بازاریابی ایمیلی؛ کاری که احتمالا به درستی انجام نمی دهید

همه استراتژی های بازاریابی ایمیلی آنطور که باید و شاید موثر نیستند و استفاده از استراتژی های درست و اجرای صحیح آنها از آنچه که معمولا تصور می شود دشوارتر است و اهمیت بسیار بیشتری دارد. رویه های مختلف بازاریابی دیجیتال می آیند و می روند، اما ایمیل همچنان قدرت خود را حفظ کرده است.

در واقع، شاید داشتن وبسایت تنها بُعدی از بازاریابی باشد که از ایمیل ضروری تر است، اما بازگشت سرمایه بالای ایمیل باعث می شود که اختصاص بودجه بیشتر و بیشتر از جانب صاحبان کسب و کارها و بازاریاب ها برای آن موضوع عجیبی به نظر نرسد.

راز موفقیت کمپین های بازاریابی ایمیلی در استفاده از تاکتیک های مناسب نهفته است.

تاکتیک های اشتباه که باید از آنها دوری کنید

موارد زیر چند نمونه از نبایدهای بازاریابی ایمیلی هستند که به شما کمک می کنند تا از آزار یا طرد مشترکان خود جلوگیری کنید:

  1. «همینطوری» ایمیل نفرستید!

به اعتقاد بسیاری از مصرف کنندگان، برآورد بازاریاب ها از تمایل مردم نسبت به میزان دریافت ایمیل از جانب برندها صحیح نیست. به علاوه، ایمیل هایی که حاوی اطلاعات کاربردی و سودمندی نباشند خسته کننده و هرزنامه گونه به نظر می رسند و سبب ساز لغو اشتراک مشترکان می شوند.

هر پیامی باید جلب توجه کند و از مخاطب بخواهد تا عملی را انجام دهد. هنگامی که مشتری می بیند که همه بخش های کمپین شما برایش معنادار است، خوشحال می شود و قدردانی خود را با خرید از شما نشان می دهد.

  1. فقط روی فروش تمرکز نکنید

تاریخ مصرف ایمیل هایی که حاوی عناوینی مملو از علامت تعجب و لحنی که به وضوح فقط به دنبال فروش است هستند (مثلا، «۵۰ درصد تخفیف فقط همین امروز!!!») مدت ها است که گذشته است. اطلاعات مردم نسبت به ترفندهای بازاریابی افزایش یافته و بعید نیست که استفاده از چنین عناوینی باعث نشان کردن ایمیل های شما به عنوان هرزنامه بشود.

خودتان را جای مشتری بگذارید. اگر خودتان ایمیلی مشابه با ایمیلی که می فرستید را دریافت کنید چه حس و حالی خواهید داشت؟ اگر عنوان ایمیل خودتان باعث می شود که فکر کنید «اینها فقط به دنبال پول من هستند!» در اینصورت باید خلاقیت بیشتری به خرج دهید. به عنوان نمونه، عناوین شخصی تر و صمیمی تر، مثل «تولدت مبارک فلانی؛ سورپرایز مخصوص شما» با مخاطب ارتباط برقرار کرده و حس کنجکاوی او را تحریک می کند.

  1. زیاده گویی نکنید.

افراط در ارائه اطلاعات، نرخ تبدیل را به شدت کاهش می دهد. اگر ایمیل شما به اندازه کافی کوتاه نبوده و درک آن به آسانی امکانپذیر نباشد، در اینصورت مخاطب آن را به دقت مطالعه نخواهد کرد و فراخوان به عمل شما در میان متن گم می شود.

اگر می خواهید حجم زیادی از اطلاعات را ارسال کنید، آن را قطعه قطعه کرده و به صورت سریالی ارسال کنید. علاوه بر این می توانید به جای ارسال مستقیم همه اطلاعات، لینک برخی از آنها را در ایمیل خود قرار دهید تا مخاطب به فراخور نیاز و علاقه خود حق انتخاب داشته باشد.

  1. در انتخاب تصاویر سختگیر باشید.

تصاویر باید مکمل متن شما باشند. افراط یا تفریط در استفاده از تصاویر مخرب است: نسبت نامتناسب بین تصویر و متن باعث می شود که ایمیل شما ظاهر شلوغی داشته باشد. بدتر از این، تصاویری که کیفیت مناسبی ندارند باعث می شوند که کسب و کار شما کسب و کار آماتوری به نظر برسد که فاقد آمادگی لازم برای فعالیت در دنیای کسب و کار است.

از آنجایی که یک تاخیر یک ثانیه ای می تواند نرخ تبدیل را تا ۷ درصد کاهش دهد، تست کردن ایمیل ها یک مرحله ضروری است که حتما باید پیش از ارسال هر ایمیل مرتبط با بازاریابی ایمیلی انجام شود. پیش نمایشی از ایمیل های خود را در پلتفورم های مختلف مورد بررسی قرار دهید و هر جا که امکان تقویت و بهبود وجود دارد دست به کار شوید.


ایمیل نقش خود را به عنوان تکیه گاه هر کسب و کاری که به بازاریابی دیجیتال وابسته است حفظ خواهد کرد و سودی که حاصل می کند ارزش هزینه و تلاش مورد نیاز خود را دارد.

اگر پیامی که برای مخاطب خود ارسال می کنید با او تناسب داشته باشد و برای کسب اطمینان از اینکه ایمیل های خروجی شما جذاب، واضح و مملو از اطلاعات سودمند هستند تلاش می کنید، در اینصورت هر بار که روی دکمه «ارسال» کلیک می کنید، سود بیشتری را نسبت به گذشته عاید خود خواهید کرد.


منبع: گویا آی‌تی

نکاتی که در تدوین استراتژی سئو باید مورد توجه قرار گیرند

بهبود سئو و رتبه‌ی سایت یکی از اهداف کسب و کارهایی است که از بازاریابی اینترنتی استفاده می‌کنند. با توجه به این‌که بسیاری از کسب و کارها به سمت اینترنتی شدن در حال حرکت هستند از این رو بهبود رتبه‌ی سایت به یکی از دغدغه‌ی اصلی صاحبان کسب و کار تبدیل شده است.

از آنجایی هم که استانداردهای الگوریتم‌های موتور جستجوی گوگل تغییر کرده است. رعایت نکات مهمی در تدوین استراتژی سئو برای سایت هر کسب و کاری ضروری است. اگر شما هم در زمینه‌ی بازاریابی اینترنتی فعال می‌کنید و یا صاحب کسب و کار اینترنتی هستید در این مطلب با ما همراه باشید تا نکاتی را که در تدوین استراتژی سئو باید مد نظر قرار گیرد را با هم بررسی کنیم.

 نکاتی که در تدوین استراتژی سئو باید مورد توجه قرار گیرند
افزایش تعامل با کاربران از طریق تولید محتوای باکیفیت

تولید محتوای باکیفیت یکی از عوامل موثر در بهینه‌سازی موتورهای جستجو و بهبود سئوی سایت است. برای تولید محتوای باکیفیت در وب فارسی باید در آن از کلمات فارسی و اعداد فارسی استاندارد استفاده شود. همچنین لازم است که جملات متن تا جای ممکن کوتاه و رسا باشند. متن محتوا نیز باید اطلاعات دقیقی در اختیار کاربر قرار دهد اما در عین حال خلاصه باشد. این نکته همواره باید مد نظر قرار گیرد که هر چه محتوای تولید شده ملموس‌تر باشد احتمال تعامل با کاربران افزایش می‌یابد. استفاده از مثال‌های واقعی داخل توضیحات متن و طرح سوالات و نظرسنجی در پایان آن یکی از عوامل افزایش تعامل با کاربر و بهبود سئوی سایت است. این نکته در تدوین استراتژی سئو نیز باید مد نظر قرار گیرد.

نکاتی که در تدوین استراتژی سئو باید مورد توجه قرار گیرند

بهبود سئو و رتبه‌ی سایت یکی از اهداف کسب و کارهایی است که از بازاریابی اینترنتی استفاده می‌کنند. از این رو تدوین استراتژی سئو تاثیر به سزایی در رشد و توسعه کسب و کارها دارد.

استفاده ار کلمات کلیدی مناسب

تولید محتوای باکیفیت برای وب‌سایت نیازمند انتخاب کلمه‌ی کلیدی مناسب است. انتخاب کلمات کلیدی چند بخشی و استفاده از ترکیبات مناسب آن در داخل متن تاثیر به سزایی در بهبود سئوی سایت دارد. زیرا از زمانی که الگوریتم‌های موتورهای جستجو به سمت هوشمند شدن سوق پیدا کرده‌اند استفاده از ترکیبات کلمه‌ی کلیدی نیز به یکی از عوامل بهبود سئوی سایت تبدیل شده است. این نکته را فراموش نکنید که استفاده از عبارت به جای کلمه‌ی کلیدی و یا به بیان دیگر استفاده از کلمات کلیدی چند بخشی هر چند ممکن است در ابتدا سخت به نظر برسد. اما در مجموع جستجوهای بیشتری را به سمت سایت شما هدایت خواهد کرد.

افزودن توضیحات متا

متاسفانه بسیاری از افرادی که در زمینه‌ی وبلاگ‌نویسی و تولید محتوا فعالیت دارند از توضیحات متای متن به سادگی عبور می‌کنند. در حالی که توضیحات متا در حقیقت یک دید کلی از متن را به خواننده می‌دهد. می‌توان گفت پس از انتخاب عنوان جذاب، این توضیحات متا است که باعث انتخاب یک محتوا توسط کاربر می‌شود. بنابراین نوشتن یک جمله کوتاه اما تاثیرگذار در رابطه با متن که حاوی کلمه‌ی کلیدی اصلی متن است در بخش توضیحات متا باعث افزایش نرخ کلیک بر روی یک محتوا می‌شود.

توجه به کیفیت تصاویر و بهبود نسخه موبایلی سایت‌ها

با توجه به گسترش استفاده از گوشی‌های هوشمند بهتر است نسخه‌ی موبایلی سایت‌ها نیز مورد توجه قرار گیرند و بهبود یابند. از آنجایی که در جهان امروز هر فرد روزانه ساعت‌ها از وقت خود را صرف جستجو در اینترنت با گوشی همراه خود می‌کند. بنابراین بهبود کیفیت نسخه‌ی موبایلی سایت‌ها تاثیر به سزایی در بهینه‌سازی موتور جستجو برای آن‌ها دارد. استفاده از تصاویر باکیفیت اما کم حجم نیز امکان مطالعه مقالات را آسان کرده و با افزایش زمان حضور در سایت سبب بهبود سئوی سایت می‌شود. بنابراین توجه به بهبود نسخه موبایلی سایت‌ها باید در استراتژی سئو مورد توجه قرار گیرد.

لینک کردن شبکه‌های اجتماعی به سایت اصلی

همانگونه که پیش‌تر نیز گفته شد امروزه فعالیت‌های شبکه‌های اجتماعی تاثیر به سزایی در پیشبرد استراتژی بازاریابی کسب و کارها دارند. از این رو لینک کردن شبکه‌های اجتماعی به سایت اصلی می‌تواند مخاطبان رسانه‌های اجتماعی کسب و کارها را وارد سایت اصلی کند. این امر با افزایش ورودی سایت سبب بهبود سئوی سایت می‌شود.

استفاده از لینک‌های قوی در داخل متن

لینک‌هایی که در داخل متن اصلی محتوا استفاده می‌شوند تاثیر به سزایی در بهینه‌سازی موتور جستجو دارند. ناگفته نماند که استفاده از لینک‌های داخلی نیز می‌تواند نرخ کلیک مطالب و حضور در سایت کاربر را افزایش دهد. اما این نکته را فراموش نکنید که لینک خارجی به سایت‌های معتبر تاثیر مستقیمی بر روی بهبود رتبه‌ی سایت شما دارد. بنابراین سعی کنید در مطالب خود تا جای ممکن به سایت‌های معتبر لینک دهید. از همه مهمتر این که در انتخاب عبارتی که قصد لینک کردن به آن‌ها را دارید دقت کنید.

تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از جستجوی کاربران

تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از جستجوی کاربران این امکان را فراهم می‌کند تا به درک درستی از نیازهای کاربران خود برسید. درک نیاز و آشنایی با علاقمندی کاربر تدوین استراتژی سئو را تسهیل می‌کند. تحلیل عبارت‌ها و کلمات کلیدی که کاربران از این طریق به سایت شما هدایت می‌شوند می‌تواند کمک زیادی به بهبود سئوی سایت شما داشته باشد. و به شما کمک کند تا محتوای کاربر پسندتری تولید کنید.


منبع: برترینها

بهترین چیزی که از بدترین رئیسم آموختم

همه ما رئیس هایی داشته ایم که دیوانه مان می کردند؛ سرپرست بخشی که اخلاق بدی داشت، یا مدیری که تک تک قدم های شما را زیر نظر داشت یا کسی که اصلا نمی دانست چه می خواهد اما هر چقدر هم که اوضاع بد و ناامید کننده بوده، این را می دانستید که مجبور نیستید تا ابد با این رئیس کنار بیایید.

مجله پنجره خلاقیت: همه ما رئیس هایی داشته ایم که دیوانه مان می کردند؛ سرپرست بخشی که اخلاق بدی داشت، یا مدیری که تک تک قدم های شما را زیر نظر داشت یا کسی که اصلا نمی دانست چه می خواهد اما هر چقدر هم که اوضاع بد و ناامید کننده بوده، این را می دانستید که مجبور نیستید تا ابد با این رئیس کنار بیایید.

ما با ده کارآفرین موفق در مورد روسای بدی که داشتند صحبت کرده ایم و آنها بهترین درس هایی را که از این بدترین رئیس ها آموخته اند با ما به اشتراک گذاشته اند.

ارتباط روشنی با دیگران برقرار کنید

  • نام: دانیلا بوکوبوفسکی
  • شرکت: BaubleBar

یکی از چیزهایی که من آموختم این بود که با همکارانم ارتباط روشن و صادقانه ای داشته باشم. سعی کنید متوجه شوید که خواسته ها و بازخوردهای آنها ناشی از چیست. رویکرد باز و پذیرنده ای نسبت به بازخوردهای شان داشته باشید. زمانی که تازه شروع به کار کرده اید و شرکت کوچکی دارید، انجام چنین کاری آسان تر است. وقتی شرکت تان گسترش پیدا می کند و افراد بیشتری را استخدام می کنید، شاید چنین کاری دشوار به نظر برسد اما به هر حال از اهمیت آن کم نخواهد شد.

بهترین چیزی که از بدترین رئیسم آموختم

از قانون طلایی پیروی کنید

  • نام: گوین آرم استرانگ
  • شرکت: Lucky Iron Fish

افرادی که قلدری می کنند، به خاطر احساس ناامنی که دارند، چنین رفتاری را در پیش گرفته اند. آنها افراد محقری هستند که کسی نمی تواند تحسین شان کند. شما باید به شدت به افرادی که در اطراف تان هستند احترام بگذارید. به یاد داشته باشید که آنها با شما کار می کنند، نه برای شما. از کارشان تعریف کنید، زیرا دارند برای این کار زمان و تلاش زیادی قائل می شوند.

اعتقادات محکمی داشته باشید

  • نام: مریل استابز
  • شرکت: Food52

اگر ندانید چه می خواهید یا چه توقعاتی باید داشته باشید، تاکتیک نامناسبی برای مدیریت افرادتان در پیش گرفته اید. با این روش کارمندان تان احساس خواهند کرد که زمین زیر پای شان در حال حرکت است! و درست به همین دلیل نباید از آنها توقع داشته باشید که بهترین کار ممکن را ارائه دهند.

مشاور باشید

  • نام: ملیسا بن ایشای
  • شرکت: Baked by Melissa

اهمیت ارتباطات باز و روشن زمانی که به بدترین رئیسی که داشتم فکر می کنم، می بینم که فقط یک رئیس بد نداشته ام! من مشاور نداشتم. هیچ کسی را نداشتم که بخواهد من موفق شوم. هیچ کس نبود که بنشیند با من صحبت کند و کاری کند که من در شغلم به موفقیت برسم. بنابراین در حال حاضر واقعا تلاش می کنم تا صادقانه با کارمندانم صحبت کنم و ارتباطات درستی با آنها داشته باشم.

بهترین چیزی که از بدترین رئیسم آموختم

حواس تان به قول هایی که می دهید، باشد

  • نام: الیور خراز
  • شرکت: Zocdoc

من یاد گرفته ام تنها قول هایی را بدهم که می دانم از پسشان بر می آیم. به یاد دارم وقتی کسی قولی می داد و آن را عملی نمی کرد چقدر ناراحت می شدم. آن موقع به خودم قول دادم که هیچ وقت چنین کاری نکنم.

با تک تک کارمندان ارتباط برقرار کنید

  • نام: جنی ریپس
  • Owl’s Brew

می دانم که ارتباط برقرار کردن با اعضای گروهم بسیار مهم است. همچنین باید اطمینان حاصل کنم که حرف تمام کارمندان شنیده می شود.

غرورتان را کنار ورودی شرکت جا بگذارید

  • نام: تیم چن
  • شرکت: Nerdwallet

غرور مانع موفقیت می شود. من در شرکت سرمایه گذاری کار می کردم که متاسفانه رییس آنجا احساس می کرد پادشاه است! داشتم دیوانه می شدم. مشکل مغرور بودن این است که بهترین ایده ها مورد قبول قرار نمی گیرند زیرا فرد مغرور به سختی خواهد توانست با حقیقت روبرو شود.

بهترین چیزی که از بدترین رئیسم آموختم

با همه با احترام برخورد کنید

  • نام: کایل هیل
  • شرکت: HomeHero

بدترین رئیسی که داشتم در واقع مربی فوتبالی بود که در دبیرستان پیش او آموزش می دیدم. نمی گویم او مربی بدی بود اما خیلی سر من فریاد می کشید. به همین خاطر پدرم تصمیم گرفت دیگر مرا به آنجا نفرستد. آن موقع متوجه لطف او نبودم. فکر می کردم پوست کلفت تر از این حرف ها هستم و می توانم تحمل کنم اما پدرم می گفت: «دوست ندارم کسی سرت داد بزند چون باعث می شود اعتماد به نفست کاهش پیدا کند. می خواهم برای انجام هر کاری بالاترین اعتماد به نفس ممکن را داشته باشی؛ وگرنه موفق نخواهی شد.»

حتی امروز من به همکاران و کارمندانم می گویم: «اگر از من ناراحت هستید مانند یک فرد بالغ بیایید و در موردش صحبت کنید.»

مانع خلاقیت و نوآوری نباشید

  • نام: باستین له مان
  • شرکت: Postmates

یکی از کارهایی که سعی می کنم انجام دهم این است که از افرادم بخواهم کار خلاقانه تری انجام دهند. می خواهم آنها درک کنند که کار در شرکت پست میتز این چنین است.

بدترین رئیسی که داشتم یک بار به من گفت که نمی توانم کار خاصی انجام دهم. او فرد ضعیف و ترسویی بود و نمی توانست تحمل کند که کسی عملکرد بهتری نسبت به او داشته باشد و بیشتر از او تشنه موفقیت باشد.

نگرش مشخصی داشته باشید

  • نام: هایدی ژاک
  • شرکت: ThirdLove

نکته ای که پس از داشتن روسای مختلف به آن پی بردم این است که بهترین رئیس ها همیشه نگرش کاملا مشخص و واضح دارند و به همین دلیل می توانند به خوبی به کارمندان شان دستورالعمل هایی برای ادامه مسیر ارائه کنند. شما باید روش نگرش تان به شکلی کارآمد و همیشگی کار کنید.

نینا زیپکین/ مترجم: شادی حسن پور 


منبع: برترینها

۵ چیزی که از رهبران موفق نمی شنوید

بارها و بارها اتفاق می افتد که پس از یک گفتگو متوجه می شوید که طرف مقابل برداشت متفاوتی نسبت به نیت شما داشته است، یا اینکه می بینید روی یک کلمه یا عبارت کلید کرده است، در حالیکه اصل موضوع چیز دیگری است و شما واقعا از استفاده از آن کلمه یا عبارت منظوری نداشته اید. کلماتی که به عنوان یک رهبر یا مدیر از آنها استفاده می کنید، حتی اگر منظور یا منظور بدی هم نداشته باشید باز هم می توانند روی اعضای گروه و کارکنان شما تاثیر بگذارند. مساله این است که شاید اصلا خودتان هم از این کلمات و تاثیر آنها آگاه نباشید.

آنچه در ادامه می آید، پنج عبارت است که پتانسیل اضمحلال انگیزه کارکنان شما را دارند:

  1. «کاری از دست من بر نمی آید.»
    آیا تاکنون برای شما هم اتفاق افتاده که با بخش خدمات مشتریان تماس گرفته و چنین جمله ای را شنیده باشید: «متاسفم، کاری از دست من بر نمیاد.» شنیدن این جمله واقعا مستاصل کننده است. استفاده از این گونه جملات به این معنی است که ایده های تان تمام شده است. آیا حاضرید از کسی پیروی کنید که هیچ ایده ای ندارد؟ ایده های رهبران خوب هیچ وقت تمام نمی شود؛ فقط شاید چیزهایی وجود داشته باشند که هنوز امتحان نکرده باشند. شاید مستاصل باشید و تصور کنید که واقعا در حال حاضر هیچ کاری از دست تان بر نمی آید، اما اگر مرتبا از این جمله استفاده کنید می توانید انتظار داشته باشید که اعضای تیم شما روز به روز ناامیدتر و بدبین تر شوند.

جایگزین: «به نظر شما چه کاری از دست من بر میاد؟»

  1. «همیشه» و «هرگز»

استفاده از عبارات مطلق در ادبیات رهبری زیانبار است. در هنگام رهبری دیگران، به یاد داشته باشید که مردم حافظه بلندمدت دارند و استفاده از این کلمات مطلق می تواند در آینده برای شما دردسرساز شود. هرچه عبارت مطلق شما غیرمنطقی تر باشد، برای مدت بیشتری در حافظه ها باقی خواهد ماند.

جایگزین: «معمولا»، «گاهی» یا «هنوز چنین تجربه ای نداشته ام.»

  1. «نه، چون …»

این عبارت شما را در زمره رهبران منفی باف قرار می دهد، یا شاید هم بدتر؛ رهبری که ذهن بازی برای پذیرش ایده های جدید ندارد. اگر مرتبا چنین فکر می کنید یا می گویید «ما نمی تونیم این کار رو انجام بدیم، چون قبلا هیچ کس نتونسته» یا «نه، چون همیشه اینطوری کار کردیم»، در اینصورت بعید نیست که واقعا یک رهبر منفی باف باشید. پیروی از یک رهبر منفی باف دشوار است. اگر یکی از اعضای تیم شما ایده جدیدی را پیشنهاد بدهد و فقط چند بار با یک پاسخ «نه، چون…» روبرو شود، دیگر به دنبال خلق و ارائه ایده تازه ای نخواهد رفت.

جایگزین: «بله، ما می تونیم انجامش بدیم اگر …»

  1. «متوجه شدی؟»

شاید هدف شما از استفاده از این سوال دریافت تایید از طرف مقابل یا اطمینان از این باشد که همه چیز را متوجه شده است، با این وجود معنای ضمنی که برداشت می شود این است که مخاطب شما نمی فهمد! علاوه بر این، چنین پرسش هایی یک لحن تحقیرکننده در خود دارند که بیشتر در کودکی و از جانب بزرگترها می شنیدیم. یکی از سریع ترین روش ها برای بستن درهای ارتباط این است که از موضع بالاتری با طرف مقابل خود صحبت کنید. در صورت استفاده از این رویکرد، می توانید از طرف مقابل انتظار مقاومت یا حالت تدافعی داشته باشید.

جایگزین: «اگر سوالی هست بفرمایید تا توضیح بدم» یا «مطمئن نیستم که درست توضیح داده باشم، نظر شما چیه؟»

  1. «اما»

اغلب ما تمایل داریم که انتقاد خود را با استفاده از یک تعریف نرم تر کنیم؛ مثلا «کارت واقعا خوبه، اما باید تلاش کنی که کار رو به موقع تحویل بدی». هنگامی که کارکنان شما می بینند که مرتبا از این کلمه و ساختار استفاده می کنید، همیشه پس از هر تعریف و قدردانی آماده شنیدن یک «اما» هستند. در واقع، پس از مدتی تعریف های شما را نادیده می گیرند و صداقت شما را زیر سوال خواهند برد.

جایگزین: جمله را تغییر بدهید و «اما» را کلا حذف کنید. حتی می توانید منحصرا از همان تعریف استفاده کنید. لزومی ندارد که در همه موقعیت ها به دیگران درس بدهید.


بیشتر رهبران هر روز از این کلمات و عبارات استفاده می کنند، اما معمولا به تاثیر آنها توجهی ندارند. اگر خودآگاهی تان را به اندازه ای تقویت کنید که نسبت به عادت های مدیریتی خود هوشیار باشید، یا اینکه وقت بگذارید و از اعضای تیم تان درباره روش ارتباطی خود نظر بخواهید، از تاثیر تغییر چند عبارت کلیدی شگفت زده خواهید شد. یک تغییر کوچک در زبان می تواند تاثیرات بزرگی را بوجود بیاورد.


منبع: گویا آی‌تی

فروشندگی و برندسازی شخصی

ماهنامه بازاریاب بازارساز – علیرضا داداشی*:

برند چیست؟

در ساده ترین تعریف، برند را اینگونه تعریف کرده اند: «برند، توصیفی است که دیگران از یک محصول، خدمت، نام و نشان، یا یک فرد دارند.»

برند شخصی:

با توجه به تعریف ساده برند، می توان گفت: «برند شخصی، نشان می دهد که یک فرد در نظر دیگران که با او در ارتباط هستند چگونه توصیف می شود.»

فروشندگی و برندسازی شخصی 
برندسازی شخصی:

در ادامه تعاریف ساده بالا، می توانیم بگوییم «برندسازی شخصی برای هر فرد، عبارت است از توصیفی که او مایل است مردم درباره او داشته باشند.» و مردم برای یک فروشنده یعنی: صاحبکار، مشتری، مخاطب.

منظور ما از «صاحبکار»، تولیدکننده یا فروشگاه دار یا مدیر فروشی است که ما به عنوان یک فروشنده برای او کار می کنیم. «مشتری»، کسی است که با پرداخت وجه معامله، از ما خرید کرده، خرید می کند یا در آینده خرید خواهد کرد. و «مخاطب» در این تعریف یعنی کسی که به قصد کسب اطلاعات و شناخت محصول به فروشگاه ما وارد شده و در حال حاضر هنوز به یک مشتری قطعی و بالفعل تغییر نقش نداده است؛ یعنی ممکن است مشتری ما بشود یا نشود. با این توضیح دامنه واژه «مخاطب» را در این نوشته فراتر و اعم از «مشتری» در نظر خواهیم گرفت.

«برند شخصی» یک فروشنده نشان می دهد که آن فروشنده نزد صاحبکار، مشتریان و مخاطبان خود تا چه حد مهم است و در گام بعدی، آنها انتظار بروز چه خصوصیاتی از او را دارند.

فروشنده چگونه برای خود برندسازی می کند؟

پاسخ تئوریک به این سوال، ساده تر از فرایندی است که باید طی شود. تصویر یک فروشنده اولین تصویری است که یک مشتری می بیند. حتی در بسیاری از موارد می توان انتظار داشت که مشتری، فروشنده را قبل از ویترین فروشگاه ببیند.

برخی از مشتریان پس از یافتن نام فروشگاهی که به دنبال آن می گشته اند، بدون توجه به محتویات داخل ویترین – که پیشانی فروشگاه است – در اولین جستجو پس از ورود به فروشگاه، به دنبال فروشنده ای می گردند که احساس می کنند از طریق او راحت تر می توانند به اطلاعات درست دست پیدا کنند و چه بسا هر کدام از ما در مقام مشتری گمان می کنیم فروشنده ای پیدا خواهیم کرد که جنس مرغوب تر و با کیفیت بالاتر را به ما معرفی کند و یک خرید با اطمینان خاطر بیشتر را برای ما رقم بزند. در این مورد خاص تفاوتی نمی کند که از یک برند شناخته شده که قبلا آن را تجربه کرده ایم خرید می کنیم یا از یک برند تازه که به اصطلاح رایج در بازار، هنوز امتحانش را پس نداده است.

اما مگر فروشنده با ما چه کرده است؟

مجموع مهارت های ارتباطی و قابلیت های شخصی و حرفه ای یک فروشنده، خالق تصویر ذهنی ما از او است.

فروشندگی و برندسازی شخصی

۱٫ ویژگی های فردی:

فروشندگان با کسب یا خلق این ویژگی ها در خود می توانند به سوی خلق یک برند شخصی حرکت کنند:

– گفتار و پندار و کردار نیک؛
– آراستگی ظاهری؛
– صرف انرژی به اندازه لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب؛
– حسن خلق در مواجهه با همه مخاطبان؛
– رعایت احترام و شأن و منزلت مخاطبان در همه مراحل پیش، حین و پس از خرید؛
– رعایت شئونات فروشگاه؛
– کسب احترام و اعتبار برای خود، صاحبکار و برند محصول؛
– ایجاد حس اطمینان در مخاطب؛
– باور به خدماتی بودن حرفه و رعایت ویژگی های یک خدمت رسان؛
– …

۲٫ ویژگی های حرفه ای:

تفکیک ویژگی های فردی و حرفه ای در شغل فروشندگی کاری بس دشوار است زیرا مجموع این ویژگی ها در قالب نوع ارتباط و خدمت رسانی او یکجا بروز پیدا می کند و عامل موفقیت یا شکست او خواهند بود اما به اختصار به برخی از ویژگی هایی که یک فروشنده باید به شکل حرفه ای بیاموزد و به کار بندد اشاره خواهیم کرد.

– فن بیان؛
– فنون اقناع و انگیزش؛
– مدیریت ارتباطات موثر؛
– روانشناسی مشتریان؛
– تحلیل رفتار مشتریان؛
– کشف نیازها و انتظارات بالقوه و بالفعل مشتری و مخاطب؛
– شناخت شرایط اقتصادی و کشف بودجه مورد نظر مشتری برای خرید؛
– شناخت ویژگی ها و امتیازات محصول؛
– شناخت زمان و شیوه مناسب طرح شرایط پرداخت، خدمات و تحقیقات؛
– …

مهم ترین ویژگی:

تعداغد موارد قابل طرح در هر دو دسته «ویژگی های فردی و حرفه ای» بسیار زیاد است. همان گونه که نوشته شد، تعدادی از آنها در نوشته های پیشین و تعدادی دیگر اینجا برشمرده شدند اما اگر قرار باشد به یکی از ویژگی های فوق به عنوان مهم ترین ویژگی موثر در خلق برند شخصی برای فروشنده اشاره کنیم، انتخاب نویسنده «گفتار و پندار و کردار نیک» خواهد بود.

این ویژگی همان مهره ماری است که به مشتری این حس را می دهد که من به عنوان یک فروشنده، همان کسی هستم که او می تواند با خیال راحت وارد مذاکره و گفتگو با او شود و بدون برخی نگرانی های مربوط به فضای خرید و فروش، مانند یک مشاور امین و دلسوز و قابل اعتماد به او نزدیک شود. دغدغه ها، علائق و خواسته هایش را مطرح کند و بدون چشمداشت از بهترین راهنمایی های او استفاده کند.

مهم است که مشتری به این نتیجه برسد که خرید کردن و نکردن او موضوعی نیست که بابتش بخواهد احساس نگرانی کند و موضوعی نیست که در نوع رابطه ای که من به عنوان یک فروشنده با او برقرار می کنم تاثیر نامطلوب بگذارد.

به این شرط که این ویژگی را برای خودم به عنوان یک صفت برجسته، ماندگار و پذیرفته شده «درونی سازی» کنم به نحوی که همگان مرا متصف به آن بدانند.

*دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی


منبع: برترینها

۷ راهکار علمی برای برخورد با مشتریان عصبانی

مجله پنجره خلاقیت: هدف کسی که شغلی آزاد دارد، یک کارآفرین یا ارائه دهنده خدمات می تواند در این الگوریتم اساسی خلاصه شود: مشتری پیدا کنید، قرارداد ببندید، کار را تمام کنید، سریع دستمزدتان را دریافت کنید و به همین صورت تکرار کنید.

اگر چنین هدفی دارید، پس احتمالا آخرین چیزی که دلتان می خواهد این است که گرفتار یک مشتری عصبانی شوید، اما مشکلی وجود دارد. بعضی از مشتریان همیشه دلیلی برای از کوره در رفتن دارند. مهم نیست که بزرگ ترین فریلنسر در حیطه کاری خوبی باشید یا اینکه بیش از یک دهه تجربه داشته باشید.

شما می توانید پروژه هایتان را با مهارت آلبرت اینشتین و خلاقیت لئوناردو داوینچی ترکیب کنید. خدمات بی عیب و نقص را قبل از آخرین فرصت به خوبی ارائه بدهید. با تمام این کارها، شاید هنوز یک یا دو مشتری باشند که نتوانید آنها را راضی و خشنود کنید. جای نگرانی نیست. علم به ما اطمینان می دهد که این هفت روش می تواند به کم کردن خشم مشتریان و همین طور به پایین آوردن سطح آشفتگی خودتان کم کند.

 7 راهکار علمی برای برخورد با مشتریان عصبانی

۱٫ آرامش خود را حفظ کنید.

فرض کنید یک مشتری عصبانی به شما زنگ می زند و چون از خدمات و کار شما ناراضی است، شروع به داد و فریاد می کند. واکنش غیرارادی بیشتر افراد اینگونه است که فریاد را با فریاد پاسخ می دهند. اما اینگونه رفتار نکنید. حتی کلمه ای نگویید و حرفشان را قطع نکنید. به مشتریانتان اجازه بدهید که خودشان را خالی کنند.

تحقیقات نشان می دهد که اگر تحت تاثیر عصبانیت قرار بگیرید، توانایی تفکر نقادانه و گرفتن تصمیم های عادلانه کم می شود. این مکالمه ها شدت پیدا می کند و تبدیل به داد و هوار می شود که برای هر دو شما ناخوشایند است و نتیجه خوبی به همراه نخواهدداشت. این اثرات متقابل نیز از هرگونه امکان تکرار کسب و کار (بازگشت دوباره مشتریان) جلوگیری می کند.

۲٫ گوش بدهید.

اکنون که آرام شده اید، با تمام حواستان به مشتری گوش بدهید که دارد اشتباهات پیش آمده را می شمارد. گوش دادن فعال راهی اثبات شده است که مشتریانتان را تحت تاثیر قرار می دهد و آنها را متقاعد می کند. اگر ساکت بمانید و تمام حواستان را به مشتری بدهید، کارها خوب پیش خواهدرفت. طاقت، صبر و تمرکز در شما لازم است.

حتی مذاکره کنندگان گروگان در اداره تحقیقات فدرال روش گوش دادن فعال را به کار می گیرند، برای اینکه حوادث را کم کنند و جان انسان ها را نجات بدهند. هنگام گوش دادن کمی یادداشت برداری بکنید. این کار به شما کمک می کند. در این صورت شما اطمینان دارید که تا زمان پیدا کردن راه حلی مناسب، جزییات را فراموش نخواهید کرد. دارندگان شغل های آزاد که هنر زیادی در گوش دادن دارند، معمولا سود بیشتری می کنند.

۳٫ سوال بپرسید.

به جای اینکه جملات دفاعی برای سرزنش نشدن خود بگویید، سوال استدلالی و خلاقانه بپرسید: «چه کاری دوست دارید برایتان انجام بدهم؟» یا «چگونه شرایط را برایتان بهتر کنم؟» شروع خوبی است. این روش مشتریانتان را آرام می کند و حس قوی مبنی بر اینکه همراهش هستید در او ایجاد می شود. زمانی که فهمیدید چطور مشتری شما مایل است که اشتباهات برطرف شوند، کمک های اضافی را با هزینه خودتان بیشتر کنید. از بازخورد مشتری تشکر کنید و یک معذرت خواهی واقعی بابت آنچه پیش آمد، بکنید.

7 راهکار علمی برای برخورد با مشتریان عصبانی

۴٫ در درون خود کمی حس شوخی ایجاد کنید.

براساس انجمن روانشناسی آمریکا، شوخی می تواند به کاهش تنش در شرایط سخت کمک کند. افراد حرفه ای بر این باورند که شوخی می تواند شرایط را به حالت متعادل بازگرداند. وقتی با خود فکر می کنید که: مثلا مشتری یک موجود تک سلولی است… سعی کنید که روی میز نشسته و با تلفن صحبت می کند یا یک نقاشی نامرتب می کشد. این کار کم کم عصبانیتتان را از بین می برد و شما را وادار می کند که بحثی را آغاز کنید که به توافق دوطرفه منجر شود.

همه ما شنیده ایم که خندیدن بهترین دارو است. استرس را رها می کند، حالتان بهبود پیدا می کند، فقط مواظب باشید که با مشتریان شوخی زننده و طعنه دار نکنید. این قطعا نوع دیگری از خشونت است و مشتری ممکن است این تلاش شما را نوعی برخورد اهانت آمیز برداشت کند.

۵٫ به خود نگیرید.

آگاه باشید که مشتری شما سعی ندارد شخصیتتان را تخریب کند. عصبانیت مشتری تان به خاطر این است که او احساس بدی نسبت به خدماتی که شما یا کارمندانتان ارائه کرده اند، دارد. پس با این افکار خودتان را اذیت نکنید. آیا این مشکل به شخص شما بر می گردد؟ خیر. در واقع گاهی اوقات عصبانیت افراد اصلا به خاطر شما نیست. فهم این واقعیت می تواند تاثیر مهمی در کنار آمدن با توانایی های خود داشته باشد. طبق مطالعه ای افرادی که این موضوع را فهمیدند، سبب برانگیختن خشم دیگری نشدند و از شرایطی که داشتند، ناراحت نبودند.

۶٫ بدانید که چه زمانی خودتان را رها کنید.

طبق نظریه پروفسور و محقق خشم، رایان مارتین: در هر مبادله ای با فردی بیش از حد عصبانی، ممکن است بخواهید خود را از شرایطی که دارید خلاص کنید. او به عنوان رییس بخش روانشناسی دانشگاه ویسکانسین- گرین بی، جنبه های مختلفی را از تجربیات خشم مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. این موضوع شامل عواقب خشم پیچیده و مشکل ساز است و اینکه چگونه مردم آن را بروز می دهند. دلایل بسیاری مبنی بر اینکه خلاص کردن خود حرکتی هوشمند است، وجود دارد.

نخست، شما باید در امنیت باشید و از خود محافظت کنید. سپس، تا جایی که شرایط سخت وجود دارد، احتمال نتیجه مثبت پایین است. ممکن است مشتری شما به قدری عصبانی باشد که مکالمه مسالمت آمیز و معقول امکان پذیر نباشد. اگر آن گونه است بهتر است پیشنهاد کنید «بهتر است در مورد این موضوع بعدا صحبت کنیم، زمانی که هر دوی ما آرام شدیم.» سپس به راه خود ادامه بدهید.

۷٫ اجازه بدهید که مشتری تان حرف آخر را بزند.

درواقع تا وقتی صحبت ها به پایان نرسد، این موضوع تمام نمی شود. یادداشت برداری کنید و اجازه بدهید که مشتری حرف آخرش را بزند. اگر می خواهید نظر نهایی خود را بدهید، طوری بیان کنید که آزاردهنده نباشد. مشتری کاملا شما را در نظر دارد، پس کلمات آخرتان طوری نباشد که او فکر کند می خواهید بگویید حق با شماست و او اشتباه می کند.

روانشناس بالینی آلبرت جی برنشتاین می گوید: این حالت مشتری شما را دوباره مثل قبل عصبانی می کند. بنابراین تمام پیشرفت هایی که کرده بودید را خراب می کنید و همه چیز را به حالت اول بر می گردانید.

توبی عبدالغفار
مترجم: پریسا قربانی


منبع: برترینها

چرا پیامک باید بخشی از استراتژی بازاریابی شما باشد

آیا استفاده از پیام کوتاه یا اس ام اس را در برنامه بازاریابی خود گنجانده اید؟

پیش بینی می شود که تا پایان سال ۲۰۱۷، ۴٫۷۷ میلیارد نفر در سطح جهان دست کم صاحب یک دستگاه تلفن همراه شده باشند. همچنین بر طبق گزارش های موجود، ۶۳ درصد از صاحبان گوشی های هوشمند، در طول روز تنها یک ساعت از گوشی خود جدا می شوند (مارکتینگ تِک، ۲۰۱۶). گوشی های ما همیشه به دستمان چسبیده است؛ لذا واقعا برای هدفگیری کاربران موبایل، چه راهی بهتر از ارسال پیامک به آنها وجود دارد؟ اما چرا بسیاری از بازاریاب ها به ندرت از پیامک استفاده می کنند؟

باید اذعان کرد که این جای تعجبی ندارد! با وجود اینکه بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ در بریتانیا انجام شد، ۶۴ درصد از مشتریان باور داشتند که شرکتها باید بیشتر از پیامک استفاده کنند، و ۸۳ درصد نیز با این پیش شرط که از آنها اجازه گرفته شود و پیام ارسالی به آنها ربط داشته باشد دریافت پیامک از جانب برندها را مزاحم نمی دانستند، اما در کشور ما شرایط متفاوت است. البته در بریتانیا نیز پیامک گذشته دشواری را پشت سر گذاشته که شهرت آن را لکه دار کرده است. در این کشور هم از دوران بمباران پیامک های بازاریابی غیرمرتبط و آزاردهنده زمان زیادی نمی گذرد. همین باعث شد و می شود که این کانال ارزشمند در چشم بسیاری از مصرف کنندگان به ورطه نابودی کشیده شده باشد. علاوه بر این، هزینه ای که پیامک در بر دارد نیز مزید بر علت است.

با این وجود، وضعیت کمی تغییر کرده است و اکنون پیامک این پتانسیل را دارد که تبدیل به یک کانال فوق موثر شود. ما در اینجا قصد داریم این موضوع را به شما اثبات کنیم.

چرا پیامک باید در استراتژی بازاریابی همه جانبه شما جایی داشته باشد؟

نگرش مشتریان تغییر کرده است

زمان واقعا درمان دردها است و با توجه به امکاناتی که از طرق مسئولان امر در جهت امکان عدم دریافت پیامک های تبلیغاتی در دسترس مخاطبان قرار گرفته، تمایل بازاریاب ها برای ارسال پیامک های بی هدف کمتر شده است. با کاهش این تمایل، طبیعی است که به تدریج فضای بازاریابی از طریق پیامک شاهد بهبود قابل توجهی خواهد بود. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که به هر حال اگر پیامک مرتبط باشد، ارزشی را ارائه کند و دریافت کننده از قبل رضایت خود را به برند اعلام کرده باشد، دلیلی برای تاثیر نداشتن این ابزار وجود ندارد. با این نگرش و بر اساس یک نظرسنجی (Apico، بریتانیا)،  ۷۷ درصد مشتریان از پیام هایی که حاوی کد تخفیف یا اعلان فروش ویژه هستند استقبال می کنند؛ این رقم برای پیام های اطلاع رسانی شخصی ۵۰ درصد و برای پیامک هایی که اخبار برند را به اطلاع مخاطب می رسانند ۴۸ درصد است.

کمک به بازاریابی متقابل

پیامک یک روش ارتباطی است که بدون نیاز به هیچ نرم افزار یا سخت افزار اضافی، روی همه موبایل ها کار می کند. بنابراین، استفاده از پیامک می تواند یک مولفه قدرتمند و انعطاف پذیر برای تقویت استراتژی های شما در راستای بازاریابی متقابل (cross-channel marketing؛ استفاده از یک کانال بازاریابی برای تقویت یک کانال دیگر) باشد. می توانید پیامک را به عنوان پشتیبان خود در نظر بگیرید که از طریق گنجاندن ارتباطات شخصی تر و مستقیم تر در کمپین های متقابل، به شما کمک می کند تا بازگشت سرمایه خود را به حداکثر برسانید. یک مطالعه نشان می دهد که گنجاندن پیامک در کمپین بازاریابی ایمیلی می تواند نرخ بازشدن ایمیل ها را تا ۲۰ درصد افزایش دهد.

اثبات بازگشت سرمایه پیامک

بدون شک هزینه ارسال پیامک در مقایسه با ایمیل بیشتر است، اما در عین حال این پتانسیل را نیز دارد که موجب بازگشت سرمایه چشمگیری شود. به عنوان یک نمونه، در یک مطالعه موردی، شکلات فروشی هتل شکلات تخفیف ۱۰ درصدی خود را از طریق پیامک به مشتریان خود اطلاع رسانی کرد. آیا می توانید بازگشت سرمایه حاصل شده را حدس بزنید؟ پاسخ: ۱۴۰۰ درصد!

نظارت بر بازگشت سرمایه پیامک می تواند دشوار باشد، اما گزینه هایی برای این کار وجود دارد. به عنوان نمونه، می توانید از لینک ها یا کدهای تخفیف خاص در پیامک استفاده کنید، یا پیشرفت دوره ای سفر مشتری و کل کمپین را اندازه گیری کنید.

نکات مهم برای استفاده از پیامک

پیامک باید مرتبط باشد

مهم ترین نکته این است که باید به یاد داشته باشید که مخاطب شما در فضای مشترکی با خانواده یا دوستان خود حضور دارد. به عبارت دیگر، توجه داشته باشید که پیامک به شدت تمرکز را تحت تاثیر قرار می دهد، و به همین دلیل است که پیامکی که ارسال می کنید به احتمال ۹۸ درصد خوانده خواهد شد. در عین حال، به همین دلیل باید پیام شما به دریافت کننده ربط داشته باشد. به علاوه، هر چه دسته بندی هدف خود را دقیق تر تعیین کنید، این کانال مقرون به صرفه تر خواهد بود.

اجازه بگیرید

دریافت اجازه برای پیامک ضروری است، و البته دلیل این ضرورت فقط مباحث قانونی نیست (مصوبه ممنوعیت ارسال پیامک های تبلیغاتی بدون کسب اجازه از مشترکان، مصوب سال ۱۳۹۰). ارسال پیام به افرادی که تمایلی به دریافت آن ندارند نه تنها مفید نیست، بلکه آزاردهنده و مخرب است.

مشتریان خود را بمباران نکنید

در مورد پیامک، هرچه کمتر بهتر. احتمال نادیده گرفتن و نخواندن پیامک بسیار کمتر از ایمیل است، در نتیجه، اشتباه در زمان بندی یا دامنه تکرار می تواند تاثیرات منفی بیشتری را ایجاد کند. ۸۳ درصد از مردم تمایلی به دریافت بیش از ۲ پیام متنی در ماه از یک برند ندارند و تنها ۲ درصد با بیش از ۵ مورد در ماه کنار می آیند (نظرسنجی Moto Message، ۲۰۱۵)، بنابراین به نحوی برنامه ریزی کنید که کمترین تعداد ممکن و ضروری ترین موارد را ارسال کنید.


منبع: گویا آی‌تی

پیش بینی بازار طلا در سال ۹۶

هفته نامه تجارت فردا – مجید حیدری: بازار سکه و طلای داخل در هفته‌های گذشته، نوسان بیشتری را نسبت به ماه‌های قبل پشت سر گذاشته و در روزهایی که خبر قابل توجهی در بازار ارز، وجود ندارد، سکه بیشتر رخ‌نمایی می‌کند. به طور کلی ارزیابی‌ها حاکی از آن است که چهار عامل در قیمت سکه و طلا موثر هستند. عامل نخست، تغییرات قیمت ارز است، مطابق آخرین آمارها از بازار تهران، در سال جاری قیمت آزاد دلار در کانال سه هزار و ۷۰۰ تومان قرار داشته است و تغییرات آن به شکلی نبوده که قیمت طلا را به شکل ویژه، تحت تاثیر قرار دهد. اگر اتفاقی نیز از سوی ارز افتاده به شکلی نبوده که قیمت طلا را بتواند از چند کانال تغییر دهد. عامل دوم را می‌توان تغییرات عرضه و تقاضا در بازار دانست.

این عامل در روزهای انتهایی سال گذشته و در زمان اعیاد مذهبی، توانسته قیمت بازار را تغییر دهد. در زمانی که تقاضا برای خرید سکه و طلا، بیش از حد نرمال باشد در نتیجه سطح قیمت‌ها به دور از عوامل فنی، تغییر می‌کند. این موضوع باعث می‌شود قیمت ذاتی سکه از قیمت اسمی آن فاصله گیرد. عامل سوم را می‌توان انتظارات تغییر قیمت در بازار معرفی کرد، به طور مثال در روزهای گذشته بسیاری از فروشندگان در بازار داخل انتظار داشتند که اونس طلا روند افزایشی داشته باشد یا اینکه انتظار داشته باشند که در روزهای اعیاد، تقاضا برای سکه و طلا بیشتر شود. این عاملی است که از کاهش قیمت سکه و طلا جلوگیری می‌کند، حتی اگر در روزهایی قیمت طلا در بازارهای جهانی روند افزایشی داشته باشد.

پیش بینی بازار طلا در سال 96 (اسلاید شو - فوری) 

در حال حاضر حباب سکه نیز در بازارها در مسیر نزولی قدم گذاشته است. در حالی که در انتهای سال گذشته سطح حباب به ۱۲۵هزار تومان نیز رسید، اما آمارها حاکی از آن است که در انتهای هفته فروردین‌ماه، قیمت حباب سکه به حدود ۸۵ هزار تومان رسیده است. این موضوع باعث می‌شود که قیمت ذاتی سکه و قیمت اسمی سکه در محدوده نزدیک به هم قرار گیرند و بازار تحت تاثیر جو روانی قرار نگیرد. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که در ماه‌های آینده نیز میزان حباب کاهش یابد. اما چهارمین و مهم‌ترین عامل تغییرات قیمت سکه و طلا، تغییرات اونس جهانی است. اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت سه عامل نخست که به آن اشاره شد روند قیمت طلای داخلی و خارجی را با تغییر روبه‌رو کنند، اما در بلندمدت همیشه قیمت سکه و طلا تحت تاثیر قیمت اونس جهانی است. آمارها نشان می‌دهد از ابتدای سال جاری شمسی، روند اونس جهانی صعودی بوده به نحوی که از سطح ۱۲۴۰ دلار به ۱۲۸۰ دلار افزایش یافت.

این تغییرات مطمئناً فضای بازار داخل را نیز تحت تاثیر قرار داده است. به نحوی که در هفته پایانی فروردین‌ماه، بهای سکه با ثبت رقم یک میلیون و ۲۲۷ تومان به بیشترین مقدار طی چهار سال گذشته رسید. مهم‌ترین دلیل رکوردشکنی قیمت سکه افزایش بهای اونس در بازارهای جهانی است. در حال حاضر افزایش تنش‌ها میان کره شمالی و ایالات متحده آمریکا به مهم‌ترین دلیل افزایش قیمت طلا، تبدیل شده است. احتمال وقوع جنگ و صف‌آرایی در مرزهای دو کره باعث شده که نگرانی‌ها در بازارها بیشتر از گذشته شود. در این شرایط التهابی، نامعین بودن نتیجه انتخابات فرانسه نیز بر عملکرد طلا اثرگذار خواهد بود. مطابق آخرین گزارش‌ها، نتایج دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه مطابق پیش‌بینی‌ها بوده و این روند تا حدودی باعث شد که نگرانی‌ها در بازار کاهش یابد.

سمت‌وسوی بازار طلا در سال ۹۶ 

 عوامل تعیین‌کننده قیمت سکه چیست؟

حسین راهداری: سال گذشته برای سکه سال رو به رشدی بود. سکه تمام در سال گذشته حدود ۱۷ درصد بازدهی داشت که به نسبت دلار که بازدهی آن حدود ۹ درصد و قیمت طلای جهانی که بازدهی آن حدود منفی یک درصد بود، رشد زیادی را نشان می‌دهد. اما همین مساله سوالی ایجاد می‌کند و آن اینکه چرا وقتی قیمت سکه که تابعی از قیمت جهانی طلا و قیمت ارز است، بیش از حاصلضرب این دو عامل رشد کرده است؟ قبل از پاسخ به این سوال، عوامل دخیل در تعیین قیمت سکه بررسی می‌شوند تا از این منظر به تحلیل افزایش قیمت سکه پرداخته شود.

قیمت طلای جهانی و عاملی به نام ترامپ

مهم‌ترین عامل موثر در سال گذشته بر قیمت طلای جهانی، رئیس‌جمهور شدن ترامپ بوده است. ترامپ اثری دوگانه بر قیمت طلا داشته است. ترامپ هم عامل افزایش و هم عامل کاهش قیمت طلا بوده است. در حقیقت ترامپ از کوران رقابت‌های ریاست‌جمهوری به صراحت خطاب به فدرال‌رزرو (بانک مرکزی آمریکا) گفته بود که این بانک باید به سیاست نرخ بهره پایین خاتمه داده و نرخ بهره دلار را افزایش دهد. اگرچه در برنامه فدرال‌رزرو افزایش نرخ بهره وجود داشت، اما این اظهارات به عنوان دخالت در امور این بانک دیده شد که معمولاً استقلال تصمیم‌گیری خوبی دارد. در حقیقت رئیس این بانک به نوعی شوکه شده بود که چگونه کسی به این صراحت اجازه یافته تا در امور تخصصی این بانک در مقابل عموم مردم دخالت کند. بنابراین بی‌دلیل نبود که با به قدرت رسیدن ترامپ بسیاری انتظار فشار سیاسی ترامپ بر بانک مرکزی آمریکا برای افزایش نرخ بهره را داشتند. افزایش نرخ بهره سبب تقویت دلار و در ادامه کاهش قیمت طلا می‌شود.

پیش بینی بازار طلا در سال 96 (اسلاید شو - فوری) 
علاوه بر این، سیاست‌های دیگر ترامپ از جمله کاهش مالیات سبب خواهد شد که سیل سرمایه به آمریکا سرازیر شود. این ورود سرمایه سبب افزایش تقاضای دلار آمریکا می‌شود که تقویت شدید ارزش آن را به دنبال خواهد داشت. از این‌رو می‌توان پیش‌بینی کرد که با اعمال این سیاست ترامپ، ارزش دلار تقویت شده و قیمت طلا کاهش یابد. از سوی دیگر سیاست حمایتی ترامپ در مورد اقتصاد آمریکا و کاهش هزینه‌های دولت نیز در کوتاه‌مدت خواهد توانست تراز تجاری و وضعیت بدهی این کشور را بهبود دهد و این مساله نیز تقویت دلار و کاهش قیمت طلا را سبب خواهد شد. به همین دلیل است که هرگاه ترامپ در انجام وعده‌های خود شکست می‌خورد، قیمت طلا افزایش می‌یابد. نمونه آن برچیدن طرح بیمه اوباما معروف به اوباماکر بود. در حقیقت برچیده شدن این طرح می‌توانست هزینه‌های دولت را کاهش داده و به نوعی تقویت دلار را به دنبال داشت. اما وقتی که ترامپ نتوانست این طرح را ملغی کند، طلا در پاسخ رشد قیمتی را تجربه کرد.

اما در عین حال تصمیمات خلق‌الساعه و پوپولیستی ترامپ سبب افزایش ریسک در دنیا شده است. حمله به سوریه برخلاف وعده‌های او بر عدم مداخله در این کشور نشان داده است که ترامپ به واقع قرار نیست به خیلی از وعده‌های خود عمل کند و این نشانه‌ای است که دیگر وعده‌های او نیز ممکن است به فراموشی سپرده شوند. در این صورت و با توجه به عدم تعادل در دیگر تصمیمات او، دنیا در نوعی بلاتکلیفی به سر می‌برد که این ریسک سبب اقبال به طلا به عنوان دارایی امن می‌شود. بنابراین ترامپ از یک‌سو قیمت طلا را کاهش می‌دهد و در عین حال به طریق دیگر سبب افزایش قیمت طلا می‌شود.

نرخ ارز

بازار ارز در سال گذشته دو بخش متفاوت را تجربه کرد. یک بخش تا اوایل آذرماه بود که بازاری آرام با نوسانات معمولی روزانه بود. اما از ابتدای آذرماه بازار ارز کم‌کم رنگ‌و‌بوی دیگری گرفت و به سرعت در مدت کوتاهی توانست بیش از ۴۰۰ تومان رشد کرده و به نرخ‌های بالای ۴۱۰۰ تومان نیز برسد. البته این رشد فقط در بازار آزاد بود و نرخ ارز مبادله‌ای تغییر محسوسی را تجربه نکرد. سه دلیل برای این موضوع در آن زمان بیان شده است. یک دلیل اعلام نرخ ارز در بودجه سال ۹۶ بود که از سه هزار تومان به ۳۳۰۰ تومان افزایش یافت. این خبر به نوعی سبب شروع هیجان در بازار ارز شد. دلیل دیگر به قدرت رسیدن ترامپ برخلاف همه نظرسنجی‌ها بود که نه‌تنها شوکی به ایران، بلکه شوکی به تمامی دنیا وارد کرد. مسلماً نظرات ترامپ در مورد ایران و برجام ریسک بازگشت تحریم‌ها و افزایش تنش‌ها را در پی داشت که مسلماً اولین جایی که این ریسک خود را نشان می‌دهد، بازار ارز بود. بازاری که در گذشته نه چندان دور شوک‌های زیادی را از سر گذرانده و ریال در این زمان بیش از ۷۰ درصد ارزش خود را از دست داد. دلیل سوم نیز تقاضای اربعین و نیز پایان سال میلادی اعلام شد. البته قیمت ارز حتی بعد از گذر از پایان سال میلادی به‌شدت در برابر کاهش مقاومت داشت که این امر با دخالت بانک مرکزی محقق شد. البته در این راستا نرخ ارز متاسفانه در مقاطعی حتی سه‌نرخی شدن را نیز تجربه کرد.

پیش بینی بازار طلا در سال 96 (اسلاید شو - فوری) 
با توجه به رابطه مستقیم قیمت سکه و نرخ ارز، می‌توان انتظار داشت که در این زمان قیمت سکه نیز افزایش متناسبی را تجربه کرده باشد. اما آنچه در مورد قیمت سکه رخ داد این بود که به‌رغم کاهش نرخ ارز، قیمت سکه کاهش متناسبی را تجربه نکرد. پس باید بررسی شود که چرا این موضوع اتفاق افتاده است.

بازار سکه: حباب ناشی از تقاضا؟

در زمان افزایش نرخ ارز، بخشی از تقاضا به سمت سکه هدایت شد که به طلا به عنوان گریزی از ریسک نگاه می‌کرد. با توجه به اینکه حساسیت بازار ارز در مورد بازار سکه وجود نداشت، دولت نیز به اندازه بازار ارز در آن مداخله نکرد و به نوعی چراغ سبز نشان داده شد که قیمت سکه از ارزش ذاتی طلای آن فاصله معناداری بگیرد. در حقیقت در پایان سال فاصله ارزش ذاتی طلای سکه تمام با ارزش بازار آن حدود ۱۰ درصد بود.

البته ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه در دنیا دو نوع سرمایه‌گذاری در طلا وجود دارد. یکی از طریق شمش طلاست که این شمش می‌تواند از یک گرم تا بیش از یک کیلوگرم باشد. شمش طلا شکلی استاندارد دارد و با فاصله قیمتی کمی از ارزش ذاتی آن معامله می‌شود. نقدشوندگی آن نیز بالاتر است. اما روش دیگر خرید سکه است. سکه‌ها علاوه بر ارزش ذاتی طلا، دارای ارزش کلکسیونی و تاریخی نیز هستند و هر چه تعداد آنها کمتر و تقاضا برای آنها بیشتر باشد، فاصله قیمت بازار آنها با ارزش ذاتی طلای آنها بیشتر می‌شود. در ایران اما به طور سنتی، شمش طلا برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد و به نوعی سکه‌های ضرب‌شده بانک مرکزی نقش شمش طلا در سرمایه‌گذاری را بر عهده گرفته‌اند.

به همین دلیل در زمان آرامش بازار سکه، تفاوت قیمت زیادی میان قیمت سکه و ارزش ذاتی آن وجود ندارد. از جمله لازم به اشاره است که در پایان سال ۹۴، فاصله ارزش ذاتی سکه تمام و قیمت بازار آن تقریباً صفر بوده است. یعنی هر کسی که سکه طلا می‌خریده است، فقط پول ارزش ذاتی طلای آن را پرداخت می‌کرده است و هزینه‌های دیگر از جمله حق ضرب بانک مرکزی، حمل‌ونقل و تعرفه واردات طلا را نداده است. از این منظر سرمایه‌گذاری بسیار کم‌هزینه‌ای نسبت به موارد مشابه در کشورهای دیگر بوده است. تنها مشکل سکه تمام ایران این است که جز در خود ایران در کشور دیگری معامله نمی‌شود و تقاضا ندارد.

از این‌رو سال ۹۶، به دلیل ریسک‌های ایجادشده، برخلاف سال قبل از آن، قیمت طلا از ارزش ذاتی آن فاصله گرفته است و این حاکی از آن است که تقاضای بازار افزایش یافته است. با توجه به انتظار افزایش نرخ ارز بعد از انتخابات و تا پایان سال و نیز رشد محدود قیمت طلای جهانی، می‌توان انتظار بازدهی بیش از بیست‌درصدی از بازار سکه را تا پایان سال ۹۶ داشت. اما باید به یاد داشت عامل ترامپ می‌تواند پیش‌بینی‌ناشدنی‌تر از آن چیزی باشد که انتظار می‌رود. در صورت افزایش تنش سیاسی میان ایران و آمریکا یا افزایش تنش در دنیا به دلیل سیاست‌های ترامپ، انتظار سودهای بالاتری در بازار سکه را می‌توان داشت.

 
غلبه «عامل خارجی» در بازار طلا

محمد کشتی آرای: بهای طلا در داخل کشور، تحت تاثیر دو عامل تغییر می‌کند. عامل نخست، تغییرات قیمت ارز است و دیگری تغییرات قیمت طلای جهانی. مادامی که یکی از این عوامل افزایش یا کاهش پیدا کنند، بازار طلای داخل نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. از نگاه محمد کشتی‌آرای، در هفته‌های گذشته، عامل خارجی باعث افزایش قیمت سکه و طلا شده است. به گفته او، در روزهایی که بازار با رشد تقاضا روبه‌رو می‌شود، میزان حباب سکه نیز رشد می‌کند، اما به نظر می‌رسد با عبور از اعیاد و سال نو، میزان حباب سکه کاهش می‌یابد. رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر اثرگذاری مستقیم تحولات انتخابات ریاست جمهوری بر طلا را رد می‌کند و معتقد است اگر فضای سیاسی داخلی، تغییر قابل توجهی داشته باشد، بازار طلا می‌تواند تغییر وضعیت دهد. او مهم‌ترین عامل اثرگذاری قیمت طلا و سکه را تحولات سیاسی خارج از ایران می‌داند.

پیش بینی بازار طلا در سال 96 (اسلاید شو - فوری) 
‌در حال حاضر قیمت‌های جهانی اونس روند افزایشی به خود گرفته است، اما به نظر می‌رسد در برخی موارد قیمت سکه از تغییرات اونس تبعیت نمی‌کند، آیا عامل جدیدی مانند انتظار برای انتخابات ریاست جمهوری باعث شده که اثرگذاری نرخ جهانی بر بازار داخل کمرنگ‌تر شود؟

در حال حاضر ما تجربه حدود ۱۱ دوره انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته‌ایم. باید گفت تغییرات سیاسی نیز در همه بازارها اثرگذار است. اما قیمت طلا چون هم تحت تاثیر بازارهای جهانی و هم تحت تاثیر رویدادهای داخلی است، این اثرگذاری متفاوت از بقیه بازارهاست. بنابراین هر تحولی در بازارهای جهانی، قیمت‌های داخلی را تحت تاثیر می‌دهد، اما در ایران به دلیل اینکه قیمت طلا از حاصلضرب قیمت ارز در قیمت‌های جهانی به دست می‌آید، بنابراین یک طرف این معادله قیمت جهانی است که تحت تاثیر هر عاملی تغییر می‌کند. در بحث قیمت ارز نیز تحت تاثیر مسئله داخلی قرار می‌گیرد، اما صرف وقوع انتخابات اثر مستقیم بر قیمت طلا نخواهد گذاشت. اما می‌تواند فضای سیاسی و اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین در شرایطی که نوسان ارزی کم‌دامنه باشد، تغییر قیمت طلا نیز می‌تواند تحت تاثیر مسائل اقتصادی یا مسائل سیاسی جهانی باشد. اینکه بتوانیم شدت این عوامل را در قیمت طلا بررسی کنیم، به سادگی امکان‌پذیر نیست.

‌در بازار جهانی، تغییر و تحولات باعث شده بهای اونس روند افزایشی به خود بگیرد، یکی از این عوامل تنش‌های ایجاد شده میان آمریکا و کره شمالی بود که از احتمال وقوع جنگ خبر می‌داد، اما برخی از کارشناسان نیز معتقدند انتخابات فرانسه نیز بر بازار طلا اثرگذار است، تحلیل شما از وضعیت کنونی بازار طلا چیست؟

یکی از عوامل تاثیرگذار در بازار طلای جهانی، تنش‌های سیاسی است که شرایط بازار را ملتهب می‌کند، طبیعتاً این تنش‌های سیاسی نیز امکان دارد به برخورد نظامی ختم شود. طبیعتاً در برخورد نظامی، اولین موردی که کاهش ارزش می‌کند پول و اسکناس است، در مقابل کالاهایی مانند طلا که کالای سرمایه‌ای است و به لحاظ شکل فیزیکی که کم‌حجم و گرانبهاست، با افزایش تقاضا و به تبع آن رشد قیمتی روبه‌رو می‌شود. این تنش اخیر که میان آمریکا و کره شمالی به وجود آمد، باعث شد  ارزش دلار کاهش قابل توجهی داشته باشد و در مقابل در اکثر بازارها، بهای طلا ۳۲ دلار رشد کرد. این افزایش قیمت نیز بلافاصله در بازار داخل کشور اثرگذار بود و در مدت زمان کوتاهی قیمت سکه را ۲۰ هزار تومان افزایش داد. بنابراین موضوعی که عنوان کردم که اثرخارجی می‌تواند در بازار داخل تا چه حد اثرگذار باشد، به خوبی قابل درک است.

‌با توجه به تغییرات قیمتی که در بازارهای جهانی اتفاق افتاده، آیا قیمت سکه در شرایط کنونی با قیمت جهانی هم‌تراز است؟ به بیان دیگر آیا در قیمت سکه حباب وجود دارد؟

در حال حاضر بخشی از قیمت سکه، به دلیل طلای آن است که با توجه به آخرین ارزیابی‌های صورت‌گرفته، یک میلیون و ۱۷۰ هزار تومان، از بهای سکه مربوط به طلای موجود در آن است. ما‌به‌التفاوت این قیمت، با قیمت سکه در بازار، که در حدود سه درصد قیمت آن است، تحت تاثیر عواملی مانند عرضه و تقاضا و شرایط بازار قرار می‌گیرد. زمانی که در بازار تقاضا کمتر از سایر زمان‌ها باشد، تفاوت میان قیمت طلا و قیمت بازار کم می‌شود، عکس این قضیه نیز وجود دارد و زمانی که تقاضای بازار در حد بالایی است مانند اعیاد مذهبی یا روزهای منتهی به پایان سال، این افزایش تقاضا باعث می‌شود قیمت سکه با سطح واقعی آن فاصله داشته باشد. این تفاوت معنی‌دار به معنی حباب سکه است. ما در ابتدای سال گذشته و در نوروز این تفاوت قیمت را شاهد بودیم و در ماه جاری نیز به دلیل اعیاد رجب و شعبانیه، این تفاوت به وجود آمده بود. ولی به نظر می‌رسد که در حال حاضر این تفاوت در حال کاهش است.

اما باید توجه کرد که قیمت سکه، همیشه به دنبال قیمت طلا حرکت می‌کند. به این خاطر که سکه، قدری طلا در خود دارد و وزن واقعی‌اش طلاست. معمولاً قیمت سکه، بالاتر از قیمت طلای موجود در سکه است. البته در سال‌های گذشته در معاملات سکه، شاهد وجود یک حباب قیمتی برای سکه بوده‌ایم. معمولاً گاهی اوقات، قیمت سکه با قیمت واقعی طلا، تفاوت خیلی زیادی داشته است، به عنوان مثال، پاییز سال ۱۳۹۱ که سکه قیمتش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان گذشته بود که البته یک حباب قیمتی داشت. اما در این سال‌ها که ما شاهد روند کاهشی و باثبات قیمت طلا هستیم، قیمت سکه هم در این مدت کمی بیشتر از قیمت طلای آن معامله می‌شود. گاهی هم البته به اندازه قیمت طلا معامله می‌شود.

پیش بینی بازار طلا در سال 96 (اسلاید شو - فوری) 
‌بررسی‌ها حاکی از آن است که در میان بازارها در سال ۱۳۹۵ بیشترین بازدهی در قیمت سکه و طلا وجود داشته است و در نتیجه عملکرد این دارایی نسبت به بقیه بازارها بهتر بوده است، چرا این اتفاق رخ داده و آیا این موضوع باعث افزایش تقاضا در سال جاری نخواهد شد؟

بیشترین سهم افزایش قیمت سکه در سال گذشته به دلیل تغییرات نرخ ارز بود که باعث شده بود قیمت طلا را نیز تحت تاثیر قرار دهد، اما قیمت اونس جهانی نسبت به سال قبل از آن تغییر قابل توجهی نداشت. پیش‌بینی‌ها در بازارهای جهانی حاکی از آن است که قیمت طلای جهانی می‌تواند به سطح بالاتری نیز برسد، البته این موضوع با توجه به شرایط هر روز بازار تغییر می‌کند.

به نظر می‌رسد تصمیمات اقتصادی و سیاسی در کشورهای قدرتمند به نحوی اتخاذ شده که بازار طلا در کمین نشسته و آماده افزایش قیمت است. در این صورت، بازار داخل نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. معمولاً در تحلیل‌های هیجانی اگر طلا سه هفته به‌طور مستمر یک روند را انتخاب کند، پیش‌بینی می‌شود که این‌روند ادامه یابد، به‌طور مثال در حال حاضر که روند اونس جهانی صعودی است پیش‌بینی برخی تحلیلگران بر آن است که اونس جهانی تا کانال ۱۳۰۰دلاری رشد داشته باشد. اما از سوی دیگر برخی نشانه‌ها نیز برای باقی ماندن طلا در سطوح پایین وجود دارد. روال بر این است که هر دولتی که سر کار می‌آید در برنامه خود تقویت ارزش پول را قرار می‌دهد. طبیعتاً اقتصاد آمریکا که تقویت شود ارزش دلار بالا می‌رود و این معادل کاهش قیمت طلاست. تحلیل این‌گونه است که آیا سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی آمریکا بر این اساس است که دولت را تضعیف کند یا نه؟

حداقل خوش‌بینانه این است که روال عادی اقتصاد را در پیش بگیرد و مشکلی را که در اقتصاد کشور وجود دارد حل کند. اما در همین مدت که از ورود دولت جدید آمریکا می‌گذرد شاخص‌ها زیاد مثبت نبودند. هم نرخ بیکاری تغییر نکرده و هم ارزش سهام تغییر زیادی نداشته و این نشان می‌دهد فعلاً اقتصاد این کشور در یک حالت بلاتکلیفی است. آنچه مسلم است با توجه به پیشینه حزب جمهوریخواه در آمریکا، که معمولاً حزبی است که تشنج‌هایی را در نقاط مختلف ایجاد می‌کند این تشنج‌ها باعث تضعیف دلار خواهد شد و در عوض موجب بالا رفتن قیمت طلا می‌شوند.

‌با توجه به سال‌های گذشته از دولت یازدهم و عبور نوسان‌های قابل توجه از بازار طلا، عملکرد سیاستگذار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به بیان دیگر آیا عملکرد تیم اقتصادی را در بازار سکه و طلا، مثبت ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من بزرگ‌ترین دستاورد دولت که توانسته ثبات را به بازارها بازگرداند، کنترل نرخ تورم است. البته جامعه به خاطر سیاست‌های دولت برای مهار تورم با مشکل روبه‌رو بوده است. طبیعتاً اگر مردم کشوری بخواهند از نظر رفاه، سطح بهتری داشته باشند، باید کمی زندگی ریاضتی را نیز تحمل کنند. در چهار سال گذشته، مردم ما ریاضت کشیدند و تا ماه‌های اخیر سطح تورم تک‌رقمی شده بود. البته آمارها نشان می‌دهد در ماه‌های اخیر کمی به سطح تورم افزوده شده است و البته باید نگران تورم تک‌رقمی بود. بنابراین کنترل تورم باعث شده که بازارها نیز در آرامش به سر ببرند و مانند گذشته، التهاب در بازارهای دارایی وجود نداشته باشید. توجه داشته باشید هنگامی که نرخ تورم بالا باشد، مردم برای اینکه قدرت خود را در مقابل تورم حفظ کنند، به خرید کالاهای ارزشمند مانند طلا یا مسکن روی می‌آوردند، در نتیجه بازار با اضافه تقاضا روبه‌رو می‌شود و در صورتی که عرضه نتواند این تقاضا را جواب دهد، روند قیمت‌ها به شکل افسارگسیخته افزایشی می‌شود. اما روی دیگر سکه این است که مهار تورم باعث شده که دوره رکود در اقتصاد کشور بیشتر شود و زندگی برخی فعالان را با مشکل روبه‌رو کرده است.

‌شنیده‌ها حاکی از آن است که در صنف طلا‌فروشان نیز برخی از فعالان ناچار به جدایی از بازار شده و فعالیت خود را متوقف کردند، دولت باید چه سیاست‌هایی را در این بخش به کار گیرد؟

اصولاً توسعه فعالیت‌های مرتبط به طلا بستگی به درآمد کل جامعه دارد. اصل اقتصاد کشور یعنی جامعه اقتصادی کشور باید از نظر توسعه و روند درآمدزایی به حدی باشد که خانواده‌ها از نظر اجتماعی در رفاه باشند. طلا، جواهر و این نوع کالاهای لوکس مایحتاج اصلی مردم نیست و بیشتر جزو نیازهای ثانویه افراد است. از نظر رفاه اجتماعی هرچه رفاه اجتماعی و سطح درآمد اجتماع بیشتر باشد، طبیعتاً گرایش به مصرف کالاهای لوکس و کالاهای تزیینی بیشتر خواهد بود. در حال حاضر اقتصاد کلان کشور در رکود به سر می‌برد و طبیعتاً درآمدزایی برای خیلی از افراد اقتصادی محدود شده است، از این‌رو می‌توان گفت رکود در اقتصاد کلان تا حدودی بر فعالیت صنف طلا تاثیرگذار بوده است. در این شرایط اگر واحد تولیدی و توزیعی از صنفی همچون طلا تعطیل شود اقتصاد بهبود نخواهد یافت و مشکلاتی بر آن افزوده می‌شود، از این‌رو پیشنهاد می‌شود در این شرایط تولیدات به سمت صادرات سوق پیدا کند که این کار حجم پولی صنف طلا را تقویت کرده و مشکلی بر مشکلات نخواهد افزود. در این شرایط نقش دولت و ارگان‌های وابسته پررنگ خواهد شد. دولت در این زمینه می‌تواند برای بنگاه‌های تولیدی مشوق‌هایی در راستای افزایش حجم صادرات از جنس معافیت‌های مالیاتی در نظر بگیرد. قصد از انتشار این آمار جلب توجه مسوولان امر است که متاسفانه از زمان انتشار آمار تعطیلی واحدهای صنفی طلا تعجب فردی برانگیخته نشده است و به دنبال راه‌حل مقابله با تعطیلی فعالیت‌های صنفی نبوده‌اند.

رکود موجود در بازار نیز باعث شده است، تعطیلی این کسبه شدت یابد. در حال حاضر یک‌چهارم واحدهای تولیدی در بخش طلا تعطیل و غیرفعال شده‌اند. یعنی رکود و اخذ مالیات دو عامل اصلی در تعطیلی واحدهای مرتبط به صنف طلاست. طبیعتاً این تعطیلی‌ها باعث افزایش تعداد بیکاران در جامعه شده و تبعات اجتماعی زیادی نیز به همراه دارد.

‌ همیشه از طلا به عنوان سرمایه‌گذاری امن نام برده شده است، به نحوی که در تحولات اساسی و سیاسی، تقاضا برای آن افزایش می‌یابد، آیا این خاصیت طلا باعث افزایش قیمت شده است؟

هیچ اتفاقی در بازار طلا به واسطه سرمایه امن رخ نخواهد داد. طلا تنها کالای امنی است که شخص می‌تواند بخرد، اما اشخاص از دو جنبه زیورآلات و سرمایه‌گذاری به طلا، مصنوعات طلا و سکه نگاه می‌کنند. افراد از جنبه سرمایه‌گذاری سکه خریداری می‌کنند که هیچ نفع اقتصادی برای جامعه و اقتصاد ندارد، در کنار اینها برخی افراد با نگاه زیورآلات و سرمایه‌گذاری به این بازارها نگاه می‌کنند که دارای نفع اقتصادی است، زیرا فرد با خرید طلا و مصنوعات طلا میزان خرید و فروش در بازار طلا و مصنوعات طلا را افزایش می‌دهد که این موضوع حجم معاملات، حجم نقدینگی بازار و حجم اشتغال در این بازار را افزایش می‌دهد. گفتنی است افرادی که تنها نگاه صرف اقتصادی دارند، هیچ‌گونه قدرت ریسک ندارند و تنها به دنبال حفظ منافع و سرمایه خود هستند که بیشترین کالای خریداری‌شده از سوی این افراد طلای خام و سکه است. قیمت طلا در بازارهای جهانی با توجه به شاخص‌های اقتصادی، عرضه-تقاضا و اتفاقات مهمی که در دنیا می‌افتد، در مقاطعی با هجوم خریداران یا فروشندگان مواجه می‌شود، که این موارد در قیمت این فلز گرانبها نوسان ایجاد می‌کند.

در دنیا، به طلا به عنوان سرمایه مطمئن و قابل ‌اتکا نگریسته می‌شود که با استفاده از آن سرمایه‌گذاران و معامله‌گران می‌توانند، بحران‌های مالی و اقتصادی دنیا را با کمترین تاثیرپذیری بگذرانند. اگر از سال ۲۰۰۱ به بعد را مورد بررسی قرار دهیم که ببینیم قیمت طلا در این سال‌ها و در بازارهای جهانی، چه روندی داشته است، می‌بینیم در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲، هر سال به نسبت سال گذشته‌اش، در متوسط قیمت طلا در آن سال میلادی، افزایش قیمت را داشته‌ایم. تحلیلگران بازارهای جهانی، علت این افزایش هر ساله قیمت طلا را بحران‌های اقتصادی آمریکا و رکود اقتصادی که در دنیا وجود داشت می‌دانند. همین‌طور بحران مالی سال ۲۰۰۸ آمریکا این وضعیت را تشدید کرد و باعث شد سرمایه‌گذاران بازارهای جهانی برای مقابله با کاهش قیمت سهام، نقدینگی خود را به سمت بازار فلزات گرانبها و در رأس آنها، طلا، هدایت کنند. این موضوع و افزایش تقاضا برای طلا، باعث شد تا همه‌ساله شاهد افزایش قیمت این فلز گرانبها باشیم.

‌در سال‌هایی که شرایط بازار آرام نبود، بازار فیزیکی نیز دارای نوسان زیادی بود، و در زمان تحریم‌ها، سفته‌بازی رونق بسیاری داشت، آیا این امکان وجود دارد که با افزایش قیمت طلا و نوسانات آن در بازارهای جهانی، سفته‌بازی به بازار بازگردد؟

زمانی که به بازار طلا و سکه یک شوک قیمتی وارد می‌شود افراد بسیاری متحمل ضرر و زیان می‌شوند و این موضوع که عده‌ای از بازار خارج می‌شوند نگاه منفی در بازار ایجاد می‌کند. با توجه به این شرایط گمان نمی‌رود که سفته‌بازی به صورت گذشته در بازار طلا و سکه رونق بگیرد. با کنترل کردن نرخ تورم و کاهش نوسانات قیمت ارز، نوسانات در بازارهای دارایی مانند طلا نیز به حداقل ممکن رسیده است. بنابراین بازار ارز نیز نسبت به گذشته با‌ثبات‌تر شده است.

‌ بررسی بازارهای جهانی نشان می‌دهد زمانی که نرخ تورم در اقتصاد دنیا کاهش پیدا کرده، ارزش طلا نیز روند نزولی به خود گرفته است، در حالی که نرخ تورم در اقتصاد ایران مهار شده و روند نزولی به خود گرفته است، آیا کاهش تورم بر میزان عرضه و تقاضای بازار طلا و سکه تاثیرگذار است؟

با کاهش نرخ تورم، قیمت ارز همچون قیمت دیگر کالاها مهار می‌شود و زمانی که ارزش ارز افزایش یافته است تورم آن را افزایش داده است. در زمان فعلی که رکود در بازار وجود دارد و عرضه و تقاضا در حد متعارف صورت می‌گیرد، اتفاق خاصی در بازار رخ نخواهد داد.

‌به عنوان سوال آخر، از نگاه شما بازار طلا در سال جاری تحت تاثیر چه عواملی است و پیش‌بینی شما از وضعیت بهای طلا و ارز پس از انتخابات چگونه است؟

همان‌طور که اشاره کردم نیمی از قیمت طلا از مسائل سیاسی و اقتصادی خارج از کشور تاثیر می‌گیرد، نیمی از اثر آن نیز به دلیل تغییرات قیمت داخل کشور است. این مسائل شامل مواردی مانند رکود، رونق و بالا رفتن سطح درآمدهای مردم است. عوامل مثبت می‌تواند قیمت سکه و طلا را کمی بالا ببرد و عوامل منفی نیز قیمت را در جهت کاهشی تحت تاثیر قرار می‌دهد. به‌طور متوسط سال گذشته در طول سال ۶ /۲۶ درصد رشد قیمت داشتیم. این آمار خود نشان می‌دهد طلا به عنوان یک پشتوانه و سرمایه امن مورد توجه است. پیش‌بینی این را که در سال جاری قیمت طلا چه می‌شود به طور دقیق نمی‌توان کرد به دلیل اینکه خیلی از مسائل اتفاق می‌افتد که غیر‌قابل پیش‌بینی است.


منبع: برترینها

موفقیت با قانون ۱۰۰۰ درصد

با تبعیت از این فرمول، می‌توانید در ده سال آینده بر اثربخشی، بهره‌وری، عملکرد و بازده خود، ۱۰۰۰ درصد و یا بیش از آن بیافزایید.

این فرمول بر اساس روش «کایزن» ژاپنی‌ها است. که همان فلسفه بهبودی مستمر ژاپنی‌ها است. اگر در هرروز یک‌دهم درصد بر توانمندی‌های خود بیافزایید، ‌می‌توانید بهره‌وری، عملکرد و بازده خود را در هفته نیم درصد بهتر کنید. به‌عبارت‌دیگر، اگر به این تلاش خود ادامه دهید، در هر چهار هفته می‌توانید ۲ درصد پیشرفت کنید. با رعایت این فرمول، در سال ۲۶ درصد پیشرفت می‌کنید.

سوال: «آیا برایتان این امکان وجود دارد که اگر بخواهید، بهره‌وری، عملکرد و بازده خود را در زمان ۱۲ ماه، ۲۶ درصد بهتر کنید؟» به زبان دیگر: «آیا می‌توانید با مطالعه کردن، یادگیری و کسب اطلاعات جدید، هفته‌‌ای نیم درصد بهتر شوید؟» و جواب با توجه به تجربه هزاران کسی که این کار را کرده‌اند این است: «بله، می‌توانم!»

آیا می‌توانید این ۲۶ درصد بهبودی را به مدت ده سال ادامه دهید؟ و بار دیگر جواب این است: «بله!»- می‌توانید.

اگر ۲۶ درصد رشد سالانه را به مدت ده سال با توجه به روش افزایش مرکب ادامه دهید، در همان ۱۰ سال به رشد ۱۰۰۸ درصد می‌رسید.
هفت اقدام برای تحقق فرمول ۱۰۰۰ درصد

فرمول ۱۰۰۰ درصد از هفت اقدام تشکیل می‌شود.

قانون 1000 درصد 
اقدام شماره یک:

هرروز صبح در زمینه کاری خود ۳۰ تا ۶۰ دقیقه مطالعه کنید، کتاب بخوانید. این‌گونه می‌توانید هفته‌ای یک کتاب سالی ۵۰ کتاب و در مدت ده سال، ۵۰۰ کتاب بخوانید. روزی یک ساعت مطالعه در زمینه‌های فروش و تجارت، شما را در ردیف ماهرترین، پر علم و با اطلاع‌ترین و پردرآمدترین اشخاص در حیطه کاریتان قرار می‌دهد.

اقدام شماره دو:

هدف‌های عمده خود را بازنویسی کنید. عبارات شما باید در زمان حال نوشته شوند. می‌توانید از یک دفترچه برای بازنویسی اهداف عمده خود استفاده کنید. با بازنویسی کردن هدف‌هایتان در صبح، آن‌ها را در عمق بیشتر ذهن نیمه‌هشیار خود قرار می‌دهید. همه قدرت‌های ذهنی خود را فعال می‌کنید. این‌گونه متمرکز و کانالیزه می‌شوید و به‌مراتب بهتر از هر زمان دیگر به هدف‌هایتان دست پیدا می‌کنید. این تمرین بازنویسی کردن هدف‌ها در صبح، می‌تواند در مدت ده سال به شما رشد ۱۰۰۰ برابر بدهد.

اقدام شماره سه:

همه روزتان را از قبل برنامه‌ریزی کنید. بهترین زمان برنامه‌ریزی شب قبل و یا تعطیلات آخر هفته است. روی کاغذ فکر کنید. همیشه از روی یک برنامه مکتوب کار کنید. اولویت‌های کاریتان را مشخص سازید.

یکی از دلایل عمده موفق نشدن و شکست در کار فروش این است: «برنامه‌ریزی نکردن به مفهوم برنامه‌ریزی برای شکست و ناکامی است». همه فروشندگان برتر از روی یک برنامه مکتوب کار می‌کنند و بر اساس این برنامه فعالیت‌های روزانه خود را سامان می‌دهند.

اقدام شماره چهار:

همیشه از زمان خود به ارزشمندترین شکل ممکن بهره‌برداری کنید. یکی از دلایل موفقیت بعضی از اشخاص در این است که آن‌ها کارهای ارزشمند را بیشتر انجام می‌دهند و در این میان، ناموفق‌ها کسانی هستند که اوقات بیش‌ازاندازه گرانبها را صرف کارهایی جزئی و بی‌اهمیت می‌کنند.

وقتی تصمیم می‌گیرید که همیشه از زمان خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید، در مدت چند ماه یا چند سال بیش از مجموع همه سال‌های یک شخص عادی کسب درآمد می‌کنید.

اقدام شماره پنج:

در اتومبیل خود به نوارهای آموزشی گوش بدهید. سعی کنید فرصت صرف وقت در اتومبیل تبدیل به یک فرصت آموزشی شود. فروشندگان به‌طور متوسط سالی ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ ساعت را در اتومبیل می‌گذرانند. اگر بتوانید از این ساعات برای یادگرفتن استفاده کنید، تبدیل به یکی از با فراست‌ترین، ماهرترین و پردرآمدترین اشخاص می‌شوید.

اقدام شماره شش:

بعد از هر تماس تلفنی برای فروش دو سوال از خود بکنید.

سوال اول: «کدام کار من درست بود؟»

روی هر کاری که به نظرتان درست می‌رسد، فکر کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا در تماس‌های بعدی خود برای فروش، از روش‌های برتر استفاده نمایید.

سوال دوم: «چه کاری را باید به شکلی متفاوت انجام بدهم؟»

به تماسی که با مشتری گرفته‌اید، فکر کنید. آیا کاری هست که می‌توانید آن را بهتر انجام بدهید؟ با اندیشیدن به کارهایی که درست انجام داده‌اید و کارهایی که باید به طرز متفاوتی انجام بدهید، به مثبت‌ها تاکید و به منفی‌ها بی‌اعتنایی می‌کنید.

اقدام شماره هفت:

فرض را بر این بگذارید که هر مشتری، یک مشتری میلیون دلاری است. با هر خریدار بالقوه‌ای که برخورد می‌کنید، او را یک مشتری میلیون دلاری در نظر بگیرید.

از آن‌جایی که همه فکر می‌کنند مهم‌ترین آدم روی زمین هستند، وقتی با اشخاص چنان رفتار می‌کنید که آن‌ها خود را اینگونه ارزیابی کنند، از شما استقبال می‌نمایند و دلشان می خواهد با شما مراوده تجاری داشته باشند.

شما مهم‌ترین دارایی و سرمایه خود هستید. زمان مهم‌ترین دارایی است که در اختیار دارید. وقتی روی خودتان کار می‌کنید و از فرصتی که دارید به بهترین شکل ممکن استفاده می‌نمایید، می‌توانید به شایسته‌ترین، ماهرترین و پردرآمدترین اشخاص در حرفه خود تبدیل شوید.


منبع: برترینها

نام برند: ویژگیهای یک نام خوب و فرآیند انتخاب آن

نام برند یکی از عناصر برند است که به مشتری کمک می کند تا محصولات یا خدمات منحصر به فرد شما را شناسایی کند. از آنجایی که اسم برند شما تم اصلی محصولات را به یک روش اقتصادی و کارآمد تداعی می کند، انتخاب آن باید با دقت هر چه تمام تر انجام شود. نام برند شما می تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند و در ذهن او ماندگار شود. انتخاب یک نام برای برند به تحقیقات فراوانی نیاز دارد. اسامی برندها لزوما به خودی خود تداعی کننده محصول نیستند. به عنوان نمونه، نام برند می تواند بر اساس نام منطقه جغرافیایی (ایران اِیر، راه آهن ایران، هواپیمایی هند)، حیوانات یا پرندگان (صابون داو، پوما) یا نام افراد (پوشاک دایی، فورد، بنیاد ملیندا و بیل گیتس) انتخاب شود. در برخی از موارد، از نام شرکت برای همه محصولات استفاده می شود (الجی، سامسونگ).

یک نام برند خوب چه ویژگیهایی دارد؟

یک نام خوب برای برند باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:

  1. باید منحصر به فرد و متمایز باشد (مثلا کُداک، ماستَنگ)
  2. باید توسعه پذیر باشد
  3. تلفظ، شناسایی و به خاطر سپردن آن باید آسان باشد
  4. باید ایده ای را درباره کیفیت یا مزایای محصول در ذهن تداعی کند (مثلا سوییفت، بانک رفاه، دلپذیر)
  5. استفاده آن در زبان های دیگر باید آسان باشد
  6. از نظر قانونی باید قابل ثبت و حفاظت باشد
  7. بهتر است طبقه بندی محصولات یا خدمات را تداعی کند (مثلا پاکسان، ایران خودرو، دامداران)
  8. بهتر است ویژگیهای ملموسی در خود داشته باشد (مثلا شیرین عسل، زرماکارون)
  9. نباید در زبان ها یا طبقه بندی های مختلف معنی بد یا نامناسبی داشته باشد (مثلا نُوا برند مناسبی برای خودرو نیست، چرا که در زبان اسپانیولی به معنی «راه نمی رود» است.)

فرآیند انتخاب یک نام مناسب برای برند

  1. اهداف برندسازی خود را تعریف کنید. توجه داشته باشید که درک نقش برند در کل برنامه بازاریابی ضروری است و باید از بازار تخصصی برند، تعریف همراه با جزئیات کاملی را در اختیار داشته باشید.
  2. تولید چند نام: در این راستا از هر منبعی می توان استفاده کرد؛ مراتب بالای سازمان، مدیریت و کارکنان، مشتریان فعلی یا بالقوه، موسسات و مشاوران حرفه ای.
  3. بررسی نام ها بر اساس اهداف برندسازی، ملاحظات بازاریابی و ویژگیهایی که قبلا به آنها اشاره شد.
  4. جمع آوری اطلاعات جامع درباره هر یک از نام هایی که تایید می شوند: در همین راستا، باید در رابطه با قوانین داخلی و بین المللی تحقیقات گسترده ای انجام شود.
  5. اجرای تحقیق مصرف کننده: در بیشتر موارد تحقیق مصرف کننده به منظور تایید انتظارات مدیریت درباره معنی دار بودن و امکان به خاطر سپردن نام برند انجام می شود. می توان ویژگیها، قیمت و تبلیغات محصول را به مصرف کنندگان نشان داد تا اهداف نام برند و روش کاربرد آن را کاملا درک کنند. به علاوه، می توانید بسته بندی سه بعدی واقعی و همچنین تبلیغات پویانمایی شده یا بیلبوردهایی که طراحی کرده اید را در اختیار آنها قرار دهید. نظرسنجی باید از نمونه های مختلف و متنوعی از مصرف کنندگان انجام بگیرد.
  6. مدیریت می تواند بر اساس مراحل بالا اسمی که بیش از همه با اهداف برندسازی و بازاریابی سازمان تطابق دارد را تایید نهایی کرده و سپس نام برند را رسما ثبت کند.


منبع: گویا آی‌تی

۵ نکته مهم در ارتباط با فعالیت‌های بخش روابط عمومی

متاسفانه بسیاری از صاحبان کسب و کار به اهمیت وجود بخش روابط عمومی و فعالیت‌های آن در کسب و کار خود توجهی نمی‌کنند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که فعالیت‌های بخش روابط عمومی تاثیر شگفت‌انگیزی بر رشد و توسعه‌ی کسب و کارها و تسهیل فرآیند بازاریابی آن‌ها دارد.

متاسفانه بسیاری از صاحبان کسب و کار به اهمیت وجود بخش روابط عمومی و فعالیت‌های آن در کسب و کار خود توجهی نمی‌کنند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که فعالیت‌های بخش روابط عمومی تاثیر شگفت‌انگیزی بر رشد و توسعه‌ی کسب و کارها و تسهیل فرآیند بازاریابی آن‌ها دارد. در مقابل داشتن دید و درک اشتباه از فعالیت بخش روابط عمومی نیز باعث شکست کسب و کارها می‌شود. متاسفانه بسیاری از مدیران زمانی متوجه این اشتباه می‌شوند که فرصت‌های فوق‌العاده‌ی بسیاری را در این زمینه از دست داده‌اند.

روابط و فعالیت‌های رسانه‌ای بخش بزرگی از فعالیت‌های بخش روابط عمومی در عصر دیجیتال را در بر می‌گیرد. در واقع همین امر باعث می‌شود که صاحبان کسب و کارهای کوچک سرمایه‌گذاری بر روی رسانه‌های اجتماعی خود را در اولویت قرار دهند. زیرا رسانه‌های اجتماعی به یکی از مهمترین منابع کسب درآمد و توسعه کسب و کارها در عصر دیجیتال تبدیل شده‌اند. برای موفقیت فعالیت‌های بخش روابط عمومی قبل از آغاز کار خود به عنوان مدیر روابط عمومی نکات زیر را مورد بررسی قرار دهید. زیرا همین عدم توجه به این نکات به ظاهر ساده می‌توانند کسب و کارها را دچار شکست کنند.

5 نکته مهم در ارتباط با فعالیت‌های بخش روابط عمومی

روابط و فعالیت‌های رسانه‌ای بخش بزرگی از فعالیت‌های بخش روابط عمومی در عصر دیجیتال را در بر می‌گیرد.

نکات مهمی که فعالیت‌های بخش روابط عمومی را تحت تاثیر قرار می‌دهند

۱) به عنوان مدیر بخش روابط عمومی برای برند خود ارزش خبری ایجاد کنید

تا زمانی که برندی حرفی برای گفتن نداشته باشد ارزش خبری برای پوشش رسانه‌ای نخواهد داشت. این نکته را فراموش نکنید که کار رسانه‌ها ایجاد آگهی رایگان برای کسب و کارها نیست و تا زمانی که جذابیت کافی برای پوشش رسانه‌ای وجود نداشته باشد کاری از پیش نمی‌رود.

یک مدیر موفق در بخش روابط عمومی باید بتواند داستان سرایی قوی را برای کسب و کار انجام دهد. این داستان سرایی می‌تواند نقش به سزایی در رشد و توسعه آن برند نیز داشته باشد. در حقیقت مهم‌ترین و بزرگترین مشکلی که وجود دارد این است که صاحبان کسب و کارها فعالیت‌های خود را فوق‌العاده و شگفت انگیز می‌دانند.  همین امر نیز باعث ایجاد انتظارات غیر واقعی در آن‌ها می‌شود. اما برای موفقیت در جنبه‌های مختلف کسب و کار خود باید واقع بین باشید. این که فکر کنید کسب و کار شما متفاوت و فوق‌العاده است تنها یک طرز فکر اشتباه هست که جلوی رشد، توسعه و پیشرفت شما را می‌گیرد. یک مدیر روابط عمومی موفق تمام جنبه‌های کسب و کار را در نظر می‌گیرد و تصمیمات واقع گرایانه می‌گیرد.

۲) فراموش نکنید که بازاریابی فقط برای فروش نیست

متاسفانه برخلاف تصور عمومی بازاریابی و فروش دو مقوله‌ی متفاوت و جدا از هم هستند. هر چند این دو بخش در کنار هم معنا پیدا می‌کنند و برای موفقیت یک برند دست به دست هم می‌دهند. اما یک مدیر روابط عمومی موفق درک درستی از تفاوت دو مقوله بازاریابی و فروش دارد. برای موفقیت برند، مدیر بخش روابط عمومی همواره باید این نکته را مد نظر قرار دهد که بازاریابی مانند ارائه شیوه‌ی پخت و پز درست غذا و معرفی رستورانی است که به این شیوه‌ی پخت و پز عمل می‌کند. اما ارائه غذای باکیفیت و جلب رضایت مشتری بحث دیگری است که در فروش معنا پیدا می‌کند.

۳) از تمام فرصت‌ها برای پوشش رسانه‌ای برند خود استفاده کنید

به عنوان یک مدیر فعال در بخش روابط عمومی باید برای به دست آوردن جایگاه مناسب برندتان در رسانه‌های اجتماعی صبور باشید. زیرا شناخته شدن برند و کسب جایگاه مناسب زمان زیادی طول می‌کشد و رشد و توسعه‌ی آن یک شبه اتفاق نمی‌افتد. بلکه این کیفیت آگهی‌ها و انجام بهینه‌ی کارها هستند که می‌توانند منجر به افزایش سرعت رشد یک برند و فروش آن شوند. یک مدیر روابط عمومی موفق از تمام فرصت‌ها و رویدادها به نفع برند استفاده می‌کند. تا ارتباطات سازنده‌ی بیشتری را با افراد تاثیرگذار برقرار کند.

 5 نکته مهم در ارتباط با فعالیت‌های بخش روابط عمومی
۴) در خلاء کار نکنید

متاسفانه مدیران بسیاری از کسب و کارها تنها بر روی استراتژی شرکت خود کار می‌کنند و هیچ توجهی به رقبای خود ندارند. اما برای موفقیت در بخش روابط عمومی لازم است که با در نظر گرفتن تمام رقبا و ارتباط با مدیران روابط عمومی برندهای موفق سعی در بهبود روابط و کارهای خود داشته باشید. این موضوع را در نظر بگیرید که بخش روابط عمومی مهمترین بخش هر کسب و کاری است و توجه نکردن به نکات ریز در آن منجر به شکست کسب و کار خواهد شد.

۵) توجه به نتایج و اندازه‌گیری آن‌ها

بخش روابط عمومی بیشتر بر اساس تجزیه و تحلیل نتایج واقعی عمل می‌کند. از این رو هر چه این تجزیه و تحلیل عمیق‌تر باشد و به کمک ابزارهای دقیق‌تری انجام گیرد نتایج واقعی و عملی‌تر خواهد بود. تحلیل این نتایج می‌تواند تعامل با مخاطبان را افزایش داده و سبب نفوذ در دیگران شود. یک مدیر موفق و فعال در بخش روابط عمومی به کمک تهیه‌ی یک CRM قوی و تماس سازنده با مشتریان، برگزاری کمپین‌های موثر و افزایش تعامل با مخاطبان سبب جلب اعتماد مشتریان و افزایش فروش می‌شود. این کار سبب افزایش سوددهی شرکت نیز می‌شود.


منبع: برترینها

۷ روش برای رسیدن به مهارت های اجتماعی بالا

مجله پنجره خلاقیت – ایوان ماریزنر، ترجمه شادی حسن پور: بسیاری از مردم از جمله خود من، توصیه های زیادی در مورد بهبود ارتباط با دیگران کرده اند. این کار نیازمند تعامل با دیگران است، بنابراین ارزش آن را دارد که بدانیم افراد معمولی چه نکاتی را در دیگران می پسندند. در واقع چه چیزی باعث می شود که فردی را در زمینه ارتباط اجتماعی فردی ماهر بدانند.

من اخیرا ۳۴۰۰ پرسشنامه برای افراد شاغل در سراسر دنیا ارسال کرده و پاسخ های شان را دریافت کرده ام. در این پرسشنامه ها بیست ویژگی شخصیت را فهرست کرده و از شرکت کنندگان خواسته بودم که ویژگی های رفتاری را علامت بزنند که در افرادی با مهارت اجتماعی بالا می بینند. از این طریق توانستم هفت ویژگی شخصیتی برتر را در این زمینه کشف کنم که با شما در میان می گذارم:

۱٫ شنونده خوبی باشید: ۶۱ درصد
۲٫ رویکرد مثبتی در ذهن تان به وجود آورید: ۵۶ درصد
۳٫ برای کمک به دیگران تلاش کنید: ۵۲ درصد
۴٫ صادق و اصیل باشید: ۵۲ درصد
۵٫ پیگیری کنید: ۵۲ درصد
۶٫ معتمد بودن تان را ثابت کنید: ۴۷ درصد
۷٫ قابل دسترس باشید: ۳۲ درصد

۱٫ شنونده خوبی باشید

شنونده خوبی بودن در بالاترین جایگاه فهرست قرار دارد. موفقیت ما در ارتباط با دیگران به این بستگی دارد که چقدر خوب بتوانیم حرف آنها را گوش بدهیم و آنها را بشناسیم. هر چه شما و طرف مقابل تان سریع تر بتوانید یکدیگر را بشناسید، با سرعت خواهید توانست رابطه ای ارزشمند خلق کنید.

فردی که در زمینه ارتباطات اجتماعی مهارت خوبی دارد، می داند که دو گوش و یک دهان دارد و باید به نسبت این اعداد از آنها استفاده کند. زمانی که وارد مکالمه ای شدید، به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید تا نیازها یا دغدغه هایش را بشناسید و بتوانید گامی در جهت رفع آنها بردارید.

۲٫ رویکرد مثبتی در ذهن تان ایجاد کنید

رویکرد شما نسبت به امور کلی اولین چیزی است که مردم از شما می بینند. اگر رویکردی منفی نسبت به اوضاع داشته باشید باعث می شود که مردم از شما خوششان نیاید و ازتان دور شوند. در عوض یک رویکرد مثبت باعث می شود که مردم تمایل داشته باشند به سوی شما بیایند و با شما ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل است که افراد حرفه ای دنیای کسب و کار مانند آهن ربا عمل می کنند. دیگران دوست دارند دور و بر آنها باشند و این فرد را به دوستان و آشنایان شان نیز معرفی می کنند.

۳٫ برای کمک به دیگران تلاش کنید

برای دیگران مهم نیست چقدر چیزی را بلد هستید؛ این مهم است که چقدر برای آنها اهمیت قائل هستید. کمک کردن به دیگران به آنها نشان می دهد که برای شان اهمیت قائلید. یکی از پاسخ دهندگان به این نظرسنجی گفته بود: «مردم می خواهند با کسانی ارتباط برقرار کنند که رویکردی همکاری محور داشته باشد.» به روش های گوناگونی می توانید به مردم کمک کنید، می توانید مقاله مفیدی را برای آنها ارسال کنید یا شخصی را بهشان معرفی کنید که به طریقی برای شان مفید است.

۴٫ صادق و اصیل باشید

می توانید به دیگران کمک کنید یا گوش شنوایی برای حرف هایش داشته باشید، اما اگر واقعا به او علاقه ای نداشته باشید او متوجه خواهد شد. افرادی که روابط خوبی با دیگران برقرار می کنند، می دانند که چطور باید صادقانه رفتار کنند. همه چیز به اصالت رفتاری بستگی دارد که از خود نشان می دهید. همه ما افرادی را دیده ایم که می خواهند صمیمانه رفتار کنند اما مشخص است که دارند ادا در می آورند. ادا در آوردن هیچ گاه ماندگار نیست.

۵٫ پیگیری کنید

زمانی که موقعیت یا شانسی را به کسی ارائه می کنید که هیچ وقت ماجرا را پیگیری نمی کند، خیلی زود از این که وقت تان را صرف این شخص کنید، ناامید خواهید شد. مهم نیست که فراخوان شما بخش کوچکی از اطلاعات، ملاقاتی خاص یا یک ارجاع کاری مهم باشد. یکی از پاسخ دهندگان نوشته بود که وقتی بحث شبکه سازی و ارتباط با دیگران پیش می آید، «مهم این است که پیگیری کنید». بسیاری از مردم فراموش می کنند که پیگیری کنند.

۶٫ معتمد بودن تان را ثابت کنید

یکی از پاسخ دهندگان نکته جالبی نوشته بود: «مهم نیست که شخصی چقدر موفق است. اگر من به او اعتماد نداشته باشم با او کار نخواهم کرد.» زمانی که شخصی را به کسی معرفی می کنید، دارید آبروی تان را گرو می گذارید.باید بتوانید به آنها اعتماد داشته باشید تا مطمئن باشید که آبروی تان در خطر قرار نمی گیرد.

۷٫ قابل دسترس باشید

یکی از پاسخ دهندگان نوشته بود: «مردم آنچه که گفته اید یا انجام داده اید را فراموش خواهند کرد اما هیچ گاه از خاطر نمی برند که چه احساسی بهشان داده اید.» شبکه سازی کارآمد نیازمند این است که قابل دسترس باشید و اگرچه این مورد در انتهای فهرست هفت تایی ما قرار گرفته، اما چیزی است که افکار و عمل دیگران بستگی زیادی به آن خواهد داشت.

همه ویژگی هایی که برشمردیم، به مقوله «کاشت» مربوط می شوند. شما باید روابط متقابل و سودمندی را پایه ریزی کنید تا در آینده از مزایای آنها بهره مند شوید.


منبع: برترینها

برندسازی و بازاریابی: چرا هر دو برای موفقیت ضروری هستند؟

در دنیای کسب و کار، برای انتقال پیام مناسب و درست به مشتریان فعلی و بالقوه، ایجاد شهرت و هویت ضروری است. بازاریابی کلمه ای است که هرگاه یک کسب و کار می خواهد خدمات یا محصولات خود را به فروش برساند از آن استفاده می کند، اما چند شرکت معنی و مفهوم این کلمه را درک می کنند و از تفاوت آن با برندینگ (branding) یا برندسازی آگاهی دارند؟

با وجود اینکه برندسازی و بازاریابی هر دو برای موفقیت کسب و کار شما اهمیت شایانی دارند، اما این دو با هم تفاوت زیادی دارند.

همه شرکت ها باید به نحوی چیزی را به فروش برسانند؛ استراتژی های بازاریابی و برندسازی شما نه تنها در فروش محصولات شما، بلکه در ارائه تصویر مناسبی از شرکت شما نیز نقش مهمی ایفا می کنند. به هر حال، امروزه چیزی که باعث جلب توجه مشتریان به شما می شود، شهرت شما است.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی که به عنوان یک فرآیند مدیریتی که مسئول شناسایی، پیش بینی و برآوردن نیازهای مشتری به یک روش درآمدزا است تعریف می شود، یک ابزار تاکتیکی در کسب و کار شما به شمار می رود. در واقع، بازاریابی یک بخش جدانشدنی از برندسازی است.

اگر تحقیقات لازم برای بازاریابی انجام بگیرد، سرمایه ای که در آن صرف می شود به سرعت بازخواهد گشت، مخصوصا اگر فرآیند اجرای آن نیز به خوبی انجام شود. با استفاده از یک استراتژی بازاریابی صحیح می توانید اطمینان داشته باشید که مشتری خود را می شناسید، نیازهای او را برآورده می کنید و بالاخره درآمد کسب می کنید. بازاریابی اساسا ابزاری است که برای جذب مشتریان و حفظ ارتباط با آنها ضروری است.

برندسازی چه تفاوتی با بازاریابی دارد؟

برندسازی را می توان بسیار بزرگتر از بازاریابی دانست؛ برندسازی بیان حقیقت و ارزشهای یک سازمان است و شاخصه ها، ارزش ها و ویژگیهای متضمن شرکت را نشان می دهد. برند شما چیزی فراتر از یک نماد یا لوگوی خوب یا وبسایتی است که طراحی زیبایی دارد؛ برند شما چیزی است که نقش تعیین کننده ای در ایجاد وفاداری مشتری دارد.

برندسازی چیزی است که بر اساس آن هویت و شخصیت برند شما بوجود می آید و تصویری ایجاد می شود که در معرض دید مردم قرار می گیرد. برندسازی شما تا مدت مدیدی پس از اتمام آخرین تاکتیک بازاریابی تان در ذهن ها باقی می ماند. در همین راستا، داشتن یک استراتژی برند برای کسب و کار شما ضروری است، زیرا دیدگاه کسب و کار شما به آینده را مشخص می کند و به وضوح چیزی که کسب و کار شما در طلب آن است را بیان می کند.


استراتژی برند و نیاز به آن

استراتژی برند برای کسب و کار مزایای متعددی دارد. استراتژی برند شما را از رقبا متمایز می کند؛ علاوه بر این، با تاکیدی که روی ارائه پیام های درست دارد، به تمرکز شما در هنگام اجرای بازاریابی کمک می کند. به علاوه، می تواند هویت برند شما را تقویت کند و مفهوم تمرکزیافته ای از کسب و کار را در اختیار شما بگذارد.

امروزه استراتژی های تبلیغی و ترویجی متنوعی وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید برند خود را تقویت کرده و به رشد و توسعه آن کمک کنید و از این طریق، شرکت خود را در جایگاه شایسته ای قرار دهید.

هدایای تبلیغاتی

تهیه و عرضه هدایای تبلیغاتی روش فوق العاده ای است که به مشتریان بالقوه اجازه می دهد که محصول شما را امتحان کنند؛ یا اگر شرکت شما خدمات محور است، کالاهای تبلیغاتی می توانند برند شما را در ذهن مصرف کنندگان حک کنند و تبدیل به تبلیغات ویژه ای برای کسب و کار شما بشوند. اگر محصول تبلیغاتی و برندشده شما برای مخاطب هدف سودمند باشد، بدون شک در موقعیت های مختلفی از آن استفاده خواهد کرد و همین می تواند برند شما را بیشتر در معرض دید قرار دهد.

در واقع، بر اساس تحقیقی که توسط انجمن بین المللی محصولات تبلیغاتی در ماه دسامبر سال ۲۰۱۶ انجام شد، ۷۱ درصد از مصرف کنندگان با دریافت کالاهای تبلیغاتی احساس خوشحالی می کنند، و در نتیجه شادمانی به سرعت با برند شما تداعی خواهد شد.

علاوه براین، همان تحقیق نشان داد که کالای تبلیغاتی موثرترین ابزار بازاریابی برای همه نسل ها، از جوانان گرفته تا کهنسالان است.

رسانه های اجتماعی

با توجه به رشد فزاینده رسانه های اجتماعی، بهره برداری از آنها می تواند روش موثری برای جلب توجه به برند شما باشد. در واقع، این یک روش سرراست تر برای تبلیغ محصول یا خدمات شما است، در عین حالیکه باعث گسترش ارتباط شما در سطح انسانی می شود.


این مطلب نوشته راب واتسون است. آقای واتسون مدیر بازاریابی شرکت برندسازی Outstanding است.


منبع: گویا آی‌تی

با این روش ها بین کار و زندگی تان تعادل ایجاد کنید

همه ما شنیده‌ایم که توازن بین زندگی و کار یعنی ایجاد توازن بین دوره‌ای از زمان در مقابل یک لحظه خاص. اما از طرفی هم می‌دانیم که لحظات هر روز ما می‌توانند بسیار سخت و طاقت‌فرسا باشند. در حالی‌که یافتن یک موقعیت خوب و انعطاف‌پذیر، برنامه‌ریزی برای رفتن به مرخصی، تغییر مکان زندگی به‌منظور کوتاه کردن فاصله خانه تا محل کار، یا به‌خاطر سپردن آن‌که این روزگار شلوغ بالاخره به پایان می‌رسد، همیشه جزء دغدغه‌های ما است؛ اما سئوال اصلی آن است که الان چه کاری می‌توانیم انجام دهیم که زندگی ما کمی بهتر شود، بدون آن که تغییر خیلی عمده‌ای در زندگی و کار خود به‌وجود بیاوریم؟ اگر مایل هستید جواب این پرسش را پیدا کنید از همین حالا این ۵ روش را امتحان کنید:

لازم نیست که هر روز تا غروب کار کنید

وقتی می‌گویند غروب شده است، یعنی زمان دست کشیدن از کار است. فناوری‌های اداری در طی سالیان اخیر تغییرات زیادی کرده است: قبلا وقتی در راه بودیم؛ مریض بودیم؛ یا در خانه به‌سر می‌بردیم راه‌های زیادی برای انجام کارها نبود. اما با پیشرفت فناوری این امر میسر شده است. اما این‌که ما باید همیشه کار کنیم و اصلا نمی‌توان زمانی از روز را دست از کار کشید درست نیست. بعد از اتمام کار روزانه خود سعی کند زمانی را به استراحت و تمرکز روی جنبه‌های دیگر زندگی اختصاص دهید. بعد از چندین ساعت کار بی‌وقفه لازم است که استراحت کرد. من برای خودم قاعده‌ای دارم: اگر کسی گوشی را برداشت و پس از سال‌ها خواست سراغ مرا بگیرد، ایرادی ندارد؛ در غیر این صورت می‌تواند تا شروع روز کاری بعد صبر کند.

 5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی

وقتی دور از محل کار هستید؛ به مانیتور، ایمیل یا سایر وسایل ارتباطی نگاه نکنید

توجه به این قضیه و پایبندی به آن کار سختی است. ما این روزها برای آن‌که زندگی خود را ساده‌تر و راحت‌تر کنیم دستگاه‌های زندگی و کار خود را یکی کرده‌ایم. جریان ناتمام و همیشگی دریافت ایمیل یا پیغام می‌تواند فرد را به مرز جنون و دیوانگی برساند. مطالعات نشان داده چک کردن دائمی ایمیل با این‌که کار ساده و نه چندان مهمی به‌نظر می‌رسد ولی اعتیاد‌آور است. اگر پشت کامپیوتر خود در محل کارتان نباشید؛ ولی با این‌حال دائما در حال چک ایمیل و سایر راه‌های ارتباطی باشد به این معنی است که در قطع ارتباط خود با کار موفق نبوده‌اید و با این روش نمی‌توانید روی جنبه‌های دیگر زندگی تمرکز داشته باشید. پس همین الان این زنجیر را پاره کنید. به مدیر خود؛ کارمندان و همکاران بگویید اگر که شما را در محل کار پیدا نکردند بهترین راه برای ارتباط با شما تلفن است.

 5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی

شاید کمی ترسناک به‌نظر برسد ولی واقعا اینطور نیست. به زمان‌‌هایی فکر کنید که سعی داشتید از طریق ایمیل یا پیغام با کسی تماس داشته باشید. اگر جوابی از آن‌ها دریافت نمی‌کردید و کارتان ضروری بود با او تماس می‌گرفتید یا این‌که نهایتا تا روز کاری بعدی صبر می‌کردید. سعی کنید عادت خود را تغییر دهید. یک زمان ۱۵ دقیقه‌ای در هنگام عصر یا اول صبح برای چک ایمیل و سایر برنامه‌ها اختصاص دهید؛ البته اگر که واقعا نیاز دارید چنین کاری بکنید. بعد از چند هفته احتمالا به این نتیجه می‌رسید که نیازی به این کار ندارید.


به آخر هفته‌ها به چشم مرخصی نگاه کنید

آخر هفته یعی زمانی برای استراحت؛ بازیابی و تجدید قوا. پس وقت را هدر ندهید. یک زمان مشخصی را به‌عنوان زمان مرده خود در نظر بگیرید (مثلا ۵ بعد از ظهر روز جمعه) درست به مانند روزهای کاری هفته که ساعت ۵ بعد از ظهر کار شما تمام می‌شود. پس از آخر هفته خود لذت ببرید. در مقابل آنلاین شدن در جمعه شبها مقاومت کنید. این عادت را کسانی گسترش دادند که دوست دارند از هفته کاری جدید جلوتر باشند. این کار نه نیاز است؛ نه ضروری است و نه اصلا عملی و کاربردی است. از عصر جمعه‌های خود لذت ببرید و شنبه صبح پرانرژی سر کار بروید. شاید مهم‌ترین فایده کار نکردن در عصر جحعه آن است که شنبه صبح با حجم زیادی از ایمیل‌ها و پیغام‌های افرادی روبرو می‌شوید که برخلاف شما نتوانسته‌اند آفلاین بمانند و از زمان استراحت خود لذت ببرند.

 5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی

همیشه خود را سرحال بیاورید

خیلی‌ها فکر می‌کنند باید از زمان شخصی خود در آخر هفته‌ها و یا عصر روزهای کاری صرف‌نظر کنند چون کار آن‌‌ها ایجاب می‌کند این‌گونه رفتار کنند. شاید بعضی اوقات درست باشد. اما معنی آن؛ این نیست که هیچ‌گاه برای خود زمان نگذارید؛ همیشه سعی کنید کاری کنید که سرحال بیایید. زمانی که درگیر پروژه‌های سختی هستید طبیعی است که هفته‌‌های شلوغ و پرکاری را پشت سر بگذارید. بعد از اجرای پروژه یک یا دو روز به خود استراحت بدهید. از این زمان برای رسیدن به خودتان استفاده کنید؛ به کارهای شخصی خود برسید یا این‌که فقط استراحت کنید و خود را بازیابی کنید. هر چقدر از خود مایه بگذارید؛‌ سازمانی که در آن کار می‌کنید از شما می‌گیرد. پس هیچ‌گاه تمام انرژی خود را اختیار آن‌ها قرار ندهید. اگر هم احساس کردید که آن‌ها بیشتر از سهمشان از نیروی شما استفاده می‌کنند؛ منتظر فرصت مقتضی باشید تا آن را پس بگیرید.

 5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی

از تحرک و پویایی برای خلاقیت و نوآوری استفاده کنید؛ همیشه در اختیار نباشید

فناوری شکل کار کردن ما را تغییر داده و این به‌عهده شما است که طوری از آن استفاده کنید که بیشترین کارایی را داشته باشد. این یعنی فکر کردن دوباره به پویایی و تحرک. زمانی که در سفر هستید یا نیاز دارید به مکانی فرار کنید که هم ساکت‌تر است؛ و محیط کمتر تمرکز شما را از بین می‌برد راحت‌تر می‌توانید خود را برای پروژه بعدی آماده کنید؛ شاید هم باید کار ناتمامی را تمام کنید اما به دلیل آن‌که مجبور هستید محل کار را زودتر ترک کنید تا فرزندتان را از مدرسه بردارید این امر میسر نمی‌شود. استفاده از فناوری موبایل به‌طریقی که موجب پیشرفت زندگی شود خیلی خوب و مهم است. اما به‌هیچ عنوان از آن برای کار طولانی مدت استفاده نکنید؛ گاهی اوقات نیاز است تا فقط به خودتان و مسائل شخصی که دارید توجه کنید و ارتباط خود با کار را قطع کنید.

 5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی

پیاده‌سازی این ۵ روش بسیار ساده است و نیازی به کار خاص یا تغییر مهم در زندگی ندارد. اگر از آن‌‌ها استفاده کنید؛ تاثیری که روی زندگیتان خواهد گذاشت ممکن است شما را متعجب کند: هم بیشتر به خود و زندگی می‌رسید و هم کارایی شما در محیط کار بالاتر می‌رود. برقراری توازن و اختصاص زمان برای کارهای شخصی به شما این اطمینان را می‌دهد که در محل کار هم خلاق‌ باشید و هم مثمرثمر.


منبع: برترینها

مصرف کنندگان از ایمیل های برندها چه می خواهند؟

بر اساس تحقیقی که اخیرا انجام شد، اغلب مصرف کنندگان برای دریافت تخفیف نسبت به ثبت نام جهت دریافت ایمیل های بازاریابی اقدام می کنند.

این گزارش بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از یک نظرسنجی انجام شد که با شرکت ۱۲۵۲ مصرف کننده در سنین ۱۴ تا ۶۷ سال که در ایالات متحده سکونت داشتند اجرا شده بود.

تقریبا ۸۵ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی اذعان داشتند که دریافت تخفیف یکی از مهم ترین دلایل ثبت نام آنها برای دریافت ایمیل از جانب برندها است.

برای کمتر از نیمی از شرکت کنندگان در این نظرسنجی (۴۱ درصد) دریافت آخرین اطلاعات درباره محصولات یا خدمات دلیل ثبت نام بود، ۳۸ درصد بخاطر علاقه خود به برند مشترک ایمیل های آن شده بودند و ۲۷ درصد برای ارائه نظر خود درباره محصولات جدید (product research یا تحقیق محصول) نسبت به ثبت نام اقدام کرده بودند.

مطلوب ترین نوع تخفیفاتی که مصرف کنندگان مایل به دریافت آن بودند تخفیف های درصدی (۳۵ درصد این نوع از تخفیف را نسبت به بقیه ترجیح می دادند)، ارسال رایگان (۲۰ درصد)، دوره های آزمایشی رایگان (۱۴ درصد) و تخفیف با مبلغ ثابت (۱۴ درصد) است.

تقریبا ۶۰ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی اعتقاد داشتند که تعداد ایمیل های ترویجی که از برندها دریافت می کنند بیش از حد زیاد است.


منبع: گویا آی‌تی

چگونه در جست‌وجو های صوتی رنک بگیریم؟

موضوع موتورهای جست‌وجوی صوتی یکی از جذاب‌ترین مفاهیمی است که در چند سال اخیر ذهن متخصصان فناوری اطلاعات را به خود معطوف کرده و نوید خبرهای شگفت‌انگیزی، برای تحولی تازه در زندگی فناورانه بشر را به همراه داشته است. اخیرا مری میکر یکی از تحلیلگران سابق وال استریت و یکی از ۷۷ زن قدرتمند جهان در سال ۲۰۱۴، گزارش سالانه تجارت اینترنتی را منتشر کرد؛ گزارشی که حول موضوعاتی همچون سئوی موتورهای جست‌وجوگر صوتی با تیتر «به تصویر کشیدن صوت، پارادایم جدید تعامل انسان و کامپیوتر»، بحث کرده است.

اینگونه به نظر می‌رسد که دستیاران صوتی، جست‌وجوهای صوتی و فروش دستگاه‌هایی نظیر بلندگوهای هوشمند که قابلیت‌ پخش کتاب‌های صوتی، اعلام وضعیت‌های آب و هوایی یا ترافیکی آنلاین و کنترل چندین دستگاه هوشمند دیگر خانه را دارند، تصویری نسبتا دقیق از سیر تحولات «صدا»، به عنوان یک رابط تعاملی میان انسان و کامپیوتر‌ را ترسیم می‌کند. سرعت رشد جست‌وجوهای صوتی این حقیقت را روشن ساخته است که در سال‌های آینده تایپ‌کردن و نوشتن سوالات برای دستیابی به پاسخ‌های مورد نظر، بسیار ابتدایی به نظر خواهد رسید.

 چگونه در جست‌وجوهای صوتی رنک بگیریم؟

پیش‌بینی شده است تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۵۰ درصد سرچ در کل دنیا به صورت صوتی اتفاق خواهد افتاد و در سال ۲۰۱۹ برای صنعت بازشناسی ساختار محتوای صوتی یک بازار ۶۰۰میلیون دلاری وجود خواهد داشت. دلیل استقبال مردم دنیا از جست‌وجوهای صوتی، بسیار ساده است چرا که همه ما دوست‌داریم که حرف بزنیم و حرف‌زدن را به دیگر رو‌ش‌های ارتباطی ترجیح می‌دهیم. ما به طور متوسط در هر دقیقه ۱۵۰ کلمه صحبت می‌کنیم و این در حالی است که در هر دقیقه تنها ۴۰ کلمه تایپ می‌کنیم. همین دلیل ساده باعث خواهد شد تا عموم مردم با آغوش باز از این فناوری استقبال کنند.

وب‌سایت خود را برای  جست‌وجوهای صوتی بهینه کنید؟

با شناخت نسبت به آینده جست‌وجوهای صوتی، کسب‌وکارهای اینترنتی باید وب‌سایت‌های خود را برای موتورهای جست‌وجوی صوتی نیز بهینه کنند. برای بهینه‌سازی صوتی و دریافت رنک بهتر، نیاز است که ابتدا ویژگی‌های درخواست‌های صوتی را بشناسیم:

پرسش‌محور‌بودن درخواست‌ها: اکثر جست‌وجوکنندگان به دنبال رسیدن به پاسخ سوالات خود هستند. به این معنی که درخواست خود را به صورت پرسش‌های کامل مطرح می‌کنند. برای مثال می‌گویند «ارز کشور رومانی چیست؟» نه اینکه بگویند «ارز کشور رومانی».

دقیق: برخی اوقات نوشتن درخواست‌ها توسط کاربران می‌تواند ابهام ایجاد کند، اما برخلاف نوشتن، جست‌وجوی صوتی کاملا هدف را نشانه می‌رود. دلیل آن هم این است که به دلیل سرعت بیشتر در انتقال اطلاعات از طریق صحبت‌کردن، افراد نیاز و درخواست خود را واضح‌تر و دقیق‌تر بیان خواهند کرد.

مبتنی بر موقعیت مکانی: بیش از ۸۶ درصد از جست‌وجوهای صوتی، از طریق تلفن‌های هوشمند انجام می‌گیرد که با توجه به این موضوع که ۵۵ درصد از جست‌وجوهای صوتی در ماشین و یا در حال راه رفتن اتفاق می‌افتد، اکثر افراد در مورد یک محل خاص سوال می‌پرسند.

پاسخ‌های سریع: اکثر افرادی که از درخواست‌های صوتی استفاده می‌کنند به دنبال دریافت پاسخ‌های سریع و کوتاه هستند. این مورد بیشترین ارتباط را با دستیاران صوتی و ربات‌هایی دارد.

مبتنی بر تلفن‌های همراه و تبلت‌ها: خیلی کم پیش می‌آید که افراد برای جست‌وجوی صوتی انجام می‌دهند از طریق لپ‌تاپ اقدام به انجام درخواست‌های صوتی کنند.

چک‌‌لیست سئو برای جست‌وجوهای صوتی: برای اینکه بتوانید وب‌سایت خود را برای موتورهای جست‌وجوی صوتی بهینه کنید، بهتر است که موارد زیر را در نظر داشته باشید:

محتوایی به عنوان پاسخ سؤال: زمانی که محتوای مناسبی برای موتورهای جست‌وجو صوتی تولید می‌کنید، یادتان باشد که نخستین گام تولید آن محتوا در فرم پرسش و پاسخ است. این اقدام سئوی شما را بهینه و رابط کاربری شما را تقویت می‌کند.

داده‌های ساختاریافته: داده‌های ساختاریافته سئو شما را روزانه بهبود می‌بخشد، زیرا به گوگل کمک می‌کند صفحه شما را بهتر درک و تفسیر کند.

ثبت‌نام کسب‌وکارتان در گوگل: این کار می‌تواند اطلاعات کسب‌وکار شما را در زمان جست‌وجوی کلیدواژه‌های برندتان به مخاطبان نشان دهد. همچنین در مکان‌یابی کسب‌وکار شما برای مخاطبان بسیار مؤثر است.

تمرکز بر شبه‌جمله‌های طولانی‌تر به جای کلید‌واژه: جست‌وجوهای صوتی طولانی‌تر و دقیق‌تر خواهد بود. بنابراین توجه به شبه‌جمله‌ها و سؤالاتی که احتمال دارد مخاطبان آن را سرچ کنند، تأثیری بیشتر بر سئوخواهد داشت.


منبع: برترینها

مزیت های استخدام یک مشاور کسب و کار

مجله پنجره خلاقیت: هر شراکتی در زمینه کسب و کار فراز و نشیب های خودش را دارد اما گاهی اوقات باید فرد بی طرفی مسیر پیش رو را برای شما روشن کند. داشتن یک مشاور کسب و کار برای بسیاری از مالکان کسب و کار دقیقا همین حالت را دارد. به همین خاطر ما با ده کارآفرین حاضر در انجمن کارآفرینان جوان پرسش زیر را مطرح کرده و پاسخ های شان را برای تان در قالب یک مقاله گردآوری کرده ایم:

سوال: مهم ترین مزیتی که با استخدام یک مشاور کسب و کار نصیب من و شریک تجاری ام می شود چیست؟

۱٫ مشاور کسب و کار اطمینان حاصل می کند که در مسیر درستی قدم بر می دارید.

ممکن است با سرعت خوبی کسب و کارتان را پیش می برید اما مشاور کسب و کار اطمینان پیدا می کند که آیا در مسیر درستی قرار دارید یا خیر. حتی کوچک ترین تغییری در قطب نمای کسب و کارتان می تواند در دراز مدت تفاوت زیادی در نتیجه کاری تان ایجاد کند.

دوگ بند، گروه وکالت Bend

2. مشاور کسب و کار، فرد بی طرفی است.

مشاوران کسب و کار دارایی ارزشمندی برای شرکای تجاری به شمار می آیند. زیرا آنها اشخاص ثالث و بی طرفی هستند که می توانند در فرو نشاندن اختلافات به شما کمک کنند. همچنین برخی از این مشاوران عالی می توانند به خوبی سبک های ارتباطی گوناگون و نقاط ضعف و قدرت مدیران را شناسایی کرده و به آنها در ارتباطی بهتر با یکدیگر کمک کنند.

بریتانی هداک، ZinePak

 مزیت های استخدام یک مشاور کسب و کار
۳٫ آنها چیزهای زیادی در مورد خودتان به شما می آموزند.

ما به عنوان یک انسان می توانیم هر چیزی را به خودمان تلقین کنیم. یک مشاور کسب و کار خوب به شما کمک می کند تا تمام باورهای اشتباهی را که در مورد خودتان دارید کنار بگذارید و خود را بهتر بشناسید. این باورها شامل نقاط ضعف و قدرت تان و همچنین نحوه تعامل با دیگر اعضای تیم تان می شود. من واقعا از نظرات صادقانه مشاوران کسب و کارم بهره مند شده ام.

داگلاس هاچینگر: Picasolar

4. آنها دیدگاهی عقلانی به شما ارائه می کنند.

همه ما از لحاظ احساسی به ایده ها و کارمان وابستگی داریم. معمولا این موضوع، موضوع خوبی است که به ما انگیزه می بخشد. اما اگر خیلی به این ایده ها و کارها وابستگی پیدا کنیم، دیگر به سختی خواهیم توانست تصمیمات درستی بگیریم. یک مشاور کسب و کار می تواند در مورد دغدغه های روزمره و احساسی کسب و کار، توصیه های بی غرض و پخته ای برای شما داشته باشد. مجبور نیستید که آن توصیه ها را همیشه به کار بگیرید اما حداقل ذهنیت درستی در مورد مشکلات تان پیدا خواهید کرد.

ویک پنال، شرکت هاستینگ Future

5. آنها قبلا در موقعیتی شبیه موقعیت شما بوده اند.

زمانی که می خواهید مشاور کسب و کاری را استخدام کنید، مطمئن شوید که او تجربه بیشتری نسبت به خودتان در زمینه مورد نیازتان دارد. به عنوان مثال، اگر با بخش فروش کسب و کارتان مشکل دارید، مشاوری را استخدام نکنید که حیطه کاری اش بخش عملکرد فرآیندهاست. اگر مشاور خوبی داشته باشید، می توانید از تجربیات خوب او استفاده کنید تا اشتباهات گذشته او را تکرار نکرده و مسیر کوتاه تری برای کسب موفقیت پیش روی خود داشته باشید.

تراویس اسمیت، خدمات VIP شرکت LLC

6. مشاور کسب و کار، نقاط ضعف و قدرت تان را به شما می نمایاند.

یک مشاور کسب و کار خیلی صریح و شفاف نکات و مشکلاتی را که شما یا شریک تجاری تان با آن درگیر هستید بازگو می کند. به این ترتیب شما نظرات صادقانه ای در مورد توانایی های یکدیگر به دست می آورید و متوجه می شوید که هر کدام تان باید کدام بخش از کسب و کار را در دست بگیرید.

زاک بیندر: Ranklab

 مزیت های استخدام یک مشاور کسب و کار
۷٫ مشاور کسب و کار به شما اعتماد به نفس می بخشد.

بیشتر مردم تا زمانی که شخص با تجربه ای آنها را از محدوده آسایش شان بیرون نکشد، نمی دانند که چه قابلیت هایی دارند. یک مشاور کسب و کار خوب می تواند علاوه بر راهنمایی ها و پشتیبانی در طول مسیر، اعتماد به نفس مورد نیازتان را به شما ببخشد تا اهداف بلندپروازانه تری داشته باشید.

آنتونی پزوتی: Knowzo.com

8. مشاور کسب و کار تمرکزش را روی مسائل کاری شما می گذارد.

سرمایه گذاران، شرکا و کارمندان تان می خواهند که شما به موفقیت برسید اما اهداف و مسائل خاص خودشان را دارند و به شما فشار می آورند تا موفق شوید و موفقیت آنها را نیز تضمین کنید اما یک مشاور کسب و کار، شما را به عنوان یک مراجعه کننده می بیند و بهترین ها را برای تان می خواهد. توصیه های پر تجربه آنها و دیدگاه هایشان در راستای نیازهای شخصی شماست نه کس دیگر.

آدام استیل، Loganix

9. مشاور کسب و کار به شما کمک می کند تا اهداف بلندمدت خود را در نظر بگیرید.

بزرگ ترین مزیت داشتن یک مشاور کسب و کار، مشاوره و راهنمایی های مداوم است که به شما اجازه می دهد از مسائل و دغدغه های روزمره دور شوید و به اهداف بلندمدت خود بیندیشید. کار کردن با مشاور کسب و کار، چشم های تان را باز می کند و به شما اجازه می دهد تا تمرکز و انرژی خود را روی مسائلی بگذارید که بیشترین سود را برای تان دارند.

اندی ایستر: Skuvault

10. مشاور کسب و کار شما را مسئولیت پذیر نگه می دارد.

زمانی که با یک مشاور کار می کنم، مجبور می شوم با چیزهایی روبرو شوم که ازشان می ترسم. به عنوان مثال مشاور کسب و کارم مرا مجبور کرد تا با برخی کارمندان که مدت ها بود با آنها مشکل داشتم، گفتگویی جدی داشته باشم. او مسئولیت پذیری مرا دو چندان می کند و اگر دستورالعمل های او را دنبال نکنم، عذاب وجدان می گیرم.

دیزی جینگ، Banish

انجمن کارآفرینان جوان (YEC) / مترجم: شادی حسن پور 


منبع: برترینها

۴ عادت که می تواند باعث بهبود عملکرد شما شود

برای افزایش بازده روزانه خود این چهار مورد را انجام دهید

کارآفرینان، رهبران جهان و ورزشکاران حرفه ای همگی یک خصیصه مشترک دارند: همه آنها عادت های عجیب و غریبی دارند.

در دنیای ورزش، رفتارهای عجیبی همچون انداختن آب دهان روی زمین و حتی کف زدن به بهبود عملکرد ورزشکاران ربط داده شده است. اما آیا چنین عاداتی چیزی فراتر از خرافات را نیز در خود جای داده اند؟ به نظر می رسد که حفظ چند عادت کوچک و خاص، پتانسیل ایجاد تاثیرات قابل سنجشی را بر روی عملکرد در خود دارد. بر طبق یافته ها، ۴۵ درصد از ورزشکاران اذعان می کنند که پیش از پرداختن به فعالیت های دشوار فعالیت های خاصی را انجام می دهند.

چهار عادتی که در ادامه می آیند آنقدرها عجیب و خاص نیستند، اما دست کم می توانیم توضیح بدهیم که چرا و چگونه باعث بهبود عملکرد و نگرش ما می شوند:

  1. (کمی) زودتر به سر کار بروید

اجازه بدهید که با مقدمات کار شروع کنیم. زودتر از موقع به سر کار رفتن احتمالا کار جالبی به نظر نمی رسد، اما به عنوان یک عادت این پتانسیل را دارد که موجب بهبود توجه و نگرش شما شود. ما شما را تشویق نمی کنیم که ساعتها یا حتی نیم ساعت زودتر در سر کار خود حاضر باشید. هدف در اینجا صرفاً این است که اضطراب ذاتی ناشی از اینکه باید در سر ساعت معینی از خواب بیدار شوید، به فعالیت های روزمره صبحگاهی خود بپردازید و سپس در ساعت اوج ترافیک عازم محل کار شوید را کاهش دهید. نکته مهم در اینجا این است که اگر هر صبح فقط چند دقیقه وقت بیشتری برای خود باقی بگذارید -و این را تبدیل به یک عادت کنید- حجم قابل توجهی از استرس و اضطراب را از زندگی خود حذف خواهید کرد و به احتمال زیاد، حال و هوا و عملکردتان نیز در محیط کار بهبود خواهد یافت.

  1. برای خودتان (در همه جا) یادداشت بگذارید

هیچگاه مشخص نیست که ایده های درخشان چه زمانی به ذهن شما خطور می کنند؛ شاید زیر دوش، یا در مسیر محل کار یا حتی در نیمه های شب.

یادداشت برداری در ابتدا ممکن است ایده خوبی به نظر نرسد، چنانکه گویی در حال از دست دادن حافظه خود هستید، اما عکس این قضیه صادق است. چسباندن کاغذهای یادداشت رنگارنگ به گوشه و کنار محل کار یکی از نشانه های احتمالی داشتن یک ذهن مولد، جسور و خلاق است. در این عادت زیاده روی کنید و همه جا برای خودتان یادداشت بگذارید.

  1. برای غلبه بر احساسات خود از تجسم استفاده کنید

همه عادات خاص نباید لزوما منطقی باشند، بلکه باید به نحوی به شما کمک کنند. نمونه عملی چنین توصیفی، تمرین تجسمی است که توسط هاروارد بیزینس رویو مورد آزمایش قرار گرفت.

آزمایش هاروارد بیزینس رویو از ۸۵ دانش آموز استفاده کرد که از آنها خواسته شده بود تا یک سرود را در برابر مخاطبان به صورت زنده اجرا کنند. از نیمی از این گروه خواسته شد تا شکلی از احساس خود قبل از اجرای روی صحنه را به تصویر بکشند -مضطرب؟ وحشت زده؟ نگران؟ ترسیده تا سرحد مرگ؟!- پس از آن پنج ثانیه روی نقاشی خود تامل کرده و سپس نقاشی را مچاله کرده و در سطل زباله بیندازند.

آیا این کار بی فایده به نظر می رسد؟ شاید بله و شاید هم خیر. دانش آموزانی که این کار را انجام داده بودند عملکرد بهتری داشتند، کمتر مضطرب بودند و حتی نرخ ضربان قلب شان آرامتر بود.

تجسم یک ابزار قدرتمند است. هنگامی که پیش از انجام فعالیت های مهم روی احساسات نه چندان سودمند خود اندیشه و تامل می کنید، می توانید دیدگاه درستی به دست بیاورید و کاملا درک کنید که اضطراب تان ساخته و پرداخته ذهن شما است. با تمرین تجسم پیش از انجام هر مسئولیت، مصاحبه یا جلسه ارزیابی مهم می توانید از این ایده در کار خود استفاده کنید. با خودتان در مورد احساسی که دارید صادق باشید، سپس آن احساسات را مچاله کنید و دور بیندازید. احساس سبکباری که پس از این کار به شما دست می دهد می تواند تاثیر مثبتی روی کار شما بگذارد.

  1. هر روز صبح چند دقیقه برای مرتب کردن محیط کار خود وقت بگذارید

فضایی که در آن کار می کنیم خانه دوم ما به حساب می آید. اما آیا واقعا در آنجا راحت هستیم؟

محیط فیزیکی کاری خود را واقعا از آن خود بدانید. هر صبح که به فضای کار خود وارد می شوید، برای اطمینان از اینکه همه چیز در همان جایی قرار دارد که انتظار دارید و همه ابزارهای ضروری نیز در دسترس تان قرار دارند، چند لحظه ای وقت بگذارید. وسواس به خرج دادن در نظم وسایل منطقی نیست، اما اگر این چیزی است که بدون ایجاد ناراحتی برای دیگران باعث بهبود جریان کاری شما می شود، بدون شک هیچ ایرادی بر آن وارد نیست.

استقرار در محل کار در حالیکه مطابق با نیازها و خواسته های شما چیده شده است می تواند به شما کمک کند تا نظم و ترتیب خود را حفظ کنید و آماده کار باشید. علاوه بر این، از نظر روانی نیز شما را مهیا می کند و حس مالکیت قوی تری را نسبت به کاری که انجام می دهید در شما به وجود می آورد.

حرف آخر

متخصصان معمولا برخی عادتهای مفید اما عجیب دارند. عادتهای شما چیست؟ این عادتها لزوما نباید خیلی غیرمعمولی یا پیچیده باشند؛ در واقع هرچه ساده تر ، بهتر. هدف در اینجا این است که رفتارهایی تشویق و تقویت شوند که نگرش مناسبی را در شما و کارکنان تان ایجاد می کنند. ببینید که کدام فعالیت ها و رفتارها برای شما کارسازتر هستند، سپس همان ها را در خود تبدیل به عادت کنید.


منبع: گویا آی‌تی

نسل آینده محتوا

این روزها شاهد مقالات متعددی بر پهنه وب هستیم که به ما درباره سیلی که از محتوا در اینترنت جاری شده است هشدار می دهند. من نیز تا حدی با این موضوع موافقم، اما بسیاری از این مقالات نگاه کهنه و محدودی به این قضیه دارند. بدون شک قطعات محتوایی زیادی در اینترنت موجود است که ما می توانیم از طریق رایانه ها یا ایزارهای همراه مان به آنها دسترسی پیدا کنیم، اما آیا به تکنولوژیهای نوظهور هم فکر کرده اید؟

چند وقت پیش، من در یک جلسه با موضوع کمک به افزایش آشنایی مصرف کنندگان با تکنولوژیهای جدید و احساس قرابت بیشترشان با آنها شرکت کردم. کوتاه سخن اینکه پاسخ این است که محتواهای آشنا را در قالب این دسته از تکنولوژیهای جدید قرار دهیم و از این طریق، از دور از ذهن بودن کاربری آنها بکاهیم. این محتوا فاصله بین جدید و قدیمی را پر می کند. یک نمونه فوق العاده در این زمینه شرکت اپل است؛ این شرکت در شرایطی آیپاد خود را معرفی کرد که پخش کننده های صوتی دیگری نیز در بازار وجود داشتند، اما در جذب خریدار با دشواری روبرو بودند. اما اپل چه کار متمایزی انجام داد؟ پاسخ آیتیونز است. اپل انبوهی از محتوا را در قالب موسیقی های قابل دانلود به آیپاد آورد. حالا همه آن آهنگ های آشنا که مردم می شناختند و به آنها عشق می ورزیدند به راحتی در دسترس شان قرار داشت.

در سال گذشته، ما شاهد عرضه هدست های واقعیت مجازی (VR) توسط چندین برند بزرگ بودیم؛ Oculus Rift از فیسبوک، Daydream از گوگل، HTC Vive و Gear VR سامسونگ (بر پایه Oculus فیسبوک). این یک جهش بزرگ در بازار واقعیت مجازی به حساب می آید و در شرایطی که بازیگران بزرگی روی این حوزه سرمایه گذاری کرده اند، شانس رشد و شکوفایی بالایی دارد. اما اگر قرار باشد یک چیز را به دنیای واقعیت مجازی بیاوریم تا راه خود را به زندگی مردم باز کند، آن چه خواهد بود؟ پاسخ این سوال، محتوایی است که جالب و سودمند باشد. متاسفانه، محتوای واقعیت مجازی نیز همانند بسیاری از تکنولوژیهای جدید در حال حاضر محدود است.

همین فرصت فوق العاده ای را در اختیار افرادی قرار می دهد که به دنبال بازاریابی محصولات یا خدمات خود هستند. شما می توانید در بازاری که هنوز آنقدرها شلوغ نشده، به تولید محتوا بپردازید. خبر خوب این است که به این منظور به سرمایه گذاری کلان و تهیه برنامه های نرم افزاری و اپ مخصوص خودتان نیازی نیست. بازیگران بزرگ عرصه واقعیت مجازی به خوبی می دانند که برای حفظ جایگاه خود باید تولید محتوا را جمع سپاری (crowdsource) کنند، بنابراین اپ ها و برنامه هایی می سازند که مصرف کنندگان می توانند برای آنها محتوا بسازند. به عنوان نمونه، اپ Facebook 360 درجه برای هدست های واقعیت مجازی عرضه شده است؛ این اپ می تواند همه ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه را از فیسبوک دریافت کند و به کاربران هدست های واقعیت مجازی اجازه می دهد تا به آنها در یک فضای سه بعدی دسترسی پیدا کنند. بخش فوق العاده ماجرا در رابطه با ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه این است که این محتوا در نسخه های دسکتاب و موبایل فیسبوک نیز قابل دسترسی است، بنابراین می توانید همه ابعاد را پوشش دهید. با وجود اینکه برای تولید ویدیوی ۳۶۰ درجه به دوربین های خاص نیاز دارید (یا می توانید ویدیوی زوایای مختلف را نیز همزمان ضبط و بعدا مونتاژ کنید)، اما برای تصاویر حتی از یک تصویر پاناروما که از طریق دوربین گوشی خود ثبت کرده اید هم می توانید استفاده کنید. علاوه بر فیسبوک و امکانات آن، می توانید ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه خود را در سایت خود یا وبسایت های عمده اشتراک گذاری ویدیو در اینترنت (که تقریبا همگی از ویدیوهای ۳۶۰ درجه پشتیبانی می کنند) نیز قرار دهید. به لطف پیشرفت تکنولوژی، مخاطب شما می تواند با تکان دادن نشانگر ماوس خود روی ویدیو از امکانات این فناوری در مرورگر وب خود نیز استفاده کند.

اگر تصور می کنید که کسب و کار شما هنوز برای محتوای ۳۶۰ درجه آمادگی ندارد، در اینصورت باید نگاهی به مخاطبان خود بیندازید. امروزه بسیاری از مردم به انتشار محتوای ۳۶۰ درجه خود در پلتفورم های مختلف می پردازند، و البته احتمالا برخی از آنها مشتریان بالقوه یا بالفعل شما هستند. بنابراین، از این تکنولوژی جدید بهره برداری کنید و حتی در صورت امکان، تولید آن را به دست مشتریان خود بسپارید.


این متن نوشته خانم آنا براوینگتون، مدیر امور مشتریان در موسسه بازاریابی رِدوِب است که با اندکی جرح و تعدیل ترجمه شده است.


منبع: گویا آی‌تی

چگونه در جوانی ثروتمند شویم؟

ماهنامه آینده روشن: در گذشته میلیونربودن به مردان و زنان میانسال محدود بود، اما آن دوران به سر آمده است و امروزه با مطالعه داستان موفقیت بسیاری از ثروتمندان جهان می توان دریافت که آن ها در دوران جوانی خود به ثروت های میلیونی و میلیاردی رسیده اند. نسل جوان از داستان موفقیت های معجزه آسای خود اخباری دارند و این را می توان به عصر انفجار اطلاعات و تحولات فناوری امروزی نسبت داد.

به لطف اینترنت، فناوی های مدرن و راه های جدید انتشار دانش و اطلاعات بسیاری از مردم جهان به منابع عظیمی از اطلاعات دستری دارند. شاید هم علت اصلی موفقیت های چشمگیر نسل جدید در مقایسه با نسل های پیشین در این است که نسل جدید آغوش خود را برای استفاده از اینترنت و فناوری های مدرن باز کرده است، اما نسل های پیشین همچنان از روزنامه ها و صنعت چاپ استقبال و حمایت می کنند.

امروزه اینترنت در قالب گوشی های هوشمند و تبلت در جیب های ماست و مردم هزاره جدید این واقعیت را پذیرفته اند که تمامی زندگی خود را برای یادگیری چیزهای جدید صرف خواهندکرد و از انجام دادن این کار نیز خرسند هستند. نسل های امروزی بیشتر می آموزند و خودشان بخت موفقیت شان را رقم می زنند.

این ریشه برتری آن ها در مقایسه با نسل های قبل است؛ ولی آن ها چگونه این کار را می کنند؟ شاید رویای ثروتمندشدن به شیوه افرادی مانند بیل گیتس برای همه دست یافتنی نباشد، اما همه این امکان را دارند که ظرف مدت مشخصی میلیاردر شوند؛ ولی این امر مستلزم نهادینه کردن برخی عادت های پولی، نظیر کم خرج کردن و بیشتر پس انداز کردن، است. راه ثروتمندشدن از طریق برنامه های تبلیغاتی تلویزیونی طی نمی شود؛ زیرا این تبلیغات تلویزیونی قصد دارند به شما القا کنند که تنها از طریق «خرید کردن» ثروتمند می شوید، نه «پس انداز کردن».

متاسفانه تنها حاصل برنامه های تبلیغاتی گودی زیر چشم به دلیل کم خوابی است! بنابراین اگر وقت و پول خود را برای  رفتن به این سینماروهای ثروت یا خرید نوارهای ویدئویی در این باره صرف کنید، تنها چیزی که عایدتان می شود «بدهی بیشتر» است. حقیقت این است که اگر آن قدر خوش وقت باشید که ثروت هنگفتی به ارث ببرید، می توانید مسیر خود را به سمت رفاه پیش ببرید. گرچه ممکن است شیوه بیل گیتس برای تبدیل شدن به فردی ثروتمند دست نیافتنی به نظر برسد، میلیاردر شدن، قطعا برای کسانی که از سنین جوانی شروع به تقویت عادات صحیح می کنند دست نیافتنی نیست؛ البته هر فرد، در هر سنی، می تواند عادات کاهش بدهی و افزایش ثروت را در خود تقویت کند.

 چگونه در جوانی ثروتمند شویم؟

جیسون فلوری، مدیر یک گروه مشاوره ای ارث و میراث، می گوید: «بخشی از فرهنگ ما می گوید برای رسیدن به چیزی اول باید ادای آن را درآورد؛ مثلا برای ثروتمندشدن اول باید ادای ثروتمندان را درآورید؛ اما بدهی همیشه مردم را از رسیدن به این موفقیت باز می دارد. آن ها اغلب دهی می خرند و برای همیشه زیر بار قرض می روند، در حالی که خرج کردن کمتر از درآمدی که کسب می کنیم، داشتن شیوه زندگی متعادل و بسنده نکردن به یک موفقیت و پیشرفت بهترین راه برای رسیدن به ثروت است».

عوامل و رویکردهای فراوانی وجود دارند که می توانند به شما در رسیدن به موفقیت و کسب ثروت کمک کنند. افراد ثروتمند معمولا از شیوه های مختلفی برای رسیدن به اهداف شان استفاده می کنند که البته همه این شیوه ها به یک جا ختم می شود. ما اینجا هستیم که درباره برخی از این رویکردها و رفتارهای زندگی خوب که می توانند در رسیدن به این هدف در زندگی کمکتان کنند راهکارهایی به شما ارائه کنیم.

۱- اهداف شما را در مسیر پیشروی ثابت قدم می کنند

داشتن یک تصویر ذهنی خوب و کامل از آنچه می خواهید به دست آورید به شما کمک می کند به سوی آن هدف گام بردارید؛ البته ممکن است در طول راه به راحتی حواس تان پرت شود و از اهداف تان چشم بردارید؛ به علاوه، فکر کردن به این آرزو که «چگونه می توانم میلیونر شوم؟» و تکرار این آرزو در ذهن تان چیزی نیست که بتوان نام آن را هدف گذاشت؛ حتی فرد بی خانمانی نیز که در زیر پلی زندگی می کند این آرزو را دارد.

این ها بیشتر آرزواندیشی است، اما آنچه شما لازم دارید تعیین اهداف است. شما باید تعیین کنید در زندگی چه می خواهید و تنها آن وقت است که برای رسیدن به آن اهداف برنامه ریزی می کنید؛ با این حال هیچ گاه خود را به اهداف بلندمدت محدود نکنید.

به خاطر داشته باشید اهداف کوتاه مدت در این میان تاثیر بسزایی می گذارند و می توانند به شما در دست یابی سریع تر و زودتر به اهداف بلندمدت کمک شایانی کنند؛ اما همیشه مقصد نهایی تان را در ذهن داشته باشید و از تمامی قدرت و توان خود برای تحقق آن استفاده کنید.

۲- حرفه خود را با تعقل انتخاب کنید

بیایید روراست باشیم؛ انتخاب شغل مناسب تنها در حرف آسان است. وقتی دنبال شغلی خوب هستیم اغلب مخلوطی از آرزوهای درونی را در نظر می گیریم، تحقیق می کنیم و از توصیه های افراد استفاده می کنیم که تصمیم خود را بگیریم. در این میان خانواده و دوستان و دیگر افراد مورد اطمینان شما تصور می کنند می دانند چه چیزی برای شما خوب است، همین طور قلب شما یک چیز می گوید و عقل تان نیز چیزی کاملا متفاوت، هم همین اوضاع را پیچیده تر می کند؛ ولی نسل امروزی آگاه است که می توان مسیر شغلی که عقل به آن ها پیشنهاد می شود و خواسته های قلبی را با هم داشت، به شرطی که به درستی تحقیق کرد.

امروزه می توانید از بسیاری از منابع رایگان برای داشتن تصویری روشن تراز وضعیت اقتصادی کنونی و چشم اندازهای شغلی کمک بگیرید. اطمینان پیدا کنید تصمیمات خود را براساس حقایق واقعی همچون وضعیت اقتصادی اتخاذ می کنید که می دانید واقعتی دارند؛ مطمئن باشید با پیروی از این شیوه هیچ گاه اشتباه نخواهید کرد.

چگونه در جوانی ثروتمند شویم؟

۳- ارتباطات خود را حفظ کنید و گسترش دهید

از این توصیه برداشت اشتباه نکنید؛ حرف من این نیست که فقط با افراد پولدار معاشرت کنید، بلکه باید ارتباطاتی را با فرادی که مانند خودتان به دنبال همین هدف هستند ایجاد کنید. داشتن یک شبکه ارتباطی همان طور که اهداف خود را پیگیری می کنید از اهمیت بسیاری برخوردار است. احتمال تحقق اهداف به دست جمعی از افراد که هدف مشترک دارند بسیار بیشتر از انجام دادن آن به دست یک فرد تنهاست. گاهی در زندگی ممکن است با افرادی آشنا شوید که می توانند زندگی شما را از این رو به آن رو کرده، در دست یابی به اهداف تان نقش بزرگی ایفا کنند.

راه های زیادی برای انجام دادن این کار وجود دارند. یکی از بارزترین آن ها استفاده از شبکه های اجتماعی است؛ ولی شما باید این کار را در دنیای واقعی هم انجام دهید. هیچ پل ارتباطی را قطع نکنید و تلاش کنید شبکه ای از ارتباطات را برای خود ایجاد کنید؛ برای مثال، اگر در دانشگاه تحصیل می کنید، می توانید شبکه بسیار عظیمی از ارتباطات را با همکلاسی هایتان و دوستان آن ها و دیگر دانشجویان دانشگاه خود ایجاد کنید.

امروزه دانشجویان بیش از دیگر افراد از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند و همین امر به شما در یافتن ارتباطات جدید به کمک شایانی خواهدکرد؛ همچنین می توانید با همکاران قدیمی و کنونی، شرکای تجاری و دیگران ارتباط تخصصی و تقویت شده ای را برقرار کنید. حتی اگر یک ارتباط در حال حاضر به نظر بی ربط برسد، ممکن است در آینده فرصت های مغتنمی را برای شما به همراه داشته باشد؛ چه کسی می داند که در طول مسیر چه اتفاقی خواهدافتاد؟

۴- اینترنت بهترین دوست شماست

قطعا بسیاری از جوانان امروزی به خوبی آگاه اند که اینترنت چه عظمت و قدرتی دارد و هنوز زمینه های رشد آن به پایان نرسیده است. اینترنت جایی است که بسیاری از جوانان نیمی از عمر خود را در آن می گذرانند.

در حقیقت هر چیزی که بخواهید، از ایده های کسب و کار گرفته تا راه هایی برای گسترش تجارت خود، همه، را می توانید در اینترنت بیابید. جایگاه خاص شما هرجا که باشد، اهداف کسب و کاری شما هر چه باشند، اینترنت می تواند از طرق مختلفی به شما کمک کند. می توانید بدون آنکه سر کلاس های حقیقی بنشینید، از طریق اینترنت دوره های خاص را بگذرانید و مدارک معتبری نیز دریافت کنید؛ البته این به معنای آن نیست که در اینترنت غرق شوید و ارتباطات خود با دنیای واقعی را به طور کامل قطع کنید.

برای ایجاد ارتباط، بازاریابی، موقعیت های تجاری، سرمایه گذاری، تحقیقات بازار،تحقیقات رقابتی و هر چیزی که فکرش را بکنید می توان راهی یافت که به صورت آنلاین انجام شود. شما می توانید در اتاق گرم و نرم خود بنشینید، قهوه خود را میل کنید و تنها با استفاده از یک لپ تاپ و اینترنت لوگویی را برای یک شرکت تجاری در ازبکستان طراحی کنید یا داده های یک شرکت چینی را در سیستم وارد کنید و از همه این راه ها درآمدهای زیادی کسب کنید. در یک کلام می توان گفت فرصت های طلایی در اینترنت بی پایان هستند.

چگونه در جوانی ثروتمند شویم؟

۵- افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و از آن ها درس بگیرید

داستان و شیوه های موفقیت افرادی را که در سنین جوانی موفق به انجام این کار شده اند الگوی خود قرار دهید. شاید داستان خالق شبکه هایی چون فیسبوک یا واتس اپ را خیلی ها بدانند؛ چون از شبکه اجتماعی آن ها استقبال بسیار زیادی شد. درباره این آدم ها تحقیق کنید و ببینید آن ها از چه روند فکری استفاده کردند که به جایی که اکنون قرار دارند برسند؛ چه چیزی الهامبخش آنان برای رسیدن به اهدافی بود که داشتند و چگونه به این موفقیت بزرگ دست یافته اند؟ خلاقیت و الهام بهترین متحدانی هستند که می توانید در محیط کسب و کار داشته باشید و وقتی با سختی ای مواجه می شوید، در حفظ انگیزه به شما کمک می کنند.

۶- از دوران جوانی خود بهره کامل را ببرید

به طور حتم افراد جوان با انتقادات و تاییدنداشتن بیشترین از سوی قدیمی ترها رو به رو می شوند، اما نباید اجازه دهید که این مر شما را مایوس کند. آن ها بیشتر از شما تجربه دارند، اما شما نظم دنیای جدید را بسیار بهتر از آنان درک می کنید و علاوه بر آن می توانید ۱۵ ساعت در روز کار کنید.

پنج تا ۶ ساعت بخوابید و سپس بازگردید و باز هم ۱۵ ساعت کار کنید. بسیاری از کارها هستند که جوانان می توانند بهتر از افراد مسن تر انجام دهند؛ یکی از آن ها داشتن ابتکار بیشتر در سازگاری با چیزهای جدید است. از طرفی جوان ترها در مقایسه با افراد میانسال و پیر چیزهای جدید را بهتر و با سرعت بیشتری یاد می گیرند؛ بنابراین به جوانی خود تکیه کنید که از تجربیات نسل های پیشین بیاموزید، نظرات تجاری جدید به دست آورید و درک بهتری از شغل خود داشته باشید. اجازه ندهید انتقادات آن ها ترس و نگرانی در شما را ایجاد کند.

۷- ترس در موفقیت هیچ جایی ندارد

بعضی چیزها هستند که بخت شما برای پولدار شدن را ویران می کنند و در این میان می توان به ترس اشاره کرد. ترس می تواند شما را به شکست بکشاند یا کاری کند که از بسیاری از فرصت های پیش آمده در زندگی به راحتی عبور نکرده، از آن ها بهره برداری نکنید. رایج ترین آن ها این است که «من خیلی جوانم» و این مورد بدترین آن هاست.

تنها به این دلیل که جوان هستید به این معنی  نیست که نمی توانید کسب و کاری عالی داشته باشید و خیلی ها هستند که با کسب و کار موفق شان این را اثبات کرده اند. اگر شما خود را جدی نگیرید، هیچ کس دیگری نیز شما را جدی نخواهدگرفت. بدون ترس از انتقاد دیگران یا ترس از شکست پیش بروید و ایده های خود را عملی کنید، بعدها برای این کار از خود تشکر خواهید کرد. جوانی پر از ظرفیت است و بهترین سازمان دهنده تغییرات محسوب می شود. شما نباید هرگز به خود اجازه دهید که باور کنید ظرفیت رسیدن به چیزی را ندارید.

۸- سرمایه و پول خود را به گردش درآورید

خیلی وقت است که از دوران انباشتن پول، نگهداری آن ها در حساب پس انداز و انتظار برای دریافت بهره آن گذشته است. حال این کار وقت بسیار زیادی طلب می کند و ممکن است از رشد کاری شما ممانعت کند. ممکن است یافتن شغل برای جوانان ترسناک باشد، اما کارهای بسیاری وجود دارند که شما می توانید در منزل انجام دهید که بتواند دستاویزی برای شروع کارتان باشد.

پس انداز برای سرمایه گذاری یکی از شیوه های کار با پول است. شما باید با سرمایه گذاری در امور جدید، پول خود را برای پول سازی بیشتر به کار اندازید؛ البته سرمایه گذاری نیز خطرهایی دارد؛ بنابراین اگر می خواهید در کاری سرمایه گذاری کنید، بهتر است طرحی برای خود داشته باشید و پیش از هرگونه اقدامی در مورد حوزه سرمایه گذاری مورد نظر خود تحقیق و احتمال موفقیت و همچنین خطرات احتمالی را به طور کامل ارزیابی کنید.

چگونه در جوانی ثروتمند شویم؟

۹- با غریزه مصرف گرای خود بجنگید

والدین ما در سیستم «مصرف گرایی» رشد کردند و به تدریج آن را پذیرفتند. نسل ما کمی متفاوت است. ما در جامعه ای که غرق در مصرف گرایی بود متولد شدیم و بخش بزرگی از نسل ما نیاموختند چگونه با آن دست و پنجه نرم کنند.

آن ها با تبلیغات رنگارنگ به هر سو کشیده می شوند و اگر با آخرین مدها هماهنگ نباشند، افسرده می شوند. پولدارها چیزهایی می خرند که آن ها را پولدارتر می کند، اما افراد فقیر چیزهایی را می خرند که افراد پولدار را پولدارتر می کنند. درک همین موضوع برای درگیری با غریزه مصرف گرایی تان کافی است. تلاش کنید در دام تبلیغات رنگارنگ نیفتید. اگر به این تبلیغات توجه کنید، پس از مدت کوتاهی هر آنچه ببینید می خواهید و پول خود را از این طریق به هدر خواهید داد.

یاد بگیرید هزینه های خود را به آن چیزهایی محدود کنید که واقعا نیاز دارید، نه آن چیزهایی که فکر می کنید باید داشته باشید. اگر می خواهید ثروتمند شوید و همچنان ثروتمند باقی بمانید، باید کمتر از آنچه به دست می آورید خرج کنید. به خاطر داشته باشید صرفه جوبودن به معنای خسیس بودن نیست، بلکه به معنای آن است که شما تلاش می کنید پولی را که با مشقت بسیار به دست آورده اید در راه های مناسب خرج کنید.

۱۰- از شکست نهراسید

از شکست و اشتباه نترسید. به جوانی خود به چشم دوره ای نگاه کنید که می توانید در صورت شکست در انجام دادن کاری آن را بارها تکرار کنید. در حقیقت، شکست در انجام دادن کاری به این معناست که شما در حال تلاش هستید. اگر در راحتی و آسایش به سر می برید و به هیچ مشکلی بر نمی خورید، شاید به این معناست که گام بلندی برنداشته اید. اگر اوضاع آن گونه طبق برنامه پیش نرود، اسمش تجربه است. این تجربیات در طول زندگی همواره با شما خواهندبود و بینش و از دنیای اطراف به شما درک عمیق تری خواهندداد.


منبع: برترینها