مه گرفتگی و کاهش دید در ۵ محور مواصلاتی کشور

پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا از مه گرفتگی و کاهش دید در استان های بوشهر،اردبیل، همدان، محور فیروزکوه و محور هراز خبرداد.

به گزارش پایگاه خبری پلیس، پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا از بارش برف در استان های آذربایجان غربی (محورهای ماکو و خوی)، آذربایجان شرقی (محور مرند)، اردبیل (اکثر محورها)، اصفهان (محور دامنه، البرز (ارتفاعات محور چالوس)، مازندران و شرق تهران (محورهای هراز و فیروزکوه) خبر داد.

براساس این گزارش، استان های سمنان، مازندران، خراسان شمالی، البرز، گلستان، گیلان و تهران (اکثر محورها) با بارش باران گزارش شده است.

باند جنوبی آزادراه کرج – قزوین (از پل استاندارد تا پل فردیس) و باند جنوبی آزادراه تهران – کرج (از پل فردیس تا پل کلاک) از ترافیک نیمه سنگین برخوردار است.

این گزارش حاکی است، استان بوشهر (محور برازجان)، استان اردبیل (اکثر محورها) محور فیروزکوه (محدوده کارسالار، تونل شیرگاه، گردنه های گدوک و امین آباد) استان همدان (محور همدان – ملایر) محور هراز (محدوده امامزاده هاشم) مه گرفتگی و کاهش دید برخوردار است.

محورهای شمشک به دیزین، پونل به خلخال، سرو آباد – پاوه و ایذه – اندیکا مسدود است. سایر محورهای مواصلاتی کشور از جوی آرام و ترافیکی روان برخوردار هستند.


منبع: alef.ir

منظره ای جالب از پارک مرکزی نیویورک + عکس

به گزارش ایران خبر، این عکس که از یک هلی کوپتر بر فراز نیویورک گرفته شده به عنوان عکس سال در نشریه نشنال جئوگرافی انتخاب شده است.

این تصویر مربوط به غرب پارک مرکزی نیویورک است که توسط خیابان ۵۴ از شهر جدا شده است.


منبع: irankhabar.ir

واکنش اخیر بازیگر زن ایرانی از خبر جداییش

به گزارش ایران خبر، بهنوش طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون ایران که مدتی است شایعه جدایی اش از مهدی پاکدل دهان به دهان می چرخد، متنی دعاگونه در پست جدید خود منتشر کرد.
 
طباطبایی در این پست نوشت: خدایا تو یار و یاور مایی در روزهای سخت، مهربانی ات را دریغ نفرما، تو مهربان ترین مهربانانی، نعمت هایت را افزون کن( هفته ای خووب و پر از موفقیت).

اخیرا خبر جدایی بهنوش طباطبایی از مهدی پاکدل رسانه ای شد و شاید اشاره این بازیگر زن به روزهای سخت به همین موضوع باشد.


منبع: irankhabar.ir

هدیه کمیته امداد برای ازدواج مجدد زنان

سرپرست اداره امور حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره)، با اشاره به برنامه کمیته امداد برای حمایت زنانی که برای دومین بار ازدواج می‌کنند نیز گفت: برای ازدواج مجدد زنان نیز مشوق‌هایی در نظر گرفته شده که علاوه بر هدیه دو میلیون تومانی، وام اشتغال به همسران آنها داده خواهد شد که مبلغ آن نیز بسته به حرفه و شغلشان تعیین می‌شود.

به گزارش تسنیم،  آذر اسماعیلی سرپرست اداره امور حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره)، با اشاره به سیاست اخیر رئیس کمیته امداد مبنی بر پرداخت کمک هزینه‌های جهیزیه، به تمام افراد لیست انتظار نوبت دریافت جهیزیه تا پایان سال اظهار داشت: بحث ازدواج در کمیته امداد بسیار مهم است و رئیس کمیته امداد دغدغه و تاکید زیادی برای صفر کردن پشت نوبتی‌های جهیزیه دارند و باید بگویم تصمیمات جهادی گرفته شده تا تمامی دختران و پسران دم بخت و بانوان در آستانه ازدواج مجدد را بتوانیم سامان دهیم.

وی با بیان اینکه در ۶ ماهه اول امسال، ۴۸ هزار و ۹۶۸ پرونده پشت نوبت در هر سه قسمت تشکیل شده است گفت: پرونده این افراد برای ارائه کمک در کمیته امداد تشکیل شده است و این در حالی است که تا پایان سال ۹۴، ۱۰۰۰ جهیزیه به نوعروسان پشت نوبتی تحویل داده شده و با توجه به این آمار به نظر می‌رسد تا سال ۹۵، ۱۲۰ هزار کمک هزینه ازدواج ارائه شود. هرچند از آنجایی که عمدتاً اعتبارات در نیمه دوم سال وصول می‌شود قطعاً تا پایان سال می‌توانیم به هدف خود که ارائه ۱۲۰ هزار بسته تشویقی است برسیم.

اسماعیلی با ارائه آمار تفکیکی کمک‌های ارائه شده در سال ۹۴ گفت: ۷۲ هزار و ۵۶۰ جهیزیه به دختران تحت پوشش کمیته امداد و ۲۰۰۳ جهیزیه نیز برای دختران خانواده‌های نیازمندی که تحت پوشش کمیته امداد نیستند ارائه شده است و در همین راستا، هدیه ازدواج به ۱۵ هزار و ۳۰۰ پسر در آستانه ازدواج و ۳۶۶۰ بانویی که در صدد ازدواج مجدد هستند داده شده است که بر همین اساس بیشترین بودجه برای تهیه جهیزیه و کمترین بودجه برای هدیه ازدواج مجدد در نظر گرفته شده است.

۳۵۷ هزار دختر تحت پوشش کمیته‌ امداد، بازمانده از ازدواج‌اند

وی با بیان اینکه از میان افراد تحت پوشش کمیته امداد، ۳۵۷ هزار دختر بازمانده از ازدواج وجود دارند گفت: بخش عمده این دختران در روستاها ساکن هستند که سن بالای ۲۵ سال دارند و به نوعی بازمانده از ازدواج محسوب می‌شوند.

اسماعیلی با بیان اینکه مبنای بازماندگی دختران از ازدواج، سن این دختران تعیین شده که با توجه به شاخص‌های علمی که تا سن ۳۰ سالگی را برای باروری زنان مناسب می‌دانند و ما نیز سن ۲۵ سال را مبنای بازماندگی از ازدواج تعیین کردیم گفت: در بررسی‌های انجام شده برای علت یابی و ریشه یابی عدم ازدواج این تعداد از دختران متوجه شدیم که در وهله اول مشکلات اقتصادی و پس از آن نیز مشکلات فرهنگی علت تعویق ازدواج دختران تعیین شده است که سعی داریم با برگزاری کلاس‌های آموزشی و اردوی‌های فرهنگی برای این دختران، مبانی ازدواج درست را به آنها آموزش دهیم تا سطح آگاهی آن‌ها در خصوص ازدواج افزایش یابد، چرا که در کنار مشکلات اقتصادی احصا شده مشخص شد که مشکلات فرهنگی نیز مانعی بر ازدواج این دختران است که می‌توان تنها با ارائه بسته‌های اموزشی و یا مداخلات مناسب برای ادامه تحصیل این دختران، این مشکل را مرتفع کرد چراکه در برخی استان‌ها مراجعاتی از سوی مددجویان داریم که به دلیل مشکلات اقتصادی و… در آستانه ازدواج اجباری قرار دارند و این در حالی است که می‌توان با ارتقا سطح فرهنگ خانواده‌ها مانع بروز چنین رفتارهایی باشیم.

از هدیه ازدواج مجدد تا کمک هزینه ازدواج پسران و دختران دم بخت

سرپرست اداره امور حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی (ره) با تشریح اقدامات کمیته امداد امام خمینی برای ارائه بسته‌های حمایتی ازدواج به دختران و پسران اظهار داشت: کمیته امداد امام خمینی (ره)، یکی از وظایف خود را رسیدگی به دختران و پسران در آستانه ازدواج می‌داند که بر همین اساس ارائه کمک هزینه ازدواج را دستور کار قرار دادیم.

وی با بیان اینکه ما خود را نسبت به آینده مددجویان مسئول می‌دانیم و می‌خواهیم دختران و پسران کمیته امداد با شرایط خوب راهی خانه بخت شوند گفت: در همین راستا بسته‌های خدمتی طراحی شده است که تحت سه راهبرد ذیل برنامه تحکیم بنیان خانواده در حال اجرایی شدن است که برهمین اساس به نوعروسان در شرف ازدواج جهیزیه داده می‌شود و کمک هزینه ازدواج نیز برای پسران در نظر گرفته شده است.

اسماعیلی همچنین از بسته جدید کمیته امداد برای زنان سرپرست خانوار رونمایی کرد و با بیان اینکه کمیته امداد بسته تشویقی خاصی نیز برای ازدواج مجدد زنان سرپرست خانوار در نظر گرفته است گفت: در حال حاضر ۲ میلیون تومان به عنوان هدیه ازدواج به پسران خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد اهدا می‌شود و برای نوعروسان نیز تا مبلغ ۳ میلیون تومان جهیزیه در نظر گرفته شده است.

وی با بیان اینکه کمک‌های ارائه شده بلاعوض هستند گفت: با این حال در صورت مکفی نبودم کمک‌ها، وام دیگری تا سقف سه میلیون به پسران در آستانه ازدواج ارائه می‌شود اما دقت داشته باشید که هدف ما ترویج سبک ازدواج آسان با الگوی ایرانی – اسلامی‌ است برهمین اساس با برگزاری کلاس و کارگاه‌های اموزشی برای نوعروسان و زوجین آنها را به برگزاری مراسمات ساده دعوت می‌کنیم.

اسماعیلی با اشاره به برنامه کمیته امداد برای حمایت زنانی که برای دومین بار ازدواج می‌کنند نیز گفت: برای ازدواج مجدد زنان نیز مشوق‌هایی در نظر گرفته شده که علاوه بر هدیه دو میلیون تومانی، وام اشتغال به همسران آنها داده خواهد شد که مبلغ آن نیز بسته به حرفه و شغلشان تعیین می‌شود.

سرپرست اداره امور حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره)، اضافه کرد: متاسفانه در بسیاری از موارد زنان تحت پوشش کمیته امداد در سنین پایین همسران خود را از دست می‌دهند و هنوز در سن ازدواج قرار دارند و لازم است برای کمک به انها و عدم وابستگی بیش از حد این زنان به حمایت‌های امداد، راهکاری برای تشکیل خانواده مجدد آنها اتخاذ شود که این بسته‌های تشویقی می‌تواند یکی از این راهکارها باشد.

خیّری که ۶ میلیارد تومان فرش به دختران دم بخت اهدا کرد

وی با بیان اینکه برای ارائه بسته‌های ازدواج عمدتا از منابع دولتی استفاده می‌شود اما از حضور خیرین ازدواج نیر بهره برده خواهد شد، گفت: در قالب جلب مشارکت‌های مردمی، طرح بزرگ «آینه شمعدان» را با همکاری بنیاد ملی خانواده در تمام استان‌ها کلید زدیم که تا کنون کمک قابل توجهی جمع اوری شده است که در همین راستا تنها یک خیر، ۶ میلیارد تومان فرش اهدا کرده که قیمت میانگین هر فرش اهدایی به نوعروسان ۸۰۰ هزار تومان رسال شد.

وی در تشریح برنامه‌های آتی کمیته امداد برای ترویح ازدواج آسان با بیان اینکه تلاش داریم سرانه کمک هزینه ازدواج را افزایش دهیم گفت: برهمین اساس رایزنی با بانک‌ها برای ارائه تسهیلات مثل وام قرض الحسنه، اشتغال و … را در دستور کار قرار دادیم و همچنین سعی داریم از ظرفیت بنگاه‌های اقتصادی استفاره کنیم بگونه ای که به تازگی توافقی بین فتاح و تولیت آستان قدس صورت گرفته که براساس آن ۶ هزار زوج تحت پوشش کمیته امداد به مشهد تا پایان سالجاری سفر می‌کنند.

آمار پایین طلاق در مددجویان کمیته امداد/نگاه ویژه کمیته امداد به زنان در معرض آسیب

وی درمورد آمار طلاق ازدواج‌های مددجویان کمیته امداد گفت: درصد طلاق در کمیته امداد کمتر از سطح جامعه است چرا که آموزش‌های زیادی به دختران کمیته امداد داده شده و آنها به دلیل زندگی سختی که گذراندن از قدرت تاب آوری بالایی برخورد هستند.

اسماعیلی در مورد میزان آسیب‌ها درخانواده کمیته امداد گفت: دقت داشته باشید سرریز عمده آسیب‌های اجتماعی در کمیته امداد است و ما در انتهای آسیب‌ها قرار داریم اما با این حال سعی می‌کنیم در خانواده‌های تحت پوشش کمیته، مداخلات پیشگیرانه داشته باشیم. اما ما نگاه ویژه‌ای به زنان سرپرست خانوارمان برای در امان ماندن از آسیب‌های اجتماعی داریم به گونه ای که محل سکونت اینگونه افراد را از حاشیه شهر‌ها به مناطق امن و مرکزی منتقل می‌کنیم و سعی داریم برای ارائه ودیعه مسکن زنان سرپرست خانوار شرط سکونت در مناطق مرکزی و یا در نزدیکی اقوام و خویشاوندان لحاظ شود.

۷۰۰ هزار دانشجو تحت پوشش کمیته امداد

سرپرست اداره امور حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره)، با بیان اینکه سعی داریم تا با ارتقا تحصیل و شغل، ازدواج، مسکن و …. آرامش نسبی در خانواده‌ها ایجاد و مانع از بروز آسیب شویم، گفت: ۷۰۰ هزار دانشجوی تحت پوشش داریم که می‌تواند از بخش زیادی از آسیب‌ها جلوگیری کند.


منبع: alef.ir

حافظی : آقایان در شهرداری دچار «خود نظام‌پنداری» شده‌اند/ تشکیل دیوان محاسبات شهری

رئیس کمیسیون سلامت،‌محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران،‌ گفت‌: دادگستری معبر عمومی را پارکینگ کرده وقتی پیگیر شدم از من به دادسرای کارکنان دولت شکایت شد و پرونده ام باز است. آقای صادقی به عنوان نماینده مردم در مجلس مصونیت سیاسی دارند اما اعضای شورای شهر فاقد همین مصونیت هستند.

به گزارش خبرآنلاین، رحمت الله حافظی در میزگرد جنبش دانشجویی و گره کور مبارزه با مفاسد اقتصادی در دانشگاه امیرکبیر با گرامیداشت یاد شهدای دانشجو، گفت: در این جمع، دانشجویان از طیف های سیاسی مختلفی حضور دارند اما نقطه مشترک و وحدت این جمع،‌ مبارزه با مفاسد اقتصادی و عدالتخواهی است و این بیانگر فراجناحی بودن مبارزه با مفاسد اقتصادی است که امروز مطالبه عموم جامعه شده است و باید این وحدت را حفظ کنیم.

وی با بیان اینکه آقایان جایی که احساس کنند به مصلحت آنهاست، از نقطه نظرات رهبری هزینه می‌کنند، افزود: جایی که احساس شود مطالبات رهبری به مصلحت شان نیست، کر و کور و لال می‌شوند. مسئولان باید بدانند که بر مردم نیستند؛ بلکه باید با مردم و برای مردم باشند.

رئیس کمیسیون سلامت،‌محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با بیان اینکه باید از ۲۰ سال قبل به مساله مبارزه با مفاسد اقتصادی توجه می شد اما امروز نیز می‌تواند نقطه آغازی باشد،‌ اعلام کرد: نباید عده‌ای فرصت طلب تحت پوشش جناح‌های چپ و راست به سیستم‌ها نفوذ و از نقاط ضعف نظارتی سوءاستفاده و از منابع مردم ارتزاق کنند. اگر پایش درون سازمانی گروه های سیاسی انجام شود و به روز باشد، ساختار سیاسی این گروه ها ارتقا می‌یابد.

حافظی با بیان اینکه مبارزه با مفاسد اقتصادی دردناک است، اما مسئولان باید این هزینه را بپذیرند زیرا که باعث افزایش اعتماد مردم به نظام می‌شود، تصریح کرد: مبارزه با فساد برای نظام افتخار است، هرچند که فساد قابل پذیرش نیست اگر کسی در مقابله با فساد مقاومت می‌کند، ناخواسته خودش را در جایگاه متهم قرار می‌دهد. مقابله با فساد از راه های مختلف از جمله شفاف سازی دستگاه‌ها و ارتقا سیستم های نظارتی با استفاده از ابزارهای به روز است. اگر زیرساخت‌ها به روز و به لحظه باشد تمام عملیات مالی مدیریت شهری قابل رصد خواهد بود.

وی با بیان اینکه دستگاه های اجرایی بایستی عملیات خود را پشت دیوارهای شیشه ای انجام دهند نه پشت دیوارها و درهای بسته، گفت:‌ طی ۱۰ سال گذشته در مدیریت شهر علیرغم شعارهای فراوان، این شفاف سازی حتی برای نمایندگان شورای شهر نیز فراهم نبوده است.

این نماینده مردم در شورای شهر تهران با بیان اینکه از شش ماهه دوم حضورم در شورا، تذکراتم نسبت به عملکرد شهرداری آغاز شد، تاکید کرد: با انعکاس مشکلات و کنار زدن پرده‌ها و ایجاد مطالبه عمومی است که مسئولان کوتاه می‌آیند و رسیدگی می‌کنند.

حافظی با بیان اینکه از رسانه ملی انتظار می رود مشکلات را فراتر از جناح های سیاسی انعکاس دهد، گفت:‌ متاسفانه در موضوع املاک شهرداری، آقایان متخلفین را رها کردند و تنها کسی که انحرافات مالی را به افکار عمومی منتقل کرده است را محکوم کردند. تخلف در املاک شهرداری محرز است و موارد تخلف توسط دستگاه قضا اعلام شد اما نکته قابل تامل این بود که افشای پشت پرده املاک نجومی را سازمان یافته و به خارج از کشور متصل کنند و اثبات کنند که افشای موضوع املاک نجومی مدیریت شده است.

وی با بیان اینکه چرا باید املاک شهرداری به تعاونی های خارج از شهرداری از جمله تعاونی قوه قضائیه واگذار شود و چرا باید این واگذاری به تعاونی قوه قضائیه باشد اما وزارت امور خارجه نباشد! وی ادامه داد: اسناد منتشر شده در املاک نجومی محرمانه نبود از این رو از قوه قضائیه انتظار داریم برخورد قانونی با متخلفین در پرونده املاک نجومی داشته باشد. روش قوه قضائیه در برخورد با انتشار مفاسد اقتصادی باید اصلاح شود. باید گردش آزاد اطلاعات وجود داشته باشد و هر کس حق اظهار نظر و سوال را داشته باشد اما در این میان نباید تهمتی زده و دروغی گفته شود.

رئیس کمیسیون سلامت،‌ محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران تاکید کرد:‌ تا امروز شهرداری هیچ گزارش مکتوبی درباره املاک نجومی به شورای شهر ارائه نکرده، آن وقت آقایان دم از قانون مداری و عدالت خواهی میزنند.


منبع: alef.ir

وزارت بهداشت پای حق داروسازان ایستاد/بیمه‌ها بدهی‌شان را صاف کنند

رییس سازمان غذا و دارو به برخی سوالات داروسازان درباره طرح تحول سلامت، پاسخ داد.

دکتر رسول دیناروند در با ایسنا، در پاسخ به برخی اظهارنظرها که بعضا از سوی داروسازان مطرح شده و اعلام می‌شود که در طرح تحول نظام سلامت جایگاهی برای داروسازان در نظر گرفته نشده، گفت: در این زمینه اشتباهی که برخی افراد مرتکب می‌شوند و متاسفانه این اشتباه به دلیل جوسازی مخالفان طرح تحول نظام سلامت انجام شده، این است که گمان می‌کنند طرح تحول سلامت برای قشر پزشک کشور ایجاد شده است.

هدف طرح تحول “مردم” است

وی افزود: این درحالیست که چنین اظهارنظری درست نیست؛ چرا که هدف طرح تحول نظام سلامت مردم هستند. یعنی ما برای کاهش فشار بر مردم، افزایش عدالت در دسترسی جهت دریافت خدمات سلامت، ارتقای کیفیت، راحتی و آسایش مردم و کاهش هزینه از جیب مردم این طرح را اجرا کردیم. بنابراین هدف طرح تحول نظام سلامت این نیست که اقشار پزشکی یا عده‌ای خاص درآمدشان کم یا زیاد شود، بلکه هدف رفاه مردم در حوزه بهداشت و درمان است.

با زیرمیزی برخورد نمی‌شد، زیرا…

دیناروند با اشاره به افزایش تعرفه‌های پزشکی در قالب طرح تحول سلامت، ‌ ادامه داد: حال در قالب طرح تحول  سلامت تعرفه‌های پزشکی هم اصلاح شد. باید توجه کرد که برخی از این تعرفه‌ها در گذشته بسیار غیرمنطقی و به‌ گونه‌ای بود که بسیاری از پزشکان به دریافت زیرمیزی از بیماران اقدام می‌کردند و مبارزه با زیرمیزی هم به صورت جدی انجام نمی‌شد؛ چرا که خیلی‌ها می‌دانستند وقتی برای خدمتی هزینه و تعرفه تعیین شده، غیرعادلانه است، نمی‌توان پزشکانی را که زیر میزی دریافت می‌کنند سرکوب کنیم و به این شکل این اقدام را توجیه می‌کردند. این در حالی بود که بعد از اصلاح تعرفه‌ها، با معضل زیرمیزی هم مبارزه شد و در حال حاضر می‌بینیم که تقریبا زیرمیزی جمع شده است.

رییس سازمان غذا و دارو همچنین اظهار کرد: حال اگر عده‌ای فکر می‌کنند؛ اصلاح تعرفه‌ها در جهت افزایش درآمد پزشکان بوده است، درست نیست. در عین حال باید توجه کرد که در گذشته و پیش از اجرای طرح تحول نظام سلامت، ‌ درآمد پزشکان ترکیبی از تعرفه کم و زیرمیزی زیاد بوده است، اما در حال حاضر تعرفه‌ها اصلاح و با زیرمیزی هم مقابله شده است. بر این اساس تاکید می‌کنم که درآمد پزشکان افزایش پیدا نکرده، بلکه درآمدشان اصلاح و  قانونی شده است تا دیگر شاهد دریافت زیرمیزی از مردم نباشیم.

ایستادگی محکم وزارت بهداشت برای حق داروسازان

دیناروند با بیان اینکه انصافا هدف طرح تحول سلامت این نیست که تنها بخشی از جامعه پزشکی از این طرح بهره‌مند شوند، افزود: حال برخی داروسازان هم اعتراض‌هایی در این زمینه دارند و اعلام می‌کنند که چرا در این مسیر تعرفه‌های داروسازی اصلاح نشد. در پاسخشان باید گفت که اگر برخی دوستان یادشان رفته، یادآوری می‌کنم که برای حفظ تعرفه حق فنی داروسازان، وزارت بهداشت ایستادگی سنگینی انجام داد؛ چرا که دیوان عدالت اداری تعرفه حق فنی را باطل کرده بود، اما وزیر بهداشت بخش‌نامه جدیدی داد و این تعرفه را مجددا زنده کرد. بنابراین وزارت بهداشت در این زمینه ایستادگی و مذاکرات مفصلی را با دیوان عدالت برگزار کرد و نهایتا اجازه نداد تا این حق قانونی داروسازان پایمال و باطل شود.

وی همچنین اگفت: در ضمن در کتاب ارزشگذاری نسبی هم برای خدمات داروسازی تعرفه تعیین کرده‌ایم؛ به طوریکه در حال حاضر چندین کد خدمتی در کتاب ارزشگذاری با عنوان خدمات دارویی دارای تعرفه، اضافه شده است. بنابراین اگر بخواهیم اصلاح تعرفه‌ها را در چارچوب طرح تحول نظلام سلامت نگاه کنیم، این کار برای داروسازان هم انجام شد. در عین حال تلاش کردیم تا در مکانیزم‌های قیمت‌گذاری دارو و مکانیزم‌های حاشیه سود بخش‌های مختلف، به گونه‌ای رفتار کنیم که داروسازان آسیب نبینند.

دیناروند با بیان اینکه در حال حاضر اعتراض جدی داروسازان عدم پرداخت مطالبات داروخانه‌ها و بیمارستان‌ها از سوی بیمه‌ها است، اظهار کرد: حال برخی فکر می‌کنند این تعویق مطالبات مربوط به طرح تحول است، اما اینطور نیست. وقتی بیمه‌ها پول ارائه‌کنندگان خدمت را نمی‌دهند، نباید بگوییم چرا طرح تحول سلامت این بلا را سر ما آورد، بلکه باید بگوییم چرا بیمه‌ها وظایفی را که در این حوزه برعهده دارند، انجام نمی‌دهند.

بیمه‌های بدهی‌شان با بیمارستان‌ها و داروخانه‌ها را صاف کنند

وی با تاکید بر اینکه بالاخره بیمه باید بدهی‌اش را با بیمارستان‌ها و داروخانه‌ها صاف کند، افزود: در حال حاضر بیمه سلامت ادعا می‌کند که ۸۰۰۰ میلیارد تومان کمبود دارد. از طرفی در اصلاحیه بودجه سال ۹۵ پیش‌بینی شده که این کمبود را به صورت اوراق بهادار پرداخت کنند، اما متاسفانه این موضوع هم هنوز اجرایی نشده است. بنابراین خیلی بد است؛ در جایی که برای مردم رضایت‌مندی ایجاد شده و دولت موفق بوده، ما با برخی از ندانم‌کاری‌هایی روبروی هستیم که به اعتماد و رضایتمندی مردم آسیب می‌زند و در عین حال برای خود دولت هم خوب نیست.

قصه ناتمام داروخانه‌های گیاهی

رییس سازمان غذا و دارو در پاسخ به سوال ایسنا درباره سرنوشت داروخانه‌های گیاهی و اعتراضاتی که نسبت به این موضوع مطرح شد، گفت: برخی اعتراضات به اقداماتی است که برخی داروسازان نسبت به آن حساس هستند، اما اجرایی هم نشده‌اند. به عنوان مثال اعتراض‌هایی که نسبت به تاسیس داروخانه‌های زنجیره‌ای می‌شود از همین نوع است. به طوریکه سه سال است مرتبا اعتراضاتی در این باره می‌شنویم و برخی می‌گویند داروخانه‌های زنجیره‌ای خطر بزرگی هستند. این درحالیست که داروخانه‌های زنجیره‌ای اصلا تاسیس نشدند و اتفاقا اگر اکنون داروخانه‌های زنجیره‌ای وجود دارند، خلاف ضابطه است. به این صورت که ممکن است عده‌ای در ظاهر در این باره هیچ مشکلی نداشته و هر کدام موسس یک داروخانه هستند، ‌ اما در باطن ممکن است چهار یا  پنج داروخانه به یک فرد خاص متعلق باشد و به این صورت چنین داروخانه‌هایی وجود داشته باشند، اما ضابطه چنین کاری وجود ندارد.

دیناروند تاکید کرد: بنابراین برخی اعتراضات به مسائلی است که هنوز ضابطه‌ای برایشان تدوین نشده است. بر این اساس درباره داروخانه‌های گیاهی نیز شورای طب سنتی وزارت بهداشت مصوبه‌ای داشت که بر اساس آن اجازه داده می‌شود که داروخانه‌های گیاهی تاسیس شوند. در این زمینه آقای وزیر هم آیین‌نامه‌ای را ابلاغ کردند که این آیین‌نامه برای اجرایی شدن باید اولا ضوابطش تدوین شود و برای تدوین ضوابط آن هم باید نظرات خود داروسازان گرفته شود.

وی با بیان اینکه البته داروسازان اعتراضاتی هم به این موضوع داشتند و این مساله در کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم مطرح شد، گفت: بر این اساس بر مبنای نظرات ذینفعان این موضوع، یعنی هم کسانی که کارشان داروسازی سنتی است و طرفدار تاسیس این داروخانه‌ها هستند و هم کسانی که داروساز عمومی و مخالف این داروخانه‌ها هستند، بتوانند به جمع‌بندی‌هایی برای ابلاغ ضوابط آن برسند که البته نمی‌دانم این موضوع چه زمانی به پایان می‌رسد.دیناروند تاکید کرد که هنوز ضوابط این کار تدوین نشده و هنوز داروخانه گیاهی بر طبق این ضوابط تاسیس نشده‌اند. البته در گذشته ضوابط تاسیس داروخانه سنتی را داشتیم که قدمتش به ۱۶ سال گذشته بازمی‌گردد و برای آن آیین‌نامه‌ای ابلاغ شده بود. بنابراین این موضوع جدید نیست و حتی چند داروخانه طبیعی هم در کشور وجود دارد که متعلق به چند دانشگاه علوم پزشکی بوده و سمبلیک هستند و تاسیس‌شان هم مربوط به الان نیست


منبع: alef.ir

کانال های تلگرامی ساماندهی می شود

رئیس پلیس فتای نیروی انتظامی اعلام کرد: کانال های تلگرامی با بیش از پنج هزار عضو با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساماندهی می شود.

به گزارش ایرنا، سردار کمال هادیانفر روز سه شنبه در حاشیه دومین نشست پی جویی موثر و کارآمد جرایم سایبری در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سوال ایرنا افزود:

ساماندهی کانال های بیش از پنج هزار عضو ، مصوبه شورای عالی فضای مجازی است که در جلسه گذشته این شورا موضوع این ساماندهی مطرح و پیش نویس آن نیز ارسال شد.

وی ادامه داد: براساس این مصوبه مقرر شده است تا وزارت ارشاد کانال های بیش از پنج هزار عضو را ساماندهی کند و از این طریق معاونت دیجیتال این وزارتخانه نیز سایتی را آماده کند که این کار تا ۱۰ روز دیگر انجام می شود.

هادیانفر اضافه کرد: افراد دارای کانال تلگرام با بیش از پنج هزار عضو، مکلفند براساس این مصوبه در این سایت ثبت نام و ادمین کانال خود را معرفی کنند تا احراز هویت انجام شود.

وی ادامه داد:ضمانت اجرای این مصوبه جزو موضوعات مطرح شده است براین اساس به شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی اعلام شده است.

این مقام انتظامی ادامه داد: کسانی که قانون را رعایت کرده اند و از کانال کسب درآمد می کنند، حتما در سایت وزارت ارشاد ثبت نام می کنند اما افرادی که کار خلاف می کنند هم تمایلی به ثبت نام ندارند.

هادیانفر افزود:این مصوبه پل ارتباطی در حوزه فیلترینگ تلگرام به شمار می آید که با توافق وزارت ارتباطات اتفاق میافتد تا کانال های مجرمانه رصد شود.

**۵۲ پیام رسان در کشور فعال است

رئیس پلیس فتای نیروی انتظامی گفت: از ۱۵۲پیام رسان دردنیا ۵۲پیام رسان در کشور فعال است که بر اساس آخرین مصوبه کارگروه مصادیق مجرمانه باید ۳۰مورد از این پیام رسان ها مسدود شود که اقدامات آن انجام می شود.

**۳۰ میلیون سیم کارت مجهوالهویه

وی در مورد ساماندهی سیم کارت های مجهول گفت: بیش از ۱۶۰ میلیون سیم کارت در کشور وجود دارد که از این شمار ، ۳۰ میلیون سیم کارت یا تشابه اسمی دارد و یا مجهول الهویه است که البته ۲۰ میلیون از این سیم کارت ها ساماندهی و ۱۰ میلیون دیگر در مرحله رسیدگی نهایی قرار دارد تا هویت آنها مشخص شود.

رئیس پلیس فتای نیروی انتظامی اضافه کرد: تخلفات گذشته برخی از این اپراتورها براساس این مصوبه رسیدگی می شود و اساس کار ما این است که با همکاری وزارت ارتباطات این موضوع ساماندهی شود.

هادیانفر اضافه کرد: در ادامه مصوبه شورای عالی فضای مجازی این نکته مطرح شده است که وزارت ارشاد باید ضوابطی را برای کاربرد مثبت به این شورا ارسال کند و معیاری برای دستگاه های انتظامی و امنیتی دربرخورد با تخلفات مشخص شود به این ترتیب پلیس فتا با جرایم عمومی با تاکید بر جرایم اخلاق و اقتصادی بعد از تعیین این ضوابط برخورد می کند.


منبع: alef.ir

دادستان کل کشور:آن آزادی که همه چیز را به فساد بکشاند اسارت است

دادستان کل کشور با اشاره به ولنگاری در فضای مجازی گفت: مرگ بر این آزادی که همه چیز را به نابودی می کشاند این آزادی نیست بلکه کمال اسارت است.

به گزارش مهر، حجت الاسلام منتظری در نشست پی جویی موثر و کارآمد جرایم سایبری بر استقلال فضای مجازی گفت: حفظ استقلال از اهمیت بسزایی برخوردار است.

وی ادامه داد: در کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه گاهی به دوستان می گویم و رسما عرض می کنم که از دست اندرکاران گله مندم، آنها اهتمام لازم را ندارند. البته از جمله کسانی که عضو مقید این گروه است پلیس فتا است اما ای کاش همه دستگاه ها در این زمینه جدی تر عمل کنند و حضور مرتب داشته باشند این درحالی است که گاهی خود اعضا نمی آیند و معاونانشان را می فرستند.

وی گفت: وزارت ارشاد متاسفانه از دستگاه هایی است که نمره خوبی به آن نمی دهم و این را آمار نشان می دهد بنده آمار هفتگی را مشاهده می کنم و برخی در عملکرد صفر هستند. باید احساس مسئولیت بکنیم.

دادستان کل: وزیر کشور گفت ولنگاری در فضای مجازی افزایش یافته است

منتظری تصریح کرد:چند روز پیش وزیر کشور نیز گفت که ولنگاری در فضای مجازی افزایش یافته بنابراین دستگاه های اجرایی نباید کوتاهی کنند و برای شبکه هایی که ضد اخلاق و دین کار می کنند باید ورود جدی تری داشته باشند.

وی ادامه داد: دستگاه ها در این عرصه کوتاهی می کنند و نتیجه کوتاهی های دستگاه هاست که فضای آلوده و شبکه های ضد دین در این کشور کار و تلاش می کنند. اگر کوتاهی من و شما موجب فساد اخلاقی و آسیب به جامعه شود آیا می توانید پاسخ خدا را بدهید. سیاست بازی ها و حرف های عوام فریب را کنار بگذارید مرگ بر این آزادی که همه چیز را به نابودی می کشاند این آزادی نیست بلکه کمال اسارت است.

منتظری افزود: اگر قصور و تقصیری در این کار باشد مسلما در پیشگاه خدا و جامعه و جوانانی که آسیب می بینند مسئولیم و باید پاسخگو باشیم.

اهتمام لازم را برای ساماندهی در بخش های مختلف نمی بینیم

دادستان کل کشور گفت: وزارت ارتباطات و وزارت ارشاد و پلیس فتا و دولت در این فضای آلوده نجات غریق هستند و نباید کوتاهی کنند. امروز ما اهتمام لازم را در بخش های مختلف نمی بینیم. اقداماتی در این زمینه انجام داده ایم از جمله تاسیس و اختصاص شعب ویژه جرایم رایانه ای در تمام شهرها و ایجاد معاونت ویژه در امور فضای مجازی در مراکز استان ها پیشگیری از وقوع، ارتقای فضای سایبری و پالایش هوشمندانه فضای مجازی. بنده به عنوان دادستان کل از شما می خواهم با پلیس فتا همکاری کنید و جلسات مستمر داشته باشید.

وی افزود: ما انگیزه و مسئولیت کار در دادستانی را داریم و امیدواریم ارتباطاتتان را با دادستانی تقویت کنید تا این نابسامانی های موجود برطرف شود.

منتظری تاکید کرد: پیشنهاد بنده این است که شورای عالی فضای مجازی فعال تر عمل کند و به صورت جدی ورود کند تا خروجی جلسات قابل قبول باشد. همچنین بانک مرکزی نظارت خود را بر فرایندها بیشتر کند و از طرفی پلیس فتا نیز برنامه های بیشتری داشته باشد و واقعیت های جامعه را برای مردم بازگو کنند.


منبع: alef.ir

سی ان جی ۱۳درصد سوخت خودروها را تشکیل می‌دهد/ بنزین و گازوئیل بیشترین علت آلایندگی

رئیس همایش CNG با اشاره به اینکه فقط ۱۳ درصد از حمل و نقل کشور را CNG تشکیل داده است،‌ گفت: بیشترین آلایندگی هوای کلانشهرها مربوط به سوخت‌های بنزین و گازوئیل است.

به گزارش فارس،‌ مصطفی میرسلیم رئیس همایش بین‌المللی CNG با اشاره به اینکه یکی از جلوه‌های از طبیعی که در اجلاس ۱۹۹۲ که در کشور برزیل برگزار شد و من هم حضور داشتم این است که گاز طبیعی رسماً به عنوان سوخت سبز معرفی شده، به طوری که ۹۰ درصد از سوخت کشور اگر از گاز طبیعی نبود، امروز ایران تبدیل به یک منبع پرقدرت تولید آلایندگی می‌شد.

وی با اشاره به اینکه امروز ۸۰ درصد از آلودگی هوای شهر و کشور به تولید و ترابری منتسب است، ادامه داد: گاز طبیعی فقط ۱۳ درصد از سهم حمل و نقل را به خود اختصاص می‌دهد که با این شرایط باید گفت بنزین و گازوئیل بیشتری آلایندگی را در ترابری دارند.

وی با تأکید بر اینکه تا امروز قرار بود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار خودروی با پایه گازسوز تولید شود، اما فقط ۱۴۰ هزار موتور پایه‌گازسوز تولید شده است، تصریح کرد: این نکته را نیز باید در نظر گرفت که موتورسیکلت‌ها هیچ‌کدام گازسوز نیستند که می‌تواند در آلایندگی هوای کشور تأثیر به سزایی داشته باشند.

میرسلیم با اشاره به اینکه گاز طبیعی سوخت نیست و ماده بسیار ارزشمندی است که می‌تواند منجر به تولید کالای واسطه‌ای و بادوام شود، خاطر نشان کرد:‌ در صنعت CNG باید چند مورد اساسی مورد توجه قرار گیرد که اولین آن اصلاح قیمت سوخت طبق مفاد قانون هدفمندی یارانه‌ها است و دیگر افزایش تعداد جایگاه‌های توزیع گاز شهری است، همچنین باید به نگهداری و تعمیرات منظم تجهیزات و جایگاه‌ها نیز توجه شود.

وی با اشاره به اینکه یکی از موارد اساسی که باید مورد تأکید قرار گیرد جلوگیری از تبدیل کارگاه‌های خودروهای بنزین‌سوز به گازسوز است،‌ادامه داد: ارتقاء موتورهای گازسوز که بیش از ۱۰ سال از طراحی اولیه آنها می‌گذرد، باید مورد توجه دست‌اندرکاران این صنعت قرار گیرد.

رئیس همایش CNG خاطر نشان کرد:‌ توسعه شبکه‌های شهری سوخت‌رسانی بر اساس تکلیفی که ستاد مدیریت حمل و نقل کشور تعیین کرده بود، باید به آن توجه شود.


منبع: alef.ir

با خواب آلودگی پاییز و زمستان چه کنیم؟

رضا زاد اسماعیلی متخصص طب سنتی اظهار داشت: در فصل سرما به دلیل افزایش رطوبت هوا در افرادی که طبع بلغم دارند،میزان سردی در آن‌ها افزایش پیدا کرده و تمایل به خواب در آن‌ها بیشتر می‌شود.وی اضافه کرد: افرادی که دارای طبع سودا هستند نیز به دلیل داشتن طبع سرد و خشک با بروز سرما، میزان کم تحرکی سلول‌های بدن آن‌ها افزایش یافته و همین امر سبب افزایش سرد مزاجی و به دنبال آن افزایش خواب آلودگی، کسالت، خستگی و ضعف و بی حالی در آن‌ها می‌شود.این متخصص طب سنتی عنوان کرد: چنین افرادی که دارای طبع سرد و خشک هستند برای جلوگیری از بروز خستگی و خواب آلودگی لازم است تدابیری اندیشیده و برنامه غذایی و فعالیت‌های روزانه خود را با محوریت خاصی تنظیم کنند.زاد اسماعیلی در خصوص برنامه غذایی مناسب برای این افراد اظهار داشت: این افراد بهتر است در برنامه‌های غذایی خود از مصرف مواد غذایی مورد استفاده در فصل بهار و تابستان خودداری کرده و از غذاهایی که طبیعت گرم دارند، همچون میوه‌هایی مانند سیب، انجیر، هویج و مغزها همانند بادام زمینی مصرف کنند.این متخصص طب سنتی تاکید کرد: گرم کردن بدن با ورزش‌ها و نرمش‌های ورزشی و ایستگاهی برای جاری شدن خلط سرد کننده در بدن مانع از ایجاد خستگی و خواب‌ آلودگی در خود شوند.وی بیان کرد: افرادی که در فصول سرد دچار خواب آلودگی در فصول سرد سال می‌شوند، باید توجه کنند که ادامه این روند سرد کننده در بدن عامل بسیاری از بیماری‌ها در بدن است.زاد اسماعیلی گفت: افرادی که به دلیل سرد مزاجی در   فصول سرد دچا  خواب آلودگی می‌شوند باید دقت کنند که بر افکار خود کنترل داشته و روحیه خود را با جملات مثبت گرم و شاداب نگه دارند، چراکه طرز فکر در هوشیاری و شادابی شما در طول روز بسیار موثر است.این متخصص طب سنتی در خصوص مواد غذایی و نوشیدنی‌های موثر در هوشیاری افراد سرد مزاج، گفت: مصرف هر روزه ارده کنجد، شیره انگور یا شیره خرما، اضافه کردن ادویه‌های گرم همچون دارچین در دمنوش‌ها صبحگاهی مانند دمنوش نعنا، بهار نارنج و یا استوخدوس و یا مصرف عسل که نقش بسیار موثری در گرم نگه داشتن بدن دارد و یا خوردن جوشانده پودر دارچین به همراه عسل و نیز خوردن ۴ مغز برای افرادی که در فصول سرد سال دچار خواب‌آلودگی می‌شوند، بسیار موثر است.زاد اسماعیلی بیان کرد: مصرف چند قطره لیموترش به همراه دمنوش‌های مصرفی خود سبب افزایش راندمان کاری، افزایش سیستم ایمنی بدن و نیز افزایش هوشیاری افراد در طی روز و در حین انجام فعالیت ‌های روزانه و کاهش طبع سردی در این افراد می‌شود.


منبع: baharnews.ir

روش های تقویت بدن کودکان

به گزارش ایران خبر، لاله عویدزاده – رزیدنت طب سنتی ایران دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره تقویت کودکان اظهار داشت: مصرف عصاره گوشت در تقویت کودکان بسیار موثر است. به گفته وی عصاره گوشت (یک شیوه پخت عصاره گوشت این است که حدود ۱۵۰ گرم گوشت گوسفندی ترجیحا با استخوان در ظرف شیشه‌های در بسته بگذارید و داخل یک دیگ پر از آب روی حرارت قراردهید تا طی چندین ساعت پخته شود به طوریکه عصاره گوشت خارج شود. این عصاره را می‌توان به تنهایی یا در پخت غذاهای دیگر استفاده کرد.)

رزیدنت طب سنتی ایران دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: مصرف تخم مرغ عسلی (وقتی آب جوش آمد تخم مرغ ۵-۶ دقیقه در آب بجوشد و سپس با کمی نمک خورده شود.) نیز به تقویت کودکان کمک می‌کند.
عوید زاده ادامه داد: نخوداب نیز یکی از غذاهایی است که بسیار به تقویت بدن کمک می‌کند می‌توان کمی نخود را که از شب قبل خیسانده اید و چند بار آب آن را عوض کردید را با مقدار مناسب آب و تکه ای چوب دارچین و کمی نمک و فلفل خوب پخته به اندازه تحمل، بیمار آب آن را بخورد. اضافه کردن یک قاشق غذاخوری برنج می تواند در گرفتن نفخ نخود کمک کننده باشد. البته می‌توان تکه ای گوشت ماهیچه نیز به این ترکیب اضافه کرد.

وی بیان داشت: کباب کردن انواع گوشت‌های زودهضم مثل گوشت بره، بلدرچین و مرغ در مراحل بعدی موجب تقویت قوا و جسم می‌شود.

رزیدنت طب سنتی ایران دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: شیربادام نیز بسیار در تقویت بدن کمک کننده است به این ترتیب که ۱۰ تا ۱۵ عدد بادام درختی را کمی در آب خیسانده پوست آن را گرفته و با یک لیوان آب و یک قاشق غذاخوری عسل یا شکر در مخلوط کن ریخته شود به ترکیب بدست آمده شیربادام گفته می شود، در این ترکیب از شیر استفاده نمی‌شود. عوید زاده اضافه کرد: در این فصل سال استفاده از شلغم و کدو حلوایی در دستور غذاها می‌توانند به عنوان آنتی اکسیدان قوی سیستم ایمنی را تقویت کنند.

وی خاطرنشان کرد: کدو حلوایی را می‌توان به صورت پوره، حلوا یا ته چین مرغ و گوشت یا در خورشت استفاده کرد. برای پختن کدو حلوایی پوست آن را کنده و برش‌های نازک زده شود سپس با مقادیر کمی آب بپزید. یک ترکیب خوب کدو حلوایی با چند آلو و چند تکه مرغ و رب گوجه درخورشت است, حلوای کدو حلوایی را هم با کمی شکر و دارچین می‌توان درست کرد.


منبع: irankhabar.ir

بررسی بحران دانشگاههای ایران

به گزارش ایران خبر، روزگاری مراد از دانشگاه، مجموعه‌های بزرگ و محصور و متمرکزی چون دانشگاه‌های تهران و پلی‌تکنیک و شهید بهشتی و شیراز و صنعتی سهند تبریز و فردوسی مشهد و صنعتی اصفهان و صنعتی شریف و علم و صنعت و تربیت معلم و… بود که در آنها دانشجویان تازه جوانانی معمولا بین ١٩ تا ٢۵ ساله بودند و استادان، مردان و زنانی میانسال و کهنسال با ظاهری رسمی و جاافتاده.

دانشگاه ایرانی تغییر کرده است و برای فهم آن باید عینک‌های مفهومی را عوض کرد. روزگاری  زندگی دانشجویی معنای مشخصی داشت که برخی سریال‌های تلویزیونی مثل روزگار جوانی و در پناه تو، کوشیده بودند تصویری کلیشه‌ای از آن ارایه کنند و در برخی فیلم‌های سینمایی مثل متولد ماه مهر، جنبه‌های اعتراضی آن به نمایش در آمده بود. راه یافتن به این دانشگاه‌های متمرکز و دولتی، کار ساده‌ای نبود، باید از سد سکندری به نام کنکور می‌گذشتی، به همین دلیل موسسات بزرگ آموزشی-تجاری پدید آمده بود تا نوجوانان را با هزینه‌های بالا برای عبور از آن یاری کنند. راه‌حل ساده‌تر دانشگاه آزاد بود، موسسه‌ای دولتی با ویژگی‌های یک نهاد خصوصی که از سال‌های آغازین دهه ١٣۶٠ به تدریج آغاز به کار کرد و در سال‌های بعد از جنگ گسترشی بی‌سابقه یافت. این افزایش کمی موسسات آموزش عالی اما به همین جا ختم نشد. غیر از دانشگاه پیام نور که قدمتی دیرین داشت، دانشگاه‌های علمی-کاربردی و انواع و اقسام دانشگاه‌های خصوصی تنها بعضی از موسسات آموزش عالی بودند که در این سال‌ها دانشجو می‌پذیرفتند و لیسانس و بعدا فوق لیسانس و در سال‌های اخیر دکترا تولید می‌کردند. این گسترش کمی پیامدهای کیفی نیز در پی داشته است، تا جایی که پژوهشگرانی چون عباس کاظمی معتقدند «مفهوم دانشگاه تغییر کرده است». این تغییر اما در کدام سو بوده است؟ مثبت یا منفی؟ چه تاثیری در زندگی دانشجویی داشته است؟ رابطه استاد و دانشجو را دچار چه تحولی ساخته؟ آیا بر حیات استادان دانشگاه نیز تاثیری داشته است؟ این تاثیر چگونه بوده است؟ در سالروز ١۶ آذر، روز دانشجو به جای پرداختن به موضوع کلیشه‌ای جنبش دانشجویی، این‌بار به خود دانشگاه پرداختیم و تحولاتی که از سر گذرانده. تغییر و دگرگونی‌ای که حتی مفهوم جنبش دانشجویی را نیز دگرگون کرده است. عباس کاظمی، استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی از محققانی است که یکی از دغدغه‌های اصلی او دانشگاه است. این استاد علوم اجتماعی را با آثاری درباره مطالعه زندگی روزمره هم چون پرسه زنی و زندگی روزمره و امر روزمره در جامعه پساانقلابی می‌شناسیم.

کاظمی در گفت‌وگوی مفصل پیش رو از تغییر صورت‌بندی در زندگی دانشگاهی ایران هم در سطح اساتید، هم در سطح دانشجویان و هم در سطح نظام اداری دانشگاه سخن می‌گوید و از پیامدهای آن حرف می‌زند. دکتر کاظمی از بحران در دانشگاه‌های ایرانی سخن می‌گوید و معتقد است «در روزگار ما دانشگاه محل دانشگاه یک کلیتی است که دیگر معصوم نیست، بلکه شبکه نابرابری را تولید و بازتولید می‌کند جلوس شده است». به نظر او دانشگاه‌های ما ترک برداشته‌اند و بررسی دقیق آنها نشانگر گسل‌هایی است که در حال فعال شدن هستند و خیلی زود باید در ترمیم آنها کوشید:

برخی صاحبنظران حوزه دانشگاه این روزها از مفاهیمی چون دانشگاه توده‌ای بر خلاف دانشگاه نخبه‌گرا یاد می‌کنند و می‌گویند در دانشگاه‌های امروز برخلاف گذشته همه اقشار می‌توانند حضور یابند و جنبه‌های مثبت این تحول را برمی‌شمارند، مثل گسترش نگرش دموکراتیک و اینکه همه اقشار امکان حضور در دانشگاه‌ها را دارند. شما نیز با تعبیری دیگر از این تحول یاد می‌کنید و از شکل‌بندی‌های جدید در نظام دانشگاهی سخن می‌گویید. نخست بفرمایید منظورتان از اصطلاح شکل‌بندی (formation) یا صورت‌بندی چیست؟

اول به بحث آغازین می‌پردازم. من هم معتقدم که بی‌شک مفهوم دانشگاه تغییر کرده است. وقتی از شکل‌بندی جدید در دانشگاه سخن می‌گویم نیز بخشی از این تحول و تغییر را دربرمی‌گیرد. با این تفاوت که باید دقت کنیم هم معنای مثبت و هم معنای منفی آن را مدنظر داشت. معنای مثبت آن است که دانشگاه در دسترس مردم قرار گرفته است و تنها در اختیار نخبگان نیست به گونه‌ای که هر کسی می‌تواند وارد دانشگاه شود اما در دسترس قرار گرفتن دانشگاه، پیامدهای نامطلوبی هم داشته است از جمله تقلیل دانشگاه به مزه و ذایقه که من آن را در ایده مک‌دونالدی شدن آموزش عالی پیش از این شرح دادم که بر مبنای آن علم دستمایه روزمرّگی قرار گرفته است که یکی از پیامدهای آن را می‌توان در پدیده به ابتذال کشاندن پایان نامه و مقاله و کتاب‌های دانشگاهی دید. بخش مهمی از دانشجویانی که به این پدیده گرایش یافته‌اند اساسا محصول همین دگردیسی دانشگاه‌ها و پدیده روزمره شده دانشگاه‌های ایران هستند.

به بحث شکل‌بندی جدید دانشگاه باز گردیم.
بله، برای فهم بهتر شکل بندی‌ها یا فرماسیون‌های جدید در دانشگاه لازم است دو نکته را از پیش متذکر شوم. نخست باید تاکید کنم که بحث‌های من راجع به تحولات دانشگاه مربوط به دو دهه گذشته است، یعنی تحولاتی که از اواخر دهه ٨٠ شروع می‌شود. تا دو دهه قبل جامعه به این شیوه قابل فهم بود که برای ارتقای جایگاه اجتماعی، فرد یا منابع ثروت و قدرت را در اختیار داشت یا به نحوی سرمایه ارتباطی داشت که می‌توانست بدون داشتن قدرت و ثروت جایگاه خودش را متحول کند. مفهوم «پارتی» در فرهنگ ما، یکی از عناصر مفهوم عام‌تر سرمایه ارتباطاتی است.

اما در کنار این سه راه (قدرت، ثروت و سرمایه رابطه‌ای) تنها روشی که برای فرودستانی که به این سه منبع متصل نبودند، متصور بود تا بتوانند جایگاه خود را تحول ببخشند و قدرت و ثروت و شبکه ارتباطاتی را شکل دهند، دانشگاه و تحصیل بود. به عبارت صریح تحصیل در دانشگاه به مثابه نردبانی بود که جایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد را متحول می‌کرد و او را ارتقای طبقاتی و منزلتی می‌داد و برایش تحرک اجتماعی را ممکن می‌ساخت. نکته دومی که باید عرض کنم این است که، تا دو دهه پیش با پدیده «پشت کنکوری ها» مواجه بودیم. پدیده‌ای عمدتا نوجوانانه که به نوجوانانی ارجاع داشت که در حال پایان تحصیل در دبیرستان بودند و می‌خواستند سربازی نروند و وارد دانشگاه شوند یا برای دختران دبیرستانی دانشگاه با فرصت رهایی از ساختار تنگ خانوادگی و ساختن آینده جدید گره خورده بود. میانگین سنی دانشجویان (از آنجا که تمرکز آموزش عالی ما در مقطع فوق دیپلم و لیسانس بود) بین ۱۸ تا ۲۲ سال بود.

در این دو دهه چه اتفاقی در این دو زمینه‌ای که گفتید رخ می‌دهد؟
اولا دیگر دانشگاه به مثابه نردبان عمل نمی‌کند بلکه بیشتر به مثابه بخشی از فضای زندگی روزمره شده است. ثانیا پدیده پشت کنکوری‌ها نیز به مدد روزمره شدن دانشگاه و عمومی (popular) شدن آن نیز تقلیل یافته است. روزگاری پشت کنکوری و جمعیتی که پشت درهای دانشگاه می‌ماندند پدیده‌ای قابل مطالعه بود اما اکنون آنچه پدیده است جمعیتی است که درون دانشگاه‌ها سکنی گزیده‌اند. پشت کنکوری اکنون پدیده‌ای لاغر شده است و دانشجو پدیده‌ای فربه و چند معنا. به لحاظ سنی با تغییر سیاستگذاری آموزش عالی، جهت‌گیری به سمت تحصیلات تکمیلی رفته است و جمعیت دانشگاه‌های ما در حال بزرگسال شدن هستند.

اینکه به تعبیر شما دانشگاه فربه و همه جایی می‌شود، چرا رخ داده است؟
جمعیت دانشگاه از تعداد ٣٠٠ هزار نفر در سال‌های ۶٨- ١٣۶٧ به جمعیتی در حدود ۴ میلیون و ٧٠٠، ٨٠٠ هزار نفر در سال ١٣٩۵ رسیده است. این افزایش جمعیت به ما می‌گوید دیگر دانشگاه نمی‌تواند کارکرد پیشینش به مثابه نردبان را انجام بدهد و چنین نیست که هر کس که وارد دانشگاه می‌شود، موقعیتی به دست می‌آورد که کسی که وارد دانشگاه نشده، آن را نمی‌تواند به دست آورد. تا دو دهه پیش فردی که وارد دانشگاه می‌شد، به واسطه دانشگاه، مهندس و پزشک و کارمند و وکیل و روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه و… می‌شد و از نظام شغلی خانواده‌اش اگر از طبقات فرودست‌تر برمی‌خاست، ارتقا می‌یافت. الان چنین نیست، زیرا حجم وسیعی از دانشجو، وارد دانشگاه‌ها شده‌اند و در نتیجه امکان تحرک طبقاتی از طریق دانشگاه ضعیف شده است. بیکاری دانشگاهی امروز بر بیکاری غیردانشگاهی سبقت گرفته است، یعنی تحصیلکرده بیکار از غیرتحصیلکرده بیکار بیشتر شده است. این نشان می‌دهد که این امید که با دانشگاه تحرک طبقاتی صورت می‌گیرد، از دست رفته است اگرچه همچنان دانشگاه به مثابه منزلت نقش خود را ایفا می‌کند. بنابراین تحولی که رخ داده تغییر دانشگاه به مثابه نردبان به دانشگاه به مثابه جایی برای ماندن است. امروز پدیده ماندن در دانشگاه موضوعیت پیدا کرده است، ما به دانشگاه می‌رویم که آنجا بمانیم، هیچ جایی بهتر از دانشگاه نیست.

ماندن در دانشگاه به چه انگیزه و دلیلی صورت می‌گیرد.
این پدیده خودش می‌تواند انگیزه‌ها و دلایل متفاوتی میان افراد مختلف داشته باشد. من سه شکل از ماندن در دانشگاه را از یکدیگر تمییز می‌دهم: نخست مفهوم ادامه تحصیل است. یکی از راه‌ها و تاکتیک‌ها برای کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند و نمی‌توانند تحرک طبقاتی داشته باشند و در بازار کار پیدا کنند، ادامه تحصیل است، یعنی مدام درس می‌خوانند چون اگر از دانشگاه خارج شوند از دانشجو به بیکار تغییر هویت می‌دهند. دانشجویان بدین‌ترتیب نسبت به خرید و تمدید هویت دانشجویی خود اقدام می‌کنند.
دومین راه ماندن در دانشگاه به شکل آرزوی استخدام در دانشگاه خود را نشان داده است. زمانی آرزوی ورود به دانشگاه همگانی بود، الان دکتر شدن آرزوی همگانی شده است، منظور من از دکتر شدن، دکترای تخصصی (Ph.D) است. علت نیز آن است که آمال این افراد این است که در دانشگاه استخدام شوند. شیوه سوم برای ماندن در دانشگاه که بینابین دو شیوه مذکور است، حق‌التدریسی است. این افراد می‌خواهند در دانشگاه بمانند، اما به شیوه حق‌التدریسی یا «حق‌الپژوهشی» در دانشگاه خود را حفظ می‌کنند. این سه شیوه نشان می‌دهد که در روزگار ما دانشگاه محل جلوس شده است، تحولی که رخ می‌دهد و ما از آن به عنوان شکل‌بندی جدید دانشگاه سخن می‌گوییم از اینجا شروع می‌شود.

یعنی تا پیش از این دانشگاه محل گذار و حالا محل ماندن است.
بله، چارچوب نظری‌ای که فکر می‌کنم باید با آن دانشگاه را فهم کرد این است که مفهوم دانشگاه به این معنا تغییر پیدا کرده است. یعنی الان در دانشگاه ماندن، امن‌ترین کار است. از یکی از فارغ‌التحصیلان دکترای دانشگاه تربیت مدرس که از شهرستان آمده بود، پرسیدم که چرا اینجا مانده‌ای؟ پاسخ داد من اگر به شهرستانم برگردم، همه به من می‌گویند تو دکترایت را گرفته‌ای و بیکاری و باز می‌خواهی به خانواده‌ات وابسته باشی؟! برای آنکه از دست آن نوع نگاه رهایی پیدا کنم، در تهران می‌مانم و بعد سعی می‌کنم در دانشگاه بمانم. حالا این ماندن یا با درس خواندن است، یا با دستیار پژوهشی شدن یا به مفهومی که پیش‌تر درباره‌اش بحث کردیم، تبدیل شدن به پرولتاریای پژوهشی است. یعنی فرد به کارهایی که در حاشیه دانشگاه پدید آمده، مشغول می‌شود.

علت این تحول اساسی که شما در دانشگاه به آن اشاره کردید، آیا صرفا افزایش کمی دانشگاه‌ها است یا عوامل دیگری نیز حضور داشته است؟
قطعا عوامل دیگری نیز حضور دارد. به طور کلی دو دسته عوامل می‌توان برشمرد. یک دسته از عوامل به ساختارهای اقتصادی بیمار ما بازمی‌گردد. امروز حجم جمعیتی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود با حجم جمعیتی که می‌تواند وارد بازار کار شود، بسیار فاصله دارد. بخش دیگری نیز به نحوه توزیع آن مقدار منابع شغلی باز می‌گردد. آن هم به نظر من عادلانه توزیع نمی‌شود. یعنی یک نظام برابر برای همه فارغ‌التحصیلان وجود ندارد. به عبارت دیگر ممکن است بگوییم که امروزه دانشگاه در دسترس بسیاری از آدم‌ها قرار گرفته است، اما مشاغلی که از دل نظام دانشگاهی برمی‌آید، هم محدود است و هم برابر توزیع نمی‌شود و در دسترس همه نیست. اینجاست که شکل‌بندی دانشگاه تغییر یافته است. نزدیکی به قدرت، در اختیار داشتن ثروت و سرمایه ارتباطاتی، در اینکه چه کسی بعد از دانشگاه به شغل دست بیابد، تعیین‌کننده شده است. یعنی دوباره دانشگاه درگیر این مسائل شده است. یک زمانی فرقی نمی‌کرد که کسی که وارد دانشگاه شده، چگونه فکر می‌کند. اما الان به دلیل اینکه منابع محدود است و جمعیت فارغ‌التحصیلان زیاد است، معیارهایی برای استخدام پدید آمده که عادلانه و برابر نیست، مثلا معیارهای ایدئولوژیک یا معیار ثروت داشتن یا ارتباط داشتن. البته امروز بحث من درباره این نیست که کسانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، چه اتفاقی برای‌شان می‌افتد، بحث من متمرکز بر خود دانشگاه است و معتقدم امروز دانشگاه خودش مساله شده است. یعنی زمانی دانشگاهی داشتیم و بیرونی داشتیم. افراد وارد دانشگاه می‌شدند و مسائلی بیرون از آن رخ می‌داد، کار پیدا نمی‌کردند، نظام نابرابری بود و… اما امروز مساله این است که این نابرابری به داخل خود دانشگاه آمده است و خود دانشگاه یک کلیتی است که دیگر معصوم نیست، بلکه شبکه نابرابری را تولید و بازتولید می‌کند.

این فرماسیون جدید در خود دانشگاه چه چیزی را نشان می‌دهد؟
این فرماسیون جدید به ما نشان می‌دهد که یک نظام قشربندی جدید در داخل دانشگاه ایجاد شده است و این قشربندی به ما توضیح می‌دهد که نوعی نابرابری درون اجتماع دانشجویی، نوعی نابرابری درون نظام استادان و بعد در نظام اداری و مدیریتی دانشگاه شکل گرفته است. می‌شود گفت دانشگاه ترک برداشته است. شکاف‌های عمیقی که به ما می‌گوید تا یک دهه بعد جنبش‌ها و اعتراضاتی از درون دانشگاه، برای خود دانشگاه ایجاد می‌شود. تا یکی، دو دهه قبل، دانشگاه اعتراض می‌کرد و جنبش‌های دانشجویی ایجاد می‌شدند، برای مسائلی که بیرون از دانشگاه در جامعه وجود داشت، اما حالا دانشگاه شدیدا مشغول خودش است و درگیر این است که این ترک‌ها را چطور رفو و آن را نقد کند. یعنی دانشگاه به خودش مشغول شده است، به نحوی که پیش‌بینی من چنین است که دولت و جامعه نیز بیشتر از این به دانشگاه مشغول خواهند شد، به جای آنکه دانشگاه به دولت مشغول شود. یعنی دلمشغولی دولت این خواهد شد که این شکاف‌های دانشگاه را چطور پر کند.

این شکاف‌ها یا بحران‌ها کدامند؟
من می‌توانم برخی از این بحران‌ها را برای شما فهرست کنم اما در علوم اجتماعی پدیده‌ها و مسائل اجتماعی مستمرا تغییر شکل می‌دهند و ما می‌توانیم همواره منتظر پدیده‌های جدیدتری بمانیم که پیش از این انتظارش را نمی‌کشیدیم برخی از این بحران‌هایی که هم اینک نشانه‌های‌شان بروز کرده است عبارتند از بحران بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، بحران فارغ‌التحصیلان بی‌مهارت، بحران صندلی‌های خالی دانشگاه، بحران استادان بی‌مهارت در تدریس و آموزش دانشجویان، بحران کیفیت دانشگاه‌ها، بحران حق‌التدریسی‌ها در دانشگاه‌ها، بحران تنش میان سلسله‌مراتبی که در نظام استادی و ارتقا ایجاد شده است. مثل اینکه یکی می‌گوید من ١۵ سال است اینجا درس می‌دهم، اما باید همیشه حق‌التدریس باشم، اما دیگری به سادگی می‌آید و همه امتیازات را می‌بلعد! علت این بحران‌ها نیز ناشی از شکل‌بندی‌های جدیدی است که در سه سطح اجتماع دانشجویی، اجتماع اساتید و نظام اداری دانشگاه رخ داده است.

شما از پدیده «ماندن در دانشگاه» یاد می‌کنید. اما این کسانی که ١۵،١٠ سال در دانشگاه می‌مانند، از کجا ارتزاق می‌کنند؟ چون بخش کوچکی از آنها استخدام می‌شوند و بخشی نیز به پرولتاریای آموزشی یا پژوهشی بدل می‌شوند، اما شمار زیادی کماکان دانشجو باقی می‌مانند و ادامه تحصیل می‌دهند.
این سوال باعث می‌شود که به بحث سلسله‌مراتبی نظام استادان و دانشجویان برسم. آمار وزارت علوم از آموزش عالی در سال ١٣٩۴ کل جمعیت استادان را ٣١۴ هزار نفر برآورد کرده است. طبیعتا به دلیل اشکالاتی که در ثبت ارقام در ایران وجود دارد، شمار واقعی بیشتر از این است. یکی از اشکال‌ها این است که حق‌التدریسی‌ها به طور کامل در این آمار محاسبه نمی‌شوند و نوع خاصی از آنها لحاظ می‌شوند. در این گزارش آماری که توسط وزارت علوم اعلام می‌شود استادان تمام‌وقت و پاره‌وقت آمده است و یک بخش هم تحت عنوان«سایر» آمده است.

نکته جالب اینکه به نظر می‌رسد این «سایر» همان حق‌التدریسی‌هایی هستند که مستمر درس می‌دهند و کسانی که به طور گذرا حق‌التدریسی می‌کنند، در این آمار لحاظ نمی‌شوند. به هر حال از ٣٠٠ هزار نفر اعلام شده، تنها ۵ هزار نفر، استاد تمام رسمی هستند، یعنی هم استخدام رسمی هستند و هم پروفسور دانشگاه هستند. اینکه از به وجود آمدن نوعی نابرابری، شکاف و تنش حرف می‌زنم، یک نمودش را می‌توان در میان رده‌بندی و آماری که ذکر می‌کنم، مشاهده کرد. قبلا مفهومی داشتیم تحت عنوان «استاد دانشگاه»، اما امروزه این مفهوم استاد دانشگاه ترک برداشته است و به طیف متنوعی از موقعیت‌ها؛ استاد تمام، استادیار، مربی، حق‌التدریسی از یک سو و از دیگر سو استاد رسمی، پیمانی، قراردادی و استاد بدون قرارداد و صرفا حق‌التدریسی اشاره دارد. بالاترین قشر در اساتید، استادان قدیمی و تمام وقتی هستند که تنها ۵ هزار نفر را شامل می‌شوند، یعنی کمتر از ٢ درصد از کل اساتید دانشگاه‌های کشور را دربرمی‌گیرند. این گروه دو درصدی‌های خوشبخت هستند که حلقه قدرت محدودی را برای خود ایجاد کرده‌اند. به خصوص در دانشگاه آزاد از حضور و ورود استادان جوان در کرسی‌های رسمی ممانعت می‌کنند.

این یک، دو درصدی‌ها چه کار می‌کنند؟
نظام ارتقا در میان اساتید در دست این گروه است و آنها به استادان جوان نمره می‌دهند که بالا بیایند یا خیر. غالبا نیز سد راه می‌شوند و با وسواس زیاد اجازه می‌دهند که یک استادیار به درجه دانشیار برسد. از سوی دیگر با فربه‌تر شدن بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه‌های کشور مساله پایان‌نامه‌ها در واقع نبرد بر سر منافع است. اینکه چه کسی به این منافع دست یابد بر عهده همین استادان است.

بسیاری موارد نیز معیارهای غیرعلمی در این امر دخیل می‌شود.
بله، همواره معیارهای غیرعلمی در محیط‌های علمی فعال بوده است. این معیارهای غیرعلمی هم توسط دولت و هم توسط گروه‌های قدرتمند استادان در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود.

خیلی وقت‌ها همان استادان تمام‌وقت نیز با معیارهایی غیرعلمی کسانی را ارتقا می‌دهند یا اجازه ورود می‌دهند.
بله، چنین است. گاهی نیز روابط خاص این ارتقا یا جلوگیری از آن را ممکن می‌کند. به هر حال این نابرابری وجود دارد. اما گروه دوم در میان اساتید دانشگاه، نوکیسگان دانشگاهی هستند. مفهوم نوکیسه، شناخته شده است. در ٣-٢ دهه اخیر میزان استادان دانشگاه رشد قابل توجهی داشته است. این نوکیسگان دانشگاهی در همین بازه زمانی به خصوص رشد قابل توجهی داشتند.

به بسیاری از این افراد اگر بنگرید، می‌بینید که منش استادی ندارند و اهل کتاب خواندن و تحقیق و پژوهش نیستند، هنجارهای علمی دانشگاهی را نه می‌شناسند و نه باور دارند و مهم‌تر از همه سعی می‌کنند از شیوه‌های غیرعلمی معیارهای علمی ارتقای استادی را طی کنند. این افراد یک معلم معمولی و ساده هستند که با یک جزوه وارد کلاس می‌شوند. در عین حال موقعیت استادی پیدا کرده‌اند و غالبا نیز به استاد تمام‌وقت بدل می‌شوند و کرسی‌های دانشگاهی را اشغال می‌کنند که در شرایط عادی جای ایشان نبوده است. یکی دیگر از دلایل نوکیسه خواندن این افراد آن است که به سادگی وارد نظام استادی شده‌اند و آن نظام سخت ارتقا در مراحل استادی را طی نکرده‌اند. یک گروه دیگر از اساتید نیز پیمانی‌ها هستند که حدود ۵٠ هزار نفر از جمعیت استادان دانشگاه را شکل می‌دهند. این استادان پیمانی غالبا استادیارند و هنوز به مرحله بالاتر دانشیاری ارتقا نیافته‌اند.

ویژگی پیمانی‌ها در نگاه شما چیست؟
پیمانی‌ها گروهی هستند که همیشه شرایط متزلزلی دارند. قاعده پیمانی آن است که هر سال تمدید می‌شود. یعنی فرد ظاهرا استخدام دانشگاه است و خیلی از حقوق استادان دانشگاه را دارد، اما یکسری از حقوق آنها را ندارد. مثلا درآمد و میزان مرخصی‌هایش کمتر است و به سختی می‌تواند فرصت مطالعاتی برود یا اصلا نمی‌تواند برود و بعد هر سال باید قراردادش تمدید شود. در حالی که استادان رسمی از این مراحل گذشته‌اند. این «پیمانی بودن» همچون یک ابزار کنترل از سوی وزارت علوم و دانشگاه کار می‌کند، چون به سادگی و بدون دلیل و توضیح می‌توان قرارداد یک استاد پیمانی را برای سال بعد تمدید نکرد. بگذریم که همین سنخ پیمانی بعد از دولت احمدی‌نژاد متنوع‌تر شده است، ما قراردادهای شش ماهه استادان هم داریم، پیمانی مشروط داریم و نظایر آن.
این نوعی ناعدالتی است که از بالا بر استادان اعمال می‌شود. همان استادان قدیمی در اینکه چه کسی پیمانی شود و چه کسی از پیمانی به قراردادی بدل شود، نقش ایفا می‌کنند. غیر از اینها (استادان تمام‌وقت، نوکیسگان دانشگاهی و پیمانی‌ها)، پرولتاریای دانشگاهی را داریم که حق‌التدریسی هستند. تخمین زده می‌شود که تعداد آنها حدود ١٧٠ هزار نفر است، یعنی تقریبا ۵٠ درصد کل استادان را تشکیل می‌دهند. پرولتاریای دانشگاهی کسانی هستند که یا پاره‌وقت هستند یا اساسا پاره‌وقت نیز نیستند و به شکل تمام‌وقت اما غیررسمی تدریس می‌کنند، اما هیچ مزایایی حتی مزایای پیمانی‌ها را نیز ندارند.

آیا گروه دیگری نیز باقی می‌ماند؟
بله، من اسم این گروه را پیش از این پرولتاریای پژوهشی گذاشته‌ام اما می‌توان آنها را under class‌های دانشگاهی هم فرض کرد. اینها حتی سطح پرولتاریای دانشگاهی که حق‌التدریسی هستند را نیز ندارند. این گروه در اصل دانشجویان تحصیلات تکمیلی هستند یا به تازگی دکترا گرفته‌اند که موقعیت جذب در دانشگاه‌ها را ندارند در بیرون از دانشگاه نیز فرصت شغلی مناسبی برای آنها نیست و به عنوان دستیار کلاس‌ها و دستیار تحقیقاتی عمل می‌کنند. بخشی از این گروه نامریی که بین نظام استادان و دانشجویان قرار می‌گیرند درگیر نوشتن مقاله و کتاب برای ارتقای استادان هستند و برخی نیز پایان‌نامه‌ها و مقالات و تکالیف کلاسی را برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی می‌نویسند.

در طول دو دهه گذشته، میزان استادان تمام وقت، تنها سه برابر شده است، در حالی که استادان پاره‌وقت و حق‌التدریسی‌ها، ١٧ برابر شده‌اند. این نشان می‌دهد که رشد جمعیت استادان دانشگاه به سمت استادان پاره‌وقت و حق‌التدریسی می‌رود، نه استادان تمام‌وقت. این بر مبنای همان منطق سرمایه‌داری نیز جور در می‌آید، زیرا استاد تمام‌وقت خدمات بیشتری می‌خواهد، اما استاد حق‌التدریسی و پاره‌وقت هزینه کمتری برای دانشگاه‌ها دارد. بخش قابل توجهی از این استادان در پیام نور و دانشگاه آزاد و دانشگاه‌های غیرانتفاعی هستند. تعداد آنها بیشتر نیز می‌شود. یعنی جمعیت استادان دانشگاه با توجه به سیاست‌ها، به سمت استخدام رسمی نمی‌رود. این خودش یک شکاف و نابرابری جدیدی را در دانشگاه ایجاد می‌کند و تنشی میان کسانی که حق‌التدریسی و پاره‌وقت هستند، در حالی که همان استعداد و توانمندی را دارند و هیچگاه امید آنکه بتوانند موقعیت‌های تثبیت‌یافته را پیدا کنند، نمی‌یابند.

این شکاف چطور خودش را بروز می‌دهد؟ یعنی چه اتفاقی ممکن است در نتیجه این شکاف رخ دهد؟
من از بحران سخن گفتم و از تنش به معنای اعتراض و جنبش اعتراضی در میان استادان حرف نزدم. بحث من این است که با یک جامعه‌ای از استادان دانشگاهی مواجه می‌شویم که بخش قابل توجهی از استادان آن، حق‌التدریسی و پاره وقت هستند. این امر بر کیفیت دانشگاه تاثیر می‌گذارد و دانشجویان بی‌کیفیت‌تر تربیت می‌یابند. همچنین این ناعدالتی موجب نوعی مخاصمه و خصومت میان استادان می‌شود و هنجارهای علمی ضعیف‌تر می‌شود. متاسفانه این امر در ایران رایج است که استادان پشت سر هم بد می‌گویند، به هم اعتماد ندارد، با یکدیگر تعامل علمی ندارند و ارجاع (reference) نمی‌دهند و… همچنین این بحران موجب می‌شود که استاد برای آنکه موقعیت تثبیت شده بیابد، مقاله‌سازی و کتابسازی کند و به استادهای ممتاز بیگاری دهد. همچنین این وضعیت نوعی رانت ایجاد و فساد را در دانشگاه بیشتر نهادینه می‌کند.

یعنی دانشگاه را از کارکرد اصلی‌اش تهی می‌کند. این آیا با آن ایده ماندن در دانشگاه منافاتی ندارد؟ یعنی آیا تداوم روندی که به ناکارآمدی دانشگاه منجر می‌شود موجب نمی‌شود که ماندن در دانشگاه نیز عملا بلاموضوع و بی‌فایده شود؟
امروزه دانشگاه اساسا کارکردی برای بیرون ندارد. جالب است بدانید که بیشترین فارغ‌التحصیلان بیکار مهندس‌ها هستند! قبلا گفته می‌شد که علوم انسانی بازار کار ندارد و مهندسی دارد. اما امروز وقتی می‌بینید که مهندسان بیکار هستند، این نشان می‌دهد که دانشگاه درواقع دانشجویان این رشته‌ها را توانمند نمی‌کند و فقط به اینها مدرک می‌دهد. دولت فرصتی ایجاد می‌کند که این افراد وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصیل دهند تا جامعه دچار بحران نشود. در حالی که این بحران امروز وارد خود دانشگاه شده است.

زمانی که این جمعیت کثیر در سطح لیسانس بودند، ما با بحران‌های جنبش دانشجویی مواجه بودیم و دانشگاه سیاسی شده بود. اما وقتی این قشر عظیم وارد تحصیلات تکمیلی می‌شوند، بحران دیگری پدید می‌آید که صنفی است. با تحصیلات تکمیلی شدن آموزش عالی شکل بحران‌های دانشگاه نیز تغییر کرده است. زمانی دولت فرصت داشت جمعیت پشت کنکوری را وارد دانشگاه کند. یعنی می‌توانست در فاصله زمانی ١۵- ١٠ سالی که این جمعیت در دانشگاه هستند، نظام اشتغال در جامعه را با رشد اقتصادی و افزایش شاخص‌ها در جامعه اصلاح کند. اما دولت‌های مختلف در ایجاد فرصت‌های شغلی ناتوان بودند و در نتیجه این بحران وارد خود دانشگاه شد و الان ما فرصت کوتاهی داریم که دانشگاه را ترمیم و این دانشجویان را توانمند کنیم و فضای کار بیرون دانشگاه را درست کنیم و به سرعت برای این افراد کار ایجاد کنیم. باید معیار برای ما کارآفرینی و توانمندسازی باشد و این طور نباشد که کسی که فارغ‌التحصیل می‌شود، بگوید آیا کار من آماده است یا خیر بلکه به دنبال این باشد که کار تولید کند. اگر دانشگاه و وزارت علوم دنبال این اهداف نباشد، دانشگاه از درون تخریب می‌شود (اگر خوشبین باشیم و بگوییم هنوز ویران نشده است) و در نهایت این ویرانی دانشگاه به کلیت جامعه صدمه می‌زند.

به تحول و تغییر شکل‌بندی در نظام اساتید اشاره کردید. این تغییر شکل‌بندی در میان دانشجویان به چه صورت است؟
قبل از پاسخ به این سوال مایلم این نکته را اضافه کنم که در نابرابری‌هایی که به آن اشاره شد، نابرابری جنسیتی و قومیتی و مذهبی و ایدئولوژیکی میان فارغ‌التحصیلان دانشگاه برای ماندن در دانشگاه بین استادان بیشتر می‌شود. یعنی چنان که گفته شد، تعداد استادان تمام وقت سه برابر و تعداد استادان دیگر ١٧ برابر شده است، اما تنها یک چهارم استادان تمام وقت ما زن هستند. این در حالی است که تعداد تحصیلکردگان زن در دانشگاه‌های ما بسیار افزایش پیدا کرده است و در بدترین حالت تعداد آنها با مردان برابر هستند در حالی که نظام اشتغالی که برای زنان ایجاد شده، برابر نیست. همانطور که مشاهده می‌کنید مسائل قومیتی، جنسیتی و مذهبی وقتی با هم ادغام می‌شوند تنش‌هایی بزرگ‌تر و غیرقابل پیش‌بینی را موجب می‌شوند.

اما در نظام دانشجویی؟
وقتی به نظام دانشجویی وارد می‌شویم، مفهوم تحول شکل‌بندی به این معناست که دانشجو دیگر آن مفهوم دو-سه دهه پیش را ندارد. دانشجو پیش‌تر جوانی بود که از دبیرستان به دانشگاه می‌آمد، به این امید که لیسانس و فوق لیسانس بگیرد و آینده خودش را بسازد و وارد بازار کار شود. الان این مفهوم پیشین دانشجو، بخش قلیلی از جمعیت کثیر دانشجویان (تقریبا ۵ میلیونی) را شکل می‌دهد. امروزه ما چند دسته دانشجو داریم. یک دسته بیکاران دانشجو هستند که با دانشجویان بیکار متفاوتند. اینها بیکارانی هستند که مثلا لیسانس‌شان را گرفته‌اند و کار ندارند و بار دیگر ادامه تحصیل می‌دهند یا فردی که دیپلمش را گرفته و ابتدا جذب بازار کار شده، اما کارش را از دست داده و تصمیم می‌گیرد درس بخواند. به اینها بیکاران دانشجو می‌گویند. گروه دوم شاغلان دانشجو هستند. این پدیده شاغلان دانشجو پیش‌تر تعدادشان بسیار اندک بود. یک زمانی بیش از ٨٠- ٧٠ درصد دانشجویان ما غیرشاغل بودند و کمتر از ٢٠ درصد دانشجویان شاغل بودند. اما امروز تعداد شاغلان دانشجو بسیار افزایش یافته است، کسانی که کارمند و معلم و مدیر هستند و تصمیم می‌گیرند درس بخوانند. این افراد برای شغلی درس نمی‌خوانند، بلکه شاغلند. این پدیده افراد ماهیت دانشگاه را تغییر می‌دهد.

به خاطر دارم وقتی در سال ١٣٨۴ دانشجوی کارشناسی ارشد شدم، دانشگاه از اینکه همزمان با درس خواندن کار کنیم، ممانعت می‌کرد و اشتغال دانشجو یک ویژگی منفی محسوب می‌شد و اگر متولیان دانشگاه این موضوع را می‌فهمیدند، دانشجویان را شماتت می‌کردند. حتی می‌گفتند دانشجو حق ندارد همزمان با تحصیل کار کند. در حالی که الان دانشگاه به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که شاغلان به دانشگاه بیایند.
این به خاطر آن است که الان برای دانشگاه پول مهم است. الان در مقطع فوق‌لیسانس دانشگاه علم و فرهنگ که دانشگاهی غیرانتفاعی است و من در آنجا تدریس می‌کنم، ٨٠ درصد دانشجویان شاغل هستند و دانشگاه طوری برنامه‌ریزی کرده که دانشجویان بیش از دو روز در دانشگاه نباشند و بقیه وقت را سر کار باشند. برخی دانشگاه‌ها کلاس‌ها را یک روزه برنامه‌ریزی می‌کنند. بعضی از دانشگاه‌های آزاد نیز کلاس‌ها را پنجشنبه- جمعه‌ها تشکیل می‌دهند تا فرد کل هفته کار کند. این نشان می‌دهد که الان شاغل بودن اولویت دارد. به این دلیل از شاغلان دانشجو صحبت می‌کنم. این فرد در وهله نخست شاغل است و دانشجو بودن هویت فرعی او محسوب می‌شود. کسی که یک یا دو روز وارد دانشگاه می‌شود نمی‌تواند هویت دانشجویی‌اش را مقدم بر هویت شغلی‌اش کند. اما سومین تیپ یا قشر دانشجو، محصلان دانشجو هستند. یعنی کسانی که به طور طبیعی در مدارس و دبیرستان‌ها درس خوانده‌اند و وارد دانشگاه می‌شوند و هویت دانشجویی دارند. ایشان غالبا بیکار هستند که در دانشگاه‌های مقطع لیسانس و دانشگاه‌های دولتی بسیار بیشتر نمود دارند. اما چهارمین گروه شامل بازنشسته‌ها و زنان خانه‌دار می‌شود. این دسته شاغل هم نیستند و نمی‌خواهند شغل پیدا کنند. برخی از سر رفع کسالت و برخی برای ماجراجویی به دانشگاه می‌آیند.

این تیپولوژی (گونه‌شناسی) دانشجویان چه چیزی را نشان می‌دهد؟
از دل گروه اول یعنی بیکاران دانشجو، پرولتاریای پژوهشی دانشجویی در می‌آید که ایشان چنان که گفتیم، حلقه وصل دانشجویان و استادان هستند. این گروه همان تحصیلکرده بیکار دانشگاهی را شکل می‌دهد. طبق آماری که دو سال پیش وزارت علوم ارایه کرده ما ٣ هزار فارغ‌التحصیل دکترا و ۵٢ هزار فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد بیکار داریم. الان باید بیشتر شده باشد.

در گزارشی به نام trading economy در سال ٢٠١۶ آمده است که ٢۵ درصد جوانان ایران بیکار هستند. اما وقتی از این مقدار به میان تحصیلکرده‌ها می‌رویم آمار از این هم بالاتر می‌رود. طبق تحقیقات پیمایشی انجام شده بیش از ۷۰ درصد دانشجویان کشور امیدی برای آینده شغلی خود ندارند. بنابراین کار نقطه وصل همه تنش‌هایی خواهد بود که دانشگاه را درگیر خود خواهد کرد اما در سطوح بعد غیر از کار مولفه‌های دیگری نیز با آن ترکیب خواهند شد و تضادهای درون دانشگاهی را توسعه خواهند داد.

چرا خودشان را بیکار فرض می‌کنند؟
چون دانشجویان نسبت به شرایط بازار کار آگاهند و دولت اگر هم تمام توان خود را به‌کار گیرد و با رشد ۸ درصدی جامعه را جلو ببرد در بهترین حالت همین وضعیت بیکاری حفظ خواهد شد اما ضمن آگاهی از این وضعیت به این دلیل وارد دانشگاه شدند که راهی دیگر برای خود تصور نمی‌کنند. نظام آموزش و پرورش و مدارس ما آنها را برای ورود به دانشگاه آماده کرده و نه برای ورود به بازار کار. به همین خاطر است که گفتیم تا دو دهه قبل ادامه تحصیل به مثابه نردبان بود و حالا ادامه تحصیل به معنای بقا و دوام آوردن و زنده بودن است. عاقلانه‌ترین راهی که برای حفظ هویت برای جوانان ما باقی مانده، ماندن در دانشگاه است تا راهی برای مهاجرت یا بازار کار برای‌شان پیدا شود اما همین فرهنگ انتظار خود می‌تواند زمینه ایدئولوژهای‌ جدید اعتراض در دانشگاه شود.

به پیامدهای تیپولوژی جدید نظام اساتید اشاره کردید. این تیپولوژی در سطح دانشجویی چه پیامدهایی دارد؟
این گونه‌شناسی بار دیگر موجب شده که سه مفهوم قدرت، ثروت و ارتباط وارد دانشگاه شود. جمعیت دانشجویی وسیعی پدید آمده و در نتیجه مهم نیست که فرد دانشجو باشد تا کار پیدا کند یا فارغ‌التحصیل شود و کار پیدا کند، بلکه مهم این است که به این منابع دسترسی داشته باشد. بنابراین نوعی نظام نابرابری جدید در داخل دانشگاه ایجاد می‌شود. دقت کنید که بحث من تکرار این بحث بوردیویی نیست که می‌گوید نظام آموزش عالی، نابرابری در جامعه را بازتولید می‌کند، بلکه بحث من این است که این نظام نابرابر در خود دانشگاه شکل می‌گیرد، زیرا دانشگاه‌های ما فربه شده است. جمعیت دانشگاهی ما تقریبا به اندازه جمعیت یک کشور اروپایی شمالی یا بعضی کشورهای عربی مثل امارات و قطر است. بنابراین می‌توان سلسله مراتب و ساختار نابرابر قدرت را در دانشگاه‌ها مشاهده کرد.

در شکل‌بندی نظام اساتید، به ساختار عمودی میان قشرها اشاره کردید. آیا در شکل‌بندی دانشجویی نیز نوعی ساختار عمودی قابل مشاهده هست؟ یعنی آیا گروه‌هایی از دانشجویان هستند که به دلیل ربط شان به منابع قدرت، ثروت و روابط جایگاه بالاتری داشته باشند؟
بله، خود اینکه برخی از افرادی که وارد دانشگاه می‌شوند، شاغل هستند، نابرابری ایجاد می‌کند میان کسانی که از پیش شغل دارند و کسی که از پیش شغل ندارد. این یک شکل از نابرابری است. نابرابری دیگر به سرمایه ارتباطی ربط دارد که من مناسبات ایدئولوژیک را نیز ذیل آن دسته‌بندی می‌کنم. فرد از پیش می‌داند که به یک قومیت یا مذهب خاص تعلق دارد و ارتباطات خوبی با شبکه‌هایی که اشتغال را به جامعه تزریق می‌کنند، ندارد؛ در چنین شرایطی انگیزه‌ای برای درس خواندن ندارد. بنابراین نابرابری‌ها در بیشتر موارد پیش از آنکه در روابط اجتماعی متجلی شود، در ذهنیت‌ها و بین الاذهان مشهود است. الان در بین الاذهان دانشجویان این نابرابری مشهود است. عمومی‌شدن دانشگاه‌ها و البته سیاست‌هایی چون سیاست پردیس و شبانه باعث شده تا پول برای ورود به دانشگاه نقش مهم‌تری از خلاقیت و استعداد بازی کند. در چنین شرایطی شما با دانشجویانی مواجه می‌شوید که به لحاظ ثروت و گاه دسترسی به منابع قدرت از استادان دانشگاه هم فراتر می‌روند و می‌توانند در تصمیم‌گیری‌های دانشگاهی نیز تاثیر بگذارند. همکار خوب من دکتر محدثی روی این بخش از فساد دانشگاهی کار بیشتری کرده‌اند.

گفتید پیامد منفی نظام سلسله مراتبی اساتید، از دست رفتن کارکرد اصلی دانشگاه است. اما این شکل‌بندی جدید نظام دانشجویی آیا می‌تواند به اعتراضات و جنبش‌های دانشجویی منجر شود؟ قبلا جنبش دانشجویی واکنشی به تحولاتی بود که بیرون از دانشگاه رخ می‌دهد، اما حالا آیا این شکاف‌های جدید به ایجاد شکل‌های تازه‌ای از جنبش دانشجویی ختم نمی‌شود؟ این اعتراضات نیز ممکن است به شکل‌های گوناگون صورت بگیرد، از شکل سنتی که تجمعات و میتینگ‌ها بود تا شکل‌های جدیدتر که در شبکه‌های مجازی و… رخ می‌دهد.
همین الان هم نشانه‌های این شکل از اعتراضات دانشجویی مشهود است.
بله چنان که پیش از این گفتم شکل جنبش‌های دانشجویی عوض می‌شود. یعنی جنبش دانشجویی واکنشی به آنچه در جامعه رخ می‌دهد، نیست، بلکه واکنشی به آنچه در دانشگاه رخ می‌دهد، مثل اعتراض نسبت به نظام نابرابر در میان استادان، واکنش به بی‌کیفیتی آموزش یا اعتراض به شهریه‌ها. به طور کلی می‌توان پیش‌بینی کرد که اعتراضات دانشجویی حول مسائلی چون بی‌کیفیتی دانشگاه‌ها، نابرابری امکان اشتغال و… صورت‌بندی شود.

اما اینکه دقیقا چطور این مطالبات مختلف قرار است به هم گره بخورد را دقیق نمی‌دانیم. باید دید که در یک بزنگاه تاریخی این صورت‌بندی به چه شکل خواهد بود، یعنی کدام مطالبات کنار هم جمع می‌شوند و کجا خودشان را نشان می‌دهد؟ میان دانشجویان لیسانس یا تحصیلات تکمیلی؟ بین استادان جوان و استادان تمام وقت؟ یا در میان پرولتاریای دانشگاهی؟ حتی ممکن است برخی از این شکاف‌ها با یکدیگر وحدت ایجاد کنند و مفصل‌بندی (articulate) جدیدی را ایجاد کنند. این را نمی‌دانیم، اما می‌دانیم که این تنش‌ها مثل خطوط گسلی که در زمین‌شناسی می‌گویند، وجود دارد. ما فقط تشخیص می‌دهیم که این خطوط گسل وجود دارد. نمی‌توانیم بگوییم که این زلزله کی رخ می‌دهد و اندازه‌اش چقدر است. آموزش عالی در کنار این شکاف‌هایی که ایجاد کرده عناصر کمی برای رفو کردن خلق کرده است یکی از این عناصر که ساختاری فرمالیستی پیدا کرده روزمه است. بر اساس این سیستم دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادان در مسابقه‌ای درگیر می‌شوند که گاهی برای ارتقا و فربه کردن آن با هم همکاری و گاهی رقابت می‌کنند.

این سیستم آیا پیامد منفی نداشته است؟
چرا. این سیستم هم به پدیده رزومه‌سازی منجر شده است که در آن هم استادان و هم دانشجویان در حال سبقت گرفتن از یکدیگرند. همین امروز که با شما صحبت می‌کنم برخی دانشجویان فوق‌لیسانس تعداد مقالات علمی پژوهشی‌شان از من بیشتر است. حالا کمیت و رزومه داشتن نشانه باسواد بودن و نخبه بودن شده است. در برخی موارد، استادان می‌خواهند از طریق تلاش دانشجویان ارتقا بگیرند و دانشجویان می‌خواهند از جایگاه و موقعیت استادان خودشان را بالا بکشند. این رزومه‌سازی دولبه است. استاد برای آنکه از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استاد تمامی برسد، نیاز به کار زیاد دارد. شما زیاد می‌بینید استادانی که چندین پست مدیریتی دارند و همزمان مقالات و تحقیقات زیادی نوشته‌اند. این از طریق بیگاری دانشجویان تحصیلات تکمیلی فراهم می‌شود و از طریق پایان‌نامه‌هایی که استادان وقت زیادی برای آنها نمی‌گذارند. از سوی دیگر دانشجویان نیز می‌خواهند که از طریق موقعیت استاد مقالات بی‌کیفیت و با کیفیت خود را به سرعت چاپ کنند.

چون یک بازی برد- برد است. هم استاد و هم دانشجو از این موضوع منتفع می‌شوند. چاپ مقاله در ایران تبدیل به امری صوری و ظاهری شده است که دست‌کم از نظر ما ارزش ندارد، اما از نظر نظام آموزش عالی همچنان ارزش دارد که یک دانشجو ١۵ مقاله علمی-پژوهشی داشته باشد و در نتیجه می‌تواند استخدام شود، در حالی که کسی که ٢ مقاله علمی-پژوهشی با کیفیت داشته باشد، نمی‌تواند. در نتیجه سیستم رزومه این مسابقه فاسد را در تحصیلات تکمیلی ایجاد کرده است. مسابقه‌ای که در آن استادان و دانشجویان به توافق نسبی مبتنی بر فسادی رسیده‌اند که با هم همکاری کنند و به هم سرویس دهند.

عمده بحث شما البته به دانشجویان تحصیلات تکمیلی اختصاص دارد، در حالی‌که هنوز در دانشگاه‌ها، عمده دانشجویان همان دانشجویانی هستند که هویت دانشجویی سابق را دارند، یعنی کسانی که از دبیرستان مستقیم به دانشگاه آمده‌اند و همان امیدها و آرزوها را دارند.
شما بیشتر در این نگاه دانشگاه‌های بزرگ را مد نظر دارید، مثل دانشگاه‌های تهران، اصفهان، شیراز، فردوسی مشهد، تبریز و… در حالی که ما الان ٢۶۴٠ دانشگاه داریم. دانشگاه‌هایی که شما از آنها صحبت می‌کنید، حدود ١٣٠ دانشگاه است که دولتی هستند و به وزارت علوم اختصاص دارند، بنابراین این دو قابل مقایسه نیستند. اما نکته دیگر اینکه وقتی شما وارد دانشگاه‌های علمی-کاربردی، پیام نور و آزاد و غیرانتفاعی می‌شوید، با فضای متفاوتی از آنچه گفتید، مواجه می‌شوید. درست است که هنوز لیسانس‌های دانشگاه‌های بزرگ زیاد هستند، اما وقتی هرم جمعیت به سمت تحصیلات تکمیلی می‌رود، آن سوی قضیه نیز مهم می‌شود و در عین حال وقتی وارد دانشگاه آزاد و علمی-کاربردی می‌شوید، کلا با فضای متفاوتی مواجه می‌شوید. بنابراین وقتی راجع به دانشگاه بحث می‌کنیم، باید ذهنیت‌مان را عوض کنیم. منظورمان از دانشگاه امروز دیگر تهران و امیرکبیر و شیراز و صنعتی اصفهان و شریف و… نیست. امروزه دانشگاه‌هایی داریم که اسمش را نیز نشنیده‌اید.

تا الان درباره شکل‌بندی‌های جدید در میان استادان و دانشجویان بحث شد. اما شما از شکل‌بندی تازه در نظام مدیریتی دانشگاه نیز صحبت کردید. این به چه معناست؟
این شکل‌بندی میان اداره‌کنندگان دانشگاه‌ها است یعنی نوعی تضاد میان استادان دانشگاه و بعد مدیریتی (administrative) دانشگاه وجود دارد. زمانی چنین تصور می‌شد تضادی میان استاد و دانشجو وجود دارد، یعنی استاد دارای قدرت است و باید نمره دهد و دانشجو فاقد قدرت است. الان اما دیدیم که در میان خود استادان و خود دانشجویان چقدر تنش وجود دارد. در عین حال باید دید که اداره‌کنندگان دانشگاه گروه مستقل دیگری را تشکیل می‌دهند. بنجامین گینسبرگ در سال ٢٠١١ کتابی تحت عنوان افول اعضای هیات علمی و ظهور اعضای اداره دانشگاه‌ها (The Fall of the Faculty: The Rise of the All-Administrative University and Why It Matters) نگاشته است. او مفهوم Administrative University را برساخته و نشان می‌دهد که دانشگاه به یک اداره و بازار تقلیل یافته است. امروزه اینکه مثلا در دانشکده‌ها کلاس‌ها و تالارها و رستوران‌ها به چه کسی اجاره داده شود، چگونه اداره شود، چه تعداد دانشجوی شبانه بپذیرد و… به عهده استادان دانشگاه نیست. یعنی استادان دانشگاه دیگر قدرتی در اداره دانشگاه ندارند. این بحث جدیدی است و اداره‌کنندگان دانشگاه بر مبنای درآمد و سودی که می‌تواند به دست ‌آید تصمیم می‌گیرند که چه رشته‌هایی را افزایش دهند و چه رشته‌هایی را حذف کنند و چه تعداد دانشجو بگیرند و… بنابراین تقابل سنتی استاد-دانشجو را باید کنار گذاشت و این دو را در کنار گروه اداری دانشگاه فهم کرد. ایشان تعیین می‌کنند که چه کسی استاد و چه کسی دانشجو شود و چه رشته‌هایی باشد و چه تعداد دانشجو استخدام کنیم و کل کلاس‌ها را اجاره دهیم یا تعطیل کنیم یا… این مساله‌ای است که می‌گوییم استاد و دانشجو قدرت‌شان را هرچه بیشتر از دست می‌دهند. در جوامعی مثل ما چون مدیریت دانشگاه متمرکز بوده، هیچ‌وقت استاد دانشگاه آن قدرت مطلق را برای اداره دانشگاه نداشت و دانشگاه‌ها شورایی اداره نمی‌شد. (جز در موارد محدود و استثنایی) یعنی استادان نبودند که تصمیم می‌گرفتند که برای اداره دانشگاه چه باید کرد. فاجعه‌آمیز‌تر اینکه بعد از دولت آقای احمدی‌نژاد، دانشگاه‌ها حتی توسط وزارت علوم نیز اداره نمی‌شوند. سیاست‌های اداره دانشگاه‌ها در بخشی خارج از وزارت علوم اتخاذ می‌شود و این خود تنشی و خط گسلی در بدنه دانشگاه ایجاد کرده است که در دانشگاه درس می‌خواند یا درس می‌دهد، چنین می‌اندیشد که در این دانشگاه نقشی ندارد. این تضاد جدی‌ای است. این با دانشگاه‌های غربی متفاوت است که از سویی برای اداره خودشان شهریه‌شان را افزایش می‌دهند و از سوی دیگر اجازه دارند، استادان ممتاز استخدام کنند و گزینش علمی برای دانشجویان برتر داشته باشند.

اینکه می‌گویید اجازه دارند، منظورتان کیست؟ چه کسی اجازه دارد؟
اداره‌کنندگان دانشگاه‌ها در غرب مستقل هستند.

اما این اداره‌کنندگان، اساتید نیستند.
بخشی از این اداره‌کنندگان می‌توانند اساتید باشند و برخی نیز می‌توانند از بیرون دانشگاه باشند. اما وقتی وارد این مجموعه اداره‌کنندگان می‌شوند، تصمیم‌گیری بر اساس نظر اساتید اعمال نمی‌شود. بر مبنای آن گروهی اعمال می‌شود که دانشگاه را اداره می‌کنند، اعم از آنکه در میان آنها اعضای هیات علمی دانشگاه باشند یا نباشند. در ایران که حتی همین گروه اداره‌کنندگان نیز وجود ندارد و تصمیم از بیرون دانشگاه اتخاذ می‌شود. تفاوت عمده در این است که گروه اداره‌کننده دانشگاه در غرب مصالح دانشگاه را در نظر می‌گیرد، اما اینجا مصالح وزارت علوم در اولویت قرار دارد و مصالح را وزارت علوم و سایر نهادهای حکومتی تعیین می‌کنند.

البته کسانی که از عمومی یا دولتی بودن دانشگاه‌ها دفاع می‌کنند و مخالف خصوصی‌سازی آموزش به معنای عام و آموزش عالی به طور خاص هستند، از این امر دفاع می‌کنند زیرا معتقدند دولتی بودن موجب دفاع از منافع عامه است.
اولا مفهوم دولتی در ایران با همین مفهوم در غرب فرق می‌کند. مفهوم دانشگاه دولتی در امریکا معنای مثبتی دارد، زیرا نشان می‌دهد که دانشگاه ارزان‌تر است و خدمات رایگان بیشتری ارایه می‌کند. دولتی اما به طور کلی به معنای عمومی بودن و مردمی بودن (public) است و دولت تنها نماینده مردم است. اما دولتی نزد ما به معنای متمرکز بودن و نقش پدرانه داشتن دولت است. نکته دیگر اینکه به کسانی که مخالف خصوصی‌سازی هستند، باید گفت که ما در ایران هم نیازمند دانشگاه خصوصی و هم دانشگاه دولتی هستیم. اما دانشگاه‌های فعلی ما نه دولتی‌اند و نه خصوصی بلکه یک پدیده خاص و متفاوتی هستند که نام گذاشتن روی آن دشوار است. از یکسو در زمینه منابع مالی باید همانند  دانشگاه‌های خصوصی عمل کنند و از دیگرسو در زمینه سیاستگذاری باید متمرکز و دولتی باشند.

اما ما هم به دانشگاه دولتی و هم به دانشگاه خصوصی نیاز داریم. دانشگاه دولتی به این معنا که رایگان باشد یا با هزینه‌های بسیار اندک در اختیار اقشار آسیب‌پذیر و فرودست باشد. این دانشگاه‌ها ترمیم‌کننده نظام نابرابری است که دانشگاه‌های خصوصی ایجاد می‌کنند. اما فایده دانشگاه‌های خصوصی این است که رقابت و کیفیت ایجاد می‌کند، زیرا پول بیشتری می‌گیرد و در نتیجه می‌تواند بهترین دانشجویان و استادان را جذب کند. این دانشگاه به دلیل اینکه پول دارد، می‌تواند تاسیسات، آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌های بهتری ایجاد کند و در نهایت به سود دانشگاه دولتی است زیرا هر دو سیستم آفاتی دارند. وقتی دو سیستم مستقل از یکدیگر باشند، می‌توانند آفات یکدیگر را کمتر کنند.

اما همین آیا موجب شکاف نمی‌شود؟ زیرا کسانی که توانمندی‌های بیشتری دارند، به دانشگاه‌های خصوصی می‌روند و دانشگاه نیز ایشان را توانمندتر می‌کند، در حالی که کسانی که به دانشگاه‌های عمومی می‌روند، امکان اشغال آن مناصب بهتر را ندارند.
در امریکا ممکن است این شکاف معنادار باشد، اما در ایران چنین نیست زیرا هنوز دانشگاه‌های دولتی وضعیت بهتری از دانشگاه‌های خصوصی دارند. دانشگاه‌های خصوصی حتی استاد و کتابخانه‌های کافی ندارند. دانشگاه آزاد ما شبیه مدرسه است و دانشگاه نیست. اما اگر به آنها اجازه دهند که مستقل شوند، می‌توانند کیفیت خودشان را افزایش دهند. امروز در ایران بر عکس همه جاست: دولتی‌ها با کیفیت‌تر و خصوصی‌ها بی‌کیفیت‌تر هستند. اگر بتوانیم کیفیت دانشگاه‌های دولتی را با این کیفیت فعلی نگه داریم و فشار خصوصی‌سازی را از روی آنها برداریم و اجازه دهیم که دانشگاه‌های آزاد به معنای واقعی کلمه خصوصی شوند، هر دو ارتقا می‌یابند. اگر دانشگاه‌های دولتی به هیچ‌وجه پولی نشوند و دانشجوی زیادی نگیرند می‌توانند در کاستن نابرابری‌ها سودمند باشند. دانشگاه‌های خصوصی نیز برای ایجاد رقابت نیاز به اعطای بورس دارند بدین‌ترتیب کیفیت خود را در جذب دانشجویان نخبه و استادان ممتاز حفظ می‌کنند. اما حفظ کیفیت وقتی ممکن می‌شود که دانشگاه‌ها خودمختار باشند و ما راهی بس طولانی در پیش داریم برای اعطای خودمختاری به دانشگاه‌ها و حذف نظام متمرکز از دوش آنان.


منبع: irankhabar.ir

۳۲ میلیون هکتار از اراضی ایران بیابانی هستند

مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور گفت: ۳۲ میلیون هکتار از اراضی ایران بیابانی هستند و با توجه به بحران آب ممکن است این رقم به ۸۰ میلیون هکتار برسد.

محمد عقیقی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: نوار ساحلی کوه‌های زاگرس و استان‌های جنوبی و شمالی با تولید ریزگردها مواجه شده‌اند.

وی با اشاره به میزان بارندگی در ایران، تصریح کرد: میزان بارندگی کشور ۴۰۰ میلیارد متر مکعب است که معادل یک سوم متوسط جهانی است. از این میزان بارندگی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن تبخیر می‌شود، بنابراین مقوله بیابانی‌شدن در کشور ما شتاب بیشتری خواهد داشت.

عقیقی، ایجاد کانون ریزگردها را به دلیل کمبود بارش و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی دانست و گفت: تالاب جازموریان در کرمان، سواحل دریاچه ارومیه و خوزستان کانون اصلی ریزگردها در کشور هستند.

عقیقی با اشاره به مطالعات جامع برای بررسی عوامل اثرگذار در بیابانی شدن کشور، تصریح کرد: همواره برای جلوگیری از ایجاد اراضی بیابانی راهکارهایی ارائه می‌شود به گونه‌ای که طی برنامه پنجم توسعه در سه میلیون هکتار از اراضی کشور عملیات آبخیزداری و طرح‌های مرتعی اجرا شده است.

وی اظهار کرد: به منظور جلوگیری از ایجاد اراضی بیابانی باید از چرای بی‌رویه، جلوگیری و پوشش گیاهی منطقه را با کاشت گونه‌های بیابانی تقویت کرد.مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور خاطرنشان کرد: به دلیل بارندگی‌های اخیر در کشور، استقرار پوشش گیاهی با مشکل روبه رو شده است و لازم است عملیات بیولوژیکی و مرتع‌داری در کشور اجرا شود.


منبع: alef.ir

معافیت قضات باتجربه از شرکت در آزمون وکالت، تقویت یا تضعیف نظام قضایی؟

معافیت در نظر گرفته شده در لایحه جامع وکالت برای صدور مجوز وکالت به افراد واجد سابقه قضایی بدون شرکت در آزمون، تبعات منفی مانند تهی شدن تدریجی نظام قضایی از قضات باتجربه و مستمسک شدن کرسی قضاوت برای دستیابی به رانت را به دنبال خواهد داشت.

                                                 ***
در ماه های اخیر، لایحه جامع وکالت در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی تحت بررسی است. یکی از بخش های مهم و جنجال برانگیز این لایحه، ماده ۵۰ آن است. براساس این ماده از لایحه مذکور، به افراد دارای سابقه کار در دستگاه قضایی اجازه وکالت داده شود یعنی افراد دارای حداقل ۱۰ سابقه قضاوت می‌توانند بدون شرکت در آزمون وکالت و دوره کارآموزی پروانه وکالت دریافت کنند.
 
فراهم کردن فرصت وکالت در این لایحه برای این گروه از قضات، در قوانین مرتبط گذشته نیز وجود داشته است و هم در قانون وکالت مصوب سال ۱۳۱۵ و هم در قانون استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۳، امکان صدور پروانه وکالت برای افراد دارای سابقه خدمات قضایی، پیش‌بینی شده بود.
 
اما معافیت درنظر گرفته شده برای این گروه از قضات در لایحه جامع وکالت که امتیاز ویژه ای برای ورود این افراد به عرصه وکالت محسوب می شود، با انتقاد شدید وکلای دادگستری روبرو شده است. وکلا معتقدند که این موضوع تبعات مختلفی دارد که باید مدنظر قانون گذار قرار گیرد.
 
محمد کاظمی، نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در پاسخ به این انتقادات بیان کرده است که اعطای پروانه وکالت به قضات بازنشسته رانتی برای آن‌ها ایجاد نخواهد کرد و آسیبی به حیثیت قوه قضاییه وارد نمی‌کند. ضمن اینکه کسی که ۳۰ سال قاضی بوده و تخصصی دارد باید در مسیر کار تخصصی خود قدم بردارد و اتفاقا شایسته ترین فرد برای این کار است (خبرگزاری ایسنا/۹  مردادماه ۱۳۹۵). درباره این موضوع نکات زیر قابل ذکر است:
 
با توجه به رقابتی بودن ورود به عرصه وکالت، لازم است که افراد متقاضی وکالت در موقعیت برابر قرار گیرند ولی ۱۰ سال سابقه خدمت قضایی به عنوان شرط معافیت از آزمون وکالت، یکی از مصادیق نقض این قاعده است. یکی از استدلال‏های  مدافعان این معافیت این است که ۱۰ سال سابقه قضایی «قرینه» ای بر دانش و تجربه مُکفی قضات است و در نتیجه، نیازی به ارزیابی مجدد آن از طریق شرکت در آزمون وکالت نیست. در پاسخ به استدلال این افراد این سوال مطرح می شود که نقش آزمون وکالت در فرایند ورود افراد به عرصه وکالت چیست؟ آیا آزمون وکالت صرفاً ابزاری برای ارزیابی دانش حقوقی متقاضیان است یا نقش تعدیل کننده جریان ورودی به عرصه وکالت را دارد و ابزاری برای انتخاب بهترین افراد برای  حضور در این عرضه است؟ 

سوال دیگری که احتمالا برای خوانندگان  این متن پیش می آید، این است که شغل قضاوت مهم تر و سخت تر است یا وکالت؟ اشتباه  قضات تبعات  بیشتری دارد یا اشتباه وکلا؟ پاسخ این سوالات مشخص است: قضات. در دنیا افراد جهت تصدی پست قضاوت لازم است چندین سال وکالت کنند و با مسائل آشنا شوند و بعد وارد عرصه قضاوت شوند اما در کشور ما ماجرا بر عکس است و قضاوت عرصه ای برای کسب تجربه جهت وکالت است که این خود باعث بروز مشکلات عدیده ای در نظام قضایی از جمله پایین بودن کیفیت آرای صادره شده است. 

 بدون تردید، ایجاد جذابیت برای  متصدیان امر قضا در خروج از دستگاه قضایی و امکان اشتغال به وکالت بدون شرکت در آزمون و دوره کارآموزی و اختبار، می تواند موجب تضعیف منابع انسانی دستگاه قضایی در درازمدت شود و تجربیات فعلی هم حاکی از همین امر است. بسیاری از قضات فاضل و شریف در موقعیت هایی نظیر خستگی یا تردید یا نیاز مالی و … انبوهی از تجربه و دانش خود را که در فرآیند رشد سازمانی به دست آورده اند و باید منطقاً خرج سازمان کنند، با خود به بیرون منتقل می کنند و در موقعیت شخصی به بهره برداری از آن می پردازند. 

نکته مهم دیگر در این زمینه، فسادهای ناشی از ورود قضات به عرصه وکالت است. با توجه به روابط شکل گرفته بین قضات و سایر ارکان قضایی،  حضور یک قاضی در  جایگاه وکالت منجر به شکل گیری نوعی رانت و فساد خواهد شد. 

لبته برخی افراد استدلال می کنند که قضات ما پاک دست و با تقوا هستند و همین موضوع از بروز فساد جلوگیری می کند. در پاسخ به این استدلال و ضمن احترام به قضات،  باید گفت که یکی از اصول مدیریت این موضوع است که در راه های بروز فساد با سیاستگذاری  مناسب مسدود  گردد و نباید مبنا را بر تقوای افراد قرار بدهیم. 

در زمان تدون قانون وکالت در سال ۱۳۱۵، به دلیل کمبود ظرفیت آموزشی در دانشگاه ها و نیاز شدید به افزایش تعداد وکلا، تلاش شده بود که از افرادی که به هر نحوی تجربه ای در عرصه حقوق دارند به عنوان وکیل استفاده شود. به عبارت دیگر، فلسفه اصلی ارائه این امتیاز به قضات در قانون مذکور، کمبود وکیل و پایین بودن ظرفیت آموزشی بوده است. مشکلی که امروزه برطرف شده است و لذا تداوم ارائه این امتیازات به افراد دارای سابقه قضایی محل بحث است.
 
با توجه به نکات فوق، لازم است با هدف ارائه موقعیت برابر برای متقاضیان ورود به عرصه وکالت و جلوگیری از ریزش نیروی انسانی از دستگاه قضایی، معافیت قضات از آزمون و اختبار و …، حداقل تا بعد از ۱۰ سال انتزاع از دستگاه قضایی از لایحه جامع وکالت حذف گردد.
 
علاوه بر این به منظور جلوگیری از فساد محتمل ناشی از حضور قضات در جایگاه وکالت ، لازم است امکان وکالت آنها را در لایحه جامع وکالت از بین برد. از طرف دیگر، به منظور توسعه نظام قضایی، کاهش بار  ورودی قوه قضاییه و استفاده از تجربه و تخصص قضات بازنشسته، بهترین راه ورود این گروه از قضات به عرصه داوری است و مناسب است تدابیری برای هدایت قضات بازنشسته  به سمت داوری در این لایحه درنظر گرفته شود.
 
 امید است اعضای محترم کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس  در اصلاح و تصویب لایحه جامع وکالت به نکات اشاره شده توجه داشته باشند تا زمینه کمک به توسعه نظام قضایی کشور فراهم گردد و از اعمال نفوذ در  این نظام جلوگیری شود.
 
 


منبع: alef.ir

تجمع جمعی کارگزاران بیمه کشاورزی مقابل مجلس

جمعی از کارگزاران بیمه کشاورزی صبح امروز مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

به گزارش ایسنا، این تجمع‌کنندگان ضمن پیگیری مطالبات خود از مسئولان معتقد بودند اگر قوانین جدید در مورد بیمه کشاورزی مصوب شود جمع زیادی از این کارگزاران بیکار خواهند شد.

آنها با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی درخواست داشتند که به وضعیت آنها رسیدگی شود.


منبع: alef.ir

زور باران به ذرات معلق نرسید/ هوای تهران ناسالم است

هوای تهران برای گروههای حساس ناسالم است.

به گزارش خبرآنلاین، گرچه ساعات ابتدایی شب گذشته، آسمان پایتخت بارانی‌ است، اما براساس اعلام مرکز کنترل کیفیت هوای تهران، امروز هوای پایتخت با قرار گرفتن شاخص ها روی عدد ۱۱۲ در شرایط ناسالم برای گروههای حساس قرار گرفت.

گروههای حساس شامل زنان باردار،افراد مسن،بیماران قلبی و ریوی و کودکان در صورت امکان از تردد در سطح شهر خودداری کنند.



 


منبع: alef.ir

ساختار وزارت بهداشت کارآمد نیست

سید حسن قاضی زاده هاشمی به تشریح نظرات خود برای اصلاح ساختار وزارت بهداشت و کارآمد شدن آن می پردازد، او معتقد است، وزارت بهداشت، می تواند در سه یا چهار سازمان مستقل شامل سازمان آموزش، پژوهش و امور دانشجویی، سازمان بهداشت و درمان، سازمان غذا و دارو و سازمان امور پشتیبانی و مالی سلامت خلاصه شود.به گفته او، در این ساختار جدید، تعداد اندکی از بیمارستانهای دولتی به صورت آموزشی باقی می مانند و بقیه بیمارستانها باید کار اقتصادی و درمانی انجام دهند، مدیریت این مراکز نیز باید به شرکتهای غیر دولتی واگذار شود تا با مدیریت اقتصادی، کارآمدی و بهره وری را در نظام سلامت بالا ببرند.به گزارش روز سه شنبه ایرنا، با هم مشروح این گفت و گو را می خوانیم:*آیا برنامه ای برای اصلاح ساختار وزارت بهداشت دارید؟ اگر دارید چیست؟هاشمی: برنامه هایی وجود دارد ولی بعید می دانم، اجرای آنها در این دولت امکانپذیر باشد. به اعتقاد من امکان ندارد که همه امور آموزشی، پژوهشی، بهداشت و درمان و مسائل مربوط به تامین منابع مالی سلامت را در یک مدیریت به شکل فعلی جمع کرد،یعنی مثلا کسی که مسئولیت دانشگاه علوم پزشکی تهران را به عهده دارد و می خواهد در مرز دانش حرکت کند و در عین حال با رقبای منطقه ای و بین المللی خودش رقابت کند و در حوزه تحقیقات و فناوری سرآمد باشد، نمی تواند همزمان به نحو شایسته ای به مردم اطراف شهرری و روستاهای اطراف آن هم خدمات بهداشتی بدهد و نمی تواند همزمان خدمات درمانی کامل و جامعی ارائه کند، اینها اصولا از دو جنس کار متفاوت هستند.*منظورتان جداسازی حوزه آموزش و پژوهش از حوزه خدمات بهداشتی و درمانی است؟هاشمی: نه، من فکر می کنم، اتفاقی که در حوزه سلامت افتاده و آموزش پزشکی با خدمات سلامت ادغام شده است، حتما محسنات خیلی خوبی دارد، محسناتی که قانونگذار در زمان تصویب این قانون، دیده بود. فایده این ادغام این بود که افرادی که در دانشگاههای علوم پزشکی تربیت می شوند، می آیند و در فیلد کاری در بیمارستانها حضور پیدا می کنند و به طور عملی آموزش می بینند و در عین حال این امتیاز برای وزارت بهداشت وجود دارد که اختیار آموزش و فارغ التحصیلان و ظرفیتهای پذیرش را در دست دارد و می تواند از این امتیاز برای حداکثر بهره وری استفاده کند.این مشکل اکثر وزرای بهداشت در بسیاری از کشورهای دنیاست که نیازشان به نیروی انسانی را باید دستگاه دیگری تامین کند و نمی توانند به موقع نیازشان به نیروی انسانی مورد نیاز را تامین کنند و محتاج وزارت علوم هستند.به نظر من ادغام آموزش پزشکی در خدمات سلامت، یک اقدام درست و یک امتیاز برای وزارت بهداشت است اما شما شاهد هستید که هیچ وقت این اتفاق به طور واقعی نیفتاده است، ادعایی شده ولی اتفاق نیفتاده است. به نظر من از نظر ساختاری آنچه می تواند مفید باشد و امور وزارت بهداشت را ساماندهی کند، این است که شاکله وزارت بهداشت در سه یا حداکثر چهار سازمان خلاصه شود.*چطور؟هاشمی: یعنی امور آموزشی، پژوهشی و دانشجویی می تواند در قالب یک سازمان به صورت طولی در کل کشور سازماندهی شود.*و در زیر مجموعه وزارت بهداشت باشد؟هاشمی: بله و امور درمانی و بهداشتی که اکنون در چند معاونت مختلف است، می تواند در قالب یک سازمان مستقل با ردیف بودجه مستقل و مشخص باشد و همه اختیارات لازم را برای اداره امور بیمارستانهای دولتی و مراکز بهداشتی زیرمجموعه خود داشته باشد و یک بخش هم برای مدیریت مالی و پشتیبانی باشد و متناظر با هر کدام از این سازمانها می تواند در استانها نیز تشکیل شود.*مانند سازمان غذا و دارو که از قبل تشکیل شده است؟هاشمی: بله و اگر این اتفاق بیفتد، دیگر لازم نیست و نیازی نیست که وزیر بهداشت یک پزشک یا یکی از افراد شناخته شده در جامعه علمی پزشکی کشور باشد، وزیر بهداشت می تواند یکی از افراد مجرب و اثرگذار در حوزه اقتصادی باشد، چون خیلی از امور وزارت بهداشت، امور آموزشی و پژوهشی نیست و به عکس، آموزش و پژوهش باید در خدمت سلامت مردم و بخش عمده کار اداره اقتصادی و مدیریت قدرتمند اقتصادی است.*این نظر شما برای اصلاح وزارت بهداشت است؟هاشمی: بله، این ایده اکنون در وزارت بهداشت وجود دارد ولی برای اجرای آن باید اراده آن در سطح مسئولان تراز اول کشورهم به وجود آید.*عملی شدن این ایده چه زمانی امکانپذیر است؟هاشمی: زمانی که افرادی کلان نگر و افرادی که مصالح ملی را در اولویت قرارمی دهند، در رأس کار باشند و انجام این امور در رأس برنامه های آنها باشد، الان هم این افراد در دولت و مجلس حضور دارند ولی تعدادشان به قدری نیست که امکان عملی شدن این ایده وجود داشته باشد.*آیا اصلاح ساختار وزارت بهداشت و جداسازی سازمانهای مختلف در این وزارتخانه موجب موازی کاری نمی شود؟هاشمی: نه، معنای این اصلاحات، جداسازی آموزش پزشکی از خدمات سلامت نیست، ما دیگر به هیچ وجه نمی توانیم و نباید از راه آمده برگردیم اما در عین حال ادامه این مسیر نیز به شکل فعلی بعید به نظر می رسد به موفقیت برسد.*در صورت انجام این تغییرات ومستقل شدن، سازمان بهداشت و درمان از سازمان آموزش و پژوهش پزشکی، احتمالا باید تعداد بیمارستانهای آموزشی دولتی هم کمتر شوند.هاشمی: بله، تصورم این است که در کشور حداکثر به ۱۰۰ بیمارستان آموزشی در وزارت بهداشت احتیاج داریم تا بتوانند امور آموزشی را اداره کنند، بقیه بیمارستانها باید از نظر اقتصادی به نحوی برنامه ریزی شوند که بتوانند خودشان را اداره کنند و برای رسیدن به این کار، بخشی از مسیر را با اجرای طرح تحول سلامت در دولت یازدهم آمده ایم.*منظورتان این است که سایر بیمارستانهای دولتی را واگذار می کنید؟هاشمی: بحث واگذاری بیمارستانها مطرح نیست، ولی واگذاری مدیریت مد نظر است، مدیریت بیمارستانها نباید در تصدی دولت باشد، برای اداره امور اداری و مالی بیمارستانها باید شرکتهایی ایجاد شود و امور اداری با پیمان مدیریت بین دولت و شرکتهای غیر دولتی انجام شود، دولت هم در قالب بیمه ها بر اساس تعرفه های مصوب دولت از شرکتها خرید خدمت کند.*البته خیلی از شرکتها معتقدند با تعرفه های دولتی نمی شود، بیمارستانها را اداره کرد.هاشمی: منظورم تعرفه هایی است که بر اساس قیمت تمام شده و واقعی باشد، با کارهایی که در قالب طرح تحول سلامت شروع شده است و با اصلاح تعرفه ها، بخشی از راه را طی کرده ایم و اکنون اکثر بیمارستانهای بزرگ کشور تراز مالی مثبت دارند و اگر یک گام دیگر برای واقعی شدن تعرفه های پزشکی در آینده برداشته شود و شورای عالی بیمه با وزارت بهداشت هماهنگ باشد. تراز مالی همه بیمارستانهای کوچک دولتی هم مثبت می شود.طبیعی است در چنین ساختاری وقتی مدیریت بیمارستانها به دست بخش غیر دولتی بیفتد، بهتر و کم هزینه تر از دولت می توانند، بیمارستان را مدیریت کنند، حتما بهره وری بالاتر می رود، کیفیت خدمات افزایش می یابد و از هدر رفت منابع جلوگیری می شود، در این صورت سیستم بهداشت و درمان کشور، اقتصادی می شود و دولت می تواند به کار اصلی خود که نظارت و سیاستگذاری است، بپردازد.


منبع: baharnews.ir

بارش برف در جاده کرج-چالوس

آرمان خاقانی افزود: این بارش از محدوده تونل کندوان تا گچسر در برگرفته است. وی بیان داشت: اکنون در بیشتر نقاط جاده کرج – چالوس در ۲ حوزه استحفاظی مازندران و البرز بارش پراکنده برف و باران ادامه دارد. خاقانی از رانندگان خواست ضمن همراه داشتن زنجیر چرخ و لوازم ایمنی در این مسیر با احتیاط حرکت کنند ضمن اینکه مسیر باز است. ۶۲کیلومتر از محور کرج- چالوس در حوزه استحفاظی استان البرز و مابقی آن در استان مازنداران قرار دارد.


منبع: baharnews.ir

۲سال حبس جزای شکارچیان توله پلنگ

به گزارش روابط عمومی محیط زیست مازندران ، براساس این رای متهم ردیف اول به ۱۸ ماه و نفر دوم نیز به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.این ۲ شکارچی متخلف همچنین باید ۲۰ میلیون ریال جریمه نقدی به صندوق دولت واریز کنند که این پرداخت نقدی جدای از بهای شکار پلنگ است.دادگاه همچنین این ۲ شکارچی غیرمجاز را به درخواست محیط زیست از داشتن اسلحه شکاری محروم کرده است .ماموران محیط زیست شهر کیاسر از توابع شهرستان ساری حدود ۲ ماه پیش این شکارچیان را پس از شکار یک قلاده توله پلنگ در منطقه حفاظت شده چهاردانگه دستگیر کردند و تحول دستگاه قضایی دادند.پلنگ از گونه های جانوری تحت حمایت است که طبق مصوبه شورای عالی محیط زیست بهای شکار هرقلاده از گونه یوز آسیایی یک میلیارد ریال و پلنگ ایرانی ۸۰۰ میلیون ریال است.


منبع: baharnews.ir

آغاز ثبت نام آزمون دکتری از ساعت ۱۴ امروز

دکتر حسین توکلی در گفت‌وگو با ایسنا با اعلام این مطلب به تشریح جزئیات برگزاری آزمون دکتری نیمه‌متمرکز سال ۹۶ پرداخت و اظهار کرد: دفترچه راهنمای ثبت‌نام این آزمون امروز سه شنبه ۱۶ آذر همزمان با آغاز ثبت‌نام بر روی سایت سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org قرار خواهد گرفت. وی در ادامه تصریح کرد: داوطلبان لازم است پس از مطالعه دقیق دفترچه راهنمای ثبت‌نام آزمون ورودی دوره دکتری نیمه‌متمرکز ۹۶ در صورت واجدشرایط بودن در مهلت تعیین‌شده به سایت سازمان سنجش آموزش کشور مراجعه و نسبت به ثبت‌نام در تقاضانامه اینترنتی اقدام کنند. دکتر توکلی تاکید کرد: براساس ضوابط هر داوطلب می‌تواند با توجه به علاقه فقط در یک کدرشته انتخابی متناسب با مدرک فارغ‌التحصیلی در آزمون دکتری ثبت‌نام کند. به گفته مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور به علت اینکه پرداخت هزینه ثبت‌نام در آزمون ورودی دکتری ۹۶ به صورت اینترنتی انجام می‌گیرد بنابراین داوطلبان لازم است به وسیله کارت‌های بانکی عضو شبکه شتاب که پرداخت الکترونیکی آنها فعال است با مراجعه به سایت سازمان سنجش آموزش کشور و پرداخت مبلغ ۵۵۰ هزار ریال به عنوان وجه ثبت‌نام برای شرکت در یک کدرشته امتحانی نسبت به خرید شماره سریال ثبت‌نام اقدام کنند. وی اضافه کرد: با توجه به اینکه در نظر است اطلاعاتی در خصوص آزمون دکتری و مراحل مختلف ثبت‌نام و برگزاری این آزمون خدماتی از طریق پیامک کوتاه به داوطلبان ارائه شود، لذا داوطلبانی که تمایل به دریافت این خدمات دارند می‌توانند با انتخاب گزینه مربوط و پرداخت ۵۰۰۰ ریال به عنوان هزینه استفاده از پیام کوتاه از این خدمات استفاده کنند. دکتر توکلی خاطرنشان کرد: براساس برنامه زمانی پیش‌بینی شده آزمون ورودی دوره دکتری نیمه‌متمرکز سال ۹۶ در هفت گروه آموزشی و برای ۲۴۲ کدرشته امتحانی روز جمعه ششم اسفندماه جاری در یک نوبت برگزار خواهد شد. مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور ادامه داد: کارت شرکت در آزمون و برگه راهنمای مربوط نیز از روز سه‌شنبه سوم اسفندماه جاری بر روی سایت سازمان سنجش آموزش کشور قرار می‌گیرد و لذا داوطلبان از تاریخ سوم تا ساعت ۲۴ روز پنجشنبه ۵ اسفند فرصت دارند با مراجعه به این سازمان نسبت به دریافت پرینت کارت شرکت در آزمون و برگه راهنمای خود اقدام کنند. وی تاکید کرد: سطح سوالات امتحانات اختصاصی حسب مورد در حد دانش و تجربیات فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد و در هر رشته مطابق فهرست برنامه‌های مصوب شورای عالی برنامه‌ریزی و با ضریب چهار، آزمون زبان و استعداد تحصیلی نیز با ضریب یک خواهد بود. دکتر توکلی گفت: لازم به ذکر است اجرای مرحله اول آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش آموزش کشور و تخصصی امتیاز مربوط به سوابق آموزشی، پژوهشی و فناوری، مصاحبه علمی و سایر موارد توسط دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی محاسبه خواهد شد. همچنین پس از برگزاری آزمون، کارنامه شامل نمرات خام، ترازشده، نمره کل و سایر اطلاعات در اختیار داوطلبان قرار خواهد گرفت تا داوطلبان مجاز به انتخاب‌رشته براساس این اطلاعات انتخاب‌رشته کنند. مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور افزود: براساس کدرشته‌محل‌های انتخابی معرفی اولیه داوطلبان به صورت چندبرابر ظرفیت و براساس نمره کل تراز نهایی آزمون و با توجه به سهمیه داوطلب صورت خواهد گرفت. به گفته توکلی، براساس قانون سنجش و پذیرش تحصیلات تکمیلی مصوب ۱۸ اسفند سال ۹۴ مجلس شورای اسلامی و مصوبات شورای سنجش و پذیرش تحصیلات تکمیلی، سنجش و پژوهش دانشجو در مقاطع دکتری و حسب هر یک از شیوه‌های آموزش- پژوهش و یا پژوهش‌محور انجام می‌گیرد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: در پذیرش دکتری ناپیوسته آموزش- پژوهش‌محور نمره آزمون متمرکز ۵۰ درصد، سوابق آموزشی، پژوهشی و فناوری ۲۰ درصد، مصاحبه علمی و سنجش عملی ۳۰ درصد است که نمره آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش آموزش کشور و سایر موارد توسط دانشگاه‌ها اعلام می‌شود. دکتر توکلی گفت: در دکتری ناپیوسته پژوهش‌محور نیز آزمون متمرکز توسط سازمان سنجش آموزش کشور برگزار می‌شود ۳۰ درصد سوابق تحصیلی، همچنین آموزش، پژوهش و فناوری ۲۰ درصد، مصاحبه علمی و سنجش عملی ۳۰ درصد و در نهایت تهیه طرح‌واره ۲۰ درصد خواهد بود که ۳۰ درصد نمره آزمون متمرکز توسط این سازمان و ۷۰ درصد نمره نیز در دانشگاه محاسبه می‌شود. مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور ادامه داد: نمره دانشگاه شامل سوابق آموزشی، پژوهشی و فناوری، مصاحبه علمی و سنجش عملی، تهیه طرح‌واره (برای رشته‌های پژوهش‌محور) براساس شیوه‌نامه ابلاغی که از سوی سازمان سنجش آموزش کشور به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی ارسال می‌گردد، صورت خواهد گرفت و دانشگاه‌ها برای کلیه افراد معرفی شده نمره‌ای با شیوه‌نامه مذکور تعیین و برای گزینش نهایی به سازمان سنجش آموزش کشور ارسال می‌کند. دکتر توکلی در پایان خاطرنشان کرد: پذیرش نهایی از بین داوطلبان معرفی شده به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی براساس نتیجه آزمون متمرکز و نمره اعلام شده از سوی دانشگاه‌ها و با توجه به سوابق آموزش، پژوهش و فناوری همچنین مصاحبه علمی، اولویت کدرشته‌محل‌های انتخابی و میزان ظرفیت اعلام شده صورت می‌گیرد.


منبع: baharnews.ir