اشتباهات احمقانه انسان های باهوش

ماهنامه آینده روشن: یکی از انسان های باهوش روی زمین، در حال حاضر، ترنس تائو است که نمره ضریب هوشی ۲۳۰ را در اختیار دارد. او در سال ۱۹۷۵ در استرالیا از پدر و مادری هنگ کنگی به دنیا آمد و از بدو تولد در حال شکستن رکوردها و غافلگیر کردن دنیاست. در دو سالگی قادر به انجام دادن حساب های ابتدایی بود و در ۱۰ سالگی در المپیاد بین المللی ریاضی شرکت کرد و با کسب مدال برنز، جوان ترین برنده آن دوره بود.

در دو سال بعدی این رقابت ها، تائو مدال نقره و طلا را نیز از آن خود کرد و هر مرتبه نیز به عنوان جوان ترین برنده تاریخ رقابت ها لقب گرت. در ۱۵ سالگی او توانست مقاله تحقیقاتی خود را منتشر کند و در ۱۶ سالگی مدرک افتخاری از سوی دانشگاه فلیندرز آدلاید را دریافت کرد و در سال بعد از آن دوره ارشد خود را نیز به اتمام رساند.

او تاکنون توانسته است ۲۵۰ مقاله تحقیقاتی و ۱۷ کتاب را منتشر کند. او جوایز فراوانی را نیز کسب کرده است که مهم ترین آنها مدال رشته های مشهور در سال ۲۰۰۶ است که آن را جایزه نوبل ریاضیات می دانند. با این همه استعداد دور از انتظار نیست که او به مدیری موفق تبدیل شده باشد. او هر روز انسان های باهوشی را در دفتر کارش می بیند و برای انسان های باهوش این توصیه ها را دارد:

اشتباهات احمقانه انسان های باهوش

مسئولان مصاحبه های کاری یک چیز شگفت انگیز مشترک را در ذهن دارند: کسی که باهوش تر است (در معنای بیداری و آگاهی، هماهنگی با محیط اطراف و کنجکاوی درباره جهانی گسترده تر) به فروتنی تمایل بیشتری دارد. یک دلیل این است که افراد بسیار باهوش و با استعداد به خودشان شک دارند؛ زیرا می دانند جهان بسیار بزرگ تر و عظیم تر از دانش محدود آنهاست. آنها ممکن است تجربه ای فوق العاده و توانایی قضاوتی باورنکردنی داشته باشند اما در عین حال می دانند همیشه چیزی برای دانستن وجود دارد؛ حتی درباره موضوعی که در حوزه آشنایی و علاقه آنها قرار دارد.

آنها که توانایی کمتری دارند و کمتر کنجکاو هستند، شک بسیار کمی به خود دارند. آنها در مصاحبه می گویند: «من در هر جنبه این موضوع یک متخصص هستم.» آنها اغراق نمی کنند؛ زیرا واقعا به این مسئله باور دارند. آسوده صحبت می کنند و راحت تر جواب می گیرند. این لاف پهلوانی برای یک کودک زیباست، اما برای یک فرد بزرگسال هشدار دهنده به نظر می رسد. این افراد ذهن خود را می بندند؛ زیرا معتقدند همه چیز را می دانند.

یادگیری برای ذهن های بسته سخت ترین کار ممکن است. جویندگان کار هر روز در سراسر جهان با رزومه های خود این طرف و آن طرف می روند و مصاحبه گران هر روز آدم های زیادی را می بینند که باید کتاب درون ذهن آنها را بشکافند. آن را بخوانند و انتخاب کنند؛ اما بعضی ها هستند که بیشتر از یک کتاب در خود دارند. این ۱۰ دلیلی است که چرا این دسته از مردم به خودشان شک دارند:

۱٫ آنها از باتجربه ها یاد گرفته اند و نمی توانند خیلی زود خود را در چنین رده ای قرار دهند.

۲٫ آنها می دانند خیلی چیزها وجود دارد که نمی دانند و میزان دانش این افراد در برابر تمامی دانش موجود مانند یک کوتوله در برابر یک غول است.

۳٫ آنها می دانند تخصص و دانشی که دارند فقط بخشی از وجود آنها را می سازد. آنها هیچ گاه از میزان سواد و تجربه خود راضی نیستند.

۴٫ آنها می دانند هر فردی، دانشی وسیع در وجود خود دارد. آنها نمی خواهند تمامی گفتگوها درباره آنها باشد.

۵٫ آنها بیشتر بر تجاربی که ندارند تمرکز می کنند تا آنچه در اختیار دارند.

۶٫ آنها بیشتر به کار و ماموریت خود اهمیت می دهند تا برند شخصی خودشان.

۷٫ آنها وقتی در معرض توجه عموم قرار می گیرند احساس راحتی نمی کنند.

۸٫ با کمک به دیگران احساس رضایت می کنند نه با صحبت کردن درباره خودشان.

۱۰٫ هیچ رهبر و مدل خوبی برای آنها وجود ندارد که بگوید «تو فوق العاده ای». آنها یاد نمی گیرند چگونه با اعتماد به نفس روی پای خود بایستند.

افراد باهوش با وجود استعدادشان در زندگی مرتکب اشتباه هایی می شوند که نتیجه اش می شود انتخاب «شغل و زندگی شخصی شایسته یک فرد متوسط یا حتی کم هوش»! اما باهوش ها چه اشتباه های احمقانه ای مرتکب می شوند؟

اشتباهات احمقانه انسان های باهوش

۱٫ فکر به جای عمل

باهوش ها چون توانایی و مهارت بیشتری برای فکر کردن دارند، موقع عمل باز هم فکر می کنند؛ به ویژه وقتی قرار است تغییر ایجاد کنند یا به اصطلاح «دنیا را نجات دهند»، موقع عمل باز هم سر خود را با نظریه و تحقیق گرم می کنند.

۲٫ نادیده گرفتن «طراحی و جنبه های زیبایی شناسی»

اگر در کار خودتان متخصص و باهوش هستید، ممکن است آن قدر درگیر جزییات و کارایی فنی یک شیء شوید که فراموش کنید مردم عادی به «احساس کلی» به یک محصول بها می دهند، نه به یک ویژگی خیلی فنی دیگر! مثلا وقتی اولین «آی پاد» روانه بازار شد، آدم های خیلی فنی گفتند: «اوه! این خیلی گران است، از دید فنی هم چیز خیلی بیشتری از دیگر موزیک پلیرهای دیگر ندارد؛ با نصف این قیمت می شود یک ام پی تری پلیر قدیمی خرید.» ولی مردم برای خریدن «آی پاد» جدید پول دادند، چون احساس کلی از به دست گرفتن آن را خیلی دوست داشتند!

۳٫ کم اهمیت تلقی کردن تلاش

برای موفق شدن تلاش و استمرار و اصرار مهم تر از استعداد است ولی باهوش ها از آنجا که سریع تر درک می کنند و برای نمره خوب گرفتن به تلاش زیادی نیاز ندارند، در نتیجه، آن زمانی که به تلاش و استمرار برای موفقیت نیاز دارند از پس آن چالش بر نمی آیند. باهوش ها در بچگی بعد از هر موفقیت کوچک چنین می شنوند: «آفرین. چه دختر/پسر باهوشی» و گمان می کنند باهوش بودن بخشی از شخصیت و جزوی از وجود آنهاست. بعدها وقتی نتوانند از پس کاری در همان لحظه بر آیند اصلا به آن کار دست نمی زنند و سراغش نمی روند زیرا اصولا با چالش ناشی از تلاش بیگانه اند.

اشتباهات احمقانه انسان های باهوش

۴٫ احترام بیش از حد به چهره های شاخص و مقامات

البته این فقط اشتباه باهوش ها نیست ولی اگر شما به متخصص ها، افراد معروف و سرشناس یا تحصیل کرده های یک رشته بیش از حد احترام بگذارید، دامی در راه شما نهفته است. پروفسور «استنلی میلگرام» روانشناس می گوید: «بیشتر مردم و از جمله باهوش ها دستور مقامات را بی چون و چرا اطاعت می کنند، حتی زمانی که می دانند نتیجه اش به ضرر همه است.» متاسفانه افراد باهوش دنباله روهای سر به راهی هستند.

آنها امکان دارد تمامی عمر خود را حتی در قالب حرفه ای و تخصصی به لذت بخشیدن به مقامات (مثلا روسای خود) صرف کنند و از دانش، زمان، تخصص و هوش خود برای خدمت به آنها استفاده کنند، آن قدر که اصلا نتوانند به این فکر کنند که خودشان می خواسته اند چه کار متفاوتی انجام دهند.

۵٫ غرور و اعتماد به نفس کاذب

باهوش ها وقتی می بینند در کاری موفق اند این امر به آنها القا می شود که در همه زمینه های غیرمرتبط هم صاحب نظر هستند! باهوش ها می خواهند همیشه از «میان بر» به مقصد برسند و به خیال خودشان زرنگی کنند! به همین دلیل بیشتر از افراد باهوش متوسط خطا می کنند. توصیه «تایم» این است: «اگر در رشته خود تحصیل کرده و صاحب نظر هستید، گمان نکنید درباره همه چیز صاحب نظرید!»

۶٫ ارزش دهی بیش از اندازه به تحصیلات

نویسنده مشهور آمریکایی، مارک تواین، زمانی گفته بود: «اجازه ندهید آموزش و پرورش و آموزش عالی در آموزش ما تداخل کند!» در واقع باهوش ها فکر می کنند آنچه و آن گونه که در مدرسه و دانشگاه یاد می گیرند، تنها مسائل قابل یادگیری و تنها شیوه یادگیری هستند. بسیاری از باهوش ها میان «آموزش» و «درس خواندن» تفاوتی قائل نمی شوند و یادگیری تجربی را کم اهمیت می دانند؛ از آن بدتر، ارزش آدم ها را از روی تحصیلات شان می سنجند و چشم خود را روی دیگر ویژگی های بسیار مختلف و متنوع افراد می بندند.

منبع: هافینگتون پست


منبع: برترینها

۳ روش استفاده از پخش زنده اینستاگرام برای کسب و کار

اینستاگرام لایو یا قبلیت پخش زنده اینستاگرام، سرویس نسبتا تازه ای است که به کاربران اجازه می دهد تا از طریق اپ اینستاگرام به راحتی به پخش مستقیم و زنده ویدیو بپردازند. اینستاگرام لایو از طریق استریم (stream) ویدیو بوسیله Stories کار می کند؛ اما بر خلاف Stories، پریسکوپ و فیسبوک لایو، اینستاگرام این ویدیوها را روی پلتفورم خود ذخیره نمی کند. این ویدیوها پس از هر پخش زنده فورا حذف می شوند (مگر اینکه آنها را روی گوشی یا تبلت خودتان ذخیره کنید) و در فید کاربر قرار نمی گیرند.

برای شروع یک پخش زنده، در صفحه اصلی اپ اینستاگرام، صفحه را به سمت راست بکشید و دکمه « Start Live Video» را لمس کنید. در هنگام پخش زنده، به دنبال کنندگان شما اطلاع داده می شود و در نوار Stories هم یک علامت live در زیر عکس تان به نمایش در می آید.

پخش زنده اینستاگرام را می توان هم به صورت عمومی و هم خصوصی انجام داد، و در هر دو حالت با توجه به ویژگی منحصر به فرد زنده بودن آنها، مشاهده شان برای مشتری وسوسه کننده است. اینستاگرام لایو برای کسب و کارهای کوچک فرصت ارزشمندی را فراهم می کند تا رابطه های عمیق تری را با دنبال کنندگان و مشتریان خود شکل بدهند و تعامل خود با آنها را افزایش دهند. آنچه در ادامه می آید سه راه ابتکاری جهت استفاده از اینستاگرام لایو برای کسب و کار کوچک شما است.

  1. یک جلسه پرسش و پاسخ تعاملی راه بیندازید

با مشتریان خود تعامل کنید و به سوالات آنها به شکل زنده پاسخ بدهید.

اینستاگرام لایو هم یک ابزار انتشار ویدیوی زنده و هم یک پلتفورم تعاملی است. کاربران علاوه بر تماشای ویدیو، می توانند از طریق چت زنده با میزبان و سایر تماشاگران تعامل داشته باشند. در پایین هر ویدیو یک بخش comments وجود دارد که از طریق آن همه تماشاچیان می توانند نظرات خود را به اشتراک بگذارند، سوال بپرسند و حس خود را با استفاده از لایک نشان بدهند.

برای برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ، ابتدا زمان آن را به اطلاع مشتریان خود برسانید. از آنها بخواهید که سوالات خود را قبلا از طریق بخش پیام رسانی Direct اینستاگرام برای شما ارسال کنند، یا برای تعامل بیشتر همزمان با پخش زنده آنها را در قسمت comments مطرح کنند.

  1. یک جلسه آموزشی یا آزمایشی برگزار کنید

از طریق یک کلاس آموزشی یا آزمایشی رایگان، طرز کار یا تاثیر محصولات و خدمات خود را به مشتری نشان بدهید.

اینستاگرام لایو بر خلاف پست ها و Stories، محدودیت یک دقیقه ای یا ۱۰ ثانیه ای ندارد. این یعنی صاحبان کسب و کار می توانند با نمایش و شرح مشروح محصولات و خدمات خود و تعامل با مشتریان در ویدیوهای طولانی زنده (تا یک ساعت) میزان فروش را افزایش دهند.

به عنوان نمونه، باشگاه های ورزشی می توانند تمرینات و کلاس های خود را مستقیما پخش کنند یا صاحیان رستوران ها و آشپزها می توانند دستور پخت یک غذا را عملا نشان بدهند. فقط موبایل خود را روی یک سه پایه نگهدارنده محکم کنید و آزادانه به اجرا مشغول شوید.

  1. پشت صحنه کسب و کار خود را به نمایش بگذارید

با نشان دادن پشت صحنه فعالیت های خود، شخصیت انسانی کسب و کارتان را تقویت کنید. مثلا می توانید فرآیند تولید یک محصول را نشان بدهید، گوشه ای از رویدادهای آتی را به نمایش بگذارید، یا حتی در محیط کار دوری بزنید و چهره های واقعی پشت کسب و کارتان را به مشتریان نشان بدهید. از آنجایی که ویدیوهای اینستاگرام لایو به محض پایان پخش حذف می شوند و در حساب کاربری شما ذخیره نمی شوند، لازم نیست بخاطر نمایش چیزهایی که شاید در آینده نخواهید در دسترس کسی قرار داشته باشد دغدغه ای داشته باشید.


نظر شما چیست؟ از این قابلیت منحصر به فرد که دسترسی به آن در کشور ما آزاد است دیگر چه استفاده هایی می توان کرد؟ لطفا ایده های خود را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

ظاهر مطمئن را از سیاستمداران یاد بگیرید

ماهنامه آینده روشن – آی ان سی – اَوری بلنگ: طی سال های فعالیت به عنوان وکیل و استراتژیست به افراد و سازمان های بسیاری در پیشبرد اهداف و الویت های شان یاری رسانده ام. من به افراد زیادی از سراسر جهان، همچون تجار و مدیران و صاحبان کسب و کارهای جدید، در زمینه مسائلی همچون استراتژی های شغلی و رهبری فکری و استراتژی های سازمانی راهنمایی و مشاوره ارائه می دهم.

من در هر دو بخش دولتی و خصوصی فعالیت کرده و اخیرا نیز در دانشگاه مریلند در حوزه مدیریت بحران مشغول به کار بوده ام. انجمن ملی وکلای زن، برای فعالیت در زمینه سیاست و پیشرفت زنان از من تقدیر و قدردانی کرده است. نوشته ها و مقالات من در روزنامه ها و نشریاتی چون «واشنگتن پست»، «تایم»، «فورچون»، «فست کامپنی»، «لِوو لیگ» و سایت «لین – این» منتشر شده است.

ظاهر مطمئن را از سیاستمداران یاد بگیرید

در سازمان ها و نهادهایی چون وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، انجمن حقوق آمریکا (اِی بی اِی) و دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد سخنرانی کرده ام و یکی از اعضای «بنیاد نوآوری تریبکا» نیز هستم. در زمان هایی که مشغول نوشتن یا سخنرانی نیستم، به دیگر نقاط جهان سفر می کنم. من فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه مریلند و همچنین دانشگاه کولگیت هستم. اعتماد به نفس کلید موفقیت شغلی شماست. تحقیقات و مطالعات نشان می دهند دیگران کسانی را که بیش از توانمندی و قابلیت های موجودشان، از خود اعتماد به نفس نشان می دهند، بیشتر تحسین و ستایش می کنند؛ آنان به شأن و جایگاه اجتماعی بالاتری دست می یابند و نفوذ بیشتری بر دیگران دارند.

گاهی نیز ممکن است احساس کنید اعتماد به نفس بالایی ندارید؛ برای مثال، زمانی که روی سِن برای گروهی از مخاطبان سخنرانی می کنید، با فردی جدید یا یک همکار بد اخلاق گفتگو می کنید یا در یک جلسه شرکت کرده اید؛ اما حتی زمانی که احساس می کنید اعتماد به نفس چندان زیادی ندارید می توانید با استفاده از برخی ترفندها در چنین موقعیت هایی از خود اعتماد به نفس بیشتری نشان دهید.

روی حضور فیزیکی خود تمرکز کنید. شما می توانید پیش از گفتن هر حرفی، تنها با استفاده از بدن تان، اعتماد به نفس بیشتری از خود نشان دهید. این کار شما را در نظر دیگران، رهبر و فردی قدرتمند نشان می دهد. در ادامه مطلب ما هشت ترفند را به شما معرفی خواهیم کرد. با به کار بستن آنها دیگران شما را فردی مطمئن و با اعتماد به نفس بالا بدانند.

با طرف مقابل تان ارتباط چشمی برقرار کنید

وقتی با دیگران صحبت می کنید سعی کنید با آنها ارتباط چشمی برقرار کنید. به محیط و وسایل اطراف مثل گوشی موبایل تان نگاه نکنید. اگر تمامی توجه و حواس خود را روی طرف مقابل تان معطوف کنید شخصی که در مقابل شما قرار دارد احساس اهمیت خواهد کرد و اگر این حس را در مخاطب خود ایجاد کنید، بدون شک او به شما احترام خواهد گذاشت.

همیشه برای دست دادن پیشقدم شوید

در ملاقات با دیگران همیشه بردی دست دادن پیشقدم شوید. حال فرقی نمی کند این شخص را برای بار اول ملاقات می کنید یا این که یک دوست قدیمی است. همواره با قدرت با دیگران دست بدهید؛ زیرا این کار شما به نوعی نشان می دهد شما به گرمی از طرف مقابل استقبال و تمامی حواس و تمرکز خود را روی او معطوف کرده اید.

ظاهر مطمئن را از سیاستمداران یاد بگیرید

بر شانه طرف مقابل خود دستی کوتاه بکشید

همزمان که در حال دست دادن با طرف مقابل خود هستید دست خود را به آرامی و البته خیلی مختصر روی شانه طرف مقابل خود قرار دهید. این کار به شما کمک می کند اعتماد به نفس و صمیمیت خود را به فرد مقابل تان نشان دهید. تماس شانه تاثیر بسیار عمیقی دارد و اگر به درستی انجام شود، طرف مقابل متوجه می شود شما اعتماد به نفس بالایی دارید و او نیز در حین گفتگو با شما احساس آسودگی و راحتی بیشتری خواهد کرد.

باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز اغلب اوقات از این ترفند استفاده می کند و از این طریق شأن و جایگاه خود را به طرف مقابل یادآور می شود. اگر شما از نظر سنی از طرف مقابل تان کوچک تر باشید یا در موقعیت و جایگاه پایین تری به او قرار داشته باشید، چنین حرکتی ممکن است کمی گستاخانه به نظر آید اما به یاد داشته باشید اگر می خواهید در شغل خود پیشرفت کنید باید شبیه یک مدیر و رهبر رفتار کنید. لمس شانه طرف مقابل به شیوه ای ملایم و آرام، میزان اعتماد به نفس و توانمندی شما در امر رهبری را به طرف مقابل نشان می دهد.

در مقابل مخاطب خود همیشه مقتدرانه بایستید

چه در مقابل یک جمع سخنرانی کنید و چه در مقابل یک نفر ایستاده باشید، همواره تلاش کنید مقتدرانه و صاف بایستید و از تکیه دادن به اشیا یا وسایل اطراف تان خودداری کنید. اگر در مقابل جمعی سخنرانی می کنید، هیچ گاه به تریبون یا جایگاهی که در آن سخنرانی می کنید تکیه ندهید. صاف بایستید؛ زیرا شما می خواهید به مخاطب یا مخاطبان خود نشان دهید در این گفتگو یا سخنرانی نقش فعالانه ای دارید و شنونده ای معمولی و صرف نیستید.

همواره پاهای خود را روی زمین قرار دهید

زمانی که با شخصی صحبت می کنید یا در مقابل جمعی سخنرانی می کنید حواس تان باشد پاهای خود را به صورت محکم و پایدار روی زمین قرار دهید. قرار دادن یک پا در مقابل پای دیگر، انداختن وزن بدن خود روی یک پا یا تغییر مُدام آن از پایی به پای دیگر تنها شما را بیقرار و عصبی نشان خواهد داد.

هنگام صحبت دست ها و شانه های تان را کمی از هم باز نگه دارید

هر قدر دست ها و شانه های شما فاصله بیشتری داشته باشد، به همان اندازه میزان اعتماد به نفس شما در نظر و دید دیگران افزایش می یابد. از باز کردن دستان و شانه های خود نهراسید و شانه های خود را به همان گونه ای باز کنید که هیلاری کلینتون در سخنرانی هایش این کار را می کند. می توانید از این ترفند در جلسات کاری خود نیز بهره گیرید و از این راه خود را بزرگ تر و با اعتماد به نفس تر از حد معمول نشان دهید؛ اما حواس تان باشد در این کار افراط نکنید، چون می تواند شما را آشفته و بی نظم نشان دهد.

ظاهر مطمئن را از سیاستمداران یاد بگیرید

از شانه های خود به عنوان سپر استفاده نکنید

بسیاری از مردم بی آن که خود متوجه باشند هنگام صحبت با دیگران شانه های شان را به داخل خم می کنند و کف یکی از دستان شان را روی دیگری قرار می دهند. هیچ گاه این گونه نایستید زیرا درست شبیه افرادی خواهید شد که در یک مجلس ترحیم شرکت کرده اند. خم کردن شانه ها به داخل و پوشاندن بخشی از بدن با دست های تان می تواند نشانه ای از عصبانیت یا نگرانی باشد؛ همچنین این نحوه ایستادن می تواند شما را فردی سرد و منزوی نشان دهد و کاری می کند که دیگران در مقابل شما احساس ناراحتی کنند.

در جلسات و میهمانی ها کنار میز اصلی بنشینید

در جلسات یا میهمانی ها همیشه در کنار میز اصلی بنشینید. بسیاری از زنان در جلسات و میهمانی ها روی صندلی های چیده شده در کنار دیوارها یا ردیف های انتهایی سالن می نشینند؛ بنابراین اگر شما به جلسه ای دعوت شدید در کنار میز اصلی بنشینید. این فرصتی برای شماست که دیده شوید و بتوانید در بحث ها و گفتگوها شرکت کنید.

شرلی چیسهولم، نخستین زن سیاهپوست آمریکایی راه یافته به کنگره آمریکا، در این باره می گوید: «حتی اگر دیدید در کنار میز اصلی صندلی خالی برای شما وجود ندارد، با خود صندلی تاشو به جلسه بیاورید.»

بیاید با خود کمی روراست باشیم. قرار نیست ما همیشه و در تمامی شرایط احساس اعتماد به نفس داشته باشیم. رهبران بزرگ به خوبی می دانند حتی اگر اعتماد به نفس هم نداشته باشند باید طوری رفتار کنند که در مقابل دیگران، فردی مطمئن و با اعتماد به نفس بالا به نظر برسند. این ترفندهای ساده به شما کمک خواهند کرد در مقابل دیگران با اعتماد به نفس ظاهر شوید و حتی اعتماد به نفس واقعی پیدا کنید.


منبع: برترینها

حقایق ناگواری که نسل جدید جویای کار باید بدانند!

شاید فقط به دنبال شغل نیستید، بلکه به دنبال یک شغل خاص می‌گردید. شغلی که رضایت شما را جلب کند. شغلی که خوشحالتان کند، شغلی که زندگی شما را تامین کند و از همه مهمتر شغلی که مسیر روشنی به سمت آینده‌ای امیدوار کننده داشته باشد. نمی‌خواهیم حامل خبرهای بد برای شما باشیم، اما …

9 حقیقت ناگواری که نسل جدید جویای کار باید آن‌ها را بشوند! 
اما اکثر اوقات همه این‌ها بستگی به رفتارهایی دارد که شما انتخاب می‌کنید، نه آنچه که کارفرمای شما قول می‌دهد. البته این بدان معنی نیست که هدف‌ها دستیافتنی نیستند.

به‌هرحال، برای ساختن زندگی که خاص خودتان باشد، باید از همان ابتدا بفهمید که به چه چیزهایی نیاز دارید.

۱- شما بابت جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اید، پول دریافت می‌کنید

بسیاری از نسل جدیدی‌ها از دستمزدهای ناکافی خود شاکی هستند در حالی که یکی از این دو کار را انجام می‌دهند: آن‌ها به دنبال افزایش دستمزد نیستند، یا این که وقت نمی‌گذارند بفهمند چه کارهایی این افزایش حقوق را تضمین می‌کنند.

حقیقت این است که کارفرمایان در ازای کمترین دستمزد ممکن، بهترین کار را از کارمندان می‌خواهند. پس اگر فکر می‌کنید که به خاطر حضور به موقع‌تان سر کار، آن‌ها تصمیم می‌گیرند حقوقی بیشتر از آنچه که خودتان پذیرفته‌اید به شما بدهند، باید بگوییم در اشتباه هستید. اگر حقوق بیشتری می‌خواهید، باید به دنبال آن باشید، یا آنقدر از خودتان قابلیت نشان دهید که آن‌ها  گزینه‌ای جز افزایش حقوق شما نداشته باشند.

9 حقیقت ناگواری که نسل جدید جویای کار باید آن‌ها را بشوند! 
۲- وقتی درخواست کار می‌کنید، رزومه شما معنای چندانی ندارد

آیا می‌خواهید بدانید اکثر زومه‌ها از کجا سر در می‌آورند؟ در اکانت ایمیلی که هیچکس آن‌ها را نگاه نمی‌کند. اکثر شغل‌ها توسط دوستان، ارتباط‌های شبکه‌ای و توصیه‌های شخصی پر می‌شوند. زندگی همین است. آدم‌ها ترجیح می‌دهد با کسانی کار کنند که آن‌ها را می‌شناسند، چه موکلی که تصمیم می‌گیرد کدام شرکت اجازه بازاریابی او را برعهده داشته باشد و چه کارفرمایی که تصمیم می‌گیرد چه کسی را برای خرده کاری‌‌هایش انتخاب کند.

اگر یک شغل فوق‌العاده می‌خواهید، روزمه خود را آماده کنید، اما کمی صبر کنید تا به شبکه ارتباطی خود دسترسی پیدا کنید و ببینید چه کسانی را می‌شناسید. به دنبال معارفه‌ و آشنا شدن با یکدیگر باشید. با آن‌هایی که می‌خواهید کار کنید قرار ملاقات بگذارید تا کمی آن‌ها را بشناسید. در غیر این صورت، کسی به شما توجه نمی‌کند.

9 حقیقت ناگواری که نسل جدید جویای کار باید آن‌ها را بشوند! 
۳- حضور آنلاین شما مهمتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید

معلوم نیست چقدر طول بکشد که اکثر مردم متوجه این حقیقت بشوند. وقتی برای شغل مصاحبه می‌کنید، بهتر است باور کنید که هر کسی که به دنبال رزومه شما است، اسمتان را در گوگل سرچ می‌کند. و حدس بزنید چه می‌شود؟ اگر اثری از شما در گوگل و شبکه‌های اجتماعی نباشد یا LinkedIn شما خالی باشد، باید بگوییم بازنده هستید.

برعکس، اگر کسی اسم شما را در گوگل سرچ کند و شخصیت آنلاین و قابل توجه شما را ببیند، ارزش شما چندین برابر خواهد شد. مثلا وقتی می‌بیند که شما ۲۰ هزار دنبال‌کننده در اینستاگرام دارید. هر چند دوست داریم فکر کنیم که این‌ها چیزهای مهمی نیستند، اما اینطور نیست. اساس تصمیم‌گیری آدم‌ها به نحوه حضور شما در اینترنت برمی‌گردد. ساختن برند شخصی شما بسیار ارزشمند است. آن هم یک ارزش ویژه. لازم به ذکر است که  شبکه اجتماعی یک گیم است. ضمن این که مهم است یاد بگیرید که چگونه خوب این گیم را خوب بازی کنید، ولی نباید منبع ارزشمندی شما باشد.

۴- اگر می‌خواهید آموزش ببینید، باید آغوشتان را برای یادگیری باز کنید

نسل جدید به بی‌تحمل بودن، محق بودن و باقی چیزها معروفند. اما حقیقت این است که این خلق و خوها اغلب نتیجه عوامل محیطی هستند که از ضعف مدیریت و رهبری نشأت می‌گیرند. شما نسل هزاره‌ای‌ها اگر می‌خواهید آموزش ببینید، باید قابل آموزش باشید. اگر می‌خواهید یاد بگیرید باید به این کار تمایل داشته باشید. اگر می‌خواهید از تجربیات خود نهایت بهره را ببرید، باید بتوانید خوب ببینید. این یک رابطه یک سویه نیست.

 9 حقیقت ناگواری که نسل جدید جویای کار باید آن‌ها را بشوند!
۵- هر محیط کاری موافقین و مخالفین خود را دارد. مهم این است که شما از آن‌ها چه می‌سازید

هیچ محیط کاری “کامل” و بی‌عیب و نقص نیست. حتی بهترین آن‌ها یعنی محیط‌های کاری نسل هزاره‌پسند نیز چالش‌های خودش را دارد. ارزش واقعی که شما از محیط کار استخراج می‌کنید، بستگی به چیزهای مفیدی دارد که ارائه می‌دهید. ممکن است بدترین کارفرمای دنیا را داشته باشید، ممکن است بیشتر از آنچه که دوست دارید، کار انجام می‌دهید؛ اما در نهایت درس‌هایی که می‌آموزید نتیجه خط فکری خود شما هستند. می‌توانید به آن‌ها‌ به چشم عقوبت نگاه کنید یا به چشم فرصت. سعی کنید از دیگران درس بگیرید، مهم نیست چقدر کوچک باشد.

۶- موفقیت درازمدت یعنی دانستن چیزهایی که شما نمی‌دانید

بسیاری از جوانان سعی دارند با یک پرش خود را به بالای نردبان برسانند. ۹ ماه در جایی کار می‌کنند و بعد آن جا را ترک کرده به سراغ جای دیگری می‌روند. اغلب در مورد مهارت‌هایشان اغراق می‌کنند به امید این که حقوق بالاتری نصیبشان شود. اما این به معنی موفقیت نیست. اگر واقعاً می‌خواهید در کاری که انجام می‌دهید، موفق باشید؛ باید به دنبال فرصت‌های شغلی باشید و همچنین راه‌هایی برای آموختن چیزهایی که هنوز نمی‌دانید. کسی که شکست را تجربه می‌کند، از دانسته‌ها و ندانسته‌های خود هیچ شناختی ندارد. دانستن چیزهایی که نمی‌دانید، طول عمر شما را زیاد می‌کند و موجب می‌شود تا بتوانید با چالش‌های پیش رو مواجه شوید و بر آن‌ها فائق بیایید و مهارت‌های خود را افزایش دهید.

 9 حقیقت ناگواری که نسل جدید جویای کار باید آن‌ها را بشوند!
۷- حقوق ماهیانه شما از آسمان نازل نمی‌شود

یکی از متواضع‌ترین چیزهای این جهان، کار کردن برای یک کسب و کار کوچک است ( که کمتر از ۱۰ کارمند دارد)، این گونه می‌توانید تاثیر کارتان را در آن شرکت ببینید.

اکثر کسانی که وارد نیروی کار می‌شوند به فکر حقوق، روزهای تعطیل و چیزهایی از این قبیل هستند. آن‌ها فکر می‌کنند تحصیلات دانشگاهی یعنی آن‌ها شایسته این امکانات هستند، بدون آن که سوالی از آن‌ها پرسیده شود. وقتی برای یک کسب و کار کوچک کار می‌کنید، متوجه می‌شوید که شغلی که دارید نتیجه سخت کوشی و تلاش عده‌ای است که نان سر سفره شما می‌آورند. آن‌ها هر روز جاده را صاف می‌کنند تا زندگی را برای خود بسازند، شرکت را سرپا نگه دارند و مهمتر از همه مطمئن شوند که شما حقوق ماهیانه خود را دریافت می‌کنید. اما این که فکر کنید که می‌توانید بدون کار کردن یا بدون اهمیت قائل شدن برای کارتان، فقط چک‌های حقوقتان را جمع کنید؛ دیدگاه اشتباهی است. چیزی که باید بدانید این است شغل شما حق مسلم شما نیست. پولی که می‌گیرید از جیب دیگران است و از آسمان نازل نمی‌شود.

۸- هیچ کس بدهکار شما نیست

می‌خواهید رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید؟ می‌خواهید کار خودتان را داشته باشید و برای خودتان کار کنید، دور دنیا بگردید و آنگونه می‌خواهید زندگی کنید؟ شاید اکثر آدم‌ها شرایط رسیدن به رویاهایشان را نداشته باشند. اما هر کسی مطمئناً حرف زدن در مورد آن‌ها را دوست دارد. در زندگی، هیچ کس کار به شما بدهکار نیست. هیچ‌کس  مشتری به شما بدهکار نیست. هیچ‌کس حقوق ماهیانه به شما بدهکار نیست. همه این‌ها را باید خودتان بدست بیاورید. پس به جای صحبت کردن در مورد این که می‌خواهید شغل‌تان چگونه باشد، خودتان در جهت یافتن چنین شغلی گام بردارید.

۹- شغلی را پیدا کنید که تلاش جانبی شما را کامل می‌کند

 در صورت امکان شغل روزانه‌ای را پیدا کنید که شغل جانبی شما را کامل می‌کند، با این کار احتمال موفقیت شما چند برابر می‌شود. مثلاً اگر قرار است شغل نویسندگی را دنبال کنید، در طول روز به کارهایی همچون بازاریابی دیجیتالی مشغول شوید و شب‌ها به نویسندگی بپردازید. با گذشت زمان تلاش‌های جانبی شما به شغل اصلیتان تبدیل می‌شود.


منبع: برترینها

۶ درس مهمی که باید به کودکان خود بیاموزید

همه ما بهترین ها را برای فرزندان مان می خواهیم؛ می خواهیم که یک عمر طولانی و زندگی پررونق و شادی داشته باشند، اما متاسفانه هیچ راهی برای تضمین این اهداف وجود ندارد. با این وجود، کارآفرینی بهترین مسیر برای تحقق آنها است.

راه اندازی کسب و کار خودتان یک راه برای ثروتمند شدن را در پیش پای شما می گذارد. با انجام یک کار ارزشمند شادمانی و رضایت درونی کسب می کنید و با کسب استقلال می توانید تصمیمات زندگی تان را خودتان بگیرید و سرنوشت تان را خودتان رقم بزنید.

حتی اگر کودکان شما کارآفرین نشوند، داشتن طرزفکر کارآفرینی می تواند باعث پیشرفت آنها در زندگی شود.

اما چطور می توانید فرزندان خود را مقید کنید تا چنین مسیری را دنبال کنند و به نحوی کارآفرین شوند؟

موارد زیر شش درس هستن که باید به کودکان خود بیاموزید:

  1. «پتانسیل تو محدودیتی ندارد.»

چه به دنبال کسب درآمد باشید یا فقط بخواهید دنبال کنندگان خود را در رسانه های اجتماعی افزایش بدهید، در هر صورت اگر مصمم باشید، هیچ محدودیتی برای دستاوردهای شما وجود ندارد. این درسی است که باید به کودکان خود انتقال بدهید. داشتن ایده های بزرگ و اهداف بلندپروازانه شما را مجبور می کند تا بیشتر تلاش کنید و بالاخره باعث کسب دستاوردهای بیشتری در زندگی تان خواهد شد. اگر تصور کنید که محدودیت دارید، شایسته برخی از موفقیت ها نیستید یا اینکه دنبال کردن رویاهایتان غیرممکن است، در اینصورت همین پیش بینی به حقیقت خواهد پیوست. به کودکان خود یاد بدهید که اگر به اندازه کافی تلاش کنند، از پس انجام هر کاری که بخواهند بر می آیند.

  1. «شکست ایرادی ندارد.»

یک تحقیق که توسط محققان فرانسوی انجام شد نشان داد که کودکانی که این جمله را می شنوند عملکرد بهتری پیدا می کنند. شکست یکی از اجزای لاینفک کارآفرینی است. اغلب کارآفرینان در ابتدای کار خود با شکست روبرو می شوند و گذشتن از این مرحله برای شروع حرکت بعدی ضروری است.

اگر از شکست می ترسید اصلا نباید به کارآفرینی فکر کنید. متاسفانه در فرهنگ ما شکست ننگ به حساب می آید. به کودکان خود بگویید که هر شکست فقط یک درس است؛ یک تجربه آموزشی که می تواند برای پیشرفت بیشتر در زندگی از آن استفاده کند.

  1. «ایده های تو مهم هستند.»

ایده پردازی در کارآفرینی حرف اول را می زند. واضح است که پیش از آنکه بتوانید کسب و کار خود را آغاز کنید به یک ایده درخشان نیاز دارید، اما برای رشد و حل مشکلات و شرایط دشواری که در روند کار نیز پیش می آیند به ایده های خوب و خلاقانه نیاز خواهید داشت. مخصوصا اگر به ایده پردازی عادت نداشته باشید یا ذهن خلاقی نداشته باشید، تولید ایده بسیار دشوار خواهد بود. به کودکان خود بیاموزید که ایده هایشان اهمیت دارد، و به هر ایده ای که به ذهنشان می رسد با توجه و علاقه گوش کنید. این کار باعث می شود که با خیال راحت تری ایده پردازی کنند و به افزایش اعتماد به نفس شان در توضیح و اجرای آن ایده ها کمک می کند.

  1. «پیش بینی زندگی دشوار است.»

اگر کسب و کاری را با یک برنامه انعطاف ناپذیر و طرز فکر توأم با یکدندگی آغاز کنید، احتمالا با مواجهه با اولین مشکل به زمین خواهید خورد. حقیقت این است که پیش بینی همه چیز غیرممکن است. شاید تحقیقات شما درباره بازار آنطور که فکر می کردید دقیق نبوده باشد، یا شاید ناگهان یک رقیب جدید ظاهر شود یا بازار بی ثبات شود.

جلب توجه کودکان به غیرقابل پیش بینی بودن زندگی به آنها کمک می کند تا از تمرکز بیش از حد روی یک ایده یا یک مسیر خاص خودداری کنند. علاوه بر این، چنین نگرشی به آنها کمک می کند تا مهارتهای سازگاری و انعطاف پذیری -که برای راه اندازی و مدیریت کسب و کار حیاتی هستند- را در خود تقویت کنند.

  1. «تصمیم گیری درست، زمانبر است.»

گاهی تصمیم گیری آسان است، اما در بیشتر اوقات با ابهام و تردید روبرو می شویم. در هر دو حالت، روشهای درست و غلطی برای تصمیم گیری وجود دارند. تصمیمات فرزند شما در کودکی شاید در حد انتخاب کفش و کیف مدرسه اش باشد، اما یادگرفتن قواعد تصمیم گیری صحیح باعث می شود که در هر شرایطی تصمیمات بهتری بگیرد، حتی هنگامی که یک سازمان چندمیلیاردی را مدیریت می کند.

به کودکان خود کمک کنید تا تفاوت بین حس درونی و اطلاعات ملموس را درک کنند و روش بررسی مزایا و معایب گزینه های مختلف را یاد بگیرند. مهارت تصمیم گیری در موقعیت های بیشماری برای آنها کارساز خواهد بود.

  1. «گوش دادن اهمیت دارد.»

مهارت گوش دادن (شنیدن همراه با توجه) یکی از مهم ترین مهارتهای ارتباطی است که کودکان باید کسب کنند. فرزندان شما از این طریق می توانند شراکت ها و دوستی های بهتری را شکل بدهند و ارتباطات موثرتری را ایجاد کنند، توجه توأم با احترام بیشتری را دریافت کرده و درک بهتری نسبت به آنچه که در مردم تاثیر می گذارد پیدا می کنند؛ و همین باعث می شود که فروشندگان و بازاریاب های بهتری شوند.

آموزش گوش دادن به عنوان یک مهارت دشوار است، اما یکی از بهترین کارهایی که در همین راستا می توانید انجام بدهید این است که نشان بدهید که خودتان یک شنونده فعال هستید و در واقع، این مهارت را عملاً به آنها آموزش بدهید.

البته تضمینی وجود ندارد که آموختن این درسها به شکل سحرآمیزی فرزند شما را به یک کارآفرین تبدیل کند؛ برخی از انسانها از مادر زاده شده اند تا کارآفرین شوند و شاید برای بقیه اینطور نباشد. اما در هر صورت، این درسهای ارزشمند باعث می شوند که فرزند شما تصمیمات خود را با اعتماد به نفس بیشتری بگیرد، با تمرکز بیشتری به دنبال چیزی که در وجودش چراغ شادی را روشن می کند برود و در نهایت از زندگی خود راضی تر باشد.

بنابراین، سعی کنید که ریسمان این درسها را در میان تار و پود زندگی روزمره خود ببافید و به کودکان خود یادآوری کنید که واقعا چه چیزهایی در زندگی اهمیت دارند.


منبع: گویا آی‌تی

بهترین کپشن های اینستاگرام و نکات مربوط به آنها

اینستاگرام یکی از موثرترین رسانه‌های اجتماعی عکس محور موجود است. این شبکه‌ی اجتماعی می‌تواند فرآیند رشد و توسعه‌ی کسب و کارها را تسهیل کرده و سبب افزایش میزان فروش شود. با توجه به عکس محور بودن این رسانه می‌توان گفت که در حقیقت این نوشتن کپشن متفاوت است که می‌تواند سبب جذب مخاطب و افزایش تعامل با او شود.

به بیان دیگر محتوای تصویری و کپشن اینستاگرام دست به دست هم می‌دهند تا فرآیند جذب مخاطب و تعامل با او را تا جای ممکن افزایش دهند. در واقع می‌توان گفت که در عصر حاضر کیفیت کپشن اینستاگرام برندها وجه تمایز بین آن‌ها را نشان می‌دهد. بهتر است بدانید که بر خلاف تصور بسیاری از افراد که کپشن نویسی را امری ساده می‌دانند، این بخش مهم‌ترین و حیاتی‌ترین بخش در انتشار یک پست اینستاگرامی است. از این‌رو در این مطلب نکات مهمی که در ارتباط با نوشتن کپشن اینستاگرام باید مورد توجه قرار گیرند، گردآوری شده است.

نکات مهمی که در ارتباط با کپشن اینستاگرام باید مورد توجه قرار گیرد

۱) مخاطبان خود را بشناسید

شناخت مخاطب موثرترین و مهم‌ترین گام در نوشتن یک کپشن مناسب است. زیرا معمولا محتوای هر رسانه متناسب با نوع مخاطب آن انتخاب می‌شود تا بتواند با درگیر کردن احساسات مشتری او را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین کپشن اینستاگرام باید به گونه‌ای انتخاب شود که برای مخاطب آن قابل درک و ملموس باشد. نوشتن کپشنی که متناسب با اطلاعات مخاطب است سبب ایجاد حس همدلی در او می‌شود. از این رو می‌تواند رضایت مشتریان را جلب کند.

۲) شعار تبلیغاتی برند خود را مشخص کنید

همانگونه که هنگام بررسی عوامل موثر در محبوبیت برند کیت کت گفته شد داشتن شعار تبلیغاتی یکی از عوامل توسعه و موفقیت برند است. استفاده از این شعار تبلیغاتی در بسته‌بندی محصولات و پست‌های شبکه‌های اجتماعی می‌تواند تاثیر مثبتی در بازاریابی یک برند داشته باشد. در صورتی که این شعار تبلیغاتی بتواند در قسمت پایانی کپشن تمام پست‌ها قرار بگیرد، هماهنگی خاصی را در بین پست‌ها ایجاد می‌کند. از آنجایی هم که کپشن پست‌های اینستاگرام تاثیر زیادی بر مخاطبان دارد، می‌تواند با تثبیت نام برند در ذهن مشتری میزان فروش را افزایش دهد.

با رعایت این ۸ نکته ساده کپشن اینستاگرام قدرتمندی تهیه کنید 
۳) کپشن کوتاه و جذاب بنویسید

این نکته را به یاد داشته باشید که کاربران شبکه‌ی اجتماعی اینستاگرام معمولا علاقه‌ای به خواندن ادامه کپشن در قسمت بیشتر بخوانید ندارند. بنابراین از آنجایی که تنها جملات نخست کپشن اینستاگرام مورد مطالعه قرار می‌گیرند. بهتر است کپشنی کوتاه اما بسیار جذاب برای پست‌های رسانه‌های اجتماعی خود تهیه کنید. جملات جذاب باعث می‌شود کاربر تصمیم به مطالعه ادامه مطلب و مراجعه به لینک مربوطه می‌گیرد.

۴) کپشن اینستاگرام را با کلمات کلیدی آغاز کنید

کلمات آغازین کپشن اینستاگرام مهم‌ترین بخش پست اینستاگرام برند شما است. اگر بتوانید کپشن خود را با کلمات کلیدی جذب کننده‌ای آغاز کنید، نیمی از مسیر را طی کرده‌اید. اگر کلمات شما قدرت جلب نظر مشتری را در نگاه اول داشته باشد می‌تواند ادامه مسیر را با اطمینان بیشتری طی کنید. بنابراین شناخت مشتری و آگاهی از علم روانشناسی می‌تواند در انتخاب کلمات کلیدی جادویی کمک زیادی به شما بکند.

۵) سوال بپرسید

طرح سوالات نظرسنجی در پایان کپشن اینستاگرام می‌تواند سبب افزایش تعامل با مخاطبان شود. نظرسنجی و طرح سوالات اثربخش علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن احساسات مخاطب تعامل برند با مخاطبان را نیز افزایش می‌دهد. طرح سوالات خاص با به چالش کشیدن مشتری می‌تاند ذهنیت مثبتی نسبت به برند در مشتری ایجاد کند.

طرح سوالات خاص با به چالش کشیدن مشتری می‌تواند ذهنیت مثبتی نسبت به برند در مشتری ایجاد کند.

۶) کپشن را تا هر جا که لازم است ویرایش و بازنویسی کنید

به عنوان یک فرد حرفه‌ای که مدیرت شبکه‌های اجتماعی یک برند را به عهده دارید از سعی و خطا و اجرای استراتژی‌های مختلف نترسید. ممکن است برای رسیدن به یک کپشن ایده‌آل لازم باشد که چندین بار به ویرایش و بازنویسی آن بپردازید. فراموش نکنید که پست‌های شبکه‌های اجتماعی شما بارها توسط مخاطبان جدیدی مرور می‌شوند. بنابراین کپشن پست‌های قدیمی خود را نیز تا جایی که نیاز است تغییر دهید و از نو بنویسید تا بیشترین تاثیر را بر مخاطب بگذارد.

۷) از هشتگ‌های مناسب استفاده کنید

استفاده از هشتگ‌های مناسب در کپشن اینستاگرام تاثیر به سزایی در بازدید پست‌های آن دارد. برای تاثیرگذاری بیشتر پست‌ها لازم است که هشتگ‌ها با هوشمندی انتخاب شوند تا بتوانند اهداف برندها را تحت پوشش قرار دهند. در استفاده از هشتگ این نکته را فراموش نکنید که نباید هشتگ‌ها سبب ناخوانایی کپشن اینستاگرام شوند. زیرا در این صورت تاثیر منفی بر روی ذهن مشتری ایجاد می‌شود.

۸) از ایموجی استفاده کنید

کپشن اینستاگرام نیز مانند تلگرام به کمک ایموجی‌ها قابل فهم‌تر و جالب‌تر خواهد بود. بسیاری از مخاطبان با مشاهده‌ی ایموجی اشتیاق بیشتری نسبت به خواندن ادامه مطلب از خود نشان می‌دهند. بنابراین به کمک ایموجی‌ها می‌توانید تاثیر کپشن اینستاگرام را چندین برابر کنید.


منبع: برترینها

چرا بازاریابی ویروسی؟!

بازاریابی ویروسی یکی از  انواع بازاریابیست که بازاریابی ایمیلی و بازاریابی در شبکه های اجتماعی را پوشش می دهد. این نوع بازاریابی به دلیل همه گیر و فراگیر بودن، ویروسی نامیده شده است. در این نوع بازاریابی، اطلاعات و محتوا مانند ویروس با سرعت بالا و تعداد زیاد منتشر میگردد .این نوع بازاریابی به دلیل ارزانی و بدون محدودیت بودنش، اثرگذاری بالایی دارد از این رو این شیوه بازاریابی به صاحبان کسب و کار بویژه کارآفرینان و استارت آپ ها پیشنهاد میگردد.

اگر میخواهید با این شیوه بازاریابی بیشتر آشنا شوید و آن را در تجارت خود به کار گیرید، با ما در این مقاله همراه شوید …

واگیری اجتماعی در بازاریابی ویروسی

اثر اجتماعی و حرف هایی که دهان به دهان می چرخند؛ مردم عاشق حرف زدن اند؛ دوست دارند شایعه ها، اطلاعات و اخبار داغ را به هم بگویند. ما دوست داریم با دوستان خود درباره ی جاهای جدیدی که برای سفر بعدی پیدا کرده ایم، صحبت کنیم. دوست داریم… حرف بزنیم.

حرف های شفاهی(بازاریابی شفاهی، یا دهان به دهان) و نفر به نفر به دو دلیل کلیدی از تبلیغلات موثرتر است.

اول اینکه قانع کننده تر است.

تصور کنید چند ماه است که قصد خرید ماشین دارید، بعد از تحقیقات فراوان مطمئن می شوید و تصمیم گرفتید یک ماشین هیوندای بخرید. اما شب قبل از خرید دوستتان می گوید که من هیوندای داشتم، نکند هیوندای بگیری! هیوندای روغن سوزی دارد، موتورش هم صدا می دهد و…آیا شما که قصد خرید هیوندای داشتید، بازهم هیوندای خرید می کنید؟

دوم اینکه هدف حرف های شفاهی مردم مشخص تر است.

حرف های شفاهی و فرد به فرد دقیقاً آنجایی صورت می گیرد که شنونده به مطلع شدن از آن احتیاج دارد. یا به بیانی دیگر، این حرف ها از یک دهان به آن گوش مشتاقی می رسد که از بحث در آن باره چیزی دستگیرش شود.

چرا بازاریابی ویروسی ؟!

شش قاعده برای همه گیر شدن در بازاریابی ویروسی           

قاعده ی اول در بازاریابی ویروسی : اعتبار اجتماعی

ما چیزهایی برای دیگران تعریف می کنیم که وجهه ی اجتماعی مان را بهتر کند.

مردم وقتی درباره ی محصول یا ایده ی خاصی حرف می زنند چه شکلی به نظر می رسند؟

اکثر ما دوست داریم باهوش به نظر برسیم نه خنگ؛ پولدار دیده شویم نه بی پول؛ جذاب و باحال باشیم نه دیلاق و بی خاصیت؛

درست مثل نوع لباس پوشیدن و انتخاب ماشینی که پشت اش میشینیم. آنچه درباره اش حرف می زنیم، مستقیم روی دیگران نسبت به ما اثر می گذارد. این همان اعتبار اجتماعی است.

چیزهای باحال(مانند سیگار کشیدن آقای مهران مدیری جلوی دوربین) باعث می شود مردم حس زبلی و آگاه بودن از اخبار خاص و مخفی داشته باشند. پس اگر می خواهیم مردم درباره مان حرف بزنند باید پیامهایی بسازیم که این حس های خاص و جالب را در آنها زنده کند. باید بتوانیم ویژگی های منحصر به فرد درونی خودمان را پیدا کنیم و کاری کنیم مردم فکر کنند از ما هستند. فکر کنند خودی هستند. باید بازی هایی را به کار گیریم که از آن طریق بخواهند و بتوانند خودشان را به دیگران نشان دهند.

قاعده ی دوم در بازاریابی ویروسی : زنجیره ها

زبان، ترجمان ذهن است

چطور یاد مردم می افتد که درباره ی محصول یا ایده ی ما حرف بزنند. منظور از زنجیره ها همان رابط هایی ست که باعث می شود مردم درباره ی مباحث مرتبط فکر کنند.

باید محیطی فراهم باشد که مردم را بیشتر یاد محصول ما بیندازد. یعنی یک راها ارتباطی بین محیط و محصول ایجاد کنید که این زنجیره ها را بسازند.

قاعده ی سوم در بازاریابی ویروسی : احساسات

اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، به دیگران هم درباره اش می گوییم.

پس چطور می توانیم پیام هایی بسازیم که حس خاصی را در مردم ایجاد کنند؟ مطالب مُسری به طور طبیعی نوعی احساس را در انسان، زنده می کند. برای اینکه چیزی در بین مردم به اشتراک گذاشته شود باید حسی متفاوت را در بیننده ایجاد کند. به طور کلی دو دلیل برای اشتراک گذاری مطالب وجود دارد،: یا جالب اند یا مفید!

مثال: شرکت مرسدس بنز در یک آزمایش یکی از خودروهای خود را با ۱۸۰ کیلومتر در ساعت به یک دیوار می کوبد. به جز آزمایش کننده ها هیچ کس دنبال نتیجه نمی رود، اما ظرف یک روز میبینیم کلیپشان بیش از ۵۰ میلیون بازدید، هزاران اشتراک گذاری فقط در یوتیوب داشته است. چرا؟

قاعده ی چهارم در بازاریابی ویروسی : عمومیت

اگر بعضی ها از محصول ما استفاده می کنند یا مطابق با میل ما رفتار می کنند، بقیه می بینند؟

مردم به هم نگاه می کنند و همان کارهایِ هم را انجام می دهند. این جمله به این سادگی ها هم نیست، فقط درباره ی یک تقلید ساده حرف نمی زنند. هر چیزی که ملموس تر است، پیروی از آن هم ساده تر است. هرچه این تقلید بیشتر اتفاق بیفتد احتمال همه گیر شدنش هم بیشتر است.

قاعده ی پنجم در بازاریابی ویروسی : ارزش کاربردی ((اخبار پربار))

چطور می توانیم چیزهایی بسازیم که به نظر مفید برسند؟

مردم دوست دارند به هم کمک کنند. پس اگر بتوانیم نشان شان بدهیم که محصول مان به نوعی صرفه جویی در وقت و پول است یا برای سلامتی شان مفید است، بدون تردید، سر زبانشان افتاده ایم.

در دنیای امروزی که تقریباً تمام انسانها از اطلاعات مفید روز اشباع شده اند، باید کاری کنیم که به چشم بیاییم. باید بفهمیم از دید مردم چه چیزی «خوب» محسوب می شود. باید آن ویژگی خوب و مثبتی را که قرار است در اختیار جامعه بگذاریم کاملا روشن کنیم. چه از نظر مالی چه هر چیز دیگر!

قاعده ی ششم در بازاریابی ویروسی : داستان سازی

فکر می کنید ایده هایمان را را تا چه بازه ای می توانیم گسترش دهیم؟

مردم علاوه بر اطلاعاتی که در اختیار هم می گذارند، کلی هم داستان، سر هم می کنند. ولی هر داستانی درست مثل قصه های مادربزرگ ها، درس های اخلاقی خودش را دارد. اطلاعات، در پوشش درست سخن گفتن پخش می شود.

پس ما هم باید قصه ی خودمان را بسازیم و آن جزئیات ایده هایمان را که هر شنونده ای دوست دارد به بغل دستی اش بگوید، در آن جا دهیم. ولی کاری که در اصل باید بکنیم، خیلی بیشتر از یک داستان سازی بزرگ است. باید قصه ای سر هم کنیم که ارزش تکرار داشته باشد.

در نهایت با یک جمله شش قاعده همه گیر شدن در بازاریابی ویروسی را بیان می کنیم:

محصولات و ایده هایی که اعتبار اجتماعی دارند و زنجیره وار به هم متصل اند، احساسات عام مردم را بر می انگیزند و با داستان های روزمره در هم تنیده شده اند.


منبع: برترینها

پایدارترین شرکت های سال ۲۰۱۷

برترین ها: در حالی که سال ۲۰۱۶ بین گرم ترین سال ها در رتبه دوم قرار دارد و با توجه به موضوعاتی نظیر بالا بودن دستمزد کارهای اجرایی و تنوع در روش های کسب اطلاعات، شاید کنجکاو باشید تا بدانید که کدامیک از شرکت ها به پایداری در بازار کسب و کار اهمیت بیشتری داده اند. از سال ۲۰۰۵ شرکت نایتز، مجله و شرکت تحقیقاتی که که در شهر تورنتو واقع شده، لیستی از ۱۰۰ شرکت پایدار در بازار کسب و کار را در دنیا تهیه کرد. مجله نایتز بر اساس اطلاعاتی که در دسترس عموم بود و با توجه به ۱۴ معیار کلیدی به ارزیابی شرکت های بزرگ در زمینه مدیریت منابع انسانی و مالی می پردازد.

شرکت نایتز برای رتبه بندی ۴۰۰۰ شرکت  را با ارزش مالی حداقل ۲ بیلیون دلار مورد برسی قرار داد. بر عهده گرفتن چنین تحقیقات متمرکزی چیزی حدود ۱۰۰۰ ساعت در سال نیاز به صرف وقت دارد. شرکت نایتز تنها نسخه مربوط به سال ۲۰۱۷ را منتشر کرده است و نتایج نهایی را در مجمع جهانی در داووس سوئد اعلام خواهد کرد.

رتبه نخست به هلدینگ آلمانی زیمنس تعلق گرفت که در زمینه های متفاوتی از تأسیسات نیروگاهی گرفته تا دستگاه های تصویربرداری پزشکی فعالیت می کند. زیمنس از نظر مصرف انرژی کارآمدترین شرکت بوده که نسبت به شرکت های دیگر بیشترین بازده را به ازای مصرف هر کیلوات انرژی داشته است. این شرکت در بین ۱۴ فاکتور انتخابی رکوردار بوده و تقریبا در همه فاکتور های انتخابی بالاترین رتبه را به دست آورده است. برای نمونه زیمنس در فاکتور تولید کمترین مقدار کربن و داشتن کمترین اخراجی کارکنان در بهترین رتبه بوده است. این مجموعه بخش مجزا و در حال گسترشی را صرف ایجاد زیرساخت های سازگار با محیط زیست کرده است. سیستم های سرمایشی و گرمایشی سبز جزء تلاشهای مؤثر در این زمینه می باشد.

شرکت بیمه استوربرند ای اس ای از نروژ در رتبه دوم این لیست قرار گرفت. در بین همه فاکتورها استوربرند در زمینه دستمزد اجرایی بالاترین رتبه را داشته است. دستمزد مدیرعامل شرکت استوربرند فقط دوازده برابر کارمندان عادی این شرکت می باشد. شاید این فاصله در دستمزد زیاد به نظر بیاید ولی در میان شرکت های فعال در MSCI، بازار جهانی سهام که طیف گسترده ای از شرکت ها را در سرتاسر دنیا معرفی می کند، مدیرعاملانی هستند که  ۱۱۵ برابر کارمندانشان دستمزد دریافت می کنند.

توبی هیپز مؤسس شرکت نایتز و منتقد حقوق های فضایی مدیر عاملان می گوید:”مردم اسکاندیناوی در فعالیت های تجاری عقلانی تر عمل می کنند. هنوز مدرک علمی قانع کننده ای را ندیده ام که نشان دهد که با پرداخت دستمزد بیش از اندازه بازده بیشتری خواهی داشت.”

سیسکو، شرکت شبکه فن آوری از آمریکا از بین ۱۰۰ شرکت برگزیده در رتبه سوم قرار گرفت. این شرکت به ویژه در بیشتر ارزیابی های مختلف  شرکت نایتز عملکرد خوبی از خود نشان داده است: بنا بر گفته های هیپز ۳۸% از مدیران ارشد شرکت سیسکو را زنان تشکیل می دهند. در حالی در بین شرکت های فعال در بازار جهانی سهام بالاترین درصد ۲۱% است. در حال حاضر شرکت نایتز تنوع نژادی را در مطالعات خود جای نداده است چرا گه به گفته هیپز اطلاعات موجود در این زمینه موثق نیستند و زمان زیادی نیاز است تا اطلاعات مستند به دست بیاید.

هیپز به چندین مورد اشاره می کند که ۱۰۰ شرکت برتر جهانی را از کشورهای فعال در بازار جهانی سهام (ACWI) متمایز می کند. در ۸۰% صد موارد  از ۱۰۰ شرکت جهانی مدیران ارشد پاداش بالاتری دریافت خواهند کرد اگر عملکرد شرکت آنها با اهداف پایداری مطابقت داشته باشد در حالی که در بازار جهانی سهام تنها به ۲۳% از شرکت ها چنین پاداشی پیشنهاد می شود. از طرف دیگر در بین شرکت جهانی متوسط دستمزد مدیر عاملان ۸۰ برابر کارمندان پایه می باشد این در حالی است که در بازار جهانی سهام متوسط دستمزد مدیرعاملان ۱۱۵ برابر کارمندان متوسط آن شرکت است.

دستمزد بازنشستگی در ۱۰۰ شرکت برتر جهانی برای هر کارمند نسبت به شرکت های بازار جهانی سهام (ACWI) تقریباً دو برابر است. در بین ۱۰۰ شرکت برتر جهانی ۲۸% کرسی های هیئت مدیره توسط زنان اشغال شده است این در حالیست که در شرکت های بازار جهانی سهام تنها ۲۱% از این کرسی ها به زنان اختصاص دارد.علاوه بر این شرکت های برگزیده در این لیست ۲۵% بیشتر در مصرف انرژی کارآمد عمل کرده اند.
ممکن است که فکر کنید شرکت هایی که سرمایه گذاری سنگینی بر روی پایداری دارند متحمل هزینه های بیشتری شده و سودآوری کمتری دارند. اما شاخص سهام این ۱۰۰ شرکت چیز دیگری را نشان می دهد. اگر کسی در سال ۲۰۰۵ تنها ۱۰۰ دلار در یکی از این شرکت ها سرمایه گذاری کرده باشد این عدد در سال ۲۰۱۶ به ۲۳۲ دلار رسیده است. این در حالی است که اگر کسی در یکی از شرکتهای برتر ACWI سرمایه گذاری کرده باشد این عدد به ۲۰۸ دلار رسیده است. به عبارت دیگر بازده ۱۰۰ شرکت برتر ۲۴% بیشتر از شرکت های ACWI است.

شرکت هایی که بزرگترین سهم را در این داشته اند به ترتیب آمریکا (۱۹)، فرانسه (۱۲)، بریتانیا (۱۱)، کانادا(۶)، آلمان (۶)، هلند (۵) می باشند.

شرکت های پایدار در جهان ۲۰۱۷ – فهرست کامل

(نام شرکت | کشور | صنعت)

۱٫زیمنس AG | آلمان | صنایع

 پایدارترین شرکت های سال 2017

۲٫استوربرند ASA | نروژ | مالی

۳٫ سیسکو سیستم  | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۴٫ بانک دانسکه A / S | دانمارک | مالی

۵٫ گروه ING | هلند | مالی

۶٫ بانک مشترک المنافع استرالیا | استرالیا | مالی

۷٫کنینگ لکه فیلیپس NV(Koninklijke Philips NV) | هلند | صنایع

۸٫ جانسون و جانسون | ایالات متحده آمریکا | مراقبت های بهداشتی

۹٫کنینگ لکه  DSM NV(Koninklijke DSM NV) | هلند | مواد

۱۰٫ ENAGAS SA | اسپانیا | خدمات رفاهی

۱۱٫ داسو سیستمز(Dassault Systemes )| فرانسه | فناوری اطلاعات

۱۲٫ DERWENT لندن PLC | بریتانیا | مشاور املاک

۱۳٫  سنتریکا PLC | بریتانیا | خدمات رفاهی

۱۴٫ . مک کورمیک McCormick & Co Inc/MD) )| ایالات متحده آمریکا | کالاهای اساسی مصرفی

۱۵٫ هنکل AG و شرکت KGaA | آلمان | کالاهای اساسی مصرفی

 پایدارترین شرکت های سال 2017

۱۶٫ Bayerische Motoren Werke AG | آلمان | کالاهای اساسی مصرفی

۱۷٫ موسسه اعتباری Agricole SA | فرانسه | مالی

۱۸٫ نوکیا OYJ | فنلاند | فناوری اطلاعات

۱۹٫ لوازم آرایشی SA(Natura Cosmeticos SA )| برزیل | کالاهای اساسی مصرفی

۲۰٫ اینتنسا سانپائولو SPA | ایتالیا | مالی

۲۱٫ Holmen  AB | سوئد | مواد

۲۲٫ سینگنتا (Syngenta AG )AG | سوئیس | مواد

۲۳٫ NESTE OYJ  | فنلاند | انرژی

۲۴٫ آلرگان PLC(Allergan plc) | ایالات متحده آمریکا | مراقبت های بهداشتی

۲۵٫ کسکو  Kesko OYJ)OYJ )| فنلاند | کالاهای اساسی مصرفی

۲۶٫ IBERDROLA SA |  اسپانیا | خدمات رفاهی

 پایدارترین شرکت های سال 2017

 
۲۷٫  اشنایدر الکتریک SE | فرانسه | صنایع

۲۸٫ ویویندی SA | فرانسه | کالاهای مصرفی اختیاری

۲۹٫ تلویزیون فرانسه ۱ | فرانسه | کالاهای مصرفی اختیاری

۳۰٫ توسعه شهر با مسئولیت محدود(City Developments Ltd) | سنگاپور | مشاور املاک

۳۱٫ TOTAL SA | فرانسه | انرژی

۳۲٫  گروه مارکس و اسپنس PLC | بریتانیا | کالاهای مصرفی اختیاری

۳۳٫ پیرسون PLC | بریتانیا | کالاهای مصرفی اختیاری

۳۴٫ DNB ASA | نروژ | مالی

۳۵٫  POSCO | کره جنوبی | مواد

۳۶٫  NOVOZYMES A / S | دانمارک | مواد

۳۷٫ بانک سلطنتی کانادا | کانادا | مالی

۳۸٫ لورئال SA | فرانسه | کالاهای اساسی مصرفی

۳۹٫ انبریج INC | کانادا | انرژی

۴۰٫گروه مالی شینهان با مسئولیت محدود | کره جنوبی | مالی

۴۱٫ BT گروه PLC | بریتانیا | خدمات مخابراتی

۴۲٫ BNP Paribas SA | فرانسه | مالی

۴۳٫ پژو SA | فرانسه | کالاهای مصرفی اختیاری

۴۴٫ Prologis INC | ایالات متحده آمریکا | مشاور املاک

۴۵٫ مؤسسه مالی خورشید زندگی | کانادا | مالی

۴۶٫ اسئیبی AB(Skandinaviska Enskilda Banken AB )| سوئد | مالی

۴۷٫ استات اویل (Statoil ASA ) | نروژ | انرژی

۴۸٫ گروه کوکا کولا  PLC | بریتانیا | کالاهای اساسی مصرفی

۴۹٫ آدیداس AG | آلمان | کلاهای مصرفی اختیاری

۵۰٫ بانک ملی استرالیا با مسئولیت محدود | استرالیا | مالی

۵۱٫ آسمان PLC | بریتانیا | اکالاهای مصرفی اختیاری

پایدارترین شرکت های سال 2017 

۵۲٫ مخابرات سنگاپور با مسئولیت محدود | سنگاپور | خدمات مخابراتی

۵۳٫ کلگیت پالمولیو | ایالات متحده آمریکا | کالاهای اساسی مصرفی

۵۴٫  Hennes & Mauritz  AB | سوئد | کالاهای مصرفی اختیاری

۵۵٫ بانک Hang Seng  با مسئولیت محدود | هنگ کنگ | مالی

۵۶٫ Assicurazioni Generali SpA | ایتالیا | مالی

۵۷٫  Accenture PLC | ایرلند | فناوری اطلاعات

۵۸٫ بانک تورنتو-دومینیون  | کانادا | مالی

۵۹٫ لگراند SA | فرانسه | صنایع

۶۰٫ بانک سانتاندر برزیل SA | برزیل | مالی

۶۱٫ بانک مونترال | کانادا | مالی

۶۲٫ انی (Eni SpA )| ایتالیا | انرژی

۶۳٫ اینتل | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۶۴٫ دیاگئو پی ال سی ( Diageo PLC )| بریتانیا | کالاهای اساسی مصرفی

۶۵٫ LG الکترونیک  | کره جنوبی | کالاهای مصرفی اختیاری

۶۶٫ UCB SA | بلژیک | مراقبت های بهداشتی

۶۷٫ تاکدا شرکت دارویی با مسئولیت محدود(Takeda Pharmaceutical Co Ltd) | ژاپن | مراقبت های بهداشتی

۶۸٫ نوارتیس | سوئیس | مراقبت های بهداشتی

۶۹٫ استارهاب با مسئولیت محدود | سنگاپور | خدمات مخابراتی

۷۰٫ سیسمکس( (Sysmex | ژاپن | مراقبت های بهداشتی

۷۱٫ کامیکو  | کانادا | انرژی

۷۲٫ تلففوناکتیبولاگت اریکسون(Telefonaktiebolaget LM Ericsson) | سوئد | فناوری اطلاعات

۷۳٫ هس(Hess Corp) | ایالات متحده آمریکا | انرژی

۷۴٫ دایملر AG | آلمان | کالاهای مصرفی اختیاری

۷۵٫ مایکروسافت | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۷۶٫ گروه رکیت بنکیسر(Reckitt Benckiser Group PLC )| بریتانیا | کالاهای اساسی مصرفی

۷۷٫ ولترز کلوور NV | هلند | صنایع

۷۸٫ دستگاه های آنالوگ (Analog Devices Inc) | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۷۹٫ REXEL SA | فرانسه | صنایع

۸۰٫ کرینگ | فرانسه | کالاهای مصرفی اختیاری

۸۱٫ ادواردز لایف ساینس(Edwards Lifesciences Corp) | ایالات متحده آمریکا | مراقبت های بهداشتی

۸۲٫ HP  | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

پایدارترین شرکت های سال 2017 

۸۳٫ تلنور (Telenor) | نروژ | خدمات مخابراتی

۸۴٫ اپل | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۸۵٫ شرکت دارویی استلاس (Astellas Pharma )| ژاپن | مراقبت های بهداشتی

۸۶٫ NEC  | ژاپن | فناوری اطلاعات

۸۷٫ آمادئوس آی تی گروه | اسپانیا | فناوری اطلاعات

۸۸٫ سیستم پزشکی واریان | ایالات متحده آمریکا | مراقبت های بهداشتی

۸۹٫ هلدینگ سونووا (Sonova Holding AG ) | سوئیس | مراقبت های بهداشتی

۹۰٫ اتوتک OYJ | فنلاند | صنایع

۹۱٫ مرک (Merck & Co Inc) | ایالات متحده آمریکا | مراقبت های بهداشتی

۹۲٫  جنرال میلز((General Mills Inc | ایالات متحده آمریکا | کالاهای اساسی مصرفی

۹۳٫ گروه اسمیتس PLC | بریتانیا | صنایع

۹۴٫ مواد کاربردی(Applied Materials Inc )| ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

۹۵٫هلدینگ ایاسامال | هلند | فناوری اطلاعات

۹۶٫ خدمات فرودگاهی فرانکفورت ((Fraport AG Frankfurt Airport Services Worldwide | آلمان | صنایع

۹۷٫ RELX PLC | بریتانیا | صنایع

۹۸٫ Lenovo | چین | فناوری اطلاعات

۹۹٫ جنرال الکتریک | ایالات متحده آمریکا | صنایع

۱۰۰٫  Autodesk INC | ایالات متحده آمریکا | فناوری اطلاعات

پایدارترین شرکت های سال 2017
جف کافلین، خبرنگار مجله فوربس 


منبع: برترینها

کارآفرینان به خاطر این ۱۰ نکته شکرگزار باشند

همیشه پس از مراسم شکرگزاری سالانه شروع به یادآوری و شمردن چیزهایی می کنم که چه در زندگی شخصی و چه در کسب و کارم به خاطرشان از خداوند سپاسگزارم. اگر شما هم کارآفرین هستید، احتمالا با من در مورد این مسئله هم عقیده خواهید بود.

مجله پنجره خلاقیت: همیشه پس از مراسم شکرگزاری سالانه شروع به یادآوری و شمردن چیزهایی می کنم که چه در زندگی شخصی و چه در کسب و کارم به خاطرشان از خداوند سپاسگزارم. اگر شما هم کارآفرین هستید، احتمالا با من در مورد این مسئله هم عقیده خواهید بود:

۱٫ زندگی تان را تحت کنترل دارید.

مطمئنا گاهی اوقات احساس می کنید که راه اندازی یک کسب و کار، کار استرس آوری است اما بدانید که حداقل رئیسی ندارید که تقاضاهایی غیرمنطقی از شما داشته باشد. پس مدیریت استرس یا تعادل میان کار و زندگی تان کاملا به خودتان بستگی دارد. می توانید آنقدر کار کنید و استرس داشته باشید که دچار حمله قلبی شوید یا می توانید با کودکان تان وقت بگذرانید و برخی از کارها را به کارمندان تان بسپارید.

کارآفرینان به خاطر این 10 نکته شکرگزار باشند

۲٫ کارمندان تان به شما کمک می کنند کارهای بیشتری انجام دهید.

اگر شما هم مانند من باشید، وقتی حرف کارمندان تان پیش می آید، به خودتان افتخار می کنید که افرادی را دور خود جمع کرده اید که درست به اندازه خودتان برای کسب و کار شما ارزش قائلند. من این ویژگی را مدیون فرآیند انتخاب و استخدام درستی هستم که به کار می برم و اگر شما نیز این کار را انجام دهید، باعث خواهید شد که کسب و کارتان با سرعت بیشتری رشد. کند.

۳٫ ساعت کاری انعطاف پذیری دارید

دیگر محدودیت های کار در اداره را ندارید. اگر بخواهید زمینه کاری تان را تغییر دهید، می توانید خیلی زود این کار را انجام دهید. اگرچه من مشاوران و شرکای تجاری بزرگی دارم، اما این حقیقت را که می توانم در صورت تمایل کمی جهت دهی شرکت را تغییر دهم یا چیز جدیدی را امتحان کنم خیلی دوست دارم.

۴٫ تعطیلات

بیایید با این مسئله روبرو شویم: هیچ کس دلش نمی خواهد ۳۶۵ روز سال را کار کند؛ هر چقدر هم به کارش علاقه مند باشد و از انجام دادنش لذت ببرد. به همین خاطر است که روزهای تعطیل در متعادل سازی زندگی و کسب و کار و بالا بردن سطح رضایت و شادی کارمندان و کارآفرینان اینقدر موثر هستند. اگر کارآفرین باشید، دیگر نیازی نیست در تقویم به دنبال روزهای تعطیل بگردید. من سالی چند بار با همسر و فرزندانم به مسافرت می روم و می دانم که اگر کسب و کارم را چند روزی کنار بگذارم، به مشکل بر نخواهم خورد.

۵٫ تکنولوژی که کارایی تان را افزایش داده است.

بدون گوشی های هوشمندتان چه کار می کردید؟ بدون توئیتر؟ بدون نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری؟ شرط می بندم که راه اندازی کسب و کار بدون کمک فناوری کار سختی می شد. من عاشق کشف کردن اپلیکیشن هایی هستم که کار کردن را برایم ساده تر می کنند. امروزه نسبت به پنج سال پیش راحت تر می توان صفحات اجتماعی را به روز کرد. ایمیل ها را بررسی کرد، اطلاعات مشتریان را مدیریتی کرد و مطالبی در وبلاگ نوشت. این سادگی و سرعت بیشتر باعث می شود که بتوانم به کارهای بیشتری رسیدگی کنم.

کارآفرینان به خاطر این 10 نکته شکرگزار باشند

۶٫ شبکه اجتماعی تان

شما را نمی دانم اما شرکت من CorpNet واقعا به ارتباطات اجتماعی زیادی نیاز و بستگی دارد. به افرادی که محتوای ما را به اشتراک می گذارند، در مورد محصولات مان نظر می دهند و به طور کلی باعث پیشرفت ما می شوند. ما بدون آنها نمی توانستیم به موفقیت برسیم و به همین خاطر قدرشان را می دانم. من به شخصه بیشترین تلاشم را می کنم تا هر از چندگاهی با هواداران مان تعاملی داشته باشم.

۷٫ این که می توانید در هر جایی مشغول به کار شوید.

تا به حال شده که لپ تاپ تان را بردارید و روی تخت به کارهای تان برسید؟ یا در حیاط پشتی؟ یا حتی در بالی؟! واقعا لذت نمی برید که می توانید گاهی بدون رفتن به محل کار به کارهای عقب مانده تان برسید؟ گاهی اوقات باید محیط کاری تان را تغییر دهید و اگر فکر می کنید کارهای تان را در یک کافی شاپ بهتر انجام می دهید، به نظر من به همانجا بروید.

۸٫ هیجان ایده های جدیدی که به ذهن تان می رسند.

اگر تا به حال برای شخص دیگری کار کرده باشید (و شرط می بندم که این کار را کرده اید)، احتمالا به یاد می آورید که گاهی ایده هایی ناب و عالی داشتید اما رییس بداخلاق تان اهمیتی به آنها نداده است اما در حال حاضر و در جایگاه یک کارآفرین می توانید ایده های ناب تان را به واقعیت تبدیل کنید. هیجان انگیز است.

۹٫ موفقیتی که در کسب و کار کوچک تان به دست آورده اید.

فقط محدودیت های ذهنی و کوچک بودن آرزوهای تان هستند که موقعیت مالی شما را به وجود آورده اند. شما به عنوان یک مالک کسب و کار می توانید خیلی بیشتر از دوران کارمندی به موفقیت برسید. می توانید تفاوت بزرگی در زندگی خود ایجاد کنید: کارآفرینی چیزی است که من واقعا به آن می بالم. این که بدانید کسب و کار شما در هر اندازه ای باعث ایجاد شغل هایی برای دیگران شده واقعا رضایت بخش است. همچنین موفقیت تان در عرصه کارآفرینی به اعضای خانواده تان نیز کمک می کند تا زندگی بهتری داشته باشند. این زندگی بهتر هم از لحاظ مالی شامل حال آنان شده و هم از لحاظ وقت بیشتری که می توانید با آنها بگذرانید.

کارآفرینان به خاطر این 10 نکته شکرگزار باشند

۱۰٫ ارزشی که خلق کرده اید.

زمانی که کسب و کار را راه اندازی می کنید، تفاوتی رقم می زنید. می توانید محصولاتی خلق و گرهی از مشکلات مردم باز کنید. می توانید اهمیت زیادی برای آنها داشته باشید و می توانید زندگی مردم را ارتقا دهید. صمیمانه از شما می خواهم که داشته های تان را بشمارید و قدردان شان باشید.

کارآفرین بودن به ویژه یک کارآفرین موفق بودن، موهبتی است که نصیب هر کس نمی شود.

نلی اکالپ، مترجم: شادی حسن پور 


منبع: برترینها

پرکاربردترین کانال های بازاریابی دیجیتال برای کسب و کارهای کوچک

بر اساس تحقیقی که اخیرا توسط دریپ انجام شد، وبسایت و رسانه های اجتماعی دو مورد از کانال های بازاریابی دیجیتال هستند که کسب و کارهای کوچک بیش از همه از آنها استفاده می کنند.

این تحقیق بر اساس یک نظرسنجی از ۱۰۰۳ داوطلب از میان صاحبان و مدیران کسب و کارهای کوچک ایالات متحده انجام گرفت.

تقریبا ۷۱ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی برای بازاریابی کسب و کار خود به وبسایت خود تکیه کرده بودند و بازاریابی ۶۸ درصد از شرکت کنندگان از طریق رسانه های اجتماعی انجام می گرفت.

از میان صاحبان کسب و کاری که در این نظرسنجی شرکت کردند، تنها ۲۸ درصد اعلام کردند که روی تبلیغات دیجیتال سرمایه گذاری کرده اند.

تقریبا چیزی نزدیک به ۵۸ درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک شرکت کننده در این نظرسنجی باور داشتند که معنی صفحه فرود را درک می کنند، و ۵۴ درصد نیز اعتقاد داشتند که میتوانند نرخ تبدیل را تعریف کنند.

کمتر از نیمی از صاحبان کسب و کار می توانستند عبارات مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، اتوماسیون بازاریابی (marketing automation)، قیف فروش و بازاریابی درونگرا (inbound marketing) را تعریف کنند.

تقریبا ۳۹ درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک دقیقا نمی دانستند که از فعالیت های بازاریابی خود چه مقدار بازگشت سرمایه به دست می آورند؛ به عقیده ۳۴ درصد از آنها میزان بازگشت سرمایه حاصل از بازاریابی شان قابل قبول بود. این میزان برای ۲۲ درصد غیرقابل قبول و از نظر ۶ درصد بسیار مثبت بود.


منبع: گویا آی‌تی

نقش بازاریابی درونی در عصر خرید اینترنتی

با گسترش خرید اینترنتی در عصر حاضر، تاثیر برخورد فروشنده بر تصمیم‌گیری مشتری هنگام خرید رنگ باخته است. فروشندگان و مدیران فروش عصر حاضر باید با استفاده از تکنیک‌های جدید و با داشتن درک کاملی از نقش بازاریابی درونی به افزایش فروش کمک کنند. در حقیقت می‌توان گفت که امروزه استراتژی فروش، بیشتر به سمت کمک به خریدار برای انتخاب محصول مورد نظر و سپس فروش آن محصول سوق پیدا کرده است. در این مطلب نقش بازاریابی درونی در پیشبرد استراتژی فروش را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

نقش بازاریابی درونی بر استراتژی فروش در عصر خرید اینترنتی

 
با توجه به افزایش خرید اینترنتی در عصر دیجیتال، بازاریابی درونی نقش موثری در پیشبرد استراتژی فروش کسب و کارهای اینترنتی پیدا کرده است. می‌توان گفت در عصر دیجیتال، خریدار مراحل آگاهی، توجه و تصمیم‌گیری را برای تکمیل خرید اینترنتی خود طی می‌کند. در این میان تیم فروش باید بتواند در مراحل شناسایی، برقراری ارتباط، کاوش و توصیه وارد عمل شده و مشتری را متقاعد به خرید کند.

یک کسب و کار اینترنتی قبل از هر چیزی باید با جلب اعتماد و امکان برقراری ارتباط با مشتری، اطمینان لازم را برای تصمیم به خرید در او ایجاد کند. تولید محتوای آموزشی و ارائه مشاوره فردی به تک تک مشتریان یکی از موثرترین روش‌های جذب مشتری و پیشبرد استراتژی بازاریابی و فروش کسب و کارها است. در ادامه به بررسی مراحل فروش و نقش بازاریابی درونی در هر یک از این مراحل می‌پردازیم.

۱) شناسایی

شناسایی فرصت‌های مناسب یکی از عوامل موثر در موفقیت یا شکست استراتژی فروش کسب و کارها است. زیرا درک نیازها و علایق مشتری فرصت مناسبی را برای پیش‌بینی بازار و فروش بیشتر در اختیار مدیران فروش قرار می‌دهد. البته ناگفته نماند که بسیاری از مشتریان قبل از تعامل با پشتیبانی بخش فروش آگاهی لازم برای خرید را کسب می‌کنند. در این حالت نقش بازاریابی درونی پررنگ‌تر می‌شود. زیرا یک مدیر فروش موفق می‌تواند از طریق فرم‌های نظرسنجی یا اطلاعات بازدیدکنندگان قبلی سایت که در CRM موجود هستند، مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کند. در این مرحله مهارت ارتباط با مشتری، استراتژی قیمت‌گذاری و نحوه‌ی برقراری ارتباط با مشتری همه و همه نقش موثری در کمک به تصمیم‌گیری مشتری برای خرید دارند.

۲) برقراری ارتباط

واحد پشتیبانی فروش هنگام برقراری ارتباط با خریداران باید درک کاملی از اولویت‌بندی اهداف مشتریان داشته باشد. این امر باعث برقراری ارتباطی سازنده و اثربخش می‌شود. درک و تحلیل شخصیت مشتری در بازاریابی و فروش آفلاین نسبتا ساده است. زیرا زبان بدن، ارتباط چشمی، لحن کلام و نحوه‌ی برخورد مشتری می‌تواند اطلاعات نسبتا کاملی را در اختیار فروشندگان قرار دهد. اما در خرید اینترنتی تحلیل شخصیت مشتری سخت‌تر است از این رو نقش بازاریابی درونی پررنگ‌تر می‌شود.

بازاریابان و مدیران فروش در خریدهای اینترنتی معمولا به کمک سوالات نظرسنجی و کلمات کلیدی جستجو شده به تحلیل شخصیت مشتریان می‌پردازند. شناخت شخصیت مشتری این امکان را برای فروشنگان فراهم می‌کند تا نوع ارتباط و لحن مناسب با هر مشتری را انتخاب کرده و طبق استراتژی فروش با آن‌ها به شکل مناسبی برخورد کنند.

۳) کاوش

آگاهی از چشم‌انداز و اهداف هر کسب و کار گام موثری در برقراری ارتباط با مشتریان هدف است. مدیر فروش عصر دیجیتال باید قادر باشد در زمان اندکی به کاوش نیازهای مشتری بپردازد و مشتری هدف خود را تشخیص دهد. ارزیابی و کاوش اهداف مشتری می‌تواند راهنمای مناسبی برای کنترل ارتباط با مشتری و تبدیل آن به خریدار باشد. اولین و مهم‌ترین موضوعی که در اینجا مطرح می‌شود به چالش کشیدن مشتری برای رفع نیازهای او است. این کار استراتژی ایده‌آلی را در اختیار صاحبان کسب و کارها قرار می‌دهد و نقش بازاریابی درونی را نیز پررنگ‌تر خواهد کرد. کاوش نیازهای مشتریان می‌تواند گام موثری برای ارائه چشم‌انداز و تدوین استراتژی کسب و کارها باشد. البته در این میان توجه به میزان بودجه قابل سرمایه‌گذاری، هزینه‌های مالی و تامین منابع انسانی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و همواره باید مورد توجه قرار گیرد.

۴) توصیه

اگر تمام مراحل بالا به خوبی پیش روند به مرحله‌ای در فروش خواهیم رسید که می‌توانیم به توصیه محصول به مشتریان بپردازیم. توصیه محصولات متناسب با نیاز مشتری احساس خوبی ایجاد کرده و باعث تصمیم‌گیری احساسی او می‌شود. زمانی مشتری احساس می‌کند که ارتباط با مدیر فروش یک فروشگاه اینترنتی برای او موثر بوده است که به نیازها و علایق او توجه شود. سفارشی‌سازی محصولات و امکان طراحی محصول متناسب با سلیقه مشتری یکی از رموز موفقیت در فروش است که نقش بازاریابی درونی در آن بسیار پررنگ‌تر از سایر پارامترها است.

البته از این نکته نباید چشم‌پوشی کرد که تمام محصولاتی که به صورت اینترنتی خریداری می‌شوند قابل سفارشی‌سازی نیستند. اما نحوه‌ی بسته‌بندی و ارسال آن‌ها می‌تواند به انتخاب مشتری و طبق خواسته او باشد. به عنوان مثال سایت دیجی‌کالا این امکان را برای مشتریان خود فراهم کرده است که در صورت خرید هدیه از این سایت، با انتخاب گزینه مورد نظر خود، آن را به شکل تزیین شده با روبان دریافت کنند.


منبع: برترینها

کارآفرینان موفق مریخی هستند؟

ماهنامه پیشه و تجارت – سید محمد میرزامحمدزاده: حتما همیشه به این اندیشیده اید که اگر شما یک کارآفرین بودید، چگونه آدمی می شدید. اینکه آیا شما اصلا کارآفرین موفقی می شوید یا خیر؟ اینکه کارآفرینان موفق چه ویژگی هایی دارند و آیا آنهایی که کارآفرینان معروفی می شوند، مردان و زنانی از مریخی هستند یا انسان هایی از جنس ما؟

در واقع باید بدانید که کارآفرینان موفق همیشه افرادی از جنس ما بوده اند؛ کسانی که بارها در زندگی شکست خورده و زمین خورده اند اما شکست خوردن شان به منزله نابودی آنها نبوده است. آنها همیشه از شکست های شان درس گرفته اند و در واقع به آنها به چشم شکست نگاه نکرده اند. حتما این جمله را از فردی که ۱۵۰۰ بار برای کاری تلاش کرده و به نتیجه نرسیده بود شنیده اید که: «من ۱۵۰۰ بار شکست نخوردم بلکه ۱۵۰۰ راه اشتباه را کشف کردم که به من کمک می کنند که دیگر آنها را تکرار نکنم.» این افراد هدف خود را مشخص می کنند و بقیه مسائل را وسیله ای برای رسیدن به آن هدف بر می شمارند.

در بررسی های مختلفی که از کارآفرینان موفق مشخص شده است، این افراد عموما ترسی از شکست ندارند؛ آنها پذیرش ریسک را نه به عنوان جزیی از کار بلکه به عنوان یک تفریح و هیجان زندگی پذیرفته اند. هر چند که شاید فکر کنیم که همه افرادی که کاری را آغاز می کنند، ریسک آن را هم پذیرفته اند اما در واقع این طور نیست.

 کارآفرینان موفق مریخی هستند؟
بسیاری از افراد پس از آن که کاری را آغاز می کنند در مواجهه با مشکلات نمی دانند چگونه عمل کنند و یا بی برنامه پیش می روند تا کار به شکست برسد یا اینکه کار را برای جلوگیری از ضرر بیشتر رها می کنند اما تحقیقات نشان داده که کارآفرینان برتر همیشه برای مشکلات پیش رو برنامه دارند و در مواجهه با مشکلات نه راه گذشته خود را می روند و نه کار را رها می کنند بلکه با پیدا کردن راه حل، سعی می کنند آن مشکل را دور بزنند.

باربارا کورکوران، سرمایه دار، کارآفرین و شخصیت تلویزیون آمریکایی، در مصاحبه ای که اخیرا با Entrepreneur داشته است به ویژگی های این افراد اشاره می کند و می گوید: «این افراد ویژگی هایی دارند که درون آنها منحصر به فرد است و می توان گفت این افراد «ژن» کارآفرینی را در خود دارند. این ژن می تواند آنها را میان سایر افراد جامعه متمایز کند. اگرچه این افراد به صورت ذاتی چنین ویژگی هایی را دارند اما این بدان معنا نیست که سایر افراد نمی توانند این ویژگی ها را در خود پرورش دهند.»

اینکه بدانیم آیا ما این ویژگی هایی را که بارابارا از آنها سخن می گوید در خود داریم یا خیر شاید برای مان جالب باشد. شاید به طور بالقوه ما یک کارآفرین باشیم که در گوشه ای از یک اداره دولتی استعدادهای مان به هرز می رود یا آن که کسی باشیم که همه تلاش و سرمایه مان را برای کارآفرینی به کار گرفته ایم در حالی که هیچ استعدادی برای آن نداریم. البته آن طور که باربارا می گوید قطعا فردی که به صورت ذاتی این ویژگی ها را ندارد، می تواند آن را در خود پرورش دهد اما پیش از آن او باید با این ویژگی ها آشنا شود و بداند که برای ادامه مسیر باید چه کارهایی انجام دهد.

به عنوان موسس گروه کورکوران (یک گروه مشاوره ای املاک ایالتی در آمریکا) و همچنین یکی از سرمایه داران برنامه «شارک تان: شبکه تلویزیونی ABC آمریکا (یک برنامه تلویزیون واقع نما است که از ماه اوت ۲۰۰۹ از کانال ای بی سی آمریکا پخش می شود. در این برنامه افراد عادی که می خواهند تجارت خود را شروع کنند، ایده خود را در مقابل ۵ سرمایه دار موفق که به شارک معروف هستند معرفی می کنند. سرمایه داران (شارک ها) با سوالات گوناگون ایده آنها را بررسی می کنند و در انتها یا ایده را برای سرمایه گذاری مناسب تشخیص داده و معامله می کنند یا آن را رد می کنند.

گاهی، بین شارک ها رقابت شدید برای ربودن ایده ایجاد می شود و سعی می کنند با پیشنهاد بهتر در اجرای ایده و عرضه آن به بازار از سایر شارک ها پیشی بگیرند.)، باربارا کورکوران، درک بکر و ملموسی از ویژگی ها و نیازهای مهارتی این افراد دارد که می تواند دیدگاه ها و رویاهای شما را در مورد کارآفرینی به واقعیت های ملموس و سود آفرین تبدیل کند.

وی اخیرا برای کمک به کارآفرینان تازه کار و نوپا به منظور درک بهتر استعدادهای بالقوه و ضعف های شان با ایجاد گروه همکاری با دانشجویان دانشکده اقتصاد کلمبیا و شرکت مشاوره ای گرین لایت پارتنرز اقدام به ایجاد سامانه «تست آی کیو کارآفرینی» کرده است. در واقع این سامانه به افراد کمک می کند که بدانند آیا ویژگی های یک کارآفرین موفق را در خود دارند یا خیر و با شناسایی استعدادهای خود، درک درستی از زمینه کاری که می توانند در آن موفق شوند را بیابند.

آن طور که باربارا می گوید: «من با ایجاد این سامانه قصد داشتم زمان و انرژی مردم را حفظ کنم و آنها را از تجارت ناموفق نجات دهم؛ تجارتی که می تواند وقت، انرژی و سرمایه آنها را هدر دهد و شاید انگیزه افراد را برای شروع کاری دوباره از بین ببرد.»

کارآفرینان موفق مریخی هستند؟

وی در مورد فلسفه پشت این کار می گوید: «من به همه کارآفرینی هایی که در طول سالیان برای آنها وقت گذاشته و سرمایه گذاری کرده ام می نگرم؛ برخی از آنها به موفقیت ختم شده اند و تعداد کمی ایده ای خارق العاده شدند و عمده آنها با شکست مواجه شدند. بعد از این همه تجربه حالا من به کارشناسی بدل شده ام که می توانم تشخیص دهم چه کسی پیروز می شود و چه کسی شکست می خورد. بنابراین تصمیم گرفتم کارآفرینان خودم را مورد آزمون قرار دهم تا ببینم برنده ها چه کسانی هستند و چه کسانی زودتر شکست می خورند و با این کار علاوه بر آن که تجربه خود را در چنین تشخیصی بالا می برم می توانم به کارآفرینان نوپا که نیازمند چنین تجربیاتی هستند کمک کنم تا بتوانند در مسیر خود موفق باشند و راه درست را بروند.»

۱٫ آنها خودشان را به خوبی می شناسند

آن طور که این کارآفرین شناخته شده معتقد است، کارآفرینان موفق با ویژگی هایی که آنها را یکتا می کند، بسیار هماهنگ هستند و آنها همه انرژی خود را متمرکز می کنند تا آن ویژگی را توسعه دهند. تمرکز فکری آنها بر کاری است که بهتر از بقیه کارها انجام می دهند. آنها از ویژگی های مهارتی خود آگاه هستند. کورکوران ادامه می دهد: «من در مورد خودم فهمیدم که می توانم در تجارت موفق باشم و از افراد ارزیابی درستی انجام دهم و بنابراین توانستم همه وجودم را با تمرکز بر این دو ویژگی، یکپارچه کنم و با همراهی سایر ویژگی هایم همه تمرکز و انرژی ام را بر روی مهارت هایم که تجارت و ارزیابی افراد است بگذارم.»

۲٫ آنها درک می کنند که کارآفرینی یعنی سماجت

به عقیده کورکوران، کارآفرینان موفق افراد کاردانی هستند؛ آنها قابلیت دور زدن موانعی را دارند که جلوی راه شان سبز می شوند و همیشه این افراد روحیه رقابتی دارند. او می گوید: «کارآفرینان موفق فکر بازی دارند. برای تغییر کنجکاو هستند و به هر چه که دل شان بگوید توجه می کنند و البته فردی که نتواند بفروشد، همیشه در تجارت بازنده است. پس کارآفرین موفق باید قدرت ارتباط با افراد و اقناع آنها را در مرحله اول داشته باشد.»

۳٫ آنها از تردید هراس ندارند

کارآفرینان موفق به عقیده کورکوران، علاقه خود را به چیزی، زمانی که کهنه شد، از دست نمی دهند و به محض روبرو شدن با مشکل، کار را رها نمی کنند. در واقع آنها از این که مورد ریسک واقع شوند نمی هراسند. آن طور که باربارا می گوید: «کسی که تجارتی را آغاز می کند به نظر می آید که باید آدم ریسک پذیری باشد و در مواجهه با ریسک خیلی راحت عمل کند؛ اما در واقع همه این طور نیستند و افراد کمی هستند که در برخورد با ریسک، خونسرد و مدبرانه عمل می کنند.

افراد کارآفرین و کاردان به راحتی شغل خود را رها می کنند و در واقع شغل برای آنها وسیله است و نه هدف. آنها به راحتی این سوال را از خود می پرسند که «آیا این شغل من را به هدفم می رساند؟» و «آیا این شغل بهترین شغل برای من است؟» و جواب ساده به این دو سوال انگیزه تغییر شغل آنها است. اما این سوال برای آنها پذیرش ریسک نیست، بلکه آغاز یک راه است و در واقع این سوال اشتیاق یک کارآفرین تازه کار برای رسیدن به ریسک است.

کارآفرینان موفق مریخی هستند؟

۴٫ آنها می دانند که تجارت با انصاف هیچ نسبتی ندارد

به عقیده این کارآفرین برتر، یکی از نشانه های اصلی کارآفرینان موفق، نحوه مواجهه آنها با عقب نشینی و شکست است. حتی اگر این افراد یک تجربه بد شکست را تجربه کنند، روحیه آنها همیشه به سمت جلو گام بر می دارد. کورکوران می گوید: «یک ژن در کارآفرینان برتر من گم شده است. این افراد هیچ وقت کسی را بابت هیچ اشتباهی سرزنش نمی کنند. آنها در ۱۵۰ درصد مواقع مسئولیت همه اشتباهات را گردن می گیرند.» باربارا با اشاره به این نکته به کارآفرینان هشدار می دهد که باید به خود بیاموزند که کمتر خود را برای اشتباهات به ویژه اشتباهات دیگران سرزنش کنند و برای خود متاسف شوند.

۵٫ آنها در هر فرصتی می پرند

خب حالا باید ببینیم مهم ترین نصیحت باربارا برای کارآفرینانی که قصد دارند کار خود را شروع کنند و در مورد آن تردید دارند چیست؟ کورکوران می گوید: «برو و همین الان تصمیمت را اجرایی کن! قبل از آن که ۳ بچه داشته باشی و اجاره خانه و بدهی داشته باشی؛ همین امروز کارت را شروع کن. زندگی به راه خود ادامه می دهد و زمانی که تو در حال ارزیابی کاری هستی، یکی با ایده تو در حال درآمد است. و نصیحت دیگر این که: اگر ایده ای داری که فکر می کنی ایده عالی و کارآمدی است، آن را بر روی کاغذ بنویس. هر چیزی که عالی است باید نوشته شود و به محض آن که آن را نوشتی باید به فکر اجرایش باشی، آن را به لبه میزت بچسبان و شروع کن به نوشتن مراحل اجرایی آن.»


منبع: برترینها

قیف محتوا: هدفگیری مشتری با محتوای مناسب در زمان مناسب

بر اساس گزارشی که موسسه بازاریابی محتوایی در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، با وجود اینکه استراتژی بازاریابی محتوایی در بیش از سه چهارم (۷۶ درصد) بازاریابی ها گنجانده شده بود، اما کمتر از نیمی از بازاریاب ها (۳۶ درصد) اعتقاد داشتند که استراتژی محتوایی آنها در دستیابی به اهداف مورد نظر عملکرد تاثیرگذاری داشته است.

با توجه به اینکه یک بازاریابی محتوایی موفق در افزایش تعامل با مشتری، افزایش آگاهی نسبت به برند و در نهایت کمک به رشد کسب و کار شما از طریق افزایش فروش نقش اساسی ایفا می کند، آمار بالا از میزان ایده آل فاصله بسیار زیادی دارد. ارائه محتوای خوب به مخاطب اهمیت به سزایی دارد، اما چگونه می توانید اطمینان پیدا کنید که محتوای مناسبی را در یک زمان مناسب با مخاطب خود به اشتراک می گذارید؟

صاحبان کسب و کار می توانند از یک قیف محتوا به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی محتوایی خود استفاده کنند. قیف محتوا یک برنامه پنج مرحله ای است که به شما کمک می کند تا محتوای مناسب را در زمان مناسب در اختیار مشتریان بالقوه خود قرار دهید، و اگر همه چیز به درستی پیش برود، آنها را به مشتریان وفاداری تبدیل کنید که بارها و بارها به شما مراجعه خواهند کرد.

مراحل قیف محتوا از این قرار است:

  1. آگاهی

مرحله اول، مرحله ای است که باید تا می توانید خود را در معرض دید مشتری قرار دهید.

شما به عنوان یک صاحب کسب و کار باید با مشتریان بالقوه ای که به دنبال سرمایه گذاری در محصولی هستند که شما می توانید به آنها ارائه بدهید ارتباط برقرار کنید. هنگامی که توجه یک مشتری بالقوه به شما جلب شد، زمان تولید محتوایی فرا می رسد که شعله ایجاد شده را تغذیه می کند و بدون اجبار برای فروش – که باید در ادامه به شکل طبیعی انجام شود – به تعامل با مشتری ادامه می دهد. مهارت نویسندگی خود را تقویت کنید، رپورتاژ آگهی های جذاب بنویسید، وبلاگ خود را غنی کنید و از مبحث سئو غافل نشوید و همچنین آیتم های محتوایی خود را از طریق رسانه های اجتماعی نیز ترویج کنید تا بیشتر دیده شوید.

  1. توجه

مرحله دوم مرحله ای است که باید طی آن اعتماد و علاقه مشتری را به خود جلب کنید تا خرید از شما را به عنوان یکی از گزینه های خود مد نظر قرار بدهد.

هنگامی که مشتری به مرحله دوم قدم می گذارد، بهترین موقعیت برای ارائه کدهای تخفیف و پیشنهادات ویژه در محتوا برای ترغیب وی به سرمایه گذاری در محصولات تان فرا می رسد، البته مراقب باشید که این نوع از محتوا را وارد فاز هرزنامه (اسپم) نکنید. به علاوه، اکنون زمان بسیار مناسبی برای برنامه ریزی برای نقد و بررسی های مشتریان و روش استفاده از آنها است. در بسیاری از موارد کافی است که نظرات همه مشتریان خود را در اختیار مشتریان بالقوه خود قرار دهید و اطمینان پیدا کنید که فورا به تک تک سوالات احتمالی آنها پاسخ می دهید.

  1. تصمیم گیری

مرحله سوم مرحله ای است که طی آن باید با ارائه محتوای تخصصی تر به مشتری بالقوه ثابت کنید که بدون شک خرید از شما کار درستی است.

اکنون که اعتماد مشتری را به خود جلب کرده اید، باید ارزش بیشتری را در محتوای خود به او ارائه کنید. از حداکثر قدرت نویسندگی خود استفاده کنید و محتوای خود را در پلتفورم های مختلف برند به اشتراک بگذارید. مقالات و پرسش و پاسخ های تخصصی تر در این مرحله کارساز خواهد بود.

  1. تثبیت

مرحله چهارم، مرحله پس از خرید است.

مشتری محصول شما را خریداری کرده و هنوز از طریق رسانه های اجتماعی و مطالعه خبرنامه هایی که به معرفی محصولات دیگر می پردازند با شما تعامل دارد. اینجا همانجایی است که باید با استفاده از محتوا و متن های متقاعدکننده، کاری کنید که مشتری باز هم به شما مراجعه کند.

مرحله پس از خرید یک فرصت طلایی برای ارتباط با مخاطب و حفظ علاقمندی وی به برند شما است. کاری که باید انجام بدهید این است که از طریق محتواهای مدیریتی، خبرنامه، وبینار و ارسال مرتب پست در رسانه های اجتماعی جایگاه خود را به عنوان یک مرجع در بازار تثبیت کنید تا مصرف کننده تعامل خود را با شما حفظ کرده و متقابلا، خرید بیشتری از برند شما انجام دهد.

  1. بازگشت

هنگامی به مرحله پنجم می رسید که سایه شوم رکود را احساس می کنید.

از آخرین باری که مشتری محصولی را از شما خریداری کرده زمان زیادی می گذرد و او دیگر خبرنامه ها و پست های شما در رسانه های اجتماعی را مطالعه نمی کند؛ به عبارتی شما دیگر طلایه دار ذهن مشتری نیستید. اینجا جایی است که باید با ارائه محتوای فوق العاده و مناسب دوباره به میدان بازگردید!

جهت برقراری ارتباط مجدد با مشتریان قبلی، باید به منظور تعیین تغییرات مورد نیاز، به بررسی خواسته ها و رفتارهای خرید آنها بپردازید. پس از آن باید با تغییر در لحن و کلمات، ساختار یا تقویت محتوای خود اطمینان پیدا کنید که ارزش و منفعت تازه و مناسب و متناسبی را به مشتری تقدیم می کنید.


منبع: گویا آی‌تی

نکات دانستنی پیرامون بازاریابی تلفنی

به سرانجام رساندن یک تماس تلفنی صحیح با مشتری می تواند سرآغاز یک معامله سودآور بوده و در عین حال یک تماس ناموفق نیز می تواند پایانی بر فروش محصول به مشتری باشد. دانستن نکات ذیل می تواند بازاریاب را در برقراری ارتباط تلفنی مناسب با مخاطب جهت پیشبرد روند فروش یاری رساند.

ماهنامه بازاریاب بازارساز – محمدرضا طاهری، دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی: به سرانجام رساندن یک تماس تلفنی صحیح با مشتری می تواند سرآغاز یک معامله سودآور بوده و در عین حال یک تماس ناموفق نیز می تواند پایانی بر فروش محصول به مشتری باشد. دانستن نکات ذیل می تواند بازاریاب را در برقراری ارتباط تلفنی مناسب با مخاطب جهت پیشبرد روند فروش یاری رساند.

نکات دانستنی پیرامون بازاریابی تلفنی

۱٫ متن صحبت خود را پیش تر آماده کنید.

قبل از تماس با مشتری باید دقیقا بدانید که قرار است چه نکاتی را در طول تماس به او منتقل نموده، چه سوالاتی را از او پرسیده و چه محتوایی را به وی منتقل نمایید.

۲٫ در زمان مناسب تماس بگیرید.

بعضی اوقات از شبانه روز، زمان مناسبی برای تماس تلفنی نبوده و حس بدی را به مخاطب منتقل می کند. فقط در ساعات اداری با مشتری تماس بگیرید مگر آن که استثنایی در کار باشد.

۳٫ لباس مناسب پوشیده و در مکان مناسب مستقر شوید.

آراسته بودن بازاریاب در پشت تلفن به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار و زبان بدن او اثرگذار می باشد. پس به صورت رسمی لباس پوشیده و سپس با مشتری تماس حاصل نمایید.

۴٫ زمان پیگیریِ مجدد را با مشتری هماهنگ کنید.

اگر لازم است به مشتری فرصت دهید تا برای خرید از شما تأمل بیشتری کرده و با افراد دیگری مشورت نماید. حتما زمان مشخصی را جهت پیگیری مجدد از او مشخص کنید.

۵٫ نتیجه آخرین تماس خود با مشتری را مکتوب کنید.

نتیجه صحبت خود با مشتری را حتما مکتوب کنید تا به هنگام تماس و پیگیری مجدد، بدانید که ادامه مذاکره را باید از کجا از سر بگیرید. علاوه بر آن که اگر به هر دلیلی قادر نبودید شخصا با مشتری تماس حاصل کنید، سایر بازاریابان شرکت شما بدانند که نتیجه تماس شما چه بوده تا آن را ادامه دهند.

نکات دانستنی پیرامون بازاریابی تلفنی

۶٫ از صحبت های مشتری یادداشت برداری کنید.

نکات مهم تماس را که شامل دغدغه های مشتری، انتظارات وی و زمان و مکان های مهمی که در طول صحبت رد و بدل می شوند، در حین صحبت حتما مکتوب نمایید. مشتری دوست ندارد یک حرف را چندین بار تکرار کند.

۷٫ بعد از مشتری تلفن را قطع کنید.

ممکن است پس از خداحافظی، نکته ای به ذهن مشتری رسیده و بخواهد آن را منتقل کند. پس همیشه شما آخرین نفری باشید که تلفن را در یک مکالمه قطع می کند. این مهم نشانه ادب شما نیز هست.

۸٫ برای انجام یک قرار ملاقات حضوری از مشتری وقت بگیرید.

یک تماس تلفنی برای فروش کافی نیست. حتما با مشتری یک قرار حضوری ترتیب داده تا بیشتر و بهتر او را با محصول یا خدمت خود آشنا کرده و حس اعتماد بیشتری نسبت به خود، در وی ایجاد کنید.

در ادامه به ذکر چند نمونه دیگر از دانستنی های این موضوع اشاره می کنم:

۹٫ نام خانوادگی مخاطب خود را شناسایی کرده و در طول صحبت چند مرتبه آن را تکرار کنید.

۱۰٫ شمرده، آرام، صمیمی اما محترمانه صحبت کنید.

۱۱٫ متکلم وحده نبوده و از مشتری نیز سوال بپرسید.

۱۲٫ به سخنان مخاطب گوش فرا دهید و صحبت او را قطع نکنید.


منبع: برترینها

۶ ترفند برای حفظ کارمندان دهه هفتادی

اگر نگران این هستید که کارمندان نسل جدید، شما را ترک کنند؛ بهتر است بگوییم دیگر لازم نیست نگران باشید. وقتی عبارت نسل هزاره (millennials یا نسل وای) به گوشتان می‌خورد، به یکباره چیزهای گنگ و کلیشه‌ای زیادی به ذهنتان خطور می‌کند. یکی از آن چیزهای کلیشه‌ای احتمالاً این است که نسل هزاره‌ای‌ها به اصطلاح “job hopper” هستند؛ یعنی دائم تغییر شغل می‌دهند. اگرچه در واقع این یک افسانه است اما ممکن است این نام روی آن‌ها بماند.

اما حدس بزنید واقعیت چیست؟ جوانان بدون توجه به نسلشان شغل‌ها را رها می‌کنند. البته خنده‌دار هم هست. این طور که مشخص است، در واقع نسل هزاره‌ای‌ها (دهه هفتادی‌ها) در مقایسه با نسل ایکسی‌ها (دهه شصتی‌ها) که در همین سن بودند، بیشتر با کارفرمایانشان کار می‌کنند و پیش آن‌ها می‌مانند.

طبق تحقیقات صورت گرفته: ” در ژانویه ۲۰۱۶، ۴/۶۳ درصد نسل هزاره‌های استخدام شده، یعنی نسلی که بین ۱۹۸۱ و ۱۹۹۸ به دنیا آمده‌اند، گزارش کردند که حداقل ۱۳ ماه برای کارفرمایشان کار کرده‌اند. در فوریه سال ۲۰۰۰، تعداد کمی از ۱۸ تا ۳۵ ساله‌ها (۹/۵۹ درصد)- که اکثر آن‌ها نسل‌های ایکسی‌های امروزی هستند- سابقه کار مشابه‌ای را گزارش کردند. اگر به کارگران جوان با دوران تصدی طولانی‌تر نگاه کنید، ۲۲ درصد کارگران نسل هزاره در سال ۲۰۱۶، حداقل ۵ سال با کارفرمایان خود بوده‌اند، که تقریباً شبیه کارگران نسل ایکس (۸/۲۱ درصد) در سال ۲۰۰۰ بوده است”.

بدون توجه به آن چه که از گوشه و کنار می‌شنوید، نسل هزاره‌ای‌ها بدتر از نسل‌های گذشته نیستند. خبر خوبی است که تصور کنیم که نسل هزاره‌ها بیش از نیمی از نیروی کاری جهانی را از حالا تا سه سال دیگر تشکیل خواهند داد. طبق اطلاعات ارائه شده زیر، حفظ کارمندان نسل هزاره در واقع ساده‌تر از این‌ها است:

 6 ترفند برای حفظ کارمندان دهه هفتادی
۱- نسل هزاره‌‌ فناوری می‌خواهد

نسل هزاره‌ای‌ها ماهرترین نسل در فناوری هستند. فناوری مدرن می‌تواند به کارمندان شما کمک کند تا موثرتر و سازنده‌تر باشند. بنابراین برای کمک به آن‌ها و برای آن که شغل خود را بهتر انجام دهند، فناوری‌ها را در اختیارشان قرار دهید.

۲- نسل هزاره توسعه حرفه‌ای می‌خواهد

چه اتفاقی می‌افتد اگر شما کارمندان خود را آموزش دهید و آن‌ها شرکت شما را ترک کنند؟ سوال بهتر: چه اتفاقی می‌افتد اگر کارمندان خود را آموزش ندهید و آن‌ها در شرکت شما بمانند؟ هیچ کس نمی‌خواهد مشغول کاری شود که آخرش بن‌بست است. نسل هزاره همانند نسل‌های پیش از خود می‌خواهند پیشرفت کنند، مهارت‌های خود را افزایش دهند، پول بیشتری دربیاورند، عنوان‌های بهتری بدست بیاورند و مهارت‌های رهبری کردن را بیاموزند. پس کمکشان کنید به این جایگاه برسند.

6 ترفند برای حفظ کارمندان دهه هفتادی 
۳- نسل هزاره همکاری می‌خواهد

نسل هزاره می‌خواهد هنگام کار کردن روی پروژه‌ها بخشی از یک تیم باشد. آن‌ها می‌خواهند در مکان‌هایی کار کنند که می‌توانند با استفاده از فناوری با همکاران و افراد مافوق خود همکاری داشته باشند. طبق بررسی‌های صورت گرفته توسط مایکروسافت، همکاری، محرک اصلی نسل هزاره‌ای‌ها برای یافتن شغل است. ” شعار آن‌ها این است که پیروزی یک نفر پیروزی تیم است.”

۴- نسل هزاره تعادل میان کار و زندگی می‌خواهد

نسل هزاره پذیرای توافق‌های شغلی انعطاف‌پذیر است. به عبارت دیگر، ساعت‌های کاری انعطاف‌پذیر در داخل یا خارج از اداره. فناوری این کار را در هر جایی آسان کرده است و می‌تواند کارمندان شما را راضی کرده و بهره‌وری آنان را بالا ببرد. ( شما باید از عادت‌های تخریب‌کننده دوری کنید تا به تعادل میان کار و زندگی برسید)

6 ترفند برای حفظ کارمندان دهه هفتادی 
۵- نسل هزاره هدف می‌خواهد

فرهنگ و ارزش‌ها برای نسل هزاره مهم هستند. بگذارید آن‌ها هدف شرکت شما را باور کنند این گونه متوجه خواهید شد که برخی‌ها مایلند با حقوق کمتر هم کار کنند.

۶- نسل هزاره فقط می‌خواهد خوشحال باشد            

نسل هزاره می‌خواهد برای شرکت‌هایی کار کند که برای خوشحالی کارمندانشان ارزش قائل‌اند. برای بعضی از آدم‌ها این مسئله بسیار مهم است. به طور حتم می‌دانید که چه افراد دیگری این رضایت و خوشحالی در کار را می‌خواهند؟ بسیاری از کسانی که در نیروی کار هستند. آیا تمام نسل هزاره‌ای‌ها سخت کار می‌کنند؟ البته که نه. مثل هر نسل دیگری، بالاخره عده‌ای هم هستند که تن به کار نمی‌دهند. اما افراد خلاق و برجسته هم کم نیستند کسانی که نباید تقاص گناه نسل‌ هزاره‌ای‌های بد را پس بدهند.

اگر نمی‌توانید این ۶ امکان ساده را در اختیار کارمندانتان قرار دهید، شاید مشکل از شما است. پس حرف‌های کلیشه‌ای در مورد نسل‌ها را تمام کنید.


منبع: برترینها

مدیریت ارتباط با مشتری و مشتری مداری در ایران

مجله پنجره خلاقیت – مرتضی رجب نیا: عبارت مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM از اوایل دهه نود میلادی وارد حوزه مدیریت و بازرگانی شده است. بررسی ها نشان می دهد این اصطلاح تقریبا از زمانی که توماس سیبل مدیر و مالک Siebel Systems عنوان « مدیریت ارتباط با مشتری » را در مورد نرم افزار تولیدی خود به کار برد، به تدریج در ادبیات مدیریت و بازرگانی رایج شد. هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری یا Customer Relationship Management، اتفاق نظری وجود ندارد.

بسیاری از شرکت های فعال در حوزه تکنولوژی اطلاعات، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را مجموعه نرم افزارها یا خدماتی می دانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات کمک می کند. CRM با این تعریف، تا حد زیادی به حوزه تکنولوژی نزدیک می شود.

بخش دیگری از فعالان حوزه مدیریت، تاکید دارند که CRM نگرشی با تاکید بر ایجاد، حفظ و توسعه و تعمیق رابطه با مشتریان است و در این نگرش، ممکن است از تکنولوژی های روز استفاده بشود یا نشود. حتی کتاب هایی در حوزه CRM وجود دارند که برای تاکید به جنبه های مدیریتی در ارتباط با مشتری، هیچ گونه اشاره جدی به امکان استفاده از تکنولوژی در این حوزه نکرده اند. این افراد، تعریف سابقه تاریخی CRM و مدیریت ارتباط با مشتری را با جملات پیتر دراکر آغاز می کنند: هدف هر کسب و کاری، ایجاد و نگه داشتن مشتری است. در این شماره برای بحث در مورد CRM سراغ بهزاد حسین عباسی رفته ایم که مدرس منابع انسانی و مدیریت ارتباط با مشتری CRM در سازمان هاست.

و با ۱۴ سال سابقه در عرصه کسب و کار، تدریس، آموزش دوره های مدیریت در سمینارها و کنفرانس های مدیریت و مشاوره سازمان های ایرانی هم اکنون با بررسی پایه ای شرکت ها و سازمان ها راهکار های مناسبی را برای برون رفت یا ارتقا، گسترش و تصحیح وضعیت موجود ارائه می کند.

CRM چه تعاریفی را در حین شکل گیری مفهوم خود، از سر گذرانده است؟

مدیریت ارتباط با مشتری یا همان Customer Relationship Management معروف به CRM یکی از ابزارهایی است که با آن می توانیم رضایت مشتریان خودمان را به دست بیاوریم. برای اینکه رضایت مشتری مان را به دست بیاوریم باید فرآیندی را ایجاد کنیم. CRM به همه فرآیند هایی گفته می شود که به منظور ترغیب، گسترش، حفظ و نگهداری و رضایتمندی مشتری انجام می شود. CRM چتری است روی سازمان و کسب و کار ما که روی استخدام کارکنان، آموزش، تبلیغات، فروش، بازاریابی، خدمات پس از فروش، تولید محصول و … قرار می گیرد. یعنی همه کارهایی که در سازمان انجام می شود زیر نظر CRM قرار می گیرد. یعنی باید همه چیز را از نظر مشتری مداری بسنجیم. مثلا چرا می روید پرسنلی استخدام می کنید که قدرتش درون گراست و در روابط عمومی اش قرار می دهید؟! در ضمن بر خلاف تصور شایع در جامعه ما تنها ۳۰ درصد CRM مربوط به نرم افزار است. ۷۰ درصدش فرآیند رضایتمندی مشتریان است. یعنی ما با فرآیندی که در کسب و کارمان می چینیم می توانیم مشتریان را راضی کنیم. این فرآیند از سوی کارکنان ما و بدون نرم افزار هم قابل اجراست.

CRM چقدر برای یک کسب و کار ضرورت دارد؟

صنایع و کسب و کارهایی که CRM در آنها گسترش پیدا می کند به راحتی می توانند با رقبای خودشان مقابله کنند، نقش پر رنگ تری در جامعه داشته باشند و اصول خود را رهبری کنند. با برنامه ریزی مدون و ساخت یک برنامه مشتری محور می توانند کسب و کار خود را افزایش دهند. اگر CRM را در کسب و کارمان جاری کنیم نیاز کمتری به تبلیغات و بازرگانی داریم چون مشتری ها کم کم خودشان سمت ما می آیند و ما را به دیگران توصیه می کنند. یعنی با مدیریت ارتباط با مشتری، مشتریان وفادارتری تولید می کنیم.

مدیریت ارتباط با مشتری و مشتری مداری در ایران چگونه باشد؟ 
مشکلات شایع در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری در ایران چیست؟

عدم فرهنگ سازی CRM. شما الان به یک سوپر مارکت بروید و یک جنسی بخرید، اگر به آن جنس اعتراض کنید، فروشنده مستقیم یا در لفافه می گوید: « نمی خوای نخواه، همینه! » ما تکریم افراد و حتی اخلاق مداری را رعایت نمی کنیم و به راحتی مشتریان خودمان را آزرده می کنیم. به فکر خدمات نیستیم. آیا می دانستید که دیگر گارانتی و وارانتی مزیت نیست؟! وظیفه است. حالا ببینید چه چیزی یا چه خدمات اضافه تری به مشتری می دهید. منظورم این است که چه چیزی به مشتری می دهید یا چه کاری می کنید که مشتری مشعوف شود؟ قدرت مشتری مداری تا جایی رفته که مثلا سایت آمازون تا شش ماه بعد جنس فروخته شده اش را اگر ناراضی باشیم به راحتی پس می گیرد. حالا از خودمان بپرسیم ما داریم در کسب و کارمان چه می کنیم؟ خیلی از ما تا جنسمان را فروختیم دیگر همه چیز را تمام شده می دانیم و هیچ گونه خدمتی به مشتری ارائه نمی دهیم.

یادم است یک باطری سازی اهوازی در خدماتش می گفت اگر شما باطری بردید و کار نکرد در هر کجای ایران بودید باطری نو بخرید پولش را برایتان کارت به کارت می کنیم! این می شود کیفیت و قدرت مشتری مداری. باز هم از خود بپرسید که شما چه کاری می کنید که مشتری شما مشعوف و شگفت زده بشود؟

برای توسعه مدیریت ارتباط با مشتری چه کنیم؟

باید از طرفی بشینیم برای CRM تدوین برنامه ریزی استراتژیک کنیم. باید درباره آن فکر کنیم. نظر بگیریم و با اعضای سازمانمان جلسات توفان فکری برگزار کنیم. که مثلاً منشی ما چطور می تواند درصد رضایت مشتریانمان را بالاتر ببرد. چه کارهایی می تواند انجام دهد؟ چگونه حرف بزند؟ و… و از سوی دیگر برویم سراغ مشتریان. زنگ بزنیم، از آنها در مورد نحوه کارمان بپرسیم، فرم های تکریم ارباب رجوع در دفترمان بگذاریم و بگردیم دنبال کسانی که از ما انتقاد می کنند. یادتان نرود ۹۹ درصد مشتریان ، انتقاد نکرده از کسب و کار ما می روند و جدا می شوند. و این برای کار ما سم است. پس باید کاری کنیم که بتوانند حرف بزنند، انتقاد کنند و هر نظری دارند بیان کنند. برای این کار از هر رسانه ای استفاده کنید. تلگرام، اس ام اس، کاغذ و هر چیز که بتوانند نظرشان را به گوش ما برسانند.

یک استراتژی کاربردی برای افزایش رضایت مشتری مثال بزنید.

ما باید تجربه هایی که لبخند مشتری را به وجود بیاورد داشته باشیم. تجربه هایی که باعث لذت مشتری شود. مثلا شما اگر قرار بوده دو تا آیتم به مشتری بدهید دو آیتم هم اضافه تر بدهید و قبل از خرید هم به هیچ وجه و هیچ جا آن را اعلام نکنید. اگر قرار باشد ۱۰۰ تا خدمت بدهید ولی ۹۹ تا بدهید، بابت آن یک خدمت ممکن است از شما شکایت کنند! مشتری را جوری پشتیبانی کنید که در خاطر و ذهنش شما را از یاد نبرد.

چیزهایی که باعث می شود مدیریت ارتباط با مشتری در کار ما اجرا نشود چیست؟

معمولا در ایران مشکل اصلی این است که از طرف پرسنل سازمان جلوی آن گرفته می شود! که این مورد اغلب به عدم آموزش یا انگیزش کارکنان بر می گردد.ببینید چه آموزش و انگیزشی به کارکنانتان داده اید که حالا توقعات بزرگ از آنها دارید؟! می گویند ارباب رجوع یعنی فرمانده سازمان. معمولا در کسب و کار ما پایین ترین مورد ارباب رجوع است در صورتی که باید بر عکس باشد. یک شرکت چینی آمده چارت ساختار سازمانی اش را بر عکس چیده. یعنی مشتری در بالا، بعد پرسنل فروش، بعد خدمات، بعد معاونان و آخر از همه مدیر عامل! و نشان داد بالاترین قدرت در اختیار مشتری است.

نکات مهمی که باید در مشتری مداری رعایت کنیم چیست؟

اولاً رسیدگی به شکایات و اعتراضات مشتری است. ثانیاً رقبا را ارزیابی کنیم که رقبا برای مشتریان خودشان چکار می کنند؟ چون در بازارهای رقابتی که الان تقریبا شامل تمام بازارها می شود حرف اول را مدیریت ارتباط با مشتری می زند. ما هم باید ارتباطمان با مشتری طوری باشد که زمانی که مشتریان بالفعل و بالقوه دارند به ما فکر می کنند و می خواهند محصول ما را انتخاب کنند به کیفیت، به فرآیندهای خدمات به مشتری و خدمات پس از فروش و پاسخگویی ما فکر می کنند و بعد از اینکه به نتیجه رسیدند ما را انتخاب کنند.

انتظارات مشتری از ما چیست؟

خلاصه و کاربردی بگویم، مصداق های انتظارات مشتری از نگاه مدیریت کیفیت عبارت اند از: پاسخگویی، انعطاف پذیری، کیفیت، مرغوبیت، برخورد خوب( خوش قولی)، قیمت مناسب، تنوع کالا و خدمات، احترام، صداقت، خدمات پس از فروش، دسترسی آسان، اطمینان از سلامت، بسته بندی جذاب، آراستگی ظاهری فروشنده و شرایط آسان پرداخت، وفای به عهد و خوش قولی و …

حرف پایانی…

شرکت های ایرانی باید خودشان را آماده کنند که اگر رقبای خارجی وارد ایران شدند توانایی مقابله یا رفتار مشتری مدارانه آنها را داشته باشند. رقبای خارجی این جوری مثل اغلب ما با مشتری برخورد نمی کنند! آنها راحت جنسشان را پس

می گیرند.ما چکار کنیم؟ ما با مشتری درگیر می شویم که من جنس را پس نمی گیرم. ببینید تنها پس دادن جنس مهم نیست و ممکن است در کارهایی نظیر کسب و کارهای بهداشتی انجام پذیر نباشد. رفتار غیر غرور آمیز مهم است. مشتری حق دارد هر کاری کند. چرا؟ چون اگر از ما نخرد می رود از رقیب ما می خرد. ما استراتژی و برنامه مان برای این قضیه چیست؟ همان طور که گفتیم اکثرا وقتی کالا یا خدمت خود را فروختیم کار را تمام شده می دانیم!

و دیگر خدماتی نمی دهیم. مثلا من خودم با یکی از شرکت های سایت سازی درگیر هستم که سایتی را به من فروخت با مبلغ بالا و نه آن سایت کار من را انجام داد و نه وقتی درخواست بازگشت پول کردم پولم را پس دادند! و دوباره همان مبلغ را به شرکتی دیگر پرداختم! روی فرهنگ رضایت مشتری کار کنید و ببینید که کسب و کارهای موفق آنهایی هستند که مشریانشان از آن کسب و کار راضی هستند. مشتری که از ما راضی باشد خودش در اینستاگرام و شبکه های اجتماعی دیگر و یا به صورت دهان به دهان ما را تبلیغ می کند و مطمئناً این بهترین، قوی ترین و ارزانترین راه تبلیغ است. پس اول کیفیت کالا یا خدمت خود را بالاتر ببرید و دوم خدماتتان را ارزنده تر کنید.


منبع: برترینها

چرا نمی‌‌توانید به برنامه‌ریزی‌های خود متعهد بمانید؟

برنامه‌ریزی کردن یکی از دغدغه‌های مهم بسیاری از افراد است. اول هرسال، ماه یا هفته تصمیم می‌گیرند به انسانی متفاوت تبدیل شوند و زندگی دیگری را شروع کنند و همه‌چیز تغییر کند، ولی متاسفانه این تصمیم‌های خوشحال‌کننده، یک روز یا یک هفته یا یک ماه بیشتر طول نمی‌‌کشد و به‌زودی، متوجه می‌شوند در میانسالی هستند که تفاوت جدی با سال‌های قبل ندارد.

بسیار خوب است که انسان در روزهای نخستین سال، برای تمام سال خود هدف‌گذاری ‌کند، اما تجربه ثابت کرده بیشتر انسان‌ها، نمی‌‌توانند به چنین برنامه‌هایی متعهد باشند و معمولا بعد از چند بار برنامه‌ریزی، از نفس کار برنامه‌ریزی هم ناامید می‌شوند.

 چرا نمی‌‌توانید به برنامه‌ریزی‌های خود متعهد بمانید؟

۱٫ با برنامه‌ریزی کردن مشکل ‌دارید: بسیاری از افراد فکر می‌کنند برنامه‌ریزی کردن زندگی را خشک و بی‌روح می‌کند. همه می‌دانند برنامه‌ریزی نکردن، نظم شخصی را از زندگی می‌گیرد، اما فکر می‌کنند برنامه‌ریزی در زندگی هم می‌تواند سردی را وارد زندگی کند. فطرت و ذات انسان، از مقید بودن لذت نمی‌‌برد و آن را دوست ندارد. درنتیجه افراد فکر می‌کنند برنامه‌ریزی بیشتر از ایجاد خروجی، به ایجاد استرس منجر می‌شود.

۲٫ اهمالکار هستید: انسان‌ها فکر می‌کنند برنامه‌ریزی، مشکل اهمالکاری را برطرف می‌کند، درصورتی‌که برنامه‌ریزی، خودش به شیوه‌ای برای اهمالکاری و توجیهی برای عقب انداختن کارها تبدیل می‌شود.

۳٫ در برنامه‌ریزی و اجرا، وسواس دارید: کمالگرایی مشکل اصلی بسیاری از افراد است. هدف‌های بزرگی انتخاب می‌کنند که رسیدن به آنها غیرممکن است و نمی‌‌توانند یک برنامه معمولی داشته باشند، در صورتی که باید یک برنامه‌ریزی عالی داشته باشند؛ با اهداف دقیق و بزرگ و جزییات و مسیر دقیق. این کار زمان می‌برد و خیلی وقت‌ها هم قابل‌انجام نیست، پس عملا برنامه‌ریزی کردن هم بی‌فایده می‌شود.

۴٫ از برنامه‌ریزی کردن خاطره بدی دارید: برنامه‌ریزی، ممکن است شما را به یاد برنامه‌ریزی برای کنکور و روزهای سخت درس خواندن بیندازد. همه این تداعی‌های بد باعث می‌شود شور و شوقی برای اجرای برنامه‌ریزی‌های سال جدید نداشته باشید.

اشتباهات افراد در برنامه‌ریزی کردن

۱٫ کمتر خوابیدن و بیشتر کار کردن: خیلی اشتباه است که فکر کنید با کم کردن خواب خود مثلا به ۳ ساعت در روز می‌توانید برنامه‌ریزی بهتری برای کارها داشته باشید. در برنامه‌ریزی کردن باید فکر کنید چطور می‌توانید از زمانی که در اختیار دارید بهتر استفاده کنید، نه اینکه زمانی را که نمی‌‌توانید مدیریت کنید افزایش دهید.

۲٫ نوشتن فهرست‌های بلندبالا: یکی از خطرات تهیه فهرست بلندبالایی از کارها، نوشتن کارهایی است که انجام آن عملا زمان زیادی از شما نمی‌‌گیرد. نوشتن کارهای کوچکی که زمان کوتاهی برای انجام دادن از شما می‌گیرد باعث طولانی شدن فهرست کارها می‌شود و اثر روانی نامطلوبی دارد. ثبت همه‌ کارهای ‌ریز‌ودرشت احساس شما را نسبت به برنامه‌ریزی کردن بد می‌کند و باعث استرس و فشار روانی می‌شود.

۳٫ برنامه‌ریزی کردن با استفاده از ابزارهای متعدد: خیلی از افراد از ابزارهایی مثل نرم‌افزارهای رایانه‌ای، برنامه‌های تلفن‌همراه، دفترچه‌ها و سررسیدهای مختلف برای برنامه‌ریزی کردن کارها استفاده می‌کنند. استفاده از چند وسیله برای برنامه‌ریزی کردن باعث آشفتگی ذهن می‌شود. استفاده از این ابزارها زمانی موثر است که از یک وسیله برای برنامه‌ریزی استفاده کنید تا تمرکزتان در انجام کارها بالا برود.

۴٫ همزمان چند کار را برنامه‌ریزی کردن: در زمان‌های گذشته این‌طور فکر می‌شد افرادی که چند کار را باهم بهتر انجام می‌دهند در برنامه‌ریزی تبحر بیشتری دارند و انسان‌های موفق‌تری هستند، اما تحقیقات نشان داده افرادی که چند کار را باهم انجام می‌دهند، افت عملکرد بیشتری دارند زیرا فضای ذهنی مناسبی برای یک کار مشخص قائل نمی‌‌شوند. موازی‌کاری استفاده بهتر از زمان نیست، بلکه مصرف بی‌حدوحصر انرژی و ایجاد حواس‌پرتی‌های متعدد است.

۵٫ مدیریت کردن همه لحظات: برنامه‌ریزی کردن برای همه لحظات و ساعت‌ها و ۷ روز هفته با دقت و جزییات در لحظه اول حس خوبی به انسان می‌دهد ولی در درازمدت این نوع برنامه‌ریزی افراد را خسته و فرسوده می‌کند زیرا در تمام لحظات تلاش کرده‌اند خود را کنترل کنند، بدون اینکه زمان و فرصت خالی در طول روز برای بی‌نظمی و کنترل نشدن فراهم کنند.

۶٫ کمک نگرفتن از دیگران: وقتی می‌خواهید همه‌چیز در بهترین حالت ممکن اتفاق بیفتد و هیچ کاری را به دیگران واگذار نمی‌‌کنید، با حجم زیادی از کارها مواجه می‌شوید که شاید کار شما نباشد و این فکر را دارید که هیچ‌کس به‌ اندازه شما نمی‌‌تواند کار را درست انجام دهد. درنتیجه به آدم‌های خسته و فرسوده‌ای تبدیل می‌شوید که کیفیت کار بالایی ندارند و به اهداف خود نمی‌‌رسند.

چگونه برای کارهای روزانه خود برنامه‌ریز‌ی کنید که به آن متعهد بمانید؟

۱٫ برنامه‌ریزی کردن در شرایط ابهام را بپذیرید: بسیاری از عوامل، خارج از اراده ما هستند؛ از فوت و بیماری بستگان گرفته تا رویدادهای شغلی و… در چنین شرایطی برنامه‌ریزی کردن، عموما عملی نمی‌‌شود. خصوصا اگر کارهای متعددی در ذهن داشته باشید، برنامه‌ریزی در مواجهه با نخستین بحران، شکست می‌خورد و نمی‌‌توانید به آن متعهد بمانید. ابهام در شرایط محیطی و آینده و اتفاق‌هایی که خواهد افتاد، برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری را عملا غیرممکن می‌کند. باید در شرایطی که برنامه‌ریزی می‌کنید ابهام موجود در شرایط و رخدادهای آتی را بپذیرید و با توجه به نوع پیشامد، برنامه‌ریزی خود را تغییر دهید.

۲٫ برنامه‌ریزی واقع‌گرایانه و عملی داشته باشید: افراد معمولا به‌جای برنامه‌ریزی بر اساس واقعیت، بر اساس ایده‌آل‌ها و رویاهایشان برنامه‌ریزی می‌کنند که طبیعتا اجرا هم نمی‌‌شود و شکست می‌خورد و علاقه‌شان به برنامه‌ریزی از بین می‌رود. بخشی از اجرایی شدن برنامه‌های افراد، در گروی واقع‌بینی است. با واقع‌گرایی چشم‌انداز دقیق‌تری از هدف‌های خود خواهید داشت و به نحو بهتری به آنها خواهید رسید.

۳٫ هدف‌گذاری‌های بلندمدت انجام ندهید و قدم‌های کوچک بردارید: با پیچیده‌تر شدن دنیا، گام‌های برنامه‌ریزی، کوتاه‌تر و‌ ریز‌تر می‌شوند و این روند اجتناب‌ناپذیر است ولی ذات برنامه‌ریزی در این است که معمولا نقطه‌ دوردستی را در نظر می‌گیرید و به‌تبع آن، هدف‌ها هم بزرگ‌تر می‌شوند. بهتر است در برنامه‌ریزی کردن یک هدف بزرگ را به هدف‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و این هدف را آنقدر کوچک و کوچک‌تر کنید تا نهایتا به حدی برسد که با صرف زمان و انرژی کم، قابل‌دستیابی باشد.

۴٫ میل به افزایش تسلط و کنترل بر محیط را در خود کاهش دهید: برنامه‌ریزی، زمانی این ادعا را داشت که می‌تواند تسلط بر آینده را بیشتر کند. باید بپذیرید برنامه‌ریزی کردن فشرده در مقایسه با وقت و انرژی‌ای که از شما می‌گیرد، نمی‌‌تواند برای شما، کنترل چندان زیادی روی حال و آینده، ایجاد کند و بیشتر باعث استرس و فشار روانی می‌شود.

۵٫ لازم نیست تغییرات بنیادین ایجاد کنید: هنر برنامه‌ریزی کردن ایجاد تغییر بنیادین در زندگی نیست، بلکه هنر نتیجه گرفتن از داشته‌های موجود است. بهتر است قبل از اینکه در برنامه‌ریزی برای سال جدید دست به تغییرات بزرگ بزنید، لحظه‌ای فکر کنید و توجه کنید که چطور می‌توانید با استفاده از داشته‌های موجود اوضاع را بهبود دهید و به اهداف خود برسید.


منبع: برترینها

۲۰ پیش بینی درباره بازاریابی در سال ۲۰۲۰

در طول سالیان گذشته، بازاریاب ها همیشه سال ۲۰۲۰ را به عنوان قلمروی دوردستی تصور می کردند که در آن مصرف کنندگان قدرت خواهند یافت، شرکت ها بیش از پیش پاسخگو خواهند شد و تکنولوژی هایی مانند واقعیت مجازی و اینترنت اشیا رایج و متداول می شوند. اما اکنون دیگر زیاد با سال ۲۰۲۰ فاصله نداریم؛ چیزی کمتر از سه سال! بنابراین باید تصور سال ۲۰۲۰ به عنوان یک افق دوردست را کنار بگذاریم و برنامه ریزی برای آن به عنوان یک واقعیت نزدیک را آغاز کنیم.

ما در این مطلب به منظور کمک به شما در برنامه ریزی برای آینده، ۲۰ مورد از آمار و ارقامی که وضعیت بازار را در حوزه های مختلف، از جستجو گرفته تا واقعیت مجازی در سال ۲۰۲۰ نشان می دهند را به شکل طبقه بندی شده گردآوری کرده ایم. این پیش بینی ها برای تصمیم گیری در مورد انتخاب بخش هایی که باید روی آنها بیشتر سرمایه گذاری کنید و همچنین تشخیص فرصت های ممکن برای کسب و کارتان به شما کمک خواهند کرد:

برنامه ریزی – تاثیر اَبَرروند ها (megatrend) روی فعالیت کسب و کار شما

  • کل هزینه کرد بازاریابی در جهان به ۱٫۳ تریلیون دلار خواهد رسید (منبع: Statista)
  • کل هزینه کرد بازاریابی دیجیتال در سطح جهان به ۳۰۶ میلیارد دلار خواهد رسید (منبع: Statista)
  • تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۷۵ میلیارد دستگاه به اینترنت متصل خواهند شد (منبع: TechCo)

دسترسی – روندهای اصلی در تکامل سئو و روش جستجو برای اطلاعات

  • مجموع هزینه کرد ایالات متحده روی سئو به ۷۹ میلیارد دلار خواهد رسید (منبع: Statista)
  • تقریبا ۳۰ درصد جستجوها از طریق ابزارهای فاقد نمایشگر انجام خواهند شد (منبع: Mediapos)
  • ۴ میلیون دستگاه اسپیکر هوشمند (مانند الکسا و گوگل هوم) در ایالات متحده وجود خواهد داشت (منبع: Activate)
  • بیش از ۷۵ درصد ترافیک اینترنت موبایل به ابزارهای هوشمند تعلق خواهد داشت (منبع: Cisco)

عمل – تاثیر تکنولوژی های جدید روی تجربه کاربری

  • تا سال ۲۰۲۰، ۲٫۵ میلیارد دستگاه گوشی هوشمند فعال وجود خواهد داشت. این رقم از تعداد کاربران اینترنت در سال ۲۰۱۰ بیشتر است.
  • میزان فراگیری استفاده از ابزارها و ارتباطات هوشمند در خاورمیانه و آفریقا از ۱۹ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۷۱ درصد در سال ۲۰۲۱ خواهد رسید (منبع: Cisco)
  • ۹۱ درصد کارکنان شرکتها بر این باورند که اگر شرکت شان شرایط فعلی خود را حفظ کند، در سال ۲۰۲۰ توان رقابتی خود را از دست خواهد داد (منبع: Infomentum)
  • پیش بینی می شود که درآمد تکنولوژی واقعیت مجازی و واقعیت افزوده تا سال ۲۰۲۰ به ۱۵ میلیارد دلار برسد (منبع: Digi-capital)
  • تا سال ۲۰۲۰ بیشتر از ۲ میلیارد وسیله خانگی دارای قابلیت اتصال به اینترنت فروخته خواهد شد و بیش از ۹۰ درصد خودروها به اینترنت متصل خواهند بود (منبع: com)

تبدیل – اندازه بازار و روش جذب مشتری

  • تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۳ میلیارد کاربر ایمیل وجود خواهد داشت. این رقم ۳۰۰ میلیون نفر بیشتر از سال ۲۰۱۷ است (منبع: Radicati)
  • فروش بین المللی و محلی تجارت الکترونیکی به ۶۹ میلیارد پوند انگلستان خواهد رسید (منبع: Statista)
  • بازار استفاده از یادگیری ماشینی تا سال ۲۰۲۰ به ۱۳ میلیارد دلار خواهد رسید (منبع: Ironpaper)
  • تجارت الکترونیکی برون مرزی کسب و کار با مشتری (B2C) تقریبا به یک تریلیون دلار خواهد رسید (منبع: UNCTAD)

تعامل – تغییرات روش تعامل مشتری در طول سالهای پیش رو

  • روندهای فینتِک (تکنولوژیهای مالی): انتظار می رود که ارزش معاملاتی خدمات مشاوره مالی خودکار به ازای هر کاربر در بریتانیا تقریبا از سیزده هزار دلار آمریکا در سال ۲۰۱۵ به ۲۷ هزار دلار در سال ۲۰۲۱ افزایش پیدا کند (منبع: Statista)
  • بازار هوش مصنوعی رشد پرشتابی را تجربه خواهد کرد و تا سال ۲۰۲۰، ارزشی بالغ بر ۵ میلیارد دلار خواهد داشت (منبع: Markets and Markets)
  • تعداد کاربران رسانه های اجتماعی تقریبا نیم میلیارد نفر افزایش خواهد یافت (منبع: Statista)
  • هزینه کرد در تبلیغات رسانه های اجتماعی در سال ۲۰۲۰ از هزینه کرد برای تبلیغات در روزنامه ها پیش خواهد افتاد (منبع: CNBC)


منبع: گویا آی‌تی

بازاریابی ویروسی یا وایرال

ماهنامه آینده روشن: بازاریابی ویروسی یا وایرال یک استراتژی کسب و کار با استفاده از شبکه های اجتماعی موجود برای تبلیغ و ترویج یک محصول است. نام این استراتژی به چگونگی پخش شدن اطلاعات به دست مصرف کنندگان در مورد یک محصول باز می گردد. در این نام گذاری مسئله این است که افراد چگونه پیام بازاریابی را با دیگر افراد در شبکه های اجتماعی شان به اشتراک می گذارند که در حقیقت همان راه گسترش انتقال یک ویروس از فردی به فرد دیگر است. اساس بازاریابی ویروسی گسترش اطلاعات به صورت دهان به دهان (بازاریابی شفاهی) است، اما فناوری مدرن در داشتن اثر ویروسی شامل پلتفرم های مبتنی بر اینترنت است.

بازاریابی ویروسی معمولا به مخاطبان خود چیزی به صورت رایگان ارائه می کند که می تواند چیزی به سادگی یک آهنگ سرگرم کننده یا بازی باشد. محتوای ویروسی هر چه باشد، باید مردم را تشویق کند آن را با تعداد بیشماری از مردم سهیم کنند که پیام محتوای آن هر چه بیشتر دیده و شنیده شود. نمونه ای از این بازاریابی «هات میل» (Hotmail) است که ایمیل رایگان در اختیار همگان قرار داده است.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

اثر ویروسی (Viral effect) می تواند از طریق مختلف و متعددی پخش شود؛ از جمله روش های گسترش اثر ویروسی می توان روش دهان به دهان، پست الکترونیک، وب سایت ها و شبکه های اجتماعی (فیس بوک، توییتر، لینکدین و غیره)، سایت های به اشتراک گذاری ویدیو (یوتیوب، Vimeo، و غیره) و تالارهای گفتگو را نام برد.

بازاریابی ویروسی به عنوان ابزار بازاریابی مستقل یا به عنوان بخشی از یک کارزار بازاریابی بزرگ تر که از انواع متعددی از بازاریابی استفاده می کند مفید است. این روش به ویژه برای شرکت یا کسب و کارهای کوچک جذاب تر است؛ زیرا بازاریابی ویروسی، در مقایسه با روش بازاریابی سنتی، بسیار ارزان تر است.

برای مثال، یک شرکت جدید تولید نوشیدنی انرژی زا می تواند ویدیویی اینترنتی تهیه کند که در آن فردی پس از نوشیدن این نوشابه انرژی زا با دوچرخه حرکات غیرممکنی را انجام می دهد. اگر ویدیوی ساخته شده به اندازه کافی واقعی باشد و مردم آن را ببینند، ممکن است دیگر افراد را ترغیب کند آن را با دیگران سهیم شوند. پس از این که ویدیو با استقبال خوبی مواجه شد، این شرکت می تواند هدف واقعی خود را نشان دهد و آنها را به جستجوی اطلاعات بیشتر درباره محصول خود بدون استفاده از تبلیغات سنتی متقاعد کند.

بازاریابی ویروسی اغلب به همراه روش های دیگر بازاریابی به کار گرفته می شود؛ برای مثال، برای تبلیغ یک فیلم قبل از انتشار آگهی، چاپ پوستر و دیگر روش های سنتی تبلیغات از ایجاد همهمه و هیاهو در مورد آن فیلم استفاده می شود. در این دسته یکی از بهترین نمونه ها بازاریابی فیلم «Blair Witch Project» در سال ۱۹۹۹ بود؛ این فیلم اولین فیلمی بود که از بازاریابی ویروسی در اینترنت برای تبلیغ استفاده کرد.

نکته ای که وجود دارد این است که لزومی نداردت محتوای پیام بنهان باشد که اثر ویروسی داشته باشد؛ در مبارزات سیاسی اغلب فیلم کلیپ های صوتی نامزد مخالف را در حال گفتن چیزی که مردم را می رنجاند پخش می کنند. سیاستمداران امیدوارند با اشاره به بیانیه جسورانه ویدیو ویروسی خواهد شد و در نتیجه نگرشی منفی به حریف به وجود خواهد آمد.

بازاریابی ویروسی و چگونگی عملکرد آن

تصوری غلط درباره بازاریابی ویروسی وجود دارد که آن را به توانایی خلق اثری بسیار محبوب وابسته می داند. در واقعیت، یک کارزار بازاریابی ویروسی موفق بر درک چگونگی ارتباط با جمعیتی خاص با ارائه مطالب ارزشمند به آنها استوار است.

بازاریابی ویروسی رویکردی مشتری محور است؛ بنابراین اولین قدم این است که جمعیت هدف و محصول مورد علاقه آنها مشخص شود که خودش به تحقیق و تجزیه و تحلیل داده های جمعیتی نیاز دارد.

هنگامی که یک شرکت متوجه شود جمعیت هدف آن چه می خواهد و چگونه باید با آنها در ارتباط باشد، شروع به ایجاد محتوایی می کند که آن دسته از افراد تمایل داشته باشند به اشتراک بگذارند. بازاریابی ویروسی فرآیندی مستمر و روندی تعاملی است. یک شرکت که در حال پیاده سازی کارزار بازاریابی ویروسی است نباید اجازه هد بدون تنظیم دوره خود به مسیر ادامه دهد. کارزارهای بازاریابی ویروسی که با توجه به شدت تمایل افراد به آن محصول یا خدمات رشد می کنند موفق تر خواهند بود.

هر چه یک پیام بازاریابی سریع تر گسترش یابد احتمال بیشتری دارد که وایرال شود. امروزه اطلاعات به اشتراک گذاشته شده از طریق فناوری تلفن همراه سریع ترین حرکت اطلاعات در جهان به شمار می آید.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

به طور میانگین، سرعت انتقال اطلاعات در موبایل به این شرح است:

– میانگین زمان پاسخ به یک پیام متنی (اس ام اس): ۹۰ ثانیه

– میانگین زمان پاسخ دهی به گزارش یک دستگاه تلفن همراه گم شده یا به سرقت رفته: ۶۸ دقیقه

– درصد جستجوی اطلاعات درباره یک محصول به وسیله موبایل که به خرید بینجامد: ۷۰ درصد

روش های انتقال بازاریابی ویروس

۱٫ word of web: نوشتن در قالبی که اطلاعات را به ایمیل باز می گرداند و برای دریافت کنندگان می فرستد.

۲٫ word of Email: این نوع خیلی معمول است؛ ارسال ایمیل هایی مانند جوک ها و نقل قول ها و تصاویر.

۳٫ wofd of mount: دهان به دهان

۴٫ word of IM Instant message: شاید سریع ترین شیوه به وجود آمده انتقال باشد. (پیام هایی که به سرعت میان کاربران اینترنت منتقل می شود.)

۵٫ بحث های مردمی: بسیاری از انجمن های آنلاین اجتماعی دارند که با عنوان های بسیاری سروکار دارد. این عنوان های مردمی می تواند بار مثبت یا منفی داشته باشد که به فرهنگ انجمن بستگی دارد.

 
۶٫ Social Bookmarking: نگهداری کردن آدرس یک وب سایت در «فهرست محبوب ها» (favorites lists) درت کامپیوتر و استفاده از آن و ارسال این فهرست به دیگر افراد به وسیله وب سایت ها.

۷٫ پاداش برای رجوع: گاهی بازاریابی شرکت ها پاداشی را برای رجوع مشتری پیشنهاد می دهند.

۸٫ Bluetooth: استفاده گسترده از تلفن های موبایل این امکان را پدید آورده است که ویدیوهای پیشرفته ای بتواند به صورت ویروسی میان تلفن های همراه و دستگاه های دارنده بلوتوث پخش شود.

امروزه به نظر می رسد بازاریابی ویروسی معادل برنده شدن در قرعه کشی است؛ همه به دنبال آن هستند، اما در واقع تاکنون تعداد بسیار کمی به آن دست یافته اند. تنها تفاوت میان این دو در این است که یکی به بخت بستگی دارد و دیگری نه. می توان کارزارهای بازاریابی ویروسی متعددی ایجاد کرد اما رسیدن به نتایج واقعی بدون داشتن سمت و سو و مدیریت درست مشکل خواهد بود.

یک مثال خوب از بهره برداری یک کسب و کار از قدرت بازاریابی ویروس چالش «سطل آب یخ» بود. این چالشی برای جلب توجه افراد مختلف در جامعه به بیمای ای ال اس شروع شد. احتمالا شما یا تعداد زیادی از دوستان تان در این پدیده فیسبوکی شرکت کرده و آن را به اشتراک گذاشته اید. این ویدیوها هر از چند گاهی ظاهر می شوند و کل فیسبوک را با توفانی در می نوردند.

 بازاریابی ویروسی یا وایرال
در این هنگام است که شما نمی توانید صفحه خود را بدون دیدن یکی دیگر از این فیلم ها تغییر دهید، اما مسئله فراتر از تعداد بی پایان فیلم ها است؛ یک سازمان غیرانتفاعی از طریق این چالش به جمع آوری کمک های مردمی دست زده و تاکنون بیش از صد میلیون دلار از این روش بازاریابی ویروسی به دست آورده است که برای یک سازمان غیرانتفاعی، با در نظر گرفتن اینکه تنها بخشی از کمک های مالی در واقع به تحقیقات مرتبط با ای ال اس داده می شوند، بد نیست. این تنها می تواند یک نمونه از چگونگی بازاریابی ویروسی موفق و اثرگذار باشد؛ نمونه های زیاد دیگری در این زمینه وجود دارند.

اصطلاح «بازاریابی ویروسی»، با آن که عجیب به نظر می رسد، بیانگر شیوه ای ساده برای اشتراک و گسترش در بازاریابی نوین است. اثر ویروسی تا زمانی که ویروس آن قدر پر تعداد شده است که با برتری وزن خالص عددی برنده شود پنهان می ماند. این روشی است که ویروس در آن از میزبان استفاده (گاهی حتی سوءاستفاده) می کند که در نهایت بتواند خود را تکثیر و در محیط مناسب، به صورت نمایی، رشد کند. ویروس تنها نیاز دارد خود را تکرار کند، دوباره و دوباره با قدرت هندسی خود را افزایش می دهد، و در هر تکرار دو برابر می شود.

همان طور که گفته شد بازاریابی ویروسی نام خود را از راهی که در آن ویروس به صورت فیزیکی گسترش می یابد به دست آورده است که در آن هر واحد به طور بی وقفه تکرار می شود و رشدی نمایی پیدا می کند.

یک کارزار بازاریابی ویروسی بر به اشتراک گذاری رسانه های اجتماعی و دیگر ترفندهای آنلاین دهان به دهان برای رسیدن به تعداد زیادی از مردم از طریق دوستان و مخاطبان آنها متکی است. یک کارزار بازاریابی ویروسی پیام هایی را که مصرف کنندگان آن نمی توانند در مقابل به اشتراک گذاری آن مقاومت کنند ارائه می کند، مصرف کنندگان به نوبه خود با به اشتراک گذاری بیشتر هر مطلب با دیگر مردم، به چرخه رشد نمایی دامن می زنند.

در چند نسل کوتاه جمعیت ویروس به صورت انفجاری افزایش یافته است. یک ویروس می تواند با بازاریابی چه وجه تشابهی داشته باشد؟ بازاریابی ویروسی به هر استراتژی بازاریابی گفته می شود که افراد را تشویق می کند یک پیام بازاریابی را به دیگران منتقل کنند و در نتیجه برای داشتن رشدی نمایی در نمایش عمومی و نفوذ پیام ظرفیت لازم را ایجاد کنند. همانند ویروس ها چنین استراتژی با استفاده از تکثیر سریع پیامی را میان هزاران یا میلیون ها نفر منفجر می کند.

خارج از فضای مجازی و اینترنت، بازاریابی ویروسی با عنوان «بازاریابی دهان به دهان»، «بازاریابی همهمه ای»، «اعمال نفوذ رسانه ای»، «بازاریابی شبکه ای» و غیره شناخته می شود.

راه اندازی یک کارزار بازاریابی ویروسی موفق

برخی از استراتژی های بازاریابی ویروسی بهتر از دیگر روش ها کار می کند. تعداد کمی از آنها ساده و کاراست، اما اینجا عناصری اساسی را معرفی می کنیم که به استراتژی خود اضافه کنید. یک استراتژی بازاریابی ویروسی به تمامی این عناصر نیاز ندارد ولی می تواند شامل یکی از این عناصر باشد؛ با این حال هر چه عناصر بیشتری استفاده شود، نتایج آن به احتمال زیاد قوی تر خواهند شد. یک استراتژی موثر بازاریابی ویروسی این موارد را شامل می شود:

۱٫ اهدای کالاها و خدمات (به صورت رایگان)
۲٫ انتقال آسان به دیگران
۳٫ گسترش آسان از کوچک تا بسیار بزرگ
۴٫ استفاده از انگیزه ها و رفتار مشترک میان مردم
۵٫ بهره بردن از شبکه های ارتباطی موجود
۶٫ استفاده از دیگر منابع
۷٫ کنترل و اندازه گیری نتایج

۱٫ اهدای کالاها و خدمات (به صورت رایگان)

«رایگان» قوی ترین واژه در واژگان یک بازاریاب است. بیشتر برنامه های بازاریابی ویروسی محصولات یا خدمات باارزشی را برای جلب توجه اهدا می کنند؛ خدمات ایمیلی رایگان، اطلاعات رایگان، برنامه های نرم افزاری رایگان که توانایی انجام دادن کارهای قدرتمند و زیادی را دارد، البته اما نه به اندازه توانایی های یک برنامه در نسخه پیشرفته و پولی آن. قانون دوم ویلسون از بازاریابی «قانون دادن و فروش» است. «ارزان» بودن می تواند در گروه هدف موج علاقه تولید کند، ولی «رایگان» معمولا همان کار را بسیار سریع تر انجام می دهد. بازاریابان ویروسی از پاداش با تاخیر استفاده می کنند. آنها ممکن است امروز یا فردا سود نبرند، ولی در نهایت سود خواهند کرد؛ پس یا چیزی بفروشید یا اهدا کنید.

۲٫ انتقال آسان به دیگران

پرستاران بهداشت عمومی در فصل آنفولانزا می گویند از افرادی که سرفه می کنند دور شوید، دستان خود را بشویید، و چشم، بینی یا دهان خود را لمس نکنید. ویروس ها تنها زمانی گسترش می یابند که انتقال برای شان آسان باشد. وسیله انتقال پیام بازاریابی شما نیز باید برای انتقال و تکثیر راحت باشد. ایمیل، وب سایت، گرافیک، دانلود نرم افزار. بازاریابی ویروسی در اینترنت به آسانی کار می کند، زیرا ارتباط در آن فوری و آسان و ارزان است. فرمت دیجیتال کاری می کند کپی کردن ساده شود.

از منظر بازاریابی، شما باید پیغام خود را برای بازاریابی ویروسی تا حد امکان ساده کنید که به راحتی و بدون تغییر و تخریب منتقل شود. هر چه کوتاه تر بهتر، برای مثال، جمله «ایمیل رایگان و خصوصی خود را در http://www.Hotmail.com استفاده کنید» در زیر تمامی ایمیل های رایگان این مجموعه نوشته شده و این پیامی کوتاه و ساده و قابل انتقال است.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

۳٫ گسترش آسان از کوچک تا بسیار بزرگ

یک پیام باید بتواند مانند آتش سوزی گسترش یابد. روش انتقال باید به سرعت از کوچک به بسیار بزرگ مقیاس پذیر باشد. شما باید به مدل های ویروسی خود ثبات و سرعت لازم را برای تغییر از کوچک به بزرگ بدهید.

۴٫ استفاده از انگیزه ها و رفتارهای مشترک میان مردم

برنامه های بازاریابی ویروسی از انگیزه های مشترک انسانی استفاده می کنند. علاقه به محبوب شدن، دوست داشته شدن و فهمیده شدن کاری می کند که محصولات میلیون ها وب سایت و میلیاردها ایمیل در میان مردم پخش شود. یک استراتژی بازاریابی بر اساس انگیزه های مشترک و رفتارهای افراد برای انتقال آن طراحی کنید و شما یک برنده اید.

۵٫ بهره گیری از شبکه های ارتباطی موجود

بیشتر مردم اجتماعی هستند. دانشمندان علوم اجتماعی می گویند هر فرد شبکه ای از هشت تا دوازده نفر در اطراف خود از دوستان، خانواده و همکاران دارد. شبکه گسترده تر یک شخص ممکن است بسته به موقعیت آن فرد در جامعه، از صدها یا هزاران نفر از مردم تشکیل شده باشد.

بازاریابان شبکه از مدت ها قبل به قدرت این شبکه های انسانی پی برده اند. هم شبکه های قوی و نزدیک، و هم روابط در شبکه های ضعیف. مردم در اینترنت نیز به توسعه شبکه روابط خود می پردازند. آنها آدرس ایمیل و آدرس وب سایت هایی را که به آن علاقه دارند جمع آوری می کنند. برنامه های وابسته از چنین شبکه هایی بهره می برند. پیام خود را میان ارتباطات موجود میان مردم قرار دهید و به این ترتیب سرعت تکثیر و پراکندگی آن را بالا ببرید.

۶٫ استفاده از منابع دیگران

خلاق ترین طرح های بازاریابی ویروسی از منابع دیگران برای پخش کردن پیام بهره می برند؛ برای مثال برنامه های وابسته، متن یا لینک گرافیک خود را در وب سایت های دیگران قرار می دهند. نویسندگانی که مقالات رایگان در اختیار مردم می گذارند به دنبال قرار دادن مقالات خود در صفحات وب دیگران هستند. اخبار منتشر شده را می توانند صدها نفر برداشت کنند و اساس مقالات زیادی را پدید آورند که صدها هزار نفر آن را می خوانند.

۷٫ کنترل و اندازه گیری نتایج

هدف یک کارزار بازاریابی ویروسی دسترسی و مشارکت گسترده است. برای اندازه گیری میزان موفقیت یک کارزار بازاریابی ویروسی باید اهداف قابل دستیابی و مشخصی در یک چارچوب زمانی وضع کرد؛ مثلا افزایش ۲۰ درصدی ترافیک یک وب سایت طی سه ماه آینده.

همچنین بازاریابان باید به قدر کافی آمادگی برآوردن نیازهای مشتریان را در صورت موفقیت آمیز بودن کارزار بازاریابی داشته باشند. فضای سرور و ذخیره سازی، پهنای باند، نیروهای پشتیبانی و موارد دیگر باید پیش از راه اندازی کارزار بازاریابی ویروسی به طور کامل مهیا شوند. بازاریاب باید توانایی پشتیبانی از موفقیت کامل کارزار را داشته باشد. در نظر داشته باشید بازاریابی ویروسی به هیچ وجه نمی تواند برای یک استراتژی جامع بازاریابی جایگزینی باشد. در به کارگیری بازاریابی ویروسی برای ایجاد تبلیغات فرد به فرد، این ترفند نباید به عنوان یک عملگر مستقل و معجزه گر در نظر گرفته شود.

با این حال که پیام ها و استراتژی ها از یک کارزار تا کارزار دیگر شدیدا متفاوت اند، بیشتر کارزارهای بازاریابی موفق در بازاریابی ویروسی رویکردهای نسبتا مشابهی دارند. این رویکردها غالبا به صورت ترکیبی استفاده می شوند که اثر ویروسی کارزار را حداکثر کنند. کارزارهای بازاریابی ویروسی موفق به سادگی منتشر می شوند.

کلید موفقیت در این است که بتوانید مشتریان تان را ترغیب کنید شرکت یا برنامه های تبلیغی شما را به دوستان و همکاران شان پیشنهاد کنند و آنها نیز به آشنایان شان بگویند و همین طور الی آخر. یک کارزار بازاریاربی ویروسی موفق می تواند پیام بازاریابی شما را با سرعتی شگفت انگیز به هزاران مشتری بالقوه برساند. هنگام ایجاد یک کارزار، بازاریابان باید شیوه ای که افراد پیام یا کارزار بازاریابی آنها ره به یکدیگر منتقل می کنند ارزیابی کنند. کمی قبل تر تعاریف بازاریابی ویروسی را آوردیم.

تاریخچه بازاریابی ویروسی چیست و چگونه آغاز شده است؟

برای بازاریابان اینترنتی و صاحبان کسب و کار بازاریابی ویروسی، نه تنها راه خود را به تبلیغات و فرهنگ بازاریابی داستان های موفق مدرن روز باز کرده به سرعت اهمیتی همچون تابلوهای تبلیغاتی و خبرنامه ها و کارزارهای بازاریابی پست الکترونیکی دهه پیش پیدا کرده است؛ در واقع برخی ممکن است عنوان کنند که در حال حاضر این نوع بازاریابی از اشکال گذشته پیشی گرفته است و در حال حاضر به نظر می رسد این راهی مقرون به صرفه، مطمئن و استراتژیک برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و به دست آوردن مشتریان از طریق رویکردی است که واقعا بهترین بازده مالی را خواهد داشت.

پس چگونه این رویکرد بازاریابی مبتنی بر فناوری آغاز شده است؟ پاسخ یک کلمه است: Hotmail.

بازاریابی ویروسی یا وایرال

بازاریابی ویروسی اولین بار در میان ارائه کنندگان خدمات ایمیل مبتنی بر وب رایگان Hotmail به دنیای بازاریابی واردش د. واژه «بازاریابی ویروسی» را در سال ۱۹۹۷ استیو پوروتسن ابداع کرد.

هنگامی که Hotmail برای اولین بار شروع به کار کرد به این نتیجه رسید که بهترین راه جلب مشتریان جدید دست یافتن به دوستان و خانواده و همکاران هر کاربر خواهد بود. در نتیجه، گروه Hotmail در پایین هر صفحه ایمیل که از یک حساب Hotmail فرستاده شده است؛ لینکی و پیامی شبیه «آیا حساب کاربری ایمیل رایگان می خواهید؟ پس همین امروز در Hotmail ثبت نام کنید.» قرار داد، و به این صورت بود که استراتژی که امروزه به نام بازراریابی ویروسی یا وایرال می شناسیم به وجود آمد. صدها و حتی هزاران نفر از کاربران با عجله حساب های ایمیل رایگان برای خود باز کردند و دیگر شرکت ها هم از این روش به سرعت استقبال کردند.

مدل Hotmail پایه و اساس بازاریابی ویروسی است که ما امروزه با آن آشناییم. از فیسبوک، توییتر، یوتیوب و لینکدین، بازاریابی ویروسی اشکال و فرم های گوناگونی داشته است. این فرآیند می تواند در هر فرصت، رویکردی متفاوت و تکاملی داشته باشد. اما در پایان، مهم به اشتراک گذاشتن اطلاعات و انجام دادن این کار در مقیاس بزرگ و به صورت رایگان است. به جای صرف هزاران نفر در کارزارهای تبلیغاتی گران قیمت، کسب و کار (کوچک و بزرگ) بازاریابی ویروسی را به عنوان راهی مقرون به صرفه، نه تنها برای ارسال پیام خود به نقاط مختلف، به طور کلی برای افزایش فروش و بهبود کسب و کار می شناسند. در واقع این پدیده ای است که در حال شتاب گرفتن روز افزون است.

همان طور که کسب و کارهای گوناگون بازاریابی ویروسی را یک صورت مقبول و مطمئن از بازاریابی می شناسند، این رویکرد جذاب تر از قبل خواهد شد؛ و همان گونه که فعالان تجاری و افراد بیشتری در حال پیوستن به این گفتمان هستند، اثر مثبت بازاریابی ویروسی بیشتر دیده می شود و همچنان سرعت می گیرد.

در حالی که Hotmail از عواقب این رقابت بزرگ رنج می برد، هنوز هم یکی از بازیگران مهم مدر زمینه ایمیل، و یک نمونه بسیار بانفوذ در جهان بازاریابی اینترنتی است؛ به عنوان پدر بازاریابی ویروسی، Hotmail برای همیشه به عنوان سرویسی که آن را آغاز کرده است شناخته می شود و با تشکر از آن، کسب و کار امروز ما با وجود این بازاریابی بهتر شده است.

این روش بازاریابی نیز در مقایسه با بازاریابی سنتی تفاوت هایی دارد که در اینجا به طور مختصر نام برده می شوند:

۱٫ از بین بردن فاصله های مکانی و زمانی.
۲٫ ارائه اطلاعات کامل به طور ۲۴ ساعتی و در تمام روزهای هفته
۳٫ ارتباط مستقیم و دوطرفه با کاربر
۴٫ دریافت نظرات از مشتری یا پاسخ فوری به او

نگرش زمانی در این بازار نیز بر بازه بلندمدت تمرکز دارد و از نظر اقتصادی بر جنبه تقاضا تاکید می کند تا عرضه.


منبع: برترینها

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند

کارآفرینان موفق افرادی هستند که تمام فکرشان صرف تولید محصول یا سرویس‌های اولیه نمی‌شود. این افراد از بدو راه‌اندازی کسب‌وکار نوبنیان خود تا رسیدن به هدفی که به دنبال آن هستند، خلاقیت را سرلوحه کار خود قرار می‌دهند. تجربه نشان داده است که حتا موفق‌ترین کارآفرینان نیز در مواجه با فشارهای بیش از اندازه کاری ممکن است تصمیمات اشتباهی را اتخاذ کنند که در نهایت صدمات جدی را به کسب‌وکار آن‌ها وارد کرده یا حوزه کاری آن‌ها را محدود کند.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
کسب‌وکارها و استارت‌آپ‌ها مدت زمان نسبتا طولانی است که بر مبنای یک الگوی کسب‌وکار مشخص کار خود را آغاز می‌کنند. راهکارهایی که به نام روش‌های موفقیت‌آمیز از آن‌ها نام برده شده و به خوبی چهارچوب‌ها و مسیرهای پیشرفت و موفقیت را تعریف کرده‌اند. در نتیجه افراد موفق در صورتی می‌توانند از قدرت خلاقیت خود به شکل درستی استفاده کنند که راهکارهایی که عملکرد درست آن‌ها در گذشته اثبات شده است را مورد توجه قرار دهند. کارآفرینان هوشمندتر می‌دانند که باید میان فرآیندهای اثبات شده و رویکردهای نوینی که خود آن‌ها را ابداع کرده‌اند تعادلی را برقرار کنند.

مربیان کسب‌وکار بر این باور هستند که امکان برقراری تعادل میان یک رویکرد سنتی و یک رویکرد جدید برای استارت‌آپ‌ها کار سختی است. به واسطه آن‌که کارمندان یک استارت به طور ذاتی در برابر یکسری تغییرات مقاومت از خود نشان می‌دهند. راس تیلور در کتاب خود تحت عنوان: “خلاقیت در کار، مغز را انباشته کرده و ایده‌های جذاب ارائه کنید” به معرفی یکسری موانع روان‌شناختی پرداخته که نه تنها مانع شکل‌گیری تفکر خلاق می‌شود بلکه ایده‌های خلاقانه را نیز دستخوش تغییرات اساسی می‌سازد. در این مطلب تعدادی از این موانع را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۱٫به کارگیری بیش از اندازه آمارها

آمارهایی که همگی نشان از ضرر و زیان‌های غیرمترقبه‌ای در سه ماه گذشته داشته‌اند، باعث می‌شوند تا مدیران شرکت‌ها تصمیمات عجولانه‌ای اتخاذ کرده با این امید که هزینه‌ها را تا حد امکان کاهش دهند. در حالی که اگر تحلیل‌های بیشتری انجام شود و از تفکرات خلاقانه‌ای به منظور پیدا کردن منابع درآمدزایی جدیدی استفاده شود، ضررها تا حد قابل قبولی جبران می‌شوند. اگر از آمارها و داده‌ها به شکل پالایش نشده‌ای برای تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود، بدون آن‌که علت واقعی بروز مشکلات شناسایی شده و راه‌کارهای احتمالی پیشنهاد شود، خلاقیت برای همیشه از میان خواهد رفت.

 این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند
۲٫ خوش‌بینی بیش از اندازه

برای آن‌که در کسب‌وکار خود موفق باشید باید خوش‌بین باشید. اما خوش‌بینی بیش از اندازه باعث می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت به تعویق افتاده و حتا باعث به وجود آمدن ابهام شود. کارآفرینان نباید در انتظار مشاهده شواهد مثبتی باشند که دیدگاه‌های آن‌ها را تایید می‌کند. به عبارت دقیق‌تر در تصمیم‌گیری‌ها باید واقع‌بین و در هنگام اجرا خوش‌بین باشید.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۳٫ روش رایج انجام کارها

طبیعت ذاتی انسان‌ها به این شکل است که تصور می‌کنند همان قاعده‌ای که در ابتدای کار یاد گرفته‌اند و سال‌های متمادی است از آن استفاده کرده‌اند، درست بوده و راهکا‌رهای دیگر ممکن است آن کارایی را نداشته باشند. این تفکر بسته مانع از آن می‌شود تا تعدادی از مردم تجربه‌های جدید را یاد بگیرند. مهم‌ترین مانعی که باعث می‌شود انسان‌ها به سراغ یادگیری تجربیات جدید متمایل نشوند تغییر کردن است. به واسطه آن‌که باید تجربیات گذشته خود را به کناری قرار دهند که این تغییر نگرش از یادگیری مهارت‌های جدید دو برابر سخت‌تر است.

۴٫ اثر تقدم و تاخر

انسان‌ها به طور ذاتی اولین و آخرین مطلبی که شنیده‌اند را به خوبی به خاطر می‌سپارند. به این پدیده در اصطلاح روانشناسی، اثر تقدم و اثر تاخر (primacy and recency effect) گفته می‌شود. زمانی که تولیدکننده‌ای محصولی را ارائه می‌کند، در اکثر مواقع آخرین محصولی که ارائه کرده را به یاد می‌آورد و از محصولی که متناسب با نیازهای مشتری است، غافل می‌شود. به طور طبیعی ما همواره اطلاعات و مسایلی که به لحاظ بازه زمانی به ما نزدیک‌تر هستند را خوب به یاد می‌آوریم. در صورتی که در بیشتر موارد این موضوع به نفع ما نیست.

۵٫ تفکر گروهی همیشه بهترین دستاور را به همراه ندارد

نتایجی که از یک تفکر گروهی حاصل می‌شود در اغلب موارد تحت تاثیر رهبر گروه قرار گرفته یا در حالت کلی‌تر از حاصل‌ضرب کوچک‌ترین مخرج مشترک تمامی اعضا به دست می‌آید. بسیاری از افراد سعی می‌کنند به جای آن‌که خود را در چالش مخالفت کردن با نظر رهبر گروه قرار دهند، نظر او و دیگر اعضا را تایید کنند. همین موضوع باعث می‌شود تا ایده‌های خلاق هیچ‌گاه به درستی ارزیابی نشده و به راحتی حذف شوند. تنوع دیدگاه‌ها در اغلب موارد تفکرات گروهی را با چالش جدی همراه می‌سازد.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۶٫ کمترین تمایل به پذیرش ریسک

انسان‌ها همواره به دنبال به دست آوردن چیزی هستند که برایشان ارزشمند است. اگر این دیدگاه برای شما ارزشمند باشد: “رفتار من از همان ابتدای کار باید صحیح باشد” باعث می‌شود در کارهای خود تصمیمات اشتباه کمتری را اتخاذ کنید. استارت‌آپ‌ها کار خود را با استناد به دو مفهوم کاملا ارزشمند “شکست سریع” و “ارائه محصولی با حداقل ویژگی‌های قابل قبول” (MVP) آغاز می‌کنند. این دو رویکرد به آن‌ها کمک می‌کند خلاقیت را به سادگی به منثه ظهور گذاشته و ریسک‌ را به حداقل برسانند.

۷٫ تفکر دو قطبی

شکست‌هایی که در ابتدای کار رخ می‌دهد باعث به وجود آمدن نوساناتی در تصمیم‌گیری‌های آتی می‌شود. رویکردی که در نهایت به کسب‌کار آسیب جدی وارد می‌کند. تعدادی از انسان‌ها دوست دارند برای غلبه بر چالش‌ها از تفکر هر یک از این دو/یا (either/or) به جای تفکر خلاقانه هردو/و (both/and) برای ارائه راه‌حل برای مشکلات استفاده کنند. در زمان رویارویی با دو تفکر متضاد سعی کنید نکات مثبت دو طرف را استخراج کنید.

۸٫ به وجود آمدن استرس بیش از اندازه

هر چه با مسائلی بحرانی و چالشی‌تر روبرو شوید، به همان نسبت تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید با خلاقیت کمتری همراه خواهند بود. استرس باعث می‌شود تمرکز شما از میان رفته و تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید به دور از یک تفکر منطقی باشند. در این حالت تعامل خوب کم شده و جمع‌آوری اطلاعات به سختی امکان‌پذیر می‌شوند. در نتیجه تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت با شتاب و هیجان کاذب همراه خواهند بود.

۹٫ دریافت نتایج و بازخوردها بدون تحلیل

تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید نه تنها به تحلیل نیاز دارند، بلکه باید از سوی افراد متخصص و واجد شرایط مورد بررسی قرارگیرند تا امکان اعتبارسنجی درست آن‌ها وجود داشته باشد. در دنیای کسب‌وکار امروزی تنها یک موضوع با ثبات بوده و آن هم تغییر است. در دنیای کنونی حتا بهترین تصمیمات نیز باید بهینه شده و مطابق با نیازها تغییر پیدا کنند. به واسطه آن‌که محیط پیرامون و ذائقه مشتریان به طور پیوسته در حال تغییر است.

این ده مورد خلاقیت شما را نابود می‌کنند 
۱۰٫ شکست در یادگیری

در حالی که تجربه کسب کردن رویکرد اجتناب‌ناپذیر است در مقابل یادگیری این‌گونه نیست. زمانی که نتایج به دست آمدن از تصمیم‌گیری‌ها را مورد ارزیابی قرار دهید، فرآیند یادگیری ساده‌تر می‌شود. دقیقا به همان شکلی که آمار مربوط به فروش درک بهتری از شرایط بازار را در اختیار شما قرار می‌دهد. خلاقیت اگر با یادگیری همراه نباشد، عمر کوتاهی خواهد داشت و به شما کمکی نخواهد کرد. همواره به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری به معنای گوش کردن مداوم و تاثیرگذار و تفکر خلاقانه به معنای درس گرفتن از شکست‌ها و اتفاقات ناخوشایند است.


منبع: برترینها