آزار جنسی پسران دانش‌‌آموز

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: فرد شیطان صفتی که با دسیسه‌ای ماهرانه، پسران دانش‌آموز را به بهانه کمک در انتقال یک گلدان، ربوده وپس ازکشاندن‌شان به‌کانال آب، نقشه سیاهش را اجرا می‌کرد با ردیابی‌های پلیسی به دام افتاد.چندی قبل پسر ۱۶ ساله‌ای همراه پدرش به پلیس مراجعه کرد و از اتفاق تلخی که برایش رخ داده بود خبر داد. او گفت: «ظهر امروز زمانی که از مدرسه تعطیل شدم، در راه بازگشت به خانه مرد جوانی را دیدم که کنار خیابان ایستاده بود. یکدفعه صدایم زد و درحالی که گلدان چینی بزرگی دردست داشت از من خواست کمکش کنم.می گفت می‌خواهد گلدان چینی را به خانه مادربزرگش ببرد ولی می‌ترسد که گلدان از ترک موتور به زمین بیفتد و بشکند.او می‌گفت گلدان گرانقیمت است و ارزش زیادی دارد و به غیر از آن مادربزرگش به این گلدان بشدت علاقه دارد و اگر برای آن اتفاقی بیفتد نمی‌تواند جوابی بدهد. وقتی از مرد جوان پرسیدم که چه کمکی می‌توانم انجام دهم ازمن خواست تا ترک موتورش بنشینم و گلدان را به‌دست بگیرم تا آن را به خانه مادربزرگش ببریم و درعوض او پس از آن مرا به خانه می‌رساند. من هم به خاطرکمک، قبول کردم و همراهش شدم. اما به جای رفتن به خانه مادربزرگش، به سمت رودخانه‌ای رفتیم و مرا با زوروتهدید داخل کانال آبی کشاند وبدون توجه به التماس هایم مورد آزار و اذیت قرار داد وفرارکرد.بدنبال ثبت این شکایت، با دستور بازپرس سهرابی ازشعبه نهم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت برای دستگیری موتور سوارتبهکار آغاز شد. درحالی که بررسی‌ها در این خصوص ادامه داشت، کارآگاهان با شکایت‌های سه پسر ۱۰ تا ۱۶ سال روبه‌رو شدند که آنها نیزبه همان شیوه فریب خورده ومورد آزارواذیت قرارگرفته بودند.
 

باتوجه به اینکه تمامی پسرها به یک شیوه فریب خورده و در یکی از محله‌ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، مأموران برای دستگیری شکارچی پسربچه‌ها به کمین نشستنداما چند روزقبل شکایت دیگری از مرد جوان ثبت شد. ولی این بار مرد جوان سوار بر خودروی پراید نقشه‌اش را اجرا کرده بود.به همین خاطر بلافاصله دوربین‌های مداربسته اطراف محل جنایت سیاه مورد بازبینی قرار گرفت تا اینکه شماره پلاک خودروی مورد نظر به‌دست آمد ومرد جوان درعملیاتی ضربتی شناسایی ودستگیرشد. متهم که دیروز برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده بود دربازجویی به جرایم سیاهش اعتراف کرد. او گفت: «هر زمان که شیشه مصرف می‌کنم حال خودم را ازدست می‌دهم و دست به کارهایی می‌زنم که نباید بزنم.حالا هم قبول دارم که ۵ پسر بچه را به بهانه بردن گلدان به خانه مادربزرگم مورد آزار و اذیت قرار داده‌ام.»با اعتراف متهم، او با قرار بازداشت موقت روانه بازداشتگاه شد وتحقیقات تخصصی کارآگاهان برای کشف زوایای پنهان این ماجرا ادامه دارد.
منبع: بهارنیوز

مدل محجبه در تبلیغ شامپو/عکس

وبلاگنویس و مدل مسلمان بریتانیایی نخستین بار با حجاب کامل در یک تبلیغ شامپو برای شرکت لورال کامل شرکت کرد. آمنه خان که در این تبلیغ حضور یافته بر این عقیده است که این کار او روحیه زنان جوان تقویت کرده و به آنان اعتماد به نفس می‌بخشد. در این تبلیغ وی در کنار شریل تودی، خواننده بریتانیایی و داگی پوینتر، موزیسین و مدل بریتانیایی حضور داشت. خانم خان همچنین برند آرایشی خود را در اینستاگرام تبلیغ می‌کند و بیش از نیم میلیون طرفدار در این شبکه اجتماعی دارد. 





 



او در اینستاگرام در مورد تجربه خود در مراقبت از مو و استفاده از حجاب چنین نوشت: «زمانی که روسریم را برمی‌دارم می‌خواهم که موهایم درخشنده باشند. آیا همه ما این را نمی‌خواهیم؟» وی امیدوار است که با شرکت در این کمپین تبلیغاتی این پیام را به زنان جوانی که از حجاب استفاده می‌کنند منتقل کند که «حس تعلق، پذیرش و دیده‌شدن» داشته باشند. وی در این باره می‌گوید: «با این ایده مخالفم که کسانی که از موی خود مراقبت می‌کنند تنها این کار را به قصد نشان دادن مویشان به دیگران انجام می‌دهند. این تفکر حس استقلال ما را از بین می‌برد. مراقبت از مو بخش بزرگی از مراقبت از خود است.»

وی همچنین ویدیویی از پشت صحنه و مراحل فیلمبرداری این تبلیغ در اینستاگرام خود منتشر کرده است. در سال‌های اخیر شرکت‎های تبلیغاتی در تلاشند که از مدل‌های متفاوت از نظر نژاد، رنگ پوست، فرم چهره و اندام استفاده کنند. بسیاری این تغییر را حاصل فعالیت کسانی می‌دانند که با روش‌های تبلیغاتی شی‌انگارانه از مدل‌ها مخالفت کرده و در تلاشند تا نشان دهند انسان‌ها چهره و اندام متفاوتی دارند که هر یک به نحوی زیباست. گاهی نیز این تبلیغات راه اشتباهی را پیش گرفته و مضامین نژادپرستانه یا مذهب‌ستیزانه آنان عتراضات مردم را بر می‌انگیزند.
منبع: بهارنیوز

ایران از آخر هفته برفی و بارانی می‌شود

به گزارش میزان، محمد اصغری اظهار داشت: امروز برای جنوب شرق کشور و بخش هایی از سیستان وبلوپستان وزش باد شدید و ایجاد گرد و غبار پیش بینی می کنیم. با فروکش کردن گرد و غبار در کانون های تولید در عربستان و عراق، از امروز به تدریج از میزان گرد و غبار خوزستان کاسته می شود.وی ادامه داد: هوای خوزستان تا آخر هفته یک روز درمیان با بارش خفیف باران پیش بینی می‌شود. اصغری ادامه داد: موج جدید بارش ها با شدت کمتری از فردا در استان کرمانشاه آغاز و در مناطق زلزله زده هم شاهد بارش باران خواهیم بود.کارشناس سازمان هواشناسی با بیان اینکه از عصر پنج شنبه و جمعه سامانه بارشی جدیدی وارد کشور می شود، تاکید کرد: فعالیت این سامانه عمدتا به صورت بارش برف است. این سامانه تا روز دوشنبه در کشور فعال است. وی برای تهران از روز شنبه بارش برف پیش‌بینی کرد و گفت: با فعالیت سامانه بارشی جدید دمای هوا کاهش می یابد.
منبع: بهارنیوز

دستگیری سارقان مسلح قبل از سرقت

گروه حوادث: سارقان مسلحی که قصد داشتند ساعت ١٠ صبح امروز (دوشنبه) از یک طلافروشی در منطقه یافت آباد تهران سرقت کنند، چند ساعت پیش از عملیات، توسط ماموران انتظامی دستگیر شدند. همچنین از آنها دلار تقلبی، سلاح گرم و سرد و پلاک خودرو سرقتی نیز کشف شد.


 
منبع: بهارنیوز

مفسدان آب‌نبات فروش!

روزنامه بهار: گناهشان فروش آب نبات بود، آن هم در دوره‌ای که تورم و گرانی در کار نیست، فساد و اختلاس غوغا نمی کند، مردم در رفاه کامل زندگی می‌کنند و هیچ موسسه مالی پول مردم را نخورده و گرسنگی جان مردم را به لبشان نرسانده و اشتغال به وفور محیا است و مردم در ناز و نعمت زندگی می‌کنند، این بچه‌ها که احتمالا دست نشانده دشمنان خارجی هستند از سر شکم سیری آب نبات به دست گرفته و در خیابان‌ها می‌فروشند! و باز هم ماموران زحمت کش سد معبر هستند که با آن‌ها برخورد کرده و آن‌ها را به سزای اعمال زشتشان رسانده و عکسی از آن‌ها در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند.مثل همان زمانی که با دست فروشان برخورد جدی می‌کنند و مردم را از شر این اختلاس گران کف خیابان می‌رهانند. پیشنهاد این است که این آب نبات فروشان فاسد را به زندان بیاندازید تا به کارهای زشتشان فکر کنند بلکه دق کنند یا خودکشی کنند و که زمین از وجود این مفسدان پاک شود!
***
مفسدان آب نبات فروش!
چند روز پیش بود تصاویری در شبکه‌های مجازی منتشر شد که نشان می‌داد برخورد با کودکان کار ادامه دارد.ماموران شهرداری بروجرد در قالب طرح برخورد با متکدیان، پس از بازداشت و دستگیری کودکان کار، تصاویر آنها را در کانال روابط عمومی شهرداری منتشر کردند.انتشار این تصاویر موجی از انتقادات برانگیخت.هر چند تماس‌های مکرر با مسئولان شهرداری بروجرد نتیجه‌ای در بر نداشت اما خبرها حاکی از آن است که ماموران سد‌معبر شهرداری بروجرد، بابت این برخورد نادرست عذرخواهی کرده‌اند.پیش از این نیز رضا بهنودفر نائب رئیس شورای شهر بروجرد، انتشار این تصاویر در کانال روابط عمومی شهرداری بروجرد را تقبیح و از برخورد قانونی با خاطیان خبر داده‌ بود. اشتباه بزرگ مدیران شهرداری بروجرد در افشای فاسدان بزرگ اقتصادی که واکنش شدید اهالی بروجرد و کاربران فضای مجازی را به دنبال داشت، موجب شد که شورای شهر بروجرد مدیر خاطی را دعوت کرده و از وی در این خصوص توضیح بخواهند؛ توضیحاتی که ظاهرا قانع‌کننده نبوده و تقبیح عملکرد وی در شورا را به دنبال دارد، اما منجر به برکناری این مدیر از سمتش یا حتی توبیخ وی نمی‌شود.

بازخورد انتشار تصاویر در فضای مجازی
انتشار این تصاویر در فضای مجازی، داد فعالان حقوق کودک را در آورد و در پی آن سیل عظیمی از اعتراضات روانه شد.انجمن یاری کودکان درمعرض خطر اعلام کرد که در تماس تلفنی، اعتراض خود را به دفتر شهرداری بروجرد ابلاغ کرده‌است.این انجمن از مسئولان شهرداری بروجرد خواسته است بابت ارتکاب این اقدام، از کودکانی که به دلیل فقر تحمیلی و بی‌توجهی به زندگی‌شان به کار در خیابان‌ها مشغولند، عذرخواهی کنند.پس از آن هم جمعیت امام علی در بیانیه‌ای که در کانال تلگرامی خود منتشر کرد خواستار عذر خواهی ماموران از این کودکان شد. در این بیانیه آمده است: «سرهایشان پائین است و شرمنده‌اند.اختلاس هزارمیلیاردی و زمین‌خواری و جنگل‌خواری و کوه‌ خواری و… نکرده‌اند. جرمشان آبنبات‌فروشی است یا کاری شبیه آن جهت یافتنِ پاسخی مختصر برای پرسش نان.اما جرم تمام وزارتخانه‌ها و ارگان‌هایی که بودجه‌ی کلان از سبد نفتی و مالیات و خراج و…دارند، معلوم است همین که هنوز چرخ زندگی بی‌شمار خانواده در میهنمان، با کار اجباری کودکان می‌چرخد.البته این فقط یکی از جرایم نابخشودنی در حق کودکان کشورمان است.جمعیت امام علی این حرکت غیرانسانی، غیراخلاقی و غیردینی شهرداری بروجرد را محکوم می‌نماید و مصرانه خواهان انجام سه امر ذیل در اسرع وقت می‌باشد:۱- عذرخواهی رسمی آن سازمان از کودکان یادشده در حضور خود کودکان و رسانه‌ای نمودن این عذرخواهی۲ – ایجاد سازوکار نظارتی و قانونی بر عملکرد کارکنان شهرداری و آموزش آنها جهت پیشگیری از تکرار این‌گونه فجایع تلخ۳ -فراهم‌سازی زمینه‌ی اشتغال مناسب برای والدین این کودکان در صورت حضور و امکان کار و یا در صورت ازکارافتادگی آنان، قرار دادن خانواده ایشان زیر پوشش بیمه‌ی بیکاری و سایر چترهای حمایتی و حمایت همه جانبه از این فرزندان در صورت بی سرپرستی یا بدسرپرستی کودکان»

منتظر لبخند این کودکان هستیم
از دیگر واکنش‌ها به این حواشی می‌توان به نامه سرگشاده مهناز افشار به معصومه ابتکار، مشاور رئیس جمهور در امور زنان و خانواده اشاره کرد که در این نامه آمده است:« چند روز پیش مصاحبه‌ای از قول شما خواندم که گفته بودید همه شهروندان باید اورژانس اجتماعی را بشناسند و بدانند که در صورت مشاهده کودک‌آزاری می‌توانند به آن مراجعه کنند، بگذریم از اینکه بار‌ها شهروندان به دوستان پویش «بدسرپرست تنها‌تر است» گزارش داده‌اند که با اورژانس اجتماعی تماس گرفته‌اند و پیگیری‌هایشان بی‌نتیجه مانده است، نکته و سوال اما موضوع دیگری است.ابتدا تا انتهای گفت‌وگوی شما را خواندیم و ندیدیم که توضیح داده باشید در صورتی که نهاد‌ها یا مسئولین مرتکب اعمال قبیح کودک‌آزاری شده باشند باید به کجا اطلاع بدهیم، آن کودکان معصوم باید به کجا و چه کسی مراجعه کنند تا پناه‌شان بدهد و حقوقشان را احیا کند، البته اگر احیا شدنی باشد! حتما خبر دارید و حتما شنیده‌اید، شاید هم آن تصویر موهن و سراسر اندوه را دیده‌اید؛ شهرداری بروجرد در یک رفتار غیرانسانی، کودکان قربانی فقر و خشونت و آسیب‌دیده از کار در خیابان را دستگیر کرده و از آن‌ها که به ردیف با سرهای پایین ایستاده‌اند، همچون مجرمان سابقه‌دار عکس گرفته و با افتخار در کانال رسمی‌اش منتشر کرده است، انگار نه انگار که فرد فرد ما به عنوان شهروندان جامعه به خاطر به وجود آمدن فاجعه کودکان کار و آسیب دیده مقصر و گناهکاریم.فاجعه‌تر آنکه بلافاصله بعد از انتشار این عکس و تقبیح آن از سوی رسانه‌ها نایب‌رئیس شورای شهر بروجرد، لابد برای حفظ آبرو مصاحبه‌ای کرده و گفته که با خاطیان که روابط عمومی شهرداری بروجرد باشد برخورد خواهد شد، البته نه به خاطر دستگیری کودکان، که به دلیل انتشار تصاویر آنان! حال‌آنکه نفس این عمل (دستگیری کودکان) بار‌ها غم‌انگیز‌تر از انتشار آن تصاویر است.

بنده نه به عنوان سخنگوی پویشی که قریب دو سال است برای احقاق حقوق کودکان قربانی خشونت تلاش می‌کند که به عنوان یک مادر که از دیدن این تصویر بندبند وجودم به لرزه درمی‌آید، از شما خواهش می‌کنم پیگیر حقوق این کودکان آسیب‌دیده باشید؛ اگرچه برخورد با جنابان خاطی که مسئولان شهرداری بروجرد باشند، دلِ ‌شکسته و دردمند هیچ‌کدام از این کودکان را التیام نخواهد داد چراکه این زخمی ناسور است که درمانش به راحتی‌ نیست.در پویش «بدسرپرست تنها‌تر است» بار‌ها درباره کودکان رنج‌دیده از خشونت و «بدسرپرست» هشدار دادیم، برای روسای سه قوه نامه نوشتیم، از رئیس جمهور محترم درخواست کردیم بحران کودکان قربانی خشونت را جدی بگیرند، اما افسوس…یک روز در تهران به اسم ساماندهی کودکان کار و خیابان و به بهانه زیباسازی شهر، عملیات تعقیب و گریز در خیابان علیه کودکان راه می‌اندازند، در مشهد بر تن همین کودکان یونیفرم رسمی بهزیستی را تن می‌کنند که مثلا کار کودک و خیابان‌گردی‌اش را قانونی کرده باشند و حالا هم که در بروجرد برایشان سنگ تمام گذاشته‌اند.کی و کجا قرار است برای این کودکان و رنج‌هایشان کاری کنیم خدا می‌داند.ای‌کاش اگر برای حل مشکلاتشان قدم برنمی‌داریم، نمک بر زخم کاریشان نپاشیم.به عنوان یک شهروند، به عنوان یک مادر و به عنوان سخنگو و نماینده پویشی متشکل از بیش از ۴۵۰ هنرمند از شما تقاضا دارم پیگیر حقوق پایمال شده کودکان بروجردی باشید.ما منتظر لبخند این کودکان هستیم.»

بد سرپرست همیشه تنها‌تر است
مسئولان می‌گویند ۹۰ درصد کودکان کار مورد تجاوز قرار می‌گیرند.با این اوصاف حتی اگر این کودکان شانس بیاورند و مورد تجاوز قرار نگیرند باید تحقیر‌هایی از این دست را تحمل کنند.این در حالی است که مصطفی معین رئیس کرسی یونسکو می‌گوید: «بیش از ۲ ‌میلیون کودک کار و خیابانی درایران وجود دارد.به گفته او تنبیه بدنی در ۹ درصد از کشورهای دنیا ممنوع شده است، در کشوهایی مانند ایران منع قانونی برای تنبیه بدنی کودکان وجود ندارد.او به افزایش کودکان کار و خیابانی در کشورهای مختلف به خصوص در حال توسعه اشاره کرده و می‌گوید: برخی از کشور‌ها از جمله ایران وضع خوبی در این زمینه ندارند.» گدایان ثروتمند؛ آنقدر در این باره شنیده، خوانده و حتی دیده‌ایم که برایمان عجیب نیست کسی کودکان کار و متکدی را یکی از حلقه‌های زنجیره گدایان نجومی بگیر بخواند.کافی است سری به آرشیو اخبار بزنیم یا حافظه‌مان را مرور کنیم تا دست کم چند نمونه بزرگ از گدایان ثروتمند را بیابیم، اما آیا همه گدایان ثروتمندند؟ کودک کاری که در سوز و سرما در خیابان آب نبات می‌فروشد ثروتمند است؟ با همه این اوصاف بیشتر می‌توان روی این موضوع تاکید کرد که بدسرپرست تنها‌تر است.هنوز هم به لبخند کودکان کار امید داریم.
منبع: بهارنیوز

واکنش به قطع دست سارق گوسفندان

یحیی کمالی پور در واکنش به اعلام خبری مبنی بر اجرای حکم قطع دست سارقی در مشهد، گفت: صرف نظر از طی شدن روال قانونی پرونده و  همچنین تایید حکم در مراجع ذی صلاح اما نگاه به جوانب این قضیه می تواند قابل بحث، بررسی و تامل باشد زیرا در کشور شاهد اختلاس های میلیاردی، رانت خواری ها، ویژه خواری ها، جرائم سنگین تر و به مراتب خانمان براندازتر از یک سرقت در مشهد هستیم. نماینده جیرفت و عنبرآباد در مجلس شورای اسلامی، افزود: به طور قطع رای سارق مشهد برابر مقررات و طبق قانون صادر شده اما بهتر بود قاضی پرونده با بررسی اجمالی زندگی این فرد و گرفتاری ها و مشکلات معیشتی مردم حکم دیگری را جای قطع دست انتخاب می کرد، یکی از مسائل موضوع سابقه تکرار جرم است،  و این جای بسی تعجب است که قاضی چگونه چنین حکمی را صادر کرده است.

وی افزود: بعد از مدت ها چنین حکمی در کشور اجرایی شده بنابراین نگاه های بین المللی نسبت به آن منفی خواهد بود و از سویی مردم نیز روی خوشی به این موضوع نشان ندادند. نماینده جیرفت و عنبرآباد در مجلس دهم، با تاکید بر اینکه مجازات ها باید بازدارنده باشد، تصریح کرد: مجازات ها برای متنبه شدن متهمان و پیشگیری از جرائم در جامعه در نظر گرفته می شوند اما متاسفانه انعکاس خبر قطع دست سارق مشهد احساسات مردم را جریحه دار کرد و تاثیر چندانی در کاهش جرائم نخواهد داشت. حکم قطع دست دزد ۳۴ ساله ای که به سرقت گوسفندان روستاییان در شهرهای مختلف خراسان رضوی و جنوبی، اعتراف کرده بود، ساعت ۹ صبح روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به اجرا درآمد.
منبع: بهارنیوز

ریحون! تنها منویی که نیاز دارید

امروزه اپلیکیشن های (نرم افزارهای) متنوعی با کاربرد های متفاوت، در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. این اپلیکیشن ها به آسانی روی تبلت ها و گوشی های هوشمند نصب می شوند و با استفاده از اینترنت، سرویس های مختلفی را به کاربران ارایه می دهند.



از انجام تراکنش بانکی، سفارش پیتزا، سفارش همبرگر و خرید طرح ترافیک گرفته تا درخواست تاکسی و حتی سفارش آنلاین غذا، از خدماتی است که امروزه اپلیکیشن های هوشمند به کاربران ارایه می دهند. به طور کلی وجود اپلیکیشن های هوشند، سرعت انجام کارهای روزمره را افزایش می هند؛ از سوی دیگر به دلیل زیاد بودن جمعیت در شهر های بزرگ، از اتلاف وقت برای ماندن در صف بانک یا سفارش غذا در رستوران ها جلوگیری می کند؛ به طوری که کاربران بدون حضور در بانک یا بدون حضور در رستوران، به کمک اپلیکیشن های هوشمند، تنها با چند کلیک می توانند فعالیت مورد نظر خود را انجام دهند. یکی از اپلیکیشن های هوشمند و کاربردی، سامانه های سفارش آنلاین غذا هستند.

ریحون؛ تنها منویی که نیاز دارید


سامانه سفارش آنلاین غذا ریحون، با بیش از ۲۰۰۰ رستوران ، امکان سفارش غذا در شیراز ، تهران، کرج، اصفهان، مشهد، رشت و تبریز را فراهم کرده است؛ همچنین به تازگی امکان سفارش غذا در قزوین هم ممکن شده است؛ در نتیجه کاربران دو شهر رشت و قزوین هم از این پس می توانند به کمک ریحون، در سریع ترین زمان و ساده ترین شکل ممکن، سفارش غذای خود را به صورت آنلاین ثبت کنند.



 در ریحون دیگر نیازی به پرداخت وجه نقد نیست؛ چرا که هزینه غذا به صورت آنلاین پرداخت می شود. ریحون در کنار وب سایت بسیار کاربردی، یک اپلیکیشن خیلی خوب هم دارد که از طریق سامانه های گوگل پلی، بازار و سیب اپ، برای سیستم عامل های اندروید و iOS قابل دانلود است. به کمک اپلیکیشن ریحون، شما می توانید رستوران های اطراف خود را پیدا کرده و از میان آنها، بسته به تنوع غذایی مورد نظر، غذای خوشمزه خود را انتخاب کنید و پس از پرداخت هزینه به صورت آنلاین، خوشمزه خود را در محل مورد نظر دریافت کنید. از دیگر قابلیت های ویژه ریحون می توان به تیم پشتیبانی این سامانه اشاره کرد؛ تیمی که از آغاز تا پایان و حتی بعد از دریافت غذا، همراه شما خواهد بود. به کمک سامانه سفارش آنلاین غذا ریحون، از میان منوی عکس دار بیش از ۲۰۰۰ رستوران، به آسانی غذایان را انتخاب کرده و و بعد از ثبت سفارش، غذای خوشمزه خود را در محل دلخواه دریافت کنید.


 
 
منبع: بهارنیوز

شیطان پراید سوار را شناسایی کنید

به گزارش میزان،۱۱ آذرماه خانم جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۴۷ گلبرگ به مأموران اعلام کرد که توسط راننده یک دستگاه خودرو پراید ۱۴۱ نقره ای ربوده شده و در حالیکه این شخص پس از سرقت کیفش قصد آزار و اذیت وی را داشته ، در یک لحظه موفق به فرار از دست این شخص شده است.با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع “آدم ربایی ، سرقت مقرون به آزار و اذیت و ایراد ضرب و جرح عمدی” و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران ، پرونده برای ادامه رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
 


 

شاکی پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:ساعت ۱۴:۳۰ از خیابان جشنواره به مقصد سیدخندان سوار یک دستگاه خودرو پراید ۱۴۱ نقره ای رنگ شدم؛ راننده فردی لاغر اندام ، حدودا ۴۰ تا ۴۵ ساله با ته ریش و معتاد به نظر می رسید. در بین راه ، در اتوبان باقری از مسیری رفت که بسته بود و عنوان داشت که ” اینجا بسته است و باید از مسیر دیگری برویم ” . بنده چون به مسیر شهری آگاهی کامل ندارم ، ابتدا باور کردم اما در ادامه به ایشان اعتراض کرده و تذکر دادم که از مسیر اصلی برود ؛ ناگهان راننده از مسیر اصلی خارج شد و به مسیر فرعی در محدوده شهرک امید رفت . بنده که ترسیده بودم مکررا اصرار کردم که ماشین را متوقف کند یا به مسیر اصلی باز گردد اما راننده بی توجه به صحبت های بنده ، سرعت ماشینش را زیاد کرد.

شاکی در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت:قصد پریدن از ماشین را داشتم که راننده دستم را محکم گرفت و کشید و شروع به ضرب و شتم عمدی کرد. مرا بین فاصله دو صندلی جلو انداخت و شروع به تهدید و فحاشی کردن کرد. گلوی مرا به شدت فشار می داد و ضربات محکمی به سر و صورتم می زد. قصد آزار و اذیت مرا داشت که با او درگیر شده و با تلاش زیاد و ضربات پا توانستم در ماشین را باز کرده و خودم را از ماشین به بیرون پرتاب کنم.کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ با انجام تحقیقات میدانی و بهره گیری از تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته موفق به شناسایی خودرو پراید ۱۴۱ نقره ای شده؛ در بررسی ارکان هویتی خودرو اطلاع پیدا کردند که خودرو دارای سابقه سرقت بوده و روز اول آذرماه در منطقه شهرری سرقت شده است.

در ساعت ۰۱:۳۰ بامداد روز بعد عوامل گشت آشکار پلیس آگاهی در حین گشت زنی در محدوده اتابک به یک دستگاه خودرو پراید که به صورت مشکوک در داخل کوچه ای خلوت و تاریک پارک بود مشکوک شدند ؛در بررسی بعمل آمده اطلاع پیدا کردند که خودرو دارای سابقه سرقت بوده و دستور دستگیری سرنشیان آن در سیستم جامع پلیس ثبت شده است.راننده خودرو پراید با مشاهده گشت پلیس آگاهی اقدام به روشن کردن پراید و فرار از محل می کند. در زمان تعقیب و گریز ، مأموران گشت متوجه حضور خانمی در قسمت سرنشین صندلی جلوی پراید شدند که با راننده درگیر شده است ؛ نهایتا خودرو پراید از مسیر اصلی منحرف شده و با جدول کنار خیابان برخورد کرده و دچار ترکیدگی لاستیک می شود و راننده آن دستگیر می شود .

با دستگیری راننده پراید به نام علیرضا ۴۲ ساله  و در بررسی سوابق وی مشخص شد که او از مجرمان سابقه داری است که بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف مرتبط با آزار و اذیت جنسی ، آتش سوزی عمدی و سرقت اماکن در تهران ، ورامین و استان اصفهان دستگیر و روانه زندان شده و در حال حاضر نیز تحت تعقیب دستگاه قضایی قرار دارد.خانم جوانی که در زمان دستگیری متهم در داخل خودرو پراید حضور داشت و با متهم درگیر شده بود ، پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:  ساعت ۲۲ روز پنجشنبه در حالیکه هوا بارانی بود از محل کارم در افسریه به قصد رفتن به خانه خارج شده و به عنوان مسافر سوار یک خودرو پراید شدم . زمانیکه در نزدیکی محل سکونت به راننده اعلام کردم که کمی جلوتر پیاده خواهم شد ، ناگهان راننده خودرو را متوقف  و به سرعت به عقب ماشین آمد. به من حمله ور شد و با دست، دهان و گلویم را گرفت ؛ به زور مرا به صندلی جلو برد و درهای ماشین را قفل  کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد ؛ در همین زمان بود که این شخص متوجه چراغ گردان ماشین پلیس شد که بلافاصله ماشین را روشن کرده و شروع به حرکت کرد. نهایتا پس از طی مسافت کوتاهی و در حالی که ماشین پلیس به دنبال ما آمده بود، با این شخص درگیر شده و موفق شدم تا خودرو را از مسیر اصلی اش خارج  و در ادامه مأموران نیز اقدام به دستگیری راننده پراید کردند.

با توجه به سوابق متهم در ارتکاب جرایم مرتبط با آزار و اذیت جنسی ، شناسایی دو شاکی و به منظور بررسی پرونده های مشابه و شناسایی دیگر شکات احتمالی، هماهنگی های لازم انجام و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.با ارجاع پرونده به اداره شانزدهم پلیس آگاهی و بررسی پرونده های مشابه، کارآگاهان موفق به شناسایی دو خانم دیگری شدند که دقیقا به همین شیوه و شگرد مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند؛ این خانم ها پس از حضور در اداره شانزدهم پلیس و مواجهه حضوری با متهم پرونده، صراحتا وی را مورد شناسایی قرار دادند.

یکی از شکات جدید که به شدت از ناحیه سر و صورت دچار جراحت و شکستگی شده و به مدت یک ماه نیز تحت اقدامات درمانی قرار داشت، پس از شناسایی متهم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: دهم شهریورماه امسال ، از مقابل ترمینال جنوب به مقصد شهرستان سوار یک دستگاه خودرو سواری ۴۰۵ یا آردی مشکی رنگ شدم ؛ پس از سوار شدن ، راننده حرکت کرد و مدعی شد که در میدان کشتارگاه مسافر خواهد زد اما کسی را سوار نکرد. راننده به سمت قم در حرکت بود که ناگهان تغییر مسیر دارد. زمانیکه به او اعتراض کردم ، به سمت من حمله ور شد و مرا به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد ؛ راننده به سمت جاده ای خاکی در حاشیه اتوبان حرکت کرد و آنجا بود که با تهدید و ضرب و شتم ، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. ضرباتی که به سرم وارد شد به حدی محکم بود که دیگر قادر به مقاومت نبودم و بیهوش شدم. زمانیکه به هوش آمدم ، هوا تاریک شده بود و من در بیایان رها شده بودم. گویا راننده تصور کرده بود که من مردم و به همین علت مرا رها کرده بود.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر عنوان داشت: در ادامه رسیدگی به پرونده و با توجه به شناسایی تعدادی از شکات پرونده و همچنین سوابق متهم در ارتکاب جرایم مشابه و به منظور شناسایی دیگر شاکات احتمالی ، دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم از سوی بازپرس محترم پرونده صادر شد ؛ لذا از کلیه شکات احتمالی که موفق به شناسایی تصویر متهم شدند دعوت می شود تا جهت پیگیری شکایات خود به نشانی اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.
منبع: بهارنیوز

برملا شدن راز قتل یک زن پس از ۴ سال!

به گزارش مهر، سرهنگ جواد صفایی صبح شنبه در نشست خبری با اصحاب رسانه که در پلیس آگاهی استان برگزار شد، از افشای راز قتل زنی که در سال ۹۲ در شهرستان کرج به قتل رسیده بود خبر داد و اظهار کرد: این زن با هویت معلوم و مشخص در منزل خود به قتل رسید که پرونده وی به دلیل فراری شدن مضنون اصلی که از تبعه افغان بود، ابتر ماند.رئیس پلیس آگاهی استان البرز در ادامه با بیان اینکه کارآگاهان اداره آگاهی هیچگاه پرونده ای را راکت کنار نمی گذارند، عنوان کرد: طی اقدامات پلیسی انجام شده در هفته گذشته مضنون به محض ورود به کشور در یکی از شهرهای شمالی دستگیر شد.وی گفت: متهم ابتدا منکر هرگونه ارتکاب به قتلی بود اما پس از مواجهه با دلایل کارآگاهان پلیس آگاهی لب به اعتراف گشود و اقرار کرد: با انگیزه سرقت وارد منزل این زن شده بودم که به دلیل مقاومت وی، او را به قتل رساندم.رئیس پلیس آگاهی استان البرز در بخش دیگری با اشاره به ابلاغیه های پلیس استان البرز مبنی به مبارزه با مالخران و سارقان در این استان، از انهدام باند چهار نفره سرقت از منازل که از تبعه افغانی بودند خبر داد و تاکید کرد: این باند با رصد شبانه از منازل ویلایی و آپارتمان ها، از خالی بودن این خانه ها اطمینان پیدا می کردند و بعد با زدن زنگ همسایه که از میهمان های این خانه هستیم وارد آپارتمان می شدند و سپس با استفاده از دیلم در اصلی خانه را باز و اقدام به سرقت طلا و جواهر و پول نقد این خانه ها می کردند.
وی با بیان اینکه این سارقان حتی گاوصندوق برخی از این خانه ها را نیز سرقت می کردند، گفت: این گاوصندوق ها را پس از خالی کردن لوازم درونی اش در بیابان های سطح شهر رها می کردند.سرهنگ صفایی از اعتراف به ۴۵ فقره سرقت از منزل توسط این باند خبر داد و خاطرنشان کرد: طی تحقیقات پلیسی همه مالباختگان نیز مشخص و شناسایی شده اند.
منبع: بهارنیوز

مدارس اهواز، فردا هم تعطیل است

 بر اساس اعلام مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان، با توجه به تداوم شرایط آلودگی هوا در استان، فردا یکشنبه مدارس و دانشگاه های اهواز در دو نوبت صبح و عصر تعطیل است. همچنین ساعت شروع کار ادارات ۱۰ صبح خواهد بود. امروز هم مدارس اهواز به دلیل پدیده گرد و خاک تعطیل بود.
 
منبع: بهارنیوز

مفقود شدن ۴۶ گردشگر در خوزستان

صادق سلامت اظهار داشت: روز گذشته گرفتار شدن ۴۶ گردشگر در منطقه تاراز در بین استان های چهارمحال و بختیاری و خوزستان به هلال احمر اعلام شد. با حضور امدادگران استان خوزستان مشخص شد این افراد در برف گرفتار شده است. با توجه به صعب العبور بودن منطقه تمامی این افراد با آمبولانس امدادی به پایگاه هلال احمر اندیکا منتقل شدند. وی ادامه داد: ساعتی پس از استقرار این افراد در پایگاه امدادی و پذیرایی از آنها، راننده به همراه چند نفر برای تعمیر و بازگرداندن اتوبوس راهی مناطق کوهستانی می شوند.

به گفته معاون امداد و نجات هلال احمر در بار دوم ۵ نفر مفقود می شوند که با توجه به اینکه آنها در حوزه استان چهارمحال و بختیاری بودند،امدادگران این استان پس از تماس با سمانه ۱۱۲ وارد عمل شدند. سلامت با بیان اینکه این افراد در قالب تور غیرمجاز به منطقه آمده بودند، گفت: ۲۵ نفر از این افراد مرد و ۲۱ نفر زن بودند. همچنین چهار نفر از این افراد کودک بودند.
منبع: بهارنیوز

اردوی جهادی در حاشیه پایتخت (عکس)

کافه آپارتمان ویتنامی‌ ها (عکس) گفتگو با عکاسی که یک آتش‌نشان فداکار او را از مهلکه پلاسکو نجات داد: کتفم را گرفت و مرا انداخت وسط کوچه اردوی جهادی در حاشیه پایتخت (عکس) ⁣سرانجام صدای حبیب از صداوسیما پخش شد (فیلم) رشد حوزه بین الملل بانک رفاه بعد از برجام دادستان تهران: صدور کیفرخواست برای ۵۴ نفر در ناآرامی‌های اخیر/ کمتر از ۲۰ نفر همچنان در بازداشت هستند کامیون های آینده که نه کابین دارد و نه راننده (+عکس) دومین موزه زنده دنیا تعطیل می‌شود! آغاز فروش هیوندا النترای کرمان موتور با قیمت زیر ۱۵۰ میلیون تومان (+جدول و عکس) کدخدایی: بودجه شورای نگهبان از پول توجیبی برخی کمتر است (فیلم)

درخواست عباس عبدی از سردار سلیمانی: یک ساعت صرف دیدار با آن نوجوانی کنید که پرچم ایران را آتش زد  (۲۳ نظر)

چهل سال پیش، چهل سال بعد  (۲۲ نظر)

تا اطلاعات سانچی رمزگشایی نشود هر صحبتی حدس و گمان است  (۱۶ نظر)

وقتی مدیر کل کتاب درسی روایت رسمی ۲۸ مرداد را نمی داند!  (۱۵ نظر)

معصومه ابتکار: وضعیت اشتغال زنان خوب نیست/ در مشارکت سیاسی زنان با معیارهای جهانی فاصله داریم  (۷ نظر)

از حاج محمدحسین امین الضرب تا اینترنت ۵G : ایران را از انقلاب چهارم صنعتی محروم نکنید  (۶ نظر)

گزارش فرستاده مجلس به شانگهای چین را در حادثه سانچی مقصر نمی‌داند  (۴ نظر)

محمد علی ابطحی:جریان اصلاح طلب یک جریان انقلاب‌گر نیست/ معترض و منتقد باید مورد حرمت و نه اهانت قرار گیرد  (۳ نظر)


منبع: عصرایران

گفتگو با عکاسی که یک آتش‌نشان فداکار او را از مهلکه پلاسکو نجات داد: کتفم را گرفت و مرا انداخت وسط کوچه

صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ حدود ساعت ۷:۵۹ بود که طبقات هشتم و نهم ساختمان پلاسکو که بیشتر شامل تولیدی‌های لباس بودند، در آتش سوخت. ناگهان آتش از بخش شرقی ساختمان زبانه کشید و دیوار شمالی ساختمان پلاسکو نیز به طور کامل فرو ریخت. این در حالی بود که یک عکاس خبری خانم پیش از ریزش کامل ساختمان برای عکاسی وارد پلاسکو شده بود و تا چند ساعت هیچ‌کس از سرنوشتش خبری نداشت.

مرضیه سلیمانی عکاس خبرگزاری ایرنا که توسط یکی از آتش‌نشانان فداکار در لحظات آخر به بیرون از ساختمان رانده شده بود، حالا دقیقا پس از یک سال از حادثه از آن روز تلخ و از آن مرد آتش‌نشان می‌گوید که هرچه گشت دیگر هیچ‌وقت او را ندید.

مرضیه حالا برای ما از صبح آن روز می‌گوید: «صبح روز پنجشنبه بود. شب قبلش تا دیر وقت برای پوشش جشنواره موسیقی فجر رفته بودم. کنسرت حامد همایون بود؛‌ آن هم در یک فضای خیلی شاد. برای همین اجازه داشتم که صبح پنجشنبه دیرتر سر کار بیایم. در راه بودم و چیزی نمانده بود که به خبرگزاری برسم که شنیدم پلاسکو آتش گرفته است. همکارم خانم موسوی که اتفاقا او هم شب قبل با من در جشنواره فجر بود، صبح زود برای عکاسی راهی پلاسکو شده بود و بقیه همکاران اخبار پلاسکو را از تلویزیون پیگیری می‌کردند. خانم موسوی تماس گرفت و گفت که موضوع خیلی جدی نیست و تا چند دقیقه دیگر به خبرگزاری برمی‌گردد.

به بچه‌ها گفتم حالا که موسوی دارد برمی‌گردد، من به پلاسکو می‌روم و چندتا عکس درست و حسابی می‌گیرم. بچه‌ها هم گفتند: «لازم نیست؛ تو نرو!» من اما زیر بار نرفتم و راه افتادم. ماشین گرفتم و کمی از مسیر را که رفتیم، راننده گفت که خیابان‌ها را بسته‌اند و نهایت تا چهارراه استامبول می‌تواند برود. حول و حوش خیابان فردوسی از ماشین پیاده شدم. ماشین‌ها اجازه تردد نداشتند. موتورسوارها می‌گفتند خیابان‌ها بسته است و نمی‌توانم از این جلوتر بروم. داشتم تلفنی با یکی از دوستانم که در کوچه برلن دفتر بیمه دارد، صحبت می‌کردم تا ببینم از کدام مسیر بروم بهتر است؟ که یک موتورسوار حرف‌های تلفنی‌ام را شنید و گفت: «ما اون طرفا انبار داریم. مسیرا رو بلدم و از کوچه‌های پشتی می‌رسونمت پلاسکو.»

از کوچه‌ پس‌کوچه‌ها و کارگاه‌ها رد شدیم که من یک دفعه از پلاسکو سر درآوردم. من واقعا فکر می‌کردم آتش مهار شده و خطری وجود ندارد. شیشه‌های پلاسکو داشتند یکی‌ یکی خورد می‌شدند و من هم تندتند عکس می‌گرفتم. از راه پله‌های ساختمان سه‌طبقه‌ای که در مجاورت پلاسکو است، بالا رفتم که به پشت بام برسم. می‌خواستم از بام آنجا عکس‌های خوبی از پلاسکو بگیرم اما گفتند که اجازه نداری بروی چون همه شیشه‌ها در حال خرد شدن هستند. نگهبان حاضر نمی‌شد در پشت بام را برایم باز کند اما با اصرار من این کار را کرد تا چند فریم عکس از نمای پلاسکو در حال سوختن بگیرم. کارم که تمام شد، دیدم از راهروی سمت راست چند آتش‌نشان دارند به سمت ساختمان پلاسکو می‌روند. دنبالشان دویدم. آتش‌نشان‌ها جلویم را گرفتند و گفتند: «مسیر ما تاریکه. پر از آبه. اگه بیای می‌خوری زمین و آسیب می‌بینی. ما با چراغای کلاهمون می‌ریم. تو نمی‌تونی با ما بیای.»

گفتم: «من با چراغ‌قوه موبایلم میام». تا طبقه پنجم پلاسکو دنبالشان رفتم. دیدم تعداد زیادی آتش‌نشان در طبقه پنجم نشسته‌اند. شروع کردم از آنها عکس گرفتن که یک‌نفرشان گفت: «از ما عکس نگیر. وقتی این‌طوری نشستیم یه وقت مردم فکر می‌کنن ما بیکاریم. نشستیم چون منتظریم که برامون کپسول بیاد. کپسولامون خالی شده.»

آنجا فقط آتش‌نشان نبود، مغازه‌دارها هم بودند. من دیدم کسانی را که آمده بودند حجم آب را از مغازه‌هایشان خالی کنند تا جنس‌هایشان آسیب نبیند. آنها به ادامه کار در پلاسکو امید داشتند. در این لحظات دست من فقط روی شاتر بود و عکس می‌گرفتم. رفتم به سمت طبقه هفتم ساختمان که یک دفعه صدای انفجار مهیبی شنیدم. یک نفر داد می‌زد: «ساختمونو تخلیه کنید. ساختمون داره می‌ریزه.»

این جمله را که شنیدم، قفل کردم. نمی‌توانستم هیچ حرکتی بکنم. دستم روی شاتر مانده بود و دوربین همین‌طور عکس می‌گرفت. یک نفر داد می‌زد: «خانم! خارج شو. برو بیرون.» من اما شوکه شده بودم. صداها را می‌شنیدم اما نمی‌توانستم واکنش نشان دهم. قدرت حرکت نداشتم. یک نفر داد زد: «یکی این دختره رو ببره پایین.» یک دفعه یک آتش‌نشان بلندقد،‌ کتفم را گرفت و من را کشید.

آن لحظه قدرت تکلم نداشتم. آتش‌نشان پرسید: «کسی می‌دونه اینجایی؟ کسی می‌دونه پلاسکویی؟» همین‌طوری می‌کشید و یک دفعه من را انداخت وسط کوچه: «برو. فقط برو. تا می‌تونی بدو و از اینجا دور شو.»

من هنوز شوکه بودم. دو نفر آقا از کارگاه‌های اطراف آمدند که من را ببرند. گفتم باید عکس بگیرم. آنها گفتند که کارگاه ما به نمای پلاسکو دید دارد. بیا از آنجا عکست را بگیر. رفتم پشت بام کارگاه. داشتم عکس می‌گرفتم که یک دفعه دیدم پلاسکو با آن عظمت ریخت پایین!

دیگر هیچ‌چیزی ندیدم. هرچه بود، خاکستر بود. حالم بد بود. آمدم به همکارانم خبر بدهم که در پلاسکو هستم اما تلفنم خاموش شده بود. جیغ زدم و گریه کردم. رفتم سمت خیابان منوچهری. به زور سوار یک ماشین شدم در حالی که سر تا پایم با خاکستر پوشانده شده بود. وقتی رسیدم، ایرنا همه همکارانم داشتند گریه می‌کردند. از تلویزیون دیده بودند که پلاسکو ریخته و نگرانم شده بودند.

من اما می‌خواستم دوباره برگردم پلاسکو. به دو دلیل. اول اینکه می‌خواستم ببینم که چه اتفاقی افتاده و دوم اینکه می‌خواستم بروم سراغ آدمی که من را نجات داده است. می‌خواستم او را ببینم. در آن روزها که آتش‌نشان‌ها مشغول مهار آتش پلاسکو بودند، من هر روز آنجا می‌رفتم به دنبال آن مرد آتش‌نشان. یک روز یکی از آتش‌نشان‌ها به من گفت: «خانم! چرا هر روز میای اینجا؟ بدبختی ما دیدن داره؟»

ماجرا را برایش تعریف کردم. گفتم دنبال یک نفر می‌گردم. گفت: «تو همون عکاسی که همه راجع بهش حرف می‌زدن؟ تو گیر کرده بودی تو ساختمون؟»
هر روز می‌رفتم دنبال آن آتش‌نشان ولی نبود که نبود. دنبال این بودم که ببینم زنده است یا شهید شده. من عکس‌های زیادی دارم از آدم‌هایی که نیستند ولی عکس‌های این آتش‌نشان‌ها برایم فرق داشت. از خدا می‌خواستم معجزه‌ای که برای من رقم زده برای آن آتش‌نشان هم رقم زده باشد.
می‌دانید؟ آن چیزی که شما در اخبار شنیدید، با آن چیزی که من دیدم خیلی فرق داشت. من فقط در یک طبقه حدود ۶۰ آتش‌نشان دیدم.
هر روز که می‌رفتم پلاسکو و دنبال آن مرد می‌گشتم، با خودم فکر می‌کردم که او وظیفه نداشت من را نجات دهد. او یک کار انسانی کرده بود. اگر او نبود من هم می‌توانستم، نباشم. او مرا از مهلکه بیرون برد و من دیگر هیچ‌وقت نفهمیدم او کجاست.»


منبع: عصرایران

تحلیل اعتراض‌ها از نگاه یک جامعه‌شناس

گروه جامعه: اعتراض‌ها و تجمعات اخیر موضوعی است که بسیاری از کنشگران و تحلیل‌گران سیاسی هنوز می‌کوشند از آن شناخت دقیق‌تری عرضه کنند. به جز این نگاه که اتفاقات اخیر، توطئه خارجی دشمنان منطقه ای و بین‌المللی بوده است، بسیاری از آن‌ها ریشه تجمعات را مشکلات اقتصادی مردم خوانده‌اند؛ چیزی که این تصور را به وجود می‌آورد که معترضین روزهای گذشته از طبقات فرودست جامعه‌اند. گروهی دیگر در بیان ریشه اعتراضات به مشکلات اقتصادی بسنده نکرده‌اند. به گزارش سایت فرارو، آنها بر این باورند آنچه باعث خشم و ناآرامی شده نه فقر، بلکه فرق است. اما به نظر می‌رسید تحلیل‌های موجود هنوز تصویر کاملی از ناآرامی‌ها به دست نمی‌دهد. در همین رابطه فرارو سراغ مقصود فراستخواه نویسنده کتاب «ما ایرانیان» رفته است. او نیز معتقد است ریشه‌های اعتراضات اخیر را باید فراتر از موضوعاتی دانست که به آنها اشاره شد. این جامعه شناس مطرح ایران، پیش از هرچیز اشکال را حکمرانان می‌داند که به دنبال دیگری ساختن «دیگری» و به بیان ساده خودی و غیرخودی کردن جامعه‌اند. سپس می‌گوید غیرخودی‌هایی که حکومت می‌سازد پس از مدتی با هم ائتلاف می‌کنند و رویدادهایی مشابه اتفاقات اخیر را می‌سازند. فراستخواه در بخشی از سخنانش تاکید می‌کند متاسفانه مسئولان کشور نیز به دنبال انداختن اشکالات به گردن دیگری هستند که او برای آن از عنوان «بازی مسئولیت گم شده» استفاده می‌کند. مشروح این گفت و گو را بخوانید.

عده‌ای برای تجمعات هفته گذشته که به ناآرامی منجر شد، ریشه اقتصادی قائلند. اما آمار و ارقام نشان می‌دهد مشکلات اقتصادی به دیروز و امروز برنمی‌گردد. به همین خاطر بعضی معتقدند به جای آنکه ریشه اعتراضات اخیر را در فقر دید باید آن را در فرق یا تبعیض جست و جو کرد. شما منشا این اعتراضات را در چه می‌دانید؟
به گمان من ریشه‌های این اعتراضات اساسی‌تر از این حرف‌هاست. نظام حکومتی ما یک مشکل اصلی دارد که من از آن در این گفتگو با عنوان «نظام حکومتی ما و دیگری‌هایش» بحث می‌کنم. مشکل در اقسام «دیگری‌هایی» است که ما برای خود درست کرده‌ایم. البته نظام حکومتی هم مثل هرموجودیتی می‌خواهد خودش«Self» را حفظ کند. دموکراتیک‌ترین نظام‌ها هم برای خود یک موجودیت قائلند. اما مشکل ما عدمشناساییِ دیگری‌هاست؛ یعنی «دیگری»‌هایی که برای خود درست می‌کنیم به رسمیت نمی شناسیم و آنها را حذف یا از حقوق‌شان محروم می کنیم.
من «دیگری»های نظام حکومتی‌مان را به چهار دسته تقسیم می‌کنم. اولین دسته «دیگری‌های سیاسی» هستند. از مخالفان کلاسیک داخل یا خارج گرفته تا مخالفان جناحی همه در این دسته قرار می‌گیرند. منظورم از مخالف، مخالف فعال است؛ ممکن است شما با من تنها در ذهن خودتان مخالف باشید اما این نوع مخالفت که اصلا موضوعیت ندارد. اما حتی مخالفان جناحی هم که حاضرند طبق قانون، بدون خشونت و به شیوه مسالمت‌آمیز مخالفت کنند حذف می‌شوند. این مخالفین جناحی ممکن است حتی به دیدگاه رفرمیسم قائل نباشند و بنیادی فکر کنند، اما برای تغییر دست به شیوه‌های مسالمت آمیز می‌زنند. وقتی شما مخالف فعال هستید باید شما را به رسمیت بشناسم و بتوانم اختلافاتم با شما را به صورت رضایت بخش و معقول ودو جانبه حل و فصل کنم؛ مثلا حاضر به گفت‌و‌گو و گردش قانون‌مند قدرت شوم.
دومین دسته، «دیگری‌‌های فکری و فرهنگی» است. این ‌دیگری‌ها طبقات متوسط فرهنگی‌ای هستند که علایق و سبک زندگی خاصی دارند. متفکران، منتقدان و هنرمندان در این دسته می‌گنجند. ممکن است بعضی از این دیگری‌ها چپ، ملی، روشنفکران دینی یا روشنفکران سکولار باشند.
اما دسته سوم؛ ما «دیگری‌ های صنفی و حرفه‌ای» هم درست کرده‌ایم. مثلا روزنامه نگاران جزء این دسته هستند. به این صورت که من به عنوان حکمران، روزنامه نگاری که می‌خواهد به شکل حرفه‌ای کار کند را دیگری می‌دانم و مثلا می‌گویم علیه امنیت فعالیت می‌کند واهانت می‌کند و از این حرف‌ها. کارگران، دانشجویان و معلمان هم در این دسته می‌گنجند.
دسته چهارم «دیگری‌های اجتماعی» (social others) است. به عنوان مثال از آنجایی که ما نگاه تک‌جنسیتی داریم و فرهنگ مردسالارانه مسلط است، زنان دیگری‌هایی می‌شوند که برای آنها حقوق مجزا قائل می‌شویم. می‌گوییم رئیس جمهور باید رجل باشد. دراویش هم یک نمونه از دیگری‌ اجتماعی‌اند. یا مثال دیگر اقوام ایرانی است که با وجود داشتن زبان مادری خاص خود، بخشی از سرزمین ایران هستند و می‌‌خواهند بخشی از رنگین کمان فرهنگ و تمدن ایرانی باشند که واقعا هم هستند.
با این تعریف ماجرایی که اخیرا برای عضو زرتشتی شورای شهر یزد اتفاق افتاد هم در دسته دیگری‌های اجتماعی قرار می‌گیرد؟
دقیقا. این نگون بختی ماست که یک ایرانی را با «غیریت‌سازی» نفی و با حساب مجزا قائل شدن برای او، وی را از حقوق شهروندی و مشارکت اجتماعی محروم می‌کنیم. عجیب است حتی اهل سنت هم در دسته «دیگری‌های اجتماعی» ما قرار می‌گیرند. که داشتن مسجد مختص به آنها یا حضورشان در پست‌های مدیریتی کشور جای سوال است. آقای سپنتا نیکنام را به عنوان زرتشتی که کیش باستانی ماست محرومش کردند حداقل اهل سنت عزیز که مسلمانند.
این «غیریت‌سازی»همچنان هل من مزید می گوید؛ دوزخ وار. مدام به فهرست دیگری های ما افزوده می شود و رنجورترین «دیگری‌های اجتماعی»که سیستم های نابرابر ما بازتولید می کند تهی دستان شهری هستند که کمترین امکانات را دارند. به آنها تصادفا و به گزاف سرمایه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بسیار پایینی رسیده است. ما در کشور ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر داریم. وقتی این را می‌گویم بدنم می لرزد. اما این ۱۲ میلیون نفر با من و شما فرقی ندارند. من و شما به صورت تصادفی از خانه، لباس، زندگی و شغل برخورداریم اما تهی‌دستان شهری این امکانات را ندارند.
دقیقا همان روزی که من صبح در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در همایش انجمن جامعه شناسی درباره عدالت و نابرابری بحث می‌کردم، بعد از ظهرش داستان ‌اعتراض‌ها و تجمعات را شنیدم. من در آن سخنرانی شرح می دادم نابرابری‌ها به شکل تصادفی اتفاق افتاده و طبیعی نیست که ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی کنند. این تحکم جامعه است که به آنها می گوید جای شما همان‌جاست که باید باشد. شاخص بیکاری ما دو رقمی است. تا ۴۰ درصد دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها بیکارند. بخشی از آنها دهه هفتادی هستند که احساس می‌کنندجامعه آنها را به رسمیت نمی‌شناسند. آن‌ها به قدیمی‌هایی که انقلاب کردند یا در دهه ۶۰ به دنیا آمده اند می‌گویند «ما می خواهیم جور دیگری نگاه و زندگی کنیم. چرا ما را اسیر تاریخ خود کرده اید؟» صدای آنها نمی شنویم.
تهی دستان شهری مثل پیک‌موتوری‌ها، دستفروشان، بیکاران، فروشندگان دوره‌گرد، مهاجرینی که از روستاها به شهرها آمده و حاشیه‌نشین شده‌اند، گدایان، کارتن خواب‌ها، کودکان کار و همه آنهایی که به آنها بی‌پیشگی تحمیل شده است را باید جدی گرفت. بی‌پیشگی تحمیل شده آن است که کارگاهی در کشور تعطیل می‌شود و کارگران آن بیکار می‌شوند. از سال ۸۵ تا ۹۲ حدود هفت هزار کارگاه در ایران تعطیل شد. افرادی در این کارگاه‌ها، کارهای دستی یا فکری انجام می‌دادند. اینها اکنون چه کنند؟ مشکل ما هم این است که ما نمی‌توانیم مناسبات‌ خود را با این چهار دسته «دیگری» تنظیم کنیم.
این «غیریت‌»یا «دیگری» سازی با چه ساز و کارهایی شکل می‌گیرد؟
امنیتی کردن فضا یکی از ساز و کارهای آن است. اما هژمونی با خودش ضدهژمون به همراه می‌آورد. ضدهژمون هم همان خشونت و اعتراض نامنظم غیرسازنده است ولی متأسفانه راه دیگری باقی نمی‌گذاریم. اینکه انتظارنداریم مخالف فعال داشته باشیم! هم یکی از این ساز و کارهاست. می‌گوییم مخالف باشد اما وقتی مخالف، فعال می‌شود او را «دیگری» می‌کنیم. دوگانه‌هایی مثل «حق و باطل»، «اسلام – کفر» و «ناب و التقاطی»هم یکی از این ساز و کارهاست. مثلا من می‌گویم من حق هستم یا ناب فکر می‌کنم و شما التقاطی یا باطل هستید. یک ساز و کار دیگر، خودشیفتگی مفرط ماست. خودشیفتگی هم غیریت‌سازی می‌کند. یعنی من احساس می کنم همه به حقانیت من قائلند، برای همین وقتی یک نفر مخالف با فکر من صحبت می‌کند من عصبانی‌ می‌شوم. ممکن است من به عنوان یک معلم فکر کنم دانشجو با دیدگاه من نباید مخالفت کند و یا پدری بخواهد فرزندش با او مخالفت نکند این آغاز غیریت سازی است. کمال گرایی و ذات انگاری هم می‌توانند غیریت‌سازی کنند. احساس تولیت به یک دین، سرزمین، فرهنگ، تاریخ و هویت به این معنی که من خودرا متولی یا نگهبان یک هویت یا دین بدانم غیریت‌‌سازاست هم سازوکار دیگری ساختن هستند. انحصارات مالی، رانت‌ها و تمامیت‌خواهی نیز همین نقش را ایفا می‌کند.
از سوی دیگر ریشه این نارضایتی‌ها در واقع دوتایی‌هایی است که ما درست می‌کنیم. یکی از این دوتایی‌ها دوتایی های نسلی است. در جامعه ما اکنون شکاف‌هایی شکل گرفته است. این شکاف‌ها برای ما مشکل‌ساز خواهد شد. تحقیقاتی شخصا دربارۀ تحولات بین نسلی در ایران انجام داده‌ام. جامعه ایران روی این گسل‌های اجتماعی زندگی می‌کند. حدود ۱۰ سال پیش در انجمن جامعه‌شناسی درباره گسل‌های اجتماعی صحبت کرده بودم. همانطور که ما روی گسل های زمین شناختی زندگی قرار داریم، روی گسل های جامعه شناختی هم زندگی می‌کنیم.
ما در اعتراضات اخیر، بسامد و فراوانی سنی متولدین دهه ۷۰ را مشاهده کردیم. یکی از گسل‌های جامعه‌شناختی، گسل‌های نسلی است. وقتی گفت‌و‌گو، همکاری و مشارکت بین نسلی وجود نداشته باشد، گسل به وجود می‌آید. ما یک نسل انقلاب کننده داریم که نسل پرحرارتی است. نسل دهه ۶۰ نسل ولرم، نسل دهه ۷۰ نسل سرد و نسل دهه ۸۰ هم نسل net(شبکه) است. بین این نسل‌ها، گسل‌هایی وجود دارد. ما به دنبال سبکی از زندگی اجتماعی در قامت نسل خودمان هستیم. اما نسل دهه ۷۰ آن گرما و ولرمی نسل‌های قدیمی امثال بنده را ندارد. این نسل یک جور دیگر به دنیا نگاه می‌کند. من به عنوان یک دانشجوی قبل از انقلاب نباید خودم را حاشا کنم. بلکه باید مسئولیت عملکرد خودرا در تاریخ معاصر بپذیرم و با نسل جدید گفت‌و‌گو کنم وقتی درباره من چنین است حساب حکمرانان که نوعا از نسل های قدیمی و بیشتر سنتی هستند روشن است‌. در این گفت وگو هردو نسل می‌توانند همدیگر را نقد کنند. اگر چنین نباشد فاصله نسلی به شکاف نسلی؛ شکاف نسلی به تعارض نسلی می انجامد.
دومین شکاف جامعه‌شناختی، شکاف بین شهرهای پیرامون و مرکز است؛ شکافی که بین شهرهای کوچک و محروم و شهرهای مرکزی کشور وجود دارد. شما در همین اعتراضات می‌توانید تعدد شهرهای کوچک را ببینید. وقتی مردم شهرهای کوچک امکانات خود را با شهرهای بزرگ مقایسه می کنندبه آنها احساس نابرابری دست می‌دهد. نابرابری مشکل است اما حسّ نابرابری مشکل‌تر است.
شکاف سوم، شکاف دو «میم» است یعنی شکاف قشرهای محروم و ممتاز.یا تهی دستان و ثروتمندان. نمی‌توانیم بگوییم که اعتراضات اخیر مساله تهی دستان نبود. درست است که حتی آلودگی هوا یا زلزله ودیگر محدودیت ها و نابسامانی‌ها عصبانیت را بیشتر می‌کند، اما اصل و ریشه های بزرگ‌تر، شکاف های تهی دستان و حس نابرابری‌های اقتصادی است. در ایران یقه سفید‌هایی داریم که به طبقات ممتاز تبدیل شده‌اند. من این یقه سفیدها را هم به سه دسته تقسیم می‌کنم. ‌یقه سفیدهای بروکرات، یقه سفیدهای تکنوکرات و یقه سفیدهای تئوکرات که روحانیون حکومتی و قدرتمند ذیل آخری قرار می‌گیرند.
شکاف چهارم، شکاف رسانه‌های رسمی و غیررسمی است که نباید آن را نادیده گرفت. ما از یک سو رسانه‌هایی رسمی مثل صدا و سیما با سیاست های حکومتی و از سوی دیگر رسانه‌هایی غیررسمی مثل اینترنت همراه داریم. اعتراضات اخیر از طریق رسانه‌های غیررسمی به رسانه رسمی بود؛ رسانه ای که قبلا در آن به معترضین گفتند بزغاله، خس و خاشاک یا فریب خوردگان دشمنان خارجی.
البته آقایان بعضا به خاطر اختلافات جناحی از مشکلات اقتصادی هم سخن می گویند تا دولت را هم مقصر جلوه دهند. روشی که می‌توانیم به آن عنوان بازی «کی بود کی بود من نبودم» بدهیم. این یک نوع فرافکنی و به دیگری‌فکندن است. می بینیم که قوا مشکلات را به گردن همدیگر می‌اندازند. سطوح بالای حکومت مشکل را گردن سطوح پایین می اندازد و برعکس. بخش‌های انتصابی و انتخابی حکومت هم مسئولیت را از خود رفع می‌کنند و به گردن همدیگر می‌اندازند.
مثلا دعوی قوه قضاییه و قوه مجریه بازتابی از اختلافات جناحی آنهاست. من به عنوان یک شهروند از همان زمان به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد منتقد او و نحوه به قدرت رسیدنش بودم. اما انتقاد از او حالا به یک مد تبدیل شده است. او کسی است که با دور و بری‌ها و نحوه مدیریت جهانی اش این سرزمین عزیز را شخم زده و الان منتقد همه می‌شود. در مقابل اکنون حامیان و شرکای قدیمی می‌‌خواهند از او یک «دیگری» بسازند و با قربانی کردن او صورت مسأله را پاک کنند. اما آیا این روش‌ها کارآمد است؟ مسلما خیر. ما در بحث های مان به این نوع رفتار «بازی مسئولیت گم شده» می‌گوییم. در حالی که اجزای نظام حکومتی مسئولیت مشترک دارد. حتی من می خواهم از این هم فراتر بروم و صمیمانه بگویم این مسئولیت مشترک همه ماست. به جای نگاه هابزی که لویاتانی در بالا وجود دارد و همه چیز در دستان اوست، باید فوکویی نگاه کرد و همه صورت های قدرت، مثل قدرت سیاسی، دانش و ثروت را در نظر گرفت. در عین حال هم مساله حکمرانی و مسئولیت سنگین حکمرانی نباید گم شود.
من سینا قنبری معترضی که گفته می شود در زندان خودکشی کرده است را نمی‌شناسم. اما وقتی می بینم یک دیپلمه بیکار به علت افسردگی تحمیل شده از سوی جامعه خودکشی کرده است لرزه بر اندامم می افتد. جامعه برای این دیپلمه بیکار یک حالت روحی ایجاد کرده است. حالا ما از امثال او انتظار داریم بنشیند موقعیت حساس و پرمخاطره کشور در این منطقه و جهان را در نظر بگیرد و به خیابان نیاید و گرنه او را مقصر می دانیم که چرا خلاف مصالح کشور عمل کردی؟ یعنی به افرادی که به صورت تصادفی از نابرابری متضرر شده‌اند اگر نخواهیم بگوییم «خفه شو» می‌گوییم «صبور باش!»
شما به شکاف‌های زیادی پرداختید. اما سوال اینجاست که چه کسانی در اعتراضات غالب بودند؟ گفتید رنجورترین دیگری‌های اجتماعی تهی‌دستان شهری هستند. آیا این دسته را معترض اصلی می‌دانید؟
نه. این یک نوع تقلیل گرایی است. این شکاف ها در حال کمون، به صورت زخم‌های چرکین و دردهای مزمن وجود دارند و در هر موقعیتی به شکلی عفونت سرباز می‌کند. ما در جامعه شناسی برای موقعیت‌های مختلف از اصطلاح تحلیل موقعیتی استفاده می‌کنیم. این دردها در یک موقعیت به شکل خاصی ظاهر می‌شوند و در موقعیت دیگر، شکل‌شان تغییر پیدا می‌کند. این شکل‌های مختلف به هم ارتباط دارند. «دیگری‌سازی‌ها»یی که عرض کردم، باعث می‌شود جامعه به هم بریزد و به هم ریختگی به وجود بیاید.
در این حالت دیگری‌ها با هم ائتلاف می‌کنند. جان فوران در کتاب مقاومت شکننده درباره این ائتلاف ها بحث می‌کند. فوران می‌گوید این ائتلاف‌ها مرتبا در ایران شکل می‌گیرد. این ائتلاف‌ها را دیگری‌هایی شکل می‌دهند که ما آنها را درست کرده‌ایم. اما ائتلاف آنها نیز معمولا ناپایدار است. ائتلاف می‌شکند و دیگری‌ها، دوباره بین خود «غیریت‌سازی» می‌کنند و این منشأ بی ثباتی و ناپایداری سرزمین ما می شود و از توسعه و پیشرفت می‌مانیم. در پاسخ به سوال شما باید بگویم در هر موقعیتی می شود یک گروه های مهمی را شناسایی کرد. به نظر من اعتراضات اخیر نیز ائتلاف شکاف‌های نسلی، طبقاتی، مرکز – پیرامون و سبک زندگی بود. اگر کسی فارغ از حرکت سیاسی بنشیند و به صورت تحلیلی این اعتراض‌ها را تحلیل محتوا کند می بینیند که انواع و اقسام مطالبات و مناقشات وجود دارد. بعضی از شعارها، شکاف‌های نسلی را نشان می‌دهد. بعضی از آنها به سبک زندگی برمی‌گردد. بخشی از آنها در ارتباط با آزادی های مدنی و بخشی دیگر حقوق اجتماعی و رفاهی است.همه اینها را می‌شد به نحوی در شعارها دید. اما من فکر می‌کنم مسائل ایران را نباید به یک موقعیت تقلیل داد. در این موقعیت می‌شود گفت بعضی شکاف ها در مرکز قضیه بودند اما شکاف‌های دیگر هم در موقعیت های مشابه سر باز می‌کنند.
نسل‌های بعد از انقلاب را دسته بندی کردید و عناوین سرد و گرم برای آنها به کار بردید. همچنین الان گفتید شکاف‌ها دیگر در موقعیت های مشابه فعال می‌شوند. ما در گذشته هم شاهد حوادث خیابانی بوده ایم. بین اعتراضات اخیر و آنچه در گذشته رخ داده چه شباهت‌هایی وجود دارد؟
ببینید در سال ۸۸ می‌بینیم که یک نمایندگی سیاسی بالفعل در صحنه هست. گاهی میان دیگری‌های متن جامعه با دیگری‌های سیاسی ارتباط قطع می‌شود و معترض بدون رهبران دست به کار می‌شود. ۸۸ یک موقعیت سیاسی و واقعه خاص بود. عده‌ای تصور می کردند در رای و حق‌شان دست برده شده است. بنابراین چون موقعیت انتخاباتی بود، مشارکت سیاسی بیشتر به شکل سازمان یافته و با نمایندگی های سیاسی شکل گرفت. اما در اتفاقات اخیر، مجموعه‌ای از خشم، احساس نابرابری، دیده نشدن، از دست دادن عزت نفس، احساس بی‌نصیبی از بخت‌های زندگی و ناامیدی نسبت به آینده به صورت اجتماعی و غیرسازمان یافته ظهور پیدا کرد.
من نمی توانم پدیده ها را خطی نگاه کنم و به یک علت فروبکاهم. به نظرم این چند بعدی اتفاقات «multi dimentional» است. بر حسب موقعیت‌ها اشکال مختلفی از اعتراض‌ها خود را نشان می‌دهند. این اعتراض‌ها هم در حال کمون هستند. نباید فکر کنیم تظاهراتی سازمان یافته به راه افتاد. ودیگر تمام شد باید بنشینیم و ریشه ها را بکاویم و به آینده این کشور و حقوق مردمانش حساس باشیم. الان صحبت تمام شدن ماجرا و آزادی بعضی افراد می‌شود. اما باز هم می بینیم که مطالبات و مشکلات باقی مانده است. مشکل اصلی این است که در ایران بر اثر یک مساله زود خون ریخته می شود و افرادی کشته می‌شوند. این نیز مساله را بغرنج می‌کند. این مشکلات وقتی می خواهد در موقعیت دیگری سر باز کند می‌بینیم که دوباره با آن به صورت واکنشی« reactive» برخورد می‌شود. در حالی که حکمرانی وظیفه دارد به صورت فراکنشی« proactive» آینده‌اندیشی کند و به فکر مرهمی برای زخم های اجتماعی و تقلیل مرارت باشد.
همانطور که فرمودید اجتماعات بدون لیدر و سازماندهی صورت گرفت. این را چگونه می شود فهمید که این اعتراضات همگی بدون لیدر و سازماندهی باشد ؟
اینها شورش ها و اعتراضات اجتماعی هستند.
اما چطور فقط در چندین ساعت به شهرهای دیگر منتقل می شود؟
امکانات ارتباطی امروز، اینترنت موبایلی، زمینه های موجود و ارتباطات سیالی که وجود دارد بی‌اثر نبودند. البته ممکن است یک نوع مداخلات خاصی هم صورت گرفته باشد. به هرحال سیاست این گونه مسائل را هم دارد و دور از انتظار نیست که بعضی مخالفان و یا دولت های مخالف ومدعی ما مترصد استفاده از چنین شرایطی باشند. می خواهم بگویم باید واقع بین باشیم. یکی از واقعیت‌ها این است که ما مسئولیت مدیریت کشور را برعهده داریم و مشکلات گردن بیگانگان نیندازیم وقتی ما مشکل داریم طبیعی است که آنها از این استفاده می کنند.ایران کشوری است که در GDP یکی رتبه‌ ۲۷ دنیا را طبق آمار ۲۰۱۷دارد. یعنی یکی از کشورهای ثروتمند جهان به حساب می‌آید. در عین حال در شاخص نیکبختی اجتماعی در رتبه ۱۰۸ و در روند رشد ده سال اخیر در رتبه بدتر از این یعنی ۱۱۲هستیم. پس معلوم است که مدیریت ثروت، تقسیم منابع، برنامه ریزی برای حقوق رفاه اجتماعی و برخورداری شهروندان از بخت های اجتماعی ایراد دارد. بعد ما نارحت هم هستیم چرا عده ای شورش می کنند. البته من به عنوان یک پژوهشگر به این قائل هستم که تهی دستان شهری با این شیوه های اعتراض، بیشترین لطمه را خواهند دید اما راه دیگری برای آنها باقی نگذاشته ایم و نمی توانیم انتظار داشته باشیم که چنین اتفاقاتی نیفتد. به این توجه داشته باشید که امور گاهی دلیل ندارند، اما علت دارند.
از لفظ شورش استفاده کردید. آیا می توانیم بگوییم این اعتراضات سویه های وندالیسم داشتند؟
نمی شود از برچسب وندالیسم استفاده کرد. وندالیسم هم یک مساله اجتماعی است اما این اعتراضات بیش از وندالیسم هستند. وندالیسم در مسائل رفتاری و کج روی‌های اجتماعی ریشه دارد. اما اعتراضات را نمی شود آسیب شناختی وندالیستی کرد.
آنارشیستی چطور؟
آنارشیسم هم نمی توان گفت. چون آنارشیسم یک فلسفه سیاسی رادیکالی است که به معنای دقیق کلمه رهبران قوی و یک نوع قدرت سازمانی بالایی در آن وجود دارد. من فکر می‌کنم اعتراضات اجتماعی و به تعبیر آصف بیات سیاست‌های خیابانی اما با شکل خاصی بودند.
فرمودید ممکن است این زخم ممکن است در جای دیگری سر باز کند … .
بله متأسفانه حسب موقعیت محتملا از دانشگاه‌ها، گروه‌های قومی، کمپین‌های اجتماعی، جنبش‌های اجتماعی، زنان، کارگران و حتی گروه‌های سازمان یافته اجتماعی در داخل یا خارج. مهم مسئولیت مشترک ما برای رفع و رجوی ریشه های نابرابری‌ها و پیشگیری قانونمند و پاسخگویانه است.
 اگر بخواهم از تز دوگانه استبداد هرج و مرج دکتر کاتوزیان وام بگیرم، آیا فکر می‌کنید با ادامه دار شدن این اعتراضات نتیجه نهایتا هرج و مرج یا استبداد است؟ در چند سال گذشته این نظر شنیده می‌شد که جامعه مدنی ایران در حال آموختن این است که چگونه بین این دو حرکت کند. اما در ماجرای اخیر هم نشانه هایی از هرج و مرج دیده می‌شد. ظاهرا اگر اعتراضات ادامه پیدا می‌کرد دیگر راه میانه‌ای وجود نداشت.
به نظر من ایران در یک وضعیت دوراهی بسیار تعیین کننده قرار دارد. این دوراهی برای آینده این سرزمین بسیار سرنوشت ساز است. حتی می توانم بگویم برای موجودیت و تمامیت ارضی این سرزمین. دو مسیر اجتماعی در ایران دارد طی می شود:
مسیر نخست این است که در متن جامعه خوشبختانه یک ظرفیت تجمعی در توسعه ایران به وجود آمده است. البته بدون اینکه یک مدیریت توسعه ای مطلوبی وجود داشته باشد. در متن زیست جهان این جامعه به دلیل توانایی‌ها و ظرفیت ها و پس زمینه‌های تمدنی و فرهنگی ایران، و در سطحجامعه مدنی، فرهنگ و گروه‌های اجتماعی، شهرنشینی و تحصیلات یک ظرفیت تجمعی به وجود آمده است.
تحولات قشربندی اجتماعی صورت گرفته و بنیان های مدنی علمی، مدنی و آموزشی در ایران به یک جِرم بحرانی (critical mass) رسیده است. بخشی از این را می توان در دانشگاه ها دید. درست است که می گوییم ۴۰ درصد این دانشجویان بیکارند و در دانشگاه ها مدرک‌گرایی وجود دارد، اما آن روی سکه این است که آنها دانشجو هستند، بخشی از ایرانند و بخشی از پیشرفت در ایران به حساب می آیند. در ایران حتی اگر یک روزنامه تعطیل می‌شود، روزنامه دیگری می‌روید. اینها یک طبیعت ققنوس واری دارند. انجمن ها و اجتماعات علمی به وجود آمده است. مهمتر از همه سازمان‌های مردم نهادند. مجموعه اینها در حال تکوین هستند و طرح توسعه ایران یک طرح ناتمام است.
مسیر دوم اما متأسفانه انباشت نارضایتی‌هایی است که در جامعه مرتب منعقد می‌شود. احساس نابرابری، سلب حقوق و به رسمیت شناخته نشدن. حتی اگر بفرض امکان مشارکت هم وجود داشته باشد همین که عده‌ای فکر می کنند که امکان مشارکت برای آنها وجود ندارد خطرناک است باید حل وفصل شود.ناراحتی های عصبی اجتماعی را هم نباید دست کم گرفت. عصب اجتماعی ما تنش دارد.
الان ایران به یک فرصت زمانی نیاز دارد که متاسفانه خیلی تنگ است و اگر اکنون مدیریت نکنیم دیگر قابل مدیریت نخواهد بود.اگر حکمرانی خوبی صورت نگیرد و در رفتار حکمرانی تجدید نظر نشود ممکن است به regime change منجر شود که من آن را به ضرر مصالح عمومی کشور می‌دانم.
راهی که من به آن چشم دوخته ام، مسیر اول است و ظرفیت تجمعی توسعه و زیست جهان جامعه است که خودش می تواند این دگردیسی اجتماعی در ایران را انجام دهد. اینجابهترین شانس ایران اینست که حکومت پوست بیندازد، یعنی در رفتار خود در چارچوب‌های حکمرانی تجدید نظر اساسی کند. حکمرانان باید دچار تنش و اضطراب بشوند. حکومتی که فقط پس از اعتراضات دچار تنش می‌شود حکومت ضعیفی است، چه برسد به حکومتی که با این اعتراضات هم دچار تنش نمی‌شود.
در هرصورت تنها راه تجدید نظر اساسی وسیستماتیک در رفتارهای حکمرانی است و باید کاری کند که تهی دستان در درجه اول دیده شوند. اما متاسفانه اکنون سیاست هایی در دولت وجود دارد که نمی گذارد تهی‌دستان دیده شوند. بعضی از این تهی‌دستان در سکونت گاه‌هایی زندگی می‌کنند که اصلا جزو فضاهای رسمی شهری تعریف نمی‌شود و در آمارهای رسمی نیز نیست! این خیلی عجیب است که سیاست های دولت نمی‌خواهد اینها شمرده شوند. باید امکانات سازماندهی درونی و اجتماعی آنها را هم فراهم کرد، یعنی آنها بتوانند خودشان را تکه های عزیزی از جامعه ایران بدانند و مثلا در محله ها، اصناف یا مناطق مختلف شهر سازماندهی پیدا کنند. جامعه باید بیت القصصی داشته باشد که مردم قصه های دل خود را آنجا بگویند.
اما متاسفانه بعضی پیشنهاد می کنند بعضی جاها در شهر ایجاد شود که مردم بتوانند آنجا اعتراض کنند. این ساده کردن قضیه است. این کمترین وکمترین کار است.خیلی بیشتر از این حرفها لازم است. اختصاص دادن جایی برای اعتراض بسیار چیز بسیار کوچکی است. در مقابل باید به «سازمان‌یابی اجتماعی درونزای» تهی دستان در شکل نیرومند، منظم و قانونمند کمک کرد. اگر این گونه نباشد من انتظار ندارم یک فرد بیکار بنشیند رفتار معقول توام با تحلیل از خود نشان دهد. این حرفها هم وهم است و هم نگاه غیراخلاقی، غیرعقلانی و غیرعلمی است که ما انتظار داشته باشیم یک آسیب دیده و رنجور بخواهد مشکلات جهان بشریت یا ایران را حل کند. اگر ما بتوانیم فرصتی برای سازمان‌یابی اجتماعی او فراهم کنیم، مشارکت دادن او در سامان دادن دنیای امروز است. معتقدم این مردم توانایی های بالقوه و ابتکاراتی دارند. همان ابتکاراتی که به شکل خشونت آمیز از آنها ظاهر می شود می تواند به صورت مسالمت آمیز، سازنده و مولد دیده شود. به هرحال اینها بخشی از پتانسیل های اجتماعی اند.
نباید فکر کرد اگر این اتفاقات نیفتد، امثال ترامپ با آن ویژگی های شخصیتی وجناحی اش، دولت اسرائیل با آن عملکرد غاصبانه اش نسبت به ملت فلسطین ، یا عربستان با آن ساختار ارتجاعی نفتی به منافع ما فکر می کنند. این مسئولیت ها با ماست. ما باید پیش نگری و مداخله و درمان کنیم. خطر سوریه ای شدن یا عراقیزه شدن ایران که چیز بعیدی نیست. مردم از تاریخ مشروطه تا به امروز هزینه های زیادی پرداخته اند. من ایران را حیوان آزمایشگاهی نمی بینم که مرتب با آن آزمون و خطاکنیم. حق نداریم، تاریخ و وجدان های بیدار و هر حقیقتی که به آن قائل هستیم ما را نمی بخشد.
بگذارید مثالی بزنم. پلوتارک در کتاب حیات مردان نامی زندگی در فصلی به زندگی کوریولان یا مارسیوس رُم می رسد و آنجا توضیح می دهد فقرا در شهرها شورش کردند. آنها از شورش خود نتیجه نگرفتند. تعدادی باهوش در بین تهی دستان مثل بروتوس و وِلتوس پیدا شد و گفتند بالای تپه مقدس« Scare Mont» برویم و بگوییم این چه شهری است که در آن برای ما حتی محلی برای دفن شدن هم نیست.
این چیزی است که در جامعه ما هم رخ داده و قبرهم کالایی شده است. با طرح این موضوع سنا به هراس افتاد و آگریپا را برای مذاکره به سوی شورشیان فرستاد. خلاصه مذاکره این بود که باید «تریبون مردم»(Tribun de Peuple) درست شود. اسم این تریبون را گذاشتند تریبون مردم. پلوتارک می‌گوید با این تریبون، در شهر آرامش و صلح برقرار شد. اگر شما ریشه پارلمان‌ها را دنبال کنید به یک معنا به تریبون هایی برمی گردد که در آن دوره ها به وجود آمد.
جامعه مدنی تریبونی است برای مردم. NGOها سازمان‌یابی درونی اجتماعی را میسر می‌کند. ما می‌توانیم به جای آنکه ظرفیت های جامعه مدنی را تخریب کنیم یا گروه های اجتماعی را «دیگری» کنیم آنها را جزء سرمایه های زیرساختی و بنیان های اجتماعی بدانیم. ظرفیت های مدنی حوضچه های آرامش هستند. آنجا مطالبات به صورت آرام جمع و تقطیر می شوند. جامعه مدنی موجب تقطیر مطالبات و اعتراضات می شود. حکومت هم موظف می‌شود به این طرح های اجتماعی که از این طریق برای حل مسائل مختلف بیان می شود، اهمیت دهد.
اینگونه تهی دستان دیده می‌‌شوند. زندگی ما به صورت خاصی تنظیم شده است که خود تهی دستان را اصلا نمی بینیم و گاهی فقط روایتی از آنها می بینیم. اما آنچه اهمیت دارد این است که خود آنها دیده شوند وخود آنها سخن بگویند و نمایندگی های فعال و مخالف های فعال و برنامه هایی داشته باشند. ما نباید نخبه‌گرایانه نگاه کنیم و وضعی وجود داشته باشد که نخبگانی این افراد را نمایندگی کنند. بلکه خود تهیدستان باید خودشان را نمایندگی کنند. از این طریق حکومت دوست جامعه مدنی به وجود می‌آید؛ حکومتی که با مردم گفت و گو می‌کند. اکنون دردهای تهی دستان قضایی می‌شود درحالی که مسأله شان اجتماعی است. ما باید به جای آنکه با معترضین در زندان ها ودادگاه ها مفتشانه و قضایی گفتگوکنیم آنها را آزاد کنیم و با آنها در فضای عمومی گفت وگوی اجتماعی بکنیم و برای آنها شفاف و به آنها پاسخگو وگزارش دهنده باشیم.
منبع: بهارنیوز

زمان آغاز ثبت نام کنکور سراسری

به گزارش مهر، حسین توکلی افزود: مهلت ثبت نام برای شرکت در کنکور سراسری سال ۹۷ تمام دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی از جمله رشته های با آزمون دانشگاه آزاد اسلامی تا روز یکشنبه ۸ بهمن ماه ادامه دارد.وی یادآور شد: ثبت نام صرفا از طریق سایت سازمان سنجش و آموزش کشور انجام می گیرد و دفترچه راهنمای ثبت نام حاوی شرایط و ضوابط شرکت در کنکور سراسری ۹۷ فردا یکشنبه اول بهمن همزمان با ثبت نام در آزمون منتشر می شود.مشاور عالی سازمان سنجش یادآور شد: کنکور سراسری سال ۹۷ در روزهای پنجشنبه و جمعه ۷ و ۸ تیرماه ۹۷ برگزار می شود.وی گفت: آزمون سراسری سال ۹۷ به منظور پذیرش دانشجو برای دوره های روزانه نوبت دوم یا شبانه، نیمه حضوری مجازی و پردیس های خودگردان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، دانشگاه پیام نور، موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی و همچنین کد رشته های تحصیلی با آزمون دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می شود.

توکلی خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه پرداخت هزینه ثبت نام منحصرا اینترنتی انجام می شود لذا داوطلبان لازم است به وسیله کارت های عضو شبکه بانکی شتاب که پرداخت الکترونیکی آن فعال است با مراجعه به سایت سازمان سنجش و پرداخت مبلغ ۲۲۰ هزار ریال به عنوان وجه ثبت نام، برای شرکت در آزمون، نسبت به دریافت اطلاعات کارت اعتباری ثبت نام اقدام کنند.مشاور عالی سازمان سنجش افزود: با توجه به اینکه در مراحل مختلف فرایند این آزمون خدماتی از طریق ارسال پیام کوتاه به داوطلبان ارائه می شود لذا داوطلبانی که تمایل به استفاده از خدمات پیام کوتاه داشته باشند، می توانند با انتخاب گزینه مربوط و پرداخت مبلغ ۵ هزار ریال، به عنوان استفاده از خدمات پیام کوتاه از این خدمات استفاده کنند.

توکلی ادامه داد: در آزمون سراسری سال ۹۷ دارندگان دیپلم نظام قدیم، بدون توجه به نوع دیپلم و دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی و یا فارغ التحصیل پیش دانشگاهی بدون توجه به نوع مدرک پیش دانشگاهی با توجه به رشته های تحصیلی مورد علاقه خود که در جداول شماره ۲ تا ۶ دفترچه راهنمای شماره یک درج شده است، می توانند منحصرا متقاضی یکی از گروه های آزمایشی علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر، و یا زبان های خارجی شوند و در تقاضانامه اینترنتی ثبت نام آن را ثبت کنند.مشاور عالی سازمان سنجش یادآورشد: در آزمون سراسری سال ۹۷، همانند آزمون سراسری سال ۹۶ به هر یک از داوطلبان گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی و زبان های خارجی، اجازه داده شده است تا در صورتی که علاقمند به شرکت در گروه آزمایشی هنر نیز باشند، علاقمندی خود را در تقاضانامه ثبت نام اعلام کنند.

وی افزود: بنابراین چنین داوطلبانی لازم است نسبت به پرداخت مبلغ ۲۲۰ هزار ریال دیگر علاوه بر وجه ثبت نام اولیه با عنوان علاقمندی به شرکت در گروه هنر از طریق سایت سازمان اقدام کنند.مشاور عالی سازمان سنجش خاطرنشان کرد: به همین ترتیب به داوطلبان گروه های آزمایشی، ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی و هنر اجازه داده شده است تا درصورتی که علاقمند به شرکت در گروه زبان های خارجی نیز باشند، علاقمندی خود را در تقاضا نامه ثبت نام اعلام کنند، بنابراین چنین داوطلبانی لازم است نسبت به پرداخت مبلغ ۲۲۰ هزار ریال دیگر علاوه بر وجه ثبت نام اولیه با عنوان علاقمندی به شرکت در گروه زبان های خارجی از طریق سایت سازمان اقدام کنند.توکلی تصریح کرد: چنانچه داوطلبی علاقمند به شرکت در گزینش رشته های تحصیلی دانشگاه پیام نور و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی باشد لازم است ضمن اعلام علاقمندی در تقاضانامه نسبت به پرداخت مبلغ ۱۱۰ هزار ریال دیگر از طریق سایت سازمان اقدام و کارت اعتباری مربوط را دریافت کنند.

مشاور عالی سازمان سنجش افزود: در رابطه با اعلام علاقمندی به رشته های پردیس های دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران، در صورت اعلام رسمی وزارت آموزش و پرورش، برای پذیرش دانشجو در دانشگاه های مذکور مراتب در زمان پرینت کارت شرکت در آزمون و یا زمان انتخاب رشته به اطلاع داوطلبان خواهد رسید.توکلی تاکید کرد: داوطلبان پس از تکمیل تقاضانامه اینترنتی ثبت نام و ارسال عکس و پس از دریافت شماره پرونده و کد پیگیری ثبت نام خود، می توانند در قسمت مشاهده و چاپ اطلاعات ثبت نامی، اطلاعات خود را مشاهده و از آن پرینت تهیه کنند.
منبع: بهارنیوز

سن نوجوانی تا ۲۴سالگی افزایش یافته است

نوجوانی مرحله‌ای میان دوران کودکی و دوران بزرگسالی است که در آن رشد بیولوژیکی و مغزی افراد برای ورود به مرحله بزرگسالی کامل شده و فرد آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت‌ها و نقش‌های اجتماعی را کسب می‌کند. گرچه در باور عموم و به طور سنتی نوجوانی به سنین بین ۱۰ تا ۱۹ سالگی اطلاق می‌گردد، اما گروهی از پژوهشگران بر این باورند که سن نوجوانی تا پیش از ۲۴ سالگی به اتمام نمی‌رسد.
 

به گزارش یورونیوز، متخصصان بیمارستان سلطنتی کودکان در ملبورن، مقاله‌ای در «ژورنال بهداشت کودکان و نوجوانان لنست» در مورد زمان پایان یافتن دوران نوجوانی و آغاز بزرگسالی منتشر کرده و در مورد دلایل این تغییر زمانی توضیح داده‌اند. در این مقاله آمده است که رشد مغز انسان در سال‌های اول پس از ورود به ۲۰ سالگی نیز ادامه می‌یابد و حتی دندان‌های عقل بسیاری از افراد نیز تا سن ۲۴ سالگی در نمی‌آید. همچنین در طول دوران نوجوانی است که افراد با تکمیل کردن تحصیلات، کارآموزی، فراگرفتن نقش‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی برای حضور در جامعه به عنوان فرد بزرگسال آماده می‌شوند. پژوهشگران همچنین به این مساله اشاره کرده‌اند که سن ازدواج در ۵ دهه گذشته حدود ۸ سال افزایش یافته و به حدود ۳۰ سال برای زنان و به حدود ۳۲ سال برای مردان رسیده است. 

پروفسور سوزان ساویر، محقق دانشگاه ملبورن استرالیا و همکارانش بر این عقیده‌اند که با تغییراتی که در قرن اخیر بر روند زندگی انسان صورت گرفته، دوران رشد اجتماعی و عقلی افراد نیز تغییر یافته و زمان بیشتری سپری می‌شود تا فرد به مرحله‌ای برسد که به عنوان یک بزرگسال بتواند مسئولیت شغلی داشته باشد و تشکیل خانواده بدهد. 
با این حال محققان بر این مساله تاکید می‌کنند که بالاتر رفتن سن نوجوانی مانعی برای انجام کارهای مهم و همچنین مسئولیت‌پذیری افراد نیست. افزایش طول عمر انسان نیز این امکان را فراهم ساخته تا میزان عمر مفید انسان که می‌تواند به فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی اختصاص یابد، بیشتر شود و نتیجتا زمان طولانی‌تری برای طی کردن مراحل رشد اجتماعی و عقلی خود داشته باشد.
منبع: بهارنیوز

شهدایی که شهید محسوب نمی‌شوند!

می‌گل هشترودی-روزنامه بهار
سانچی، پلاسکو، سر پل ذهاب و حتی شمار کشته شدگان به دلیل آلودگی هوا که به گفته مسئولان آمار دقیقی از آن نمی‌توان ارائه داد همگی یک واقعیت را فریاد می‌زنند و آن هم نا کار آمدی نسخه‌های مدیریتی است که طی سال‌های گذشته پیچیده شده است. فرق نمی‌کند مدیران وابسته به کدام جناح سیاسی یا با چه رویکرد اجتماعی پشت میز‌های مدیریت حضور می‌یابند، وقتی خدمت به مردم را با رانت، دروغ و فساد می‌آلایند دستاوردی جز تباهی جوانان و نخبگان کشور نخواهد داشت. حالا بعد از یک سال دوباره به میزبانی پلاسکویی‌ها می‌رویم و پای درد و دل‌های آن‌ها نشینیم و با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیریم اما با پایان روز داستان پلاسکو و پلاسکویی‌ها نیز پایان میابد و باز هم مثل یک سال گذشته همه آتش نشانان در آتش سوخته، شهیدانی که شهید محسوب نشدند و کسبه ای که زندگیشان را از دست دادند، مدیریت بحرانی که خودش بحران زده بود و ساختمان‌های نا ایمنی که ممکن است پلاسکویی دیگر را رقم بزنند فراموش می‌کنیم.

۳۰  دی ۹۵؛ تهران چهار راه استانبول
ساعت تقریبا ۸ صبح است که خبرهایی مبنی بر آتش سوزی ساختمان پلاسکو به گوش می‌رسد. پلاسکواولین آسمان خراش و ساختمان مدرن در خاورمیانه بود که قبل از انقلاب ساخته شده و حالا به مرکز تجاری تبدیل شده بود. ابعاد آتش به قدری زیاد بود که خیلی زود بخش عظیمی از ساختمان را در بر گرفت. آتش نشان‌ها و گروه‌های امدادی خیلی زود سر صحنه حادثه حضور پیدا کردند و عملیات امداد و نجات را آغاز کردند اما با وجود تمام تلاش‌ها صورت گرفته ساختمان پلاسکو ۳ ساعت و نیم در آتش سوخت و سرانجام در حالی که خیلی از آتش نشانان و حتی بخشی از کسبه هنوز هم در ساختمان حضور داشتند، این ساختمان پیش چشم همگان فروریخت. همه در بهت و حیرت فرو رفته بودند. عده ای گریه می‌کردند و عده ای حیرت زده از طرفی به طرف دیگر می‌رفتند. طولی نکشید که سر و کله خانواده‌های کسبه پلاسکو و آتش نشانانی که زیر آوار مانده بودند پیدا شد و ازدحام جمعیت بیش‌تر شد. از همان زمان کار آوار برداری آغاز شد و تا ۹ روز بعد ادامه داشت. در طول این زمان خانواده‌های زیادی شب‌های خود را کنار آوارهای پلاسکو به صبح رساندند تا خبری از عزیزانشان به دست بیاورند.

 آن روزها با حواشی بسیاری نیز همراه بود که از جمله آن‌ها می‌توان به شایعه‌هایی از پیامک یکی از آتش نشانان زیر آوار مانده به اعضای خانواده‌اش که حکایت از حضورشان در موتور خانه داشت اشاره کرد. در آن شب‌ها همه مردم ایران هر شب رو به روی ایستگاه‌های آتش نشانی جمع می‌شدند و شمع روشن می‌کردند تا در این غم عظیم با خانواده آتش نشان‌ها همدردی کنند. حتی یکی از دسته‌های عزاداری با پرچم «یاابوالفضل» به سمت چهار راه استانبول روانه شده بود تا هم دلگرمی باشد برای گروه‌های امدادی که در آن شب‌ها به سختی کار می‌کردند و هم همدردی باشد با خانواده‌هایی که جوانشان در آتش بی‌تدبیری مسئولین سوخته و زیر آوار مدفون شده بودند. لطف بی دریغ ملت ایران که مثل همیشه صحنه را خالی نگذاشتند و برای امداد گران و آوار برداران غذای گرم می‌آوردند از خاطرمان پاک نمی‌شود. اما داغ پلاسکو و ۱۶ آتش نشانی که سیمرغ وار عروج کردند فراموش نشدنی است. غمی که هنوز هم با گذشت یک سال بر دل ایرانیان سنگینی می‌کند. در این بین از یاد نمی‌بریم جلسات مدیریت بحرانی که همیشه بحران زده بود و مدیرانی که برای نشان دادن خود صبح به صبح سری به محوطه پلاسکو می‌زدند و بعد از آن هم دیگر کسی آن‌ها را نمی‌دید یا قول‌های اعضای شورای شهر چهارم مبنی بر تشکیل کارگروهی برای بررسی حادثه پلاسکو که در آخر هم هیچ سرانجامی نداشت یا عذر خواهی نکردن شهردار پیشین در برابر همه ی کوتاهی‌ها و کمبود‌ها و بودجه‌هایی که هیچگاه برای سازمان آتش نشانی تخصیص داده نشده بود. حالا با گذشت یک سال از آن روزها پلاسکو هنوز هم ویرانه است و مشخصا تمام وعده وعیده‌هایی که به کسبه پلاسکو داده شد مثل همیشه پوچ و توخالی بوده است.

۳۰ دی ۹۶؛ تهران چهار راه استانبول
اقدامات صورت گرفته طی یک سال گذشته از این حکایت دارد که کمیته ای تحت عنوان پلاسکو برای پیگیری کلیه امور مرتبط و ساخت دوباره آن در بنیاد مستضعفان تشکیل شده است. این کمیته تاکنون ۳۷ جلسه با ۱۵۲ مصوبه برگزار نموده و کار آن تا پایان ساخت ادامه خواهد داشت در طی یکسال گذشته بنیاد مستضعفان همکاری نزدیکی با مراجع ذیربط از جمله هیئت ویژه گزارش ملّی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو و دستگاه قضایی انجام داده است برای استقرار موقت کسبه محترم هزینه اجاره حدود ۶۰۰ واحد در پاساژ نور پیش بینی گردید هر چند که کسبه پلاسکو شب عید سال قبل را با بی رغبتی در پاساژ نور گذراندند و خیلی از آن‌ها حتی مغازه واگذار شده را باز نکردند چون معتقد بودند که سودی در فروش در این پاساژ عاید آن‌ها نخواهد شد اما این طور که گفته می‌شود با توجه به ابعاد ملی حادثه پلاسکو،انتظارات جامعه، حقوق قانونی ذینفعان، فداکاری آتش نشانان و ساخت ساختمانی فاخر به عنوان جایگزین یک ارزش از دست رفته مذاکرات فشرده و زیادی با شهرداری و مسئولان ذیربط برای صدور پروانه ساخت دوباره ساختمان پلاسکوانجام شده است.

در این بین اعتراضات کسبه پلاسکو را نمی‌توان نادیده گرفت. مجتبی درودیان، رئیس اتحادیه پیراهن‌دوزان ایران روز پنج‌شنبه هفته گذشته در نشستی خبری که به مناسبت سالگرد آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو برگزار شد، از عملی نشدن وعده‌های داده شده به کسبه ساختمان پلاسکو انتقاد کرده و گفته است: «پس از یک سال هنوز مشخص نیست چه نهادی مسئول پاسخگویی و رسیدگی به این موضوع است.» او در ادامه تصویری از شرایط امروز کسبه این ساختمان ارائه کرد و تصریح کرد: «هنوز بسیاری از آنها نتوانسته‌اند دوباره روی پای خود بایستند». به گفته وی، بانک رفاه قرار بود به کسبه آسیب‌دیده پلاسکو، وامی به ارزش ۳۰۰ میلیون تومان پرداخت کند اما از ۱۲۰ کسبه آسیب‌دیده پلاسکو که برای وام معرفی شده‌اند، تاکنون فقط یک نفر موفق به دریافت آن شده است.»
وی در ادامه سخنانش از حراج املاک و دارایی‌های برخی از کسبه ساختمان پلاسکو در این مدت خبر داد و گفت: «خیلی از کسبه پلاسکو نتوانسته‌اند از هیچ کدام تسهیلات بانکی برخوردار بشوند و در نتیجه پس از یک سال بیکاری، همه دارایی‌های خود را از دست داده‌اند برای نمونه تولید کننده‌ای را می‌شناسم که به عنوان یک کارآفرین، ۵۰ کارگر داشت، اما هم‌اکنون در اسنپ کار می‌کند. این تولید کننده نه تنها واحد صنفی، مغازه و همه آنچه که در آن داشته در حادثه پلاسکو از دست داده است، بلکه گاو‌‌صندوقش را هم که حاوی همه مدارک و اسناد حقوقی، مالی و بانکی مانند چک، سفته و پول نقد بود، ندارد. او قرار شد ۳۰۰ میلیون تومان وام بگیرد که بتواند زندگی‌اش را با آن بسازد. اگر از آن روز اول این وام را به او می‌دادند نه تنها تولیدی‌اش فعال می‌ماند، بلکه امروز بخشی از آن را جبران کرده بود.» حالا با گذشت یک سال وقتی به سمت چهار راه استانبول میروی جای خالی ساختمان پلاسکو از دور دهن کجی می‌کند. هر چه بیش‌تر نزدیک می‌شوی خرابه‌های پلاسکو بیش‌تر خود نمایی می‌کنند. حالا پلاسکو به خرابه ای تبدیل شده است که با وجود تمام اعتراض‌های کسبه‌های آن در طی این یک سال هیچ مسئولی تلاش چشم گیری برای ساخت دوباره آن انجام نداده است.

پلاسکو‌های دیگری در آینده رقم خواهد خورد
از همان روزهای تخریب ساختمان پلاسکو بود که زمزمه‌های ساختمان‌های نا ایمن پیچید. از همان موقع هم مسئولان مربوطه قول دادند تا فاجعه دیگری رقم نخورده است رسیدگی کنند. حالا با گذشت یک سال از فاجعه پلاسکو با وجود زلزله‌های اخیر هر لحظه امکان رخداد و فاجعه جدیدی وجود دارد و این طور که معلوم است مسئولان نیز جز هشدار کار دیگری از دستشان بر نمی‌آید.
چندی پیش زهرا صدراعظم نوری رئیس کمیسیون محیط‌زیست شورای شهر تهران از شناسایی ۷۳۰۰ ساختمان نا ایمن در شهر تهران خبر داد و گفت: ساختمان‌های ناایمن در هنگام بروز حوادثی مانند زلزله آسیب‌پذیرتر از سایر ابنیه‌ها هستند. بر اساس بررسی‌های انجام شده ٧٣٠٠ ساختمان ناایمن شناسایی شده است، از این تعداد ١١۵٢ ساختمان ناایمن ساختمان‌هایی مثل برخی از بازارهای میوه و تره بار، فروشگاه شهروند، سراهای محله، مجموعه‌های ورزشی، فرهنگسراها و حتی برخی از ایستگاه‌های آتش نشانی و پایگاه‌های مدیریت بحران و… متعلق به شهرداری تهران است. حسن خلیل آبادی دیگرعضو شورای شهر تهران نیز در این رابطه می‌گوید: شهرداری باید ساختمان‌های ناایمن را شناسایی کند تا جان مردم در حادثه‌های مشابه پلاسکو تهدید نشود.
اما ابوالفضل سروش نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی معتقد است: توقف فعالیت ساختمان‌های فرسوده نیازمند حکم قضایی نیست. شهرداری وظیفه مقابله با فعالیت ساختمان‌های ناایمن و برخورد با متخلفان دراین حوزه را برعهده دارد، متصدی امور شهر شهرداری بوده و هیچ دستگاهی دراین خصوص به میزان شهرداری دارای وظیفه نیست؛ آیا می‌توان انتظار داشت قوه‌قضائیه، وزارت راه، وزارت خارجه و مجلس توقف فعالیت ساختمان‌های ناایمن را دنبال کنند. شهرداری باید در این حوزه اقدامات جدی انجام دهد، تصمیم گیری در جهت تعیین تکلیف فعالیت ساختمان‌های فرسوده تهران بر عهده شهرداری است، اینکه شهرداری به وظیفه خود عمل نکرده و یا با طرح مسائلی مانند اینکه به تنهایی توان مقابله با فعالیت ساختمان‌های نا ایمن را ندارد؛ به هیچ عنوان قابل قبول است.

او در رابطه با این که شهردار برای برخورد با ساختمان‌های نا ایمن نیاز به حکم قضایی دارد گفت: چطور شهرداری می‌تواند اگر مغازه و محل کسبی عوارض خود را نپردازد، با هرروشی با ادامه فعالیت آن مغازه مقابله کند، اما نمی‌تواند فعالیت ساختمان‌های ناایمن را تعیین تکلیف کند؛ شهرداری خواهان تعیین تکلیف این ساختمان‌ها نبوده و مسائلی مانند نشد و نمی‌توانیم قابل قبول نیست، جان مردم درشرایط بحرانی ازهمه مسائل مهم‌تر بوده و نمی‌توان با استفاده از مواردی مانند اینکه تعطیلی برخی مراکز مانند ساختمان علاءالدین به بیکاری کارگران بسیاری منجر می‌شود با جان مردم بازی کرد. ازهمان ابتدا باید با فعالیت ساختمان پلاسکو با هرتدبیری مقابله می‌شد، به طورحتم در این شرایط دیگر کارگران بسیاری جان و مال خود را ازدست نداده بودند، قطعا این مسئله بسیارساده قابل حل است؛ اگر هرفردی عوارض سالیانه سکونت خود را پرداخت نکند، شهرداری هزار مشکل برای مالک به‌وجود می‌آورد؛ بنابراین تعیین تکلیف ساختمان‌های فرسوده قابل انجام و پیگیری است، اما اینکه نمی‌شود و نمی‌توانیم تنها بهانه ای از سوی شهرداری است.  شهرداری دررابطه با مسائل و مشکلات شهرداری همه نوع حکمی را دراختیاردارد، تاکنون با چه شکلی با مغازه‌هایی که عوارض خود را پرداخت نکردند برخورد شده است، درهیچکدام ازمسائل حکم قضایی وجود نداشته و کم کاری شهرداری در این‌گونه مشکلات مشخص است؛ قانون به حد کافی وجود دارد و تنها شورای شهرباید شهرداری را ملزم به اجرای قانون کند.

شهیدانی که شهید محسوب نمی‌شوند
سال گذشته وقتی رئیس بنیاد مستضعفین عنوان شهدای آتش‌نشان را «شهید خدمت» نامید و وعده داد که علاوه بر تسهیلاتی که آتش‌نشانی برای این عزیزان در نظر دارد بنیادشهید نیز برایشان برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند، خانواده این شهدا دلگرم شدند.حالا بعد از گذشت حدود یک سال از سخنان رئیس بنیاد شهید، محمد علی نجفی، شهردار تهران بار دیگر بحث شهید مطرح شدن یا نشدن آتش نشانان پلاسکو را مطرح کرده و طی نامه‌ای به بنیاد شهید درخواست رسیدگی به این موضوع کرده است.
این بار اما شهیدی محلاتی حرف‌های سال گذشته خود را مبنی بر تسهیلات ویژه برای شهدای آتش نشان پلاسکو علاوه بر تسهیلاتی که شهرداری برای آنان در نظر گرفته را تکرار نکرده است. بلکه در پاسخ به نامه شهردار تهران، معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید و امور ایثارگران سخنانی را درباره قضاوت قانونی پیرامون وضعیت این شهدا مطرح کرده است. سعید عندلیبی، معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید و امور ایثارگران، در جلسه شورای هماهنگی حقوقی بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به مسائل مطرح شده در خصوص پوشش حمایتی از خانواده آتش نشانان جان باخته در حین خدمت از جمله شهدای خدمت آتش نشان در حادثه پلاسکو گفت: «موضوع احراز شهادت بر اساس قوانین موجود انجام می‌شود و درصورتی‌که این قوانین نیاز به اصلاح و یا ابهام‌زدایی داشته باشند، تغییرات لازم باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد تا بنیاد بتواند آن را اجرا کند. بر اساس این ماده «ایثارگر کسی است که برای استقرار و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران و استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان داخلی و خارجی انجام وظیفه کرده و شهید، مفقودالاثر، جانباز، اسیر، آزاده و رزمنده شناخته شود و در موارد بعدی این آئین نامه مصادیق شهید و در حکم شهید احصا شده است.»

بنابراین جان‌باختگان در حوادث گوناگون تنها در صورتی به‌عنوان شهید تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران شناخته می‌شوند که در این چهارچوب قرار بگیرند. خانواده شهدای خدمت بر اساس قانون تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار نمی‌گیرند و تسهیلات، کمک‌ها، حقوق و مزایای در نظر گرفته شده برای این عزیزان از سوی سازمان‌های محل خدمت شهید در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گیرد. اگر مجلس شورای اسلامی تعریف قانونی شهید را اصلاح کند و یا تبصره‌ای به ماده قانونی مربوط به مصادیق شهید اضافه کند که بر اساس آن آتش نشانان جان باخته در حین خدمت از جمله شهدای آتش نشان در حادثه پلاسکو را مشمول مصادیق ایثارگر تلقی کند و آن را به تصویب برساند، بنیاد شهید و امور ایثارگران مکلف به اجرای آن و تحت پوشش قرار دادن خانواده این عزیزان است اما در حال حاضر بدون محمل قانونی و مصوبه مجلس شورای اسلامی، بنیاد برای تحت پوشش قرار دادن خانواده این عزیزان اختیار قانونی را ندارد.»

مهم ترین سوالی که در ابتدا مطرح می‌شود علت تناقض سخنان سال گذشته مسئولان بنیاد شهید با سخنان امسال آنان در مورد شهدای آتش نشان پلاسکو است. سال گذشته وقتی رئیس بنیاد عنوان این شهدا را «شهید خدمت» نامید حتی مردم هم از این سخنان استقبال کردند. شهردار قدیم و جدید تهران هم طبق سال‌های گذشته موضوع شهدای آتش نشان را پیگیری کرده و محمد علی نجفی در این زمینه مطالبه کرد اما امسال معاونت حقوقی بنیاد حرف دیگری می‌زند. او قانونا ارائه تسهیلات به خانواده شهدای پلاسکو را بر گردن بنیاد ندانسته و آن را خارج از محدوده قانون می‌داند. بحث قانونی شهید محسوب شدن یا نشدن این شهدا، موضوع جدیدی نیست اما چرا رئیس بنیاد در بازدید از محل حادثه پلاسکو وعده‌ای خارج از عرف قانونی به مردم داده است که باتوجه به محدودیت‌های قانونی نتواند به آن جامه عمل بپوشاند؟ چرا معاونت حقوقی بنیاد تبصره‌های قانونی این موضوع را بعد از گذشت یک سال گوشزد و یادآوری کرده است؟ آیا این مسئله شائبه استفاده تبلیغاتی از التهاب فضای حادثه پلاسکو را در اذهان عمومی ایجاد نمی‌کند؟
منبع: بهارنیوز

خبر خوش برای مخالفان سدسازی!

محمد درویش- روزنامه بهار
تاکنون بسیاری تصور می‌کردند که تامین انرژی از طریق ساخت سد و نیروگاه‌های برق- آبی در شمار انرژی‌های پاک محسوب می‌شود، اما اخیراً دانشمند بزرگ و شناخته شده جهان، پروفسور دیوید سوزوکی ثابت کرده که نه تنها حق نداریم چنین فرآیندی را تولید انرژی پاک بنامیم، بلکه به شدت هم مخرب است! ماجرا در حقیقت با اعلامیه‌ای از سوی دولت برزیل آغاز شد؛ دولتی که تاکنون بخش‌های بزرگی از آمازون را به رغم مخالفت مردم محلی و دیگران، برای ساخت سدهای تولید کننده نیروی برق به زیر آب فرو برده است. در واقع، این کشور ٧٠ درصد از برق خود را از طریق نیروگاه‌های برق- آبی بدست می‌آورد اما یک اعلامیه غیرمترقبه می‌تواند از این روش پیشگیری کرده و امیدی در دل طرفداران محیط زیست برانگیزد!

امیدی که نگارنده مایل است با خوشبینی آرزو کند در پروژه‌های ساخت سد توسط وزارت نیرو در ایران هم اثرنهاده و موجب بازنگری در آنها را فراهم آورد. اخیراً پائلو پدروزا، مدیر اجرایی معادن و انرژی دولت برزیل اعلام کرده که دولت متبوعش در همراهی با خواست جامعه مدنی و مردم بومی و با توجه به اثبات آسیب‌های محیط زیستی ناشی از سدسازی و نیز افزایش رقابت در زمینه دیگر گزینه‌های  استحصال انرژی از منابع تجدیدپذیر، به تجدیدنظر درمورد ادامه ساخت نیروگاه‌های برق-آبی پرداخته است. دیوید سوزوکی می‌گوید: ما شاهد چنین روندهایی در کانادا هم هستیم؛ آنجا که پروژه‌های بزرگ نیروگاه‌های برق-آبی به رغم مخالفت‌ها و ابراز نگرانی‌های مشابه، به پیش برده شده اند. نیروی برق حاصل از آب، آنطور که دیرزمانی  تصور می‌شد، دیگر نه تنها یک انرژی سبز محسوب نمی‌شود؛ بلکه در تشدید تغییرات سوء اقلیمی میتواند چالش‌های جدیدی بوجود آورد. دهه‌ها پژوهش نشان می‌دهند که انتشار گازهای گلخانه ای، به ویژه گاز متان، حاصل از پروژه نیروگاه‌های برق-آبی می‌توانند نقش بسیار مهمی برعهده داشته باشند.

در حقیقت، فرآیند سدسازی علاوه بر تشدید انتشار دی اکسید کربن حاصل از تولید فولاد و بتون و به‌کار گرفتن آن‌ها در ساخت سد؛ به دلیل تجزیه مواد آلی در مخزن سد، موجب انتشار گاز متان هم می‌شود که در کوتاه مدت گاز گلخانه‌ای قویتری در مقایسه دی اکسیدکربن است. یک بررسی پژوهشی از سال ٢٠١۶ نتایج تحقیقاتی از کانادا و کشورهای دیگر که سال‌ها پیش به نقش انتشار بیش از حد تصور متان اشاره کرده بودند، تأیید کرد.
نیروگاههای بزرگ آبی همچنین دلیل آسیبهای محیط زیستی و اجتماعی هستند، از جمله تخریب زیستگاه‌ها و زمین‌های کشاورزی، تغییر آبراه‌ها و سفره‌های آب و جابه‌جایی مردم بومی نظیر آنچه در ساخت سدهای دز، کارون ۳ و گتوند در ایران رخ داده است. همچنین پژوهش‌ها نشان داده آنجا که مساحت بزرگی از زمین به زیر آب می‌رود، مقدار جیوه در ماهی‌ها چندین برابر می‌شود و این منبع سنتی پروتئین غذایی را به‌خطر می‌اندازد.

با این وجود، متاسفانه در کانادا پروژه‌های بزرگ مانند Site C در دولت محلی بریتیش کلمبیا و Muskrat Falls در لابرادور در مسیر مخالف تعهدهای دولت در کنفرانس پاریس، برای مبارزه با تغییرات اقلیمی و احترام به حقوق مردم بومی قدم برمی دارد. هزینه هر دو پروژه بیش از بودجه درنظر گرفته شده است و اتمام آن با سالها تأخیر مواجه شده است. حسابرس کل دولت کانادا اخیرا به این نتیجه رسیده که استراتژی اقلیمی فعلی با اجرای تعهدات دولت برای کاهش گازهای گلخانه‌ای تا ٨٠درصد بین سال‌های ٢٠٠۵ تا ٢٠٢۵ مغایرت دارد! این واقعیت‌ها و بهبودی سریع در تولید برق، پیشنهادی برای دولت کانادا و البته ایران است تا استراتژی اقلیمی خویش را مورد تجدیدنظر قرار دهند. گزینه انرژیهای تجدیدپذیر می‌تواند انرژی مورد نیاز با هزینه کمتر و در مدت زمانی کوتاهتر تولید کند، همان‌طور که یک ارزیابی جدید نشان می‌دهد.

حفاظت از منابع انرژی می‌تواند نیاز به انرژی را کاهش دهد. کارآیی نیروی خورشید و باد افزایش پیدا کرده و در عوض هزینه آن نسبت به آنچه که در گذشته تخمین زده می‌شد، به مراتب کمتر شده است. به عنوان مثال، کمترین قیمت برق در کانادا از یک نیروگاه بادی در آلبرتا حاصل می‌شود که یک سوم هزینه تمام شده قیمت همان مقداربرق حاصل از نیروگاهی برق- آبی در  Site C است. در ایران هم اگر قیمت تمام شده حامل‌های انرژی و تبعات محیط زیستی آن را واقعی محاسبه کنیم، آنگاه هرگز تولید انرژی از طریق نیروگاه‌های حرارتی، برق آبی و یا اتمی قابل رقابت با همتایان بادی، خورشیدی و زمین گرمایی نیست.

اینک حتی این نگرانی که خورشید و باد منابعی غیرقابل پیش بینی هستند با توسعه در زمینه باتری‌های بزرگ (قابل شارژ) از بین رفته. در نوامبر گذشته، شرکت تسلا در صحرای استرالیا یک باتری ١٠٠ مگاواتی را برای قطع برق احتمالی و تغییر سطح تقاضای روزمره نصب کرد. برخلاف پروژه‌های اخیر نیروگاه‌های برق- آبی، این برنامه مطابق با بودجه تعیین شده و زودتر از موعد مقرر به انجام رسید. علاوه براین، به رغم کشف منابع بزرگ زمین گرمایی در کانادا، این منبع انرژی به ندرت مورد توجه قرار گرفته، به‌جز برای پمپ‌های حرارتی کم عمق و خانه‌های شخصی و یا ساختمان‌ها. در حفر برخی از چاه‌های نفت و گاز در غرب کانادا به آب‌های گرم رسیده می‌شود که می‌توان مستقیما از آن‌ها استفاده کرد یا برای ساخت ایزوترمهای زیرمینی که به نوبه خود کمک مناسبی در حفاری برای دسترسی به منابع زمین گرمایی هستند.

تخصص برای حفر منابع زمین گرمایی در حال حاضر در صنعت استخراج نفت وجود دارد، و انتقال اشتغال را از تکنولوژی سوخت فسیلی به صنعتی که کربن کمتری انتشار می‌دهد، آسانتر می‌کند. اعلامیه دولت برزیل یک سرمشق است برای دولتهایی چون ایران و کانادا. آنها باید که تعهد خود را برای کاهش گازهای گلخانه‌ای و بهبودی روابط با مردم بومی و جامعه محلی اجرا کنند. برای اینکار لازم است که دولتها از برنامه توسعه سدهای بزرگ دوری کرده و به جای آن به سرعت به استحصال انرژی از منابع تجدیدپذیر روی آورند؛ امکانی که البته مزیت نسبی آن در ایران به مراتب بالاتر از کانادا هم هست.

* پیرو اطلاعیه قبلی:  نویسندگانی که تمایل دارند آثارشان در #ستون_سبز روزنامه بهار منتشر شود، لطفاً مطالب خویش را حداکثر در ۸۰۰ کلمه به رایانامه زیر ارسال فرمایند:
 Mohitzist-bahar@googlegroups. com
منبع: بهارنیوز

گرد و خاک در اهواز (عکس)

آشپزی در گرد و خاک اهواز (فیلم) ترامپ قانون تجسس از شهروندان را امضا کرد روزنامه‌نگار آمریکایی: ترامپ همانند احمدی‌نژاد خود را قهرمان آمریکایی‌های فراموش‌شده معرفی کرد/ امیدوارم سفارت آمریکا در ایران بازگشایی شود تحلیل تاجیک ازموضع جناحها پس ازاغتشاشات: اصولگرایان تندرو،تندروتر می شوند/ حواس اصلاح طلبان جمع می شود اظهارنظرها و اشتباهات جنجالی ساکن کاخ سفید/ از توییتر بازی ترامپ تا کم‌سوادی آقای رئیس‌جمهور گرد و خاک در اهواز (عکس) تفاوت دزدی پولدار و فقیر از زبان رشیدپور (فیلم) زنجان سفیدپوش شد (عکس) مراسم بیست و سومین سالگرد درگذشت بازرگان در قم (+عکس) بودجه در سنا رای نیاورد/ دولت ترامپ در آستانه تعطیلی

وقتی همه چیز دان می‌شویم  (۳۵ نظر)

حسن غفوری فرد: احمدی نژاد ظرفیت رییس جمهور شدن را نداشت/ تا صبح هم باورم نمی‌شد خاتمی رای آورده است/ استادیوم رفتن زنان لزومی ندارد  (۲۳ نظر)

وقتی مدیر کل کتاب درسی روایت رسمی ۲۸ مرداد را نمی داند!  (۱۵ نظر)

تا اطلاعات سانچی رمزگشایی نشود هر صحبتی حدس و گمان است/
تجهیزات ارتباطی نفتکش سانچی مشکلی نداشت/
خدمه دو کشتی متوجه نشدند تصادف کرده اند  (۱۰ نظر)

استعفای خاص مدیرعامل منطقه آزاد ارس (عکس)  (۳ نظر)

خاطرات یکی از محافظان هاشمی: هاشمی برای خانواده اعدامی، مقرری ماهانه برقرار کرد/ درخواست سپاه بود که تیم حفاظت هاشمی قوی باشد  (۲ نظر)

محمد علی ابطحی:جریان اصلاح طلب یک جریان انقلاب‌گر نیست/ معترض و منتقد باید مورد حرمت و نه اهانت قرار گیرد  (۲ نظر)

لابی های پنهان برای احیای جدول شماره ۱۷ در لایحه بودجه  (۱ نظر)


منبع: عصرایران

آشپزی در گرد و خاک اهواز (فیلم)

آشپزی در گرد و خاک اهواز (فیلم) ترامپ قانون تجسس از شهروندان را امضا کرد روزنامه‌نگار آمریکایی: ترامپ همانند احمدی‌نژاد خود را قهرمان آمریکایی‌های فراموش‌شده معرفی کرد/ امیدوارم سفارت آمریکا در ایران بازگشایی شود تحلیل تاجیک ازموضع جناحها پس ازاغتشاشات: اصولگرایان تندرو،تندروتر می شوند/ حواس اصلاح طلبان جمع می شود اظهارنظرها و اشتباهات جنجالی ساکن کاخ سفید/ از توییتر بازی ترامپ تا کم‌سوادی آقای رئیس‌جمهور گرد و خاک در اهواز (عکس) تفاوت دزدی پولدار و فقیر از زبان رشیدپور (فیلم) زنجان سفیدپوش شد (عکس) مراسم بیست و سومین سالگرد درگذشت بازرگان در قم (+عکس) بودجه در سنا رای نیاورد/ دولت ترامپ در آستانه تعطیلی

وقتی همه چیز دان می‌شویم  (۳۵ نظر)

حسن غفوری فرد: احمدی نژاد ظرفیت رییس جمهور شدن را نداشت/ تا صبح هم باورم نمی‌شد خاتمی رای آورده است/ استادیوم رفتن زنان لزومی ندارد  (۲۳ نظر)

وقتی مدیر کل کتاب درسی روایت رسمی ۲۸ مرداد را نمی داند!  (۱۵ نظر)

تا اطلاعات سانچی رمزگشایی نشود هر صحبتی حدس و گمان است/
تجهیزات ارتباطی نفتکش سانچی مشکلی نداشت/
خدمه دو کشتی متوجه نشدند تصادف کرده اند  (۱۰ نظر)

استعفای خاص مدیرعامل منطقه آزاد ارس (عکس)  (۳ نظر)

خاطرات یکی از محافظان هاشمی: هاشمی برای خانواده اعدامی، مقرری ماهانه برقرار کرد/ درخواست سپاه بود که تیم حفاظت هاشمی قوی باشد  (۲ نظر)

محمد علی ابطحی:جریان اصلاح طلب یک جریان انقلاب‌گر نیست/ معترض و منتقد باید مورد حرمت و نه اهانت قرار گیرد  (۲ نظر)

لابی های پنهان برای احیای جدول شماره ۱۷ در لایحه بودجه  (۱ نظر)


منبع: عصرایران