اصول و محدودیت های طراحی ایمیل

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا نمی توانید از همان طرح های زیبا، تعاملی و خلاقانه وبسایت تان در ایمیل های خود نیز استفاده کنید؟ با ما در ادامه این مطلب از سلسله مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی همراه شوید تا شما را با اصول و محدودیت های طراحی ایمیل آشنا کنیم.

یک نگاه اجمالی به تاریخچه ایمیل

ایمیل در همان اولین روزهای ظهور اینترنت متولد شد. در آن ایام بازیگران اصلی این حوزه در تکاپوی جذب کاربران بیشتر بودند و طبیعتاً به همکاری با یکدیگر در ساخت برنامه های مدیریت ایمیل یا موتورهای رندر محتوا فکر نمی کردند.

دقیقاً به همین دلیل است که مبحث کدنویسی برای ایمیل هنوز هم یکی از پرمناقشه ترین مباحث HTML است. برنامه های مدیریت ایمیلی که امروزه از آنها استفاده می کنیم موتورهای رندرینگ بسیار متفاوتی دارند و فرآیند استانداردسازی نیز به کندی پیش می رود.

ضرورت استفاده از عرض ۶۰۰ پیکسلی؛ افسانه یا واقعیت؟

به علت کوچکی صفحات در نخستین روزهای ظهور ایمیل های HTML بود که عرض ۶۰۰ پیکسلی جایگاه خود را به عنوان پرکاربردترین عرض در طراحی ایمیل تثبیت کرد.

اما آیا هنوز هم استفاده از عرض ۶۰۰ پیکسلی برای ایمیل ضروری است؟

اگرچه صفحات نمایش دستگاه های مختلف نسبت به آن زمان بزرگتر شده است، اما هنوز هم برخی برنامه های مدیریت ایمیل، مانند یاهو مِیل و Outlook هستند که با ایمیل های عریض مشکل دارند.

اغلب کاربران Outlook از حالت نمایش سه ستونه استفاده می کنند. در این حالت بیشتر صفحه توسط دو ستون اول اشغال می شود و چیزی کمتر از ۵۰ درصد برای نمایش ایمیل باقی می ماند.

کاربران یاهو نیز از حالت نمایش سه ستونه استفاده می کنند، اما در عمل یک ستون دیگر برای تبلیغات بنری یاهو در سمت راست صفحه اضافه می شود که فضای نمایش ایمیل را کمتر می کند.

طی یک بررسی، چندین تست برای ارزیابی نحوه رندر شدن ایمیل ها انجام شد تا مشخص شود که عرض های مختلف ایمیل در برنامه های ایمیل خوان یاهو و Outlook چگونه به نمایش در می آیند.

ایمیلی که در تصویر زیر مشاهده می کنید دارای عرض ۷۵۰ پیکسلی است که نحوه نمایش آن در برنامه ایمیل یاهو ارزیابی شده است:

همانطور که مشاهده می کنید، با وجود استفاده از رزولوشن رایج ۱۳۶۶×۷۶۸ سمت راست ایمیل دیده نمی شود. این ایمیل در برنامه Outlook هم وضعیت مشابهی خواهد داشت.

بر اساس تست های انجام شده، حداکثر عرض قابل نمایش ایمیل برای Outlook و یاهو تقریباً ۶۵۰ پیکسل است. بنابراین اگر بیشتر مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ شما از این برنامه ها استفاده می کنند لازم است که عرض ایمیل های خود را کمتر از ۶۵۰ پیکسل حفظ کنید یا اینکه از همان عرض ۶۰۰ پیکسلی استفاده کنید.

سایر محدودیت های طراحی ایمیل

علاوه بر عرض ایمیل، محدودیت های دیگری نیز برای طراحی ایمیل وجود دارد که یا باید آنها را بپذیرید و یا اینکه به دنبال راهی باشید تا به نحوی بتوانید آنها را دور بزنید.

ویدیو در ایمیل

اغلب برنامه های مدیریت ایمیل از نمایش ویدیو در ایمیل (به صورت embed شده) پشتیبانی نمی کنند. فقط برخی از این برنامه ها، مانند Apple Mail از ویدیوهای HTML5 پشتیبانی می کنند.

اگر بیشتر مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ شما از برنامه هایی مشابه با Apple Mail استفاده می کنند می توانید روی استفاده از ویدیو در ایمیل خود حساب باز کنید، در غیر اینصورت می توانید از گیف (GIF) های متحرک استفاده کنید.

استفاده از گیف

به کمک گیف های متحرک تقریباً می توانید همان تأثیر ویدیو را ایجاد کنید، بنابراین زیاد در استفاده از آنها محتاط نباشید. گیف های متحرک در اغلب برنامه ها به درستی به نمایش در می آیند، اما در نسخه های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ برنامه Outlook فقط اولین فریم آنها نمایش داده می شود.

فونت های مدرن

فونت های پیش فرض Arial یا Times New Roman آنقدر تکراری شده اند که طراحان و بازاریاب ها را به فکر پیدا کردن راه هایی برای ایجاد تنوع انداخته اند. در همین راستا، سرویس دهنده های معروفی مانند Mailchimp فونت های گوگل را به محیط طراحی ایمیل خود اضافه کرده اند.

برخی از برنامه های ایمیل خوان از تگ @font-face یا @import پشتیبانی می کنند و همین به شما اجازه می دهد تا از فونت مورد نظر خود استفاده کنید. فونت شما باید در مکان دیگری مانند Google fonts آپلود شده باشد یا اینکه آن را از طریق تگ @import در ایمیل بارگذاری کنید.

البته باز هم بیشتر برنامه های مدیریت ایمیل از این تگ ها پشتیبانی نمی کنند، بنابراین کدنویسی لازم برای نمایش یک فونت مناسب جایگزین در صورت عدم امکان نمایش فونت مورد نظر ضروری است.

تصاویر پس زمینه

برخی از برنامه های مدیریت ایمیل، مخصوصاً هاتمِیل و نسخه های ۲۰۰۷ به بعد Outlook به طور خودکار نمایش تصاویر پس زمینه در کمپین های ایمیلی شما را غیرفعال می کنند.

ترجیحاً سعی کنید که از استفاده از تصاویر پس زمینه خودداری کنید و از طرح هایی استفاده کنید که متن و تصویر در آنها به خوبی از هم تفکیک شده باشند.

اگر استفاده از تصاویر پس زمینه برای شما یک ضرورت است می توانید از VML (Visual Markup Language) استفاده کنید تا مشکل عدم نمایش در Outlook نیز حل شود. در هر صورت، همیشه رنگ مناسبی را برای پس زمینه ایمیل خود در نظر بگیرید تا در صورتی که تصویر مورد نظر به درستی نمایش داده نشد طرح ایمیل شما به هم نریزد.

آیا اصلاً لازم است که ایمیل های HTML پر نقش و نگار بفرستید؟

در برخی از موارد، ایمیل هایی که دارای کمترین میزان کدنویسی HTML هستند و بیشتر در آنها از متن ساده استفاده شده است نسبت به ایمیل هایی که مملو از کدهای مختلف هستند عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال، ایمیل های سرد فروش به کسب و کارها (B2B)، ایمیل های جذب نیرو، ایمیل های دوره های آنلاین و مواردی از این قبیل غالباً کمتر از HTML استفاده می کنند.

اگر محتوای شما متن محور است و واقعاً به دنبال تمرکز بر قدرت کلام هستید، بعید است که به طرح های پرطرمطاق نیازی داشته باشید.

در هر صورت، توجه داشته باشید که در غالب موارد وجود برخی تصاویر در ایمیل ضروری است:

  • لوگو یا نماد شرکت
  • تصاویری برای محصولات یا خدمات
  • آیکن های شبکه های اجتماعی

پیش از آنکه طراحی اولین قالب ایمیل خود را آغاز کنید ببینید که سایر کسب و کارهای حوزه فعالیت شما از چه انواعی از ایمیل استفاده می کنند، چرا که امروزه برای آنکه بتوانید در رقابت طاقت فرسای موجود برنده شوید باید نسبت به دیگران متمایز به نظر برسید و سبک و سیاق خودتان را داشته باشید.


منبع: گویا آی‌تی

زنان پیشگام ایرانی (۱)

مجله همشهری دانستنیها: دکتر معظمی در چند سال اخیر تمام وقت روی پروژه ای کار کرده که آینده تکنولوژی های دنیا را تامین خواهدکرد.

ایران، قلب ریز جلبک دنیا

وقتی از خانم دکتر معظمی می پرسیم از این همه سال کار سخت خسته نشده است، دلش نمی خواهد حالا دیگر در خانه بماند و استراحت کند، با ترکیبی از خنده و تلخی می گوید: «من از چهار سالگی به پیش دبستانی رفته ام و در خانه نمانده ام؛ حالا در خانه بمانم که چه بشود؟ پژوهشگران در جهان خانه نشین نیستند.» بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران، حالا چند سالی است که هیچ سمت اجرایی ای ندارد؛ با این حال او در سال های اخیر، یک پروژه بزرگ را راه اندازی کرده است. از سال ۸۹ تا همین پارسال، دکتر معظمی مشغول کار روی یکی از پروژه های ملی ایران بود، پروژه ای که می تواند آینده کشورمان را در زمینه انرژی های نو متحول کند. پروژه ای که با قدیمی ترین موجود زنده کره زمین سر و کار دارد؛ «ریزجلبک».

زنان پیشگام ایرانی (1) 

ریزجلبک ها، جلبک های ذره بینی کوچکی هستند که بنیان زنجیره غذایی را تشکیل می دهند، ریزجلبک ها در لایه سطحی همه آب ها وجود دارند، ولی نیازمند شرایط خاصی برای رشد و تکثیر هستند. همان طور که از نام این موجودات پیداست، ریزجلبک ها فتوسنتتیک هستند، یعنی نور خورشید را جذب می کنند و با انرژی آن، کربن دی اکسید و آب را ترکیب و قند درست می کنند که ماده ای حاوی انرژی شیمیایی قابل استفاده برای جانداران دیگر است؛ به جذب کربن دی اکسید و تبدیل آن به قند، می گوییم تثبیت کربن دی اکسید. بنابراین در زمینه های لم یزرعی که به درد کشاورزی نمی خورند، مانند بخش عمده ای از جنوب کشور ما، می توان ریزجلبک پرورش داد.

ریزجلبک ها مهم ترین ثبیت کننده های کربن دی اکسید در زمین هستند؛ همه این ها باعث شده اند تا دکتر معظمی و همکارانش با جدیت در زمینه کشت ریزجلبک ها فعالیت کنند. «ایران هشتمین تولیدکننده گازهای گلخانه ای است. ایران قرارداد پاریس را امضا کرده و موظف است که انتشار کربن دی اکسید را کاهش دهد وگرنه باید بابتش مالیات بپردازد. با پرورش ریزجلبک، ایران می تواند رسما ادعا کند که پروتکل کیوتو را اجرایی کرده است و با تغییرات مخرب اقلیمی مقابله می کند.»

منبع بی پایان ریزجلبک

«ناسا» براساس اندازه گیری کلروفیل ریزجلبک ها با استفاده از ماهواره، تراکم ریزجلبک ها را در سطح همه آب های کره زمین مشخص کرده است؛ طبق این  تحقیقات، بالاترین تراکم ریزجلبک را ساحل ایرانی خلیج فارس و دریای عمان دارد. یعنی ایران قلب این فناوری است. بسیاری از کشورهای جهان در مجاورت اقیانوس ها و دریا هستند، ولی این شرایط تنها در بخش کوچکی از کالیفرنیا، بخشی از استرالیا، بخش کوچکی از آفریقای جنوبی و جزایر دریای کاراییب وجود دارند. «به عنوان مثال، ساحل دو اقیانوس اطراف آمریکا، شرایط رشد و تراکم بالای ریزجلبک ها را ندارد ولی در جنوب ایران شرایط آب و هوایی ثابتی وجود دارد و در ۱۸۰۰ کیلومتر از ساحل بوشهر تا چابهار می توان ریزجلبک را کشت و پرورش داد. می دانید با این کار چه فرصتی برای اشتغال ایجاد می شود؟ به ازای هر هکتار کشت، پنج نفر نیرو نیاز است.

در هزار هکتار، پنج هزار نفر از همه شاخه ها- متخصص و کارشناس و افراد بومی- به کار گرفته می شوند. آینده اقتصاد و توسعه فناوری دنیا در دریاست، چون ۷۰ درصد کره زمین آب است. خاک دیگر ظرفیت استفاده بیشتر را ندارد. این فناوری، آینده بسیاری از صنایع و سوخت مایع دنیاست». سال ۸۹ «شورای عالی علوم تحقیقات و فناوری» (عتف)، طرح ملی «تولید فرآورده های ریزجلبک» را تصویب کرد؛ طرحی در سطح ایران که باید به صنعت تبدیل می شد. دکتر معظمی برای به سرانجام رساندن این پروژه از همه سمت ها کناره گیری و به شکل جدی روی این پروژه کار کرد؛

زنان پیشگام ایرانی (1) 

«من از وقتی مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس را در قشم ساختم، شروع به کار روی ریزجلبک ها کرده بودم و مصوبه شورای عالی عتف درواقع در ادامه کارهایی بود که از ۱۵ سال قبل شروع کرده بودم.» در حال حاضر بزرگ ترین و آماده ترین بازار برای سوخت مایعی که از ریز جلبک ها به دست می آید، بازار سوخت هواپیماست. اتحادیه اروپا سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) قانونی را اجرایی کرد که تمام هواپیماهایی که روی خاک اروپا پرواز می کنند، به ازای هر تن کربن دی اکسید که رها می کنند باید ۲۰ یورو مالیات بدهند. «الان ایران ایر هم این پول را می پردازد. بازار سالانه این سوخت در اروپا چهار میلیارد یورو است.»

من یک پژوهشگرم

«تا سال ۱۳۹۳ روی بخشی از صنعت تولید ریزجلبک که مربوط به تولید سوخت هواپیما و داروهای جلوگیری کننده از بیماری های دوران کهولت است، کارکردیم. سال ۹۳ سازمان پژوهش های صنعتی، دانش فنی این پروژه را که یک پکیج برای تولید هزار هکتار ریزجلبک است، به یک شرکت خصوصی واگذار کرد. بخش دوم این پروژه، کار روی ریزجلبک هایی است که در حوزه آبزی پروری استفاده می شوند و شورای عالی علوم تحقیقات و فناوری برای سرمایه گذاری اش برنامه ریزی می کنند. تا اردیبهشت ۹۶ من موظف بودم تیم آن شرکت خصوصی را آموزش بدهم و به همین خاطر، مرتب به قشم می رفتم. الان اما روی ادامه پروژه که تولید دارو و واکسن های نوترکیب در ریزجلبک است، کار می کنم. این هم باید یک صنعت بشود.»

دکتر معظمی بیشتر از آن که خودش را یک مدیر بداند، یک پژوهشگر می داند که از پیشرفت پروژه هایش خوشحال است. «پژوهشگر هیچ کجای دنیا نه پول دارد و نه قدرت اجرایی. من هم هیچ سهمی در هیچ کدام از پروژه هایی که انجام دادم، ندارم؛ من تنها این پروژه ها را ثبت کرده ام یا نهایتا در سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی از پروژه دفاع کرده ام. ولی وقتی این پروژه ها موفق می شوند، خوشحال می شوم.» دکتر معظمی سال ۵۸ صلاحیت تاسیس آزمایشگاه تشخیص طبی را دریافت کرد، اما هیچ وقت دنبال این کار نرفت؛ چون او آدم کار روزمره نیست. او نمی تواند پشت میر بنشیند.

«کار اجرایی را هم خیلی دوست ندارم. اگر مقامی هم به عنوان رییس پژوهشکده یا رییس پژوهشگاه گرفتم، برای این بود که برنامه ریزی پژوهشی می کردم. من در کارخانه های داروسازی هم کار کردم. تا وقتی تزم خوانده بشود و اجازه دفاع بگیرم، یک دوره پست دکترای تشخیص سیتولوژی بیماری ها با میکروسکوپ الکترونی را گذراندم. در نتیجه با تجارب کسب شده، به عنوان یک آدم تکنوکرات به ایران برگشتم. یعنی درس می دادم، ولی تئوری را خیلی دوست نداشتم. همان قدر که برای زیست شناسی کنجکاو بودم، کار پژوهشی را دوست داشتم.» دکتر معظمی بعد از بازگشت به ایران، جزء پرسنل دانشگاه علوم پزشکی به ایران جزء پرسنل دانشگاه علوم پزشکی بود و هشت سال هم تدریس کرد، اما پروژه سازمان ملل او را مجبور کرد در سازمان پژوهش ها بماند؛ موضوعی که از آن بسیار خوشحال است.

زنان پیشگام ایرانی (1) 

اعطای جایزه زنان کارآفرین اتحادیه اروپا به پروفسور نسرین معظمی

 

همه افتخارات دکتر معظمی

پروژه مالاریا که به سرانجام رسید، «یونسکو» نسرین معظمی را کاندید دریافتنشان نخل آکادمیک فرانسه- که معتبرترین نشان علمی کشور فرانسه است- کرد. سال ۷۵ که کوفی عنان، رییس وقت سازمان ملل برای اجلاس سران به ایران آمده بود، از این پروژه به عنوان یکی از موفق ترین پروژه های سازمان ملل یاد کرد. به جز این جایزه، دکتر معظمی تا امروز جوایز علمی زیادی را از آن خود کرده است. این پژوهشگر ایرانی نشان پژوهش دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۷۶ دریافت کرد. در کنگره جهانی مدیران باکیفیت که سال ۸۷ برگزار شد، برگزیده شد و جایزه علامه طباطبایی را هم به عنوان پژوهشگر برگزیده دریافت کرده است. دکتر معظمی در حال حاضر عضو برد جهانی علوم یونسکو است.

یک خاطره؛ از نسرین معظمی هم متشکریم!

«سال ۷۱ آقای هاشمی رفسنجانی برای تعطیلات نوروز به قشم آمده بودند. هر جا رفته بودند، مردم تشکر کرده بودند که جاده داریم و برق داریم و از نسرین معظمی هم ممنونیم. همین باعث شد یک دیدار حضوری بین من و آیت الله هاشمی رفسنجانی شکل بگیرد. من را خواستند و من برایشان توضیح دادم که در قشم چه کار کرده ام. بعد گفتم الان آن پایلوتی که ما در آن کار کردیم، می تواند به یک کارخانه تبدیل شود. ایشان گفتند این پروژه را که اولین کارخانه بیوتکنولوژی لیران است، در قشم بسازیم، و ما این جا هدفمان توسعه صنعت است. ایشان دستور دادند گزارشی را در زمینه صنایع بیوتکنولوژی برایشان تهیه کنم. دو ماه در زمینه بیوتکنولوژی دریا کار کردم و یک گزارش به ایشان دادم. ۲۰۰ میلیون تومان برای منطقه آزاد قشم ارسال شد و دستور دادند تا مرکزی را که من طراحی کرده بودم، بسازند.

«مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس» ساخته شد و ۱۲ سال واقعا مثل یک چراغ آن جا درخشید و کنفرانس ها و ورکشاپ های متعدد بین المللی ای در آن برگزار شد. خیلی از بچه های قشمی آن جا تربیت شدند و بیوتکنولوژی دریا را شناختند. من تا سال ۸۶ آن جا بودم. آن موقع من رییس پژوهشگاه فناوری های نوین سازمان پژوهش های صنعتی بودم. آن سال نامه ای از طرف دفتر مقام معظم رهبری به من رسید که را پارک های صنعتی ایران ناموفق بوده اند. من یک گزارش جامع نوشتم. گزارش دادم که پارک های علم و فناوری جهان از سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) «تخصص» و «های تک» هستند. پارکی که در آن تنها دفتر به شرکت ها بدهند، مال ۴۰ سال پیش است.

ایشان دستور دادند که پارکی براساس آنچه معرفی شده بود و با توجه به این که مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس در قشم است، همان جا ساخته بشود. شش ماه با تهیه برنامه اجرایی و توجیه اقتصادی در جلسات کارشناسی شرکت و از طرح دفاع کردم تا مجوز این پارک صادر شد. دولت هم ۱۹ میلیارد تومان بودجه تخصیص داد تا آن پارک ساخت بشود. الان پارک وجود دارد اما نه با آن برنامه ای که من طراحی کرده بود و می توانست در سطح بین المللی فعال باشد. پارکی است در حد بقیه پارک ها، سال هاست دیگر آن جا نرفته ام. ضمن این که اصولا پارک زمینه کاری من نیست؛ طراحی و برنامه ریزی پژوهشی تخصص من است. من یک پژوهشگرم.»

زنان پیشگام ایرانی (1)

یک اتفاق، هیجان یک حرکت نو

در اواخر دهه ۵۰، رشته ای به نام بیوتکنولوژی در دنیا وجود نداشت؛ بلکه شاخه ای از فناوری بود که داشت در دنیا شکل می گرفت. نسرین معظمی جزء اولین نسل فارغ التحصیلان این رشته بود. «حدود سال ۶۰ بود که بیوتکنولوژی در دنیای مطرح شد. برای همین من در سال ۶۴ اولین کنگره ملی فناوری زیستی را در ایران برگزار کردم تا این رشته را در سطح کشور مطرح کنم.» زمان جنگ بود و رسانه ای نبود که به نسرین معظمی برای معرفی این کنگره کمک کند. خودش بود و ایده هایی که برای این همایش داشت؛ «آن روزها از تلویزیون نمی توانستیم زیاد کمک بگیریم. اما آقای دعایی- سردبیر روزنامه اطلاعات- کار بسیار اساسی ای را عهده دار شدند.

من رفتم پیش ایشان و گفتم می توانم خواهش کنم  دست کم یک صفحه از روزنامه اطلاعات را به این کنگره اختصاص بدهید؟ چون همه دانشگاه ها بسته بودند و برگزاری این کنگره می توانست روحیه بخش باشد. به دستور ایشان روزنامه اطلاعات هر پنج روز کنفرانس را پوشش داد. درواقع این روزنامه نقش ملی معرفی بیوتکنولوژی در آن ابعاد در کل کشور معرفی شد.»

قبل از برگزاری کنگره، خانم دکتر معظمی به ناشرهای بین المللی ای مانند«ان وایلی» و «پنگوئن» نامه نوشت و از آن ها خواست برایش کتاب بفرستند تا بتواند هرچه بیشتر این رشته را معرفی کند. «آن ها ۳۰ جلد کتاب برای من کادو فرستادند که اولین کتاب های بیوتکنولوژی در ایران بود و کسانی که در آن کنگره شرکت کردند، توانستند این کتاب ها را ببینند.»

دکتر معظمی بعد از پایان جنگ، در سال ۷۱ اولین کنگره منطقه ای بیوتکنولوژی را در سازمان پژوهش های صنعتی برگزار کرد؛ کنگره ای که برگزاری آن، مشارکت کل ایران از جمله وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت نفت، وزارت کشاورزی و وزارت امور خارجه را به همراه داشت؛ «۶۰۰ نفر شرکت کننده داشتیم که ۱۰۰ نفرشان خارجی بودند. آدم های بسیار شاخصی کمیته علمی این کنگره را تشکیل دادند. از ایران پروفسور حسابی و آقای دکتر عبدالله شیبانی و از خارج از ایران هم پروفسور آکرمن- رییس کمیته بین المللی ویروس شناسی و متخصص بیماری های عفونی- پروفسور دیمن از استرالیا، پروفسور ایوا از ژاپن و پروفسور فلیجی- رییس مرکز بین المللی بیوتکنولوژی- اعضای هیئت علمی کنگره بودند. آن همبستگی یک استثنا بود. جنگ تمام شده بود و هیجانی وجود داشت که حرکت نویی صورت بگیرد.»


 

چهار زنی که در عرصه نجوم، پرواز و هوافضا در ایران پیشرو بودند

آسمان جای من است

 زنان پیشگام ایرانی

آلنوش طریان: مادر نجوم ایران

رویای یک کار متفاوت

«آن وقت ها همه می گفتند ریاضیات به چه درد دخترها می خورد؟ من می خواستم ثابت کنم دختر و پسر فرقی ندارند. به پدرم گفتم: پدرجان! من می خواهم کاری بکنم که از عهده هر کسی بر نمی آید» همین نگاه و همین انگیزه، سال ها بعد آلنوش کوچک را به یک فیزیکدان بزرگ تبدیل کرد. «آلنوش طریان»، آبان ماه سال ۱۲۹۹ در تهران به دنیا امد. آلنوش بعد از گذراندن دوران مدرسه، برای تحصیلات دانشگاهی، وارد دانشکده فیزیک دانشگاه تهران شد و لیسانس فیزیکش را در سال ۱۳۲۶ از دانشگاه تهران دریافت کرد

«معلم فیزیک من آن قدر خوب بود که من واقعا مجذوب فیزیک شدم. خانواده ام خیلی علاقه نداشتند که من در علوم تحصیل کنم. اما پدر و مادرم اخلاق خیلی روشنی داشتند و به بچه تحمیل نمی کردند که حتما این را بخوان یا آن را نخوان. خیلی علاقه داشتند که من رشته ادبی بخوانم. من گفتم دلم می خواهد فیزیک بخوانم. گفتند خیلی خب، هرچه دلت می خواهد بخوان. فیزیک خیلی جالب است. کسی که تویش می افتد عاشقش می شود.»

آلنوش بعد از پایان تحصیل، به عنوان کارمند آزمایشگاه فیزیک دانشکده علوم دانشگاه تهران استخدام شد و یک سال بعد متصدی عملیات آزمایشگاهی در دانشکده علوم شد. شش سال بعد، به خرج خودش برای ادامه تحصیل در رشته فیزیک اتمسفر به پاریس رفت و سال ۱۳۳۵ مدرک دکترایش را از «دانشگاه سوربن» دریافت کرد. «در دوران تحصیل همیشه نمرات بالایی داشتم. زمانی که لیسانس گرفتم از استادم برای گرفتن بورس کمک خواستم، اما او به دلیل این که من زن بودم با بورس من موافقت نکرد و به من گفت تا الان هم زیادی درس خواندم. پدرم گفت من می توانم هزینه تحصیل تو را در فرانسه تقبل کنم و بورس را برای افرادی بگذارد که واقعا احتیاج دارند.»

زنان پیشگام ایرانی 

آلنوش طریان در آن روزها برای مدت کوتاهی هم با «ایرن کوری»، دختر «ماری کوری» در آزمایشگاه همکاری می کرد. او در همان زمان پیشنهاد تدریس در دانشگاه سوربن را رد کرد، به ایران برگشت و به عنوان دانشیار فیزیک رشته ترمودینامیک در گروه فیزیک دانشکده علوم دانشگاه تهران استخدام شد. «من علاقه داشتم به کشورم ایران خدمت کنم وگرنه در همان فرانسه در حالی که هنوز فارغ التحصیل نشده بودم، از من دعوت به کار کردند و در جواب استاد فرانسوی ام که می خواست من را استخدام کند، گفتم که من باید برگردم به کشورم و تنها برای خدمت بهتر به کشورم برای تحصیل به فرانسه آمدم. بعد از برگشتن به ایران، خیلی ها به من می گفتند که حمایت کردی، اما من چون وظیفه خودم می دانستم که برگردم، برگشتم و از برگشتنم به ایران پشیمان نیستم، زیرا توانستم دانشجویان خوبی تحویل جامعه بدهم و این مسئله باعث دلخوشی من است.»

آلنوش طریان بعد از بازگشت به ایران از طرف دانشگاه تهران دعوت به همکاری شد. او روزهای اول، در سمت دانشیار فیزیک، واحد ترمودینامیک را تدریس می کرد، اما بعدها واحد فیزیک ستارگان را تدریس کرد. «پیش از آن که من فیزیک ستارگان را در دانشگاه تدریس کنم این درس وارد دانشگاه های ایران نشده بود و تنها علم نجوم تدریس می شد؛ آن هم نه در رشته فیزیک بلکه ریاضی. زمانی که از من برای تدریس در دانشگاه دعوت کردند، در ابتدا ترمودینامیک تدریس می کردم، اما پس از مدتی قرار شد برای اولین بار در ایران و به صورت مستقل درس فیزیک ستاره ها را برای دانشجویان رشته فیزیک تدریس کنم.»

زنان پیشگام ایرانی 

بعد از آن موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران پایه گذاری شد، آلنوش طریان به آن جا رفت. «وقتی به ایران برگشتم و در دانشگاه مشغول به کار شدم، درخواست کردم که رصدخانه خورشیدی راه اندازی شود تا دانشجویان بتوانند مطالعات و تحقیقات خود را در این رصدخانه انجام دهند. رصدخانه خورشیدی با نظارت من افتتاح شد.» این فیزیکدان ایرانی سال ۱۳۳۸ از طرف دانشگاه تهران برای دریافت بورسیه دولتی آلمان غربی برای مطالعه رصدخانه خورشیدی انتخاب شد. او پنج ماه را در این کشور گذراند و بعد به ایران بازگشت. او آبان سال ۱۳۴۵ به عنوان عضو کمیته ژئوفیزیک دانشگاه تهران انتخاب شد و در همان سال توانست نقش عمده ای را در بنیانگذاری اولین رصدخانه فیزیک خورشیدی در ایران ایفا کند.

او در سال ۱۳۴۸ رسما به ریاست گروه تحقیقات فیزیک خورشیدی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران منصوب شد و در رصدخانه فیزیک خورشیدی فعالیتش را شروع کرد. خانم دکتر طریان که در سال ۱۳۴۳ به مقام استادی در دانشگاه تهران رسیده بود، بعد از ۳۰ سال تدریس، به درخواست خودش بازنشسته شد. دروس «اخترفیزیک ستارگان» با تلاش این زن ایرانی در دانشگاه های ایران پایه گذاری شد و به همین خار به او لقب «بانوی اخترفیزیک» و «مادر ستاره شناسی نوین ایران» را دادند. «من دانشجوها را خیلی دوست داشتم و بالطبع دانشجوها هم من را خیلی دوست داشتند و این مسئله باعث شده بود تا کوچکترین ناراحتی ای در دوران تدریسم احساس نکنم و با دانشجویانم مثل دوست رفتار می کردم و اصلا خودم را نمی گرفتم.

معلم باید مهربان باشد زیرا مهربانی را باید به دانشجوها و دانش آموزان یاد دهد چرا که این جوانان آینده کشور هستند. اگر اساتید بداخلاق باشند، نمی توانند درس اخلاق بدهند.» آلنوش طریان تا پایان عمر ازدواج نکرد و خانه اش در جلفای اصفهان را وقف دانشجویانی که محل اسکان مناسبی ندارند، کرد و خودش در اواخر عمر در آسایشگاه سالمندان زندگی کرد. این فیزیکدان بزرگ، اسفندماه ۱۳۸۹ از دنیا رفت.


انوشه انصاری: اولین زن ایرانی ای که به فضا سفر کرد

پیشگام فضا

زنان پیشگام ایرانی 

«انوشه انصاری» (رییسیان) در ۲۳ شهریور سال ۱۳۸۵ یعنی درست ۱۱ روز بعد از تولد چهل سالگی اش، به عنوان اولین ایرانی، اولین زن گردشگر فضایی و چهارمین نفری که هزینه سفر فضایی خود را پرداخت کرده، به فضا سفر کرد. انوشه انصاری در مشهد به دنیا آمد او که سال ۱۳۶۳ همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرده است، مدرک کارشناسی اش را در رشته مهندسی برق و علوم رایانه (EECS) از «دانشگاه جورج میسون» و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی برق از «دانشگاه جورج واشنگتن» گرفته است. او بنیانگذار و مدیرعامل شرکت فناوری ارتباط از راه دور (TTI) و مدیر و موسس شرکت Prodea Systems است. انوشه از همان روزهایی که یک دختربچه بود، رویای رفتن به فضا را در سر داشت.

 

او برای رسیدن به رویایی که داشت تلاش کرد و در ۲۳ شهریور ۱۳۸۵ در یکی از پروازهای فضاپیمای سایوز به فضا سفر کرد. فضاپیمای سایوز به همراه انوشه انصاری، فرمانده روسی «میخاییل تیورین» و «مایکل لوپز الگریا» فضانورد ناسا از پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان به فضا پرتاب شد. دو روز بعد از قرار گرفتن در مدار زمین، فضاپیمای سایوز در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) با موفقیت به ایستگاه بین المللی فضایی ملحق شد و اقامت هشت روزه انوشه انصاری در ایستگاه فضایی آغاز شد تا بزرگ ترین رویای زندگی اش تحقق پیدا کند. انوشه در طول این سفر مرتب وبلاگ خود را به روز می کرد و در مورد مناظر و بوی ایستگاه فضایی، پیچیدگی های فعالیت های روزمره مثل خوردن و شست و شو در جاذبه صفر برای بازدیدکنندگان وبلاگش مطلب نوشت؛

نوشته هایی که در آن روزها توجه افراد زیادی را جلب کردند. انوشه انصاری پس از بازگشت از فضا، فوق لیسانس دوم خود را از «دانشگاه سویین بورن» در رشته ستاره شناسی گرفت. او بعد از این سفر فعالیت های خود را در زمینه کارآفرینی و البته در زمینه مورد علاقه اش، فضا ادامه داد و عناوین زیادی کسب کرد. او در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) از طرف مجله زن شاغل آمریکا به عنوان کارآفرین برتر انتخاب شد، در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) در فهرست تاجران موفق مجله فورچون آمریکا قرار گرفت، در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) اولین جایزه نوآوری سیمونز را دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) دکترای افتخاری علوم را از دانشگاه جورج میسون گرفت و در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۳) هم به پاس خدماتش به جامعه فضایی، جایزه ملی پیشگامان فضای ایالات متحده را دریافت کرد.


عفت تجارت چی: اولین زن خلبان ایرانی

بالا، بالا، بالاتر

اولین زن خلبان ایرانی در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به دنیا آمد. عفت تجارت چی که بعد از گرفتن دیپلم در حوزه ای کاملا متفاوت فعالیت می کرد، پنجم مهر ۱۳۱۸ و بعد از تاسیس باشگاه هواپیمایی، برای آموزش خلبانی وارد این باشگاه شد. «سال ۱۳۱۳ بود که از دبیرستان آزرم دیپلم گرفتم و مدتی در بانک ملی و بعد در کتابخانه دانشکده پزشکی به عنوان مترجم زبان فرانسه مشغول کار شدم، اما از همان کودکی، شوق پرواز آرام و قرارم را گرفته بود و بزرگ ترین آرزویی که در دل داشتم، این بود که روزی خلبان شوم. به خاطر دارم زمانی که محصل دبستان بودم، روزی برای تماشای فیلم به یکی از سینماهای تهران رفتم. در این فیلم خلبان هواپیما هنگام پرواز در دریا سقوط کرد.

 زنان پیشگام ایرانی

سپس عده ای به کمکش شتافتند و با زحمت بسیار او را از درون کابین هواپیما و آب بیرون کشیدند، اما وقتی خلبان کلاه مخصوص خود را از سر برداشت متوجه شدند که او یک زن است. یک زن خلبان!» دیدن این فیلم باعث شد عفت جوان باور کند که او هم می تواند دنبال علاقه اش برود. «به ساختمان باشگاه در خیابان سعدی رفتم اما عضو آن نشدم. وقتی به خانه آمدم و جریان را به پدرم گفتم او با حیرت گفت: چرا برای خلبانی نام نویسی نکردی؟ در جواب گفتم: چون هنوز هیچ زنی داوطلب این کار نشده است. پدرم در پاسخ گفت: چه اشکالی دارد که تو اولین زن خلبان ایرانی باشی! برو هرچه زودتر در باشگاه خلبانی ثبت نام کن و من هم پذیرفتم.

فردای همان روز به باشگاه خلبانی رفتم و به عنوان اولین زن داوطلب نام نویسی کردم. در آن زمان ۲۲ یا ۲۳ سال بیشتر نداشتم. وقتی مسئولان باشگاه مرا داوطلب خلبانی دیدند سخت متعجب شدند و تحسینم کردند. جراید وقت هم عمل مرا ستودند و خبر آن را با لحنی غرورآمیز درج کردند. همین موضوع باعث شد خانم ها اینا اوشید، قدسیه فرخزاد، فخرالتاج منفردی، عذرا رحیمی، درخشنده ملکوتی و صفیه پرتوی نیز در باشگاه خلبانی نام نویسی کنند. وقتی به شمار داوطلبان این فن افزوده شد مسئولان باشگاه ما را به فرودگاه «دوشان تپه» دعوت کردند.

در آن جا پس از مراسم پذیرایی به هر یک از ما لباسی دادند که شامل یک کلاه مخصوص، روپوش خلبانی، گوشی تماس با مربی، کمربند پرواز و چتر نجات بود. در ابتدای کار مربی طرز استفاده از این وسایل را به ما آموخت- ناگفته نماند چون این لباس تا آن زمان فقط برای آقایان تهیه می شد، به تن خانم ها بسیار گشاد و بدقواره بود- به هر حال بعد از دو سه جلسه، لباس هایی به اندازه خود دوختیم و پوشیدیم.»
اولین پرواز مستقل خانم تجارت چی در ۲۷ آبان ماه ۱۳۱۹ انجام شد؛ پروازی ک جزییات آن را خوب به خاطر سپرد؛ «علت این که تاریخ نخستین پرواز مستقل خود را به یاد دارم این است که همان روز من بهترین لحظه های زندگی ام را سپری می کردم و پشت دیوان حافظ خود به یادگار نوشتم: «پرشکوه ترین روز برای یک خلبان، روزی است که اولین پرواز آزادش را انجام دهد.»

پدرم مردی روشنفکر بود و در مورد پیشرفت های زندگی من نه تنها کارشکنی و بهانه جویی نمی کرد بلکه راهنمای مورد اعتمادم بود. در عوض مادرم از این که به فراگیری فن خلبانی پرداخته بودم، سخت در وحشت بود. حتی پدرم به من گوشزد کرده بود درباره نخستین روزی که پرواز مستقل دارم، چیزی نگویم. البته در شروع کارم با مشکلاتی نیز رو به رو شدم مثلا بعضی افراد ناشناس به پدرم تلفن می زدند و به دروغ می گفتند هواپیمای دخترت سقوط کرده است. در پاسخ به این محرک ها گاهی عصبانی می شدم و به پدرم می گفتم؛ چرا مرا وادار به این کار کردی و مشوقم شدی تا خلبان شوم، ولی او معتقد بود در ابتدای هر کاری مشکلاتی وجود دارد و باید با صبر و تلاش با آن ها مقابله کرد.» عفت تجارت چی به ادبیات هم علاقه داشت. او در دهه ۳۰ خورشیدی «دیوان برگ های پراکنده» را به چاپ رساند. او ۱۹ فروردین ۱۳۷۸، در سن هشتاد و دو سالگی از دنیا رفت.


شهلا ده بزرگی: اولین خلبان زن بعد از انقلاب اسلامی

شغلی در آسمان

آرزوهای «شهلا ده بزرگی»، از آن دست آرزوهایی بود که شاید برای بسیاری از ما تنها در رویا و خواب صدق پیدا می کند، «داشتن شغلی ماورای دیگران»؛ آن هم در آسمان. خود او می گوید: «آن اندازه عاشق آسمان بودم که برایم فرق نمی کرد، خلبان باشم یا چترباز؛ مهم این بود که در آسمان باشم.» خلبان ده بزرگی در سال ۱۳۳۶ در شیراز متولد شد و از همان ابتدا، عاشق پرواز و آسمان شد. ورود به دانشکده خلبانی، نیازمند هوش، استعداد، سلامت و پشت سرگذاشتن آزمون های دشواری بود که هر کسی نمی توانست پیروز میدانش باشد. با این همه آسمان با ده بزرگی همراه شد. سال سوم دبیرستان رشته علوم تجربی بود که متوجه فراخوان آموزش باشگاه خلبانی شد. رفتن و ثبت نام برای او اصلا به فکرکردن نیازی نداشت.

زنان پیشگام ایرانی 

خیلی زود در جرگه کارآموزان قرار گرفت و برای شروع، یادگیری مدلسازی را آغاز کرد. با پایان این دوره ابتدایی او وارد بخش مباحث تئوری و علمی پرواز شد. از این جا به بعد، آموزش سخت تر و تعداد همراهان او کمتر می شد. «هر چه جلوتر می رفتیم، کار سخت تر می شد، بعضی ها رد می شدند، اما برخی خودشان می رفتند.» پله پله بالا رفتن تا به قله رسیدن، تنها نفس نمی خواهد، عشق هم می خواهد. بالاخره پرواز، رویای کودکی، آرزوی نوجوانی او به واقعیت بدل شد و او اولین پرواز خود را با استاد انجام داد. ده بزرگی در سال ۱۳۵۵ و دو سال قبل از آن که دیپلم دبیرستان را بگیرد، مدرک پرواز «سلو»ی خود را دریافت می کند و یک سال بعد هم موفق به دریافت گواهینامه خلبانی بازرگانی cpl شد و عنوان نخستین زن خلبان پس از انقلاب را به دست آورد.

برای بسیاری باورکردنی نبود که یک زن ایرانی بتواند پرواز کند و این کار شغل حرفه ای او باشد. ده بزرگی پس از پایان آموزش، پذیرفت تا در باشگاه خلبانی بماند و به عنوان مربی پرواز خدمت کند. آموزش پرواز با هواپیماهای بونانزا، سسنا، پایپر، توباگو و تی بی ۲۱ و هواپیماهای دو موتوره شرایک، کماندر، آیلندر و… به دانشجویان خلبانی به او واگذار شد. روند آموزش و تدریس ادامه داشت تا این که جنگ تحمیلی آغاز شد. با شروع جنگ، خلبان ده بزرگی مانند هم پروازان مرد، مامور انجام عملیات در منطقه جنگی شد. شاید امروز هم تعداد زیادی اطلاع نداشته باشند که فرماندهی یکی از جت های جنگی فالکون و وظیفه مقابله با دشمن، در آن روزها با یکی از زنان ایرانی بوده است؛ زنی که بدون ترس و واهمه، برای حفظ خاک وطن می جنگید. «من پا به پای مردان پرواز می کردم و ساعت پرواز جنگی ام با بقیه برابر بود.»

خلبان ده بزرگی پس از جنگ، به کار در سازمان هواپیمای کشوری ادامه داد و مسئولیت پرواز و بازرسی تمامی دستگاه های ناوبری فرودگاه های کل کشور را برعهده گرفت. او که سابقه آموزش خلبانی به دانشجویان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی، نیروی دریایی، جهاد سازندگی و شرکت های هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و خدمات هواپیمایی آسمان و دیگر ارگان های مملکتی را در کارنامه خود دارد، در تیرماه سال ۸۵ به مناسبت هفته زن، به عنوان یکی از زنان برتر ایران مورد تقدیر رییس جمهور وقت قرار گرفت. ورود خلبان ده بزرگی در جرگه خلبانان و مدافعین وطن، سدی بزرگ را برای زنان ایران پس از انقلاب اسلامی شکست.

ادامه دارد…


منبع: برترینها

ایمیل مارکتینگ بر مبنای رفتار مخاطب

برترین ها – ترجمه از حمید گنجی: ایمیل رفتاری یا ارسال ایمیل‌های هدفمند به مخاطبان بر اساس اقدامات و رفتارهای آنان یکی از ارزشمندترین استراتژی‌های ایمیلی است که کسب‌وکارهای ربایشی می‌توانند از آن استفاده کنند. اما چرا تعداد بیشتری از کسب‌وکارها به سراغ این استراتژی نمی‌روند؟

فقدان دانش فنی و چشم‌انداز استراتژیک، ارسال ایمیل‌های رفتاری را به یک وظیفه سخت بدل می‌کند. متاسفانه آموزش کامل و جامعی نیز در زمینه آموزش ارسال ایمیل‌های رفتاری وجود ندارد، ولی ما در این مطلب قصد داریم شما را با موارد پایه‌ای بازاریابی ایمیلی رفتاری آشنا کنیم. بازاریابی ایمیلی رفتاری چیست، چگونه کار می‌کند و چگونه می‌تواند آن را به طرز موثری برای کسب‌وکار خود اجرایی کنید، سوالاتی هستند که در این مطلب به آن‌ها پاسخ خواهیم داد.

 چگونه یک استراتژی بازاریابی ایمیلی برمبنای رفتار مخاطب بنویسیم؟

ایمیل رفتاری: مقدمه

ایمیل رفتاری عبارت است از ارسال اتوماتیک و هدفمند ایمیل‌ها به مخاطبان در دیتابیس بر اساس تعاملات آن‌ها با شرکت شما در کانال‌های مختلف: شبکه‌های اجتماعی، ایمیل، وب‌سایت شما و غیره.
هر تعاملی که کاربر با شرکت شما دارد باید با یک واکنش مورد انتظار و مناسب روبرو شود.

این مورد را مدنظر داشته باشید: در یک کمپین سنتی ایمیلی، بازاریاب یک آفر مانند کتاب الکترونیکی، اینفوگرافیک یا صفحه سفید را توسعه می‌دهد. سپس آن‌ها گرهی از افراد را ایجاد می‌کنند که ممکن است آن آفر ارزشمند را پیدا کنند. درنهایت، بازاریابان به این گروه از افراد ایمیل می‌زنند.

ایمیل رفتاری در گنجاندن یک رویکرد کاربر محور در ارسال ایمیل‌ها خلاصه می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، این اقدمات بازدیدکنندگان سایت شماست که نوع ایمیل‌های دریافتی را مشخص می‌کند و نه تصمیمی که توسط بازاریاب گرفته می‌شود.

چارچوب بازاریابی ایمیلی رفتاری: ۳ مرحله

اکنون‌که دریافتیم ایمیل رفتاری چیست و چرا مهم است، در ادامه سه مرحله چارچوب اجرای بازاریابی ایمیلی رفتاری برای کسب‌وکار ذکر شده است.

۱٫ نحوه تعامل آنلاین افراد با کسب‌وکارتان را رهگیری کنید

پیش از هر چیز باید بدانید که نمی‌توانید ایمیل‌های رفتاری خوبی ارسال کنید، اگر انواع مختلف رفتارهای کاربر را نشناسید. یک بازاریاب مدرن، کانال‌های متعددی برای جذب، برقراری تعامل و تبدیل کردن افراد به مشتری در دست و بال خود دارد که ازجمله آن‌ها می‌توان به وب‌سایت، شبکه‌های اجتماعی و ایمیل اشاره کرد. همچنین می‌توان برخی فعالیت‌های بازاریابی مانند اجرای وبینارها و تحقیقات را نیز در این لیست جای داد.

هر کانال، یک شانس برای گوش دادن به کاربران، یاد گرفتن بیشتر در مورد آن‌ها و آغاز گفتگو بر اساس آن چیزهایی است که شما به دست آورده‌اید. این صحبت‌ها بدین معنی است که شما به یک سیستم برای رهگیری، ذخیره و تجزیه‌وتحلیل کردن اطلاعات در مورد بازدیدکنندگان خود نیاز دارید.

دیتابیس مخاطبانتان مرکز اصلی تمام فعالیت‌های ربایشی شماست. به روش‌های بسیاری، این دیتابیس همانند مغز شما کار می‌کند: به ورودی‌ها گوش دهید، آن‌ها را تفسیر کنید و تصمیم بگیرید که چگونه واکنش نشان دهید. برخی اطلاعات که باید در مورد مخاطبان خود باید به دست آورید عبارت‌اند از:

  • فعالیت در سایت
  • تعامل با ایمیل
  • فعالیت در شبکه‌های اجتماعی
  • پر کردن فرم‌ها
  • اطلاعات نرخ تبدیل

می‌توانید از این اطلاعات برای ارسال ایمیل به افراد بر اساس فعالیت‌هایشان استفاده کنید. برخی سیستم‌ها وجود دارند که این اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهند و به‌نوعی کار شما را ساده‌تر می‌کنند. ازجمله این سرویس‌ها می‌توان به گوگل آنالیتیکس و سرویس HubSpot اشاره کرد.

 چگونه یک استراتژی بازاریابی ایمیلی برمبنای رفتار مخاطب بنویسیم؟

۲٫ اقدامات مهمی که یک کاربر ممکن است اتخاذ کند را مشخص کنید

ازآنجایی‌که ایمیل‌های رفتاری بر اساس اقدامات خود کاربر ارسال می‌شوند، اثرگذاری آن‌ها بسیار بالاست. درنتیجه، این ایمیل‌ها هرگز یک سورپرایز نیستند. بلکه آن‌ها یک واکنش حساب‌شده به اقداماتی هستند که توسط کاربر انجام گرفته است. این قدرت واقعی ایمیل‌های رفتاری است. این ایمیل‌ها توسط کاربر فعال می‌شوند و نه بازاریاب.

اما تصمیمی که بازاریاب باید بگیرد این است که به کدام یک از اقدامات کاربر واکنش نشان دهد. در زیر سه نکته که بازاریابان در این زمینه باید بدانند ذکر شده است. شما ممکن است بدون اینکه بدانید در حال ارسال ایمیل‌های رفتاری به مخاطبان خود باشید:

پر کردن فرم برای کتاب الکترونیکی یا محتوا: یک ایمیل تایید تراکنش به همراه لینک دانلود محتوا را برای مخاطب بفرستید

مشاهده محتواهای خاص در سایت: محتواهای پیوسته هدفمند ارسال کنید. اگر شخصی صفحه مطالعات موردی شما را می‌بیند، یکی از محبوب‌ترین مطالعات موردی خود را برای او بفرستید.

تعامل/ فقدان تعامل در ایمیل‌ها: برای مخاطب خود یک ایمیل با CTA متفاوت بفرستید یا یک کمپین تعامل مجدد با کاربران را راه‌اندازی کنید

اقدامات دیگری که ممکن است بخواهید در این زمینه انجام دهید عبارتند از: مشاهده صفحه قیمت‌ها، تعامل فعال در شبکه‌های اجتماعی، اشتراک‌گذاری محتوا در وبلاگ یا خواندن یک پست وبلاگی خاص باشد. اینجا دقیقا همان‌جایی است که دیتابیس مخاطبان اهمیت و ارزش خود را نشان می‌دهد. وقتی‌که بدانید سیستم‌تان چه چیزی را رهگیری می‌کند، خلاقیت تنها محدودیت شماست!

۳٫ بر اساس رفتار مخاطب، با او یک گفتگو را آغاز کنید

قدم نهایی آن است که یک ایمیل قانع‌کننده برای مخاطب خود بنویسید و بر اساس رفتار او، گفتگو را آغاز کنید. اما چگونه می‌توانید از ایمیل‌های رفتاری خود نهایت استفاده را ببرید؟ با در نظر داشتن این حقیقت که ایمیل‌های رفتاری در مرکز چرخه بهترین فعالیت‌های ایمیلی قرار دارند. وقتی‌که یک کمپین ایمیل‌های رفتاری را تنظیم می‌کنید، درواقع شما در حال ایجاد یک تجربه شخصی والا هستید.

در مورد پیام‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی ارسال می‌کنید فکر کنید و یا حتی پست‌های وبلاگی که می‌نویسید. آن‌ها برای تمامی خوانندگان یکی هستند. مزیت استفاده از ایمیل این است که این روش به دیتابیس شما وابسته است و این به بدین معنی که ایمیل‌های ارسالی شما می‌توانند چاشنی شخصی‌سازی بالایی داشته باشند.

ایمیل‌ رفتاری با ایجاد یک پاسخ فوری به کاری که کاربر انجام می‌دهد، این مفهوم را به سطح جدیدی ارتقا داده است. با استفاده از عنصر شخصی‌سازی، یک تجربه منحصربه‌فرد را برای هرکسی که به‌صورت آنلاین با شرکت شما تعامل می‌کند، طراحی کنید.


منبع: برترینها

مسائلی که باید در موردشان با رئیس‌ خود صحبت کنید

سوء تفاهم‌ها و تفاوت‌هایی که در ایده‌ها و نظرها وجود دارد می‌تواند بین رئیس و کارمند بی‌اعتمادی ایجاد کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، جریان کاری مختل شده و موفقیت کسب و کار نیز دچار افت قابل توجهی خواهد شد. برای جلوگیری از هر کدام از این رویدادها باید هر دو طرف، اهمیت دیدارها و رودررو شدن را درک کنند.

همه‌ی ما می‌دانیم که ارتباط موثر برای ایجاد رابطه‌ای موفق، لازم است. ازدواج‌هایی که با شکست مواجه می‌شوند معمولا ریشه در عدم ارتباط موثر بین همسران دارند، در محیط کار نیز، روابط ممکن است به همین دلیل ناموفق و ناکارآمد بشوند. سوء تفاهم‌ها و تفاوت‌هایی که در ایده‌ها و نظرها وجود دارد می‌تواند بین رئیس و کارمند بی‌اعتمادی ایجاد کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، جریان کاری مختل شده و موفقیت کسب و کار نیز دچار افت قابل توجهی خواهد شد. برای جلوگیری از هر کدام از این رویدادها باید هر دو طرف، اهمیت دیدارها و رودررو شدن را درک کنند.

مسائلی که باید در موردشان با رئیس‌ خود صحبت کنید 

وقتی که ارتباط مکرر با رئیس ممکن نیست
برای بسیاری از کارمندان این امکان وجود ندارد که با رئیس خود پیوسه دیدار رودررو داشته باشند. علتش هم می‌تواند برنامه‌های پُرمسئولیت و شلوغ و ضرب العجل‌های خاصی باشد که اهمیت بسیار زیادی دارند. برای بعضی از کارمندانی که در دفتر یا سایت کاری مجزایی مشغول هستند نیز ارتباط مکرر با رئیس عملا ممکن نیست. با وجود چنین شرایطی، دیدار با رئیس همچنان باید الویت داشته باشد چون یکی از موثرترین راهها برای در جریان گذاشتن رئیس نسبت به تازه ترین‌هاست.

مسائلی که باید در موردشان با رئیس‌ خود صحبت کنید 
اگر شما جزو کارمندانی هستید که دور از دفتر اصلی کار می‌کنید یا شرایط دیدار با رئیس خود را ندارید، می‌توانید از تکنولوژی کمک بگیرید. اینترنت، ابزارهای ارتباطی زیادی در اختیارتان می‌گذارد که بتوانید فاصله‌های فیزیکی را پشت سر گذاشته و همدیگر را ملاقات کنید. می‌توانید از کامپیوتر و موبایل‌تان برای ارتباط مکرر با رئیس استفاده کنید.

چیزهایی که باید در موردشان با رئیس خود صحبت کنید
برای اینکه رئیس‌تان را در جریان امور جاری سازمان قرار دهید توصیه می‌کنیم راههای ارتباطی خود با او را پیوسته باز نگه دارید. یکی از کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که ملاقات هفتگی با رئیس‌تان داشته باشید. چیزهایی که باید در مورد آنها با رئیس خود گفتگو کنید:

مسائلی که باید در موردشان با رئیس‌ خود صحبت کنید 
وضعیت پروژه
خیلی مهم است که همیشه رئیس‌تان را در جریان تازه ترین شرایط و وضعیت پروژه‌اش قرار دهید. همیشه آماده باشید تا گزارشی کامل و گویا به او ارائه دهید، نه اینکه منتظر بمانید تا از شما سوال کند.

اهداف
رئیس باید بداند شما تا چه حد در راستای اهداف تیم، خوب عمل می‌کنید. دیدار با رئیس به طور مکرر باعث می‌شود او نسبت به روند کار و پیشرفت پروژه آپدیت باشد. درست است که گزارش‌های مکتوب، جزئیات روند کار را ارائه می‌دهند اما اگر بتوانید گزارش کار را شفاهی ارائه دهید و در موردش بحث کنید، بسیار بهتر و موثرتر است.

اهداف شخصی
یک رئیس خوب باید کارمندانش را با انگیزه نگه دارد، بنابراین باید در مورد اهداف شخصی کارمندان خود آگاه‌تر باشد. این موضوعات در دیدارهای رودررو، بهتر از هر زمان دیگری مطرح می‌شوند.

مسائل جاری
بیشتر رئیس‌ها ترجیح می‌دهند در مورد مشکلات و مسائلی که روی می‌دهد باخبر باشند و بدانند برای رفع این مسائل چه اقداماتی در دست اجراست. ملاقات منظم با رئیس می‌تواند از این جنبه نیز او را آگاه و مطلع نگه دارد.

مطرح کردن مشکلات احتمالی قبل از به وقوع پیوستن
هیچ رئیسی دوست ندارد ناگهان در شرایط بدی گیر کند و با خبرهای بد غافلگیر شود. رئیس شما باید در مورد چالش‌های بالقوه‌ای که ممکن است در آینده‌ی نزدیک بروز کنند آگاه باشد تا تدابیر لازم را بیندیشد و مجهز باشد. بنابراین به طور مکرر با رئیس خود دیدار کنید و او را در جریان هر اتفاق و خطری که کارمندان را تهدید می‌کند قرار دهید.

درخواست‌هایی که در آخرین دیدارتان مطرح شده پیگیری کنید
شاید نیازی به این توصیه نباشد اما واقعیت این است که معمولا کارمندان آنچنان درگیر مشغله‌ها و مسائل کاری و روزمره می‌‌شوند که ممکن است فراموش کنند در آخرین دیداری که با رئیس داشتند، در مورد چه چیزهایی گفتگو کردند و قرار شد چه کارهایی انجام دهند. یادداشت‌های مربوط به دیدارهای‌تان را هر چند وقت یکبار مرور کنید تا در دیدار بعدی با رئیس‌تان، در مورد درخواست‌هایی که مطرح شده، جوابی برای ارائه دادن داشته باشید.

نیازها و خواسته‌ها
تا زمانیکه شما به رئیس‌تان نگویید به چه ابزارها، منابع و یا امکاناتی برای پیشبرد کار نیاز دارید او از نیازهای شما با خبر نخواهد شد. احتمالا فکر می‌کند همه چیز خوب و روبراه است مگر اینکه چیز دیگری بشنود. اگر درخواست یا نیازی دارید، در مطرح کردن آن طی دیدارهای‌تان تردید نداشته باشید.

ایده‌ها و پیشنهادهایی را که برای سازمان دارید مطرح کنید
ملاقات با رئیس، فرصتی بسیار خوبی برای به اشتراک گذاشتن افکار و ایده‌ها در مورد اتفاقاتی است که در سازمان روی می‌دهد. در دیدار با رئیس‌تان می‌توانید او را از چیزهایی که فکر می‌کنید به ضرر سازمان هستند آگاه کنید و نظر شخصی خود را بگویید. بحث‌های صادقانه‌ای که با نیت خوب، ایده‌ها را مطرح می‌کنند و تبادل نظرهایی که بین رئیس و کارمندان انجام می‌شود می‌تواند به موفقیت سازمان کمک بسیار زیادی بکند.

ایجاد اطمینان
ملاقات‌های پیاپی، اطمینان و احترام متقابل ایجاد می‌کند. ضمنا کارمندان هر چه بیشتر با رئیس خود دیدار کنند، اضطرابی که ممکن است در این رودررویی‌ها دچارش شوند کمتر خواهد شد. از طرفی دیگر رئیس هم راحت‌تر می‌تواند به کارمندان خود اعتماد کند چون می‌داند که آنها کار خود را به بهترین نحو انجام می‌دهند.

منبع: برترین ها

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

آموزش فروش: ۳ استراتژی اشتباه در فروش که مشتری را می پراند

وقت آن فرا رسیده که استراتژی ها و برنامه های فروش خود را به زیر ذره بین ببرید، غرور را کنار بگذارید، صادق باشید و چند دقیقه ای وقت صرف کنید تا ببینید که آیا از استراتژی های اشتباهی که در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به آنها اشاره می کنیم استفاده می کنید یا خیر.

  1. انداختن بار مسئولیت بر دوش مشتری

یک سوال بسیار رایج در دنیای فروش وجود دارد که در غالب موارد برای مشتری آزاردهنده است. آن سوال چیست؟ این سوال ساده: «چطور می تونم کمکتون کنم؟».

این سوال کاملاً بی ضرر و حتی دوستانه به نظر می رسد، اما لازم است که به معانی ضمنی آن فکر کنید. ما با طرح این سوال کل مسئولیت را بر دوش مشتری می اندازیم و از او می خواهیم که هم موقعیت فعلی و مشکل موجود و هم راهکار مورد نظر را توصیف کند.

در واقع، انگار که می گویید: «اول تو شروع کن. مطمئناً اگه بهم بگی که چطور باید کارم رو انجام بدم خوشحال میشم. اینطوری کارم رو آسون می کنی؛ فقط باید ازت پول بگیرم!»

سوال «چطور می تونم کمکتون کنم» به جای آنکه دردی را از مشتری دوا کند به دنبال تسهیل کار فروشنده است و اگر مشتری بتواند هم مساله و هم راهکار مورد نیاز را شناسایی کند، دیگر چه نیازی به فروشنده است؟

به جای طرح این سوال، باب گفتگو را به گونه ای باز کنید که خودتان کاملاً از قاب خارج شوید. مثلاً می توانید با سوالات زیر شروع کنید:

  • چی شد که به این فکر افتادید که وقتشه که باید به دنبال یک … جدید باشید؟
  • الآن چه مشکلی گریبانگیرتون شده؟
  • چرا به خرید یک … فکر می کنید؟

کاری کنید که مشتری مسأله را مطرح کند و سپس به سراغ ارائه راهکار مناسب بروید.

  1. صحبت زودهنگام درباره قیمت و شرایط

مردم بیشتر به دلایل روحی و روانی خرید می کنند. چنانچه امیال روحی و روانی را از معادله حذف کنیم، شرایط عوض می شود. البته منظور ما این نیست که تصمیم گیری برای خرید تماماً عاطفی است، بلکه معمولاً میل و انگیزه روحی و روانی از دلایل منطقی و تحلیلگرانه قوی تر است.

چنانچه در همان اوایل کار به سراغ بحث درباره قیمت و شرایط (یعنی مولفه های منطقی) برویم، خریدار را به سمت استفاده از قسمت های منطق محور و تحلیلگر مغز هدایت می کنیم. در چنین شرایطی از وی می خواهیم که پیش از آنکه یک پیوند عاطفی و روحی مناسب ایجاد شود به جزئیات فکر کند.

اما راهکار درست چیست؟ راهش این است که گفتگو درباره این موضوع را به تأخیر بیندازید. حتی اگر مشتری در ابتدای کار درباره قیمت سوال کرد به نحوی این سوال را تا زمان مناسب مسکوت بگذارید. مثلاً: «سوال خوبی رو مطرح کردید و من واقعاً مایلم که درباره این صحبت کنیم که چطور می تونم خرید رو براتون آسونتر کنم. اجازه بدید که ابتدا ببینیم که شما دنبال چی هستید و چه محصولی مناسبتونه، بعدش می تونیم درباره جزئیات صحبت کنیم.»

همیشه این قانون تجربی را به خاطر داشته باشید: «هر چه زودتر درباره قیمت صحبت کنید، شانس فروش را بیشتر کاهش می دهید».

  1. موکول کردن سوال به مرحله آخر

هیچ چیز برای مشتری طاقت فرساتر از این نیست که به جای آنکه مرحله به مرحله از وی نظر بخواهید و توافق کنید، همه سوالات خود از وی را به عنوان یک سوال در انتهای کار مطرح کرده و از وی انتظار جواب دادن داشته باشید.

چرا؟ چون مشتری شما در تمام طول فرآیند خرید خود در حال تصمیم گیری است، چه آگاهانه و چه غیر آگاهانه؛ چه شما از وی چیزی بپرسید و چه چیزی نپرسید.

مغز خریدار به طور پیوسته در حال تصمیم گیری درباره محصول، ویژگی ها، شرایط، سطح اعتماد و مواردی از این قبیل است. خریدار در غالب موارد در حالی این تصمیمات را اتخاذ می کند که خودش هم حواسش نیست. روانشناسان از این تصمیمات به عنوان تصمیمات «مغز انعکاسی» (reflexive brain) یاد می کنند. چنانچه به جای آنکه در طول فرآیند فروش نظر مشتری را جویا شویم و بر سر موضوعات مختلف به توافق برسیم همه چیز را در یک سوال بگنجانیم و آن را در انتها مطرح کنیم، مشتری را در یک موقعیت بسیار دشوار قرار خواهیم داد. در این حالت، مشتری ما باید همه آن تصمیمات ناخودآگاه خود را در یک تصمیم بزرگ سرنوشت ساز بگنجاند (یا بهتر بگوییم بچپاند!). در چنین شرایطی است که مشتری مورد نظر پاسخ هایی از قبیل «باید بهش فکر کنم» یا «یه دور می زنیم بر می گردیم» را ارائه می کند. البته این منطقی است؛ تصمیماتی که مشتری گرفته ناخودآگاه بوده اند و واقعاً نمی داند که در کجای کار قرار دارد و چه بسا احساس می کند که تحت فشار قرار گرفته و می خواهد از زیر بار آن تصمیم طاقت فرسا فرار کند.

هنگامی که به عنوان فروشنده در طول فرآیند فروش از سوالات مناسب استفاده می کنیم، به جای مغز انعکاسی مغز فعال را درگیر می کنیم. در این حالت، مشتری همینطور که درگیر ریتم تصمیم گیری می شود حس می کند که به مرحله انجام عملی خرید نزدیک تر و نزدیک تر می شود. هنگامی که نوبت به سوال پایانی می رسد، مشتری به تصمیماتی که به شکل آگاهانه گرفته نگاهی می اندازد و نظر (مثبت) خود را اعلام می کند.

نظر شما چیست؟ آیا شما هم مرتکب اشتباهاتی که در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش به آنها اشاره کردیم شده اید؟ نکته مهم این است که در هر صورت باید تلاش کنید تا از استراتژی های مشتری محور استفاده کنید. در اینصورت است که می توانید دنیای مشتری (و البته خودتان) را تغییر بدهید.


منبع: گویا آی‌تی

چرا مشتریانم از من خرید نمی‌کنند؟

مجله پنجره خلاقیت – آجا فراست، ترجمه شادی حسن پور: هرچقدر هم که فروشنده خوبی باشید، نرخ فروشتان هیچ گاه به صد در صد نخواهد رسید. اما اگر مدتی است که نمی توانید مشتری بگیرید، احتمالا دلیل خاصی دارد. خوشبختانه می توانید مطمئن باشید که وقتی مشکل مورد نظر را شناسایی کردید، می توانید فرآیند فروشتان را بهبود ببخشید و در نهایت نتایج بهتری کسب کنید.

۵ دلیل اصلی عدم خرید مشتریان از شما:

چرا مشتریانم از من خرید نمی کنند؟ 

۱٫ سعی می کنید محصولاتتان را به همه مردم بفروشید.

یک روند خوب فروش بیشتر در مورد کیفیت مصداق دارد، نه کمیت. اگر مشتریانتان از شما خرید نمی کنند، صلاحیت مشتریانتان را بررسی کنید. آیا آنها را به خوبی هدف قرار داده اید؟ آیا می دانید که چرا آنها گزینه های خوبی برای فروش هستند؟ یا آیا فقط سعی می کنید به هر کسی که سر راهتان قرار گرفت و کوچک ترین علاقه ای به محصولاتتان نشان داد، چیزی بفروشید؟ اگرچه شاید این طور به نظر برسد که کنار گذاشتن برخی مشتریان کار عاقلانه ای نیست، اما محدود کردن دامنه تمرکزتان به مشتریانی که حداقل صلاحیت لازم برای خرید از شما را دارند، باعث موفقیت هرچه بیشترتان خواهدشد. نه تنها احتمال بیشتری دارد که این مشتریان از شما خرید کنند، بلکه شما نیز زمان بیشتری برای گفت و گو با مشتریان مناسب در اختیار خواهیدداشت و می توانید بیانیه فروشتان را برای هرکدام از آنها به صورت شخصی سازی شده تدوین کنید و موقعیت های فروش فوق العاده ای برای خود رقم بزنید.

۲٫ خودتان مشتریان را از خود می رانید.

دلیلی وجود دارد که دیگر بیشتر مردم به تماس شماره های ناشناس پاسخ نمی دهند. چرا که نمی خواهند به اجبار چیزی به آنها فروخته شود. اگر فروشندگان بخواهند از ایمیل نیز به عنوان بازاری مزاحم کنند، دیگر پیام های الکترونیکی از سوی مخاطبان ناشناس نیز خوانده نخواهندشد (اتفاقی که هم اکنون نیز تا حدودی رخ می دهد.) اشتیاق مصنوعی خود را کنار بگذارید. از اعمال فشار روی مشتریان دست بردارید. در عوض، رفتاری واقعی در پیش بگیرید و ارزشی واقعی به مشتری اعطا کنید. شاید بهتر باشد که خود را به عنوان یک مشاور در نظر بگیرید، نه فروشنده. همچنین باید تا می توانید در مورد مشتریانتان اطلاعات کسب کنید تا با پرسیدن سوالات ساده، وقت آنها را نگیرید.

۳٫ از پاسخ منفی می ترسید و سعی می کنید با آن رو به رو نشوید.

متوجه شدم. رو به رو شدن با پاسخ منفی کار سخت و ترسناکی است. اما واقعیت این است که نمی توانید پاسخ های منفی را به طور صد در صد کنار بگذارید، چرا که اگر به طور مستقیم نیز با آنها رو به رو نشوید، باز هم می دانید که وجود دارند. بهترین زمان برای رفع این دغدغه ها این است که در مراحل ابتدایی یا میانی فروش، که هنوز ذهن مشتری کاملا باز است، دست به کار شوید. برای اینکه بدانید چه چیزی مانع از خرید مشتری تان شده، از او بپرسید: اگر تمایلی به خرید ندارید، می توانید دلیلش را به من بگویید؟ ما در مورد دلایل علاقه شما به این محصول صحبت کردیم. آیا می توانید کمی وقت بگذارید و به من بگویید که چه چیزی باعث عدم تمایلتان به خرید شده؟ طبیعی است که قبل از خرید چنین محصولی کمی احساس نگرانی کنید. اگر دوست داشته باشید، می توانید دغدغه هایتان را به من بگویید تا کاری در جهت رفع آنها انجام دهم. در مورد مزایای این محصول صحبت کردیم. به نظرتان چه معایبی ممکن است شما را از خرید بازدارد؟

۴٫ احساس ضرورت ایجاد نکرده اید.

محصولی که عرضه می کنید، شاید مهم ترین چیزی باشد که ذهنتان را به خود مشغول کرده است. اما این محصول برای مشتری فقط یکی از آن هم چیزهایی است که قرار است توجه او را به خود جلب کند. اگر دلیلی برای خرید به موقع به مشتری ندهید، او احتمالا به طور کلی پیشنهاد فروش شما را فراموش می کند. آیا می خواهید تلاشتان برای جذب مشتری ثمره ای داشته باشد؟ پس سوالاتی بپرسید که مشتری متقاعد شود کسب و کارش یا رفاه زندگی اش به محصول شما بستگی دارد: اگر تا فلان زمان این محصول را نداشته باشید، چه اتفاقی می افتد و چه چیزی را از دست می دهید؟ می توانید از عواقب نداشتن این محصول برایم بگویید؟ آیا خرید این محصول برای شما اولویت به حساب می آید؟ این محصول چندمین اولویت شماست؟ چه مدت است که به خرید این محصول فکر می کنید؟

۵٫ اجازه نمی دهید مشتری احساس امنیت کند.

هیچ کس دلش نمی خواهد کاری کند که به آن صد در صد اطمینان ندارد. این موضوع باعث متوقف شدن بسیاری از فرآیندهای فروش می شود. بالاخره این را نیز در نظر بگیرید که مشتری تصمیم به خرید بگیرد، بودجه لازم را گردآوری کند، زمان بگذارد، انرژی بگذارد و از محصول شما استفاده کند، اما در نهایت متوجه شود که آن محصول نه تنها کارایی و سودی برایش ندارد، بلکه کاملا به دردنخور بوده است. به همین خاطر یکی از وظایف شما به عنوان نماینده فروش این است که کاری کنید مشتریان نسبت به هزینه ای که می کنند، احساس امنیت و آسودگی خاطر داشته باشند. به روش های گوناگونی این کار امکان پذیر است.

یکی از بهترین روش های اطمینان بخش این است که شرکتتان شرایط خرید خاصی را برای مشتریان منظور کند: بازگشت پول در صورت عدم کسب نتایج خاص یا دوره آزمایشی استفاده از محصول مورد نظر. اینکه بدانید مشکل عدم فروش تقصیر مشتری نیست و همه چیز به خودتان ارتباط دارد، شاید ناراحت کننده باشد، اما حالا که لااقل دلایل این مسئله را متوجه شده اید، می توانید گام مناسبی در جهت رفع مشکلتان بردارید.


منبع: برترینها

مسائلی که باید در موردشان با رئیس‌ خود صحبت کنید

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: همه‌ی ما می‌دانیم که ارتباط موثر برای ایجاد رابطه‌ای موفق، لازم است. ازدواج‌هایی که با شکست مواجه می‌شوند معمولا ریشه در عدم ارتباط موثر بین همسران دارند، در محیط کار نیز، روابط ممکن است به همین دلیل ناموفق و ناکارآمد بشوند.

 چرا باید با رئیس‌تان بیشتر ملاقات کنید

سوء تفاهم‌ها و تفاوت‌هایی که در ایده‌ها و نظرها وجود دارد می‌تواند بین رئیس و کارمند بی‌اعتمادی ایجاد کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، جریان کاری مختل شده و موفقیت کسب و کار نیز دچار افت قابل توجهی خواهد شد. برای جلوگیری از هر کدام از این رویدادها باید هر دو طرف، اهمیت دیدارها و رودررو شدن را درک کنند.

وقتی که ارتباط مکرر با رئیس ممکن نیست

برای بسیاری از کارمندان این امکان وجود ندارد که با رئیس خود پیوسه دیدار رودررو داشته باشند. علتش هم می‌تواند برنامه‌های پُرمسئولیت و شلوغ و ضرب العجل‌های خاصی باشد که اهمیت بسیار زیادی دارند. برای بعضی از کارمندانی که در دفتر یا سایت کاری مجزایی مشغول هستند نیز ارتباط مکرر با رئیس عملا ممکن نیست.

با وجود چنین شرایطی، دیدار با رئیس همچنان باید الویت داشته باشد چون یکی از موثرترین راهها برای در جریان گذاشتن رئیس نسبت به تازه ترین‌هاست.

اگر شما جزو کارمندانی هستید که دور از دفتر اصلی کار می‌کنید یا شرایط دیدار با رئیس خود را ندارید، می‌توانید از تکنولوژی کمک بگیرید. اینترنت، ابزارهای ارتباطی زیادی در اختیارتان می‌گذارد که بتوانید فاصله‌های فیزیکی را پشت سر گذاشته و همدیگر را ملاقات کنید. می‌توانید از کامپیوتر و موبایل‌تان برای ارتباط مکرر با رئیس استفاده کنید.

چیزهایی که باید در موردشان با رئیس خود صحبت کنید

برای اینکه رئیس‌تان را در جریان امور جاری سازمان قرار دهید توصیه می‌کنیم راههای ارتباطی خود با او را پیوسته باز نگه دارید. یکی از کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که ملاقات هفتگی با رئیس‌تان داشته باشید.

چیزهایی که باید در مورد آنها با رئیس خود گفتگو کنید:

وضعیت پروژه

خیلی مهم است که همیشه رئیس‌تان را در جریان تازه ترین شرایط و وضعیت پروژه‌اش قرار دهید. همیشه آماده باشید تا گزارشی کامل و گویا به او ارائه دهید، نه اینکه منتظر بمانید تا از شما سوال کند.

اهداف

رئیس باید بداند شما تا چه حد در راستای اهداف تیم، خوب عمل می‌کنید. دیدار با رئیس به طور مکرر باعث می‌شود او نسبت به روند کار و پیشرفت پروژه آپدیت باشد. درست است که گزارش‌های مکتوب، جزئیات روند کار را ارائه می‌دهند اما اگر بتوانید گزارش کار را شفاهی ارائه دهید و در موردش بحث کنید، بسیار بهتر و موثرتر است.

 چرا باید با رئیس‌تان بیشتر ملاقات کنید

اهداف شخصی

یک رئیس خوب باید کارمندانش را با انگیزه نگه دارد، بنابراین باید در مورد اهداف شخصی کارمندان خود آگاه‌تر باشد. این موضوعات در دیدارهای رودررو، بهتر از هر زمان دیگری مطرح می‌شوند.

مسائل جاری

بیشتر رئیس‌ها ترجیح می‌دهند در مورد مشکلات و مسائلی که روی می‌دهد باخبر باشند و بدانند برای رفع این مسائل چه اقداماتی در دست اجراست. ملاقات منظم با رئیس می‌تواند از این جنبه نیز او را آگاه و مطلع نگه دارد.

مطرح کردن مشکلات احتمالی قبل از به وقوع پیوستن

هیچ رئیسی دوست ندارد ناگهان در شرایط بدی گیر کند و با خبرهای بد غافلگیر شود. رئیس شما باید در مورد چالش‌های بالقوه‌ای که ممکن است در آینده‌ی نزدیک بروز کنند آگاه باشد تا تدابیر لازم را بیندیشد و مجهز باشد. بنابراین به طور مکرر با رئیس خود دیدار کنید و او را در جریان هر اتفاق و خطری که کارمندان را تهدید می‌کند قرار دهید.

درخواست‌هایی که در آخرین دیدارتان مطرح شده پیگیری کنید

شاید نیازی به این توصیه نباشد اما واقعیت این است که معمولا کارمندان آنچنان درگیر مشغله‌ها و مسائل کاری و روزمره می‌‌شوند که ممکن است فراموش کنند در آخرین دیداری که با رئیس داشتند، در مورد چه چیزهایی

 گفتگو کردند و قرار شد چه کارهایی انجام دهند.

یادداشت‌های مربوط به دیدارهای‌تان را هر چند وقت یکبار مرور کنید تا در دیدار بعدی با رئیس‌تان، در مورد درخواست‌هایی که مطرح شده، جوابی برای ارائه دادن داشته باشید.

نیازها و خواسته‌ها

تا زمانیکه شما به رئیس‌تان نگویید به چه ابزارها، منابع و یا امکاناتی برای پیشبرد کار نیاز دارید او از نیازهای شما با خبر نخواهد شد. احتمالا فکر می‌کند همه چیز خوب و روبراه است مگر اینکه چیز دیگری بشنود. اگر درخواست یا نیازی دارید، در مطرح کردن آن طی دیدارهای‌تان تردید نداشته باشید.

ایده‌ها و پیشنهادهایی را که برای سازمان دارید مطرح کنید

ملاقات با رئیس، فرصتی بسیار خوبی برای به اشتراک گذاشتن افکار و ایده‌ها در مورد اتفاقاتی است که در سازمان روی می‌دهد. در دیدار با رئیس‌تان می‌توانید او را از چیزهایی که فکر می‌کنید به ضرر سازمان هستند آگاه کنید و نظر شخصی خود را بگویید. بحث‌های صادقانه‌ای که با نیت خوب، ایده‌ها را مطرح می‌کنند و تبادل نظرهایی که بین رئیس و کارمندان انجام می‌شود می‌تواند به موفقیت سازمان کمک بسیار زیادی بکند.

ایجاد اطمینان

ملاقات‌های پیاپی، اطمینان و احترام متقابل ایجاد می‌کند. ضمنا کارمندان هر چه بیشتر با رئیس خود دیدار کنند، اضطرابی که ممکن است در این رودررویی‌ها دچارش شوند کمتر خواهد شد. از طرفی دیگر رئیس هم راحت‌تر می‌تواند به کارمندان خود اعتماد کند چون می‌داند که آنها کار خود را به بهترین نحو انجام می‌دهند.

چرا باید با رئیس‌تان بیشتر ملاقات کنید


منبع: برترینها

چرا سادگی در ایمیل حرف اول را می زند

آیا نوشتن یک ایمیل بی نقص برای شما دشوار، طاقت فرسا و حتی غیرممکن به نظر می رسد؟ در شرایطی که بر طبق نتایج مطالعات مختلفی که در زمینه ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی انجام شده، کمتر از ۲۴ درصد از ایمیل های تبلیغی و ترویجی باز شده و دیده می شوند، شاید اوضاع آنچنان بر وفق مراد شما نباشد. در چنین موقعیتی چگونه می توانید مشتریان بالقوه را به سمت و سوی بازکردن ایمیل و تبدیل شدن به مشتری بالفعل هدایت کنید؟ پاسخ به این سوال ساده است: به سمت «سادگی» حرکت کنید.

قانون «یک»

آخرین ایمیل فوق العاده ای که خوانده اید را به خاطر بیاورید. آیا آن ایمیل یک هزارتو بود که پاراگراف ها را یکی پس از دیگری مملو از واژگان قلمبه سلمبه پشت سر هم ردیف کرده بود و شما مشتاقانه آن را تا به انتها خواندید تا شاید در انتها منطق مبهم آن را درک کنید؟ چنین چیزی بعید است.

اگر قرار است متن ایمیل شما هدف از ارسال آن ایمیل را محقق کند باید روی «یک» تمرکز کنید. یک هدف، یک مخاطب. این تمرکز یگانه به شما کمک می کند تا در همان ۸٫۲۵ ثانیه ای که برای جلب توجه مخاطب فرصت دارید او را به سمت انجام فراخوان به عمل ایمیل خود ترغیب کنید.

همیشه و هرگاه که ایمیلی را برای یک مشتری بالقوه ارسال می کنید باید در ذهن خود یک هدف مشخص داشته باشید. سپس چه هدف شما یادآوری نهایی کردن سبد خرید دریافت کننده ایمیل باشد یا فقط یک خوش آمد گویی ساده، در هر صورت تمام عناصر و مولفه های آن ایمیل باید پشتوانه همین هدف باشند.

تحقیات نشان داده است که اغلب مردم از مقدمه هایی که چیزی به جز گزافه گویی به حساب نمی آیند عبور می کنند، بنابراین فقط مواردی را در ابتدا و حتی کل ایمیل خود بگنجانید که وجود آنها ضروری است. داشتن دقت نظر می تواند باعث جذب سریع تر مخاطب شده و به وی نشان بدهد که حقیقتاً برای وقت او ارزش قائل هستید. حالا که از مخاطب سخن گفتیم، اجازه بدهید که این موضوع را بیشتر باز کنیم.

فارغ از اینکه در کدام بازار فعالیت می کنید، بدون شک مشتریان مختلفی دارید که هر یک نیازهای مختلفی دارند. شما در متن خود باید با فرد صحبت کنید و نه جمع. برای مخاطب قرار دادن مشتریان مختلف خود در مقیاس کلی از بخش بندی فهرست یا محتوای پویا بهره برداری کنید. از این طریق تک تک ایمیل های شما برای تک تک مخاطبان مختلف تان ارزش آفرین و سودمند خواهند بود.

«مقدار» اهمیت دارد

یک مطالعه از بومرنگ (Boomerang) نشان می دهد که ایمیل هایی که تعداد کلمات آنها چیزی بین ۵۰ تا ۱۲۵ کلمه است بهترین میزان واکنش را از سوی مخاطب بر می انگیزند (بیش از ۵۰ درصد). طول تقریباً دو و نیم پاراگرافی این ایمیل ها باعث می شود که بین کوتاهی و دقت تعادل برقرار شود و به مخاطبان بی حوصله و عجول امروزی انگیزه می دهد تا به سرعت پیام را مطالعه کنند و به آن واکنش نشان بدهند. با این همه، اگر ایمیل شما ۱۲۶ کلمه شد خودتان را ناراحت نکنید. میزان واکنش نسبت به ایمیل ها تا ۲۰۰۰ کلمه فقط کاهش ناچیزی دارد. شیب نزولی این میزان هنگامی به چشم می آید که به محدوده ۲۵۰۰ کلمه قدم می گذارید (۳۵ درصد میزان واکنش). در عین حال، در ایجاز افراط نکنید. نرخ واکنش ایمیل هایی که از ۵۰ کلمه کوتاهتر هستند چیزی نزدیک به ۴۴ درصد است.

۸۰ درصد افرادی که ایمیل شما را باز می کنند آن را به صورت کلمه به کلمه نمی خوانند، بلکه به یک مرور کلی اکتفا می کنند. به همین دلیل است که تک تک مولفه های ایمیل شما باید ارزش آفرین باشد. از قانون «یک» پیروی کنید، متن ایمیل را به نحوی تنظیم کنید که هر جمله برای خود وزن داشته باشد و زوایدی که فقط طول ایمیل را افزایش می دهند و در عین حال تمرکز مخاطب را به هم می زنند را حذف کنید.

ساده و سرراست بنویسید

همانطور که می دانید امروزه مردم به دنبال اطلاعات ارزشمند هستند و آن اطلاعات را هم به این شکل می خواهند: هلو برو توی گلو! این به آن معنی است که خوانندگان هیچ علاقه ای به خواندن متن های سنگین و گره گشایی از پیچیدگی و ابهام ندارند. به منظور تبدیل یک مشتری بالقوه به مشتری بالفعل باید او را به وسیله یک زبان آشنا و متناسب خطاب کنید که با لحن برند شما هماهنگی دارد.

نوشتن به یک زبان ساده و سر راست باعث می شود که پیام برای خواننده قابل هضم تر و سودمندتر باشد. مطالعه بومرنگ که در بالا به آن اشاره شد در این زمینه نیز شواهد قابل اتکایی را ارائه می دهد. بر اساس نتایج این بررسی، بالاترین نرخ واکنش به ایمیل هایی است که سطح خوانایی بالاتری دارند. البته همه اینها به معنی آن نیست که باید سطح ارتباطات ایمیلی خود را به کف بچسبانید، اما در هر صورت متن های ساده و غیررسمی نسبت به متن های انشایی رسمی ۱۷ درصد نرخ واکنش بیشتری دارند.

اصل سادگی

به طور کلی در متن ایمیل و در بسیاری از قسمت های زندگی لازم و مهم است که از ایجاد پیچیدگی بر حذر باشید. مشخص کردن یک هدف منفرد و واضح برای مخاطبی که خصوصیات وی به خوبی تعریف شده به شما این قدرت را می دهد که میزان بازشدن و نرخ کلیک ایمیل خود را افزایش بدهید. هرس کردن متن ایمیل به نحوی که تا جایی که امکان دارد موجز و جذاب باشد باعث افزایش میزان واکنش مخاطبان نسبت به آن می شود. به علاوه، نوشتن ساده و سرراست باعث می شود که خواننده برای درک پیام تان نیازی به فشارآوردن به مغز خود نداشته باشد و به راحتی ارزش و منفعتی که شرکت شما ارائه می کند را درک کند.

حرف آخر

امروزه کاربران فضای مجازی بیشتر از گذشته بی صبر و حوصله شده اند و وجود دریایی از اطلاعاتی که با یک جستجوی ساده (غالباً به صورت رایگان) در اختیار آنها قرار می گیرد باعث می شود که امیدی به تغییر این وضعیت نداشته باشیم. در حال حاضر، ساده و خلاصه نسبت به پیچیده و طویل طرفداران بیشتری دارد و اگر به دنبال جذب مشتری بالقوه و تبدیل وی به مشتری بالفعل هستید چاره ای به جز تکیه بر اصل سادگی ندارید.


منبع: گویا آی‌تی

چرا سادگی در ایمیل حرف اول را می زند

آیا نوشتن یک ایمیل بی نقص برای شما دشوار، طاقت فرسا و حتی غیرممکن به نظر می رسد؟ در شرایطی که بر طبق نتایج مطالعات مختلفی که در زمینه ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی انجام شده، کمتر از ۲۴ درصد از ایمیل های تبلیغی و ترویجی باز شده و دیده می شوند، شاید اوضاع آنچنان بر وفق مراد شما نباشد. در چنین موقعیتی چگونه می توانید مشتریان بالقوه را به سمت و سوی بازکردن ایمیل و تبدیل شدن به مشتری بالفعل هدایت کنید؟ پاسخ به این سوال ساده است: به سمت «سادگی» حرکت کنید.

قانون «یک»

آخرین ایمیل فوق العاده ای که خوانده اید را به خاطر بیاورید. آیا آن ایمیل یک هزارتو بود که پاراگراف ها را یکی پس از دیگری مملو از واژگان قلمبه سلمبه پشت سر هم ردیف کرده بود و شما مشتاقانه آن را تا به انتها خواندید تا شاید در انتها منطق مبهم آن را درک کنید؟ چنین چیزی بعید است.

اگر قرار است متن ایمیل شما هدف از ارسال آن ایمیل را محقق کند باید روی «یک» تمرکز کنید. یک هدف، یک مخاطب. این تمرکز یگانه به شما کمک می کند تا در همان ۸٫۲۵ ثانیه ای که برای جلب توجه مخاطب فرصت دارید او را به سمت انجام فراخوان به عمل ایمیل خود ترغیب کنید.

همیشه و هرگاه که ایمیلی را برای یک مشتری بالقوه ارسال می کنید باید در ذهن خود یک هدف مشخص داشته باشید. سپس چه هدف شما یادآوری نهایی کردن سبد خرید دریافت کننده ایمیل باشد یا فقط یک خوش آمد گویی ساده، در هر صورت تمام عناصر و مولفه های آن ایمیل باید پشتوانه همین هدف باشند.

تحقیات نشان داده است که اغلب مردم از مقدمه هایی که چیزی به جز گزافه گویی به حساب نمی آیند عبور می کنند، بنابراین فقط مواردی را در ابتدا و حتی کل ایمیل خود بگنجانید که وجود آنها ضروری است. داشتن دقت نظر می تواند باعث جذب سریع تر مخاطب شده و به وی نشان بدهد که حقیقتاً برای وقت او ارزش قائل هستید. حالا که از مخاطب سخن گفتیم، اجازه بدهید که این موضوع را بیشتر باز کنیم.

فارغ از اینکه در کدام بازار فعالیت می کنید، بدون شک مشتریان مختلفی دارید که هر یک نیازهای مختلفی دارند. شما در متن خود باید با فرد صحبت کنید و نه جمع. برای مخاطب قرار دادن مشتریان مختلف خود در مقیاس کلی از بخش بندی فهرست یا محتوای پویا بهره برداری کنید. از این طریق تک تک ایمیل های شما برای تک تک مخاطبان مختلف تان ارزش آفرین و سودمند خواهند بود.

«مقدار» اهمیت دارد

یک مطالعه از بومرنگ (Boomerang) نشان می دهد که ایمیل هایی که تعداد کلمات آنها چیزی بین ۵۰ تا ۱۲۵ کلمه است بهترین میزان واکنش را از سوی مخاطب بر می انگیزند (بیش از ۵۰ درصد). طول تقریباً دو و نیم پاراگرافی این ایمیل ها باعث می شود که بین کوتاهی و دقت تعادل برقرار شود و به مخاطبان بی حوصله و عجول امروزی انگیزه می دهد تا به سرعت پیام را مطالعه کنند و به آن واکنش نشان بدهند. با این همه، اگر ایمیل شما ۱۲۶ کلمه شد خودتان را ناراحت نکنید. میزان واکنش نسبت به ایمیل ها تا ۲۰۰۰ کلمه فقط کاهش ناچیزی دارد. شیب نزولی این میزان هنگامی به چشم می آید که به محدوده ۲۵۰۰ کلمه قدم می گذارید (۳۵ درصد میزان واکنش). در عین حال، در ایجاز افراط نکنید. نرخ واکنش ایمیل هایی که از ۵۰ کلمه کوتاهتر هستند چیزی نزدیک به ۴۴ درصد است.

۸۰ درصد افرادی که ایمیل شما را باز می کنند آن را به صورت کلمه به کلمه نمی خوانند، بلکه به یک مرور کلی اکتفا می کنند. به همین دلیل است که تک تک مولفه های ایمیل شما باید ارزش آفرین باشد. از قانون «یک» پیروی کنید، متن ایمیل را به نحوی تنظیم کنید که هر جمله برای خود وزن داشته باشد و زوایدی که فقط طول ایمیل را افزایش می دهند و در عین حال تمرکز مخاطب را به هم می زنند را حذف کنید.

ساده و سرراست بنویسید

همانطور که می دانید امروزه مردم به دنبال اطلاعات ارزشمند هستند و آن اطلاعات را هم به این شکل می خواهند: هلو برو توی گلو! این به آن معنی است که خوانندگان هیچ علاقه ای به خواندن متن های سنگین و گره گشایی از پیچیدگی و ابهام ندارند. به منظور تبدیل یک مشتری بالقوه به مشتری بالفعل باید او را به وسیله یک زبان آشنا و متناسب خطاب کنید که با لحن برند شما هماهنگی دارد.

نوشتن به یک زبان ساده و سر راست باعث می شود که پیام برای خواننده قابل هضم تر و سودمندتر باشد. مطالعه بومرنگ که در بالا به آن اشاره شد در این زمینه نیز شواهد قابل اتکایی را ارائه می دهد. بر اساس نتایج این بررسی، بالاترین نرخ واکنش به ایمیل هایی است که سطح خوانایی بالاتری دارند. البته همه اینها به معنی آن نیست که باید سطح ارتباطات ایمیلی خود را به کف بچسبانید، اما در هر صورت متن های ساده و غیررسمی نسبت به متن های انشایی رسمی ۱۷ درصد نرخ واکنش بیشتری دارند.

اصل سادگی

به طور کلی در متن ایمیل و در بسیاری از قسمت های زندگی لازم و مهم است که از ایجاد پیچیدگی بر حذر باشید. مشخص کردن یک هدف منفرد و واضح برای مخاطبی که خصوصیات وی به خوبی تعریف شده به شما این قدرت را می دهد که میزان بازشدن و نرخ کلیک ایمیل خود را افزایش بدهید. هرس کردن متن ایمیل به نحوی که تا جایی که امکان دارد موجز و جذاب باشد باعث افزایش میزان واکنش مخاطبان نسبت به آن می شود. به علاوه، نوشتن ساده و سرراست باعث می شود که خواننده برای درک پیام تان نیازی به فشارآوردن به مغز خود نداشته باشد و به راحتی ارزش و منفعتی که شرکت شما ارائه می کند را درک کند.

حرف آخر

امروزه کاربران فضای مجازی بیشتر از گذشته بی صبر و حوصله شده اند و وجود دریایی از اطلاعاتی که با یک جستجوی ساده (غالباً به صورت رایگان) در اختیار آنها قرار می گیرد باعث می شود که امیدی به تغییر این وضعیت نداشته باشیم. در حال حاضر، ساده و خلاصه نسبت به پیچیده و طویل طرفداران بیشتری دارد و اگر به دنبال جذب مشتری بالقوه و تبدیل وی به مشتری بالفعل هستید چاره ای به جز تکیه بر اصل سادگی ندارید.


منبع: گویا آی‌تی

وقت تلف‌کنی‌های متفاوت در محل کار!

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: آیا تا به حال احساس کرده اید که کارایی زیادی در محل کار ندارید؟ آیا عواملی در محل کارتان وجود دارند که کارایی تان را از بین می برند اما شما حتی از وجود آنها خبر ندارید؟ به نظر می رسد که مشغله بسیار زیادی در طول روز دارید، اما چقدر فرصت می کنید به کارهای مهمتان برسید؟ شاید نه خیلی. کارآفرینان آمریکایی که متوجه سطح پایین کارایی کارمندانشان شده اند، تحقیقاتی در این زمینه انجام داده اند که نتایج حیرت آوری به همراه داشته است.

کارمندان امروزی بیش از هر زمان دیگری وقتشان را هدر می دهند و این موضوع افت شدیدی در میزان سود و بهره وری کارفرما دارد. یک کارمند معمولی در هر روز حدود سه ساعت از وقت مفید خود را صرف کارهای غیرضروری و غیرمرتبط به کار می کند. این زمان، سه برابر چیزی است که کارفرمایان انتظارش را دارند. و چیزی حدود ۷۵۹ میلیارد دلار در سال به کسب و کارهای مختلف ضرر زده است. اما انگار دارد بدتر هم می شود. براساس گزارشی که سایت Salary.com در سال جاری منتشر کرده است، حدود چهار درصد کارمندان اعتراف کرده اند که حدود نیمی از ساعات کاری شان را صرف چیزی می کنند که هیچ ارتباطی به کارشان ندارد. خب مردم دارند در محل کارشان چه کار می کنند؟

 وقت تلف‌کنی‌های متفاوت در محل کار!

ما چگونه وقت خود را سپری می کنیم؟

براساس آمار، ۶۴ درصد کارمندان در طول ساعات کاری از اینترنت برای کارهای شخصی استفاده می کنند و ۵۰ درصد آنها، تماس های شخصی تلفنی می گیرند یا پیامک می فرستند. حدود ۶۰ درصد کارمندان اعتراف می کنند در زمانی که باید کار کنند، مشغول خریدهای اینترنتی شان می شوند و حتی برخی از آنها به بازی های کامپیوتری می پردازند. اما استفاده شخصی از زمان کاری تنها عامل هدررفتنی نیست که روی کسب و کارها تاثیر می گذارد؛ در ادامه با عوامل دیگری آشنا می شویم که باعث کاهش کارایی و عملکرد کارمندان می شوند:

شایعه، ۴۲ درصد
تعامل اجتماعی با کارمندان رده بالا، ۳۲ درصد
خوردن تنقلات و میان وعده، ۲۷ درصد
قرارهای ملاقات، ۲۳ درصد

عوامل پرت کننده حواس در محل کار، ۲۴ درصد

عوامل هدررفت زمان چقدر هزینه بردار هستند؟

برای آسیب رساندن به منافع شرکت نیازی نیست که به اندازه آمار و ارقام بالا وقت هدر دهیم. آیا می دانید همان زمان های کوتاهی که دست از کار کردن می کشید، چه هزینه ای به شرکت وارد می کند؟ براساس یک گزارش، اگر هر کارمند در ایالات متحده آمریکا فقط ۳۶ ثانیه وقت هدر دهد، در سال مبلغ باورنکردنی ۱۲۰۴۸۴۰۰۰ دلار ضرر مالی ایجاد می شود! حالا فقط کافی است معادله ای طراحی کنید و ببینید که اگر چند دقیقه یا حتی چند ساعت در روز کار نکنید، چه مقدار به عمکرد کاری کشورتان ضربه می زنید.

چطور این عادات حواس پرتی را کنار بگذاریم.

هر چقدر هم که با وجدان عمل کنید، باز هم باید نگاهی به برنامه روتین خود بیندازید و ببینید که چه مقدار از کاری را که به عهده شماست، انجام می دهید. عوامل هدررفت زمان احتمالی رایج و چند راه حل ساده برای آنها را در ادامه ببینید:

۱٫ شایعه های معمول در ادارات: گرفتار نشدن در دام این شایعه ها کار بسیار سختی است، اما آمار و ارقام نشان می دهند که شایعه پردازی، زمان زیادی را از وقت کاری کارمندان می گیرد. ساده ترین اره حل این است که وقتی بحثی در مورد یک شایعه در حال انجام است، از آن فاصله بگیرید.

۲٫ اجتماعی بودن: گفت و گوهای دوستانه را به زمان ناهار و  میان وعده محدود کنید.

وقت تلف‌کنی‌های متفاوت در محل کار! 
۳٫ حواس پرتی ناشی از همکاران پرسر و صدا: اگر سر و صدای یک یا چند نفر از همکارانتان به شما اجازه کارکردن نمی دهد، از هدفون های عایق استفاده کنید یا از مدیرتان بخواهید که شما را به بخش دیگری منتقل کند.

۴٫ اینترنت: کلا در محل کار اینترنت را کنار بگذارید، مگر آن که برای انجام دادن وظایفتان به آن نیاز داشته باشید.

۵٫ ایمیل: جست و جو و بررسی ده ها ایمیلی که روزانه برای شما ارسال می شود، واقعا کار زمان بری است. به جای این که بخواهید تک تک ایمیل ها را باز کنید، بخوانید و پاسخ دهید، هر روز زمان مشخصی را برای مکاتبات غیررسمی کنار بگذارید. یک توصیه دیگر: فقط پیام های مهم را بخوانید، از بقیه رد شوید.

۶٫ قرارهای ملاقات: اگر قرارهای ملاقات، وقت و کارایی شما را از بین می برند، باید آنهایی را که غیرضروری هستند، کنار بگذارید. اگر واقعا نیازی به حضور شما در یک جلسه نیست، در آن حضور پیدا نکنید و زمانی که باید در جلسه ای حضور داشته باشید، سعی کنید بحث را به بیراهه نکشانید. اگر کاری کنید که همه موضوع مورد نظر را دنبال کنند، می توانید از هدررفت مقدار بسیار زیادی زمان در جلسات گوناگون جلوگیری کنید.

تنقلات و میان وعده ها

همه هر از گاهی به استراحت نیاز دارند، اما سعی کنید زمان های استراحت خود را به دو سه بازی چند دقیقه ای (کوتاه) در روز محدود کنید. شاید انجام دادن کامل فهرست برنامه های روزانه تان غیرممکن به نظر برسد، اما اگر بتوانید عواملی را که زمانتان را می بلعند، کنار بگذارید، متوجه خواهید شد که ساعات کاری تان به شکلی روان تر سپری می شود و به چیزهای خیلی بیشتری دست پیدا می کنید.


منبع: برترینها

استارتاپ‌های پولداری که امسال شکست خوردند

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: جایی که زندگی است، مرگ نیز وجود دارد؛ و «سیلیکون ولی» نیز از این قاعده مستثنا نیست.

به ازای هر استارتاپ یونیکورن چند میلیارد دلاری، تعداد بی شماری استارتاپ هستند که در طرف دیگر قدم برداشته اند؛ مهندسان خود را اخراج کردند، اتاق های بازی دارای میز پینگ پونگ خود را تعطیل کردند، و مجبور شدند یادداشت های خداحافظی احساسی برای مشتریان روی وبسایت خود قرار دهند.

حالا که در آخرین روزهای سال ۲۰۱۷ قرار داریم، وقت آن رسیده که پولدارترین استارتاپ هایی که در سال جاری میلادی تعطیل شدند را معرفی کنیم. روی هم رفته، این شرکت ها ۱٫۶۹۵ میلیارد دلار سرمایه در سرمایه گذاری های خطرپذیر جمع آوری کردند. ولی در عمل تمام این پول ها به هدر رفته، و سرمایه گذاران دیگر نمی توانند امیدوار باشند که بتوانند با عرضه سهام اولیه یا فروش این شرکت ها، به پول خود برسند.
این ها ۱۰ استارتاپ ثروتمندی هستند که در سال ۲۰۱۷ نابود شدند.

بیپی (Beepi) – فعالیت: ۲۰۱۳ تا فوریه ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۱۵۰ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۵۶۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

بیپی، که وبسایت آن خریداران خودرو و فروشگندگان خودروی دسته دوم را در کنار هم آورده بود، در ماه فوریه تعطیل شد. وبسایت Fair.com و DGDG فروشنده ماشین های دسته دوم هر دو قصد داشتند که این استارتاپ را بخرند، ولی در پایان منصرف شدند. در نهایت، بیپی ورشکست شد.


کویکسی (Quixey) – فعالیت: ۲۰۰۹ تا فوریه ۲۰۱۷

 سرمایه جذب کرده: ۱۳۳ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۶۰۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

کویکسی، که موتور جستجوی موبایل آن قادر بود بین اپلیکیشن ها جستجو کند، در پایان ماه فوریه بیشتر کارکنان خود را اخراج کرد. با اینکه این شرکت مدیرعامل بنیانگذار خود، تامر کاگان، را در ماه مارچ ۲۰۱۶ عوض کرده بود، ولی به نظر می رسد هرگز نتوانست منبع درآمدی پایداری به دست آورد.


ییک یاک (Yik Yak) – فعالیت: ۲۰۱۳ تا آپریل ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۷۳ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۴۰۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

ییک یاک، که اپ شبکه اجتماعی ناشناس آن در مرکز رسوایی آزار و اذیت در چندین کالج قرار گرفته بود، بعد از ناتوانی در نگه داشتن کاربران روی پلتفرمش تعطیلی خود را در ۲۸ آپریل اعلام کرد. تنها چند روز پیش از تعطیلی ییک یاک، شرکت پرداخت مالی Square تیم مهندسی آن را با قیمت ۳ میلیون دلار خرید.


میپل (Maple) – فعالیت: ۲۰۱۴ تا می ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۲۹ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۱۱۵ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

میپل، سرویس تحویل غذا در نیویورک، در تاریخ ۸ می تعطیل شد. با حمایت های دیوید چانگ، سرآشپز و مؤسس شرکت رستوران های لوکس Momofuku، میپل بسیار مورد توجه قرار گرفته بود. سرویس تحویل غذای آن منحصر به فرد بود، و به همراه هر سفارش، کوکی شکری خوشمزه رایگانی نیز ارائه می شد.

زمانی که میپل کوکی های واقعی خود را با عکسی از کوکی روی بروشور عوض کرد، مشتریان می دانستند که اتفاقاتی افتاده است. بعضی از اعضای این تیم جذب Deliveroo، سرویس تحویل غذای بزرگتری در بریتانیا. شدند.


اسپریگ (Sprig) – فعالیت: ۲۰۱۳ تا می ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۵۷ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۱۱۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

اسپریگ، که غذاهای با کیفیت را بلافاصله بعد از سفارش در سن فرانسیسکو تحویل می داد، آخرین تحویل غذای خود را در ۲۶ می انجام داد. اسپریگ وعده داده بود که غذاها را ظرف ۱۵ دقیقه تحویل دهد و از منابع تولیدی محلی استفاده می کرد. ولی مدل کسب و کار آن در مقایسه با رقبایی مثل Seamless که هزینه های بالاسری کمتری داشتند، پایدار نبود.

در یادداشتی روی وبسایت اسپریگ، گاگان بیانی مؤسس و مدیرعامل این شرکت نوشت که «پیچیدگی های تحویل غذا در مقیاس بالا چالش برانگیز بود.»


هلو (Hello) – فعالیت: ۲۰۱۲ تا ژوئن ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۴۰ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۳۰۰ میلیون دلار

10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند 

هلو کمپانی سازنده سنسور ردیابی خواب Sense بود، که طراحی آن به شکلی بود که به جای اینکه روی مچ کاربران قرار بگیرد، در اتاق آن ها قرار می گرفت. این شرکت بعد از اینکه نتواست خریداری پیدا کند، در ماه ژوئن فعالیت خود را تعطیل کرد.

هلو در کیک‌استارتر رونمایی شد، و در فروشگاه های معروف Target و Best Buy توانست برای ابزار Sense جایگاهی برای فروش پیدا کند. ولی این موفقیت برای جلوگیری از تعطیل شدن همیشگی هلو کافی نبود.


جابون (Jawbone) – فعالیت: ۱۹۹۷ تا جولای ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۱ میلیارد دلار

اوج ارزش گذاری: ۳ میلیارد دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

جابون شرکتی پیشگام در گجت های پوشیدنی بود و تمرکز آن روی فیتنس ترکر و اسپیکرهای قابل حمل بود، ولی در پرداخت پول تأمین کننده های خود با مشکل مواجه شد. در ماه جولای، جابون فعالیت خود را تعطیل کرد و دارایی های خود را واگذار کرد. به جای آن، حسین رحمان مؤسس و مدیرعامل شرکت، کمپانی جدیدی به نام Jawbone Health Hub در زمینه محصولات سخت افزاری و نرم افزاری خدمات سلامت را راه اندازی کرد.


جوسرو (Juicero) – فعالیت: ۲۰۱۳ تا سپتامبر ۲۰۱۷

 سرمایه جذب کرده: ۱۱۸٫۵ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۲۷۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

جوسرو، شرکت سازنده دستگاه آبمیوه گیری، با اینکه در سال ۲۰۱۳ شروع به جذب سرمایه کرده بود ولی محصول خود را در سال ۲۰۱۶ ارائه کرد. تنها یک سال بعد، سرمایه گذاران راز این شرکت ۲۷۰ میلیون دلاری را کشف کردند: دستگاه ۴۰۰ دلاری آن هیچ کاری خاصی به جز بیرون دادن محتویات میوه از کیسه های آن نمی کرد. و آن کیسه ها را به راحتی می شد با دست هم خالی کرد.

این شرکت در به دست آوردن میلیون ها دلار در دور جدید سرمایه گذاری که قرار بود از سرمایه گذاران دریافت کند ناموفق بود، و هر گز نتوانست از این شکست مالی نجات پیدا کند.


رپتر (Raptr) – فعالیت: ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۴۴ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۱۷۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

رپتر تقریباً یک دهه بعد از فعالیت به عنوان شبکه اجتماعی تخصصی برای گیمرها، به کار خود پایان داد. این سرویس به کاربران کمک می کرد تا پیگیری کنند که دوستانشان چه گیم هایی بازی می کردند و راحت تر می توانستند گیم های چندنفره را از راه دور بازی کنند.

با اینکه رپتر سرویس های جدیدی نیز ارائه داد، ولی با ارائه سرویس های مشابه از سوی شرکت های بازی سازی دیگر فایده ای برای کاربران نداشت. در سال ۲۰۱۶، شرکت سازنده تراشه AMD باندل کردن اپ رپتر با نرم افزار گرافیکی خود را متوقف کرد، و با از دست دادن این شریک کلیدی، عملاً سرنوشت رپتر نیز به انتها رسید.


داپلر لبز (Doppler Labs) – فعالیت: ۲۰۱۳ تا نوامبر ۲۰۱۷

سرمایه جذب کرده: ۵۱ میلیون دلار

اوج ارزش گذاری: ۲۳۵ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

وقتی که داپلر لبز ابتدا در سال ۲۰۱۳ کار خود را شروع کرد، رویای ایربادهای فوق هوشمندی را به سرمایه گذاران فروخت که به کاربران اجازه می داد تجربه جهان پیرامون خود را شخصی سازی کنند. ایربادهای بی سیم Here One این شرکت، که جلوی نویزهای شهری را می گرفت و در عین حال صدای گفتگوهای معمولی را به گوش می رساند، در جایگاه رقابت با ایرپادز اپل و پیکسل بادز گوگل قرار گرفته بود. ولی فروش این محصول کند بود و این شرکت نتوانست سرمایه مورد نیاز برای باقی ماندن در رقابت را جذب کند.


لوکس (Luxe): بازگشت از میان مردگان

سرمایه جذب کرده: ۷۵ میلیون دلار

 
اوج ارزش گذاری: بیش از ۱۱۰ میلیون دلار

 10 استارتاپ پولداری که در سال 2017 شکست خوردند

اوضاع در سال جاری برای لوکس چندان خوب به نظر نمی رسید، استارتاپی که خدمات پارک ماشین ارائه می داد. این کمپانی اپلیکیشن خود را در ماه آپریل تعطیل کرد، درست بعد از خرید چندین پارکینگ که به طور موقت آن را تبدیل به سرویس سنتی خدمات پارک ماشین کرده بود.

با وعده تغییرات مهم در محصول و همچنین شایعات خرید از طرف شرکت هایی مثل اوبر، لوکس سرمایه گذاران را علاقمند نگه داشته بود و سرانجام در ماه سپتامبر توسط شرکت خودروسازی سوئدی ولوو خریداری شد.

با اینکه ولوو و لوکس جزئیات شرایط معامله را فاش نکردند، ولی این معامله بدون شک سرمایه گذارانی که ۷۵ میلیون دلار روی لوکس خرج کرده بودند را خوشحال کرد.


منبع: برترینها

سفید و سیاه چابک‎سازی در سازمان

رهبری در سازمان همواره مستلزم تمایل به حرکت در مسیری است که سایرین از آن اجتناب می‌کنند. رهبران موفق از توانایی متقاعد کردن یا ایجاد انگیزه در دیگران برخوردارند.

برای مثال، استیو جابز بنیان‎گذار شرکت اپل در آغاز فعالیت فروشگاه‌های خرده‌فروشی اپل توانست تحلیلگران و همتایان خود را به شگفتی وادارد. این فروشگاه‌ها میلیون‌ها مصرف‌کننده جدید و بالاترین نرخ فروش خرده‌فروشی (۵۵۴۶ هزار دلار در هر مترمکعب در سال ۲۰۱۶) را از آن برند اپل کردند. شرکت مایکروسافت و سونی به تبعیت از اپل فروشگاه‌های خرده‌فروشی خود را پایه‌گذاری کردند.

سفید و سیاه چابک‎سازی در سازمان 

امروزه رهبران دنیای کسب‌وکار با نیازی اساسی برای به چالش کشیدن خرد عمومی روبه‌رو هستند. آنان باید کسب‌وکار خود را از تبعات سه ایده محوری در حوزه تصمیم‌گیری‌های تکنولوژیک مبرا سازند، اما به‌نظر شما کدام‌یک از این تحولات مخاطره بیشتری دارد؟ تغییر به خودی خود امری دشوار است، چراکه هزینه‌های گزافی در پی خواهد داشت، درحالی‌که ممکن است منافع آن سال‌ها قابل مشاهده نباشد. این سه ایده اصلی عمده عبارتند از:

  • چابک‌سازی که توانایی تغییر سریع استراتژی‌های اتخاذ شده، دارایی‌ها و فرآیندها را به سازمان می‌دهد.
  • مزیت «اولین بودن» که منجر به موفقیت بی‌قید و شرط و اجتناب‌ناپذیر هر شرکتی خواهد شد که برای اولین‌بار محصول، خدمت یا فناوری جدید را به بازار معرفی می‎کند.
  • توسعه محصول با حداقل عمر که با انتشار نسخه‎های اولیه از محصولات یا خدمات تصمیم‌گیری بازار در خصوص پشتیبانی از نسخه‌های آتی آنها را امکانپذیر می‌کند.

برآیند این سه ایده تمایلی بنیادین و قوی جهت تسریع هرچه بیشتر سرعت انجام پروژه در بازار است. اما پذیرش گسترده این ایده‌ها که به صورت مداوم از سوی مشاوران و دانشگاهیان مسحور فرهنگ استارت‌آپی تکرار می‌شود، نامفهوم است.

درحالی که می‌توان از سرمایه‌گذاری‌هایی صحبت کرد که با هدف بازگشت فوری سرمایه انجام می‌شوند، محیط کسب وکار سرشار از نمونه‌هایی است که در عمل از اجرای موفق این استراتژی ناتوان بوده‌اند. چابک‌سازی در موقعیت‌های اضطراری کارآمد است، اما در شرایط عدم اطمینان و پیچیده بی‌فایده و حتی مضر است.

مزایای تبدیل‌شدن به نوآور بازار شاید فریبنده باشد: بسیاری از نوآوران نام‎آور– از جمله گوگل، آمازون و فیس‌بوک- در اولین اقدام موفق به ورود به بازار نبوده‌اند. همچنین ایده محصول با حداقل عمر برای بسیاری از محصولات در حوزه فناوری‌های پیشرفته صادق نیست، مثلا آیا بوئینگ باید یک هواپیمای کم عمر بسازد؟ یا جنرال موتورز یک دستگاه اسکن پزشکی با کمترین عمر ممکن طراحی و تولید کند؟

  چرا انتخاب اهداف سرعت‌محور خطرناک است؟

پیاده‌سازی سه ایده یادشده در عصر فناوری‌های دیجیتال نوظهور، تصمیمی نامناسب است. در سطوح سازمانی دو رویکرد توزیع زمانی و جغرافیایی کار و مشاغل ذهنی به‌جای مشاغل نیازمند قوای فیزیکی به‌شدت منجر به افزایش عدم اطمینان، پیچیدگی و ابهامات زیست‌محیطی شده‌اند. در سطح فناوری، نرم‌افزارهای متصل به اینترنت و سیستم‌های نرم‌افزاری–سخت‌افزاری نیز ویژگی‌های محیط را به طرز مشابهی تغییر داده‌اند.

در چنینی شرایطی، به قدرت تفکر بیش از سرعت‌عمل نیاز خواهید داشت.آتش‌سوزی‌های مکرر گوشی‌های نوت ۷ سامسونگ که منجر به فراخوان بیش از یک میلیون دستگاه تلفن‌همراه شد، تصویری کامل از یک خطر است. کیم‌جین‌باک که در سال ۲۰۱۰ در شرکت سامسونگ مشغول به‌کار بود، به «نیویورک‌تایمز» گفت: «در فرهنگ سامسونگ، مدیران همواره در تلاش هستند تا خود را در قالب موفقیت‌های کوتاه‌مدت اثبات کنند.»

 به نوشته تایمز، تمرکز بی‌رحمانه شرکت سامسونگ بر سرعت‌عمل منجر «به عدم تمرکز بر توانایی اجزایی مانند باتری گوشی شد.» نویسنده تایمز خاطرنشان می‌کند که تلاش شرکت سامسونگ برای انتشار محصولی با طراحی ناقص و آزمایش ناکافی منجر به استفاده از دو نوع باتری شد. در واقع تعصب بی‌جا نسبت به سرعت بیش از تفکر عمیق باعث کاهش دقت در شناسایی مشکلات و نیز تخریب اعتبار و شهرت سامسونگ شد.

در آینده نزدیک هر محصولی که با کمترین عمر و به واسطه راهکارهای تولید چابک و با هدف تبدیل شرکت به نوآورترین بازیگر بازار توسعه پیدا کرده باشد، پتانسیل آسیب زدن به موقعیت شرکت و البته سیستم اقتصادی را به همراه خواهد داشت. اینترنت اشیا زمینه‌های اتصال محصولات و خدمات به یکدیگر، یا به هم پیوستن سیستم‌ها و البته اتصال شرکت‌ها به شرکت‌های دیگر را فراهم خواهد کرد. در نهایت، توان ما در تشخیص و تقویت نقاط ضعف به اندازه‌ای به چالش کشیده خواهد شد که نمونه ذکر شده در شرکت سامسونگ در مقایسه با آن بازی بچگانه‌ای بیش به نظر نخواهد آمد.

این موضوع بارها در بخش‌های مختلف مشاهده شده است. چالش‌های موجود در صنعت خدمات مالی جهان نمونه‌ای کامل از مشکلاتی است که امروزه در جهان به شدت به هم پیوسته با آن روبه‌رو هستیم. پیوند میان محصولات، فرآیندها و سازمان‌ها موجب بروز بحران مسکن در ایالات متحده آمریکا شد که با سرعت چشمگیری گسترش پیدا کرد. این موضوع منجر به رکود بزرگ در اواخر سال ۲۰۰۷ میلادی شد که تا اواسط سال ۲۰۰۹ میلادی ادامه داشت و اقتصاد و تولید کشورهای بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.

با وجود اینکه کارشناسان توصیه‌های متناقضی را برای از میان برداشتن رکود پیشنهاد می‌دادند اما در تمام این مدت اغلب مقامات نظارتی و حتی موسسات مالی خود را ناتوان از کنترل بحران می‌دیدند.در حالی‌که نمی‌توان کار زیادی برای تغییر مسیر تحولات تکنولوژیک و سازمانی انجام داد، اما اصلاح محصولات و خدمات راه حل مناسبی برای این مشکل به نظر می‌رسد. مدیرانی که کورکورانه به دنبال نواختن آهنگ سرعت در سازمان‌ هستند بدون شک از حق رهبری بازار محروم خواهند بود. به جرات می‌توان گفت این گروه از مدیران تصمیم‌گیرندگان خوبی برای سازمان‌ها، مردم و جامعه نیستند.

سه گام اصلی

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که در مقام مدیر یک کسب‌وکار چه اقداماتی باید انجام دهید؟ در قدم نخست، دو پرسش اصلی را می‌توان به‌عنوان راهنمای عمل شما در رویارویی با ابتکارات تکنولوژیک عصر حاضر مطرح کرد: در صورت بروز هر گونه اشتباهی به چه سرعت و با چه هزینه‌ای می‌توان نسبت به جبران آن اقدام کرد؟ اگر سرعت و هزینه‌های لازم برای جبران اشتباهات و محاسبات غلط قابل قبول باشد با تمام توان از رویکردهای چابک‌سازی استفاده کنید و به اولین نوآور بازار تبدیل شوید.

در غیر این صورت، به قدرت تفکر بیشتری نیاز خواهید داشت. سیاست ما در آزمایش ایده‌های اصلی در هر مرحله چیست؟ فرآیندهای سختگیرانه‎ای برای آزمایش در طول توسعه ایجاد کنید. اگر اجرای ایده‌های اصلی در محیط پیچیده، عاری از اطمینان ومبهم با شکست روبه‌رو شود کل ماجرا با مشکل روبه‌رو خواهد شد. اگر اجرای ایده‌ها با موفقیت همراه باشد، ابتکار عمل لازم برای پیشبرد کامل آن را در دست خواهید داد.

گام دوم، رهبران بزرگ را در سازمان خود شبیه‌سازی و پیام‌های ساده‌ای به این منظور ایجاد کنید. از اعضای سازمان بخواهید در صورت عدم کارآیی برنامه‌های توسعه پنج ساله چابک‎سازی را توجیه کنند. داستان‌هایی از نوآورانی که در اولین اقدام برای ورود به بازار موفق نبوده‌اند برای آنان تعریف کنید.

خاطر نشان کنید که ایده محصولات کمتر پایدار در تلاش برای شناسایی و اصلاح اشکالات موجود در یک نرم‌افزار ارتباط با مشتری ریشه دارد. برای آنها توضیح دهید که چرا این ایده برای اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارهای توزیع‌شده مناسب نیست. اگر فکر می‎کنید افراد گفته‌های شما را درک می‌کنند، پیام را دوباره تکرار کنید.

گام سوم، بدانید درحالی‌که عدم هماهنگی با زمان، زمینه شکست را فراهم خواهد آورد، انجام کارهای کاملا درست هم ممکن است کسب‌وکار شما را به خطر بیندازد. با این وجود سماجت به خرج دهید. مرز میان سرعت عمل و عملکرد کند را تعیین کنید. سرعت عملی که باعث غفلت از تفکر شود به مراتب بدتر از کندی در کار است.

درحالی‌که چنین حالتی می‌تواند بر رقابت‎پذیری کسب‌وکار شما تاثیر بگذارد، سرعت عمل هم شما را با لیستی از مدیران اجرایی بی‌کفایت روبه‌رو خواهد کرد. درد و رنج حاصل از ایجاد تغییر واقعی است و ارزش قدرت پیش‌بینی فقط هنگامی آشکار خواهد شد که شرکت شما در مقایسه با همتایان خود یارای گریز از آسیب‌ها را داشته باشد.

نادیده گرفتن این سه ایده سرعت نوآوری را کاهش نخواهد داد. مسلما محصولات و خدمات جدید شرکت اپل مالامال از فناوری‌های پیشرفته نیستند اما با این وجود محصولات سامسونگ سال‌ها در تقلای رقابت با آنها بوده‌اند. محصول نوت ۷ قرار بود سامسونگ را به پرچم‌دار نوآوری تبدیل کند اما نتیجه عکس حاصل شد. ایجاد ایده‌های خردمندانه و کارآمد همواره نتایج مطلوبی به دنبال داشته‌اند. مسلما رهبران دنیای کسب‌وکار با به یاد داشتن این اصل عملکرد بهتری در جهان دیجیتال به هم پیوسته خواهند داشت.


منبع: فرادید

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

فرادید| افراد موفق ایام تعطیلی خود را چگونه می‌گذرانند؟
آیا این افراد رویه خاصی دارند؟ می‌دانیم که فاصله گرفتن از کار و مشغله‌های
روزمره فرصتی برای کسب انرژی و تمرکز مجدد است. بااین‌حال مهم است که فرصت را از
دست ندهیم. ازاین‌جهت نگاهی به ۱۵ عادت افراد موفق در تعطیلات می‌اندازیم.

۱٫ برنامه‌ریزی دارند

افراد موفق برای تعطیلات پیش رو برنامه‌ریزی
دارند، زیرا آن را فرصتی نادر برای لذت بردن از اوقات فراغت می‌دانند. حتی اگر تعطیلات
طبق برنامه پیش نرود، بازهم فعالیت‌های خاصی را در ذهن دارند؛ مانند دیدار با
خانواده و دوستان.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۲٫ تقسیم‌بندی می‌کنند

تعطیلاتتان را با فعالیت بیش‌ از اندازه خراب
نکنید. اگر لازم است کاری را انجام دهید، زمانی مشخصی در روز را برای انجام آن
تعیین کنید و نگذارید بیش از زمان مشخص‌شده ادامه پیدا کند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۳٫ حدومرز تعیین می‌کنند

متخصصان موفق به دیگران می‌گویند که چه زمان و
چگونه با آن‌ها تماس بگیرند. زمان خاصی را در هفته برای رسیدگی به کارها اختصاص
دهید و حتماً یک ایمیلِ “خارج از دفتر کار” نیز داشته باشید.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۴٫ قبل از رفتن همه‌چیز را سازمان‌دهی می‌کنند

اگر کارتان را در وضعیت آشفته و بی‌نظم رها کرده
باشید، سخت بتوانید از تعطیلات لذت ببرید. سازمان‌دهی و حل کردن مسائل بلاتکلیف از
ایجاد هرج‌ومرج و شکست خوردن پروژه‌هایی که زحمت زیادی برایشان کشیده‌اید جلوگیری می‌کند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۵٫ فردی را جایگزین می‌کنند

شاید امکان‌پذیر نباشد که پروژه‌های خود را به
یک کارمند ساده بسپارید. افراد حرفه‌ای از شخصی ماهر و آشنا به کار درخواست می‌کنند
در غیاب آن‌ها به کارها رسیدگی کنند و در شرایط اضطراری با آن‌ها تماس بگیرند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۶٫ محدودیت تعیین می‌کنند

گاهی اوقات در تعطیلات باید به برخی کارها
“نه” بگویید. بسته به وضعیت کار و سمتی که دارید، ممکن است گاهی مجبور
شوید “نه” بگویید. البته این کار را هوشمندانه و در پاسخ به چیزهایی که می‌توانند
به تعویق بیفتند انجام دهید.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۷٫ از موبایل دور می‌مانند

افراد موفق در طول تعطیلات از موبایل خود فاصله می‌گیرند.
این کار کمک می‌کند آسوده‌خاطر و آرام باشند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۸٫ به دیدار خانواده و دوستان می‌روند

برای تعطیلات، هیچ جا مثل خانه نمی‌شود. ممکن
است زمان‌های دیگری در سال هم وقت خالی داشته باشید، اما عزیزانتان در دسترس
نباشند. اما در طول تعطیلات اکثر افراد زمان خالی برای دیدوبازدید دارند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۹٫ تمام‌وقت خود را پر نمی‌کنند

تعطیلات برای رسیدن به آرامش است. پس وقت خود را
با برنامه‌های تنگاتنگ پر نکنید. در این صورت احساس فشار خواهید کرده تأثیر منفی
دارد.

۱۰٫ به گشت‌وگذارهای کوتاه می‌روند

تعطیلات پرجنب‌وجوش تجربه‌ای غنی و شگفت‌انگیز
است، اما زیاد سفر کردن نیز خستگی زیادی بر جای می‌گذارد. به همین دلیل افراد موفق
گاهی به گشت‌وگذارهای کوتاه می‌روند یا برنامه‌های جذاب و سرگرم‌کننده را در خانه
برگزار می‌کنند.

۱۱٫ ورزش می‌کنند

بهانه نیاورید. احتمالاً در طول تعطیلات بیش‌ازحد
معمول شیرینی و شکلات می‌خورید. پس ضروری است که به‌طور منظم ورزش کنید.

۱۲٫ دنبال علایقشان می‌روند

پرداختن به فعالیت‌های موردعلاقه‌تان مانند
موسیقی، ورزش، هنر، مطالعه و … دیدگاه سالم‌تر و گسترده‌تری برای زندگی به شما می‌دهد.
همچنین شمارا به انسانی جالب‌تر تبدیل می‌کند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۱۳٫ از طبیعت لذت می‌برند

ایام تعطیلات فرصت فوق‌العاده‌ای برای لذت بردن
از طبیعت و هوای تازه است.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۱۴٫ از کار دست می‌کشند

وقت باارزش تعطیلات را برای کار کردن هدر نکنید.
ممکن است کارهای شرکت را جلو بیندازید، اما در معرض فرسودگی جسمی و روحی قرار می‌گیرید
و آرامشتان برهم می‌خورد. تعادل میان کار و زندگی مفهومی قدیمی است، اما مدیران و
کارشناسان ارشد موفقیت واقعی را این‌گونه تعریف می‌کنند.

افراد موفق در تعطیلات چه می‌کنند؟

۱۵٫ کارهای داوطلبانه انجام می‌دهند

تعطیلات زمان مناسبی برای کمک به افراد نیازمند
است. معمولاً ایام تعطیلی توأم با حس حمایت و همکاری‌های اجتماعی است. به‌علاوه،
کمک به دیگران حس خوبی بهتان می‌دهد و شمارا خوشحال‌تر و سالم‌تر می‌کند.

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

۵ نکته برای استفاده از ویدیو برای فروش

وجود ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری ویدیویی سهل الاستفاده ای که امروزه به آسانی در دسترس همه قرار دارند باعث شده است که فرصت خارق العاده ای برای فروشندگان پدید آید که با بهره برداری از آن می توانند به راحتی محتوای ویدیویی تولید کنند و آن را با مشتریان بالقوه و بالفعل خود به اشتراک بگذارند. ویدیو می تواند حس ارتباط حضوری را با آسانی دسترسی در هر زمان و مکان در هم بیامیزد.

در واقع، امروزه فرصتی برای ارتباط و تعامل آسان، کارآمد و قدرتمند پدید آمده است، اما از دست دادن این فرصت نیز دشوار نیست. حقیقت امر این است که اگر قرار است که کسی را تحت تاثیر قرار بدهید، باید ویدیوهای فروش بسیار باکیفیتی را تولید کنید.

اگر احساس می کنید که آماده اید تا برای اهداف حرفه ای خود ویدیو تولید کنید، لازم است که درنگ کنید و فعلاً به دکمه معمولاً قرمز رنگ ضبط کاری نداشته باشید. کیفیت و ارزشمند بودن ویدیویی که تولید می کنید اهمیت شایان توجهی دارد. به واقع، فقط چیزی که می گویید مهم نیست، چگونگی گفتن آن هم اهمیت دارد. همزمان و همگام با افزایش تولید ویدیو انتظارات مردم نیز افزایش پیدا کرده است. این به آن معنی است که نمی توانید ویدیویی را منتشر کنید که صدا و تصویر خوبی ندارد و انتظار داشته باشید که به واسطه آن تغییر مثبتی در فروش شما ایجاد شود.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به چند مرحله ساده و مهم اشاره می کنیم که با توجه به آنها می توانید اطمینان پیدا کنید که ویدیوهای شما ظاهر و صدای مناسبی دارند. توجه داشته باشید که هنگامی که وقت می گذارید و همه چیز را به درستی آماده می کنید، برونداد کار شما باعث می شود که کسب و کار و برندتان از دید مشتری حرفه ای تر به نظر برسد.

  1. متنی که می خواهید بگویید را به روی کاغذ بیاورید

حتی اگر تصور می کنید که می دانید که چه چیزی می خواهید بگویید، باز هم همه چیز را بنویسید. این کار چند دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت، اما با توجه به اینکه ویدیویی که در فضای اینترنت منتشر شد مانند آب ریخته ای است که دیگر به ظرف خود باز نمی گردد اثرات شایان توجهی خواهد داشت. همه ویدیوهای تاثیرگذار ظاهراً فی البداهه ای که از رقبای خود می بینید دارای متن از پیش تعیین شده هستند (و احتمالاً به شدت ویرایش شده اند).

البته لزومی ندارد که یک متن را به صورت کلمه به کلمه بخواهید، اما اگر بدانید که چه باید بگویید همه چیز حرفه ای تر به نظر خواهد رسید. به علاوه، این کار به شما کمک خواهد کرد تا از تیک های کلامی اجتناب کنید. البته که شما هم یکی از این تیک ها دارید و در واقع، این مبتلا به همه ما است. منظور ما کلمات و صداهایی مانند «خُب»، «عرضاً به حضورتون»، «مممم…»، «آآآ…» و موارد مشابهی است که معمولاً هنگامی راه خود را به کلام شما باز می کنند که مغزتان به این فکر می کند که در ادامه چه باید بگویید. برنامه ریزی برای ارائه پیام به شما کمک می کند تا از این اصوات و کلمات اضافی که برای مخاطب شما آزاردهنده خواهند بود دوری کنید.

  1. یک میکروفن بخرید

معمولاً در گوشی ها، تبلت ها و رایانه ها میکروفن هایی تعبیه می شود، اما این میکروفن ها به درد کار شما نمی خورد. این دستگاه ها برای این ساخته نشده اند که با آنها محتوای چندرسانه ای تولید کنید، بنابراین میکروفن های قوی و باکیفیتی ندارند. به همین دلیل است که با استفاده از آنها صدای شما ضعیف به گوش می رسد یا حالت اکو خواهد داشت. البته با استفاده از این میکروفن ها آسمان به زمین نمی آید، اما کار شما حرفه ای است و حل این مشکل آنقدر آسان است که حل نکردن آن برای یک کار حرفه ای منطقی به نظر نمی رسد.

خرید یک میکروفن مناسب یقه ای تقریباً ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت که برای اهداف حرفه ای شما سرمایه گذاری گزافی به حساب نمی آید. فقط لازم است که اطمینان پیدا کنید که فیش اتصال میکروفن با دستگاهی که می خواهید از آن استفاده کنید سازگار است، چرا که همه جک های ۳٫۵ میلی متری مثل هم نیستند.

  1. به دوربین نگاه کنید

در هر گفتگویی تماس چشمی مهم است. جالب اینجاست که همین مورد یکی از پرتکرارترین مشکلات مبتدیان است. در واقع، هیچ بعید نیست که مرتباً یا گاه گاهی به پایین، بالا یا کنار دوربین نگاه کنید. شما باید چنان تظاهر کنید که انگار دوربین چشم مخاطب تان است. بنابراین، تماس چشمی خود را چنان با دوربین حفظ کنید که گویی طرف مقابل درست در برابر شما نشسته است

علاوه بر این، از همان قواعد و آداب گفتگو با یک انسان واقعی تبعیت کنید. به عبارت دیگر، نباید دیوانه وار به دوربین چشم بدوزید. قطع کردن لحظه ای تماس چشمی، پلک زدن و استفاده از حالات مختلف چهره ضروری است. با تمرین و تجربه بر همه اینها تسلط پیدا خواهید کرد، بنابراین اگر از همان ابتدا احساس راحتی نکردید نگران نباشید.

  1. لباس مناسب بپوشید

احتمالاً این از آن مواردی است که واضح و مبرهن است، اما به هر حال آنقدر اهمیت دارد که روی آن تاکید کنیم. به خصوص اگر مشتریان بالقوه یا افرادی که به خوبی نمی شناسید هم جزو تماشاگران ویدیوی شما خواهند بود باید برای انتخاب لباس مناسب وقت بیشتری بگذارید. این به معنی آن نیست که برای ضبط ویدیوهای خود باید کت و شلوار بپوشید، اما طبیعتاً نباید تصور کنید که با پوشیدن یک تی شرت در برابر دوربین کسی شما را جدی خواهد گرفت.

علاوه بر این، باید توجه داشته باشید که پوشش شما در ویدیو چگونه به نظر می رسد. به عنوان مثال، از سفید، سیاه و قرمز سیر دوری کنید، چرا که باعث اختلال در کنتراست تصویر می شوند. از پوشیدن آیتم های خاصی که تمرکز مخاطب را به هم می زنند خودداری کنید. ضمناً محیط اطراف خودتان را هم بررسی کنید و اطمینان پیدا کنید که در آن هم چیزی وجود ندارد که باعث حواس پرتی مخاطب شما شود.

  1. مختصر و مفید

و بالاخره لازم است که ویدیوهای شما مختصر و مفید باشند. در اینجا وجود یک متن از پیش تعیین شده (مورد ۱) به شما کمک خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که مرور سریع و اجمالی ویدیو آنطوری که برای ایمیل یا مقالات متنی ممکن است امکانپذیر نیست، بنابراین به اصل ایجاز توجه داشته باشید و مهم ترین موارد را در همان ابتدای ویدیو قرار بدهید. اگر تمرکز و آمادگی داشته باشید می توانید منظور خود را در کوتاهترین زمان ممکن بیان کنید.

نظر ما چیست؟ آیا نکات دیگری هم به ذهن شما می رسد؟ لطفا نظرات و ایده های خود در رابطه با این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

نحوه سرمایه گذاری در بورس

ماهنامه معیشت – احمد اتحادپور: سرمایه گذاران می توانند به دو روش مستقیم و غیرمستقیم در بورس شروع به سرمایه گذاری کنند که در ادامه به توضیح هر کدام می پردازیم.

منظور از روش مستقیم این است که سرمایه گذار با افتتاح حساب نزد کارگزاری ها به صورت مستقیم اقدام به خرید و فروش سهم کند.

اما در روش غیرمستقیم، سرمایه گذار مدیریت سرمایه خویش را به افراد متخصص و باتجربه واگذار می کند. در حال حاضر دو روش رسمی «سبدگردانی اختصاصی» و «صندوق سرمایه گذاری مشترک» جهت مدیریت سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار وجود دارد.

 نحوه سرمایه گذاری در بورس

سرمایه گذاری مستقیم و غیرمستقیم در بورس می تواند با روش های زیر صورت پذیرد:

۱٫ سرمایه گذار خود به تحلیل بازار پرداخته و سهام مدنظر خود را انتخاب کند.
۲٫ با استفاده از مشاوره مالی سهام مدنظر خود را انتخاب کند.
۳٫ از راهنمایی کارگزار خود استفاده کند.
۴٫ سهام سبدهای سرمایه گذاری را خریداری کند.
۵٫ برگه های مشاع صندوق های سرمایه گذاری تهیه کند.
۶٫ سهام با اختیار معامله بخرد.
۷٫ قرارداد سبدگردانی با شرکت های مشاوره به امضا برساند.
و…

در ادامه به صورت مفصل در ارتباط با سرمای گذاری به صورت مستقیم و غیرمستقیم توضیحاتی داده می شود.

برای شروع سرمایه گذاری به صورت مستقیم باید مراحل زیر را طی کنیم.

از کجا شروع کنیم؟

پس از کسب دانش لازم در ارتباط با نحوه خرید و فروش سهام برای سرمایه گذاری در بورس اولین قدم دریافت کد معاملاتی از کارگزاری هاست. هیچ کس نمی تواند بدون مراجعه به کارگزاری رسمی و دریافت کد معاملاتی در بورس خرید و فروش سهام انجام دهد.

کارگزاری چیست؟

در گام اول بهتر است بدانید کارگزاران اشخاصی حقیقی یا حقوقی هستند که نقش واسطه بین خریدار و فروشنده را در بازار بورس بازی می کنند. آن ها در این نقش وظیفه یافتن خریدار برای فروشنده و فروشنده برای خریدار را برعهده دارند. به عبارتی آن ها عامل تطابق عرضه و تقاضا هستند و به دو دسته خصوصی و دولتی تقسیم می شوند. خرید و فروش سهام شرکت های بورسی در بازار، فقط توسط کارگزاران رسمی سازمان بورس اوراق بهادار امکان پذیر است.

کدام کارگزاری مناسب من است؟

سرمایه گذاران دائمی و بزرگ بورس هر کدام با کارگزار معینی کار می کنند. به غیر از کارگزارانی که به تازگی مجوز مشاوره و سبدگردانی دریافت کرده اند، سایر کارگزاران اجازه ارائه مشاوره به سرمایه گذاران را دارند. اما نکته مهم این است که برای آن ها تفاوت نمی کند سرمایه گذار چه سهمی بخرد و بفروشد. آن ها تنها کارمزد خود را دریافت خواهندکرد. در نتیجه این سرمایه گذار است که باید با توجه به خواسته خود از بورس کارگزار خود را انتخاب کند.

قابلیت انجام سریع سفارش مشتری، داشتن اطلاعاتی مربوط و کافی، داشتن سیستم های داخلی مناسب و حجم سرمایه گذار از جمله مهم ترین معیارها برای انتخاب کارگزار است.

در انتخاب کارگزار باید دقت کرد که برای چه مقدار سرمایه کار می کند و آیا سرمایه ما در حدی است که کارگزار آن را جدی بگیرد. اصولا کارگزاران به نسبت حجم سرمایه افراد، آن ها را در اولویت قرار می دهند. به فرض کارگزاری که اکثر مشتریانش دارای سرمایه های بیش از یک میلیارد ریال باشند، برای سرمایه گذار با سرمایه ۱۰۰ میلیون ریال مناسب نیست.

معیار انتخاب کارگزار

۱٫    قابلیت انجام سریع سفارش مشتری؛
۲٫    زیرساخت های مناسب برای معاملات آنلاین؛
۳٫    داشتن اطلاعات مربوط و کافی جهت مشاوره؛
۴٫    داشتن سیستم های اطلاعاتی و کنترلی مناسب؛
و… .

وظایف کارگزار

۱٫    انجام معامله؛
۲٫    اداره حساب سرمایه گذاری اشخصا؛
۳٫    مشاوره و راهنمایی و معرفی شرکت برای پذیرش در بورس؛
و…. .

خرید و فروش سهم به سه روش حضوری، اینترنتی و آنلاین امکان پذیر است.
 نحوه سرمایه گذاری در بورس

خرید و فروش حضوری

 خرید سهام

سرمایه گذار با ارائه مدرک شناسایی (اصل کارت ملی و شناسنامه) و فیش وجه واریزی به حساب کارگزاری به تکمیل فرم دستور خرید اقدام می کند. چنانچه کارگزار بتواند سفارش خرید را انجام دهد، بعد از انجام معامله، برگه سپرده سهام صادر می شود و سرمایه گذار می تواند با مراجعه به کارگزاری و ارائه رسید خرید، برگه سپرده را دریافت کند.

فروش سهام:

سرمایه گذار با ارائه مدارک شناسایی، برگه سپرده سهم و تکمیل فرم درخواست فروش، می تواند برای فروش سهام خود اقدام کند. چنانچه شخصی بخواهد سهام خود را از طریق کارگزاری دیگری به غیر از کارگزاری خریدار به فروش برساند، باید فرم کارگزار ناظر را نیز تکمیل کند.

طبق قانون سهامدار اجازه دارد سهام خود را از هر کارگزاری بخرد، ما برای فروش آن تنها از طریق کارگزار ناظر خود می تواند اقدام کند. سه روز کاری بعد از فروش سهام، امکان واریز وجه حاصل از فروش به حساب سرمایه گذار وجود دارد.

ارسال سفارش به صورت اینترنتی:

در این روش سرمایه گذار با ارائه مدارک هویتی، انعقاد قرارداد و دریافت نام کاربری و کلمه عبور، امکان دسترسی به ارسال سفارش اینترنتی را خواهدداشت. سرمایه گذار با دسترسی اینترنتی، قادر است فرم های در خواست خرید و فروش را به صورت اینترنتی تکمیل و برای کارگزاری ارسال کند. واریز وجه به حساب کارگزاری قبل از ارسال سفارش خرید و ارائه برگه سپرده سهام قبل از ارسال سفارش فروش الزامی است.

کارگزار پس از دریافت سفارش، صحت آن را بررسی و در صورت تایید، سفارش را جهت اجرا به سیستم معاملات ارسال می کند. سرمایه گذار در هر ساعت از شبانه روز می تواند دستور خرید و فروش اینترنتی خود را ارسال کند تا از طریق کارگزاری در ساعات معاملات اجرا شود.

معاملات آنلاین:

در این روش سرمایه گذار جهت ارسال سفارش مستقیما به هسته معاملات متصل می شود. به منظور افتتاح حساب معاملات آنلاین، متقاضی آموزش های لازم را دریافت می کند و پس از اینکه صلاحیت ایشان توسط کارگزاری از طریق اخذ آزمون تایید شد، سرمایه گذرا با انعقاد قرارداد و دریافت نام کاربری و رمز عبور به سیستم معاملات آنلاین دسترسی می یابد. ارسال سفارش توسط سامانه معاملات آنلاین از ساعت ۸:۳۰ الی ۱۲:۳۰ امکان پذیر است.
نحوه سرمایه گذاری غیرمستقیم در بورس

دو روش مرسوم در بورس برای سرمایه گذاری غیرمستقیم خرید واحدهای سرمایه گذاری و ایجاد سبد اختصاصی توسط شرکت های سرمایه گذاری است.

در ادامه به توضیح صندوق های سرمایه گذاری و سبد اختصاصی می پردازیم.

صندوق سرمایه گذاری چیست؟

صندوق های سرمایه گذاری که عمدتا توسط کارگزاران رسمی بورس تاسیس می شود، زیر نظارت سازمان بورس و با مدیریت افراد متخصص، فعالیت کرده و وجوهی را که سرمایه گذاران در اختیار آن ها قرار می دهند، در سبد متنوعی از سهام و سایر اوراق بهادار سرمایه گذاری می کنند، بنابراین، بازده مناسب تری را نصیب سرمایه گذاران می کند و ریسک سرمایه گذاری در بورس را برای غیرحرفه ای ها، کاهش می دهند.

سبدگردانی چیست و چه مزایایی برای سرمایه گذاران دارد؟

سبدگردانی فرایندی است که طی آن فرد خبره در امر سرمایه گذاری براساس خصوصیات، سطح ریسک پذیری و سرمایه هر سرمایه گذار، سبدی مناسب برای او تشکیل داده و به صورت مستمر بر آن نظارت و اعمال مدیریت می کند. همچنین، با توجه به تغییر عوامل اثرگذار بر محیط سرمایه گذاری، تصمیمات لازم در جهت رسیدن به اهداف سبد و افزایش ارزش آن از طرف مدیر اتخاذ می شود.

مزیت عمده سبدگردانی در استفاده از توان حرفه ای مدیر سبد و مشاوره های تیم مدیران سرمایه گذاری است. این مسئله باعث می شود که تمام تصمیمات گرفته شده با دقت و بررسی لازم روی گزارش های مالی و اخبار بازار سرمایه به انجام برسد و درواقع ارجحیت و تمایز سبدگردانی نسبت به سرمایه گذاری انفرادی یا از طریق سایر نهادهای بازار سرمایه در همین نکته نهفته است.

تفاوت سبدگردانی با سرمایه گذاری در صندوق چیست؟

همان طور که اشاره شد، در فرایند سبدگردانی برای هر یک از سرمایه گذاران، به صورت جداگانه سبدی تشکیل می شود که ترکیب آن با توجه به سطح ریسک پذیری سرمایه گذار تعیین و نظرات شخصی او در مورد سرمایه گذاری درنظر گرفته می شود. این یک تفاوت مهم در سبدگردانی است و سرمایه گذار در این حالت مالکیت مستقیم بر دارایی های سبد خود دارد، اما در صندوق ها این مالکیت مشاع است.

در برخی موارد این مسئله می تواند مزیت بسیار مهمی برای سرمایه گذاران باشد. از طرف دیگر، در صندوق ها، سرمایه گذار به صورت مستقیم اختیار اعمال نظر در ترکیب دارایی های صندوق را ندارد. از این پس، سبدگردانی ساختاری منسجم تر، دقیق تر و در عین حال منعطف تر و منصفانه تر با در نظر گرفتن خصوصیات فردی مشتری را به وی پیشنهاد می دهد. کارمزدها و ساختار هزینه ای مناسب تر هم از دیگر مزایای سبدگردانی در قیاس با صندوق هاست.


منبع: برترینها

اگر پاسخ‌تان به این ۷ سوال مثبت است، موفق و خوشحالید

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: اعداد می آیند و می روند، ولی احساسات دائمی هستند، به خصوص اگر احساسات شامل این باشد که راجع به خود چه حسی دارید.

بعضی وقت ها مقایسه می تواند مفید باشد… ولی اگر پای حس رضایت و شادی شما در میان باشد، مسلماً مقایسه می تواند نتیجه معکوس به دنبال داشته باشد.

مثل اینکه مدام خود را با بقیه مردم مقایسه کنید. کافی است این کار را انجام دهید، و خواهید دید که چقدر راحت احساس ناموفق بودن به شما دست می دهد. اگر شما کارآفرین باشید و خوتان را با ریچارد برانسون مقایسه کنید، احساس شکست خواهید کرد. اگر خواننده باشید و خودتان را با تیلور سویفت مقایسه کنید، احساس شکست خواهید کرد. اگر هدف شما این باشد که دنیا را تغییر دهید و خودتان را با استیو جابز مقایسه کنید…

 اگر پاسخ شما به هر یک از این 7 سوال مثبت است، پس بسیار موفق تر از چیزی هستید که فکر می کنید

مشکل مقایسه همین است. هر چقدر هم موفق باشید، همیشه کسی وجود دارد که موفق تر از شماست. همیشه کسی بهتر، یا باهوش تر، یا پولدارتر، یا (ظاهراً) خوشحال تر وجود دارد.

پس دست از مقایسه بردارید. فقط روی خودتان تمرکز کنید. سپس به دنبال این نشانه ها باشید که نشان می دهد شما موفق تر، و احتمالاً خوشحال تر، از آن چیزی هستید که فکر می کنید.

۱٫ آیا من دوستان نزدیکی دارم؟

دوستان نزدیک همیشه کمیاب هستند. یک بررسی در این مورد نشان داده که پاسخ دهندگان احساس می کردند تعداد دوستانی که می توانند مسائل مهم خود را با آن ها در میان بگذارند، در بیست سال گذشته به طور میانگین از ۲٫۹۴ به ۲٫۰۸ کاهش پیدا کرده است. اگر شما بیش از دو یا سه دوست نزدیک دارید، خوشحال باشید. نه فقط به خاطر ارتباط اجتماعی، بلکه چون اثر مثبت رابطه دوستی روی طول عمر شما دو برابر بیشتر از چیزی است که از ورزش کردن نصیبتان می شود.

۲٫ آیا من می توانم افراد دور و بر خودم را انتخاب کنم؟

بعضی ها کارکنانی دارند که آن ها را به معنای واقعی دیوانه می کنند. بعضی ها مشتریانی دارند که شدیداً نفرت انگیز هستند. بعضی ها آشنایانی معمولی دارند که بسیار خودخواه و خودپسند هستند. نکته اینجاست که این افراد، خودشان آن آدم ها را انتخاب می کنند. آن آدم ها در زندگی حرفه ای یا شخصی شان هستند چون که به آن ها اجازه می دهند باقی بمانند.

افراد موفق، افراد موفق را جذب می کنند. افراد سخت کوش، افراد سخت کوش را جذب می کنند. افراد مهربان با افراد مهربان در ارتباط هستند. کارکنان خوب می خواهند که برای رییس های خوب کار کنند. اگر آدم های دور و بر شما کسانی هستند که خودتان می خواهید کنارتان باشند، موفق هستید. و اگر این طور نیست، پس وقتش رسیده که تغییراتی به وجود آورید.

 اگر پاسخ شما به هر یک از این 7 سوال مثبت است، پس بسیار موفق تر از چیزی هستید که فکر می کنید

۳٫ آیا من پول کافی برای انتخاب های مثبت دارم؟

خیلی از مردم زندگی خود را با فیش حقوقی ماهانه شان می گذرانند. بدتر از آن، خیلی ها مجبور هستند بین مایحتاج اصلی زندگی خود انتخاب کنند (مثلاً اینکه هزینه نسخه داروخانه برای قرص آنتی بیوتیک را پرداخت کنند یا پول بنزین ماشینشان را.)

اگر پول کافی در می آورید، و خیلی زیاد پول خرج نمی کنید، که بتوانید انتخاب های مثبتی در مورد نحوه خرج کردن مقداری از آن پول داشته باشید (مثلاً سرمایه گذاری، با رفتن به تعطیلات، یا شرکت در کلاسی که علاقمندید… هر کاری که می خواهید انجام دهید و نه اینکه مجبور باشید)، پس موفق هستید.

۴٫ آیا من شکست را فقط به عنوان نوعی تمرین می بینم؟

شکست سخت است، ولی همچنین می تواند بهترین راه برای یادگیری و رشد باشد. همیشه آزمایش، چالش، و موانع وجود دارد، ولی در نهایت پشتکار همیشه برنده می شود. هر انسان موفقی بارها شکست خورده است. (بیشتر آن ها خیلی بیشتر از شما هم شکست خورده اند. به همین خاطر است که حالا بسیار موفق هستند.)

اگر شما از هر شکست استقبال کنید، آن را مال خود بدانید، از آن یاد بگیرید، و مسئولیت کامل قبول کنید که دفعه بعد اوضاع حتماً به شکل متفاوتی پیش برود، پس شما موفق هستید. و به مرور زمان، شما حتی موفق تر هم خواهید بود چرا که هیچ وقت از تلاش برای بهتر شدن از چیزی که امروز هستید متوقف نمی شوید.

۵٫ آیا من بخشنده هستم؟

همه ما این لحظه را تجربه کرده ایم: مکالمه ای خوب با کسی داریم، متوجه نقطه نظرات مشترکی با فرد مقابل می شویم… و ناگهان: آن شخص عبارت «من به چیزی احتیاج دارم» را مطرح می کند. و همه چیز در مورد این تعامل تغییر پیدا می کند. چیزی که در ابتدا دوستانه به نظر می رسید حالا حالت نیاز پیدا می کند… و احتمالاً اگر نتوانید کمک کنید احساس گناه به شما دست می دهد (به خصوص اگر تصمیم بگیرید که نمی خواهید کمک کنید.)

مردم معمولاً به دو دسته تقسیم می شوند: بعضی ها گیرنده هستند، و بعضی ها بخشنده.

و جای تعجب نیست که کسانی که معمولاً بیشتر احساس موفق بودن می کنند، گیرنده ها نیستند. افراد موفق اگر بهشان پیشنهاد کمک شود آن را قبول می کنند، ولی حس نمی کنند که نیاز دارند چیزی را از کسی بخواهند. در واقع، آن ها روی این تمرکز می کنند که چه کاری می توانند برای بقیه انجام دهند.

 اگر پاسخ شما به هر یک از این 7 سوال مثبت است، پس بسیار موفق تر از چیزی هستید که فکر می کنید

 
۶٫ آیا من دیگران را در معرض دید و توجه قرار می دهم؟

درست است، شاید تمام کار اصلی را شما انجام دادید، شاید شما کوه را جابجا کردید، شاید شما همه رقبا را کنار زدید.

ولی اگر به دنبال تحسین یا تقدیر نیستید، معنیش این است که شما موفق هستید. معنیش این است که شما در درون خودتان احساس افتخار می کنید، که مهم تر از هر چیز دیگری است. معنیش این است که شادی شما از موفقیت دیگران حاصل می شود. شما نیاز به شکوه و افتخار ندارید، خودتان می دانید که به چه چیزی دست پیدا کرده اید. اگر شما از تأیید شدن دیگران لذت می برید ولی به تأیید شدن توسط دیگران نیاز ندارید، شما موفق هستید.

۷٫ آیا من واقعاً حس هدفمندی دارم؟

افراد موفق هدف دارند. در نتیجه، آن ها هیجان زده، متعهد، پر اشتیاق، و بی باک هستند. و آن ها اشتیاق خود را با دیگران به اشتراک می گذرانند. اگر شما هدفی را پیدا کرده اید، اگر شما چیزی را پیدا کرده اید که الهام بخشتان است، به شما انرژی می دهد، شما را هیجان زده می کند که بیدار شوید، بیرون روید و تلاش کنید، پس شما موفق هستید، صرف نظر از اینکه چقدر پول در می آورید یا دیگران چه فکری می کنند.

چرا؟

چرا که شما زندگی را به شیوه خود سپری می کنید، و این بهترین نشانه برای موفقیت است.


منبع: برترینها

نکاتی برای درج و کدنویسی preheader یا متن پیش نمایش ایمیل

شاید بتوان متن preheader ایمیل را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در فرآیند تصمیم گیری دریافت کننده ایمیل برای بازکردن یا نادیده گرفتن ایمیل در نظر گرفت. علت این اهمیت این است که این قسمت در اغلب برنامه های ایمیل خوان به عنوان یک پیش نمایش در کنار عنوان ایمیل در اینباکس مخاطب قرار می گیرد. قراردادن متن preheader یا پیش عنوان در ایمیل کار دشواری نیست. برای شروع، باید انتخاب کنید: آیا متن پیش عنوان برای مخاطب باید قابل رویت باشد یا اینکه می خواهید که آن را کاملاً پنهان کنید. احتمالاً چیزی که در پاسخ به این سوال نقش اصلی را ایفا می کند برندینگ و طرح قالب شما است.

متن پیش عنوان قابل مشاهده

اگر فضایی در بالای هدر ایمیل خود دارید که احتمالاً در حال حاضر با متنی شبیه به «مشاهده ایمیل در مرورگر» پر شده، می توانید آن را با یک متن پیش عنوان مناسب جایگزین کنید. البته اینکه مخاطب شما متن هایی از این قبیل را در قسمت پیش عنوان ایمیل مشاهده کند آسمان را به زمین نخواهد آورد، اما انتظار تاثیر مثبتی را هم نباید از آن داشته باشید.

طبیعتاً با وجود ویرایشگرهای دیداری WYSIWYG که فضایی مانند محیط وُرد از آفیس را در اختیار شما قرار می دهند و به کمک آنها می توانید آیتم های مختلف را به دلخواه خود تغییر بدهید، برای نمایش یک متن پیش عنوان به کدنویسی خاصی نیاز نخواهید داشت. کافی است که متن مورد نظر را در قسمت preheader و به جای متن هایی از قبیل «مشاهده در مرورگر» قرار بدهید و درستی کار خود را بررسی کنید.

متن پیش عنوان مخفی

در بسیاری از طرح ها جایگاه مناسب و مطلوبی برای متن پیش عنوان پیدا نمی شود یا اینکه وجود این متن در مبحث برندینگ خلل ایجاد می کند. در چنین شرایطی اگر به این فکر می کنید که ای کاش می شد که یک متن پیش عنوان مخفی را به ایمیل خود اضافه می کردید که علیرغم نمایش در کنار عنوان در اینباکس مخاطب در خود ایمیل دیده نمی شد، باید بگوییم که نگران نباشید، این کار آنقدرها هم سخت نیست.

برای شروع، باید جایی را انتخاب کنید که وجود متن پیش عنوان در آن طرح ایمیل شما را به هم نمی ریزد. معمولاً متن مورد نظر حداکثر یک پیکسل فضای عمودی را اشغال می کند، اما در برخی از موارد همین مقدار هم می تواند اندکی محتوا را به سمت پایین ببرد و طرح را به هم بریزد. برای اطمینان از عدم بروز این مشکل مهم، بهتر است که یک ردیف را مخصوصاً برای متن پیش عنوان خود در نظر بگیرید تا اگر محتوای زیر آن به هر ترتیبی حرکت کرد، کل عناصر آن به یک اندازه جابجا شوند تا طرح ایمیل شما حفظ شود.

برای پنهان کردن متن می توانید از این استایل درون خطی (inline style) استفاده کنید:

<td style=”display:none !important;

visibility:hidden;

mso-hide:all;

font-size:1px;

color:#ffffff;

line-height:1px;

max-height:0px;

max-width:0px;

opacity:0;

overflow:hidden;”>

متن پیش عنوان.

</td>

همانطور که مشاهده می کنید، متن پیش عنوان در این کد به چند روش پنهان شده است. دلیل این تهاجم همه جانبه این است که برخی از برنامه های ایمیل خوان با تعدادی از استایل ها مشکل دارند.

محدودیت کاراکتر متن پیش عنوان

اما طول متن شما چقدر باید باشد؟ پیشنهاد ما بین ۵۰ تا ۱۰۰ کاراکتر است. البته برخی از برنامه های مدیریت ایمیل می توانند تعداد کاراکتر بیشتری را به عنوان پیش نمایش در اینباکس مخاطب شما به نمایش در بیاورند، اما این معمولاً در شرایط خاصی امکانپذیر است (مثلاً در یک پنجره بسیار عریض). جدول زیر محدودیت کاراکتر تعدادی از مهم ترین برنامه ها و محیط های کاربری را نشان می دهد:

حال که متوجه شدید که چگونه می توانید یک متن پیش نمایش قابل رویت یا مخفی را به ایمیل خود اضافه کنید، وقت آن است که دست به کار شوید و روی انتخاب جذاب ترین و متناسب ترین متن ممکن تمرکز کنید.

email marketingآموزش ایمیل مارکتینگآموزش بازاریابی ایمیلی


منبع: گویا آی‌تی

چگونه قبل از ۳۰ سالگی میلیونر شویم؟

ماهنامه پیشه و تجارت – سید محمد میرزامحمدزاده: گرنت کاردون، کارشناس فروش بین الملل که از سوی روزنامه نیویورک تایمز به عنوان پرفروش ترین ناشر شناخته شده یکی از موفق ترین کارآفرینان دنیا است. شوی رادیویی این فرد ثروتمند با عنوان Cardone Zone یکی از محبوب ترین برنامه های رادیویی است. او تاکنون موسس سه شرکت تحت عناوین کاردون اینترپرایز، هلدینگ املاک کاردون و گروه کاردون بوده است. او دیدگاه های کارشناسانه خود در زمینه فروش و تجارت را به عنوان یک فرد موفق برای ایجاد انگیزه در افراد در پنج جلد کتاب منتشر کرده است. کتاب های او شامل فروش برای نجات، راهنمای نجات از مخمصه، اگر اول نباشی آخر می شوی، قوانین ۱۰X و بفروش یا به حراج برو می شود.

کاردون اخیرا برای سایت شناخته شده کارآفرینی، مطلبی نوشته که در آن ۱۰ راز میلیونرشدن را آموزش می دهد. در ادامه نکات این نویسنده سرمایه دار را می خوانیم. پولدار شدن و میلیونر شدن همیشه یک تابو بوده است. از نظر عمده مردم میلیونرشدن و یک فرد پولدار بودن تا قبل از ۳۰ سالگی بیشتر یک فانتزی است تا یک واقعیت. اما از نظر منطق این موضوع نه تنها فانتزی نیست، بلکه ممکن و قابل دسترس است. من در سن ۲۱ سالگی، از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، تقریبا ورشکسته و تا خرخره در قرض؛ اما در سن ۳۰ سالگی به یک میلیونر تبدیل شدم. در سن ۲۱ سالگی فکر نمی کردم که یک روز اینقدر پولدار باشم. نه این که آرزویی در سر نداشته باشم اما همیشه فکر می کردم کاری پیدا کنم که بتوانم خرج زندگی ام را دربیاورم. بعد از آن که وضع زندگی ام بهبود پیدا کرد و یک سرمایه دار شدم، همیشه در ذهنم کارهایی را که در این مدت انجام داده بودم، مرور می کردم و این که چه نکاتی منجر به این موفقیتم شد. حالا می خواهم ۱۰ گام برای تضمین میلیونر شدن تا سن ۳۰ سالگی را با شما به اشتراک بگذارم. شاید به دردتان بخورد.

چگونه قبل از 30 سالگی میلیونر شویم؟

 

۱٫ دنبال پول بروید

در شرایط اقتصادی دنیای امروز شما نمی توانید یک مسیر برای پولدارشدن داشته باشید و چشم به میلیونر شدن بدوزید. دوران تلاش برای یک درآمد و تضمین آن و به رفاه رسیدن به سر رسیده است. دیگر نمی توان در یک اداره ماند و سخت کار کرد و به رفاه رسید. حالا هر فرد باید برای سرمایه دار شدن نقشه راه داشته باشد و براساس برنامه ریزی عمل کند. اولین گام برای میلیونر شدن این است که درآمد خود را افزایش دهید و این افزایش را همیشه در نظر داشته باشید و هر روز با خود تکرار کنید. درآمد من ۹ سال پیش ۳۰۰۰ دلار در ماه بود و حالا به ۲۰ هزار دلار در ماه رسیده است. از همین امروز به دنبال پول بروید. این کار شما را مجبور می کند درآمدهای خود را کنترل کنید و فرصت ها را بیابید. منظور از افزایش درآمد این است که شما در هر روز باید به فکر یک منبع درآمد جدید باشید نه آن که فقط در یک کار فروش تان را بیشتر کنید، بلکه راه های کسب درآمدتان را افزایش دهید.

۲٫ تظاهر نکنید؛ واقعا پولدار شوید

من اولین ماشین یا حتی اولین ساعت لوکسم را تا زمانی که درآمد خوب نداشتم، تهیه نکردم. زمانی این کار را برای خودم کردم که چندین منبع درآمدی مطمئن داشتم. حتی وقتی به یک میلیونر تبدیل شدم، ماشین قدیمی خودم را سوار می شدم. این که شما سعی کنید خود را پولدار نشان دهید، چیزی به شما نمی افزاید، یا حتی این که دیگران فکر کنند شما پولدار هستید. سعی کنید شما را به خاطر چارچوب های کاری تان بشناسند، نه برای زرق و برق هایی که به زندگی تان می افزایید.

۳٫ برای سرمایه گذاری پس انداز کنید، نه برای مواقع  اضطراری

تنها دلیل پس انداز استفاده از آن برای سرمایه است. پول پس اندازتان را در یک حساب امن و غیرقابل دسترس بگذارید. هیچ وقت از این حساب برای کار دیگری استفاده نکنید، حتی برای موارد اورژانسی. این کار شما را وادار می کند که مرحله یک را دنبال کنید. یعنی برای نیازهای اورژانسی و سایر نیازها به دنبال درآمد دیگری باشد، نه آن که به پس اندازتان تکیه کنید. تا امروز من هر سال تقریبا دو بار ورشکسته شده ام. دلیلش این بوده که مازاد پولم را در حسابی گذاشته ام که نتوانم به آن دسترسی داشته باشم. این سرمایه قرار است برای شما درآمد بیافریند نه این که تنها زخمی را درمان کند و از بین برود. به این فکر کنید که اگر این سرمایه در اختیارتان نباشد و برای شما درآمد نیافریند، ممکن است در آینده جدا از دورماندن از آرزوهاتان، چالش های مالی داشته باشید که با درآمد روزمره شما حل نشود. فکر کنید اگر این پول را خرج کنید، پدر نان آور خانه را کشته اید و حالا کسی نیست که تامین تان کند. یا فکر کنید که شما گاوی در خانه دارید که شیر می دهد و هر سال برای شما گوساله ای می زاید، شاید فروشش بتواند سقف بالای سرتان شود، اما قطعا از روز بعد از فروش شما گرسنه خواهیدماند.

۴٫ از وام های بدون کاربرد دوری کنید

برای خودتان یک قانون بگذارید که هیچ قوتی پولی را قرض نگیرید که برای شما سودی ندارد. من برای خرید یک ماشین پول قرض گرفتم و دلیلش این بود که آن ماشین برای من درآمد داشت. بیشتر افراد برای جامه عمل پوشاندن به آرزوهای کوچک شان وام هایی می گیرند که سال ها اقتصاد آنها را به چالش می کشد، خرید ماشین، خرید تلویزیون ال سی دی، یا حتی مسافرت رفتن دلیل خوبی برای گرفتن وام نیست. وام باید سرمایه زایشی شما را افزایش دهد، نه آن که تنها بر بدهی های شما بیافزاید تا به اصطلاح تفریحی به زندگی شما افزوده شود. افراد پولدار فقط در صورتی وام می گیرند که بخواهند آن را سرمایه کنند و منبع درآمدهای شان را افزایش دهند. مردم فقیر وام می گیرند تا چیزهایی بخرند که مردم پولدار را پولدارتر کنند.

چگونه قبل از 30 سالگی میلیونر شویم؟ 

۵٫ با پول همچون یک عاشق حسود برخورد کنید

میلیون ها نفر آرزوی آزادی مالی دارند، اما تنها آنهایی که آن را اولویت خود قرار می دهند، میلیون می شوند. برای آن که پولدارشوید و پولدار بمانید، باید این کار را اولویت خود قرار دهید. پول همچون یک عاشق حسود است. به آن بی توجه شوید، آن هم به شما بی توجه می شود، شاید حتی بدتر از شما؛ شما را ترک می کند و به سراغ کسی می رود که پول اولویتش باشد. پول با کسی می  ماند که پول را دوست دارد و برای نگه داشتنش برنامه می چیند. خود را بی نیاز از درآمد بدانید، پول از شما دوری می کند.

۶٫ پول هیچ وقت نمی خوابد

پول چیزی راجع به ساعت، برنامه ریزی یا تعطیلات نمی داند؛ پس شما هم آنها را فراموش کنید. پول عاشق مردمی است که چارچوب های کاری قوی دارند. وقتی من ۲۶ سالم بود، در فروشگاهی کار می کردم که تا ساعت هفت باز بود، اما همیشه می توانستید تا ساعت ۱۱ شب من را در حال فروش بیشتر از تایم معمول پیدا کنید. هیچ وقت تلاش نکنید که زرنگ ترین یا خوش شانس ترین فرد باشید. تا جایی که می توانید کارکنید تا تضمین دهید که از همه بیشتر کار می کنید. کارکردن بیشتر به شرط داشتن درآمد بیشتر. هیچ وقت در شرایطی نباشید که کار می کنید ولی درآمدی را برای خود متصور نشوید.

۷٫ فقر هیچ معنایی ندارد

زمانی من فقیر بودم و این خیلی حس بدی داشت. همیشه به قدر قناعت پول داشتم و این واقعا برایم دردآور بود. باید همه ایده ها و مسائلی که منجر به فقر شما می شود را حذف کنید. به قول بیل گیتس این که شما فقیر به دنیا بیایید، تقصیر شما نیست اما اگر فقیر از دنیا روید، دیگر کسی جز خودتان مقصر نیست. شما باید واژه فقر را برای خود بی معنا کنید. باید جوری عمل کنید که همیشه درآمد لازم برای نیازها و حتی بیشتر داشته باشید و در کنار آن راهی برای پس انداز و سرمایه گذاری هم باشد.

چگونه قبل از 30 سالگی میلیونر شویم؟ 

۸٫ یک مربی میلیونر پیدا کنید

بیشتر ما در طبقه متوسط یا فقیر جامعه به دنیا می آییم و همیشه خودمان را در محدودیتها و ایده های همان گروه نگه می داریم. من همیشه کارهای میلیونرها را مطالعه می کنم و آن کارها را دوبرابر برای خودم اجرایی می کنم. برای خودتان یک مربی شخصی میلیونر بیابید و همیشه کارهای شان را مطالعه کنید. بیشتر افراد پولدار شدیدا سخاوتمند هستند و دانش و منابع خود را با دیگران به اشتراک می گذارند. ایده ها و افکار یک میلیونر شاید نتواند برای شما کسب و کار شود اما قطعا می تواند شما را در مسیر کسب و کار فعلی تان جلو بیندازد. همیشه ایده های خوب، ذهن را باز می کنند.

۹٫ از پول خود برای برداشتن وزنه های سنگین استفاده کنید

سرمایه گذاری درواقع جام مقدس میلیون شدن است. این جام را باید سربکشید تا کامیاب شوید. این واقعیت را سرلوحه خود کنید که سرمایه شما باید درآمد بیشتری از کار شما بیافریند. اگر شما درآمد مازاد نداشته باشید، نمی توانید سرمایه گذاری کنید. دومین جایی که من کارم را در آن شروع کردم، شرکتی بود که ۵۰ هزار دلار برای سرمایه گذاری از من طلب کرد؛ آن شرکت در ۱۰ سال گذشته هر ماه به من ۵۰ هزار دلار سود می دهد. سومین سرمایه گذاری من در حوزه املاک بود، جایی که من با ۳۵۰ هزار دلار سرمایه آغاز به کار کردم، آن پول تقریبا بخش بزرگی از دارایی های من بود؛ اما همچنان آن سرمایه را امروز دارم و برای من درآمدزایی دارد. سرمایه گذاری تنها دلیل برای انجام دیگر گام های میلیونرشدن است و پول شما باید- باید- کار کند و وزنه های سنگین را برای شما بردارد.

۱۰٫ برای ۱۰ میلیون دلار گام بردارید، نه یک میلیون دلار

تنها اشتباه مالی من در طول عمرم این بود که به اندازه کافی بزرگ فکر نکردم. شما را تشویق می کنم که به بیش از یک میلیون دلار فکر کنید. روی این سیاره خاکی اصلا قحطی پول نیست، تنها تعداد کمی از افراد هستند که به اندازه کافی بزرگ فکر می کنند. آن قدر بزرگ که شاید اگر آن را به دیگران بگویید، فکر کنند شما دچار جنون شده اید. آرزوها باید بزرگ و باورآفرین باشند. باید فرد را نگران کنند. نگران اینکه به آن آرزو دست نیافته است. اگر این طور باشد هر ساعت به دنبال آن می رود و همچون قسطی که باید پرداخت شود برای آن بال بال می زند.

این ۱۰ گام را دنبال کنید، من تضمین می دهم که شما پولدار شوید. سعی کنید از افرادی که می گویند آزادی مالی یک طمع ذاتی است، دوری کنید. از طرح های یک شبه پولدار شدن دوری کنید، چارچوب کاری داشته باشید و هیچ وقت تسلیم نشوید و زمانی که این کار را کردید و میلیونر شدید، برای کمک به دیگران اشتیاق داشته باشید و به همه کمک کنید که به یک میلیونر تبدیل شوند.


منبع: برترینها

سادگی کسب و کار در این پیتزا فروشی!

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: شعبه پیتزافروشی ای به نام «برانکس» در سن دیه گو وجود دارد که کارت اعتباری قبول نمی کند و تحول درب منزل نیز ندارد. خبری از نان سیر یا بال سوخاری نیز نیست. درواقع منوی آنها خیلی ساده است: پیتزا کامل. برش پیتزا و کالزونه. ضمنا فقط یک اندازه پیتزا در آن جا یافت می شود. دیگر ساده تر از این نمی شود! در انتهای منوی پیتزافروشی برانکس نوشته شده است:

«همین و تمام! ما حداکثر تلاشمان را کرده ایم تا همه چیز در اینجا ساده باشد. ساده تر و راحت تر برای شما و برای ما. تمام پیتزاها یک اندازه هستند. ۴۵ سانتی متری هستند و به هشت قسمت تقسیم شده اند. یک پیتزا برای سه تا چهار نفر کافی است. زمانی که می خواهید سفارش خود را ثبت کنید، به نکات زیر توجه داشته باشید:

• فقط پول نقد پذیرفته می شود. کارت خوان نداریم!
• ما روی پیتزاهایمان گوشت مرغ، آناناس، فلفل جالاپنو و بیکن نمی گذاریم.
• آن پنیری که روی پیتزا می بینید، پنیر ریکوتاست، نه پنیر فتا.
• ما سالادهایمان و سس مخصوصشان را به سوپرمارکت سر کوچه سپرده ایم! از آنجا تهیه کنید.
• لطفا تقاضای بال سوخاری نکنید.
• تلفنی سفارش نمی گیریم.»
 

سادگی کسب و کار در این پیتزا فروشی! 

به هوای خوردن پیتزا بیرون رفته بودم که سر از برانکس درآوردم. موقع بازگشت تمام ذهنم درگیر سادگی بی نظیر آنها بود. پیتزافروشی برانکس محصولاتی ساده و خارق العاده ارائه می کند و از این بابت به خود می بالد. همه ما می توانیم درس هایی را از آنها بیاموزیم. همه شنیده ایم که می گویند «کسب و کار خود را ساده نگه دارید»، اما چند نفر از ما واقعا این موضوع را در کسب و کار خود پیاده کرده ایم؟ خیلی ساده ممکن است دچار این تفکر شده باشیم که با پیشرفت کسب و کار باید آن را پیچیده تر نیز بکنیم. اما حقیقت این است که پیچیدگی فقط باعث ایجاد آشفتگی می شود.

به این مثال توجه  کنید: مک دونالد سال ها تلاش کرده است تا منوی خود را با افزودن غذاهایی مثل «مک لابستر» یا «مک اسپاگتی» پر و پیمان تر نشان دهد، اما هیچ کس توقع ندارد که این برند بتواند این غذاها را نیز به اندازه همبرگرهایش مشهور کند و تعجبی نداشت که آنها موفق نشدند. اما اخیرا مک دونالد تصمیم گرفته است که کاری واقعا ساده انجام دهد: تمام روز صبحانه ارائه کند! و حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ میزان فروش آنها از حد تصورشان نیز بالاتر رفت. نیازی نیست که متخصصانی استخدام شوند تا روی یک ایده عجیب، پیچیده و احتمالا ناموفق کار کنند، بلکه ایده ساده ای مطرح و انجام شد و به موفقیت رسید.

چرا ساده گرایی امر مهمی است؟

من به این مشهورم که اغلب سخت ترین راه ممکن را برای انجام دادن کارها انتخاب می کنم. اگر مسئله ای پیش بیاید، من از قبل نقشه و راه حل پیچیده ای برایش دارم! تا این که یک نفر سر برسد و به راه حل ساده تری اشاره کند و با تعجب از من بپرسد که چرا آن کار را انجام ندادم! ساده تر همیشه بهتر است. استراتژی بازاریابی خود را در نظر بگیرید. اگر بخواهید در آن واحد پنج کار انجام دهید، چطور می توانید متوجه شوید که نتایجی که به دست آورده اید، حاصل کدام تاکتیک است؟ و کدام یک شما را از مسیر موفقیت دور می سازد؟

اما اگر در هر بازه زمانی روی یک تغییر متمرکز شوید، می توانید به خوبی آن را بسنجید، ارزیابی کنید و سپس به سراغ تغییر بعدی بروید. ارائه گزینه های بیش از حد به مشتریان باعث کلافه شدن آنها می شود و حتی ممکن است آنها قید خرید از شما را به طور کلی بزنند. این مسئله را «تحلیل فلج کننده» می نامند. فقط کافی است بخواهید چیزی از آمازون بخرید. من می خواستم یک کیف موبایل برای گوشی ام تهیه کنم و به همین خاطر به سراغ آمازون رفتم. در نتیجه جست و جوی من حدود ۱٫۲ میلیون کیف موبایل پیش رویم قرار گرفت. صفحه مرورگر را بستم و به سراغ فروشگاه نزدیک خانه مان رفتم که گزینه های محدودتری داشت.

چه چیزی را می توانید ساده کنید؟

از شما می خواهم که نگاهی به کسب و کار خود بیندازید و از خود بپرسید که چه چیزی بیش از حد و به شکلی غیرضروری پیچیده است. هر بار که می خواهید با این مسائل پیچیده برخورد کنید، چه میزان استرس به خود وارد می کنید؟ فراموش نکنید که همه چیز را از دید مشتری نیز ببینید. شاید مراحل ثبت سفارش بیش از حد طولانی باشد. هیچ دلیلی برای این مسئله وجود ندارد. کوتاه ترش کنید و سوال کمتری از مشتری بپرسید. زمانی که چیزهای بیش از حد پیچیده را شناسایی کردید، روش هایی برای ساده سازی آنها پیشنهاد کنید. شاید کمی سخت باشد، چرا که روش های پیچیده قبلی در ذهنتان خانه کرده اند و ممکن است نتوانید با رویکرد متفاوتی به مسائل نگاه کنید. بنابراین شاید بهتر باشد که از کارمندان، دوستان و همکاران خود نظر بپرسید، سپس بهترین روش را انجام دهید. باید بدانید اگرچه ممکن است ساده سازی مسائل کمی زمان ببرد، اما در طولانی مدت متوجه ارزش این سرمایه گذاری زمانی خواهیدشد.


منبع: برترینها

تغییر ذهنیت از کارمندی به کارآفرینی

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: هزاران نفر در دنیا در آرزوی روزی هستند که شغل شان را رها کنند و از زندگی کارمندی راحت شوند. در واقع بر اساس نظرسنجی که موسسه گالوپ انجام داده است، ۸۷ درصد کارمندان در سراسر دنیا علاقه ای به شغل کارمندی شان ندارند. اما رها کردن این شغل و شروع کسب و کار شخصی تان، فقط نیمی از ماجراست.

شما باید آماده کارآفرین شدن شوید. علاوه بر سروسامان دادن به مسائل مالی و داشتن برنامه کاری مشخص، باید ذهن تان را نیز آماده این تغییر بکنید.

عادات شما موفقیت تان را شکل می دهند و اگر هنوز درگیر ذهنیت کارمندی باشید، اقدامات تان با شکست مواجه خواهند شد. شما باید ذهنیتی کارآفرینانه داشته باشید و طوری فکر کنید که رهبران بزرگ دنیا می اندیشند.

کارآفرینی کاملا با کارمندی متفاوت است و طرز نگرش تان در این مورد ممکن است کاملا اشتباه باشد. در ادامه به پنج تغییری که باید در ذهنیت تان اعمال کنید تا خود را برای واقعیت های دنیای کارآفرینی آماده سازید، اشاره می کنیم.

ذهنیت کارمندی را با نگرش کارآفرینی عوض کنید 
۱٫ ذهن تان را طوری تربیت کنید که تفکری ورای تفکر معمول داشته باشد.

زمانی که شغل کارمندی تان را رها کنید، دیگر زندگی معمولی نخواهید داشت. این بدان معناست که شما باید ذهن تان را به سوی احتمالات و شرایط جدیدتری که ممکن است در گذشته با آنها مواجه نشده باشید، بکشانید.

وارن بافت، در مقاله ای که برای مجله تایم نوشته بود، گفت که «اگر بخواهید کار غیر معمولی را انجام دهید، همه می خواهند شما را از آن منع کنند». به عبارت دیگر، مردم از ذهنیت شما باخبر نیستند، اما نباید اجازه دهید این موضوع باعث متوقف شدن شما بشود. اگر می خواهید موفق شوید، باید کسب و کار خلاقانه ای داشته باشید، چیز جدیدی ارائه کنید و متفاوت باشید.

۲٫ هم ذهنیت کوتاه مدت داشته باشید و هم بلندمدت

آلبرت اینشتین گفته است: «اگر بشریت می خواهد زنده بماند و به سطوح بالاتری دست یابد، باید نوع تفکر دیگری را پیش بگیرد.»

این نوع تفکر جدید باید بر اهداف استراتژیک متمرکز شود. شما باید ذهنیت خاصی برای کسب و کارتان داشته باشید و بدانید که دقیقا می خواهید به کجا برسید و چگونه می خواهید این مسیر را طی کنید. شما، به عنوان یک کارآفرین، رهبر کسب و کارتان هستید و اعضای تیم تان به شما چشم دوخته اند تا مسیر موفقیت را به آنها نشان دهید.

برنامه تان چیست؟ شما باید هم هدف بزرگ تان را مد نظر داشته باشید و هم از تک تک مراحلی که باید طی کنید، باخبر باشید؛ سپس باید این ذهنیت را به اعضای تیم تان منتقل کنید و مطمئن شوید که همه آنها از نقش فردی شان در گروه آگاهی دارند.

۳٫ اجازه دهید همه چیز بر عهده شما باشد.

کارآفرین شدن ممکن است کار ترسناکی باشد. موفقیت شما فقط و فقط به کاری که انجام می دهید، بستگی دارد. دیگر نمی توانید به حقوق ماهیانه یا مزایای شغلی تان تکیه کنید.

وقتی هنوز کارمند بودید، حتی اگر روز خوبی را نیز پشت سر نمی گذاشتید، می دانستید که حقوق آن روز را می گیرید، اما به عنوان یک کارآفرین این طور نیست. اگر کسب و کارتان موفق نباشد، شما هم پولی به دست نخواهید آورد.

علاوه بر این، افراد دیگری نیز هستند که برای امرار معاش شان به شما وابسته اند. همچنین کارآفرینی این معنا را در خود دارد که این شما هستید که باید به خودتان انگیزه بدهید. دیگر رئیسی در کار نیست که از ترس او کاری را انجام دهید. باید منظم و متمرکز باشید و به سختی و به مدت طولانی تری کار کنید.

۴٫ باید همه نوع کاری را بلد باشید.

شما به عنوان یک کارآفرین نمی توانید بگویید «این کار مناسب من نیست» یا «این وظیفه من نیست». همه چیز وظیفه شماست، هیچ کس دیگری قرار نیست باری را از روی دوش شما بردارد.

این شمایید که باید مطمئن شوید همه چیز به خوبی پیش می رود و این ممکن است به معنای انجام دادن کارهایی باشد که قبلا انجام نمی دادید. شاید مجبور شوید گاهی وظایف گروه های حسابداری، فناوری و اطلاعات، بازاریابی و فروش را نیز بر عهده بگیرد.

کارآفرینان معمولا از پس کارهای زیادی بر می آیند و همیشه در حال یادگیری چیزهای جدید و سخت کوشی هستند. اگر فکر می کنید کارآفرینی به معنای پشت میزنشینی و کار نکردن است، بهتر است به همان شغل کارمندی تان برسید.

همان طور که رابرت کیوساکی، نویسنده و سرمایه گذار، در توئیتر خود نوشته است: «ما کارآفرینان وقتی خسته ایم از کار دست نمی کشیم، بلکه زمانی کار را کنار می گذاریم که تمام شده باشد.»

۵٫ انعطاف پذیر، متمرکز و مثبت نگر باشید

رویکرد شما نقش زیادی در کسب و کارتان دارد. نباید اجازه دهید مشکلات مانع کارهای تان شوند. کارآفرینان باید مثبت نگر باشند و روی اهداف شان تمرکز کنند. شور و شوق تان باید به شما انگیزه کافی بدهد.

همان طور که استیو جابز در مصاحبه اش با موسسه اسمیتسونین گفته است، «هر کسی در دنیای کارآفرینی زنده نمی ماند، مگر آن که شور و اشتیاق بسیار زیادی داشته باشد. خیلی زود تصمیم می گیرید تسلیم شوید. پس باید ایده یا مشکلی داشته باشید که با جان و دل بخواهید انجامش داده یا حل و فصلش کنید؛ در غیر این صورت، مقاومت زیادی در برابر مشکلات دنیای کارآفرینی نخواهید داشت.»


منبع: برترینها