بسیاری از نخبگان مثل مریم میرزاخانی مهاجرت کرده اند

روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به قلم رضا امراللهی رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی نوشت:تربیت جوانانی که جوایز المپیاد را هر ساله گرفته‌اند و می‌گیرند و از بهترین مراکز دانشگاهی جهان بالاترین درجات علمی را کسب می‌کنند را کم نگیریم ولی کشور چه بهره‌ای برده است؟

 مریم میرزاخانی امروز در میان ما نیست ولی تا ابد جایزه فیلدز بنام او ثبت شده است و تنها زنی است که تا امروز جایزه فیلدز را در سطح جهان دریافت داشته است.همه می‌دانند وقتی جایزه نوبل توسط بنیانگذار این جایزه تعریف شد، رشته ریاضی در میان آن نبود و به همین دلیل جهان جایزه فیلدز را که هم عرض جایزه نوبل است برای ریاضیات پایه‌گذاری کرد

خوبست بدانیم اولین دانشمندی که در جهان توانست بخش‌های ریاضی را که به ظاهر از هم دور هستند پیوند بزند مریم میرزاخانی بود که جا دارد ریاضی دانان کشورمان بعد‌ها به آن بپردازند.

چیزی که قابل انکار نیست این است که سرکار خانم دکتر مریم میرزاخانی با اساتید برجسته ریاضی کشورمان و حتی با جوانان ریاضیدانی که با او مکاتبه داشتند در ارتباط بود و کمک هم می‌کرد و از این بابت هم مثال زدنی است.

مجسمه پاکی، صداقت، دانش و عزت نفس در غربت از میان ما رفت ولی انبوهی از مدال گرفتگان المپیادهای کشورمان امروز در کشورهای پیشرفته یا استاد دانشگاه یا کارآفرین هستند و متاسفانه بدلیل کم کاری ما تعداد انگشت شماری از آنها هم که برگشته‌اند در کشور گمنام هستند. برای ما افتخار نیست که در هر دانشگاه مهمی در جهان بیش از چند ایرانی به عنوان استاد داشته باشیم و اینهمه فارغ التحصیل بیکار.

بیاییم فکری بکنیم بلکه نفس قدسی مریم میرزاخانی کاری بکند. یادش را گرامی داشته، برایش فاتحه بخوانیم و یاد جوانان برومندی که در خوزستان در سانحه اتومبیل فوت شدند را هم زنده بداریم.

بیایید به سپاس خدمات این زن بزرگ بقیه دانشمندان کشورمان را دریابیم به امید آن روز.


منبع: الف

رشد ٢.٨۵ درصدی باسوادی در کشور/ همچنان ٢ میلیون و ٧٠٠ هزار بیسواد کمتر از ۵٠ سال داریم

رئیس سازمان نهضت سواد آموزی از رشد ٢.٨۵ درصدی باسوادی در کشور خبر داد و گفت: همچنان ٢ میلیون و ٧٠٠ هزار بیسواد کمتر از ۵٠ سال داریم.

به گزارش فارس، علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در جریان امضای تفاهم نامه همکاری با موسسه علمی آموزشی رزمندگان اظهار داشت: سی و یکمین تفاهم نامه امضا شد و برای ریشه کنی بیسوادی با همکاری موسسه علمی و آموزشی رزمندگان همکاری مشترک را دنبال خواهیم کرد.

وی افزود: با تلاش هایی که در سال گذشته انجام شد و بر اساس سرشماری سال ٩۵ شتال نسبتا قابل قبولی برای باسوادی مشهود است.

باقرزاده تصریح کرد: در سال‌های ٩١ تا ٩۵ موفق شدیم یک میلیون و ١١٣ هزار و ٧٠٠ نفر از تعداد بیسوادان ١٠ تا ۴٩ سال کشور کم کردیم. یک میلیون و ۴٨٠ هزار نفر هم از تمام گروه های سنی بیسواد کم شد.


منبع: الف

قتل زن آرایشگر از سوی دکتر قلابی

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت:داروساز قلابی در یک درگیری، زن آرایشگر را کشت و با فرار به غرب کشور زندگی جدیدی را آغاز کرد. این مرد که به تازگی ازدواج کرده بود، پس از یک‌سال فرار دستگیر شد. درحالی‌که چوبه‌دار در انتظار این قاتل بود، او موفق به گرفتن رضایت از خانواده مقتول شد. شامگاه ١٧آبان‌ماه ‌سال ٩١ مادری برای دیدن دخترش که پس از طلاق به‌تنهایی زندگی می‌کرد، راهی خانه او شد. سهیلا  و مادرش پس از خوردن شام سرگرم صحبت با هم بودند که ناگهان گوشی موبایل سهیلا به‌صدا درآمد و دختر جوان پس از شنیدن حرف‌های مرد جوان سراسیمه از خانه بیرون رفت. زن میانسال که با دیدن این صحنه شوکه شده بود در آخرین لحظه از دخترش پرسید که کجا می‌رود. سهیلا ادعا کرد که به دیدن یک دکتر داروساز می‌رود و خیلی زود بازمی‌گردد. مادر سهیلا چند ساعتی در خانه منتظر دخترش ماند، اما خبری از او نشد تا این‌که صدای باز شدن در خانه به گوش رسید. زن میانسال که فکر می‌کرد دخترش به خانه بازگشته با صحنه عجیبی روبه‌رو شد. مرد غریبه‌ای درحالی‌که کلید خانه را به دست داشت، وارد و با دیدن مادر سهیلا شوکه شد و سعی داشت خود را خونسرد نشان دهد.
 

مرد مرموز به مادر سهیلا گفت: «سهیلا سوار بر خودرو پژو ٢٠۶ خود در کرج بود که پلیس او را به خاطر سرعت زیاد جریمه و خودرویش را متوقف کرده است و در تماس با من که از دوستانش هستم خواسته به خانه‌اش بیایم تا مدارک خودرویش را برای او ببرم.» مادر سهیلا حرف‌های مرد غریبه را باور نداشت و گفت هیچ مدرکی را تحویل او نمی‌دهد و از مرد غریبه خواست تا از خانه خارج شود.پس از رفتن مرد جوان، مادر سهیلا هر چه منتظر دخترش ماند خبری از او نشد تا این‌که صبح ١٨ آبان‌ماه وی با حضور در کلانتری ١٠٣ گاندی برای ردیابی دخترش درخواست کمک کرد.
 

مادر سهیلا به ماموران گفت: «دخترم پس از طلاق یک آرایشگاه راه انداخت و در شمال تهران به تنهایی زندگی می‌کرد. او شب گذشته پس از تماس تلفنی مرموز از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.» ماموران با توجه به اظهارات مادر سهیلا و ورود مرد ناشناس در خانه، تحقیقات خود را ابتدا روی ردیابی دکتر داروساز متمرکز کردند. تجسس‌های پلیسی برای شناسایی دکتر داروساز و سرنخ از زن گمشده ادامه داشت تا این‌که پس از یک هفته جست‌وجو خودرو پژو ٢٠۶ سهیلا در اطراف بلوار فردوس پیدا شد. ماموران زمانی که به بازرسی خودرو سهیلا پرداختند درِ صندوق عقب خودرو را باز کردند و با جسد وی روبه‌رو شدند.با جنایی شدن این پرونده مرموز، ردیابی‌های پلیسی برای دستگیری دکتر داروساز ادامه داشت تا این‌که پس از یک سال سرنخی از مخفیگاه مظنون اصلی پرونده در غرب کشور به دست آمد. همین سرنخ کافی بود تا تیمی از ماموران دایره جنایی پایتخت برای دستگیری دکتر داروساز که مسعود نام دارد به  کهگیلویه و بویراحمد سفر کنند. کارآگاهان ابتدا مخفیگاه این دکتر داروساز را تحت نظر قرار دادند و در تحقیقات میدانی پی بردند که وی ۴ ماه قبل با زن جوانی ازدواج کرده است. در این مرحله ماموران در فرصتی مناسب و اقدامی غافلگیرانه موفق به دستگیری مسعود ۴٠ ساله در خانه‌اش شدند.

 

تیم جنایی در تحقیقات ابتدایی با مهر جعلی دکتر داروساز روبه‌رو شدند و مشخص شد که وی به‌واسطه این‌که مدتی در یک داروخانه کار کرده و پس از مسلط شدن به داروها با جعل یک مهر خود را دکتر داروساز معرفی کرده است. پلیس در ادامه پی برد که مسعود با این فریبکاری با زنان زیادی طرح دوستی ریخته و رابطه پنهانی با آنها داشته است. مسعود پس از این‌که نقشه‌هایش از سوی ماموران فاش شد به ناچار لب به اعتراف گشود و از قتل سهیلا پرده برداشت. پس از اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری ارسال شد که در این مرحله قاتل سهیلا موفق شد با پیشنهاد پرداخت ۵٠‌میلیون تومانی از خانواده سهیلا رضایت بگیرد.

 

دکتر داروساز قلابی که موفق به رضایت و بخشش شده بود، روز گذشته برای صدور حکم از جنبه عمومی جرم، پیش روی قاضی حسین اصغرزاده و یک قاضی مستشار در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در این جلسه مسعود به قاضی پرونده گفت: «سهیلا زن صیغه‌ای من بود که ٧ ماه بدون این‌که مادرش اطلاعی از این ماجرا داشته باشد با هم زندگی پنهانی داشتیم، اما هر روز خواسته‌های سهیلا بیشتر می‌شد. سهیلا با این‌که خودش آرایشگاه داشت همیشه به بهانه‌های مختلف از من پول می‌گرفت تا این‌که یک روز از من خواست پول بیشتری به او بدهم تا بتواند خودرو مدل بالاتری بخرد. مدتی به خاطر این مسأله با هم دچار اختلاف شدیم.

 

درگیری ما ادامه داشت تا این‌که آخرین بار زمانی که در خانه سهیلا بودم به خاطر پول خودرو با هم درگیر شدیم و از خانه‌اش خارج شدم. وقتی به خانه بازگشتم، سهیلا با من تماس گرفت و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. آن شب سهیلا به خاطر این‌که مشروبات الکلی خورده بود حال خوبی نداشت و در حالت مستی دوباره بحث پول خودرو را وسط کشید و شروع به داد و فریاد کرد. او ناگهان به سمت آشپزخانه رفت و با برداشتن چاقو به سمتم حمله کرد که تیغه چاقو به صورتم خورد. سهیلا از ترس چاقو را به زمین انداخت. او در ادامه چاقوی کوچکی را برداشت و بار دیگر به سمتم حمله کرد و من قصد گرفتن چاقو را از دستش داشتم که ناگهان چاقو به شکمش فرو رفت و او روی زمین افتاد.»

 
مسعود پس از بازگویی شب جنایت به قاضی دادگاه گفت: «پس از قتل قصد داشتم تا از خانه سهیلا با یکی از بستگانش تماس بگیرم که وقتی وارد خانه شدم با مادر سهیلا روبه‌رو شدم و آن داستان عجیب را مطرح کردم و هیچ نیتی برای سرقت نداشتم. ۴ ماه بود که ازدواج کرده بودم و زندگی آرامی داشتم که دستگیر شدم و حالا همسرم درخواست طلاق کرده و نزد آنها بی‌آبرو شده‌ام.» این مرد که موفق به رضایت از خانواده سهیلا شده در پایان از قضات دادگاه خواست تا او را ببخشند و در مجازاتش تخفیف قایل شوند. بنا بر این گزارش، در پایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.


منبع: بهارنیوز

طلاق نو عروس پس از جشن رؤیایی

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: تازه دامادی که با پرداخت هزینه چند صد میلیون تومانی جشن عروسی، زندگی عاشقانه‌اش را آغاز کرده بود، بعد از چند ماه زندگی مشترک با شکایت همسرش به دادگاه خانواده احضار شد.در میان مراجعان پرتعداد دادگاه، جوانی قد بلندو خوش سیما جلب نظر می‌کرد. «آرین» جوان تحصیلکرده رشته طراحی داخلی که برای پیگیری دادخواست پرداخت مهریه همسرش پا به شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده می‌گذاشت. او چند ماه پیش جشن عروسی پرهزینه‌ای برگزار کرده بود.
 
آرین چهار سال پیش با همسرش «شکیلا» در یک مرکز تجاری نوساز آشنا شده بود. قرار بود آرین درباره طراحی محیط آن مرکز خرید به مدیرعامل برج مشاوره بدهد که با منشی او روبه‌رو شد و بعد ازآن چند جلسه با هم دیدارکردند. تا اینکه چندی بعد پسرجوان از شکیلا برای کار درشرکت خودش دعوت کرد که اوهم با خوشحالی پذیرفت. اما مدتی بعد از آن خبردار شد یکی از همکارانش به شکیلا علاقه‌مند شده است و از آنجا که خودش هم عاشق شکیلا شده بود بسرعت از او خواستگاری کرد و برای جلب نظرش به او قول داد جشن عروسی مجللی برگزارکند. شکیلا هم به خواستگاری آرین جواب مثبت داد و جشن عروسی آنها در یکی از تالارهای مشهور تهران برگزار شد. خودروی لیموزین، کیک هفت طبقه، جواهرات گرانقیمت و میز شام رنگین، جشن ازدواج رؤیایی زوج جوان را در خاطر همه میهمانان ثبت کرد.
 
اما خیلی زود نخستین اختلاف عروس و داماد جوان به خاطرخلف وعده «آرین» از سفر ماه عسل به اروپا پیش آمد. چرا که حساب‌های بانکی مهندس جوان خالی شده بود و نمی‌توانست هزینه‌های سنگین سفر را تأمین کند.تازه داماد روی درآمد کارهای طراحی داخلی سال جدید حساب ویژه‌ای باز کرده بود، اما رکود بازار مسکن او را به نتیجه دلخواه نرساند به همین خاطر با جیب خالی مورد اعتراض همسرش قرار گرفت.شکیلا برای شروع زندگی مشترک‌شان نقشه‌های زیادی داشت، اما مشکلات مالی در خانه و شرکت شوهرش همه آن رویاها را نقش بر آب کرده بود. برای همین بیشتر اوقات عصبی بود و این موضوع را همه کارکنان شرکت می‌دانستند. خواستگار قبلی شکیلا هم از فرصت استفاده کرده ودراین فاصله به گوش شکیلا رسانده بود که آرین در دوره مجردی با دختری رابطه داشته و بعد از ازدواج هم این رابطه ادامه دارد. این دروغ انتقامجویانه هم باعث شد تا شکیلا نسبت به روابط شوهرش حساس شود و به این ترتیب اختلاف میان آنها عمیق‌تر شد تا جایی که نوعروس زندگی مشترک را ترک کرد و به خانه پدرش بازگشت.

 

آرین در شرایطی به دادگاه خانواده احضار شده بود که همسرش نیز مهریه ۱۰۱۴ سکه طلای خود را به اجراگذاشته بود. وقتی تازه داماد وارد شعبه ۲۷۶ شد، برگه‌ای را روی میز رئیس دادگاه گذاشت و گفت:«آقای قاضی، این لایحه ناتوانی من در پرداخت مهریه همسرم است و از آنجا که بدهی زیادی دارم از شما خواهش می‌کنم در صدور حکم پرداخت مهریه شرایطم را در نظر بگیرید.» قاضی «غلامرضا احمدی» به منشی دادگاه دستور داد پرونده را بیاورد. سپس نگاهی به اوراق انداخت و گفت:«همسر شما به خاطر نپرداختن هزینه‌های زندگی، مهریه‌اش را اجرا گذاشته و باید در وقت مقرر به اتفاق هم در دادگاه حاضر شوید و هر دو توضیح دهید.»

مرد جوان همان موقع تقویمی را از جیبش درآورد و گفت:«الان سه ماه است که همسرم منزل مشترک‌مان را بدون هیچ توضیحی ترک کرده و حتی به تلفن‌های من جواب نمی‌دهد.انگار علاقه‌ای به ادامه زندگی با من ندارد و از طریق خواهر مطلقه‌اش پیغام داده که باید از هم طلاق بگیریم.»

 

قاضی به او گفت:«توصیه من اینست که به خاطر مسائل مالی زندگی مشترکتان را به هم نزنید و با هم آشتی کنید.»اما آرین بی‌آنکه به حرف‌های قاضی دقت کرده باشد، ادامه داد:«ما با عشق و علاقه ازدواج کردیم، اما مشکل این است که همسرم بسیار دهن‌بین است و خیلی زود نظرش عوض می‌شود، بعد هم تصور می‌کند سرش کلاه رفته و خیلی زود عصبانی می‌شود. بعد هم بد و بیراه می‌گوید و…» قاضی به ساعت دیواری اشاره کرد و گفت:«انشاالله در جلسه آینده به حرف‌های هر دو طرف گوش خواهم داد. تا آن روز بهتر است به دلایل اختلاف‌ها و مشکلات میان خودتان فکر کنید. به نظر من حیف است که زندگی یک زوج جوان قبل از جشن سالگرد ازدواج‌شان به جدایی منجر شود.»آرین پس ازشنیدن اظهارات قاضی از دادگاه خانواده بیرون رفت و جلوی آسانسور که ایستاد به یاد گذشته‌اش افتاد. با خودش فکر می‌کرد؛ کاش به حرف برادر بزرگترش عمل می‌کرد و تمام حساب هایش را برای یک جشن عروسی خالی نمی‌کرد، آن هم جشنی که برای همه میهمانان خاطره خوبی به جا گذاشته بود اما برای خودش و شکیلا خاطره‌ای تلخ!


منبع: بهارنیوز

افزایش ۴۰ هزار نفری ثبت نام اتباع

سید علی حسینی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره روند ثبت نام اتباع خارجی در مدارس اظهار کرد: اگر اتباع دارای مدارک اقامتی باشند بدون مشکل و همانند سایر دانش آموزان می توانند به مدارس مراجعه کرده و ثبت نام خود را انجام دهند.وی افزود: اما اگر اتباع خارجی دارای مدارک هویتی و اقامتی نباشند باید در مرحله اول به دفاتر کفالت مستقر در استانداری ها مراجعه کرده و کارت ویژه تحصیلی دریافت کنند که این امکان هم اکنون فراهم است و مشکلی برای مراجعه به دفاتر کفالت وجود ندارد.

سرپرست مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه سنجش برای اتباعی که که هنوز دارای کارت اقامت نیستند و معرفی نامه گرفته‌اند از طریق پایگاه‌های وزارت بهداشت انجام می شود عنوان کرد: ثبت نام از همه دانش آموزان در مدارس در تابستان همچنان ادامه دارد و پیش بینی می کنیم امسال آمار ثبت نام های اتباع خارجی نسبت به سال گذشته حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر افزایش یابد.حسینی همچنین درباره روند هدایت تحصیلی دانش آموزان اتباع پایه نهمی اظهار کرد: در حال حاضر محدودیتهایی که قبلا اعمال می شد برداشته شده است و امسال دانش آموزان اتباع می توانند همانند سایر دانش آموزان انتخاب رشته کرده و وارد دوره متوسطه دوم شوند.  در حال حاضر بیش از ۴۰۰ هزار دانش آموز اتباع خارجی در ۲۵ هزار و ۴۹۰ مدرسه کشور تحصیل می کنند و طبق گفته سرپرست مرکز امور بین الملل وزارت آموزش و پرورش اغلب دانش آموزان اتباع افغانستان که شمار آنها به بیش از ۳۵۰ هزار نفر می رسد، در نقاطی مانند جنوب شهر تهران و شهرستان ‌های استان تهران، خراسان رضوی و جنوبی، ‌کرمان و سیستان و بلوچستان تحصیل می کنند.


منبع: بهارنیوز

ازدواج کودکان منجر به طلاق می‌شود

“مادرم کلفتی خونه‌های مردم رو می‌کرد. نمی‌تونستم درس بخونم. خودمم الان کار کلفتی می‌کنم. اون موقع فقط به این فکر می‌کردم که یک نون خور کم کنم. فکر می‌کردم دارم بهترین کار رو در حق خانوادم می‌کنم. حتی نمی‌دونستم با کی دارم ازدواج می‌کنم.”به گزارش ایسنا، این ها ۲ خلاصه داستان واقعی زندگی برخی از کودکان سرزمینم است، دختران و پسرانی که کودکی‌شان فدای فقر اقتصادی، جهل فرهنگی، سنت‎های غلط و قوانین ناقص می‌شود و به اذن پدر راهی خانه بخت می‌شوند بی‌آنکه کمی کودکی کنند.
آخرین آمارهای ارائه شده حکایت از این دارند که ۱۷ درصد از ازدواج‌های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده همچنین بیش از پنج درصد ازدواج‌ها در سنین کمتر از ۱۵ سالگی ثبت شده؛ این در حالیست که این آمار تنها آمار ازدواج‌های «ثبت شده» در دوران کودکی است.
دکتر شیرین احمدنیا، عضو هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسان ایران در سمینار آسیب‌شناسی ازدواج کودکان که به همت کانون زنان حقوقدان «سورا» در مشهد برگزار شد، با بیان اینکه ازدواج کودکان محدود به ایران و کشورهای در حال توسعه نیست، اظهار می‌کند: ازدواج کودکان موضوعی فراگیر در سطح جهان است و در کشورهای در حال توسعه یک نفر از هر سه دختر در سن کودکی به عقد و ازدواج در می‌آید و برآورد می‌شود حدود ۷۰۰ میلیون زن در سن کودکی ازدواج کرده‌اند.
وی با بیان اینکه ازدواج کودکان دلایل و توضیحات فرهنگی متفاوتی دارد، ادامه می‌دهد: همسرگزینی به سبک سنتی و در بسیاری از شهرها و روستاها ازدواج در سن پایین یک سنت و هنجار است و مثل‌هایی همچون «دختر که رسید به بیست باید به حالش گریست» نیز در این ارتباط وجود دارد.احمدنیا با اشاره به دلایل دیگر ازدواج کودکان، اضافه می‌کند: فقر و مسائل اقتصادی یکی از دلایل اصلی این موضوع است همچنین تقویت پیوندهای اقتصادی و سیاسی را می‌توان از دلایل دیگر ازدواج زودهنگام دختران عنوان کرد. وی مباحث فرهنگی را دلیل دیگر ازدواج کودکان برمی‌شمرد و می‌گوید: ماندن دختر در خانه و به اصطلاح «ترشیده شدن»، ترس خانواده‌ها از روابط جنسی نوجوانانشان در سن بلوغ و برطرف کردن نیازهای جنسی آنان، کاربردهای جنسیتی دختران و پسران و جنگ و ناامنی و ناملایمات از دیگر دلایل این موضوع است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره راهکارهای مقابله با این پدیده، عنوان می‌کند: مبارزه با فقر، چه فقر مادی و چه فقر فرهنگی مهم‌ترین موضوع در این زمینه است و پس از آن آموزش و ارتقای دانش والدین، توانمندسازی کودکان، نوجوانان و جوانان و افزایش آگاهی در آنان، اصلاح قوانین ازدواج، اصلاح رویه‌های فرهنگی همسرگزینی، توجه به تفاوت بین فرد چه زن و چه مرد و بلوغ جسمانی با بلوغ روانی و اجتماعی نیز از دیگر راهکارهای مقابله با ازدواج زودهنگام است. وی با اشاره به دلایل مخالفت با ازدواج کودکان، تصریح می‌کند: حاملگی نوجوانان، به خطر افتادن سلامت نوجوانان، افزایش احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی مانند ایدز و اچ‌آی‌وی و آسیب پذیری آنان نسبت به انواع خشونت و به ویژه خشنونت‌های جنسی و عدم حمایت از آنان از عمده‌ترین دلایل مخالفت با ازدواج کودکان است.
احمدنیا می‌گوید: چه برای دختر و چه برای پسر ازدواج زودهنگام تبعات جسمانی، روانشناختی و عاطفی عمیقی به همراه دارد، همچنین پیامدهای اجتماعی و اقتصادی نیز بر آینده زندگیشان دارد و عدم ادامه تحصیل و شکوفایی استعدادهای بالقوه و محرومیت از فرصت‌های اشتغال و ایجاد چرخه فقر نیز از پیامدهای دیگر ازدواج زودهنگام است.وی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ازدواج کودکان بر جامعه را نیز با اهمیت عنوان کرده و می افزاید: ملت‌ها از ازدواج کودکان لطمه می‌بینند، با این ازدواج‌ها نیروی انسانی که نیمی از نیروی‌ای است که می‌تواند در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کمک کند مورد ظلم قرار می‌گرفته، طرد می‌شوند و کرامت انسانی آن‌ها خدشه دار می‌شود.
تعداد قابل توجهی از ازدواج کودکان منجر به طلاق می‌شود
این جامعه‌شناس اضافه می‌کند: تعداد قابل توجهی از ازدواج کودکان منجر به طلاق و رها شدن و بیوه شدن می‌شود و کودکانی که بیوه می‌شوند و کودکان که مطلقه می‌شوند نیز از پیامدهای دیگری است که ازدواج کودکان در جامعه به وجود می‌آورد. وی توانمندسازی دختران، بسیج خانواده‌ها و اجتماعات محلی، تامین و تدارک خدمات و ایجاد کاربست قوانین و سیاست‌ها را از جمله استراتژی‌هایی که در مقابله با این پدیده وجود دارد معرفی می‌کند. 
ازدواج کودکان یک بحث جنجالی از منظر فقهی است
دکتر سمیه طهماسبی، دبیرکل زنان پژوهشگر علوم اسلامی، معتقد است که ازدواج کودکان از منظر فقهی یک بحث جنجالی است و عنوان می‌کند: هیچگونه اتفاق نظری در این مورد بین فقها وجود ندارد و روش‌های فقهی در این زمینه آنچنان که باید به روز نشده است.
وی با بیان اینکه مسئله ازدواج با کودک از مسائل مورد اتفاق میان شیعه و سنی است، ادامه می‌دهد: باید توجه داشت دلیل جواز بر ازدواج با صغیره نه به این دلیل است که دلیلی بر این جواز وجود دارد بلکه از عدم دلیل این جواز را استنباط کرده‌اند، یعنی ما دلیلی بر حرمت ازدواج با کودک پیدا نکردیم بنابراین اجازه این امر را می‌دهیم.طهماسبی با تاکید بر اینکه این عمل هیچگاه مطلوب عنوان و انجام آن توصیه نشده است، تصریح می‌کند: بسیاری از فقها صاحب این نظریه هستند، اما نظریه‌های بسیاری در شرع و فقه وجود دارد که در عین جایز بودن کسی از میان صاحب نظران مرتکب آن نشده است.
وی با اشاره به اینکه در هیچ یک از ادیان و مذاهب سن مشخصی برای ازدواج عنوان نشده است، خاطرنشان می‌کند: دلیل آن نیز این است که این امر موضوعی نیست که شارع مقدس (قانون‌گذار) آن را تعیین کند بلکه این موضوع در یک سیاست مکانی و تاریخی قرار دارد و می‌تواند از جامعه‌ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت باشد و احکام مختلفی برای آن عنوان شود.دبیرکل زنان پژوهشگر علوم اسلامی می‌افزاید: در این خصوص لازم است با استفاده از سایر حوزه‌های معرفتی که می‌تواند بسیار متعدد نیز باشد، در این امر موضوع‌شناسی شکل گرفته و سن ازدواج در هر جامعه‌ای به فراخور آن جامعه تعیین شود، البته قانون باید عمومیت و کلیت خود را داشته باشد و برای تامین نظرات فقهی که با هدف تامین نفع و مصلحت کودک رای به این موضوع داده‌اند نیز «شورای عالی کودک» با حضور جمعی از متخصصان در حوزه‌های مختلف ایجاد شود که در موارد استثناء، تشخیص مصلحت کودک را انجام داده و در صورت تایید حکم بر ازدواج صادر کند تا هم فعالان مدنی رعایت شود و هم به دغدغه فقها و متشرعین توجه شود.
در قانون‌گذاری افراط و تفریط داریم
دکتر محمدمهدی صفاکیش، عضوهیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، با بیان اینکه مهم‌ترین مشکل ما در قانون‌گذاری افراط و تفریط است به تاریخچه‌ی قانون تعیین حداقل سن ازدواج می‌پردازد و اظهار می‌کند: در ابتدا قانون حداقل سن ازدواج را برای دختران ۱۵ سال و پسر ۱۸ سال تعیین کرده بود، اما محاکم با استفاده از شروط این قانون و با توجه به آداب و رسوم و آداب شرعی اجازه ازدواج به افراد زیر سن قانونی می‌دادند که موجب افزایش ازدواج‌های افراد نابالغ شده بود.
وی با بیان اینکه با تغییر قانون در سال ۵۳ به یک افراط وحشتناک رفتیم، ادامه می‌دهد: در این قانون حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۸ و برای پسران ۲۰ سال تعیین شده بود، در این مدت بسیاری از ازدواج‌ها انجام می‌گرفت، اما ثبت نمی‌شد، سپس بار دیگر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی را تغییر دادیم و با حذف حداقل سن، نکاح قبل از بلوغ را ممنوع کردیم و در تبصره‌اش عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و به شرط مصلحت فرد عنوان کردیم که این قانون نیز با انتقادات بسیار زیاد داخلی و بین‌المللی مواجه شد.صفاکیش ادامه می‌دهد: در نهایت بار دیگر با تغییر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی به قانون فعلی رسیدیم که در آن حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیین شده و ازدواج زیر سن قانونی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت و به شرط تشخیص دادگاه صالحه است، قانون فعلی نسبت به گذشته خیلی بهتر شده و امیدوارم در این زمینه از افراط و تفریط دور و به اعتدال نزدیک شده باشیم.
وی با بیان دیگر مشکلات این حوزه، تصریح می‌کند: برخورد مسائل شرعی با مصالح اجتماعی، تاخیرات متعدد در تصویب و اجرای قوانین و وجود نهادهای هم عرض در جامعه از دیگر مشکلات ما در حوزه قانون‌گذاری در زمینه ازدواج کودکان است.عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد خاطرنشان می‌کند: رفع این معضل به دست یک یا دو نهاد نیست و یک خرد و همت جمعی می‌خواهد همچنین باید زیرساخت‌ها اصلاح شده، مردم آموزش‌های لازم را ببینند، دولت برای رفع فقر و گسترش تحصیل اقدام کند، مراجع عظام در اظهار نظرهای خود در این زمینه به مصالح اجتماعی توجه کنند و دادگاه‌های ما در صدور مجوز ازدواج پیش از سن قانونی سختگیری بیشتری کنند تا این مشکل حل شود.
دکتر حوریه شمشیری، متخصص زنان، موضوع نوجوان، ازدواج و حاملگی را یک موضوع عینی و ملموس دانسته و اظهار می‌کند: این یک موضوع  عینی است و مصلحت نیست که هرکدام تفسیر کنیم که مصلحت یعنی چه؟
وی با اشاره به اینکه با ازدواج نوجوانی که در حال گذر به بزرگسالی است بارهای بسیاری بر دوشش اضافه می‌شود، ادامه می‌دهد: با ازدواج کودک نه تنها سلامتی او به خطر می‌افتد بلکه تا آخر عمرش از این فجایعی که پدرش برایش به عنوان مصلحت ایجاد کرده است رنج می‌برد. شمشیری با تاکید بر اینکه اظهار نظرها و تصمیمات ما باید بر اساس علم باشد، می‌گوید: احتمال مرگ و میر در دخترانی که در کودکی ازدواج کرده و حامله می‌شوند ۴ تا ۵ برابر بیشتر از خانم‌هایی است که در ۲۰ سال به بالا حامله می‌شوند و تمامی عوارض مامایی در مورد حاملگی نوجوانان افزایش می‌یابد و ما با توجیه اینکه مصلحتش است کودک را به سمت جهنمی که مرگ به دنبالش است می‌کشانیم.
یک سوم کودکانی که ازدواج می‌کنند در سال اول حامله می‌شوند
وی با بیان اینکه معمولا یک سوم کودکانی که ازدواج می‌کنند در سال اول حامله می‌شوند، عنوان می‌کند:  در ساختمان بدنی که خودش خوب رشد نکرده و همچنان در حال رشد است یک شریک هم می‌آید که املاح بدن را با مادر شریک شده و از بدن مادر می‌کِشد که این باعث بروز مشکلات و بیماری‌هایی در این مادران در سن‌های بالاتر می‌شود همچنین یک سوم دخترانی که حامله شده‌اند معمولا سال بعد نیز دوباره حامله می‌شوند و خطر بر روی خطر بر آن‌ها اضافه می‌شود.این متخصص زنان خطرنشان می‌کند: با توجه به اینکه معمولا این افراد کمتر به پزشک دسترسی داشته و به دلیل سن کم تحمل پروسه باروری را ندارند، ازدواج و حاملگی زودهنگام سبب مشکلات فراوانی در مادر و فرزند می‌شود و نوزادی که سالم به دنیا نیاید تا بزرگسالی ناسالم پیش می‌رود و به دوره ناسلامتی و فقر اضافه می‌شود.وی ماندن در مدرسه را یکی از راه‌های موثر در جلوگیری از ازدواج کودکان بیان کرده و می‌گوید: غربالگری‌های بیماری‌ها برای نوجوانان، انجام واکسیناسیون، معاینات دوره‌ای و افزایش مهارت‌ها و و حمایت اجتماعی نیز از راه‌های پزشکی کاهش آسیب و ازدواج کودکان است.
خراسان رضوی بالاترین درصد ازدواج کودکان را دارد
دکتر کمیل احمدی، محقق و استاد دانشگاه با اشاره به تحقیقات گسترده خود در موضوع ازدواج کودکان، بیان می‌کند: طبق آمارهای رسمی کشوری اولین استان با بالاترین درصد ازدواج کودکان خراسان رضوی است و پس از آن به ترتیب در آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان بیشترین ازدواج کودکان اتفاق می‌افتد.وی با بیان اینکه مهم‌ترین علت این امر سنت‌های موجود است، ادامه می‌دهد: در همه جای جهان سنت‌های مختلفی وجود دارد، بسیاری از سنت‌ها مفید بوده و بایستی حفظ شوند، اما در عین حال سنت‌های آسیب‌زایی نیز همچون ازدواج کودکان وجود دارد که از آن با توجیهات مختلف سنتی و توجیهات اسلامی دفاع می‌شود و باید دانست فرق بسیار فاحشی میان سنت‌ها و سنت‌های آسیب‌زا وجود دارد.
احمدی اضافه می‌کند: طبق آمارهای بعضا ناقص و نادرستی که در اختیار داریم درصد ازدواج‌های زیر ۱۸ سال در مناطق شهری ۱۳٫۷ درصد و در مناطق روستایی ۱۹٫۶ درصد است که به نسبت دختران و پسران نسل جوان ایران مقدار قابل توجهی از مردم را در بر می‌گیرد.وی با بیان اینکه شمار «کودک‌مادران» در مقایسه با پدران ۵۶۰ بار بیشتر است، تصریح می‌کند: یعنی حدود ۸۰ درصد ازدواج کودکان توسط دختران انجام می‌شود با این وجود این را از یاد نبریم که پسرهای بسیاری نیز قربانی این سنت آسیب‌زا می‌شوند و بار زندگی را در سنین کوچک به دوش می‌کشند و گرچه آسیب‌ها در آنان به مراتب کمتر است، اما فشارهای اجتماعی، عاطفی و روانی بسیاری نیز بر آن‌ها وارد می‌شود.
پدیده‌ای به نام «خرید سن»
این محقق و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در حال حاضر طبق قوانین سن ازدواج در ایران برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال است، خاطرنشان می‌کند: در حال حاضر در برخی استان‌های ایران با پدیده‌ای به نام «خرید سن» مواجه هستیم. خرید سن در شهرستان‌ها که نظارت کمتری وجود دارد، بیشتر است و افرادی هستند از راه‌های مختلف رابطه یا ضابطه سن کودک را توجیه می‌کنند و شاید چه بسا در این میان پولی هم رد و بدل شود.وی، سیاست‌های جمعیتی در ایران را متناقض ارزیابی کرده و بیان می‌کند: با وجود اینکه در ایران حداقل سن قانونی ازدواج ۱۳ و ۱۵ سال برای دختران و پسران است، اما در بخش دیگری از حاکمیت به دلیل پیری جمعیت، سیاست‌های افزایش جمعیتی تبلیغ می‌شود و چه بسا بخشی از ارگان‌ها در بخشی از برنامه‌هایشان به شیوه‌های مستقیم و غیرمستقیم ازدواج‌های زودهنگام را توجیه می‌کنند.
احمدی با اشاره به عوامل ازدواج کودکان در ایران، می‌گوید: بخشی از این کودک‌همسری به دلیل قوانین مدنی ایران است که با اتکا به این قوانین این ازدواج‌ها می‌تواند شکل بگیرد همچنین قدرت دین است و وضعیت اقتصادی و هنجارهای اجتماعی و کم سوادی از جمله عوامل موثر بر این امر است.وی یکی دیگر از مشکلات این حوزه را عدم ثبت بسیاری از این ازدواج‌ها و مراجعه به عاقدهای محلی برشمرد و گفت: عدم ثبت این ازدواج‌ها موجب این می‌شود تا فرزندان آن‌ها نتوانند شناسنامه دریافت کنند و این خود سبب به وجود آمدن افراد بی‌هویت می‌شود همچنین شانس طلاق و به هم خوردن ازدواج‌هایی که در سنین زیر ۱۸ سال انجام می‌شود بسیار بالاست و با توجه به افزایش نرخ طلاق، این مورد نیز می‌تواند یکی از دلایل این افزایش باشد.
این محقق و استاد دانشگاه الزامی شدن ثبت تمامی ازدواج‌ها، بهبود و تقویت فرصت‌های تحصیلی و اقتصادی، به کارگیری انجمن‌های تغییرهای رفتاری، برنامه‌های محلی حامی توانمندسازی، بهره‌بردن از حمایت مردها، غیرقانونی و جرم‌انگاری ازدواج‌های کودکان، انجام تحقیقات و پژوهش‌های بیشتر در این مورد، اجرای سیاست‌های مساوات جنسی برای تضمین حمایت از دختران، اجرای سیاست‌های حمایتی برای کودکان و دخیل کردن شخصیت‌های مذهبی از راهکارهای کاهش این نوع ازدواج‌ها برشمرد. 
دکتر مسعود هنربخش، معاون پیشگیری سازمان بهزیستی خراسان رضوی با بیان اینکه آمار ازدواج ۱۷ درصدی کودکان زیر ۱۸ سال تکان‌دهنده است و باید مداخلاتی انجام دهیم، می‌گوید: در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی جای اینگونه مداخلات خالی است و واقعا جای سئوال است که چه می‌شود با وجود این آمارها کسی تاکنون به فکر چاره‌اندیشی در این زمینه نیفتاده است.
وی با طرح این پرسش که آیا آنان اینگونه فکر می‌کنند که هرچه سن ازدواج پایین‌تر باشد جلوی آسیب‌های اجتماعی گرفته خواهد شد؟، ادامه می‌دهد: به نظر می‌رسد که هرچه سن ازدواج پایین‌تر باشد ما شاهد کاهش آسیب هستیم، اما در واقع تغییر آسیب مواجه‌ایم نه کاهش آن. هنربخش تصریح می‌کند: معمولا افرادی که بیشتر به حوزه زوج درمانی مراجعه می‌کنند کسانی هستند که ازدواج‌هایی در سنین پایین‌تر داشته‌اند و به نوعی می‌توانیم بگوییم که ازدواج آنان آگاهانه نبوده است همچنین هنگامی که با ازدواج‌های زودهنگام مواجه هستیم با طلاق‌های زودهنگام نیز مواجه خواهیم شد.
ازدواج کودکان یک تروما محسوب می‌شود
وی با تاکید بر اینکه ازدواج کودکان یک تروما محسوب می‌شود که می‌تواند اختلالات استرس پس از سانحه را برای افراد ایجاد کند، خاطرنشان می‌کند: ازدواج کودکان تبعات روحی و روانی بسیاری دارد و اضطراب، وسواس و خودکشی و… همه نتایج این نوع ازدواج است.این روانشناس با اشاره حاملگی زودهنگام در این نوع ازدواج، اظهار می‌کند: حاملگی زودهنگام آسیب‌های بسیاری از نظر جسمی بر مادر وارد می‌کند، اما از نظر روحی این مادر چه دارد که به بچه‌اش بدهد؟ متاسفانه آسیب‌های ازدواج‌های زودهنگام به دلیل اینکه اکثرا ملموس نیستند و فرد نمی‌تواند از خود دفاع کند مغفول می‌مانند. 
«اینجا همه زود ازدواج می‌کنند. وقتی عروس‌های ما باردار می‌شوند و سونوگرافی می‌کنند اگر بچه دختر باشد در شکم مادر او را نامزد/ناف بر می‌کنیم…» پاسخ مرد ۴۰ ساله روستای گیلک‌آباد، آذربایجان شرقی…»
بخش‌هایی که از زندگی افراد در این گزارش نقل شده است براساس نمونه‌های واقعی بوده که توسط دکتر کمیل احمدی، انسان‌شناس انجام شده است.


منبع: بهارنیوز

خوزستان؛ همچنان ۵۱ درجه بالای صفر

به گزارش میزان، فریبا گودرزی گفت: امروز در شرق کشور با توجه به افزایش شیب فشاری در جنوب شرق کشور بر سرعت باد افزوده می شود و اوج آن به زابل، زهک و هیرمند است. صبح امروز سرعت باد به ۸۱ کیلومتر در ساعت و دید افقی به ۱۲۰۰ متر رسید. امروز ممکن است به علت کاهش دید، پروازهای امروز استان سیستان وبلوچستان با تاخیر انجام شود. اگرچه وزش باد موجب گرد و غبار می شود اما این وزش موجب کاهش گرما در این استان می شود. این شرایط در شرق استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی هم رخ می دهد.

کارشناس سازمان هواشناسی با بیان اینکه آخر هفته بار دیگر هوا در استان خوزستان گرم می شود،افزود: آبادان، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشتر و اهواز در روزهای باقی مانده هفته دمای ۵۱ درجه را تجربه کرده و بار دیگر در خاورمیانه لقب گرمترین شهرها را به خود اختصاص می دهند. در استان ایلام هم دما به بیش از ۵۰ درجه می رسد. گودرزی  از افزایش دما در سواحل خبر داد و گفت: هموطنانی که به جنگلهای شمال کشور می روند حتما از روشن کردن آتش خودداری و در صورت روشن کردن آن،حتما از خاموش بودن آن اطمینان پیدا کرده و سپس جنگل را ترک کنید.


منبع: بهارنیوز

خاله‌بازی‌های واقعی

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار
هنوز عروسک در دست دارد، لباس چین دار سفیدی تنش کرده‌اند عروسکی در آغوش دارد، عروسکش هم مثل خودش لباس سفید بر تن دارد گفته‌اند قرار است عروس شود و او در همان حال و هوای کودکانه فکر می‌کند قرار است خاله بازی کنند. داماد هم پشت لبش سبز نشده، کت و شلواری به تن کرده است و سعی می‌کند ادای مرد‌ها را در بیاورد چون به او گفته‌اند دیگر مرد شده و دارد زن می‌گیرد. سعی می‌کند ژست مردانه اش را حفظ کند اما دلش برای بازی با بچه هایی که مشغول شیطنت هستند قنج می‌رود. چقدر زود کودکیشان دست خوش بازی‌های زندگی شد و حالا باید در قالب یک آدم بزرگ زندگی کنند و مسئولیت یک زندگی زناشویی گریبانگیرشان شده است.یکی از محبوب‌ترین بازی‌های دوران کودکی  بسیاری از ما خاله‌بازی بود. پسرها  نقش پدر یا پسر خانواده را دارند و دخترها هم  نقش مادر یا دختر خانواده را برعهده می‌گیرند  و ماجراهای دنیای واقعی را در دنیای کودکانه خود بازی می‌کنند، آشپزی، خیاطی، مهمانی‌رفتن و پذیرایی، دعوا وغیره  و بعد از چند ساعت هم بازی تمام می‌شود و هرکه به خانه خود بازمی‌گردد تا همان فرزندان کوچک خانه باشند. حالا اما  آمارها می‌گویند تعدادی از این کودکان قبل از بزرگ‌شدن محکوم به تکرار بازی‌های کودکانه خود در دنیای واقعی هستند و در جهان طبق آخرین آمار، ٧٠٠‌میلیون زن در سنین کودکی ازدواج کرده‌اند.

بیش از ۷ درصد کودکان ایرانی ازدواج کرده اند
بر اساس نتایج یک پژوهش هفت درصد کودکان ایرانی یعنی حدود ٨۴٨ هزار کودک اعم از دختر و پسر تا سال ١٣٨۵ ازدواج کرده اند. این نتیجه که بر اساس سرشماری ایران در سال ٨۵ به دست آمده تصریح می‌کند که حدود ٧۵٠ هزار نفر از این کودکان دختر و مابقی پسر بوده اند. از آنجایی که در حال حاضر آمار دقیقی از این معضل در دسترس نیست می‌توان گفت که درصد آن افزایش پیدا کرده است چرا که بارها در رسانه‌ها تاکید شده که کودک همسری در شهر‌های مرزی روبه افزایش است.  نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که ٢۵ هزار نفر از کودکان ازدواج کرده در سنین کمتر از هیجده سال طلاق گرفته‌اند و حدود ١٢ هزار نفر دیگر همسران خود را از دست داده اند. فرشید یزدانی، پژوهشگر ایرانی که این پژوهش را انجام داده است، گفته بود: ۴٩٠ هزار نفر از مجموع کودکان ازدواج کرده ایرانی در نقاط شهری زندگی می‌کنند و مابقی در مناطق روستایی. ۶٢ هزار نفر از ٨۴٨ هزار کودک ازدواج کرده ایرانی دارای همسر کمتر از ١۴ سال بوده اند. همین پژوهش تصریح می‌کند که ١۴ هزار و ٣٠٠ کودک روستایی مطلقه سنینی بین ١٠ تا ١۴ سال داشته اند. اوبا اشاره به مخاطرات بهداشتی و آسیب‌های روانی و اجتماعی این نوع ازدواج‌ها گفته است که طلاق گرفتن این کودکان باعث تدوام و تشدید زنانه شدن فقر می‌شود. زیرا، فقری که خود منجر به ازدواج می‌شود با طلاق گرفتن کودک تدوام یافته و تشدید می‌شود.

این پژوهش همچنین اعلام می‌کند که حدود ۴هزار و ۴٠٠ نفر از کودکان ازدواج کرده روستایی همسران خود را از دست داده‌اند و این رقم در مورد کودکان شهری به ٧ هزار نفر می‌رسد. بعید نیست که بخش قابل ملاحظه‌ای از این مرگ‌ها ناشی از عدم توانایی کودکان در مراقبت از خود بوده باشد. بر اساس پیمان جهانی حقوق کودک که در سال ١٩٨٩ به تصویب سازمان ملل رسید هر فرد زیر ١٨سال کودک به حساب می‌آید و دولت ایران با امضای این پیمان در سال ١٩٩٣ پذیرفت که مفاد این پیمان را در قوانین جاری خود به اجرا بگذارد. با این حال، قوانین جزا و مدنی ایران سن بلوغ برای دختران را ٩ سال قمری تمام و برای پسران ١۵ سال قمری تمام تعیین کرده است.

خنده‌های تلخ ازدواج‌های کودکانه
برخی از روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که ازدواج‌های کودکانه یا همان ازدواج‌های زیر ۱۸ سال؛ نابسامانی‌ها و مشکلاتی را برای زندگی مشترک این گروه سنی به وجود می‌آورد. در ماده ۱۰۴۱ جلد دوم قانون مدنی ایران مصوب سال ۱۳۱۳سن ازدواج دختران و پسران در دهه‌های مختلف تغییراتی صورت گرفته اما در دهه اخیر این قانون هیچ تغییری نداشته است. در سال ۱۳۱۳ قانون گذار حداقل سن ازدواج برای دختران را ۱۵ سال تمام شمسی و برای پسران ۱۸ سال تمام شمسی در نظر گرفته بود. در همان قانون با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی آن زمان ایران، تدابیری اندیشیده شده بود که در شرایط استثنایی، دختران ۱۳ ساله و پسران ۱۵ ساله نیز قادر به ازدواج باشند. در اواخر دهه ۴۰ شمسی تلاش هایی صورت گرفت تا برخی از قوانین ایران پیرامون مسائل خانواده تغییر یابد که این تلاش‌ها منجر به تصویب قانون حمایت از خانواده در سال ۱۳۴۶ گردید اما در این قانون سن ازدواج تغییری نیافت. در سال ۱۳۵۳ نیز قانونی دیگر با همان عنوان «قانون حمایت از خانواده» تصویب شد و حداقل سن ازدواج در ایران را به صورت چشمگیری افزایش داد و تمامی قوانین مغایر با خود را نیز منسوخ اعلام کرد. در این قانون، حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۸ سال تمام شمسی و برای پسران ۲۰ سال تمام شمسی در نظر گرفته شد و تنها استثنائی که برای دختران قائل شد در شرایطی خاص دادگاه‌ها مجاز دانسته شدند تا به دخترانی که به ۱۵ سال تمام شمسی رسیده‌اند، اجازه‌‌ ازدواج دهند. در این قانون هیچ استثنایی برای پسران در نظر گرفته نشده بود و شاید بتوان گفت از این منظر قانون گذاران آن زمان به بافت مناطق روستایی ایران در دهه ۵۰ توجه چندانی نکرده بودند.

در سال ۱۳۶۱ بار دیگر قانون گذاران اقدام به تغییر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی نموده و ناگهان حداقل سن ازدواج را از ۱۸ و ۲۰ سال تمام شمسی به ۹ و ۱۵ سال تمام شمسی کاهش دادند. این اقدام آنان از دید برخی حقوقدانان و فعالان اجتماعی، اقدامی شتابزده و مغایر با قانون مدنی بود و پس ازآن سن ازدواج دختران به ۱۳ سال تمام شمسی و سن ازدواج پسران به ۱۵ سال تمام شمسی تبدیل شد. در واقع حداقل سن ازدواج برای دختران افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت ولی برای پسران تغییر چندانی نداشت. البته باید به این نکته‌ مهم توجه داشت که در سال ۱۳۸۱ ازدواج اطفال زیر ۱۳ و ۱۵ سال به کلی منع نشد بلکه قانون گذاران برای تامین نظر شورای محترم نگهبان، متن ماده را این چنین تنظیم نمودند: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولیّ، به شرط رعایت مصلحت و با تشخیص دادگاه صالح.»

همان طور که ملاحظه می‌شود در حال حاضر با سه شرط می‌توان دختران و پسران زیر ۱۳ و ۱۵ سال را آماده ازدواج دانست، امری که از دید بسیاری از صاحب نظران غیر منطقی است. این سه شرط عبارتند از: اذن ولیّ طفل، رعایت مصلحت طفل و تشخیص دادگاه، که در واقع در سال ۱۳۸۱ قانون گذار به نوعی به قانون سال ۱۳۱۳ باز گشته و دامنه شمول استثنایی موجود در آن زمان در خصوص ازدواج اطفال را، وسیع‌تر نیز کرده است. از سال ۱۳۸۱ تا کنون ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی بدون تغییر باقی مانده است و این در حالیست که جامعه ایران در یک دهه‌ گذشته شاهد تغییرات قابل ملاحظه‌ای بوده است. در کشوری که میانگین حداقل سن ازدواج در پسران و دختران آن به‌ترتیب به بیش از ۲۶ و ۲۳ سال رسیده است، به نظر می‌رسد حداقل سن قانونی ازدواج باید تغییر پیدا کند. اما ازدواج‌های زود هنگام و زیر سن قانونی این روزها در برخی مناطق توسعه نیافته کشور به یک معضل تبدیل شده است.

ازدواج‌ کودکان، بدون‌ ثبت در دفاتر‌ رسمی
سال گذشته بود که محمد کاظمی، نایب رئیس کمیسیون قضایی وحقوقی مجلس با بیان اینکه ازدواج کودکان به صورت غیررسمی و بدون ثبت در دفاتر ازدواج و طلاق انجام می‌گیرد، گفته بود: چنین ازدواج‌هایی بیشتر در مناطق مرزی و محروم شکل می‌گیرد. متاسفانه ازدواج زیر سن قانونی به خصوص در مناطق مرزی و محروم کشور وجود دارد به شکلی که این نوع ازدواج‌ها بدون ثبت و به شکل غیررسمی صورت می‌گیرد. ازدواج زیر سن قانونی خارج از حیطه دفاتر ازدواج و طلاق انجام می‌گیرد، قانون برای ازدواج‌ دختران در سن پایین محدودیت قائل شده اما در این قانون اجازه ازدواج دختران قبل از سن ۱۳ سالگی منوط به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح شده است.

وی درباره راه‌های قانونی برای جلوگیری از ازدواج زیر سن قانونی، یادآور شد: مجلس در این زمینه به تنهایی تصمیم گیرنده نبوده و نیازمند همراهی دیگر نهادها است. کودکان قادر به درک شرایط و تشخیص فاکتورهای لازم برای انتخاب همسر نیستند،‌ترویج فرهنگ ازدواج و عدم ازدواج در سنین کودکی علاوه بر اصلاح قانون باید در دستور کار نهادهای مربوط به خانواده قرار گیرد چراکه این نوع ازدواج‌ها آسیب بسیاری به جا خواهند گذاشت. ازدواج در سنین پایین نه تنها به خود افراد آسیب می‌رساند بلکه برای نسل‌های بعدی آنها نیز ایجاد مشکل می‌کند، متاسفانه شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور موانع و آسیب‌هایی را سر راه ازدواج در سنین بالا قرار داده، بنابراین نه تنها از ازدواج در سنین پایین باید پرهیز کرد بلکه باید مسئولان مربوطه از افزایش سن ازدواج جلوگیری کنند.

کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری
کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری است چون کودک در سنین کم باید مسئولیت یک زندگی را به دوش بکشد و مجبور به تمکین همسرنیز هست. اکر به صورت عادی در جامعه این اتفاق رخ بدهد و شخصی در پی بر قرار ارتباط جنسی با یک کودک باشد حتما با او برخورد می‌شود اما به این شیوه چون به صورت ازدواج رسمی و شرعی است قانون نمی‌تواند دخالتی در آن داشته باشد و بنابر این برخوردی صورت نمی‌گیرد. بااین اوصاف می‌توان گفت قابلیت برقراری رابطه جنسی مهم‌ترین مسأله در کودک‌همسری است  و این موضوع خودش به تنهایی خشونتی است که به صورت علنی بر کودکان وارد می‌شود. به جز این مورد مواردی دیگر هم وجود دارد که نشان دهنده این است که کودک همسری مصداق بارز همان کودک آزاری است. برای مثال این که دختر در سنین بسیار کم مجبور به فرزند دار شدن است و این‌که اجازه تحصیل به او داده نمی‌شود خیلی محدودیت‌های دیگری که بر صحت این موضوع می‌افزاید.

 ازدواج در سنین پایین؛چالشی جبران ناپذیر
ازدواج کودکان و نوجوانان یکی از مسائل پیچیده و نگران کننده است، زیرا در ازدواج زودهنگام به دلیل آن که فرد برای تشکیل خانواده هنوز به آمادگی و شرایط لازم روحی و جسمی نرسیده است، نمی‌توان برای آن چشم‌انداز روشنی را‌ترسیم کرد. یک نوجوان حتی اگر از میانگین تجربه، هوش و درک سن خود بالاتر باشد، باز هم به دلیل آمادگی نداشتن در پذیرش تعهدات زندگی توانایی مدیریت مسائل پیش رو را ندارد. یکی از تبعات عمده و جدی ازدواج زود هنگام آسیب‌های روحی و جسمی بسیاری است که به زوج‌های کم سن و سال وارد می‌شود.

از این رو حتی اگر قانون مجوز ازدواج از سن خاصی را بدهد، صرف رسیدن به سن بلوغ نمی‌تواند شرط خوبی برای ازدواج باشد زیرا زندگی مشترک مهارت‌هایی را می‌طلبد که درک آن نیاز به بلوغ روانی و اجتماعی دارد. برخی خانواده‌ها دلیل ازدواج زودهنگام فرزندان خود را جلوگیری از گرایش احتمالی آنها به سمت فساد ذکر می‌کنند، اما باید این را مد نظر قرار داد که این نوع زندگی‌های مشترک با اتکا بر بنیه اقتصادی و اجتماعی سایر بزرگ‌ترهای خانواده دوام می‌آورد. آنچه مهم و قابل تامل می‌باشد، این است که اغلب ازدواج‌های زودرس، شکل اجباری و ناخواسته دارند و به عواملی مانند فقر، ناآرامی‌های اجتماعی، تعلقات قومی، انگیزه محافظت از دختران و قوانین بازدارنده مبتنی است.

عطاء‌الله محمدی، روانشناس در بررسی و تحلیل مسئله ازدواج در سنین پایین و آسیب‌های روحی و جسمی این نوع ازدواج‌ها می‌گوید:  یک فرد به منظور آماده شدن برای زندگی دراجتماع و زندگی خانوادگی به زمان زیادی نیاز دارد واین آماده شدن نیازمند آموزش‌های علمی، بهداشتی دراز مدت است بنابراین افراد زیر ۱۵سال موقعیت و آمادگی برای ازدواج را ندارند زیرا به آن شرایطی که آمادگی برای ازدواج را فراهم می‌کند دست نیافته‌اند. آسیب‌های روحی و جسمی حاصل از این ازدواج‌ها بستگی به جامعه‌ای داردکه ازدواج زودرس در آن صورت می‌گیرد اگر جامعه‌ای کوچکتر و بسته‌تر باشد مثل یک روستا شاید این نوع ازدواج‌ها آسیب‌های کمتری داشته باشد زیرا در چنین جوامعی سنت‌های آموخته شده در حدی بوده است که یک فرد در سن نوجوانی بتواند یک زندگی را اداره کند اما در شهرهای بزرگ و محیط‌های بازتر که نیاز به مهارت‌های زندگی دارد آسیب‌های این گونه ازدواج بیشتر است.او می‌گوید: نوجوانانی که در سنین پایین مجبور به ازدواج شده‌اند به دلیل آنکه نتوانسته‌اند دوران کودکی و نوجوانی خود را به درستی طی کنند به مرور زمان دچار بیماری روحی و روانی می‌شوند و خودکشی، فرار از خانه، روی آوردن به روسپی گری و افزایش کودکان مطلقه در جامعه به عنوان آسیب‌های ازدواج کودکان محسوب می‌شود. همچنین ازدیگر آسیب‌های این نوع ازدواج‌ها این است که افرادی که در سنین پایین زندگی می‌کنند چون استقلال مالی ندارند به خانواده‌های خود وابسته می‌مانند و این وابستگی، نبود اعتماد به نفس و عزت نفس پایین سبب نبود استقلال در زندگی و شروع اختلافات زناشویی می‌شود.

دردی را درمان نمی‌کند. . .!
حالا اما پروانه سلحشور، عضو فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی از تلاش برای افزایش سن ازدواج  دختران از ۱۳ به ۱۵ سال خبر می‌دهد اما این موضوع باز هم دردی را درمان نمی‌کند چون در طول این سال‌ها فرهنگ‌سازی درستی در این باره صورت نگرفته است. تعداد فیلم هایی که در این باره ساته شده کمتر از انگشتان یک دست است و هیچ یک از آن‌ها اکران عمومی نگرفته‌اند و حالا این موضوع کم کم تبدیل شده به آداب و رسوم جمع بزرگی از مردم کشورمان که به دلیل فقر، نداری و یا هر دلیلی که دید خودشان منطقی است چوب حراج به فرزندانشان بگذارند و در سنین کم آن‌ها را راهی خانه بخت کنند.  حتی اگر سن ازدواج بالای ۱۵ سال در قانونی لحاظ شود، باز هم ازدواج درسن حتی زیر ۱۳ سال صورت می‌گیرد چون فرهنگ‌سازی درستی در این مورد صورت نگرفته  و از آن جایی که کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری و آسیب جنسی به کودکان به شمار می‌آید اما در دیدکودکان خاله بازی است که رنگ واقعیت به خود گرفته است و این جبریست که به آن‌ها تحمیل شده است.


منبع: بهارنیوز

درد دلی با خودم!

حمید نظری-عضو هیات علمی پژوهشکده علوم زمین

این دل نوشته نه اعتراض و نه فریاد به هیچ زورمدار و صاحب شوکت و صنفی نیست! ناسپاسی از ارجمندان و صاحبان خرد نیست! شاید تلنگر یا سیلی بر چهره آنانی باشد که شاید میل به بیداری در وجودشان هنوز خاموشی نگرفته است. . .رای اخیر هیات بدوی انتظامی نظام پزشکی تهران به دادخواهی نافرجام دوباره خانواده‌ای داغدار از اندوه از کف دادن پدر رخدادهای تلخ و باورناکردنی نه چندان دور چون فاجعه برداشتن بخیه از چهره کودک خردسال اصفهانی و یا به کام مرگ فرستادن عزیزی به سبب خطای آشکار. . . به همراه هزاران هزار شاهد روزمره مرا به‌یاد این سروده شفیعی کدکنی انداخت که: به کجا چنین شتابان.اگرچه زمانی که خبر عجیب حادثه شرم آور بیمارستانی در یکی از شهرهای اصفهان را ناباورانه شنیدم، خود نیز به همراه خانواده بیش از دو هفته‌ای بود که در حادثه‌ای انسان ساز و مشابه برای عزیزی در یکی از بیمارستان تهران در چنگال دژم بدفرجامی حاصل از بی‌توجهی و بی تعهدی گرفتار بودم، به ناگاه خود را با سوالی کوتاه ولی عریان و بی پرده رو در روی یافتم: چرا؟ به کجا و به کدامین قاعده و قانون، به کدامین میزان می‌توان چنین شد و چنین کرد؟ شوربختانه گذشته سرشار از حوادث تلخ و شرم آور از رفتارهای ناهنجار انسان است که همگی در یک مورد اساسی مشترک هستند و آن اینکه جامعه به عنوان ساختاری زنده از انسان‌ها با مجموعه عناصر مشترک، جدا از موقعیت جغرافیایی و مکانی و یا اعتقادی خود همواره زخم خورده و بازیچه بخش به ظاهر تحصیل‌کرده خود بوده است. مراد از طبقه با سواد قشر خاصی از ما نیستیم. . . همان جادوگران و شمن‌های جوامع نخستین تا… امروزین، من و شما، همه و همه. . .

به بیان دیگر زوال اخلاقی و تلاشی تمدن‌ها نیز با شیوع فساد در بخش فرادستی و به ظاهر با سواد رخ می‌نماید و این واقعیتی است که در ۱۲سده‌ پیش ملای رومی چنین بیان داشت: ماهی از سر گنده گردد نی ز دم! بدیهی است فساد و تباهی و فرو پاشی اخلاق در چارچوب قشر و طبقه خاص و یا صنفی ویژه نمی‌گنجد و دامن گیر تمامی لایه‌های اجتماع می‌گردد ولی تباهی برخی بر پیکر جامعه پر هزینه‌تر و دردناک‌تر زخم زده و رخ می‌نماید!حادثه دلخراش بیمارستان دولتی در استان اصفهان و یا بیمارستان خصوصی در تهران که در زوال تعهد و اخلاق وجه مشترک دارند، نمایانگر این حقیقت شوم است که همه رخدادها ریشه در وضعیت اقتصادی ندارند!

چگونه با هر عقیده و مرام و به دور از جایگاه و خاستگاه اجتماعی گاه بر کودک سوری و فلسطینی به حق می‌گریم و گاه بر فاجعه ۱۱سپتامبر نیویورک و یا ۱۳ نوامبر پاریس از سر همدردی شمع می‌افروزیم. ولی غم و نگرانی همسایه بی سرپناه خود را نمی‌بینیم. . . به راستی بر این ملک و بر ما چه رفته است؟ به راستی آیا بدفرجامی را بایستی در دسیسه و توطئه غرب و شرق در عصر معاصر و یا یورش تازیان و اقوام آسیای میانه در سده‌های پیشین جست؟ !

با این شتاب در فروپاشی اخلاقی بیم آن می‌رود که در آینده، کسانی از سرزمین‌های دور و نزدیک اضمحلال ملت خود را هم جوشی با ایرانیان عنوان کنند و در نسخه‌ای بروز شده از چگونه ما ما شدیم؟ ! امروز ما را سبب ساز بد فرجامی و گجست اجتماع خود بخوانند. در جامعه‌ای که به مدد ذخایر نفت و گاز خود در آن سالیانه هزاران میلیارد دلار هزینه سفرهای چند باره زیارتی و سیاحتی و تقویت اقتصاد کشورهای دور و نزدیک می‌شود. . . هیچ کس از خود نمی‌پرسد کودکان خردسال اسفند دودکنان و گل به دست و. . . . در سرما و گرمای جانکاه چه می‌کنند؟ چگونه و از کجا و البته بچه بهایی می‌زیند؟

هر روز به لبخند رفتگر محله و تلاش خالصانه او در آراستگی کوی و برزن و یا بر دقت نظر و تلاش هدفمند باغبان سازمان مطبوعم حسرت می‌برم که در میان این آشفته بازار و نبود انسجام سازمانی و اجتماعی هنوز بی توقع چون گلی بر چهره ساختار بیمار و در حال انحطاط جامعه می‌درخشند.چرا باغبان و رفتگر محله به شایستگی در رفتاری دو سویه با پیرامون خود در کسب مال حلال شادمان و سرافراز مشغولند ولی ما در هر لباسی که هستیم در این گرداب ناکارآمدی و تلخ‌کامی گرفتار آمده ایم. . . آیا جز داستان موری است که با تلاش شبانه روزی خود حسادت اجتماع رادر تعیین سرکارگر و مدیر و. . . برانگیخت و پاداش وی در نهایت چیزی نبود جز تعدیل نیرو که همان حذف مورچه، یعنی تنها عضو مفید و کارآمد ساختار نابهنجار توسعه یافته ازسیستم بود!

ویرانه را می‌توان از نو پرداخت و یا مال به یغما رفته را دوباره گرد آورد ولی بدا بروزی که دروغ نهادینه شود و بنیان اخلاقی جامعه رودبه تباهی گذارد، بهای آن را با چه‌تراز و میزانی می‌توان سنجید؟ ؟ . . . پاسخ ما به آیندگان این کهن دیار چه خواهد بود؟ و به راستی آنها، فرزندانمان ما را چگونه خواهند نامید؟چه رفت بر مردمی که دعا و آرزوی مهترشان، حفظ ملتش از دروغ، خشکسالی و دشمن بود؟ !


منبع: بهارنیوز

در ۱۳ سالگی به اجبار خانواده‌ نامزد پسردایی شدم…

ایسنا نوشت: «در ۱۳ سالگی به اجبار خانواده‌ام نامزد پسرداییم شدم و دیگه اجازه نداشتم به تحصیل ادامه بدم. بعد از ازدواجم مشاورها و روانشناس‌ها با من صحبت کردند. تجربه‌ام از دیدنشون ترس و اضطراب و استرس بود. از طرز نگاه کردن مشاورم می‌ترسیدم. به من گفت راه رو اشتباه اومدی و باید تا ۱۸ سالگی ازدواج نمی‌کردی…»

“مادرم کلفتی خونه‌های مردم رو می‌کرد. نمی‌تونستم درس بخونم. خودمم الان کار کلفتی می‌کنم. اون موقع فقط به این فکر می‌کردم که یک نون خور کم کنم. فکر می‌کردم دارم بهترین کار رو در حق خانوادم می‌کنم. حتی نمی‌دونستم با کی دارم ازدواج می‌کنم…”

به گزارش ایسنا، این ها ۲ خلاصه داستان واقعی زندگی برخی از کودکان سرزمینم است، دختران و پسرانی که کودکی‌شان فدای فقر اقتصادی، جهل فرهنگی، سنت‎های غلط و قوانین ناقص می‌شود و به اذن پدر راهی خانه بخت می‌شوند بی‌آنکه کمی کودکی کنند.

آخرین آمارهای ارائه شده حکایت از این دارند که ۱۷ درصد از ازدواج‌های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده همچنین بیش از پنج درصد ازدواج‌ها در سنین کمتر از ۱۵ سالگی ثبت شده؛ این در حالیست که این آمار تنها آمار ازدواج‌های «ثبت شده» در دوران کودکی است.

دکتر شیرین احمدنیا، عضو هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسان ایران در سمینار آسیب‌شناسی ازدواج کودکان که به همت کانون زنان حقوقدان «سورا» در مشهد برگزار شد، با بیان اینکه ازدواج کودکان محدود به ایران و کشورهای در حال توسعه نیست، اظهار می‌کند: ازدواج کودکان موضوعی فراگیر در سطح جهان است و در کشورهای در حال توسعه یک نفر از هر سه دختر در سن کودکی به عقد و ازدواج در می‌آید و برآورد می‌شود حدود ۷۰۰ میلیون زن در سن کودکی ازدواج کرده‌اند.

وی با بیان اینکه ازدواج کودکان دلایل و توضیحات فرهنگی متفاوتی دارد، ادامه می‌دهد: همسرگزینی به سبک سنتی و در بسیاری از شهرها و روستاها ازدواج در سن پایین یک سنت و هنجار است و مثل‌هایی همچون «دختر که رسید به بیست باید به حالش گریست» نیز در این ارتباط وجود دارد.

احمدنیا با اشاره به دلایل دیگر ازدواج کودکان، اضافه می‌کند: فقر و مسائل اقتصادی یکی از دلایل اصلی این موضوع است همچنین تقویت پیوندهای اقتصادی و سیاسی را می‌توان از دلایل دیگر ازدواج زودهنگام دختران عنوان کرد. 

وی مباحث فرهنگی را دلیل دیگر ازدواج کودکان برمی‌شمرد و می‌گوید: ماندن دختر در خانه و به اصطلاح «ترشیده شدن»، ترس خانواده‌ها از روابط جنسی نوجوانانشان در سن بلوغ و برطرف کردن نیازهای جنسی آنان، کاربردهای جنسیتی دختران و پسران و جنگ و ناامنی و ناملایمات از دیگر دلایل این موضوع است.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره راهکارهای مقابله با این پدیده، عنوان می‌کند: مبارزه با فقر، چه فقر مادی و چه فقر فرهنگی مهم‌ترین موضوع در این زمینه است و پس از آن آموزش و ارتقای دانش والدین، توانمندسازی کودکان، نوجوانان و جوانان و افزایش آگاهی در آنان، اصلاح قوانین ازدواج، اصلاح رویه‌های فرهنگی همسرگزینی، توجه به تفاوت بین فرد چه زن و چه مرد و بلوغ جسمانی با بلوغ روانی و اجتماعی نیز از دیگر راهکارهای مقابله با ازدواج زودهنگام است. 

وی با اشاره به دلایل مخالفت با ازدواج کودکان، تصریح می‌کند: حاملگی نوجوانان، به خطر افتادن سلامت نوجوانان، افزایش احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی مانند ایدز و اچ‌آی‌وی و آسیب پذیری آنان نسبت به انواع خشونت و به ویژه خشنونت‌های جنسی و عدم حمایت از آنان از عمده‌ترین دلایل مخالفت با ازدواج کودکان است.

احمدنیا می‌گوید: چه برای دختر و چه برای پسر ازدواج زودهنگام تبعات جسمانی، روانشناختی و عاطفی عمیقی به همراه دارد، همچنین پیامدهای اجتماعی و اقتصادی نیز بر آینده زندگیشان دارد و عدم ادامه تحصیل و شکوفایی استعدادهای بالقوه و محرومیت از فرصت‌های اشتغال و ایجاد چرخه فقر نیز از پیامدهای دیگر ازدواج زودهنگام است.

وی پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ازدواج کودکان بر جامعه را نیز با اهمیت عنوان کرده و می افزاید: ملت‌ها از ازدواج کودکان لطمه می‌بینند، با این ازدواج‌ها نیروی انسانی که نیمی از نیروی‌ای است که می‌تواند در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کمک کند مورد ظلم قرار می‌گرفته، طرد می‌شوند و کرامت انسانی آن‌ها خدشه دار می‌شود.

تعداد قابل توجهی از ازدواج کودکان منجر به طلاق می‌شود

این جامعه‌شناس اضافه می‌کند: تعداد قابل توجهی از ازدواج کودکان منجر به طلاق و رها شدن و بیوه شدن می‌شود و کودکانی که بیوه می‌شوند و کودکان که مطلقه می‌شوند نیز از پیامدهای دیگری است که ازدواج کودکان در جامعه به وجود می‌آورد. 

وی توانمندسازی دختران، بسیج خانواده‌ها و اجتماعات محلی، تامین و تدارک خدمات و ایجاد کاربست قوانین و سیاست‌ها را از جمله استراتژی‌هایی که در مقابله با این پدیده وجود دارد معرفی می‌کند. 

ازدواج کودکان یک بحث جنجالی از منظر فقهی است

دکتر سمیه طهماسبی، دبیرکل زنان پژوهشگر علوم اسلامی، معتقد است که ازدواج کودکان از منظر فقهی یک بحث جنجالی است و عنوان می‌کند: هیچگونه اتفاق نظری در این مورد بین فقها وجود ندارد و روش‌های فقهی در این زمینه آنچنان که باید به روز نشده است.

وی با بیان اینکه مسئله ازدواج با کودک از مسائل مورد اتفاق میان شیعه و سنی است، ادامه می‌دهد: باید توجه داشت دلیل جواز بر ازدواج با صغیره نه به این دلیل است که دلیلی بر این جواز وجود دارد بلکه از عدم دلیل این جواز را استنباط کرده‌اند، یعنی ما دلیلی بر حرمت ازدواج با کودک پیدا نکردیم بنابراین اجازه این امر را می‌دهیم.

طهماسبی با تاکید بر اینکه این عمل هیچگاه مطلوب عنوان و انجام آن توصیه نشده است، تصریح می‌کند: بسیاری از فقها صاحب این نظریه هستند، اما نظریه‌های بسیاری در شرع و فقه وجود دارد که در عین جایز بودن کسی از میان صاحب نظران مرتکب آن نشده است.

وی با اشاره به اینکه در هیچ یک از ادیان و مذاهب سن مشخصی برای ازدواج عنوان نشده است، خاطرنشان می‌کند: دلیل آن نیز این است که این امر موضوعی نیست که شارع مقدس (قانون‌گذار) آن را تعیین کند بلکه این موضوع در یک سیاست مکانی و تاریخی قرار دارد و می‌تواند از جامعه‌ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت باشد و احکام مختلفی برای آن عنوان شود.

دبیرکل زنان پژوهشگر علوم اسلامی می‌افزاید: در این خصوص لازم است با استفاده از سایر حوزه‌های معرفتی که می‌تواند بسیار متعدد نیز باشد، در این امر موضوع‌شناسی شکل گرفته و سن ازدواج در هر جامعه‌ای به فراخور آن جامعه تعیین شود، البته قانون باید عمومیت و کلیت خود را داشته باشد و برای تامین نظرات فقهی که با هدف تامین نفع و مصلحت کودک رای به این موضوع داده‌اند نیز «شورای عالی کودک» با حضور جمعی از متخصصان در حوزه‌های مختلف ایجاد شود که در موارد استثناء، تشخیص مصلحت کودک را انجام داده و در صورت تایید حکم بر ازدواج صادر کند تا هم فعالان مدنی رعایت شود و هم به دغدغه فقها و متشرعین توجه شود.

در قانون‌گذاری افراط و تفریط داریم

دکتر محمدمهدی صفاکیش، عضوهیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، با بیان اینکه مهم‌ترین مشکل ما در قانون‌گذاری افراط و تفریط است به تاریخچه‌ی قانون تعیین حداقل سن ازدواج می‌پردازد و اظهار می‌کند: در ابتدا قانون حداقل سن ازدواج را برای دختران ۱۵ سال و پسر ۱۸ سال تعیین کرده بود، اما محاکم با استفاده از شروط این قانون و با توجه به آداب و رسوم و آداب شرعی اجازه ازدواج به افراد زیر سن قانونی می‌دادند که موجب افزایش ازدواج‌های افراد نابالغ شده بود.

وی با بیان اینکه با تغییر قانون در سال ۵۳ به یک افراط وحشتناک رفتیم، ادامه می‌دهد: در این قانون حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۸ و برای پسران ۲۰ سال تعیین شده بود، در این مدت بسیاری از ازدواج‌ها انجام می‌گرفت، اما ثبت نمی‌شد، سپس بار دیگر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی را تغییر دادیم و با حذف حداقل سن، نکاح قبل از بلوغ را ممنوع کردیم و در تبصره‌اش عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و به شرط مصلحت فرد عنوان کردیم که این قانون نیز با انتقادات بسیار زیاد داخلی و بین‌المللی مواجه شد.

صفاکیش ادامه می‌دهد: در نهایت بار دیگر با تغییر ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی به قانون فعلی رسیدیم که در آن حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیین شده و ازدواج زیر سن قانونی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت و به شرط تشخیص دادگاه صالحه است، قانون فعلی نسبت به گذشته خیلی بهتر شده و امیدوارم در این زمینه از افراط و تفریط دور و به اعتدال نزدیک شده باشیم.

وی با بیان دیگر مشکلات این حوزه، تصریح می‌کند: برخورد مسائل شرعی با مصالح اجتماعی، تاخیرات متعدد در تصویب و اجرای قوانین و وجود نهادهای هم عرض در جامعه از دیگر مشکلات ما در حوزه قانون‌گذاری در زمینه ازدواج کودکان است.

عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد خاطرنشان می‌کند: رفع این معضل به دست یک یا دو نهاد نیست و یک خرد و همت جمعی می‌خواهد همچنین باید زیرساخت‌ها اصلاح شده، مردم آموزش‌های لازم را ببینند، دولت برای رفع فقر و گسترش تحصیل اقدام کند، مراجع عظام در اظهار نظرهای خود در این زمینه به مصالح اجتماعی توجه کنند و دادگاه‌های ما در صدور مجوز ازدواج پیش از سن قانونی سختگیری بیشتری کنند تا این مشکل حل شود.

دکتر حوریه شمشیری، متخصص زنان، موضوع نوجوان، ازدواج و حاملگی را یک موضوع عینی و ملموس دانسته و اظهار می‌کند: این یک موضوع  عینی است و مصلحت نیست که هرکدام تفسیر کنیم که مصلحت یعنی چه؟

وی با اشاره به اینکه با ازدواج نوجوانی که در حال گذر به بزرگسالی است بارهای بسیاری بر دوشش اضافه می‌شود، ادامه می‌دهد: با ازدواج کودک نه تنها سلامتی او به خطر می‌افتد بلکه تا آخر عمرش از این فجایعی که پدرش برایش به عنوان مصلحت ایجاد کرده است رنج می‌برد. 

شمشیری با تاکید بر اینکه اظهار نظرها و تصمیمات ما باید بر اساس علم باشد، می‌گوید: احتمال مرگ و میر در دخترانی که در کودکی ازدواج کرده و حامله می‌شوند ۴ تا ۵ برابر بیشتر از خانم‌هایی است که در ۲۰ سال به بالا حامله می‌شوند و تمامی عوارض مامایی در مورد حاملگی نوجوانان افزایش می‌یابد و ما با توجیه اینکه مصلحتش است کودک را به سمت جهنمی که مرگ به دنبالش است می‌کشانیم.

یک سوم کودکانی که ازدواج می‌کنند در سال اول حامله می‌شوند

وی با بیان اینکه معمولا یک سوم کودکانی که ازدواج می‌کنند در سال اول حامله می‌شوند، عنوان می‌کند:  در ساختمان بدنی که خودش خوب رشد نکرده و همچنان در حال رشد است یک شریک هم می‌آید که املاح بدن را با مادر شریک شده و از بدن مادر می‌کِشد که این باعث بروز مشکلات و بیماری‌هایی در این مادران در سن‌های بالاتر می‌شود همچنین یک سوم دخترانی که حامله شده‌اند معمولا سال بعد نیز دوباره حامله می‌شوند و خطر بر روی خطر بر آن‌ها اضافه می‌شود.

این متخصص زنان خطرنشان می‌کند: با توجه به اینکه معمولا این افراد کمتر به پزشک دسترسی داشته و به دلیل سن کم تحمل پروسه باروری را ندارند، ازدواج و حاملگی زودهنگام سبب مشکلات فراوانی در مادر و فرزند می‌شود و نوزادی که سالم به دنیا نیاید تا بزرگسالی ناسالم پیش می‌رود و به دوره ناسلامتی و فقر اضافه می‌شود.

وی ماندن در مدرسه را یکی از راه‌های موثر در جلوگیری از ازدواج کودکان بیان کرده و می‌گوید: غربالگری‌های بیماری‌ها برای نوجوانان، انجام واکسیناسیون، معاینات دوره‌ای و افزایش مهارت‌ها و و حمایت اجتماعی نیز از راه‌های پزشکی کاهش آسیب و ازدواج کودکان است.

خراسان رضوی بالاترین درصد ازدواج کودکان را دارد

دکتر کمیل احمدی، محقق و استاد دانشگاه با اشاره به تحقیقات گسترده خود در موضوع ازدواج کودکان، بیان می‌کند: طبق آمارهای رسمی کشوری اولین استان با بالاترین درصد ازدواج کودکان خراسان رضوی است و پس از آن به ترتیب در آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان بیشترین ازدواج کودکان اتفاق می‌افتد.

وی با بیان اینکه مهم‌ترین علت این امر سنت‌های موجود است، ادامه می‌دهد: در همه جای جهان سنت‌های مختلفی وجود دارد، بسیاری از سنت‌ها مفید بوده و بایستی حفظ شوند، اما در عین حال سنت‌های آسیب‌زایی نیز همچون ازدواج کودکان وجود دارد که از آن با توجیهات مختلف سنتی و توجیهات اسلامی دفاع می‌شود و باید دانست فرق بسیار فاحشی میان سنت‌ها و سنت‌های آسیب‌زا وجود دارد.

احمدی اضافه می‌کند: طبق آمارهای بعضا ناقص و نادرستی که در اختیار داریم درصد ازدواج‌های زیر ۱۸ سال در مناطق شهری ۱۳٫۷ درصد و در مناطق روستایی ۱۹٫۶ درصد است که به نسبت دختران و پسران نسل جوان ایران مقدار قابل توجهی از مردم را در بر می‌گیرد.

وی با بیان اینکه شمار «کودک‌مادران» در مقایسه با پدران ۵۶۰ بار بیشتر است، تصریح می‌کند: یعنی حدود ۸۰ درصد ازدواج کودکان توسط دختران انجام می‌شود با این وجود این را از یاد نبریم که پسرهای بسیاری نیز قربانی این سنت آسیب‌زا می‌شوند و بار زندگی را در سنین کوچک به دوش می‌کشند و گرچه آسیب‌ها در آنان به مراتب کمتر است، اما فشارهای اجتماعی، عاطفی و روانی بسیاری نیز بر آن‌ها وارد می‌شود.

پدیده‌ای به نام «خرید سن»

این محقق و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در حال حاضر طبق قوانین سن ازدواج در ایران برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال است، خاطرنشان می‌کند: در حال حاضر در برخی استان‌های ایران با پدیده‌ای به نام «خرید سن» مواجه هستیم. خرید سن در شهرستان‌ها که نظارت کمتری وجود دارد، بیشتر است و افرادی هستند از راه‌های مختلف رابطه یا ضابطه سن کودک را توجیه می‌کنند و شاید چه بسا در این میان پولی هم رد و بدل شود.

وی، سیاست‌های جمعیتی در ایران را متناقض ارزیابی کرده و بیان می‌کند: با وجود اینکه در ایران حداقل سن قانونی ازدواج ۱۳ و ۱۵ سال برای دختران و پسران است، اما در بخش دیگری از حاکمیت به دلیل پیری جمعیت، سیاست‌های افزایش جمعیتی تبلیغ می‌شود و چه بسا بخشی از ارگان‌ها در بخشی از برنامه‌هایشان به شیوه‌های مستقیم و غیرمستقیم ازدواج‌های زودهنگام را توجیه می‌کنند.

احمدی با اشاره به عوامل ازدواج کودکان در ایران، می‌گوید: بخشی از این کودک‌همسری به دلیل قوانین مدنی ایران است که با اتکا به این قوانین این ازدواج‌ها می‌تواند شکل بگیرد همچنین قدرت دین است و وضعیت اقتصادی و هنجارهای اجتماعی و کم سوادی از جمله عوامل موثر بر این امر است.

وی یکی دیگر از مشکلات این حوزه را عدم ثبت بسیاری از این ازدواج‌ها و مراجعه به عاقدهای محلی برشمرد و گفت: عدم ثبت این ازدواج‌ها موجب این می‌شود تا فرزندان آن‌ها نتوانند شناسنامه دریافت کنند و این خود سبب به وجود آمدن افراد بی‌هویت می‌شود همچنین شانس طلاق و به هم خوردن ازدواج‌هایی که در سنین زیر ۱۸ سال انجام می‌شود بسیار بالاست و با توجه به افزایش نرخ طلاق، این مورد نیز می‌تواند یکی از دلایل این افزایش باشد.

این محقق و استاد دانشگاه الزامی شدن ثبت تمامی ازدواج‌ها، بهبود و تقویت فرصت‌های تحصیلی و اقتصادی، به کارگیری انجمن‌های تغییرهای رفتاری، برنامه‌های محلی حامی توانمندسازی، بهره‌بردن از حمایت مردها، غیرقانونی و جرم‌انگاری ازدواج‌های کودکان، انجام تحقیقات و پژوهش‌های بیشتر در این مورد، اجرای سیاست‌های مساوات جنسی برای تضمین حمایت از دختران، اجرای سیاست‌های حمایتی برای کودکان و دخیل کردن شخصیت‌های مذهبی از راهکارهای کاهش این نوع ازدواج‌ها برشمرد. 

دکتر مسعود هنربخش، معاون پیشگیری سازمان بهزیستی خراسان رضوی با بیان اینکه آمار ازدواج ۱۷ درصدی کودکان زیر ۱۸ سال تکان‌دهنده است و باید مداخلاتی انجام دهیم، می‌گوید: در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی جای اینگونه مداخلات خالی است و واقعا جای سئوال است که چه می‌شود با وجود این آمارها کسی تاکنون به فکر چاره‌اندیشی در این زمینه نیفتاده است.

وی با طرح این پرسش که آیا آنان اینگونه فکر می‌کنند که هرچه سن ازدواج پایین‌تر باشد جلوی آسیب‌های اجتماعی گرفته خواهد شد؟، ادامه می‌دهد: به نظر می‌رسد که هرچه سن ازدواج پایین‌تر باشد ما شاهد کاهش آسیب هستیم، اما در واقع تغییر آسیب مواجه‌ایم نه کاهش آن. 

هنربخش تصریح می‌کند: معمولا افرادی که بیشتر به حوزه زوج درمانی مراجعه می‌کنند کسانی هستند که ازدواج‌هایی در سنین پایین‌تر داشته‌اند و به نوعی می‌توانیم بگوییم که ازدواج آنان آگاهانه نبوده است همچنین هنگامی که با ازدواج‌های زودهنگام مواجه هستیم با طلاق‌های زودهنگام نیز مواجه خواهیم شد.

ازدواج کودکان یک تروما محسوب می‌شود

وی با تاکید بر اینکه ازدواج کودکان یک تروما محسوب می‌شود که می‌تواند اختلالات استرس پس از سانحه را برای افراد ایجاد کند، خاطرنشان می‌کند: ازدواج کودکان تبعات روحی و روانی بسیاری دارد و اضطراب، وسواس و خودکشی و… همه نتایج این نوع ازدواج است.

این روانشناس با اشاره حاملگی زودهنگام در این نوع ازدواج، اظهار می‌کند: حاملگی زودهنگام آسیب‌های بسیاری از نظر جسمی بر مادر وارد می‌کند، اما از نظر روحی این مادر چه دارد که به بچه‌اش بدهد؟ متاسفانه آسیب‌های ازدواج‌های زودهنگام به دلیل اینکه اکثرا ملموس نیستند و فرد نمی‌تواند از خود دفاع کند مغفول می‌مانند. 

«اینجا همه زود ازدواج می‌کنند. وقتی عروس‌های ما باردار می‌شوند و سونوگرافی می‌کنند اگر بچه دختر باشد در شکم مادر او را نامزد/ناف بر می‌کنیم…» پاسخ مرد ۴۰ ساله روستای گیلک‌آباد، آذربایجان شرقی…»

بخش‌هایی که از زندگی افراد در این گزارش نقل شده است براساس نمونه‌های واقعی بوده که توسط دکتر کمیل احمدی، انسان‌شناس انجام شده است.


منبع: الف

درددل مردم و پاسخ مسئولین

الف درصدد ایجاد یک بخش جدید در سایت برای انعکاس مشکلات مردم است.

در این ستون مشکلات، ریز و درشت مردم منعکس می گردد. بدیهی است در بسیاری موارد امکان قضاوت برای الف ممکن نیست. به همین دلیل در صورت انتشار این پیام‌ها در انتظار پاسخ مسئولان و دستگاههای مربوطه خواهیم بود که در همین ستون منتشر خواهد شد.

بدیهی است پیامهای حاوی توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نخواهد شد.
شما می توانید مسایل و مشکلات خود را به ایمیل الف به نشانی  info@alef.ir ارسال نمایید .بدیهی است پیامهای دریافتی پس از بررسی در همین ستون منتشر خواهد شد.
 


منبع: الف

محرومیت مددجویان جدیدالورود از افزایش مستمری/ «نه» سازمان هدفمندی به پشت‌نوبتی‌ها

رئیس سازمان بهزیستی کشور گفت: فقط تا سقف ۵۲۰ هزار خانوار مشمول افزایش مستمری می شوند و افراد جدید پشت نوبتی همان رقم مستمری قبلی را خواهند گرفت چون سازمان هدفمندی یارانه‌ها بودجه ندارد.

انوشیروان محسنی بندپی در گفت‌وگو با فارس گفت: در حال حاضر ۵۲۰ هزار خانوار سقف تعداد مددجوی بهزیستی است که در سامانه هدفمندی یارانه‌ها مشمول رقم افزایش یافته مستمری می‌شوند.

وی افزود: به این ترتیب اگر در سال جاری پشت نوبتی وارد چرخه حمایتی بهزیستی شود باید همان مستمری قبلی را دریافت کند و مشمول رقم افزایش یافته مستمری نخواهد شد.

محسنی گفت: این درحالی است که سازمان هدفمندی یارانه‌ها برای بیش از این تعداد بودجه ندارد و مددجویان جدید از سال ۹۷ می‌توانند رقم افزایش یافته مستمری را دریافت کنند.

وی افزود: بنابراین امسال نمی توانیم به افراد پشت نوبتی افزایش مستمری را پرداخت کنیم و اگر بخواهیم این تعداد را پوشش دهیم فقط می توانیم همان رقم قبلی مستمری را بپردازیم.

رئیس سازمان بهزیستی کشور گفت: اکنون ۷۰ هزار خانوار و ۱۵۰ هزار معلول پشت نوبت داریم که اگر از نظر اعتباری اجازه دهند افزایش مستمری را شامل حالشان می کنیم.

محسنی گفت: در حال حاضر با اعتبارات داده شده، افزایش مستمری مددجویان را در فروردین،اردیبهشت و خرداد پرداخت کرده ایم و تیرماه هم مشکلی نداریم.

وی افزود: ۴ هزار میلیارد تومان رقمی است که در برنامه ششم توسعه برای افزایش مستمری مددجویان کمیته امداد و بهزیستی اختصاص داده شده است.

محسنی گفت: براساس حکم برنامه ششم توسعه باید تمام پشت نوبتی ها امسال پذیرش شوند اما به دلیل اعتبارات در نظر گرفته شده برای افزایش مستمری، تمام معلولان، سالمندان و بیماران روانی مزمن پشت نوبت را که تعدادشان زیاد هم هست در سال ۹۷ پذیرش می‌کنیم.

رئیس سازمان بهزیستی کشور با اشاره به توقف موقت طرح پرداخت مستمری به کم درآمدها در سامانه رفاهی نیز گفت: این توقف به این دلیل است که هم اکنون لایحه «مساعدت‌های اجتماعی» مراحل نهایی خود را طی می‌کند و در آنجا تمام ابعاد فقر، نظام رفاه و تامین اجتماعی دیده و پرداخته شده است و به دلیل عدم تداخل و موازی کاری این طرح با لایحه مذکور به طور موقت اجرای آن را متوقف کردیم. این در حالیست که لایحه مساعدت‌های اجتماعی خارج از نوبت در مجلس پیگیری می‌شود.


منبع: الف

«کیمیا»« آتنا»ی دیگر/ ناپدری شیطان پرست بیش از ۷۰ بار به کودک ۷ ساله تجاوز کرد

این قصه پر غصه روایت زندگی آتناهاست. دختر بچه های پاک و معصومی که هنوز دلبسته عروسک بازی هستند اما در تلخی ناتمام این زندگی، قربانی هوی و هوس مردانی می شوند که …

به گزارش فارس، داستان آتنای هفت ساله را همه شنیده اند. دختر بچه ای که برای آب خوردن به مغازه ای رفت که صاحبش رسم مهربانی و انسانیت را  از یاد برده بود و … هنوز داغ آتنای پارس آبادی سرد نشده که خبر آزار و اذیت جنسی دخترکی هفت ساله در استان البرز سرزبان ها افتاده. دختری به نام کیمیا که از طرف ناپدری مورد تجاوز قرار گرفت تا این روزها روی تخت بیمارستان روزگار بگذراند.

آدرس روی کاغذ را نگاه می کنم. طبقه دوم. بخش کودکان. اتاق ۱۰۳٫ در اتاق باز است و مددکاری موسسه مهرآفرین که کارهای درمانی کیمیا را انجام می دهد کنار تختش نشسته است. عروسکی سفید رنگ گوشه تخت افتاده و دختری  که نامش کیمیاست آرام و بیصدا  کنار عرسک خوابیده. انگار نه انگار که دختری هفت ساله است و پر از انرژی. همسالانش یک جا بند نمی شوند اما  کیمیا  نه تنها حرف نمی زند و بازی نمی کند بلکه با عروسک  سفید رنگش هم قهر کرده. کنارش می نشینم. ملحفه عروسکی اش را روی صورتش می کشد و می گوید با همه قهرم… مدد کارش  با دیدن این حرکت به کیمیا می گوید: سعی کن بخوابی عزیزم. ما چند دقیقه بعد برمی گردیم. اتاق خلوت و آرام کیمیا را ترک می کنیم تا  برای چند لحظه پای صحبت و درددل مددکار کیمیا بنشینیم و جویای حال دختر ۷ ساله ای باشیم. دختری  که این روزها لبخندش هم درد می کند.

کیمیا ٧ ساله  به همراه مادر و مادربزرگش در کرج زندگی می کرد، پس از سلب حضانت  او از پدر واقعی ( به دلیل اعتیاد شدید ، عدم حمایت مالی و عاطفی فرزند و همسر ، آزار و اذیت جسمی و ضرب و شتم کیمیا و مادرش و…)  حضانت کودک به مادرش داده شده و پدر و مادر از هم جدا می شوند.

رقیه موسوی مددکار موسسه خیریه مهرآفرین می گوید : پس از گذشت حدود یک سال، مادر کیمیا، برای تأمین مخارج و دیگر حمایت ها  با مردی ازدواج  کرد که ۵ سال از او کوچکتر بود.

موسوی می افزاید : طبق بررسی ها صورت گرفته مشخص شد بابک علاوه بر مصرف  مواد مخدر( شیشه )، دارای أفکار عجیب و توهمات خاص  است. مادر کیمیا  زمانی متوجه این رفتارها می شود که بابک ازدواج کرده بود.

وی در این خصوص توضیح می دهد: پس از اینکه مددجو(مادر کیمیا) با همسرش عقد موقت ( صیغه) می کند متوجه رفتارهای عجیبی از سوی بابک می شود. یکی از این رفتارهای عجیب قرص خوابی است که هر شب  به مادر کیمیا می داد؛ به این بهانه که خوابی آرامتر داشته باشد.

موسوی می‌افزاید: پدر ناتنی بارها( طبق گفته کیمیا ٧٠ بار ) به  وی تجاوز کرده است. مادر از این تجاوزها بی اطلاع بوده و درخواست دارد، به قاضی بگوییم او(مادر کیمیا) بی گناه است.

وی ادامه می دهد: از آنجا که خواب مادر کیمیا سنگین بوده و قرص خواب هم می خورده، بابک از این خواب سنگین و مداوم سوء استفاده می کرده و  به آزار دختر هفت ساله می پرداخته است.

چند دقیقه بعد به اتاق باز می گردیم. کیمیا هنوز علاقه ای به صحبت کردن ندارد اما وقتی مددکار با او صحبت می کند عروسکش را در آغوش می کرد و با زبان کودکانه شروع به تعریف ماجرایی می کند که بارها وبارها تکرار شده است.

دخترک معصوم به راحتی در مورد نحوه‌ی ارتباط ناپدری با خود توضیح می‌دهد و این نشان از تکرار این اتفاق و پذیرش اجباری ( به دلیل ترس از تنبیه  فیزیکی به وسیله شلنگ) است.

مادر نیز از زندانی شدن در خانه توسط همسر ، مورد ضرب و شتم قرار دادن به وسیله ی شلنگ ، اجبار به استفاده از قرص‌های محرک و خواب آور خود و دخترش صحبت میکند.

ناپدری متجاوز پس از بازداشت و زندانی شدن اعتراف  کرده که شیطان پرست بوده و به دختربچه ها علاقه داشته و به خاطر کیمیا با  مادرش ازدواج کرده است.

طبق گفته مددکار کیمیا ، مادر کیمیا که دچار مشکل عصبی شدیدی شده تحت درمان قرار گرفته و کیمیا به بهزیستی سپرده خواهد شد.

وی می افزاید : بی اطلاعی و نداشتن آگاهی از سوی مادر جهت مراقبت از کودک و ندادن آموزش به کودک در مواقع آزار جنسی از علل بروز این اتفاق ناگوار است .

کیمیا را با تمام دردها و تلخی هایی که بر روح و جسمش وارد شده ترک می کنیم. کیمیایی که برای التیام زخم هایش به زمان نیاز دارد. آن هم نه یک سال و دو سال . بلکه چند سال. شاید پس از این زمان طولانی اندکی از دردهایش التیام پیدا کند. شاید…


منبع: الف

بهترین «رنگ لباس دانش‌آموزان» چه رنگی است؟

یک روانشناس با اشاره به اهمیت نوع رنگ لباس دانش‌آموزان، گفت: رنگ طوسی روشن در سنین پایین‌تر و رنگ‌های مخلوط مانند چهارخانه‌ای در سنین بالاتر برای دانش‌آموزان مطلوب‌تر است.

حمید صدرایی روانشناس در گفت‌و‌گو با فارس در خصوص «نوع انتخاب رنگ لباس برای دانش‌آموزان»، اظهار داشت: از نگاه روانشناسی نوع پوشش بسیار مهم است؛ چراکه هماهنگی بین دانش‌آموزان در پوشش باعث می‌شود دانش‌آموز احساس هم‌شکل بودن با دیگر دانش‌آموزان را کند، احساس خوبی به او دست دهد و این هم‌شکلی تأثیر مثبتی در روحیه دانش‌آموز به همراه دارد.

وی با تأکید بر اهمیت نوع رنگ پوشش دانش‌آموزان، افزود: روانشناسی رنگ‌ها می‌گوید نوع رنگ پوشش، نه‌ تنها بر روی دانش‌آموزان و کودکان، بلکه روی بزرگ‌ترها نیز تأثیر دارد.

صدرایی اضافه کرد: در نوع پوشش دانش‌آموزان رنگ‌هایی که زیاد تیره نباشند، توصیه می‌شود؛ برای نمونه رنگ طوسی که به روشنی نزدیک‌تر باشد، اثرگذاری بیشتری دارد، یا برخی رنگ‌های مخلوط مانند چهارخانه‌ای در سنین بالاتر، برای دانش‌آموزان مطلوب‌تر است.

این روانشناس تصریح کرد: در سنین پایین‌تر رنگ طوسی روشن می‌تواند اثرات خوبی روی روحیه دانش‌آموز داشته باشد؛ ضمن اینکه رنگ لباس باید با فرهنگ جامعه همخوانی داشته باشد.


منبع: الف

جاده هراز ۱۰ ساعت مسدود است

رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور آخرین وضعیت راه‌های کشور را تشریح کرد.

سرهنگ نادر رحمانی در گفت‌وگو با ایسنا در مورد آخرین وضعیت ترافیکی راه‌های کشور اظهار کرد: در حال حاضر در محور اندیشه – تهران در غرب استان ترافیک نیمه سنگین را شاهد هستیم.

وی اضافه کرد: همچنین ترافیک در آزادراه قزوین – کرج از شهید کلانتری تا پل فردیس و در ادامه در آزادراه کرج – تهران از پل فردیس سنگین است.

رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور در مورد محدودیت‌های ترافیکی نیز عنوان کرد: از ساعت ۶ صبح امروز تا ۱۸ بعدازظهر محور هراز به دلیل عملیات راهسازی مسدود است.


منبع: الف

جزئیات زندگی اجتماعی قاتل آتنا

گروه حوادث- رسانه ها: روزنامه شرق نوشت: دادستان اردبیل اعلام کرده ‌است پرونده قتل آتنا، دختر پارس‌آبادی، به صورت ویژه بررسی می‌شود و جزئیات این قتل و دیگر قتل‌هایی که متهم انجام داده، به مردم اطلاع‌رسانی می‌شود. گفته‌های دادستان در حالی است که روز شنبه رئیس قوه قضائیه در دستوری ویژه به دادگستری اردبیل، مسئولان قضائی اردبیل را موظف کرد که پرونده قتل آتنا را در اسرع وقت و به صورت ویژه رسیدگی کنند. این در حالی است که خانواده اسماعیل، متهم به قتل، نیز اعلام کردند در کنار خانواده آتنا هستند و با آنها همدردی کرده و خواستار مجازات اسماعیل هستند. هرچند شرایط برای این خانواده بسیار سخت است و اخبار رسیده حاکی از آن است که اعضای خانواده اسماعیل وضعیت روانی مناسبی ندارند و دختر و پسر بزرگ اسماعیل شوکه شده و واکنش‌های روانی شدیدی دارند؛ اما برادر اسماعیل به خبرنگار ما گفته‌ بود: مردم باید حساب آنها را از اسماعیل جدا کنند و اشتباه اسماعیل را به پای آنها ننویسند.

 
 


اهالی محله قدیمی خانه پدری اسماعیل می‌گویند اعضای خانواده او مردمانی آرام و محترم بودند و بعد از آشکارشدن این قتل‌ها مجبور شدند خانه‌شان را رها کنند و بروند. یکی از همسایه‌ها می‌گوید اولین روزی که مشخص شد اسماعیل قاتل است، خانواده‌اش از ترس اینکه به خانه‌شان حمله شود، درها را بسته و هیچ‌کدامشان بیرون نیامدند و حتی چراغ خانه را هم خاموش کردند. در نهایت یکی از همسایه‌ها برایشان نان و مواد غذایی خرید و به آنها داد. فردای آن روز هم مخفیانه شهر را ترک کردند. وضعیت شهر پارس‌آباد کمی آرام شده و مردم با توجه به دستورات ویژه‌ای که داده شده، احساس امنیت بیشتری می‌کنند؛ اما همچنان به خاطر آتنا ماتم‌زده ‌هستند. پدر و مادر آتنا می‌گویند اهالی شهر آنها را در این مصیبت تنها نگذاشته‌اند و هر روز علاوه بر اقوام و نزدیکان‌شان اهالی شهر هم به دیدن آنها می‌آیند.


مادر آتنا به حدی در این چند روز مویه و گریه کرده‌ است که حنجره‌اش قدرت بیرون‌دادن صدایش را ندارد و با صدایی گرفته و آرام هنگامی که می‌خواهد دختر کوچکش را صدا بزند، ناخودآگاه نام دختر بزرگش‌ آتنا بر زبانش جاری می‌شود. دیگر نای گریه‌کردن هم ندارد. به نقطه‌ای خیره می‌شود، مویه می‌کند و صورتش غرق اشک می‌شود. ضجه‌ می‌زند و به زبان ترکی دخترش آتنا را صدا می‌زند: «آتنا برگرد مگر نگفته بودی برایت تولد بگیرم؛ دختر قشنگم برگرد». ناگهان با دست به سر و صورتش می‌کوبد، زنان سیاه‌پوش دورش جمع می‌شوند تا کمی او را آرام کنند.

 

شهلا، یکی از زنان فامیل، می‌گوید: «پنجم تیر تولدش بود. دو سال نتوانستند برایش تولد بگیرند؛ چون هر سال یکی از اقوام‌شان فوت کرده بود. امسال آتنا به مادرش گفته بود دیگر عزادار کسی نیستیم و از او خواسته بود برایش جشن تولد بگیرند». صدایش به لرزه می‌افتد و صورتش پر از اشک می‌شود. آسنا، خواهر چهارساله آتنا، چند قدم آن طرف‌تر در حال بازی‌کردن است. وقتی بچه‌ها صدای خنده‌شان بلند می‌شود، رو به آنها می‌کند و می‌گوید: «نخندید، مگر نمی‌دانید آتنا مرده است». این را می‌گوید و آرام به بازی خود ادامه می‌دهد.

 

مادر یکی از دوستان آتنا می‌گوید: «روزی که آتنا گم شد، همسرم همراه با پدر آتنا تا ساعت پنج صبح دنبالش گشتند. زمانی که او را پیدا نکردند، به اداره پلیس رفتند و موضوع را به آنها گفتند. پریناز، مادر آتنا، تا لحظه آخر امیدوار بود آتنا برگردد، برای پیدا‌شدنش النگو‌های دختر کوچکش را نذر کرده بود». دخترش را نشان می‌دهد: «همبازی آتنا بود. با هم بزرگ شدند، از آن روز که آتنا گم شده، یکسره از خاطراتی که با هم داشتند، حرف می‌زند. امروز به من می‌گفت مامان راست می‌گویند آتنا چند روز دیگر برمی‌گردد؟». کمی مکث می‌کند و اشک‌هایش را پاک می‌کند. تعدادی از زنان در مجلس ختم درباره مادر اسماعیل حرف می‌زنند: «اسماعیل با این کار خانواده خودش را هم قربانی کرد. مادرش خیلی خانم خوبی است». «آن روز که همه برای پیداشدن آتنا در مسجد دعا می‌کردند، مادر اسماعیل قرآن روی سرش گذاشته بود و دعا می‌کرد هرکسی آتنا را دزدیده، زودتر رازش فاش شود؛ حتی اگر آن شخص از نزدیکان خودش باشد».

 
 


خاله بزرگ آتنا سعی می‌کند با دادن چند قرص آرام‌بخش به خواهرش کمی او را آرام کند. بعد از آن به گوشه‌ای می‌رود و گریه می‌کند: «آتنا را خیلی دوست داشتم. او همیشه درباره آینده‌اش با من حرف می‌زد و می‌گفت خاله می‌خواهم درس بخوانم و خانم دکتر بشوم. من از آمپول می‌ترسم، برای همین به مریض‌هایم قرص می‌دهم، نه آمپول». مربی مهدکودک آتنا کمی آن‌طرف‌تر اشک می‌ریزد و بی‌قراری می‌کند: «آتنا خیلی دختر باهوش و مؤدبی بود. آتنا خیلی بچه معصومی بود. بعد از اتمام دوره پیش‌‌دبستانی در کلاس‌ زبان ثبت‌نام کرد و می‌خواست تابستان زبان بخواند. چند روز بعد از آن عکس آتنا را درحالی‌که زیر آن نوشته شده بود «گمشده» و خانواده‌اش دنبالش می‌گشتند، در فضای مجازی دیدم، با دیدن عکس آتنا شوکه شدم. باورم نمی‌شد. با مادرش تماس گرفتم و متوجه شدم خبر درست است. بعد از آن روز خانواده بچه‌ها با من تماس می‌گرفتند. سراغ آتنا را از من می‌گرفتند. اول فکر کردیم به خاطر طلاهایش او را دزدیده‌اند و امیدوار بودیم پیدا بشود؛ اما تقریبا بعد از ٢٠ روز گفتند به قتل رسیده. اصلا باورم نشد، شوک بزرگی بود. بعد از شنیدن این خبر حالم خیلی بد شد.

 

هرگز فکر نمی‌کردم چنین آدمی در شهر ما و میان ما زندگی می‌کند. چطور آدم می‌تواند این بلا را سر دختر‌بچه‌ای‌ معصوم بیاورد. هر بلایی هم سر قاتل بیاورند، کم است. حالا فقط از خدا می‌خواهم به خانواده‌اش صبر بدهد». از کیف مشکی که کنارش است، تلفن همراهش را بیرون می‌آورد و فیلم روز آخر دوره پیش‌دبستانی آتنا را نشان می‌دهد. «از آن روز فقط فیلم‌ها و نقاشی‌های آتنا را نگاه می‌کنم و گریه می‌کنم».

 
 


مغازه دوست پدر آتنا

لباس مشکی به تن دارد در گوشه‌ای از مغازه نشسته و به گوشه‌ای خیره شده است. حتی صدای پای دختربچه کوچکی که با مادرش برای خریدن لباس وارد مغازه شده‌اند‌ هم او را از فکر و خیال بیرون نمی‌کشد. دختربچه بدون اینکه بداند در چند قدمی این مغازه، آتنا مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، لباس صورتی‌رنگی را به مادرش نشان می‌دهد. زمانی که قیمت لباس را از حسن، صاحب مغازه، می‌پرسند از جایش بلند می‌شود. حسن از دوستان قدیمی بهنام پدر آتنا است، او می‌گوید: «مرگ آتنا شوک بزرگی برای ما بود. از روزی که آتنا گم شد، هر روز با بهنام دنبالش می‌گشتیم تا اینکه اسماعیل دستگیر شد. مغازه اسماعیل چند متر با مغازه من فاصله دارد. تقریبا هر روز او را می‌دیدم. همه مغازه‌‌داران این راسته از او شاکی بودند، مرد خوبی نبود. همیشه از میوه‌فروشی که در همسایگی‌اش بود، دزدی می‌کرد. بعد از گم‌شدن آتنا چند بار با من حرف زد و گفت آتنا مثل دختر خودم است اگر کمکی از من بر‌می‌آید، بگوید. آن روزها هرگز نمی‌دانستم با قاتل آتنا حرف می‌زنم.

 
 


بعد از چند روز یک نفر خودش را حلق‌آویز کرد. اسمش پیام بود. همه فکر کردند کار همان مرد است. مدتی پیش از همسرش جدا شده و معتاد بود. فکر می‌کنم خودش از این زندگی‌اش خسته شده بود. بعد از دستگیرشدن اسماعیل، دوستانم به من می‌گفتند اسماعیل را همیشه در جمع مردمی که برای پیداکردن آتنا کمک می‌کردند، دیده‌اند و همش آن اطراف پرسه می‌زد و از مردم اطلاعات می‌گرفت. روزی هم که پیام مرد، معتادی که در پارس‌آباد خودکشی کرد، جزء اولین نفرهایی بود که خودش را به آنجا رساند. حتی یکی از دوستانم به من گفت اسماعیل آنجا سعی می‌کرد بگوید پیام بلایی سر آتنا آورده است برای همین خودکشی کرده. بعد از اینکه پیام خودکشی کرد، همه فکر می‌کردند او از سرنوشت آتنا خبر داشته است و به‌ همین ‌خاطر خودش را کشته. زمان گم‌شدن آتنا شایعات زیادی در شهر پیچید، عده‌ای می‌گفتند یک فرد بانه‌ای که پدرش به او بدهکار است، او را دزدیده ‌است. یک عده می‌گفتند داعش بلایی سرش‌ آورده. حتی تعدادی از مردم شایعه کرده بودند پدرش آتنا را فروخته؛ درحالی‌که بهنام عاشق آتنا بود».

 

آهی می‌کشد و کمی مکث می‌کند: «بعد از اینکه مأموران پلیس دوربین‌های اطراف را بررسی کردند، اسماعیل مظنون اصلی پرونده شناخته شد. به نظر من اسماعیل انسان باهوشی بود و برای قتل‌هایش برنامه‌ریزی می‌کرد؛ به ‌همین ‌خاطر بعد از قتل اول و دوم دستگیر نشد. حتی زمانی هم که در بازداشتگاه بود، به همسرش خبر رسانده بود من مواد مخدر در پارکینگ دارم تا او جسد را پیدا کند و آن را مخفی کند؛ اما همسرش همه‌چیز را به برادر اسماعیل گفت و آنها هم مأموران را در جریان گذاشتند.

 

همسایه‌های متهم به قتل از سال‌های آشنایی می‌گویند

پدر، مادر و برادران اسماعیل خانه را ترک کرده‌اند و کسی داخل ساختمان نیست. چند مرد داخل آژانس نشسته‌اند و با یکدیگر درباره اتفاقاتی که در پارس‌آباد افتاده است، حرف می‌زنند. یکی از آنها که لباس مشکی به تن دارد، می‌گوید: «نزدیک ٢٠ سال است که خانواده آنها را می‌شناسم. خودش را خیلی کم می‌دیدم؛ اما خانواده‌اش را خوب می‌شناسم، انسان‌های آبرومندی هستند. شنیده بودم که قبلا می‌خواسته به یک دختر تجاوز کند؛ اما یکی از همسایه‌ها متوجه شد و دختر را از دست اسماعیل نجات داد. برادر کوچکش خیلی مرد خوبی است. پدرشان سال‌هاست در ترمینال پارس‌آباد جارچی است». درحالی‌که به ما چای تعارف می‌کند، ادامه می‌دهد «یکی از عمو‌هایش را چندین سال قبل اعدام کردند. یکی از همسایه‌ها می‌گفت عموی اسماعیل یکی را به قتل رسانده است؛ برای همین هم اعدام شد؛ اما من راست و دروغش را نمی‌دانم.

 

وقتی آتنا گم شد، اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم اسماعیل او را دزدیده باشد. هنوز هم باورمان نمی‌شود. آن روزها همه مردم شهر متأسف بودند. برادران اسماعیل هم مثل همه ما ناراحت بودند؛ حتی برادران او هم عکس آتنا را روی پروفایل تلگرام‌شان گذاشته بودند. اصلا قیافه اسماعیل نشان نمی‌داد که قاتل باشد. یکی از برادرانش خیاط است. همیشه او را در محل می‌دیدم؛ اما از آن روز که گفته شد اسماعیل آتنا را به قتل رسانده، دیگر هیچ‌یک از افراد خانواده‌اش را در محل ندیدیم. آنها همه به خاطر داشتن چنین برادری ناراحت هستند». کمی آن طرف‌تر از آژانس مرد میان‌سالی با موهای کم‌پشت در محل قدم می‌زند: «از سال ۶٩ اسماعیل و خانواده‌اش را می‌شناسم. اسماعیل خیلی وقت است از این محل رفته. بچگی آرامی داشت زیاد با کسی حرف نمی‌زد، خیلی زود درسش را ول کرد و به کار رنگرزی مشغول شد. در کار خودش خیلی حرفه‌ای بود. حدود ٢٠ سال پیش‌ هم یک بچه را به زور به خانه آورده‌ بود. همسایه‌ها ریختند سرش و نزدیک بود او را بکشند. بعد از آن ماجرا همسر اولش از او طلاق گرفت. آن زمان خانواده شاکی که یک دختر‌بچه کوچک بود، به خاطر آبرویشان شکایت‌شان را ادامه ندادند».

 
 


درست نزدیک خانه پدری اسماعیل دختر‌بچه کوچکی وارد سوپرمارکت می‌شود‌. هزار تومانی را که در دستش مچاله کرده است، به دست مرد جوانی که در مغازه کار می‌کند، می‌دهد و از یخچال یک بستنی برمی‌دارد. مرد جوان می‌گوید که او را می‌شناسد: «اسماعیل شخصیت مرموزی داشت. فقط هنگامی که به خانه پدری‌اش می‌آمد، او را می‌دیدم. خانواده‌اش همیشه از این مغازه خرید می‌کردند. مادرش خیلی خانم مؤمن و خوبی است. خیلی از همسایه‌ها اگر بیماری داشتند، به خانه‌ها آنها می‌رفتند تا مادر اسماعیل برایشان دعا بخواند و بهبود پیدا کنند. همه برادرانش را می‌شناسم. یکی از برادرانش دوست صمیمی من است؛ اما از آن روز به بعد کسی از آنها خبر ندارد. هر کسی چیزی می‌گوید. یک عده می‌گویند به تبریز رفته‌اند و یک عده می‌گویند رفته‌اند به اردبیل. اسماعیل چند سابقه کیفری داشت؛ اما زمانی که پلیس او را به خاطر قتل یک زن بازداشت کرده بود، آزادش کردند و دادگاهی نشد. شاید اسماعیل به تعداد بیشتری از زنان و بچه‌ها تجاوز کرده باشد؛ اما قربانیان به خاطر آبروی‌شان شکایت نکرده باشند. زمانی که اسماعیل دستگیر شد، ما فکر می‌کردیم چون مغازه‌اش نزدیک محل کار پدر آتنا بود، به او مشکوک شدند».

 

خانه و پارکینگ خانه اسماعیل، متهم به قتل دختر هفت‌ساله پارس‌آبادی، پلمب شده است. خانه در شهرک فجر پارس‌آباد است. چند مرد در گوشه‌ای از خیابان ایستاده‌اند. مرد جوانی به آنها سلام می‌کند و وارد جمع‌شان می‌شود. یکی از آنها که خانواده اسماعیل را خوب می‌شناسد، می‌گوید: «١۵ سال است که همسایه اسماعیل هستم. ١٠ سال پیش زمانی که من دبیرستانی بودم، با یک خانم رابطه نامشروع داشته. آن زمان یک سال به زندان رفت. آن زمان هم زن و بچه داشت. شنیدم پدرش گفته بود اگر اسماعیل آزاد بود، ما خودمان اعدامش می‌کردیم. اسماعیل هر روز ساعت ٩ صبح از خانه بیرون می‌رفت و شب دیروقت به خانه برمی‌گشت».

 

اسماعیل قصد ازدواج مجدد داشت

شش ماه پیش خانمی جوانی که تقریبا ٣٠‌ساله بود، به این محل آمد و درباره اسماعیل تحقیق می‌کرد. آن روز من در حال رفتن به محل کارم بودم که آن زن جوان را دیدم. درباره اسماعیل از من پرسید و گفت مدتی پیش اسماعیل به خواستگاری یکی از زنان فامیل‌شان که در روستایی اطراف پارس‌آباد زندگی می‌کند، رفته است. زمانی که به او گفتم اسماعیل زن و بچه دارد، جا خورد و گفت که اسماعیل به آنها گفته سال‌ها پیش همسرش را طلاق داده است و تنها زندگی می‌کند. در کل آدم خوبی نبود. جدیدا یک فیلم در فضای مجازی پخش شده است که نشان می‌دهد اسماعیل در حال دزدی از مغازه همسایه‌اش است. متأسفانه زمانی که مأموران اسماعیل را بازداشت کردند، از ما که همسایه او هستیم، تحقیق نکردند. من شنیدم به مأموران گفته بود که پارکینگ مال خودش نیست و مأموران آنجا را نگشته بودند. شاید اگر از ما تحقیق می‌شد، می‌توانستیم به آنها کم کنیم تا راز گم‌شدن آتنا زودتر فاش شود».

 

سری تکان می‌دهد و ادامه می‌دهد: «شب قبل از پیداشدن جسد آتنا، برادر اسماعیل را دیدم، چهره‌اش خیلی وحشت‌زده بود. فکر کنم همان شب جسد آتنا را پیدا کرده بود، برای همین خیلی آشفته به نظر می‌رسید. فقط یک سلام‌وعلیک کردیم و سریع از کنارم رد شد. فردای آن روز ساعت هفت صبح دیدم برادر اسماعیل که مستأجرش بود، همراه زن و بچه‌اش و خانواده اسماعیل از خانه خارج شدند و خانه را ترک کردند. ساعت پنج عصر هم مأموران وارد خانه شدند و جسد آتنا را کشف کردند. آن روز همه مردم شهر به اینجا آمده بودند و فریاد می‌زدند اعدام، ‌اعدام. من شنیدم از زمانی که مشخص شده اسماعیل قاتل آتناست، خانه‌های این محل افت قیمت پیدا کرده‌اند».


مزار آتنا زیر لایه‌ قطوری از گل‌های قرمز، زرد و سفید پنهان شده است. زن میان‌سالی همراه با دختر، داماد و نوه‌اش به مزار آتنا نزدیک می‌شوند. روی زمین زانو می‌زند، اشک از چشم‌هایش جاری می‌شود و زیرلب دعا می‌خواند: «ساکن پارس‌آباد هستم، خانواده آتنا را نمی‌شناسم، اما از آن روزی که شنیدم چه اتفاقی برای آتنا افتاده است، آرام و قرار ندارم، برای همین به اینجا آمده‌ام تا برایش دعا کنم». درحالی‌که اشک گوشه چشمش را پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «وقتی این خبر را شنیدم، بسیار ناراحت شدم و قندم بالا رفت. نتوانستم در خانه بمانم، چادرم را سرم کردم و به خانه آتنا رفتم تا در کنار خانواده‌اش باشم. زمانی که آتنا گم شده بود و همه دنبال او می‌گشتند، من به امامزاده «سیدعلیش» آمدم و نذر کردم که آتنا پیدا شود. هرگز فکر نمی‌کردم یکی از مردم پارس‌آباد بلایی سر آتنا آورده باشد. اسماعیل آبروی شهرمان را برد. سزای او فقط مرگ است. من به‌عنوان یکی از شهروندان این شهر حاضر هستم برای اعدامش کمک کنم، حتی اگر تفاضل دیه بخواهند، من کمک می‌کنم تا قاتل آتنا اعدام شود. اعدام برای این آدم کم است.


منبع: بهارنیوز

فرار همسر و فرزندان قاتل آتنا از شهر

گروه جامعه: برادر قاتل آتنا می‌گوید که پس ازاین حادثه مردم شهر با خانواده آنها رفتار بدی داشته و همسر و فرزندان قاتل، سرگردان شده‌‌اند.


رسیدگی به پرونده قاتل آتنا کوچولو در حالی ادامه دارد که خانواده قاتل به‌رغم اینکه در کشف راز جنایت به پلیس و دستگاه قضایی کمک زیادی کرده و برای این اتفاق داغدارند، اما از سوی مردم شهر مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند. یکی از برادران قاتل می‌گوید: ما ۷برادر و یک خواهریم. خانواده‌مان مذهبی هستند و برادر کوچکترم جوان‌ترین خادم مسجد محل بود اما حالا که این اتفاق افتاده، مردم ما را به چشم دیگری می‌بینند.

درحالی‌که اسماعیل(قاتل آتنا) تنها عضو از خانواده ما بود که رفتار درستی نداشت و از وقتی وارد بازار شد، پول‌پرست شد و در نهایت هم جنایتی که رقم زد، نه‌مردم شهر، که ما را هم شوکه کرد. مرد جوان ادامه می‌دهد: به‌خاطر قتل آتنا، ما هم عزاداریم و هم شرمنده. اما اگر کمک ما نبود، شاید راز این پرونده فاش نمی‌شد. از وقتی برادرم دستگیر شد و پلیس گفت که به او مظنون است، ما دنبال راهی بودیم تا به کشف حقیقت کمک کنیم تا اینکه یک روز برادرم از زندان با همسرش تماس گرفت و گفت که مقداری موادمخدر در پارکینگ دارد و از او خواست که مواد را جابه‌جا کند تا پلیس شک نکند.

وقتی همسر برادرم این مسئله را به ما گفت، شک کردیم. برای همین ماجرا را به پلیس و دادسرا خبر دادیم. اگر تماس ما نبود، پلیس از ماجرای پارکینگی که برادرم در خانه همسایه داشت باخبر نمی‌شد. از سوی دیگر چون اعتراف نکرده بود، قرار بود به‌زودی آزاد شود و اگر آزاد می‌شد حتما جسد را ناپدید می‌کرد. اما تماس ما باعث شد که جسد آتنا در بشکه پلاستیکی در پارکینگ کشف شود و به این ترتیب راز پرونده فاش شد. پس از این اتفاق ما هم به آرامش رسیدیم. چرا که انتظار یک خانواده به پایان رسیده و سرنوشت آتنا روشن شده بود. اما پس از این ماجرا، مردم به مغازه‌ برادرم حمله کردند و آنجا را آتش زدند. حال آنکه مغازه اجاره‌ای بود. پس از این ماجرا، از همسر برادرم خواسته شد که شهر را ترک کند. او دست دختر و ۲پسرش را گرفت و رفت. اما هیچ‌کس نپرسید که آنها چطور باید روزگارشان را بگذرانند و کجا بروند. درصورتی که باید امنیت آنها که نقشی در این ماجرا نداشتند تأمین می‌شد.
 
اگر همسر برادرم نبود، جسد آتنا پیدا نمی‌شد. علاوه بر او تعدادی از برادرهایم هم مجبور شدند برای مدتی شهر را ترک کنند و حتی در محل کارشان حاضر نشوند. حتی مادرم زمانی که برای خرید نان بیرون می‌رود، رفتار بدی با او می‌شود. برادرم با بقیه برادرهایش هم ارتباط زیادی نداشت. سال ۸۱، از همسر اولش جدا شد و حدود یک سال و نیم بعد دوباره ازدواج کرد و نه همسر و نه فرزندانش خبر نداشتند که او دست به چه کاری زده است اما حالا ما هم داریم تاوان اشتباه هولناک برادرم را می‌دهیم و حتی عده‌ای از طریق تلگرام اخباری جعلی منتشر می‌کنند که نشان دهند ما هم مثل اسماعیل هستیم.‌ با این حال با همه بدرفتاری‌هایی که نسبت به ما شده، باز هم خوشحالیم که همکاری ما باعث شد جسد آتنا کشف و این راز فاش شود. براساس این گزارش، رسیدگی به پرونده قاتل آتنا در حالی ادامه دارد که روز گذشته، سخنگوی قوه‌قضاییه نیز از نقش خانواده قاتل در پیدا شدن جسد دختربچه گمشده گفت و اینکه دستگاه قضایی پیگیر پرونده است.


منبع: بهارنیوز

ماجرای مبهم ثبت نقل و انتقال خودرو

گروه جامعه: سخن‌گوی قوه قضاییه اعلام کرد دادگاه‌ها، موظفند هنگام رسیدگی به دعاوی مربوط به خودرو، سند مالکیت رسمی که توسط دفاتر ثبت اسناد رسمی، انتقال یافته را قبول کنند.



ماجرای بلاتکلیفی مردم درباره مرجع نقل و انتقال سند مالکیت خودرو، به بالاترین مراجع قانونی و قضایی کشور رسیده است. هنوز اختلاف بین کانون سردفتران و پلیس راهور ناجا حل نشده و هر دو می گویند مرجع رسمی انتقال سند خودرو، آنها هستند. در نشست غلامحسین محسنی اژه ای، سخن‌گوی دستگاه قضایی، خبرنگاری پرسید: تکلیف مردم در ثبت سند خودرو در دفاتر اسناد رسمی یا پلیس راهور چه زمانی حل می شود؟ رئیس مجلس آقای لاریجانی هم گفت که مردم نباید به دفاتر بروند.

سخن‌گوی دستگاه قضا در پاسخ به این سئوال گفت: آقای لاریجانی تکذیب کرد نه نامه داده و نه چیزی گفته. آیت‌الله آملی‌لاریجانی بخشنامه کرده اند که محاکم اسنادی را به عنوان سند رسمی در خصوص خودرو قبول نمی کنند که در دفاتر اسناد رسمی ثبت شده باشد. اگر در دفاتر ثبت نشده باشد، در محاکم سند رسمی حساب نمی شود. نگفتند مردم ملزم به حضور در دفاتر هستند. می خواهند بروند می خواهند نروند. اگر مراجعه نکردند به اسناد و ثبت نکردند، مالکیت آنها در دادگاه ها به عنوان سند رسمی شناخته نمی شود. او گفت: من می گویم سندی که جای دیگری به جز دفترخانه منتقل شده باشد، شبیه بیع نامه های عادی است. یعنی مانند وقتی است که بیع نامه عادی می نویسید. این سند در حد بیع نامه است ولی اگر در محضر ثبت کردید می شود سند رسمی و خیلی تفاوت حقوقی دارد. صراحت قانون است اگر خودرو در دفاتر اسناد ثبت نشود، در دادگاه ها، سند رسمی محسوب نمی شود.


منبع: بهارنیوز

جولان مسافرکش های غریبه در پایتخت

تهران به بهشت مسافرکش های شخصی تبدیل شده بود اما این روزها مسافرکش های شهرستانی نیز با آمدن به خیابان های شلوغ پایتخت سهم خود را از این بهشت مسافران طلب کرده اند!

به گزارش تسنیم، سال هاست که صف طولانی مسافرهای در انتظار تاکسی پایتخت، سودای کسب درآمد و تامین معیشت از این راه را در سر رانندگان خودروهای شخصی انداخته؛ سالهاست که مسئولان مختلف شهری اعم از پلیس و تاکسیرانی و …. از مردم خواسته اند که به رانندگان خودورهای شخصی اعتماد نکرده و از خودروی آنها برای جابجایی استفاده نکنند ولی از مسئولان اصرار و از مردم بی توجهی…؛ اما این روزها در میانه بازار شلوغ دعوا و درگیری میان رانندگان تاکسی و خودروهای شخصی بر سر سهم خواهی برای جابجایی مسافران، شاهد حضور غریبه های جدیدی هستیم که به این معادله اضافه شده اند و سهم خود را از این سفره طلب می کنند؛ خودروهای غریبه ای که از شهرهای دور و نزدیک با سودای سهم خواهی از بازار جابجایی مسافران پایتخت، پای در خیابان های شهر گذاشته اند!

هرچند معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران از فعالیت این خودروها گلایه دارد. اما گوش رانندگان خودروهای پلاک شهرستان به این گلایه ها بدهکار نیست و آنها ترجیح می دهند در کلونی های چند نفره شان باقی بمانند و به هیچ صراطی مستقیم نشوند!

مازیار حسینی در گفت و گو با تسنیم با ابراز نارضایتی رانندگان تاکسی از فعالیت خودروهای شخصی به خصوص پلاک شهرستان در خیابان های شهر تهران گفت: متاسفانه رانندگان این خودروها به صورت تیمی فعالیت کرده و عموماً به سلاح سرد نیز مجهز هستند و با ایجاد رعب و وحشت به فعالیت خود ادامه می دهند و این در حالی است که مراتب به پلیس اعلام شده است.

وی با بیان اینکه لازم است برای تعیین تلکیف این موضوع، شورای امنیت استانداری به موضوع ورود کند گفت: فعالیت مسافرکش های شهرستانی در پایتخت یک موضوع چند مولفه ای است که ابعاد مختلف دارد و باید مسئولان امنیتی نیز به موضوع ساماندهی آنها وارد شوند.

حسینی با بیان اینکه معضل مسافرکش های شخصی از گذشته وجود داشته اما این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی پای خودروهای پلاک شهرستان نیز به تهران باز شده است، افزود: در جلسه شورای عالی ترافیک که در اسفند ماه سال گذشته به ریاست وزیر کشور و با حضور دادستان تهران، مسئولان پلیس راهنمایی و رانندگی و … برگزار شد خواهان ساماندهی مسافرکش های شهرستانی در تهران شدیم اما متاسفانه از آن زمان تاکنون اتفاقی رخ نداده است.

وی با اشاره به رفتارهای ترافیکی نامتعارف این خودروها در سطح شهر، گفت: به دلیل بی پاسخ بودن درخواست قبلی مان در اسفندماه، و با توجه به حساسیت موضوع و از آنجایی که مسئله ساماندهی این خودورها مسئله بین بخشی بوده و نیازمند حضور همه دستگاه‌ها هستیم، مجدداً نامه ای برای ساماندهی این خودورها به دبیرخانه شورای عالی ترافیک ارسال خواهیم کرد تا بلکه اتفاقی مثبت در راستای تعیین تکلیف این خودروها در پایتخت انجام شود.


منبع: الف

راه حل عمل به وصیت مرحوم مریم میرزاخانی

نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی گفت: با تصویب طرح اصلاح موادی از قانون مدنی در بخش تابعیت، عمل به وصیت نامه مرحوم مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان مبنی بر دریافت تابعیت ایرانی برای دخترش میسر می شود.

رضا شیران خراسانی روز یکشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: به موجب ماده ۹۷۶ قانون مدنی در بخش تابعیت، تابعیت نسبی در ایران تنها از طریق پدر ایرانی به طفل می رسد و در صورت اصلاح موادی از این قانون در مجلس شورای اسلامی، مشکل دریافت تابعیت نسبی (خونی) علاوه بر پدر از طریق مادر ایرانی نیز ممکن می شود.

وی قدمت قانون تابعیت در ایران را ۸۵ سال دانست و اظهار کرد: هشت ماه قبل طرح اصلاح این قانون توسط تعدادی از نمایندگان از جمله بنده به مجلس شورای اسلامی تقدیم و یک فوریت رسیدگی به آن نیز در صحن علنی مجلس تصویب شد و این طرح هم اکنون در کمیسیون های فرهنگی، اجتماعی، شوراها، امنیت و قضایی و حقوقی در حال بررسی است.

وی گفت: با اصلاح این قانون بسیاری از کودکانی که از مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی متولد شده اند امکان دریافت تابعیت ایرانی را خواهند داشت.
شیران خراسانی افزود: دختر مرحومه مریم میرزاخانی پدر غیر ایرانی دارد و آن مرحومه وصیت کرده است که دخترش به ایران آمده و در این کشور بزرگ شود لذا تعدادی از بانوان نماینده در مجلس شورای اسلامی تقاضای تسریع در رسیدگی به طرح اصلاح قانون تابعیت نمودند تا به خواسته آن مرحومه و دادن تابعیت ایرانی به دختر وی عمل شود.
وی اظهار کرد: مریم میرزاخانی نابغه بزرگ ایرانی بود و امیدوارم یادگار این نابغه نیز در سرزمین مادری خود رشد و نمو داشته باشد.

مرحومه مریم میرزاخانی تحصیلات کارشناسی خود را در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف به پایان برد و سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه هاروارد آمریکا رفت.
وی در سال ۱۹۹۹ میلادی زمانی که در دانشگاه ‘پرینستون’ به تحقیق و تدریس اشتغال داشت موفق شد راه‌ حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند.

میرزا خانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار در زمینه ‘دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ ای آنها’ برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است.
وی نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز است.
میرزاخانی به دلیل بیماری سرطان در یکی از بیمارستان های آمریکا درگذشت.


منبع: الف