هرم ارزش‌ها، کلید جلب وفاداری مشتری

زمانی که مشتریان، محصول یا خدماتی را ارزیابی می‌کنند، دو عامل مهم را در مقابل هم قرار می‌دهند: ۱) ارزش ادراکی، ۲)قیمت. ارزش ادراکی یا Perceived Value به معنای ارزش، اهمیت یا احساسی است که یک مشتری نسبت به محصول یا خدمات در ذهنش دارد. این ارزش، ارتباطی به قیمت کالا ندارد. بازاریابان بخش اعظمی از زمان و انرژی خود را صرف مدیریت قیمت می‌کنند و از طرف دیگر از این معادله غافلند، زیرا افزایش قیمت‌ها با سرعت بیشتری آنها را به درآمد مورد‌نظرشان می‌رساند و قیمت‌گذاری بخش آسان ماجرا است.

اما اینکه از نظر مشتری چه چیزی واقعا ارزشمند است، موضوعی است مربوط به حوزه روانشناسی که به سادگی قابل توضیح نیست. در ادامه می‌خوانیم که تیم‌های رهبری چگونه می‌توانند طرف دیگر این معادله را مدیریت و ارزش بیشتری را چه از نظر کارکردی (مثل صرفه‌جویی در زمان یا کاهش هزینه‌ها) و چه احساسی (مانند کاهش استرس یا ایجاد سرگرمی) به مشتری ارائه کنند. روش تجزیه و تحلیل انتخاب گسسته (Discrete Choice Analysis) و سایر تکنیک‌های تحقیقاتی، ابزارهایی قدرتمندند اما این روش‌ها طراحی شده‌اند تا واکنش مشتریان نسبت به پیش‌فرض‌ها را اندازه‌گیری کنند؛ یعنی اندازه‌گیری آنچه گمان می‌رود برای مشتریان ارزشمند باشد. مدیران با این مفاهیم کاملا آشنا هستند و قضاوت درباره آنها چندان مشکل نیست. اما کشف مفاهیم جدید، نیازمند پیش‌بینی و یافتن پاسخ این سوال است که «مشتریان چه چیزهای دیگری را ارزشمند قلمداد می‌کنند؟»

اینکه یک محصول یا خدمات ارزشمند است یا نه، کاملا نسبی است و به دید مشتری بستگی دارد. اما ملاک‌هایی برای سنجش ارزش وجود دارند که در سراسر جهان پذیرفته شده‌اند و با کمک آنها شرکت‌ها می‌توانند تکنیک‌های بازاریابی خود را ارتقا داده یا به کلی تغییر دهند. یک مدل «ارزش از نگاه مصرف‌کننده» به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا ارزش‌های جدید را کشف و در صورت امکان آن را در قالب محصول یا خدمات ارائه کنند. تحقیقات ما نشان داده که یک «مجموعه ارزش» مناسب، باعث افزایش وفاداری مشتری، تمایل بیشتر او به خریداری از یک برند خاص و رشد پایدار درآمد می‌شود.

هرم ارزش‌ها کلید جلب وفاداری مشتری 
هرم عناصر سی‌گانه

به‌منظور طراحی هرم ارزش‌ها، ۳۰ عنصر ارزش را شناسایی و آنها را در چهار گروه طبقه‌بندی کرده‌ایم: کارکردی، احساسی، تغییردهنده زندگی و تاثیر اجتماعی. بعضی از این ارزش‌ها درونی‌ و پاسخگوی نیازهای شخصی مصرف‌کننده‌اند، مثل عنصر «انگیزش» که شرکت Fitbit، تولیدکننده تکنولوژی‌های پوشیدنی، آن را در اولویت قرار داده است. سایر ارزش‌ها بیرونی‌اند و به مشتری کمک می‌کنند تا با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند.

در تحقیقاتمان، گفته‌های مشتریان درباره یک محصول را عینا منعکس نمی‌کنیم بلکه این گفته‌ها را تفسیر و معنای پنهان آن را کشف می‌کنیم. مثلا وقتی کسی می‌گوید فلان بانک «کار راه انداز» است، این یعنی ترکیبی از چهار عنصر «صرفه‌جویی در زمان»، «بی‌دردسر بودن»، «ساده‌سازی» و «کاهش زحمت». هرم عناصر ارزش در واقع شکل گسترش‌یافته هرم سلسله ‌مراتب نیازهای مازلو است.۳۰ سال تجربه و تحقیقات کیفی و کمی در حوزه مشتری، پشتوانه ما در طراحی هرم ارزش‌ها بوده است. در بسیاری از این تحقیقات از تکنیک مصاحبه نردبانی (Laddering Technique) استفاده شده است که در آن، ترجیحات اولیه مشتریان را مورد بررسی قرار می‌دهند تا ببینند چه عواملی در آنها انگیزه ایجاد می‌کند.

هرم عناصر ارزش از سلسله مراتب نیازهای «آبراهام مازلو» نشات گرفته که نخستین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. به باور مازلو، اعمال انسان برخاسته از میل به تامین طیفی از نیازها است، از نیازهای اولیه (امنیت، گرما، غذا و استراحت) گرفته تا نیازهای پیچیده (عزت نفس و نوع‌دوستی). این روزها تقریبا همه بازاریابان با هرم مازلو آشنا هستند. مقایسه هرم مازلو با مدل ما می‌تواند مفید باشد. نیازها در مدل مازلو به‌صورت یک هرم طبقه‌بندی شده‌اند. در کف هرم نیازهای روانشناختی و امنیتی و در راس آن خودتعالی و خودشکوفایی قرار دارند. فرضیه رایج این است که مردم نمی‌توانند به نیازهای سطوح بالاتر دست پیدا کنند مگر اینکه نیازهای سطوح پایین‌تر را برطرف کرده باشند. خود مازلو دیدگاه موشکافانه‌تری داشت و معتقد بود که ده‌ها الگوی تامین نیاز می‌تواند وجود داشته باشد.

در هرم ارزش‌ها نیز قدرتمندترین ارزش‌ها در راس قرار دارند و برای آنکه بتوانیم ارزش‌های سطوح بالاتر را به مشتری ارائه کنیم، باید دست کم بعضی از عناصر کارکردی را که جزء لازمه‌های یک محصول هستند به مشتری عرضه کنیم. اما بسیاری از محصولات موفق دنیا ترکیبی از عناصری از تمامی سطوح هستند.بسیاری از این عناصر قرن‌ها وجود داشته‌اند اما شکل ظاهری آنها در گذر زمان تغییر کرده است. عنصر «برقرارکننده ارتباط» ابتدا از سوی نامه‌رسان‌های پیاده و چاپارهای سواره به مردم ارائه می‌شد. سپس تلگراف آمد و پست بادی و تلفن و اینترنت و ایمیل و الی آخر.

میزان اهمیت این عناصر، بسته به فرهنگ‌، صنعت و منطقه جغرافیایی تغییر می‌کند. برای مثال عنصر «نوستالژی» ممکن است برای کشاورزانی که از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کنند کوچک‌ترین اهمیتی نداشته باشد اما «کاهش ریسک» و «درآمدزایی» برای آنها بسیار حیاتی است. همچنین، طی تاریخ، عنصر خودشکوفایی برای بسیاری از مصرف‌کنندگان غیرقابل دسترس بوده است چون اغلب آنها دغدغه مهم‌تری داشتند؛ زنده ماندن یا همان بقا. اما هر چیزی که در زمان صرفه‌جویی می‌کرد یا هزینه‌ها را کاهش می‌داد برای آنها ارزشمند بود.

افزایش درآمد

آیا میان این عناصر و عملکرد شرکت‌ها ارتباطی وجود دارد؟ ما برای یافتن پاسخ این سوال، از بیش از ۱۰ هزار مصرف‌کننده آمریکایی نظرسنجی به عمل آوردیم و از هر شرکت‌کننده خواستیم تا یکی از ۵۰ شرکت بزرگ آمریکا را (از نظر ارائه ارزش‌های سی‌گانه) رتبه‌بندی کند و به تک‌تک عناصر از یک تا ده نمره دهد. سپس به بررسی ارتباط میان این رتبه‌بندی‌ها، شاخص NPS و رشد درآمد این شرکت‌ها پرداختیم (شاخص NPS یکی از رایج‌ترین مقیاس‌ها برای سنجش وفاداری مشتری است).

فرضیه اول: شرکت‌هایی که در چند عنصر، رتبه بالا دریافت کرده بودند، مشتریان وفادارتری داشتند. نظرسنجی ما این فرضیه را تایید می‌کرد. شرکت‌هایی مثل اپل، سامسونگ و آمازون در چهار عنصر یا بیشتر، رتبه ۸ یا بالاتر را دریافت کرده بودند. شاخص NPS این شرکت‌ها به‌طور میانگین، سه برابر شرکت‌هایی بود که تنها در یکی از عناصر، نمره بالا گرفته بودند. البته گنجاندن تمامی ۳۰ عنصر در یک محصول، غیر واقع‌بینانه است. اپل که یکی از قدرتمندترین شرکت‌های مورد مطالعه ما بود، تنها توانست در ۱۱ مورد، رتبه بالا را دریافت کند.

فرضیه دوم: در شرکت‌هایی با رتبه بالا در چند عنصر، نرخ رشد درآمد بالاتر است. در شرکت‌هایی که در چهار عنصر یا بیشتر، رتبه بالا دریافت کرده بودند، نرخ رشد درآمد چهار برابر شرکت‌هایی بود که تنها در یک زمینه موفق عمل کرده بودند.

اما آیا ارتباطی میان این عناصر و افزایش سهم بازار شرکت‌های دیجیتال وجود دارد؟ براساس تحقیقات ما، پاسخ این سوال مثبت است. شرکت آمازون را در نظر بگیرید. این شرکت هنگام تولید «آمازون پرایم» در سال ۲۰۰۵، با تمرکز بر «کاهش هزینه‌ها» و «صرفه‌جویی در زمان»، امکان ارسال دو روزه با پرداخت سالانه تنها ۷۹ دلار را برای مشتریان فراهم آورده بود. سپس دامنه این ارزش‌ها را گسترش داد و «کاهش ریسک»، «برقرارکننده ارتباط» و «سرگرمی» را در قالب چند قابلیت به پرایم افزود. هر عنصر، طیف جدید و بزرگ‌تری از مشتریان را جلب کرد تا جایی که امروز، پرایم حدود ۴۰ درصد از سهم بازار ایالات‌متحده را از آن خود کرده است.

هرم ارزش‌ها کلید جلب وفاداری مشتری 
سه حقیقت مهم درباره عناصر ارزش

برای اینکه شرکت‌ها بتوانند طرف دیگر معادله را مدیریت کنند، این سوالات را مطرح کردیم: آیا بعضی از عنصرها از بعضی دیگر مهم‌ترند؟ آیا شرکت‌ها برای دستیابی به موفقیت باید به ارزش‌های رأس هرم دست پیدا کنند یا ارائه ارزش‌های سطوح کارکردی به تنهایی کفایت می‌کند؟ ما با بررسی داده‌هایمان به نتایج جالبی دست یافتیم:

۱- بعضی ارزش‌ها از بقیه مهم‌ترند. در تمامی صنایع مورد مطالعه ما «کیفیت»، مهم‌ترین عامل تاثیرگذار بر حمایت مشتری (Customer Advocacy) است. تمامی محصولات و خدمات باید میزان مشخصی از کیفیت را دارا باشند و هیچ عنصر دیگری نمی‌تواند جایگزین کیفیت شود.

۲- پس از کیفیت، اهمیت سایر عناصر به صنعت مربوطه بستگی دارد: مثلا در بانک‌ها «امکان دسترسی» و در شرکت‌های تلویزیونی و خواربار فروشی‌ها «تنوع» در رتبه دوم قرار دارند.

۳- از نظر مشتریان، شرکت‌های دیجیتال ارزش بیشتری ارائه می‌کنند. به‌عنوان مثال، رتبه‌ای که شرکت «زاپوس» در زمینه ارائه دو ارزش «صرفه‌جویی در زمان» و «کم‌دردسر بودن» دریافت کرده دوبرابر رقبای سنتی‌اش است.

چگونه این ارزش‌ها را به‌کار گیریم؟

هرچند الگوهای ذکر شده حائز اهمیت هستند، اما آنچه مهم است، توانایی ارزش‌ها در حل چالش‌های کسب‌وکار و به‌ویژه افزایش درآمد است. شرکت‌ها می‌توانند روی عناصری تمرکز کنند که ارزش‌های محوری سازمان را شکل می‌دهند تا به این ترتیب از رقبای خود پیشی گرفته و نیازهای مشتریان را رفع کنند. بعضی شرکت‌ها با بهره‌گیری از مدل ما محصولات خود را اصلاح کرده‌ تا ارزش بیشتری را به مشتریان عرضه کنند. بعضی از سازمان‌ها با استفاده از این ارزش‌ها توانسته‌اند نقاط قوت و ضعف خود از نگاه مشتریان را شناسایی کنند.

ابتدا باید ببینید کدام عناصر در صنعت شما بیشترین اهمیت را دارند و در زمینه ارائه آن ارزش‌ها در مقایسه با رقبا چه جایگاهی دارید. اگر در تامین ارزش‌های اصلی از رقبا عقب مانده‌اید، باید پیش از اضافه کردن ارزش‌های جدید، ارزش‌های قبلی را تقویت و در صورت لزوم اصلاح کنید. مدل هرم ارزش‌ها زمانی بیشترین بازدهی را دارد که رهبران سازمان‌ها آن را به‌عنوان فرصتی برای رشد قلمداد کنند و ارائه ارزش‌ را به یک اولویت تبدیل کنند. ارزش‌ها مهم‌اند، به همان اندازه که وفاداری مشتری، قیمت‌گذاری و مدیریت هزینه‌ها حائز اهمیت‌ هستند.

شرکت‌ها می‌توانند ارزش‌های خود را در این حوزه‌های کلیدی بهبود بخشند: توسعه محصول جدید، قیمت‌گذاری و دسته‌بندی مشتریان. می‌توانید ارزش‌هایی را به محصول فعلی خود اضافه کنید یا به دنبال ایده‌هایی برای تولید محصولات جدید باشید. از نظر مدیران، قیمت‌گذاری یکی از مهم‌ترین اهرم‌ها در مدیریت تقاضاست چون وقتی تقاضا پایدار باشد، قیمت بالا مستقیما به سود بیشتر منجر می‌شود. اما از سوی دیگر، قیمت بالا معادله ارزش مصرف‌کننده را بر هم می‌زند. بنابراین پیش از هرگونه اقدامی برای افزایش قیمت، باید افزایش ارزش به محصول را نیز در نظر داشته باشید.


منبع: برترینها

خلق نوآوری در شرکت­‌های بزرگ

شرکت فورد به‌تازگی تبلیغاتی منتشر کرده که در آن­ به تلاش­ها و تحقیقات این شرکت برای حل مشکلات حمل‌ونقل مردم پرداخته شده است. این روزها بسیاری شرکت­های قدیمی و بزرگ برای نشان دادن پیش‌گام بودنشان و در رقابت با استارت­آپ های نوظهور در بازار مانند واتس­اپ، اسلک و اسنپ‌چت دست به تحقیقات و اقدامات مشابه فورد می­زنند. ابداعات و نوآوری­های این شرکت­ها به‌ویژه در عرصه­هایی است که تحقیقات و برنامه­های توسعه داخلی به قدر کافی پاسخ‌گو نیستند.

با توجه به موج پیش­رونده تاکتیک­های نوظهور این شرکت­ها، جرمیا اویانگ و جیمی زیمانسکی به مطالعه عملکرد این شرکت­ها و چگونگی تنظیم تاکتیک­های اجرایی­شان بر اساس برنامه­های طولانی­مدت ابداع و نوآوری پرداختند. تاکنون گزارش­های زیادی درباره ابداعات شرکت­های مختلف منتشر شده است. اما در این مطالعه اویانگ و همکارانش تلاش کردند نشان دهند که آن­ها چگونه و با چه روش­هایی به این نوآوری­ها دست پیدا می­کنند، و هم‌چنین نقاط قوت و ضعف هر یک از این روش­ها چیست. اویانگ به همراه تیم خود ۴۰ شرکت بزرگ را در طول شش ماه بررسی کرده تا بفهمند اولا ابداع و نوآوری چطور در این شرکت­ها تعریف می­شود، و ثانیا آن­ها چطور تلاش می­کنند تا تاثیر و کارآمدی خود را نشان دهند. در نتیجه این مطالعات آن‌ها به ۱۰ روش اصلی­ مورد استفاده این شرکت­ها برای نوآوری و ابداع و تقویت سیستم­هایشان برای جلوگیری از ورشکستگی دست یافتند.

همه مدل‌های خلق نوآوری در شرکت­‌های بزرگ 

تیمی از متخصصان نوآوری

اولین و پرطرفدارترین روش که رویکردی درون‌سازمانی دارد و حدود ۷۹ درصد از مشارکت­کنندگان آن را جزو سه برنامه اول خود برای نوآوری اعلام کرده­اند، گرد هم آوردن متخصصان تمام­وقت یا پاره­وقت برای پرورش استراتژی­های جدید و نظارت بر ابداعات است. طبیعی است که هرکسی نمی­تواند عضو این تیم باشد. لازم است این افراد علاوه بر تخصص در زمینه ارتباطات داخلی شرکت، سابقه درخشانی در زمینه ابداع و نوآوری داشته باشند، چراکه تاثیر بر روند فکری یک شرکت کار ساده­ای نیست.

اویانگ خاطرنشان می­کند که تیم­های تخصصی نوآوری،‌ بهتر از روش­های سنتی تحقیق و توسعه زمینه­های همکاری درون‌سازمانی را رصد می­کنند و درنتیجه می­توانند نوآوری را در بخش­های دیگری مانند بخش اجرایی، رضایت مشتری و حتی ایجاد کسب­و­کار جدید نیز گسترش دهند. با این وجود، نقطه ضعف این گروه­ها فقدان هماهنگی لازم با ساختار کلی شرکت­هاست،‌ به‌خصوص وقتی که پای تصمیم­گیری­های مهم در میان باشد. از این‌رو مدیران بخش نوآوری شرکت­های بزرگ عمدتا نه تازه فارغ­التحصیلان دانشگاهی، بلکه افراد با میانگین حدود ۱۸٫۶ سال سابقه کار هستند، که باعث می­شود بتوانند به‌خوبی اذهان و بخش­های مختلف را با تغییرات جدید سازگار و هم‌تراز کنند.

مرکزی برای نوآوری

شرکت­هایی که به دنبال برنامه جامع­تری هستند، یک مرکز نوآوری ممتاز (CoE) راه­اندازی می­کنند که بخش­های مختلف شرکت از قبیل بازاریابی، ارتباط عمومی، منابع انسانی، فناوری اطلاعات و تولید را گرد هم می­آورد. اعضای این گروه مدیران ارشد هر بخش هستند. هدف اصلی این مرکز، استانداردسازی و برقراری موازنه و تعادل در نوآوری بخش­های مختلف است. برخورداری از این گروه باعث می­شود تمام واحدهای کاری به صورت یکسان و هم­تراز دست به یک تغییر بزرگ بزنند. نقطه ضعف این روش نیز این است که هریک از اعضای این گروه مسئولیت سنگینی در بخش خود دارند و نمی­توانند خود را کاملا وقف این کار کنند. با وجود دشواری هماهنگی شغلی اعضای این مرکز، هم‌چنان این روش برای حدود ۶۱٫۴ درصد شرکت­های مورد مطالعه در اولویت بهره­برداری قرار دارد.

برنامه کارآفرینی

کارآفرینی یکی دیگر از روش­های درون‌سازمانی است که شرکت­ها از آن استفاده می­کنند. حدود ۶۰ درصد از شرکت­های حاضر در نظرسنجی اویانگ از این روش به‌عنوان یکی از سه اولویت نخستشان یاد کردند. آن­ها در این روش به سراغ سرمایه­گذاری روی افرادی می­روند که از قبل در شرکت مشغول به فعالیت بوده و راه­کارهایی برای ارتقای سطح محصولات و رضایت مشتریان یا سایر مشکلات شرکت یافته­اند. اگرچه این نوع کارآفرینی درونی، موثر و مقرون‌به‌صرفه است و باعث اجرایی شدن ایده­های نو و گسترش و به اشتراک­گذاری کسب­و­کار می­شود، ولی شرکت­ها به‌راحتی حاضر نمی­شوند ریسک شکست را بپذیرند و به این کارمندان اعتماد کنند تا منابع مورد نیاز برای اجرایی شدن ایده­هایشان را در اختیار آن­ها قرار دهند.

نوآوری باز

روش­هایی که تاکنون مطرح شد، همگی رویکردی درون‌سازمانی دارند و از شرکای بیرونی کمک می­گیرند. حال به روش­هایی می­پردازیم که از این رویکرد جدا شده‌اند و از شرکای بیرونی کمک می­گیرند. اولین روش نوآوری باز است که در آن شرکت­ها از استارت­آپ­ها دعوت می­کنند تا با شرکتشان همکاری کرده و با تامین بودجه و سایر منابع از این کارآفرینان حمایت می­کنند. استفاده از هکاتون نیز از همین قبیل است. مثلا شرکت­هایی مانند گوگل، تویلیو،‌ توییتر و فیس­بوک هکرها را گرد هم می­آورند تا از تخصصشان برای رفع مشکلات نرم­افزاری خود استفاده کنند.

نوآوری باز باعث می­شود شرکت­ها به ایده­های اولیه زیادی دست پیدا کنند؛ چراکه تیم­های درونی ممکن است به یک روش خاص عادت کنند و نتوانند به‌راحتی راه‌کارهای جدیدی بیابند. نوآوری باز درواقع یک روش برد برد است. برندها بودجه اولیه استارت­آپ­ها را تامین می­کنند و درعوض در مدت زمان کوتاهی اطلاعات زیادی در آن زمینه کاری به دست می­آورند. این روش هم‌چنین باعث می­شود محصولات جدید سریع­تر وارد بازار شوند. با وجود دستاوردهایش، نوآوری باز ممکن است از دستور کار نوآوری در سایر بخش­های شرکت جدا مانده و با آن هم­خوانی نداشته باشد. به‌علاوه این روش نیازمند همکاری طولانی­مدت است و می­تواند هزینه زیادی داشته باشد.

تور نوآوری

به جای وارد کردن استارت­آپ­ها به داخل شرکت، شرکت­ها می­توانند به یک گردش و تور نوآوری بروند. در این روش مدیران یک شرکت از استارت­آپ­ها و کسب­و­کارهای جدید که در زمینه خود موفق بوده­اند، دیدن کرده و در همایش­های آن­ها شرکت می­کنند. از این طریق آن­ها به‌راحتی می­توانند اطلاعات زیادی کسب کنند، ایده­های جدیدی به دست آوردند و حتی شرکای جدیدی برای تجارت خود پیدا کنند. مسئله این است که انگیزه ایجادشده توسط این گردش­ها زودگذر است و اگر بلافاصله بعد از آن اقدام جدی صورت نگیرد، ممکن است همه چیز به حالت اول خود برگردد.

پست دیده ­ور نوآوری

نوآوری لزوما در نزدیکی پایگاه یک شرکت روی نمی­دهد. به همین دلیل بسیاری شرکت­ها در مناطق دوردست مانند سیلیکون ولی،‌ نیویورک، لندن و آسیا پست­های دیده­وری تاسیس کرده­ اند تا بتوانند اتفاقات جدید در حال وقوع در این مناطق را به‌خوبی رصد کنند. این دفاتر حتی می­توانند برای استارت­آپ­ها و کسب­و­کارهای موفق این مناطق گردهمایی ترتیب دهند و از اطلاعات آن­ها استفاده کنند. نکته منفی این پست­ها علاوه بر هزینه­ بر بودن این است که شرکت­ها به‌راحتی نمی­توانند شرایط و موقعیت مناطق دوردست را درک کنند.

مشارکت دانشگاهی

استارت­آپ­ها تنها منبع الهام­بخش شرکت­ها نیستند. برخی سازمان­ها برای دست­یابی به ایده‌­های نو از فضای آکادمیک و سایر مراکز آموزشی استفاده می­کنند. این روش در میان روش­های برون­سازمانی بیشترین کاربرد را داشته و حدود ۵۴٫۴ درصد شرکت­های مورد مصاحبه آن را جزو اولویت­های خود دانسته­اند. با این روش، شرکت­ها می­توانند به جدیدترین موفقیت­های تکنولوژیک دست پیدا کرده، یا حتی نیروهای بااستعداد مناسب برای استخدام در شرکتشان را پیدا کنند. تنها مشکل این روش این است که مالکیت معنوی این ایده­ های جدید متعلق به دانشگاه است و نه خود شرکت­ها.

مشارکت با شتاب­دهنده‌­ها

هر شرکتی می­تواند یک شتاب­دهنده باشد و از ایده­های جدید و استارت­آپ­ها حمایت کند. مسئله مهم این است که کدام ایده یا استارت­آپ باید مورد حمایت و سرمایه­گذاری قرارد گیرد که بتواند تاثیر مثبتی روی فعالیت­های شرکت داشته باشد. به همین منظور شرکت­ها از شتاب­دهنده­های بزرگی مانند تک­استارز (TechStars) یا اورنج­فب (Orange Fab) کمک می­گیرند؛ شتاب­دهنده­هایی که تمامی ایده­ های نو و استارت­آپ­ها را رصد کرده و بهترین آن­ها را برای حمایت و همکاری انتخاب می­کنند.

سرمایه‌­گذاری در استارت­آپ

یکی از راه­های مناسب برای فهم نوآوری­ها، مشارکت در شرکت­هایی با فعالیت­های هم‌سو است. بسیاری از شرکت­ها از سرمایه­گذاری در استارت­آپ­ها به‌عنوان راهی برای جمع­آوری اطلاعات و تحقیق و توسعه استفاده می­کنند. به کمک این روش می­توان فناوری­ها، محصولات یا خدمات جدید را طوری هدایت کرد که درنهایت بتوانند به تولیدات شرکت اضافه شوند. بااین‌حال، هزینه­بر بودن این روش و ریسک بالای استارت­آپ­ها باعث می­شود شرکت­های زیادی به این روش تمایل نداشته باشند.

مالکیت کامل یک استارت­آپ­

یکی از روش­ها نیز می­تواند مالکیت استارت­آپ­ها باشد. برخی شرکت­ها معتقد­ند وارد کردن کامل یک استارت­آپ به شرکتشان برای ایجاد نوآوری و تغییر سبک کفایت می­کند. این روش نشان می­دهد که شرکت قصد دارد روی محصولات، خدمات یا روش خاصی برای ارتباط با مشتریان تمرکز کند. اما این روش علاوه بر هزینه زیاد، ممکن است با مشکلاتی از قبیل تفاوت زیاد و ناسازگاری یک استارت­آپ با ساختار فعلی شرکت روبه‌رو شود. دیگر این‌که هرچه یک استارت­آپ خوش‌نام­تر و دارای موقعیت بهتری باشد، ادغام آن با شرکت دشوارتر است.

امواج دائمی تکنولوژی­های جدید شرکت­های بزرگ را بر آن داشته تا برای اجتناب از واکنش­های ناگهانی و ناخودآگاه برنامه­های اختصاصی برای نوآوری و ابداع داشته باشند و در ساختار درونی­شان تجدید نظر کرده و خود را با این امواج هماهنگ کنند. الگوی مشترکی که بسیاری از شرکت­ها برای پاسخ به این امواج  به آن دست یافته­اند، این است: «انجام کاری که نیازهای مشتریان را برآورده کرده و مشکلاتشان را رفع می­کند، حتی اگر این کار با فعالیت­های کنونی شرکت ناسازگار باشد.» اما با وجود تمامی تلاش­های این شرکت­ها برای هم‌گام بودن با جدیدترین تکنولوژی­ها، چالش واقعی آن‌ها هم‌چنان به فرهنگ و روش درونی­شان مربوط می­شود.

به‌طوری‌که نتایج مطالعات نشان می­دهد مهم­ترین چالش­هایی که این شرکت­های بزرگ برای نوآوری با آن مواجه هستند، عبارت­اند از: پرورش فرهنگ و روحیه آزمایش و نوآوری در فضای درونی شرکت (%۵۷)، هماهنگ­سازی دستورات کار و اهداف داخلی شرکت که با هم توازن ندارند (%۵۶)، غلبه بر مدیران زیردست که در برابر تغییرات مقاومت می­کنند (%۴۵) و حرکت به جلو و اجرایی کردن نوآوری­ها با وجود تصمیمات پیشین متفاوت و زمان ازدست­رفته (%۳۳). بنابراین روش مهم و متمایزکننده شرکت­های موفق این است که قبل از انجام سرمایه­گذاری­های بزرگ و بدون منابع و هدف مشخص، روی فراهم آوردن یک فضا و بستر مناسب با افراد و نیروهای مناسب و مدیریت و توانمندسازی آن­ها تمرکز ­کنند.


منبع: برترینها

پی یر امیدیار و ایده میلیارد دلاری اش

هفته نامه صدا – امیرحسین محمدباقری: بسیاری از ایده های جهان در ابتدای کار خود دنیا را متحول می کنند و حس پیشرفت و موفقیت را برای تمامی مردم جهان به همراه دارند. ایده هایی که به زندگی راحت تر و ساده تر مردم توجه می کنند و از طرفی نیز مردم جهان نیز از آنها استقبال بسیار خوبی می کنند و رضایت کافی دارند. یکی از این ایده ها که توسط یک ایرانی مطرح شد و در سطح جهان ایده های ثانویه ای را ایجاد کرد سایت e-bay بود که پی یر امیدیار آن را ابداع کرد و تجارت الکترونیک را کلید زد.

رشد سرسام آور اینترنت و شرکت های نوپای اینترنتی حتی نوعی فرهنگ جدید را بین مدیران و فعالان اقتصادی ایجاد کرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فکر کردن را تحت تاثیر خود قرار می داد.

به عنوان مثال در بسیاری از شرکت های نوین و نوپا لباس رسمی از کت و شلوار و کراوات به یک تی شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شرکت های اینترنتی که یک شبه ثروتمند شده بودند، معتقد بودند بین فضای سنتی خانه و محیط شرکت نباید مرزی گذاشت و لباس خانه و محل کار باید تا حد ممکن نزدیک به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان کار و «بقیه زندگی» از میان رفته و مرزهای کار و اداره از میان بروند.

 پی یر امیدیار و ایده میلیارد دلاری
در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون رشد بسیار بالا و بی سابقه بورس این تحول را مضاعف کرد. اما اکنون خبر چندانی از آن سر و صداها و جار و جنجال های خیره کننده نیست. با این حال پی یر امیدیار بیش از هر کس دیگری باعث می شود تا تصور گذشت از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانی الاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتی Ebay به یکی از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.

شروع یک ایده

همانند بسیاری از داستان های موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یک اتاق نشیمن آغاز شد. پی یر امیدیار که تخصص وی در زمینه برنامه سازی رایانه ای است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتی را تحت یک مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره می کرد. یک بار وقتی که تعطیلات آخر هفته اش طولانی شد تصمیم گرفت جایی را برای برگزاری حراج در اینترنت شکل دهد. وی این کار را انجام داد و حاصل کارش را «حراج شبکه» نامید.

برای آن که کارایی سایت خود را امتحان کند یک دستگاه سوراخ کن لیزری را که ایراد فنی هم داشت به حراج گذاشت. دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ۱۴ دلار حراج شد. بدین ترتیب اولین کالا در این سایت حراج شد و رسما سایت مذکور آغاز به کار کرد. این اتفاق در سال ۱۹۹۵ روی داد و از آن به بعد چنان رشدی در Ebay پدید آمد که وضعیت فعلی آن با شرایط سال ۱۹۹۵ اصلا قابل مقایسه نیست.

سایت مذکور پس از شکل گیری در سال ۱۹۹۵ تا مدتی با همان نام «حراج شبکه» فعالیت می کرد. پس از مدتی امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید. ایده تشکیل این سایت به گفته خود امیدیار خیلی ساده و البته ایده آلیستی بود: «از طریق اینترنت می توان بازاری کامل و جامع ایجاد کرد که در آن وضعیت عرضه و تقاضا برای همگان شفاف و روشن باشد.»

اخیرا امیدیار با یادآوری آن دوران می گوید: «می خواستم چیزی متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایی بتواند هم تولیدکننده و هم مصرف کننده باشد.» به تازگی هم یک نویسنده آمریکایی به نام آدام کوهن کتابی را با نام ایی بی (Ebay) منتشر ساخت که در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است.

 پی یر امیدیار و ایده میلیارد دلاری
به اعتقاد کوهن، امیدیار خیلی زود دریافت که ایده ساده اش یعنی همان چیزی که چند سطر بالاتر از آن یاد کردیم می تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت کلانی را نصیب وی سازد. او ابتدا کارش را برای تفریح و سپری  کردن اوقات فراغت انجام می داد اما همین سرگرمی بدل به شرکتی با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از ان که اولین حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شرکت به حدی رشد کرده بود که روزانه بیش از یک میلیون نفر از سایت Ebay بازدید می کردند.

فروشگاهی به وسعت جهان

رشد این شرکت اینترنتی و سایت آن به حدی بالا است که امروز دیگر هیچ فروشگاهی را چه در میان سایت های حراج اینترنتی و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه ها و سوپر مارکت های جهان نمی توان با آن مقایسه کرد. هیچ فروشگاهی را نمی توان در دنیا پیدا کرد که میزان خرید و فروش کالا در آن به اندازه این سایت اینترنتی باشد.

امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ میلیون عدد کالا در سایت EBAY به فروش می رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ میلیون نفر است. به عبارت دیگر ۱۴۴ میلیون نفر از مردم کره زمین مشتریان رسمی و دائم آن محسوب می شوند. یکی از بهترین سال های امیدیار و سایتش سال ۱۹۹۷ بود که در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتی به دست آمد. در آن سال همچنین اولین مدیران شرکت منصوب شدند.

امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت که برای تداوم رشد شرکتش مدیران باتجربه را وارد Ebay کرده و خود نقش مشاور و «رییس در سایه» را برعهده گیرد. او در تاسیس شرکت یک شریک زیرک هم داشت: جف اسکول. اسکول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت که اگرچه ایده وی بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایی نمی توانند در اقتصاد پررقابت امروز هر کاری را انجام دهند.

این دو مدیری را به ریاست شرکت خویش برگزیدند که هنوز هم ریاست Ebay را برعهده دارد. وی که مگ ویتمن نام دارد اندکی پس از آغاز ریاست خود توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقیت وارد بورس می سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنی امیدیار را چندبرابر کرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگ ترین فروشگاه و مرکز حراج دنیا شده بود.

آدام کوهن که برای نوشتن کتاب خود اجازه یافته بود تمامی سوراخ ها و گوشه های نادیده شرکت را مورد بررسی قرار دهد، در کتاب خود مصاحبه های متعددی با امیدیار و تعداد زیادی از پرسنل شرکت انجام داده و حتی نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وی در پایان تمامی این اقدامات نتیجه می گیرد که در میان شرکت های بزرگ دنیا، نهاد اداره کننده سایت Ebay یکی از کم تنش ترین های آنهاست. او یکی از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتی امیدیار می داند.

وی خود نیز طی مدت تحقیقات خویش به یکی از شیفتگان و طرفداران سرسخت امیدیار و سایت وی بدل شده است. لذا تقریبا تمام کتابش که بیش از ۳۰۰ صفحه است صرف تعریف و تمجید از مرد جوان شده است.

پی یر امیدیار و ایده میلیارد دلاری

بیل گیتس ایرانی

بسیاری معتقدند آن کاری که امیدیار انجام می دهد نمونه مشابهی است با عملکرد غول نرم افزارسازی دنیا یعنی بیل گیتس و شرکت وی- مایکروسافت. هر دوی اینها در عالم رایانه سیر می کنند و هر دو نیز انحصارگرند. گیتس در رشته نرم افزارسازی قدرت بلامنازع دنیاست و اواز این جایگاه نیز به هر وسیله ای که شده دفاع می کند- ولو با شیوه های نه چندان اخلاقی. مخالفان سایت Ebay و شخصی امیدیار هم می گویند همه چیز آن پول و مسائل مادی است و آنقدر بر این امر اصرار می شود که حتی حاضرند برخی موضوعات و پیش شرط های لازم را نادیده بگیرند.

در حال حاضر می توان گفت Ebay تنها سایت جدی حراج در اینترنت است و سایرین در مقابل آن به هیچ وجه مجالی برای فعالیت ندارند. امیدیار در مقابل این مخالفان بارها کوشیده با یک عبارت خاص و کلی جواب بدهد: «انسان اساسا موجود خوبی است اگر به او فرصت خوب عمل کردن داده شود عموما رفتارش نیز خوب خواهدبود.» در بسیاری از صفحات اینترنتی مرتبط با Ebay وی همین عبارت را هم به صورت یک پند اخلاقی در گوشه ای از صفحه آورده است.

زندگی شخصی

امیدیار به رغم مشابهت در رفتار به بیل گیتس برخی ویژگی های جالب دارد. غالبا لباس ساده به تن دارد و در اغلب عکس هایی که از وی به چاپ می رسد کراوات و کت و شوار نپوشیده است. پیراهن معمولی و کاپشن چرمی ظاهرا لباس های محبوبش هستند- درست مثل مدیران اقتصاد نوین.

در سایت اینترنتی شخصی خویش که در آن با مخاطبان و علاقه مندان پیغام رد و بدل می کند، خودش را چنین معرفی کرده است: «من بیشتر عمرم فردی طرفدار تکنولوژی بوده ام. اگرچه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است اما سعی ام بر آن است که دنیا را به مکانی بهتر بدل کنیم.»

امیدیار در حال حاضر یکی از ثروتمندترین ایرانی آمریکایی های ساکن آمریکاست که در لیست ثروتمندترین ها در رتبه بیست و هفتم قرار دارد. البته به رغم بحث ایرانی بودن وی، تنها یکی از والدینش ایرانی است و خودش هم در پاریس به دنیا آمده.

 پی یر امیدیار و ایده میلیارد دلاری

در سال ۱۹۶۷ یعینز مانی که خانواده اش در پاریس زندگی می کردند، به دنیا آمد. پس از آن پدرش برای تحصیل در رشته فیزیک عازم مریلند آمریکا شد تا در دانشگاه جان هاپکینز رشته محبوبش را دنبال کند.

پی یر امیدیار که به همراه پدر و مادرش به آمریکا رفته بود طی دوران دبیرستان عاشق رایانه شد. بالاخره هم توانست در سال ۱۹۸۸ در رشته یارانه از دانشگاه «تافتس» فارغ التحصیل شود. پس از فارغ التحصیلی در شرکت اپل (Apple)- سازنده رایانه- مشغول به کار شد. طی همین دوران با خانمی به نام پاملا آشنا شد و مدتی بعد هم با وی ازدواج کرد. جالب است بدانید که خانم پاملا نیز فامیل خود را به امیدیار تغییر داده است.

این زوج همانند بیل گیتس و همسرش اعلام کرده اند که قصد دارند طی سال های آینده بخش عمده ثروت خود را خرج کنند. آنها گفته اند که تا بیست سال آینده به جز یک  درصد از ثروتشان، بقیه آن را خرج می کنند.

امیدیار چندان علاقه ای به موضوعات سیاسی ندارد و معمولا در مورد ایران نیز اظهارنظر چندانی نمی کند. او چند سال قبل بخشی از ثروت خود را در سایت گوگل که بزرگترین موتور جست و جوی دنیاست سرمایه گذاری کرد. چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از این رهگذر نیز مبلغ کلان دیگری نصیبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود.


منبع: برترینها

چگونه به سال خود یک هفته اضافه کنیم

برای کارآفرینی هیچگاه زمان کافی وجود ندارد. در واقع، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار همیشه از نظر وقت در مضیقه هستند. اما چیزی که در اینجا مهم تر است این است که چه میزان از این مشکل در تمرکز روی موارد غیرضروری ریشه دارد.

بسیاری از رهبران وقت خود را برای مسائل کم اهمیتی صرف می کنند که با هزینه کمتر و کیفیت بهتری توسط دیگران قابل انجام هستند. همانطور که وِین ریورز در وال استریت جورنال می گوید: «اگر هر هفته فقط چند ساعت بیشتر وقت خود را برای توسعه کسب و کار، برنامه ریزی بلندمدت، انتقال ایده ها و ارزشهای خود به اعضای تیم، ارزیابی سختگیرانه استعدادها و استخدام کارکنان فوق شایسته و بهبود عملکرد سازمانی صرف کنند، فورا منافع و تاثیر قابل توجهی را شاهد خواهند بود.»

ما هم موافقیم. اما چگونه می توانید این ساعتهای اضافی گم شده را برای رشد کسب و کارتان پیدا کنید؟ اجازه بدهید برای پیداکردن یک راه حل، یک روش عملی برای احیای حداقل یک هفته اضافی از سال را مورد بررسی قرار دهیم. حساب و کتاب این قضیه آسان است و تنها به چند دقیقه وقت نیاز دارد:

۵۲ هفته × حدود ۴۰ ساعت کاری در هفته، با ۲۰۸۰ ساعت کاری در سال برابر است. بیشتر سازمان ها این را به عنوان یک سال کاری استاندارد در نظر می گیرند. با احتساب ایام تعطیل و روزهای جمعه تعداد روزهای کاری تقریبا به ۲۸۰ می رسد. با احتساب مرخصی های سالانه چیزی حدود ۲۵۰ روز کاری خواهیم داشت.

اگر ۲۵۰ روز را به عنوان معیار در نظر بگیریم، چنانچه روزانه فقط دو دقیقه از وقت خود را تلف کنیم؛ دو دقیقه وقت تلف شده × ۲۵۰ روز کاری با ۵۰۰ دقیقه تلف شده در سال برابر خواهد بود.

این ۵۰۰ دقیقه تقریبا بیش از یک روز کاری است. حال اگر هر روز ۱۰ دقیقه تلف شود، در پایان سال یک هفته کامل وقت تلف کرده ایم. این یعنی اگر هر روز فقط ۱۰ دقیقه ثمربخش را به روزتان اضافه کنید، انگار یک هفته را به سال کاری خود افزوده اید. چند دقیقه اینجا و آنجا واقعا اهمیت دارد.

مطالعات نشان می دهند که کارکنان تقریبا سه ساعت از وقت خود را در روز هدر می دهند. البته تصور می کنیم که این زمان برای صاحبان کسب و کار و کارآفرینان باید کمتر باشد. ایمیل، جلسات و عوامل مزاحم بزرگترین سارقان زمان از موضوعات مهم تر هستند.

با این وجود، بی نظمی و جستجو برای وسایل و اطلاعات به یک اندازه برای کارکنان و مدیران هزینه زمانی دارد. البته نمی توانید همه عوامل اتلاف وقت را حذف کنید، اما می توانید تغییراتی را به وجود بیاورید. این را به خاطر بسپارید که فقط ۱۰ دقیقه در روز می تواند یک هفته را به سال شما اضافه و یا از آن کم کند.

ایمیل های خود را کمتر چک کنید

توصیه ما این است که بیش از ۶ بار در روز این کار را انجام ندهید. اگر بیشتر ایمیل خود را چک می کنید، احتمالا زنگ اخطاری تنظیم کرده اید که دریافت ایمیل جدید را به اطلاع شما می رساند. این اعلانات را غیرفعال کنید. سپس ایمیل خود را در آغاز روز، اواسط صبح، قبل و بعد از ناهار، اواسط بعدازظهر و پیش از پایان وقت چک کنید. همین! در ایمیل، فوریت معنایی ندارد.

گفتگوهای غیر مرتبط را کاهش دهید

وجود روابط اجتماعی در محل کار اهمیت دارد. اما یک «صبح بخیر» ساده نباید به مکالمه ای درباره اینکه فرد مقابل آخر هفته خود را چگونه گذرانده تبدیل شود. به مدت زمانی که برای گفتگو صرف می کنید توجه کنید. کم خوب است، زیاد وقت کشی است.

وقت کمتری را در رسانه های اجتماعی بگذرانید

وقت خود را صرف رسانه های اجتماعی نکنید، مگر آنکه استفاده از آنها بخشی از استراتژی رسانه های اجتماعی شرکت باشد. در یک چشم به هم زدن ۱۵ یا ۳۰ دقیقه و حتی بیش از آن را برای خواندن، لایک کردن و نظر دادن صرف می کنید. این زمانها قطره قطره جمع گردند و وانگهی دریا می شوند. خودتان را عادت بدهید که در ساعات کاری از پلتفورم های مورد علاقه تان فاصله بگیرید. این خودداری به سرعت طبیعی می شود و شما ساعتها وقت به چنگ می آورید.

مسئولیت سپردن به دیگران را بیاموزید

شما به عنوان صاحب کسب و کار، ارزشمندترین سرمایه شرکت هستید. با خودتان رفتاری متناسب با همین صفت داشته باشید. وقت خود را با کارهای جزئی روزمره، تمیزکاری، تعمیر دستگاه کپی، قهوه درست کردن و کارهایی از این قبیل هدر ندهید. زمان شما گرانبها است؛ آن را برای موضوعات بااهمیت صرف کنید. اینگونه فعالیت ها را به کارکنان خود محول کنید.


ده دقیقه در روز، در پایان سال به یک هفته تبدیل می شود. اگر روی روشهایی برای صرفه جویی چند دقیقه از زمان خود تمرکز کنید، چندین و چند ساعت و چه بسا روزها و هفته ها را به وقت مفید خود اضافه خواهید کرد. حذف عادتهای هدردهنده وقت در کنار هدایت زمان و استعدادها به سمت مسائل و فرصت های مهم تر، زمان کافی برای رشد کسب و کارتان را در اختیار شما قرار خواهد داد.


منبع: گویا آی‌تی

وظایف مدیر روابط عمومی ماهر در عصر بازاریابی دیجیتال

همانگونه که می‌دانید انتشار یک مقاله یا فعالیت‌های تخصصی بر روی رسانه‌های اجتماعی یک شرکت، محصولات و خدمات آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بخش روابط عمومی نیز یکی از مهمترین بخش‌های هر سازمان است. از این رو فعالیت‌های مدیر روابط عمومی نیز نقش به سزایی در پیشبرد استراتژی شرکت دارد. بنابراین مدیر روابط عمومی با یک برنامه‌ریزی دقیق و حرفه‌ای روزانه می‌تواند به رشد و توسعه‌ی کسب و کارها کمک کند.

یک مدیر روابط عمومی ماهر به کمک روش‌های خلاقانه و جدید می‌تواند با هر فعالیت خود افراد بیشتری را تحت تاثیر قرار دهد. در ادامه این مطلب ۸ مورد از مهمترین روش‌های جدیدی که یک مدیر روابط عمومی حرفه‌ای باید با آن‌ها آشنا باشند را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 وظایف مدیر روابط عمومی ماهر در عصر بازاریابی دیجیتال
تهیه فیلم‌های کوتاه و جذاب

فیلم‌های کوتاه و جذاب معمولا توجه مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب می‌کنند. یک مدیر روابط عمومی ماهر با تقویت مهارت و فن بیان خود می‌تواند با تهیه چند فیلم کوتاه یک دقیقه‌ای در هفته مخاطبان برند را تحت تاثیر قرار دهد. موضوع این فیلم‌ها می‌تواند معرفی یک ایده یا یک اطلاعیه مطبوعاتی باشد. این ویدیو می‌تواند با هشتگ‌های مناسب در رسانه‌های اجتماعی و کانال‌های مختلف یک کسب و کار نیز منتشر شود. تهیه‌ی پست وبلاگی از این ویدیو تاثیر به سزایی در رشد و توسعه برند خواهد داشت. با یک برنامه‌ریزی دقیق و تهیه دو الی سه فیلم کوتاه در هفته در مدت یک سال شرکت می‌تواند مجموعه‌ی کاملی از پست‌های وبلاگی و شبکه‌های اجتماعی را در بخش روابط عمومی خود داشته باشد.

وظایف مدیر روابط عمومی ماهر در عصر بازاریابی دیجیتال

تهیه فیلم های کوتاه و جذاب توسط مدیر روابط عمومی هر شرکت نقش به سزایی در رشد و توسعه برند شرکت دارد.

تگ کردن نویسندگان و افراد سرشناس

یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطب توسط مدیر روابط عمومی تگ کردن نویسندگان  و افراد سرشناس هنگام به اشتراک گذاشتن مقالات آن‌ها در رسانه‌های اجتماعی است. این کار سبب برقراری ارتباط با گروه بزرگی از افرادی می‌شود که علاقمند مطالعه مقالات این نویسنده هستند. درحقیقت می‌توان گفت که رسانه‌های اجتماعی ابزار رقابتی فوق‌العاده‌ای برای کسب و کارها محسوب می‌شوند.

برگزاری نظرسنجی در توییتر و دیگر شبکه‌های اجتماعی

طرح کردن سوالات نظرسنجی در توییتر، تلگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی اطلاعات منحصر به فردی را در اختیار مدیران روابط عمومی قرار می‌دهد. این اطلاعات می‌توانند در انتخاب موضوع برای تولید محتوا یا آگهی مطبوعاتی نیز به کسب و کارها کمک کنند. زیرا سوالات نظرسنجی می‌توانند اطلاعاتی از علاقمندی مخاطبان را در اختیار ما قرار دهند.

وظایف مدیر روابط عمومی ماهر در عصر بازاریابی دیجیتال

طرح سوالات نظرسنجی در توییتر نقش مهمی در جمع آوری اطلاعات برای مدیران روابط عمومی دارد.

برقراری ارتباط با روزنامه‌نگاران در لینکدین

تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که هم اکنون ۹۴ درصد خبرنگاران و نویسندگان اکانت لینکدین دارند. برقراری ارتباط با نویسندگان و خبرنگاران تاثیرگذار می‌تواند کمک زیادی به مسئولان روابط عمومی کند. امروزه برقراری ارتباط به کمک رسانه‌های اجتماعی مثل لینکداین سرعت بیشتری به کارهای مدیران روابط عمومی بخشیده است.

تهیه لیستی از مخاطبان شبکه‌های اجتماعی و افزودن آن به CRM

مدیر روابط عمومی هر شرکت با تهیه‌ی لیستی از اطلاعات تماس یا نام کاربری مخاطبان کسب و کارهای مرتبط می‌تواند امکان برقراری ارتباط سریع و آسان با افراد تاثیرگذار را فراهم کند. این اطلاعات تماس می‌تواند در پیشبرد استراتژی‌های بازاریابی نیز به تیم بازاریابی کمک کند.

فعال کردن هشدار گوگل یا گوگل آلرتس (Google Alerts)

شاید چک کردن روزانه گوگل آلرتس تنها یک ربع از زمان یک مدیر روابط عمومی را بگیرد. اما می‌تواند اطلاعات مفیدی از اخبار و فرصت‌های جدید در اختیار او قرار دهد. می‌توان گفت گوگل آلرتس یکی از مفیدترین سرویس‌های گوگل است. با این سرویس می‌توانید برای یک یا چندین کلیدواژه هشدار بگذارید. بنابراین هر وقت محتوایی با این موضوع در وب منتشر شد، گوگل آن را از طریق ایمیل به شما اطلاع می‌دهد. لازم به ذکر است که هیچ محدودیتی نیز در مورد تعداد هشدارهاوجود ندارد.

بزرگتر کردن دایره ارتباط با روزنامه‌نگاران و مسئولان روابط عمومی شرکت‌های معتبر

این امکان برای مدیر روابط عمومی وجود دارد که بتواند با روزنامه‌نگاران و نویسندگان سایت‌های معتبر یا مسئولان روابط عمومی شرکت‌های معتبر ارتباط برقرار کرده و اطلاعات مفیدی از تجربیات آن‌ها به دست آورد. این اطلاعات علاوه بر کمک به مسئول روابط عمومی در پیشبرد استراتژی شرکت نیز می‌تواند موقعیت‌های مناسبی را در اختیار آن قرار دهد. علاوه بر این برقراری ارتباط با افراد مختلف سبب شناخته شدن یک برند در سطح بزرگتری شده و به توسعه و رشد کسب و کارها کمک می‌کند.

وظایف مدیر روابط عمومی ماهر در عصر بازاریابی دیجیتال

برقراری ارتباط با نویسندگان و افراد سرشناس در پیشبرد استراتژی روابط عمومی شرکت تاثیر گذار است.

برقراری ارتباط با افراد تاثیرگذار از طریق توییتر

به دلیل حجم بالای ایمیل‌های دریافتی توسط افراد تاثیرگذار بسیاری از آن‌ها توجهی به ایمیل باکس خود نمی‌کنند. از این رو توییتر برای ارتباط با این افراد روش مناسب‌تری است. زیرا این افراد معمولا فعالیت منظم‌تری در اکانت توییتر خود دارند و زمان لازم برای برقراری ارتباط با افراد تاثیرگذار به حداقل می‌رسد.


منبع: برترینها

شکلات سازی در ایران چقدر سرمایه می خواهد؟

ماهنامه آینده روشن – الهام دانیالی: دانه های کاکائو باید تمیز و شسته شوند، به نحوی یکنواخت بو داده شوند، پوسته شان از دانه جدا شود، پس از آسیاب شدن پودر کاکائو از کره اش جدا شود، بعد مواد اولیه، شامل همان پودر، کره کاکائو، شکر، شیر خشک، مواد معطر و چند ماده دیگر، خوب مخلوط شوند و به اضافه اینها، فرآیندهای تکمیلی درست کردن شکلات تا مراحل قالب گیری و بسته بندی و غیره ادامه پیدا کند که در نهایت یک نفر بتواند از خوردن یک دانه شکلات لذت ببرد.

قطعا طی شدن این فرآیند طولانی و پیچیده و دشوار برای تولید شکلات های متنوع کاری است که بدون وجود دستگاه های تخصصی و پیشرفته امکان پذیر نیست. در واقع استفاده از ماشین آلات به روز و ایجاد خطوط تولید طبق آخرین فناوری اتفاقی است که تولید و طراحی شکلات را که شاید روزگاری در حد یک فعالیت هنری یا تفریح خانگی بود به صنعتی بزرگ تبدیل کرده است که با تقاضای زیادی که برای محصولاتش وجود دارد می تواند گردش سرمایه درخور توجهی به وجود آورد؛ به همین دلیل با نگاهی به ویژگی های منحصر به فرد صنعت تولید شکلات تلاش کردیم میزان سرمایه مورد نیاز برای سرمایه گذاری در صنعت شکلات سازی را برآورد کنیم؛ همچنین نحوه ایجاد خط تولید شکلات را از یک کارگاه تولیدی کوچک گرفته تا خط تولید کارخانه های بزرگ بررسی کردیم.

شکلات سازی در ایران چقدر سرمایه می خواهد؟

موفقیت و شکست در صنعت تولید شکلات

باباجانی در زمینه واگذاری و فروش خط تولید، ماشین آلات و دستگاه به کارخانه های تولید مواد غذایی فعال است. گرچه هیچ وقت تولیدکننده شکلات نبوده است و تجربه آن را ندارد. جزییات مهمی درباره میزان سرمایه، تجهیزات، ماشین آلات و کیفیت خط تولید شکلات می داند.

او درباره این که میزان تمایل سرمایه گذاران و تولید کنندگان برای فعالیت در حوزه تولید انواع شیرینی و شکلات چقدر است، می گوید: «تولید محصولات مواد غذایی و مخصوصا شکلات همیشه تقاضا داشته است و دارد؛ به همین دلیل، خیلی وقت ها حتی کسانی هم که تجربه فعالیت در این زمینه نداشته اند تصمیم می گیرند در این زمینه سرمایه گذاری کنند. اینها بسته به این که محصولات شان چه کیفیتی دارد، بسته بندی های شان چقدر جذاب است و به طور کلی چه خلاقیت و نوآوری در تولید محصول دارند، می توانند در رقابت بازار موفق شوند یا برعکس، ممکن است حتی بدون بازگشت سرمایه اولیه، شکست بخورند.»

بعضی وقت ها تولیدکنندگان تصمیم می گیرند زمینه تولید خود را عوض کنند یا کل تجهیزات خود را واگذار کنند. باباجانی در این باره توضیح می دهد که: «این تولیدکنندگان کسانی هستند که اول با نگاهی بلندپروازانه به این فعالیت تولیدی وارد می شوند اما در ادامه متوجه می شوند توان رسیدن به هدفی را که ابتدا در نظر داشته اند ندارند یا ممکن است به این نتیجه برسند به تولید شکلات علاقه ای ندارند و ترجیح می دهند در زمینه تولید محصول دیگری فعالیت کنند. حال این محصول ممکن است از زیرمجموعه های همین صنایع غذایی باشد یا کلا در شاخه و گروه دیگری قرار داشته باشد.»

او می گوید به همان میزان که عده ای تصمیم می گیرند به هر دلیل از فعالیت در این حوزه تولیدی انصراف دهند، افراد دیگری هستند که تصمیم می گیرند در این زمینه سرمایه گذاری کنند و کارخانه تولید شکلات تاسیس کنند؛ بنابراین افرادی که تازه به این حیطه وارد می شوند می توانند تجهیزاتی را که گروه اول واگذار می کنند و معمولا کامل است، خریداری کنند یا دستگاه ها و تجهیزات نو بخرند.

شکلات سازی در ایران چقدر سرمایه می خواهد؟

رقابت ماشین آلات ایرانی و خارجی

کف و سقف میزان سرمایه ای که برای تجهیز و راه اندازی یک خط تولید شکلات لازم است، موضوع دیگری است که باباجانی به خوبی از آن خبر دارد. او می گوید: «اگر قرار باشد مرکز تولید در حد یک کارگاه باشد، با سرمایه ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون تومانی و شاید کمتر هم کار راه بیفتد، اما تجهیز همین خط تولید در کارخانه کمی بیشتر هزینه می برد. در ادامه این نکته را هم اضافه می کند که بعضی ها کارگاه تولید را اجاره می کنند که برای یک چنین فضایی، با همان ۲۰۰ میلیون تومان به راحتی می شود خط تولید کامل شکلات راه انداخت.»

به گفته باباجانی، میزان سرمایه مورد نیاز برای خرید ماشین آلات و تجهیزات تولید شکلات به این بستگی دارد که فرآیند تولید قرار است در یک کارگاه تولید انجام شود یا در یک کارخانه بزرگ.

درباره تجهیز خط تولید یک کارخانه بزرگ باباجانی این طور توضیح می دهد که: «تمامی این ماجرا درباره تجهیز یک خط تولید در سطح یک کارخانه مجهز و بزرگ فرق می کند و قطعا هزینه ها بیشتر است. اگر کسی بتواند یک خط تولید کامل را زیر قیمت پیدا کند برای خرید آن باید حداقل ۷۰۰ میلیون تومان سرمایه داشته باشد؛ به همین ترتیب، ایجاد یک خط تولید شکلات درت کارخانه ای بزرگ و با تجهیزات و ماشین آلات نو اگر ایرانی باشد، بیشتر از یک میلیارد و اگر خارجی باشد حتما تا دو میلیارد تومان هزینه بر می دارد؛ البته اگر بیشتر از اینها تمام نشود.»

هلند و ایتالیا و آلمان کشورهایی هستند که بهترین ماشین آلات خارجی شکلات سازی را تولید می کنند. این را باباجانی می گوید و بعد اضافه می کند: «غیر از این سه کشور، به طور کلی ماشین آلات و تجهیزات اروپایی در این صنعت طرفدارهای زیادی دارد.»

او می گوید: «البته من روی این موضوع تاکید دارم که در سال های اخیر در کشور، به خصوص در تبریز، ماشین آلات با کیفیتی برای شکلات سازی ساخته شده است که با وجود قیمت پایین تر، در مقایسه با دستگاه مشابه غیر ایرانی، از نظر کارایی با نمونه های خارجی به خوبی رقابت می کنند.»

باباجانی معتقد است فناوری و دانش ساخت ماشین آلات تولید مواد غذایی و به خصوص شکلات در ایران تقریبا با فناوری روز دنیا هماهنگ است.

به گفته این فروشنده تجهیزات کارخانه ای، ضرورتی ندارد تمامی ماشین آلاتی که برای تجهیز یک خط تولید شکلات استفاده می شود خارجی یا ایرانی باشد، بلکه تولیدکنندگان می توانند در بعضی از بخش ها از ماشین آلات با برند ایرانی استفاده و اگر در قسمت هایی فکر می کنند حساسیت بیشتر است از نمونه های خارجی استفاده کنند.

شکلات سازی در ایران چقدر سرمایه می خواهد؟

او به این موضوع هم اشاره می کند که با وجود بالا بودن کیفیت و فناوری ماشین آلات ساخت داخل، نمی توان انکار کرد بعضی از شرکت های اروپایی دستگاه هایی با کیفیت و کارآیی و عمر بیشتر تولید می کنند که با وجود بالا بودن قیمت، استفاده از آنها می تواند در طولانی مدت به نفع تولید کننده باشد.

تولید حداقل ۲ تن شکلات در روز

«همه می توانند شکلات بخورند، اما تولید شکلاتی که قابل خوردن باشد کار هر کسی نیست.» این جمله را تولیدکننده یکی از برندهای نه چندان معروف شکلات می گوید. باباجانی، مقدم را به عنوان تولیدکننده ای معرفی می کند که تمامی تجهیزات کارخانه تولید شکلات و بیسکویت و کلوچه خود را بعد از مدتی برای فروش و واگذاری گذاشته است.

مقدم از آن کارخانه دارهایی است که سرشان حسابی شلوغ است. او که حدود سه سال قبل یکی از خطوط تولید کامل تولید شکلات کارخانه اش را زیر قیمت و حدود ۷۰۰ میلیون تومان به فروش گذاشته، از مدیران شرکت تولیدی «ایوان» است. او توضیح می دهد: «برای ایجاد یک کارگاه کوچک که شروع کار در آن ارزش داشته باشد حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان سرمایه نیاز است.»

به گفته مقدم یک تولیدکننده شکلات با این میزان سرمایه گذاری می تواند روزانه حدود ۲ تن شکلات مایع (شکلات صبحانه) یا حدود ۵۰۰ کیلوگرم شکلات قالبی تولید کند.

در مورد کیفیت ماشین آلات لازم برای تجهیز خط تولید شکلات، مقدم می گوید: «همه فکر می کنند برای تجهیز یک خط تولید خوب باید ماشین آلات خارجی را یا بخرند یا وارد کنند، در حالی که به نظر من، در حال حاضر در ایران ماشین آلات بسیار با کیفیت و به روزی برای تجهیز خط تولید انواع شکلات، آبنبات، تافی، بیسکویت، کلوچه و غیره ساخته می شود.»

بیشتر کارخانه های تولید شکلات کشور در آذربایجان شرقی و تبریز قرار دارند. با این حال مقدم توضیح می دهد: «تعداد کارخانه های شکلات سازی کشور بعد از تبریز در تهران و اصفهان چشمگیر است. در حالی که در استان ها و شهرهای شمالی کشور و به طور کلی در مناطقی که رطوبت بالاست یا هوا خیلی گرم است، معمولا کارخانه شیرینی و شکلات سازی احداث نمی شود.»


منبع: برترینها

درک واژه برند؛ برند چیست؟

برند با محصول متفاوت است، چرا که برند چیزی است که مصرف کننده آن را خریداری می کند، اما محصول چیزی است که راه حل دغدغه های مصرف کننده است و یک شرکت آن را ارائه می کند. برند آمیزه ای از تداعی های عاطفی و کارکردی است. برند تعهدی است مبنی بر اینکه یک محصول کارکردی متناسب با انتظارات مشتری خواهد داشت. برند به انتظارات مشتری درباره محصول شکل می دهد. برندها معمولا یک علامت تجاری دارند که مانع از استفاده آنها توسط دیگران می شود. یک برند اطلاعات خاصی را راجع به سازمان، کالا یا خدمات ارائه می دهد که آن را از سایر فعالان بازار متمایز می کند. ویژگیهایی که محصول یا خدمات را منحصر به فرد می سازند توسط برند تضمین می شوند. یک برند ابزاری است که به مصرف کننده نشان می دهد که یک شرکت چه محصولاتی را ارائه می دهد و کیفیت آنها چگونه است.

برند برای مصرف کننده دلالت دارد بر:

  • منبع محصول
  • مسئولیت برای تولیدکننده محصول
  • ریسک کمتر
  • هزینه کمتر برای جستجو
  • نشانی از کیفیت
  • معامله یا عهد بستن با تولیدکننده محصول
  • یک نماد

برند تصمیم گیری در جهت خرید را برای مشتری ساده تر می کند. با گذشت زمان، مصرف کنندگان با برندهایی آشنا می شوند که نیازهای آنها را برآورده می کنند. اگر مصرف کننده نسبت به یک برند آشنایی و اطلاعات کافی داشته باشد، به سرعت می تواند برای خرید تصمیم گیری کرده و در وقت خود صرفه جویی کند. علاوه بر این، در هزینه جستجو برای محصول نیز صرفه جویی خواهد شد. تا زمانی که مصرف کننده باور دارد که برند به برآوردن نیازهای او ادامه خواهد داد و عملکرد مطلوب و مستمری از خود نشان خواهد داد، تعهد و وفاداری او نسبت به برند حفظ خواهد شد. تا زمانی که مصرف کننده از مصرف محصولات برند منفعتی کسب کند و خرسند باشد، احتمال خرید او از آن برند زیاد است. به علاوه، برندها در دلالت بر برخی ویژگیهای خاص برای مصرف کننده نقش مهمی را ایفا می کنند.

برند برای فروشنده دلالت دارد بر:

  • مبنای مزیت رقابتی
  • راهی برای ارائه محصولات همراه با تداعی های منحصر به فرد
  • روشی برای حفاظت قانونی از ویژگیهای منحصر به فرد محصول
  • نشانه کیفیت برای مشتری راضی
  • ابزاری برای بازده مالی

برند را به طور خلاصه می توان به عنوان تعهد فروشنده برای ارائه مستمر مجموعه های منحصر به فردی از ویژگی ها، مزایا و خدمات به خریداران یا مصرف کنندگان تعریف کرد. برند یک نام، عبارت، نماد، نشانه یا ترکیبی از همه اینها است که برای ایجاد تمایز بین کالاها یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان در برابر رقبا استفاده می شود. برخی از برندهای شناخته شده عبارتند از مرسدس بنز، سونی، کوکاکولا، مک دونالد، دیجی کالا و مواردی از این قبیل.

برند چهار عنصر اصلی یک بنگاه اقتصادی -یعنی مشتریان، کارکنان، مدیریت و سرمایه گذاران- را به هم پیوند می دهد. برند چیزی جز مجموعه ای از خاطرات در ذهن مشتری نیست. برند از ارزشها، ایده ها و حتی شخصیت حکایت دارد. برند مجموعه ای از منافع و تداعی های عاطفی و منطقی است که ذهن بازار هدف را اشغال می کنند. این تداعی ها چیزی جز تصاویر و نشانه هایی که همراه با برند یا مزایای برند به ذهن خطور می کنند نیستند؛ به عنوان نمونه، استحکام گوشی های نوکیا، طعم منحصر به فرد نوشیدنی های کوکا کولا، لوکس بودن اپل و ارزان بودن گوشی های هواوی.


منبع: گویا آی‌تی

رمز موفقیت ۳ کسب و کار اینترنتیِ چینی

هفته نامه صدا – نسیم بنایی: غربی ها به آن ها «خفاش» می گویند؛ خفاش های چشم بادامی که در دنیای کسب و کار اینترنتی حرف اول را می زنند. زمانی نه چندان دور، شرکت های بزرگ اینترنتی چینی از سوی سرمایه گذاران سیلیکون ولی به عنوان شرکت های در حاشیه شناخته می شدند که تنها از روی کالاهای غربی کپی برداری می کردند. اما حالا دیگر این طور نیست. امروز این شرکت ها، هیولاهای ابرپیکری هستند که تمایلات و بلندپروازی های بین المللی آن ها حتی در تصور انسان هم نمی گنجد.

تراکنش معاملات علی بابا به عنوان بزرگ ترین گروه تجارت الکترونیک چینی از مجموع ای بی و آمازون نیز بیشتر است. «جک ما» رییس این شرکت موفق شده در ۲۰ سال گذشته بیش از دو میلیارد مصرف کننده در سرتاسر جهان برای خودش دست و پا کند.

تن سنت (Tencent) که تخصص آن در زمینه بازی های آنلاین و شبکه های اجتماعی است در حال حاضر دهمین شرکت به لحاظ ارزش سهام است و ارزش آن حدود ۲۷۵ میلیارد دلار است. «پانی ما» رییس این شرکت (که هیچ نسبتی با جک ما ندارد) قصد دارد کاری کند که کشورش در آینده بر دنیای فناوری حکمرانی کند.

اما اخیرا غول سومی به این مجموعه دوتایی اضافه شده و BAT چینی (خفاش؛ ابتدای نام لاتین شرکت های بیدو، تن سنت و علی بابا) را شکل داده است. این غول سوم، بیدو است، یک شرکت جست و جوی آنلاین که به دنبال بازار گوگل است. گوگل برای فرار از سانسور، از این کشور رفت و حالا بیدو با فاصله ای  کم پشت سر آن قرار دارد.

رمز موفقیت 3 کسب کار اینترنتی چینی

این سه گانه چینی

هر سه شرکت چینی، از جنبه های مختلف و مهمی با همتایان غربی خود تفاوت دارند. نخست این که شرکت های غربی معمولا سعی دارند روی برخی فعالیت ها  به صورت هسته ای متمرکز شوند در حالی که شرکت های اینترنتی چینی عموما هر چیزی را امتحان می کنند، از محاسبه در فضای ابر تا پرداخت دیجیتالی، همه زیر سلطه شرکت های چشم بادامی هاست.

نکته جالب این است که استراتژی آن ها جواب داده، یعنی مثلا شرکت تن سنت در ساخت اپلیکیشن های مختلف مانند وی چت کاملا موفق بوده و نتایج آن نیز همه را تحت تاثیر قرار داده است.

دومین تفاوت شرکت های چینی با شرکت های غربی به سانسورها و قوانین مربوط می شود. اگر مسئله سانسورهای سیاسی یک استثنا در نظر گرفته شود، بخش اینترنت در چین با قوانین بسیار می رو به رو است؛ یعنی برخلاف تصور دیگران، این شرکت ها تنها به لحاظ سیاسی ممکن است با سانسور مواجه شوند اما بحث امنیتی در مورد آنها صدق نمی کند. این در حالی است که شرکت های غربی مانند فیسبوک، اپل و گوگل زیر فشار مسائل امنیتی قرار دارند و این فشار هر روز نیز بیشتر می شود. شرکت های اینترنتی چینی می توانند به گونه ای توجه را به خود جلب کنند که دیگر شرکت های غربی از آن عاجز هستند و این مسئله در بازار از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

سومین تفاوت این شرکت ها نیز به اقتصاد شرکت ها مربوط می شود. شرکت های چینی می توانند با سرعتی بالا و در مقیاسی وسیع به موفقیت دست پیدا کنند، چرا که آن بخش از اقتصاد که دولت بر آن چنبره زده، بسیار ناکارآمد است. گاهی حتی زیرساخت مناسب برای آغاز کار نیز وجود ندارد. برخی از شهرها حتی محلی مناسب برای خرده فروشی نیز ندارند. در سرتاسر این کشور تنها یک مرکز خرید در ازای هر یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر وجود دارد.

در این شرایط طبیعی است که مردم از خرید اینترنتی استقبال کنند. اما بازار بزرگ داخلی مانع از جنگ خونین بر سر تصاحب بازار میان این سه گانه شرکتی در چین نشده است. نتیجه این جنگ نیز هر روز بیشتر از پیش مشخص می شود. تن سنت و علی بابا به سرعت جلو می روند اما برخی اهداف داخلی باعث شده بیدو از بازی عقب بماند. یکی از نکاتی که کارشناسان محلی در مورد بیدو بر سر آن توافق دارند این است که بیدو به یاهوی چینی تبدیل شده است یعنی همان شرکتی که زمانی غول محسوب می شد اما به مرور به خاطر فقدان خلاقیت و مجموعه ای از اشتباهات مدیریتی از بین رفت.

رشد درآمد شرکت بیدو در سال ۲۰۱۶ به ۶٫۳ درصد رسید در حالی که در سال ۲۰۱۵ این رقم ۳۵ درصد و در سال ۲۰۱۴ نیز ۵۴ درصد بود. براساس گزارش اکونومیست، حدود ۰٫۹ از کل درآمد این شرکت از طریق آگهی های آنلاین به دست می آید اما این درآمد در حال سقوط است چرا که اهالی بازار آگهی های خود را به جای بیدو به شبکه های اجتماعی مانند وی چت می دهند و یا آ« را صرف تبلیغات موبایلی می کنند که سکوی آن نیز در اختیار علی باباست.

اما بیدو هنوز تسلیم نشده و پول زیادی را صرف شرط های بزرگی بر سر هوش مصنوعی در بازار می کند. این شرکت تمام هم و غم خود را روی هوش مصنوعی، ویدئوهای آنلاین، تکنولوژی های مجازی و خدمات «آنلاین آفلاین» گذاشته است. یکی از مشاورهای کسب و کار در چین نسبت به آینده این شرکت کاملا بدبین است؛ او می گوید: «آن ها برای پنج سال آینده شانس بسیار کمی دارند و بعید است بتوانند کار مرتبط و خوبی انجام دهند.»

رمز موفقیت 3 کسب کار اینترنتی چینی

جنگ خونی هیولاها

از میان دو غول باقی مانده، تن سنت احتمالا ترسناک تر است. این شرکت تاکنون درآمد و سودی بیش از علی بابا داشته است. هرچه تبلیغ آن روی وی چت بیشتر می شود، ارزش آن نیز بالاتر می رود. البته این پیشرفت مشروط به این است که کاربران از وی چت روی برنگردانند؛ یک بداقبالی می تواند باعث سقوط این شرکت شود. اما سلاح اصلی تن سنت در برابر علی بابا، سهام آن در JD.com است که دومین شرکت تجارت الکترونیک بزرگ در کشور چین به شمار می آید.

رهبر این شرکت نیز ریچارد لیو، یکی از موفق ترین و پیشروترین کارآفرین های چینی است. شرکت JD.com مدل کسب و کاری گران قیمتی بر محور «دارایی های کلان» طراحی کرده و شباهت بسیاری به سایت آمازون در آمریکا دارد. سرمایه گذاری های کلان این شرکت روی انبار و لجستیک آن تاکنون به علی بابا نزدیک نشده است.

اما سال گذشته درآمد این شرکت ناگهان به ۳۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسید، در حالی که سال پیش از آن حدود ۲۸ میلیارد دلار درآمد داشت. سهم این شرکت در بازار کسب و کار به مصرف کننده در چین از ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۴ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۶ رسید. حالا اگر این شرکت با همین فرمان جلو برود، می توان انتظار داشت که سرمایه گذاری های آقای لیو در بخش زیرساخت ها، آینده علی بابا در داخل کشور چین را به خطر بیندازد.

شاید همین خطرات است که دلیل نگرانی آقای «ما» را نشان می دهد. او از بابت سهم ۷۰ درصدی علی بابا از مجموع بازار تجارت الکترونیک رضایت ندارد و دلیلش نیز همین تهدیداتی است که از سوی دیگر شرکت ها مشاهده می کند. «ما» در سال ۲۰۱۶ تمام تلاش خود را به کار بست تا با یک میلیارد دلار هزینه، کنترل شرکت لازادا به عنوان بزرگ ترین شرکت تجارت الکترونیک جنوب شرق آسیا را به دست بگیرد.

لازادا در ماه مارس خدمات جدیدی را برای سنگاپوری ها در نظر گرفت که آن ها می توانستند به کمک این خدمات، به صورت مستقیم از تائوبائو خرید کنند؛ تائوبائو یکی از دو سکوی داخلی علی بابا در بخش تجارت الکترونیک است.

سال گذشته آقای «ما» گروه ۲۰ را که متشکل از کشورهای سردمدار در جهان است وادار کرد، طرح او با عنوان «سکوی الکترونیکی تجارت جهانی» را به امضا برسانند. این طرح به کسب و کارهای کوچک کمک می کند، با سهولت در آن سوی مرزها فعالیت کنند.

ماه گذشته نیز علی بابا یک «منطقه تجارت آزاد دیجیتالی» را به عنوان طرحی مبتکرانه در مالزی راه اندازی کرد. این طرح ها که هم به صورت دولتی و هم به صورت خصوصی اجرایی می شوند، مسائلی که به لجستیک و پرداخت مربوط می شود را برای تاجران کوچک تسهیل می کند.

البته سلاح اصلی آقای «ما» برای جهانی شدن، مورچه مالیاتی بود که بیش از سال ۲۰۱۴ اجرایی شد. براساس این طرح، در چین خدمات مختلفی از بانک داری آنلاین تا سرمایه گذاری روی محصولات انجام می شود. در این طرح حتی مسائل مربوط به اعتبارسنجی موسسه ها نیز به کمک داده ها و اطلاعات انجام می شود. حالا طرح مورچه بیش از ۴۵۰ میلیون مصرف کننده در چین دارد و قرار است به خارج از این کشور نیز برود.

شرکت علی بابا به کمک طرح مورچه سرمایه گذاری های محلی نیز در شرکت های پرداخت آنلاین در کشورهای تایلند، فیلیپین، سنگاپور و کره جنوبی داشته است. در آمریکا نیز این طرح رقیب یورونت به شمار می آید. علی بابا نیز با طرح خود سعی دارد این رقیب را در آمریکا کنار بزند و به سود در این کشور دست پیدا کند. اما تن سنت دست رو دست نگذاشته و سعی دارد فعالیت هایی برای پیش بردن خود در خارج از مرزهای چین داشته باشد.

 رمز موفقیت 3 کسب کار اینترنتی چینی

این شرکت با رهبری خودش کنسرسیومی در فنلاند راه اندازی کرد و به کمک آن به یکی از بزرگ ترین شرکت های بازی آنلاین تبدیل شد. این شرکت به همراه شرکت تایوانی فاکسون قراردادی را به امضا رساند و بیش از ۱۷۵ میلیون دلار روی آن سرمایه گذاری کرد تا چیزی شبیه به واتس آپ آمریکایی را با عنوان هایک مسنجر راه اندازی کند. این برنامه اکنون یکی از برنامه های محبوب پیام رسانی در هند است.

یکی از دلایلی که باعث شده تن سنت به این برنامه های روی بیاورد این است که تلاش های اولیه آن برای ارتقای برنامه وی چت در کشورهای خارجی با مشکلاتی همراه شد (در اروپا مشکلاتی در مورد تبلیغات مربوط به لیونل مسی، بازیکن فوتبال باعث شد کار به خوبی پیش نرود).

شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و واتس آپ نیز بسیار قوی ظاهر شده بودند. آن ها البته از وی چت نیز کپی برداری هایی داشتند و برخی از ابداعات این برنامه را وارد کارهای خود کردند. همین مسئله باعث شد تا مصرف کنندگان غربی به برنامه چیزی روی خوش نشان ندهند چرا که برنامه های پیشین خودشان همه چیز را داشت هرچند که کپی برداری بود.

اما این برنامه هایی که تن سنت روی آن ها سرمایه گذاری کرده خارج از جنگی بوده که با علی بابا و بیدو دارد. گاهی هم این سه شرکت با یکدیگر همکاری هایی دارند. برای نمونه هر سه شرکت از حامیان اصلی دی دی چاکسینگ هستند؛ شرکتی که شبیه به اوبر است و در چین فعالیت می کند.

اما جنگی که این سه شرکت با هم دارند بیشتر در بازار خارجی متمرکز شده است. هند یکی از میدان های نبرد این سه شرکت است؛ برای مثال در همین ماه آوریل، شرکت تن سنت بیش از ۱٫۴ میلیارد دلار به کمک دو شرکت ای بی و مایکروسافت روی یک مرکز خرده فروشی آنلاین هندی سرمایه گذاری کرده است. علی بابا نیز به کمک طرح مورچه بیش از ۹۰۰ میلیون دلار برای طرحی دیگر در هند سرمایه گذاری کرده است.

هند تنها جایی نیست که این شرکت ها بر سر آن رقابت می کنند. تن سنت ماه گذشته خدماتی را ارائه داد که به کمک آن کاربران وی چت در اروپا می توانند فعالیت های دیگری نیز داشته باشند. این شرکت همچنین اخیرا ۱٫۸ میلیارد دلار روی تسلای آمریکا سرمایه گذاری کرده است که این یک چالش بزرگ برای بیدو خواهدبود چرا که بیدو روی هوش مصنوعی و اتوماسیون تمرکز کرده است.

 رمز موفقیت 3 کسب کار اینترنتی چینی

شرکت بدون تمرکز خود را روی هوش و استعدادهای خارجی قرار داده و به همین خاطر استخدام های خود را از دانشگاه های برتر آمریکایی مانند استنفورد و ماساچوست داشته است. این شرکت در سیلیکون ولی یک آزمایشگاه ویژه هوش مصنوعی نیز راه اندازی کرده است. به هر حال نکته ای که اهمیت دارد این است که بیدو به اندازه علی بابا و تن سنت قدرت ندارد. این شرکت در مورد کشورهایی مانند ژاپن تلاش کرده اما به موفقیتی دست نیافته است.

سه گانه چینی به بازار داخلی قدرتمندی دسترسی دارد که کمک می کند سرپا بیاستد. گلدمن ساکس برآورد کرده، بازار خرده فروشی آنلاین چین تا سال ۲۰۲۰ دو برابر شده و به حدود ۱٫۷ تریلیون دلار می رسد. همان طور که دانکان کلارک در کتاب اخیر خود در مورد علی بابا گفته، «نمی توان از جاذبه چین دور ماند»؛ چه در خانه و چه در خارج از خانه، نمی توان غول های اینترنتی چشم بادامی ها را نادیده گرفت.


منبع: برترینها

خطرات فروش به مشتریان نامناسب

مجله پنجره خلاقیت: در ظاهر بستن قرارداد فروش با مشتری که گزینه مناسبی برای شرکت شما نیست، چندان خطرناک به نظر نمی رسد. به هر حال شما قراردادی بسته اید و سودی به شرکت رسانده اید و مشتریان هم چیزی دریافت کرده که به وسیله آن مشکلش را حل کند؛ حتی اگر آن چیز بهترین راه حل ممکن برای مشکل او نباشد.

اما، وقتی واقعا عمیق تر به قضیه نگاه کنید می بینید که در این شرایط چه اتفاقی می افتد. مشخص می شود که فروش به مشتریان نامناسب می تواند خطرات خیلی بدی هم برای آنها و هم برای سازمان شما در پی داشته باشد.

خطرات فروش به مشتریان نامناسب 
۱- ناتوانی در ایجاد ارزش برای مشتری

می خواهیم با بزرگترین نتیجه منفی کار را شروع کنیم. اگر محصولاتتان را به مشتری بفروشید که گزینه مناسبی برای شما نیستند. مهترین قانون فروش را زیر پا گذاشته اید ارزش واقعی برای مشتری ایجاد نکرده اید. بازار یابی واقعی به معنای آن نیست که از مشتری پول بگیرید و درآمد کسب کنید در حالی که او مجبور است با محصولی دست و پنجه نرم کند که اصلا برایش مناسب نیست ومشکلاتش را حل نمی کند. موفقیت واقعی در فروش تنها زمانی به دست می آید که نیازهای مشتری و ارزش پیشنهادی سازمان با هم هم سو باشند و هر دو از این رابطه سود ببرند.

برخی از فروشندگان دوست ندارند که در مورد معامله های احتمالی خیلی بحث و گفتگو کنند؛ اما این گفتگو هم برای آنها، هم مشتری و هم شرکت بهتر خواهد بود زیرا این مشکل را می توانند بررسی کنند که آیا این راه حل بهتری از لحاظ کارکرد و اقتصادی برای مشتری است یا خیر. می توانید بدون انجام این کار قرارداد را ببندید اما دیگر نخواهید توانست رابطه ای طولانی مدت و مداوم با مشتری برقرار کنید.

۲- از دست دادن موقعیت فروش مجدد به مشتریان قبلی

بیایید که فرض کنیم شما فروشنده ای در سازمان خود دارید که اهمیتی به ارائه ارزش به مشتریان نمی دهد، او می گوید که نیازی به مشتریان قبلی نخواهد داشت؛ زیرا بیش از هر کس دیگری در سازمان می تواند مشتری جدید به دست آورد و همیشه رکورد این کار را بزند. اما مشتریان او دیگر هرگز از شرکت شما خرید نخواهند کرد. آمارها نشان می دهد که این به اصطلاح فروشنده، وجهه بدی از شرکت شما نشان داده و دارد به آن آسیب می زند. علاوه بر این بیشتر پژوهش ها نشان داده اند که پیدا کردن هر مشتری جدید پنج تا ده برابر پرهزینه تر از فروش به مشتریان قبلی است.

۳- از مزایای داشتن سفیری برای برند خود محروم خواهید شد.

اکثر اوقات، وقتی مشتری کاملا از خریدش راضی است و می داند که شما بیشترین تلاش خود را برای ارائه ارزش به او و شرکتش انجام داده اید، اتفاقی جادویی رخ می دهد. مزایایی که به شما و سازمانتان می رسد فقط به درآمد و کمیسیون فروش ختم نمی شود.

شما شانس این را خواهید داشت که این مشتریان به سفیران واقعی برند شما تبدیل شوند و راه را برای فرصت های همکاری بیشتر در آینده باز کنند. این سفیران می توانند منبعی عالی برای ارجاع مشتری باشند و همچنین به شما کمک می کنند تا توجه رسانه ها را به خود جلب کنید و از طرفی به وسیله بازاریابی دهان به دهان برند خود را به شهرت بیشتری برسانید.

۴- نرخ ریزش مشتری یا کارمند بیشتری خواهید داشت.

هر شرکتی که در زمینه تجارت B2B یا بیزنس به بیزنس فعالیت دارد ، مقدار مشخصی نرخ ریزش دارد؛ اما این نرخ، برای شرکت هایی که به طور مداوم سعی در فروش محصولاتشان به مشتریان نامناسب دارند، بسیار بیشتر است. تقریبا همه استارت آپ ها نرخ ریزش مشخصی را در سال های ابتدایی کسب و کارشان برای خود متصور می شوند، اما قدیمی ترها اگر متوجه نرخ ریزش بالا تری نسبت به گذشته شوند، بسیار عصبی و مضطرب خواهند شد.

۵-بخش خدمات مشتریان خود را فلج خواهید کرد و وقت زیادی از متخصصان شرکت خود می گیرید.

اگر یک مشتری گزینه برای محصول شما نباشد، او یا همکارانش به سختی خواهند توانست از آن محصول به روشی درست استفاده کنند. نتیجه نهایی چنین سناریویی این است که متخصصان شرکتتان مجبور شوند وقت زیادی را صرف تعمیر یا آموزش استفاده از آن به مشتری کنند؛ یا اینکه بخش خدمات مشتریانتان مجبور شود حجم زیادی از تماس های شکایت را تحمل کند که هر دو اینها کارایی شرکت را کاهش خواهند داد.

۶- انگیزه تیم فروش خود را از بین خواهید برد.

اگر به طور مرتب مشتریان احتمالی ای را به فروشندگان خود معرفی کنید که برای شرکت مناسب نیستند، تاثیری مخرب روی اعتماد به نفس و روحیه آنها خواهید گذاشت. اگر آنها بدانند که احتمال موفقیتشان کم است، ولی باز مجبور باشند با مشتری سر و کله بزنند،احساس خواهند کرد که دارند وقت و انرژی و استعدادشان را در شرکت شما هدر می دهند. زمانی که احتمال رضایتمندی مشتری کم باشد، انگیزه آنها برای تلاش بیشتر کاهش می یابد که این امر روی تلاش آنها برای جذب مشتریان دیگر نیز تاثیرگذار خواهد بود.


منبع: برترینها

۶ نکته برای استفاده موفقیت آمیز از ویدیوی لایو در بازاریابی

ویدیوی لایو (پخش زنده) به سرعت به یکی از محبوب ترین رویه های بازاریابی دیجیتال تبدیل شده است. به عنوان مثال، کاربران فیسبوک سه برابر وقت بیشتری را برای تماشای ویدیوی زنده (نسبت به ویدیوی از پیش ضبط شده) صرف می کنند.

برندهای خلاقی که زودتر از همه استفاده از ویدیوی لایو را آغاز کرده اند، به خوبی از منافع این کانال قدرتمند، اصیل، تعامل برانگیز، قابل سنجش و مقرون به صرفه بازاریابی دیجیتال بهره مند شده اند.

چه در حال ارزیابی استفاده از ویدیوی لایو هستید، یا اینکه تصمیم به افزودن آن به ترکیب بازاریابی خود گرفته اید، آنچه در ادامه می اید شش نکته است که برای آغاز کار شما سودمند خواهد بود. با گویا آی تی همراه باشید:

  1. پلتفورم مناسب

انتخاب پلتفورم مناسب برای میزبانی از ویدیوی لایو شما اهمیت شایانی دارد. اگرچه دسترسی ما در ایران به سرویسهای متنوع موجود محدود است، اما در عین حال سرویس دهندگان متعددی در این زمینه وجود دارند.

پلتفورم هایی مانند یوتیوب و برخی از اپ های موبایل، همانند اینستاگرام، پریسکوپ و فیسبوک لایو، امکان استریم کردن ویدیو را در اختیار شما قرار می دهند. بسته به اینکه مخاطب هدف شما در کدام یک از پلتفورم های موجود فعالیت می کند، مورد مناسب خود را انتخاب کنید.

  1. دلیل مناسب

برای استفاده از پخش زنده به جای یک تاکتیک بازاریابی دیجیتال دیگر باید دلیل خوبی داشته باشید. اگر بدون دلیل و برنامه مرتبا به پخش ویدیوی زنده اقدام کنید، پس از مدتی اعتماد مخاطبان را از دست خواهید داد و دیگر کسی حجم اینترنت خود را برای ویدیوهای شما مصرف نخواهد کرد.

یکی از مواردی که برای پخش یک ویدیوی لایو مناسب به نظر می رسد، معرفی یا عرضه یک محصول جدید است. اپل و نایکی در همین راستا از ویدیوی لایو استفاده کرده اند. آنها کسی که اطلاعات جامعی راجع به محصول مورد نظرشان دارد را در برابر دوربین قرار داده و به پرسش هایی که از جانب مخاطبان دریافت می کنند پاسخ می دهند.

یک مورد مناسب دیگر می تواند پخش زنده بخشی از روند تولید محصول باشد. از این طریق مخاطبان شما مستقیما روند کار را مشاهده کرده و احساس می کنند که بر آن نظارت دارند، لذا اعتماد به برند شما تقویت خواهد شد.

نمونه دیگر می تواند گفتگوی زنده مدیران بالادستی با مخاطبان باشد. با استفاده از این گفتگوها می توان ارتباط نزدیک تری با مخاطبان برقرار کرد.

  1. محتوای مناسب

پس از تعیین پلتفورم و دلیل، گام بعدی تولید محتوای جذاب و تعامل برانگیزی است که برای پخش زنده مناسب باشد.

با تعیین اهداف واضح شروع کنید. آیا هدف شما فروش محصول است؟ آیا می خواهید افراد تاثیرگذار را درگیر کنید تا به نوشتن درباره محصول شما ترغیب شوند؟ یا اینکه می خواهید جایگاه محصول خود در زندگی مصرف کنندگان را نشان بدهید؟

پس از تعیین هدف، برای طول رویداد تصمیم گیری کنید. اگر هدف شما فروش یک محصول است، یک سخنرانی ۵ دقیقه ای و پس از آن تعیین یک زمان نیم ساعته برای پاسخگویی به سوالات مخاطبان مناسب به نظر می رسد. اگر برنامه شما عرضه یک محصول است، در اینصورت ۱۵ دقیقه را برای محتوا و ۳۰ دقیقه را به تعامل با مخاطبان اختصاص دهید.

یک نکته اصلی در ویدیوی لایو این است که نباید بیش از حد روی یک متن از پیش آماده شده تکیه کنید. مخاطب به دنبال تعامل انسانی واقعی با برند شما است و نه یک نمایش. چارچوب نکاتی که باید درباره آنها صحبت شود را مشخص کنید و برای معرفی محصول محتوای مناسبی را تهیه کنید.

  1. استفاده از فرد مناسب در برابر دوربین

انتخاب یک فرد مناسب برای قرار گرفتن در برابر دوربین یک مورد اساسی برای ایجاد یک رویداد تعامل برانگیز و درگیرکننده است. این شخص باید فردی باشد که کاملا در جریان همه رویدادهای برند قرار دارد، مثلا می تواند یکی از کارکنان شرکت باشد که اطلاعات کاملی از محصول مورد نظر دارد، به وضوح نسبت به آن اشتیاق داشته و شخصیت جذابی دارد.

هدف در اینجا اصالت است؛ چیزی که از طریق بازیگری که فقط به این خاطر درباره محصول صحبت می کند که پولش را گرفته به دست نمی آورید. چند اشتباه در طول رویداد ایرادی ندارد و چه بسا موجب برقراری ارتباط بیشتر نیز می شود. نتیجه ای که حاصل می شود، حسی از یک تعامل انسانی واقعی است که از طریق کانال های دیگر بازاریابی دیجیتال مقدور نیست.

یک گزینه دیگر می تواند استفاده از افراد تاثیرگذار برای ترویج محصول باشد. این شخصیت ها که به جذب مخاطبان بیشتری کمک می کنند، اغلب محتوا را جذاب تر و تعامل برانگیزتر می کنند. حتی می توانید در کنار آنها از یکی از متخصصان شرکت خود، مثلا مدیر تولید یا طراح محصول نیز استفاده کنید تا به سوالات فنی و تخصصی فرد تاثیرگذار یا مخاطبان پاسخ دهد.

  1. استفاده از ابزار مناسب

هنگامی که از یک اپ موبایل برای پخش ویدیوی زنده استفاده می کنید، معمولا به دوربین و میکروفون همان گوشی که از آن برای پخش ویدیو استفاده می کنید محدود هستید. در عین حال، باید توجه داشته باشید که گوشی مورد نظر دوربین و میکروفون مناسبی داشته باشد. در صورت امکان یک میکروفون خارجی با کیفیت تر را به دستگاه متصل کنید. برای ضبط ویدیو ترجیحا گوشی را با استفاده از یک پایه نگهدارنده در یک جا ثابت کنید، چرا که لرزش های گوشی معمولا آزاردهنده است.

  1. تبلیغ و ترویج مناسب

شعار «بسازید تا خودشان بیایند» برای رویدادهای پخش زنده هم کاربردی ندارد. برای به حداکثر رسانیدن مخاطبان ویدیوی خود، به یک برنامه ترویجی همه جانبه نیاز دارید. بهتر است برنامه ترویجی خود را حداقل چهار هفته پیش از پخش ویدیو آغاز کنید.

از هر کانالی که بودجه شما اجازه می دهد استفاده کنید. احتمالا فهرست ایمیل و همچنین حساب های شما در رسانه های اجتماعی مقرون به صرفه ترین روشها برای افزایش میزان حضور در رویداد پخش زنده تان هستند. یک صفحه برای ترویج این رویداد را در سایت خود ایجاد کنید و در ایمیل های ترویجی خود مخاطبان را به همان صفحه هدایت کنید. اگر چهار هفته زودتر فرآیند کار خود را آغاز کنید، می توانید هر هفته به ارسال ایمیل های ترویجی بپردازید و اعضایی که پیام های قبلی شما را باز نکرده یا نسبت به آنها واکنشی نشان نداده اند را هدف قرار دهید. ارسال پست در کانالهای شما در رسانه های اجتماعی نیز یک مکمل خوب برای ترویج ایمیلی به حساب می آید.

اگر بودجه بیشتری دارید از تبلیغات دیجیتال، مثلا تبلیغ در موتورهای جستجو استفاده کنید. به علاوه، اگر محصول جدیدی را معرفی می کنید یا فرد مشهوری در برابر دوربین قرار خواهد گرفت، استفاده از تبلیغات گسترده تر و رپورتاژآگهی را مد نظر قرار دهید.

این شش نکته به شما کمک خواهد کرد تا با استفاده از ویدیوی لایو، بازاریابی هوشمندانه ای را آغاز کنید. حداقل یکبار استفاده از این ابزار قوی و نوین را امتحان کنید و نتایج را بر اساس اهدافی که تعیین می کنید مورد ارزیابی قرار دهید. شرکت شما درخواهدیافت که منافع ناشی از ایجاد یک ارتباط انسانی واقعی با مخاطب، ارزش هرگونه سرمایه گذاری را دارد.


منبع: گویا آی‌تی

تاثیر لبخند خود آگاه بر فروش

نیت خوب و لبخند مسری هستند. اگر دو نماینده فروش با عملکرد مشابه وجود داشته باشند، بزرگترین عامل تمایز بخش میان نتایجی که کسب می کنند، رویکرد مثبت و نیت آنهاست. فروش شغلی تکراری به حساب می آید، بنابراین تنها روشی که برای تنوع بخشیدن به روزهای کاری تان دارید، این است که کمی کنجکاو باشید. مشتاق کمک کردن به دیگران، مشتریان و همکاران باشید. به این فکر کنید که خدمات و محصولات شما می تواند دنیای مشتری را تغییر دهد و نحوه عملکرد شما در امر فروش می تواند تفاوت زیادی در زندگی آنها ایجاد کند.

 تاثیر لبخند خود آگاه بر فروش
اگر این طور فکر نمی کنید، بهتر است کارتان را تغییر دهید. مشتاق باشید و به کارتان علاقه پیدا کنید تا مشتریان نیز شما را فردی جالب ببینند. همه ما مثل کودکانی هستیم که مشتاق عشق و علاقه دیگرانیم؛ حتی اگر از این موضوع خبر نداشته باشیم. در مورد فروش با نیت خوب کتاب ها نوشته شده است. حالت ایستادن قدرتمند، در حالی که شانه ها رو به عقب هستند، باعث می شود شما فردی با اعتماد به نفس جلوه کنید. زمانی که تماس تلفنی می گیرید، لبخند بزنید. این کار را به شکلی خود آگاه انجام دهید تا همه چیز عوض شود.

زمانی که می خواهید برای کسب اطلاعات تماس بگیرید، واقعا کنجکاو باشید. از قبل اطلاعات لازم را از اینترنت بگیرید و برای اطلاعات بیشتر با فرد تماس بگیرید و فراموش نکنید که اصطلاحاً فیس تو فیس با مشتری صحبت کنید؛ حتی اگر شده از پشت صفحه کامپیوتر یا از طریق موبایل. پژوهش های صورت گرفته از طریق Citricx و Webex نشان می دهند که معامله چهره به چهره باعث افزایش ۳۰ درصدی نرخ معامله می شوند. معمولا افرادی را که می بینید که در حین تصمیم گیری در وضعیت بی روحی می نشینند و به شما خیره می شوند و منتظرند که شما این حالت رخوت را از آنها دور کنید.

آنها می خواهند صحبت کنند، می میرند برای یک گوش شنوا، توجه و همدلی. همه این طور هستند. تریلیاردها دلار در دنیا بر اساس همین اصل جابجا می شود. آنها واقعا در انتظار لبخند شما هستند تا سطح انرژی شان افزایش پیدا کند. آنها منتظرند که شما به شکلی ویروسی بهشان روحیه انتقال دهید. آیا می توانید به آنها ایده هایی عالی بدهید؟ شاید.

اما کمی سخت است. اگر کمی هوشیار باشید، می توانید ایده هایی را که در ذهن خودشان دارند گرفته، در موردشان صحبت کنید و بهشان کمک کنید تا ذهنشان را سر و سامان دهند.

شاید مشتری تان خسته باشد. شاید خودتان هم همین طور باشید. اما به شما بستگی دارد که اوضاع را چطور پیش ببرید. قلبتان را وارد کارتان کنید. گوشی تلفن را بردارید و طوری شماره بگیرید که انگار تنها شانس شما برای موفقیت به همین تماس بستگی دارد. شادی شادی می آورد. شاد بودن مسری است. مردم به سوی فردی جذب می شوند که در حال لبخند زدن و خندیدن است، نه کسی که پشت تلفن دارد از استرس یا عصبانیت می میرد! افراد موفق هر چیزی را هزاران بار تمرین کرده اند.

آنها واقعا به کاری که انجام می دهند علاقه دارند. زمانی که مشتری جذب کارتان می شود، همیشه سعی کنید به او کمک کنید، نه اینکه به او چیزی بفروشید یا او را گول بزنید. هیجان داشته باشید که می توانید به شخصی یا به کسب و کاری کمک کنید. سادگی و اعتماد به نفس آن پنج درصد فروشنده برتر به همین موضوع ارتباط دارند. آنها در مشاغلی کار

می کنند که زندگی و کسب و کار دیگران را بهبود می بخشد. آنها می خواهند به مشتریان انگیزه بدهند، عادات رفتاری خوبی در آنها به وجود آورندیا درمانشان کنند. مشاغلی بشر دوستانه. روزی از یکی از این فروشندگان برتر پرسیدم که چه روشی برای فروش در پیش گرفته است. پاسخ مختصر او شگفت زده ام کرد:

« من فقط به چشمانشان نگاه می کنم و لبخند می زنم و به آنها اطمینان می دهم که می خواهیم کسب و کارشان را دچار تحولی مثبت کنیم.»

این مرد باهوش بسیار لبخند می زند و در یک شهر ساحلی زندگی می کند. او قبلا در حیطه ورزشی کار می کرد. کوتاه سخن می گوید و چشمانی بسیار گیرا دارد. او راه برقراری ارتباط با مردم را به خوبی آموخته است. نکته ای که به ما گفت، نکته بسیار قدرتمندی بود. انتقال باور، ایمان و اطمینان به مشتری؛ مدیریت کسب و کار مانند ناخدایی که روی عرشه کشتی ایستاده است و مشاوری که از عملکرد صحیح کسب و کارش اطمینان خاطر دارد


منبع: برترینها

چگونه به همکاران تان اجازه ندهید کلام تان را قطع کنند

ماهنامه آینده روشن – ترجمه از فورچون: تصور کنید شما در یک جلسه کاری نشسته و آماده اید درباره ایده بسیار جذاب تان توضیحاتی را به جمع ارائه کنید که ناگهان یکی از همکاران تان میان کلام تان می پرد و سخن شما را قطع می کند. در گرماگرم یک جلسه کاری، ممکن است کلام هر کسی قطع شود اما مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می دهد زنان بیش از مردان در جلسات کاری با این مشکل مواجه هستند.

نتایج یک مطالعه اخیر نشان می دهد مردان طی یک مکالمه سه دقیقه ای با زنان، حدود ۲٫۱ برابر بیشتر صحبت آنان را قطع می کنند حال آن که در برابر مردان دیگر این میزان تنها به ۱٫۸ برابر می رسد. جالب است بدانید نتایج این پژوهش نشان می دهد زنان هنگام صحبت با زنان دیگر، حرف های آنها را بیشتر قطع می کنند تا در هنگام صحبت با مردان.

فارغ از بحث های جنسیتی، زمانی که کسی به میان سخن شما می آید و کلام تان را قطع می کند به این معناست که مطلبی که در حال بیان آن بوده اید چندان هم ارزشمند نبوده است. در ادامه به راهکارهایی اشاره می کنیم که به شما نشان می دهند چگونه در چنین وضعیتی می توانید مودبانه اما قاطعانه سخن تان را ادامه دهید.

چگونه به همکاران تان اجازه ندهید کلام تان را قطع کنند

اجازه ندهید دیگران شما را از مبحث اصلی منحرف کنند

کتی کاپرینو موسس و مدیر شرکت ارتباطاتی «الیا» معتقد است اگر کسی با بی ادبی و گستاخی توضیحات شما در مورد طرح و ایده تان را قطع کرد، به او اجازه دهید صحبتش را تمام کند و پس از آن دوباره به موضوع مورد نظر خود بازگردید و صحبت تان را به اتمام برسانید. شما باید به شیوه ای محترمانه و البته غیر توهین آمیز به همکار خود نشان دهید مصمم هستید ایده یا طرح خود را در جمع مطرح کنید؛ برای مثال، می توانید در پایان صحبت همکارتان از او تشکر کنید و به حاضران جلسه بگویید: «تمایل دارم به موضوع صحبت خود بازگردم و بخش پایانی ایده خود را برای تان مطرح کنم زیرا تصور می کنم این بخش برای مبحث امروزمان اهمیت بسیاری دارد.»

کاپرینو در این باره می گوید: «کلید و راه حل این مسئله این است که اقتدار و اعتماد به نفس و دانش آموزان درباره موضوع را به حاضران نشان دهید و اجازه ندهید دیگران شما را از موضوع مورد نظرتان منحرف کنند ولی به یاد داشته باشید باید این کار را با آرامش و احترام انجام دهید.»

برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر ایده خود از یکی از همکاران تان کمک بگیرید

اگر طرف مقابل شما به پریدن وسط کلام دیگران عادت دارد و به این کار معروف است می توانید با کمک یکی از همکاران تان گروهی دو نفری تشکیل دهید و از «استراتژی تقویت» استفاده کنید. استراتژی تقویت یکی از ترفندهای محبوب کارمندان زن در کاخ سفید است. در این ترفند یکی از زنان حاضر در جلسه موضوع مورد نظر خود را مطرح کرده، همکار دیگرش بر آن تاکید می کند و به این ترتیب اعتبار موضوع مطرح شده افزایش می یابد.

 چگونه به همکاران تان اجازه ندهید کلام تان را قطع کنند
ریچل آندوجار که در زمینه ارائه مشاوره های شغلی فعالیت دارد پیشنهاد می کند پیش از هر کاری ابتدا یک همکار مناسب را برای گروه دو منفری خود بیابید؛ زیرا همکاری گروهی موجب می شود شما و همکاران در جلسات از ایده ها و نظرات یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنید و به نظرات یکدیگر اعتبار بیشتری ببخشید؛ به این ترتیب، با استفاده از این ترفند شما هم مطمئن خواهید شد نظرات تان در جمع شنیده شده است، هم به صورت کاملا نامحسوس مالکیت ایده تان را به دست می آورید و هم به همکارتان کمک می کنید؛ همه اینها یک رابطه برنده – برنده را می سازد.

با اطمینان و اعتماد به نفس صحبت کنید

پیش از جلسه درباره مطالبی که قصد دارید از آن صحبت کنید با دقت فکر کنید. به یاد داشته باشید انتخاب کلمات، لحن، تُن صدا و همچنین فراز و فرودهای آهنگ صدای تان، همگی، بر میزان اعتماد به نفس شما تاثیرگذارند. جیل جکینتو، یکی از کارشناسان مسائل شغلی، معتقد است هنگام صحبت در چنین جلساتی باید به مسائلی همچون میزان بلندی صدا، وضوح و شفافیت در کلام، مختصر سخن گفتن یا پرگویی کردن توجه ویژه ای داشته باشید.

او پیشنهاد می کند هیچ گاه متن سخن خود را با جملاتی همچون «ممکن است ایده چندان خوبی نباشد اما…» یا «ممکن است اشتباه بگویم، اما…» آغاز نکنید. اگر نگران لحن و نوع سخن گفتن خود هستید می توانید از یک ترفند رسانه ای بسیار محبوب استفاده کنید؛ در این ترفند جلسه ای ساختگی را برای خود ترتیب دهید و از خود فیلم بگیرید؛ سعی کنید به نوع صحبت کردن خود و مسائلی چون صحبت کردن بسیار سریع، مکث های مکرر یا مِن مِن کردن توجه و از آنها پرهیز کنید.

زبان بدن خود را با سخنان تان تنظیم و هماهنگ کنید

زبان بدن شما، نه تنها بر احساس و برداشت دیگران از شما تاثیرگذار است، بر چگونگی احساس شما به خودتان نیز تاثیر بسزایی دارد. جکینتو پیشنهاد می کند هنگام صحبت به صندلی خود تکیه دهید و صاف بنشینید؛ همچنین می توانید از مدل های دیگری در نحوه نشستن خود در جلسات استفاده کنید؛ برای مثال، می توانید کمی رو به جلو خم شوید و دستان تان را روی میز بگذارید، یا این که کمی به سمت عقب خم شوید، به صندلی تکیه دهید و پاهای تان را به صورت ثابت روی زمین قرار دهید. گرچه ممکن است این ترفندها نتوانند از قطع شدن سخنان شما به وسیله دیگران جلوگیری کنند، بی تردید به شما کمک خواهند کرد در جلسه کاری تان با شهامت و اعتماد به نفس بیشتری در مورد ایده های خود صحبت کنید.


منبع: برترینها

۱۰ توصیه برای بازاریابی دیجیتال صاحبان کسب و کارهای کوچک

افزایش منابع و کانال های بازاریابی دیجیتال و رسانه های اجتماعی، رساندن صدای کسب و کارهای کوچک به مخاطبان خود را بیش از هر زمان دیگری آسان کرده است. وجود گزینه های انبوه به شما اجازه می دهد که برای انتخاب سختگیری به خرج بدهید و تنها در پلتفورم هایی حضور خود را تثبیت کنید که بیش از همه با شما و کسب و کارتان تناسب دارند. به کمپین های بازاریابی دیجیتال به عنوان چیزی که فقط یک بار باید برای آن برنامه ریزی کنید نگاه نکنید؛ کمپین شما همانند کسب و کارتان تکامل پیدا کرده و رشد می کند.

مواردی که در ادامه می آید پیشنهادات گروهی از متخصصان بازاریابی دیجیتال -از فیسبوک، توییتر و لینکدین- است که به شما برای برنامه ریزی کمپین های دیجیتال تان کمک خواهد کرد.

  1. حوزه موبایل را در کانون توجه خود قرار دهید: در گذشته به هنگامی که مشتری به دنبال اطلاعات بود، باید پشت یک میز می نشست و جستجو و بررسی را آغاز می کرد، اما امروزه به لطف موبایل ما این کار را هر کجا و در حال انجام هر کاری که باشیم می توانیم انجام بدهیم، بنابراین بازاریابی شما به جای اینکه با موبایل سازگار باشد باید «موبایل محور» باشد.
  2. محتوای جذاب و تعامل برانگیز تولید کنید: دامنه توجه ما به روند نزولی خود ادامه می دهد؛ بر اساس مطالعه ای که توسط مایکروسافت انجام شد، مدت زمانی که انسان می تواند توجه خود را حفظ کند به طور متوسط به هشت ثانیه رسیده است. با جلب توجه مشتریان بوسیله اطلاعاتی که متناسب با نیازهای آنها است، مراجعه آنها به کسب و کار خود را افزایش می دهید. کریستین اِبِرهات، مدیر فروش توییتر می گوید: «محصولات، خدمات، کسب و کار و کارکنان تان را در محتوای خود بگنجانید. برای افزایش تعامل و درگیرسازی مخاطب از تصویر و ویدیو استفاده کنید.»
  3. به جمع آوری اطلاعات بپردازید: با استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل و آمارگیر می توانید اطلاعاتی را به دست بیاورید تا بر اساس آنها برنامه ها و فعالیت های خود را تنظیم کنید، پیشنهادات خود را شخصی سازی کنید و سرویس دهی به مشتری را تقویت کنید.
  4. بزرگ فکر کنید (بدون هزینه های بزرگ): هیچ کسب و کاری آنقدر کوچک نیست که نتواند از بازاریابی دیجیتال استفاده کند. امکانات بازاریابی دیجیتال شما را قادر می سازد تا هوشمندانه هزینه کنید، خود را بیشتر در معرض دید قرار دهید و شهرت کسب و کارتان را افزایش دهید. نیل هیلتز، رئیس بخش استراتژیهای خدمات مالی بین المللی فیسبوک می گوید: «اگر مردم نسبت به شما آگاهی و اطلاعات نداشته باشند، چیزی را از شما خریداری نخواهند کرد.» برای جلب توجه بیشتر، روی تحقیق کلمه کلیدی و بهینه سازی برای موتورهای جستجو تمرکز کنید.
  5. بی مایه فطیر است: اگر فقط روی ترافیک طبیعی تکیه کنید، بازار را از دست می دهید. با استفاده از تبلیغات پولی در وبسایت های معتبر، حضور، تاثیر و دامنه دسترسی مخاطبان را به کسب و کارتان افزایش دهید.
  6. پروفایل بسازید: کمی برای پروفایل های خود در لینکدین و سایر رسانه های اجتماعی وقت بگذارید. تکمیل پروفایل با اطلاعات به روز و تصاویر جذاب و استفاده از پست های مناسب و صرف هزینه، شخصیت دیجیتال شما را پرورش می دهد و مشتریان را بسیار بهتر از شبکه سازی های سنتی به سوی شما جذب خواهد کرد.
  7. اجازه بگیرید: هیچ کس هرزنامه (اسپم) دوست ندارد. از طریق بازاریابی اجازه ای (permission marketing : یک رویکرد فروش که اجازه واضح مخاطب را برای دریافت ایمیل، خبرنامه یا پیام های متنی ضروری می داند) احترام مشتریان و افراد تاثیرگذار را به دست می آورید. محتوای خود را فقط برای افرادی که تمایل خود به دریافت آن را به وضوح اعلام کرده اند ارسال کنید و بقیه را از فهرست انتشار کنار بگذارید.
  8. مسیر خرید از طریق رسانه های اجتماعی را کوتاهتر کنید: تلاش کنید که تا می توانید روند خرید را سرراست تر کنید. به جای قراردادن لینک صفحه محصول در رسانه های اجتماعی، از دکمه خرید مستقیم یا لینکی استفاده کنید که سریع تر آنها را به صفحه پرداخت هدایت می کند.
  9. به بازاریابی محلی توجه کنید: یک استراتژی محلی، مشتریان را بر اساس کد پستی، محله یا خیابان یا شهری که در آن سکونت دارند هدف قرار می دهد و ارتباط شما را با مخاطبی برقرار می کند که بیش از همه برایتان اهمیت دارد.
  10. به شکل منظم و پیوسته ایمیل ارسال کنید: ایمیل همچنان یکی از سودمندترین و مقرون به صرفه ترین ابزارهای بازاریابی است: بر اساس یک نظرسنجی که توسط مارکتینگ شِرپا انجام شد، ۷۸ درصد از مصرف کنندگان ۳۵ تا ۴۴ ساله از ایمیل به عنوان پلتفورم ارتباطی مورد علاقه خود نام می برند. اگر به درستی از ایمیل استفاده کنید، می تواند یک ابزار بازاریابی قدرتمند برای شما باشد.


منبع: گویا آی‌تی

۸ روش برای ترکیب وبلاگ نویسی با بازاریابی ایمیلی

وبلاگ نویسی و بازاریابی ایمیلی شما همانند شکلات و کره بادام زمینی است. هر یک از این دو به تنهایی فوق العاده است، اما از ترکیب آنها پرفروش ترین شیرینی جات ایالات متحده پدید می آید!

شما هم می توانید با استفاده از یک استراتژی بازاریابی محتوایی که به شکل هوشمندانه ای وبلاگ نویسی و بازاریابی ایمیلی را در هم می آمیزد، ترکیبی ایجاد کنید که تبدیل به عاملی در جهت افزایش فروش شما خواهد شد.

در حالیکه وبلاگ بهترین راه برای جلب توجه در اینترنت، دست و پا کردن اعتبار و پیداشدن از طریق موتورهای جستجو است، ارتباط از طریق ایمیل به شما کمک می کند تا ارتباط خود را در سطح صمیمی تری برقرار کنید، در مخاطبان خود حس اعتماد ایجاد کنید و همچنین ابزاری برای ارائه پیشنهادات مرتبط به مخاطبان را نیز در اختیار شما قرار می دهد. قدرت این دو در کنار هم چند برابر می شود.

اما آیا واقعا به هر دوی آنها نیاز دارید؟

در یک کلمه باید بگوییم بله! بازاریابی ایمیلی و وبلاگ نویسی هر یک نیازهای مختلفی را برآورده می کنند، اما یک برنامه بازاریابی هوشمندانه معمولا متضمن هر دو است.

اگر وبلاگ دارید (و البته تا همینجای متن را هم که خوانده اید تصور می کنیم باید داشته باشید)، باید اطمینان پیدا کنید که به نحوی با تلاش های شما در راستای بازاریابی ایمیلی تطبیق پیدا کرده و تکمیل می شود که به برآوردن نیازهای مخاطب کمک کرده و شما را به اهداف بازاریابی محتوایی تان نزدیک تر کند.

شما می توانید از وبلاگ خود برای تقویت فهرست ایمیل تان و برعکس استفاده کنید، اما این تنها در صورتی امکانپذیر است که بین این دو یک رابطه همزیستی برقرار باشد.

البته مطالب وبلاگ و ایمیل هایی که ارسال می کنید همگی باید برای مخاطب مرتبط و سودمند باشند، و باید اطمینان پیدا کنید که هر دو در همه ابزارها و من جمله گوشی های هوشمند و تبلت ها قابل خواندن هستند.

با تحقق این شرایط، این فرصت را به دست می آورید که با استفاده همزمان از وبلاگ نویسی و بازاریابی ایمیلی به هشت طریق زیر کسب و کار خود را توسعه و پرورش دهید:

  1. پست های وبلاگ خود را به پاداشی برای مخاطب تبدیل کنید

کار شما این است که مخاطبان خود را به باز کردن (و خواندن) ایمیل هایی که ارسال می کنید عادت دهید. ترکیب محتوای وبلاگ با کمپین های ایمیلی روش مناسبی برای انجام این امر است.

مطالب فوق العاده ای که در وبلاگ خود منتشر می کنید پاداش فوق العاده ای برای مخاطب به حساب می آیند.

برای به اشتراک گذاری محتوای وبلاگ با فهرست ایمیل خود این گزینه ها را مد نظر قرار دهید:

  • از ابزار بازاریابی ایمیلی خود برای ارسال خودکار پست های جدید به فهرست تان استفاده کنید. تقریبا همه این ابزارها با استفاده از RSS سایت شما قادر به انجام این کار هستند.
  • هنگامی که پست جدیدی را منتشر می کنید، بصورت دستی یک ایمیل به فهرست خود بفرستید که حاوی یک یا دو جمله تیزرمانند باشد. لینک دادن به مطلب سایت خود را فراموش نکنید.
  • کل مطلب را در یک ایمیل ارسال کنید و در انتها یک لینک به آن پست بگذارید. برای تشویق به تعامل از مخاطبان خود بخواهید تا نظر خود را در زیر آن مطلب برای شما ارسال کنند.
  • یک خبرنامه هفتگی، دوهفتگی یا ماهانه ارسال کنید و لینک بهترین مطالب وبلاگ خود را از طریق آن ارسال کنید.
  1. یک پاسخگوی خودکار از سوالات رایج تهیه کنید

یک مجموعه از آموزشها یا پاسخ های خود به سوالات رایج را تهیه کنید و آن را در قالب یک مجموعه ایمیل دنباله دار ارسال کنید.

در پست های این مجموعه به محتوای مرتبط به سوالات و پاسخ ها از وبلاگ خود لینک بدهید. در صورت تمایل می توانید محتوای خود را دسته بندی کرده و به دسته بندی های موضوعی لینک بدهید.

  1. فوتر وبلاگ خود را از یاد نبرید

در فوتر همه صفحات محتوای خود یک فرم ثبت نام قرار دهید. از خوانندگان خود بخواهید که برای دریافت مطالب رایگان از وبلاگ، مطالب پریمیوم یا خبرنامه ماهانه تان که سرشار از مطالب سودمند است ثبت نام کنند.

  1. برای هماهنگی محتوا برنامه ریزی کنید

موضوعات وبلاگ و کمپین های بازاریابی ایمیلی خود را هماهنگ کنید تا به نحو موثری در کنار هم کار کنند. در همین راستا می توانید یک تقویم موضوعی ماهانه برای خودتان تهیه کنید.

اگر وبلاگ شما درباره آشپزی است و موضوع اردیبهشت ماه ابزار و وسایل آشپزخانه است، اطمینان پیدا کنید که هم مطالب وبلاگ و هم خبرنامه ماهانه به وسایل آشپزخانه ربط دارند.

هدف شما انتشار یک پیام واضح، منسجم و یکپارچه برای مخاطب تان است و در این راستا باید از همه ابزارهای جعبه ابزار بازاریابی محتوایی خود به شکل یکپارچه و صحیح استفاده کنید.

  1. پست هایی که بصورت مهمان ارسال کرده اید را معرفی کنید

از طریق خبرنامه خود می توانید لینک پست هایی که در سایر وبلاگ ها با عنوان مهمان منتشر کرده اید را به فهرست خود ارسال کنید. این فرصتی برای معرفی نوشته هایتان در وبسایت های دیگر را در اختیار شما قرار می دهد و وبسایتهای جدیدی را به مخاطبانی که به دنبال وبلاگهای جدید و مفید هستند معرفی کرده و در نتیجه، ارزش بیشتری به آنها ارائه می کند.

  1. دوباره خود را معرفی کنید

درست پیش از عرضه یک محصول یا ارائه خدمات جدید می توانید با ارسال چند محتوای زیرکانه و مناسب و مرتبط با موضوع محصول یا خدماتی که ارائه می دهید به فهرست خود جان تازه ای ببخشید.

این کار به خصوص در هنگامی که ارتباط منظمی با فهرست خود نداشته اید حرکت فوق العاده ای به شمار می رود.

  1. محتوای رایگان خود را در معرض دید قرار دهید

یک صفحه برای ارائه محتوای رایگان در سایت خود درست کنید تا کاربر بتواند به آسانی در فهرست شما ثبت نام کرده و یک کتاب الکترونیکی، ویدیو یا یک محتوای پریمیوم را دریافت کند.

سپس به آن صفحه در منوی سایت خود لینک بدهید، به نحوی که در همه صفحات قابل رویت باشد، چرا که نمی دانید که کاربر ابتدا کدام صفحه از سایت شما را پیدا می کند.

  1. از رسانه های اجتماعی بهره برداری کنید

از وبسایت های شبکه سازی اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر فقط به عنوان زنگ تفریحی که باعث می شود احساس کنید که کار سودمندی انجام می دهید استفاده نکنید، بلکه از آنها برای تحقق بیشتر اهداف بازاریابی محتوایی خود بهره بگیرید.

اطمینان پیدا کنید که از طریق پلتفورم های رسانه های اجتماعی برای محتوای خود ترافیک جذب می کنید و فهرست ایمیل خود را گسترش می دهید. شبکه سازی اجتماعی می تواند سرمایه عظیمی برای کسب و کار شما باشد، اما این تنها در صورتی مقدور است که تمرکز خود روی اهداف تان را حفظ کنید.


منبع: گویا آی‌تی

کارهایی که هر فرد برای ثروتمند شدن باید انجام دهد

امروزه یکی از مهمترین مسایل پیش روی افراد ثروتمند و حتی افرادی که ثروت چندانی ندارند، این است که بتوانند برای خود یک سرمایه بلند مدت و قابل اطمینان ایجاد کنند.

معمولا بهترین استراتژی‌های اقتصادی برای هر انسانی، عادت‌های ساده‌ای هستند که وقتی به درستی پیاده‌سازی و اجرا می‌شوند، در انتهای کار سود بسیار خوبی برای فرد به همراه خواهند داشت. مدیریت اقتصادی و مالی کار ساده‌ای نیست. مخصوصا هنگامی که درآمد شما افزایش پیدا می‌کند ولی احساس می‌کنید که نمی‌توانید این پول را ذخیره و پس‌انداز کنید. این‌جا است که باید به فکر ساختن سرمایه و ثروت خود باشید. در واقع با این کار همواره رو به جلو گام خواهید برداشت.

اگر علاقه‌مند به ساختن سرمایه و ثروت صحیح هستید، پیشنهاد می‌کنیم موارد زیر را به عنوان عادت‌های اصولی اقتصادی و مالی خود در نظر داشته باشید تا هر چه سریع‌تر و البته مطمین‌تر به اهداف خود نزدیک شوید.

 کارهایی که هر فرد برای ثروتمند شدن باید انجام دهد

۱٫ برای خودتان مالیات در نظر بگیرید

۲٫ اگر دولت قانون جدیدی تصویب کند و به موجب آن شما مجبور به پرداخت مالیات بیشتری باشید، چه خواهید کرد؟ پاسخ ساده است. باید راهی برای پرداخت مالیات پیدا کنید. هنگامی که صحبت از پس‌انداز کردن می‌شود، هر کدام از ما دلیلی برای عدم انجام این کار می‌آوریم. درواقع سعی داریم با این دلایل، عدم توانایی خود در ذخیره و پس‌انداز کردن مقداری از پول خود را توجیه کنیم.

۳٫ عادت کنید به محض اینکه حقوق خود را دریافت کردید، بخشی از آن را در حساب پس‌انداز خود ذخیره کنید. نکته مهم‌تر این است که باید پیش خود فکر کنید که اصلا چنین حسابی وجود ندارد (تا هوس نکنید که از آن برداشت کنید). مطمین باشید پس از گذشت چند سال، وقتی موجودی این حساب را ببینید، خودتان را تحسین می‌کنید.

۴٫یک منبع در‌آمد جانبی برای خود ایجاد کنید

۵٫ موفق‌ترین کار‌آفرینان دنیا نیز به یک شغل بسنده نمی‌کنند و منابع در‌آمد مختلفی دارند. البته در راه‌اندازی تجارت‌های مختلف و چند‌گانه خود باید بسیار حساس باشید و با دقت عمل کنید. یکی از مهمترین مسایلی که باید مد نظر داشته باشید این است که کالایی که می‌سازید یا خدمتی که ارایه می‌کنید، ارزش سرمایه‌گذاری داشته باشد و برای شما سود‌دهی در پی داشته باشد.

۶٫ همیشه با توجه به موجودی کارت اعتباری خود خرج کنید

۷٫ اگر شغل شما به نحوی است که میزان در‌آمد ماهیانه ثابت و مشخصی ندارید، سعی کنید هیچ گاه بیش از موجودی کارت اعتباری و حساب خود خرج نکنید.

۸٫ بهتر است همواره تصمیمات مالی خود را بر اساس آنچه که در حال حاضر دارید، اتخاذ نمایید، نه به امید آنچه که فکر می‌کنید قرار است به دست بیاورید. صبر کنید تا پول خود را بگیرید، سپس به فکر خرج کردن آن بیفتید.

۹٫ در ابتدای هر فصل و هر سال، اهداف مالی آن فصل و سال را برای خود تعیین کنید

۱۰٫هنگامی که هدف داشته باشید، احساس مسیولیت بیشتری در قبال پول و سرمایه خود خواهید کرد. اگر هدف خاصی نداشته باشید، برای خرج کردن پول و شاید خرید‌های غیرضروری، خیلی ساده‌تر خودتان را قانع می‌کنید.

۱۱٫ در ابتدای سال یک هدف بزرگ برای خود تعریف کنید. سپس آن هدف را به اهداف کوچکتر سه ماهه تقسیم کنید. بدین صورت می‌توانید روند پیشرفت خود تا رسیدن به هدف اصلی را به سادگی بررسی و مدیریت کنید.

۱۲٫ از قانون ۵۰-۳۰-۲۰ پیروی کنید

۱۳٫اکثر کارشناس‌های اقتصادی قانون ۵۰-۳۰-۲۰ را پیشنهاد می‌کنند. حال این قانون چیست؟ بر اساس قانون ۵۰-۳۰-۲۰، ۵۰ درصد از در‌آمد شما می‌بایست خرج نیاز‌های‌تان شود (مانند خرج خانه، ماشین، غذا و مواردی از این قبیل). ۳۰ درصد از در‌آمد نیز باید صرف چیز‌هایی شود که شما می‌خواهید و از آن لذت می‌برید، مانند خرید لباس، شام خوردن در رستوران و غیره. ۲۰ درصد باقیمانده اما باید پس‌انداز شود.

۱۴٫ در مورد افراد جوان‌تر این اعداد و ارقام کمی تغییر می‌کند. در واقع جوان‌ها در‌آمد خود را معمولا بصورت ۷۰-۲۰-۱۰ خرج می‌کنند. ولی اگر بتوانند از ابتدا قانون ۵۰-۳۰-۲۰ را اجرا کنند، آینده بسیار بهتری خواهند داشت.

۱۵٫ با افرادی که از نظر مالی مسیولیت‌پذیر هستند ارتباط داشته باشید

۱۶٫ برقراری ارتباط با افرادی که پیش از این به موفقیت‌های مالی دست یافته‌اند، پیشرفت‌ها و موفقیت‌های اقتصادی بسیاری برای شما به ارمغان خواهد آورد. یک روش بسیار خوب برای فرا گرفتن هنر اقتصاد، یافتن یک دوست

خانوادگی است که بتواند در این مسیر نقش مربی را برای شما ایفا کند، شخصی که خودش قبلا به یک موفقیت مالی دست یافته است. اگر علاقه جدی به یادگیری داشته باشید و بخواهید شما هم یک تجارت موفق برای خود راه بیندازید، مطمین باشید شانس هم با شما یار خواهد بود.

۱۷٫ در پایان سال خودتان را قضاوت کنید، نه در پایان ماه

۱۸٫ هرچند بررسی عملکرد ماهیانه بسیار مهم است و می‌تواند در پیش‌برد اهدافتان کمک شایانی به شما بنماید، ولی نکته مهم‌تر این است که قضاوت در مورد موفقیت خود را به انتهای سال موکول کنید.


منبع: برترینها

این کتاب شما را یک فروشنده حرفه ای خواهد کرد!

حتما نام کتاب‌های «واقعیت‌های جدید در دنیای کسب و کار»، «۲۱ نکته در ایمیل مارکتینگ» که به صورت آنلاین و به رایگان منتشر شده است را خوانده یا شنید‌ه‌اید.

این نویسنده، کتاب جدیدی به نام «۲۱ نکته تا یک فروشنده حرفه ای» را تالیف و به رایگان منتشر کرده است که شما را با مفاهیم جدید در حوزه فروش به شکل خوبی آشنا می کند.
 

 این کتاب شما را یک فروشنده حرفه ای خواهد کرد!

 
در مقدمه این کتاب آمده است:

اگر به دنبال حرفه‌‌ای هستید که همیشه هواخواه داشته باشد، فروشنده‌ای حرفه‌ای شوید. دقت کنید فروشنده نشوید، یک فروشنده‌ای حرفه‌ای شوید.

اگر شما مهارت فروش محصول، خدمت یا ایده‌ای را داشته باشید، در هر نوع کسب و کاری و در هر جای دنیا، شغل خوبی برای شما وجود دارد!

مسائلی همچون تعامل با افراد مختلف، یادگیری تخصص‌های گوناگون، چالش‌های هیجان‌انگیز، تکنیک‌های روانشناسی، باعث شده‌اند که این شغل به یکی از هیجان‌انگیزترین حرفه‌های دنیا تبدیل شود.
 
اگر شما در حوزه فروش کار می کنید، پیشنهاد می کنم آب دست تان است زمین بگذارید و این کتاب هیجان انگیز را بخوانید، این کتاب شما را در مسیر یک فروشنده حرفه ای قرار خواهد داد.
 
اگر هم در حوزه فروش فعال نیستند، شک نکنید این کتاب یک هدیه ارزشمند برای دوستان فعال شما در این بخش می باشد!
 


منبع: برترینها

۱۱ سخن از استیو جابز که به شما انگیزه می دهد تا دنیا را متحول کنید

در روز پنجم اکتبر سال ۲۰۱۱، استیو جابز در جدال خود با سرطان مغلوب شد، اما میراثی بر جای گذاشت که هنوز زنده است. اپل تاثیر بزرگی بر دنیا گذاشت، و بدون افکار، ایده ها و طرز فکر او جهان شکل دیگری داشت.

جابز اثبات کرد که هر چیزی امکانپذیر است. او به شدت به پیروی از علاقه ها، داشتن رویاهای بزرگ و ایجاد تحول در دنیا اعتقاد داشت. از نظر جابز، هیچ ایده ای آنقدر بزرگ نبود که قابل تحقق نباشد.

آنچه در ادامه می آید برخی از بهترین سخنان الهام بخش این مرد بزرگ است. با ما همراه باشید.

  1. درباره رهبری

«کار من این نیست که به مردم آسان بگیرم. وظیفه من بهبود بخشیدن و تقویت آنها است.»

  1. درباره شروع

«شما باید به چیزی اعتماد کنید؛ به حس درونی، سرنوشت، زندگی، آخرت و یا هر چیزی، زیرا اعتقاد به اینکه در ادامه دلایل همه چیز را درک خواهید کرد، اعتماد به نفس لازم برای دنبال کردن تمایلات قلبی تان را به شما ارزانی می کند.»

  1. درباره تمرکز

«مردم تصور می کنند که تمرکز، بله گفتن به چیزی است که باید روی آن تمرکز کنید. اما تمرکز اصلا به این معنی نیست، بلکه به معنی نه گفتن به صدها ایده خوب دیگر است.»

  1. درباره اشتباه

«گاهی به هنگام نوآوری اشتباه می کنید. بهترین کار این است که فورا خطای خود را بپذیرید و به بهبود نوآوری های دیگر خود ادامه دهید.»

  1. درباره همکاری

«در دنیای کسب و کار، هیچگاه کارهای فوق العاده توسط یک نفر انجام نمی شوند، بلکه حاصل تلاش گروهی از انسانها هستند.»

  1. درباره بازگشت

«گاهی در مسیری که در آن حرکت می کنید، زندگی ناگهان پاره آجری را به سوی شما پرتاب می کند. باور خود را از دست ندهید.»

  1. درباره انگیزه

«تنها راه انجام کارهای خارق العاده این است که به آنچه که انجام می دهید عشق بورزید. اگر هنوز عشق خود را پیدا نکرده اید به جستجو ادامه بدهید، کوتاه نیایید.»

  1. طرز فکر

«همیشه تشنه تلاش بیشتر باشید، بگذارید مردم تصور کنند که کارتان احمقانه است.»

  1. درباره علاقه

«شهامت پیروی از ندای قلب و حس درونی خود را داشته باشید. آنها از قبل و به طریقی می دانند که حقیقتا می خواهید به کجا برسید. همه چیزهای دیگر از نظر اهمیت در جایگاه دوم قرار می گیرند.»

  1. درباره بهبود زندگی

«زندگی شما محدود است، با زندگی بر طبق خواسته های دیگران آن را هدر ندهید.»

  1. درباره آینده

«شما نمی توانید با نگاه به آینده همه کارهایی که امروز باید انجام دهید را درک کنید؛ بلکه فقط می توانید کارهایی که در گذشته انجام داده اید و سود آنها در زندگی امروز خود را مشاهده کنید. بنابراین، باید به اینکه کارهای امروزتان در آینده برای شما قابل درک خواهند بود اعتماد داشته باشید.»


منبع: گویا آی‌تی

طردشدن های دوست داشتنی؛ موفقیت میلیاردر ۲۶ ساله

ماهنامه آینده روشن: بی شک سم آونز (Sam Ovens) یکی از موفق ترین کارآفرینان جوان در زمینه مشاوره کسب و کار است. برخلاف بسیاری از کارآفرینان، او به سرعت دریافت که مشاغل کارمندی و روتین ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر سرنوشتی نیست که برای زندگی اش رقم خورده است؛ او چیز بیشتری در زندگی می خواست.

در سال ۲۰۱۲ میلادی و در حالی که تنها سه ماه از نخستین شغلش پس از پایان کالج می گذشت، سم از شرکتی که در آنجا مشغول به کار بود استعفا کرد و به خانه پدر و مادرش در نیوزیلند بازگشت. او همان جا تصمیم گرفت در پارکینگ منزل والدینش کسب و کار تازه ای برای خود آغاز کند.

پس از کار و تلاش بسیار و هزینه کردن تمامی پس اندازش، اولین تجارت سم به شکل بدی شکست خورد. یک سال کار و تلاش شبانه روزی دیگر کار او را به آنجا کشاند که همه چیزش را از دست بدهد، قرض و بدهی بسیاری بالا بیاورد و اسم دو شرکت ناموفق و شکست خورده دیگر را نیز با خود یدک بکشد. خودش بعدها در جایی می نویسد که آن دوران یکی از ناامیدکننده ترین و در عین حال تعیین کننده ترین مراحل زندگی اش بوده است. اما سم به جای آنکه ناامید شود و دوباره به محیط کارمندی بازگردد، تصمیم گرفت به شکست های خود به دیده فرصت بنگرد و از آن ها درس بگیرد.

 طردشدن های دوست داشتنی

سوالات بسیاری در ذهن او وجود داشت، مثل اینکه چرا ایده های بزرگ او نتوانسته بود مشتریان زیادی را به خود جلب کند یا اینکه کجای کارش اشتباه بوده است؟ او اشتباهاتی را که به شکستش انجامیده بودند بررسی کرد و نقاط ضعف و قوت کسب و کارهایش را یافت. ارزیابی سم تمایل و اشتیاق او برای یادگیری و رشد و نگرش هایش او را واداشت یک بار دیگر بخت خود را در زمینه کارآفرینی امتحان کند و تصمیم بگیرد چهارمین شرکت خود را در زمینه مشاوره کسب و کار راه اندازی کند. تلاش های سم این بار به نتیجه رسید.

او در مدت کوتاهی شرکت مشاروه ای خود را راه اندازی کرد. پارکینگ خانه پدری را ترک کرد و به منهتن بازگشت. او در ۲۶ سالگی و در زمان کوتاهی موفق شد ارزش کسب و کارش را به ۱۰ میلیون دلار برساند.

سم در حال حاضر یکی از کارشناسان برجسته در زمینه کارآفرینی و ارائه مشاوره برای آغاز کسب و کارهای جدید است. در حال حاضر، روش های سم آونز را بسیاری از مشاوران برجسته در سراسر جهان استفاده می کنند و او نخستین کسی است که شرکت ها و صنایع زمانی که به دنبال جذب مشتریان جدید هستند با او تماس می گیرند.

سم در ابتدای آغاز به کار شرکت مشاوره ای به تنهایی خدمات را به مشتریان ارائه می داد، اما پس از مدتی ارائه مشاوره را آغاز کرد و اکنون نیز شیوه ها و استراتژی ها و تاکتیک های کاری اش با یکدیگر ترکیب شده است و در قالب یک برنامه آموزشی آنلاین در اخیار همه و به خصوص کسانی که به دنبال ایجاد کسب و کار جدید و سودآوری هستند قرار می گیرد. برنامه های آموزشی سم جزو برنامه های پیشرو در صنعت مشاوره شغلی محسوب می شود که موفقیت های بسیاری را نیز با خود به همراه داشته است.

در حقیقت، سم با آموزش ها و مشاوره های خود به هزاران نفر در سراسر جهان کمک کرد بر ترس های خود غلبه کرده، مشاغل روتین و کارمندی خود را رها کنند و با آغاز کسب و کارهای جدید درآمدهای بهتر و زندگی آزادانه تری داشته باشند. او معتقد است شیوه های نستی و عقل سلیم و متعارف در دنیای امروزی راه به جایی نمی برند و اگر از آن ها پیروی و تبعیت کنید، به جایی خواهید رسید که دیگران رسیده اند.

سم معتقد است هر کسی می تواند کسب و کار مورد نظر خود را آغاز کند و از این طریق به آزادی و زندگی پرمعناتر و درآمد بیشتر دست یابد، اما مشکل اینجاست که بیشتر این افراد نمی دانند که کار را باید از کجا آغاز و چه مسیری را دنبال کنند، اما سم این نقشه را ایجاد کرده است و تلاش می کند آن را با مردم سراسر جهان به اشتراک بگذارد.

 طردشدن های دوست داشتنی
در ادامه این مقاله قصد دارم چهار نکته طلایی در موفقیت کسب و کار را از دیدگاه این میلیونر جوان مطرح کنم. سم این چهار نکته طلایی را مهم ترین و باارزش ترین درس هایی می داند که طی فرایند کارآفرینی و تلاش، از طریق آزمون و خطا کسب کرده است. او بر این باور است که دانستن این نکات برای تمامی کسانی که در فکر راه اندازی کسب و کار جدیدی هستند لازم و ضروری است.

نکته طلایی اول: هرچه زودتر برند تحت نام خود را بسازید و اعتمادسازی کنید

ساختن برند اختصاصی برای کارآفرینان چندین فایده را به همراه دارد. نخست آنکه داشتن یک برند شخصی معتبر به کسب و کار جدید شما اعتبار بالایی خواهدداد. سم می گوید اگر مردم برند تحت نام شما را بشناسند و به آن اعتماد کنند، به احتمال زیاد به کسب و کار جدید شما نیز اعتماد خواهندکرد. او معتقد است ایجاد برند شخصی یکی از ابزارهای ضروری برای موفقیت در کسب و کار است.

دوم آنکه هرچه مخاطبان شما بیشتر باشند، مشتریان بالقوه بیشتری در آینده جذب خواهید کرد. او می گوید: «تلاش کنید از طریق شیوه های تبلیغی برند خود را به همه بشناسانید. از تمامی ابزارهای موجود استفاده کنید صدای خود و شرکت تان را به گوش افراد بیشتری برسانید. استفاده از قدرت نفوذ رسانه های اجتماعی امروزی تنها بخشی از امکانات گسترده برای جذب مخاطب است؛ پس به سرعت دست به کار شوید و کار خود را در شبکه های اجتماعی آغاز کنید. تمامی فرصت های موجود در این شبکه ها یا حتی پُست هایی که در آن ها منتشر می کنید این ظرفیت را دارند که یک مشتری جدید را به سوی شما بکشاند.»

نکته طلایی دوم: از شبکه اشنایان خود کسب درآمد کنید

سم می گوید: «بیشتر کارآفرینان در اطراف خود شبکه ای از ارتباطات فردی و مخاطبان دارند، اما متاسفانه از آن ها و ظرفیت های موجود آنان درک درست و کاملی ندارند؛ پس در هنگام شروع کسب و کار جدید آشنایان و دوستان و اطرافیان خود را فراموش نکنید؛ حتی تصور هم نمی توانید کنید که در میان همین افراد چه مشتریان بالقوه ای می توانید برای خود پیدا کنید. با این کار اطرافیان تان کسب و کار شما را در سطوح دیگر نیز منتشر می کنند. هر یک از اطرافیان شما شبکه ای از دوستان و آشنایان دارند که لزوما شما را نمی شناسند.»

 طردشدن های دوست داشتنی
یکی از دلایل شکست کسب و کارهای جدید هدف قرار دادن افراد غریبه در همان گام های نخست است. دوستان و خانواده و دوستانِ دوستان شما، همگی، نیازهایی دارند. نزدیک شدن به افرادی که هم شما و هم کسب و کار جدیدتان را می شناسند از نزدیک شدن به افراد کاملا غریبه ای که از شما و کارتان هیچ شناختی ندارند بسیار آسان تر است.

نکته طلایی سوم: هرگز آموختن را متوقف نکنید

هیچ اهمیتی ندارد چه زمانی و در چه مقطعی از زندگی کسب و کار جدید خود را آغاز می کنید؛ در راهی که در آن قدم گذاشته اید همیشه مطلب جدید برای یادگیری وجود دارد. شاید شما به کسب و کاری که در آن مشغول هستید اشراف کامل داشته یا از تمامی شاخصه ها و مولفه های یک کارافرین موفق آگاهی داشته باشید، اما باید بدانید که به عنوان یک کارافرین هموراه در این مسیر با چالش های جدید و تغییرات و موانع دیگری رو به رو خواهیدشد که تاکنون به آن ها برنخورده بودید و برای رویارویی به آن ها برنخورده بودید و برای رویارویی با آن ها به آموختن نیازمندید.

سم در این باره می گوید: «به لطف دسترسی به منابع عظیم اطلاعاتی در این دوران، هر کارآفرینی قادر است در هر زمینه و موضوعی اطلاعات جدیدی کسب کند. در طول این سال ها صدها کتاب خوانده و مطالب بسیار مفیدی را در مورد بازاریابی، فروش، حسابداری، استراتژی ها و حتی روش های ارتقای شخصیتی آموخته ام. می دانستم که اگر بخواهم کسب و کار جدیدم به سرانجام خوبی رسد، باید تمامی این مطالب را بدانم و به خوبی درک کنم».

نکته طلای چهارم: بر طردشدن غلبه کنید

سم می گوید: «بزرگ ترین ترس و نگرانی من در آغاز کسب و کار رویارویی با پذیرفته نشدن از سوی دیگران بود. به عنوان یک انسان درون گرا، تماس گرفتن با مردم، پیدا کردن مشتریان بالقوه و معرفی سرویس و محصولات کسب و کارم همیشه بزرگ ترین چالش پیش رویم بود و من را وادار می کرد از کُنج شخصی خود بیرون بروم، اما پس از مدتی متوجه شدم خروج از این کنج شخصی از اهمیت بسیاری برخوردار است و از آن پس تصمیم گرفتم بر این ترس خود غلبه کنم و یاد بگیرم چگونه با پذیرفته نشدن از سوی دیگران رو به رو شوم.

 طردشدن های دوست داشتنی

صحبت با افراد غریبه در مورد کسب و کارم را آغاز کردم و پس از مدتی دریافتم که پذیرفته نشدن از سوی مشتریان امری شخصی نیست و به هیچ وجه به ویژگی های شخصیتی من باز نمی گردد. این تجربه یکی از بزرگ ترین درس هایی بود که در نتیجه بیرون آمدن از محیط راحتی و رویارویی با چالش های واقعی دنیای کسب و کار آموختم.»

جاناتن لانگ
دبیر فورچن


منبع: برترینها

شخصیت هایی که درس نخوانده ثروتمند شدند

افراد بسیاری در دنیا وجود دارند که ثابت کرده‌اند بدون درس خواندن هم می‌توان موفق و میلیاردر شد. یکی از این افراد، استیو جابز بود که تنها یک ترم در کالج درس خواند و چندی بعد یکی از بزرگ‌ترین برندهای جهان را تاسیس کرد.

در این مطلب قصد داریم ۱۵ مورد از شخصیت‌ های برتر جهان را معرفی کنیم که بدون درس خواندن، توانستند به موفقیت‌های بسیاری دست پیدا کنند و دنیا را تغییر دهند.

 

۱٫ جان دیویس راکفلر (John Davis Rockefeller)

جان دیویس راکفلر در سال ۱۸۳۹ در نیویورک متولد شد و یکی از ثروتمندترین آمریکایی‌های تاریخ است. او یکی از شخصیت‌ های برتر جهان و از پایه‌گذاران پالایشگاه نفتی در این کشور بود که شرکت نفتی استاندارد اویل (Standard Oil) را تاسیس کرد. راکفلر در سال ۱۹۳۷ درگذشت و ثروت ۳۴۰ میلیارد دلاری را از خود بر جای گذاشت.

وی تنها در دبیرستان درس خواند و مدت بسیار کوتاهی را در کالج گذراند و در سن ۱۶ سالگی شروع به کار کرد. این میلیاردر آمریکایی در سال ۱۹۱۶ با دستیابی به ثروت یک میلیارد دلاری، اولین میلیاردر آمریکایی شناخته شد.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۲٫ هنری فورد (Henry Ford)

هنری فورد، کارآفرین و مخترع آمریکایی، در سال ۱۸۳۶ متولد شد و یکی از شخصیت‌ های برتر جهان در صنعت خودروسازی به شمار می‌رود. او در ۱۶ سالگی مزرعه خانوادگی را ترک کرد و به دیترویت رفت.

فورد در ابتدا به عنوان کارآموز، کار کردن با ماشین‌های صنعتی را یاد گرفت و چند سال بعد مهندس ارشد شرکت «ادیسون ایلومینیتینگ» (Edison Illuminating) شد. وی در سال ۱۸۹۶ نخستین خودروی خود را ساخت و سپس ایده تولید وسیله‌ی متحرک بر روی چرخ را اجرا کرد و انقلابی را در صنعت خودروسازی به وجود آورد. هنری فورد در سال ۱۹۰۳ کارخانه فورد را تاسیس کرد و دارایی ۱۹۹ میلیارد دلاری از او بر جای مانده است. فورد در سال ۱۹۴۷ میلادی درگذشت.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۳٫ آمانسیو اورتگا (Amancio Ortega)

آمانسیو اورتگا متولد سال ۱۹۳۶ میلادی، یک تاجر اسپانیایی موفق در صنعت مد و پوشاک و موسس شرکت ایندیتکس (Inditex) است. او در ۱۴ سالگی ترک تحصیل کرد و در یک مغازه فروش پیراهن مردانه مشغول به کار شد. اورتگا در سال ۱۹۷۵ تولیدی پوشاک «زارا» (Zara) را تاسیس کرد و امروزه به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد جهان با دارایی ۷۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار شناخته می‌شود.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۴٫ لی کاشینگ (Li Ka-shing)

لی کاشینگ ثروتمندترین مرد قاره آسیاست و میزان دارایی‌های او حدود ۳۱ میلیارد دلار برآورد شده است. این تاجر هنگ‌کنگی، در سال ۱۹۲۸ در گوانگ دونگ چین متولد شد و اکنون در ۵۲ کشور جهان سرمایه‌گذاری کرده و حدود ۲۶۰ هزار کارمند دارد. او پیش از رسیدن به این موفقیت، زندگی راحتی نداشته است و پس از مرگ پدرش در ۱۵ سالگی مجبور به ترک مدرسه و کار کردن در یک کارخانه شد. لی کاشینگ رئیس هیئت‌مدیره شرکت‌های هاتچینسون وامپو (Hutchinson Whampoa) و چونگ کونگ هولدینگز (Cheung Kong Holdings) است و در رتبه هشتمین مرد ثروتمند جهان قرار گرفته است.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۵٫ مایکل دل (Michael Saul Dell)

مایکل دل یکی از معروف‌ترین میلیاردرها و شخصیت‌ های برتر جهان است. او در سال ۱۹۶۵ در هیوستون آمریکا به دنیا آمد و با سرمایه‌ی ۱۶ میلیارد دلار به عنوان بیست و پنجمین فرد ثروتمند دنیا شناخته می‌شود. دل در دوران دانشجویی و زمانی که تنها ۱۹ سال سن داشت در اتاق خوابگاهش، شرکت رایانه‌ای «دل» را تاسیس کرد و مدتی بعد تحصیلاتش را رها کرد تا به صورت تمام وقت به امور شرکتش برسد.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۶٫ فرانسوا پینو (Francois Pinault)

این کارآفرین و بازرگان فرانسوی در سال ۱۹۳۶ زاده شد و صاحب برندهای معروفی چون گوچی (Gucci)، ایو سن لوران (Yves Saint Laurant) و پوما (Puma) از زیرمجموعه‌های شرکت کرینگ (Kering) است. وی در سن ۱۶ سالگی به دلیل فقر خانوادگی و مورد تمسخر قرار گفتن از سوی همکلاس‌هایش، درس و مدرسه را رها کرد. پینو اکنون بیش از ۱۳ میلیارد دلار سرمایه داشته و دو هزار اثر هنری ارزشمند در کلکسیون شخصی‌اش دارد.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۷٫ استیو جابز (Steven Paul Jobs)

استیو جابز از شخصیت‌ های برتر جهان و موسس برند اپل در سال ۱۹۵۵ در سان‌فرانسیسکو به دنیا آمد و به علت سرطان لوزالمعده در سال ۲۰۱۱ درگذشت. جابز یکی دیگر از میلیاردرهایی بود که تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد. او تنها یک ترم در کالج درس خواند و در سال ۱۹۷۶ به همراه دوستانش کمپانی اپل را تاسیس کرد. دارایی استیو جابز حدود ۱۱ میلیارد دلار برآورد شده است.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۸٫ رومن آبراموویچ (Roman Abramovich)

تاجر یهودی روسی به نام رومن آبراموویچ در سال ۱۹۶۶ متولد شد و در ۱۷ سالگی ترک تحصیل کرد. او در نوجوانی با فروش اردک‌های پلاستیکی در مسکو پول درمی‌آورد. وی به دلیل رابطه‌ی خوب با مقامات دولتی روسیه توانست بزرگ‌ترین کمپانی نفتی روسیه را بخرد و چندی بعد نیز مالکیت باشگاه فوتبال چلسی انگلیس را بر عهده گرفت. دارایی‌های این تاجر روسی ۸ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار تخمین زده می‌شود.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۹٫ لارنس گراف (Laurence Graff)

لارنس گراف یکی از امپراتوران تجارت الماس است. او در ۱۴ سالگی مدرسه را رها کرد و در یک جواهرفروشی به عنوان پادو مشغول به کار شد. گراف در سال ۱۹۶۰ شرکت الماس خود را تاسیس کرد و در ۲۴ سالگی دو مغازه جواهرفروشی را به عنوان اولین مغازه‌هایش در لندن باز کرد. این تاجر ۷۵ ساله نزدیک به ۵ میلیارد دلار سرمایه دارد.

15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند! 

۱۰٫ ریچارد چارلز نیکولاس برانسون (Sir Richard Charles Nicholas Branson)

این کارآفرین و سرمایه‌گذار بریتانیایی در سال ۱۹۵۰ به دنیا آمد و به دلیل بیماری خوانش پریشی (Dyslexia) مدرسه را رها کرد. وی در سال‌های پس از مدرسه به ثروت میلیاردی دست یافت. برانسون در سال ۱۹۷۰ اولین شرکتش را به نام «ویرجین رکوردز» (Virgin Records) تاسیس کرد و بعدها شرکت هوایی «ویرجین آتلانتیک» (Virgin Atlantic)، «ویرجین موبایل» (Virgin Mobile) و «ویرجین ترین» (Virgin Train) را نیز ایجاد کرد. ثروت او ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار عنوان شده است.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۱۱٫ کرک کرکوریان (Kirk Kerkorian)

کرک کرکوریان، سرمایه‌دار آمریکایی ارمنی تبار در سال ۱۹۱۷ به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۵ نیز درگذشت. او در کلاس هشتم مدرسه را رها کرد و به عنوان یک بوکسور آماتور و خلبان هواپیما در جنگ جهانی دوم زندگی خود را سپری می‌کرد. وی در سال ۱۹۶۲ قطعه زمینی را در لاس‌وگاس خرید و چند سال بعد صاحب چندین هتل در این منطقه شد. کرکوریان از شخصیت های برتر جهان در صنعت سینما و خودروسازی نیز به شمار می‌رود و در هنگام مرگ سرمایه ۴ میلیارد دلاری را از خود بر جای گذاشت.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۱۲٫ دیوید اچ مرداک (David H.Murdock)

این بازرگان و کارآفرین آمریکایی در سال ۱۹۲۳ متولد شد و در کلاس هشتم تحصیل را رها کرد. او سپس به ارتش آمریکا پیوست و در یک پمپ بنزین نیز مشغول به کار شد. دیوید هاوارد مرداک پس از بازگشت از جنگ در دیترویت یک رستوران خرید و در سال ۱۹۸۵ نیز شرکت املاک Castle & Cook را خریداری نمود. شرکت غذایی Dole نیز یکی از زیرمجموعه‌های این شرکت محسوب می‌شد و اکنون بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی میوه و سبزیجات در جهان است. دارایی مرداک ۳ میلیارد دلار تخمین زده شده است.

15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند! 

۱۳٫ ریچارد دزموند (Richard Desmond)

ریچارد دزموند یک میلیاردر بریتانیایی و رئیس شرکت رسانه‌ای Northern & Shell است. روزنامه های دیلی استار و شبکه تلویزیونی Channel 5 از جمله دارایی‌های وی محسوب می‌شود. او در ۱۶ سالگی درس را رها کرد و در سال ۱۹۷۴ اولین روزنامه‌اش را منتشر نمود. سرمایه‌ی دزموند یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار برآورد شده است.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۱۴٫ کارل لیندنر جونیور (Carl Lindner Jr)

کارل لیندنر نیز یکی از شخصیت‌ های برتر جهان است که در ۱۴ سالگی مدرسه را ترک کرد و به عنوان توزیع‌کننده‌ی شیر در شرکت خانوادگی مشغول به کار شد. او به همراه برادرانش یک مغازه بستنی‌فروشی را راه‌اندازی کرد و بعدها یک بستنی‌فروشی زنجیره‌ای به نام United Dairy Farmers با حدود ۲۰۰ شعبه به وجود آورد. لیندنر در سال ۱۹۹۹ به عنوان سهام‌دار و رئیس هیئت مدیره باشگاه بیسبال Cincinnati Reds انتخاب شد و در سال ۲۰۱۱ در حالی که ۱٫۷ میلیارد دلار سرمایه داشت درگذشت.

 15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند!

۱۵٫ لو لویف (Lev Leviev)

لو لویف در سال ۱۹۷۱ همراه با خانواده‌ی خود از ازبکستان به اسرائیل مهاجرت کرد و به دلیل فقر در ۱۶ سالگی ترک تحصیل نمود و پس از آن به یکی از شخصیت‌ های برتر جهان تبدیل شد که درس نخواند و موفق شد. او به عنوان کارآموز تراش دهنده‌ی الماس مشغول به کار شد و بعدها برای پیدا کردن الماس‌های قیمتی به سراسر جهان سفر کرد. همین امر موجب شد تا لویف یک امپراتوری الماس را تاسیس کند و ثروت یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلاری را به دست آورد.

15 مورد از شخصیت‌ های برتر جهان که درس نخوانده ثروتمند شدند! 


منبع: برترینها

روندهای بازاریابی اینترنتی ایران در سال ۱۳۹۶

در این مقاله سعی کردم در بازاریابی اینترنتی به روندهایی بپردازم که کاملا برای شرایط ایران در نظر گرفته‌شده است. یک وب‌مستر یا بازاریاب اینترنتی با تمرکز بر این ۵ مورد می‌تواند رشد کسب‌و‌کار آنلاین خود را در سال ۱۳۹۶ بسیار سریع‌تر کند.

۱. وبینار

وب‌کست به هرگونه پخش برنامه از طریق اینترنت گفته می‌شود. یک حالت خاص آن وبینار است. وبینار آموزش یا سخنرانی‌ای است که از طریق اینترنتی برگزار می‌شود. در دنیای بازاریابی اینترنتی، وبینار یکی از بهترین روش‌ها برای بازاریابی و معرفی محصول است. روز به روز علاقه به شرکت در جلسات آنلاین و زنده در ایران بیشتر می‌شود. منظور از زنده آن است که سخنران در همان لحظه در خال صحبت است و مطالب ضبط شده نیست. فرض کنیم کار شما طراحی سایت است. شما می‌توانید یک وبینار ۱۰۰ نفره رایگان برگزار کنید و تبلیغ کنید تا در وبینارتان ثبت‌نام کنند. سپس در وبیناری یک ساعته به آموزش نکات مهم برای داشتن سایت بپردازید.

مثلا توضیح دهید چگونه با کمترین هزینه بهترین سایت ممکن را داشته باشیم. سپس در پایان وبینار به شرکت‌کنندگان پیشنهاد می‌دهید که کار طراحی سایت را به خودتان واگذار کنند. حتی یک فرصت ویژه هم تعریف می‌کنید تا مثلا کسانی که تا یک هفته پروژه را به شما بسپارند از مزیت‌هایی استفاده کنند.

روندهای بازاریابی اینترنتی ایران در سال ۱۳۹۶ 
 ۲. ویدیو

در سال‌های اخیر استفاده از موبایل‌های هوشمند و رسانه‌های اجتماعی تا حدی زیاد شده که کمتر کسی را پیدا می‌کنید که در روز حداقل با گوشی خود چند ویدیوی کوتاه نبیند. این یک فرصت بسیار عالی و بزرگ برای بازاریابان اینترنتی است. اکنون دیدن ویدیو‌های کوتاه به یکی از عادت‌های روزانه مردم تبدیل شده است. پس شما هم باید دست‌به‌کار شوید و بخشی از مطالب خود را به‌صورت ویدیو منتشر کنید. ویدیوهایی آموزشی درست کنید و به مخاطبان و مشتریان هر نکته لازم را آموزش بدهید. محصولات را باهم مقایسه کنید.

توضیح دهید چگونه بهترین خرید را انجام دهند. هنگام خرید به چه مواردی بیشتر توجه کنند و … شما باید با ویدیو نشان دهید چقدر در کارتان متخصص هستید. این باعث جلب اعتماد مخاطبان شما می‌شود و در نهایت اگر تصمیم به خرید گرفتند، شما جزو اولین گزینه‌ها خواهید بود.

 ۳. بازآفرینی تبلیغات

مشکلی که در دنیای بازاریابی اینترنتی روز به روز پررنگ‌تر می‌شود کاهش نرخ برداشت صحیح تبلیغات اینترنتی است. شما تبلیغات اینترنتی انجام می‌دهید و عده‌ای این تبلیغات را می‌بینند. ولی به دلیل مشغله زیاد و تمرکز کم، برداشت درستی از تبلیغ شما نمی‌کنند. مثلا شما تبلیغ می‌کنید که کار بازسازی ساختمان انجام می‌دهید. عده‌ای از بینندگان تبلیغ اشتباه برداشت می‌کنند و فکر می‌کنند شما در کار خرید و فروش املاک هستید! از این دست مثال‌ها در اینترنت بسیار زیاد وجود دارد. شما باید بر دو موضوع با جدیت کار کنید: ۱. انتقال ساده و مستقیم پیام بازاریابی و ۲. بازآفرینی تبلیغات. تا حد ممکن سعی کنید تبلیغات اینترنتی واضح و ساده باشند. شخص در کمتر از ۳ ثانیه باید بتواند کار شما دقیقا چیست. کافی نیست تشخیص بدهد شما وکیل هستید، بلکه باید بداند دقیقا در چه موردی می‌توانید به او کمک کنید.

نکته دومی که باید به آن توجه کنید بازآفرینی تبلیغات است. منظور از بازآفرینی آن است که همان مطلب را با روش و ادبیات دیگری بیان کنید. مثلا فرض کنید یک فایل PDF ساختید که درباره خدمات طراحی سایت توضیح می‌دهید.

سعی کنید با فرمت‌های دیگری مثل ویدیو و صوت مطالب مکملی تهیه کنید. هدف آن است که اگر مخاطب از PDF شما برداشت نکرده کارتان دقیقا چیست و چه مزیتی دارد، حداقل از فایل صوتی یا ویدیو این برداشت را انجام دهد. به‌خصوص اگر دنبال‌ بازارهای جدیدی هستید که اطلاع کمی از زمینه فعالیت شما دارند این موضوع مهم‌تر می‌شود. مثلا برای اغلب افرادی که هیچ سر‌و‌کاری با کسب‌و‌کار و سرمایه‌گذاری ندارند واژه‌های کارآفرینی، سرمایه‌گذاری، بورس، سهام و … تفاوت چندانی ندارند. حال اینکه شما تخصصتان فقط یکی از این موارد است و باید این موضوع را با بازآفرینی تبلیغات به مخاطبان نشان دهید.

۴. تلگرام

با توجه به رایج‌تر شدن استفاده از تلگرام، باید در بازاریابی اینترنتی از این رسانه بهتر و مفیدتر استفاده کرد. بسیاری از کسب‌و‌کارهای کوچک، گروه‌های تلگرامی درست می‌کنند تا مشتریان امکان تبادل‌نظر با یکدیگر را داشته باشند. همچنین استفاده از کانال‌های تلگرام باعث می‌شود، هزینه‌های اطلاع‌رسانی به مخاطبان و مشتریان تقریبا به صفر برسد. اگر هنوز برای کسب‌و‌کارتان کانال ندارید، هرچه زودتر دست‌به‌کار شوید و کانالتان را راه‌اندازی کنید. امکان بسیار جالب و جذاب دیگر روبات‌های تلگرام هستند که تقریبا می‌توانند مانند یک منشی یا پاسخگوی خودکار به مخاطبان کمک کنند.

مثلا مخاطب می‌تواند با مراجعه به صفحه روبات تلگرام با منویی مواجه شود و با زدن دکمه ۱ لیست محصولات، دکمه ۲ قیمت محصولات و … را ببیند. درواقع شما یک پاسخگوی تلگرامی خودکار طراحی می‌کنید که با توجه به سوال مخاطب می‌تواند به‌صورت خودکار جواب ارسال کند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه و روش ساختن روبات می‌توانید در گوگل جستجو کنید. مقالات فارسی زیادی وجود دارند که روش ساخت روبات تلگرام را آموزش می‌دهند.

۵. استفاده از Gamification

روز به روز خرید از اینترنت به یک تفریح تبدیل می‌شود. دیگر فقط کافی نیست فرایند خرید سایت خوب و درست کار کند. خرید از سایت شما باید به کاری ساده و لذت‌بخش تبدیل شود. خیلی خوب است که با علمی به نام گیمیفیکیشن (Gamification) بیشتر آشنا شوید و از ایده‌های آن در سایتتان استفاده کنید. نمونه‌های کوچکی از آن را در سایت‌هایی مانند دیجی‌کالا مشاهده می‌کنید. مثلا دکمه که رویش نوشته شده: فروش ویژه روز. ولی دقیقا توضیح داده نشده که چه چیز فروخته می‌شود و با چه قیمتی. بازدیدکننده از روی کنجکاوی بر آن دکمه کلیک می‌کند تا ببیند موضوع چیست. تعریف سیستم‌های امتیازدهی به بازدیدکنندگان سایت می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. بازدیدکننده با هر فعالیت یا خرید در سایت امتیازهایی دریافت می‌کند و این امتیازها قابل تبدیل به پول هستند تا توسط آن بتوان از سایت خرید کرد.


منبع: برترینها