عواقب غافل شدن از زمان حال؛ مراقب جلوی پای تان باشید!

ماهنامه بازاریاب بازارساز – امین جباری: برنامه ریزی برای آینده یکی از لازمه های موفقیت فردی و شغلی است. اندر فواید برنامه ریزی آنقدر گفته و نوشته شده که شاید پرداختن به آنها تکرار مکررات باشد. با در نظر گرفتن ویژگی های حوزه فروش و اینکه کار فروشندگان و به طور کلی نیروهای فروش از طریق بررسی آمار فروش و عدد و رقم مورد ارزیابی قرار می گیرد، اهمیت برنامه ریزی در این کار بیش از پیش مشخص می شود.

همه ما فروشندگانی را دیده ایم که به دلیل عدم برنامه ریزی درست در طول ماه،  آخر ماه چه گرفتاری هایی دارند و پورسانت فروش خود را به دلیل همین سهل انگاری از دست می دهند. بنابراین در اهمیت و لزوم برنامه ریزی جای شکی نیست.

 مراقب جلوی پای تان باشید؛ عواقب غافل شدن از زمان حال!

نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار دهیم این است که برنامه ریزی و دغدغه داشتن برای آینده اگر از حد و حدود تعادل خارج شود، آسیب هایی را به عملکرد فروشنده وارد خواهدکرد. کم نیست تعداد فروشندگانی که همیشه نگران هستند؛ نگران ایکه قرار فردا با مشتری درست پیش برود؛ نگران این که پورسانت آخر ماه به موقع پرداخت نشود؛ نگران این که مدیر فروش جدید آدم خوبی نباشد و نتواند ارتباط خوبی با آنها برقرار کند؛ نگران این که کالایی که با زحمت فروخته اند مرجوع شود؛ نگران این که…

این نگرانی ها را بگذارید در کنار ده ها و شاید صدها دغدغه و مسئله روزمره و شخصی که زندگی شهرنشینی امروزی به زندگی همه ما تحمیل کرده است. همه اینها کافی است که تمرکز ما از بین برود و راهی را که در جلوی مان قرار گرفته به خوبی نبینیم. در حقیقت مانند فردی هستیم که هنگام رانندگی کردن آنقدر درگیر آینه های خودرو می شود که از جاده غافل می شود که همین یک لحظه غافل شدن از جاده می تواند بهای خیلی سنگینی برای او و سایر سرنشینان داشته باشد.

علاوه بر این، بیش از حد متمرکز شدن روی مقصد باعث می شود زیبایی های جاده را نبینیم. درست است که هدف نهایی ما رسیدن به مقصدی است که در زندگی فردی و حرفه ای خود ترسیم کردهایم اما این را هم نباید فراموش کرد که قرار نیست تا لحظه رسیدن به مقصد، از مسیری که در آن قرار داریم، هیچ لذتی نبریم. هر چقدر زمان حال برای ما معنادارتر باشد و بیشتر از آن لذت ببریم انگیزه بیشتری برای محقق کردن هدف نهایی خود خواهیم داشت.

همه اینها یعنی اینکه آینده نگری در کنار برنامه داشتن برای زمان حال معنا پیدا می کند. ما برای آخر ماه و آخر سال خود برنامه داریم اما برای همین امروز چه؟ آیا می دانیم امروز قرار است چه کارهایی انجام دهیم؟ آیا آماده لذت بردن از همین امروز هستیم؟

در همین راستا سندرومی در دنیای کسب و کار وجود دارد به نام سندروم شیء درخشان. منظورم از این سندروم آن است که گاه اتفاقات پیرامون ما آنقدر در نگاه مان پررنگ می شوند که وظیفه و مسئولیت اصلی خود را به فراموشی می بسپاریم. برای مثال در خبرها می خوانیم که قرار است سنای امریکا ماه آینده جلسه ای داشته باشد و در آن پیرامون وضع تحریم های جدید علیه ایران تصمیم گیری کند.

بدون شک این مسئله برای هر ایرانی حائز اهمیت است اما به دفعات افرادی را دیده ام که هنگام شنیدن این خبر یا اخبار مشابه دست از کار می کشند، شروع به صحبت کردن درباره آن می کنند و غم و اندوه غیرقابل وصفی وجودشان را فرا می گیرد. این در حالی است که اولا این خبر در یک کانال تلگرامی آمده است و صحت و سقم آن اصلا مشخص نیست. در وهله دوم، بر فرض درست بودن خبر، بدون شک مسئولان عالی رتبه سیاسی درباره آن چاره اندیشی خواهندکرد.

دست کشیدن از کار نه سنای امریکا را از وضع تحریم های جدید منصرف می کند و نه کمکی  به مقابله با تحریم ها می کند. همه اینها یعنی این که فرد، وقت و انرژی با ارزش خود را که می توانست صرف کار کند و نتایج آن را ببیند، به خاطر هیچ تلف کرده است!

و نکته آخر درباره شبکه های اجتماعی، یک پیشنهاد دارم، بیایید قرار بگذاریم که روز بعد از خواندن این مطلب فقط دو بار تلگرام خود را چک کنیم: یکی موقع استراحت بعد از ظهر و دیگری پس از طرف شام. فقط یک بار این کار را انجام دهید تا متوجه شوید همین چک کردن تلگرام که به ظاهر وقت نمی گیرد، چه میزان از وقت باارزش شما را تلف می کند و چقدر تمرکز ذهنی ما را برهم می زند.

روزی نیست که کانالهای خبری تلگرام خبر از جنگ و خونریزی و آتش سوزی و دعوا و کشمکش را مخابره نکنند. مطلع بودن از اخبار، نه تنها مفید بلکه لازم است اما غرق شدن در دریایی از خبر، آن هم در دنیای که اغلب اخبار را خبرهای ناگوار تشکیل می دهند، تنها موجب می شود که از اصل قضیه که لذت بردن از زمان حال و آماده شدن برای آینده است، غافل شویم.


منبع: برترینها

۸ مرحله برای کنار گذاشتن ارسال انبوه، کلی و عمومی ایمیل و آغاز ارتباطات شخصی سازی شده هوشمندانه

هنوز هم بسیاری از کسب و کارها در کمپین های بازاریابی خود به ارسال روزانه انبوهی از ایمیل های مارکتینگ عام وابسته هستند و غالباً به حرکت به سمت و سوی استفاده از رویکردهای شخصی سازی شده تر و هدفمندتر تمایلی ندارند. به نظر می رسد که دلیل این عدم تمایل به تغییر این باشد که این کسب و کارها بر این باورند که درآمد ناشی از ایمیل مارکتینگ آنها کاملاً به تعداد ایمیل هایی که ارسال می کنند وابسته است. آنها به این ارسال انبوه عادت کرده اند و می ترسند که مبادا کاهش تناوب و تعداد ارسال ایمیل و هدف گرفتن مخاطبان کمتر باعث کاهش فروش شان شود. با این حال، تحقیقات چیز دیگری را نشان می دهند: بخش بندی و شخصی سازی تاثیر مثبت قابل توجهی بر درآمد شرکت ها دارد.

چرا باید ارسال انبوه روزانه را کنار بگذارید؟

هنگامی که یک بخش خاص از جامعه مشتریان را به کمک کمپین های کوچکتر هدف قرار می دهید، متوسط درآمد شما نسبت به کمپین های ارسال انبوه ایمیل به مراتب بیشتر خواهد بود. به علاوه، همینطور که به بخش هایی که به تدریج بیشتر پالایش می شوند سرویس می دهید، به کمک جامعه مشتریان علاقمند خود رشد بیشتری را نیز شاهد خواهید بود.

اما از همه مهم تر این است که ارسال روزانه ایمیل های انبوه باعث رانده شدن مشتری می شود. در واقع، هر چقدر هم که برند شما دوست داشتنی باشد، هیچ کس تمایلی به دریافت پیام های پی در پی و بی ربط از جانب آن نخواهد داشت. به علاوه، اگر هر روز یک ایمیل تازه می فرستید، هیچ حس اضطرار و فوریتی را در مخاطب خود ایجاد نخواهید کرد، زیرا هیچ ترسی برای از قافله عقب ماندن وجود نخواهد داشت و مشتریان شما در انتظار یک پیشنهاد بهتر هیچ وقت دست به خرید نمی زنند.

باید چکار کنید؟

بنابراین زمان آن رسیده که عادت های بد را کنار بگذارید و از ارسال روزانه ایمیل های انبوه دست بردارید. اما چطور می توانید این تغییر را ایجاد کنید؟ این مراحل را دنبال کنید:

  1. بخش بندی را با یک گروه کوچک آغاز کنید

شخصی سازی کمپین های ایمیل مارکتینگ باید با یک گام کوچک آغاز شود. استراتژی های فعلی خود را دور نریزید و از صفر شروع نکنید؛ در عوض، فقط یک بخش از کمپین ارسال انبوه خود را مجزا کنید و با محتوای هدفمند و ارزش آفرین (مانند پیشنهادات انحصاری بر اساس خریدهای قبلی) اعضای آن بخش را هدف بگیرید.

  1. با مشتریان جدید شروع کنید

مشتریان جدید شما هنوز در ذهن خود نظر قاطعی را نسبت به کمپین های شما شکل نداده اند و بنابراین یک گروه هدف مناسب برای آزمایش به حساب می آیند.

خودتان را به جای مشتری های تازه خود بگذارید: تصور کنید که اخیراً خریدی از یک برند جدید داشته اید؛ به احتمال قریب به یقین تمایل ندارید که فوراً و هر روز ایمیل هایی را دریافت کنید که انگار می خواهند چیزی را به زور به شما قالب کنند؛ در عوض، ترجیح می دهید که سلسله ایمیلهایی را دریافت کنید که مثلاً در یکی از آنها به خاطر خریدتان از شما قدردانی می شود و در دیگری میزان رضایتمندی شما از محصول یا خدمات ارائه شده پیگیری می شود. پس از این ارتباط اولیه، برای دریافت پیشنهاداتی برای خرید یک محصول مشابه، اطلاع رسانی درباره تخفیف هایی که با سلایق شما همخوانی دارند یا اطلاعاتی درباره سایر پیشنهادات آمادگی بیشتری خواهید داشت.

  1. محتوای خود را با ایجاز و سادگی بیشتر متمایز کنید

طراحی محتوای مورد نظر را با ظاهر و فضای متفاوتی نسبت به ایمیل های معمول خود انجام بدهید. برای جلوگیری از شلوغ شدن ایمیل از قالب های ساده تر و مرتب تری استفاده کنید. مشتریان شما هر روز با ده ها و صدها ایمیل بازاریابی بمباران می شوند؛ با استراحت دادن به چشم ها و ذهن آنها ایمیل های خود را متمایز کنید.

  1. ارزیابی و تکرار کنید

برای کمپین جدید خود یک گروه کنترل در نظر بگیرید. از این طریق، همینطور که کمپین مورد نظر را برای مشتریان جدید تکرار می کنید و اطلاعات جدیدی را به دست می آورید، این امکان را نیز پیدا خواهید کرد تا تاثیر کار خود را ارزیابی کنید.

در عین حال باید به خاطر داشته باشید که از آنجایی که راهی برای نسبت دادن درآمد حاصله به کمپین خود ندارید، شاخص های رایجی مانند نرخ های کلیک و بازشدن ایمیل می توانند شما را به اشتباه بیندازند. تنها روش ممکن برای سنجش علمی تاثیر کمپین این است که برای هر کمپینی که ارسال می کنید یک گروه کنترل هم در نظر بگیرید.

  1. اگر از نتیجه کار رضایت دارید ادامه بدهید

اگر از آمار و نتایجی که به دست آورده اید رضایت دارید به سراغ هدف گرفتن بخش ها و گروه های دیگری همچون مشتریانی که در معرض روی برگرداندن از کسب و کار شما هستند یا مشتریانی که از شما رویگردان شده اند بروید.

هنگامی که مشتریان رویگردان را هدف قرار می دهید، به خاطر داشته باشید که با حذف آنها از ایمیل های انبوه روزانه خود چیزی را از دست نمی دهید، چرا که آنها از قبل نادیده گرفتن برند شما را سرلوحه کار خود قرار داده اند.

  1. اولویت بندی و جداسازی کنید

اکنون که از نتایج راضی هستید و به دنبال ایجاد کمپین های شخصی سازی شده برای گروه بندی های دیگر هستید، با استفاده از اولویت بندی و جداسازی تدریجی می توانید این فرآیند را در حالی ادامه بدهید که ارسال انبوه روزانه خود برای مشترکان بخش بندی نشده را ادامه می دهید.

گروه هایی که برای آنها ایمیل های شخصی سازی شده ارسال می کنید را از ایمیل های عمومی خود مستثنی کنید و برای کمپین های اختصاصی آنها اولویت قائل شوید. به کمک این استراتژی می توانید به تدریج اما با کارآمدی و سودآوری بیشتری به سوی هدف گیری مشتریان بیشتر با کمپین های شخصی سازی شده حرکت کنید.

  1. با گذشت زمان، مشتریان بیشتری را به کمپین های شخصی سازی شده خود وارد کنید

همینطور که مراحل بالا را به منظور افزایش گروه بندی های خود تکرار می کنید، تعداد مشترکانی که ایمیل های عمومی شما را دریافت می کنند تا حد قابل توجهی کاهش خواهد یافت. به تدریج، ایمیل های روزانه انبوه و عام شما به عنوان یک ظرف موقتی برای بخش هایی از برنامه بازاریابی شما عمل خواهد کرد که توسط کمپین های شخصی سازی شده تان پوشش داده نشده اند.

  1. در هدف خود از ارسال ایمیل های انبوه تجدیدنظر کنید

به روشهای دیگری که می توان به واسطه آنها ایمیل های انبوه را تاثیرگذارتر کرد فکر کنید. به عنوان مثال، می توانید این دست از ایمیل ها را برای موقعیت ها و مناسبت های خاصی در نظر بگیرید (مثلاً فصل بازگشت به مدرسه، نوروز، فروش ویژه ماه یا سال و مواردی از این قبیل) که با تمامی اعضای جامعه مخاطبان شما متناسب به نظر می رسند.

اگر برای شخصی سازی کمپین های خود برای جامعه مشتریان تان از روشهایی که در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش ایمیل مارکتینگ به آنها اشاره شد استفاده کنید کمپین های ایمیل مارکتینگ و فروش خود را در عرض چند هفته از استراتژی های منسوخ ارسال انبوه با تکیه بر استراتژی های هوشمندانه ای به روز خواهید کرد که موجب افزایش قابل توجهی در سودآوری و کارآمدی کسب و کار شما خواهند شد.


منبع: گویا آی‌تی

بهترین روش برای به سرانجام رساندن فروش چیست؟

این مطلب از مقالات آموزش فروش گویا آی تی نوشته مایکِل پِدون است. آقای پدون یک فروشنده است که بیش از ۲۰ سال سابقه دارد. وی مدیرعامل و موسس سایت SalesBuzz نیز هست.

پاسخ: بهترین روش برای به سرانجام رساندن فروش خیلی قبل تر از زمانی آغاز می شود که به مرحله به سرانجام رساندن و تکمیل چرخه فروش برسید.

من به فروش به عنوان یک چرخه چهارمرحله ای نگاه می کنم که چهار وجه دارد:

  1. آغاز و معرفی
  2. صلاحیت سنجی
  3. ارائه
  4. به سرانجام رساندن

لازم است که با پرسیدن سوالات درست در زمان درست به یک ترتیب درست به هر یک از این مراحل قدم بگذارید (و هر مرحله نیز شامل مراحل کوچکتری است که باید آنها را هم طی کنید) و همینطور که به پیش می روید، close کردن یا به سرانجام رساندن فروش چرخه فروش را بر طبق یک روال طبیعی تکمیل می کند.

اما بر اساس نظراتی که به پاسخی که در بالا ارائه شد دریافت کردم (این سوال در یک گروه لینکدین از من پرسیده شده بود) اینطور به نظر می رسد که برخی احساس می کنند که وجود یک «فرآیند» به این معنی است که فروشنده باید یک «برنامه» داشته باشد و بر اساس نظر عده معدودی، داشتن یک برنامه مشخص مانع ایجاد یک گفتگوی آزاد می شود و شنیدن فعال را از طرف فروشنده غیرممکن می سازد. من در همینجا اعلام می کنم که با این نظرات مخالفم.

چرا؟

به این دلیل که داشتن یک «برنامه» مسأله ساز نیست؛ داشتن یک برنامه اشتباه مشکل ساز است.

من فروشنده هایی را دیده ام که برنامه شان این بوده که فرآیند فروش با مشتری احتمالی را در اولین تماس به سرانجام برسانند، بنابراین سعی می کنند که کنترل همه چیز را در دست بگیرند و خواسته خود را با جدیت هر چه تمام تر مطرح کنند. این معمولاً به چیزی جز فاجعه منتهی نمی شود.

من فروشنده هایی را هم دیده ام که «برنامه» شان این بوده که «دوست» پیدا کنند یا اینکه «فقط خود را معرفی کنند» و سماجت نکنند و همه اینها را به این خاطر انجام می دهند که دست رد به سینه شان نخورد. عملکرد این فروشندگان هم به ندرت با انتظارات سازمانی مطابقت پیدا می کند.

به نظر من هر دوی این فروشندگان اشتباه می کنند، زیرا نتایجی به دست می آورند که با بهترین نتایج ممکن فاصله دارد. یک برنامه یا هدف «درست» شما را قادر می سازد تا مکالمه ای داشته باشید که نشان می دهد که مشتری احتمالی واقعاً شایستگی های لازم را دارد یا خیر، و اساساً هدف اولین تماس شما باید همین باشد (تعیین یک قرار ملاقات یا نطق کردن برای مشتری بالقوه ای که اصلاً صلاحیت لازم برای اینکه مشتری شما باشد را ندارد چه منطقی دارد؟ مگر اینکه بخواهید وقت تان را در طول ساعاتی که باید برای فروش تلاش کنید برای تمرین کردن روی اهداف بی ثمر تلف کنید).

در عین حال صرف اینکه به یک فروشنده بگوییم که باید سوالات صلاحیت سنجی بهتری را بپرسد کافی نیست، مگر اینکه آن فروشنده دلیل پرسیدن سوالات خاص مناسب و لازم را درک کند و همچنین زمان مناسبی را برای پرسیدن آنها انتخاب کند.

پیشنهاد من:

مثل یک وکیل فکر کنید تا بتوانید فرآیندهای فروش بیشتری را به سرانجام برسانید.

هنگامی که یک فروشنده مثل یک وکیل فکر می کند فروشش افزایش پیدا می کند. اجازه بدهید که این سوال را از شما بپرسم: آیا ترجیح می دهید که وکیل مدافع شما در محکمه از افرادی که شما را متهم کرده اند سوالات خلق الساعه یا برنامه ریزی نشده ای را بپرسد یا اینکه ترجیح می دهید که سوالات خاصی را به یک ترتیب خاص مطرح کند تا بی گناهی شما را اثبات کند؟

فروش هم هیچ تفاوتی با این وضعیت فرضی ندارد. بنابراین اگر به دنبال یک روش بهتر برای به سرانجام رساندن فروش هستید باید بدانید که اگر به جای تلاش برای غلبه بر موانعی (اعتراضات) که فرآیند فعلی فروش تان ایجاد کرده پیش از ورود به مرحله به سرانجام رساندن و تکمیل فرآیند فروش کار خود را به نحو احسن انجام بدهید نتایج به مراتب بهتری را کسب خواهید کرد.


منبع: گویا آی‌تی

تاثیر هوش مصنوعی بر ایمیل مارکتینگ

این روزها هوش مصنوعی (AI) تمامی ابعاد زندگی ما را در بر گرفته و ایمیل مارکتینگ نیز از این قاعده مستثنی نیست.

علیرغم این واقعیت که ایمیل جدیدترین و مهیج ترین کانال بازاریابی دیجیتال به شمار نمی رود، اما هنوز هم برای بسیاری از کسب و کارها یکی از مثمر ثمرترین روشهای بازاریابی به حساب می آید. در واقع، بنابر نتایج یک تحقیق، هر یک دلاری که برای ایمیل مارکتینگ هزینه می شود، ۳۸ دلار سود خالص را برای صاحبان کسب و کار به ارمغان می آورد.

با توجه به اهمیتی که ایمیل مارکتینگ برای بسیاری از کسب و کارها دارد، رشد قابل توجه استفاده از هوش مصنوعی (Artificial Intelligence یا AI) و یادگیری ماشینی (Machine Learning یا ML) در این زمینه جای هیچ تعجبی ندارد.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ به ابعاد تاثیرگذار هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی بر ایمیل مارکتینگ اشاره می کنیم.

تست های چند متغیره و دوبخشی (A/B)

سالهاست که بازاریاب های فعال در زمینه ایمیل مارکتینگ از تست های دوبخشی و چندمتغیره استفاده می کنند، اما هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی امکان پیاده سازی این تست ها را به روشهایی مهیا کرده اند که پیش از این امکانپذیر نبود.

امروزه سرویس دهنده های متعددی بسترهای تستینگ مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی مختلفی را ارائه می دهند که بازاریاب را قادر می سازند تا تست های متقن تری را اجرا کند، رویه های معمول را با سرعت بیشتری پیدا کرده و پیش بینی های دقیق تری انجام بدهد و تفاوت های ظریفی را در نتایج تست های خود تشخیص بدهد که تشخیص آنها بدون استفاده از هوش مصنوعی عملاً غیرممکن است.

بهینه سازی عناوین و متن ایمیل

استفاده از کدام عناوین و متن برای ایمیل ها بهترین تنایج را به همراه خواهد داشت؟ سالهاست که بازاریاب ها تلاش کرده اند تا حدسیات را از فرآیند ایجاد یک ایمیل بی نقص و تمام عیار حذف کنند، ولی آنقدرها موفق نبوده اند.

امروزه به لطف امکاناتی که هوش مصنوعی در اختیار ما قرار می دهد می توانیم با یک قطعیت مثال زدنی مشخص کنیم که کدام عنوان، متن و فراخوان به عمل عکس العمل های بهتر و بیشتری را از جانب دریافت کنندگان ایمیل دریافت خواهد کرد.

یادگیری ماشینی به پلتفرم های ایمیل مارکتینگ این امکان را می دهد تا در عمل «یاد بگیرند» که چه چیزهایی بیشتر به مذاق مخاطبان یک بازاریاب خوش می آید. پس از آن، این پلتفرم ها از تکنولوژی «زبان طبیعی» برای ایجاد عنوان، متن و فراخوان به عمل هایی استفاده می کنند که نه تنها کاملاً به نظر می رسد که توسط یک انسان نوشته شده اند، بلکه با زبان و لحنی که معمولاً توسط برند به کار می رود نیز هماهنگ بوده و یک فضای منسجم را ایجاد می کنند.

اما در عمل چه نتایجی به بار آمده است؟ بر طبق گزارش یکی از سرویس دهندگان ایمیل مارکتینگ مبتنی بر هوش مصنوعی، عناوین تولیدشده توسط این تکنولوژی در ۹۵ درصد موارد از عناوین نوشته شده توسط انسان عملکرد بهتری را از خود نشان می دهند. یکی دیگر از این دسته از ارائه دهندگان خدمات بازاریابی ایمیلی نیز تا آنجا پیش می رود که ادعا می کند که محتوای به اصطلاح «شناختی» (Cognitive Content) تولیدشده توسط هوش مصنوعی آن در ۱۰۰ درصد موارد از متن های نوشته شده توسط انسان بهتر عمل می کند.

با وجود اینکه مقاومت در برابر پذیرفتن چنین ادعاهایی دشوار است، حتی بازاریاب هایی که هنوز هم آنقدر با هوش مصنوعی راحت نیستند که ریش و قیچی را به دست آن بسپارند می توانند از این فناوری بهره برداری کنند. به عنوان مثال برخی از سرویس دهندگان خارجی به بازاریاب ها این امکان را می دهند تا یک محیط شبیه سازی شده از مشترکان ایمیل مارکتینگ خود بسازند و میزان بازدیدها، نرخ کلیک و نرخ تبدیل عنوان های مختلف را پیش بینی کنند.

تعیین بهترین زمان برای ارسال ایمیل

هنگامی که پای بهینه سازی کمپین های ایمیل مارکتینگ به میان می آید، نادیده گرفتن کوچکترین جزئیات نیز می تواند سد راه موفقیت شما شود. یکی از این جزئیات مهم، زمان ارسال ایمیل است. سالهاست که بازاریاب ها به این نکته پی برده اند که زمان ارسال ایمیل می تواند تاثیر معناداری روی میزان بازشدن و کلیک ایمیل داشته باشد.

به عنوان مثال، احتمال اینکه فردی که ساکن لندن است ایمیلی را باز کند که برای مشترکان ساکن در یک منطقه زمانی دیگر بهینه سازی شده و در نتیجه، در نیمه های شب به دست وی می رسد کمتر است. به همین دلیل، برخی از بازاریاب ها در تلاش برای کسب اطمینان از ارسال ایمیل در زمان ایده آل به بخش بندی فهرست های خود روی می آورند.

در عین حال، یادگیری ماشینی یک روش بهتر را در دسترس ما قرار می دهد: به جای آنکه پیش فرض های کلی و عامی را در نظر بگیرید و در نتیجه گروه های گسترده ای را ایجاد کنید، تکنولوژی یادگیری ماشینی می تواند زمانی که احتمال بازکردن ایمیل در مورد هر مشترک بیشتر است را تشخیص دهد و به اصطلاح «یاد بگیرد» و بر همین اساس، هوش مصنوعی زمان ارسال را برای تک تک مشترکان شما بهینه سازی می کند.

انجام این کار به صورت دستی کاملاً غیرممکن است، اما برای هوش مصنوعی چیزی به جز آب خوردن نیست.

شخصی سازی

شخصی سازی یکی از مولفه های مهم و در عین حال دشوار ایمیل مارکتینگ است. اما هوش مصنوعی می تواند آن را تسهیل کند.

به عنوان مثال، کمپانی معروف ادوبی (Adobe) از فناوری هوش مصنوعی Sensei استفاده می کند. این تکنولوژی به ادوبی این امکان را می دهد که علاوه بر شخصی سازی عنوان ایمیل، حتی تصاویری که در آن به نمایش در می آیند را نیز برای هر کاربر شخصی سازی کند:

هنگامی که تصاویری برای یک ایمیل در نظر گرفته می شوند، بر اساس اطلاعاتی که از عکس العمل یک جامعه آماری سه میلیون نفره از مشتریان نسبت به تصاویر مشابه در دسترس است یک امتیاز برای آن تصاویر محاسبه می شود. الگوریتم هوش مصنوعی به طور خودکار تصویر مناسبی که نرخ تعامل بیشتری را سبب خواهد شد پیشنهاد می دهد. به عنوان مثال، این سیستم می تواند پیش بینی کند که یک ایمیل ترویجی برای فروش بهاره تجهیزات سفر با نمایش یک چادر شش نفره نارنجی به جای یک چادر دو نفره آبی عملکرد بهتری خواهد داشت.

این سطح از شخصی سازی بدون استفاده از هوش مصنوعی امکانپذیر نخواهد بود.

تحلیل و آمارگیری

علاوه بر استفاده از هوش مصنوعی برای بهینه سازی کمپین های ایمیل مارکتینگ، از قدرت هوش مصنوعی برای تحلیل اطلاعات این کمپین ها نیز می توان بهره برد. به کمک هوش مصنوعی، تحلیل اطلاعاتی که کمپین های ایمیل مارکتینگ در اختیار بازاریاب قرار می دهند دقیق تر، گسترده تر و سریع تر انجام می گیرد.

اتوماسیون بازاریابی

ایمیل مارکتینگ از دیرباز یک فعالیت عمدتاً دستی و کمپین محور بوده است. اما در سالهای اخیر کسب و کارهای مختلف به نحو فزاینده ای به سمت و سوی استفاده از استراتژی های خودکارسازی یا اتوماسیون ایمیل مارکتینگ تمایل پیدا کرده اند.

از آنجایی که هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی می توانند به پلتفرم های اتوماسیون ایمیل مارکتینگ کمک کنند تا رفتارها و رویدادهایی که عامل ایجاد تعاملات بازاریابی ایمیل محور به شمار می روند را شناسایی کرده و و نحوه تنظیم و ارسال پیام برای کسب نتایج مطلوب را مشخص کنند، در نتیجه به بخش های مهمی از این پلتفرم ها تبدیل شده اند.


منبع: گویا آی‌تی

۷ شکست بزرگی که «جک ما» بر آن‌ها غلبه کرد

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: جک ما مؤسس گروه شرکت های علی بابا در تاریخ ۱۰سپتامبر ۱۹۶۴ متولد شد، و هم اکنون ارزش خالص او ۲۷٫۹ میلیارد دلار است. با این حال، زمانی بود که او به عنوان معلم زبان انگلیسی ۱۲ دلار در ماه درآمد داشت (و راضی هم بود).

با در نظر گرفتن شروع کوچک جک ما، دستاوردهای او در عمل تا حد بسیار زیادی باورنکردنی است. او در طول راه خیلی بیشتر (و خیلی جدی تر) از اکثر افراد با شکست مواجه شد.

در این مطلب هفت شکست بزرگی که جک ما تجربه کرد ولی همچنان مثبت اندیشی خود را حفظ کرد (درست مثل الگوی او، فارست گامپ) را آورده ایم.

7 شکست بزرگی که جک ما بر آن‌ها غلبه کرد 

۱٫ بعد از رد شدن در چندین امتحان مدرسه تسلیم نشد.

جک ما دانش آموز خوبی نبود. در حقیقت، او به سختی موفق شد وارد مدرسه راهنمایی شود.

خود او می گوید: «من دو دفعه در امتحان اصلی مدرسه ابتدایی رد شدم، سه دفعه در امتحان دوره راهنمایی رد شدم، دو دفعه در امتحان ورودی کالج رد شدم…» این ها چیزهایی هستند که اکثر ما خوش شانس هستیم که هیچ وقت به پدر و مادر خود نگفتیم.

ولی جالب است که جک ما در این مورد تنها نیست. افراد بزرگ دیگری از جمله آلبرت انیشتین، وینستون چرچیل و آبراهام لینکلن (و البته فارست گامپ) هم در دوران نوجوانی خود در تحصیلات آکادمیک دچار مشکل بودند ولی در ادامه زندگی کارهای بزرگی انجام دادند.

۲٫ در بخش ریاضی امتحان ورودی کالج، نمره ۱ از ۱۲۰ را کسب کرد.

شکست خوردن یک چیز است، ولی گرفتن نمره ای کمتر از ۱ درصد در امتحان ورودی کالج یک چیز کاملاً دیگر. این اتفاق به این خاطر نیفتاد که او وقت کافی برای مطالعه و آماده کردن خود نداشت. تا به امروز، علی رغم اینکه علی بابا شرکتی در زمینه تکنولوژی است، ولی جک ما همیشه با ریاضیات مشکل داشته است.

خود جک ما می گوید: «من در ریاضی خوب نیستم، هیچ وقت مدیریت نخواندم، و هنوز هم نمی توانم گزارشات حسابداری را بخوانم.»

ولی این طور که پیداست، او هیچ وقت نیاز نداشت که در ریاضی خوب باشد تا میلیاردر شود. شاید نکته جالب تر این باشد که او در دوران کودکی خود هیچ وقت کلمه «کامپیوتر» را نشنیده بود.

۳٫ بعد از ۱۰ بار پذیرفته نشدن از طرف دانشگاه هاروارد ناامید نشد.

عجیب نیست که جک ما ۱۰ دفعه از طرف دانشگاه هاروارد پذیرفته نشد، عجیب این است که او از همان بار اول به خود زحمت این همه تلاش را داد. این نشان می دهد که جک ما الگوی واقعی پشتکار است. او می گوید: «مسئله بسیار مهم این است که شما باید صبر داشته باشید.»

او در نهایت به دانشگاه هانگژو نرمال رفت و لیسانس زبان انگلیسی گرفت.

۴٫ بعد از اینکه برای ۳۰ شغل پذیرفته نشد، خوش بین باقی ماند.

بعد از فارغ التحصیل شدن از کالج، او برای ۳۰ شغل مختلف درخواست فرستاد و برای تمام آن ها رد شد.

او حتی برای افسر پلیس شدن هم تلاش کرد، ولی آن ها حتی برایش زمان نگذاشتند و با سه کلمه ساده او را رد کردند: «شما مناسب نیستید.»

خوشبختانه جک ما درست مثل قهرمان سینمایی خودش فارست گامپ، به حرکت ادامه داد. جک ما می گوید: «امروز ظالم است. فردا ظالم است. و روز پس از فردا زیباست.»

7 شکست بزرگی که جک ما بر آن‌ها غلبه کرد 

۵٫ تنها مصاحبه شونده (از بین ۲۴ نفر) بود که توسط رستوران کی اف سی رد شد.

از بین ۲۴ نفری که همزمان با او برای قبولی در مصاحبه استخدامی رستوران کی اف سی شرکت کردند، ۲۳ نفر استخدام شدند. جک ما تنها کسی بود که رد شد. او دلیل این مورد را عمدتاً به خاطر نداشتن ظاهر جذاب و قد و قامت کوتاه خود می داند.

همسر او ژانگ یینگ (که پیش از ثروتمند شدن جک ما با او ازدواج کرد)، به ظاهر او اهمیتی نمی دهد. او می گوید: « ما یون (نام اصلی جک ما) مرد خوش تیپی نیست، ولی من عاشق او شدم جون که می تواند کارهای زیادی انجام دهد که مردان خوش تیپ نمی توانند.»

۶٫ نتوانست سیلیکون ولی را قانع کند که روی علی بابا سرمایه گذاری کنند.

حتی بعد از اینکه جک ما کمپانی علی بابا را تأسیس کرد، باز هم با شکست های متعددی مواجه شد. این کمپانی در سه سال اول به سوددهی نرسید. در آغاز، این شرکت بیش از اندازه سریع بزرگ شد و در زمان ترکیدن حباب دات کام تقریباً نابود شد. در یک نقطه، علی بابا تنها ۱۸ ماه با ورشکستگی فاصله داشت.

چنانچه که خود جک ما می گوید: «من علی بابا را “۱۰۰۱ اشتباه” می نامم.»

7 شکست بزرگی که جک ما بر آن‌ها غلبه کرد 

۷٫ به ۱۸ شریک خود در علی بابا گفت که هیچ کدام از آن ها نمی توانستند عضو هیئت مدیره شوند.

در یکی از بدترین تصمیمات مالی و انگیزشی که یک مدیرعامل می تواند اتخاذ کند، جک ما به ۱۸ شریک خود (که روی هم پولی معادل ۶۰ هزار دلار را کمک کرده بودند) گفت که هیچ کدام از آن ها نمی توانستند جایگاهی بالاتر از جایگاه مدیر داشته باشند. در عوض برنامه او این بود که مدیران بیرونی را استخدام کند.

او معتقد است که این بزرگترین اشتباه او تاکنون بوده است: «درس هایی که من از روزهای تاریک در علی بابا یاد گرفتم این است که شما باید کاری کنید که تیم شما ارزش، نوآوری، و چشم انداز داشته باشد.»

اگر در ابتدا موفق نشدید…

جک ما داستانی کلاسیک از فقر به ثروت است، ولی نکته ای حتی چشمگیرتر از ثروت فراوانش، میزان بی نظیر پشتکار اوست. او اثباتی بر این نکته است که هیچ تعدادی از شکست ها (هر چقدر هم مأیوس کننده به نظر برسند) نمی تواند جلوی کسی را از دستیابی به رویاهایش بگیرد.

همانطور که جک ما می گوید: «اگر تسلیم نشوید، هنوز شانس دارید. تسلیم شدن بزرگترین شکست است.»


منبع: برترینها

برای موفق شدن، خانه تان را ساده سازی کنید

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شاید حسن پور: خانه تان باید یک پناهگاه باشد؛ جایی که آرامش داشته باشید، شاد باشید و آرام. ولی آیا وقتی خانه تان پر از وسایل است، می توانید چنین احساسی داشته باشید؟

محرک های بسیار زیادی که در میدان دید ما هستند، همزمان برای نمایش دادن خودشان به ما یا همان بازنمایی عصبی، با هم رقابت می کنند و اثر فعالیت های همدیگر را در سراسر قشر بینایی و به شکل متقابل، از بین می برند و این گونه، نوعی آشفتگی را در ظرفیت پردازش سیستم بینایی که بسیار هم محدود هست، به وجود می آورند.

درواقع، وقتی محیط اطراف تان به هم ریخته باشد، آشفتگی بصری باعث محدودشدن توانایی تمرکزتان می شود. آشفتگی در ضمن، توانایی مغزتان در پردازش اطلاعات را هم محدود می کند. آشفتگی، حواس تان را پرت می کند و در نتیجه شما نمی توانید اطلاعات را به خوبی حضور در یک محیط مرتب، منظم و بی سر و صدا پردازش کنید.

یک لحظه اتاقی را تصور کنید با اثاثیه ای مینیمال (حداقل گرا)، خالی از به هم ریختگی و خرت و پرت های به دردنخور. یعنی همان اتاق مرتب، منظم و مینیمال.

برای موفق شدن، خانه تان را ساده سازی کنید 

خودتان را ببینید که در این اتاق نشسته اید. به احساس تان توجه کنید.

حالا اتاقی را مجسم کنید پر از اثاث، مجله و کتاب های تلنبار شده روی میز که هرجایی را نگاه می کنید، پر است از آشفتگی و خرت و پرت.

با نشستن در این اتاق چه احساسی پیدا می کنید؟

به هم ریختگی ها تمرکزتان را می دزدند، باعث کلافگی تان می شوند، حواس تان را پرت و اعصاب تان را خرد می کنند. مغزتان آن چنان درگیر پردازش آن همه محرک می شود که نمی توانید از لحظه تان لذتی ببرید.

شاید نسبت به خیلی از وسایل خانه تان احساس خاصی داشته باشید. ولی ما دعوت تان می کنیم تا ذهنیت جدیدی در مورد آشفتگی فیزیکی به دست آورید و ببینید این به هم ریختگی چه تاثیری روی سلامت ذهنی تان می گذارد. ساماندهی منزل تان شاید چندین بار احتیاج به تکرار داشته باشد تاب توانید به راحتی با وسایل تان خداحافظی کنید. ولی اگر این فرایند را شروع کنید، از تاثیر مثبتی که روی انرژی و حالت ذهنی تان می گذارد، شگفت زده خواهیدشد.

استیو و بری در مورد چگونگی ساماندهی و پاکسازی منزل، در کتاب شان با عنوان «ده دقیقه ساماندهی: عادت ساده سازی منزل بدون استرس» نوشته اند. در این کتاب می توانید ایده هایی با جزییات در مورد ساماندهی و مرتب سازی تک تک اتاق های منزل تان پیدا کنید.

اگر هر روز زمان کمی را برای سر و سامان دادن به خانه تان بگذارید، می توانید خانه تان را در زمان کمتری نسبت به آن چه فکر می کنید و بدون احساس کلافگی ساماندهی کنید. فقط ده دقیقه در روز را بگذارید برای ساماندهی و پاکسازی به هم ریختگی ها تا بعد از چند هفته خانه منظمی داشته باشید.

در ادامه به فرایندی ده مرحله ای اشاره می کنیم که برای شروع، کمک تان خواهدکرد:

۱٫ جایی برای گردآوری وسایل تعیین کنید

به جایی احتیاج خواهیدداشت تا به صورت موقت، همه وسایلی را که می خواهید جای دیگری انبار کنید یا بیرون بریزید، در آن گردآوری کنید. اتاق یا فضایی در خانه تان پیدا کنید که بتوانید این چیزها را تا زمان سر و سامان دادن، در آن جا قرار دهید. شاید هم بخواهید در هر اتاق، یک جای جداگانه برای این وسایل تعیین کنید، نه یک جای کلی که همه چیز آن جا قرار بگیرد. این کار هم ایرادی ندارد. البته اگر برای تان مهم نباشد که کوهی از وسایل در گوشه اتاق تان قرار بگیرد.

۲٫ جعبه هایی برای این وسایل تدارک ببینید

باید جعبه هایی در اندازه های مختلف برای دسته بندی این وسایل تدارک ببینید؛ مثل جعبه وسایلی که می خواهید به خیریه ببخشید، به شخص دیگری بدهید، بفروشید یا انبار کنید. از کارتن های ارزان برای این هدف استفاده کنید. بعدها می توانید جعبه های ماندگارتری برای وسایلی تهیه کنید که می خواهید انبار کنید.

۳٫ یک تایمر، دفترچه و خودکار، دم دست داشته باشید.

به خاطر آن که می خواهید در بازه های زمانی ده دقیقه ای کارکنید، تایمری داشته باشید تا بدانید چه زمان باید کارتان را متوقف کنید. از کارهای زیادی که می توانید در ده دقیقه انجام دهید، شگفت زده خواهیدشد. در ضمن موقع ساماندهی و منظم کردن وسایل بهتر است دفترچه و خودکاری دم دست داشته باشید.

شاید بخواهید وسایل نظم دهنده ای که احتیاج دارید یا ایده هایی را که برای انبار کردن، بخشیدن یا فروختن دارید، بنویسید.

برای موفق شدن، خانه تان را ساده سازی کنید

۴٫ برنامه ریزی کنید

برنامه ریزی برای ساماندهی ده دقیقه ای منزل به این معنی ست که دارید عادت جدیدی را در برنامه های روزانه تان می گنجانید. عادتی که شاید سخت باشد. به وجود آوردن عادت، مهارت های خاصی می خواهد تا بتوانید مطمئن شوید کوتاه نمی آیید. ساعت مشخصی را در روز برای عادت ساماندهی تان مشخص کنید. مطمئن شوید این عادت، دقیقا بعد از عادت دیگری ست که از قبل دارید؛ عادتی مثل نوشیدن قهوه صبحگاهی یا مسواک زدن. این سرنخ باعث می شود عادت ساماندهی تان را اجرا کنید. بعد از این که این عادت جدید را اجرا کردید، به خودتان پاداش بدهید.

۵٫ از جایی شروع کنید که بیش ترین زمان را در آن جا می گذرانید

اگر نمی دانید پروژه ساماندهی و منظم کردن را از کجا شروع کنید، پیشنهاد می کنیم از جایی شروع کنید که بیش ترین زمان را در آن جا می گذرانید. این مکان برای اغلب مردم، آشپزخانه، اتاق خواب یا پذیرایی ست. وقتی به اوضاع اتاقی که بیش ترین استفاده را از آن می کنید، سر و سامان دادی، حس رضایتی شگرف سراغ تان می آید و انرژی احساسی و آرامش ذهنی بیش تری خواهید داشت.

۶٫ سیستم کارتان را مشخص کنید

برای این که بتوانید کار روزانه تان را در ده دقیقه تمام کنید، تصمیم بگیرید کارها را از بالا به پایین و از چپ به راست انجام دهید. مثلا در آشپزخانه با ساماندهی و تمیز کردن قفسه های بالایی کابینت در سمت چپ آشپزخانه شروع کنید و بعد، بروید سراغ سمت راست.

همه چیز را از قفسه های سمت چپ بیرون بریزید، بعد، به سرعت هرچه را که می خواهید به درون قفسه ها برگردانید و مرتب کنید. قفسه را تمیز کنید و بعد، وسایلی را که می خواهید نگه دارید، دوباره درون آن قرار دهید. وسایل باقی مانده را در جعبه های مناسب قرار دهید تا بیرون بریزید، بفروشید، ببخشید تا جایی انبار کنید. همین کار را با کشوها هم انجام دهید: همه چیز را بیرون بریزید، آن هایی را که می خواهید نگه دارید، مرتب کنید، کشو را تمیز کنید، وسایل را درون آن بچینید و بقیه چیزها را در جعبه های مناسب بگذارید.

۷٫ از تردید و دودلی دوری کنید

یکی از دلایل سخت بودن ساماندهی برای مردم این است که نمی توانند تصمیم بگیرند چیزی را ببرون بریزند یا نه. هزار و یک دلیل برای این سردرگمی وجود دارد. ولی الان باید با شک و دودلی تان کنار بیایید تا بتوانید به خوبی همه چیز را ساماندهی کنید.

به همین خاطر است که توصیه می کنیم فقط چیزهایی را دوباره به فضای ساماندهی شده برگردانید که واقعا می خواهیدشان. از شر هر چیزی که مطمئنید نمی خواهید یا احتیاج ندارید، خلاص شوید. هرچیزی را که شک دارید یا بعضی وقت ها از آن استفاده می کنید، به جعبه های ذخیره سازی انتقال دهید. روی جعبه برچسب بزنید، مُهر و مومش کنید و بگذارید داخل انبار.

۸٫ سریع کار کنید

تا به حال متوجه شده اید که موقع تمیز و منظم کردن خانه، خیلی راحت حواس تان پرت می شود؟ چیزی بر می دارید، نگاهی به آن می اندازید، در موردش فکر می کنید و از خودتان می پرسید که باید با آن چه کار کنید. با سیستم ده دقیقه ای، نوعی حس فوریت برای خودتان به وجود می آورید.

سعی می کنید کاری را در مدت کوتاهی انجام دهید. به همین خاطر است که باید فقط چیزهایی را که می دانید به آن ها احتیاج دارید، سر جای شان برگردانید. بعدا می توانید در مورد بقیه وسایل شک برانگیز فکر کنید. بعد از یک مدت که آن وسایل جلوی چشم تان نباشند، متوجه خواهید شد که اصلا بهشان احتیاجی نداشتید.

۹٫ به خانواده تان بگویید

مطمئن شوید به آن هایی که با شما در یک خانه زندگی می کنند، خبر داده باشید که دارید این پروژه ساماندهی را اجرا می کنید. حتی می توانید از آن ها کمک و پشتیبانی بخواهید تا پروژه، سرعت بیش تری بگیرید. حداقل باید مطمئن شوید آن ها بعد از شما نمی روند فضاهای ساماندهی شده را به هم بریزند. اگر فرزندی دارید، خوب است او را هم در پروژه پاکسازی ده دقیقه ای همراه کنید. آن ها از کارکردن و مسابقه دادن با ساعت لذت می برند.

۱۰٫ از این فرایند لذت ببرید

حتی کوچک ترین موفقیت ها باعث به وجود آمدن حس رضایت و غرور می شوند. هر روز کار کوچکی انجام می دهید که به خانه ای ساده، مرتب و منظم ختم می شود. ولی عوض آن که این کارهای روزانه را فقط وسیله ای برای رسیدن به آن هدف بدانید، سعی کنید از این بازه زمانی ده دقیقه ای لذت ببرید. موسیقی پخش کنید و خوش بگذرانید. وقتی کاری را انجام دادید، به خودتان جایزه بدهید: یک فنجان چای، چند دقیقه مطالعه یا کمی پیاده روی.

«ماری کوندو»، نویسنده کتاب «دگرگونی زندگی با جادوی نظم» می گوید: «فضایی که در آن زندگی می کنیم، باید مناسب فردی باشد که داریم به آن تبدیل می شویم، نه کسی که در گذشته بودیم.»

اگر وابستگی شدیدی به گذشته دارید، چه از نظر فکری و چه از نظر به هم ریختگی های فیزیکی، دارید خودتان را آزار می دهید. رهایش کنید. وسایلی که انرژی تان را می گیرند، رها کنید. ذهن و زندگی روزمره تان را روی زمان حال متمرکز کنید تا به احساس آزادی و سبکباری برسید.


منبع: برترینها

برترین مدیران‌عامل دنیا در سال ۲۰۱۷

بیش از ۱۵ سال پیش، جیم کولینز، مشاور و نویسنده مطالب مدیریت و کسب‌وکار از چرخ لنگر (وسیله مکانیکی بسیار سنگین برای ذخیره‌سازی انرژی دورانی) به عنوان استعاره‌ای برای قدرت پایدار رهبری کسب‌وکار استفاده کرد. او در سال ۲۰۰۱ در کتابی نوشته بود که یک شرکت یک شبه از «خوب به عالی» تغییر نمی‌کند، بلکه با قرار دادن یک چرخ لنگر بسیار بزرگ و سنگین در یک مسیر، چرخیدن مستمر آن و ایجاد شتاب تا نقطه اوج، به‌تدریج عالی می‌شود. کولینز معتقد بود به محض اینکه این چرخ لنگر چرخیدن را شروع می‌کند، به سرعت خود ادامه می‌دهد.

این قدرت شتاب در رتبه‌بندی برترین مدیران‌عامل سال ۲۰۱۷ نشریه HBR مشهود است؛ لیستی که در راستای همان محاسبات سال قبل است. دو مدیر از سه مدیرعامل برتر امسال در میان سه مدیرعامل برتر سال ۲۰۱۶ هم بودند و ۱۶ مدیر از ۲۵ مدیرعامل برتر امسال هم سال گذشته جزو ۲۵ تای اول بودند. هفتاد و دو مدیر از لیست ۱۰۰ نفره سال گذشته، امسال هم تکرار شده‌اند و ۲۳ نفر از آنها برای چهارمین سال متوالی است که در این لیست قرار می‌گیرند. از میان ۲۸ مدیرعاملی که امسال از لیست خارج شده‌اند، ۱۱ نفر بازنشسته شده‌اند (و بقیه آنها، ازجمله مدیران‌عامل شرکت‌های هنکن و ودافون به‌دلیل کاهش شدید قیمت سهام شرکت‌هایشان کنار گذاشته شده‌اند). به‌طور میانگین، این ۱۰۰ مدیرعامل برتر در طول ۱۷ سال مدیریت خود توانسته‌اند ۲۵۰۷ درصد بازدهی سهام داشته باشند.این پایداری دلایل مختلفی دارد. لیست امسال HBR برخلاف رتبه‌بندی‌هایی که بر ارزیابی‌های ذهنی و شخصی یا معیارهای کوتاه‌مدت مبتنی است، بر سنجش عملکرد عینی و بی‌طرفانه یک مدیرعامل در کل دوران مدیریتش تاکید دارد. این رتبه‌بندی یک کار ادامه‌دار و رو به پیشرفت است و HBR هر سال به دنبال روش‌هایی برای ارتقای متدولوژی آن است. البته امسال هیچ تغییری در سیستم سنجش ایجاد نشده است.

برترین مدیرعامل امسال HBR که اولین‌بار است این جایگاه را از آن خود کرده، پابلو ایسلا (Pablo Isla)، مدیرعامل شرکت ایندیتکس (Inditex) است که شرکت مادر برندهای مد و لباس زارا، پول‌اندبر، ماسیمو دوتی، برشکا، استرادیواریوس، اویشو و اوترکو محسوب می‌شود. ایسلا از زمان تصدی مدیرعاملی در سال ۲۰۰۵، ایندیتکس را توسعه جهانی داده و در این مدت این شرکت به‌طور میانگین روزانه یک فروشگاه در روز افتتاح کرده است، به‌طوری‌که اکنون بیش از ۷ هزار فروشگاه در پنج قاره دارد. چنین رشدی، ارزش بازار ایندیتکس را هفت برابر کرده و آن را به ارزشمندترین شرکت در اسپانیا تبدیل کرده است. دیگران سبک مدیریت ایسلا را بسیار فروتنانه و در برخی موارد حتی خجالتی توصیف می‌کنند. اگرچه او بیشتر زمانش را صرف مسافرت برای بازدید از فروشگاه‌ها می‌کند، اما به‌ندرت در افتتاحیه‌ها شرکت می‌کند تا در چشم نباشد. در دفاتر مرکزی ایندیتکس، او ترجیح می‌دهد به‌جای برگزاری جلسات رسمی متعدد، به واحدها سر بزند و این بخشی از تلاش او برای حفظ فرهنگ کارآفرینانه با وجود وسعت زیاد شرکتش است.ایندیتکس در میان همه خرده‌فروشی‌های لباس، به دو چیز معروف است: موفقیت در فراهم کردن بستر راحت خرید فیزیکی و آنلاین برای مصرف‌کنندگان و سیستم «منبع‌یابی نزدیک» که بر اساس آن، بیش از نیمی از تولید در نزدیکی خود فروشگاه‌ها صورت می‌گیرد. این کار باعث می‌شود موجودی کالا کم باشد و محصولات جدید خیلی سریع به فروشگاه‌ها برسند.

اگر بازدهی مالی را به تنهایی بررسی کنیم، ایسلا رتبه هجدهم را به خود اختصاص می‌دهد و عملکرد او در فاکتورهای زیست‌محیطی، اجتماعی و نظارت (ESG) که ۲۰ درصد امتیاز کلی همه مدیران را تشکیل می‌دهد، او را به رتبه اول رسانده است. بنگاه‌های امتیازدهنده ESG، شفافیت ایندیتکس را در مدیریت، نظارت و حسابرسی زنجیره تامین ستوده‌اند. این شرکت مصرف‌کنندگان را تشویق می‌کند لباس‌های کهنه و از بین رفته خود را برای بازیافت به فروشگاه‌ها تحویل دهند (در خود اسپانیا برنامه تحویل درب منزل را اجرا می‌کند). سپس برند Join Life زارا به عنوان بزرگ‌ترین مجموعه زنجیره‌ای ایندیتکس، با حداقل مصرف آب و منابع دیگر، از پارچه‌های بازیافت‌شده محصولات جدید تولید می‌کند. ایسلا در مورد اینکه چرا و چگونه این حوزه‌ها برای او به عنوان یک مدیر مهم شده، می‌گوید: «این مسائل به همه‌چیز، به همه‌تصمیم‌ها و هر چیزی که به کیفیت محصولات و استانداردهای ما ربط دارد، ارتباط پیدا می‌کند. ما برنامه‌های متفاوتی داریم؛ برنامه‌های داخلی و برنامه‌هایی با سازمان‌های مختلف. بیش از یک میلیون نفر سالانه از سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی که در حال توسعه آن هستیم، بهره می‌برند. این موضوع برای ما در همه تصمیم‌گیری‌ها ضروری است. این روزها همه به کره زمین و داشتن مشارکت مثبت در جامعه فکر می‌کنند. مطمئنا هیات‌مدیره ما هم به این رویکرد متعهد است و این چیزی است که از هر جنبه‌ای برای ما حائزاهمیت است.»  

 برترین مدیران‌عامل دنیا در سال ۲۰۱۷

پابلو ایسلا (Pablo Isla) 

اگر قرار بود رتبه‌بندی HBR تنها بر اساس عملکرد مالی صورت بگیرد – مثل کاری که تا سال ۲۰۱۵ انجام می‌شد – جف بزوس، موسس شرکت آمازون رتبه نخست را به‌دست می‌آورد. بزوس در سال ۲۰۱۴ هم اول شده بود و هر سال به صورت متوالی بهترین عملکرد مالی را در میان مدیران عامل داشته است. از سال ۲۰۱۵ به بعد که فاکتورهای ESG در رتبه‌بندی‌ لحاظ شده، جایگاه بزوس از رتبه ۸۷ به ۷۶ و سپس ۷۱ رسیده است. با این حال، رتبه ESG آمازون همچنان پایین است. البته امسال ۸۸ درصد شرکت‌های جهانی عملکرد خود را در ESG بهبود بخشیده‌اند، اما به‌طور کلی کیفیت معیارها در حال ارتقا است. بخش خدمات وب بسیار بزرگ آمازون انرژی خورشیدی و بادی تولید می‌کند و در دو سال گذشته این شرکت چند مدیر متخصص پایداری استخدام کرده که همه را نسبت به تغییرات احتمالی آینده خوش‌بین کرده است.

اگرچه همه سرمایه‌گذاران مطمئنا به عملکرد مالی توجه جدی می‌کنند، اما شواهد نشان می‌دهد بسیاری از آنها معیارهای ESG را نیز با دقت مورد بررسی قرار می‌دهند. اوایل سال ۲۰۱۷، امیر عامل‌زاده از مدرسه کسب‌وکار Said دانشگاه آکسفورد و جورج سرافیم از مدرسه کسب‌وکار هاروارد، نتایج یک نظرسنجی از ۴۱۳ مدیر سرمایه‌گذاری را که شرکت‌های آنها جمعا ۳۱ تریلیون دلار دارایی را مدیریت می‌کنند، منتشر کردند. نیمی از این تعداد گفته بودند از اطلاعات ESG استفاده می‌کنند و نزدیک به نیمی هم گفته بودند که معتقدند شرکتی که امتیاز ESG بالا دارد، برای سرمایه‌گذاری کم‌ریسک‌تر است. محققان در مورد این پروژه نوشته‌اند: «به‌طور کلی، شواهد نمونه ما نشان می‌دهد که استفاده از اطلاعات مربوط به ESG عمدتا با انگیزه‌های مالی پیش می‌رود تا انگیزه‌های اخلاقی.»

نشریه HBR در همین زمینه با پابلو ایسلا، به مناسبت اول شدنش در این لیست مصاحبه‌ای نیز ترتیب داده است که در ادامه بخشی از آن را می‌خوانیم:

HBR: وقتی به ۱۰۰ مدیر برتری که لیست HBR را تشکیل داده‌اند نگاه می‌کنیم، یکی از مسائلی که توجه ما را به خود جلب می‌کند این است که تعداد حیرت‌انگیزی از آنها مدت‌ها است در سمت خود مانده‌اند. تعداد زیادی از آنها بیش از ۲۰ سال مدیرعامل بوده‌اند. سابقه مدیرعاملی شما ۱۲ سال است. چه بخش‌هایی از شغل شما در طول زمان آسان‌تر می‌شود و آیا بخش‌هایی وجود دارد که سخت‌تر شده باشند؟

ایسلا: مدیرعامل ایندیتکس بودن جذاب‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید و هر روز من مثل همان روز اول است. نمی‌توان گفت این بخش از شغل ما آسان‌تر است یا آن بخش‌ سخت‌تر است، چون هر روز مسائل زیاد و جدیدی پیش می‌آید؛ چالش‌ها، تصمیم‌هایی که باید گرفته شوند و افراد زیادی که باید با آنها کار کنیم. بنابراین برای من فراتر از سخت‌تر بودن یا آسا‌ن‌تر بودن بخشی از کار، این است که هر روزم مثل همان روز اول هیجان‌انگیز و مملو از کارهایی است که در حوزه‌های مختلف باید انجام دهیم.

 برترین مدیران‌عامل دنیا در سال ۲۰۱۷

همچنین برای ما پیشرفت مداوم بسیار مهم است. دوازده سال پیش، حتی به این رویکرد یکپارچه بین فروشگاه‌ها و فروش آنلاین فکر هم نمی‌کردیم یا تصور نمی‌کردیم تا این حد در کسب‌وکارمان درگیر تکنولوژی شویم.

HBR: کمی در مورد سبک مدیریتی شما صحبت کنیم. خیلی از مدیران عامل روزهای کاری خود را با جلسات پشت سر هم و فشرده پر می‌کنند. شما مشهورید که از چنین چیزی دوری می‌کنید و ترجیح می‌دهید به بخش‌های مختلف دفاتر کاری سر بزنید. کمی در مورد این سبک مدیریتی‌تان توضیح می‌دهید و اینکه آیا این روش کارآمد بوده یا نه؟

ایسلا: بله، فکر می‌کنم این به فرهنگ شرکت ما ارتباط پیدا می‌کند. ما ساختاری کاملا مسطح داریم. ما جلسات رسمی برگزار نمی‌کنیم و حتی کمیته مدیریت رسمی نداریم. ترجیح می‌دهیم بیشتر مکالمات و جلسات غیررسمی داشته باشیم تا سخنرانی‌های طولانی در جلسات رسمی.

HBR: دیگران در مورد شما می‌گویند فروتنی و شرم خاصی در روابط عمومی دارید. زیاد مصاحبه نمی‌کنید و حتی در مراسم افتتاحیه فروشگاه‌های جدید شرکت ندارید. چرا ترجیح می‌دهید به عنوان مدیرعامل، کمتر در چشم باشید؟

ایسلا: چیزی که برای ما اهمیت دارد خود شرکت و افتتاح فروشگاه‌ها است و همه چیز نتیجه کار تیمی ما است. قدرت شرکت ما ترکیب فعالیت همه افراد است که بیشتر از عملکرد فردی اهمیت دارد. می‌توانم به شما بگویم که به عنوان یک شرکت، تلاش می‌کنیم خیلی سر به زیر و بی‌سروصدا پیش برویم و البته همزمان جاه‌طلبی خودمان را هم داریم. وقتی فروشگاهی را افتتاح می‌کنیم، ترجیح می‌دهیم همه چیز در رابطه با آن فروشگاه به چشم بیاید، نه کار یک فرد خاص.

HBR: به عنوان مدیرعاملی که شرکتش در اوایل دوره کاری شما بسیار موفق بوده، آیا ریسکی وجود دارد که بخواهید از آن اجتناب کنید و نسبت به آن حالت تدافعی داشته باشید؟

ایسلا: طبق مدل کسب‌وکار ما، چنین چیزی غیرممکن است. در هر فصلی ما با کالکشن‌ تازه وارد بازار می‌شویم؛ با محصولاتی از صفر. همزمان، کل فرهنگ شرکت ما کاملا نوآورانه و خلاقانه است. بنابراین، واقعا چنین چیزی را ریسک نمی‌دانم. همچنین چیزی که می‌خواهیم در چنین فرهنگی داشته باشیم، ایجاد جوی است که افراد بتوانند در آن نوآوری داشته باشند و از ریسک استقبال کنند. بنابراین اجتناب از ریسک در شرکت ما اتفاق نمی‌افتد.

HBR: شما تلفیق فروش در فروشگاه‌ها و فروش آنلاین را تسهیل کرده‌اید. خیلی از خرده‌فروش‌ها که سابقه خوبی در فروش فیزیکی در فروشگاه دارند، برای توسعه حضور اینترنتی‌ و تشویق مشتری به خرید در هر دو کانال به مشکل خورده‌اند. شما چه کاری انجام می‌دهید که بقیه انجام نمی‌دهند و فکر می‌کنید چرا شرکت‌های دیگر در این زمینه مشکل دارند؟ایسلا: برای ما از همان لحظه اول، ایجاد این یکپارچگی بین فروش فیزیکی و آنلاین یک مساله کلیدی بود. ما می‌دیدیم مشتریان گاهی محصولی را به صورت اینترنتی می‌بینند و می‌پسندند؛ اما دوست دارند از فروشگاه آن را بخرند. گاهی هم به صورت آنلاین خریدشان را انجام می‌دهند. همه اینها برای ما مهم بود. وقتی به‌طور خاص، در مورد فروشگاه‌های اینترنتی‌ و اپلیکیشن‌ها صحبت می‌کنیم، هدف تکرار همان تجربه‌ای است که مشتری در فروشگاه‌ها دارد و حالا بیش از ۶ میلیون نفر روزانه از وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌های ما در سراسر دنیا بازدید می‌کنند.

برترین مدیران‌عامل دنیا در سال ۲۰۱۷ 

برچسب ها:


منبع: فرادید

بهترین شبکه اجتماعی برای بازاریابی چیست؟

امروزه با گسترش شبکه های اجتماعی،حضور در آنها برای هر برندی به دغدغه ای مبدل گشته که افراد سعی میکنند به هر طریقی که شده برند خود را در آن به مخاطبانشان معرفی کنند. قرار گرفتن در شبکه های اجتماعی فرصت مهمی است که باید درست و به جا از آن استفاده شود. هوشیار نبودن در این فضا ممکن است برند ها را با تهدید روبه رو کند

امروزه با گسترش شبکه های اجتماعی،حضور در آنها برای هر برندی به دغدغه ای مبدل گشته که افراد سعی میکنند به هر طریقی که شده برند خود را در آن به مخاطبانشان معرفی کنند. قرار گرفتن در شبکه های اجتماعی فرصت مهمی است که باید درست و به جا از آن استفاده شود. هوشیار نبودن در این فضا ممکن است برند ها را با تهدید روبه رو کند.این یک واقعیت است که حضور شما در شبکه های اجتماعی سبب میشود تا نسبت به گذشته ۶۰%بیشتر به چشم بیایید و مخاطبان شما را ببینند و اینگونه است که شانس خود را برای فروش و ارائه خدمات افزایش میدهید.اما باید حرفه ای عمل کنید!

 بهترین شبکه اجتماعی برای بازاریابی چیست ؟

برخی از بازاریابان و مشاورین برند و فعالان در حوزه دیجیتال مارکتینگ از توصیه قدیمی مشاورین مالی و سهام بازان که همه تخم مرغ ها را نباید در یک سبد گذاشت، برای حضور در شبکه های اجتماعی استفاده میکنند یعنی بجای آنکه به صورت تخصصی محتوایی منحصر به فرد برای هر شبکه تولید کنند،محتوایی یکسان با تعداد بالا تولید می کنند و در کلیه شبکه ها به اشتراک میگذارند.این شیوه ی تولید محتوا و بازاریابی مانند رها کردن تیری در تاریکی است و اصلا هدفمند نیست.

در فضای پر رقابت کنونی در کلیه زمینه های بیزینسی، تیری در تاریکی انداختن جواب نمیدهد و نتیجه عکسی را به دنبال خواهد داشت. در بازار یابی دیجیتال و فعالیت در شبکه های اجتماعی، نکته حائز اهمیت انتخاب مخاطب هدف است. در ابتدا باید مخاطب هدف خود را شناسایی کرده و رفتار مصرفی وی را دنبال کنید با تحلیل نتایج به دست آمده است که میتوانید شبکه ای که مخاطب هدف شما در آن حضور  پررنگ تری را دارد، شناشایی کنید و همراستا با آن محتوا تولید کنید.

به جای آنکه در همه جا باشید، در یک یا دو فضا، حرفه ای حاضر شوید! امروزه در بازاریابی تنها مخاطب هدف ملاک نیست بلکه افرادی هستند که خاطب هدف شما را همراهی میکنند و مخاطب هدف با تاثیر گرفتن از وی اقدام به خرید میکند.بگذارید مثال واضح تری بزنم: فرض کنید شما چای برای فروش دارید و با تحلیلی که در بازار انجام داده اید مخاطب هدف را مردانی با میانگین سن ۴۰ به بالا تعیین کرده اید؛ کسی که چای شما را مصرف میکندمردان با این رده سنی هستند اما با توجه به اینکه خریداران مایحتاج یا تصمیم گیرندگان نهایی همسران این افراد هستند شما نباید این گروه را نادیده بگیرید چرا که تاثیر به سزا و عمده ای را بر روی مصرف کنندگان محصول شما دارند. بنابراین برای آنکه شانس خود را افزایش دهیدبانوان در این گروه سنی را نیز باید مخاطب قرار دهید.

مراحل  انتخاب بهترین شبکه اجتماعی متناسب با کسب و کار شما :

  •     شناسایی مخاطب هدف
  •     تحلیل رفتار مخاطب هدف
  •     شناسایی شبکه هایی که مخاطب هدف در آن حضور پررنگ تری دارد.
  •     شناسایی  پتانسیل های شبکه اجتماعی منتخب
  •     تولید محتوا متناسب با مخاطب هدف و فضای حاکم بر آن شبکه اجتماعی

هنگام معرفی محصول و اقدام برای برندینگ باید چند سوال از خود بپرسید:

۱- محصول من چه نیازی را مرتفع میکند؟

۲- چه کسانی از محصول من استفاده میکنند؟

۳- من میخواهم محصولم را چه کسانی مصرف کنند؟

پاسخ به سوالات فوق به شما کمک میکند چه شیوه بازاریابی/ تبلیغات و چه بستری را برای معرفی محصول خود انتخاب کنید.

هنگام انتخاب رسانه مناسب برای معرفی برند خود از اینفوگرافی+آمار هایی که رفتار مصرف کننده را در هر یک از شبکه اجتماعی نشان میدهد استفاده کنید.

پس از بررسی رفتار مصرف کننده و مخاطب هدف باید دانش خود را نسبت به آن شبکه اجتماعی بالا ببرید تا بتوانید همراستا با فضای حاکم در آن شبکه و سیاست های موجود محتوا تولید کنید.برای مثال:اگر یک نوع محتوای متنی تولید کنید و بخواهید در شبکه های اجتماعی اعم از تلگرام+سایت+آپارات+لینکدین استفاده کنید اشتباه است زیرا تلگرام متن کوتاه با مضمون خبر در جهت افزایش آگاهی عمومی را می طلبد و در وبلاگ سایت برای تاثیرگذاری و اعتبار بخشی به سایت باید از محتوای طولانی استفاده کرد و در فضایی مانند آپارات متن کارایی ای نخواهد داشت و مخاطب به دنبال دیدن ویدئو است.

از مثال بالا می توان نتیجه گرفت که هیچ بهترینی وجود ندارد و این هوش شماست که بهترین شبکه اجتماعی را متناسب با کسب و کار خود انتخاب کنید.


منبع: برترینها

روش هایی برای خوشامدگویی به کارمندان جدید

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: زمانی که می خواهید کارمندان جدیدی را به گروه کاری تان اضافه کنید، باید آنها را به دیگر کارمندان معرفی کنید، فرهنگ شرکتتان را به آن ها بشناسانید و در همان ابتدای کار، آنقدر به آنها انرژی و انگیزه بدهید تا آنها نیز با اشتیاق، ایده ها و انرژی شان را صرف خدمت به شرکت شما کنند. علاوه بر این، اگر کارمندی احساس کند که نمی تواند با جمع خو بگیرد و به خوبی همکاری کند، به احتمال زیاد به دنبال شغل دیگری خواهدرفت.

خب، بهترین روش برای خوشامدگویی و معرفی کارمندان جدیدتان چیست؟ ما از ۱۳ نفر از کارآفرینان حاضر در انجمن کارآفرینان جوان (YEC) در این مورد سوال کرده ایم که پاسخ هایشان را در ادامه می بینید.

سوال: هنگامی که می خواهید شخص جدیدی را به شرکت اضافه کنید، از چه روشی برای خوشامدگویی و معرفی او استفاده می کنید؟

روش هایی برای خوشامدگویی به کارمندان جدید

۱٫ از دیوار انگیزه کمک می گیریم

یکی از دیوارهای محل کار را به جایی تبدیل کرده ایم که تمام کارمندان عکس هایی را که از آنها انگیزه و انرژی لازم برای کارکردن می گیرند، روی آن چسبانده اند. این عکس ها، هر چیز انگیزه بخشی می تواند باشد. وقتی کارمند جدیدی استخدام می شود، همه در مورد عکس هایی که روی دیوار انگیزه چسبانده ایم، صحبت می کنیم. سپس کارمند جدید نیز می تواند خود را معرفی کرده، انگیزه های کاری اش را بیان کند و عکس های دلخواه انگیزه بخشش را روی دیوار بچسباند.

«رایان ویلسون، فایوفیفتی»

۲٫ کارمند جدید و خانواده اش را به شام دعوت می کنیم

ما مراسم شام یا ناهاری برای کارمندان جدید ترتیب می دهیم تا بتوانند در فضایی آرامش بخش با کارمندان دیگر و فرهنگ شرکت آشنا شوند. به این ترتیب کارمندان قدیمی نیز به خوبی با کارمند جدید آشنا می شوند. اغلب اوقات همسر و فرزندانشان را نیز دعوت می کنیم تا نشان دهیم که فرهنگ خانواده نیز برایمان بسیار مهم است.
«موری نیولندز، سایتد»

۳٫ جعبه خوشامدگویی فراهم می کنیم

ما برای هر کارمند جدیدی که به مجموعه مان اضافه می شود، جعبه ای تحت عنوان جعبه خوشامدگویی فراهم می کنیم و در آن، وسایل مورد نیاز کاری او را، مانند دفترچه های برنامه ریزی، لوازم التحریر و همچنین کمی خوراکی و چیزهای بامزه و خنده دار قرار می دهیم. این کار یخ همه را آب می کند!

«جیمز سیمپسون، استودیو گلدفایر»

روش هایی برای خوشامدگویی به کارمندان جدید

۴٫ کیک کوچکی را با طرح برند شرکت به او هدیه می دهیم

ما رسم زیبایی برای خوشامدگویی به کارمندان جدید داریم. وقتی کارمند جدیدی وارد محیط کاری ما می شود، کیک کوچکی را سفارش می دهیم که لوگوی شرکت و برندمان روی آن طراحی شده است. شرکت های زیادی هستند که هدایایی برای خوشامدگویی روی میز کارمند جدید می گذارند، اما تا به حال ندیده ام که کسی مانند ما از کارمند جدیدش استقبال کند!

«اندری کودیوسکی، دیستیلری»

۵٫ به همراه آنها به تک تک بخش های شرکت سر بزنید

کاری که ما در ابتدای ورود کارمندان جدید انجام می دهیم، این است که از آنها می خواهیم به تک تک بخش های شرکت سری بزنند و با اعضا مکالمه ای داشته باشند تا به خوبی با یکدیگر آشنا شوند. این کار نه تنها باعث افزایش فرهنگ همکاری و پیشرفت مداوم می شود، بلکه به کار گروهی، ارتباطات، یادگیری و رشد بیشتر شخصی افراد نیز می انجامد.

«استفن آفورد، ترولیو»

۶٫ کارمندان دورکار را فراموش نکنید

معمولا کسانی که به دورکاری مشغول هستند، از این فرآیند جا می مانند. بهتر است آنها را نیز از طریق برنامه هایی مانند اسکایپ به دیگران معرفی کنید. این کار مفیدی است و به کارمند جدید نشان می دهد که شما برای او ارزش قائل شده اید و دیگران از حضور او در مجموعه باخبر شده اند. می توانید حتی گروهی در شبکه اجتماعی بسازید و اجازه دهید کارمندان با یکدیگر ارتباط داشته باشند.

«دیو نووگت، Hubstaff.com»

۷٫ بپرسید: قهوه یا چای؟!

من در بخشی از فرآیند استخدامی از کاندیداها می پرسم که «چه نوع قهوه یا چایی را دوست دارید؟» تا مطمئن شوم که حواس آنها به جزییات هم هست و به همه سوالات جواب می دهند. بعد از استخدام به آن اطلاعات رجوع می کنم و همان نوع قهوه یا چای مورد علاقه اش را به همراه یک کارت خوشامدگویی برایش می برم.

«کلی آزدودو، shesgotsystems»

۸٫ در مورد علایق و دلایل کار در این مجموعه صحبت کنید

ما گروه کوچکی هستیم و به همین خاطر معرفی کارمندان جدید به تک تک کارمندان خیلی زمان بر نیست. ما دوست داریم به طور کامل خود را معرفی کنیم، وظایفمان را شرح دهیم، بگوییم که در اوقات فراغت چه می کنیم و چرا به کار در این مجموعه علاقه مندیم. این نوع خوشامدگویی برای خودمان نیز مفید است، چرا که دوباره به انگیزه های واقعی مان برای کار و تلاش پی می بریم.

«زو هرمان، سوپریور»


منبع: برترینها

فروش آیکیدویی: به سرانجام رساندن موفقیت آمیز فروش با خریداران مطلع

دلیل اینکه مشتریان احتمالی شما به محتوای مفید و رایگانی که تولید می کنید عشق می ورزند این است که در نهایت می توانند از آن بر علیه شما استفاده کنند. خریدارانی که به دنبال کسب اطلاعات و آگاهی هستند تلاش می کنند تا از جستجو در گوگل و حاصل تلاش های شما و رقبای شما در راستای بازاریابی محتوایی به نفع خود استفاده کنند و در نهایت بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنند. آنها تصور می کنند که برای اینکه بتوانند کفه ترازو را در گفتگو با شما به نفع خود سنگین تر کنند اطلاعات کافی را در اختیار دارند. اما معمولاً حقیقت چیز دیگری است.

ورق را به نفع خود برگردانید

خریداری که تلاش می کند تا از هر گوشه و کناری برای خودش اطلاعات کسب کند و به اصطلاح با دست پر در پشت میز مذاکره بنشیند یک نقطه ضعف بسیار بزرگ دارد و آن هم این است که نمی داند که چه چیزهایی را نمی داند. احساس دانایی کاذبی که به خاطر تلاش هایی که در راستای کسب اطلاعات بیشتر و بیشتر انجام می شود باعث می شود که خریدار از یک حقیقت ساده غافل شود: همیشه نمی توان از همه سوالاتی که باید پرسیده شوند یا سناریوهای مختلفی که باید به آنها توجه کرد آگاه بود. همین وضعیت برای شما و تیم فروش تان یک موقعیت منحصر به فرد ایجاد می کند که به واسطه آن می توانید از خلأ اطلاعاتی موجود به منظور ایجاد تردید در ذهن خریدار بهره برداری کنید. وجود این تردید به نفع شما است. اینجا همانجایی است که به کمک یک فرآیند سه مرحله ای از فروش با عنوان «فروش آیکیدویی» از نقطه کور موجود در ذهن خریدار برای تغییر کفه ترازو به نفع خود استفاده می کنید.

گام اول: تحلیل اطلاعات مشتری

پس از شناسایی یک مشتری احتمالی، به منظور درک اطلاعاتی که می داند به سراغ رسانه های مورد علاقه وی بروید. شما باید ببینید که مشتری اطلاعات خود را از کجا به دست آورده است. در بسیاری از موارد تحقیقات مشتری اطلاعات قدیمی یا اشتباهی را در دسترس وی قرار می دهد که شانس موفقیت در فروش را برای شما کاهش خواهد داد. لذا باید از این اطلاعات نادرست -که بعضاً رایج هم هستند و چه بسا مورد قبول عامه مردم نیز قرار گرفته اند- را شناسایی کنید و پیش از آنکه اطلاعات جدیدی را در اختیار مشتری قرار بدهید با دلیل و منطق آنها را تصحیح کنید.

گام دوم: پیداکردن نقطه کور

پس از آنکه مشخص کردید که مشتری چه اطلاعاتی دارد و چه چیزهایی را نمی داند و اطلاعات اشتباه را تصحیح کردید، اطلاعات لازمی که باید به وی ارائه کنید تا بتواند یک تصمیم آگاهانه درست –که همان خرید از شما باشد- بگیرد را مشخص کنید. هنگامی که مشخص شد که مشتری کدام سوالات را نپرسیده و راجع به آنها تحقیقات لازم را انجام نداده است، می توانید روی آن دسته از ویژگیهای محصول یا خدمات خود که با آن نقاط کور ارتباط پیدا می کنند تکیه و تاکید کنید.

گام سوم: تکمیل اطلاعات مشتری

در هر حرکتی که انجام می دهید باید تلاش کنید که چنان به نظر نرسد که به دنبال بحث و جدل هستید. این نقطه مقابل فروش آیکیدویی است، زیرا شما و خریدار را به عنوان نیروهای مخالف در برابر یکدیگر قرار می دهد. در عوض، در این مرحله به عنوان استاد با ملاحظه ای ظاهر شوید که به دنبال کمک به شاگرد خود است.

نفروشید، یاد بدهید. هدف از فروش آیکیدویی این است که به خریدار اجازه بدهید تا خودش را به خرید از شما متقاعد کند. باید مخاطب شما به خرید از شما رغبت پیدا کند. به همین دلیل است که به این خریدار «خودآگاه» می گوییم. بنابراین لازم است که شما و تیم فروش تان این مبنای روانشناختی را درک کنید و هر بار که با مشتریانی روبرو می شوید که مطلع به نظر می رسند از آن بهره برداری کنید.

ما در این مطلب از مقالات بخش آموزش فروش به روش استفاده از فروش آیکیدویی اشاره کردیم. نظر شما چیست؟ آیا شما هم از این تاکتیک استاد و شاگردی در راستای متقاعدسازی روانی مشتری استفاده کرده اید؟ لطفاً ایده ها و نظرات خود در این زمینه را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

د‌‌وستی هنکل با مشتریانش چقد‌‌ر جد‌‌ی است؟

هنکل نامی آشنا د‌‌ر حوزه محصولات بهد‌‌اشتی و آرایشی محسوب می‌شود‌‌ و بسیاری از مرد‌‌م جهان با برند‌‌های متعد‌‌د‌‌ بهد‌‌اشتی آن آشنا هستند‌‌. پرسیل، پریل، چسب لاکتایت و پریت از جمله محصولات برجسته این شرکت آلمانی به شمار می‌روند‌‌؛ شرکتی که د‌‌ر سال ۱۸۷۶ تأسیس شد‌‌ه و هم‌اکنون د‌‌ر بیش از ۱۲۵کشور جهان محصولات خود‌‌ را عرضه می‌کند‌‌ …

پیشگام‌بود‌‌ن د‌‌ر ارائه برنامه‌های نوآورانه تبلیغاتی، تعیین خط‌مشی‌های بلند‌‌مد‌‌ت و همچنین انتخاب د‌‌رست روش‌های عرضه و فروش محصولات، از جمله راهکارهایی هستند‌‌ که برند‌‌ هنکل را مطابق شعار اصلی آن (‌برند‌‌ی به عنوان یک د‌‌وست‌)، د‌‌ر بین مخاطبان جهان تثبیت کرد‌‌ه‌اند‌‌.

 د‌‌وستی هنکل با مشتریانش چقد‌‌ر جد‌‌ی است؟
هنکل؛ مسیری رو به آیند‌‌ه

تعیین اهد‌‌اف و پیاد‌‌ه‌سازی استراتژی‌های بلند‌‌‌مد‌‌ت از جمله مهم‌ترین راهکارهای برند‌‌ هنکل به شمار می‌روند‌‌، به طوری که این شرکت د‌‌ر وب‌سایت اصلی خود‌‌، ساختن آیند‌‌ه و برنامه‌ریزی بلند‌‌‌مد‌‌ت را به عنوان مهم‌ترین استراتژی خود‌‌ مطرح می‌کند‌‌.

رسید‌‌ن به یک سود‌‌ پاید‌‌ار تا سال ۲۰۲۰ از جمله اهد‌‌اف اصلی این برند‌‌ محسوب می‌شود‌‌ و برای رسید‌‌ن به این مهم، تعیین ارزش‌های اصلی شرکت و برنامه‌ریزی هد‌‌فمند‌‌ را د‌‌ر د‌‌ستور کار خود‌‌ قرار د‌‌اد‌‌ه است. سه اصل مهم تمرکز بر مشتریان، نوآوری و استفاد‌‌ه از فضای د‌‌یجیتال به عنوان ارکان اصلی این برند‌‌ برای رسید‌‌ن به یک آیند‌‌ه روشن مطرح می‌شوند‌‌. هنکل برای رسید‌‌ن به اهد‌‌اف اصلی خود‌‌ که پاید‌‌اری و ماند‌‌گاری این نام تجاری است، به‌د‌‌رستی سه حلقه مهم مشتری، نوآوری و به‌روز‌بود‌‌ن را تشخیص د‌‌اد‌‌ه و با تمرکز بر موارد‌‌ فوق، برنامه‌های بازاریابی و تبلیغاتی خود‌‌ را پی می‌افکند‌‌، روشن است که د‌‌اشتن یک د‌‌ید‌‌ بلند‌‌‌مد‌‌ت د‌‌ر کنار برنامه‌ریزی د‌‌قیق و مطابق با اهد‌‌اف اصلی، می‌تواند‌‌ د‌‌ر موفقیت نهایی یک برند‌‌ تأثیر زیاد‌‌ی د‌‌اشته باشد‌‌ و برند‌‌ هنکل نیز با اهمیت د‌‌اد‌‌ن به این مسئله، آیند‌‌ه نام تجاری خود‌‌ را هد‌‌ایت می‌کند‌‌.

هنکل؛ پیشگام د‌‌ر نوآوری

هنکل از همان آغاز تأسیس، اقد‌‌امات نوآورانه‌ای را د‌‌ر برنامه‌های تبلیغاتی خود‌‌ به منصه ظهور می‌رساند‌‌، به طوری که می‌توان گفت برند‌‌ هنکل یکی از برند‌‌های پیشگام د‌‌ر زمینه ارائه طرح‌های تبلیغاتی نوآورانه بود‌‌. جالب است بد‌‌انید‌‌ د‌‌ر سال ۱۹۰۸ یکی از تبلیغات به‌یاد‌‌‌ماند‌‌نی و د‌‌ر عین حال خلاقانه هنکل که د‌‌ر نوع خود‌‌ یک بازاریابی نوآورانه محسوب می‌شد‌‌، حرکت گروه زیاد‌‌ی از مرد‌‌ان سفید‌‌‌پوش د‌‌ر خیابان‌ها و مراکز شلوغ بود‌‌، د‌‌ر حالی که هر یک چتر سفید‌‌ی د‌‌ر د‌‌ست د‌‌اشتند‌‌ و نام تجاری پرسیل روی چترهای مذکور د‌‌ید‌‌ه می‌شد‌‌.

این تبلیغ اقد‌‌امی جالب توجه و نوآورانه د‌‌ر فضای تبلیغاتی آن سال‌ها به شمار می‌رفت، طراحی و ارائه چنین کمپین‌هایی کم‌کم باعث شکل‌گیری یک شعار تبلیغاتی با نام «بانوی سفید‌‌» شد‌‌ که بر قد‌‌رت لکه‌بری و پاک‌کنند‌‌گی پود‌‌ر رختشویی پرسیل تأکید‌‌ د‌‌اشت. برند‌‌ هنکل که از همان آغاز اقد‌‌امات نوآورانه خود‌‌ را د‌‌ر ارائه طرح‌های بازاریابی د‌‌ر پیش گرفته بود‌‌، د‌‌ر سال‌های بعد‌‌ و ظهور رسانه‌های قد‌‌رتمند‌‌ی مانند‌‌ تلویزیون نیز از این رسانه‌ها بی‌بهره نبود‌‌ه و بسیاری از برنامه‌های بازاریابی خود‌‌ را مطابق با پیشرفت‌های فنی و تکنولوژی جهان ارائه می‌د‌‌اد‌‌، امروزه نیز یکی از مهم‌ترین اهد‌‌اف بلند‌‌‌مد‌‌ت این برند‌‌، استفاد‌‌ه از خد‌‌مات د‌‌یجیتال د‌‌ر راستای ارائه طرح‌های تبلیغاتی خود‌‌ است، لذا می‌توان گفت نام تجاری هنکل د‌‌ر کاربرد‌‌ مبتکرانه و به‌روز خد‌‌مات بازاریابی، یکی از برند‌‌های پیشگام محسوب می‌شود‌‌.

تمرکز بر تجارت الکترونیک

با توجه به گسترش نام تجاری هنکل د‌‌ر سطح جهان، شیوه‌های عرضه و فروش محصولات این برند‌‌ نیز باید‌‌ گسترش پید‌‌ا کنند‌‌، د‌‌ر همین راستا نیز راهکارها و استراتژی‌های جد‌‌ید‌‌ی د‌‌ر سیستم عرضه و فروش محصولات این برند‌‌ د‌‌ید‌‌ه می‌شود‌‌. به عنوان مثال، یکی از برنامه‌های بلند‌‌‌مد‌‌ت این برند‌‌ تا سال ۲۰۲۰ تمرکز بر تجارت الکترونیک است.

باید‌‌ گفت با پیشرفت فناوری د‌‌ر سطح جهان، امروزه بسیاری از مرد‌‌م از طریق رسانه‌های مجازی با برند‌‌های مختلفی آشنا می‌شوند‌‌ و د‌‌ر این میان هر چقد‌‌ر امکان د‌‌ستیابی آنها به یک برند‌‌ آسان‌تر باشد‌‌، مطمئنا برند‌‌ مذکور نیز شانس بیشتری برای ماند‌‌گاری و فروش محصولات خود‌‌ خواهد‌‌ د‌‌اشت، به همین د‌‌لیل نیز گسترش شبکه‌های عرضه محصولات هنکل و خصوصا فروش الکترونیک، از جمله اهد‌‌افی است که این نام تجاری با جد‌‌یت آن را د‌‌نبال کرد‌‌ه و سعی د‌‌ارد‌‌ محصولات خود‌‌ را به صورت الکترونیک، د‌‌ر بسیاری از نقاط جهان به فروش برساند‌‌. برای رسید‌‌ن به این منظور نیز سعی د‌‌ر به‌روز‌رسانی وب‌سایت‌ها و صفحات فروش مجازی خود‌‌ د‌‌اشته و خد‌‌مات ویژه‌ای را به بسیاری از مخاطبان جهانی خود‌‌ را د‌‌ر فضای الکترونیک، ارائه می‌د‌‌هد‌‌.

    د‌‌ر سال ۱۹۰۸ یکی از تبلیغات به‌یاد‌‌‌ماند‌‌نی و خلاقانه هنکل که د‌‌ر نوع خود‌‌ یک بازاریابی نوآورانه محسوب می‌شد‌‌، حرکت گروه زیاد‌‌ی از مرد‌‌ان سفید‌‌‌پوش د‌‌ر خیابان‌ها و مراکز شلوغ بود‌‌، د‌‌ر حالی که هر یک چتر سفید‌‌ی د‌‌ر د‌‌ست د‌‌اشتند‌‌ و نام تجاری پرسیل روی چترهای مذکور د‌‌ید‌‌ه می‌شد‌‌

هنکل د‌‌وست شماست

محصولات شویند‌‌ه هنکل با توجه به کیفیتی که د‌‌ر سال‌های گذشته د‌‌اشتند‌‌، به عنوان محصول قابل‌اعتماد‌‌ د‌‌ر میان مرد‌‌م جهان به شمار می‌روند‌‌ از این رو نیز یکی از شعارهای مهم تبلیغاتی این شرکت که د‌‌ر بسیاری از کمپین‌های تبلیغاتی آن د‌‌ید‌‌ه می‌شود‌‌، بر مبنای همین اعتماد‌‌ شکل گرفته است؛ شعاری که محتوای آن د‌‌وستی یک برند‌‌ با مشتریان است.

 هنکل یک د‌‌وست است؛ د‌‌وستی که شما را د‌‌ر از بین برد‌‌ن لکه‌ها و شست‌وشو کمک می‌کند‌‌ و سبک زند‌‌گی شما را به سوی آسان‌‌تر بود‌‌ن، راحتی و زیبایی سوق می‌د‌‌هد‌‌. با تکرار شعار فوق د‌‌ر تبلیغات گسترد‌‌ه برند‌‌ هنکل، امروزه این اند‌‌یشه که هنکل د‌‌وست مشتریان خود‌‌ است، د‌‌ر بین بسیاری از مصرف‌کنند‌‌گان این برند‌‌ نهاد‌‌ینه شد‌‌ه ‌و به د‌‌نبال آن، طیف گسترد‌‌ه‌ای از مشتریان وفاد‌‌ار را برای این نام تجاری رقم زد‌‌ه است؛ مشتریانی که د‌‌ر بین تنوع برند‌‌های شویند‌‌ه جهان، کماکان د‌‌وست خود‌‌، یعنی هنکل را برمی‌گزینند‌‌.

کیفیت، فراتر از مرزها

آنچه هنکل به آن افتخار می‌کند‌‌، کیفیت محصولات آن است که د‌‌ر بسیاری  از نقاط جهان عرضه می‌شوند‌‌.
کاربرد‌‌ مواد‌‌ اصلی سالم که کمترین میزان آلایند‌‌گی را د‌‌اشته و د‌‌ر عین حال یک شست‌وشوی بی‌نقص را رقم می‌زنند‌‌، از جمله خصوصیات اصلی محصولات این نام تجاری است؛ د‌‌ر واقع باید‌‌ گفت کیفیت محصولات این برند‌‌ به اند‌‌ازه‌ای است که یکی از شعارهای مهم این نام تجاری را شکل د‌‌اد‌‌ه است: کیفیت فراتر از مرزها حرکت می‌کند‌‌.

با این معنا که محصولات هنکل د‌‌ر مرز جغرافیایی خاصی نمی‌گنجند‌‌ و د‌‌ر بسیاری از کشورهای جهان طرفد‌‌ار د‌‌ارند‌‌ که این امر جد‌‌ا از برنامه‌ریزی‌های د‌‌قیق و هوشمند‌‌انه نام تجاری هنکل، بیشتر د‌‌ر گرو کیفیت محصولات آن است، چراکه ‌د‌‌ست‌اند‌‌رکاران این برند‌‌ به خوبی متوجه این نکته هستند‌‌ که تبلیغات نوآورانه و خلاق اگر با کیفیت یک محصول همراه نباشند‌‌، د‌‌ر نهایت به شکست‌ می‌انجامند‌‌.

سوپرمارکت‌ها، مراکز مهم فروش هنکل

 د‌‌وستی هنکل با مشتریانش چقد‌‌ر جد‌‌ی است؟

علاوه بر شیوه‌های فروش آنلاین و تجارت الکترونیک، خرد‌‌ه‌فروشی‌ها و د‌‌ر کنار آنها سوپرمارکت‌ها به عنوان مراکز اصلی فروش محصولات هنکل شناخته می‌شوند‌‌، د‌‌ر این میان با توجه به تولید‌‌ات این نام تجاری که بیشتر د‌‌ر حوزه محصولات مراقبت از خانه می‌گنجند‌‌، این برند‌‌ د‌‌ر بسیاری از بازارهای جهانی خود‌‌، سوپرمارکت‌ها را به عنوان یکی از مراکز اصلی عرضه محصولات خود‌‌ هد‌‌ف قرار د‌‌اد‌‌ه است.

از آنجایی که سوپرمارکت‌ها بسیاری از لوازم مورد‌‌ نیاز د‌‌ر منازل را عرضه می‌کنند‌‌، مراکز مناسبی برای فروش محصولات این برند‌‌ هستند‌‌، سه گروه عمد‌‌ه محصولات هنکل، یعنی شویند‌‌ه‌ها و محصولات بهد‌‌اشتی، محصولات آرایشی و تکنولوژی چسب، قابل عرضه د‌‌ر بسیاری از خرد‌‌ه‌فروشی‌ها و سوپرمارکت‌ها بود‌‌ه و نمایند‌‌گان فروش این برند‌‌، مراکز مذکور را به عنوان یکی از مهم‌ترین اماکن عرضه محصولات هنکل هد‌‌ف قرار د‌‌اد‌‌ه و بررسی می‌کنند‌‌.


منبع: برترینها

راهکارهایی برای کاهش اضطراب در محیط کار

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: اینکه به خودتان بگویید: آرام باش و اضطراب نداشته باش، در حالیکه احساس اضطراب و استرس می‌کنید، درست مثل این است که وقتی دچار بیخوابی شده‌اید به خودتان بگویید: بخواب! فایده‌ای ندارد، پس چه باید بکنید؟ در این مطلب نکاتی را به شما می‌گوییم که وقتی دچار اضطراب می‌شوید، بهتر است به خاطرتان بیاورید.

اگر آدم مضطربی هستید، پس این سناریو برای‌تان آشناست: سرکارتان هستید و احساس اضطراب می‌کنید.

چه نگران موضوع خاصی باشید، مثلا ضرب العجلی که رسیدنش نزدیک است، یا اینکه فقط احساس مبهمی از دلواپسی داشته باشید، احتمالا این چیزها را به خودتان می‌گویید: «تو باید کارَت را انجام بدهید، دست از نگرانی و اضطراب بردار، دلواپسی را ول کن و فقط روی کار تمرکز کن!»

 اگر اضطراب شغلی دارید، این نکات را به خاطر بسپارید

اگر هم اهل فاجعه سازی باشید که اغلب افراد مضطرب اینطور هستند، که دیگر محال است گفتن این چیزهای اثری داشته باشد. موضوع بعدی که نگرانش خواهید شد این است که اخراج شوید! پس نگران نگرانی‌تان خواهید شد! به زودی جوری می‌شود که انگار کنترل ذهن‌تان را از دست داده‌اید و حتی ممکن است خود را در معرض یک پانیک اتک یا حمله‌ی هراس ببینید!

مسئله‌ی بغرنج مضطرب شدن پس از مضطرب شدن می‌تواند اجتناب ناپذیر به نظر برسد، مخصوصا زمانی که چیزهایی که نسبت به آنها وسواس و اضطراب دارید، مربوط به شغل‌ و کارتان باشند. در چنین لحظات سخت و طاقت فرسایی، وسوسه‌ی شکستن این چرخه‌‌ی معیوب از طریق سرکوب کردن اضطراب و فریاد کشیدن سر خودتان که: دیگر بس است! می تواند بر شما غلبه کند.

اما دست کم حالا دیگر می دانید که هیچ فایده‌ای ندارد و در واقع حتی ممکن است شرایط را ده برابر بدتر کند. به جای این روش بیخود، راههای مهربانانه‌تر و ملایم‌تری برای گفتگو با خود وجود دارد که ذهن‌تان را سر و سامان بدهید و آرام کند.

۱. چیزی که احساس می‌کنید واقعی است

زمانی که برای اولین بار در محل کارم دچار حمله‌ی اضطرابی شدم، آنقدر صبر کردم تا از نظر جسمی هم حالم بد شود و سپس درخواست مرخصی کردم تا به خانه بروم. من اینطور فکر نمی‌کردم که علائم روحی به اندازه‌ی علائم جسمی و فیزیکی، ملموس و قابل درک و چشمگیر باشند و تنها علا‌ئم فیزیکی می توانستند به مشکل من اعتبار ببخشند و باعث شوند بابت اینکه به کمک نیاز داریم، کمتر احساس گناه و خجالت بکنم.

این طرز فکر که مشکلات روحی به اندازه‌ی مشکلات جسمی واقعی نیستند، بسیار رایج است.

اختلال اضطراب، یک بیماری جدی است؛ درست مانند اختلالات جسمی چون بیماری‌های قلبی و دیابت و …

ضمنا اختلال اضطراب، شایع‌ترین و فراگیرترین اختلال روحی در ایالات متحده آمریکاست. موسسه‌ی ملی سلامت گزارش می‌کند، از هر ۵ نفر، یک نفر دچار اختلال اضطراب است. وقتی دچار حمله‌ی اضطرابی شدم، نگرانی اصلی من این بود که رئیسم فکر می‌کند من قصد دارم از قبول مسئولیت‌های کاری‌ام فرار کنم. اگر شما هم چنین حسی دارید باید بدانید که تنها نیستید. مطالعه‌ای جدید در مورد استرس و اضطراب محل کار اعلام کرده است که ۳۸ درصد از افراد دچار اختلال اضطراب، به مدیران خود این موضوع را اطلاع نمی‌دهند زیرا می‌ترسند رئیس‌شان آن را به حساب بی‌علاقه بودن و ناتوانی در انجام کار و فعالیت بگذارد.

 اگر اضطراب شغلی دارید، این نکات را به خاطر بسپارید

وقتی در محل کارتان هستید، جایی که انتظار می‌رود به بهترین نحو کارتان را انجام دهید، اعتراف به حساس و آسیب پذیر بودن و دچار کُندی در انجام کار شدن می‌تواند بسیار دشوار باشد. اما حتما به یاد داشته باشید که اضطراب، واقعی است، درست مثل دردناک‌ترین میگرن‌ها یا یک معده‌ درد کلافه کننده. این را هم فراموش نکنید که باید از خودتان مراقبت کنید، باز هم درست مثل زمانی که دچار یک بیماری جسمی می‌شوید و با مراجعه به پزشک و مصرف دارو به خودتان رسیدگی می‌کنید.

۲. رئیس‌تان شما را اخراج نخواهد کرد

بخش اصلی ترس از بروز حمله‌ی اضطرابی در محل کار می‌تواند ترس از اخراج شدن باشد، اما این اتفاق نخواهد افتاد! ترس از ناتوانی از انجام کار و در نتیجه اخراج شدن، معمولا بخشی از مکانیسم فاجعه سازی است که از پیامدهای اضطراب است. اما اگر بدترین سناریوی شما، یعنی همان «اگر اینطور شود» به وقوع بپیوندند، قانون طرف شماست.

طبق قانون، اگر شما واجد شرایط برای شغلی باشید و ناتوانی جسمی یا روحی شما مانع انجام کاری شود که برای شغل و مسئولیتی که دارید «ضروری» نیست، رئیس‌ یا مدیر نمی‌تواند شما را اخراج کند یا از استخدام‌تان سر بازبزند.

۳. با اضطراب‌تان نجنگید، روی آن کار کنید

به گفته‌ی پروفسور هایِس، استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه نوادا که موسس یکی از جدیدترین و مبتکرانه‌ترین انواع رفتار درمانی شناختی به نام درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) است، این روش درمانی با پذیرفتن و مشاهده‌ی بیطرفانه و بدون قضاوت افکار منفی شروع شده و بیمار، تدریجا به زمان حال آورده شده و به او کمک می‌شود زندگی معناداری داشته باشد. او توضیح می‌دهد، تلقی کردن اضطراب به عنوان دشمن‌تان، هیچ فایده‌ای ندارد. اگر شما احساسات خود را دشمن خود بدانید، پس سوابق شخصی‌تان را هم به عنوان دشمن خود خواهید دید. اگر احساس‌های فیزیکی‌تان دشمن شما باشند، پس بدن شما هم دشمن شماست و جنگیدن با اضطراب یعنی جنگیدن با خودتان.

این خودانکاری و اجتناب از خود همان چیزی است که در نهایت منجر به آسیب‌های روانی می‌شود. او توصیه می‌کند، به جای این رفتارها سعی کنید ترس و دلهره‌تان را به شیوه‌‌ای مهربانانه‌تر بپذیرید، و این بخش از خود را به خودتان نزدیک‌تر کنید و با احترام و ملایمت با او برخورد کنید.

 اگر اضطراب شغلی دارید، این نکات را به خاطر بسپارید

خوب است بدانید در بسیاری از مطالعات در طیف‌های گسترده، روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یا همان ACT، در درمان اضطراب موثر شناخته شده و کارآمد بودن آن ثابت شده است و در برخی از زمینه‌های سلامت روانی، حتی موثرتر از روش کلاسیک CBT (رفتار درمان شناختی) است.

۴. استرس را دوست خود کنید

در مورد استرس، مثبت فکر کنید. استرس آنقدرها هم که می‌گویند به ضررتان نیست، یا در واقع ما در مورد استرس معمولا تصور درستی نداریم. به جای اینکه استرس را دشمن خود بدانید، کاری کنید که به نفع‌تان عمل کند. استرس و اضطراب چیزی جز علامتی از نگرانی شما در مورد موضوعی نیستند و این نگرانی می‌تواند تبدیل به عاملی شود که به جای اینکه توانایی‌تان را محدود کند، عملکردتان را بهتر کند.

در مورد استرس، مثبت فکر کنید، به خودتان در آینه لبخند بزنید تا بابت استرسی که دارید افسرده نشوید. فکر می کنید این توصیه‌ها پشتوانه‌ی علمی ندارند؟ اشتباه می‌کنید. شواهد علمی بسیار محکمی وجود دارند که از مطالعات شهودی گسترده‌ و آزمایش‌های تصادفی گوناگون به دست آمده‌اند.

در مطالعه‌ای، یک پروسه‌ی سه مرحله‌ای ساده برای غلبه بر استرس و اضطراب در محل کار مورد آزمایش قرار گرفت و نتایج مثبتی گرفته شد. اولین قدم این است که در مواجهه با استرس، نسبت به آن اگاه شوید و به آن توجه کنید، مثلا اینکه چه اثری روی بدن‌تان دارد.

قدم دوم این است که با درک اینکه استرس شما، واکنش‌تان نسبت به چیزی است که درموردش نگران هستید، به آن خوشامد بگویید. آیا می‌توانید با انگیزه‌ی مثبتی که پشت استرس پنهان شده ارتباط برقرار کنید؟ چرا چنین است و چرا برای‌تان اهمیت دارد؟

قدم سوم هم این است که به جای اینکه انرژی‌تان را برای مدیریت استرس‌تان هدر بدهید، از انرژی که استرس به شما می‌دهد استفاده کنید. همین الان چه کاری می‌توانید انجام دهید که هدف‌ها و ارزش‌های‌تان را منعکس کند؟

 اگر اضطراب شغلی دارید، این نکات را به خاطر بسپارید

۵. چیزی را پیدا کنید که به شما حس خوب بدهد

ثابت شده که یوگا به میزان قابل توجهی می‌تواند از احساس اضطراب و استرس کم کند. ببینید چه چیزی به شما احساس خوشایند می‌دهد. بیشتر آنهایی که با اضطراب زندگی می‌کنند، کمال گرا هم هستند و دوست دارند به چیزهای بسیار بالا دست پیدا کنند و به طور کلی از خودشان انتظارهای زیادی دارند. وقتی شما اضطراب دارید، کمال گرا بودن‌تان آن را تشدید می‌کند، زیرا اگر عملکردتان بهترین نباشد از دست خودتان عصبانی خواهید شد و با خودتان خشن رفتار خواهید کرد.

اما این نکته ارزش یادآوری را دارد که هیچکسی کامل نیست و همه‌ی ما نیاز داریم از خودمان مراقبت کنیم نقطه ضعف‌های‌مان را هم دوست داشته باشیم. اینکه چیزی را پیدا کنید که حال‌تان را خوب کند، توصیه‌ای بسیار عالی است زیرا می‌تواند با لحنی ملایم‌تر و آرام‌تر، جانشین صدای خشن درون‌تان بشود. این را هم فراموش نکنید که تاثیر تکنیک‌های مختلف روی افراد متفاوت است و تنها این خود شما هستید که می‌توانید بهترین‌شان را برای خود پیدا کنید.


منبع: برترینها

ایمیل در سال ۲۰۱۷: کاربران در کجا، چه وقت و چگونه پیام های خود را چک می کنند؟

تحقیقی که اخیراً توسط کمپانی معروف اَدوبی انجام شده نشان می دهد که اغلب کاربران در طول روز در هر چند ساعت ایمیل های شخصی و همچنین کاری خود را چک می کنند.

گزارش این تحقیق بر اساس نتایج یک نظرسنجی به رشته تحریر در آمد که در ماه جولای سال ۲۰۱۷ از ۱۰۰۷ نفر از کارمندان شاغل بالای ۱۸ سال ایالات متحده صورت گرفت.

بر طبق این گزارش، تقریباً ۴۴ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی مورد اشاره ایمیل های کاری خود را هر چند ساعت در خارج از ساعات کاری چک کرده و ۵۱ درصد نیز در طول هر چند ساعت ایمیل های شخصی خود را در ساعات کاری چک می کنند.

تنها ۲۰ درصد از کاربران هرگز ایمیل های کاری خود را در خارج از ساعت های معمول کاری چک نمی کنند که این رقم برای کاربرانی که هرگز ایمیل های شخصی خود را در محل کار چک نمی کنند فقط ۱۰ درصد است.

اغلب کارمندان (۷۴ درصد) ادارات و شرکت ها ایمیل های خود را قبل از ورود به محل کار چک می کنند: ۲۶ درصد از آنها صندوق ایمیل خود را در هنگام صبح و زمانی که هنوز از رختخواب بیرون نیامده اند چک می کنند، ۳۷ درصد هنگامی این کار را انجام می دهند که در حال آماده کردن یا میل کردن صبحانه هستند، و ۱۱ درصد از کارمندان در مسیر عزیمت به محل کار به بررسی ایمیل های جدید خود می پردازند.

بنابر نتایج این نظرسنجی، در طول ماه گذشته تقریباً ۶۹ درصد از این کارمندان در حال مشاهده تلویزیون یا فیلم، ۵۴ درصد در رختخواب و ۴۶ درصد در طول سفر ایمیل های خود را چک کرده اند.

رایانه های رومیزی یا لپتاپ همچنان پرکاربردترین دستگاه برای چک کردن ایمیل های کاری به حساب می آیند (۶۲ درصد از کاربران همچنان از این طریق ایمیل خود را چک می کنند). در عین حال، بیشتر کاربران (۵۹ درصد) برای چک کردن ایمیل های شخصی خود از گوشی های هوشمندشان استفاده می کنند.

گزارش این نظرسنجی نشان می دهد که احتمال بازشدن ایمیل های کاری از ایمیل های شخصی بیشتر است. تقریباً نیمی از شرکت کنندگان در نظرسنجی تمامی ایمیل های کاری خود را باز می کنند.


منبع: گویا آی‌تی

انواع تبلیغات در اینترنت کدامند؟

تبلیغات در اینترنت از بدو آغازش به عنوان یک تصویر ایستا و ثابت که در قسمت بالای وبسایت ظاهر می شد تغییر و تحول بسیاری داشته است. امروزه طیف وسیعی از انواع تبلیغات را می توان مشاهده کرد.

گویا آی تی – در ادامه ۷ نوع برتر را به همراه توضیحات آنها به شما معرفی خواهیم کرد.

۱- تبلیغات ویدیویی پادشاه تبلیغات در اینترنت

در حالیکه تبلیغات یوتیوب محبوب ترین و شناخته ترین نوع ویدیوهای تبلیغاتی هستند، اما از لحاظ فرمت، نوع و محتوا گزینه های متفاوتی دارند.
شما میتوانید مسیرهای متفاوتی (آموزشی/اطلاعاتی) را برگزینید. یا اینکه ممکن است بخواهید که یک پست “چگونه کاری انجام دهید” ارسال کنید.
از طریق ویدیوهای بصری یک رابطه احساسی بین بازدیدکنندگان و وبسایتتان ایجاد کنید. این کار به خصوص مناسب ترین کار برای محصولات یا خدماتی است که از لحاظ دیداری به خوبی توصیف می شوند/ به نمایش درمی آیند.
هر چه که انتخاب می کنید، تبلیغات ویدیویی محبوبیت بالایی به دست می آورند چون تبلیغات خشن در آنها وجود ندارند و نیز فاصله توجه محدود بسیاری از یوتیوب رها را نیز به خود جلب می کند.
به محض اینکه ویدیو خود را ساختید می توانید آن را در موارد زیر پست کنید:
ویترین نت
فیس بوک
ویمیو
بریگترول
یو می
هولو
لایو ریل
Adap.tv
Specific Media
تیوب مگول
ترمور ویدیو
AOL
Auditude
یوتیوب همچنین تبلیغات کوتاه و مفرحی با نام Pre-Roll دارد(آن دسته تبلیغات کوتاه و گاه بلندی که در ابتدای بسیاری از ویدیوها و درست قبل از اجرا شدنشان ظاهر می شوند).
وبسایت ایرانی ویترین نت به صورت تخصصی با تبلیغات ویدیویی منجر به افزایش فروش محصولات شما می شود.

۲- تبلیغات Display

اصلی ترین نوع تبلیغات، اینها تبلیغات بصری هستند که بر وبسایت های شخص ثالث؟؟؟؟ (معمولا آنهایی که به نحوی با محتوا یا خمات شما مرتبط هستند).
Display ads یا تبلیغات بنری تحول یافته از تبلیغات بنری هستند.
امروزه، این نوع تبلیغات به اشکال زیر درآمده اند/ به نمایش درمی آیند:
تصویرهای ثابت: این ها بنرهای بنیادی هستند که در اطراف محتوا ظاهر می شوند.
متن: تبلیغات متنی توسط الگوریتم ها و به منظور مرتبط سازی با محتوای اطرافشان ایجاد می شوند.
بنرهای/پرچم های شناور: این نوع تبلیغات در میان صفحه حرکت می کنند یا اینکه بالای محتوای ثابت وبسایت شناور باقی می مانند.
تصویر پس زمینه: این نوع تبلیغات با ظاهر شدنشان، پس زمینه یک وبسایت را تغییر می دهند و فضای کل صفحه را پر می کنند.
تبلیغات پاپ-آپ: این ها پنجره های(windows) جدیدی هستند که در جلوی محتوای وبسایت ظاهر می شوند. این پنجره ها کل تبلیغ را نشان میدهند بنابراین بازدیدکنندگان آن را می بینند.
فلش/چشمک زن: اینها تبلیغات متحرکی هستند که محتواهای مختلف را برای بازدیدکنندگان به نمایش درمی آورند.
ویدیو: این ها ویدیوهای کوچکی هستند که یا به صورت خودکار اجرا(play) می شوند یا اینکه اجازه می دهند تا بازدیدکنندگان آنها را اجرا کنند.
تبلیغات display معمولا بسیار مقرون به صرفه هستند. اگر با سایت سومی برای تیلیغات تماس بگیرید قیمت های مختلفی را خواهید دید. اما اگر از طریق یک سایت بازاریابی اقدام کنید قیمت های ثابت تری را خواهید دید.
بعضی از سایت های سوم مثل Google Display Network به شما اجازه می دهند تا اطلاعات جمعیت شناختی، جغرافیایی، متنی یا رفتاری را هدف قرار دهید، که این به شما کمک می کند تا مشتریانی را که به احتمال زیاد به محصول/سرویس شما علاقه نشان خواهند داد را هدف قرار دهید.

۳- تبلیغات رسانه های اجتماعی

در سال ۲۰۱۵، تجارت رسانه های اجتماعی در آمریکا به مجموع ۳۰ میلیارد دلار رسید. این بازاری است که نه تنها کارآمد بلکه تاثیر گذار است.
تبلیغات رسانه های اجتماعی شباهت بسیار زیادی به تبلیغات Display دارد و می تواند به هر صورتی، از بنرهای ساده یا تصاویر گرفته تا یک ویدیویی که به صورت خودکار پخش می شود.
تبلیغات رسانه های اجتماعی بسیار خوب است چون از طریق آن می توانید به بهترین حالت مخاطبانتان را مورد هدف قرار دهید. برای مثال، گزینه هایی که فیس بوک روی آنها تمرکز می کند شامل سن، نژاد، علایق، میزان تحصیلات و … می باشد.
در اینجا ۲ نوع از انواع تبلیغات رسانه های اجتماعی را بررسی می کنیم:
ارگانیک: باعث ایجاد حس وفاداری می شود و بازخورد مربوط به مخاطبان هدفتان را به شما می دهد. در واقع نسخه جدید تبلیغات “دهان به دهان” می باشد.
پرداختی: قدرت نفوذ پست های ترویج شده را بالا می برد و به دست افراد مشخصی می رسد.
بهترین پلت فرم ها برای هدف قرار دادن:
لینکدین برای فروش B2B
فیس بوک برای نمایش و بالای قیف بازاریابی
StumbleUpon برای محتوای جذاب و گیرا
دیگر پلت فرم هایی که در صورتی که بودجه آن را داشته باشید می توانید مورد هدف قرار دهید عبارتند از:
توییتر
گوگل+
پینترست
اینستاگرام
تامبلر
ردیت
برای ایجاد کمپین های رسانه های اجتماعی تان می توانید خودتان دست به کار شوید و یا می توانید با آژانس های بازاریابی همکاری داشته باشید.

۴-بازاریابی موتور جستجو (SEM)

این نوع بازاریابی، قابل اطمینان ترین و همچنین معمول ترین نوع تبلیغات آنلاین پرداختی است. SEM بر اساس کلمات کلیدی کار می کند. شما و کسب و کارهای مشابه می توانید با پیشنهاد کلمات کلیدی مربوط به کسب و کارتان از طریق موتورهای جستجو، وبسایتتان را در قسمت بالاتری در صفحه نتایج گوگل قرار دهید. (SERP).
تمام تبلیغات SEM که در گوگل، بینگ و دیگر موتورهای جستجو ظاهر می شوند، تبلیغات متنی هستند. آنها در بالا و یا طرفین SERP قرار می گیرند.
تبلیغات پرداختی می توانند از نوع پرداخت های کلیکی (PPC) و یا از نوع COST PER THOUSAND(CPM) باشند.
PPC
کلمات کلیدی را پیشنهاد می دهید و نتایج بر اساس ارزش پرداختی در بالای SERP قرار می گیرند.
این بهترین بسته ارزشی است چون زمانی از شما هزینه کم می شود که یک نفر روی تبلیغ شما کلیک کند.
همچنین آسان ترین مدل برای ردیابی در طول مدت یک کمپین است.
CPM
صورتحساب نرخ ثابت شما برای ۱۰۰۰ تاثیر می باشد
این کار را برای اعمال بودجه آسان می کند و شما را برای تعدادی “نمایش” در SERP ضمانت می کند.
در هر صورت شما ریسک زیاد خرج کردن را باید بپذیرید چون اگر هیچکس بر روی لینک تبلیغ شما کلیک نکند باز هم شما باید آن مبلغ را بپردازید.
به علاوه، شما نمی توانید کمپین را تا زمان اتمام آن ارزیابی یا پیگیری نمایید.
شما همچنین می توانید از SEM در قالب مدل غیر پرداختی استفاده کنید، از راه بهینه سازی وبسات خود با کلمات کلیدی(که با نام SEO شناخته می شود). موتورهای جستجو نتایج غیر پرداختی را بر اساس میزان ارتباط آنها با موضوع جستجو لیست می کنند پس ارتقا SEO سایت تان باعث می شود که وبسایت شما جایگاه بهتری در نتایج جستجو بدست آورد و بیشتر دیده شوید.
بهترین پلت فرم ها برای SEM، گوگل Adwords می باشد که به شما اجازه می دهد تا کمپین های هدفمندتری بسازید و از کمپین تان بیشترین بهره را ببرید. و دیگر پلت فرم برای SEM، بینگ می باشد که تفاضل کمتری نسبت به Adwords دارد.

۵-تبلیغات بومی

تبلیغات بومی آن دسته از اسپانسرهای لیست شده در انتهای پست های وبلاگ هستند که در قسمت Facebook feeds ظاهر می شوند و در دیگر رسانه های اجتماعی پست می شوند.
این نمونه محتواها یکپارچه و پوشش داده داده شده اند در پلت فرمی که در آن ظاهر می شوند. شما می توانید تبلیغات بومی تان را از راه شبکه هایی چون Adblade, Adsonar, Outbrain و Taboola ارتقا دهید.
مدل های زیادی از تبلیغات بومی وجود دارند:
In-feed
تبلیغات جستجو
ویجت پیشنهادی
لیست های ارتقا یافته

۶-بازاریابی مجدد/هدفگیری مجدد

بهتری راه برای بازاریابی کردن افرادی که محصول یا خدمات شما را می شناسند، بازاریابی مجدد آنان است. آنان را دوباره هدف بگیرید.
وقتی مردم از وبسایت شما بازدید می کنند، شما یک cookie برای آنان می اندازید؟؟؟؟ بنابراین هر جایی که آنان در اینترنت سیر بکنند تبلیغات شما برای آنان مرتبا ظاهر می شود بنابراین محثول یا سرویس شما را به یاد می آورند.
این نوع تبلیغات ارزان است و اگر به درستی انجام شود نسبت به PPC موثرتر عمل می کند. باعث افزایش تبادلات می شود چون به کسانی که شما را می شناسند محصول/سرویس تان را مجددا یادآوری می کند. برای اینکار می توانید خودتان دست به کار شوید و در فیس بوک و توییتر این کمپین ها را به راه بیاندازید یا اینکه می توانید از پلت فرم شخص سومی برای راه اندازی این کمپین کمک بگیرید- بخش Retargeting Cagematch برای ۴-۱-۱ در تمام پلت فرم های در حال استفاده بخوانید و آن را به کار گیرید… که بهترین حالت نیز می باشند.

۷-بازاریابی ایمیلی

وقت صرف کردن با تبلیغات Display به اوایل شروع تبلیغات آنلاین برمی گردد، در عوض بازاریابی ایمیلی مدلی ارزانتر، سریعتر، و موثرتری از انواع تبلیغات است.
بهترین راه برای ساخت و ایجاد حس وفاداری مشتری و افزایش فروش است. زمانی که از یک مدیریت کمپین ایمیل (به لیست زیر توجه کنید) استفاده می کنید، می توانید به سادگی ایمیل های خود را آماده و ارسال نمایید. شما همچنین می توانید به راحتی عملکرد آنها را دنبال کنید و نیز ROI خود را مشاهده کنید.
مدیران کمپین های ایمیل:
MailChimp
Constant Contact
AWeber
ConverKit
GetResponse
Campaign Monitor
Active Campaign
برای اینکه بتوانید در بازاریابی ایمیلی موفق باشید، در ابتدا باید فهرستی از آدرس های ایمیل بسازید. اینکار را می توانید از طریق ایجاد بخش “پرسش و پاسخ” یا “ثبت نام برای عضویت در خبرنامه” انجام دهید.
سپس می توانید کمپین های ایمیلی که بر تبلیغات، تخفیف ها، ویژگی ها و یا محتوایی که در وبلاگ تان ارسال کرده ای، تاکید دارند. بیشتر ایمیل ها کوتاه و صریح هستند. یک پیام مختصر راه را برای افزایش تبادلات آسانتر می کند.
به یاد داشته باشید قبل از هر چیز، قوانین اسپم منطقه/کشور خود را بررسی نمایید.


منبع: گویا آی‌تی

نکات طلایی شروع کسب و کار آنلاین

پیشرفت فناوری و قدرت یافتن فضای اینترنت و سایر محیط‌های آنلاین در سال‌های اخیر باعث شده تا زمان و مکان کار کم‌اهمیت‌تر از گذشته شود. اکنون همان‌طور که بسیاری از تبلیغات اینترنتی نشان می‌دهند، می‌توان در خانه نشست و از پشت میز خود، درآمد کسب کرد. البته لزوما این سخن به معنای کار کردن برای دیگران نیست.

گویا آی تی – بلکه شما می‌توانید کسب‌وکار خودتان را راه بیندازید. کسب‌وکار جدید شما می‌تواند با ابزارهای مختلف اینترنتی مانند وب‌سایت، اپلیکیشن‌های موبایل، رسانه‌های اجتماعی و… باشد. تفاوت چندانی بین آنها نیست و اصول کار، تقریبا یکسان است. با این حال، نیاز است که قبل از شروع این کار، ۴ نکته را بدانید.اول و مهم‌تر از همه آنکه، باید نگرش درستی داشته باشید. شروع کردن یک کسب‌وکار آنلاین، مانند شروع یک کسب‌وکار عادی است. کار دشواری است و باید به شدت کار کنید. باید برای به نتیجه رسیدن آن، انرژی بسیاری بگذارید. میزان انرژی و وقتی که برای آن می‌گذارید تعیین می‌کند که چه نتایجی خواهید گرفت.

همان‌طور که در کسب‌وکار و شغل‌های آفلاین باید هر روز و هر هفته زمان بگذارید، اکنون نیز باید همان رفتار را داشته باشید. تنها تفاوت در آن است که اکنون محیط کار شما آنلاین است. به گزارش دنیای اقتصاد، برای شروع کار خود باید ۶ ماه تا یک‌سال آینده خود را تصور کنید. پس از ۶ ماه در چه جایگاه و موقعیتی خواهید بود؟ پس از یک سال چه؟ این چشم‌انداز به خودی خود باعث می‌شود تا حد زیادی به جایگاهی که می‌خواهید برسید؛ ضمن آنکه به شما کمک می‌کند برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنید.اگر تصور می‌کنید یک‌شبه پولدار می‌شوید، وقت خود را تلف می‌کنید. همچنین اگر تنها به فکر کسب‌وکار اینترنتی هستید تا پول دربیاورید، کسب‌وکار آنلاین گزینه مناسبی برای شما نیست.علاوه‌بر آن، اگر به دنبال آن هستید تا پول آنلاین به دست بیاورید و این کار را بدون یادگیری و درک مهارت‌ها می‌خواهید انجام دهید، باز هم به نتیجه‌ای نخواهید رسید.

نکته دوم آن است که شروع یک کسب‌وکار آنلاین، کار ساده‌ای است. با این حال، نیاز است که برخی از مهارت‌های پایه‌ای وب‌سایت را بیاموزید. زمانی که به وب‌سایت یک کسب‌وکار آنلاین نگاه می‌اندازید، شاید پیچیده به نظر برسد. واقعا شاید پیچیده باشد اما نکته آن است که ایجاد و راه انداختن یک کسب‌وکار آنلاین در وب‌سایت (یا هر ابزار اینترنتی دیگری) یک فرآیند سیستماتیک است و با طی کردن گام‌های لازم می‌توان نتیجه مورد نیاز را به دست آورد. اگر به درستی وب‌سایت و کسب‌وکار آنلاین خود را برنامه‌ریزی کرده و آن را گام به گام پیش ببرید، خواهید توانست از آن درآمد کسب کنید.نکته سومی که باید به آن توجه کنید، آن است که ایجاد یک کسب‌وکار وب‌سایتی، زمان می‌برد. این هدف علاوه‌بر آنکه زمان می‌برد، به کندی هم پیش خواهد رفت. زمانی که کار را شروع می‌کنید، باید قبل از هر چیز بدانید که وارد یک مسابقه نشده‌اید. شما در حقیقت یک سفر را شروع کرده‌اید و خودتان هم بخشی از آن هستید.شاید شما در یک ماراتن استقامت باشید اما بدون شک در یک مسابقه و به‌ویژه مسابقه سرعت، وارد نشده‌اید. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که با یادگیری مهارت‌های مختلف مورد نیاز، تلاش خواهید کرد تا آن را به‌طور کامل آموخته و در اجرایش هم درست و مناسب عمل کنید. کیفیت را نمی‌توانید برای زودتر انجام شدن کارها فدا کنید و در غیر این‌صورت شکست شما حتمی خواهد بود.

آمارها نشان می‌دهند که میانگین زمان مورد نیاز برای آنکه هر کسب‌وکاری به سودآوری برسد، ۲ سال است. با یک کسب‌وکار آنلاین، امکان‌ دارد که پس از یک‌سال و شاید اندکی کمتر به سودآوری و کسب درآمد برسید. اما آنچه قصد دارم بگویم، آن است که نمی‌توان یک‌شبه به هدف رسید و دکمه طلایی برای رسیدن به آخر خط وجود ندارد.بسته به مقدار تلاش و انرژی که صرف کارتان خواهید کرد، نتیجه خواهید گرفت. هر چه بکارید، در آخر درو خواهید کرد. اما تصور نکنید که می‌توانید یک وب‌سایت ساخته و آنگاه منتظر پول بمانید.نکته آخر آن است که باید وب‌سایت (یا ابزار اینترنتی) خودتان را داشته باشید. هر کسب‌وکار آنلاینی نیاز به یک وب‌سایت دارد. مهم است که شیوه کار وب‌سایت را آموخته و آن را به‌طور کامل درک کنید. در این صورت، اگر چیزی به خطا برود، می‌دانید که چه تغییراتی باید انجام دهید، در کجا به دنبال مشکل بگردید و چگونه آن را رفع کنید.

به همین دلیل، اهمیت دارد بیاموزید چگونه یک وب‌سایت ایجاد کنید و از شخص دیگری نخواهید آن را برای شما بسازد. قرار است آن وب‌سایت، کسب‌وکار آنلاین شما باشد؛ نه کسب‌وکار شخص دیگری. تنها راهی که می‌توانید مفاهیم و مهارت‌های لازم برای مدیریت و نظارت بر وب‌سایتتان را کاملا آموخته و درک کنید، آن است که وب‌سایت را خودتان بسازید.متوجه هستم که فکر کردن به ساخت و راه انداختن یک وب‌سایت، کار هراسناک و استرس‌آوری است؛ به‌ویژه اگر تاکنون چنین کاری انجام نداده‌اید.

با این حال، نگران نباشید. این احساس، عادی است و همه ما به آن دچار می‌شویم. قطعا خود من هم زمانی که کسب‌وکار آنلاینم را شروع کردم، با همین احساس درگیر بودم. حتی کسب‌وکارهای آنلاین موفق، زمانی این احساس را تجربه کرده‌اند. پس بر آن غلبه کرده و از آنچه باید انجام دهید، شانه خالی نکنید.اما پیش از آنکه شروع کنید و وب‌سایتی ساخته و کسب‌وکار آنلاین خود را شروع کنید، باید به این بیندیشید که قرار است چه محصول یا خدمتی عرضه کنید. یک گوشه اشباع نشده بازار و یک نیاز ارضانشده در مشتریان پیدا کنید.البته روشن است که گوشه انتخابی شما باید براساس توانمندی‌ها و علایقتان باشد.


منبع: گویا آی‌تی

بازاریابی محتوایی را دست‌کم نگیرید!

بازاریابی محتوایی، نوعی از بازاریابی است که در آن شما به مخاطبین محتوای رایگان می‌دهید و باعث جلب اعتماد آن‌ها می‌شوید که کاری بسیار کم‌هزینه است و می‌توانید به‌وسیله آن تبلیغات خود را به گوش هزاران مخاطب برسانید و نتیجه مطلوبی از آن بگیرید.

بازاریابی محتوایی، نوعی از بازاریابی است که در آن شما به مخاطبین محتوای رایگان می‌دهید و باعث جلب اعتماد آن‌ها می‌شوید که کاری بسیار کم‌هزینه است و می‌توانید به‌وسیله آن تبلیغات خود را به گوش هزاران مخاطب برسانید و نتیجه مطلوبی از آن بگیرید.

امروزه برندها با استفاده از محتوا می‌توانند بیشتر از قبل با مخاطبین خود در ارتباط باشند و محصولات خود را با روش ساده‌تری به آن‌ها معرفی کنند (شبکه‌های اجتماعی)

برای مثال تحقیقات یک برند نشان داده که زمانی که در محتوای خود داستان مطرح می‌کند مردم به آن برند توجه بیشتری نشان می‌دهند.

 بازاریابی محتوایی را دست‌کم نگیرید!

 

اما شما چگونه می‌توانید کاری کنید که بازاریابی محتوایی برای شما مؤثر باشد؟ در زیر ۴ نکته وجود دارد که باعث بهبود برنامه تبلیغاتی شما می‌شود:

۱.سؤال بپرسید

تولید محتوا با فرمت تعاملی به شما اجازه می‌دهد به‌صورت مستقیم با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنید. این کار باعث جلب بیشتر اعتماد افراد می‌گردد.

۲.نظر مخاطبین

مردم از برندهایی که به آن اعتماد دارند خرید می‌کنند، اما اگر از کیفیت محصولات خود اطمیان دارید، بگذارید آن‌ها نظر سایر خریداران را در مورد محصول شما بدانند. شما با این کار به مخاطبین نشان می‌دهید محصولات شما چه قابلیت‌هایی دارد و آن‌ها تمایل بیشتری برای خرید از شما پیدا می‌کنند.

۳.سئو را نادیده نگیرید

فراموش نکنید، یکی از اهداف شما این است که مردم بتوانند شما را در اینترنت جستجو کرده و به‌سادگی در مورد شما اطلاعات کسب کنند. پس سئوی خود را بالا ببرید تا در موتورهای جستجوی گوگل رقیبانتان جای شما را نگیرند. دیده شدن در صفحه اول گوگل باعث افزایش میزان اعتماد مردم می‌شود.

۴.از دعوت به اقدام استفاده کنید

گاهی محتواهایی تولید کنید که از مخاطبین می‌خواهد کاری انجام دهد و آن‌ها را به سمتی که تمایل دارید هدایت کنید. مثلاً همین الآن این محصول را ببینید. خوانندگان علاقه دارند بدانند چه‌کاری باید انجام دهند در غیر اینصورت آن‌ها مقاله شما را می‌خوانند و صفحه شما را ترک می‌کنند.

با انجام کارهای گفته شده، اعتماد مشتریان شما افزایش یافته و در نتیجه بیشتر از شما خرید می‌کنند.


منبع: برترینها

مدیران قدرتمند چه کارهایی انجام نمی دهند؟

برترین ها – ترجمه از سجاد عمران: اکثر ما گمان می کنیم هوش بالا دلیل اصلی موفقیت افراد بزرگ است، اما اگر کمی دقیق تر به این مساله نگاه کنیم، متوجه می شویم که آن چه موجب موفقیت افراد قدرتمند و بزرگ می شود نه هوش و آی کیوی بالای آنها بلکه قدرت تصمیم گیری درست و تسلط بر عواطف و احساسات است.  این افراد از انجام اشتباهاتی که موفقیت آنها را تهدید می کند خودداری می کنند. در ادامه با ۴ عادت مهم که این مدیران از آن ها دوری می کنند آشنا می شویم.

۱-    وقت خود را برای تاسف خوردن برای اشتباهات گذشته تلف نمی کنند.

اگر می خواهید یک مدیر موفق باشید، باید تاسف خوردن بی مورد را کنار بگذارید. حس نا امیدی و ضعف شما به عنوان یک مدیر به شدت روی کارمندانتان تاثیر منفی می گذارد و موجب می شود آن ها نیز نتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند. بالعکس، اگر شما به عنوان یک مدیر همیشه خوش بین و پر انرژی باشید و در برابر مشکلات از خود قدرت نشان دهید، این حس قدرتمندی به تمام پرسنل شما منتقل می شود و بازدهی کار شما را چندین برابر می کند.

 مدیران قدرتمند چه کارهایی انجام نمی دهند؟

۲-    قدرت خود را به هیچ قیمتی واگذار نمی کنند.

افراد معمولی توان دیدن پیشرفت افراد موفق و با انگیزه را ندارند. به همین دلیل است که آن ها همواره در تلاش هستند تا با نظرات منفی و بدبینانه شان افراد موفق را از ادامه ی مسیر نا امید کنند. اگر به دنبال کسب موفقیت های بزرگ هستنید باید یاد بگیرید تا این افراد بدبین و منفی باف را کاملا در زندگی خود نادیده بگیرید. اگر ذره ای به حرف های آن ها توجه نشان دهید، در واقع بخشی از قدرت خود را واگذار کرده و از دست داده اید. گاهی لازم است برای زندگی بهتر و کار موفق تر و بی دغدغه تر با برخی اطرافیانتان قطع رابطه کنید اما مطمئن باشید به زودی دوستانی همراه تر و خوش بین تر خواهید یافت.

۳-    بر روی آنچه قابل تغییر است تمرکز می کنند نه آنچه قادر به تغییر آن نیستند.

بسیاری از مردم وقت خود را صرف فکر کردن به اموری می کنند که هرگز قادر به تغییر آن نیستند. شاید بد نباشد اگر کمی تمرین کنیم که چگونه با اموری که تغییر ناپذیرند کنار بیاییم تا این گونه بتوانیم تمرکز خود را معطوف به اموری کنیم که قابل تغییر و اصلاح اند.

 مدیران قدرتمند چه کارهایی انجام نمی دهند؟

۴-    اشتباهات گذشته را هرگز تکرار نمی کنند.

یک تعریف قدیمی از جنون و دیوانگی وجود دارد و آن این است: انجام چندین و چند باره یک کار مشابه و انتظار دست یابی به یک نتیجه ی متفاوت. افرادی که به لحاظ روانی و ذهنی قدرتمند اند بخشی از روز خود را به مرور آنچه اتفاق افتاده اختصاصی می دهند و سعی می کنند کار های مثبت و منفی خود در طول روز را به نحو کاملا هدفمند، تحلیل و بررسی نمایند. شاید در ابتدا این کار کمی سخت به نظر برسد؛ چرا که انسان به طور کلی از ارزیابی خود ترس و واهمه دارد و مواجه شدن با نقاط ضعفش کار چندان آسانی نیست. اما باید بدانید که افراد موفق همیشه به دنبال کشف حقیقت درباره ی خود هستند و از رو به رو شدن با نقاط ضعفشان هراسی ندارند. مدیران موفق بیش ترین شناخت و آگاهی را نسبت به خود دارند و به محض آن که به نقطه ضعف خود پی می برند، در جهت اصلاح آن قدم بر می دارند.

پس برای موفقیت در امر مدیریت باید شجاعانه با نقاط ضعف خود رو به رو شویم، تصمیمات عاقلانه بگیریم و وقت خود را صرف چیزهایی که قابل تغییر نیستند نکنیم. گاهی نیز باید با برخی از اطرافیانی که حضورشان برای ما و موفقیت ما مضر است خداحافظی کنیم.


منبع: برترینها

شروع کار فروشندگی: در اولین روزهای فروشندگی چه کنیم؟

شما یک آگهی دعوت به همکاری برای فروش را در صفحه نیازمندی های روزنامه پیدا کرده اید، در مصاحبه قبول شده اید و به عنوان یک فروشنده در یک شرکت جدید کار خود را آغاز کرده اید. کاری که اکنون باید از پس آن بر بیایید این است که روزهای اول شغل جدید خود را با موفقیت سپری کنید. چه این اولین کار شما در منصب فروشندگی باشد یا اینکه دهمین یا حتی صدمین، در هر صورت برداشتن درست اولین گام ها اهمیت فراوانی دارد. بر طبق آماری که مجله فورچِن منتشر کرده است، ۴۶ درصد از کارکنان تازه کار در طول همان ۱۸ ماه اولیه از کار خود اخراج می شوند. این آمار واقعاً تکان دهنده است.

به کمک نکاتی که در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش به آنها اشاره می کنیم اولین قدم را به درستی برخواهید داشت و شغل خود را حفظ خواهید کرد.

تا می توانید یاد بگیرید

حتی هنگامی که یک فروشنده مجرب هم وارد یک شرکت و محیط کار جدید می شود باید خیلی چیزها را یاد بگیرد؛ از کسب اطلاعات کافی و وافی درباره محصول و چرخه فروش گرفته تا آشنایی با فرهنگ سازمانی و شناخت سایر اعضای تیم و مواردی از این دست. بنابراین در چند روز اول باید تا می توانید اطلاعات کسب کنید. اینکه یک گوشه بنشینید و منتظر بمانید تا مدیر فروش برای شما لقمه بگیرد و در دهان تان بگذارد یک حرکت عبث است، چرا که معمولاً در بسیاری از شرکت ها برنامه مدونی برای آموزش کارکنان تازه کار وجود ندارد. حتی شرکتهایی که برای کارکنان جدید خود کلاس برگزار می کنند هم به بیان اصول و توجیهات مقدماتی اکتفا می کنند و به ندرت از این موضوعات فراتر می روند. اولین روز همکاری با تیم جدید بهترین زمان برای کسب اطلاعاتی است که باید بدانید. به علاوه، نشان دادن این خود انگیختگی مدیر فروش شما را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

با اهداف و موضوعات اصلی آشنا شوید

در اولین روزها چند دقیقه ای از وقت مدیریت بخش را بگیرید و در مورد موضوعات اصلی سوال بپرسید؛ از کجا می توانید اطلاعات جامعی را نسبت به محصول و شرکت پیدا کنید تا بتوانید از آنها در تماس ها استفاده کنید؛ فروش در این شرکت چه اهداف و اولویت هایی را دنبال می کند؛ برای تعیین و ارزیابی موفقیت شما از چه معیارهایی استفاده خواهد شد؛ نظرات مدیریت درباره مسائل عمده ای که در حال حاضر در ارتباط با شرکت و محصولات آن وجود دارد چیست و مواردی از این قبیل.

بپرسید که چه دوره های آموزشی ارائه می شود و ببینید که پیشنهاد مدیریت فروش برای تمرکز فعالیت های شما در چند روز اول به منظور ایجاد یک قیف فروش پربازده چیست. از میان سایر اطلاعات مهمی که باید بدانید می توان به این موارد اشاره کرد: اطلاعاتی راجع به نرم افزارها و پایگاه های اطلاعاتی شرکت و مخصوصاً سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری، سیستم تلفن و ریزه کاری های آن، کار با تجهیزات اداری مانند دستگاه های کپی، برنامه معمول سایر اعضای تیم و سایر موارد مشابه.

سوال بپرسید و گوش کنید

معمولاً شرکت های مختلف روشهای کاری متفاوتی دارند. چه بسا رفتارها و رویکردی که در گذشته شما را به موفقیت رسانده در کار جدیدتان مثمر ثمر واقع نشود. تا وقتی که آنقدر زمان نگذشته که بتوانید با ظرافت های تیم کاری جدید آشنا شوید با همکاران فروشنده خود همان رفتاری را داشته باشید که با یک مشتری بالقوه دارید: بیشتر از آنکه صحبت کنید گوش کنید، تماس چشمی برقرار کرده و به زبان بدن خود و طرف مقابل تان دقت کنید، به دنبال نقاط مشترکی باشید که بتوانید به کمک آنها حس تفاهم ایجاد کنید و قس علی هذا. اگر همکاران جدیدتان از شما خوش شان بیاید می توانند به منبع خارق العاده ای از اطلاعات و حمایت تبدیل شوند -که البته برعکس این هم صادق است. در عین حال، بهتر است که اولین تماس ها مختصر و موجز باشد، مگر اینکه طرف مقابل شما کسی است که وظیفه آموزش به شما را بر عهده دارد. در شرایطی که کاری برای انجام دادن وجود دارد نباید وقت کسی را بگیرید.

لباس مناسب بپوشید

احتمالاً جلسه مصاحبه اولین مواجهه رو در روی شما با مدیران آینده تان و شاید همکاران تان بوده است، اما از آنجایی که معمولاً مصاحبه گران لباس های رسمی تری را نسبت به البسه معمول شرکت می پوشند لزوماً بهترین زمان برای تعیین نوع لباس مناسب برای محیط کار نیست. اولین روز کاری فرصت مناسبی برای پی بردن به این موضوع است. در برخی از شرکت ها کت و شلوار یا مانتوی رسمی حرف اول را می زند، در برخی دیگر لباس های راحت تر متداول تر است. به علاوه، در مورد آقایان وضعیت موهای سر و صورت و در مورد خانم ها نوع آرایش نیز باید متناسب با محیط کار باشد. در برخی شرکت ها فروشندگان به جز در مواردی که با مشتری قرار ملاقات دارند در سایر موارد لباس های راحت تری به تن می کنند. در هر صورت، هر جا که تردید دارید، از مدیر فروش یا یکی از همکاران خود کمک بخواهید.

حرف آخر

در اولین روزهای کاری خود تا می توانید اطلاعات کسب کنید، خودانگیختگی و انگیزه های درونی خود برای آشنایی با محیط کار را نشان بدهید، هر جا که احساس نیاز می کنید سوال بپرسید، بیشتر گوش کنید و سر و وضع مناسب و متناسبی داشته باشید. از این طریق می توانید اولین گام های کار در یک محیط کاری جدید را به درستی بردارید و تاثیر اولیه خوبی را از خود بر ذهن مدیریت فروش و سایر همکاران بر جای بگذارید.

نظر شما درباره نکاتی که در این مطلب از سلسله مطالب آموزش فروش مطرح شد چیست؟ شما چه ایده ها و روشهایی دارید؟ لطفاً نظرات خود را در بخش دیدگاه ها با ما و سایر کاربران گویا آی تی در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

آیا دوران کارت ویزیت به سر آمده است؟

مجله پنجره خلاقیت: شاید کارت های ویزیت دیگر برای نسل جوان کارآفرین جذابیتی نداشته باشند و قدیمی و منسوخ به نظر برسند. با این حال داشتن کارت ویزیت هنوز هم ضروری به نظر می رسد. زیرا این کارت ها، روشی آسان و سریع برای این است که به دیگران اجازه دهید با شما ارتباط برقرار کنند و از طرف دیگر، شخصی تر و دوست داشتنی تر از تبادل اطلاعات به شیوه دیجیتالی هستند.

بنابراین به نظر می رسد که کارت های ویزیت فعلا قرار نیست از عرصه کسب و کار خارج شوند و هر متخصص و کارآفرینی باید کارت ویزیت داشته باشد. در این مقاله به دلایلی می پردازیم که چرا باید سفارش کارت ویزیت شکیلی را در برنامه کاری تان قرار دهید.

آیا دوران کارت ویزیت به سر آمده است؟

کارت ویزیت، شما را در ذهن مشتری ماندگار می سازد.

زمانی که شخصی را در همایش یا جلسه ای ملاقات می کنید، کارت ویزیت خود را به او بدهید؛ اینکار به طرف مقابل کمک می کند تا نام شما را به همراه چهره تان در ذهن خود ثبت کند.

همچنین، زمانی که کارت ویزیت خود را به افراد می دهید، درواقع به آنها دلیلی می دهید تا با شما تماس بگیرند و فراموشتان نکنند. به این شکل، آنها می توانند یا با شما تماس تلفنی برقرار کنند، یا ای‌میل بزنند یا حداقل شما را در شبکه های اجتماعی مانند لینکدین دنبال کنند.

کارت ویزیت شما را حرفه ای تر نشان می دهد.

داشتن کارت ویزیت خیلی حرفه ای تر از نوشتن اطلاعات تماس روی تکه ای کاغذ است. زیرا نشان می دهد که شما وقت گذاشته اید و اطلاعات مورد نیاز برای برقراری ارتباط را به شکلی زیبا و حرفه ای چاپ کرده اید. علاوه بر این، به همایشی فکر کنید که در آن همه دارند کارت های ویزیتشان را رد و بدل می کنند و شما کارت ویزیتی ندارید! متاسفانه این موضوع به شکل خیلی بدی شما را از دیگران متمایز می کند.

کارت ویزیت روشی عالی برای نشان دادن برند شخصی است.

چه کارآفرین باشید، چه برای شخص دیگری کار کنید، به هر حال می توانید کارت ویزیت شخصی خود را داشته باشید و برند خودتان را در کارتتان به نمایش بگذارید. همچنین، اگر می خواهید کارت ویزیت منحصر به فردی داشته باشید که با بقیه کارت ها فرق داشته باشد و در ذهن مخاطب ماندگار شود، می توانید از کارت های آهن ربایی یا فلزی با برش های خاص و متنوع استفاده کنید.

کارت ویزیتتان را به بهترین ابزار بازاریابی تبدیل کنید.

اگر نگاهی به روی میز یا کشویتان بیندازید، می بینید که ده ها کارت ویزیت در رنگ ها و شکل های متفاوت از افراد مختلف گرفته اید. اما آیا از همه آنها استفاده کرده اید؟ یا به مرور زمان فراموش شده اند؟ از اینجا می توان این نکته را آموخت که بهتر است کارت ویزیت هدفمندی را برای خود طراحی کنید تا بتوانید در آن واحد از لحاظ بازاریابی نیز آن را به کار بگیرید.

توضیح دهید که چه چیزهایی را می توانید به مخاطب ارائه کنید. علاوه بر اینکه اطلاعات تماس خود را روی کارت ویزیتتان می نویسید، باید مطمئن شوید که مردم را نیز از کاری که انجام می دهید، باخبر می کنید. احتمالا نام شرکت یا برندتان توضیحاتی را به مشتری انتقال می دهد، اما اگر اینطور نیست، در چند کلمه به طور مختصر خود را معرفی کنید: «مواد غذایی تازه، تحویل رایگان!»، «تکنسین های حرفه ای در منزل» یا «برگزاری مهمانی هایی باشکوه با بودجه دلخواهتان».

قرار دادن فراخوان  (Call to Action) را در کارت ویزیت فراموش نکنید. کاری کنید که کارت ویزیتتان فقط یک تکه کاغذ نباشد: «یک جلسه ویزیت رایگان را به ارزش ۵۰ دلار فقط با ارائه این کارت»، «تندخوانی را یاد بگیرید و ۸۷ ساعت وقت اضافه در سال داشته باشید.»

کارت ویزیتتان را هدفمند کنید. این کارت کوچکی که اطلاعات تماستان را روی آن نوشته اید، فقط برای ارائه اطلاعات تماس نیست، بلکه می توانید با طراحی چندگانه آن، باعث بیشتر دیده شدنش نیز بشوید. کارت ویزیتتان را به شکل نشانگر کتاب، برگه یادداشت یا مگنت یخچال طراحی کنید.

مردم را به چالش بکشید. نکته جالبی روی کارت ویزیتتان بنویسید و مردم را شگفت زده کنید. به عنوان مثال بنویسید: «احتمال زنده ماندن شما از سقوط هواپیما بیشتر از احتمال جان سالم به در بردن از تبلیغات پاپ آپ است!» کاری کنید وقتی کارتتان را به مدیران یا کارآفرینان دیگر می دهید، از دیدن و خواندن آن لذت ببرند و به این شکل، در ذهنشان ماندگار شوید.

از سازمان خیریه مورد تاییدتان حمایت کنید. این روزها مسائل اجتماعی به دغدغه خیلی از افراد جامعه تبدیل شده است. اجازه دهید اطرافیانتان دغدغه اجتماعی شما را بشناسند و در صورت تمایل در حل آن کمک کنند. از کارت ویزیتتان به عنوان ابزاری برای ایجاد تفاوت در زندگی استفاده کنید. کسانی که کارت ویزیتتان را می بینند، شناخت بهتری هم نسبت به شما و روحیاتتان پیدا خواهندکرد.

سرن کوباکو
مترجم: شادی حسن پور


منبع: برترینها

۷ دلیل تعلل در کار‌ها

با اطلاع از اینکه بهای تعلل ورزیدن بسیار زیاد است، ‌طبیعی است اگر بپرسیم «چرا این کار را می‌کنیم؟» بسیاری از ما (اما نه همه) دلایلی احساسی برای این کار داریم.

 ۷ دلیل تعلل در کارها
۱.برای فرار از کارها

با پر کردن لحظات موجود از کارهای جزئی می‌توانیم از انجام کارهایی که می‌دانیم مهم اما خیلی بزرگ هستند، فرار کنیم. برای مثال، سلینا که مدیر یک بخش است، باید یک گزارش فصل آماده کند. او به کاری که در پیش دارد، نگاه می‌کند و می‌گوید: «اگر این کار جدید را آغاز کنم،‌ مجبور می‌شوم کارم را زودبه‌زود قطع کنم».

بنابراین خود را قانع می‌کند و گزارش را روز دیگری آماده می‌کند تا مطمئن باشد مزاحمتی در کار وجود نخواهد داشت و بقیه روز خود را به نوشتن یادداشت‌های بی‌معنی، ‌پاسخگویی به تماس‌های تلفنی،‌گپ زدن با همکاران و نوشتن نامه‌های روزمره مشغول می‌شود. او خسته- اما خرسند و راضی- به خانه می‌رود. او امروز کارهای زیادی انجام داده است! در حالی که مهلت ارائه گزارش به پایان خود نزدیک می‌شود،‌ او که در یک برنامه آموزشی کار می‌کند، اوقات شب و تعطیلات آخر هفته را به نوشتن گزارش اختصاص می‌دهد و شکایت می‌کند که کارهای زیادی بر سر او ریخته است. حتی در این حالت نیز ارسال گزارش با تاخیر یک هفته‌ای انجام می‌شود.

۲. فرار از یک کار ناخوشایند

همه ما کارهای مهم اما ناخوشایند برای انجام دادن داریم. اگر یک کار ناخوشایند و یک کار خوشایند به ما پیشنهاد شود، همه ما کار خوشایند را انتخاب می‌کنیم.

۳. بهانه‌ای برای کار ضعیف

یکی از بزرگ‌ترین موارد دبه درآوردن و تاخیر در کار است: «تا آخرین دقیقه نتوانستم کار را شروع کنم؛ اگر وقت بیشتری داشتم، کار را بهتر انجام می‌دادم». تهی‌تر از این بهانه وجود ندارد. وقت محدود است، کار محدودیت ندارد. بنابراین همیشه باید گزینه ما این باشد که برای انجام کارهایی که اولویت بیشتری دارند، وقت کافی اختصاص دهیم.

۴. برای جلب ترحم و دلسوزی

«می‌بینی چقدر سخت در تلاش هستم؟»، ‌شعار جنگی شخص تنبل است. معنی واقعی آن چنین است: «کاری را که انجام داده‌ام، کوچک نبین». سلینا که پر کار به نظر می‌رسید، حاصل کارش یک گزارش ناقص بود که آن را با یک هفته تاخیر به رئیس خود داد. دانش‌آموز مضطرب از آموزگار خواهش می‌کند مهلت او را بیشتر کند… و ما باید برای این قربانیان بخت‌برگشته شرایط، احساس دلسوزی کنیم!

۵. برای وادار کردن شخص دیگر به انجام کار

واگذار کردن کار به دیگری، مسلما اشکالی ندارد؛ اما راه‌های آسان‌تر، سریع‌تر و مستقیم‌تر این است که نزد شخص دیگری از زیادی کار نبالیم. این رفتار مغرورانه، وقت همه را تلف می‌کند.

۶. برای محافظت از تصویر ضعیف از خود

تصویر ضعیفی که از خود داریم، همراه با ترس ناشی از شکست یا موفقیت، علل دیگری برای تعلل ورزیدن و تنبلی هستند. با تراشیدن بهانه برای انجام ندادن کار، از اضطراب و درد شکست دوری می‌گزینید. هم‌زمان ممکن است از موفقیت و هر مشکلی که ممکن است با آن همراه باشد، اجتناب کنید. شما می‌توانید همچنان همان تنبل قبلی باشید و با همه بیچارگی‌ها، بدشانسی‌ها و نومیدی‌هایی که در گذشته داشته‌اید، سر کنید. همه این‌ها را به یکی از بزرگ‌ترین علل تنبلی و انجام ندادن کارها بیفزایید!

۷. اجتناب از تغییر

شما در حالی که خسته، انتقادگر، بی‌تصمیم و بدون دستاورد هستید، زندگی خود را می‌گذرانید و بهترین بخش آن این است که به خاطر ناکامی‌های خود، همه کس و همه چیز را سرزنش می‌کنید؛ جز خودتان. نوار راه آسان در حال اجراست.


منبع: برترینها