اجرای طرح سرباز پژوهشی در ۱۳ دانشگاه برتر کشور

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم رییس‌جمهوری با اشاره به ارایه طرح سربازپژوهشی به ۱۳ دانشگاه برتر کشور، گفت: قرار است تعدادی از نیروهای فوق لیسانس و دکترای نخبه خدمت سربازی خود را در قالب طرح سرباز پژوهشی یا سرباز تحقیقی بگذرانند.

به گزارش ایرنا، سید ابوالفضل رضوی در جلسه با نیروهای مسلح و روسای دانشگاه‌های کشور در خصوص امریه نخبگان دانشگاهی سراسر کشور، افزود: فارغ‌التحصیلان کارشناسی ارشد و دکتری رو به افزایش است و طبق قانون کشور باید بعد از فارغ‌التحصیلی خدمت سربازی را سپری کنند بنابراین برای این که وقت آنها به بطالت و بیکاری در مدت خدمت سربازی نگذرد نیروهای مسلح برای جذب آنها باید برنامه‌ای داشته باشد.

وی ادامه داد: از طرف دیگر دستگاه‌های دولتی و دانشگاه‌ها نیاز شدیدی به سرمایه‌های انسانی دارند ولی به دلیل این که دستگاه‌های دولتی برای استخدام و به‌کارگیری نیروهای موردنیاز خود دارای محدودیت و مشکلاتی هستند و از طرف دیگر برای حل مساله بیکاری و درآمد کم خانوار نیز که موضوع مهمی در کشور است راه حلی پیدا کنیم.

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم رییس جمهوری گفت: بنابراین با حضور رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح، معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و روسای ۱۳ دانشگاه برتر کشور که ۷ درصد کل دانشجویان کشور در اختیار آنها است و از نظر تولید علم ۷۰ درصد بنابراین در این زمینه جلسه‌ای را امروز برگزار کردیم که در آن طرحی با عنوان سربازپژوهش یا تحقیق تقدیم شد که قرار است تا هفته آینده روسای دانشگاه‌ها نظرات خود را در این خصوص ارایه کنند و سپس به صورت جمع‌بندی از آنها برای تکمیل طرح استفاده شود.

وی ادامه داد: در این طرح قرار است از نیروهای فوق لیسانس و دکترای نخبه که سرباز وظیفه هستند استفاده شود و مدت سربازی خود را در قالب این طرح بگذرانند.

رضوی یادآور شد: فایده و منفعت این طرح این است که هم برای افراد دوره کارآموزی محسوب می‌شود و هم احساس بطالت و بیکاری به وجود نمی‌آید و ثمربخش نیز خواهد بود.

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم رییس جمهوری افزود: ضمن اینکه دستگاه‌های اجرایی از افراد شناخت کافی پیدا کرده و نیروهای آینده خود را از همین افراد شناخته شده علمی و عملیاتی انتخاب خواهد کرد.


منبع: الف

بیکاری ۴۲ درصدی فارغ التحصیلان پیامد تب مدرک‌گرایی

یک کارشناس حوزه کار با اشاره به وجود سه میلیون بیکار تحصیلکرده در کشور می‌گوید اگر اعلام شود طرح کارورزی در ادارت دولتی و وزارتخانه‌ها با ماهی حتی ۱۰۰ هزار تومان اجرا می‌شود، تعداد متقاضیان آن از سه میلیون نفر هم خواهد گذشت!

 زهرا ممتاز قمشه‌ای در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: هم اکنون حدود سه میلیون بیکار با تحصیلات دانشگاهی در کشور داریم و طبق آمار اعلام شده از سوی مسئولین، حدود ۴۰۰ هزار نفر در سامانه کارورزی ثبت نام کردند که ۲۰۰ هزار نفر واجد شرایط شناخه شدند.

وی عدم آگاهی فارغ التحصیلان و توجیه کافی آنها نسبت به طرح را یکی از علل استقبال نکردن دانش‌آموختگان دانست و گفت: عده‌ای در ابتدا تصور می‌کردند این طرح به معنای استخدام است ولی پس از ورود به سامانه، متوجه شدند با آنچه توقع داشتند، فاصله دارد.

این کارشناس حوزه کار افزود: دلیل دیگر این است که اعتمادی به سرانجام و نتیجه طرح ندارند و مطمئن نیستند که اشتغالشان با دستمزد ۳۰۰ هزار تومانی ولو در غالب کارورزی، آنها را به سمت اشتغالی دائمی و پایدار هدایت کند.

ممتاز به موضوع فرهنگ کار در کشور اشاره و اظهار کرد: دلیل دیگری که در این خصوص متصور است به فرهنگ کار و توقعی برمی‌گردد که یک فارغ التحصیل دانشگاهی دارد و کار رسمی و مطمئن دولتی می‌خواهد. این طرح قرار است در کارگاه‌ها و کارخانه‌ها اجرا شود ولی اگر اعلام کنند کارورزی در ادارت دولتی و وزارتخانه‌ها با ماهی حتی ۱۰۰ هزار تومان اجرا می‌شود تعداد متقاضیان از سه میلیون نفر هم خواهد گذشت چون با خود می‌گویند برویم وارد سازمانی بشویم بالاخره از این ستون تا آن ستون فرج است!

این پژوهشگر اجتماعی افزود: در این طرح بحث تنها متقاضی نیروی کار نیست بلکه واحد پذیرنده و بنگاه متقاضی کارورز هم مطرح است.تاکنون حدود ۷۰۰۰ بنگاه و واحد پذیرنده اعلام آمادگی‌ کرده‌اند که اگر همین آمار ثبت نام‌ شده را تقسیم بر بنگاه‌ها کنیم به طور متوسط در هر بنگاه باید ۳۳ تا ۳۵ نفر مشغول کارورزی شوند ولی به نظر شدنی نیست.

این کارشناس حوزه کار و تعاون تاکید کرد: وقتی طرح کارورزی رسما و از سمت دولت هدایت شود، باید منابع پرداخت دستمزد کارورز هم پیش‌بینی و تامین شود. در کشورهای پیشرفته به بیکاران حتی اگر در جایی مشغول کار نباشند بیمه بیکاری می‌پردازند، اخیرا هم طرحی در دولت به تصویب رسید که بخشی از دستمزد به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان ماهانه به هر کارآموز توسط دولت پرداخت شود که با توجه به محدویت های بودجه‌ای، تأمین بودجه خود مشکل دیگری است و جای بحث بسیار دارد.

وی در بخش دیگری از گفت‌وگو با ایسنا، روند اجرای طرح کارورزی در کشور را مورد اشاره قرار داد و گفت: بعد از انقلاب سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای تأسیس و به سرعت در سراسر کشور مراکز مجهز آن روز راه اندازی شد و قدم‌های خوبی هم برای مهارت آموزی برداشت اما با رشد تب مدرک‌گرایی، آموزشهای فنی و حرفه‌ای به تدریج رو به فراموشی گذاشت.به علت پر هزینه بودن آموزشهای فنی، نوسازی دیرتر انجام گرفت و سرعت تغییر کارگاه‌های آموزشی با سرعت تغییر تکنولوژیکی یکی نبود.

به اعتقاد ممتاز ، بیکاری ۴۲ درصدی فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت و پرتوقع، پیامد همان تب مدرک‌گرایی در جامعه است که به صورت بیماری مزمنی بیشتر خانواده‌های ایرانی را درگیر خود کرده است.

وی اضافه کرد: در چنین شرایطی بود که دولت نهم طرح کارورزی را برای جبران فاصله بین مهارت آموزی و تحصیلکردگان دانشگاهی دنبال کرد اما موانع زیادی پیش روی اجرای آن وجود داشت که از جمله آنها ضعف قانون کار، ذکر نشدن کارآموزی و منع کار زیر ۱۸ سال و مخالفت جامعه کارگری بود.

به گفته این کارشناس حوزه کار، آن زمان نمایندگان کارگری و کارفرمایی در شورای عالی کار معتقد بودند که تسری اجرای این طرح در سطح وسیع موجب سوء استفاده برخی از کارفرمایان در استفاده از نیروی کار ارزان‌تر و بیگاری کشیدن از جوانان جویای کار می‌شود.

ممتاز درباره مزایا و معایب اجرای طرح کارورزی گفت: اینکه نیروی انسانی کار و حرفه مورد علاقه خود را به شیوه استاد شاگردی در یک محیط کار واقعی فرا بگیرد در ظاهر خوب به نظر می‌رسد، اگر چه در بسیاری از رشته‌ها روند تربیت نیروی انسانی هنوز به شیوه استاد شاگردی ادامه دارد مثل رشته قلم‌زنی یا جواهرسازی که به عنوان رشته‌های هنری قدیمی و اصیل شاگرد نزد استاد تمام فوت و فن‌های کار را یاد می‌گیرد.

این پژوهشگر اجتماعی با این اعتقاد که به دلیل تغییرات فرهنگی و عدم تعهد اخلاقی کارفرمایان، استاد شاگردی به شیوه سنتی دیگر جوابگوی نیاز امروز نیست، تصریح کرد: در حال حاضر نقدهایی به طرح کارورزی وارد می‌شود از جمله اینکه تناسب کمتری بین رشته‌های دانشگاهی با مشاغل بازار کار وجود دارد و چنانچه طرح کارورزی در سطح وسیع برای همه مشاغل در کارگاه‌ها و کارخانه‌ها اجرایی شود، احتمال سوء استفاده زیاد است.

وی افزود: از سوی دیگر برخی کارفرمایان که منتظر کاهش هزینه عوامل تولید هستند، نیروی با سابقه خود را به بهانه استفاده از نیروی کار ارزان و جوان اخراج می‌کنند و این امر موجب افزایش بیکاری می‌شود به همین دلیل با توجه به شرایط فرهنگی کشور و عدم نظارت کافی بر این موضوع، نمی‌توان انتظار داشت که طرح کارورزی موجب اشتغال دائم برای کارورزان شود.

کارشناس حوزه کار در پایان افزود: درگذشته فرزندان خانواده‌ها برای به دست آوردن شغل و راه اندازی یک کسب وکار، یا راه پدری و اجداد خود را پیش می گرفتند یا از نوجوانی و حتی کودکی به فامیل و همسایه سپرده می‌شدند تا شغل و حرفه مورد نظر را به شکل «استاد و شاگردی» بیاموزند اما به تدریج با متنوع شدن مشاغل و در قرن اخیر با ایجاد آموزشهای رسمی در مدارس و بعدها تاسیس دانشگاه‌ها، شیوه استاد شاگردی رواج کمتری پیدا کرد و کار تربیت نیرو برای احراز شغل به این مراکز سپرده شد


منبع: الف

جمعیت‌ایران به ۱۱۰میلیون نفر می‌رسد، البته به لطف دهه‌شصتی‌ها!

موج دنباله دار دهه شصتی‌ها تا سال‌های بعد ایران را با مشکلاتی روبه‌رو خواهد کرد، البته نه به اندازه دهه شصتی‌ها.

به گزارش خبرآنلاین، آمارها می‌گویند که جمعیت ایران در حال رد شدن از مرز ۸۰ میلیون نفری است. جمعیتی که بخش اعظمش به موالید دهه شصت مربوط می‌شود. سناریوهای مختلفی درباره جمعیت ایران در سال‌های آینده منتشر شده که حکایت از افزایش جمعیت ایران دارد. سازمان ملل پیش‌بینی کرده که هرچند رشد جمعیت ایران روند کاهشی آرامی را طی می‌کند، ولی در مجموع تا نیمه قرن بیست و یکم تعداد جمعیت روندی افزایشی خواهد داشت و در صورت تحقق این سناریوی جمعیت ایران به حدود ۹۲ میلیون نفر در سال ۲۰۵۰ خواهد رسید. شهلا کاظمی‌پور، جمعیت شناس در گفت‌وگو با خبرآنلاین اما این سناریو‌ها را آنچنان محتمل نمی‌داند و معتقد است که سناریو‌های بلند مدت نتایج درستی ندارد.

او معتقد است که جمعیت ایران تا ۱۴۳۰ به ۱۱۰ میلیون می‌رسد. جمعیتی که نتیجه موج ایجاد شده جمعیتی در دهه شصت است. افزایش موالید در دهه شصت همچون سنگی که به درون آبی انداخته شده موج‌هایی را به وجود خواهد آورد تا زمانی که آرام بگیرد.
به گفته کاظمی پور موج اول جمعیتی دهه شصتی‌ها در فرزندآوری در سال‌های ۸۵ تا ۹۰ رخ داده و موج دوم آن ۲۰ سال دیگر اتفاق خواهد افتاد. به عبارتی یک میلیون و ۵۷۰ نوزادی که در سال‌ ۹۵ متولد شده‌اند و رشدی به نسبت قبل داشته‌اند ۲۰ سال بعد با رسیدن به سن باروری فرزندان بیشتری را متولد می‌کنند. دهه شصتی‌ها اما تبعات دیگری نیز دارند. به گفته کاظمی‌پور، در سال ۱۴۲۵ که دهه شصتی‌ها به سن سالخوردگی می‌رسند حدود ۲۳ درصد جمعیت ایران سالخورده خواهند شد.

متن گفت‌وگوی خبرآنلاین با شهلا کاظمی‌پور، جمعیت شناس و استاد دانشگاه تهران در کافه خبر را در ادامه می‌خوانید:



اولین سوال را با میزان جمعیت در ایران آغاز کنیم؛ جمعیت چه مسیری را می‌پیماید؟ موالید و مرگ و میر در ایران چگونه است؟

به طور کلی سه شاخص یعنی موالید، مرگ و میر و مهاجرت در تحولات جمعیتی موثر است. در جمعیت کل ایران مهاجرت‌ها نقش کمی‌ دارند چرا که مهاجر فرستی به خارج و مهاجر پذیری به داخل آنچنان شدت و حدت ندارد. بنابراین مهمترین عواملی که جمعیت را تغییر می‌دهد موالید و مرگ و میر است. نه تنها ایران بلکه سایر کشورها و حتی در کشورهای فعلی توسعه یافته مراحل گذار جمعیتی طی شده است. در طول تاریخ موالید و مرگ و میر بالا بود و حدود ۴۰ تولد در ازای هزار نفر جمعیت رخ می‌داد و ۳۵ مرگ در ازای هزار نفر جمعیت اتفاق می‌افتاد. به دنبال انقلاب پزشکی و انقلاب صنعتی که در غرب رخ داد به تدریج مرگ و میر کاهش یافت و رقم ۳۵ مرگ در ازای هر هزار نفر کاهش پیدا کرد و در حال حاضر این رقم به ۳ تا ۴ فوتی در ازای هزار نفر رسیده است. البته کشورهای توسعه یافته چون با سالخوردگی جمعیت روبه‌رو هستند میزان مرگ و میرشان ۱۲ مرگ در ازای هزار نفر است.

در ابتدا نرخ مرگ و میر در کشورهای توسعه یافته کاهش یافت ولی در مقابل نرخ موالید با کاهش روبه‌رو نشد بنابراین جمعیت رشد فزاینده داشت که متعاقب آن سیاست‌های کنترل موالید اتخاذ و از حدود ۱۰۰ سال پیش این سیاست‌ها آغاز شد. اکنون این کشورها به مرحله سالخوردگی جمعیت رسیده‌اند و موالیدشان به حداقل ممکن (حدود ۸ تا ۱۰ تولد در ازای هزار نفر) و مرگ و میرشان به حداقل ممکن (۳ تا ۶ مرگ در ازای هزار نفر) رسیده است.

ایران هم همین مرحله را طی کرده است. قبل از ۱۳۰۰ موالید و مرگ و میر بالا و رشد جمعیتی ناچیز است. اگر تفاضل این دو را محاسبه کنیم با رشد جمعیتی ۵ در هزار یا نیم درصد در سال روبه‌رو بوده‌ایم و حدود ۱۴۰ سال طول می‌کشیده تا جمعیت ایران ۲ برابر شود. جمعیت ایران در مرز سال ۱۳۰۰ با ثبات سیاسی و افزایش دسترسی به امکانات بهداشتی نظیر واکنس که از طریق سازمان‌های بین المللی به ایران وارد شد میزان مرگ و میر که ۳۵ مرگ در ازای هزار نفر بود، کاهش پیدا کرد و موالید همچنان با رشد روبه‌رو بود. این روند همچنان از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۵ سیر کاهنده داشته است و در آخرین آماری که اعلام شده میزان مرگ و میر با رقم ۵ مرگ در ازای هزار نفر به حداقل خود رسیده است. البته این رقم می‌تواند بیش از این کاهش یابد چرا که همچنان شاهد مرگ و میر نوزادان و مرگ و میر ناشی از حوادث و سوانح هستیم و با این ساختار جمعیتی انتظار داریم که میزان مرگ و میر به ۳ فوتی در ازای هزار نفر برسد. تحول دیگری که اتفاق افتاده، این است که در دهه ۹۰ – ۹۵ میزان مرگ و میر ما به خاطر سالخوردگی جمعیت در حال افزایش است. به عبارت دیگر به این دلیل که ما هنوز به سطح رفاه ایده‌آل نرسیدیم، شمار مرگ و میر در ایران در حال بالا رفتن است.

آیا بالا بودن مرگ و میر و در مقابل موالید کم پدیده جدیدی است که در ایران اتفاق می‌افتد یا کشورهای دیگر نیز این مسیر را طی کرده‌اند؟
اگر به سبک کشورهای توسعه یافته سیر کرده‌ایم باید مرگ و میر به حداقل ممکن خود رسیده باشد. به این معنی که بهداشت و رفاه به چنان سطحی برسد که همه در حداکثر امید به زندگی به سر ببرند و مرگ و میرهای ناشی از حوادث و مرگ و میر کودکان به حداقل خود برسد. اما چون در ایران نتوانسته‌ایم بهداشت و رفاه جامعه را به حدی برسانیم که امید به زندگی افراد جامعه به حداکثر برسد این پدیده یعنی افزایش مرگ و میر رخ داده است.
نکته دیگر این است که امید به زندگی به نسبت گذشته بالا رفته است اما هنوز ناتوانی و بیماری در جمعیت بالا است بنابراین این اتفاق پدیده‌ای در جمعیت است که به دغدغه خاطر جمعیت‌شناسان تبدیل شده. درست است که از یک سو رشد جمعیت در حال کم شدن است ولی از سوی دیگر این نگرانی وجود دارد که اگر قرار باشد جمعیت افزایش پیدا کند کیفیت زندگی پایین نیاید.  



میزان موالیدن در چه وضعیتی قرار دارد؟  
از سال ۱۳۰۰ به بعد نه تنها موالید در ایران تغییر نکرد بلکه به دلیل افزایش امید به زندگی و افزایش سنوات زناشویی زیادتر نیز شد و حتی به رقم ۴۸ تولد در ازای هر هزار نفر جمعیت نیز رسید که اوج آن در دهه ۶۰ بود. در این دهه میانگین تعداد فرزندان والدین به حدود ۷ فرزند رسید. در گذشته به این دلیل که والدین زود می‌مردند به حداکثر تعداد فرزند نمی‌رسیدند و میانگین تعداد فرزند برای آنها در حدود ۴ تا  ۵ فرزند بود. بدو انقلاب حدود ۶ تا ۷ بود و در دهه ۶۰ به ۷ فرزند رسید. از آنجایی که موالید در ایران بالا بود نهایتا حاصل تفاضل مرگ و میر از موالید، ۳۸ در هزار می‌شد که رشد جمعیتی ایران را بدست می‌آورد. به عبارتی دیگر اگر ۴۸ تولد در ازای هر هزار نفر را از ۱۰ مرگ در هزار نفر در اوایل انقلاب کم کنیم حاصل عددی در حدود ۳۸ در هزار است که بالاترین رشد جمعیتی ایران را شامل می‌شود. این رقم بالاترین رشد جمعیتی نه تنها در سابقه تاریخی بلکه در بین سایر کشورها بوده است. البته مقداری از این رشد جمعیت در سال ۵۵ و ۶۵ ایران ناشی از مهاجرت‌های افغان‌ها و عراقی‌ها به ایران بود که با در نظر گرفتن این موضوع رشد طبیعی جمعیت ایران ۳.۲ بوده است.
بنابراین ما با پدیده‌ای در جمعیت خود مواجهیم که مرگ و میر سیر تداومی کاهنده را داشته ولی موالید بعد از ۱۳۰۰ بالا رفته و بعد از شروع سیاست‌های تنظیم خانواده رژیم پهلوی که از سال ۴۶ شروع شد و بعد از سال ۵۰ اثر خود را نشان داد شاهد کاهش موالید بودیم که رشد جمعیترا از ۳ به ۲.۷ رساند و بعد از سال ۵۷ بعد از انقلاب اسلامی افزایش موالید را به همراه داشت و رشد جمعیت تا حدود سال‌های ۶۷ و ۶۸ زیاد شد و از آن به بعد سیر کاهنده را با شیب بیشتر تجربه می‌کنیم چنان که رشد جمعیت از ۳ به ۲.۷ و بعد به ۳.۲ و از ۳.۲ سیر کاهنده پیدا کرد که در آخرین سرشماری به ۱.۲۴ رسیده است.

عدد tfr یا تعداد کل فرزندان در گذشته حدود ۵ و ۶ فرزند، اوایل انقلاب ۶ و ۷ فرزند و دهه شصت به ۷ فرزند رسیده است. این عدد به تدریج سیر کاهنده پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به ۱.۸ فرزند رسید. یعنی هر زوجی در طول سنوات باروری خود می‌توانست ۱.۸ فرزند به دنیا آورد. به عبارت دیگر هر ۱۰ زوج ۱۸ فرزند داشته‌اند.  

سال ۹۵ تغییراتی در تعداد فرزندان رخ داده است. از آنجایی که جمعیت شناسان ساختار باروری زنانی که در سنین ۱۵ تا ۴۹ سال هستند را در یک سال مثلا سال ۹۰ مورد محاسبه قرار می‌دهند، براساس این محاسبه باروری برای سال ۹۵،  ۲.۲ فرزند بوده است.
چون هرم سنی ایران به صورت اشک درآماده و وسط هرم متورم شده، افرادی که در دهه ۶۰ به دنیا آمده‌اند در سال ۹۵ در دامنه سنی بین ۲۵ تا ۳۵ سال قرار دارند و متورم‌ترین نقطه هرم سنی ایران را به وجود آورده‌اند. دختران دهه ۶۰ که در سنین ازدواج و باروری قرار دارند، تعداد بیشتری فرزند به دنیا آورده‌اند که میزان باروری را افزایش داده‌ است. بنابراین وقتی که می‌گویند نرخ باروری در ایران در چند سال گذشته افزایش یافته این افزایش ساختاری بوده و معلوم نیست که آیا سیاست‌های جمعیتی در آن موثر بوده یا خیر.

در طول تاریخ چه سیاست‌های جمعیتی در ایران اتخاذ شده است؟
تقریبا از سال ۹۰ که سیاست‌های جمعیتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد ۱۲۸ بند سیاست جمعیتی را تنظیم کردیم، سیاست‌هایی که به مجلس رفت و در سال ۹۲ تحت عنوان سیاست‌های جمعیت و تعالی خانواده مطرح شد که هنوز هم به تصویب نرسیده است. متعاقب آن در ۳۰ اردیبهشت ۹۳ ابلاغیه ۱۴ ماده‌ای رهبری منتشر شد. البته همه این سیاست‌ها تئوری هستند و هنوز به میدان عمل نرسیده‌اند. تنها سیاستی که عملا اعمال می‌شود کاهش وسایل پیشگیری رایگان، خدمات پیشگیری از بارداری مانند تبکتومی و وازکتومی است، وسایل و خدمات رایگانی است که در اقسا نقاط کشور در اختیار زنان متقاضی گذاشته می‌شد.

یعنی به جز کاهش خدمات رایگان پیشگیری از بارداری هیچ کدام از سیاست‌های جمعیتی در ایران به اجرا در نیامده است؟
بله. تقریبا بحث مسکوت گذاشتن برنامه‌های تنظیم خانواده رایگان اجرایی شده که مگر چند درصد زنان ایرانی به جز زنان روستا‌یی و مناطق محروم‌تر شهری از این خدمات رایگان استفاده می‌کردند؟ خانواده‌ها ایرانی به آستانه‌ای رسیده‌اند که اگر تصمیم به پیشگیری بگیرند می‌توانند این وسایل را خریداری کنند یا از متدهای سنتی استفاده کنند. در بررسی‌هایی که انجام داده‌ایم به این نتیجه رسیده‌ایم که استان‌های توسعه یافته‌‌تر از متدهای سنتی استفاده می‌کنند.

به زنان روستایی و شهری اشاره کردید، نرخ موالید به خصوص در دهه ۶۰ در روستا‌ها بیشتر بوده یا در شهرها؟
همیشه نرخ موالید رابطه‌ای با توسعه دارد. معمولا نرخ موالید در استان‌های توسعه‌یافته‌تر، نقاط شهری و کلان‌شهرها پایین‌تر است و در نقاط توسعه‌نیافته، شهرهای کوچک‌تر و روستا‌ها نرخ موالید کمتر است. حتی در در شهرهای بزرگ نرخ موالید در بین با سوادان کمتر و در بین افراد بی‌سواد بیشتر است و در سال‌های اخیر نیز خود را نشان داده است.

نرخ موالید در دهه شصت در کدام یک از مناطق یعنی شهری و روستایی چطور بوده است؟
در همه استان‌ها بالا بوده.

نرخ موالید الان در شهرستان‌ها زیادتر است یا شهرها؟
نرخ موالید که حدود ۷ فرزند بود میانگین کل کشور است. مثلا استان تهران ۴ و نیم و استان سیستان و بلوچستان ۸.۶ بوده است. حالا که میانگین تعداد فرزندان در کشور که ۷ بوده به ۱.۸ رسیده، تعداد فرزندان در استان‌های مختلف نیز به مراتب کم شده است. مثلا استان تهران به ۱.۳ و استان گیلان به ۱.۴ و سیستان و بلوچستان به ۳.۳۰ و هرمزگان به ۲.۳۰ رسیده است.

یعنی جدیدترین محاسبه‌ شما از سال ۹۵ نشان می‌دهد که میانگین تعداد فرزندان در ایران به ۲.۲ رسیده است…
  البته محسابه آن کمی پیچیده است چون موالید را از ثبت احوال و مخرج کسر یعنی زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله را از منبع دیگری گرفته‌ام که نتیجه این محاسبه ۲.۲ بوده است.

و این افزایش دلیل ساختاری دارد؟
بله. بیشتر بحث ساختاری است. میانه هرم متورم است و اگر تعداد زیاد زنانی که در این تورم قرار دارند فرزندآوری کنند میزان موالید بالا می‌رود.

این ساختار در آینده چطور تغییر می‌کند؟
زنان ۲۵ تا ۳۴ ساله‌ها که دقیقا همان دهه شصتی‌ها هستند ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سال ۹۵ بوده‌اند. ولی زنان ۱۵ تا ۲۴ ساله که در دهه ۷۰ متولد شده‌اند ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که زنان دهه ۷۰ از زنان دهه ۶۰، ۲ و نیم میلیون کمتر هستند. یعنی اگر دهه هفتادی‌ها در رده سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار گیرند ۵ میلیون و ۷۰۰ نفر هستند. به عبارتی دیگر ۲ و نیم میلیون نفر از زنان دهه شصتی که اکنون در این رده سنی قرار دارند، کمتر هستند و به تبع فرزندانی که به دنیا می‌آورد کمتر خواهد بود.   

یعنی ایران در دهه‌های آینده با حضور دهه هفتادی‌ها در بازه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال با کاهش باروری آن هم به دلیل ساختاری مواجه خواهد شد. درست است؟
بله. چون جمعیت آنها کمتر است.
در دهه شصت سالی ۲ میلیون نفر متولد می‌شدند. از ۵۵ تا ۶۵ جمعیت ایران از ۳۳ میلیون نفر به ۴۹ میلیون نفر رسید یعنی در طول ۱۰ سال جمعیت ایران ۱۷ میلیون نفر افزایش پیدا کرد. با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که این رشد در سال ۲ میلیون نفر بوده است. بعد از سال ۶۵ با اعمال سیاست‌ها یا بدون اعمال سیاست، باروری کاهش پیدا کرد اما بعد از انقلاب و جنگ فرزندآوری در خانواده‌های ایران زودهنگام شد و بعد دوباره کاهش پیدا کرد. این کاهش موالید از ۲ میلیون تولد در سال مسیر سراشیب را طی کرد تا سال ۹۰ که تعداد موالید به ۱و ۲۰۰ تولد در سال رسید. از سال ۹۰ به بعد با ورود دهه شصتی‌ها به سن ازدواج و باروری می‌بینیم که تعداد موالید سیر فزاینده دارد. یعنی آمار موالید در ایران از یک میلیون و ۲۰۰ تولد در سال ۹۰ به یک میلیون و ۵۷۰ هزار تولد در سال ۹۵ رسیده است.



باوری که درباره دهه شصت وجود دارد این است که بسیاری می‌گویند دهه شصت هرم سنی ایران را به هم ریخت. یعنی هرم سنی پیازی به هم خورد و تاثیراتش  تا دهه‌های آینده روی همان نسل دیده می‌شود. آیا این باور درست است که دهه شصتی‌ها هرم جمعیتی را به هم زده‌اند؟

به غیر از ایران معمولا کشورهایی که باروری بالایی دارند و بر روی آن سیاست‌های کنترل موالید را اعمال می‌کنند هرم سنیشان کم کم از شکل مثلث با قاعده وسیع به شکل مثلث با قاعده کوچک‌تر و در نهایت به هرم گنبدی شکل تبدیل می‌شود که مرگ و میرهای زیادی دارد. اکثر کشورها این موضوع را تجربه کرده‌اند. در ایران نیز اگر دهه شصت اتفاق نمی‌افتاد و سیاست‌های کنترل موالید را اعمال می‌کردیم هرم جمعیتی کشور از مثلث با قاعده وسیع کم کم به مثلث با قاعده کوچک‌تر و بعد استوانه‌ای تبدیل می‌شد ولی اکنون این هرم به خاطر افزایش موالید دهه شصتی‌ها حالتی تورمی پیدا کرده است.

چه عاملی باعث افزایش جمعیت و موالید در این دهه شد، سیاست‌های جمعیتی بود یا پیوست‌های فرهنگی یا اجتماعی؟
‌تمامی کنفرانس‌هایی که در دهه‌های گذشته برگزار شده بحث بر سر این بود که چرا باروری بالا است و چه کار باید کرد که این باروری کاهش پیدا کند. حتی در سال ۱۳۶۳ کنفرانس جمعیتی برگزار شد که در آن برای کاهش جمعیت و اتخاذ سیاست‌های کاهش موالید بحث شد، که بعد از آن این موضوع به امام خمینی (ره) منتقل شد و از ایشان دست‌خطی گرفته شد که اگر کنترل موالید لطمه‌ای به مادر نمی‌زند می‌تواند اعمال شود. بعد از آن کنترل موالید در ایران آغاز شد.

اما اولین دلیل بالارفتن جمعیت در این دهه این بود که بعد از انقلاب دفتر تنظیم خانواده وزارت بهداشت تعطیل شد،  همه وسایلی که در آن وجود داشت سوزانده شد و کلیه برنامه‌های تنظیم خانواده مسکوت ماند. سیاست‌های ضمنی که دولت انقلابی ما مثل کپنی شدن ارزاق، دادن زمین‌ها به خانواده‌های پُر اولاد و دفترچه‌های بسیج اعمال کرد سبب شد که باروری بالا رود بدون اینکه دولت سیاست افزایش باروری داشته باشد. بحث جنگ و داشتن فرزند جایگزین فرزند شهید خانواده نیز سبب افزایش موالید شد.

 البته نکات جامعه‌شناسی نیز در این رابطه وجود دارد. در سال‌های اولیه دهه شصت که جنگ تحمیلی آغاز شده بود، در شهر‌ها و روستا‌ها بیشتر ساعات خاموشی زده می‌شود و تفریح و مشغله‌ای وجود نداشت بنابراین ساعات بیشتری زنان و شوهران با یکدیگر صرف می‌کدند که خود سبب افزایش باروری شد.

پس ما می‌توانیم به طور کلی بگوییم که دهه شصت ساختار جمعیت را تغییر داد؟
به اندازه کمی تاثیر خود را گذاشت. قاعده هرم بیشتر وسیع شد.

در طول تاریخ چند سیاست‌ جمعیتی در ایران اعمال شده؟
اولین سیاست‌های جمعیتی از ۱۳۰۰ آغاز شد که بیشتر در خصوص مرگ و میر بود. مثلا با توزیع داروی «ددت» میزان مرگ و میر اطفال که ۲۵۰ مرگ به ازای هر هزار نفر بود در سال ۴۵ به ۱۸۰ مرگ به ازای هر هزار نفر و در سال ۵۵ به ۱۰۰ مرگ به ازای هر هزار نفر رسید. در سال ۶۵ مرگ نوزادان به ۷۰ مرگ به ازای هر هزار نفر و در سال ۷۵ به ۳۷ مرگ به ازای هر هزار نفر رسید. اکنون نیز میزان مرگ و میر نوزادان به ۱۷ مرگ به ازای هر هزار نفر رسیده است.
میزان مرگ و میر اطفال و نوزادان شاخص بسیار خوبی برای ارزیابی توسعه یافتگی است که ایران توانسته است آن را کاهش دهد. ولی با این حال مرگ و میر اطفال در کشور ژاپن که توسعه‌یافته‌‌ترین کشور است، زیر عدد ۷ (۷ مرگ به ازای هزار نفر) قرار دارد. یعنی اگر ادعا می‌کنیم که در حال بالا بردن سطح رفاه هستیم باید میزان مرگ و میر اطفال را به زیر ۷ برسانیم. درست است که عدد ۱۵ به نسبت گذشته عدد بهتری است اما باید این را در نظر گرفت که این مقدار کاهش نیز صرفا ناشی از بهبود بهداشت نیست بلکه کاهش باروری بر روی آن تاثیر داشته است. مادری که ۸ فرزند به دنیا می‌آورده به تبع فرزندان بیشتری از او فوت می‌کرده است اما امروز که هر زن تقریبا ۲ تا ۳ فرزند به دنیا می‌آورد تعداد کمتری از فرزندان او می‌میرد.

یعنی بخشی از کاهش مرگ و میر اطفال به خاطر کاهش باروری است؟ پس اولین سیاست‌های جمعیتی در ایران برای کاهش مرگ و میر بوده است.
در حوزه کاهش موالید ما هیچ‌ گونه سیاستی نداشتیم تا سال ۱۳۴۶ که دفتری در وزارت بهداشت حکومت وقت به عنوان اداره تنظیم خانواده تاسیس شد. با تاسیس این دفتر وسایل پیشگیری و آموزش‌های پیشگیری از بارداری به خانواده‌های ایرانی و زنان ارائه شد. البته لازم است بدانیم تنظیم خانواده صرفا به معنی کاهش باروری نیست بلکه به معنی برنامه‌ریزی برای تعداد فرزندان و فاصله‌گذاری در تولد فرزندان، تغذیه مادر و کودک و زایمان سالم است و این طور نیست که بگوییم چون باروری پایین است تنظیم خانواده را تعطیل کنیم.

دقیقا بیشترین نگرش‌ها به تنظیم خانواده به سمت کاهش باروری است.
به تنظیم خانواده در لاتین (family planning) گفته می‌‌شود که به معنی برنامه‌ریزی بر روی خانواده است. اگر قرار است یک فرزند سالم داشته باشید باید ۲۰ سال قبل از تولد او برنامه‌ریزی داشته باشید، یعنی مادر از زمانی که متولد می‌شود باید جسم سالمی داشته باشد تا بتواند یک فرزند سالم به دنیا آورد. ما باید به آحاد جامعه کمک کنیم که فرزند سالم داشته باشند وگرنه داشتن فرزندان ناسالم اما بسیار فایده‌ای ندارد. شاید بهتر بود که به جای تنظیم خانواده اسم این برنامه را بهداشت باروری می‌گذاشتند. یک زن روستایی که در یک منطقه دور افتاده زندگی می‌کند نباید این حق از او گرفته شود که سرویس معاینه و بهداشت باروری را دریافت نکند.
هنوز مرگ و میر مادران در حین زایمان در ایران بالاست. البته رقم چندانی نیست ولی همچنان بالاتر از آمارهای جهانی است. بنابراین از سال ۴۶ برنامه تنظیم خانواده در ایران شروع شد و تا سال ۵۷ ادامه پیدا کرد و اثر آن هم این بود که رشد جمعیت ۳ درصدی ایران به ۲.۷ کاهش پیدا کند.  


یعنی سیاست‌هایی که اعمال می‌شد برای محدود کردن موالید بود؟
بله. زمان‌هایی که دانشجو بودم این بحث را دنبال می‌کردیم که آموزش‌های لازم به خانواده‌های پُر اولاد داده شود تا باروری آنها کاهش پیدا کند. البته این موضوع تنها در شهرها نمود داشت و نه در روستاها. شاید یکی از دلایل این امر شهرنشینی و بالا رفتن تحصیلات آنها بود که بعد از سال ۵۷ این سیاست مسکوت ماند و از سال ۶۷ به بعد بحث تنظیم خانواده آغاز شد و شورای تهدید موالید ۶ وزارتخانه را مسئول آن کرد. در سال ۷۳ درس تنظیم خانواده که مستخرج از همان جلسات شورا بود به واحدهای درسی دانشگاه اضافه شد و تا به حال این ادامه داشت و از سال ۹۲ برنامه تنظیم خانواده و حتی تدریس آن در دانشگاه مسکوت ماند و به جای آن درس اخلاق خانواده جایگزین آن شد.  

در سال ۷۳ کاهش موالید براساس چه استدلالی بود؟
استدلال این بود که باروری بسیار بالا است و از رشد جمعیت دنیا بیشتر است.

با همان شعار فرزند کمتر زندگی بیشتر…
البته این موضوع برای قبل از انقلاب بود که بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد. اما در حدت و شدت آن در دهه هفتاد بود که بحث وازکتومی و تبکتومی به صورت رایگان ارائه شد. استدلال من این است که اگر سیاست‌های تنظیم خانواده اثری در کاهش جمعیت ایران داشته اثر آن ۵۰ درصد است. ۵۰ درصد دیگر آن مربوط به توسعه شهرنشینی و افزایش سواد و تحصیلات است. در ابتدای انقلاب تعداد جمعیت باسواد در ایران تنها ۴۷ درصد بوده اما اکنون این آمار به نزدیک ۹۰ درصد رسیده است. در ابتدای انقلاب شهرنشینی حدود ۳۷ درصد بوده که اکنون به ۷۴ درصد رسیده است. همچنین سهم جمعیت تحصیلکرده در ایران افزایش یافته و تحولات اقتصادی و توسعه آی تی عواملی هستند که روی کاهش فرزندآوری تاثیر می‌گذارد.
من معتقد هستم که تنظیم خانواده یک عامل ثانوی است. نباید به طور مستقیم این وسایل را در اختیار افراد قرار دهیم چرا که تجربه پاکستان نشان داده است که تنها دسترسی به این خدمات و لوازم پیشگیری از بارداری بر کاهش جمعیت تاثیری ندارد. یعنی خانواده‌ها باید به این آستانه فکری برسند که بدانند چند فرزند می‌خواهند. اگر به این آستانه رسیدند ناگزیر هستند که به سراغ وسایل و خدمات پیشگیری از بارداری بروند. ولی اگر وسایل پیشگیری به صورت ناآگاهانه در اختیار آنها قرار گیرد ممکن است اثر بخشی نداشته باشد.

پس با توجه به صحبت‌های شما سیاست‌های تنظیم خانواده در چهار مقطع اتخاذ شده است. تحلیل کلی شما از این سیاست‌ها و تاثیر گذاریشان بر کاهش جمعیت چیست؟ آیا این سیاست‌ها بر جمعیت ایران تاثیرگذار است یا جمعیت ایران مسیر خود را می‌رود؟
به طور کلی نظر من این است که بحث جمعیت بحثی نیست که یک شبه به آن پرداخته شود و بعد کنار گذاشته شود بلکه موضوعی است که باید دائما روی آن کار شود و همین مغفول ماندن مقطعیِ بحث جمعیت باعث شده که ما به اینجا برسیم. بعد از دهه شصت که باروری پایین آمد به مرحله‌ای رسیدیم که سهم جمعیت ما در بالاترین سن باروری، فعالیت و اشتغال است. به این پنجره فرصت جمعیتی گفته می‌شود. هر کشوری که به پنجره فرصت جمعیتی برسد بالاتر از دو سوم جمعیتش در سن فعالیت هستند. خانواده‌ای را تصور کنید که همه اعضا خانواده در حال فعالیت و اشتغال هستند و سهم سالخورده و کودک در آن کم است بنابراین به تبع ارزش افزوده آنها بالاتر خواهد رفت. جمعیت ایران به هر دلیلی به این مرحله رسیده است. اما چه چیزی باعث شده که نمی‌توانیم این پنجره جمعیتی را به فرصت تبدیل کنیم؟ پاسخ این است که ما برای آن برنامه‌ریزی نکرده‌ایم. برنامه‌ریزی نکرده‌ایم که دهه‌ شصتی‌هایی که متولد می‌شوند در سال‌های بالاتر نیاز به چه فرصت‌ها و امکاناتی دارند؟ در سال‌های ابتدایی دهه شصت با وجود فرزندآوری بالا شیر خشک کم آمد. این موضوع نشانه‌ای بود که با بزرگ‌تر شدن کودکان در دهه‌های بعد حتما با کمبود مدارس در مقاطع ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه و مشکل ازدواج، اشتغال و مسکن روبه‌رو شویم. اکنون ما با مشکل اشتغال مواجهیم بنابراین پنجره جمعیتی ما نه تنها به فرصت تبدیل نشده بلکه به زحمت و خطر نیز تبدیل شده است. من این حرف را سال ۸۹ در یک برنامه زنده رادیویی بیان کردم. گفتم که از دولتمردان ممنونم که به جمعیت توجه می‌کنند ولی همین که قصد افزایش جمعیت را در سر دارند باید از همین امروز به فکر باشند. در حالی که هنوز نتوانسته‌‌اند پاسخگوی مطالبات دهه شصتی‌ها باشند.

یعنی اگر می‌دانیم که اکنون جمعیت نوزادان در ایران ۲ میلیون است باید در ۲۰ سال آینده ۲ میلیون اشتغال ایجاد کرده باشیم.
بله. چون ۲۰ سال دیگر ۲ میلیون نفر وارد بازار اشتغال می‌شوند. هر چقدر که این را به تأخیر بیندازید، باز هم با این مشکل مواجه می‌شوید. در ایران ورود دهه شصتی‌ها به دانشگاه، ورودشان به بازار کار را به تأخیر انداخت اما همین باعث مشکلات دیگری شد. جوانی که با درآمد کمتر و به شغل‌های پایین‌تری در سال‌های پیش راضی می‌شد اکنون با داشتن مدرک دکتری به هر حرفه‌ای راضی نمی‌شود. امروز مشکل اساسی ما بیکاری دانش‌آموختگان به خصوص زنان تحصیلکرده است. ۵۰ درصد زنان دانش‌آموخته در ایران بیکار هستند که اکثر ‌آنها را زنان دهه شصتی‌ تشکیل می‌دهد. سالی یک میلیون دختر در دهه شصت به دنیا آمده‌‌اند. دخترانی که امروز طالب ورود به بازار کار شده‌اند در حالی که تا پیش از این دختران متقاضی کار نبودند و اکثر آنها زنان خانه‌دار بودند. اگر در گذشته دختران در روستا به هر کاری تن در می‌دادند، امروز حتی دختران روستایی دیپلمه حاضر به این نیستند که در زمین کشاورزی کار کنند. این در حالی است که زیرساخت‌های بازار کار در ایران حتی برای پسران ما نیز فراهم نشده است چه برسد به اینکه مطالبات زنان تحقق یابد.

گفتید که دختران دهه شصتی امروز به سن ازدواج رسیده‌اند و بخشی از آنها ازدواج کرده‌اند و در سن فرزند آوری قرار دارند و حتی فرزندانی را در دهه‌های ۸۰ یا ۹۰ به دنیا آورده‌اند. این فرزندان به تبع تعداد بالای مادرانشان، جمعیت بالایی به نسبت دهه‌های قبل خود پیدا خواهند کرد. آیا این فرزندان دختران دهه شصتی در سال‌های آتی با مشکلات مادران و پدران خود مواجه خواهند بود؟
در علم جمعیت‌شناسی اصطلاحی را تحت عنوان ENERSI  یا گشت‌آور جمعیتی به کار می‌بریم. این اصطلاح به این موضوع اشاره دارد که وقتی سنگی را در آب می‌افتد، موجی به وجود می‌آورد. موج اول جمعیتی دهه شصتی‌ها در فرزندآوری در سال‌های ۸۵ تا ۹۰ رخ داده و موج دوم آن ۲۰ سال دیگر اتفاق خواهد افتاد، اما این موج ارتفاع کمتری دارد. دخترانی که متولد شده‌اند وقتی به سن باروری می‌رسند به تبع تعدادشان فرزندان بیشتری به نسب دهه‌های قبل متولد می‌کنند. بنابراین حالت زیک زیاکی در جمعیت ایران به وجود می‌آید تا جایی که این موج کم کم از بین برود. یعنی یک میلیون و ۵۷۰ نوزادی در سال‌ ۹۵ متولد شده‌اند و رشدی به نسبت قبل داشته‌اند وقتی به سن باروری برسند فرزندان بیشتری را متولد می‌کنند.

پس تاثیر دهه شصتی‌ها در جمعیت در دهه‌های آینده ادامه دارد؟ و فرزندان دهه شصتی‌ها ۲۰ سال آینده فرزندان بیشتری را به دنیا خواهند آورد.
 بله. این موج همین طور ادامه دارد تا زمانی که آرام گیرد.

آیا ما ۲۰ سال بعد با ورود این افراد به سنین بالاتر با مشکلات مشابه دهه شصتی‌ها مواجه نخواهیم شد؟
چون باروری کاهش پیدا کرده، در نتیجه این رشد جمعیت در ۲۰ سال آینده آنچنان زیاد نخواهد بود. اگر نرخ باروری در ایران بالا بود موج اول مسئله بود. اما این موج اول به فرصت تبدیل شده است چرا که مسئولان ما از رشد باروری در ایران خوشحال هستند. البته بالا رفتن باروری از جهتی خوب است که ما به جمعیت سالخورده نمی‌رسیم.

اما استدال من این است که مطالبات هر نسلی باید پرداخت شود نه اینکه نسل ۵۰، ۶۰ و ۷۰ را فدای نسل ۸۰ و ۹۰ کنیم. نسل دهه شصت نیاز به آموزش، اشتغال و بهداشت دارند. در ابتدا باید مطالبات این افراد داده شود و بعد بودجه‌ای برای افزایش باروری اختصاص داده شود. اما وقتی باروری افزایش یابد اما در عوض زیربناها فراهم نشود و تصادف جاده‌ای زیاد شود به تبع جوانی را که ۲۵ سال برایش زحمت کشیده‌ شده را از دست خواهیم داد.

سالمندی دهه شصتی‌ها به شکل است؟
قاعده هرم سنی جمعیت ایران در سال ۹۵ در حال وسیع شدن است. از آنجایی که سیاست‌های کنترل موالید در کشورهای توسعه یافته زودتر آغاز شده اکنون به سالخوردگی جمعیت رسیده‌اند. ژاپن سالخورده‌ترین جمعیت جهان را دارد که حدود ۲۴ درصد از جمعیت این کشور بالای ۶۵ سال سن دارند. معمولا این کشورها را از نظر سالخوردگی جمعیت به سه گروه تقسیم کرده‌اند. در مرحله اول ۷ تا ۱۴ درصد از جمعیت بالای ۶۵ سال سن دارند. در مرحله دوم ۱۴ تا ۲۱ درصد جمعیت در سن سالخوردگی قرار دارند و در مرحله سوم ۲۱ درصد به بالا سالخورده هستند. کشور‌های آلمان و فرانسه در مرحله سوم سالخوردگی جمعیت، کشورهایی کره و سنگاپور در مرحله دوم سالخوردگی و برخی نیز در مرحله اول سالخوردگی جمعیت قرار دارند. ایران با داشتن ۶.۷ میلیون سالخورده به مرحله اول نرسیده است. اما اگر این روند ادامه پیدا کند در سال ۱۴۲۵ که دهه شصتی‌ها به سن سالخوردگی می‌رسند حدود ۲۳ درصد جمعیت ایران سالخورده خواهند بود.
پس یعنی ایران در این سال مرحله دوم را نیز رد خواهد کرد.
بله.

بحث‌هایی که درباره سونامی سالمندی مطرح می‌شود در هرم سنی به چه شکل است و چه گروه‌های سنی در معرض این سونامی سالمندی قرار دارند؟
قسمت متورم و برآمده هرم که در سال ۹۰ به میانه هرم، در سال ۹۵ کمی بالاتر از میانه قرار دارند، ۶۵ سال بعد یعنی در سال ۱۴۶۵ با ورودشان به سن سالخوردگی بالای هرم را متورم می‌کنند.



پس با توجه به علم جمعیت‌شناسی سونامی سالمندی رخ می‌دهد؟
به نظر من نباید عبارت سونامی سالمندی را به کار برد. وقتی کشوری به دنبال رفاه، سواد و بهبود اقتصادی است رشد فزاینده جمعیت نمی‌تواند آنها را محقق کند. بنابراین باید پذیرفت که مانند کشورهای دیگر برای تحقق این اهداف رشد جمعیت را کاهش دهیم. ولی مسئله اصلی این است که جمعیت درجه ندارد که آن را کم و زیاد کنیم. در کشور ژاپن که سالخوردگی جمعیت بالا است هرچه برای افزایش باروری تلاش می‌کنند به نتیجه مطلوب نمی‌رسند.

در این سال‌ها سه سناریو جمعیت در ایران از سوی مرکز آمار و سازمان ملل مطرح شد. با توجه به آمارهای موالید کدام یک از این سناریوها واقعی‌تر است؟
در جمعیت‌شناسی سناریوهای درازمدت جواب نمی‌دهد. چنان که در دهه شصت یکی از جمعیت‌شناسان ایران با همان رشد دهه شصت پیش‌بینی کرده بود که جمعیت ایران در سال ۱۴۰۰ به یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون نفر می‌رسد. اما جمعیت با توجه به اینکه تابع تغییر و تحولات است پیش‌بینی‌های درازمدت غیر از اینکه خوشایند و برخلاف میل مدیران باشد، فایده‌ای ندارد اما پیش‌بینی‌های کوتاه مدت که مبتنی بر ۵ تا ۱۰ سال است، بیشتر به واقعیت نزدیک است.  

پس طبق پیش‌بینی کوتاه مدت جمعیت ایران در ۱۰ سال آینده به چه رقمی می‌رسد؟
طبق محاسبه من جمعیت ایران تا ۱۴۳۰ به ۱۱۰ میلیون می‌رسد. این رقم را با سه سناریوی باروری از ۲ تا ۲.۳۰ بدست آورده‌ام.

اما در صورتی که باروری کاهش پیدا کند جمعیت چه تعدادی می‌رسد؟
اگر باروری کاهش پیدا کند جمعیت ایران از این مقدار کمتر نمی‌شود. یعنی با در نظر گرفتن کاهش باروری با کاهش رشد روبه‌رو می‌شویم ولی کاهش جمعیت نداریم. چنان که در سال‌های ۸۵ و ۹۰ که کمترین باروری (۱.۸) را داشتیم سالی ۵ میلیون افزایش جمعیت داشتیم.
اکنون سالانه یک میلیون و ۵۰۰ نفر در ایران متولد و ۴۰۰ هزار فوتی داریم و در صدد کاهش آمار فوتی هستیم، پس سالانه با افزایش یک میلیون و ۲۰۰ نفر جمعیت روبه‌رو هستیم. ۲۰۰ هزار نفر دیگری که مغفول است به خاطر مهاجر فرستی است. یعنی اگر قرار است که دغدغه جمعیت داشته باشیم باید مهاجرفرستی و مرگ و میر را کاهش دهیم. علاوه بر این چون جمعیت ما به مرور در حال ساخوردگی هستند میزان مرگ و میر در ایران افزایش خواهد داشت.

پس علاوه بر بحث موالید باید به موضوعات دیگر نیز فکر کنیم.
بله. سیاست‌های کنترل جمعیت یک پکیج است. حالا اگر به روزی برسیم که سالی ۸۰۰ هزار تولد و ۸۰۰ هزار فوتی داشته باشیم در آن صورت رشد جمعیت ایران صفر خواهد شد.

رشد صفر جمعیت ایده‌آل جمعیت‌شناسی است؟
خیر. کشوری که بتواند رشد جمعیت خود را بین ۱ تا نیم نگه دارند ایده‌آل جمعیت‌شناسی است. البته نگه داشتن رشد جمعیت روی این عدد بسیار سخت است چرا که وقتی رشد جمعیت به نیم می‌رسد جمیعت سالخورده می‌شود و رشد منفی دارد. وقتی رشد منفی می‌شود برای حل آن به سیاست‌های مهاجرتی روی می‌آورند که آن هم مشکلات دیگری را به همراه دارد.

آیا کشور‌ی هست که به رشد نیم رسیده باشد؟
بله. معدود کشورهایی به این رشد رسیده‌اند.

می‌توان پیش‌بینی کرد که موج دهه شصتی به حالت استوانه می‌رسد؟
بسته به این دارد که سیاست‌های جمعیتی ایران روی آن موج سوار نشود، حدود ۴۰ تا ۵۰ سال دیگر جمعیت ایران حالت گنبدی شکل پیدا می‌کند.

تجرد در ایران به چه شکل است؟
۳۰ درصد زنان ۱۰ سال به بالا در سال ۱۳۹۰ مجرد بوده‌اند. سال ۹۵ تعداد زنان ۱۰ سال به بالا به ۲۶ درصد رسید‌ه‌اند. یعنی زنان مجرد کاهش یافته‌اند. در سال ۹۰ تعداد مردان مجرد ۳۸ درصد بوده‌ که این رقم در سال ۹۵ به ۳۴ درصد رسیده است.

چه اتفاقی رخ داده که تعداد مردان و زنان مجرد کاهش پیدا کرده‌اند؟
چون جمعیت ورودی‌ها رو به کاهش گذاشته‌اند. زمانی که دهه هفتادی‌ها به سن ازدواج رسیده‌اند چون تعداد کمتری دارند به تبع ازدواج متولدان دهه هفتاد بیشتر اتفاق می‌افتد چرا که وقتی جمعیت به یک باره زیاد و کم شود، برای یک از دو جنس مضیقه ازدواج پیش می‌آید. اولین گروه دهه شصتی‌هایی که به سن ازدواج رسیدند، باید با مردان دهه پنجاه ازدواج می‌کردند که باروری در آن دهه پایین بوده است. بنابراین به تبع تعدادی از دختران دهه شصتی مجرد مانده‌اند. معمولا در ازدواج اگرچه عدد کل شاخص خوبی است اما شاخص رَوی نیست. بنابراین بهتر است که در گروه‌های سنی کار کنیم. مثلا ۷۸ درصد زنان ایرانی در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله در سال ۹۰ و ۹۵ مجرد بودند. ۴۷ درصد زنان در سال ۹۰ در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ ساله مجرد بوده‌اند و در سال ۹۵ این تعداد به ۴۳ درصد رسیده است. اینجاست که تعداد دختران مجرد در حال کاهش است و شانس و فرصت ازدواج برای آنها بیشتر شده است. ولی نکته‌ این است که در سنین بالای ۳۵ سال درصد دختران مجرد در حال افزایش است. اینها همان‌ کسانی هستند که به تجرد قطعی رسیده‌اند. دختران بالای ۳۵ سال ایرانی حدود ۴۰۰ هزار نفر هستند در حالی که تعداد پسران ۱۴۰ هزار نفر. این دختران در معرض تجرد قطعی هستند چرا که تعداد مردان بالای ۳۵ سال کم است و با دختران جوان‌تر ازدواج می‌کنند.

سن ازدواج برای دختران را از ۱۰ سال محسابه می‌کنند. ازدواج این کودکان در سال‌های مختلف در ایران چقدر بوده است؟
تقریبا یک درصد.

پس چطور می‌گویند که ازدواج کودکان نگران کننده است؟
این بحث انسانی است. اگر ازدواج کودکان و نوجوانان یک درصد در مقابل هزار نفر باشد باز هم بالاست.

آیا در سال‌های اخیر ازدواج نوجوانان افزایش داشته است؟ 
در سال‌های اخیر این آمار کاهش یافته است.

و اما آمار طلاق در ایران چه مسیری را طی کرده است؟
اوج ازدواج در ایران در سال ۸۹ بود که به ۸۹۰ ازدواج رسیده و بعد دوباره کاهش یافته و طلاق روبه افزایش گذاشته است. اما نباید این کاهش و افزایش را بحران بنامیم. چرا که این کاهش و افزایش را باید به نسبت بگیریم. مثل این است که بگوییم تعداد داوطلبان کنکور روز به روز در حال کمتر شدن است. این کاهش به نسبت جمعیت است. زمانی بود که یک میلیون و ۶۰۰ نفر داوطلب کنکور داشیم و امسال تعداد آنها به ۸۹۰ هزار نفر رسیده است. آیا از این کاهش باید نتیجه گرفت که جوانان طالب تحصیل نیستند؟ تعداد ازدواج‌های در سال ۹۵ به ۷۰۰ هزار ازدواج رسیده ولی میزان ازدواج‌ها تغییر نکرده و شاید بیشتر هم شده است. چون جمعیت در معرض ازدواج در حال کم شدن است. آمارها نشان می‌دهد که روز به روز تعداد طلاق‌ها در حال افزایش است ولی چه کسانی طلاق می‌گیرند؟ متاهلان.

یعنی افزایش طلاقی که با آن روبه‌رو هستیم به خاطر افزایش ازدواج‌هاست؟
در سال ۸۵، ۱۶ میلیون زوج و سال ۹۰، ۲۰ میلیون زوج و سال ۹۵، بیش از ۲۲ میلیون زوج داشته‌ایم. نکته دیگر این است که دهه شصتی‌ها که وارد سن ازدواج شدند در سال‌های اول ازدواج طلاق گرفتند و باز تعداد طلاق‌ها به خاطر جمعیت آنها زیاد شده است. من منکر این نیستم که تعداد طلاق زیاد شده ولی این افزایش طلاق ساختاری است چرا که جمعیت در معرض طلاق نیز افزایش داشته است. نکته‌ای که هیچ کس به آن توجه نمی‌کند این است در سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۵ چرخه زندگی دچار تغییر شده. در سال ۱۳۰۰ زن و مردی که ازدواج می‌کردند ۱۹ سال با یکدیگر زندگی می‌کردند تا زمانی که یکی از آنها فوت می‌کرد. اما اکنون به خاطر بالا رفتن امید به زندگی یک زن و مرد نزدیک به ۴۲ سال با یکدیگر زندگی می‌کنند. به تبع زوجی که ۲۰ سال با یکدیگر زندگی مشترک دارند طلاق در آنها پایین‌تر است. خیلی از طلاق‌ها در ایران در سنین سالخوردگی است. مقداری از افزایش طلاق ساختاری است به این خاطر که جمعیت متاهل زیاد شده است و دوم به این خاطر که سنوات زناشویی بیشتر شده است.

معمولا نسبت طلاق را به ازدواج محاسبه می‌کنند که کاملا غلط است. چون ازدواج برخاسته از یک جمعیت و طلاق برخاسته از جمعیت دیگر است و نسبت گرفتن این دو با هم اصلا درست نیست. بسیار اعلام می‌کنند که در تهران به ازای هر ازدواج یک طلاق اتفاق می‌افتد و این نسبت غلطی است. باید ازدواج را براساس تعداد مجردها و طلاق را براساس متاهل‌ها باید سنجید. ولی راه دیگری برای محسابه وجود دارد. اگر ازدواج‌های یک سال را با طلاق‌های زیر یک سال محاسبه کنیم طلاق به ۱.۲ رسیده است. یعنی از هر ۱۰۰ ازدواج در سال اول زندگی حدود ۱.۲ آنها به طلاق منجر شده است.

گفته بودید که نرخ ازدواج دختران درحال افزایش است و تجرد قطعی دوامی ندارد. این جمله به چه معنی است؟
یعنی ۵۰۰ هزار دختر که بالای ۳۵ سال هستند یا مجرد باقی می‌مانند یا اگر ازدواج کنند سهم ناچیزی دارند. گروه بعدی که وارد این سن می‌شوند دهه هفتادی هستند فرصت بیشتری برای ازدواج دارند که به سن تجرد قطعی نمی‌رسد.
اتفاق دیگری که ممکن است بیافتد این است که پسران دهه هفتادی مجرد بمانند چرا که بیشتر از تعداد دختران هستند. نه بیشتر از دختران هم سن خود بلکه بیشتر از دختران دهه هشتادی. حدودا یک تا ۲ میلیون پسر دهه هفتادی از دختران دهه هشتادی بیشترند.

یعنی پسران دهه هفتاد با چالش ازدواج مواجه می‌شوند؟
بله. ولی این چالش می‌تواند تعدیل شود چرا که پسران دهه هفتاد می‌توانند با دختران هم سن خود ازدواج کنند ولی دختران به واسطه پیوست‌های فرهنگی این فرصت را ندارند. به همین خاطر است که ازدواج دختران دهه هفتاد در حال افزایش است.

آیا فرزندان دهه شصتی‌ها در‌ آینده با مشکل ازدواج روبه‌رو می‌شوند؟
۲۰ سال دیگر با این مشکل مواجه می‌‌شوند اما این مشکلات ناچیز است چرا که موج در حال آرام شدن است.


منبع: الف

امشب، آخرین مهلت انتخاب رشته ارشد پزشکی دانشگاه آزاد

مرکز سنجش آموزش پزشکی وزارت بهداشت از آغاز مهلت مجدد انتخاب رشته محل‌های آزمون کارشناسی‌ارشد ناپیوسته رشته‌های گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه‌های زیرمجموعه این وزارتخانه خبر داد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ در برخی از رشته‌های آزمون کارشناسی ارشد ناپیوسته رشته‌های گروه پزشکی دانشگاه آزاد، محل‌های پذیرنده جدید به پذیرش‌های قبلی افزود شده بنابراین داوطلبان مجاز به انتخاب رشته محل در این رشته‌ها تا ساعت ۲۴ امشب (جمعه ۲۰ مرداد) می‎توانند ویرایش نهایی خود را انجام دهند.

همچنین افرادی که تاکنون موفق به انتخاب رشته محل نشده‌اند یا نیاز به ویرایش انتخاب‌های خود دارند می‌توانند در همین تاریخ انتخاب رشته خود را انجام دهند.

انتخاب رشته محل آزمون ورودی دوره کارشناسی‌ارشد ناپیوسته رشته‌های گروه پزشکی (سال تحصیلی ۹۷-۹۶) برای دوره‌های روزانه و شهریه‌پرداز وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد اسلامی از روز پنج‌شنبه ۱۲ مرداد آغاز شد و تا روز یکشنبه ۱۵ مرداد به مدت ۴ روز ادامه داشت.

در این آزمون با توجه به تعداد زیاد داوطلبان و محدودیت ظرفیت پذیرش رشته‌ها در مجموع پذیرش عادی و مازاد، به ترتیب اولویت نمره به تعداد ۸ برابر ظرفیت پذیرش هر رشته، افراد مجاز به انتخاب رشته شده‌اند.

گزینش دانشجو در هر یک از رشته‌ها یا مجموعه‌های امتحانی آزمون ارشد، از بین داوطلبان همان رشته امتحانی یا مجموعه امتحانی براساس نمره کل تراز به درصد مندرج در کارنامه، سهمیه و اولویت انتخاب رشته محل توسط خود داوطلب تعیین شده، انجام می‌شود.

داوطلبان متقاضی ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی برای رشته‌های مورد پذیرش از طریق آزمون کارشناسی‌ارشد ۹۶ وزارت بهداشت، تابع همه ضوابط تحصیلی از جمله هزینه دوره تحصیل این دانشگاه هستند.

براساس دفترچه راهنمای انتخاب رشته این آزمون، در این دوره ظرفیت پذیرش دانشگاه آزاد اسلامی ۴۵۸ نفر است. متقاضیان برای اطلاع از دانشگاه‌های پذیرنده و سایر شرایط و ضوابط انتخاب رشته این آزمون می‌توانند دفترچه راهنما را مطالعه کنند.


منبع: عصرایران

پدر مریم میرزاخانی: مریم را اسطوره نکنید، مریم باید الگو باشد

احمد میرزاخانی در مراسم یادبود دخترش گفت: وقتی کسی اسطوره شد دسترسی به آن غیر عملی می‌شود. دختران ما باید به این باور برسند که آن‌ها هم می‌توانند مریم باشند.

ایران آنلاین؛ ما از رادیو شنیدیم که مریم جایزه فیلدز را برده است. گفتیم چرا به ما چیزی نگفتی؟ گفت چیزی نبود فقط یک جایزه بود.

مریم  مشتی بود نمونه خروار. ما خروارها مریم در جامعه داریم که باید آن‌ها را دریابیم.

به طور متوسط در ایران ۱ الی ۱/۵ میلیون بچه به دنیا می‌آید که معمولا پنج درصد آن‌ها از هوش بالایی برخوردارند. از این ۷۵ هزار کودک باهوش خیلی‌ها به خاطر خانواده و مدرسه و … نمی‌توانند رشد کنند. 

آیت الله طالقانی می‌گوید آیه “بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ” اشاره به هر استعداد زنده به گور شده ای است. همین حالا افرادی هستند که از مریم بهتر هستند اما باید آن‌ها را پیدا کنیم.

در کشور سه میلیون معلول داریم، موسسه رعددر مدت ۳۴ سال توانسته  ۱۵ هزار نفر را آموزش دهد. باید همه‌مان بیشتر تلاش کنیم.

یک ماه آخر من دائم با مریم بودم. او در ذهن داشت که اگر فرصتی پیدا شود در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کند. 


منبع: عصرایران

غایبان و جاماندگان کنکور هم فرصت انتخاب رشته پیدا کردند!

دفترچه‌ راهنمای ثبت‌نام و پذیرش دانشجو صرفاً بر اساس سوابق تحصیلی و رشته‌های بدون آزمون کنکور سراسری ۹۶ منتشر و ثبت‌نام بر اساس این شیوه پذیرش آغاز شد.

به گزارش مهر، تمامی کسانی که در کنکور سراسری ۹۶ ثبت‌نام کرده اما در جلسه آزمون نیز حاضر نشده‌اند و یا افرادی که مایل به ادامه تحصیل بوده و نتوانستند در کنکور ثبت‌نام کنند، می‌توانند در رشته‌هایی که پذیرش در آنها بر اساس سوابق تحصیلی صورت می‌گیرد، ثبت‌نام کنند.

مهلت ثبت‌نام تا روز ‌دوشنبه ۲۳ مرداد ‌ماه ۱۳۹۶ ادامه دارد.

سازمان سنجش آموزش کشور نحوه ثبت نام و انتخاب رشته برای شرکت در گزینش رشته‌های تحصیلی آزمون سراسری سال ۱۳۹۶ دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی (پذیرش صرفاَ بر اساس سوابق تحصیلی) موضوع قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی مصوب ۱۰ شهریور ۹۲ مجلس شورای اسلامی را تشریح کرده است.

داوطلبان متقاضی پذیرش (داوطلبانی که در آزمون سراسری سال ۹۶ ثبت‌نام و در جلسه آزمون غایب بوده‌اند و متقاضیانی که در آزمون سراسری ۹۶ ثبت‌نام نکرده‌اند) در رشته‌های تحصیلی آزمون سراسری ۱۳۹۶ که پذیرش در آنها صرفاً بر اساس سوابق تحصیلی (معدل کتبی دیپلم) صورت خواهد گرفت، می‌توانند ثبت‌نام کنند.

دفترچه راهنمای ثبت‌نام و جدول کدرشته محل‌های مربوط به پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی بر روی سایت سازمان سنجش قرار داده شده است.

متقاضیان می‌توانند بر اساس ضوابط و شرایط مندرج دفترچه راهنمای مربوط برای پذیرش دانشجو صرفاً بر اساس سوابق تحصیلی (معدل کتبی دیپلم) در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی تا ۲۳ مرداد با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان سنجش به نشانی: www.sanjesh.org نسبت به ثبت‌نام و تکمیل فرم انتخاب رشته (حداکثر ۱۵۰ کدرشته) به روش اینترنتی اقدام کنند.

داوطلبان با ورود به سایت سازمان سنجش می‌توانند کارت اعتباری مربوطه را به مبلغ ۲۰۰ هزار ریال (۲۰ هزار تومان) خریداری کنند.

داوطلبان باید انواع سریال‌های ثبت‌نام لازم برای ثبت‌نام پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی مرداد ماه سال ۱۳۹۶ را قبلا از طریق سایت سنجش خریداری کنند.

داوطلبانی که علاوه بر گروه آزمایشی اصلی (ریاضی، تجربی و انسانی) علاقمند به شرکت در گروه آزمایشی هنر نیز هستند لازم است قبل از آغاز ثبت‌نام یا ویرایش، سریال ثبت‌نام پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی مرداد ماه سال ۱۳۹۶ (به مبلغ ۲۰۰ هزار ریال) با شماره سریال ۱۲ رقمی را خریداری کرده و اطلاعات آن را در زمان ثبت‌نام یا ویرایش وارد کنند.


منبع: الف

آیین‌نامه پذیرش دانشجوی پزشکی از دوره لیسانس تغییر کرد

آیین‌نامه پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس تغییر کرد و جدیدترین آیین‌نامه به تصویب شورای عالی برنامه ریزی علوم پزشکی رسید.

به گزارش مهر، تازه‌ترین آیین‌نامه پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس مختص دانشگاه علوم پزشکی تهران در شصت و ششمین جلسخ تصویب شورای عالی برنامه‌ریزی علوم پزشکی تصویب شد. هدف از این نوع پذیرش در دانشگاه علوم پزشکی تهران، جذب دانش‌آموختگان مقطع کارشناسی با توانمندی‌های بالا در رشته پزشکی به منظور ارتقای سطح دانش‌آموختگان این رشته و افزایش انگیزش در فراگیران دوره دکتری عمومی پزشکی است.

بر اساس ماده یک این آیین‌نامه، شرایط ورود به دوره بر این اساس است:

۱- افراد واجد شرایط عمومی تحصیل رایگان در جمهوری اسلامی ایران باشند.

۲- افراد دانش‌آموخته مقطع کارشناسی پیوسته یا ناپیوسته یکی از رشته‌های گروه‌های آزمایشی علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی باشند.

۳- حداکثر سن در زمان ثبت‌نام آزمون ۲۵ سال تمام است. مدت زمان سربازی و طرح نیروی انسانی به حداکثر سن اضافه می‌شود.

۴- معدل کل دیپلم افراد باید ۱۸ و بالاتر باشد. در موارد اعلام نمره به شکل الفبایی نمره الف قابل قبول است.

۵- معدل مقطع کارشناسی افراد ۱۶ و بالاتر باشد.

دانشجویان مشمول آیین‌نامه استعدادهای درخشان در رشته‌های مورد پذیرش و برگزیدگان المپیادهای علمی دانشجویی از بند ۴ و ۵ شرایط ورود به دوره معاف هستند.

۶- داوطلبان باید واجد مدرک زبان انگلیسی مطابق جدول آیین‌نامه باشند. ارائه مدرک زبان انگلیسی جهت شرکت در مرحله دوم (مصاحبه و ارزیابی فراشناختی) الزامی است. در غیر این صورت از شرکت داوطلب در مرحله دوم جلوگیری می‌شود.

۷- قبولی در آزمون چند مرحله‌ای پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران

دارندگان مدال‌های طلای المپیادهای دانش‌آموزی از آزمون کتبی معاف هستند و بدون شرکت در آزمون کتبی صرفا با شرکت در آزمون مصاحبه و ارزیابی فراشناختی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند و دارندگان مدال‌های نقره و برنز این رشته‌ها باید در آزمون کتبی شرکت کنند و حداقل ۹۰ درصد نمره آخرین فرد پذیرفته شده در آزمون کتبی را احراز کنند. (کسب حداقل نمره حدنصاب آزمون کتبی الزامی است.)

شیوه برگزاری آزمون ورودی
آزمون ورودی از دو آزمون کتبی (آزمون شبه MCAT در سطح کاربردی و با سنجش مفاهیم حل مسئله، تفکر انتقادی، دانش علوم طبیعی، رفتاری و اجتماعی و اصول لازم جهت تحصیل در رشته پزشکی) و مصاحبه و ارزیابی‌های فراشناختی تشکیل می‌شود.

آزمون کتبی هم حد نصابی و هم رقابتی است. از بین کسانی که حد نصاب قبولی را آورده‌اند حداکثر تا دو برابر تعداد پذیرش، از بالاترین نمرات برای ورود به مرحله مصاحبه و ارزیابی‌های فراشناختی دعوت می‌شوند. حداقل حد نصاب آزمون کتبی ۵۰ درصد کل نمره است.

در مرحله مصاحبه و ارزیابی‌های فراشناختی نیز داوطلب باید حداقل ۵۰ درصد نمره را کسب کند تا وارد رقابت و ارزیابی نهایی شود.

مصاحبه و ارزیابی‌های فراشناختی شامل بررسی توانایی‌های فراشناختی و تفکر انتقادی است که با استفاده از ابزارهایی نظیر مصاحبه ساختارمند و پرسشنامه‌های استاندارد و غیره انجام می‌گیرد.

جزئیات محتوا و شیوه برگزاری آزمون پس از تصویب در شورای آموزشی دانشگاه ۶ ماه قبل از آزمون به اطلاع داوطلبان می‌رسد.

پذیرش نهایی حداکثر به تعداد نصف پذیرفته‌شدگان آزمون کتبی است.

پذیرفته‌شدگان نهایی به دوره پزشکی عمومی وارد می‌شوند و واحدهای گذرانده شده در مقطع قبلی، مطابق آیین نامه‌های مربوطه بررسی و در صورت پذیرفته شدن، افراد از گذراندن آنها معاف می‌شوند.

دانشجوی پذیرفته شده از مقطع کارشناسی در سایر موارد تابع برنامه آموزشی و آیین‌نامه آموزشی دوره دکتری عمومی پزشکی مصوب شورای عالی برنامه‌ریزی علوم پزشکی است.


منبع: الف

پاسخ به یک دغدغه داوطلبانی که بین انتخاب رشته آرمانی و واقعی قرار دارند

داوطلبان کنکور سراسری که این روزها مشغول انتخاب رشته هستند، انبوه رشته محل‌هایی را پیش روی خود دارند که دست آنها را برای سبک و سنگین کردن باز می‌گذارد.

به گزارش همشهری، داوطلبان کنکور و خانواده‌هایشان در زمان انتخاب رشته در کشاکش اولویت دادن به رشته یا دانشگاه و یا شهر محل تحصیل قرار دارند و یکی از سوال‌هایی که پس از اعمال این اولویت‌ها و انتخاب رشته محل‌های مورد علاقه‌شان، با آن روبرو هستند این است که ترتیب درج رشته‌های انتخابی‌شان را با رشته محل‌های برتر که حتی خود می‌دانند شانس قبولی در آنها ندارند را آغاز کنند و یا از خیر انتخاب رشته‌های آرمانی بگذرند و کدرشته محل‌هایی را در ابتدا درج کنند که شانس بالاتری برای قبولی در آنها دارند.

هر داوطلب فرصت دارد که ۱۰۰ رشته محل انتخاب کند و سوال و ابهام یاد شده برای داوطلبانی پیدا می‌شود که بین انتخاب رشته آرمانی و واقعی قرار دارند.

دغدغه این دسته از داوطلبان را در این قالب با دکتر حسین توکلی مشاور عالی رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در میان گذاشته و این سوال را پرسیدیم: «در زمان بررسی انتخاب رشته داوطلبان، آیا کلیه انتخاب‌های هر داوطلب یکجا و همزمان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و یا ابتدا اولین انتخاب همه داوطلبان و سپس دومین انتخاب کلیه داوطلبان و … بررسی می‌شود؟»

توکلی اطمینان داد که کلیه انتخاب‌های یک داوطلب همزمان با همدیگر بررسی می‌شود و در اولین رشته محلی که نمره لازم را کسب کرده باشد، مورد پذیرش قرار می‌گیرد.

به گزارش همشهری آنلاین، بر این اساس اگر نمره داوطلبی برای قبولی در یک رشته محل مناسب باشد، چه کد آن رشته محل را در انتخاب اول وارد کند و چه در انتخاب صدم، حتما در آن کدرشته قبول خواهد شد؛ البته باید مراقب باشد که ترتیب درج کدرشته‌ها را بر اساس علاقمندی‌اش رعایت کند چراکه در اولین کدرشته‌ای که نمره بیاورد، قبول است.


منبع: الف

آغاز ثبت‌نام دانشجو بدون آزمون و بر اساس سوابق تحصیلی

مشاور عالی سازمان سنجش از ثبت‌نام برای انتخاب رشته‌های بدون آزمون دانشگاه‌ها خبر داد.

حسین توکلی در گفت‌وگو با تسنیم در خصوص ثبت‌نام برای انتخاب رشته براساس سوابق تحصیلی اظهار کرد: ثبت نام و انتخاب رشته اینترنتی برای پذیرش دانشجو براساس سوابق تحصیلی از تاریخ ۱۹ مرداد ۹۶ آغاز شد و تا ۲۳ مرداد ادامه دارد. در این مرحله، داوطلبانی که دارای مدرک پیش دانشگاهی تا تاریخ ۳۱ شهریور ۹۶ یا دیپلم نظام قدیم و مدرک کاردانی دانشگاه‌ها هستند برای ثبت نام اقدام کنند.

وی افزود: داوطلبان دارای دیپلم فنی و حرفه‌ای و کاردانش که فاقد مدرک پیش‌دانشگاهی یا مدرک کاردانی هستند حق ثبت‌نام و شرکت در این مرحله را ندارند.

مشاور عالی سازمان سنجش گفت:‌گزینش دانشجو در این مرحله براساس سوابط تحصیلی( معدل دیپلم) انجام می‌شود و تمام متقاضیان باید معدل کل و معدل کتبی خود را به صورت صحیح در تقاضانامه ثبت نام اینترنتی درج کنند و در صورت مغایرت معدل کل و کتبی واقعی با معدل اعلام شده در تقاضانامه از ثبت‌نام پذیرفته شدگان ممانعت بعمل آمده و قبولی آنها لغو می‌شود. 

توکلی بیان کرد: داوطلبانی که در آزمون سراسری سال ۹۶ شرکت کرده و مجاز به انتخاب رشته نشده‌اند یا در جلسه آزمون غایب بودند فقط مجاز به انتخاب رشته‌های تحصیلی به روش پذیرش با اعمال سوابق تحصیلی هستند و در صورت درج کد رشته محل‌هایی که نمره آزمون در آن تأثیر دارد اجازه تأیید و مراحل انتخاب رشته اینترنتی به آنها داده نمی‌شود.

وی افزود:‌ داوطلبانی که در آزمون سراسری سال ۹۶ شرکت نکرده و متقاضی شرکت در پذیرش رشته‌ها براساس سوابق تحصیلی هستند، لازم است با پرداخت هزینه ۲۰ هزار تومان نسبت به ثبت نام اقدام و با تکمیل فرم تقاضانامه ثبت‌نامی نسبت به درج کد رشته محل‌های انتخابی خود براساس اولویت و علاقه‌مندی در فرم انتخاب رشته اقدام و در پایان شماره پرونده هفت رقمی و کد پیگیری ۱۶ رقمی را از سیستم دریافت کنند.

در همین رابطه ابراهیم خدایی رئیس سازمان سنجش از تکمیل ۸۷ درصد ظرفیت دانشگاه‌ها بدون کنکور و براساس سوابق تحصیلی خبر داد و گفت: ۱۲٫۱ درصد ظرفیت دوره‌های روزانه و ۳۰ درصد ظرفیت دوره‌های شبانه بدون آزمون و براساس سوابق تحصیلی تکمیل می‌شود.


منبع: الف

آثار حذف واژه «طلاق» از شناسنامه زنان مطلقه

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: اقدام دولت در ارائه لایحه حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه تصمیم درست و تاثیرگذاری است.

به گزارش مهر، سلمان خدادادی با یادآوری تلاش دولت برای ارایه لایحه حذف طلاق از شناسنامه زنان مطلقه، افزود: یکی از اثرات روانی و منفی در ذهن و وجود زنان واژه کلمه طلاق در شناسنامه است که البته واقعیت را کتمان نمی کند و در ازدواج های مجدد اثر منفی ندارد.

وی ادامه داد: حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه به منزله کتمان ازدواج نیست و این امکان وجود دارد تا در صورت لزوم از ثبت احوال استعلام صورت گیرد.

خدادادی تصریح کرد: دولت در صدد ارایه لایحه ای است که زمانی که ازدواج منجر به طلاق شد واژه طلاق از شناسنامه حذف شود تا اثرات منفی را بر زنان باقی نگذارد.

وی یادآور شد: زنان بعد از طلاق به همسر قبلی خود تعلق ندارند لذا لزومی برای ذکر نام همسر در شناسنامه آنها وجود نخواهد داشت بر این اساس می توان با اتخاذ تدابیری واژه طلاق از شناسنامه حذف شود.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، گفت: نبود واژه طلاق اثرات مثبت روحی و روانی زیادی دارد و به نظر می رسد اقدام دولت در ارایه لایحه حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه تصمیم درست و تاثیرگذاری است.


منبع: الف

چه شغل‌هایی در انتظار داوطلبان کنکور است؟

آشنایی با طیف عمده رشته های دانشگاهی می تواند کمک بسزایی درانتخاب رشته داوطلبان ورود به دانشگاه داشته باشد.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛انتخاب رشته کنکور سراسری ۹۶ آخرین قطعه این پازل است و یکی از مهم ترین موضوعاتی که این روزها داوطلبان ورود به دانشگاه به شدت با آن مواجه بوده انتخاب رشته ای متناسب با رتبه درنظر گرفته خود است علاوه بر این مساله رشته انتخابی باید بازار کاری یا آینده شغلی مناسبی داشته باشد همین عامل و درنظرگرفتن چندین فاکتور در انتخاب رشته داوطلبان را باچالش های بسیاری روبه رو کرده است و در این میان بهره‌مندی از مشاوران خبره و مشورت با افراد مطلع و مراجع دارای صلاحیت اهمیت بسزایی پیدا می کند.

ظرفیت پذیرش در این دوره از کنکور سراسری ۷۴۷ هزار و ۸۹۲ نفر است و براساس ظرفیتی که تاکنون در دفترچه های انتخاب رشته اعلام شده است، گروه علوم انسانی با ۳۱۰ هزار و ۹۲۵ نفر بیشترین ظرفیت پذیرش را دارد و پس از آن گروه ریاضی با ۲۳۵ هزار و ۴۹۷ نفر و پس از آن ظرفیت گروه علوم تجربی با ۱۵۸ هزار و ۵۸۲ نفر در رده بعدی قرار دارد.

در سال‌های اخیر تعداد داوطلبان کنکور سراسری سیری نزولی پیدا کرده است، به طوری که جمعیت میلیونی داوطلبان به کمتر از ۹۰۰ هزار نفر رسیده است، با این حال باز هم در سال ۹۶ تعداد داوطلبان افزایش پیدا کرده است و به حدود ۹۵۰ هزار نفر رسیده است.

آینده شغلی داوطلبان رشته تجربی چیست؟
چند سالی است که رشته تجربی به دلیل جو موجود در جامعه طرفداران بسیاری پیدا کرده و در آزمون کنکور علاوه بر دانش آموزان حتی افرادی با داشتن مدرک دانشگاهی مجددا اقدام به شرکت در کنکور سراسری و رشته تجربی می‌کنند هرچند این حجم گسترده از داوطلبان تغییر چدانی در ظرفیت های پذیرش نداده و فقط رقابت را برای رشته های پرطرفدار با چالش های بسیاری روبه رو کرده و اغلب طیف محدودی به هدف خود خواهند رسید.

آینده شغلی داوطلبان رشته ریاضی چیست؟
هرچند شرایط شرکت کنندگان در رشته ریاضی بهتر از تجربی است اما برخی از رشته های دانشگاهی مرتبط با این رشته چنان مقبولیتی پیداکرده که داوطلبان ورود به دانشگاه فارغ از آینده زندگی خود انتخاب رشته ای احساسی خواهند داشت در حالی که چشم هم چشم های این برهه از زمان برای داوطلبان ورود به دانشگاه چندان به صرفه نیست و بهتر است داوطلبان با دیدی باز و تسلط بر بخش اعظم رشته های تحصیلی دانشگاهی تصمیمی گیر ی نهایی را داشته باشد.

تهیه لیستی از مهمرین رشته های دانشگاهی می تواند دید وسیعی از انتخاب را به داوطلبان نشان دهد که درادامه به برخی از این موارد اشاره می شود.


منبع: الف

کرج – چالوس یک طرفه شد

رئیس پلیس راه البرز گفت که تردد وسایل نقلیه به منظور تخلیه بارترافیکی ازکرج به سمت مرزن آباد دقایقی پیش ممنوع شد.

سرهنگ رضا گودرزی روز جمعه در گفت و گو با ایرنا، افزود: با توجه به حجم بالای تردد و روان سازی ترافیک دقایقی پیش تردد ازکرج به سمت شمال ممنوع وتا ساعت یک بامداد روز شنبه ٢١ مرداد ادامه دارد. 

وی اضافه کرد: تردد وسایل نقلیه از مرزن آباد به سمت کرج ازساعت ۱۷ یک طرفه می شود و تا تخلیه بار ترافیکی ادامه خواهد داشت .

گودرزی خاطرنشان کرد: ممنوعیت تردد موتورسیکلت نیز تا پایان محدودیت ترافیکی در جاده کرج – چالوس و بالعکس اجرا شده است . 

وی یاداور شد: اکنون ترافیک در خط جنوبی ازادراه کرجً – قزوین از مهرویلا تا پل فردیس و درازادراه تهران – کرجً از محدوده پل فردیس تا کلاک سنگین است . 

وی افزود: برخی رانندگان به دلیل عجله و شتاب ازشانه خاکی راه تردد می کنند که این حجم ترافیک را افزایش داده و موجب گره ترافیکی خواهد شد. 

وی به رانندگان توصیه کرد علاوه بر حفظ آرامش و رعایت نکات ایمنی، مقررات راهنمایی و رانندگی را مورد توجه قرار دهند. 


منبع: عصرایران

سیل و طوفان در استان گلستان/ ۲ کشته و ۲ مفقودی

معاون فنی و عملیات سازمان اورژانس کشور : ۲ کشته و ۲ مفقود به دلیل وقوع سیل و طوفان در استان گلستان به جا ماند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، حسن  نوری درخصوص خسارت و تلفات ناشی از حادثه سیل و طوفان در استان گلستان افزود: ۲ کشته و ۲ مفقود به دلیل وقوع سیل و طوفان در این استان بجای مانده وشهرستان‌های علی‌آباد ، کلاله ، گنبدکاووس و آزادشهر متأثر این حادثه شدند و متأسفانه این  ۲ نفر بر اثر گیر افتادن خودروی پراید در مسیر سیلاب علی‌آباد مفقود شده‌اند.

معاون فنی و عملیات سازمان اورژانس کشور افزود: همچنان به دلیل بارش شدید باران در شهر کلاله یک نفر در مسیر سیلاب گرفتار شده است که تیم‌های امدادی در حال انجام عملیات نجات آن هستند.

نوری خاطرنشان کرد: خودروی افراد مفقود شده نیز در زیر پل دهنه گل کشف شده است که عملیات جستجو برای آنها همچنان ادامه دارد.

حسن نوری  گفت: حادثه سیل در استان گیلان نیز در شهرستان های فومن و شفت رخ داده که تیم ارزیاب اورژانس به منطقه اعزام  شده است .


منبع: عصرایران

رایزنی با سعودی‌ها برای اعزام زائران ایرانی به حج عمره

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس از رایزنی‌ها برای برقراری حج عمره با سعودی‌ها خبر داد.

حجت الاسلام احمد سالک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت‌وگو با تسنیم، از امکان برگزاری حج عمره پس از برگزاری مراسم حج تمتع خبر داد و گفت: عربستان سعودی به این نتیجه رسیده است که باید ارتباطات خود با ایران را برقرار کند.

وی با بیان اینکه در پشت پرده، برخی در نظام عربستان سعودی علاقمند به بهبود روابط با ایران هستند، ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران نیز طبق روایاتی که وجود دارد نمی‌تواند خانه خدا را خالی بگذارد از همین‌رو حجاج ایرانی به سرزمین وحی اعزام می شوند.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تصریح کرد: با بسترهای که در حج تمتع ایجاد شده به احتمال زیاد حج عمره نیز برگزار می‌شود.

سالک از رایزنی‌های اولیه برای برقراری حج عمره خبر داد و افزود: مقدمات این کار انجام شده است.


منبع: الف

ترافیک نیمه سنگین در کرج‌ـ‌چالوس و آزادراه کرج‌ـ‌قزوین

رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا گفت: در حال حاضر ترافیک در باند جنوبی آزادراه کرج‌ـ‌قزوین (پل استاندارد تا پل فردیس) نیمه سنگین است و ترافیک در مسیر جنوب به شمال محور کرج‌ـ‌چالوس نیز نیمه سنگین گزارش شده است.

به گزارش فارس، سرهنگ نادر رحمانی رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا در مورد آخرین وضعیت جوی و ترافیکی جاده‌های کشور اظهار داشت : در حال حاضر ترافیک در باند جنوبی آزادراه کرج‌ـ‌قزوین (پل استاندارد تا پل فردیس) نیمه سنگین است.

وی تصریح کرد : ترافیک در مسیر جنوب به شمال محور کرج‌ـ‌چالوس (از ابتدای محور تا تونل ۵) نیز نیمه سنگین گزارش شده است.

سرهنگ رحمانی خاطرنشان کرد: سایر محورهای مواصلاتی کشور جوی آرام و ترافیکی روان دارند.


منبع: الف

ترافیک سنگین جاده چالوس تا محدوده سد کرج

شرایط آب و هوایی در طول مسیر در اکثر مناطق آفتابی و تنها در شهر چالوس احتمال رعد و برق داده شده است.

بر اساس اعلام سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای مسیر تهران تا چالوس در جهت رفت در محدوده بیلقان تا سد کرج شاهد ترافیک سنگین و از سد کرج تا آدران در مسیر برگشت ترافیک نیمه سنگین گزارش شده است.

به گزارش  میزان، بر اساس اعلام سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای مسیر تهران تا چالوس در اکثر مقاطع شاهد حرکت روان خودروها است و تنها در مقطع بیلقان تا سد کرج در مسیر رفت ترافیک سنگین و از سد کرج تا آدران در مسیر برگشت ترافیک نیمه سنگین گزارش شده است.

بر اساس اعلام این سازمان زمان سپری شده برای عبور از مسیر ۲۰۰ کیلومتری تهران تا چالوس در شرایط فعلی و با وضعیت راه‌ها ۲ ساعت و ۳۲ دقیقه است.

همچنین شرایط آب و هوایی در طول مسیر در اکثر مناطق آفتابی و تنها در شهر چالوس احتمال رعد و برق داده شده است.


منبع: عصرایران

ترافیک سنگین درجاده کرج -چالوس

اکنون ترافیک در خط شمالی و جنوبی آزادراه تهران – کرج – قزوین ترافیک پرحجم و روان گزارش شده است.

 رئیس مرکز فرماندهی کنترل وترافیک پلیس راه استان البرز وضعیت ترافیک را در جاده کرج -چالوس سنگین اعلام کرد.

سروان علی بابازاده روز جمعه گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: بار ترافیکی در خط جنوبی ازمحدوده میدان امیرکبیر کرج تا تونل شماره ۵ سنگین ودربقیه مسیر تا تونل کندوان نیمه سنگین است . 

وی خاطر نشان کرد: باتوجه به تراکم بالای خودرو در ورودی جاده کرج – چالوس حجم ترافیک به داخل شهرکرج نیز رسیده است . 

بابازاده افزود: اکنون ترافیک در خط شمالی و جنوبی آزادراه تهران – کرج – قزوین ترافیک پرحجم و روان گزارش شده است. 

وی یادآورشد:ماموران پلیس راه برای پیشگیری از حوادث احتمالی و ترافیک مستقر شده اند. 

استان البرز دارای یک هزار و ۴۵۰ کیلومتر آزاد راه، بزرگراه، راه اصلی و فرعی است که ۱۸ درصد ترافیک جاده ای کشور مربوط به راه های این استان است. 


منبع: عصرایران

شهرفروشی، پول نقد و حاکمیت قانون

لطفاً تا اطلاع ثانوی به پارکبانان پول بدهید[پارکینگ موتورسیکلت]تا اطلاع ثانوی به پارکبانان عزیز پول بدهید؛ هرقدر که می‌خواهند. ظاهراً این کار به نفع همه‌ است؛ از پارکبانی که نمی‌خواهد از نان‌خوردن بیفتد تا صاحب خودرویی که نمی‌خواهد ماشینش آسیب ببیند و مسئولی که دنبال دردسر نمی‌گردد و حوصله‌ پیگیری حقوق مردم را ندارد!

ایسنا – میثم خدمتی: اخیراً رئیس پلیس پایتخت، با اعلام اینکه «شغلی به نام پارکبان نداریم» اساس این طرح را زیر سؤال برده و این پرسش را در ذهن شهروندان ایجاد کرده که چطور طی این سال‌ها احدی از مسئولان درخصوص غیرقانونی بودن آن دم بر نیاورده است و حالا چه شده که سردار حسین ساجدی‌نیا از شهروندان می‌خواهد  از پرداخت وجه به پارکبان‌ها خودداری کنند و در صورت مشاهده‌ این امر «مراتب را در اسرع وقت به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ یا مأموران راهور گزارش کنند»؟

۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بود که شورای اسلامی شهر تهران «مجوز استفاده از بخش خصوصی جهت کنترل پارکینگ‌های حاشیه‌ای شهر تهران ( پارکبان)» را صادر کرد. حالا با گذشت بیش از ۱۳ سال از صدور این مصوبه در شورای شهر دوم، غیرقانونی بودن دریافت پول توسط پارکبانان خبرساز شده و واکنش شهروندان را درپی داشته است!

گرچه جانشین رئیس پلیس پایتخت نیز اوایل شهریور ۹۵ تأکید کرده بود که اصل بر اخذ مکانیزه‌ هزینه‌ پارک حاشیه‌ خیابان‌هاست و مردم نباید به پارکبانان پول بدهند و اظهار کرده بود که «از نظر پلیس اخذ دستی پول توسط پارکبان‌ها هیچ توجیهی ندارد» اما گویا در این یک سال کسی آن اظهار نظر را جدی نگرفته است تا رئیس پلیس همان حرف را تکرار کند.  

از سوی دیگر مازیار حسینی معاون حمل‌ونقل  و ترافیک شهرداری تهران نیز – که طبق مصوبه‌ شورای شهر تهران مسئول اجرای این طرح و نظارت مالی برای اجرای طرح بوده است – گرفتن پول نقد از شهروندان برای پارک خودرو در خیابان را «غیر قانونی» دانسته و گفته است «برای برخورد با این تخلف با دستگاه قضایی هماهنگی خواهد شد».

شورای شهر تهران در سال ۹۳ با استناد به «قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور»، مصوبه‌ای دارد که در آن به تعیین نرخ و نحوه‌ی مدیریت پارکینگ‌های زیر نظر شهرداری پرداخته و تأکید کرده که سازمان حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری باید «نرخ عوارض پارک حاشیه‌ای» را وصول و به درآمدهای اختصاصی همین سازمان واریز کند. طبق این قانون وظیفه‌ی شهرداری است که «مکان‌های پارک حاشیه‌ای که توسط پارکبان اداره می‌شود» را معین و «تعهدات شرکت‌های مؤسس پارکبان و درصد حق سهم شهرداری» را به شورای شهر اعلام کند. البته در همین مصوبه نیز آمده که سازمان حمل‌ونقل موظف است خیابان‌ها را به پارکومتر مجهز و دریافت وجه نقد را حذف کند.

به گفته‌ حسینی حدود ۳۰ هزار فضای پارک حاشیه‌ای در تهران هست که حدود نیمی از آنها به پارکومتر مجهزند و باقی فضاها توسط پارکبانان اداره می‌شوند. او چند ماه پیش گفته بود «شهرداری قراردادی با پارکبان‌ها ندارد». این اظهارنظر در حالی است که همچنان قبض‌های برخی پارکبانان نام‌ونشان رسمی همین نهاد را بر خود دارد و قبض‌هایی هم که این نشان را ندارد، متعلق به شرکت‌های خصوصی است که طبیعتا طرف قرارداد همین معاونت است. پس اگر امر مغایرت قانونی هم وجود داشته باشد، مسئولیت آن متوجه همین معاونت است!

مبنای قانونی

سال‌هاست که معضلی به نام «جای پارک» جزء دغدغه‌های روزمره‌ی دارندگان وسایل نقلیه‌ی شخصی است و شورای شهر برای حل این معضل و «بهبود عبور و مرور و روان‌سازی ترافیک شهر تهران» شهرداری را مکلف به اجرای طرح «پارکبان» کرده است؛ طرحی که از ابتدا هم مشخص نبود چگونه با گرفتن پول از صاحبان خودروهای پارک‌شده، موجب بهبود ترافیک خواهد شد. صاحبان خودروها هم از ابتدا در مواجهه با افرادی که به محض پارک خودرو کنار خیابان‌های اصلی شهر از آنها پول می‌خواستند، احساس نمی‌کردند این کار برای «روان‌سازی ترافیک شهر» است و تنها گمان می‌کردند این کار هم شامل قانون عرضه و تقاضا می‌شود و چون جای پارک کم است پس باید پول بدهیم تا جزء شهروندان خوشبختی باشیم که می‌توانند با کمترین دردسر جای پارک پیدا کنند!

در مصوبه‌ی شورای شهر تهران اثری از استناد به قوانین مصوب مجلس دیده نمی‌شود و به عبارت ساده‌تر این مصوبه مبنای قانونی مشخصی ندارد. بعلاوه در بند «ح» آن تأکید شده است که «کلیه‌ی توافقات موصوف مربوط به سال ۱۳۸۳ می‌باشد، نحوه‌ی ادامه‌ی اجرای طرح در سنوات آتی با پیشنهاد شهرداری تهران و تصویب شورای اسلامی شهر تهران خواهد بود». یعنی این طرح موقت بوده و برای ادامه‌ی آن شورا باید قوانین دیگری تصویب و مدت ادامه‌ی این طرح را نیز معین می‌کرده است اما در خیل مصوبات بعدی شورا که در «سامانه‌ی قوانین شورای اسلامی شهر تهران» منتشر شده است، تنها یک مصوبه مبنی بر نحوه‌ی ادامه‌ی اجرای این مصوبه و مصوبه‌ای دیگر نیز در مورد نرخ‌گذاری جای پارک دیده می‌شود که در هیچ‌کدام از آنها هم حرفی از استناد قانونی و مدت اجرای طرح دیده نمی‌شود.

در مصوبه‌ی اول آمده است که این طرح «با همکاری و مشارکت راهنمایی و رانندگی تهران» اجرا می‌شود اما در کمال تعجب این رئیس پلیس پایتخت است که به صراحت غیرقانونی بودن طرح را – حالا بعد از سال‌ها – اعلام می‌کند!

با وجود اینکه شورای شهر در مصوبه خود مدعی اجرای این طرح به منظور «بهبود عبور و مرور» است اما از ابتدا درآمدزایی آن را هم پیش‌بینی کرده و برای اجرای طرح توسط بخش خصوصی نیز مصوبه گذرانده است. گرچه معاون حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری آذرماه ۹۵ ادعا کرده که پول حاصل از پارکبانی به شهرداری نمی‌رسد و به خزانه واریز می‌شود اما در این مصوبه پیش‌بینی شده است که ۵۰ درصد درآمد این طرح سهم مجری طرح و ۵۰ درصد دیگر سهم شهرداری تهران است. البته طبق این قانون «کل درآمدهای حاصله از اجرای طرح (سهم شهرداری تهران) صرف بهبود وضعیت حمل‌ونقل و ترافیک شهر تهران خواهد شد» که چگونگی این کار مشخص نشده است.

تعیین نرخ پارکینگ نیز بر عهده‌ی شهرداری تهران گذاشته شده است؛ نرخی که هرگز مبنای مشخصی نداشته و در شمال و جنوب و شرق و غرب و حتی هر خیابان در یک محله ممکن است متفاوت باشد.

حالا که رئیس پلیس پایتخت «دریافت هرگونه وجه از مردم برای پارک خودرو در معابر اصلی و فرعی شهر را غیرقانونی» دانسته است، تلکیف چیست؟! حقوق شهروندانی که بارها از بیم آسیب‌دیدن خودرویشان ناچار به پرداخت پول به پارکبانان شده‌اند چگونه استیفا خواهد شد؟

کورش، یکی از مخاطبان ایسنا، در همین‌باره می‌گوید: «شما اگه به پارکبانا پول ندید پیش خودتون احساس می‌کنید ممکنه واسه ماشینتون اتفاقی بیفتد. همه‌ش نگرانید. تنها راه جمع‌آوری، قانونه نه اینکه مردم مجبور بشن با اونا درگیر بشن».

اغلب پارکبانان لباس فرم دارند؛ لباس‌هایی که بسته به شرکت کارفرما طرح و رنگ متفاوتی دارد. با این حال گویا پارکبانی انواع تقلبی هم دارد. حمیدرضا در این‌باره می‌گوید: «من معمولاً ماشینم رو جلوی پارک طالقانی خیابان سرو پارک می‌کنم و سوار مترو میشم. چند سالیه به همت شهرداری اون خیابان رو هم به پارکبانا سپردن؛ به اختیار و هر قیمتی که دوست دارن. سال جدید من چند بار با همین پارکبانای تقلبی مشکل پیدا کردم. به شهرداری زنگ می‌زنیم میگن به ما ربطی نداره به پلیس بگید. به پلیس هم که زنگ می‌زنیم شاکی میشن میگن در طول روز ما شاکی از اون خیابان زیاد داریم، تا مامور ما میاد فرار می‌کنن».

بحران پارکبان، موتورسیکلت و پیاده‌رو

اما این تمام مشکل نیست. نه در مصوبه‌ این طرح، نه در سایر مصوبات شورای شهر تهران، سخنی از «پارکینگ»های حاشیه‌ای موتورسیکلت‌ها به میان نیامده است؛ پارکینگ‌هایی که در واقع بخشی از پیاده‌رو را اشغال می‌کنند. این در حالی است که طبق قوانین راهنمایی و رانندگی، عبور موتورسیکلت از پیاده‌رو تخلف و مشمول اعمال قانون پلیس است اما در این طرح هماهنگ، پلیس با کسانی که موتورشان را در پیاده‌رو پارک می‌کنند کاری ندارد و به محض پارک‌کردن موتور – بخصوص در مراکز پرتردد یا اماکن تفریحی شهر – یک پارکبان، با یک‌دسته «قبض پارکینگ» بالای سر صاحب موتور ظاهر می‌شود و طلب پول می‌کند که در صورت اجتناب از پرداخت، شماره پلاک آن را یادداشت می‌کند.

یکی از پارکبانان که مقابل ورودی یکی از بوستان‌های تهران مستقر است، درباره‌ی برداشتن شماره پلاک موتورها می‌گوید: «به ما گفتن هر کی پول نداد پلاکشو بنویس بده به ما». اما خودش هم نمی‌داند شرکت طرف قرارداد در نهایت با پلاک‌های نوشته‌شده چه خواهد کرد؟!

همین شرکت پیمانکاری طرف قرارداد شهرداری در تاریخ ۱۳۸۳/۵/۵ حدود سه ماه بعد از تصویب طرح پارکبان در شورای شهر ثبت و آگهی آن در روزنامه رسمی کشور منتشر شده است. در بخش «موضوع شرکت»، حوزه‌ فعالیتی این شرکت «تهیه و اجرای طرح‌های حفاظتی و مراقبتی و مشاوره در امور انتظامی از طریق گماردن نگهبان محلات (نگهبان محله) اماکن عمومی و خصوصی و همچنین اماکن دولتی فاقد طبقه‌بندی حفاظتی و قابل واگذاری به بخش خصوصی و نصب تعمیرات تجهیزات سیستم‌های حفاظتی الکترونیکی» ذکر شده است و خلاصه اینکه چیزی مبنی بر حق تأسیس و یا اداره‌ی پارکینگ خودرو یا موتورسیکلت در این طرح دیده نمی‌شود. اما این شرکت برای بهره‌برداری از پیاده‌روهای پایتخت «قبض پارکینگ» چاپ کرده و از مردم پول می‌گیرد.

یکی از پارکبانان خیابان جمهوری تهران نیز که بخشی از پیاده‌رو را به موتورسیکلت‌ها اجاره می‌دهد، می‌گوید این محدوده را اجاره کرده است. او که لباس پارکبان و اتیکتی با نشان شهرداری روی سینه‌اش دارد می‌گوید یک پیمانکار این قطعه را به او اجاره داده و باید ماهانه مبلغی را به او بپردازد. اینجا جای پارک موتور هزار تومان است. فرقی هم نمی‌کند چند ساعت توقف کرده باشید.

این در حالی است که روی قبضی که در آن نشان شهرداری و عنوان «سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران» به چشم می‌خورد، بخشی با عنوان «تعرفه‌ی عوارض پارک حاشیه‌ای» وجود دارد که توقف تا نیم‌ساعت را رایگان، از نیم‌ساعت تا یک ساعت  را دو هزار تومان، از یک ساعت به ازای هر ساعت دو هزار و ۵۰۰ تومان و بعد از چهار ساعت به ازای هر ساعت هشت هزار تومان قیمت‌گذاری شده است. پایین قبض هم فضایی برای نوشتن نام شرکت پیمانکار و نام و امضای صادرکننده‌ی قبض هست که در اولی یک ضربدر و در دومی عدد هزار درج می‌شود!

کمی‌ آن‌طرف‌تر نیز قلمروی یکی دیگر از پارکبانان است که به همین ترتیب کار می‌کند. از او می‌پرسم اگر کسی موتورسیکلتش را اینجا پارک کند و حاضر به پرداخت پول نباشد تکلیف چیست؟ مدعی می‌شود: «اگه نده هم نداده دیگه! البته می‌تونیم پلاکشو برداریم بدیم مأمورای راهنمایی رانندگی جریمش کنن. بالأخره اینجا با مأمورا سلام علیک داریم ولی خب کسی که واسه هزار تومن این کارو کنه قیمتش همون هزار تومنه دیگه!»طرح از محمدرضا ثقفی، روزنامه شهروندپول نقد، اراذل و خودروهایی که خط‌خطی می‌شوند

شهروندی به نام علی که از برخورد «طلبکارانه و حق‌به‌جانب» پارکبانان هم گلایه دارد، می‌گوید: «چرا وقتی کارشون غیر قانونیه جلوی کارشون گرفته نمیشه؟ هفته قبل من با یکی از پارکبانا بحث کردم که چرا باید پول بگیری وقتی کارت غیرقانونیه؟ گفت من قسمتی از این خیابان رو سر صبح ۵۰۰ هزار تومن اجاره کردم پولش رو هم دادم. تا غروب هر چی بیشتر دربیارم کاسبی کردم».

مژده هم می‌گوید که مردم باید برای پول ندادن با این آدم‌ها درگیر شوند که در نتیجه گاهی پارکبانان با راننده ‌سر لج می‌افتند و روی ماشین او خط می‌اندازند. او می‌گوید: «برای من پیش اومده که دخترم بیمار بوده، واسه پارک جلوی درمانگاه قبل از پارک پول گرفتن و بعد مانع رو از جلوی پارک برداشتن تا من پارک کنم. بعد هم که برای پول اعتراض کردم، طرف گفته من اینجا رو ماهی یک میلیون و ۴۰۰ اجاره کردم. یعنی خیابون‌های شهر هم داره خرید و فروش میشه. مسئولین حقوق‌ بگیرن، به جاش پیغام بفرستن که اینا غیرقانونین و مردم رو با اینا درگیر کنن؟ یعنی نمیتونن اینا رو جمع کنن؟ … مردم از ترس اینکه کارشون انجام نشه یا به ماشینشون آسیبی برسه به اینا پول میدن».

بسیاری دیگر از شهروندان نیز برای ایسنا پیام فرستاده‌اند و از برخوردهای بد، ترس از آسیب دیدن خودرو، مبالغ نامتعارف و بلاتکلیفی در مواجهه با پارکبانان گفته‌اند. در این میان شهروندی به نام آقای مقدم که با یکی از پارکبانان خیابان کارگر تهران گفت‌وگو کرده است، نقل می‌کند که «به پارکبان گفتم که گفته شده به پارکبان دیگه پول ندیم. جواب داد که ما قرارداد داریم و اگه شما پول ندی من تضمین نمی‌کنم جلوی تخریب ماشینت توسط اراذل رو بگیرم! از ترس خط انداختن رو ماشین، پول رو بهش دادم!»

در همین حال برخی پیام‌های شهروندان حاکی از نگرانی آنان در خصوص بیکار شدن پارکبانان است؛ شغل کاذبی که شهرداری ایجاد کرده و حالا غیرقانونی بودن آن موجب نگرانی پارکبانان، خانواده‌های آنان و حتی شهروندان دلسوز شده است. آقای احمدی در این‌باره می‌گوید: «اونا گناه دارن و یه خرجی از این راه در میارن. مگه چقد می‌خوان بگیرن؟ فکر کنین دارین به یکی کمک میکنین. نباید این شغل برداشته بشه. اونا از این طریق نون میبرن واسه خونوادشون. با این کار شماها، نون خیلی از خونواده‌ها بریده میشه».

حالا «پدیده‌ی پارکبان» از تهران به دیگر شهرهای بزرگ و مراکز برخی استان‌ها نیز سرایت کرده است. حسین از مشهد به ایسنا پیام داده است: «ای کاش موضوع حذف پارکبان‌ها در مشهد هم اتفاق بیفته. مثل مورچه تو خیابونای مشهد پارکبان با لباس شبرنگی سبز دیده میشه. بعضی از اونا به پشتوانه پلیس راهنمایی و رانندگی، راننده‌ها رو تهدید به جریمه می‌کنن».

جایی که همه متفق‌القولند گرفتن پول نقد از مردم خلاف قانون است و پارک حاشیه‌ای باید مکانیزه باشد اما مقامات پلیس توپ را به زمین شهروندان و مسئولان شهرداری توپ را به زمین دستگاه قضایی می‌اندازند. عملاً مشخص نیست چه کسی باید مسئولیت این بلبشو را برعهده بگیرد؛ شورایی که این طرح را تصویب کرده؟ شهرداری که آن را اجرا کرده؟ پلیسی که در اجرای آن همکاری داشته؟ وزارت کشور که ناظر عملکرد شهرداری است؟ یا نهادهای قضایی که موظف به برخورد با بی‌قانونی‌اند؟

ازسویی روزانه حقوق هزاران شهروند پایمال می‌شود و از سوی دیگر شرکت‌های پیمانکاری و صدها نیروی پارکبان با شهرداری قرارداد دارند و در صورت برچیده شدن این طرح، عملاً کاسبی‌شان تعطیل خواهد شد. میلیاردها تومان از پول‌های شهروندان که در این سال‌ها با یک مصوبه‌ی غیرقانونی از جیبشان رفته و مشخص نیست صرف چه کاری شده است، حق‌الناس عظیمی است که ظاهراً کسی حاضر نیست پاسخگوی پایمال شدن آن باشد.

در این بین «شورای عالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور» نیز هست؛ نهادی از زیرمجموعه‌های وزارت کشور که بخشی از وظایف آن «مطالعه و بررسی جهت اصلاح، تهیه و تدوین طرح‌ها، لوایح مصوبات و آیین‌نامه‌های مربوط به امور حمل و نقل و ترافیک» است که این کار را با هماهنگی سایر نهادهای ذی‌ربط انجام می‌دهد؛ نهادی که ظاهراً می‌تواند در راستای اصلاح طرح پارک حاشیه‌ای ورود کند و شاید در این آشفته‌بازارِ مسئولیت‌ناپذیری، نقطه‌ی پایانی بر این معضل بگذارد. گرچه غیرقانونی بودن این طرح واضح است اما به قول آیدین: «تا وقتی حرف سردار ضمانت اجرایی نداشته باشه و برخوردی باهاشون نشه همین آشه و همین کاسه».


منبع: الف

برداشت نمک از بستر دریاچه ارومیه قانونی می‌شود

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفت: اقدامات لازم برای اخذ مجوز برداشت قانونی از نمک دریاچه ارومیه انجام شده است.

پرویز آراسته در گفت‌و‌گو با تسنیم به برداشت‌های نمک از بستر دریاچه ارومیه اشاره و اظهار کرد: به منظور مقابله با برخ خطرات نای از برداشت‌های سنتی نمک ا بستر دریاچه ارومیه، اداره کل محیط زیست استان آذربایجان غربی اقدام به درخواست مجوز برای برداشت‌های قانونی کرده است. 

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی با بیان اینکه تا چند هفته آتی این مجوز صادر می‌شود گفت: اکنون به صورت محدود برخی برداشت‌ها به صورت سنتی و برای مصارف عمومی انجام می‌شود که درصدد قانونی کردن آن‌ها هستیم تا از بروز خطرات زیست محیطی جلوگیری شود. 

آراسته خاطرنشان کرد: اداره کل محیط زیست در تلاش است تا از هر گونه برداشت غیر قانونی نمک از بستر دریاچه ارومیه جلوگیری کند و تا کنون گزارشی از برداشت نمک از دریاچه به صورت کلان گزارش نشده است. 

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی افزود: نمک دریاچه ارومیه اقتصادی نهفته در بستر دریاچه ارومیه است که تلاش می‌شود تا با قانونی کردن برداشت‌ها و با نظارت‌های لازم، این نعمت خدادادی را به ثروت تبدیل کنیم. 

وی در رفع شبهاتی که در مورد برداشت‌های غیر مجاز نمک به صورت کلان از بستر دریاچه ارومیه مطرح است بیان کرد: در حال حاضر کارخانه کاوه سو از استان آذربایجان شرقی برای تولید مواد اولیه شیشه اقدام به برداشت نمک می‌کند که این برداشت نیز قانونی است.


منبع: الف

«در» معروف یهودیهای ایران کشف شد

در سنگی تاریخی به‌سرقت‌رفته از مقبره آستراخاتون کشف شد.

به گزارش تسنیم، فریدون الله‌یاری از کشف در سنگی تاریخی به‌سرقت‌رفته مقبره آستراخاتون در شهر تاریخی پیربکران خبر داد.

وی گفت: در سنگی زیارتگاه ”سارح بت آشر“ در مجموعه تاریخی آستراخاتون شهر پیربکران از توابع شهرستان فلاورجان که دارای کتیبه‌ای نفیس به خط عبری است، در زمستان سال ۱۳۹۴ متاسفانه به‌دست سارقان میراث‌فرهنگی، به‌سرقت رفت.

او تأکید کرد: پس از این اقدام با توجه به اینکه این مجموعه در اختیار انجمن کلیمیان استان اصفهان است، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و یگان حفاظت میراث‌فرهنگی استان تلاش‌ها و اقدامات گسترده‌ای را در سطح ملی و بین‌المللی در راستای جلوگیری از نقل و انتقال این اثر منحصر‌به‌فرد تاریخی از استان و کشور به‌عمل آوردند.

مدیر‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان اصفهان تصریح کرد: با هماهنگی‌های به‌عمل‌آمده با فرماندهی انتظامی استان و با هوشیاری و درایت کارآگاهان نیروی انتظامی، در یک عملیات پایش و مراقبت که به‌مدت یک ماه صورت پذیرفت، سارقان شناسایی شدند و پس از کشف محل نگهداری این در تاریخی، در یک عملیات پلیسی با تلاش‌های ارزشمند نیروی انتظامی، سارقان دستگیر شدند و در ارزشمند تاریخی بازپس گرفته شد و پس از طی تشریفات قانونی تحویل اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان اصفهان خواهد شد.

وی افزود: با توجه به اینکه مجموعه تاریخی آستراخاتون و گورستان تاریخی آن متعلق به هم‌وطنان کلیمی بوده و در اختیار انجمن کلیمیان اصفهان است، برنامه‌ریزی‌های لازم برای ثبت ملی این اثر تاریخی انجام شده و این مجموعه تاریخی هم‌اکنون در انتظار دریافت شماره ثبت ملی است.

استراخاتونویرایش
استراخاتون یا سارا خاتون یا ستاره خاتون یا سارا بت آشتر بنایی مذهبی متعلق به قوم یهود است. نام مقبره استراخاتون یا ستاره خاتون و طبق مستندات تاریخی به مقبره سوشاندخت یا دخت یزدگرد نیز معروف است طبق شواهد تاریخی گویا به هزار و چهارصد و اندی سال قبل بازمی‌گردد. سنگ قبر یافته شده از این بنا که به زبان عبری نوشته شده است، صراحتاً تاریخ ۱۲۰۰ سال قبل را نمایش می‌دهد.


منبع: الف