«حق اشتغال و کار شایسته»

به گزارش ایسنا، در بند هفدهم منشور حقوق شهروندی با عنوان «حق استغال و کار شایسته» چنین عنوان شده است: ماده ۷۷- حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض و با رعایت قانون، شغلی را که به آن تمایل دارند انتخاب نمایند و به آن اشتغال داشته باشند. هیچکس نمی‌تواند به دلایل قومیتی، مذهبی، جنسیتی و یا اختلاف‌نظر در گرایش‌های سیاسی و یا اجتماعی این حق را از شهروندان سلب کند. ماده ۷۸- شهروندان از حق فرصت برابر در دسترسی به مشاغل و انتخاب آزادانه حرفه مورد نظر خود طبق موازین قانونی به‌گونه‌ای که قادر به تأمین معاش خود به‌ صورت منصفانه و آبرومندانه باشند، برخوردارند. دولت شرایط مناسب را برای تحقق این حق تضمین و بر آن نظارت می‌نماید. ماده ۷۹- حق شهروندان است که از آموزش‌های لازم درباره مشاغل بهره‌مند شوند. ماده ۸۰- حق شهروندان است که از بهداشت محیطی و کاری سالم و ایمن و تدابیر ضروری برای پیشگیری از آسیب‌های جسمی و روحی در محیط‌های کار بهره‌مند باشند. ماده ۸۱- شهروندان از حیث نقض قوانین و مقررات کار، حق دادخواهی در برابر مراجع قانونی را دارند. ماده ۸۲- بکارگیری، ارتقا و اعطای امتیازات به کارکنان باید مبتنی بر تخصص، شایستگی و توانمندی‌های متناسب با شغل باشد و رویکردهای سلیقه‌ای، جناحی و تبعیض‌آمیز و استفاده از روش‌های ناقض حریم خصوصی در فرایند گزینش ممنوع است.ماده ۸۳- حق زنان است که از فرصت‌های شغلی مناسب و حقوق و مزایای برابر با مردان در قبال کار برابر، برخوردار شوند.ماده ۸۴- اشتغال اجباری کودکان به کار ممنوع است. موارد استثنا که در جهت منافع و مصالح آنان باشد صرفاً به حکم قانون مجاز می‌باشد.


منبع: baharnews.ir

یکی قصاص می‌خواهد دیگری بخشش

به گزارش شهروند، حادثه‌ای که مثل بمب ترکید و زندگی دو همسایه قدیمی در خیرآباد ورامین واقع در جنوب‌شرقی تهران را، ویران کرد. امیرحسین ١۶ساله به ستایش تجاوز کرد و او را با چاقو به قتل رساند. خانواده قریشی عزادار و شوکه از سرنوشت تلخ دخترک معصوم آن هم از یکی از اعضای خانواده همسایه قدیمی. خانواده پورجعفر هم بهت‌زده ازخطای بزرگ پسرشان. یک همسایه داغدار و یک همسایه خجل و نگران از آینده. دو همسایه قدیمی رودرروی یکدیگر در دادگاه محاکمه امیرحسین قاتل ستایش قرار گرفتند. یکی به دنبال قصاص قاتل دخترش و دیگری به دنبال راهی برای نجات پسرش از مجازات اعدام. از رودرروشدن با هم فرار می‌کنند. حتی تحمل لحظه‌ای چشم در چشم‌شدن هم برایشان سخت است. دوهمسایه قدیمی که سال‌ها فقط یک تیغه آجری فاصله‌شان بود، حالا دیوارهای سرد و قطوری بین‌شان کشیده شده است. سردی این دیوار تا عمق دل‌های این دوخانواده  هم نفوذ کرده است. ازهمان روزها فاصله این دوخانواده از هم بیشتر و بیشتر شد. آنها حتی دیگر مثل قبل دیوار به دیوار هم نیستند. خانواده ستایش از آن محل رفتند تا مجبور نباشند هر روز با پدر و مادر قاتل دخترشان رودررو شوند. خانواده امیرحسین هم کمتر ازخانه بیرون می‌آیند تا کمتر نگاه سرزنش‌آمیز مردم را تحمل کنند. دادگاه ستایش خیلی زود برگزار شد. اعدام حکمی بود که دادگاه برای امیرحسین تعیین کرد. پدرستایش فقط خواهان اجرای سریع حکم بود. خانواده امیرحسین از طریق وکیل به حکم دادگاه اعتراض کردند تا شاید حکم قصاص امیرحسین را تغییر دهند، اما چند روز پیش دیوان‌ عالی کشور هم حکم قصاص امیرحسین را تأیید کرد تا خانواده او ناامیدتر از قبل آینده را انتظار بکشند. حالا ٩ماه از آن روز تلخ و ۵روز از تأیید حکم اعدام  امیرحسین در دیوان ‌عالی کشور می‌گذرد. روزها و ماه‌های سیاه گذشتند اما نه از درد خانواده ستایش کم شده است و نه خانواده امیرحسین توانسته‌اند با جنایت پسرشان کنار بیایند. در این رابطه «حبیب پورجعفر» پدر امیرحسین، «مجتبی فرحبخش» وکیل‌شان و «شیرآقا قریشی»، پدر ستایش که یک پناهجوی افغان مقیم شهرستان ورامین است، با «شهروند» گفت‌وگو کردند که در ادامه می‌خوانید.  پدر ستایش: قصاص می‌خواهیم از تأیید حکم قصاص امیرحسین توسط دیوان ‌عالی اطلاع دارید؟ازهمان اول هم مشخص بود. کاری که او با دختر من انجام داده، مجازاتش کمتر از اعدام نیست. یعنی به تأیید حکم اعدام اطمینان داشتید؟ بله مطمئن بودم که حکم قصاص امیرحسین تأیید می‌شود. وکلای دادگستری هم به ما این اطمینان را دادند که دیوان‌ عالی کشور حکم قصاص را تأیید می‌کند. اینطور که از صحبت‌های شما پیداست، منتظر اجرای حکم هستید؟ بله. من بارها گفتم که هیچ صحبتی با کسی ندارم و خواهان اجرای حکم قصاص هستم. دراین مدت کسی ازطرف خانواده امیرحسین نزد شما آمده؟ نه. ما با کسی حرفی نداریم. من و همسرم فقط اجرای حکم را می‌خواهیم. ستایش که دیگر زنده نمی‌شود. زندگی ما هم که نابود شد، اما اجرای حکم قصاص از مرگ ستایش‌های دیگر جلوگیری می‌کند. باید درس عبرتی برای دیگران باشد. مادر ستایش همین نظر را دارد؟ او که حالش خیلی بد است. از روزی که این اتفاق افتاده، اعصاب و روانش به کلی به هم ریخته است. وقتی ستایش از پیش ما رفت، او هم حالش خراب شد. تا الان چندبار پیش روانپزشک رفته. هرشب قبل از خواب یک مشت قرص اعصاب می‌خورد تا بتواند بخوابد. پدر امیرحسین: همه می‌گویند صبور باش از امیرحسین خبری دارید؟ ۴ماه است که با او ملاقاتی نداشتیم. ٢٠روز امین‌آباد تحت‌نظر بود. الان هم درکانون اصلاح و تربیت است. وقتی خبر تأیید حکم قصاص امیرحسین را شنیدید، چه در ذهن‌تان گذشت؟ قبل از هرچیز به این فکر کردم که این خبر را چطور به همسرم اطلاع دهم. بعد از آن هم فقط به راهی برای گرفتن رضایت از خانواده ستایش فکر کردم. این چند روز همه فکر و ذکرم همین است. این‌که چطور از خانواده ستایش رضایت بگیرم. کاری که امیرحسین کرده، خطای بزرگی است، اما با کشتن او هم مشکلی حل نمی‌شود. تا الان برای گرفتن رضایت با خانواده ستایش صحبت کرده‌اید؟ از آن روزی که این اتفاق افتاده تا الان حتی یک جمله هم بین ما ردوبدل نشده است. چندبار واسطه فرستادیم، اما فایده‌ای نداشت. یک‌بار دخترهایم واسطه شدند، اما خانواده ستایش حتی در را روی آنها باز نکرد. برادر همسرم هم چندبار خواست وساطت کند اما نشد. محرم امسال من پدر ستایش را دیدم، سلام کردم، جواب سلام من را هم نداد. هفته پیش هم همسرم با مادر ستایش به‌طور اتفاقی در امامزاده خیرآباد همدیگر را دیدند. داشت دعوا می‌شد. مادر ستایش حتی تحمل دیدن ما را هم ندارد. پدرش هم همین‌طور. البته من حال آنها را درک می‌کنم. با وجودی که ما همسایه بودیم، اما چند روز پس از این اتفاق خانواده ستایش از محل ما رفتند. البته هنوز در خیرآباد هستند اما محل زندگی‌شان را تغییر دادند. از اهالی محل شنیدیم که مادر ستایش حال و روز خوبی ندارد. وقتی هم که ما را می‌بیند، حالش خراب‌تر می‌شود. کسی از اهالی محل برای رضایت‌گرفتن پیش‌قدم نشده است؟ چند ماه است که می‌خواهم برای عرض تسلیت به خانه آنها بروم، اما نمی‌شود. پیش‌نماز مسجد، ریش‌سفیدان و حتی وکیل امیرحسین می‌گویند باید صبر کرد تا پدر و مادر و ستایش آرام شوند. نمی‌دانم هر چه خواست خدا باشد. همسرتان با مادر ستایش صحبت نکرده است؟ تا الان نه. البته ما دوست داریم تا این ارتباط دوباره برقرار شود. اما پدر و مادر ستایش اصلا به این کار راضی نیستند. پدر ستایش وقتی من را درمسجد می‌بیند، راهش را کج می‌کند. با این شرایط چه کار می‌شود کرد. من حال مادر ستایش را می‌فهمم. همسر خودم هم حال و روز خوبی ندارد و شب‌ها از خواب می‌پرد. گریه می‌کند، گاهی اوقات بی‌مقدمه شروع به جیغ‌کشیدن می‌کند، عصبی شده است. تا آرام‌بخش نخورد، خوابش نمی‌برد. اگر با پدر ستایش رودررو شوید، به او چه می‌گویید؟ نمی‌دانم. دوست دارم که از قصاص پسرم گذشت کند، اما او هم پدر است. داغدار است. گاهی اوقات خودم شرم دارم از این‌که با او رودررو شوم. امیدم به خداست. هرچه او بخواهد. رضایت؛ امید آخر امیرحسین حکم قصاص امیرحسین ازسوی دیوان ‌عالی تأیید شد. شرایط ماده ٩١ هم برای او احراز نشد. درحال حاضر تنها راه برای تغییر حکم گذشت خانواده مقتول از قصاص است. اینها را مجتبی  فرح‌بخش وکیل امیرحسین به «شهروند» می‌گوید. وکیل یکی از پرونده‌های پرسروصدای جنایی چند ‌سال اخیر کشور درباره جزییات تأیید حکم قصاص ازسوی دیوان‌ عالی کشور می‌گوید:  «براساس ماده ٩١ مجرمان زیر ١٨‌سال که به کمال عقل و بلوغ فکری نرسیده باشند، حکم قصاص برای آنها صادر نمی‌شود، اما با توجه به معایناتی که از امیرحسین انجام گرفته و تأیید روانپزشکان، پزشکی قانونی مبنی بر صحت و سلامت روحی و روانی و نیز بلوغ کامل فکری حکم قصاص او در دیوان عالی کشور تأیید شد.» او ادامه می‌دهد: «دراین شراط اخذ رضایت خانواده ستایش آخرین راهکار برای خانواده امیرحسین است.» این وکیل دادگستری درخصوص گرفتن رضایت ازهم می‌گوید: «من به‌عنوان وکیل متهم، اول از همه پیش‌قدم شدم تا شاید این پرونده به صلح و سازش ختم شود، اما تاکنون بنا به دلایلی زمینه مناسبی برای این کار فراهم نشده است. در واقع تاکنون شرایط روحی و روانی خانواده ستایش عملا به ما اجازه این کار را نمی‌داد. این خانواده حادثه بسیار تلخی را تجربه کرده است و نمی‌شود به راحتی درباره گذشت ازحکم قصاص صحبت کرد.» او اضافه می‌کند: «البته با حکم اخیر دیوان عالی، دیگر جایی برای تردید وجود ندارد، باید تلاش کرد تا به نحوی رضایت خانواده مقتول جلب شود.»


منبع: baharnews.ir

تراژدی‌ای به نام ببر مازندران

به گزارش ایسنا، روزگاری کهن، موجودی سرشار از زیبایی و افسونگری در جلگه خزری پادشاهی می کرد که شاید تنها رقیب و حریف این موجود خارق‌العاده انسان بود. گونه‌ای منحصربفرد که بسیار قدرت طلب و قلمرو طلب بوده و صدایش دیرزمانی در نواحی وسیعی از جنگل‌های قفقاز، ایران، شرق ترکیه و عراق شنیده می‌شد اما از بد روزگار ۶۰ سال است که به دلیل تخریب زیستگاه و شکار بی‌رویه دوران فرمانروایش بسر آمده و نام “مازرون ببر” برای همیشه در گورستان خاطره‌ها دفن شده است.شواهد نشان می‌دهد ببر مازندران از راسته گوشت‌خواران و بزرگترین عضو خانواده گربه‌سانان محسوب می‌شده و از لحاظ ژنتیکی باجثه‌ای متفاوت و غالبا بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده است. هوشنگ ضیایی نویسنده کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: این نوع ببرها دارای رنگ پوست زرد متمایل به نارنجی و زیر بدنش نیز سفید بوده و روی پشت آن نوارهای قهوه‌ای رنگی وجود داشته است.استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش خاطرنشان می‌کند: این ببر دارای پاهای بلند و باریک و وزنی معادل ۳۰۰ کیلوگرم داشته است. ببر زیبای هیرکانی تنها گربه سان علاقه‌مند به آب است که در بازه زمانی حیاتش در ساعات گرم روز در درون آب تا کیلومترها می‌توانسته به شنا بپردازد. ضیایی در مورد خصوصیات بارز این نسل منقرض شده  می‌گوید: فعالیت در شب و داشتن زندگی انفرادی از ببر مازندران موجودی منحصربفرد ساخته. معمولا صبح زود و اواخر غروب این نوع ببر تمایل بیشتری برای شکار داشته است.باید گفت طبق آخرین اطلاعات به جا مانده از ببر مازندران قدرت پرش این حیوان تا ۱۰متر نیز می‌رسیده و غذای اصلی‌اش پستاندارانی مانند مرال و گراز بودند البته غیر از این موجودات، از دام‌های اهلی متعلق به دامدارانی که در مجاورت و قلمرو این ببر زندگی می‌کرده‌اند نیز تغذیه می‌کرده و در هر وعده در حدود ۴۰کیلوگرم گوشت را می‌خورده است! ضیایی در مورد جفت‌گیری این گونه منقرض شده می‌گوید: جفت‌گیری این گونه معمولا در اواخر زمستان بوده و طول مدت آبستنی ببر ماده حدود ۱۰۰روز بوده است که معمولا در هر وضع حمل ۲-۳توله به دنیا می‌آورد.ببرهای کاسپین معمولا وسعت‌طلب بوده‌اند و قلمرو اصلی این گونه  از ببرها در گستره جهانی جنگل‌های قفقاز، ایران، عراق، قسمتی از ترکیه و افغانستان بوده که متاسفانه نسل این موجود در تمامی این مناطق منقرض شده است. استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش می‌گوید: معمولا این نوع از ببرها علاقه‌مند زیست‌مندی در نیزارها، تالاب‌ها و بوته‌زارها  و مکان‌هایی که علاوه بر وجود پوشش و استتار مناسب به آب نیز نزدیک باشند، بوده‌اند.این استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش یادآور می‌شود: در گذشته‌های دور ببر مازندران در ایران در قلمرو وسیعی از مناطق جنگلی دریای خزر یعنی از آستارا تا پارک جنگلی گلستان حکمرانی می‌کرده است که متاسفانه در هیچ کدام از این نواحی دیگر اثری از این نوع ببر دیده نمی‌شود. بر اساس شواهد و قرائن میانکاله به دلیل وجود نیزارها و تالاب‌های متعدد، وجود آب و ارتباط با جنگل‌های جلگه‌ای مازندران محلی جذاب برای زندگی ببرهای مازندران بوده است.وسعت تجمع این گونه تا حدی بوده که ظل السطان ولیعهد ناصرالدین شاه در تاریخ مسعودی از شکار ۳۵ قلاده ببر مازندران در شبه جزیره میانکاله یاد می‌کند.ابوطالبی کارشناس محیط زیست میانکاله می‌گوید: میانکاله در مجاورت تالاب و نیزارهای وسیع بوده است و جنگل و بیشه پیرامون آن بدون انقطاع به تالاب‌های مختلف دیگر نیز ادامه داشته، به نظر می‌آید که برای ببر این وضع، ضرورتی قوی و اکولوژیک است. عضو سمن‌های حفاظت از محیط زیست خاطرنشان می‌کند: تاسال ۱۳۳۲ شواهدی مبنی بر وجود ببر مازندران در میانکاله وجود داشته  اما از سال۱۳۳۷ به بعد هیچ نشانی از ببر مازندران در میانکاله یافت نشد.طبق آخرین اطلاعات سازمان محیط زیست، در سال ۱۳۳۷ آخرین ببر از گونه ببرهای مازندران توسط یک شکارچی ترکمن در پارک ملی گلستان شکار می‌شود و دیگر بعد از این ماجرا کسی ردی از ببر مازندران در نواحی جنگل‌های خزری نمی‌یابد. تا سال ۱۳۵۰کم و بیش شایعاتی مربوط به رویت ببرهای مازندران در جنگل‌های هیرکانی شمال از این سو  و آن سو به گوش می‌رسید تا این‌که بالاخره سازمان محیط زیست کشور برای روشن شدن وضعیت سرنوشت ببرهای مازندران طرحی را به اجرا می‌گذارد. ابوطالبی در این رابطه می‌گوید: در سال۱۳۵۰ سازمان محیط زیست کشور پروژه  ببریابی در جنگل‌های ببرخیز خزری را به اجرا درآورد. عضو سمن‌های حفاظت از محیط زیست تصریح می‌کند: این پروژه متشکل از ۵۰۰ محیط بان باتجربه گیلانی و مازندرانی مجهز به دوربین‌های خودکار آن زمان بود که ۶ماه به طول انجامید، اما در طول این مدت اثری از ببر مازندران در جلگه خزری یافت نشد. پس از پایان این پروژه و ناکامی در یافتن حتی یک گونه از ببر مازندران، سازمان محیط زیست کشور این گونه منحصربفرد را منقرض شده اعلام می‌کند.در حال حاضر تنها نشانی که از ببرهای مازندران به یادگار مانده، یک پوست در موزه دارآباد و دیگری در موزه تاریخ طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست است.شاید بتوان گفت تخریب زیست گاه و شکار بی‌رویه بختکی بود که سایه شوم مرگ را  بر سرببرهای  کاسپین انداخت. ابوطالبی عضو سمن‌های حفاظت از محیط زیست می‌گوید: محل زندگی  این نوع از ببرها، جنگل‌های ساحلی بوده که در کنار رودخانه‌ها و تالاب‌ها قرار می‌گیرند و در واقع ببر مازندران تنها گربه سانی است که به آب نیاز دارد و روزی چند ساعت باید آب‌تنی کند. ابوطالبی یادآور می‌شود: ببر مازندران بچه‌هایش را در نیزار مخفی می‌کرده تا ببرها و انسان‌ها و درندگان دیگر، توله‌هایش را نکشند. اما با بازشدن پای انسان به جنگل‌های بکر هیرکانی و شروع بهره‌برداری از جنگل‌های شمال از دهه ۲۰  و تاراج آن در دهه‌های ۳۰ به بعد مهم‌ترین زیستگاه ببرهای مازندران در معرض نابودی قرارگرفت. البته در آن دوران، همه این جنگل‌های ساحلی و نیزارها از بین نرفته بود، اما تکه‌های کوچکی باقی مانده بود که برای حفظ یک جمعیت پایدار از ببرها کافی نبود، گربه‌سانان قلمروطلب هستند و ببر هم قلمروهای بسیار بزرگی نیاز دارد و همین باعث شد تا این موجودات به مناطق کوهستانی و مرتفع مهاجرت کنند.ابوطالبی می‌گوید:مهاجرت به مناطق کوهستانی و مرتفع و عدم سازگاری با  این محیط تیر غیبی بود تا ببر مازندران را تا مرز انقراض پیش ببرد.اما از تخریب سکونتگاه‌ها و مهاجرت اجباری این گونه منقرض شده که بگذریم مساله دیگری که خطری جدی برای حیات ببرهای مازندران محسوب می‌شد شکارهای بی‌رویه برای دستیابی به پوست بی‌نظیر این حیوان بود. ابوطالبی یادآور می‌شود: بلوغ در ۴ سالگی و  سخت بودن دوام در طبیعت وحشی تا سن بلوغ و انجام جفت‌گیری، قدرت کم در زایش و نگهداری توله‌ها، جداشدن از مناطق تالابی و عدم توان مبارزه توله ببرها با دشمنانی چون شغال، روباه و گربه جنگلی و… از عوامل دیگریست که منجر به انقراض ببر مازندران شده است.پس از این پایان حزن‌انگیز، جنگل‌های میانکاله که روزگاری قلمرو بزرگترین گربه‌سان جهان بود لقمه‌ای دندان‌گیر برای سودجویان و منفعت‌طلبان شد تا در پی منعفت‌طلبی‌های خود تیشه به ریشه این جنگل‌ها بزنند و تنها قلمرو امن ببرمازندران را به نابودی بکشانند. در گیر و دار منفعت جویی‌های برخی به نام توسعه گردشگری در میانکاله، سازمان محیط زیست کشور تصمیم گرفت دو قلاده ببر سیبری که از نظر ژنتیکی با ببر مازندران شباهت زیادی دارد را وارد کشور کند تا با آمدن صاحبخانه به خانه‌اش هم یک گونه باارزش انقراض یافته احیا شود و هم میانکاله خانه ببرها از دست سودجویان در امان بماند. ابوطالبی کارشناس محیط زیست با اشاره به این‌که پس از انقراض نسل ببرهای مازندران طی مطالعاتی معلوم شد ببر سیبری ۸۵ درصد از لحاظ ژنتیکی با ببرمازندران مشابه است، می‌گوید: برخی دانشمندان معتقد بودند ببر مازندران و ببر سیبری دارای مشابهت‌های ژنتیکی فراوانی هستند اما ببرهای سیبری براثر مهاجرت به این منطقه براساس شرایط  آب و هوایی دارای پوستی روشن‌تر و جثه‌ای بزرگ‌تر شدند، با نگاهی به موجودات مناطق سردسیر این فرضیه تا حدودی درست به نظریه می‌رسید. وی تصریح می کند: در فروردین ۱۳۸۹ با رایزنی‌هایی که با روسیه انجام گرفت دو قلاده ببر نر و ماده سیبری در ازای دو پلنگ ایرانی به ایران وارد می‌شود تا نسل ببر خزری از طریق ببرهای سیبری احیا شود. مایا و السیا پس از توافق ایران و روسیه در بدو ورود به ایران به جای این‌که طبق برنامه وارد میانکاله شوند مستقیم به پارک ارم فرستاده شدند و هیچ‌گاه رنگ مازندران را نمی‌بینند. ابوطالبی عضو سمن‌های حفاظت از محیط زیست می‌گوید: به دلیل آماده نبودن شرایط میانکاله برای رهاسازی ببرهای سیبری این دو ببر به پارک ارم تهران تحویل داده شد. این زوج که از راه دور آماده بودند تاسرپوشی برای انقراض نسل ببرهای مازندران باشند در باغ وحش پارک ارم به دلیل عدم مدیریت صحیح با گوشت الاغ های بیمار تغذیه شدند. در همین احوال مایا به صورت نهفته ناقل بیماری مهلکی شد اما هنوز بیماری ضربه کاری را به این ببر وارد نکرده بود. تا این‌که به دلیل عدم شناخت زمان جفت گیری ببرها، ببر نر و ماده در یک جایگاه قرار گرفتند و چون ببرها به جز زمان جفت گیری در اکثر مواقع باهم به جدال می‌پردازند براثر درگیری بین ببر نر و ماده “مایا” زخمی می‌شود. ابوطالبی کارشناس محیط زیست با اشاره به این نکته که بعد از خوردن گوشت الاغ آلوده،  در همان روزهای نخست نشانه‌های ابتلا به بیماری مشمشه در مایا همان ببر نر معروف سیبری دیده شد یادآور می‌شود: با عفونی‌شدن زخم ببر نر این ببر به آزمایشگاهی منتقل شده و پس از انجام آزمایشات مشخص می‌شود که دچار عفونت ریه و بیماری مشمشه که بر اثر خوردن گوشت الاغ به وجود می‌آید شده است.وی می‌گوید: مایا پس از یک هفته توان مقابله با بیماری را از دست می‌دهد و قفس  باغ وحش پارک ارم آخرین زیست گاه  ببر نر سیبری می‌شود. مایا، السیا را تنها می‌گذارد اما  روزهایی سخت ‌ر در انتظار ببر ماده سیبری بود. السیا مشکوک به بیماری مشمشه بود و کسی نمی‌توانست این شک را برطرف کند. السیا ۴ ساله بی‌گناه به قرنطینه فرستاده می‌شود تا این‌که در سال گذشته طی آزمایشاتی معلوم می‌شود این ببر ماده سالم است. ابوطالبی می‌گوید: هم اکنون این ببر به تنهایی در باغ وحش ارم زندگی می‌کند و ببر نری برای جفت گیری و ازدیاد نسل وجود ندارد، در حالی که روسیه نیز از دادن ببر دیگری به ایران سرباز می‌زند و باید گفت عملا پروژه احیای ببر خزری با استفاده از ببرهای سیبری با شکست روبرو شده است.حال داستان غم انگیز  رویارویی با ببر مازندران و شکار این موجود منحصر به فرد تبدیل به افسانه‌ای شده که نقل محافل پدربزرگ‌ها و شکارچیان قدیمی شمال کشور است، هرچند انقراض این گونه خارق العاده جای بسی تاسف است ولی آب ریخته شده را نمی‌توان جمع کرد! اما می‌توان از این تراژدی عبرت بسیار گرفت تا گونه‌های منحصربه فردی مانند یوزایرانی، پلنگ ایرانی، گوزن زرد ایرانی و…به چنین سرنوشتی مبتلا نشوند. حفظ حیات وحش و نگهداری و نگهبانی از گونه‌های جانوری در هر کشوری به همراهی و همیاری سازمان‌های مسوول و دست اندرکار و هم‌چنین سازمان‌های مردمی نیاز دارد و برنامه‌هایی که از سوی سازمان محیط زیست در کشور ما برای این موضوع طراحی شده چنانچه به صورت ژرف و طی برنامه‌ریزی‌های ویژه در یک کشور اجرایی نشود در بلند مدت نابودی گونه‌های زیستی و گستره زیستگاه‌های جانوری و گیاهی کشور را رقم می‌زند.


منبع: baharnews.ir

دلایل مهاجرت ۱۹۸۰ پزشک از ایران

به گزارش روزنامه اطلاعات، دکتر ایرج فاضل، ضمن اشاره به آمارهای اعلام شده از سوی رئیس سازمان نظام پزشکی مبنی بر خروج یک هزار و ۹۸۰پزشک از کشور،طی دوسال اخیر اظهار داشت: مهاجرت پزشکان به شدت نگران کننده شده است زیرا در آینده نزدیک، کشور با کمبود پزشک روبرو می‌شود.وزیرپیشین بهداشت ودرمان با بیان اینکه مهاجرت پزشکان دلایل بسیاری دارد، افزود: متاسفانه در جامعه ما به دلایل گوناگون علیه جامعه پزشکی هجمه هایی رخ می‌دهد که این امر موجب کاهش و از بین رفتن استقامت برخی پزشکان وبه خصوص جوان ترها می شود. رئیس مجمع انجمن های علمی پزشکی کشور در ادامه تصریح کرد:متاسفانه ناهنجاری های گوناگونی در اقشار و بخش‌های مختلف جامعه رخ می‌دهد اما متاسفانه رسانه ها به جامعه پزشکی متمرکز شده اند و هجمه های مختلفی را علیه آنان شکل می‌دهند که این امر برای پزشکان وخانواده هایشان آزار دهنده شده است.مشاور وزیربهداشت درسازمان نظام پزشکی کشور، آزادی مردم برای شکایت از پزشکان را از دیگر دلایل کاهش انگیزه پزشکان اعلام کرد و یادآور شد: متاسفانه در بیمارستان‌های ما شماره تماس‌های شکایت از پزشکان را به صورت بنر نصب کرده‌اند که این مساله توهین به پزشکان محسوب می‌شود. فاضل خاطرنشان کرد: تمام این مسائل در حالی است که بسیاری از پزشکان بخش دولتی حدود یکسال است که کارانه خود را دریافت نکرده‌اند پس باید به پزشکان حق داد که برای داشتن امنیت اجتماعی و اقتصادی از کشور مهاجرت کنند.رئیس جامعه جراحان کشور افزود: ما نگران هستیم که با تداوم این روند مهاجرت ها افزایش یابد پس وزارت بهداشت و مجلس باید به فکر چاره باشند.


منبع: baharnews.ir

صبحانه ای غنی از پروتئین میل کنید

به گزارش ایران خبر، انجمن ورزش آمریکا برای وعده صبحانه توصیه‌های زیر را ارائه می‌دهد:

-ترکیب ماست کم چرب و توت فرنگی می‌تواند یک اسموتی سالم باشد.
-خوردن نان تهیه شده از غلات کامل همراه با کره بادام زمینی و یک وعده میوه.
-مصرف غلات سبوس‌دار داغ تهیه شده با شیر کم چرب همراه با میوه و دو قاشق چایخوری مغزی‌جات پودرشده.
-خوردن نان ذرت و گندم سبوس‌دار با پنیر و برش‌های توت فرنگی.


منبع: irankhabar.ir

داماد جنایتکار، مادر و پدرزنش را به آتش کشید

به گزارش ایران خبر،  بامداد دیروز دختری ۱۲ ساله، وحشت‌زده و دوان دوان خود را به مأموران شهرداری رساند که در خیابان مشغول به کار بودند. دخترک بریده بریده گفت: «شوهر عمه‌ام لحظاتی پیش با عصبانیت در را باز کرد و وارد خانه پدربزرگم شد. او ظرف بنزینی در دست داشت و من که از دیدن این صحنه خیلی ترسیده بودم، یواشکی و بدون اینکه او متوجه شود از خانه فرار کردم تا کمک بیاورم.»


بنابراین، موضوع بلافاصله به پلیس اعلام شد. این درحالی بود که همزمان همسایه‌ها با شعله‌های آتش روبه‌روشدند که از خانه همسایه زبانه می‌کشید.بعدهم صدای فریادهای پیرمرد صاحبخانه را شنیدند که کمک می‌خواست. همسایه‌ها بلافاصله دست به‌کار شدند وهمزمان با تلاش برای اطفای حریق، موضوع را به آتش‌نشانی اعلام کردند.

 

با حضور مأموران پلیس و آتش‌نشانی، آتش خاموش شد و مأموران پس از ورود به خانه با جسد سوخته زن ۵۷ ساله و پیکر نیمه جان شوهر ۶۷ ساله‌اش روبه‌رو شدند. مرد مصدوم بلافاصله به بیمارستان منتقل  و مرگ همسرش نیز به بازپرس کشیک قتل مشهد اعلام شد.


بدین ترتیب بازپرس احمدی‌نژاد و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شده و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. درنخستین بررسی‌ها مشخص شد که آتش‌سوزی عمدی بوده وهمسرصاحبخانه، قربانی جنایت خاموش شده است. از آنجا که شوهرش نیز بشدت دچار سوختگی شده بود و وضع جسمی خوبی نداشت، امکان تحقیق از او ممکن نبود اما نوه ۱۲ ساله آنها که شاهد ماجرا بود، شوهر عمه‌اش را به‌عنوان عامل آتش‌سوزی معرفی کرد.


 تحقیقات بعدی تیم جنایی هم نشان داد دختر زن میانسال به دنبال جدایی از همسر اولش با مردی به نام فرهاد ازدواج کرده است.شوهرش نیزقبلاً ازدواج کرده و دو بچه از همسر سابق خود و یک بچه از همسردومش داشت اما ازدواج دوم نیز موفق نبود و همین مسأله باعث اختلاف بین زن وشوهرشده بود تا اینکه زن جوان شب حادثه از خانه قهر کرده و رفته بود. داماد عصبی نیز با این تصور که همسرش به خانه مادرش پناه آورده، شبانه به آنجا رفته و خانه را به آتش کشیده بود.


ازسوی دیگر کارآگاهان جنایی درمحل حادثه سوئیچ خودرو، گوشی تلفن همراه و کاپشن مردانه سوخته‌ای پیدا کردند که نشان می‌داد عامل این آتش‌سوزی خود نیز دچار سوختگی شده اما فرار کرده است. باتوجه به شناسایی هویت عامل جنایت، تحقیقات برای دستگیری‌اش دردستورکارقرارگرفت. تا اینکه با ردیابی‌های ویژه پلیسی مرد جوان که دچار سوختگی شده بود، به دام افتاد.


 فرهاد بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و بازپرس احمدی‌نژاد برای تحقیق از او راهی بیمارستان شد.مرد ۳۸ ساله نیز گفت: «زمانی که همسر اولم متوجه شد من ازدواج مجدد کرده‌ام رهایم کرد و از من جدا شد. من هم با این باور که با ازدواج دیگری زندگی جدیدی برای خود دست و پا می‌کنم،زندگی دومم را آغاز کردم اما همسرم مدام بهانه می‌گرفت تا اینکه شب حادثه خانه را ترک کرد.

 

از دستش عصبانی شدم و به خانه پدرزنم رفتم که با او صحبت کنم تا همسرم به خانه برگردد اما چون خیلی عصبی بودم مقداری بنزین تهیه کرده و به خانه پدرزنم رفتم. نیمه شب بود و بدون آنکه در بزنم، با لگدی محکم در را بازکرده و وارد خانه شدم و بنزین را روی زمین ریختم.

 

نمی‌خواستم آنجا را آتش بزنم اما تصور می‌کنم که بنزین به شعله‌های آتش بخاری گرفت و باعث آتش‌سوزی شد. سرعت آتش هم به قدری زیاد بود که خودم هم دچار سوختگی شدم.»

 


منبع: irankhabar.ir

آخرین فرصت نهضت سواد آموزی برای ثبت‌نام والدین بی‌سواد

به گزارش ایران خبر، علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سواد آموزی در خصوص طرح آموزش والدین بی سواد، دانش آموزان مشغول به تحصیل که از سه سال قبل آغاز شده بود اظهار داشت:در ابتدای این طرح ۶۱۵ هزار نفر از والدین بی سواد از طریق سرشماری ها شناسایی شدند که با گذشت زمان و با مشخص کردن افراد آموزش ناپذیر و فوتی این تعداد به ۳۹۰ هزار نفر رسید.
 
وی افزود:از تعداد ۳۹۰ هزار نفر والدین بی سواد ۲۴۰ نفر تحت پوشش قرار گرفتند و حدودا ۱۵۰ هزار نفر هنوز باقی ماندند.
 
رئیس سازمان نهضت سواد آموزی بیان داشت:از این ۱۵۰ هزار نفر از والدین بی سواد، درصد بیشتری را آقایان شامل می شوند.
 
باقرزاده با اشاره به  اینکه لیست های جدید از اسامی والدین بی سواد به تازگی در اختیار سازمان قرار گرفته است ادامه داد:ثبت نام آن ها تا پایان بهمن نیز ادامه دارد .
 
وی خاطر نشان کرد:در حال حاضر نیم درصد از والدین دانش آموزان جزو افراد بی سواد هستند وبرای  ۲۵ درصد از افراد شناسایی شده هنوز اقدامی صورت نگرفته است.
 
رئیس سازمان نهضت سواد آموزی در پایان گفت:سازمان نهضت سواد آموزی مصوبه ای صادر کرده تا با پرداخت جوایزی به بی سوادان ،آن ها را به آموختن تشویق کند.

 


منبع: irankhabar.ir

پیش بینی جنسیت نوزاد با فشارخون مادر

به گزارش ایران خبر، گروهی از محققان کانادایی و چینی دریافتند که فشار خون بالای قبل از بارداری ممکن است احتمال به دنیا آمدن پسر را بیشتر کند. در مقابل، کاهش فشار خون ممکن است با احتمال به دنیا آمدن یک دختر همراه باشد.
محققان بین فشار خون قبل از بارداری و جنسیت نوزاد، تنها یک ارتباط برداشت کرده اند ولی آن ها نتوانسته اند یک رابطه علت و معلولی را ثابت کنند.
نویسنده ارشد مطالعه، دکتر راوی رتناکاران، متخصص غدد در بیمارستان سینای مونت و موسسه تحقیقاتی لوننفلد-تاننباوم در تورنتو گفت: «چگونه ممکن است با فشار خون مادر، جنسیت نوزادش را پیش بینی کرد؟ پاسخ کاملا روشن نیست. هنگامی که یک زن باردار می شود، جنسیت جنین بستگی به این دارد که اسپرم پدر، کروموزوم X یا Y را ارائه دهد.»
رتناکاران گفت: «این یافته ها بیان می کنند که فشار خون کمتر مادران در مدت کوتاهی قبل از بارداری، احتمال حمل جنین دختر را افزایش می دهد و فشار خون بالای قبل از بارداری نیز احتمال حمل جنین پسر را افزایش می دهد.»
پژوهشگران قبلا بیان کرده بودند که حوادث بزرگ اجتماعی مانند بلایای طبیعی یا رکود اقتصادی منجر به تغییراتی در نسبت تولد پسر و دختر می گردد.
رتناکاران در ادامه افزود: «ما این فرضیه را بیان کردیم که به احتمال زیاد عوامل فیزیولوژیک در یک زن که با احتمال حمل دختر یا پسر مرتبط است» .
مطالعه جدید بیش از ۱۴۰۰ زن تازه ازدواج کرده در لیویانگ چین را در سال ۲۰۰۹ مورد ارزیابی قرار داد. همه زنان بیان کردند که قصد دارند ظرف شش ماه باردار شوند. تمام آنها از لحاظ فشار خون، کلسترول، تری گلیسیرید و قند خون، مورد آزمایش قرار گرفتند.
نویسندگان این مطالعه دریافتند زنانی که فرزند پسربه دنیا آوردند، نسبت به زنانی که فرزند دختر به دنیا آوردند، قبل از بارداری فشار خون بالاتری داشتند.
 


منبع: irankhabar.ir

مصرف زیاد گوشت قرمز باعث ورم روده می شود

به گزارش ایران خبر، به گفته روزنامه ایندیپندنت، محققان دانشکده پزشکی‌ها‌روارد در این مطالعه داده‌ها‌ی رژیم غذایی بیش از ۴۶ هزار مرد را در آمریکا تجزیه و تحلیل کردند. ۷۶۴نفر از این افراد در طول دوره زمانی ۲۶ساله به وضعیتی به نام ‘دیورتیکولیت’ مبتلا شدند.دیورتیکولیت به التهاب دیورتیکول گفته می‌شود؛ دیورتیکول بیرون زدگی‌ها‌ی کوچک کیسه‌مانند هستند که در جداره سیستم گوارشی شکل می‌گیرند.

دیورتیکول‌ها‌ اغلب در قسمت پایینی روده بزرگ تشکیل می‌شوند و وجود آنها خصوصا در سنین بالای ۴۰ سال شایع است، اما به ندرت مشکلی ایجاد می‌کند.محققان دانشکده پزشکی‌ها‌روارد متوجه شدند، افرادی که بیشترین میزان گوشت قرمز را مصرف می‌کردند در قیاس با افرادی که کمترین میزان مصرف را داشتند، با افزایش ۵۸ درصدی خطر ابتلا به دیورتیکولیت روبرو بودند، هر چند چگونگی تاثیر گوشت قرمز بر ابتلا به این بیماری مشخص نیست.آنها با تاکید بر لزوم انجام مطالعات بیشتر اعلام کردند که ممکن است گوشت قرمز بر باکتری‌ها‌ی روده تاثیر بگذارد که به نوبه خود می‌تواند سیستم ایمنی بدن را تغییر دهد و دیواره روده را تحریک کند.محققان افزودند: تعویض گوشت قرمز با گوشت ماکیان و یا ماهی در رژیم غذایی خطر ابتلا به این بیماری را کاهش می‌دهد.


منبع: irankhabar.ir

یکی قصاص می‌خواهد دیگری بخشش

ازهم دور شدند. خیلی دور. خانه‌هایشان، دل‌هایشان و خواسته‌هایشان. یکی قصاص می‌خواهد، دیگری بخشش، یکی داغدار است و آن یکی نگران آینده. همه چیز از آن یکشنبه تلخ شروع شد. یکشنبه ٢٢ فروردین ٩۵. یک اتفاق دلخراش. یک حادثه تکان‌دهنده. مرگ دلخراش یک دختربچه ۶ساله «ستایش قریشی» توسط پسر همسایه قدیمی «امیرحسین».

به گزارش شهروند، حادثه‌ای که مثل بمب ترکید و زندگی دو همسایه قدیمی در خیرآباد ورامین واقع در جنوب‌شرقی تهران را، ویران کرد. امیرحسین ١۶ساله به ستایش تجاوز کرد و او را با چاقو به قتل رساند. خانواده قریشی عزادار و شوکه از سرنوشت تلخ دخترک معصوم آن هم از یکی از اعضای خانواده همسایه قدیمی. خانواده پورجعفر هم بهت‌زده ازخطای بزرگ پسرشان. یک همسایه داغدار و یک همسایه خجل و نگران از آینده. دو همسایه قدیمی رودرروی یکدیگر در دادگاه محاکمه امیرحسین قاتل ستایش قرار گرفتند. یکی به دنبال قصاص قاتل دخترش و دیگری به دنبال راهی برای نجات پسرش از مجازات اعدام. از رودرروشدن با هم فرار می‌کنند. حتی تحمل لحظه‌ای چشم در چشم‌شدن هم برایشان سخت است. دوهمسایه قدیمی که سال‌ها فقط یک تیغه آجری فاصله‌شان بود، حالا دیوارهای سرد و قطوری بین‌شان کشیده شده است. سردی این دیوار تا عمق دل‌های این دوخانواده  هم نفوذ کرده است.

ازهمان روزها فاصله این دوخانواده از هم بیشتر و بیشتر شد. آنها حتی دیگر مثل قبل دیوار به دیوار هم نیستند. خانواده ستایش از آن محل رفتند تا مجبور نباشند هر روز با پدر و مادر قاتل دخترشان رودررو شوند. خانواده امیرحسین هم کمتر ازخانه بیرون می‌آیند تا کمتر نگاه سرزنش‌آمیز مردم را تحمل کنند.

دادگاه ستایش خیلی زود برگزار شد. اعدام حکمی بود که دادگاه برای امیرحسین تعیین کرد. پدرستایش فقط خواهان اجرای سریع حکم بود. خانواده امیرحسین از طریق وکیل به حکم دادگاه اعتراض کردند تا شاید حکم قصاص امیرحسین را تغییر دهند، اما چند روز پیش دیوان‌ عالی کشور هم حکم قصاص امیرحسین را تأیید کرد تا خانواده او ناامیدتر از قبل آینده را انتظار بکشند.

حالا ٩ماه از آن روز تلخ و ۵روز از تأیید حکم اعدام  امیرحسین در دیوان ‌عالی کشور می‌گذرد. روزها و ماه‌های سیاه گذشتند اما نه از درد خانواده ستایش کم شده است و نه خانواده امیرحسین توانسته‌اند با جنایت پسرشان کنار بیایند. در این رابطه «حبیب پورجعفر» پدر امیرحسین، «مجتبی فرحبخش» وکیل‌شان و «شیرآقا قریشی»، پدر ستایش که یک پناهجوی افغان مقیم شهرستان ورامین است، با «شهروند» گفت‌وگو کردند که در ادامه می‌خوانید.
 
پدر ستایش: قصاص می‌خواهیم

از تأیید حکم قصاص امیرحسین توسط دیوان ‌عالی اطلاع دارید؟

ازهمان اول هم مشخص بود. کاری که او با دختر من انجام داده، مجازاتش کمتر از اعدام نیست.

یعنی به تأیید حکم اعدام اطمینان داشتید؟

بله مطمئن بودم که حکم قصاص امیرحسین تأیید می‌شود. وکلای دادگستری هم به ما این اطمینان را دادند که دیوان‌ عالی کشور حکم قصاص را تأیید می‌کند.

اینطور که از صحبت‌های شما پیداست، منتظر اجرای حکم هستید؟

بله. من بارها گفتم که هیچ صحبتی با کسی ندارم و خواهان اجرای حکم قصاص هستم.

دراین مدت کسی ازطرف خانواده امیرحسین نزد شما آمده؟

نه. ما با کسی حرفی نداریم. من و همسرم فقط اجرای حکم را می‌خواهیم. ستایش که دیگر زنده نمی‌شود. زندگی ما هم که نابود شد، اما اجرای حکم قصاص از مرگ ستایش‌های دیگر جلوگیری می‌کند. باید درس عبرتی برای دیگران باشد.

مادر ستایش همین نظر را دارد؟

او که حالش خیلی بد است. از روزی که این اتفاق افتاده، اعصاب و روانش به کلی به هم ریخته است. وقتی ستایش از پیش ما رفت، او هم حالش خراب شد. تا الان چندبار پیش روانپزشک رفته. هرشب قبل از خواب یک مشت قرص اعصاب می‌خورد تا بتواند بخوابد.

پدر امیرحسین: همه می‌گویند صبور باش

از امیرحسین خبری دارید؟

۴ماه است که با او ملاقاتی نداشتیم. ٢٠روز امین‌آباد تحت‌نظر بود. الان هم درکانون اصلاح و تربیت است.

وقتی خبر تأیید حکم قصاص امیرحسین را شنیدید، چه در ذهن‌تان گذشت؟

قبل از هرچیز به این فکر کردم که این خبر را چطور به همسرم اطلاع دهم. بعد از آن هم فقط به راهی برای گرفتن رضایت از خانواده ستایش فکر کردم. این چند روز همه فکر و ذکرم همین است. این‌که چطور از خانواده ستایش رضایت بگیرم.
کاری که امیرحسین کرده، خطای بزرگی است، اما با کشتن او هم مشکلی حل نمی‌شود.

تا الان برای گرفتن رضایت با خانواده ستایش صحبت کرده‌اید؟

از آن روزی که این اتفاق افتاده تا الان حتی یک جمله هم بین ما ردوبدل نشده است. چندبار واسطه فرستادیم، اما فایده‌ای نداشت. یک‌بار دخترهایم واسطه شدند، اما خانواده ستایش حتی در را روی آنها باز نکرد. برادر همسرم هم چندبار خواست وساطت کند اما نشد. محرم امسال من پدر ستایش را دیدم، سلام کردم، جواب سلام من را هم نداد. هفته پیش هم همسرم با مادر ستایش به‌طور اتفاقی در امامزاده خیرآباد همدیگر را دیدند. داشت دعوا می‌شد. مادر ستایش حتی تحمل دیدن ما را هم ندارد. پدرش هم همین‌طور. البته من حال آنها را درک می‌کنم.

با وجودی که ما همسایه بودیم، اما چند روز پس از این اتفاق خانواده ستایش از محل ما رفتند. البته هنوز در خیرآباد هستند اما محل زندگی‌شان را تغییر دادند. از اهالی محل شنیدیم که مادر ستایش حال و روز خوبی ندارد. وقتی هم که ما را می‌بیند، حالش خراب‌تر می‌شود.

کسی از اهالی محل برای رضایت‌گرفتن پیش‌قدم نشده است؟

چند ماه است که می‌خواهم برای عرض تسلیت به خانه آنها بروم، اما نمی‌شود. پیش‌نماز مسجد، ریش‌سفیدان و حتی وکیل امیرحسین می‌گویند باید صبر کرد تا پدر و مادر و ستایش آرام شوند. نمی‌دانم هر چه خواست خدا باشد.

همسرتان با مادر ستایش صحبت نکرده است؟

تا الان نه. البته ما دوست داریم تا این ارتباط دوباره برقرار شود. اما پدر و مادر ستایش اصلا به این کار راضی نیستند. پدر ستایش وقتی من را درمسجد می‌بیند، راهش را کج می‌کند. با این شرایط چه کار می‌شود کرد. من حال مادر ستایش را می‌فهمم. همسر خودم هم حال و روز خوبی ندارد و شب‌ها از خواب می‌پرد. گریه می‌کند، گاهی اوقات بی‌مقدمه شروع به جیغ‌کشیدن می‌کند، عصبی شده است. تا آرام‌بخش نخورد، خوابش نمی‌برد.

اگر با پدر ستایش رودررو شوید، به او چه می‌گویید؟

نمی‌دانم. دوست دارم که از قصاص پسرم گذشت کند، اما او هم پدر است. داغدار است. گاهی اوقات خودم شرم دارم از این‌که با او رودررو شوم. امیدم به خداست. هرچه او بخواهد.

رضایت؛ امید آخر امیرحسین

حکم قصاص امیرحسین ازسوی دیوان ‌عالی تأیید شد. شرایط ماده ٩١ هم برای او احراز نشد. درحال حاضر تنها راه برای تغییر حکم گذشت خانواده مقتول از قصاص است. اینها را مجتبی  فرح‌بخش وکیل امیرحسین به «شهروند» می‌گوید.

وکیل یکی از پرونده‌های پرسروصدای جنایی چند ‌سال اخیر کشور درباره جزییات تأیید حکم قصاص ازسوی دیوان‌ عالی کشور می‌گوید:  «براساس ماده ٩١ مجرمان زیر ١٨‌سال که به کمال عقل و بلوغ فکری نرسیده باشند، حکم قصاص برای آنها صادر نمی‌شود، اما با توجه به معایناتی که از امیرحسین انجام گرفته و تأیید روانپزشکان، پزشکی قانونی مبنی بر صحت و سلامت روحی و روانی و نیز بلوغ کامل فکری حکم قصاص او در دیوان عالی کشور تأیید شد.»

 او ادامه می‌دهد: «دراین شراط اخذ رضایت خانواده ستایش آخرین راهکار برای خانواده امیرحسین است.» ا

ین وکیل دادگستری درخصوص گرفتن رضایت ازهم می‌گوید: «من به‌عنوان وکیل متهم، اول از همه پیش‌قدم شدم تا شاید این پرونده به صلح و سازش ختم شود، اما تاکنون بنا به دلایلی زمینه مناسبی برای این کار فراهم نشده است. در واقع تاکنون شرایط روحی و روانی خانواده ستایش عملا به ما اجازه این کار را نمی‌داد. این خانواده حادثه بسیار تلخی را تجربه کرده است و نمی‌شود به راحتی درباره گذشت ازحکم قصاص صحبت کرد.»

 او اضافه می‌کند: «البته با حکم اخیر دیوان عالی، دیگر جایی برای تردید وجود ندارد، باید تلاش کرد تا به نحوی رضایت خانواده مقتول جلب شود.»


منبع: alef.ir

حق فسخ نکاح در اثر تدلیس یکی از زوجین

عقد ازدواج هم مانند هر قرارداد حقوقی دیگری باید محصول قصد و رضایت طرفین باشد و هر موضوعی که باعث شود این قصد و رضایت با خدشه روبرو شود، می‌تواند برای طرف مقابل حق فسخ نکاح را ایجاد کند؛ یکی از این موارد، تدلیس به معنای پوشاندن و مخفی‌کردن عیوب در هنگام ازدواج است.

به گزارش میزان، تدلیس هم در مورد خرید و فروش کالا مصداق دارد و هم در مورد ازدواج؛ تدلیس در لغت به معنای پوشاندن عیب و ظاهرسازی برای خوب جلوه دادن یک عیب بد است. مثال معروفی که در فقه در خصوص تدلیس در ازدواج اشاره شده، آرایش کردن زن و مرد برای پوشاندن عیوب ظاهری آنان است اما این تدلیس می‌تواند شامل هر صفت عالی یا وعده‌ دروغینی که طرفین در هنگام ازدواج به یکدیگر می‌دهند، باشد.

سعید شکاری نمین، حقوقدان و وکیل دادگستری به بررسی موضوع تدلیس در ازدواج و حق فسخ زوجین برای جبران ضرر ناشی از این موضوع پرداخته است.

سعید شکاری نمین، در ابتدا به موضوع لزوم قصد و رضایت طرفین برای انعقاد عقد نکاخ اشاره و اظهار کرد: با عنایت به مواد ۱۰۶۲ و ۱۰۷۰ قانون مدنی مبنی بر قصد در ازدواج و رضایت زوجین که از جمله شرایط اصلی نفوذ و صحت آن است، طرفی که این ازدواج به ضرر وی تمام شده است، می‌تواند مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی نسبت به فسخ نکاح و بر هم زدن آن اقدام کند.

وی ادامه داد: بر اساس ماده فوق، هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده است، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود؛ خواه وصف مذکور در عقد تصریح یا عقد به صورت ضمنی بر آن واقع شده باشد.

 صفت شرط شده به طور رسمی در قباله ازدواج درج شود

این حقوقدان با بیان اینکه ممکن است صفت یا عنوان خاصی مانند دکتر، مهندس یا نویسنده در عقد ازدواج به صراحت برای یکی از زوجین ذکر شده باشد، تصریح کرد: در صورتی که صفتی برای یکی از طرفین شرط شود، این صفت باید به طور رسمی در قباله ازدواج درج شود، زیرا بدین ترتیب در صورت بروز اختلاف امکان پیگیری آن میسر خواهد بود و از سوی دیگر، فرد خطاکار نمی‌تواند خطای ارتکابی خود را انکار کند.

وی در ادامه بیان کرد: در حالتی دیگر ممکن است هیچ صفت خاصی به‌طور صریح در عقد ذکر نشده باشد اما بر اساس عرف و عادت حاکم بر روابط اجتماعی‌، عقد ازدواج به شکل مبنایی بر اساس آن منعقد شود، مانند سالم بودن و نداشتن یک بیماری خاص و مهم یا مجرد بودن طرفین در هنگام عقد!

این حقوقدان اضافه کرد: بنابراین اگر طرفین قبل از عقد در مورد صفت خاصی توافق کند و عقد بر اساس آن توافق منعقد شود یا طبق اوضاع و احوال قضیه و بر حسب عرف چنین استنباط شود که صفتی مد نظر طرفین بوده و عقد به تعبیر قانون بر آن واقع شده‌، در صورت فقدان آن صفت، عقد ازدواج قابل فسخ و انحلال است.

 شروط بنایی چیست؟

شکاری نمین ادامه داد: پسری به خواستگاری دختری رفت و با عنایت به ظاهر و زیبایی و نیز بر حسب عرف و عادت اجتماعی در مورد مجرد بودن دختر، وی را برای ازدواج انتخاب کرد. در صورتی که پس از انعقاد عقد معلوم شود که دختر قبلا ازدواج کرده، شوهر حق فسخ نکاح خواهد داشت.

وی اضافه کرد: شروط بنایی به شروطی گفته می‌شود که عقد بر مبنای آنها واقع می‌شود و بین طرفین توافق و تبانی بر روی شروط مذکور وجود دارد. معنای عرفی این شروط نیز آن است که اگرچه شرط مذکور در متن انشای عقد ذکر نشده اما مورد مطالبه طرفین است.

 پیگیری فسخ نکاح از طریق محاکم خانواده

این حقوقدان در ادامه خاطرنشان کرد: طرح شکایت کیفری در مورد فریب در ازدواج در دادسرا و پیگیری فسخ نکاح از طریق محاکم خانواده انجام می‌پذیرد. وی بیان کرد: در مورد فسخ ازدواج لازم است کسی که حق فسخ دارد، ابتدا با ارسال اظهارنامه‌ای برای طرف مقابل، مراتب اعمال اراده خود را مبنی برفسخ نکاح اعلام کند و پس از آن با تقدیم دادخواست به دادگاه خانواده صدور حکم مبنی بر تایید فسخ را تقاضا کند.

 رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر شده در فسخ نکاح شرط نیست

شکاری نمین تاکید کرد: طبق ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی، در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست، بنابراین برای اجتناب از اختلافات احتمالی در آینده و جلوگیری از بروز مشکلات بعدی و ثبت در اسناد سجلی ضروری است که مراحل فوق‌الذکر طی شود.

این حقوقدان خاطرنشان کرد: از طرفی در صورتی که متقاضی فسخ، زوجه باشد، برای آن که گرفتار روند دادرسی‌های طولانی نشود‌، می‌تواند ضمن تقدیم دادخواست تایید فسخ، مطالبه مهریه در صورت وقوع نزدیکی، استرداد جهیزیه، مطالبه نفقه ایام گذشته و.. را درخواست کند.

 


منبع: alef.ir

هوای تهران بالاخره سالم شد

هوای تهران پس از هشت روز بالاخره در شرایط سالم قرار گرفت.

به گزارش میزان، هوای تهران امروز پس از هشت روز قرار داشتن در شرایط ناسالم، با کاهش آلاینده ها در شرایط سالم قرار گرفت. 

شاخص ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون روی عدد ۸۵ قرار دارد.
 


منبع: alef.ir

مهلت پرداخت دیه چقدر است؟

مهلت پرداخت دیه، از زمان وقوع جنایت در عمد موجب دیه، یک سال قمری است.

به گزارش میزان، دیه مقدر مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس عضو یا منفعت یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد مقرر شده است.

بر اساس قانون فرد مجرم برای پرداخت دیه دارای فرصتی است که بتواند این دیه را پرداخت کند. بنابراین نمى‌توان مجرم را تحت فشار قرارداد که کل دیه را ظرف چند روز یا مقدار معتنابهى از آن را در فرصت محدودى بپردازد.

در ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی آمده است: مهلت پرداخت دیه، از زمان وقوع جنایت به ترتیب زیر است مگر اینکه به نحو دیگری تراضی شده باشد:

الف- در عمد موجب دیه، ظرف یک سال قمری
ب- در شبه عمد، ظرف دو سال قمری
پ- در خطای محض، ظرف سه سال قمری
تبصره- هرگاه پرداخت کننده در بین مهلت های مقرر نسبت به پرداخت تمام یا قسمتی از دیه اقدام نماید، محکومٌ له مکلف به قبول آن است.
 
ماده ۴۸۹- در جنایت خطای محض، پرداخت کننده باید ظرف هر سال، یک سوم دیه و در شبه عمدی، ظرف هر سال نصف دیه را بپردازد.
 
ماده ۴۹۰- در صورتی که پرداخت کننده بخواهد هر یک از انواع دیه را پرداخت نماید و یا پرداخت دیه به صورت اقساطی باشد، معیار، قیمت زمان پرداخت است مگر آنکه بر یک مبلغ قطعی توافق شده باشد.
 
ماده ۴۹۱- در مواردی که بین مرتکب جنایت عمدی و اولیای دم یا مجنیٌ‌علیه بر گرفتن دیه توافق شود لکن مهلت پرداخت آن مشخص نگردد، دیه باید ظرف یکسال از حین تراضی پرداخت گردد.
 


منبع: alef.ir

داماد عصبانی، با آتش زدن منزل پدری همسردومش، مادر زن خود را کشت

ایران نوشت: بامداد دیروز دختری ۱۲ ساله، وحشتزده و دوان دوان خود را به مأموران شهرداری رساند که در خیابان مشغول به کار بودند. دخترک بریده بریده گفت: «شوهر عمه‌ام لحظاتی پیش با عصبانیت در را باز کرد و وارد خانه پدربزرگم شد. او ظرف بنزینی در دست داشت و من که از دیدن این صحنه خیلی ترسیده بودم، یواشکی و بدون اینکه او متوجه شود از خانه فرار کردم تا کمک بیاورم.»

 موضوع بلافاصله به پلیس اعلام شد. این درحالی بود که همزمان همسایه‌ها با شعله‌های آتش روبه‌روشدند که از خانه همسایه زبانه می‌کشید.بعدهم صدای فریادهای پیرمرد صاحبخانه را شنیدند که کمک می‌خواست.

همسایه‌ها بلافاصله دست به‌کار شدند وهمزمان با تلاش برای اطفای حریق، موضوع را به آتش‌نشانی اعلام کردند. با حضور مأموران پلیس و آتش‌نشانی، آتش خاموش شد و مأموران پس از ورود به خانه با جسد سوخته زن ۵۷ ساله و پیکر نیمه جان شوهر ۶۷ ساله‌اش روبه‌رو شدند. مرد مصدوم بلافاصله به بیمارستان منتقل  و مرگ همسرش نیز به بازپرس کشیک قتل مشهد اعلام شد.

بدین ترتیب بازپرس  و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شده و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. درنخستین بررسی‌ها مشخص شد که آتش‌سوزی عمدی بوده وهمسرصاحبخانه، قربانی جنایت خاموش شده است. از آنجا که شوهرش نیز بشدت دچار سوختگی شده بود و وضع جسمی خوبی نداشت، امکان تحقیق از او ممکن نبود اما نوه ۱۲ ساله آنها که شاهد ماجرا بود، شوهر عمه‌اش را به‌عنوان عامل آتش‌سوزی معرفی کرد.

 تحقیقات بعدی تیم جنایی هم نشان داد دختر زن میانسال به دنبال جدایی از همسر اولش با مردی به نام فرهاد ازدواج کرده است.شوهرش نیزقبلاً ازدواج کرده و دو بچه از همسر سابق خود و یک بچه از همسردومش داشت اما ازدواج دوم نیز موفق نبود و همین مسأله باعث اختلاف بین زن وشوهرشده بود تا اینکه زن جوان شب حادثه از خانه قهر کرده و رفته بود. داماد عصبی نیز با این تصور که همسرش به خانه مادرش پناه آورده، شبانه به آنجا رفته و خانه را به آتش کشیده بود.
ازسوی دیگر کارآگاهان جنایی درمحل حادثه سوئیچ خودرو، گوشی تلفن همراه و کاپشن مردانه سوخته‌ای پیدا کردند که نشان می‌داد عامل این آتش‌سوزی خود نیز دچار سوختگی شده اما فرار کرده است.

باتوجه به شناسایی هویت عامل جنایت، تحقیقات برای دستگیری‌اش دردستورکارقرارگرفت. تا اینکه با ردیابی‌های ویژه پلیسی مرد جوان که دچار سوختگی شده بود، به دام افتاد.

 فرهاد بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و بازپرس برای تحقیق از او راهی بیمارستان شد.مرد ۳۸ ساله  گفت: «زمانی که همسر اولم متوجه شد من ازدواج مجدد کرده‌ام رهایم کرد و از من جدا شد. من هم با این باور که با ازدواج دیگری زندگی جدیدی برای خود دست و پا می‌کنم،زندگی دومم را آغاز کردم اما همسرم مدام بهانه می‌گرفت تا اینکه شب حادثه خانه را ترک کرد. از دستش عصبانی شدم و به خانه پدرزنم رفتم که با او صحبت کنم تا همسرم به خانه برگردد اما چون خیلی عصبی بودم مقداری بنزین تهیه کرده و به خانه پدرزنم رفتم. نیمه شب بود و بدون آنکه در بزنم، با لگدی محکم در را بازکرده و وارد خانه شدم و بنزین را روی زمین ریختم. نمی‌خواستم آنجا را آتش بزنم اما تصور می‌کنم که بنزین به شعله‌های آتش بخاری گرفت و باعث آتش‌سوزی شد. سرعت آتش هم به قدری زیاد بود که خودم هم دچار سوختگی شدم.»


منبع: alef.ir

مادری که کودک ۵ ماهه‌اش را درگهواره آتش‌زد، روانی است؟

«خبرجنوب» نوشت: زنی که کودک ۵ ماهه خود را در گهواره آتش زده بود، در بیمارستان اعصاب و روان بستری شد.

روز چهارشنبه ۸ دی، مأموران پلیس شیراز در جریان قتل فجیع نوزاد ۵ ماهه در یک مجتمع مسکونی قرار گرفتند. پس از اعزام تیم تحقیق مشخص شد نوزاد بر اثر سوختگی شدید جان باخته است و مادر ۳۴ ساله نیز بر بالینش است.با گزارش حادثه به افشین محمدی دره شوری بازپرس شعبه ۱۰ دادسرای جنایی شیراز، مادر جوان به عنوان مظنون اصلی بازداشت شد و ازسوی پلیس آگاهی شیراز تحت بازجویی قرارگرفت.

تمامی شواهد و مدارک موجود علیه این مادر بود از این رو به دستور بازپرس دادسرای جنایی شیراز وی بازداشت شد. ازسوی دیگر با انتقال جسد نوزاد به پزشکی قانونی، علت مرگ او سوختگی شدید اعلام شد و فرضیه قتل قوت گرفت.مادر این نوزاد در ابتدا مدعی شد که سارقی نقابدار وارد منزل شده و قصد قتل هر دو را داشته اما فقط توانسته نقشه قتل نوزاد را اجرایی کند. ادعاهای ضد و نقیض این مادر و شیون و زاری های وی نشانگر وضعیت روحی بسیار بد او بود. همین ادعاهای ضد و نقیض کافی بود که تمام اتهامات به سوی این مادر که گویی از قبل نیز سابقه بیماری روانی داشته نشانه گرفته شود.

بار دیگر از او سوال پرسیده شد و این بار بدون هیچ مقاومتی پرده از راز یک جنایت دلخراش برداشت و مدعی شد که مینای ۵ ماهه را خودش آتش زده است. در تحقیقات مشخص شد این زن دچار جنون پس از زایمان است از این رو به پزشکی قانونی معرفی شد.

کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه اعلام کردند این زن در دوران بارداری دچار افسردگی شده و تحت درمان بوده و روز حادثه دچار جنون شده و در یک لحظه کنترل خود را از دست می دهد و در نهایت نفت بر روی گهواره کودک ریخته و او را آتش می زند.این زن با توجه به اینکه نوزاد را فرزند شیطان می دانسته هم اکنون از کاری که انجام داده راضی است.

با توجه به این موضوع زن جوان برای درمان به بیمارستان اعصاب و روان معرفی شد و هم اکنون تحت درمان است.


منبع: alef.ir

شهری که مصرف بنزینش بیشتر از آب است!

شرق نوشت؛ نمی‌دانم دقت کرده‌اید یا خیر؛ در زمانی که آلودگی بالاست، خورشید هم رنگ دیگری دارد؛ البته اگر اجازه تابش داشته باشد و بتواند شعاع نورش پرده قیرگون شهر را بدرد. زمانی که شعاع نورش پس از نبردی ناجوانمردانه به زمین می‌رسد، رنگش سیمگون است و دیگر زردی ندارد. 

براساس اطلاعات موجود در کشور روزانه به‌ طور میانگین حدود ٨٠‌ میلیون لیتر بنزین به وسیله خودروها سوزانده می‌شود. این رقم یعنی پرداخت روزانه ٨٠‌ میلیارد تومان بهای بنزین از سوی شهروندان و در یک ماه دوهزارو ۴٠٠ میلیارد تومان! اگر فقط همین میزان بنزین را در برخی از کشورها با مبلغی حدود هر لیتر سه دلار به فروش برسانیم، در آن صورت روزانه درآمدی بالغ بر ٢۴٠ ‌میلیون دلار یا هزار ‌میلیارد تومان خواهیم داشت؛ اما ما چنین نمی‌کنیم و با مصرف روزانه ٨٠‌ میلیون لیتر بنزین، رنگ پرده قیرگون آلودگی‌ها را بر شهرهای خود سیاه‌تر می‌کنیم. 

تهران بیشترین مصرف بنزین را در بین تمام شهرهای کشور دارد؛ به‌طوری‌که مصرف این ماده بیشتر از آب شرب است! جالب است که بدانیم شهروندان تهرانی به‌ طور میانگین روزانه دو‌میلیون‌و ۵٠٠ ‌هزار لیتر آب مصرف می‌کنند؛ درحالی‌که همین شهروندان روزانه بین ٨ تا ٨,۵‌ میلیون لیتر بنزین می‌سوزانند؛ یعنی چیزی حدود سه تا چهار برابر آب! شاید خیالی واهی باشد؛ پاکی هوا برای شهری که مردمانش بنزین را بیشتر از آب مصرف می‌کنند. 

از خودروها و سوخت آنها، صنایع و نیروگاه‌ها، سیستم‌های گرم‌کننده منابع خانگی و تجاری و زباله‌سوزها به‌عنوان مهم‌ترین منابع آلاینده شهر تهران یاد شده است. همه این منابع دست‌به‌دست هم می‌دهند تا هر‌روزه در کلان‌شهر تهران هزارو ٣٧٠ تُن آلودگی تولید ‌شود. اگر میانگین جمعیت ثابت و شناور تهران را ١٢‌ میلیون نفر به حساب بیاوریم، هر تهرانی روزانه ١١۴ گرم اکسید گوگرد و هیدروکربن‌های سوخته‌نشده و منوکسید کربن را به داخل شش‌هایش می‌کشد! که می‌شود سالی بیش از ۴١ کیلوگرم آلودگی! 

طور دیگری هم می‌توان این موضوع را دید؛ ما تهرانی‌ها روزانه هشت‌میلیارد‌و ۵٠٠‌ میلیون تومان پول سوخت می‌دهیم که با پرداخت این پول هوای شهرمان را هر روز آلوده‌تر از دیروز می‌کنیم. بعد هم ‌میلیاردها تومان پول صرف می‌کنیم تا این آلودگی را از شهرمان دور کنیم! واقعا راه چاره چیست؟ تا‌زمانی‌که وضع به همین منوال باشد، امیدی نیست که شعاع نور خورشید آسمان تهران زردرنگ باشد. 

به نظرم راهکار آن است که از خودمان شروع کنیم، بخش مهمی به خودمان بستگی دارد؛ مثلا وابستگی خود را به خودرو کمتر کنیم و دمای محیط کار و زندگی خود را متعادل تنظیم کنیم؛ زیرا تقریبا هر درجه کاهش دما در منزل یا محیط کار می‌تواند کمک مؤثری به کاهش آلودگی‌ها باشد. رفتارهای رانندگی خود را اصلاح کنیم؛ اما در بخش دیگر هم باید دولت و دیگر نهادهای تصمیم‌گیرنده اسباب و عوامل کار را فراهم کنند. مثلا توسعه دولت الکترونیکی، توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی، تعیین سیاست‌های جدی در نوسازی ناوگان حمل‌ونقل و … . 

هرچه بگوییم، باز هم کم گفته‌ایم. واقعا باید به سهم خودمان واقف شویم؛ هرچه باشد، سهم تک‌تک ما از هوای قیرگون شهر تهران کم نیست؛ هرچه باشد، ما هم به سهم خود می‌توانیم به شعاع نور خورشید شهرمان زردی بدهیم و هرچه باشد ما هم می‌توانیم به قدر خود برای هوای پاک بکوشیم. 


منبع: alef.ir

قاتل در دادگاه با وکیلش درگیر شد

اعتماد نوشت:٢١ اردیبهشت ٩۴ وقوع یک فقره نزاع منجر به قتل به پلیس ورامین اطلاع داده شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد که دو مرد معتاد با یکدیگر درگیر شده و یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری به قتل رسیده است. متهم (سعید ٣٠ ساله) پس از دستگیری در بازجویی‌ها علت درگیری منجر به قتل را «چپ‌چپ نگاه کردن مقتول» اعلام کرد و گفت: «امروز برای مصرف مواد به خانه مادرزن یکی از دوستانم به نام احمد رفتم. آنجا پاتوق‌مان بود. چند ساعت که گذشت، رامین (مقتول) هم آمد. او همان اول به من چپ‌چپ نگاه کرد و پرسید تو اینجا چه کار می‌کنی؟ جوابش را دادم که باعث شد با هم دست به یقه شویم. احمد ما را از هم جدا کرد اما رامین ناگهان چاقویش را از جیبش بیرون آورد و با آن سه ضربه به من زد. احمد او را بیرون انداخت و من هم دنبالش رفتم. آنجا احمد، چاقویی به من داد و من هم با آن دو ضربه به رامین زدم. او روی زمین افتاد و خونریزی کرد. سریع با دستمال روی زخم‌ها را فشار دادم اما خون بند نیامد. اورژانس هم وقتی آمد که دیگر کار از کار گذشته بود.»

با ثبت اعترافات سعید، احمد نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل دستگیر و همراه او به زندان افتاد. چند ماه بعد، کیفرخواست پرونده هر دوی آنها صادر شد و برای صدور حکم در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. صبح دیروز در جلسه رسیدگی به پرونده، مادر مقتول به عنوان تنها ولی‌دم، تقاضای قصاص کرد. او گفت: «متهم قبلا یک نفر را کشته و اگر آزاد شود ممکن است آدم دیگری را هم به قتل برساند. من به همین دلیل نمی‌توانم رضایت بدهم و قصاص می‌خواهم.»

پس از او متهم پشت جایگاه ایستاد و با اعتراف دوباره به قتل گفت: «سال ٨۴ در یک نزاع مرتکب قتل شدم اما نمی‌خواهم درباره جزییات آن حرف بزنم و چیز زیادی هم درباره‌اش یادم نمی‌آید. آن‌موقع ۵٠ میلیون تومان به اولیای‌دم دادم و رضایت گرفتم. وقتی بیرون آمدم دوباره مصرف مواد را از سر گرفتم. روز حادثه همراه احمد، به خانه مادرزن او رفتیم تا مواد مصرف کنیم. ساعت ۴ صبح بود که از شدت مصرف مواد خواب‌مان برد. چند ساعت بعد، رامین هم به خانه آمد. همان اول به من چپ‌چپ نگاه کرد و با اعتراض پرسید که اینجا چه کار دارم. گفتم تو چه کاره‌ای که این سوال را از من می‌پرسی؟ کم‌کم درگیری فیزیکی پیدا کردیم و رامین با چاقویش سه ضربه به دست و سینه من زد. همان موقع احمد از خواب بیدار شد و ما را سوا کرد و رامین را از خانه بیرون انداخت. من دنبالش رفتم. او دو تا چاقو در پشت کمربندش گذاشته بود. یکی از آنها را گرفتم و با همان دو ضربه به او زدم. وقتی خونریزی را دیدم، می‌خواستم با دستمال جلویش را بگیرم اما نشد. از همسایه‌ها کمک خواستیم اما جز یک نفر، کسی به کمک‌مان نیامد. اورژانس را هم خبر کردیم اما فایده‌ای نداشت. من هیچ خصومتی با رامین نداشتم و نمی‌خواستم او را بکشم. »

در ادامه، احمد نیز که به اتهام شرکت در نزاع دستگیر شده است، گفت: «از شدت مصرف مواد خوابم برده بود که با سر و صدای سعید و رامین بیدار شدم و هر دویشان را بیرون انداختم. چند دقیقه بعد، از خانه بیرون رفتم که نان بخرم اما دیدم رامین چاقو خورده و روی زمین افتاده. من هیچ نقشی در قتل نداشتم. »

سپس وکیل تسخیری سعید برای دفاع از او پشت جایگاه قرار گرفت اما متهم ناگهان به او اعتراض کرد و گفت: «اگر من وکیل نخواهم، باید چه کسی را ببینم؟» او در دفاع آخر خود نیز مدعی شد که قصد کشتن مقتول را نداشته تا دادگاه با همین حرف او به پایان برسد و قضات برای صدور رای وارد شور شوند.


منبع: alef.ir

نرخ تورهای خارجی نوروز ۹۶

پیش‌ ازاین‌ که برنامه ریزی برای سفر را آغاز کنیم بهتر است اندکی به ‌حساب و کتاب سفر خود بیندیشیم زیرا با اندکی کار و تفکر پیش از سفرهای بین ‌المللی می‌توانیم بهترین بهره را از پول خود ببریم.
 
به گزارش پایگاه توریسم، در ادامه نرخ تورهای خارجی ویژه نوروزی را پیش چشمتان می گذاریم تا با مطالعه این ستون این تفکر که سفرهای خارجی هزینه های حساب نشده بسیاری دارد چون نرخ متنوع هتل ها و خورد و خوراک گرانقیمت و… پایان دهید.
تور برزیل نوروز ۹۶
تاریخ حرکت: ۲۹ اسفند، ۱۰ شب و ۱۱ روز
قیمت تور از: ۱۶٫۹۵۰٫۰۰۰
(۲ شب سائوپائولو + ۳ شب ایگواسو + ۵ شب ریو )
پرواز با هواپیمای ترکیش ایرلاین
خدمات:بلیط رفت و برگشت با پرواز ترکیش – ترانسفر فرودگاهی – اقامت در هتل های ۵ ستاره با صبحانه – بیمه مسافرتی تا سقف ۰۰۰/۳۰ یورو – پروازهای داخلی – ویزای توریستی برزیل – راهنمای فارسی زبان و محلی – گشت شهری طبق برنامه تور
تور ترکیبی کانادا نوروز ۹۶
تاریخ حرکت: ۳۰ اسفند، ۱۲ شب و ۱۳ روز
قیمت تور از: ۵۹۵۰ ۶٫۹۹۰٫۰۰۰ تومان
پرواز با هواپیمای لوفتهانزا
مناطق مورد بازدید: نیاگارا(۲ شب)،تورنتو(۳ شب)، مونترال (۳ شب) و ونکوور (۴ شب)، پرواز لوفتانزا،
اقامت هتل شرایتون هتل دلتا و هتل هیلتون
خدمات تور: خدمات اخذ ویزا از سفارت کانادا، ۱۲ شب اقامت در هتل ۴ ستاره با صبحانه، ترانسفر فرودگاهی و داخل شهری و بین شهری، راهنمای تور فارسی زبان در کلیه مسیر، هزینه پرواز داخلی ونکوور، بلیط ورودی کلیه نقاط دیدنی و نیز ۳ ناهار و ۱ شب شام خواهد بود.
تور مالزی نوروز ۹۶
تاریخ حرکت: ۲۶اسفند،۷ شب و ۸ روز
پرواز با هواپیمای ماهان ایر
قیمت از: ۵٫۰۹۰٫۰۰۰ تومان
خدمات تور : ۷ شب اقامت در هتل با صبحانه ، ترانسفر فرودگاهی، ۱ گشت نیم روز همراه با نهار، راهنما، بیمه مسافرتی
تور دبی ویژه نوروز ۹۶
تاریخ حرکت: ۲۶ اسفند الی ۸ فروردین / ۵ شب ۶ روز
پرواز با هواپیمای ماهان ایر
قیمت تور از: ۳٫۸۵۰٫۰۰۰ تومان
خدمات تور: بلیط رفت و برگشت هواپیمایی ماهان ، ترانسفر رفت و برگشت ، ویزای توریستی، راهنمای فارسی زبان ، بیمه مسافرتی
• مبدا تمامی تورها از تهران است در تمامی تورها نرخ بلیط براساس پایین ترین کلاس پروازی محاسبه گردیده است در صورت بالارفتن کلاس نرخی مابه التفاوت محاسبه می گردد. همچنین نرخ تمامی تورها برای اتاق یک تخته محاسبه شده است.


منبع: alef.ir

درآمدزایی ۴۰۰ میلیونی برخی پزشکان

نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه برخی از پزشکان درآمدزایی ۴۰۰ میلیون تومانی برای بیمارستان های دولتی دارند،گفت: این درحالی است که برخی از این پزشکان مطالبات زیادی از حوزه سلامت دارند.

به گزارش ایسنا، نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه برخی از پزشکان درآمدزایی ۴۰۰ میلیون تومانی برای بیمارستان های دولتی دارند،گفت: این درحالی است که برخی از این پزشکان مطالبات زیادی از حوزه سلامت دارند.

محمدحسین قربانی، نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس با یادآوری برخی فضاسازی‌ها علیه جامعه پزشکی، اظهار کرد:متاسفانه اخیرا فضاسازی‌های زیادی علیه جامعه پزشکی مبنی بر دریافتی‌های هنگفت پزشکان صورت گرفت درحالی که باید از جنبه های مختلف این موضوع را بررسی کرد.

وی افزود: واقعیت آن است که درآمدزایی پزشک برای بخش دولتی موضوع مهم و با اهمیتی است به گونه‌ای که یک پزشک ممکن است برای بیمارستانی دولتی در ماه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان در آمد کسب کرده باشد که نمی توان ایرادی به آن وارد کرد.

این نماینده مردم در مجلس دهم گفت:از سویی دیگر در شرایطی که پزشکی برای بیمارستان های دولتی درآمدزایی خوبی دارد ممکن است انتظاراتی نیز داشته باشد که پرداخت بر اساس معیارهای لازم به آنها غیرمنطقی نبوده زیرا می‌تواند جبران کننده بخشی از خدمات این پزشکان باشد.

وی یادآور شد: متاسفانه علی‌رغم فضاسازی‌هایی که علیه جامعه پزشکی صورت می گیرد اما برخی از آنها ممکن است بعد از ۲ تا ۳ سال خدمت در بیمارستان ها نتوانند بخش اعظمی از مطالبات خود را دریافت کنند که این معضل انتقادات جدی جامعه پزشکی را به همراه داشته است.

نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی،گفت:وزارت بهداشت باید درآمدزایی پزشکان برای بیمارستان‌ها را ارزیابی کرده و از طرف دیگر به انتظارات پزشکان نیز پاسخ دهند، اقدامی که می تواند رضایتمندی هر دو طرف را به همراه داشته باشد.


منبع: alef.ir

خواننده معروف کشورمان از موروثی بودن هنر میگوید

به گزارش ایران خبر، از  شجریان پرسیده میشود وقتی شما میخوانید خودتونم به اندازه مخاطبین تون از صدا یخودتون لذت میبرید ؟

در جواب میگوید نمیدونم شاید چون من احساس اونو نمیدونم چقدره ؟ ولی وقتی خودم میخونم با صدای خوم حال و هوایی دارم.

استاد کمی درباره یزندگی خود میگوید که خواندنی است .
۲۱ ساله بود که ازدواج کرد، استاد می‌گوید: « با دختری ازدواج کردم که او هم معلم دبستان بود، همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.

عقدکنانم با «فرخنده گل‌افشان» در ۲۱ مهرماه سال ۱۳۴۰ بود و در ۲۰ مردادماه سال ۱۳۴۱ ازدواج‌‌مان را در مشهد جشن گرفتیم، زندگی خانوادگی که حاصل آن سه دختر و یک پسر بود…پس از ازدواج، استاد از بخش رادکان به روستای شاه‌آباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه‌آباد مشغول به کار شد.

دختر بزرگش «راحله» در مهرماه سال ۱۳۴۲ در مشهد به دنیا آمد، دومین دخترش افسانه در اردیبهشت سال ۱۳۴۴ در مشهد به دنیا آمد.

(افسانه شجریان بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج کرد).«در همان سال بود که از شاه‌آباد به مشهد منتقل شدم و به تدریس در دبستان پرداختم، آن زمان‌ها والیبال هم بازی می‌کردم و در مسابقات والیبال معلمان مشهد هم حضور داشتم.

پس از تدریس در دبستان عبداللهیان مشهد، در سال ۱۳۴۵ به تهران منتقل شدم و به تدریس در دبیرستان صفوی پرداختم.در اردیبهشت سال ۱۳۴۸، دختر سومم مژگان به دنیا آمد.پسرم همایون هم در اردیبهشت سال ۱۳۵۴ به دنیا آمده است.

شجریان را باید یکی از تاثیر گذارترین مردان موسیقی ایرانی نامید.


منبع: irankhabar.ir