برای موفقیت، منتظر تایید دیگران نباشید

ما انسان ها همان چیزی هستیم که فکر می کنیم و تمام کارهایی که انجام می دهیم نتیجه افکارمان هستند. با این وجود بعضی از ما طرز فکرمان درباره خودمان بستگی به عوامل خارجی دارد که هیچ کنترلی روی آن ها نداریم. این عوامل خارجی همان مردم هستند.

ما انسان ها همان چیزی هستیم که فکر می کنیم و تمام کارهایی که انجام می دهیم نتیجه افکارمان هستند. با این وجود بعضی از ما طرز فکرمان درباره خودمان بستگی به عوامل خارجی دارد که هیچ کنترلی روی آن ها نداریم. این عوامل خارجی همان مردم هستند.

 منتظر تایید دیگران نباشیم

این رفتار با عکس های ویرایش شده ای که در شبکه های اجتماعی می گذارند تا لایک های بیشتری بگیرند ثابت می شود. هر لایک یک تایید از دیگران است. چقدر از نظر دیگران زیبا یا باهوش هستیم. اگر دوستان تان روزی برسد که حال خوبی نداشته باشند و آنچه شما می خواهید تایید نکنند چه اتفاقی می افتد؟ و اما به چه علت ما نیاز به تایید دیگران پیدا می کنیم؟

با بالا رفتن سن روی چیزهایی که از دست می دهیم تمرکز می کنیم

ذهن شما میدان جنگ نهایی است. بیشتر مردم بر اساس تجربیات گذشته و چیزهایی که دیده اند تصمیم گیری می کنند. به همین دلیل هر چه سن بالاتر می رود بدبین تر می شویم. هر روز نیاز دارید که این جملات را به خودتان بگویید. من به اندازه کافی خوب هستم. من به اندازه کافی باهوش هستم. من به اندازه کافی قوی هستم. با تکرار و تداوم کم کم گفته های تان به باور تبدیل می شود و به آن چیزهایی که می گویید باور پیدا می کنید. پس هنگامی که شروع به گفتن این جملات مثبت به خودتان می کنید کم کم آن ها را باور می کنید و به همان چیزها تبدیل می شوید. به قول معروف الکی بگو تا بشه.

نقاط ضعف تان را مخفی نکنید

بیشتر ما سعی داریم نقاط ضعمان را بپوشانیم و زمان زیادی را صرف این کار می کنیم. این راه درستی نیست. وقتی نقص های تان را بپذیرید به شما کمک می کند تا راحت تر به آن ها غلبه کنید.

زمانی که به شما می گویند زیادی حساس و احساساتی هستی یا حساس و احساساتی نباش مثل این است که بگویند ملکول دی ان ای خود را پاک کنید. نقاط ضعف شما در انتهای دیگر نقاط قوت تان قرار دارند.

کاری که باید انجام دهید این است که وسط یک کاغذ سفید خطی بکشید و یک طرف خط تمام نقاط ضعفتان را بنویسید و طرف دیگر از آن نقص با یک عبارت تعریف کنید. به عنوان مثال اگر فکر می کنید ریاست طلبی یکی از نقاط ضعفتان است طرف دیگر بنویسید توانایی های رهبری. یا اگر یک طرف نوشتید رقابتی طرف دیگر بنویسید بلندهمت. نوشتن این ها باعث می شود آن ها را تجسم و عملی کنید.

وقتی مزایا و معایب تان را می نویسید سعی کنید بین آن ها تعادل ایجاد کنید. پس هر زمان که در موقعیت های منفی نقاط ضعف تان قرار گرفتید یاد نوشته های مثبت آنطرف سطر بیفتید.

هر روز صبح با خودتان بلند حرف بزنید

هر روز صبح که به آینه نگاه می کنید با خودتان گفتگو کنید و در پایان گفتگو به خودتان بگویید که خواستن توانستن است. شاید این کار به نظر کمی احمقانه بیاید اما وقتی چیزی را زیاد بشنوید به آن اعتقاد پیدا می کنید و همان چیزی می شوید که باورش را دارید. پس رویاهای تان را در واقعیت به زبان بیاورید تا زندگی با افکارتان هماهنگ شود.

با حسادت و تنفر از خود به هیچ جایی نمی رسید

برای این که به آن چه که می خواهید باشید و داشته باشید برسید باید سخت تلاش کنید. با حسادت به هیچ جایی نمی رسید و هیچ چیز خوبی از حسادت به دست نمی آورید. برای پیشرفت و تایید باید به داشته های تان واقف باشید و به خاطر بیاورید که چقدر خوشبخت هستید. هر روز برای شما فرصتی است که کاری بهتر از دیروز انجام دهید. وقتی داشته های تان را تشخیص دهید و بابت آن ها سپاسگذار باشید به ارزشمند بودن و استحقاق یک زندگی خوب داشتن خود باور پیدا می کنید.

به انتقادها گوش دهید اما بیش از حد به آن ها تکیه نکنید

انتقادها یکی از مهم ترین بخش های زندگی هستند و همه ما برای رشد به انتقادها نیاز داریم. هر باغی برای رشد به باران نیاز دارد اما باران همیشه نمی بارد. در غیر این صورت نمی توانیم از گل های بهار و هوای تابستانی لذت ببریم. اگر کسی از شما انتقاد کرد آن را بشنوید، ارزیابی کنید و ببینید که آیا این انتقاد برایتان مفید است یا نه؟ سپس آن را کاملا رها کنید. این بهترین کاری است که می توانید برای خودتان انجام دهید. به چیزهایی که می شنوید و شما را آزار می دهید گیر ندهید.


منبع: برترینها

۶ نکته برای رونق کسب و کار در اینستاگرام

شما نیاز دارید تا برند خود را در اینستاگرام فعال کنید. اینستاگرام یک شبکه اجتماعی است که توانایی جذب مشتریان بالقوه از تمام نقاط دنیا را دارد. برای پیشرفت در اینستاگرام باید فالوئرهای خود را افزایش دهید. چون هرچه مخاطبین بیشتری داشته باشید، بیشتر دیده می‌شوید.

شما نیاز دارید تا برند خود را در اینستاگرام فعال کنید. اینستاگرام یک شبکه اجتماعی است که توانایی جذب مشتریان بالقوه از تمام نقاط دنیا را دارد. برای پیشرفت در اینستاگرام باید فالوئرهای خود را افزایش دهید. چون هرچه مخاطبین بیشتری داشته باشید، بیشتر دیده می‌شوید. در اینجا ۶ نکته بازاریابی وجود دارد که به شما کمک می‌کند کسب‌وکار خود را رونق دهید.

 ۶ نکته برای رشد برند شما در اینستاگرام
۱.استفاده از ابزارهای رایگان اینستاگرام

اگر پروفایل خود را در حالت business قرار دهید امکانات زیادی از جمله قابلیت آنالیز پست‌های خود را دارید. این قابلیت به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید ببینید چه پست‌هایی طرفداران بیشتری دارند و مخاطبین شما بیشتر تمایل به ایجاد تعامل برای کدام پست‌ها را دارند و محتوایی تولید کنید که مطابق میل مخاطبانتان است.

۲. کمک گرفتن از فیس‌بوک

سعی کند تمام مخاطبان دیگر شبکه‌های اجتماعی خود مثل فیس‌بوک و … را به اینستاگرام خود دعوت کنید. با این روش شما مخاطبینی خواهید داشت که از قبل با شما آشنا هستند و در نتیجه تمایل بیشتری به لایک کردن و کامنت گذاشتن پست‌های شما دارند.

۳. پست ممنوع

به حدی پست بگذارید که برندتان به‌اندازه کافی مطرح شود، پشت سر هم پست گذاشتن فالوئرهای شما را عصبی خواهد کرد و آن‌ها شما را آنفالو می‌کنند. هیچ پست جادویی وجود ندارد که برای همه برندها کارساز باشد. شما باید ببینید مخاطبین شما چه عکس‌العملی به انواع پست‌ها نشان می‌دهند. برای مثال پست‌های خود را در زمان‌های مختلفی از روز آپلود کنید تا ببینید در چه زمانی بیشترین لایک و کامنت به شما تعلق می‌گیرد.

۴. برای پیشرفت تعامل برقرار کنید

اگر کسی زمان گذاشت و برای شما کامنت ارسال کرد کمی وقت بگذارید و از او تشکر کنید. این کار می‌تواند یک مشتری وفادار برای شما به دنبال بیاورد. همچنین می‌توانید دو تا از دوستانی که به محتوای شما علاقمند هستند را تگ کنید. این کار باعث می‌شود جمع کثیری از مخاطبان شما را ببینند.

۵. محتوا

اگر برای شما سخت است که به دنبال محتوای مناسب بگردید. ببینید همکاران شما از چه محتواهایی استفاده می‌کنند و آن را از کجا دریافت می‌کنند. برای مثال نام نویسنده آن متن را جستجو کنید و ببینید چه محتواهای دیگری از آن نویسنده وجود دارد که شما می‌توانید از آن استفاده کنید.

۶. خلاقانه با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید

اگر تصاویری که آپلود می‌کنید خلاقانه باشد مخاطبان بیشتری را جذب می‌کنید این کار خیلی مؤثرتر از زمانی است که در پست‌های خود مستقیم تبلیغ خود را می‌کنید.


منبع: برترینها

دانستنی های واجب برای شروع یک کسب و کار

ماهنامه دنیای سرمایه گذاری – عبدالرضا موسوی: برای موفقیت در کسب و کار ابزارهای گوناگونی وجود دارد. بهبود کیفیت و افزایش کمیت کالا فی النفسه امری مثبت تلقی می شوند اما چه بسیارند تاجرانی که بدون شناخت سلیقه و در یک کلام «نیاز مخاطب»، اقدام به تولید یا عرضه کالایی کرده اند که خریدار نداشته و در نتیجه اسباب ورشکستگی کسب و کار خود را رقم زده اند. راز موفقیت در تجارت چیست؟ در این نوشتار سعی شده تا به این سوال مهم پاسخ داده شود.

برخی کاربردهای تحقیقات بازاریابی

شناخت بازار کنونی

  • اندازه بازار چقدر است؟
  • نرخ رشد آن چقدر است؟
  • سودآوری آن چقدر است؟
  • بخش های متمایز بازار کدامند؟
  • تمایزهای آنها چیست؟
  • رقبای اصلی که هستند؟

 اسرار موفقیت در تجارت
شناخت بازارهای بالقوه

  • ایده یابی برای محصولات و خدمات جدید
  • بخش بندی بازار جدید محصولات

ابعاد استراتژیک

  • در قیاس با رقبای خود، کجای بازار قرار داریم؟
  • استراتژی های رقبای ما چیست؟
  • آیا بازار از جذابیت کافی برخوردار است یا باید به بازارهای دیگری برویم؟

ادراک مصرف کنندگان از محصول/ خدمت شرکت

  • برداشت مصرف کنندگان از محصول/ خدمت ما چیست؟
  • ادراک برداشت شده چه رضایت مندی را به بار خواهد آورد؟
  • چه انگیزاننده هایی، مصرف کنندگان را به خرید ترغیب می کنند؟
  • ادراک مصرف کنندگان از نام محصول ما چیست؟
  • چگونه می توانیم محصول خود را متمایز کنیم؟

موضوعات مرتبط با قیمت

قیمت رقبا چقدر است؟
مصرف کنندگان آمادگی پرداخت چه مبلغی را دارند؟
آنها انتظار دارند در ازای قیمت پرداختی چه چیزی دریافت کنند؟
قیمت می تواند چه اثری بر فروش به جا گذارد؟

موضوعات پیش از تبلیغات

  • پیام آن چیست؟
  • مخاطب آن کیست؟
  • هزینه آن چقدر است؟
  • کدام رسانه بیشترین اثربخشی را دارد؟

موضوعات پس از تبلیغ

  • چه پیام هایی دریافت می شوند؟
  • به چه سطحی از آگاهی مصرف کنندگان دست یافته ایم؟
  • کمپین چه اثری بر فروش به جا گذاشته است؟

فرآیند انجام تحقیقات بازاریابی

فرآیند انجام تحقیقات بازاریابی شامل ۶ مرحله مطابق شکل زیر است:

مرحله اول: تعریف مسئله

درک مشکلات و مسائل بازاریابی مستلزم شناخت محیطی است که مسئله در آن اتفاق افتاده و پس از مصاحبه با تصمیم گیرندگان سازمان و خبرگان صنعت و همچنین مطالعه اطلاعات و مستندات موجود در داخل یا بیرون سازمان را می توان بیان کرد. تنها پس از تعریف دقیق مسئله تحقیق است که محقق می تواند با اطمینان خاطر به طراحی و اجرای فرآیند به تحقیق بپردازد.

مرحله دوم: تعیین روش مواجهه با مسئله

تدوین روش، شامل تعیین عوامل موثر بر طرح تحقیق است. عنصر کلیدی این مرحله، انتخاب، تطبیق و توسعه یک چارچوب نظری مناسب برای پایه ریزی طرح تحقیق است. درک ویژگی های متقابل پاسخگویان و موضوعاتی که باید از آنها اخذ شود و بستری که این اتفاق در آن رخ خواهد داد، باید برگرفته از یک تئوری منسجم باشد. تئوری منسجم به محقق در اتخاذ تصمیم درباره این که چه چیزی را باید اندازه گیری کرده و چگونه به بهترین نحو یافته ها را تجزیه و تحلیل و منتقل نماید، کمک می کند.

مرحله سوم: تدوین طرح تحقیق

طرح تحقیق یک چارچوب با برنامه برای انجام پروژه تحقیقات بازاریابی است. جزییات اقدامات لازم برای کسب اطلاعات مورد نیاز در این طرح ارائه خواهد شد. هدف از تدوین این طرح آن است که چنان چارچوبی طراحی شود که با آن بتوان فرضیات تحقیق را تست کرد یا پاسخ های احتمالی پرسش های تحقیق را با آن تعیین کرد و در نهایت اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیری را بتوان فراهم ساخت.

انجام هرگونه ای از تکنیک های اکتشافی و تعریف دقیق متغیرهایی که باید اندازه گیری شوند و طراحی مقیاس های مناسب برای اندازه گیری متغیرها نیز می تواند بخشی از طرح تحقیق باشد. باید به نحوه اخذ داده ها از پاسخگویان (انجام پیمایش یا مطالعه تجربی و …) نیز اشاره شود.

مرحله چهارم: گردآوری اطلاعات

این مرحله با گردآوری و تحلیل داده های دست دوم آغاز می شود. چنین داده هایی هم می تواند در داخل سازمان موجود باشد (در ادوار قبل برای منظور دیگری گردآوری شده باشد)، هم از منابع بیرونی تامین شود. مطالعه و استفاده از این داده ها از دوباره کاری های غیرضروری پیشگیری می کند و همچنین شالوده مستحکمی را برای گردآوری داده های دست اول فراهم می آورد.

مرحله پنجم: آماده سازی و تجزیه و تحلیل داده ها

آماده سازی داده ها شامل ویرایش، کدگذاری، ثبت و بازبینی داده ها است. فرآیند آماده سازی و تجزیه و تحلیل داده ها در هر دو روش کمی و کیفی و همچنین داده های گردآوری شده از منابع دست اول یا دست دوم به یکسان اعمال می شود.

مرحله ششم: آماده سازی و ارائه گزارش

پس از به پایان رسیدن پروژه، گزارش آن برای ارائه به ذینفعان آن تهیه و ارائه می شود. گزارش پروژه حاوی پرسش های تحقیق، روش تحقیق، طرح تحقیق، روش جمع آوری و تحلیل داده ها و نتایج و یافته های اصلی است.


منبع: برترینها

هفت توصیه مدیریتی برتر

چندی پیش، انتشارات مدرسه کسب‌وکار هاروارد کتابی را با عنوان توصیه‌های مدیریتی منتشر کرد که حاوی نکات آموزنده و ارزشمندی در زمینه مدیریت و پیشبرد اهداف کلیدی سازمان‌ها و شرکت‌ها است.

هفت توصیه مدیریتی برتر

به گزارش دنیای اقتصاد، چندی پیش، انتشارات مدرسه کسب‌وکار هاروارد کتابی را با عنوان توصیه‌های مدیریتی منتشر کرد که حاوی نکات آموزنده و ارزشمندی در زمینه مدیریت و پیشبرد اهداف کلیدی سازمان‌ها و شرکت‌ها است. در این میان، هفت توصیه کلیدی در این مجموعه از کاربرد و جامعیت بیشتری برخوردار بودند و هر مدیری باید آنها را در راس برنامه‌ریزی‌های کاری خود و کارکنانش قرار دهد که در ادامه این مطلب به آنها اشاره خواهد شد.
 
توصیه اول: به لیست کارهای روزمره خود کاملا پایبند باشید
بزرگ‌ترین خطاها از کوچک‌ترین غفلت‌ها آغاز می‌شود و به همین دلیل هم هست که سرمنشا تمام بی نظمی‌ها و اشتباهات در تیم‌های کاری از بی توجهی اعضای تیم و در راس آنها رهبر تیم نسبت به کارها و فعالیت‌هایی آغاز می‌شود که از قبل برنامه‌ریزی شده‌اند و ما از آنها با عنوان لیست کارهای روزمره یاد می‌کنیم. برای عملی ساختن هر چه بهتر لیست کارهای روزمره سه ترفند زیر پیشنهاد می‌شود:
 
۱) حتما سه کار و فعالیت مهم روزانه تان را تا قبل از ظهر انجام دهید. تجربه نشان داده که انرژی و توانایی افراد در نیمه اول ساعات کاری‌شان دو برابر نیمه دوم است. انجام حداقل سه کار مهم تا پیش از ظهر باعث می‌شود هم ناهار را با آسودگی میل کنید و هم کار چندانی برای انجام دادن در ساعات ملال آور و همراه با خستگی بعد از ظهر نداشته باشید.
 
۲) ریتم کاری‌تان را پیدا کنید. بهترین کار برای انجام پروژه‌های بزرگ این است که آنها را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید و در گام اول سراغ مهم‌ترین و بزرگ‌ترین بخش آن بروید. این کار باعث می‌شود ریتم کاری و سرعت انجام کارهایتان در اختیار خودتان باشد و از سویی دیگر پس از به پایان رساندن بخش اول یک پروژه، خیالتان راحت است که قسمت عمده کار را انجام داده‌اید و با خیالی آسوده و سر فرصت به سراغ بخش‌های کوچک بعدی می‌روید.
 
۳) کارهای مشابه را در زمان‌های مشابهی انجام دهید. انجام دادن کارهای مشابه و تکراری در ساعات مشخصی از روز باعث می‌شود آنها به بخشی از فعالیت‌های زیستی بدن ما تبدیل شوند و به نوعی بدن ما به انجام دادن هرچه سریع‌تر و بهتر آن کارها عادت می‌کند.
 
توصیه دوم: نگرانی و تردید را متوقف کنید
آنچه به شدت از قابلیت‌ها و پتانسیل‌های یک مدیر می‌کاهد، وجود حس تردید و بدبینی او نسبت به دیگران و مهم‌تر از آن در مورد آینده است. بنابراین همیشه به همان چیزی فکر کنید که دوست دارید اتفاق بیفتد. نگرانی و تردید یک مدیر مانند سم مهلکی است که به تمام کارکنان سرایت می‌کند و آنها را از کار موثر باز می‌دارد.
 
توصیه سوم: ارزش‌ها را بر کمیت‌ها مقدم بدارید
تحقیقات نشان داده انجام همزمان چندین پروژه و فعالیت به نتایج درخشان و مطلوبی منتهی نخواهد شد و کیفیت نهایی کارها را به شدت تنزل می‌بخشد. البته این به آن معنا نیست که حتما خود را صرفا به انجام یک فعالیت یا اجرای یک پروژه محدود کنید، چراکه این کار باعث کند شدن سرعت پیشرفت امور می‌شود.

بهترین راهبرد در این میان عبارت است از تمرکز بر اولویت‌های موثر و کلیدی و انجام دادن همزمان دو یا سه پروژه‌ای که شما را تا حد زیادی به هدف نهایی‌تان نزدیک‌تر می‌کنند. تجربه ثابت کرده افزایش کیفیت کار، چندین برابر افزایش کمی کارها موجب ارتقای بهره‌وری و کارآمدی کارکنان و کلیت سازمان می‌شود. طبقه بندی کارها بر اساس میزان تاثیرگذاری شان بر ارزش افزایی و ارزش‌آفرینی برای سازمان موجب می‌شود مهم‌ترین و موثرترین کارها در گام اول انجام شوند و فعالیت‌های غیرضروری و حاشیه‌ای به زمان‌های بعدی موکول شوند.
 
توصیه چهارم: با خودتان جلسات منظمی برگزار کنید!
یکی از بهترین و در عین حال عجیب‌ترین عادات مدیران و رهبران بزرگ این است که با خود جلسات منظمی برگزار می‌کنند و به اصطلاح «با خود خلوت می‌کنند». بنابراین توصیه می‌شود تمام مدیران حداقل هفته‌ای یک بار با خود جلسه بگذارند و در جریان این جلسات هم عملکرد پیشین و نقاط قوت و ضعف شان را بررسی کنند و هم برای انجام پروژه‌های آتی برنامه‌ریزی کنند.
 
توصیه پنجم: به هیچ عنوان در برابر تغییر دادن خود مقاومت نکنید
یکی از بدترین رفتارهایی که از یک مدیر یا رهبر ممکن است سر بزند مقاومت و خیره‌سری او در برابر تغییر دادن خود است. تغییر مثبت و سازنده برای هر فرد و سازمانی واجب است. کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید که همکاران و اطرافیان شما چگونه با تغییر دادن خود به موفقیت‌های فردی و سازمانی بزرگی دست پیدا کرده‌اند، پس شما هم می‌توانید با تغییر دادن خود و محیط اطرافتان به موفقیت دست یابید.
 
توصیه ششم: خودتان را اخراج کنید!
شوک‌های مدیریتی و نهیب زدن از بالا برای کارکنان اثر معجزه‌آسایی دارد، چه رسد به خود مدیران. بنابراین اگر می‌خواهید از دستاوردها و موفقیت‌های قبلی خود مغرور نشوید یا دچار روزمرگی و سستی در کار نشوید، حتما به خودتان نهیب بزنید و به خود سخت بگیرید تا نگاهی تازه و نوآورانه به فعالیت‌های گذشته و حال و آینده‌تان به دست آورید.
 
توصیه هفتم: مدیر تک بعدی نباشید
بعضی از مدیران صرفا مدیرانی کاریزماتیک و پرنفوذ هستند، اما فاقد کارآیی و بهره‌وری کافی در کار هستند، درحالی‌که برخی دیگر از مدیران پربازده و مولد از فقدان قدرت تحلیل یا نفوذ بر افرادشان رنج می‌برند. در دنیای پرتکاپو و مملو از رقابت امروز لازم است مدیران و رهبران از کلیه توانمندی‌ها و پیش نیازهای مدیریتی برخوردار باشند و اگر چنین نیستند در راستای به دست آوردن آنها گام بردارند.

بنابراین حتما نسبت به شناسایی نقاط ضعف و نواقص شخصیتی و مدیریتی خود اقدام کنید تا به مدیری کامل و تمام‌عیار تبدیل شوید.در مجموع اجرایی کردن این توصیه‌ها نه فقط یک امر فانتزی و خاص بلکه جزو مکمل‌های اساسی و حیاتی برای موفقیت هر مدیری در عرصه مدیریت و هر کارمندی در عرصه کارمندی است.

این کار باعث می‌شود فعالیت‌ها نظم و سرعت بیشتری بگیرد و از اتلاف انرژی و زمان کارکنان و مدیران جلوگیری شود.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

چگونه در مورد یک پیشنهاد شغلی مذاکره کنیم؟

اگر در شغل موردنظرتان پذیرفته شده‌اید به شما تبریک می‌گوییم. حالا قسمت سخت کارتان شروع شده است: تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا آن را بپذیرید یا خیر.چگونه باید حقوق و دستمزد و سایر مزایا را ارزیابی کنید؟ بر چه اطلاعات عمومی باید تکیه کنید؟ چگونه باید تلاش کنید تا معامله بهتری انجام دهید؟ و بهترین راه برای رد یک پیشنهاد شغلی در صورت مناسب نبودن برای شما چیست؟

چگونه در مورد یک پیشنهاد شغلی مذاکره کنیم؟
البته ارزیابی یک پیشنهاد شغلی همیشه آسان نیست؛ به‌خصوص اینکه ممکن است
امکان مقایسه آن با سایرین وجود نداشته باشد.توصیه جف ویز، رئیس دانشگاه
لیزلی این است که «به عقب برگردید و در مورد اهداف خود فکر کنید.» او در
ادامه می‌گوید «به پیشنهاد شغلی برحسب پیشرفت خودتان، کیفیت زندگی‌تان و
تنوع کاری که می‌خواهید انجام دهید، فکر کنید.» 

به گزارش دنیای اقتصاد، اگر در شغل موردنظرتان پذیرفته شده‌اید به شما تبریک می‌گوییم. حالا قسمت سخت کارتان شروع شده است: تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا آن را بپذیرید یا خیر.چگونه باید حقوق و دستمزد و سایر مزایا را ارزیابی کنید؟ بر چه اطلاعات عمومی باید تکیه کنید؟ چگونه باید تلاش کنید تا معامله بهتری انجام دهید؟ و بهترین راه برای رد یک پیشنهاد شغلی در صورت مناسب نبودن برای شما چیست؟
 
آنچه کارشناسان می‌گویند
جان لیز، استراتژیست شغلی در انگلستان و نویسنده «کد موفقیت» می‌گوید «زمانی که یک کارفرما شغلی را به شما پیشنهاد می‌دهد، در واقع عاشق شما شده است.» او می‌افزاید «او از نظر روانشناسی به شما متعهد شده است و این یک لحظه بسیار مهم است.» طبق گفته‌های لی «شما اهرم بیشتری برای شکل‌دهی شرح وظایف و بهبود حقوق و بسته مزایای خود، درست پس از ارائه یک پیشنهاد شغلی دارید.»

البته ارزیابی یک پیشنهاد شغلی همیشه آسان نیست؛ به‌خصوص اینکه ممکن است امکان مقایسه آن با سایرین وجود نداشته باشد.توصیه جف ویز، رئیس دانشگاه لیزلی این است که «به عقب برگردید و در مورد اهداف خود فکر کنید.» او در ادامه می‌گوید «به پیشنهاد شغلی برحسب پیشرفت خودتان، کیفیت زندگی‌تان و تنوع کاری که می‌خواهید انجام دهید، فکر کنید.»

هیچ پیشنهاد شغلی کامل نخواهد بود، بنابراین بخش بزرگی از این ارزیابی باید این‌گونه باشد که در مورد روابط جایگزینی احتمالی فکر کنید.» در اینجا چند ایده برای کمک به درک این نکته که این شغل برای شما مناسب است یا خیر، آورده شده است.
 
طرز فکر خود را تغییر دهید
به گفته لی ابتدا باید تشخیص دهید که یک پیشنهاد شغلی یک «مرحله جدید و متفاوت» از فرآیند جست‌وجوی شغل را ارائه می‌دهد. او می‌گوید «هدف مصاحبه دریافت پیشنهاد است.» مرحله بعدی سنجش آن پیشنهاد و سپس مذاکره با کارفرمای جدیدتان است. «صبر کنید، شما در حال شروع یک باب جدید در زندگی‌تان هستید.»

لی می‌گوید «به یاد داشته باشید که حتی اگر این شغل از آن شما باشد، اگر واقعا خواهان آن هستید، باید در مذاکره با مدیر آینده‌تان با اشتیاق و علاقه‌مندی صحبت کنید.» او می‌گوید «با لحن انتقادی یا بدگمان یا با پرسش در مورد پیشنهاد، یک سیگنال منفی ارسال می‌کنید.» «این کار موجب می‌شود تا شما نسبت به اینکه واقعا آن شغل را می‌خواهید نامطمئن به نظر برسید.» ممکن است چنین باشد، اما این پیغامی نیست که شما بخواهید به مدیر احتمالی خود ارسال کنید.
 
منظم باشید
به گفته ویز سپس باید فکر کنید که هم در زندگی حرفه‌ای و هم زندگی خصوصی چه چیزی برای شما مهم است و سپس «آن پیشنهاد شغلی را در برابر این معیارها ارزیابی کنید.» «عموما تمرکز مردم روی پول است اما قطعا طرح این پرسش مفید خواهد بود که «ارزش آن برای من چیست؟» پول تنها یک قسمت از رضایت شغلی است.

او می‌گوید «بسیاری از مواقع به خودتان می‌گویید «ترجیح می‌دهم که X مقدار پول به‌دست بیاورم و صبح‌ها با شوق و ذوق به سر کار بروم تا اینکه X+10 درصد درآمد کسب کنم، اما از شغلم متنفر باشم.» در زیر مهم‌ترین عناصری که هنگام ارزیابی پیشنهاد شغلی باید مدنظر داشته باشید آورده شده است.
 
• حقوق: حتی زمانی که پول پیشنهادی برای امرار معاش کافی است، باید این نکته را در نظر بگیرید که آیا این مقدار شایسته دانش و مهارت‌های شما است؟ ویز می‌گوید سوال کلیدی این است که «فردی با صلاحیت‌ها و تجربه من در این نقش و در این شهر چه مقدار حقوق می‌گیرد؟» پیشنهاد لی گفت‌وگو با استخدام‌کنندگان و مشاوران کاریابی در صنعت موردنظر است. او می‌گوید «فردی را بیابید که این بخش و این طیف شغلی را بشناسد.»
 
• محتوای شغلی: لی می‌گوید فکر کردن در مورد اینکه آیا از پیشنهاد روی میز رضایت شغلی به‌دست می‌آورید یا خیر، بسیار مهم است. برای پاسخ به این سوال، باید مانند یک فرد حرفه‌ای «انواع فعالیت‌هایی که می‌خواهید در آنها دخیل شوید و مهارت‌هایی که می‌خواهید استفاده کنید» را بدانید.

سوالاتی مانند این را از خودتان بپرسید «آیا می‌خواهم یک تیم بزرگ را هدایت کنم، تنها بر چند نفر نظارت داشته باشم یا اینکه هیچ‌گونه وظایف مدیریتی نداشته باشم؟ آیا می‌خواهم با مشتریان رودررو شوم؟ آیا خواستار خودمختاری هستم؟ آیا می‌خواهم به سفرهای بین‌المللی زیادی بروم یا اینکه اصلا هیچ سفری را دوست ندارم؟ می‌خواهم در چه پروژه‌هایی شرکت کنم؟ و می‌خواهم در چه وظایف حرفه‌ای اصلا نقشی نداشته باشم؟» سپس ببینید که این پیشنهاد تا چه حد با مسوولیت‌هایی که از شما خواسته شده منطبق است.

او می‌گوید «همچنین به آنچه انجام خواهید داد نگاه کنید، موفقیت شبیه چیست و شما در برابر چه معیارهایی قضاوت خواهید شد.» او می‌افزاید «داشتن درکی عمیق از آنچه از شما انتظار می‌رود، برای تصمیم‌گیری در اینکه آیا واقعا این شغل را می‌خواهید یا خیر مهم و ضروری است.»
 
• تناسب فرهنگی: ویز یادآوری می‌کند که باید «ارزیابی دقیق خودتان» را در مورد سازمان و افراد آن انجام دهید تا قضاوتی صحیح از اینکه آیا از کار کردن در آنجا لذت می‌برید یا خیر، داشته باشید. از خودتان بپرسید «آیا اینجا مکانی است که در آن شاد خواهم بود؟ آیا در اینجا به چالش کشیده خواهم شد؟ آیا در اینجا پیشرفت خواهم کرد؟ سازمان شبیه چیست؟ افراد چه مدت در سازمان می‌مانند؟»

البته شما نمی‌توانید فرهنگ سازمان را تغییر دهید؛ اما در شناخت آنچه باید انجام دهید پیش از شروع آن، بسیار مفید خواهد بود. منطقی است که طی این مرحله ارزیابی، یک مسیر آزمایشی را طی کنید. بگویید «من واقعا می‌خواهم چیزهای بیشتری در مورد این سازمان بیاموزم. آیا می‌توانم چند ساعت را با این تیم بگذرانم؟» این کار موجب خواهد شد تا با همکاران خود آشنا شوید و نحوه کار کردن در آن سازمان را ببینید.
 
• انعطاف‌پذیری، تعطیلات و سایر خدمات: برای بسیاری از کارمندان، زمان تعطیلات و توانایی کار کردن در ساعات انعطاف‌پذیر یک نعمت به‌شدت ارزشمند است، از این رو مرخصی با حقوق ممکن است مورد مذاکره قرار گیرد. اگر انعطاف‌پذیری یک جزء صریح از پیشنهاد شغلی نیست، شما می‌توانید این موضوع را به مرحله مذاکره بکشانید اما به‌خاطر داشته باشید «زمانی که خودتان را در سازمان به شدت ارزشمند سازید و مدتی در شغل موردنظر مشغول باشید، بیان این مساله به مراتب آسان‌تر می‌شود.» با این حال، طی مرحله ارزیابی مهم است که ببینید آیا کارمندان فعلی از چنین مزایایی برخوردار هستند یا خیر.
 
برنامه خود را طراحی کنید
لیز می‌گوید وقتی شما مهم‌ترین المان‌های پیشنهاد شغلی را که مایل به تغییر آن هستید تعیین کردید، باید تصمیم‌ بگیرید که چگونه وارد عمل شوید. به گفته ویز فرمول‌بندی استراتژی مذاکره شما نیاز به خلاقیت دارد.

اگر با یک واسطه برخورد می‌کنید (به‌عنوان مثال مدیر منابع انسانی یا یک استخدام‌کننده) سعی کنید به او اطلاعات و ایده بدهید. از «چشم‌انداز حل مسائل مشترک» با این مساله روبه‌رو شوید. پیشنهاد او گفتن چیزی شبیه این است «حقوقی که شما پیشنهاد می‌دهید فوق‌العاده است اما من خواهان حفظ پیشرفت در این نقش هستم.

می‌توانم امکاناتی را که ممکن است این شغل را دلپذیر کنند تصور کنم، امکاناتی مانند دسترسی به یک برنامه مشاوره، یک برنامه چرخشی (rotation program) یا کمک آموزشی. کدام یک از اینها ممکن خواهد بود؟»
 
سختگیر اما خوشرو باشید
لیز می‌گوید باقی کار «مذاکره کلاسیک» است. شما می‌خواهید هزینه چیزهایی را که برای پذیرش آنها آماده‌اید حداکثر و هزینه چیزهایی را که درخواست می‌کنید را حداقل کنید. نشان دهید که ارزیابی دقیق و متفکرانه‌ای انجام داده‌اید. به عنوان مثال ممکن است بگویید «من با این نقش و مسوولیت‌های آن کاملا راضی هستم؛ اما می‌خواهم یک روز در هفته از خانه کارهایم را انجام دهم.»

او می‌گوید «به دنبال مذاکره سخت اما بشاش باشید.» او می‌افزاید «با چشم باز وارد مذاکره شوید.» «شما نمی‌توانید در مورد همه چیز بحث کنید و وقتی چیزی را پذیرفتید نمی‌توانید از آن پا پس بکشید.» ویز می‌افزاید «مساله مهم این نیست که چه چیزی را درخواست می‌کنید؛ بلکه مهم چگونگی درخواست آن است. کاملا آماده، مودب و سازنده باشید. شما می‌خواهید مانند فردی دیده شوید که استخدام‌کنندگان مایل به‌کار با آنها هستند.»

اگر با چیزی مخالف هستید، (مودبانه ) نه بگویید
به‌طور ایده‌آل برخی بده‌بستان‌ها در این مذاکرات وجود خواهد داشت؛ اما اگر «در برابر هر درخواستی که دارید با یک «نه» مواجه می‌شوید، این امر حاکی از انعطاف‌ناپذیری از سوی کارفرمای آینده شماست و می‌تواند یک سبک مدیریتی باشد که شما هرگز آن را نمی‌خواهید.» او می‌گوید «به سیستم بازبینی داخلی خود توجه کنید.»

«اگر ارزیابی دقیق به شما می‌گوید که نباید این شغل را قبول کنید؛ حتما به آن گوش دهید.» علاوه‌بر این اگر پیشنهاد شغلی مذکور برای شما متناسب نیست، رد کردن آن هیچ شرم و خجالتی ندارد. او می‌گوید «مادامی‌که مودبانه و با یک یا دو دلیل خوب آن را رد کنید، (به اندازه کافی جذب‌تان نکرده یا اینکه می‌خواهید در بخش متفاوتی کار کنید) نباید احساس بدی نسبت به آن داشته باشید.

ویز می‌گوید «اما هنوز باید درها را به روی خود باز نگه دارید.» «افرادی که با آنها برخورد می‌کنید مشتریان بالقوه، مشاوران بالقوه و شاید حتی کارفرمایان آینده شما هستند. مودب برخورد کنید.»


منبع: فرادید

کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

نام افرادی که در این لیست آمده است کارآفرینان و رهبران موفقی هستند که آوازه آن ها در تمام دنیا پیچیده است. اما این انسان های موفق علیرغم شهرتی که دارند با یکسری بیماری های ذهنی دست و پنجه نرم می کنند. شاید خواندن این مطلب درک شما را نسبت به سلامت ذهن تغییر دهد.

نام افرادی که در این لیست آمده است کارآفرینان و رهبران موفقی هستند که آوازه آن ها در تمام دنیا پیچیده است. اما این انسان های موفق علیرغم شهرتی که دارند با یکسری بیماری های ذهنی دست و پنجه نرم می کنند. شاید خواندن این مطلب درک شما را نسبت به سلامت ذهن تغییر دهد.

استیو جابز

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

اگر تا به حال بیوگرافی استیو جابز را خوانده باشید متوجه شده باشید که کار کردن با او غیرممکن بوده است. استیو جابز از اختلال شخصیتی وسواس فکری عملی رنج می برد و همین بیماری باعث می شد نسبت به شرکا و کارمندهایش بیش از اندازه ریزبین و ایرادگیر باشد.

هوارد هیوز

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

هوارد هیوز موفق ترین کارآفرین، سرمایه گذار، هوانورد، مخترع، بشردوست و فیلمساز آمریکایی بود که مانند استیو جابز از بیماری وسواس فکری عملی رنج می برد.

استی لادر

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

استی لادر محصولی را تولید کرد که هنوز هم یکی از معروف ترین برندهای آرایشی در دنیاست. مشکلی که پیدا کرده بود این بود که دائما صورت مردم را لمس می کرد. حتی هنگامی که بیرون می رفت صورت غریبه ها را لمس می کرد.

هنری فورد

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

فورد برای غلبه بر بیماری خوانش پریشی (ناتوانی در خواندن) هر عملی را چندین بار تکرار می کرد تا تبدیل به عادت می شد. این بیماری در افراد درجه های مختلفی دارد و با وجود این که هوش نرمالی دارند در سریع خواندن و نوشتن کلمات مشکل دارند. همین تمرین ها به او کمک کرد تا توانایی هایش شکوفا شده و یکی از مشهورترین و موفق ترین شرکت ها را تاسیس کند.

توماس ادیسون

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

همه ما ادیسون را به عنوان یک دانشمند می شناسیم اما کمتر کسی می داند که او با مشکل خوانش پریشی خود غلبه کرده است تا بتواند کمپانی برق را راه اندازی کند.

ریچارد برانسون

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

ریچارد برانسون معروف ترین کارآفرین موفقی است که با مشکل خوانش پریشی دست و پنجه نرم می کند. او نخستین موفقیتش را از سرمایه گذاری در مجله ای به نام دانش آموز آغاز کرده و تا کنون که صاحب یک برند بین المللی به نام ویرجین است. برانسون می گوید خوانش پریشی باید به عنوان نشانه استعداد بالقوه در نظر گرفته شود.

جیمی الیور

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

اختلال خوانش پریشی جیمی الیور مشهورترین سرآشپز و کارآفرین دنیا را متوقف نکرده است و آشپزخانه و رستوران های جیمی به شهرت جهانی رسیده است. باورکردنش سخت است اما جیمی نخستین کتابش را در سن ۳۸ سالگی خوانده است.

اینگوار کامپراد

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

اینگوار موسس ایکیا شرکت معروف لوازم خانگی سوئدی  زمانی بزرگ ترین خرده فروش مبلمان را تاسیس کرد که از مشکل خوانش پریشی رنج می برد.

چارلز شواب

 کارآفرینان موفقی که از مشکلات ذهنی رنج می برند

چارلز شواب تاجر و سرمایه گذار میلیاردر آمریکایی در نکته برداری در مدرسه مشکل داشت و انگلیسی را دو بار مردود شد. او از مشکل خود آگاه نبود تا زمانی که تشخیص داده شد پسرش هم به این مشکل گرفتار شده است.

درست است که این افراد از مشکلاتی رنج می بردند اما همچنان برای رسیدن به رویاهای شان پافشاری می کردند. بیماری های ذهنی و اختلالات شناختی در میان مردم شایع است و میلیون ها نفر در دنیا هستند که از مشکلات ذهنی رنج می برند.

آمارهای اخیر نشان داده است نیمی از کارآفرینان موفق دچار چنین مشکلاتی هستند که ممکن است دلیلش فشار و استرسی باشد که حرفه شان ایجاد می کند.


منبع: برترینها

نکاتی مهم در بازاریابی ویدئویی

وقتی صحبت از کسب‌وکار به میان می‌آید، حضور آنلاین قدرتمند اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد. می‌توانید به شکل‌های گوناگونی برای کسب‌وکارتان نشانی تجاری ایجاد کنید اما ویدیو محبوبیتی بیش از پیش پیدا کرده و مردم مایلند که محتوایشان را از طریق ویدیو عرضه کنند.

وبسایت مدیر سبز: وقتی صحبت از کسب‌وکار به میان می‌آید، حضور آنلاین قدرتمند اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد. می‌توانید به شکل‌های گوناگونی برای کسب‌وکارتان نشانی تجاری ایجاد کنید اما ویدیو محبوبیتی بیش از پیش پیدا کرده و مردم مایلند که محتوایشان را از طریق ویدیو عرضه کنند. بازاریابی ویدیویی موضوع کارآمدی است که می‌توانید آن را به استراتژی ساخت نشان تجاری‌تان بیفزایید و با تعداد زیادی از مردم ارتباط برقرار کنید.

در سال ۲۰۱۴ پژوهشی در مورد انواع روش‌های بازاریابی صورت گرفت و از همان موقع مشخص شد که بازاریابی ویدیویی در حال افزایش است. در سال ۲۰۱۶، بیش از ۷۰ درصد از بازاریاب‌ها از ویدیو استفاده کرده که میزان رضایت ۸۲ درصدی آن‌ها حاکی از موفقیت این روش است.

 نکاتی مهم در بازاریابی ویدیویی
۶۳ درصد از این بازاریاب‌ها عنوان کرده‌اند که باز هم می‌خواهند به همین روش ادامه دهند. آمارها نشان می‌دهد سه هدف اصلی استفاده از بازاریابی ویدیویی عبارتند از:

  •     آگاه‌سازی در مورد نشان تجاری
  •     تولید مشتری
  •     ایجاد تعهد در مشتری

هدف بازاریابی ویدیویی چیست؟

به چند دلیل ویدیو وسیله‌ای عالی برای برقراری ارتباط با مخاطبان است. تفاوتی ندارد که کسب‌وکار کوچک و تازه‌کاری داشته باشید یا از مدت‌ها پیش کارتان را شروع کرده باشید. مخاطبان شما به‌هرحال ویدیوها را نگاه کرده و آن را از طریق شبکه‌های ارتباط جمعی آنلاین برای دوستانشان ارسال می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی نقش بسزایی در بازاریابی نشان تجاری شما دارند؛ با توجه به مدت زمانی که مردم به‌طور روزانه در این شبکه‌ها می‌گذرانند و با توجه به افزایش مدت زمان آپلود ویدیو در شبکه اینستاگرام، باید در نظر داشته باشید که تا چه حد می‌توانید از این شبکه‌ها بهره ببرید. اولین دلیلی که باید ویدیو را در استراتژی بازاریابی خود بگنجانید این است که مخاطبان نسبت به شما احساس و تعهد پیدا کنند. دیدن همیشه تاثیرگذارتر از خواندن است. مردم همیشه دوست دارند با افراد واقعی و احساسات واقعی سروکار داشته باشند.

چه چیزی باعث موفقیت استراتژی بازاریابی ویدیویی شما می‌شود؟

هر موضوعی که در ویدیوی خود بگنجانید، به ارزش نشان تجاری‌تان اضافه شده و به نوعی رشد می‌کند. چه این ویدیوها تفریحی و خنده‌دار باشند و چه برای آگاهی و آموزش مردم ساخته شده باشند، می‌توانند نقش مهمی در ساخت نشان تجاری شما ایفا کنند. در ضمن به یاد داشته باشید که هرچقدر هم ویدیوهای شما خلاقانه باشند، باز باید به مخاطبان‌تان توجه کرده و سلیقه‌شان را در نظر بگیرید. باید بدانید آن‌ها به چه چیزهایی علاقه دارند و چه چیزی می‌خواهند بدانند؟ این‌ها سؤالاتی است که باید در هنگام ساخت ویدیو از خود بپرسید.

احساسات را برانگیزید

اگر یک استراتژی بازاریابی ویدیویی بتواند کاری کند که احساسات زیادی در مخاطبان ایجاد شود. ارزش زیادی به نشان تجاری خود خواهد افزود. زمانی که احساسات مردم برانگیخته شود، آن‌ها ویدیوی موردنظر را بارها و بارها به اشتراک می‌گذارند و نقد و بحث زیادی حول محور آن ایجاد خواهد شد. ویدیوهای خوب و احساسی برای چنین منظوری عالی هستند که نقش زیادی در ساخت نشان تجاری محصول مورد‌نظر ایفا کردند.

به مخاطبان خود بیاموزید

گاهی اوقات بهترین و محبوب‌ترین ویدیوها آن‌هایی هستند که چیزی را به مردم می‌آموزند. تهیه فایل آموزشی ویدیویی انجام کاری خاص به شدت مورد استقبال قرار می‌گیرد. هر از چند گاه چیزی را در گوگل جست‌وجو می‌کنید؟ این روشی عالی برای درگیر کردن مخاطب و نشان دادن تخصص‌تان به اوست.


منبع: برترینها

چرا تیم فروش شما نمی فروشد؟ پنج دلیل ناکارآمدی بخش فروش

دنیای فروش تقریباً یک دنیای سیاه و سفید است و دلایل متعددی برای close نشدن یا عدم نهایی سازی فروش به تناوب و تعدد مورد نظر شما برای فروشندگان کسب و کارتان وجود دارد. در این مطلب از مجموعه آموزش فروش گویا آی تی، با پنج دلیل از این دلایل آشنا خواهید شد.

فروش به جز در مواردی که یک بازی انسانی است، بازی اعداد و ارقام به حساب می آید. این دوگانگی می تواند باعث ایجاد عدم تعادل در تیم فروش شما شود که به نوبه خود به افت فروش منجر خواهد شد. چگونه تیم فروش شما باید بداند که چه چیزی را باید در اولویت قرار دهد؟ شاید از نظر کمّی مشکلی وجود نداشته باشد، اما مشتریان بالقوه قلاب را گاز نمی گیرند، یا شاید رابطه عمیقی با مشتریان خود برقرار کرده اید، اما تور فروش تان به اندازه کافی گسترده نیست.

دلیل این مشکل هر چه که باشد، اگر تیم فروش شما چیزی نفروشد دچار بحران خواهید شد. با این پیش فرض که فروشندگان شما با qualify کردن یا صلاحیت سنجی مشتری راغب آشنایی دارند، موارد زیر پنج دلیل عدم کارآمدی تیم فروش شما است:

  1. فقدان نظم و سازماندهی

نظم لزوماً به معنی تمیز و مرتب بودن محیط کار فروشندگان شما نیست (اگرچه همین هم می تواند نشانه خوبی باشد). بی نظمی به معنی فقدان تمرکز روی چیزهایی که مشتری راغب را جذب می کند و بی برنامگی برای پیگیری و دنبال کردن مشتریان بالقوه است. تماس سرد (cold calling) و ایمیل ابزارهای خارق العاده ای هستند، اما اگر منحصراً کمیت را افزایش بدهند، استفاده درستی از آنها انجام نگرفته است.

برای پیگیری مشتریان راغب به تحقیق و تلاش مستمر نیاز دارید. ایجاد حس اعتماد با مخاطبان جدید ضروری است، اما اگر فروشنده شما بدون اینکه استراتژی مشخصی داشته باشد کورکورانه و بی هدف در میان ۵۰ اسم جستجو کند، تحقق چنین چیزی غیرممکن به نظر می رسد. اگر اعضای تیم شما در تماس های سرد تخصص دارند، اما نمی توانند خرید مشتریان مناسب را برای شما نهایی کنند، در اینصورت باید از آنها بخواهید که درنگ کرده و در رویکرد خود تجدیدنظر کنند.

  1. نگرش نامناسب

به منظور موفقیت در فروش به نگرش خاصی نیاز دارید. خلق و خو مهم است، اما شور و شوق مهم تر است. اشتیاق نسبت به حوزه ای که در آن کار می کنید، اشتیاق به محصول، و اشتیاق نسبت به طرف مقابل فروش (خریدار)؛ به منظور کارآمدی در فروش همه این عوامل باید به طور هم زمان وجود داشته باشند.

باید به این نکته نیز توجه کرد که موفقیت، غرور انسان را تقویت می کند، اما موفقیت در گذشته به معنی پیروزی در آینده نیست، مخصوصاً اگر قرار باشد که فروشنده فقط به افتخارات خود تکیه کند.

از طرف دیگر، عکس این حالت هم مشکل ساز است؛ فروشندگانی که نسبت به توانایی های خود تردید دارند (شاید پس از یک دوره اُفت) یا به محصولی که می فروشند اعتقادی ندارند. هرچه سریع تر نگرش های نامناسب را پیدا کرده و آنها را رفع و رجوع کنید.

  1. نداشتن توانایی روایتگری

واقعاً جای تعجب دارد که در شغلی که به مهارت های ارتباطی خارق العاده ای نیاز دارد، انبوهی از فروشندگان در هنگامی که نوبت به ارائه دلایل متقاعدکننده برای اعتماد به خود و محصول می رسد، به لکنت زبان دچار می شوند. مشکل از قوه تخیل یا ضعف در نوشتن متن مناسب نیست؛ مساله، ناتوانی فروشندگان در فراتر رفتن از خودِ محصول و هدف قراردادن pain point ها یا نقاط درد مشتری و مشکلاتی است که باید حل شوند.

بهترین فروشندگان در غالب موارد به جای آنکه متکلم وحده باشند، مشتری را تحریک می کنند تا لب به سخن باز کند. عوامل فروش شایسته با پرسیدن سوالات پایان باز از طریق تلفن یا ایمیل باعث می شوند که مشتری راغب درباره زندگی خود صحبت کند و اطلاعاتی را آشکار کند که حس اعتماد را برانگیخته و امکان ارتباطات دقیق تر و هدفمندتری را در تماس های بعدی فراهم می کند.

  1. ناهماهنگی با تیم بازاریابی

این رایج ترین رقابت در کسب و کار است: تیم فروش در برابر تیم بازاریابی. هر یک از این دو گروه نظرات خاص خود را درباره ارتباط موثر با مشتری دارد و هر یک می خواهد که از قلمروی خود دفاع کند، غافل از اینکه نقاط مشترک آنها از آن چیزی که تصور می کنند بسیار بیشتر است.

هنگامی که فروش دچار افت می شود، بخش فروش انگشت اتهام را به سوی تیم بازاریابی نشانه می رود که نتوانسته به اندازه کافی مشتریان راغب مناسب را جذب کند. به همین ترتیب، بخش بازاریابی هم از پیگیر نبودن عوامل فروش در فرآیند فروش می نالد. این یک مشکل بزرگ است که راه حل آسانی دارد.

اتحاد شرکت تان را تقویت کنید و بازاریاب ها و نمایندگان فروش خود را در قالب یک تیم قرار دهید که برای تحقق یک هدف مشترک تلاش می کنند: حل مشکلات مشتری. مانند همه منازعات، ایده گرفتن از طرف مقابل برای تقویت و افزایش کارآمدی هر دو طرف موثر و ارزشمند است.

  1. رهبری نامناسب

اگر تیم فروش شما نمی فروشد، اولین جایی که باید به دنبال مقصر باشید، آینه است. آیا فرآیندهایی را تثبیت کرده اید که مشتری را در اولویت قرار می دهد؟ آیا یک سیستم بازخورد راه انداخته اید که عملکرد کارکنان و شرکت را به طور منظم گزارش می دهد؟ آیا می توانید مولفه های اصلی استراتژی پیگیری خود را در چند جمله بیان کنید؟ اگر تیم فروش شما گیج و بی نظم است، سازماندهی مناسبی ندارد و باری به هر جهت کار می کند، احتمالاً دلیلش این است که از ابتدا فرآیندهای درستی وجود نداشته است.

اطمینان پیدا کنید که با فراهم کردن فرآیندها و ابزارهای مناسب، شرایط را برای موفقیت نمایندگان فروش خود مهیا می کنید و اطمینان پیدا کنید که عوامل فروش شما روش استفاده از آن فرآیندها و ابزار برای کسب بهترین اطلاعات و فهرست ها را می دانند. اگر به بازآموزی نیاز است، بهتر است که هرچه زودتر دوره های آموزش فروش را آغاز کنید. مدیر بخش فروش خود را ارزیابی کنید؛ آیا برای هدایت گروه از نگرش مناسبی برخوردار است؟

حتی اگر فروش موفقی را تجربه می کنید، باز هم بررسی این مسائل حائز اهمیت است. شما همیشه باید به دنبال سرآمد بودن باشید و بر همین اساس کار کنید. تمرکز خود را روی مشتری قرار دهید، فقط فروشندگانی را استخدام کنید که نسبت به انسانها و محصولات شما اشتیاق دارند و با ایجاد فرآیندهای صحیح و استوار، موفقیت تیم را تضمین کنید. از این طریق است که می توانید بفروشید.


منبع: گویا آی‌تی

صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها

هفته نامه تجارت فردا – ترجمه از الهام شیرمحمددی: روسای مدرن گروهی انعطاف‌پذیر هستند که هر چیزی را از توفان‌های توئیتری گرفته تا تملیک شرکت‌ها مدیریت می‌کنند. اما یک چیز آنها را عصبانی می‌کند: صندوق‌های پوشش سرمایه‌ای مهاجم (activist hedge funds)، که سهام شرکت‌ها را می‌خرند و برای ایجاد تغییر لابی‌گری می‌کنند. ماه پیش کلائوس کلینفلد (Klaus Kleinfeld) رئیس شرکت صنعتی آرکونیک (Arconic) مغلوب یک تلاش «سکته‌دهی مهاجمان» شد.

 صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها

او نامه‌ای محرمانه به پائول سینگر، رئیس صندوق مدیریت الیوت فرستاد که تلاش می‌کرد او را برکنار کند. به نظر می‌رسید ارجاعات مرموز آن نامه به طرف‌های شرکت‌کننده در جام جهانی فوتبال سال ۲۰۰۶ در آلمان و به آرایش موی سر با پر پرندگان تهدیدی به افشای جزئیات زندگی خصوصی آقای سینگر باشد. زمانی که هیات مدیره از آن نامه باخبر شد آقای کلینفلد، که بیش از یک دهه شرکت‌های بزرگ بورسی از جمله زیمنس و آلکوآ را اداره می‌کرد، مجبور به استعفا شد.

روسا احساس می‌کنند صندوق‌های مهاجم به آرامی به آنها نزدیک می‌شوند. هم‌اکنون صندوق الیوت با آکزو نوبل (Akzo Nobel)، شرکت مواد شیمیایی هلندی درافتاده است که برای مقاومت در برابر تملیک از سوی PPG، رقیب آمریکایی خود، قرص‌های سمی می‌فروشد. طبق گزارش شرکت تحقیقاتی Activist Insight، از سال ۲۰۱۰، به طور میانگین، هشت درصد شرکت‌ها در شاخص ۵۰۰ S&P هر سال با چنین حمله‌ای مواجه شده‌اند. این صندوق‌های مهاجم روزگاری پسران بد بازارهای سرمایه بودند، اما اکنون باهوش‌ترند و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

دنیل لوئب (Daniel Loeb) از صندوق ۱۶ میلیارد‌دلاری ثردپوینت را در نظر بگیرید که در بیست و هفتم آوریل خواستار تجزیه شرکت صنعتی Honeywell شد. در دهه ۹۰ و دهه اول قرن ۲۱، او با نام «آقای صورتی» در چت‌روم‌های اینترنتی پیام می‌گذاشت. او در یکی از «نامه‌های تخریب گروهی» خود به روسا توصیه کرد تا دسته‌جمعی بازنشسته شوند و «با هم‌قطاران سوسیالیست خود دوستانه گپ بزنند». اکنون آقای لوئب کار خود را به شیوه‌ای پیچیده‌تر و پس از تحلیل مفصل شرکت‌ها انجام می‌دهد.

صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها 
مدیران عامل به جای عصبانی شدن باید تسویه حساب کنند. بخش شومپیتر در نشریه اکونومیست تمرینی برای مقابله با صندوق‌های مهاجم ترتیب داده است که چهار عنصر دارد: شناخت دشمن؛ آماده‌سازی برای حمله؛ خاموش کردن آنها با صداقت؛ و سازش در صورت ناچاری. با شناخت صندوق‌هایی شروع کنید که نقش مفیدی بازی می‌کنند. با جریان پول به سمت صندوق‌های شاخص کم‌هزینه، کار بازرسی شرکت‌ها به چندین ابزار تخصصی محول می‌شود. اینها شرکت‌ها را تحلیل می‌کنند و در جست‌وجوی جلب پشتیبانی پول «تنبل» بر‌می‌آیند. یک صندوق کوچک با داشتن یک ایده خوب می‌تواند با جلب پشتیبانی هیات‌مدیره یک شرکت بزرگ را از دور خارج کند.

صندوق‌های مهاجم نیز ضعف‌هایی دارند. روسای آنها اغلب مایوس و بی‌قرار هستند. باید نفوذ آنها در مدیریت شرکت‌های بزرگ مشهود باشد تا بتوانند سرمایه‌گذاران خود را تحت تاثیر قرار دهند. آنها تصور می‌کنند نگرش‌های استراتژیک برتر دارند که در برگه‌های سفید بزرگ بیان شده‌اند. اما پیشنهادات آنها اغلب خواسته‌هایی پیش پاافتاده برای بازخرید سهام است، که ارزش پایه شرکت را تغییر نمی‌دهد.

آمادگی برای مقابله با حمله یک مهاجم امری ضروری است. این امر به به معنای مدیریت درست شرکت و همچنین نزدیک‌تر شدن به سایر سهامداران است. حتی شرکت‌هایی نیز که تحت هیچ تهدید آشکاری نیستند این کار را انجام می‌دهند. مثلاً، در سال ۲۰۱۶ و اوایل ۲۰۱۷ اعضای هیات مدیره بانک آمریکا با سرمایه‌گذارانی که ۲۹ درصد پایه سهام بانک را تشکیل می‌دهند جلسه حضوری یا تلفنی ترتیب دادند.

زمانی که مهاجم حرکت خود را انجام می‌دهد، مدیران عامل باید وانمود کنند آنها را جدی گرفته‌اند. جنرال‌موتورز به تازگی کلاس‌هایی را برگزار کرده است که می‌آموزند چگونه می‌توان صبورانه پیشنهادات غلط را خنثی کرد. در یک نمونه، دیوید اینبورن از شرکت گرین‌لایت کپیتال می‌خواهد سهمی جدید با سود تقسیمی بالا تعریف کند. مدیریت ارشد جنرال‌موتورز ده‌ها بار با او صحبت کرد، و هیات مدیره‌اش پیش از رد کردن پیشنهاد در بیست و هشتم مارس، سه مرتبه درباره آن بحث کرد. حتی قدرتمندترین روسا نیز درگیر هستند. در نمونه‌ای دیگر در سال ۲۰۱۳ تیم کوک، مدیر‌عامل اپل، دعوت ناهار با کارل ایکان، مهاجمی تندخو را که در دهه ۸۰ نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت پذیرفت. آقای ایکان از سر لطف گفت «ما مشترکاتی داریم، ما جهان تکنولوژی را می‌شناسیم». اپل درخواست وی را برای بازخرید ۵۰ میلیارد‌دلاری سهام نادیده گرفت.

صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها 
اما زمانی که تاحدی حق با صندوق مهاجم است، باید آن را به رسمیت شناخت. شرکت بی‌اچ‌پی بیلیتون (BHP Billiton)، غول استخراج معدن، با انتقادی سه‌جانبه از سوی الیوت روبه‌رو است. و در ۱۲ آوریل دو مورد از درخواست‌هایش، یعنی درخواست تغییر ثبت بورسی دوگانه در سیدنی و لندن و درخواست معمول برای بازخرید سهام را به درستی رد کرد. اما ممکن است در مورد درخواست سوم، یعنی کسب استقلال برای کسب و کار در انرژی شیل منعطف‌تر باشد چرا که صندوق الیوت همکاری کمی با این گروه دارد، بی‌اچ‌پی بیلیتون توانست با نشان دادن ذهن باز تلخی حمله را از بین ببرد.

اگر انتقاد فرد آشوبگر کاملاً درست باشد، مدیر‌عامل باید سازش کند. در حالت ایده‌آل این کار به معنای تملق‌گویی از فرد مهاجم و در عین‌حال ندادن نفوذ زیاد به اوست. زمانی که دوپونت (DuPont) در سال ۲۰۱۵ با ادغام با Dow Chemical موافقت کرد، اطلاعیه اولیه‌ای را به نلسون پلتز مدیر صندوق مهاجم تریان (Trian) فرستاد، و نظر موافق وی را به دست آورد. در ۲۲ مارس جنرال‌الکتریک که برای افزایش سود تقلا می‌کند گفت پس از گفت‌وگو با تریان برای کاهش هزینه‌ها اهداف جدیدی را تعیین و طرح پاداش رئیس خود، جف ایملت را بهینه‌سازی کرد.

سازش نهایی دادن جایگاهی در هیات مدیره به فرد مهاجم در ازای سکوت اوست. نمی‌توان به مهاجمان بزرگی در اندازه وال‌استریت اجازه داد به همکاری شرکت‌های خودی آسیب بزنند. مثلاً آقای ایکان، به عنوان مدیر شرکت بلاک‌باستر در فاصله سال‌های ۲۰۱۰-۲۰۰۵، توافق درباره پاداش مدیرعامل را نپذیرفت. او در اواخر شب تماس‌های تلفنی پرخاشگرانه و تهدیدآمیز دریافت می‌کرد. در یک نمونه دیگر، زمانی که آقای لوئب در سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۱۲ مدیر یاهو بود با مدیر اجرایی خود ماریسا مِی یِر درگیر شد. این‌کار هیچ کمکی به شرکت نکرد. رویکرد بهتر آن است که به مهاجم اجازه دهیم مدیران مستقلی را منصوب کند که قرار است نماینده تمام سهامداران باشند نه اینکه صرفاً برنامه کار خود را پیش ببرند.

صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها 
سوختن و ساختن

پیوستن به این تمرین مانع بروز تمام مشکلات نمی‌شود. آقای کلینفِلد اشتباهاتی مرتکب شد، مثلاً هرگز با آقای سینگر ملاقات نکرد. اما در سال ۲۰۱۶ شرکت او سه مدیر مستقل را با تایید الیوت منصوب کرد ولی نتوانست مانع ازسرگیری حملات صندوق پوشش سرمایه شود. نتیجه نهایی آن شد که شرکت آقای کلینفلد تا مدتی طولانی عملکردی ضعیف داشت.

عکس قضیه نیز درست است. شرکت‌های دارای مدیریت خوب باید بتوانند از خودشان دفاع کنند؛ آنها حتی از عصر جدید تهاجم نفع می‌برند، که ملزم می‌کند مدیران تمام استراتژی‌های خود را تعریف کنند، هیات مدیره برای واکنش سریع آماده باشد و بنگاه‌ها به تمام سهامدارانشان نزدیک بمانند. هزینه اصلی این است که مهاجم می‌تواند ساعت‌های زیادی از زمان مدیر‌عامل را بگیرد. اما هنوز هم بهتر از این است که کنترل خود و در نهایت شغل خود را به خاطر یک لحظه عصبانیت از دست بدهد.


منبع: برترینها

وقتی کارآفرینی، شغل رویاییِ شما نیست…

خیلی پیش می‌آید که فردی وارد کسب و کار خود می‌شود و در اول کار انرژی و اشتیاق دارد. چند ماه یا حتی چند سال به دنبال رویاهایش می‌رود و هزینه می‌کند، اما سپس متوجه می‌شود که کارآفرینی شغل رویایی او نبوده است.

خیلی پیش می‌آید که فردی وارد کسب و کار خود می‌شود و در اول کار انرژی و اشتیاق دارد. چند ماه یا حتی چند سال به دنبال رویاهایش می‌رود و هزینه می‌کند، اما سپس متوجه می‌شود که کارآفرینی شغل رویایی او نبوده است. اگر این برای شما نیز پیش آمده است، در این شرایط باید چه کار کنید؟

 وقتی متوجه می‌شوید که کارآفرینی شغل رویایی شما نیست
مرحله ۱. تجزیه و تحلیل.

ابتدا، شرایط را تجزیه و تحلیل کنید. کارآفرینان به سرعت فکر و حرکت می‌کنند، بنابراین احتمال دارد که شما از خودتان جلوتر پیش رفته باشید. آیا واقعاً در کل از کارآفرینی ناراضی هستید، یا آیا یک دوره استرس موقت را پشت سر می‌گذارید؟ آیا این نتیجۀ تجربه ناب است یا آیا شما قبل از شروع کار انتظارات بیش از حدی داشته اید؟

شما باید علل اصلی این احساس را تحلیل کنید. کارآفرینی مسئولیت‌های زیادی در بر دارد بنابراین نمی‌توان آن را یکدفعه حذف کرد. آیا یک مسئولیت یا یک ویژگی کارآفرینی شما را آزار می‌دهد؟ آیا می‌توانید خود را به عنوان یک کارآفرین با یک شرکت دیگر خوشحال تصویر کنید؟ به عنوان یک کارمند شرکت دیگر چطور؟

وقتی این پرسش‌ها را پاسخ دهید، می‌توانید گزینه‌های خود را در نظر بگیرید.

مرحله ۲. تحول.

شما این قدرت را دارید که این شرکت و جایگاه خود را هر طور که می‌خواهید متحول کنید. با اینکه تغییر برایتان دشوار است اما اگر این تغییر محیط بهتری را برایتان ایجاد کند، ارزش ریسک کردن را خواهد داشت.

مرحله ۳. انطباق.

بعد از اینکه تا حد امکان تغییر ایجاد کردید، ممکن است هنوز از جایگاه خود به عنوان یک کارآفرین ناراضی باشید. اگر اینگونه است، می‌توانید راهبردهای جدیدی را برای کنار آمدن با استرس و نارضایتی خود آزمایش کنید. باید مراقب جسم و ذهن خود باشید.

مرحله ۴. یک نقش جدید را امتحان کنید.

اگر هنوز راضی نیستید، اما می‌خواهید این شرکت را حفظ کنید، بهتر است یک نقش جدید را امتحان کنید مانند:

شریک: می‌توانید یک فرد دیگر را برای کمک به مدیریت مسئولیت‌ها انتخاب کنید و مالکیت شرکت را با او تقسیم کنید.

مشاور: می‌توانید نقش مشاور داشته باشید و به فردی که جانشین شما می‌شود، در خصوص بازاریابی یا برنامه‌ریزی مشاوره ارائه دهید.

کارگر: اگر می‌خواهید در یک حوزه جدید کار کنید، سعی کنید ابتدا در شرکت خود کارگر باشید. در این صورت نیز احترام شما حفظ می‌شود و فقط مسئولیت‌ها و فشار کمتری را تجربه می‌کنید.


منبع: برترینها

چگونه نرخ بازشدن (open rate) ایمیل های خود را افزایش دهیم

ایمیل مارکتینگ دیگر مثل گذشته نیست. در گذشته نه چندان دور، بدون نیاز به مباحث مرتبط با آموزش ایمیل مارکتینگ به راحتی می توانستید یک کمپین بازاریابی ایمیلی را راه بیندازید، ایمیل های خود را به فهرست مشتریان بالقوه تان ارسال کنید و واکنش های منطقی و مناسبی را دریافت کنید. اما امروزه داستان کمی متفاوت شده است؛ مشتریان از ایمیل مارکتینگ دلزده شده اند. آنها با ایمیل هایی که هدف شان متقاعدکردن آنها است آشنا شده اند و خیلی سریع نسبت به این ایمیل ها واکنش نشان می دهند: حذف شان می کنند! در واقع، بسیاری از مردم از سرویس های ضد اسپم استفاده می کنند که باعث می شود که اصلاً این دسته از ایمیل ها را نبینند. اگرچه این کار باعث صرفه جویی در وقت آنها می شود، اما ایمیل مارکتینگ شما را دشوارتر می کند.

امروزه، ایمیل مارکتینگ کارآمد و موثر به کمپین های حساب شده تر، تمرین و تست شده، برنامه ریزی شده و متّکی بر استراتژی های دقیق تری نیاز دارد. مشتریان به طور مستمر توسط ایمیل بمباران می شوند؛ اگر می خواهید که در میان این هیاهو مورد توجه قرار بگیرید، باید با استفاده از یک روش منحصر به فرد یا جذاب، خودتان را از بقیه متمایز کنید. خبر خوبی که هم اکنون از بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی به دست ما رسید (!) این است که ترفندهای نسبتا آسانی وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید به نتیجه مطلوب خود دست پیدا کنید و نرخ بازشدن (open rate) و نرخ کلیک (click-through rate) ایمیل های خود را بهینه کرده و به حداکثر برسانید.

  1. گزینه های متنوعی را در اختیار مشتریان بالقوه قرار بدهید

هنگامی که مردم چیزی را در اینترنت مشاهده می کنند که به نظرشان جذاب می آید، گاهی برای دریافت آیتم های محتوایی مشابه در فهرست ایمیل ثبت نام می کنند. از طرف دیگر، معمولاً هنگامی اشتراک خود از فهرست دریافت ایمیل را لغو می کنند که تعداد ایمیل هایی که دریافت می کنند بیش از حد زیاد است، یا ایمیل های بی ربطی به دست شان می رسد که سودی برای آنها ندارد. اطمینان پیدا کنید که هرگاه که یک مشتری تصمیم می گیرد که اشتراک خود را لغو کند، علاوه بر گزینه لغو اشتراک، یک گزینه برای کاهش تناوب دریافت ایمیل یا دریافت نوع دیگری از ایمیل در اختیار وی قرار می دهید. این کار این پتانسیل را دارد که آن فرد را به عنوان یک مخاطب برای شما حفظ کند. از این طریق با گذشت زمان مخاطبان بیشتر و بیشتری را حفظ می کنید و اطمینان پیدا می کنید که مخاطبان شما اطلاعاتی را دریافت می کنند که واقعاً به آن علاقمند هستند.

  1. به جای کمیت، روی کیفیت تمرکز کنید

بازاریاب ها یک عادت بد دارند و آن تمرکز روی تعداد است. در دنیای بازاریابی ایمیلی، کیفیت حرف اول را می زند. کاربرانی که به شکل طبیعی به دست می آورید، نسبت به فهرست های خریداری شده یا کاربرانی که به اجبار به فهرست ایمیل خود اضافه کرده اید عملکرد بسیار موثرتری را از خود نشان می دهند. اطمینان پیدا کنید که وبسایت یا صفحه فرود سایت شما فرم ثبت نام واضح و مشخصی دارد. به علاوه، حتماً فرم ثبت اشتراک ایمیل مارکتینگ خود را در شبکه های اجتماعی نیز بگنجانید. حتی در صفحات خرید و پرداخت خود هم محلی را طراحی کنید تا مشتری بتواند ثبت نام کند یا به فهرست ایمیل شما بپیوندد.

  1. فهرست خود را تقسیم بندی کنید

احتمال بازکردن ایمیلی که به ما مربوط می شود و به مذاق مان خوش می آید نسبت به ایمیل های عمومی یا بی ربط به مراتب بیشتر است. به منظور ارسال محتوای مرتبط، بخش بندی فهرست ایمیل بر اساس علاقمندی یا پیشینه مشتریان ضروری است. این فرآیند را می توانید به محض ثبت نام مشتری در فهرست ایمیل مارکتینگ خود آغاز کنید؛ مشترکان فهرست بازاریابی ایمیلی خود را بر اساس خریدها، موقعیت جغرافیایی و علاقمندی هایشان تقسیم بندی کنید. از این طریق، مشترکان شما ایمیل هایی را دریافت می کنند که با خواسته هایشان هماهنگ است.

  1. از عناوین جذاب استفاده کنید

پیش از آنکه دکمه ارسال را بفشارید، از خودتان بپرسید: «اگه یه نفر این ایمیل رو برای من می فرستاد، آیا بازش می کردم؟» مخصوصاً اگر تلاش می کنید تا کسی را متقاعد کنید که از شما خرید کند، باید برای شرح موضوع ایمیل خود در بخش عنوان، خلاقیت به خرج بدهید. شما باید بدون آنکه زیاده روی کنید، توجه مشتری را به سمت خود جلب کنید. هنگامی که زیاده روی می کنید، ایمیل شما اسپم یا تلاش برای قالب کردن یک کالای بنجل به نظر می رسد. عباراتی مانند «اینجا کلیک کنید» یا «خریداری این محصول» بیش از آنکه توجه مشتری را جلب کنند، او را از شما می رانند. از عناوین منطقی و بی آلایش و در عین حال جذاب و تحریک آمیزی استفاده کنید که مشتری را به خواندن محتوای ایمیل شما علاقمند می کنند.

  1. به مخاطب نزدیک شوید

اگر بتوانید حس نزدیکی و صمیمیت را از طریق ایمیل خود انتقال بدهید، می توانید با دریافت کنندگان ایمیل های خود رابطه برقرار کنید. در نتیجه، مخاطب شما همانطور که ایمیل دوستان و اعضای خانواده خود را بازنشده باقی نمی گذارد، ایمیل شما را هم باز خواهد کرد. استفاده از نام دریافت کننده در ایمیل یکی از روشهای خوب برای ایجاد این احساس صمیمیت است. به عنوان مثال، به جای «محصول جدید شرکت گویا آی تی عرضه شد» بنویسید «مهدی، محصول جدید شرکت گویا آی تی عرضه شد». مهدی با دیدن این ایمیل در ضمیر ناخودآگاه خود احساس می کند که این محصول به نحوی مخصوص او عرضه شده است.

  1. روی زمان بندی تمرکز کنید

پس از آنکه محتوای موثر و مناسبی را تهیه کردید، قدم بعدی که باید بردارید، تعیین زمان مناسب برای ارسال ایمیل است. زمانهایی در طول هفته و در طی روز وجود دارند که کاربران در آن دوره های زمانی بیشتر ایمیل خود را چک می کنند. به عنوان مثال، بهترین زمان برای ارسال ایمیل در طول هفته در اواسط هفته است. به علاوه، احتمال بازشدن ایمیل ها در طول روز از شب بیشتر است.

روش هایی که در اینجا به آنها اشاره شد بخشی از موثرترین تکنیک هایی هستند که با تکیه بر آنها در کمپین های ایمیل مارکتینگ خود، می توانید نرخ بازشدن ایمیل هایی که ارسال می کنید را به حداکثر برسانید. آیا شما هم از این روش ها استفاده کرده اید؟ چه نتیجه ای کسب کرده اید؟ آیا روش خاصی برای خودتان دارید؟ لطفا ایده ها و دیدگاه های خود برای بهینه سازی نرخ بازشدن ایمیل های بازاریابی ایمیلی و همچنین نظرات تان درباره بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

پُست کارد مانیا؛ پولدارشدن با کارت پستال!

ماهنامه آینده روشن: ارسال نامه و کارت پستال هیچ گاه منسوخ نشد، بلکه تنها به برخی اصلاحات و تغییرات نیازمند بود. برخی از صاحب نظران و چهره های شاخص و بسیار هوشمند بر این باورند که دوره «نامه نگاری مستقیم» به سر آمده است، اما این تنها یک اشتباه ساده است و قرار نیست ما چنین باوری را به راحتی بپذیریم.

نامه نگاری مستقیم هنوز هم کاربرد دارد و این شیوه می تواند سودهای کلان و چشمگیری را به بار بیاورد. در حالی که فناوری های دیجیتالی با سرعت چشمگیری تمامی عرصه ها را در کنترل و نفوذ خود درآورده اند، نامه نگاری مستقیم به آرامی دوباره جایگاه پیشین خود را باز می یابد و برای کسب و کارهایی که در حال حاضر در این عرصه مشغول به کارند نویدبخش فرصتی بزرگ و مغتنم است.

گرچه ممکن است برخی با ناباوری به این موضوع بنگرند و گفته های ما را باور نکنند، در حال حاضر کسب و کارهایی واقعی وجود دارند که از طریق شیوه نامه نگاری مستقیم به سودهای کلانی رسیده اند و همچنان نیز به سودآوری خود ادامه می دهند.

 ایجاد یک امپراتوری 50 میلیون دلاری

یکی از فعالان حوزه فروش املاک و مستغلات با استفاده از همین شیوه هر بار سودی میان پنج تا ۲۰ هزار دلار  کسب می کند؛ یک دندانپزشک اهل تگزاس به لطف این شیوه از بازاریابی درآمدهای کلانی را به دست آورده و توانسته است از همین طریق ۶ رقم به میزان کل درآمدهای خود اضافه کند؛ یک شرکت خدمات مالی نیز از طریق همین شیوه و با صرف چند هزار دلار مشتریان جدیدی به دست آورده است که هر یک به طور متوسط حدود ۱۵۰۰ دلار ارزش دارند.

موفقیت هایی ازاین دست برای جوی گِندوسا، موسس و بنیان گذار شرکت تجاری پست کار مانیا، بسیار عادی و معمول است، آن هم برای شرکتی که از طریق ارائه خدمات بسیار موفق نامه نگاری مستقیم به هزاران کسب و کار کوچک و خرد، سالانه رقمی در حدود ۵۰ میلیون دلار درآمد کسب می کند. گندوسا برای منتقدان و مخالفان با شیوه نامه نگاری مستقیم استدلالی بسیار ساده دارد و آن این است که:

«اگر نامه نگاری مستقیم بازده و کارایی ندارد، پس چگونه می توانم روز به روز شرکتی را گسترش دهم که از طریق همین شیوه توانسته است درآمد سالانه ای حدود ۵۰ میلیون دلار داشته باشد؟»

با توجه به موفقیت های خیره کننده گندوسا، تصمیم گرفتیم پای حرف های او بنشینیم و ببینیم او چگونه توانست با به کارگیری درست شیوه نامه نگاری مستقیم به چنین موفقیت های بزرگ و ایجاد شرکتی موفق دست یابد که در نتیجه تجربیات او در زمینه خدمات مشتریان به وجود آمد.

گندوسا کار خود را از تجارتی بسیار کوچک و خُرد آغاز کرد. او در ابتدا یک شرکت طراحی کوچک را راه اندازی کرد و تلاش کرد خود را با بازار هماهنگ نگه دارد. خودش در این باره می گوید: «من از راه دلالی و انجام دادن معاملاتی در زمینه خدمات چاپی بسیار بیشتر از فروش طرح های گرافیکی پول به دست می آوردم.»

او درست در زمانی که دو کودک نوپا داشت، حدود ۷۰ ساعت در هفته کار می کرد. تجارت و شرکت برای او اندکی سود به همراه داشت، اما با توجه به وقت و زمانی که او برای این کار صرف می کرد، این پول چندان چشمگیر نبود و تغییر چندانی در وضعیت زندگی او به وجود نیاورده بود. حتی با وجود این، او در آن زمان نیز به فکر ایجاد کسب و کار و سرمایه گذاری بزرگی نبود؛ تنها زمانی او به این فکر افتاد که تجربیاتی در زمینه ارائه خدمات به مشتریان پیدا کرد.

گندوسا برای شروع و برای ترویج کسب و کار خود کارت پستال هایی را طراحی کرد، اما شرکت پستی فدکس تغییراتی را در کارت پستال های او ایجاد کرد. زمانی که نسخه اولیه و آماده به چاپ کارت پستال ها به دست گندوسا رسید، با تعجب دید که شماره تلفن شرکت با فونت بسیار ریز و ناخوانایی در انتهای کارت پستال ها درج شده است. شرکت پست فدکس به او اعلام کرد اگر می خواهند نام و برند فدکس از روی کارت پستال ها حذف شود، باید مبلغی معادل ۵۰ دلار را به آن ها بپردازد. گندوسا با زیرکی زیر بار چنین هزینه ای نرفت، اما در مورد چنین ترفندهایی برای جلب مشتری بیشتر خشمگین و ناراحتی بود:

 ایجاد یک امپراتوری 50 میلیون دلاری
«من تصمیم گرفتم پست کارد مانیا را راه بیندازم و محصولات را به صورت مستقیم به صاحبان تجارت بفروشم. این کار را کسی تا پیش از آن نکرده بود.» صنعتی جدید به دنیا آمد. گندوسا از آن تاریخ به بعد، یعنی سال ۱۹۹۸، دیگر هیچ گاه به عقب بازنگشت.

چرا پست مستقیم و چرا اکنون؟

اکنون سال ۲۰۱۷ است و فردی می تواند میلیون ها دلار از کارت پستال های پستی پول دربیاورد. چگونه چنین چیزی امکان پذیر است؟ به گزارش «یونایتد میل»، ۷۹ درصد از مردم به سرعت به پست مستقیم واکنش نشان می دهند، در حالی که این واکنش سریع و مستقیم در مورد ایمیل ها تنها ۴۵ درصد است.

بیشتر از دوسوم مصرف کنندگان تمامی بسته های پستی خود را باز می کنند، حتی آن هایی را که دروغین و سرکاری به نظر می رسد. فکر نکنید این مسئله فقط در مورد پیرمردها و پیرزن ها اتفاق می افتد؛ پست ایالات متحده آماری ارائه کرده است که براساس آن ۳۶ درصد از افراد زیر ۳۰ سال همواره صندوق پست خود را چک می کنند. ۳ درصد افراد میان ۲۵ تا ۳۵ سال بلافاصله نامه های پستی خود را مطالعه می کنند و به آن پاسخ می دهند.

اعدادی که شرکت گندوسا ساخته نشان دهنده قدرت پست مستقیم است؛ شرکت او ۴۵٫۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ با ارسال ۱۳۵ میلیون کارت پستال و با فروش محصولات و خدمات به بیش از ۱۳ هزار مشتری به دست آورد.

شور و شوق گندوسا برای پست مستقیم به این معنی نبود که او دنیای دیجیتال را رها کرد. کارت پستال های او در هر دو دنیا بهترین بودند. استراتژی او در دنیای مجازی و کدنویسی های انجام شده از سوی شرکت او و نحوه ارسال محصولات دیجیتال و پستی دقت در توزیع را بسیار بهینه کرد و یک پله بالاتر برد.

گندوسا ارزش بسیاری برای نقش پست کارد مانیا در دنیای دیجیتال می دید. او می گوید: «استفاده از برخی سرویس های «گوگل» و تبلیغات آن ها برای کاربران ساده نیست. برخی از آن سرویس ها بسیار گران هستند و مردم عادی درباره استفاده از آن ها هیچ ایده ای ندارند. چند کلیک انجام می شود و مردم دیگر هیچ سرنخی ندارند که بفهمند چه شده است.

سرویس های «گوگل» آموزش و راهنمایی های خوبی ندارند؛ انگار آن ها فقط به دنبال کلیک هستند و هیچ اهمیتی نمی دهند که مردم دریابند چیزی که می خواستند ارسال کنند واقعا به طرف مقابل رسیده است یا نه.»

 ایجاد یک امپراتوری 50 میلیون دلاری

گندوسا و تیمش این مشکل را درک کردند؛ زیرا آن ها نخست روی بازاریابی درست تکیه داشتند. علاوه بر فروش کارت پستال، این شرکت انجام دادن این کار برای مشتریان را بسیار ساده کرد؛ علاوه بر کارت پستال های ساخته شده، این امکان برای کاربران دنیای مجازی و جودداشت که کارت پستال مورد نظر خود را با استفاده از پلتفرم هایی ساده بسازند، به صورت آنلاین تغییرات مورد نظرخود را اعمال کنند و آن ها را به صورت دیجیتال بخرند، دیجیتال ارسال کنند یا به صورت فیزیکی و حقیقی آن را سفارش دهند به صورت پستی ارسال کنند.

گندوسا برای نزدیک کردن فاصله میان مردم و کارت پستال ها نرم افزار «دایرکت میل ۲» را طراحی کرد. شما می توانید با کمک این نرم افزار، با ساخت تصاویر گرافیکی و قرار دادن عکس هایتان در کنار هم، عکس های جدیدی درست کنید و با توجه به علاقه خود آن ها را در آلبوم های مختلف قرار دهید؛ برای مثال، می توانید تقویم، کارت تبریک یا پوستر طراحی کنید.

یکی از ویژگی های بسیار مهم این نرم افزار محیط گرافیکی آسان آن است. می توانید به راحتی با این محیط گرافیکی کار کرده، به نتیجه دلخواه خود دست پیدا کنید. از دیگر ویژگی های این نرم افزار می توان به این مورد اشاره کرد که شما می تواند با استفاده از آن مجموعه های بسیار جالبی از عکس های مختلف بسازید.

جالب است بدانید که مهم نیست در این مجموعه هر عکسی چه اندازه ای داشته باشد؛ این نرم افزار قاب عکس هایی به صورت آماده دارد که می توانید از آن ها استفاده کنید و عکس های خود را در قاب های زیبایی قرار دهید و در نهایت این قاب ها را در یک گالری دیجیتال یا آلبوم دیجیتال در کنار هم قرار دهید.

شاید بتوان گفت این نرم افزار کامل ترین و قدرتمندترین نرم افزاری است که در این زمینه وجود دارد؛ زیرا امکانات بسیار زیادی برای ویرایش عکس ها در اختیار شما قرار خواهدداد. علاوه بر این موارد این نرم افزار کلیه عکس ها با فرمت های PNG, TGA, WMF, GIF, JPG, BMP و TIFF پشتیبانی می کند و شما می توانید عکس های خود را از هر وسیله دیجیتالی به این نرم افزار منتقل کنید.

گندوسا ایده بزرگ و پرسودش را این طور توضیح می دهد: «تا به حال اتفاق افتاده است که اول صبح و پیشاز بیرون رفتن از انه در صندوق پستی خود کارت پستالی پیدا کرده و آن را نخوانده دور انداخته باشید؟ من هم مانند شما تا به حال این کار را نکرده ام؛ درواقع نوعی حس کنترل ناشدنی در مورد این تکه کاغذهای کوچک وجود دارد که فرد را وادار به نگاه کردن به آن می کند. همچنین باید در نظر گرفت که ارائه این نوع کارت ها به نوعی نشان دهنده اهمیت فرد از نگاه دیگران است؛ پس چرا از این کارت های کوچک و دوست داشتنی در بازاریابی استفاده نکنیم؟

 ایجاد یک امپراتوری 50 میلیون دلاری

مزیت اصلی کارت پستال ها سادگی، قیمت ارزان، مورد پسند همگان بودن، نیاز نداشتن به فناوری بالا در استفاده از آن و همچنین وجود نوعی عنصر طنز در آن هاست؛ به عبارت ساده تر، با استفاده از این کارت ها می توانید اطمینان حاصل کنید که در هر زمانی به آسانی قادر به برقراری ارتباط با مخاطبان تان هستید.

وسیله برقراری این ارتباط نیز کارت های ارزان قیمت و شیک است. در مورد شرکت های تازه تاسیس این شیوه بسیار جالب تر است؛ درواقع برندهای نوپا معمولا بودجه چندانی برای انجام دادن تبلیغات جسورانه در اختیار ندارد، با این حال کارت پستال ها این فرصت را به کارآفرینان جوان می دهند که بخت خود را در بازاریابی امتحان کنند.

ایده

برای مثال، این ایده را شرکت خدمات کامپیوتری استفاده کرد. این شرکت بودجه چندانی نداشت، اما برای معرفی نسخه جدید مرکز اطلاعات (Data Center) خود از کارت پستال استفاده کرد. شیوه بهره گیری این برند در مقایسه با روش معمول بسیار متفاوت بود؛ درواقع برای جلب نظر هرچه بیشتر افراد به این محصول جدید شرکت کارزار جالبی را به راه انداخت.

طی دو ماه حدود هفت کارت برای تمامی کارمندان شرکت های بزرگ فرستاده می شد. در این کارت ها تعدادی سوال در مورد نحوه عملکرد مرکز اطلاعات قرار داده شده بود که مخاطب در صورت مطالعه دقیق کارت پستال می توانست به آن ها پاسخ دهد. در نهایت نیز به تعدادی از کسانی که پاسخ های درست را ارسال کرده بودند جوایز مختلفی، از قبیل پول نقد و تسهیلات خرید از شرکت، تعلق می گرفت.

این شیوه برای ریزش نداشتن مخاطب در کارت پستال های سریالی از سوی شرکت به کار گرفته شد؛ درواقع این کم هزینه ترین راهکار برای جلب نظر طولانی مدت خوانندگان به حساب می آید؛ همچنین برخلاف اندازه معمول این کارت ها، شرکت کارت پستال های بسیار بزرگی را به همراه برگه های سوالات به افراد مورد نظر ارائه می کرد.

این ایده، همان طور که در بخش اول گفته شد، برای برندهای تازه تاسیس بسیار مناسب است و البته شاید همین شیوه ساده و کم هزینه برای برندهای بزرگ زیاد مناسب نباشد؛ درواقع امروزه را هکارهای بسیار زیادی برای جلب نظر مشتریان وجود دارد و شیوه کارت پستال تنها یکی از ارزان ترین آن ها به حساب می آید. همچنین به خاطر داشته باشید در طراحی کارت های خود بهتر است از ارائه مطالب تخصصی دوری کنید؛ مطالب را به آسان ترین شیوه ممکن برای خوانندگان شرح دهید و سعی کنید متن را چندان طولانی نکنید؛ درواقع متن طولانی به طور معمول پیش از خوانده شدن راهی سطل زباله می شود.

ایجاد یک امپراتوری 50 میلیون دلاری

آنچه در عمل باید انجام دهید

پس از طراحی کارت خود، راه های متفاوتی برای تحویل آن به افراد مورد نظرتان وجود دارد. شیوه معمول آن استفاده از خدمات پستی است؛ با این حال همیشه راهکارهای خلاقانه تری نیز وجود دارد. امروزه شبکه های اجتماعی و استفاده از ایمیل بسیار فراگیر شده است و برای مخاطب قرار دادن طیف وسیع تری از افراد می توان کارت پستال ها را به صورت الکترونیکی برای افراد بارگذاری کرد.

به خاطر داشته باشید همیشه کارهای دستی نتیجه مطلوب تری در این زمینه دارد؛ به همین منظور پیشنهاد ما طراحی و استفاده از کارت پستال های دست نویس است. گرچه بهتر است این کارت ها دست نوشته شما به عنوان مدیر شرکت باشد، با این حال می توانید نگارش آن را به دیگران سپرده و تنها امضای خود را در پایان متن اضافه کنید.»


منبع: برترینها

چه ساعتی در اینستاگرام و لینکدین پست بگذاریم؟

بهترین زمان برای ارسال پست در رسانه‌های اجتماعی زمانی است که افراد مورد نظر شما در شبکه هستند. در اینجا به اطلاعاتی درباره بهترین زمان ارسال پست در شبکه‌های اجتماعی از قبیل لینکدین و اینستاگرام می‌پردازیم.

 هر پست زمانی و هر کامنت مکانی دارد!با بهترین زمان برای تولید محتوا در رسانه‌های اجتماعی آشنا شوید

این اطلاعات از چندین منبع به دست آمده‌اند که شامل موارد زیر می‌شوند:

  1. داده‌های تحقیقاتی و جمع‌آوری‌شده Neil Patel در Quick Sprout
  2. تحقیقات جمع‌آوری‌شده Elle & Co
  3. تحقیقات جمع‌آوری‌شده SurePayroll
  4. تحقیقات جمع‌آوری‌شده Huffington Post
  5. تحقیقات جمع‌آوری‌شده Fast Company
  6. تحقیقات TrackMaven
  7. تحقیقات جمع‌آوری‌شده Chron
چه زمانی باید در لینکدین پست گذاشت؟

بهترین زمان ارسال پست در اواسط هفته ساعت ۵-۶ بعدازظهر است. روز سه‌شنبه از ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح. سه‌شنبه، چهارشنبه و پنج‌شنبه از ساعت ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ صبح، ۱۲ ظهر و ۵-۶ بعدازظهر.

 هر پست زمانی و هر کامنت مکانی دارد!با بهترین زمان برای تولید محتوا در رسانه‌های اجتماعی آشنا شوید

طبق Quick Sprout، بهترین روزها برای ارسال پست در لینکدین در طول روزهای کاری و ترجیحا سه‌شنبه، چهارشنبه و پنج‌شنبه است. بیشترین تعداد کلیک‌ها و اشتراک‌گذاری‌ها در روزهای سه‌شنبه انجام می‌شوند. براساس گفته Elle & Co، بهترین روزها برای ارسال پست سه‌شنبه و پنج‌شنبه بین ساعات ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ صبح و ۵ تا ۶ بعدازظهر است. درHuffington Post آمده است که افراد بهتر است در طول ساعات کاری در روزهای سه‌شنبه تا پنج‌شنبه پست‌های خود را ارسال کنند. به‌علاوه گفته می‌شود که روز سه‌شنبه ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح بیشترین کلیک‌ها و اشتراک‌گذاری‌ها را به خود اختصاص داده است.

بدترین زمان ارسال پست در لینکدین بین ساعات ۱۰ شب تا ۶ صبح است. همچنین در Fast Company آمده است که بهترین زمان هنگام ظهر و نیز بین ۵-۶ بعدازظهر و بدترین زمان بعد از ۸ شب است. طبق تحقیقات Chron، بهتر است پست‌ها در اوایل عصر از ساعت ۵-۶ بعدازظهر ارسال شوند. بهترین روزها نیز اواسط هفته از روز سه‌شنبه تا پنج‌شنبه است. همچنین روزهای بعد از تعطیلات هفتگی برای ارسال پست مناسب نیستند.

چه زمانی باید در اینستاگرام پست گذاشت؟

مخاطبان اینستاگرام در تمام طول روز از این برنامه استفاده می‌کنند. فقط ممکن است در روزهای بعد از تعطیلات آخر هفته از میزان توجه آن‌ها به این برنامه کاسته شود.

  1. دوشنبه و پنج‌شنبه در هر ساعت به غیر از ۳-۴ بعدازظهر.
  2. ویدئوها هرروز در ساعت ۹ تا ۸ شب.
 هر پست زمانی و هر کامنت مکانی دارد!با بهترین زمان برای تولید محتوا در رسانه‌های اجتماعی آشنا شوید

طبق تحقیقات Quick Sprout، استفاده از اینستاگرام بسیار مستحکم است و در روزهای دوشنبه با افزایش و در روزهای بعد از تعطیلات با کاهش مواجه می‌شود. به طور کلی، تمام روزهای هفته برای ارسال پست در اینستاگرام خوب هستند. طبق Patel، بیشتر کاربران این برنامه در خارج از ساعات کاری از آن استفاده می‌کنند. در تحقیقات Elle & Co آمده است که بهترین روز برای ارسال پست در اینستاگرام روز دوشنبه است. از آنجا که کاربران اینستاگرام همیشه فعال هستند، افراد می‌توانند در تمام طول روز پست بگذارند.

با این حال در ساعات بین ۳-۴ بعدازظهر از این فعالیت کمی کاسته می‌شود. براساس تحقیقات Huffington Post، بهترین زمان ارسال پست در این برنامه ۲ ظهر و ۵ بعدازظهر است. ساعت و روز اوج فعالیت‌ها چهارشنبه ساعت ۷ عصر است. در TrackMaven نیز آمده است که بهترین زمان برای ارسال فایل‌های ویدئویی بین ساعت ۹ شب تا ۸ صبح است. ارسال تصاویر در تمام روزهای هفته مناسب است اما در روزهای پنج‌شنبه و دوشنبه این میزان کمی افزایش می‌یابد. البته ناگفته پیداست که باید شرایط بومی و ساعات کشورمان را لحاظ کنیم.


منبع: برترینها

۱۰ واقعیت عمومی درباره فروش که هر کارآفرینی باید آنها را بداند (و عملیاتی کند)

شما از دل و جان برای کسب و کار خود مایه گذاشته اید؛ اما این کافی نیست. باید بتوانید تولیدات خود را بفروشید. اگر تصور فروش لرزه بر اندام شما می اندازد، باید به سرعت خودتان را جمع و جور کنید! برای اینکه به موفقیت دست پیدا کنید، باید یک «فروشنده» باشید. حقیقت این است که هنگامی که پای محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید به میان می آید، هیچ کس به اندازه خودتان نمی تواند نسبت به آنها شور، حرارت، اشتیاق و علاقه داشته باشد. اگر می خواهید بهترین فرد را برای فروش محصولات یا خدمات تان انتخاب کنید، کافی است که در آینه نگاهی بیندازید.

در عین حال، بسیاری از کارآفرینان به فروش به عنوان بخش دشوار ماجرا، کار دیگران یا چیزی نگاه می کنند که نیازی نیست درباره آن دغدغه ای داشته باشند، چرا که در هر صورت، بازار محصول جدید و بدیع آنها را قورت خواهد داد!

هیچ چیز راحت تر از این باور که اگر ایده خوبی داشته باشید خودش دنیا را پر خواهد کرد ایده های خوب را به مسلخ نمی برد. اگر چنین نگرشی دارید، به جای کارآفرینی باید در یک قرعه کشی شرکت کنید و این همه وقت خود را برای کار هدر ندهید.

حقیقت این است که بهترین فروشندگان با دیگران ارتباط قلبی برقرار می کنند. به علاوه، آنها با خودشان و اهداف و رویاهایی که دارند نیز ارتباط عمیقی برقرار می کنند. به عبارت دیگر، آنها خودشان را می شناسند و می دانند که از زندگی چه می خواهند. همین ویژگی ها درباره کارآفرینان برتر نیز صدق می کند.

اما چرا کارآفرینان از فروش فرار می کنند؟ دلیلش این است که اغلب کارآفرینان بسیار اصیل، صادق و باورپذیر هستند، در عین حال این ایده کهنه و منسوخ را پذیرفته اند که فروشندگان هر خصیصه ای که بخواهید دارند به جز این ویژگی ها.

این تصور کلیشه ای از هر کجا که می آید درست نیست. تاثیرگذارترین و کارآمدترین فروشندگان گوش های شنوای خارق العاده ای دارند، همدل، آگاه و موثق و از همه مهم تر، قابل اعتماد هستند.

اما چگونه می توانید با فروشنده درونی خود ارتباط برقرار کنید؟ با بخش آموزش فروش ما همراه باشید تا از ۱۰ حقیقت عمومی راجع به فروش، که همگی روی ایجاد ارتباطات عمیق، اصیل و اعتمادآفرین با دیگران تکیه می کنند پرده برداری کنیم.

۱۰ واقعیت عمومی

  1. موفقیت با کشف معادله رشد آغاز می شود. همه فروشندگان برتر، مسئولیت نقطه ضعف های خود را می پذیرند، عمیقاً نسبت به مشتریان خود و جهان پیرامون شان کنجکاو هستند و می خواهند سرآمد باشند. آنها خود را متعهد می دانند که از آنچه آموخته اند در راستای رشد مستمر استفاده کنند. هنگامی که معادله رشد خود را درک می کنید، نه تنها مهارت فروش تان را تقویت می کنید، بلکه زندگی خود را نیز متحول می کنید.
  2. احساسات، عامل تصمیم گیری است. تمایل به اینکه دوست مان داشته باشند، خوب به نظر برسیم، احساس خوبی داشته باشیم، در یادها ماندگار شویم و حتی احساس تعلق خاطر، بخشی از عواملی هستند که بر همه تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارند. به همین دلیل، مهارت شما برای شناسایی انگیزه های اصلی عاطفی مشتری مهم ترین عامل موفقیت تان خواهد بود. فروش هر چیزی به درک انگیزه مشتری از خرید وابسته است و تا زمانی که فردی را نشناسید، از انگیزه های وی سر در نخواهید آورد.
  3. ساختار، زیستگاه آزادی است. خلبان ها فهرست های مقدمات پرواز را چک می کنند. قهرمانان تیراندازی از روش هایی استفاده می کنند تا همیشه به هدف بزنند. آشپزها از دستور پخت هایی استفاده می کنند که امتحان خود را پس داده اند. لذا چرا فروش باید متفاوت باشد؟ موفق ترین فروشندگان برای خود روندی را مشخص می کنند و هر بار همان فرآیند را در کار خود دنبال می کنند. شاید منطقی به نظر نرسد، اما ساختار، آزادی عمل لازم برای عملکرد درست و ایجاد رابطه های هدفمند را فراهم می کند.
  4. در دنیای فروش، هیچ گاه پاسخ منفی، منفی نیست. آیا از ترس فلج شده اید؟ ایرادی ندارد. بهترین فروشندگان می دانند که هرچه احساس ترس بیشتری داشته باشند، اهمیت غلبه بر ترس بیشتر می شود. هنگامی که از انجام کاری می ترسید، باید آن را انجام بدهید. همان سوالی که از پرسیدن آن واهمه دارید را باید حتماً بپرسید. شکست غیرقابل اجتناب است. از زمین برخاستن را یاد بگیرید. توانایی بازگشت به میدان یکی از مهارتهای مهم زندگی است که روح و ایضاً جیب شما را پر خواهد کرد.
  5. اعتماد با همدلی آغاز می شود. اعتماد از همدلی، درستی، قابل اتکا بودن و شایستگی زاده می شود. شما به هر چهار ویژگی نیاز دارید، اما بدون همدلی، فرصتی برای به نمایش گذاشتن سه مورد دیگر پیدا نمی کنید. همدلی زیربنای اعتماد است. ما نمی توانیم به همدلی تظاهر کنیم. با جهت دادن گفتگو به سمت چیزی که خودتان می خواهید بگویید یا قضاوت مشتری همدلی پدید نمی آید. برای خلق همدلی، باید فعالانه برای درک عواطف دیگران آمادگی داشته باشید. پس از آنکه اعتماد را به وجود آوردید، همه چیز در سر جای خودش قرار خواهد گرفت. اما همانند آینه، اعتماد هم اگر بشکند، هرگز نمی توانید آن را مجدداً به حالت اولیه اش برگردانید.
  6. درستی و اخلاق اهمیت دارد. پس از ایجاد حس همدلی، به هیچ عنوان نمی توانیم به مشتریان خود دروغ بگوییم یا سر آنها را کلاه بگذاریم. ما فقط در صورتی می توانیم اعتماد ایجاد شده را حفظ کنیم و از موفقیت مستمر لذت ببریم که ویژگیهای قابل احترامی همچون قابل اتکا بودن، شایستگی و درستی خود را به اثبات رسانده باشیم. همه این ویژگیها بالاخره جزئی از شخصیت شما خواهند شد و هنگامی که مشتری از شما خرید می کند، بیش از هر چیزی به خاطر شخصیت شما است که محصول یا خدمات شما را انتخاب می کند.
  7. هر چیزی که قابل گفتن است، قابل پرسیدن هم هست. هنگامی که سوالات درستی را می پرسید، چیزهایی که از همه مهم تر هستند را مشخص می کنید. سوالات اکتشافی شما پرده از نیازهای مشتریان بر می دارند، افکار آنها را در مسیر منتخب شما هدایت می کنند، کنجکاوی به وجود می آورند و سرانجام باعث می شوند که مشتریان بالقوه شما آن عملی که باید را انجام بدهند. این سوالات، حس تفاهم ایجاد می کنند، مسئولیت پذیری و تعهد شما را نشان می دهند و به مشتری بالقوه کمک می کنند تا خودش را ابراز کند. با استفاده از سوالات درست می توانید بدون اینکه نیاز باشد زیاد به خودتان زحمت بدهید، مشتری را متقاعد کنید. سوالات خوب تغییر به وجود می آورند و سوالات خارق العاده دنیا را تغییر می دهند.
  8. عوامل عاطفی بر عوامل اقتصادی تقدم دارند. بیشتر فروشندگان بر این باور هستند که با تکیه بر کمبود یک کالا یا تحریک حرص مشتری می توانند یک حس اضطرار و نیاز بوجود بیاورند. با این وجود، اگر مردم به چیزی که می فروشید اهمیت ندهند، برایشان مهم نخواهد بود که فقط دو آیتم دیگر در انبار شما باقی مانده یا اینکه همراه کالا هدیه هم ارسال می کنید. روی موارد ۵ و شش تمرکز کنید تا مولفه های اقتصادی مورد نظرتان هم محقق شوند.
  9. غلبه بر مقاومت به پشتکار احتیاج دارد. بیشتر فروشندگان به محض اینکه یک مشتری بالقوه از خود مقاومت نشان می دهد، قیمت را پایین می آورند، شرایط را تغییر می دهند یا کلاً پیشنهاد دیگری را مطرح می کنند. اما حقیقت این است که فقط در آن هنگام می توانید فروش را نهایی کنید که فرد مقابل در حالت عاطفی پذیرش قرار داشته باشد. هر کار دیگری که انجام می دهید فقط توهم پیشروی را ایجاد می کند، در حالیکه تنها چرخه فروش را طولانی تر می کند و وقت و نیروی بیشتری را صرف فروشی می کند که بعید است به سرانجام برسد. بنابراین با پشتکار، تلاش و برنامه ریزی، شرایط لازم برای ایجاد حالت عاطفی و روانی مناسب را فراهم کنید.
  10. جستجو برای نکات منفی، شخصیت مثبتی را از شما به نمایش نمی گذارد. شما هر روز و در هر لحظه قدرت انتخاب دارید. شما می توانید به دنبال این باشید که یک تجربه یا شخص چه ابعاد مثبتی دارد، یا اینکه به دنبال ایرادات و نکات منفی باشید. هنگامی که با مشتریان بالقوه و بالفعل خود ارتباط برقرار می کنید، به دنبال دلایل خودداری آنها از خرید نباشید. در عوض، برای آنها دلایلی را فراهم و ایجاد کنید تا محصول یا خدمات شما را خریداری کنند. گفتگو و تعامل خود را در یک مسیر مثبت حفظ کنید. بر مزایا و فرصت ها تاکید کنید. تکیه بر نکات منفی و ایجاد ترس وسوسه انگیز و بعضاً موثر است، اما هرگز نمی تواند مبنای رابطه های باثبات باشد و غالباً باعث سلب اعتماد می شود.

شاید این ۱۰ حقیقت عمومی به طرز غریبی ساده به نظر برسند، اما برای پیاده سازی آنها به نظم و ساختار نیاز دارید، به خصوص اگر شما نیز همانند اغلب کارآفرینان زمان خود را بین فروش و ده ها کار دیگری که باید انجام بدهید تقسیم کرده اید.

خبر خوب این است که شما اثبات کرده اید که مهارت فروش را در وجود خود دارید، زیرا با وجود اینکه شاید بخواهید از عناوین دیگری برای کار خود استفاده کنید، اما خود را از طریق فروش به اینجا رسانده اید. اگر نمی توانستید ایده خود را به شرکا، همکاران، سرمایه گذاران و مشتریان بفروشید (بقبولانید)، هرگز نمی توانستید کسب و کار خود را راه بیندازید.

فروش، یک بازی دشوار و مملو از طردشدن، استرس و تردید در توانایی های خود است. اما هنگامی که رویاهای شما از ترس تان نیرومندتر می شود، متوجه می شوید که پاداشی که به دست می آورید از سختی ها به مراتب بیشتر است. و اساساً به همین دلیل است که در این کار از دل و جان خود مایه گذاشته اید.


نظر شما چیست؟ آیا شما هم می توانید موارد دیگری را ذکر کنید. لطفا تجربه ها، ایده ها و همچنین نظرات خود درباره بخش آموزش فروش گویا آی تی را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

نقشه سفر؛ راهی موثر برای جذب استعدادهای برتر

این روزها به دلیل از بین رفتن مرزهای جغرافیایی و افزایش رقابت شرکت‌ها برای جذب نیرو، استخدام نیروی کار با استعداد دیگر مثل گذشته آسان نیست.

نقشه سفر؛ راهی موثر برای جذب استعدادهای برتر

تمام تلاش بازاریابان این است که سفری خوشایند و بی‌دردسر را برای مشتریان
رقم بزنند. طراحی نقشه مشتری، فرآیندی نام آشنا و حائز اهمیت است. اما
جویندگان کار چطور؟ آیا آنها نیز به یک نقشه نیازمندند؟ جواب این سوال مثبت
است.

 به گزارش دنیای اقتصاد، این روزها به دلیل از بین رفتن مرزهای جغرافیایی و افزایش رقابت شرکت‌ها برای جذب نیرو، استخدام نیروی کار با استعداد دیگر مثل گذشته آسان نیست.

کسانی که در حوزه بازاریابی فعالیت می‌کنند، حتما با طراحی «نقشه سفر مشتری» آشنا هستند. به باور بازاریابان، مراحلی که مشتری طی می‌کند، از خرید محصول تا دریافت خدمات پس از فروش، مانند سفری است که از نقطه‌ای آغاز شده و در نقطه‌ای پایان می‌یابد. تمام تلاش بازاریابان این است که سفری خوشایند و بی‌دردسر را برای مشتریان رقم بزنند.

طراحی نقشه مشتری، فرآیندی نام آشنا و حائز اهمیت است. اما جویندگان کار چطور؟ آیا آنها نیز به یک نقشه نیازمندند؟ جواب این سوال مثبت است. از آنجا که طی سال‌های اخیر فرآیند جذب نیرو بیش از پیش چالش‌برانگیز شده است، طراحی یک نقشه برای جویندگان کار نیز می‌تواند مفید باشد.

سفر جویندگان کار شامل چند مرحله است. عملکرد شرکت شما در هر یک از مراحل این سفر چگونه است؟ کارکنان فعلی شما شرکت را چگونه ارزیابی می‌کنند، مثبت یا منفی؟ آیا دیگران شرکت شما را به‌عنوان محیطی مناسب برای کار به دوستان و همتایان خود معرفی می‌کنند؟ تجربه‌ کارمند چیست؟ دارای چه ویژگی‌هایی است؟ جویندگان کار پس از آنکه درباره شرکت شما تحقیق می‌کنند و فرآیند جذب نیرو را پشت سر می‌گذارند، درباره شما چه قضاوتی می‌کنند؟ تنها در صورتی می‌توانید به این سوالات پاسخ دهید که تجربه جویندگان کار و کارکنان را به‌صورت یک نقشه ترسیم کنید.

تصمیم‌گیری‌ ما به چه عواملی بستگی دارد؟
این روزها عوامل مختلفی در تصمیم‌گیری‌های ما تاثیر دارند؛ مثل ویژگی‌های شخصیتی، سوگیری‌های شناختی، انگیزش‌های ناگهانی و سایر عوامل. در یک دنیای بی‌عیب و نقص، می‌توانستیم انتظار داشته باشیم که منطق ما بر تمام نیروها غالب شود و با در نظر گرفتن منافع شخصی، پیشرفت شغلی، ملاحظات مالی و سایر پیامدها تصمیمی عاقلانه بگیریم.

اما متاسفانه، انسان‌ها معمولا به غرایز درونی خود توجه می‌کنند و عقاید، قضاوت‌ها، فشار اطرافیان و تفکرات خوش‌بینانه یا غیرواقعی را در تصمیمات خود دخالت می‌دهند.

پروفسور «دنیل کانمن» استاد دانشگاه پرینستون، با تحقیقاتی در رابطه با نحوه تصمیم‌گیری انسان در عرصه «روانشناسی‌قضاوت» انقلابی به پا کرد و نهایتا موفق به دریافت جایزه نوبل شد. او و همکارش «آموس تورسکی»، حقایقی را در رابطه با فرآیند تصمیم‌گیری فاش می‌کنند:
 
مردم به دو روش تصمیم‌‌گیری می‌کنند: برخی بر اساس منطق و برخی دیگر براساس سوگیری‌های درونی و غریزی.
 
روزانه هزاران تصمیم بر اساس احساسات گرفته می‌شوند.
 
ما غرق در مفروضات اشتباهیم که روانشناسان نام آن را «سوگیری شناختی» می‌گذارند.
 
ذهن ما غالبا برای تصمیمات جانبدارانه توجیه منطقی پیدا می‌کند.
 
سفر جویندگان کار غالبا شامل تصمیمات بسیاری است که بر اساس سوگیری‌های شناختی اتخاذ می‌شوند، بنابراین باید نقشه تجربه کارکنان را به همان شکلی ترسیم کنید که بازاریابان، نقشه سفر مشتری را طراحی می‌کنند. درک آنچه کارجویان تجربه می‌کنند و آگاهی از نقاط تماس با مشتری، به شرکت‌ها کمک می‌کند فرآیندهای جذب نیرو را اصلاح و نظر استعدادهای برتر را جلب کنند (نقاط تماس به تمامی راه‌های ارتباطی کارجویان و سازمان گفته می‌شود).
 
جادوی برندسازی
یکی از عوامل اصلی جلب نظر کارجویان، برندسازی است. آمار و ارقام نشان می‌دهد که برندسازی، اولویت اصلی ۵۶ درصد آژانس‌های کاریابی است و حدود ۷۵ درصد جویندگان کار، پیش از آنکه برای شغلی درخواست بدهند، درباره برند مربوطه تحقیق می‌کنند.

آنها در ۶۲ درصد مواقع از شبکه‌های اجتماعی برای تحقیقات استفاده می‌کنند. بنابراین از شبکه‌های اجتماعی غافل نشوید. شهرت و اعتبار سازمان در دنیای مجازی و واقعی و فرآیندهای جذب نیرو نیز از جمله عواملی هستند که برای کارجویان حائز اهمیتند. هرچه فرآیندها ساده‌تر باشند، بهتر است.

ترسیم نقشه تجربه
ترسیم نقشه تجربه یعنی تجزیه و تحلیل تعاملات میان مردم و شرکت‌ها. طراحی سفر مشتری یکی از اصلی‌ترین گرایش‌های بازاریابی در تمام کسب‌وکارهایی است که محصولات خود را به صورت آنلاین می‌فروشند.

ترسیم تجربه را با عناوین دیگری نیز می‌شناسند، مثل مدیریت تجربه، طراحی خدمات و طراحی تجربه مشتری. اما تمامی این عناوین اساسا برای اشاره به یک فرآیند به‌کار می‌روند فرآیند ترسیم سفر مشتری در فضای مجازی از طریق کانال‌های مختلف. این عناوین معمولا برای اشاره به مشتریان، صاحبان سهام و کمیته‌های خرید به‌کار می‌روند. اما می‌توانید از آنها برای اشاره به کارکنان و کارجویان نیز استفاده کنید.

یک جوینده کار ممکن است پیش از پذیرش شغل پیشنهادی، از طریق ده‌ها کانال ارتباطی و تحقیقاتی آنلاین با شرکت ارتباط برقرار کند. تحقیقات در شبکه‌های اجتماعی، تماس‌های غیر رسمی، بازدید از وب‌سایت شرکت، مطالعه مجلات تخصصی و مرور رتبه‌بندی‌ها، گزارش‌ها و نظرهای مردم و کارکنان سابق از جمله این روش‌ها هستند.

برخی جویندگان کار درباره محصولات شرکت، زنجیره تامین، مفاهیم و ایده‌های اولیه و سایر جزئیات نیز تحقیق می‌کنند.آنها پس از تحقیقات، فرآیندهای درخواست شغلی، پذیرش سازمانی (Onboarding)، آموزش شغلی و سایر فرآیندها را طی می‌کنند. هرکدام از این مراحل یا نقاط تماس می‌توانند تجربه‌ای تلخ یا شیرین برای مشتری خلق کنند از این رو، ترسیم تجربه مشتری باید بخشی از استراتژی جذب نیروی سازمان‌ها باشد.
 
از دریچه چشم دیگران به مسائل نگاه کنید
فراموش نکنید در هر یک از فرآیندهای بازاریابی و جذب نیرو از زاویه متفاوتی به مسائل نگاه می‌شود. در حوزه مشتری، با انجام اقدامات و ایجاد کانال‌های ارتباطی می‌توانید بهترین تجربه را برای مشتریان فراهم کنید. جویندگان کار نیز برای ارتباط با شرکت‌ها ترجیحات خاص خودشان را دارند.

اگر سلایق و ترجیحات آنها را در نظر نگیرید، برای کار به سراغ سایر شرکت‌ها می‌روند. بهترین اقدامات برای جذب نیرو اقداماتی هستند که منعکس‌کننده توانایی و کارآمدی شما در مدیریت کارکنان‌ باشند. اگر قصد دارید نحوه برخورد با کارمندانتان را به کارجویان نشان دهید، باید بتوانید با هر سه گروه، یعنی کارکنان، کارجویان و مشتریان به یک شکل رفتار کنید و میان آنها فرق نگذارید. به همین علت است که تجربه کارکنان حائز اهمیت است.
 
ارتباط میان سفر مشتری و تجربه کارمندان
همان‌طور که ذکر شد، مشتریان، کارکنان و جویندگان کار در تعامل با شرکت‌ها مراحلی را طی می‌کنند که درست شبیه یک سفر است. می‌توانید نقشه این سفرها را ترسیم کنید. یکی از بهترین الگوها برای ترسیم نقشه سفر کارجویان، استفاده از نقشه سفر مشتری است. در هر مرحله‌ای از این فرآیند، بکوشید تا تصویر خوشایند، قابل درک و جذابی از شرکت، محصولات و خدماتش ارائه دهید.

برای کسب تجربه در زمینه طراحی نقشه، می‌توانید ابتدا نقشه سفر کارکنان را ترسیم کنید. هر یک از نقشه‌هایی که ترسیم می‌کنید، می‌تواند روی دیگری تاثیر بگذارد، پس بهتر است استراتژی طراحی شما جامع باشد.
 
مزایای طراحی نقشه سفر کارجویان
طراحی یک نقشه که تجربه کارکنان را به تصویر می‌کشد به کارکنان منابع انسانی، به‌ویژه آن افرادی که در واحد استخدام فعالیت می‌کنند، کمک می‌کند تا خطرات و فرصت‌هایی را که در فرآیندهای جذب نیرو نهفته‌اند، شناسایی کنند.

با ترسیم یک نقشه می‌توانید حوزه‌هایی را که نیازمند تغییرند شناسایی کرده و با اعمال این تغییرات، توجه استعدادهای برتر را جلب کنید.

سایر مزایای طراحی نقشه از این قرارند: شناسایی تغییرات داخلی لازم برای ایجاد یک تجربه بهتر برای کارکنان و بهبود برنامه‌های رجوع به آنها، افزایش شهرت و اعتبار برند در دنیای واقعی و مجازی به‌منظور بهبود تجربه مشتریان، افزایش نرخ موفقیت واحد منابع انسانی و کاهش هزینه‌های استخدام، یکپارچه‌سازی اقدامات شرکت برای ایجاد یک تجربه آسان و بی‌دردسر برای جویندگان کار، استفاده از تکنولوژی به‌منظور ساده‌سازی فرآیندها، افزایش مشارکت کارکنان و صاحبان سهام در فرآیندهای جذب نیرو، شناسایی نقاط تماس یا کانال‌هایی که ممکن است ذهنیت جویندگان کار نسبت به شرکت را منفی کنند، تشخیص اینکه ارزیابی و بررسی رزومه کارکنان در کدام واحدها باید با دقت بیشتری صورت پذیرد و بازبینی و طراحی مجدد استراتژی جذب نیرو بر اساس تجربه کارجویان.
 
عناصر طراحی نقشه سفر کارجویان
یک جوینده کار در حین سفر خود بارها با شرکت مربوطه تماس برقرار می‌کند. طراحی یک نقشه که این سفر را از ابتدا تا انتها به تصویر می‌کشد به شما کمک می‌کند حوزه‌هایی را که به اصلاحات بنیادین نیاز دارند، شناسایی کنید تا جویندگان کار به دلایلی چون سوءتفاهم، پیچیدگی مراحل جذب نیرو یا اطلاعات ناقص، این فرآیند را نیمه‌کاره رها نکنند. برای ترسیم این نقشه باید این نکات را در نظر داشته باشید:
 
شناسایی زاویه دید کاندیدای ایده‌آل: شما احتمالا از کارمند آینده خود تصویری ایده‌آل در ذهن دارید. هر بار که برای جذب نیرو اقدام می‌کنید، خودتان را به جای او تصور کنید و از دریچه چشم او به مسائل نگاه کنید. طبیعتا معیار شما برای استخدام پرسنل تعمیر و نگهداری تجهیزات، با استانداردهای شما برای استخدام کارکنان ارشد متفاوت است.
 
تمرکز بر اهداف کاندیداها: هنگام جذب نیرو صرفا بر رفع نیازهای شرکت تمرکز نکنید. باید در تمام مراحل، اهداف کاندیدا را نیز در نظر داشته باشید. جوینده کار در این لحظه به چه اطلاعاتی نیاز دارد؟ شاید اطلاعات مربوط به حقوق و مزایا یا بیانیه ماموریت سازمان.
 
ترسیم نقاط تماس: نقاط تماس، تک تک نقاطی هستند که در آنها میان جوینده کار و سازمان تعاملی صورت می‌گیرد. هر کدام از این تعاملات در یک زمان مشخص و در یکی از کانال‌های آنلاین اتفاق می‌افتند. نقطه تماس می‌تواند بازدید از وب‌سایت شرکت برای آشنایی بیشتر با برند مربوطه یا پر کردن یک فرم درخواست پس از دیدن آگهی باشد.
 
تعیین لحظات حساس: لحظات حساس و تعیین‌کننده در واقع همان نقاط تماس مهم و حیاتی هستند. تصمیمات مهم در این لحظات گرفته می‌شوند. از جمله این لحظات، تماس مستقیم از طریق ایمیل، درخواست شغلی و مصاحبه هستند. این لحظات می‌توانند در صفحه وب‌سایت شرکت و شبکه‌های اجتماعی اتفاق بیفتند.
 
مراحل ترسیم یک نقشه سفر برای کارجویان
موفقیت در این راه مستلزم تعامل با صاحبان سهام، تبادل نظر و کسب اطلاعات از آنهاست. باید بتوانید با مدیران اجرایی، مدیران واحدها، کارکنان منابع انسانی و واحد بازاریابی مشورت کنید و دیدگاه‌ها و پیشنهادهایشان را بشنوید. می‌توانید از ابزارهای طراحی آنلاین استفاده کنید یا از یک مشاور حرفه‌ای بخواهید تا شما را در تمامی مراحل راهنمایی کند. یا خودتان دست به‌کار شوید و این مراحل را اجرا کنید:
 
۱- کاندیدای خود را انتخاب کنید: باید دقیقا بدانید که به دنبال طراحی نقشه سفر برای کدام دسته از کاندیداها هستید. هرچه کاندیدا را دقیق‌تر و با ذکر جزئیات توصیف کنید، نتیجه بهتری خواهید گرفت.
 
۲- نتایج تحقیقات و پیشنهادها سهامداران را جمع‌آوری کنید: با رجوع به تجزیه و تحلیل‌های دیجیتال، تاریخچه استخدام‌ها، مطالعات مربوط به تجربه کارمندان و نظرخواهی از سهامداران به گنجینه ارزشمندی از اطلاعات دست پیدا می‌کنید. معمولا در این مواقع از مدیران تیم‌ها غفلت می‌شود، درحالی‌که دیدگاه‌ها و نظرات آنها بسیار ارزشمند است.
 
۳- ویژگی‌های فرد یا گروه ایده‌آل خود را مشخص کنید: انسان‌ها منحصربه‌فرد هستند، پس همیشه نمی‌توانید ویژگی‌های مورد نظر خود را تعریف کنید اما می‌توانید تصویر یک کارمند ایده‌آل را برای خودتان ترسیم کنید.

او را با ذکر جزئیات شرح دهید. این به شما کمک می‌کند تا کاندیداهایی را انتخاب کنید که پتانسیل بیشتری دارند.
 
۴- مراحل سفر را به‌طور دقیق مشخص کنید: طی فرآیند استخدام، جویندگان کار مراحل مختلفی را پشت سر می‌گذارند. بنابراین باید تک‌تک این مراحل را مشخص کنید تا بتوانید نقشه را طراحی کنید. این مراحل از این قرارند:
 

  • * ببینید که جوینده کار برای اولین بار کجا و چگونه با شرکت شما آشنا شده است.
  •  از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید و تصویری خوشایند از برند خود ترسیم کنید.
  • برای جذب نیرو استراتژی تعیین کنید.
  •  * به جای جمع‌آوری منفعلانه اطلاعات، مطالعه و تحقیق کنید.  
  • * کاندیداهای دارای پتانسیل و قابلیت را شناسایی کنید.
  •  * از گزینه‌های برتر دعوت به عمل آورید.  
  • * قرار مصاحبه حضوری بگذارید.
  •   به کاندیداهای منتخب، پیشنهاد کار دهید.

 
سایر نکاتی که باید در نظر گرفت عبارت است از:
اهداف شغلی کاندیدای ایده‌آل خود را بشناسید: جوینده کار در هر یک از مراحل جذب نیرو اهدافی را دنبال می‌کند. مثلا در اولین تماس، او احتمالا می‌خواهد بداند که آیا این شرکت معتبر است یا شغل مربوطه پردرآمد است یا خیر. به مرور که پیش می‌رود، اهداف دیگری نیز پدیدار می‌شوند. باید از اهداف تک تک کارجویان در هر یک از مراحل باخبر شوید.
 
نقاط تماس را شناسایی کنید: برای برقراری ارتباط با کاندیدا و تعامل با او از چه کانال‌هایی می‌توانید استفاده کنید؟ چگونه می‌توانید نیازهای کاندیدا را در هر یک از مراحل تامین کنید؟ منظور ما نیازهای منطقی و واقعی نیستند، بلکه محرک‌های آنی و معمولا نامعقولی هستند که در تصمیم‌گیری‌های ما تاثیر می‌گذارند.
 
از داده‌ها استفاده کنید تا به بینش برسید: داده‌ها و تجزیه و تحلیل‌ها به شما و همکارانتان کمک می‌کنند تا حقایق مربوط به تجربه یک کارجوی متوسط را کشف کنید.
 
نقشه را به‌صورت گرافیکی ترسیم و ارائه کنید: ارائه یک تصویر نقاشی شده از سفر کارجویان از این نظر حائز اهمیت است که کمک می‌کند تا فرآیند جذب نیرو را به خاطر بسپارید و بتوانید این نقشه را به سایر سهامداران ارائه کنید.

برندسازی موثر، یکپارچه‌سازی شبکه‌های اجتماعی و ترسیم نقشه، هر سه بر درآمد نهایی سازمان تاثیرگذارند و به شما کمک می‌کنند استعدادهای برتر را جذب و حفظ کنید. در بازار کار رقابتی امروز، ترسیم نقشه سفر، یک ضرورت است.


منبع: فرادید

همدلی کارکنان، راهی برای جلوگیری از فرسودگی شغلی

اکثر افراد در محیط کار احساس خستگی و تنهایی می‌کنند. در پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ انجام شد، دریافتیم که افراد در مقایسه با ۲۰ سال پیش تقریبا دو برابر بیشتر احساس خستگی دائمی خود را گزارش می‌دهند.

همدلی کارکنان، راهی برای جلوگیری از فرسودگی شغلی

به گزارش دنیای اقتصاد، اکثر افراد در محیط کار احساس خستگی و تنهایی می‌کنند. در پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ انجام شد، دریافتیم که افراد در مقایسه با ۲۰ سال پیش تقریبا دو برابر بیشتر احساس خستگی دائمی خود را گزارش می‌دهند.

نزدیک به ۵۰ درصد گفته‌اند که به‌دلیل کارشان اغلب اوقات یا همیشه احساس خستگی می‌کنند. این آمار شوکه‌کننده است و نکته قابل‌توجه این است که از دو دهه گذشته ۳۲ درصد افزایش داشته است.

علاوه‌بر این، ارتباط قابل‌توجهی بین احساس تنهایی و خستگی کاری وجود دارد: هر چه افراد بیشتر احساس خستگی کنند، بیشتر احساس تنهایی خواهند کرد. شاید تصور کنید این احساس تنهایی نتیجه انزوای اجتماعی است، اما این طور نیست؛ بلکه دلیل آن خستگی هیجانی (emotional exhaustion) ناشی از فرسودگی شغلی در محیط کار است.

ما در پژوهش کتاب «رد پای شادی» دریافتیم که ۵۰ درصد افراد (در حرفه‌های گوناگون از بخش‌های غیرانتفاعی تا حوزه پزشکی) دچار فرسودگی شغلی هستند. این مشکل مختص مدیران اجرایی پرمشغله نیست (گرچه نرخ‌های بالای تنهایی و فرسودگی شغلی بین این گروه بسیار شناخته شده است). کار ما نشان می‌دهد که این مشکل بین حرفه‌های گوناگون و بالا و پایین سلسله‌مراتب شرکت‌ها فراگیر است.  
 
تنهایی چه نتیجه انزوای اجتماعی باشد، چه خستگی، پیامدهای جدی برای افراد به همراه دارد. جان کاکیوپو، نویسنده «تنهایی: ذات بشر و نیاز به ارتباطات اجتماعی» بر اثرات فاحش آن بر سلامت روانی و فیزیکی و طول عمر تاکید دارد. تحقیقی که از سوی سارا پرسمن از دانشگاه کالیفرنیا انجام شد کار او را تایید می‌کند و نشان می‌دهد که گرچه مرض چاقی طول عمر را تا ۲۰ درصد و دخانیات تا ۵۰ درصد کاهش می‌دهد، اما تنهایی تا ۷۰ درصد می‌تواند بر کاهش طول عمر موثر باشد.

در حقیقت، یک مطالعه نشان می‌دهد که تنهایی احتمال سکته یا انسداد شرایین قلب را تا ۳۰ درصد افزایش می‌دهد که یکی از علل اصلی مرگ‌و‌میر در کشورهای توسعه‌یافته است. به عبارت دیگر، ارتباطات اجتماعی می‌تواند سیستم ایمنی را تقویت و عمر ما را طولانی‌تر کند و نرخ اضطراب و استرس را در ما پایین‌تر بیاورد.
 
هر کسی که تنهایی را تجربه کرده باشد تصدیق می‌کند که تنهایی یک احساس بسیار دردناک است. انعکاس اجتماعی این ناراحتی به‌طور مستقیم بر بهره‌وری کاری تاثیر می‌گذارد؛ چرا که افراد احساس تعلق به‌کار نخواهند داشت.

هر دوی مدرسه کسب‌و‌کار اسمیت در دانشگاه کوئین و سازمان گالوپ هزینه‌های بی‌نهایت انزوا در محیط کار را برای شرکت‌ها نشان داده‌اند: تقریبا ۳۷ درصد غیبت بالاتر از محیط کار، ۴۹ درصد حوادث بیشتر، ۱۶ درصد سودآوری پایین‌تر و ۶۵ درصد قیمت سهام پایین‌تر در طی زمان.در این میان، کارشناسان و شرکت‌ها در تلاش برای درک چگونگی مقابله با سطوح رو به رشد فرسودگی شغلی هستند.

بسیاری از پیشنهادها بر تسکین استرس، افزایش آگاهی یا کاهش حجم کار متمرکز هستند که همه اینها با فرسودگی شغلی به عنوان یکی از شرایط فردی برخورد می‌کنند. اما ارتباط آن با تنهایی نشان می‌دهد که ارتباطات انسانی بیشتر در کار می‌تواند کلید حل مشکل فرسودگی شغلی باشد.
 
در حقیقت، تحقیقات نشان‌دهنده ارتباط بین حمایت اجتماعی در کار، نرخ‌های پایین‌تر فرسودگی شغلی و رضایت شغلی و بهره‌وری بالاتر است. مطالعه‌ای که در انگلستان انجام شد نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل برای شادی در محیط کار، ارتباطات اجتماعی مثبت با همکاران است. تعامل در محیط کار با روابط اجتماعی مثبت مرتبط است که احساس ارزشمند بودن و حمایت و احترام را به فرد القا می‌کند.

مطالعات نشان می‌دهد که نتیجه ارتباطات اجتماعی، سلامت روانی بیشتر است که منجر به بهره‌وری و عملکرد بالاتر می‌شود. در حقیقت، ارتباطات اجتماعی منجر به «خودباوری» بالاتر می‌شود که به این معناست که کارمندان خوش‌بین‌تر و همدل‌تر هستند و در نتیجه سایرین به آنها اعتماد بیشتری خواهند داشت و با آنها همکاری خواهند کرد. بنابراین رهبران سازمانی و کارمندان چه می‌توانند بکنند؟ یک فرهنگ مشارکت و همدلی در محیط کار ترویج دهید.

تحقیقی که از سوی کیم کمرون (نویسنده «رهبری سازمانی مثبت») از دانشگاه میشیگان انجام شد، نشان می‌دهد که محیط‌‌های کاری که با حمایت، احترام، صداقت و روابط بخشنده شناخته می‌شوند، به‌طور کلی منجر به عملکرد سازمانی بالاتر می‌شوند. شما باید روابط گرم، دوستانه و مبتنی بر درک مشترک را بین افراد تشویق کنید.

مطالعات نشان می‌‌دهند که همدلی به‌طور خاص ممکن است یک عامل محافظ در برابر فرسودگی شغلی و خستگی کاری باشد. جی داتون، استاد دانشگاه میشیگان استدلال می‌کند که محبت می‌تواند سبب انعطاف‌پذیری بیشتر در محیط کار شود.
 
کارمندان را تشویق به ایجاد شبکه‌های توسعه‌ای کنید. این شبکه‌ها گروه‌های کوچکی از همکاران هستند که شما به‌طور روزمره برای مشاوره شغلی یا حمایت احساسی به آنها مراجعه می‌کنید. شرکت‌ها می‌توانند با اختصاص دادن شرکای داخلی و کمک به کارمندان در دسترسی و ارتباط با شرکای بالقوه، مربیان و همتایان، به پرورش آنها کمک کنند. رفع موانع ارتباطی در محیط کار قطعا نتایج موفقیت‌آمیزی خواهد داشت.

موفقیت‌های جمعی را جشن بگیرید. شادی برخاسته از یک حس کوتاه‌مدت است اما جشن‌ گرفتن موفقیت‌های جمعی به ایجاد یک حس تعلق و دلبستگی در سازمان کمک می‌کند. یکی از بهترین مثال‌هایی که مشاهده کرده‌ایم در Awethu (یک مرکز رشد استارت‌آپ در جنوب آفریقا) بوده است. هر بار که یک کارمند جدید استخدام می‌شود، یک زنگ به صدا در‌می‌آید و همه افراد برای جشن گرفتن کارشان را تعطیل می‌کنند.

این نوع تشریفات هم‌بستگی ایجاد می‌کند، حس تعلق را افزایش می‌دهد و می‌تواند به جلوگیری از فرسودگی شغلی کمک شایانی کند.وقتی صحبت از تنهایی و فرسودگی شغلی به میان می‌آید، میزان خطر و ریسک برای شرکت بالا می‌رود. مطالعات اخیر تخمین می‌زد که تنهایی برای کارفرمایان انگلیسی سالانه میلیاردها دلار هزینه دارد و فرسودگی کارمندان در سیستم خدمات درمانی آمریکا سالانه صدها میلیارد دلار هزینه ایجاد می‌کند.

اکنون برای مدیران و رهبران سازمانی زمان آن فرارسیده است که برای مبارزه با این اپیدمی‌ها گام‌های موثر بردارند.


منبع: فرادید

کسب‌وکارهای هوشمند استراتژی خروج از بازار را به‌موقع به‌کار می‌گیرند

استراتژی مفهومی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است؛ یا به قولی هرکسی از ظن خود تعریفی ارائه داده است.

کسب‌وکارهای هوشمند استراتژی خروج از بازار را به‌موقع به‌کار می‌گیرند

عموما از استراتژی‌ها برای ورود به بازار و به‌طور کلی ورود به کسب و کار
خاصی استفاده می‌شود، اما گاهی اوقات مدیران از استراتژی‌ها برای خروج از
بازار نیز استفاده می‌کنند. 

به گزارش دنیای اقتصاد، استراتژی مفهومی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است؛ یا به قولی هرکسی از ظن خود تعریفی ارائه داده است.

اما اغلب مدیران با مفهوم صحیح آن آشنا نیستند. عموما از استراتژی‌ها برای ورود به بازار و به‌طور کلی ورود به کسب و کار خاصی استفاده می‌شود، اما گاهی اوقات مدیران از استراتژی‌ها برای خروج از بازار نیز استفاده می‌کنند.

به نظر مایکل پورتر، اقتصاددان و استاد آمریکایی که نظریات برجسته‌ای در زمینه استراتژی رقابت مطرح کرده، کج فهمی‌ها و تصورات نادرست در مورد استراتژی، از دلایل شکست بسیاری از سازمان‌ها است.

در ادامه، مثال‌هایی در این رابطه تشریح می‌شوند. در سال ۲۰۰۵ شرکت IBM به‌طور کلی کسب و کار کامپیوترهای شخصی خود را به شرکت لنوو (Lenovo) فروخت. این اقدام عجیب بود و در آن زمان صاحب نظران تجزیه‌و‌تحلیل‌های متفاوتی من باب این موضوع انجام دادند. اما تحلیلی که جالب توجه است و مرتبط به موضوع این مقاله، تحلیلی است که از سوی تئوری پنج نیروی رقابتی (The five competitive forces) اثر مایکل پورتر انجام شده است.
 
این پنج نیرو عبارتند از: وضعیت رقابت میان رقبای فعلی، خطر ورود رقبای بالقوه، قدرت چانه‌زنی عرضه‌کنندگان، قدرت چانه‌زنی خریداران و تهدید ورود محصولات جایگزین. در آن زمان دو تامین‌کننده بزرگ یعنی شرکت مایکروسافت و شرکت اینتل تمامی ارزش‌های مورد نیاز صنعت را خلق کرده بودند. از طرف دیگر این صنعت در آن زمان به بلوغ کامل خود رسیده و کامپیوتر‌های شخصی به کالاهایی نامتمایز تبدیل شده بودند.

تحت چنین شرایطی قدرت چانه‌زنی مشتریان بسیار بالا خواهد بود. همچنین با ورود محصولات متفرقه آسیایی به بازار و فشاری که از سوی قیمت‌ها وارد می‌آمد، شدت رقابت میان رقبای صنعت افزایش یافته بود. از همه مهم‌تر، نسل جدیدی از محصولات جایگزین وارد بازار شده بود، گوشی‌های تلفن همراه محصولات جایگزینی بودند که کم و بیش قابلیت‌های یک کامپیوتر شخصی را داشتند.

شرکت IBM با بررسی موارد فوق تصمیم گرفت هر چه سریع تر از کسب و کار کامپیوترهای شخصی خارج شود و در نتیجه آن را به لنوو چین فروخت.
 
بر اساس مطالب فوق می‌توان اذعان کرد استراتژی خروج از بازار یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های یک کسب و کار هوشمند است. یکی از نکات مهم در رابطه با استراتژی خروج از بازار، تصمیم‌گیری سریع برای خروج است.

در سال ۲۰۰۰ ارزش شرکت یاهو ۱۲۵ میلیارد دلار بود. هشت سال بعد در سال ۲۰۰۸ مایکروسافت قصد خرید یاهو به مبلغ ۴۴ میلیارد دلار را داشت که مدیران یاهو این مبلغ را قبول نکردند. در نهایت به دلیل افت بسیار زیاد این شرکت، مدیران یاهو تصمیم فروش را قطعی و آن را به مبلغ ۸/ ۴ میلیارد دلار به شرکت ورایزون فروختند.

همان‌طور که مشخص است به دلیل اتلاف وقت و عدم رعایت زمان‌بندی مناسب در تصمیم‌گیری، مدیران یاهو با ضرر هنگفتی رو به رو شدند.
 
برای شناخت زمان‌بندی مناسب برای خروج، علاوه بر مدل پورتر، مدل‌هایی نظیر گروه مشاوران بوستون، دیوید، مکنزی، میتزبرگ و امثالهم وجود دارند تا تصمیم‌گیری را برای مدیران کسب و کارها تسهیل کنند. وبگاه خبری بیزینس اینسایدر پنج استراتژی خروج را برای مدیران کسب و کار معرفی کرده است که عبارتند از:
 
۱- استراتژی ادغام
 
۲- استراتژی عرضه سهام برای عموم
 
۳- استراتژی فروش به دوستان و آشنایان
 
۴- استراتژی واگذاری مدیریت به دیگران
 
۵- انحلال
 
درواقع پنج استراتژی فوق زمانی مورد تحلیل قرار می‌گیرند که استراتژی خروج برای رهبر کسب و کار مسجل شده و تصمیم خروج از کسب و کار اخذ شده باشد. بر اساس تحقیقات انجام شده «استراتژی ادغام» یکی از متداول ترین و کاربردی ترین استراتژی‌های خروج به شمار می‌رود. ضمنا حجم ادغام‌هایی که سالانه در سراسر دنیا انجام می‌شود به شدت رو به افزایش است و سالانه به بیش از یک تریلیون دلار می‌رسد. برای این استراتژی دلایل زیادی را برشمرده‌اند که برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از:
 
• استفاده بهینه از ظرفیت موجود
 
• استفاده بهینه از نیروی کار موجود
 
• کم کردن نیروهای ستادی مدیریت
 
• استفاده از «صرفه‌جویی به مقیاس»
 
• کاهش دادن بدهی‌های مالیاتی
 
• دسترسی بهتر به عرضه‌کنندگان، شرکت‌های پخش و مشتریان
 
• به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید
 
این مقاله با نگاهی مختصر استراتژی‌های خروج از بازار را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و همچنین سیاست‌ها و رویکردهای خروج را نیز معرفی کرده است. در پایان باید مجددا تاکید کرد که مدیران کسب و کار علاوه بر آگاهی از استراتژی‌های ورود به بازار و کسب و کار، باید از استراتژی‌های خروج از آن نیز آگاه باشند تا بهترین تصمیم را برای آینده کسب و کار خود رقم بزنند.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

سه گزارش که هر مدیری باید داشته باشد

مدیران می‌توانند با سه گزارش، هم پیشرفت کارمندان خود را پیگیری کنند و هم از سازگاری عملکرد کارکنان با اهداف سازمان اطمینان حاصل پیدا کنند.

سه گزارش که هر مدیری باید داشته باشد

وقتی وضعیت کارکنان در مقابل برخی معیارهای توافقی ارزیابی می‌شود، می‌توانید تعیین کنید آیا عملکرد مناسب بوده یا خیر. 

به گزارش دنیای اقتصاد، مدیران می‌توانند با سه گزارش، هم پیشرفت کارمندان خود را پیگیری کنند و هم از سازگاری عملکرد کارکنان با اهداف سازمان اطمینان حاصل پیدا کنند.

سه گزارشی که هر مدیر باید استفاده کند بخشی از یک سیستم است که برای مطالعات تطبیق عملکرد با سازمان، ایده‌آل هستند. در اینجا نگاهی دقیق به این سه گزارش و کاربرد آنها برای سازمان داریم.
 
۱) گزارش تمرکز
گزارش تمرکز، عملکرد یک کارمند را در رابطه با وضعیت واقعی شاخص‌های فرآیندی که به عهده او گذاشته شده، نشان می‌دهد. «وضعیت» این شاخص‌ها یک عدد است که نتیجه شاخص را در دوره گزارش قبلی نشان می‌دهد.

برای مثال، فرض کنید شاخص عملکرد در یک کارت امتیاز «درصد بازگشت مشتری» است و این درصد برگشت در ماه آوریل ۳ درصد بوده است. سپس وضعیت این شاخص در «گزارش تمرکز» ماه مه نشان می‌دهد که عملکرد آن کارمند در ستون وضعیت او ۳ درصد است. این مورد به شما می‌گوید کارمندتان چطور عمل می‌کند، بنابراین می‌توانید به وی در تطبیق تلاش‌هایش برای بهبود شاخص کمک کنید.

وقتی وضعیت کارکنان در مقابل برخی معیارهای توافقی ارزیابی می‌شود، می‌توانید تعیین کنید آیا عملکرد مناسب بوده یا خیر. بهتر است برای تعیین این معیارها از اهدافی استفاده کنید، بنابراین برای هر فاکتور مهم در کارت امتیاز، سه سطح هدف تعیین می‌کنید:

۱) مینیمم

۲) رضایت‌بخش

۳) برجسته.

عملکردی که زیر سطح هدف مینیمم باشد، قابل‌قبول نیست. رضایت‌بخش سطحی است که باعث می‌شود حس خوبی در مورد عملکردشان داشته باشید و برجسته، سطح برترین است.
 
برای برخی از فاکتورها، مثل تعداد واحدهای تولید شده، مسلم است که هرچه تعداد بیشتر باشد بهتر است. برای فاکتورهای دیگر مانند درصد ضایعات، هرچه تعداد کمتر باشد بهتر است. این نشان می‌دهد باید یک هدف ماکزیمم یا مینیمم تنظیم کنید.

به این ترتیب، می‌توانید عملکرد قابل‌قبول را بسته به نوع فاکتور موردنظر به صورت عملکردی تعریف کنید که بالاتر از سطح مینیمم یا پایین‌تر از سطح ماکزیمم است. با این معیارها، می‌توانید این سناریوها را تعیین کنید:
 
۱٫ عملکرد عالی وقتی وضعیت بهتر از هدف برجسته است.
 
۲٫ عملکرد خوب یا مثبت وقتی وضعیت بهتر از هدف رضایت‌بخش است.
 
۳٫ عملکرد بد یا منفی وقتی وضعیت بدتر از هدف مینیمم است.
 
علاوه‌بر وضعیت و اهداف، اطلاعات مهم دیگر «روند» است. روند نشان می‌دهد آیا وضعیت یک کارمند بدتر یا بهتر می‌شود. برای مثال، عملکرد ماه گذشته او می‌تواند بدتر از مینیمم باشد، اما روند در پنج دوره گذشته می‌تواند خوب و مناسب باشد. برعکس عملکرد ماه گذشته می‌تواند بهتر از رضایت‌بخش باشد، اما روند می‌تواند نامناسب باشد.

تمام اینها اطلاعات مفیدی هستند. پرکردن گزارش تمرکز برای کارمندان تمرین خوبی است و به شما این اجازه را می‌دهد که عمیق‌تر به عوامل موفقیت، فرمولی که آنها را تعریف می‌کند و داده‌هایی که وارد محاسبات می‌شوند و عمل مثبت موردنیاز آنها فکر کنید.
 
۲) گزارش بازخورد
گزارش دوم گزارش بازخورد نام دارد. این گزارش خلاصه‌ای از اخبار خوب و اخبار بد براساس وضعیت شاخص‌های کارمند شماست. پس عواملی را نشان می‌دهد که در وضعیت پایین‌تر از بازه قابل‌قبول قرار گرفته‌اند و همچنین عواملی که بالای سطح رضایت‌بخش هستند. آنهایی که بین این دو مورد قرار می‌گیرند در بازه قابل‌قبول در نظر گرفته می‌شوند.

این گزارش تعداد دوره‌های زمانی در یک ردیف را نشان می‌دهد که هر عامل، بهتر از هدف رضایت‌بخش یا بدتر از هدف ماکزیمم/ مینیمم بوده است. در یک نگاه، می‌توانید بازخورد عملکردتان را ببینید. گزارش بازخورد را برای هریک از کارمندانتان بسازید.

به هر عامل در گزارش تمرکز آن نگاه کنید و وضعیت او را با اهدافی که برای او تنظیم کردید مقایسه کنید. توجه کنید آیا بهتر از هدف رضایت‌بخش است یا بدتر از هدف ماکزیمم/ مینیمم است. همچنین باید توجه کنید این عامل چندبار در یک ردیف بهتر از هدف رضایت‌بخش یا بدتر از هدف ماکزیمم/ مینیمم عمل کرده است.
 
۳) گزارش مدیریت
به‌عنوان یک مدیر باید بدانید چه اتفاقی در هرم مسوولیت شما می‌افتد و از پایین به بالا و از بالا به پایین هرم را در نظر داشته باشید. برای این کار باید گزارش‌های تمرکز فردی آنهایی را مطالعه کنید که به شما گزارش می‌کنند، اگرچه این موضوع وقت‌گیر و ناکارآمد باشد.

پس برای ارائه اطلاعات عملکرد به صورت مفیدتر، گزارش سومی با عنوان گزارش مدیریت هست که به شما، یک مرور کلی از موارد گزارش بازخورد هر فرد در هرم مسوولیت را می‌دهد که افراد به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به شما گزارش می‌کنند.
 
این رویکرد «مدیریت استثنا» نام دارد. مفهوم آن چیست؟ افرادی که در بازه قابل‌قبول عمل می‌کنند در این گزارش نشان داده نمی‌شوند یعنی در مورد افرادی که کار رضایت‌بخش انجام می‌دهند، کار زیادی برای بررسی عملکرد فردی نباید انجام دهید. اما افرادی که عملکرد عالی دارند و افرادی که چالش دارند، در این گزارش نشان داده می‌شوند. شما به استثناها در هر دو طرف طیف عملکرد در این گزارش نگاه می‌کنید.

باتوجه به اینکه گزارش تمامی استثناها، در گزارش مدیریت نشان داده می‌شود، پس کارآیی آن کم است، بنابراین یک طرح رده‌بندی وارد سیستم گزارش می‌شود تا تعیین کند استثناها رو به بالا گزارش می‌شوند. براساس یک قانون رده‌بندی، استثناهای مثبت و منفی زمانی که تکرار می‌شوند افزایش می‌یابند. قانونی که توصیه می‌کنیم بیان می‌کند دو یا چند استثنای متوالی بدتر از سطح مینیمم/ ماکزیمم یا بالای سطح رضایت‌بخش، به سطح بعدی صعود می‌کنند. فراتر از آن، شتاب گرفتن رده‌بندی به سمت بالا به مقدار اهمیت آن عامل وابسته است.

برخی می‌توانند بعد از سه استثنای متوالی به سرعت به سطح بعد بروند و برخی کندترند. منطق قانون رده‌بندی این است که برای مثال یک سرپرست مشکلاتی با بازدهی دارد و زمان کوتاهی برای حل آن داراست. اگر آن را حل نکند، متوجه مشکل خواهند شد.
 
رئیس مربوطه مدت زمان مشخصی را برای حل آن‌ ارائه کرده است. اگر مساله ادامه پیدا کند، آنگاه هشدار سطح بعدی داده می‌شود. اگر این مساله جدی باشد و هیچ‌کس پاسخ را نداند، آنگاه فرد ارشد در سازمان متوجه آن می‌شود.

پس این احتمالا یک مساله سیستماتیک است که خارج از کنترل سرپرستی است که مقصر شناخته شده است. وقتی مساله در گزارش مدیریت شما بیان می‌شود، می‌دانید که هرکسی تلاش کرده آن را حل کند. حالا شما فرصت مداخله و حل مساله را دارید.


منبع: فرادید

آموزش ایمیل مارکتینگ: چگونه مشتری بالقوه را به ثبت نام در خبرنامه ایمیلی خود علاقمند کنیم

درست به همان ترتیبی که خودتان مشترک خبرنامه های متعددی هستید، اگر بازاریابی خود را به درستی انجام بدهید، مخاطبان متعددی در فهرست ایمیل مارکتینگ شما ثبت نام خواهند کرد. با این مطلب از بخش آموزش ایمیل مارکتینگ همراه باشید تا با روش موثر ترغیب مشتریان بالقوه نسبت به ثبت نام در خبرنامه ایمیلی خود آشنا شوید.

آیا هرگز روغن موتور خودروی خود را تعویض کرده اید؟ تعویض روغن یک مهارت ساده است که عملاً عده کمی از روش انجام آن آگاهی دارند. اگر شما هم به این کار وارد هستید حتماً تاکنون از قیف استفاده کرده اید.

هدف اصلی از استفاده از قیف این است که بدون اینکه روغن روی موتور بریزد، محدوده بیشتری برای ریختن این مایع چرب در اختیار داشته باشیم. روغن در قسمت پهن بالایی جاری می شود و از قسمت تنگ پایین خارج شده و موتور خودروی شما را پر می کند تا روان کار کند.

ما هم در دنیای بازاریابی دیجیتال از قیف استفاده می کنیم. هدف از این قیف این است که تور بزرگی را پهن کرده و به واسطه آن علاقمندان احتمالی به کسب و کار و محصولات یا خدمات خود را پیدا کنیم، سپس باید کاری انجام بدهیم تا آن افراد در فهرست ایمیل ما عضو شوند تا بتوانیم برای آنها محتوای سودمند و ارزشمند ارسال کنیم، بازاریابی کنیم و سرانجام درآمد کسب کنیم.

ترغیب مردم به ثبت نام در فهرست ایمیل مارکتینگ

به محض اینکه مخاطب شما به نحوی با محتوا تعامل انجام داد، زمان آن فرا می رسد تا وارد فهرست بازاریابی ایمیلی شما شود. شاید این در ابتدا کار شاقی به نظر برسد، اما اینباکس خودتان را در نظر بگیرید؛ در چند خبرنامه عضو هستید؟

یک کاربر معمولی به طور متوسط مشترک چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ خبرنامه ایمیلی از کسب و کارهای مختلف است. خبرنامه های متنوع از فروشگاه های اینترنتی گرفته تا ایمیل های محتوا محوری که کاربر به آنها علاقمند است.

روزگاری شما هیچ ایمیلی از آن کسب و کارها دریافت نمی کردید… و حالا دریافت می کنید! چطور چنین چیزی اتفاق افتاده است؟

در غالب موارد، مردم در خبرنامه های ایمیلی ثبت نام می کنند تا چیزی را به رایگان دریافت کنند. این opt-in یا ثبت اشتراک است و در صورتی که می خواهید کسب و کار اینترنتی خود را راه بیندازید و توسعه بدهید، از نان شب برای شما واجب تر است.

مرحله ۱: به کمک سیستم مدیریت محتوای خود، یک landing page یا صفحه فرود بسازید

یک صفحه فرود یک تک صفحه ساده است که چیزی را به رایگان ارائه می دهد و کادری برای ثبت ایمیل در ازای دریافت آن آیتم رایگان در آن گنجانده شده است. شما با استفاده از سیستم مدیریت محتوای خود (مثلا وردپرس) و با کمی دانش طراحی و چند افزونه به آسانی می توانید صفحات فرود جذابی را طراحی کنید. به یک صفحه بسنده نکنید و هر یک از آیتم های محتوایی رایگان، ارزشمند و سودمند خود را همراه با توضیحات مناسب در یک صفحه مجزا قرار بدهید.

مرحله ۲: با ارائه یک آیتم رایگان وسوسه انگیز، کاربران را تطمیع کنید

این آیتم می تواند هر چیزی که تصور می کنید که مورد علاقه یک مشتری بالقوه قرار خواهد گرفت باشد؛ می تواند یک کتاب الکترونیکی رایگان، یک ویدیو درباره یک موضوع جالب یا حتی یک دوره آموزشی مختصر باشد.

مرحله ۳: ترافیک ورودی به صفحات فرود خود را افزایش دهید

در ابتدا و پیش از آنکه مخاطبان زیادی را به سایت خود جذب کنید، این یکی از بزرگترین مشکلات شما خواهد بود. اگر بتوانید هزینه کنید، استفاده از تبلیغات پرداخت در ازای کلیک (PPC) می تواند یکی از روش های موثر برای جذب ترافیک باشد.

در عین حال، اینجا است که محتوای با کیفیت وارد بازی می شود. هرچه محتوایی که در کانال های مختلف مربوط به کسب و کار خود منتشر می کنید بهتر باشد، افراد بیشتری وارد صفحات فرود شما خواهند شد و در فهرست ایمیل تان ثبت نام خواهند کرد. محتوای خارق العاده باعث بهبود سئو (SEO) ی سایت شما می شود، بیشتر به اشتراک گذاشته شده و طبیعتاً حضور شما در رسانه های اجتماعی را تقویت می کند.

در اینجا آینده نگری و برنامه ریزی بلندمدت اهمیت دارد، چرا که این یک فرآیند زمانبر است. روی تولید محتوای فوق العاده تمرکز کنید و هرگاه که آیتم محتوایی جدیدی را تولید می کنید، از طریق آن پیوسته مخاطبان خود را ترغیب کنید تا وارد صفحه فرود شما شوند.

اطمینان پیدا کنید که از فراخوان به عمل های (Call to Action یا CTA) قوی و دقیقی استفاده می کنید که همه مزایایی که خواننده از طریق دانلود آیتم رایگان شما کسب می کند را ذکر می کنند. در این میان، از رسانه های اجتماعی برای ترویج محتوا و کسب و کار و ایجاد رابطه با افراد تاثیرگذار حوزه فعالیت تان استفاده کنید.

با گذشت زمان، دنبال کنندگان شما افزایش می یابند و گسترش فهرست ایمیل مارکتینگ تان آسانتر خواهد شد.

پس از آنکه مخاطب در فهرست شما ثبت نام کرد، انتظار دارد که از شما ایمیل دریافت کند، بنابراین او را ناامید نکنید! حال که جمعی از مشتریان بالقوه به شما اجازه داده اند تا برایشان ایمیل ارسال کنید، آنها را با محتوای خارق العاده رایگان در قالب محتوای نوشتاری، صوتی و تصویری و به طور مستمر و منظم تحت تاثیر قرار دهید.

احتمالاً در ابتدا، کار به کندی پیش می رود و ارسال یک ایمیل در هفته کفایت می کند، اما همینطور که به رشد خود ادامه می دهید، می توانید تناوب ارسال را به چندین بار در هفته افزایش بدهید. عموماً تا وقتی که محتوای خارق العاده، جذاب و سودمند ارسال می کنید، مردم مشکلی با تعدّد پیام های کمپین ایمیل مارکتینگ شما ندارند.

ارسال محتوا دو هدف دارد: اولاً می خواهید چیزی ارائه کنید که برای مصرف کننده محتوا ارزشمند و سودمند است و به او نفعی می رساند. در ثانی، باید در طول زمان آنقدر حُسن نیت از خود نشان بدهید که حق فروش را به دست بیاورید. هیچ چیز بدتر از این نیست که سعی کنید به کسی چیزی بفروشید که به تازگی با وی ملاقات کرده اید. فروش به مقدمات خاص خود نیاز دارد.

به همین دلیل است که بازاریابی محتوایی هم هنر و هم علم است. باید در کار خود تخصص داشته باشید تا موثر و کارآمد باشید، به درستی عمل کنید و واقعاً پول در بیاورید.


منبع: گویا آی‌تی

از نارضایتی شغلی تا تغییر شغل

ماهنامه مطب – ترجمه میترا بهاری: خیلی مواقع افراد در تصمیم گیری های شان در مورد مسائل مهم زندگی دچار تردید می شوند و نمی دانند انجام کدام کار بهتر است و نگران پیامدهای بد احتمالی انتخاب های شان هستند. به طور مثال آنها نمی دانند چه موقع باید از هدف، کار پرمخاطره ای، رابطه ای و یا مسیر زندگی ای که در آن گام بر می دارند و یا شغل شان دست بردارند و موارد دیگری را امتحان کنند. در این گونه مواقع اکثر مردم به دنبال فرمولی مطمئن و خطاناپذیر در انجام تغییرات هستند. متاسفانه باید گفت چنین فرمول کاملا قابل اعتمادی وجود ندارد.

اما خبر خوب این است که با توجه به شرایط و وضعیتی که در آن هستید می توانید، تصمیم گیری کنید.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

قبل از تغییر شغل خوب بیندیشید:

چرا می خواهید شغل تان عوض شود؟ با خود بیندیشید دلیل اصلی تان چیست؟ شاید صرفا دچار افسردگی فصلی شده اید تا آنجا که مسائل را با هم قاطی کرده اید؟ کمی به روحیه خود توجه کنید و مراقب باشید درست عمل کنید.

علایمی که می گویند، شغلت را عوض کن:

اگر در تغییر شغل تردید دارید، به علایم زیر توجه کنید. وجود موارد زیر نشان دهنده هرچه سریع تر عوض کردن شغل تان است زیرا نه تنها، آن موقعیت شغلی، شما را به هدف تان نمی رساند، بلکه به روح و روان تان هم صدمه می زند.

از مهارت هایتان استفاده نمی شود:

بخش مدیریت محل کارتان، به تمام کارها و مهارت هایی که می توانید برای حرفه تان انجام دهید، اهمیت نمی دهد و صرفا از شما کارهایی می خواهد که چندان با مهارت و دانش تان مرتبط نیست.

ماندن در این شغل به معنای هدررفتن دانش و توانایی های تان است. همچنین آینده و ارتقاء شغلی که لایق آن هستید، هرگز نصیب تان نمی شود.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

حرفه تان را دوست ندارید:

اگر عاشق کاری که انجام می دهید نیستید، هرگز نمی توانید از استعدادهای بالقوه تان به خوبی استفاده کنید و کارتان را صرفا برای تمام شدن روز کاری و کسب درآمد در انتهای ماه انجام می دهید و هرگز به دنبال خلاقیت و نوآوری نخواهید بود. بنابراین اگر حرفه تان را دوست ندارید، خیلی زود آن را رها کرده و به دنبال کار مورد علاقه تان بروید تا زندگی کاری تان مفهوم پیدا کند.

رییس تان رفتار بدی با شما دارد:

اگر فکر می کنید، رفتار رییس بخشی که در آن کار می کنید با شما مناسب نیست، با فردی که بالاتر از اوست، صحبت کنید و تلاش کنید تا شرایط آزاردهنده محل کارتان را تغییر دهید، اما اگر هیچ یک از این تلاش ها فایده ای نداشت و همچنان به وسیله رییس تان یا نادیده گرفته می شوید و یا به شما توهین می شود، هرچه سریع تر باید حرفه تان را عوض کنید.

تغییرات سازمانی در جریان است:

 گاهی اوقات در شرکت و یا سازمانی، تغییراتی صورت می گیرد و بخش های کاری و کارمندان تغییر می کنند و حتی تعدیل نیرو رخ می دهد.

اگر احساس کردید، احتمال دارد، چنین وضعیتی هم برای شما پیش بیاید، تا دقیقه ۹۰ منتظر نمانید و شما هم به سرعت یک کار جدید پیدا کنید تا با عمل انجام شده مواجه نشده و افسردگی به سراغ تان نیاید.

بیشتر حجم کار به عهده شماست:

تعدیل نیرو در محل کار، یعنی افزایش حجم کار افرادی که باقی مانده اند و بعضی مواقع این افزایش چنان زیاد است که جسم و روان افراد را بسیار خسته و ناتوان می کند. بنابراین اگر احساس کردید به دلیل حجم بالای کار، دچار مشکلات جسمی و روحی شده اید، ادامه آن کار پیامدهای بسیار بدی برای تان خواهدداشت. خیلی زود آن شغل را رها کنید.

چه زمان باید شغل مان را عوض کنیم؟

ارزش های شما و محل کارتان، همخوانی ندارند:

زمانی که می بینید، رازش های اخلاقی و معنوی تان با چیزی که در محل کارتان شاهد هستید، تفاوت دارد، آن محل کار دیگر مناسب نیست. تفاوت های فرهنگی، برخوردهای اخلاقی کاری و غیره می توانند بسیار آزاردهنده باشند و شما به جای اینکه روی کارتان متمرکز شوید، دایم باید نگران اختلاف فرهنگی و اخلاقی میان محیط کارتان با خودتان باشید. بنابراین خیلی زود محل کارتان را تغییر دهید.

شغل تان شما را بیمار می کند:

برخی از مشاغل، افراد را دچار بیماری های جسمی مانند حساسیت ها و یا کمردرد و غیره می کند. برخی از شغل ها هم به دلیل بالا بودن حساسیت های کاری، فرد را دچار اضطراب و ترس می کند که در طولانی مدت بیماری های جسمی هم به سراغ او خواهدآمد. چنین اوضاع جسمی و روحی، فقط انرژی تان را گرفته و شما در کارتان علاوه بر اینکه پیشرفتی نخواهید داشت، تحلیل رفته و حتی افسرده می شوید.

شاهد رفتارهای نامناسب هستید:

اگر در محل کار قربانی رفتاری نامناسب و صدمات روحی و جسمی از سوی رییس و یا همکارتان شده اید، باید اول از همه، از فرد خاطی شکایت کرده و پس از آن بلافاصله محل کار خود را ترک کنید. چنین جایی، کل زندگی تان را به هم خواهدریخت.


منبع: برترینها