واکنش آخوندی به تشکیل قطار حومه‌ای

وزیر راه و شهرسازی با تاکید بر این‌که تضمین دولت برای ارائه تسهیلات برای توسعه ناوگان قطار حومه‌ای ضروری است، گفت: اگر این تضمین وجود نداشته باشد، هیچ سرمایه‌گذاری صورت نخواهد گرفت.

به گزارش خبرآنلاین، عباس آخوندی در نشست علنی امروز مجلس در جریان بررسی ماده ۷۰ لایحه برنامه ششم توسعه کشور، در خصوص تکلیف دولت به تضمین تسهیلات و تجهیزات قطار شهری در بودجه سنواتی توضیح داد: روزانه حدود بیش از ۱٫۵ میلیون نفر وارد تهران و از آن خارج می‌شوند. این در حالی است که مجلس روز گذشته برای نخستن بار «تشکیل قطار حومه‌ای» را تصویب کرد؛ هر چند قطار حومه‌ای نظام متفاومتی با قطارهای شهری و دوربرد دارد.

وی افزود: قطارهای حومه‌ای صبح‌ها از بیرون به داخل شهر و بعدازظهرها از داخل به بیرون شهر می‌روند، بنابراین سیستم آنها عمدتا تا ۵۰ درصد ظرفیت کار می‌کند. البته سیستم‌های قطارهای حومه‌ای معمولا در تمام دنیا مجزا و خاص هستند، چراکه در حیطه قطارهای مترو و قطارهای دوربرد جای نمی‌گیرند، بنابراین دولت‌ها در این نوع ناوگان‌های قطاری ورود کرده و به نوعی حمایت می‌کنند.

این عضو کابینه دولت یازدهم با تاکید بر اینکه سرمایه‌گذاری در قطارهای حومه‌ای به‌طور عمده با هدف ایجاد شرایط مساعد شهری همچون مترو انجام می‌شود، عنوان کرد: همان‌طور که در مترو، سرمایه‌گذاری شهرداری‌ها تضمین و حدود ۵۰ درصد بلیط پرداخت می‌شود، در قطارهای حومه‌ای نیز به دلیل اهداف اجتماعی و مساله محیط‌زیست سیستم‌های آنها با ۵۰ درصد ظرفیت عمل می‌کنند، بنابراین این قطارها کاملا خودکفا و خودگردان هستند و به همین دلیل آوردن عبارت «تضمین دولت» در بند «ب» ماده ۷۰ ضروری است و اگر تضمین دولت آورده نشود، عملا این سرمایه‌گذاری شکل نگرفته و کسی سرمایه‌گذاری نخواهد کرد، بنابراین به بودن آن تاکید دارم.

بنا به این گزارش، در بند «ب» ماده ۷۰ لایحه برنامه ششم توسعه آمده که دولت مکلف است نسبت به تضمین تسهیلات و تامین ناوگان و تجهیزات قطار شهری شهرها و حومه آنها از محل منابع پیش‌بینی شده در بودجه سنواتی به‌نحوی اقدام کند که تا پایان برنامه ۲ هزار دستگاه واگن و تجهیزات مربوط به خطوط ریلی شهری اضافه شود. شهرداری‌ها نیز موظفند نسبت به توسعه قطار شهری از محل منابع خود اقدام کنند.


منبع: alef.ir

قالیباف: ترافیک مصنوعی تهمت و دروغ بود/ واریز عوارض شهر به خزانه قانونی نیست

شهردار تهران به برخی انتقادات مبنی بر ساختگی بودن ترافیک تهران واکنش نشان داد و آن را تهمت و دروغ خواند.

به گزارش ایسنا، محمدباقر قالیباف صبح امروز در مراسم بهره برداری از ۶۵ واگن قطار و لوکوموتیو مترو گفت: واقعیت این است که امروز در همه بخش های شهرداری تهران در زمینه های مختلف از جمله خدمات شهری، عمرانی و … تلاش های زیادی در حال انجام است اما این تلاش در مجموعه مترو مضاعف‌تر است.

وی با بیان اینکه امروز ۲۱ هزار نفر در سه شیفت کاری در مجموعه مترو مشغول به ساخت هستند، تصریح کرد: با وجود همه مشکلات سعی داریم که در امر ساخت و ساز زیرساخت‌ها خللی ایجاد نشود.

شهردار تهران ساخت مترو را با وجود همه مشکلات اقدامی کم نظیر توصیف کرد و گفت: شما می‌توانید میزان ساخت و ساز پروژه‌های عمرانی در شهر تهران را با سایر کلانشهرهای دیگر مقایسه کنید و با این مقایسه به حرکت جدی که در حال اجرا از سوی فرزندان شما در شهرداری تهران است پی می‌برید.

وی با بیان اینکه با همه مشکلاتی که در بخش ساخت و تأمین اعتبارات واگن‌ها روبرو هستیم، کارگران در دو شیفت کاری مشغول به کار هستند، افزود: من الان و در حاشیه بازدید به مدیرعامل شرکت واگن سازی پیشنهاد دادم که با توسعه فضا و نیروی انسانی، تحویل واگن‌های جدید که در انتهای اسفند ماه انجام می‌گیرد را به اول ماه اسفند موکول کند تا در خریدهای شب عید مردم مشکلی در سوار شدن و استفاده از مترو نداشته باشند که این نیازمند تلاش شبانه روزی کارگران است.

قالیباف با اشاره به سرعت ساخت مترو در تهران تصریح کرد: این در حالیست که مترو از تحریم‌ها تاثیر پذیرفته است؛ اما به دلیل نگاه به درون خودکفایی، توجه به سرمایه، اعتماد به نیروی انسانی و تکیه به ظرفیت‌های داخلی نه تنها تحریم هیچ اثری در توسعه مترو نداشته؛ بلکه باعث رونق کار نیز شده است.

وی با بیان اینکه ده‌ها دلیل در طول این سالیان داشتیم که کار ساخت و توسعه مترو را متوقف کنیم گفت: اما نه تنها کار متوقف نشد بلکه با تاکید بر توان نیروی انسانی داخلی چرخ مترو به بهترین شکل چرخید و شاهد هستید که ۲۰ سال طول کشید و تنها ۳۴ ایستگاه مترو ساخته شود اما طی ۱۰ سال اخیر تعداد ایستگاه‌ها به عدد ۱۰۶ رسید و این نشان می‌دهد که ارزش و کرامت مردم را در همه امور خود مد نظر قرار می‌دهیم.

شهردار تهران افزود: اگر مسئولان به حقوق حقه شهروندی اعتقاد دارند و بر آن تاکید می‌کنند باید بدانند که از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندان شرط حیات و زندگی است گفت: امروز بدون شک آلودگی هوا شرایط زندگی و سلامت مردم را به خطر انداخته است و باید برای اجرای این حق ابتدایی زندگی شرایطی را فراهم کنیم تا مردم بتوانند به راحتی در این شهر سالم زندگی کنند اما متاسفانه ناکارآمدی، سوء مدیریت و عدم حمایت سبب شده که عرصه تنگ‌تر شود.

وی با اشاره به لزوم حمایت دولت از خرید واگن و فاینانس ۱۰۰۰ واگن تا آخر سال گفت: زیرساخت‌های مترو با صرف هزینه‌های زیاد آماده است اما نیازمند واگن هستیم تا ظرفیت جابجایی مسافر افزایش یابد و با اضافه شدن ۱۰۰۰ واگن تعداد جابجایی مسافران به شش میلیون سفر می‌رسد که دولت حداقل فاینانس که اعتبار تعهد قانونی است را بدهد.

وی با اشاره به عدم پرداخت ۱ میلیون دلار از محل صندوق ذخیره ارزی برای ساخت و توسعه مترو گفت: بر اساس مصوبه مجلس دولت باید از محل صندوق ذخیره ارزی ۱ میلیارد دلار به شهرداری تهران بدهد اما با وجود آنکه پول در صندوق موجود است این کار را انجام نمی دهد و تازه متاسفانه برخی‌ها هم آدرس‌های غلط به مردم می‌دهند و یک واژگان به نام ترافیک ساختگی را جعل کرده‌اند.

وی با بیان اینکه ساخت عبارت ترافیک مصنوعی به عقل جن هم نمی‌رسد گفت: نمی‌توان کلمه انسان به آنها گفت چرا که هیچ کسی ترافیک ساختگی درست نمی‌کند و این کلمه از آن دسته حرف‌هایی است که وقتی قافیه تنگ می‌آید و دیگر صحبتی ندارند، مطرح می‌کنند و این حرف درستی نیست و این تهمت و دروغی است که زده شده.

وی با انتقاد از روند کند خروج خودروهای فرسوده گفت: چطور وارد شدن خودرو به شهر به راحتی صورت می‌گیرد و در شرایطی که می‌توانستند وام را برای کارهای تولیدی و یا ازدواج بدهند آن را به خرید خودرو دادند اما این وام به مترو که همان ریل حمل و نقل عمومی است نرسید و متاسفانه دارایی و ثروت را با وجود نیازهای فراوان در جای ضروری هزینه نکردند و این در حالیست که می‌توانستند با همین وام خودروهای فرسوده را از رده خارج کنند.

وی در مورد وضعیت موتورسیکلت‌های آلاینده نیز گفت: هر موتورسیکلت به شرط آنکه استاندارد نیز باشد به اندازه ۵ خودرو آلودگی ایجاد می‌کند و نگاه کنید ببینید که چه اقدامی در راستای خروج آنها انجام شده و چه اقدامی در راستای تبدیل موتورها به برقی و ارائه تسهیلات صورت گرفته در حالیکه ما طرح خود را در مورد موتورسیکلت‌ها به طور مشخص و در بعد کمی و کیفی ارائه کردیم.

همچنین محمد باقر قالیباف در حاشیه این بهره برداری در جمع خبرنگاران در مورد دیدار اخیرش با معاون رئیس جمهور گفت: دکتر نوبخت قول داده است که تا پایان سال سهم شهرداری از محل جرایم راهور که مدت‌ها است پرداخت نشده، پرداخت شود.

وی همچنین در مورد واریز عوارض شهرداری‌ها به خزانه دولت که در لایحه بودجه ۹۶ و برنامه ششم توسعه مورد توجه قرار گرفته گفت: این مسئله که عوارض یک شهر به حساب خزانه ریخته شود قانونی نیست و ما نمی‌توانیم عوارض یک شهر را برای بهبود امورات یک شهر دیگر صرف کنیم. هر چند که معتقدم باید برای توسعه سایر شهرها نیز کمک‌هایی انجام شود اما مخالف دولتی شدن شهرداری‌ها هستم.


منبع: alef.ir

مادری که دانشجوی پسرش شد!

مادر ۶۰ ساله با اراده ای قوی با حضور در دانشگاه اراک در مقطع کارشناسی ارشد؛ پای درس فرزند استادش نشست.

به گزارش مهر، مرضیه چشمه قصابانی پس از چند سال دوری از تحصیل دوباره به سراغ علم آموزی رفت و حالا در مقطع کارشناسی ارشد در رشته تاریخ در دانشگاه اراک دانشجوی پسر خود است.

این دانشجوی مادر گفت: تا کلاس ششم تحصیل کرده بودم و بعد از آن از تحصیل بازماندم و مجددا در سال ۷۹ شروع به ادامه تحصیل فکر کردم و در سال ۸۵ موفق به قبولی در رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی شدم.

وی افزود: هم اکنون با تشویق فرزندانم و همسرم در رشته کارشناسی ارشد تاریخ در دانشگاه اراک مشغول به تحصیل هستم.

چشمه قصابانی اضافه کرد: علاقه من به علم آموزی باعث شد تا دوباره به سراغ مطالعه بروم و قصد دارم که تا مقطع دکتری نیز تحصیلاتم را ادامه دهم.

وی گفت: بسیار خوشحال هستم که سرکلاس درس پسرم می نشینم و این باعث افتخار من است .

حاجی بابایی، پسر چشمه قصابانی و استاد دانشگاه مادرش نیز گفت: مادرم علاقه زیادی به تحصیل دارد و این امر باعث شده است تا در دانشگاه بسیار موفق باشد.

وی افزود: در نمره دادن و رفتار با مادرم هیچ گونه تفاوتی با دانشجویان دیگر قائل نمی شوم و با عدالت رفتار می کنم.

وی گفت: به همت مادرم و تمام کسانی که در سنین بالا به تحصیل مشغول هستند نمره ۲۰ می دهم.


منبع: alef.ir

جزئیات تکان‌دهنده از یک «شغلِ دیه‌بگیری»

پیمانکاران تصادف‌های ساختگی معمولا ۶٠ تا ٧٠ درصد پول دیه مجروح را برای خودشان برمی‌دارند. به‌ ازای شکستن هر دست یا پا به کسانی که در تصادف‌های ساختگی شرکت می‌کنند ٣ میلیون تومان داده می‌شود.

به گزارش روزنامه «شهروند» «دکتر قرص ترامادول ٢٠٠ را پودر کرد و داخل لیوان آب ریخت و به من داد؛ دکتر کسی است که دست، پا، دماغ و دندان را می‌شکند و به ازای هر شکستگی ۵٠ هزار تومان دستمزد می‌گیرد. بعد از ترامادول، با انسولین به ساق پایم لیدوکاین تزریق و بعد شروع به ماساژ دادن کرد تا انسولین پخش شود. روی شکم دراز کشیدم، پای راستم را داخل شکم جمع کردم و زیر پای چپ یک بالش گذاشتم تا ضربه به استخوان نازک‌نی ساق پا وارد شود. چشم‌هایم را بستند و یک حوله هم داخل دهانم گذاشتند؛ صورتم روی زمین بود و دست پیمانکار را محکم گرفته بودم، دیگر چیزی نمی‌دیدم ولی همه‌چیز را حس می‌کردم، داشتم خودم را برای ضربه آماده می‌کردم. سه بار میله را آرام روی پایم ‌زد که صدایش هنوز توی سرم است. سه ثانیه طول کشید و میله به پایم نخورد، دانستم موقع ضربه نهایی است و ضربه وارد شد. طرف دست گذاشت روی استخوانم و گفت نشکست و…»

اینها حرف‌های جوانی حالا ٢۴ ساله است که در ١٩ سالگی، «آقای دکتر» دست‌و‌پای راستش را شکست و با سنباده ‌درشت، پیشانی، دماغ و گونه‌اش را به‌طور قطری زخمی کرد تا از جنوب ایران برای تصادفی ساختگی راهی خراسان شود. او پس از نخستین تجربه‌ صحنه‌سازی‌اش، معتاد شد تا همین یک‌ سال پیش، وقتی دانشگاهش تمام شد و به انجمن معتادان گمنام ایران پیوست. او حالا به قول خودش ١٣ ماه و ٧ روز است که پاک‌ است.

«حسین» حالا در تلاش است که کاری برای خود دست‌وپا کند و اگرچه ماه‌هاست به جایی نرسیده اما همچنان امیدوار است. او در طول این گفت‌و‌گو، با یادآوری دردها و استرس‌های دوران صحنه‌سازی‌اش به‌عنوان مصدوم و پیمانکار، بارها بغض کرد، صدایش را بالا و پایین برد و درحالی‌که سیگاری بین دو انگشت و لبانش در نوسان بود از سردرد بی‌سابقه‌اش گفت و این‌که مصرف مُسکن برایش ممنوع است. او ١٩ سال را در فقر و سختی گذراند اما سودای تغییر وضع خود و خانواده‌اش به هر قیمتی را داشت که به صحنه‌سازی با استخوان و زخم‌های عمقی در پوست رسید. در سال‌های زخم‌سازی و دلالی شکستگی‌های دیگران، بر دانشجویی ١٩ ساله چه گذشته و چه شد که از تجارتی که در آن به فن‌و‌تجربه هم رسید، حالا تصمیم دارد کم‌کم از این کار دست بکشد.

داستان نخستین تجربه خودت را ادامه بدهیم؛ ساعاتی قبل از مسافرت به همراه دو نفر دیگر خانه دکتر رفتید که شکستگی‌ها را ایجاد کند.

– بله، من دراز کشیده بودم و آرزو می‌کردم که‌ ای‌کاش این‌جا نیامده بودم اما راه برگشتی وجود نداشت چون ضربه اصلی را هم چشیده بودم. بعد از چهار پنج ضربه استخوانم شکست و هنوز صدای چکشش در ذهنم است؛ صدایی تیز که در عمق وجودت، در نهایی‌ترین قسمت ذهنت می‌نشیند. این صدا آنقدر تیز است که به اتاق دیگر که آن دو نفر دیگر منتظر بودند، هم رفت. لحظه‌ای که «چیکه» اتفاق می‌افتد؛ در کمتر از دو ثانیه، کل لباست از عرق سرد خیس می‌شود. بعد پیمانکار یک‌مرتبه من را بغل کرد، سرم را بالا آورد و چند قطره آب داخل دهانم ریخت. جالب این‌که این‌جا هم نگذاشتند من وسایل کار را ببینم و خیلی سریع آنها را زیر فرش قایم کردند چون تمام مراحل را تصویر می‌کنی و برای ضربه دوم فشار عصبی بیشتری وارد می‌شود. مصدوم‌های زیادی را دیدم که موقع ضربه دوم می‌گفتند «غلط کردیم بگذار برویم» و من می‌گفتم «عزیزم چه‌کاری برایت انجام بدهم، تو که ضربه اصلی را تحمل کردی» ولی متاسفانه آنقدر نیاز داشتند و نمی‌خواستند مقابل خانواده خجالت‌زده شوند که تحمل می‌کردند. لحظه وارد آمدن ضربه روی پایم به دو نفر فکر می‌کردم؛ یکی آن خانمی که قرار بود با من زندگی کند و من می‌خواستم از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد و دیگری هم خواهر ١٢ ساله‌ام. از خواهر کوچکم شرم می‌کردم و از تصویر آن خانم قوت ‌قلب می‌گرفتم. پایم که شکست قفل در را باز کردند و من را داخل اتاق دیگر بردند.

 نفر بعد هم می‌خواست پایش را بشکند؟

– نه، گزینه بعدی بینی بود چون قرار بود ما روی یک موتور بنشینیم. من آمدم و از کنار در نگاه کردم. نخست پنبه و دستمال‌کاغذی روی چشم‌هایش گذاشتند و چسب زدند؛ نباید ضربه مستقیم مشت یا قفل با دماغ را ببیند چون ناخواسته جاخالی می‌دهد و امکان دارد قفل روی گونه‌‌اش بخورد. به او هم ترامادول خورانده و لیدوکایین تزریق کرده بودند، پیمانکار دست‌هایش را گرفته بود و دکتر گفت که نفس عمیق بکش. از راست با قفل کتابی ضربه زدند و نشکست، بعد سمت چپ و مستقیم. پوست دماغ پاره، غضروف باز و یک تشت تا نصفه از خون پر شد ولی استخوان نمی‌شکست که در نهایت با ضربه نهم که ناگهانی بود شکسته شد.

 دکتر چه حال و روزی در این شرایط داشت؛ موقعی که ضربه می‌زد و شکستگی اتفاق نمی‌افتاد؟

– از حال و احساس دکتر برایت بگویم. زمانی که میله را در دست می‌گرفت به اندازه یک‌ لیوان، عرق از سر و صورتش سرازیر بود، همیشه به من می‌گفت: «حسین یک‌زمانی این ظرف من هم پر می‌شود، دیگر نمی‌توانم، این‌قدر استخوان این بچه‌ها زیر دست و پای من خرد شده‌ که دیگر دوام نمی‌آورم. با هر ضربه روانی‌تر می‌شوم.» دکترها هیچ سواد پزشکی هم ندارند ولی باید باتجربه و بی‌رحم باشند، مثلا اگر بیشتر از حد، ضربه وارد کنند استخوان دست یا پا خرد می‌شوند و باید پلاتین گذاشت. اینها حالت یک معتاد را دارند که از جنس‌کشیدن شرمنده هستند و از طرفی مجبور به این کار هم هستند، همیشه عذاب‌ وجدان دارند. این دکتر در بچگی من را بزرگ کرده بود و کامل می‌شناخت، لحظه اول که من را دید ٣٠ ثانیه طول کشید تا بگوید سلام، فقط صورت همدیگر را نگاه می‌کردیم تا این‌که پرسید: «تو این‌جا چیکار می‌کنی حسین؟ تو کجا و این کارها کجا؟ مگه دانشجوی مهندسی نیستی؟» دوستم را به اتاق دیگر بردند (با خنده می‌گوید به بخش) و حالا نوبت دست من بود.

به‌طور خلاصه گفتی که ساعت ١٢ ظهر خانه دکتر رفتید؛ دست‌وپای تو با دست و دماغ دوستت را شکستند و ساعت ۴ عصر از آن‌جا خارج شدید؟

– بله. به سمت شهری در خراسان جنوبی راه افتادیم. پیمانکار یک پژوپارس داشت. این کار کلا سه بخش دارد؛ شکستگی، صحنه‌سازی و بعد از این دو مرحله نوبت به پیگیری‌های اداری و بیمه‌ای می‌رسد. بخش اول با همه دردها، ترس‌ها و واهمه‌هایش تمام شد. من هنوز که هنوز است صدای چیکه میله را فراموش نکردم و حاضر نیستم به بهای ٢٠٠ میلیون این کار را انجام دهم. ساعت ٨ صبح رسیدم و تا ساعت ١٠ یک موتورسیکلت تهیه کردیم. نحوه کار به سه صورت است: پیاده، با خودرو و با موتور؛ پیاده باید خودش را جلوی یک ماشین بیندازد، موتورسوار باید موتور را به ماشین بزند و با ماشین هم باید با سرعت ١٠٠ کیلومتر با خودروی دیگری تصادف کرد یا مثلا از دره‌ای پرت شد یا سر پیچ با سرعت بچرخد که صحنه واقعی ساخته شود. بهترین مورد موتورسیکلت است و قولنامه‌اش باید به نام یکی از مصدومین باشد. موتور را دست دوم خریدیم.

با این دست و پای شکسته، شب در ماشین و جاده اذیت نشدید؟

– من دستم را با کمربند بستم و چون مورفین مصرف کرده بودیم، راحت خوابیدیم.

بعد از این‌که موتورسیکلت را خریداری کردید چه شد؟

– منتظر گرگ‌ومیش شدن هوا شدیم چون نباید کسی قبل از تصادف ما را با دست و صورت زخمی می‌دید. خلاصه پیمانکار از صندوق ماشین دو سنباده، یکی نرم و دیگری زبر درآورد. یک قوطی آب‌میوه هم گرفت و قسمتی از بدنه‌اش را کند. حالا نوبت زخم‌های ریز بود که معمولا جاهایی که استخوان هست صورت می‌گیرد مثل پیشانی، گونه، پشت ران و پشت گوش. این زخم‌ها باید قبل از تصادف باشند که اورژانس مشکوک نشود چرا این زخم‌ها کهنه هستند؟ اول با سنباده زبر پیشانی سمت راست، دماغ و گونه چپ من را زخم کرد بعد با تکه قوطی، زخم‌ها را عمیق‌تر کرد و در مرحله بعد هم با سنباده نرم پوست، مو و خون زخم‌ها را یکی می‌کرد. این کار را روی قوزک پا، ران و ساعدم هم انجام داد. باید همه‌چیز طبیعی باشد چون اگر یک مرحله را به‌درستی انجام ندهی تمام این دردها و سختی‌ها بی‌حاصل می‌شود. سه‌پشته سوار موتور شدیم.

نفر سوم چه شکستگی‌هایی داشت؟

– نفر سوم فقط یک‌سری زخم توی صورت، گردن و دست‌و‌پا داشت چون قرار بود تصادف طوری باشد که به او آسیب زیادی وارد نشود. خلاصه گشتیم و گشتیم تا یک صحنه مناسب پیدا کنیم. پیمانکار هم سوار یک ماشین و پشت‌ سر ما از طریق تلفن هی استرس و فشار وارد می‌کرد که اگر امشب انجام نشود باید برگردیم به شهر خودمان. آخرش هم نشد چون از شانس بد زنجیر موتور پاره شد.

حالا سه مصدوم با سروصورت زخمی و دست‌و‌پاهای شکسته بودید.

– بله. به هر مصیبت و زحمتی که بود، موتور را به خانه بردیم (یکی از فامیل‌های پیمانکار، دانشجو بود و یک خانه داشت)، فشار روحی به‌ اندازه فردی داشتیم که داشت بالای دار می‌رفت، چون نمی‌دانستیم قرار است چه بشود. قرار بود با سرعت ٧٠-۶٠ کیلومتر به یک خودرو بزنیم و هر چیزی ممکن بود؛ امکان داشت با سر به جدول بخوریم و بمیریم، یا قطع‌نخاع شویم یا مثلا خودرو پشت سر از روی ما رد شود. فقط کسی می‌تواند فشار، استرس و درد روحی‌ آن شب ما را بفهمد که قبلاً تجربه کرده باشد، بدترین شب عمرم بود.

پس روز اول، کارتان انجام نشد و منتظر فردا ماندید؟

– بله شب وحشتناکی بود و من گفتم می‌خواهم دندانم را هم بشکنم. خلاصه کلی چکش زدند و دندان نشکست تا درد دندان هم به دست‌و‌پای شکسته و بدن تماماً زخمی اضافه شود. پیمانکار هم مدام تکرار می‌کرد که فردا آخرین فرصت است و اگر انجام ندهید، باید برگردیم، می‌گفت، من گزینه‌های بهتری دارم که مثل شما بی‌جرأت نیستند؛ خیلی فشار عصبی وارد می‌کرد. خلاصه ساعت ۵ صبح خون‌های خشک روی زخم‌ها را کَندیم و دوباره سنباده زدیم که دردش از مرتبه اول هم بیشتر بود. بیرون آمدیم و باید خودرویی که درحال رانندگی به‌ صورت خلاف است، پیدا می‌کردیم. تماس‌ها و فشارهای پیمانکار هم ادامه داشت. دوستم با دست‌ و دماغ شکسته، راننده موتور بود و با دو انگشت کلاج می‌گرفت، من وسط با تلفن حرف می‌زدم و یکی با زخم‌های کمتر پشت سر من بود. چندین خیابان را گشتیم و موردی را پیدا نکردیم یا پیدا شد و راننده ما ترسیده بود. باید شانس می‌آوردیم و راننده خودرو بیمه می‌داشت، چون ما حاضر نبودیم از فرد پول بگیریم، هدف ما بیمه بود. ما حتی پولی را که راننده ضرر می‌کرد، به‌گونه‌ای که مشکوک نشود، به او می‌دادیم. رفتیم داخل سینه یک خودرو که از پارک خارج شد، ولی راننده خودرو ترمز زد. خودروی دوم را رد کردیم که پیمانکار تماس گرفت و گفت، برگردید تا برویم به شهرمان. دوستم صدای تلفن را می‌شنید و یک‌مرتبه من متوجه شدم که پخش زمینیم. شانس آوردیم که خودرویی پشت سر ما نبود. مردم جمع شدند و هرکسی فیلم می‌گرفت یا برای خودش نظر می‌داد؛ می‌گفتند، اینها مست بودند، نگاه این جاده‌ها با جوان‌های مردم چه می‌کنند، وای به حال مادر این سه جوان … خلاصه یک پیرزن داد زد که شما چقدر حرف می‌زنید، یکی زنگ بزند اورژانس، نمی‌بینید این سه جوان دارند پرپر می‌شوند؟

حسین در نهایت از پروژه اول خود به ١٣‌ میلیون تومان در سال ٩١ می‌رسد که «تا چشم به هم زد در طول دو روز ۵‌ میلیون را بین دوستان و فامیل‌های خیلی نیازمندش تقسیمش کرد.» او بعد از تابستان‌ سال ٩١ به دانشگاه محل تحصیلش برگشت و کار را ادامه داد اما این‌بار درمقام پیمانکاری که سعی می‌کرد عادل باشد و رفتاری را که با او انجام شد، با مصدومانش تکرار نشود. او تا دو سال بعد پیمانکاری را با سختی‌ها و جزئیات مختص به‌خود انجام و در این مدت تصادف ساختگی ٨ نفر را به قول خودش مدیریت کرد؛ اما از نظر این فرد باتجربه، دلیل کسانی که این کار را انجام می‌دهند، چیست و خودش به‌شخصه چه دلایلی برای این کار داشت؟

– یادم است دانشجو بودم و به یک خانمی علاقه‌مند شدم که با هم رابطه برقرار کردیم و بحث ازدواج مطرح شد. به ‌دلیل این‌که پدرم نمی‌توانست کمک مالی کند، احساس کردم پیش این خانم دارم کم‌ می‌آورم، احساس کردم این خانم که من الان به او قول ازدواج دادم، علاوه بر نیاز عاطفی، حمایت مالی هم می‌خواهد. علاوه ‌براین، پدرم هم تمام عمر کارگری کرده و دیسک کمر هم داشت و من می‌خواستم یک دستگاه بلوک‌زنی برایش بخرم، اما یکی از رفیقانم داخل این کار بود و پول به دست می‌آورد؛ این‌که او چطور وارد این داستان شد، خودش قصه مفصلی دارد. اول خیلی با این کار مشکل داشتم، چون ترس و عذاب‌وجدان زیادی داشت. من رفیقی داشتم که شرایط مالی خوبی نداشت ولی چندان تحت‌فشار نبود. او از این کار لذت می‌برد، لذت‌بردن از این‌که تو داری یک کار غیرقانونی انجام می‌دهی و هرجایی هم که می‌نشست، با افتخار این کار را تعریف می‌کرد و می‌گفت، من درگیر یک خلاف بزرگ شدم اما برای من و خیلی‌های دیگر همان نیاز مالی مطرح بود.

غیر از این دلایل، به‌ نظرت تشدید اختلاف طبقاتی هم در راه‌افتادن این جریان تأثیرگذار بوده، این‌که فرد با نیت اعتراض به اختلاف طبقاتی موجود دست به چنین کاری بزند؟

آدم‌های درگیر این کار ، خوشبختانه یا متأسفانه آدم‌های اهل اندیشه نیستند که مثلا بگویند من این کار را می‌کنم تا مبارزه‌ای انجام بدهم و این‌که چرا این افراد درگیر فکر نمی‌شوند، نمی‌دانم. این افراد فقط به دلیل نیاز مالی و احساس قدرت‌کردن و دلایل اینچنینی دست به این کار می‌زنند.

پیمانکار به‌طورکلی چه کاری انجام می‌دهد؟

– به ‌قولی دلال است؛ هزینه کار را پرداخت می‌کند و مسائل اداری را دنبال می‌کند و درنهایت ۶٠ تا ٧٠‌درصد پول را برمی‌دارد. یک‌هفته، دوهفته درگیر است و سود بیشتری نسبت به مصدوم می‌کند. به صورت قطع ۶٠درصد پول دریافتی به پیمانکار می‌رسد و من حتی کسانی را می‌شناسم که ٧٠ تا ٧۵‌درصد پول را برمی‌دارند. پس پیمانکار با دلالی به سود زیادی می‌رسد و با یک هفته کار به ٣٠‌میلیون یا بیشتر می‌رسد، بدون این‌که آسیبی به خود برساند.

پیمانکار معمولا خودش قبلا مصدوم بوده، یعنی به‌عنوان مصدوم اقدام به صحنه‌سازی کرده؟

– ٩۵‌ درصد پیمانکارانی که من می‌شناسم، قبلا این کار را انجام دادند. دونوع حساب کتاب و پیمانکاری داریم: یکی این‌که پیمانکار از اول شرط می‌گذارد که پول را که از بیمه گرفتیم، ۶٠ درصد به من می‌رسد و عده دیگری هم هستند که از قبل تعیین می‌کنند که مثلا ما به ‌ازای شکستن هر دست یا پا به تو ٣ میلیون یا به ازای هر زخم درصورت یا بدن فلان مقدار پول می‌دهیم و خودش برای همین دست ١٢‌ میلیون از بیمه می‌گیرد. درنوع دوم اینطور نیست که پیمانکار پول را قبل از کار بدهد و اگر کار انجام شود و او به پول برسد، حق مصدوم را متناسب با قرارداد پرداخت می‌کند. مصدوم هیچ‌وقت بیشتر از ۵٠‌درصد دریافت نمی‌کند ولی یکی مثل من که قبلا سختی‌های زیادی را تحمل کردم، هزینه‌ها را خودم انجام می‌دادم و ۵٠درصد یا بیشتر را به مصدوم می‌دادم.

چه می‌شود که افراد، مصدوم یا پیمانکار به این راه برای پول درآوردن روی می‌آوردند؟

– تمام کسانی که من می‌شناسم، نان‌آور یک خانواده هستند؛ طرف پدرش را از دست داده یا این‌که دیگر نمی‌تواند کار کند و سرپرست چندین نفر درخانواده است و مجبور می‌شود به سمت این کار بیاید که پولی را به دست آورد که با آن کار دیگری را شروع کند. خیلی‌ها برای این‌که شروع به کشاورزی کنند، مجبور شدند که به سمت این کار بیایند. درشهر ما این‌قدر پول کم است و این‌قدر پول‌ درآوردن سخت است و ازطرفی کارهایی که درشهر بزرگ وجود دارد، آن‌جا وجود ندارد، بنابراین طرف مجبور می‌شود که به خلاف روی بیاورد و یکی از معدودخلاف‌هایی که هنوز می‌توان از آن پول درآورد، همین صحنه‌سازی است. جالب است که حتی وقتی فرد واقعا تصادف می‌کند و استخوان‌هایش داخل تصادف می‌شکند، قاضی می‌گوید که تو صحنه‌سازی کردی.

مراحل اداری چگونه است و چطور باید مقابل مأمور آگاهی، قاضی و دفتر بیمه نقش بازی کند ولی با همه این تجربه‌ها، از کارش کنار کشیده است، چرا؟

– الان دیگر استخوان نازک‌نی جواب نمی‌دهد و قاضی می‌فهمد. باید گردن یا استخوان‌های اصلی را بشکنی که کار بسیار سختی است. من الان نگران افرادی هستم که وارد این کار می‌شوند، از طرفی امکان دستگیری و جریمه‌های سنگین هم وجود دارد؛ خشونت، درد و رنجی در وجود تو نهادینه می‌شود که تا همیشه آزارت می‌دهد. خیلی‌ها پیشنهاد دادند ولی انگار چیزی در وجود من می‌گوید که دیگر نباید تکرار شود. ترس هم وجود دارد. همین تابستان گذشته در شهر ما چهار زن را دستگیر کردند؛ اینها با همدستی شوهرشان نطفه می‌کاشتند و پس از چهارماه با ضربه پای شوهر نطفه چهار – پنج ماهه را می‌کشتند و یک تصادف ساختگی هم ایجاد می‌کردند تا دیه یک انسان کامل بگیرند که همه‌‌شان دستگیر شدند؛ شاید باورت نشود ولی عامل این همه بی‌رحمی و مصیبت علیه خود و دوستانت فقر و بیچارگی است، حالا که به تازگی تصمیم گرفته‌ام از این کار دست بکشم، از استرس و فشار این روزهای بیکاری دارم دیوانه می‌شوم.


منبع: alef.ir

توجه ویژه به بیماران خاص دربودجه ۹۶

عضو کمیسون بهداشت مجلس دهم گفت: در تدوین لایحه بودجه ٩۶ با کمک بنیاد بیماری های خاص و همچنین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بیماری های خاص و رفع مشکلات بیماران خاص مورد توجه قرار می گیرد.

به گزارش ایرنا، علی نوبخت روز دوشنبه در همایش کمیته های استانی بیماریهای خاص افزود: در روزهای آینده جلساتی با بنیاد بیماریهای خاص، وزارت بهداشت، کمیسیون اجتماعی مجلس برگزار می کنیم و به مسائل و مشکلات این بیماران می پردازیم.

وی در خصوص تامین داروهای بیماران خاص گفت: با تصویب مجلس مقرر شد فارموکوپه نظام دارویی بازنگری شود و بیماران از داروهای به روز استفاده کنند.

نوبخت با اشاره به محدودیت های مالی دولت، گفت: لازم است که از کمک های مردمی و سازمانهای مردم نهاد و حتی از وجوهات مردمی نیز برای تامین داروها استفاده کنیم.

عضو کمیسیون بهداشت مجلس ادامه داد: با تصویب مجلس وکمک دولت مقرر شد هشت هزار میلیارد تومان از بدهی بیمه سلامت پرداخت شود تا حدی از مشکل تامین دارو برطرف شود.

توبخت همچنین در خصوص مشکل بیماران دیالیزی اظهارکرد: وزارت بهداشت با کمک واحدهای خیریه برنامه هایی برای بالا بردن کیفیت دیالیز درنظرگرفته است که کمیسیون بهداشت نیز برآن نظارت دارد.

در این ادامه این همایش زهرا ساعی عضو کمیسون اجتماعی مجلس گفت: بحث بیمه و رفاهیات بیماران خاص جزو وظایف ذاتی کمیسیون اجتماعی است و این کمیسیون در جهت آشنایی با مشکلات بیناران خاص به چهار استان سفر کرده است.
وی با اشاره به میانگین سنی پایین نمایندگان گفت: مجلس دهم تمام تلاش خود را برای برطرف کردن مشکلات بیماران خاص به کارمی گیرد.

همایش کمیته های استانی بیماران خاص با حضور تعدادی از نمایندگان مجلس و مسئولان کشوری در باشگاه نهاد ریاست جمهوری از ساعت ٨ تا ١۶ امروز (دوشنبه)در حال برگزاری است و در این همایش نمایندگان بیماری های خاص درباره مسائل و مشکلات این بیماران بیان کردند.


منبع: alef.ir

دستگیری سارقان جواهر و الماس ۴۰ میلیاردی

سارقان ۴۰ میلیارد تومان جواهر، الماس و سنگ قیمتی که در پوشش خریدار دست به سرقت زده بودند، شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، سردار کاظم مجتبایی رئیس پلیس قم گفت:در پی شکایت یکی از همشهریان مبنی بر سرقت جواهرات و سنگ های قیمتی از منزل وی حین انجام معامله توسط دو خریدار به ارزش ۴۰۰میلیارد ریال، با توجه به حساسیت موضوع بلافاصله پرونده در دستور کار تیمی مجرب از مأموران آگاهی استان قم قرار گرفت.

به گفته وی بنابر اظهارات مالباخته، نامبرده قصد فروش اموالی از قبیل زمرد پنج شیر افغان به وزن یک کیلو و دویست گرم، یک قطعه الماس و مقداری سنگ های عتیقه و قیمتی را داشته که سارقان از استان همجوار پس از حضور در قم و منزل وی، با شاکی درگیر و این اموال را به سرقت می برند.

فرمانده انتظامی استان قم افزود:در ابتدا فردی که واسطه این معامله بود شناسایی و در تحقیقات پلیس اظهارداشت هیچ گونه شناختی از متهمان نداشته و صرفاً با یکی از خریداران به صورت تلفنی در ارتباط بوده است.

سردار مجتبایی گفت:مأموران با انجام یک سری اقدامات فنی و اطلاعاتی و با شناسایی محل اختفای متهمان پس از اخذ نیابت قضائی به استان مربوطه اعزام و آنها را پس از دستگیری به استان قم منتقل کردند.

وی ادامه داد: این افراد در پلیس آگاهی و در تحقیقات مأموران اذعان کردند با نقشه قبلی به بهانه خرید سنگ های قیمتی با شاکی قرار گذاشته اند.

فرمانده انتظامی استان قم گفت:پس از استعلام از سازمان میراث فرهنگی و برابر دستور قضائی اموال مذکور تحویل مالباخته شد و متهمان نیز با صدور قرار قانونی راهی زندان شدند.


منبع: alef.ir

یک راه حل ساده برای گشودن گره‌های زندگی

کارل پیلمر، چه کسی می‌تواند بهتر از سالمندان به سؤالات درباره هدف زندگی پاسخ دهد؟ چه کسی بهتر از افرادی که مدت طولانی زندگی کرده‌اند؟

به گزارش فرادید، ده سال پیش، به نقطه‌ای در زندگی حرفه‌ای رسیده بودم که هم شبیه به یک بن‌بست و هم یک نقطه عطف بود؛ اما نمی‌دانستم کدام‌یک از آن‌ها پیش رویم است. بیست‌وپنج سال به‌عنوان “متخصص امراض پیری” فعالیت کرده بودم و همیشه سروکارم با افزایش سن بود. تحقیق‌هایی با استفاده از مجموعه داده‌های طولی و تجزیه‌ و تحلیل‌های آماری پیچیده انجام می‌دادم. برای بهبود زندگی سالمندان برنامه‌های مختلف طراحی و اجرا می‌کردم. درباره پیر شدن تدریس و سخنرانی می‌کردم. درباره‌ی مسائل سیاسی که بر جامعه سالمندان تأثیر می‌گذارد اظهارنظر می‌کردم.

اما هرگز با افراد مسن حرف نمی‌زدم.

در بهترین حالت، افرادی را استخدام می‌کردم تا با مخاطبان مصاحبه کنند. “تعامل” من با انسان‌ها تنها با بررسی کدها و تجزیه‌های آماری بود. افراد زنده که از زندگی خود ابراز رضایت می‌کردند یا پرستارانی که از استرس مراقبت از سالمندان سخن می‌گفتند، کاملاً از من دور بودند. ناگهان این نیاز را حس کردم که باید به دنیای خارج بروم و با افرادی هشتاد سال به بالا صحبت کنم و به حرف‌هایشان گوش دهم. آنچه شنیدم رویکردم به زندگی را تغییر داد. شاید برای شما هم این‌گونه باشد.

در اتاق سمینار دانشگاه روبروی دانشجویان امیدوار، مشتاق و مضطرب سال آخری نشستم. چند ماه دیگر از دانشگاه فارغ التحصیل می‌شدند. این جلسه را برگزار کرده بودم تا بفهمم این دانشجویان در مورد شغل و حرفه چه سؤالاتی از بزرگ‌سالان دارند.

حدس می‌زدم که می‌خواهند از استراتژی‌های موفقیت، نکاتی برای پیشرفت و داشتن شغلی پردرآمد بدانند. به همین خاطر با مطرح‌شدن اولین سؤال جا خوردم. سؤال را دانشجویی به نام جاش در رشته “مدیریت مالی” پرسید:

“می‌خواهم درباره مسئله‌ای سؤال کنم که خیلی نگرانم می‌کند. آیا در زندگی به هدف نیاز دارم؟ در همه کتاب‌ها نوشته‌شده به هدف نیاز است، اما من هدفی ندارم. آیا مشکل از من است؟ و اگر به هدف نیاز داشته باشم چگونه باید به آن برسم؟”

دیگر دانشجویانِ حاضر نیز با نگرانی سر تکان دادند. آن‌ها همواره به رشد و پیشرفت تشویق شده‌اند؛ کتاب‌های موفقیت و استراتژی‌های شغلی را بلعیده‌اند  که بسیاری از آن‌ها بر هدف تأکید دارند. سخنرانان انگیزشی آن‌ها را به یافتن شور و علاقه‌ای خاص در زندگی تشویق می‌کنند و می‌گویند بدون چنین هدفی شغل موفقی نخواهند داشت. اما زمانی که با آن‌ها حرف زدم، متوجه شدم این صرفاً یک احساس ناخوشایند در آن‌ها نیست. می‌ترسیدند علاقه و گرایش‌هایشان تمام زندگی آن‌ها را در برگیرد و از مسیر اصلی خارجشان کند. می‌ترسیدند نداشتن هدفی منحصربه‌فرد و قانع‌کننده، زندگی آن‌ها را به شکست و تباهی بکشد.

درعین‌حال، سالمندان و بزرگان ما در انتهای سفر زندگی، دیدگاه بسیار متفاوتی درباره هدف‌دارند. درواقع پیرترین آمریکایی‌ها (که خود همواره با این سؤال درگیر بوده‌اند) به شما می‌گویند که آرام باشید. می‌گویند احتمالاً در زندگی چندین هدف خواهید داشت که با گذر زمان تغییر می‌کنند.

پیرزنی ۸۷ ساله به نام “مارجوری ویلکاکس” این درس را به من آموخت. او زندگی‌اش را صرف توسعه مسکنِ مقرون‌به‌صرفه و ارزان در آمریکا کرد و به بدترین مناطق و شهرها در آمریکا سفر کرد. او با اشتیاق زیاد آرزو داشت دنیا را به مکان بهتری تبدیل کند. با سابقه سختی که او تجربه کرده، انتظار داشتم از هدف به‌عنوان اولین لازمه‌ی یک زندگی خوب دفاع کند.

اما چیز متفاوتی از مارجوری و دیگر سالمندان شنیدم: که تمرکز ما نباید بر هدف باشد، بلکه باید بر اهداف باشد. او می‌گفت که با تغییر شرایط، علایق و اولویت‌ها، اهدافش نیز تغییر کردند. به‌ویژه درباره تک هدف بودن در زندگی هشدار داد:

“کارهای مختلفی انجام خواهید داد. سعی نکنید همیشه در یک قطار بمانید، زیرا مطمئناً قطار تغییر خواهد کرد. ذهنتان را باز کنید. این نکته باید در زندگی جوانان اولویت داشته باشد. انعطاف‌پذیر باشید. با تکیه بر نقاط قوت خود پیش روید و مطمئن باشید شما را به‌جایی که می‌خواهید می‌برند.”

بزرگ‌سالان پیشنهاد می‌کنند تلاش برای رسیدن به یک هدف را موردبازنگری قرار دهیم و در عوض به دنبال یافتن مسیر و جهتی کلی باشیم و با انرژی و شجاعت آن را دنبال کنیم. یافتن یک جهت در زندگی ساده‌تر و منعطف‌تر است. زمانه و شرایط تغییر می‌کنند. تغییر یک واقعیت است، نه یک استثنا. از دیدگاه سالمندان، یک هدف بزرگ نه‌تنها غیرضروری است، بلکه مانع موفق شدن در زندگی حرفه‌ای است. در عوض “جهت‌گیری” در زندگی را پیشنهاد می‌کنند؛ “یک مدلِ مؤثر و کارساز” که شما را در تمام مراحل زندگی هدایت کند.

اما چگونه می‌توانید مسیر و جهت خود در زندگی را پیدا کنید؟ چگونه هدفی متناسب با فاز فعلیِ زندگی خود داشته باشید؟ در این زمینه مشخص‌شده که یک تکنیک بسیار باارزش است، ولی اکثر افراد آن را نادیده می‌گیرند. اگر در جستجوی مسیر یا هدف هستید، با خودتان در آینده مصاحبه کنید.

این کار فواید زیادی دارد. تحقیقات نشان داده زمانی که افراد وادار شوند به جزئیات مربوط به خودشان در آینده فکر کنند، تصمیم‌گیری‌های مالی بهتر، رفتار نوع‌دوستانه و انتخابات اخلاقی‌تری خواهند داشت. اما این کار دشوار است. پژوهش‌های علوم اجتماعی نشان دادند که اکثر افراد با خودشان در آینده ارتباطی احساس نمی‌کنند. اینکه بتوان خود را در ده یا بیست سال آینده تصور کرد تلاش زیادی می‌برد. محققان نرم‌افزاری طراحی کرده‌اند که افراد جوان بازتابی از خود در سن ۷۰ یا ۸۰ سالگی را ببینند.

متأسفانه بازهم نمی‌توانید خودِ واقعیتان در آینده را ملاقات کنید. به ذهن تعداد بسیار کمی از افراد خطور می‌کند که بهترین راه‌حل موجود را انجام دهند: گفتگو با فردی مسن.

در هر دوره از زندگی که مردد هستید و بر سر دوراهی قرار دارید، به خودتان در آینده رجوع کنید. او باید بسیار پیر باشد. اگر بیست‌ساله هستید، به سراغ فردی چهل‌ساله نروید. شما به افراد ۸۰ یا ۹۰ ساله نیاز دارید. اگر فردی صدساله پیدا کردید که چه‌بهتر. این فرد باید دیدگاهی حاصل از زندگی طولانی داشته باشد.

همچنین باید تا حد ممکن به تصوری که از خود در آینده دارید نزدیک باشد. حرفه پزشکی را در نظر دارید؟ پزشکی که عاشق کارش بوده را پیدا کنید. نگرانید که آیا شغلی در صنعت خدمات مالی شما را راضی می‌کند؟ فردی را پیدا کنید که میان شغل و ارزش‌هایش در زندگی تعادل برقرار کرده و تاکنون بدون هیچ حسرتی زندگی کرده است. قصد دارید کاری آسان پیشه کنید که وقت کافی برای نقاشی، نویسندگی یا بازیگری داشته باشید؟ برخی افراد پیر دقیقاً همین کار را کرده‌اند.

زمانی که ده سال پیش با این بحران روبرو شدم، نمی‌دانستم چه کار باید کرد. بنابراین نزد “هنری” رفتم. هنری که اندامش خمیده شده بود و هر دو گوشش سمعک داشت، چندان شخصیت تأثیرگذاری به نظر نمی‌رسید. اما یکی از برجسته‌ترین روانشناسان تحولی در عصر خود بود و هنوز هم هرروز برای انجام تحقیقات به دفتر کار خود می‌رفت. هنری از سنش خجالت می‌کشد، اما از صحبت با همسرش فهمیده بودم که به‌تازگی ۹۳ ساله شده است. با او ملاقات کردم و سؤالاتم را پرسیدم. آیا می‌توانم ریسک کنم و از انجام مقالات علمی در دانشگاه به نوشتن کتاب مشغول شوم؟ یک کتاب غیردانشگاهی؟ و اگر این کار را نکنم آیا تمام عمرم حسرت خواهم خورد؟

او حرف من را با یک کلمه قطع کرد: “بله”. درست است؛ اگر این ریسک را نمی‌کردم حتماً حسرت می‌خوردم. او به من اطمینان داد که در این سن، انسان از کارهای نکرده بیشتر از کارهایی که کرده افسوس می‌خورد. بنابراین از کامپیوتر و نرم‌افزارهای آماری فاصله گرفتم و به تحقیق درباره “خردِ کاربردی” سالمندان پرداختم. ده سال فعالیت، دو هزار مصاحبه و دو کتاب. سرخورده نشدم.

گاهی اوقات مسائل آن‌قدر که به نظر می‌رسد پیچیده نیستند. در زمان شروع کار تحقیقاتی‌ام، کتاب‌های زیادی خواندم که قول می‌دادند در پیدا کردن هدف زندگی به من کمک کنند. اما به این نتیجه رسیدم که زندگی بسیار ساده‌تر از این حرف‌ها است.

چرا با فعالیتی به قدمت نسل بشر شروع نکنیم: نظرخواهی از پیرترین فردی که می‌شناسیم. زیرا این افراد چیزی دارند که ما نداریم: زندگی کرده‌اند. تجاربی دارند که ما نداریم. این افراد به‌خوبی می‌دانند برای یافتن مسیر خود در زندگی چه چیزی جواب می‌دهد و چه چیزی کارساز نیست. امکان ندارد یک فرد جوان چنین مسائلی را بداند. بینش افراد مسن می‌تواند دنیایی از تغییرات در ما ایجاد کند. پس شخصی را پیدا کنید که بازتابی از شما در آینده باشد و درباره مسیر زندگی‌تان از او سؤال کنید- پشیمان نمی‌شوید.


منبع: alef.ir

قتل ۱۲ تن در یک جشن خانوادگی سال نو

رسانه‌های داخلی برزیل از وقوع تیراندازی مرگبار در یک ساختمان مسکونی و کشته شدن دست‌کم ۱۳ تن در این حادثه خبر دادند.

به گزارش ایسنا، بنابر اعلام پلیس برزیل، یک مرد مسلح که نامی از او منتشر نشده‌ است با ورود به یک ساختمان مسکونی همسر سابق، پسر ۸ ساله خود و چند تن دیگر را با شلیک گلوله از پا درآورد.

پلیس برزیل با بیان اینکه ساکنان این ساختمان در حال برگزاری مراسم آغاز سال نو میلادی بوده‌اند، اعلام کرد: این مرد مسلح پس از به قتل رساندن ۱۲ تن دست به خودکشی زد.

همچنین در جریان این حادثه سه نفر دیگر مجروح شدند.

پلیس برزیل اعلام کرده‌ است: شواهد اولیه حاکی از آن است که خشم این مرد به دلیل جدایی از همسرش، علت ارتکاب او به این جنایت بوده‌ است.

به گزارش روزنامه ایندیپندنت، آمار وقوع خشونت‌های خانگی در برزیل بالاست و روزانه حدود ۱۵ زن در این کشور کشته می‌شوند.


منبع: alef.ir

آنفلوانزا بازار «فریدونکنار» را تعطیل کرد

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور ضمن اشاره به ضرورت همکاری کلیه نیروهای انتظامی و امنیتی استان مازندران برای مقابله با شکار پرندگان مهاجر، گفت: به منظور مقابله با شکار پرندگان و شیوع آنفلوانزا، درخواست تعطیلی بازار فریدونکنار را به عنوان بازار رسمی فروش این پرندگان مهاجر به دادستان این شهرستان مطرح کردیم.

به گزارش ایسنا، سرهنگ حمیدرضا خیلدار اظهار کرد:  در بحث آنفلوانزای مرغی بعد از اینکه سازمان دامپزشکی اعلام کرد که این بیماری محرز شده است هیچ پروانه شکاری صادر نشد و حتی با شکارچیانی که اقدام به شکار پرندگان مهاجر می‌کردند نیز برخورد جدی صورت گرفت.

وی با بیان اینکه سعی داریم عرضه پرندگان مهاجر در بازار فریدونکنار را ممنوع کنیم، گفت: تعطیلی این بازار به منظور ممانعت از عرضه پرندگان مهاجر نیاز به دستور قضایی دارد. اگر بازار فریدونکنار توسط دادستان تعطیل شود ، از عرضه پرندگان مهاجر جلوگیری می‌شود و یقینا این موضوع در مدیریت موضوع تاثیرگذار خواهد بود. یکی از مشکلات ما آن است که باید مرجع قضایی برای تعطیلی بازار فریدونکنار به عنوان یک بازار رسمی محل فروش پرندگان مهاجر حکم صادر کند. طبیعتا در شرایطی که بازار تعطیل شود از شکار پرندگان مهاجر جلوگیری می‌شود.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور با اشاره به اینکه محیط زیست استان مازندران با جدیت در موضوع مقابله با شکارپرندگان مهاجر ورود کرده است، افزود: از دادستان شهرستان فریدونکنار درخواست تعطیلی بازار فریدونکنار را کرده‌ایم تا عرضه پرندگان مهاجر در این بازار  ممنوع شود. طبیعتا در شرایطی که وجود آنفلوآنزای حاد پرندگان محرز شده است عرضه پرندگان مهاجر غیر قانونی است. بر این اساس هم درخواست تعطیلی بازار فریدونکنار را دادیم و هم اعلام کردیم که هیچ کس حق شکار ندارد.

سرهنگ خیلدار با بیان اینکه یگان حفاظت محیط زیست استان مازندران در برخورد با هر گونه شکار غیر مجاز اقدام می‌کند، گفت: نیروهای ما در حد مقدورات  و حتی بیش از توان خود نسبت به جمع آوری دام‌ها اقدام کرده‌اند ، اما به دلیل وسعت مراتع شکار در این منطقه، احتیاج به کمک نیروی انتظامی و کلیه عوامل انتظامی و امنیتی استان برای جمع‌آوری دام‌های هوایی و شب دام‌ها داریم تا برخورد قاطع در این زمینه صورت گیرد.

وی با اشاره به سفر خود به استان مازندران به منظور پیگیری این موضوع اظهار کرد: به استان مازندران می‌روم تا نیروهای انتظامی و امنیتی استان را مجاب کنم که طی عملیات مشترک با محیط زیست، نسبت به جمع آوری دام‌های هوایی اقدام کنند. از  فرمانده نیروی انتظامی استان و رئیس پلیس پیشگیری نیز درخواست داریم در برخورد با عرضه‌کنندگان پرندگان مهاجر با اداره کل محیط زیست استان مازندران همکاری داشته باشند.

به گزارش ایسنا، این درحالیست که ناصر نبی‌پور رییس اتحادیه مرغ تخمگذار  پیش از این از عملکرد سازمان محیط زیست بخاطر عدم برخورد با شکارچیان مرغابی و غازهای وحشی انتقاد و عنوان کرده بود: تاکنون پنج میلیون مرغ براثر آنفلوآنزای پرندگان معدوم شده‌اند.
 


منبع: alef.ir

جزئیات تکان‌دهنده از یک «شغلِ دیه‌بگیری»

«دکتر قرص ترامادول ٢٠٠ را پودر کرد و داخل لیوان آب ریخت و به من داد؛ دکتر کسی است که دست، پا، دماغ و دندان را می‌شکند و به ازای هر شکستگی ۵٠ هزار تومان دستمزد می‌گیرد. بعد از ترامادول، با انسولین به ساق پایم لیدوکاین تزریق و بعد شروع به ماساژ دادن کرد تا انسولین پخش شود. روی شکم دراز کشیدم، پای راستم را داخل شکم جمع کردم و زیر پای چپ یک بالش گذاشتم تا ضربه به استخوان نازک‌نی ساق پا وارد شود. چشم‌هایم را بستند و یک حوله هم داخل دهانم گذاشتند؛ صورتم روی زمین بود و دست پیمانکار را محکم گرفته بودم، دیگر چیزی نمی‌دیدم ولی همه‌چیز را حس می‌کردم، داشتم خودم را برای ضربه آماده می‌کردم. سه بار میله را آرام روی پایم ‌زد که صدایش هنوز توی سرم است. سه ثانیه طول کشید و میله به پایم نخورد، دانستم موقع ضربه نهایی است و ضربه وارد شد. طرف دست گذاشت روی استخوانم و گفت نشکست و…» اینها حرف‌های جوانی حالا ٢۴ ساله است که در ١٩ سالگی، «آقای دکتر» دست‌و‌پای راستش را شکست و با سنباده ‌درشت، پیشانی، دماغ و گونه‌اش را به‌طور قطری زخمی کرد تا از جنوب ایران برای تصادفی ساختگی راهی خراسان شود. او پس از نخستین تجربه‌ صحنه‌سازی‌اش، معتاد شد تا همین یک‌ سال پیش، وقتی دانشگاهش تمام شد و به انجمن معتادان گمنام ایران پیوست. او حالا به قول خودش ١٣ ماه و ٧ روز است که پاک‌ است. «حسین» حالا در تلاش است که کاری برای خود دست‌وپا کند و اگرچه ماه‌هاست به جایی نرسیده اما همچنان امیدوار است. او در طول این گفت‌و‌گو، با یادآوری دردها و استرس‌های دوران صحنه‌سازی‌اش به‌عنوان مصدوم و پیمانکار، بارها بغض کرد، صدایش را بالا و پایین برد و درحالی‌که سیگاری بین دو انگشت و لبانش در نوسان بود از سردرد بی‌سابقه‌اش گفت و این‌که مصرف مُسکن برایش ممنوع است. او ١٩ سال را در فقر و سختی گذراند اما سودای تغییر وضع خود و خانواده‌اش به هر قیمتی را داشت که به صحنه‌سازی با استخوان و زخم‌های عمقی در پوست رسید. در سال‌های زخم‌سازی و دلالی شکستگی‌های دیگران، بر دانشجویی ١٩ ساله چه گذشته و چه شد که از تجارتی که در آن به فن‌و‌تجربه هم رسید، حالا تصمیم دارد کم‌کم از این کار دست بکشد. داستان نخستین تجربه خودت را ادامه بدهیم؛ ساعاتی قبل از مسافرت به همراه دو نفر دیگر خانه دکتر رفتید که شکستگی‌ها را ایجاد کند. – بله، من دراز کشیده بودم و آرزو می‌کردم که‌ ای‌کاش این‌جا نیامده بودم اما راه برگشتی وجود نداشت چون ضربه اصلی را هم چشیده بودم. بعد از چهار پنج ضربه استخوانم شکست و هنوز صدای چکشش در ذهنم است؛ صدایی تیز که در عمق وجودت، در نهایی‌ترین قسمت ذهنت می‌نشیند. این صدا آنقدر تیز است که به اتاق دیگر که آن دو نفر دیگر منتظر بودند، هم رفت. لحظه‌ای که «چیکه» اتفاق می‌افتد؛ در کمتر از دو ثانیه، کل لباست از عرق سرد خیس می‌شود. بعد پیمانکار یک‌مرتبه من را بغل کرد، سرم را بالا آورد و چند قطره آب داخل دهانم ریخت. جالب این‌که این‌جا هم نگذاشتند من وسایل کار را ببینم و خیلی سریع آنها را زیر فرش قایم کردند چون تمام مراحل را تصویر می‌کنی و برای ضربه دوم فشار عصبی بیشتری وارد می‌شود. مصدوم‌های زیادی را دیدم که موقع ضربه دوم می‌گفتند «غلط کردیم بگذار برویم» و من می‌گفتم «عزیزم چه‌کاری برایت انجام بدهم، تو که ضربه اصلی را تحمل کردی» ولی متاسفانه آنقدر نیاز داشتند و نمی‌خواستند مقابل خانواده خجالت‌زده شوند که تحمل می‌کردند. لحظه وارد آمدن ضربه روی پایم به دو نفر فکر می‌کردم؛ یکی آن خانمی که قرار بود با من زندگی کند و من می‌خواستم از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد و دیگری هم خواهر ١٢ ساله‌ام. از خواهر کوچکم شرم می‌کردم و از تصویر آن خانم قوت ‌قلب می‌گرفتم. پایم که شکست قفل در را باز کردند و من را داخل اتاق دیگر بردند.  نفر بعد هم می‌خواست پایش را بشکند؟ – نه، گزینه بعدی بینی بود چون قرار بود ما روی یک موتور بنشینیم. من آمدم و از کنار در نگاه کردم. نخست پنبه و دستمال‌کاغذی روی چشم‌هایش گذاشتند و چسب زدند؛ نباید ضربه مستقیم مشت یا قفل با دماغ را ببیند چون ناخواسته جاخالی می‌دهد و امکان دارد قفل روی گونه‌‌اش بخورد. به او هم ترامادول خورانده و لیدوکایین تزریق کرده بودند، پیمانکار دست‌هایش را گرفته بود و دکتر گفت که نفس عمیق بکش. از راست با قفل کتابی ضربه زدند و نشکست، بعد سمت چپ و مستقیم. پوست دماغ پاره، غضروف باز و یک تشت تا نصفه از خون پر شد ولی استخوان نمی‌شکست که در نهایت با ضربه نهم که ناگهانی بود شکسته شد.  دکتر چه حال و روزی در این شرایط داشت؛ موقعی که ضربه می‌زد و شکستگی اتفاق نمی‌افتاد؟ – از حال و احساس دکتر برایت بگویم. زمانی که میله را در دست می‌گرفت به اندازه یک‌ لیوان، عرق از سر و صورتش سرازیر بود، همیشه به من می‌گفت: «حسین یک‌زمانی این ظرف من هم پر می‌شود، دیگر نمی‌توانم، این‌قدر استخوان این بچه‌ها زیر دست و پای من خرد شده‌ که دیگر دوام نمی‌آورم. با هر ضربه روانی‌تر می‌شوم.» دکترها هیچ سواد پزشکی هم ندارند ولی باید باتجربه و بی‌رحم باشند، مثلا اگر بیشتر از حد، ضربه وارد کنند استخوان دست یا پا خرد می‌شوند و باید پلاتین گذاشت. اینها حالت یک معتاد را دارند که از جنس‌کشیدن شرمنده هستند و از طرفی مجبور به این کار هم هستند، همیشه عذاب‌ وجدان دارند. این دکتر در بچگی من را بزرگ کرده بود و کامل می‌شناخت، لحظه اول که من را دید ٣٠ ثانیه طول کشید تا بگوید سلام، فقط صورت همدیگر را نگاه می‌کردیم تا این‌که پرسید: «تو این‌جا چیکار می‌کنی حسین؟ تو کجا و این کارها کجا؟ مگه دانشجوی مهندسی نیستی؟» دوستم را به اتاق دیگر بردند (با خنده می‌گوید به بخش) و حالا نوبت دست من بود. به‌طور خلاصه گفتی که ساعت ١٢ ظهر خانه دکتر رفتید؛ دست‌وپای تو با دست و دماغ دوستت را شکستند و ساعت ۴ عصر از آن‌جا خارج شدید؟ – بله. به سمت شهری در خراسان جنوبی راه افتادیم. پیمانکار یک پژوپارس داشت. این کار کلا سه بخش دارد؛ شکستگی، صحنه‌سازی و بعد از این دو مرحله نوبت به پیگیری‌های اداری و بیمه‌ای می‌رسد. بخش اول با همه دردها، ترس‌ها و واهمه‌هایش تمام شد. من هنوز که هنوز است صدای چیکه میله را فراموش نکردم و حاضر نیستم به بهای ٢٠٠ میلیون این کار را انجام دهم. ساعت ٨ صبح رسیدم و تا ساعت ١٠ یک موتورسیکلت تهیه کردیم. نحوه کار به سه صورت است: پیاده، با خودرو و با موتور؛ پیاده باید خودش را جلوی یک ماشین بیندازد، موتورسوار باید موتور را به ماشین بزند و با ماشین هم باید با سرعت ١٠٠ کیلومتر با خودروی دیگری تصادف کرد یا مثلا از دره‌ای پرت شد یا سر پیچ با سرعت بچرخد که صحنه واقعی ساخته شود. بهترین مورد موتورسیکلت است و قولنامه‌اش باید به نام یکی از مصدومین باشد. موتور را دست دوم خریدیم. با این دست و پای شکسته، شب در ماشین و جاده اذیت نشدید؟ – من دستم را با کمربند بستم و چون مورفین مصرف کرده بودیم، راحت خوابیدیم. بعد از این‌که موتورسیکلت را خریداری کردید چه شد؟ – منتظر گرگ‌ومیش شدن هوا شدیم چون نباید کسی قبل از تصادف ما را با دست و صورت زخمی می‌دید. خلاصه پیمانکار از صندوق ماشین دو سنباده، یکی نرم و دیگری زبر درآورد. یک قوطی آب‌میوه هم گرفت و قسمتی از بدنه‌اش را کند. حالا نوبت زخم‌های ریز بود که معمولا جاهایی که استخوان هست صورت می‌گیرد مثل پیشانی، گونه، پشت ران و پشت گوش. این زخم‌ها باید قبل از تصادف باشند که اورژانس مشکوک نشود چرا این زخم‌ها کهنه هستند؟ اول با سنباده زبر پیشانی سمت راست، دماغ و گونه چپ من را زخم کرد بعد با تکه قوطی، زخم‌ها را عمیق‌تر کرد و در مرحله بعد هم با سنباده نرم پوست، مو و خون زخم‌ها را یکی می‌کرد. این کار را روی قوزک پا، ران و ساعدم هم انجام داد. باید همه‌چیز طبیعی باشد چون اگر یک مرحله را به‌درستی انجام ندهی تمام این دردها و سختی‌ها بی‌حاصل می‌شود. سه‌پشته سوار موتور شدیم. نفر سوم چه شکستگی‌هایی داشت؟ – نفر سوم فقط یک‌سری زخم توی صورت، گردن و دست‌و‌پا داشت چون قرار بود تصادف طوری باشد که به او آسیب زیادی وارد نشود. خلاصه گشتیم و گشتیم تا یک صحنه مناسب پیدا کنیم. پیمانکار هم سوار یک ماشین و پشت‌ سر ما از طریق تلفن هی استرس و فشار وارد می‌کرد که اگر امشب انجام نشود باید برگردیم به شهر خودمان. آخرش هم نشد چون از شانس بد زنجیر موتور پاره شد. حالا سه مصدوم با سروصورت زخمی و دست‌و‌پاهای شکسته بودید. – بله. به هر مصیبت و زحمتی که بود، موتور را به خانه بردیم (یکی از فامیل‌های پیمانکار، دانشجو بود و یک خانه داشت)، فشار روحی به‌ اندازه فردی داشتیم که داشت بالای دار می‌رفت، چون نمی‌دانستیم قرار است چه بشود. قرار بود با سرعت ٧٠-۶٠ کیلومتر به یک خودرو بزنیم و هر چیزی ممکن بود؛ امکان داشت با سر به جدول بخوریم و بمیریم، یا قطع‌نخاع شویم یا مثلا خودرو پشت سر از روی ما رد شود. فقط کسی می‌تواند فشار، استرس و درد روحی‌ آن شب ما را بفهمد که قبلاً تجربه کرده باشد، بدترین شب عمرم بود. پس روز اول، کارتان انجام نشد و منتظر فردا ماندید؟ – بله شب وحشتناکی بود و من گفتم می‌خواهم دندانم را هم بشکنم. خلاصه کلی چکش زدند و دندان نشکست تا درد دندان هم به دست‌و‌پای شکسته و بدن تماماً زخمی اضافه شود. پیمانکار هم مدام تکرار می‌کرد که فردا آخرین فرصت است و اگر انجام ندهید، باید برگردیم، می‌گفت، من گزینه‌های بهتری دارم که مثل شما بی‌جرأت نیستند؛ خیلی فشار عصبی وارد می‌کرد. خلاصه ساعت ۵ صبح خون‌های خشک روی زخم‌ها را کَندیم و دوباره سنباده زدیم که دردش از مرتبه اول هم بیشتر بود. بیرون آمدیم و باید خودرویی که درحال رانندگی به‌ صورت خلاف است، پیدا می‌کردیم. تماس‌ها و فشارهای پیمانکار هم ادامه داشت. دوستم با دست‌ و دماغ شکسته، راننده موتور بود و با دو انگشت کلاج می‌گرفت، من وسط با تلفن حرف می‌زدم و یکی با زخم‌های کمتر پشت سر من بود. چندین خیابان را گشتیم و موردی را پیدا نکردیم یا پیدا شد و راننده ما ترسیده بود. باید شانس می‌آوردیم و راننده خودرو بیمه می‌داشت، چون ما حاضر نبودیم از فرد پول بگیریم، هدف ما بیمه بود. ما حتی پولی را که راننده ضرر می‌کرد، به‌گونه‌ای که مشکوک نشود، به او می‌دادیم. رفتیم داخل سینه یک خودرو که از پارک خارج شد، ولی راننده خودرو ترمز زد. خودروی دوم را رد کردیم که پیمانکار تماس گرفت و گفت، برگردید تا برویم به شهرمان. دوستم صدای تلفن را می‌شنید و یک‌مرتبه من متوجه شدم که پخش زمینیم. شانس آوردیم که خودرویی پشت سر ما نبود. مردم جمع شدند و هرکسی فیلم می‌گرفت یا برای خودش نظر می‌داد؛ می‌گفتند، اینها مست بودند، نگاه این جاده‌ها با جوان‌های مردم چه می‌کنند، وای به حال مادر این سه جوان … خلاصه یک پیرزن داد زد که شما چقدر حرف می‌زنید، یکی زنگ بزند اورژانس، نمی‌بینید این سه جوان دارند پرپر می‌شوند؟ حسین در نهایت از پروژه اول خود به ١٣‌ میلیون تومان در سال ٩١ می‌رسد که «تا چشم به هم زد در طول دو روز ۵‌ میلیون را بین دوستان و فامیل‌های خیلی نیازمندش تقسیمش کرد.» او بعد از تابستان‌ سال ٩١ به دانشگاه محل تحصیلش برگشت و کار را ادامه داد اما این‌بار درمقام پیمانکاری که سعی می‌کرد عادل باشد و رفتاری را که با او انجام شد، با مصدومانش تکرار نشود. او تا دو سال بعد پیمانکاری را با سختی‌ها و جزئیات مختص به‌خود انجام و در این مدت تصادف ساختگی ٨ نفر را به قول خودش مدیریت کرد؛ اما از نظر این فرد باتجربه، دلیل کسانی که این کار را انجام می‌دهند، چیست و خودش به‌شخصه چه دلایلی برای این کار داشت؟ – یادم است دانشجو بودم و به یک خانمی علاقه‌مند شدم که با هم رابطه برقرار کردیم و بحث ازدواج مطرح شد. به ‌دلیل این‌که پدرم نمی‌توانست کمک مالی کند، احساس کردم پیش این خانم دارم کم‌ می‌آورم، احساس کردم این خانم که من الان به او قول ازدواج دادم، علاوه بر نیاز عاطفی، حمایت مالی هم می‌خواهد. علاوه ‌براین، پدرم هم تمام عمر کارگری کرده و دیسک کمر هم داشت و من می‌خواستم یک دستگاه بلوک‌زنی برایش بخرم، اما یکی از رفیقانم داخل این کار بود و پول به دست می‌آورد؛ این‌که او چطور وارد این داستان شد، خودش قصه مفصلی دارد. اول خیلی با این کار مشکل داشتم، چون ترس و عذاب‌وجدان زیادی داشت. من رفیقی داشتم که شرایط مالی خوبی نداشت ولی چندان تحت‌فشار نبود. او از این کار لذت می‌برد، لذت‌بردن از این‌که تو داری یک کار غیرقانونی انجام می‌دهی و هرجایی هم که می‌نشست، با افتخار این کار را تعریف می‌کرد و می‌گفت، من درگیر یک خلاف بزرگ شدم اما برای من و خیلی‌های دیگر همان نیاز مالی مطرح بود. غیر از این دلایل، به‌ نظرت تشدید اختلاف طبقاتی هم در راه‌افتادن این جریان تأثیرگذار بوده، این‌که فرد با نیت اعتراض به اختلاف طبقاتی موجود دست به چنین کاری بزند؟ آدم‌های درگیر این کار ، خوشبختانه یا متأسفانه آدم‌های اهل اندیشه نیستند که مثلا بگویند من این کار را می‌کنم تا مبارزه‌ای انجام بدهم و این‌که چرا این افراد درگیر فکر نمی‌شوند، نمی‌دانم. این افراد فقط به دلیل نیاز مالی و احساس قدرت‌کردن و دلایل اینچنینی دست به این کار می‌زنند. پیمانکار به‌طورکلی چه کاری انجام می‌دهد؟ – به ‌قولی دلال است؛ هزینه کار را پرداخت می‌کند و مسائل اداری را دنبال می‌کند و درنهایت ۶٠ تا ٧٠‌درصد پول را برمی‌دارد. یک‌هفته، دوهفته درگیر است و سود بیشتری نسبت به مصدوم می‌کند. به صورت قطع ۶٠درصد پول دریافتی به پیمانکار می‌رسد و من حتی کسانی را می‌شناسم که ٧٠ تا ٧۵‌درصد پول را برمی‌دارند. پس پیمانکار با دلالی به سود زیادی می‌رسد و با یک هفته کار به ٣٠‌میلیون یا بیشتر می‌رسد، بدون این‌که آسیبی به خود برساند. پیمانکار معمولا خودش قبلا مصدوم بوده، یعنی به‌عنوان مصدوم اقدام به صحنه‌سازی کرده؟ – ٩۵‌ درصد پیمانکارانی که من می‌شناسم، قبلا این کار را انجام دادند. دونوع حساب کتاب و پیمانکاری داریم: یکی این‌که پیمانکار از اول شرط می‌گذارد که پول را که از بیمه گرفتیم، ۶٠ درصد به من می‌رسد و عده دیگری هم هستند که از قبل تعیین می‌کنند که مثلا ما به ‌ازای شکستن هر دست یا پا به تو ٣ میلیون یا به ازای هر زخم درصورت یا بدن فلان مقدار پول می‌دهیم و خودش برای همین دست ١٢‌ میلیون از بیمه می‌گیرد. درنوع دوم اینطور نیست که پیمانکار پول را قبل از کار بدهد و اگر کار انجام شود و او به پول برسد، حق مصدوم را متناسب با قرارداد پرداخت می‌کند. مصدوم هیچ‌وقت بیشتر از ۵٠‌درصد دریافت نمی‌کند ولی یکی مثل من که قبلا سختی‌های زیادی را تحمل کردم، هزینه‌ها را خودم انجام می‌دادم و ۵٠درصد یا بیشتر را به مصدوم می‌دادم. چه می‌شود که افراد، مصدوم یا پیمانکار به این راه برای پول درآوردن روی می‌آوردند؟ – تمام کسانی که من می‌شناسم، نان‌آور یک خانواده هستند؛ طرف پدرش را از دست داده یا این‌که دیگر نمی‌تواند کار کند و سرپرست چندین نفر درخانواده است و مجبور می‌شود به سمت این کار بیاید که پولی را به دست آورد که با آن کار دیگری را شروع کند. خیلی‌ها برای این‌که شروع به کشاورزی کنند، مجبور شدند که به سمت این کار بیایند. درشهر ما این‌قدر پول کم است و این‌قدر پول‌ درآوردن سخت است و ازطرفی کارهایی که درشهر بزرگ وجود دارد، آن‌جا وجود ندارد، بنابراین طرف مجبور می‌شود که به خلاف روی بیاورد و یکی از معدودخلاف‌هایی که هنوز می‌توان از آن پول درآورد، همین صحنه‌سازی است. جالب است که حتی وقتی فرد واقعا تصادف می‌کند و استخوان‌هایش داخل تصادف می‌شکند، قاضی می‌گوید که تو صحنه‌سازی کردی. مراحل اداری چگونه است و چطور باید مقابل مأمور آگاهی، قاضی و دفتر بیمه نقش بازی کند ولی با همه این تجربه‌ها، از کارش کنار کشیده است، چرا؟ – الان دیگر استخوان نازک‌نی جواب نمی‌دهد و قاضی می‌فهمد. باید گردن یا استخوان‌های اصلی را بشکنی که کار بسیار سختی است. من الان نگران افرادی هستم که وارد این کار می‌شوند، از طرفی امکان دستگیری و جریمه‌های سنگین هم وجود دارد؛ خشونت، درد و رنجی در وجود تو نهادینه می‌شود که تا همیشه آزارت می‌دهد. خیلی‌ها پیشنهاد دادند ولی انگار چیزی در وجود من می‌گوید که دیگر نباید تکرار شود. ترس هم وجود دارد. همین تابستان گذشته در شهر ما چهار زن را دستگیر کردند؛ اینها با همدستی شوهرشان نطفه می‌کاشتند و پس از چهارماه با ضربه پای شوهر نطفه چهار – پنج ماهه را می‌کشتند و یک تصادف ساختگی هم ایجاد می‌کردند تا دیه یک انسان کامل بگیرند که همه‌‌شان دستگیر شدند؛ شاید باورت نشود ولی عامل این همه بی‌رحمی و مصیبت علیه خود و دوستانت فقر و بیچارگی است، حالا که به تازگی تصمیم گرفته‌ام از این کار دست بکشم، از استرس و فشار این روزهای بیکاری دارم دیوانه می‌شوم.


منبع: baharnews.ir

قاتل خاموش در مشهد قربانی گرفت

مهدی رضایی اظهار کرد: با دریافت این خبر بلافاصله تیم کارشناسی ایستگاه هشتم آتش‌نشانی در محل حاضر شده و اقدامات لازم امدادی را در دستور کار قرار دادند.وی افزود: ماموران آتش‌نشانی با همراهی عوامل انتظامی و بازپرس ویژه قتل در محل حادثه که طبقه اول یک ساختمان دو طبقه بود، اقدام به بررسی و علت‌یابی کردند.معاون عملیات سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد با بیان اینکه بخاری و آبگرمکن این منزل مسکونی حدودا ۵۰ متری فاقد دودکش بود، تصریح کرد: تشخیص کارشناسان سازمان آتش‌نشانی، وجود گاز سمی منوکسید کربن در محل بود، اما علت نهایی از سوی پزشکی قانونی اعلام خواهد شد.رضایی خاطرنشان کرد: متوفی پیش از حضور عوامل امدادی و قضایی توسط برادر وی به بیمارستان منتقل شده بود.بازپرس ویژه قتل تشخیص اولیه پزشکی قانونی را نیز مرگ بر اثر استشمام گاز منوکسید کربن اعلام کرد.


منبع: baharnews.ir

علل بروز سر دردهای مزمن

به گزارش ایران خبر، هنوز به طور کامل مشخص نیست که چه اتفاقی می افتد زمانی که سردرد بروز می کند اما محتمل ترین توضیح این است که تورم رگ های خونی منجر به کشش اعصاب اطراف آنها و شلیک کردن سیگنال های درد می شود. با این حال رایج ترین توضیحاتی که سردردها در مورد وضعیت سلامتی تان به شما می دهند از این قرارند:

استرس بیش از حد: سردرد و استرس یک چرخه معیوب به وجود می آورند؛ به این معنی که قرار گرفتن در معرض استرس باعث سردرد می شود و سر درد استرس را تشدید می کند. تنها راه مبارزه با سردردهای ناشی از استرس، مقابله با عوامل تنش زا در زندگی است.

کم آبی بدن: هنوز علت ارتباط بین کم آبی بدن و بروز سردرد به طور کامل مشخص نشده است اما کارشناسان بر این باورند که کاهش حجم آب بدن به معنای رسیدن اکسیژن کمتر به مغز و در نتیجه بروز سردرد است. به طور متوسط مصرف هشت لیوان آب در روز برای یک فرد بالغ در شرایط عادی توصیه می‌ شود. به ویژه اگر دچار سردرد شده‌ اید سعی کنید آرام ‌آرام اما مداوم آب بنوشید تا سردردتان برطرف شود.

کم خونی: کم خونی شدید به ویژه مشکلات خونی ناشی از فقر آهن عاملی برای بروز سردرد است. سردردهای ناشی از کم خونی اغلب به طور پی در پی و همراه با کم اشتهایی است.

بیماری های مزمن: سردرد می تواند عارضه جانبی برخی از بیماری های مزمن از قبیل فیبرومیالژیا، لوپوس یا دیابت باشد. سردردهای مزمن ناشی از بیماری های زمینه ای نیاز به پیگیری های پزشکی دارد.

مشکلات سینوس: سردردهای سینوسی همیشه با گرفتگی مخاط بینی و سنگینی سر همراه هستند. این سردردها در محل سینوس یعنی دور چشمها، گونه ها و پیشانی رخ می دهد. دردهای سینوسی با تنگی نفس، کاهش حس بویایی، گرفتگی بینی و غلظت و تیره شدن مخاط بینی همراه است. در اول صبح این دردها شدیدتر است، و هنگامی که سر رو به پایین خم شده است و حتی در هوای مرطوب، دردناک تر می شود.

نوشیدن کافئین بیش از حد: مصرف بیش از حد کافئین باعث انقباض عروق در رگ های خونی می شود. از آنجا که کافئین یک محرک قوی است، می تواند با ایجاد فشار در گیرنده های مغزی باعث سردرد شود. البته به مبتلایان به سردرد نمی توان گفت به طور کامل کافئین را ترک کنند چون این روند خود یک چرخه معیوب ابتلا به سردرد را ایجاد می کند. توصیه ها مبتنی بر کاهش تدریجی مصرف کافئین به دو فنجان در روز است.

مصرف بیش از حد مسکن ها: تحقیقات نشان می دهد که صرف بیش از ۲ بار در هفته قرص مسکن برای درمان سردرد، خود زمینه ساز ایجاد سردرد می ‌شود که به آن سردرد وابسته به دارو می گویند. اگر فرد حداکثر دو روز در هفته دچار سردرد می‌ شود، نباید خودسرانه مسکن مصرف کند و باید تحت نظر پزشک باشد.


منبع: irankhabar.ir

لزوم کنترل فشارخون هر ۲ سال یک بار

به گزارش ایران خبر، عضو انجمن گوارش و کبد ایران گفت: با خودمراقبتی و انجام دوره ای معاینات می توان از بروز بسیاری از بیماریها پیشگیری کرد همچنین فشارخون افراد باید هر ۲ سال یکبار چک شود.

سید محمد صادق غفوری پزشک عمومی و عضو انجمن گوارش و کبد ایران؛ با بیان اینکه خودمراقبتی، همان اقدامات، فعالیت های آگاهانه و آموخته شده است، افزود: این عامل با هدف حفظ و تأمین حیات، افزایش سلامت روحی و جسمی فرد و خانواده انجام می شود.

او با اعلام اینکه چکاپ دوره ای، تعیین سطح پایه سلامت افراد است، اظهار داشت: در علوم پزشکی به کلیه معاینات و آزمایشاتی که برای بروز بیماری های بی علامت، خفیف و نامشخص بررسی می شوند، چکاپ گفته می شود.

این پزشک عمومی با تاکید بر این که انجام چکاپ بر اساس سن و جنس صورت می گیرد، تصریح کرد: به دلیل بروز بیماری های بدون علامت، ناآگاهی فرد از بیماری خود و زمان کم برای درمان به موقع آن، جهت تشخیص و درمان زود هنگام بیماری سرطان انجام چکاپ دوره ای بسیار موثر است.

وی گفت: در بیماری هایی مانند سرطان، قلبی عروقی و پوکی استخوان تشخیص زود هنگام در مراحل اولیه بیماری در زمان چکاپ و شروع اقدامات درمانی از پیشرفت بیماری به مراحل انتهایی جلوگیری می کند.

غفوری با تاکید بر این که کارایی و تاثیر چکاپ بیشتر و کم هزینه تر از درمان مراحل انتهایی و عوارض ناشی از بیماری است، تصریح کرد: در بیماری هایی مانند افزایش یا کاهش فشارخون، آب مروارید، دیابت، دهان و دندان، افزایش چربی خون و سرطان های سینه، پروستات و روده بزرگ به خصوص در افراد با سابقه فامیلی مثبت، چکاپ باید انجام شود.

او با بیان اینکه فشار خون افراد باید حداقل هر ۲ سال یکبار چک شود، تصریح کرد: برای آگاهی از میزان چربی خون، از سن ۲۰ سالگی به بعد حداقل هر ۵ سال یک بار کلسترول، سطح LDL، HDL و تری گلیسیرید خون خود را چک کنید.

این پزشک عمومی اظهار داشت: با اندازه گیری قندخون ناشتا می توان به بیماری دیابت در افراد پی برد که برای بررسی و جلوگیری از بروز آب مروارید و گلوکوما از سن ۴۰ سالگی باید فشار و سلامتی چشم به طور مرتب چک شود.

او با اشاره به افزایش سرطان روده بزرگ در سنین بالای ۵۰ سال عنوان کرد: این افراد به خصوص اشخاصی که دارای سابقه فامیلی سرطان گوارشی غربالگری هستند، برای جلوگیری از بیماری از طریق آزمایش خون مخفی مدفوع یا رکتوسیگموئیدوسکوپی(کولونوسکوپی کوتاه) سلامتی خود را چک کنند.

غفوری با بیان اینکه افراد باید به ضایعات و تغییر رنگ پوست بدن خود توجه کنند، افزود: جهت جلوگیری از چاقی و بیماری های لثه و دندان هر ۶ ماه یکبار باید برای انجام آزمایشات به پزشک مراجعه شود.


منبع: irankhabar.ir

خرید و فروش مدرسه با دانش‌آموز به صورت یکجا

این روزها رسانه‌ها از آگهی فروش مدرسه غیردولتی فعال در مقطع پیش دبستانی و دبستان با ۱۰۶ دانش‌آموز گزارش می‌دهند؛ اقدامی که کارشناسان از آن با عنوان مدل کوچک شده واگذاری مدارس از سوی آموزش و پرورش به مؤسسان مدارس غیردولتی یاد کرده‌اند.

 روزنامه جوان نوشت: این روزها رسانه‌ها از آگهی فروش مدرسه غیردولتی فعال در مقطع پیش دبستانی و دبستان با ۱۰۶ دانش‌آموز گزارش می‌دهند؛ اقدامی که کارشناسان از آن با عنوان مدل کوچک شده واگذاری مدارس از سوی آموزش و پرورش به مؤسسان مدارس غیردولتی یاد کرده‌اند.

مسئله‌ای که به دنبال پیگیری رسانه‌ها از سوی رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی تخلف قانونی محرز و قابل پیگرد خوانده شده است.

 طی روزهای گذشته یک مؤسس مدرسه غیردولتی در استان البرز با انتشار آگهی اقدام به فروش یک مدرسه با هفت پایه تحصیلی دانش‌آموز کرده است. این مؤسس مدرسه غیردولتی در آگهی فروش مدرسه خود آورده است: «مدرسه غیرانتفاعی از پایه پیش دبستان تا ششم ابتدایی فعال با هفت سال سابقه و با تمام امکانات و مجوز واگذار می‌شود. مدرسه واقع در فردیس کرج با سوددهی روزافزون.»

آگهی‌دهنده در خصوص فروش مدرسه گفته است: «دبستان مورد نظر از دوره پیش دبستانی تا ششم ابتدایی ۱۰۶ نوآموز و دانش‌آموز دارد. این مدرسه در یک ساختمان استیجاری فعالیت می‌کند و قیمت نهایی تعیین شده برای آن ۶۰۰ میلیون تومان است. امتیاز آن را نیز از حقیقی به حقوقی تغییر می‌دهیم و آن را به صورت دائمی منتقل می‌کنیم تا هیچ مشکلی پیش نیاید. شهریه پیش دبستانی یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان و هر پایه ابتدایی ۲ میلیون تومان است. ضمن اینکه حاضر هستند تا ۳۰۰ میلیون تومان دریافت کنند و ۵۰ درصد امتیاز را واگذار کنند.»
 
اینها نمونه‌هایی از بخش خصوصی هستند که آموزش و پرورش برای برون‌رفت از مسائل مالی خود دست به دامن آنها شده حتی به قیمت درافتادن با بنیاد تعلیم و تربیت؛ بخش خصوصی‌ای که با وجود تمام تسهیلات در نظر گرفته شده توان اداره خود را هم در این حوزه ندارد. آیا مدرسه مزبور صلاحیت تأیید حداقل صلاحیت‌های حرفه‌ای و آموزشی و تربیتی متقاضیان خرید این مدرسه را دارد؟ چه تضمینی وجود دارد که سایر مؤسسان مدارس غیردولتی بعد از بهره‌برداری از تسهیلات و امتیازات دولتی در صورت ناتوانی در اداره مدرسه آن را به فروش نگذارند؟
 


منبع: alef.ir

ایران روی گسل آسیب‌های اجتماعی

آسیب‌شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه‌یابی بی‌نظمی‌ها، ناهنجاری‌ها و آسیب‌هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و…، همراه با علل و شیوه‌های پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است.

به گزارش وطن امروز، انتخابات سال ۸۸ با پدیده‌ای مواجه بود که از آن به «شورش اشرافیت علیه جمهوریت» نام می‌برند، در این پدیده عمدتا شمال شهر‌نشینان شورش کرده بودند و جنوب شهر‌نشینان در مقابل آنها از نظام دفاع می‌کردند اما امروز مساله کمی متفاوت شده است و آسیب‌های اجتماعی که بخشی از آنها نیز اقتصادی است باعث شده اعتراضات حتی از جنوب تهران نیز علیه سیستم سازماندهی شود، اتفاقی که می‌توان به‌صورت پایلوت در قهر جنوب تهران با صندوق‌های رأی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد. آسیب‌هایی که به قول رهبر انقلاب «مانند آسیب‌های طبیعی‌اند؛ مانند زلزله که می‌تواند بنای خانه‌ها را تخریب کند، این آسیب‌ها بنیان خانواده و اجتماع را برهم می‌ریزد. اگر بموقع و بهنگام شناخته یا پیشگیری شود، احتمال کاهش خسارت‌ها افزایش خواهد یافت. اما اگر نسبت به آن غفلت شود؛ خدای نکرده ممکن است بنای جامعه را متزلزل کند. درست است که ما در کشور در درجه‌ اول مساله اقتصاد را داریم و خود مشکلات اقتصادی هم [به عنوان] یکی از آن عوامل ریشه‌ای این مفاسد، مورد توجه ماست، لکن مساله‌ مفاسد اجتماعی… یکی از بیماری‌هایی است که هر روزی که بر آن بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا می‌کند و علاجش دشوارتر خواهد شد. لذا مساله فوق‌العاده مهم است/۱۱/۲/۹۵».

آسیب اجتماعی چیست؟

آسیب‌شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه‌یابی بی‌نظمی‌ها، ناهنجاری‌ها و آسیب‌هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و…، همراه با علل و شیوه‌های پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است. به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال‌ها، بی‌نظمی‌ها و نابسامانی‌های اجتماعی، آسیب‌شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه‌ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می‌آید و رفتارها آسیب می‌بیند. یعنی آسیب زمانی پدید می‌آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

ملاک‌های بررسی پدید آمدن آسیب‌های اجتماعی

۱- ملاک آماری: از جمله ملاک‌های تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می‌دهد. کسانی که بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقی می‌شوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی می‌شود.
۲- ملاک اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند. اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنت‌ها و انتظارات جامعه یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می‌کند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است.

۳- ملاک فردی: از جمله ملاک‌های تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی‌ای است که فرد احساس می‌کند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه شود، چنین رفتاری نابهنجار تلقی می‌شود.
۴- ملاک دینی: علاوه بر این، در یک جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاک دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد، چرا که معیارهای مزبور، معیارهایی است که توسط افراد یک جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع می‌شود؛ یعنی افراد جامعه درباره ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق کرده، در عمل به آن پایبندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه می‌کنند. اما در یک جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزش‌های اجتماعی است و در آنجا کارایی دارد. معیار تشخیص ارزش‌ها و هنجارهای دینی به وسیله آموزه‌های دینی تعیین می‌شود. ممکن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقی نشود و مرتکبان را کسی توبیخ یا سرزنش نکند ولی در شرایطی خاص ارتکاب چنین عملی در یک جامعه دینی هنجارشکنی تلقی شود.

علل به‌وجود آمدن آسیب‌های اجتماعی

علل بروز آسیب‌های اجتماعی در هر جامعه‌ای متفاوت است اما به‌صورت کلی در جامعه ایرانی، تغییر مبنای اجتماعی شاید بزرگ‌ترین مساله در به‌وجود آمدن آسیب‌های اجتماعی باشد. جامعه ایران یا دست‌کم بخش قابل توجهی از جامعه ایران در حال تجربه‌ای است که اصطلاحا «تجربه تغییر مبنا» گفته می‌شود. جامعه در مناسبات و روابط اجتماعی‌اش، در ارزش‌ها و در نهایت در نهادهای اجتماعی‌اش در حال تغییر دادن مبناست.  در قالب همین تجربه تغییر مبنا شهرنشینی لجام‌گسیخته، گسترش حاشیه‌نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه‌نشینی در شهرها با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورم و گرانی هزینه‌های زندگی، موجب می‌شود افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمی‌دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می‌توان فقر، بیکاری، تورم و شرایط بد اقتصادی را نام برد که بر آحاد جامعه، اقشار، گروه‌ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.  اجمالاً، علل و عوامل پیدایش آسیب‌های اجتماعی، بویژه در میان نوجوانان و جوانان را می‌توان به ۳ دسته عمده تقسیم کرد: ۱- عوامل معطوف به شخصیت ۲- عوامل فردی ۳- عوامل اجتماعی.

الف – عوامل شخصیتی

این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

ویژگی‌های شخصیتی افراد بزهکار و کجرو:
معمولاً ویژگی‌های شخصیتی افراد بزهکار، بی‌قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است ولی معمولاً از نظر مرتکب و عامل آن در اصل یا در مواقعی خاص، اینگونه رفتارها ناپسند شمرده نمی‌شود. افراد روان‌رنجور و روان‌پریش، نسبت به ارزش‌ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی‌تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت می‌کنند. برخی مشخصه‌های بارز و برجسته شخصیتی اینگونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسؤولیت است. از دیگر مشکلات روحی- روانی‌ای که منجر به رفتارهای ضداجتماعی می‌شود، می‌توان به ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره کرد. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.

ب- عوامل فردی

در حوزه عوامل فردی، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- آرزوهای بلند
۲- خوش‌گذرانی و لذت‌طلبی
۳- قدرت، استقلال و عافیت‌طلبی
۴- زیاده خواهی
۵- بی‌بندوباری و لاابالی‌گری
۶- بی‌هویتی و بی‌هدفی در زندگی.

پ- عوامل اجتماعی

در بررسی آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات می‌پردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۱- عدم پایبندی خانواده‌ها به آموزه‌های دینی

مطالعات و تحقیقات نشان می‌دهد تا زمانی که اعضای جامعه پایبند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمی‌آورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال ۱۹۵۹ صورت گرفت، ۷۲ درصد نوجوانان بزهکار که به دلیل سرقت و دزدی توقیف یا زندانی شده بودند، نماز نمی‌گزاردند و ۵۳ درصد آنان در ماه رمضان روزه نمی‌گرفتند. به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است.

۲- آشفتگی کانون خانواده

از دیگر مؤلفه‌های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده‌ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت می‌گیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می‌کند. در برخی خانواده‌ها پدر، مادر یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و… نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در اینگونه خانواده‌ها که با معضل طلاق و جدایی مواجهند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت‌کننده‌ای در جریان زندگی نداشته، در پاره‌ای موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای مواج اجتماع، گرفتار ناملایمات می‌شوند. علاوه بر طلاق، مرگ پدر یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده و در برخی موارد به دلیل بی‌توجهی یا کم‌توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرآیند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحران‌های روحی- روانی فرزندان و… موجب روی‌آوری فرد به نابهنجاری‌ها و انحرافات اجتماعی می‌شود.

همچنین با توجه به پژوهش‌های صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بدرفتاری، بداخلاقی، بی‌تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانسته‌اند.

۳- طرد اجتماعی

چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می‌یابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدنظر است.

۴- نوع شغل

از دیگر متغیرهایی که در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتکاب بزهکاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد و مورد تأکید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهکاری است. همواره رابطه‌ای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. از جمله نکات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهم‌تر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتکاب جرم نیز افزایش می‌یابد

۵- بیکاری و عدم اشتغال

از دیدگاه جامعه شناسان و روانشناسان بیکاری یکی از ریشه‌های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بیکاری موجب می‌شود افراد بیکار جذب قهوه‌خانه‌ها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، بتدریج به دامان انواع کجروی‌های اجتماعی کشیده شوند.

۶- فقر و مشکلات معیشتی

در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانواده‌ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم کردن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و… زمینه بروز دلزدگی، سرخوردگی، ناراحتی‌های روحی، دلمشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می‌کند. این امر موجب می‌شود این افراد برای التیام ناراحتی‌های ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری‌ها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست می‌زنند. از سوی دیگر، امروز فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان‌آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیرمجاز را افزایش داده است. همین مساله منجر به کم‌توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها شده است. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانه‌ای برخی زندگی‌ها و نمایش فاصله‌های طبقاتی توسط رسانه‌ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارد.

۷- دوستان ناباب

گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و منش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش‌های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می‌شود. از این رو، بشدت متأثر از آن گروه می‌شود تا حدی که اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود، یا باید هنجارها و ارزش‌های آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع کرد. تأثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تأثیر خانواده نیست، چرا که فرد پس از خانواده، منحصرا زیر نفوذ گروه قرار می‌گیرد.

بدین روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، بتدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار می‌گیرد و معتاد می‌شود؛ چون از سویی، ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آنهاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقه‌مندند مواد مخدر را به طور دسته‌جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند. «ساترلند» در نظریه «انتقال فرهنگی کجروی» خود بر این نکته مهم تأکید می‌کند که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران یعنی منحرفان و دوستان ناباب آموخته می‌شود و همان‌گونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش‌های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می‌دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده می‌شوند. این نظریه تأکید می‌کند فرد منحرف تنها با هنجارشکنان و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل می‌کنند و تأثیر می‌گذارند، معتقد است به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:
۱- شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد بر اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا بر اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود
۲- سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین کودکی و جوانی بیش از زمان‌های دیگر و سایر مقاطع سنی است.
۳- میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کج‌رفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.
در این‌باره سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی صلی‌الله علیه و آله آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛ هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی می‌کند. از این رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار و دوستان ناباب باز می‌دارند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرمایند: «مُجالسهُ اهل الهوی منساهُ للایمان و محضره للشیطان.»؛ همنشینی با هوی‌پرستان ایمان را به دست فراموشی می‌سپارد و شیطان را حاضر می‌کند. همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحدٍ منهم»؛  با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب می‌شود مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند.

۸- محیط

محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار بر پیدایش رفتارهای شایسته یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق می‌دهد. در پیدایش هر جرمی با تحلیل دقیق، به این نتیجه می‌رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی‌بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی‌های آن اسیر می‌شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه‌های هدفدار و مشخصی طرح‌ریزی شود، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکل‌گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین‌کننده و مؤثری ایفا می‌کند و رفتار انسان که نشانه‌ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اکتسابی از محیط است.

۹- فقر فرهنگی و تربیت نادرست

از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیت‌ها و تبعیض‌های ناشی از فقر فرهنگی است. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده‌هاست. چنان که سطح تحصیلات (بی‌سوادی یا کم‌سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده بویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزه‌های مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مساله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه‌هایی است که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوک‌های روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرائم آنان را دوچندان می‌کند. تبعیض جنسیتی یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی می‌شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض‌آمیز براساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می‌شود.

۱۰- رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی

رسانه‌های دیداری، شنیداری و مکتوب می‌توانند از جمله مؤلفه‌های در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت و سوی بزهکاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسی‌ها نشان داده‌ است ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه‌پسند و جنجالی) به عرصه رسانه‌های کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهره‌گیری از شخصیت‌های سینمایی و هنری و درج اخبار بی‌محتوا و توأم با بزرگنمایی، انعکاس بیش از حد اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آنها جلب شده است. این مساله موجبات فراهم آمدن زمینه‌ آسیب‌های اجتماعی مختلف شده است. از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریال‌های تلویزیونی از طریق صداوسیما یا شبکه‌های ماهواره‌ای خارجی، با مضامین زندگی‌های مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگی‌های از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها و ارتکاب جرائم اجتماعی ایفا کرده است. نقش رسانه‌های جمعی، بویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی‌بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پای‌بندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
چه باید کرد؟

الف- اقدامات پیشگیرانه

در اینجا برای پیشگیری از ارتکاب عمل بزهکارانه توسط افراد بویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه می‌شود.
۱- هماهنگ کردن بخش‌های عمومی و خصوصی که در زمینه پیشگیری از وقوع جرم فعالیت دارند مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزش‌وپرورش، شهرداری‌ها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و… به منظور اجرای برنامه عملی پیشگیرانه و هماهنگی بیشتر
۲- آگاهی دادن به خانواده‌ها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرائم در صورت ارتکاب جرم توسط آنان
۳- اتخاذ تدابیر امنیتی بیشتر توسط دولت در محل‌های جرم‌خیز و اقداماتی به منظور کمک به خانواده‌ها، بویژه نوجوانان و جوانانی که در معرض آسیب قرار دارند.
۴- اطلاع‌رسانی شفاف رسانه‌های جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصت‌هایی که جامعه برای آنان قرار داده است.
۵- تجهیز پلیس برای مقابله جدی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهکاری اجتماعی در جامعه
۶- اقدامات امنیتی برای مراکز حساس تجاری، بانکی و….

ب- راهکارهای شناسایی مشکلات نوجوان و جوانان

علاوه بر اقدامات پیشگیرانه، شناسایی راهکارهایی برای شناخت مشکلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است.
۱- شناخت نیازهای روانی و کیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به کام فرد تلخ می‌کند و فرد را به انحراف می‌کشاند.
۲- توجه به مشکلات جسمانی فرد، مشکلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقب‌ماندگی ذهنی
۳- توجه به مشکلات آموزشی مانند ناتوانی در یادگیری، ترک تحصیل، افت تحصیلی، بی‌توجهی به تکالیف درسی و تقلب در درس
۴- توجه به مشکلات عاطفی- روانی همچون افسردگی، خیالبافی، بدبینی، خودکم‌بینی، خودبزرگ‌بینی، زودرنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، کم‌حرفی و وسواس
۵- توجه به مشکلات اخلاقی- رفتاری همچون تماس تلفنی و نامه‌نگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شرکت در مجالس، خودارضایی، چشم‌چرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودکشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و…

پ- وظایف خانواده

خانواده‌ها نیز وظایفی در مقابل پیشگیری از جرم و بزهکاری فرزندان دارند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
۱- دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونه‌ای که آنان براحتی مشکلات و نیازهای خود را به والدین بگویند.
۲- تقویت اعتقادات فرزند، بویژه در کودکی و نوجوانی، در کنار پای‌بندی عملی والدین به آموزه‌های دینی
۳- ایجاد سازگاری در محیط خانه
۴- ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درک متقابل والدین و فرزندان
۵- تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین
۶- توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده
۷- مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود
۸- برنامه‌ریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
۹- نظارت جدی والدین نسبت به دوستیابی فرزندان.

ت- وظایف سایر نهادها

علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاکمیت، آموزش‌وپرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و… نیز در این زمینه وظایفی دارند که مهم‌ترین آنها حل مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی است که به موجب آن بسیاری از بزهکاری‌های اجتماعی کاسته و مدیریت می‌شود. اما علاوه بر آن اقدامات دیگری شامل:

۱- تقویت ارتباط میان والدین دانش‌آموزان با مربیان و عدم واگذاری مسؤولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی
۲- تقویت مراکز مشاوره‌ای مفید و کارآمد در مدارس
۳- بها دادن به مساله ترک تحصیل یا اخراج دانش‌آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده‌های آنان
۴- ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنها
۵- اعمال مجازت‌های سنگین، علنی و جدی (در ملأعام) برای باندهای فساد، اغفال و…
۶- تقویت نظارت‌های اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارت‌های مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منکر برای پاکسازی فضای جامعه و تعدیل آزادی‌های اجتماعی
۷- برنامه‌ریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بی‌عدالتی و پیگیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان
۸- جلوگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغال‌های کاذب مثل سیگارفروشی، سی‌دی‌فروشی و…
۹- ایجاد مراکز آموزشی، ورزشی، تفریحی و مشاوره‌ای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
۱۰- ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسکن، وام اشتغال و…
۱۱- ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بی‌کاری و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و…
۱۲- فراهم کردن موقعیت‌ها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه‌ای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجددا دست به اقدامات بزهکارانه خواهند زد.
۱۳- از آن رو که از جمله عوامل مؤثر بر ارتکاب جرم، بی‌کاری و فقر است، باید با برنامه‌ریزی دقیق- که نیاز به عزم ملی دارد- نسبت به اشتغال در جامعه و ریشه‌کنی فقر و بیکاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد.


منبع: alef.ir

هوای تهران امروز «ناسالم» است

مرکز پایش آلودگی هوای محیط زیست استان تهران، شاخص آلودگی هوای پایتخت را ۱۴۲ و در وضعیت «ناسالم برای گروه‌های حساس» اعلام کرد.

به گزارش مهر، محمد رستگاری معاون پایش و نظارت اداره کل محیط زیست استان تهران گفت: وضعیت کیفی هوای تهران در ۲۴ ساعت گذشته منتهی به ساعت ۱۱ مورخ سیزدهم دی ماه ۹۵ در وضعیت «ناسالم برای گروه‌های حساس» بوده است.

وی افزود: در این بازه زمانی وضعیت آلاینده منواکسیدکربن پاک (۳۷)، ازن پاک (۱۶)، دی اکسید نیتروژن سالم (۷۷)، دی اکسید گوگرد پاک (۲۵)، ذرات معلق با قطر کمتر از ١٠ میکرون سالم (۸۵) و ذرات معلق با قطر کمتر از ۲/۵ میکرون ناسالم برای گروه‌های حساس (۱۴۲) بوده است.


منبع: alef.ir

تعطیلی مدارس نوبت عصر اهواز به علت قطعی آب

مدارس نوبت عصر اهواز به دلیل ادامه قطعی آب تعطیل اعلام شد.

به گزارش میزان، قطعی آب در مناطق غرب اهواز که از شب گذشته تا عصر امروز ادامه خواهد داشت باعث تعطیلی مدارس نوبت تمام مدارس اهواز شد.

اداره کل آموزش و پرورش خوزستان اعلام کرده با توجه به اهمیت سلامت دانش آموزان و نیاز آنان به آب ترجیح دادیم که تمام مدارس این کلانشهر در نوبت بعد از ظهر تعطیل شوند.

بنا به اعلام شرکت آبفای اهواز با توجه به اشکالات پیش آمده در روند تعمیرات تصفیه خانه آب شماره دو اهواز٬ مناطق غرب اهواز تا ساعت ۱۷ امروز، ۱۳ دی ماه با قطعی و افت فشار آب مواجه هستند.


منبع: alef.ir

تکثر عقاید و چالش امنیت اجتماعی

علیرضا خرم​روزروزنامه بهارعقاید، سلایق و ارزش‌ها زیربنای هویت افراد یک جامعه را تشکیل می‌دهند. به همین منوال نیز هویت ملی ساخته می‌شود. تکثر عقاید همواره به عنوان اصلی بدیهی در تمامی ابعاد زیست بشری رشد و گسترش داشته است. تکثر عقاید اگر بتواند در مسیر صحیح خود شناخته شود، قادر است سرعت رشد فکری جامعه را به طرز قابل توجهی افزایش دهد.برترین پیامد تکثر عقائد  در امر گفتگوی میان ملت‌ها و رشد فرهنگ استدلال و منطق در ادبیات اجتماعی است. همواره نگاه هیجانی و ایدئولوژیک همراه با تعصب بی‌اندازه، آسیبی بوده است که تکثر عقاید را به جنگ اعتقادات بدل نموده است.  این آسیب نه تنها مانع رشد فرهنگ اجتماعی شده، بلکه زمینه حذف قدرت تفکر را در عرصه ملی افزایش داده است و نتیجه کاربردی آن سعی طرفین درگیر در امر منازعه ذهنی در حذف یکدیگر است.امنیت اجتماعی از مقولاتی است که به طرز مستقیمی با این مسئله ارتباط دارد. ابتدا باید به بررسی دو سطح تحلیل در حوزه امنیت اجتماعی بپردازیم و سپس تکثر عقاید را در بستر آن جستجو نماییم. در سطح تحلیل اول، امنیت اجتماعی حاصل همگونی عقاید تلقی می‌گردد و نتیجه آن همسان‌سازی ذهنی و فکری آحاد جامعه است. در این تعریف هرگونه بیان متفاوت عامل برهم زننده‌ی اجتماعی است و امکان بحث و بررسی مبانی فکری اطراف منازعه وجود ندارد. در این نوع تفکر تمامی اطراف درگیر، نه به دید گفتگو بلکه با نگاه حذف رقیب به آن می‌نگرند. حاصل این سطح تحلیل در موضوع امنیت اجتماعی؛ عدم توازن ذهنی جامعه و به تبع آن ناامنی محتمل است. عدم امکان بروز عقاید چالشی خواهد شد که گریبان‌گیر تمامی سطوح ملی خواهد بود، این در حالی است که با اندکی تسامح و نگاه واقع بینانه و با تنها ابراز اعتقاد به یک سلیقه امکان تخلیه روانی جامعه و به تبع آن ایجاد نظم فکری و در نهایت امنیت اجتماعی فراهم می‌شود. سطح تحلیل دوم، امنیت اجتماعی را حاصل بستر‌سازی جهت ابراز عقاید مختلف می‌داند و آن را ضامن آرامش روانی جامعه معرفی می‌کند. در این سطح تحلیل بروز عقاید، خود را در قالب‌های مشروع و قانونی  به دور از هیجانات موضعی نشان می‌دهد و بررسی و بحث درباره‌ی آنها با آزادی کامل در چارچوب حفظ امنیت ملی صورت می‌پذیرد. تکثر عقاید همان گونه که به نظر می‌رسد در وهله اول در سطح تحلیل دوم قابل بحث و بررسی است و رشد آن با نگاه دوم نه تنها مانع آشوب است، بلکه ضامن امنیت اجتماعی است.  از سوی دیگر  ابراز این عقاید سازمان‌های تصمیم گیر  و سیاست ساز در حوزه امنیتی را قادر می‌سازد تا با بررسی عقاید سیال در ساحت ملی به دید واقع بینانه‌تری برسند. این امر می‌تواند ویژگی عمق و پایداری را برای کشور به ارمغان بیاورد و ضمانت و صیانت از محیط جامعه را به همراه داشته باشد. چارچوبی که در این زمینه نباید از آن غافل بود از قبیل؛ در چارچوب قانون بودن، احترام به عقاید مخالف و حراست از اتحاد جامعه در راستای عدم سوء استفاده از محیط منطقی گفتگو مورد نظر است و باید جهت رشد بستر گفتگوی منطقی به آن پایبند بود


منبع: baharnews.ir

چگونه یک جنتلمن واقعی باشیم؟ خصوصیات یک جنتلمن

چه بخواهید به یک جنتلمن واقعی تبدیل شوید و چه قصد پیدا کردن یک جنتلمن واقعی برای زندگی تان را داشته باشید این مقاله برای شماست:
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ شاید شما هم تا به حال با خودتان فکر کرده باشید که یک جنتلمن کیست و جنتلمن بودن چه شرایطی دارد! شاید هم برایتان مهم باشد بدانید یک جنتلمن واقعی چه خصوصیات و ویژگی هایی دارد. در این مقاله با ما همراه باشید تا ۷ خصوصیت مهم یک جنتلمن واقعی را برایتان بگوییم.
۱.رفتار مردانه
حتما خانم‌های بسیاری با این نظر موافق‌اند که در جامعه مدرن امروزی آقایانی که رفتار مردانه داشته باشند، به ندرت یافت می‌شوند. زمانی که یک جنتلمن واقعی خانواده شما را ملاقات می‌کند، نباید نگران رفتار و گفتار او باشید. او هنوز هم به سنت ها پایبند است. به عنوان مثال در را برای شما باز می‌کند یا صندلی را برای‌تان به عقب می‌کشد تا بنشینید. او با شما به بهترین نحو رفتار می‌کند زیرا می‌داند که لیاقت بهترین‌ها را دارید.
مقاله مرتبط: ویژگی های مردان واقعی
۲.صبوری
صبوری یکی از خصوصیت جنتلمن واقعی است که به ندرت در مردان یافت می‌شود. گاهی آقایان بدون علم کافی، خانم‌ها را به برقراری رابطه با خود تحت فشار می‌گذارند. شاید این موضوع از نظر شما غیر طبیعی نباشد اما می‌تواند به برخی خانم‌ها احساس ناامنی و نگرانی دهد، به خصوص اگر آماده پذیرش فردی جدید در زندگی خود را نداشته باشند. اگر فرد مورد نظر شما یک جنتلمن واقعی باشد، خواسته‌های شما را به خوبی درک می‌کند و تصمیم شما هرچه باشد، با دل و جان می‌پذیرد و به آن احترام می‌گذارد.
۳.آرامش
همه ما گاهی عصبانی می‌شویم اما مرد واقعی آن است که عصبانیت خود را در لحظه کنترل و آرامش خود را حفظ کند. او راه کنار آمادن با عصبانیت خود را می‌داند و اجازه نمی‌دهد خشم آنی شخصیت‌اش را در مقابل دیگران تخریب کند. مهم‌تر از همه، او ناراحتی‌هایش را سر شما خالی نمی‌کند.
۴.عدم استفاده از لغات نامناسب
رفتار یک جنتلمن واقعی تنها کمی از شاهزاده فیلم‌های دیزنی متفاوت است. اگرچه او مدام در حال آواز خواندن و ابراز عشق برای معشوق‌اش نیست اما عشق‌اش به شما مانند او واقعی است. ناسزا گفتن هنگام عصبانیت طبیعی است اما تفاوت زیادی میان ناسزا گفتن به دیگران و ناسزا گفتن به شما وجود دارد. یک مرد واقعی هیچ‌گاه خطاب به شما از لغات نامناسب استفاده نمی‌کند. به طور کل او از ناسزا گفتن به تمام خانم‌ها خودداری می‌کند. بله، او یک جنتلمن واقعی است!
مقاله مرتبط: ۲۵ خصوصیت مردان واقعی
۵.موجب ناراحتی شما نمی‌شود
او هیچوقت جوک‌های نامناسب به شما نمی‌گوید و شما را مجبور به گفتگو درباره موضوعاتی که به آن علاقه ندارید، نمی‌کند. در واقع او هرگز کاری را که موجب ناراحتی شما می‌شود، انجام نمی‌دهد. هنگامی که در کنار یک جتلمن واقعی هستید، کاملا احساس آرامش و امنیت می‌کنید.
۶.داشتن ادب زیاد
“ممنون” و “لطفا” کلمات کوچکی هستند که ارزش زیادی دارند. نشان دادن قدردانی به دیگران برای تمام افراد ضروری است. گاهی حتی کوچک‌ترین کلمات هم می‌توانند روز دیگران را به بهترین شکل بسازند. حتما شما هم دوست دارید مرد زندگی‌تان به رهگذران لبخند بزند و با فروشنده‌ها و گارسون‌های رستوران به احترام رفتار کند. مرد واقعی به تمام این قوانین احترام می‌گذارد و شما که معشوقه او هستید، خوشبخت‌ترین‌اید.
۷.پایبندی به اخلاقیات
یک مرد واقعی تحت هیچ شرایطی از خانم ها سوءاستفاده نمی‌کند. او هیچگاه کاری را که از نظر او اشتباه است، انجام نمی‌دهد و به اصول اخلاقی پایبند است. متاسفانه برخی خانم‌ها رفتار اینگونه مردان را کسل‌کننده می‌بینند، اما آنها واقعا جالب و جذاب هستند.
The post چگونه یک جنتلمن واقعی باشیم؟ خصوصیات یک جنتلمن appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

تنها کار برای بهبود آلودگی هوا محدوده طرح ترافیک است

به گزارش ایران خبر، محمد حقانی در گفت‌وگو تأکید کرد: آلودگی هوای تهران خطوط قرمز آلودگی را در نوردیده و پایداری آلایندگی موجب ایجاد شرایط اسف باری شده است.
 
وی با اشاره به اینکه واقعیت این است که این روزها هوای تهران و ۱۰ شهر کشور در وضعیت اسف ناکی قرار دارند، گفت: ۹ میلیون جمعیت تهران، سه میلیون جمعیت شهرها و شهرک‌های اطراف تهران و هفت میلیون جمعیت ۱۰ شهر کشور به جای استنشاق اکسیژن سم تنفس می‌کنند و بیشترین آثار تنفس سموم موجود در هوای آلوده نیز متوجه سالمندان، نوزادان، بانوان باردار و افراد دارای بیماری‌های قلبی و ریوی است.
 
حقانی با بیان اینکه شهروندان کشور به لطف باد و باران گاهی به جای آسمان سربی رنگ آبی آسمان را می‌بینند، افزود: شهروندان ساکن در شهرها و شهرک‌های اطراف تهران از جمله اسلامشهر، نسیم شهر، شهر قدس و … نیز تحت تاثیر آلودگی هوای پایتخت قرار دارند.
 
وی ادامه داد: البته علاوه بر شهروندان کلانشهر کشور همچون کرج، اصفهان، تبریز و اهواز ساکنان شهرهای بزرگ و متوسط  در چهار گوشه کشور از جمله اراک، قزوین، بوشهر، سنندج، خرم آباد و بجنورد نیز با آلودگی شدید دست و پنجه نرم می‌کنند.
 
رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در پایان با تاکید بر اینکه نمی‌توان به ۹ میلیون جمعیت ثابت و ۱۲ میلیون جمعیت شناور در تهران گفت که در خانه‌هایتان بمانید اظهار کرد: البته ظاهرا چاره دیگری پیش روی شهروندان نیست؛ چرا که کاری برای بهبود هوا انجام نمی‌شود و واقعیت این است که امروز هر نفسی که شهروندان می‌کشند به جای آنکه ممد حیات باشد مخل حیات است.


منبع: irankhabar.ir