نوزادی که به ۱۱ سال انتظار خانواده‌ی مدافع حرم پایان داد

شصت و پنجمین نوزاد طرح برکت خانواده که از سوی بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در مناطق محروم کشور و به منظور درمان زوج‌های نابارور این مناطق اجرا می‌شود، در یک خانواده مدافع حرم در آغاجاری خوزستان متولد شد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد برکت، این نوزاد «سید محمد» نام دارد و پس از ۱۱ سال انتظار، شور و امید به زندگی را به کانون گرم خانواده‌ی خود برد. پدر این نوزاد از مدافعان حرم است و عموی او نیز در دفاع از حرم‌های اهل بیت علیهم‌السلام به شهادت رسیده است. تمامی هزینه‌های درمان و زایمان این زوج توسط بنیاد برکت پرداخت شده است. «سید محمد» چهاردهمین نوزاد طرح برکت خانواده در استان خوزستان است.

از جمله فعالیت‌های عام‌المنفعه‌ی بنیاد برکت که با تأکید رییس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در حوزه‌ی پزشکی و سلامت انجام می‌شود، اجرای طرح «برکت خانواده» برای پوشش هزینه‌های درمان ناباروری زوج‌های نابارور در روستاها و مناطق محروم کشور است.

براساس این طرح، تاکنون ۷۸۲۱ زوج نابارور در مناطق محروم کشور شناسایی شده‌اند، برای ۵۱۷۴ مورد از آن‌ها در بنیاد برکت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پرونده تشکیل شده و از این تعداد برای ۲۸۱۸ زوج، برای طی مراحل تشخیص و درمان و مراجعه به مراکز درمانی طرف قرارداد، معرفی‌نامه صادر شده است. تاکنون برای ۱۳۱۱ زوج نیز خدمات تشخیصی و درمانی انجام شده و از بین این زوج‌ها، ۱۶۸ نتیجه‌ی مثبت باروری تحقق یافته است. با تولد «سید محمد» در منطقه‌ی محروم آغاجاری خوزستان، تعداد نوزادهای به دنیا آمده‌ی «طرح برکت خانواده» به عدد ۶۵ رسید.

بنیاد برکت برای ارایه‌ی خدمات تشخیصی و درمانی به زوج‌های نابارور مناطق محروم، با ۱۳ مرکز درمانی قرارداد امضا کرده و زوج‌های شناسایی شده را به این مراکز معرفی می‌کند.

وظیفه‌ی شناسایی و معرفی زوج‌های نابارور به مراکز درمانی طرف قرارداد را کارگروه مشترک بنیاد برکت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام می‌دهد.

ملاک انتخاب زوج‌ها برای درمان ناباروری از طریق این طرح، ساکن بودن در مناطق محروم به ویژه در روستاها، زوج‌ها در محدوده‌‌ی سنی بین ۲۰ تا ۴۰ سال باشند، باید حداقل یک سال از ازدواج‌ زوج‌ها برای درمان ناباروری گذشته باشد و در آخر هم زوج‌هایی در اولویت درمان قرار می‌گیرند که قبلاً اقدامی برای درمان نکرده باشند یا درمان خود را نیمه‌کاره رها کرده باشند.

تاکنون در سراسر کشور ۶۵ نوزاد با حمایت‌های بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و در جریان «طرح برکت خانواده»، در مناطق محروم کشور متولد شده‌اند.


منبع: الف

هفت گزینه نهایی برای شهرداری تهران مشخص شدند: نجفی؛ مرعشی ، شریعتمداری، کولایی، مهرعلیزاده، بیطرف و افشانی

هفت گزینه نهایی برای شهرداری تهران مشخص شدند.

نجفی؛ مرعشی ، شریعتمداری، کولایی، مهرعلیزاده، بیطرف، افشانی به عنوان ۷ گزینه نهایی تصدی پست شهردار تهران انتخاب شدند.

میزان آرا هر یک از ۷ گزینه بدین شرح است: نجفی ( ۲۱ رای)، مرعشی (۲۰ رای) ، شریعتمداری ( ۱۱ رای) ، کولایی (۱۶)، مهرعلیزاده ( ۹رای) ، بیطرف ( ۱۲ رای )، افشانی (۱۴رای ) 

عباس آخوندی، معصومه ابتکار، علی اصغر احمدی، سید محمد علی افشانی، حبیب الله بی طرف، وفا تابش، اکبر ترکان، احمد ترک نژاد، قاسم تقی زاده خامسی، محمد پژمان، علیرضا جاوید، سید محمود حسینی، پیروز حناچی، محمدصادق خرازی، سید ابوالفضل رضوی، محمد ستاری فر، محمد شریعتمداری، الهه کولایی، سید حسین مرعشی، محسن مهرعلی زاده، حجت میرزایی، محمدعلی نجفی، محسن نریمان و رضا ویسه، کاندیداهای اولیه اعضاء برای شهرداری تهران بودند.

لازم به ذکر است، محسن هاشمی که رکورددار رای در انتخابات شورای شهر است، در جلسه امروز منتخبان شورای شهر پنجم تهران با وجود درخواست‌ها برای داوطلب شدن وی برای سمت شهرداری تهران اعلام کرد که منتخبین نامش را به عنوان نامزد شهرداری تهران پیشنهاد ندهند.


منبع: الف

نحوی نژاد: از هر ۴ ایرانی یک نفر اختلال روانی دارد!/ ۱۰۰ هزار بیمار روانی تحت پوشش بهزیستی هستند

حادثه هایی چون قتل وآزار جنسی آتنا وستایش که به فاصله های نه چندان زیاد از هم خبری و رسانه ای می شوند یک خطر جدی را به ما یاد آور می سازد که در بیخ گوش ما بیماران روانی بسیارند و باید هوشیار بود. هشداری که شاید روانشناسان و روانپزشکان بارها وبارها آن را مطرح کرده بودند ولی برای مقابله و پیشگیری از آن اقدامی جدی صورت نگرفته است.

آنچه مسلم است در عصر حاضر وجود اختلالات روانی در میان مردم بسیارشایع است که در صورت تشخیص و درمان به موقع می تواند قابل کنترل باشد.به گفته روانشناسان عوامل مختلفی در بروز این پدیده موثر هستند: کودکی پرتنش ، فقدان پدر ومادر در دوران کودکی و نبود حمایت های روانی ومالی نقش مهمی در ایجاد وتداوم اختلالات روانی دارند.

دکتر حسین نحوی نژاد معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشوردر گفت وگویی با جام جم آنلاین به چگونگی بروز این پدیده و مقابله با آن پرداخت که می خوانید:

گفته می شود ۲۳ درصد از جمعیت کشور را مبتلایان به بیماران روانی تشکیل می دهند به نظر شما به عنوان یک مقام رسمی در سازمان بهزیستی این آمار صحیح است ؟
آنچه که تا کنون اعلام شده وجود اختلالات سلامت روان در ۲۵ درصد جمعیت کشور است .ولی این به معنی روانی بودن این افراد نیست .چراکه افسردگی زودگذر هم در این چارچوب قرار می گیرد. یا کسی که در موقعیت های شغلی وتحصیلی دچار اضطراب می شود نیز جزو همین ۲۵درصد است .اما آنچه تحت عنوان بیماران روانی می شناسیم کسانی هستندکه به خودشان و دیگران آسیب می زنند ویا اختلال ارتباط با جامعه وحقیقت پیدا می کنند.این افراد حدود یک تا یک ونیم درصد جامعه را تشکیل می دهند که به آنها بیماران اسکیزوفرنی یا سایکوتیک گفته می شود.

بیماری های روانی مزمن هم در همین دسته قرار می گیرند؟
در این یک درصدها یک درصد آنها را بیماران روانی مزمن تشکیل می دهند. یعنی اگر بیماران سایکوتیک یک درصد چیزی حدود ۸۰۰هزار نفر باشند ۲۵درصد این تعداد را بیماران روانی مزمن تشکیل می دهند .بیماران روانی مزمن کسانی هستند که فرآیند بیماریشان طولانی است .حدس ما این است که در کشور بین ۱۵۰ تا ۲۰۰هزار بیمار روانی مزمن داشته باشیم که حدود ۱۰۰هزار نفر آنها تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند.

از این آماری که در کشوراعلام کردید چه تعداد زن وچه تعداد مرد هستند همچنین چه تعدادی در تهران بسر می برند ؟
از ۱۰۳ هزار نفری که درکل کشور در تحت پوشش ما هستند حدود ۳۵ هزار نفر در تهران و حومه بسر می برند آمار زنها نیز ۳۵ درصد و مردها ۶۵ درصد است.

با توجه به این آماری که اعلام کردید وضعیت آنها در حال حاضر چگونه است آیا در حال افزایش است یا در حال کنترل؟
با توجه به زندگی شهرنشینی و شتاب روزافزون زندگی مدرن و وجود پدیده هایی چون آلودگی هوا ، ترافیک ، خشم وعصبانیت های بی رویه که تحت کنترل نیز قرار نمی گیرند کلا آمار بیماریهایی که سلامت روان را به مخاطره می اندازد در دنیا روبه افزایش است.لذا وقتی آمار اختلالات روانی افزایش می یابد بالطبع بیماری روانی هم با همان آهنگ می تواند رشد کند اما مطالعات انجام شده نشان نمی دهد که ما هرساله اختلافات معنی داری را در این زمینه داشته باشیم.یعنی نگران شویم که نسبت به پنج سال گذشته رشدش زیاد بوده است .ممکن است اضطرابها ،افسردگی ها و کندی تعاملات اجتماعی را در حد بالایی ببینیم اما اینکه بیماری روانی بارشد شتاب دهنده در حال افزایش است باید بگویم خیر چنین چیزی نیست.

به نظر شما وجود این تعداد بیماری روانی طبیعی بنظر می رسد ؟
خیر ، وجود همین تعداد کم نیز زیاد است بخاطر اینکه داشتن یک بیمار روانی در یک خانواده ممکن است کل خانه وخانواده وجامعه را متاثر کند .زیرا یک بیمار روانی خانواده را از فرآیند اقتصاد و اجتماع منزوی می کند ورفت وآمدهایشان محدود می شود .بنابراین داشتن یک بیمار روانی کار بسیار مشکلی است .لذا بواسطه این صد هزار نفری که تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند حق سازمان است که در خصوص آنها مطالبه گری داشته باشد چون این وظیفه ناخواسته به سازمان محول شده است . وبرای این کار باید پست های سازمانی مرتبط ،نیروهای متخصص و بودجه مناسب در اختیار سازمان قرار گیرد .از این رو برای ایجاد یک بسترمناسب حدود ۱۵۰ میلیون تومان اعتبارنیاز است .هرچندکه سازمان توانسته ظرف ۱۵ سال گذشته ۱۱هزار تخت بیمارستانی روانی مزمن با مشارکت خیرین وسرمایه گذاری های مردمی ایجاد کند بدون اینکه از دولت کمکی گرفته باشد.البته این پایان کار نیست .

درواقع فقط برای بیماران روانی مزمن توانستید چنین اقدامی انجام دهید ؟
این ۱۱هزار و۵۰۰ نفر کسانی هستند که وجودشان خطرناک است وباید تحت درمان قرار گیرند تا آماده ورود به جامعه شوند .اما مابقی بیماران روانی کسانی هستند که می توانند در خانه بمانند ولی نیاز به کمک وآموزش دارند. از این رو طرحی برای معلولین وبیماران روانی اجرا کردیم تحت عنوان مراقبین بهزیستی که به خانواده ها آموزش می دهند که چگونه با بیماران خود برخورد کننداما مبلغی که برای این کار به سازمان اختصاص یافته بسیار کم است ودرحال حاضر ما فقط برای ۲هزار بیمار روانی امکان کمک داریم درحالیکه برآوردمان این است به طور سریع و بدون فوت وقت برای حداقل ۲۰ هزار بیمار روانی باید خدمات ارائه دهیم واین نیازمند بودجه است .درواقع چنین اقدامی صرف هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری است. یعنی اگر بتوانیم یک بیمار روانی را ساماندهی کنیم آن وقت می توانیم جلوی بسیاری از آسیب ها و زیانها را بگیریم که ممکن است میلیاردها تومان هزینه ایجاد کند.حتی ممکن است هزینه های عاطفی وروانی واجتماعی برجا بگذارد مثل حادثه ای که در اردبیل اتفاق افتاد یک روانی جنسی یک اتفاق غم انگیز رقم زد .اگر ما بتوانیم به موقع غربالگری و شناسایی کنیم ودرصدد درمان آنها بربیاییم آن وقت این مشکلات بوجود نمی آید.

شناسایی افرادی همچون قاتل آتنا که به اختلالات روانی مبتلا هستند چگونه باید انجام شود؟
نظام مراقبت ما باید نظام پیشگیرانه باشد و چنین اقدامی در بهزیستی قابل انجام نیست. چون متولی سلامت کشور وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی است .همانطور که روی بیماریهایی چون دیابت ،فشارخون حساس هستیم باید روی سلامت روان نیز حساس باشیم .متاسفانه نظام سلامت ما بیشتر درمان محور است.یعنی منتظریم اتفاقی بیفتد بعد به درمان بپردازیم .باید روی بهداشت وسلامت روان سرمایه گذاری کنیم و تیم های سلامت روان را تقویت کنیم .البته سازمان در این زمینه بحث نظام اورژانس فوریتهای اجتماعی را مطرح کرده و تا کنون در۱۸۰ شهر اورژانس فوریتهای اجتماعی را راه اندازی کرده است.قرار است این اورژانس در ۱۴۰ شهر دیگر نیز راه اندازی شود.مسلما اگر بحث غربالگری به اجرا درآید کمتر شاهد وقوع چنین حوادثی خواهیم بود.

اگر خانواده ای یک فرد دچار اختلال روانی در میان خود داشته باشند چگونه می توانند از بهزیستی کمک بگیرند؟
سازمان بهزیستی سازمان درمان کننده نیست. در وهله اول اگر خانواده ای به وجود آسیب روانی در یکی از اعضای خود مشکوک است باید به وزارت بهداشت نظیر بیمارستان های روانی و یا پزشکان متخصص مراجعه کند اگر تشخیص بیماری روانی مسجل شد وفرد دچار مسائلی شد که نیاز به نگهداری دارد آن وقت سازمان بهزیستی از طریق کمیته های توانبخشی خدماتی را در این زمینه ارائه می دهد.

آیا حادثه آتنا سازمان بهزیستی را ملزم به ارائه برنامه جدیدی در این خصوص کرده است؟
ما سالهاست که در این زمینه مداخله می کنیم .پایگاههای سلامت اجتماعی و سلامت روان و اورژانس اجتماعی سالهاست که فعالیت دارند. البته هیاتی از سوی سازمان مامور رسیدگی به علل وقوع چنین حادثه ای شده است. امیدواریم قبل از وقوع حوادثی مثل آتنا و ستایش آگاه سازی و پیشگیری را انجام دهیم. .آنچه مهم است این که وزارت بهداشت باید در این حوزه فعالیت جدی تری داشته باشد ودر این قضیه پیگیری های لازم را انجام دهد.


منبع: الف

سردار آقاخانی: پلیس با دوچرخه سواری زنان مخالف است

فرمانده انتظامی استان اصفهان گفت: پلیس با دوچرخه سواری زنان مخالف است. اما مسائل دیگری مطرح شده است که درحال رایزنی هستیم تا مشکل برطرف شود. نگرانی پلیس امنیت خود زنان است که امیدواریم تامین شود.

به گزارش ایسنا، سردار عبرالرضا آقاخانی امروز در نشست خبری با اشاره به اینکه سال ٩۶ برای پلیس اصفهان سال مبارزه با جرائم خشن است، ‌اظهار کرد: در کشف جرائم خشن به ١٠٠ درصد رسیده ایم و آخرین باند جرائم خشن شب گذشته در دو استان به صورت همزمان با عملیات موفق دستگیر شدند.

وی با بیان اینکه همچنین سارقان بانک خیابان هشت بهشت در کمتر از سه ساعت شناسایی شدند و چند روز بعد دستگیر شدند، افزود: پلیس امروز اشراف کاملی بر جرائم خشن استان دارد و سرقت‌های خشن در خرداد ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۵۶ درصد کاهش یافته است.

فرمانده انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه در سه ماه گذشته سرقت از منزل پنج درصد، سرقت از واحدهای صنفی ٢٢ درصد،‌ قتل ۴۶ درصد وآدم ربایی ۴۳ درصد نسبت به بهار سال ۹۵ کاهش یافته است،‌ تصریح کرد: در این مدت تجاوز به عنف نیز هفت درصد کاهش یافته است و این آمار نشان می‌دهد پلیس در کنترل جرائم موفق عمل کرده است.

افزایش ۷۰ درصدی برخورد با جرائم خشن

آقاخانی با بیان اینکه برخورد با جرائم خشن ٧٠ درصد افزایش یافته است،‌ ادامه داد: مبارزه با مشروبات الکلی ادامه دارد و از ابتدای سال جاری کشف مشروبات الکلی ٣۵ درصد افزایش یافته است. کشف سرقت‌های عادی ٣٩ درصد، کشف قتل ٣٢ درصد،  کشف سلاح دو درصد و دستگیری سارقان ٢۵ درصد افزایش داشته است.

وی با اشاره به کاهش ٣۵ درصدی فوت ناشی از تصادفات رانندگی در صحنه و پنج درصدی در پزشکی قانونی گفت: در سه ماه گذشته ۴۰۰ هزار تماس با فوریت‌های پلیس برقرار شده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱۵ درصد افزایش یافته است و در تماس با ١٩٧ با ٢۵ هزار تماس رکورد زده‌ایم.

فرمانده انتظامی استان اصفهان ادامه داد: یکی از چالش‌های پلیس در سه ماه دوم سال ناهنجاری‌های اجتماعی است که پلیس در این زمینه مسئولیت دارد. برخی مشکلات اجتماعی خط قرمز پلیس است و جامعه بدون مبارزه با ناهنجاری ها به امنیت پایدار نخواهد رسید.

آقاخانی چالش دیگر پلیس را مبارزه با تالارها و باغ تالارهای غیر قانونی عنوان کرد و گفت: گروهی از مردم باغ های شخصی خود را که محل استراحت خانواده است برای جشن اجاره می‌دهند، پلیس به شدت با این موضوع مقابله خواهد کرد و بیش از ٢٠ تیم عملیاتی برای مقابله با این موضوع تشکیل شده است.

ساماندهی ۲۰ تیم گشت ارشاد در اصفهان

وی با بیان اینکه چالش دیگر پلیس عفت عمومی است، ادامه داد: در بحث عفت عمومی ٢٨ دستگاه باید ورود پیدا کنند اما متاسفانه برخی از آن‌ها ضعیف عمل می کنند. اصفهان با دیگر استان‌ها تفاوت دارد و عفت عمومی باید در این استان بیش از دیگر استان‌ها حفظ شود و پلیس با همه قوا در این موضوع ورود کرده است.

فرمانده انتظامی استان اصفهان خاطر نشان کرد: ٢٠ تیم گشت ارشاد ساماندهی شده اند تا صبح و عصر در گلوگاه های شهر انجام وظیفه کنند.

وی ادامه داد: با خودروهایی که شیشه های دودی دارند برخورد می شود. داخل خودرو باید از فاصله ٣ مترو قابل رویت باشد. از ابتدای سال جاری ٢۵ هزار خودرو با شیشه دودی اعمال قانون شده است. همچنین آلودگی صوتی از داخل خودروها قابل برخورد است و در سه ماهه ابتدای سال هشت هزار و ۵٠٠ خودرو اعمال قانون شده اند.

فرمانده انتظامی استان اصفهان اظهار کرد: چایخانه‌ها توسط پلیس بسته نشد و این اقدام مثبت توسط اداره بهداشت انجام شد اما در بحث عرضه قلیان در پارک ها پلیس از ابتدای سال پنج هزار قلیان جمع آوری کرده است.

افزایش ۴۲ درصدی تهدیدهای سایبری

آقاخانی با اشاره به تخلفات رانندگی گفت: خودروهای خودکار ثبت تخلف پارک دوبل به سه دستگاه خواهد رسید و یک دستگاه خودرو ثبت تخلف ۴۵ هزار تخلف  ثبت کرده است. همچنین ٩۵ هزار تخلف از طریق دوربین های شهری ثبت شده است.

وی تاکید کرد: درآمد جریمه ها به حساب پلیس واریز نمی‌شود و مستقیما به خزانه دولت می‌رود و از آن محل طبق آیین نامه میان دستگاه‌های متولی نظیر شهرداری و ادارات راه و شهرسازی توزیع می شود.

فرمانده انتظامی استان اصفهان با اشاره به تخلفات فضای مجازی ادامه داد: تهدیدهای شبکه‌های اجتماعی و سایبری ۴٢ درصد رشد داشته است و متاسفانه بر خلاف گذشته که جوانان در معرض خطر بودند به سمت خانواده‌ها رفته است. برداشت‌های غیرمجاز از حساب‌های بانکی و مزاحمت‌های اینترنتی هر دو با ۵۵ درصد افزایش در صدر جرائم سابیری قرار دارند. کلاهبرداری سایبری ٢٧ درصد، فروشگاه آنلاین غیرمجاز ٢۵ درصد و پخش اطلاعات خصوصی و خانوادگی ١٩ درصد افزایش داشته اند.

آقاخانی با اشاره به دوچرخه سواری بانوان در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران گفت: پلیس با دوچرخه سواری بانوان مخالف است. اما مسائل دیگری مطرح شده است که درحال رایزنی هستیم تا مشکل بر طرف شود. نگرانی پلیس امنیت خود بانوان است که امیدواریم تامین شود.

پلمپ ۳ بانک به دلیل مسائل امنیتی

وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا مبنی بر عدم رعایت قوانین رانندگی توسط نیروهای راهور و به خصوص راکبان موتورسیکلت های پلیس، تصریح کرد: پلیس این موضوع را قبول دارد و متاسفانه این مشکل در میان خود ماموران قانون نیز وجود دارد. حتی یک تخلف برای خود نیروی پلیس زیاد است. در جلسات این موضوع مطرح خواهد شد و از عموم مردم درخواست داریم در صورت مشاهده خودرو یا موتورسیکلت پلیس که قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت نمی کند و یا تخلفی مرتکب می شود با تماس به ١٩٧ مراتب را اطلاع دهند. پلیس باید خود سرلوحه مردم در مباحث گوناگون باشد.

فرمانده انتظامی استان اصفهان در خصوص رعایت امنیت در واحدهای صنفی گفت: طبق دستورالعمل شورای امنیت کشور بانک‌ها موظف به رعایت نکات ایمنی هستند و تا کنون سه بانک به دلیل عدم رعایت نکات ایمنی پلمپ شد و ٣۵ بانک هشدار دریافت کرده اند.


منبع: الف

گزارش رسانه های جهان از مریم ایران

نیویورکر نوشت: در هفته‌ای جاری مریم میرزاخانی دانشمند مطرح ایرانی و اولین زن برنده مدال فیلدز که به نوبل ریاضیات معروف است، در ۴۰ سالگی بدرود حیات گفت. این دانشمند که از سوی هم‌دوره‌ای‌های خود با لقب «هنرمند عرصه دینامیک و هندسه سطوح پیچیده» خوانده می‌شد، گاهی از دید دخترش آناهیتا در قامت یک «مادر نقاش» بود.

او در منزل خود در نزدیکی دانشگاه استنفورد عادت داشت که بر روی زمین بنشیند و ساعت‌ها روی صفحات کاغذ ایده‌ها، نمودارها و فرمول‌های ریاضی را ترسیم کند که سبب می‌شد دخترش به او بگوید: «مامان باز داره نقاشی می‌کنه!» میرزاخانی از سویی گوشه‌گیر و درون‌گرا به نظر می‌رسید اما از طرف دیگر بسیار پرانرژی و با صلابت بود؛ خصوصا زمانی که در کلاس و پای تخته در حال تدریس بود.

به گفته رویا بهشتی، ریاضیدان فعال در دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوئیس که دوستی دیرینه‌ای با مریم داشت، اشتیاق وی به ریاضیات از همان سال‌های نوجوانی مشهود بود. بهشتی در این باره می‌گوید: یک شور و شعف خالصانه فعالیت‌های مریم را به پیش می‌برد. بسیاری از مردم از فروتنی و آرامش او صحبت کرده‌اند اما او در کنار این ویژگی بسیار بسیار بلندهمت بود و از همان سال‌های جوانی مشخص بود که چه اهداف بلندی در نظر دارد.

بهشتی در ادامه می‌گوید: زمانی که وی در سال اول راهنمایی مشغول به تحصیل بود، معلمش به او گفت که استعداد چندانی در ریاضی ندارد ولی در سال ۲۰۱۴ همان دختری که استعدادش نادیده گرفته شده بود، اولین بانوی جهان شد که موفق به دریافت پرافتخارترین جایزه ریاضیات جهان یعنی مدال فیدلز شد. میرزاخانی به کسب افتخار توجه داشت اما این موضوع همه ذهنیت او را دربرنمی‌گرفت.

دکتر “کورتیس مک‌مولن”(Curtis McMullen) مشاور ارشد دکترای میرزاخانی که در دانشگاه هاروارد فعالیت می‌کند، درباره لحظه اهدای جایزه وی در سال ۲۰۱۴ می‌گوید: زمانی که نام میرزاخانی به عنوان برنده مدال فیلدز اعلام شد، وی به جای توجه کامل به مراسم در کنار همسرش به هیجان‌زدگی دخترش آناهیتا توجه می‌کرد.

مک‌مولن در ادامه می‌گوید: تفاوت مریم با بسیاری از دانشمندان دیگر این بود که تلاش می‌کرد همواره بیشتر از آن چه تا به حال به یک موضوع پرداخته شده، آن را مورد بررسی قرار دهد و به صورت عمیق وارد مسائل می‌شد و برای خود در مسائل علمی چالش ایجاد می‌کرد و هیچ توجهی به مشکل بودن مسائل نداشت.

“مانجول بارگاوا” (Manjul Bhargava)، ریاضیدان دانشگاه پرینسستون که او نیز در سال ۲۰۱۴ مدال فیلدز را به دست آورد، می‌گوید: میرزاخانی استاد فضاهای پیچیده و منحنی در ریاضی بود. همه می‌دانند که کوتاه‌ترین فاصله بین دو نقطه یک خط راست است اما زمانی که سطح کار منحنی باشد، قضیه متفاوت خواهد بود. مریم قضیه‌های پیچیده و مهمی را در رابطه با این سطوح و روابط حاکم بر آنها طرح و به اثبات رسانده است که نتایج آن در هندسه و موضوعات فراتر از آن قابل توجه است. این دو نفر یکدیگر را در دوره دکتری در دانشگاه هاروارد ملاقات کرده بودند.

بارگاوا درباره بیماری میرزاخانی خاطرنشان کرد: با وجود بیماری، او کارهای بی‌نظیری در سه سال پایانی عمر خود انجام داد و شدیدا علاقمند بود روی مسائل دشوار هندسی کار کند؛ حتی اگر حل آنها نیازمند ده‌ها سال کار بود.

همکاران میرزاخانی بر این نکته تاکید دارند که وی به شدت از رسانه‌ها و در کانون توجه بودن دوری می‌کرده است و حتی تصور می‌کرد ایمیل‌های مربوط به برنده‌ شدن مدال فیلدز یک شوخی هستند و به دلیل انجام شیمی‌درمانی به خاطر سرطان سینه نمی‌خواست پیگیر شرکت در مراسم شود اما سرانجام با برنامه‌ریزی‌های انجام شده برای دور نگه داشتن خبرنگاران وی در این مراسم شرکت کرد و پس از چند روز اقامت در کنگره سال ۲۰۱۴ پیش از ایراد سخنرانی خود محل کنگره را ترک کرده بود.

“اینگرید دابچیز”( Ingrid Daubechies) رئیس اتحادیه جهانی ریاضیات در این رابطه گفت: صبح آن روز «همه به دنبال مریم می‌گشتند تا با او مصاحبه کنند اما او رفته بود.»

ساینتیفیک امریکن،هم در گزارشی نوشت: مریم میرزاخانی اولین زن و اولین ایرانی که توانست مدال فیلدز را که معادل نوبل ریاضیات در نظر گرفته می‌شود، به دست بیاورد، در اثر ابتلا به سرطان سینه در ۴۰ سالگی درگذشت. وی از سال ۲۰۰۸ به عنوان استاد دانشگاه استنفورد آمریکا به تدریس مشغول بود.

به نوشته این سایت که به «نیچر آمریکا» نیز شهره است، فقدان مریم میرزاخانی موجب تاثر بسیاری از زنان ریاضیدان در سراسر دنیا شده است.

اینگرید دبوشیس، استاد ریاضیات دانشگاه دوک می‌گوید: صندوق رایانامه من پر از پیام‌های دیگر زنان ریاضیدان از سراسر دنیاست. زنان ریاضیدان از همه جای دنیا با فرستادن پیام‌های تسلی‌بخش به هم سعی در آرام کردن یکدیگر دارند. از دست رفتن یک ریاضیدان با استعداد و یک الگوی شگفت‌انگیز آن هم به این زودی واقعا قلب ما را به درد آورده است.

مریم میرزاخانی متولد تهران بود و در دانشگاه شریف ریاضی خواند و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد و مدرک دکتری خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد دریافت کرد.

میرزاخانی در مصاحبه‌ای با مجله “Quanta” در سال ۲۰۱۴ عنوان کرده بود که در کودکی قصد ریاضی‌دان شدن نداشته و به عنوان یک کودک علاقه وافری به خواندن کتاب و نوشتن داستان داشته و تصور می‌کرده روزی نویسنده خواهد شد اما پس از مواجهه با مسائلی دلسرد کننده در زمینه ادبیات در مقطع راهنمایی، سرانجام اشتیاق به ریاضیات را در خود کشف کرد و خود را به بهترین شکل در این زمینه اثبات کرد.

میرزاخانی روی انواع مسائل مربوط به هندسه هذلولی کار می‌کرد که در واقع سطوحی شبیه به یک “چیپس” یا انحناهای یک “کلم بروکلی” را مورد مطالعه قرار داده است اما این اشکال بر خلاف چیپس یا سبزیجات دارای سوراخ‌هایی در انتها هستند. اگر تجسم چنین اشکالی سخت است دلیل خوبی برای آن وجود دارد؛ سطوحی که میرزاخانی آنها را بررسی می‌کرد، محدود به دنیای واقعی نبودند.

ریاضی‌دانان اغلب این سطوح را با مطالعه منحنی‌هایی که روی آنها قرار می‌گیرند، درک می‌کنند. حلقه‌های ساده دسته مهمی از این سطوح هستند(در این دسته منظور از کلمه “ساده” حلقه‌هایی است که خود را قطع نمی‌کنند.)

میرزاخانی در تز دکتری خود مسئله‌ای را حل کرد که در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد اما در واقع پاسخ به آن بسیار دشوار است؛ در یک سطح هذلولی مشخص چند حلقه ساده که کمتر از یک طول مشخص هستند، وجود دارد؟

کورتیس مک‌مولن، استاد راهنمای تز دکتری میرزاخانی که استاد ریاضیات دانشگاه هاروارد نیز بود، عنوان کرد که میرزاخانی پس از چند هفته از رسیدن به جواب این سوال با یک خبر غافلگیرکننده نزد وی رفته است. میرزاخانی از راه‌حل و کارهای خود برای اثبات فرضیه “Witten” استفاده کرده و با روش جدیدی آن را اثبات کرده بود که یک نتیجه مهم در نظریه رشته بود.

طی سالیان اخیر وی همراه با الکس اسکین، ریاضیدان دانشگاه شیکاگو و امیر محمدی، ریاضیدان دانشگاه سن‌دیگوی کالیفرنیا مقالات موثری در تکمیل قضیه موسوم به “چوب جادویی”(magic wand) نوشت. این مقالات تنها در مورد سطوح هذلولی نبود، بلکه راجع به کل فضای آنها بحث می‌کرد. در واقع این مطالعات به بررسی یکی از مسائل لاینحل فیزیک کلاسیک در مورد حرکت یک توپ بیلیارد در برخورد با کناره‌های یک میز چندضلعی پرداخت. شاگردان و همکارانش وی را فردی بلندپرواز و در عین حال فروتن، بی‌باک و سر به زیر توصیف می‌کنند.

میرزاخانی گاهی لقب “کند” را به خود اطلاق می‌کرد که قطعا حاکی از مزاح وی با خویش بوده است؛ چرا که او یک شرکت‌کننده برجسته در المپیاد جهانی بود و در هر دو سالی که از تیم کشورش در المپیاد شرکت کرد و با به دست آوردن نمره کامل در سال دوم، موفق به دریافت نشان طلا شد.

شاید “عمیق” کلمه خوبی برای جایگزینی با لغت “کند” باشد. او با درک یک مسئله استدلالی راضی نمی‌شد. وی می‌خواست همه جزئیات مربوط به یک مسئله را در سطحی عمیق بفهمد تا بتواند هر مسئله‌ای را در دنیای شگفت‌انگیز ریاضیات مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.

پروفسور مک‌مولن می‌گوید: مریم یکی از ریاضی‌دانان نادر بود که مهارت‌های حل مسئله را با بینش و کنجکاوی یک دانشمند بالغ و باتجربه ترکیب می‌کرد. او خودش را در جهان شگفت‌انگیز ریاضیات غوطه‌ور می‌کرد و هنگامی خود را غرق در این فضا می‌دید، می‌توانست شروع به حل مسائل کند. من فکر می‌کنم منظور مریم از “کند” بودن همین بود.

در جایی که اغلب ریاضی‌دانان مسیری مستقیم را برای حل مسائل انتخاب می‌کنند، میرزاخانی با مواجه شدن با مسائل از وجوه مختلف، روش‌های متفاوتی را برای از بین بردن موانع ابداع می‌کرد. این رویکرد همراه با شجاعت فکری او به این معنا بود که او چشم‌اندازی روشن برای کار آینده در ریاضیات خود داشته است.

الکس رایت، ریاضی‌دان دانشگاه استنفورد تا زمان درگذشت میرزاخانی چند سال با وی همکاری داشته است. همکاری آنان زمانی آغاز شده که الکس به تازگی فارغ‌التحصیل شده بوده و خانم میرزاخانی وی را به سخنرانی در یک سمینار دعوت کرد.

الکس می‌گوید: قابل توجه بود که خانم میرزاخانی چقدر برای کار با من وقت می‌گذاشت و دسترسی به وی برای سوال در مورد مسائل تحقیقاتی بسیار آسان بود و ایشان همیشه پاسخگو بودند. وی افزود: از این که او تا چه اندازه در دنیای ریاضیات عمیق است، شگفت‌زده شده بودم. متوجه شدم که خانم میرزاخانی هیچ مشکلی با چندین سال دست به گریبان بودن با یک مسئله ریاضی و فکر در مورد آن ندارد؛ در صورتی که هیچ اطمینانی از دستیابی به جواب نداشت. اساسا من از همان موقع تحت تاثیر دیدگاه و فلسفه کاری وی قرار گرفتم.

میرزاخانی در رشته خود تاثیرگذار بوده است و مطمئنا تاثیرش بیشتر هم خواهد شد؛ چرا که محققان بیشتری به درک کاملی از مطالعات و نتایج وی رسیده‌اند. مک‌مولن می‌گوید: کارهای میرزاخانی موجب گشوده شدن دروازه‌های جدیدی برای تحقیقات جدید شده است. وی با جاه‌طلبی بی‌باک خود به عرصه جدیدی در ریاضیات رسید.

میرزاخانی اولین زن ریاضی‌دان برجسته نبود اما وی اولین و تا کنون تنها بانوی برنده جایزه فیلدز است که بر خلاف مراسم سالیانه نوبل، هر چهار سال یک بار به حداکثر چهار ریاضیدان زیر ۴۰ سال اهدا می‌شود.

دبوشیس می‌گوید: تاکنون زنان ریاضیدانی وجود داشته‌اند که تا آخرین نفرات منتخب برای اهدای مدال فیلدز پیش رفته بودند اما تا سال ۲۰۱۴ هیچ زنی موفق به کسب این افتخار نشده بود. من بسیار بسیار خوشحالم که با تصاحب این مدال توسط مریم میرزاخانی شاهد وقوع این اتفاق در طول عمر خود بودم.

وی افزود: رسیدن به کنگره بین‌المللی ریاضی‌دانان در سئول، جایی که این جایزه اهدا شد، برای میرزاخانی مشکل بود. با وجود این که در آن زمان آن را خصوصی نگه داشت اما وی در اوج ابتلا به سرطان بود. ما بسیار خوشحال بودیم که توانستیم او را به مراسم برسانیم.

سرطان میرزاخانی سرانجام دوباره عود کرد و به رغم درمان‌های بسیار، متاسفانه به کبد و استخوان‌ها سرایت کرد و سرانجام وی را از پا درآورد.

به گفته همکارانش وی تا کمی قبل از درگذشتش به کار و مطالعاتش ادامه می‌داد و نسبت به بیماری‌اش واقع‌بین اما امیدوار بود. یاد و خاطره میرزاخانی توسط همسرش یان وندراک و دخترشان آناهیتا زنده نگه داشته می‌شود.


منبع: بهارنیوز

کودکان زیادی در حال قربانی شدن هستند

شهین‌دخت مولاوردی معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در واکنش به قتل آتنا و تجاوز به کیمیا و دختربچه دیگری در دروازه غار و در پاسخ به این سوال که این دختران خردسال، زنان و مادران آینده جامعه هستند، چه برنامه‌ای برای حمایت از این دختران آسیب دیده دارید، گفت: روز گذشته با کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس جلسه‌ای در خصوص لایحه حمایت از حقوق کودکان داشتیم و طی صحبت‌هایی با اعضای این کمیسیون بنا شد، این لایحه در دستور کار قرار بگیرد و امیدواریم هر چه زودتر تصویب و اجرایی شود.

او با بیان اینکه اگرچه شرط بودن یک قانون در حمایت از کودکان لازم است، اما اجرایی نیست، گفت: متاسفانه در کشور ما بیشتر برنامه‌ها درمان‌ محور است و وقتی کار از کار گذشت؛ برنامه‌هایی برای درمان آن‌ها می‌دهیم، در حالی که نیازمند تدابیر ویژه‌ای برای پیشگیری از این اتفاقات در جامعه هستیم.

معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده خاطرنشان کرد: هر یک از دستگاه‌ها، جامعه‌ مدنی، رسانه‌ها، آموزش و پرورش، مساجد و منابر سهم مشخص و موثری در پیشگیری از این وقایع دارند تا از همان اعوان کودکی آموزش‌ها را در اختیار کودک قرار دهند تا در او نهادینه شود.

مولاوردی با تاکید براینکه بسیاری از این آسیب‌ها رسانه‌ای نمی‌شود و در لایه‌های زیرین جامعه وجود دارد، تصریح کرد: ما نگران بسیاری از کودکانی هستیم که در حال قربانی شدن هستند؛ بدون اینکه صدایی داشته باشند و این جای تاسف دارد.

معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده تصریح کرد: همانطور که گفتم مجموعه دستگاه‌ها در این میان نقش دارند، البته جای یک برنامه جامعی که بتواند همه را پوشش داده و تقسیم کار کند؛ خالی است.

او با بیان اینکه ادعای ریشه‌کن کردن این آسیب‌ها بلندپروازانه است، ادامه داد: در شورای اجتماعی کشور سند سلامت اجتماعی کشور را برای سال ۹۶ در دستور کار داریم، همچنین سند بهداشت و سلامت روان در دستور کار وزارت بهداشت است، اگر این اسناد به تصویب برسد؛ می‌توانیم امیدوار باشیم در اجرای این اسناد برنامه‌های مشخصی را در بحث پیشگیری و بازدارندگی از این آسیب‌ها داشته باشیم و بتوانیم آن را به حداقل برسانیم.


منبع: بهارنیوز

قتل تکان‌ دهنده یک کودک در تهران

به گزارش ایسنا، ماجرا اما همیشه به این سادگی نیست و حتی ‌می‌تواند منجر به قتل فرزند از سوی پدر شود؛ پدری که بنا به ادعای یک راننده، به امید دریافت دیه تصادفی ساختگی برای پسر خردسالش طراحی می‌کند اما سرانجام دستش رو و به اتهام قتل عمد فرزند بازداشت می‌شود.  این ماجرا هفته گذشته رخ داد. راننده‌ای که درگیر این حادثه شده است، ادعا می‌کند: «چهارشنبه حوالی ظهر در حال رانندگی بودم، خیابان خلوت بود. در حال نزدیک شدن به چهارراه بودم که دیدم چراغ در حال قرمز شدن است، از این‌رو شتاب ماشین را بیشتر کردم تا از چراغ عبور کنم. بعد متوجه شدم شخصی در وسط چهارراه و در حدود صدمتری من کودکی را جلوی ماشین پرتاب کرد. با توجه به اینکه فاصله اندک بود من نتوانستم ماشین را کنترل کنم و با او برخورد کردم. از آنجا که کودک زخمی شده بود، با اورژانس تماس گرفتم و کودک مضروب به بیمارستان منتقل شد. پس از مراجعه به مراجع قضایی به مأموران اعلام کردم که پدر، کودکش  را جلوی ماشین انداخت و من این صحنه را به وضوح دیدم ولی چون شاهدی نداشتم، من را بازداشت کردند اما به قید وثیقه صد میلیون تومانی همان روز آزاد شدم. روز پنجشنبه برای انجام کارهای اداری به مرجع قضایی مراجعه کردم، بازپرس به من گفت که اتومبیل شما که بیمه دارد، خودتان هم که گواهینامه دارید پس مشکلی وجود ندارد. ولی چون این اتفاق برایم بسیار ناخوشایند بود و برای اینکه بتوانم مانع سوءاستفاده پدر کودک شوم، به بازپرس گفتم که شرایط بیمه و گواهینامه من مشکلی ندارد ولی من خودم دیدم که پدر، فرزندش را جلوی ماشین پرتاب کرد. بازپرس به من گفت شما چنین ادعایی دارید؟ من گفتم بله این ادعا را دارم. بازپرس در پاسخ حرف من گفت باید خودتان اثباتش کنید.»
 
وی ادامه می‌دهد: «برای اثبات حرفم به محل تصادف رفتم. متوجه شدم دوربین بانک و طلافروشی در همان محل، به شکلی قرار داده شده که به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط کرده است. روز شنبه برای گرفتن حکم بررسی دوربین بانک به دادگاه رفتم و پس از گرفتن حکم به بانک مراجعه کردم. با مشاهده فیلم مشخص شد که ادعای من درست بوده است. نکته دردناک ماجرا این بود که متأسفانه روز جمعه، به خاطر خون‌ریزی داخلی، کودک مصدوم فوت کرد. مرگ کودک، مرا بیشتر مصمم کرد تا مانع از سوءاستفاده پدر کودک شوم. از این‌رو دوشنبه با پلیس به محل منزل مجرم رفتیم که در حال تدفین کودکشان بودند. در حین بازداشت شخص از سوی پلیس و پس از پرس‌وجو از اطرافیان متوجه شدم که این شخص یک کودک دیگر هم دارد که دست و پایش شکسته است و این احتمال وجود دارد که حادثه مشابهی نیز به همین شکل برای کودک دیگر رخ داده باشد.»


منبع: بهارنیوز

اشک‌های دادستان پرونده آتنا

گروه حوادث_رسانه‌ها: روزنامه ایران نوشت: «آتنا مانند دختر خودم بود پس مشخص است که کلی غصه خوردم و حتی در خلوت خود اشک ریختم. اما باید بگویم که آتنا و خیلی از حادثه دیدگان و برخی از متهمان قربانی کم کاری‌های خیلی دستگاه‌ها، مسئولان و کارشناس‌های مربوطه شده و می‌شوند.»«دادستان پارس آباد نیز همزمان با افشای راز قتل فجیع «آتنا» کوچولو، روزهای سختی را پشت سر می‌گذارد؛ چرا که او صرف نظر از این که دادستان است، پدر هم هست و آتنا را نیز مانند دخترش می‌داند. از سویی همزمان با وقوع چنین حادثه تلخی باید بحران را نیز مدیریت کند.
 
روزی که راز قتل آتنا کوچولو فاش شد و در همه محله‌های پارس آباد پیچید که مردی رنگرز در لباس یک دوست، مرتکب قتل تکان‌دهنده‌‌‌ای شده است، مردم با خشم به طرف خانه و محل کار اسماعیل هجوم بردند و می‌رفت تا فاجعه‌ای رخ بدهد که دادستان طباطبایی با ابتکاری ناشی از آشنایی به روحیات مردم پارس‌آباد آنها را به مصلی کشاند و همه را به آرامش دعوت کرد. او در گفت‌و‌گوی اختصاصی با خبرنگار «ایران» به سؤالات مطرح شده پاسخ داد.
 
جناب دادستان چرا مصلی را انتخاب کردید؟ 
در این که مردمان پارس‌آباد انسان‌هایی معتقد، مؤمن و با ایمان هستند، هیچ شکی نیست و مصلی یک شهر که فضایی معنوی دارد می‌تواند تأثیر بسزایی در بازگرداندن آرامش به مؤمنان داشته باشد. از این‌رو در شرایط بحرانی آن روز تنها راه حلی که به نظر کارشناسانه و متناسب با فرهنگ، سنت و دین مردم پارس آباد می‌رسید، تغییر محل تجمع مردم خشمگین و ناراحت از برابر خانه و محل کار متهم به یک مصلی بود.
 
تدبیر شما نتیجه داد؟ 
بله نتیجه‌اش این بود که مردم به مصلی آمدند و با شنیدن حرف‌های ما که تأکید بر برخورد قاطع قانونی با متهم به قتل بود آرامش پیدا کردند و شهر هم آرام شد. شاید اگر با چنین روش دوستانه‌ای با جمعیت خشمگین برخورد نمی‌شد اتفاق‌های ناخوشایندی رخ می‌داد.
 
شایعه‌های بسیاری از همان روز نخست در خصوص این پرونده بود و بعد از کشف جرم هم این گونه شایعه‌ها ادامه دارد آیا این شایعه‌ها در روند پرونده تأثیری داشته است؟ 
بهتر است شایعه‌ای درست نشود و مردم و برخی از رسانه‌های مکتوب و مجازی یک کلاغ، چهل کلاغ نکنند؛ چرا که به روح و روان جامعه خدشه وارد کرده و فضا را آشفته می‌کنند. اما این که در روند تحقیقات بازپرس و پلیس خللی به وجود بیاورد، خیر امکان ندارد؛ چرا که مقام قضایی با پرونده و مستنداتش پیش می‌رود. اعتنایی هم به شایعه‌ها ندارد.
 
اما همین شایعه‌ها باعث فشار افکار عمومی شده و شاید روند تحقیقات را تحت تأثیر قرار دهد؟ 
امکان ندارد حتی اگر فشاری از سوی افکار عمومی باشد قاضی حتماً گام به گام و با اسناد و مدارک پیش می‌رود و غیر از این باشد مسیر به کج راهه می‌رسد.
 
جامعه پارس آباد را در وقوع جرایم به ویژه چنین حادثه‌ای چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
جامعه پارس آباد یک جامعه متدین با مردمانی زحمتکش که اینجا را به قطب کشاورزی تبدیل کرده‌اند، هستند. این مردمان شریف عقایدی مستحکم و مذهبی دارند در مناسبت‌های خاص مانند ۲۲ بهمن، ۲۹ بهمن که روز قیام تبریز است و روز قدس حماسه‌ساز هستند و در انتخابات نیز مشارکتی بالای ۸۲ درصدی داشتند و این خود یک رکورد به حساب می‌آید پس پارس آباد جامعه‌ای آگاه دارد و در خصوص این حادثه خاص باید گفت که در چنین شهری مستثناست و اگر نیم نگاهی به جرایم مشابهی در کل کشور داشته باشیم، می‌بینیم فجیع‌تر و تلخ‌تر از این حادثه در تهران و شهرهای دیگر، بارها و بارها رخ داده است.
 
چه باید کرد تا شاهد تکرار این حوادث نشویم؟ ستایش در ورامین، کیانا در مشهد، ستایش دیگری در یزد و حوادث مشابهی که شاید هیچگاه فاش نشده است! 
باید به کانون درد توجه داشت اما خیلی‌ها به جای یافتن کانون درد به ظاهر درد توجه می‌کنند. از جمله رسانه‌ها. خود شما ببینید از تهران به اینجا آمده‌اید تا جزئیات حادثه را بگیرید بنویسید قاتل چطور قتل را انجام داده، در این جنایت اذیت و آزاری شده یا…. در حالی که شما باید نزد متخصص و کارشناس این امور می‌رفتید در همان تهران بسیار هستند جامعه‌شناسان و روانشناسانی که باید از علم و دانش خود در چاره‌جویی و ارائه راه حل‌ها اقدام کنند و رسانه‌ها نیز می‌توانند علمی‌تر و اجتماعی‌تر تجزیه و تحلیل کنند. اما الان به جای کانون درد به ظاهر درد توجه می‌شود. الان بیشتر به ماجراجویی‌های چنین حوادثی تمرکز شده و نه تحلیل آن و ارائه راهکارهای پیشگیرانه.
 
انتشار ابعاد مختلف یک حادثه می‌تواند آموزنده باشد و البته ما هم از تهران تا اینجا آمده‌ایم که با کارشناس و شخصی که در مقام دادستان، اشراف کاملی به جزئیات تیره و تاریک پرونده دارد مصاحبه کنیم و راهکار را از زبان دادستان بشنویم.  خب مسیر را اشتباه آمده‌اید من در مقام دادستان نظر حقوقی دارم که طبق قانون تحقیقات در پرونده تا زمان صدور کیفرخواست محرمانه است و نمی‌توان آنها را به رسانه‌ها ارائه داد.
 
قبول دارید رسانه‌ها پل ارتباطی مناسبی بین مردم و دستگاه قضایی هستند؟ یا اینکه حادثه نگاری را سیاه نمایی می‌دانید؟ 
بستگی دارد. مثبت و منفی‌های آن مطلق نیستند مثلاً در حادثه پلاسکو انتشار اخبار مثبت بود مگر این که خبرنگاران با تردد‌های بی‌موقع در صحنه حادثه باعث تأخیر در عملیات امدادرسانی می‌شدند. در مورد پرونده آتنا نیز شاید برخی نوشتارها به نفع جامعه نباشد گاهی اشتباهات این چنینی در اطلاع‌رسانی به یک آفت تبدیل می‌شود.  اگر منظورتان شایعه‌هایی است که در رسانه‌ها انتشار می‌یابد. خب یکی از علل آنها پاسخگو نبودن مسئولان است مثل الان که با وجود ملی شدن ماجرای قتل آتنا اصلانی، درهای اطلاع‌رسانی ازسوی مسئولان مربوطه بسته شده است.  خب مقام مسئول در اطلاع‌رسانی قوه قضائیه مشخص است و ایشان نیز در نشست خبری پاسخگوی سؤالات خبرنگاران بوده‌اند.  اگر منظورتان سخنگوی قوه قضائیه است که باید بگویم ایشان پاسخ‌های کلی می‌دهند در حالی که مردم پیگیر جزئیات هستند و شاید تصور کنند کوتاهی‌هایی صورت گرفته است!  باید سعی کنیم بلوغ فرهنگی جامعه را در چنین زمینه‌هایی بالا ببریم.
 
راهکار چیست؟ 
ببینید آتنا مانند دختر خودم بود پس مشخص است که کلی غصه خوردم و حتی درخلوت خود اشک ریختم. اما باید بگویم که آتنا و خیلی از حادثه دیدگان و برخی از متهمان قربانی کم کاری‌های خیلی دستگاه‌ها، مسئولان و کارشناس‌های مربوطه شده و می‌شوند.
 
منظور از خیلی‌ها؟
 خیلی خلاصه بگویم علم در کشور ما جامد شده است در حالی که باید مایع و روان باشد تا به پویایی برسد. دانشمندان ما بجز تعداد معدودی دیگر به دنبال بیشتر آموزش و تأثیرگذاری در جامعه نیستند و همین باعث کوتاهی‌ها شده و آثارش در چنین پرونده‌هایی رونمایی می‌شود در حالی که با برنامه‌ریزی صحیح می‌توان به جایی رسید که شاهد کاهش آمار چنین حوادثی در کل کشور باشیم.
 
به پرونده آتنا برگردیم با توجه به فشار افکار عمومی، گفته شده در مدت کمی و به صورت فوق‌العاده به پرونده رسیدگی می‌شود و مجازات سریع متهم در راه است. یعنی برخی از روند قانونی در پرونده‌های قضایی و بویژه قتل نادیده گرفته خواهد شد؟ 
امکان ندارد که یک اصل در روند رسیدگی به پرونده حذف شود. سرعت دادن به تحقیقات معنای حذف ندارد بلکه استفاده از ابزار سرعت دهی است.
 
یعنی متهم به قتل تحت اقدامات روانکاوانه در پزشکی قانونی زیر نظر متخصصان قرار خواهد گرفت؟ 
به طورحتم شخصیت شناسی متهم طبق قانون انجام می‌شود اما شاید به جای انتقال متهم، از کارشناسان بخواهیم به پارس آباد بیایند و همزمان دیگر اقدامات قضایی توسط بازپرس و پلیس صورت گیرد. در حالی که در پرونده‌های دیگر این رویه فرق دارد یا اگر پرونده با پست به دیوانعالی ارسال می‌شود یا متهم در دادگاه کیفری استان اردبیل مستقر در اردبیل محاکمه می‌شود شاید با ابلاغ رئیس قوه قضائیه در پارس آباد صورت گیرد و پرونده را به طریق دیگری به دیوان بفرستیم که سرعت بیشتری داشته باشد. اما هیچگاه اجازه نداریم روند را تغییر داده یا بخشی را حذف کنیم. مثلاً فرصت ۲۰ روزه اعتراض متهم را از او بگیریم و بخواهیم خیلی زود اعتراض کند؛ تعجیل در کار به معنای حذف روند قانونی نیست.
 
آخرین سؤال اینکه انگیزه متهم به قتل در این تراژدی چه بوده؟ قتل‌های دیگر این متهم تا چه حدی رازگشایی شده و نظریه پزشکی قانونی در خصوص جزئیات مرگ آتنا چه بوده است؟ 
همان طور که گفتم تحقیقات در مرحله بازپرسی محرمانه است.


منبع: بهارنیوز

غریبه‌ها را با عنوان «عمو» و «خاله» به کودکان معرفی نکنید

دکتر فرزانه سرخوش در گفت‌وگو با ایسنا، با تاکید بر نقش موثر خانواده‌ها در ارائه آموزش‌های خودمراقبتی گفت: مدرسه بعد از خانه و خانواده مهم‌ترین مکانی‌ است که باید آموزش‌های خودمراقبتی را به شکل رسمی دنبال کند. لازم است سیستم یکسانی برای این آموزش‌ها در کشور وجود داشته باشد.وی با انتقاد از فرهنگ رایج در بین خانواده‌ها که افراد غیرفامیل را نیز  «عمو» یا «خاله» معرفی می‌کنند، ادامه داد: در بیشتر موارد افرادی که کودکان را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند، از میان نزدیکان و آشنایان خانواده هستند، بنابراین خانواده‌ها باید به کودکان آموزش دهند که استفاده از این القاب برای افراد غیرفامیل تنها نشان‌دهنده صمیمی بودن است و لازم نیست کودکان نیز با این افراد صمیمی شوند.دکتر سرخوش در ادامه با تاکید بر تقدم پیشگیری بر درمان گفت: آموزش‌های خودمراقبتی، مساله جهانی است و متعلق به فرهنگ خاصی نیست و باید در سراسر دنیا از جمله کشور ما دنبال شود.
این روانشناس تنها روش کاهش آمار حوادث اینچنینی را «آموزش» دانست و ادامه  داد: پدوفیلیا (میل جنسی به کودکان) یک بیماری است و از آنجا که این بیماران نشانه‌های روحی و روانی خاصی ندارند، به راحتی قابل شناسایی نیستند و حتی ممکن است در میان خانواده‌ها و نزدیکان کودک چنین بیمارانی حضور داشته باشند. از آنجا که نمی‌توان تمام این افراد را کنترل کرد، بهترین راه برای حفظ کودکان، آموزش‌های خود مراقبتی به آنان است.وی درباره نحوه برخورد و مواجهه خانواده با کودکان آسیب‌دیده، اولین اقدام را حفظ آرامش و کنار آمدن با واقعیت دانست و افزود: این افراد می‌توانند با مراجعه به بهزیستی از خدمات حمایتی بهره‌مند شوند. بهزیستی نیز این افراد را به مشاوران و روانشناسان معرفی خواهد کرد. از آنجا که این کودکان نیازمند حمایت‌های ویژه‌ای هستند. روان‌درمانی فرد آسیب‌دیده تا زمان صلاحدید مشاور یا روانشناس باید ادامه یابد.
سرخوش با بیان اینکه خانواده‌ها نباید کودک آسیب دیده را با سوالات متعدد تحت فشار قرار دهند افزود: خانواده‌ها و مشاوران باید اجازه دهند کودک تنها زمانی که خودش تمایل داشت، درباره حادثه رخ داده صحبت کند.این روانشناس با تاکید بر اینکه فرآیند درمان این افراد طولانی‌مدت و پرهزینه است ادامه داد: مهم‌ترین کمکی که می‌توان به خانواده‌های آسیب‌دیده داشت، اختصاص بودجه‌های حمایتی در قالب “کمک‌ هزینه” درمان است.این روانشناس با بیان اینکه چنین اتفاقاتی تمام اعضای خانواده را درگیر می‌کند، افزود: خانواده‌ها باید بیشترین آموزش‌ها را پیش از وقوع این حوادث دریافت کنند.سرخوش با انتقاد از نگاه سرزنش‌گر جامعه نسبت به خانواده‌های درگیر اینگونه حوادث، گفت: زمانی که سن کودک بیشتر باشد جامعه معمولا خود کودک و خانواده‌اش را مورد سرزنش قرار می‌دهد در حالی که هیچ خانواده‌ای نمی‌خواهد چنین حوادثی برای فرزندش رخ دهد، در نتیجه باید آنها را درک و همراهی کرد.


منبع: بهارنیوز

باد کاشتن و طوفان درو کردن

مهدی دادویی‌نژاد
خبر حسرت بار از دست رفتن دختری به نام آتنا این روزها بحث‌های متعددی را از جهات گوناگون در فضای ایران به وجود آورده، عده‌ای رواج بی بند و باری را علت اصلی و عده‌ای مخالفان سند هایی همچون ۲۰۳۰ را مقصر عمده می‌دانند، عده‌ای خواستار مثله کردن قاتل و عده‌ای خواستار واکاوی روانی او شده اند، عده‌ای کشور را دچار اضمحلال اخلاقی دانسته‌اند و مویه هاسر دادند و عده‌ای جامعه ایران را یک جامعه مریض انگاشتند پر از عقده ها.

روند کلی حاکم بر این خبر‌ها که در قتل ستایش قریشی و قتل‌های پیش از او هم مطرح شد بدین صورت بوده که عده‌ای شروع به قیل و قال کرده و بعد از مدتی آب‌ها از آسیاب می‌افتد، سر‌ها مثل کبک در برف فرو می‌رودو روزمرگی ادامه می‌یابد تا ستایش‌ها و آتنا‌های بعدی و دوباره افاضات زودگذر. ایران ما سال هاست در گیر کشمکش‌های این‌چنینی است و هیچ نتیجه‌ای هم در بر نداشته، گویی فضای پیرامون حوادث این چنینی فضای دلخواه مرتکین این جنایت هاست، عده‌ای عقده گشایی کنند و منویات خود را در قالب‌های روشنفکری و ضد روشنفکری بیان کنند و غائله ختم به خیر شود و ریشه‌های جنایت باقی می‌ماند.

قاتلین آتناها و ستایش‌ها در تمام دوران زندگی خود نمی‌توانند تا این حد تاثیر گذار ظاهر شوند، تاثیر آنها علاوه بر دنائت و پستی در امر جنایت، در بعدی اجتماعی تصویر تیره روزی فضای قضاوت‌ها و چاره جویی‌ها را پیش رویمان می‌گذارد. مغالطه مهم‌ترین خروجی تمام این بحث هاست. ایران از مشکلی بسی مهم‌تر رنج می‌برد و آن، هدر رفت موقعیت‌های اینچنینی برای واکاوی دلایل اصلی و تشریح جدی ماجرا از جنبه‌های گوناگون و در کانال‌های علمی برای عدم تکرار ماجراست. جنایتی اتفاق افتاده و دختری بی‌گناه طعمه آتش هوس‌های شیطانی فردی شده، چطور می‌شود از تکرار پر بسامد این ماجراها جلوگیری کرد؟

پاسخ واقعی به این چگونگی بالعکس ظاهر ساده اش بسیار امری پیچیده و دشوار است، هیچ موضوعی دشوار‌تر از فهم رفتار انسان وجود ندارد. متاسفانه سال هاست همگان در هر حوز ه‌ای جز علوم انسانی تخصص محوری را با تمام وجود پذیرفته‌اند اما در حوزه شناختی مرتبط با انسان همگان متخصص و اهل فن هستند، آیا در مورد مباحث مربوط به فیزیک کوانتوم دیده‌اید تمام اقشار جامعه نظر بدهند و پس از ارائه نظر، بر برتری نظر خود بر دیگران مصر باشند؟ از نظر گذرانده‌اید بحث ورود مجری به حوزه بازیگری و بالعکس چقدر حساسیت زا و تخصصی شده که مناقشاتی در پی داشته یا حتی ظریف‌تر از ان بحث حضور بازیگران تئاتر در سینما؟ کدام یکی از دو مبحث تمثیلی ذکر شده مهم‌تر از واکاوی علل این جنایت هولناک است؟

و چرا همگان بدون داشتن تخصص لازم وارد حوزه نظریه پردازی می‌شویم در چنین موضوع خطیر و تخصصی؟ چرا عرصه را بر دانشمندان و محققان برای عرضه دلایل نزدیک‌تر به واقعیت تنگ می‌کنیم؟ اگر قرار باشد صاحب نظری حرفی بزند که شنیده نشود قطعا این بی محلی را بر نمی‌تابد و سکوت پیشه می‌کند، در ماجرای مرگ مرتضی پاشایی و جریانات مربوط به مراسم تشییع او چه بلایی بر سر جامعه شناسانی که حرفی دیگر عرضه داشتند آمد؟ تمام تحلیل‌ها بر مبنای یک سخن تند نادیده گرفته شد و عده‌ای تا مرز تکفیر جامعه شناسان نیز پیش رفتند.

هر انسانی از جنبه انسانی ماجرا حق ورود به جنایتی که منجر به از دست دادن آتنا شد را دارد و خواهد داشت، یک همدردی با خانواده و یا حتی یک حکم برای قاتلش، این که واکنش مردم در قبال این ماجرا چه بوده خود موضوع تحلیلی است تخصصی و می‌تواند حرف‌های ناگفته زیادی در دل خود داشته باشد، اما از جایی ماجرا هولناک‌تر می‌شود که این اظهار نظر‌های فردی از جنبه فردی خارج شده و جنبه تحلیلی پیدا کند، از هر منظری، با این مقیاس از دسترسی به اطلاعات ماجرا فاجعه بار‌تر می‌شود، نتایج تحلیل‌ها هم به راحتی و از قبل مشخص است و آن هم تعمیم دادن موضوع به کلیت جامعه است، جامعه مریض است، جامعه بی اخلاق شده، بی بند و باری باعث است و جلوگیری از فلان سند علت العلل است و از این دست تحلیل‌های سطحی و به اصطلاح آبکی، تحلیل‌هایی که مانند علف‌های هرز، فضای تنفسی را برای رشد بذر تحلیل‌های واقعی از بین می‌برد و منجر به مرگ تحلیل وقایع می‌شود.

سال هاست در تحلیل ماجراهای این‌چنینی باد می‌کاریم و طوفان درو می‌کنیم، دورنمای جامعه هم نشان می‌دهد قرار است در آینده نیز باد بکاریم و طوفان درو کنیم، شاید متوجه نباشیم اما قاتل آتنا یکی از همین طوفان هاست، طوفانی که بنیان‌های روانی و اخلاقی جامعه ما را ویران می‌کند، اعتماد به فضای زیستی ما را به حد اقل می‌رساند، چه عاملی می‌تواند تاثیر گذار‌تر از خبر این ماجراها کودکان را در معرض حصارهایی کذایی قرار دهد که حق زیستن سالم را از او سلب کند، مادر و پدری که این خبر را می‌شنوند در بهترین حالت سعی خود را در این جهت به کار می‌برند تا فرزند را تحت مراقبت بیشتری قرار دهند و این مراقبت بیشترآثار و پیامد‌های نامبارکش بسیار بیشتر از آثار خوبش است، برای مقابله با این جنایت کاران باید سراغ کاردان‌ها و متخصصین حوزه‌های شناخت انسان رفت تا بتوان از نتایج واقعی تضارب آرا و نظریات در این حوزه‌ها یکبار برای همیشه راهکاری کارآمد را برای جامعه تجویز نمود و پی در پی با رفع نقاط ضعف راهکار اصلی فضا را برای دفع پیشامد‌های ناگوار مهیا‌سازیم.

در تمام جوامع بشری جنایت کارانی از این دست حضور دارند، جوامعی که برای حوزه‌های شناخت واقعی انسان اهمیت بیشتری قائل شدند دچار مشکلات این‌چنینی کمتری هستند و جوامعی مانند ایران که می‌شود میزان اهمیت این حوزه‌ها را از نوشتار تحلیلی یک کارگردان یا بازیگر دریافت دارای مشکلات بیشتری هستند، جامعه ایرانی نه بی اخلاق است و نه مملو از عقده، بیشتر از هر دوی این‌ها مملو از نامتخصصان مدعی و تحلیل گردر هر زمینه و متخصصان مغموم و ساکت حوزه علوم انسانی است و تا وضع بر این منوال باشد باید منتظرقربانی شدن آتناهای بیشتری باشیم.


منبع: بهارنیوز

«فرار مغزها»؛ بخشی از پازل افسردگی جمعی

رضا صادقیان
آمارهای رشد جمعیت طی پنج سال گذشته نه تنها امیدوار کننده نیست که حامل پیامی هشدار دهنده برای یک دهه پیش‌رو است. برای نخستین بار در تاریخ پنجاه سال اخیر میانگین سنی از مرز ۳۰ سال گذشته است. چنین آمارهایی نشان می‌دهد جمعیت کشور در حال پیرتر شدن است. براساس آمارهای سازمان ثبت احوال سن ازدواج طی سال‌های گذشته رو به افزایش گذاشته و بیش از ۱۱ میلیون جوان ایرانی ازدواج نکرده در کشور وجود دارد، با توجه به جمعیت کشور نزدیک به ۱۴ درصد جمعیت ایران عملا در شمار خانواده‌های جدید و فرزندآور به حساب نمی‌آیند.

آمارهای رو به افزایش بازنشستگان کشور، آمار بالای بیکاری برخی از استان‌ها و پایین آمدن نرخ امید به زندگی در مقایسه با دیگر کشورها آینده‌ای ناامید کننده را مقابل دیدگان ما‌ترسیم می‌کند. سال‌هایی که هزینه درمانی رو به افزایش بازنشستگان بخش قابل توجهی از بودجه دولت و خانوارها را به خود اختصاص خواهد داد، با اشخاصی روبه‌رو هستیم که به دلیل پیدا نکردن شغل مناسب موفق به تشکیل خانواده نشده‌اند و جوانانی که امید چندانی به زندگی در شرایطی بهتر را در سر نمی‌پروانند و عملا در مقابل بسیاری از رویدادهای پیرامونی به صورت بی‌تفاوت برخورد می‌نمایند، در چنین شرایطی توقع از بهبود یافتن شاخص‌های سرمایه اجتماعی نیز در میان نیست. پدیده «فرار مغزها» و مهاجرت افراد با تحصیلات بالا بخشی از پازل افسردگی جمعی است، در کشوری که فرزندآوری به امری دشوار، هزینه‌بر و باری به هر جهت تعریف شود و با‌تراکم جمعیت سالخوردگان در بیمارستان‌ها، مطب پزشکان و پارک‌ها روبه‌رو شویم ناخواسته با نمایی «میرا» روبه‌رو هستیم، تصویری که حکایت سرزنده بودن و پویایی جامعه را بازگو نمی‌کند.

مسئله پایین آمدن آمارهای ازدواج و بالا رفتن سن تشکیل خانواده طی سال‌های گذشته به عوامل بسیاری ارتباط می‌کند، نخستین عامل را می‌توان نبود شغل و درآمد کافی برای بنیان نهادن خانواده معرفی کرد، یا پذیرش زیست تجردطلبانه را به تغییرات اجتماعی و فربه‌تر شدن فردیت در دوران مدرن مرتبط دانست، قبول عامل اول و دوم تفاوتی در رونمایی از واقعیت اجتماعی و کهنسال شدن جمعیت به عنوان نتیجه این رفتارها نمی‌کند. در واقع بالا رفتن میانگین سنی جمعیت در این پدیده خاص متغییر مستقل نیست و به خودی خود ما با پدیده سالخورده شدن جعیت روبه‌رو نمی‌شویم مگر عناصر دیگری را در نظر آوریم. متغییر که به عوامل دیگری از قبیل شغل، پذیرش زندگی جدید، آمادگی اجتماعی، همراهی خانواده‌ها، سبک زندگی، رضایت‌مندی و مواردی دیگر ارتباط مستقیم پیدا می‌کند. نصب بنرهای خوش آب و رنگ و برگزاری همایش‌ زندگی بهتر و ازدواج آسان تغییری در این آمارها فراهم نخواهد آورد.

کسانی که به هر دلیل تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمی‌دهند را می‌توان به دو گروه متمایز تقسیم‌بندی کرد. افرادی که با پذیرش سبک زندگی به شیوه‌ای دیگر و یا انتخاب «ازدواج سفید» در جهتی متفاوت از هنجارهای جامعه سیر می‌کنند و دختران و پسرانی که به دلیل نداشتن شغل و نیازهای اولیه زندگی قید متاهل شدن را برای همیشه می‌زنند، گروه نخست با به دست آوردن شغل و درآمدهای کلان نیز به سوی بنیان نهادن خانواده نخواهد رفت، این گروه با شیوه‌ای دیگر زندگی می‌کند ولی دسته دوم با فراهم شدن زمینه‌های زندگی تن به ازدواج و در نتیجه فرزند آوری می‌دهد.

بهتر است قبل از آنکه غرق در نصب طرح‌های گرافیکی با محتوای دوچرخه‌های سه نفر و حتی پنج نفره خانوادگی در جهت تشویق به فرزندآوری در میادین پرتردد شهرهای بزرگ باشیم، دامنه و هدف خود را در عرصه سیاست‌گذاری عمومی مشخص‌تر از قبل کنیم، ارائه برنامه‌ای کلی که همه این سلیقه‌ها را پوشش دهد قبل از آنکه به خروجی مناسبی منجر شود، آن برنامه با شکست روبه‌رو خواهد شد. همانگونه که نشریات سیاسی براساس دسته‌بندی مخاطبان اقدام به تولید محتوی می‌کنند و یا دولت‌مردان تلاش می‌نمایند براساس مطالبات حداکثری شهروندان به ارایه برنامه‌های اجرایی اقدام کنند، نیاز است در چنین بخشی قید آن گروه نخست، افرادی که سبک زندگی متفاوت و تجردطلبی را برگزیدند خط بکشیم و تنها با تمرکز به راهکارهای اساسی گره از گرفتاری شهروندانی که خواهان تشکیل خانواده هستند برنامه‌ریزی کنیم. سیاست‌های افزایش جمعیت تا هنگامی که نگرشی همه‌جانبه بر آن حاکم نشود، وضعیت سالخوردگی در سال‌های آینده به عنوان یک معضل اجتماعی جلوه‌گر خواهد شد. چندان دور از ذهن نخواهد بود که با بهانه‌تراشی و بر زمین ماندن طرح‌های کاربردی متوسط سن جمعیت کشور پله‌های بحران را طی کند و با سرزمینی سالخورده و ناتوان از پیشبرد کارهای روزمره شویم.
 


منبع: بهارنیوز

اعزام گروه‌های روانپزشکی به پارس‌آباد/خانواده آتنا تحت‌مراقبت پزشکی و سلامت روان

بعد از ماجرای قتل آتنا اصلانی دختر هفت ساله اردبیلی، جسته و گریخته اخباری درباره شرایط روحی نامساعد خانواده آتنا و همچنین خانواده قاتل وی را شاهدیم؛ بر همین اساس معاون دفترسلامت روان، اعتیاد و اجتماعی وزارت بهداشت از اعزام گروه‌هایی از روانپزشکان و روانشناسان به پارس‌آباد اردبیل و تلاش برای برگرداندن آرامش به فضای عمومی این منطقه خبر داد.

علی اسدی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره اقدامات وزارت بهداشت برای بهبود سلامت روان خانواده آتنا اصلانی و مردم منطقه پارس آباد گفت: کارشناسان سلامت روان منطقه پارس آباد از همان روزهای اول حادثه با خانواده مقتول و مسئولان شهرستان ملاقات کردند. آنها برای بازگرداندن آرامش به منطقه پیام‌ها و پیشنهاداتی را به فرمانداری، شهرداری و امام جمعه منطقه منتقل کردند.

وی افزود: از روز دوم حادثه نیز با پیگیری وزیر بهداشت، تیمی از روانپزشکان و روانشناسان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به منطقه اعزام شدند تا ارزیابی بیشتری انجام دهند و مداخلات لازم را در زمینه سلامت روان با مسئولان شهرستان مطرح و دوباره با خانواده مقتول ملاقات کردند.

وی ادامه داد: خانواده قاتل به دلایل امنیتی و برای حفظ جان‌شان با دستور دادستان در جای امنی نگهداری می‌شوند و اجازه ملاقات با آنها داده نشده‌ است. روز سوم حادثه نیز با پیگیری دستور وزیر بهداشت، دکتراحمد حاجبی- مدیرکل اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت با همراهی تیمی از جامعه‌شناسان و روانپزشکان استان اردبیل برای ارزیابی و آسیب شناسی به منطقه رفتند و با مردم محل، شهردار، خانواده مقتول، اطرافیان وی، فرماندار و امام جمعه صحبت کردند. همچنین پیشنهادات ضروری را  برای کمک به برگشتن آرامش به جو عمومی ارائه دادند تا خشم و عصبانیت مردم کمتر شود و حادثه بدتری ایجاد نشود.

معاون اداره سلامت روان، اعتیاد و اجتماعی وزارت بهداشت با اشاره به پیگیری مستمر پزشکان و روانشناسان شبکه بهداشت پارس آباد در زمینه بازگرداندن آرامش با خانواده آتنا اصلانی، افزود: این تیم هرروز به آنها سر می‌زنند و مداخلات لازم برای بهبود سلامت روان این خانواده را ارائه می‌کنند. در سطح شهر نیز پیام‌هایی نصب شده‌ است تا مردم بدانند در چنین شرایطی چگونه به یکدیگر کمک کنند تا آرامش منطقه حفظ و خشونت در جامعه کنترل شود.

به گفته اسدی، در حال حاضر جو عمومی در محل زندگی آتنا اصلانی آرام است و مشکل خاصی وجود ندارد. هنچنین خانواده وی از نظر پزشکی و سلامت روان تحت مراقبت هستند و ارتباط روزانه  مرکز بهداشت منطقه با آنها برقرار است.


منبع: الف

«همه به دنبال مریم می‌گشتند اما او رفته بود»

نشریه نیویورکر در گزارشی ویژه به ویژگی‌های شخصیتی و فنی مریم میرزاخانی، دانشمند فرهیخته ایرانی که روز جمعه چشم از دنیا فرو بست، پرداخت.

به گزارش ایسنا، نیویورکر نوشت: در هفته‌ای جاری مریم میرزاخانی دانشمند مطرح ایرانی و اولین زن برنده مدال فیلدز که به نوبل ریاضیات معروف است، در ۴۰ سالگی بدرود حیات گفت.

این دانشمند که از سوی هم‌دوره‌ای‌های خود با لقب «هنرمند عرصه دینامیک و هندسه سطوح پیچیده» خوانده می‌شد، گاهی از دید دخترش آناهیتا در قامت یک «مادر نقاش» بود.

او در منزل خود در نزدیکی دانشگاه استنفورد عادت داشت که بر روی زمین بنشیند و ساعت‌ها روی صفحات کاغذ ایده‌ها، نمودارها و فرمول‌های ریاضی را ترسیم کند که سبب می‌شد دخترش به او بگوید: «مامان باز داره نقاشی می‌کنه!»

میرزاخانی از سویی گوشه‌گیر و درون‌گرا به نظر می‌رسید اما از طرف دیگر بسیار پرانرژی و با صلابت بود؛ خصوصا زمانی که در کلاس و پای تخته در حال تدریس بود.

به گفته رویا بهشتی، ریاضیدان فعال در دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوئیس که دوستی دیرینه‌ای با مریم داشت، اشتیاق وی به ریاضیات از همان سال‌های نوجوانی مشهود بود. بهشتی در این باره می‌گوید: یک شور و شعف خالصانه فعالیت‌های مریم را به پیش می‌برد. بسیاری از مردم از فروتنی و آرامش او صحبت کرده‌اند اما او در کنار این ویژگی بسیار بسیار بلندهمت بود و از همان سال‌های جوانی مشخص بود که چه اهداف بلندی در نظر دارد.

بهشتی در ادامه می‌گوید: زمانی که وی در سال اول راهنمایی مشغول به تحصیل بود، معلمش به او گفت که استعداد چندانی در ریاضی ندارد ولی در سال ۲۰۱۴ همان دختری که استعدادش نادیده گرفته شده بود، اولین بانوی جهان شد که موفق به دریافت پرافتخارترین جایزه ریاضیات جهان یعنی مدال فیدلز شد.

میرزاخانی به کسب افتخار توجه داشت اما این موضوع همه ذهنیت او را دربرنمی‌گرفت.

دکتر “کورتیس مک‌مولن”(Curtis McMullen) مشاور ارشد دکترای میرزاخانی که در دانشگاه هاروارد فعالیت می‌کند، درباره لحظه اهدای جایزه وی در سال ۲۰۱۴ می‌گوید: زمانی که نام میرزاخانی به عنوان برنده مدال فیلدز اعلام شد، وی به جای توجه کامل به مراسم در کنار همسرش به هیجان‌زدگی دخترش آناهیتا توجه می‌کرد.

مک‌مولن در ادامه می‌گوید: تفاوت مریم با بسیاری از دانشمندان دیگر این بود که تلاش می‌کرد همواره بیشتر از آن چه تا به حال به یک موضوع پرداخته شده، آن را مورد بررسی قرار دهد و به صورت عمیق وارد مسائل می‌شد و برای خود در مسائل علمی چالش ایجاد می‌کرد و هیچ توجهی به مشکل بودن مسائل نداشت.

“مانجول بارگاوا” (Manjul Bhargava)، ریاضیدان دانشگاه پرینسستون که او نیز در سال ۲۰۱۴ مدال فیلدز را به دست آورد، می‌گوید: میرزاخانی استاد فضاهای پیچیده و منحنی در ریاضی بود. همه می‌دانند که کوتاه‌ترین فاصله بین دو نقطه یک خط راست است اما زمانی که سطح کار منحنی باشد، قضیه متفاوت خواهد بود. مریم قضیه‌های پیچیده و مهمی را در رابطه با این سطوح و روابط حاکم بر آنها طرح و به اثبات رسانده است که نتایج آن در هندسه و موضوعات فراتر از آن قابل توجه است.

این دو نفر یکدیگر را در دوره دکتری در دانشگاه هاروارد ملاقات کرده بودند.

بارگاوا درباره بیماری میرزاخانی خاطرنشان کرد: با وجود بیماری، او کارهای بی‌نظیری در سه سال پایانی عمر خود انجام داد و شدیدا علاقمند بود روی مسائل دشوار هندسی کار کند؛ حتی اگر حل آنها نیازمند ده‌ها سال کار بود.

همکاران میرزاخانی بر این نکته تاکید دارند که وی به شدت از رسانه‌ها و در کانون توجه بودن دوری می‌کرده است و حتی تصور می‌کرد ایمیل‌های مربوط به برنده‌ شدن مدال فیلدز یک شوخی هستند و به دلیل انجام شیمی‌درمانی به خاطر سرطان سینه نمی‌خواست پیگیر شرکت در مراسم شود اما سرانجام با برنامه‌ریزی‌های انجام شده برای دور نگه داشتن خبرنگاران وی در این مراسم شرکت کرد و پس از چند روز اقامت در کنگره سال ۲۰۱۴ پیش از ایراد سخنرانی خود محل کنگره را ترک کرده بود.

“اینگرید دابچیز”( Ingrid Daubechies) رئیس اتحادیه جهانی ریاضیات در این رابطه گفت: صبح آن روز «همه به دنبال مریم می‌گشتند تا با او مصاحبه کنند اما او رفته بود.»


منبع: الف

از نظر رهبری، فضای مجازی، به اندازه خود انقلاب اسلامی اهمیت دارد /پوپولیست ها خود را مدعی آزادی فضای مجازی نشان می دهند/ شبکه ملی ارتباطات، امنیت و سرعت می‌آورد

سال های اخیر شبکه جهانی اینترنت دنیای جدیدی را برای میلیون ها کاربر فراهم آورده تا جهان با تمام عظمتش به دهکده ای کوچک تبدیل شود که هیچ نظارت مرکزی و قانونی برای دسترسی به آن وجود ندارد. وابستگی زیر ساختهای حیاتی کشورها به شبکه اینترنت از یک سو و نبود نظارت قانونمند بر دسترسی کاربران از سویی دیگر بسیاری از کشورها را نگران امنیت ملی خود ساخت، این نگرانی ها پس از افشاگری های ادوارد اسنودن در خصوص اقدامات جاسوسی سازمان های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس از مراکز صنعتی و نقض حریم خصوصی شهروندان شدت بیشتری یافت.

در کشورما نیز پس از حملات گسترده و سازمان دهی شده به تاسیسات هسته‌ای کشور توسط استاکس‌نت و همچنین مشکلات پیش آمده برای نیروگاه بوشهر، اهمیت راه اندازی شبکه ملی اینترنت بیش از پیش آشکار شد.

این طرح برای نخستین بار در اواخر سال ۱۳۸۴ به منظور کاهش وابستگی به شبکه جهانی اینترنت مطرح و در فاصله سالهای ۸۶ تا ۸۸ در هیات وزیران به تصویب رسید و قرار بر آن بود تا سال ۸۹ به بهره برداری برسد اما اینگونه نشد و با تغییر نام به شبکه ملی اطلاعات راه اندازی آن به پایان برنامه پنجم توسعه موکول شد! این تاخیر ها آنقدر ادامه یافت که سرانجام در بیست و سوم خرداد ماه سال جاری مقام معظم رهبری لب به گلایه گشودند و با اشاره به آسیب های ناشی از هجمه مسائل ضد ارزشی و اطلاعات ناصحیح و مخالف منافع ملی در فضای مجازی، خواستار پیگیری مسؤلان برای راه اندازی شبکه ملی اطلاعات شدند. در همین خصوص حمید رضا مقدم فر، مشاور فرهنگی رسانه ای فرمانده کل سپاه در گفت وگو با «الف»، تلاش های صورت گرفته در خصوص راه اندازشبکه ملی اطلاعات از سوی مسؤلان را نه تنها در خور نمی داند، بلکه معتقد است حتی فهم مشترک و دقیقی نیز از این فضا وجود ندارد.

 مقدم فر بر این باور است که «برخی به گونه‌ای تبلیغ می‌کردند که انگار با ایجاد شبکه ملی ارتباطات، قرار است اینترنت را در کشور حذف کنند! که این از آن حرفهای تاسف‌آور و خنده‌آور این جریانات است.»

در ادامه مشروح این گفت وگو را می خوانید:

وضعیت نحوه‌ی استفاده از فضاهای مجازی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟  آیا در جهت‌گیری‌های سیاسی مردم هم تاکنون اثری داشته یا شواهدی مبنی بر اثرات آن وجود دارد؟

پیش از پاسخ مستقیم به این سوال، یک نکته کلی اما مهم درباره فضای مجازی این است که نباید با آن به شکل ساده‌انگارانه و شکلی مواجه شد. متاسفانه در کشور ما مطالعات اندیشه‌ای و فلسفی کافی در این باره هنوز انجام نشده، برخلاف برخی دانشگاه‌های مهم دنیا، مانند هاروارد که مباحث نظری مهمی درباره فلسفه فضای مجازی ترتیب داده‌اند و فیلسوفانی مانند دریفوس و هایم و … که در این باره اندیشیده‌اند. البته مطالعات و مقالاتی از ناحیه افرادی همچون آقایان داوری اردکانی، اعوانی، خسروپناه، دینانی و برخی دیگر دیده‌ایم اما باید پذیرفت که به این موضوع، علیرغم اهمیت بسیار فراوان آن، آنچنان که باید و شاید و به صورت روندی در کشور پرداخته نشده است.

مباحثی مانند تاثیر فضای مجازی بر معرفت،  تاثیر آن بر روابط اجتماعی و مسائلی از این دست، موضوعاتی است که پتانسیل بسیاری برای پرداخت دارد. این یک بحث قدیمی در عرصه تکنولوژی است که تکنولوژی صرفاً یک ابزار است، یا ابزاری است که فرهنگی را با خود حمل می‌کند؟ بدین معنا که وقتی شما از یک تکنولوژی استفاده می‌کنید، خود بخود سرایت یک فرهنگ را هم پذیرفته‌اید یا خیر؟ در این باره مباحث مختلفی در طول تاریخ، بویژه از زمان اشپنگلر(فیلسوف آلمانی) به این سو مطرح شده. اما به طور کلی نظری که به عقیده ما بیشتر با واقعیت سازگار هست این است که تکنولوژی نه یک ابزار صرف است(نفی دیدگاه Instrumental نسبت به تکنولوژی) و نه یک فرهنگ و روح متصلب که نتوان از آن به نفع خود استفاده کرد.

ما معتقدیم باید از هر تکنولوژی استفاده کرد، اما در عین حال باید هوشمند بود و ساده‌انگارانه با آن نباید مواجه شد.

حال با این مقدمات، اگر بخواهیم به سوال شما پاسخ روشنتری بدهم، عیلرغم درگیری عملی قاطبه مردم ایران با فضای مجازی، اما هنوز راجع به فلسفه آن و تاثیرات مثبت و منفی که می‌تواند داشته باشد، آگاهی دقیقی در افکار عمومی وجود ندارد و البته  نگهداشتن افکار عمومی در یک جهل نسبت به این مسائل، کاملاً به سود پوپولیستهاست. آنها که فقط خود را مدعی آزادی فضای مجازی و … نشان می‌دهند و اگر کسی نسبت به ضرورت استفاده توام با تامل از فضای مجازی سخن گفت او را متهم به چیزهای دیگر می‌کنند.

اتفاقاً جالب است بدانید که اینترنت در ایران برای اولین بار توسط موسسه فیزیک نظری(دانشهای بنیادی امروز) وارد کشور شد که مسئولیت آن را یک اصولگرای با سابقه برعهده دارد. پس اگر بخواهند اینترنت را هم جناح بندی کنند، بیشتر به سود جریان مقابل جناحی است که خود را مدعی همه آزادی‌ ها و دیگران را مخالف همه‌گونه تکنولوژی معرفی می‌کند.

بحث من البته در این جا طرفداری از یک جناح و شماتت جناح دیگر نیست، بلکه می‌خواهم عرض کنم در موضوعات بسیار مهمی همچون فضای مجازی باید این دعواهای بعضاً کودکانه حزبی و جناحی را سیاسیون و مسئولان ما کنار بگذارند و به نحو کارشناسانه و به سود منافع ملت ایران با این پدیده مواجه شوند.

در اینکه استفاده از پدیده فضای مجازی در جهت‌گیری‌های سیاسی مردم تاثیری داشته یا خیر، جمع‌بندی قطعی ندارم. اما اگر مقصود شما این تصور است که هرچه فضای مجازی آزادتر باشد، یک جناح سیاسی در ایران(مثلاً موسوم به اصلاح‌طلبان) بیشتر تقویت خواهد شد، این را قبول ندارم.

این ادعا شبیه همان ادعایی است که می‌خواستند از نظریه مک‌لوهان درباره دهکده جهانی نتیجه بگیرند که لیبرالیسم پایان جهان خواهد بود! یعنی اگر به وسیله ارتباطات، دنیا تبدیل به دهکده جهانی(از نظر ارتباطات تنگاتنگ مردمی) شود، لیبرالها برنده میدان خواهند بود چرا که منطق قوی‌تری دارند! اما بعد از گسترش اینترنت شاهد بودیم که مهمترین سانسورهای آشکار و بویژه سانسورهای پیچیده علیه نظریات مخالف لیبرالیسم در همین شبکه‌های اجتماعی به کارگیری شد.

در یک نمونه که خودم با آن مستقیما درگیر بودم، راجع به نامه‌های رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان در غرب، در توئیتر و سایر شبکه‌های مجازی و همچنین رسانه‌های رسمی در غرب، تلاشهای گسترده ای برای جلوگیری از رسیدن آن به گوش جوانان غربی انجام دادند. حتی در مواردی، توئیتر قوانین خود را هم تغییر داد تا به این سانسور، رسمیت قانونی هم بدهد! که البته بحث آن مفصل است و انشاءالله در آینده در این باره اگر فرصت بود جزئیات بیشتری گفته خواهد شد.

محدودیت در موارد ضروری آری اما سلیقه ای نه آیا برای مقابله با جنگ نرم ، فیلترینگ فضاهای مجازی یا مسدود ساختن آنها و یا جمع آوری دیش‌های ماهواره را روش مناسبی می دانید؟ 

ببینید اینجا دو بحث وجود دارد، اول اینکه آیا اساساً فیلترینگ و ایجاد محدودیت در فضای مجازی قابل پذیرش هست یا خیر؟ ثانیاً اگر جواب اول، آری است، حد این محدودیت تا کجاست؟

برخلاف چیزی که بعضا تصور و از جانب عده‌ای هم تبلیغ می‌شود، کلیت ایجاد محدودیت، در غالب کشورها امر پذیرفته شده‌ای است؛ مثلاً جالب است بدانید کشوری همچون آمریکا سال ۲۰۱۴ از سوی گروهی به اسم گزارشگران بدون مرز، در لیست کشورهای دشمن اینترنت درج شده! قصد من تکیه به گزارش این گروه نیست؛ بلکه می‌خواهم بگویم کشوری که از نظر برخی قبله آزادی معرفی می‌شود هم تا حدی محدودیت ایجاد کرده که جزو دشمنان اینترنت لقبش داده‌اند! پس نفس ایجاد محدودیت را تقریباً همه پذیرفته‌اند.

اما ایجاد محدودیت باید حساب‌شده و دقیق و فقط در موارد کاملاً ضروری باشد و از مباحث سلیقه‌ای در این موضوع جلوگیری شود.

اگر مقصود سوال شما این است که کسانی مقابله با جنگ نرم را محدود به فیلترینگ و جمع‌آوری دیش و… بکنند، قطعاً این غیرعاقلانه است. مقابله با جنگ نرم دشمن، پروسه‌ای پیچیده و همه‌جانبه است که بیش از هرچیز، نیازمند کار ایجابی است و نه صرفاً اقدامات سلبی.

در کنار تهدیدات فضای مجازی  این فضا چه فرصتهایی را در اختیار مردم و بویژه نیروهای انقلابی قرار داده ؟

مهمترین سرمایه جبهه انقلاب، “پیام حق” است. پیام حق چون منطبق بر فطرت است، در صورتی که به مخاطب برسد، تاثیر سازنده خود را لاجرم به جا خواهد گذاشت. فضای مجازی از این نظر که محیطی برای رساندن این پیام به افکار عمومی دنیا می‌تواند تولید کند، فرصت بسیار ویژه‌ای است.

در همین ماجرای نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان در غرب، اقداماتی که برخی جوانان برای رساندن این پیام به گوش جوانان غربی انجام دادند حاوی نکات و تجربیات بسیار ارزشمندی بود. غرب از رسیدن این پیام به گوش جوانان می‌ترسد و به همین دلیل همانطور که عرض کردم، به صورت کاملا سیستماتیک‌ پیچیده‌ترین سانسورها را علیه دیده و شنیده شدن اصل و محتوای این نامه‌ها اعمال کردند.
اما در عین حال نتوانستند مانع تبلیغ و ترویج پیام‌های نورانی و حیات بخش این نامه‌ها برای معرفی اسلام و انقلاب اسلامی و نیز پاسخ به شبهات و تخریبها از طریق فضای مجازی بشوند و اینجاست که اصطلاحاً گفته می‌شود چاقو دسته خود را برید و تهدیدها به فرصت مبدل شد.

برخی گروه‌ها برای قدرت، به منافع ملت خیانت می‌کنند

به عقیده شما آیا مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه «مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با فضای مجازی» از سوی مسئولان جدی گرفته شده ؟

تلاشهای خوبی بعضاً در نهادهای مختلف و همچنین شورای عالی فضای مجازی انجام شده اما من تصور می‌کنم آنچه صورت گرفته، با آنچه مدنظر رهبر معظم انقلاب بوده، فاصله بسیار زیادی دارد. از نظر رهبر معظم انقلاب، فضای مجازی، به اندازه خود انقلاب اسلامی اهمیت دارد اما آیا این اهمیت از ناحیه مسئولان و دست‌اندرکاران احساس می‌شود؟ به عقیده بنده قطعاً خیر. تصور می‌کنم نه تنها اقدام درخوری صورت نگرفته، بلکه حتی فهم مشترک و دقیق نیز از این فضا وجود ندارد. همچنان که در ابتدای پاسخ به سوال اول هم عرض کردم.

متاسفانه چنین مباحث بسیار کلان که با سرنوشت یک ملت و با فرهنگ قاطبه این ملت سر وکار دارد هم در کشور ما معمولاً اسیر بازی‌های سیاسی و جناحی می‌شود. برخی گروه‌ها برای قدرت، به منافع ملت خیانت می‌کنند و مانع از شکل‌گیری بحث‌های کارشناسی و دقیق و علمی در این مباحث می‌شوند. مثلاً اگر کسی بخواهد درباره لوازم و ضرورتهای استفاده از اینترنت صحبت کند، بلافاصله  به او برچسب ضدآزادی، ضداینترنت و … می زنند. در حالی که در برخی کشورهای رشدیافته، ساحت این مباحث کاملاً از دعواهای سیاسی جداست و به عنوان یک مسئله کلان با آن برخورد می‌شود.

در کره جنوبی تنها ۷ درصد از اینترنت خارجی استفاده می شود

چرا یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری ایجاد شبکه ملی ارتباطات است؟

یکی از مصادیقی که عرض کردم برخی گروه‌ها و دسته‌ها برای منافع حزبی و گروهی و فریب مردم، هوچی‌گری را در دستور کار قرار داده‌ بودند،‌ همین موضوع شبکه ملی ارتباطات است. به گونه‌ای تبلیغ می‌کردند که انگار با ایجاد شبکه ملی ارتباطات، قرار است اینترنت را در کشور حذف کنند! این از آن حرفهای تاسف‌آور و خنده‌آور این جریانات است.

مهمترین ویژگی شبکه ملی ارتباطات، امنیت و سرعت در ارتباطات است. امروزه تلاشهای گسترده‌ای از ناحیه کشورهای استکباری برای حمله سایبری و تخریب‌های سایبری در کشورهای دیگر می‌شود و یکی از نمونه‌های بسیار روشن آن علیه کشور ما موضوع ویروس استاکس نت است که چند سال پیش توسط اسرائیل و آمریکا علیه تاسیسات هسته‌ای کشور به کارگیری شد و خساراتی به جا گذاشت.

ایمیل هایی که در کشور از طریق اینترنت جابجا می‌شود از نظر دسترسی بیگانگان به آن، یقیناً امنیت لازم را ندارد و به راحتی از سوی دشمنان قابل دسترس است. شبکه ملی اطلاعات این مهم را فراهم می‌کند که اطلاعات ایرانیان امن باشد. اگر مسئولان کشور خواستند نامه الکترونیکی به یکدیگر بفرستند این را در یک فضای امن انجام دهند. ضمن اینکه بسیاری از کارها در راستای دولت الکترونیک را امروز در فضای مجازی به علت نبود امنیت لازم نمی‌توان انجام داد در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات راه‌اندازی شود، این اقدامات ممکن خواهد بود.

همچنین در بحث سرعت اینترنت که نیاز مهم امروز مردم و بویژه مراکز علمی و پژوهشی و … است، با ایجاد شبکه ملی اطلاعات می‌توان از سرعت بسیار بالاتری استفاده کرد.

امروزه کشورهای مطرح دنیا در زمینه اینترنت، اصرار به راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات داخلی خودشان دارند. در کشورهایی مانند کره جنوبی که پر سرعت‌ترین و بیشترین مصرف اینترنت در آنجا است ۹۳ درصد از بهره‌برداری آن از شبکه ملی خودشان است که بیشترین خدمات را به مردم کشورشان می‌دهند و تنها  ۷ درصد از اینترنت خارجی استفاده می‌کنند.
 
وزارت ارتباطات مکلف به ارائه گزارش و برنامه زمانبندی شفاف است
 
سهم شورای عالی فضای مجازی و سایر دستگاهها در عدم راه اندازی  شبکه ملی اطلاعات  چه میزان است؟

با توجه به اینکه راه‌اندازی این شبکه ملی امری اجرایی به حساب می‌آید بنابراین متولی اجرای آن وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است که البته در بعد کلان و حاکمیتی شورای عالی فضای مجازی که نقطه متمرکز و کانونی سیاستگذاری و تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور است، باید اقدام به پیاده‌سازی مراحل اجرایی این شبکه کند.

اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی فضای مجازی که سران سه قوه نیز جزو آن هستند، باید با مطالبه‌گری خود در این حوزه مسئولان اجرایی را به سمت پیاده‌سازی این شبکه براساس مدل زمانبندی سوق دهند و تشویق کنند اما متأسفانه گاهی مشاهده می‌شود که اعضای این شورای با بی توجهی نسبت به اهمیت راه‌اندازی این پروژه که تأکید اصلی رهبری در فضای مجازی است، به تصویب و بررسی موضوعاتی در این عرصه می‌پردازند که اهمیت بالایی ندارد.

برخی اعضای شورای عالی فضای مجازی معتقد هستند وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پس از گذشت چهار سال از روی کار آمدن دولت یازدهم گزارش مستند و مستدلی مبنی بر نحوه اجرا و برنامه زمانبندی اجرای شبکه ملی اطلاعات به این شورا ارائه نداده است که این موضوع در صورت صحت می‌تواند، حاکی از غفلت مسئولان نسبت به اجرای پروژه‌ای به این مهمی که مورد تأکید مقام معظم رهبری‌ است، باشد.

امیدواریم اعضای شورای عالی فضای مجازی با توجه به گلایه اخیر مقام معظم رهبری در ارتباط با عدم اجرای شبکه ملی اطلاعات در کشور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را مکلف به ارائه گزارش عملکردی دراین زمینه کنند و برنامه زمانبندی جامع و شفافی را در ارتباط با اجرای آن مطالبه نمایند.
 


منبع: الف

از مشکلات فرودگاه امام تا وکالت انحصاری

مشکلات فرودگاه امام 

دوستان حال و روز فرودگاه امام خمینی را هم دربیاید .بعضی اتفاقات مایه شرمساری  است.

چند شب قبل یکی از بستگان را برای پرواز به فرودگاه بردم تمامی ورودی های ترمینال مسافری را بسته اند و همه ماشین ها را با یکسری تابلوی غیر استاندارد به سمت پارکینگ ضلع مقابل ترمینال در طرف دیگر اتوبان دسترسی راهنمایی میکنند .نه راهنمایی و نه اطلاع رسانی درستی صورت میگیرد .

در پارکینگ مقابل شما را به دورترین اضلاع آن راهنمایی می کنند و بهانه آن پر بودن محل های نزدیک به کریدر تازه تاسیس شمالی جنوبی روی اتوبان است.این پارکینگ کاملا غیر استاندارد و فاقد چرخ دستی و وسایل رفاهی انتقال مسافران است.به شما نوید میدهند اتوبوس شما را به ترمینال مسافری منتقل میکند و این درحالی است که محل استقرار اتوبوس چند صد متر از محل پارک ماشینها فاصله دارد و اگر شما چند بسته و چمدان داشته باشی عملا مستأصل خواهی ماند.

این موارد در حالی است که پارکینگهای خالی نزدیک کریدر خالی و قابل استفاده است.
آن شب بابت همین بی نظمی بیش از نیم ساعت از محل پارک ماشین تا رسیدن به ترمینال زمان صرف کردیم.داخل ترمینال هم که البته مثل همیشه کم جا و پر مسافر و بدون امکانات .

واقعا فرودگاه پایتخت ایران اسلامی با این همه حرف و ادعایی که داریم مایه شرمساری  و هیچ مسئولی پاسخگو نیست .

 به دفتر مدیریت ترمینال رجوع کردم و اعتراض کردم ولی بدون فایده تنها با این توجیه که طراحی ترمینال ایراد دارد و اینکه بسته شدن مسیرهای دسترسی صرفا موضوع امنیتی و خارج از حیطه مسولیت ترمینال است اکتفا کردند.

واقعا اگر کسی دسترسی به مسولین وزارت راه دارد این موارد را منعکس نماید
رسیدگی به وضعیت این فرودگاه که محل تردد هموطنان و خارجیان است و تنها فرودگاه بین المللی پایتخت است نیاز به اقدام عاجل دارد.
همچنین چنانچه قرار است از این فرودگاه استفاده نمایید موضوع فوق برای اطلاع شما لازمست چه بسا لازمست در برنامه ریزی حداقل یک ساعت به تجربه های قبلی حضورتان اضافه کنید تا به پروازتان برسید . علی صادقی

اجرای گزینشی احکام دیوان عدالت اداری

وقتی دریک سازمانی احکام دیوان عدالت اداری گزینشی وبراساس روابط!! اجرامیشود وبه تمام مقامات مسئول مراتب با ارایه مدارک اعلام ولی اصلا ترتیب اثر داده نمیشودتنها درددل کردن چه ثمره ای خواهد داشت .بعضی از وزرا ومسئولین اصلا وقت خواندن این شکواییه ها ورسیدگی به این اعتراضات را ندارند آنان خود را از مردم جدا دانسته درمرتبه ای اعلی تصور مینمایند وحرف ودرددل مردم برای آنان ازرش بررسی ندارد/ تنها

چرا قانون کسرخدمت فرزندان ایثارگر اجرایی نمی شود؟

قانون کسرخدمت فرزندان ایثارگر از فروردین ماه ازتاییدشورای نگهبان عبور کرده اما ازآن تاریخ ۴ماه گذشته تا کی باید واجدین شرایط ایثارگر صبرکنند

مشکل استخدام در آموزش و پرورش

 چرا استخدام در آموزش وپرورش موروثی شده است؟ آیا این با عدالت سازگار است؟ آیا اگر نخبه ای پدرش فرهنگی نبود باید از رقابت کنار گذاشت ؟ آیا آینده آموزشی مملکت بااین قوانین نابود نمی شود؟ سهمیه فرهنگی دیگر چیست ؟!!!/هادی

به وکالت انحصاری پایان دهید

تعداد زیادی از فارغ التحصیلان رشته حقوق در شغلی که برای اشتغال نیازی به بودجه بیت المال ندارد یعنی وکالت با امتحانی که از هر چهل یا نود نفر یکنفر با کسر سهمیه های قانونی می توانند قبول شوند یعنی چیزی در حدود دو درصد شرکت کنندگان اینجا باید سوال کرد جایگاه عدل و انصاف در این زمینه کجاست؟ حتی حقوقدانان حاضرند با هزینه شخصی در صورت کمبود امکانات کارآموز وکالت شوند اما دریغ از حمایت مسئولان دولت لطفا به ما پاسخ دهند دستیابی مردم ایران به حداکثر وکیل با حداقل حق الوکاله مگر امری نیکو نیست پس چرا باید در رشته هایی مانند وکالت یا تخصص پزشکی و ……که به شدت مورد نیاز جامعه است بازاری انحصاری بوجود آید و حتی مانع گرفتن تخصص یا کارآموزی وکالت با هزینه شخصی حقوقدانان یا پزشکان عمومی شوند و از آن طرف مردم نیز ناچار باشند حق الوکاله یا حق ویزیت و حق عمل …..زیادی به این دو صنف پرنفوذ در مملکت بدهند مقایسه میانگین درآمد هزار فرهنگی با بیست سال سابقه کار با مدرک ارشد به بالا با میانگین درآمد همتزازان وکیل یا پزشک متخصص نشاندهنده این است که اراده ای موثر برای حل این معضل مردم اگر هم وجود داشته باشد لابی یا …..مانع حل این چالش هستند لذا از دولت محترم خواستاریم در این زمینه شفاف سازی کنند ضمنا از سایت الف نیز کمال تشکر را می کنم که زمینه حل چالشهای مملکت را با نشر این مشکلات فراهم می اورد/امیریان

مشکل آسفالت ماهشهر

سلام. لطفا” مسئولین شهرداری ماهشهر نسبت به رفع مشکلات آسفالت سهر اقدام کنند. خیلی افتضاحه / حسین

گردشگری گران!!!!

هتلهای دو ستاره ایران از هتلهای چهار ستاره جهان گرانتر است و البته  در مواردی هتلهای چهار ستاره هم زپرتی هستند و دو ستاره ها فرقی با چهار ستاره ها ندارند فقط چهار ستاره ها چهار برابر گرانتر هستند وضعیت قیمت هتل درایران وحشتناک است.
به شیراز رفتیم هتل اپارتمان اجاره کردیم .هتل برای دو نفر ۲۷۰ هزار تومان شبی بود و خالی .هتلدارها التماس میکردند که تخفیف میدهیم وووو مگر آدم میتواند دونفره ۲۷۰ هزار تومان شبی پرداخت کند یعنی ۴ شب بیشتر از ۱ میلیون تومان فقط هتل.

امان از بیکاری
سلام ارشد حسابداری دارم . اما متاسفانه هر چی استخدامی میاد تو شهرمون ارشد نمیخوان . با این که مطمئن هستم تو آزمونهاش قبول میشم . اما نمیشه که ثبت نام کنم دارم کم کم خودمو میبازم ./ کامران


منبع: الف

صندلی ریاست شورای شهر تهران به چه کسی می رسد؟

آرمان نوشت: برای ریاست شورای پنجم شهر تهران نیز جز مرتضی الویری، نام محسن هاشمی و ابراهیم امینی به گوش می‌رسد. سیدابراهیم امینی عضو حزب اعتماد ملی و هیات‌رئیسه مجلس ششم بود. امینی در انتخابات داخلی میان منتخبان شورای شهر پنجم، رأی خوبی کسب کرده است .

از سوی دیگر برخی به این نکته اشاره دارند که احمد مسجدجامعی هم از گزینه‌های ریاست شورای شهر پنجم است، اما ظاهرا او تمایلی به پذیرش این مسئولیت ندارد و با توجه به ترکیب شورای شهر پنجم تهران تصور نمی‌شود از او در این جایگاه استفاده کنند.


منبع: الف

برای مقابله با شهروندانی که محل پارک خودوشان را به ملک شخصی تبدیل کرده اند چه باید کرد

دنیای اقتصاد نوشت: در حال‌حاضر بیشتر توقف‌ها در معابر محلی، از نوع بلندمدت است، از این‌رو سطح معبر برای مدت زمان طولانی در شبانه‌روز تحت اشغال یک نفر می‌باشد و این در حالی است که معابر، جزء فضاهای عمومی به‌شمار می‌آیند.

 اما در حال‌حاضر به فضای اختصاصی تعدادی از شهروندان تبدیل شده که همین افراد پس از مدتی، نسبت به فضای مذکور، ادعای سرقفلی کرده و از توقف سایر وسایل نقلیه، در آن محل جلوگیری می‌کنند. تعرض به فضای عمومی و تضییع حقوق سایر شهروندان، علاوه بر تنش‌های روحی و روانی که توسط عده‌ای خاص ایجاد می‌شود، در مواقع بحرانی نیز ساکنان آن محل را با چالش‌های جدی در امدادرسانی مواجه خواهد ساخت.

با افزایش عرض گذرها، فضایی که باید به فضای سبز یا محل بازی کودکان و تردد آسان عابران پیاده و سواره اختصاص پیدا کند، محل توقف خودروهایی شده که روح زندگی و تعاملات سازنده اجتماعی را از محلات ما ربوده است. این معضل که بنده از آن به‌عنوان «پارکینگ مزاحم در معابر محلی» یاد می‌کنم، نشان از بلعیده شدن شهرها توسط خودروها دارد. دلیل اصلی این مشکل، ساختمان‌هایی هستند که به اندازه کافی و مطابق با اسناد فرادستی چون طرح تفصیلی، در آنها فضای پارکینگ تامین نشده و مالکان خودرو در این ساختمان‌ها، ناگزیر به توقف وسایل نقلیه خود در معابر است. مطابق طرح تفصیلی (شهر تهران)، تامین قطعی و احداث پارکینگ مورد نیاز تمامی ساختمان‌ها، در همه پهنه‌ها الزامی می‌باشد و صدور پروانه، براساس طرح تفصیلی و هرگونه گواهی عدم خلاف یا گواهی پایان‌ساختمان مربوط به آنها، منوط به تامین پارکینگ‌های موردنیاز، در همان ساختمان یا در صورت احراز و تایید عدم امکان تامین پارکینگ در ساختمان (قطعه مربوطه)، در پارکینگ‌های دارای اسناد حقوقی، در شعاع حداکثر ۲۵۰ متر، از ساختمان، بلامانع است.

توسعه پایدار یک شهر، در گرو التزام به قوانین و اسناد بالادستی می‌باشد و ساخت و ساز، نباید به هر قیمتی انجام بگیرد. رشد تراکم مسکونی در شهرها، باید با رشد تامین خدمات و زیرساخت هماهنگ باشد. در حال‌حاضر، نرخ رشد برخی خدمات و زیرساخت‌ها همچون پارکینگ، فاصله زیادی با تراکم مسکونی موجود دارد. شهرداری به‌عنوان متولی مدیریت شهر، بدون مشارکت بخش خصوصی، امکان تامین پارکینگ را نخواهد داشت، از طرفی احداث پارکینگ ارزش افزوده‌ای برای سرمایه‌گذاران ندارد، از این‌رو در کنار بسته‌های تشویقی برای نوسازی بافت‌های فرسوده، باید بسته‌های تشویقی ویژه تامین خدمات، خصوصا پارکینگ نیز تدوین شود.


منبع: الف

ساعت ۹ صبح / ترافیک سنگین در جاده کرج – چالوس

رئیس مرکز فرماندهی کنترل وترافیک پلیس راه استان البرز صبح چهارشنبه وضعیت ترافیک را در جاده کرج – چالوس سنگین و آزاد تهران – کرج – قزوین نیمه سنگین اعلام کرد.

سروان علی بابازاده در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: بارترافیکی از مسیر جنوب به شمال در محدوده میدان امیرکبیر کرج تا کیلومتر ۴۰ جاده کرج – چالوس سنگین و درمقاطعی نیز نیمه سنگین است.

وی اضافه کرد: در خط شمالی آزادراه تهران – کرج – قزوین ترافیک پرحجم و روان گزارش شده است.

بابازاده گفت: در خط جنوبی آزاد راه کرج – قزوین ازمحدوده استاندارد تا پل شهید سلطاتی کرج و درآزادراه تهران – کرج ازمحدوده پل شهید سلطانی تا پل کلاک نیمه سنگین است .

بابازاده افزود : ماموران پلیس راه برای پیشگیری از حوادث احتمالی و ترافیک مستقر شده اند.

استان البرز دارای یک هزار و ۴۵۰ کیلومتر آزاد راه، بزرگراه، راه اصلی و فرعی است که ۱۸ درصد ترافیک جاده ای کشور مربوط به راه های این استان است.


منبع: الف

رازسرقت‌های سریالی دو جاری در دوربین مداربسته

ایران نوشت: ظهر ۲۴ تیر امسال مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از شناسایی دزدان مغازه‌اش خبر داد.

 با این تماس بلافاصله مأموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند. آنها پس از حضور در محل حادثه، با ۴ زن جوان روبه‌رو شدند که توسط اهالی و کسبه محل به دام افتاده بودند.

صاحب مغازه که با پلیس تماس گرفته بود در تحقیقات گفت: «روز ۱۴ تیر چهار زن وارد مغازه‌ام شدند و شروع به پرس و جو در مورد اجناس مغازه کردند. آنها اجناس مختلفی را خواستند و در یک لحظه مغازه خیلی شلوغ شد که بعد متوجه شدم این کار آنها ترفندی برای سرقت بوده است. چرا که بعد از رفتن زنان متوجه شدم مقدار قابل توجهی از لباس‌های گرانقیمت به سرقت رفته است.

پس از بررسی دوربین‌های مداربسته مغازه متوجه شدم که یکی از آنها که چادر به سرش بود؛ در زمانی که همدستانش مغازه را شلوغ کرده بودند کیسه لباس را زیر چادرش مخفی کرد و آن را به سرقت برد. اما امروز متوجه همان چهار زن شدم و از آنجا که چهره آنها بخوبی در ذهنم بود، با پلیس تماس گرفتم و با کمک اهالی بازار آنها را دستگیر کردیم. بدنبال اظهارات مرد میانسال، کارآگاهان تحقیق در این خصوص را آغاز کردند تا اینکه در ادامه سه شاکی دیگر که از بازاریان و عمده فروشان لباس بودند شناسایی شدند.اما زنان جوان در تحقیقات منکر سرقت‌هایشان شدند.

یکی از آنها گفت: سرقت را قبول ندارم؛ ما دو جاری هستیم و دو نفر دیگر دوستانمان هستند. با آنها پشت چراغ قرمز و هنگام فروش فال و اسفند دودکنی آشنا شدیم. از آنجا که دو نفر از ما بچه داریم چند روز قبل تصمیم گرفتیم باهم به بازار برویم تا برای بچه‌هایمان خرید کنیم. روزی هم که بازداشت شدیم برای ادامه خرید به بازار رفته بودیم. سرقت کار ما نبوده است و مغازه‌داران هم به اشتباه ما را شناسایی کرده‌اند.
باتوجه به اینکه متهمان از سوی مالباختگان شناسایی شده و تصویر سرقت یکی از آنها توسط دوربین مداربسته یکی از مغازه‌ها ضبط شده است، آنها با قرار بازداشت روانه زندان شده و تحقیقات در رابطه با سرقت‌های احتمالی این ۴ زن ادامه دارد.


منبع: الف

رونمایی از ۷ گزینه احتمالی شهرداری تهران/ خامسی جایگزین حجتی شد

منتخبان شورای پنجم امروز هفت گزینه نهایی برای شهردار بعدی تهران معرفی خواهند کرد و در این میان نام ۷ نفر بیش از بقیه شنیده می‌شود.

به گزارش مهر، محمود حجتی که تا اواخر دیشب گزینه اصلی حزب اتحاد برای معرفی به عنوان شهردار آینده تهران بود به دلیل تأکید بر باقی ماندن در ترکیب هیئت دولت انصراف داده و حزب اتحاد، قاسم تقی‌زاده خامسی (معاون اسبق خدمات شهری شهرداری تهران)   را جایگزین وی کرده است.

از سوی دیگر بر اساس شنیده‌های خبرنگار مهر، از محسن مهرعلیزاده (رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی) و احمد ترک‌نژاد (استاندار اسبق کرماشناه و عضو اتاق بازرگانی) به عنوان افرادی که نام‌شان در بین هفت گزینه اولیه انتخاب شهردار آینده تهران از موقعیت خوبی برخوردار است، مطرح هستند.

احمد دوست‌حسینی (رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی) و مسعود خوانساری (رئیس اتاق بازرگانی تهران) دیگر گزینه‌های مطرح برای تصدی پست شهرداری تهران هستند. از سوی دیگر با وجود اینکه محمدعلی نجفی (مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور) هنوز تصمیم قطعی میان دولت و شهرداری نگرفته است؛ کماکان نام او نیز در یان گزینه‌ها مطرح است.

همچنین در حالی که گفته می‌شود عباس آخوندی (وزیر راه و شهرسازی) شانسی برای قرار گرفتن در میان ۷ گزینه ندارد، برخی منابع از شانس وی برای قرارگرفتن در این ترکیب می گویند.


منبع: الف