رانندگی بدون پیامک!

با وجود اینکه رابطه خطر‌آفرینی بین رانندگی و فرستادن پیامک وجود دارد، اما بسیاری از مردم جهان علی‌رغم آگاهی نسبت به این امر،‌ حین رانندگی این کار را انجام می‌دهند، به همین  دلیل نیز برخی از پیام‌های مربوط به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی به موضوع مذکور اختصاص پیدا کرده است …

بدون پیامک رانندگی کنید

 از طرفی بسیاری از برندهای معروف اتومبیل جهان نیز نسبت به این مسئله بی‌تفاوت نبوده و پیام‌های قابل توجهی را در رابطه با این موضوع به مخاطبان خود ارائه می‌دهند که این پیام‌ها در عین حال که یک پیام مربوط به رعایت قوانین رانندگی محسوب می‌شوند، می‌توانند یک پیام تبلیغاتی نیز به شمار روند که نام برند مذکور را در راستای اهداف متعالی‌تر، به مردم معرفی می‌کنند.

برند آئودی که یکی از نام‌های تجاری برجسته و معروف خودرو در سطح جهان به شمار می‌رود، اخیرا با همکاری آژانس تبلیغاتی معروف ساعتچی که از جمله شرکت‌های برجسته بازاریابی جهان محسوب می‌شود، در زمینه مسئله مذکور، یعنی فرستادن پیامک ‌حین رانندگی، یک کمپین خلاقانه راه‌اندازی کرده‌ که به مخاطبان خود، خطر چنین عملی را گوشزد می‌کند.

از آنجایی که استفاده از گوشی تلفن همراه و خصوصا فرستادن و یا خواندن پیامک، باعث حواس‌پرتی رانندگان و محدود‌شدن دایره دید آنها می‌شود، کمپین مذکور نیز با ارائه دو پیام تصویری، نشان می‌دهد که ‌حین انجام چنین کاری، درک راننده از میزان فاصله‌ها محدود شده و در نتیجه فاصله خود را تا موانع موجود کمتر می‌بیند و یا حتی می‌توان گفت که بسیاری از موانع را نمی‌بیند؛ به همین خاطر نیز احتمال بروز حوادث ناگوار بالاتر می‌رود.

همچنین این پیام تصویری با نشان دادن صفحه تلفن همراه در وسط جاده پیش روی راننده، به خوبی نشان می‌دهد که در صورت چنین اقدامی تا چه حد دایره دید راننده محدود شده و در نتیجه فرعی‌ها و یا موانع احتمالی از دید وی مخفی می‌مانند.

از آنجایی که در تصاویر مذکور، مخاطب از زاویه دید راننده جاده را می‌بیند، کاملا مشخص می‌شود که بخش زیادی از منطقه پیش روی آنها توسط تلفن‌های همراه گرفته شده و راننده به جای دیدن بخش اعظم جاده، تلفن همراه خود را می‌بیند.

لازم به ذکر است که در فرستادن پیام‌های تبلیغاتی که اهداف انسان‌دوستانه و اجتماعی دارند، نیاز به درگیر کردن مخاطب به لحاظ عاطفی، بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد؛ بر همین اساس نیز در تصاویر مذکور، در بالای صفحه نمایش تلفن همراه، نام مادر دیده می‌شود که نشان‌دهنده این نکته است که پیامک‌های راننده به مادرش ارسال می‌شود؛ در ناخودآگاه این پیام علاقه مادر و فرزندی نیز نهفته است که در صورت بروز یک حادثه دلخراش، مطمئنا یک مادر ناراحت و غمگین خواهد شد.

تبلیغ چاپی مورد نظر در عین حال که یک پیام اخلاقی و اجتماعی مهم در راستای فرهنگ‌سازی جوامع محسوب می‌شود، به طور ناخودآگاه نام برند آئودی را نیز در بین مخاطبان خود پررنگ‌تر کرده و برند مذکور را به عنوان یک تولیدکننده ایمن معرفی می‌کند، چراکه توجه به امنیت سرنشینان یک خودرو، به عنوان یک عامل مهم و تأثیرگذار، در پیام مذکور نهفته است.


منبع: برترینها

فناوری مالی، به هیچ وجه نگران کننده نیست

هفته نامه تجارت فردا –  ترجمه جواد طهماسبی: در ژوئن ۲۰۰۷ یک بانکدار یا هر فرد دیگری که ۴۹۹ دلار پول اضافی داشت می‌توانست بهانه جدیدی برای دور شدن از محیط کار پیدا کند: اولین آی‌فون اپل برای فروش عرضه شده بود. در اکتبر سال ۲۰۰۸ و پس از سقوط بانک لمان نوآوری جدیدی بدون سروصدا رونمایی شد.

 فناوری مالی، به هیچ وجه نگران کننده نیست

ساتوشی ناکاماتو در مقاله‌ای که به صورت آنلاین انتشار داد نوعی پول نقد الکترونیکی را توصیف کرد که افراد می‌توانستند بدون مراجعه به بانک برای یکدیگر ارسال کنند. این پول بیت کوین نامیده می‌شد. در حالی‌که بانک‌ها تلاش می‌کردند خود را با بحران مالی و عواقب پس از آن سازگار کنند سایر بخش‌های دنیا بیکار ننشسته بودند.

تلفن‌های هوشمند و رایانش ابری زندگی روزانه مردم و همچنین نحوه استفاده آنها از پول را متحول کردند. مصرف‌کنندگان انتظار دارند بتوانند رایانه‌های قدرتمند را در کف دستانشان قرار دهند و به همان سهولت توئیت کردن یا به اشتراک گذاشتن عکس و فیلم با دوستان بهای خریدهایشان را بپردازند یا پول نقد را به سادگی انتقال دهند. مشتریان شرکتی نیز تقاضاهای زیادی دارند.

با این حال سامانه‌های فناوری اطلاعات در بانک‌ها آمیخته‌ای عجیب از قدیم و مدرن یا کند و سریع است. بانک‌ها تلاش می‌کنند پیشرو باشند و هکرهای فرصت‌طلب نیز دائماً در جست‌وجوی سوءاستفاده از نقاط ضعف آنها هستند. اما اگر بانک‌ها عقب بمانند چه خواهد شد؟ بیت کوین تهدیدی برای ساختار بانک‌ها بود و نشان داد که فناوری‌های نوین می‌توانند در کار آنها اخلال ایجاد کنند. درست همان‌گونه که آمازون کسب‌وکار خرده‌فروشان و اوبر کاسبی تاکسی‌داران را بر هم ریختند. تهدید علیه بانک‌ها هنوز عملی نشده است. این موضوع برای بنگاه‌های نوپای فناوری مالی (فین‌تک) خبری بد و برای بسیاری از بانکداران مایه آرامش خیال است.

رقبای جدید وارد عرصه شده‌اند اما حداقل در کشورهای غربی به این نتیجه رسیده‌اند که همکاری راه سریع‌تری برای دستیابی به موفقیت است تا نبرد رودررو. علاوه بر این، بانک‌ها به جای اینکه خود را مغلوب بیت کوین ببینند علاقه‌مندند فناوری زیربنایی آن یعنی بلاک چین (Blockchain) را به نفع خود به‌کار برند.

بنابراین بانک‌های جهان امروز به سمت همکاری با شرکت‌های فناوری و حتی با سایر بانک‌ها پیش خواهند رفت. نمی‌توان انکار کرد که گروه بزرگی از تازه‌واردان به عرصه فعالیت بانک‌‌ها وارد شده‌اند. وام‌دهندگان نظیر به نظیر یا بازاری از قبیل لندینگ کلاب (Lending Club) و سوفی (Sofi) در آمریکا یا فاندینگ سیرکل (Funding Circle) در بریتانیا افراد و شرکت‌های نیازمند به وام را با کسانی که پولی برای وام‌دهی دارند مرتبط می‌سازند و به هر دو طرف قول می‌دهند نرخ‌ها بهترین باشد.

 فناوری مالی، به هیچ وجه نگران کننده نیست

شرکت بریتانیایی مارکت این ویس (Market Invoice) به شرکت‌های کوچک امکان می‌دهد در قبال مطالبات آینده خود وام بگیرند بدون اینکه نیازی به مراجعه به بانک یا صبر کردن تا زمان وصول مطالبات باشد. بانک‌های دیجیتال در آلمان، روسیه و بریتانیا بانک‌های موجود را به چالش کشیده‌اند. اما بانک‌ها به راحتی کنار نمی‌روند. به  عنوان مثال وام‌دهی نظیر به نظیر رشد سریعی داشته است اما سال گذشته در آمریکا از ۱۹ میلیارد دلار و در بریتانیا از ۸ /۳ میلیارد پوند فراتر نرفت. علاوه بر این، برخی بانک‌ها خود در بازارها حضور دارند. موسیقی یکی از اولین صنایعی بود که مورد هجوم نوآوران دیجیتالی قرار گرفت و به آسانی تسلیم شد.

بخش خرده‌فروشی دشواری بیشتری داشت چراکه مشتریان عادت دارند قبل از خرید کتاب، پوشاک یا سایر کالاها آن را ببینند و لمس کنند. بخش‌های مالی و مراقبت‌های پزشکی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های بیشتری دارند. افراد به سختی جذب محصولات مالی می‌شوند بنابراین برندسازی هزینه زیادی خواهد داشت. بهترین و آسان‌ترین راه اتحاد و همکاری با کسانی است که از قبل مشتریان خود را دارند. 

بانک‌ها منابعی دارند که بنگاه‌های نوپا حتی خواب آن را هم نمی‌بینند. سال گذشته بانک جی‌پی‌مورگان ۵ /۹ میلیارد دلار برای فناوری هزینه کرد که سه میلیارد دلار آن به نوآوری‌ها تعلق گرفت. بانک‌ها هم از صرفه ناشی از مقیاس و هم سابقه حضور در صنعتی به‌شدت تحت مقررات بهره‌مندند. تازه‌واردان باید مجوز بانکی بگیرند، ماموران انطباق استخدام کنند و… . هزینه این اقدامات برای بنگاه‌های کوچک بسیار سنگین است. حتی غول‌های فناوری که به امور مالی وارد شده‌اند و ممکن است در میان جوانان اقبال بیشتری داشته باشند نیز ممکن است موفق نشوند.

اپل، گوگل و سامسونگ اپلیکیشن‌هایی دارند که به افراد امکان می‌دهند در مغازه‌ها با تلفن هوشمند خرید کنند و آمازون به کسانی که در سکوی آن کالا می‌فروشند وام می‌دهد اما هیچ‌کدام از این بنگاه‌ها تمایلی ندارند همانند بانک‌ها تحت نظارت دقیق قرار گیرند.  در غرب، مقررات بسیاری از حوزه‌ها را بر روی فناوری‌های مالی گشوده‌اند.

 فناوری مالی، به هیچ وجه نگران کننده نیست

آیین‌نامه بازبینی‌شده اتحادیه اروپا در مورد خدمات مالی که به PSD2 شهرت دارد به اشخاص ثالث امکان می‌دهد روش‌های آسان‌تری برای پرداخت آنلاین ارائه دهند یا اطلاعات حساب‌های مختلف را (با اجازه صاحبان آنها) تجمیع کنند تا افراد بتوانند تصویر بهتری از امور مالی خود داشته باشند. آمریکا آیین‌نامه مشابهی ندارد اما اداره کنترل ارز که بر بانک‌های کشور نظارت می‌کند پیشنهاد داده تا مجوزهای ویژه‌ای به شرکت‌های فناوری مالی اعطا شود.

چین چه‌کار می‌کند؟

غول‌های دیجیتال چینی نگرانی زیادی ندارند. شرکت‌هایی از جمله شرکت بازوی مالی علی‌بابا و JD.COM انبوهی از داده‌های مربوط به کسانی را که در سکوی آنها خریدوفروش می‌کنند در اختیار دارند. آنها از عادات خرید افراد و پولی که هزینه می‌کنند اطلاع دارند بنابراین گام بعدی آن است که به این افراد وام‌های خرد پیشنهاد شود.

بانک‌های بزرگ چینی توجه زیادی به مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای کوچک نمی‌کنند بنابراین مشتریان هیچ احساس وفاداری نسبت به بانک‌های موجود ندارند. مقررات‌گذاران نیز تمایل دارند شرکت‌های آنلاین به حوزه امور مالی وارد شوند.

تعجبی ندارد که بیشترین سرمایه‌گذاری‌ها در فناوری مالی را می‌توان در آسیا دید.  شرکت‌های فناوری مالی در هر کجا که باشند حداقل دو برتری نسبت به رقبای بزرگ‌تر دارند. اول، آنها چابک هستند، به‌راحتی کدنویسی می‌کنند، محصولات را می‌آزمایند، آنچه کاربردی نیست را کنار می‌گذارند و آنچه مفید باشد را بهبود می‌بخشند.

مدیر ارشد فناوری شرکت بتر (Better) که کارگزار وام مسکن آنلاین در نیویورک است می‌گوید شرکت ۲۰ تا ۳۰ بار در روز محصولاتش را به‌روزرسانی می‌کند. بانک‌ها این کار را هر شش ماه یک‌بار انجام می‌دهند. دوم، شرکت‌های فناوری مالی افراد باهوش و مستعدی را جذب می‌کنند که بانک‌ها در آرزوی آنها هستند. بسیاری از این افراد قبلاً در بانک‌ها شاغل بودند.

 فناوری مالی، به هیچ وجه نگران کننده نیست

همزیستی سودآور

همه این عوامل همکاری بین بانک‌ها و شرکت‌های فناوری مالی را تقویت می‌کنند. شرکت‌های فناوری مالی از اندازه و مشتریان بانک‌ها منتفع می‌شوند و در مقابل بانک‌ها با استفاده از متخصصان این شرکت‌ها برنامه‌نویسی کرده و کوهی از داده‌ها را تحلیل می‌کنند. این همکاری خطر جمود در بانک‌ها را کاهش می‌دهد و آنها می‌توانند محصولات جدیدی را بر اساس سامانه‌های اصلی خود بسازند. صفحات برنامه‌نویسی اپلیکیشن یا API که نرم‌افزارها را به یکدیگر وصل می‌کنند همزیستی را یک گام جلوتر می‌برند. به عنوان مثال، کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند از نرم‌افزاری حسابداری استفاده کنند که یک بنگاه فناوری مالی از طریق سکوی آنلاین یک بانک ساخته است.

بانک‌ها (و بانک‌های مرکزی) از بنگاه‌های نوپا دعوت می‌کنند در محیط‌های کنترل‌شده‌ای مانند آزمایشگاه‌های داخلی محصولات را بسازند. این اقدام توافق‌های رسمی بیشتری را به همراه خواهد داشت. برخی شرکت‌های فناوری مالی به بانک‌ها امکان می‌دهند مشتریان بیشتری را جذب کنند.

شرکت بتر وام‌های مسکن متقاضیان را با سرمایه بیش از ۲۰ سرمایه‌گذار از جمله فانی‌می و اکثر بانک‌های بزرگ آمریکا تامین می‌کند. نر‌م‌افزار شرکت تعیین می‌کند معیارهای کدام وام‌دهنده برای کدام متقاضی مناسب‌تر است.

فناوری مالی هنوز در دوران طفولیت است اما بانک‌ها باید آن را دنبال کنند. ناظران و سهامداران بانک‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند تا هزینه‌ها را کاهش دهند و بهتر و سریع‌تر کار کنند. منافع نهایی به مشتریان خواهد رسید چراکه در ابتدای صف هستند اما بانک‌ها می‌دانند که باید خود در این راه‌ پیش روند.


منبع: برترینها

آموزش بازاریابی ایمیلی: چگونه مخاطب را ترغیب کنیم تا متن ایمیل ما را بخواند

پس از نوشتن عنوانی که باعث بازشدن ایمیل می شود و قلابی که مخاطب شما را مجبور می کند تا به خواندن ایمیل ادامه بدهد، نوبت به متن ایمیل می رسد. شاید باور نکنید، اما فقط یک عنوان جذاب و یک قلاب قوی برای تهیه ایمیلی که بتواند مشترک را به مشتری تبدیل کند کافی نیست. در واقع، با وجود اینکه عنوان و قلاب اهمیت دارند، اما اگر متن خوبی نداشته باشید که پشتوانه آنها باشد، همه تلاش های شما نقش بر آب خواهد شد.

اینطور تصور کنید: همه ما فیلم هایی را تماشا کرده ایم که در ابتدا جالب به نظر می رسند، اما بعد از حدود ۲۰ یا ۳۰ دقیقه می بینید که عملاً اتفاق خاصی نیفتاده و خسته می شوید. آنقدر خسته می شوید که فیلم را قطع می کنید و به دنبال کار خود می روید. ایمیلی که متن آن متناسب با عنوان و قلابش جذاب نباشد، همین احساس را در مخاطبان شما ایجاد می کند و آنها هم بدون اینکه خواندن آن را به پایان برسانند، به کار دیگری مشغول خواهند شد.

برای اینکه متن بدنه ایمیل شما جذاب باشد، باید همه چیز با مخاطب شما در ارتباط بوده و خوانایی مناسبی داشته باشد. با ادامه این مطلب از سلسله مباحث آموزش بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ همراه باشید تا توضیحات بیشتری را ارائه کنیم.

مرتبط بودن متن بدنه ایمیل

هنگامی که ارتباط متن ایمیل بازاریابی شما با علایق و نیازهای مخاطب قطع می شود، مخاطب به سرعت خسته می شود، با خودش می گوید «این به درد من نمی خوره» و پیش از آنکه به فراخوان به عمل ایمیل برسد، آن را حذف می کند یا از آن خارج می شود.

برای اینکه ایمیل بازاریابی شما مرتبط باشد، باید مستقیماً نیازهای مخاطب را هدف قرار بدهید. یک موضوع یا مسأله که مخاطب شما به آن اهمیت می دهد را به روشی که برای مخاطب قابل درک باشد و ترجیحاً به زبانی که عملاً از آن استفاده می کند هدف قرار بدهید.

دست کم به این سوال از دیدگاه مخاطب خود جواب بدهید که «چه فایده ای برای من داره؟». توضیحات فنی درباره اینکه محصول شما چه کاری انجام می دهد برای مخاطب کسالت آور است، زیرا ربط محصول به کاربر را به وضوح روشن نمی کند.

شما باید به شکل واضح و مستقیم به شرح مزایایی که محصول شما برای مخاطب دارد بپردازید و برای وی روشن کنید که با استفاده از آن چه چیزی نصیبش خواهد شد. از این طریق، ارزش محصول برای وی آشکار می شود.

به طور خلاصه: منافع را بفروشید، نه ویژگیها را.

در این راستا، بهتر است از قانون یک استفاده کنید. قانون یک یا Rule of One یکی از اصول بنیادین متنهایی است که باعث تبدیل مشترک به مشتری می شوند. بر طبق این قانون، شما متن را برای یک مخاطب می نویسید، یک پیشنهاد به او ارائه می کنید و متن خود را حول یک ایده اصلی می نویسید. هنگامی که اینطور تمرکز می کنید، حفظ ارتباط متن با آن یک خواننده آسان می شود، زیرا می دانید که چه چیزهایی را باید اضافه کنید و چه چیزهایی را نباید در ایمیل خود قرار بدهید.

اگر انواع مختلفی از مشترکان را در فهرست خود دارید، اینجا جایی است که بخش بندی وارد میدان می شود. در فهرست های بخش بندی شده، هر بخش باید نماینده یک نوع خاص از مشترکان شما باشد. از این طریق می توانید محتوا و ایمیل های خود را در ارتباط با همان گروهی که به آنها علاقمند هستند بنویسید و این به شما کمک خواهد کرد تا نرخ بازشدن و تعامل را بالا نگه دارید و میزان لغو اشتراک را کمتر کنید.

خوانایی

مرتبط بودن محتوا با مخاطب کافی نیست، مصرف آن محتوا باید برای مخاطب آسان باشد (مخصوصاً با توجه به افزایش استفاده از موبایل در چند سال اخیر). در این راستا باید ایمیل خود را به گونه ای بنویسید و قالب بندی کنید که از نظر ظاهری جالب و جذاب باشد و مهم ترین اطلاعاتی که می خواهید مخاطب شما ببیند را برجسته تر نشان بدهد.

به این منظور می توانید:

از پاراگراف های کوتاه استفاده کنید

درک و هضم پاراگراف های کوتاه و بهتر از آن، جمله های کوتاه برای مخاطب شما آسانتر است. این قالب بندی در مقایسه با بخش های متراکم از متن -به خصوص برای کاربران موبایل- از نظر ظاهری خوشایندتر به نظر می رسد و جمله های کوتاهتر و ساده تر نسبت به جملات بلند و پر اِطناب کمتر مخاطب شما را گیج می کنند.

از لیست استفاده کنید

استفاده از فهرست های نقطه یا شماره دار مخصوصاً هنگامی که نکات مرتبطی را بیان می کنید روش بسیار مناسبی برای قطعه بندی ایمیل های بلند به شمار می روند، زیرا از نظر ظاهری خوشایند هستند و هضم آنها برای کاربر آسان است.

حاشیه ای که فهرست را از متن معمولی جدا می کند باعث می شود که محتوای آن برجسته به نظر برسد و در نتیجه، روش مناسبی برای به نمایش گذاشتن مزایا و ویژگیهای اصلی است.

مرور کلی متن را تسهیل کنید

آیا تا بحال اتفاق افتاده که یک متن را خیلی سریع برای پیداکردن اطلاعات خاصی بررسی کنید؟ بسیاری از مشترکان شما در مورد ایمیل های بازاریابی تان همین کار را خواهند کرد. برای برجسته کردن بخش های مهم پیام خود از متن های ضخیم (bold)، کج (italics)، زیرخط دار و سایر نشانه گذاری ها استفاده کنید.

شاهد و مدرک بیاورید

نوع شواهد و مدارکی که از کار خود ارائه می کنید، بسته به هدف شما دارد. می توانید نظرات مثبت مشتریان، مقالات نشریات مهم، جوایز، مجوزهای رسمی و هر چیزی که به کسب و کار و پیام شما اعتبار و ارزش می دهد را در ایمیل خود بگنجانید.

در انتها توجه داشته باشید که طول مناسب برای متن بدنه ایمیل شما بر اساس مدل کسب و کار، مخاطب و هدف هر ایمیل متفاوت است.

نکات بالا به شما کمک می کنند تا ایمیل های مرتبط و تعامل برانگیزی را تهیه کنید که مخاطب شما آنها را تا به انتها می خواند. فقط اطمینان پیدا کنید که تمام اطلاعاتی که برای تصمیم گیری در رابطه با فراخوان به عمل شما نیاز است را در متن بدنه ایمیل بازاریابی بگنجانید. در غیراینصورت، مرتبط ترین و خواناترین ایمیل ها هم مسبب کلیکی که به درآمد و بازگشت سرمایه منتهی می شود نخواهند شد.

شما چه پیشنهاداتی می توانید ارائه کنید؟ لطفاً نظرات و ایده های خود در رابطه با مقالات مبحث آموزش بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ گویا آی تی را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

۱۰ شغل پردرآمد برای خانم‌ها

اکثر مردم کار کردن را دوست دارند و خانم‌ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در ادامه این تاپ ۱۰ لیستی تهیه کرده‌ایم از ده شغل پر درآمد و جذابی که خانم‌ها فعالیت بیشتری در آن دارند. البته این شغل‌ها نیز با هم تفاوت داشته و برخی از آنها به لحاظ سختی یا درآمد احتمالی با یکدیگر تفاوت‌های چشم گیری دارند. کارهایی که در ادامه می‌بینید اکثرا توسط خانم‌ها انجام می‌شوند، حقوق مناسبی دارند، امکان مشغول شدن در آنها بیشتر است، بین کار و زندگی تعادل خوبی بر قرار می‌کنند و امنیت شغلی بالایی دارند.

۱۰- طراحی لباس

شغل رویایی خیلی از خانم‌ها طراحی لباس برای خود و دیگران است. احتمالا اگر کسی به این شغل وارد شود علاقه زیادی به کار خود خواهد داشت و از انجام آن لذت زیادی خواهد برد. یکی از مزایای این کار عدم احتیاج آن به سرمایه اولیه زیاد است، به نحوی که هرکسی می‌تواند در خانه خود لباس‌هایی که در ذهن دارد را طراحی کرده و حتی تولید کند. به این دلیل پیشنهاد می‌کنیم در صورتی که به دنبال یک کار جدید هستید طراحی لباس را نیز در نظر داشته باشید.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید

۹- برنامه نویس کامپیوتری

به صورت کلی کار یک برنامه نویس ساخت و توسعه نرم افزارهای مختلف است. یک برنامه نویس باید توانایی بازنویسی، رفع ایراد، نگهداری و تست کردن اپلیکیشن‌ها و برنامه‌های مختلف در سیستم عامل‌ها و پلتفرم‌های متفاوت را داشته باشد و به برخی از زبان‌های برنامه نویسی مسلط باشد. از مزایای این کار امکان دور کاری و انجام پروژه‌ای کارهاست.

با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید 

۸- وبلاگ نویسی

احتمالا هرکسی دوست دارد که در خانه خود کارهای خلاقانه انجام دهد. یکی از کارهای تقریبا ساده‌ای که هر کس می‌تواند در خانه آن را به انجام برساند وبلاگ نویسی یا فعالیت هدفمند در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام است. با توجه به اینکه معمولا خانم‌ها در نویسندگی استعداد بهتری دارند، وبلاگ نویسی یا ساخت صفحات در شبکه‌های اجتماعی و ایجاد درآمد از آنها می‌تواند به عنوان یک شغل خوب در نظر گرفته شود.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید

۷- مدیر استراتژی

یک مدیر استراتژی باید وضعیت، آمارها و درآمد کمپانی را بررسی کرده و راه‌های مناسب برای دستیابی به اهداف را مشخص کند.

با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید 

۶- اپتومتریست

اپتومتریست‌ها در زمینه مراقبت‌های بهداشتی فعالیت می‌کنند و کار اصلی آنها مشخص کردن شماره عینک ، پیدا کردن ایرادات مختلف بینایی در افراد و معاینه سرپایی جراحات و ایرادات چشمی است. آنها چشم بیماران را مورد بررسی قرار داده و با انجام تست‌های مخصوص بینایی سنجی مشکل آنها را رفع می‌کنند.

با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید 


۵- روانشناس

خانم‌ها معمولا روانشناس‌های درجه یکی هستند. آنها نسبت به مردان عموما توانایی بالاتری در درک احساسات و مشکلات افراد دارند. به همین دلیل این شغل یکی از بهترین و محبوبترین حرفه‌ها در میان زنان است.

با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید 

۴- داروسازی

حتی در سخت ترین شرایط اقتصادی نیز توانایی‌های یک داروساز در درست کردن نسخه‌ها و فروش داروهای درست به بیماران همواره مورد نیاز است. با توجه به نیاز بازار به این افراد و حقوق و درآمد بالایی که در آن وجود دارد، دارو سازی در رتبه چهارم لیست ما قرار گرفته است. هشت درصد از زنان داروساز در آمریکا صاحب یا شریک یک داروخانه بوده و تعداد کمی از آنها نیز به عنوان مشاور در شرکت‌های دارویی به کار گرفته می‌شوند. اما بیشتر آنها در بیمارستانها، مراکز درمانی و یا داروخانه‌ها مشغول به کار هستند.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید

 
۳- متخصص روابط عمومی

یکی از بخش‌های جذاب در شرکت‌ها قسمت روابط عمومی است. افرادی که در این سمت قرار دارند اطلاعات مورد نیاز مشتریان را جمع آوری کرده و در اختیار آنان قرار می‌دهند. افرادی که در این قسمت مشغول به کار هستند عموما درک خوبی از کسب و کار مورد نظر داشته و اطلاعات را به درستی منتقل می‌کنند.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید

 

۲- پرستاری

در حال حاضر بیشتر پرستاران در بیمارستان‌ها مشغول به کار هستند، اما جامعه بزرگ ۲٫۷ میلیونی پرستاران (در آمریکا) به سرعت در حال رشد است و محدوده کاری آنها به بخش‌های تخصصی تری مثل مراقبت از سالمندان و یا حتی انکولوژی نیز رسیده است. یکی از کارهایی که زنان در آن حضور فعالتری نسبت به مردان دارند پرستاری است. این شغل درآمد خیلی خوبی داشته و دوره‌های آموزشی آن در مراکز بسیاری تدریس می‌شود. البته در صورتی که مدرک دانشگاهی پرستاری را داشته باشید بهتر است. همچنین پیشنهاد می‌کنیم قبل از ورود به این رشته دوره‌های تخصصی هر بخش از پرستاری را نیز مورد توجه قرار دهید.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید

 


۱- پزشک عمومی

اولین جایی که یک بیمار برای درمان مریضی خود به آن مراجعه می‌کند پرشک عمومی است. این افراد با معاینه بیماران و انجام آزمایش‌های مختلف روند درمان افراد را شروع کرده و به آنها مراقبت‌های لازم را گوشزد می‌کنند و همچنین در صورت نیاز بیماران را به پزشکان متخصص ارجاع می‌دهند.

 با ده تا از پردرآمدترین شغل ها برای خانم‌ها آشنا شوید


منبع: برترینها

۵ عادت رو به رو شدن و پذیرش پاسخ منفی

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: آیا گاهی از شدت ترس احساس می کنید فلج شده اید؟ خوب است. بسیاری از کارآفرینان، مالکان کسب و کار و فروشندگان از فکر اینکه ممکن است پاسخ منفی بشنوند، احساس وحشت می کنند. من دلیلش را می دانم. اگر شما هم مانند دیگران باشید، یکی از اولین خاطراتی که از دوران کودکی به یاد دارید، پاسخ های منفی خانواده به خواسته هایتان بوده است: «نه! نمی تونم یه شیرینی دیگه بهت بدم»، «نه! اجازه نداری الان بری بیرون».

اما اگر نتوانید مقاومتی را که نسبت به «نه شنیدن دارید از بین ببرید، هیچ گاه نخواهید نتوانست به اهدافتان دست پیدا کنید. مهم ترین ویژگی ای که به موفقیت منجر می شود، شجاعت است. افراد موفق از فرصت ها به خوبی استفاده می کنند. آنها استراتژی هایی برای مواجه شدن با پاسخ منفی ایجاد می کنند و می پذیرند که شکست ایستگاهی اجتناب ناپذیر و ضروری در مسیر موفقیت است.

من در طول این سال ها روش هایی ابداع کرده ام که به من در رو به رو شدن با ترس ها و بازیابی شجاعت از دست رفته ام کمک کرده اند. من اصلا نمی دانستم تا این حد شجاعت در من وجود دارد! در ادامه به پنج استراتژی که بیشترین تاثیر را روی من داشته است اشاره می کنم.

5 عادت رو به رو شدن و پذیرش پاسخ منفی

۱٫ اجازه دهید پاسخ منفی شارژتان کند.

لحظه ای در مورد قهرمانان ما، کارآفرینان موفق و رهبران فکری تامل کنید. شرط می بندم که همه آنها در شرایط دشواری به این موفقیت رسیده اند. زمانی که این موضوع را درک کنید، شما نیز به موفقیت خواهید رسید.

قبل از اینکه یک انتشارات کوچک در لندن برای اولین بار تصمیم به چاپ کتاب «هری پاتر» بگیرد، ده ها انتشارات دیگر دست رد به سینه جی. کی. رولینگ زدند. تازه مدیر آن انتشارات کوچک هم به دلیل اصرارهای دخترش چاپ این کتاب را بر عهده گرفت!

شرکت موسیقایی دکا به بیتلز گفته بود: «ما از صدای موسیقی شما خوشمان نمی آید؛ ضمنا گیتار هم دیگر به آخر کار سیده است!»

در چاپ سوم دیکشنری Black’s Law و در مثالی برای توضیح عبارت «غیرممکن»، از «سفر به ماه» یاد شده بود.

شجاعت ویژگی ای است که به مردم اجازه می دهد از پاسخ های منفی عبور کنند و قوی تر شوند. هیچ کس از درد، رنج و شکست مصون نیست. اما درد می تواند شجاعت ایجاد کند و شجاعت می تواند قدرت و موفقیت به بار بیاورد.

۲٫ کارهای بزرگی انجام دهید.

نلسون ماندلا گفته است: «من بر این باورم که شجاعت به معنای فقدان تر نیست؛ بلکه غلبه بر آن است. فرد شجاع کسی نیست که ترس را احساس نکند، بلکه کسی است که بر آن فائق بیاید.»

تماس تلفنی ای که از آن می ترسید، دقیقا همان تماس تلفنی ای است که باید بگیرید.

سوالی که از پرسیدن آن هراس دارید، دقیقا همان سوالی است که باید بپرسید.

مکالمه ای که از آن می ترسید، دقیقا همان مکالمه ای است که باید انجام دهید.

امتحانش کنید. همین الان فهرستی از افرادی بنویسید که می ترسید یا خجالت می کشید با آنها صحبت کنید. آدم های بزرگ، آنهایی که هنوز احساس می کنید آمادگی صحبت کردن با آنها را ندارید؛ همان ترسناک ها. این بخش ساده ماجراست. قسمت سخت اما رضایت بخش پس از این کار حاصل می شود. تلفن را بردارید، در بزنید، نزد آن افراد بروید و به خواسته هایتان برسید.

5 عادت رو به رو شدن و پذیرش پاسخ منفی

۳٫ با ترس هایتان مقابله کنید.

همه ما ترس هایی داریم، و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. اما وقتی که دقیقا ترس هایم را مشخص کنم و از خودم بپرسم که «بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد، چیست؟»، احساس ترس کمتری خواهم داشت. در واقعیت، بدترین اتفاق ممکن این است که شاید احساس خجالت یا بی ارزشی داشته باشم و این اتفاق آنقدرها هم بد نیست که بخواهم قید به دست آوردن خواسته هایم را بزنم.

زمانی که از امتحان کردن کاری می ترسید، بهترین راه حل این است که شجاع باشید و ترس هایتان را برای یک دوست یا مشاور بازگویی کنید.

من هرگز به اندازه… خوب و حرفه ای نبودم (جای خالی را با مادر، برادر، همکار یا رقبا پر کنید!).

من واقعا نمی دانم دارم چه کار می کنم.

هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارم.

من یک آدم معمولی ام.

مردم به من می خندند.

در زندگی ام تفاوتی ایجاد نخواهدشد.

آه! کار سختی بود، اما الان احساس بهتری دارم؛ شما هم اگر این کار را انجام دهید، حال بهتری خواهید داشت. لحظه ای وقت بگذارید و بزرگ ترین ترس هایتان را بنویسید. بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد چیست؟

۴٫ از پاسخ های منفی درس بگیرید.

در هر مرحله از کسب و کارتان ممکن است با پاسخ های منفی مواجه شوید. اما با استفاده از تکنیک های زیر می توانید از این پاسخ ها درس بگیرید.

قبل از این که جوابی بدهید، به دقت گوش کنید. در حالت تدافعی قرار نگیرید، نفس عمیقی بکشید و اجازه دهید طرف مقابل حرفش را به پایان برساند. از خودتان بپرسید که آیا دلیل او منطقی است؟ شاید اگر فقط کمی اطلاعات بیشتر ارائه کنید، بتوانید اعتماد طرف مقابل را جلب کنید و از او پاسخ مثبت بگیرید.

سوال را با سوال پاسخ دهید. به دقت گوش دهید و پاسخ منفی مشتریان را با یک سوال پاسخ دهید. روش یکی از کارآمدترین روش های ممکن برای کاهش ابهامات موجود در فرایند فروش است.

5 عادت رو به رو شدن و پذیرش پاسخ منفی

۵٫ شوخ طبع باشید.

باید بدانید که در مذاکرات، استخدام و سخنرانی پاسخ منفی همیشه پاسخ منفی نیست. برای دستیابی به آنچه می خواهید، باید شجاعت و مقاومت داشته باشید. زمانی که پاسخ منفی می شنوید، به هر دری بزنید تا به نتیجه ای مثبت دست پیدا کنید. کارآفرینان معمولی می گویند: «من با او تماس گرفتم اما جواب نداد. ای میل هم فرستادم و پاسخ نداد. احتمالا علاقه ای به این معامله ندارد.» این روزها مردم پرمشغله تر از همیشه هستند. اگر اولین پاسخی که به شما داده اند، پاسخی منفی است، به دلیل این نیست که آنها هیچ علاقه ای به این معامله ندارند، بلکه فقط به آن معناست که شما هنوز به اولویت آنها تبدیل نشده اید.

خلاق باشید. کاری که باید انجام دهید این نیست که هر بار با پیامی تکراری به سراغ مشتریانی بروید که قبلا دست رد به سینه شما زده اند. کمی خلاقیت داشته باشید! به عنوان مثال یکی از بزرگ ترین قراردادهایی را که تا به حال بسته ام به لطف خرید چند پیتزا و سرودن یک شعر به دست آوردم! چطور؟ یکی از مشتریان مورد نظرم هیچ گاه تلفنم را پاسخ نمی داد و هر بار که زنگ می زدم، مسئول دفترش می گفت او در جلسه است. با خودم گفتم اگر واقعا این طور باشد، او حتی فرصت بیرون رفتن از اتاق کار و خوردن ناهار را ندارد. بنابراین تصمیم گرفتم از یکی از پیتزافروشی های خوب شهر چند پیتزا سفارش دهم و با این بیت شعر به دفتر کارش بفرستم:

هوا آفتابی است یا بارانی؟

هوای کسب و کار همیشه خوب است!

می دانم که سرتان حسابی با کار و بار شلوغ است.

اما آیا وقت آن نرسیده که با هم صحبت کنیم؟

به همکاری مان فکر کنید.

به منافع آینده.

پس لطفا وقتی آخرین تکه پیتزا را نوش جان کردید، تلفن را بردارید و به من افتخار دهید!

فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟ بعد از ۹۰ دقیقه او با من تماس گرفت و یکی از بزرگ ترین قراردادهای عمرم را بستم.

شجاعت چیزی ذاتی نیست. باید تمرینش کنید. اگر بخوانید صبر کنید تا سر فرصت ترستان بریزید، ممکن است موقعیت های خوب را از دست بدهید.


منبع: برترینها

نشانه های «اعتماد به نفس پایین» و راه حل آن

آیا تا به حال فردی را دیده اید که جمله ای را به زبان بیاورد و بلافاصله بارها بابت گفتن آن عذرخواهی کند؟ چنین افرادی بدون شک دچار کمبود اعتماد به نفس هستند. بعضی از جملاتی که به زبان می‌آورید درجه اعتماد به نفس‌تان را نشان می‌دهند.

آیا تا به حال فردی را دیده اید که جمله ای را به زبان بیاورد و بلافاصله بارها بابت گفتن آن عذرخواهی کند؟ چنین افرادی بدون شک دچار کمبود اعتماد به نفس هستند. بعضی از جملاتی که به زبان می‌آورید درجه اعتماد به نفس‌تان را نشان می‌دهند.

 اعتماد به نفس پایین

بارها تکرار کلمه «ببخشید»

بعضی افراد باورشان این است که هر مشکل و اشتباهی که پیش بیاید مقصر آن ها هستند و باید عذرخواهی کنند.

راه حل: اگر شما هم چنین باوری دارید قبل از عذرخواهی موقعیت را ارزیابی کنید و ببینید آیا واقعا کار بدی کرده اید که مجبور به عذرخواهی هستید؟

فقط یه شانس بود

بعضی ها در زندگی به موفقیت هایی می رسند اما در جواب تبریک دیگران می گویند: شانس آوردم یا یهویی اتفاق افتاد. آن ها تلاش هایی که برای آن موفقیت کرده‌اند را فراموش می کنند و ادعا می کنند که تنها شانس باعث این موفقیت شده است. به این وضعیت اعتماد به نفس نامعقول یا نادرست می گویند.

 اعتماد به نفس پایین

راه حل: اعتراف کنید که عالی هستید و وقتی دیگران تبریک می گویند به جای بهانه آوردن کافی است بگویید: متشکرم.

چه فکری درباره من می‌کنن

معمولا کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند روی دیدگاه و نظرات دیگران متمرکز می‌شوند و ناسازگاری‌ها را نمی‌توانند تحمل کنند. آن‌ها ترجیح می‌دهند با انسان‌های منفی و ناراضی ارتباط برقرار کنند.

راه حل: ابتدا این را درک کنید که همه آدم ها به فکر خودشان هستند و کسی به شما فکر نمی کند. آدم‌های ناسازگار و متناقض را که دائم نسبت به شما نظر منفی دارند از زندگی خود دور کنید.

دوست دارم چرت بزنم

اعتماد به نفس پایین تنها بازخورد رفتاری ندارد بلکه عوارض جسمی هم دارد. مثل خستگی و خواب آلودگی بی دلیل. این افراد در چنین شرایطی از مشکلات و نگرانی ها دوری می کنند.

 اعتماد به نفس پایین

راه حل: اگر متوجه چنین مشکلی در خودتان شدید با درمان شناس مشورت کنید تا بتوانید راه حلی برای این خستگی های مفرط پیدا کنید.

جملات ناخوشایند درباره خود

کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند دائم خودشان را مسخره می کنند و هنگامی که درباره خودشان حرف می زنند جملات ناخوشایندی را به کارمی برند. آن ها تصور می کنند که دیگران فقط نقص های شان را می بینند پس بهتر است که خودشان این نقص ها را تمسخر کنند تا دیگران.

راه حل: اگر شما توجه دیگران را به نقص های‌تان جلب نکنید دیگران هرگز متوجه آن ها نخواهند شد.

شاید درست گفته باشم مطمئن نیستم

جملاتی مثل: شاید، اگه اشتباه نکنم، یه جورایی و… بهانه هایی هستند برای این که شاید چیزی که می گویند اشتباه باشد.

راه حل: جملاتی که به زبان می آورید را کنترل کنید و این را بدانید که همه آدم ها حرف های شان ۱۰۰ درصد درست نیست.

همه اینو میگن

بیشتر مردم اینجوری فکر میکنن، بیشتر مردم چنین چیزی رو میخوان و مواردی از این قبیل نشان می‌دهد که نمی‌خواهید عقیده خودتان را به زبان بیاورید.

 اعتماد به نفس پایین

راه حل: این را بدانید که تنها نظر شخصی شکل گرفته شماست که به شما شخصیت می دهد.

نظرم متفاوت بود اما موافقم

آنها هیچ‌وقت بحث نمی‌کنند و همیشه موافق هستند. آن ها افراد آسان گیری نیستند بلکه ترس از اشتباه و شکست دارند.

راه حل: این را درک کنید که غریبه ها هرگز نمی توانند تشخیص دهند که چه چیزی برای شما بهتر است و چه نظری باید داشته باشید.


منبع: برترینها

بی بیِ عروسک ساز، کارآفرین ۹۰ ساله شد

ماهنامه پیشه و تجارت: شاید قصه بی بی حاضر امیدواری را شنیده باشید. مادربزرگی مهربان که حالا یک جورهایی مادربزرگ بسیاری از شهروندان ایرانی شده است. کسی که با عروسک هایش دل از همه کودکان می برد. او که به همت نوه اش بهمن عباسپور، از سال ۹۲ اقدام به برگزاری نمایشگاه و ارائه عروسک هایش کرده است، حالا می توان او را در زمره یکی از کارآفرینان موفق جا داد؛ چرا که توانسته با فروش عروسک هایش حالا به یک برند فروش عروسک در ایران و حتی در دنیا بدل شود.

حالا همه برای عروسک های بی بی حاضر سر و دست می شکنند و برای عروسک های ساخته نشده هم مشتری وجود دارد. بی بی که حالا کهولت سن دارد، نمی تواند به میزان تقاضا عروسک درست کند؛ اما همه سعی اش را می کند که کسی ناراحت از نمایشگاهش نرود و دعای خیرش را بدرقه راه همه بازدیدکنندگان می کند. مهربانی های بی بی حاضر همه ما را یاد پدربزرگ ها و مادربزرگ های مهربانمان می اندازد که همه مهربانی شان را با آغوش باز نثار ما می کردند و می کنند.

 بی بیِ عروسک ساز، کارآفرین 90 ساله شد

بی بی حاضر امیدواری که متولد نهم مهرماه ۱۳۰۵ شهرستان کازرون استان فارس است، کار بافندگی را در دوران کودکی آموخت. آن طور که خود می گوید، مادر و خاله اش در کودکی به او بافتن عروسک را آموختند و او با داستان هایی که برای او می سراییدند، به عروسک ها جان می داد و در ذهنش دنیای خیالی از آن ها ساخته بود. بدین ترتیب عروسک های بی بی حاضر ریشه در فرهنگ فولکلور مناطق جنوب غربی استان فارس دارد و این چنین به خلق آثاری محبوب می انجامد.

او که دوران جوانی و میان سالی خود را به کار بافندگی گذرانده است، در سن ۴۰ سالگی همسرش را از دست می دهد و تا کهن سالی مجبور به نگهداری از ۴ پسر و یک دخترش می شود. همه دل خوشی بی بی حاضر در این سال ها بافت همین عروسک ها بوده است؛ عروسک هایی که نه برای معیشت که همدم تنهایی های او بوده است. کم کم بچه ها بزرگ می شوند و بی بی روز به روز شکسته تر؛ تا آنکه یک روز دکتر به او می گوید دیگر نمی توانی بافندگی کنی و بافندگی برای چشم هایت همچون زهر است.

در نمایشگاه های بی بی حاضر، همیشه شاهد د استان های عروسک ها در کنار آن ها هستیم و همین سبب جذب مخاطبان می شود. داستان هایی که از دل اساطیر ایران برآمده است و با عروسک های او عجین شده اند. ابتدا نمایشگاه ها صرفا محیطی بود که بی بی با مخاطبانش آشنا شود.

بی بی که چند سالی به دلیل درد زانو زمین گیر می شود، هر روز چشم به راه پسرش در خانه ای در کازرون تنها می ماند و همین مسئله به تنهایی او دامن می زند. پس از آن که دکتر او را از بافتن منع می کند و به دلیل کار پسرش از کازرون به شیراز نقل مکان می کند، روزهای سختی گریبان بی بی را می گیرد و هر روز ساعت های متمادی در خانه، تنهایی به او فشار می آورد و گاهی هم دور از چشم دیگران میل بافتنی را به دست می گیرد و دوباره این عروسک های زیبا را خلق می کند. چند صباحی که می گذرد و نوه اش «بهمن» متوجه تنهایی های او می شود، پیشنهاد برگزاری نمایشگاه را به بی بی می دهد.

نمایشگاه ها بی بی با استقبال خوبی مواجه می شود و همین بی بی را دلگرم می کند؛ اما هیچ کس از دل بی بی خبر ندارد که با خانه نشین شدن دیگر راهی برای ساخت عروسک ها نمی ماند. اما این ها بهانه ای برای بی کار نشستن بی بی نمی شود و آن طور که خود می گوید: «دو پا و چشمم که از کار افتاده بود و اگر دست به کاری نمی زدم، فکر و خیال آسایشم را می ربود.» همین شد که بی بی دست به خلاقیت زد و از تکه پارچه های اضافه خیاطی شروع به ساخت عروسک های پارچه ای کرد که دیگر همچون بافتنی چشم هایش را درگیر نمی کرد و آن قدر خسته نمی شد.

 بی بیِ عروسک ساز، کارآفرین 90 ساله شد

عروسک های پارچه ای آن قدر جذاب می شود که کار بی بی در نمایشگاه های تهران می گیرد. پسر کوچک بی بی با آنکه کارش در شیراز است در روزهای نمایشگاه هر روز با پرواز خود را به بی بی می رساند و او را در نمایشگاه ها همراهمی می کند.

بی بی در مورد شخصیت های عروسک هایش می گوید: «بر اساس داستان هایی که از دوران کودکی به یاد دارم، شخصیت هایی را در ذهنم دارم که این عروسک ها را از روی آن شخصیت ها می سازم. گاهی پسرم به شوخی عروسک هایم را مسخره می کند و به آن ها می گوید زشت؛ که من دیگر ساخت آن عروسک را ادامه نمی دهم. اما اگر عروسکی از دید او زیبا باشد و من را تشویق کند، باز هم مثل آن را می سازم.»

بی بی برای پرکردن داخل پارچه ها از برنج استفاده می کند و برای استخوان بندی آن ها از چوب بهره می برد و اجزای صورت عروسک ها نیز از بریده پارچه ها تهیه می شود. او حتی بافت های قدیمی را باز کرده و از کاموای آن ها به صورت کلاژ در عروسک ها بهره می برد. بهمن عباسپور که نوه دختری بی بی حاضر است، در نمایشگاه های مختلف او را همراهی می کند و داستان های عروسک ها را به نقل از بی بی برای حضار با آب و تاب تعریف می کند.

بی بی حاضر که چند سالی است مهمان نمایشگاه های تهران است، حالا از سوی بسیاری از مردم شناخته شده است و حتی برخی توریست ها برای دیدن آثار او به نمایشگاه ها می آیند. بعد از چند نمایشگاه به پیشنهاد بهمن، بی بی تصمیم می گیرد عروسک هایش را به فروش بگذارد. آن روز بی بی به نوه اش می گوید: «اصلا کسی برای این تکه پارچه ها پول می دهد؟» و نگران است که کسی بری خرید عروسک هایش پیش قدم نشود و فقط آبرویش برود. اما در اولین نمایشگاه، استقبال خوبی از فروش عروسک های می شود و مردم با اشتیاق به خرید آن ها روی می آورند. حالا که چند نمایشگاه از آثار بی بی می گذرد، نگران است که عروسک هایش تمام شود و برای خودش دیگر همدمی نماند.

بی بی که به عروسک هایش عشق می ورزد، در مورد آن ها می گوید: «من تکتک آن ها را دوست دارم و همه آن ها مثل بچه هایم هستند. همه را به دعای خیر بدرقه خانه مردم می کنم و برای سلامتی عروسک ها و افراد آن خانواده دعا می کنم.» وقتی از بی بی در مورد قیمت عروسک ها سوال می کنیم خجالت می کشد و با شرم می گوید: «شاید این قیمت ها که من برای عروسک ها گذاشتم زیاد باشد و به قیمتشان نمی ارزد.»

 بی بیِ عروسک ساز، کارآفرین 90 ساله شد

او می گوید: «رویم نمی شود به مردم قیمت بگویم و از روی آن ها خجالت می کشم.» قیمت عروسک های بی بی از ۱۰ هزار تومان شروع می شود و در نهایت با چند ده هزار تومان می توان گران ترین و پرزحمت ترینشان را خرید. هر چند که بی بی برای ساخت این عروسک ها از الگوی یکسان استفاده می کند اما هیچ یک از عروسک ها، حتی آن ها که یک شخصیت دارند، شبیه هم نیستند و همین، کار او را متمایز می کند.

بی بی که از سال ۹۲ به عضویت انجمن هنرمندان خودآموخته ایران درآمده است، به طور ذاتی رنگ ها را می شناسد و به گفته خودش «پارچه های رنگی و گل گلی برای شخصیت های سنگین تر به کار می رود.»

هرچند که بیشتر این عروسک ها زا قصه های بی بی گرفته شده اند اما بی بی با تماشای تلویزیون از شخصیت های جدید و حتی شخصیت های جدی تلویزیون برای ایجاد شخصیت های جدید الهام می گیرد. به طور مثال در میان عروسک های بی بی می توان شخصیت های کارتون شکرستان و حتی شخصیتی همچون باب راس را دید که اتفاقا توجه عمده بازدیدکنندگان نمایشگاه را نیز به خود جلب می کند. به گفته بهمن عباسپور: «بی بی نگاه خلاقانه ای به همه چیز دارد و برای خلق شخصیت هایش از آموخته های خود و همچنین الهام از رنگ ها، اشخاص و پدیده های محیط بهره می برد.»

حالا بی بی یک بازار خوب عروسک در ایران دارد و همه تمایل به خرید عروسک های او دارند. آن طور که بهمن عباسپور می گوید، در نمایشگاه های بی بی تقریبا همه عروسک ها به فروش می رود و حتی گاهی از ترس تمام شدن عروسک، فروش را قطع می کنند. حالا دیگر تنها خریداران ایرانی به دنبال عروسک ها نیستند و گاهی توریست هایی که از نمایشگاه ها بازدید می کنند هم برای خرید عروسک اقدام می کنند. آن طور که عباسپور می گوید: «استقبال از نمایشگاه خوب است و مردم همه به بی بی لطف دارند و با مهربانی با او برخورد می کنند.»

 اما بی بی به دلیل کهولت سن توان تولید این همه تقاضا برای عروسک هایش را ندارد و جنبه فروش، صرفا برای مهربانی به مردم است. حالا گروهی در شیراز در حال مستندسازی آثار بی بی هستند و داستان های او و عروسک ها را گردآوری می کنند و قرار است کتابی با نام خود بی بی با آثار او منتشر و ماندگار شود.

 بی بیِ عروسک ساز، کارآفرین 90 ساله شد

این داستان مادری است که با دنبال کردن عشق خود توانسته است کار خود را به مردم معرفی کند. هر چند که هدف او کارآفرینی و موفقیت اقتصادی نبوده، اما حالا عشق او به جایی رسیده که می تواند منبع درآمدی برای خود و خانواده اش باشد. حالا کار به جایی رسیده که به گفته عباسپور: «هنوز عروسک تکمیل نشده و چشم و دهان ندارد، مردم برای پیش خریدش از همدیگر سبقت می گیرند.»


منبع: برترینها

آموزش فروش: اعتمادسازی از طریق تلفن

هنگامی که از تماس سرد برای فروش استفاده می کنید و خدمات و محصولات را از طریق تلفن می فروشید، یکی از اعتراضات و ایراداتی که می شنوید این است که «قبلاً هیچ وقت اسم شرکت تون رو نشنیدم». چطور می توانید از طریق تلفن اعتمادسازی کرده و بر این ایراد غلبه کنید؟ با این مقاله از مجموعه مقالات آموزش فروش همراه باشید تا به پاسخ به این سوال بپردازیم.

این یکی از مشکلاتی است که بسیاری از فروشندگان تازه کار با آن مواجه می شوند. برای حل این مشکل، باید با سه مورد از مهم ترین دلایل سلب اعتماد مشتری بالقوه آشنا شوید:

  1. فقط به فکر منافع خود هستید؛
  2. حرفه ای به نظر نمی رسید و
  3. خیلی زود زیاده روی می کنید.

هنگامی که یک مشتری بالقوه به فروشنده اعتماد نمی کند، معمولاً مساله این نیست که هرگز نام شرکت مورد نظر را نشنیده، بلکه اصل مشکل از آنجا ناشی می شود که به نظر می رسد که فروشنده به جای تلاش برای حل مشکل او فقط به فکر فروختن محصول یا خدمات مورد نظر است.

نفروشید؛ کمک کنید

اولین قدم این است که طرز فکر خود را درست کنید. می دانیم که فشار زیادی روی فروشندگان قرار می گیرد تا آمار و ارقام فروش را بالا ببرند و در همین راستا، هیچ بعید نیست که تمام تمرکز شما روی به سرانجام رساندن فروش معطوف شود. با این حال، به عنوان یک فروشنده حرفه ای باید این واقعیت را درک کنید که اگرچه باید از پس تحقق آن ارقام پیش بینی شده برآیید، اما باید اضطراب خود را کنترل کنید و در برابر وسوسه ای که می گوید «بجنب و بفروش» مقاومت کنید.

هنگامی که به این درک برسید که تمرکز روی نیازهای مشتری در نهایت به شما کمک خواهد کرد تا به هدف خود برسید، به تدریج خواهید دید که مشتریان بیشتری با شما همکاری می کنند و کمتر آن اعتراض کذایی «قبلاً نشنیدم…» را خواهید شنید.

برای پرسیدن سوالات دقیق و حساب شده آماده باشید

یکی دیگر از عواملی که باعث سلب اعتماد مشتری می شود، پرسیدن سوالاتی است که زنجیره وار نیستند و به هم ربطی ندارند. هر یک از سوالات صلاحیت سنجی (Qualifying Questions) شما باید با سوال بعدی در ارتباط باشد. هنگامی که سوالات درست و خوبی دارید و آنها را به ترتیب درست و با روش (لحن) درستی می پرسید، مکالمه شما ثمربخش خواهد بود. اما اگر به نظر برسد که به دنبال پیداکردن سوال هستید یا سوالاتی می پرسید که با منطق جور در نمی آیند، در اینصورت مشتری را حساس خواهید کرد و باید اعتمادسازی را فراموش کنید.

در همان ابتدا تند نروید و زیاده روی نکنید

این مورد هم دست به دست موارد بالا می دهد تا اعتماد را نابود کند. هنگامی که بیشتر روی به سرانجام رساندن فروش تمرکز می کنید، خواه یا ناخواه خودتان را به عنوان فردی نشان می دهید که بیش از آنکه به دنبال پیداکردن راهکار مناسب برای نیازهای مشتری باشد، فقط به فکر جوش دادن معامله است.

به علاوه، معمولاً در چنین وضعیتی بیشتر فروشندگان، پرسیدن سوالات حساب شده صلاحیت سنجی را کنار می گذارند و فقط سوالاتی را مطرح می کنند که به وضوح نشان می دهد که آیا از طرف مقابل سودی عاید آنها خواهد شد یا خیر. این به نوبه خود مشتری را بیشتر به وحشت می اندازد و البته باید پذیرفت که حق هم دارد.

بنابراین، پاسخ مختصر و مفید به این سوال که «چطور از طریق تلفن اعتمادسازی کنیم؟» این است که باید با پرسیدن سوالات مناسب در زمان مناسب و به روش مناسب، صادقانه نشان بدهید که واقعاً علاقه دارید تا ببینید که آیا با کمک راهکار خود می توانید مشکل مشتری خود را حل کنید یا خیر.


منبع: گویا آی‌تی

چرا ۹۰ درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‎خورند؟

بیشتر استارت‌آپ‎ها شکست می‌خورند و عمر آنها اغلب کم است. یک استارت‌آپ معمولی به‌طور متوسط ۲۰ ماه فعالیت می‎کند و تا بسته شدن کامل درهایش حدود ۳/۱ میلیون دلار زیان مالی متحمل می‎شود. بنابراین چه فرمول موفقیتی را می‌توانیم برای این کسب‎وکارهای نوپا که در آغازین سال‎های‎ فعالیت خود با شکست مواجه می‏شوند، پیدا کنیم؟

 چرا 90 درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‎خورند؟
به‌منظور کسب اطلاعات بیشتر در خصوص چگونگی حفظ حیات بلندمدت شرکت‌های در حال رشد آن هم در اکوسیستمی به شدت متغیر، از تام هوگان، یکی از نویسندگان کتاب «راهنمای راه‌‏اندازی استارت‌آپ‏‌های موفق» دعوت کردیم در برنامه Marketing Cloudcast، ارائه‌‏دهنده پادکست‏‌هایی با موضوع بازاریابی که با حمایت شرکت Salesforce تهیه می‌‏شوند،  حضور پیدا کند. تام از بنیان‏گذارانCrowded Ocean است؛ یکی از موفق‌‏ترین استارت‌آپ‏‌های بازاریابی در سیلیکون‌ولی. او سابقه ۲۵ سال فعالیت در حوزه بازاریابی و مسوولیت‌هایی در شرکت اوراکل و سایر شرکت‌های فعال در منطقه را در کارنامه خود دارد.

در ادامه خلاصه‏‌ای از گفت‎ وگو با وی پیرامون دلایل موفقیت استارت‌آپش و چگونگی رقابت تیم‌‏های کوچک در بازارهای امروزی و البته راهکارهای دستیابی به فرهنگ مثبت و سازنده آمده است:

۱) ۹۰ درصد کسب وکارهای نوپا در دو دهه نخست فعالیت خود با شکست مواجه می‌‏شوند. پس، تیمی مرکب از اعضای قدیمی و جدید بسازید.

تام هوگان در طول فعالیت ۲۵ ساله خود در حوزه بازاریابی شاهد رشد چشمگیر بسیاری از شرکت‌ها بوده است، از کسب وکارهای نوپا گرفته تا سازمان‏های بزرگ. اما آنچه بیش از هر چیزی مهم است تعداد بسیار زیاد شرکت‌های ناموفق است. نرخ شکست در این حوزه در طول ۲۰ سال گذشته بدون تغییر مانده است (۹۰ درصد). بنابراین در این میان چه چیزی باعث تفاوت می‌‏شود؟ مساله اصلی به ترکیب استعدادهای جوان با نیروی انسانی باتجربه مربوط می‌‏شود. به باور او، ایده‌‏آل‌‏ترین حالت برای بسیاری از تیم‌ها این است که «اولین تجربه آنها نباشد، زخم و کبودی‏‌های شکست را تجربه کرده‏ باشند و همیشه چیزی از تجربه شکست‏‌شان برای گفتن داشته باشند.»

۲) از رویکرد بازاریابی چپ – راست – چپ استفاده کنید

همه ما چیزهایی درباره این تئوری شنیده‌‏ایم. سمت چپ مغز انسان مسوول پردازش‏‌های منطقی و سمت راست آن مرکز پردازش‏‌های احساسی و عاطفی است. تام در کتاب خود درباره رویکرد چپ- راست- چپ در حوزه بازاریابی صحبت کرده است. هنگامی که درباره برندسازی یا هر ابتکار و تغییری در زمینه بازاریابی صحبت می‏‌کنید، اغلب به دنبال طرح پرسش در منطقه راست مغز خود هستید: «می‏خواهیم چه چیزی یا چه حسی را در مردم ایجاد کنیم؟» با اینکه چنین سوالی اهمیت فوق‌‏العاده‌‏ای دارد اما برای پاسخ به آن به پردازش‏‌هایی در سمت چپ مغز نیاز دارید: «می‏‌خواهیم چه چیزی به فروش برسانیم؟

این فروش چه تاثیری در بازار ما ایجاد خواهد کرد؟» در نهایت، به سمت راست مغز خود رجوع کنید و برای این پرسش‌‏ها پاسخ پیدا کنید: «مشتریان چه نوع احساسات و عواطف احتمالی بروز خواهند داد؟ یا چه نگرشی به برند ما خواهند داشت؟» در نهایت به سمت چپ مغزتان رجوع و بررسی کنید آیا تمامی چیزهایی که امید به تحقق آنها دارید در عمل قابل دستیابی هستند یا نه. همان‌طور که تام می‏‌گوید: «باید جوانب منطقی و واقع‏‌گرایانه هر آنچه را که تصمیم دارید برای مشتریان خود انجام دهید، در نظر بگیرید.» سپس به تاثیرات عاطفی آن توجه کنید و به یاد داشته باشید که کلید اصلی شناسایی و ارزیابی همین تاثیر است.

۳) به یاد داشته باشید که شما استیو جابز نیستید

به باور تام، فرهنگ سازمانی کلید دستیابی به موفقیت است و شکل‏‌گیری فرهنگ به دست بنیان‏گذاران انجام می‌‏شود. بسیاری از موسسان کسب‌‏وکارهای کوچک و بزرگ مطالب زیادی درباره استیو خوانده‏‌اند، از سبک رهبری قدرتمندانه او به خوبی آگاه هستند و فکر می‏ کنند برای انجام کارها باید به تندی جابز رفتار کرد! اما این رویکرد رهبری درواقع تاثیر منفی در شکل‏گیری فرهنگ سازمانی و تعاملات کارکنان دارد. روحیات استیو در اداره کسب‏‌وکار نکات آموزنده بسیاری برای همه ما دارد، اما تقلید سبک رهبری او احتمالا دستورالعمل مناسبی برای موفقیت همه نیست.

تام پیشنهاد می‎کند به جای این کار با این ایده‏ شروع به‌کار کنید: «استعدادهای درخشانی را استخدام می‏ کنید که برای پیوستن به شرکت شما بسیار تلاش کرده‌‏اند و نیاز شدیدی به شنیده شدن دارند؛ پس صدای آنها باشید. آنها نیاز دارند به‌طور مرتب در تصمیمات مشارکت داشته باشند نه فقط زمانی که شما به آنها نیاز دارید.» اگر نیم نگاهی به صنعت بیندازید، می‌‏توانید نمونه‏‌هایی از اجرای این رویکرد را در میان سرمایه‏‌گذاران استارت‌آپ‌‏ها ببینید. این روزها ارزش‌‏های خلق شده از سوی تیم‏‌ها بیش از ارزش‏‌های حاصل از کاربست فناوری توجه سرمایه‏‌گذاران را به خود جلب می‏‌کنند. اگر تیم خوبی داشته باشید حتی اگر در مسیر اشتباهی هم قدم بردارید، آنان حامی شما خواهند بود. به یاد داشته باشید استخدام این اعضای کلیدی هرگز تا این اندازه در موفقیت کسب‏‌وکارها مهم نبوده است.

۴) مزایای همکاری با آزادکاران

تام می‏‌گوید: «مهم نیست یک شرکت بزرگ باشید یا یک استارت‌آپ کوچک، به هر حال ابزارها و فناوری‏‌های مختلف امکان بهره‌‏برداری از بهترین استعدادها را برای شما فراهم می‏‌کنند. بر اساس پروژه‏ای که در اختیار دارید، با آزادکاران تماس بگیرید و بیش از این منابع مالی سازمان را فدای هزینه‌های سربار نیروی انسانی نکنید.»او ادامه می‌دهد: «به نظرم زمان مناسبی است تا به تمام افراد به چشم منابع مجازی نگاه کنیم، نه کارمندان تمام وقت.» حقیقت این است که بازار در طول ۲ سال گذشته با تغییرات شگرفی روبه‌رو بوده و بیش از پیش به فناوری‌‏های همراه گرایش پیدا کرده است.

بازاریابانی که اهمیت این موضوع را به خوبی درک کرده‌‏اند در مقایسه با رقبای خود سنجیده‌تر عمل می‌کنند. به باور تام در طول چند سال آتی کارفرمایان دیگر مجبور نخواهند بود نیروی انسانی و مدیران داخلی سازمان را به اندازه‏ای که این روزها مجبور به انجامش هستند، آموزش دهند. بازار آهسته به سمت جذب افرادی حرکت می‌‏کند که تمامی استعدادها و دانسته‏‌های‌شان در ذره ذره وجودشان نقش بسته است.


منبع: برترینها

میانگین نرخ بازشدن ایمیل های بازاریابی چقدر است؟

آیا می خواهید نتایج کمپین ایمیل مارکتینگ خود را با رقبا مقایسه کنید؟ نرخ بازشدن ایمیل یکی از مهم ترین شاخص های عملکرد بازاریابی ایمیلی است که باید به دقت آن را زیر نظر بگیرید. ما در این راهنما از بخش آموزش ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی به شما نشان خواهیم داد که نرخ بازشدن استاندارد یا قابل قبول چقدر است.

شما به عنوان یک بازاریاب یا صاحب کسب و کار باید روی این ۵ شاخص مهم ایمیل مارکتینگ نظارت داشته باشید:

  1. تعداد افرادی که ایمیل های شما را باز می کنند
  2. تعداد افرادی که روی یک لینک در ایمیل شما کلیک می کنند
  3. تعداد افرادی که اشتراک خود را لغو می کنند
  4. تعداد افرادی که اعتراض دارند
  5. تعداد افرادی که ایمیل های شما را به دیگران فوروارد می کنند

ارزیابی و سنجش همه این موارد و تلاش برای حفظ آنها در یک سطح منطقی برای هر کمپین ایمیل مارکتینگ موثری ضروری است. در عین حال، تا زمانی که مخاطبان شما ایمیل بازاریابی شما را باز نکنند، کمپین شما هیچ فایده ای نخواهد داشت. به همین دلیل، نرخ بازشدن اهمیت فراوانی دارد و شاخصی است که در این راهنما به آن می پردازیم.

نرخ بازشدن ایمیل

نرخ بازشدن ایمیل

ابتدا اجازه بدهید که به طور خلاصه ببینیم که چطور می توان نرخ بازشدن را محاسبه کرد:

چگونه نرخ بازشدن ایمیل را حساب کنیم؟

اگر از خدمات سرویس دهنده های مطرح ایمیل مارکتینگ استفاده می کنید، نرخ بازشدن به طور خودکار برای شما محاسبه می شود. در عین حال، محض اطلاع تان، نرخ بازشدن ایمیل برابر است با تعداد بازشدن های منحصر به فرد تقسیم بر تعداد ایمیل هایی که ارسال شده، منهای تعداد ایمیل هایی که bounce شده یا برگشت خورده اند.

نرخ بازشدن ایمیل = بازشدن های منحصر به فرد ÷ (تعداد ایمیل های ارسال شده – ایمیل های برگشت خورده)

بسیار خوب، حالا که روش محاسبه نرخ بازشدن ایمیل را یاد گرفتید، به سراغ سوال اصلی می رویم: میانگین نرخ بازشدن ایمیل که می توانید انتظارش را داشته باشید چقدر است؟

میانگین نرخ بازشدن ایمیل های کمپین های ایمیل مارکتینگ چقدر است؟

بر اساس گزارش اِکسپریان در سه ماهه دوم سال ۲۰۱۶ میلادی، متوسط نرخ بازشدن ایمیل در همه حوزه ها ۲۵ درصد بود.

نرخ کلی بازشدن ایمیل های بازاریابی

نرخ کلی بازشدن ایمیل های بازاریابی

با این حال، پاسخ دقیق تر به حوزه ای بستگی دارد که در آن فعالیت می کنید.

به عنوان مثال، بر اساس گزارش مِیل چیمپ، میانگین نرخ بازشدن ایمیل برای شرکتهایی که در حوزه سرگرمی فعالیت می کنند، ۲۸٫۴۶ درصد است، در حالیکه این رقم برای حوزه بازاریابی و تبلیغات به ۱۷٫۸۱ درصد می رسد. این یک تفاوت چشمگیر است.

بنابراین، اگر معیاری می خواهید که بتوانید بر اساس آن عملکرد کمپین ایمیل مارکتینگ خود را ارزیابی کنید، باید نرخ بازشدن ایمیل های حوزه فعالیت خودتان را بررسی کنید.

جدول زیر، حاوی میانگین نرخ بازشدن و نرخ کلیک مشتریان مِیل چیمپ است که بر اساس حوزه فعالیت آنها طبقه بندی شده است.

بروزرسانی در اول فوریه ۲۰۱۷ (۱۳ بهمن ۱۳۹۵)

حوزه فعالیت نرخ بازشدن ایمیل نرخ کلیک ایمیل
خدمات کشاورزی و غذایی ۲۴٫۷۱% ۲٫۹۸%
معماری و ساختمان ۲۴٫۷۸% ۲٫۹۰%
هنر و هنرمندان ۲۷٫۲۳% ۲٫۸۵%
آرایشی و بهداشت شخصی ۱۸٫۴۸% ۱٫۹۶%
تجاری و مالی ۲۰٫۹۷% ۲٫۷۳%
رایانه و الکترونیک ۲۰٫۸۷% ۲٫۱۶%
ساخت و ساز ۲۲٫۱۰% ۱٫۹۵%
مشاوره ۱۹٫۵۴% ۲٫۲۶%
صنایع خلاق ۲۲٫۴۱% ۲٫۶۱%
پیشنهادها و کوپن های روزانه ۱۵٫۲۲% ۲٫۳۹%
تجارت الکترونیکی ۱۶٫۷۵% ۲٫۳۲%
آموزش و یادگیری ۲۲٫۰۰% ۲٫۶۳%
رویدادها ۲۱٫۲۱% ۲٫۳۳%
قرعه کشی ۱۸٫۷۵% ۳٫۳۵%
بازی ها ۲۰٫۸۲% ۳٫۳۳%
دولتی ۲۶٫۳۳% ۳٫۶۲%
سلامتی و تناسب اندام ۲۱٫۹۳% ۲٫۵۷%
سرگرمی ها ۲۸٫۴۶% ۵٫۱۳%
خانه و باغ ۲۳٫۸۲% ۳٫۴۷%
بیمه ۲۱٫۵۶% ۲٫۱۱%
حقوقی ۲۲٫۴۹% ۲٫۹۹%
تولید ۲۱٫۷۴% ۲٫۳۳%
بازاریابی و تبلیغات ۱۷٫۸۱% ۱٫۹۲%
رسانه ها و انتشارات ۲۲٫۱۴% ۴٫۷۰%
مراقبت های درمانی و دندانپزشکی ۲۲٫۴۳% ۲٫۴۲%
موبایل ۱۹٫۴۳% ۲٫۱۰%
موسیقی و نوازندگی ۲۲٫۸۶% ۲٫۸۴%
غیرانتفاعی ۲۴٫۹۸% ۲٫۷۶%
سایرین ۲۳٫۰۶% ۲٫۸۱%
دارویی ۲۰٫۰۲% ۲٫۵۱%
عکس و فیلم ۲۵٫۳۶% ۳٫۴۹%
سیاست ۲۲٫۲۳% ۲٫۱۷%
خدمات کارشناسی و تخصصی ۲۰٫۸۹% ۲٫۴۷%
روابط عمومی ۲۰٫۱۲% ۱٫۶۴%
املاک ۲۰٫۸۴% ۱٫۹۱%
استخدام و جذب نیرو ۲۰٫۷۳% ۲٫۱۸%
مذهبی ۲۶٫۴۶% ۳٫۱۱%
رستوران ۲۱٫۱۷% ۱٫۲۵%
خرده فروشی ۲۰٫۹۶% ۲٫۵۰%
شبکه های اجتماعی و جوامع مجازی ۲۱٫۷۱% ۳٫۳۳%
نرم افزار و برنامه های مبتنی بر وب ۲۰٫۹۵% ۲٫۲۹%
ورزشی ۲۵٫۴۱% ۳٫۱۹%
مخابرات ۲۱٫۵۷% ۲٫۴۳%
سفر و حمل و نقل ۲۰٫۶۹% ۲٫۱۷%
مکمل های ویتامینی ۱۷٫۲۶% ۱٫۸۰%

در عین حال، باید توجه داشته باشید که حتی در یک حوزه خاص هم هیچ گاه امکان ندارد که دو فهرست ایمیل مارکتینگ مثل هم باشند. بنابراین، علاوه بر توجه به این معیارها، باید به دنبال روشهایی باشید که با عنایت به مخاطبان خاص شما، برآیند بهتری را برای شما فراهم می کنند.


با توجه به ارقام بالا، عملکرد ایمیل مارکتینگ شما چگونه است؟ لطفا دیدگاه های خود درباره مطالب بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

آموزش فروش: میانبرهای بازاریابی برای تعجیل در فروش

رشد و ترویج کسب و کار یک شبه امکانپذیر نیست. ایجاد آگاهی نسبت به برند، اعتمادسازی و تکمیل چرخه فروش نیاز به زمان دارد. اما گاهی عجله دارید و نیاز دارید که فروش تان به سرعت روی غلتک بیفتد. شاید مشکلی در نقدینگی پیدا کرده باشید یا بنا به دلایلی می خواهید موجودی انبار را به سرعت به فروش برسانید، یا شاید یک رقیب در شُرف ورود به بازار است یا باید ارقام فروش پیش بینی شده برای یک فصل را محقق کنید. فارغ از دلیلی که این فروش اورژانسی را توجیه می کند، نکته های بازاریابی این مطلب از سلسله مباحث آموزش فروش به شما کمک خواهد کرد تا بدون اینکه برنامه های رشد بلندمدت خود را به خطر بیندازید، محصولات تان را سریع تر به فروش برسانید.

فروش سریع

فروش سریع

  1. میانبر در قیف فروش

هدایت مشتری از نقطه آغاز تا خط پایان وقت گیر است. اگر می خواهید جنس خود را به سرعت بفروشید، روی افرادی تمرکز کنید که در انتهای راه یا قیف فروش قرار دارند؛ یعنی مشتریان فعلی تان. در واقع، این ماهیگیری در جایی است که ماهی وجود دارد.

کاربرد و منافع این استراتژی به کوتاه مدت محدود نمی شود، بلکه در بلندمدت نیز اثرات مثبتی را از خود نشان خواهد داد. هنگامی که مثلاً از یک کد تخفیف استفاده می کنید تا توجه مشتریان جدید را جلب کنید، معمولاً فروش شما one-off یا یک مرتبه ای است؛ به این معنی که افرادی که جذب می شوند به تخفیف شما علاقمند هستند، اما لزوماً به مشتریان دائمی تبدیل نخواهند شد. اما ایجاد انگیزه در مشتریان فعلی برای خرید مجدد می تواند رابطه شما با آنها را عمیق تر کند. برای تقویت تاثیر این روش، پیشنهادهای خود را بر اساس خریدهای آنها در گذشته ارائه کنید.

یک ابزار مقرون به صرفه دیگر، تبلیغات retargeting یا هدفگیری مجدد است. این تبلیغات به افرادی نشان داده می شوند که قبلاً از سایت شما بازدید کرده اند تا تشویق شوند که یک پله بالاتر بروند. این افراد قبلاً علاقه خود به برند شما را نشان داده اند، بنابراین تمرکز روی آنها موثرتر از مشتریان کاملاً جدید خواهد بود. توجه کنید که نرخ کلیک تبلیغات هدفگیری مجدد، ۱۰ برابر نسبت به تبلیغات نمایشی یا display ads بیشتر است.

  1. استفاده از بازاریابی دهان به دهان (word of mouth)

آیا دوست دارید که مشتریان فعلی تان برای شما بازاریابی کنند؟ این همان چیزی است که وقتی مشتریان فعلی، کسب و کار شما را به یک دوست پیشنهاد می کنند یا نظر مثبت خود را در صفحات خود در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذارند انجام می شود.

مردم به دوستان خود بیش از هر تبلیغی اعتماد می کنند. برای تسریع فروش، به مشتریان فعلی تان یک تخفیف و همچنین یک کد تخفیف دیگر یا هدیه ای که بتوانند با دوستان خود به اشتراک بگذارند ارائه کنید. این یک فرصت مناسب برای تعمیق روابط تان با مشتریان فعلی را در اختیار شما قرار می دهد و در عین حال، با مشتریان جدید نیز شروع مناسبی را تجربه خواهید کرد.

به منظور افزایش تاثیر این روش، تخفیف شما باید جذاب باشد و به راحتی بتوان آن را به اشتراک گذاشت.

  1. استفاده از رسانه های اجتماعی

رسانه های اجتماعی، اطلاع رسانی درباره موفقیت ها، پیشنهادات تازه و همچنین رساندن صدای برند به گوش مشتریان بالقوه و بالفعل را نسبت به گذشته آسانتر کرده اند. به عقیده هفتاد درصد از بازاریاب ها، رسانه های اجتماعی موثرترین کانال غیر ایمیلی هستند. در عین حال، باید به مشتریان خود چیزی بیش از کد تخفیف بدهید. مثلاً می توانید منابع و آیتم های محتوایی سودمند و همچنین تصاویر، ویدیوها و اطلاعات جالب توجهی از روند کار و فعالیت های شرکت خود را به طور مرتب از این طریق در اختیار دنبال کنندگان تان قرار بدهید و تعامل دوجانبه را حفظ کنید.

البته جذب دنبال کننده به حساب های شما در رسانه های اجتماعی هم یک شبه انجام نمی شود، اما پس از انجام می توانید از این کانال برای تقویت رابطه ها و افزایش و تسریع فروش استفاده کنید.

به خاطر داشته باشید که با اثبات، قبولاندن و یادآوری تخصص و توانمندی های خود به مشتریان بالقوه و بالفعل تان می توانید برای خرید به آنها انگیزه بدهید. علاوه بر این، همیشه برای بازاریابی خود پشتوانه داشته باشید؛ یک کد تخفیف در کوتاه مدت می تواند فروش را افزایش بدهد، اما اگر کیفیت شما نقصان داشته باشد همه مشتریانی که جذب کرده اید را از دست خواهید داد. اگر برای چیزی بازاریابی می کنید که پشتوانه دارد (که البته بهترین پشتوانه، همان کیفیت محصول است)، در غالب موارد می توانید آن را با سرعت هرچه تمام تر به فروش برسانید.

نظر شما چیست؟ در مواقعی که برای فروش محصولات یا خدمات خود عجله دارید از چه راهبردهایی استفاده می کنید؟ لطفا دیدگاه های خود درباره مطالب بخش آموزش فروش را با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

طرح یک کمربند – یک جاده چین چیست؟

هفته نامه تجارت فردا – مونا مشهدی رجبی: اقتصاد چین در سال‌های اخیر با سرعت بالایی رشد کرد و هم‌اکنون این کشور پهناور آسیایی را می‌توان یکی از قطب‌های مهم اقتصادی و تجاری در دنیا دانست ولی به نظر می‌رسد سران چین همچنان درصدد تحکیم وضعیت خود در عرصه تجارت و اقتصاد دنیا هستند و می‌خواهند با تکرار تجربه جاده ابریشم به قطب تجارت دنیا تبدیل شوند.

 طرح یک کمربند - یک جاده چین چیست؟

ایده «یک کمربند-‌ یک جاده» طرحی است که می‌تواند ساختار تجاری دنیا را تغییر دهد و باعث افزایش حجم و ارزش تجارت در دنیا شود و چین اصلی‌ترین و مهم‌ترین حامی این طرح است. این طرح دارای دو بخش است که یک بخش آن راه فیزیکی است و یک بخش آن را راه دریایی تشکیل می‌دهد. راه فیزیکی از چین شروع می‌شود و به قاره اروپا ختم می‌شود و کشورهای قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ایران، ترکیه، اوکراین، لهستان، بلژیک، فرانسه و در نهایت ایتالیا را در‌بر می‌گیرد.

کشورهای مذکور سرمایه‌گذاری زیادی برای توسعه زیرساخت‌های صنعتی و شهری خواهند کرد و ساخت جاده‌ها و پل‌ها و بزرگراه‌ها و مسیرهای حمل‌ونقل ریلی پرسرعت بخشی از این طرح خواهد بود. بخش دوم این طرح را می‌توان راه ابریشم دریایی دانست که باز هم از بنادر چین شروع می‌شود و به بنادر ایتالیا ختم می‌شود و محصولات تولیدشده در چین و کشورهای واقع در این مسیر را به بازار اروپا می‌رساند.

کشورهایی که در مسیر این راه آبی قرار دارند عبارتند از کشورهای ویتنام و مالزی و اندونزی و سریلانکا و پاکستان و کنیا و ترکیه و یونان و ایتالیا. در واقع از طریق این مسیر آبی محصولات تولیدشده در آسیا به اروپا و آفریقا صادر می‌شود که بازار بسیار بزرگی است و ارزش اقتصادی بسیار بالایی خواهد داشت.

کشورهایی که در مسیر این طرح قرار دارند ۶۵ درصد از جمعیت دنیا را در خود جای داده‌اند و به همین دلیل بازار بسیار بزرگی برای محصولات تولیدشده در چین محسوب می‌شوند و اجرا شدن این طرح می‌تواند بازار بسیار بزرگ‌تری را در اختیار تولیدکنندگان چینی قرار دهد و به قدرت چین به عنوان یک اقتصاد بزرگ و یک کشور بزرگ صادرکننده در دنیا بیفزاید. از سوی دیگر منافع اقتصادی ناشی از اجرای این طرح باعث می‌شود کشورهای واقع در این مسیر با هم رابطه سیاسی بهتری برقرار کنند و این رابطه گرم‌تر برای کشورهای قاره آسیا بسیار مطلوب است.

انتظار می‌رود راه‌اندازی این طرح زمینه‌ساز توسعه اقتصادی آسیا و افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی آن در دنیا شود. ولی سوال اصلی این است که آیا امکان اجرای این طرح وسیع وجود دارد یا خیر؟ آیا منابع مالی این طرح را می‌توان تامین کرد و آیا دولت‌های کشورهای مختلف برای اجرای این طرح اهتمام می‌ورزند؟ باید در نظر داشت که تامین منابع مالی برای این طرح بسیار دشوار است ولی با توجه به حمایت‌های زیاد چین از این طرح امکان‌پذیر است ولی در مورد اینکه چه مدت زمان طول می‌کشد تا چنین طرحی اجرا شود نمی‌توان نظر دقیقی ارائه داد. تنها می‌توان گفت که اجرا شدن این طرح ساختار تجاری دنیا را تغییر خواهد داد.

 طرح یک کمربند - یک جاده چین چیست؟

کمربند رونق؛ چرا چین طرح یک کمربند – یک جاده را پیشنهاد داد؟

بیش از دو هزار سال قبل امپراتوری چین به ایجاد جاده ابریشم کمک و شبکه‌ای از مسیرهای تجاری را راه‌اندازی کردکه چین را به کشورهای آسیای مرکزی و جهان عرب وصل می‌کرد. درآن زمان اصلی‌ترین کالای صادراتی چین ابریشم بود و به همین دلیل این مسیر تجاری که چین حمایت از ساخت آن را بر عهده داشت جاده ابریشم نامگذاری شد و قرن‌ها به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین مسیر تجاری دنیا بود. اما از نتایج اصلی ساخت این جاده را می‌توان توسعه اقتصادی و زیرساختی کشورهایی دانست که در مسیر جاده ابریشم قرار داشتند.

این روند توسعه برای بیش از ۱۰۰ سال در آسیا ادامه داشت و تقویت جایگاه اقتصادی آسیا در سطح بین‌المللی و تقویت قدرت سیاسی این قاره در تصمیم‌‌گیری‌های دنیا هم در نتیجه توسعه این جاده و سهم بزرگان در تجارت جهانی بود. اما با توسعه روش‌های ارتباطی به خصوص حمل‌ونقل دریایی و هوایی دیگر جاده ابریشم کارایی خود را از دست داد ولی خاطره موفقیت‌آمیزی که این طرح برای چینی‌ها داشت باعث شد تا مقامات این کشور بازهم طرحی مشابه را پیشنهاد دهند و تلاش کنند به مرکز تجارت دنیا باز‌گردند.

طرح در سال ۲۰۱۳ پیشنهاد شد

در سال ۲۰۱۳ رئیس‌جمهوری وقت چین طرحی مشابه جاده ابریشم ولی با توجه به نیازها و امکانات امروز دنیا را پیشنهاد داد. او اعلام کرد با ساخت شبکه‌ای از راه‌های ریلی، جاده‌ها، خطوط لوله و مسیرهای حمل‌ونقل دریایی چین را به کشورهای آسیای مرکزی، آسیای غربی و بخشی از جنوب آسیا وصل می‌کند و حتی با توسعه این مسیر بازار اروپا و بخشی از آفریقا را هم به این شبکه اضافه می‌کند.

حتی اگر کشورهای اروپایی به مسیر جاده ابریشم مدرن اضافه نشوند ولی دسترسی به بازار این کشورها از طریق جاده ابریشم مدرن امکان‌پذیر می‌شود و فرصت‌های اقتصادی و تجاری زیادی را در اختیار کشورهایی قرار می‌دهد که در مسیر طرح یک کمربند-یک جاده قرار دارند. در طرحی که اخیراً پیشنهاد شده است کشورهای بلژیک، فرانسه، اوکراین، ایتالیا، یونان و ترکیه که در قاره اروپا واقع شده‌اند هم در مسیر جاده ابریشم مدرن قرار دارند و کنیا در قاره آفریقا هم کشوری است که کالاهای تولید‌شده و وارد‌شده به مسیر تجاری در قاره آسیا را جذب و به بازار مصرف آفریقا عرضه می‌کند.

 طرح یک کمربند - یک جاده چین چیست؟

طرحی با هدف توسعه تجارت

طرح یک کمربند-یک جاده در نگاه اول یک مسیر برای توسعه تجارت است ولی در واقع می‌تواند باعث نزدیکی بیشتر کشورهای آسیایی شود و زمینه را برای همکاری‌های مشترک در عرصه اقتصادی و تجادی و فرهنگی و حتی اجتماعی فراهم کند. این دوستی می‌تواند باعث افزایش قدرت سیاسی آسیا در سطح بین‌المللی شود و به آنها کمک کند تا در تصمیم‌‌گیری‌های جهانی یکپارچه‌تر حضور داشته باشند زیرا در اغلب موارد منافع اقتصادی در تصمیم‌‌گیری‌های سیاسی تاثیر زیادی دارد.

طرح یک کمربند-یک جاده، ایجاد‌کننده بزرگ‌ترین پلت‌فورم دنیا برای همکاری‌های اقتصادی است و این همکاری‌ها شامل همکاری در عرصه سیاستگذاری اقتصادی، همکاری‌های تجاری و همکاری در زمینه تامین مالی، همکاری‌های اجتماعی و فرهنگی است که منافع آن نصیب تمامی کشورهایی می‌شود که در مسیر این پلت‌فورم قرار دارند.

در سال‌های اخیر سازمان‌های بین‌المللی زیادی برای کمک به اجرای این طرح اعلام آمادگی کردند و چین هم از طریق ایجاد صندوق و بانک توسعه زیر‌ساخت آسیا تلاش کرد تا بخشی از منابع مالی مورد نیاز طرح را تامین کند ولی آنچه تضمین‌کننده اجرای این طرح است حمایت چین از آن و تلاش چین برای اجرای این طرح تا مرحله پایانی است.

چین دومین اقتصاد دنیاست و هم‌اکنون بخش اعظم کالاهای مصرفی دنیا در این کشور تولید می‌شود. بنابراین حمایتش از یک مسیر تجاری دیگر که منافعش نه‌تنها به خود چین بلکه به تمامی کشورهای واقع در این مسیر می‌رسد اهمیت زیادی دارد. از طرف دیگر باید در نظر گرفت اغلب کشورهای واقع در این مسیر تجاری مدرن کشورهای در حال توسعه و بازارهای در حال گذار هستند و در نتیجه این طرح می‌تواند سرمایه مورد نیاز برای توسعه زیر‌ساخت‌های صنعتی را تامین کند. در نتیجه توسعه زیر‌ساخت‌ها فرصت رشد اقتصادی و ایجاد فرصت‌های شغلی در این کشورها فراهم خواهد شد که منافع زیادی برای آنها دارد.

بخش‌های اصلی این طرح

در سال ۲۰۱۵ میلادی اعلام شد که طرح یک کمربند-یک جاده دارای دو بخش اصلی است که یکی از آنها به توسعه شبکه ارتباطی روی زمین اختصاص دارد و بخش دوم شبکه ارتباطی دریایی است و با توجه به روش‌های مختلف تجاری در دنیا هر دو مسیر برای تجارت دنیا اهمیت زیادی دارد.

این دو بخش اصلی و مهم عبارتند از: اول کمربند اقتصادی ابریشم و دوم راه ابریشم دریایی قرن بیست و یکم میلادی. کمربند ابریشم اقتصادی شامل سه مسیر مهم می‌شود که یک مسیر از چین شروع می‌شود و تا اروپا ادامه دارد و این مسیر از آسیای مرکزی می‌گذرد.

دومین مسیر از خلیج فارس شروع می‌شود و تا مدیترانه ادامه دارد و از آسیای غربی می‌گذرد و سومین مسیر از طریق کشورهای جنوب آسیا به اقیانوس هند می‌رسد. جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم میلادی باعث اتصال راه‌های دریایی منطقه‌ای می‌شود و بیش از ۶۰ کشور دنیا را که ارزش تولید ناخالص داخلی آنها بالغ بر ۲۱ هزار میلیارد دلار است به هم وصل می‌کند.

پیشرفت‌هایی که در اجرای پروژه ایجاد شد

 تلاش چین برای اجرای این پروژه باعث شد تا توجه جهانیان به این طرح جلب شود. در سال‌های اخیر چین چندین توافق دو‌جانبه با کشورهای مجارستان و مغولستان و روسیه و تاجیکستان و ترکیه امضا کرد که هر یک به جنبه‌ای از این طرح می‌پردازد. پروژه‌های دیگری هم از سوی مقامات چینی پیشنهاد شده است که مطالعات اقتصادی و اجرایی آن در حال انجام است.

 طرح یک کمربند - یک جاده چین چیست؟
این پروژه‌ها شامل ساخت خطوط ارتباطی قطار بین بخش شرقی چین و ایران می‌شود و احتمال توسعه این خط تا اروپا هم وجود دارد. همچنین ساخت خطوط ارتباط ریلی میان چین با کشورهای لائوس و تایلند و ساخت خطوط ریلی پر‌سرعت در اندونزی هم بخش دیگری از این طرح است. این طرح به اندازه‌ای وسیع و بزرگ است که بیش از ۲۰۰ شرکت پیمانکاری بزرگ و کوچک برای اجرای بخش‌های مختلف آن توافقنامه‌ها و قراردادهایی را با شرکت‌های چینی امضا کرده‌اند و شمار دیگری از توافقنامه‌ها هم در ماه‌های آینده نهایی می‌شود.

شش کریدور اصلی این پروژه

در سال ۲۰۱۴ میلادی چین صندوق راه ابریشم را راه‌اندازی کرد که ارزش منابع مالی موجود در این صندوق برابر با ۴۰ میلیارد دلار اعلام شد و این صندوق در پروژه‌های کلیدی مختلفی سرمایه‌گذاری کرده است. تاکنون فازهای اولیه پروژه راه ابریشم در چین اجرا شده و برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری روی پروژه‌های جزئی‌تر آغاز نشده است.

قرار بر این است که در طول اجرای این پروژه شش کریدور اقتصادی اصلی راه‌اندازی شود که این کریدورهای اقتصادی عبارتند از: ۱- چین، مغولستان و روسیه ۲-چین، ‌آسیای مرکزی و‌ آسیای غربی ۳- هند و چین ۴- چین، پاکستان  ۵-بنگلادش، چین و هند-میانمار ۶- پل زمینی اروپایی و آسیایی.

این کریدورها محور و مرکز اصلی فعالیت‌های صنعتی و فعالیت‌های اقتصادی در حوزه انرژی هستند و این همکاری‌های اقتصادی و انرژی از طریق استفاده از جاده‌ها، خطوط ریلی، آبراه‌ها، خطوط هوایی، خطوط لوله و بزرگراه‌های اطلاعاتی انجام می‌شود. افزایش سطح ارتباط میان کشورهایی که در این مسیر قرار دارند و ارتقای راندمان کشورهایی که در مسیر جاده ابریشم تازه هستند می‌تواند باعث تقویت دوستی‌ها و همکاری‌های کشورها شود و منافع زیادی در زمینه اقتصادی و تجاری به تمامی کشورها برساند.

 به هر حال این طرح تازه شروع شده است و تا اجرای کامل آن سال‌های زیادی مورد نیاز است ولی نکته مهم تاثیرات اقتصادی مثبتی است که اجرای آن در اقتصادهای آسیایی دارد و به همین دلیل حمایت بخش زیادی از فعالان اقتصادی و سران دولتی کشورها را دارد. اجرای طرح مذکور آینده اقتصادی و سیاسی آسیا را تغییر می‌دهد و کشورهایی ایجاد می‌کند که با سرعت بالایی در مسیر توسعه اقتصادی و صنعتی حرکت می‌کنند. 


منبع: برترینها

گام‌های اساسی در فرآیند مشتری‌یابی

چگونه مشتری یابی می‌کنید؟ این یک سوال ساده است و تعداد خیلی کمی از شرکت‌هایی که می‌شناسیم، پاسخ قطعی برای این سوال دارند. اغلب شرکت‌ها، هیچ فرآیندی برای مشتری یابی، از پیدا کردن سرنخ‌های بازاریابی تا فروش ندارند و اگر هم فرآیندی دارند، یک فرآیند دستی و ناکارآمد است. در ادامه ده گام اساسی که در فرآیند مشتری یابی یا به اصطلاح لید جنریشن باید طی کنید، آورده شده است.

چگونه مشتری یابی می‌کنید؟ این یک سوال ساده است و تعداد خیلی کمی از شرکت‌هایی که می‌شناسیم، پاسخ قطعی برای این سوال دارند. اغلب شرکت‌ها، هیچ فرآیندی برای مشتری یابی، از پیدا کردن سرنخ‌های بازاریابی تا فروش ندارند و اگر هم فرآیندی دارند، یک فرآیند دستی و ناکارآمد است. در ادامه ده گام اساسی که در فرآیند مشتری یابی یا به اصطلاح لید جنریشن باید طی کنید، آورده شده است.

 گام‌های اساسی در فرآیند مشتری‌یابی
هماهنگی‌های مابین تیم فروش، بازاریابی، خدمات به مشتری و توسعه محصول

یک جلسه برای همه‌ی اعضای تیم خود (فروش، بازاریابی، خدمات به مشتری و توسعه محصول) تدارک ببینید. از آن‌ها بخواهید تا در مورد موارد زیر با هم به توافق برسند.

  •     توافق در مورد معیارهایی که باید در نظر گرفته شوند.
  •     توافق در مورد ۱۰ موردی که در این لیست مطرح خواهد شد.
  •     تهیه KPIها، اهداف ماهانه، سه ماهه و سالانه برای فروش، بازاریابی و خدمات به مشتری
  •     داشبور گزارش و گزارش‌های قوی ماهانه برای هر تیم و نحوه انتقال آن‌ها به ذی‌نفعان

اتوماسیون بازاریابی، فروش و مدیریت ارتباط با مشتری

تیم فروش و بازاریابی شما نیاز دارد از برخی تکنولوژی‌ها برای مدیریت کارهای خودشان استفاده کنند. به عنوان بخشی از روند هماهنگی، تیم‌های فروش و بازاریابی شما باید در مورد این ابزارها به توافق برسند.

  •     سیستم مدیریت محتوای وب‌سایت
  •     ایجاد و ترویج محتوا (وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی)
  •     تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری(صفحات فرود، فرم‌ها)
  •     اتوماسیون بازاریابی(بازاریابی ایمیلی، لیست ایمیل، گردش کار مدیریت سرنخ‎‌های بازاریابی)
  •     یکپارچه‌سازی برنامه‌ها (سرویس‌های خدمات به مشتری، تجارت الکترونیک، سیستم‌های اطلاعاتی کسب‌وکار)

جذب سرنخ‌های بازاریابی

  • جذب کاربر برای فروش با استفاده از محتوای باکیفیت بالا و هدفمند.
  • بازاریابی درونی: وبلاگ‌نویسی، وبلاگ‌نویسی مهمان، بروزرسانی شبکه‌های اجتماعی، بهینه‌سازی موتورهای جستجو، صفحات فرود و … .
  • پرداخت به ازای تقاضا: تبلیغات در رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات بنری، بازاریابی ایمیلی، تبلیغات چاپی، تبلیغات رسانه‌ای و … .

 

جمع‌آوری اطلاعات سرنخ‌های بازاریابی

شما باید اطلاعات هر کسی را که تاکنون به شما یا وب‌سایت‌تان مراجعه کرده است را داشته باشید. اگر تاکنون این کار را نکرده‌اید هر چه سریع‌تر به طراحی یک استراتژی صحیح برای جمع‌آوری این اطلاعات بپردازید.

به این فکر کنید که از چه طریقی می‌توانید بیشترین و بهترین اطلاعات را جمع‌آوری کنید؟

چگونه می‌توانید آن کار را انجام دهید و به چه ابزارهایی نیاز خواهید داشت؟

بخش‌بندی سرنخ‌های بازاریابی

تقسیم بندی و بخش‌بندی سرنخ‌های بازاریابی یکی از مهم‌‌ترین کارهایی است که باید صورت گیرد.

شما برای این‌که بتوانید شخصی‌سازی انجام دهید و پیام‌های مرتبط با هر کسی را به وی بفرستید، مجبور به بخش‌بندی و لیست‌بندی سرنخ‌های بازاریابی هستید.

به عبارت ساده‌تر شما باید افرادی را که اطلاعات آن‌ها را جمع‌آوری کرده‌اید، براساس ویژگی‎‌های مشترک دسته‌بندی کنید.

امتیازدهی به سرنخ‌های بازاریابی

به هر سرنخ بازاریابی از لحاظ قوی یا ضعیف بودن امتیاز بدهید.

مطمئنا آن سرنخ بازاریابی که امتیاز بیشتری گرفته است، احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به مشتری دارد.

به عنوان مثال، شما می‌توانید عواملی هم‌چون صنعت، درآمد، تعداد دفعات بازگشت به سایت، مشتری رقیب و … را در نظر بگیرید.

دنبال کردن سرنخ‌بازاریابی که یافته‌اید

تنها هدف قرار دادن مشتری و جمع‌آوری اطلاعاتش کافی نیست.

شما باید بتوانید مشتریی را که یافته‌اید، دنبال کنید، برای او ارزش آفرینی کنید و او را به سمت خود جلب کنید.

به عنوان مثال، اگر شما از بازاریابی ایمیلی استفاده می‌کنید، تنها به ارسال یک ایمیل اولیه اکتفا نکنید.

بلکه بعد از ارسال ایمیل اول حدود ۵ تا ۶ بار ایمیل دیگر هم بزنید.

البته این به این معنا نیست که اسپم باشید.

فروش و تجزیه تحلیل نتایج

بعد از این‌که شما با سرنخ‌های بازاریابی ارتباط برقرار کردید و به آن‌ها پیشنهادی ارزشمند دادید، به احتمال زیادی فروش صورت خواهد گرفت. در این مرحله یعنی بعد از این‌که مشتری یابی را انجام دادید، نوبت به تجزیه و تحلیل می‌رسد.

آن‌چه که در این‌جا اهمیت دارد اینست که شما با کمترین تلاش به بیشترین نتایج دست پیدا کنید. بنابراین تجزیه تحلیل نتایج به شما کمک خواهد کرد تا بهترین فرصت‌ها را کسب کنید.


منبع: برترینها

افراد موفق چطور بر استرس خود غلبه می‌کنند؟

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید افراد موفق چطور می‌توانند در زمان‌هایی که دچار استرس می‌شوند، آرام بمانند؟ آیا این سوال برای‌تان پیش آمده که چرا برخی از افراد این مهارت را دارند تا در بحران و شرایط سخت، خونسرد باشند؟ پیش آمده که آرزو کرده باشید شما هم می‌توانستید این مهارت مهم را وارد زندگی‌تان کنید؟

۱. فاجعه سازی نمی‌کنند

فاجعه سازی یعنی اینکه در مورد موقعیت پیش آمده، فورا بدترین حالت و نتیجه‌ی ممکن را تصور کنیم. افراد موفق چنین طرز فکری ندارند، در عوض موقعیت پیش رو را منطقی بررسی می‌کنند و احتمالات را کشف می‌کنند.

این افراد هوشمندانه تصمیم می‌گیرند که چطور واکنش نشان دهند و گزینه‌ها را می‌سنجند: «اگر چنین واکنشی نشان دهم چه خواهد شد»، این سوال کلیدی است که افراد موفق در شرایط بحرانی از خود می‌پرسند. بهتر است شما هم تغییری در شیوه‌ی تفکر خود ایجاد کرده و روی همه‌ی احتمالات تمرکز کنید، نه روی بدترین احتمال.

۲. نفس عمیق می‌کشند

 افراد موفق چطور بر استرس خود غلبه می‌کنند

افراد موفق یاد گرفته‌اند که موثرترین روش خونسرد ماندن، تنفس فعال است. یعنی از پروسه‌ی جسمی دم و بازدم اطلاع دارند و هدفمند نفس می‌کشند. افراد موفق می‌دانند تنفس به تنظیم و کنترل واکنش جنگ و گریزشان کمک زیادی کرده و فواید روانی و فیزیولوژیکی زیادی دارد. چطور است شما هم این بار اگر تحت استرس شدید قرار گرفتید، لحظه‌ای مکث کنید و ۱۰ نفس عمیق بکشید و روی هر دم و بازدم‌تان تمرکز کنید. سعی کنید بیرون رفتن استرس از بدن‌تان را حین بازدم، احساس و تجسم کنید.

 
۳. در لحظه حضور دارند

آنهایی که بسیار موفق هستند در لحظه زندگی می‌کنند، نه در اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده‌اند. این افراد نگران آینده نیز نیستند. بلکه با حضور ذهن در زمان حال باقی می‌مانند و با تدبیر به رویاهایی می‌اندیشند که امکان وقوع‌شان در آینده هست. حضور در لحظه و ذهن آگاهی به افراد موفق اجازه می‌دهد در رنج‌های گذشته باقی نمانند و درگیر افکار نگران کننده در مورد آینده نباشند.

افراد موفق با داشتن چنین ویژگی، یاد گرفته‌اند که خنده و شادی مهم است و زندگی در لحظه، اغلب چیزهایی زیادی برای لذت بردن در اختیارشان می‌گذارد. خوب است شما هم سعی کنید در زمان حال بمانید و برای رسیدن به اهداف‌تان در زندگی، استراتژی‌های واقع گرایانه در پیش بگیرید و با پرداختن به راههایی که دور از ذهن و واقعیت به نظر می‌رسند خود را دچار تشویش و آشفتگی نکنید. اگر چیزی برای‌تان جالب و لذت بخش بود، در لحظه بمانید و روی همین احساس‌تان تمرکز کنید.

۴. روی مثبت‌ها تمرکز می‌کنند

حفظ خونسردی در شرایط استرس برانگیز، کار ساده‌ای نیست. یکی دلایلی که افراد موفق می‌توانند خونسردی و آرامش خود را حفظ کنند این است که به مثبت‌ها توجه می‌کنند. یعنی جملاتی را به زبان نمی‌آورند که به خودشان ضربه بزنند، مثلا: «هیچ چیزی درست نخواهد شد» یا «من نابود خواهم شد!». افراد موفق دریافته‌اند که تمرکز کردن به مثبت‌ها، برای‌شان مفید است. مثلا اگر اشتباهی مرتکب شوند می‌گویند: «من در این قسمت اشتباه کرده‌ام اما در آن زمینه درست و خوب عمل کرده‌ام». این بار اگر به چالشی دشوار روبرو شدید، سعی کنید جوانب مثبت این چالش را هم پیدا کنید. چطور است رویکرد موثر ایجاد تغییرات مثبت را در پیش بگیرید.

 افراد موفق چطور بر استرس خود غلبه می‌کنند

۵. حد و حدود تعیین می‌کنند

یکی از سخت‌ترین چیزهایی که همه‌ی ما با آن مواجه می‌شویم، تعیین حد و حدودی درست در حوزه‌ی کار و سایر مسئولیت‌هاست. در دنیای الکترونیک زده‌ی امروز که هیچ درنگی هم ندارد، تقریبا همه‌ی ما مشکلات خود را با رویکردهای نادرست تشدید می‌کنیم.

اما افراد موفق یاد گرفته‌اند که برای مدیریت استرس‌های زیاد و دست و پاگیر خود، نیاز دارند شرایط و حدودی تعیین کنند که تا حد ممکن، کمتر در معرض استرس قرار بگیرند. یعنی در این مورد که دیگران تا چه حد می‌توانند به آنها دسترسی داشته باشند، حد و حدودی مشخص می‌کنند.

آنها کشف کرده‌اند که با محدود کردن زمان‌های آنلاین بودن‌شان بهتر می‌توانند خلق و خو و روحیه‌ی خود را کنترل کرده و هر وقت بحرانی بروز کرد، با خونسردی واکنش نشان بدهند. چطور است شما هم در مورد روابط خود با دیگران حد و مرزهایی تعیین کنید؟ سعی کنید درباره‌ی زمان‌های آنلاین بودن یا روشن بودن گوشی‌تان، تصمیم‌های هوشمندانه‌تری بگیرید و برای اوقات آرامش و استراحت خود ارزش قائل باشید.

۶. به تغذیه‌شان اهمیت می‌دهند

البته این توصیه‌ای است که گفتنش ساده‌تر از عمل کردن است، اما شدنی است. افراد موفق این را هم آموخته‌اند که با ایجاد عادت‌هایی کوچک پیرامون تغذیه‌ی خود، تمرکز روی غذاهای پُرپروتئین و انتخاب‌های سالم می‌توانند زمان‌های طولانی‌تری آرام و متمرکز باقی بمانند.

آنها این را هم خوب می‌دانند که قند و شیرینی تا چه اندازه روی خلق و خوی‌شان اثر دارد و مراقب مصرف شیرینی‌جات و کافئین‌شان هستند. انجام فعالیت‌های بدنی در کنار تغذیه‌ی درست، بهترین نتایج را دربر دارد. چطور است شما هم از تغییرات کوچک شروع کنید و هر روز با خلق یک عادت کوچک سالم به سمت هدف‌تان قدم بردارید؟ می‌توانید غذاهای پُرچرب را با غذاهای کم کربوهیدارت و پُرپروتئین جایگزین کنید. یک تغییر کوچک مثلا می‌تواند این باشد که یکی از فنجان‌های قهوه‌ی روزانه‌ی خود را با یک لیوان آب جایگزین کنید.

۷. خواب برای‌شان الویت دارد

دانشمندان مدتهاست که فهمیده‌اند خواب با استرس، ارتباط مستقیم دارد. افراد بسیار موفق و کارآمد، درک بسیار درستی از خواب انرژی بخش دارند و می‌دانند که خواب با کیفیت، لازمه‌ی بی‌قید و شرط ِ تندرستی است. افراد موفق یاد گرفته‌اند برای دور ماندن از اضطراب، خواب منظم را بخشی حتمی از زندگی خود کنند. آنها آگاهند که ریتم شبانه روزی بدن‌‌شان چگونه است و به صدای بدن‌شان گوش می‌دهند و هر وقت اعلام نیاز به خواب شد، به خوبی جواب می‌دهند. خوب است شما هم دقت بیشتری به ساعت درونی‌تان داشته باشید و عادت کم خوابی را ترک کنید.

 افراد موفق چطور بر استرس خود غلبه می‌کنند

۸. قدردان هستند

افراد موفق قادرند بیشتر به چیزهایی که دارند توجه کنند تا چیزهایی که ندارند. آنها درک کرده‌اند که تمرکز روی داشته‌ها و مثبت‌ها، کمک‌شان می‌کند منفی‌ها را به حداقل رسانده و آرامش بیشتری داشته باشند. قدردانی به آنها این امکان را می‌دهد تا در مواجهه با روزهای سخت، صبر و شکیبایی و قدرت بیشتری داشته باشند. چه خوب است شما هم هر روز، یک یا دو چیز بابت قدردان و شاکر بودن پیدا کنید. می‌توانید چندتا از نعمت‌ها و داشته‌های‌تان را روی کاغذ بنویسید و هر هفته، چیزهایی به آن اضافه کنید.

۹. «غیرممکن» برای‌شان وجود ندارد

شاید در این مورد زیاد شنیده باشید و توصیه‌های جورواجوری به شما شده باشد، اما واقعا چگونه می‌شود؟ خیلی‌ها عقیده دارند نمی‌توانند موقعیت خود را تغییر دهند چون این کار، فراتر از توان و قدرت آنهاست. اما افراد موفق این طر فکر را برای خود سمی می‌دانند. عبارت ِ «من نمی‌توانم» ظاهرا در کلام آنها جایی ندارد. چطور است شما هم همین الان انتخابی بکنید که بتوانید تغییری در موقعیت خود ایجاد کنید و واقعا باور داشته باشید (واقعا!) که قادرید زندگی دلخواه‌تان را فراهم کنید.

۱۰. به حامیان خود تکیه می‌کنند

آنهایی که در زندگی موفق می‌شوند و به جایگاه خوبی می‌رسند این را می‌دانند که موقعیت خود را به تنهایی و بدون حمایت و کمک دیگران به دست نیاورده‌اند و در هر جایی از مسیر مطمئنا به دلگرمی‌های آنها نیاز خواهند داشت.

به عبارتی دیگر، این اشخاص یاد گرفته‌‌اند که تجربه کردن شرایط گوناگون لازمه‌ی موفقیت است و این تجربیات ِ پُر فراز و نشیب، طبیعتا استرس‌هایی با خود دارند و هر وقت شرایط سخت و طاقت فرسایی پیش آمد به این دوستان حامی مراجعه می‌کنند تا از آنها انرژی و آرامش بگیرند و البته این یک رابطه‌ی دوطرفه است و خود این افراد موفق هم هر زمان که دوستان‌شان نیاز داشتند، خود را به آنها می‌‌رسانند.

اگر فکر کنید مجبورید بار ِ تمام استرس‌های زندگی‌تان را به تنهایی به دوش بکشید چه احساسی خواهید داشت؟ پس چه خوب است حلقه‌ای از دوستان و حامیان داشته باشید و احساسات خود را با آنها به اشتراک بگذارید. خودتان هم برای تسکین استرس‌ها و اضطراب‌های آنها، مشتاق باشید.


منبع: برترینها

ثروتمند شدن به روش استارت آپی

استارت آپ های مختلفی در دنیا ایجاد می شوند. آنها کسب و کار جدیدی را شروع می کنند؛ اما برای شروع آن به پول نیاز دارند. حالا این پول می تواند توسط شتاب دهنده ها فراهم شود و یا این که مردم عادی در آنها سرمایه گذاری کنند.

هفته نامه صدا: استارت آپ های مختلفی در دنیا ایجاد می شوند. آنها کسب و کار جدیدی را شروع می کنند؛ اما برای شروع آن به پول نیاز دارند. حالا این پول می تواند توسط شتاب دهنده ها فراهم شود و یا این که مردم عادی در آنها سرمایه گذاری کنند.

سی ان بی سی در گزارشی درباره پولدار شدن از طریق سرمایه گذاری در استارت آپ ها نوشت: «ماه می سال ۲۰۱۶، قانونی به اجرا درآمد که به هر کسی اجازه می دهد بخشی از پول نقد خود را در شرکت های استارت آپی سرمایه گذاری کند. تا آن زمان خرید سهام در یک کسب و کار خصوصی کوچک موضوعی بود که تنها سرمایه گذاران ثروتمند می توانستند انجامش دهند.»

ثروتمند شدن به روش استارت آپی

اما حالا، این امکان وجود دارد که شما در همه نوع استارت آپ از برندهای تکنولوژی تا کامیون های حمل مواد غذایی سرمایه گذاری کنید. زمانی که شما سرمایه گذاری می کنید، سهمی در این کسب و کار خواهید داشت و به طور بالقوه می توانید دستاوردهای بزرگی به دست آورید. سی ان بی سی در گزارشی در این باره نوشت: «این امکان با اقدام (JOBS) the Jumpstart Our Business Startups فعال شده است که اجازه می دهد هر فردی در استارت آپ مورد نظر خود سرمایه گذاری کند.»

در این سیستم استارت آپ ها، بدهی ها و سهام آن توسط کمیسیون اوراق بهادار و بورس تایید شده و اداره تنظیم مقررات مالی لیستی از سرمایه گذاران برای جمع آوری پول تهیه می کند. این پرتال ثابت می کند که پول سرمایه گذاران از سرقت و سوء استفاده محافظت می شود. برای محافظت از پس انداز شما، راه های دیگری هم وجود دارد. اگر کمتر از ۱۰۷ هزار دلار در بانک داشته باشید، در سال می توانید ۲۲۰۰ دلار یا ۵ درصد از درآمدتان را سرمایه گذاری کنید. همه این موارد برای این است که شما در یک استارت آپ سرمایه گذاری کنید.

چرا سرمایه گذاری در استارت آپ ها باید هوشمند باشد؟

اگر در نهایت خوش شانس باشید و پول خود را در یک استارت آپ موفق سرمایه گذاری کنید، پول نقد شما طی چند سال افزایش پیدا می کند. این سرمایه گذاری شاید بازدهی ۱۰ تا ۲۰ برابر مقداری که سرمایه گذاری کرده اید داشته باشد. به این ترتیب ممکن است ۲ هزار دلار شما به ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار دلار تبدیل شود. اگر شما خیلی خوش شانس باشید ممکن است مانند یکی از سرمایه گذاران اولیه اینستاگرام سرمایه تان بیش از ۳۰۰ برابر شود اما این موضوعات بهترین سناریوها هستند.

چرا که استارت آپ ها مناطق بسیار جدیدی هستند و داده های قابل اعتماد زیادی در مورد نوع پرداخت ها وجود ندارد. چرا سرمایه گذاری در یک استارت آپ ممکن است اشتباه باشد؟ بزرگ ترین دلیل عدم سرمایه گذاری چیست؟ شاید به این دلیل باشد که بیشتر استارت آپ ها شکست می خورند و حتی عمر آنها به ۹ سال هم نمی رسد. حتی اگر استارت آپی موفق شود، ممکن است در سال اول سودی به آن افزوده نشود.

به این ترتیب آنها احتمالا پولی ندارند که به شما سود بپردازند. آنها برای این که شرکت به سودآوری برسد باید به دنبال منابع دیگر سرمایه گذاری باشند. بنابراین قبل از این که هرگونه عملیاتی انجام دهید، باید تحقیقات زیادی انجام داده باشید.


منبع: برترینها

۵ نکته از کارآفرینی که در عرض ۲ سال مشترکان ایمیل مارکتینگ خود را از صفر به ۷۵۰۰۰ نفر رساند

فهرست ایمیل مارکتینگ شما چند مشترک دارد؟ این برای کسب و کارهای اینترنتی یک موضوع داغ و بسیار مهم است. در شرایطی که روز به روز کسب و کارهای بیشتری به اینترنت روی می آورند و الگوریتم های رسانه های اجتماعی نیز مرتباً در حال تغییر و تحول هستند، در اختیار داشتن اطلاعات تماس مشتریان کنونی و بالقوه نسبت به گذشته اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در عین حال، ترغیب کاربران به ثبت نام در فهرست های ایمیل مارکتینگ کار آسانی نیست، اما خوشبختانه کارآفرینان موفقی مانند خانم جِنا کوچِر هم وجود دارند که توانسته اند تعداد مشترکان بازاریابی ایمیلی خود را در عرض دو ماه، از صفر به ۷۵۰۰۰ نفر برسانند.

توصیه کلی خانم کوچر این است که دنبال کنندگان خود در رسانه های اجتماعی را افزایش دهید و سپس آنها را به یک فهرست ایمیل تبدیل کنید و خیلی پیش تر از آنکه بخواهید چیزی را به آنها بفروشید، در اینباکس شان ظاهر شده و برای آنها ارزش آفرینی کنید.

ایمیل مارکتینگ

ایمیل مارکتینگ

حال اجازه بدهید که در این مطلب از آموزش ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی، به بیان جزئیات نظرات این کارآفرین (اصل این نظرات در گیومه یعنی «» قرار داده شده است) موفق بپردازیم.

  1. صمیمیت و نزدیکی را افزایش بدهید

شاید احساس کنید که ایمیل مارکتینگ یک سخنرانی عمومی است (و البته تا حدی هم همینطور است)، اما امروزه به منظور بهره برداری حداکثری، باید رویکرد متفاوتی را در پیش بگیرید.

اطمینان پیدا کنید که در هنگام جمع آوری ایمیل، اسم کوچک مخاطب را نیز دریافت می کنید تا بتوانید از طریق آن وی را خطاب کنید. «نشان دادن شخصیت تان هم مهم است و یکی از روشهای آسانش هم این است که هرجا که از کاربران برای پیوستن به فهرست ایمیل مارکتینگ خود دعوت می کنید، عکس خودتان را هم قرار بدهید. این کار یک ارتباط تصویری ایجاد می کند و باعث افزایش مشترکین شما خواهد شد، زیرا مردم بیشتر مایلند که به یک انسان اعتماد کنند تا یک شرکت.»

  1. باید یک دلیل خوب برای ثبت نام به کاربران بدهید

شما باید چیزی را به مردم ارائه کنید که حاضر باشند که آدرس ایمیل خود را با آن مبادله کنند. «از خودتان بپرسید: دنبال کنندگان من به چه چیزی نیاز دارند؟ شب ها به چه چیزی فکر می کنند؟ چگونه می توانم پیشنهادی به آنها بدهم که اشتیاق دست به کارشدن را در آنها ایجاد کند؟»

  1. دنبال کنندگان خود را به واکنش به فراخوان به عمل های خود عادت بدهید

«فقط اینکه یک پاپ آپ در وبسایت خود قرار بدهید و تمام، کافی نیست. پیش از آنکه از دنبال کنندگان خود درخواست کنید تا در فهرست ایمیل مارکتینگ شما ثبت نام کنند، باید مرتباً در فید آنها در رسانه های اجتماعی ظاهر شوید و به ایشان منفعت برسانید. از مخاطبان خود نظر بخواهید، تجربه خود را به رایگان در اختیار آنها قرار بدهید و هنگامی که شرایط مهیّا شد، از آنها برای اشتراک در فهرست ایمیل خود دعوت کنید.»

یک فراخوان به عمل ساده را در تک تک پست های خود در رسانه های اجتماعی بگنجانید. از دنبال کنندگان خود بخواهید تا مطالب شما را لایک کنند، برای آنها نظر بگذارند یا حتی دوستان خود را تگ کنند، سپس در فرصت مناسب لینک اشتراک را پست کنید و مزایای اشتراک در فهرست خود را نیز توضیح بدهید. پیشنهادی را ارائه کنید که مقاومت در برابر آن غیرممکن باشد!

  1. فرم و لینک ثبت نام به همراه آنچه که در ازای دریافت آدرس ایمیل ارائه می کنید را در موقعیت های مختلف به نمایش بگذارید

«شما باید آیتمی را ارائه کنید که ماندگار باشد و قابلیت به اشتراک گذاری داشته باشد. به علاوه، باید این آیتم را در موقعیت های مختلفی به نمایش بگذارید و بارها و بارها کاربران را در معرض آن قرار دهید.»

چه از طریق پاپ آپ در وبسایت، یا پست های اینستاگرام، تبلیغات در شبکه های اجتماعی یا در یک یا چند پادکست، لازم است که آیتم مورد نظر را به دفعات به جریان بیندازید تا به رشد فهرست ایمیل مارکتینگ شما ادامه بدهد. «باید یک استراتژی داشته باشید که مستلزم این باشد که به طور مستمر آن آیتم را به اشتراک بگذارید تا چشم های بیشتری آن را ببینند.»

  1. در بخش امضای ایمیل های خود به صفحه ثبت نام و آیتم رایگانی که ارائه می کنید لینک بدهید

هر روز چند ایمیل ارسال می کنید؟ «اگر در حال حاضر از طریق ایمیل با برخی از کاربران ارتباط دارید، به احتمال قریب به یقین این دسته از کاربران به دریافت محتوای بیشتر از جانب شما علاقمند هستند. در بخش امضای ایمیل های خود فراخوان به عمل مورد نظر را قرار بدهید و ببینید که چه می شود. هر ایمیلی که می فرستید، به فرصتی برای جذب یک مشترک دیگر تبدیل خواهد شد.»

نظر شما چیست؟ آیا این راهبردها و سایر مطالب بخش آموزش ایمیل مارکتینگ برای شما سودمند واقع شده است؟


منبع: گویا آی‌تی

ایده‌هایی برای تولید محتوای ویدیویی

هر زمان که تکنولوژی یا برنامه‌ی جدیدی شکل می‌گیرد، بازاریابان اولین نفراتی هستند که شروع به استفاده از آن‌ها می‌کنند. به همین خاطر، بازاریابان به طور دائمی به دنبال رقابت و جلب توجه مخاطبان‌شان هستند.

در حال حاضر، این تکنولوژی “ویدیو” است که به خاطر بازگشت سرمایه‌ی زیادش مورد توجه بازاریابان بسیاری قرار گرفته است.

ایده‌هایی جذاب برای تولید محتوای ویدیویی 

امروزه آستانه‌ی توجه مخاطبان بسیار کم شده است. ویدیو بهترین نوع محتوایی است که می‌تواند سریعا توجه مخاطب را به خود جذب کند. گزارشات نشان می‌دهد که نیمی از بازاریابان تصمیم گرفته‌‎اند در سال ۲۰۱۷ از پتانسیل بازاریابی ویدیویی بهره‌مند شوند.

ایده‌های تولید محتوای ویدیویی

بسیاری از بازاریابان می‌دانند که باید شروع به استفاده از بازاریابی ویدیویی کنند، اما آن‌ها نمی‌دانند چگونه باید این کار را انجام دهند؟ از کجا شروع کنند؟ و چه نوع ویدیوهایی بسازند. ما در ادامه چند ایده برای شروع تولید محتوای ویدیویی به شما پیشنهاد می‌کنیم.

اگر تازه شروع به کار کرده‌اید:

  •     همراه با تیم خود ویدیویی بسازید و به مشتریانی که جدیدا به شما اضافه شده‌اند، خوش‌آمد بگویید.
  •     ویدیویی از نسخه‎ی آزمایشی محصول خود بسازید.
  •     یک گیف متحرک از نحوه‌ی عملکرد یکی از ابزارها‌ی‌تان تهیه کنید.
  •     ویدیوهای ۱۵ ثانیه‌ای از توصیفات مشتریان واقعی و وفادارتان تهیه کنید.

اگر جزو کسب‌وکارهای متوسط هستید:

  •     معرفی کوتاهی از شرکت، ماموریت و دیدگاه‌های آن
  •     ساخت فیلم‌های آموزشی در مورد محصول و خدمات‌تان
  •     ساخت ویدیوهایی راجع به مشتری و نحوه حل شدن مشکل او با خدمات شما

اگر کسب‌وکار حرفه‌ای دارید:

  •     پست‌های وبلاگی خود را به ویدیو تبدیل کنید.
  •     مصاحبه با اعضای کلیدی شرکت را فراموش نکنید.
  •     یک نسخه‌ی نمایشی از محصول خود ایجاد کنید
  •     ارائه‌های تخصصی از اعضای شرکت پخش کنید.

ایده‌های تولید ویدیوهای زنده

  •     استفاده از لایو اینستاگرام یا توییتر برای نشان دادن رویدادهای مرتبط با صنعت‌تان که مدیران شرکت در آن‌ها حضور دارند.
  •     مصاحبه زنده با یک تاثیرگذار یا رهبر فکری که در صنعت شما فعالیت دارد.
  •     ساخت ویدیو از اتفاقاتی که طی یک روز در شرکت شما رخ می‌دهد.
  •     جلسات پرسش و پاسخ بین مشتریان و تیم شما.
 ایده‌هایی جذاب برای تولید محتوای ویدیویی
 
اضافه کردن ویدیو به استراتژی بازاریابی‌تان

حال با خواندن این ایده‌ها ممکن است ایده‌های بیشتری به ذهن‌تان خطور کند. اما این ایده‌ها را چگونه باید استفاده کنید؟ چگونه باید از آن‌ها برای بازاریابی استفاده کنید؟

استفاده از محتوای ویدیویی تولیدشده توسط کاربران

با این‌که بازاریابان بهترین داستان‌پردازان هستند، اما گاهی مشتریان می‌توانند داستان‌های تاثیرگذارتری بگویند. مشتریان اغلب به حرف‌ها و گفته‌های سایر مشتریان بیشتر اعتماد دارند، بنابراین بازاریابی مدرن بیشتر به سمت این نوع از محتواها حرکت می‌کند. با استراتژی‌های مختلف مشتریان خود را به تولید محتوا برای خود تشویق کنید. حال این استراتژی می‌تواند مسابقه باشد و یا … .

داستان مشتریان‌تان را بگویید

مشتریان خوشحال بهترین پشتیبان و حامی شما هستند. شما می‌توانید از داستان‌های مشتریان‌ خوشحال‌تان برای ساخت ویدیو استفاده کنید. بدین ترتیب، کاربران دیگر با مشاهده‌ی این داستان‌ها ترغیب می‌شوند تا به موفقیت‌های مشابهی دست پیدا کنند.

از مشتریان آنلاین خود برای ملاقات‌های آفلاین دعوت کنید

جمع‌کردن مخاطبان آنلاین به یک رویداد فیزیکی کار ساده‌ای نیست، بنابراین باید از استراتژی‌های بسیار پیشرفته‌ای برای این‌کار استفاده کنید. سپس ویدیوهایی از این رویداد بگیرید و در شبکه‌های اجتماعی خود از آن استفاده کنید.

پشت صحنه کسب‌وکار خود را به اشتراک بگذارید

استوری‌های اینستاگرام بهترین گزینه برای به اشتراک‌گذاری پشت‌صحنه‌های کسب‌وکار شما هستند. مردم علاقه‌مندند پشت‌صحنه‌ی کسب‌وکار شما را ببینند و به آن‌‌چه که رخ می‌دهد پی ببرند. شما می‌توانید ایده‌های مختلفی را به کار بگیرید و ارتباط احساسی با مخاطبان خود برقرار کنید.
ویدیوهای آموزش محصول تهیه کنید

تحقیقات نشان می‌دهند که تصاویر هزار برابر یک کلمه ارزش دارند، حال ویدیو می‌تواند ارزشی بیشتر نیز داشته باشد. فیلم‎‌ها برای آموزش بهترین پلتفرم هستند. ویدیوها به راحتی هضم می‌شوند و به راحتی می‌توان آن‌ها را فهمید. می‌توانید این ویدیوها را در وبلاگ و یا آپارات به اشتراک بگذارید.


منبع: برترینها

۱۷ قانون از قوانین ایمیل مارکتینگ

این مطلب از مجموعه مقالات آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی، نوشته جفری جِیمز است. آقای جیمز یک نویسنده و سخنران حرفه ای است که وبلاگی با نام مرجع فروش (Sales Source) را اداره می کند و آخرین کتاب وی «کسب و کار بدون خزعبل: ۴۹ راز و میانبری که باید بدانید» نام دارد.


امروز یکی از مشترکان فهرست رایگان ایمیل مارکتینگم از من خواست تا ایمیل بازاریابی او را بررسی کنم. در طول تعاملی که با هم داشتیم، احساس نیاز کردم که باید یک فهرست از قوانین طلایی برای یک ایمیل مارکتینگ موثر را تهیه کنم. موارد زیر، آن قوانین هستند:

قوانین ایمیل مارکتینگ

قوانین ایمیل مارکتینگ

  1. فهرست خود را بیرحمانه هرس کنید

چیزی که اهمیت دارد تعداد آدرسهای ایمیل موجود در فهرست ایمیل مارکتینگ شما نیست؛ بلکه درصد آدرسهایی مهم است که به مشتریان بالقوه ای تعلق دارند که احتمالاً از شما خرید خواهند کرد. آدرسهایی که ایمیل های شما را باز نمی کنند را حذف کنید و امکان لغو اشتراک را برای مشترکانی که به شما علاقه ای ندارند تسهیل کنید.

  1. ایمیل های بازاریابی خود را در اوقات و ساعات فراغت مردم ارسال کنید

مطالعات متعددی نشان داده اند که اگر ارسال ایمیل های بازاریابی در طول ساعات و روزهایی انجام بگیرد که مردم درگیر تبادل و بررسی ایمیل های کاری روزانه خود نیستند، احتمال واکنش به آنها افزایش پیدا می کند.

  1. از یک عنوان کوتاه و مرتبط استفاده کنید

مطالعات متعددی هم نشان داده اند که احتمال بازشدن ایمیل هایی که عنوان آنها ۲ یا ۳ کلمه است نسبت به عناوین جمله ای بیشتر است. در حالت ایده آل، پیش نمایش (۲۰ کلمه اول ایمیل؛ شماره ۵ را ببینید) باید مکمل و تقویت کننده اثر عنوان باشد.

  1. از اسم کوچک دریافت کننده استفاده کنید

اگر برای فرهنگی بازاریابی نمی کنید که برای رسمیت ارزش قائل است، در اینصورت بهتر است که ایمیل بازاریابی خود را با اسم کوچک مشتری احتمالی آغاز کنید. از عناوین مجلل مانند جناب آقای یا سرکار خانم و کلماتی مثل عزیز استفاده نکنید؛ به گونه ای بنویسید که انگار برای همکار خود نامه می نویسید.

  1. در ۲۰ کلمه اول یک منفعت بگنجانید

در اغلب نرم افزارهای ایمیل، صفحه اصلی اینباکس کاربر، نام فرستنده، زمان ارسال، عنوان و تقریباً ۲۰ کلمه اول ایمیل را به عنوان پیش نمایش نشان می دهد. مشتریان احتمالی شما بر اساس همین چهار مولفه در مورد بازکردن یا بازنکردن ایمیل بازاریابی تان تصمیم می گیرند.

  1. به صمیمت تظاهر نکنید

عبارات کلیشه ای مانند «امیدوارم که تابستان خوبی را پشت سر گذاشته باشید» نه تنها صادقانه نیستند (چرا این برای شما به عنوان یک غریبه باید مهم باشد؟) بلکه سرمایه تصویری ارزشمندی که به عنوان خلاصه یا پیش نمایش ایمیل در اینباکس نشان داده می شود را نیز هدر می دهند.

  1. منحصر به فرد بودن خودتان را نشان بدهید

ایمیل شما باید این حس را در مخاطب ایجاد کند که شما به شخصه ارزش توجه شخص مخاطب را دارید. چیزی را راجع به خودتان، محصولات یا شرکت تان پیدا کنید که می تواند به شکل منحصر به فردی برای مشتری جالب یا جذاب باشد (شماره ۱۲ را ببینید).

  1. از دیدگاه مشتری بنویسید

مشتری به خودش، حرفه اش، کسب و کارش و مشتریان خودش (به ترتیب نزولی) علاقمند است. مشتریان احتمالی شما هر پیامی که اولویت آن شما، کسب و کارتان، محصول تان و علایق یا نظرات تان باشد را نادیده می گیرند یا حذف می کنند.

  1. ویژگیها و خصوصیات را حذف کنید

در اکثر موارد، مشتری نمی داند که ویژگیهای محصول یا خدمات شما به چه دردش می خورد. در صورتی که مشتری احتمالی تان قبلاً در مورد آن دسته بندی که محصولات شما در آن جای می گیرند مطالعات مبسوطی انجام نداده باشد (که به ندرت عکس این قضیه اتفاق می افتد)، فهرست ویژگیها فقط یک مزاحمت تصویری است.

  1. از عبارات مخفف و کلمات فنی ناآشنا استفاده نکنید

اغلب مشتریان احتمالی به محض اینکه یک کلمه مخفف یا عبارت فنی را در ایمیل بازاریابی شما ببینند که نسبت به آن شناختی ندارند، از مطالعه ادامه ایمیل صرف نظر می کنند. مثلاً GPS یک کلمه شناخته شده است، اما «سیستم های توانمندسازی فروش» (sales enablement system) برای بسیاری بی معنی است.

  1. کلی گویی نکنید و دقیق باشید

عباراتی مانند «در هزینه و زمان صرفه جویی می کند» یا «بازده شما را افزایش می دهد» چنان مبهم و تکراری هستند که فوراً از ذهن مخاطب محو می شوند. در عوض، از مثالهای واقعی استفاده کنید که تجربه آتی کاربر را به تصویر می کشند.

  1. خودستایی نکنید

هنگامی که ادعا می کنید که بهترین هستید، افرادی که شما را نمی شناسند (و احتمالاً کم هم نیستند) حرف شما را باور نخواهند کرد. وضعیت هنگامی بدتر می شود که آنها تصور می کنند که شما خودپسند هستید یا حقیقت را نمی گویید. به عنوان مثال، اغلب مردم می دانند که هنگامی که یک فروشنده ادعا می کند که «صادق» است، یک جای کار می لنگد.

  1. برای آغاز یک گفتگو تلاش کنید

چنانچه برای کالاهای مصرفی بازاریابی نمی کنید، هدف از ایمیل مارکتینگ شما این نیست که مستقیماً به مشتری چیزی بفروشید، بلکه هدف اصلی آغاز یک گفتگو است. با تبادل ایمیل شروع کنید، سپس به تدریج در دومین یا سومین ایمیل درخواست خود برای یک تماس یا جلسه کوتاه را مطرح کنید.

  1. یک سوال بله/خیر بپرسید

کوتاهترین سد برای آغاز یک مکالمه، سوال ساده ای است که فقط به یک پاسخ بله یا خیر احتیاج دارد. تلاش برای دریافت پاسخ بله نباید رنگ و بوی گرفتن وقت و انرژی مشتری را داشته باشد. مثال: «آیا به این علاقه دارید؟» (خوب)؛ «می تونم اطلاعات رو براتون ارسال کنم؟» (بد).

  1. فقط از یک فراخوان به عمل استفاده کنید

هرچه تعداد فراخوان به عمل های یک ایمیل بازاریابی را بیشتر کنید، احتمال عمل به حتی یکی از آنها کمتر می شود. تقریباً در غالب موارد، موثرترین فراخوان به عمل برای مشتری، دعوت کردن وی به پاسخ به ایمیل است.

  1. هیچ وقت تکلیف تعیین نکنید

برخلاف عقیده رایج، ارسال اطلاعات برای مشتری او را متقاعد نمی کند که به پیشنهاد شما توجه کند. بلکه برعکس، ارسال «اطلاعات» یک سد در برابر گفتگو ایجاد می کند. شما می گویید: «این را بخوانید و با من تماس بگیرید»؛ انگار که مشتری به فرمان شما عمل خواهد کرد.

  1. تست کنید، امتحان کنید، آزمایش کنید

ابتدا با ترکیبات متنوعی از عناوین و ۱۵ تا ۲۰ کلمه اول ایمیل، نرخ بازشدن ایمیل های خود را تست کنید. سپس با سوالات بله/خیر مختلف، نرخ پاسخدهی (response rate) را امتحان کنید. در نهایت با پیگیری پاسخ هایی که سرانجام به خرید منتهی می شوند، ببینید که نرخ تبدیل کدام ایمیل ها بیشتر است.


آیا شما هم می توانید مواردی را به این فهرست اضافه کنید؟ لطفاً ایده ها و نظرات خود درباره مقالات آموزش ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

داستان موفقیت کفش «آل استار»

مارکز کونورز (Marquis Converse) کارخانه کفش Converse Rubber را در سال ۱۹۰۸ تاسیس کرد که در آغاز، تولید آن فقط کفش‌های زمستانی بود و بعدا به تولید کفش‌های ورزشی (بسکتبال، کشتی، تنیس، ماهیگیری و غیره) نیز روی آورد. نخستین کفش بسکتبال مارک «آل‌استار» با رنگ مشکی در سال ۱۹۱۷ تولید و روانه بازار شد. ورزش بسکتبال که تازه در سال ۱۸۹۱ ابداع شده بود از امکانات خاصی برخوردار نبود و تا آن زمان ورزشکاران در سالن‌های رقص که دارای کف‌پوش چوبی بودند با کفش‌های معمولی به تمرین می‌پرداختند.

آل‌استار کانورس کفشی برای تمام فصول

تبلیغ کفش توسط بسکتبالیست

چاک تیلور که در کارخانه کانورس کار می‌کرد و خودش بسکتبالیست بود، از سال ۱۹۲۱ شروع به تبلیغ برای استفاده از این کفش در بین بسکتبالیست‌ها کرد. روی کفش کتانی آل‌استار در سال ۱۹۲۳ یک برچسب گرد چسبانده شد و این کفش از آن سال با نام Converse All Star Chuck Taylor شهرت یافت.

جهانی‌شدن در بازی‌های المپیک

شهرت واقعی کفش کتانی آل‌استار زمانی آغاز شد که به کفش رسمی تیم ملی بسکتبال آمریکا تبدیل شد. بسکتبال برای نخستین بار در سال ۱۹۳۶ به المپیک راه یافت و تیم ملی آمریکا در فینال این رقابت‌ها در برلین در مقابل کانادا به پیروزی رسید و مدال طلا را تصاحب کرد. به‌زودی مدل «ساق‌کوتاه» کفش کتانی آل‌استار هم روانه بازار شد و در جنگ جهانی دوم از این کفش نیز هنگام آموزش بدنی سربازان استفاده شد.

آل‌استار کانورس کفشی برای تمام فصول

فروشی که نشان از موفقیت جهانی دارد

در پایان دهه ۵۰ و آغاز دهه ۶۰ میلادی کفش‌های آل‌استار برای کودکان و نوجوانان نیز تولید شدند. ابتدا این کفش‌ها با رنگ‌بندی‌های طبیعی و معمول وارد بازار شده بودند؛ همان قهوه‌ای و سیاه و سفید اما کم‌کم رنگ‌های دیگر هم وارد بازار شدند. بعد از اینکه خانم‌ها هم مشتری آل‌استار شدند، رنگ‌های قرمز و صورتی، نارنجی و… هم به فهرست تولیدات «آل‌استار» اضافه شدند. کم‌کم نمونه‌های طرح‌دار با پارچه‌های گرافیته‌شده تولید شدند و حالا حتی آل‌استارهای شبرنگ هم در بازار دیده می‌شوند. تا ۷۵ سالگی تولید آل‌استار در سال ۱۹۹۲ بیش از نیم میلیارد جفت کفش به فروش رفته بود که بخش اعظم آن در بازارهای خارج از آمریکا بود. فروش کفش آل‌استار در سال ۲۰۰۸ از مرز یک میلیارد جفت عبور کرد که بدین‌ترتیب موفق‌ترین مدل کفش در تاریخ است. استفاده از کفش کتانی آل‌استار در سال‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی از محدوده سالن‌های بسکتبال خارج شد و به کفش روزمره نسل جوان و ستاره‌های سرکش دنیای موزیک و سینما تبدیل شد.

خرید توسط رقیب

با ورود تولیدکنندگان چینی و رقبایی چون پوما، آدیداس، نایکی و ریبوک عرصه بر آل‌استار تنگ شد تا اینکه در نهایت این شرکت در سال ۲۰۰۱ اعلام ورشکستگی کرد، همه کارخانه‌های آن در آمریکا بسته شدند. خبر عدم ادامه تولید کفش آل‌استار باعث تشکیل صف‌های طولانی جوانان در مقابل مغازه‌ها شد. در سال ۲۰۰۳ شرکت نایکی که زمانی رقیب آل‌استار بود، این مارک را به قیمت ۳۰۵‌میلیون‌دلار خریداری و تولید آن را از سر گرفت. کپی غیر‌مجاز از کفش کتانی آل‌استار همواره یکی از مشکلات این کارخانه بوده است. ۳۱ پرونده شکایت از تولید‌کنندگان چینی و تولیدکنندگانی از استرالیا، کانادا، ایتالیا و ژاپن نیز در بین شکایت‌های این شرکت وجود دارد. استفاده از کفش کتانی آل‌استار در سال‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی از محدوده سالن‌های بسکتبال خارج شد و به کفش روزمره نسل جوان و ستاره‌های سرکش دنیای موزیک و سینما تبدیل شد.

برندی برای سبک‌شکنی

در همه این سال‌ها ستاره‌هایی که می‌خواهند «استیل‌شکنی» خود را به نمایش بگذارند با شیک‌ترین لباس‌ها از یک سو و با کفش آل‌استار بر پا از سوی دیگر در مجامع عمومی و روی فرش‌های قرمز ظاهر می‌شوند. آل‌استار را حالا می‌توان بر پای مدیران هنری که بالای ۴۰ سال سن دارند نیز دید. این کفش اکنون نمادهای گوناگونی را با خود حمل می‌کند. نمادهایی مثل: ورزشکاری، جوانی، خاکی بودن، تحرک، راحتی و موارد دیگر. در سال‌های اخیر آل‌استار با طرح‌ها و رنگ‌های جدید دوباره به خیابان‌ها بازگشته است. این‌بار آل‌استار اکنون از مرز سنی خاص عبور کرده و بر پای پدران و مادران به همراه فرزندان‌شان نیز دیده می‌شود.


منبع: برترینها

چطور در کار گروهی موفق باشیم؟

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: آیا تا به حال برایتان این سوال پیش آمده است که چگونه برخی کارهای گروهی به شکلی فوق العاده بهینه انجام می شوند، اما برخی دیگر به همان روزهای ابتدایی تشکیل گروه محدود می شوند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شوند؟ کار گروهی موفق به طور عجیبی ساده و در عین حال دشوار و پیچیده است.

به همین دلیل است که در بسیاری از گروه ها، برقراری ارتباط موثر میان اعضای گروه به سختی انجام می گیرد و برای شکل گیری کنش های موفق میان آنان و هم چنین انجام درست امور، دغدغه های بسیاری وجود دارد. در واقع موفقیت کار گروهی به همین موارد مذکور وابسته است.

بدون توجه به ماهیت گروه و دلایل وجودی آن، انسان ها موجوداتی پیچیده و مخلوطی از ویژگی های مختلف هستند، همچنین هر عضو یک گروه، تمام کوله بار خودش را، چه خوب باشد چه بد، با خود به درون گروه می کشاند.

 چطور در کار گروهی موفق شویم؟

بنابراین افراد مختلف با تجربیات متفاوتی که در کار و زندگی شخصی خود دارند، و همچنین درجات متفاوتی از موفقیت که در کارهای پیشین خود کسب کرده اند، گرد هم می آیند و یک گروه را تشکیل می دهند، و زیر سایه این گروه در پی اهدافی جدید می گردند و تلاش می کنند این اهداف را محقق سازند.

با در نظر گرفتن این پیچیدگی ها که در فرایند تشکیل یک تیم وجود دارد، عناصر متعددی در برهم کنش های میان اعضای گروه اهمیت پیدا می کند و پیرو همین موضوع است که راهکارهای مختلفی مطرح می شود، و در نهایت به نتیجه ای اثر بخش منتهی می گردد.

شانس شرکت در کارهای گروهی و رسیدن به موفقیت از طریق فعالیت های تیمی، امری است که کاملا به خود شما وابسته است. با قدم گذاشتن در مسیری درست و انتخاب راهی متناسب با اهداف تعیین شده، می توان در کار گروهی به موفقیت رسید، و در این راه هیچ چیز نباید برایتان مهم تر از موفقیت گروهی باشد که در آن به فعالیت می پردازید.

هر تیمی، به موارد بنیادینی نیاز دارد که بایستی برای رسیدن به موفقیت محقق شوند، و تا زمانی که این عناصر ابتدایی فراهم نشوند، هیچ موفقیتی قابل انتظار نخواهد بود.

کلیدهای رسیدن به موفقیت در کار گروهی

نکاتی که در ادامه بیان خواهد شد، فضایی که بایستی برای رسیدن به موفقیت در کار گروهی ایجاد شود را تشریح می کند.

– اعضای گروه باید اهداف تیم را درک کنند و برای رسیدن به آن ها تلاش نمایند. چنین تصمیم و توافقی که در جهت رسیدن به هدف های تعیین شده شکل می گیرد، برای تحقق کار گروهی موفق، حائز اهمیت است. اعضای گروه باید روی تمام جزئیات مسیری که با هم طی خواهند کرد توافق داشته باشند و چتر حمایت خود را در تمام طول این راه روی هر آنچه که گروه تعیین کرده است بگسترانند.

– گروه باید محیطی را فراهم نمایند که تمام افراد در بستر آن به ریسک های منطقی دست بزنند، به برقراری ارتباط بپردازند، تصمیم بگیرند، و عمل کنند. اعضای گروه باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند و برای مخالفت و بیان نظراتشان سرزنش نشوند.

– ارتباطات میان اعضا در چارچوب گروه، باید بر پایه راستی، اعتماد و احترام متقابل باشد. به این ترتیب تمام افراد برای بیان دیدگاه ها، تفکرات، و راه حل های مشکلات، احساس راحتی و آرامش خواهند کرد. در نتیجه همه آنها می فهمند که برای شنیدن نظراتشان، گوش شنوایی وجود دارد و سایرین برای درک دیدگاه هایشان تلاش می کنند. همچنین تمام اعضای گروه به راحتی سوالات و مشکلات خود را در بین دیگر افراد بیان خواهند کرد و همکارانشان برای حل مشکلات آنان راه حل ارائه می نمایند.

– اعضای گروه باید به عنوان افرادی منحصر بفرد شناخته شوند که تجربیات، نقطه نظرات، دانش، و دیدگاه هایشان هیچ جایگزینی نخواهد داشت. به این ترتیب تفاوت نظرات به عنوان یک مزیت مهم برای رسیدن به اهداف گروه قلمداد خواهد شد. بر مبنای همین تعدد نظرات است که سازمان ها به سمت تولید محصولات جدید، خدمات نوین، و رویکردهای تازه هدایت می شوند. در واقع هر سازمان، هر چه در جذب نظرات مختلف موفق باشد، در رسیدن به اهدافش نیز موفق تر خواهد بود.

چطور در کار گروهی موفق شویم؟ 

– در یک گروه موفق، خلاقیت، نوآوری و نظرات متفاوت با روی باز پذیرفته می شود و مورد تشویق قرار می گیرد. حرف هایی مثل “ما دقیقا همین کار را کردیم و نتیجه ای ندیدیم” یا “چه نظر احمقانه ای” در یک گروه موفق جایی نخواهد داشت.

در نتیجه اعضای گروه می فهمند که قدرت تیمشان به نظرات مخالف و دیدگاه های متفاوت وابسته خواهد بود، و از این طریق است که می توانند بر مشکلات فایق آیند و اهداف گروه را به پیش ببرند.

– اعضای یک تیم باید بتوانند خودشان را دائما ارزیابی کنند و فرایندهای موجود در گروه را بهبود ببخشند. شاخص های تعیین شده در گروه بایستی با روی باز در میان اعضا به بحث گذاشته شوند و به این ترتیب توانایی های گروه برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت بهتر و بهتر خواهد شد.

– تمام افرادی که در یک گروه فعالیت می کنند باید در تصمیم گیری های گروهی مشارکت داده شوند و برای بیان نظراتشان مورد حمایت قرار گیرند. بر همین اساس است که اعضای گروه در می یابند که نقشی موثر در پیشبرد اهداف گروه دارند و حضور آنان در گروه برای رسیدن به موفقیت تیمی بسیار مهم است.

اگر گروهی بتواند این فاکتورها را به درستی رعایت کند، بدون شک می تواند در رسیدن به اهدافش موفق شود. در این صورت است که می توان با اطمینان گفت که کار گروهی در مسیری صحیح انجام گرفته است. در واقع همیشه کارها و وظایفی که در گروه انجام می گیرد چالش اصلی گروه نیست، بلکه این روابط میان اعضای تیم و موارد جزئی که روز به روز در گروه شکل می گیرد و محقق می شود است که بزرگترین دغدغه های موجود در کار گروهی را بوجود می آورد.

در صورتی که اعضای گروه بتوانند از سنگرهای شخصی خودشان بیرون بیایند و دوشادوش یکدیگر برای پیشبرد کار تیمی تلاش کنند، به بزرگترین دستاوردهایی که می توانند تصور کنند دست خواهند یافت. بسیاری از مواردی که گفته شد، برای گروه ها و افرادی که به کار گروهی مشغول هستند، واضح و مبرهن است، پس کافی است با رعایت نکات مذکور به گروهمان اجازه دهیم که در مسیر پیشرفت قرار گیرد.


منبع: برترینها