آنفلوانزای مرغی در مازندران مشاهده نشده است

مدیرکل دامپزشکی مازندران گفت: با توجه به این‌که در برخی از رسانه‌ها از وجود آنفلوانزای مرغی در کشور و تهران خبر داده بودند، تا کنون هیچ مورد مشکوکی از این بیماری در استان مازندران گزارش نشده است.

سیدحسین رضوانی در گفت‌وگو با ایسنا افزود: با آغاز فصل سرما برخی بیماری‌های فصلی ممکن است دام را درگیر کند که دامداران نباید به محض رویت بیماری فصلی در دام، آن را آنفلوانزا بدانند.

مدیرکل دامپزشکی مازندران با بیان این‌که وجود تلفات غیر عادی، تورم در تاج حیوان و خونریزی در ساق پا از نشانه‌های بیماری آنفلونزاست، تصریح کرد: برای کنترل بیماری در حوزه دام، دامداران از روش قرنطینه و رعایت شرایط بهداشتی برای حفظ سلامت دام خود بهره ببرند.

وی افزود: با محیط زیست استان هماهنگی‌های لازم انجام شده که چنانچه در پرندگان مهاجر بیماری آنفلونزا یا بی‌حالی غیر طبیعی دیده شد جهت انجام  آزمایشات لازم همکاری لازم صورت گیرد.


منبع: alef.ir

تقلیل مجازات محکومان مواد مخدر تا ۱۵ سال حبس امکان‌پذیر می‌شود

عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی گفت: بر اساس مصوبه مجلس تقلیل مجازات محکومان مواد مخدر تا ۱۵ سال حبس امکان‌پذیر می‌شود.

روح الله حضرت پور در گفت‌وگو با تسنیم، با اشاره به تصویب یک فوریت طرح حکم جایگزین اعدام برای قاچاقچیان مواد مخدر اظهار داشت: نمایندگان با یک فوریت طرح الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر موافقت کردند که بر اساس آن ماده‌ای به عنوان ماده ۴۶ به قانون مبارزه با مواد مخدر الحاق می‌شود.

عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: بر اساس این ماده مرتکبان جرائم مرتبط با مواد مخدر در موارد زیر مفسد فی الارض محسوب شده و در سایر موارد که اعدام و حبس ابد در نظر گرفته شده‌اند به بیش از ۲۵ تا ۳۰ سال حبس درجه یک محکوم می‌شوند:

وی افزود: بر اساس  بند الف از این ماده مواردی که مباشر جرم یا حداقل یکی از شرکا حین ارتکاب سلاح گرم همراه داشته یا سلاح گرم یا سرد کشیده باشد.

به گفته وی بر اساس بند ب از این ماده مواردی که مرتکب براساس ماده ۱۸ این قانون یا ماده ۱۳۰ قانون مجازات اسلامی سردسته گروه مجرمانه سازمان یافته باشند و بر اساسی بند پ، نیز مواردی که مرتکب سابقه محکومیت به اعدام یا ۱۰ سال حبس یا بیش از آن یا گذراندن حداقل ۵ سال حبس به علت ارتکاب جرائم موضوع قانون مواد مخدر را داشته باشند.

حضرت پور افزود: در بند ت نیز ساخت یا تولید یا وارد کردن مواد موضوع ماده ۸ این قانون به کشور مشروط به آنکه بیش از چند کیلوگرم تعیین شده باشد.

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی گفت: همچنین براساس تبصره ذیل این ماده واحده در مورد جرائم موضوع این قانون که حبس بیش از دو سال دارد، مرتکب الزاماً باید حداقل مجازات قانونی را طی کند و کمتر از این مدت، به جز تبصره ماده ۳۸ این قانون،مشمول معافیت، تخفیف، تبدیل، آزادی مشروط، مرخصی از زندان و سایر نهادهای ارفاقی نخواهد شد.

حضرت پور افزود: در صورتی که حکم به مجازات بیش از حداقل مجازات قانونی باشد دادگاه می‌تواند بخشی از مجازات حبس را پس از گذراندان حداقل مجازات قانونی به مدت ۱۰ تا ۱۵ سال تعلیق کند و این قانون شامل دارندگان محکومیت قطعی فعلی نیز می‌شود.


منبع: alef.ir

مهمترین سوالات مصاحبه استخدامی و بهترین جوابهای ممکن

در یک مصاحبه استخدامی معمولاً برخی از سوالات بیشتر از بقیه خودنمایی میکنند و سرنوشت اوضاع استخدامی شما به همین سوالات وابسته است، پس قبل از رفتن به مصاحبه استخدامی سعی کنید برای پاسخ دادن به این سوالات آمادگی داشته باشید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ هر چه رقابت بین کارمندان برای شاغل شدن در جاهای بهتر شدید است، اما کارفرمایان خیلی لوکس آن بالا نشسته‌اند و با اشاره‌ی انگشتان‌شان کلی آدم را می‌برند و می‌آورند تا از بین همه فقط یک یا دو نفر را استخدام کنند و از آنجا که این شرکت‌های بزرگ و کوچک خیلی به قدرت انتخاب علاقه دارند، آدم‌هایی را به کار می‌گیرند تا برای فیلتر کردن نیروها غربال‌های ریز‌تری را در اختیارشان بگذارند. یکی از تاکتیک‌های محبوب این آدم‌ها سؤال‌پیچ کردن متقاضی با سؤال‌هایی سخت و گول‌زننده است تا بتوانند با لای منگنه گذاشتن او توانایی‌های واقعی‌اش را از زیر زبانش بیرون بکشند.

اگرچه این سوال‌ها باعث می‌شوند کارفرماها نیروی بد جذب نکنند، اما برای متقاضیانِ شغل چالش سختی به شمار می‌روند، چون متقاضی شغل نه تنها باید به معرفی توانایی‌های کاری خود بپردازد، بلکه باید خیلی سریع مسائل را پردازش کرده و وقار خود را نیز زیر فشار مصاحبه از دست ندهد. هر چند که ممکن است این چالش هراس‌آور به نظر برسد، اما متقاضیان با کمی تمرین می‌توانند مصاحبه کردن را به نقطه قوت خود تبدیل کرده و سرشان را بین سرهای دیگر بالاتر بگیرند.
یکی از مشکلاتی که آدم‌های باهوش دارند این است که فکر می‌کنند نیاز به گرم کردن ندارند و هر جایی گیر کردند ذکاوتشان به دادشان می‌رسد. اما واقعیت اینجاست که هیچ چیزی حریف تمرین و آماده‌سازی نمی‌شود. اگر بنشینید جلوی آینه یا جلوی وب‌کم و علنا نوع جواب دادن‌تان را تمرین کنید، آنگاه موقع مصاحبه‌ی اصلی هم چکه چکه عرق از شقیقه‌تان به پایین سُر نخواهد خورد. روی نحوه‌ی بیان و ژست‌های خود کار کنید تا جلوی مصاحبه‌کننده دست و پایتان را گم نکنید.
حالا که آماده‌اید برویم سر وقت ۱۰ سوال کلاسیکِ سختِ مصاحبه‌های شغلی و ببینیم که چه جواب‌های زیرکانه و دندان‌شکنی می‌توان به آنها داد:
۱. کمی راجع به خودت صحبت می‌کنی؟
علت طرح این سؤال بیشتر از اینکه دریافت اطلاعات از شما باشد، ارزیابی سبک و سیاق صحبت کردن و انتقال مفاهیم توسط شماست. این اشتباه را نکنید که بخواهید بیوگرافی کوتاهی از دوران روروَک‌بازی، روز اول مدرسه و طالع بینی خود را برای مصاحبه‌کننده تعریف کنید. به جایش خیلی مفید و مختصر از تجربیات اخیر کاری و شخصی خود که مربوط به موقعیت کاریِ مورد مصاحبه می‌شود حرف بزنید. چیزهایی بگویید که رزومه‌تان را تکمیل کند. شاید اصلا بهتر باشد برای شخصیت خودتان برند‌سازی کنید تا خیلی سریع مشخص شود که شما چه کسی هستید و با خودتان چه چیزی به این شرکت خواهید آورد.
۲. چرا کار قبلی‌ات را ترک کردی؟
وضعیت اقتصادی باعث شده تا خیلی از نیروهای مجرب و متخصص از کار بیکار شوند، پس اگر شرکت قبلی‌تان بر اساس تعدیل نیرو به قرارداد شما خاتمه داده است خجالت نکشید و راستش را بگویید. اما اگر به خاطر عملکردتان از شرکت قبلی اخراج شده‌اید بهتر است که به گفتن «راهمان از هم جدا شد» اکتفا کنید و بحث را به منطبق بودن توانایی‌های خود با شغل مورد مصاحبه بکشانید. اگر از ترک شغل قبلی‌تان بیشتر از چند روز نمی‌گذرد، روی این مسئله تأکید کنید که دنبال فرصت‌ها، چالش‌‌ها و مسئولیت‌های بزرگ‌تر هستید. اگر در حال گذار از یک زمینه کاری کاملا مجزا به زمینه‌ی کاری دیگری هستید، بحث را اینطور پیش ببرید که چرا مایل به انجام این تغییر بزرگ هستید و آن را گره بزنید به مسئولیت‌های فرصت شغلی جدید.
۳. بزرگ‌ترین نقطه قوتت چیست؟
بدون پرچانگی، شروع کنید به تشریح سوابق کاری و قدرتمندترین شاخصه‌های کیفی و موفقیت‌های خود را که مستقیما به مسئولیت‌های شغل مورد تقاضایتان مربوط هستند بیان کنید. یکی از روش‌هایی که جواب داده این است که از ۴ توانمندی خاصی نام ببرید که مورد علاقه‌ی کارفرمایان است: انگیزه‌بخشی به خود، ابتکار عمل داشتن، توانایی همکاری در قالب کار گروهی و تمایل داشتن به کار کردن تا بوق سگ.
۴. بزرگ‌ترین نقطه ضعفت چیست؟
جایی خواندم که این سؤال یکی از مزخرف‌ترین سؤالاتی است که می‌شود از یک آدم غریبه پرسید و نویسنده‌ی مطلب به حدی عصبانی بود که گفته بود در جواب این سؤال بگویید «مگر شما پزشک یا داروغه‌ی شهر هستید که این سؤال را می‌پرسید؟» البته مثل اینکه بعد رفته بود یک لیوان آب نوشیده بود و خونسردتر که شده بود، در پاراگراف پایینی نوشته بود اگر گفتند نقطه ضعفت چیست بخندید و بگویید «شکلات»، یا کمی در لفافه‌تر بگویید: «قبلا این نقطه ضعف را داشتم که بنشینم و نگران نقاط ضعفم باشم، اما الان فقط به نقاط قوتم فکر می‌کنم». اما شاید این سؤال به این بدی‌ها هم نباشد. من که می‌گویم با طرز فکر «آش کشک خاله‌اته، بخوری پاته، نخوری پاته» جلو بروید.
مطمئنا مصاحبه‌کننده از شما انتظار ندارد که سوپرمن باشید، اما شما هم زرنگ باشید. این سؤال را بگیرید و طوری بپیچانیدش که به جای نقطه ضعف، نقاط قوت‌تان را برای مصاحبه‌کننده تعریف کنید. یعنی نقاط ضعف شخصی‌تان را بگویید تا نقاط قوت کاری‌تان برجسته شوند. فرض می‌‌کنیم که حضرتعالی از آن آدم‌های معتاد به کار هستید که باید با چوب بزنی‌اش تا از محل کار برود خانه و همین باعث می‌شود که اغلب اوقات دوستان و خانواده‌تان را فراموش کنید. می‌توانید این نقطه ضعف‌های زندگی شخصی را مطرح کنید و بعد عنوان کنید که وسواسی بودن به کار باعث می‌شود تا دیروقت بمانم و همه‌ی اشکالات کار را برطرف کنم و حتی اگر کار بیخ پیدا بکند قید آخر هفته را هم می‌زنم.
تاکتیک دیگری که در مواجهه با این سؤال می‌توانید به کار بگیرید این است که نورافکن را بردارید و بیندازیدش روی جایی که در حال پیشرفت کردن هستید و زوم کنید روی آن قدم‌هایی که برداشته‌اید نه اینکه بگویید فلان کار را بلد نیستم. مثلا شما باید در چشم مصاحبه‌کننده حسابدار تازه‌کاری باشید که رفته و در یک مؤسسه‌ی آموزشی حسابداری نزدیک محل کارش چند واحد درسی راجع به «روال پرداخت حقوق‌ها» برداشته تا دانشش در این زمینه افزایش یابد یا مثلا متخصص IT نازنینی باشید که رفته برای دریافت مدارک تکمیلی در کلاس‌های امنیت شبکه Cisco ثبت نام کرده است.
۵. راجع به زمینه‌ی فعالیت شرکت ما چه می‌دانی؟
دم دستی‌ترین کاری که می‌توانید بکنید این است که بروید داخل وبسایت شرکت و قسمت «درباره ما» را بخوانید. کارمندان قبلی و فعلی شرکت هم منابع خوبی برای جمع کردن این جور اطلاعات هستند. لازم نیست خیلی هم مو را از ماست بکشید، همین که چند نکته کلیدی راجع به آن شرکت بدانید کافی است. هدف از طرح چنین سؤالی این است که متوجه شوند شما چه قدر به کار کردن در آن شرکت علاقه دارید.
۶. از چه چیز کار قبلی‌ات خیلی بدت می‌آمد و از چه چیزش خیلی لذت می‌بردی؟
جواب خود را روی چیزهایی متمرکز کنید که به طور خاص مربوط به آن فرصت شغلی هستند. از گفتن چیزهایی شبیه «من از جَو آنجا خوشم می‌آمد» پرهیز کنید. به جای آن بگویید «من به عنوان عضوی از تیم (مثلا لجستیک)، عاشق جو رفاقت تیمی آنجا بودم». اگر هوس کردید راجع به نکات منفی کار قبلی‌تان صحبت کنید، یادتان باشد چیزهایی را بگویید که اصلا ربطی به وظایف کار مورد تقاضای‌تان ندارد. اما اگر هم منفی گفتید، حتما یادتان باشد که پشت بندش ذکر کنید که وظایف‌تان را تمام و کمال انجام می‌داده‌اید یا اینکه از آن چیز منفی هم نکات مفیدی یاد گرفتید. این نشان می‌دهد آدم وظیفه‌شناسی هستید، حتی اگر از کاری که به‌ شما محول می‌شود خوشتان نیاید.
۷. به نظرت این کار برایت کوچک نیست؟
کسی انتظار ندارد بگویید «بله». اگر گفتید، شاید مصاحبه‌کننده به این فکر بیفتد که این کار بعد از مدتی دل شما را خواهد زد و خیلی زود شرکت را ترک خواهید کرد. به جای جواب مستقیم دادن به این سؤال سعی کنید راجع به آن سوابق و مهارت‌هایی صحبت کنید که در صورت استخدام شدن، با خودتان به داخل شرکت خواهید آورد.
۸. چه چیزی تو را از سایر متقاضیان این شغل متمایز می‌کند؟
این هم از آن سؤال‌هایی است که ممکن است بدجوری کفرتان را در بیاورد. انگار می‌خواهند کار خودشان را گردن شما بیندازند. شاید در دل‌تان بگویید مگر من سایر متقاضیان را دیده‌ام که بدانم چه چیزشان با من فرق می‌کند؟
مشخصا هدف مصاحبه‌کننده از پرسیدن چنین سؤالی این است که بداند برگ برنده‌تان چیست. برای پاسخ دادن به این سؤال نه تنها باید اکثر فاکتورهای مورد نظر خودشان را داشته باشید، بلکه به دو سه خاصیت دیگر هم احتیاج دارید. مثلا چیزهایی که شاید هنوز خودشان هم ندانند که ممکن است در حین کار به آنها نیاز باشد. به این ترتیب به مصاحبه‌کننده خواهید فهماند که من نیرویی هستم که نه فقط امروز، بلکه فرداروزی که کارتان گسترش یافت هم به دردتان می‌خورم.
۹. در سه سال آینده خودت را در چه جایگاهی می‌بینی؟
این سوال را معمولا از کسانی می‌پرسند که هنوز بوی دانشگاه می‌دهند. هدف از طرح این سؤال بررسی دو نکته است. اول اینکه بدانند تا چه حد بلند پرواز هستید و دوم اینکه ببینند آیا با مفهوم صحیح پیشرفت کردن آشنا هستید یا نه. اما جواب هوشمندانه‌ی شما چه خواهد بود؟ به جای اینکه فلش‌بک بزنید به کلاس دوم ابتدایی و بگویید «می‌خوام خلبان بشم» یا «ستاره‌ی کشتی‌‌کج بشم» یا «رئیس اداره بشم» بهتر است سیاست دیگری را در پیش بگیرید. اگر مثلا دنبال یک منصب مدیریتی هستید، بگردید دنبال ویژگی‌های آن سِمَت که هم اکنون در آنها چندان قوی نیستید، اما انگیزه‌ی بالایی دارید تا به صورت آهسته و پیوسته تقویتشان کنید. مثلا اگر در حوزه‌ی فناوری کار می‌کنید می‌توانید با تأکید بر افزایش مهارت‌های خود، دورنمایی از آینده را برای مصاحبه‌کننده به تصویر بکشید.
۱۰. خودت سؤالی نداری؟
هیچ‌وقت نگویید «نه» یا «دیگر چیزی باقی نمانده تا راجع بهش صحبت کنیم». این مصاحبه تا وقتی که از در شرکت خارج نشده‌اید و نرفتید توی کوچه، تمام نشده است. در ضمن، زحمت پرسیدن سؤالات بی‌موردی نظیر «آیا شرکت سرویس رفت و آمد دارد» را هم به خود ندهید. چون با این سؤال می‌توانید هر گونه تردید احتمالی‌ای که برای مصاحبه‌کننده باقی مانده را برطرف کنید و اگر لازم باشد چیزهایی را که خوب عنوان نکردید، این بار به شکل دیگری بیان کنید. همچنین می‌توانید از پیش چند سؤال کلیدی آماده کنید. وظیفه‌ی این سؤالات نشان دادن علاقه شما به آن شرکت است. به عنوان مثال می‌توانید از فرهنگ حاکم بر مجموعه سوال و از اینکه خود مصاحبه‌کننده از چه چیز شرکت بیشتر از همه خوشش می‌آید، سؤال کنید.
حالا پیش خودمان بماند، اینها که همگی سؤالات هلویی بودند، اما ۲ فاکتور مثبت اندیشی و تمرین کردن به شما کمک خواهند کرد تا مثل آب خوردن از پس سؤالات سخت‌تر از این هم بربیایید. هیچ هراسی به دل خود راه ندهید. مصاحبه‌کننده هم گناهی ندارد و نیازی نیست او را پیش دندانپزشک بفرستید. اگر خودتان هم جای آن مصاحبه‌کننده نشسته بودید دنبال فردی می‌گشتید که رقابت‌طلب باشد و به خودش اطمینان داشته باشد، نه هر کسی که فقط دنبال گرفتن کار است تا بتواند قبض آب و برق و گاز و شارژ تلفنش را پرداخت کند. تمرین کنید، امیدتان به تلاش‌تان باشد و از کسی باکی نداشته باشید.
The post مهمترین سوالات مصاحبه استخدامی و بهترین جوابهای ممکن appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

حل مشکلات بازاریابی در شبکه های اجتماعی

در هر حرفه‌ای که باشید چالش‌هایی بر سر راه شما خواهد بود که حل کردن آنها نیازمند وقت و تخصص است، بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی نیز چالش برانگیز است و برای حل هر چالشی باید استراتژی مناسب و اصولی مخصوصی را انتخاب کنید.
به گزارش آلامتوو به نقل از وبسایت چطور؛ امروزه حدود ۲ میلیارد و ۳۰۷ میلیون نفر به طور فعال از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و این عدد تقریبا معادل یک سوم کل جمعیت جهان است. به عنوان بازاریابِ شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی، در صورتی که بتوانیم با تنها ۰٫۰۰۰۰۰۱ درصد (۱ در میلیونیم) از این افراد ارتباط برقرار کنیم، فوق‌العاده عمل کرده و بسیار خوش‌شانس بوده‌ایم. هر پُست شرکت‌ها و برندهای بزرگ جهان در توییتر، فیس بوک و یا اینستاگرام بارها و بارها به اشتراک گذاشته می‌شود، چندین هزار کاربر در رابطه با هر کدام از این پست‌ها نظر می‌دهند و میلیون‌ها کاربر این پست‌ها را می‌پسندند. به نظر می‌رسد شرکت‌ها و برندهای بزرگ جهان تمام رازهای استفاده از شبکه‌های اجتماعی را می‌دانند و با مشاهده‌ی این اتفاقات این سوال در ذهن‌ ما بی‌پاسخ می‌ماند که: «چه اشتباهاتی در بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی مرتکب می‌شویم؟»
ما بارها و بارها شرایط مختلف را آزمایش کرده‌، مرتکب اشتباهات مختلف شده‌ایم و از هر کدام از اینها تجربیات جدیدی کسب کرده‌ایم. در ادامه راهکارهایی را برای حل ۱۰ مورد از مهم‌ترین چالش‌های پیش رو در بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی ارائه می‌کنیم.
۱. ارتباط صحیح با کاربران
در طول سال‌های گذشته تعریفی که کاربران از فرد تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی دارند، دست‌خوش تغییرات زیادی شده است و یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که فعالان بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی در این دوران با آن مواجه‌اند، برقراری ارتباطی عمیق در سطح فردی و شخصی با کاربران این شبکه‌ها است. این ارتباط باعث می‌شود برند شما بیشتر مورد توجه کاربران قرار بگیرد.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
با استفاده از ابزارهای رایگان و یا ارزان‌قیمت با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. به نظرات و ایمیل‌های آنها پاسخ دهید، نام کاربری آنها را منشن (mention) کنید، به تمام نظرات آنها در توئیتر پاسخ دهید و… . در تمام شبکه‌های اجتماعیِ ممکن فعال باشید، نظرات کاربران در آنها را ببینید و به همه‌ی آنها پاسخ مناسب بدهید. می‌توانید سوالی از آنها بپرسید، آنها را به مطالعه‌ی مقاله‌ و پُست دیگری تشویق کنید، به آنها پیشنهاد کمک و همکاری ارائه کنید و به سوالات‌شان پاسخ دهید. همه‌ی این راهکارهای ساده ارتباط شما را با کاربران و مخاطبان‌تان عمیق‌تر خواهد کرد.
می‌توانید گروه‌هایی در شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک یا لینکداین (LinkedIn) ایجاد کنید و یا حتی وب‌سایت ارتباطی مخصوص خودتان را راه بیندازید، مثل inbound.org و GrowthHackers. این کار این امکان را برای شما فراهم می‌کند تا نسبت به مخاطبان‌تان متعهدتر باشید و به آنها برای ابراز احساسات و نظراتشان فرصت بدهید. این کار به مخاطبان‌تان نیز کمک می‌کند با افراد همفکر خود آشنا شوند و با آنها ارتباط برقرار کنند.
۲. خلق یک استراتژی و شیوه‌ی بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی
اغلب ما اهداف خود از بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی را به خوبی می‌دانیم، اما بدون داشتن استراتژی مشخص برای این کار، هیچ برنامه‌ی واضحی برای رسیدن به این اهداف در دست نخواهیم داشت و عملا نمی‌توانیم به این اهداف دست پیدا کنیم.
استراتژی بازاریابی را به عنوان مسیری برای رسیدن به اهداف‌تان ببینید. مسلماً در طول مسیر می‌توانید بارها بایستید و از مکان‌های دیدنی بازدید کنید (تجربه کسب کنید)، اما بخواهید هر چه زودتر به مسیر اصلی برگردید و به سمت اهداف‌تان حرکت کنید. پس باید تلاش کنید بهترین مسیر ممکن را برای این کار انتخاب کنید.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
لازم نیست زمان زیادی را صرف انتخاب استراتژی مورد نظر خود کنید. توجه به سه نکته‌ی زیر می‌تواند مسیر شما را تا اندازه‌ی زیادی مشخص کند:

چرا در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنیم: بسیاری از ما صرفا به این خاطر در شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی حضور داریم و فعال هستیم، که در این شبکه‌ها حضور داشته باشیم! در واقع هدف اصلیِ خود از فعالیت در این شبکه‌ها را نمی‌دانیم و این موضوع وقت زیادی از ما می‌گیرد و منابع زیادی را تلف می‌کند. ابتدا به این پرسش پاسخ بدهید که: « چرا شرکت و برند شما باید در شبکه‌های اجتماعی فعال باشد و به دنبال کسب چه چیزهایی است؟»
چطور می‌خواهیم در این مسیر موفق شویم: حال باید از خود بپرسید: «چطور؟» پاسخ این پرسش می‌تواند نام بردن از شبکه‌های اجتماعی مشخص، تولید محتوا – مثل عکس و فیلم – و یا همکاری با افراد تاثیرگذار در این حوزه باشد.
چطور میزان موفقیت‌مان را بسنجیم: باید معیارهای اصلی و اهداف و نتایجی را که به دنبال آنها هستید به اهداف و معیارهای کوچک‌تری برای روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های مختلف تقسیم کنید. این تقسیم‌بندی به شما کمک خواهد کرد ضمن نظارت بر وضعیت فعالیت‌های روزانه‌ی خود، پیشرفت کلی خود در مسیر رسیدن به اهداف‌تان را نیز در نظر داشته باشید.

۳. کاهش چشمگیر تعداد افرادی که بدون پرداخت هزینه‌های تبلیغاتی پُست‌های شما را می‌بینند
تعداد افرادی که بدون پرداخت هزینه‌ی تبلیغاتی پست‌های شما در صفحات شخصی‌تان را می‌بینند، از سال ۲۰۱۲ تا کنون کاهش چشمگیری پیدا کرده است و این موضوع بسیاری از مدیران حوزه‌ی فضای مجازی را وادار به تکاپو برای یافتن راه‌حل‌های جدیدی کرده است. اگر افزایش تعداد این افراد ممکن نیست، باید به دنبال راه‌حل دیگری باشیم.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
اگر می‌خواهید به عنوان یک بازاریاب با این چالش مواجه شوید، باید فرصت‌های پیش روی‌تان را در نظر بگیرید. فرصتی که این پدیده در اختیار شما قرار می‌دهد، تعداد افرادی است که «با صرف هزینه‌های تبلیغاتی» پُست‌های شما را می‌بینند.
شما می‌توانید با پرداخت مبلغ کمی – حتی اگر فقط ۵ دلار پول دارید! – پست‌های خود در شبکه‌های اجتماعی را در معرض دید هزاران کاربر جدید قرار دهید و به این ترتیب افراد بسیار بیشتری محتوایی را که مدت‌ها برای تولید آن تلاش کرده‌اید مطالعه می‌کنند. به مطالبی که جذابیت بالایی دارند اما تعداد دفعات مطالعه‌ی آنها پایین است توجه کنید. هر چقدر تعداد دفعات بازدید از این مطالب بالاتر برود، در کارتان موفق‌تر عمل کرده‌اید.
می‌توانید از طریق درک رفتار مخاطبان خود در شبکه‌های اجتماعی مثل توئیتر و فیسبوک (Facebook and Twitter Audience Insights) اطلاعات بیشتری در خصوص آنها به دست بیاورید و وجه شخصیتی جدیدی در تبلیغات آنلاین خلق کنید. زمانی که اطلاعات بیشتری در خصوص شخصیت مخاطبان خود به دست بیاورید، می‌توانید تبلیغات بسیار هدف‌مندی ایجاد کنید که بارها توسط مخاطبان‌تان به اشتراک گذاشته شود.
۴. تولید پیوسته‌ی محتوای مفید
همه‌ی ما این موضوع را به خوبی می‌دانیم که مدیریت شبکه‌های اجتماعی کاری بسیار زمان‌بر است و حتی می‌تواند یک کار تمام وقت تلقی شود. به همین خاطر، حفظ خلاقیت و اصالت یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که فعالان شبکه‌های اجتماعی باید با آن مواجه شوند.
به نظر می‌رسد فهرست کارهای روزمره‌ی مدیران رسانه‌های اجتماعی تا بی‌نهایت به همین شکل ادامه دارد: انتخاب، تولید، زمان‌بندی، مشاهده، پاسخ، به روز رسانی و استفاده‌ی مجدد از محتوا در شبکه‌های اجتماعی مختلف. به همین دلیل این افراد باید روش‌های ساده‌ای برای استفاده‌ی بهینه از زمان بیاموزند.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
در کنار روش‌های معمول تولید و انتخاب محتوا مثل بررسی صفحات فیسبوک و زیر و رو کردن Buzzsumo و Quora برای یافتن محتوای جدید، روش‌های سریع‌تری برای این کار وجود دارند که همین امروز می‌توانید آنها را امتحان کنید.

شفافیت:تعدادی از بهترین پست‌های تبلیغاتی ما در شبکه‌های اجتماعی، بخشی از اتفاقات و رویدادهای عادی و روزانه‌ی شرکت را در معرض نمایش می‌گذاشت. بیشتر افراد دوست دارند بدانند که یک «فرد عادی» پروفایل‌های تبلیغاتی فعال در شبکه‌های اجتماعی را اداره می‌کند و شما می‌توانید با نمایش بخشی از شرکت خود به مخاطبان‌تان، ارتباط و تعامل انسانی فعالی را با آنها شکل دهید.

تصاویر و کارهای گرافیکی:ما با تولید تصاویر گرافیکی جذاب به وسیله‌ی Pablo و یا Canva و به اشتراک‌گذاری آنها در شبکه‌های اجتماعی توانستیم موج‌های تبلیغاتی بسیار مفید و جذابی ایجاد کنیم. به عنوان مثال این عکس که در حساب کاربری توئیتر ما منتشر شده است، در کمتر از یک ساعت بیش از ۱۰۰ بار به اشتراک گذاشته شد.

برای تولید این تصویر، اطلاعات و آمار را از طریق اینترنت جمع‌آوری کردیم و آنها را به شکل گرافیکی نمایش دادیم. این کار فقط ۳۰ دقیقه طول کشید!
۵. کمّیت در مقابل کیفیت
برخی از برندها برای اینکه در میان حجم زیاد محتوای تولید شده در شبکه‌های اجتماعی صدای خود را به گوش مخاطبان‌شان برسانند، هر روز پست‌های بیشتری منتشر می‌کنند. این تکنیک ممکن است در بعضی موارد مناسب باشد، اما بیشتر اوقات موجب رنجش و عصبانیت مخاطبان شما خواهد شد.
The Next Web با توجه به حجم عظیم محتوایی که هر روز تولید می‌کند، روزانه بین ۳۰ تا ۴۰ پست در فیسبوک منتشر می‌کند، اما این کار برای بسیاری از شرکت‌ها و کسب‌و‌کارهایی که محتوای کمتری تولید می‌کنند عملا امکان‌پذیر نیست.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
همان طور که در منشور بازاریابی ما بیان شده است، بهترین راه برای مواجهه با این چالش این است که «هر محتوایی را – هر پُست فیسبوک، هر توئیت، هر CTA و هر ایمیل خود را – با نهایت دقت و توجه در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید.»
مخاطبان شما در شبکه‌های اجتماعی به طور طبیعی در صورتی برند شما را دنبال می‌کنند که مطالب بهتری منتشر کنید و نه الزاما مطالب بیشتر. به عنوان یک بازاریاب، وقتی محتوای جدیدی برای وبلاگ خود آماده می‌کنید، تصویر گرافیکی‌ای برای رسانه‌های مجازی تولید می‌کنید و یا انجمنی (forum) برای ارتباط با مخاطبان‌تان ایجاد می‌کنید، باید در نظر داشته باشید که: « همه چیز حائز اهمیت است.»
۶. رساندن پیام خود به گوش تعداد بیشتری از کاربران فضای مجازی
اگر محتوای خوب و مفیدی برای وبلاگ و شبکه‌های اجتماعی خود تولید کنید و آنها را به اشتراک بگذارید، کاربران این شبکه‌ها حتما این مطالب را دنبال خواهند کرد. این طور نیست؟
همان‌طور که اغلب فعالان بازاریابی به خوبی می‌دانند، در بسیاری موارد این اتفاق رخ نمی‌دهد. ایجاد ارتباط با برندهای مشهور و افراد تاثیرگذار، جلب توجه کاربران و… به مسئله‌ی بسیار مهمی در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. اما خبر خوب اینجا است که اگر افراد کمی که از مطالب شما بازدید می‌کنند، از آنها لذت می‌برند، احتمالا سایر کاربران فضای مجازی نیز از آنها لذت خواهند برد و مسئله‌ی اصلی رساندن این مطالب به دست آنها است.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
«اثر مُرکب» (compound effect)، همانند حوزه‌ی سرمایه‌گذاری در اینجا نیز کارساز است. فرض کنید صد نفر از دوستانِ هر کاربرِ توئیتر، او را در این شبکه دنبال کنند و هر کدام از این افراد نیز صد دوست داشته باشند که آنها را دنبال می‌کنند. اگر تنها ۵ درصد این افراد مطالب شما را به اشتراک بگذارند، به موفقیت چشم‌گیری دست پیدا کرده‌اید و افراد زیادی مطالب شما را مطالعه کرده و از آنها تاثیر پذیرفته‌اند.
نکته‌ی اصلی اینجا است که باید به جای دست روی دست گذاشتن و منتظر ماندن، به طور پیوسته مطالب خود را با کسانی که فکر می‌کنید از آنها لذت می‌برند به اشتراک بگذارید. برای شروع این ایده‌ها را در مد نظر قرار دهید:

مطالب را از طریق ایمیل با دوستان، خانواده و همکارانتان به اشتراک بگذارید.
مطالب‌تان را به شکل اختصاصی با افراد تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید.
به گروه‌های لینکداین و انجمن‌های آنلاینِ (online forums) حوزه‌ی کاری خود ملحق شوید.
مطالب خود را در Medium بازنشر کنید.
در Quora سوال‌هایی مطرح کنید و به پرسش دیگران پاسخ دهید.

۷. ترغیب کاربران به نشر و بازنشر مطالب در شبکه‌های اجتماعی
یکی از چالش‌برانگیزترین مواردی که در شبکه‌های اجتماعی با آن مواجه هستیم، پدیده‌ایست که مایلم آن را «حفره‌ی خلاقیت» بنامم. حفره‌ی خلاقیت زمانی ایجاد می‌شود که فعالان شبکه‌های اجتماعی از راه‌حلی برای انتشار مطالب خود در این شبکه‌ها استفاده می‌کنند و پاسخ مناسبی دریافت می‌کنند، اما در ادامه‌ی مسیر بارها و بارها مجددا از همین تکنیک استفاده می‌کنند، در حالی‌که نتیجه‌ی مفیدی از این تلاش آنها حاصل نمی‌شود.
پست مطالب وبلاگ در فیسبوک، پست نقل قول‌ها در اینستاگرام، و ارجاع دادن به مطالب‌تان در توئیتر مثال‌هایی از فعالیت‌هایی مفید در شبکه‌های اجتماعی هستند که می‌توانند بسیار خلاقانه‌تر از حالت معمول انجام شوند.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
پیش از این که هر مطلبی را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید، این سوالات را از خودتان بپرسید: «آیا اگر مخاطب این مطلب بودم، تمایل داشتم آن را بخوانم، در مورد آن نظر بدهم و یا آن را به اشتراک بگذارم؟» اگر پاسخ‌تان «نه» است، احتمالا باید در انتشار این مطلب تجدید نظر کنید!
چندی پیش نیویورک تایمز (New York Times) مقاله‌ی فوق‌العاده‌ای با عنوان روانشناسی به اشتراک گذاری (Psychology of Sharing) منتشر کرد. جان کلام این مقاله این بود که روابط مهم‌ترین عامل به اشتراک‌گذاری مطالب در این شبکه‌هاست. ۴۹٪ افراد مورد بررسی در این مطالعه گفته بودند که با هدف «ارائه‌ی محتوای ارزشمند و سرگرم‌کننده به دیگران» مطالب را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند.
جف بولاس (Jeff Bullas) مقاله‌ای با عنوان «۱۰ راه‌حل برای تولید محتوای مُسری» منتشر کرده و در آن ایده‌های جذابی را مطرح می‌کند، از جمله:

ارائه‌ی داستان‌های جذاب
القای حس باهوش بودن به مخاطبان
تحریک احساسات کاربران

۸. استفاده از اطلاعات برای بهبود عملکرد
چند نفر از ما تا به حال از اطلاعات، آمار و داده‌های مربوط به شبکه‌های اجتماعی برای توسعه‌ی استراتژی خود در فضای مجازی استفاده کرده‌ایم؟ در گذشته این اطلاعات به ندرت یافت می‌شدند و درک آنها کار بسیار مشکلی بود و به همین دلیل استفاده‌ی چندانی نداشتند، اما امروزه ابزارهای زیادی برای دسترسی سریع و آسان به این اطلاعات فراهم شده‌ است که فعالان بازاریابی در فضای مجازی می‌توانند از آنها برای بهبود کیفیت کار خود استفاده کنند.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
برای شروع یک فایل اکسل (Excel) ایجاد کنید. در سمت چپ آن، نام تمام شبکه‌های اجتماعی‌ای که از آنها استفاده می‌کنید و در قسمت بالا آمار و ارقامی را که تمایل دارید بررسی کنید، بنویسید.
بررسی هفتگی و ماهانه این آمارها به درک کارایی یا عدم کارایی استراتژی‌ای که در این شبکه‌ها به کار می‌گیریم کمک زیادی می‌کند. با کمک این اطلاعات می‌توانیم روش‌های مختلف را به کار بگیریم، خیلی سریع نتایج آنها را مشاهده کنیم و در صورت لزوم استراتژی‌مان را تغییر دهیم.
۹. تولید محتوای تصویری
انتقال مطالب در قالب تصویر و گرافیک، پس از ارتقای کیفیت مطالب، دومین عامل تاثیرگذار در موفقیت در شبکه‌های اجتماعی است. اما تولید محتوای گرافیکیِ مناسب بسیار زمان‌بر است و به مهارت بالایی احتیاج دارد و همین موضوع تولید این نوع محتوا را بسیار دشوار کرده است.
جالب است بدانید که احتمال بازنشر یک مطلب گرافیکی در فضای مجازی، ۴۰ برابر بیشتر از احتمال بازنشر سایر انواع مطالب است.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
دو منبع اصلی مورد استفاده‌ی ما برای تامین محتوای گرافیکی، تصاویرِ باکیفیت موجود در اینترنت و تصاویری است که توسط اعضای تیم‌مان تولید می‌شود.
برای مشاهده‌ی فهرستی از سایت‌هایی که تصاویر با کیفیتی در اختیار شما قرار می‌دهند، می‌توانید به این مقاله مراجعه کنید. پیشنهاد ما برای عکس‌های اصلی Pablo و Canva هستند. کارایی ساده و جذاب و امکاناتی که در اختیار شما قرار می‌دهند به شما کمک خواهند کرد تصاویر مورد نظر خود برای استفاده در شبکه‌های اجتماعی مختلف را تولید کنید.
در هنگام طراحی تصاویر مورد نیاز خود، به این قوانین ساده توجه کنید:

از تصاویری که بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته‌اند استفاده نکنید.
اندازه تصویر را متناسب با شبکه‌ی اجتماعی‌ای که از آن استفاده می‌کنید انتخاب کنید.
متن مورد نظر خود را به بهترین نحو ممکن در تصویر قرار دهید.
از رنگ‌ها و نشانه‌های مشخصی (مثل لوگوی برندتان) در تصاویر خود استفاده کنید.

۱۰. تمرکز روی پراهمیت‌ترین مطالب
یکی از باورهایی که در خصوص فعالیت در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد این است که راه‌حل ساده‌ و سریعی (مثل کیمیا!) برای پیشرفت و موفقیت در این شبکه‌ها وجود دارد، اما واقعیت این است که برای افزایش محبوبیت و تاثیرگذاری برند خود در این شبکه‌ها، تلاش بسیار زیادی لازم است. رشد و توسعه تحت تاثیر عوامل زیادی است، اما تمرکز بر مواردی که بیشترین تاثیر را بر این روند می‌گذارند یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی شما در بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی است.
راه‌حل‌هایی برای این چالش:
توجه به تاکتیک‌ها در مرحله‌ی ابتدایی، درست مثل این است که دسر خود را پیش از غذای اصلی بخورید. شما به روندی برای توسعه احتیاج دارید که توسعه‌پذیر، قابل پیش‌بینی و تکرارپذیر باشد.
-برایان بالفور
برایان بالفور (Brian Balfour) معتقد است اغلب فعالان بازاریابی در گام اول به جای ایجاد یک «روند توسعه»، بر تاکتیک‌ها تمرکز می‌کنند.
مهم‌ترین کاری که لازم است انجام دهید این است که روند مشخصی برای توسعه داشته باشید و تحت هر شرایطی به آن پایبند بمانید. به شبکه‌های اجتماعی‌ای که در آنها فعالیت می‌کنید، مخاطبان‌تان و وضعیت شرکت و برند خود توجه کنید و با استفاده از دانسته‌هایتان تغییرات استراتژیک مورد نظر خود را اعمال کنید.
شما تا به حال با چه چالش‌هایی در زمینه‌ی بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی مواجه شده‌اید؟
The post حل مشکلات بازاریابی در شبکه های اجتماعی appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چگونه با یک درآمد زندگی خوبی داشته باشیم؟

به گزارش آلامتو به نقل از Success.com؛ داشتن یک رابطه خوب زمانی آغاز می‌شود که همه چیز به خوبی در آن مدیریت گردد. یکی از مواردی که نقش مهمی در رابطه دارد مدیریت هزینه‌های مالی است. بیشتر زوج‌های جوان تنها یک منبع درآمد دارند و همین امر باعث می‌شود مدیریت آن بسیار مهم و ضروری باشد. مدیریت این درآمد می‌تواند برای زوج‌هایی که زندگی مشترک خود را تازه آغاز کرده اند چالش برانگیز باشد. در این مقاله قصد داریم ترفندها و نکاتی را در این مورد بیان کنیم. پس همراه ما باشید.

ایجاد حس همکاری:

زمانی که یکی از زوجین تمامی درآمد را از آن خود می‌داند، ممکن است حق خرج کردن را نیز به خود بدهد. در مقابل، فردی که نتوانسته است در درآمد زندگی نقشی داشته باشد اینگونه حس خواهد کرد که هیچ حقی برای خرج کردن آن ندارد. برای مبارزه با چنین احساسی، زوج‌ها باید از واژه پول ما استفاده کنند و هرگز به این موضوع فکر نکنند که درآمد حاصل دسترنج یک نفر است. این افراد باید به همراه یکدیگر از درآمد حاصل لذت ببرند و آن را مدیریت کنند.

اختصاص مسئولیت‌ها:

زمانی که خانم خانه شغلی را در بیرون از منزل پیدا نمی کند ممکن است ناراحت و دلگیر باشد زیرا نمی‌تواند در به دست آوردن درآمد بیشتر به همسر خویش کمک کند. در چنین شرایطی، بانوی خانه دار می‌تواند در هزینه‌های روزانه صرفه جویی کند و با قناعت کردن درآمد حاصل را مدیریت نماید. خانم‌های خانه دار نقش بسیار مهمی در کنترل امور مالی دارند و همین امر به آن ها اجازه می‌دهد حس بسیار خوبی داشته باشند. آن‌ها می توانند امور مالی را در دست بگیرند و بر اساس نیازهای موجود هزینه کنند.

داشتن برنامه برای هزینه‌های شخصی:

داشتن یک سیاست خوب برای مدیریت هزینه‌های شخصی نیز در زوجینی که تنها یک منبع درآمد دارند بسیار مهم است. به عنوان مثال زمانی که می‌خواهید چیزی را بخرید این موضوع را مد نظر داشته باشید. هزینه‌های موجود را به دقت حساب کنید و سپس بر اساس درآمدی که دارید خرج کنید. خرج کردن بیش از حد پول برای موارد شخصی می‌تواند دسترس ساز باشد.

برقراری ارتباط:

یک قانون طلایی در رابطه زوجین وجود دارد و آن هم داشتن یک رابطه خوب و موثر و برقراری ارتباط دوطرفه است. هیچ وقت برای صحبت کردن منتظر مشکلات نمانید. همیشه و در همه حال با یکدیگر صحبت کنید و از نیازهای موجود بگویید. اینکار به شما کمک می کند فرایندها مالی خود را به خوبی مدیریت کنید.
The post چگونه با یک درآمد زندگی خوبی داشته باشیم؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چه شغلی آینده دار است؟ محبوب ترین شغل‌ها در سال ۱۴۰۴

انتخاب یک شغل باید از روی علاقه باشد اما علاقه به تنهایی نمی‌تواند ضامن موفقیت شغل شما باشد چراکه با پیشرفت زندگی خیلی از شغل‌ها به مرز نابودی خواهند رسید و شغل‌های جدیدی هم ایجاد می‌شوند که برای اکثر ما ناشناخته‌اند پس تکلیف چیست؟ شاید باید با کمی آینده نگری به دنبال شغل مورد علاقه‌ی خود باشیم؟
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ اگر به فکر این هستید که طی چند سال آینده شغل‌تان را عوض کنید یا فرزندان‌تان تا چند سال دیگر باید به فکر انتخاب رشته‌ی دانشگاه و انتخاب شغل باشند، بهتر است بدانید کدام‌ شغل‌ها در آن سال‌ها ضرورت بیشتری پیدا می‌کنند تا مطمئن شوید که بیکار نخواهید ماند. این اطلاعات با استفاده از داده‌های آماری مثل افزایش جمعیت، پیر شدن جمعیت و… به‌دست آمده‌اند.
در کل انتظار می‌رود که اشتغال تا سال ۱۴۰۴ هفت درصد افزایش پیدا کند که مشاغل حوزه‌ی مراقبت‌های بهداشتی و درمانی در این راه پیشرو هستند. در حقیقت بیش از نیمی از مشاغلی که در حال رشد سریع هستند در رابطه با مراقبت‌های بهداشتی هستند.
البته اگر دارید شغل جدیدی انتخاب می‌کنید، رشد تنها عامل مهم نیست، بلکه پتانسیلهای درآمدی، آموزشها و تمرینات لازم برای احراز شغل و رضایت شغلی هم مهم تلقی می‌شود. گام نهادن در یک شغلِ تضمینی که در آن دستمزد‌تان پایین است و یا اینکه در آن شاد نیستید بی‌معناست.
لیست زیر ۱۲ شغلی را رتبه‌بندی می‌کند که پیش‌بینی می‌شود در دهه‌ی بعدی ۳۰ درصد رشد پیدا کنند. به علاوه نوع تحصیلات و آموزش و رضایت شغلی مبتنی بر وضعیت فعلی مشاغل نیز بیان شده است.
پرستار خانگی
این افراد بیشتر کارهایی مثل جارو زدن و شستن لباس‌ها را برای بیمارانی انجام می‌دهند که نمی‌توانند از عهده‌ی کارشان بر بیایند. طیف کارهای یک پرستار خانگی از رسیدگی به زخم‌ها و دردهای سطحی بیماران تا کمک به حمام کردن آنها متفاوت است. این پرستاران وقت زیادی را با بیمار سپری می‌کنند و به مانند عضو خانواده‌ی او به حساب می‌آیند.
تحصیلات و آموزش: نیازی به تحصیلات رسمی ندارد، آموزش کوتاه‌مدت در حین کار
رضایت شغلی: بسیار بالا
پرستار متخصص
پرستارانی با تحصیلات و آموزش سطح بالا هستند که می‌توانند سوابق بیمار را چک کنند، معاینه‌ی فیزیکی می‌کنند، درخواست آزمایش می‌دهند، نتایج آزمایش را تحلیل می‌کنند، دارو تجویز می‌کنند و مجوز آموزش و درمان بیماران را دارند. همچنین این پرستاران در حوزه‌های خاص مانند بیماری‌های اطفال و زنان در دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی نیز مشغول به کارند.
نوع تحصیلات و آموزش: دارا بودن کارشناسی ارشد
رضایت شغلی: بسیار راضی
کمک‌یارِ کاردرمانی
کمک‌یارانِ کاردرمانی معمولا منابع را آماده می‌کنند و تجهیزات استفاده شده در طول درمان را جمع‌آوری می‌کنند. طیف وسیعی از کارهای دفتری مانند زمان‌بندی قرار ملاقات، پاسخ به تلفن‌ها، تهیه‌ی مجدد منابع تمام شده، پر کردن فرم‌ها و دیگر کارهای دفتری نیز از وظایف این افراد است. کمک‌یاران مجاز نیستند که طیف وسیعی از وظایف دستیاران کاردرمانی را انجام بدهند.
نوع تحصیلات و آموزش: دیپلم یا معادل آن. آموزش کوتاه‌مدت در حین خدمت
رضایت شغلی: در دسترس نیست
دستیار کاردرمانی
دستیار کاردرمانی تحت نظارت مستقیم کاردرمانگر بیماران را در انجام فعالیت ها و تمرینات درمانی راهنمایی می‌کند. این فرد اغلب از تجهیزات تخصصی برای کمک به بیمار در دستیابی به سلامت کاملش استفاده می‌کند.
نوع تحصیلات و آموزش: دیپلم
رضایت شغلی: بسیار بالا
تحلیلگران محقق عملیاتی
این افراد با اسفاده از تکنیک‌های پیشرفته مانند بهینه‌سازی، داده‌کاوی، تحلیل آماری و مدل‌سازیِ ریاضی راه‌حلی را برای کسب‌وکار سازمان توسعه می‌دهند که موثر و مقرون به صرفه است.
نوع تحصیلات و آموزش: لیسانس
رضایت شغلی: به شدت راضی
مشاور مالی شخصی
این مشاوران به افراد در مورد مسائل مالی مانند سرمایه گذاری، بیمه، وام مسکن، برنامه‌ریزی املاک، مالیات و بازنشستگی و همچنین کمک به مدیریت امور مالی‌شان مشاوره می‌دهند.
نوع تحصیلات و آموزش: لیسانس، آموزش بلندمدت
رضایت شغلی: به شدت بالا
کمک‌یار فیزیوتراپیست
افرادی که به بیماران در ورود و خروج به کلینیک کمک می‌کنند. این کمک به گونه‌ای است که آزادی و استقلال بیمار حفظ می‌شود.
نوع تحصیلات و آموزش: دیپلم یا آموش کوتاه‌مدت در حین کار
رضایت شغلی: به شدت راضی
دستیار فیزیوتراپیست
این افراد تحت هدایت و نظارت فیزیوتراپیست هستند و به بیمارانی که پس از بهبود بیماری و زخمشان دوباره احساس درد می‌کنند خدمات درمانی می‌دهند.
نوع تحصیلات و آموزش: کارشناسی ارشد
رضایت شغلی: به شدت راضی
فیزیوتراپیست
افرادی با تحصیلات عالی و دارای مجوز مراقبت‌های بهداشتی هستند که می‌توانند به بیماران در کاهش درد، بهبود و بازیابی توانایی‌های حرکتی بدون عمل جراحیِ گران و استفاده‌ی طولانی‌مدت از دارو‌های عوارض‌دار کمک کنند.
نوع تحصیلات و آموزش: دکتری یا مدرک فوق تخصص
رضایت شغلی: به شدت راضی
آمارشناسان
افرادی که با آمار نظری یا کاربردی کار می‌کنند. آمارشناسان حرفه‌ای هم در بخش عمومی و هم در بخش خصوصی حضور دارند. ترکیب دانش آماری با تخصص دیگر افراد معمول است.
نوع تحصیلات و آموزش: کارشناسی ارشد
رضایت شغلی: به شدت راضی
تکنسین خدمات توربین بادی
فردی که توربین بادی را شناسایی، رسیدگی، نگهداری و تعمیر می‌کند تا از کنترل کیفیت مناسب اطمینان حاصل شود.
نوع تحصیلات و آموزش: کاردانی، آموزش بلند‌مدت حین کار
رضایت شغلی: بسیار راضی
The post چه شغلی آینده دار است؟ محبوب ترین شغل‌ها در سال ۱۴۰۴ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چگونه فرزندی موفق داشته باشیم؟

موفقیت فرزندان تا حد زیادی مرتبط با اصول تربیتی والدین است و اگر میخواهید فرزندی موفق داشته باشید باید از همان بدو تولد این هدف را دنبال کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ همه‌ی پدرومادرها دلشان می‌خواهد بچه‌هایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوق‌العاده‌ای انجام دهند. اما چطور به عنوان والدین به این آرزوی‌مان برسیم؟ اگر چه برای بزرگ کردن یک بچه‌ی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیش‌بینی می‌کنند در این راه موفق می‌شوید.
جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد. در ادامه به ویژگی‌هایی می‌پردازیم که پدران و مادران کودکان موفق در آن اشتراک دارند:
۱. بچه‌ها را به انجام کارهای روزمره‌ی خانه وادار می‌کنند
جولی لیثکات-هیمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اولی‌های دانشکده استنفورد و نویسنده‌ی کتاب «چگونه یک انسان بالغ تربیت کنیم» حین یکی از برنامه‌های سخنرانی تدتاک (TED Talks) می‌گوید: «اگر بچه‌ها ظرف نمی‌شویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام می‌دهد.»
او اضافه می‌کند: «و اینگونه است که بچه‌ها شانه خالی کردن از انجام کارها را می‌آموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجه‌ی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز می‌مانند.»
لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچه‌هایی که کارهای خانه را انجام می‌دهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته می‌شوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصا تقلا کردن را تجربه کرده‌اند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و می‌توانند به طور مستقل وظایفی را عهده‌دار شوند.
همچنین بخوانید: چگونه کودکی باهوش داشته باشیم؟
این محقق سخن خود را به پشتوانه‌ی بلندمدت‌ترین «مطالعه‌ی طولی» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بیان می‌کند. مطالعه‌ی طولی نوعی تحقیق است که در آن موارد مورد مطالعه، طی زمانی طولانی به دفعات مورد بررسی قرار می‌گیرند.
لیثکات-هیمز می‌گوید:

«با وادار کردن بچه‌ها به انجام کارهای خانه – مثل بیرون بردن زباله و شستن لباس‌های خودشان – آنها متوجه می‌شوند که برای اینکه بخشی از زندگی باشم باید کارهای مربوط به زندگی را انجام دهم.»

۲. مهارت‌های اجتماعی را به بچه‌هایشان یاد می‌دهند
محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه دوک بیش از ۷۰۰ کودک مناطق مختلف آمریکا را از سنین مهدکودک تا ۲۵ سالگی دنبال کردند و بین مهارت‌های اجتماعی سنین مهدکودک و موفقیت‌ آنها در دو دهه‌ی بعد، به عنوان یک بزرگسال، رابطه‌ی همبستگی معناداری یافتند.
این مطالعه‌ که ۲۰ سال به طول انجامید نشان می‌دهد کودکانی که از شایستگی اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، یعنی می‌توانستند بدون دریافت راهنمایی با همسالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات دیگران را درک کنند و مشکلات را به تنهایی حل و فصل کنند، نسبت به کودکانی که مهارت‌های اجتماعی محدودی داشتند، با احتمال بسیار بیشتری تا سن ۲۵ سالگی یک مدرک دانشگاهی و کاری تمام‌وقت داشتند.
درمورد کسانی که مهارت‌های اجتماعی محدودی داشتند احتمال بیشتری وجود داشت که دستگیر شوند، میگساری کنند و برای سکونت در اقامتگاه‌های عمومی ثبت‌نام کنند.
کریستین شوبرت (Kristin Schubert)، مدیر برنامه‌ی موسسه‌ی ارتقای سلامت روبرت وود جانسون که تأمین مالی انتشار این تحقیق را بر عهده داشته می‌گوید: «این مطالعه نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین کارهایی که برای آماده کردن کودکان جهت داشتن آینده‌ای سالم می‌توانیم انجام دهیم، کمک به آنها برای پرورش مهارت‌های اجتماعی و احساسی‌شان است.»
«داشتن یا نداشتن این مهارت‌ها از سنین پایین مشخص می‌کنند که یک کودک در آینده به دانشگاه راه می‌یابد یا به زندان و آیا جایی مشغول به کار می‌شود یا گرفتار اعتیاد خواهد شد.»
۳. پدر و مادران بچه‌های موفق از آنها انتظارات بالایی دارند
پروفسور نیل هَلفُن (Neal Halfon) و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیای لوس‌آنجلس، با استفاده از داده‌های به دست آمده از ۶،۶۰۰ کودک متولد سال ۲۰۰۱، دریافتند انتظاری که والدین از فرزندانشان دارند بر پیشرفت آنها اثر بسیار عمده‌ای می‌گذارد.
او می‌گوید: «به نظر می‌رسد بدون دخالتِ تفاوتِ موجود‌ در درآمد و سایر دارایی‌ها، والدینی که رفتن به دانشگاه را در آینده‌ی فرزندانشان می‌بینند، به نوعی آنها را برای رسیدن به این هدف مدیریت می‌کنند.»
یافته‌های این سنجشِ استاندار‌دشده نشان می‌دهد: والدین ٪۵۷ از بچه‌هایی که بدترین عملکرد را داشتند از آنها انتظار داشتند که در آینده به دانشگاه بروند، در حالی که از ٪۹۶ از بچه‌هایی که بهترین عملکرد را داشتند انتظار می‌رفته در آینده به دانشگاه راه پیدا کنند.
همچنین بخوانید: راههای تربیت فرزند امیدوار و موفق
این یافته با یافته‌ی مهم دیگری در روانشناسی به نام «اثر پیگمالیون» مطابقت دارد، که بیان می‌کند «آنچه فردی از دیگری انتظار دارد می‌تواند به عنوان یک پیشگویی خودکامبخش به حقیقت بپیوندد.»
در مورد بچه‌ها این مسئله به این شکل خود را نشان می‌دهد که آنها مطابق با انتظارات والدین خود عمل خواهند کرد.
۴. پدران و مادرانِ بچه‌های موفق رابطه‌ی سالمی با هم دارند
بر اساس مطالعه‌ی دانشگاه ایلینویز بچه‌ها در خانواده‌های پرتنش، در مقایسه با خانواده‌هایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار می‌آیند، فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته‌ باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان می‌دهند. رابرت هیوز (Robert Hughes)، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره می‌کند که برخی مطالعات نشان داده‌اند بچه‌ها در خانواده‌های تک‌والدِ بدون درگیری، بهتر پیشرفت می‌کنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری می‌کنند.
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارض‌های پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای می‌گذارند.
در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان می‌دهند. اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایین‌تر فرزندان منجر می‌شود.
در مطالعه‌ی دیگری بیست و چند ساله‌هایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز درباره‌ی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی می‌کردند و از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
۵. پدران و مادرانِ بچه‌های موفق مدارک تحصیلی بالاتری دارند
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ توسط ساندرا تنگ (Sandra Tang) روانشناس دانشگاه میشیگان انجام شد مشخص کرد مادرانی که دبیرستان یا دانشگاه را به پایان رسانده‌اند، با احتمال بیشتری بچه‌هایی تربیت می‌کنند که تحصیلات خود را به پایان برسانند. با بررسی نمونه‌ی حاصل از یک گروه ۱۴،۰۰۰ نفری از کودکان که بین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ وارد مهدکودک شده بودند مشخص شد کودکانی که از مادران نوجوان (۱۸ سال و جوان‌تر) متولد می‌شوند، نسبت به سایر همتایان خود احتمال کمتری دارد که دبیرستان را تمام کنند یا به دانشگاه بروند.
اشتیاق به موفقیت در والدین تا حدودی در موفقیت فرزندانشان دخیل است. در یک مطالعه‌ی بلندمدت درباره ۸۵۶ نفر از اهالی مناطق نیمه‌روستایی نیویورک، اریک دوبو (Eric Dubow)، روانشناس دانشگاه بولینگ گرین استیت (Bowling Green State) متوجه شد سطح تحصیلات والدین زمانی که فرزندشان ۸ سال دارد به طور معناداری موفقیت تحصیلی و شغلی کودکشان در ۴۰ سال بعد را پیش‌بینی می‌کند.
۶. در مراحل اولیه به بچه‌ها ریاضیات را آموزش می‌دهند
نتایج فراتحلیل انجام شده در سال ۲۰۰۷ با اطلاعات حاصل از ۳۵،۰۰۰ کودک پیش‌دبستانی از امریکا، کانادا و انگستان نشان می‌دهد یاد دادنِ زودهنگام مهارت‌های ریاضی به کودکان می‌تواند در آینده به مزیت بزرگی برای آنها تبدیل شود.
گِرِگ دانکِن (Greg Duncan)‌ محقق دانشگاه نورث‌وسترن (Northwestern) و یکی از نویسندگان این مقاله در مطلبی مطبوعاتی می‌گوید: «یکی از معماهایی که در این تحقیق حل شد، اهمیت فوق‌العاده‌ی داشتنِ مهارت‌های اولیه‌ی ریاضی بود. از جمله شروع کردن آموزش‌های مدرسه با شناخت اعداد، ترتیب اعداد و سایر مفاهیم ابتدایی ریاضی.»
او اضافه می‌کند: «تسلط بر مهارت‌های ابتدایی ریاضی نه تنها موفقیت‌های فرد را در ریاضیات بلکه در زمینه خواندن نیز پیش‌بینی می‌کند.»
۷. با فرزندشان رابطه برقرار می‌کنند
تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ روی ۲۴۳ فرد متولد شده در مناطق محروم انجام شد نشان می‌دهد کودکانی که در سه سال اول عمر از «مراقبت حساس» برخوردار بودند نه تنها در امتحانات تحصیلیِ زمان کودکی موفق‌تر عمل کردند بلکه روابط سالم‌تر و موفقیت‌های تحصیلی بیشتری در دهه‌ی سوم عمرشان داشتند.
چنانچه در سای‌بلاگ (PsyBlog)‌ آمده است، والدینی مراقبان حساس هستند که «به علامت‌هایی که کودک از خود بروز می‌دهد به سرعت و به درستی پاسخ می‌دهند» و «پایگاه امن»ی برای کودک خود فراهم می‌کنند تا با تکیه بر آن دنیا را کشف کند.
لی رِیبی (Lee Raby)، روانشناس دانشگاه مینه‌سوتا و از نویسندگان این مقاله در مصاحبه‌ای می‌گوید: «مطالب گفته شده نشان می‌دهد سرمایه گذاری در رابطه‌ی اولیه میان والدین و فرزندان منجر به نتایج درازمدتی می‌شود که در طی زندگی فرد بر روی هم انباشته می‌گردد.»
۸. کمتر استرس دارند
بر اساس تحقیق بریجید شولت (Brigid Schulte) که در روزنامه‌ی واشنگتن‌پُست به آن اشاره شده است، ساعاتی که مادر با فرزندان خود بین سنین ۳ تا ۱۱ سالگی سپری می‌کند چندان پیش‌بینی‌کننده‌ی رفتار، بهزیستی و موفقیت‌های کودک نیست. جالب اینجاست که شیوه‌ی «مادرانگیِ فشرده» یا «مراقبت هلکوپتری» می‌تواند نتیجه‌ی معکوس داشته باشد.
کِی نُمِگوچی (Kei Nomaguchi)، جامعه‌شناس از دانشگاه بولینگ گرین استیت و از نویسندگان این مقاله به روزنامه‌ی پُست می‌گوید: «استرس مادران، به خصوص استرس ناشی از تلاش برای برقرار کردن تعادل بین انجام کار و یافتن زمانی برای گذراندن با بچه‌ها، در حقیقت ممکن است اثر منفی روی بچه‌ها داشته باشد.»
سرایت احساسات – این مسئله را پدیده‌ای روان‌شناختی توضیح می‌دهد که به موجب آن مثل گرفتن سرماخوردگی از دیگری، مردم به احساسات یکدیگر دچار می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهد اگر دوست شما خوشحال باشد، شادی او بر روی شما هم اثر می‌گذارد و اگر ناراحت باشد، این دلتنگی به شما هم منتقل خواهد شد. همین‌طور اگر پدر و مادری درمانده و تحلیل‌رفته باشند، حالت روانی آنها نیز می‌تواند به بچه‌ها منتقل شود.
۹. برای تلاش فرزندشان ارزش قائل‌اند نه برای اجتناب از شکست
اگر بدانیم بچه‌ها درباره‌ی منشأ موفقیت خود چگونه فکر می‌کنند، می‌توانیم موفقیت آنها را پیش‌بینی کنیم. کَرول دوک (Carol Dweck)، روانشناس دانشگاه استنفورد پس از چند دهه‌ توانست کشف کند که کودکان (و بزرگسالان) درباره‌ی موفقیت به دو‌ شیوه فکر می‌کنند.
ماریا پاپووا (Maria Popova) در سایت همیشه عالی Brain Pickings این دو شیوه‌ی تفکر را به صورت زیر شرح می‌دهد:
در «نگرش ایستا» اینطور فرض می‌شود که شخصیت، هوش و خلاقیت ما مواردی از پیش تعیین‌شده و ثابت هستند که ما به هیچ روشی قادر نیستیم آنها را تغییر دهیم، در این نگرش، موفقیت راهی برای اثبات‌ هوش ذاتی فرد است. چرا که موفقیت می‌تواند برآوردی از میزان استعداد ذاتی او را در مقایسه با یک استاندارد ثابت به فرد ارائه ‌کند. در نگرش ایستا، فرد تلاش‌ شدید برای دستیابی به موفقیت و اجتناب از شکست به هر قیمت را به عنوان راهی برای حفظ احساس باهوش یا ماهر بودنِ خود انتخاب می‌کند.
همچنین بخوانید: ۸ حقیقت ساده برای داشتن بچه‌های شاد
اما در مقابل، فرد با داشتن «نگرش رشد» با چالش‌ها شکوفا می‌شود و شکست‌ها را نه به عنوان نشانه‌ای برای هوش کم، بلکه تخته‌ی پرشی می‌بیند که مشوق او برای رشد و گسترش توانایی‌های حال حاضر اوست.
در هسته‌ی این دو نگرش، تمایز اصلی این است که درباره‌ی تاثیر اراده‌‌ی خودتان بر شکل دادن به توانایی‌هایتان چه نظری دارید. این دو دیدگاه همچنین اثر قدرتمندی بر کودکان به جای می‌گذارند، اگر به کودکی گفته شود چون بچه‌ی باهوشی است در امتحان عالی عمل کرده است، این جمله نگرش «ایستا» را در او شکل خواهد داد. اما اگر به او گفته شود چون تلاش کرده موفق شده، این جمله نگرش «رشد» را در او شکل می‌دهد.
۱۰. مادران بچه‌های موفق بیرون از خانه کار می‌کنند
بر اساس تحقیق دانشگاه کسب‌وکار هاروارد، منافع قابل توجهی برای کودکانی که مادران آنها بیرون از خانه کار می‌کنند وجود دارد. در این پژوهش مشخص شد دختران مادران شاغل مدت بیشتری به تحصیل ادامه می‌دهند، با احتمال بیشتری در سِمَت‌های بالا مشغول به کار خواهند شد و به نسبت همسالان خود که مادران خانه‌دار داشته‌اند ٪۲۳ بیشتر درآمد خواهند داشت.
پسران مادران شاغل در کارهای خانه و نگه‌داری از بچه‌ها به فعالیت بیشتری گرایش دارند. در این تحقیق معلوم شد که این پسران در هفته، هفت ساعت و نیم بیشتر در نگهداری از بچه‌ها و ۲۵ دقیقه بیشتر برای کارهای خانه وقت صرف می‌کنند.
کَتلین ال. مک‌گین (Kathleen L. McGinn) به بیزنس اینسایدر (Business Insider) گفت: «سرمشق بودن به وسیله‌ی کاری که انجام می‌دهید، فعالیت‌هایی که در آن دخیل هستید و آنچه به آن باور دارید، روشی است برای اشاره‌ی عملی به چیزی که آن را خوب می‌دانید.»
او معتقد است: «چیزهای بسیار کمی وجود دارد که دانشمندان هم از آنها اطلاع داشته باشند و مانند بزرگ شدن توسط یک مادر شاغل، چنین اثر واضحی بر عدم برابری جنسیتی داشته باشند.»
۱۱. از موقعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتری برخوردارند
متاسفانه یک پنجم کودکان آمریکایی با فقر بزرگ می‌شوند، که این فقر قابلیت‌های بالقوه‌ی آنها را به طور جدی محدود می‌کند. بر اساس گفته‌های شان ریردِن (Sean Reardon)، محقق دانشگاه استنفورد، «تفاوت بین موفقیت‌های کودکان در خانواده‌های با درآمد بالا و پایین، که در سال ۲۰۰۱ به دنیا آمده‌اند نسبت به کسانی که ۲۵ سال قبل به دنیا آمده بودند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر است». این یعنی امروزه موفقیت کودکان بیش از گذشته تحت تاثیر طبقه‌ی اجتماعی آنها قرار دارد.
دَن پینک نویسنده‌ی کتاب «انگیزه» (Drive) می‌گوید: «هر چه درآمد والدین بالاتر باشد، نمرات آزمون نهایی دبیرستان بچه‌ها نیز بهتر خواهد بود.»
او در وبسایت شخصی‌ خود می‌نویسد: «در نبود آموزش همگانی و با وجود مداخلات آموزشی گران‌قیمت، طبقه‌ی اقتصادی-اجتماعی است که بیشترین سهم را در موفقیت و عملکرد تحصیلی فرد دارد.»
۱۲. پدر و مادرهای بچه‌های موفق مقتدرند اما مستبد نیستند
برای اولین بار با انتشار مقاله‌ای در سال ۱۹۶۰ بود که دیانا بامریند (Diana Baumrinde)،‌ محقق دانشگاه برکلی کالیفرنیا، متوجه وجود سه سبک متفاوت فرزندپروری در بین والدین شد:
آسان‌گیر: این والدین سعی می‌کنند تنبیه‌گر نباشند و کودک را بپذیرند. بر این اساس آنها کنترل و سخت‌گیری خاصی بر فرزندان خود اعمال نمی‌کنند.
مستبدانه: این والدین سعی می‌کنند کودک را کنترل کرده و او را بر اساس یک سری دستورات معینِ تربیتی شکل دهند. در این روش والدین انتظار دارند کودک اجبار و دستورات آنها را بدون چون و چرا بپذیرد.
مقتدرانه: این والدین اگر چه سعی می‌کنند کودک را راهنمایی کنند، اما بر ایجاد رابطه‌ی مناسب با کودک و هدایت بر اساس منطق نیز تکیه دارند. این والدین در مورد انتظاراتشان دلیل می‌آورند و حاضر به گفتگو هستند.
از بین این سه روش، رویکرد مقتدرانه مطلوب است. روشی که در آن کودک احترام به قانون را می‌آموزد، اما توسط آن سرکوب نمی‌شود.
۱۳. پدر و مادرهای بچه‌های موفق به آنها می‌آموزند که جان‌سخت باشند
در سال ۲۰۱۳، آنجلا داک‌وُرث (Angela Duckworth)، روانشناس در دانشگاه پنسیلوانیا، برای کشف یک ویژگی شخصیتی قدرتمند که باعث موفقیت می‌شد، جایزه‌ی «نابغه»ی مک‌آرتور (MacArthur) را نصیب خود کرد. این خصوصیت «سخت‌جان» بودن نام داشت.
داک‌ورث سخت‌جانی را «میل به حفظ تلاش و علاقه در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بلندمدت» تعریف کرده است. بین سخت‌جانی با موارد زیر رابطه مستقیم وجود دارد: موفقیت‌های تحصیلی، میانگین نمرات دانشجویانِ لیسانس دانشگاه‌های برتر امریکا، ماندگاری در دانشگاه نظامی وست‌پویت امریکا و رتبه‌ی فرد در مسابقات ملی هجی کردن در امریکا.
سخت‌جانی آموختن این نکته به بچه‌ها است که آینده‌ای که قصد ساختنش را دارند، تصور کنند «و به آن تعهد داشته باشند.»
The post چگونه فرزندی موفق داشته باشیم؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

کارآفرین برتر کیست؟

کار آفرین هستید؟ آیا میدانید در کدام دسته از کارآفرینان قرار دارید؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ در این مطلب با انواع کارآفرینان برتر آشنا خواهید شد. تمرکز این نوشتار بر انواع طبقه بندی از انواع کارآفرینان است. از این رو انواع کارآفرینان در ۷ نوع طبقه بندی مرسوم به همراه توضیحات مختصر فهرست می شوند:
طبقه بندی اول : بر اساس نوع کسب و کار
۱. کارآفرین تاجر
همان‌طور که از نام آن بر می‌آید، کارآفرینان تاجر عهده‌دار فعالیت‌های تجاری هستند. آنها محصول نهایی تولیدشده را از تولیدکنندگان می‌خرند و آنها را مستقیما یا از طریق خرده‌فروشی به مشتریان می‌فروشند. آنها به عنوان واسطه، عمده‌فروش، دلال، و خرده‌فروش بین تولیدکننده و مشتری ارتباط برقرار می‌کنند.
۲. کارآفرین تولید‌کننده
کارآفرینان تولید‌کننده، اقدام به تولید محصول می‌کنند. آنها نیازهای مشتریان را شناسایی می‌کنند، و سپس، به تحقیق و کاوش در مورد منابع و فناوری مورد نیاز برای تولید محصولاتی می‌پردازند که بتوانند نیازهای مشتریان را برطرف کنند. به عبارت دیگر، کارآفرینان تولیدکننده مواد اولیه را به محصول نهایی تبدیل می‌کنند.
۳. کارآفرین کشاورز
کارآفرینانی را که عهده‌دار حرفه‌‌ی کشاورزی هستند کارآفرینان کشاورزی می‌گویند. آنها طیف گسترده‌ای از فعالیت‌های کشاورزی نظیر کشت، بازاریابی محصولات کشاورزی، آبیاری، مکانیزاسیون، و فناوری را پوشش می‌دهند.
طبقه بندی دوم : بر اساس کاربرد فناوری
۱. کارآفرین فنی
کارآفرینانی که صنایع را بر پایه‌ی علم و فناوری ایجاد و هدایت می‌کنند، کارآفرینان فنی نامیده می‌شوند. به عبارت دیگر، این افراد کارآفرینانی هستند که در کسب و کار خود از علم و فناوری بهره می‌برند. طبق انتظار، آنها در کسب و کار‌شان از روش‌های نوین و نوآورانه استفاده می‌کنند.
۲. کارآفرینان غیرفنی
از جنبه‌ی کاربرد فناوری در کسب و کار، به آن دسته از کارآفرینانی که فنی نباشند کارآفرینان غیرفنی می‌گویند. علم و فناوری به عنوان نقطه‌ی قوت آنها در کسب و کار به حساب نمی‌آید. آنها برای بقای کسب و کار‌شان، و دستیابی به رشد و موفقیت در بازار رقابتی از روش‌های جایگزین و تقلیدی استفاده می‌کنند.
طبقه بندی سوم : بر اساس مالکیت
۱. کارآفرین خصوصی
کارآفرین خصوصی کسی است که به تنهایی یک کسب و کار را راه‌اندازی می‌کند. وی تنها صاحب آن کسب و کار است و همه‌ی خطرات پیش‌ رو را به تنهایی متحمل می‌شود.
۲. کارآفرین دولتی
هنگامی که دولت یا حکومت عهده‌دار سرمایه‌گذاری صنعتی یا تجاری باشد، به آن کارآفرین دولتی می‌گویند.
۳. کارآفرین مشترک (مشاعی)
هنگامی که یک کارآفرین خصوصی با همکاری دولت اقدام به راه‌اندازی یک تشکیلات کسب و کاری می‌کند، به آن کارآفرین مشترک می‌گویند.
طبقه بندی چهارم : بر اساس جنسیت
۱. کارآفرین مرد
وقتی یک تشکیلات کسب و کار‌ی متعلق به مردان باشد و توسط آنها اداره و کنترل شود، به آنها کارآفرینان مرد می‌گویند.
۲. کارآفرین زن
کارآفرین زن به زنانی گفته می‌شود که صاحب یک تشکیلات کسب و کاری هستند و آن را با حداقل درصد ۵۱ قدرالسهم سرمایه اداره می‌کنند و حداقل ۵۱ درصد از نیروی کار آن تشکیلات را به زنان اختصاص می‌دهند.
طبقه بندی پنجم : بر اساس گستردگی تشکیلات اقتصادی
۱. کارآفرین خُرد
به کارآفرینی که تا ۱۵۰،۰۰۰ دلار در کارخانه و ماشین‌آلات سرمایه‌گذاری کند، کارآفرین خرد می‌گویند.
۲. کارآفرین متوسط
به کارآفرینی که بین ۱۵۰،۰۰۰ تا ۷۵۰،۰۰۰ دلار در کارخانه و ماشین‌آلات سرمایه‌گذاری کند، کارآفرین متوسط گفته می‌شود.
۳. کارآفرین کلان
به کارآفرینی که بیش از ۷۵۰،۰۰۰ دلار در کارخانه و ماشین‌آلات سرمایه‌گذاری کند، کارآفرین کلان می‌گویند.
طبقه بندی ششم : بر اساس طبقه‌بندی کلارنس دانهوف
کلارنس دانهوف (۱۹۴۹)، بر اساس مطالعات‌اش در زمینه‌ی کشاورزی در امریکا، به این حقیقت دست یافت که در مرحله‌ی اولیه‌ی رشد اقتصادی، کارآفرینان از انگیزه‌ و ابتکار کم‌تری برخوردارند و با شروع رشد اقتصادی اشتیاق و نوآوری‌شان افزایش می‌یابد؛
بر همین اساس، وی انواع کارآفرینان را در چهار گروه طبقه‌بندی می‌کند که هر یک را به صورت مجزا توضیح می‌دهیم:
۱. کارآفرینان نوآور
کارآفرینان نوآور افرادی هستند که کالاهای جدید معرفی می‌کنند، روش‌های نوینِ تولید ایجاد می‌کنند، بازارهای جدید پیدا می‌کنند و تشکیلات کسب و کار را از نو سامان‌دهی می‌کنند. لازم به ذکر است چنین کارآفرینانی تنها زمانی به صورت موثر کار می‌کنند که تشکیلات کسب و کاری به سطوح خاصی از پیشرفت رسیده باشد، و افراد آن به دنبال تغییرات و اصلاحات باشند.
۲. کارآفرینان مقلد
ویژگی این‌گونه افراد این است که می‌توانند نوآوری‌های موفقی را به کار ببندند که توسط کارآفرینان نوآور ایجاد شده‌اند. کارآفرینان مقلد هیچ‌گونه تغییراتی را از جانب خودشان نوآوری نمی‌کنند، بلکه تنها فنون و فناوری‌هایی را تقلید می‌کنند که توسط دیگران نوآوری شده‌اند. این گونه کارآفرینان به صورت ویژه‌ای مناسبِ مناطق توسعه‌نیافته هستند زیرا می‌توانند برای تقلید و ایجاد ترکیبی جدید از عوامل تولیدی که در مناطق توسعه‌یافته وجود دارند، روحیه‌ و انگیزه‌ی سریع و ناگهانی به تشکیلات کسب و کاری وارد کنند.
۳. کارآفرینان محافظه‌کار
کارآفرینان محافظه‌کار در تجربه‌ی هرگونه تغییری در کسب و کار، احتیاط و تردید زیادی به خرج می‌دهند. آنها تنها وقتی دست به تقلید فنون‌ و روش‌ها می‌زنند که کاملا برای‌شان محرز شده باشد که شکست در انجام آن کار تنها به تغییرات نسبی و خفیفی در جایگاه کسب و کار‌شان منجر شود.
۴. کارآفرینان متعصب
این‌گونه کارآفرینان با هر فرصتی برای تغییر در ساختار تولید مخالف هستند؛ حتی به این قیمت که نسبت به دیگران شدیدا دچار کاهش بازده شوند. چنین کارآفرینانی ممکن است دچار ضرر و زیان شوند ولی حاضر نیستند در روش‌های جاری تولید‌شان هیچ‌گونه تغییری اعمال کنند.
طبقه بندی هفتم : بر اساس رفتارشناسی
در ادامه به یکی دیگ از تقسیم بندی های انواع کارآفرینان اشاره می‌شود که توسط برخی دانشمندان علوم رفتاری طبقه‌بندی شده‌اند:
۱. گردانندگان تنها
این قبیل کارآفرینان اساسا به تنهایی کار می‌کنند، و یا در صورت لزوم، چند کارمند استخدام می‌کنند. در آغاز، بیش‌تر کارآفرینان کسب و کار‌شان را این‌گونه راه می‌اندازند.
۲. شرکای فعال
شرکای فعال، نوعی از کارآفرینانی هستند که یک تشکیلات کسب و کار‌ی را به صورت سرمایه‌گذاری مشترک آغاز/ اداره می‌کنند. نکته‌ی حائز اهمیت در موردشان این است که آنها به صورت فعال در گرداندنِ کسب و کار مشارکت می‌کنند. کارآفرینانی را که فقط عهده‌دار تامین مالی برای تشکیلات کسب و کار‌ی هستند و مشارکت فعالی در فعالیت‌های کسب و کار‌ی ندارند، صرفا “‌شریک‌”‌ می‌نامند.
۳. مخترع
چنین کارآفرینانی می‌توانند با شایستگی و نوآوری محصولاتی جدید اختراع کنند. علاقه‌ی اساسی آنها در پژوهش‌ و فعالیت‌های نوآورانه نهفته است.
۴. چالش‌‌پذیر
این گروه از کارآفرینان تنها به این دلیل خود را وقف صنعت کرده‌اند که مملو از چالش است. هرگاه به نظرشان برسد از عهده‌ی یک چالش بر آمده‌اند، دنبال چالش‌های جدید می‌گردند.
۵. خریدار
این‌ها کارآفرینانی هستند که علاقه‌ی چندانی به تحمل ریسک ندارند. بنابراین، برای کاهش ریسک موجود در راه‌اندازی یک تشکیلات کسب و کار‌ی جدید، ترجیح می‌دهند تشکیلات در حال پیشرفتی را خریداری کنند.
۶. کارآفرینان دائمی
کسب و کار برای این گروه از کارآفرینان به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر زندگی تلقی می‌شود. معمولا، تشکیلات و کسب و کار‌های خانوادگی که عمدتا بر مهارت‌های فردی وابسته‌اند، جزء این‌گونه کارآفرینی‌ها طبقه‌بندی می‌شوند.
The post کارآفرین برتر کیست؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چگونه طرح کسب و کار بنویسیم؟

قصد ارتقاء کسب و کار فعلی خود را دارید یا میخواهید یک کسب و کار جدید را شروع کنید؟ در هر صورت با داشتن یک طرح کسب و کار بهتر میتوانید از تمام قابلیت‌های موجود استفاده کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ طرح کسب‌وکار به نقشه‌ی مسیری گفته می‌شود که قرار است بر مبنای آن کسب‌وکار جدید خود را آغاز کنید. این طرح در واقع نشان‌ دهنده‌ی چشم‌اندازهای آینده‌ی شرکت شماست. از این رو، توصیه می‌کنیم در همان ابتدای مسیر یک طرح جامع و دقیق تدوین کنید تا اقداماتی را که در چند سال نخست باید در پیش بگیرید جلوی چشم داشته باشید. از این طرح می‌توانید به عنوان یک ابزار کاربردی جهت تأمین سرمایه‌ی مورد نیاز و جذب نیروهای متخصص نیز بهره ببرید. اما چنانچه در تدوین این طرح سهل‌انگاری کنید، ممکن است کسب‌وکاری که به زحمت راه می‌اندازید به نتیجه‌ی مطلوب نرسد. مشکل اساسی این است که اغلب کارآفرینان چون برای شروع کسب‌وکار جدید خود ذوق دارند، از این مرحله بدون تأمل کافی رد می‌شوند. این قبیل کارآفرینان ذوق‌زده و عجول حتی آن قدر به خودشان فرصت نمی‌دهند که بازخوردهای دیگران را راجع به طرحی که تنظیم کرده‌اند بشنوند و به همین دلیل نقشه‌ی مسیر را پر از خطا می‌نویسند. در ادامه، به شش مورد از مهم‌ترین نکاتی می‌پردازیم که رعایت آن‌ها در مراحل اولیه‌ی شروع یک کسب‌وکار جدید به نفع‌تان خواهد بود.
همچنین بخوانید: راهنمای نوشتن برنامه بازاریابی
۱. از نقدینگی شرکت غافل نشوید
بسیاری از کارآفرینان در تدوین طرح کسب‌وکار فقط روی سود شرکت تمرکز می‌کنند. اینها به اشتباه هزینه‌هایی را که باید برای بقای کسب‌وکارشان بپردازند در نظر نمی‌گیرند. این در حالی است که کارآفرینان مجرب هرگز از نقدینگی شرکت غافل نمی‌شوند. در مورد هر کسب‌وکاری که هنوز در حد طرح است می‌توان این تصور را داشت که به طور حتم سودآور خواهد بود، اما واقعیت ممکن است آن روی سکه را نشان‌تان دهد. دور از انتظار نیست که یک شرکت در موقعیتی قرار بگیرد که نقدینگی کافی برای پرداخت بدهی‌های معوقه را نداشته باشد و از آن طرف، مشتریان نیز بدهی‌های خود را به موقع با شرکت تسویه نکنند.
۲. ایده‌ی اصلی‌تان را بیش از اندازه بزرگ نکنید
ایده‌ای که برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید در سر دارید بی‌شک از اهمیت بالایی برخوردار است، اما این تنها کانون توجه در طرح کسب‌وکار نیست. یادتان باشد هیچ ایده‌ای حتی اگر هم خیلی فوق‌العاده باشد به خودی خود کافی نخواهد بود و ضامن موفقیت کسب‌وکارتان نمی‌شود. فراموش نکنید عالی‌ترین ایده‌ها نیز تنها در صورتی محقق خواهند شد که بستر لازم را برای عملی کردن‌شان فراهم کنید. پس به جای اینکه فقط و فقط به ایده‌ی کسب‌وکارتان توجه نشان دهید، به این فکر کنید که چطور، کجا و چه وقت باید این ایده را به مرحله‌ی اجرا درآورید.
۳. دقیق و جزئی‌نگر باشید
وقتی در حال مشخص کردن اهداف‌تان هستید و به یک مدل‌ کسب‌وکار بلندمدت می‌اندیشید، لازم است تا حد امکان دقیق و جزئی‌نگر باشید. بسیاری از کارآفرینان به اندازه‌ی کافی به جزئیات اهمیت نمی‌دهند و به همین دلیل طرحی که تدوین می‌کنند خیلی کلی و نامفهوم است. برای مثال، به جای اینکه بنویسید «رشد قابل توجه در چند سال اول» بهتر است دقیق‌تر باشید و بگویید «۴۰ درصد افزایش فروش در سال اول و ۳۰ درصد در سال دوم.»
عدم جزئی‌نگریِ کافی دو دلیل دارد: بی‌انگیزگی در ارائه‌ی اطلاعات فنی و دقیق یا ترس از اینکه حساب‌ و کتاب‌تان غلط از آب دربیاید. یادتان باشد اگر حساب و کتاب‌تان آن طور که پیش‌بینی کرده بودید از آب درنیامد، هیچ اشکالی ندارد. اما اگر به دنبال اهداف عملی و قابل ارزیابی می‌گردید، لازم است از همان ابتدا نهایت دقت و نکته‌سنجی را در تدوین طرح کسب‌وکار به خرج دهید.
۴. در تعیین مدل کسب‌وکار واقع‌بین باشید
همان طور که گفته شد در تدوین طرح کسب‌وکار باید روی اهداف دقیق و مشخص تمرکز کنید. با این حال، اهداف دقیق و مشخص به تنهایی برای تحقق ایده‌ای که در سر دارید کافی نیستند، بلکه لازم است در پیش‌بینی‌های مالی و تعیین چشم‌اندازهای آینده‌ی شرکت واقع‌بین باشید. بسیاری از کارآفرینان بیش از اندازه به آینده‌ی کسب‌و‌کار جدید خود خوش‌بین هستند و فکر می‌کنند به طور حتم با یک رشد صعودی مواجه خواهند شد. این قبیل کارآفرینان تصور می‌کنند مدتی بعد از اینکه کسب‌وکارشان راه افتاد به نقطه‌ی اوج فروش می‌رسند، حال آنکه بیشتر کسب‌وکارها این روند را در واقعیت طی نمی‌کنند. یادتان نرود گمانه‌زنی‌های غیرواقع‌بینانه در آینده به ضرر کسب‌وکارتان تمام خواهد شد.
۵. اولویت‌های‌تان را مشخص کنید
فهرستی از اقداماتی که قرار است انجام دهید تهیه و همه‌ی موارد را اولویت‌بندی کنید. ببینید کدام یک از این اقدامات را لازم است زودتر انجام دهید. اولویت‌بندی به این دلیل حائز اهمیت است که نمی‌شود همه‌ی اقدامات را یک‌باره در پیش گرفت، پس چه بهتر که مهم‌ترین‌ها را در صدر جدول قرار دهید. یادتان نرود هر کسب‌وکاری تنها در صورتی به ثمر می‌نشیند که قدم به قدم پیش برده شود.
۶. حسابی تحقیق کنید
خیلی مهم است که از خودتان بپرسید چه مقدار از طرح کسب‌وکارتان بر پایه‌ی گمانه‌زنی‌های بدون فکر است و چه مقدار از آن بر مبنای داده‌های واقعی و اطلاعات معتبر شکل گرفته است؟ اگر از جمله‌ی کارآفرینان عجول و ناآزموده هستید، به احتمال زیاد طرح کسب‌و‌کارتان را بیشتر بر پایه‌ی اطلاعات بی‌اساس نوشته‌اید. حتی اگر در ردیف کارآفرینان باتجربه قرار دارید و می‌توانید با اتکا به دانسته‌های خودتان به نتیجه‌گیری برسید، باز هم توصیه می‌کنیم از تحقیق و بررسی منابع تکمیلی غافل نشوید.
۷. یک طرح منظم و سازماندهی شده تدوین کنید
یادتان باشد شما تنها کسی نیستید که باید در مراحل مختلف به طرح کسب‌وکار رجوع کند. سرمایه‌گذاران، شرکای کاری و حتی نیروهای متخصصی که قرار است به استخدام دربیاورید، قبل از اینکه تصمیم بگیرند با شما همراه شوند باید به طرحی که تنظیم کرده‌اید رجوع کنند. پس اگر طرح‌تان را طوری تدوین کرده باشید که نامفهوم و به‌هم‌ریخته به نظر می‌رسد، تأثیر نامناسبی روی خواننده خواهد گذاشت و دیگر حتی فرقی نمی‌کند چه قدر ایده‌ی کسب‌وکارتان عالی و بی‌نقص است.
The post چگونه طرح کسب و کار بنویسیم؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

اصول موفقیت در کسب و کار

اگر میخواهید در کسب و کار خود موفق باشید و پله های پیشرفت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید باید طبق برنامه‌ای کامل حرکت کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ دست یافتن به موفقیت برای یک کارآفرین اغلب مواقع با چالش‌هایی همراه می‌شود. فارغ از اینکه در چه صنعتی مشغول فعالیت هستید یا چقدر در آن تجربه دارید، همیشه موانعی وجود دارند که باید پشت سر گذاشته شوند و چالش‌هایی پیدا می‌شوند که سر راه شما قرار بگیرند.
با این وجود، ۵ درس مهم یا به عبارتی دروس اصول موفقیت کسب و کارها هست که هر کارآفرینی می‌تواند در مسیر موفقیت به نفع خود از آنها بهره بگیرد.
۱. شرکت خود را در حوزه‌ای پایه‌گذاری کنید که به آن عشق می‌ورزید
اگر می‌خواهید عملکرد خوبی داشته باشید، شرکتی که تأسیس می‌کنید باید در حوزه‌ای فعال باشد که واقعاً به آن علاقه و یا در آن تجربه دارید. تخصص برای راه‌اندازی یک شرکت عاملی کلیدی است اما شما به چیزی بیشتر از تخصص نیاز خواهید داشت. پیش از راه‌اندازی، باید به اصطلاح خاک آن صنعت را خورده باشید. شرکت شما اگر فقط نسخه‌ای از ایده ی یک نفر دیگر باشد پیشرفتی نخواهید داشت. شما باید به پیشرفت چیزی کمک کنید، یا محصول یا خدمات تازه‌ای ارائه دهید که به یک تقاضا یا نیازِ مغفول واقع شده پاسخ دهد.
عمده ی نقاط تمرکز شما به عنوان یک کارآفرین باید این باشد که نیاز یا خواسته ی دانسته یا ندانسته ی مشتریان خود را در اختیارشان قرار دهید. لازم نیست نوآور‌ترین شرکت تمام دوران‌ها باشید، اما باید بتوانید چیز جدید و تازه‌ای ارائه کنید، خواه این چیز جدید یک دیدگاه منحصر به فرد باشد، خواه یک فروشگاه در محلی که به خدماتش احساس نیاز شود. شرکت شما هرچه که هست، باید هدفی داشته باشد.
۲. هیچ گاه روی عواید کوتاه مدت متمرکز نباشید
شما احتمالاً کارآفرین شده‌اید که پول در بیاورید، اما هیچ گاه روی درآمدهای کوتاه مدت تمرکز نکنید. همیشه در نظر داشته باشید که در تحقق اهداف درازمدت درآمد بیشتری نهفته است. فارغ از اینکه در کوتاه مدت درآمد کم یا زیادی دارید، تمرکزتان همیشه باید روی بلند مدت باشد. در عرصه ی کارآفرینی هیچ کس دوست ندارد شعله‌ای زودگذر باشد، همه می‌خواهند شرکتی استوار و قابل احترام داشته باشند که درآمد دراز مدت دارد.
همچنین بخوانید: اصول افزایش درآمد کسب و کار
درست به همین دلیل است که خیلی از شرکت‌های اینترنتی در آغاز یا درآمد ناچیزی دارند و یا اصلاً درآمدی کسب نمی‌کنند. آنها اول تمام تمرکز خود را روی کاربران خود می‌گذارند، و بعداً از تلاش‌های خود بهره‌برداری مالی می‌کنند. برای رشد به عنوان یک برند جا افتاده و موفق، باید چارچوب ذهنی تان بلند مدت باشد.
۳. هیچ بازار «جاویژه»ای بیش از اندازه کوچک نیست
اگر از کار سخت هراس نداشته باشید، هیچ بازار جاویژه‌ای آنقدر کوچک نیست که نتوان در آن کار کرد. اگر در یک حوزه ی کوچک و ویژه تخصص دارید، از پرداختن به آن نهراسید. هیچ گاه نمی‌توان پیش‌بینی کرد این مسیر به کجا منتهی خواهد شد.
کوچک بودن حوزه ی دنجی از بازار به این معنا نیست که شما هم باید کوچک فکر کنید. به این فکر کنید که چطور می‌توانید این گوشه ی دنج و کوچک را تبدیل به یک کسب و کار بسیار بزرگ تر کنید.
۴. برای بالا بردن سرعت رشد خود از ابزار‌های جدید بهره بگیرید
کارآفرین موفق کسی است که یک ایده را بگیرد و آن را به شرکتی پابرجا تبدیل کند. اما اگر می‌خواهید به عنوان یک کارآفرین به موفقیت دست پیدا کنید، باید حاضر باشید هر کاری که لازم است انجام دهید تا سریع تر رشد کنید. به همین دلیل است که نیاز دارید از ابزار‌ها و فناوری‌های جدید بهره بگیرید و برای رشد برند خود رویکردی چند وجهی اتخاذ کنید، تا بتوانید به موفقیت برسید.
همچنین بخوانید: روشهای موفقیت کسب و کار
شبکه‌های اجتماعی، وبسایت‌های اشتراک‌گذاری ویدیو، وبینارها، همه ی اینها ابزار‌های تازه‌ای هستند که می‌توانید برای افزودن بر سرعت رشد شرکت خود از آنها استفاده کنید. باید به این فکر کنید که چه ابزار هایی در اختیار شخص شما قرار دارد که می‌توانید برای نوآوری در بازار جاویژه ی خود از آنها بهره بگیرید. باید نیم نگاهی هم به ابزار هایی داشته باشید که دیگران از استفاده از آنها غافل‌اند.
۵. هرچه اعتبار و جذابیت بیشتری داشته باشید بهتر است
یکی از بهترین ویژگی‌های رسانه‌های اجتماعی این است که می‌توانید این همه بازاریابی و تبلیغاتی که خیلی‌ها شدیداً رویشان تمرکز کرده‌اند را کنار بزنید و مستقیماً با مشتریان و مراجعان خود ارتباط برقرار کنید. اگر از این ابزار‌ها به شکلی صحیح استفاده کنید، می‌توانید در سطح فردی به مشتریان خود متصل شوید و آنها را بشناسید. این راه بسیار خوبی است برای اینکه ارزش خود را به آنها اثبات کنید. همیشه لازم نیست بی‌عیب و نقص و حرفه‌ای باشید، همین که خودتان باشید کافی است.
این پنج توصیه برای اینکه کارآفرین موفقی باشید از اهمیت خاصی برخوردارند. اینها پنج مورد از مهم‌ترین استراتژی هایی هستند که کمک می‌کنند از کارآفرینان سطح متوسط یک سر و گردن بالاتر بایستید. در هر صنعتی که هستید، روی اینها تمرکز کنید تا به موفقیتی که همیشه برای خود متصور بوده‌اید برسید.
The post اصول موفقیت در کسب و کار appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چگونه بهترین شعار را برای زندگی پیدا کنیم؟

شعار زندگی من بسیار ساده و کاربردی است. من همیشه معتقد بودم که همه کارها باید به بهترین شکل ممکن انجام شود. این موضوع ممکن است کمی کلیشه ای به نظر برسد اما زمانی که آن را با دقت تجزیه و تحلیل می‌کنیم، می‌توانیم به موضوعات شگفت انگیزی دست یابیم. در این کلمات رازهایی نهفته است که باید آن را به خوبی درک کنیم و در زندگی روزمره خود به کار گیریم. زمانی که می‌خواهید کاری را انجام دهید همه تلاش خود را به کار گیرید تا بتوانید به بهترین شکل ممکن آن را ارائه کنید. این کار باعث می‌شود به دستاورهای شخصی و موفقیت‌های حرفه ای زیادی برسید. هنگامی که زمان اندکی برای انجام کارهای خود دارید اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید در این زمان اندک نیز می‌توانید بیشترین تلاش خود را انجام دهید. یافتن شعار واقعی در زندگی برای طراحی شغل و سفری که مدنظر ماست بسیار مهم و ضروری است. این شعار همانند یک سوخت عمل می‌کند و به ما کمک می‌کند مسیری که برای دستیابی به رویاهای خود در پیش رو داریم را بپیماییم. زمانی که بتوانید ارزش‌های زندگی و پارامترهای اخلاقی را به درستی تعریف کنید، فرایند تصمیم گیری را ساده تر کرده اید. در این مقاله به شما نشان خواهیم داد که چگونه می‌توانید شعاری برای زندگی خود پیدا کنید. پس همراه ما باشید.

مواردی که برایتان مهم است را تعریف کنید:

من همیشه افراد را تشویق می‌کنم ارزش های زندگی و چیزی که برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارند را بر روی یک کاغذ بنویسند. نوشتن، یک ابزار قدرتمند است که تاثیر بسیار شگفت انگیزی بر روی تلاش‌های ما در رسیدن به هدف دارد. اینکار به ما کمک می‌کند هوشیار باشیم و خودمان را برای اتخاذ تصمیمات مناسب و فعالیت‌های واقعی تشویق کنیم. مطالعه ای که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است عملکرد دانشجویان سال اول دانشگاه را مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه نشان می‌دهد که داشتن هدف و تنظیم دوره ای آن ( همچون نوشتن بر روی کاغذ) می‌تواند دستاورد دانشگاهیان را بهتر کند و نرخ موفقیت را افزایش دهد. بهترین موضوعی که درباره نوشتن اهداف بر روی کاغذ وجود دارد این است که شما را مجبور می‌کند به خودتان فکر کنید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید. کار خود را با نوشتن سه دستاورد مهم و سه شکست در زندگی آغاز کنید و سپس لحظه‌هایی را برجسته کنید که در آن کارایی و بهره وری خوبی داشته اید و سپس ناکامی‌های خود را بنویسید. در این شرایط قادر خواهید بود نکات مشترک این شرایط را بیابید. توصیه‌هایی برای خود بنویسید و سپس آن را به یک مفهوم کلی تبدیل کنید. به عنوان مثال اگر عدم تمرکز در یکی از شرایط موجود باعث عدم موفقیت شما شده است، می‌توانید توصیه‌هایی همچون استفاده نکردن از شبکه‌های اجتماعی را بر روی کاغذ بنویسید. سپس آن را به یک نکته همیشگی تبدیل کنید. این توصیه‌ها به شما کمک می‌کند لیست ارزش‌های خود را بسازید. بعد از ایجاد این لیست، هر روز موارد و نکات بیان شده را تمرین کنید. ارزش‌های موجود را به تدریج به شعار زندگی خود تبدیل نمایید. نوشته‌های خود را به صورت واضح، شفاف، دقیق بنویسید تا بتوانید آن را در تمامی ابعاد زندگی خود اعمال نمایید. از نکته‌هایی استفاده کنید که ساده و اسان است و درک و به یادسپاری آن زمان زیادی نمی برد.

جامعه خود را پیدا کنید:

داشتن مجموعه ای از دوستان به شما کمک می‌کند مسیر موجود را به راحتی طی کنید. شرکت در فعالیت های مدرسه، ملاقات کردن با افراد و به اشتراک گذاشتن ایده‌های موجود به شما کمک می‌کند زندگی معناداری برای خود بسازید. به دنبال افراد مهم در زندگی خود باشید. به شبکه‌های حرفه ای بپیوندید و در اطراف خود افراد حرفه ای با انگیزه را داشته باشید. قابل اعتماد باشید ، با اعتماد به نفس کامل صحبت کنید و یک رابطه قوی، معنادار و زیبا بسازید. به خاطر داشته باشید که رابطه یک جاده دوطرفه است. پس باید مطمئن شوید که افراد نیز در کنار شما حضور دارند. مطالعه انجام شده در سال ۲۰۱۴ نشان داد که ۲۸ درصد از مدیران بر این باور هستند که از دست دادن رابطه بزرگترین مشکل آن‌ها در کسب وکار است. فعال باشید، کار کنید و ارتباط عمیقی با افراد ایجاد نمایید.

به طور مداوم تمرین کنید و روشنفکر باشید:

یکی از جوانب مهم زندگی داشتن انعطاف پذیری است. زمان همیشه در حال گذر است، افراد تغییر می‌کنند، شرایط جدیدی ایجاد می‌شود و اولویت‌های زندگی نیز ممکن است تغییر پیدا کند. پس زندگی را با تفکری باز قبول کنید. داشتن انعطاف پذیری در این شرایط بسیار موثر خواهد بود. همیشه خود را برای تغییر شعار زندگی آماده سازید. هر روز را به عنوان فرصتی برای اعمال دوباره ارزش‌ها و شعارهای مفید در زندگی بدانید. اجازه دهید همه این شرایط شما را به سمت فرایند تصمیم گیری سوق دهد. هر زمانی که احساس کردید شرایط منفی شما را احاطه کرده است، به شعار خود برگردید و آن را مرور کنید. شعار زندگی خود را همانند یک سرود بدانید و اجازه دهید اطمینان را در زمان ناامیدی در اختیار شما قرار دهد. مسیر زندگی شما با شعارهایی که در زندگی دارید تعیین می‌شود. پس شعارهای مناسبی در زندگی انتخاب کنید.
The post چگونه بهترین شعار را برای زندگی پیدا کنیم؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

بهترین صندوق سرمایه گذاری در بورس

در تمام مقالات مرتبط با ترفندهای موفقیت جایگاه سرمایه گذاری ستایش شده است و همه افرادی که در زمینه مشاوره مالی خدمات می‌دهند شما را به سرمایه گذاری کردن تشویق میکنند اما برای کسی که تجربه‌ای در زمینه سرمایه گذاری ندارد چه راهکارهایی وجود دارد؟
به گزارش آلامتو به نقل از دنیای اقتصاد؛ سرمایه گذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌پذیرد. در سرمایه‌گذاری مستقیم، فرد بدون واسطه وارد بازار شده و اوراق بهادار موردنظر خود را خرید و فروش می‌کند. در این روش، سرمایه‌گذار به طور طبیعی باید تخصص و وقت کافی را برای بررسی وضعیت بازار و سهامی که می‌خواهد در آنها سرمایه‌گذاری کند، داشته باشد. اما در سرمایه‌گذاری غیرمستقیم، سرمایه‌گذاران از طریق واسطه در بازار سرمایه حضور می‌‌یابند و به‌طور مستقیم درگیر فعالیت در بورس نمی شوند. این واسطه‌ها متنوع‌اند اما معروف‌ترین آنها «صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک» هستند. این نهادهای مالی با تشکیل سبد سهام می‌کوشند که ریسک را برای سرمایه‌گذاران کاهش دهند و بازدهی را حداکثر سازند؛ البته در قبال ارائه این خدمات کارمزد هم می‌گیرند. این کارمزد در حقیقت بهای تحلیل سهام گوناگون است که مدیر صندوق قاعدتا باید به دقت آن را انجام دهد تا از میان فرصت‌های موجود، بهترین‌ها را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کند.
همچنین بخوانید: بهترین سرمایه گذاری در حال حاضر ایران
روش سرمایه‌گذاری غیر مستقیم به ویژه برای کسانی که از اطلاعات کافی در حوزه‌ مالی برخوردار نیستند یا فرصت کافی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بازار و شرکت‌ها را ندارند توصیه می‌شود. صندوق‌ها از طریق انتشار «واحدهای سرمایه‌گذاری» (Unit) وجوه سرمایه‌گذاران حقیقی یا حقوقی را جمع کرده و به منظور کسب سود، آنها را در دارایی‌های مختلف سرمایه‌گذاری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند در هر زمان سرمایه‌گذاری خود را از طریق ابطال واحدهای سرمایه‌گذاری به وجه نقد تبدیل کنند. بدیهی است قیمت واحدهای صندوق‌های مشترک می‌تواند روزانه تغییر کند. وقتی سرمایه‌گذار واحد خود را ابطال می‌کند پولش را به قیمت روز دریافت می‌کند که می‌تواند کمتر یا بیشتر از مقدار اولیه سرمایه‌گذاری باشد. کلیه صندوق‌های مشترک سهام در ایران تحت نظر سازمان بورس بوده و تحت نظارت دقیق قانونی قرار دارند.
سه رکن اساسی در هر صندوق سرمایه‌گذاری عبارت است از:‌
مدیر صندوق که رکن اجرایی و متخصص در فعالیت اصلی صندوق است و تصمیمات سرمایه‌گذاری را راهبری می‌کند و نتایج عملکرد را از طرق مختلف مانند سایت و خبرنامه صندوق به اطلاع عموم سرمایه‌گذاران می‌رساند.
متولی صندوق، رکن نظارتی صندوق است که وظیفه نظارت مستمر بر عملکرد مدیر و ضامن صندوق در تطبیق با قوانین را بر عهده دارد.
ضامن صندوق، در واقع رکن تضمین نقدینگی صندوق بوده و در هر لحظه آمادگی دارد تا در صورت تمایل سرمایه‌گذاران به خروج از صندوق و عدم کفایت نقدینگی، آن را تامین کند. وجود ضامن در صندوق‌های سرمایه‌گذاری، یکی از برجسته‌ترین امتیازات صندوق‌ها در ایران به شمار می‌رود زیرا عملا با پذیرش این ریسک فوق‌العاده مهم، هر سرمایه‌گذار در هر زمان امکان می‌یابد که سرمایه خود را به ارزش روز به صورت وجه نقد دریافت کند؛ فارغ از آنکه امکان تامین نقدینگی از محل فروش دارایی‌های صندوق در آن زمان وجود داشته باشد. برای انتخاب صندوق مناسب برای سرمایه‌گذاری از یک منظر می‌توانید هفت عامل زیر را مورد بررسی قرار دهید:
۱٫سودآوری:
طبیعتا اولین تمرکز هر سرمایه‌گذار برای قرار دادن پول خود در یک صندوق «میزان بازدهی» یا همان «سودآوری» است. نگاه کردن به عملکرد یک، سه یا پنج ساله می‌تواند معیار خوبی برای ارزیابی وضعیت صندوق از این لحاظ باشد. بهتر است که عملکرد صندوق را هم در مواقع رونق و هم مقاطع رکود بازار مطالعه کنیم . همچنین باید وضعیت سودآوری صندوق را با سودآوری شاخص بازار (که نمایانگر وضعیت کلی بورس است) مقایسه کرد که تا یک معیار مناسب جهت مقایسه ایجاد شود. اما نکته مهم این است که بازدهی صندوق به تنهایی معیار کافی برای انتخاب یا عدم انتخاب یک صندوق نیست زیرا عملکرد قبلی صندوق‌ها به هیچ وجه تضمین‌کننده عملکرد آینده آنها نیست به ویژه اگر عمر صندوق کمتر از پنج سال باشد. به همین دلیل، بررسی ۶ عامل دیگر نیز اهمیت زیادی دارند. برای مقایسه بازدهی صندوق‌های سرمایه‌گذاری در سهام می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید که امکان مقایسه ماهانه، سه ماهه، ۶ ماهه، سالانه و از ابتدای فعالیت صندوق‌های سرمایه‌گذاری در سهام را فراهم می‌کند. در این خصوص بهتر است بازدهی از ابتدای فعالیت را مبنای مقایسه قرار دهید که نرخ سود سالانه صندوق‌ها از زمان تاسیس را محاسبه می‌کند. البته این مقایسه در مورد صندوق‌های با عمر طولانی تر (بیش از سه سال) معنادار است.

http://www.fipiran.com/Fund/MFComparing/1

۲٫عمر و اندازه صندوق:
قبل از سرمایه‌گذاری در صندوق وضعیت کلی آن را مطالعه کنید تا مشخص شود که چه مدتی است صندوق در حال اجرا است و اندازه دارایی‌های آن چقدر است. صندوق‌هایی که تازه تاسیس شده‌اند و اندازه کوچکی دارند، برخی اوقات در کوتاه‌مدت عملکرد عالی دارند، چرا که این صندوق‌ها بعضا با سرمایه کوچک خود در سهام کوچکتر که بازدهی بالایی دارند سرمایه‌گذاری می‌کنند و این باعث عملکرد مطلوب صندوق می‌شود که طبیعتا مستمر نخواهد بود. بنابراین اتکا بر عملکرد صندوق‌هایی که اندازه و عمر کمی دارند نمی تواند ملاک تصمیم گیری دقیقی باشد. برای ارزیابی توانایی مدیریت صندوق بهتر است که عملکرد طولانی مدت صندوق (سه تا پنج سال) را مد نظر قرار دهید و در عین حال به ارزش کل صندوق به عنوان یک معیار مهم در بررسی خود توجه کنید.
۳٫نوسان و ریسک:‌
با اینکه عملکرد قبلی نمی‌تواند پیش بینی‌کننده شرایط آینده باشد اما می‌تواند به شما نشان بدهد که ارزش واحدهای صندوق چقدر نوسان داشته است. معمولا اگر نوسان بازدهی در دوره‌های مختلف زمانی بالا باشد، نشانه ای در جهت ریسک زیاد است؛ این ویژگی با مراجعه به سایت صندوق‌ها و مشاهده نمودار عملکرد آنها به صورت سریع قابل مشاهده است. اگر شما احتیاج دارید که پولتان در یک سال بازده خاصی داشته باشد، بهتر است در صندوق‌های با نوسان بالا سرمایه‌گذاری نکنید. صندوق‌های پرریسک در فضای منفی و مثبت بازار تلاطم زیادی را تجربه می‌کنند و در شرایط منفی بازار می‌توانند (هر چند به طور موقت) کل بازدهی شما را از بین ببرند.
روند نمودار عملکرد صندوق بیان می‌کند که سود صندوق از نوسانات مکرر در طول چند سال به دست آمده یا اینکه در بازده طولانی با شیب ثابت و پیوسته ای تحصیل شده است.به عنوان مثال، دو صندوق ممکن است در یک دوره پنج ساله هر سال ۳۰درصد سود کرده باشند اما روش دسترسی به این سود می‌تواند کاملا متفاوت باشد. یکی ممکن است در یک سال عملکرد عالی و در سال بعد عملکرد ضعیف داشته باشد در حالی که صندوق دیگر رشد ۳۰ درصدی را به صورت نسبتا یکنواخت‌تر در هر سال محقق کند. در این حالت طبیعتا مطلوبیت صندوق دوم برای سرمایه‌گذار بیشتر خواهد بود.
۴٫نسبت گردش سهام:
این نسبت نشان می‌دهد که چند درصد از منابع یک صندوق در طول سال در بازار مورد داد و ستد قرار می‌گیرد. در حقیقت این نسبت به این پرسش می‌پردازد که یک صندوق چه میزان خرید و فروش انجام می‌دهد. صندوقی که خرید و فروش زیادی انجام می‌دهد احتمالا هزینه‌های معاملات و مالیات بیشتری را متقبل می‌شود و از این نظر به ضرر سرمایه‌گذاران عمل خواهد کرد. در حالی که متوسط نسبت گردش دارایی‌ها در صندوق‌های مشترک آمریکایی در حدود ۶۵ درصد است، این نسبت در ایران بر اساس برخی برآورد‌های غیر‌رسمی تا ۵۰۰ درصد در سال (۶ بار تعویض ترکیب سبد سهام در سال!) ثبت شده است. این در حالی است که میزان گردش کلی بازار سهام در ایران بسیار پایین‌تر از سایر کشورها است. به عنوان مثال، نسبت گردش کل سهام در بازار نیویورک در سال ۲۰۰۹ برابر ۵/۱ مرتبه و در بازار استانبول ۳/۱مرتبه بوده که این رقم برای بازار سهام ایران در همین سال ۲۹/۰ مرتبه بوده است. بدین ترتیب علت گردش بالای سهام در صندوق‌ها را احتمالا باید در تضاد منافع موجود در شرکت‌های کارگزاری به عنوان «مدیر» و «معامله گر» جست‌وجو کرد. کارگزاران طبیعتا از انجام خرید و فروش مکرر کارمزد دریافت می‌کنند اما حجم بالای دادو ستدها و هزینه‌های معاملاتی آن باعث تضعیف عملکرد صندوق‌ها در مقایسه با شاخص بورس به عنوان سمبل استراتژی «خرید و نگهداری» می شود. از این رو با توجه به رابطه معکوس نسبت گردش سهام و بازدهی، سرمایه‌گذاران باید به دنبال صندوق‌هایی با میزان گردش پایین تر باشند که طبیعتا بازدهی بیشتری را در طول زمان کسب می‌کنند.
۵٫ترکیب و تنوع دارایی‌ها:
نظر به اینکه یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های صندوق‌ها، فراهم آوردن امکان تنوع بخشی به سبد دارایی‌ها برای سرمایه‌گذاران است مطالعه میزان تنوع سبد سرمایه‌گذاری‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به عنوان مثال، صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک در آمریکا به طور متوسط ۹۷ سهم مختلف در سبد سهام خود دارند؛ در ایران این رقم به طور متوسط ۱۰ تا ۱۲ سهم است. نگاهی به ترکیب کلی سبد سرمایه‌گذاری صندوق‌ها در ایران نشان می‌دهد که به طور متوسط میزان سرمایه‌گذاری در پنج سهم با بیشترین وزن، بیش از نیمی از کل سبد صندوق‌ها را تشکیل می‌دهد که رقم بالایی است. علاوه بر این، متوسط رقم سرمایه‌گذاری صندوق‌ها در صنعت برتر (صنعتی که بیشترین دارایی‌های صندوق در آن متمرکز شده) حدود ۲۵ درصد است که نشانگر تنوع بخشی پایین در انتخاب دارائیها است. بنابراین اگر قصد سرمایه‌گذاری در یک صندوق حرفه ای با ریسک قابل قبول را دارید حتما به دنبال بررسی تعداد صنایعی باشید که در گذشته در صندوق وجود داشته‌اند و بین دو صندوق با بازدهی مشابه به سراغ صندوق متنوع‌تر (که طبیعتا ریسک کمتری را به شما تحمیل می‌کند) باشید.
۶٫مدیریت صندوق:
وقتی شما اقدام به خرید واحدهای سرمایه‌گذاری در یک صندوق مشترک می‌کنید در حقیقت اختیار سرمایه خود را به دست «مدیر صندوق» می‌سپارید تا آن طور که او صلاح می‌داند پول شما را راهبری کند. بنابراین، بسیار مهم است که شناخت هر چه دقیق تر از فرد یا موسسه ای به دست آورید که قرار است امین سرمایه‌گذاری‌های شما در بازار سهام باشد. بدین منظور توصیه می‌شود تا سوابق فعالیت مدیر مزبور را در بازار سهام بررسی کنید، از خوشنامی و اعتبار او در بازار مطمئن شوید و نیز ترکیب سرمایه‌گذارانی که حاضر به تفویض اختیار سرمایه خود به او شده‌اند را نیز حتی‌المقدور مطالعه کنید. علاوه بر این، از توان کارشناسی مدیر صندوق برای مطالعه و تحلیل دقیق اوضاع بازار و سهام اطلاع یابید و در نهایت اصل «تضاد منافع» را در انتخاب مدیر صندوق مد نظر قرار دهید. تضاد منافع بیان می‌کند که مدیریت صندوق نباید منافعی به جز دریافت کارمزد از صندوق داشته باشد؛ بدین ترتیب بر فرض مثال اگر مدیر صندوق از انجام معاملات سهام نیز منتفع شود (نظیر کارگزارانی که بخش مدیریت صندوق را از معاملات تفکیک نکرده‌اند) این یک نکته منفی برای سرمایه‌گذار خواهد بود زیرا مدیر در بین دو منفعت متضاد (کسب بازدهی برای صندوق از طریق نگهداری سهام یا انجام خرید و فروش هر چه بیشتر برای کسب کارمزد) درگیر خواهد شد که طبیعتا می‌تواند کسب حداکثر بازدهی برای سرمایه‌گذاران را در اولویت قرار ندهد.
۷٫کارمزدها و هزینه‌های صندوق:
صندوق‌ها در قبال ارائه خدمات و تولید سود مناسب از سرمایه‌گذاران خود کارمزد می‌گیرند. صندوقی که هزینه‌های بالا دارد طبیعتا باید عملکرد بهتری از صندوق‌هایی داشته باشد که هزینه‌های کمتری دارد. در حال حاضر در سطح جهان رقابت شدید در صنعت صندوق‌های مشترک باعث تلاش برای کاهش مستمر هزینه‌ها شده است به گونه ای که میزان کل هزینه‌های دریافتی توسط صندوق‌های مشترک در آمریکا از ۹۸/۱ درصد در سال ۱۹۹۰ به نصف آن در شرایط فعلی رسیده است. آمارها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران حساسیت روزافزونی درخصوص هزینه‌ها داشته و گرایش زیادی به سرمایه‌گذاری در صندوق‌های با هزینه‌های کمتر دارند. در حال حاضر میزان دریافت هزینه از کلیه صندوق‌های سرمایه‌گذاری در ایران مشابه یکدیگر و برابر حدود چهار درصد درسال است که در قیمت ابطال واحدهای سرمایه‌گذاری به طور خودکار منعکس می‌شود. به نظر می‌رسد به منظور افزایش رقابت و جذابیت این ابزارهای مالی، رقابتی شدن کارمزدهای صندوق‌های مشترک در آینده نزدیک در دستور کار قرار گیرد که به طور طبیعی یک عامل مهم در انتخاب صندوق‌های برتر توسط سرمایه‌گذاران خواهد بود.
The post بهترین صندوق سرمایه گذاری در بورس appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

اولویت‌بندی کارها با ماتریس تصمیم گیری آیزنهاور

کارهای روزانه خود را چگونه اولویت بندی میکنید؟ اگر برای انجام به موقع کارهای ضروری و مهم روزانه خود دچار مشکل هستید بهتر است با ماتریس آیزنهاور آشنا شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ ماتریس آیزنهاور ابزار ساده‌ای برای اولویت‌بندی کارها و مدیریت زمان است. با شناخت ماتریس آیزنهاور می‌آموزیم که چگونه از زمان خود بهترین استفاده را بکنیم.
فرض کنید که رئیس‌ واحد فروش شرکتی که داخلش کار می‌کنید، وظیفه‌ای به شما محول کرده تا برای جلسه‌ی آخر ماهِ هیئت مدیره، گزارشی از وضع فروش اقلام جدیدی که از چین وارد کرده‌اید تهیه کنید تا او بتواند ببَرد و به آنها نشان بدهد.
وقتی رئیس رفت شروع می‌کنید به غرغر کردن: «آخه، پدرت خوش مادرت خوش، امروز که بیست و هفتم ماهه! این قوز بالا قوز دیگه چی بود نصیبمون کردی؟» به رئیس که نمی‌توان نه گفت، ولی با خرواری از کار که همین الان هم سرتان ریخته چه می‌کنید؟ چطور پروژه‌ی جلسه‌ی هیئت مدیره را این وسط به اتمام می‌رسانید؟ چه ترفندی دارید تا به روش شِرتی شِپِرتی کار نکنید؟
احتمالا استرس و نگرانی باعث شُل شدن دست و پایتان شده و قادر نیستید روی هیچ کاری تمرکز کنید. انگار هر چیزی که از کنارتان می‌گذرد می‌خواهد حواس‌تان را پرت کند.
چه می‌شود کرد؟ وقت تنگ است و حاجی گرفتار. زمان دوست شما نیست و مثل آقا و خانم تناردیه با چماق بالای سرتان ایستاده است. پس باید فکری به حالش بکنید. چه خوب بود که مثل افسانه‌های یونان باستان، زئوس بودید و با یکی از دست‌هایتان جلوی حرکت خورشید را می‌گرفتید تا زمان متوقف شود و خیلی ریلکس به کارتان برسید. البته اگر زئوس بودید که اصلا نیازی به این کارها نبود چون یک صاعقه‌ی مَشتی حواله‌ی مدیر فروش و هیئت مدیره می‌کردید و می‏‌رفتید بالای کوه اُلمپ دنبال عشق و کیف.
بیشتر از این اذیتتان نمی‌کنم. راه‌حلش استفاده از قانون آیزنهاور است. آیزنهاور یکی از رئیس‌جمهورهای آمریکا بود که قانون خوبی برای اولویت‌بندی کارهای مهم و کنار گذاشتن چرند و پرندها داشت که حسابی به کارتان می‌آید. پس اگر قصد دارید به زئوس واقع‌گرایانه‌ای تبدیل شوید، بخوانید و بدانید و به کار ببندید.
کارهای «فوری» و «مهم» چیستند؟
در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۳ هجری شمسی) رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده آمریکا، جناب دوایت دی. آیزنهاور، در جریان یک سخنرانی بین‌المللی حرف جالبی زد. مضمون سخنان آیزنهاور این بود: «مشکلات من دو نوعند: فوری‌ها و مهم‌‌ها. فوری‌ها مهم نیستند، و مهم‌ها هم هیچگاه فوری نیستند.»
آیزنهاور در آن زمان متوجه این نکته‌ی مهم شده بود که مدیریت زمانیِ صحیح، نه فقط به معنی انجام دادن همه‌ی کارهاست، بلکه به معنی انجام دادن مؤثر کارهاست. به عبارت دیگر، باید قسمتی از وقت‌مان را به تکمیل کردن کارهای مهم اختصاص بدهیم، نه اینکه همه‌اش را صرف انجام دادن کارهای فوری بکنیم. برای این کار، و برای کم کردن استرس و نگرانی از برنامه‌ی زمانبندی فشرده، باید فرق بین این دو واژه را بدانیم:

مهم: کارهایی که انجام دادنشان باعث می‌شود به اهدافی که در سر داریم برسیم. چه اهداف شخصی و چه حرفه‌ای.
فوری: کارهایی که نیازمند واکنش سریع هستند و انجام دادنشان معمولا باعث می‌شود، شخص دیگری را به هدفش برسانیم. این کارها اغلب شامل آنهایی است که هم ما رویشان تمرکز می‌کنیم و هم خودشان توجه ما را می‌طلبند، زیرا اگر سریع انجامشان ندهیم، باید به زودی با عواقبشان سر و کله بزنیم.

وقتی که بدانیم کدام کارها فوری‌اند و کدامشان مهم، آنگاه می‌توانیم از تمایل ناخودآگاه خود به تمرکز کردن بر کارهای بی‌اهمیت جلوگیری کنیم. با علم به نوع کار، می‌توانیم برنامه‌‌ی زمانبندی‌مان را بهینه‌سازی کنیم تا جای خالی را برای پرداختن به کارهایی که برای موفقیت‌مان لازم است، جور کنیم.
نحوه‌ی استفاده از ماتریس آیزنهاور
برای استفاده از ماتریس آیزنهاور، باید اول لیستی از کارها و پروژه‌هایی تهیه کنید که احساس می‌کنید باید انجامشان بدهید. سعی کنید هر چیزی که وقتتان را در سر کار می‌گیرد، هر قدر هم که بی‌اهمیت باشد، در این لیست بگنجانید. (اگر آدمی باشید که می‌خواهد به کارش مسلط باشد، باید این لیست را از قبل داشته باشید.)
سپس، هر یک از این کارهایی که لیست کرده‌اید را داخل یکی از ۴ دسته‌بندی زیر قرار دهید:

مهم و فوری
مهم ولی غیرفوری
غیرمهم ولی فوری
غیرمهم و غیرفوری

حالا از استراتژی‌های زیر برای برنامه‌ریزی استفاده کنید:
۱. مهم و فوری
۲ جور کار مهم وفوری داریم: دسته‌ی اول آن کارهایی هستند که نمی‌توانستید پیش‌بینی‌‌شان کنید و حالا دم بزنگاه غافلگیرتان کرده‌اند، و دسته‌ی دوم کارهایی هستند که گذاشته‌ایدشان کنار تا در دقیقه‌ی ۹۰ به آنها برسید.
می‌توانید با برنامه‌ریزیِ جلو جلو و همچنین پرهیز از موکول کردن کارها به بعد، تا حد زیادی از شر کارهای دقیقه‌ی نَودی خلاص شوید. پس این از دسته‌ی دوم! اما چه کار کنیم تا غافلگیر نشویم؟ از آنجا که علم غیب ندارید، بهتر است همیشه در برنامه‌ریزی‌تان جایی را خالی بگذارید برای همین کارها تا به این راحتی غافلگیر نشوید. (چه بسا که مجبور شوید پس از وقوع یک بحران، کل کارها را از نو برنامه‌ریزی کنید.)
اگر کلی کار فوری و مهم دارید، بنشینید و ببینید که کدامشان را می‌توانستید از قبل پیش‌بینی کنید، و به این فکر کنید که چطور می‌توانید مکانیزمی پیدا کنید تا بتوانید کارهای مشابه با آنها را جلو جلو برنامه‌ریزی کنید تا دیگر فوریت پیدا نکنند.
۲. مهم ولی غیرفوری
انجام دادن این کارها بهتان کمک می‌کند که اهداف شخصی و حرفه‌ای خود را محقق کرده و کارهای مهم را تکمیل کنید.
سعی کنید به اندازه‌ی کافی وقت برای درست انجام دادن این کارها اختصاص بدهید تا به کارهای فوری تبدیل نشوند. همچنین یادتان باشد که بیش از حد هم رویشان کار نکنید؛ مشکلات نامرئی همیشه در جایی به کمین‌تان نشسته‌اند. این استراتژی باعث می‌شود که داخل مسیر بمانید و شلاقِ کارهای فوری فوتی، زندگی را برایتان به جهنمی پر استرس تبدیل نکند.
۳. غیرمهم ولی فوری
کارهای فوری ولی کم‌اهمیت، کارهایی هستند که باعث می‌شوند از اهدافمان دور بمانیم. از خودتان بپرسید «آیا امکانش هست موکولشان کنم به زمانی دیگر؟» اکثرا، منبع تولید اینجور کارها، آدم‌های دیگر هستند. گفتن «نه»ی مؤدبانه به دیگران، هیچ ایرادی ندارد. بعضی مواقع لازم است دیگران را تشویق کنید تا خودشان راه‌حلی برای کار خودشان پیدا کنند.
مثلاً در فروشگاهی کار می‌کنید که برای فردا صبح کمپین فروش گذاشته و اکنون بدجوری درگیر کار هستید. همکار خوش قد و بالایی خرامان خرامان می‌رسد بالا سر میزتان و رو به شما دو لا می‌شود و چشم در چشم‌تان می‌دوزد و با لحنی جانگداز خواهش می‌کند که نحوه‌ی حذف کردن نوشته از عکس در فتوشاپ را به او یاد بدهید (البته اکثرشان می‌گویند بیا این عکس را بگیر و خودت ادیت کن!). اگر بخواهید فتوشاپ باز کنید و مو به مو یادش بدهید که باید تا ساعت ۹ شب در شرکت بمانید و چایی‌های ۵ بار دم کشیده‌ی شرکت را، که فرق چندانی با روغن سوخته‌ی تریلی ندارند، نوش جان کنید تا چشم‌تان صفحه‌ی مانیتور را ببیند. به این ترتیب مسلماً از کار خودتان خواهید افتاد. پس با لحن خیلی محترمانه‌ای درخواستش را رد کنید و به جایش به او بگویید می‌تواند انواع ترفندهای فتوشاپی را در گوگل جستجو کند و ظرف ۵ دقیقه یاد بگیرد.
اما از طرف دیگر، زمان‌هایی را هم خالی کنید تا افرادی که قصد دارند با شما صحبت کنند، بدانند که چه وقت به شما نزدیک بشوند. به این ترتیب، هم آنها مزاحم کارتان هم نمی‌شوند و هم شما هم‌تیمی باحالی باقی می‌مانید. راه خوبش این است که با افرادی که مدام وسط کارتان سر می‌رسند و کاری با شما دارند، جلسه‌ی روزانه بگذارید تا یکجا به مشکلات و نظرات همه‌ی آنها گوش بدهید. به این ترتیب قادر خواهید بود تا در مدت زمان بیشتری روی کارهای مهم‌تان تمرکز کنید.
۴. غیرمهم و غیرفوری
این جور کارها اصلا کار نیستند. فقط وقت تلف‌کُنی هستند، پس تا حد ممکن از انجام دادنشان خودداری کنید.
خیلی‌‌هایشان را صرفا می‌توانید نادیده بگیرید و لغو کنید. با این حال، بعضی‌هایشان کارهایی است که سایرین از شما می‌خواهند انجامشان بدهید، حتی با وجود این که انجام دادن آن کار هیچ نفعی برای خود شما نخواهد داشت. به اینها هم خیلی مؤدبانه بگویید «نه» و راهتان را کج کنید و بروید. اگر می‌توانید توضیح مختصر و مفیدی بهشان بدهید که چرا نمی‌توانید فلان کار را انجام بدهید. مثلاً اگر همکارتان می‌خواهد وقت شما را بگیرد تا وسط کار، بیایید و راجع به خریدن کاسه‌ی توالت فرنگی برای مادرزنش که تازه از بیمارستان مرخص شده، نظر بدهید، با رعایت ادب برایش توضیح بدهید که «اگر الان چشم از مانیتور بردارم سررشته‌ی کار از دستم در می‌رود. اگر وقت کردم حتما با کمال میل کمکت می‌کنم.»
اگر آدم‌های دیگر ببینند که شما در اهدافتان جدی هستید و برای خود محدوده‌ای ترسیم کرده‌اید، حداقل فایده‌ای که دارد این است که راجع به کارهای «غیرمهم‌شان» وقت شما را نمی‌گیرند.
خلاصه‌ی ماجرا

ماتریس آیزنهاور می‌گوید کارهایتان را به دو دسته تقسیم کنید. ۱. آنهایی که باید رویشان تمرکز کنید و ۲. آنهایی که باید ازشان فرار کنید.
با رعایت این قانون می‌توانید کارهای واقعا فوری‌تان را همزمان با کارهای مهم و هدف‌های بلندمدت‍تان پیش ببرید. بعد از شناسایی نوع کار، از طریق این ۴ استراتژی، جدول زمانبندی خود را بر اساس فوریت یا اهمیت کارها تنظیم کنید.
The post اولویت‌بندی کارها با ماتریس تصمیم گیری آیزنهاور appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

ترفندهای روانشناسی فروش کالا

آیا در حال فروش محصول خاصی هستید و نیاز به بهبود اوضاع فروش دارید؟ باید روانشناسی بازار را به صورت عمیق درک کنید تا بتوانید از آن در جهت افزایش فروش خودتان استفاده کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ در این مقاله درباره ۱۲ نکته مهم از روانشناسی فروش بحث می شود. بسیاری از نخبه‌های دنیای بازاریابی ایده‌های ساده‌گرایانه‌ای را در مورد روانشناسی فروش آموزش می‌دهند. آنها بر این نکته اصرار دارند که با استفاده از فهرستی از عوامل انگیزه بخش و هرم نیازها می‌توان موضوعی را به خوبی به مردم فهماند و از آنها استفاده کرد.
چه مزخرفاتی! من حتی نمی‌توانم درک کنم چرا پسری که امروز در فروشگاه دیدم دوازده تا تن ماهی را در یک نایلکس قرار داد ولی کنسرو لوبیایش را در یک نایلکس جدا! آن وقت چطور می‌خواهم روانشناسی انسانی را در چند نکته مفید و مختصر خلاصه کنم؟
انسان ها شخصیتی کاملا پیچیده و اسرارآمیز دارند. به همین خاطر است که همه ما درگیر شناخت و درک همنوعان‌مان هستیم. با این حال، اکنون که شما دیگر از فروش و بازاریابی ترسی ندارید، می‌خواهم چند نکته اساسی از روانشناسی فروش را برایتان بگویم تا از آنها در هنگام فروش بهره بگیرید.
۱. مردم بر اساس احساسات شان تصمیم می‌گیرند
تصمیمات انسان‌ها بر پایه احساسات، نیازها و عواطف آنها شکل می‌گیرد و فرآیندی منطقی را طی نمی‌کند. به همین دلیل است که تاکید بر مزایا کلید متقاعد کردن مردم به شمار می‌آید.
زمانی که شما مشغول نوشتن هستید باید از خودتان بپرسید: «چه چیزی می‌تواند احساسات مردم را برانگیزد؟!»
۲. مردم تصمیمات‌شان را با حقایق توجیه می‌کنند
به عنوان مثال: مردی به یک آگهی تبلیغاتی نگاه می‌کند که در آن عکسی از یک خودرو اسپورت نقش بسته است و به سرعت عاشق آن خودرو می‌شود اما او نمی‌تواند خود را متقاعد کند که بر اساس احساساتش به خرید آن خودرو اقدام کند؛ بنابراین شروع به خواندن مشخصات تکنیکی مانند قدرت موتور، ویژگی‌های ایمنی و نیاز به مراقبت‌های بعدی کم می‌کند.
او آن خودرو را می‌خواهد زیرا باعث می‌شود احساس خوبی پیدا کند اما زمانی آن را خواهد خرید که خود را از لحاظ منطقی قانع کرده باشد.
۳. خودمحور هستند
صفت «خودمحور» به معنای آن است که شخصی تمام امور را بر محور خودش انجام دهد. همه ما معنی این کلمه را چنان که به خودمان مربوط است در نظر می‌گیریم. بنابراین توجه داشته باشید که آگهی تبلیغاتی شما باید به این سوال ناپرسیدنی پاسخ دهد که «خب این محصول چه ارتباطی به من دارد؟!»
اگر کمی عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم، این سوال کمی تغییر می‌کند و به این شکل ظاهر می‌شود: «این محصول چگونه باعث می‌شود که من احساس ارزشمندی کنم؟»
۴. مردم به دنبال ارزش هستند
ارزش، یک رقم ثابت نیست. ارزش به آن چیزی بستگی دارد که شما عرضه می‌کنید، مبلغی که دیگر رقبا طلب می‌کنند، هزینه‌ای که معمولا مشتری پرداخت می‌کند و همچنین به میزان علاقه مشتری به محصول و توجه او به تفاوت‌های میان محصول شما و دیگر محصولات نیز وابسته خواهد بود.
شما باید ارزشی عرضه کنید که یا هم تراز یا برتر از مبلغ محصول‌تان باشد. هر چه نسبت ارزش محصول‌تان به قیمت آن بیشتر باشد، مردم رغبت بیشتری به خرید آن پیدا خواهند کرد.
۵. مردم در قالب مردم فکر می‌کنند
مغز انسان کامپیوتر نیست؛ ماشین حساب یا پردازنده اطلاعاتی هم نیست. دانشمندان نشان داده‌اند که اولین عملکرد مغز انسان رسیدگی به تعاملات اجتماعی است.
به یاد دارید که چگونه مسئله‌های دوران ریاضی دوران مدرسه در قالب موقعیت‌های زندگی واقعی عنوان می‌شدند؟ حل کردن آنها همیشه آسان تر از مسئله‌های انتزاعی بود. بنابراین آگهی تبلیغاتی شما نیز باید شامل اسامی، ضمایر شخصی، نقل قول‌ها، شواهد، داستان‌ها و عکس‌هایی از مشتریان راضی باشد.
۶. شما نمی‌توانید مردم را وادار به انجام کاری کنید
باید اعتراف کنم در روانشناسی فروش هیچ نوع هیپنوتیزم یا دیگر فنون روانشناسی کار نمی کند. زمانی که مردم خرید می‌کنند به این دلیل نیست که شما آن ها را هیپنوتیزم کردید یا وردی جادویی را در گوش آنها خوانده‌اید.
شما می‌توانید اصرار کنید یا فشار وارد کنید اما در نهایت مردم کاری را انجام می‌دهند که می‌خواهند. این به آن معنا است که وظیفه شما نشان دادن ارتباط محصول‌تان به نیازهای مردم است.
۷. مردم عاشق خرید کردن هستند
بعضی‌ها می‌گویند مردم دوست ندارند چیزی به آنها فروخته شود. حقیقت ندارد.
مردم دوست دارند چیزهایی بهشان فروخته شود. آنها عاشق این هستند که محصولات و تجربه‌های جدید را از آن خود کنند.
چیزی که مردم دوست ندارند این است که سرشان کلاه گذاشته شود یا با آنها بدرفتاری شود. بنابراین باید چنین مواردی را از فرآیند بازاریابی خود حذف کنید.
به جای آن که بخواهید چیزی به مردم بفروشید، بهتر است به آنها کمک کنید. محصولات خوبی به فروش برسانید، پیشنهادهای جذابی ارائه کنید و با انصاف با مردم رفتار کنید. این فرمول اطمینان بخش موفقیت است.
۸. مردم به طور ذاتی در خرید، شکاک هستند
اغلب مردم نسبت به هر گونه پیشنهادی به دیده شک می‌نگرند. آنها به دنبال آن هستند که از خطرات دوری کنند.
شما هیچ‌گاه نمی‌توانید سطح شک و تردید یک شخص خاص را پیش‌بینی کنید، پس بهتر است از قبل تمام شواهد و مدارک مورد نیاز از قبیل نتایج نظرسنجی، نتایج آزمایش‌ها، آمار و ارقام و داده‌های علمی را در ذهن یا در کیف خود داشته باشید.
۹. مردم همیشه دنبال چیزی هستند
عشق، ثروت، شکوه، آسایش، امنیت؛ مردم به طور ذاتی ناراضی هستند و کل عمرشان را در جستجوی رضایتمندی می‌گذرانند.
در ساده‌ترین حالت ممکن باید بدانید که نوشتن یک آگهی تبلیغاتی خوب به مردم نشان می‌دهد که چگونه محصول یا خدمات شما می‌تواند یک یا چند نیاز آنان را برطرف کند.
۱۰. مردم به دلیل راحتی و انحصاری بودن، مستقیم خرید می‌کنند
اگر مردم بتوانند محصولات شما را به آسانی از نزدیکترین فروشگاه تهیه کنند، حتما این کار را خواهند کرد. بنابراین اگر آنها محصولات‌تان را به طور مستقیم از خود شما نمی‌خرند، به این دلیل است که آنها نتوانسته‌اند آن آیتم‌ها را در جای دیگری پیدا کنند. (یا نمی‌دانند که کجا می‌توانند آنها را خریداری کنند.)
به همین دلیل است که شما باید در آگهی تبلیغاتی خود راحتی و انحصاری بودن خرید محصول مورد نظر را یادآوری کنید.
۱۱. مردم دوست دارند محصول‌تان را قبل از خرید ببینند، بشنوند، لمس کنند، مزه یا بو کنند
برخی از مردم هیچ‌گاه به صورت اینترنتی خرید نمی‌کنند زیرا نمی‌توانند محصول مورد نظر را به طور کامل مورد بررسی قرار دهند. برخی از محصولات، مانند کتاب یا سی دی آنقدر شناخته شده هستند که بتوان به صورت اینترنتی آنها را خرید زیرا شک و تردید خیلی کمی در مورد کیفیت فیزیکی محصول وجود دارد.
اما فروش آنلاین محصولات دیگری مانند لباس یا غذا کمی سخت‌تر است. (حداقل تا زمانی که مردم تجربه خرید رضایت‌بخشی پیدا کنند.) دلیل این موضوع این است که کیفیت این محصولات قابل تغییر است.
به نحوه خرید مردم در فروشگاه‌ها فکر کنید و از خود بپرسید که آیا برخی از عناصر تجربه احساسی خرید از پیام تبلیغاتی شما جا مانده‌اند؟
۱۲. بسیاری از مردم از جمعیت تبعیت می‌کنند
ما به دیگران نگاه می‌کنیم تا رهنمایی بگیریم، به ویژه زمانی که در مورد چیزی احساس عدم اطمینان داشته باشیم، می‌پرسیم: «دیگران در این مورد چه فکری می‌کنند؟ چه احساسی دارند؟ چه کار می‌کنند؟» آن گاه بر اساس پاسخ‌هایمان عمل می‌کنیم.
به همین دلیل است که شواهد و اسناد تاریخی تاثیر شگفت انگیزی دارند.
البته این در اصل ظاهر موضوع است. روانشناسی به ویزه روانشناسی فروش حیطه‌ای عمیق و همواره در حال رشد است و اگرچه من دوست ندارم مسائل را دشوارتر از آنچه هست جلوه دهم اما به نظر می رسد دانستن نحوه عملکرد مردم و از آن مهمتر، دلیل کارهای آنان بسیار سودمند باشد.
The post ترفندهای روانشناسی فروش کالا appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم؟

بالا بردن اعتماد به نفس چیزی نیست که نتوانید به آن دست یابید با کمی وقت گذاشتن و تغییر طزر تفکرتان میتوانید به اعتماد به نفس بالایی برسید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ آیا به دنبال چند راه برای بالا بردن اعتماد به نفس تان هستید؟ آیا از پایین بودن اعتماد به نفس‌تان رنج می‌برید؟ با ما همراه باشید تا چند راه برای بالا بردن اعتماد به نفس به شما معرفی کنیم.
یکی از چیزهایی که آدم‌ها را از دنبال کردن آرزوهای‌شان باز می‌دارد، ترس از شکست و عدم اعتماد به نفس است که آنها برای غلبه بر ترس‌شان به آن نیاز دارند. این چیزی است که همه‌ی ما، در اندازه‌های مختلف، با آن روبه‌رو هستیم. پرسش بزرگ این است که چگونه به ترس‌مان غلبه کنیم؟
به قول ای. ای. کامینگز، “‌وقتی خودمان را باور کنیم، می‌توانیم حس کنجکاوی، تفکر، شوق و لذت بی‌اختیار، یا هر تجربه‌ی دیگری را که روح انسان را آشکار می‌کند، به چالش بکشیم.‌” می‌توانید با بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس بر ترس‌تان غلبه کنید. ولی چگونه می‌توانید به این هدف دست یابید؟ با استفاده از راهنمایی‌های موثر زیر خودتان را در مسیر کسب اعتماد به نفس قرار دهید!
۱. به بهداشت و نظافت اهمیت دهید
شاید این قضیه واقعا خیلی ساده و معمولی به نظر برسد، ولی بیش‌تر آدم‌ها نمی‌دانند چه‌قدر حمام رفتن و تمیز بودن می‌تواند اعتماد به نفس‌شان را بالا ببرد. وقتی ظاهرتان تمیز به نظر برسد، احساس‌تان نسبت به خود بهتر می‌شود، و اعتماد به نفس‌تان نیز یک پله بالا می‌رود.
۲. لباس تمیز و مرتب بپوشید
درست مانند پاکیزگی بدن، مرتب و خوش رخت و لباس بودن (یعنی لباس‌تان چروک، لکه‌دار، و پاره نباشد) نیز می‌تواند اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهد. اگر با اعتماد به نفس و موفق به نظر بیایید، احساس یک آدمِ با اعتماد به نفس و موفق را خواهید داشت.
۳. به افکار مثبت بیندیشید
شاید فکر نمی‌کنید یک شخص منفی باشید، ولی شرط می‌بندم اگر یک روز وقت بگذارید و افکار منفی‌تان را روی کاغذ بنویسید، احتمالا شگفت‌زده خواهید شد. تمرین کنید فقط به افکار مثبت بیندیشید و کاری کنید اتفاقات خوب بیفتد.
همچنین بخوانید: چگونه مثبت اندیش باشیم؟
۴. مثبت عمل کنید
حالا که از شما خواستم مثبت بیندیشید، در مرحله‌ی بعد باید این مثبت‌گرایی را به‌عمل تبدیل کنید! مثبت عمل کنید؛ به جای آن‌که به خودتان بگویید “‌نمی‌توانم‌”، اقدام کنید و دست به کار شوید. با آدم‌ها نیز به شکلی مثبت صحبت کنید و با انرژی کامل دست به هر کاری بزنید. بعد از این کارها، کم‌کم به زودی تفاوت را احساس خواهید کرد.
۵. همیشه آماده باشید
خیلی سخت است اگر بخواهید در کاری اعتماد به نفس داشته باشید، ولی مطمئن نباشید آیا واقعا می‌توانید آن کار را درست انجام دهید یا خیر. برای غلبه بر این احساس، بهتر است تا آن‌جا که می‌توانید خودتان را برای انجام آن کار آماده کنید. مثلا، فکر کنید قرار است امتحان بدهید؛ اگر به اندازه‌ی کافی درس نخوانده باشید، قطعا به توانایی‌های‌تان در موفقیت در امتحان اعتماد نخواهید داشت.
ولی اگر به اندازه‌ی کافی درس خوانده باشید، برای امتحان آماده خواهید بود، پس اعتماد به نفس‌تان بیش‌تر خواهد بود. حالا فکر کنید زندگی نیز مانند امتحان مدرسه است، پس خودتان را برای‌اش آماده کنید.
۶. برای خود اهداف کوچک و میسر تعیین کنید و به آنها دست یابید
غالبا آدم‌ها مرتکب اشتباه می‌شوند و برای خود اهدافی بسیار بزرگ تعیین می‌کنند، و وقتی شکست خوردند، ناامید و سرافکنده می‌شوند. در عوض، هدفی برای خود برگزینید که قابل دستیابی باشد؛ به گونه‌ای که مطمئن باشید می‌توانید به آن دست بیابید. هر چه بیش‌تر به اهداف کوچک‌تر دست یابید، در آن کار ماهرتر می‌شوید، و احساسی بهتر به شما دست خواهد داد. به زودی می‌توانید اهدافی بزرگ‌تر برگزینید و به آنها نیز دست بیابید.
۷. لبخند بزنید!
این هم مانند مورد اول ساده و معمولی به نظر می‌رسد، ولی می‌تواند تاثیری شگرف بر احساس‌تان نسبت به خود داشته باشد. وقتی به دیگران لبخند می‌زنید، باعث ایجاد واکنش زنجیره‌ای می‌شود. آنها نیز در پاسخ به شما لبخند می‌زنند و احساس هر دوی‌تان بهتر و اعتماد به نفس‌تان بیش‌تر می‌شود. بنابراین، اخم‌تان را باز کنید و لبخند بزنید!
۸. به راه‌حل‌ها تمرکز کنید
تمرکز به راه‌حل‌ها، به جای تمرکز به مشکلات، یکی از بهترین کارهایی است می‌توانید برای بالا بردن اعتماد به نفس انجام دهید. اگر فکر می‌کنید چاق و تنبل هستید، به راه‌های خلاصی از این وضعیت بیندیشید. اگر احساس می‌کنید هیچ انگیزه‌ای ندارید، برای این مشکل به دنبال راه‌حل بشد.
برای هر مشکلی یک راه‌حل وجود دارد. آن راه‌حل را بیابید و چندین پله اعتماد به نفس‌تان را بالاتر ببرید!
The post چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

بهترین روشهای افزایش بهره وری

به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ بهره وری و میزان آن جلوه‌های متفاوتی دارد. مثلا هنگامی که شما یک کسب و کاری را شروع می‌کنید، به نظر بهره‌وری آن، از بهره وری حاصل از نوشتن رمان متفاوت است.
مشاوره‌های زیادی برای افزایش بهره وری در کمترین زمان وجود دارد که می‌توانند بسیار مفید باشند و به شما کمک کنند.
هنگامی که ما تمرکزمان را روی مولد بودن می‌گذاریم اغلب کاری که می‌خواهیم انجام دهیم را فراموش می‌کنیم. یعنی تمرکزمان را فقط روی هدف گذاشته‌ایم ولی به چگونگی رسیدن به هدف فکر نمی‌کنیم.
نیچه می‌گوید: اساسی‌ترین شکل از حماقت انسان، فراموش کردن آنچه برایش تلاش می‌کند است.
همچنین گیل که یک مشاور مدیریت روز است می‌گوید: هنگامی که ما بیش از حد تمرکزمان را روی بهره وری بگذاریم، اغلب فراموش می‌کنیم که برای به انجام رساندن چه کاری تلاش می‌کنیم.
حال می‌پردازیم به ۷ باور برای بهره وری بیشتر که از نظر کارشناسان خبره باید از آنها استفاده کنیم.
۱- نیاز داشتن به ایمیل اولین باور برای بهره وری بیشتر است
اغلب فکر می‌کنیم باید ایمیل را از زندگی خود حذف کنیم. اما این باور، اشتباه است.
پوی دانکین، نویسنده کتاب مدیریت زمان و حافظه قوی، معتقد است شما برای زندگی کردن نیاز به ایجاد زمان دارید.
اگر شما فایل‌ها و مطالب مهم خود را در ایمیل‌تان ذخیره نکنید، آن وقت برای پیدا کردن یک مطلب یا فایل، کلی از وقت خود باید صرف پیدا کردن چیزی که می‌خواهید کنید. یعنی اگر شما یک سیستم نگه دارنده نداشته باشید برای جست و جو کردن هر چیز، باید کلی وقت صرف کنید.
دانکن می‌گوید شما باید اولویت اول، وقت خود را قرار دهید. زیرا وقت تان از هر چیزی مهم‌تر است. پس نباید آن را هدر دهید.
۲- تعیین اولویت ها می تواند دومین باور برای بهره وری بیشتر ما باشد
اغلب افراد، اولویت بندی برای کارهایشان ندارند. این یک اشتباه مسلم است که توسط افراد انجام می‌شود و ضرر نیز می‌کنند.
دوید آلن، نویسنده کتاب هنر استرس و چگونگی انجام کارها، پیشنهاد می‌کند به صورت منظم کارهایمان را اولویت بندی کنیم.
این کار باعث می‌شود تا مغز به صورت طبیعی تصمیمات بعدی را پیش‌بینی کند. اولویت بندی کارها، کنترل شما بر امور را نیز افزایش می‌دهد.
آلن معتقد است اولویت بندی باعث می‌شود تا شما یک درک مستقیم نسبت به خود پیدا کنید و با جرات بیشتری ریسک(خطر)کنید.
۳- روزتان را با نگاه کردن به فهرست کارهایی که قرار است انجام دهید، آغاز کنید
جولی مورگنستر می‌گوید، اگر شما تصمیم بگیرید صبح برنامه‌تان را سازماندهی کنید، خیلی دیر شده است.
در این شرایط شما دیگر قادر نخواهید بود تا خود را از زیر فشارهایی که در طول روز به شما وارد می‌شود، خارج کنید. سعی کنید در پایان هر روز، به برنامه و کارهایی که فردا قرار است انجام دهید نگاه کنید.
این کار به شما فرصت می‌دهد تا اگر وقت لازم برای کاری را نداشته باشید آنرا لغو کنید.
جولی می‌گوید، همه چیز مدام در حال تغییر است.
با برنامه‌ریزی شما می‌توانید اتفاقات را پیش‌بینی کنید و خود را با آنها وقف دهید.
۴-به صورت منظم استراحت کنید
پتر برگمن ، نویسنده کتاب ۴ ثانیه می‌گوید، بعد از کار کردن در بازه زمانی مخصوص، مثلا ۹۰ دقیقه و یا ۶۰ دقیقه، استراحت کنید. سعی کنید این استراحت را به طور منظم در برنامه خود داشته باشید.
اما او می‌گوید: این شرط برای من متفاوت است. من ممکن است برای افزایش بهره‌وری، به صورت مدام ۴ تا ۵ ساعت کار کنم و با بعد از ۳۰ دقیقه به استراحت نیاز پیدا کنم، ممکن است بسیاری از افراد مانند من باشند.
این گونه افراد باید هر وقت که احساس خستگی کردند، استراحت کنند.
۵-عکس‌العمل سریع داشته باشید
کارسون آیت، نویسنده کتاب کار به سادگی و استقبال از قدرت می‌گوید، وقتی که شما می‌تواند به کاری رسیدگی کنید، به این معنا نیست که در هر لحظه، قدرت انجام کارها را دارید. پس شما باید سرعت عمل خود در انجام کارها را بالا ببرید.
او می‌گوید اگر شما فقط قادر به انجام کارهایی که روبه رو شما است باشید، هرگز قادر به انجام وظایفی که واقعا شما را به هدف می‌رساند نیستید، زیرا در راه رسیدن به هدف، بسیاری از کارها از پیش تعیین نشده‌اند.
۶-زمان را مدیریت کنید
گراهام آلکات،بنیان‌گذار فکر تولیدی، معتقد است شما زمان را مدیریت نمی‌کنید، بلکه میزان توجه را مدیریت می‌کنید.
شما به جای اینکه یک زمان فوق‌العاده با مدیریت زمان برای خود بوجود آورید، میزان توجه خود را به چیزهای مختلف زیاد می‌کنید. این افزایش میزان توجه دو تا سه ساعت از روزتان را، آن هم در شرایطی که در بهترین حالت خود هستید از شما می‌گیرد.
شما باید با مدیرت زمان، یعنی اینکه چگونه زمان خود را صرف انجام کارها کنید به هدف برسید.
۷_هر چیز را یکبار تجربه کنید
برنامه‌ریزان اغلب می‌گویند، هر چیز را یکبار تجربه کنید حتی چیزهای پیش پا افتاده را لیزا زاسلو، یک برنامه ریز در نیویورک می‌گوید، به خود وقت دهید. مثلا به جای خواندن سریع و با عجله ایمیل‌هایتان، زمانی که انرژی و حوصله داشتید آنها را بخوانید. از تجربیات اطرافیان برای انجام کارها استفاده کنید.
برای حل مسائل غیره منتظره، از تجربیات گذشته خود و یا دیگران استفاده کنید.
The post بهترین روشهای افزایش بهره وری appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

کارآفرینی چیست؟ کارآفرین کیست؟

همه ما درمورد موفقیت های کارآفرینان برتر جهان شنیده ایم و البته به میزان ثروت و محبوبیت آنها هم ممکن است حسودی کرده باشیم اما کارآفرین بودن به چه معناست؟
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ این روزها واژه‌ی کارآفرینی زیاد به گوش‌مان می‌خورد. در برنامه‌های مختلف تلویزیونی می‌بینیم میهمانان کارآفرین از نخستین روزهای شروع کسب‌وکارشان می‌گویند و اینکه چطور صاحب مشاغل موفق و پردرآمد شده‌اند. شاید در مواجهه با این مصاحبه‌ها از خودتان پرسیده باشید آیا من هم می‌توانم کارآفرین باشم؟ اگر این جرقه در ذهن‌تان زده شده که به حوزه‌ی کارآفرینی وارد شوید، ابتدا لازم است تصویر ذهنی درستی از این مفهوم بسازید. در ادامه با ما همراه باشید تا این مفهوم کلیدی را به شما معرفی کنیم.
کارآفرین چه کسی است؟
کارآفرین به کسی گفته می‌شود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیه‌ی خطرپذیری است و می‌تواند برای حل مشکلات دنیای امروز راهکارهای عملی و مبتکرانه ارائه دهد. انسان‌های کارآفرین موجب ظهور مشاغل جدید می‌شوند و می‌توانند با تشخیص زودهنگام فرصت‌های رشد، نیرو و نشاط تازه‌ای به تشکیلاتی که سال‌ها از عمرشان می‌گذرد ببخشند.
فعالیت‌های کارآفرینی کدامند؟
بارزترین شکل کارآفرینی راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید است که به آن استارتاپ گفته می‌شود. در سال‌های اخیر، مفهوم کارآفرینی از حوزه‌ی کسب‌وکار فراتر رفته و به ابعاد اجتماعی و سیاسی نیز وارد شده است.
کارآفرینی طیف وسیعی از فعالیت‌ها را شامل می‌شود که بسته به نوع کسب‌وکار و ایده‌ی پشت آن متفاوتند. از فعالیت‌های کارآفرینی کوچک‌مقیاس که انفرادی و پاره‌وقت اجرا می‌شوند گرفته تا پروژه‌های وسیع‌تر که فرصت‌های شغلی بیشتری را فراهم می‌کنند، همگی نمونه‌هایی از کارآفرینی محسوب می‌شوند.
همچنین بخوانید: موفقیت در کارآفرینی
سرمایه‌ی کارآفرینی از کجا تأمین می‌شود؟
بسیاری از کارآفرینان برای تأمین سرمایه‌ی لازم جهت شروع کسب‌وکار جدید خود می‌توانند به سرمایه‌گذاران خطرپذیر (venture investors) یا سرمایه‌گذاران فرشته (angel investors) رجوع کنند. این قبیل سرمایه‌گذاران، نیازهای مالی استارتاپ‌های نوپا را برطرف می‌کنند و مهم‌ترین منبع تأمین سرمایه‌ی کارآفرینی به شمار می‌روند. ناگفته نماند این سرمایه‌گذاران فقط از استارتاپ‌هایی حمایت خواهند کرد که پتانسیل سودآوری قابل توجهی داشته باشند یا سودآوری آنها پیشتر ثابت شده باشد.
کارآفرینی درون‌سازمانی چیست؟
این روزها، کارآفرینی به بخش جدایی‌ناپذیر مشاغل سازمانی تبدیل شده است. به فعالیت‌های کارآفرینی در داخل شرکت‌ها یا تشکیلات بزرگ‌تر، کارآفرینی درون‌سازمانی (intrapreneurship) گفته می‌شود. این نوع کارآفرینی زمینه‌ساز تأسیس شرکت‌های اشتقاقی یا اِسپین-آف (spin-off) خواهد شد، به این معنی که بخشی از یک شرکت به کسب‌وکار مستقل تبدیل شده و در زیرشاخه‌ی شرکت مادر فعالیت می‌کند. امروزه، شرکت‌های بسیاری به پتانسیل سودآوریِ فعالیت‌های کارآفرینی درون‌سازمانی پی برده‌اند. برای مثال، گوگل به کارمندانش اجازه می‌دهد ۲۰ درصد اوقات کاریِ خود را به توسعه‌ی پروژه‌های مبتکرانه‌ اختصاص دهند.
همچنین بخوانید: ۳ ویژگی یک کارآفرین موفق را بشناسید
«تخریب خلاق» و «نوآوری تدریجی» چیست؟
«تخریب خلاق» (creative destruction) و «نوآوری تدریجی» (Incremental innovation) دو مفهوم مهم در مبحث کارآفرینی به شمار می‌روند که در ادامه، هر یک از آنها را با ذکر مثال معرفی می‌کنیم.
تخریب خلاق
جوزف شومپیتر، اقتصاددان آمریکایی، می‌گوید:
کارآفرین کسی است که می‌خواهد و می‌تواند هر ایده یا طرح جدیدی را به یک نوآوری موفق تبدیل کند.
شومپیتر مفهوم تخریب خلاق را در علم اقتصاد مطرح کرد. این مفهوم برگرفته از آموزه‌های مارکس بوده و بر نوآوری اقتصادی و چرخه‌ی کسب‌وکار دلالت دارد. شومپیتر معتقد بود تفکر خلاق موجب رشد اقتصادی مداوم و بلندمدت می‌شود. به عبارت دیگر، طراحی محصولات جدید و ابداع شیوه‌های نوینِ انجام کار نقش بسزایی در رونق کسب‌وکار دارند و به دلیل فروش بیشتر موجب پویایی اقتصادی خواهند شد. در فرآیندهای صنعتی، روی کار آمدن یک محصول جدید می‌تواند به قیمت کنار گذاشته شدن محصولات قدیمی‌تر تمام شود و به همین دلیل است که شومپیتر از تفکر خلاق به عنوان یک فرآیند تخریب‌گر یاد می‌کند. گوشی‌های آیفون نمونه‌ای از محصولاتی هستند که با این زمینه‌ی فکری به بازار عرضه شدند.
نوآوری تدریجی
در نوآوری تدریجی، تحولات بزرگ نتیجه‌ی فرعی نوآوری‌های کوچک دانسته می‌شوند. به بیان دقیق‌تر، نوآوری تدریجی یعنی ابداع روش‌های جدید به منظور افزایش بهره‌وری فرآیندهای در جریان. فعالیت‌های مبتنی بر نوآوری تدریجی به دنبال بهبود فرآیندهای تولید هستند. تویوتا از جمله تولیدکنندگان برتر صنایع خودروسازی است که در فرآیندهای تولید بر نوآوری تدریجی تأکید دارد و از سیستم تولیدِ به هنگام (just-in-time) استفاده می‌کند. در این سیستم، تولید فقط بر اساس نیاز، در زمان نیاز و به تعداد نیاز انجام می‌شود. کاهش تولید ضایعات، افزایش هماهنگی میان بخش‌های مختلف تولید، جلوگیری از اتلاف هزینه و در نتیجه، افزایش بهره‌وری در طولانی‌مدت نمونه‌هایی از پیامدهای سیستم تولید به هنگام است.
The post کارآفرینی چیست؟ کارآفرین کیست؟ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

مهارت های مذاکره در زندگی عادی

استفاده از مذاکره در کسب و کار رایج است و هر مدیر موفقی باید بتواند در مورد شرایط کسب و کارش مذاکره کند اما شاید با اهمیت هنر مذاکره در زندگی روزمره آشنا نباشید! در ادامه این مقاله میخواهیم درمورد استفاده از تکنیکهای مذاکره در زندگی عادی صحبت کنیم، با ما همراه شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ همه ما در طول زندگی خود مذاکره را تجربه کرده‌ایم. در هر نقشی که باشیم از پدر، مادر، فرزند، معلم و دانش‌آموز گرفته تا کارفرما، کارمند، دوست و یا همکار، ممکن است در زمان‌هایی برای رسیدن به منافع خود لزوم مذاکره با دیگران را تجربه کرده باشیم. درواقع وقتی خواسته‌های ما با خواسته‌های طرف مقابل در تعارض قرار می‌گیرد، راه‌کارهای مختلفی برای حل آن‌ها وجود خواهد داشت که مذاکره یکی از آن‌هاست. در ادامه به بررسی سه مدل از انواع واکنش‌هایی که افراد در چنین موقعیت‌هایی انجام می‌دهند، می‌پردازیم.
همچنین بخوانید: ۴ تاکتیک برای پیروزی در مذاکره
۱٫ مرغ من یک پا دارد
گاهی اوقات افراد با پافشاری بر سر مواضع خود باقی می‌مانند؛ مانند فروشنده‌های یک‌کلامی که یک قران هم تخفیف نمی‌دهند یا پدر و مادر سخت‌گیری که اجازه نمی­دهند فرزندشان ده دقیقه دیرتر از زمانی که آن‌ها تعیین کرده‌اند، به رختخواب برود. یا زنی که برای رفتن به سینما انتخاب خود را کرده و حاضر نیست به‌هیچ‌وجه تغییری در تصمیمش به وجود آورد. در چنین شرایطی فرد فقط به نیاز خودش فکر کرده و حاضر به هیچ‌گونه انعطافی در نحوهٔ ارضای این نیاز نیست. گاهی اوقات این افراد کله‌شق نه‌تنها به خواستهٔ خود نمی­رسند، بلکه مجبور خواهند شد ضرر و زیان‌های سنگینی را بابت این خودخواهی و کله‌شقی بپردازند: فروشنده مشتری‌اش را از دست می‌دهد، پدر و مادر از برقراری ارتباط عاطفی با فرزندشان محروم می‌شوند و زن طی یک دعوای شدید، محبت و احترام همسرش را از دست می‌دهد. این افراد به‌مرور تنها و منزوی و درنهایت از احترام و حمایت اجتماعی محروم می‌شوند.
گاهی اوقات انتخاب‌های ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینه‌هایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آن‌ها ناتوان احساس می‌کند.
۲٫ هر چه شما بفرمایید
بعضی آدم‌ها هم هستند که در روابط خود منفعلانه برخورد می‌کنند یا بعضی مواقع که فکر می‌کنند زورشان به‌طرف مقابل نمی­چربد، سریع عقب‌نشینی می‌کنند و به‌طور کامل به خواسته‌های طرف مقابل تن می‌دهند. این افراد یا نسبت به حقوق خود آگاه نبوده یا حاضر به تلاش برای دستیابی به این حقوق نیستند. آن‌ها غالباً چنین استدلال می‌کنند که حوصلهٔ جروبحث یا درگیری را ندارند. بنابراین برای اجتناب از هر نوع تنش، حاضر می‌شوند از تمام خواسته و نیازهای خود چشم‌پوشی کنند؛ فقط برای این‌که از جانب طرف مقابل طرد نشوند.
۳٫ با هم حرف می زنیم
یک گروه سوم عاقل‌تر و سازگارتری هم وجود دارد که راه‌حلی را در میانهٔ این دو مسیر انتخاب می‌کنند تا به‌قول‌معروف نه سیخ بسوزد نه کباب. این گروه بر این باورند که نظر و دیدگاه آن‌ها تنها دیدگاه صحیح در مورد یک موضوع نیست و شاید بتوان از طریق نزدیک شدن به دیدگاه طرف مقابل راه‌حل سازگارانه‌­تری را برای حل مشکلات انتخاب کرد. طوری که هر دو طرف احساس کنند نیازهایشان تا حدودی برآورده شده است. اگر در روابط تلاش کنیم با توجه به خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل، موضع انعطاف‌پذیری اتخاذ کنیم، حتماً به راه‌حل‌های خلاقانه و جدیدی خواهیم رسید که با جزم‌اندیشی هرگز به ذهنمان هم خطور نمی­‌کرد. این راه‌حل‌های جدید، می‌تواند ضمن حفظ منافع هر دو طرف به تحکیم ارتباطات هم کمک کند. در نهایت هر دو طرف می‌توانند از مزایای تحکیم روابط بهره‌مند شوند. مثلاً کارفرمایی که با در نظر گرفتن شرایط و مشکلات کارمند خود به او فرصت بیشتری برای تحویل پروژه بدهد یا با مرخصی او موافقت کند، در آینده از مزایای کار کردن با کسی که برای کارش از جان‌ودل مایه می­گذارد، بهره‌مند می­شود.
چه طور گروه سومی‌شویم؟
حال که با انواع روش‌های رویارویی با تعارضات آشنا شدید، اجازه بدهید تا موقعیت و روند روش سوم که همان روش مذاکره اصولی است را بیشتر واکاوی کنیم.
۱٫ از آرزو تا تصمیم
همهٔ آدم‌ها دوست دارند که دیگران طبق میل و خواستهٔ آن‌ها رفتار کنند. تقریباً همه دوست دارند که اطرافیانشان آن‌ها را درک کنند و همانی باشند که آن‌ها می‌خواهند. اما اگر کمی دقیق‌تر فکر کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این حقیقت در مورد اطرافیان ما هم وجود دارد. آن‌ها هم دوست دارند ما در زندگی مطابق میل و خواستهٔ آن‌ها رفتار کنیم. اما وقتی آدم‌ها تصمیم می‌گیرند برای تأمین نیازهایشان با دیگران وارد مذاکره شوند معلوم می‌شود که از مرحلهٔ آرزو خارج‌شده‌اند و می‌خواهند بر مبنای واقعیات زندگی تصمیم‌گیری کنند. درواقع تصمیم پل میان آرزو و کردار است. با هر تصمیمی که می‌گیریم خود را به زنجیره‌ای از کردارها متعهد می‌کنیم. وقتی تصمیم به مذاکره می‌گیریم متعهد می‌شویم که به دنیا از دریچه‌ای جدید نگاه کنیم. دریچه‌ای که دربرگیرنده خواسته و نیازهای ما و طرف مقابلمان باشد.
۲٫ انتخاب شما با هزینه‌هایی همراه است
در برهه‌های مختلف زندگی شما مجبور می‌شوید دست به انتخاب بزنید. زندگی بشری طوری است که هیچ‌وقت کامل نیست و شما هرگز نمی‌توانید انتخاب‌هایی داشته باشید که بی کم و کاست بوده و به‌قول‌معروف مو لای درزش نرود. در تمام زندگی باید پذیرفت که هیچ‌چیز را نمی‌توان رایگان به دست آورد. اما اگر انتخاب آگاهانه صورت بگیرد، می‌توان روی پرداخت هزینه‌های معقول آن حساب کرد. گاهی اوقات انتخاب‌های ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینه‌هایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آن‌ها ناتوان احساس می‌کند. مثلاً اگر نتوانید با رئیستان در مورد زمان تحویل پروژه وارد مذاکره شوید و تمام اوامر او را اطاعت کنید، ممکن است بعد از گذشت زمان کوتاهی دچار فرسودگی شغلی، احساس منفی نسبت به خود یا افسردگی شوید. یا اگر با زورگویی از فرزند نوجوانتان بخواهید که طبق میل و سلیقهٔ شما لباس بپوشد، ممکن است او را از خود دور کرده و زمینه را برای ارتباط او با دوستان ناخلفش را هموارتر کرده باشید. اما زمانی که با طرف مقابل وارد مذاکره شوید، شرایط و خواسته‌های او را در نظر بگیرید و به دنبال پیدا کردن راه‌حل‌های جدید باشید، می‌توانید انتخاب‌هایی کنید که کم‌ترین هزینهٔ ممکن را در برداشته باشد. درهرحال باید بپذیرید که انتخاب بدون هزینه در زندگی بشری وجود ندارد. بنابراین برای این‌که طرف مقابل به خواسته‌های شما عمل کند، باید برای برطرف کردن نیازهای او گام‌های عملی مهمی بردارید.
۳٫ زندگی در صلح و آرامش
زمانی که در هنگام تصمیم‌گیری ضمن احترام به حقوق خود، به خواسته‌های طرف مقابل هم احترام بگذارید، می‌توانید امیدوار باشید که دریچه‌های جدیدی برای ادامه­ی ارتباط با طرف مقابل به روی شما گشوده شود. در این فضای جدید مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل می‌توان به رشد، بالندگی پیشرفت و رضایت خاطر دو طرف امیدوار بود. در این شرایط هر دو طرف از این‌که به خواسته‌های خود رسیده‌اند، خوشحال بوده و بنابراین برای کمک به‌طرف مقابل پیش‌قدم خواهند بود. پس مذاکرهٔ اصولی ممکن است فواید فزاینده‌ای بیش ازآن­چه دو طرف انتظارش را داشتند، برایشان به ارمغان بیاورد.
The post مهارت های مذاکره در زندگی عادی appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

اشتباهات رایج مدیران – ۳ شیوه مدیریتی غلط

برای یک کارمند بسیار سخت است که مدیری با طرز تفکر اشتباه و غیر اصولی دستور بگیرد و معمولاً در چنین مواقعی کارایی بسیار پایین می آید.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ یک مدیر بد می‌تواند یک گروه خوب را از رسیدن به موفقیت بازدارد و همچنین با شیوه مدیریت صحیح می‌توان یک تیم متوسط را به موفقیت‌های زیادی رساند. مدیران فرصت خوبی برای هدایت دیگران دارند. ولی بعضی از مدیران، وظیفه یا مسئولیت خود را جدی نمی‌گیرند.
به عنوان مدیر عامل اجرایی (CEO) سایتِ !Aha فرصت خوبی برای انتخاب مدیرانی سخت‌کوش دارم، کسانی که به گروه ما احترام می‌گذارند و خواهان رشد خود هستند؛ ولی قبلا در این سمت، با مدل‌هایی از مدیریت مواجه شده بودم که با حد مطلوب فاصله‌ی زیادی داشتند و کل گروه به خاطر آن زجر می‌کشیدند.
راستش، این مدیران لزوما آدم‌های بدی نبودند و شاید هیچ وقت فرصت این را نداشتند که از رهبران بزرگ چیزی یاد بگیرند. با‌‌ این‌حال نوع مدیریت ضعیف آنها تاثیری منفی بر دیگران می‌گذارد و متاسفانه هنوز این نوع از مدیران وجود دارند و باعث هرج و مرج در محل کار می‌شوند.
اگر شما در مقام مدیریت قرار دارید، تا به حال شده است که زندگی را برای گروه‌تان از حد مجاز سخت‌تر کنید؟ در ادامه به سه شیوه از مدل‌های مدیریتی آزاردهنده اشاره می‌کنم که من با آنها برخورد داشته‌ام و اینکه چطور می‌توانید این مسائل را تغییر دهید:
سردرگم
این مدیر برای کل گروه یک معما است. همه مشتاق هستند او را راضی کنند و کارهای زیادی برای نظارت و تایید او می‌آورند ولی تعداد کمی مورد قبول واقع می‌شود. مدیر سردرگم از همه می‌خواهد حدس بزنند او واقعا چه می‌خواهد و باعث ترس و ناامیدی گروه می‌شود چون او هیچ‌وقت راضی نیست. این مسئله اعتماد‌به‌نفس گروه را تحلیل می‌برد.
اگر فکر می‌کنید یک مدیر سردرگم هستید، احتمالا نمی‌دانید چه می‌خواهید و به همین دلیل است که نمی‌توانید ذهن خود را مرتب کنید. برای تغییر این وضعیت، ابتدا باید تصوری از چیزی که می‌خواهید به دست بیاورید داشته باشید. سپس یک استراتژی برای به دست آوردن آن تصور طراحی کنید و آن را با کل گروه در‌میان بگذارید تا همه هدفی را که می‌خواهند برای آن کار کنند، درک کنند.
خوشگذران
برای دیگران، هدف مدیر خوشگذران دوری از کار سخت به هر قیمتی و صرف کردن وقت خود تا حد ممکن در خوش‌گذرانی‌های شخصی است.او با خوشحالی به دنبال یک زندگی خوب است، بی‌آنکه بداند همه باید سخت کار کنند تا جای خالی او را پر کنند. هنگامی که او در دفتر حاضر می‌شود وقت زیادی را برای انجام کار خاصی صرف نمی‌کند.
اگر شما فکر می‌کنید شخصیت تنبلی دارید، اخلاق کاری قوی‌ای را نشان دهید و به گروه خود پاسخگو باشید و درخواست‌های آنان را پیگیری کنید. همین‌که آنها ببینند شما تلاش زیادی برای عوض‌شدن می‌کنید، از کار کردن کنار شما خوشحال‌تر می‌شوند.
دو پهلو
این مدیر مثل آفتاب‌پرست است و با گفتن حرف‌هایی که طرف مقابل، دلش می‌خواهد بشنود مشکلی ندارد. این مسئله باعث سر‌در‌گمی گروه می‌شود که باید خود را با مدل‌های مختلفی از یک داستان مشابه وفق دهند. این مسئله منجر به بی‌اعتمادی و هدف‌های نامشخص می‌شود و وقت زیادی صرف بررسی دوباره و توضیح جزئیات به جای انجام کار واقعی می‌شود.
اگر شما فکر می‌کنید که به دو‌پهلو حرف زدن شهره هستید، احتمالا هنگام انجام دادن آن، متوجه این امر نمی‌شوید. پس توجه کنید: قبل از اینکه حرف بزنید فکر کنید و مطمئن شوید که حرفهایتان، براساس تفکراتتان است. شما با صادق‌بودن احترام بیشتری کسب می‌کنید تا اینکه به خاطر جلب توجه کسی، یا خود را در مرکز توجهات قرار دادن، به طور پیاپی موضع خود را عوض کنید.
من فکر نمی‌کنم کسی برنامه داشته باشد، شهرتش را با مدیری سخت‌گیر بودن یا دیوانه کردن مردم به‌دست بیاورد و هیچ‌کس به طور خودکار، از زمانی که به دنیا آمده است نمی‌دانسته چطور باید مدیریت کند. با‌این‌حال، همه‌ی مدیران مسئولیت دارند تا بهترین کار خود را برای گروه‌شان انجام بدهند.
مدیران موفق با دقت به خود نگاه می‌کنند تا ببینند چه ایرادهایی دارند تا برای رفع آن‌ها تلاش کنند. بنابراین اگر شما موقعیت مدیریت دیگران را دارید، این شانس را از دست ندهید تا تاثیر مثبتی ایجاد کنید. من از شما می‌خواهم به ویژگی‌هایی فکر کنید که شیوه‌ی رهبری شما را تعریف می‌کند. از الان نقش خود را جدی بگیرید و کاری کنید که همه دوست داشته باشند با شما و در کنار شما کار کنند.
The post اشتباهات رایج مدیران – ۳ شیوه مدیریتی غلط appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

عادات صبحگاهی برای افزایش کارایی روزانه

افراد موفق صبح ها چه میکنند؟ آیا روتین صبحگاهی شما تاثیری در موفقیت شما خواهد داشت؟ مطمئناً جواب مثبت است.
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ اکثر ما هفته‌ای ۴۰، ۵۰ یا حتی ۶۰ ساعت سر کار هستیم، اما اگر بخواهند ساعت کار مفید و مؤثرمان را حساب کنند معلوم نیست چند ساعتش را باید به خاطر سرگرمی اینترنتی، هَله‌هوله خوردن در دفتر و مدیریت افتضاحِ زمانِ خود، کسر کنیم. چه بهتر بود که از این ساعت‌ها استفاده بهتری می‌کردیم تا تسلط بیشتری بر کارمان داشته باشیم.

لابد می‌گویید اینها چه ربطی به صبح دارد؟ برو عمو، بگذار ۵ دقیقه‌ دیگر بخوابیم. اما بهتان پیشنهاد می‌کنم، قبل از اینکه لحاف را روی سرتان بکشید، بد نیست این مقاله‌ی کوتاه را مطالعه کنید تا متوجه شوید که چطور می‌توان با جمع کردن فنرهای خود، چنان هوشمندانه کار کنید که از بعد از ناهار دائم چشم‌ و چارتان به ساعت دوخته نشده باشد. این شما و این آئین پنجگانه‌ صبحگاهی:
۷ دقیقه نرمش کنید
درست شنیدید، ۱۰ دقیقه نه، فقط ۷ دقیقه. چرا؟ چون هم آنقدر کوتاه است که تداخلی با ۴ آیین بعدی پیدا نکند و هم آنقدر هست که کوفتگی و خستگی ناشی از شب گذشته را از سرتان بپراند – از جمله آن سطل آشغالی که تا سر کوچه بردید یا آن قابلمه‌ی حاوی لازانیای سوخته‌ای که تا ساعت ۱ شب می‌سابیدید.
به تعداد موهای سرتان هم شیوه‌های گرم کردن و نرم کردن وجود دارد، اما چیزی که من پیشنهاد می‌کنم این است که بروید و اپلیکیشن ۷ minutes workout را برای گوشی‌تان دانلود کنید، یا اینکه به این وبسایت بروید و دکمه استارت را بزنید و همانطور که می‌گوید عمل بکنید.
همچنین بخوانید: ۱۲ کاری که افراد موفق قبل از خوردن صبحانه انجام میدهند
میوه و سبزیجات بخورید
حتما همه‌تان می‌دانید که صبحانه مهم‌ترین وعده‌ی غذایی شماست و خوردن چای و پنیر و کره و مربا و شیر و تخم‌مرغ (و نان بربری و خامه عسلی و حیلم داغ و حلوا ارده و البته سالار همه‌ی صبحانه‌ها یعنی کله‌پاچه‌ی کبیر!) چقدر برای به راه انداختن موتورِ متابولیسمی بدن‌تان خوب است. اما بد نیست هر از چند گاهی هم گزینه‌ی میوه‌ای را امتحان کنید. مطمئنا کَف خواهید کرد که مصرف سوختِ سبز چه شتابی به موتورتان خواهد داد.
مخلوط‌کن را آماده کنید و این چیزهایی که می‌گویم را داخلش بریزید: ۱ عدد سیب، ۱ عدد موز، ۱ عدد پرتقال، یک مُشت اسفناج، ۱ بوته خیار قلمی، ۱ لیوان آب (یا اگر هست، آب نارگیل یا هر آبمیوه‌ای که از قبل در یخچال مانده)، چند تا قالب یخ و چند تا دانه کتان. نوشابه‌ی انرژی‌زای ارزان‌قیمت شما آماده است، نوش جان کنید و مثل لامبورگینی به سر کار بروید.
ظریفی در حال خمیازه کشیدن گفت: «اول صبحی کدام پدرآمرزیده‌‌ای حال همچین کاری را دارد؟» در جواب باید بگویم اگر بخواهید صبحانه‌ی سنتی را هم آماده کنید، فقط نیم ساعت باید معطل دم کشیدن چای و رسیدن‌تان به سر صف نانوایی باشید و اگر هم بخواهید تخم مرغ نیمرو کنید باید ۵ دقیقه پای گاز بایستید و تا بیایید سفره بیندازید و جمع کنید، می‌توانید یک پاتیل دیگر از این نوشیدنی‌ها را درست کنید.
به سه هدف فکر کنید
در حین اینکه دکمه مخلوط‌کن را زده‌اید تا نوشابه‌ی انرژی‌زایتان آماده شود، ذهنتان را آماده کنید تا با شخصی نامرئی رو در رو شوید که قرار است امروز دم غروب ازتان بپرسد: «قشنگ خان، امروزت چطور گذشت؟» عزرائیل را نمی‌گویم، منظورم «وجدانِ دم غروب‌تان» است.
همان اول صبح، ۳ چیزی را که می‌خواهید در ۱۲ ساعت آینده فتح کنید تا احساس کنید آن روزتان همراه با موفقیت‌ بوده است در ذهن‌تان، با ذکر اولویت، مشخص کنید. حتما هم لازم نیست این فتوحات‌تان شامل دریبل کردن ۱۷ نفر بازیکن و زدن گل قیچی‌برگردان به منچستریونایتد باشد. به فتح کردن صندلی خالی اتوبوس BRT هم راضی باشید. در واقع اصلا قرار نیست همه‌ی روزهایتان شامل فتح‌الفتوحات حماسی و فردوسی-فِکن باشد، اما همین که روحیه استراتژیک‌‌گری را در خود تقویت می‌کنید، خودش پاسِ رو به جلو محسوب می‌شود.
تقویم‌‌تان را ببندید
یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی که مردم انجام می‌دهند این است که لیست کارهای روزانه خود را از نظر زمانی محدود نمی‌کنند. آدم‌هایی که این ترفند را بلدند، موقع تحویل دادن کار خیلی خوش‌قول‌تر هستند.
انجام این کار خیلی ساده است: برای هر یک از کارهای بزرگی که داخل لیست کارهای روزانه‌تان است، زمان تخمینی پایان یافتن آن کار را ببندید – سپس ۳۳ درصد به آن اضافه کنید تا مطمئن شوید فلان کار را نهایتا تا آن موقع حتما به اتمام رسانده‌اید.
اگر پروژه‌تان چند روزه است یا به چیزهای دیگری بستگی دارد، باید کل کار را به بخش‌های جداگانه تقسیم کنید و برای هر کدام از این بخش‌ها تقویم محدودِ خودشان را درست کنید.
این حربه‌ی ساده کمکتان می‌کند تا آدم خوش‌قول‌تری باشید و بتوانید از زمان‌تان استفاده‌ی مطلوب‌تری کنید. اغلب اوقات وقوع یک حواس‌پرتی کوچک در لوکوموتیو زمان کافی است تا تمام واگن‌های قطار صبحگاهی هم همراه با آن از ریل خارج بشوند – اما حالا که این ریزه‌کاری را بلدید، دیگر به این راحتی‌ها با ایمیل اول وقت یک مشتری از خط خارج نخواهید شد.
تجدید قوا بعد از ناهار
بعد از صرف ناهار یک ربع به خودتان فرصت بدهید تا دوباره بر روی کارهای روزانه تمرکز کنید. کامپیوتر جلوی‌تان را خاموش کنید یا بروید داخل اتاق کنفرانس یا هر جای خلوت دیگری که بود و فقط به این فکر کنید که بقیه‌ی روز چه کاری برای انجام دادن دارید.
به آن لیست کارهای روزانه‌تان که امروز صبح درستش کردید فکر کنید. چقدر از برنامه جلو هستید؟ چقدر عقب هستید؟ این ۱۵ دقیقه برای این است که بفهمید چرا فلان جا از خط خارج شدید یا چه چیزی باعث پرت شدن حواستان شد. به این ترتیب ریتم خود برای داشتن روزی مفید و مؤثر را حفظ خواهید کرد.
میزان پیشرفت هر انسانی را شدت کار کردنش تعیین می‌کند. یک هفته این فرمول ساده را امتحان کنید و مطمئنم که از نتایجش راضی خواهید بود. امیدوارم با این ۵ آیین صبحگاهی روز خود را با بهره‌وری بیشتری آغاز کنید و هر شب که به خانه برمی‌گردید کیفورتر از دیشب باشید.
The post عادات صبحگاهی برای افزایش کارایی روزانه appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com