کودکان‌کار و راه حل‌های "پاک کن محور"

بابک خطی*
رییس سازمان بهزیستی کشور اخیرا از طرحی خبر داده که اگر کودک کاری برای بار سوم  توسط بهزیستی پذیرش شود، “به هیچ وجه”به خانواده اش برگردانده نخواهد شد و  از خانواده سلب حضانت می شود. هرچند از لحاظ قانونی و در پیمان نامه جهانی حقوق کودک نیز سلب حضانت در موارد خاص و برای حفظ منافع عالی کودک پیش بینی شده، اما انجام آن مستلزم بررسی دقیق، دادرسی، ایجاد فرصت برای ادای توضیحات و اقامه دلیل از سوی خانواده و به صورت خاص برای هر مورد است بدین مفهوم که برخورد با هر کودک  برحسب شرایط او متفاوت  با موارد دیگر خواهد بود. از سویی قبل از اقدامات این چنینی مقدمات اجتماعی-حمایتی بسیار زیاد دیگری برای انجام دادن و تغییر شرایط پیش بینی شده و وجود دارد.

طبق ماده ١٨ پیمان نامه جهانی حقوق کودکان دولت‌ها متعهد هستند که پرورش کودک تحت نظارت والدین را تسهیل کرده و مساعدت های لازم را جهت ایفای این مسوولیت انجام دهند. با توجه به این مقدمه انتقادات وارد به این طرح بیان می گردد:

 اولا این نوع تعریف دستوری سلب حضانت که به صورت کلی و بخشنامه ای و بدون در نظر گرفته شدن شرایط متفاوت کودکان مختلف و خانواده آنان  است کارشناسانه به نظر نمی رسد و هر نوع اقدام از این دست می بایست با در نظر گرفتن شرایط هر کودک و به طور منفرد و مجزا باشد.

ثانیا سلب حضانت با این تعریف به نوعی به مفهوم اتهام کلی به تمام خانواده های کودکان کار به عنوان مقصر و علت پدیده کودکان کار  است .در صورتی که خانواده این کودکان در واقع نه علت که خود قربانیان نابرابری اجتماعی موجود هستند و راه حل موثر در این موارد می بایست به توانمند کردن و ایجاد شرایط کار و برخورداری از حداقل های زندگی معمولی برای آنان  تعریف گردد که اساسا با تحقق این مساله مشکل اصلی برطرف خواهد شد.

ثالثا  تاکید بر سه نوبت (چرا دو نوبت نه و چرا چهار نوبت نه)از کدام پشتوانه علمی یا عملی گرته برداری شده است؟ و نکته بعدی اینکه مگر در نوبت اول یا دوم چه حمایتی از کودک یا خانواده برای حل مساله اصلی یعنی فقر انجام شده است که تعیین ضرب العجل و اتمام حجت برای بار سوم را معنی دار و موجه می نماید.

رابعا به فرض اجرایی شدن این سازو کار بخشنامه ای،سازمان های متولی و چه برنامه های اجرایی و عملیاتی کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدتی برای فردای بعد از “سلب حضانت” دارند؟

به نظر می آید این طرح بخشنامه ای و طرح های مشابه آن بیش از توجه به کودکان کار و حل اساسی این آسیب بزرگ اجتماعی صرفا  به دنبال پاک کردن و حذف مشکل از سطح خیابان ها،چهار راه‌ها و میادین شهر است. اما باید توجه داشت خالی شدن احتمالی چهره عمومی  جامعه از کودکان کار و و به مدد فضای تهدید “سلب حضانت ” می تواند به سرریز شدن این کودکان به چرخه های خطرناکتر کار زیرزمینی کودکان در گاراژها،گودها، مکان های بازیافت زباله در غیر بهداشتی و غیرانسانی ترین شکل خود و…منجر  و به بستری خطرناک برای آزارهای روحی و جنسی بسیار خطرناک برای این کودکان تبدیل شود.

شرط اول برای حل مسایل اجتماعی مثل کودکان کار پذیرش آن به عنوان  یک واقعیت است  و و گام بعدی  طراحی راه حل هایی است که به رفع علل اصلی  و ریشه های عدم وجود عدالت اجتماعی منجر شود که برنامه ریزی برای توانمند نمودن خانواده های  آسیب پذیر از اولویویت های اصلی چنین برنامه هایی خواهد بود. به خاطر داشته باشیم روش های مقطعی و بخشنامه ای  هرچند ممکن است یک مشکل اجتماعی را به طور موقتی از چشم جامعه پنهان کند اما در نهایت این مشکل به صورت پدیده ای پیچیده تر، بزرگتر و سخت تر قابل حل برخواهد گشت. از امروز به فکر آینده باشیم.
* طبیب و فعال حقوق کودکان


منبع: بهارنیوز

کودکان پاکستانی که از ثبت نام در مدارس ایرانی جا ماندند: کاش ما هم افغانستانی بودیم

گفت‌وگو با کودکان پاکستانی ساکن شهرری که امسال نتوانستند در مدارس ایرانی ثبت نام کنند 

روزنامه شهروند نوشت: «همه زیر سایه من می‌نشینند اما می‌گویند وقتی خشک شود عجب چوب‌هایی از آن باقی می‌ماند. از من میوه می‌گیرند و از میوه‌های من پول درمی‌آورند. درست است که من در پاییز برگ‌ریزان می‌کنم، معنی‌اش این نیست که من خشک شده‌ام. هنوز شاخه و ریشه‌هایم جان دارند، فقط به خوابی فرورفته‌ام که درد را احساس نمی‌کنم. صحنه‌هایی را می‌بینم؛ یکی می‌آید شاخه‌هایم را می‌شکند و برگ‌هایم را از دستانم جدا می‌کند و دیگر دست‌هایم زیبا نیست. من همه اینها را تحمل می‌کنم و به رویم نمی‌آورم و هیچ شکایتی از خدا ندارم که اینطور مرا آفریده. حتی همنوع‌هایم را در جنگل‌ها از بین می‌برند و دوستانشان تنها می‌مانند. ما نمی‌توانیم چیزی به آنها بگوییم تا ما را قطع نکنند؛ چون ما زبانی نداریم که به آنها بگوییم. ما به آنها علامت می‌دهیم که زنده بمانیم. از ما وسیله‌هایی می‌سازند. این مسئولیت ماست.»

«مرتضی» وقتی داشت اینها را در داستانش می‌نوشت و به درخت جان می‌داد، خودش تازه جان گرفته بود. فکر می‌کرد مثل درخت داستانش ، مسئولیتش به‌درد کسی خوردن است.

 درهای مدرسه را باز گذاشته بودند؛ بازِ باز، تا برود با «محمود» و «سعید» و «سخیداد» پشت میزاهای رسمی، در کلاس‌های رسمی، در مدرسه‌ای رسمی و کنار پسرهای «رسمی» ایرانی بنشیند و رسمی درس بخواند؛ تا برای یک‌بار هم که شده اسمش را بگذارند دانش‌آموز و سال‌های بعد او آن‌قدر کتاب‌ها را بخواند و آن‌قدر کلاس‌به‌کلاس بالا برود و آن‌قدر تلاش کند تا وکیل شود و «دادگاه را بکند صحنه تئاتر و جایی برای نویسندگی».

اما نشد؛ مدرسه فقط یک‌ سال برای او جا داشت؛ برای او و بقیه دوستان پاکستانی‌اش که پارسال دلشان پرامید بود و حالا خالی از هر امید. «مرتضی» ١۵ ساله مثل بقیه بچه‌های بلوچ پاکستانی که خانواده‌هایشان از ۴٠‌سال پیش به ایران آمدند و بعد کم‌کم در حاشیه شهرها خانه که نه، آلونکی از چوب و خرده‌آهن به پا کردند، در حاشیه شهرری زندگی می‌کند. او حالا که نشسته پشت نیمکت چوبی کلاس درس در خانه علم جمعیت امام علی(ع) و با چهره‌ای که سبزه است و لبی که کبود است و دست‌هایی که کارکرده و پرتجربه است، دلش برای مدرسه‌ای که پارسال در آن درس خواند، پر می‌کشد. 

«اعتمادبه‌نفس» خوب کلمه‌ای است برای اولین ویژگی‌ای که از او به یاد می‌ماند؛ دست‌هایش را محکم می‌کوبد به میز، زل می‌زند توی چشم‌های دوربین و می‌گوید مگر من چه کم دارم؟ «اگر کارت آبی گرفتم و درس خواندم، می‌خواهم یک وکیل خوب شوم و به کسانی که پرونده‌هایشان ناقص می‌ماند و نمی‌توانند پول کارهایشان را بدهند، کمک کنم.» 

مرتضی نویسنده است و بازیگر تئاتر؛ همه اینها را در سال‌هایی که گذشته در خانه هنر جمعیت یاد گرفته؛ اینها اما برایش کافی نیست. او می‌خواهد قد بکشد کنار همه بچه‌ها، چه افغان باشند چه ایرانی، آنها که خودش می‌گوید هیچ فرقی با هم ندارند؛ همه‌شان با هم برابرند. «پارسال در مدرسه شهدای صالح‌آباد درس می‌خواندم. کلاس سوم بودم. من درس نخوانده بودم و جا ماندم، به‌ خاطر همین با این سنم، کلاس سوم بودم. مدرسه‌مان را دوست داشتم. مدرسه خوبی بود. همه مهربان بودند. در مدرسه طوری با ما برخورد می‌کردند که درس خیلی جدی است و باید درس‌ها را خوب یاد بگیریم. درسم خوب بود. امسال کارت آبی ندادند و ثبت‌نام نشدم. گفتند شما پاکستانی هستید، پاکستانی‌ها را ثبت‌نام نمی‌کنیم.»

  کی به ایران آمدید؟

خیلی وقت است ایرانیم؛ پدربزرگم ٢٠سالش بود که به این‌جا آمد. ما ۵ بچه هستیم و دونفرمان کار می‌کنیم. در روزاهایی که بیکارم سبزی کاری می‌کنم؛ روزی ٣۵‌هزار تومان مزد می‌گیرم.

  یعنی آدم‌هایی مثل خودت؟

بله؛ به پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها کمک کنم.

  مگر نمی‌گویی به تئاتر و نویسندگی علاقه‌مندی؟

از نظر من دادگاه هم یک جور صحنه تئاتر است. تماشاچی‌ها می‌نشینند و کسی در روبرویشان بازی می‌کند. اگر به تئاتر علاقه دارم، آن‌جا هم تئاتر هست. اگر به نویسندگی علاقه دارم، آن‌جا هم می‌توانم بنویسم، می‌توانم بیان داشته باشم.

  فکر می‌کنی بتوانی یک وکیل خوب شوی؟

بله؛ چرا نتوانم؟ مگر از کسی کم دارم؟

  در مدرسه‌تان چند دانش‌آموز پاکستانی بودند؟

در مدرسه ما ۴ نفر پاکستانی بودیم. ما شخصیت پاکستانی‌مان را قایم می‌کردیم و یک شخصیت جدید افغانستانی برای خودمان درست می‌کردیم. چون مردم پاکستانی‌ها را دوست ندارند. قانون برای افغانستانی‌ها و پاکستانی‌ها برابر نیست. مگر بین بچه‌ها فرق است؟ آنها از یک کشور دیگر می‌آیند، ما هم از یک کشور دیگر. هر دو کشور جنگ دارد، مگر فرقی می‌کند؟ من فکر می‌کنم بین ما و بچه‌های ایرانی هم فرقی نمی‌کند. اگر وکیل شوم تلاش می‌کنم همه بچه‌ها درس بخوانند. هر بچه‌ای در هر کشوری که زندگی می‌کند، حق دارد درس بخواند. کسی نمی‌تواند این حق را از او بگیرد. من دوست ندارم سبزی‌کاری کنم، خیلی سخت است. من پسربچه ١۵ساله‌ام و برایم سبزی‌کاری سخت است، اگر درس بخوانم می‌توانم کار بهتری پیدا کنم. الان پولم را به خانواده‌ام می‌دهم. پدرم دست و پایش شکسته و نمی‌تواند کار کند، مادرم هم فوت کرده است.

  تا حالا پاکستان رفته‌ای؟

بله یک‌بار رفته‌ام.

  پدر و مادرت اهل کدام شهر بودند؟

اهل روستایی در شهر شیکارپو در حاشیه شهر سند.

  به نظرت پاکستان چطور است؟

مثل ایران خوب نیست.

  یعنی ایران را بیشتر دوست داری؟

بله؛ این‌جا مردم خوب هستند. آب‌وهوای این‌جا خیلی خوب است ولی اگر شرایط آن‌جا خوب شود شاید بروم؛ به هرحال کشور اصلی‌ام آنجاست.

گلناز؛ غمگین و سربه‌زیر

دخترهای پاکستانی را زود به خانه شوهر می‌فرستند؛ اسمشان را می‌گذارند کنار اسم یک مرد که فرقی نمی‌کند چندساله باشد و چند بچه داشته باشد و همسر داشته باشد یا نه. «گلنازِ» ١٣ساله را هم یک‌سال است که نامزد کرده‌اند؛ با یک مرد میانسال که ۵ بچه دارد و گلناز یک‌بار او را دیده.

پارسال که گلناز و نیهاله و زینب را مدرسه شهید عراقی در شهرری ثبت نام کرد و آنها دانش‌آموز کلاس سوم شدند، مدرسه همه زندگی‌شان شد؛ امید در دلشان زنده شد برای ادامه، برای ازدواج نکردن، بچه‌دار نشدن، خانه‌دار نبودن؛ که درس خواندن و کاری پیداکردن و برای خود کسی شدن، بهتر.

حالا اما غم، نشانه صورت اوست؛ در کلاس مختلط خانه علم نشسته، دستش را روی روسری روشنش گذاشته و می‌خواهد یک نفر برایش توضیح دهد که بچه‌های پاکستانی و افغانستانی با هم چه فرقی دارند؟ که چرا آنها از دو‌سال پیش می‌توانند مدرسه بروند اما بچه‌های «سیاه‌سوخته» پاکستانی که آفتاب تیز تابستان سر زمین‌های سبزی و روی خیابان‌های شیب‌دار تهران، سبزه‌ترشان می‌کند، نه؟ «کسی در مدرسه ما را اذیت نمی‌کرد. بچه‌ها فکر می‌کردند ما افغانستانی هستیم، کسی نمی‌دانست که پاکستانی‌ایم ولی از نظر من مشکلی نداشت که آنها بفهمند ما پاکستانی هستیم. مگر چه فرقی می‌کند؟ همه ما انسان هستیم. خود مدیر می‌دانست ولی او نمی‌خواست که بقیه بچه‌ها بفهمند و بگویند خانم چرا پاکستانی‌ها را به مدرسه ما راه دادید؟ مدیر ما خیلی خوب و مهربان بود، اجازه داد ما در مدرسه‌اش درس بخوانیم. همان اولش از چهره‌مان فهمید ما پاکستانی‌ایم.»

  چندنفر در مدرسه شهید عراقی پاکستانی بودید؟

ما ۵نفر پاکستانی در مدرسه بودیم؛ معلم‌مان شک کرد و از ما پرسید که شما کجایی هستید؟ ما هم گفتیم افغانستانی هستیم. او فهمیده بود که دروغ می‌گوییم اما دیگر به روی خودش نیاورد. تعدادی از دوست‌هایمان بودند که نمی‌توانستند خوب فارسی حرف بزنند. مدیر گفت آنها را ثبت‌نام نمی‌کند تا یک‌سال در خانه علم درس بخوانند و فارسی‌شان بهتر شود و‌ سال بعد بیایند. یک‌بار من به چشم‌هایم سرمه خشک زده بودم، سر صف بودیم و به من گفتند تو پاکستانی هستی، من را مسخره کرد و گفت دیگر نیا مدرسه ما.

  بقیه هم دوست نداشتند بقیه بچه‌ها بفهمند پاکستانی‌اند؟

من فکر می‌کنم که ما با بچه‌های افغانستانی فرقی نداریم. اگر من را افغانستانی فرض کنند، می‌گویم بله من افغانستانی‌ام. مگر چه فرقی می‌کند؟ فقط ما چهره‌مان با آنها کمی فرق می‌کند، آنها سفیدند و ما سبزه. ما از بچگی در آفتاب کار می‌کنیم و چهره‌مان سبزه‌تر می‌شود. پاکستان و افغانستان به هم نزدیکند و جفتشان به ایران نزدیک؛ الان دولت ایران قبول کرده که افغانستانی‌ها در مدارس ایرانی درس بخوانند ولی پاکستانی‌ها نه. از ما کارت و شناسنامه می‌خواهند، خب، افغانستانی‌ها هم کارت ندارند. 

من می‌گویم بچه‌های افغانستانی و پاکستانی و اصلا همه بچه‌ها با هم فرقی نمی‌کنند. مدرسه خیلی به آینده من کمک می‌کند. در یک‌سال ۶ تا کتاب می‌خوانیم طبق برنامه. در مدرسه درس‌خواندن خیلی مرتب است، دوست دارم هرسال در مدرسه درس بخوانم و بروم بالا. نظم و تربیت در مدرسه خیلی خوب است، مدیر و معلم به ما می‌گفتند که چطور رفتار کنیم.

  قرار است کی به خانه نامزدت بروی؟

نمی‌دانم خاله. هیچی نمی‌دانم. غیر از مرگ خودم چیزی نمی‌دانم. وقتی نمی‌دانم کی ثبت‌نامم می‌کنند، بمیرم بهتر است. همه وسایلم آماده است، کتاب و مداد و کیف و همه چی. آماده‌ام که اول مهر بروم مدرسه.

  اگر نتوانی بروی مدرسه، باید بروی خانه نامزدت؟

نه نمی‌روم. خودم را می‌کشم.

زینب؛ سر به هوا و آرزومند

زینب پارسال ١٢ساله بود که به مدرسه رفت و در کلاس دوم جا گرفت و حالا که چشم‌های سرمه‌کشیده‌اش را که مثل چشم‌های آهوهای دشت‌های پاکستان، کشیده است و براق و مشکی، دوخته به تخته سبز کلاس، می‌گوید هنوز هم باورش نمی‌شود که به آرزویش رسیده و یک‌سال در کنار بقیه بچه‌ها در مدرسه درس خوانده است. لب‌های برجسته کبودش را با دندان می‌گزد و دست‌های استخوانی سبزاهاش را قلاب می‌کند و تکیه‌گاه سرش و می‌پرسد خاله، یعنی تو می‌گویی امسال هم می‌رویم مدرسه؟

«امسال با خاله‌های خانه علم و پدرم رفتیم مدرسه ثبت‌نام کنیم، پرسیدند که اینها کجایی‌اند؟ بعد یکی از مسئولان مدرسه گفت که اینها افغانستانی نیستند، از ظاهرشان پیداست که پاکستانی‌اند و بعد گفتند که شما پاکستانی هستید و نمی‌توانید ثبت‌نام کنید. گفتند پاکستانی‌ها حق ندارند در مدرسه ثبت‌نام شوند، نه شناسنامه دارند نه هیچی دیگر. پارسال که به مدرسه رفتیم هیچ پولی از ما نگرفتند؛ پول روپوش دادیم فقط.»

  فکرش را می‌کردی که یک روز به مدرسه رسمی بروی؟

قبل از این‌که پارسال به مدرسه بروم، هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم بتوانم یک روز در مدرسه درس بخوانم. آرزویم همیشه این بود که در مدرسه درس بخوانم. خواهرم سر کار می‌رفت و بعضی‌ وقت‌ها مردم به او کتاب و مداد و… می‌دادند و آنها را به من می‌داد، من هم بچه‌ها را جمع می‌کردم و با هم نقاشی می‌کشیدیم، به آنها مداد می‌دادم و ادای درس خواندن را درمی‌آوردیم. همیشه آرزویم این بود که در مدرسه درس بخوانم، معلم‌ها و همکلاسی‌های خوبی داشته باشم. اصلا فکرش را نمی‌کردم که به آرزویم برسم. معلم‌هایمان خیلی خوب بودند، دوست دارم امسال هم بروم مدرسه ولی می‌گویند نمی‌شود.

«کاش پارسال هم مدرسه نمی رفتند»

رویا منوچهری، مدیرخانه علم شهرری است. او این روزاها غمگین تر از همیشه است و می گوید کاش اگر قرار بود بچه های پاکستانی حاشیه های شهرری را در مدرسه راه ندهند، کاش پارسال هم مدرسه نرفته بودند. اینها حرف‌های او است که در یک بعدازظهر گرم در خانه علم جمعیت امام علی (ع) در شهرری.

«سال گذشته بچه ها کارت آبی گرفتند که در این کارت هویتشان را می نویسند و با آن کارت مراجعه کردند به مدرسه و ثبت نام کردند؛ گرفتن این کارت‌ها یک بازه زمانی یک هفته تا ١٠ روزه دارد که می توانند با مراجعه به دفاتر اداره اتباع بگیرند. سال گذشته مشکل این بود که زمان مشخصی برای دریافت این کارت‌ها بود و اطلاع رسانی هم محدود بود؛ خیلی از خانواده های افغانستانی تحت پوشش ما هم اصلا اطلاع نداشتند و بچه هایشان از تحصیل بازماندند. بچه ها پاکستانی که بلوچ هستند، 

مهاجرتشان از افغان‌ها هم قدیمی تر است؛ آنها از ۵٠ یا ۶٠ سال پیش به ایران آمدند و در سیستان و بلوچستان ساکن بودند و بعد به دلیل شرایط اقتصادی و … به تهران و اطراف تهران آمدند و به شغل‌های کاذب مانند تکدی گری، دستفروشی، جمع آوری ضایعات و … مشغول شدند. سال گذشته بچه‌های پاکستانی ما توانستند وارد مدارس دولتی عادی شوند و درس بخوانند اما امسال به آنها گفته شده که ثبت نامشان نمی کنند. 

وضعیت روحی این بچه ها الان بسیار بد است و ما حتی به جایی رسیده ایم که می گوییم کاش پارسال هم به مدرسه نرفته بودند. آنها یک سال مدرسه رفته و با آن اخت پیدا کرده بودند، حالا هر روز از ما می پرسند که چرا دیگر نمی توانند بروند؟ اگر نیم ساعت اینجا بنشینید می‌بینید که مدام می آیند می پرسند یعنی ما اول مهر مدرسه می‌رویم دیگر؟ اگر پارسال مدرسه نمی رفتند خیلی بهتر بود چون الان برایشان خیلی سخت است که این حق ازشان گرفته شده. الان برایشان بریدن از مدرسه خیلی سخت است. ما خیلی به اداره اتباع استان تهران مراجعه کردیم و یک سری مستندات هم از وضعیت زندگی این بچه ها بردیم و گفتیم درسشان خیلی خوب است و شرایط زندگی شان بد اما به هرحال راه به جایی نبردیم. گفتد جلساتی می گذاریم تا در این باره تصمیم گیری شود. »

او می گوید کودکان پاکستانی درگیر انواع و اقسام آسیب‌های اجتماعی اند:

«حدود ٧٠ تا بچه اینجا به صورت دایم می‌آیند و حدود ۴٠ تا هم کلاس های خاص را می آیند یا با خانواده‌های آنها در ارتباط هستیم. از سال ٩٠ فعالیت خود را در شهر ری شروع کردیم چون آن موقع طرح فرمان نبود مشکل اصلی ما محرومیت از تحصیل بچه ها بود چون بیشتر بچه‌های مهاجر محروم از تحصیل بودند که بیشتر افغانستانی بودند. 

از طریق پیگیری هایی که داشتیم  متوجه شدیم در شهر ری آسیب ها از جمله کار، فحشا و کودک آزاری بیشتر متوجه بچه های بلوچ پاکستانی است نه اینکه بچه‌های ایرانی یا افغانستانی مورد آسیب نباشند اما اینها به دلیل شکل کار و فرهنگ خانواده هایشان در معرض آسیب بیشتری هستند. کار اینها بیشتر اسفند گردانی است که مخصوصا به دختران خیلی آسیب زده است. هم آزار کلامی می بینند و هم جسمی و جنسی. بحران هایی خیلی جدی با بچه هایمان داشتیم. مثلا چهارتای آنها در حین اسفند گردانی سر چهار راه ها توسط ماشین ٢٠۶ که راننده آن خانم هم بود دزدیده شدند. آنها بعد از یک روز و نیم موفق شدند فرار کنند. 

آدرس خانه را که با همکاری بچه ها پیدا کردیم متوجه شدیم از خانه‌های تیمی فساد در منطقه ترمینال جنوب بود. البته از دستگاه‌های مختلف قضایی و انتظامی هم پیگیری می‌کردیم اما به دلیل مشکلات هویتی که بچه ها دارند به نتیجه نرسیدیم. موردهای اینچنینی خیلی داشتیم هم دخترهاو هم پسرها . پارسال حدود ٢ ماه شناسایی انجام دادیم چون می خواستیم دست پر سراغ مسئولان برویم حدود ۴٠٠ خانواده فقط از حاشیه شهر ری شناسایی کردیم  میانگین ۵ تا بچه دارند که از آنها ٣ نفر شرایط رفتن به مدرسه دارند ولی محروم هستند. در میان ٧٠ تا ٨٠ تا بچه ما ٣٠ نفری که به مدرسه رفتند خیلی تغییر کردند چه به لحاظ اخلاقی و رفتاری و انگیره و امید. 

اینها می دانند اوراق هویت ندارند هر چقدر هم درس بخوانند به نتیجه نمی رسند اما این مدرسه رفتن و کارتی که پارسال گرفتند اتفاق بزرگ و معجزه ای بزرگ بود برای آنها می توانند آینده مثبتی داشته باشد اما امسال ضربه بسیار بدی خوردند که ما می گفتیم کاش پارسال اینها نمی توانستند به مدرسه بروند. عقب گرد کردند و ناامید شدند. بچه ها قلبا از این مسأله ناراحت هستند. هنوز هم باورشان نمی شود و درباره این موضوع پیگیر هستند و می‌پرسند که اسم من در کلاس هست می توانم مدرسه بروم یا نه.»

و اینها بقیه حرفهای اوست:

«اینها در سن پایین به اسم همدیگر می خورند و خیلی از آنها نامزد دارند و تا یکی دو سال آینده باید ازدواج کنند بچه هایی که لطمه می خورند به لحاظ روحی به خصوص پسرا که نمی خواهند زیر بار زندگی بروند با خانواده در ارتباط هستیم که این ازدواج را عقب بندازیم. یکی از بچه‌ها را به آقایی شوهرش دادند که همسرش مرده و ۵ تا بچه دارد. اما در این بین مدرسه برای بچه دلبستگی شده بود که متاسفانه امسال نشد ثبت نام شوند. مرتضی هم ازدواج کرده است و هنوز زیر بار نرفته است و هر دو خانه‌های خانواده هایشان هستند. 

میزان خشونت در غربتی ها بیداد می‌کند. رسمی دارند پدر می خواهد بچه را تنبیه کند به بچه تجاوز می کند خوشبختانه جمعیت روی این مسأله مطالعه کرده است و آگاهی بخشی انجام می‌شود. در بلوچ ها رسم رسوم های قبیله ای است که مشکل است اکثر بچه‌ها پدرانشان اعتیاد دارند اما میزان خشونت در آنها پایین است  و آداب و رسوم ها اذیت کننده است. مادر یکی از بچه‌ها را کشته اند پشتش حرف زده است چون کار می کرده است همانجا او را کشته اند.»

«بچه های پاکستانی با افغانستانی هافرقی ندارند»

دو سال پیش بود که یک خبر دنیای دانش آموزان مهاجر را تکان داد؛ یک خبر درباره یک دستور از زبان مقام معظم رهبری که از ایشان نقل شده بود: «هیچ دانش‌آموز مهاجری از تحصیل بازنماند.»بعد از آن بود که وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش با همکاری هم، موضوع تحصیل دانش آموزان مهاجر را شروع کردند و حتی گفته شد که حدود ۴٠٠ هزار دانش آموز افغان توانسته اند به مدارس ایرانی بروند. 

ماجرای دانش آموزان پاکستانی اما فرق دارد؛ حالا اینطور که به نظر می رسد به دلیل بیشتر بودن تعداد دانش آموزان افغان در ایران، این توصیه بیشتر برای آنها عملی شده است. «خلیل الله بابالو»، رئیس سابق رئیس مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش که به تازگی از این سمت رفته است، یکی از کسانی است که در دو سال گذشته به طور مستقیم با این موضوع درگیر بوده است. 

او حالا در گفت‌وگو با «شهروند» می گوید که دستور مقام معظم رهبری در این باره برآمده از نگاه انسانی اسلامی است و در این نگاه آدم‌ها تفکیک نمی شوند که فرد مهاجر سیاه پوست است یا افغان یا پاکستانی: «ما حتی درباره یکسان بودن انسان‌ها در قرآن آیه داریم. خداوند خط کشی نمی کند. هرکسی به ما هو انسان، حق طبیعی اش است که درست زندگی کند فرقی نمی‌کند سوری باشد یا پاکستانی و … . بچه به هردلیلی اینجاست باید درس بخواند. ما در ایران از ١٧ کشور اتباع داریم و هرکدام شرایطی دارند. 

دستور رهبر انقلاب در این باره مکتوب نبود. توصیه داشتند.» او ادامه می دهد: «همیشه نگاه ما به تحصیل دانش آموزان اتباع مثبت بوده است. دانش آموز که مقصر شرایط خانواده و کشور نیست. او طفل معصومی است که حق طبیعی اش است که درس بخواند و به هیچ وجه نباید آسیب ببیند. پاک کردن صورت مسأله به ضرر ایرانی هاست. اگر تحقیر و توهین کنیم، او یک انسان است تا آخر عمرش ذهنیت منفی دارد و این باعث می‌شود که این آدم با همان ذهنیت انتقام گیری کند.»


منبع: عصرایران

علت مرگ «پدرخوانده حمید صفت» مشخص شد

پزشکی قانونی نظر خود درباره علت مرگ پدرخوانده حمید صفت را اعلام کرد.

به گزارش تسنیم؛ پزشکی قانونی نظریه خود درباره «علت مرگ پدرخوانده حمید صفت» (خواننده رپر) را به سید سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس این پرونده اعلام کرد.

بنابر اعلام کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ پدرخوانده حمید صفت «خونریزی و آسیب مغزی در اثر اصابت جسم سخت به آهیانه راست متوفی» اعلام شده است.

به گزارش تسنیم، حمیدصفت خواننده‌ای است که ۲۸ مرداد ماه سال جاری به‌اتهام قتل همسر مادرش بازداشت شد.

وی در اظهارات اولیه با قبول درگیری و رد هرگونه ضربه به سر متوفی به سید سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس گفته بود که من به‌‌هیچ‌وجه ضربه به سر هوشنگ نزدم و اصلاً قصد کشتن وی را نداشتم فقط می‌خواستم وی را بترسانم که مادرم را مورد ضرب‌وشتم قرار ندهد، احتمال می‌دهم سر هوشنگ حین کِشمکش با من به دیوار یا کمد کنار مبل خورده باشد، چون در آن لحظات هوشنگ تقلا می‌کرد که مادرم را کنار بزند و با من درگیر شود.


منبع: عصرایران

هدیه ای به یوزپلنگ ایرانی

به گزارش ایرنا، عوامل مختلفی مانند جاده کشی، لوله گذاری از میان زیستگاه ها، از بین رفتن طعمه، حضور بیش از حد دام ها در مراتع و سگ گله و به طور کلی نابودی زیستگاه ها وضعیت ناخوشایندی را برای یوزپلنگ ایرانی رقم زده و حیات این گونه ارزشمند را تهدید می کند که در این میان حضور دام و پرسه زدن سگ گله در زیستگاه یوز مانند منطقه توران و میاندشت تهدیدی جدی برای این گربه سان ارزشمند است. در حال حاضر ۱۰ آغول در منطقه توران و میاندشت وجود دارد که هشت تا از آنها فعال است و مالک دو آغول دیگر در منطقه حضور دارد اما زیاد فعال نیست، در هر آغول به طور متوسط ۶۰۰ تا ۸۰۰ راس دام جای می گیرد که باید به آن سگ گله و رفت و آمد انسان را نیز اضافه کرد که تمام آنها باید از منطقه خارج شوند.

با توجه به اهمیت موضوع یکی از هنرمندان کشور با همراهی جمعی از کارشناسان شناخته شده در این عرصه اقدام به راه اندازی پویشی مردمی با عنوان حفاظت از یوزپلنگ ایرانی کرده که اولویت آن خارج کردن این آغول ها از منطقه است.
«هومن جوکار» مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی  گفت: این حرکت بیشتر از اینکه کمکی به یوزپلنگ یا محیط زیست باشد، یک تحول اجتماعی و یک نوع مطالبه گری پیشرفته است که با این پویش و به بهانه حفاظت از یوزپلنگ آغاز شده است . وی افزود: با مرور کردن تاریخچه این پویش ها در دنیا می توان به اهمیت و تاثیر این گونه حرکت ها پی برد، در کشورهای اروپایی مردم این نوع مشارکت را در مسائل مختلف مانند محیط زیست، هنر و خیلی مسائل دیگر از مدت ها پیش آغاز کرده اند و بسیاری از کارها به صورت مردمی انجام می شود. وی ادامه داد: در امریکا بنیادی وجود دارد که بر اساس آن حدود ۹۰ درصد تالاب ها توسط مردم حفاظت می شود بنابراین آینده و نتیجه اینگونه پویش ها امیدوار کننده است. جوکار با بیان اینکه در این پویش هر فردی به اندازه توان مالی خود کمک می کند، گفت: با اجرای آن همگان چه بخش دولتی و چه مردمی متوجه می شوند که موضوع مهمی است و نمی توان به راحتی از آن گذشت که حرکت بزرگی در راستای حفاظت از یوزپلنگ خواهد بود.

مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تاکید کرد: امیدوارم این موضوع از یوزپلنگ عبور کند و به تمام ارزش های کشور از طبیعت تا معماری و صنایع دستی و غیره تسری پیدا کند . وی درباره نحوه هزینه کرد مبلغ جمع آوری شده و نقش سازمان حفاظت محیط زیست، گفت: نقش سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان منابع طبیعی و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ارائه راهکار علمی برای هموار کردن مسیر هزینه کرد این مبلغ است و شاید برای این کار کمیته ای تشکیل شود. وی تاکید کرد: آورده ما این خواهد بود که مشارکت کنیم تا این پویش مردمی به نتیجه برسد و محیط زیست و منابع طبیعی همکاری کنند تا به نحو شایسته ای و بدون اینکه دامداران متضرر شوند آغول ها از زیستگاه یوزپلنگ در منطقه توران و میاندشت خارج شود. جوکار گفت: اولویت نخست این پویش جابه جایی آغول های دام در منطقه است و چون مردم خواهان ادامه این پویش هستند شاید بتوان در مراحل بعدی کارهای دیگری که یکی از آنها ایمن سازی جاده ها است در دستور کار قرار گیرد .

وی افزود: چون دام اواخر مهرماه وارد منطقه می شود از این رو عجله و اولویت بر خروج آغول ها از منطقه است تا قبل از ورود دام این جابه جایی صورت گیرد و منطقه امن شود؛ وضعیت یوزپلنگ ها خوب نیست، آخرین آمارها نشان می دهد کمتر از ۵۰ قلاده یوز در کشور وجود دارد. یوزپلنگ آسیایی گربه سان ارزشمندی است که در فهرست اتحادیه بین‌ المللی حفاظت از محیط زیست قرار دارد، این حضور یعنی این که گونه ای در خطر انقراض است، حدود دو هزار سال پیش یوزها در بیشتر نقاط آسیا حضور داشتند اما اکنون منحصر به نواحی بیابانی ایران شده ‌اند، در واقع ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ‌ های آسیایی شناخته شده است از این رو به آن یوزپلنگ ایرانی نیز می گویند بنابراین باید با تمام توان از این میراث ارزشمند حفاظت کنیم. وضعیت زیستگاه های یوزپلنگ چه در جنوب کشور مانند استان یزد و چه مناطق شمالی مانند توران در سمنان و میاندشت در خراسان شمالی خوب نیست و تلاش همگان را برای حفاظت از این گربه سان در خطر انقراض می طلبد.


منبع: بهارنیوز

افزایش شناسایی موارد کودک‌آزاری

حبیب الله مسعودی فرید در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص تصویب «لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان» که سال‌هاست در انتظار تصویب مجلس شورای اسلامی است، گفت: در صورت اجرای صحیح استراتژی‌ و راهبردهایی که برای کاهش کودک‌آزاری داریم، به همراه اجرای دقیق قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان  مصوب سال ۱۳۸۱ می‌توانیم شاهد اقدامات بسیار مثبت در حوزه حمایت از حقوق کودکان و نوجوان و به طور ویژه موارد کودک آزاری در کشور باشیم.

کودک‌آزاری نیاز به شاکی خصوصی ندارد

وی تصریح کرد: به موجب قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان مصوب سال ۸۱، کودک‌آزاری جرم عمومی تلقی شده و دیگر نیاز به شاکی خصوصی ندارد و هر کس چنانچه از وقوع کودک آزاری اطلاع داشته باشد، بر اساس این قانون باید به محاکم قضایی مورد را اطلاع دهد ودر صورت عدم ارائه گزارش قانونگذار برای وی حبس و جزای نقدی تعیین خواهد کرد.فرید در ادامه با تاکید بر آنکه بسیاری از مردم اصلا نمی‌دانند که کودک آزاری جرم است و گمان می‌کنند در این زمینه هیچ قانونی در کشور وجود ندارد، گفت: هر چند که تصویب لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان همواره تقاضای بهزیستی از مجلس شورای اسلامی بوده است، اما قانون مصوب سال ۸۱ نیز در این زمینه به طور ویژه وارد شده است و چنانچه از همه ظرفیت های این قانون استفاده کنیم، می‌توان شاهد بهبود اوضاع باشیم.

وی لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان را بسیار مترقی‌و تکامل‌یافته‌تر از قانون مصوب سال ۸۱ دانست و گفت: حتی در این لایحه اصلاحی عدم اجازه تحصیل کودک توسط والدین، عدم توجه به بهداشت کودک و … همگی از مصادیق کودک‌آزاری محسوب می‌شوند؛ همچنین در این لایحه نقش پررنگی برای نهادهای مختلف از جمله بهزیستی در جهت حمایت از احقاق حقوق کودکان و نوجوانان درنظر گرفته شده است.معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ادامه با بیان آنکه برخی از همکاران و فعالان حوزه کودک اصرار و تمرکز بیش از حد بر تصویب لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان ونوجوانان دارند، گفت:  اصرار بیش از حد این افراد به گونه‌ایست که گویی تمام کمبودهایمان در حوزه کودک از عدم تصویب این لایحه ناشی می شود؛ در حالی که هم اکنون ابزارهای بسیار زیادی جهت انجام اقدامات راهبردی و کارگشا داریم و نباید تمام تمرکز خود را بر تصویب این لایحه بگذاریم.

فرید با بیان اینکه کمبود و ضعف قانونی زیادی در جهت پیشگیری و کنترل کودک آزاری در کشور نداریم، عنوان کرد: برای کاهش آمار کودک آزاری در کشور باید «آگاه سازی» و «مهارت‌آموزی» را در دستور کار خود قرار دهیم. این در حالیست که کودک آزاری را نباید فقط در موارد شدید و جنسی ببینیم زیرا بسیاری از کودکان از آزارهای روانی ، عدم توجه و یا غفلت رنج می‌برند.به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، بیش از ۵۰ درصد از موارد کودک آزاری در سراسر دنیا از نوع “بی‌توجهی و غفلت” است که در این میان بی توجهی به آموزش، بهداشت، عدم اختصاص وقت کافی به کودک، عدم تامین امنیت کودک در خانه و تامین رفاه وی و …نیز  از این دست کودک آزاری محسوب می‌شوند.

وی همچنین با تاکید بر ارائه آموزش‌های مهارت‌آموزی و آگاه سازی به والدین و کودکان در جهت کاهش آسیب‌های حوزه کودک در کشور، گفت: باید به کودکان خودمراقبتی آموزش داده شود،باید به آنها یاد دهیم که نحوه برخوردشان با افراد غریبه چطور باشد یا آنکه کدام یک از اندام های آنان باید همواره مورد مراقبت قرار گیرد.فرید با تاکید بر ارائه روش‌های فرزندپروری به والدین و معلمین گفت: با ارائه این آموزش‌ها در مدارس می‌توانیم از ظرفیت انجمن اولیا و مربیان جهت آموزش به والدین استفاده کنیم؛ این در حالیست که در مهدکودک‌ها نیز باید ارائه دوره‌های آموزشی ویژه والدین در خصوص سبک‌های فرزندپروری و نحوه جلوگیری از بروز خطر برای کودکان و یا حتی مراقبت‌های دوران بارداری و پس از بارداری و… را در دستورکار خود قرار دهیم.

وی در ادامه محیط‌های «آموزشی» و «بیمارستانی» را از گلوگاه‌های مهم شناسایی موارد کودک آزاری در کشور برشمرد و گفت: بسیاری از کودکان به مدرسه می روند یا اکثر آنها در مواقع بیماری به بیمارستان ها مراجعه می کنند؛ به این ترتیب می توانیم چک لیست های مختصری را در اختیار مدارس وبیمارستان ها قرار داده تا بدانند مشاهده چه علایم خاصی، ممکن است نشانه کودک آزاری باشد و جهت اطمینان بیشتر باید آن موارد را به نهادهای مرتبط ارجاع دهند.

به قانون جدید نیاز نداریم

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با تاکید بر آنکه رسانه ملی می‌تواند با تولید برنامه‌هایی در این زمینه آگاهی های عمومی رابه شدت افزایش دهد، گفت: نقش رسانه فقط آن نیست که از دیگران بپرسد چه می کنند؛ در حالی که رسانه‌ها می توانند با پایش عملکرد خود متوجه نقاط ضعف و قدرتشان بشود و بدانند که نقش موثری در آگاه سازی و بهبود سبک زندگی افراد در جامعه دارند.

فرید با اشاره به پخش تیزرهای تبلیغاتی در زمینه های مختلف از جمله پفک، کلاس های کنکور و … توسط صدا و سیما گفت: صدا و سیما با پخش تیزرهای مختلف در مخاطبان خود احساس نیاز ایجاد می کند؛ این در حالیست که سوال ما این است که چرا رسانه ملی در زمینه رفتارهای سالم وتوسعه سلامت اجتماعی این طور عمل نمی‌کند؟ رسانه ملی وظیفه دارد در افراد جامعه نسبت به شاخص های توسعه سلامت اجتماعی از جمله دریافت آموزش های مهارت زندگی و فرزندپروری و … احساس نیاز ایجاد کند تا مردم برای ارتقای آگاهی های خود هزینه کنند. به این ترتیب دولت پول خود را در دهک‌های پایین درآمدی هزینه خواهد کرد یعنی در آن جایی که حتی اگر مردم آگاهی هم داشته باشند، پولی ندارند که برای این موارد هزینه کنند و این رویکرد همان ترجمه صحیح از پرداخت یارانه‌ها است.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: بسیاری از افرادی که منتظر ایجاد قوانین جدیدهستند باید بدانند ما به قانون جدید نیاز نداریم و در صورت اجرای قانون مصوب سال ۸۱ و تصویب لایحه اصلاحی جدید آن بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. این در حالیست که بسیاری از موارد هم ممکن است در بطن قانون نباشد اما ما می توانیم اجرای آنها را در دستور کار خود قرار دهیم زیرا اجرای هر طرح و برنامه ای منوط به تصویب قانون خاص در مورد آن نیست.فرید تاکید کرد: برای آگاه سازی و فرهنگ سازی در جامعه نیازی به تصویب قانون نداریم و فقط باید در افراد احساس نیاز ایجاد کنیم و این همان “بازاریابی اجتماعی” است.

به گفته معاون سازمان بهزیستی کشور، بازاریابی اجتماعی استراتژی جدید سازمان بهزیستی کشور در حوزه کنترل و مهار آسیب های اجتماعی  است.

وی همچنین درخصوص آمار کودک آزاری در کشور نیز گفت: آمارهای ما در زمینه کودک آزاری همان آمارهایی است که از طریق اورژانس اجتماعی (۱۲۳) گزارش می‌شوند؛ به این ترتیب سال گذشته ۱۳ هزار تماس مربوط به کودک آزاری به سامانه ۱۲۳ گزارش شده است که پس از راستی آزمایی، وقوع کودک آزاری تقریبا در حدود نیمی از آنها تایید شده‌است.فرید در ادامه با بیان آنکه درحال حاضر  افکار عمومی نسبت به مسائل کودکان حساس شده است و این موضوع بسیار جای خوشحالی دارد، گفت: امروزه میزان شناسایی کودک آزاری در کشور روز به روز در حال افزایش است؛ هر چند شیوع آن تغییری پیدا نکرده وشواهدی مبنی بر شیوع کودک آزاری در کشور نداریم اما به علت توسعه ارتباطات و گسترش استفاده از فضای مجازی به محض وقوع یک مورد کودک آزاری همه از جزییات آن مطلع می شوند.

افزایش موارد کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی در کشور

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور همچنان خاطرنشان کرد: البته متاسفانه موارد کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی در کشور افزایش یافته است زیرا هرچه مصرف مواد صنعتی (مت آمفتامین‌ها) افزایش یابد به علت عوارض ناشی از مصرف آنها از جمله علائم سایکوتیک، هذیان و توهم و… وقوع مواردی همچون کودک آزاری و سایر آسیب های اجتماعی در کشور تشدید می شود. این در حالیست که مصرف موادی همچون تریاک و مورفین ها شاید باعث آن شود که فرد قلک کودک خود را بشکند یا اقدام به فروش فرش زیر پایشان کند اما معمولا منجر به وقوع کودک آزاری های حاد نمی شود. به همین دلیل کودک آزاری های منوط به مصرف مواد مخدرهای صنعتی در کشور تشدید پیدا کرده است.فرید در پایان گفت: درحال حاضر باید از حساسیت عمومی در خصوص مسائل کودکان بهره برداری صحیح داشته و این موضوع را تبدیل به یک جنبش مثبت درجهت افزایش هر چه بیشتر آگاهی های عمومی افراد کنیم.

 روزبه کردونی معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز پیش از این اعلام کرده بود: «شواهدی مبنی بر شیوع کودک آزاری در کشور وجود ندارد، در رابطه با کودک‌آزاری آمارهای دقیقی وجود دارد از جمله اینکه استان‌های لرستان، قزوین و فارس استان‌هایی با بیشترین میزان کودک‌آزاری هستند و کمترین میزان کودک‌آزاری مربوط به استان‌های سیستان و بلوچستان، بوشهر و خراسان است. لرستان با ۱۷٫۶مورد، قزوین با ۱۵٫۷ مورد، فارس با ۱۳٫۷ مورد به ازای هر صد هزار نفر بیشترین آمار کودک‌آزاری را به خود اختصاص دادند، این در حالیست که کودک‌آزاری در سیستان و بلوچستان کمتر از یک مورد در هر صد هزار نفر است. وضعیت کودکان در برخی نقاط کشور مناسب نیست و مسئله کودک و حل مشکلات از این دست سیاست‌هایی خاص منطقه را می‌طلبد یعنی نمی‌توان برای کودک‌آزاری در ایلام یا تهران به یک شکل عمل شود.»


منبع: بهارنیوز

چیزی به اسم"طب اسلامی" نداریم

دکتر محمود خدادوست در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به انجام مطالعه‌ای در خصوص صحت ادعاهایی درباره “طب اسلامی” گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان  پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.وی افزود: روایات زیادی در حوزه بهداشت و برخی توصیه‌های درمانی در اسلام داریم که البته باید در پژوهشکده‌های علوم قرآنی و از نگاه علم رجال و علم دلالت بررسی شوند. علمای اهل فن و قرآن‌شناس گفته‌اند که پس از اثبات سندیت یک روایت، برای تعمیم آن به زمان، مکان و مردم حاضر نیاز به کار تحقیقاتی و پژوهشی داریم.

مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت همچنین تصریح کرد: در این موضوع که سلامت ابعادی پیچیده‌تر از بعد جسمانی و روانی دارد تردیدی نیست؛ ما می‌توانیم از ظرفیت دین اسلام به عنوان کامل‌ترین دین برای توسعه ابعاد فرشتگی و روحی انسان کمک بگیریم، اما  این موضوع غیر از آن است که ما به نام و سوءاستفاده از دین به مردم داروی امام کاظم (ع)، بخور حضرت مریم (س) و داروی امام رضا(ع) تجویز کنیم؛ این کار به معنی مداخله جسمانی است.خدادوست با اشاره به ممنوعیت طبابت افراد غیرپزشک در قانون اساسی ایران، ادامه داد: بر اساس قانون جمهوری اسلامی ایران که تحت نظارت شورای نگهبان قرار دارد و از فیلتر مبانی فقهی ما عبور می‌کند، طبابت افراد غیرپزشک خلاف قانون است. چطور ممکن است در قانون جمهوری اسلامی ایران بگویند مداخله درمانی فقط توسط پزشک مجاز است، اما افراد غیر پزشک به نام اسلام کاری خلاف قانون انجام دهند؟ این کار قطعا بر اساس این مبانی فقهی، خلاف شرع خواهد بود.

به نام طب اسلامی با واکسن و پیوند عضو مخالفت می‌کنند

به گزارش ایسنا، خدا دوست چندی پیش در دیدار با  آیت الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور، تاکید کرده بود که برخی به نام طب اسلامی و سنتی، با بدیهی‌ترین مسائل پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا مخالفت می‌کنند که با این کار آن‌ها، برخی از مردم علاوه‌ بر از دست دادن جان خود، مال خود را نیز از دست‌ داده‌اند. بیشتر این افراد دام خود را برای کسانی که بیماری‌های صعب‌العلاج دارند، پهن کرده و با منع بیماران از مراجعه به پزشکان طب رایج، آن‌ها را مجبور به استفاده از شیوه‌های درمانی نادرست و بدون مستندات علمی خود ترغیب می‌کنند.چندی پیش نیز انجمن علمی طب سنتی  با انتشار بیانیه‌ای  از جریاناتی که با سوء استفاده از نام اسلام و ائمه معصومین(ع)، به حوزه طبابت و طب سنتی ایرانی وارد شده و سلامت شهروندان و اعتقادات دینی آنان را به مخاطره انداخته‌اند اعلام برائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: 

“این مدعیان بدون اینکه مدارج علمی طب سنتی یا طب رایج و احتمالا علوم دینی را طی کرده باشند و بدون بهره از هرگونه دانش شناخت بدن و قواعد حاکم بر آن و خواص گیاهان دارویی و مداخلات دارویی آن‌ها با داروهای شیمیایی، صرفا با استنباط شخصی از روایات طبی که در مورد اکثر آن‌ها بررسی‌های لازم از نظر اعتبار و دلالت و … توسط علمای حدیث انجام نشده است، به ساخت دارو می‌پردازند و در این مسیر به نام دین، انواع بیماران قلبی، سرطانی و … را از کلیه درمان‌های ثابت شده محروم می‌سازند و ادعا می‌کنند که بیماری‌های مذکور و انواع سرطان‌ها و بیماری‌های ژنتیکی را با داروهای اهل بیت سریعا درمان قطعی می‌کنند و البته در صورت عدم توفیق در درمان، ریشه را در ضعف ایمان و عدم اعتقاد بیمار به درمانی که از جانب معصومین آمده است، عنوان می‌کنند. ”


منبع: بهارنیوز

وحشت در فلوریدا در آستانه ورود «ایرما»

به نوشته خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، «ریک پری» فرماندار این ایالت پیش‌بینی کرده است که طوفان ایرما «فاجعه‌بارترین طوفان» تاریخ این ایالت باشد.کارشناسان می‌گویند این طوفان که با سرعت  بیش از ۳۰۰ کیلومتر در ساعت پیش می‌رود، ممکن است تا ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جای بگذارد.بنا بر اعلام مرکز طوفان ایالات متحده، انتظار می‌رود ایرما اواخر وقت شنبه و اوایل یکشنبه به فلوریدا برسد.با نزدیک شدن این طوفان، ترافیک سنگینی در خروجی‌های شهرهای فلوریدا شکل گرفته و مردم در حال ترک خانه‌های خود هستند. خطوط هوایی مسافری و نیروی هوایی آمریکا هم در حال خارج کردن هواپیماهای خود از مسیر طوفان هستند.

«چاک واتسون» کارشناس حوادث طبیعی در مصاحبه با پایگاه «بلومبرگ» این طوفان را «کابوسی برای شرکت‌های بیمه» توصیف کرده است.به نوشته بلومبرگ حدود ۸٫۵ میلیون واحد مسکونی و اداری در معرض طوفان ایرما قرار دارند.طوفان ایرما پیش از رسیدن به آمریکا، در دریای کارائیب چند جزیره را به شدت تخریب کرد. دولت فرانسه اعلام کرده در بخش فرانسوی جزیره «سنت مارتین» بیش از ۹۵% ساختمان‌ها تخریب شده‌اند. ایرما تاکنون دستکم ۱۹ کشته بر جای گذاشته است. مقامات آمریکایی به اهالی فلوریدا هشدار داده‌اند که هیچ نقطه‌ای در مسیر طوفان امن نیست و همه باید به سرعت این مناطق را ترک کنند.طوفان ایرما یک هفته پس از آن رخ می‌دهد که طوفان بزرگ «هاروی» در ایالت «تگزاس» آمریکا ده‌ها کشته و میلیاردها دلار خسارت بر جای گذاشت.
 

 

 

 

 

 

 


منبع: بهارنیوز

پریناز به صورت مردغریبه اسید پاشید؟

گروه جامعه_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: بازپرس جنایی وکارآگاهان پلیس پایتخت سرگرم تحقیق درباره ماجرای اسیدپاشی مرموزی هستند که مرد جوانی مدعی است ازسوی یک زن آشنا هدف اسید پاشی قرارگرفته است. حال آنکه زن جوان این اتهام را رد کرده و گفته آن زمان با همسرش در خانه بوده است. پرونده این ماجرای مرموز از شامگاه چهارشنبه آخر سال ۹۵ ودر پی تماس مردی به نام بهنام با پلیس شهر «چهاردانگه» در اطراف تهران، در دستورکار تیم جنایی قرارگرفت.این مرد مدعی بود ازسوی زنی هدف اسیدپاشی قرارگرفته است. شاکی در جریان تحقیق به پلیس گفت: مدتی قبل با زن جوانی در تهران آشنا شدم ولی چندی بعد فهمیدم او ازدواج کرده و شوهردارد.پس از آن همسرش چند بار مرا تهدید کرد تا اینکه شب حادثه رسید. من مقابل خانه‌ام ایستاده بودم که «پریناز» به طرفم آمد و به صورتم اسید پاشید و فرار کرد. بعد هم من را به بیمارستان انتقال داده و پزشکان اعلام کردند دچار سوختگی ۳ درصدی شده‌ام.ضمن اینکه چشم چپ و صورتم به طورجدی آسیب دیده است.با شکایت بهنام تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد و مأموران پی بردند زن جوان، ساکن تهران است.

بنابر این کارآگاهان راهی پایتخت شدند و زن جوان را بازداشت کردند،سپس «پریناز» برای ادامه تحقیق به دادسرای جنایی پایتخت انتقال یافت اما زمانی که در مقابل بازپرس ایلخانی قرار گرفت، منکر اسیدپاشی شد.او گفت: مدت ها قبل زمانی که به بانک رفته بودم بهنام شماره تلفنش را به من داد و چند روز بعد در جریان یک سفر وسوسه شدم که با او تماس بگیرم. آن روز نخستین تماس را گرفتم ولی آخرین تماس نبود. بعد از مدتی شوهرم از ماجرا باخبر شد و به سراغ مرد غریبه رفت و از او خواست برای همیشه از زندگی ما دوری کند، اما بهنام دست بردار نبود و مرتب به مقابل خانه ما می‌آمد و داد و فریاد راه می‌انداخت. مدتی بعد او از من سفته خواست و گفت سفته هایم باعث می‌شود تا بهانه‌ای داشته باشد و به سراغم بیاید و اگر هم مردم علت رفت و آمدهایم را بپرسند بگویم به خاطر سفته‌ها است، اما شب حادثه من و همسرم در خانه بودیم و من مرتکب اسیدپاشی نشده‌ام.پس از اظهارات زن جوان، از آنجا که محل وقوع حادثه بیرون از تهران بود، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران؛ پرونده را به همراه متهم دراختیاردادسرای محل وقوع حادثه قرارداد.


منبع: بهارنیوز

کلاهبرداری که خود را ظریف معرفی کرد!

به گزارش ایلنا، سرهنگ جوکار گفت: پس از گزارشات مردمی در خصوص فعالیت دفتر ارائه ویزا و مهاجرت در شیراز و کلاهبرداری مدیر این دفتر از شهروندان، موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.در بررسی‌های اولیه مشخص شد، مدیر این دفتر که از مجرمان حرفه‌ای است، با دریافت ده‌ها میلیون تومان پول از اشخاص متقاضی سفر به اروپا و آمریکا با تقلید صدا خود را نماینده وزارت امور خارجه یا به صورت تلفنی خود را محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز معرفی و به بهانه اخذ ویزا یا اقامت از مردم کلاهبرداری می‌کند. به گفته رئیس اداره نظارت بر اماکن پلیس استان فارس پس از تحقیقات گسترده متهم دستگیر و تحویل مقامات قضایی‌ شد.
 
وی افزود: متهم با انگیزه کلاهبرداری از طریق اقدامات متقلبانه و جعل عناوین دولتی و امنیتی تحت عناوین مشابه سابقه کیفری داشته است و در مواردی نیز از عناوین مامورانتظامی، مامور دادستانی، حراست قوه قضاییه، مامور اماکن، مامور‌ وزارت اطلاعات و… سواستفاده کرده است.سرهنگ جوکار از کسانی که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارند خواست که برای این منظور فقط به مراکز مجاز و نمایندگی‌های مربوطه مراجعه تا در دام افراد جاعل و کلاهبردار گرفتار نشوند.گفتنی است از جاعلان چندین مهر جعلی وزارت امور خارجه و گواهینامه‌های جعلی دفاتر این وزارت خانه و لوح‌های تقدیر و مبالغ دریافتی کشف وضبط و تحویل مقام قضایی‌ شد.


منبع: بهارنیوز

دستیار پزشکی: نمی‌خواهم ترک کنم

به گزارش  ایلنا، چند هفته‌ای است که طرح جمع‌آوری معتادان و خرده‌فروشان مواد مخدر بار دیگر در سطح شهر تهران آغاز شده است. در میان افراد جمع‌آوی شده با اجرای این طرح به حدود ۶۰۰ معتاد و ۱۵۰ خرده فروش مواد مخدر برمی‌خوریم و افرادی که از مصرف مواد نه تنها پشیمان نیستند بلکه معتقدند با تحقیق و بررسی این راه را انتخاب کرده‌اند. یکی از آنها “بیژن. ک” نام دارد. او سال‌هاست هروئین مصرف می‌کند. او دستیار پزشک در یکی از بیمارستان‌های تهران است و می‌گوید دوست ندارد ترک کند.
چندساله داری؟
بیژن: ۶۴ سال
همسر و فرزند هم داری؟
بیژن: بله. سه فرزند دارم که هر سه مهندس هستند.
شغلت چیست؟
دستیار پزشک هستم در بیمارستان کار می‌کنم.
چی مصرف می‌کنی و در روز چقدر؟
بیژن: هروئین مصرف می‌کنم. روزی یک گرم.
کجا دستگیر شدی؟
بیژن: در پارکی در خیابان نارمک نشسته بودیم که دستگیرم کردند، البته زمانی که دستگیر شدم مواد همراه نداشتم.
چند سال است که مواد مخدر مصرف می‌کنی؟
بیژن: ۳۳ سال است که مواد مصرف می‌کنم و بنا به دلایلی نمی‌خواهم ترک کنم.
دلایلت چیست؟
بیژن: یک سری مسائل شخصی است.
همسرت می‌داند مصرف می‌کنی؟
بیژن: بله همسرم می‌داند، اما فرزندانم اطلاع ندارند.

امیر جوان ۲۲ ساله‌ای است که به دلیل همراه داشتن دو پک ماده روان‌گردان “گل” دستگیر شده است. او معتقد است این ماده روان‌گردان اعتیادآور نیست و هر وقت که بخواهد می‌تواند این ماده را مصرف نکند. 
چند سال داری؟
امیر: ۲۲ سال
چه نوع موادی مصرف می‌کنی؟
امیر:  ۶ سال است که گل مصرف می‌کنم.
چرا “گل” مصرف می‌کنی؟
امیر: درباره این ماده تحقیق کردم و متوجه شدم چیز بدی نیست. اعتیاد نمی‌آورد. هر وقت دلم بخواهد نمی‌کشم. این ماده وابستگی ایجاد نمی‌کند.
تحصیلاتت چقدر است؟
امیر: دیپلم.
از کی شروع کردی به مصرف؟
امیر: از دبیرستان با دوستانم شروع کردم. بعدها هم در مهمانی‌ها استفاده می‌کردم.
به چه دلیل و در کجا دستگیر شدی؟
امیر: دوتا پک گل همراهم بود. توی پارک محل بودم.
شاغلی؟
امیر: بله. در بنگاه خرید و فروش ماشین پدرم کار می‌کنم.
مواد دیگری هم مصرف داشتی؟
امیر: غیر از گل فقط سیگار می‌کشم.
چرا گل مصرف می‌کنی؟
امیر: یه حس خوبی بهم می‌ده، با مصرف گل شاد نیستم، اما دنیایی برام درست می‌کنه که آن دنیا زیباست و دوستش دارم.
لزوم همکاری بسیاری از ارگان‌ها، نهادها و سازمان‌ها در بحث پیشگیری مواد مخدر صنعتی و سنتی و روان‌گردان باعث می‌شود با کاهش مصرف مواد در جامعه روبرو شویم. بی‌شک نیروی انتظامی و پلیس تنها به عنوان عامل سلبی می‌تواند در زمینه مواد وارد شود اما نقش دیگر دستگاه‌ها مانند وزارت آموزش و پرورش و … در زمینه پیشگیری از مصرف مواد بسیار اهمیت دارد چراکه بسیاری از افراد مواد را از دوران دبیرستان و در جمع‌های دوستانه مدرسه تجربه و آغاز می‌کنند.


منبع: بهارنیوز

پدر و مادرها بخوانند: چند راهکار عملی برای کاهش وزن کیف دانش آموزان

 
۱ –
مهم ترین کار این است که خودمان کتاب های حجیم را به دو یا سه جلد تقسیم و
آنها را مجلد کنیم، مثلاً یک کتاب ۲۰۰ صفحه ای را به سه بخش تقسیم و جدا
جدا مجلد ( مثلاً سیمی) کنیم. این کار دو فایده دارد؛ اول این که وزن کتابی
که بچه ها به مدرسه می برند کم می شود و دوم این که به همین ترتیب می
توانیم دفترهای کم حجم تری برای هر بخش بخریم. ( دانش آموز به جای یک کتاب
۲۰۰ صفحه ای و یک دفتر ۲۰۰ صفحه ای برای آن، یک کتاب ۶۰ صفحه ای و یک دفتر
۶۰ صفحه ای را حمل می کند. حال این عدد را ضربدر در کل کتاب هایی که باید
هر روز حمل شوند بکنید تا مشخص شود تا چه اندازه وزن کیف، کمتر می شوند.)

۲ – دفترهایی که دارای جلدهای ضخیم و در نتیجه سنگین تر هستند، را نخریم.

۳ -
اگر امکانات مدرسه اجازه می دهد و برایمان هم ممکن است، برای بچه ها، دو
سری کتاب بخریم تا مجبور به حمل هر روزه آنها نباشند. این کار، قطعاً
هماهنگی مدرسه و توجیه معلمان را می طلبد.

۴ – در
خرید وسایل مدرسه مانند کیف،جامدادی، قمقمه و … وزن شان را در نظر
بگیریم و حتی الامکان سبک ترین ها را بخریم. یادمان نرود که جمع همه این ها
باعث سنگینی “بار” روزانه بچه ها می شود.

۵ -
و چند نکته تکمیلی: کیف هایی بخریم که دو بند برای انداختن بر روی دو شانه
داشته باشند. کیف چرخدار سبک هم خوب است. روش صحیح حمل کیف را بیاموزیم و
به بچه هایمان یاد دهیم. به آنها تاکید کنیم که هرگز وسایل اضافی به مدرسه
نبرند. نرمش های ساده مربوط به شانه و کمر را با فرزندان مان کار کنیم.

  این چند پیشنهاد را جدی بگیریم؛ به خاطر بچه هایمان.


منبع: عصرایران

وزارت‌ بهداشت: چیزی به اسم"طب اسلامی" نداریم

مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت تاکید کرد که موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.

دکتر محمود خدادوست در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به انجام مطالعه‌ای در خصوص صحت ادعاهایی درباره “طب اسلامی” گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان  پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.

وی افزود: روایات زیادی در حوزه بهداشت و برخی توصیه‌های درمانی در اسلام داریم که البته باید در پژوهشکده‌های علوم قرآنی و از نگاه علم رجال و علم دلالت بررسی شوند. علمای اهل فن و قرآن‌شناس گفته‌اند که پس از اثبات سندیت یک روایت، برای تعمیم آن به زمان، مکان و مردم حاضر نیاز به کار تحقیقاتی و پژوهشی داریم.

مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت همچنین تصریح کرد: در این موضوع که سلامت ابعادی پیچیده‌تر از بعد جسمانی و روانی دارد تردیدی نیست؛ ما می‌توانیم از ظرفیت دین اسلام به عنوان کامل‌ترین دین برای توسعه ابعاد فرشتگی و روحی انسان کمک بگیریم، اما  این موضوع غیر از آن است که ما به نام و سوءاستفاده از دین به مردم داروی امام کاظم (ع)، بخور حضرت مریم (س) و داروی امام رضا(ع) تجویز کنیم؛ این کار به معنی مداخله جسمانی است.

خدادوست با اشاره به ممنوعیت طبابت افراد غیرپزشک در قانون اساسی ایران، ادامه داد: بر اساس قانون جمهوری اسلامی ایران که تحت نظارت شورای نگهبان قرار دارد و از فیلتر مبانی فقهی ما عبور می‌کند، طبابت افراد غیرپزشک خلاف قانون است. چطور ممکن است در قانون جمهوری اسلامی ایران بگویند مداخله درمانی فقط توسط پزشک مجاز است، اما افراد غیر پزشک به نام اسلام کاری خلاف قانون انجام دهند؟ این کار قطعا بر اساس این مبانی فقهی، خلاف شرع خواهد بود.

به نام طب اسلامی با واکسن و پیوند عضو مخالفت می‌کنند

به گزارش ایسنا، خدا دوست چندی پیش در دیدار با  آیت الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور، تاکید کرده بود که برخی به نام طب اسلامی و سنتی، با بدیهی‌ترین مسائل پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا مخالفت می‌کنند که با این کار آن‌ها، برخی از مردم علاوه‌ بر از دست دادن جان خود، مال خود را نیز از دست‌ داده‌اند. بیشتر این افراد دام خود را برای کسانی که بیماری‌های صعب‌العلاج دارند، پهن کرده و با منع بیماران از مراجعه به پزشکان طب رایج، آن‌ها را مجبور به استفاده از شیوه‌های درمانی نادرست و بدون مستندات علمی خود ترغیب می‌کنند.

چندی پیش نیز انجمن علمی طب سنتی  با انتشار بیانیه‌ای  از جریاناتی که با سوء استفاده از نام اسلام و ائمه معصومین(ع)، به حوزه طبابت و طب سنتی ایرانی وارد شده و سلامت شهروندان و اعتقادات دینی آنان را به مخاطره انداخته‌اند اعلام برائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: 

“این مدعیان بدون اینکه مدارج علمی طب سنتی یا طب رایج و احتمالا علوم دینی را طی کرده باشند و بدون بهره از هرگونه دانش شناخت بدن و قواعد حاکم بر آن و خواص گیاهان دارویی و مداخلات دارویی آن‌ها با داروهای شیمیایی، صرفا با استنباط شخصی از روایات طبی که در مورد اکثر آن‌ها بررسی‌های لازم از نظر اعتبار و دلالت و … توسط علمای حدیث انجام نشده است، به ساخت دارو می‌پردازند و در این مسیر به نام دین، انواع بیماران قلبی، سرطانی و … را از کلیه درمان‌های ثابت شده محروم می‌سازند و ادعا می‌کنند که بیماری‌های مذکور و انواع سرطان‌ها و بیماری‌های ژنتیکی را با داروهای اهل بیت سریعا درمان قطعی می‌کنند و البته در صورت عدم توفیق در درمان، ریشه را در ضعف ایمان و عدم اعتقاد بیمار به درمانی که از جانب معصومین آمده است، عنوان می‌کنند. “


منبع: عصرایران

جزئیات شهادت مأمور آگاهی در گچساران

سردار مهدی انصاری گفت: یک سارق حرفه‌ای که بعد از دو سال فراری بودن، امروز عصر (شنبه) در یکی از روستاهای شهرستان گچساران دستگیر شد، با همکاری برخی از بستگان و همدستانش، یکی از ماموران پلیس را به شهادت رساند و فرار کرد. وی افزود: این سارق حرفه‌ای که سال‌ها پیش در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد،  فارس و استان‌های همجوار، اقدام به سرقت مسلحانه کرده بود دو سال پیش به بهانه بیماری هنگام عزیمت از زندان به درمانگاه با کمک همدستانش فرار کرد که از آن زمان تاکنون تحت تعقیب پلیس و دستگاه قضائی قرار داشت.

فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: عصر امروز شنبه، ۱۸ شهریور ماه ماموران نیروی انتظامی با اعزام به یکی از روستاهای اطراف شهرستان گچساران این سارق حرفه‌ای را دستگیر و دستبند زدند که با همکاری برخی از بستگان و همدستانش ضمن درگیری با مامورین پلیس، یکی از ماموران پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویراحمد بنام سروان “عبدالخاق فرزادیان” را به شهادت رساند که با توجه تاریکی شب و پوشش جنگلی روستا از فرصت استفاده و اقدام به فرار کرد


منبع: بهارنیوز

تخلیه ۵ میلیون نفری ساکنان فلوریدا

به گزارش یورونیوز، طوفان ایرما پس از در نوردیدن جزایر کارائیب با گرفتن دست کم ۲۲ قربانی و به جای گذاشتن بیش از یکصد زخمی و پیش از آن که به ایالت فلوریدای آمریکا برسد کوبا را در هم کوبید.مرکز ملی آمریکایی طوفان‌ها (NHC) در آخرین بیانیه خود اعلام کرد که این طوفان جمعه شب با سرعت ۲۶۰ کیلومتر در ساعت با گذر از شمال کوبا ارتباطات را قطع و حدود یک میلیون نفر از ساکنان سواحل شمالی کوبا را مجبور به ترک خانه‌های خود کرد.

مقامات آمریکایی درباره شدت و ویرانگری طوفان ایرما هشدار داده‌اند. به بیش از پنج میلیون نفر از جمعیت ۲۰ میلیونی ایالت فلوریدا دستور داده شده است تا هر چه زودتر خانه‌های خود را به مقصد مناطق امن ترک کنند. این شمار از ترک منازل و اماکن بی‌سابقه و بزرگترین تخلیه دسته جمعی تاریخ آمریکا توصیف می‌شود.ریک اسکات، فرماندار فلوریدا می گوید با نزدیکتر شدن طوفان ایرما زمان برای پناه گرفتن تنگ‌تر می شود.پیش از این ایالت فلوریدا شاهد طوفان سهمگین ویلما در سال ۲۰۰۵ بود. در آن زمان نزدیک به چهار میلیون خانواده برای چند هفته از جریان برق محروم شدند. در سال ۱۹۹۲ نیز طوفان اندریو ده‌ها کشته بر جای گذاشت.












منبع: بهارنیوز

موش‌ها دختر فرانسوی را در خواب جویدند!

به گزارش ایسنا، این دختر ۱۴ ساله که “سامانتا” نام دارد، معلول حرکتی است. پدر سامانتا می‌گوید هنگامی که به اتاق سامانتا رفته، بدن دخترش را غرق در خون یافته است.او ابتدا گمان کرد که دزد به خانه‌اش حمله کرده اما با آمدن آمبولانس و پلیس معلوم شد که زخم‌های فراوان روی بدن این دختر در واقع اثر دندان‌های حیوانات جونده بوده است.گزارش پزشکی قانونی نیز تایید کرده زخم‌های بی‌شمار روی تمام بدن سامانتا که حتی در گوش و بینی او نیز دیده می‌شود ناشی از گازگرفتگی موش‌ صحرایی است.به گزارش یورونیوز، دختر آسیب دیده هنوز در بیمارستان بستری است و حال او وخیم گزارش می‌شود. پدر او نیز علیه صاحبخانه به دلیل کوتاهی در حفاظت از خانه و تامین بهداشت آن شکایت کرده است.


منبع: بهارنیوز

پدیده‌های مدرنی که از قبل‌ وجود داشته‌اند

به گزارش باشگاه خبرنگاران، ۱۲ پدیده ای که خیلی قبل تر از ما وجود داشته را ببینید.جراحی پلاستیک، ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد
نخستین تلاش برای رفع ایرادهای ظاهری در گذشته انجام شده و ناموفق هم نبوده. به عنوان مثال پروتز انگشت شست پا در مصر که چندان ظریف و زیبا نبود اما موثر بود. و مثال دیگر در هندوستان قدیم حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح با استفاده از پوست پیشانی و گونه فرم بینی را تغییر دادند.
 
 سیستم فاضلاب، ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح
نخستین تجهیزات سیستم فاضلاب متعلق به تمدن دره ایندوس در موهنجودارو می باشد که در آن توالت های عمومی و فاضلاب شهری وجود داشت.
 
 باتری، ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح
بغداد باتری یک ظرف سرامیکی همراه با یک لوله مسی و یک میله آهنی در داخل آن است. این باتری ها قادر به تولید ولتاژ هستند.
 
 شعله افکن، ۴۲۰ سال قبل از میلاد مسیح
نمونه اولیه این سلاح برای نخستین بار در نبرد دلیوم استفاده شد. این اسلحه یک لوله مسی بوده که در آن از مواد قابل احتراق مایع استفاده می شد.
 
 زنگ ساعت، ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح
فیلسوف یونانی افلاطون از ساعتی آبی استفاده می کرد. این ساعت برای یادآوری زمان سخنرانی ها به صدا در می آمد. این ساعت ها بعدها در روم و خاورمیانه پیشرفت کرد. ساعت های مکانیکی زنگ دار نخستین بار ۸ قرن بعد از میلاد مسیح در چین ساخته شد و بعد از آن در قرن ۱۴ به اروپا راه یافت.
 
 
ربات، ۳۲۳ سال قبل از میلاد مسیح
نمونه اولیه ربات های مدرن مجسمه های زنی بودند که در فانوس دریایی جزیره فاروس نصب شده بودند. در زمان خاصی این مجسمه ها برمیگشتند و زنگ را به صدا در می آوردند. شب ها صدای شیپور در می آوردند و به دریانوردان نزدیکی ساحل را اخطار می دادند. بعدها در قرن های هفدهم و هجدهم ماشین هایی به نام آدم مکانیکی در غرب اروپا معروف شدند. آن ها مکانیزم ساعتی شبیه به انسان و حیوانات بودند که کارهای مختلفی را می توانستند انجام دهند.
 
 درب اتوماتیک، ۱ قرن بعد از میلاد مسیح
درب های اتوماتیک قلعه ها در یونان قدیم رایج بود. و سال ها قبل از آن قدیمی ترین نمونه موتور بخار اختراع شده بود. آتشی در زیر جایی که لوله های پر از آب پنهان شده بودند درست می شد و بخار ایجاد شده قفل های متصل به در را فعال می کرد. این کار به نظر عموم جادویی از سوی کشیش ها می آمد.
 
 
دستگاه وندینگ، ۱ قرن بعد از میلاد مسیح
امروزه ماشین های وندینگ همه چیز از عروسک گرفته تا پیتزای تازه می فروشد اما در زمان قهرمانان اسکندریه مردم تنها می توانستند از این دستگاه ها در معبد آب مقدس بگیرند. بعد از انداختن سکه داخل این دستگاه به حرکت در می آمد و به مشتری ها آب میداد.
 
 کیلومتر شمار، نخستین قرن بعد از میلاد مسیح
این دستگاه نخستین بار توسط ارشمیدس کشف شد. نخستین کیلومتر شمار شبیه مجموعه ای چرخ های کوچک با شماره هایی روی آن ها بود که با حرکت وسیله نقلیه طول مسیر را نشان می داد.
 
 زمین لرزه نما، ۱۳۲ سال بعد از میلاد مسیح
یکی از اختراعات ژان هنگ دستگاه زمین لرزه نما بود که به زلزه های نزدیک واکنش نشان می داد. یک گوی فلزی از لوله هایی که سر شبیه اژدها دارند به داخل ظروف فلزی که به شکل قورباغه هستند می افتاد و نشان می داد که زمین لرزه از کجا می آید.
 
  کامپیوتر، ۱۰۰ سال قبل از میلاد مسیح
سیستم آنتی کیترا کامپیوتر قدیمی نامیده شده چون می توانست حرکت اجرام آسمانی نشان داده و ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی را پیش بینی کند. به علاوه برای محسابه تاریخ شروع بازی های المپیک نیز به کار برده می شد.
 
 
عینک آفتابی، قرن ۱۰
همانطور که گفته شده نخستین عینک توسط اینوئیت ها برای محافظت چشم ها از کوری برفی اختراع شد.عینک های آنان شیشه نداشت و در واقع عینک هایی از جنس عاج شیرماهی با روزنه های خیلی کوچک بودند. نخستین عینک های آفتابی با شیشه بعدها در قرن ۱۲ در چین ساخته شدند. آن ها از عینک بیشتر برای پنهان کردن حالت چشم ها استفاده می کردند نه برای محافظت در مقابل آفتاب

 
 


منبع: بهارنیوز

بخش تجسمی جشنواره فیلم سبز افتتاح شد/ ابتکار: در حوزه محیط زیست نیازمند برقراری ارتباط هستیم

 بخش تجسمی ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم سبز با حضور عیسی کلانتری (معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست) و معصومه ابتکار (معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور)، فرهاد توحیدی (دبیر جشنواره) و جمعی از داوران، هنرمندان و اهالی رسانه افتتاح شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بخش تجسمی ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم سبز با آثاری از ۴۸ کشور مانند چین، مکزیک، فرانسه، روسیه و … در رشته‌های عکس، پوستر، تصویرسازی، کاریکاتور، هنرهای مفهمومی، ویدیوآرت با حضور عیسی کلانتری معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور، فرهاد توحیدی دبیر جشنواره، مهدی توحیدپور مدیراجرایی جشنواره، هدیه تهرانی، میترا حجار، اسماعیل میرفخرایی، اکبر عالمی، از داوران بخش سینمایی، افشین بختیار داور از هیات انتخاب بخش تجسمی، شهاب‌الدین عادل از اعضای هیات انتخاب بخش سینمایی و جمعی از اهالی رسانه و علاقه‌مندان افتتاح شد.

عیسی کلانتری درباره این نمایشگاه گفت: جشنواره تجسمی فیلم سبز می تواند عموم مردم را با مشکلات محیط زیست آشنا کند و آن‌ها را حامی محیط زیست کند. معتقدم تلنگرهایی لازم است تا آدم‌ها طرفدار محیط زیست شوند و این جشنواره با توجه به گستردگی که در کشور دارد، در این زمینه می تواند موثر باشد.

او تاکید کرد: عامه مردم هنوز اهمیت مسائل محیط زیستی را به آن صورتی که تهدید می‌شویم، نمی دانند. مسائلی مثل مسائل آب، خاک، مسائل پسماندها و زباله ها، در خطر بودن برخی از حیوانات و  زندگی مردم با آلاینده ها این ها همگی مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

کلانتری با بیان این‌که در حال حاضر تنها دو درصد مردم درگیر محیط زیست هستند، افزود: اگر این نوع فعالیت ها به همراه معاونت اجتماعی که قرار است در سازمان محیط زیست برای مشارکت بیشتر مردم و آشنایی آن‌ها با محیط زیست راه‌اندازی کنیم، ادامه پیدا کند، امید است که مردم بیشتر به مسائل محیط زیستی توجه کنند.

رئیس سازمان محیط زیست نقش جشنواره را در هشدار به کسانی که در نابودی طبیعت نقش دارند این‌طور توصیف کرد: آلوده‌کنندگان عمده محیط زیست کسانی هستند که فکر نمی کنند در حال تخریب محیط زیست هستند. امروز یکی از دلایل اصلی انقراض حیوانات ما کمبود غذاست و این کمبود غذا به آسیب‌هایی که انسان محیط زیست می زند، برمی‌گردد.

معصومه ابتکار نیز با تاکید بر این‌که جشنواره فیلم سبز با همت هنرمندان ادامه پیدا کرد، گفت: جشنواره با همت هنرمندانی راه‌اندازی شد که قلبا به حفظ محیط زیست اعتقاد داشتند و به آن عشق می‌ورزیدند و فرهاد توحیدی در شرایط سختی با عشق این جشنواره را دوباره راه‌اندازی کرد.

او ادامه داد: تلاش‌های تیم برگزاری جشنواره که با فداکاری وارد کار شدند و با علاقه و اعتقاد در این کار مشارکت کردند نیز موجب استقبال خوبی از طرف مردم شد.

ابتکار اظهار کرد: از ابتدا هدف‌مان این بود که این جشنواره مردمی باشد و هر جا که سالن سینمایی است پیام محیط زیستی ما از طریق جشنواره فیلم سبز پخش شود و خوشبختانه در جشنواره ششم هم داریم به این هدف نزدیک‌تر می‌شویم. سال گذشته توفیق داشتم در ابتدای جشنواره در زاهدان باشم و استقبال بسیار خوبی را در بین مردم آنجا دیدم و متوجه شدم در شهرهای دیگر هم به حفظ محیط زیست اهمیت می‌دهند و همه مردم ایران جشنواره را متعلق به خودشان می‌دانند.

او تاکید کرد: هنر از موثرترین روش‌های برقراری ارتباط است و ما امروز در حوزه محیط زیست نیازمند برقراری ارتباط هستیم.


منبع: عصرایران

بارش باران و کاهش نسبی دما در مناطق شمالی

مدیرکل پیش بینی و هشدار سازمان هواشناسی از بارش‌های پراکنده طی امروز و فردا برای سواحل شمالی کشور خبر داد.

احد وظیفه در گفت‌وگو با ایسنا درباره وضعیت آب و هوای کشورگفت: بر اساس تحلیل آخرین نقشه‌های پیش یابی هواشناسی در بعدازظهر و اوایل شب رگبارهای پراکنده در خراسان شمالی و شمال خراسان رضوی دور از انتظار نیست.

وی افزود: از روز دوشنبه بعد از ظهر(۲۰ شهریور) به‌تدریج برای مناطق شمال آذربایجان شرقی، اردبیل، گیلان و غرب مازندران ابرناکی، کاهش نسبی دما، بارش باران و گاهی رعد و برق و وزش باد پیش‌بینی می‌شود. روز سه شنبه(۲۱ شهریور) نیز گستره بارش‌ها به شرق سواحل دریای خزر و خراسان شمالی محدود می‌شود.

به گفته مدیرکل پیش بینی و هشدار سازمان هواشناسی طی سه روز آینده در بعدازظهر و اوایل شب مردم جنوب سیستان و بلوچستان، پاره‌ای از مناطق هرمزگان و جنوب شرق فارس شاهد افزایش ابر، رگبار، رعد و برق پراکنده و وزش باد خواهند بود. در سه روز آینده نیز در شرق کشور به‌ویژه زابل در بعضی ساعات وزش باد شدید رخ خواهد داد که سبب پدیده گردوخاک می‌شود.

وظیفه درخصوص وضعیت آب و هوای استان تهران در دو روز آینده نیز گفت: آسمان این استان در روز یکشنبه صاف تا کمی ابری پیش‌بینی می‌شود. بیشینه دما در این روز ۳۵ و کمینه آن ۲۴ درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز دوشنبه نیز استان تهران شاهد آسمانی صاف و وزش باد است. دمای هوا در گرمترین ساعت این روز نیز ۳۵ درجه و در سردترین ساعت به ۲۴ درجه سانتیگراد می‌رسد.


منبع: عصرایران

آموزش و پرورش: ۵۰ درصد دختران در استان‌های مرزی از تحصیل در مقطع متوسطه باز می‌مانند/ازدواج از عوامل اصلی ترک تحصیل

 معاون امور ابتدایی وزیر آموزش و پرورش با اشاره به دلایل فرهنگی که موجب بازماندن کودکان از تحصیل می‌شود، گفت: ۴۰ تا ۵۰ درصد دانش‌آموزان مقطع متوسطه در استان‌های مرزی به دلایل مختلف ترک تحصیل می‌کنند که یکی از این دلایل ازدواج زودهنگام است.

به گزارش عصر ایران، رضوان حکیم‌زاده، معاون امور ابتدایی آموزش و پرورش در گفت‌و‌گو با  ایلنا درباره عوامل بازماندن کودکان از تحصیل در مناطق کم برخوردار کشور گفت: در برخی خانواده‌ها به خصوص در شهرهای کوچک کودکان بازوی کار خانواده محسوب می‌شوند، به طور مثال در فصل برداشت محصول این کودکان باید در کنار خانواده‌ها باشند که شاید انعطاف‌پذیری در زمان و مکان آموزش بتواند این مسئله را حل کند یا در برخی استان‌ها به دلیل تعصباتی که وجود دارد،‌ ممکن است دختران‌شان را به مدارس مختلط یا جایی که معلم خانم ندارد،‌ نفرستند.

معاون وزیرآموزش و پرورش با تاکید بر اینکه دلایل فرهنگی نیز در بازماندن کودکان از تحصیل موثر است، گفت: در برخی از روستاها به دلیل دور بودن مدرسه فرزندان‌شان را علی‌رغم وجود وسیله حمل و نقل به مدرسه نمی‌فرستند. ما در بازدید‌هایی که از مناطق مختلف کشور داشتیم به دلایل متعددی برای بازماندن کودکان از تحصیل رسیدیم.

او با تاکید بر اینکه دبیرخانه مناطق محروم در چهار استان کشور به صورت نقطه به نقطه دلایل بازماندن کودکان از تحصیل را شناسایی و بررسی می‌کند، افزود: در برخی از بخش‌های استان‌های محروم نیز شرایط تحصیل مهیاست و میانگین‌ها به ما کمک نمی‌کند؛ بنابراین این موضوع به شکل نقطه‌ای با محورهای مختلفی از جمله نبود یا کمبود امکانات تحصیلی،‌ دلایلی فرهنگی و تعصبی یا ازدواج زود هنگام دانش‌آموزان دختر بررسی شد.

رسانه ملی به جای تبلیغ کلاس‌های کنکور برای اهمیت سواد فرهنگ‌سازی کند

حکیم‌زاده با اشاره به ازدواج زودهنگام کودکان و بازماندن آنها از تحصیل گفت: با تصویب قوانین لازم،‌ آگاه‌سازی و فرهنگ‌سازی خانواده‌ها این امکان وجود خواهد داشت که ما بتوانیم تغییر نگرش و رفتار ایجاد کنیم و این فرصت به دختران داده شود که در مدرسه حضور داشته باشند.

معاون امور ابتدایی آموزش و پرورش با تاکید بر نقش رسانه‌ها برای فرهنگ‌سازی در رابطه با ازدواج زودهنگام کودکان گفت: قطعا تلویزیون به عنوان رسانه ملی بسیار قدرتمند است و به جای برنامه‌هایی مانند تبلیغ برای کلاس‌های کنکور و تست‌زنی قسمتی از برنامه‌هایش را به فرهنگ‌سازی و آگاه‌سازی مردم به خصوص برای مناطق محروم اختصاص دهد و برای توانمندی دختران و زنان که چه نقشی می‌توانند در تربیت نسل داشته باشند، می‌تواند بسیار موثر باشد.

آموزش و پرورش: ۵۰ درصد دختران در استان‌های مرزی از تحصیل در مقطع متوسطه باز می‌مانند/ازدواج از عوامل اصلی ترک تحصیلآموزش و پرورش: ۵۰ درصد دختران در استان‌های مرزی از تحصیل در مقطع متوسطه باز می‌مانند/ازدواج از عوامل اصلی ترک تحصیل

حکیم‌زاده تاکید کرد: علت اصلی بازماندن از تحصیل دانش‌آموزانی که ازداوج می‌کنند،‌ خود آنها و خانواده‌هایشان است و در واقع منع خاصی برای حضور دانش‌آموزان در آموزش و پرورش وجود ندارد.

او با اشاره به سرشماری‌های انجام شده و جمعیت واجب‌التعلیم‌ها گفت: با توجه به آمار افراد واجب‌التعلیم و تعداد دانش‌آموزانی که در مدارس ثبت‌نام می‌کنند و مقایسه‌ای که بین این دو موضوع وجود دارد. کودکان کار دو دسته هستند، در بسیاری از مناطق کودکان کمک‌ کار خانواده‌ها محسوب می‌شوند، اما در مواردی کودکان به خاطر کار کردن و کمک به معاش خانواده فرصت حضور در مدرسه را از دست می‌دهند که این موضوع مسئله‌ساز است. وگرنه در بسیاری از خانواده‌های روستایی کودکان در کار به خانواده‌ها کمک می‌کنند، اما اینکه فرصت‌های تحصیل از کودکان گرفته شود، ناپسند است.

حدود ۵۰ درصد دانش‌آموزان دختر استان‌های مرزی در مقطع متوسطه حضور نمی‌یابند

معاون وزیر آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه منعی برای حضور دانش‌آموزان در مدرسه وجود ندارد، افزود: آموزش و پرورش در تلاش است که همه امکانات را برای تحصیل واجب التعلیمی‌ها فراهم کند. اکثریت دانش‌آموزانی که ازدواج می‌کنند بیشتر در دوره متوسطه هستند و ما در مناطق محروم پوشش ابتدایی بسیار بهتری نسبت به پوشش متوسطه داریم.

حکیم‌زاده تاکید کرد: در بسیاری از استان‌های مرزی، نرخ پوشش دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه حدود ۵۰ درصد است یعنی ۴۰ تا ۵۰ درصد دانش‌آموزان این مقطع در مدرسه حضور ندارند و این آمار،‌ تکان‌دهنده است و ممکن است برخی از آنها به دلیل ازدواج زودهنگام مدرسه را ترک می‌کنند.

معاون امور ابتدایی آموزش و پرورش گفت: نهاد متولی اصلی تربیت و فرهنگ‌سازی آموزش و پرورش است. ۱۳میلیون دانش‌آموز در اختیار این نهاد است بنابراین همه بودجه‌هایی که صرف امور فرهنگی در کشور می‌شود به دلیل اینکه در بیشتر اوقات مفید شبانه‌روز، دانش‌آموزان در اختیار مدارس هستند،‌ باید به آموزش و پرورش تعلق بگیرد.

وی ادامه داد: به عبارت دیگر نمی‌توان توقعی از آموزش و پرورش داشت بدون اینکه امکانات لازم را برایش فراهم کرد. البته آموزش و پرورش به تنهایی تاثیرگذار نیست، نهاد خانواده،‌ رسانه‌ها از جمله رسانه ملی مانند یک دانشگاه بزرگ و سازمان‌های متعددی که کار فرهنگی انجام می‌دهند در امر تربیت تاثیرگذار هستند.  

او افزود: اگر همه این موارد متمرکز و برنامه‌ریزی شود و بودجه‌ای قابل قبولی برای کار فرهنگی در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد قطعا شاهد نتایج بهتری خواهیم بود. آموزش و پرورش به صورت یک سیستم رسمی با در اختیار داشتن نیروی انسانی کارآمد می‌تواند بسیار در امر فرهنگ‌سازی موثر باشد. یکی از بزرگترین مشکلات امروز این است که بیشتر خانواده‌ها سعی کردند دانش‌آموزان را به سمت درس خواندن برای کنکور و کلاس‌های تست و این قبیل فعالیت‌ها آماده کنند که به طبع کار فرهنگی با این مسئله کاهش پیدا می‌کند. بنابراین اگر به همین شکل جلو بریم پرورش سایر جنبه‌ها تحت شعاع قرار می‌گیرد.


منبع: عصرایران

قتل دختر جوان با اسلحه شکاری در خراسان‌شمالی

ماموران موفق شدند در کمتر از نیم ساعت قاتل را که قصد خودکشی با همان اسلحه را داشت دستگیر و مورد بازجویی قرار دهند.

فرمانده انتظامی خراسان شمالی از قتل یک دختر جوان توسط پسر همسایه خود در شهرستان جاجرم خبر داد.

به گزارش ایسنا، سردار علیرضا مظاهری اظهار کرد: ساعتی قبل در پی تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی مبنی بر وقوع یک فقره قتل در روستای دربند از توابع شهرستان جاجرم بلافاصله ماموران  به محل اعزام شدند. در مشاهده اولیه ماموران مشخص شد دختر جوانی با یک اسلحه شکاری به قتل رسیده است و سریعا ماموران برای دستگیری قاتل دست به کار شدند.

وی ادامه داد: ماموران موفق شدند در کمتر از نیم ساعت قاتل را که قصد خودکشی با همان اسلحه را داشت دستگیر و مورد بازجویی قرار دهند.

مظاهری بیان کرد: در بررسی های ماموران مشخص شد که قاتل با یک اسلحه شکاری ساچمه زن اقدام به تیراندازی کرده و متاسفانه در این تیراندازی یک دختر جوان به قتل رسیده است.

وی خاطرنشان کرد: قاتل پس از قتل دختر جوان با همان اسلحه شکاری اقدام  به خودزنی کرده که با حضور سریع ماموران، دستگیر و جهت مداوا و بررسی های بیشتر  تحت الحفظ به مرکز درمانی منتقل شد.


منبع: عصرایران