زنگ خطر زنانه شدن سالمندی در کشور

به گزارش ایسنا، دکتر فرحناز محمدی دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی در یک برنامه رادیویی با اظهار به اینکه جنسیت یکی از فاکتورهای مهم در حوزه سلامت است، گفت: از سال ۱۹۹۵ بررسی هایی که در جهان صورت گرفت، نشان داد که خیلی از مشکلات سلامت مردان وابسته به میکروب و ویروس و عوامل شناخته شده نیست بلکه عواملی است که ما به آن می گوییم تعیین کننده های اجتماعی که تاثیر بیشتر برسلامت دارند.وی جنسیت را یکی از این عوامل مطرح کرد و بیان داشت: وقتی از جنسیت صحبت می کنیم فقط زن و مرد بودن مطرح نیست بلکه تبعاتی است که زن یا مرد بودن به همراه دارد برای همین وقتی می گوییم پدیده سالمندی در کشور به سمت زنانه شدن پیش می رود یعنی تبعاتی است که به واسطه مشکلاتی که بخاطر زن بودن مطرح می شود و یا زنان تجربه می کنند، در اینجا بارزتر می شود.

عضو مرکز تحقیقات سالمندی ایران با اشاره به اینکه جمعیت سالمندی کشور به سمت زنانه شدن در حال پیشروی است، گفت: بر اساس آمار ۵۱ درصد جمعیت کل کشور مرد و ۴۹ درصد زن هستند. در سالمندان بر عکس است و درصد مردان کمتر از زنان است.وی این مسئله را مشکل ساز خواند و متذکر شد: آمار نشان می دهد مثلا در دوران سالمندی درصد بالایی از سالمندان کشور بی سواد هستند و در این بین جمعیت بیشتری از خانم های سالمند بی سواد هستند و به تبع این بی سوادی شانس اشتغال کمتری در دوران جوانی داشته اند و به تبع آن درآمد ندارند و درصد وابستگی آنها بیشتر شده و نیاز است که دولت حمایت بیشتری را از آنها بکند.

محمدی افزود: طبق آمار بسیاری از زنان سالمند تحت حمایت کمیته امداد هستند و این خبر خوبی نیست و یا اینکه درصد بسیاری از آنها تحت حمایت فرزندانشان هستند اما از طرفی سن ازدواج در جامعه ما دارد بالا می رود و ممکن است ازدواج نکنند و در نتیجه فرزند نخواهند داشت و در این صورت سالمندانی که الان به واسطه فرزندانشان دارند حمایت می شوند در سال های آتی این حمایت را نخواهند داشت.دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی تاکید کرد: ما باید برای رویارویی با این تغییرات آماده باشیم و سازگار شویم. بحث تغییر مهندسی فرهنگی یک اصل اساسی است و باید تمام جامعه در حفظ ارتقای سلامت خود مشارکت داشته باشند باید NGOها فعال شوند و آموزش ها بالا رود و فقط نباید سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت وظیفه داشته باشند.وی هشدار داد: زنانه شدن سالمندی یعنی تعداد بیشتر بیماری پوکی استخوان، افسردگی، تنها زندگی کردن و نیاز به مراکز مراقبتی بیشتر و همه اینها یک زنگ خطر است و باید به فکر باشیم.
منبع: بهارنیوز

با خانواده‌ستایش،فبل از اعدام‌قاتل

«فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی» حکایت صفیه است؛ حکایت همسرش. حکایت نفیسه، منیراحمد، رحیمه، «ستایش» و الیاس. حکایت فراموشی خانواده‌ای که باز مانده بعد از تمام شدن دخترش؛ ستایش قریشی. اصلا مسئله‌ی بودن یا نبودن قریشی‌ها، گوش دادن به قصه دل است. به قصه دل هیچ‌کدامشان اما کسی گوش نکرده است مگر با قبول فرضیه فردا چو قصه فراموش کردنش.قصه‌ای که شاید حوالی تابستان ۹۵ فراموش شده است؛ «یک سال و ۶ ماه من پیدا بودم و این در باز بود به امید اینکه یکی بیاد و بگه حالت چطوره؟ ولی آدم‌ها پیدا نبودن.» صفیه، مادر ستایش اما مانده است. مادری که در لحظه‌های آمدن و رفتن ماندگار شده است. انگار چیزی در روز و شب‌هایش پخش شده که نت دارد، موسیقی دارد، در هوا تاب بازی می‌کند، سر می‌خورد و از راه پوست جذب می‌شود. «ستایش رفت و دیگه نیومد؛ غمش موند برای ما ۵ تا و قرص‌هایی که از پس درد ما برنمیان.»صفیه، نماد قدرت است. آدم رفتن‌ها را نگاه کردن. آدم به خداحافظی‌ها پاسخ گفتن. «تا روز دادگاه فکر می‌کردم ستایش تو دعوا سرش خورده به جایی و مرده؛ واقعیت رو به من نگفته بودن. روز دادگاه همه چی رو فهمیدم. از اون موقع بود که دیگه نتونستم بخوابم؛ یک ساله که سر به بالشت نذاشتم.»

صفیه مثال آه کشیده و بغض نترکیده است؛ جان است جواب تمام درددل‌هایش. «اعدام امیرحسین برای بقیه درس عبرت می‌شه. من باید جوابگوی ملت افغانستان باشم. شاید اگر قاتل ستایش زودتر اعدام می‌شد، آتنا و .. قربانی نمی‌شدن.»در خانه صفیه اما باز است؛ در هیاهوی بی‌مهری‌ها، فرصت داده به آنها که یک سال است راه خانه‌اش را گم کرده‌اند و سراغی از آنها نگرفته‌اند. فرصت داده تا روایت‌گر قصه‌ای باشد که شاید پایان خوبی داشته باشد.

در خانه ردی از «ستایش» نیست
روایت از خانه‌ای است که هیچ ردی از ستایش در آن نیست؛ نه عکسی، نه ردی از خاطره‌ای، نه چیز دیگری؛ خانه‌ای که بعد از اتفاقی که برای ستایش افتاد، خالی و جابه‌جا شد؛ اما در خیرآباد ماندند. چند کوچه بالاتر از خانه‌ای که محل آن اتفاق بود. انگار که خاکش نمک داشته باشد، راهی برای فرار از آن نداشتند. شاید هم پولی؛ بس که بی‌حمایت بودند. «بچه از بند دل آدم پاره شه می‌دونی یعنی چی؟» هیچ‌کس نمی‌دانست.
«ما قصاص نخواستیم؛ نمی‌تونستیم که بخواهیم. به ما گفتن ۱۰۰ میلیون باید بدین اگر قصاص بخواین. نداشتیم که بدیم. دل دادیم به دولت که حکم رو اجرا کنه. درسته داغ ستایش هیچ‌وقت برای ما کهنه نمی‌شه ولی من حتی یک بارم حرف بدی به خانواده امیرحسین نزدم. ایرانی و افغان نداره، با همه خوبیم. همه خواهر و برادر همدیگه‌ایم.»حالا روایت خانه جدید، روایت قصه‌ای است که باید بارها خوانده شود؛ که ستایش برای آنها دختری‌ با عکس‌های جامانده در سایت‌ها و روزنامه‌ها نیست. «پارسال پدر همسرم (پدربزرگ ستایش) اومد ایران؛ ولی چون نمی‌دونست ما چندتا بچه داریم درباره ستایش هیچی نگفتیم. مجبور بودیم جلوی اون خوب و خوش باشیم و وقتی می‌خوابید عزاداری کنیم. بردیمش سر خاک ستایش و گفتیم یکی از فامیلامونه؛ فاتحه‌ای براش خوند و رفت.» بعضی چیزها را نمی‌شود کلمه کرد. آن بعضی‌ها را صفیه اشک می‌ریخت.

همه چیزش با من بود
اولین عکسی که از ستایش پخش شده برای سیزده به در چند سال پیش بوده است؛ دست‌هایش را باز کرده و گفته من فرشته‌ام و باید بروم. «و رفت.» اینجا را نفیسه روایت می‌کند؛ دختر بزرگ خانواده قریشی. دختر ۱۷ ساله‌ای که ۴ سال است نامزد کرده. ۹ کلاس درس خوانده و بعد از ماجرای ستایش مدرسه را رها کرده و چسبیده به کارهای خانه.«ستایش از بچگی با من بزرگ شد. با من می‌خوابید، با من حموم می‌رفت، با من بیرون می‌رفت و … همه چیش با من بود.» نفیسه رقیق شده است؛ در غم. چای دم می‌کند، غذا درست می‌کند، خانه را مرتب می‌کند، به خواهر و برادرش می‌رسد و …

«روز آخر هم خودم درستش کردم و موهاشو بستم. ستایش خیلی منظم و تمیز بود؛ همیشه با مامانم می‌رفت بازار گل‌سر می‌خرید. حالا منم و مامان بابام و خواهر برادرام و غمی که هست؛ جلوی مامانم اما کم نمیارم. الان شرایط جوریه که هر کی گم بشه مامانم سریع زنگ می‌زنه به خانواده‌شون و شروع می‌کنه به درد دل کردن. دیگه حتی خبرها رو هم براش نمی‌خونم.» ستایش برای نفیسه زنده است؛ اما انگار ندیدنش به مثال دختر زبلی است که هر روز سر در خانه می‌نویسد آمدم، نبودید.

رد نبودنش
پشت تمام این روایت‌ها صدای گریه‌های الیاس می‌آید. پسر کوچک خانواده و همبازی ستایش؛ که تمام درگیری ذهن یک کودک ۴ ساله این است که ستایش رفت که بستنی بخرد؛ چرا برنمی‌گردد؟ صفیه تعریف می‌کند که شب‌ها بلند می‌شود و داد می‌زند «ستایش رو می‌خوام. برو بیارش» پسر ۴ ساله‌ای که به جای بازی تا مدت‌ها سرش را به دیوار می‌کوبیده و حالا هر بار که سر خاک ستایش می‌روند، سرش را به سنگ قبر می‌کوبد.
واکنش‌های الیاس، ردی است که نبودن ستایش بر روانش انداخته. گریه‌های طولانی، دویدن‌های بی‌هدف، عصبانی‌شدن، بهانه‌گیری‌ها و … ردی که برای رحیمه دختر ۱۲ ساله خانواده، سکوت است. «با هیچ‌کس حرف نمی‌زنه. نتونست برای ستایش گریه کنه و حالا ساکتِ ساکته.»صفیه از بچه‌ها که می‌گوید، از درد می‌گوید. از نفیسه که شده مادر دوم خانه، از الیاس که هنوز بهانه ستایش را می‌گیرد، از رحیمه که سکوت کرده و از منیراحمد، پسر ۱۴ ساله‌اش که نیست. «همسرم مغنی‌ست؛ کارش انقدر سخته که تمام مهره‌های کمرش آسیب دیده. منیراحمد وقتی این وضع رو دید درسش رو ول کرد و رفت تهران. اونجا کارگر ساختمونه و بنایی می‌کنه. برامون پول می‌فرسته.» پشت تمام این دردها همچنان صدای گریه‌های الیاس می‌آید و مردهای خانه، منیراحمد و پدر ستایش که تن به حرف زدن نمی‌دهند.

قربانی خاکستری در قصه فراموشی
آدم‌ها به اندازه چیزهایی که از دست می‌دهند برای رسیدن به چیزهای دیگر پیر می‌شوند انگار. امیرحسین هم جدا از این روایت نیست. او هم در ۱۷ سالگی پیر شده است و نفس کشیدنش به معنای زندگی کردن نیست؛ که در ۱۷ سالگی درگیر چیزهایی می‌شود که شاید حتی نتواند کلماتش را به راحتی ادا کند. تجاوز، قتل، اسید و … . پسری که قربانی محیطی می‌شود که از آن برآمد و حالا هنوز به سن قانونی نرسیده باید اعدام شود.
در همین میان عسگر قاسمی وکیل مدافع اولیای دم ستایش قریشی می‌گوید که قاتل ۲۷ مهر اعدام می‌شود و اگر فرضا اولیای دم گذشت کنند و از قصاص بگذرند هم اعدام انجام می‌شود. با این حال مجتبی فرحبخش؛ وکیل مدافع قاتل ستایش قریشی می‌گوید که در صورت رضایت اولیای دم، می‌توان طبق ماده ۹۱ که همان توبه است حکم را به تعویق انداخت.بی‌شک اشتباه امیرحسین هیچ جبرانی ندارد و دل داغدار خانواده ستایش هم هیچ مرهمی ندارد؛ اما در این ساختار هر دو خانواده قربانی شده‌اند. علاوه بر این نبود هیچ‌گونه حمایتی برای خانواده‌ها و کم‌کاری سازمان‌های دولتی و ان‌جی‌اوها شرایطی را فراهم کرده که بازمانده‌ها مانند همیشه در حاشیه بمانند و فراموش شوند. سازمان‌های دولتی و ان‌جی‌اوهایی که انتخابشان به هر دلیلی حمایت از خانواده ستایش نبود و حکایت همان «فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی» شدند.

بدون مرز در خیرآباد
خیرآباد بیشتر از آن که یک محله باشد، یک بلوار است با کوچه‌های فرعی و باریک و پیچ در پیچ. محله‌ای در حاشیه ورامین که بافت حاشیه‌ای آن چرایی اتفاقاتی نظیر ماجرای ستایش را مشخص می‌کند. یک بافت سنتی با مردمی که بیشتر افغانستانی‌اند تا ایرانی. محله‌ای که آن را شعبه دوم کابل هم می‌خوانند و مرزی بین ایرانی و افغانستانی ندارند. مرزی هم اگر ایجاد می‌شود به دست خیریه‌هایی است که افغان‌ها را تحت پوشش قرار نمی‌دهند؛ اگر نه خیرآباد شاید تنها محله‌ای است که افغان‌ها را از دیگران جدا نمی‌کند.خیرآباد اما در فقر است؛ فقری که مهاجران افغان به ناچار آنجا را برای زندگی انتخاب کرده‌ و به‌نوعی حاشیه‌نشین شده‌اند. حاشیه‌نشینی جمعیتی که جوان‌ترین‌ها را دارد. ساعت تعطیلی مدارس که می‌شود، خیرآباد غرق در دانش‌آموز می‌شود. انگار که محله در دست کودکان قد و نیم قدی است که به خانه‌هایشان می‌روند. بعضی از بچه‌ها گروهی از مدرسه بیرون می‌آیند و بعضی همراه مادرهایشان. تعدادی هم هستند که تنهایی به خانه می‌روند و امنیت محله را باور کرده‌اند.
«این اتفاق‌ها خیلی داره تو مملکت ما شایع می‌شه؛ اعدام شاید بتونه درس عبرتی بشه. هرچند خیلی‌ها هم اعدام شدن و اتفاقی نیفتاده. از یک طرف به دل مادر ستایش نگاه می‌کنم و از طرف دیگه به پسری که بچه‌س و قراره اعدام بشه. نمی‌دونم باید چیکار کرد.» کنار مدرسه ایستاده و نگاهش از هر دختر لباس فرم پوشیده‌ای می‌گذرد تا دخترش را گم نکند. از ستایش که حرف می‌زند، انگار از تابویی حرف می‌زند که نباید. دائم به دخترش نگاه می‌کند و دنبال هر بهانه‌ای است برای رفتن. می‌رود.

«باید اعدام بشه؛ با کشته‌شدنش مشکل حل می‌شه و دیگه از این اتفاقا اینجا نمیفته. قبل از این اتفاق با این خانواده رفت‌وآمد داشتیم ولی بعد از اون دیگه خبری ازشون ندارم. اگر اتفاق دیگه‌ای نیفته، اعدام قاتل ستایش باعث می‌شه دیگه همچین مسائلی پیش نیاد.»چند قدم آن طرف‌تر از مدرسه دخترانه، مدرسه پسرانه است و پدری که دنبال پسرش آمده. جمله آخر را که می‌گوید دست پسرش را محکم می‌گیرد و در کوچه‌های باریک خیرآباد کم‌رنگ می‌شود. «ما هم فکر می‌کردیم اعدامش کنن ولی…»
منبع: بهارنیوز

چند کیلو خرما برای مراسم تشریح

روزنامه بهار: تعداد اهدا کنندگان جسد که این روز‌ها با استقبال نیز مواجه شده است، حالا از ۱۲۰ نفر گذشته و این در حالی است که بنا به گفته مسئولان دانشگاه‌های کشور سالانه به ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد نیاز دارند. علوم تشریح یکی از رشته‌های اساسی در علوم پزشکی است. دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی از روز اول ورود به دانشگاه با آناتومی سر و کار دارند به همین دلیل فراهم بودن ابزار‌های آموزشی تشریح تاثیر مستقیم و مثبتی بر روی کیفیت آموزش آن‌ها می‌گذارد.

پیچ و خم‌های جسد برای تشریح
چند سال پیش بود که مشکل کمبود جسد در دانشگاه‌ها جدی شد و بالطبع وزارت بهداشت برای حل این مشکلات وارد عمل شد. به نحوی که این وزارتخانه از سازمان پزشکی قانونی تقاضای ارائه اجساد مجهول‌الهویه به دانشگاه‌ها کرد اما این تقاضا از سوی دستگاه‌های قضایی به دلیل مسائل شرعی بی‌پاسخ ماند تا این که باقری لنکرانی وزیر بهداشت دولت نهم طی نامه‌ای به آیت‌الله‌ها شمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه و با استناد به فتوای مقام معظم رهبری و آیت‌الله مکارم شیرازی، مجددا درخواست تحویل اجساد مجهول‌الهویه به دانشگاه‌های علوم پزشکی را مطرح و تاکید کرد که دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور موظف خواهند بود ضوابط شرعی را در کلیه مراحل مراعات نمایند. یکی از روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی نیز در این ارتباط استفتایی با مضمون این‌که «در شرایط فعلى به دست آوردن جسد انسان کافر ممکن نیست و از طرفى جامعه‌ اسلامى هم محتاج پزشکانى ماهر و زبردست است تا از این نظر به خودکفایى برسد، لذا خواهشمند است نظر مبارک خود را در مورد تشریح در شرایط فعلى مرقوم فرمایید.» برای دفتر مقام معظم رهبری ارسال کرد. ایشان اعلام کردند که اگر نجات نفس محترمى یا کشف مطالب پزشکى جدیدى که جامعه به آن نیازمند است و یا دستیابى به اطلاعاتى راجع به یک بیمارى که زندگى مردم را تهدید مى‌کند منوط به تشریح باشد، این عمل جایز است. ولى سزاوار است که تا حد امکان از جسد متعلق به مسلمانان استفاده نشود لکن در صورت عدم امکان، مانعى ندارد.

با این فتاوی فقهی مشکل کمبود جسد تا حدودی مرتفع شده بود اما مدتی بعد مجددا بحث کمبود جسد در دانشگاه‌ها به رسانه‌ها کشیده شد تا این که دکتر شجاعی رئیس سازمان پزشکی قانونی گفت: در ارائه اجساد به دانشگاه‌های علوم پزشکی مشکلی نداریم ولی تعداد اجساد تعریف شده است. این که آن‌ها بیش از حد نیاز برای تشریح جسد می‌خواهند معقول نیست.دانشگاه‌های علوم پزشکی باید بدانند که سازمان پزشکی قانونی در ارائه جسد با یکسری محدودیت‌های شرعی و همچنین افکار عمومی مواجه است. این سازمان در حد معقول می‌تواند اجسادی را به دانشگاه‌های علوم پزشکی تحویل دهد پس از مدتی هم موضوع وصیت کردن برای اهدای جسد به عنوان راه حل مطرح شد و مراجع عظام تقلید نیز این گونه وصیت کردن را برای رفع نیازهای پزشکی مسلمان‌ها، فاقد اشکال عنوان کرده‌اند. حالا به گفته مسئولان در سازمان پزشکی قانونی، اعلام رسمی برای اهدای جسد، نخستین‌بار است که در کشور انجام می‌شود و با استقبال نیز روبه رو بوده است.

۱۲۰ نفر اعلام آمادگی کردند
روز گذشته امین رادمنش، مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج پزشکی قانونی با بیان این‌که دانشگاه‌های کشور سالانه به ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد نیاز دارند، گفت: در حال حاضر تعداد افرادی که تمایل دارند، جسدشان را اهدا کنند، از ۱۲۰ نفر گذشته است. استقبال مردم نسبت به این موضوع خیلی خوب بوده و تقریبا از همه شهرهای ایران درخواست داشتیم، البته در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و تبریز درخواست‌ها بیشتر بوده، اما هنوز تا نیاز اصلی‌مان فاصله زیادى داریم. آمار اهدای جسد نسبت به اعلام قبلی دو برابر شده است، دانشگاه‌های کشور در سال به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد احتیاج دارند و ما پیش‌بینی کردیم که یک بانک اطلاعاتی حدود سه الی چهار هزار نفری از افرادی که تمایل به اهدا دارند، تهیه و هر سال نیز حدود ۲۰۰ نفر به این افراد اضافه شوند تا در سال ۱۵۰ تا ۲۰۰ جسد را در اختیار دانشگاه‌‌ها قرار دهیم. در حال حاضر نیز تعداد افرادی که تمایل دارند، جسدشان را اهدا کنند از ۱۲۰ نفر هم گذشته است و ما امیدواریم که با همراهی مردم نیاز اصلی ما برطرف شود. برای اهدای جسد، عضو یا بافت باید شرایط ویژه‌ای وجود داشته باشد، در تشریح جسد مهم‌ترین موضوع حفظ شکل ظاهری جسد است که دچار فساد نشده باشد. همچنین اگر آثار جراحی بزرگی در بدن او وجود داشته و یا به علت تصادف فوت شده باشد، قابل استفاده برای تشریح نیست. ممکن است فردی آمادگی خود را برای اهدای جسد، عضو یا بافت اعلام کرده باشد، اما ممکن است در هنگام مرگ شرایط لازم را نداشته و بعد از فوت نتوان از آن استفاده کرد، از همین‌رو نمی‌توان به آمارها اکتفا کرد و باید یک بانک اطلاعاتی کامل داشته باشیم تا بتوانیم نیازمان را برطرف کنیم.

او ادامه داد: در گذشته دانشگاه‌ها هر کدام جداگانه نیاز خود را برطرف می‌کردند و البته بسیاری از دانشگاه‌ها اهداکننده‌ای نداشتند و دست‌شان خالی بود و منتظر کمک از سازمان پزشکی قانونی بودند و ما در خیلی از مواقع نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم و تنها برخی دانشگاه‌‌های بزرگ اهدا کننده جسد داشتند. ما با مصاحبه‌ای که با افراد اهدا کننده داشتیم متوجه شدیم که این افراد سال‌ها در تلاش برای اهدای جسد خود بودند و حتی به دانشگاه‌ها نیز مراجعه می‌کردند. ممکن است؛ برخی از دانشگاه‌ها در قبال اهدای جسد کمک‌های جزئی به خانواده‌های متوفی ‌کرده باشند که این موضوع صرفاً در حد مبلغ ناچیزى بوده است.وی به آماده‌سازی اجساد برای تشریح در ۳ الی ۶ ماه اشاره کرد و گفت: در این روش جسد آماده نگهداری می‌شود، بعد از آماده‌سازی، اجساد به مدت یک یا دو‌ترم تحصیلی در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد. پیش‌بینی ما این است که از این اجساد حداکثر به مدت یک و نیم تا دو سال استفاده شود و پس از آن نیز در صورتی که خانواده تمایل داشته باشد، جسد به آن‌ها تحویل داده می‌شود، در غیراین‌صورت اجساد در آرامستان‌های عمومی دفن شده و محل دفن به خانواده‌ها اطلاع داده می‌شود.

رادمنش همچنین درباره اجسادی که برای تشریح در دانشگاه‌ها از خارج از کشور وارد می‌شدند توضیح داد: پیش از انقلاب در مقاطعی اجساد از خارج از کشور وارد می‌شد که در حال حاضر ما ورود اجساد از خارج از کشور را هم پیگیری می‌کنیم و اعلام کردیم که حاضریم با برخی از شرکت‌ها در این خصوص همکاری کنیم و در مقابل آن برخی از تعاونی‌ها هم برای همکاری اعلام آمادگی کرده‌اند. البته آن موضوع هم پروسه طولانی دارد و موضوع قوانین بین‌المللی به میان می‌آید. تمام پروسه‌های مربوط به این موضوع باید طی شوند.‌ترجیح ما این است که از اجساد غیرمسلمان استفاده شود اما به این دلیل که این موضوع یک پروسه طولانی دارد، می‌خواهیم دریافت جسد در داخل را هم پیگیری کنیم. درنهایت ما تمام راه‌هایی را که بتوانیم به علم پزشکی کمک کنیم انجام خواهیم داد و اگر این اتفاق رخ ندهد لطمه آن به خود جامعه بازمی‌گردد ولی اولویت صد در صد با جسد غیرمسلمان و بحث واردات است که اگر آن موضوع راه بیفتد ممکن است دیگر نیازی به استفاده از جسد مسلمان نباشد. پیش‌تر هم رئیس سازمان، دکتر شجاعی درباره اجسادی که برای تشریح در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد، گفته بود: افرادی که وصیت می‌کنند تا اجسادشان را اهدا کنند و تعداد محدودی از اجساد ناشناسی که بعد از ۶ماه کسی به سراغشان نیامده باشد با کسب اجازه قانونی از مقام قضایی، به دانشگاه‌های علوم پزشکی تحویل داده می‌شوند.

اهدای جسد خطای پزشکی را کاهش می‌دهد
حجت الله عباس زاده استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این باره می‌گوید: درحال حاضر درصد بالایی از متقاضیان به اهدای کالبد مربوط به افرادی است که خود و یا خانواده در سیستم درمانی و پزشکی مشغول به کار بوده‌اند و به دلیل آشنایی با روند آموزش پزشکی قبل از مرگ اقدام به رضایت نسبت به اهدای کالبد خود کرده تا در پیشرفت‌های علم پزشکی نقش بسزایی داشته باشند. پیوند قرنیه و بافت استخوان از جمله اقداماتی است که بعد ازمرگ از بدن فرد به فرد بیمار انجام می‌شود و این امر نیز نوعی اهدای عضو تلقی شده که می‌تواند سلامتی را به یک انسان زنده بازگرداند. اهدای کالبد از جمله اقداماتی است که می‌تواند میزان خطای پزشکی را در کشور کاهش دهد چرا که مواجه پزشکان آینده جامعه با سیستم داخلی بدن، قبل از وارد شدن به حیطه کاری، می‌تواند درصد آموزش و مهارت در علم پزشکی را افزایش دهد.تا قبل از این برخی اساتید این رشته معتقد بودند که کمبود جسد تاثیر منفی بر کیفیت آموزش علوم تشریح گذاشته است زیرا ابزار، لوازم و پیش‌نیازهای آموزشی لازم برای‌تربیت پزشکان ماهر و زبده وجودندارد و جسد در بخش علوم تشریح یکی از اصلی‌ترین این نیازهاست. اما اکنون با فراخوان صورت گرفته برای اهدای جسد و استقبال انجام شده از این موضوع امید است دیگر مشکلی در این‌باره وجود نداشته باشد.
منبع: بهارنیوز

پوشش ناکافی بیمه برای عصای‌سفید

دکتر فرزاد مرادی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به ناکافی بودن معابر مناسب‌سازی شده در سطح شهرها برای نابینایان و کم بینایان گفت: در حال حاضر میزان معابر بهینه شده برای نابینایان و کم بینایان در شهر تهران ۲۵ درصد است؛ یعنی ۷۵ درصد معابر برای این افراد مناسب نیستند. طبیعی است که این رقم در شهرهای دیگر نامناسب‌تر است. در مجموع  کمتر از ۱۵۰ هزار نفر نابینا  و ۶۰۰ هزار نفر کم بینا در کشور داریم، اما تاکنون ۱۰۰ هزار نفر از افراد نابینا ثبت شده‌اند.رییس برنامه پیشگیری از نابینایی وزارت بهداشت با بیان اینکه بیمارانی که دچار مشکلات بینایی هستند به خوبی به سطوح بالاتر درمان یا بهزیستی ارجاع داده نمی‌شوند، تصریح کرد: در حال حاضر به دلیل هزینه و کمبود مربی دسترسی به کتاب و پرینتر بریل در کشور کافی نیست. همچنین فقط ۴۰ درصد از افرادی که اختلال بینایی دارن، د دسترسی به کامپیوتر مخصوص خود دارند؛ این در حالیست که این کامپیوترها می‌توانند در زمینه بازتوانی نابینایان بسیار موثر باشند. ۶۰ درصد از نابینایان بی‌سواد هستند و  فقط ۱۰ درصد  از آنها تحصیلات آموزش عالی دارند.وی با بیان اینکه ۱۰ تا ۲۰ درصد از تمام معلولیت‌ها مربوط به بینایی است، ادامه داد:  در کشور فقط ۱۰ مرکز خدمات تخصصی بازتوانی بینایی وجود دارد، اما این رقم کم است و باید به تعداد مراکز استان وجود داشته باشد. کمبود این مراکز نشان دهنده این است که از نظر زیرساخت بازتوانی نابینایان کاستی داریم. در کنار آن پوشش بیمه‌ای برای بسیاری از خدمات مورد نیاز این گروه مانند عصای سفید و عینک‌های خاص کافی نیست.
منبع: بهارنیوز

زمان واریز یارانه مهرماه

زمان واریز هشتادمین مرحله یارانه نقدی مربوط به مهرماه به حساب سرپرستان خانوارها ساعت ۲۴ چهارشنبه (بیست و ششم مهرماه) است.

به گزارش ایرنا، رییس سازمان برنامه و بودجه چهارم مهرماه امسال گفت: پرداخت یارانه ها در سال ۱۳۹۷ هدفمند می شود.

محمدباقر نوبخت افزود: منابع حاصل از هدفمندی یارانه ها از ۲مرجع تهیه می شود؛ یکی از محل افزایش قیمت ها و دیگری کمک های خزانه عمومی است که به صورت نقدی و غیرنقدی بین خانواده ها تقسیم می شود.

وی افزود: این میزان پارسال ۴۸۰ هزار میلیارد ریال بود که حدود ۳۲۰ هزار میلیارد ریال آن سهم سازمان هدفمندی یارانه ها می شد و بقیه آن یعنی نزدیک به ۱۲۰-۱۰۰ هزار میلیارد ریال آن از خزانه برداشته شد.


منبع: عصرایران

ورود روزانه ۱٫۵ میلیون نفر به تهران/ تراکم جمعیتی به حد هشدار رسید

رئیس سازمان برنامه و بودجه تهران گفت که تراکم جمعیتی در استان تهران به حد هشدار رسیده است و این تهدیدی برای پایتخت به حساب می‌آید.

به گزارش ایسنا، ترکی رئیس سازمان برنامه و بودجه تهران در نشست مجمع امید تهران که عصر امروز در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی برگزار شد، گفت: در حال حاضر تهدیدات بسیاری برای شهر تهران وجود دارد که از آن جمله بحث جمعیتی و مهاجرتی است که به این شهر انجام می‌شود، براساس آمار نفوس و مسکن از سال ۹۰ تا ۹۵ نزدیک یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر به جمعیت تهران اضافه شده است.

وی اظهار داشت: در حال حاضر در قوانین کشور هیچ قانونی برای کاهش مهاجرت به استان تهران وجود ندارد یعنی خلاء قانون بازدارنده در این زمینه داریم و در حال حاضر هر فرد و خانواده‌ای از استان دیگر اراده کند می‌تواند در پایتخت ساکن شود.

رئیس سازمان برنامه و بودجه تهران تصریح کرد: تراکم جمعیتی در استان تهران به حد هشدار رسیده است و این خودش تهدیدی برای تهران است.

ترکی با اشاره به سهم تهران از بودجه کشور گفت: ضریب بازگشت بودجه به استان‌ها ۱۹ درصد است که این ضریب برای استان تهران دو درصد است و این خودش جای تأمل دارد.

وی بیان کرد: از جمله مشکلات اصلی استان تهران با توجه به ازدحام جمعیت بحث تامین آب شرب است که مصرف ما حدود دو و نیم برابر دنیاست، در حال حاضر آب شرب تهران از ۵ سد تامین می‌شود که اگر این سدها فروکش کند ۵۰ درصد آب شرب مردم در معرض تهدید قرار می‌گیرند و باید راهکار جدی در این زمینه اندیشیده شود.

رئیس سازمان برنامه و بودجه تهران گفت: روزانه نزدیک به یک و نیم میلیون نفر وارد شهر تهران می‌شوند و همه اینها برای شغل وارد تهران می‌شوند که حمل و نقل این تعداد مهاجر از شهرهای پیرامونی به تهران مشکلاتی را برای این کلانشهر می‌آفریند.

ترکی با اشاره به شهرهای پیرامونی تهران همچون شهرستان پردیس گفت: قرار است ۵۰۰ هزار نفر در شهرستان پردیس اسکان داده شوند که اسکان این تعداد افراد بدون برنامه‌ریزی در آینده مشکلات جدی‌ای را متوجه تهران خواهد کرد.

وی در بخش پیشنهادات خود برای حل مشکلات شهر تهران گفت: ما در بخش جمعیت قانونی را لازم داریم که بحث حریم پایتخت حفظ شود گرچه باید به بحث‌های محیط زیست و توسعه نیز در این زمینه توجه شود.


منبع: عصرایران

مدارس تیزهوشان را تعطیل کنید

علیرضا رئیس‌زاده *

مدارس سمپاد (استعداد‌های درخشان) و مدارس نمونه دولت دارای اشکال بسیار هستند و ما هرگز چنین مدارسی با چنین ماهیت و شکلی در کشور‌های پیشرفته دنیا نداریم. به عنوان یک مدرس دانشگاه و سازمان استعداد‌های درخشان (سمپاد یا همان تیز هوشان) چنین مدارسی با وضعیت کنونی کمتر ازیک جرم و جنایت در حق منافع ملی کشور نیست و دلایل آن هم روشن و مبرهن است اما گویا کسی جرات مخالفت را با آن را ندارد چرا که ممکن است به ضدیت با نخبه پروری و تیزهوشان و… متهم گردد.

ناخودآگاه یاد داستان «هانس کریستین اندرسن»  دانمارکی می‌افتم همان جایی که دو خیاط شیاد قرار بود در مقابل دریافت پولی هنگفت لباسی بدوزند از جنس طلا برای پادشاه، لباسی که تنها حلال‌زاده‌ها می‌دیدند وآدم‌های نانجیب و. . . نمی‌توانستند ببیند، همه و حتی خود پادشاه از‌ترس اینکه مبادا نانجیب و. . . خوانده شوند در تعریف لباسی که وجود نداشت سخن می‌گفتند و وقتی پادشاه نگون بخت از میان جمعیت انبوه گذشت همه به دروغ در ستایش از آن لباس غریو شادی و فریاد سر دادند جز کودکی که برخلاف سفارش مادرش فریاد بر آورد چرا پادشاه لخت است و دیگر کودکان هم، سر انجام جمعیت یکپارچه فریاد زد چرا پادشاه لخت است؟ و… آیا در اینجا کودکان دیگری هم پیدا می‌شود؟

فرض کنید شما به یک فرد غیر ایرانی بگویید ما از میان صد‌ها هزار کودک و نوجوان ایرانی و بعد از امتحان و تست‌های طاقت فرسا تعداد محدوی دانش آموز را انتخاب می‌کنیم با بهترین معلمان و امکانات و در طی حداقل ۶ سال و بعد از کار فشرده و توانمندسازی آنها که از بهترین سرمایه‌های این مرز و بوم به شمار می‌روند مثل یک دسته گل، رایگان تقدیم ممالک پیشرفته‌ای چون آمریکا، آلمان و انگلیس و کانادا و.. . می‌کنیم! آیا آن فرد بر ما نمی‌خندد، ما را دیوانه قلمداد نمی‌کند؟ این را بی‌خردی محض نمی‌پندارد؟ ما را خائن به منافع ملی نمی‌داند؟ طبق تمامی آمار‌ها، شواهد و قرائن انکار ناپذیر قریب به اتفاق بچه‌های مدارس تیزهوشان قبل یا بعد از ورود به دانشگاه‌های برتر کشور، ایران را به مقصد کشور‌های غربی‌ترک می‌کنند و بر نمی‌گردند. همین چندی پیش که سخن از فرار مغزها و ژن خوب شد در شبکه اول سیما مجری می‌گفت از ۱۵۰ دانشجوی ورودی رشته ریاضی دانشگاه شریف جز یک نفر همه به خارج رفتند.

کسانی که از کشور مهاجرت می‌کنند  احساس می‌کنند این کشور ظرفیت آنها را ندارد ویا دنبال پیشرفت بیشتری هستند، بر آنها حرجی نیست روی سخن ما با کسانی است که دست اندر کار، مجری و طراح مدارس استعداد‌های درخشان در آموزش و پرورش هستند. البته اگر با دیده انصاف نگاه بنگریم آموزش و پرورش به عنوان متولی امر آموزش کشورتا اینجا نه تنها باید شماتت شود که جای بسی تشویق دارد و ظایف خود را به بهترین نحو انجام می‌دهد اما آنچه در مورد آموزش و پرورش غیر قابل قبول و توجیه ناپذیر است این است که با آب و تاب از موفقیت‌های چنین مدارسی می‌گوید و تعداد قبولی و پذیرش آنها را در دانشگاه‌های کشور به رخ می‌کشد اما چرا از این بیهوده‌کاری‌های ما سخن نمی‌گوید؟ چرا نمی‌گوید این بهترین افرادی که من تحویل دانشگاه و جامعه می‌دهم کجا هستند؟

خروجی این کار چیست؟ چرا کسی متولی جلوگیری از فرارمغزها نیست؟ چرا کسی مسئول ظرفیت‌سازی برای ماندن این بچه‌ها نیست؟! اغلب نفرات برتر کنکور کشور که تقریبا همه از بچه‌های همین مدارس سمپاد هستند الان کجایند وباید پرسید چرا این وزارت زیر با رمسئولیت و هزینه‌های گزاف و کمرشکن چنین مدارسی می‌رود و چرا «آ و پ»در چنین وضعیتی این مدارس را تعطیل نمی‌کند چرا آ وپ باید نقش «مامورم و معذورم» را بازی کند؟ این مدارس چه سودی عاید کشور می‌کنند؟ تقریبا هیچ. بله هیچ! وقتی درصد بسیار بالایی از آنها به خارج می‌روند و بر هم نمی‌گردند و یا سودای رفتن را در سر می‌پرورانند!

کشورهای مقصد بخوبی به سیستم آموزشی ایران آشنا شدند و حتی دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان‌های سمپاد را به راحتی می‌پذیرند. آنها انبوهی از نحبگان را در کشوری می‌یابند که مشتاقانه مایلند مهاجرت کنندچه بسا کشورها رقابت‌هایی فشرده و پنهان بر سر تصاحب نخبگان دارند! برای آنها چه سرمایه‌ای بهتر از این نخبگان؟! آنها هم خوب می‌فهمند که سیستم آموزشی ایران تا اینجا کارش را بخوبی انجام داده، می‌ماند همان مرحله آخر که کوچاندن و جذب کردن این استعداد‌های بکر و خلاق ایرانی است! آنها روی جذب نخبگان ایرانی حساب ویژه‌ای باز کردند، زمان دانشجویی ما در دانشگاه شهید بهشتی تهران فرم‌هایی توزیع می‌شد که چگونی و روند درخواست پذیرش از دانشگاه‌ها‌ی کشور هایی چون آمریکا و انگلیس و… را توضیح می‌داد و کاری که هنوز هم با شدت بیشتری ادامه دارد هر نخبه‌ای به راحتی تمام می‌تواند راهکار‌های خروج از کشور راپیدا کند.

آیا سزاوار است ما پولی را که متعلق به همه دانش‌آموزان ایرانی است و در حالی که بچه‌هایی در خوزستان و سیستان و کردستان و. . . کفش ندارند که به مدرسه بروند این همه امکانات و پول را در اختیار کسانی قرار دهیم که بهترین خدمات و کاربری آنها درآمریکا و کشور‌های دیگر ارائه می‌شود؟ آیا این با عدالت آموزشی سازگار است؟ با منافع ملی چطور؟ هیچ کس با نخبه‌پروری و مدارس استعداد‌های درخشان (گرچه ماهیتا در ایران دارای اشکالات متعدد ساختاری و شکلی هست) مخالف نیست و اگر این نخبگان و دانشجویان در کشور می‌ماندند چه کاری بهتراز این؟!  

اما سؤال اساسی اینجاست وقتی که ما توانایی ظرفیت‌سازی و استفاده از این افراد را در کشور نداریم و نتوانستیم مسیری را فراهم کنیم تا اغلب این بچه‌ها در کشور خدمت کنند و هیچ اراده‌ای هم نیست و یا توانایی آن را ندارد که جلوی مهاجرت این افراد را بگیرد و مهاجرت دانش آموزان و دانشجویان چنین مقیاس وسیعی رخ می‌دهد و با چنین حجمی به خارج از کشور می‌روند و عملا هم بر نمی‌گردند فلسفه وجودی این همه مدرسه و امکانات از بودجه کشور برای چنین افرادی چیست؟ آموزش آنها با این همه هزینه هنگفت چه سود و شوری برای ما دارد؟ چرا وقت بهترین معلمان و امکانات را هدیه به آمریکا و. . . می‌کنیم؟

شوربختانه بسیاری دانش آموزان چنین مدارسی از همان اول دبیرستان تمام حواس و تمرکزشان بر رفتن متمرکز است در حالی که تمامی و بهترین امکانات پیشرفته را استفاده می‌کنند و این در حالی است که آموزش و پرورش ما از نداشتن بودجه در همه جا منجمله مناطق محروم به‌شدت رنج می‌برد. حالا شما چگونه با این موضوع کنار می‌آیید وقتی می‌بینید در حاشیه شهر مدارسی پیدا می‌شود که حتی تخته هم ندارند؟ این کار جز ضربه زدن به منافع ملی و هدر دادن آن چه مفهوم دیگری می‌تواند داشته باشد؟ انصافا کدام آدم عاقل و با وجدانی می‌پذیرد سرمایه مملکت هزینه افرادی گردد که کوچکترین خدمتی را در حق این مملکت نکنند ویا هیچ احساس تعهدی به این کشورنداشته باشند؟

آیا این قصه تلخ، مضحک، خنده‌دار و گزنده نیست؟ آیا کسی هست جلوی این مصیبت و فاجعه را بگیرد؟ یا ما باید ظرفیت‌سازی کنیم و ابزار و اهرمی برای مانع از فرار این دانش‌آموزان و نخبگان بیابیم یا هم اینکه از آنها و خانواده‌هایشان تعهد گرفته شود که در صورت خروج و عدم برگشت به کشور هزینه‌ای را که در چنین مدارسی و به صورت خاص هزینه شده، پس گرفته شود تا صرف آموزش همه کودکان ایرانی به ویژه در مناطق محروم شود و یا نهایتا هم اینکه «آ و پ» این مدارس را کلا جمع آوری کند و از تاسیس و راه‌اندازی اینگونه مدارس جدا خودداری کند تا هر کس که به خارج از کشور می‌رود حداقل این چنین هزینه آموزشی کشور را نبلعد و داغی بر دل دوستداران این کهن مرز و بوم نگذارد.
(* مدرس دانشگاه و مدارس سمپاد، یکی از مترجمین کتاب سه جلدی «نظام آموزشی کشور‌های جهان» که شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر کرد.)
منبع: بهارنیوز

دانش‌آموزان کشورهای مختلف چند روز به مدرسه می‌روند

تعداد هفته‌های آموزشی در اکثر کشورها بیش از ۳۸ هفته است و حداقل روزهای تعطیل طی یکسال تحصیلی به ۷۰ روز می‌رسد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، سال تحصیلی در بسیاری از کشورها در اواخر شهریورماه آغاز می‌شود و در اواخر خردادماه نیز به پایان می‌رسد؛ در طول یکسال تحصیلی کشورها به تناسب شرایط خود روزهای‌های آموزشی را تدوین می‌کنند و با توجه به تعداد تعطیلات ممکن است روزهای آموزشی یک کشور بیشتر یا کمتر از کشورهای دیگر باشد.

به همین ترتیب با در نظر گرفتن شرایط آموزشی و مقطع تحصیلی کودکان تعداد روزهای تحصیلی و ساعات آموزشی در طول یکسال تحصیلی در کشورهای مختلف متفاوت است.

به بررسی تعداد روز، هفته و ساعات تحصیلی در کشورهای کانادا، استرالیا، اندونزی، ژاپن، انگلیس، ترکیه،‌ آمریکا و آلمان می‌پردازیم.

شروع سن آموزشی

بر اساس آموزش و پرورش مصوب کشور کانادا کودکان از سن ۶ سالگی تا پایان ۱۷ سالگی به مدرسه می‌روند.

شروع سال تحصیلی

سال تحصیلی در کانادا از اوایل سپتامبر آغاز می‌شود و تا نیمه یا اواخر ژوئن ادامه دارد که برابر با ۱۰ شهریور و اوایل تیرماه در ایران است.

ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

دانش‌آموزان مدارس کانادا ساعت ۸ صبح کلاس خود را آغاز می‌کنند و تا پایان ساعت ۱۴:۳۰ سر کلاس‌های مدرسه حضور دارند.

تعداد روزهای تحصیلی

دانش‌آموزان هر سه مقطع، ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان ۱۸۳ روز آموزشی را طی یکسال تعطیلی پشت سر می‌گذارند.

تعداد هفته‌های آموزشی

تعداد هفته‌های آموزشی در کانادا ۳۷ هفته است.

میانگین ساعت آموزشی طی سال تحصیلی

دانش‌آموزان هر سه مقطع تحصیلی در کانادا حدود ۹۲۵ ساعت و نیم را پشت سر می‌گذارند و یک روز آموزشی حدود ۲۴۶ دقیقه را شامل می‌شود.

مجموع تعطیلات یک سال

مجموع تعطیلات مختلف این کشور از جمله تعطیلات سال نو و تعطیلات تابستانی حدوداً ۹۰ روز است.

استرالیا

شروع سن آموزشی

کودکان کشور استرالیا از سن ۴ تا ۱۵، ۱۶ یا ۱۷ سالگی با توجه به تاریخ تولد و محل سکونت در کدام ایالت، مقطع پیش‌دبستانی، ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را پشت سر می‌گذارند.

شروع کلاس‌های آموزشی

دانش‌آموزان استرالیایی از ساعت ۸ صبح تا رأس ساعت ۱۳ ظهر باید در کلاس‌های مدرسه حضور داشته باشند.

تعداد روزهای تحصیلی

دانش‌آموزان هر سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه در استرالیا ۱۹۷ روز آموزشی را پشت سر می‌گذارند.

تعداد هفته‌های آموزشی

تعداد هفته‌‌های آموزشی در استرالیا به ۴۰ هفته می‌رسد.

میانگین ساعت آموزشی

دانش‌آموزان هر سه مقطع در این کشور حدود ۱۰۵۰ ساعت آموزشی را پشت سر می‌گذارند و هر روز آموزشی تقریبا ۳۷۰ دقیقه را شامل می‌شود.

مجموع تعطیلات تابستانی

مجموع تعطیلات تابستانی در این کشور با در نظر گرفتن تعطیلات سال نو و تعطیلات تابستانی ۸۰ الی ۹۰ روز است.

اندونزی

شروع سن آموزشی

سن آموزشی در کشور اندونزی از ۷ سالگی آغاز می‌شود و تا پایان ۱۷ سالگی به اتمام می‌رسد.

شروع سال تحصیلی

سال تحصیلی در کشور اندونزی اواسط ماه جولای آغاز می‌شود و در اواسط ژوئن نیز به پایان می‌رسد؛‌ آغاز مدارس در اندونزی برابر با ۲۵ تیرماه در ایران و پایان آن برابر با ۲۵ خرداد ماه است.

ساعت شروع کلاس

کلاس‌های مدرسه در اندونزی ۷ صبح آغاز می‌شود و رأس ساعت ۱۳ به پایان می‌رسد؛ ممکن است ساعت شروع کلاس‌ها و پایان آنها در هر منطقه کمی متفاوت باشد.

تعداد روزهای تحصیلی

دانش‌آموزان مقطع ابتدایی ۲۵۱ روز و دانش‌آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان ۱۶۳ روز تحصیلی را پشت سر می‌گذارند.

 تعداد هفته‌های آموزشی

دانش‌آموزان کشور اندونزی حدود ۴۴ هفته آموزشی را طی یکسال تحصیلی پشت سر می‌گذارند.

میانگین ساعت آموزشی

دانش‌آموزان هر سه مقطع تحصیلی حدود ۱۱۰۷ ساعت آموزشی را طی یکسال پشت سر می‌گذارند و یک روز آموزشی برابر با ۳۷۰ دقیقه است.

ژاپن

شروع سن آموزشی

سن آموزشی در کشور ژاپن از ۶ سالگی آغاز می‌شود و پایان ۱۷ سالگی به اتمام می‌رسد.

شروع سال تحصیلی

سال تحصیلی در ژاپن از اواسط ماه آوریل آغاز می‌شود و تا آخر مارس طول می‌کشد که آغاز مدرسه در این کشور برابر با ۲۵ فروردین ماه در ایران است.

 ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

کلاس‌های آموزشی در کشور ژاپن از ۸ صبح آغاز می‌شود و ساعت ۱۵ بعدازظهر به پایان می‌رسد.

تعداد روزهای تحصیلی

دانش‌آموزان مقطع ابتدایی و راهنمایی در این کشور ۲۰۰ روز آموزشی را پشت سر می‌گذارند و دانش‌آموزان مقطع دبیرستان ۱۹۶ روز تحصیلی را به مدرسه می‌روند.

 تعداد هفته‌های آموزشی

تعداد هفته‌های آموزشی در این کشور حدوداً ۳۹ الی ۴۰ هفته است.

میانگین سال تحصیلی

دانش‌آموزان هر سه مقطع حدود ۱۰۵۰ ساعت آموزشی در یکسال را پشت سر می‌گذارند و یک روز آموزشی برابر با ۳۷۰ دقیقه است.

مجموع تعطیلات یکسال

مجموع تعطیلات این کشور از جمله تعطیلات تابستانی بین ۷۰ الی ۸۰ روز است.

انگلیس

شروع سن آموزشی

سن آموزشی در کشور انگلیس از ۵ سالگی آغاز می‌شود و تا پایان ۱۵ سالگی به طول می‌انجامد.

شروع سال تحصیلی

سال تحصیلی در کشور انگلیس ۵ سپتامبر آغاز می‌شود و ۲۰ جولای به پایان می‌رسد که تاریخ آغاز مدارس انگلیس برابر با ۱۵ شهریور در ایران است.

ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

کلاس‌های آموزشی مدارس در انگلیس از ساعت ۸ صبح آغاز می‌شود و رأس ساعت ۱۴ به پایان می‌رسد.

 تعداد روزهای تحصیلی

هر سه مقطع ابتدایی، راهنمای و دبیرستان در انگلیس ۱۸۹ روز تحصیلی را پشت سر می‌گذارند.

تعداد هفته‌های آموزشی

تعداد هفته‌های آموزشی این کشور حدوداً ۳۸ هفته است.

میانگین ساعت آموزشی

دانش‌آموزان هر سه مقطع تحصیلی در انگلیس حدوداً ۹۶۵ ساعت آموزشی را طی یکسال پشت سر می‌گذارند و یک روز آموزشی برابر با حدوداً ۳۰۰ دقیقه است.

مجموع تعطیلات یکسال تحصیلی

مجموع تعطیلات مختلف در این کشور از جمله تعطیلات تابستانی تقریبا ۱۰۰ روز است.

ترکیه

شروع سن آموزشی

سن آموزشی در کشور ترکیه از ۶ سالگی آغاز می‌شود و در ۱۷ سالگی به پایان می‌رسد.

شروع سال تحصیلی

دانش‌آموزان ترکیه‌ای از اواسط ماه سپتامبر مدرسه را آغاز می‌کنند و تا آخر ژانویه نیز به مدرسه می‌روند که آغاز مدارس آنها برابر با حدود ۲۵ شهریور ماه در ایران است.

ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

کلاس‌های آموزشی در ترکیه رأس ساعت ۸:۳۰ صبح آغاز می‌شود و رأس ساعت ۱۳:۳۰ به پایان می‌رسد.

تعداد روزهای تحصیلی

هر سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در کشور ترکیه ۱۸۰ روز آموزشی را پشت سر می‌گذرانند.

تعداد هفته‌های آموزشی

دانش‌آموزان ترکیه‌ای تقریبا ۳۸ هفته آموزشی را طی یکسال تحصیلی بر سر کلاس درس هستند.

میانگین ساعت آموزشی در سال

دانش‌آموزان هر سه مقطع تحصیلی در کشور ترکیه حدود ۸۰۰ ساعت آموزشی را طی یکسال تحصیلی پشت سر می‌گذرانند.

مجموع تعطیلات یکسال

مجموع تعطیلات مختلف در این کشور از جمله تعطیلات تابستانی تقریبا برابر با ۱۲۵ روز است.

آمریکا

شروع سن آموزشی

آموزش و پرورش در کشور آمریکا قبل ۶ سالگی آغاز می‌شود و با پایان ۱۷ سالگی به اتمام می‌رسد.

شروع سال تحصیلی

ابتدای ماه سپتامبر سال تحصیلی آمریکا آغاز می‌شود و ۲۶ ژوئن به پایان می‌رسد که این تاریخ برابر با ۱۰ شهریور ماه تا ۵ تیرماه در ایران است.

ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

کلاس‌های دانش‌آموزان آمریکا حدود ۸:۳۰ صبح آغاز می‌شود و ساعت ۱۵ به پایان می‌رسد.

تعداد روزهای تحصیلی

هر سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان ۱۸۰ روز آموزشی را طی یکسال تحصیلی پشت سر می‌گذرانند.

تعداد هفته‌های آموزشی

دانش‌آموزان آمریکایی تقریبا ۳۶ هفته آموزشی را طی یکسال تحصیلی در کلاس درس حضور دارند.

میانگین ساعت آموزشی در سال

دانش‌آموزان در هر سه مقطع تحصیلی در آمریکا حدود ۱۰۱۴ ساعت آموزشی را می‌گذرانند و یک روز آموزشی برابر با ۳۳۸ دقیقه است.

مجموع تعطیلات در سال تحصیلی

مجموع تعطیلات مختلف این کشور از جمله تعطیلات سال نو و تعطیلات تابستانی حدود ۱۱۵ روز است.

آلمان

شروع سن آموزشی

سن آموزشی کشور آلمان از ۶ سالگی آغاز می‌شود و پایان ۱۷ سالگی به اتمام می‌رسد.

شروع سال تحصیلی

سال تحصیلی در آلمان اوایل سپتامبر آغاز می‌شود و تا اواخر ژوئن به طول می‌انجامد؛ تاریخ شروع مدارس در این کشور برابر با ۱۰ شهریور ماه در ایران است.

ساعت شروع کلاس‌های مدرسه

دانش‌آموزان کشور آلمان از ساعت ۸:۳۰ صبح کلاس مدرسه را آغاز می‌کنند و تا پایان ۱۳:۳۰ در مدرسه حضور دارند.

تعداد روزهای تحصیلی

هر سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در کشور آلمان ۱۹۳ روز را طی یکسال تحصیلی پشت سر می‌گذرانند.

تعداد هفته‌های آموزشی

تعداد هفته‌های آموزشی در این کشور حدوداً ۴۰ هفته است.

میانگین ساعت آموزشی

دانش‌آموزان هر سه مقطع تحصیلی حدود ۱۰۵۰ ساعت آموزشی را در کشور آلمان طی یکسال تحصیلی پشت سر می‌گذرانند و یک روز آموزشی برابر با ۳۰۰ دقیقه است.

مجموع تعطیلات

مجموع تعطیلات در کشور آلمان با در نظر گرفتن تعطیلات سال نو و تعطیلات تابستانی حدوداً ۹۰ روز است.


منبع: عصرایران

کاهش ۳۶ کیلومتری مساحت دریاچه ارومیه در ۲ هفته گذشته

رئیس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه با بیان اینکه مساحت دریاچه ارومیه به یکهزار و ۶۹۸ کیلومتر رسیده است، گفت: مساحت نگین آبی آذربایجان در ۲ هفته گذشته حدود ۳۶ کیلومتر کاهش یافته است.

فرهاد سرخوش روز سه شنبه در گفت و گو با ایرنا، تراز دریاچه ارومیه را یکهزار و ۲۷۰ متر و ۲۵ سانتی متر اعلام کرد که این تراز نسبت به ۲ هفته گذشته سه سانتی متر دیگر کاهش یافته است.

وی علت اصلی کاهش تراز دریاچه ارومیه در سه ماه گذشته را تبخیر بالای آب و کاهش ۳۶ درصدی بارندگی ها دانست و گفت: حوضه آبریز دریاچه ارومیه در سال آبی جاری با بارش ۲۰۵ میلی متر، یکی از کم بارش ترین حوضه های آبریز کشور به ثبت رسیده و این امر در احیا دریاچه تاثیر نامطلوب گذاشته است.

روند کاهش تراز دریاچه ارومیه با آغاز فصل پاییز کند شده و به نظر می رسد با آغاز فصل بارش ها و کاهش تبخیر آب، تراز دریاچه ارومیه روز به روز افزایش یابد.

سرخوش با اعلام اینکه حوضه آبریز دریاچه ارومیه توسط ۲۱ رودخانه دائمی و ۳۹ رودخانه دوره ای سیراب می شود، گفت: پس از اردیبهشت سال جاری، آب به دریاچه ارومیه وارد نشده است زیرا رهاسازی آب سدها از آذرماه هرسال آغاز می شود.

سرخوش گفت: دریاچه ارومیه یک حوزه آبی بسته است که آب آن از محل بارش مستقیم و روان آب ورودی از آب راهه ها و رودخانه ها تامین می شود.

وی تاکید کرد: با توجه به این خشکسالی، اگر طرح های احیای دریاچه ارومیه به موقع اجرا نمی شد، اکنون دریاچه ارومیه وجود نداشت.

به گزارش ایرنا، تراز فعلی دریاچه ارومیه با کمترین تراز ثبت شده برای آن تنها ۲۱ سانتی متر فاصله دارد و بعید به نظر می رسد طی سال جاری رکورد جدیدی در کاهش تراز آن تجربه شود.

دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین آبگیر دائمی در شمال غرب فلات ایران ‌است؛ این دریاچه از اواسط دهه ۱۳۸۰ شمسی شروع به خشک شدن کرد و بنا بر آمار بین المللی تا سال ۲۰۱۵ میلادی در حدود ۸۰ درصد از مساحت آن خشک شد.

بنا بر نظر کارشناسان خشک شدن دریاچه ارومیه تاثیر منفی بر محیط زیست منطقه داشته و حتی بر روی دمای هوا و وزشن بادهای نمکی تاثیرگذار گذاشته است.


منبع: عصرایران

جزئیات تیراندازی در خیابان جمهوری تهران

مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ به ایسنا اعلام کرد: صبح امروز واحد گشت آشکار پلیس آگاهی تهران بزرگ در حین گشت زنی در خیابان جمهوری موفق به شناسایی یک دستگاه خودرو پژو ۴۰۵ دارای سابقه سرقت به شیوه زورگیری با دو سرنشین جوان شد.
 

در ادامه بلافاصله مأمورین به راننده پژو ۴۰۵ دستور ایست داده اما راننده خودرو مسروقه اقدام به فرار می کند.
در پی این اقدام ماموران با قانون بکارگیری سلاح، خودرو مسروقه را متوقف و هر دو متهم دستگیر شدند. در لحظه توقف خودروی مسروقه، یکی از متهمین قصد داشت تا با متوقف کردن یک دستگاه خودرو عمومی تاکسی اقدام به زورگیری این خودرو و ربایش راننده آن کند که با هوشیاری مأمورین و با رعایت قانون بکارگیری سلاح از ناحیه پا مورد هدف گلوله مأمورین قرار گرفته و دستگیر شد. بر خلاف برخی از خبرهای نادرست مبنی بر وقوع سرقت مسلحانه در خیابان جمهوری ، هیچگونه سرقت مسلحانه ای در این خیابان رخ نداده است.

 
منبع: بهارنیوز

افسردگی ایرانی‌ها نمایان است

به گزارش مهر، دکتر احمد علی نوربالا در سی و چهارمین کنگره سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران، اظهارداشت: تحقیقاتی در بین ۳۶هزار نفر از افراد بالای ۱۵سال در ۳هزار خوشه ۱۲ نفری انجام شده است، سلامت روان افراد جامعه را مورد بررسی قرار دادیم. وی افزود: این آمار در طول یک ماه انجام شد و سعی کرده‌ایم در آن بازه زمانی وضعیت جامعه پر تلاطم نباشد تا نتیجه تحقیقات دقیق‌تر باشد. نوربالا اعلام کرد: ۲۳ درصد افراد در تحقیقات ما به اختلال روانی دچار هستند. وی در خصوص ارتباط این شیوع اختلال روانی با سواد، گفت: این اختلالات روانی در میان افرادی که سواد کمتری دارند، شیوع بالاتری دارد. در واقع سلامت روان با میزان سواد افراد ارتباط مستقیم دارد.
نوربالا اظهار کرد: بیشترین شیوع  اختلالات روانی در افراد بیکار با درصد ۲۸  است و افراد خانه دار نیز در رتبه دوم قرار دارند. مشاور وزیر بهداشت همچنین درباره اختلال روانی بر حسب وضعیت تاهل در کشور، افزود: ۲۲ درصد افراد دارای همسر دچار علائم اختلال روانی هستند.وی ادامه داد: بهترین وضعیت سلامت روانی را بر همین اساس، افراد مجرد جامعه دارند که با یافته های دیگر کشورهای دنیا تقارن دارد.نوربالا گفت: زنان بیشتر از مردان دچار اضطراب هستند و حدود  ۲۹ درصد افراد در کشور علائم افسردگی را به صورت بارز دارند. مشاور وزیر بهداشت اظهار کرد: هر چه سن بالاتر می‌رود ، افراد اضطراب بیشتری را تجربه می‌کنند. فسردگی فرایند متفاوتی دارد  که از سن ۶۰سال به بالا سیر صعودی قابل توجهی دارد. وی تصریح کرد: در پانزده سال اخیر شیوع اضطراب در میان افراد جامعه افزایش داشته است. اما علائم افسردگی بر خلاف تصور مردم در پانزده سال گذشته کم شده است.نوربالا گفت: نسبت به ۱۵سال گذشته سلامت روان پایتخت نشینان از میانگین کشوری خارج و به مرز بدترین رسیده است.
منبع: بهارنیوز

اقدام شیطانی ناپدری با پسر ٣ساله

روز گذشته یکشنبه ۲۳ مهرماه حاضران در شعبه ۱۰۶ جزایی رشت با ارجاع پرونده‌ای تکان‌دهنده روبه‌رو شدند. شرح کوتاه ماجرا این بود:« ناپدری جوان به کودکی ۳ ساله تجاوز کرده است»

 



 

بررسی‌های گیل نگاه نشان می‌دهد که بعد از انتقال کودک خردسال با خونریزی از ناحیه، دهان، بینی، مقعد و … به یکی از بیمارستان‌های رشت، موضوع به‌عنوان کودک‌آزاری به شعبه ۱۰۶ جزایی رشت ابلاغ می‌شود. کمی بعد خبر می‌رسد که کودک زجردیده توان مقاومت در برابر آسیب‌های جسمی وارده را نداشته و جانش را ازدست‌داده است.بعد از احضار مادر کودک به دادگاه او اعلام می‌کند که از همسر دومش که باعث مرگ کودکش شده شکایتی ندارد! اما به دلیل مرگ کودک، قاضی، پدر اهورا و ناپدری‌اش را احضار کرد و سپس برای بررسی‌های بیشتر برای مادر و ناپدری حکم جلب به جرم قتل عمد و زندان صادر کرد.به دلیل آن‌که موضوع پرونده از کودک‌آزاری به قتل تغییر کرد شعبه ۱۰۶ جزایی رشت ماجرا را به دادسرا ارجاع داد تا این ماجرای غم‌انگیز دریکی از شعبات این دادسرا بررسی و سپس موضوع به دادگاه کیفری استان ارجاع شود.

 

تماس گیل نگاه برای کسب اطلاعات بیشتر از جزییات ماجرا از سوی اداره کل بهزیستی گیلان حاکی از عدم اطلاع این ارگان از وقوع چنین فاجعه‌ای در رشت بود؛ که یکی از دلایلش می‌تواند درگذشت اهورا باشد که ماجرا را به دادگاه کشاند.همچنین تماس گیل نگاه با منابع مطلع در دادگستری هم ضمن تایید کلیات قتل این کودک، تشریح جزئیات ماجرا را به فردا سه‌شنبه ۲۵ مهرماه موکول کردند.

 

براساس اطلاعات غیر رسمی رسیده به گیل نگاه مادر اهورا سال گذشته از همسرش جدا شد و با مرد دیگری که باعث قتل اهورا شد ازدواج کرد و زندگی آن‌ها زیر یک سقف دریکی از کوچه های خیابان لاکانی رشت آغاز شد. همچنین اخبار تایید نشده از درگیر بودن قاتل اهورا با مواد مخدر حکایت دارد. در روز حادثه که ۲۲ مهرماه اعلام‌شده، کودک با ناپدری در خانه تنها بود که از سوی او مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد. به گفته همسایگان این خانواده، آن‌ها بعد از شنیدن فریادهای اهورا به در خانه می‌روند و با زدن زنگ درصدد اطلاع از فریادهای دلخراش کودک برمی‌آیند اما پدرخوانده اهورا در را به روی کسی باز نمی کند. کمی بعد آن‌ها با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و ماموران با شکستن در وارد خانه شده و کودک غرق در خون به بیمارستان منتقل می‌شود.

 

پدر اهورا بر بالین پسر قربانی تجاوز

 



 

قطعا این موضوع طی ساعات آینده بازتاب گسترده‌ای در کشور پیدا می کند و بار دیگر امنیت روانی شهروندان ساکن در مناطق مختلف ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این سوال ایجاد می‌شود که کدام شهر و خانه برای کودکان ایران امن باقی‌مانده است؟

 

عکس مادر و پدرخوانده اهورا را در ادامه مشاهده می کنید

 
منبع: بهارنیوز

ورشکستگی؛ آبی یا مدیریتی؟

روزنامه بهار: بی آبی یا کم آبی در شرایط آب و هوایی این روزها آن هم برای کشوری مثل ایران که نیمه بیابانی محسوب می‌شود چیز تازه‌ای نیست اما این که عده‌ای از مسئولین از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی می‌کنند و هدف خود را به «نمی‌شود، نمی‌توانیم و همه چیز تمام شده است» معطوف می‌کنند جای بسی تعجب دارد! جالب‌تر این که روز بعد از این سخنرانی‌های سراسر نا امیدانه، مسئول دیگری می‌گوید چنین نیست و دلیل و برهان می‌آورد که می‌توان اوضاع را بهبود بخشید! البته در این بین آدم نمی‌داند قسم‌ها را باور کند یادم خروس را، اما بد نیست که مسئولان محترم به یاد داشته باشند دلیل ا حضورشان در سازمان محیط زیست چه بوده است.
***

ایران به ورشکستگی آبی رسیده‌است
چند روز پیش بود که خبرگزاری‌ها خبر اعلام ورشکستگی آبی را از سوی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست عنوان کردند. در این خبر آمده بود که عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران گفته است: متاسفانه طی چند دهه گذشته انجمن‌های علمی در خصوص منابع طبیعی و محیط زیست به‌درستی عمل نکرده‌اند. انجمن‌های علمی از چند دهه قبل وضعیت امروز منابع طبیعی و محیط زیست کشور را پیش بینی می‌کردند ولی سکوت کردند و امروز دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم. بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می‌دانستند که سیاست‌های آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد. بسیاری از این صاحب‌نظران به علت این که اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث افزایش درآمدشان می‌شد نه تنها جلوی اجرای آن‌ها را نگرفتند بلکه خودشان پیش قدم اجرای آن‌ها شدند. به گفته کلانتری، سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید می‌شود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.

او با اشاره با وضعیت استحصال منابع آبی کشور گفت: امروز وضعیت استحصال از منابع آبی تجدید پذیر کشور به ۱۱۰ درصد رسیده و این وضعیت اسفبار است. انجمن‌های کشور طی دهه‌های گذشته با نیت خیر راه تخریب منابع طبیعی و محیط زیست را پیش گرفته‌اند. طی دهه‌های گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به خارج و واردات، ضربات محکمی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است. متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست محاسبه نکردند وگرنه امروز وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور این‌قدرغم انگیز نبود. بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان و… است.کلانتری همچنین یوز ایرانی را محکوم به انقراض دانسته و گفته بود: باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونه‌های ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است. تعداد یوزپلنگ‌های ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگ‌های موجود از آن‌ها تغذیه می‌کنند فراهم شود.

او که فاتحه تالاب‌های کشور را خوانده شده می‌دانست در رابطه با این موضوع گفته بود: امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است. طی این سال‌ها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم می‌شد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی‌داد. ما خودخواه‌ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت. امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کم کاری‌های صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لااقل بدتر نکنیم. او که با جمله آخر «باید سعی کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لا اقل بدتر نکنیم» آب پاکی را روی دستمان ریخته بود که نمی‌توانیم توقع بهترشدن اوضاع را از رئیس سازمان محیط زیست جدید داشته باشیم و همچنین با سخنرانی پر طمطراق خودهمه امید‌های محیط زیستیمان را نقش بر آب کرده و به نوعی به ما فهماند که دم را غنیمت شماریم که در سال‌های آینده خبری از آب و منابع طبیعی و تالاب و محیط زیست نیست و به سرعت کل خبر گزاری‌ها و فضای مجازی پر شد از این بیانات. اما روز بعد خبر‌ها حکایت دیگری داشتند.

ایران دچار بحران آب نیست
هنوز در شوک گفته‌های عیسی کلانتری بودیم که محمد درویش، مدیر کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در نشستی با عنوان مخاطرات طبیعی، چالش‌های زیست محیطی و بحران آب و خشکسالی در ایران که در دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران برگزار شد، اعلام کرد: ایران با بحران آب مواجه نیست بلکه معضل اصلی ایران فرونشست زمین است. به گفته او بدترین سناریویی که می‌توانیم در مورد وضعیت آب ایران مطرح کنیم این است که هم اکنون ۸۸ میلیارد مکعب آب قابل استحصال در یک سال داریم. این میزان در یک دهه پیش ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بوده است. میزان‌ آبی که ۸ میلیون ایرانی نیاز دارد حدود ۸ میلیارد متر مکعب است؛ ‌یعنی کمتر از ۱۰ درصد از کل آب نیاز است تا ایرانیان دچار مشکل تشنگی نشوند.

وی به مقایسه وضعیت ایران با کشور عربستان پرداخت و گفت: این کشور ۳۰ میلیون جمعیت دارد و برای تامین آب شرب به ۳ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد در حالی که کل آب قابل استحصال عربستان یک میلیارد متر مکعب است. یعنی ۳۰۰ درصد بیش از منابعی که دارد را باید تامین کند. اگر ما دچار بحران آب هستیم پس عربستان چه وضعیتی دارد؟ این شرایط با اندکی تخفیف در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد. بعد از سدسازی‌های عجیب و غریب‌ترکیه، وضعیت در کشورهای عراق و سوریه بدتر از عربستان است بنابراین با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه باز هم وضعیت ما از کشورها منطقه بهتر است. پس چه اتفاقی افتاده که دیگر چیزی از جازموریان نمانده است؟ ‌از هامون، صابوری، آلما گل، آرا گل و آچی گل هیچ چیز نمانده است؟ چه شده که خلیج گرگان خشک و تبدیل به چشمه گرد وخاک شده است؟ یک جای کار را اشتباه رفته‌ایم که این‌طور شده است.

درویش با بیان این که کشوری مانند ایران با اقلیمی خارق‌العاده چگونه ممکن است چنین بحران‌هایی داشته باشد به وضعیت فرونشست زمین‌ها در ایران اشاره کرد و گفت: ما دو بار رکورد فرونشست زمین را شکستیم. اگر قرار باشد برای سرزمینی بگرییم چیزی سزاوارتر از نشست زمین نیست. اگر رودخانه‌ای خشک شود، زلزله‌ای شهری را نابود کند، می‌توان آن‌ها را احیا کرد ولی اگر سرزمینی دچار فرونشست زمین شود، کار آن سرزمین تمام است. چرا باید رکورد فرو نشست زمین در کشوری ثبت شود که اصلا دچار بحران آب نیست و یا نباید باشد؟ این پرسشی جدی است که باید مطرح کرد. ما نباید گناه ندانم کاری‌هایمان و چیزی که می‌شود از آن به عنوان خشکسالی مدیریتی نام برد را به گردن آسمان‌ها بیندازیم. ما باید با افتخار خداوند را شکر کنیم که در سرزمین ایران به دنیا آمده‌ایم که ۱۷۲۸ گونه اندمیک دارد و فقط در تالاب بوجاق در کیاشهر مجموعه‌ گونه‌های پرنده‌ای ما برابر با کل گونه‌های اروپا است.

او با اشاره به این‌که ۲۶. ۷ میلیارد مترمکعب از آبی که در اختیار کشاورزی قرار می‌گیرد به ضایعات تبدیل می‌شود، گفت: میزان ضایعات آب کشاورزی ما ۶ برابر استاندارد است و این رقم بیش از سه برابر کل‌آب شرب مورد نیاز ۸۰ میلیون ایرانی است. آیا در این شرایط سزاوار است که مردم را از تشنگی و خشکسالی بترسانیم؟ ما حق نداریم توپ را در زمین مردم بیندازیم. مردم در ایجاد این اتفاق‌ها چه محلی از اعراب دارند؟ ما ۸ تا ۹ هزار میلیارد تومان صرف ساخت ۶۵۰ تا ۱۰۰۰ سد کرده‌ایم. برای انتقال آب خزر به سمنان ۹ هزار میلیارد تومان هزینه می‌دهیم. ما کشور فقیری نیستیم. درویش با هشدار نسبت به اهمیت فرونشست زمین گفت: ما سه برابر متوسط آب کشور خاکمان را از دست می‌دهیم. در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم. هر روز وضعیت آب و هوای تنب بزرگ و کوچک را در اخبار اعلام می‌کنیم تا مبادا همسایه ما هوس نگاه کردن به آن را در سر بپروراند اما به همان‌اندازه خاک را از دست می‌دهیم. کجای راه را اشتباه رفتیم؟ چرا کسی از فضای دانشگاهی این معادله ساده دو، دوتا چهار تا را حل نمی‌کند؟ هنوز نسبت به منتقدان در زمینه سدسازی مقاومت وجود دارد، این مقاومت‌ها را آدم‌های کوچه و بازار انجام نمی‌دهند. در دانشگاه شریف کسی می‌گوید که شما محیط زیستی‌ها احساسی هستید و غم نان نمی‌دانید چیست. اگر این طور است چرا مردم خوزستان این استان را‌ترک می‌کنند؟ انسان‌ها چه نیازی دارند در شهری زندگی کنند که دستگیره‌هایش از طلا باشد ولی هوا برای نفس کشیدن و آب برای نوشیدن نداشته باشند؟ آن‌هایی که می‌گویند اقتصاد مهم‌تر از محیط زیست است، ‌بیایند و به این سؤال‌ها پاسخ دهند.

پشت میز ریاست چه می‌کنید؟
این که صحبت هایی که از جانب عیسی کلانتری در باره بحران آب مطرح شده است تا چه حد درست است یا نقض این صحبت‌ها توسط محمد درویش تا چه‌اندازه معقول است به کنار، اما این که این مسئولان فعلی با چه هدفی بر منصب قدرت نشسته‌اند جای سوال دارد! باید از آقای کلانتری پرسیده شود اگر قرار است یوز ایرانی منقرض شود و تالاب‌ها خشک شوند و ایران در بحران خشکسالی غوطه ور شود، پس شما چرا به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست پشت میز و صندلی نشسته اید؟ شما چرا حقوق می‌گیرید وقتی برای بحران‌های محیط زیستی کاری از دستتان بر نمی‌آید؟ چرا مسئولیت به عهده گرفتید؟ شما که در همان سخنرانی‌های اولیه گفتید شرطتان برای قبول این پست این بوده است که صراحت کلام خود را از دست ندهید می‌توانید صراحتا بگوئید با شرایط موجود و این‌که به قول خودتان کاری از دست شما ساخته نیست! پشت میز ریاست چه می‌کنید؟
منبع: بهارنیوز

هشدار برای طوفان احتمالی تهران

سرهنگ علی شریفی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به پیش بینی سازمان هواشناسی در خصوص وزش باد شدید در تهران از عصر امروز اظهار کرد: در این روز مأموران پلیس راهنمایی و رانندگی در آماده باش هستند و نسبت به مدیریت ترافیک و روانسازی آن اقدام خواهند کرد. وی با بیان اینکه پدیده‌هایی همچون طوفان تاثیر زیادی بر رانندگی و به ویژه عابران پیاده و موتورسواران دارد، گفت: در همین راستا از تمامی شهروندان می‌خواهیم که از ترددهای غیرضروری در سطح شهر تهران به ویژه به شکل پیاده یا با موتورسیکلت پرهیز کنند. رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ با اشاره به تاثیرات طوفان بر روی موتورسیکلت سواران اظهار کرد: با توجه به وزن کم موتور و همچنین نداشتن حفاظی در برابر باد موتورسیکلت‌سواران از آسیب پذیرترین قشرهای ترافیکی در چنین پدیده‌هایی هستند. بنابراین با توجه به اینکه ممکن است هنگام بروز طوفان سرعت زیاد باد سبب تغییر مسیر موتورسیکلت‌ها یا وارد شدن گرد و غبار به چشمان موتورسیکلت سواران شود، توصیه می‌کنیم که حتما از راندن موتورسیکلت در حین باد پرهیز کرده و در نقطه امن از مسیر متوقف شوند.

شریفی افزود: عابران پیاده نیز باید با هوشیاری بیشتری در معابر تردد کنند، چرا که ممکن است وزش باد سبب ورود گرد و غبار به چشمانشان شده و دیدشان را کاهش دهد و از سوی دیگر ممکن است کاهش دید دیگر رانندگان نیز سبب برخورد خودروها با عابران پیاده شود.وی به رانندگان نیز توصیه کرد که حتما با سرعت مطمئنه در بزرگراه‌ها رانندگی کرده و توجه کافی را به مسیر مقابلشان، عابران پیاده و همچنین موتورسیکلت‌سواران داشته باشند.شریفی همچنین از رانندگان خواست که از متوقف کردن خودرویشان در مقابل و مجاور ساختمان‌های در حال ساخت به ویژه ساختمان‌های دارای داربست پرهیز کنند. همچنین دقت داشته باشند که خودروی خود را مقابل درختان فرسوده و خشکیده متوقف نکنند.
منبع: بهارنیوز

اعدام قاتل ستایش در سحرگاه پنجشنبه

گروه حوادث: وکیل اولیای‌دم ستایش گفت که دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ورامین به پدر ستایش اعلام کرده حکم اعدام قاتل دخترشان سحرگاه پنجشنبه اجرا شود.عسگر قاسمی‌آقباش در گفت‌وگو با تسنیم، اعلام کرد: خانواده ستایش در تماس با بنده اعلام کرد که دادسرای عمومی و انقلاب ورامین به آنها اعلام کرده است، حکم اعدام قاتل سحرگاه پنجشنبه هفته جاری اجرا خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

این معلمان فداکار خوزستانی

گروه جامعه_رسانه‌ها: روزنامه ایران نوشت: مردم روستاهای منطقه دارخوین و شادگان سالیان سال است که با فقر و محرومیت زندگی می‌کنند و گویی قرار نیست حالا حالاها از چنگ فقر رها شوند.با قدم گذاشتن در روستاهای این منطقه که آثار ۸ سال جنگ تحمیلی هنوز هم بر دیوارهای آن نمایان است، می‌توان بخوبی این محرومیت عمیق را حس کرد.مردمانی که نداشتن کفش فرزندان‌شان را تاب می‌آورند، اما بی‌سواد ماندن آنها را نه! از این روست که این بچه‌ها برای تحصیل باید هر روز مسافت‌هایی طولانی را طی کنند و خود را به مدرسه‌ای در دوردست‌ها برسانند. نداشتن مدرسه برای ۳۶ دانش‌آموز روستای مسعودی بزرگترین حسرتی بود که مردم این روستا و کودکان و نوجوانان آن داشتند و بسیاری از آنها ناخواسته از ادامه تحصیل بازمی‌ماندند اما وقتی پای انسان‌هایی به میان بیاید که نمی‌توانند نسبت به این درد و رنج بی‌تفاوت باشند، معادله تغییر می‌کند.
 
مهرماه امسال برای اهالی روستای مسعودی با بهارعلم عجین شد. امروز بچه‌های این روستا به همت گروهی از معلم‌ها صاحب مدرسه (بخوانید کانکس) شده‌اند. گرچه این «کانکس» شباهتی به مدارس شهری ندارد اما دانش‌آموزان به همین نیز راضی‌اند. آنها می‌دانند که این مدرسه کوچک با پول‌هایی که تعدادی از معلم‌های شهر شادگان و دارخوین پرداخت کرده‌اند تهیه شده تا آنها مجبور به ترک تحصیل نباشند. مدرسه‌ای که نام شهید محسن حججی بر سردر آن قرار گرفته است و این روزها بچه‌ها بدون میز و نیمکت با نشستن بر زمین آهنی این کانکس چشم به معلمی می‌دوزند که عاشقانه هر روز صبح به شوق درس دادن به آنها از دارخوین به این روستا می‌آید.

عادل اثاکری معلم دلسوزی که برای خرید کانکس و تبدیل آن به کلاس درس برای دانش‌آموزان این روستا قدم پیش گذاشت و همکارانش را به مشارکت طلبید، این روزها در این کانکس برای ۳۶ دانش‌آموز در ۶ پایه تدریس می‌کند. او می‌گوید: دارخوین یکی از شهرهای محروم استان خوزستان است و من سال‌هاست که در این منطقه زندگی می‌کنم و محرومیت را با همه وجود چشیده‌ام. روستای مسعودی در ۲۰ کیلومتری دارخوین قرار دارد و ۱۸۰ نفر در آن ساکن هستند. شغل مردم این روستا کشاورزی است و در محرومیت زندگی می‌کنند. در این روستا خبری از مدرسه نبود و دانش‌آموزان مجبور بودند مسافت طولانی تا مدرسه روستای سلمانه را طی کنند. آنها برای رفت و آمد به مدرسه از سرویس استفاده می‌کردند اما به‌دلیل ناهمواری جاده‌ها و خاکی بودن آن در روزهای بارانی ماشین نمی‌توانست در جاده حرکت کند و به همین دلیل از رفتن به مدرسه بازمی‌ماندند و تعدادی از آنها نیز ترک تحصیل می‌کردند. داشتن مدرسه حسرت بزرگ بچه‌های این روستا بود.

این معلم ادامه داد: نمی‌توانستم بی‌تفاوت باشم. موضوع را با چند نفر از معلمان همکارم مطرح کردم و سرانجام همگی دست به دست هم دادیم و با جمع‌آوری پول و کمک گرفتن از افراد خیر سرانجام یک کانکس به قیمت ۶ میلیون تومان خریداری کردیم و با همکاری شورای شهر دارخوین و اخذ مجوز این مدرسه کانکسی را راه‌اندازی کردیم. نام شهید حججی را برای این مدرسه انتخاب کردیم تا نخستین مدرسه‌ای باشیم که نام این شهید را انتخاب کرده است.دیدن چهره خندان دانش‌آموزان بهترین لحظه زندگی‌ام بود و این بهترین میراثی است که از خودمان به جا می‌گذاریم. البته هنوز نتوانسته‌ایم میز و نیمکت برای این مدرسه تهیه کنیم و ۳۶دانش‌آموز این مدرسه بناچار روی زمین می‌نشینند؛ خودم نیز  تصمیم گرفتم در این مدرسه تدریس کنم. هر روز از دارخوین به اینجا می‌آیم و به دانش‌آموزان این روستا در ۶پایه درس می‌دهم. گاهی اوقات برای جبران عقب ماندگی درس شب‌ها هم کلاس برگزار می‌کنم.

تحصیل حق اولیه این بچه‌هاست و آموزش و پرورش با وجود تلاش‌های زیاد به‌دلیل کمبود بودجه نمی‌تواند جوابگوی نیازهای مدارس روستایی باشد. سال تحصیلی جدید را با کمترین امکانات در این کانکس شروع کردیم و بچه‌ها با همان دمپایی و لباس‌هایی که همیشه به تن دارند به مدرسه می‌آیند.«ما معلم‌ها از نزدیک شاهد درد و رنج این دانش‌آموزان هستیم و‌ ای‌ کاش خیرین برای ساخت مدرسه مناسب برای دانش‌آموزان با استعداد این روستا آستین همت بالا بزنند و به ما کمک کنند تا بتوانیم آرزوی این بچه‌ها را برای داشتن مدرسه مناسب و امکانات تحصیلی برآورده کنیم.»
منبع: بهارنیوز

فقط این ۳ شرکت مجاز به اخذ ویزای اربعین هستند

سخنگوی ستاد مرکزی اربعین حسینی تصریح کرد:صرفاً ۲۴۳۰ دفتر زیارتی رسمی و تنها ۳ شرکت، مجاز به دریافت مدارک زائرین اربعین جهت اخذ ویزا هستند.

به گزارش ایسنا، شهریار حیدری گفت: صرفاً ۲۴۳۰ دفتر زیارتی رسمی که اطلاعات آنها در سامانه اینترنتی سازمان حج و زیارت منتشر شده است و همچنین ۳ شرکت؛ طلوع زرین، روز به روز گشت، و بهشت ریحانه ایرانیان مجاز به دریافت مدارک زائرین جهت اخذ ویزای اربعین هستند.


منبع: عصرایران

استانهایی که درخواست بیشتری برای اهدای جسد داشتند/ اهدای جسد در گرو رضایت‌نامه محضری

مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج پزشکی قانونی با بیان اینکه دانشگاه‌های کشور سالانه به ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد نیاز دارند، گفت: در حال حاضر تعداد افرادی که تمایل دارند، جسدشان را اهدا کنند، از ۱۲۰ نفر گذشته است.

امین رادمنش در گفت‌وگو با ایلنا، درباره اهدای جسد به سازمان پزشکی قانونی گفت: اقبال مردم نسبت به این موضوع خیلی خوب بوده و تقریبا از همه شهرهای ایران درخواست داشتیم، البته در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و تبریز درخواست‌ها بیشتر بوده، اما هنوز تا نیاز اصلی‌مان فاصله زیادى داریم.

اهدای جسد در گرو رضایت‌نامه محضری

وی با اشاره به اینکه افرادی که قصد دارند، جسدشان را اهدا کنند باید رضایت‌نامه محضری بدهند، گفت: بی‌شک همراهی خانواده در این زمینه بسیار کارگشاست و ما به همه افرادی که درخواست اهدای جسد دارند، تاکید می‌کنیم که به خانواده اطلاع بدهند، چرا که یکی از موارد مهم جهت اجرائى شدن اهدای جسد نیز مانند اهدای عضو و اهدای بافت بعد از فوت رضایت خانواده است و اگر همراهی و همکاری بستگان نباشد، در اکثر موارد اهدا انجام نمی‌شود.

خانواده باید در جریان وصیت فرد باشد

رادمنش خاطرنشان کرد: بنابراین همیشه به اهداکنندگان اصرار می‌کنیم که اگرچه خود شخص تصمیم‌گیرنده است، اما بهتر است؛ خانواده را از این تصمیم مطلع و آن‌ها را جهت اجراى این تصمیم با خود همراه کنند.

وی ادامه داد: پس از اینکه فرد رضایت‌نامه محضری برای اهدای جسد را امضا کرد، ما به آرامستان‌های شهرهای افراد متقاضی اعلام می‌کنیم تا در صورت فوت آن فرد به ما اطلاع داده شود، اما اگر فرد متقاضی در شهر دیگری غیر از محل اعلام شده در زمان رضایت، سکونت داشته و فوت کند ما فقط در صورتی که خانواده اعلام کند، مطلع خواهیم شد از همین‌رو بهتر است؛ خانواده در جریان وصیت فرد باشد.

اهدای جسد دو برابر شده است/ارائه سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ جسد به دانشگاه‌‌ها

مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج با بیان اینکه آمار اهدای جسد نسبت به اعلام قبلی دو برابر شده است، گفت: دانشگاه‌های کشور در سال به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد احتیاج دارند و ما پیش‌بینی کردیم که یک بانک اطلاعاتی حدود سه الی چهار هزار نفری از افرادی که تمایل به اهدا دارند، تهیه و هر سال نیز حدود ۲۰۰ نفر به این افراد اضافه شوند تا در سال ۱۵۰ تا ۲۰۰ جسد را در اختیار دانشگاه‌‌ها قرار دهیم. در حال حاضر نیز تعداد افرادی که تمایل دارند، جسدشان را اهدا کنند از ۱۲۰ نفر هم گذشته است و ما امیدواریم که با همراهی مردم نیاز اصلی ما برطرف شود.

وجود افرادی که سال‌ها برای اهدای جسد خود تلاش کردند

رادمنش خاطرنشان کرد: در گذشته دانشگاه‌ها هر کدام جداگانه نیاز خود را برطرف می‌کردند و البته بسیاری از دانشگاه‌ها اهداکننده‌ای نداشتند و دست‌شان خالی بود و منتظر کمک از سازمان پزشکی قانونی بودند و ما در خیلی از مواقع نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم و تنها برخی دانشگاه‌‌های بزرگ اهدا کننده جسد داشتند. ما با مصاحبه‌ای که با افراد اهدا کننده داشتیم متوجه شدیم که این افراد سال‌ها در تلاش برای اهدای جسد خود بودند و حتی به دانشگاه‌ها نیز مراجعه می‌کردند.

وی افزود: ممکن است؛ برخی از دانشگاه‌ها در قبال اهدای جسد کمک‌های جزئی به خانواده‌های متوفی ‌کرده باشند که این موضوع صرفاً در حد مبلغ ناچیزى بوده است.

اجساد بسیاری از افراد بی‌هویت قابل استفاده نیست

او در پاسخ به این سوال که آیا از اجساد افراد بی‌خانمان و بی‌هویت نیز برای تشریح در دانشگاه‌‌ها استفاده می‌شده‌است، گفت: از هر جسدی نمی‌توان برای تشریح استفاده کرد. یک جسد باید سالم باشد و بسیاری از این افراد بی‌هویت به دلیل اینکه با تاخیر تحویل پزشکی قانونی می‌شدند، اجسادشان فاسد ‌شده و قابل استفاده نبود.

تهیه یک بانک اطلاعاتی برای اهدای جسد

مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج با بیان اینکه برای اهدای جسد، عضو یا بافت باید شرایط ویژه‌ای وجود داشته باشد، تصریح کرد: در تشریح جسد مهمترین موضوع حفظ شکل ظاهری جسد است که دچار فساد نشده باشد. همچنین اگر آثار جراحی بزرگی در بدن او وجود داشته و یا به علت تصادف فوت شده باشد، قابل استفاده برای تشریح نیست. ممکن است فردی آمادگی خود را برای اهدای جسد، عضو یا بافت اعلام کرده باشد، اما ممکن است در هنگام مرگ شرایط لازم را نداشته و بعد از فوت نتوان از آن استفاده کرد، از همین‌رو نمی‌توان به آمارها اکتفا کرد و باید یک بانک اطلاعاتی کامل داشته باشیم تا بتوانیم نیازمان را برطرف کنیم.

از اجساد تا دو سال استفاده می‌شود/ تحویل اجساد استفاده شده در صورت تمایل خانواده ها

رادمنش به آماده‌سازی اجساد برای تشریح در ۳ الی ۶ ماه اشاره کرد و گفت: در این روش جسد آماده نگهداری می‌شود، بعد از آماده‌سازی، اجساد به مدت یک یا دو ترم تحصیلی در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد. پیش‌بینی ما این است که از این اجساد حداکثر به مدت یک و نیم تا دو سال استفاده شود و پس از آن نیز در صورتی که خانواده تمایل داشته باشد، جسد به آن‌ها تحویل داده می‌شود، در غیراینصورت اجساد در آرامستان‌های عمومی دفن شده و محل دفن به خانواده‌ها اطلاع داده می‌شود.

بعد از انقلاب هیچ جسدی وارد کشور نشد

او در پاسخ به این سوال که آیا اجساد برای تشریح در دانشگاه‌ها از خارج از کشور وارد می‌شدند یا نه تصریح کرد: قبل از انقلاب این اتفاق می‌افتد؛ اما بعد از انقلاب هیچ جسدی از خارج کشور وارد نشده است.


منبع: عصرایران

استقبال تهرانی‌ها از اهدای جسد

امین رادمنش در گفت‌وگو با  ایلنا، درباره اهدای جسد به سازمان پزشکی قانونی گفت: اقبال مردم نسبت به این موضوع خیلی خوب بوده و تقریبا از همه شهرهای ایران درخواست داشتیم، البته در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و تبریز درخواست‌ها بیشتر بوده، اما هنوز تا نیاز اصلی‌مان فاصله زیادى داریم.
اهدای جسد در گرو رضایت‌نامه محضری
وی با اشاره به اینکه افرادی که قصد دارند، جسدشان را اهدا کنند باید رضایت‌نامه محضری بدهند، گفت: بی‌شک همراهی خانواده در این زمینه بسیار کارگشاست و ما به همه افرادی که درخواست اهدای جسد دارند، تاکید می‌کنیم که به خانواده اطلاع بدهند، چرا که یکی از موارد مهم جهت اجرائى شدن اهدای جسد نیز مانند اهدای عضو و اهدای بافت بعد از فوت رضایت خانواده است و اگر همراهی و همکاری بستگان نباشد، در اکثر موارد اهدا انجام نمی‌شود.
خانواده باید در جریان وصیت فرد باشد
رادمنش خاطرنشان کرد: بنابراین همیشه به اهداکنندگان اصرار می‌کنیم که اگرچه خود شخص تصمیم‌گیرنده است، اما بهتر است؛ خانواده را از این تصمیم مطلع و آن‌ها را جهت اجراى این تصمیم با خود همراه کنند.
وی ادامه داد: پس از اینکه فرد رضایت‌نامه محضری برای اهدای جسد را امضا کرد، ما به آرامستان‌های شهرهای افراد متقاضی اعلام می‌کنیم تا در صورت فوت آن فرد به ما اطلاع داده شود، اما اگر فرد متقاضی در شهر دیگری غیر از محل اعلام شده در زمان رضایت، سکونت داشته و فوت کند ما فقط در صورتی که خانواده اعلام کند، مطلع خواهیم شد از همین‌رو بهتر است؛ خانواده در جریان وصیت فرد باشد.
اهدای جسد دو برابر شده است/ارائه سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ جسد به دانشگاه‌‌ها
مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج با بیان اینکه آمار اهدای جسد نسبت به اعلام قبلی دو برابر شده است، گفت: دانشگاه‌های کشور در سال به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ جسد احتیاج دارند و ما پیش‌بینی کردیم که یک بانک اطلاعاتی حدود سه الی چهار هزار نفری از افرادی که تمایل به اهدا دارند، تهیه و هر سال نیز حدود ۲۰۰ نفر به این افراد اضافه شوند تا در سال ۱۵۰ تا ۲۰۰ جسد را در اختیار دانشگاه‌‌ها قرار دهیم. در حال حاضر نیز تعداد افرادی که تمایل دارند، جسدشان را اهدا کنند از ۱۲۰ نفر هم گذشته است و ما امیدواریم که با همراهی مردم نیاز اصلی ما برطرف شود.
وجود افرادی که سال‌ها برای اهدای جسد خود تلاش کردند
رادمنش خاطرنشان کرد: در گذشته دانشگاه‌ها هر کدام جداگانه نیاز خود را برطرف می‌کردند و البته بسیاری از دانشگاه‌ها اهداکننده‌ای نداشتند و دست‌شان خالی بود و منتظر کمک از سازمان پزشکی قانونی بودند و ما در خیلی از مواقع نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم و تنها برخی دانشگاه‌‌های بزرگ اهدا کننده جسد داشتند. ما با مصاحبه‌ای که با افراد اهدا کننده داشتیم متوجه شدیم که این افراد سال‌ها در تلاش برای اهدای جسد خود بودند و حتی به دانشگاه‌ها نیز مراجعه می‌کردند.
وی افزود: ممکن است؛ برخی از دانشگاه‌ها در قبال اهدای جسد کمک‌های جزئی به خانواده‌های متوفی ‌کرده باشند که این موضوع صرفاً در حد مبلغ ناچیزى بوده است.
اجساد بسیاری از افراد بی‌هویت قابل استفاده نیست
او در پاسخ به این سوال که آیا از اجساد افراد بی‌خانمان و بی‌هویت نیز برای تشریح در دانشگاه‌‌ها استفاده می‌شده‌است، گفت: از هر جسدی نمی‌توان برای تشریح استفاده کرد. یک جسد باید سالم باشد و بسیاری از این افراد بی‌هویت به دلیل اینکه با تاخیر تحویل پزشکی قانونی می‌شدند، اجسادشان فاسد ‌شده و قابل استفاده نبود.
تهیه یک بانک اطلاعاتی برای اهدای جسد
مدیراجرایی واحد فرآوری بافت و پیوند نسوج با بیان اینکه برای اهدای جسد، عضو یا بافت باید شرایط ویژه‌ای وجود داشته باشد، تصریح کرد: در تشریح جسد مهمترین موضوع حفظ شکل ظاهری جسد است که دچار فساد نشده باشد. همچنین اگر آثار جراحی بزرگی در بدن او وجود داشته و یا به علت تصادف فوت شده باشد، قابل استفاده برای تشریح نیست. ممکن است فردی آمادگی خود را برای اهدای جسد، عضو یا بافت اعلام کرده باشد، اما ممکن است در هنگام مرگ شرایط لازم را نداشته و بعد از فوت نتوان از آن استفاده کرد، از همین‌رو نمی‌توان به آمارها اکتفا کرد و باید یک بانک اطلاعاتی کامل داشته باشیم تا بتوانیم نیازمان را برطرف کنیم.
از اجساد تا دو سال استفاده می‌شود/ تحویل اجساد استفاده شده در صورت تمایل خانواده ها
رادمنش به آماده‌سازی اجساد برای تشریح در ۳ الی ۶ ماه اشاره کرد و گفت: در این روش جسد آماده نگهداری می‌شود، بعد از آماده‌سازی، اجساد به مدت یک یا دو ترم تحصیلی در اختیار دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد. پیش‌بینی ما این است که از این اجساد حداکثر به مدت یک و نیم تا دو سال استفاده شود و پس از آن نیز در صورتی که خانواده تمایل داشته باشد، جسد به آن‌ها تحویل داده می‌شود، در غیراینصورت اجساد در آرامستان‌های عمومی دفن شده و محل دفن به خانواده‌ها اطلاع داده می‌شود.
بعد از انقلاب هیچ جسدی وارد کشور نشد
او در پاسخ به این سوال که آیا اجساد برای تشریح در دانشگاه‌ها از خارج از کشور وارد می‌شدند یا نه تصریح کرد: قبل از انقلاب این اتفاق می‌افتد؛ اما بعد از انقلاب هیچ جسدی از خارج کشور وارد نشده است.
منبع: بهارنیوز

اولویت مقابله با گرد و غبار در ۳ استان

ضیاءالدین شعاعی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه در سیاست‌های ستاد مقابله با گرد و غبار در دولت دوازدهم تغییر فاحشی نسبت به دوره گذشته ایجاد نشده است، اظهار کرد: خوشبختانه به دلیل شرایط ویژه‌ای که در بودجه ستاد ایجاد شد و توجه ویژه‌ای که رئیس جمهور نسبت به اولویت قرار دادن مقابله با گرد و غبار داشت، آماده جذب اعتبارات شدیم و اجرای برنامه‌های مقابله‌ای آغاز شد.وی با بیان اینکه امسال موفق شدیم حدود ۱۰۰ میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی بگیریم، گفت: تاکیدات رئیس جمهور در این زمینه و موظف کردن وزارت جهاد کشاورزی برای آغاز عملیات مقابله با گرد و غبار باعث شد که در خوزستان کارهای جدی در زمینه مقابله با گرد و غبار شروع شود.مدیر ملی ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار افزود: همکاری وزارت نیرو و سایر دستگاه‌ها منجر به تخصیص آب و احداث کانال‌ها شد و در نهایت در حدود ۴۲ هزار هکتار از اراضی فوق بحرانی گرد و غبار عملیات مقابله‌ای شروع شد. چنین اقداماتی نتیجه این است که در پی سیاست‌گذاری‌های انجام شده برای ستاد با هماهنگی دستگاه‌های مختلف، برنامه‌ها تهیه و آماده جذب اعتبارات شد.

به گفته شعاعی در حال حاضر دولت تاکید دارد که بعد از خوزستان، به اولویت‌های بعدی کشور در زمینه مقابله با گرد و غبار رسیدگی شود. به همین علت در کمیته‌های تخصصی با محوریت استان‌های بحرانی مثل کرمان، سیستان و بلوچستان و ایلام کارهای جدی شروع شده است که بعد از آماده شدن برنامه‌های مقابله با گرد و غبار این استان‌ها، کارهای مربوط به تامین اعتبارات پیگیری خواهد شد. دولت نیز قول‌هایی در مورد اعتبارات داده است.  طوفان گرد و غبار طی چند سال گذشته به یکی از معضلات زیست محیطی کشور بدل شده است که در برخی فصول شدت گرد و غبار باعث تعطیلی مدارس و ادارات و افزایش بیماری‌ها و حساسیت‌ها می‌شود. روز گرد و غباری روزی است که شاخص ذرات معلق (PM۱۰) از ۱۵۰ عبور کند و این شرایط تا دو روز تداوم داشته باشد. 
منبع: بهارنیوز