افسانه‌هایی از یک قوم ۶ هزار ساله

به گزارش ایسنا، علی گلشن – پژوهشگر – درباره پدید آمدن طایفه‌های ترکمن بیان کرد: گفته می‌شود مردی سه زن داشته است و هر کدام از این زن‌ها زمانی که باردار می‌شوند، از همسرشان درخواست گوشت شکار می‌کنند. زمانی که همسر اول درخواستش را مطرح می‌کند، مرد قوچ بزرگی شکار می کند و جگر آن را می‌آورد. او برای درخواست همسر دوم میش شکار می‌کند و زمانی که همسر سوم باردار می‌شود، حیوانی برای شکار پیدا نمی‌کند؛ بنابراین به ناچار گرگی شکار می‌کند و جگر آن را برای همسرش می‌آورد.نویسنده کتاب «ترکمن ها» ادامه داد: گفته می‌شود طایف «تکه» از نسل زنی هستند که شکار قوچ را خورده، «یموت»ها از نسل زن دوم هستند که شکار میش را خورده و «گوکلان» از نسل سومین زن هستند که شکار گرگ را خورده و به آنان جنگجویی و شجاعت را نسبت می‌دهند.ترکمن‌ها معتقدند ازتبار اُغوزخان هستند.او رهبر افسانه‌ای ترکمن‌هاست که گفته می‌شود وقتی به دنیا می‌آید، تا سه روز شیر نمی‌خورد و به خواب مادرش می‌رود و می‌گوید: «اگر مسلمان نشوی، شیر تو را نمی‌خورم». مادر نیز مخفیانه مسلمان می‌شود. وقتی پدر اغوزخان متوجه این موضوع می‌شود، با پسر و همسرش درگیر می‌شود که در نهایتا غوزخان و همراهانش به پیروزی و رهبری می‌رسند.
او در ادامه صحبت‌هایش در شب فرهنگی ترکمن که روز جمعه (۱۰ آذرماه) در موزه عروسک و فرهنگ ایران برگزار شد، بیان کرد: ترکمن‌ها بین سه استان گلستان، مازندران و خراسان شمالی پخش شده‌اند و اقوام مختلفی دارند. بسیاری معتقدند این اقوام حدود شش هزار سال پیش در نزدیکی دریاچه مغولستان زندگی می‌کردند و به دنبال پیدا کردن چراگاه‌های مناسب به مناطق جنوبی مهاجرت کرده‌اند و تا ایران، خراسان و بندر ترکمن پیش  آمده‌اند.«گلشن» درباره انتخاب نام ترکمن توضیح داد: گفته می‌شود بعد از آنکه اسلام وارد ایران شد، اولین گروهی که مسلمان شدند عشایر ترکمن بوده‌اند و وقتی از آنها می‌خواستند خودشان را معرفی کنند، می‌گفتند ما تُرک مَن یا تُرک ایمان هستیم که این نام به مرور زمان به ترکمن تبدیل شده است. 

عروسک “قورجوق” که توسط مهمانان برنامه ساخته شد
خانه هایی که زنان برپا می کردند
او با بیان اینکه ترکمن‌ها کوچ‌رو بودند و زندگی عشایری داشته‌اند، گفت: آنها بیشتر دامپروری می‌کردند و اسب، گوسفند و شتر پرورش می‌دادند. این قوم در آلاچیق‌هایی به نام «اُوی» زندگی می‌کردند. این آلاچیق‌ها از اسکلت چوبی که دور تا دور آن را حصیر می‌چیدند درست می‌شد. برپایی “اوی” کار بسیار دشواری بوده که زنان مسوول برپایی آن بودند. برخلاف برپایی اوی، جمع‌آوری آن کار آسانی بوده است. بالای این آلاچیق به شکل دایره کوچکی باز است تا زنان بتوانند اجاق خود را در آن روشن کنند. مُسن‌ترین زن خانواده سقف اوی را با نمد می‌پوشانده است.مدیر موزه عروسک و فرهنگ ایران بیان کرد: در ترکمن صحرا، پسر بچه‌های ۹ تا ۱۱ ساله برای سوارکاری تربیت می‌شوند، زیرا وزن آنها پایین است و برای سوارکاری در مسابقات اسب دوانی مناسب‌تر هستند. سوارکاری حرفه کم‌خطری نیست و ممکن است این پسر بچه‌ها جان خود را برای این کار از دست بدهند.
لاله‌خوانی، بخش مهمی از ادبیات ترکمن‌ها
گلشن درباره ادبیات ترکمن نیز اظهار کرد: ادبیات این قوم شفاهی و به صورت سینه به سینه منتقل و کمتر ثبت و ضبط شده است. لالایی‌های ترکمن مزمون متفاوتی دارد و به نوعی درد و دل زنان ترکمن است. گفته می‌شود دختران ترکمن، شب‌ها از “اوی” بیرون می‌آمدند و برای آنکه از غم و غصه‌هایشان کم شود، دور هم جمع شده و آواز می‌خواندند که به آن لاله‌خوانی می‌گویند. لاله‌خوانی بخش مهمی از ادبیات ترکمن‌هاست. لاله‌خوانی نیز چند نوع دارد. برای آنکه لاله‌خوانی حزن‌انگیزتر شود، زنان با دست به چانه و گردن خود ضربه می‌زنند.
او درباره موسیقی ترکمن نیز گفت: موسیقی ترکمن را افرادی با عنوان «بخشی» که ساز در دست دارند، اجرا می‌کنند. بخشی‌ها معتقد بودند خداوند به آنها استعداد خاصی بخشیده که می‌توانند آواز بخوانند و ساز بزنند، به همین دلیل هم اسم آن بخشی نام گرفته شد.
این پژوهشگر،  هیجان‌انگیزترین بخش ترکمن را صنایع‌دستی آن دانست و افزود: قالی، نمد، سوزن‌دوزی و زیورآلات سنتی از جمله صنایع دستی ترکمن هستند. فرش ترکمن به ویژه فرش ابریشم دو رو شهرت جهانی دارد که هر کدام نقوش مختلف و اسم خاص خودشان را دارند. حتی این نقوش در نمد هم دیده می‌شود. برای مثال نقش عقرب زرد را در نمد خلق می‌کردند، زیرا معتقد بودند اگر عقربی وارد چادرشان شود و نقش خود را ببیند، بچه‌هایشان را نیش نمی‌زند و می‌رود.
قالی، سند قوم ترکمن
گلشن همچنین درباره روایتی که برای قالی ترکمن نقل شده است، توضیح داد: گفته می‌شود زمانی  نسل ترکمن‌ها رو به کاهش بوده است، به همین دلیل چند دختر و پسر را در یک صندوق به رود جیحون می‌سپارند. سیمرغی این صندوق را از آب می‌گیرد و به سرزمین دیگری می‌برد، دختران و پسران در آن منطقه زندگی می‌کنند تا نسل خود را افزایش دهند.او ادامه داد:  دختر باهوشی که در میان آنها بوده به فکر ثبت اتفاقات و فرهنگ قوم ترکمن می‌افتد. ابتدا داستان خود و فرهنگ‌شان را روی پوست آهو حک می‌کنند که بعد از مدتی پاک می‌شود، سپس این داستان را روی سنگ منتقل می‌کنند که آن هم با بارش برف و باران پاک می‌شود، به همین دلیل به این فکر می‌افتند که  داستان قوم خود را روی قالی رج بزنند. قالی ترکمن سرگذشت این قوم است و پشت هر نقش آن سندی از فرهنگ این مردم وجود دارد.

مفهوم رنگ قرمز در ترکمن‌ها
«فرخنده کوکبی» که سابقه زندگی ۲۷ ساله با اقوام ترکمن را دارد و صنایع دستی خاص این منطقه را جمع‌آوری کرده نیز یکی دیگر از افرادی بود که در شب فرهنگ ترکمن صحبت کرد.او گفت: سوزن دوزی‌های ترکمن بسیار ظریف هستند و از آن برای تزئین یقه لباس، پاچه شلوار و دور حلقه‌ای که زنان ترکمن بعد از متاهل شدن روی سر و زیر روسری می‌گذارند و به آن «آنا» می‌گویند، استفاده می‌کنند. زمانی لباس زنان ترکمن کوتاه بود و این سوزن‌دوزی زیبا و دوخته شده دور پاچه های شلوار دیده می‌شد، اما به مرور زمان لباس آنها بلند شد به همین دلیل این سوزن‌دوزی دیده نمی‌شود.کوکبی درباره زیورآلات ترکمن نیز توضیح داد: زنان ترکمن از زیورآلات بسیاری استفاده می‌کنند. آنها حتی برای بستن یقه لباس از گل یقه که زیورآلات محسوب می‌شود، استفاده می‌کنند. ترکمن‌ها مشخصا از نگین قرمز برای زیورآلات استفاده می‌کنند، زیرا این رنگ مقدس و مفهوم عشق، خون، جنگ و مبارزه را برای آنها دارد.
هنرمندانی که بخشی از فرهنگ ترکمن را ثبت کرده اند
در شب فرهنگی ترکمن هنرمندانی که مدتی با این قوم زندگی کرده و به آنها پرداخته بودند، معرفی شدند. احمد شاملو بعد از زندگی با ترکمن‌ها برای دختران و زنان این قوم شعر سروده است که این شعر با صدای این شاعر برای مهمانان پخش شد.محمد علیزاده نیز درباره موسیقی ترکمن‌ها کار کرده است. همچنین نادر ابراهیمی – فیلمساز – فیلم « آتش بدون دود» را که مربوط به فرهنگ ترکمن‌هاست ساخته است. فیلمی که گفته می‌شود نسل جدید ترکمن دنبال نسخه‌ای از آن می‌گردند، اما چون این فیلم به صدا و سیما فروخته شده است امکان تکثیر آن وجود ندارد.خسرو سینایی نیز فیلمی درباره قالی ترکمن ساخته، بخش‌هایی از این دو فیلم نیز برای مهمانان نمایش داده شد. مریم زندی- عکاس- نیز مجموعه عکسی از فرهنگ قوم ترکمن تهیه کرده است.در ادامه این مراسم، عروسک «قورجوق» در قالب کارگاهی و با پارچه‌های خاص لباس زنان ترکمن که موزه عروسک و فرهنگ ایران در اختیار مهمانان شب فرهنگی ترکمن قرار داد، آموزش داده شد. این عروسک با دو تکه چوب به شکل صلیب درست می شود.مهمانان این مراسم با چِکدرمه (غذا) و شیرینی سنتی ترکمنی پذیرایی شدند.
منبع: بهارنیوز

استبداد راه را بر فریب بازمی‌کند

رفتار سیاسی ایرانیان، دست‌کم در تاریخ معاصر ایران، از سوی متفکران و جامعه‌شناسان داخلی، سیاستمدارن و روزنامه‌نگاران داخلی و حتی خارجی مورد تحلیل و واکاوی‌ قرار گرفته است. در این مسیر هموراه سعی شده به چند سوال پاسخ داده شود. اینکه؛ استبداد چه اندازه در شکل‌گیری رفتار سیاسی امروز ایرانیان دخیل بوده؟ آیا افراط و تفریطی که در برخی جنبه‌های رفتاری ایرانیان دیده می‌شود در  رفتارهای سیاسی آن‌ها نیز بروز و ظهور دارد؟ و اینکه نخبگان و جامعه الیت‌ چه جایگاهی در شکل‌دهی رفتار سیاسی کشورمان بازی کرده‌اند؟…

مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

در زمینه‌های تاریخی شکل‌گیری فرهنگ سیاسی در ایران قطعا نمی‌توان از نقش استبداد طولانی مدتی که جامعه ایران از سر گذرانده غافل شد، از دید شما عنصر استبداد و خودکامگی در شکل‌گیری فرهنگ سیاسی ایرانیان چه تاثیراتی داشته و رفتار سیاسی امروز ایرانیان چقدر وام‌گرفته از سرخوردگی‌ها و ترس‌های ناشی از تجربه‌های استبداد است؟
ویرانگرترین پیامد استبداد جنبه اخلاقی آن است و اینکه نفاق و دو رویی را در انسان نهادینه می‌کند. به بیان دیگر استبداد بیشترین فاصله را بین آنچه هستم و آنچه به نمایش می‌گذارم به وجود می‌آورد. تک تک ما را نسبت به زیردستان مستبد و زورگو می‌کند و نسبت به فرادستان و بالادستان مطیع و چاپلوس. از منظر فرهنگ سیاسی مخرب‌ترین نتیجه استبداد آن است که اعتماد به خود (اعتماد به نفس)، اعتماد به دیگران و اعتماد به حکومت را به پایین‌ترین سطح خود می‌رساند و مانع تعامل سازنده و گروهی و جمعی می‌شود. استبداد افراد را به درون خود متمایل و سعی می‌کند با توجیه شرایط سخت بیرونی راه بر میانبر زدن و در حقیقت برای فریب باز ‌کند. بارها گفته‌ام که جنبه اخلاقی استبداد اهمیتی کمتر از جنبه‌های سیاسی آن که فقدان آزادی اندیشه و بیان و قلم و تجمع و تحزب و انتخابات است، ندارد. بله فرهنگ سیاسی ما متاثر از یک استبداد طولانی‌مدت است که در آن باید ثروت و دین و مقصد و اهداف خود را می‌پوشاندی تا امنیت نسبی می‌یافتی. امیدوارم با تداوم فضای نسبتا باز خلقیات ما آزادتر و شکوفاتر و دموکراتیک‌تر شود.

برخی از جامعه‌شناسان تاریخی فرهنگ سیاسی ایران را به دلیل دارا بودن عناصر منفی ازجمله فردگرایی منفی، سلطه پذیری، تقلید، تفکر قضا و قدری، سوءظن و انزواطلبی و فقدان روحیه جمعی مانعی در برابر توسعه قلمداد کرده‌اند، شما این عناصر را چقدر در نوع رفتار و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی ایرانیان به پیرامون خود موثر می‌دانید؟
در اینکه فرهنگ متاثر از استبداد طولانی‌مدت راه را برای سطله‌پذیری و قبول تسلط بیگانگان هموار می‌کند، من تردید ندارم. اما اینکه آن را تنها یا حتی بزرگترین دلیل این مسئله بدانیم با پژوهش‌های سال‌‌های اخیر سازگار نیست. چراکه کشورهایی با فرهنگ مشابه دو مسیر کاملا متفاوت را چه به لحاظ روند دموکراسی و چه از منظر توسعه اقتصادی طی کرده‌اند. یکی در تحقق نظام سیاسی دموکراتیک به موفقیت رسیده و دیگری همچنان درگیر استبداد است، یا یکی به توسعه اقتصادی رسیده و دیگری همچنان درجا می‌زند. گذشت آن دوره‌‌ای که علل عقب‌ماندگی کشورها یا پیشرفت آنها را در دین و فرهنگ آن‌ها جستجو می‌کردند. این مسئله تنها یکی از عوامل است که مهمترین آنها نیز محسوب نمی‌شود.

«گراهام فولر» می‌گوید فرهنگ ایرانی، فرهنگی است که تقریبا در کلیه وجوه خود تسلیم افراط است و از همین موضوع نتیجه‌گیری سیاسی هم کرده و حتی به دنبال تبیین سیاست خارجی ایران وضدیت ایران با غرب در سال‌های اخیر می‌گردد. از دید او این افراطِ همراه با اشتیاق، باعث پذیرش خطراتی شده، که منشأ رمانتیک داشته است. واقعا این افراط و تفریط در منش سیاسی جامعه و حتی در سطح کلان سیاست‌گذاران و دیپلمات‌های ایرانی نقش پررنگی دارد؟
به نظر من در جامعه استبدادزده افراط و تفریط امکان ظهور و بروز بیشتری در قیاس با یک جامعه دموکراتیک دارد، اما به دو دلیل از این اصل کلی نمی‌توان نتیجه گرفت که رفتار جمهوری اسلامی برابر غرب ناشی از فرهنگ استبدادزده آن است. اول آنکه بخش قابل توجهی از این رفتار که از نظر من نیز در مقاطعی با افراط و تفریط همراه بوده، عکس‌العمل به اعمال دولت‌های غربی به خصوص دولت آمریکا بوده است. احساس خطری که دولتمردان ایرانی از بود و نبود جمهوری اسلامی و حتی فراتر از ان یک‌پارچگی سرزمینی ایران احساس می‌کردند و می‌کنند، نباید نادیده گرفته شود.

به بیان دیگر اگر رفتار برخی دولت‌های غربی در این سال‌ها خصمانه نمی‌بود و از گذشته درس گرفته بودند، به نظرم دیپلماسی ایران تا حدود زیادی تعدیل می‌شد. همچنان که در بحث برجام دیدیم. دلیل دوم در رد ادعای مذکور آن است که جامعه ما به هیچ وجه چنین نمی‌اندیشد و اکثریت ایرانیان قائل به برخورد خصومت‌آمیز با غرب نیستند. به عکس، خواهان تعامل با آمریکا هستند. در سه نظرسنجی هم زمان که در دوره اصلاحات انجام شد، نزدیک به ۷۰ درصد ایرانیان به مقاصد آمریکا بدبین بودند ولی تقریبا به همان میزان معتقد بودند با وجود این سوءظن روابط دو کشور باید عادی شود. همچنانکه ایرانیان با همین درصد با اندکی تفاوت به اهداف روسیه و انگلیس هم بدگمان هستند و در عین حال خواهان بسط روابط ایران با هر دو کشورند.

در بررسی رفتار سیاسی و اجتماعی هر جامعه‌ قطعا نباید از نقش نخبگان آن یا به اصطلاح الیت‌ها غافل شد. به زعم بسیاری از جامعه‌شناسان حتی در رفتار سیاسی نخبگان در ایران هم، نگرش‌هایی از قبیل بدبینی‌ سیاسی، بی اعتمادی، احساس عدم امنیت و سوء استفاده از آنها دیده می‌شود. اصولا جابگاه نخبگان ایرانی در شکل‌گیری و هدایت رفتارهای سیاسی ایرانیان کجاست و آیا این قشر توانسته‌اند در بزنگاه‌های مهم سیاسی و اجتماعی کشور هدایت درستی داشته باشند؟
نقش نخبگان یا به تعبیر فرنگی‌ها طبقه الیت در شکل‌ گرفتن فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی یک جامعه انکار شدنی نیست. با این حال باید توجه داشته باشیم که چه نخبگان ایرانی و چه مردم درباره آمریکا نظر مثبت داشتند تا کودتای سال ۱۳۳۲. یعنی در زمانی که بسیاری از ایرانیان به دلیل سوابق استعماری روسیه و انگلیس و نقش‌شان در تجریه و جنگ و اشغال ایران نظر منفی به این دو کشور داشتند، اما به آمریکا نگاه مثبتی داشتند. کوتای ۲۸ مرداد نظر مردم را به آمریکا برگرداند. همین مسئله به تنهایی نشان می‌دهد بدبینی ایرانیان نسبت به آمریکا ناشی از فرهنگ استبدادزده آن‌ها نبود و بخش قابل توجهی از بدبینی آنان به رفتار ناردست واشنگتن برمی‌گردد. جالب آنکه مردم و حتی بسیاری از دولتمردان ایرانی تاکید دارند که ما با ملت آمریکا مشکلی نداریم و مسئله ایران با دولت آمریکا و سیاست‌های توسعه‌‌طلبانه آن است.

از دیگر عواملی که در شکل‌گیری نوع رفتار سیاسی ایرانیان دخیل می‌دانند موقعیت جغرافیایی، بافت جمعیتی و نظام معیشتی، نوع نظام سیاسی، دین و مذهب است. البته اینکه وزن کدام یک از این منابع در ساختن تدریجی فرهنگ سیاسی در ایران موثرتر بوده، براساس دیدگاه‌های مختلف متفاوت است. در جامعه امروز ما وزن‌دهی به این عوامل را چگونه می‌توان در نظر گرفت؟
جغرافیا نقش بسیار مهمی در استمرار استبداد در ایران داشته است. به دلیل آنکه تا پیش از عصر ارتباطات هیچ امپراتوری در جهان جز با روش‌های استبدادی امکان بقا و دوام نداشته است. حتی در یونان باستان که دولت‌شهرهای دموکراتیک مثل آتن داشتند، به محض ظهور اسکندر و تبدیل شدن دولت‌شهرها به یک امپراتوری از ان دموکراسی اثری باقی نماند و یونان نیز استبدادی اداره شد و رو به توسعه‌طلبی آورد. به هرحال ایران که امپراتوری داشت، دو چیز به آن تحمیل می شد. یکی کثرت اقوام و دیگری حکومت براساس استبداد. به همین دلیل اندیشمندان ایرانی چه قبل و چه بعد از اسلام همواره دو انتخاب پیش رو خود بیشتر نمی‌دیدند؛ استبداد یا فتنه به معنای هرج‌ومرج و آنارشی. با اینکه اندیشمندان ایرانی دست‌کم در مقاطعی به خصوص در ایران باستان از دموکراسی بی‌اطلاع نبودند، اما به درستی تاکید می‌کردند که امپراتوری را جز با زور و شمشیر نمی‌توان اداره کرد. تنها از مشروطه به این سو است که ایرانیان با انتخاب سومی به غیر از استبداد و هرج‌ومرج و آنارشی مواجه شدند و آن دموکراسی بوده است. اکتشافات و اختراعات جدید این امکان را برای بشر فراهم‌ کرده است که حتی سرزمینی به وسعت آمریکا را نیز که اندازه امپراتوری‌های ایران عهد باستان است، می‌توان به روش دموکراتیک اداره کرد.

درست است که تا حدودی در رفتار سیاسی مشارکت‌گریزانه و رقابت‌ستیزانه جامعه ایرانی، تَرَک‌هایی ایجاد شده است، اما آیا فکر می‌کنید جامعه ایرانی امروز واقعا در مسیر عقلانیتِ بیشتر و پذیرش فواید و امکان‌های گفت‌وگو قرار گرفته است؟ چالش‌ها و موانع پیش‌رفتن در این مسیر را چه مواردی می‌دانید؟
به باور من جامعه ما از نظر فکری و سیاسی گام‌های بسیار بزرگی به سوی دموکراسی و به رسمیت شناختن دیگری، پذیرش مخالف و شنیدن و تحمل نظریات گوناگون برداشته است. تصور می‌کنم چنین وضعیتی در تاریخ ایران کم‌سابقه است اگر بی‌سابقه نباشد. از این نظر آینده بسیار درخشانی روبروی ایرانیان است؛ جامعه‌ای اهل مدارا و تساهل و تسامح. جامعه‌ای که در آن عیسی به دین خود است و موسی به دین خود و رقابت‌ها در چارچوب ضوابطی روشن صورت می‌گیرد و همه به عقاید هم احترام می‌گذارند. تنها نگرانی آن است که سرعت این پیشرفت‌های نظری کمتر از سرعت تحولات اجتماعی و سیاسی در جامعه ما باشد و خدای نکرده روزی را شاهد باشیم که مردم به حداکثر آگاهی رسیده‌اند اما در آن روز سرعت تحولات چنان زیاد باشد که نه از تاک نشان بگذارد و نه از تاک نشان و چنین مباد.
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های شنبه ۱۱ آذر

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

کشور را با زورخانه، اشتباه گرفته‌اند

 گروه سیاسی-رسانه‌ها: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: برای بسیاری از افراد که بگومگوهای این روزها میان رئیس‌جمهور سابق و اطرافیان او با مسئولین امروز را دنبال می‌کنند، این وضعیت یک رویداد طبیعی است که به اقتضای مکافات عمل روی می‌دهد. این عده می‌گویند کار خداست که چهره واقعی افرادی که به مدت هشت سال هرچه خواستند گفتند و هر کاری خواستند کردند و آبروی انسان‌ها برایشان اهمیتی نداشت و سرنوشت کشور و ملت هم برایشان مهم نبود، حالا به دست خودشان و به زبان خودشان به مردم نمایانده و شناسانده شود. در این برداشت، نکات مهمی نهفته است که این روزها بسیاری از مردم آنها را به زبان می‌آورند.

یکی از این نکات این است که هتاکی‌های امروز درست متوجه کسانی است که دیروز از همین هتاکان یا حمایت می‌کردند و یا در برابر کارهای خلاف و تهمت زدن‌ها و دروغ گفتن‌های آنها سکوت پیشه کرده بودند. نکته دیگر این است که سال‌ها برای حمایت از همین هتاکان و سرپوش گذاشتن بر کارهای خلاف آنها، عده‌ای از افراد دلسوز که حاضر نبودند با این مسیر خلاف همراهی کنند متهم به فتنه گری، بی‌بصیرتی و مخالفت با نظام شدند و فشارهای زیادی را تحمل کردند. حالا اراده خدا بر این شده است که پرده‌ها کنار بروند و بر همگان معلوم شود که چه کسانی فتنه گر بودند و بصیرت نداشتند و در جهت مخالف نظام حرکت می‌کردند و می‌کنند.

نکته سوم اینکه عده‌ای برای تشویق کردن مردم به رای دادن به کسی که امروز با تعبیراتی از قبیل «لات»، دروغگو، گنده گو، اهانت‌کننده و کسی که به حرف‌های بی‌پایه زدن شهره عام و خاص است از او یاد می‌شود، او را نظر کرده امام زمان علیه السلام می‌دانستند و برای نشان دادن عظمت و اهمیت او خواب‌ها نقل می‌کردند و معجزه‌ها می‌ساختند. این افراد، امروز سخنی نمی‌گویند و حاضر نیستند لااقل در پیشگاه مردم نسبت به آنچه گفته‌اند از اینکه موجب گمراه کردن عده‌ای از مردم شدند ابراز ندامت کنند. وضعیت این روزها نوعی افشاگری برای شناخته شدن چهره این افراد هم هست.

نکته چهارم اینکه هر چند هشدار دهنده بزرگ دوران فتنه که با نامه و خطبه جمعه و سخنان فراوان خود همواره چنین روزهائی را پیش‌بینی می‌کرد امروز در میان ما نیست، اما مردم در مواجهه با وقایع این روزها یاد او را گرامی می‌دارند و با صراحت و البته همراه با حسرت می‌گویند ایکاش به هشدارهای آن انسان با بصیرت، دلسوز و آینده نگر توجه می‌شد و اجازه داده نمی‌شد وضعّیت به اینجا کشیده شود. او آن روز نوشته بود: سرِچشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل

اگر همان وقت به آینده نگری‌های آن انقلابی دلسوز و خدوم توجه می‌شد و از وجود او و سایر افرادی که نگران کشور و ملت و انقلاب بودند و توانائی زیادی برای جلوگیری از خطرها و مقابله با تهدیدها داشتند استفاده می‌شد، امروز دچار این وضعیت نبودیم. به سراغ گذشته رفتن شاید دردی از دردهای امروز را دوا نکند ولی این فایده را دارد که عده‌ای را برای جلوگیری از خطرها و تهدیدهای آینده هوشیار می‌کند. هم اکنون نیز دلسوزانی هستند که با برخورداری از بصیرت واقعی و توان و آمادگی بالا می‌توانند مشکلات را حل کنند و از پیش آمدن مشکلات جدید جلوگیری نمایند ولی به سخنان آنها توجهی نمی‌شود و از تجربیات و توان آنها استفاده‌ای صورت نمی‌گیرد. کشور به این سرمایه‌های عظیم انسانی باید برای پیشرفت بها بدهد و از آنها حداکثر استفاده را به عمل بیاورد.

نکته بسیار مهم‌تر این است که نباید به افرادی که در دوران هشت ساله حاکمیت بر قوه مجریه، عدم شایستگی خود را به اثبات رسانده‌اند و مرتکب تخلفات زیادی در تمام زمینه‌ها شده‌اند و میراث شوم بداخلاقی، سوء مدیریت، عملکرد خلاف قانون، تفرقه اندازی و مشکلات مالی فراوان بر جای گذاشته اند، اجازه داده شود امروز با رجزخوانی‌های پیاپی از یکطرف درصدد تبرئه خود بر آیند و از طرف دیگر همه چیز و همه کس را به زیر سوال ببرند.

اینان، کشور را با یک زورخانه، اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند با این زورآزمائی‌ها می‌توانند بار دیگر قدرت را دردست بگیرند و بلاهائی بدتر از گذشته بر سر مردم بیاورند. کشوری که قانون دارد و با نام و عنوان نظام اسلامی اداره می‌شود، نباید به جولانگاه رجزخوانی‌ها و تهدیدها و تهمت زدن‌ها تبدیل شود. اینکه این افراد با آن سابقه غیرقابل دفاع، هر روز مسئولین را به افشاگری تهدید می‌کنند، فقط یک ترفند برای رهانیدن خودشان از مکافات اقدامات خلافی است که مرتکب شده‌اند. 

اینان، تاکنون مرتکب پرحجم‌ترین تشویش اذهان عمومی شده‌اند و تلاش می‌کنند همه چیز نظام را زیر سوال ببرند. مردم ارتکابیه‌های اینان را با آنچه مخالفین همین‌ها به خاطر گفتن واقعیت‌های مربوط به آنها گرفتار زندان و فشارهای دیگر شده‌اند مقایسه می‌کنند و می‌پرسند اکنون که همه چیز روشن شده چرا با اینها مدارا می‌شود؟ همین مدارا زمینه را برای شایعاتی فراهم ساخته که هیچیک از آنها صحت ندارد و این افراد هیچ حرفی برای گفتن و به قول خودشان افشا کردن ندارند.

واقعیت این است که ادامه وضعیت کنونی به صلاح کشور نیست و مسئولان نظام باید کشور را از حالت زورخانه‌ای که اکنون به آن مبتلا شده است نجات دهند. انتظار این نیست که با کسی بیش از آنچه قانون مشخص کرده برخورد شود، اگر غوغاسالاران کنونی به دست قانون سپرده شوند همه خواهند دید تمام شعارهایشان رنگ خواهد باخت و رجزخوانی‌هایشان به پایان خواهد رسید.
منبع: بهارنیوز

مطهری و ارتباطش با برادران لاریجانی

بخش هایی از گفتگوی مطهری به شرح زیر است:
چند نگاه به عرصه فرهنگ وجود دارد و برخی‌ها مثل مشاورین فرهنگی همین دولت می‌گویند باید فرهنگ را به مردم سپرد و عرصه فرهنگ را مردم اداره کنند. برخی معتقدند اینطور نیست و در جامعه اسلامی باید فرهنگ با نظارت حکومت باشد و برخی نگاه بینابین دارند و می‌گویند هم باید سهم مردم و هم سهم حکومت مشخص شود. شما کدام نگاه را قبول دارید؟
 بخش اعظم فرهنگ طبیعتا به مردم سپرده می‌شود و مردم ضوابط را رعایت می‌کنند، چون اکثریت مردم مسلمان هستند و معتقدند. ولی آن جاهایی که نیاز به اعمال قانون است، وظیفه دولت است که وارد شود. ضمن اینکه دولت اسلامی و دولت ایدئولوژیک وظیفه دارد که در خصوص اخلاق مردم، عقاید مردم، فرهنگ مردم اقداماتی را انجام دهد و نمی‌توان گفت، هیچ وظیفه‌ای ندارد.

 فضای مجازی هم تاثیر گسترده‌ای می‌گذارد.
 همین طور است. این هم پدیده جدیدی است و هم آثار مثبت و هم آثار منفی دارد و تا حدی از دست خیلی‌ها خارج است و هر کسی هر متنی را می‌تواند منتشر کند.

 در جاهای مختلف دنیا که این تجربه را دارند هم همینطور است؟
 نظارت حتماً وجود دارد. هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی این نظارت وجود دارد. در کشورهای دیگر این طور بی‌ در و پیکر نیست. ما هم حتماً باید اهمیت دهیم و از نظر اخلاقی سخت‌گیر باشیم و این طور نباشد هر چیزی به راحتی منتشر شود. در خصوص اظهار‌نظر و اختلاف‌نظرهای سیاسی نباید خیلی سخت‌گیری کنیم. اما مهم‌تر این است که مردم رشد کافی را داشته باشند و بتوانند درک کنند و به تدریج این حالت هم دارد ایجاد می‌شود؛ یعنی خیلی راحت تحت تاثیر اخبار و تحلیل‌ها قرار نمی‌گیرند.

 وقتی فضا را طوری هدایت می‌کنید که اینچنین تاثیرگذار است نمی‌توان از مردم انتظار داشت که سره را از ناسره تشخیص دهند.
 بله، باید نظارت شود.

 نه نظارتی که فقط سانسور شود؛ این اشتباه است. نظارت عقلایی و درستی باید انجام شود که با زیرساختی باشد که برای خود ما باشد.
 نظارت در حدی که دروغ و افترا، تهمت نباشد، ولی اینکه کسی تحلیلی برای خودش دارد را نمی‌توان جلوگیری کرد؛ خب یک کسی جواب او را می‌دهد. اما مسائل اخلاقی را نمی‌توان باز گذاشت و گفت هر کاری می‌خواهند انجام دهند.

 خب شما از مدیران ارشد مجلس هستید؛ آیا دولت این دغدغه را دارد؟
 بله. دولت دغدغه دارد، در رسانه‌ها، هم هیات نظارت بر مطبوعات که شامل خیلی از سایت‌های خبری هم می‌شود و  آن کارگروه تشخیص مصادیق مجرمانه در فضای مجازی هم دائماً رصد می‌کنند و حساسیت‌های خاص خودشان را دارند، ولی خب تا حدی می‌توان این امر را کنترل کرد.

 در سینما چطور می‌بینید؟ فیلم‌هایی که در سینمای ما اکران می‌شود دغدغه‌های فرهنگی ما را پوشش می‌دهد؟
 همه فیلم‌ها را نمی‌بینم، ولی گاهی فیلم‌ها را می‌بینم و اصرار دارم حتماً باید ببینیم. حتی من به کمیسیون فرهنگی پیشنهاد کردم هر فیلمی که قرار است نمایش داده شود، حتما قبل از آن کمیسیون آن را تماشا کند. البته ما نمی‌خواهیم در کار اجرایی دخالت کنیم. ما این را بیان می‌کنیم و خیلی مواقع عمل می‌شود و گاهی مواقع هم استقبال نمی‌شود. نمی‌خواهیم در کار اجرایی هم دخالت شود و ببینیم و بگوییم این اکران بشود یا خیر، ممکن است نظر بدهیم. وگرنه کار با شورای مربوطه است ولی ما باید این فیلم‌ها را ببینیم. خیلی‌ جاها فیلم‌ها را دیدیم و فیلم‌های خوبی هم داریم ولی فیلم‌های سطح پائین هم داریم که مثلا ادبیات خوبی ندارند و کلمات خوبی در آنها بکار نمی‌رود و آثار تربیتی خوبی ندارند. با این نقاط ضعف هم باید مبارزه شود.

 اقتصاد و عدالت اجتماعی چقدر در عرصه فرهنگ ما تاثیرگذار است؟ یعنی آنچه که مردم در عرصه اقتصاد و عدالت اجتماعی می‌بینند، چقدر در پذیرش فرهنگی انها موثر است؟
 این بسیار مرتبط است، یعنی در جایی که عدالت اجتماعی یا عدالت اقتصادی نباشد آسیب‌های فرهنگی هم ایجاد می‌شود. جامعه‌ای که عدالت اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد و شکاف‌های طبقاتی در آن زیاد باشد و فاصله‌های طبقاتی زیاد باشد، این جامعه به دو گروه محروم و دارای عقده‌های روانی و از آن سو، یک گروه پرتوقع و عزیزکرده بی‌جهت تقسیم می‌شود.

روشن است این وضعیت، آثار اجتماعی منفی دارد و این برای جامعه آسیب است که احساس کنند کار و فعالیت ملاک پیشرفت نیست و ملاک گرفتن پست‌ها و ملاک پیشرفت اقتصادی کار و تلاش نیست، بلکه روابط و پول و پارتی تاثیرگذار است. این خیلی بد است و آثار بد فرهنگی در جامعه دارد.ارزش کار با این افکار پائین می‌آید و این مسائل هم با هم مرتبط است و نمی‌توان گفت اقتصاد و فرهنگ برای خودشان هستند؛ همه اینها با هم مرتبط هستند و باید تلاش کنیم عدالت مورد نظر اسلام را پیاده کنیم. طبیعی است که تا به نقطه ایده‌آل برسیم فاصله زیاد است.

 در همین قضیه حقوق‌های نجومی یا چیزی که با عنوان املاک نجومی درباره شهرداری گفته شد، یکسری گفتند کارکردهای سیاسی داشت و در نهایت هم معلوم نشد، چه شد و ابعاد آن چه بود؟! خیلی از نمایندگان مجلس هم می‌گفتند که ما از گزارش دیوان محاسبات قانع نشدیم! این ضربه به اعتماد عمومی مردم ضربه می‌زند!
 بله، در این زمینه‌ها متاسفانه چون جنبه سیاسی پیدا می‌کند اغراق هم بکار می‌رود. بالاخره یک کارهایی شد و حقوق‌هایی نامتعارف پرداخت شده بود ولی آن مقداری که تبلیغ می‌کنند نبود. قانون را به شکلی نوشته بودند و مصوباتی که دولت قبل داشت، در جاهایی دست هیات‌های عامل را در بانک‌ها و جاهای دیگر باز گذاشته بود که حقوق را خودشان تشخیص دهند و خیلی از این موارد بود که از جهت قانونی مشکلی نداشت، ولی از نظر وجدانی مشکل داشت.

وقتی یک کارگر حداکثر حقوقی که دریافت می‌کند یک میلیون تومان است ولی کسی تا ۳۰ میلیون حقوق می‌گیرد، هر چند قانونی باشد باید احساس شود از نظر وجدانی درست نیست. چه در این موضوع و چه در موضوع املاک نجومی اغراق‌هایی هم صورت گرفت و جنبه سیاسی پیدا کرد.به طور کلی اختلاف طبقاتی و شکاف طبقاتی نباید به مقداری باشد که نامتعارف باشد و عقده‌های روانی ایجاد کند، لذا اسلام هم یک راه‌هایی باز گذاشته است مثلاً دولت اسلامی می‌تواند مالیات‌هایی قرار دهد. مسائل اخلاقی مثل توصیه به انفاق، رسیدگی به فقرا و خمس و زکات و غیره هم در اسلام وجود دارد تا این اختلاف طبقاتی با این موضوعات کاهش یابد.اگر توجه نکنیم به مشکلات برمی‌خوریم. امروز هم وقتی ظاهر جامعه را نگاه می‌کنیم، روشن است که اختلاف طبقاتی واقعاً زیاد است و همه باید تلاش کنیم وضعیت بهتر شود.

 آن روزی که بک بنده‌خدایی از حقوق‌های نجومی دفاع می‌کرد و از یک بنده خدای دیگری دفاع می‌کرد، شما رئیس جلسه بودید و جلوی صحبت را گرفتید.
 جلوی صحبت را گرفتیم چون در موضوع نبود؛ یعنی موضوع چیز دیگری بود و ایشان باید درباره آن موضوع صحبت می‌کرد ولی حرف‌های خودش را بیان کرد. اوایل مجلس هم بود. البته ایشان هم تحت فشار روحی بود و تهمت‌هایی به پدر ایشان زده بودند و او می‌خواست جواب دهد.حرف‌هایی علیه خودش زده بودند و حرف‌هایی را به ایشان نسبت داده بودند. برخورد ما بخاطر این بود که در موضوع صحبت نمی‌کرد. اگر در نطق میان دستوری بود که می‌خواست حرف‌های خودش را بیان کند، مشکلی نداشت.

 آقای مطهری در مجلس هشتم با فهرست اصولگرایان وارد شدید و مجلس دهم با فهرست امید و اصلاح طلبان آمدید. الان ما باید شما را کدام سمتی حساب کنیم؟
 ما هیچ طرفی نیستیم. اینکه در مجلس هشتم در فهرست اصولگرایان بودم، علتش این بود که ما در ستاد بزرگداشت شهید مطهری، آقای مصلحی که رئیس ستاد بودند، ایشان هم دست‌اندرکار مسئله انتخابات بودند. من تصمیم گرفته بودم وارد مسئله انتخابات بشوم. آن زمان انتقادات زیادی به اصلاح‌طلبان داشتم و طبعاً به اصولگرایان نزدیک بودم و به ایشان گفتم، چنین تصمیمی دارم.ایشان هم اقدام کردند و اسم ما را در لیست آوردند. می‌توانستم به کسان دیگری هم بگویم، آن زمان سه گروه بودند، گروهی تحت عنوان پیروان خط امام و رهبری… مثلا می‌شد به آقای عسگر اولادی هم بگویم، دیگران هم بودند و شاید همین اتفاق می‌افتد. من آن زمان خیلی توجه به این نداشتم که کدام لیست هستیم.

آن زمان مردم تا حدودی شناخت داشتند، چون قبل از آن مقاله و مصاحبه زیاد داشتم. بعد از ورود به مجلس هم دیدیم، در جاهایی انتقادهایی داشتیم که این آقایان نمی‌پذیرفتند و اختلافاتی شد و نظراتی در مقابل آقای احمدی‌نژاد داشتیم. ایشان در جاهایی صریحاً می‌گفت من قانون را عمل نمی‌کنم. نمی‌توانستیم سکوت کنیم. وارد شدیم. بحث سوال از رئیس‌جمهور مطرح شد.

 استعفا دادید؟
 بله. می‌خواستیم مطرح شود ولی هیات رئیسه اجازه این کار را نمی‌داد. تلاش می‌کردند امضاها کاهش یابد.

 هیات رئیسه آقای لاریجانی بودند دیگر؟
 بله. همین دوستان ما بودند اینها می‌خواستند این مسئله مطرح نشود و ۸-۷ ماه این موضوع طول کشید و در نهایت من استعفا دادم. گفتم اگر نتوانیم از حقوق مردم دفاع کنیم نمایندگی فلسفه خودش را از دست می‌دهد بنابراین من استعفا می‌دهم. استعفا هم روالی در مجلس دارد.نماینده نیم ساعت فرصت دارد دلایل خود را بیان کند و ظاهراً نیم ساعت هم وقت هست موافق و مخالف صحبت کنند و در نهایت رای‌گیری می‌شود. من صحبت کردم و دلایل را بیان کردم و خیلی‌ها از ما دفاع کردند. به یاد دارم آقای مصباحی مقدم از من دفاع کردند و اکثراً مخالف استعفای ما بودند. برخی هم موافق بودند و یکی از آقایان هم گفت خوب است به استعفای ایشان رای منفی بدهیم تا در دوره بعد مردم ایشان را رد کنند.این امر برعکس شد، یعنی ما آمدیم و رای آوردیم و آن بنده خدا رای نیاورد. در نهایت مجلس با رای بالا با این استعفا مخالف کرد. خود این باعث شد که سوال از رئیس‌جمهور مطرح شود. بعد از مجلس هشتم دیگر این دوستان اسم ما را حذف کردند، یعنی گفتند بنده و یکی دو نفر دیگر را از فهرست اصولگرایان حذف کردند که ما تحت عنوان “صدای ملت” نامزد شدیم.اگر چه من خیلی مایل به ادامه حضور نبودم، ولی اگر نمی‌آمدم نوعی عقب‌نشینی محسوب می‌شد دوباره کاندیدا شدم. تحت عنوان صدای ملت آمدیم و به نوعی مستقل بود و رای آوردیم. برای مجلس دهم هم به این شکل شد که فهرست امید خودشان اسم من را گذاشتند، من درخواستی نکردم. البته من هم مخالفت نکردم و تشکر هم کردم.البته افرادی بودند که با زور و فشار اسم‌شان در لیست رفت ولی اسم من را خودشان گذاشتند و من هم گفتم اشکالی ندارد و من هم رای آوردم.

 برخی در این فهرست با زور و فشار رفتند؟
 بله. اصلاح‌طلب نبودند و با فشارهای سیاسی وارد شدند. بعد از ورود به مجلس هم می‌گفتند فراکسیون جدید باز کنیم. من گفتم از نظر اخلاقی درست نیست که در این فهرست بودیم و راه دیگری باز کنیم. من اخلاقی این کار را درست نمی‌دانستم. همچنان در فهرست امید هستیم. ولی واقعاً من نه اصلاح‌طلب حساب می‌شوم و نه اصولگرا حساب می‌شوم.

 برای ریاست مجلس به شوهر خواهر خودتان رای دادید، یا به آقای عارف رای دادید؟
 این مسائل سری است. چه ضرورتی دارد؟

 جالب است بالاخره.
 گفتن این امر هم فایده‌ای ندارد.

 اشاره کردید اختلاف طبقاتی بین مردم زیاد شده است. به نظر شما در این ۴ سال وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده است؟
 نمی‌توان گفت بهتر شده است ولی حفظ ثبات اقتصادی و اینکه تورم تا حد زیادی مهار شد مسئله مهمی است. اینکه در قیمت ارز نوسانات ناگهانی و شدید را نداریم موفقیت محسوب می‌شود. با توجه به فشارهایی که وجود دارد در مجموع دولت باز هم خوب عمل کرده است ولی این که بگوییم وضع اقتصادی مردم بهتر شده فکر نمی‌کنم چنین امری باشد.

 این انتقاد منتقدان حتی از طرف برخی افراد اقتصادی طرفدار دولت را وارد می‌دانید که شاید درست نبود دولت همه تخم‌مرغ‌های اقتصادی را در سبد برجام قرار دهد؟
 بله. حالا من این را به شکل دیگری بیان می‌کنم. دولت روی برجام خیلی تبلیغات کرد یعنی نباید اینقدر تبلیغات می‌کردند که ما شاهکار کردیم. البته برجام مهم بود و کار درستی بود و برای کشور مثبت بود و آثار خوبی در پی داشت ولی اینکه تبلیغات زیادی روی برجام شد که انتظارات و توقعات مردم را بالا برد، کار درستی نبود. باید بیان می‌کردند توافقی شده و باید ببینیم چه خواهد شد. ما این طور نگاه می‌کردیم که آینده چه می‌شود و ممکن است گشایش‌هایی ایجاد شود و ممکن است گشایش‌هایی نباشد. ما باید این طور نگاه می‌کردیم.

 درست می‌گویید که در خصوص برجام تلاش شد ولی اینکه می‌گویید دولت نباید روی آن تبلیغات می‌کرد، به هر حال مردم یک سختی ۱۲ ساله را تحمل کردند و تحریم‌ها متعدد تحمل شد و به لحاظ هسته‌ای هم به جایی مثل غنی‌سازی ۲۰ درصد رسیدیم که توانستیم امتیازاتی را بگیریم، حالا که می‌خواستیم آن را کنار بگذاریم، اگر دولت نمی‌گفت در ازای آن چه آورده‌ای خواهیم داشت و بر روی آن تبلیغات نمی‌کرد، واقعا افکار عمومی اغنا می‌شد؟
 بله، اقناع می‌شد. ما چیز زیادی از دست ندادیم، اینکه برخی ها می‌گویند به کجا رسیده بودیم و همه را دادیم و هیچ چیزی نگرفتیم، واقعا اینچنین نیست.این طور هم که متخصصان می‌گویند هر لحظه هم اراده کنیم ظرف ۵ روز می‌توانیم به غنی‌سازی ۲۰ درصد برسیم. به نظر من، در مجموع صنعت هسته‌ای ما با برجام پیشرفت بیشتری پیدا می‌کند البته حالا باید ببینیم با مسائل جدیدی که ایجاد شده، رفتار امریکا چگونه است.

 گفته بودید آمدن ترامپ به نفع ما می‌شود؟
 بله، من گفته بودم. الان هم به نظرم به نفع ما است. یک فرد نامتعادل و تندرو در امریکا به نفع ماست و تا امروز هم به نظرم به نفع ما بوده. درست است که ادبیات خوبی ندارد ولی رفتارهایی که داشته است، باعث شده دنیا حق را به ایران بدهد.الان امریکا متهم به پیمان‌شکنی است و اروپا در مقابل آن ایستاده است و بقیه کشورهای دنیا هم حق را به ایران می‌دهند. ما الان در موضع بالا هستیم.

 با اعضای جدید شورای شهر تهران ارتباط دارید؟
 نمایندگان تهران ارتباط دارند ولی من شخصاً ارتباطی ندارم.

 با شما مشورت درباره شهردار جدید تهران کردند؟
 خیر. من خیلی ارتباطی ندارم.

 بالاخره شما نمایندگان تهران هستید، باید با نمایندگان تهران ارتباط داشته باشند.
 حداکثر این است که نمایندگان پیشنهادی بدهند ولی دخالت در امور نمی‌توانند.

 از انتخاب آقای نجفی راضی هستید؟
 فکر می‌کنم خوب است، چون تجربه مدیریتی ایشان هم خوب است. به طور کلی فرد منظم و مدیری هستند. در آموزش و پرورش مدیریت خوبی داشت و امیدوار هستیم که پیشرفت خوبی داشته باشد.

 درست است که سفارش آقای قالیباف را کردید که دولت از او استفاده کند؟
 بله. من پیشنهاد دادم و گفتم که دیوارکشی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نکنیم.

 به آقای روحانی گفتید؟
 به چند نفر از آقایان دولت گفتم، الان دقیق یادم نیست، به شخص آقای روحانی شاید نگفته باشم. دولت‌ها باید بتوانند از همه نیروها استفاده کنند. این خط‌کشی‌ها مشکل ایجاد می‌کند. وقتی یک گروه یا حزبی احساس کند که در قدرت شریک است، بیشتر همکاری می‌کنند و کشمکش‌ها کمتر می‌شود. اینکه هر دولتی افراد خودش را بیاورد و به سرعت افراد را تغییر دهد، من خیلی موافق نیستم.

 از ترکیب کابینه دوزادهم راضی هستید؟
 در مجموع خوب است. اگر چه در برخی موارد انتظار دیگری داشتیم.

 مثلاً در کدام حوزه؟
 حالا دیگر گذشته است.

 گذشته ولی برای بیان نظر بد نیست.
 الان به منزله مخالفت با وزیر فعلی می‌شود. خیلی درست نیست و فایده ندارد. در جاهایی انتظار داشتیم که افراد قوی‌تر و مستقل‌تری معرفی شوند، ولی در مجموع احساس کردیم آقای روحانی به خاطر محذوراتی که داشت، تعامل خوبی با رقیب خود داشت و کابینه‌ای تشکیل داد که مورد رضایت آنها هم باشد و شاید مصلحت کشور هم همین باشد، برای اینکه مخالفت‌ها و حملات به دولت کم شود تا از این شرایط اضطراری را عبور کنیم.

 آقای دکتر، شما فرزند سوم شهید مطهری هستید؟
 بله.

 کلا چند خواهر و برادر هستید؟
 ما ۷ نفر هستیم؛ سه برادر و چهار خواهر هستیم.

 خود شما هم ۴ فرزند دارید؟ دو پسر و دو دختر.
 بله.

 بچه‌ها چه می‌کنند؟
 پسر اولم کارشناس ارشد شهرسازی است و در معاونت عمرانی شهرداری منطقه ۱۷ تهران است، البته پستش را دو سال پیش گرفته و اخیراً نیست. (می‌خندد)

 داماد آقای ایازی وزرات بهداشت هستند؟
 بله. پسر دومم رضا مهندسی مکانیکی را از دانشگاه شریف گرفت و رشته MBA در دانشگاه تهران می‌خواند. کارشناسی ارشد را ادامه می‌دهد.

 دومین پسر متاهل نیستند؟
 خیر. سومین فرزندم هم دخترم لیلا هست که ۲۰ سال دارد و در دانشگاه رشته علوم تربیتی می‌خواند. چهارمین فرزندم زهرا ۹ ساله است و کلاس چهارم دبستان و بسیار با هوش است.

 شما داماد آیت‌الله انصاری هستید؟
 نه، خانم من نوه حاج شیخ جواد انصاری هستند که عارف بزرگی بود و امام هم ایشان را می‌شناخت و قبول داشت. پدر ما هم ایشان را می‌شناختند. رهبری هم ایشان را می‌شناسند. خواص ایشان را به عنوان عارف بزرگی می‌شناسند.

 مهریه چقدر بود؟
 ۵ سکه بود که امام هم ما را عقد کردند. امام به همه می‌گفتند با هم بسازید.

 چه سالی بود؟
 فکر می‌کنم ۶۱ یا ۶۲ بود. ۵۸ پدر ما شهید شدند فکر می‌کنم ۶۱ عقد شدیم که ۶۲ عروسی داشتیم.

 چقدر با حاج خانم رفیق هستید و برای ایشان مطلب عاشقانه می‌نویسید؟
 خیلی خوب هستیم.

 تا حالا برای ایشان چیزی نوشتید؟
 بله.

 ایشان هم برای شما می‌نویسند؟
 بله. گاهی به شکل پیامک هست.

 الان الکترونیکی شده است.
 بله.

 اخوی بزرگ شما قم هستند یا تهران؟
 تهران هستند. آقامجتبی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی هستند. اخوی کوچک ما محمدآقا قم هستند که ۸ سال از من کوچکتر هستند و روحانی هم هستند. البته ایشان ابتدا در دانشگاه صنعتی شریف رشته برق لیسانس گرفتند و بعداً از دانشگاه تهران فوق‌لیسانس فلسفه گرفتند و کانادا رفتند و دکترای فلسفه دین گرفتند. در موسسه آقای مصباح یزدی در قم عضو هیات علمی هستند.

 تفکرات سیاسی ایشان به آقای مصباح نزدیک است؟
 نخیر. یک مقدار متفاوت است. از نظر علمی در سطح خوبی هستند ولی بروز و ظهوری ندارند.

 ممکن است ایشان هم یک زمانی بروز سیاسی داشته باشند؟
 ممکن است. یا سیاسی یا علمی و فقهی ممکن است.

 به نظر سیاسی برادرها به هم نزدیک هستید؟
 بله. تقریبا همدیگر را تائید می‌کنیم.

 حال مادر خوب است؟
 الحمدالله. خیلی شکسته شده‌اند.

 یک زمانی توفیق داشتیم خدمت مادرتان برسیم، برای شما نگران بودند و می‌گفتند اظهارنظر صریح می‌کنند و من هم می‌گویم مراقبت کنید. همینطور است؟
 بله.

 تذکر می‌دهند؟
 نه این که اعتراض کنند ولی می‌گویند از صراحت کم کنید. مخصوصاً در دو سه سال پیش که فضا تندتر بود. امروز خیلی مسئله‌ای نداریم. خیلی جاها دفاع هم کردند. مادرتان علی آقای لاریجانی را خیلی دوست دارند. بله. ایشان را دوست دارند.

 بین دامادها ایشان را بیشتر از همه دوست دارند؟
 این را نمی‌دانم در قلبشان نیستم، ایشان مشهورتر هستند. همه دامادها را دوست دارند.

 علی آقا چه سالی به خواستگاری امدند؟
 سال ۵۶ بود. پسران مرحوم آیت الله آشیخ هاشم آملی لاریجانی که ایشان از مراجع بودند. پدر ما در سال‌های ۵۶ و ۵۷ چهارشنبه تا جمعه را معمولاً در قم بودند و چندتا کلاس درس داشتند که به توصیه امام و درخواست طلاب قم بود. اولین بار من همراه پدر بودم که خدمت ایشان هم رفتیم.ایشان (میرزا هاشم آملی) فرد شوخ طبعی بودند که برای من بسیار عجیب بود. پدر گفتند روحیه ایشان کلاً همینطور است. فرزندان آیت‌الله آملی لاریجانی، این روش را داشتند که از دختران شخصیت‌ها برای ازدواج انتخاب می‌کردند؛ خب علی آقا هم ظاهراً برای فرزند شهید مطهری آمدند.

 در همان دیدارها این را مطرح کردند؟
 خیر. در دوره‌ای که من حضور داشتم مطرح نشد. فکر کنم در همان مراودات مطرح شد و ایشان هم آمدند و خیلی سریع انجام شد. در همان سال ۵۶ مراسم عقد برگزار شد.

 رابطه شما با علی آقای لاریجانی چطور است؟
 رابطه خیلی خوبی داریم. هیچ مشکلی وجود ندارد. روابط دوستانه است. از جوانی هر دو دانشجو بودیم. زمانی که نهضت آغاز شد در سال ۵۶ من دانشگاه تبریز بودم و گاهی ترم منحل می‌شد و ما هم در تهران بودیم. از همان زمان با هم بودیم. دوستی ما ریشه‌دار است.

 در این مدت که ایشان رئیس مجلس و شما نماینده مجلس هستید، اختلاف نظر داشتید که به مسائل خانوادگی هم کشیده شود؟
 اختلاف نظر در جاهایی ممکن هست و حتی در هیات رئیسه هم گاهی بحث می‌کنیم. ممکن است موضع من با موضع ایشان متفاوت باشد.

 ممکن است در جلسه مجلس از شما عصبانی شود و در خانه بگوید، نباید این کار را می‌کردید؟
 نه، به این شکل نبوده است. مواردی بوده که نظرات ما در جاهایی مخالف بوده و حتی در تریبون مجلس هم مطرح کرده‌ایم. مثلاً در قضیه سوال از رئیس‌جمهور، در پاسخ به تذکری گفتم هیات رئیسه تخلف کرده است و باید ارجاع به کمیسیون می‌شد ولی آئین‌نامه می‌گوید رئیس باید ارجاع کند. به گردن ایشان انداختیم (می‌خندد). حرف‌ها را بیان می‌کنیم.

 مهم‌ترین ویژگی شخصیتی آقای لاریجانی در اداره جلسات مجلس چیست؟
 ایشان خیلی پخته شده و نزدیک ده سال است که مجلس را اداره می‌کند. طبیعی است بسیار پخته شده است. با سال‌ها اول بسنجید متوجه این پختگی خواهید شد. کلاً آدم عاقل و باتدبیر و باهوشی است. طبعاً پاسخ‌های پخته‌ای می‌دهد.

 لابی سیاسی قوی هم دارد!
 بله. لابی قوی دارد. کسی که ۱۰ بار به عنوان رئیس مجلس انتخاب شود، تابحال نداشته ایم. طبیعی است که لابی قوی دارد که چنین کاری می‌کند. شخصیت ایشان هم طوری است که نمایندگان علاقه‌مند هستند.

 ممکن است ایشان برای ۱۴۰۰ برای ریاست جمهوری اقدام کنند و شما هم اقدام کنید و با هم رقابت شود؟
 چیزهایی می‌پرسید که فتنه انگیز است. این حرف‌ها را برای بعد بگذارید.

 ولی جالب می‌شود که برادر خانم و داماد با هم رقابت کنند.
 صحبت درباره این مسائل زود است.

 الان دانشگاه تدریس دارید؟
 بله. دانشگاه تهران دانشکده الهیات، گروه فلسفه تدریس دارم و معمولاً دو یا چهار واحد درس دارم.

 یعنی کار سنگین شما را از تدریس دور نکرده است؟
 بله، یک یا حداکثر دو درس دارم که از کار مجلس نمانیم. در واقع مامور به خدمت در مجلس هستیم. ولی خواستم ارتباط من با مجلس قطع نشود.

 رابطه شما با آقا صادق لاریجانی چطور است؟
 خوب است.

 از معدود نمایندگانی بودید که دو بار قوه قضائیه علیه شما اعلام جرم کرد.
 بله. دو بار اعلام جرم شد. در عین حال رابطه ما با ایشان بسیار خوب است. همین چند ساعت پیش با چند تن از نمایندگان خدمت ایشان بودیم. مسائل مختلف مطرح شد و شوخی و مسائل دیگر هم بود.

 شوخی شوخی اعلام جرم هم شد.
 بله. آن دو سال پیش بود که دو بار اعلام جرم شد و ما هم جواب دادیم.

 با آقا جواد چطور؟
 ارتباط کمتری داریم.

 شب شهادت پدر کجا بودید؟
 من منزل بودم. اتفاقا بنا بود خود من ایشان را ببرم. من بیرون بودم و به خانه آمدم و دیدم ایشان در حال نماز هستند، مادر گفت ایشان می‌خواهند بیرون بروند. گفتم من نماز بخوانم و برویم. رفتم بالا نماز را خواندم و پائین آمدم، گفتند آقای حاج طرخانی آمد و ماشین داشت و ایشان را برد.ما هم دیگر منزل بودیم تا ساعت حدود ده و نیم و یازده بود که تلفن زنگ زد؛ آقای دکتر یدالله صحابی بود. مادر ما گوشی را برداشته بود، او گفته بود که امشب اقای مطهری منزل ما می‌مانند. ایشان متوجه شده بود که حتماً اتفاقی رخ داده است؛ چون هفته قبلش سرلشگر قرنی ترور شده بود. آنها – تروریست‌ها – هم گفته بودند ما دو روحانی را می‌زنیم. مادر ما هم اصرار کرده بودند که بگویید چه اتفاقی افتاده است؟ آقای صحابی هم گفته بود چیزی نیست، تیر به کتف ایشان خورده است. ما هم سریع به بیمارستان طرفه رفتیم که مقابل منزل آقای دکتر صحابی بود. ما را راه ندادند چون مسئله تمام شده بود.ما هنوز فکر می‌کردیم واقعا تیر به کتف ایشان خورده، ولی دیدیم که خانواده آقای صحابی و دیگران آمدند تسلیت گفتند و تازه فهمیدیم چه اتفاقی رخ داده است. واقعاً چیز عجیبی بود؛ ما می‌دانستیم ایشان دشمنان زیادی دارند…

 باورکردنی نبود برایتان؟
 بله. کمونیست‌ها، مجاهدین خلق، فرقان و … را می‌دانستیم دشمن ایشان هستند ولی فکر نمی‌کردیم ترور کنند و اصلاً باور نمی‌کردیم. واقعاً تحمل این امر سخت بود تا زمانی که امام (ره) پیام دادند. امام که گفت پاره تن من بود و حاصل عمر من بود، فهمیدیم عزادار واقعی خود امام است. قدری آرام شدیم وگرنه انصافاً تحمل این امر سخت بود.

 بعد از آن خدمت امام رفتید؟
 بله. آن زمان خیلی خدمت امام رفتیم.

 حضرت امام نکته خاصی بیان نکردند؟
 دقیق یادم نیست که امام آن زمان چه گفتند ولی حرف‌های مهمی زدند. امام آن زمان منزل آقای اشراقی در قم بودند. بعد هر سال موقع سالگرد ایشان خدمت امام می‌رفتیم. یک سال خدمت ایشان رسیدیم، ایشان گفتند دیشب برنامه تلویزیون را درباره شهید مطهری دیدم و گریه کردم.حتی مرحوم حاج احمد آقا می‌گفتند ایشان هر زمانی سرود شهید مطهری پخش می‌شود، امام گریه می‌کنند. عکس‌العمل ایشان را موقعی که خبر رسیده بود را بیان کردند که محاسن خود را می‌کشیدند و می‌گفتند که مطهری را کشتند. برای امام این موضوع سخت بود چون بسیار امید به ایشان داشتند. مخصوصاً از نظر تاثیری که ایشان در حوزه علمیه داشتند. منظور اثر سیاسی نیست.

 این نکته که شهید مطهری مخالف پست اجرایی گرفتن روحانیون بودند، درست است؟
 بله.

 با آقای هاشمی اختلاف نظر داشتند؟
 فکر کنم اختلاف نظر بود. چون ایشان در مصاحبه‌ای دو هفته قبل شهادت می‌گویند روحانیون پست اجرایی دولتی نگیرند و روحانیت کار اصلی خودش را انجام دهد مگر اضطرار باشد؛ یعنی فرد غیرروحانی صالح نباشد. نظر کلی ایشان این بود که روحانیت همان حالت عادی خود را حفظ کند و همان استقلال خود را حفظ کند و در مقابل دولت‌ها باشند و در کنار مردم باشند، حتی در جمهوری اسلامی چنین باشد.آن زمان نظر امام (ره) هم همین بود. بعد از داستان‌هایی که پیش آمد، امام (ره) کم کم اجازه دادند روحانیون هم وارد عرصه شوند و این همان اضطرار می‌شود. ولی از این به بعد هم چنین عمل کنیم…

 در جایی از شما خواندم که این نگرانی که آقای مطهری درباره آقای لاهوتی داشتند، درباره آقای هاشمی هم چنین نگرانی داشتند که به مجاهدین خلق نزدیک شده باشند.
 نه اینکه نگرانی به آن شکل باشد. آن زمان افراد زیادی بودند که تحت تاثیر مجاهدین خلق واقع شده بودند و می‌گفتند باید با اینها همکاری کنیم. شاید مقداری احساس کرده بودند، چنین گرایشی برای آقای هاشمی ایجاد شده است چون آقای هاشمی پول برای اینها جمع می‌کرد، احساس می‌کردند که نکند آقای هاشمی هم چنین فکری داشته باشد، در حالی که آقای هاشمی هنوز در زندان بود.بعد خبری شنیده بودند که در داخل زندان درباره اینکه با اینها همکاری کنیم یا نه، آقای هاشمی جمله خوبی گفته بودند که ما عدالت را هم به خاطر خدا می‌خواهیم؛ یعنی همکاری با کمونیست‌ها را رد کرده بود. در آنجا خیال شهید مطهری راحت شده بود. این مطلب را آقای هاشمی هم در یکی از سخنرانی‌ها بیان کرده بودند.

 سال گذشته همین ایام خدمت حضرت آیت‌الله سیستانی رفتید.
 بله.

 ناگفته‌ای از این ملاقات دارید؟
 همان زمان گزارشی به شکل خبری منتشر شد. دو سه هفته قبل از اربعین بود که ما رفتیم و موکب‌ها را بازدید می‌کردیم و خیلی جالب بود. ملاقاتی با ایشان داشتیم و ایشان هم علاقه خاصی به شهید مطهری دارد. در سال ۵۵ که شهید مطهری نجف رفته بودند، ایشان به دیدار شهید مطهری آمده بود و ملاقات‌هایی داشتند، خاطراتی از آن زمان بازگو کردند و توصیه‌هایی برای داخل ایران داشتند.می‌گفتند به مناطق مرزی و مناطق محروم توجه بیشتری شود. در خصوص نوع رفتارشان در عراق می‌گفتند که مردم را برای مبارزه با داعش بسیج کردیم و مردم استقبال کردند.

 آقای مطهری فضای سیاسی کشور را چطور ارزیابی می‌کنند؟
 فضای سیاسی الان فضای خوبی است. صحبت‌های آقای ترامپ باعث شد اتحاد خوبی در کشور برقرار شود و تهدیدهایی که ایشان می‌کند، مردم را متحدتر کرده است و امروز همه از موضع ایران دفاع می‌کنند و علیه آقای ترامپ صحبت می‌کنند.

 یک صحبتی هم از مادرتان شنیدم که شما در جایی گفته بودید من موهایم را رنگ می‌کنم به خاطر این است که مادر متوجه سن و سال من نشوند. درست است؟
 توصیه ایشان بوده و هست. ایشان اصرار دارند که محاسن سفید نباشد. دوست ندارند و می‌گویند رنگ کنید. چون پدر ما هم خضاب می‌کردند. سن مرحوم پدر ما از آقای منتظری ۴ سال بزرگ‌تر بودند، از آقای بهشتی ۸ سال بزرگ‌تر بودند ولی چون خضاب می‌کردند شاید سن ایشان کمتر نشان می‌داد. مادر اصرار دارند که رنگ کنیم و از این سفیدی چهره خوششان نمی‌آید.من هم قدری تنبل هستم و اگر یک بار رنگ کنم دوباره فراموش می‌کنم و باز سفید می‌شود و سفید و سیاه خوب نیست. مثل آقای روحانی هم نیستیم که دقیق و منظم رنگ کنیم؛ وقت و حوصله این کار را ندارم. هر وقت پیش مادر می‌رویم اعتراض می‌کنند که چرا اینطوری هستید.

 روزی که مجلس اتفاق تروریستی رخ داد حضور داشتید؟
 بله.

 چطور بود؟
 چیز عجیبی بود. اگر راه را درست آمده بودند به سرعت وارد صحن می‌شدند و حداقل ۵۰-۴۰ نماینده از بین می‌رفت. سریع به ما اطلاع دادند و آقای پزشکیان مسئول اداره جلسه بود و سریع به ایشان گفتم و ایشان هم گفتند، سریع به حراست بروید و تماس گرفتیم و گفتند داعشی هستند و مشغول هستیم و نگرانی نیست.ما هم فکر کردیم مسئله کوچکی است که بعد گسترده شد. ولی نماینده‌ها آرامش خاصی داشتند و مشکلی به وجود نیامد.

 خود سردار جعفری هم به مجلس آمدند.
 بله. درست هم این بود که نمایندگان جلسه را ترک نکنند و حالت عادی داشته باشد. از نظر امنیتی هم بیرون رفتن درست نبود. جلسه خیلی خوب اداره شد.

 این حادثه نشان داد که اگر عمق استراتزیک خود را در جایی همانند سوریه و عراق نمی‌بردیم خیلی از این اتفاقات بیشتر می‌دیدیم.
 بله. این یک سیاست درستی بود. نه اینکه چون ایران دست بالا را دارد این را بگوییم. من همان زمان هم می‌گفتم این کار درستی است. یعنی وقتی بخشی از سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دارند کمک کنند. حتی جایی که حرم هم نباشد وظیفه داریم. درست است که از این شهدا به عنوان شهدای مدافع حرم نام می‌بریم ولی این طور نیست اگر در جایی حرم نباشد دفاع نمی‌کنیم.سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دفاع دارند. این کسی که داوطلبانه به سوریه و عراق می‌رود درک قوی از موضوع دارد. می‌داند نود درصد ممکن است شهید شود و احتمال شهادت بالاست و درک می‌کند باید برویم و لازم است.

 یعنی با اعتقاد قدم برمی‌دارد.
 بله. این ارزش دارد. هم نشان شجاعت است و هم نشانه درک قوی است که دارند. دل کندن از زندگی مادی هم بسیار مهم است. همین شهید حججی نمونه بارز است و بچه دو ساله داشت و دل کندن از این فرزند سخت است. چطور می‌توان از خانواده و همسر و فرزند دل کند؟ اینها آدم‌های استثنایی هستند.
منبع: بهارنیوز

رسپی شامی پوک به همراه سس

ماهنامه سفره ایرانی: شامی لپه یا شامی پوک یک غذای بسیار خوشمزه و لذیذ است که معمولا در گیلان درست میشود.

میزان سرو: ۱۵ عدد شامی

مواد لازم:

  • گوشت گوساله (چرخ کرده): ۴۰۰ گرم
  • لپه (خام): ۲۰۰ گرم
  • پیاز (رنده شده ریز): ۱۰۰ گرم
  • سیب زمینی پخته (رنده شده): ۱۵۰ گرم
  • آرد سوخاری: ۲ ق س
  • تخم مرغ: ۲ عدد
  • نمک: به میزان لازم
  • فلفل سیاه (پودر شده): به میزان لازم
  • زردچوبه: به میزان لازم
  • روغن: به میزان لازم
  • رب: ۳۰ گرم
  • پیاز داغ: ۲ ق س
  • سرکه: به میزان لازم
  • شکر: به میزان لازم
  • پیاز و جعفری: برای تزیین
  • گوجه و خیارشور: برای تزیین
  • هویج پخته: برای تزیین
  • پوره سیب زمینی: برای تزیین
 رسپی شامی پوک به همراه سس

طرز تهیه:

لپه را بپزید، زمانی که کاملا پخت، بگذارید سرد شود. بعد از سردشدن آن را چرخ کرده و با گوشت چرخ شده، پیاز رنده شده، سیب زمینی رنده شده، لپه چرخ شده و تخم مرغ مخلوط نمایید و نمک، فلفل، زردچوبه و نیمی از آرد سوخاری را به آن بیافزایید و مواد را ورز دهید.

بر روی تخت مقداری آرد سوخاری بریزید و مواد را با وردنه به قطر یک سانتی متر بر روی آن پخش کنید، سپس با قالب به صورت حلقه درآورید و وسط آن را نیز سوراخ کنید.
روغن را در تابه ریخته بعد از داغ شدن شامی ها را سرخ کنید.

طرز تهیه سس شامی:

رب را در مقداری روغن تفت داده، پیاز داغ را اضافه کرده و تفت دهید، یک لیوان آب، نمک، فلفل، کمی سرکه و شکر به آن اضافه کرده و بگذارید تا سس جا بیفتد.

شامی ها را در ظرف چیده و دور آن را با پیاز، جعفری، خیارشور، گوجه فرنگی، هویج پخته و پوره سیب زمینی (به دلخواه) تزیین نمایید. دقت شود سس را هنگام سرو بر روی شامی ها بریزید تا سرد نشود.


منبع: برترینها

فوت های کوزه گری در پخت لازانیا

مجله آشپزی مثبت: لازانیا یک غذای ایتالیایی بسیار معروف است که تقریبا  در همه دنیا طرفداران زیادی دارد. معمولا همه افراد خانواده از افراد کم سن و سال گرفته تا افراد مسن، این غذا را دوست دارند. شاید شهرت آن به خاطر مواد خوشمزه، سس و پنیری است که در درست کردن آن استفاده می شود.

موادی که در تولید لازانیا به کار رفته است، تقریبا همانند ترکیب پاستا و یا ماکارونی است. تفاوت آنها تنها در فرایند تولید شان در کارخانه است.
به طور کلی لازانیا را به دو صورت می پزند:

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

نکاتی برای درست کردن لازانیا

۱٫ اگر می خواهید ورق های لازانیا در حین جوشاندن در آب به هم نچسبند، مقداری روغن و نمک داخل آب جوش بریزید.

۲٫هنگام جوشاندن لازانیا در قابلمه ورق ها را به کمک یک قاشق چوبی یا کفگیر به آرامی تکان دهید تا به هم نچسبند.

۳٫ هنگامی که می خواهید ورق های لازانیا را آبکشی کنید حتما آب سرد روی آنها بریزید. این کار باعث می شود حرارت داخل ورق های لازانیا کم شود و در حین پخت، ورق ها خمیر نشوند.

۴٫ برای اینکه بعد از آبکشی، ورق ها به هم نچسبند، آنها را یا روی لبه آبکش فلزی آویزان کنید یا این که  یک حوله تمیز پهن کنید و ورق ها را  روی حوله قرار دهید. این کار باعث می شود ورق ها هنگام استفاده  به ظرف نچسبیده و خرد نشود.

۵٫ اگر می خواهید لازانیای شما رژیمی باشد، هنگام آماده کردن لایه های لازانیا، به جای اینکه در هر لایه، پنیر بریزید، در مرحله آخر فقط روی مواد مقداری پنیر بریزید. از پنیرهای رژیمی هم می توانید استفاده کنید.

۶٫ برای اینکه ورق های لازانیا بعد از پختن به ظرف نچسبد و به راحتی جدا شود، کف ظرف و دیواره-های آن را با مقداری روغن چرب کنید.

۷٫ در دستور اصلی لازانیا از گوشت چرخ کرده  برای تهیه مواد داخل آن استفاده می شود. ولی برای تنوع در طعم لازانیا، می توانید آن را با مواد مختلف درست کنید.

۸٫ بهتر است ترتیب قرار گرفتن ورق های لازانیا در ظرف به صورت حصیری باشد؛ یعنی یک لایه ورق های لازانیا را به صورت عمودی داخل ظرف قرار داده و بعد از قرار دادن مواد روی آن، لایه بعدی را به صورت افقی روی مواد قرار دهید. این کار باعث می شود مواد از لابه لای ورق ها نریزد.

۹٫ معمولا در بسته بندی های لازانیا یک یا دو بسته کوچک ادویه های مخصوص لازانیا قرار دارد. این ادویه جات را می توانید در مرحله آخر روی مواد بریزید. در صورت تمایل می توانید از ادویه جات مورد علاقه تان مانند ادویه کاری یا ادویه های دیگر استفاده کنید.

لازانیا  با ورق های آبکش شده

روش دوم با روش اول کمی تفاوت دارد. تفاوت آنها در این است که در این روش قبل از آماده کردن لازانیا، ابتدا ورق ها را در یک قابلمه حاوی آب جوش قرار می دهند. بعد از اینکه ورق ها نرم شدند، آنها را آبکشی می کنند.

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

آماده سازی لازانیا به این روش کمی دشوار است و احتیاج به تمرین و دقت بیشتری دارد؛ زیرا باید دقت کرد که ورق ها در حین پخت یا وقتی آبکشی می شوند به هم نچسبند.


لازانیا در فر

در این نوع پخت، فر را نیم ساعت قبل از استفاده روشن می کنند تا گرم شود، سپس ظرف لازانیا را داخل فر در طبقه وسط قرار می دهند. بهتر است درجه فر برای پخت لازانیا ۱۸۰ درجه سانتی گراد باشد. ولی به طور کل درجه فر بستگی به مواد لازانیا دارد. در بعضی مواقع روی ظرف را با فویل می پوشانند، سپس ۱۰-۵ دقیقه قبل از آماده شدن، فویل را بر می دارند و سپس دوباره ظرف را داخل فر قرار می دهند تا پنیر روی لازانیا  طلایی شود.

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

 لازانیا با مایکروفر

در این روش ابتدا   با توجه به حجم مایکرو فرتان  یک ظرف مناسب  انتخاب کنید؛  یادتان باشد قرار است  فقط به جای فر  از مایکرو فر استفاده کنید پس مرحله آماده سازی ورق ها و سس را روی گاز انجام دهید وورق های  لازانیا و سس را طبق معمول در پیرکس بچینید  و آن را  به مدت ۱۰ دقیقه با قدرت ۹۰۰ وات یا صد درصد داخل مایکروفر قرار گیرد. در انتها برای طلایی شدن روی لازانیا، پایه گریل را داخل دستگاه قرار می دهند، سپس ظرف را روی آن گذاشته و گریل دستگاه را به مدت ۵-۳ دقیقه روشن می کنند تا روی مواد طلایی شود.

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

 لازانیا بدون فر

در این روش پخت، احتیاجی نیست لازانیا داخل فر قرار گیرد. این روش برای کسانی که فر ندارند و یا استفاده از فر برایشان راحت نیست بسیار مناسب است. در این روش لازانیا را داخل تابه، قابلمه مناسب یا ظرف پیرکس نچسب می ریزند و سپس آن را روی حرارت اجاق گاز قرار می دهند. برای تهیه لازانیا با این روش، چند صورت می توانید عمل کنید. نوع اول این است که مواد را در ظرف مورد نظرتان که قبلا کمی چرب کرده اید به صورت لایه لایه قرار داده، در ظرف را گذاشته و سپس ظرف را روی حرارت ملایم اجاق گاز قرار دهید.

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

نوع بعدی به این صورت است که هنگامی که در تابه  مواد لازانیا را آماده می کنید، ورق های لازانیا را بصورت خشک داخل مواد قرار دهید. نکته ای که در این روش باید دقت کنید این است که مواد داخل تابه باید کاملا رقیق باشد تا ورق های خشک، داخل مواد بپزند. روش دیگر به این صورت است که هر کدام از ورق ها را بعد از پختن و قرار دادن مواد روی آنها، ورق ها را بصورت بقچه بپیچید،آنها را آغشته به آرد سوخاری کرده و سپس در روغن سرخ کنید.


سس لازانیا

سسی که برای لازانیا استفاده می شود دو نوع است: سس سفید و سس قرمز. برای هر نوع لازانیایی که آماده می شود یک سس کافی است. بسته به نوع ذائقه و موادی که در لازانیا استفاده می کنید می توانید سس را انتخاب کنید.

فوت های کوزه گری در پخت  لازانیا

برای تهیه سس سفید از کره، آرد، شیر و در صورت تمایل کمی خامه استفاده می شود که با مخلوط کردن و قرار دادن آنها روی حرارت، سس سفید لازانیا آماده می شود. برای سس قرمز از رب گوجه فرنگی، سیر رنده شده، مقداری سبزی معطر خشک، آب و در صورت تمایل گوجه فرنگی رنده شده استفاده می شود. این سس هم روی حرارت درست می شود. بطور کل، لازانیا دستور پخت دشوار و پیچیده ای ندارد. معمولا آن را با هر موادی که در دسترس است می توان درست کرد. کافی است یک بسته لازانیا و مقداری پنیر تهیه کنید. بقیه مواد در یخچال و فریزر موجود است!


منبع: برترینها

پسر، پدر ۷۰ساله‌اش را به خاطر پول کشت

ایران نوشت: عامل قتل مرد سالخورده در یکی از روستاهای شهرستان فومن – استان گیلان- با ردیابی‌های پلیسی شناسایی و دستگیر شد.

دراین جنایت که چند روز قبل رخ داد، مرد ۷۰ ساله‌ای به قتل رسید و مأموران پاسگاه «گوراب» که در جریان ماجرا قرارگرفته بودند پس ازحضور درمحل قتل وشروع تجسس‌ها، ردپای فرزند مقتول را دراین ماجرا به‌دست آوردند.

سرهنگ محسن جعفرزاده فرمانده انتظامی فومن در این باره گفت: مأموران پلیس آگاهی با تعقیب سرنخ‌ها به فرزند مقتول مشکوک شده و دستگیری وی را در دستور کار قرار دادند.متهم دربازجویی، با صراحت به قتل پدرش به خاطر اختلاف‌های مالی اعتراف کرد. متهم تا انجام تحقیقات تکمیلی دراختیارپلیس آگاهی قراردارد.


منبع: عصرایران

وقتی به میزان کافی آب نمی‌نوشید!

کشسانی و انعطاف پذیری پوست به تعادل آب در بدن شما بستگی دارد و بر همین اساس به اندازه ای که آب از دست می دهید یا بیشتر از آن باید آب بنوشید.

آب مایع حیات و یکی از مولفه های اصلی تشکیل دهنده اندام های کلیدی بدن انسان مانند مغز، کبد، و قلب است. آب مایعی حیاتی برای استخوان های انسان ها و حتی فضاهای بین سلولی نیز محسوب می شود. بر همین اساس است که نوشیدن آب ناکافی می تواند زمینه ساز برخی مشکلات سلامت شود.

وقتی به میزان کافی آب نمی‌نوشید 

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از “استپ تو هلث”، نوشیدن آب ناکافی می تواند موجب شکل گیری آسیب هایی شود که از پوست تا اندام های کلیدی بدن انسان را تحت تاثیر قرار می دهند. در ادامه با برخی پیامدهای منفی عدم نوشیدن آب به میزان کافی بیشتر آشنا می شویم.

کم آبی پوست

افزون بر استفاده از کرم های مرطوب کننده و دیگر درمان های طبیعی، بهترین راه حل برای تامین آب مورد نیاز پوست نوشیدن آب به میزان کافی است.

کشسانی و انعطاف پذیری پوست به تعادل آب در بدن شما بستگی دارد و بر همین اساس به اندازه ای که آب از دست می دهید یا بیشتر از آن باید آب بنوشید.

برای این که دریابید آیا با کم آبی پوست مواجه هستید یا خیر می توانید آزمایش زیر را انجام دهید:

به آرامی یک قسمت پوست را نیشگون گرفته و ببینید چقدر طول می کشد تا پوست به حالت عادی خود باز گردد.

اگر با کم آبی مواجه باشید، پوست بسیار آرام به شکل اولیه خود باز می گردد. در غیر این صورت، پوست بلافاصله به وضعیت پیشین باز می گردد.

همچنین، شما می توانید دمای پوست خود را، به ویژه در ناحیه صورت، آزمایش کنید تا ببینید آیا با کم آبی پوست مواجه هستید یا خیر. به طور معمول بدن برای حفظ دمای ایده آل به آب فراوان نیاز دارد. بر همین اساس، اگر پوست دمایی گرم‌تر از حالت عادی دارد ممکن است به افزایش مصرف آب نیاز داشته باشید.

یبوست

نوشیدن آب ناکافی ممکن است موجب یبوست شود. یبوست اجابت مزاج را دشوارتر از حالت عادی می سازد و یکی از دلایل اصلی شکل گیری آن نوشیدن بیش از اندازه کم آب است.

هنگامی که مدفوع در روده شکل می گیرد، روده بزرگ آب زیادی از آن را جذب می کند تا مواد زائد حالت جامد به خود بگیرند.  

هنگامی که آب به میزان کافی وجود نداشته باشد، دفع مواد زائد جامد دشوار می شود و این شرایط می تواند موجب درد شکمی شود.

هموروئید یکی از مشکلاتی است که به صورت مستقیم با یبوست مرتبط بوده، که به واسطه تلاش روده برای دفع مدفوع خشک شکل می گیرد.

گرفتگی های عضلانی

گرفتگی های عضلانی به طور معمول با فعالیت جسمانی مرتبط هستند، اما زمانی که بدن با کم آبی مواجه است می توانند با هر وضعیت دیگر نیز پیوند خورده باشند. آنچه به طور معمول رخ می دهد این است که در مواجهه با سطوح ناکافی مایع در بدن عدم تعادل در تامین الکترولیت ها و مواد معدنی را تجربه می کنید.

این اجزا برای عملکرد درست و مناسب عضلات انسان حیاتی هستند. بر همین اساس، زمانی که مشغول انجام ورزش یا فعالیت های بدنی سخت هستید، تامین آب مورد نیاز بدن و هیدارته باقی ماندن ایده خوبی است، زیرا آب و مواد معدنی به واسطه تعریق از بدن دفع می شوند.

خستگی

عدم نوشیدن آب به میزان کافی به طور مستقیم بر زندگی روزانه شما تاثیرگذار است و می تواند موجب خستگی شود. هنگامی که مایع به میزان کافی در بدن شما وجود ندارد، سلول ها فعالیت های خود را کاهش می دهند و انرژی کمتری تولید می کنند.

افرادی که از کم آبی بدن رنج می برند، اغلب به همین دلیل احساس خستگی و خواب آلودگی می کنند. خوشبختانه، اثرات خستگی در صورت مصرف آب به میزان کافی از بین می روند.

همچنین، مصرف میوه ها و سبزیجات تازه که حاوی آب فراوان هستند، به منظور افزایش مقدار مایع در بدن ایده خوبی است.

افزون بر تامین ویتامین ها، میوه هایی مانند هندوانه و میوه های خانواده مرکبات قندهای طبیعی را در اختیار بدن قرار می دهند که افزایش سطوح انرژی را به همراه دارد.

خشکی دهان

مشکلات خشکی دهان اغلب با بهداشت دهان و دندان و گوارش غذا مرتبط هستند. بهترین توصیه زمانی که با خشکی دهان مواجه هستید، نوشیدن آب است.

از علائم خشکی دهان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

احساس چسبندگی یا خشکی

بزاق غلیظ

درد یا سوزش در دهان یا زبان

ترک خوردگی لب ها یا گوشه های دهان

زبان خشک و زبر

دشواری در جویدن، چشیدن غذا، یا بلع

میگرن

بیشتر مواقع، میگرن ها با کم آبی بدن مرتبط هستند. عدم نوشیدن اب به میزان کافی می توانید زمینه ساز شکل گیری سردردهای شدید شود.

به خاطر داشته باشید که کم آبی بدن تنها در روزهایی که دمای هوا بسیار بالا است، رخ نمی دهد. تا زمانی که به میزان کافی آب بنوشید، تعادل مناسب را حفظ خواهید کرد و احتمال شکل گیری میگرن کاهش می یابد.

فشار خون بالا

نوشیدن آب ناکافی حجم خون در رگ های خونی را کاهش می دهد. برای این که اندام های بدن انسان هنگام کم آبی عملکرد درست خود را حفظ کنند، بدن هورمون هیستامین ترشح می کند. این ماده موجب انقباض سیاهرگ ها و سرخرگ های انسان می شود که افزایش فشار خون را به همراه دارد.

نوشیدن آب فراوان گردش خون را بهبود می بخشد، و تجمع سموم و دیگر مواد مضر که موجب فشار خون بالا می شوند را کاهش می دهد.

مشکلات کلیوی

نوشیدن آب فراوان به عنوان محرکی برای عملکرد درست و مناسب کلیه ها عمل می کند. کلیه های انسان مسئولیت دفع سموم، اوره و نمک از بدن را بر عهده دارند.

هنگامی که کلیه ها نمی توانند عملکردی مناسب را ارائه کنند، برخی مشکلات سلامت، از جمله شکل گیری سنگ های کلیه پدیدار می شوند.

حفظ سلامت کلیه ها در تعادل متابولیک بدن نقش داشته و به پیشگیری از اختلالات و بیماری های مزمن کمک می کند.

افزایش وزن

گاهی اوقات، علائم تشنگی می توانند با علائم گرسنگی اشتباه گرفته شوند. بر همین اساس، افراد بیشتر غذا می خورند، در شرایطی که بدن به مایعات بیشتر نیاز دارد.

زمانی که قصد دارید شرایط سلامت و وزن خود را مدیریت کنید، این عاملی مهم محسوب می شود. همچنین، باید به این نکته توجه داشته باشید که نوشیدن آب فراوان سوخت و ساز را تسریع می کند، که می تواند میزان کالری سوزی را بهبود ببخشد.

بیشتر رژیم های غذایی به طور معمول نوشیدن چندین لیوان آب در روز را به دلایل مختلف توصیه می کنند. شما باید نوشیدن آب فراوان بدون افزودن شیرین کننده ها یا طعم دهنده های مصنوعی را در دستور کار خود قرار دهید.

درد مفاصل

اگر درد گاه و بیگاه در مفاصل خود را احساس می کنید، احتمال آن که این شرایط به واسطه مصرف آب ناکافی شکل گرفته باشد، زیاد است.

غضروف بدن انسان که اصطکاک بین مفاصل را کاهش می دهد تا ۷۰ درصد از آب تشکیل شده است.

بر همین اساس است که نوشیدن آب فراوان برای حفظ سلامت و شکل درست غضروف ها که حرکت بین استخوان ها را امکان پذیر می کنند، اهمیت دارد.

میزان آب مصرفی شما به عوامل مختلفی مانند سن، سطح فعالیت، شرایط آب و هوا، و وضعیت سلامت بستگی دارد. 


منبع: عصرایران

با این عرق گیاهی، قرص‌های خواب آور را دور بریزید

اگر مشکل کم خوابی دارید حتما نیم ساعت تا ۱ ساعت قبل از خواب یک لیوان عرق بهارنارنج را بنوشید.

دکتر فرهاد صبری متخصص طب سوزنی از چین و عضو هیئت مدیره انجمن علمی طب سوزنی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی در گفتگو با  باشگاه خبرنگاران در خصوص تاثیر عرق بهارنارنج در بی‌خوابی اذعان داشت: عرق بهارنارنج یک داروی گیاهی با طبیعت گرم است که دارای خواص بیشماری همچون آرام بخشی، کاهش دردهای عصبی و تنظیم ضربان قلب است.

وی با اشاره به اینکه مهمترین خواص دارویی بهارنارنج تاثیر آن روی سیستم عصبی است، تصریح کرد: عرق بهارنارنج جزء عرقیجاتی است که باعث آرامش سیستم اعصاب بدن می‌شود.

این متخصص توصیه کرد: اگر مشکل کم خوابی دارید حتما نیم ساعت تا ۱ ساعت قبل از خواب یک لیوان عرق بهارنارنج را بنوشید.

وی در همین خصوص اظهار داشت: عرق بهارنارنج علاوه بر تاثیر در آرامش اعصاب در کاهش استرس و دلشوره، شاداب شدن پوست، کاهش افسردگی و کاهش ضربان قلب نیز موثر است.

دکتر صبری در پایان گفت: عرق گیاه شادونه نیر دارای خواص دارویی بهارنارنج است و باید توجه داشت که عرق بهارنارنج را از گل آن استفاده کنند.


منبع: عصرایران

تعیین هویت برای ستاد مدیریت بحران!

آذر فخری در سرمقاله روزنامه آفرینش نوشت:

گریز و گزیری از بلایای طبیعی نیست. آن‌ها گاه و بی‌گاه بر ما می‌بارند و نظم و سامان و تمام برنامه‌های داشته و نداشته‌ی زندگی‌های‌مان را به می‌ریزند. هم‌چنان که زلزله دیروز استان کرمان نیز نشان داد که ما همواره در معرض آسیب‌های طبیعی و غیرطبیعی هستیم و این چرخه هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

در زلزله‌ی دردناک اخیرغرب کشور، ما با حجم انبوهی از کمک‌های مردمی و نیز دولتی مواجه شدیم. نمی‌توان در این مورد چون و چرا کرد که کمک نشد. مشکل اصلی و عمیق اما در رابطه با این کمک‌ها و امداد رسانی‌ها به‌خصوص در بخش دولتی، عدم ساماندهی و توزیع مناسب و یا حتی عدم توزیع کمک‌ها و اقلام مورد نیاز مردم بود. دراین فاصله ویدئوهای بسیاری منتشرشد که نشان می‌داد چگونه اقلام مورد نیاز مردم مثل لباس گرم و پتو و یا مواد غذایی و بسته‌های آب آشامیدنی در گوشه و کنارشهر، بی‌آن که توزیع شوند، تخلیه و به‌حال خود رها شده‌اند. در این میان البته کمک‌ها و امدادرسانی‌های مردمی، به سامان‌تر و با نظم و نسق بیشتری انجام شد و دیدیم که نهادهای مردمی تمام تلاش خود را کردندکه مواد مورد نیازحتما به دست مردم برسد و بر توزیع کمک‌ها نظارت داشتند. با این تفاسیر، داستان مدیریت بحران، خود دارد به بحرانی عجیب تبدیل می‌شود.

مدیریت بحران با شیوه‌ی عملکرد خود در چند فاجعه‌ی اخیر( زلزله‌های بم، ورزقان و بحران پلاسکو) خود به یک عامل بحران زا بدل شده‌است. عاملی که هر از گاه با بروز یک فاجعه چنان چرتش پاره می‌شود که بی‌مهابا اعلام غافلگیری می‌کند. چنین است که از این به بعد باید دست به دامان حوادث و بلایای طبیعی بشویم و از آن‌ها استدعا کنیم که پیش از وقوع، مدیریت بحران کشور ما را خبرکنند و طوری اتفاق بیفتند که موجب غافلگیری این ستاد نشوند!

عملکرد این ستاد در طول چندین بحران اخیر نشان می‌دهد که هیچ درس و تجربه آموزی درکار نبوده‌است که براساس آن‌ها عده‌ای کارشناسِ کاربلد و دلسوز بنشینند و برای روزمبادا برنامه‌ریزی کنند. این دیگر برای هر فرد عادی و در هر زندگی معمولی مشخص است که گریزی از بحران نیست و باید تدابیر چهارگانه‌ی بحران همواره در ذهن‌مان حاضر باشد. این‌که ما باید همواره آماده‌ی اتفاقات نابهنگام باشیم . این‌که با آغاز بحران باید ابتدا از کجا شروع کنیم و جای خودمان را مشخص کنیم . این که در حین و عمق و در میانه و میدان بحران چه باید بکنیم و بالاخره برسیم به مرحله‌ی بازسازی و بازیابی و در نهایت ثبت و ضبط دقیق تجربیات و کمبودها و مشکلاتی که به وجود آمدند و یافتن روش‌هایی برای عدم تکرار مشکلات و آسیب‌های عمیق‌تر بعدی.

شوربختانه عملکرد ستاد بحران، مراحل برخورد چهارگانه با بحران را نشان نمی‌دهد. و ما هنوز پس از شنیدن خبر هر حادثه و فاجعه‌ای، اولین چیزی که به ذهن‌مان می رسد و درباره‌اش با یکدیگر گفت‌ وگو می‌کنیم مسئله‌ی غافلگیری ستاد بحران است! ستادی که تکلیف موجودیت و هویتش نه با خودش و نه با مردم و نه با فجایع به‌راستی روشن و واضح نیست.

با توجه به زلزله‌ی روز جمعه ی استان کرمان و تکرارغافلگیری از پی غافلگیری،امید است روزگاری را به چشم ببینیم که در آن دیگر از مرحله‌ی آزموده را آزمودن و آزمون و خطاها و نیز از بحران غافلگیری‌های پی در پی عبور کرده‌ایم.


منبع: عصرایران

روزنامه جمهوری اسلامی: آقای مصباح،مگر شما نبودید که اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خدا خواندید؟

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:برای به قدرت نشاندنش، پای همه مقدسات را به میان کشاندند. از همه ارزش‌ها خرج کردند. از زبان فلان فرد اهوازی، ذات مقدس حضرت امام زمان(عج) را به دعاگویی او نشاندند، به قدرت که رسید، اطاعت از او را اطاعت از خدا خواندند و به خورد مردم دادند حالا اما خیلی راحت می‌فر مایند؛ اعمال و رفتار امروز او را تایید نمی‌کنند چون اکنون« یک حالت انحرافی در او » می‌بینند!!

تازه باز هم خود را در موضع حق مطلق می‌بینند و می‌فرمایند؛ هر کسی را تا مادامی که در مسیر اسلام کار می‎کند، حمایت می‎کنیم، طرفداری‎اش می‌کنیم، هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا می‎شویم!

یاللعجب، مگر شمایان نخبگان و برجستگان و قله‌های فکری نبودید و نیستید که می‌خواستید و می‌خواهید مردم به شما نگاه کنند و راه از بی‌راهه باز شناسند؟ مگر شمایان برای همین منظور بزرگ نمی‌شوید که دست آدم‌های کوچکی چون ما را بگیرید و به مقصد برسانید؟ وقتی در شناخت فردی، چنین به دچار خطای محاسبات می‌شوید چطور حالا باید مردم نظر امروز تان را بپذیرند؟

مگر شما اطاعت از او را اطاعت از خدا نخواندید؟ نفرمایید که چون تایید و تنفیذ مقام ولایت را داشت چنین گفتم چون رفتار شما با روسای جمهور پیشین و پسین که هر دو چون « او» تنفیذ مقام ولایت را داشتند و همه به خاطر دارند که با رئیس‌جمهور پیش از « او» چه کردید و در پیش خطبه‌ها چه‌ها که نمی‌فرمودید، با مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که پیشتر بود و تا آخر هم تنفیذ و حکم از مقام ولایت داشت چگونه بودید و امروز را هم که کودکان دبستانی هم می‌بیینند و می‌توانند تحلیل کنند رفتار تان را با رئیس‌جمهور مورد تنفیذ مقام ولایت!

کاش بزرگان حوزه علم و فلسفه می‌دانستند سیاست هم برای خود علمی مجزاست و ظرافت‌های خود را دارد و نمی‌شود بدون توجه به آن، طرح ریخت و به نتیجه رسید. در این حوزه نمی‌توان مثل عبادات، الاعمال بالنیات خواند، در حوزه سیاست و جامعه، الاعمال، بالنتایج است و نتیجه اعمال شمایان را امروز می‌بینیم اما نه چنانکه می‌نمودید و می‌فرمودید بلکه چنانکه انقلابیون استخوان خرد کرده می‌دیدند و همان زمان می‌گفتند.


منبع: عصرایران

اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

روزنامه هفت صبح: می گویند بازی گری اولدمن در نقش چرچیل و مت دیمون در فیلم «کوچک کردن» الکساندر پین در دو جشنواره ونیز و تلوراید آنقدر تحسین منتقدان را بر انگیخته که این دو نفر را می توان اولین بازیگرانی محسوب کرد که وارد مسابقه اسکار شده اند اما آکادمی چندان هم قابل پیش بینی نیست.

کریستن استوارت (ابرهای سیلس ماریا)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

برای این فیلم تایید اسکار را به دست نیاورد اما در حقیقت اولین همکاری کریستن استوارت با الیویه آسایاس، کارگردان روشنفکر فرانسوی، مسیر بازیگری او را تغییر داد. او تبدیل به اولین زن بازیگر آمریکایی شد که جایزه سزار، معادل اسکار فرانسوی ها را دریافت کرد. همکاری او در هر دو فیلم الیویه آسایاس چه این یکی و چه «خریدار شخصی» حتی به رغم حضور درخشانی در فیلم هایی مثل «هنوز آلیس» و «زنان مصمم» (Certain Women) یگانه است. فیلم آسایاس داستان ماریا یک ستاره فیلم بین المللی است که به همراه دستیار جوان وفادارش سفر می کند. نقش این دستیار را کریستن استوارت بازی کرده است.


سامئول ال. جکسون (هشت نفرت انگیز)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

او بازیگر محبوب کوانتین تارانتینو است و در آخرین فیلم تارانتینو هم در نقش یک کهنه سرباز جنگ داخلی آمریکا ستاره اصلی فیلم بود. این دو نفر همکاری های به یاد ماندنی زیادی با هم داشته اند. از فیلم طعنه آمیز شوخ طبعانه «پالپ فیکشن» (داستان های عامه پسند) تا حضور کمرنگ جکسون در فیلم «بیل را بکش». نکته جالب در مورد ساموئل ال. جکسون این است که به رغم حضور پررنگ و راحتش روی پرده سینما، هر بار جوری جلوی دوربین می رود که انگار یک تجربه جدید را قرار است پشت سر بگذارد و به همین دلیل همیشه بهترین فیلمش آخرین اثرش است. او هم بار خشونت و هم کمدی سیاه فیلم «هشت نفرت انگیز» را به دوش می کشد.


رالف فاینس (هتل بزرگ بوداپست)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

اینکه رأی دهندگان اسکار فیلم های درام را از کمدی جدی تر می گیرند رازی نیست که بر کسی پوشیده باشد. در نتیجه بازیگرانی که جلوی دوربین حسی از سبکی و نشاط القا کنند غالبا نادیده گرفته می شوند. رالف فاینس در فیلم شیرین و بامزه وس اندرسون نگهبان یک هتل است. البته کمی بیشتر از یک نگهبان، او مدیر هتل است اما یک جور حالت حفاظت نسبت به هتل و مهمانانش دارد. خب او بازیگری است که پیش از این برای فیلم های «فهرست شندلر» و «بیمار انگلیسی» مورد توجه اسکار قرار گرفته بود (برای اولی برنده جایزه شد و برای دومی نامزد اسکار). حالا در جهان وسواسی وس اندرسون او به شخصیت نامتعارف آقای گوستاو هویت می بخشد.


ادگار رامیرز (کارلوس)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

آیا می شد نقش دیگری به رامبرز پیشنهاد داد که مثل بازی در «کارلوس» این طوری استعدادهایش را شکوفا کرده و به رخ بکشد؟ این بازیگر تحسین منتقدان و تماشاگران و حتی تایید گلدن گلوب را به دست آورد اما اسکار یکسره او را نادیده گرفت. بازی در فیلم طولانی الیویه آسایاس در نقش مردی که تا جایی یک چریک با هدف های بزرگ است و از جای دیگر تبدیل به تروریست مزدور کشورهای خارجی می شود. او برای هر دقیقه حضورش در این فیلم، متقاعد کننده و مسحور کننده است و می تواند چهره انسانی به یک تروریست مشهور ببخشد، بخصوص کاری که با بدنش در فیلم انجام می دهد و از یک جوان چابک تبدیل به مردی افتاده می شود، حیرت انگیز است.


لی لی گلداستون (زنان بخصوص)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

احتمالا بهترین توصیف برای بازی گلداستون در فیلم «زنان بخصوص» این است که در سه گانه میشل ویلیامز، کریستن استوارت و لورا درن، بازی او بیشتر از بقیه به چشم می آید با این که مدت کوتاه تری جلوی دوربین است. درام نحیف کلی ریچارد با بازیگرانش قابل تحمل می شود. گلداستون در اپیزود کریستن استوارت حضور دارد، زنی که از او حمایت می کند. با کمترین دیالوگ، نگاه ها و اشاره هایش گویای احساسات کاراکتر است. او شخصیتی است که به طرز دردناکی گرفتار غم و رنج است. اگرچه از لحاظ تکنیکی این اولین بازی گلداستون نبوده اما تازه در این فیلم است که می تواند عنوان بازیگر را روی خودش بگذارد.


مدس میکلسون (شکار)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

فیلمی که از طرف دانمارک به اسکار فرستاده شد و نام توماس وینتربرگ را به عنوان یک کارگردان خارق العاده به جهانیان شناساند، یک استعداد دیگر را هم معرفی کرد: مدس میکلسون. او یکی از بازیگران نادر این روزگار است که می تواند چنان در نقش اش فرو برود که بازی اش حتی قابل تشخیص نباشد. اگرچه هنوز بیشتر مخاطبان سینما او را برای نقش منفی که در «کازینو رویال» بازی کرده به یاد می آورند. اینجا میکلسون موفق می شود تمام مدت تماشاگر را در حسی از تردید و شک نگهدارد. بازی در این فیلم تجربه همزمان ترسناک و خشمگین کننده ای برای بازیگر بوده است. او جایزه بهترین بازیگر کن را گرفت.


رایان گاسلینگ (ولنتاین غمگین)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

بازیگر متولد دهه ۸۰ اتفاقا همیشه مورد توجه اسکار بود اما عجیب است که برای اولین فیلمی که واقعا نشان داد او می تواند چه بازیگر درجه یکی باشد نادیده گرفته شد. او برای بازی عصبی اش در فیلم «نیمه نلسون» نامزد اسکار شده بود که بعدتر در فیلم «ولنتاین غمگین» درک سیانفرانس جلوی دوربین رفت. در نقش مردی که اندوهش قلب تماشاگر را می شکند. مردی که نگران از دست دادن همسرش است و همزمان کار زیادی برای حفظ او هم نمی تواند انجام بدهد. گاسلینگ نقش این مرد شکننده و عاشق پیشه را آنقدر کامل بازی می کند که کس دیگری را به جایش نمی توان متصور شد.


برونو گانز (سقوط)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

فیلم الیور هرشبیگل جنجال های زیادی به پا کرد. فیلمی که آخرین روزهای آدولف هیتلر دیکتاتور آلمانی را به تصویر می کشد. مشکل این بود که هرشبیگل در برخی سکانس ها آنقدر به هیتلر نزدیک می شود که از شیطان مجسمی که همه در تصورشان دارند عبور می کند و وجوه انسانی اش آشکار می شود. قطعا در این جسارت نقش آفرینی برونو گانز هم اهمیت زیادی در باورپذیر شدن ماجرا داشته است. بازیگر سوییسی با بازی اش به یادمان می آورد که درون هر هیولایی یک مرد وجود دارد که بیشتر از آن که به عواقب کارهایش بیندیشد، ترجیح می دهد ترسناک و قدرتمند باشد. گانز بازی روانشناسانه ای انجام داده که نادیده گرفتنش توسط اسکاری ها که نقش های بیوگرافیک را دوست دارند احتمالا دلایل سیاسی داشته است.


پل جیاماتی (راه های جانبی)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

جیاماتی از آن بازیگرانی است که به اندازه استعدادش قدر ندیده است. همه ما در نقطه ای از زندگی مان به جایی می رسیم که متوجه می شویم آن آدمی که می خواسته ایم نشدیم. این می تواند منجر به بحران های هستی شناسانه شود یا بحران های عاطفی. پل جیاماتی در فیلم الکساندر پین نقش چنین مردی را بازی می کند. مردی در میانسالی که حس می کند زندگی را باخته. او در فیلم هیچ وقت به ورطه یک آدم بدبخت ترحم برانگیز نمی غلتد و نقطه قوت بازی اش همین است. او موفق می شود بین حالت های مختلف و متعدد عاطفی اش تعادلی برقرار کند. واقعیت این است که بخشی از قدرت فیلم پین از بازی جیاماتی ناشی می شود.


نائومی واتس (جاده مالهالند)

 اشتباهات مخوف اسکار در قرن بیست و یکم

تعداد فیلم هایی که درباره رویاهای هالیوودی و واقعیت های تندشان ساخته شده اند بی شمار است. اما در هیچ کدام به اندازه فیلم دیوید لینچ شاهد چنین ناامیدی عمیقی نبوده ایم که با اجرای درخشان نائومی واتس در شاهکار لینچ به تصویر کشیده می شود. این که بخواهیم طرح داستانی را واضح و روشن کنار هم قرار بدهیم تقریبا غیر ممکن است. نائومی واتس را اخیرا در سریال دیوید لینچ هم دیده ایم و آنجا هم نشان می دهد که چه گستره غیر قابل باوری از توانایی بازی در نقش های مختلف را دارد. واتس دو بار نامزد اسکار شده، یکی برای «غیرممکن» و دیگری برای «۲۱ گرم» ولی بازی اش در فیلم لینچ یک سر و گردن بالاتر از آنهاست.


منبع: برترینها

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای

هفته نامه صدا – الیانا داکترمن، ترجمه از ساسان گلفر: کارنامه دیوید فینچر پر است از ذهن های غیرطبیعی و ناهنجار، از «هفت» گرفته تا «باشگاه مبارزه»، «زودیاک»، «دختری با خالکوبی اژدها» و «دختر گمشده»، اما او می گوید که جدیدترین پروژه اش با عنوان «شکارچی ذهن»، در مورد روان پریش ها نیست.

این سریال در مورد افرادی است که درک کرده اند چگونه باید روان پریش ها را شکار کرد- و این یک وجه تمایز مهم است. فینچر چهار قسمت از سریال جدید اعتیادآور شرکت نتفلیکس را تهیه و کارگردانی کرد که پخش استریمینگ آن در ۱۳ اکتبر آغاز شد.

این سریال درباره مامورانی است که با افرادی نظیر چارلز مانسون و «پسر سام» مصاحبه کرده اند تار وانشناسی افرادی را که اقدام به کشتار انبوه می کنند، بهتر درک کنند. با انجام این کار، آنها یک نمایه روانشناختی برای این قاتلان ایجاد کردند که به FBI امکان می دهد در آینده روانپریش های مشابه را با سرعت بیشتری شکار کنند.

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای (اسلایدشو)
 

این سریال داستانی براساس رویدادهایی واقعی است که در کتاب «شکارچی ذهن» به صورت وقایع نگاری نوشته شده است؛ کتابی نوشته ماموران اف بی آی که اصطلاح «قاتل سریالی» را بر سر زبان ها انداختند. اما فینچر می گوید که او با خودش در کشمکش بوده است که تا چه اندازه به جزییات این قتل های فجیع بپردازد.

«من چندین بار موقعی که در مراحل تولید برنامه بودیم، گفته ایم: «یک دقیقه صبر کنید، ما داریم این سریال را درباره قاتل های سریالی می سازیم، نه برای قاتل های سریالی.»

فینچر در گفت و گو با مجله «تایم» درباره اینکه چرا از ایده تبدیل شدن به «کارگردان قاتل سریالی» متنفر است، انتخاب بازیگر سریال GLEE برای نقش شخصیتی وحشتناک و اینکه چرا همه ما اینقدر دل مشغول داستان های ژانر جنایت واقعی (true crime) هستیم، سخن گفته است.

چرا تصمیم گرفتید چند اپیزود از «شکارچی ذهن» را هم تهیه و هم کارگردانی کنید؟

من شیفته این مفهوم بودم که گاهی جی. ادگار هوور (بنیانگذار اف بی آی)- این سازمان یکپارچه و بروکراتیک- مجبور می شو بگوید: «چیزهایی اتفاق می افتد که ما نمی توانیم آن طور که باید توضیحشان بدهیم و درک شان کنیم، مگر اینکه نگاه کنیم و ببینیم این چیزها چه شکلی اتفاق می افتد؟» و آنها این کار را کردند، حتی اگر لازم شده باشد که کارشان را در زیرزمین آغاز کنند، حتی اگر ناچار شده باشند به نوعی از جادو و جنبل های وودو کمک بگیرند.

برایم جالب به نظر می رسید که یک نفر برای آنکه واقعا دشمنش را درک کند، برای مدت کوتاهی هم که شده، حتی به شکلی ساختگی، مجبور است با افرادی همدلی کند که حال مان از آنها به هم می خورد. آنها باید می فهمیدند چگونه با افرادی که کارهایی دون شأن انسان انجام داده بودند، گفت و گویی انسانی برقرار کنند.

سریال به این تغییر دیدگاه از جنایات قابل توضیح با انگیزه حسادت، حرص و غیره به خشونت به ظاهر بی معنی می پردازد. آیا فکر می کنید که واقعا چنین تغییر نگرشی اتفاق افتاد یا اف بی آی فقط شروع کرد به جنایات بی معنی، بیشتر توجه کند؟

فکر می کنم جنایت سریالی یا سادیسم روان شناختی همیشه وجود داشته است. در اروپای شرقی، اسطوره خوان آشام یا گرگ نما به احتمال زیاد حاصل این نوع رفتار است. بدن مثله شده ای در جنگل را به چنین چیزی ربط داده اند. ما اجازه داده ایم که یک اسطوره وحشت در این مورد ساخته شود، اما این فعالیت احتمالا بیشتر به سادیسم روانشناختی مربوط می شود تا تبدیل انسان به گرگ.

وقتی که مردم ناگهان آسیب پذیری خود در مقابل این رفتار نابهنجار را درک کردند، نوعی اغتشاش در سطح عمومی ایجاد شدن من (ماجرای قتل های) زودیاک را به یاد دارم. خوب به یاد دارم که فکر می کردم: «چه خبر است؟ چرا این شخص که نامه هایش را به روزنامه کرانیکل می فرستد، این قدر از بچه های Loner’s Lane عصبانی است؟ مگر چه کرده اند که سزاوار چنین جنایت هایی باشند؟

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای 

سریال چقدر به داستان واقعی نزدیک و وفادار است؟

جو پنهال (نمایشنامه نویس و فیلم نامه نویس استرالیایی، نویسنده فیلم نامه «شکارچی ذهن») اولین نفری بود که گفت «فکر می کنم می توانم کار را بهتر دراماتیزه کنم، اگر به من اجازه داده شود برخی از ویژگی های این شخص و آن شخص را بگیرم و شخصیت جدیدی درست کنم.»

ما چنین کاری انجام دادیم. خیلی از مصاحبه ها با قاتل های سریالی بلافاصله بعد از دستگیری صورت گرفت. مصاحبه های کمپر، مصاحبه های مانسون- این چیزها کاملا مستند هستند. ما تا آن اندازه به آنها نزدیک ماندیم که بتوانیم جنبه دراماتیک اثر را حفظ کنیم. فکر نمی کنم ما چیزی را به کمپر نسبت داده باشیم که او نگفته باشد. البته که او ممکن است دقیقا از کلمه oeuvre (مجموعه آثار هنری) استفاده نکرده باشد.

چطور شد که جاناتان گراف را برای بازی در این نقش انتخاب کردید؟ او برای نقش های خیلی شادتر مشهور شده است.

او برای «شبکه های اجتماعی» تست داد، و من همان موقع واقعا دلم می خواست با او کار کنم. دنیایی که در این سریال اشغال می کند بسیار عبوس تر و تاریک تر از سریال Glee است. اما امیدوارم بتوانم در کاری که کارگردانی می کنم، بیش از مصاحبه با روانپریش ها انجام بدهم و این را هم می دانم که از او کارهایی بیشتر از تئاتر موزیکال بر می آید.

می خواهید جاناتان در صحنه هایی که با قاتل های سریالی مصاحبه دارد از لحاظ احساسی چه تصویری درست کند؟

او به وضوح آواتاری است که ما داستان را از نگاه او تجربه می کنیم. فکر می کنم یکی از نکات عجیب این سریال این است که به اثری بر محور هولدن مبدل شده است. خیلی شبیه به فیلم «محله چینی ها» است. لحظه ای نیست که با هولدن همراه نباشید.

فکر می کنم ۸ صحنه از مجموعه ۱۷۵ صحنه وجود دارد که او جلوی دوربین نیست. و  این در تلویزیون بسیار نادر است. من لازم نمی بینم که جاناتان را هدایت کنم. کافی است شرایط را توضیح بدهید و او را به حال خودش رها کنید. خودش راهش را پیدا می کند. بزرگترین مشکلی که من با جاناتان داشتم، همیشه این بود: «لبخند نزن!»

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای 

در مورد رونق ژانر «جنایت واقعی» (ژانری که فیلم و ادبیات غیرداستانی که خالق اثر به تشریح یک جنایت واقعی و اشخاص واقعی دخیل در آن می پردازد) از پادکست تا تلویزیون چه نظری دارید؟

به نظر من خیلی از مردم خودشان را کارآگاه می بینند. وقتی که چیزهایی مانند The Leepers را می بینید یا به برنامه «سریال» گوش می دهید، می توانید حس کنید که برخی از مردم فقط خشم و عصبانیت شان را بروز می دهند. بعضی از مردم همیشه شیفته معماها و حل توطئه های پنهان سیاسی هستند، چون تحقیقات جنایی در نهایت وزن سیاسی پیدا می کنند.

چرا مردم در حال حاضر بیشتر شیفته این موضوع هستند؟

در عصر اطلاعات، چیزهای بیشتری برای کندوکاو وجود دارد. دسترسی بیشتری به آنچه واقعا در سر مارسیا کلارک (نویسنده و دادستان پرونده او.جی. سیمپسن) می گذرد یا آنچه برادران مندز روز بعد (از قتل پدر و مادرشان) انجام دادند، وجود دارد.

ما خیلی سریع قضاوت می کنیم. این را باید به عنوان یک نقص انسانی در نظر گرفت. اما من فکر می کنم در بهترین حالت، علاقه مردم به این ژانر، به علت علاقه ای است که مردم برای درک این مهم دارند که چرا ما به این شیوه رفتار می کنیم.

آیا سریال شما این هدف را دنبال می کند؟

فکر می کنم همین طور باشد. من چندین بار موقعی که در مراحل تولید برنامه بودیم، گفتم: «یک دقیقه صبر کنید، ما داریم این سریال را درباره قاتل های سریالی می سازیم، نه برای قاتل های سریالی.» همه می خواهند سریال تا حد ممکن به جزییات بپردازد، اما در جای خاصی باید از خودتان بپرسید: «این کار ماهیت آزاردهنده ای دارد. آیا لازم است که ما به آن خوراک بدهیم؟ آیا می خواهیم بیشتر درباره بشریت بدانیم یا ما می خواهیم درباره رفتارهای غیرانسانی بدانیم؟» این همیشه پرسش سختی است. متاسفانه، در نهایت، به سلیقه تان بستگی دارد.

آیا این چیزی است که موقع ساختن «هفت» یا «زودیاک» هم با آن کشمکش داشتید؟

من همیشه به شوخی می گفتم که وقتی به آخر هفته ششم فیلم برداری «هفت» برسیم، همه عوامل فیلم باید بروند و از لحاظ روانی بررسی شوند. در عین حال در این مورد هم بسیار حساس بودم که به من می گفتند: «اوه، شما «هفت» را ساخته اید، شما پدر هرزه نگاری شکنجه هستید.» و من هم جواب می دادم: «نه، در فیلم درباره شکنجه صحبت می شود، ولی تماشاگر آن را از سر نمی گذراند. قرار نیست در این فیلم به دلایل دراماتیک تماشاگر همه چیز را تحمل کند.» بنابراین مساله این است که آیا می خواهید بخشی از راه حل باشید یا بخشی از مشکل؟

شما قبلا دلخوری تان را در این مورد ابراز کرده اید که «کارگردان قاتل سریالی» شناخته شوید. آیا موقع ساختن این سریال نگران نبودید که این دیدگاه را تقویت کنید؟

با وجود نگرانی این پروژه را در دست گرفتم، چون این سریالی درباره قاتلان سریالی نیست. این سریال در مورد ماموران اف بی آی است و اینکه چگونه آنها توانستند- با بهره گرفتن از همدلی- افرادی را درک کنند که درک کردن شان بسیار دشوار بود.

این مساله برای من جذاب بود. من به یک عنوان قاتل سریالی دیگر در رزومه کاری ام نیاز ندارم. این فیلم در مورد قاتل سریالی نبود. مثل «زودیاک» است- هرگز نمی دانید این شخص کیست. و در این سریال، او درست همان جا حاضر است و ممکن است با شما صحبت کند.

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای (اسلایدشو) 

گفت و گو با شارلیز ترون، جاناتان گراف و هولت مک کلانی

تهیه کننده و بازیگران سریال «شکارچی ذهن»

وقتی با جاناتان گراف و هولت مک کلانی، ستاره های سریال «شکارچی ذهن» شرکت نتفلیکس ملاقات می کنید، هرگز به این فکر نمی کنید که آن دو نفر اخیرا ۱۰ ماه مشغول سر و کله زدن با تاریک ترین وجوه روان انسان بوده اند.

گراف بازیگری پرطرفدار و محبوب برای بازی در نقش اصلی سریال Looking شبکه HBO و نقش شاه جورج در اجرای «همیلتن» روی صحنه برادوی است. موقعی که مک کلانی، یک بازیگر سرد و گرم روزگار چشیده خوشمزگی می کند و با صدای بلند داستان تعریف می کند، گراف هم می خندد و داستانی تعریف می کند در مورد اینکه چطور اولین پرتاب بازی بیسبال را یاد گرفت.

با وجود این همه شادی و سرخوشی به وضوح می توانید تشخیص بدهید که چرا آنها را به عنوان بازیگران نقش های اصلی «شکارچی ذهن» انتخاب کرده اند. این دارم روانشناختی، که دیوید فینچر و شارلیز ترون مدیریت تولیدش را برعهده داشته اند، دو مامور اف بی آی را دنبال می کند که بازجویی پرونده بدنام ترین قاتلان واقعی را برعهده دارند و در تلاش هستند تا میل و کشش بی معنی به سنت جنایت را درک کنند و احتمالا از آن جلوگیری کنند.

گراف در نقش هولدن فورد ظاهر شده است، یک مامور جوان شسته رفته، با ذهنیتی باز و پذیرا که مصمم است کار مخفیانه اش را در این سازمان درست انجام دهد و مک کلانی نقش بیل تنچ را بازی می کند، یک مامور کارکشته اما بدبین که آنچه را ممکن است پرسش کانونی سریال باشد، بر زبان می آورد: «چطور می توانیم از دیوانه ها جلوتر باشیم، اگر ندانیم که دیوانه ها چگونه فکر می کنند؟»

اکنون در سال ۲۰۱۷ که تشکیل نمایه های شناختی جنایتکاران به یک عملکرد استاندارد و دیرینه بدل شده است و در این فرآیند یک زیرژانر مهم ادبی و سینمایی در فرهنگ پاپ پدید آمده است، نیاز به درک ریشه های رفتار خشونت آمیز، بدیهی به نظر می رسد.

اما داستان «شکارچی ذهن» در دهه ۱۹۷۰ می گذرد، زمانی که به گفته مک کلانی فرهنگ غالب در اف بی آی همچنان بازتاب جهان بینی تنگ نظرانه قدیمی مدیر و بنیانگذار آن، جی. ادگار هوور است. «اف بی آی یکی از محافظه کارترین سازمان های اجرای قانون در جهان بود، بنابراین همدردی کردن با قاتلان در تلاش برای درک آسیب هایی که در کودکی خود دیده اند و ایجاد بینشی در مورد رفتار آنها، چیزی نبود که هوور به آن علاقه مند باشد.»

 شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای

با این حال در آن زمان به نظر می رسید که ماهیت خود جرم در معرض تغییری اساسی است. آشفتگی های اجتماعی دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی نیز با خود چیزی را به همراه داشت که معلوم شد نسلی جدید و وحشتناک از جنایتکاران است- قاتلانی وحشی و درنده مانند دیوید برکوویتز (معروف به «پس سرام»)، تد باندی و ریچارد اسپک بارها و بارها و بدون انگیزه ای آشکار غیر از میل خونریزی دست به جنایت می زدند. پایبند بودن به اصل «ابزار، انگیزه و فرصت» که ماموران قانون برای عمل به آن آموزش دیده بودند، دیگر کافی نبود.

این مجموعه تلویزیونی براساس کتاب «شکارچی ذهن: درون واحد نخبه جنایت سریال اف بی آی» ساخته شده است که جان ای. داگلاس، یکی از پیشگامان نمایه سازی اف بی آی آن را نوشته است. داگلاس در دوره کاری ۲۵ ساله خود با برخی از مخوف ترین و خشن ترین جنایتکاران مصاحبه کرده است.

(گراف نقش بدلی از داگلاس را بازی می کند که گفته می شود شخصیت های «سکوت بهره ها» و «ذهن های جنایتکار» با الهام از او نوشته شده اند. مک کلانی یک نسخه داستانی شده از رابرتز رسلر مامور اف بی آی است که گفته می شود اصطلاح «قاتل سریالی» را پدید آورده است.)

ترون موقعی که مشغول تحقیق در مورد شخصیت آیلین وورنوس، قاتل سریالی برای بازی در نقش برنده جایزه اسکار در فیلم «هیولا» پتی جنکیزن در سال ۲۰۰۳ بود، با نوشته داگلاس آشنا شد. چند سال بعد، او «شکارچی ذهن» را انتخاب کرد و از همان ابتدا آن را به عنوان یک مجموعه تلویزیونی در پنج فصل در نظر گرفت، داستانی که بیشتر از یک اپیزود یک ساعته استاندارد «چگونه جنایتکار به دام افتاد» اضطراب آور بود.

ترون در گفت و گویی تلفنی می گوید که داگلاس و همکارانش «در آهن زمان با اف بی آی مدام در جنگ و جدال بودند که در آن زمان هیچ درکی از همدلی و درک این قبیل افراد نداشت». او می گوید: «فکر می کنم بخش بزرگی از درکی که ما از چنین رفتار نامعقول و نابهنجاری داریم، از این کتاب آمده است.»

ستاره «مکس دیوانه: جاده خشم» که می گوید شیفته «هر نوع رفتار افراطی» شده بود، با وجود ماهیت ناخوشایند این اثر به سمت آن جذب شد.

«من همیشه می خواستم بدانم چرا. چرا شخصی مانند برکوویتز که به شکلی افراطی نیاز به کنترل داشت یا اد کمپر (مشهور به «قاتل دخترهای هم کلاسی») این کارها را انجام داد؟ بسیاری از مردم فکر می کنند که این دلمشغولی خیلی عجیب است، از جمله مادر من، اما به نظر من کار معقولی است که بخواهیم نوری بیندازیم روی چیزی ترسناک و آن را درک کنیم.»

او بلافاصله پروژه را به نزد فینچر برد که برای داستان پردازی در مورد ذهنیت آدم کش ها در فیلم هایی مانند «هفت» و «زودیاک» مشهور بود. می گوید: «من فقط فکر می کردم که او هم مثل من تا حدی دغدغه قاتل های سریالی را دارد. خوشحال شدم وقتی دیدم واقعا علاقه مند است.»

شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای 

ترون و فینچر چند سال با نویسندگانی مانند جو پنهال و جنیفر هالی روی این پروژه کار کردند؛ با هم ۱۰ نسخه فیلم نامه و دستورالعملی برای سریال و فرمول بندی رویکردی برای ترکیب واقعیت و داستان فراهم کردند. تصمیم این بود که با شخصیت هایی که اکنون گراف و مک کلانی بازی کرده اند و با پرداختن دقیق به زندگی نامه های واقعی قاتلان نشان داده شده در سریال، مانند کمپر، تولید را کلید بزنند.

آنها در نهایت این پروژه را به نتفلیکس آوردند که با فینچر در «خانه پوشالی» تجربه موفقی داشت. فینچر چهار اپیزود از «شکارچی ذهن» را کارگردانی کرده و از هر لحاظ هدایت تمام بخش های خلاقانه آن را برعهده دارد.

مک کلانی که بعد از نقش های کوتاهی در «باشگاه مبارزه» و «بیگانه ۳» مشتاق بود با فینچر کار کند، می گوید: «یکی از چیزهای شگفت انگیز در مورد این تجربه این است که در نهایت یک مجموعه تلویزیونی مبتنی بر کارگردان است. عالی است که با کارگردانی رو به رو شوید که سر صحنه یک مجموعه تلویزیونی به همان اندازه توانمند است که سر صحنه فیلم.»

گراف که اولین بار است با فینچر کار می کند، معتقد است که این کارگردان «هیچ نقطه کوری ندارد». او می گوید: «بعضی از کارگردان ها با نویسندگان راحت هستند و بعضی از کارگردان ها با دوربین خوب کار میکنند و بعضی از آنها هم با بازیگران خوب هستند. چیز محشری که در کار دیوید وجود دارد این است که کار هر کسی را بهتر از خود او می تواند انجام دهد، بنابراین کارش در این حد دشوار و محترم و است.»

گراف برخلاف برخی از همکارانش، می گوید که خودش «شخصی نیست که به درد کار قاتل سریالی بخورد. وقتی اولین بار این کتاب را در دست گرفتم، خیلی طول کشید تا توانستم با آن کنار بیایم، چون برای من خیلی ناراحت کننده بود.»

 شکارچی ذهن، سریال قاتلان زنجیره ای

گراف یادآوری می کند که فینچر از همان ابتدا «می خواست ایده کامیک بوکی یک قاتل سریالی را کنار بگذارد)- یعنی از تکرار یک نابغه شرور بدوی به سبک هانیبال لکتر (شخصیت «سکوت بره ها») خیلی شیک می نوشد و به موسیقی کلاسیک گوش می دهند، فاصله بگیرد.

می افزاید: «یکی از چیزهایی که در «شکارچی ذهن» خیلی جالب است این است که به آدم کش های سریالی جنبه ای انسانی می بخشد، به این آدم های بدبخت و غمگین و درب و داغان که آسیب دیده و مشکلات ذهنی پیدا کرده اند. این خیلی ترسناک تر است که به آنها به چشم یک انسان نگاه کنید.»

به گفته ترون، «شکارچی ذهن» به عنوان یک سریال در مورد قاتلان سریالی، یک اثر عمیق روان شناختی است که خیلی بیشتر از جنبه های فجیع و چندش آور را در خود دارد: «در این فیلم هیچ چیز سرهم بندی شده ای وجود ندارد.» یکی از برآشوبنده ترین صحنه ها در بخش های اولیه سریال، گفت و گوی دوم رد است که در مورد ساندویچ های سیب زمینی سرخ شده در کافه تریای زندان صحبت می کنند.

مک کلانی به شوخی می گوید: «ما تنها ماموران اف بی آی در تاریخ تلویزیون هستیم که چندین فصل بدون بیرون کشیدن اسلحه و گفتن «ایست!» کارمان را م کنیم. افرادی که به دنبال هفت تیرکشی و ماشین هستند باید جای دیگری دنبالش بگردند.»

اما برای افرادی که به روانشاسی بیشتر از کشت و کشتار علاقه مند هستند، «شکارچی ذهن» ممکن است به شدت اثرگذار باشد. ترون می گوید: «من واقعا خودخواهانه دیوید را مجبور کردم که برنامه تلویزیونی را بسازد که من، به عنوان یک بیننده، دلم می خواهد تماشا کنم.» با این حال او مطمئن است که بسیاری از مردم مانند او هستند: «غیرممکن است که من تنها آدم عجیب و غریب اینجا باشم.»


منبع: برترینها

داستان زندگی «جی کی رولینگ»، از فقر تا ثروت

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: در سفری با قطار از منچستر به ایستگاه کینگز کراس لندن، شخصیت های هری پاتر، رونالد ویزلی و هرمیون گرنجر در ذهن زنی جوان به نام جوآن رولینگ کاملاً شکل گرفتند. در شش سال پر آشوب بعدی، او دنیایی کاملاً جادویی از جادوگرها را در ذهن خود به وجود می آورد، نام مستعار جی. کی. رولینگ را برای خود انتخاب می کند، و کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» اولین رمان از مجموعه حالا بسیار پرطرفدار هری پاتر را منتشر می کند.

 داستان شگفت انگیز از فقر به ثروت «جی. کی. رولینگ»

از آن زمان، رولینگ تبدیل به پرفروش ترین نویسنده در قید حیات در بریتانیا و یکی از ثروتمندترین زنان در جهان شده است، ولی پیش از تمام این ها، او مادر تنهایی بود که از طریق کمک های دولتی زندگی می کرد.

رولینگ که در جنوب غربی انگلیس متولد شد، در کنار مرز انگلیس و ولز در کنار مادر، پدر و خواهرش بزرگ شد. رولینگ در وبسایت خود نوشته که همیشه می دانسته که روزی نویسنده کتاب خواهد شد: «به محض اینکه فهمیدم نویسندگان چه کسانی هستند، می خواستم که یک نویسنده شوم. من خلق و خویی کاملاً مناسب برای نویسنده بودن دارم؛ در اتاقی تنها بسیار خوشحال هستم و چیزهایی را در ذهن خودم خلق می کنم.»

او اولین کتاب خود (در مورد خرگوشی به نام ربیت) را در سن شش سالگی نوشت، و وقتی مادرش کار او را تحسین کرد، پیش خود فکر کرد که، «خب، پس آن را چاپ کن.» سال های نوجوانی رولینگ خیلی شاد نبود، چرا که خانواده او دچار مشکلات زیادی بود و مبارزه ده ساله مادرش با چندین بیماری اسکلروزیس روی او و خانواده اش تأثیر گذاشته بود.

 داستان شگفت انگیز از فقر به ثروت «جی. کی. رولینگ»

رولینگ ناراحت ترین لحظه در زندگی خود را روزی می داند که مادرش فوت کرد. مادر او در اولین روز سال جدید در سال ۱۹۹۱ زمانی که رولینگ ۲۵ ساله بود، در گذشت. این اتفاق شش ماه بعد از زمانی رخ داد که او نوشتن «هری پاتر» را شروع کرده بود، و او افسوس می خورد که مادرش هیچ وقت نمی دانست که وی در حال نوشتن این کتاب بود. از دست دادن مادرش در نهایت باعث شد که رولینگ در کتابش داستان را به شکلی پیش ببرد که هری پاتر نیز از مرگ والدینش رنج ببرد.

او در مصاحبه ای با روزنامه تلگراف در سال ۲۰۰۶ گفت، «کتاب های من عمدتاً در مورد مرگ هستند». اشاره او نه تنها به مرگ والدین هری پاتر، بلکه علاقه افراطی ولدمورت (نقش منفی اصلی داستان) به جاودانگی نیز است. «من می فهمم که چرا ولدمورت می خواهد بر مرگ غلبه کند. همه ما از آن می ترسیم.»

رولینگ بعد از مرگ مادرش به شمال پرتغال مهاجرت کرد تا شروعی تازه داشته باشد و در آنجا به تدریس زبان انگلیسی پرداخت. او با مردی به نام خورخه آرانتس ارتباط دوستانه پیدا کرد، باردار شد، و به آپارتمان کوچک دو اتاقه ای عزیمت کرد تا با مادر آرانتس زندگی کند. این زوج تصمیم به سقط جنین گرفتد، ولی در اکتبر ۱۹۲۲ با هم ازدواج کردند. رولینگ بعداً صاحب دختری به نام جسیکا در جولای ۱۹۹۳ شد.

 داستان شگفت انگیز از فقر به ثروت «جی. کی. رولینگ»

این ازدواج پر فراز و نشیب تنها ۱۳ ماه طول کشید، و مدت کوتاهی بعد آن، رولینگ و جسیکا به بریتانیا برگشتند تا در ادینبرو اسکاتلند زندگی کنند. او سه فصل از داستان «هری پاتر» ر ا در چمدان با خود حمل کرد.

 
زندگی در آپارتمانی کوچک به همراه دخترش، بدون شغل و بدون پول، باعث شد که رولینگ دچار افسردگی شدیدی شود و خودش می گوید که حتی به فکر خودکشی هم افتاده بود. او مجبور بود که به کمک های دولتی تکیه کند و بیشتر زمان خود را مشغول نوشتن «هری پاتر» در کافه ها بود، در حالی که جسیکا در کلسکه ای کنار او به خواب می رفت. رولینگ در سخنرانی خود در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه هاروارد گفت، «ازدواج بسیار کوتاه مدت من با ناکامی مواجه شد، و من بیکار، یک مادر تنها، و تا حد ممکن فقیر بودم… بر اساس هر نوع استانداردی، من بزرگترین فرد ناموفقی بودم که می شناختم.»

بعد از بارها عدم پذیرش از سوی ناشران وقتی که نسخه دستنویس «هری پاتر و سنگ جادو» را برایشان فرستاد، شرکت انتشاراتی بلومزبری در لندن به چاپ این کتاب در سال ۱۹۹۷ چراغ سبز نشان داد. او به درخواست ناشر، حرف K را به یاد کاتلین مادربزرگ پدری خود به نام مستعارش اضافه کرد چرا که اسم های زنانه در نظر مخاطبان هدفی که شامل پسرهای جوان می شد خیلی جذاب نبود.

بر اساس کتاب «پانزی اوهارا کیست؟: داستان شگفت انگیز ۵۰ تا از محبوب ترین کتاب های جهان»، سه روز بعد از چاپ کتاب هری پاتر در بریتانیا، شرکت انتشاراتی اسکولاستیک مبلغ ۱۰۰ هزار دلار برای کسب حق نشر آن در آمریکا پرداخت کرد که این مبلغ برای کتاب های کودکان تا آن زمان سابقه نداشت. مجموعه هفت کتاب هری پاتر تاکنون بیش از ۴۵۰ میلیون نسخه به فروش رفته، جوایز متعددی برنده شده، به عنوان فیلم اقتباس شده، و زندگی رولینگ را متحول کرده است.

 داستان شگفت انگیز از فقر به ثروت «جی. کی. رولینگ»

در سال ۲۰۱۱، مجله فوربس ارزش رولینگ را ۱ میلیارد دلار تخمین زد، ولی او به خاطر اهدای مقداری از پول خود برای کارهای خیریه از فهرست میلیاردرهای جهان خارج شده است. با این حال رولینگ همچنان در لیست قدرتمندترین سلبریتی های جهان و پردرآمدترین نویسندگان جهان از سوی این مجله قرار دارد.

رولینگ در کتاب خود نوشته که بهترین چیزی که ثروتش به او داده، عدم نگرانی است: «من فراموش نکرده ام که وقتی نگران باشی که پول کافی برای پرداخت قبض هایت داری یا نه، چه حسی دارد. اینکه دیگر مجبور نیستم راجع به آن فکر کنم بهترین نعمت در جهان است.»


منبع: برترینها

شاهکارهای معماری جهان با شیشه‌های رنگی

شیشه های رنگی فضاها را از کلیساهای گوتیک به گالری های هنری و سالن های کنسرت می برد. شیشه های رنگی ساختمان ها را از قرون وسطی بهتر و معماران و دوستداران طراحی امروزی را جذب خود کرده است.

شیشه های رنگی که اغلب به عنوان پنجره یا سقف مورد استفاده قرار می گیرند، در ساختمان های مذهبی مانند مسجد و کلیسا یافت می شوند، اگر چه در قرن ۱۹، استفاده از آن ها برای فضاهای معمولی مانند ساختمان های شخصی، هتل و فروشگاه های بزرگ هم محبوبیت داشت. در این مطلب از آرل، کلیسای گوتیک در پاریس گرفته تا هتلی در مکزیک، می توانید زیباترین پنجره های شیشه ای رنگی را ببینید و متوجه این موضوع شوید که معمارانی مانند فیلیپ جانسون، اسکار نیمایر، آنتونی گائودی در برخی از طرح های نمادین خود از این شیشه ها استفاده کرده اند.

۱- کلیسای برزیل

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
شیشه های رنگی متمایز کلیسای برزیل که توسط اسکار نیمایر ساخته شده است، در سال ۱۹۹۰ توسط ماریان پرتی ایجاد شده است. در این کلیسا ۲۲۰۰۰ فوت مربع از این شیشه ها در رنگ های قهوه ای، سفید، سبز و آبی استفاده شده است.


۲- کلیسای جامع آخن، آلمان

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
ساخت میراث جهانی یونسکو در سال ۷۹۶ تحت امپراطور شارلمانی آغاز شد و در قرون وسطی گسترش یافت. پناهگاه گوتیک با پنجره های شیشه ای رنگی تقریبا ۸۴ فوت است که توسط والتر بنر و آنتون وندلینگ پس از نابودی لعاب های اصلی در جنگ جهانی دوم ایجاد شده است.


۳- کلیسای ژوزف مقدس، فرانسه

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این کلیسای نئوگوتیک در دهه ۱۹۵۰ در شهر بندری در فرانسه برای بزرگداشت ۵۰۰۰ شهروندی کشته شده در جنگ جهانی دوم،زمانی که این شهر تقریبا نابود شده بود، ساخته شد. آگوست پرت مسئول بازسازی شهر و ایجاد این کلیسا بود.


۴- کلیسای سنت، پاریس

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این کلیسا در ایل دولاسیته پاریس واقع شده است و دارای ۱۵ صفحه شیشه ای رنگی است که بیش از هزار شخصیت کتاب مقدس را نشان می دهد. این پنل ها، اخیراً تحت بازسازی ۷ ساله ده میلیون دلاری قرار گرفته اند که در طی بازسازی، این پنجره ها برداشته شد و با لیزر تمیز شدند.


۵- میدان شکرگزاری، دالاس، تگزاس

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
در سال ۱۹۷۷ فیلیپ جانسون یک کلیسای سفید رنگ سه جزئی را برای ایجاد یک مکان آرام در مرکز شهر دالاس ایجاد کرد. سقف این نیایشگاه شامل ۷۳ پنل از شیشه های رنگی است که توسط هنرمند فرانسوی گابریل لویر ایجاد شده است.


۶- کلیسای شهری سنت سباستین ریو دوژانیرو، بزریل

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این کلیسا ظاهری هرمی شکل و چشم گیر دارد که با شیشه های رنگی با طول ۲۰۰ فوت تزئین شده است. ظرفیت کلیسای جامع ریو دو ژانیرو ۲۰ هزار نفراست. کلیسای جامع توسط ادگار فونسکا و در شکل و معماری مدرن و جدید در سال ۱۹۷۶ ساخته شده است. همچنین در زیرزمین آن موزه هنر مقدس قرار دارد.


۷- مرکز فرهنگی شیکاگو، شیکاگو

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
قطر گنبد لوئیس کامفورت تیفانی در مرکز فرهنگی شیکاگو به اندازه ۳۸ فوت می باشد که آن را تبدیل به یکی از بزرگ ترین گنبد هایی با شیشه های رنگی در جهان تبدیل کرده است. این مکان با یک چارچوب چدن با ۳۰۰۰۰ قطعه شیشه های رنگی شبیه ماهی تزئین شده است و همزمان با اولین کتابخانه عمومی شهر در سال ۱۸۹۷ ایجاد شده است. بر روی این گنبد در سال ۲۰۰۸ ترمیم دقیقی انجام شد و در حال حاضر به صورت الکتریکی روشن شده است.


۸- مسجد نصیرالملک، شیراز، ایران

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
ساخت این مسجد در جنوب ایران با شیشه های رنگی، کاشی های رنگارنگ، ستون های حکاکی شده و فرش های بافته شده در قرن نوزدهم به پایان رسیده است. به علت موقعیت استراتژیک آن، نور صبح باعث رنگارنگی ساختمان می شود. و به علت وجود چوب های انعطاف پذیر دیواره های آن از زلزله های یزرگ جان سالم به در برده است.


۹- کلیسای کوچک کالج کینگ ، کمبریج، انگلستان

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
ساخت این کلیسا در سال ۱۴۴۶ توسط هنری ششم آغاز شده و بیش از یک قرن برای ساخت آن صرف شده است. این ساختمان دارای بلندترین طاق در میان کلیساهای جهان است. ۲۶ قاب از شیشه های رنگی در بیش از یک قرن تحت نظر هنری هشتم در آن نصب شده است که می خواست از آن ها برای نمایش قدرت رهبری خود بعد از شکست رم استفاده کند.


۱۰- کلیسا ساگرادا فامیلیا، بارسلون

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
شاید بتوان گفت که بهترین کار آنتونی گائودی، ساخت این کلیسا با رنگین کمانی از شیشه های رنگی می باشد. اگرچه ساخت این مکان از سال ۱۸۸۲ شروع شد اما او هیچ پنجره نصب شده ای را بر روی آن مشاهده نکرد و فقط چند دستورالعمل برای خواسته هایش برای آن ها گذاشت و هنوز پروسه ساخت در حال ادامه است. اخیرا معمار آن جردی فائولی اعلام کرده است که ساخت این کلیسا در سال ۲۰۲۶ ،درست یک قرن بعد از مرگ گائودی،به اتمام می رسد.


۱۱- گالری لافایت، پاریس

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این مکان، یک فروشگاه معروف و با شکوه فرانسوی است که دارای آوازه ای جهانی است. گالری لافایت در بلوار اوسمان در منطقه ۹ پاریس واقع شده است که در سال ۱۹۱۲ تکمیل شده است. شاید مهم ترین ویژگی آن گنبد ۱۴۱ فونی باشد که توسط شیشه ساز معروف فرانسوی به نام ژاک گرابر به منظور ایجاد نور برروی خریداران ایجاد شده است و گزارش شده است که سالانه نزدیک به ۱٫۵ میلیارد دلار صرف بازار مد می کند.


۱۲- هتل گرن سیوداد دو مکزیکو، مکزیک

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای

این فروشگاه با فروشگاههای بزرگ با سقف تیفانی رنگ آمیزی شیشه ای در لابی، در پیش بینی بازیهای المپیک ۱۹۶۸ به یک هتل لوکس تبدیل شد. سقف آن که میراث کشور آمیرکا میانی است، توسط هنرمند فرانسوی به نام ژاک گرابر طراحی شده و همچین دارای یک لوستر مدل لوئی پانزدهم می باشد.


۱۳- نگارخانه ملی ویکتوریا، ملبورن، استرالیا

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این گالری وسیع که توسط معماری به نام روی گروند طراحی شده است، توسطدولت استرالیا به تصویب رسیده است و از آگوست ۱۹۶۸ بازگشایی شد. در آن زمان سقف های آن با شیشه های رنگی جزء بزرگترین سقف های جهان بود و شامل شیشه های وارداتی از فرانسه و بلژیک بود.


۱۴- کلیسای یورک مینستر، یورک، انگلستان

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این مکان یکی از بزرگترین کلیساهای یونانی گوتیک شمال اروپا شامل یک مجموعه ی قابل توجه از شیشه های رنگی قرون وسطایی، از جمله پنجره هایی با برخی از قدیمی ترین تصاویر ثبت شده ی معماری است. در اواخر قرن ۱۳، آن ها را لعاب شیشه ای داده اند و چندین شخصیت کامل را در طاقچه تزئینی به آن اضافه کرده اند.


۱۵- کلیسای نوتردام ، پاریس

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
علاوه بر معماری گوتیک معروف فرانسوی، این کلیسای جامع از معروف ترین شیشه های رنگی جهان است. در این تصویر، پنجره رز جنوبی، هدیه ای از لوئی نهم، قرار دارد که توسط جین دچلاس و پیر دمونتریول ساخته شده است. آن در سال ۱۲۶۰ نصب شده اند و قطر پنجره ۴۲ فوت می باشد و شامل ۸۴ شیشه تقسیم شده به ۴ دایره می باشد و آن در مقابل پنجره شمالی عمل می کند که در دهه قبل تکمیل شده است.


۱۶- قصر موسیقی کاتالان، بارسلون

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این سالن کنفرانس توسط معمار کاتالان لوییز دومانچه ای مونتانردر سال ۱۹۰۸ ساخته شده و دارای یک پنجره شیشه ای رنگی است که دارای یک تصویر سه بعدی از خورشید است. این بنا جزء میراث جهانی یونسکو می باشد. این مکان دارای آثار هنری دیگری مانند مجسمه بتهوون و انسلم کلیو است.


۱۷- کلیسای باسیلیکا دلا سانتیسیما، ایتالیا

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
در حالیکه هنرمندان مجبور به کار در ساختمان بودند، باسیلیکا دلتا سانتیسیما چند نفر از بزرگترین هنرمندان باروک از قرن هفدهم را استخدام کرده بود. کلیسا به علت بمب گذاری جنگ جهانی دوم به وضع بدی تخریب شده بود و نیاز به بازسازی داشت.


۱۸- کلیسای جامع زالتسبورگ، اتریش

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای
این مکان توسط معمار ایتالیایی، سانتینو سولاری ساخته شده است. این کلیسا در بیرون شهر اتریش است و مملوء از معماری خیره کننده است. کلیسای ساخته شده در قرن هفدهم، محل غسل تعمید ولفگانگ آمادایوس موتزارت بود.


۱۹- صومعه ملک ابی، اتریش

 19 مورد از هیجان انگیزترین پنجره های رنگی شیشه ای

گچ کاری های سقف این صومعه توسط نقاش برجسته باروک، مایکل جوهان در قرن ۱۷ کامل شده است. این صومعه بر روی یک رخساره سنگی واقع در کنار رودخانه دانوب قرار دارد.


منبع: برترینها

فواید استفاده از قفسه‌های بدون درب در آشپزخانه

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: اگر به دنبال دکوراسیون مناسب برای آشپزخانه خود هستید و تصاویر و مدل های مختلفی را برای یافتن نمونه های ایده آل خود دیده اید، احتمالا با ما هم نظر هستید که اکثر آشپزخانه های مدرن و زیبا، دارای قفسه هایی باز و بدون درب هستند.

شاید تصور کنید که استفاده از این قفسه ها، راه خوبی برای نشان دادن ست های بشقاب و فنجان ها، و به کارگیری طرح و رنگ ظروف و وسایل آشپزی به منظور تزئین فضای آشپزخانه است. اما در اینجا مزیت های دیگری را نیز با هم بررسی خواهیم کرد، که شاید در تصمیم گیری شما برای نوسازی و چیدمان آشپزخانه تان موثر باشد و بتوانید با اطمینان بیشتری از قفسه های بدون درب در دکوراسیون آشپزخانه استفاده کنید.

۱٫ فضای نگهداری ظروف را برایتان افزایش می دهند

اغلب فضای بالای کابینت های آشپزخانه بدون استفاده باقی می مانند. دسترسی به این نقاط از آشپزخانه معمولا به قدری سخت و دشوار است که از آنها چشم پوشی می کنیم و عملا بخش زیادی از فضای نگهداری ظروف و وسایل آشپزخانه را بی استفاده می گذاریم. احتمالا اگر وسیله ای را در قسمت های بالای کابینت ها بگذارید، هر بار استفاده از این وسایل، به کابوسی برایتان تبدیل خواهد شد و برای برداشتن آنها حتما باید روی کانتر بایستید تا دستتان به آن قسمت های بالایی برسد.

از طرفی گوشه های دیوارها هم معمولا با ساختن کابینت های درب دار، تبدیل به فضاهایی بلا استفاده خواهند شد و نمی توانید ظروف و وسایل زیادی در این قسمت ها جای دهید. اما اگر به جای این کابینت های حجیم و دارای درب، از قفسه های طبقه ای ساده استفاده کنید، تمام این قسمت های دور از دسترس برایتان قابل استفاده خواهند شد و مطمئنا به این ترتیب فضای بیشتری برای نگهداری و قرار دادن ظروف در اختیار خواهید داشت.

 مزیت های استفاده از قفسه های بدون درب در آشپزخانه

۲٫ مهمانانتان احساس راحتی و صمیمیت بیشتری خواهند داشت

قفسه های باز و بدون درب، به مهمانان و افراد غریبه ای که وارد آشپزخانه تان می شوند، این احساس را منتقل می کنند که می توانند هر چه لازم داشته باشند را بردارند و به نوعی اختیار عمل خواهند داشت. مطمئنا همین مسئله باعث ایجاد گرما و صمیمیت بیشتر در محیط آشپزخانه خواهد شد، و برای پیدا کردن هیچ وسیله ای نیاز به جستجوی زیاد و باز کردن درب های کابینت ها نخواهد بود. به همین خاطر با خیال راحت به مهمانان و دوستانتان می توانید بگویید که از خودشان پذیرایی کنند و آنها بدون هیچ سوالی استکانی برمی دارند و برای خودشان چای می ریزند!

۳٫ فضا روشن تر و دلبازتر به نظر خواهد رسید

در خانه های امروزی که اغلب آشپزخانه هایی کوچک با فضای محدود دارند، استفاده از دکوراسیونی متناسب، که بتواند این فضاهای کوچک را دلبازتر و روشن تر نشان دهد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کابینت های دارای درب، ناخوداگاه موجب محدود شدن فضای آشپزخانه شده و دیوارها را به طور کامل می پوشانند. اما اگر از قفسه های باز استفاده کنید، ضمن استفاده کاربردی از فضا، در محیط های کوچک، محدودیت کمتری ایجاد خواهید کرد و به این ترتیب فضای آشپزخانه بازتر و بزرگ تر به نظر خواهد رسید.

 مزیت های استفاده از قفسه های بدون درب در آشپزخانه

۴٫ گردگیری و مرتب کردن وسایل ساده تر می شود

انجام گردگیری وسایل درون کابینت ها و مرتب کردن آنها، کاری است که هر چند وقت یک بار باید انجام شوند و در هر شرایطی که باشید برایتان امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. قفسه های بدون درب از این نظر کار شما را بسیار راحت می کنند و تنها با یک گردگیری ساده و چیدن مجدد وسایل روی طبقات می توانید آنها را مرتب کنید و بدون دردسر، همیشه آشپزخانه ای مرتب و تمیز داشته باشید.

به علاوه از آنجا که همیشه تمام ظروف و وسایل در دسترستان هستتند، و به راحتی از آنها استفاده می کنید، هیچوقت گرد و غبار فرصت نشستن روی آنها را نخواهند داشت! در ضمن بعد از هر بار استفاده از وسایل و بعد از شستن ظروف، خیلی راحت می توانید آنها را در جای خودشان بچینید و به این ترتیب هیچوقت آشپزخانه تان نامرتب و به هم ریخته نخواهد بود. احتمالا این مزیت را در زمان هایی که مهمان های زیادی در خانه دارید بیشتر احساس خواهید کرد.

 مزیت های استفاده از قفسه های بدون درب در آشپزخانه

۵٫ ساخت و نصب قفسه های بدون درب ارزان تر است

معمولا سفارش و ساخت کابینت های آشپزخانه، صرف هزینه بالایی را طلب می کند و به همین دلیل به ندرت به فکر تعویض و نوسازی آنها می افتید. اما قفسه های بدون درب کار شما را از این بابت هم راحت خواهند کرد. از آنجا که این قفسه ها اغلب ساده و بدون طراحی خاصی هستند، نیازی به صرف هزینه های زیاد نخواهید داشت و با کمترین مبالغ می توانید فضای مناسبی را برای چیدن وسایل و ظروف آشپزخانه مهیا کنید. مسئله مهم دیگر این است که این قفسه ها طراحی پیچیده و خاصی ندارند و به همین دلیل لازم نیست نگران قدیمی شدن مدل ها و از مد افتادن جنس و رنگ و طرحشان باشید.

۶٫ می توانید ظروف خاص خودتان را در قفسه ها به نمایش بگذارید

قفسه های باز و بدون درب، جنبه تزئینی بسیار خوبی هم دارند و برای به نمایش گذاشتن ظروف خاص با رنگ ها و طرح های ویژه، فرصت خوبی را برایتان فراهم می کنند. پس به جای صرف وقت و هزینه برای مدل های کابینت ها و نگرانی از بابت هماهنگی رنگ آنها با دیگر وسایل و اجزای آشپزخانه، کافی است از قفسه هایی ساده استفاده کنید و در عوض از ظروف و وسایل کوچک آشپزخانه به عنوان اجزای دکوراتیو بهره گیرید.

 مزیت های استفاده از قفسه های بدون درب در آشپزخانه

۷٫ تست قفسه های باز برایتان هیچ هزینه ای ندارد

یکی از بهترین ویژگی هایی که می تواند شما را ترغیب به انتخاب قفسه های باز و بدون درب کند، این است که به راحتی می توانید با برداشتن درب کابینت های کنونی خودتان، استفاده از این قفسه ها را تست کنید. مطمئنا اگر از این مدل قفسه ها خوشتان نیامد و مزیت هایی که در اینجا برشمردیم، شما را قانع نکرد، می توانید دوباره درب کابینت هایتان را در سر جای خودشان قرار دهید و دکوراسیون آشپزخانه خودتان را بر اساس کابینت هایی که همین حالا نصب کرده اید، طراحی کنید.

مزیت های استفاده از قفسه های بدون درب در آشپزخانه 


منبع: برترینها

ترامپ قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام می کند

خبرگزاری رویترز به نقل از چند مقام دولتی آمریکا خبر داد ترامپ روز چهارشنبه آینده در یک سخنرانی ، بیت المقدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی شناسایی می کند اما انتقال سفارت آمریکا را به تعویق می اندازد.

به گزارش ایرنا، خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام ارشد دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا خبر داد که او قصد دارد روز چهارشنبه در یک سخنرانی شهر «قدس» را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کند.

این خبرگزاری همچنین به نقل از دو مقام دیگر افزود که به رغم این اقدام، انتظار می رود ترامپ انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس را که از وعده های انتخاباتی او بود، دوباره به تعویق بیاندازد.

به نوشته رویترز، این اقدام ممکن است به تلاش های نوپای دولت ترامپ در راستای پیشبرد مذاکرات سازش میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیان که توسط «جرد کوشنز» داماد و مشاور ارشد او هدایت می شود، آسیب جدی وارد کند.

از سوی دیگر، این اقدام می تواند رضایت حامیان دست راستی و طرفدار رژیم صهیونیستی ترامپ در انتخابات گذشته ریاست جمهوری آمریکا را فراهم کند.

با این وجود، یک مقام ارشد دولت ترامپ که رویترز نامی از او نبرده است، گفت که این تصمیم هنوز قطعی نیست و ممکن است، تغییر کند.

از سال ۱۹۹۵ میلادی که کنگره آمریکا قانونی برای انتقال سفارت این کشور در تل آویو وضع کرد، همه رئیسان جمهوری آمریکا هر ۶ ماه یک بار اجرای این قانون را به مدت ۶ ماه به تعویق انداخته اند.

انتظار می رود که ترامپ نیز که تا کنون دو بار چنین فرمانی را امضا کرده، بار دیگر اقدام به تعلیق این قانون کند.

این در حالی است که چند مقام دولت ترامپ به رویترز گفتند که او دستوری برای تهیه برنامه ای بلندمدت برای انتقال سفارت را در دست بررسی دارد تا مشخص کند که تصمیم او قطعی است.


منبع: عصرایران

تمبر، سکه و اسکناس؛ بازار دستفروشان کهنه کار (عکس)

وعده وزیر ورزش بعد از همگروهی ایران با اسپانیا و پرتغال تمبر، سکه و اسکناس؛ بازار دستفروشان کهنه کار (عکس) ترامپ قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام می کند گروه مرگی که برای ایران نعمت است چرا از قرار گرفتن در گروه «مرگ» خوشحالم؟ وقتی سرانه گوش دادن به موسیقی در کشور از سرانه مطالعه بالاتر است فعالیت فیزیکی از بیماری‌های قلبی جلوگیری می‌کند مدیریت بحران کرمان: ۱۰ نفر از مصدومان زلزله کرمان در بیمارستان‌ها بستری هستند آمار پس‌لرزه‌های زلزله هجدک کرمان به ۱۱۷ رسید وزیر خارجه روسیه: نمی توان ایران را منزوی کرد/ در کنار ایران مشغول کارهای خوبی در سوریه هستیم

کاش روسری سر کردن مرد تایلندی در ایران دروغ بود  (۲۵ نظر)

۲۶ هدیه ایران به اسرائیل!  (۲۰ نظر)

رفیقان کجایید؛ دقیقاً کجایید  (۱۴ نظر)

میزان حال فعلی افراد است اما نه برای احمدی نژاد  (۱۲ نظر)

دختر ایرانی به جای آنجلینا جولی، عروس مرده شد (+عکس)  (۱۱ نظر)

چرا روسری مربی مرد تایلندی به حجاب اجباری ربطی ندارد؟  (۵ نظر)

ایران در گروه مرگ / ایران، اسپانیا و پرتغال و مراکش در گروه دوم مسابقات  (۳ نظر)

شلیک پیشرفته ترین موشک بالستیک کره شمالی/ همه خاک آمریکا در تیررس پیونگ یانگ  (۳ نظر)


منبع: عصرایران

وعده وزیر ورزش بعد از همگروهی ایران با اسپانیا و پرتغال

وزیر ورزش و جوانان گفت : تیم ایران در بزرگ‌ترین رویداد ورزشی جهان بعد از المپیک به میدان می رود و هر چند در گروه سختی قرار گرفته ایم ولی امیدوارم تیم ایران بهترین نتیجه را در بین تیم های آسیایی بگیرد.

به گزارش ایلنا، مسعود سلطانی فر به پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان گفت : هم گروهی با بزرگان فوتبال جهان نظیر اسپانیا و پرتغال فرصت بسیار خوبی برای فوتبال ایران و نمایش شایسته توان بهترین تیم آسیایی است

وزیر ورزش و جوانان ادامه داد : تیم ایران درمرحله انتخابی جام جهانی بدون شکست یکی از بهترینها بود و امیدوارم در مرحله نهایی جام جهانی هم با قدرت ، توان فوق العاده فوتبال ایران را به نمایش بگذاریم

دکتر سلطانی فر گفت : خوشبختانه اولین بازی ما در مقابل مراکش است و امیدوارم با کسب نتیجه ای مناسب به مصاف دو تیم دیگر گروه برویم.

دکتر سلطانی فر با اشاره به تدارک وسیع فدراسیون فوتبال و حمایت وزارت ورزش و دولت از برنامه های فدراسیون و تیم ملی گفت : بهترین تدارکات و بازیهای دوستانه را تا قبل از شروع جام جهانی روسیه برای تیم ملی و دفاع از هویت و حیثیت فوتبال ملی در نظر خواهیم گرفت.


منبع: عصرایران