۶ روش مشهور برای داشتن بهره وری و انجام کار بیشتر در طول روز

پیشرفت تکنولوژی باید کاری کرده باشد که زندگی ها ساده تر شوند و در طول روز کارهای بیشتری توسط افراد صورت بگیرد. به عبارت دیگر با پیشرفت تکنولوژی باید یک فرد در طول روز بیشتر بتواند کار کند. اما متاسفانه گاهی درگیر شدن با همین تکنولوژی این اتفاق خوب را از مردم دور می کند.

اگر شما هم مثل بسیاری از مردم درگیر این هستید که چه طور کارآمد تر باشید و بهره وری بیشتری داشته باشید، ممکن است گوگل را سرچ کنید که چطور بهره ور باشیم! و مشاهده کنید که گوگل بیش از ۱۰۰ میلیون پاسخ برای تان دارد. اما باز هم بسیاری از افراد صرفا به دنبال این هستند که بتوانند به بهترین شکل کارایی خود را افزایش دهند، پس باید چیزهای جدید یاد بگیرند و چیز هایی بیاموزند که واقعا انجام شدنی باشد.

خوشبختانه برای این کار، نیازی نیست که از ابتدا به دنبال راه کار ها بود چرا که تکنیک بهره وری زیادی وجود دارد که می توانید به تناسب نوع زندگی تان و سبک زندگی تان آن ها را انتخاب کنید، اجرا کنید و بهره وری را مشاهده کنید.

تکنیک بهره وری

در این قسمت می خواهم به معرفی ۶ تکنیک بهره وری بپردازم که به تو کمک می کند حداقل راه حل انجام شدنی برای کارامد تر شدنت، یاد بگیری و دست از جستجو برداری و به عمل برخیزی! نظرت چیست؟ خب با ما همراه باش.

تکنیک بهره وری گوجه فرنگی یا Pomodoro

تاریخچه تکنیک بهره وری گوجه فرنگی: این تکنیک مدیریت زمان ( Pomodoro ) در سال ۱۹۸۰ توسط فرانچسکو سییریلو ایجاد شد. Pomodoro در ایتالیا به معنی گوجه فرنگی است. زمانی که فرانچسکو، از تایمر آشپزخانه گوجه فرنگی شکلی استفاده کرد، تصمیم گرفت نام این تکنیک را Pomodoro بگذارد که مبین گوجه فرنگی است!

تکنیک بهره وری گوجه فرنگی چه می کند: این تکنیک در حقیقت بر این اساس کار می کند که به فرد کمک می کند تا دقت و تمرکز او را برای کارهای خاص در زمان کوتاه افزایش دهد. اساس این تکنیک این است که معمولا در مدت زمان کوتاه تر، کار بیشتر و با کارایی بهتری معمولا صورت می گیرد ( که البته من نیز با این قانون کاملا موافق هستم ).

این تکنیک شامل ۶ مرحله است:

  1. یک کار را انتخاب کنید
  2. تایمر خود را برای ۲۵ دقیقه تنظیم کنید
  3. کار تا زمانی که تایمر شما خاموش شود انجام دهید
  4. پیشرفت خود را بر روی ورق کاغذ نشان دهید
  5. استراحت کوتاه (حدود ۵ دقیقه)
  6. بعد از ۴ تا ۲۵ دقیقه ای که کار کردید یک استراحت بلند تر مثلا ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ای داشته باشید.

این روش بسیار ساده و واقعا عملی است. تمام چیزی که شما نیاز دارید یک تایمر است با یک انگیزه قوی برای انجام دادن یک سری از کارها در ۲۵ دقیقه. بدین ترتیب شما می توانید هر نیم ساعت کاری را انجام دهید و با این رویکرد، تعداد کارهای تان را افزایش دهید و تمرکز تان را نیز افزایش بدهید.

برای اطلاعات بیشتر از این رویکرد می توانید به وب سایت فرانچسکو به این آدرس بروید و مستندات بیشتری در این باره مطالعه کنید.

البته بسیاری از مردم این روش سخت گیرانه را نمی پسندند و می خواهند کارایی بیشتری داشته باشند به شرطی که زمان بندی کاری و شرط و شروط های سخت در کار نباشد. شاید برای این افراد ترفند های بعدی عالی تر باشد.

تکنیک بهره وری مسدود کردن زمان

تاریخچه تکنیک بهره وری مسدود کردن زمان: تاریخچه این تکنیک کمی نامفهوم و مبهم است، اما یکی از اولین رکوردهای مسدود کردن زمان، در زندگینامه بنیامین فرانکلین است. بسیاری از افراد شناخته شده مانند ایلون ماسک و جف وینر (مدیر عامل شرکت LinkedIn) می گویند که مسدود کردن زمان به آنها کمک می کند تا کار بیشتری انجام دهند و زمان برای رویدادهای خانوادگی و شخصی داشته باشند.

تکنیک بهره وری مسدود کردن زمان چه می کند: این تکنیک به شما کمک می کند که کار خود را در بلوک های زمانی خاص زمان بندی کنید. در حالی که برخی از مردم تمام روز خود را مسدود می کنند و در پایان هم متوجه می شوند که کاری انجام نداده اند، تکنیک مسدود کردن زمان کمک می کند که فرد بلوک های مختلف زمانی ایجاد کند و کارهای بیشتری را در زمان کوتاه انجام دهد و اصطلاحا بهره ور تر شود.

شیوه بکارگیری این تکنیک این است که برای کار خاصی در روز، مدت زمان مشخص کنید. مثلا ۵ تا ۹ ساعت. بعد این مدت زمان را به بازه های کوتاه تر برای هر کار تقسیم کنید.

چیزی که قبل از بکار بردن این تکنیک لازم دارید این است که قبل از هر برنامه ریزی روزانه فکر کنید و متوجه شوید که چقدر وقت نیاز دارید، و وقت شما به چند بازه تقسیم می شود و برای هر کار کوچک چند تایم کوچک نیاز دارید.

تنها مساله ای که وجود دارد این است که این شیوه نیز یک روش سخت گیرانه برای برنامه ریزی است که ممکن است افراد را نا امید کند.

زمانی که شما در طول روز چند کار ثابت و بایدی ( یعنی اجباری ) دارید، بهتر است که از این شیوه استفاده کنید. به مرور زمان و با استفاده از این تکنیک متوجه می شوید که می توانید همان کارهای همیشگی را در تایم و بازه کوتاه تری انجام دهید و این هم بخاطر قدرت مغز است.

تکنیک بهره وری Ivy Lee

تاریخچه تکنیک بهره وری Ivy Lee: در سال ۱۹۱۸، چارلز M. شواب مشغول فعالیت در شرکت فولاد بیت لحم بود. او می خواست بهره وری و کارامدی اش را بالاتر ببرد. به همین دلیل شواب با ایوی لی Ivy Lee ملاقات کرد و از او خواست تا به او کمک کند تا بتواند راهی یاد بگیرد تا در طول روز بهره وری بیشتری داشته باشد و کارامد تر باشد. لی به شاو پیشنهاد داد تا روش خود را برای بازه سه ماهه امتحان کند. لی از او خواست که بعد از سه ماه، استفاده از این شیوه، و نظرش در مورد تکنیک بهره وری Ivy Lee ، هزینه اش را پرداخت کند. اینجا بود که شواب بعد از سه ماه ۲۵۰۰۰ دلار برای او فرستاد و این یعنی این تکنیک واقعا برایش کار کرده است.

تکنیک بهره وری Ivy Lee چه می کند: این تکنیک در حقیقت با اولویت بندی کارهای روز، و انجام مهم ترین کارها در ابتدای امر اجرا می شود. 

برای استفاده از این تکنیک باید چند راهکار زیر را دنبال کنید:

  1. در پایان هر روز لیست کارهای روزهای بعد را بنویسید
  2. کارهای روز بعد را از اولویت بالاتر به پایین تر تنظیم کنید
  3. روز بعد باید با استفاده از این لیست، کار پر اولویت ( کار اول ) را اجرا کنید. بعد از اتمام آن به سوی کار دوم بروید و این روال را ادامه دهید.
  4. اگر از لیست شما کار مهم و فوری اضافه آمد و در طول آن روز نتوانستید آن را انجام دهید، کافی است که آن را برای روز بعد برنامه ریزی کنید.

نکته مهمی که در این ترفند وجود دارد این است که برای هر روز بیش از ۶ مورد مهم نداشته باشید. استفاده از این تکنیک آسان است فقط باید هر شب برای فردای خود برنامه ریزی کنید و کارهای مهم را یکی یکی بنویسید و اهمیت آن ها را مشخص کنید. در حقیقت زیر بنای این تکنیک، تفکر و افزایش رشد است که توسط ناپلئون هیل ارائه می شده است.

در این تکنیک شما باید سرمایه گذاری زمانی را به خوبی انجام دهید در حقیقت جز این، هیچ بخش از این تکنیک سخت نیست. فقط باید بدانید کار های مهم چیست و برای ان زمان بندی کنید و بدان وفادار باشید و بعد روز از نو و روزی از نو. این تکنیک به طور عجیبی میزان اضطراب و استرس را کاهش می دهد.

تکنیک بهره وری خوردن قورباغه های زنده

تاریخچه تکنیک بهره وروی خوردن قورباغه: تکنیک بهره وروی خوردن قورباغه های زنده در حقیقت از آموزه های براوان تریسی، نشات گرفته که قورباغه زنده را به عنوان کارهای سخت در نظر گرفته می شود. در این تکنیک در اصل شما باید روز خود را با قورباغه هایی شروع کنید که خوردن آن ها چندش آورند اما باید آن ها را بخورید! کارهای سخت مشابه قورباغه های زنده هستند. در این تکنیک باید روزها سخت ترین کارهای خود را لیست کنید و اولین ساعت از روز آن ها را انجام دهید تا از شرشان خلاص شوید.

اگر در طول روز دو کار سخت و قورباغه ای دارید، باید ابتدا سخت ترین و زمان بر ترین آن را شروع کنید.

تکنیک بهره وروی خوردن قورباغه چه می کند: مثال این تکنیک را در بالا گفتیم. فرض می کنیم هر کس برای کاری که باید انجام دهد بی میل و رغبت است. برای این که بتواند کارایی روزش را افزایش دهد باید بتواند از این کار، و فکرش زودتر خلاص شود. بهترین کار این است که اولین بار به آن بپردازد. بعد از این که این کار تمام شد به کار سخت بعدی مشغول شود تا خیالش راحت شود که آن کار انجام شده و حالا با فراغ بال می تواند به بقیه کارهایش برسد.

بعضی وقت ها انرژی خوبی داریم اما تصور انجام برخی کارها می تواند روی بهره وری شما در کارهای مورد علاقه تان نیز تاثیر منفی بگذارد. اینجاست که بهترین کار این است که این کارهای نفس گیر را انجام داده و کنار بگذاریم تا به لذت کارهای دوست داشتنی مان برسیم.

یکی از مشکلاتی که این روش دارد این است که، باید بدانید که شما این کار نا خوشایند را تا چه زمانی می توانید انجام دهید. اگر این کار را انقدر کش و قوس دهید که نصف روز شما را بگیرد و به سایر کارهایتان نرسید، مطمئنا باید یا کار خود را تعویض کنید یا این که تحمل خود را بالا ببرید یا دیدگاه تان را نسبت به کار مورد نظر تغییر دهید. در غیر اینصورت بیشتر وقت خود را در سختی کار مورد نظر، صرف خواهید کرد.

تکنیک بهره وری Personal Kanban برای کارخانه دار ها

تاریخچه تکنیک بهره وری Personal Kanban: تکنیک بهره وری Personal Kanban در حقیقت از سوی Taiichi Ohno شکل یافت که مهندسی بود که در سال ۱۹۴۰ در شرکت تویوتا کار می کرد.

این روش برای کمک به فرآیندهای ساده و افزایش بهره وری در کارخانه ها ایجاد شده است. ایده این بود که بتوانند موفق به  پیدا کردن محدودیت ها در تولید و حل این مسائل باشند. شما می توانید با استفاده از همان روش مشخص کنید که برای چه کاری باید تنگناها را شناسایی کنید و زمان تان را بهتر و کارا تر مدیریت کنید و بهره وری تان را افزایش دهید.

تکنیک بهره وری Personal Kanban چه می کند: این طرح بهره وری ساده متکی به نشانه های بصری است تا انگیزه مغزتان را حفظ کند تا به جلو بروید. اگر تمایل دارید کاری را شروع کنید و آن را نصفه و نیمه رها نکنید و به پایان برسانید، این ترفند می تواند به شما کمک کند تا به هدف تان برسید. شما می توانید یک تکه کاغذ، یک تخته سفید یا از یادداشت های چسبنده استفاده کنید. کارهای خود را به سه دسته تقسیم کنید:

  1. کارهایی که باید انجام شوند
  2. در حال انجام
  3. انجام شده

اگر از این شیوه استفاده کنید باید ملزم باشید که هر فرآیند را به فرآیند بعدی برسانید! مثلا برخی در این باره قسم می خورند که باید حتما این کار را انجام دهند. چیزهایی که الزام آور است برای هرکس متفاوت است اما این موارد الزام آور انگیزه می دهد تا حتی در شرایط نا خوشایند نیز به آن بپردازید.

ارزش این تکنیک این است که ساده است و می توانید آن را اجرا کنید اما مهم ترین چیز این است که باید کارتان را تا انتها انجام دهید حتی اگر به آن رغبتی نداشته باشید.

برای اطلاعات بیشتر از این تکنیک می توانید این سایت را مطالعه کنید.

تکنیک بهره وری Must, Should, Want

 تکنیک بهره وری Must, Should, Want چه می کند: تکنیک بهره وری Must, Should, Want را می توان از نام های یاد شده متوجه شد. must در حقیقت برای کارهایی بکار می رود که باید ۱۰۰ درصد انجام شوند ( مثلا کارهای مهم و فوری ) اما should شامل کارهایی می شود که باید انجام شوند و ضروری اند اما نه فوری! در نهایت want برای اولویت بندی کارهایی بکار می رود که ضرورت کمتری دارند.

از این تکنیک در حقیقت برای اولویت بندی کارها استفاده می شود. برای این منظور باید دسته بندی ها و اولویت بندی های خاص خود را داشته باشید. اولویت شما چطور مشخص می شود؟ برای این منظور می توانید به خود بگویید که حاضر هستید از کدام کار خود بزنید تا کار دیگری جای آن انجام دهید. کاری که می توانید از خیر آن بگذرید در لیست اولولیت های پایین شما گنجانده می شود.

تکنیکی که معمولا در وب سایت های ایرانی یاد داده می شود این است که کارهای خود را به چهار دسته تقسیم کنید:

  1. فوری و مهم
  2. غیر فوری و مهم
  3. غیر مهم و فوری
  4. عیر مهم و غیر فوری

تکنیکی که در اینجا گفته شد و سه مرحله دارد در حقیقت نمونه ای از روش ۴ مرحله ای است که ذکر شد. اینجا صحبت از اولویت هاست و زمانی که باید برای آن صرف شود.

در صورتی که لیست کارهای روزانه شما ثابت است و بیش از ۶ آیتم است، می توانید به سادگی از این روش استفاده کنید و موفق شوید.

برخلاف سایر روش هایی که در این قسمت آموزش داده ایم، معایب این روش حداقل ترین است. تنها جایی که ممکن است خودتان را سرزنش کنید آن جایی است که باید روی برخی کارهای تان برچسب غیر مهم و غیر فوری بزنید که این موجب می شود در درون انگیزه تان نسبت به آن کاهش پیدا کند.

برای جلوگیری از بار منفی این عبارت ( غیر مهم و غیر فوری ) می توانید روی این دسته، کار های مهم و غیر فوری درجه ۲ نام گذاری کنید. اینگونه می توانید راحت تر بپذیرید که این کارها نیز هنوز مهم هستند اما اولویت کمتری دارند.

اگر با تکنیک MOSCOW آشنا باشید متوجه می شوید که این تکنیک هم نمونه پیشرفته از این تکنیک سه مرحله ای است که فقط وضعیت را دقیق تر و عمیق تر دنبال می کند.

نظرتان در این باره چیست؟

منبع


منبع: گویا آی‌تی

با این ۳۵ ترفند تولید محتوای تجاری، از رقبایتان یک سر و گردن بالاتر باشید

شما اگر صاحب یک وب سایت فروشگاهی خدماتی هستید که به دنبال افزایش سود فروش خود هستید، عموما باید به کارهایی بپردازید که شاید بسیاری از همکاران یا رقیبان شما، از آن چشم پوشی می کنند و به راحتی از آن می گذرند. در واقع شما به عنوان یک وبمستر دانا، در حال به روز رسانی محتوای وبلاگ خود هستید اما دقیقا نمی دانید چرا تلاشتان، آورده برایتان ندارد. یعنی تلاش شما منجر به افزایش مشتری برای تان نمی شود.

شاید مشکل خود را از نوع محتوا، نوع انتشار مطالب، پرداختن به موضوعات غیر مرتبط و … بدانید که هر کدام از این ها به نحوی، با مشکل شما رابطه مستقیم دارند، اما بهتر است امروز کمی فکر خودتان را روی مقالاتی متمرکز کنید که می توانید به بدترین شکل ساختار فروش شما را خراب کند، البته اگر همین محتوا را درست شالوده بندی کنید و بدانید و بفهمید و درست بنویسید، قطعا برایتان سود هایی هم خواهد داشت و اثرات منفی به کل تبدیل به اثرات مثبت می شود. امروز ۳۵ گزینه در مورد محتوای سایتتان را در نظر گرفته ایم، که به شما کمک می کند که بتوانید فروش خوبی را عاید سایت و گروهتان کنید! آن هم فقط از طریق وب سایتتان!

قبل از این باید در مورد اهمیت وبلاگ نویسی برای بیزنس تان بگوییم! تولید و به روز سازی محتوا برای سایت و تجارت الکترونیکی شما بسیار اهمیت دارد. بنابراین نباید تلاشتان را متوقف کنید. فراموش نکنید که، شما دارای یک شغل جدید هستید و در عرصه تکنولوژی هر روز راه هایی جدید باز می شود که باید خودتان را با آن وفق دهید. همانطور که داشتن یک فروشگاه در دنیای واقعی قواعدی دارد، برای سود رسانی بیشتر نیز در دنیای مجازی باید کارهایی بکنید.

این مقاله پاسخی به سوالات شماست:

  1. چگونه یک فروشگاه موفق داشته باشیم؟
  2. چگونه روی مشتری ها تاثیر بگذاریم؟
  3. چگونه در بین رقبا محبوب تر باشیم؟
  4. مهمترین فاکتور در افزایش مشتری ها چیست؟
  5. چگونه تجارت الکترونیکی مان را موفق کنیم؟
  6. چگونه بدون تلاش مضاعف، موفق شویم؟

تولید محتوای تجاری

اولین تلاش

شما برای اینکه بتوانید محتوای خوب روی سایت و فروشگاه خود تولید کنید، باید سرعت عمل عالی داشته باشید. در صورت داشتن سرعت عمل است که موفق می شوید به موقع و در کمترین فرصت یک مطلب تاثیر گذار تولید کنید.

اما سوال اینجاست. چگونه باید یک مطلب و پست را در کمترین زمان ممکن تولید کنیم؟

پاسخ هم اینجاست. شما می توانید با این ۸ گام، به بهترین شکل روند نوشتن تان را بهینه کنید و از سرعت خود لذت ببرید!

برای برنامه تولید محتوایتان زمان بندی داشته باشید

شاید منظورمان را فهمیده باشید. اینکه خودتان و حتی خوانندگانتان بدانند که چه وقت باید محتوایتان روی سایت قرار بگیرد بسیار خوب است. چرا که هم مخاطبین می دانند شما چه وقت سایت را به روز می کنید و تلاش های مکرر برای داشتن محتوای جدیدتان نخواهند داشت. از طرفی شما هم می دانید که چه وقت هایی نیاز به تلاش بیشتر دارید. حد اقل اینکه از قبل با شکستن زمان بلند به زمان کوتاه در هفته، می توانید محتوای خوبی تولید کنید. لازم نیست به خودتان فشار بیاورید یا زمان اضافی صرف آن کنید. لازم نیست حتما حتما حتما هر روز سایت را به روز کنید! هر چند اگر کنید بسیار بسیار بهتر است .

لیستی از ایده ها برای وبلاگ نویسی خود داشته باشید

وقتی که به محتوای سایت خود و حتی محصولاتتان نگاه می کنید می توانید به راحتی، به تولید ایده بپردازید، ببینید به چه موضوعاتی اگر پرداخته اید موفق بوده اید؟ مخاطبین به دنبال چه پست هایی می گردند؟ مهم ترین کلماتی که سرچ می کنند چیست؟ حتی از سوالاتی که می پرسند ایده بگیرید و زمان تولید مطلب سری به ایده ها بزنید و فورا یکی را انتخاب کنید و شروع کنید.

یک برداشت کلی از محتوایی که می خواهید تولید کنید داشته باشید!

بهترین تعریف برای این شماره این است که بی گدار به آب نزنید! اگر قبل از به دست گرفتن قلم، بدانید که می خواهید در چه مورد بنویسید و چند روز در موردش فکر کرده باشید به راحتی می توانید در کمترین زمان ممکن نسخه تکمیلی مطلب را ایجاد کنید. یعنی با این کار حتی دیگر نیازی نیست تیم نویسنده و ویرایشگر به صورت جدا داشته باشید! همیشه دورنمایی از هدف نوشته داشته باشید! همین

از شیوه ثابت و مفید کنونی وبلاگ نویسی تان پیروی کنید!

شاید شما تا کنون در روال نوشتن موفق بوده اید! پست های خوبی نوشته اید و روی دیگران تاثیر گذاشته اید! اما یادتان نرود که به طور ناخود آگاه در این مورد اگر موفق بوده اید تلاش هایی داشته اید. اما اگر فکر می کنید روال کنونی پاسخگوست لازم نیست به دنبال یافتن راه های جدید باشید!

روی ایده هایتان به محض یاد آوری کار کنید

در مورد زمانی که ایده ای یا موضوع جدیدی دارید دو پیشنهاد بسیار مهم دارم! اول اینکه تا ایده ای به نظرتان رسید، تخلیه اطلاعاتی ذهنی کنید و هر آنچه در مورد آن به نظرتان می رسد روی کاغذ بیاورید! از آن یک پست بسازید و منتشر کنید! اما کل ایده خود را به یک پست محدود نکنید ! سعی کنید روی آن کار کنید  و بعد هم به مرور اضافات آن را منشتر کنید! حتی برای ساختن لینک داخلی اینجا می توانید خوب عمل کنید! فراموش نکنید که بهترین ایده ها، به طور مستمر در مدت زمان طولانی تکمیل می شوند و ایده های جدید همیشه حرف هایی برای گفتن دارند! که هم گوگل آن ها را دوست دارد هم خودتان هم مخاطبینتان!! اگر باور ندارید امتحان کنید!

همیشه یک پست به طور ذخیره در وب سایت تان داشته باشید

گاهی اوقات زمان طوری از شما سبقت می گیرد، رخدادهایی که ان شا الله همه خوبند طوری سر راهتان سبز می شوند که نمی توانید در موعد معین، به تولید محتوا بپردازید! چقدر خوب است که از قبل یکی آماده داشته باشید و فوری منتشر کنید و بعد به برنامه های مزاحم خود بپردازید! هر وبلاگ نویس بارها با این صحنه روبرو شده و قطعا اهمیت این روش و پیشنهاد را می داند!

خانم های نویسنده! تایمر آشپزخانه داشته باشید!

بسیاری از مدیران سایت های فروشگاهی بانوان عزیز هستند! این دسته از خانم ها می توانند با داشتن تایم خاص استراحت بین کاری، در مورد موضوعات خاص فکر کنند و بنویسند! به عنوان مثال اختصاص دادن نیم ساعت در قبل از ظهر، هنگام پختن ناهار، با یک فنجان قهوه و یا چای می تواند فرصت خوبی برای فکر کردن به مطالبی باشد که می خواهید بنویسید! آقایان هم زمان هایی مشابه با بانوان دارند که می توانند روی آن فکر کنند! مثلا زمان هایی که صرف پیاده راه رفتن تا نانوایی می کنند! و حتی مدت زمانی که در نانوایی مشغولند! و اوقاتی دیگر ….

این هفت گام کمک شایانی به شما می کند، تا به حرفه ی نویسندگی تان، حرفه ای تر نگاه کنید! آیا غیر از این است؟ اما مطمئن باشید وقتی که برای خواننده می گذارید از سمت آن ها کاملا حس می شود و آن ها نیز پاسخگوی این تلاش می شوند. این روش ها به شما صرفه جویی در وقت و البته افزایش کیفیت محتوا می دهد!

اما گام های بعدی در مورد چیست؟

چگونه با تولید محتوا، مخاطبین تان را متاثر کنید!

متخصصان این بخش را به صورت عشق بازی با مخاطبین در نظر گرفته اند اما ما می گوییم متاثر کردن! چرا که این معنی بالاتری می دهد! به هر حال قرار است شما با روش هایی مخاطبین را به طور خاص مورد هدف قرار دهید و نشان دهید که برایتان بسیار اهمیت دارند! اصلا تا کنون به این گزینه فکر کرده اید که روش هایی وجود دارد که با همزاد پنداری، و تحت تاثیر قرار دادن مخاطبین می توانید به راحتی آنان را به چنگ آورید!

البته این بخش در مورد مخاطبینی که با بیزنس شما ارتباط برقرار نکرده اند و پیام های شما را دوست ندارند، حرف هایی دارد .در این بخش باید احساسات خود را عوض کنید! برای مدتی لازم نیست مثل یک فروشنده فکرکنید و احساس کنید! کافیست نقش مربی را به خود بگیرید و بعد شروع به تولید محتوا کنید! اصلا به منافع فروشتان فکر نکنید! تکرار می کنم به منافع تان فکر نکنید! بگذارید خواننده به شما اعتماد کند!

مخاطبین خود را بشناسید!

دانستن خواسته های مخفی مخاطبین، فهم علایق آنان، اینکه بدانید رویای آنان چیست، به طور کلی هر چیزی که بتواند شناخت بیشتری از آنان به شما بدهد می تواند بهترین راه برای شناخت آنان برای برداشتن گام های بعدی، برای علاقه مند سازی آنان باشد.

هدف وبلاگی خود را تعریف کنید و به آن پایبند باشید!

به طور کلی هدفی داشته باشید و تصمیم بگیرید که برای رسیدن به آن و حل مشکلات مخاطبین تلاش کنید! باید بتوانید به هر صورتی که شده خط مشی خاصی داشته باشید و آن را هم تعریف کنید تا مخاطبین تان بتوانند به راحتی با شما ارتباط برقرار کنند  و با اتکا به رهنمود های شما، مشکلاتشان را حل کنند.

محتوایتان را برای انسان ها بنویسید! نه کلیک خور شدن مطلب

سعی کنید که پشت مطالب های خود حس مخاطب دوستی قرار دهید تا با خواندن آن کاربر به راحتی بتواند درک کند و حس خود را تغییر دهد! نباید در چنین نوشته هایی به فکر لینک کردن مطالب باشید و فقط رتبه سایت خود را بالا ببرید!

از اینکه بسیاری از افراد با محتوای شما بیگانه اند نترسید!

شما لازم نیست همه افراد موجود در وب و روی زمین را به خود علاقمند کنید! شما با شیوه هایی که گفته شد افرادی که پنانسیل علاقمند شدن به شما دارند را به خود نزدیک می کنید! اما هستند افرادی که واقعا با سیستم شما بیگانه اند، درست مثل خودتان که با پیشه هایی بیگانه اید! پس سعی کنید تلاش اضافی برای هوادار کردن آن ها نداشته باشید! کافیست به جای تلاش زیاد به دنبال طرح ریزی برای رابطه بهتر با کاربرانی باشید که درست در مسیر شما قرار دارند و یا اینکه این افراد تازه به راه آمده را جذب کنید و از آن ها مشتری بسازید!

کمی سطح بالا فکر کنید!

گاهی زمان هایی می رسد که شما باید با بررسی سایر پست ها، به تولید ایده، تولید محتوا، تولید محتوای تکمیلی و اصلاحی و … بپردازید! این کار خیلی لذت بخش است و حس وب مستر بودن را به شما می دهد!

زمانی که شوق به نوشتن دارید این کار را کنید!

لازم نیست خودتان را مقید کنید تا در زمان خستگی و … به تولید مطلب بپردازید! زمانی که شوق دارید می توانید این کار را به نحو احسن با انرژی مضاعف و البته و صد البته در مدت زمان کمتر از معمول انجام دهید! یکی از مزیت های این کار این است که انرژی مسری است و شما می توانید حسابی و به طور موثر مخاطب را تحت تاثیر قرار دهید!

در ادامه این بخش باز هم اصرار داریم که حالت فروشنده بودن را از خود دور کنید! یک مربی همیشه دوست دارد مراقب مخاطبین خود باشد و به پیشرفت بیشتر آن ها کمک کند اما یک فروشنده فقط زمانی هیجان زده است که توانستده سودی عاید خود کند و فروشی داشته باشد!

فراموش نکنید که مخاطبین شما انسان های هوشمندی هستند که می توانند تفاوت فروشنده بودن یا مربی بودن را از طریق نوشته های تان درک کنند!

ترفند های نوشتن مطالب پر بازدید

اما آیا می دانید چگونه مطالبی بنویسید که خوش بازدید باشند؟؟؟ ما به شما می گوییم

حتما می دانید که وب سرشار از محتوای ترکیبی و شیرین است! اما هستند پست هایی که از اول تا آخر وقتی آن ها را می خوانیم! که اگر البته تا آخر بخوانیم!! کلی خمیازه می کشیم! مطمئن باشید با چنین محتوایی نمی توانید مخاطب را به شوق آورید و فروش از آن خود کنید.

چنین محتوای خسته کننده ای مخاطب را به بخش سفید متن می کشاند تا بلکه کمی چشمشان استراحت کند! وقتی ذهن درگیر نشود هرگز چشم تاب ماندن روی محتوا را ندارد!

برای نوشتن محتوای خوب شما نیاز به این دارید که در مقابل برخی موارد بایستید! بهترین کار این است که در زمینه هایی که علاقه یا تحصیل داشته اید، بنویسید! البته این تمام ماجرا نیست! شما باید روی برخی مطالب بیشتر مانور دهید  و روی برخی موارد فورا بپرید! در زیر روش هایی اصولی برای نوشتن پست های هیجان انگیز و مخاطب پسند است!

ایده و عقیده و نظر مقاوم و محکم در مورد موضوع داشته باشید!

رهبران حماسی و کسانی که به درستی روی چیزی عقیده دارند سعی دارند، با گفتن محتوایشان، از بهترین روش ها استفاده کنند اما، از اینکه مورد انتقاد قرار گیرند اصلا نمی ترسند! این گونه افراد بافت کلامشان بسیار متفاوت است و شور خاصی دارند که نشان دهنده هیجانات آنان است!

از اما و اگر و باید و شاید ها رد شوید و به لب کلام بیشتر اهمیت دهید!

هر گز در جمله های خود از کلمه ” به نظر من ” استفاده نکنید چرا که آن ها اصالت خاصی به محتوای شما نمی دهند و بدین صورت نمی توانند بدان اعتماد کنند و تا آخر مطلب را بخوانند! استفاده از عباراتی مثل اگر و شاید هم برای مخاطب تردید به وجود می آورد که اصلا سازنده نیست!

روی پاراگراف ها به طور ویژه کار کنید

پست هایی که دارای پاراگراف های زیادی هستند، در واقع می توانند برای مخاطب بسیار آزار دهنده باشند، شما می توانید به عنوان یک مدیر و وبمستر متفاوت، روی پاراگراف هایتان به طور ویژه ای کار کنید. در این باره می توان گفت که، وجود پاراگراف های کوتاه، می تواند مخاطب را تا انتهای متن هدایت کند. از سمتی، همین پاراگراف های کوتاه باید هر کدام حس، نکته و پیامی برای گفتن داشته باشند تا مخاطب به آن جذب شود و بعدی ها را دنبال کند. از سویی دیگر سعی کنید همیشه با هر پاراگراف ارزش ها را بیشتر معین کنید و مشخص کنید. نگذارید، یک پاراگراف حتی، اگر سه خط باشد، چیزی برای گفتن نداشته باشد.

قبل از انتشار متن را بخوانید و از پیام های پاراگراف ها مطمئن شوید.

از انتشار محتوای رایگان هراسی نداشته باشید!

بسیاری از فروشگاه هایی که محتوایشان کاملا فروشی است، گاهی اوقات از اینکه محتوای رایگان تولید کنند، ابا دارند. اما اگر دقیق شوند خوب می دانند که این باعث می شود که فرصت های فروش بعدی شان بیشتر شود. هرگز از تولید محتوای رایگان چشم پوشی نکنید. این گزینه مزایای بیشتری نیز دارد که خودتان می توانید با کمی تامل به آن دست پیدا کنید.

از نقل قول ها و شبه جمله های کارشناسان در متن خود استفاده کنید.

زمانی که از متن های اینچنینی استفاده می کنید، می توانید ارزش های زیادی یه متن و محتوایتان بیفزایید. اول اینکه مخاطب متوجه می شود که متن های شما، با گفته های کارشناسان در این زمینه، همخوانی دارد پس اعتماد زیادی به شما می شود. از سویی مخاطب متوجه می شود که مطالب گفته شده صرفا احساس شخصی شما نیست، پس برای خرید محصولات فروشی تان عزم بیشتری دارند. یعنی که آن ها قبول می کنند که شما در کنار کارشناسانی هستید که با کمک آن ها حتی با کمک نقل قول هایشان، به موفقیت مشتری ها کمک می کنید!

کلمات سنگین و پیچیده استفاده نکنید.

لازم نیست برای نشان دادن مهارت هایتان از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنید! هر چقدر موضوعات مرتبط با صنعت خود را بهتر و ساده تر توضیح دهید مخاطب با شما بهتر ارتباط برقرار خواهد کرد و به موفقیت خواهد رسید!

از نمونه های موردی و مطالعات موردی و مشخصه ها زیاد استفاده کنید.

زمانی که شما ایده ها، آموزش ها و محتوای خود را بر اساس نمونه ها و مطالعات موردی آموزش می دهید می توانید به مخاطب بفهمانید که بیانات شما به طور زنده در دنیای اطراف رخ می دهد و به طور عمده نتیجه آن به صورت مذکور است. اینگونه مخاطب با شهامت بیشتری اقدام به پیروی از شما و ایده های تان می کند.

به طور همیشگی همیشه با محتوای عالی و با کیفیت به روز باشید

زمانی که شما به طور سخاوتمندانه، و به طور رایگان به تولید محتوا، انتشار ایده ها و … بپردازید فرصت این را دارید که محتوایتان را به گوش مخاطبین خود برسانید و از آن پس هم، فرصت های فروشی خود را بیشتر کنید!

چطور مخاطبین وفادار به وبلاگمان تربیت کنیم؟

چگونه مخاطبین را هفته به هفته پشت سر هم در کنار خود نگه دارید و آن ها را با خود همراه کنید؟

برای این که مخاطبین همیشه با شور و نشاط در کنارتان باشند باید به این حس برسند که شما قصد دارید به عنوان یک مربی، تکرار می کنم به عنوان یک مربی قصد پرورش و پیشرفت آن ها را دارید! قرار نیست کسی را گول بزنید همینقدر که از صمیم دل، روی این موضوع کار کنید باور کنید که پیشرفت هایی نصیبتان خواهد شد. اینکه بتوانید مخاطبین را همیشه در کنار خود نگه دارید، می تواند کمی زمان بر باشد، حتی اگر روش های این کار را ندانید، این کار بسیار فاجعه بار و خسته کننده باشد. اما در شما توانایی هایی هست که می توانید مخاطبینتان را در کنار خودتان نگهدارید و گام به گام با هم پیش روید. در زیر روش هایی تجربه شده آورده ایم که می تواند کمک شایانی به شما باشد.

با مخاطبین خود همدردی کنید!

در محتوای خود به آن ها بفهمانید که می دانید که آن ها در حال مبارزه با چه چیزی هستند، مشکلاتشان در صنعتشان چیست، و بدین صورت به آن ها قول دهید که تلاش خواهید کرد که راه حلی برایشان بیابید! و البته این کار را هم بکنید! فراموش نکنید که شما یک مربی هستید و دلسوز و خیرخواهید! بعد از این با پست ها، مشاورات رایگان و … سعی کنید مخاطبین را در مواردی که می توانید راهنمایی و یاری رسانید. این کار به آنها انگیزه ی با شما بودن، و قدر دان شما قرار می دهد.

راهنمایی های با ارزشتان را هم رده ی توضیحات فرعی قرار ندهید.

این بخش دارای حرف های بسیاری است. اول اینکه گاهی شما به آموزش محتوایی می پردازید که ارزش زیادی دارد، که امکان دارد بخاطر آن کلمات زیادی را سر هم کنید و از ارزش موضوع بکاهید اما اگر همین آموزش را هم رده ی یک سری نکات و آموزش های ابتدایی و ساده قرار دهید ممکن است که ارزش مطلب را بکاهید. پس همیشه در آموزش محتوای با ارزش و محتوای فرعی تفاوت هایی قایل شوید. در درجه دوم، شما باید برای آموزش محتوای با ارزش کمی مقدمه چینی کنید، کمی توضیح دهید و به مخاطب بگویید که در بخش های بعدی حرف های مفید تری برای گفتن دارید که سعی می کند، مشکلاتشان را حل کند.

بگذارید مخاطبینتان شما را بشناسند و در این مورد هراسی نداشته باشید!

در این باره هم باز حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد. وقتی که به اشتراک بخشی از زندگی تان می پردازید به مخاطب می فهمانید که به آن ها اعتماد دارید و قطعا این اعتماد دو سویه می شود. از سوی دیگری، برخی مخاطب ها اشتراکاتی با سرگذشت شما دارند و این می تواند به رابطه محکم تری بینجامد. البته زمانی که دارید زندگی خود را با مخاطب در صنعت مورد نظر به اشترام می گذارید فراموش نکنید که به این نکته بسیار اشاره کنید که ” ما می خواهیم به شما کمک کنیم ” و قطعا این کار را هم بکنید.

در بین محتوا و مطالبتان، سوالاتی بپرسید.

وقتی که از سوالات ابتدایی و حتی از پیش تعیین شده در پست های قبلی استفاده کنید، مثلا یک پست در مورد مطلبی بنویسید و بعد از آن شروع کنید در روز های بعدی، پیرامون سوال ها، محتوایی تولید کنید، حتی از نظرات ارسال شده در تبیین پست استفاده کنید، اینگونه کاربر متوجه می شود که این مطلب در واقع یک گفتگوی دو طرفه است که به حل مسائل، اشتراک تجربیات و … می پردازد.

در پاراگراف آخر الهام بخش مخاطب باشید!

گاهی مخاطبین کل مطلب بلند را رها می کنند و به بخش نتیجه گیری فقط نگاه می کنند. اگر شما قصد کمک کردن به مخاطب دارید باید بخش نتیجه گیری تان همیشه بر پا و گرم باشد تا مخاطبین کم حوصله را با دست پر از پست مربوطه بدرقه کنید! همیشه در بخش نتیجه گیری، ایده هایی برای بهتر کار کردن به مخاطب دهید و به آن ها آموزش هایی دهید و نکته ها را گوشزد کنید. مخاطبی که همیشه از نتیجه گیری ها مطالب ارزشمند دریافت کند، به مرور علاقه بیشتری به محتوای دیگر پیدا می کند، و حاضر است وقت بگذارد و مطالب بلند را بخواند و حتی حاضر می شود هزینه کند و محصولات فروشی شما را بخرد.

به مخاطبین خود پاداش دهید!

در برخی محتوا و مطالب، حتی به مناسبات مختلف سعی کنید پاداش هایی را برای مخاطبین خود ارائه دهید، بدین صورت مخاطب خاطره ای خوب از شما خواهد داشت و بنابراین به شما وفادار خواهد ماند! این پاداش حتی می تواند یک کارت شارژ دو هزار تومانی باشد که شما به طور ناگهانی به آن ها می دهید!

در تولید محتوای ماندگار، خلاق باشید!

برای اینکه مخاطب با ایده های شما بیشتر درگیری ذهنی پیدا کند می توانید با تولید پادکست ها و حتی ضبط صدایتان، با آن ها رابطه برقرار کنید! به طور کلی پادکست ها یک راه حل بسیار ارزشمند برای تولید محتوای ماندگار هستند.

همیشه در حال اختصاصی سازی مطالب و پادکست ها باشید.

مخاطب باید زمانی که به شما دسترسی ندارد و شما غایب هستید، شما را احساس کند! این کار به صورت های مختلفی امکان پذیر است! زمانی که شما یک پادکست تولید می کنید ( پادکست در واقع همان ضبط صوتی صدای تان می باشد که نوعی محتوا می باشد ) از کلمات مخاطب ساز مثل ” تو” یا ” شما” استفاده کنید! در استفاده از افعال هم دقت کافی داشته باشید!

وقتی که در پست هایتان، شخصی سازی نداشته باشید، یک شکاف بزرگ بین مخاطب و خودتان ایجاد می کنید که می توانید به راحتی، مسیر را برای انتقال مخاطب به سایر رقبای خود باز کنید! بدین صورت می توانید به کاهش ارزش خود بیفزایید.

در تمام محتوا برای اینکه مخاطب را همراه همیشگی خود کنید باید به آن ها کمک کنید، انگیزه دهید و به آن ها به هر طریقی که هست، چه صرفه جویی زمان، صرفه جویی مالی، و… کمک کنید! امتحان کنید!

چگونه ایده هایتان را پخش کنید و به مخاطب برسانید!

برای اینکه بخواهید فروشتان را بیشتر کنید، باید محتوای تان را چه رایگان و چه هزینه دار، در مقابل دید مخاطب حاضر کنید و این کار مستلزم طی کردن راه های بسیار راحتی است که ما سعی داریم به شما این راه ها را نشان دهیم.

یک لیست ایمیلی داشته باشید

کار خود را با تولید لیست ایمیلی شروع کنید. به مخاطبین خود، ایمیل دهید و به آن ها بگویید که محتوای جدید تولید کرده اید و بدین صورت به سمت سایت خود آنان را فرا خوانی کنید. یکی از این راه ها استفاده از فیدبرنر و افزونه های مشابه برای عضو گیری و ارسال اتوماتیک ایمیل باشد.

با مخاطبین جدید گرم بگیرید!

زمانی که یک مخاطب به تازگی عضو سامانه شما می شود، برای او به طور مکرر، ایمیل هایی ارسال کنید و کماکان همان نقش مربی داشته باشید! بدین طریق می توانید آن ها را به راحتی با خودتان همراه کنید! حتی می توانید آِی دی آن ها را در مسنجر اد کنید و حد اقل سلام علیک گرمی با آن ها داشته باشید!

یک ایمیل کوتاه بنویسید!

زمانی که یک ایمیل کوتاه در قالب چند خط بنویسید و از مخاطب بخواهید که از این طریق به پست مربوطه وارد شود، می توانید موفقیت را نصیب خود کنید! عموما مخاطبین ایمیل هایی را کلیک می کنند که در آن توضیحاتی مبنی بر اینکه این مشکل شماست و ما راه حلی برای آن پیدا کرده ایم، یا اینکه برایشان پیشنهاد هایی برای بهتر شدن، ارائه دهید! مطمئن باشید که پست مربوطه از طریق این ایمیل باز خواهد شد.

محتوای خود را سئو کنید!

یکی از بهترین راه هایی که همیشه برایتان سود آور خواهد بود، این است که محتوایتان را سئو کنید.  سئو این روزها جزو بازاریابی از طریق موتورهای جستجو به شمار می آید که به دلیل وجود مخاطبین بسیار می تواند شاه راه افزایش در آمد شما باشد.

یک شبکه اجتماعی خاص داشته باشید!

لازم نیست که در همه جای وب گروه های متعددی داشته باشید، گاهی با داشتن یک کانال خاص می توانید به راحتی، مخاطبین خود را دور خود جمع کنید، و با آن ها تعامل داشته باشید.

از پست های مهمان استفاده کنید!

یکی از سریع ترین راه ها برای جذب مخاطب، شناساندن خودتان به مخاطبین، و اعلام وجود کردن این است که پست های مهمان در سایت های دیگر منتشر کنید! این کار را بکنید و نتیجه آن را ببینید!

حقایقی در مورد وبلاگ نویسی! برای تجارت و فروش

شما در وبلاگ خود نهایت تلاش را می کنید که به تولید محتوا بپردازید، شاید چند برابر تلاش کنید تا محتوا را به دید مخاطب برسانید! حتی شاید هزینه کنید تا پست هایتان را هم سئو کنید! حتی مدت ها وقت می گذارید تا در شبکه های اجتماعی فعالیت کنید و مخاطب جمع کنید و شروع به فروش محصولات خود کنید.

اما کلید اصلی موفق شدن در چنین وب سایت هایی این است که ایده ها، شیوه ها و نکات ارزشمندی داشته باشید! چند را برای رسیدن به این هدف به صورت زیر بیان شده است:

  1. از اینکه متفاوت باشید، هرگز نهراسید!
  2. همیشه راهی متفاوت با با رقبا در پیش گیرید
  3. هرگز از خود رای بودن، و انتشار عقاید خود نهراسید!
  4. از اینکه خودتان باشید و با خود واقعیتان ظاهر شوید نهراسید!

من این مطلب را چندین سال پیش بارها خوانده ام و برای کسب و کارهای آنلاین خودم استفاده کردم، باید اعتراف کنم که محتوای این مطلب انقدر اصیل است که بعد از گذشت سال ها هنوز هم در میان فاکتورهای موفقیت یک سایت تجاری می توانم آن ها را لحاظ کنم.

پس با اطمینان کامل از جوابگو بودن این ترفندهای تولید محتوا برای افزایش فروش و بازدید، حتما آن ها را در استراتژی های خود بگنجانید و از موفقیت خود لذت واقعی ببرید.

آیا در این باره صحبت، تجربه یا سوالی دارید؟

منبع


منبع: گویا آی‌تی

تمرینات ساده ای که کسب و کارتان را سریع تر به درآمد خواهد رساند

دنیای تکنولوژی روز به روز در حال پیشرفت است، از این رو، تعامل با وب نیز بسیار راحت شده است، به طوری که بسیاری از کسب و کار ها، به سمت دنیای وب کشیده شده اند، و کارفرمایان ترجیج می دهند، خدماتشان را شبانه روزی، در اختیار کاربران قرار دهند.

از سویی، ویژگی های وب چنین است که تمام رقبا می توانند بدان راه پیدا کنند، و هر کدام به زندگی مجازی و دیجیتالی خود نیز رنگ و رویی ببخشند.

مهم این است که بدانید شما به عنوان یک کارفرما، و یا به عنوان صاحب یک کسب و کار، دارای رقبایی هستید که همین حالا در حال تلاشند تا بتوانند فرصت های شما را به سود خویش بربایند.

اینجاست که برای یک فرد آگاه سوالی پیش می آید و آن هم این است که،

باید چکار کرد؟

روش هایی برای موفقیت شما وجود دارد که می توانید با زمان بندی، تلاش و صرف هزینه، آن ها را دنبال کنید و به موفقیت برسید.

گویا آی تی در این باره می تواند به شما کمک های زیادی کند. از سویی شما هم اکنون دارای یک وب سایت هستید و نیاز دارید این وب سایت را به دید علاقمندان برسانید. برای این کار نیز باید تلاش کنید. تلاش شما در این بخش رنگ و رویی دیگر به کسب و کارتان می دهد. به همین منظور ما لیستی از تجربیات و تمرین هایی را در این مطلب در اختیارتان قرار می دهیم تا بتوانید به وسیله آن، وب سایتتان را در معرض دید کاربران قرار دهید و بازدید خود را بالا ببرید.

پیشنهاد ما به شما این است که،  از میان راه کارهای زیر،  بهترین راهکار ها را انتخاب کنید و برای یک تلاش چند ماهه، روی آن برنامه ریزی کنید. نا گفته نماند، اگر دارای تیمی بزرگ هستید می توانید تمام این بخش ها را با آن ها در میان بگذارید و روی تمام گزینه های زیر سرمایه گذاری زمانی داشته باشید. اگر صبور و ساعی باشید قطعا پاسخ خواهید گرفت.

افزایش بازدید سایت
منبع عکس: AllBusiness.com

گام اول: وبلاگ و اهمیت آن + چگونگی بکار گیری وبلاگ ها

وبلاگ یکی از ساده ترین، کم هزینه ترین راه ها برای افزایش علاقمندان  و سود آفرینی در وب سایت است.  اگر کمی دقت کنید تعداد زیادی از افراد هستند که دارای وبلاگ های موفقی هستند و روزانه تعداد زیادی از کاربران را روانه بلاگ خود می کنند.  اولین و موثر ترین  شاه راه موفقیت شما می تواند وجود یک وبلاگ موفق باشد. وبلاگ می تواند دارای موضوعات متعدد یا یک موضوع باشد.

زمانی که کاربران به سمت وبلاگ شما می آیند، شما می توانید به راحتی آن ها را تشویق کنید که همیشه در وبلاگ شما بمانند و کم کم آن ها را به سمت سایت خود بکشید.

زمانی که رتبه ی خود را در سرویس هایی مثل الکسا مشاهده می کنید به واژه ای بر می خورید که به آن Bounce Rate خوانده می شود. هر چه شما وبلاگ خوش بازدید تری داشته باشید این نرخ برایتان کمتر می شود و این یعنی شما در حال موفق شدن هستید.

سوال ۱ : از وبلاگ برای چه سایت هایی باید استفاده کرد؟

پاسخ ۱:  از آن جا که در برخی وب سایت ها نمی توان به خودی خود به تولید محتوا پرداخت، توصیه می کنیم که از وبلاگ استفاده کنید.  اگر وب سایت شما، یک سایت شرکتی، فروشگاهی،  یک سایت ایستا و یا پورتال است توصیه ما به شما این است که یک وبلاگ برای سایت خود راه اندازی کنید.

شما می توانید از سرویس های وبلاگی رایگان برای ایجاد وبلاگ خود استفاده کنید. اما اتصال وبلاگ به خود وب سایت شما بسیار پر اهمیت است و می تواند نتایج بهتری داشته باشد

وبلاگ کمک می کند که میزان نرخ پرش یا bounce rate سایت شما کاهش پیدا کند، و بدین ترتیب در موتورهای جستجو سایت شما امتیاز بهتری بگیرد. البته گاهی عدم مدیریت صحیح وبلاگ می تواند این نرخ را افزایش دهد و سئوی سایت تان را خراب کند.

bounce rate چیست؟

زمانی که کاربر وب سایت شما را باز می کند، وارد صفحه اصلی می شود. در صورتی که بدون وارد شدن به صفحه های داخلی، و سریع وب سایت شما را ترک کند، این نرخ بالا می رود. بنابراین زمانی که رقم این آیتم کاهش پیدا کند، یعنی که کاربر وارد سایت شما شده و از صفحه های داخلی دیدن کرده است. بدین صورت نتیجه این است که سایت شما برای کاربران مفید و دوست داشتنی بوده است. البته این ساده ترین تعریفی بود که می توان از نرخ پرش داشت در حالی که برای محاسبه آن فرمول خاصی وجود دارد و به همین سادگی ها که گفته شد ارائه نمی شود.

توجه داشته باشید که صرفا داشتن وبلاگ به خودی خود اهمیت ندارد. شما باید وبلاگ خود را از مطالبی پر کنید که برای کاربر ارزشمند است. مطالب ارزشمند، گرهی از گره های کاربران را باز می کند، به آن ها چیزی می آموزد، و یا اینکه موجب صرفه جویی مالی برای آن ها می شود.

سعی کنید مطالبی مفید و ارزشمند در رابطه با صنعت و کسب و کار خودتان بنویسید تا بتوانید اعتماد کاربر را جلب کنید.

یک نکته مهم

در درجه ی اول به دنبال وبلاگ ها یا وب سایت هایی باشید که به صنعت اصلی شما، یعنی وبسایت اصلی شما مرتبط است. مثلا اگر شما یک فروشگاه جزوه و یا کتاب دارید، به دنبال وبلاگ هایی باشید که به معرفی کتاب می پردازند.

اگر شما یک وبلاگ پر بازدید و مورد اعتماد داشته باشید می توانید به سادگی، از نظرات کاربران نیز بهره مند شوید و استراتژی های تان را بر اساس این نظرات، نیازها و درخواست ها بهبود ببخشید.

افزایش بازدید سایت
منبع عکس: business2community.com

وقتی که می خواهید یک وبلاگ بسازید، سوالات مختلفی ممکن است ذهنتان را درگیر کند که من در ادامه به برخی از آن ها پاسخ می دهم.

سوال ۲: وبلاگ به صورت زیر دامنه باید باشد یا زیر فولدر؟

پاسخ ۲: از نظر سئو، وجود زیر فولدر مفید تر از زیر دامنه می باشد.

به عنوان مثال:

www.site.com/blog  به صورت زیر فولدر است و مورد قبول است.

www.blog.site.com به صورت زیر دامنه است، اما زیر فولدر مفید تر است.

سوال ۳: وبلاگ باید دارای چه ویژگی هایی باشد

پاسخ ۳: برای ساخت وبلاگ از کد نویس وطراح سایتتان بخواهید که یک بخش جداگانه، که بتوانید در آن دسته بندی ها را به خوبی انجام دهید به وب سایتتان اضافه کند. بخش ویرایشگر متن نیز باید دارای تمام بخش های فرمت بندی محتوا، تگ گذاری و … نیز باشد.

سوال ۴: از چه موضوعاتی برای دسته بندی وبلاگ استفاده کنیم

پاسخ ۴: اگر می خواهید موضوعات و دسته بندی ها را مشخص کنید، بهتر است که به سراغ مباحثی بروید که بسیاری از کاربران، به دنبال آن هستند. توجه کنید که قشر جوان بیشتر به دنبال چه مطالبی هستند. عموما مباحث دانلود آهنگ، جوک و پیامک، بخش هایی هستند که کاربران زیاد آن ها را دنبال می کنند. اما بر اساس صنعتی که شما در حال کار کردن هستید، به طور مستقیم یا غیر مستقیم قطعا کاربران زیادی وجود دارند که به دنبال مطالب شما هستند. با شناخت خوب از صنعت خود و مخاطبین آن تلاش کنید تا بتوانید بهترین موضوعات را از میان موضوعات مرتبط با خود انتخاب کنید.

یکی از بهترین شیوه ها این است که از وب سایت ترند گوگل استفاده کنید.  بدین منظور وارد سایت زیر شوید:

http://www.google.com/trends/

افزایش بازدید سایت
منبع عکس: fundera.com

سوال ۵: از یک وبلاگ یا بیشتر برای سایت استفاده کنیم؟

پاسخ ۵: زمانی که شما از اتصال وبلاگ به سایت خود استفاده می کنید، تنها می توانید یک وبلاگ داشته باشید، اما اگر از سرویس های رایگان و آزاد وبلاگ نویسی و … استفاده می کنید می توانید بیش از یک وبلاگ داشته باشید. اما پیشنهاد ما به شما این است که یک وبلاگ داشته باشید. دسته بندی ها را قوی و عام پسند انتخاب کنید و تمام تلاشتان را صرف همین وبلاگ کنید.

همیشه قانونی وجود دارد که می گوید: اگر دو همکار با هم کاری انجام دهند، نتیجه بسیار بیشتر از حاصل جمع کار انفرادی است.  ۱+۱ =۳

اما این حقیقت اینجا صدق نمی کند. بنابراین داشتن دو وبلاگ جداگانه نمی تواند ارزش آفرین باشد.

گام دوم  استفاده از سایر وبلاگ ها

با استفاده از سایر وبلاگ ها هم می توانید به راحتی فرصت هایی از آن خود کنید. به وبلاگ ها سر بزنید و موضوعات مشابه را پیدا کنید، در بخش کامنت ها دقت کنید، که چه افرادی سوال پرسیده اند. می توانید به سوالات آن ها با توجه تخصص خود پاسخ دهید و لینک سایت خود را در انتهای کامنت وارد کنید.

روزانه حد اقل دو ساعت یا یک ساعت برای این کار در وب سایت ها و وبلاگ ها وقت بگذارید.

اگر به گونه ای به کامنت ها پاسخ دهید که نشان از تجربه بیشتر شما داشته باشد، فرصت خوبی ایجاد کرده اید که کاربر را به سمت سایت شما جذب می کند.

توصیه های مهم در مورد نظر دهی در وبلاگ ها

برای نظر دادن در وبلاگ ها، سعی کنید وبلاگ های به روز را انتخاب کنید تا نتایج تلاشتان را سریع تر ببینید.

بیشتر به سراغ وب سایت ها یا وبلاگ هایی بروید که شاخه ای از تلاش و محتوایشان، به موضوع سایت اصلی شما ( نه وبلاگ ) بر می گردد. اگر مستقیما به سراغ وبلاگ های سایت های رقیب بروید ممکن است که مدیر سایت رقیب به کامنت های شما ترتیب اثر ندهد!

اگر امکان دارد به کاربران مستقیماً پاسخ دهید.  ( استفاده از بخش reply ) این کار را می توانید برای کاربرانی انجام دهید که در سایر سایت های مشابه نظردهی می کنند یا این که حتی روی سایت خودتان نظر ارسال می کنند.

در اکثر اوقات اگر کاربران به دنبال محصولات شما یا خدمات شما هستند، خوب است علاوه بر نظر دهی در وبلاگ مربوطه، یک ایمیل شخصی نیز برای وی بفرستید. این کار این روزها روی شبکه های اجتماعی هم حسابی جواب می دهد.

در ایمیل مورد نظر لینک وب سایت خود را فراموش نکنید.

در صورتی که کاربر مورد نظر شماره تماس داده است، فورا با وی تماس بگیرید و به او صمیمانه کمک کنید.

گام سوم: نوشتن پست مهمان

پست مهمان، در واقع یک مطلب می باشد، که برای وب سایت یا وبلاگ خاصی می نویسید. این پست یا مطلب باید به طور اشتراکی به مطالب شما و سایت مربوطه مربوط باشد. پست مهمان جنبه ی تبلیغی برای سایت شما ندارد، اما می توانید در انتهای آن لینک خود را قرار دهید، چرا که کاربران مشتاقند تا نویسنده ها را دنبال کنند.

یک روش موثر این است که موضوعی مهم و پر مخاطب را از میان مطالب سایت خود انتخاب کنید. شرحی متفاوت از آن بنویسید و در وب سایت مورد نظر این پست را منتشر کنید. در انتهای این پست، این گونه بنویسید که: برای مشاهده مطلب جامع تر و یا کامل تر به وب سایت ( نام سایت به همراه لینک ). مراجعه کنید .

نکته های مهم :

  1. پست مهمان را باید روان و بدون کلمات ثقیل نوشت تا کاربران با نوشته ی شما رابطه برقرار کنند.
  2. پست مهمان باید کوتاه باشد
  3. پست مهمان باید حرفی برای کاربر داشته باشد.
  4. پست مهمان باید ارزش آفرین برای هر دو سایت باشد.
  5. ترجیحا در پست مهمان نباید به تبلیغ سایت و محصولات خود پرداخت( مگر اینکه مدیر سایت به شما اجازه دهد )
  6. پست مهمان باید دارای یک یا دو عکس باشد که بیانگر خدمات شما یا موضوع پست است.

گام چهارم: یک مسابقه وبلاگی راه اندازی کنید

یک سری وبلاگ های پر بازدید را انتخاب کنید، میان این وبلاگ ها مسابقه ای برگزار کنید. در مورد نحوه ی اهدای جوایز، در سایت خود بنویسید و لینک آن را در انتهای بیانیه ی خود قرار دهید. بدین صورت کاربران به سمت سایت شما می آیند و باب آشنایی آن ها با شما باز خواهد شد.

یک بنر خوش رنگ و زیبا طراحی کنید و از وبلاگ ها بخواهید که فراخوان مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهند. این بنر را به لینکی در سایت خود متصل کنید، که در مورد مسابقه و نحوه ی اهدای جوایز و سایر جزییات، در آن توضیح داده شده است.

توصیه ها :

  1. توصیه ی اکید داریم که این مسابقه را میان وبلاگ هایی ایجاد کنید که به موضوع سایت اصلی شما مرتبط هستند
  2. حتی الامکان، بیش از یک جایزه، برای وبلاگ ها در نظر بگیرید.
  3. جوایز را از خدمات و یا محصولات خود انتخاب کنید.
  4. به سایر شرکت کنندگان، امکان استفاده از تخفیفات و … را ارائه دهید.
افزایش بازدید سایت
منبع عکس: theselfemployed.com

گام پنجم: هماهنگ شدن با دیگر بلاگر ها

بلاگر کسی است که به وبلاگ نویسی می پردازد. اگر شما وبلاگ های زیادی را روزانه مرور کنید، متوجه می شوید که آن ها بیشتر در چه مواردی مطلب می گذارند.

برای نمونه یک ماه پیش، بیشتر وبلاگ نویسان طنز نویس، در مورد فوتومسیج هایی می نوشتند که عنوان ها ” انقدر بدم میاد … ” بود، اما امروز با کمی بررسی متوجه می شویم که  نوشتن فوتومسیج های ” الکی مثلا … ” بر سایر انواع غلبه دارد. شما هم می توانید با سایر بلاگر ها هماهنگ شوید، مطالب روز را بنویسید تا از آن ها عقب نیفتید.

اگر در زمان فعلی، چندین مطلب پر بازدید و به روز میان نویسنده وبلاگ ها رواج دارد، می توانید پر بازدید ترین و پر مخاطب ترین آن ها را انتخاب کنید. برای این کار می توانید دوباره از ترند گوگل استفاده کنید

پیشنهاد طلایی تر این است که در چنین مواقعی، محتوا را با هم ترکیب کنید و مطالب جدیدتری ایجاد کنید.

همیشه سعی کنید، مطلب، موضوع و بخشی جدید ایجاد کنید.

در مورد سایر سایت ها در وبسایت خود بنویسید

نکته مهم در این باره این است که می توانید به راحتی نظر سایر وبلاگ نویسان را به خود جلب کنید. بدین صورت در مورد پست خاص یا موضوعی یا حتی در رابطه با کاربردی بودن سایت خاصی بنویسید. این به شما کمک می کند به راحتی سایت های مورد نظر، در سایت خود، به مطلب مرتبط با خودشان شما را لینک کنند و این یعنی شما موفق شده اید که نظرشان را جلب کنید.

گام ششم: اجتماعی باشید و گروه بلاگر ها ایجاد کنید

یک کار بسیار ساده و راحت این است که می توانید با سایر بلاگر ها دوست شوید و از پتانسیل های یکدیگر استفاده کرده و به موفقیت هم کمک کنید. اگر بلاگر ها و مدیر سایت های بزرگ با شما دوست هستند، می توانید یک لینک در سایت آن ها داشته باشید و به همین وسیله موفق تر باشید.

گام هفتم: همکاری با سایر بلاگرها و سایت های همکار

سایت همکار، سایتی است که بخشی از فعالیت شما زیر مجموعه ی، فعالیت سایت مذکور می باشد، یا اینکه شما و سایت مورد نظر، به طور مجزا از هم، تحت مجموعه ای بزرگ کار می کنید که فعالیت تان به ظاهر با هم اشتراکی ندارد. اگر شما قبول کنید که محتوای بخشی از سایت را ایجاد کنید، می توانید به طور هوشمندانه، ارتباطاتی با صنعت و خدمات خود بوجود آورده و در پست ها و مطالب بخش مورد نظر به سود خود و همکارتان کار کنید. در واقع در چنین موقعی گفته می شود، به بازی کمکی روی آورده اید.

پخش مستقیم بازیهای ایران در لیگ ملتهای والیبال ۲۰۱۹

جمع بندی بخش بلاگ و بلاگر ها

شما به تنهایی می توانید با استفاده از بخش وبلاگ، و پتانسیل های موجود در هر وبلاگ، موفقیت خود را سرعت بخشید.

اگر اعضای تیم تلاشگری داشته باشید با استفاده از وبلاگ نویسی، همکاری با بلاگرها و … نیمی از موفقیت خود را در سریع ترین زمان ممکن، بدست آورید.

توجه کنید که صرفا نباید از مطالب سایر بلاگر ها کپی کرد چرا که هم برای اعتبار برندتان و هم برای رتبه گوگل تان امتیاز منفی می گیرید. نکته بعدی این است که باید بتوانید از این مطالب استفاده کنید، و محتوایی جدیدتر، متفاوت تر و گاها کاربردی تر تولید کنید. هر بار مطلب جدیدی را آغاز کردید، آن روز روز موفقیت شماست. چرا که هم گوگل و هم کاربران به دنبال محتوای جدیدی هستند.

یک روش اساسی برای جذب فرصت از سوی سایت های مشابه این است که در وب سایت یا وبلاگ خود، به معرفی و تحسین برخی وب سایت ها و برخی سرویس های آنان بپردازید! چنین مدیر سایتی اگر این مقاله را ببیند قطعا خوشحال خواهد شد و می توان حمایتش را جلب کرد.

بخش دوم : مشترکین وب سایتی

گام هشتم: ایجاد گروه مشترکین

یکی از نکات مهم که بسیاری از بلاگر ها بدان توجه ندارند این است که می توانید به راحتی با ایجاد گروه مشترکین و اعضای سایت، هر روز با ایجاد مطلب جدید، و ارسال لینک مطلب برای گروه، آنان را به وب سایت و مجموعه ی خود فراخوانید.

این نکته مهم است که برخی از کاربران به محتوای شما علاقه پیدا می کنند پس باید راهی برای جذب دوباره ی این کاربران در وب سایت شما وجود داشته باشد.

سعی کنید کاربرانی که روی پست های شما نظر می دهند را شناسایی کنید و ایمیل آن ها را جمع آوری کنید. با جمع آوری این ایمیل ها می توانید فرصت بازدید و فروش بیشتری در آینده را به خود اختصاص دهید. کاربری که روی پست شما نظر می دهد، فردی است که مطلب شما روی او تاثیر گذاشته است و شما می توانید در مرحله دوم موثر تر روی وی اثر بگذارید و او را تبدیل به یک بازدید کننده ی همیشگی یا یک خریدار تبدیل کنید!

بخش سوم: اهمیت محتوا و توجه به آن

گام نهم: تولید محتوای جذاب

یک نکته مهم برای نگه داشتن همیشگی کاربران، در سایت این است که مطالب کاملا جدید و کاملا تولیدی، ایجاد کنید. محتوای جدید برای کاربران جذاب است و باعث می شود که سایر مدیران نیز از چنین مطالبی استفاده کرده و در وب سایت خود قرار دهند. بنابراین اگر اقتباس کنندگان با معرفت باشند با ذکر منبع، به شما کمک می کنند تا بیشتر شناخته شوید. محتوای جذاب و جدید هم برای گوگل اهمیت دارد هم برای کاربران. بنابراین یک محتوای جدید و جالب می تواند سال ها برای شما سود آفرین باشد.

گام دهم: نظر سنجی

نظر سنجی یکی از روش های بسیار مهم است که بسیاری از افراد آن را نادیده می گیرند. با استفاده از نظر سنجی می توانید به راحتی، نظر کاربران را دانست و سایت را برای آن ها بهینه کرد. کاربران در نظر سنجی از انتظارات خود می گویند و این ترفندی است که می توان مطالب و محتوایی ایجاد کرد که آن ها بیشتر به دنبال آن هستند.

حتی با استفاده از نظر سنجی می توانید ایده ی تولید محصول یا تولید مطلب را جذب کنید. وقتی که بخشی از سایت را بخاطر کاربران مورد بازبینی قرار دهید، کاربران این را متوجه خواهند شد و این کار می تواند نظر آن ها را به طور اختصاصی به سایت شما جلب کند.

نکته مهم در مورد نظر سنجی ها

  1. برای اینکه کاربران به نظر سنجی اهمیت دهند و در آن شرکت کنند برای آنان هدیه ای در نظر بگیرید.
  2. نظر سنجی نباید زمان بر باشد
  3. سعی کنید در نظر سنجی اطلاعات بسیار شخصی را لحاظ نکنید
  4. نظر سنجی باید مربوط به مطالب وب سایت باشد.
  5. اطلاعات شخصی نظیر شماره تماس و یا آدرس منزل موجوب می شود کابر احساس نا امنی کرده و پاسخ ندهد

آن چه در این مطلب آورده شد راهکارهای ساده ای بود که از طریق آن می توانید تنها با تمرکز بر روی وبلاگ سایت خود، و محتوای آن، ساده ترین گام ها را بردارید و تاثیرات بسیار مثبت بر روی وب سایت های خود بگذارید.

متاسفانه در حال حاضر بسیاری از بلاگر ها از این گونه استراتژی های محتوا استفاده نمی کنند و به شیوه های هزینه بری رووی می اورند که موقتی اند در حالی که من با کمک این شیوه توانسته ام کسب و کارهای درآمد زای متفاوتی را طرح ریزی کنم.

نظر خود را در این رابطه با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

۴ اشتباه در ایمیل های فروش که احتمال به سرانجام رسیدن فروش را به حداقل می رسانند

این چهار اشتباه مهم که اجتناب از آنها بسیار آسان است می تواند باعث شود که متقاعدکننده ترین ایمیل های سرد نیز نادیده گرفته شوند.

امروزه بسیاری از فعالان حوزه فروش، از فروشندگان دون پایه گرفته تا مدیران فروش عموماً چنان در میان آمار و ارقام مربوط به فعالیت های مرتبط با ایمیل های فروش گیر افتاده اند که بعضاً از هدف اصلی همه آن فعالیت ها غافل شده اند: «ارسال ایمیل سرد برای آغاز گفتگو با مشتری بالقوه». در عین حال، توجه به این نکته مهم به اندازه سردرآوردن از یک تکنولوژی جدید برای فروش اهمیت دارد.

هنگامی که برای کسی ایمیل سرد ارسال می کنید، نه فقط در مورد پیام، بلکه در مورد فرآیند و استراتژی های خود نیز باید دقت عمل فراوانی را به خرج بدهید. حتی اگر چیزی که می فروشید واقعاً باری را از دوش مشتری مورد نظر بر می دارد، چنانچه متن شما به درستی قالب بندی نشده باشد یا اینکه پر از اشتباهات املایی باشد باعث خواهد شد که شانس گفتگو و آغاز یک رابطه و در نهایت فروش را از دست بدهید.

این روزها حتی فروشندگان باتجربه ای را می بینیم که مرتکب اشتباهات ساده ای می شوند که به اندازه از دست رفتن فرصت امضای یک قرارداد بزرگ برای آنها و شرکت متبوع شان هزینه در بردارد. در هر صورت، اگر می خواهید ایمیل های سردی که ارسال می کنید شما را به هدف مورد نظر و سرمنزل مقصود برسانند باید اطمینان پیدا کنید که مرتکب خطاهایی که در ادامه این مطلب آموزشی از مجموعه مقالات آموزش فروش به آنها اشاره می کنیم نمی شوید:

  1. بیشتر از تحقیق درباره مشتری بالقوه، برای نوشتن ایمیل وقت می گذارید

ایمیل های سرد همیشه باید ساده و دقیق باشند، اما آنقدر روی یک کلمه کلید نکنید که وقت ارزشمند خود را هدر داده باشید. ۱۵ دقیقه وقت گذاشتن روی انتخاب بین «با سپاس» و «با تشکر» برای شما به عنوان یک فروشنده منطقی و مناسب نیست.

در عوض، از هر وقتی که پیدا می کنید برای تحقیق و بررسی درباره مشتریان بالقوه و کسب اطمینان از اینکه مزایایی را تبلیغ می کنید که با آن ارتباط برقرار می کنند و برای زندگی یا کسب و کارشان مهم است بهره برداری کنید. درک درست و کاملی از رقبا و حوزه ای که در آن فعالیت می کنید به دست بیاورید.

البته لازم است که برای بازخوانی ایمیل های خود وقت بگذارید تا به جای «کنید»، «کیند» نفرستید. به هر حال مردم از هر بهانه ای برای نه گفتن یا نادیده گرفتن شما به عنوان فروشنده استفاده می کنند.

  1. تکیه بر اطلاعات ناقص یا اشتباه

هنگامی که اطلاعات را در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) وارد می کنید همیشه این احتمال وجود دارد که قابلیت پرکردن خودکار فیلدها یا یک خطای انسانی باعث شود که نام یک مخاطب یا شرکت را اشتباه وارد کنید. البته خود اطلاعات تان هم می تواند اساساً اشتباه باشد، مخصوصاً اگر خدای ناکرده فهرست تان را خریداری کرده باشید. به همین دلیل است که همیشه باید بر اطلاعات خود نظارت داشته باشید تا کاملاً دقیق و به روز باشد. حتی به یک بار بررسی هم اکتفا نکنید. بررسی و پاکسازی اطلاعات وقت زیادی نمی گیرد (معمولاً زیر ۱۵ دقیقه)، اما می تواند عامل تعیین کننده ای باشد که می تواند فروش را به سرانجام برساند یا اینکه برعکس، موجب سرافکندگی شما شود. برای اجرای فرآیند مستمر بررسی و پاکسازی اطلاعات خود وقت بگذارید.

به علاوه، هنگامی که نوبت به استفاده از آن اطلاعات می رسد همیشه به نام هر شرکتی با اسمی اشاره کنید که جا افتاده و مورد قبول است و اطلاعات CRM خود را بر همین اساس تنظیم کنید. مثلاً اگر می خواهید نام یک شرکت را به کمپین خود اضافه کنید به جای IBM از « International Business Machines Corporation» استفاده نکنید. در غیر اینصورت، مشتریان به راحتی متوجه می شوند که اطلاعات خود را از این طرف و آن طرف جمع آوری کرده اید و به خاطر تنبلی یا بی اطلاعی تان برای حذف بخش های غیرضروری وقت نگذاشته اید.

علاوه بر نام شرکت ها، از اسم سایر مشتریان بالقوه خود نیز غافل نشوید. مثلاً اگر ایمیلی بفرستید که با «سلام امین ر» شروع شده باشد، در واقع فریاد می زنید که بی دقت هستید و این هم یکی از آن ایمیل های انبوه است که ارزش توجه کردن ندارد. یا مثلاً اگر متوجه شدید که پویا موحدی اصغرزاده ترجیح می دهد که کسی از قسمت آخر فامیلش استفاده نکند آن را حذف کنید.

  1. فراموش کردن مرور و راستی آزمایی اطلاعات

اگر درباره یک شرکت یا یک خریدار بالقوه اطلاعات زیادی ندارید لازم است که پیش از ارسال ایمیل تحقیق کنید. البته این اظهر من الشمس به نظر می رسد، اما اگر بدانید گه چه حجمی از ایمیل های سرد در حالی ارسال شده اند که در آنها اشتباهاتی وجود داشته که با یک بررسی و راستی آزمایی سریع قابل مرتفع شدن بوده است تعجب خواهید کرد. حتماً می دانید که بررسی مجدد عنوان مخاطب هدف یا املای نام خانوادگی وی بیشتر از ۱۰ ثانیه وقت نمی گیرد، در عین حال بسیاری از همین کار کوچک نیز غافل می شوند. به عنوان مثال، اگر برای شرکتی مثل MailChimp ایمیل می فرستید و بر طبق تحقیقات تان این برند یک پلتفرم اتوماسیون بازاریابی است نباید آن را با عنوانی خطاب کنید که متضمن غیر از این باشد.

  1. به تاخیر انداختن ارسال ایمیل به منظور کسب آمادگی

موفق ترین فروشندگان همیشه استراتژی های جدید و بدیعی را امتحان می کنند و از بازخوردی که از مشتریان بالقوه خود می گیرند برای تقویت کارشان استفاده می کنند. علیرغم اینکه بررسی اطلاعات، چک کردن املا و تحقیق درباره خریداران بالقوه حائز اهمیت است، اما در دنیای ایمیل های سرد، بالاخره به نقطه ای می رسید که حتی اگر تصور می کنید که ایمیل شما هنوز همه چیز تمام نشده است باز هم باید دکمه ارسال را بفشارید.

حرف آخر

اگر زیاد نگران و مضطرب هستید و می خواهید بیشتر مطمئن شوید، می توانید ارسال یک ایمیل سرد برای کسی که به وی علاقمند هستید یا مایلید که با وی گفتگو کنید را امتحان کنید. این به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات و ایرادهایی که مطرح می شوند را حل کنید یا دست کم یک مخاطب ارزشمند را به شبکه ارتباطی خود اضافه کنید. اگر پاسخی دریافت نمی کنید به امتحان کردن استراتژی های مختلف ادامه بدهید و برای کسب اطلاعات درباره تاکتیک هایی که استفاده از آنها منجر به کسب نتایج مورد نظرتان خواهد شد مطالبی که در بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی منتشر می شود را دنبال کنید. ضمناً همیشه به یاد داشته باشید که یادگیری واقعی بدون امتحان کردن امکانپذیر نیست.


منبع: گویا آی‌تی

آموزش ایمیل مارکتینگ: بهینه سازی ایمیل برای صفحات نمایش رتینا

رتینا چیست و چگونه می توانید تصاویر خود را برای آن بهینه سازی کنید؟ با ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ همراه باشید تا پاسخ به این سوالات را دریابید.

با پیشرفت تکنولوژی، کیفیت و رزولوشن (Resolution یا وضوح تصویر) صفحه نمایش دستگاه های مختلف به طور فزاینده ای بهبود پیدا کرده و می کند. تحول در این حوزه در سال ۲۰۱۱ و هنگامی شروع شد که کمپانی اپل صفحات رتینا (که تعداد پیکسل های آنها چهار برابر صفحات معمولی بود) را معرفی کرد. علیرغم اینکه این تحول باعث نمایش و طبیعتاً تولید تصاویر بسیار با کیفیت تری شده است، اما چالش هایی را نیز برای برندهایی که باید برای این دستگاه ها طراحی انجام بدهند ایجاد کرده است. ذخیره کردن تصاویر با حجم پایین روش سودمندی برای صفحات نمایش رتینا نیست، چرا که باعث کاهش کیفیت تصویر می شود. این کاهش تصویر در صفحاتی که کیفیت معمولی دارند دیده نمی شود، اما در صفحات رتینا کاملاً مشهود است. خوشبختانه یک راه آسان وجود دارد که به کمک آن می توانید اطمینان پیدا کنید که ایمیل های شما در هر دستگاهی که در آن باز شوند به درستی و با بهترین کیفیت ممکن به نمایش در می آیند: «بهینه سازی تصاویر برای صفحات نمایش رتینا». اما در ابتدا باید بدانیم که «رتینا» چیست.

صفحه نمایش «رتینا» چیست؟

یک صفحه نمایش رتینا (Retina؛ کلمه ای که توسط اپل ابداع شد) صفحه نمایشی با تعداد بالایی از پیکسل است. این صفحاتِ دارای PPI (پیکسل در هر اینچ) بالا معمولاً در هر اینچ ۳۰۰ پیکسل را نمایش می دهند (در مقایسه با حدود ۱۰۰ پیکسل دستگاه های قدیمی). از آنجایی که تعداد پیکسل های فراوانی در هر اینچ گنجانده شده اند، چشم انسان قادر به تشخیص پیکسل ها نیست و در نتیجه، متون و تصاویر کاملاً واضح به نظر می رسند. این رویکرد نسبت به PPI در مورد محصولات جدید اپل به یک رویه استاندارد تبدیل شد و در ادامه، به محصولات سایر شرکت ها نیز راه یافت. امروزه گوشی ها (از گلکسی S6 سامسونگ گرفته تا G3 ال جی …)، تبلت ها (گلکسی تب پرو ۸٫۴ از سامسونگ، گوگل پیکسل C) و لپ تاپ های (Surface Book مایکروسافت، کروم بوک گوگل، Dell XPS) فراوانی با صفحات نمایش دارای رزولوشن بالا عرضه می شوند. با توجه به رشد فزاینده تولید و عرضه دستگاه هایی که PPI بالایی دارند، بهینه سازی ایمیل برای صفحات نمایش رتینا اهمیت و ضرورت بیشتری پیدا کرده است.

ایمیل های خود را چگونه برای دستگاه های رتینا بهینه سازی کنیم؟

طول و عرض هر آیتم در صفحات نمایش رتینا در مقایسه با صفحات نمایش غیر رتینا دو برابر است. بنابراین تولید تصاویر سازگار با صفحات نمایش رتینا کار دشواری نیست. فقط کافی است که ابعاد تصاویر خود را به میزان دو برابر محلی که در آن قرار داده خواهند شد تنظیم کنید.

مثلاً فرض کنیم که یک فضای ۳۰۰ در ۲۰۰ پیکسلی را برای یک عکس در نظر گرفته اید. اگر تصویر مورد نظر خود را با همین ابعاد ذخیره کنید در صفحات غیر رتینا به خوبی نمایش داده خواهد شد، اما در صفحات رتینا ظاهر خوبی نخواهد داشت. از طرف دیگر، اگر همان تصویر را با ابعاد ۶۰۰ در ۴۰۰ پیکسل (دو برابر فضایی که در آن قرار داده می شود) ذخیره کنید، با اینکه می تواند در همان فضا قرار داده شود، اما چهار برابر تعداد پیکسل های بیشتری را نسبت به حالت قبلی در خود گنجانده است. این تصویر در همه دستگاه های رتینا به خوبی به نمایش در خواهد آمد.

توجه داشته باشید که برخی از نسخه های Outlook تصاویر بهینه شده برای دستگاه های رتینا را در اندازه کامل شان نشان می دهند (فارغ از تنظیمات طول و عرض). یک روش خوب برای غلبه بر این مشکل این است که فقط عرض را مشخص کنید. سپس به منظور کسب اطمینان از نمایش درست در محیط های مختلف، از استایل های width و max-width با متغیر ۱۰۰% استفاده کنید. استایل ۱۰۰% width باعث می شود که تصویر در دستگاه های مختلف به صورت واکنشگرا (Responsive) درآید و استایل max-width اندازه آن را در صفحات بزرگتر به فریمی که در آن قرار گرفته است محدود می کند:

<img src=”RetinaImageURL.jpg” width=”۶۰۰″ style=”width:100%; max-width:600px;” />

چرا باید تصاویر خود را برای صفحه های رتینا بهینه کنیم؟

تفاوت بین تصاویر بهینه شده و بهینه نشده آشکار است و نیاز به هیچ تعریف و توضیحی ندارد. اما بهینه سازی تصاویر جهت دستگاه های رتینا برای بازاریاب ها چندین مزیت را در پی دارد:

  • بهبود تجربه کاربری: از آنجایی که تصاویر رتینا نسبت به تصاویر سنتی کیفیت بالاتری دارند، در صفحات رتینا ظاهر بهتری خواهند داشت که در نتیجه باعث بهبود تجربه کاربر خواهد شد.
  • جلب توجه: تصاویر رتینا دارای دامنه متنوع تر و روشن تری از رنگ ها هستند که همین باعث می شود که از نظر زیبایی شناختی بیشتر برای مخاطب خوشایند به نظر برسند.
  • برندسازی بهتر: تصاویر یکی از مهم ترین مولفه های هر ایمیل هستند و اگر کیفیت بهتری داشته باشند باعث می شوند که برند شما از دید مخاطب هدف بهتر به نظر برسد.
  • تجربه موبایلی بهتر: در سالهای اخیر حداقل بیش از نیمی از ایمیل ها در دستگاه های همراه باز شده اند. از آنجایی که امروزه بیشتر گوشی ها PPI بالایی دارند با ارائه تصاویری با کیفیت بالاتر باعث بهبود تجربه کاربری در دستگاه های همراه خواهید شد.
  1. حجم تصاویر رتینا را کاهش بدهید

به دلیل اینکه ابعاد تصاویر رتینا دو برابر تصاویر سنتی است، حجم آنها بیشتر است و استفاده از آنها مخصوصاً در ایمیل هایی که حاوی تصاویر زیادی هستند می تواند زمان بارگذاری ایمیل را به شدت افزایش بدهد. خوشبختانه وبسایت های متعددی وجود دارند که با وجود حفظ کیفیت تصویر، حجم آن را کاهش می دهند. در نتیجه، زمان بارگذاری به مراتب کاهش خواهد یافت. از جمله این وبسایت ها می توان به این موارد اشاره کرد:

  • https://tinypng.com
  • https://compressor.io/compress
  • http://jpeg-optimizer.com
  1. لوگو یا نماد خود را برای صفحات رتینا بهینه کنید

از آنجایی که به جرأت می توان ادعا کرد که لوگو یا نماد شما مهم ترین مولفه ایمیلی است که ارسال می کنید، لازم است که ظاهر بسیار خوبی داشته باشد. افزایش کیفیت لوگو و بهینه سازی آن برای صفحات رتینا با وجود اینکه حجم ایمیل شما را زیاد تغییر نمی دهد، اما باعث می شود که برند شما حرفه ای تر و جدی تر به نظر برسد.

  1. از قراردادن متن در تصاویر خودداری کنید

در صورت امکان، به جای آنکه متن مورد نظر خود را مستقیماً در تصاویر ذخیره کنید از متن HTML استفاده کنید. علاوه بر اینکه بیشتر برنامه های ایمیل خوان به صورت پیش فرض تصاویر را مسدود می کنند، چنانچه تصویر مورد نظر رزولوشن بالایی نداشته باشد، متن شما تار به نظر خواهد رسید.

تمایل مشتریان به استفاده از دستگاه های همراه و عرضه هرچه بیشتر صفحات نمایشی که PPI بالاتری دارند ضرورت استفاده از تصاویر متناسب با صفحات نمایش رتینا در ایمیل ها را به وضوح توجیه می کند. در دنیایی که همه کسب و کارها به دنبال جلب توجه کاربران هستند، استفاده از این دست از تصاویر باعث تقویت پیام و تجربه کاربری خواهد شد.


منبع: گویا آی‌تی

چگونه با سوال کردن، فروش را نهایی کنیم؟

مجله پنجره خلاقیت: اغلب مشتریان برای مخالفت و مقاومت در برابر فروشندگان بیمه های عمر، بهانه ها و دلایلی را می آورند که خودشان هم اعتقاد چندانی به آن ندارند. به عنوان مثال می گویند:

۱٫ «ما بیمه تامین اجتماعی یا بیمه تکمیلی درمان داریم، بنابراین احساس نیاز به بیمه عمر نمی کنیم.» این دسته از مشتریان به درستی درک نکرده اند که نقش بیمه عمر و آنچه برای بیمه شده انجام می دهد، با خدماتی که بیمه های تامین اجتماعی و تکمیل درمان می دهند، کاملا متفاوت است و هرکدام برای تامین نیاز خاصی طراحی شده است؛ داشتن هرکدام را نمی توان دلیلی بر عدم نیاز به بیمه نامه دیگر دانست. در این گونه موارد، یک فروشنده حرفه ای می تواند با پرسش هایی که برای مشتری کاملا ملموس و قابل درک و فهم باشند، مشتری را در مسیر خرید قرار بدهد. می توان از مشتری پرسید: آقای/ خانم مشتری، آیا شما در خانه تان یخچال دارید؟

مشتری قطعا پاسخ خواهدداد «بله»؛ سپس می پرسیم: یخچالتان از چند قسمت تشکیل شده است؟ پاسخ مشتری باید این باشد که «دو قسمت؛ قسمت پایینی، یخچال و قسمت بالایی، فریزر»؛ سپس ادامه می دهیم: در قسمت فریزر آن، معمولا چه چیزهایی را می شود گذاشت؟ پاسخ باید این باشد؛ «مواد غذایی ای که می خواهیم فریز شود». تا اینجا مسیر به خوبی پیش می رود و پرسش بعدی این خواهدبود: آیا فریزر هم دارید؟ پاسخ مورد نیاز ما «بله» است و در ادامه می گوییم: «بسیارخوب، از فریزر چه استفاده ای می کنید؟ «خب مواد غذایی مورد نیاز را که برای مدت زیادی باید نگه داشته شوند، در فریزر قرار می دهیم.» در ادامه می پرسیم: مگر یخچالتان قسمت فریزر ندارد؟ «بله، فریزر دارد»

 چگونه با سوال کردن، فروش را نهایی کنیم؟

پس وقتی یخچالتان فریزر دارد، چه نیازی به خرید فریزر دارید؟ هزینه خرید فریزر و مصرف برق و…؛ پاسخ مورد نظر ما باید این باشد که «فریزر یخچال، پاسخگوی نیاز ما نیست، بنابراین به فریزر نیاز داریم. آخرین پرسشی که چاشنی آن یک لبخند زیبا و درازکردن دستتان به سمت مشتری برای دست دادن است: آیا بیمه تامین اجتماعی یا تکمیل درمان، پاسخگوی تمام نیازهای بیمه ای شما هست؟ لحظه ای به چشمان مشتری نگاهی بیندازید و سکوت کنید. یادتان باشد هر کسی زودتر دهانش را باز کند، بازنده مذاکره است و اگر شما حرفه ای عمل کنید، این مشتری شماست که لب به سخن خواهدگشود.

۲٫ مشتری می گوید من در حال حاضر نیاز به بیمه ندارم، هر وقت نیاز داشتم، حتما با شما تماس خواهم گرفت. در این گونه موارد کافی است نگاهی به چشمان مشتری بیندازید و با یک لبخند بپرسید: بسیار جالب است، شما جزو معدود کسانی هستید که چنین پاسخی می دهید. آیا اگر مردم به درستی می دانستند چه زمانی به بیمه نیاز دارند، آن وقت هرگز نیازی به شرکت های بیمه بود؟ منتظر پاسخ از طرف مشتری بمانید. مطمئن هستم که هرگز برای شنیدن چنین پرسشی آماده نبوده و حتی به آن فکر هم نکرده است. هر پاسخ مشتری در این لحظه، چون تفکری پشتش نیست، بازی مذاکره را به نفع شما پیش خواهدبرد.

در ادامه می گوییم اگر بتوانیم زمان دقیق نیاز به بیمه را بشناسیم، از وقوع آن جلوگیری می کنیم، بنابراین بیمه دیگر مفهومی پیدا نخواهدکرد. به نظر شما آیا اگر ساکنان ساختمان پلاسکوی تهران می دانستند چه موقع نیاز به بیمه آتش سوزی پیدا می کنند، این چنین سرمایه و زندگی شان را از دست می دادند؟ آیا اگر مردم عزیز غرب کشور که در زلزله، جان و زندگی شان را از دست دادند، زمان زلزله را پیش بینی می کردند، دچار چنین سرنوشتی می شدند؟ و یا هزاران حادثه و اتفاق دیگر.

آیا می دانید مردم بیمه را زمانی می خرند که به آن نیازی ندارند و زمانی از آن استفاده می کنند که دیگر نمی توانند بخرند؟ آیا ساکنان ساختمان پلاسکو روز پس از حادثه می توانستد بیمه آتش سوزی بخرند؟ آیا کسی که با خودرویی تصادف کرده و باعث از میان رفتن آن شخص شده است، پس از وقوع حادثه قادر به خرید بیمه نامه خواهدبود؟ آیا شما هم با من هم عقیده هستید که بهترین زمان برای خرید بیمه نامه خواهدبود؟ آیا شما هم با من هم عقیده هستید که بهترین زمان برای خرید بیمه نام همین الان است؟ لبخند یادتان نرود و با دست دادن به مشتری، به سمت نهایی کردن فروش پیش بروید.

 

۳٫ در مواجه با پاسخ مشتری که میگوید همسرم گفته است من راضی نیستم تو بیمه بخری، اگر یک مو از سر تو کم شود، نمی خواهم دنیا باشد؛ بهترین حالت این است که با حرکت آهسته ای که به سرتان می دهید، حرف او را تایید کنید و بگویید من احساسات ایشان را کاملا درک می کنم، ولی این سوال برای من پیش می آید که تاکنون مردی فوت کرده است که همسرش هم زندگی اش را پایان دهد. اجازه دهید یک سوال ساده تر بپرسم، آیا خانمی پیدا می شود که پس از مرگ شوهرش حاضر شود حقوق شوهرش را از تامین اجتماعی یا صندوق بازنشستگی کشوری دریافت نکند؟ و بگوید حالا که شوهر ندارم، حقوقش را هم نمی خواهم؟ از آنجا که ما ایرانی ها آدم های تعارفی و همچنین احساسی ای هستیم،

آیا شما هم با من هم عقیده هستید که در چنین شرایطی بهتر است احساسات همسرتان را مدیریت و ضمن تشکر از ایشان، تصمیم منطقی و انتخاب بهتر را به ایشان توصیه کنید تا آینده ای شفاف و روشن برای خود و خانواده تان بسازید؟ همان طور که می دانید، تصمیم ها و انتخاب های دیروز ما، امروزمان را و تصمیمات و انتخاب های امروز، فردای ما را می سازند. «با بیمه، آرامش و امنیت را به خود و خانواده تان هدیه کنیم.»


منبع: برترینها

نگاهی به شغل عطاری و درآمد آن

هفته نامه همشهری جوان – حامد مصداقی: در سال های گذشته کار عطاری ها رونق زیادی پیدا کرده است. گرایش و اطمینان مردم به طب سنتی روز به روز بیشتر می شود و ملت برای داروهای گیاهی سر و دست می شکنند. طبق قانون عرضه و تقاضا وقتی برای کالایی این همه مشتری وجود داشته باشد پس احتمالا کسب و کار فروشنده های آن هم سکه است. با همین دیدگاه سراغ عطاری رفتیم؛ شغلی که ظاهری قدیمی و گرد و خاک گرفته دارد اما جوان ها هم به آن به چشم شغل آینده نگاه می کنند. برای این که بفهمیم در یک عطاری پر از رنگ و بو چه خبر است، سراغ میلاد محرابی که یک عطاری نقلی و جمع و جور راه انداخته است رفته ایم.

 نگاهی به شغل عطاری و درآمد آن

پرفروش ها

۱۵۰۰ عطاری فعال در تهران وجود دارد، زردچوبه، فلفل، دارچین، آویشن، گلپر و رازیانه جزء پرفروش ترین کالاهای یک عصاری هستند. داروهای لاغری و چاقی هم خیلی خواهان دارند.

چطور کار را شروع کنیم؟

بهترین راه ورود به این شغل، یاد گرفتن کار پیش کسی است که گیاهان دارویی را خوب بشناسد و خاصیت آنها را بداند. این البته به شرطی است که شما عطاری را دوست داشته باشید. «من از چند سال قبل از عطاری خوشم می آمد و گاهی کتاب هایی درباره طب سنتی و گیاهان دارویی می خواندم. از طرف دیگر یکی از فامیل های مان هم مغازه عطاری داشت و من چند ماهی در مغازه اش شاگردی کردم. این شد که بالاخره یک روز تصمیمم را گرفتم و برای خودم یک عطاری کوچک راه انداختم.»

راه دومی هم البته وجود دارد. تحصیلات آکادمیک در رشته هایی مثل طب سنتی یا گیاهان دارویی یا دوره های خصوصی که شما را با کارکرد گیاهان دارویی آشنا می کنند. نکته مهم این است که عطاری ها به صورت قانونی اجازه تجویز دارو ندارند ولی اگر مدرک معتبری داشته باشید، قانون این اجازه را به شما می دهد.

چه چیزهایی لازم است؟

قبل از هر چیزی باید مجوزهای لازم را بگیرید. جواز کسب را از صنف عطاری و کارت بهداشت را هم باید از وزارت بهداشت بگیرید. «یک سال اول مشکلی نداشتم. مغازه را باز کردم و منتظر شدم تا نماینده های بهداشت خودشان سراغم آمدند. مجوز را هم از اداره کار شهریار گرفتم. شهرداری هم البته برای عوارض به آدم سر می زند.»

 
متراژ مغازه می تواند از ۱۰ متر شروع شود و برای گرفتن مجوز باید تا سقف سرامیک یا کاشی باشد. هزینه رهن و اجاره مغازه هم بستگی به محله و شهرتان دارد. «مغازه عطاری وسایل خیلی زیادی ندارد. قفسه، ترازو، میز، یخچال (برای بعضی جنس های خاص)، ظرف های دربسته و ویترین، وسایل ضروری هستند. تمام اینها را هم با حدود پنج میلیون می شود ردیف کرد. بیشترین پول را باید برای خرید جنس کنار بگذارید (جنس های عطاری دوام بالایی دارند و خراب نمی شوند.)

یک مغازه پانزده متری جمع و جور را با ۱۵ تا ۲۰ میلیون می شود پر کرد. «من بیشتر جنس هایم را از یک پخش کننده بزرگ در شیراز می خرم. از قم، کاشان و بازار بزرگ تهران (چهارراه مولوی) هم خرید می کنم. کرمان و مشهد هم البته جزء قطب های فروش محصولات عطاری ها هستند.»

 نگاهی به شغل عطاری و درآمد آن

بازار کار چطور است؟

«عطاری کسادی خاصی ندارد ولی روزهای رونق و جشن یکی ماه های محرم و رمضان است و یکی نزدیک نوروز. محرم مردم بیشتر سراغ ادویه جات می آیند و ماه رمضان مشتری پروپاقرص خاکشیر، تخم شربتی و عرقیجات می شوند. در هفته هم به جز شنبه ها و یکشنبه ها که معمولا خلوت تر هستند، بقیه هفته کار روال معمول خودش را دارد. مغازه را هم معمولا ساعت ۹:۳۰ صبح باز می کنم و تا ساعت یک ظهر مغازه هستم. عصرها هم ساعت چهار تا نه شب کار مشتری ها را راه می اندازم.»

عطاری شغل سختی نیست و میلاد با رضایت از شغلش تعریف می کند: «کار ما سختی و خطرات فیزیکی خاصی ندارد و فقط مشکلات معمولی که بقیه کاسب ها و مغازه دارهای دیگر هم دارند، مثل خرابی و شل کردن بازار یا زیاد شدن دست و تعداد عطاری ها. مشتری ها هم گاهی اذیت های خودشان را دارند؛ مثلا با این که اطلاعات کافی درباره داروها و گیاهان ندارند، درباره شان نظر می دهند و برای خودشان چیزهای مختلف تجویز می کنند و اگر همین داروها یا گیاهان خدای نکرده برای کسی مشکلی ایجاد کند، ممکن است از چشم عطاری ببینند.»

چگونه موفق شویم؟

مغازه عطاری با بقیه مغازه ها فرق دارد؛ «چون با سلامت مردم در ارتباط هستی. نباید فقط به گرفتن پول اهمیت بدهی و باید اولویت اولت را سلامت مشتری ها قرار بدهی. من حتی شده است جنسی را که از کیفیتش مطمئن نبوده ام به مشتری نداده ام و از خیر پولش گذشته ام. با خرید جنس با کیفیت از جای معتبر می توانی اعتماد مردم را هم جلب کنی.»

به جز اینها عطار خوب باید معلومات زیادی درباره شغلش داشته باشد. «اگر بتوانی اطلاعات درست و مناسب هم درباره خواص داروها و گیاهان به مردم بدهی خیلی خوششان می آید و ارزش کارت بالا می رود. من خودم هر وقت برای خرید مثلا به شیراز می روم در زمان چند ساعته ای که داخل مغازه پخش کننده هستم، خیلی با دقت به همه چیز توجه می کنم که چیزهای تازه ای یاد بگیرم و بتوانم راهنمایی بهتری برای مشتری هایم داشته باشم. در واقع باید از هر فرصتی برای شاگردی کردن کنار قدیمی های این کار استفاده کنی. این را هم فراموش نکنید که کاسب باید چشم پاک و دل پاک باشد تا بیشتر مشتری ها که خانم ها هستند، به او اعتماد کنند.»


منبع: برترینها

حقوق یا کمیسیون؟ انواع روش های پرداخت به فروشندگان

احتمالاً اگر از ده مدیر بپرسید که حق و حقوق عوامل فروش خود را چگونه پرداخت می کنند، حداقل یازده پاسخ مختلف خواهید شنید! معمولاً هر کسی برای کسب و کار خود برنامه متفاوتی دارد و این برنامه را چندین بار تغییر داده است. در هر صورت این سوالی است که به عنوان صاحب یک کسب و کار باید به آن پاسخ بدهید، و البته پاسخ به آن هم آنقدرها راحت نیست.

پیش از آنکه بتوانید برای برنامه پرداختی خود به فروشندگان تان برنامه ریزی کنید باید به دو سوال اساسی پاسخ بدهید.

اولاً باید ببینید که از پس کدام روش بر می آیید. به عبارت دیگر، کدام روش از نظر مالی شما را در تنگنا قرار نمی دهد و کاملاً مقرون به صرفه به شمار می رود.

با محاسبه مجموع ارزش هر فروش جدید شروع کنید و سپس هزینه ها را از آن کم کنید. مجموع ارزش فروش به مجموع درآمد دوره حیات یک خریدار جدید منهای هزینه های ارسال و هزینه های جانبی کسب و کار اطلاق می شود. برای بیشتر کسب و کارها می توان یک دوره ۶ تا ۲۴ ماهه را در نظر گرفت.

دوم اینکه باید فرآیند فروش خود را بررسی کنید و ببینید که چه کسی چه ریسکی را مدیریت می کند.

شما می توانید این کار را با تعیین قسمت هایی که قطعیت ندارند و کاملاً مشخص نیستند و شناسایی افرادی که برای تاثیر گذاشتن بر آنها در بهترین موقعیت قرار دارند آغاز کنید. به عنوان مثال، اگر قیمت گذاری را به عنوان یک متغیر و چیزی که فروشنده می تواند در رابطه با آن تصمیم گیری کند در نظر بگیریم، در اینصورت باید برنامه پرداختی را پیاده کنید که به جای تکیه بر درآمد، به سودی که حاصل می شود وابسته است تا از این طریق به فروشنده انگیزه بدهید تا در مذاکرات خود با خریدار به دنبال فروش به بالاترین قیمت ممکن باشد.

پس از آنکه بودجه خود را مشخص و متغیرهای مورد نظر را نیز تعیین کردید، می توانید هر یک از روش هایی که در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش به آنها اشاره می کنیم را به تناسب انتخاب کنید:

  1. حقوق ثابت

شرکت های متعددی وجود دارند که از این رویکرد استفاده می کنند. در اینجا مجموعه واضح و مشخصی از انتظارات و معیارهای موفقیت وجود دارد، اما پرداختی شما به فروشنده متغیر نیست و فقط یک حقوق ثابت را در بر می گیرد.

معمولاً این روش در صورتی کارآمد است که تیم فروش شرکت شما به شدت در امور داخلی آن دخیل بوده و به عبارت دیگر، کاملاً با سایر بخش ها در هم آمیخته و یکپارچه باشد. این تصمیم می تواند برای کسب و کار شما یک تصمیم فرهنگی نیز به حساب بیاید. اگر فرهنگ سازمانی شما به شدت مشارکت و همکاری محور است می توانید به استفاده از این مدل فکر کنید.

  1. کمیسیون یا کارمزد بر اساس فروشی که به سرانجام رسیده است

متضاد روش پرداخت حقوق ثابت، روش «هر چه بکاری، همان را درو می کنی» است. در اینجا پرداخت کاملاً به چیزی که باید به فروش برسد بستگی دارد و درصد مشخصی از قیمت فروش به فروشنده تعلق خواهد داشت. استفاده از این روش در محیط هایی که فضای آنها به شدت رقابتی است و ماهیت فروش به صورت داد و ستد و محصول مورد نظر یک متاع مشخص است مناسب خواهد بود.

در عین حال، استفاده از این مدل در مواردی که مستلزم مشاوره، جرح و تعدیل یا خدمات متعددی در طول فرآیند فروش است زیاد مناسب به نظر نمی رسد. معمولاً در چنین شرایطی فروشندگان وعده و وعید می دهند و بقیه کار را به امور اجرایی محول می کنند که باعث می شود نتوانید این فرمول را به درستی اجرا کنید.

  1. کمیسیون بر اساس ارزش مشتری (ارزش طول عمر مشتری یا Customer Lifetime Value)

این مورد با مورد قبلی کمی متفاوت است. در این روش به جای اینکه کمیسیون مورد نظر فقط بر اساس اولین تبادل مالی انجام شود، در طول یک بازه زمانی مشخص و بر اساس فروش مکرر به یک مشتری خاص تعیین می شود.

این روش در مواردی که بهره برداری از ارزش واقعی مشتری به ایجاد یک رابطه مستمر وابسته است کاربردی خواهد بود. این مدل به فروشنده انگیزه می دهد که فقط به دنبال فروش نباشد، بلکه در صدد ایجاد رابطه های ماندگار با مشتریان کسب و کار برآید.

  1. پرداخت کمیسیون بر اساس مجموع سود

در این مدل کمیسیون به مجموع قیمت فروش بستگی ندارد، بلکه فقط بر اساس مجموع سود حاصل شده تعیین و پرداخت می شود. از این مدل در صورتی استفاده کنید که فروشنده شما قادر به جرح و تعدیل راهکارهای قابل ارائه است یا انتخاب مشتری تاثیر قابل توجهی بر هزینه های ارسال و خدمات دارد. در اینصورت، فروشنده به خاطر انتخاب یک مشتری مناسب و فروش محصولات و خدمات مناسب و متناسبی که می تواند سود بیشتری را عاید کسب و کار کند درآمد بیشتری را کسب خواهد کرد.

  1. پاداش عملکرد

در این مدل، مشوق هایی ایجاد می شود که به فروشنده انگیزه می دهد تا برای فروش انواع و مقادیر مشخصی با توجه به اهداف و معیارهای کسب و کار بیشتر و سخت تر تلاش کند. به عنوان نمونه می توان به فروش یک سایز یا رنگ خاص از یک آیتم پوشیدنی یا فروش به یک مشتری خاص اشاره کرد.

این روش معمولاً در شرایطی مورد استفاده قرار می گیرد که شرکت اهداف استراتژیک خاصی دارد و این اهداف در حالت معمول به آسانی قابل حصول نیستند. به کمک پرداخت به این روش فروشنده انگیزه پیدا می کند تا در راستای تحقق اهداف مورد نظر بیشتر تلاش کند.

  1. پاداش گروهی

در این روش می توانید از هر یک از مدل های بالا استفاده کنید، اما پرداخت به جای عملکرد فردی، بر اساس مجموع اعداد و ارقام حاصله از کار کل گروه یا عملکرد کلی شرکت انجام می شود.

استفاده از این روش در شرایطی که فرهنگ سازمانی شرکت بیشتر بر مبنای همکاری و مشارکت بوده و کارکنان برای فروش و به سرانجام رساندن فروش با هم همکاری می کنند مناسب تر است. علاوه بر این، در موقعیت هایی که گروه های خدماتی و نقش های مختلفی (مانند تیم فنی که به طراحی و جرح و تعدیل راهکار برای مشتریان بالقوه کمک می کند) در فرآیند فروش دخیل هستند نیز استفاده از این روش می تواند گزینه خوبی باشد.

در غالب موارد، شرکت ها و کسب و کارهای مختلف با یک روش کار خود را شروع می کنند و در ادامه، همینطور که به این درک می رسند که چه روشهایی برای کسب و کار، بازار و کارکنان شان مناسب تر و متناسب تر است به سوی استفاده از روش های دیگر روی می آورند. در نهایت، بهترین روش همان روشی است که باعث جذب مشتریان سودآفرین بیشتری به سمت کسب و کار شما می شود، رضایت بیشتری را برای تیم فروش شما به ارمغان می آورد و با ارزش های اصلی کسب و کار شما تناسب بیشتری دارد.

شما از کدام یک از راهکارهای ارائه شده در این مطلب آموزشی از سری مقالات آموزش فروش استفاده می کنید؟ لطفاً نظرات و ایده های خود را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

ریسک‌های مالی و انواع آن

ماهنامه معیشت: ریسک های مالی یکی از اصلی ترین نگرانی های هر کسب و کار در سراسر حوزه ها و جغرافیاهاست. قبل از درک تکنیک های موجود برای کنترل و شکل دهی مدیریت ریسک، بسیار مهم است که بدانید ریسک چیست و انواع ریسک ها را شناخته و بتوانید انواع آن ها را از هم تمییز دهید.

ریسک و انواع آن

ریسک را می توانیم شانس وقوع پیامدی غیرمنتظره یا منفی تعریف کنیم. هر عمل یا فعالیتی که ما را به سمت زیان کردن سوق دهد، می تواند ریسک قلمداد شود. در دنیای کنونی انواع گوناگونی از ریسک وجود دارد که یک بنگاه ممکن است با آن مواجه شود و باید بتواند آن را از سر بگذراند. در بسیاری مواقع ریسک ها را می توان به سه گروه دسته بندی کرد: ریسک های تجاری، ریسک های مالی و ریسک های غیرتجاری.

ریسک های تجاری (ریسک کسب و کار): این نوع ریسک از سوی شرکت های تجاری خود به منظور حداکثر کردن سود و ارزش سهام انجام می گیرد. برای مثال شرکت ها ریسک هایی با هزینه های بسیار بالا را در امر بازاریابی برای تولید و فروش محصولات جدید به بازار برعهده می گیرند.

ریسک های غیرتجاری: درواقع این نوع ریسک ها تحت کنترل شرکت ها نیست. ریسک های ناشی از عدم تعادل اقتصادی و سیاسی را می توان ریسک های غیرتجاری نامید.

ریسک های مالی: ریسک های مالی در اصطلاح مخاطراتی را نشان می دهد که وقوعشان می توانند موجب خسارت های مالی برای شرکت شود. ریسک های مالی عمدتا از بی ثباتی و زیان در بازارهای مالی به علت تغییرات قیمت سهام و ارزها و نرخ بهره و… ناشی می شود.

 ریسک های مالی و انواع آن

انواع ریسک های مالی

ریسک مالی یکی از ریسک های ارجح برای هر کسب و کار به حساب می آید. ریسک های مالی ناشی از حرکات بازار است و حرکات بازار نیز می تواند ناشی از عوامل گوناگونی باشد. بر این اساس ریسک مالی را می تواند به گروه های متنوعی از جمله ریسک بازار، ریسک اعتباری، ریسک نقدشوندگی، ریسک عملیاتی و ریسک حقوقی تقسیم بندی کرد.

ریسک بازار: این نوع ریسک ناشی از تغییر در قیمت ابزارهای مالی است. ریسک بازار را می توان به دو گروه مستقیم و غیرمستقیم تقسیم بندی کرد. ریسک مستقیم ناشی از تغییر قیمت سهام، نرخ بهره و… است.

ریسک اعتباری

ریسکی است که از «اتفاقی اعتباری» به وجود می آید. تاریخ نشان می دهد این ریسک معمولا در اوراق قرضه واقع می شد؛ بدین صورت که قرض دهندگان از بازپرداخت وامی که به قرض گیرنده داده بودند، نگران بوده اند. به همین خاطر گاهی اوقات ریسک اعتباری را «ریسک نکول» هم می گویند. ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه می گیرد که طرف قرارداد، نتواند یا نخواهد تعهدات قرارداد را انجام دهد. تاثیر این ریسک با هزینه جایگزینی وجه نقد ناشی از نکول طرف قرارداد سنجیده می شود.

ضررهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع نکول واقعی طرف قرارداد رخ دهند. به طور کلی تر ریسک اعتباری را می توان ضرر محتمل که در اثر رخدادی اعتباری اتفاق می افتد، بیان کرد. رخداد اعتباری زمانی واقعی می شود که توانایی طرف قرارداد در تکمیل تعهداتش تغییر کند. ریسک اعتباری یکی از مهم ترین عوامل تولید ریسک در بانک ها و شرکت های مالی است. این ریسک از این جهت ناشی می شود که دریافت کنندگان تسهیلات توانایی بازپرداخت اقساط بدهی خود را به بانک نداشته باشند.

ریسک های مالی و انواع آن 

ریسک نقدشوندگی

در علوم مالی ریسک نقدشوندگی را نمی توان همانند ریسک مالی یا ریسک تجاری محاسبه کرد. اصولا سرمایه گذاران، نقدشوندگی را از این دیدگاه مورد توجه قرار می دهند که بتوانند دارایی را سریعا بخرند یا بفروشند، بدون آن که قیمت آن دستخوش تغییرات شدید شود و از همین دیدگاه است که می گویند دارایی مذکور دارای قدرت نقدشوندگی بالایی است. هر قدر خرید و فروش دارایی سریع تر انجام شود، ریسک نقدشوندگی کم تر می شود. نقطه مخالف این وضعیت، وقتی است که یک نفر بخواهد در سهام شرکت های کوچک سرمایه گذاری کند که برای خرید یا فروش آن ها باید چند روز یا چند هفته منتظر بماند و گاهی هم باید قیمت پیشنهادی فروش را کمتر کند.

ریسک عملیاتی

ریسک عملیاتی عموما ناشی از اشتباه های انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف می شود. این ریسک شامل تقلب (موقعیتی که معامله گرها اطلاعات غلط می دهند)، اشتباه های مدیریتی و کاستی کنترل می شود. خطای تکنیکی ممکن است ناشی از نقص در اطلاعات پردازش معاملات، سیستم های جا به جایی یا به طور کلی هر مشکل دیگری باشد که در سطح سازمان روی می دهد. ریسک های عملیاتی ممکن است منجر به ریسک های اعتباری و بازاری شوند. برای مثال اشتباه عملیاتی در معامله تجاری مانند عدم انجام جا به جایی ممکن است ریسک بازار یا ریسک اعتباری ایجاد کند؛ زیرا هزینه آن به تغییر قیمت بازار وابسته است. از این رو مدت این ریسک نیاز مبرم همه موسسات مالی اعم از بانک ها، موسسات اعتباری، بیمه ها و… است.

ریسک قانونی

ریسک قانونی زمانی مطرح می شود که یک معامله از نظر قانونی انجام پذیر نباشد. ریسک قانونی در کل با ریسک اعتباری مرتبط است؛ زیرا طرفین معامله در صورت زیان در معامله به دنبال بستر قانونی برای زیر سوال بردن اعتبار معامله می گردند.این ریسک می تواند به صورت شکایت سهام داران علیه شرکتی که ضررده باشد، ظاهر می شود. ریسک های قانونی از طریق سیاست هایی کنترل می شود که قسمت حقوقی موسسه با مشاوره مدیر ریسک و مدیریت سطح بالا اعمال می کند. موسسات باید مطمئن باشند قراردادها با طرفین قابلیت اجرا را دارد. با این حال وقتی پای زیان های بزرگ در میان باشد کشمکش های هزینه‌بر به وجود می آید، زیرا منافع زیادی درگیر است.


منبع: برترینها

فیلم: چگونه فردی خلاق باشیم؟

اصولاً، برای خلق، باید ذهنی خلّاق داشت. حتماً در دور و بر خود افرادی را می‌شناسید که از ذهنی خلّاق برخوردارند. این افراد معمولاً در مواجهه با مشکلات از راهکارهای بدیع و جالب بهره می‌برند و در زمینه‌های مختلف، موفق‌تر از سایر افراد عمل می‌کنند.

برترین ها – احسان درخشنده: اصولاً، برای خلق، باید ذهنی خلّاق داشت. حتماً در دور و بر خود افرادی را می‌شناسید که از ذهنی خلّاق برخوردارند. این افراد معمولاً در مواجهه با مشکلات از راهکارهای بدیع و جالب بهره می‌برند و در زمینه‌های مختلف، موفق‌تر از سایر افراد عمل می‌کنند (چه در زندگیِ شخصی و چه در زمینه‌های شغلی). اما راز خلّاقیت این قبیل افراد چیست و ما چگونه می‌توانیم سطح خلّاقیت را در خود افزایش دهیم؟

هنوز در مورد منشاء ظهور خلّاقیت بین دانشمندان و محققان اختلاف است؛ برخی آن را ذاتی می‌دانند، برخی دیگر آن را اکتسابی قلمداد می‌کنند و دسته‌‌ای هم هستند که آن را ترکیبی از مهارت‌های ذاتی و اکتسابی می‌دانند.

در مورد بخشِ ذاتیِ استعداد که کاری از دستِ خود افراد ساخته نیست ولی در مورد بخش اکتسابی، به تجربه ثابت شده که می‌توان سطح خلّاقیت را با یک سری از راهکارها افزایش داد.

مایل هستید با بعضی از این راهکارها آشنا شوید؟ ما برای این منظور، تماشای ویدئوی زیر را به شما عزیزان توصیه می‌کنیم. با ما همراه باشید.

در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.  

فیلم: راهکارهایی ساده برای افزایش خلاقیت 


منبع: برترینها

به همراه همسرتان کسب و کاری موفق بسازید

راه اندازی هر کسب و کار موفقی شاید سخت و استرس زا به نظر برسد. مدیریت یک کسب و کار خانوادگی شاید حتی چالش برانگیزتر باشد. اما یک زوج، به نام های فابیولا و سیمون توانسته اند به خوبی و به شکلی موثر با یکدیگر همکار کنند و یکی از شرکت های مطرح تفریحی را در شهر نیویورک مدیریت کنند. آنها در طول چند سال همکاری حرفه ای با یکدیگر یاد گرفته اند که چطور باید به عنوان یک زوج، کسب و کارشان را به سوی موفقیت رهنمون کنند.

مجله پنجره خلاقیت – کریستین مارکت، ترجمه شادی حسن پور: راه اندازی هر کسب و کار موفقی شاید سخت و استرس زا به نظر برسد. مدیریت یک کسب و کار خانوادگی شاید حتی چالش برانگیزتر باشد. اما یک زوج، به نام های فابیولا و سیمون توانسته اند به خوبی و به شکلی موثر با یکدیگر همکار کنند و یکی از شرکت های مطرح تفریحی را در شهر نیویورک مدیریت کنند. آنها در طول چند سال همکاری حرفه ای با یکدیگر یاد گرفته اند که چطور باید به عنوان یک زوج، کسب و کارشان را به سوی موفقیت رهنمون کنند. در گفت و گویی که با آنها انجام داده ایم، نکاتی را در این زمینه از آنها پرسیده ایم که با شما در میان خواهیم گذاشت.

۱٫ همیشه نسبت به نقاط ضعف و قدرت خود آگاه باشید.

همیشه نسبت به نقاط قوت و ضعف هر دویتان باخبر باشید و کارها را به شکلی حرفه ای بین یکدیگر تقسیم کنید. احتمالا در ابتدای کار وسوسه خواهید شد که تمام کارهای لازم را خودتان انجام دهید. اما این کار شدنی نیست و بهتر است در صورت نیاز از اشخاص یا شرکت های دیگر نیز کمک بگیرید. احتمالا آخرین چیزی که دلتان می خواهد این است که آنقدر خودتان را خسته کنید که همان اول کار قید همه چیز را بزنید!

 به همراه همسرتان کسب و کاری موفق بسازید.

۲٫ حواستان به یکدیگر باشد و از هم تعریف کنید.

به استعدادها و مهارت های همسرتان توجه کرده و از آنها تعریف کنید. این کار روشی عالی برای بهبود روابط کاری تان است و به هر کدام از شما اجازه می دهد که در حیطه خاص خود بدرخشید. به ویژه اگر می خواهید به شریک زندگی خود باشد و در مقابل بهتر است حسابی حواستان به شریک زندگی خود باشد و در مقابل دیگران و با تعریف از همسرتان، جایگاه او را بالا ببرید تا اعضای تیمتان بتوانند از هر دو شما انگیزه کارکردن بگیرند.

۳٫ مطمئن شوید که هر دو هدف و نگرش یکسانی دارید.

قبل از این که کارتان را به صورت رسمی آغاز کنید، مطمئن شوید که هردویتان نگرش و هدف مشخصی برای کسب و کار دارید. تمام اهداف درازمدت کسب و کارتان را فهرست کنید. هرگاه احساس کردید که اوضاع به شکلی متفاوت از نقشه مورد نظرتان پیش می رود، آن را با شریک زندگی تان در میان بگذارید تا مطمئن شوید که اوضاع از دستتان خارج نشده و همه چیز در راستای رسیدن به آن هدف مشترک پیش می رود.

۴٫ تعادل میان کار و زندگی را فراموش نکنید.

ایجاد و حفظ تعادل میان کار و زندگی شخصی را به یک اولویت تبدیل کرده و همیشه سعی کنید به آن پایبند باشید. اعضای تیمتان در این زمینه از شما الگوبرداری می کنند و بهتر است که الگوی خوبی باشید و اخلاق و فرهنگ کاری را کاملا رعایت کنید. سعی کنید از یک ساعتی به بعد در منزل دیگر در مورد کار صحبت نکنید و به زندگی شخصی خود بپردازید. همچنین تفریحات دونفره را نیز فراموش نکنید و در سال یکی دو هفته را به تعطیلات بروید.

۵٫ همه دستاوردها و موفقیت های کوچک و بزرگ خود را جشن بگیرید.

هرگاه که در طول مسیر به هدف خاصی دست پیدا کردید، آن را به رسمیت بشناسید و جشن بگیرید. این کار به هر دو شما یادآوری می کند که در کدام مرحله از کسب و کار قرار دارید و جایگاه نهایی مورد نظرتان کجاست.

۶٫ روحیه تان را حفظ کنید و بذله گو و خوش مشرب باشید.

با همسرتان طوری برخورد کنید که با بهترین دوستتان رفتار می کنید. سرزندگی و بذله گویی خود را حفظ کنید تا سلامتی رابطه کاری تان تضمین شود. البته از طرف دیگر نباید رفتار حرفه ای کاری خود را زیر پا بگذارید. رفتار بیش از حد صمیمانه مناسب محیط کاری نیست و باعث معذب شدن سایر همکاران خواهدشد.

۷٫ فضای شخصی خودتان را داشته باشید.

برنامه کاری مشخص و فضای کاری جداگانه برای خود داشته باشید. این که با همسرتان کسب و کاری راه اندازی کرده اید به این معنا نیست که باید همیشه در کنار یکدیگر باشید. این مسئله می تواند در درازمدت باعث ایجاد یک فاجعه در رابطه شخصی تان شود. شاید در ابتدای کار بخواهید در طول ساعات کاری با یکدیگر در مورد هر مسئله ای که پیش می آید گفت و گو کنید، اما بهتر است تمرکز خود را روی مسائل کاری و وظایفتان حفظ کنید تا بهره وری بیشتری در زمینه کاری به دست آورید.

۸٫ وقتی می خواهید به همراه همسرتان کسب و کاری موفق بسازید، باید بدانید که موفقیت حرفه ای تان به اصول مشابهی گره خورده که می بایست در زندگی شخصی نیز رعایتشان کنید:

باید برای یکدیگر شرکایی واقعی باشید تا بتوانید به موفقیت و پیروزی برسید.


منبع: برترینها

تبلیغات خلاقانه «مک‌دونالد» در ایستگاه‌های اتوبوس

ایستگاه‌های اتوبوس می‌توانند به عنوان یکی از ابزارهای مهم به منظور بازاریابی محیطی در اختیار برندهای مختلف قرار بگیرند. از آنجایی که روزانه افراد زیادی دقایقی از وقت خود را در این ایستگاه‌ها می‌گذرانند، مطمئنا پوسترها و عکس‌های خلاق تبلیغاتی می‌تواند نظر آنها را به خود جلب کند، به همین منظور نیز طراحی و ارائه طرح‌های تبلیغاتی در ایستگاه‌های اتوبوس، مترو و سایر اماکن عمومی که مردم زیادی در آنها رفت و آمد دارند، مطمئنا در شناخته‌شدن هر‌چه بیشتر یک برند تأثیر قابل توجهی خواهد داشت …

 تبلیغی برای مسافران شب
 

با توجه به اهمیت این اماکن نیز امروز همه مردم جهان، پیام‌های تبلیغاتی زیادی را در ایستگاه‌های مذکور دریافت می‌کنند و چه بسا به دلیل حجم زیاد آنها، چندان توجهی نیز به آنها نکنند، چراکه یک تصویر و یا موضوع تکراری، بعد از مدتی جذابیت خود را از دست داده و چندان جلب توجه نخواهد کرد؛ به همین منظور نیز برندهای مختلف برای استفاده کارآمد از این اماکن که قطعا مخاطبان زیادی را در خود جای داده‌اند، باید به دنبال ارائه راه‌حل‌های خلاقانه و متفاوتی باشند که در مدت زمانی کوتاه، نظر مخاطبان را به خود جلب کند، بر همین اساس نیز در اینجا به معرفی یکی از تبلیغ‌های خلاقانه برند معروف مک‌دونالد می‌پردازیم که برای ایستگاه‌های اتوبوس طراحی شده است.

این رستوران زنجیره‌ای بزرگ که با فست‌فودهای خود برای مردم جهان، برندی شناخته شده است، در استفاده از ایستگاه‌های اتوبوس به نکته‌ای خاص توجه کرده و آن نیز مسافران شب این ایستگاه‌هاست، از آنجایی که بسیاری از شرکت‌های اتوبوسرانی در ساعات شب نیز فعال هستند و مردم زیادی نیز شب‌ها به بیرون می‌روند، آگهی مذکور به گونه‌ای طراحی شده ‌که پیام‌های تبلیغاتی آن تنها در شب دیده می‌شوند، به طوری که در طول روز تصاویر و متن این آگهی به صورتی مبهم و ناخوانا دیده شده، اما در طول شب هر به طور کامل رؤیت می‌شود. این آگهی چاپی به صورت یک پوستر بزرگ، تمام ایستگاه اتوبوس را پوشانده و مخاطب در همان نگاه اول، با دیدن حرف M انگلیسی قرمز رنگ، برند مک‌دونالد را در ذهن خود آورده و در نهایت با دیدن شعار این تبلیغ مبنی بر اینکه رستوران‌های مک‌دونالد در طول شب نیز باز هستند، پیام اصلی این آگهی را دریافت می‌کند.

 تبلیغی برای مسافران شب

تبلیغ مذکور که توسط آژانس بازاریابی DDB طراحی شده است، با در نظر گرفتن محتوای پیام مورد نظر، دایره مخاطبان خود را انتخاب کرده و با نمایش آن در شب، تنها افرادی را که بیرون از منزل هستند، مخاطب خود قرار داده است؛ همچنین این آگهی با ایجاد یک رابطه نمادین بین شب و پیامی که تنها در شب دیده می‌شود، به گونه‌ای خلاقانه ذهن مخاطبان را به چالش کشیده و باز بودن رستوران‌های مک‌دونالد در شب را بیشتر و عمیق‌تر در ذهن آنها حک می‌کند؛ چراکه همین افراد ممکن است در طول روز نیز از ایستگاه مذکور استفاده کنند و قادر به خواندن تبلیغ آن نشوند، به همین دلیل نیز پیام اصلی تبلیغ که بر باز بودن رستوران‌های این برند در شب تأکید دارد، به صورت پررنگ‌تر و عمیق‌تری انتقال داده می‌شود.


منبع: برترینها

۳ نکته برای بهره برداری از روایتگری در افزایش فروش

چگونه می توانید از روایت داستان به منظور جلب توجه مشتری بهره برداری کنید؟

به محض اینکه متوجه بشوید که مغز ما چگونه نسبت به داستان ها واکنش نشان می دهد، از اینکه چگونه تاکنون به روشهای دیگری برای افزایش فروش کسب و کارتان متوسل می شدید غرق در تعجب خواهید شد.

یکی از پژوهشگران در زمینه تاثیر روانشناسی بر اقتصاد در طی تحقیقات خود دریافت که مغز در طول دیدن، شنیدن یا خواندن داستان دو هورمون متفاوت به نام های کورتیزول و اوکسی توسین را ترشح می کند. هورمون کورتیزول هنگامی ترشح می شود که موقعیت حساسی در داستان وجود دارد و از این طریق تمرکز مغز افزایش پیدا می کند. در مواقعی که احساس خوبی از طریق داستان منتقل می شود هورمون اوکسی توسین ترشح می شود، زیرا به کمک این هورمون میزان همدلی و پیوند عاطفی افزایش پیدا می کند.

در طی تحقیقات مورد اشاره، از شرکت کنندگان خواسته شد تا به تماشای یک داستان عاطفی درباره یک پدر و پسر بنشینند. هدف از این کار افزایش سطح ترشح هورمون های کورتیزول و اوکسی توسین بود. پس از آن از آنها خواسته شد تا به یک فرد کاملاً غریبه کمک مالی کنند. افرادی که اوکسی توسین بیشتری در خون شان وجود داشت به فرد مذکور بیشتر کمک کردند.

به عبارت دیگر، در هنگام مواجهه با داستان، هورمون اوکسی توسین افزایش پیدا می کند و باعث می شود که احتمال پرداخت پول به غریبه ها بیشتر شود. البته که این نکته نسبتاً مهمی در به سرانجام رساندن فروش است.

اما از چه داستان هایی باید استفاده کنید؟ به کمک اطلاعاتی که در این مطلب از سلسله مقالات آموزش فروش گویا آی تی ارائه خواهیم داد می توانید کاری کنید که مشتری فوراً با یک غریبه (که شما باشید) احساس صمیمت کرده و به شما اعتماد کند.

  1. از داستان مشتریان فعلی خود به عنوان شاهد استفاده کنید

اصولاً انسان ها موجودات اجتماعی هستند. ما به کارهایی که دیگران انجام می دهند علاقمند هستیم، مخصوصاً هنگامی که با آگاهی از آنها بتوانیم به خودمان کمک کنیم.

اما در فضایی که اعتمادی در آن وجود ندارد مشتری بالقوه هیچ دلیلی برای باور کردن منافعی که شما وعده آن را می دهید پیدا نخواهد کرد. به همین دلیل است که هنگامی که از فروش صحبت می کنیم، اثبات ادعاهای شما از طریق ارائه شواهدی مبنی بر درستی آنها لازم و ضروری است. به هر حال شما قبلاً با خریدار رابطه خاصی نداشته اید و او هم هیچ تعهد خاصی نسبت به شما ندارد، لذا فقط در صورتی می توانید این وضعیت را تغییر بدهید که مثال ملموسی را ارائه کنید.

به عنوان مثال، کدام یک از این جمله ها می تواند اعتماد شما را بیشتر جلب کند:

«شرکت ما می تواند به شما کمک کند تا بهترین کاندیداها را سریع تر از گذشته پیدا و استخدام کنید.»
«یکی از مشتریان ما برای مدت ۶ ماه بدون هیچ موفقیتی به دنبال یک معاون فروش می گشت، اما فقط ۲ هفته پس از استفاده از راهکار ما ۵ کاندیدای ایده آل برای تصدی این پست پیدا کرد.»

اگرچه هر دوی این دو درست و صحیح هستند، اما موردی که داستانی را در خود گنجانده و روایتگری می کند پیروز میدان است.

  1. داستان هایی را روایت کنید که مشتری با شرایط و کاراکترهای آنها همزادپنداری می کند

فیلم ها و سریال های بسیار خوش ساخت و پر هزینه ای وجود داشته و دارند که هیچ گاه در خاطره ها نمانده و نمی مانند و در طرف مقابل، مواردی وجود دارند که با کمترین امکانات بیشترین ارتباط را با مخاطب برقرار می کنند. دلیل وقوع چنین وضعیتی چیست؟ دلیلش این است که بیننده با آن داستان هایی که ماندگار شده اند همزادپنداری می کند، چنان که خودش در آنها حضور داشته و درگیر ماجراهایی بوده که در آنها رخ داده است.

اما شما چگونه می توانید داستان هایی را در ایمیل های فروش خود بگنجانید که مشتری با آنها همزادپنداری کرده و ارتباط برقرار می کند؟ فرض کنیم که هدف فروش شما مدیران بازاریابی یک شرکت هستند. در اینصورت می توانید از داستانی شبیه به این استفاده کنید:

«من هفته گذشته داشتم با یکی از مدیران بازاریابی شرکت فلان صحبت می کردم و او از اینکه بسیاری از کارکنان بخش فروش از جدیدترین و بهترین امکانات بازاریابی استفاده نمی کنند ابراز تاسف می کرد. من به ایشان گفتم که به کمک فلان محصول/شرکت ما کنترل کامل بر دسترسی فروشندگان به بهترین و مدرن ترین امکانات بازاریابی در اختیار مدیران قرار می گیرد.»

این داستان نه تنها حس همزادپنداری ایجاد می کند، بلکه انگیزه می دهد و کنجکاوی ایجاد می کند. از اینجا به نکته آخر می رسیم:

  1. در داستان های خود از تعلیق استفاده کنید

آیا تا به حال برای شما این اتفاق افتاده که تصمیم بگیرید که فقط و فقط یک قسمت از یک سریال را تماشا کنید، اما با تماشای اولین قسمت دیگر نتوانسته باشید از تماشای آن دست بکشید و قسمت های آن را پشت سر هم تماشا کرده باشید؟ این به دلیل تعلیقی است که در آخر هر قسمت ایجاد می شود و مغز شما به طرز وسواس گونه ای احساس می کند که نیاز دارد تا از ادامه ماجرا سر در بیاورد، بنابراین دیگر نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید و قسمت بعدی را تماشا نکنید.

ما همینطور ساخته شده ایم. هر چقدر هم که با تعلیق روبرو شده باشیم، باز هم نمی توانیم بر این احساس نیاز برای اطلاع از اتفاقاتی که در ادامه خواهد افتاد چیره شویم، و البته این ویژگی انسانی نیز در دنیای فروش بسیار سودمند است.

به عنوان مثال، اگر بخواهیم برای کسی که رئیس بخش فروش است ایمیل بفرستیم و خدمات خود را بفروشیم می توانیم چنین ایمیلی را ارسال کنیم:

موضوع: ایده ای برای کمک به افزایش ۷۸ درصدی فروش

سلام فلانی،

مسئولیت یک افزایش خارق العاده در میزان فروش برای شما چقدر خوشایند است؟

از زمانی که شرکت فلان همکاری با ما را آغاز کرده، میزان فروش ماهانه آن تا ۷۸ درصد افزایش پیدا کرده است.

و این تنها مزیت خدمات ما نیست. آیا تمایل دارید که یک گفتگوی کوتاه درباره کارهایی که برای آن شرکت انجام داده ایم و آنچه که می توانیم برای شرکت شما انجام بدهیم داشته باشیم؟

سپاس.

اسم شما

به پایان رساندن ایمیل های فروش با چیزی که حس کنجکاوی مشتری بالقوه را تحریک کند یا با سوال بی پاسخی که ذهن او را به خود درگیر کند روش بسیار خوبی برای تشویق مشتریان به آغاز گفتگو با فروشنده است.

آیا تا به حال از روایتگری و بیان داستان برای افزایش فروش استفاده کرده اید؟ آیا چیزی هست که بخواهید به این مطلب از بخش آموزش فروش اضافه کنید؟ لطفاً نظرات و دیدگاه های خود را در زیر این مطلب با ما در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

تاثیر تست های چندمتغیره بر هدفگیری و درگیرسازی

متن اصلی این متن از مجموعه مقالات آموزش ایمیل مارکتینگ نوشته کارا ساتِن است. خانم ساتِن مدیر فنی یکی از شرکت های مطرح در حوزه ایمیل مارکتینگ است.

هر چه بیشتر بتوانید رفتارهای مشتری را درک کنید، تجربه های تعامل برانگیزتری را خلق خواهید کرد و سطح عملکرد کمپین های ایمیلی خود را افزایش خواهید داد. به همین دلیل است که تست های دوبخشی (دو متغیره) یا A/B یک ابزار قدرتمند در دست بازاریاب های فعال در حوزه ایمیل مارکتینگ به شمار می روند. در واقع، از این طریق به کمک مشتریان واقعی و رأیی که آنها توسط کلیک های خود می دهند می توانید به علایق و سلایق شان پی ببرید.

به کمک تست های دوبخشی دیگر وقت خود را برای سبک سنگین کردن مزایای یک فونت بر دیگری یا انتخاب بهترین کلمات برای دکمه فراخوان به عمل ایمیل خود هدر نمی دهید. در واقع، اعداد و ارقام قابل اعتمادی را به دست می آورید که راه پیش رو را برای شما روشن تر خواهد کرد.

اما آیا جالب تر نبود اگر می توانستید تست های خود را از بررسی سلایق فراتر ببرید و درباره مولفه هایی که به افزایش نرخ تبدیل کمک کرده اند اطلاعات جمع آوری کنید؟

محدودیت های تست های دوبخشی

تست دومتغیره یا دوبخشی یک موقعیت «یا این، یا اون» ایجاد می کند. مثلاً اگر می خواهید رنگ دکمه فراخوان به عمل ایمیل خود را تست کنید باید گزینه های خود را به طور مجزا بررسی کنید تا اثر تک تک دو گزینه موجود برای شما مشخص شود. به عنوان مثال، فرض می کنیم که رنگ استاندارد دکمه مورد نظر ما قرمز است. به منظور مشاهده تاثیر تغییر رنگ دکمه بر کمپین ایمیل مارکتینگ لازم است که به این دو گروه ایمیل ارسال کنید:

  • گروه کنترل: نسخه الف ایمیل با متن «اینجا کلیک کنید» (Click Here) و رنگ قرمز؛
  • گروه تست: نسخه ب ایمیل که رنگ دکمه به آبی تغییر داده شده، اما متن همچنان همان «اینجا کلیک کنید» است.

به منظور شناسایی تاثیر رنگ دکمه باید نرخ کلیک ایمیل را بررسی کنید تا ببینید که کدام دکمه باعث جذب فعالیت بیشتری شده است.

در مثال ما رنگ قرمز برنده میدان بود. اما اگر فرضاً بخواهید که یک دکمه سبز رنگ را هم به این معادله اضافه کنید باید علاوه بر تست اول، دو تست مجزای دیگر را هم اجرا کنید (مجموعاً سه تست).

  • یک تست روی گروه کنترل (قرمز) در مقایسه با سبز
  • یک تست روی برنده رقابت قرمز با سبز

معمولاً پیشنهاد می شود که به منظور افزایش دقت تست های خود آنها را چند بار تکرار کنید. (توجه داشته باشید که همه تست هایی که در این مطلب به انها اشاره می کنیم فرضی و برای روشن کردن مطلب هستند و در نتیجه، آمار و ارقام نتایج آنها ذکر نشده است.)

استفاده از تست های دومتغیره یا دوبخشی برای بازاریاب هایی که به دنبال بازگشت سرمایه بیشتر هستند محدودیت های آشکاری را دربردارد، زیرا به کمک آنها در هر بار فقط می توان یک متغیر را تست کرد. به عنوان مثال، اگر یک کمپین معمولی داشته باشیم و هر ماه برای مشترکان خود فقط یک ایمیل ارسال کنیم، به سرانجام رسیدن یک تست سه ماه به درازا خواهد انجامید. اگر وقفه بین ایمیل ها یک هفته باشد، باز هم برای رسیدن به نتیجه چهار هفته زمان لازم است.

علاوه بر این، اجرای تست های دوبخشی برای بیش از یک آیتم می تواند پای متغیرهایی را به میان بیاورد که نتایج حاصل شده را زیر سوال می برند. مثلاً از کجا می دانید که برنده شدن آن نسخه از ایمیل واقعاً به خاطر متغیر اصلی شما (مثلاً در اینجا رنگ دکمه) بوده و نه به خاطر محتوای ایمیل، یا زمان ارسال آن؟

ضمناً اگر بخواهید پنج رنگ دیگر را هم تست کنید چطور؟ یا مثلاً سه متن مختلف برای فراخوان به عمل؟ اگر تصاویر مختلفی داشته باشید که می خواهید هر یک را با یکی از رنگ ها استفاده کنید باید چکار کنید؟ واضح است که تست کردن همه این گزینه ها نه تنها طاقت فرسا خواهد بود، بلکه یک عمر هم طول خواهد کشید!

سرتان گیج رفت؟ زندگی کارشناسان آمار و داده از همین طریق می گذرد. آنها تست های خود را بارها و بارها تکرار می کنند و داده ها را جمع آوری می کنند تا نتایجی را به دست بیاورند که از نظر آماری دقیق است.

اما برای اینکه تست های خودتان را اجرا کنید و بازگشت سرمایه بیشتری را شاهد باشید به مدارک حرفه ای و تخصص خاصی نیاز ندارید. در عوض، به دوست جدید خود سلام کنید: «تست چندمتغیره یا چندبخشی».

تست چندمتغیره: بررسی چند نسخه در زمان واحد

همانطور که از نام این دست از تست ها بر می آید، یک تست چندمتغیره یا چندبخشی به شما این امکان را می دهد تا چندین متغیر را در آنِ واحد به زیر ذره بین ببرید و تست کنید.

مثلاً فرض کنیم که یکی از اعضای تیم بازاریابی به دنبال تغییر متن فراخوان به عمل از «اینجا کلیک کنید» به «خریداری این محصول» است، اما یکی دیگر از اعضای تیم بر این عقیده است که عبارت «کسب اطلاعات بیشتر» می تواند گزینه بهتری باشد. در این میان، رئیس تان هم می خواهد سه رنگ مختلف را برای دکمه فراخوان به عمل امتحان کند. اصلاً چطور است که محل قرارگیری آن دکمه را هم به این ملغمه اضافه کنیم؟ هر چه می خواهد دل تنگت اضافه کن!

ما می توانیم همه این ها را در آن واحد تست کنیم و نتایج دقیقی را هم به دست بیاوریم! ما حتی قادر خواهیم بود که دقیقاً روی همان تغییری که بیشترین تاثیر را گذاشته انگشت بگذاریم.

مثلاً فرض کنیم که می خواهید تصاویر و رنگ های مختلف دکمه را تست کنید. رنگ های مختلفی که به دنبال بررسی نتیجه تاثیر آنها هستید قرمز، سبز و آبی هستند. گزینه های شما برای تصویر هم یک گربه، یک سگ و یک پرنده را شامل می شود. نسخه کنترل یک تصویر گربه و دکمه قرمزی با عنوان «اینجا کلیک کنید» (Click Here) دارد. سایر گزینه های شما در تصویر زیر فهرست شده اند:

تست چندمتغیره به شما این امکان را می دهد تا در آن واحد هر مولفه را به تنهایی بررسی کنید و در عین حال تحت تاثیر مولفه های دیگری مانند زمان ارسال و محتوا که می توانند نتایج شما را تحت تاثیر قرار بدهند قرار نگیرید. در این روش همه مشترکین به گروه های مساوی به علاوه یک گروه کنترل تقسیم می شوند تا ببینیم که کدام گروه نتایج بهتری را ارائه می کند.

مثلاً شاید متوجه شوید که مشترکان شما تصویر سگ را بیشتر دوست دارند و زیاد در ایمیل هایی که حاوی آن هستند کلیک می کنند و برعکس، از قرمز متنفرند. بنابراین نسخه ای که حاوی سگ و دکمه قرمز است عملکرد خوبی ندارد و خط می خورد. با تعیین مولفه های مورد علاقه مخاطبان خود می توانید نسخه ای از ایمیل را گردآوری کنید که تاکنون به فکرتان نرسیده بود: مثلاً تصویر یک سگ با دکمه آبی.

تست های چندمتغیره و بخش بندی

با کمی تعمق بیشتر در تست فرضی ما فرصت های بیشتری نیز به چشم خواهد خورد. در حالیکه به نظر می رسد که در مجموع دکمه آبی پیروز میدان باشد، اما بررسی گروه های مختلف مشترکین (مثلاً تعدد خرید، جنسیت یا دامنه سنی) می تواند اطلاعات بیشتری را هم به دست بدهد، به عنوان مثال این تست نشان می دهد که زنان بین ۴۰ تا ۴۵ سال به دکمه سبز با گربه بیشتر علاقه دارند.

جالب نیست؟ شاید این دست از نتایج در نگاه اول به چشم نیایند، چرا که به اندازه کافی در فهرست ما زن وجود نداشته که بتواند روی کل آمار و ارقام تاثیر بگذارد. اما اگر آن زنان ۷۵ درصد بیشتر روی دکمه سبز کلیک کنند چه می شود؟ اگر برای همه همان دکمه آبی را بفرستید چقدر سود را از دست خواهید داد؟

با بررسی و موشکافی یافته های تست های چندمتغیره بر طبق گروه های مختلف کاربری می توانید چندین نسخه از ایمیل خود تهیه کنید که هر یک به نحوی برای گروه های مختلف تنظیم شده است که می تواند نرخ تبدیل را افزایش بدهد. فقط تصور کنید که با اجرای این دست از تست های رایج برای تصفیه کمپین های بازاریابی خود تا چه حد می توانید میزان کلیک و تبدیل را افزایش بدهید:

  • متن عنوان و پیش عنوان
  • متن عنوان و فراخوان به عمل
  • تصاویر و متن بدنه ایمیل
  • محل قرارگیری تصویر، متن عنوان ایمیل و رنگ دکمه فراخوان به عمل
  • رنگ دکمه فراخوان به عمل، متن فراخوان به عمل و محل قرارگیری دکمه

بهینه سازی و تقویت کمپین های ایمیل مارکتینگ

استفاده از تست های چندمتغیره فرصت جالب توجهی برای جمع آوری اطلاعات است که نباید آن را از دست بدهید. ضمناً کوتاه نیایید. از آنجایی که هیچ محدودیتی در تعداد نسخه های ایمیل و متغیرهایی که می توانید از آنها استفاده کنید وجود ندارد، ایده های مختلف و جدید را تست کنید. از این طریق اطلاعات ارزشمندی را به دست خواهید آورد که به شما کمک می کند تا کمپین های هدفمندتری را ایجاد کنید و بازگشت سرمایه بیشتری را شاهد باشید.


منبع: گویا آی‌تی

۵ کمپین پیگیری (follow-up) ایمیل مارکتینگ برای تبدیل بیشتر مشتریان بالقوه به بالفعل

بیشتر کسب و کارها از اهمیت پیگیری و دنبال کردن مشتریان راغب با مجموعه ای از ایمیل های خودکار آگاهی دارند. با این حال، بسیاری از آنها نمی دانند که در ایمیل های خود باید چه چیزی بنویسند و در نتیجه، هرگز به سراغ ایمیل های پیگیری یا follow-up نمی روند.

ما در این مطلب آموزشی از مجموعه مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی به پنج نوع از انواع ایمیلی اشاره می کنیم که برای پیگیری و دنبال کردن تلاش های خود در راستای تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل می توانید به آنها متوسل شوید.

این رویکردها به شما کمک می کنند تا بدون اینکه با پیام های تکراری خود مشتری را خسته کنید یا آزار بدهید در ذهن او جا خوش کنید.

از آنجایی که ما در این مطلب به جای ارائه یک متن خاص یا قالب هایی برای کپی کردن برای شما چارچوب ترسیم می کنیم، به راحتی می توانید از کمپین های زیر برای هر نوع محصول یا خدمات در هر حوزه ای از فروش بهره برداری کنید.

  1. کمپین سوالات متداول

مشتری بالقوه شما به احتمال قریب به یقین درباره محصولات یا خدمات تان سوالاتی در ذهن دارد که طبیعتاً پیش از آنکه برای خرید آمادگی پیدا کند مایل است که از پاسخ آنها اطلاع داشته باشد.

بنابراین، کاری که باید انجام بدهید این است که یک کمپین ایمیل مارکتینگ به راه بیندازید که این نیاز را با ارائه پاسخ به سوالات متداول ارضا می کند.

شما می توانید در هر ایمیل یک سوال قرار بدهید یا اینکه رایج ترین سوالات را در قالب یک ایمیل ارسال کنید (مثلاً با عنوان «۷ سوال رایج درباره فلان محصول»).

کارهایی که باید انجام بدهید:

  • فهرستی از بین ۵ تا ۲۰ سوالی که مشتریان بالقوه شما غالباً درباره محصولات یا خدمات تان مطرح می کنند را تهیه کنید؛
  • به کمک بخش خدمات مشتریان یا تیم فروش بهترین پاسخ ها برای هر کدام را تهیه و تنظیم کنید؛
  • سوالات و پاسخ ها را در یک یا چند ایمیل بگنجانید.

نکته: سوالات متداول یکی از بهترین موارد برای استفاده در عنوان ایمیل هستند. بنابراین، اگر شک دارید که چه عنوانی را باید برای ایمیل خود انتخاب کنید کافی است که سوالی که در ایمیل به آن پاسخ می دهید را در عنوان قرار بدهید.

  1. کمپین یادآوری مشکل

راحت طلبی و عدم تلاش برای تغییر وضعیت موجود یکی از خصوصیت های انسان است.

دلیل خرید نکردن مشتری در بسیاری از موارد این است که مشکل خود را توجیه می کند یا با خودش می گوید که وضعیت آنقدرها هم بد نیست.

شما از طریق یک کمپین یادآوری مشکلات به مشتری بالقوه یادآوری می کنید که با چه مسائل و عذاب هایی روبرو است و این مشکلات چه تاثیری بر زندگی وی گذاشته است.

به علاوه، به مشتری یادآوری می کنید که آن مشکلات، دردها و رنج ها از بین نخواهند رفت، مگر اینکه دست به کار شود و راهکاری را برای آنها پیدا کند (یعنی محصولات یا خدمات شما را خریداری کند).

کارهایی که باید انجام بدهید:

  • فهرستی از ۵ تا ۱۰ مسأله ای که مشتریان بالقوه شما عموماً با آنها روبرو هستند و محصولات یا خدمات شما می تواند آنها را حل کند تهیه کنید؛
  • برای هر مورد، مشکلاتی که آن مسأله در بخش های مختلف زندگی آنها ایجاد می کند را توضیح بدهید (به عنوان مثال، اگر مشتری کمردرد دارد، این درد می تواند مانع پرداختن وی به ورزش مورد علاقه اش در تعطیلات آخر هفته شود، کارآمدی وی در محل کار کاهش خواهد یافت، نمی تواند با فرزندانش بازی کند، و مواردی از این قبیل)؛
  • این را هم برای هر مورد ذکر کنید که استفاده از محصولات یا خدمات شما چگونه می تواند آن مسأله را حل کند.

نکته: مردم غالباً بیشتر از آنکه به تاثیر مشکل بر خودشان اهمیت بدهند برای تاثیر آن روی زندگی اطرافیان و عزیزان خود اهمیت قائل هستند. هنگامی که ایمیل های خود را تنظیم می کنید این نکته را در ذهن داشته باشید.

  1. کمپین سناریوی «دو آینده»

همانطور که گفتیم، مردم خیلی زود با شرایط کنونی شان کنار می آیند و تحمل را انتخاب می کنند.

یکی دیگر از روش هایی که به کمک آن می توانید مشتری بالقوه را ترغیب کنید تا دست به کار شود این است که به او نشان بدهید که اگر در صدد حل مسأله ای که در حال حاضر با آن مواجه است بر نیاید آن مشکل در آینده چقدر بدتر خواهد شد، سپس آن موقعیت را با آینده دیگری مقایسه کنید که مشتری بالقوه از محصول یا خدمات شما برای رفع آن مشکل استفاده کرده است.

شما با ترسیم این دو آینده و روشن کردن تفاوت های آنها هزینه انفعال را آشکار می کنید و انگیزه لازم برای انجام عمل مورد نظر (یعنی خرید) را افزایش می دهید.

کارهایی که باید انجام بدهید:

  • بنویسید که اگر مشتری بالقوه همین الآن دست به کار نشود در آینده چه بر سرش خواهد آمد (چه مشکلات و مسائل جدیدی سر بر خواهند آورد و مشکلات و مسائل کنونی آنها چگونه جدی تر خواهند شد)؛
  • بنویسید که اگر همین الآن دست به کار شود با گذشت زمان چه اتفاقاتی خواهد افتاد (چه منافعی عاید مشتری خواهد شد، از مواجهه با چه مسائل و مشکلاتی جلوگیری می شود)؛
  • ایمیلی بنویسید که این دو مسیر و تفاوت های آنها را ترسیم و مقایسه می کند.

  1. کمپین دغدغه محور

به احتمال زیاد مشتریان بالقوه شما دغدغه های بی پاسخ و بهانه هایی دارند که مانع خرید آنها می شود. این دغدغه ها می تواند درباره موضوعات مختلف، مانند قیمت، ارزش، قابل اعتماد بودن، کیفیت، عملکرد و خدمات باشد. شما می توانید ایمیل هایی را تنظیم کنید که این نگرانی ها را هدف قرار می دهند تا این دست از بهانه ها و موانع را از میان بردارید.

کارهایی که باید انجام بدهید:

  • فهرستی از ۵ تا ۱۰ دغدغه ای را تهیه کنید که اعضای تیم فروش شما آنها را بیشتر از مشتریان بالقوه می شنوند؛
  • بهترین و مناسب ترین پاسخ ها را برای هر دغدغه و بهانه تهیه کنید و بنویسید؛
  • هر گروه از دغدغه ها را به همراه پاسخ های آنها در یک ایمیل بگنجانید.

نکته: معمولاً هنگامی که مشتری بالقوه بهانه یا دغدغه ای دارد یک مسأله زیربنایی وجود دارد که باید به آن رسیدگی شود. بنابراین، در هنگام تنظیم ایمیل های خود تلاش کنید تا علاوه بر رفع دغدغه های سطحی، ریشه بهانه ها و نگرانی های مشتری را نیز بخشکانید.

  1. کمپین داستان موفقیت

احتمالاً آوازه سایر راهکارهای موجود در بازار به گوش مشتریان بالقوه شما رسیده است، یا آنها را امتحان کرده اند یا حتی از تجربه آنها چیزی جز ضرر عاید آنها نشده است. در نتیجه، در غالب موارد نسبت به اینکه آیا محصول یا خدمات شما می تواند آنها را به نتیجه مورد نظر برساند خوش بین نیستند. یکی از روش های موثر برای مواجهه با این بدبینی این است که شواهدی را ارائه کنید که حاکی از تحقق بی کم و کاست وعده های شما باشند. بهترین روش چیست؟ روایت داستان موفقیت مشتریان قبلی.

همه داستان های موفقیت مشتریان قبلی باید حاوی این موارد باشند:

  1. آن مشتریان موفق چه کسانی هستند؛
  2. موقعیت آنها قبل از استفاده از محصولات یا خدمات شما، از جمله اینکه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کردند؛
  3. از چه طریقی با محصولات یا خدمات شما آشنا شدند و چه دغدغه هایی برای استفاده از آنها داشتند؛
  4. در نهایت چه چیزی باعث شد که نسبت به خرید آن محصولات یا خدمات اقدام کنند؛
  5. زندگی آنها در نتیجه استفاده از محصولات یا خدمات شما چه تغییری کرد.

داستان های موفقیت یکی از قدرتمندترین ابزارها برای تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل است، بنابراین اگر هنوز از این ابزار قدرتمند بهره برداری نکرده اید، همین الآن دست به کار شوید.

کارهایی که باید انجام بدهید:

  • فهرستی از ۵ تا ۱۰ نفر از مشتریان تان که محصولات یا خدمات شما نتایج خارق العاده ای را برای آنها به ارمغان آورده است تهیه کنید؛
  • با آنها تماس بگیرید و از آنها برای نوشتن گزارشی از داستان موفقیت شان اجازه بخواهید؛
  • اگر جزئیات دقیقی از داستان آنها ندارید با ایشان مصاحبه کنید و جزئیات لازم را بر طبق فهرست شماره دار بالا به دست بیاورید و ثبت کنید؛
  • یک ایمیل تنظیم کنید که حاوی تمامی آیتم های فهرست بالا باشد.

نکته: هر چه داستان موفقیتی که ارائه می کنید حاوی جزئیات بیشتری باشد، قابل باورتر و قدرتمندتر خواهد بود. به عنوان مثال، «سیاوش در عرض ۸ ماه توانست ۱۰۰ میلیون تومان به درآمد کسب و کار خود اضافه کند، مجبور شد ۷ نفر دیگر را نیز استخدام کند تا از پس حجم روزافزون سفارش ها برآید و همچنین ساعات کاری وی از بیش از ۶۵ ساعت در هفته به کمتر از ۳۵ ساعت تقلیل یافت و از این طریق توانست وقت بیشتری را با خانواده و فرزند نو رسیده خود سپری کند» از «سیاوش توانست کسب و کار خود را پرورش بدهد، مشتریان بیشتری را جذب کند و کمتر کار کند» بسیار موثرتر و باورپذیرتر است.

نظر شما چیست؟ شما از کدام انواع این ایمیل های پیگیری استفاده می کنید؟


منبع: گویا آی‌تی

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ

هفته نامه چلچراغ – نسیم بنایی: لباس کرم رنگ پوشیده با کفشی پاشنه دار و یک ساعت مچی طلایی؛ یک دستش را کنار پنجره هواپیما قرار داده و با دست دیگرش کتابی را نگه داشته، لبخندی نمایشی بر لب دارد. این همه کاری است که برای تبلیغات انجام داده؛ بعید است سلبریتی یا بازیگری به شهرت، محبوبیت و زیبایی او باشد اما در آگهی ها شرکت نکند. سال ۲۰۱۵ بود که نیکول کیدمن مانند بسیاری از دیگر از سلبریتی ها در یک آگهی برای خط هواپیماییِ اتحاد حاضر شد.

حضور او در این آگهی قرار بود مانند بسیاری از دیگر تبلیغات با جلب توجه مشتری ها همراه شود. اما نتیجه ای معکوس به بار آورد؛ او نه تنها نتوانست توجه مشتریان را به این برند جلب کند، بلکه ضررهایی را هم متحمل شد. به محض انتشار این آگهی، پیامی از سوی موسسه مهمان داران هواپیمایی به صورت نامه سرگشاده منتشر شد که در آن حمایت این بازیگر استرالیایی از خطوط هواپیمایی اتحاد را تاسف برانگیز اعلام کرده بود. بر اساس اطلاعات منتشر شده در این نامه، خط هواپیمایی اتحاد در صنعت خودش قوانینی دارد که میان مهمان داران مرد و زن تبعیض قائل می شود و به همین خاطر سلبریتی ها نباید از آن حمایت کنند یا برای آن تبلیغ کنند. واکنش ها به نیکول کیدمن نیز از این جهت بیشتر بود که او خودش را سفیر زنان در سازمان ملل می داند و قرار است از حقوق زنان دفاع کند.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 
در نتیجه این آگهی نه تنها فایده ای برای برند تبلیغاتی نداشت، بلکه به قیمت از دست رفتن بخشی از محبوبیت نیکول کیدمن نیز تمام شد. کیدمن تنها قربانی آگهی های تجاری نیست. سلبریتی ها و چهره های مختلف فرهنگی، ورزشی و حتی سیاسی اغلب خودشان را ضمیمه یک آگهی می کنند تا به آن برند کمک کنند. در این بازی میان شهرت و تجارت، گاهی شهرت قربانی می شود. صاحبان کسب و کار که بالاخره کار خودشان را راه می اندازند و مسیری به قلب مشتری پیدا می کنند تا کالای خود را بفروشند، اما سلبریتی هایی که انتخاب هوشمندانه نداشته باشند، بی درنگ قربانی این بازی می شوند؛ بسیاری از مواقع آن ها بدون این که بدانند، شهرت و اعتبار خود را فدای یک برند می کنند. جالب این جاست که حتی اگر نیکول کیدمن هم باشند، از این خطر درامان نیستند، همه آن ها زیر تیغ تبلیغ قرار دارند.

شمشیر دولبه آگهی

تبلیغات جزء جدایی ناپذیر جامعه و نظام اقتصادی است. چه برای مصرف کننده و چه برای صاحبان کسب و کار، تبلیغات آن قسمت از ماجرا به شمار می آید که به اهداف بازاریابی کمک و کل روند را تسهیل می کند. مدت هاست که مشاهیر و چهره ها (سلبریتی ها) به یکی از اَشکال محبوب آگهی تبدیل شده اند و قدم به قلمروی تجارت گذاشته اند. این سلبریتی ها در آگهی های مختلف به یک کالا و در حقیقت به یک برند ضمیمه می شوند. این کار برای ارتقای نام آن برند صورت می گیرد. هرچه سلبریتی ضمیمه شده، محبوب تر باشد، باید توانایی بیشتری در جلب توجه مخاطب داشته باشد و درنهایت توجه را به کالای مورد نظر نیز جلب کند.

درواقع کارآفرین ها و صاحبان کسب و کارهای مختلف به کمک سلبریتی ها این فرصت را پیدا می کنند که پیام یا کالای خود را به مصرف کننده یا مشتری برسانند. یعنی یک بده بستان ساده میان سلبریتی ها و کارآفرین ها صورت می گیرد که هدف نهایی اش مصرف کننده است. باور رایج نیز در این قضیه این است که حضور سلبریتی در آگهی به مصرف کننده کمک می کند نام برند را بهتر به خاطر بیاورد. آن سلبریتی درواقع به نوعی شخصیت سازی برای برند می کند که این شخصیت با تصویر خودش گره خورده و همین تصور در ذهن مخاطب ماندگار می شود.

به این ترتیب، سلبریتی ضمیمه شده در آگهی، تصویری متفاوت از برند مورد نظر در ذهن مصرف کننده ایجاد می کند؛ اگر خودش محبوب باشد، برند هم احتمالا به محبوبیت می رسد و اگر منفور باشد، تاثیر منفی روی برند برجای خواهدگذاشت. این عمده ترین دلیل استفاده از سلبریتی ها در تبلیغات از جمله بیلبوردهای شهری است. اما مسائلی پشت پرده وجود دارد که باید به آن ها پرداخته شود؛ مسائلی که می تواند هم روی برند و هم روی محبوبیت و اعتبار سلبریتی به صورت خواسته یا ناخواسته اثر معکوس بگذارد.

خطای نابخشودنی

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ

مایکل فِلپس

«انسان جایزالخطاست»؛ این نقل دهان تمام کسانی است که مخالف حضور سلبریتی ها در آگهی ها هستند. آنها معتقدند سلبریتی ها و چهره های بزرگ مانند هر انسانی ممکن است اشتباه کنند و با اشتباه خود برند را به چاه بیندازند. مایکل فِلپس با مدال های بی شماری که در المپیک به دست آورده و رکوردهایی که در کسب مدال طلا زده، جزو شاخص ترین چهره های ورزشی به شمار می  اید و با این اوصاف یکی از همان سلبریتی هایی است که صاحبان کسب و کار برای به  دست آوردنش دندان تیز می کنند. او قراردادهای تبلیغاتی با غول های بزرگی نظیر «ای تی اند تی» و «رزتان استون» داشت و می توانست بیش از آن که از راه شنا کردن پول به دست بیاورد، از طریق آگهی ها کاسبی کند.

اما اتفاقی افتاد که حساب و کتابش را به هم ریخت. یک شب که در حال مصرف ماری جوانا بود، عکاسی از او عکس گرفت. قراردادها یکی یکی فسخ شدند. فلپس یکی از همان سلبریتی های جایزالخطاست که با اشتباه خود سرنوشت برندها را نیز دگرگون می کند. اگر خطا نمی کرد، می توانست برند را به شهرت برساند و هم‌اعتبار با خودش کند. اما وقتی اشتباه کرد و اعتبار خودش را از دست داد، حضورش در آگهی صرفا به ضرر آن برند تمام می شود. اتفاقی که در این جریان رخ می دهد، عموما بیشتر به ضرر سلبریتی است تا آن برند. صاحب کسب و کار بدون لحظه ای تردید، قرارداد سلبریتی خطاکار را پاره می کند و با چند آگهی دیگر دست خودش را از این خطا پاک می کند.

اما گاهی برعکس این ماجرا رخ می دهد؛ یعنی برند خطا می کند و سلبریتی ناخواسته در آن خطا شریک می شود. در این شرایط سلبریتی نمی تواند مانند صاحب کسب و کار دست به دامن چند نفر دیگر شود و خودش را از ناپاکی ها مبرا کند. حضور او در آگهی به منزله دست به یکی کردن با آن برند است؛ پس به همان سادگی که می تواند اعتبارش را به برند ببخشد و آن را از خاک بلند کند، ممکن است اعتبارش را از دست بدهد و دیگر نتواند آن را به دست بیاورد. مردم نام برند بدنام را راحت تر از نام یک سلبریتی بدنام فراموش می کنند.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 

تبلیغات به انضمام سلبریتی

حضور شان وارنر به عنوان بازیکن معروف کریکت قرار بود برای پپسی میلیون ها مشتری به ارمغان بیاورد. هندی هایی که عاشق کریکت هستند، باید با دیدن این تبلیغ که به زبان هندی و به شکل سرگرم کننده آماده شده بود، از پپسی بیشتر خرید می کردند، اما این تبلیغ نه تنها به ضرر شرکت پپسی تمام شد، بلکه بحرانی بزرگ برای آن ایجاد کرد. درست در همان سالی که پپسی با این بازیکن کریکت قرارداد بست و آگهی اش را ساخت، نتایج آزمایش وارنر مربوط به مصرف مواد غیرمجاز در جام جهانی کریکت سال ۲۰۰۳ مثبت از آب درآمد. پپسی تنها شرکتی نیست که از مسیر حضور سلبریتی در آگهی به جای سود، زیان کرده و با بحران مواجه شده است.

نمونه های بسیاری از ورزشکاران دوپینگ وجود دارد که قرار بوده افتخار و آبروی خود را به برند ببخشند، اما پیش از آن، آبروی خود را در آزمایش ها از دست داده اند و در نهایت به برند نیز لطمه زده اند. لارنس آرمسترانگ یکی دیگر از این ورزشکاران بود. این دوچرخه سوار آمریکایی عنوان قهرمانی مسابقات تور دو فرانس را از آن خود کرده بود، اما پس از گزارش آژانس مبارزه با دوپینگ آمریکا، این عنوان از او پس گرفته شد و در نهایت برای همیشه از تمام مسابقات رسمی دوچرخه سواری محروم شد. شرکت نایک یکی از معروف ترین شرکت هایی بود از این بازیکن دوپینگی آسیب دید و مجبور شد به صورت عمومی اعلام کند دیگر هیچ رابطه ای با این بازیکن ندارد.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ
لارنس آرمسترانگ
شرکت هایی که تبلیغات خود را با انضمام یک سلبریتی تهیه می کنند، هر قدر هم به دردسر بیفتند، در نهایت می توانند بحران را سپری کنند. به هر حال بخشی از کار آن ها تبلیغات و بازاریابی است و یکی از ترفندهایشان نیز استفاده از حضور سلبریتی هاست. در نتیجه عمل آن ها توجیه پذیر است. به هر حال نمی توانند دست انسان ها را از پشت ببندند و مانع خطاکاری آنها نشوند. اما داستان سلبریتی ها فرق می کند. آن ها نمی توانند به همین راحتی خودشان را تبرئه کنند؛ کار آن ها تبلیغ نیست و قرار نیست چشم و گوش بسته در هر آگهی چرب و شیرینی شرکت کنند.

تب و لرز خربزه تبلیغ

کاترین لی گیفورد از آن سلبریتی های آمریکایی است که به خاطر کمک های بشردوستانه حسابی شناخته شده بود اما یک اتفاق، اعتبارش را برای همیشه از او گرفت. «خط تولید کتی لی گیفورد!» تمام ماجرا بر سر همین خط تولید است. مهم نیست که مسئول اصلی این اتفاق، شرکت وال مارت بود، چرا که این خط تولید را راه اندازی کرده بود. مهم نیست که کتی هم بعدا نسبت به قضیه ابراز تاسف کرد؛ تنها چیزی که مهم است، نام و محبوبیت کتی است که حالا به چیزهای بدی پیوند خورده است.

سال ۱۹۹۶ بود که کمیته ملی کارگردان اعلام کرد در خط تولید پوشاک کتی لی گیفورد در هندوراس، دختران ۱۳ تا ۱۵ ساله هفته ای ۷۵ ساعت تنها برای ساعتی ۳۱ سنت کار می کنند. کارگاه کتی به «کارگاه برده ها» شهرت یافت. همراه با این اتفاق، تنها وال مارت نبود که آسیب دید، بلکه اعتبار کتی بر باد رفت. در واقع نام کتی این روزها با کارگاه برده ها گره خورده است و دیگر نمی توان به راحتی این انگ را از نامش پاک کرد. اتفاقی که برای کتی افتاد، بارها و بارها برای سلیریتی ها افتاده و هنوز هم می افتد.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 

کتی لی گیفورد 

واقعیت این جاست که مصرف کنندگان چیزی از کالای تبلیغاتی نمی دانند، اما سلبریتی را می شناسند و به او اعتماد می کنند. درواقع بسیاری از مصرف کنندگان صرفا به خاطر اعتماد به سلبریتی ضمیمه شده به تبلیغ تصمیم به مصرف کالایی می گیرند. اما اگر بعدا متوجه مشکلی در آن کالا شوند، خواه کیفیت آن باشد، خواه مشکلاتی نظیر فساد یا بیگاری کشیدن از کارگران یا هر سوءاستفاده دیگر، همه را به پای سلبریتی می نویسند. این فرایند اغلب به صورت ناخودآگاه و گاهی اوقات به صورت خودآگاه رخ می دهد. درواقع برای مصرف کننده این موارد حکم مسائل پشت پرده ای را دارد که سلبریتی از آن ها آگاه است. در نتیجه اگر سلبریتی هوشمندانه رفتار نکند و زیر بار هم تبلیغی برود، گویی خربزه ای است که خورده و باید پای لرز آن نیز بنشیند.

بازی نام و نان

نام ها بسیارند؛ نام های بزرگی که تنها به واسطه یک تبلیغ، شهرت و اعتبار خود را برای همیشه از دست داده اند. نام هایی که می توانستند به نیکی در این دنیا باقی بمانند، صرفا به خاطر یک مشت دلار و بازی در یک تبلیغ تجاری اعتبار خود را از دست داده اند. ضمیمه کردن نام و چهره سلبریتی ها به تبلیغات همیشه ریسکی بزرگ به شمار آمده؛ این ریسک نه فقط برای شرکت تبلیغ کننده بلکه برای سلبریتی داخل آگهی هم وجود دارد. درواقع سلبریتی ها با حضور خود رد تبلیغات تجاری شرکت ها، اعتبارشان را کف دستشان می گذارند.

یک اشتباه سلبریتی ها می تواند هزینه ای اندک برای شرکت ها و غول های بزرگ تجاری داشته باشند، چرا که آن ها پول و قدرت را در اختیار دارند و با صرف کمی هزینه می توانند اشتباهات آن سلبریتی را هم جبران کنند، اما داستان سلبریتی ها فرق دارد؛ یک اشتباه شرکت می تواند اعتبار آن سلبریتی را برای همیشه از دستش برباید. نام و اعتبار سلبریتی ها شاید یک شبه به دست نیامده باشد، اما می تواند یک شبیه و صرفا با یک تبلیغ اشتباهی از بین برود. شاید زمان آن رسیده که سلبریتی ها پی به مسئولیت اجتماعی خود ببرند و اعتبارشان را به راحتی خرج تبلیغات نکنند.


منبع: برترینها

دروغ هایی در مورد کارآفرینی

در دنیای امروز که کارآفرینی به یک مساله ی همه گیر تبدیل شده دروغ هایی در مورد کارآفرینی می شنویم.

شباهت ماهیگیری و کارآفرینی در چیست؟

هر دوی انها با افسانه هایی احاطه شده اند که واقعیت ندارند.

 دروغ هایی در مورد کارآفرینی
در اینجا بعد از مصاحبه ی با ۱۰ کارآفرین و متخصص این حوزه بزرگترین دروغ های این حوزه را به ما گفته اند.

شروع کارآفرینی فریبنده است

بزرگترین دروغ اینست که خودت را در کسب و کار مدیرعامل بدانی. در حالی که در بهترین حالت استارتآپی بیش نباشی. بسیاری از تازه کارها به جای کار واقعی این فریب را می خواهند.

کارآفرین بودن از بسیاری کارها سخت تر است.

شما باید وقت غذا خوردن و خوابیدن، فقط رویای کار را داشته باشید.

این یک کاری نیست که از آن خسته شوی و یا فقط یک هفته آن را انجام بدهی.

 دونکان کابینو، بنیانگذار Dev Academy


تمام چیزی که لازم داری یک ایده ی خوب است.

یک ایده ی خوب یک گام اولیه ی مهم است، اما مهم تر از آن استراتژی هوشمندانه ی پشت سر آن و یک تلاش زیاد مشتاقانه برای آن است.

 
شری هارنت، مشاور بازاریابی و مدیریت 


کاری که دوست داری انجام بده، پول خودش میاد

باوری بیشتر از این جمله کارآفرینان را به زمین نزده است. کاری که دوست داری رو انجام بده، پول به دنبالش میاد. در واقع، اغلب موارد کاری که فرد دوست دارد که انجام بدهد به پاشنه ی آشیل خودش تبدیل می شود. چرا که به جای پیش بردن کسب و کار، تمرکز روی انجام خدماتی می شود که خودشان از آن لذت می برند. به دنبال آن کسب و کارشان فرو می ریزد.

توفر ماریسون، مدیر اجرایی، با بیش از ۲۰۰۰ نفر کارآفرین مصاحبه کرده است.


رشد تمام مشکلات را حل می کند

کارآفرینان تازه کار فکر می کنند اندازه ی بزرگتر کسب و کار مشکلات را حل می کند. در حالی که مدل کسب و کار باید در مورد هزینه های فروش و بازگشت سرمایه واقع بین باشد.

وقتی که شما داری در فروش ۱۰۰۰ قلم از جنس خود سرمایه از دست می دهی، طبعا این از دست رفتن در ۱۰۰۰۰ قلم از جنس شما توانی خواهد بود.

همیشه بیشتر بهتر نیست.

 
سوزان آرمسترانگ، مدیرعامل و رئیس شرکت بازاریابی استراتژیک آرمسترانگ


کارآفرینان گرگ های تنها هستند

کارآفرین بودن، گروه گرا ترین و اجتماعی ترین کاریست که شما می توانید تصور کنید. این کار احتیاج به شبکه سازی و پشتیبانی و ارتباط با انواع مختلف دارد. از دوستان و خانواده ی خود گرفته تا همکاران و رفقای شما.

محدودکننده ترین تصوری که می شود از کارآفرینی داشت تنها کار کردن در آن است. این تصور تضمین کننده ی شکست خواهد بود.

مایکل فرنکل، همکار بازاریابی در مرکز سرمایه گذاری Thayer در سانفراسیسکو

 


شما آزادی را بدست آورده اید

بزرگترین بدفهمی از کارآفرینی اینست که شما تصور کنی که آزادی را بدست آورده اید. دقیقا برعکس است. راه اندازی یک استارت آپ تمام زندگی شما را می خورد. اگر شما مشتاق دیدن موفقیت از میان آن نباشید به جای آزادی سختی را بدست خواهید آورد.

آلن ونس، صاحب کسب و کار Work in progress

شما احتیاج دارید یک مساله را حل کنید.

داستانهای زیادی در مورد حل یک مشکل پنهان وجود دارد. تولید چیزی که مشتریان دوست دارند، ولی نمی دانند به آن احتیاج دارند، تا وقتی که شما آنرا برای آنها حل کنید. اما وقتی شما چیزی را حل می کنید که کسی نمی داند وجود دارد، تضمینی وجود ندارد که آن چیز شما را ثروتمند کند.

کریس تولس، بنیانگذار Topix

 کارآفرینی یک بازی جوان پسند است

اکثر داستان های کارآفرینی با این مطلب است که بنیانگذار کسی است که رفقایش را برای یک ایده ی بزرگ دور هم جمع میکند. واقعیت اینست که اینکار احتیاج به دانش فنی، یک تجربه وسیع، و یک شبکه ی وسیع دارد. جوانان کمی هستند که تجربه کافی برای موفقیت را داشته باشند.

موفقیت احتیاج به تخصص حرفه ای چندجانبه دارد که ابتدا یک فرصت را در بازار تشخیص بدهد. این تشخیص باید با استفاده ی از تخصص و تجربه ی زندگی است. شروع اینکار احتیاج به یک سرمایه اولیه و شبکه برای شروع و ریسک کردن دارد. بستن تیم و شبکه سازی قدم بعدی برای پیشرفت به سوی سرمایه گذاری است.

گارت وست لیک، مدیر اجرایی مرکز داوینچی، تنها مدل کالجی که سرمایه گذاری و کارآفرینی را در دانشگاه ویرجینیا پیش می برد


شما باید در صنعت استارتاپی خود خبره باشید

متخصص نبودن به شما کمک می کند تا با کاربران همدل شوید و بتوانید محصولی را تولید کنید و از آنها یاد بگیرید. اگر محصولات و خدمات شرکت شما برای شما کار نکند، شما به عنوان یک شرکت در راهی اشتباه هستید.

باید گستاخ بود، وقتی شرکت برای شما کار کند، می توانید و در صنعت ببینید و همه چیز را یاد بگیرید و بروید و یک چیز با ارزش بسازید.

برای دیدن یک فرصت لازم نیست شما یک متخصص باشید. در واقع متخصص بودن مانع از اینست که شما شرکت و محصول را آنگونه که مشتری می بیند ببینید. این مساله موجب می شود، به راه حل های اغراق کننده روی آورید و ریسک های نادرست بکنید.

جیسون استیرمن، بنیانگذار و مدیرعامل یک برنامه ی موبایلی، که اقدام به راهنمایی برای تمرکز و مراقبه توسط مربیان حرفه ای ورزشی می کند.


برای موفقیت احتیاج به سرمایه گذار دارید

اگر شما دارید مشکلی واقعی را حل می کنید، و بازار به راه حل شما واکنش می دهد، احتیاجی به سرمایه گذار نیست. در دنیای امروزه، می توانید به راحتی اندازه ی کسب و کار خود را بزرگ کنید و به صورت مستقیم محصول را بفروشید.

من مشتریان زیادی در تمام دنیا دارم، که محصولات آموزشی را می خرند. به گمان من سرمایه گذار جایگاه خود را دارد، اما به عقیده سرمایه گذار بیشتر از کمک شرکت را نابود می کند.

ملیسا کوربت، بنیاگذار GrammerSongs،


منبع: برترینها

۵ ترفند برای برقراری سریع ارتباط با همه مشتریان بالقوه

یکی از اولین توصیه های فروشندگان کهنه کار به افرادی که به تازگی در دنیای فروش قدم گذاشته اند این است که باید با مشتریان بالقوه رابطه دوستانه ای را برقرار کنند. چنین جملاتی را از این گروه از فروشندگان باسابقه زیاد می شنوید: «مشتری بالقوه باید شما را دوست داشته باشد. مردم از افرادی خرید می کنند که دوستشان دارند.» چنین رویکردی اگرچه می تواند بد به نظر نرسد اما نه تنها به هیچ وجه کافی نیست، بلکه بعضاً می تواند نادرست هم باشد.

مردم از افرادی خرید می کنند که به آنها اعتماد دارند و برایشان احترام قائل هستند. اگر بتوانید به سرعت رابطه عمیقی را با مشتریان بالقوه خود برقرار کنید که از دوست داشتن فراتر می رود، در اینصورت می توانید رابطه های استواری را ایجاد کنید که بر مبنای اعتماد و احترام شکل گرفته اند. همین رابطه های اصیل هستند که به فروش بیشتری منجر می شوند.

ما در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش به پنج ترفند اشاره می کنیم که به کمک آنها می توانید با هر مشتری بالقوه ای فوراً ارتباط برقرار کنید و به اهداف فروش خود دست پیدا کنید.

  1. یک سوال تحریک آمیز بپرسید.

هنگامی تلاش می کنید تا کاری کنید که کسی شما را دوست داشته باشد هر چیزی می گویید و هر کاری می کنید تا طرف مقابل خوشحال شود. مردم به چنین فروشندگانی علاقه ای ندارند. در عوض، مشتریان به فروشندگانی علاقمند هستند که آنها را به چالش می کشند تا از زاویه تازه ای به مشکلات و اهداف خود نگاه کنند. بهترین روش برای انجام این کار پرسیدن سوالات تحریک آمیز و انگیزه بخش از مشتری است.

گفتگوی بعدی خود با مشتری را با ذکر دو یا سه چالش که در حوزه فعالیت خود شاهد آنها بوده اید شروع کنید و سپس از مشتری بپرسید که آیا با هیچ یک از آن چالش ها مواجه شده است یا خیر. اگر پاسخ مشتری به این سوال مثبت باشد، فوراً شما را به چشم متخصصی خواهد دید که می تواند به وی اعتماد کند. اگر پاسخ او منفی باشد و مشتری شما با هیچ یک از چالش هایی که شما قادر به حل آنها هستید برخورد نکرده باشد، به سرعت متوجه می شوید که این مورد برای شما مورد مناسبی نیست. پس از آن می توانید به سراغ مشتری بالقوه بعدی بروید که حقیقتاً به محصولات یا خدمات شما نیاز دارد.

  1. اشتیاق مصنوعی را کنار بگذارید

بعضاً چنین چیزهایی را از زبان فروشندگان می شنویم که «سلام، احوال شما چطوره؟ نمی تونید باور کنید که چقدر خوشحالم از اینکه تونستم با شما ارتباط برقرار کنم و می تونم در مورد روشهایی که ما می تونیم به شرکت شما کمک کنیم صحبت کنم.» این اشتیاق مضاعف که کاملاً مصنوعی به نظر می رسد بوسه مرگ بر پیکره فروش به شمار می رود و با این حال، بسیاری از فروشندگان از این لحن و کلام استفاده می کنند.

برای اینکه منظور ما را درک کنید کافی است که چند تماس بعدی که برای مشتری یابی انجام می دهید را ضبط کنید، آنها را دوباره برای خودتان پخش کرده و به دقت گوش کنید. آیا هنگامی که با مشتری بالقوه صحبت می کنید صدای تان چند گام بالاتر می رود؟ اگر اینطور است، این لحن متداول یک فروشنده است که باید استفاده از آن را متوقف کنید. مشتری به سرعت متوجه هدف اصلی شما می شود و اگر اعتمادی هم ایجاد شده باشد از بین خواهد رفت. در عوض، تلاش کنید تا روراست و صادق باشید و طبیعی به نظر برسید. هیچ لزومی ندارد که خیلی لطیف یا شسته و رفته باشید. گفتگو با یک انسان واقعی (با همه کم و کاستی هایش) برای مشتری بالقوه راحت تر و خوشایندتر است و شانس اینکه یک ارتباط واقعی ایجاد شود را افزایش خواهد داد.

  1. مشتری محور باشید

مشتری بالقوه شما فقط به خودش اهمیت می دهد. در عین حال، بیشتر فروشندگان روی چه چیزی تمرکز می کنند؟ روی محصولات و خدمات شرکت متبوع شان. این یک رخنه بزرگ است که از ایجاد روابط عمیق و مستحکم با مشتری بالقوه جلوگیری می کند.

شاید به عنوان یک فروشنده با خودتان فکر کنید که «نه، این برای من صادق نیست. من همیشه روی مشتری تمرکز می کنم.» اما به احتمال زیاد اشتباه می کنید. اگر حتی یک بار درباره محصولات یا خدمات خودتان صحبت کنید دیگر نمی توانید این ادعا را داشته باشید که همیشه روی مشتری تمرکز کرده اید. به همین سادگی! فروشندگان مجرب و خارق العاده از طریق تمرکز ۱۰۰ درصدی روی مشتری در تمام اوقات است که اعتماد مشتری بالقوه را به خود جلب می کنند.

  1. برای درک چالش های اصلی مشتری تلاش کنید

همانطور که قبلاً ذکر کردیم مشتری فقط به خودش فکر می کند. اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، مشتریان بالقوه شما فقط به دنبال حل مشکلاتی هستند که با آنها روبرو شده اند. هنگامی که با یک مشتری بالقوه صحبت می کنید فقط تا زمانی در چشم او مفید و به درد بخور به نظر می رسید که نشان می دهید که می توانید به او کمک کنید تا از پس آن چالش ها برآید.

سوالات دقیقی بپرسید که کاملاً روی بزرگترین مشکلات و دردسرهای مشتری بالقوه تمرکز می کنند. به منظور درک تاثیر آن مشکلات بر زندگی مشتری تا می توانید موشکافی کنید. حتی می توانید آن مشکلات و چالش ها را طبقه بندی کنید و ببینید که تاثیر کدام موارد از بقیه بیشتر است. فروشندگان کمی برای چنین بررسی هایی وقت می گذارند، اما اگر شما جزو آنها باشید بذر اعتماد و احترام را در رابطه های خود با مشتری خواهید کاشت.

  1. کمتر صحبت کنید

این مورد بسیار ساده و سرراست است. کمتر صحبت کنید و بیشتر شنونده باشید. هر چقدر هم که به نظر خودتان زیاد صحبت نمی کنید باز هم می توان ادعا کرد که اگر کمتر از این هم صحبت کنید بهتر است. در هر مکالمه ای غالب سخنرانی باید توسط مشتری بالقوه انجام بگیرد. هنگامی که با مشتریان بالقوه جدید تعامل می کنید این نکته را در نظر داشته باشید تا بتوانید فرصت های بیشتری را برای گفتگو و فروش پیدا کنید.

نظر شما چیست؟ آیا شما هم ترفند یا ایده خاصی دارید؟


منبع: گویا آی‌تی

نکاتی برای کارآفرینان تازه‌ وارد

کارآفرین تازه‌­وارد بودن، ممکن است چالش­ برانگیز و خسته ­کننده به نظر برسد، ولی در عین حال می‌تواند بسیار هیجان‌­انگیز و ارزشمند نیز باشد. در مسیر کارآفرینی ارتباط با افراد و خلق چیزهای موردعلاقه‌­تان گاهی شما را به وجد و هیجان می‌آورد. البته نتایج بدست آمده از پژوهشی نشان می‌دهد،۸۷ درصد کارآفرینان جوان، فعالیت اقتصادی خود را بعد از ۵ سال یا کمتر تعطیل می­‌کنند. به نظرتان چرا این اتفاق می‌­افتد؟

در ادامه، نکاتی را برای کارآفرینان تازه­‌وارد مطرح می­‌کنیم. با پیروی از این نکات، می‌توانید مسیر صحیح خود را یافته و شروع خوبی داشته باشید.

 10 نکته برای کارآفرینان تازه‌وارد
۱ . کاری را شروع کنید که مشتاق آن هستید.

شروع هر کاری می­‌تواند دشوارترین مرحله به حساب آید. پس کاری را شروع کنید که برای انجام آن هیجان و شور و اشتیاق دارید. می‌­توانید کاری را انجام دهید که در آن مهارت خوبی دارید، ولی انجام کاری صرفا به خاطر اینکه شما می‌­توانید آن را انجام دهید چیز خوبی نیست. کاری را انجام دهید که به شما انگیزه دهد و باعث شود هر روز به خاطر آن از تختخواب‌تان بیرون بیایید.

۲ . مطمئن شوید که برای ایده­‌تان بازار مناسبی وجود دارد.  

مهم نیست ایده‌­ی شما چقدر خوب و عالی است، بلکه ابتدا باید مطمئن شوید که بازار مناسبی برای آن وجود دارد. سرمایه­‌گذارانی که به شرکت دعوت خواهند شد از شما در مورد پویایی محصول‌تان و تناسب آن در بازار سوال خواهند کرد.

۳ . تا جایی که می‌­توانید سعی کنید بودجه به‌دست آورید.

افزایش بودجه کار دشواری نیست. مهم این است که بدانید با آن بودجه چه کاری می‌خواهید انجام دهید. حتی فکرش را هم نکنید که بخش زیادی از بودجه­‌ی خود را صرف پرداخت حقوق کارکنان کنید. بهترین استفاده از بودجه این است که سیستم‌­هایی ایجاد کنید که کسب و کارتان را برای طولانی­‌مدت تقویت و حمایت کنند.

۴ . خیلی دقیق مراقب امور مالی‌تان باشید.

شما باید خیلی دقیق مراقب هزینه­‌ها، درآمد، و ترازنامه­‌ی کسب و کارتان باشید. سربار را پایین نگه دارید. در هزینه­‌ها صرفه­‌جویی کرده و از هزینه­‌های غیرضروری اجتناب کنید. یاد بگیرید در زندگی هزینه­‌ها را کاهش دهید و فقط از چیزهای ضروری استفاده کنید تا بتوانید کسب و کارتان را راه بیاندازید.

۵ . در مورد رقبا تحقیق کنید.

مطمئن شوید که به‌طور کامل در مورد خدمات یا محصولات رقابتی در بازار تحقیق کرده‌­اید. از پیشرفت‌­ها و توسعه­‌های جدید رقبای خود به خوبی مطلع باشید.

۶ . از سایر کارآفرینان کمک بخواهید.

خیلی خوب است که از اشتباهات‌تان درس بگیرید، ولی این هم کار عاقلانه‌­ای است که از تجربیات دیگران هم استفاده کنید. شما به‌عنوان کارآفرین هر روز با کلی چالش مواجه خواهید شد. گاهی ­اوقات در موقعیت­هایی قرار خواهید گرفت که بد نیست در آن لحظات، از کسانی که در اطراف‌تان هستند کمک بخواهید. کارآفرینان موفق فعلی می­‌توانند بهترین راهنمای شما در مورد نحوه­‌ی برخورد با این موقعیت­‌ها باشند.

۷ . داستانی عالی برای ارائه­‌ی کارتان تهیه کنید.

همه­‌ی افراد داستانی قانع­‌کننده را دوست دارند. شما هم باید چنین داستانی را برای سرمایه­‌گذاران و مشتریان بالقوه­‌ی خود آماده داشته باشید (باید آن را متناسب با مخاطب خاص خود آماده کنید). مدت داستان شما بهتر است حدود ۳۰ ثانیه باشد. ماموریت و اهداف خود و دلیل قانع­‌کننده بودن و منحصر به فرد بودن محصول یا خدمت‌تان را به‌خوبی بیان کنید. اگر سرمایه­‌گذاری به حرف­‌های شما علاقه‌­مند شد، پاورپوینت ۱۲ تا ۱۵ اسلایدی را با جزییات بیشتر در مورد شرکت و فرصت بازارتان به او ارایه دهید.

۸ . افراد مناسب را استخدام کنید.

استخدام افراد نامناسب، یکی از بزرگ­ترین اشتباهاتی است که کارآفرینان مرتکب می‌­شوند. شما باید کارکنانی را به کار گیرید که دارای تجربه و پس­‌زمینه‌ا­ی مرتبط باشند. آنها باید با فرهنگ شرکتی که شما قصد ساخت آن را دارید تناسب داشته باشند،باید سخت‌کوش و انعطاف­پذیر باشند، زیرا کسانی که در استارتاپ­‌ها کار می­‌کنند معمولا باید در نقش­‌های متعددی کار کنند.

۹ . هرگز شبکه‌سازی را متوقف نکنید.

کار شما فقط با پول پیش نمی‌­رود، بلکه در کنار پول، به شبکه‌­ای از افراد هم احتیاج دارید. مطمئن شوید که هم شما و هم شرکت‌تان در شبکه­‌ی اجتماعی موردنظرتان پروفایلی دارد. دائما افراد جدید را به شبکه­‌ی خود اضافه کنید. وقتی در شبکه­‌های اجتماعی حضور دارید، اگر کسی در گوگل در مورد شما جستجو کند پروفایل شما را مشاهده خواهد کرد. بنابراین سعی کنید پروفایلی برای خود تهیه کنید که مشتری با دیدن آن، برداشت خوبی از شما داشته باشد.

۱۰ . مهم است که یک سیستم عالی خدمات مشتریان داشته باشید.

شرکت‌­های بسیار موفق، معمولا روی ارائه‌­ی خدمات به مشتریان تمرکز ویژه‌ای دارند. اگر می­‌خواهید شرکت موفقی داشته باشید، از فرایند «خدمات مشتریان‌تان» آغاز کنید. هر شرکتی برای بهبود نام تجاری­‌اش می‌­تواند با افزایش کیفیت «خدمت به مشتری» خود، نسبت به رقبا برتری یابد.


منبع: برترینها

اهداف‌تان را با این افراد در میان نگذارید

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: معمولاً گفته می شود که بهتر است اهداف خود را با دیگران مطرح کنید. ولی آیا با همه؟

گفته شده است که همان لحظه ای که هدفی را تعیین می کنیم، باید آن را به همه بگوییم تا ابزاری برای تضمین موفقیت باشد. این تعهدی به تمام دنیاست که تضمین می کند تا ما برای رسیدن به آن هدف، حاضر باشیم فشار اضافه را تحمل کنیم. ولی آیا این کار همیشه بهترین رویکرد است؟

این ها چند دسته از افرادی هستند که در هنگام مطرح کردن اهدافتان، باید حواستان به آن ها باشد:

 اهداف خود را با این سه دسته از افراد در میان نگذارید

۱٫ افرادی که اهداف خودشان را دنبال نمی کنند

هر کسی سیستم اعتقادی مخصوص به خود را دارد که چه چیزی ممکن یا غیرممکن است، که با نحوه تربیت او در ارتباط است. بسیاری از افراد هستند که به شما پیشنهاد می دهند تا اهداف خود را به سطحی پایین تر بیاورید که با توجه به درک آن ها از ممکن بودن، به نظرشان امکان پذیر بیاید. با این کار، ما به زندگی بر اساس قواعد مورد قبول اجتماع بسنده می کنیم به جای اینکه به دنبال نوآوری ها، کسب و کارها و رفتارهایی باشیم که می تواند تمام جامعه را از وضع کنونی بهبود دهد.

کسی که اهداف خودش را دنبال نمی کند ممکن است به شما پیشنهاد دهد که نیازی به تغییر کردن ندارید. این خواسته خودخواهانه فردی است که می خواهد با پایین نگه داشتن شما، احساس برابری کند. این موضوع بسیار زیان آور است، چرا که باعث می شود شما به جای تلاش کردن، به وضع فعلی بسنده کنید. در این حالت، باورهای آن ها هرگز به چالش کشیده نمی شود و اهداف شما هرگز برآورده نمی شود.

حتی بدتر از آن، فردی است که به طور کلامی با تلاش شما موافقت می کند، ولی به صورت غیر کلامی مخالفت می کند. گفته شده است که ما ۹۳ درصد به طور غیر کلامی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم. از طریق نورون های آینه ای، مغزهای ما حداقل به صورت غیر هوشیارانه می توانند هر چیزی که گفته نمی شود را متوجه شوند. کسی که به صورت کلامی با شما موافقت می کند ولی به صورت غیر کلامی به شما تردید دارد، باعث خواهد شد که شما خودتان را زیر سؤال ببرید.

وقتی که به هدف خود فکر می کنید احساس تردید می کنید، و این ممکن است پیشرفت شما را خدشه دار کند حتی پیش از اینکه شروع شود. وقتی که اهداف ما هنوز در حال توسعه هستند، باید مطمئن شویم که در کنار افرادی قرار نداریم که در ناباوری و بی اعتقادی زندگی می کنند.

راهکار: اهداف خود را با کسانی در میان بگذارید که قبلاً در آن زمینه از زندگی خود به موفقیت دست یافته اند، یا کسانی که در حال حاضر در تلاش برای رسیدن به موفقیت در زندگی خود هستند. آن ها سیستم هایی اعتقادی دارند که شکاک ها و کسانی که فکر کوچکی دارند از آن بهره مند نیستند. این ها معدود افرادی هستند که وقتی شما به خودتان تردید پیدا کنید، با شما مخالفت خواهند کرد. کسانی که با باورهای محدود کننده شما مبارزه خواهند کرد و شما را به استاندارد بالاتری از زندگی سوق خواهند داد.

۲٫ افرادی که به جای تعهد و سرسپردگی شما، هدفتان را تحسین می کنند

از آنجایی که ما مخلوقاتی اجتماعی هستیم، اغلب می خواهیم که به وسیله افرادی که نزدیک خود نگه می داریم پذیرفته شویم. دوستان و خانواده های خوش نیت ما سعی می کنند با تحسین اهدافی که تعیین می کنیم، عزت نفس ما را تقویت کنند. ولی این کار بی فایده است چرا که به جای اقدام ما، نیت مان را مورد تأیید قرار می دهد. روانشناسان ثابت کرده اند که تحسین کردن فرایند به جای عملکرد، برای عزت نفس و دستیابی به هدف سودمندتر است. عمل مشخص کردن هدف و دنبال کردن راهی برای رسیدن به عظمت، آزاردهنده است. اگر اطرافیانمان فقط برای تعیین کردن هدف ما را تحسین کنند و این کار مایه تسلی ما شود، شاید هرگز پیگیری لازم برای دستیابی به آن هدف را پیدا نکنیم. مجدداً به کُنج راحتی خود بر می گردیم به جای اینکه سوار هواپیمای موفقیت شویم.

راهکار: یادتان باشد که هدف تعیین کردن شما را از بقیه جدا نمی کند. باید مراقب حس آسایشی باشیم که تحسین توسط دیگران می تواند به وجود بیارد. اگر هدف های خود را با کسانی که دوستشان دارید در میان بگذارید، به خودتان یادآوری کنید که هنوز راه درازی تا رسیدن به موفقیت دارید و پیگیری راه همیشه حس بهتری نسبت به تأیید شدن توسط دیگران دارد. اگر کسی به شما بابت هدف تعیین کردن تبریک بگوید، آن تبریک را در ذهن خود به گونه ای جای دهید که انگار بابت تعهد و تلاشتان برای دستیابی به آن هدف به شما تبریک می گویند.

۳٫ افرادی که همیشه انتقاد می کنند

انتقاد لزوماً سمی نیست، ولی این شخصی نیست که شما وقتی هدفتان تازه در مراحل اولیه است، بخواهید با او صحبت کنید.

شاید شما تمام اعتماد به نفس موجود در جهان را داشته باشید، ولی هنوز هم باید در نظر بگیرید که چشم اندازتان تازه در ابتدای راه است و باید مورد محافظت قرار بگیرد. در این مرحله، حرکت لحظه ای دارای اهمیت بسیار زیاد است. اغلب اوقات، فرد منتقد نیت خوبی دارد؛ او نمی خواهد ببیند که شما وارد مسیر اشتباهی شوید. ولی ممکن است توصیه او را به سادگی با کمال گرایی اشتباه بگیریم. وقتی نظر این افراد در مراحل اولیه فرایند بیان شود، تنها باعث می شود که سفر ما به تعویق بیفتد یا اینکه مسیرمان به سمت موفقیت به کلی متوقف شود.

راهکار: این افراد ذهنیتی دارند که می تواند برای ویرایش دستنوشته های ما، بررسی محصولاتمان و قوی کردن مجموعه مهارت هایمان بسیار مفید باشد. مهم است که این افراد را در حلقه ارتباطی خود حفظ کنیم، ولی تنها وقتی می توانیم اهدافمان را با آن ها در میان بگذاریم که به نتایج قابل قبولی رسیده باشیم. در آن نقطه، می توانیم از منتقدان درخواست فیدبک کنیم. آن ها می توانند کیفیت تلاش ما را افزایش دهند.


منبع: برترینها