چرا، چگونه و کِی، رزومه خود را به‌روز کنیم؟

دنیای اقتصاد، هنوز به نیمه سال نرسیده‌ایم و فرصت داری به اهدافت دست پیدا کنی. توصیه من به همه این است که همواره رزومه‌هایشان را به‌روز کنند؛ چه آنهایی که در جست‌وجوی کارند و چه کسانی که فعلا به دنبال شغل جدید نیستند.

چرا، چگونه و کِی، رزومه خود را به‌روز کنیم؟

به گزارش دنیای اقتصاد، هنوز به نیمه سال نرسیده‌ایم و فرصت داری به اهدافت دست پیدا کنی. توصیه من
به همه این است که همواره رزومه‌هایشان را به‌روز کنند؛ چه آنهایی که در
جست‌وجوی کارند و چه کسانی که فعلا به دنبال شغل جدید نیستند.
 
سئوال: چند سال است به‌عنوان مدیر فروش در شرکتی مشغول به‌کار هستم و به همین علت، مدت‌ها است که رزومه‌ام را به‌روزرسانی نکرده‌ام. سوالم اینجاست آیا فقط کسانی که در جست‌وجوی شغل هستند باید رزومه خود را به‌روز کنند؟ آیا به‌روزرسانی رزومه برای کسی که فعلا تصمیم به تغییر شغل ندارد، مزیتی دارد؟ اگر پاسختان مثبت است، از کجا باید شروع کنم؟
 
پاسخ: دوست عزیز، هنوز به نیمه سال نرسیده‌ایم و فرصت داری به اهدافت دست پیدا کنی. توصیه من به همه این است که همواره رزومه‌هایشان را به‌روز کنند؛ چه آنهایی که در جست‌وجوی کارند و چه کسانی که فعلا به دنبال شغل جدید نیستند.

به‌روز رسانی رزومه یکی از بهترین راه‌ها برای ارزیابی شغل و زندگی حرفه‌ای است. جویندگان کار نیز از این طریق می‌توانند روند پیشرفت خود را زیر نظر داشته باشند. اما چرا باید رزومه خود را به‌روز کنیم؟ در ادامه به بررسی دلایل، مزایا و چگونگی به‌روزرسانی رزومه خواهیم پرداخت.

با به‌روزرسانی رزومه می‌توانی: این مهارت را تمرین کنی؛ رزومه‌ات را با حساب کاربری‌ات در لینکداین هماهنگ کنی؛ روند پیشرفت خودت را در یک نگاه ببینی و آن را به‌صورت یک داستان بنویسی؛ فرصت‌ها را بازبینی کنی؛ وضعیت فعلی‌ات را ارزیابی کنی؛ هدف‌گذاری کنی؛ درباره محل کار فعلی، معیارها و اولویت‌های آن اطلاعات کسب کنی؛ رزومه‌ات را با نسخه‌های قبلی مقایسه کنی؛ برای حساب کاربری‌ات در لینکداین ایده‌های جدید پیدا کنی و اعتماد به نفس خود را تقویت کنی.

به‌روز رسانی رزومه بهترین راه برای آن است که ببینی مسیر شغلی‌ات از کجا آغاز شده و به کجا می‌رود. ما همیشه عادت داریم لیست بلند بالایی از کارهایی که «باید انجام شوند» تهیه کنیم و کنار کارهایی که انجام شده‌اند علامت تیک بزنیم. مرور رزومه به تو یادآوری می‌کند که همزمان با انجام این کارها، زندگی شخصی و حرفه‌ای تو نیز به سرعت در حال پیشرفت است.
 
هر بار که رزومه‌ات را مرور می‌کنی، باید یک یا چند مورد را به لیست «بایدها» اضافه کنی. اگر طی ۶ ماه گذشته هیچ دستاوردی نداشته‌ای، این یعنی شغل تو دیگر برایت سودمند نیست. در دنیایی که به سرعت در حال پیشرفت است، اگر در شغل خود پیشرفت نکنی، مثل این است که پسرفت کرده باشی.

پس از ایجاد تغییرات در رزومه، همان تغییرات را در حساب کاربری لینکداین نیز اعمال کن. رزومه و لینکداین دو ابزار قدرتمند برای برندسازی هستند که باید همیشه هماهنگ و مطابق با یکدیگر باشند. یکی از مهم‌ترین دلایل برای به‌روز‌رسانی رزومه این است که داستان خود را روایت کنی.

چه تغییر مثبت یا تحولی در محیط کار خود ایجاد کرده‌ای؟ آن را در قالب یک داستان بنویس. داستان تو باید کوتاه و شامل سه بخش «مشکل»، «راه‌حل» و «تاثیر» باشد.
 
باید این داستان را در خلاصه رزومه‌ات بگنجانی. اگر داستان‌های زیادی برای تعریف کردن داری، می‌توانی چند نسخه از رزومه‌ات را تهیه کنی و در هر یک از نسخه‌ها، یک داستان متفاوت را روایت کنی.

می‌توانی برای فرصت‌های شغلی مختلف، نسخه‌های مختلفی از رزومه‌ات تهیه کنی، مثلا نسخه «خدمات‌مشتری» برای مشاغل خدماتی یا نسخه «فروش» برای فرصت‌های فروش. پروفایل لینکداین باید منعکس‌کننده همه قابلیت‌های تو باشد.

بنابراین، دست‌کم دوبار در سال رزومه و حساب کاربری‌ات را بازبینی کن. هنگام بازنویسی رزومه این سوالات در ذهن تو ایجاد می‌شود: آیا شغل فعلی‌ام، صرف‌نظر از تامین نیازهای مالی، همچنان پاسخگوی سایر نیازهایم هست؟ آیا هنوز در حال پیشرفت و یادگیری‌ام؟ آیا از دستاوردهایم قدردانی می‌شود؟ شاید تصمیم بگیری یک پله بالاتر روی و به دنبال شغلی بگردی که استعدادهای تو را به چالش بکشد، به تو آزادی عمل بیشتری بدهد یا حقوق بیشتری پرداخت کند.

بازنویسی رزومه همچنین به تو کمک می‌کند اهدافت را مرور کنی. هنوز برای هدف‌گذاری برای سال جدید دیر نشده. می‌توانی برای نیمه دوم سال هدف‌گذاری کنی یا پا را فراتر گذاشته و برای سال بعد، هدف تعیین کنی.
 
اطلاعات رزومه باید معتبر و در عین حال تاثیرگذار باشد. اینکه بگویی «من به سازمان کمک کردم یک محصول جدید تولید و عرضه کند» نه معتبر است و نه تاثیر‌گذار. موفقیت‌های خود را در قالب اعداد و ارقام شرح بده تا ملموس و قابل استناد باشد. برای به‌روزرسانی رزومه نکات زیر را در نظر بگیر:
 
۱) فایل رزومه‌ات را باز کن و آن را با یک نام جدید، مجددا ذخیره کن، مثل «رزومه سال جدید، در دست تالیف». نیازی نیست کل رزومه را یکجا به‌روز کنی. فرآیند به‌روزرسانی نیازمند تمرین و تعمق است پس برای آن زمان بگذار.
 
۲) تو با یک برند هیچ فرقی نداری. پس باید خودت را مانند یک برند تبلیغ کنی. آیا برای تبلیغ خودت، عنوان شغلی خاصی در نظر گرفته‌ای؟ اگر پاسخت مثبت است، آن عنوان را در خلاصه رزومه‌ات ذکر کن، درست زیر اطلاعات تماس.
 
۳) اطلاعات تماس خود را به‌روز کن.
 
۴) خلاصه رزومه‌ات را چندین بار بخوان. اگر رزومه‌ات خلاصه ندارد، همین حالا یک خلاصه برایش بنویس. فراموش نکن که مخاطب رزومه، به دنبال این نیست که نظر تو درباره مهارت‌ها و قابلیت‌هایت را بشنود. او تو را نمی‌شناسد. حس کنجکاوی او را تحریک کن. درباره مشکلاتی که حل کرده‌ای صحبت کن.
 
۵) شرح وظایف شغل فعلی‌ات را بازنویسی کن. همین‌که یک یا دو داستان تاثیرگذار از دستاوردهایت را روایت کنی کافی است.
 
۶) از ادبیات «زامبی» بپرهیز. مخاطب تو ماشین نیست، انسان است. از عباراتی مثل «متخصص نتیجه‌گرا» استفاده نکن. به جای آنکه وظایفت را به شکلی کلیشه‌ای شرح‌دهی، توضیح بده که فعالیت‌هایت چه تاثیری در موفقیت سازمان داشته.
 
۷) در تمام بخش‌های رزومه، از یک فونت استفاده کن. دوران رزومه‌های رنگارنگ و پر زرق و برق به پایان رسیده است.
 
۸) مانعی ندارد اگر شغل‌های قدیمی و غیرمرتبط را از رزومه‌ات حذف کنی. رزومه تو باید در یک یا دو صفحه خلاصه شود، پس طبیعتا نمی‌توانی تمام شغل‌های گذشته‌ات را در آنجا بدهی. شغل‌های اخیر خود را با جزئیات بیشتر و شغل‌های قدیمی‌تر را با جزئیات کمتر شرح بده.
 
۹) نیازی نیست تاریخ شروع و پایان تک تک شغل‌های گذشته‌ات را به ماه و سال ذکر کنی. ذکر سال شروع و پایان بعضی از شغل‌ها کفایت می‌کند.
 
۱۰) در نهایت از یکی از دوستانت درخواست کن رزومه‌ات را مرور کند تا مطمئن شوی پیام مورد نظرت را منتقل می‌کند. همان‌طور که تو دائما در حال تغییر هستی، رزومه‌ات نیز باید تغییر کند.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

آموزش ایمیل مارکتینگ – چرا هرگز نباید فهرست ایمیل خریداری کنید: ۷ دلیل

آیا به خرید یک فهرست ایمیل برای بازاریابی ایمیلی خود فکر می کنید؟ شاید به نظر برسد که خریداری فهرست ایمیل یک راه میانبر برای جذب مشتری است، اما در حقیقت فقط باعث اتلاف پول شما خواهد شد. ما در این مطلب از سری مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی گویا آی تی به ۷ دلیل برای نخریدن اینگونه فهرست ها اشاره می کنیم.

اگر به تازگی کسب و کار خود را راه اندازی کرده اید، یا اینکه به تدریج در حال توسعه کسب و کار خود هستید، در هر صورت پیداکردن یک راه میانبر برای رسیدن به موفقیت به شدت برای شما جذاب به نظر می رسد، و البته یکی از میانبرهایی که بسیاری از صاحبان کسب و کارها را وسوسه می کند، خریداری یک فهرست ایمیل برای بازاریابی ایمیلی است.

عموماً فهرست های ایمیل حاوی فهرستی از اسامی، نشانی های ایمیل، و احتمالاً برخی اطلاعات دیگر (مانند نام شرکت یا سطح درآمد) هستند و خریداری این فهرست ها از طریق اینترنت امکانپذیر است.

از آنجایی که می دانیم بازاریابی ایمیلی بهترین راه برای فروش اینترنتی است، خریداری یک فهرست ایمیل روش خارق العاده ای برای راه اندازی یک کمپین ایمیل مارکتینگ از همان ابتدای کار است، غیر از این است؟

بله، غیر از این است و خیلی هم غیر از این است!

در واقع، خرید فهرست ایمیل یک فکر نامناسب و اتلاف وقت و پول است. این یکی از آن میانبرهایی است که شما را به موفقیت نمی رساند و احتمالاً بیش از آنکه سودی را عاید شما کند، کسب و کارتان را متضرر خواهد کرد. چرا؟ به این هشت دلیل:

  1. به کیفیت فهرست های خریداری شده نمی توانید اعتماد کنید

متاسفانه افرادی که این دسته از فهرست ها را می فروشند خیلی صادق نیستند. فروشندگان فهرست های ایمیلی معمولاً ادعاهای مختلفی را در مورد فهرست خود مطرح می کنند، اما به احتمال زیاد در ادامه متوجه خواهید شد که فهرست مورد نظر ایرادات فراوانی داشته است، به عنوان نمونه:

  • اطلاعات ناقص و نادرست (مثلا اسامی نادرست)
  • اطلاعات تاریخ گذشته و قدیمی (حاوی نشانی هایی که دیگر وجود ندارند یا از آنها استفاده نمی شود)
  • نشانی هایی که برخلاف میل صاحبان آنها از گوشه و کنار اینترنت جمع آوری شده و در فهرست درج شده اند.

با وجود اینکه دریافت ۵۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰ آدرس ایمیل در چند دقیقه فوق العاده به نظر می رسد، اما اگر فهرست شما فهرست تاریخ گذشته ای باشد که حاوی انبوهی از اطلاعات اشتباه و ناقص است و نشانی افرادی در آن قرار دارد که اصلاً از ابتدا تمایلی به ثبت آدرس خود نداشته اند، در اینصورت یک فهرست بی مصرف خواهد بود.

یک نکته جالب (البته برای ما جالب و برای کشورهای پیشرفته تر جدی و وحشتناک!) هم این است که چنانچه شهروند ایالات متحده باشید و فهرست خود را از روش های غیر قانونی به دست آورده باشید، بر اساس قانون CAN-SPAM، به ازای هر ایمیل در معرض ۱۶۰۰۰ دلار جریمه قرار می گیرید!

  1. هرزنامه نویس یا اسپمِر خواهید شد

لطفاً به این سوال پاسخ بدهید: آیا خودتان دوست دارید که ایمیل های ناخواسته دریافت کنید؟

بعید است که پاسخ شما چیزی به جز خیر باشد، مخصوصاً هنگامی که محتوای آن ایمیل ها درباره بازاریابی است.

در صورت دریافت ایمیل های ناخواسته، به احتمال زیاد، این ایمیل ها را حذف می کنید، یا اینکه اگر آنها از سمت یک شرکت خاص ارسال می شوند اشتراک خود را لغو می کنید، یا حتی آنها را به عنوان اسپم نشانه گذاری می کنید.

شاید به نظر خودتان، ایمیل های بازاریابی شما بسیار خوش نگاشت و حاوی اطلاعات ارزشمندی باشند، اما از دیدگاه دریافت کننده، شما هم یکی از آن شرکت های بی نام و نشانی هستید که به اینباکس آنها تجاوز کرده اید.

هنگامی که مردم به فهرستی ملحق می شوند که در نهایت به شرکت دیگری فروخته شده، معمولاً برای دریافت ایمیل از شرکت های مرتبط یک باکس را به نشانه پذیرش علامت می زنند یا به هر حال چنین مضمونی را در میانه شرایط و ضوابط ارائه سرویس آن شرکت پذیرفته اند. اما به احتمال زیاد چنین چیزی را به کل فراموش کرده یا اصلاً ندیده اند و پیام شما را به عنوان یک ایمیل ناخواسته و هرزنامه آزاردهنده تلقی می کنند.

  1. با ارائه دهنده خدمات ایمیل خود به مشکل بر می خورید

اگر تعداد زیادی از ایمیل های شما به عنوان اسپم نشانه گذاری شوند، خیلی سریع با سرویس دهنده ایمیل خود (یعنی شرکتی که ایمیل های شما را ارسال می کند، مثلا mailchimp و البته نمونه های ایرانی آن) دچار مشکل خواهید شد.

با بروز چنین وضعیتی، احتمالاً حساب شما موقتاً یا دائماً بسته خواهد شد و یا جریمه شده و ملزم به سپردن برخی تعهدات خواهید شد.

فهرست ایمیل

فهرست ایمیل

  1. دیگران هم دقیقاً از همان فهرستی که شما در اختیار دارید استفاده می کنند

شاید به این نکته ساده توجه نکرده باشید؛ شما تنها خریدار فهرست نیستید، دیگران هم مثل شما آن فهرست را خریداری کرده اند و چه بسا پشت سر هم در حال ارسال ایمیل به اعضای آن باشند.

چقدر احتمال دارد که اعضای فهرستی که به تازگی خریداری کرده اید تا زمان خرید شما از تعداد ایمیل های مارکتینگی که دریافت کرده اند جانشان به لبشان نرسیده باشد؟ این افراد دیگر پذیرای پیشنهادات شما نخواهند بود. حتی شاید برای اینکه دیگر چنین ایمیل هایی را مشاهده نکنند، فیلترهایی را تنظیم کرده باشند یا کلاً آن آدرس ایمیل را رها کرده باشند.

  1. میزان یا نرخ پاسخدهی (Response Rate) ضعیفی را دریافت خواهید کرد

فرض کنیم که یک فهرست ایمیل می خرید که حاوی ۱۰۰۰۰ آدرس است. شما برای خودتان برنامه ریزی می کنید که بر مبنای یک نرخ تبدیل ۵ درصدی، ۵۰۰ واحد از محصول خود را به فروش خواهید رساند که با حساب قیمت ۱۰۰۰۰ تومان برای هر واحد، ۵ میلیون تومان فروش خواهید داشت. خُب، این واقعاً خوب به نظر می رسد.

با این حال، میزان پاسخدهی ایمیل های شما بسیار پایینتر از ۵ درصد خواهد بود. در واقع، خواهید دید که اکثریت قریب به اتفاق اعضای فهرست ایمیل مارکتینگ شما اصلاً ایمیل خود را باز نمی کنند، چه برسد به اینکه در آن کلیک کرده و وارد صفحه فروش شما شوند.

حتی اگر ۵۰۰ نفر ایمیل شما را ببینند اما علاقه ای به پیشنهاد شما نداشته باشند (که البته نباید هم داشته باشند)، در اینصورت حتی یک آیتم هم به فروش نخواهد رفت.

میانگین میزان مناسب برای بازشدن ایمیل های ایمیل مارکتینگ بین ۲۰ تا ۲۵ درصد است. بدون شک فهرستی که خریداری می کنید نرخ بازشدن بسیار کمتری خواهد داشت.

  1. به شهرت خود ضربه خواهید زد

شما با خریداری فهرست ایمیل، شرایط را برای بُروز مسائل و مشکلات بسیار جدی و گسترده ای در رابطه با شهرت خود مهیّا می کنید.

به عنوان مثال، تصور کنید که با جستجو کردن نام شرکت شما در گوگل، در همان صفحه اول سه مورد از نتایج حاوی یاوه سرایی های خشمناک افرادی باشد که چندین ایمیل ناخواسته از شما دریافت کرده اند.

شهرت در اینترنت حرف اول را می زند و بدون شک نمی خواهید که به منظور دفن کردن آن نتایج منفی، انبوهی از سرمایه مالی و زمانی خود را صرف مدیریت شهرت شرکت تان کنید.

  1. هیچ متخصص معتبری خرید فهرست ایمیل را پیشنهاد نمی کند

هر وبلاگ مشهوری که درباره ایمیل مارکتینگ مطلب می نویسد را که بخوانید، یک توصیه را حتماً در آن پیدا خواهید کرد: «هیچ وقت برای بازاریابی ایمیلی خود فهرست ایمیل نخرید.»

درباره بسیاری از موضوعات بازاریابی اختلاف نظر وجود دارد، اما بدون شک این مورد یکی از آن مواردی است که همه روی آن مُتفق القول هستند.

خریداری فهرست ایمیل اتلاف وقت و پول است و می تواند ضربات جبران ناپذیری را به شرکت شما وارد کند.

آیا شما هم تجربه ای در این رابطه دارید؟ چنانچه این مطلب از سلسله مباحث آموزش بازاریابی ایمیلی برای شما سودمند واقع شده، لطفاً آن را به اشتراک گذاشته و دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

استراتژی و فرهنگ دو بال پرواز در تعالی سازمانی

استراتژی و فرهنگ دو بال پرواز در تعالی سازمانی

استراتژی در تعریفی نمادین، میزان تمرکز و جهت‌گیری سازمان شما را نشان
می‌دهد، درحالی‌که فرهنگ زیستگاه استراتژی است که در آن استراتژی شرکت شما
یا زندگی ‌می‌کند یا می‌میرد.
 
به گزارش دنیای اقتصاد، اگر هنوز مطمئن نیستید که فرهنگ سازمانی شما یک مزیت رقابتی بزرگ است و بدون توجه به فرهنگ سازمانی نمی‌توانید شانسی برای برنده شدن در اجرای استراتژی داشته باشید، به سوالات زیر توجه کنید:
 
• چه عاملی اجرای هر گونه تغییری را در سازمان سخت ‌می‌کند؟
 
• بزرگ‌ترین دلیل مشارکت و عدم مشارکت کارکنان در برنامه‌های بهبود سازمانی چیست؟
 
• چه عاملی اجرای سیستم‌ها و تکنولوژی‌های جدید را که با سرمایه‌گذاری‌ نیز انجام ‌می‌شود دچار هزینه‌های بیشتر در مرحله اجرا، تاخیر و طولانی شدن پروژه‌ها و عدم مقبولیت ‌می‌کند؟
 
• دلیل اصلی عدم تامین نیاز مشتریان شما چیست؟
 
• چرا سازماندهی‌های دوباره برای عملکرد بهتر به نتیجه نمی‌رسد؟
 
قطعا سوال‌های زیادی نیز وجود دارد که پاسخ آن نبود فرهنگ مناسب در سازمان است ولی مهم‌ترین سوالی که ‌می‌شود مطرح کرد این است که اگر فقط یک دلیل برای شکست برنامه‌های استراتژیک سازمانی وجود داشته باشد، بدون تردید باید از فرهنگ سازمانی نام ببریم.
 
رابطه بین فرهنگ و استراتژی
استراتژی در تعریفی نمادین، میزان تمرکز و جهت‌گیری سازمان شما را نشان می‌دهد، درحالی‌که فرهنگ زیستگاه استراتژی است که در آن استراتژی شرکت شما یا زندگی ‌می‌کند یا می‌میرد. موفقیت در استراتژی نیاز به فرهنگ و زبان مشترک درک‌شده دارد که کارکنان با آغوش باز ماموریت خود را با ارزش‌های مورد انتظار به انجام می‌رسانند. استراتژی برای رسیدن به هدف بدون استفاده از فرهنگ در تمایل و تعامل سازمانی تقریبا هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. شاید بتوانیم با استراتژی قوانین بازی را تنظیم کنیم، ولی این فرهنگ سازمان است که باعث ‌‌می‌شود روحیه بازی ایجاد شود.
 
استراتژی برای درک تمایز ضروری است، اما فرهنگ است که مزیت استراتژیک را به ارمغان می‌آورد. فرهنگی که هر روز ساخته و آبادتر ‌‌می‌شود یا تخریب شده و رو به ویرانی می‌رود. در حالت ویرانی چگونه استراتژی می‌تواند از تپه‌های پرچالش تعیین‌شده عبور کند و به هدف‌های بزرگ برسد؟ زمانی که فرهنگ، استراتژی شرکت را مورد حمایت و تحت تاثیر قرار می‌دهد، مطمئن باشید موفقیت‌ها قابل تکرار و پایدار خواهند بود. به عبارت عینی‌تر، فرهنگ تبدیل به یک مزیت رقابتی در سازمان شده است و اگر از این مزیت به درستی استفاده شود، سلامت سازمان در انجام استراتژی تضمین ‌‌می‌شود. مهم نیست که استراتژی شما چقدر خوب و دقیق طراحی شده باشد، کارکنان آن را همیشه با دل و جان انجام می‌دهند.
 
استراتژی در اصل اصولی منطقی، روشن و ساده دارد که با درک شرایط و محیط کسب و کار می‌توان به آسانی به آن دست یافت و قطعا بدون یک استراتژی روشن، ‌سازمان‌ها از دست می‌روند. ولی در عین حال و از سوی دیگر، فرهنگ به معنی موارد مختلفی است که در مجموعه افراد مختلف، همیشه به شکل پیچیده‌ای در حال تغییر و تحول است.

فرهنگ به لحاظ اینکه یک مقوله انسانی است، آسیب‌پذیر نیز هست و گاهی اوقات می‌تواند باوجود طراحی خوب در استراتژی، بسیار ناامیدکننده باشد و حتی خود به تهدیدی بزرگ برای بقای سازمان تبدیل شود. عده زیادی از رهبران، اغلب فرهنگ و تمرکز بر طراحی خوب استراتژی را نادیده می‌گیرند و در یک سردرگمی فرهنگی به سر می‌برند و تلاشی هم در جهت تعدیل مقابله‌های فرهنگی که مانع اجرای استراتژی است نمی‌کنند. این نقیصه به‌دلیل اینکه ‌سازمان‌ها معمولا به‌دست رهبرانی اداره ‌‌می‌شود که تخصصشان تولید، مهندسی یا مالی است و از موضوعات و تاثیر فرهنگ سازمان اطلاعی ندارند، عمومیت پیدا کرده است و مانند کوه یخ در زیر دریا از چشم رهبران پنهان می‌ماند.

اگر بخواهیم مهم‌ترین عنصر یک استراتژی را بیان کنیم باید از ترجمه استراتژی نام ببریم که می‌تواند در موفقیت اجرای آن نقش داشته باشد؛ چرا که در صورت ترجمه درست استراتژی و سازگاری فرهنگی می‌توان به موفقیت آن با خوش‌بینی بالایی امیدوار بود.آیا تا به حال مسابقات قایقرانی ۹ نفره را تماشا کرده‌اید؟ و اینکه عملکرد تیم‌های برنده چگونه است؟ اگر دقیق توجه کنید، در فرآیند عملیات چه چیزی را می‌بینید؟ شما ۹ نفر (هشت نفر در طرفین و یک نفر در دماغه) را می‌بینید که همگام با یکدیگر برای رسیدن به اهداف اولیه خود در تلاش برای بردن مسابقه و عبور از خط پایان هستند.
 
برای رسیدن به موفقیت، قایقران‌ها باید با سرعت یکسان و البته یکنواختی از پاروهای خود و میزان قرارگیری در عمق آب و زاویه با قایق استفاده کنند که اگر چنین اتفاقی نیفتد، به واژگونی و حتی خارج شدن از مسیر خواهد انجامید.

همه آنها برنامه کلی بازی را برای موفقیت می‌دانند و آماده پاسخ مناسب با حرکت مناسب به دستورات رهبر قایق در قسمت جلوی آن هستند (که کارشان اجرای استراتژی همانند رهبران سازمانی است). همه افراد تیم به عنوان یک عضو یکپارچه می‌دانند که چه‌کاری در طول مسابقه باید انجام شود و تعهد متقابل نسبت به هم‌تیمی‌های خود دارند.

ولی هنگامی را در نظر بگیرید که هماهنگی و انسجام لازم بین هم‌تیمی‌ها به‌خصوص در طرفین قایق وجود نداشته باشد که در این صورت قایق از مسیر خارج شده و تمام زمان و انرژی، منابع و هزینه‌هایی که در تلاش برای رسیدن به هدف برای برنده شدن سرمایه‌گذاری شده از بین می‌برد.

شاید تقابل یا همسویی فرهنگ به یک عامل بی‌بدیل در موفقیت یا ناکامی تبدیل شده و ‌می‌شود آن را با شکل زیر به یک مسابقه قایق سواری شبیه‌سازی کرد و رابطه بین استراتژی و فرهنگ را که در دوسوی قایق حرکت مستقیم قایق را رقم می‌زند، نشان داد. در این شبیه‌سازی سمت استراتژی به‌عنوان مسیر راهبردی و سمت فرهنگ مسیر راهبری در نظر گرفته شده است. مسیر استراتژی آنچه را که باید انجام شود، تعیین و مشخص ‌می‌کند. مسیر فرهنگ بر نحوه انجام کارها و چگونگی راهبری آن تاکید دارد. ‌‌
 
شرکت‌های موفقی که به چشم‌انداز خود دست یافته‌اند، هماهنگی بی‌نقصی را بین دو مسیر حفظ ‌می‌کنند. به زبان دیگر، استراتژی قوانین بازی و فرهنگ چگونه بازی کردن و بردن را بیان ‌می‌کند. برخی ‌‌شرکت‌ها دارای ‌استراتژی‌های بسیار خوبی هستند، ولی این استراتژی‌ها فقط تبدیل به مجلدهایی شده که در کمد و ویترین رهبران به نمایش درمی‌آید که یا فرصت اجرا پیدا نمی‌کنند یا به‌دلیل نبود فرهنگ مناسب به بیراهه ‌می‌روند.

در مورد فرهنگ و استراتژی، یک واقعیت مهم وجود دارد که سازمان به هر دو آنها نیاز دارد. بدون استراتژی مناسب با داشتن یک فرهنگ عالی به هیچ جا نخواهیم رسید و برعکس، ‌‌سازمان‌هایی که فرهنگ مناسبی ندارند و نمی‌دانند چگونه آنها را کشت و ترویج دهند، همواره با جهت‌گیری‌های استراتژیک و چشم‌انداز سازمان مقابله خواهند کرد و سازمان قادر نخواهد شد به اهداف استراتژیک خود دست یابد. شاید این گفته مارک فیلدز، مدیرعامل شرکت فورد که به کارکنانش گفت: «فرهنگ نامناسب سازمان بهترین استراتژی‌ها را به جای صبحانه می‌خورد» را بتوان بهترین ارزیابی از تقابل یا همراهی فرهنگ با استراتژی قلمداد کرد.
 
مولفه‌های فرهنگی چیست؟
حال که اینقدر فرهنگ سازمان مهم و تاثیرگذار است، مولفه‌های آن چیست و باید چه مواردی را به عنوان شاخص‌های فرهنگی سازمان مورد توجه قرار داد؟ استعاره زیبایی هست که می‌گوید اگر فرهنگ را مدیریت نکنید، فرهنگ شما را مدیریت ‌می‌کند.

شاید بتوان موارد زیادی از مولفه‌های فرهنگی مانند درجه آزادی یا قدرت ریسک، هویت‌سازی و احساس تعلق، یکپارچگی سازمانی و ارتباط بین واحدها و افراد، میزان مشارکت‌جویی و مشارکت‌پذیری و موارد دیگر را از مولفه‌های تعیین‌کننده نام برد، ولی پروفسور چارلز هندی چهار نوع فرهنگ را در سازمان شناسایی و معرفی کرده است که تاکنون تاثیرات زیادی بر نحوه تفکر مدرن در حوزه مدیریت داشته است.

دید این اندیشمند بزرگ ایرلندی نسبت به توسعه و رهبری سازمانی، کمک بسیاری به فعالان این حوزه کرده است؛ دیدی که تمایلات انسان‌دوستانه‌ افراد با رهبری و اهداف جاه‌طلبانه را با روش‌های سازمانی در هم آمیخته است. هندی در «نظریه چهار فرهنگ» به چهار فرهنگ سازمانی اشاره کرده است. هر یک از فرهنگ‌ها از نظر هندی، از یک پیش‌فرض متفاوت نسبت به انگیزه‌ها، اندیشه‌ها و نحوه یادگیری انسان‌ها و همین‌طور مفروضات پایه‌ای مختلف برای تقسیم قدرت و نفوذ در سازمان نشات می‌گیرد.
 

  • ۱) فرهنگ قدرت‌محور: در این نوع از فرهنگ سازمانی قدرت و نفوذ سازمان در اختیار تعداد محدودی از افراد بوده و به‌صورت متمرکز و بالا به پایین تعریف ‌می‌شود.
  • ۲) فرهنگ نقش‌محور: این نوع از فرهنگ سازمانی، فرهنگی بوروکراتیک بوده و ‌سازمان‌هایی از این نوع، دارای شیوه‌نامه‌هایی بسیار دقیق و نقش‌های به دقت تعریف شده هستند و سطوح قدرت در آنها کاملا ترسیم و تعیین‌شده است.
  •  ۳) فرهنگ وظیفه‌محور: این نوع از فرهنگ سازمانی مبتنی بر شکل‌گیری تیم‌های کاری کوچک در سازمان تعریف شده و راه حل‌های ارائه شده برای مسائل مطرح در سازمان نیز راهکارهایی تیم‌محور است. ویژگی خاص ‌سازمان‌هایی با این نوع فرهنگ، انعطاف‌پذیری، تطبیق‌پذیری و توانمندی آنها در حل مسائل از طریق فعالیت‌های تیمی است.
  •  ۴) فرهنگ فردمحور: این نوع از فرهنگ سازمانی بر «فرد» به‌عنوان تاثیرگذارترین جزء سازمان تمرکز دارد. چنین ‌سازمان‌هایی ارزش‌گرا و متمرکز بر افراد بوده و فعالیت‌های آنها در راستای تامین نیازهای فردی کارکنان برای شکوفایی هر چه بیشتر آنها دنبال ‌می‌شود.در بخش‌های دیگر به موارد دیگری از آنچه استراتژیست‌ها باید بدانند خواهیم پرداخت، سه‌شنبه‌ها با ما باشید. استراتژی و فرهنگ دو بال پرواز در تعالی سازمانی

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران

روزنامه هفت صبح – علی هادی زاده: ایده راه اندازی یک استارتاپ در ذهن همه ما هست. ایده هایی که با دیدن موفقیت بعضی استارتاپ های امروزی مثل اسنپ و زودفود، بسیاری را وسوسه می کند تا ایده خود را سریعا به پول تبدیل کنند. متاسفانه در ایران هنوز فرهنگ استارتاپی درست جا نیفتاده و افراد زیادی بدون در نظر گرفتن نقشه کسب و کار و فقط با یک دو دوتا چهارتای ساده روی کاغذ به این نتیجه می رسند که می توانند پول زیادی به جیب بزنند.

البته الزاما این دو دوتا چهارتاها اشتباه نیستند ولی ریسک زمین خوردن شما را بسیار بالا می برند. از طرفی بسیاری از افراد فکر می کنند باید حتما ایده خاصی داشته باشند یا به سراغ اختراع فناوری عجیب و غریبی بروند تا بتوانند از کسب درآمدشان مطمئن شوند. به همین خاطر سراغ تعدادی از استارتاپ های موفق چند سال اخیر رفته ایم تا هم ایده های ساده و البته جالب آنها را بشناسید و هم متوجه رمز موفقیت این کسب و کارهای نوپا شوید. رمز موفقیتی که ممکن است باعث شود استارتاپ شما هم روزی تبدیل به یکی از موفق ترین کسب و کارها در ایران و یا حتی جهان شود.

۱٫ Comparably؛ مناسب کسب و کارهای تحلیل داده

استارتاپ Comparably بر اساس مشکل بسیاری از افراد در سر کار شکل گرفته است، به خصوص کار کارمندی و فرهنگ سازمانی ضعیف که در نهایت موجب کار اضافه در کنار حقوق کم می شود. این سایت با بررسی میزان حقوق افراد در هر منطقه و با توجه به شغل شان، توانسته یک پایگاه اطلاعاتی خوب برای حداقل و حداکثر حقوق برای هر کاری باشد. در اصل اگر برای تان سوال شده که آیا به اندازه کافی حقوق می گیرید یا نه، این سایت به سوال تان جواب خواهد داد.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
هدف اصلی این سایت افزایش فرهنگ سازمانی و قانونمداری در شرکت های مختلف است تا هم کارفرما بداند چقدر باید پرداخت کند و هم کارمند راضی به خانه برگردد. این سایت در ابتدا ۶٫۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرد و با توجه به پایگاه اطلاعاتی عظیم خود احتمالا به زودی سرمایه گذاری بزرگ دیگری نیز روی آن انجام می شود.

دلیل موفقیتش چیست:

مسلما ایده اولیه این استارتاپ عامل موفقیت آن بوده است ولی دلیل موفقیت این ایده استفاده از روایت روز جامعه بوده است. روایتی که در آن کارمندان از حقوق و فرهنگ سازمانی خود ناراضی هستند و کارفرما از عدم وجود اطلاعات درست سوء استفاده می کند تا بیشترین کار ممکن را با کمترین حقوق انجام دهند. این مسئله باعث شده تا همه افرادی که با این مشکل روبرو هستند، از این استارتاپ حمایت کرده و آن را قدرتمند کنند.


۲٫ Kaltura؛ مناسب کسب و کارهای کمک آموزشی

این استارتاپ یک سایت برای اشتراک گذاری ویدئو به صورت منبع باز است که در آن افراد مختلف ویدئو منتشر کرده و در مورد ویدئوهای یکدیگر نظر می دهند. ممکن است بگویید خب یوتیوب و یا آپارات خودمان هم همین کار را می کنند؛ درست است اما اینجا دقیقا مسیر این استارتاپ از بقیه سرویس های اشتراک گذاری ویدئو جدا می شود.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
این سایت با هدف قرار دادن شرکت ها و موسسه های آموزشی، فقط ویدئوهای آموزنده مرتبط با صنعت و آموزش را در سایت خود می گذارد. ویدئوهایی که بیشتر توسط متخصصان هر امر ساخته شده و محیط این سایت را تبدیل به مکانی برای آموزش تئوری و عملی کرده است. این سایت از ۳۰۰ هزار شرکت و موسسه مختلف برای این کار بهره می گیرد و به تازگی ۲۵ میلیون دلار سرمایه گذاری روی آن انجام شده است.

دلیل موفقیتش چیست:

بسیاری از کسب و کارها با هدف قرار دادن چند حوزه کوچک و البته پرطرفدار، یک بخش خاص از آدم ها را جمع کرده و به راحتی پا می گیرند. اگر زورتان به رقابت با یوتیوب نمی رسد به سراغ بخش های کوچک تر آن بروید و بر اساس مخاطبان آن بخش، سرویس دهی کنید.


۳٫ Pandora؛ مناسب کسب و کارهای پلتفرمی

ایده اصلی استارتاپ Pandora چیز عجیب و غریبی نیست. این سایت مثل سایت های موفقی مثل Spotify عمل کرده و امکان دسترسی به موزیک را برای طرفدارانش مهیا می کند ولی فرق اساسی این سایت با دیگر رقبایش اهمیت زیاد به مخاطب است. این سایت از همان بدو ورود از شما در مورد سلیقه موسیقی تان می پرسد و از شما در مورد هر آهنگ نظر می خواهد. بر اساس جمع آوری این اطلاعات و الگوریتم خاص Pandora سایت به آنها آهنگ هایی پیشنهاد می دهد.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
بیشتر سایت ها با توجه به سلیقه ها یک آلبوم را در اختیار فرد می گذارند ولی این استارتاپ آهنگ هایی پخش می کند که فقط مخصوص شخص انتخاب شده اند. امری که باعث می شود مخاطب احساس مهم بودن بکند. این استارتاپ قرار است با رسیدن به ۱۰ میلیون کاربر از یک سرمایه گذاری ۲۳۱ میلیون دلاری بهره بگیرد.

دلیل موفقیتش چیست:

شخصی سازی یکی از مهم ترین دلایل موفقیت خدمات است. هر چه مخاطب بیشتر احساس نزدیکی با خدمات شما بکند، احساس اهمیت داشتن در او تقویت می شود. امری که در ادامه باعث می شود به برند شما کاملا وفادار بماند و آن را با چیز دیگری عوض نکند. این شخصی سازی ها خاطره هایی ایجاد می کنند که با هر تبلیغاتی از ذهن مخاطب پاک نمی شود و مخاطب پیش شما می ماند.


۴٫ Shoe Dazzle؛ مناسب کسب و کارهای مرتبط با پوشاک

استارتاپ Shoe Dazzle بر اساس یک ایده بامزه شکل گرفته است؛ مسئله زمان زیادی که خانم ها برای کفش خریدن صرف می کنند. به خاطر همین این استارتاپ به سراغ یک پلتفرم شخصی سازی شده آنلاین و فروشگاهی رفته است که به زنان کمک می کند کفش دلخواه شان را راحت پیدا کرده و خریداری کنند.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
این استارتاپ از زمان تاسیس در سال ۲۰۰۹ پایگاه مشتریانی با بیش از ۱۳ میلیون عضو و ۶۶ میلیون دلار سرمایه کسب کرده است. البته همیشه هم وضعیت به این درخشانی نبوده است. مثلا در سال ۲۰۱۱ این استارتاپ مدل سرویس اشتراک دهی موفق خود را رها کرد. این مدل تجاری الکترونیکی مطمئن که امتحان خود را هم پس داده بود، بعد از کنار گذاشته شدن در آن تاریخ باعث ضرردهی شرکت شد و به خاطر همین مجددا به کار گرفته شد و کمپانی در حال حاضر دوباره رو به رشد است.

دلیل موفقیتش چیست:

خارج از ایده جالب و البته فهمیدن نیاز مشتری، این استارتاپ سریع از اشتباه خود درس گرفته و نگذاشته به برندش آسیب زیادی وارد شود. بسیاری از استارتاپ ها در ادامه روند موفقیت خود از اهمیت خدمات شان به درستی آگاه نیستند و با حذف و اضافه بی مورد قبر خود می کَنند. خلاصه اگر همه چیز در استارتاپ شما نشان از پیشرفت دارد، آن را ناگهان تغییر ندهید.


۵٫ ۲U؛ مناسب کسب و کارهای آموزشی

استارتاپ ۲U توسط چند دانشجو که حوصله سر کلاس رفتن را نداشته اند ساخته شده است. البته فرق این دانشجویان با ما در این بوده است که زمان اضافه نرفتن به کلاس را صرف راه اندازی کسب و کار کرده اند تا زیاد متضرر نشوند. این استارتاپ با دانشگاه های برتر برای ارائه مدارک آنلاین همکاری می کند. این شرکت که توانسته از طریق سرمایه گذاری های خطرپذیر ۱۰۰ میلیون دلار جمع آوری کند، در زمینه دنیای فناوری های آموزشی پیشرو است و زیرساخت ها، بازاریابی و نرم افزارهایی را به عنوان خدمات فناوری به دانشگاه ها ارائه می دهد تا به وسیله آنها بتواند برنامه های خود را تنظیم و دیجیتالی کند.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
در قلب موفقیت این استارتاپ، نرم افزارها و رشته ای از ابزارهای پیشرفته مدیریت یادگیری قرار گرفته است که دانشجویان، اساتید و همه فرآیندهای مدیریت دانشگاه و یادگیری را پشتیبانی می کند. استارتاپ ۲U، با تمرکز روی تکنولوژی و استخدام بهترین متخصصین فناوری در این حوزه، توانسته خود را از سایرین متمایز کند.

دلیل موفقیتش چیست:

بسیارای از استارتاپ ها با همین مدل کسب و کار ۲U شکل گرفته اند؛ بسیاری مثل گوگل یا همین دیجی کالای خودمان. ولی در این میان کسی که با استفاده از بهترین ابزارها و به روزترین روش های نرم افزاری و سخت افزاری کار خود را به جلو می برد، موفق می شود. این استارتاپ هم با یادگیری از اشتباهات دیگران و استفاده از متخصص ترین نیروها توانسته خود را متمایز کرده و به نظر موسسات آموزشی بزرگ را جلب کند.


۶٫ Prismatic؛ مناسب کسب و کارهای خبری

فکر نکنید استارتاپ باید ایده خیلی خفنی داشته باشد تا کار و بار شما را سکه کند. بسیاری از استارتاپ ها مثل گوگل از روی یک ایده اصلی پا گرفته اند و زمانی وارد بازار شده اند که رقبایی با همان زمینه فعالیت حضور داشته اند. استارتاپ Prismatic هم مانند گوگل با یک ایده ساده شکل گرفته است.

 استارتاپ های موفق با امکان اجرا در ایران
این استارتاپ یک خبرخوان است که از الگوریتم های خاص برای ساخت یک صفحه خبری اختصاصی مبتنی بر علایق هر فرد استفاده می کند. بر اساس عادت های خواندن هر فرد و محتوایی که او دوست داشته است. این پلتفرم خبرهای مرتبط دیگر را به او پیشنهاد می دهد. هر هفته ۲۵ هزار نفر از این استارتاپ استفاده می کنند و در حال حاضر این شرکت ۱۶٫۵ میلیون دلار سرمایه دارد.

دلیل موفقیتش چیست:

بزرگ ترین عامل موفقیت استارتاپ محیط کاری ویژه ای است که در آن همکاری تنگاتنگی در سطح بالا میان مهندسان، طراحان، محققان و به طور کلی بین تمامی اعضای تیم وجود دارد. به عنوان نمونه بردفورد کراس، مدیر ارشد Prismatic ریزه کاری های طراحی را هم یاد گرفته است تا بتواند برای همکاری تنگاتنگ به طور فعال در تیم حضور داشته باشد.


منبع: برترینها

راز موفقیت در طراحی استراتژی تبلیغات پرفروش

برخی از بازاریابان زمان زیادی را صرف انتخاب استراتژی تبلیغات مناسب کرده‌اند تا به کسب و کارهای کوچک یاد دهند چگونه به درستی از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند. روی کدام شبکه‌ اجتماعی سرمایه گذاری کنند؟

چه میزان سرمایه گذاری کنند؟ بهتر است در چندین شبکه اجتماعی هم زمان تبلیغات داشته باشند یا توجه خود را بر روی یک یا دو بستر تبلیغاتی معطوف کنند؟ با توجه به این‌که تبلیغات کار هزینه‌بری است، پس یافتن پاسخ مناسب برای سوالاتی از این دست برای صاحبان کسب و کار حائز اهمیت است. از این رو با مشورت بازاریابان موفق در حوزه دیجیتال، نکات زیر را برای موفقیت استراتژی تبلیغات با شما به اشتراک می‌گذاریم.

توجه به تمامی فاکتورها برای تبلیغات موثر

در هر شرایط و موقعیت، ارتباطات اجتماعی فاکتور مهمی است که نیاز به آموزش دارد. برای مثال، ممکن است مفاهیمی مانند “کمک و مدیریت بیمار” وجود داشته باشد که مشتریان یا از وجود این مفاهیم اطلاعی نداشته باشند یا ندانند این گونه خدمات چگونه به آن‌ها کمک خواهد کرد. بنابراین انتشار مقالاتی نظیر اهداف این خدمات، مزایا و منافع آن و مواردی از این دست برای روشن شدن موضوع مورد نیاز می‌باشد. حال اگر بتوانید مشتریان را به سمت محصول یا خدمات خود جذب کنید، در قدم بعد مشتریان به سراغ فروشندگان دیگر خواهند رفت تا بتوانند بر اساس مقایسه محصولات انتخاب درستی داشته باشند.

در مقابل، اگر شما می‌خواهید محصولی را تبلیغ کنید که برای مشتریان شناخته شده است و مشتریان هدفتان نیز مشخص است، می‌توانید مستقیما به تبلیغ بپردازید.

راز موفقیت در طراحی استراتژی تبلیغات پرفروش

هنگامی که می‌خواهید از شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغات استفاده کنید، باید به دو سوال ساده ولی اساسی پاسخ دهید: کجا می‌خواهید تبلیغات داشته باشید؟ چقدر می‌خواهید برای تبلیغات خود هزینه کنید؟ برای این که بتوانید تشخیص دهید تا چه میزان باید هزینه کرد. باید ببینید هر مشتری چقدر برای شما سود خواهد داشت و شما چه قدر باید هزینه کنید تا بتوانید او را جذب کنید.

حل این معادله بسیار مهم است. برای مثال، برای فروش محصول ۱۰۰ هزارتومانی با ۷۰ هزار تومان تولورانس، شما می‌توانید از ۴۰ تا ۱۴۰ هزارتومان بر اساس بودجه و اهداف اقتصادی خود هزینه کنید. این فاکتور را نیز باید در نظر بگیرید که آیا این مشتری می‌تواند در آینده خود به منبع درآمدی شما مبدل شود یا خیر.

برای کسب و کارهای کوچک، حل این معادله مهم‌تر است، زیرا باید بتواند موانع و محدودیت‌های اقتصادی شرکت را مدیریت کند. هم‌چنین، گاهی ممکن است هزینه‌ای که شما صرف تبلیغات می‌کنید بعد از چند ماه به شما باز گردد. پس باید فاکتور تاخیر زمانی را نیز مد نظر قرار دهید.

تحلیل و بررسی دقیق

در خریدهای اینترنتی، دنبال کردن این که بیشترین فروش از کدام کانال حاصل می‌شود، ممکن است دشوار و حتی گمراه کننده باشد. در بسیاری از موارد، خریداران اینترنتی الزاما اولین محصولی که به آن‌ها پیشنهاد می‌شود را خریداری نمی‌کنند. بلکه در مورد محصول پیشنهادی تحقیق کرده و آن را با محصولات موجود دیگر از نظر قیمت و کیفیت مقایسه می‌کنند.

بنابراین پس از مشاهده ۵ یا ۶ محصول اقدام به خرید می‌کنند. از این رو یک متخصص بازاریابی اینترنتی می‌تواند به شما کمک کند در این مقایسه پیروز شوید، البته به شرط آن که شما کانال ارتباطی خود با مشتری را به درستی انتخاب کرده باشید.

تمرکز کردن بر روی بسترهای تبلیغاتی مورد توجه مشتریان

یک استراتژی تبلیغات که می‌تواند به توسعه کسب و کارهای کوچک کمک کند، تصمیم گیری مناسب و صحیح در انتخاب بسترهای تبلیغاتی موجود است. از نظر بازاریاب‌های موفق، بهترین استراتژی برای تبلیغات این است که یک یا دو شبکه اجتماعی مناسب مانند گوگل و فیس بوک را انتخاب کرده و از انجام تبلیغات گسترده و پراکنده در چندین شبکه اجتماعی خودداری نماییم.

آن‌ها بر این باور هستند که هر کجا استراتژی موفقی داشتید، همانجا متمرکز شوید. برخی از کسب و کارها بوده‌اند که تنها در یک نقطه موفق شده و با گسترش همان بستر، به کسب و کار خود رونق بخشیده‌اند. به عبارت دیگر، هنگامی که استراتژی شما موفق شد، بر روی همان کانال تمرکز کنید و نگران از دست دادن دیگر بسترهای ارتباطی نباشید.

اگر بتوانید موفقیت خود را تثبیت کنید، فرصت‌های بیش‌تری به دست خواهید آورد. شاید در ابتدا این گونه به نظر برسد که شرکت‌های بزرگ به دلیل داشتن سرمایه‌های مالی بیش‌تر ممکن است بتوانند حاشیه خطای بیش‌تری داشته باشند، اما تحقیقات نشان داده است که در انتخاب استراتژی تبلیغات مناسب، شرکت‌های بزرگ و کوچک هر دو از یک قانون کلی پیروی می‌کنند. بنابراین تمام شرکت‌ها منابع محدودی برای تبلیغات داشته و حاشیه خطای نسبتا مشابهی دارند.

در استراتژی تبلیغات از چه چیزهایی پرهیز کنیم؟

یکی از عواملی که می‌تواند اعتبار برند شما را زیر سوال برده و از اعتماد مشتریان شما بکاهد، تلاش برای فریفتن الگوریتم‌های جستجو در گوگل است. نمونه‌ای از این کارها لینک کردن تبلیغات خود با نام چهره‎‌های مشهور و هدایت کاربران به سمت تبلیغات می‌باشد. به عنوان یک فعال حرفه‌ای از انجام این دست کارها جدا خودداری نمایید.

زیرا منجر به سلب اعتماد مشتریانتان خواهد شد. علاوه بر این، زمانی که بسترهای تبلیغاتی تغییر کند، ممکن است حقه شما نیز آشکار شود. در صورتی که اگر به درستی به تبلیغات بپردازید، این دسته از تبلیغات می‌تواند شما را به سمت فروش تضمین شده و قابل پیش بینی راهنمایی کند.

انتخاب روش‌های جدید و مناسب

رهبری فکری و ارزش کارهای تبلیغاتی می‌بایست همسو با تبلیغات فروش یک محصول باشد. اطلاعاتی که از نظر مشتری جذاب و مفید به نظر برسد، به مراتب بهتر از یک تبلیغ آنی می‌باشد که منجر به فروش شود. اولویت و روند دیگری که باید در تبلیغات مدنظر قرار گیرد، استفاده از محتوای ویدیویی می‌باشد.

تولید انبوه به تنهایی نمی‌تواند مشتریان را برای خرید مجاب کند، پس بودجه خود را ذخیره کنید. عامل مهم دیگر، مدت زمان تبلیغات ویدیویی است. گاهی یک فیلم ۶۰ ثانیه‌ای ممکن است مشتری را خسته و کسل کند، در حالی که یک فیلم چندین دقیقه‌ای برای مشتری جذاب باشد و آن را دنبال کند. پس، بیش‌تر از آن که به تعداد کلمات و مدت زمان فکر کنید، به جذاب بودن محتوای تبلیغات خود توجه کنید.


منبع: برترینها

آموزش فروش: ۱۰ روش برتر برای به سرانجام رساندن فروش

اگر فرآیند فروش شما راکد مانده یا اینکه با بن بست مواجه شده اید، با ما در این مطلب از سری مقالات آموزش فروش همراه باشید و از این ۱۰ روش برتر برای تحریک مشتری بالقوه به دست به کار شدن و نهایی سازی (close) فروش استفاده کنید.

آیا هرگز احساس کرده اید که با یک مشتری بالقوه مناسب برای محصولات یا خدمات خود صحبت می کنید، اما فرآیند فروش راکد مانده است و به جایی که باید نمی رسد؟

آنچه در این مطلب از بخش آموزش فروش می آید، ۱۰ روش برای ترغیب مشتری به پیشرَوی و به سرانجام رساندن فروش است:

  1. برنامه خود را از قبل به وضوح مشخص کنید و روی آن توافق کنید

از این تکنیک قدرتمند باید در ابتدای فرآیند فروش استفاده کنید. اساساً وجود یک توافق اولیه به شما این امکان را می دهد که زمینه ای را فراهم کنید تا پس از ارائه برنامه، هم شما و هم مشتری بالقوه بتوانید تصمیم خود را به وضوح برای ادامه یا لغو فروش اعلام کنید. به یک نمونه از یک برنامه اولیه توجه کنید:

«مشتری بالقوه عزیز، آنچه در ادامه می آید پیشنهادات من برای این گفتگو است. من در ابتدا می خواهم که کاملاً نسبت به وضعیت و نیازهای شما اطلاع پیدا کنم. سپس با توجه به موقعیت شما بهترین پیشنهاداتم برای برآوردن نیازهای شما را ارائه خواهم داد. اگر ما بتوانیم بهترین راهکار را ارائه بدهیم، من شخصاً به شما خواهم گفت؛ در غیر اینصورت، به شما کمک خواهم کرد تا در مسیری قرار بگیرید که بیشتر از همه با موقعیت و نیازهای شما همخوانی دارد. البته دوست دارم شخصاً به شما کمک کنم، اما از همین ابتدا اعلام می کنم که از هر کاری که از دستم ساخته است تا بهترین گزینه را در اختیار شما قرار بدهم مضایقه نخواهم کرد. من فقط یک خواسته دارم؛ در پایان گفتگو یک پاسخ روشن و سرراست درباره تصمیم خود به من ارائه کنید. اگر پاسخ منفی بدهید هیچ ایرادی ندارد، اما پاسخ مثبت شما اتفاقات خارق العاده ای را رقم خواهد زد. من فقط می خواهم یکی از این دو پاسخ را به من بدهید، نه اینکه به پاسخ هایی مانند “درباره اش فکر می کنم و بعداً خبر می دهم” متوسل شوید. من هم از طرف خودم همین صداقت را نشان خواهم داد. آیا این لطف را به من می کنید؟ بسیار خوب، سپاسگزارم، پس با توجه به این نکات، لطفاً از وضعیت فعلی و نیازهای خود صحبت کنید.»

  1. ترس از دست دادن یا خسارت را برانگیزید

مردم بیش از آنکه تمایل داشته باشند که به خاطر دستیابی به چیزی دست به کار شوند، برای جلوگیری از خسارت یا از دست دادن چیزی وارد عمل می شوند. با توجه به این واقعیت، چگونه می توانید ترس از دست دادن را به شکل هدفمند و حساب شده در فرآیند فروش خود بگنجانید؟

به عنوان مثال، می توانید برای پیشنهادات خود تاریخ انقضا مشخص کنید، یا در صورتی که مشتری فوراً اقدام کند یک امتیاز اضافی یا هدیه برای وی در نظر بگیرید، یا حتی به خاطر موجودی اندک یک محصول یا امکان ارائه خدمات یک مسابقه برگزار کنید.

  1. روی مشکل دست بگذارید

با وجود اینکه تاکید روی منافع و دستاوردهایی که مشتری در نتیجه خرید محصول یا خدمات شما عاید خود خواهد کرد ضروری است، اما این قانون بنیادین فروش را به یاد داشته باشید: مردم بیش از آنکه تمایل داشته باشند که از یک موقعیت خوب به موقعیت بهتر کوچ کنند، برای رها شدن از چنگال مشکلات و مسائلی که با آنها مواجه هستند انگیزه دارند. بنابراین، یکی از ضروریات جدّی در فرآیند فروش، دست گذاشتن روی مشکل است. این به آن معنی است که باید ابعاد عذاب آور متنوع و مختلف درونی و عاطفی که شرایط موجود برای مشتری بالقوه ایجاد می کند را به روش های مختلف برای وی خاطرنشان کنید. عموماً این یادآوری و تاکید از طریق سوالاتی از این دست انجام می شود:

«خب، بفرمایید جناب مشتری که مشکل اصلی که با اون دست و پنجه نرم می کنید چیه؟»

«لطفا بهم بگید که اگه قرار باشه این مشکل رو حل نکنید، چقدر بدتر میشه و شما/سازمان شما رو متحمل چه هزینه هایی می کنه؟»

  1. از تایید اجتماعی (Social Proof) کمک بگیرید

مردم برای کارهایی که سایر افرادی آنها را انجام می دهند که مثل خودشان هستند (یا افرادی که آرزو دارند تا مثل آنها باشند) اهمیت خاصی قائل می شوند. ما انسانها دنباله رو و پیرو هستیم. به همین دلیل است که بزرگان بازار روی این موضوع که محبوب ترین محصول یا خدمات را ارائه می کنند تاکید می کنند. به همین دلیل است که داستانهایی که نشان می دهند که چطور یک مشتری مشابه با مشتری بالقوه شما از تصمیم خود برای خرید محصول یا خدمات شما بهره مند شده، سود برده و راضی است باعث ایجاد حس همزادپنداری شده و به شدت موثر واقع می شوند. به همین دلیل است که نقد و نظرات کاربران در وبسایت های دیگر اینقدر مهم است. این موضوع مهم را به شانس و بخت و اقبال خود واگذار نکنید. با دقت هرچه تمام تر، استراتژی های تایید اجتماعی را در فرآیند فروش خود بگنجانید.

  1. به منابع معتبر تکیه کنید

مردم به نظرات و توصیه های متخصصان و چهره های معتبر توجه می کنند و از این طریق حجت بر آنها تمام می شود. آیا می توانید خود را به مرتبه یک متخصص برسانید و آنها را به سمت محصولات یا خدمات خود هدایت کنید؟ یا اینکه آیا می توانید از یک متخصص دیگر برای توجیه خرید محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید (مثلاً انتشار یک نقد و بررسی فوق العاده توسط فرد یا سایتی که کارش نقد و بررسی محصولات و خدمات حوزه فعالیت شما است) کمک بگیرید؟

  1. یک پیوند ایجاد کنید

چگونه می توانید با مشتری بالقوه خود حس تفاهم و یک پیوند عاطفی و اجتماعی به وجود بیاورید؟ به این منظور می توانید وقت بگذارید و با آنها بیشتر آشنایی پیدا کنید، از لطیفه های فروتنانه استفاده کنید تا واقعی تر و پذیراتر به نظر برسید، بخاطر توانمندی یا خصیصه ای که از مشتری بالقوه خود دیده اید صادقانه از وی تمجید کنید. ساختن مستمر پل های مِهر و اعتماد به سوی طرف مقابل یکی از وظایف شما در فرآیند فروش است.

  1. ارائه هدیه برای ترغیب مشتری بالقوه به جبران

هیچگاه قدرت هدیه ای که در زمان مناسبی ارائه می شود را دست کم نگیرید. این هدیه می تواند یک شیء فیزیکی یا چیز غیرملموسی مانند معرفی مشتری بالقوه به فردی باشد که به شدت مشتاق ملاقات با وی است. مسأله مهم این است که برای اینکه این کار واقعا فایده ای داشته باشد، آنچه ارائه می دهید باید در قالب «هدیه» اهدا شود.

  1. پیوسته و پشت سر هم روی نقاط حساس مشتری بالقوه خود انگشت بگذارید

در صورتی که مخاطب تان به شما ابراز داشته که بزرگترین pain point یا نقاط درد وی گرفتاری هایی است که مشکلش برای او ایجاد می کند، در اینصورت مرتب آن گرفتاری و ناراحتی هایی که در شرایط فعلی درگیر آنها است را به وی یادآوری کنید. اگر بزرگترین نقطه حساس مشتری بالقوه شما هزینه های مالی موقعیت فعلی او است، مرتب روی این نقطه انگشت بگذارید. یک اصل اساسی در دنیای فروش وجود دارد که می گوید «به نقاط حساس مشتری بالقوه خود بفروشید». در این راستا باید آمادگی فروش در زمینه نقاط حساس مردم را داشته باشید، اما همینطور که اطلاعات بیشتری درباره چیزهایی که برای مشتری بالقوه شما مهم تر هستند کسب می کنید، فعالیت های فروش خود را به همان نقطه اصلی و اساسی که پیدا می کنید محدود کنید.

  1. حذف ریسک

آخرین روش پیش از آنکه فروش را نهایی و قطعی کنید این است که بار ریسک را از دوش خریدار بردارید. برای برطرف شدن ریسک، می توانید کیفیت و عملکرد کالا و خدمات خود را ضمانت کنید، یا حتی تعهد بدهید که همانطور که در طول ۲۰ سال گذشته فعالیت تان تحت هر شرایطی یار و یاور مشتریان خود بوده اید، پشتیبانی از مشتریان جدید خود را نیز سرلوحه کارتان قرار می دهید.

به عنوان مثال، می توانید تضمین کنید که در صورت نارضایتی یا وجود مشکل در طی ۱۲ ماه اول، تمام مبلغ یا حتی دو برابر آن را به مشتری باز می گردانید. یا اینکه در صورت امکان پرداخت را به نتیجه دادن خدماتی که ارائه داده اید منوط کنید.

اگر واقعاً به ارزش چیزی که ارائه می کنید ایمان دارید، حتماً راهی وجود دارد که به واسطه آن بتوانید ریسک خرید را کمتر کنید تا مشتری بتواند آن را آسانتر بپذیرد.

  1. درخواست خود برای فروش را مطرح کنید

شاید عجیب به نظر برسد، اما بسیاری از عوامل ضعیف فروش از اینکه مستقیماً برای نهایی سازی فروش درخواست کنند طفره می روند. شما چنین نباشید. با شهامت هر چه تمام تر از مشتری بالقوه بخواهید تا محصول یا خدماتی که ارائه می دهید را خریداری کند. با اعتماد به نفس کامل مراحل نهایی سازی را طی کرده و در صورت لزوم کاغذبازی های ضروری را با کمک هم انجام بدهید. درخواست کنید و انتظار چیزی جز به سرانجام رسیدن فروش را نداشته باشید.


نظر شما چیست؟ آیا شما شیوه خاصی برای خود دارید؟ لطفا چنانچه از مطالب بخش آموزش فروش گویا آی تی لذت و بهره می برید، آنها را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته و نظر خود را در زیر مطالب ارائه بفرمایید.


منبع: گویا آی‌تی

چالش یک مدیر تئوری Y بودن

مدیران به‌طور کلی یکی از دو دیدگاه را در مورد کارمندان خود دارند. دیدگاه‌هایی که سال‌ها پیش یک استاد دانشگاه به نام داگلاس مک‌گرگور آنها را با نام تئوری X و تئوری Y نام‌گذاری کرد.

چالش یک مدیر تئوری Y بودن

این تئوری همچنین فرض می‌کند که اگر افراد شانس تصمیم‌گیری نداشته باشند و
نتوانند از پتانسیل کامل خود استفاده کنند، احساس ناامیدی خواهند کرد.

به گزارش دنیای اقتصاد، مدیران به‌طور کلی یکی از دو دیدگاه را در مورد کارمندان خود دارند. دیدگاه‌هایی که سال‌ها پیش یک استاد دانشگاه به نام داگلاس مک‌گرگور آنها را با نام تئوری X و تئوری Y نام‌گذاری کرد.

تئوری X فرض می‌کند که انسان‌ها کار را دوست ندارند و از انجام اموری که الزامی برای انجام آن ندارند، اجتناب خواهند کرد. بنابراین آنها باید کنترل و به زور وادار به انجام کار شوند.
 
تئوری Y فرض می‌کند که اکثر افراد خواهان کار کردن هستند و در پیگیری اهداف فردی یا جمعی، خودهدایتگر، خلاق و مبتکر هستند. این تئوری همچنین فرض می‌کند که اگر افراد شانس تصمیم‌گیری نداشته باشند و نتوانند از پتانسیل کامل خود استفاده کنند، احساس ناامیدی خواهند کرد. این نظریه همیشه برای افراد حرفه‌ای مستقل، صاحبان کسب‌و‌کارهای کوچک، صنعتگران و مانند اینها مناسب است.

اما کارمندان غیرمدیر۱ در اقتصاد امروز در کدام دسته جای می‌گیرند؟ در اینجاست که مدیران یک انتخاب دارند. انتخابی که بسیار مهم است.دلیل آن این است که چشم‌انداز و نگرش یک مدیر اغلب خودتاییدی (self-fulfilling) است. اگر از کارمندان انتظار از زیر کار در رفتن و تمارض را داشته باشید، احتمال اینکه این کارها را انجام دهند بسیار بالا است.

روانشناسان سازمانی از این حالت به‌عنوان اثر گولم (Golem effect) یاد می‌کنند. اثری که می‌گوید هر چه کمتر انتظار داشته باشید، نتیجه کمتری نیز می‌گیرید. در واقع این اثر یک پدیده روانشناسی است که می‌گوید انتظارات پایین‌تر در مورد افراد (چه از طرف سرپرستان و چه خود افراد) منجر به عملکرد ضعیف‌تر از سوی آن فرد می‌شود.
 
به همین ترتیب، اگر از افراد انتظار ابتکار عمل، اخذ تصمیمات خوب (درحالی‌که از تصمیمات ضعیف خود درس می‌گیرند) و خلاق بودن را دارید، احتمالا این نوع رفتار را تحریک می‌کنید. این اثر همچنین به اثر پیگمالیون (Pygmalion) نیز معروف است؛ انتظارات بالاتر منجر به عملکرد بهتر می‌شود. در واقع این اثر یک پدیده روانشناسی است که براساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنش‌های مستقیم دارند. اگر از کسی انتظارات بالایی برود، او تلاش خود را برای دست‌یافتن به چنین انتظاری بالاتر خواهد برد.

تقریبا به نظر می‌رسد هر مدیر باید یک مدیر نظریه Y باشد، درست است؟ شاید بهتر است از بهترین کارمندان خود چنین انتظاری داشته باشید؛ چون عملکرد واقعی آنها بهبود خواهد یافت. اما همه چیز به این سادگی‌ها نیست. اگر یک مدیر قدیمی‌تر هستید که در دنیای تئوری X رشد کرده‌اید، این یک جهش بسیار عظیم برای پذیرش تئوری Y خواهد بود. ممکن است کارمندان‌تان به این باور نرسیده باشند که شما تغییر کرده‌اید. اگر نتوانید این امر را محقق کنید، شغل شما در معرض خطر است.
 
اما مشکلی در تعریف اهدافی که همه این افراد خودهدایتگر دنبال خواهند کرد، وجود دارد. هیچ شرکتی نمی‌تواند کارمندانی داشته باشد که هر کاری دوست دارند، انجام دهند. یک کسب‌و‌کار موفق نیاز به افرادی دارد که در تحقق اهداف سازمان همکاری کنند. ما دچار سوگیری شده‌ایم؛ اما تصور می‌کنیم که با مدیریت شفاف (open-book management) این مساله صریح و روشن می‌شود.

اگر شما یک مدیر مبتنی بر واقعیت، نتیجه‌محور و سنتی هستید، مدیریت شفاف در مورد دستیابی به اهداف عملکردی است. تنها تفاوت این است که اهداف از بالا به پایین تحمیل نمی‌شوند، در عوض شرکت‌های شفاف کارمندان خود با سوالاتی مانند زیر درگیر می‌کنند.
 
شرکت برای سودآور شدن چه باید بکند؟ بزرگ‌ترین فرصتی که شرکت برای بهبودی باید دنبال کند چیست؟
مدیران به‌طور طبیعی این بحث را دنبال می‌کنند؛ اما کارمندان غیرمدیر تمایل دارند تا مانند صاحبان کسب‌و‌کار با آنها رفتار شود و طبق آن پاسخ می‌دهند. این بحث‌ها به کارمندان کمک می‌کند تا اهمیت معیارهای مختلف را درک کنند و بنابراین تبعیت از آنها را تشویق می‌کنند. وقتی تصمیم می‌گیرید که ابتدا بر کدام هدف تمرکز کنید، در سال اول احتمالا شاهد حداقل ۳۰ درصد بهبود خواهید بود. این امر معمولا برای متقاعد کردن سرسخت‌ترین مدیران سنتی نیز کافی است.
 
با گذشت زمان، کارمندان درک بیشتری از کسب‌و‌کار پیدا می‌کنند و ایده‌هایی جدیدی در مورد معیارها و استانداردها ارائه خواهند داد. ممکن است آنها ایده‌هایی در مورد محصولات جدید، روش‌های نوینی برای کاهش هزینه‌ها و استراتژی‌های جدید کسب‌و‌کار داشته باشند. این بحث‌ها منجر به اهداف جدیدی می‌شود؛ اهدافی که همه می‌توانند آنها را درک کنند. وقتی کسب‌و‌کار به موفقیت رسید، کارمندان از طریق برنامه‌های تشویقی، مالکیت سهام یا هر دو در پاداش‌ها سهیم می‌شوند.

به این ترتیب اهداف شرکت تبدیل به اهداف آنها می‌شود و سپس یک اتفاق خوب می‌افتد. افراد به شرکت خود افتخار می‌کنند و می‌خواهند این شور و هیجان را به اشتراک بگذارند. آنها از شرکت‌های دیگر دعوت می‌کنند تا در جلسات هفتگی آنها شرکت کنند و نگرش خود و اطلاعاتی را که مشاهده می‌کنند با مشتریانشان به اشتراک می‌گذارند. حتی تعدادی از شرکت‌ها، سمینارهایی از طریق اینترنت برای مشتریان ارائه داده‌اند تا بتوانند مدیریت شفاف را توضیح دهند.

چنین حرکت‌هایی رهبری صنعت را تثبیت می‌کنند و شرکت را از رقبا جدا می‌سازند. در اصل این شرکت‌ها تئوری Y را در عملیات روزمره خود جای می‌دهند. آنها انتظارات افراد را بالا برده و طبق آنها عمل می‌کنند. قطعا این یک چالش است؛ اما چالشی که می‌تواند منجر به نتایج بهتر شود.
 
 
 
پی‌نوشت:
 
۱٫ rank-and-file employees به آن دسته از کارکنان سازمان گفته می‌شود که وظیفه‌های مدیریتی ندارند. در روابط کار به آن دسته از اعضای اتحادیه اطلاق می‌شود که جزو کارکنان تمام‌وقت و موظف نیستند.
 
منبع: forbes

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

پرورش قورباغه در ایران؛ درآمدی برابر با یک چاه نفت

شاید برخی اگر تیتری مانند «درآمدی برابر با یک چاه نفت» را بخوانند، با خود بگویند دوباره کلاهبرداری، تبلیغات و … . مگر می‌شود درآمدی بیشتر از چاه نفت داشت. این افراد بی‌شک نمی‌دانند که دنیای مدرن مدت‌هاست دیگر چشمش به نفت نیست و روزبه‌روز دارد خود را از آن دورتر می‌کند. همه به سوی استفاده از هر وجب از خاک خود ترغیب شده‌اند، نمونه‌اش هلند که برای هر متر از زمین‌هایش برنامه آمایشی دارد که کجا چه بکارد. درآمدی که این کشور از گل به دست می‌آورد، خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما از خام فروشی نفت به دست می‌آوریم و البته درآمد آن‌ها هم پایدارتر است و هم کم هزینه‌تر. تنها پرورش گل نیست.

 غذای محبوب فرنگی ها در ایران پرورش پیدا می کندیک پرس قورباغه

دنیای مدرن دوباره با چشمی تیزبین‌تر به اطراف نگاه کرده تا ببیند چه چیزی قابلیت کسب درآمد دارد و برای انسان مفیدتر است؛ همچنین برای محیط‌زیست ضرر کمتری دارد. نمونه آن پرورش موجوداتی مانند کروکودیل و قورباغه است. این موجودات شاید برای ما ایرانی‌ها چندان خوشایند و دوست‌داشتنی نباشند و استفاده از فرآورده‌های آن را حتی در کابوس‌های‌مان نیز نبینیم اما باید این را دانست که این «دوست نداشتنی‌ها» ، عاشقان سینه‌چاک بسیاری در آن سوی مرزها دارند و همه این‌ها در حالیست که کشور ما به لحاظ اقلیمی وضعیت خوبی برای پرورش آن دارد. پرورش قورباغه، یکی از آن‌هاست.

قورباغه برای من حکم پول را دارد

«آدم که نباید هر چیزی را تولید کرد خودش بخورد، می‌شود محصولت را برای خارجی‌ها بفرستی و آن وقت خودت بنشینی و پول‌هایت را بشماری. آن نیز به دلار». این را منصور می گویدکه فارغ التحصیل رشته باغبانی از یکی از دانشگاه‌های دولتی در جنوب ایران است. تخصصش گلخانه است اما اکنون یک پرورش دهنده «قورباغه» است. نه اشتباهی نشده! درست خواندید، قورباغه. همان موجود سبز و کوچکی که در کودکی، ابزار بچه تخس‌های محل بود برای ترساندن بقیه بچه‌ها. برای تهیه مصاحبه راجع به قورباغه با هر کسی که حرف می‌زدم، می‌گفت اه حالم را به هم زدی.

پرورش قورباغه هم شد کار؟ اما منصور عجیب عاشق قورباغه است. پنج سال در کار گلخانه بودم و کارم در جنوب خوب بود، هنوز هم گلخانه دارم و فقط تاسیساتش را اجاره داده‌ام. در اثر یک اتفاق و یه سی دی آموزشی، آن نیز به زبان انگلیسی به سمت پرورش قورباغه کشیده شدم. شاید برای بعضی قورباغه چندش‌آور باشد اما برای من حکم پول را دارد. می خندد و می گوید فقط دلار! من که نمی‌خواهم قورباغه‌ها را بخورم. من آن‌ها را صادر می‌کنم و مشتری‌اش نیز دست به نقد است. همین ترکیه خودمان.

کاری که آسان نیست

منصور، آن‌قدر خوشمزه حرف می‌زند که آدم فکر می‌کند پرورش قورباغه مانند نگه داشتن مرغ در خانه است. ولی به این سادگی هم که می‌گویند نیست و اگر فکر می‌کنید هلو هلو برو تو گلوست، کاملا اشتباه می‌کنید. اول از همه باید بدانید که پرورش قورباغه در ایران، به خصوص بعد از انقلاب، غیرمجاز بود و دلیل آن نیز کاملا معلوم است. شرع مقدس اسلام، خوردن گوشت قورباغه را جایز نمی‌داند و از این رو، پرورش آن نیز دلیلی نداشت. اما با توجه به بازار خارجی پرسود آن، رایزنی‌های جهاد کشاورزی با مراجع تقلید آغاز شد تا راهی برای آن اندیشیده شود و بالاخره تلاش‌ها ثمر داد و در صورت عدم استفاده در داخل و تنها به منظور مصارف صادراتی، مجوز از سوی برخی مراجع صادر شد؛ برای مثال چند نمونه از استفتائات مراجع اعظام تقلید را در مورد پرورش قورباغه می توانید در ادامه بخوانید:

* دفتر حضرت آیت ا… العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی): فی نفسه اشکال ندارد ولی فروش آن‌ها برای استفاده‌های غذایی انسان، جایز نیست هرچند خریدار، خوردن آن را حلال بداند.

* دفتر حضرت آیت ا… العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی): اشکال ندارد.

* دفتر حضرت آیت ا… العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی): خرید و فروش قورباغه ولو به غیرمسلمان، برای خوردن جایز نیست ولی جلبک ظاهرا اشکالی ندارد. و ا… العالم.

* نظر فقهی حضرت آیت ا… هادوی تهرانی: پرورش قورباغه به طور ذاتی حلال است، مگر اینکه برای محیط زیست ضرر داشته باشد یا عنوان و نوع دیگری مانند اسراف بر آن صدق کند. فروش قورباغه زنده، اگر دارای منفعت حلال قابل اعتنای عقلایی باشد و آن را از نظر عقلا دارای مالیت و ارزش کند، بلااشکال است ولو خریدار آن را برای غرض حرام مانند اکل و خوردن، خریداری کند.

 غذای محبوب فرنگی ها در ایران پرورش پیدا می کندیک پرس قورباغه

مقدمات پرورش قورباغه

حالا که از نداشتن مشکل شرعی پرورش این الماس سبز مطمئن شدیم، به سراغ مقدمات پرورش آن می رویم. ابتدا باید به فکر یک زمین گسترده با مساحت یک تا سه هکتار باشید. البته با توجه به اینکه قورباغه، یک جانور دوزیست است حتما باید محلی را انتخاب کنید که شرایط زیستن این موجود را داشته باشد. همین شد که منصور جنوب را ول کرده و به شمال کشور و آن نیز حاشیه انزلی آمد و در کنار تالاب انزلی، زمینی را که برای این کار ایده‌آل بود، انتخاب کرد. آن‌گونه که وی می‌گوید، قبلا اقبالی برای پرورش قورباغه وجود نداشت و گرفتن مجوز برای پرورش، کاری بسیار سخت بود ولی با رونق پرورش موجوداتی مانند کروکودیل، مسیر برای پرورش قورباغه نیز باز شد. باید بدانید که پس از زمین، باید دور تمام این زمین را حصار بکشید آن نیز به طور ویژه، تا راه مار را ببندید. مار، یکی از دشمنان اصلی قورباغه است و همیشه در پی آن. محلی نیز باید برای یک کیوسک نگهبانی و محل استقرار تاسیسات و کارگرها در نظر بگیرید.

تامین قورباغه

اما پس از طی این مراحل، باید به فکر تامین قورباغه باشید. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که هر قورباغه‌ای خریدار ندارد و حتی در میان قورباغه‌ها، گونه‌های سمی نیز وجود دارد که سم آن‌ها به راحتی انسان را از پا درمی‌آورد. اما نگران نباشید خوشبختانه گونه‌های سمی قورباغه در ایران بسیار کم و نایاب است و شما در این زمینه با مشکلی روبه‌رو نخواهید شد. خوشبختانه در ایران گونه ای از قورباغه به نام «رانا» وجود دارد که از هر نظر برای پرورش مناسب است و در آن سوی مرزها نیز خواهان کم ندارد و چون بومی است، با آب و هوای مردابی ایران نیز کاملا سازگار است و هرجا بتوانید چنین شرایطی را برای آن فراهم کنید، می‌توانید امیدوار باشید که با یک تغذیه خوب، خیلی زود تلاش‌های‌تان به ثمر بنشیند و قورباغه‌های چاق وچله را برای عرضه آماده کنید.

نیاز به مولد

اما برای آماده کردن یک مزرعه پرورش قورباغه، به مولد نیاز دارید. مولد، قورباغه‌ای با قابلیت باروری بالاست و برای شروع کار لازم است. بیشتر موارد باید قورباغه‌ها را از خارج کشور و کشورهایی مانند مالزی وارد کرد که اکنون در سطح اول تولید قورباغه در جهان قرار دارند. اما واردات قورباغه به این آسانی نیست؛چراکه ابتدا باید مجوزهای واردات را اخذ کنید و پس از خرید و ورود قورباغه های مولد به کشور، باید این قورباغه‌ها مدتی در قرنطینه بمانند و پس از پایش و کنترل از سوی سازمان دامپزشکی وارد کشور شوند. با وارد کردن قورباغه مولد به مزرعه باید منتظر تخم‌ریزی آن باشید. معمولا هربار قورباغه‌های ماده، هزاران تخم می‌گذارند که نه همه آن بلکه بخشی از آن به قورباغه تبدیل می‌شود. در مورد تغذیه نیز نگران نباشید چون قورباغه‌ها تقریبا همه چیز خوارند. اگر مزرعه شما در مناطق باتلاقی است که چه بهتر، کافی است مانند ابتکاری که منصور به خرج داده، روی مزرعه را با لامپ مهتابی بپوشانید تا با حجم عظیمی از حشرات روبه رو شوید و قورباغه‌ها نیز دلی از عزا در بیاورند.

 غذای محبوب فرنگی ها در ایران پرورش پیدا می کندیک پرس قورباغه

قورباغه صادراتی

قورباغه‌ای که قابلیت صادرات داشته باشد، باید بین دو تا سه کیلو وزن بگیرد. اگرچه بسیاری از قسمت‌های بدن قورباغه مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی سود اصلی در فروش ران قورباغه است. بنابراین باید قورباغه‌های در حد جثه یک مرغ داشته باشید که البته به مرور زمان، اندازه مناسب و بازار پسند آن‌ها را به دست خواهید آورد.

معمولا قورباغه‌هارا پس از رسیدن به وزن ایده‌آل، صید کرده و فریز می‌کنند و برای صادرات آماده می‌کنند. مقصد اصلی قورباغه‌های فریز شده، کشور ترکیه است. البته گفته می‌شود ترکیه خود به عنوان واسطه عمل می کند و قورباغه‌ها را بدون فرآوری به سایر کشورها و بازارها عرضه می‌کند. البته در کشورهایی مانند ژاپن، قورباغه در درمان برخی بیماری‌های عفونی نیز کاربرد دارد.

سوددهی

کشور مالزی، جزو پیشگامان تولید قورباغه و در سوی دیگر، آمریکا بزرگ‌ترین صادرکننده و واردکننده آن است. همچنین این الماس سبز به عنوان خوراک در اروپا طرفداران خاص خود را دارد که برای ران سوخاری شده آن، کم پول خرج نمی‌کنند. نکته‌ای که مجدد باید بر آن تاکید کرد، این است که اگرچه پرورش این موجود دوزیست، آسان به نظر می‌رسد اما در واقع این‌گونه نیست و شما باید خود را برای چند سال سخت آماده کنید زیرا در پرورش قورباغه بین دو تا سه سال نباید منتظر سوددهی باشید و حتما باید هدف‌تان را از پرورش آن، مزایا و معایب پرورش، محل زندگی، روش‌های پرورش و … به خوبی بشناسید و البته استفاده از تجارب سایر افراد موفق در این زمینه بسیار موثر است.


منبع: برترینها

چطور آینده خودتان را تضمین کنید؟

ماهنامه همشهری تندرستی: فارغ از این که چقدر احساس می کنیم طبع بلند داریم، بیشتر ما باید برای پرداخت قبض ها و صورت حساب های مان کار کنیم. پس مهم است که شغل مان را دوست داشته باشیم اما آیا این قدر شغل تان را دوست دارید که برای بیست سال آینده انجامش دهید؟ اگر نه، چه چیزهایی را می توانید تغییر دهید تا این سال های کاری را ثمربخش، پر منفعت و حتی لذت بخش و شاد کنید؟

چطور آینده خودتان را تضمین کنید؟

۱٫ نسبت به چه چیزی عواطف شدید بروز می دهید؟ چه چیزی شما را هیجان زده، تشویق یا عصبانی می کند؟ چه چیزی علاقه شما را بر می انگیزد؟ همان چیز شغل و پیشه شماست. این اولین سوال خوبی است که می توانید از خودتان بپرسید.

۲٫ به تمجید دیگران از خودشان توجه کنید. بی توجهی به حرف های مهربانانه دیگران، وقتی می توانند درباره مهارت های شما حرف بزنند و شما را به شغل بعدی تان هدایت کنند، کار ساده ای است.

آیا شما یک شنونده مادرزاد هستید یا کسی که افراد را وادار به تعریف و تمجید می کند؟ آیا توجه تان به جزییات حیرت انگیز است یا یکی از رهبران زندگی هستید؟ همه اینها اهمیت دارند.

۳٫ کارتان را نزدیک به سبک زندگی تان طراحی کنید. اگر قرار است در سال های بعد شروع به کار کنید، کاری بیابید که با نحوه زندگی تان متناسب باشد. اگر چنین کاری وجود ندارد، آیا می توانید برای خود پیشه ای راه بیندازید؟ یک مدیر فروش می شناسم پنجاه ساله بود که تصمیم گرفت رفت و آمد روزانه را کنار بگذارد. خودش می گفت دنبال توازن بین کار و زندگی بودم که حقوق و پاداش خوبی بدهد. نتیجه این شد که یک شرکت خدمات نظافتی را راه اندازی کردم.

۴٫ دنبال مشاغل «همیشه شکوفا» باشید. نگرانید که مهارت های تان نامربوط و منسوخ شوند؟ برای شغلی آماده شوید که همیشه وجود دارد. مردم به کسانی نیاز دارند که از آنها نگهداری کنند (مثل آرایشگر، تعمیرکار و …) و چون زندگی های ما روز به روز بیشتر در دنیای مجازی فرو می رود، به کسانی نیاز داریم که در مدیریت این امور به ما کمک کنند.

اگر نمی توانید تصور کنید در سنین بالاتر بتوانید به شغل کنونی خود بپردازید، حتی اگر هفتاد سال دارید، حالا وقت انجام کار دیگری است.

۵٫ به روحیه کارآفرینی دیگران بچسبید. به دنبال رکود اقتصادی، رشد عظیمی در میان افرادی که شروع به کسب و کار خود کرده اند مشاهده می شود. حمایت از موفقیت دیگران زمین محکمی است. شما شاید یک کارآفرین شکوفا نباشید، یا نمی خواهید که باشید، اما کارآفرین ها به کسانی نیاز دارند که زندگی شان را سامان دهند، امور مالی و نگهداری از فرزندان مثال های عمده ای از این دست هستند.

۶٫ از رودخانه نپرید، در آن پا بگذارید. اگر ممکن است شغل فعلی تان را نیمه وقت کنید تا کسب و کار خودتان را راه بیندازید یا این که می توانید تعطیلات خود را با یادگیری آنلاین یا با تجربه ای کاری بگذرانید – امروزه این کارها فقط مخصوص نوجوان ها نیست. چرا سراغ دوره های آموزشی پاره وقت یا از راه دور که با کار فعلی تان هم سازگار باشد نروید، تا از نظر مالی بی پناه نمانید؟

۷٫ توانایی «مجازی» بودن را در خود بپرورانید. اگر جهان مجازی را با آغوش باز نپذیرید، ممکن است در توانایی تان در تضمین آینده خود خلل ایجاد کنید. این شامل موارد متعددی می شود، از مشارکت در شبکه های اجتماعی تا داشتن یک وب سایت عالی. اگر خودتان نمی دانید جستجوهای تان یک نفر را پیدا کنید که به شما بگوید.

۸٫ مثل بچه ها برنامه نویسی کنید. همه ما دیده ایم که ماشین ها چطور جای کارگرانی مثل کارمندان بانک یا مسئول صدور برگ های خروج از کشور را در فرودگاه گرفته اند. یادگیری مهارت های دیجیتال، مثل کدنویسی، کمک می کند که فهم عمیق تری درباره فناوری های دیجیتال داشته باشید و همچنین به شغل های جدید برسید. کدنویسی و صنایع دیجیتال فقط برای بچه ها نیستند!


منبع: برترینها

راهنمای جامع: ۱۳ نوع ایمیل که باید برای مشترکان فهرست بازاریابی ایمیلی خود ارسال کنید

آیا می دانید که چه ایمیل هایی را باید برای فهرست مشترکان خود ارسال کنید؟ احتمالاً به خوبی آگاهی دارید که ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی بهترین راه برای فروش اینترنتی است، اما پس از اینکه فهرست ایمیل خود را توسعه دادید چه؟ ما در این مقاله از مجموعه آموزش ایمیل مارکتینگ، به ۱۳ نوع از انواع ایمیل هایی اشاره می کنیم که باید برای مخاطبان کمپین های بازاریابی ایمیلی خود ارسال کنید.

در حالیکه جمع آوری آدرس های ایمیل و ترغیب بازدیدکنندگان سایت نسبت به ثبت نام در فهرست ایمیل مارکتینگ یک فرآیند عمده است که برای به ثمر رسیدن به زمان و تلاش فراوانی نیاز دارد، اما هدف نهایی شما از ایمیل مارکتینگ، داشتن فهرست عظیمی از مشترکان نیست. شما باید این مشترکان را به مشتری بالفعل تبدیل کنید.

یکی از عوامل عمده ای که در تبدیل موثر آن مخاطبان راغب ایمیلی به مشتریان بالفعل تاثیر دارد، انواع ایمیل هایی است که ارسال می کنید.

چرا به انواع مختلفی از ایمیل نیاز دارید؟

مشکل اصلی در بسیاری از کمپین های بازاریابی ایمیلی ناموفق این نیست که ایمیل های متعددی ارسال می کنند یا در ارسال ایمیل، نظم را رعایت نمی کنند؛ مشکل این است که محتوایی که ارسال می کنند به اندازه کافی تنوع ندارد.

اگر فقط به ارسال همان خبرنامه هفتگی خود به طور متوالی بسنده کنید، مشترکان شما پیش از آنکه فرصتی برای تبدیل شدن به مشتری پیدا کنند، به تدریج علاقه خود را از دست خواهند داد.

مشکل دیگر کمپین های ایمیل مارکتینگ ناموفق این است که از ترکیب مناسبی از ایمیل های سودمند و ایمیل های فروش محور استفاده نمی کنند. اگر به طور مرتب فقط یکی از این دو نوع ایمیل را ارسال کنید، یا جان مشترکان خود را به لب می رسانید و یا اینکه اساساً چیزی را به فروش نخواهید رساند (و شاید هم هردو).

به سمت و سوی تنوع قدم بردارید تا از مزایای افزایش نرخ بازشدن و نرخ کلیک (که طبیعتاً به فروش بیشتر منجر خواهند شد) بهره مند شوید.

حال به سراغ مبحث آموزش بازاریابی ایمیلی می رویم و در ادامه به مهم ترین و موثرترین انواع ایمیل اشاره می کنیم:

  1. ایمیل خوشامدگویی

این ایمیلی است که در طول ۲۴ ساعت پس از فعالسازی اشتراک کاربر برای وی ارسال می کنید. ایمیل خوشامدگویی یا خیر مقدم یک ایمیل ساده است که به مشترک شما نشان می دهد که چقدر از ثبت نام وی خوشحال و خرسند هستید و در ادامه برخی از چیزهایی که می تواند انتظار مشاهده آنها در اینباکس خود را داشته باشد را شرح می دهد. یکی از آیتم های دیگری که می توانید در این ایمیل بگنجانید، کد تخفیف اولین خرید یا خلاصه مختصری از کاری است که انجام می دهید.

  1. ایمیل پیشنهاد ویژه

این ایمیل حاوی تخفیف، کوپن یا نوع دیگری از یک پیشنهاد ویژه است که به عنوان «قدردانی» از مشترکان خود برای آنها ارسال می کنید. عموماً نرخ بازشدن یا open rate ایمیل های پیشنهاد بسیار بالا است.

فارغ از اینکه مدل کسب و کار شما متضمن فروش ویژه و ارائه تخفیف هست یا خیر، ارائه گاه به گاه پیشنهادات ویژه برای مشترکان برای حفظ و تقویت علاقمندی آنها ضرورت دارد. این نوع از ایمیل ها اساساً اهمیت فراوانی دارند، زیرا بسیاری از مشترکان شما دقیقاً به همین دلیل در فهرست ایمیل مارکتینگ شما ثبت نام می کنند: برای اینکه پیش از بقیه از فروش ویژه و تخفیف هایی که ارائه می دهید اطلاع پیدا کنند.

حتی اگر در حوزه خرده فروشی فعالیت نمی کنید، می توانید از پیشنهاداتی مانند ارسال رایگان استفاده کنید. در مواردی که محصولات شما فیزیکی نیست، باز هم می توانید پیشنهادات خاصی را ارائه کنید؛ به عنوان مثال می توانید ارائه تخفیف برای دوره های آموزشی یا برگزاری دوره های خاص صرفاً برای مشترکان بازاریابی ایمیلی خود را امتحان کنید. این کار مشترکان شما خرسندتر و راضی تر می کند، زیرا چیزی را در دسترس آنها قرار می دهد که احتمالاً اگر جزو فهرست شما نبودند از آن بی خبر می ماندند. به علاوه، از این طریق مشترکین شما به مراحل بعدی قیف فروش نقل مکان خواهند کرد.

  1. ایمیل نظرسنجی

یک کمپین ایمیل مارکتینگ خوب و موثر، سخنرانی نیست، بلکه گفتگو است. شما نمی توانید انتظار داشته باشید که بدون آنکه هیچ گاه نظر مشترکین خود را بخواهید، آنها را با ایمیل های بازاریابی بمباران کنید و مشکلی هم پیش نیاید.

این جایی است که ایمیل های نظرسنجی وارد میدان می شوند. ایمیل نظرسنجی، ایمیلی است که معمولاً برای اولین بار در هفته های ابتدایی پس از ثبت نام ارسال می شود و از مشترک می خواهد تا به سوالات خاصی درباره محصولات کسب و کار پاسخ بدهد. پس از آن از طریق اطلاعاتی که دریافت می کنید، بهتر می توانید فعالیت های بازاریابی خود را با نیازهای مشترکین تان تطبیق دهید.

البته لزومی ندارد که حتماً از پرسشنامه های طولانی استفاده کنید، بلکه مثلاً می توانید از مشترکان خود بخواهید که به تمایل خود برای پیشنهاد و توصیه محصولات شما به دوستان شان از یک تا ده امتیاز بدهند.

در صورتی که مشترکین شما برای شرکت در نظرسنجی به انگیزه بیشتری نیاز دارند، یک پاداش را برای آنها پیش بینی کنید.

  1. ایمیل درخواست

پس از آنکه به تعهدات خود عمل کردید، این حق را به دست می آورید که در عوض چیزی که ارائه داده اید، چیز کوچکی را طلب کنید. با استفاده از این ایمیل می توانید از مشترکان بازاریابی ایمیلی خود درخواست کنید تا لطفی به شما بکنند، مثلاً نظرات مثبت خود را برای مشتریان بالقوه در سایت شما یا وبسایت های دیگر ثبت کنند.

از آنجایی که نظراتی که برای کسب و کارها و محصولات آنها در اینترنت ثبت می شود در بسیاری از حوزه های کسب و کار یک سرمایه غیر قابل قیمت گذاری به شمار می رود، این ایمیل بازده بسیار بالایی خواهد داشت.

  1. خبرنامه

با وجود اینکه خبرنامه در دایره بازاریابی ایمیلی جایگاه خاصی دارد، اما مراقب باشید که در دام ارسال خبرنامه های کسالت آور یا یکنواختی نیفتید که فقط به منظور خالی نبودن عریضه ارسال می شوند. در واقع، اگر به دنبال یک روش مطمئن هستید که مخاطبان خود را متقاعد کنید تا از لینک لغو اشتراک استفاده کنند، می توانید از خبرنامه هایی با این سبک و سیاق استفاده کنید.

اطمینان پیدا کنید که خبرنامه های شما همیشه حاوی اطلاعات مهم، جذاب و سودمند هستند. اگر این هفته حرف مهمی برای گفتن ندارید، از ارسال خبرنامه صرف نظر کنید.

  1. ایمیل هدیه

آیا می دانید که هر یک از مخاطبان شما روزانه چند ایمیل دریافت می کند؟ آیا می دانید که نرخ بازشدن ایمیل های بازاریابی چیزی در حدود ۱۸ درصد است؟ بنابراین اگر می خواهید که ایمیل شما یکی از آن تعداد اندک ایمیل هایی باشد که باز شده و خوانده می شود (و امیدواریم که پسندیده شود!)، باید هر از چندگاهی چیزی را به عنوان هدیه به مشترکان خود تقدیم کنید.

ارسال یک هدیه ویژه از طریق ایمیل بازاریابی ایمیلی، در رابطه با حفظ علاقمندی، تعامل و البته اشتراک مشترکان شما جادو می کند.

اما چه چیزهایی را می توانید به عنوان هدیه ارسال کنید؟ یک روش آسان برای شروع، ارسال آیتم های قابل دانلود است. اگر محصولاتی که ارائه می کنید قابل دانلود هستند، می توانید یک یا چند مورد از آنها را برای مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ خود ارسال کنید. این به نوبه خود عنصر محدودیت و ضیق را به کمپین بازاریابی ایمیلی شما اضافه می کند که باعث خواهد شد تا مشترکان شما به بازکردن ایمیل هایی که از جانب شما دریافت می کنند عادت کنند.

  1. ایمیل ارزش آفرین

لزومی ندارد که در پس هر ایمیلی که ارسال می کنید، اهداف مکالمه جویانه و فروش محور خفته باشد. در واقع، اگر می خواهید که ایمیل های مکالمه و فروش محور شما موثر واقع شوند، ابتدا باید اعتماد مشترکان خود را جلب کنید.

یک ایمیل ارزش آفرین ایمیلی است که در آن بدون هیچ چشمداشت و مزد و منتی به مخاطب خود ارزش، سود و منفعتی را ارائه می کنید. محتوای چنین ایمیلی می تواند یک پست وبلاگی، آیتم ها و ایده های الهام بخش یا یک یا چند نکته باشد. از طریق این دسته از ایمیل ها می توانید به رابطه خود با مخاطب تان شکل بدهید. استفاده از چنین ایمیل هایی برای خلق کمپین ایمیل مارکتینگی که قرار است نرخ تبدیل بالایی داشته باشد حیاتی است.

به عنوان نمونه، می توانید خلاصه اخبار و داستان های (مرتبط) روز را برای مشترکین خود ارسال کنید، یا اینکه اگر وبسایت موسیقی دارید، بهترین آهنگ های هفته را به مشترکان فهرست بازاریابی ایمیلی خود معرفی کنید، یا مثلاً چنانچه در حوزه مد و پوشاک کار می کنید، مطالب بکری را در رابطه با آداب و سبک پوشش مناسب برای آنها ارسال کنید.

  1. ایمیل استخدام

مشترکان فهرست ایمیل شما دوست دارند که احساس کنند که خاص هستند. هنگامی که یک موقعیت شغلی در کسب و کارتان پیدا می شود، یک ایمیل برای آنها ارسال کنید و از آنها بخواهید تا افرادی که به نظرشان برای آن جایگاه شغلی مناسب می آیند را معرفی کنند (یا اینکه خودشان تقاضانامه را پر کرده و رزومه شان را ارسال کنند).

این به مشترکین بازاریابی ایمیلی شما اثبات می کند که واقعاً به نظرات آنها اهمیت می دهید. علاوه بر این، مشترکان شما بزرگترین طرفداران شما هستند، بنابراین چرا نباید آنها را به عنوان اولین گزینه های همکاری در شرکت خود مد نظر قرار دهید؟

  1. ایمیل معرفی/اعلام عرضه محصول جدید

هنگامی که محصول جدیدی را عرضه می کنید یا کالایی در انبار موجود می شود، اولین افرادی که باید از آن خبردار شوند مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ شما هستند.

شما می دانید که این افراد تقریبا جزو راغب ترین مشتریان بالقوه شما هستند، بنابراین از این طریق می توانید فروش خود را چند برابر کنید.

به علاوه، لزومی ندارد که صبر کنید تا محصول جدید عرضه شود و بعد ایمیل خود را ارسال کنید. در واقع، بهتر است که حس چشم انتظاری را در مخاطبان خود ایجاد کنید تا هیجان و به تبع آن تعامل مشترکان با شما دوچندان شود.

  1. ایمیل سفارش مجدد

اگر خدمات اشتراک سرویس ارائه می کنید یا برخی محصولات مصرفی را به فروش می رسانید که باید در فاصله های زمانی منظم مجدداً سفارش داده شوند، یک ایمیل یادآوری یا درخواست سفارش مجدد می تواند روش موثری برای حفظ مشتریان باشد.

به علاوه، بهترین زمان برای ارائه پیشنهادات بیشتر بلافاصله پس از خرید است. در واقع، بلافاصله پس از خرید مشتری می توانید با توصیه محصولات بیشتر و مثلاً پیشنهاد ارسال همه آنها با سفارش قبلی، فروش خود را افزایش دهید.

  1. ایمیل یادآوری سبد خرید رهاشده

اگر ابزارهای نظارتی مناسبی را در سایت خود داشته باشید و مشتریان وارد حساب کاربری خود شده باشند، هنگامی که یک یا چند آیتم را به سبد خرید خود اضافه می کنند، اما پیش از اتمام خرید سبد را رها می کنند، می توانید متوجه بشوید.

ارسال یک ایمیل که به مشتری یادآوری می کند که خرید خود را به پایان نرسانده، روش موثری برای نهایی سازی فروش است.

  1. ایمیل اطلاع رسانی

این نکته آنقدر مهم است که به خودمان اجازه می دهیم تا آن را تکرار کنیم: مشترکان فهرست ایمیل شما دوست دارند که احساس کنند که خاص هستند و شما برایشان ارزش قائل هستید. هرگاه که محصول جدیدی را معرفی می کنید یا رویداد تازه ای در شُرُف وقوع است، یک ایمیل اطلاع رسانی برای مشترکین خود ارسال کنید و از این طریق، آنها را به بخشی از برند در حال رشد خود تبدیل کنید.

تهیه این نوع ایمیل به وقت بسیار کمی نیاز دارد و روش موثری برای ایجاد رابطه و افزایش فروش است.

  1. ایمیل بزرگداشت سالیانه

بسیاری از بازاریاب ها برای قدردانی از مشترکان خود به خاطر عضویت در فهرست بازاریابی ایمیلی شان، هر سال در تاریخ ثبت اشتراک آنها برایشان ایمیل قدردانی و تشکر ارسال می کنند.

در عین حال می توانید از این طریق، دستاورد بزرگی که در طول یک سال به آن دست پیدا کرده اید (مثلاً رسیدن تعداد مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ به یک میلیون نفر) را نیز جشن بگیرید.

کلام آخر

برای شما به عنوان کسی که به دنبال بهره برداری از ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی است، تصمیم گیری برای انتخاب جایی که باید انرژی و وقت خود را برای آن صرف کنید کار دشواری خواهد بود؛ آیا باید وقت خود را صرف جذب مشترکان جدید کنید، یا اینکه بهتر آن است که تمرکز خود را روی نوشتن انواع مختلفی از ایمیل معطوف کنید تا مشترکان شما به مشتریان بالفعل تبدیل شوند؟

حقیقت این است که برای آنکه ایمیل مارکتینگ برای کسب و کار شما کارگر باشد، هم به مشترکان جدید و هم انواع مختلفی از ایمیل های موثر برای تبدیل آن مشترکین به مشتری نیاز خواهید داشت.

اما نظر شما چیست؟ شما از کدام موارد در بازاریابی ایمیلی خود استفاده می کنید؟ نظر شما درباره آموزش های ایمیل مارکتینگ ما چیست و این آموزش ها چقدر برای کسب و کار شما سودمند واقع شده است؟ لطفاً دیدگاه های خود را در زیر این مطلب با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

گزارشی درباره روش شناسایی کفش های نایکی، جین های دیزل، تی شرت های لاگوست، لباس های مانگو و تی شرت های هواداری آدیداس.

به گزارش روزنامه هفت صبح، در ایران با توجه به حجم گسترده قاچاق همیشه مسئله اصل و یا تقلبی بودن اجناس وجود داشته است. این اتفاق به خصوص در مورد برندهای محبوب ایرانیان بسیار شایع است و با توجه به تلاش خستگی ناپذیر دوستان آسیایی و البته داخلی، تشخیص تفاوت بین اصل و تقلبی تقریبا غیرممکن شده است.

البته به خاطر عدم وجود نمایندگی خیلی از فروشگاه ها رسما به شما می گویند جنس اصل نیست و به قول خودشان های‌کپی است. ولی بعضی برندها در ایران نمایندگی داشته و محصولات اصلشان وارد کشور می شود. در مورد این برندها فروشندگان سعی می کنند با دلایل مختلف شما را قانع کنند که جنس اصل را می فروشند.
 
خارج از بحث دروغ و یا راست بودن حرفشان شما می توانید با یاد گرفتن چند نکته ساده و بدون بحث اضافی تشخیص دهید که فروشنده چقدر صادق است. برای همین به سراغ چند برند معروف در ایران رفته ایم و راز تشخیص جنس اصل از تقلبی را پیدا کرده ایم تا پول تان را الکی دور نریخته و مشکل جنس تقلبی را گردن شرکت سازنده نیندازید. البته توجه داشته باشید که با توجه به قوانین جدید گمرکی شاهد کم شدن قاچاق، به خصوص در بخش پوشاک هستیم و احتمالا در چند سال آینده کمتر چشم تان به جمال این جنس های تقلبی آشنا می شود.
 
کفش، نایکی
نایکی از محبوب ترین برندهای کتانی در ایران است. به خاطر همین محبوبیت در فروشگاه های متفرقه معمولا جنس های کپی زیادی از این برند مشاهده خواهیدکرد. باوجود نمایندگی رسمی، بسیاری از فروشندگان ادعا می کنند که جنس اصل را وارد کرده و به خاطر دلایل مختلف ارزان تر از نمایندگی می فروشند.

می توانید راست و دروغ این حرف را با چند روش ساده تشخیص نایکی اصل از فرع دریابید اول این که به جزییات خوب توجه کنید. سایز فونت های روی کفش ها باید یکی باشند. به علاوه بعضی شرکت ها برند نایکی و یا نوشته های روی  آن را تغییر می دهند تا از شکایت شرکت تولیدکننده فرار کنند. مثلا به جای NIKE می نویسند NICKE.
 

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

 
ممکن است به نظر ساده برسد ولی بسیاری از افراد به این نحوه نوشته شدن کلمات دقت نمی کنند و کلاه سرشان می رود. کفی کفش های نایکی بیشتر مواقع با چسب به روی کفش چسبیده است. پس اگر کفشی دیدی که دور آن دوخته شده بود، حتما به آن شک کنید. لایه کفی همه کفش های نایکی از فناوری خاصی بهره می برد که آنها را بسیار سبک و نرم می کند. به علاوه معمولا برند نایکی رو این لایه حک می شود.
 
به زبان کفش (لایه ای که زیربندها قرار می گیرد) نیز توجه کنید. روی این قسمت برند نایکی قرار می گیرد و حتی در بیشتر مواقع نوع وسایل کفش هم ذکر می شود. پشت زبان کفش جایی است که نایکی اطلاعات کفش را قرار می دهد. اطلاعاتی از جمله سایز، شماره SKU و کشوری که کفش در آن ساخته شدهاست. به علاوه شماره سریال ۹ رقمی روی جعبه و خود کفش باید یکی باشند. جعبه کفش های نایکی معمولا سه رنگ قرمز، قهوه ای و نارنجی دارند. این جعبه ها با توجه به نوع کفش ظاهری متفاوت دارند ولی یادتان باشد حتما سایز، شماره SKU، نوع کفش و بارکد داشته باشد.
 
در مجموع حتما حواستان باشد که قبل از خرید سایت خود نایکی را چک کنید. در سایت نایکی اطلاعاتی مثل کشور سازنده کفش، رنگ و قیمت آن را مشاهده خواهید کرد. اگر در سایت اسم کشور سازنده چین خورده بود، فریب کالای ساخت جای دیگری مثل تایوان را نخورید. در ضمن معمولا کفش های نایکی در چند رنگ ثابت تولید می شوند و اگر رنگی خارج از آنها دید حتما تقلبی است.
 
قیمت هم که دیگر خودتان می دانید. کفش نایکی با قیمت های ارزان کتانی های معمول فروخته نمی شود. مگر اینکه حراج خاصی باشد که در آن صورت باید از فروشگاه مطمئن باشید. در مجموع کفش های نایکی به راحتی فوق العاده و سبکی در دنیا شناخته می شوند. اگر کفش سفت بود و به نظرتان سنگین آمد آن را کنار بگذارید.
 
شلوار جین، دیزل
معمولا ایرانی ها برای خرید شلوار جین خیلی خود را در خرج نینداخته و از برندهای ترکیه ای و تولید داخل استفاده می کنند. با این حال چه برندباز باشید یا نه، حتما برند شلوار جین دیزل را دیده اید و به احتمال قوی مدل تقلبی آن را بارها پوشیده اید. تقریبا روی همه شلوارهای جین داخل بازار اسم برندهای بزرگ این صنعت حک شده و بعضا با قیمت های بالایی نیز فروخته می شوند. ولی راه تشخیص برند اصلی دیزل از تقلبی ها چیست؟
 

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

 
داخل شلوار جین دیزل اتیکتی قرار دارد که روی آن سر یک سرخپوست نقش بسته است. دور این سر سرخپوست نوشته شده است SIESELE-ONLY- THE-BRAVE DIESEL و زیر آن سایز شلوار چاپ شده است. در بعضی مدل های قدیمی تر بالای سر سرخپوست نوشته RR 55 77 نیز حک شده است. معمولا یک خط چین دورنگ زیر کله سرخپوست قرار دارد که روی آن با فونت بسیار ریزی کلمه DIESEL نوشته شده است.
 
بسیاری از کپی کارها ممکن است برند دیزل را ماند خودش چاپ کنند ولی معمولا به سراغ این جزییات نمی روند. زیر اتیکت عکس کله سرخپوست راهنمای شست و شوی شلوار قرار دارد که روی آن کشور سازنده نیز معرفی شده است. معمولا شلوارهای دیزل در چهار کشور ایتالیا، تونس، مراکش و رومانی تولید می شوند. روی برچسب شست و شو و اطلاعات مربوط به شلوار به چند زبان مختلف نوشته شده است.
 
به علاوه مدل شلوار با اسم MOD معرفی شده است که باید با نوع شلواری که خریده اید تطابق داشته باشد. شلوارهای جدید شرکت دیزل با اتیکت های آویزان از شلوار فروخته می شوند. روی این اتیکت ها معمولا سایز و کد رجیستری فروش با اسم R نوشته شده است. بیشتر اطلاعات روی برچسب شست و شو در اینجا هم نوشته می شوند و حتما بررسی کنید تا کلیه اطلاعات با یکدیگر یکسان باشند.
 
بیشتر شلوارهای جین دیزل یک لوگو روی جیب کوچک سمت راست شلوار دارند. معمولا در این قسمت جمله Diesel Industry به چشم می خورد که با یک D قرمز رنگ همراه است. زیر آن هم با فونت قرمز جمله DENIM DIVISION نوشته شده است. راستی حواستان به دکمه های شلوار جین هم ب اشد. دکمه شلوار جین دیزل حتما لوگوی D مانند شرکت دیزل را دارند. حواستان باشد این مارک درست حک شده باشد و دکمه ها کاملا جلا داشته باشند.
 
لاگوست، تی شرت
شرکت لاگوست با اینکه تنوع محصولی زیادی داشته و حتی در حوزه های غیر از پوشاک نیز وارد شده است، اما معمولا با تی شرت هایش شناخته می شود. در ایران نیز تقریبا در اکثر فروشگاه های پوشاک تی شرت های این برند وجود دارند و با قیمت های مختلفی فروخته می شوند. شناسایی تی شرت های اصل این برند از تقلبی ها کمی سخت است و باید دقت زیادی داشته باشید. مدل های تقلبی معمولا دکمه هایی دارند که روی آن کلمه Lacoste نوشته شده است.
 

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

 
بعضی تی شرت های تقلبی این برند به جای کلمه Lacoste از عکس تمساح استفاده می کنند که اشتباه است. در کل حواستان باشد روی دکمه های تی شرت این برند هیچ چیز نوشته و یا حک نشده است. به علاوه حواستان باشد وقتی تی شرت را می پوشید علامت تمساح این برند حتما سمت چپ سینه شما باشد. روی برچسب تی شرت های این شرکت نوشته شده است Designed in France, Made in Peru.
 
اگر تی شرت فاقد این جمله بود بدانید تقلبی است. به علاوه روی برچسب داخلی لباس کلمه Denanlay هم نوشته می شود. سایز تی شرت های لاگوست با عدد نمایش داده می شود و اگر حروفی مثل XL و S و غیره دیدید آن را کنار بگذارید. کلا طرف تی شرت های ساخت کشورهای آسیایی نروید. اگر به دنبال جزییات بیشتری می گردید به لوگوی تمساح دقت کنید.
 
رنگ این لوگو سبز روشن است و جزییات به خوب روی آن رعایت شده است. در صورتی که طرح زمخت بود حالتی شبیه نقاشی کودکان داشت بدانید که با جنس تقلبی مواجه هستید. در ضمن حواستان باشید دکمه های ساخت شرکت لاگوست از جنس مروارید هستند و مدل های تقلبی معمولا از پلاستیک استفاده می کنند. مدل های اصلی برچسب شست و شوی لباس دارند که نحوه شست و شو و جنس لباس در آن ذکر شده است. درحالی که مدل های فرعی معمولا از آن بی بهره اند. حواستان باشد روی برچسب شست و شو حتما کلمه Devanlay چاپ شده باشد.
 
لباس زنانه، مانگو و لویی ویتن
برندهای معروف زنانه کمی در ایران شعبه دارند و تنها بعضی برندهای خاص بازار ایران را جذاب ارزیابی کرده اند. بیشتر این برندها نیز فقط لباس های زنانه نداشته و برای مردان نیز لباس تولید می کنند. ولی به خاطر تنوع لباس های زنانه این شرکت ها به عنوان برندهای برتر در زمینه پوشاک خانم ها شناخته شده اند. برند مانگو و لویی ویتن از مشهورترین برندهای حال حاضر هستند که ممکن است جنس تقلبی اش به پست شما بخورد.
 

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

 
مانگو: لباس های مختلف برند مانگو را با روش های مختلفی می توان شناسایی کرد. مثلا شلوار جین این شرکت حتما یک برچسب با نوشته PISA POCKET PANTS دارد. این جمله روی یک نوار باریک به صورت دوخته شده داخل شلوار هم دیده می شود. به علاوه روی برچسب پشت شلوار جین نیز علامت برند مانگو حک شده است. شلوارهای مانگو دکمه ای بوده و روی دکمه های آن نیز برند مانگو نوشته شده است. در ضمن معمولا روی شلوار این برند دو دکمه اضافی هم عرضه می شود.
 
لویی ویتن: یکی از مشهورترین اقلام این شرکت در ایران کیف های زنانه آن است. کیف های اصل این شرکت دارای یک نوشته سریال مانند روی چرم خود هستند که اطلاعات کیف را نشان می دهد. نوشته ای مثل SD 1018. دو حرف ابتدایی نشان دهنده کشور سازنده هستند. خواندن این عدد هم روش خاصی دارد. در این مورد عدد صفر و هشت نشان دهنده سال ساخت یعنی ۲۰۰۸ هستند. دو عدد یک هم نشان دهنده هفته ای که کیف ساخته شده است. یعنی هفته ۱۱ سال ۲۰۰۸٫ به علاوه دوخت کیف های این شرکت به شدت منظم و محکم هستند و رنگ ثابتی دارند.
 
لباس ورزشی آدیداس
آدیداس هم مانند نایکی از برندهای معروف بین اسپورت شان است. این برند در ایران بیشتر به خاطر لباس های ورزشی، به خصوص لباس های طراحی شده برای تیم های فوتبال معروف است. حقیقتا اصل بودن هر کدام از لباس های آدیداس با روش متفاوتی سنجیده می شود و فرمول ثابتی برای آن وجود ندارد. به خاطر همین به سراغ تی شرت های تیم های باشگاهی که طرفدار بیشتری دارند رفته ایم.
 

راه تشخیص برند اصلی از تقلبی ها چیست؟

 
برای سنجش اصل یا تقلبی بودن این تی شرت ها اول به سراغ جنس شان بروید. جنس لباس های ساخت آدیداس معمولا از پلی استری خاص و باکیفیت است که هنگامی که آن را لمس می کنید حس لطافت و دوام را کاملا متوجه می شوید. دوخت لباس آدیداس نیز خیلی دقیق است. این دوخت با فاصله و خیلی محکم انجام شده است.
 
برچسب ها روی لباس دوخته شده اند و با حرارت به لباس اضافه نشده اند. دوخت این برچسب ها نیز فقط از درون لباس قابل مشاهده است. حتما شماره سریال مجزا برای خود دارند. شماره هایی که پشت لباس با حرارت چسبیده شده اند جنس خاصی داشته و وقتی روی آنها دست می کشید کاملا رویه نرمی دارند و در صورتی ک جنس مدل های تقلبی کاملا پلاستیکی است. حتما به قیمت لباس های آدیداس نیز توجه کنید. قیمت جهانی این لباس ها حدود ۴۰ تا ۸۰۰ دلار است و اگر قیمت کمتری به شما پیشنهاد شد بدانید تقلبی است.


منبع: فرادید

لینکدین؛ پرکاربردترین ابزار بازاریابی در میان مدیران

امروزه شبکه‌های اجتماعی، یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین ابزارهای بازاریابی محسوب می‌شوند. در بین تمام رسانه‌های اجتماعی، لینکدین با توجه به حضور مدیران و متخصصان، مؤثرترین رسانه برای کسب‌وکارها شناخته شده است و میلیون‌ها انسان حرفه‌ای روزانه از آن برای پیشرفت کسب‌وکار خود استفاده می‌کنند. علاقه مردم به استفاده از این شبکه‌ی اجتماعی رو به افزایش است و همین، بهترین فرصت برای صاحبان کسب‌وکار است تا از ظرفیت به وجود آمده نهایت بهره را ببرند و در این شبکه اجتماعی بازاریابی کنند.

 لینکدین، پرکاربردترین ابزار بازاریابی در میان مدیران

چگونه در لینکدین مخاطبان خود را جذب کنیم؟

۱. پروفایلتان را کامل کنید

داشتن یک پروفایل که کاملاً آپدیت نگه داشته ‌شود بسیار مهم است. یک پروفایل ناقص نه تنها هیچ مزیتی برای شما ایجاد نمی‌کند بلکه به برند شما آسیب هم می‌زند. ابتدا پروفایل پایه انگلیسی خود را بسازید و در بعد در قسمت نسخه‌های دیگر پروفایل (Other Versions)، یک پروفایل دیگر به زبان فارسی بسازید. لینکدین، امکانات بسیار زیادی در قسمت پروفایل به شما می‌دهد که از همه آن‌ها استفاده کنید.

مثلاً می‌توانید تابلوی افتخارات و جوایز(Awards) درست کنید، آثار منتشر شده‌تان (Publications)  را قرار دهید، تصویر مدارک حرفه‌ای‌تان را آپلود کنید و غیره. شما ملزم هستید پروفایل خود را به‌گونه‌ای تنظیم کنید تا کاربران مستقیماً به سایت اصلی شما هدایت شوند. در صورت بهینه بودن صفحه پروفایل، به‌طور کلی حدود ۷۴ درصد از مخاطبین لینکدین شما به وب‌سایتتان سر می‌زنند. در کل لینکدین ۴ برابر بیشتر از توییتر و فیس بوک ورودی سایت شما را افزایش می‌دهد.

۲. پروفایلتان را آنالیز کنید

روی لینک آنالیز در بالای صفحه کلیک کنید. اکنون می‌توانید اطلاعاتی مثل تعداد کل تعاملات کاربران، کلیک‌ها و میزان جذب مخاطب به ازای هر پست را ببینید و این اطلاعات، به شما نشان می‌دهد که چه تعداد از افرادی که پروفایل شما را مشاهده می‌کنند با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

با استفاده از اطلاعاتی که از این بخش به دست می‌آورید، می‌توانید نقاط ضعف و قدرت خود را شناسایی کنید و در صورت لزوم اصلاحاتی را در استراتژی بازاریابی‌‌ خود اعمال کنید. برای موفقیت در لینکدین باید ساده باشید، خوب بنویسید و البته تعامل برقرار کنید.

۳. موضوع صنایع بیشترین تقاضا را در لینکدین دارد

بر اساس آمار منتشر شده توسط لینکدین، از هر ۱۰ کاربر، ۶ کاربر به محتواهایی با موضوع صنعت علاقه دارند.

۴. پست‌های خود را در غروب، اواخر بعدازظهر و آخر هفته‌ها ارسال نکنید

اگر می‌خواهید از طریق لینکدین مخاطبان بیشتری جذب کنید، باید زمان‌هایی را برای به اشتراک‌گذاری محتوا انتخاب کنید که افراد بیشترین حضور را در این شبکه‌ی اجتماعی دارند. تحقیقات نشان داده صبح و ظهر بهترین زمان ارسال پست است و از میان روزهای هفته، شنبه تا چهارشنبه زمان‌های بهتری هستند.

۵. قسمت عنوان را مناسب انتخاب کنید

انتخاب عنوان (Title) درست که در زیر اسمتان نمایش داده می‌شود، بزرگ‌ترین ابزار بازاریابی و برندسازی شماست. این انتخاب درست نه تنها باعث می‌شود که درنتیجه جست‌وجوها در لینکدین بهتر و بالاتر نمایش داده شوید، بلکه باعث می‌شود در هر تماس و ارتباط و فعالیتی در لینکدین، خودتان و تخصصتان را به بهترین نحو معرفی کنید، زیرا این عنوان همواره در کنار اسم شما در همه جای لینکدین می‌درخشد.

۶. به خلاصه (Summary) اهمیت دهید

این قسمت خلاصه پروفایل شماست و اکثر افراد همین قسمت را می‌خوانند. در این قسمت خودتان، اهدافتان و توانایی‌هایتان و همین‌طور خلاصه‌ای از کارها و پروژه‌های موفقتان را ذکر کنید.

برای نوشتن یک خلاصه فعالیت خوب در لینکدین، به سؤالات زیر پاسخ دهید:

  •     مهم‌ترین تخصص شما چیست؟
  •     مهم‌ترین کارهایی که انجام داده‌اید را بنویسید.
  •     چگونه دیگران می‌توانند با من در تماس باشند؟


منبع: برترینها

رمز موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد بالایی دارد!

موریس لالوشی به تمام کلیشه‌های منفی که در مورد نسل هزاره وجود دارند پایان می‌دهد. با وجود این که فقط ۲۰ سال دارد، اما هفت سال است که کسب و کارش را (شرکت SEO Guys) راه‌اندازی کرده، کسب و کاری با درآمد بالا که به مشتریانی در سراسر ایالات متحده آمریکا خدمات می‌دهد. درس‌هایی که او به هر کسی (نه فقط نسل هزاره) می‌آموزد می‌تواند در ایجاد کسب و کارهای قرن ۲۱ ام کاربرد داشته باشند.

 رمزهای موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد آنلاین بالایی دارد!
داستانی آشنا

لالوشی که در آلبانی متولد شده می‌گوید:” پدرم می‌خواست ما را به آمریکا ببرد. او ۴ رستورانش را فروخت و هرگز به آن‌ها فکر نکرد.” خانواده لالوشی سفر طولانی و پرماجرای خود را آغاز کردند آن‌ها از ۵ کشور و ۱۳ ایالات متخلف گذشتند تا این که سرانجام در فورت لادردیل فلوریدا مستقر شدند. لالوشی می‌گوید:” وقتی ۱۳ سالم بود، پدرم یک شرکت نظافتی راه انداخت. سال ۲۰۱۰ بود، و من تصمیم گرفتم وب سایتی برای کسب و کار پدرم بسازم. فکر کردم که اگر وب سایت بسازم، مشتریان هم می‌آیند. اما این طور نشد و من ناامید شدم.”

 رمزهای موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد آنلاین بالایی دارد!

لالوشی به گوگل رفت تا تحقیق کند چگونه می‌تواند ترافیک را به سمت وب‌سایت پدرش هدایت کند. او خیلی زود به اهمیت (و قدرت) بهینه‌سازی موتور جستجو یا سئو SEO پی‌برد. سئو در واقع مجموعه فعالیت‌هایی است که در طراحی سایت، تعیین استراتژی محتوایی و تولید محتوا انجام می‌گیرد تا جایگاه بهتری در نتایج جستجوی گوگل کسب کرده و بازدید کننده بیشتری برای سایت جذب شود. او می‌گوید ” این فکر بسیار تاثیرگذار بود. کارهای مختلفی را امتحان کردم، آموزه‌های خود را به کار گرفتم و ناگهان، کار کرد. پدرم کسب و کار جدیدش را از وب‌‌سایتش آغاز کرد.”

 رمزهای موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد آنلاین بالایی دارد!
ایجاد کسب و کار

لالوشی به کسانی که به وب‌سایت‌ او سر می‌زدند کمک می‌کرد و خدمات رایگان سئو ارائه می‌داد. او می‌گوید :” من کودک بودم. و به این فکر نمی‌کردم که بابت کاری که انجام می‌دهم از کسی پول بگیرم.” تا این یک روز، کسی به من گفت که بخاطر بهینه‌سازی موتور جستجوی وب سایتش ۵۰۰ دلار پرداخت می‌کند و از اینجا بود که کسب و کار ( شرکت SEO Guys) متولد شد.

لالوشی ضمن این که برای یادگیری مهارت (SEO) وقت می‌گذاشت و تلاش می‌کرد، آن را به کار می‌گرفت و توانست نتایج خارق‌العاده‌ای را برای دیگران خلق کند، لالوشی هنوز یک نوجوان است و هیچ ایده‌ای در مورد ساختن یک کسب و کار واقعی ندارد. او می‌گوید:” اولین کاری که انجام دادم یافتن مربی بود. من در جستجوی کسانی بودم که قبلاً کاری را که می‌خواستم انجام دهم را تجربه کرده باشند و از آن‌ها درخواست کمک ‌کردم.”

او این کار را با پدرش آغاز کرد، کسی که چندین کسب و کار را راه‌اندازی کرده بود و سپس آن را در مسیر جدیدی قرار داد، در نهایت هم یک مربی کسب و کار تمام وقت پیدا کرد و به سراغ برنامه‌های آموزشی فروش رفت. هیچ جایگزینی برای سخت‌کوشی وجود ندارد.لالوشی، حالا در سن ۲۰ سالگی، همراه با سایر مشتریان در سراسر ایالات متحده، برای کسب و کارها سئو ارائه می‌دهد. اما داشتن یک کسب و کار پردرآمد یک شبه مسیر نمی‌شود و به صورت تصادفی هم اتفاق نمی‌افتد.

لالوشی می‌گوید:” من کارم را با یک مشتری آغاز کردم و سعی کردم یک مشتری را به دو مشتری تبدیل کنم. من با ۱۵۰، ۸۰،۱۰۰ تماس در روز آغاز کردم. در ابتدا کار بسیار دشواری بود. همانطور که احتمالاً می‌دانید سئو یک سرمایه‌گذاریست که حداقل شش ماه زمان می‌برد که راه بیافتد و به اصطلاح کار کند. خوب در این بین، من مجبور بودم کسب درآمد داشته باشم و باید جلسه می‌گذاشتم و مشتری پیدا می‌کردم. تلفن را برمی‌داشتم و شروع می‌کردم به زنگ زدن، ایمیل زدن، جلسه گذاشتن و این کارها بالاخره نتیجه داد.  در ابتدا فقط تلاش و جنب و جوش بود، این طور توانستم اولین مشتریانم را بدست بیاورم.”

 رمزهای موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد آنلاین بالایی دارد!
اخلاق کاری مهاجران+ روش مدارس قدیمی

لالوشی اعتقاد دارد که تربیت و اخلاق کاری خانواده همراه با روش کار ” مدارس قدیمی” در واقع دو دلیل بزرگ موفقیت او هستند. او می‌گوید :” مردم همیشه از من می‌پرسند، تو چگونه می‌توانی اینقدر دقیق و فوق‌العاده باشی؟ چرا من  دائم مشغول ایکس‌باکس بازی کردن با دوستانم نیستم؟ دلیلش ساده است- خانواده. خانواده من از همه علاقمندی‌هایشان و از همه چیزشان گذشتند تا من احساس کمبود نکنم. حتی مهاجرت هم باعث نشد که من در انجام کارهای مورد علاقه‌‌ام، پول درآوردن و مراقبت از کسانی که دوستشان دارم، محدود شوم.”

 رمزهای موفقیت کارآفرین ۱۳ ساله‌ای که درآمد آنلاین بالایی دارد!
باید متعهد باشید

اگر می‌خواهید در راه‌اندازی یک کسب و کار موفق باشید، مهم نیست  چه سنی دارید یا در چه مرحله‌ای از زندگی هستید، باید یک کار را بهتر از بقیه کارها انجام دهید. باید متعهد باشید. وقتی من این شرکت کوچک را راه‌اندازی کردم، متعهد شدم آن را حفظ کنم. تمام کارهای دیگری که انجام می‌دادم را کنار گذاشتم و متعهد شدم که این کسب و کار را بسازم. اگر آدم متعهدی نیستید- مهم نیست چه کاری می‌خواهید انجام دهید- به طور حتم موفق به انجام آن نخواهید شد. سخت کار کنید و به دنبال مربیانی باشید که تجربیاتشان را در اختیار شما قرار می‌دهند.


منبع: برترینها

۴ نکته برای بهره‌برداری از تیم‌های مجازی

امروزه در دنیای تجارت جهانی، تیم‏های مجازی به ساختار سازمانی رایجی تبدیل شده ‏اند.

4 نکته برای بهره‌برداری از تیم‌های مجازی

 تیم‏های مجازی بسیار پیچیده هستند و علاوه‌بر تنوع جغرافیایی، تنوع زبانی،
سبک کار و فرهنگ‏های گوناگون از جمله مولفه‏های تاثیرگذار بر آن به‌شمار
می‏روند. تمامی این ویژگی‏ها تیم‏های مجازی را پیچیده‏تر کرده‏ اند.

به گزارش دنیای اقتصاد، امروزه در دنیای تجارت جهانی، تیم‏های مجازی به ساختار سازمانی رایجی تبدیل شده‏ اند. دوران روزهایی که تمامی اعضای تیم در دفتر کار مشخصی حضور داشتند و ساعات کاری خود را در کنار یکدیگر سپری می‏کردند‎، به پایان رسیده است. با این حال، بر خلاف باور عمومی بهره‏برداری از تیم‏های مجازی در عمل چندان ساده هم نیست.
 
چند فاکتور تاثیرگذار
تیم‏های مجازی بسیار پیچیده هستند و علاوه‌بر تنوع جغرافیایی، تنوع زبانی، سبک کار و فرهنگ‏های گوناگون از جمله مولفه‏های تاثیرگذار بر آن به‌شمار می‏روند. تمامی این ویژگی‏ها تیم‏های مجازی را پیچیده‏تر کرده‏اند.

سازمان‏ها می‏توانند با هدف بهره‏برداری مثبت از تیم‌های مجازی ویژگی‏های مذکور را تقویت کنند، اما در غیر این صورت با تیم‏هایی ناکارآمد به فعالیت خود ادامه خواهند داد.در مقاله‏ای که در مجله کسب وکار هاروارد منتشر شده به ویژگی‏های بهترین تیم‏های مجازی اشاره شده است.

تیم‏های مجازی موفق از پلت‌فرمی برای فعالیت انعطاف‏پذیرتر کارکنان بهره‏برداری می‏کنند. به این ترتیب امکان کاهش هزینه‏ها در بخش‏های مختلف از هزینه سفر گرفته تا حقوق و دستمزد نیروی انسانی فراهم می‏شود.
 
چگونه یک تیم مجازی موفق بسازیم؟
به نظر شما مهم‏ترین الزامات ایجاد یک تیم مجازی موفق چیست؟ در این مقاله به ۴ اصل حیاتی مورد نیاز برای ساخت مطلوب‏ترین تیم‏های مجازی اشاره می‏شود:
 
۱) تشکیل بهترین تیم
تیم‏های مجازی موفق اغلب از نظر اندازه در سطحی قابل مدیریت قرار دارند. بهترین تیم‏های مجازی با بهترین اعضا شروع به فعالیت می‏کنند. این افراد به‌طور کلی از مهارت‏های برتر ارتباطی و هوش عاطفی برخوردار هستند و معمولا از قابلیت فعالیت مستقل و شناخت و حساسیت بین فرهنگی مناسب برخوردارند.

بهترین تیم‏های مجازی اغلب اندازه‏ای معقول و قابل مدیریت دارند. تیم‏های کوچک معمولا کمتر از ۱۰ نفر در نظر گرفته می‏شوند. این امر شانس ارتباطات موثر و جامع را به حداکثر می‏رساند.علاوه‌بر موارد مذکور، نقش‏های افراد در یک تیم مجازی موفق به صورت شفاف مطرح شده‏ اند.

اعضای اصلی فعالیت‎های تیم را هدایت یا مدیریت می‏کنند و به‌طور کلی بر اتفاقات روزانه تمرکز دارند. اعضای فرعی انجام فعالیت‏های مشخص شده را بر اساس تخصص شخصی بر عهده می‎گیرند.
 
۲) انتخاب صحیح‏ترین رویکرد رهبری
بهترین تیم‏های مجازی از اهمیت «اعتماد» به‌عنوان حیاتی‏ترین مولفه در موفقیت تیم آگاهی کامل دارند. رهبری یک تیم مجازی موفق به معنی جذب رهبران دارای مهارت‏های خاص است. این مهارت‏ها شامل مهارت‏های رایج تعیین شده برای نقش سنتی رهبری در ساختارهای قدیمی تشکیل تیم سازمانی نمی‏شود.

بهترین تیم‏های مجازی از اهمیت اعتماد به عنوان حیاتی‏ترین مولفه در موفقیت تیم آگاهی کامل دارند. اعتماد به واسطه احترام و همدلی تقویت می‏شود.افزون بر این، تاکید بر ایجاد روابط مناسب میان اعضای تیم با هدف افزایش اعتماد صورت می‏گیرد. ایجاد روابط به‌طور کلی هنگامی‏که اعضای تیم کمتر ارتباط چهره به چهره داشته باشند، کاری دشوار است.

استفاده هوشمندانه از فناوری می‏تواند به‌عنوان راه‏حلی برای فائق آمدن بر چالش‏های مذکور به‌کار گرفته شود.اعتماد و ایجاد روابط مطلوب زیربنایی برای گفت‏وگوی شفاف و صریح با اعضای تیم به‌شمار می‏روند. تیم‏های مجازی موفق باید از مهارت‏های ارتباطی اعضای تیم در پیچیده‏ترین و چالشی‏ترین موقعیت‏ها اطمینان حاصل کنند.تعریف و تبیین اهداف و انتظارات نقش بسزایی در کاهش عدم اطمینان و افزایش اعتماد دارد. به این ترتیب تیم‏ مجازی از بهبود سطح بهره‏وری به خوبی بهره‏مند خواهد شد.
 
۳) انتخاب زمان مناسب برای تجدید دیدار
اعضای تیم باید دست کم یک بار در سال دیدارهای حضوری داشته باشند. مهم نیست یک تیم مجازی در محیط مجازی تا چه اندازه خوب فعالیت می‏کند. لازم است زمانی برای گرد هم آمدن اعضای تیم در یک مکان خاص در نظر گرفته شود یا در صورت غیرممکن بودن این امر، اعضای غایب از طریق ویدئو کنفرانس یا سایر رسانه‏های تصویری به جمع حاضر بپیوندند.

از جمله حیاتی‏ترین زمان‏ها برای انجام چنین گردهمایی‏هایی می‏توان به دوران آغاز پروژه پس از شکل‏گیری کامل ساختار و تعریف نقش‏ها اشاره کرد. با پیوستن اعضای جدید به تیم، تمامی اعضا از منافع برگزاری جلسات رودررو بهره‏مند خواهند شد. جشن گرفتن دستاوردها و موفقیت‏های هر چند کوچک تیم از جمله روش‏های رایج برای برنامه‏ریزی این دورهمی‏های تاثیرگذار است.
 
۴. بهره‏برداری از مطلوب‏ترین فناوری‏ها
بهترین تیم‏های مجازی از مزایای بهره‏برداری از فناوری به خوبی آگاه هستند. کنفرانس‏های تلفنی، ویدئوکنفرانس و سایر ابزارهایی که پلت‌فرمی مناسب برای برقراری ارتباطات باز و بهبود بهره‏وری تیم را فراهم می‌کنند، از جمله این تکنولوژی‏ها هستند.

با این حال، نباید ابزارهای ارتباطی ساده را فراموش کرد. برای مثال، استفاده از تماس‏های تلفنی ساده برای پاسخ به سوالات اعضای تیم در مقایسه با برگزاری یک کنفرانس ویدئویی پیچیده تاثیر به مراتب بیشتری خواهد داشت.
 
آیا این راه‌حل‏ها واقعا تاثیرگذارند؟
به یاد داشته باشید ایجاد یک تیم کاری مجازی کاری بسیار دشوار و پیچیده است. ساخت یک تیم مجازی مطلوب و موفق مستلزم فداکاری، تلاش و بهره‏برداری از ابزارهای مناسب است، در نهایت مزایای بهره‏برداری از این مولفه‏ها برای سازمان‏هایی که به درستی از آنها استفاده می‏کنند، بسیار چشمگیر است.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن ۲۱

جهان و محیط کسب‌وکار و تجارت در دو دهه گذشته به دلایل گوناگون از جمله تحولات شدید تکنولوژیک به شدت تغییر یافته و این تغییرات به گونه‌ای است که حتی بازار ایران را نیز که مدت‌ها در تحریم قرار داشته، به شدت متاثر ساخته است.

به گزارش هفته نامه تجارت فردا، جهان و محیط کسب‌وکار و تجارت در دو دهه گذشته به دلایل گوناگون از جمله تحولات شدید تکنولوژیک به شدت تغییر یافته و این تغییرات به گونه‌ای است که حتی بازار ایران را نیز که مدت‌ها در تحریم قرار داشته، به شدت متاثر ساخته است.

به این جهت باید این تغییرات را شناخت تا امکان تجهیز بنگاه‌های ایرانی به ابزار ضروری برای رقابت در بازار داخلی و بازارهای جهانی فراهم شود. مهم‌ترین ویژگی‌های این بازار که از آن به عنوان «اقتصاد آوازه۲» یاد می‌شود ریشه در ایده «ارزش اقتصادی برند» یا به عبارت بهتر نقش «افکار، احساسات و ادراکات ذی‌نفعان» در ایجاد ارزش برای مالک برند دارد که به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد.
 
جهان و محیط کسب‌وکار و تجارت در دو دهه گذشته به دلایل گوناگون از جمله تحولات شدید تکنولوژیک به شدت تغییر یافته و این تغییرات به گونه‌ای است که حتی بازار ایران را نیز که مدت‌ها در تحریم قرار داشته، به شدت متاثر ساخته است. به این جهت باید این تغییرات را شناخت تا امکان تجهیز بنگاه‌های ایرانی به ابزار ضروری برای رقابت در بازار داخلی و بازارهای جهانی فراهم شود.

مهم‌ترین ویژگی‌های این بازار که از آن به عنوان «اقتصاد آوازه۲» یاد می‌شود ریشه در ایده «ارزش اقتصادی برند» یا به عبارت بهتر نقش «افکار، احساسات و ادراکات ذی‌نفعان» در ایجاد ارزش برای مالک برند دارد که به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد. در چند دهه گذشته ارزش سهام تحت عنوان «نامشهودها۳» آنچنان افزایش یافته که ارزش خالص یا دفتری دارایی‌های مشهود شرکت‌های S&P 500 فقط ۴۹ درصد و شرکت‌های FTSE100 فقط ۵۵ درصد کل بازار سرمایه در این دو بازار در سال ۲۰۱۲ را تشکیل می‌دهند.
 

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21

 
درآمد مورد انتظار ناشی از تحلیل و پیش‌بینی رشد درآمد آتی به وسیله موسسات ارزشگذاری و رتبه‌بندی برند بنگاه‌های جهانی نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از درآمدها ناشی از دارایی‌های نامشهود، به خصوص برند بنگاه و در نتیجه ناشی از نمود بیرونی برند یعنی «آوازه بنگاه» است. ظهور و رشد شرکت‌های مشاوره متخصص در ارزشگذاری و رتبه‌بندی برند و آوازه بنگاه‌ها در سه دهه اخیر و به رسمیت شناختن روش ارزشگذاری برند به وسیله سازمان بین‌المللی استاندارد (ISO 10688) در ۲۰۱۰ تاکیدی است بر نقش رو به افزایش برند در ارزش اقتصادی ایجادشده به وسیله بنگاه‌ها. پذیرش نقش رو به افزایش برند در ایجاد ارزش در بنگاه‌ها به وسیله نهادهای اقتصادی جهانی، نه‌تنها نشان‌دهنده اهمیت مدیریت برند به عنوان یک ضرورت استراتژیک در بنگاه‌هاست بلکه تاییدی است بر پذیرش نقش برند در «مدیریت آوازه» بنگاه‌ها.
 
آوازه بنگاه و شایستگی مدیریتی
امروزه ایده «برند» به عنوان یک دارایی اقتصادی به آنچنان بلوغی رسیده که «برند بنگاه» و «آوازه» به عنوان پیشران «مزیت رقابتی پایدار» می‌تواند به عنوان مانعی در مقابل ورود تازه‌واردان به صنعت در نظر گرفته شود. انقلاب تکنولوژیک و ظهور بازارهای مجازی با امکان ارتباط و تاثیرگذاری مستقیم مشتریان و کلیه ذی‌نفعان بر یکدیگر و بر «آوازه بنگاه» چنان گسترش یافته که ضرورت «مدیریت برند و آوازه بنگاه» را به عنوان یک «شایستگی مدیریتی» مطرح ساخته است.

موفقیت در این امر در مرحله اول مستلزم شناخت ویژگی‌های بازار جدید یا به عبارتی «اقتصاد آوازه»، تعریف و شناخت برند و آوازه بنگاه و فراهم کردن سازوکار برای اندازه‌گیری برند و آوازه بنگاه‌ها و در نهایت ارائه راهکار برای مدیریت «برند و آوازه بنگاه» به عنوان عواملی موثر در ایجاد و حفظ مزیت رقابتی و رقابت‌پذیری بنگاه‌ها در بازار است. به این جهت در ادامه به اختصار به هر یک از این مباحث می‌پردازیم.
 
اقتصاد آوازه
به نظر فوم بران (۲۰۱۱) «اقتصاد آوازه» در جوامعی جاری می‌شود که مدام از طریق شبکه‌ها و سازمان‌ها تحت نفوذ گروه‌های مرجع قرار دارند. در این رویکرد تحلیلی از آنجا که اطلاعات به طور سیستماتیک میان شبکه‌های اجتماعی پخش نمی‌شود، «اطمینان» و «روابط» به دارایی حیاتی و ضروری برای تداوم و پایداری فعالیت بنگاه‌ها تبدیل می‌شود.

در این بازار وسایل ارتباطی سنتی و غیرسنتی (مانند شبکه‌های اجتماعی) با تفسیرهای خاص خود از عملکرد سازمان‌ها بر بازار و جامعه نفوذ داشته و آن را به حرکت درمی‌آورند. به این‌گونه «روابط دایره‌وار» (circular relationship) میان جامعه و سازمان‌ها شکل می‌گیرد؛ روابطی که در آن حمایت جامعه از سازمان‌ها بر برداشت مطلوب از یکدیگر متکی است.

 
به این ترتیب عملکرد سازمان به میزان منافعی که در نتیجه این حمایت در میان ذی‌نفعان گوناگون ایجاد می‌شود، بستگی دارد. «اقتصاد آوازه» شاخص بازاری است که در آن علاوه بر عملکرد مالی و پول رایج معیارهای دیگری تعیین‌کننده مبادلات هستند.

سیستم مالی موجود که از زمان انقلاب صنعتی پول را به عنوان تنها عامل مبادله ارزش تعریف کرده، شاهد ظهور شبکه بازارهای جهانی (روی هم افتاده)، روابط اعتماد‌محور، سیستم‌های تجاری بی‌نظم و افرادی است که هر یک ارزشگذاری خاص خود را دارا هستند.

انقلاب تکنولوژیک و ظهور شبکه‌های اجتماعی با امکان ارتباط فرد – به – فرد بازاری به وسعت جهان ایجاد کرده که در آن افراد غریبه با اطمینان با یکدیگر به مبادله می‌پردازند. (کلاین ۲۰۱۳)
 
از دیگر ویژگی‌های مهم این بازار تعدد ذی‌نفعان علاقه‌مند و پیگیر بنگاه‌هاست که بیشتر از محصولات بنگاه، علاقه‌مندند بدانند بنگاه و افراد اداره‌کننده بنگاه و برند آن چه کسانی هستند. دسترسی ۲۴ ساعته در هفت روز هفته به اطلاعات استراتژیک بنگاه به مخاطبان اجازه می‌دهد با یک کلیک یا یک نظر مخالف استراتژی بنگاه را در خطر قرار دهند.

در واقع بنگاه‌ها مسوولیت مقوله‌ای را بر عهده دارند که تحت کنترل آنها نیست. بنگاه مسلماً همه ذی‌نفعان را تحت کنترل ندارد (از کارکنان گرفته تا افراد نافذ بر سیاستمداران و صاحبان کسب‌وکار) و مسلماً نمی‌تواند گفتار و کردار نمایندگی‌های فروش یا پاسخگویان به مشتریان را در مراکز تماس کنترل کند. در واقع تحولات بازار و تکنولوژی در دو دهه اخیر «وجه مالی» دنیای کسب‌وکار را به نفع وجه انسانی آن یعنی «آوازه» تغییر داده است. (کلاین ۲۰۱۳)
 

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21

 
به نظر بنگاه‌های بزرگ دنیا «اقتصاد آوازه» یک بازار واقعی است که در آن شرایط رقابت بازتعریف می‌شود. در این شرایط جدید رقابتی افراد در مورد بنگاه‌ها بر اساس «آنکه» هست و «آنچه» برایش تلاش می‌کند و نه فقط «آنچه» می‌فروشد، تصمیم می‌گیرند.

در چنین بازاری چالش رهبران بنگاه‌ها عبارت است از اعمال «مدیریت برند و آوازه» زیرا «آوازه بنگاه» به عنوان دارایی‌های نامشهود که در طول زمان ساخته شده و منعکس‌کننده ارزش و اطمینانی است که کلیه ذی‌نفعان برای بنگاه قائل هستند.

دارایی، کلیدی است که در تحقق اهداف استراتژیک مانند ارزش‌آفرینی، رشد سود و تحقق مزیت رقابتی پایدار نقش تعیین‌کننده دارد. بنابراین در «اقتصادآوازه»، «ارزش» در نتیجه استفاده درست از دارایی‌های نامشهود ایجاد می‌شود. به این علت است که در مطالعات موسسه تحقیقاتی ECM 4 در سال ۲۰۱۱ توصیه می‌شود که مسوولان دارایی‌های نامشهود در بنگاه‌ها هر چه بیشتر در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک بنگاه‌ها نقش داشته باشند.
 
برند بنگاه
مفهوم «برند» به بازاریابی محصول برمی‌گردد که در آن نقش برندسازی و مدیریت برند ابتدا عبارت است از ایجاد تمایز و ترجیح نسبت به یک محصول یا خدمت در ذهن مشتری. در این حوزه چندین تعریف پذیرفته‌شده از «برند» وجود دارد. این تعاریف متعدد به برند به عنوان «یک اسم، اصطلاح، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها برای شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و تمایز آنها از رقبایشان» اشاره دارد یا «نمادی که برای متمایزسازی محصولات و خدمات یک شرکت از شرکت دیگر به کار می‌رود». (کاپفرر، ۱۹۹۷)
 
توسعه برندسازی محصولات طی ۳۰ سال گذشته با ایجاد لایه‌های ارزشی متعدد در اطراف کارکرد اصلی محصولات و خدمات صورت گرفته تا امکان متمایزسازی در یک بازار خاص را فراهم سازد. جهانی‌شدن بازارها، تحولات تکنولوژیک و کوتاه‌تر شدن عمر محصولات، امکان همسان‌سازی و تقلید محصولات و خدمات را به شدت افزایش داده به گونه‌ای که امروزه ایجاد تمایز در محصولات به امری دشوار تبدیل شده است، به این دلیل جایگاه بنگاه‌ها را نمی‌توان فقط در سطح محصولات و خدمات تعریف کرد بلکه به معیارهای پایدارتری در سطح بنگاه‌ها برای متمایزسازی و ایجاد مزیت رقابتی نیاز است لذا ارزش‌ها و آوازه بنگاه به عنوان عناصر اصلی راهبردهای تمایز محسوب می‌شوند (هاچ و شولتس، ۲۰۰۱).
 

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21

 
ایجاد برند بنگاه بر این پیش‌فرض استوار است که برند بنگاه تمامی جنبه‌های شرکت را در بر گرفته و شرکت را از رقبای آن مجزا می‌سازد. برند بنگاه از دید کسانی مانند گاهون ریل، بالمر و همکاران (۱۹۹۷) عبارت است از «عادات، اهداف و ارزش‌های یک سازمان که سبب ایجاد حس فردیت و تمایز یک برند می‌شوند».

بنا بر تعریف دو چرناتونی (۲۰۰۱)، برند بنگاه عبارت است از «مجموعه‌ای از ارزش‌های کاربردی و احساسی که به ذی‌نفعان قول تجربه‌ای ویژه را می‌دهد». کینگ (۱۹۹۱) به این حقیقت اشاره کرد که مخاطبان برند بنگاه از مشتریان فراتر هستند و تمامی ذی‌نفعان را در‌بر می‌گیرد. به نظر ناکس و بیکرتون (۲۰۰۳)، یک برند بنگاه «بیان بصری، شفاهی و رفتاری از مدل کسب‌وکار منحصربه‌فرد یک سازمان است».
 
تعاریف نشان‌دهنده این امر هستند که برند بنگاه الزاماً به یک شرکت واحد محدود نمی‌شود بلکه می‌تواند شرکت‌ها، توابع آنها و گروه شرکت‌ها را نیز پوشش دهد. بالمر (۱۹۹۸) این‌طور ادعا می‌کند که هویت بنگاه، به عنوان یک دارایی مهم بنگاه که بیانگر اصول اخلاقی، اهداف و ارزش‌های متمایزکننده شرکت از رقبای آن است در مرکز برند بنگاه قرار دارد.
 
آوازه بنگاه
«آوازه بنگاه» عبارت است از «برداشت جمعی از اعمال و دستاوردهای گذشته بنگاه که توانایی‌های بنگاه را در ایجاد ارزش برای مجموعه ذی‌نفعان بنگاه توصیف می‌کند». آوازه بنگاه، جایگاه بنگاه را در داخل (در رابطه با کارکنان) و خارج بنگاه (در رابطه با ذی‌نفعان) در بستر محیط رقابتی تعیین می‌کند.

آوازه و برند بنگاه ویژگی‌های لازم برای تحقق مزیت رقابتی پایدار (مانند باارزش بودن، کمیابی، به سختی قابل تقلید بودن و غیرقابل جایگزین بودن) را برآورده می‌سازند. برندها و آوازه‌های بنگاهی دارایی‌های مهمی هستند که بهره‌گیری از فرصت‌ها و کاهش تهدیدها را برای شرکت ممکن می‌سازند. از آنجا که هر شرکت یک برند بنگاه دارد و آوازه در طول زمان توسعه می‌یابد، برندها و آوازه‌های قوی بسیار محدود هستند و امکان تقلید کامل از آنها مشکل است. در تفکیک جایگاه و نقش «برند بنگاه» و «آوازه بنگاه» از یکدیگر از تعریف موسسه آوازه۵ یاری می‌گیرم.

در جمع‌بندی این موسسه «برند» نمایانگر پیمانی است که بنگاه با ذی‌نفعان خود می‌بندد در نتیجه در «تملک» بنگاه قرار دارد در حالی که «آوازه» معیاری است برای سنجش تحقق پیمان‌های بنگاه در نتیجه در «تملک» ذی‌نفعان قرار دارد.
 
بسیاری از پژوهشگران معتقدند آوازه خوب به نوعی دارایی راهبردی برای شرکت‌ها تبدیل می‌شود که تقلید از آن بعید و دشوار است. تحقیقات انجام‌شده توسط واحد هوش اقتصادی۶ (آوازه: پذیرش ریسک)، روابط عمومی ادل مان۷ (سنجش اعتماد بنگاهی)، مجله فورتون ۸ (مورد تحسین‌ترین شرکت‌های آمریکا)، هیل و نولتون۹ و موسسه آوازه۱۰ گویای آن است که مدیران عالی بنگاه‌ها نیز «آوازه بنگاه» را موضوعی حائز اهمیت برمی‌شمارند. اما این تحقیقات همواره بر این حقیقت اشاره دارند که نسبت به چگونگی ایجاد آوازه بنگاه برتر مطمئن نیستند.

برای شرح این معما، داولینگ و موران (۲۰۱۲) به توضیح این موضوع می‌پردازند که چگونه سازمان‌های مختلف آوازه خود را با توجه به دیدگاه و ارزش‌های خود، دلمشغولی‌های ذی‌نفعان و راهبردهای خود حفظ می‌کنند. برای حل این معما، پیشنهاد آنها این است که آوازه‌های حاصل از تعهدهای راهبردی سازمان باید بهترین فرصت را برای حفظ مزیت رقابتی پایدار ارائه کنند.
 

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21

 
آنها این‌طور شرح می‌دهند که آوازه‌های راهبرد – محور یا آنهایی که در ذات یک سازمان «تعبیه۱۱» شده‌اند، به طرز معناداری با آوازه‌های سازمان‌های رقیب آن تفاوت دارند چرا که این آوازه‌ها بر اساس منطق هنجاری، اقتصادی یا منطق رقابتی این سازمان پایه‌ریزی می‌شوند. از آنجایی که خصوصیات پایه‌ای یک سازمان تعیین‌کننده عملیات اصلی آن هستند و به ذی‌نفعان ارزش انتقال می‌دهند، آوازه‌ای که از آنها حاصل می‌شود، نشانه صداقت و اعتماد رفتار آن سازمان در آینده است.

«آوازه‌های تعبیه‌شده» در تقابل با «آوازه‌های عاریه‌ای۱۲» مبتنی بر طرح‌های تاکتیکی نظیر امور خیریه و مسوولیت‌های اجتماعی فرعی بنگاه قرار دارد. چنین تاکتیک‌هایی ارتباط چندانی به عملیات محوری و اصلی سازمان ندارند. از آنجا که این برنامه‌ها قادر به انعکاس اهداف بنیادین بنگاه نیستند، علائم ضدونقیضی از خود نشان می‌دهند و از آنجا که تقلید چنین تاکتیک‌هایی برای رقبا بسیار آسان است، احتمال تحقق مزیتی بلندمدت از آنها امری بعید است.
 
ضرورت اندازه‌گیری آوازه بنگاه
ایده ارزش اقتصادی برند و به تعبیری «ارزش اقتصادی افکار، احساسات و ادراکات» همراه با شخصیتی که نمایندگی می‌کند به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد. از جان استوارت، مدیرعامل افسانه‌ای شرکت آمریکایی کواکر در گفت‌وگو با شرکایش نقل می‌شود که: «اگر روزی این شرکت از هم بپاشد زمین و تاسیسات شرکت را به شما می‌دهم و خودم برند و علامت تجاری را برمی‌دارم و مطمئن هستم از شما موفق‌تر خواهم بود».

در اواخر دهه ۸۰ شرکت RHM13 که در لیست FTSE100 قرار داشت در یک مزایده برای فروش ارائه شد. به عنوان بخشی از دفاعیه RHM برای ارزشگذاری از شرکت مشاوره اینتر برند۱۴ برای توسعه ابزاری برای ارزشگذاری برند کمک خواستند. رویکرد اینتر برند در ارزشگذاری برند بر ارزش حال درآمد پیش‌بینی‌شده ناشی از برند (یا به تعبیری بهتر ناشی از آوازه) از طریق نفوذ بر انتخاب مشتریان مبتنی است.
 
این روش به روش «استفاده اقتصادی۱۵» و تبدیل آن به روش استاندارد برای ارزشگذاری برند معروف است. این مفاهیم در استانداردهای حسابداری (IFRS 316; SFAS 14117) اعمال شده و از بنگاه‌ها خواسته شده آنچه سرقفلی نامیده می‌شود، با توجه به جزئیات تاریخی شامل مبلغ اولیه در مورد ارزش خالص بنگاه و دارایی‌هایش شامل برندها در زمان تملیک ذکر کنند.

اخیراً نیز در فرآیند فرمول‌بندی روش ارزشگذاری برند، ایزو ۱۰۶۸۸ در سال ۲۰۱۰ پیشنهاد می‌شود. امروزه ایده برند به عنوان یک دارایی اقتصادی به نقطه ثبات رسیده و همه ارکان‌ مرتبط با آن تقریباً شناخته شده‌اند، به گونه‌ای که هرسال ارزش اقتصادی برند توسط موسسات معتبر جهانی مانند اینتر برند و برند فاینانس۱۸ محاسبه می‌شوند. اما این اقدامات هنوز با منازعات مطرح در سطح سازمان‌های تجاری که «آوازه بنگاه» را مهم‌ترین پیشران «مزیت رقابتی پایدار» می‌داند که مانع ورود رقبا می‌شود فاصله دارد.  (World Economics, 2012)
 
به نظر اسپانس۱۹ (۱۹۷۴) آوازه بنگاه بخشی از فرآیند علامت‌دهی بازار است که طی آن بنگاه ویژگی‌های مورد نظر خود را به منظور بیشینه‌سازی جایگاه خود به اطلاع مشتریان و دیگر ذی‌نفعان می‌رساند. نظر مشابهی توسط پورتر و کاوز (۱۹۷۷) مطرح است. به نظر اثر «مانع ورود» نرخ برگشت (ROR) بنگاه‌ها با آوازه قوی را بیش از هزینه فرصت سرمایه افزایش داده و درنتیجه باعث افزایش ارزش بازاری بنگاه می‌شود.
 
ارتباط مستقیم «آوازه بنگاه» با اهداف عملکرد مالی، حداقل با چهار نوع ریسک همراه است:

  • ۱- آوازه بنگاه به محیط کسب‌وکار حاکم و عوامل رقابتی خارج از کنترل شرکت بستگی دارد.
  •  ۲- اگر‌چه اعلام عمومی اهداف مالی می‌تواند برای کارکنان الهام‌بخش باشد (یا گاهی سبب شکایت آنها شود)، چنانچه برآورده نشود، مدیرعامل و قیمت سهام شرکت را زیر سوال می‌برد.
  •  ۳- اهداف مالی عمومی انگیزه‌ای می‌شود برای دستکاری درآمدها؛ چیزی که در بسیاری از رسوایی‌های بنگاهی دیده می‌شود.   
  •  ۴- و بالاخره، هنگامی که سودهای کلانی به قیمت از دست رفتن رفاه اجتماعی حاصل می‌شود، ممکن است سبب بیزاری عمومی نسبت به آن سازمان شود.

 
به این جهت بسیاری از شرکت‌ها اهداف مالی را با اهداف انگیزشی برای ارزشگذاری «آوازه بنگاه» جایگزین می‌کنند. انواع مختلفی از این اهداف وجود دارد، برای مثال، شرکت هواپیمایی استرالیایی کانتاس۲۰ این هدف را دارد که به «بهترین شرکت هواپیمایی درجه یک دنیا» تبدیل شود، در حالی که خودروسازی آلمانی «بی‌ام‌و» سعی دارد برای تولید «بهترین خودرو سواری» شناخته شود. این نوع اهداف هنگامی با خطر مواجه می‌شوند که با راهبرد سازمان همسو نباشند.
 
با توجه به توضیحات فوق، دومین مشکل اساسی در رابطه با «مدیریت آوازه بنگاه» و در نتیجه ایجاد مزیت رقابتی در بازار دشواری اندازه‌گیری این ساختار است. یافته‌های حاصل از بررسی نظام‌مند ادبیات آوازه بنگاه حاکی از آن است که آوازه بنگاه با روش‌های متعددی سنجیده می‌شود که رایج‌ترین آن، «روش مجله فورتون در شناسایی تحسین‌شده‌ترین بنگاه‌ها»۲۱ است.
 
از آنجا که مفهوم آوازه بنگاه به ذی‌نفعان متعددی مربوط می‌شود و بازتاب آن در دریافت‌های ذی‌نفعان از یک سازمان منعکس می‌شود (اشمیدتس۲۲ و همکارانش، ۲۰۰۱). شواهد فراوانی مبنی بر تعامل نظرات ذی‌نفعان بنگاه در مورد آوازه بنگاه وجود دارد. به ویژه این‌طور به نظر می‌رسد که آوازه‌ای که از کارکنان به دست می‌آید بر آوازه مشتریان و اجتماعات تاثیرگذار است (کارملی۲۳، ۲۰۰۵). لذا سازمان‌ها نه‌تنها باید در مدیریت آوازه بنگاه خود به روابط‌شان با ذی‌نفعان اهمیت دهند بلکه باید تاثیر ذی‌نفعان بر یکدیگر را نیز در نظر بگیرند.
 
بررسی الگوهای کنونی آوازه بنگاه گویای آن است که تعداد الگوهای به کار گرفته شده اندک است و برجسته‌ترین آنها در فهرست قابل ستایش‌ترین شرکت‌های فورتون و میزان آوازه۲۴ RQ دیده می‌شود (فوم‌بران و ون‌ریل، ۲۰۰۴؛ فوم‌بران، ۱۹۹۶). همچنین الگوهای دیگری نظیر سنجه شخصیت بنگاهی۲۵ (دیویز و همکارانش، ۲۰۰۳) و «شاخص عملکرد ذی‌نفعان و ابزار بهبود روابط» (اسپیریت)۲۶ (مک‌میلان و همکارانش، ۲۰۰۴) نیز وجود دارند. این الگوها به شکل قابل ملاحظه‌ای از نظر رویکرد، ذی‌نفع مورد نظرشان و آنچه مورد سنجش قرار می‌دهند با یکدیگر تفاوت دارند به این جهت در انتخاب مدل مناسب اندازه‌گیری باید به موارد متعدد توجه داشت.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
۱- Corporate Reputation  / ۲- Reputation Economy  / ۳- Intangibles   / ۴- European Communication Monitor  / ۵- Reputation Institute  / ۶- The Economist Intelligence Unit  / ۷- Edelman  / ۸- Fortune  / ۹- Hill & Knowlton  / ۱۰- Reputation Institute  / ۱۱- Built in  / ۱۲- Bolt-on Reputation  / ۱۳- Rank Hovis McDougall  / ۱۴- Interbrand  / ۱۵- Economic Use  / ۱۶- International Financial Reporting Standard  / ۱۷- Statements of Financial Accounting Standards  / ۱۸- Brand Finance  / ۱۹- Spence  / ۲۰- Qantas  / ۲۱- Fortune’s Most Admired Companies (FMAC) / 22- Smidts  / ۲۳- Carmeli  / ۲۴- Reputation Quotient – RQ  /
۲۵- Corporate Personality Scale  / ۲۶- Stakeholder Performance Indicator and Relationship Improvement Tool (SPIRIT)
 


منبع: فرادید

چگونه بهترین فروشندگان مشتری را «عاشق» می کنند

اولین وظیفه عشق، شنیدن است.

فیلسوف انگلیسی، برتراند راسل در کتاب تاثیر علم بر جامعه می گوید: «اگر عشق را احساس کنید، انگیزه ای برای موجودیت و دلیلی برای فعالیت پیدا می کنید.»

مردم دوست دارند که عاشق بشوند، و یک فروشنده باید شرایط عاشق شدن را برای آنها مهیا کند.

آیا این واقعاً جزو مباحث آموزش فروش است؟ بله، هست. برای توضیح منظورمان از این مطلب، اجازه بدهید که برای چند لحظه به عقب برگردیم. برای اینکه فروش به بهترین نحو ممکن انجام شود، باید چیزی که می خواهید بفروشید، ارزشمند، با کیفیت و حقیقتاً سودمند باشد. اگر چنین چیزی ندارید، اساساً بهتر است به سمت فروش نروید. اگر سعی کنید که چیزی را بفروشید که خودتان به آن باور ندارید یا چیزی که واقعاً چیزی نیست که باید باشد، در اینصورت شما به معنای واقعی کلمه یک «فروشنده» نیستید.

شاید این به نظر واضح برسد (یا شاید هم نرسد!)، اما در حقیقت، فروش درست با یک انتخاب اخلاقی و وجدانی برای ارائه ارزش واقعی آغاز می شود و توجه به این نکته قبل از فروش بسیار ضروری است.

در عین حال، با فرض اینکه آنچه که ارائه می کنید واقعا ارزشمند و نافع است، فروشندگی چیزی جز این نیست که به مردم کمک کنید تا خودخواه باشند و بهترین و مناسب ترین چیزها را برای خودشان بخواهند. در واقع، به عنوان یک فروشنده باید کاری کنید که مشتری به خودش «عشق» بورزد. بخشی از این از طریق شنیدن صادقانه و مشتاقانه و بخشی از آن از این طریق حاصل می شود که واقعاً برای کسی که با وی گفتگو می کنید اهمیت قائل باشید.

در وهله بعد، کار یک فروشنده این است که به مردم کمک کند تا «عاشق» چیزی شوند که زندگی آنها را بهتر می کند. کار فروشندگانی که هدف فروش شان کسب و کارهای دیگر هستند این است که به کسب و کار مشتری کمک کنند تا تسلیم چیزی شود که به درجات مختلف نرخ بازده شرکت را افزایش می دهد.

اینکه بسیاری از ما عشق را با لذات آنی جسمانی مترادف می دانیم غیرقابل انکار است. در واقع، مثل کسی که به تازگی عاشق شده، کار فروشنده این است که حقیقت را برای مشتری وسوسه انگیز و جذاب کند. حقیقتی که با شور و شوق بیان می شود، تحریک کننده ای است که بر قلب مشتری تاثیر می گذارد.

یک فروشنده خوب، مانند یک عاشق خوب، هوشیارانه خصیصه هایی مانند ظاهر، جذابیت، و از همه مهم تر کاریزمای ایمان واضح خود نسبت به یک محصول را در هم می آمیزد. این کاریزما از یک حقیقت درونی پرحرارت و یک باور واقعی نشأت می گیرد. یک فروشنده دقیق یک هیجان ملموس را از خود ساطع می کند و باید اشتیاق سوزان مشتری برای انجام کاری که به نفعش است را در او بیدار کند. فروشندگان تاثیرگذار، مبلّغان نیکی هستند.


منبع: گویا آی‌تی

۱۶ عادت روزانه که برای هر فردی لازم است

بهترین راه برای ایجاد عادات خوب در زندگی، شروع کردن از چیزهای کوچک است. در این مطلب به شما نکاتی را یاداوری خواهیم کرد که انجام دادن آنها هر روز فقط چند دقیقه طول میکشد، اما تأثیرات مثبت آن در زندگی بسیار بزرگتر خواهد بود.

مجله سخت افزار: بهترین راه برای ایجاد عادات خوب در زندگی، شروع کردن از چیزهای کوچک است. در این مطلب به شما نکاتی را یاداوری خواهیم کرد که انجام دادن آنها هر روز فقط چند دقیقه طول میکشد، اما تأثیرات مثبت آن در زندگی بسیار بزرگتر خواهد بود.  

۱٫ شستن دندان‌ها و نخ دندان

این دو کار نه تنها باعث جلوگیری از پوسیدگی دندان های شما می شود، بلکه زندگی شما را نیز نجات میدهد. انجمن دندانپزشکی آمریکا دوبار مسواک در روز و یک بار نخ دندان را توصیه میکند. عدم رسیدگی به بهداشت دندان خطر ابتلا به زوال عقل، دیابت، بیماری کلیوی و سرطان را بالا میبرد.

۲٫ لبخند زدن به روی خودتان در آینه

درست بعد از اینکه مسواک زدید، در آینه نگاه کنید و برای ۱۰ ثانیه لبخند بزنید. تحقیقات نشان داده است که اینگونه رفتارها باعث تغییرات مثبت در خلق و خوی شما می شود.

۳٫ نوشتن مهمترین کارهای روزانه

جمله معروف “قورباغه را قورت بده” مهم ترین کاری که باید در طول روز انجام دهید را بنویسد و تصمیم بگیرید که اول از همه آن را با موفقیت انجام دهید.

 16 عادت روزانه که زندگی شما را به طور قابل توجهی بهبود می‌بخشد
۴٫ مرتب کردن رختخواب

شروع روز با انجام یک کار کوچک آسان به شما اعتماد به نفس میدهد. زمانیکه خسته به خانه برمیگردید، نیاز نیست برای مرتب کردن به خود زحمتی دهید.

۵٫ ابراز قدردانی

قدرانی نسبت به چیزهایی که دارید، می تواند آرامش خاصی به زندگی شما بیاورد.

۶٫ تفکر و مدیتیشن

صرف تنها چند دقیقه زمان در طول روز باعث کاهش خطر ابتلا به بیماری روانی، فشار خون پایین و کاهش استرس می شود. در ساده ترین حالت ممکن، نشستن در یک مکان آرام و شمردن نفس ها را تجربه کنید. تمام توجه خود را به شمردن نفس ها جلب کنید، نه به افکار درون سرتان.

۷٫ گوش دادن به پادکست

اگر فرصت کافی برای نشستن و کتاب خواندن ندارید، گوش دادن به پادکست های کوتاه یک راه عالی برای کسب اطلاعات به روز است.

۸٫ لباس پوشیدن کمی بهتر از حد انتظار

این کار آسان است و نه تنها باعث می شود حس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید، بلکه بازخورد مثبتی نیز از اطرافیان دریافت خواهید کرد.

۹٫ مدیریت ریخت و پاش

بعد از اینکه از چیزی استفاده کردید، بلافاصله آن را سر جایش بگذارید. قبل از خواب ریخت و پاش ها را مرتب کنید. این کار به شما کمک میکند تا ذهن پاکتری داشته باشید و تمرکز درست تر بر روی چیزهایی که میخواهید داشته باشید.

 16 عادت روزانه که زندگی شما را به طور قابل توجهی بهبود می‌بخشد
۱۰٫ امتحان کردن چیزهای جدید

انجام کارهای جدید مانند صحبت با افراد جدید، تجربه کارهایی که قبلا انجام نداده اید را در زندگی خود داشته باشید.

۱۱٫ نوشتن

نوشتن نقش موثری در پیشرفت شما دارد. به شما کمک میکند احساس خوبی داشته باشد و انگیزه برای پیشرفت بیشتر داشته باشید.

۱۲٫ زیاد قدم زدن

اگر می توانید پیاده به محل کارتان بروید. زمانیکه به مشکل برخورده اید در محیط اطراف کار یا خانه خود قدم بزنید این ورزش فقط برای بدن شما خوب نیست، سطح انرژی، خلاقیت و خلق و خوی شما را افزایش میدهد.

 16 عادت روزانه که زندگی شما را به طور قابل توجهی بهبود می‌بخشد
۱۳٫ ایجاد رمزهای عبور الهام بخش

به خاطر مسائل امنیتی هم که شده، بهتر است هر چند ماه یکبار رمزهای عبور خود را عوض کنید. انتخاب رمزهای الهام بخش باعث یادآوری نکات جالب در زندگی شما می شود.

۱۴٫ “نه” گفتن

نه گفتن می تواند در وقت و انرژی شما صرفه جویی کند. اگر نمیخواهید کاری را انجام دهید و برای آن وقت ندارید و مزیتی هم برای شما ندارد، فقط بگویید “نه”!

۱۵٫ چرت روزانه

تنها ۱۰ دقیقه چرت نیمروزی باعث بهبود در سلامت سیستم ایمنی، انرژی، عملکرد شناختی و کنترل عاطفی می شود.

 16 عادت روزانه که زندگی شما را به طور قابل توجهی بهبود می‌بخشد
۱۶٫ ورزش

نیاز نیست مدت زمانی طولانی در روز به ورزش اختصاص دهید. حتی ورزشی سبک به مدت ۷ دقیقه به طور مداوم می‌تواند نتایج مثبت غیرقابل انتظاری برای شما به همراه داشته باشد.


منبع: برترینها

برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن ۲۱

جهان و محیط کسب‌وکار و تجارت در دو دهه گذشته به دلایل گوناگون از جمله تحولات شدید تکنولوژیک به شدت تغییر یافته و این تغییرات به گونه‌ای است که حتی بازار ایران را نیز که مدت‌ها در تحریم قرار داشته، به شدت متاثر ساخته است. به این جهت باید این تغییرات را شناخت تا امکان تجهیز بنگاه‌های ایرانی به ابزار ضروری برای رقابت در بازار داخلی و بازارهای جهانی فراهم شود. مهم‌ترین ویژگی‌های این بازار که از آن به عنوان «اقتصاد آوازه۲» یاد می‌شود ریشه در ایده «ارزش اقتصادی برند» یا به عبارت بهتر نقش «افکار، احساسات و ادراکات ذی‌نفعان» در ایجاد ارزش برای مالک برند دارد که به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد.

جهان و محیط کسب‌وکار و تجارت در دو دهه گذشته به دلایل گوناگون از جمله تحولات شدید تکنولوژیک به شدت تغییر یافته و این تغییرات به گونه‌ای است که حتی بازار ایران را نیز که مدت‌ها در تحریم قرار داشته، به شدت متاثر ساخته است. به این جهت باید این تغییرات را شناخت تا امکان تجهیز بنگاه‌های ایرانی به ابزار ضروری برای رقابت در بازار داخلی و بازارهای جهانی فراهم شود. مهم‌ترین ویژگی‌های این بازار که از آن به عنوان «اقتصاد آوازه۲» یاد می‌شود ریشه در ایده «ارزش اقتصادی برند» یا به عبارت بهتر نقش «افکار، احساسات و ادراکات ذی‌نفعان» در ایجاد ارزش برای مالک برند دارد که به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد. در چند دهه گذشته ارزش سهام تحت عنوان «نامشهودها۳» آنچنان افزایش یافته که ارزش خالص یا دفتری دارایی‌های مشهود شرکت‌های S&P 500 فقط ۴۹ درصد و شرکت‌های FTSE100 فقط ۵۵ درصد کل بازار سرمایه در این دو بازار در سال ۲۰۱۲ را تشکیل می‌دهند.

بنرد و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21 
درآمد مورد انتظار ناشی از تحلیل و پیش‌بینی رشد درآمد آتی به وسیله موسسات ارزشگذاری و رتبه‌بندی برند بنگاه‌های جهانی نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از درآمدها ناشی از دارایی‌های نامشهود، به خصوص برند بنگاه و در نتیجه ناشی از نمود بیرونی برند یعنی «آوازه بنگاه» است. ظهور و رشد شرکت‌های مشاوره متخصص در ارزشگذاری و رتبه‌بندی برند و آوازه بنگاه‌ها در سه دهه اخیر و به رسمیت شناختن روش ارزشگذاری برند به وسیله سازمان بین‌المللی استاندارد (ISO 10688) در ۲۰۱۰ تاکیدی است بر نقش رو به افزایش برند در ارزش اقتصادی ایجادشده به وسیله بنگاه‌ها. پذیرش نقش رو به افزایش برند در ایجاد ارزش در بنگاه‌ها به وسیله نهادهای اقتصادی جهانی، نه‌تنها نشان‌دهنده اهمیت مدیریت برند به عنوان یک ضرورت استراتژیک در بنگاه‌هاست بلکه تاییدی است بر پذیرش نقش برند در «مدیریت آوازه» بنگاه‌ها.

آوازه بنگاه و شایستگی مدیریتی

امروزه ایده «برند» به عنوان یک دارایی اقتصادی به آنچنان بلوغی رسیده که «برند بنگاه» و «آوازه» به عنوان پیشران «مزیت رقابتی پایدار» می‌تواند به عنوان مانعی در مقابل ورود تازه‌واردان به صنعت در نظر گرفته شود. انقلاب تکنولوژیک و ظهور بازارهای مجازی با امکان ارتباط و تاثیرگذاری مستقیم مشتریان و کلیه ذی‌نفعان بر یکدیگر و بر «آوازه بنگاه» چنان گسترش یافته که ضرورت «مدیریت برند و آوازه بنگاه» را به عنوان یک «شایستگی مدیریتی» مطرح ساخته است. موفقیت در این امر در مرحله اول مستلزم شناخت ویژگی‌های بازار جدید یا به عبارتی «اقتصاد آوازه»، تعریف و شناخت برند و آوازه بنگاه و فراهم کردن سازوکار برای اندازه‌گیری برند و آوازه بنگاه‌ها و در نهایت ارائه راهکار برای مدیریت «برند و آوازه بنگاه» به عنوان عواملی موثر در ایجاد و حفظ مزیت رقابتی و رقابت‌پذیری بنگاه‌ها در بازار است. به این جهت در ادامه به اختصار به هر یک از این مباحث می‌پردازیم.

اقتصاد آوازه

به نظر فوم بران (۲۰۱۱) «اقتصاد آوازه» در جوامعی جاری می‌شود که مدام از طریق شبکه‌ها و سازمان‌ها تحت نفوذ گروه‌های مرجع قرار دارند. در این رویکرد تحلیلی از آنجا که اطلاعات به طور سیستماتیک میان شبکه‌های اجتماعی پخش نمی‌شود، «اطمینان» و «روابط» به دارایی حیاتی و ضروری برای تداوم و پایداری فعالیت بنگاه‌ها تبدیل می‌شود. در این بازار وسایل ارتباطی سنتی و غیرسنتی (مانند شبکه‌های اجتماعی) با تفسیرهای خاص خود از عملکرد سازمان‌ها بر بازار و جامعه نفوذ داشته و آن را به حرکت درمی‌آورند. به این‌گونه «روابط دایره‌وار» (circular relationship) میان جامعه و سازمان‌ها شکل می‌گیرد؛ روابطی که در آن حمایت جامعه از سازمان‌ها بر برداشت مطلوب از یکدیگر متکی است.

به این ترتیب عملکرد سازمان به میزان منافعی که در نتیجه این حمایت در میان ذی‌نفعان گوناگون ایجاد می‌شود، بستگی دارد. «اقتصاد آوازه» شاخص بازاری است که در آن علاوه بر عملکرد مالی و پول رایج معیارهای دیگری تعیین‌کننده مبادلات هستند. سیستم مالی موجود که از زمان انقلاب صنعتی پول را به عنوان تنها عامل مبادله ارزش تعریف کرده، شاهد ظهور شبکه بازارهای جهانی (روی هم افتاده)، روابط اعتماد‌محور، سیستم‌های تجاری بی‌نظم و افرادی است که هر یک ارزشگذاری خاص خود را دارا هستند. انقلاب تکنولوژیک و ظهور شبکه‌های اجتماعی با امکان ارتباط فرد – به – فرد بازاری به وسعت جهان ایجاد کرده که در آن افراد غریبه با اطمینان با یکدیگر به مبادله می‌پردازند. (کلاین ۲۰۱۳)

از دیگر ویژگی‌های مهم این بازار تعدد ذی‌نفعان علاقه‌مند و پیگیر بنگاه‌هاست که بیشتر از محصولات بنگاه، علاقه‌مندند بدانند بنگاه و افراد اداره‌کننده بنگاه و برند آن چه کسانی هستند. دسترسی ۲۴ ساعته در هفت روز هفته به اطلاعات استراتژیک بنگاه به مخاطبان اجازه می‌دهد با یک کلیک یا یک نظر مخالف استراتژی بنگاه را در خطر قرار دهند. در واقع بنگاه‌ها مسوولیت مقوله‌ای را بر عهده دارند که تحت کنترل آنها نیست. بنگاه مسلماً همه ذی‌نفعان را تحت کنترل ندارد (از کارکنان گرفته تا افراد نافذ بر سیاستمداران و صاحبان کسب‌وکار) و مسلماً نمی‌تواند گفتار و کردار نمایندگی‌های فروش یا پاسخگویان به مشتریان را در مراکز تماس کنترل کند. در واقع تحولات بازار و تکنولوژی در دو دهه اخیر «وجه مالی» دنیای کسب‌وکار را به نفع وجه انسانی آن یعنی «آوازه» تغییر داده است. (کلاین ۲۰۱۳)

بنرد و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21 
به نظر بنگاه‌های بزرگ دنیا «اقتصاد آوازه» یک بازار واقعی است که در آن شرایط رقابت بازتعریف می‌شود. در این شرایط جدید رقابتی افراد در مورد بنگاه‌ها بر اساس «آنکه» هست و «آنچه» برایش تلاش می‌کند و نه فقط «آنچه» می‌فروشد، تصمیم می‌گیرند. در چنین بازاری چالش رهبران بنگاه‌ها عبارت است از اعمال «مدیریت برند و آوازه» زیرا «آوازه بنگاه» به عنوان دارایی‌های نامشهود که در طول زمان ساخته شده و منعکس‌کننده ارزش و اطمینانی است که کلیه ذی‌نفعان برای بنگاه قائل هستند. دارایی، کلیدی است که در تحقق اهداف استراتژیک مانند ارزش‌آفرینی، رشد سود و تحقق مزیت رقابتی پایدار نقش تعیین‌کننده دارد. بنابراین در «اقتصادآوازه»، «ارزش» در نتیجه استفاده درست از دارایی‌های نامشهود ایجاد می‌شود. به این علت است که در مطالعات موسسه تحقیقاتی ECM 4 در سال ۲۰۱۱ توصیه می‌شود که مسوولان دارایی‌های نامشهود در بنگاه‌ها هر چه بیشتر در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک بنگاه‌ها نقش داشته باشند.

برند بنگاه

مفهوم «برند» به بازاریابی محصول برمی‌گردد که در آن نقش برندسازی و مدیریت برند ابتدا عبارت است از ایجاد تمایز و ترجیح نسبت به یک محصول یا خدمت در ذهن مشتری. در این حوزه چندین تعریف پذیرفته‌شده از «برند» وجود دارد. این تعاریف متعدد به برند به عنوان «یک اسم، اصطلاح، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها برای شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و تمایز آنها از رقبایشان» اشاره دارد یا «نمادی که برای متمایزسازی محصولات و خدمات یک شرکت از شرکت دیگر به کار می‌رود». (کاپفرر، ۱۹۹۷)

توسعه برندسازی محصولات طی ۳۰ سال گذشته با ایجاد لایه‌های ارزشی متعدد در اطراف کارکرد اصلی محصولات و خدمات صورت گرفته تا امکان متمایزسازی در یک بازار خاص را فراهم سازد. جهانی‌شدن بازارها، تحولات تکنولوژیک و کوتاه‌تر شدن عمر محصولات، امکان همسان‌سازی و تقلید محصولات و خدمات را به شدت افزایش داده به گونه‌ای که امروزه ایجاد تمایز در محصولات به امری دشوار تبدیل شده است، به این دلیل جایگاه بنگاه‌ها را نمی‌توان فقط در سطح محصولات و خدمات تعریف کرد بلکه به معیارهای پایدارتری در سطح بنگاه‌ها برای متمایزسازی و ایجاد مزیت رقابتی نیاز است لذا ارزش‌ها و آوازه بنگاه به عنوان عناصر اصلی راهبردهای تمایز محسوب می‌شوند (هاچ و شولتس، ۲۰۰۱).

 برند و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21 (اسلایدشو)
ایجاد برند بنگاه بر این پیش‌فرض استوار است که برند بنگاه تمامی جنبه‌های شرکت را در بر گرفته و شرکت را از رقبای آن مجزا می‌سازد. برند بنگاه از دید کسانی مانند گاهون ریل، بالمر و همکاران (۱۹۹۷) عبارت است از «عادات، اهداف و ارزش‌های یک سازمان که سبب ایجاد حس فردیت و تمایز یک برند می‌شوند». بنا بر تعریف دو چرناتونی (۲۰۰۱)، برند بنگاه عبارت است از «مجموعه‌ای از ارزش‌های کاربردی و احساسی که به ذی‌نفعان قول تجربه‌ای ویژه را می‌دهد». کینگ (۱۹۹۱) به این حقیقت اشاره کرد که مخاطبان برند بنگاه از مشتریان فراتر هستند و تمامی ذی‌نفعان را در‌بر می‌گیرد. به نظر ناکس و بیکرتون (۲۰۰۳)، یک برند بنگاه «بیان بصری، شفاهی و رفتاری از مدل کسب‌وکار منحصربه‌فرد یک سازمان است».

تعاریف نشان‌دهنده این امر هستند که برند بنگاه الزاماً به یک شرکت واحد محدود نمی‌شود بلکه می‌تواند شرکت‌ها، توابع آنها و گروه شرکت‌ها را نیز پوشش دهد. بالمر (۱۹۹۸) این‌طور ادعا می‌کند که هویت بنگاه، به عنوان یک دارایی مهم بنگاه که بیانگر اصول اخلاقی، اهداف و ارزش‌های متمایزکننده شرکت از رقبای آن است در مرکز برند بنگاه قرار دارد.

آوازه بنگاه

«آوازه بنگاه» عبارت است از «برداشت جمعی از اعمال و دستاوردهای گذشته بنگاه که توانایی‌های بنگاه را در ایجاد ارزش برای مجموعه ذی‌نفعان بنگاه توصیف می‌کند». آوازه بنگاه، جایگاه بنگاه را در داخل (در رابطه با کارکنان) و خارج بنگاه (در رابطه با ذی‌نفعان) در بستر محیط رقابتی تعیین می‌کند. آوازه و برند بنگاه ویژگی‌های لازم برای تحقق مزیت رقابتی پایدار (مانند باارزش بودن، کمیابی، به سختی قابل تقلید بودن و غیرقابل جایگزین بودن) را برآورده می‌سازند. برندها و آوازه‌های بنگاهی دارایی‌های مهمی هستند که بهره‌گیری از فرصت‌ها و کاهش تهدیدها را برای شرکت ممکن می‌سازند. از آنجا که هر شرکت یک برند بنگاه دارد و آوازه در طول زمان توسعه می‌یابد، برندها و آوازه‌های قوی بسیار محدود هستند و امکان تقلید کامل از آنها مشکل است. در تفکیک جایگاه و نقش «برند بنگاه» و «آوازه بنگاه» از یکدیگر از تعریف موسسه آوازه۵ یاری می‌گیرم. در جمع‌بندی این موسسه «برند» نمایانگر پیمانی است که بنگاه با ذی‌نفعان خود می‌بندد در نتیجه در «تملک» بنگاه قرار دارد در حالی که «آوازه» معیاری است برای سنجش تحقق پیمان‌های بنگاه در نتیجه در «تملک» ذی‌نفعان قرار دارد.

 
بسیاری از پژوهشگران معتقدند آوازه خوب به نوعی دارایی راهبردی برای شرکت‌ها تبدیل می‌شود که تقلید از آن بعید و دشوار است. تحقیقات انجام‌شده توسط واحد هوش اقتصادی۶ (آوازه: پذیرش ریسک)، روابط عمومی ادل مان۷ (سنجش اعتماد بنگاهی)، مجله فورتون ۸ (مورد تحسین‌ترین شرکت‌های آمریکا)، هیل و نولتون۹ و موسسه آوازه۱۰ گویای آن است که مدیران عالی بنگاه‌ها نیز «آوازه بنگاه» را موضوعی حائز اهمیت برمی‌شمارند. اما این تحقیقات همواره بر این حقیقت اشاره دارند که نسبت به چگونگی ایجاد آوازه بنگاه برتر مطمئن نیستند. برای شرح این معما، داولینگ و موران (۲۰۱۲) به توضیح این موضوع می‌پردازند که چگونه سازمان‌های مختلف آوازه خود را با توجه به دیدگاه و ارزش‌های خود، دلمشغولی‌های ذی‌نفعان و راهبردهای خود حفظ می‌کنند. برای حل این معما، پیشنهاد آنها این است که آوازه‌های حاصل از تعهدهای راهبردی سازمان باید بهترین فرصت را برای حفظ مزیت رقابتی پایدار ارائه کنند.

بنرد و «آوازه بنگاه»؛ دارایی های نامشهود قرن 21 
آنها این‌طور شرح می‌دهند که آوازه‌های راهبرد – محور یا آنهایی که در ذات یک سازمان «تعبیه۱۱» شده‌اند، به طرز معناداری با آوازه‌های سازمان‌های رقیب آن تفاوت دارند چرا که این آوازه‌ها بر اساس منطق هنجاری، اقتصادی یا منطق رقابتی این سازمان پایه‌ریزی می‌شوند. از آنجایی که خصوصیات پایه‌ای یک سازمان تعیین‌کننده عملیات اصلی آن هستند و به ذی‌نفعان ارزش انتقال می‌دهند، آوازه‌ای که از آنها حاصل می‌شود، نشانه صداقت و اعتماد رفتار آن سازمان در آینده است. «آوازه‌های تعبیه‌شده» در تقابل با «آوازه‌های عاریه‌ای۱۲» مبتنی بر طرح‌های تاکتیکی نظیر امور خیریه و مسوولیت‌های اجتماعی فرعی بنگاه قرار دارد. چنین تاکتیک‌هایی ارتباط چندانی به عملیات محوری و اصلی سازمان ندارند. از آنجا که این برنامه‌ها قادر به انعکاس اهداف بنیادین بنگاه نیستند، علائم ضدونقیضی از خود نشان می‌دهند و از آنجا که تقلید چنین تاکتیک‌هایی برای رقبا بسیار آسان است، احتمال تحقق مزیتی بلندمدت از آنها امری بعید است.

ضرورت اندازه‌گیری آوازه بنگاه

ایده ارزش اقتصادی برند و به تعبیری «ارزش اقتصادی افکار، احساسات و ادراکات» همراه با شخصیتی که نمایندگی می‌کند به قبل از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد. از جان استوارت، مدیرعامل افسانه‌ای شرکت آمریکایی کواکر در گفت‌وگو با شرکایش نقل می‌شود که: «اگر روزی این شرکت از هم بپاشد زمین و تاسیسات شرکت را به شما می‌دهم و خودم برند و علامت تجاری را برمی‌دارم و مطمئن هستم از شما موفق‌تر خواهم بود». در اواخر دهه ۸۰ شرکت RHM13 که در لیست FTSE100 قرار داشت در یک مزایده برای فروش ارائه شد. به عنوان بخشی از دفاعیه RHM برای ارزشگذاری از شرکت مشاوره اینتر برند۱۴ برای توسعه ابزاری برای ارزشگذاری برند کمک خواستند. رویکرد اینتر برند در ارزشگذاری برند بر ارزش حال درآمد پیش‌بینی‌شده ناشی از برند (یا به تعبیری بهتر ناشی از آوازه) از طریق نفوذ بر انتخاب مشتریان مبتنی است.

این روش به روش «استفاده اقتصادی۱۵» و تبدیل آن به روش استاندارد برای ارزشگذاری برند معروف است. این مفاهیم در استانداردهای حسابداری (IFRS 316; SFAS 14117) اعمال شده و از بنگاه‌ها خواسته شده آنچه سرقفلی نامیده می‌شود، با توجه به جزئیات تاریخی شامل مبلغ اولیه در مورد ارزش خالص بنگاه و دارایی‌هایش شامل برندها در زمان تملیک ذکر کنند. اخیراً نیز در فرآیند فرمول‌بندی روش ارزشگذاری برند، ایزو ۱۰۶۸۸ در سال ۲۰۱۰ پیشنهاد می‌شود. امروزه ایده برند به عنوان یک دارایی اقتصادی به نقطه ثبات رسیده و همه ارکان‌ مرتبط با آن تقریباً شناخته شده‌اند، به گونه‌ای که هرسال ارزش اقتصادی برند توسط موسسات معتبر جهانی مانند اینتر برند و برند فاینانس۱۸ محاسبه می‌شوند. اما این اقدامات هنوز با منازعات مطرح در سطح سازمان‌های تجاری که «آوازه بنگاه» را مهم‌ترین پیشران «مزیت رقابتی پایدار» می‌داند که مانع ورود رقبا می‌شود فاصله دارد.  (World Economics, 2012)

به نظر اسپانس۱۹ (۱۹۷۴) آوازه بنگاه بخشی از فرآیند علامت‌دهی بازار است که طی آن بنگاه ویژگی‌های مورد نظر خود را به منظور بیشینه‌سازی جایگاه خود به اطلاع مشتریان و دیگر ذی‌نفعان می‌رساند. نظر مشابهی توسط پورتر و کاوز (۱۹۷۷) مطرح است. به نظر اثر «مانع ورود» نرخ برگشت (ROR) بنگاه‌ها با آوازه قوی را بیش از هزینه فرصت سرمایه افزایش داده و درنتیجه باعث افزایش ارزش بازاری بنگاه می‌شود.

ارتباط مستقیم «آوازه بنگاه» با اهداف عملکرد مالی، حداقل با چهار نوع ریسک همراه است:

۱- آوازه بنگاه به محیط کسب‌وکار حاکم و عوامل رقابتی خارج از کنترل شرکت بستگی دارد.

۲- اگر‌چه اعلام عمومی اهداف مالی می‌تواند برای کارکنان الهام‌بخش باشد (یا گاهی سبب شکایت آنها شود)، چنانچه برآورده نشود، مدیرعامل و قیمت سهام شرکت را زیر سوال می‌برد.

۳- اهداف مالی عمومی انگیزه‌ای می‌شود برای دستکاری درآمدها؛ چیزی که در بسیاری از رسوایی‌های بنگاهی دیده می‌شود.  

۴- و بالاخره، هنگامی که سودهای کلانی به قیمت از دست رفتن رفاه اجتماعی حاصل می‌شود، ممکن است سبب بیزاری عمومی نسبت به آن سازمان شود.

به این جهت بسیاری از شرکت‌ها اهداف مالی را با اهداف انگیزشی برای ارزشگذاری «آوازه بنگاه» جایگزین می‌کنند. انواع مختلفی از این اهداف وجود دارد، برای مثال، شرکت هواپیمایی استرالیایی کانتاس۲۰ این هدف را دارد که به «بهترین شرکت هواپیمایی درجه یک دنیا» تبدیل شود، در حالی که خودروسازی آلمانی «بی‌ام‌و» سعی دارد برای تولید «بهترین خودرو سواری» شناخته شود. این نوع اهداف هنگامی با خطر مواجه می‌شوند که با راهبرد سازمان همسو نباشند.

با توجه به توضیحات فوق، دومین مشکل اساسی در رابطه با «مدیریت آوازه بنگاه» و در نتیجه ایجاد مزیت رقابتی در بازار دشواری اندازه‌گیری این ساختار است. یافته‌های حاصل از بررسی نظام‌مند ادبیات آوازه بنگاه حاکی از آن است که آوازه بنگاه با روش‌های متعددی سنجیده می‌شود که رایج‌ترین آن، «روش مجله فورتون در شناسایی تحسین‌شده‌ترین بنگاه‌ها»۲۱ است.

از آنجا که مفهوم آوازه بنگاه به ذی‌نفعان متعددی مربوط می‌شود و بازتاب آن در دریافت‌های ذی‌نفعان از یک سازمان منعکس می‌شود (اشمیدتس۲۲ و همکارانش، ۲۰۰۱). شواهد فراوانی مبنی بر تعامل نظرات ذی‌نفعان بنگاه در مورد آوازه بنگاه وجود دارد. به ویژه این‌طور به نظر می‌رسد که آوازه‌ای که از کارکنان به دست می‌آید بر آوازه مشتریان و اجتماعات تاثیرگذار است (کارملی۲۳، ۲۰۰۵). لذا سازمان‌ها نه‌تنها باید در مدیریت آوازه بنگاه خود به روابط‌شان با ذی‌نفعان اهمیت دهند بلکه باید تاثیر ذی‌نفعان بر یکدیگر را نیز در نظر بگیرند.

بررسی الگوهای کنونی آوازه بنگاه گویای آن است که تعداد الگوهای به کار گرفته شده اندک است و برجسته‌ترین آنها در فهرست قابل ستایش‌ترین شرکت‌های فورتون و میزان آوازه۲۴ RQ دیده می‌شود (فوم‌بران و ون‌ریل، ۲۰۰۴؛ فوم‌بران، ۱۹۹۶). همچنین الگوهای دیگری نظیر سنجه شخصیت بنگاهی۲۵ (دیویز و همکارانش، ۲۰۰۳) و «شاخص عملکرد ذی‌نفعان و ابزار بهبود روابط» (اسپیریت)۲۶ (مک‌میلان و همکارانش، ۲۰۰۴) نیز وجود دارند. این الگوها به شکل قابل ملاحظه‌ای از نظر رویکرد، ذی‌نفع مورد نظرشان و آنچه مورد سنجش قرار می‌دهند با یکدیگر تفاوت دارند به این جهت در انتخاب مدل مناسب اندازه‌گیری باید به موارد متعدد توجه داشت.

پی‌نوشت‌ها:

۱- Corporate Reputation  / ۲- Reputation Economy  / ۳- Intangibles   / ۴- European Communication Monitor  / ۵- Reputation Institute  / ۶- The Economist Intelligence Unit  / ۷- Edelman  / ۸- Fortune  / ۹- Hill & Knowlton  / ۱۰- Reputation Institute  / ۱۱- Built in  / ۱۲- Bolt-on Reputation  / ۱۳- Rank Hovis McDougall  / ۱۴- Interbrand  / ۱۵- Economic Use  / ۱۶- International Financial Reporting Standard  / ۱۷- Statements of Financial Accounting Standards  / ۱۸- Brand Finance  / ۱۹- Spence  / ۲۰- Qantas  / ۲۱- Fortune’s Most Admired Companies (FMAC) / 22- Smidts  / ۲۳- Carmeli  / ۲۴- Reputation Quotient – RQ  /
۲۵- Corporate Personality Scale  / ۲۶- Stakeholder Performance Indicator and Relationship Improvement Tool (SPIRIT)

*عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی


منبع: برترینها

۶ روش آسان برای تقویت ایمیل مارکتینگ

امروزه با وجود انبوهی از استارتاپ ها و کسب و کارهای کهنه کار و تثبیت شده متعدد، رقابت برای کسب و کارهای تازه وارد به شدت دشوار شده است. بسیاری از کسب و کارها فقط به این خاطر که با تکنیک های بازاریابی آشنایی کاملی ندارند با شکست مواجه می شوند. شما به عنوان یک کارآفرین یا صاحب کسب و کار گزینه های متعددی را برای کسب موفقیت در پیش رو دارید و هر یک از گزینه های بازاریابی برای کسب و کار شما مزایای منحصر به فرد خودش را دارد. ما در این مطلب از بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی به یکی از این گزینه ها می پردازیم که بسیاری از شرکت ها درک درستی از آن ندارند؛ درست حدس (!) زدید، ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی.

متاسفانه به عقیده بسیاری از افرادی که اطلاعات جامعی از دنیای بازاریابی ندارند، ایمیل مارکتینگ مضمحل شده و از بین رفته است، با این وجود، اگر بازاریابی ایمیلی خود را به درستی انجام بدهید، می توانید بازگشت سرمایه ای نزدیک به ۴۳۰۰ درصد را شاهد باشید. علاوه بر این، از این طریق می توانید رابطه سازی کنید و مشتریان جدیدی را نیز جذب کنید.

به نظرات یک متخصص inbound marketing (یا بازاریابی درونگرا، ربایشی یا جاذبه‌ای) توجه کنید: «ایمیل مارکتینگ یکی از بهترین انواع بازاریابی است، زیرا ارتباط شما را مستقیماً با مشتری بالقوه برقرار می کند و برای شما فرصتی را فراهم می کند تا یک ارتباط عاطفی ایجاد کنید و طرف مقابل خود را متقاعد کنید تا عمل مورد نظرتان را انجام بدهد … آنگاه که رضایتش را کسب کنید، محصولات و خدمات شما را به دوستان و خانواده خود توصیه خواهد کرد

حال بیایید به اصل مطلب بپردازیم؛ موارد زیر موثرترین نکات برای تقویت ایمیل مارکتینگ کسب و کار شما هستند:

  1. مخاطب هدف خود را مشخص کنید

در همه انواع بازاریابی، اگر گروه نامناسبی را انتخاب کنید شکست خواهید خورد. به عنوان مثال، اگر می خواهید پیشنهاد ویژه خود برای فروش اسکوتر را ترویج کنید، استفاده از فهرستی که مشترکان آن در خانه سالمندان به سر می برند غیرمنطقی است. در این وضعیت فرضی باید به دنبال افرادی باشید که فرزندانشان در سنین مناسب با نوع اسکوتر شما قرار دارند. بیش از ۹۰ درصد از افرادی که اشتراک خود در خبرنامه های ایمیلی را ثبت می کنند از خواندن ایمیل لذت می برند، بنابراین اطمینان پیدا کنید که ایمیل خود را برای افرادی ارسال می کنید که واقعاً نسبت به مطالعه نوع محتوایی که به اشتراک می گذارید اشتیاق دارند.

  1. آداب ایمیل را رعایت کنید

در کمپین های ایمیلی خود باید آداب و رسوم رایجی که امتحان خود را پس داده است را رعایت کنید. امروزه، مردم پیام هایی را می خوانند که بیش از حد وارد حریم خصوصی آنها نمی شوند و اصل پیام را در چند جمله خلاصه می کنند. برای جذب مشتریان بالقوه تا می توانید مختصر و مفید بنویسید، طعمه را در ایمیل خود بگنجانید، یک لینک را به قلاب وصل کنید و مشتریان جدید را به سمت خود بکشید. متن خود را کوتاه کنید و محتوا را به نحوی درج کنید که مرور سریع کل ایمیل آسان باشد. توجه کنید که مردم غالباً همه ایمیل شما را مطالعه نمی کنند. به علاوه، همانطور که در مطالب قبلی اشاره کردیم، عنوان ایمیل شما از اهمیت حیاتی برخوردار است. بنابراین از عناوین جذاب استفاده کنید تا اساساً ایمیل شما به مرحله خوانده شدن برسد.

  1. لینک را فراموش نکنید

کمپین های ایمیلی با این هدف به راه انداخته می شوند که مردم را ترغیب کنند تا با استفاده از لینکی که در ایمیل خود قرار می دهید، به دنبال کسب اطلاعات بیشتری بروند. هدف شما هدایت ترافیک به صفحه فرود، صفحه محصول یا وبسایت تان است. از فراخوان به عمل های (call-to-action) جذاب استفاده کنید؛ اگر کسی روی لینک شما کلیک نکند، هیچ مشتری جدیدی را به دست نخواهید آورد.

  1. در استفاده از تصاویر زیاده روی نکنید

استفاده از تصاویر مختلف در وبسایت یا رسانه های اجتماعی می تواند موثر باشد، اما در کمپین های ایمیل مارکتینگ اینطور نیست. برخلاف رسانه های اجتماعی و بازاریابی از طریق پست مستقیم، استفاده از تصویر در کمپین های ایمیلی چالش آفرین است. شاید مشتریان بالقوه شما تصاویر را مشاهده نکنند، چرا که سرویس دهنده ایمیل آنها حداقل در وهله اول تصاویر را نمایش نمی دهد (مانند جیمیل)، یا شاید در وضعیتی قرار داشته باشند که نتوانند تصاویر را دریافت کنند (مثلاً بخاطر حجم تصاویر یا کُندی سرعت اینترنت). بنابراین، استفاده از تصاویر فقط وقت و پول شما را هدر خواهد داد. به جای استفاده از تصاویر، از طرح های html یا لینک به صفحه ای استفاده کنید که حاوی تصاویر مورد نظر شما است.

  1. گزینه لغو اشتراک باید واضح و مشخص و فرآیند آن ساده باشد

بسیاری از افرادی که خودشان در فهرست شما ثبت نام کرده اند، ممکن است پس از مدتی به دلایلی دیگر به دریافت ایمیل های شما تمایلی نداشته باشند. این افراد، مشتریان بالقوه جدیدی که شما می خواهید نیستند. شما مشتریان رضایتمندی می خواهید که استفاده از محصولات یا خدمات تان را به دیگران پیشنهاد کنند. بنابراین، امکان لغو اشتراک را تسهیل کنید تا سر از پوشه اسپم در نیاورید.

  1. به ابعاد ایمیل خود توجه کنید

درست مثل کمپین های چاپی، در ایمیل هم برای بیان آنچه که می خواهید بگویید فضای محدودی را در اختیار دارید. بهتر است از قالب هایی استفاده کنید که عرض آنها بیشتر از ۶۰۰ پیکسل نباشد. منافع و مزایایی که ارائه می کنید و یک لینک را در محدوده ۱۰۰ پیکسل ابتدایی بگنجانید. یک ترفند دیگر می تواند استفاده از یک ستون جانبی اضافی در سمت راست یا چپ باشد؛ در عین حال،مراقب باشید که ایمیل خود را شلوغ نکنید.

توجه به این نکات به بازاریابی کسب و کار شما از طریق ایمیل مارکتینگ کمک خواهد کرد. ما در بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی نکات متعدد دیگری را نیز پوشش داده ایم. لطفاً مطالب این بخش را مطالعه کنید و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

اگر این نشانه‌ها را دارید، رئیس‌تان به شما اهمیت می دهد

اینکه آیا رئیس تان به خوبی از توانمندی های شما آگاه است یا خیر از جمله مهم ترین سئوالاتی است که ممکن است برای هر فردی پیش بیاید. در واقع باید این را پذیرفت که تنها رئیس تان است که می تواند به شما ترفیع دهد، پست پایین تری را به شما واگذار کند و یا حتی اخراج تان کند.

 نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند
برخی از مدیران، به وضوح نشان می دهند که به کدام یک از کارمندان شان علاقه بیشتری دارند و البته همان طور که به خوبی می دانید، منظور از این علاقمندی از نوع رمانتیک آن نیست. برخی از روسا به طرق مختلف از کارمندان مورد علاقه شان تقدیر به عمل می آورند، بازخوردهایی از فعالیت های آنها ارائه می دهد و آن کارمندان را عضو موثری در کل مجموعه خود قلمداد می کنند.

البته تمام مدیران این گونه آشکار عمل نمی کنند.

آنچه در ادامه خواهید خواند ۱۳ نشانه هستند که در صورت علاقمندی مدیران به کارمندان خود در برخوردها و رفتارهای آنها دیده می شود. این موارد را با هم مرور می کنیم:

به روش خودشان به شما علاقه دارند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

«سوزان بیتس» مدیر اجرایی Bates Communications و نویسنده کتاب «هر آنچه یک رهبر می تواند باشد»، می گوید: “دشوار است که متوجه شدید آیا رئیس تان از شما خوشش می آید یا خیر. اگر کارمند مورد علاقه رئیس تان باشید، احتمالا بازخوردهایی را از او دریافت می کنید که گاه می تواند به روش مخصوص آن مدیر ارائه شده باشد. به عنوان مثال مسئولیت های بیشتری را به شما واگذار می کند.
شما را به چالش می کشند

اگر در زمان هایی بیش از اندازه به شما مسئولیت داده می شود، چندان هم احساس بدی نداشته باشید.

«بیتس» که تجربه ۱۷ سال مدیریت اجرایی را دارد در این باره می گوید: “در واقع رئیس تان تصوری فراتر از توانمندی های شما دارد و قصد آن را نیز دارد که شما را با محول کردن مسئولیت های دشوار مورد امتحان قرار دهد و نمی توان چنین روندی را نوعی تنبیه تلقی کرد.

اولویت های شما را به اشتراک می گذارند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

«بیتس» می گوید: “از رئیس تان در مورد اولویت های او سئوال کنید و برای انجام برخی از مسئولیت های چالش برانگیز داوطلب شوید. به رئیس تان این فرصت را بدهید تا وضعیت شما را در عمل و خصوصا در پروژه های مهم تر مورد بررسی قرار دهد. آن وقت وی به خوبی درخواهید یافت که شما برای انجام چه کارهایی گزینه مناسب تری هستید.”

به شما احترام می گذارند

آنقدر اهمیت ندارد که حتما کارمند مورد علاقه رئیس تان باشید اما اگر او به شما احترام می گذارد و در برخی از مکالمات مهم مرتبط با کار شما را نیز شرکت می دهد و شما را به عنوان یکی از اعضای موثر گروه می داند، نشانه های خوبی هستند.

با شما مشورت می کنند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

«بروس تولگان»، موسس RainmakerThinking و نویسنده کتاب «می توانید بر رئیس تان مدیریت کنید» می گوید: “روسایی که به کارمندان خود اعتماد و علاقه دارند، بیشتر با آنها مشورت می کنند. اگر رئیس تان زمان نسبتا قابل توجهی را برای صحبت کردن با شما اختصاص می دهد، آن را نشانه خوبی تلقی کنید.”

همیشه شما را مورد تعریف و تمجید قرار نمی دهند

شاید شنیده باشید که روسا از کارمندان خوب خود تشکر می کنند اما همیشه این جریان صادق نیست.

«بیتس» می گوید: “مدیران گاهی به راحتی کارهای برجسته کارمندان خود را فراموش می کنند. گاهی نیز انجام برخی از این کارها هنوز برای آنها آنقدر پراهمیت نیستند که فردی را بابت انجام آن مورد تعریف و تمجید قرار دهند.” وی توصیه می کند، بازخورد فعالیت های خود را از رئیس تان جویا شوید.

«تولگان» نیز بر این موضوع صحه گذاشته و می گوید، کارمندان همیشه نباید منتظر بازخوردها فعالیت های خود باشند.

وی می افزاید: “همواره باید از هر مرحله از کاری که انجام می دهید، به خود نمره بدهید. با این کار انتظارات منطقی خواهید داشت و از توقعاتی که بر اساس حدس و گمان هستند، پرهیز خواهید کرد.”

اولین نفر به سراغ شما می آیند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

«تولگان» می گوید: “اگرچه ممکن است رئیس تان به شما مسئولیت های مضاعفی بدهد یا اینکه همان مسئولیت های دائمی خود را انجام دهید اما اگر نخستین کسی هستید که رئیس تان به سراغ شما می آید، آن را نشانه خوبی بدانید.”

به شما مسئولیت بیشتری می دهند

مدیران عمدتا کارمندان بااستعداد خود را به خوبی نمایندگی می کنند و احتمالا هم این کارمندان برای کارهایی که انجام می دهند، مدال های افتخار دریافت نخواهند کرد اما آنچه مسلم است اگر کارمند مورد علاقه رئیس تان باشید، مسئولیت های مهمتری به شما واگذار می شود و گاه نیز باید سایر افراد گروه را نیز هدایت کنید.

برخی از مسئولیت های خود را به شما می سپارند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

زمانی که سایر کارمندان با چالش هایی همراه هستند احتمالا رئیس آنها را به شما ارجاع می دهد. «تولگان» در این باره می گوید: “اگر رئیس تان سایر همکارن را برای گرفتن برخی از راهنمایی ها به سراغ شما می فرستد، نشانه خوبی است.”

مسئولیت های کلیدی را به شما محول می کنند

«تولگان» یکی از نشانه های اعتماد هر رئیسی به کارمندش را واگذار کردن کارها و پروژه های مهم به وی می داند.

از وضعیت تان با پرسیدن سئوال هایی جویا می شوند

اگر کارمند مورد علاقه رئیس تان باشید، او در مورد رضایمتندی شما از کاری که انجام می دهید جویا می شود. در مورد ماندن در محل کار نیز از شما سئوال می کند و از وضعیت تان در جایگاهی که قرار دارید آگاه می شود. در واقع او شما را بازخواست نمی کند بلکه برای حفظ شما در مجموعه خودش تلاش می کند.

از شما می خواهند به دیگران آموزش هایی بدهید

اگر در زمان ورود افراد تازه وارد، رئیس تان از شما می خواهد که به آن افراد آموزش هایی بدهید علاوه بر افزایش مسئولیت تان می تواند نشانه خوبی باشد. در واقع وی تحت تاثیر توامندی های شما قرار دارد و بر آن است که این مهارت ها را به سایرین نیز منتقل کند. می توانید از چنین فرصت هایی برای محک زدن توانمندی های مدیریتی خود بهره بگیرید.

از شما در مورد اهداف شغلی تان می پرسند

نشانه نامحسوس که از اهمیت فراوان شما برای رئیس تان حکایت دارند

یکی از سئوالاتی که در مصاحبه های کاری از شما پرسیده می شود، چشم انداز ۵ سال آینده تان است اما اگر رئیس تان در طول کار کردن در دفتر یا شرکت اش چنین سئوالی را از شما بپرسد، اندکی متفاوت است.

پرسیدن چنین سئوالاتی می تواند قصد وی برای هدایت و کمک کردن به شما در راستای رسیدن به اهداف کاری تان را نشان بدهد. به علاوه او به این می اندیشد که شما را برای مدت طولانی تری در آن مجموعه نگه دارد.


منبع: برترینها