بخشش سه زندانی محکوم به قصاص در شهرکرد

سه زندانی محکوم به قصاص در شهرکرد با رضایت خانواده های مقتول و اولیای دم از چوبه دار رهایی یافتند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان چهارمحال و بختیاری گفت: حکم قصاص سه زندانی محکوم به قتل عمد در زندان شهرکرد با رضایت خانواده های مقتول و اولیای دم بخشیده شد.

احمدرضا بهرامی افزود: اولیای دم یکی از مقتولان به طور کامل رضایت دادند و دو اولیای دم دیگر فرصت جهت سازش تعیین کردند.


منبع: alef.ir

بازگشت هوای ناسالم به تهران

کیفیت هوای امروز تهران در شرایط ناسالم برای گروه های حساس گزارش شده است.

به گزارش خبرآنلاین، براساس گزارش پایگاه کنترل کیفیت هوا، تهران امروز با شاخص ۱۰۵ در شرایط ناسالم برای گروه های حساس قرار دارد. کیفیت هوا برای بیماران قلبی و ریوی، سالمندان، کودکان و خانم های باردار نامطلوب است و توصیه می شود این افراد از فعالیت طولانی در فضای باز پرهیز کنند.


منبع: alef.ir

خانم ها بهتر است در لیوان مسی آب بنوشند

به گزارش ایران خبر، لیوان مسی برای نوشیدن آب بهتر از لیوان های معمولی است.

مهمترین مزایای نوشیدن آب در لیوان مسی :
 
پیشگیری از پیری زودرس
مس ماده ای طبیعی برای جلوگیری از پدید آمدن چین و چروک در پوست بدن است زیرا دارای آنتی اکسیدان های قوی است و می تواند سلول های پوستی را بازسازی کند. مس همچنین حجم تولید ماده مِلانین را که محافظ پوست در برابر تابش خورشید است ، افزایش می دهد و زخم ها را زودتر بهبود می بخشد.
 
بهسازی گوارش بدن
نگهداری آب در ظرف مسی و نوشیدن آن در لیوان مسی باعث دفع گازها و رفع مشکل سوء هاضمه می شود زیرا مس باعث حرکت بهتر معده و بهبود هضم غذا می شود. مس همچنین سم ها را از بدن دفع می کند خصوصاٌ اگر آب را در لیون مسی پیش از خوردن صبحانه بنوشی.

کاهش وزن
آبی که در لیوان مسی نوشیده شود ، نه تَنها سوء هاضمه را برطرف می کند، بلکه باعث بهبود سوخت و ساز بدن (متابولیسم) و کاهش وزن می شود . مس به بدن در تجزیه چربی و خلاص شدن از آن بسیار کمک می کند.

افزایش کارآئی مغز
مس باعث تولید ماده میالین می شود . ماده میالین مسئول ساماندهی سیستم عصبی مغز است و آب نوشیدن در لیوان مسی باعث افزایش قدرت مغزی و فکری می شود.

از لحاظ پزشکی نیز استفاده از لیوان مسی برای نوشیدن آب باعث نابودی سلول های سرطانی ، التیام زخم ها و افزایش کارکرد قلب می شود.


منبع: irankhabar.ir

نجات ۵ زن از غسالخانه

پنج زن و دختر که برای شست‌و‌شوی زن سالخورده به غسالخانه رفته بودند، ناگهان براثر نشت گاز دچار مسمومیت و خفگی شدند که با تلاش بموقع امدادگران اورژانس از مرگ نجات یافتند.

به گزارش «ایران»، ساعت ۹ و ۳۴ دقیقه صبح دوشنبه ۱۵ آذر، اقوام زن سالخورده‌ای از اهالی شهرستان «کوهبنان» دراستان کرمان، مادربزرگ‌شان را برای شست‌و‌شو و کفن کردن به غسالخانه بردند آن روز زن غسال تنها بود و صبحانه نخورده، به غسالخانه رفته بود تا مقدمات کفن ودفن را فراهم کند. دقایقی بعد پیکر زن سالخورده درسرما به گورستان شهر منتقل شد واو را به غسالخانه بردند هوا سنگین بود.  نمی شد درست نفس کشید اما همه فکر می‌کردند به خاطر بوی سدر و کافور است و توجهی به این موضوع نداشتند.دقایقی بعد دو عروس جوان، یک زن ۸۰ ساله و مادر یکی از عروس‌های متوفی برای کمک درشست‌و‌شو به غسالخانه رفتند. دختر ۱۴ ساله نیز در گوشه‌ای برای آرامش روح مادربزرگش قرآن و دعا می‌خواند.

مادربزرگ را با صلوات و دعا شستند. کفن را پهن کردند تا آخرین مرحله کار نیز انجام شود اما زن غسال که رنگ پریده بود و حال خوبی نداشت مدام می‌گفت به خاطر گرسنگی قندش افتاده است. یکی از عروس‌های متوفی نیز که شیلنگ آب به دست داشت کنارش ایستاده بود و سرگیجه داشت. همان موقع زن جوان با کمک بقیه زن ها روی صندلی نشست اما لحظاتی بعد از هوش رفت. همه ترسیده بودند و هر کس با روش خودش کاری برای  به هوش آوردن او می‌کرد اما ناگهان زن غسال نیز افتاد و شرایط را بحرانی‌تر کرد. آنها که بیرون ایستاده بودند برای کمک آمدند و با اورژانس تماس گرفتند.

حال زن غسال و یکی از عروس‌های متوفی خوب نبود. همان موقع خبررسید که دو زن دیگر و نوه ۱۴ ساله متوفی نیز نیمه جان شده‌اند. دقایقی بعد تیم اورژانس به گورستان رسید و بلافاصله عملیات احیا و نجات پنج زن و دختر آغازشد. سرانجام با تلاش آنها هر پنج مصدوم از مرگ نجات یافتند.

زهرا- ۴۱ ساله- که به همراه دختر ۱۴ ساله‌اش  از این مهلکه جان سالم به در برده بودند، به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: «من، جاری ام، مادرش و همسایه‌مان برای کمک به زن غسال، صبح دوشنبه به غسالخانه رفتیم. دختر ۱۴ ساله‌ام نیز همراهمان آمد تا برای مادربزرگش دعا بخواند. من شیلنگ را گرفته بودم و مشغول شستن بودیم اما حال خوبی نداشتم. غسال نیز هر از گاهی ازسرگیجه‌اش می‌نالید. می‌گفت ناشتا است و قندش افتاده! همسایه‌مان چند انجیر به او داد و من هم که نمی‌توانستم روی پا بایستم با کمک بقیه روی صندلی نشستم که بعدهم از هوش رفتم. آن‌طور که دیگران می‌گویند من با چشم باز بیهوش شده بودم و به همین خاطر اطرافیان خیلی وحشت کرده بودند. لحظاتی بعد از من، زن غسال از هوش رفت و حال او بدتر از من شد. همان موقع جاری‌ام که مدام در رفت و آمد بود از کسانی که بیرون بودند کمک خواسته بود و آنها که متوجه ماجرا شدند تا رسیدن اورژانس ما را از غسالخانه بیرون کشیدند.»

این زن که به‌دلیل نرسیدن اکسیژن به‌ بدنش دچارمشکلات قلبی شده است، ادامه داد: «وقتی به هوش آمدم نخستین چیزی که شنیدم ضجه‌های شوهرم بود که فریاد می‌زد و مرا صدا می‌کرد. تا آنجا که می‌دانم حال من و خانم غسال از همه بدتر بود و بعد از ما ،همسایه ۸۰ ساله مان، مادر جاری‌ام و دخترم نیز به دلیل مسمومیت به اورژانس کوهبنان انتقال داده شدند. اما خوشبختانه با لطف خدا وتلاش امدادگران همگی نجات یافتیم و حالمان خوب است.ازطرف دیگر با بررسی‌هایی که خانواده شوهرم انجام دادند مشخص شد لوله آبگرمکن غسالخانه گرفته بود.

 این گرفتگی آنقدر قدیمی بود که پرنده‌ای نیز سر دودکش لانه ساخته بود. متأسفانه ساختمان غسالخانه شرایط نامناسب و آلودگی زیادی دارد که امیدوارم به این مشکل رسیدگی شود تا فاجعه‌ای رخ ندهد.»

خبرنگار ما درادامه پیگیری‌هایش دریافت زن غسال به دلیل مشکلات جسمی حاد، به بیمارستانی در یزد انتقال داده شده است و زهرا نیز با رضایت خودش به خانه آمده تا بتواند در مراسم ختم مادرشوهرش شرکت کند. دختر زن غسال دراین باره به خبرنگار ما گفت: «من در خانه بودم که یکی از اقوام تماس گرفت وگفت مادرم در اورژانس است. وقتی رسیدم او به هوش بود و تا ساعت‌ها فکر می‌کرد قندش افتاده است. وقتی امدادگران معاینه‌اش کردند تازه فهمید چه اتفاقی افتاده است. حال او از همه بدتر بود و به همین خاطر برای ادامه درمان به یزد منتقل شد.»

عباس یوسف‌زاده – تکنیسین اورژانس کوهبنان- نیز گفت: «دوشنبه صبح، ساعت ۹ و ۳۴ دقیقه گازگرفتگی در غسالخانه شهرستان به ما گزارش شد. وقتی به محل حادثه رسیدیم ابتدا سه زن را به مرکزاورژانس انتقال دادیم و ساعاتی بعد برای انتقال دختر ۱۴ ساله خانواده به خانه متوفی رفته و او را نیز که با درجه‌ای پایین‌تر مسموم شده بود به اورژانس کوهبنان منتقل کردیم. علت این حادثه نیز گرفتگی به خاطرمشکلات دودکش آبگرمکن بود که گاز منو اکسید کربن را به داخل ساختمان هدایت کرده و سبب مسمومیت چند خانم شده بود.»


منبع: alef.ir

قطار برنگشت، بابا نیامد

همسر مهماندار مفقود شده حادثه قطار سمنان به «اعتماد» گفت : دخترم می‌گوید بابا چرا از قطار نمی‌آید؟

«اون شب خیلی ناراحت بود. اصلا حرف نمی‌زد. نشسته بود رو مبل و زل زده بود به دیوارهای خونه. معمولا آن ساعت‌ها (۸، ۹ شب) تلویزیون را روشن می‌کرد و با هم سریال تماشا می‌کردیم یا اخبار می‌دیدیم. اما اون شب همین طور نشسته بود روی مبل و رفته بود تو فکر. دستش را گذاشت رو سینه‌اش و گفت: «قلبم درد می‌کنه. حالم خوب نیست.»

سابقه مریضی یا نفس تنگی نداشت. خیال کردم همین جوری این حرف‌ها را می‌زند، بهش گفتم: «محمد این حرف‌ها چیه می‌زنی؟ ما را هم ناراحت می‌کنی» گفت: «پریسا دلم یه جوری شده. پاشو بریم خونه آقا جون اینا» زنگ زدیم خانه پدرم، خانه نبودند، دیگه خوابیدیم. نصفه شب از خواب بیدار شدم تا به سلوا (دختر سه ساله‌مان) شیر بدهم دیدم بیداره. خلاصه ساعت ۶:۳۰ صبح از خواب بیدار شد و رفت که رفت…»

پریسا تک تک کلمات این حرف‌ها را میان هق هق‌هایی می‌گوید که راه نفسش را بسته‌اند.

«محمد اسکندری» شوهرش است. مهماندار ۳۰ ساله‌ای که در حادثه قطار محور سمنان- دامغان مفقود شد و تا امروز که ۱۷ روز از حادثه می‌گذرد هیچ خبری از او نیست. پشت تلفن کلمات بریده، بریده پریسا به اشک می‌رسد. تصویر چهره محمد در لحظه‌های خداحافظی جلوی چشم‌هایش است.

از آخرین تماس تلفنی‌شان می‌گوید: «ساعت یازده و نیم شب تلفنی با هم صحبت کردیم گفت قرار بود بروی خانه مادرت اینا رفتی؟ گفتم آره رفتم. بعد حال سلوا را پرسید و تلفنی با هم صحبت کردند. به سلوا گفت که زود می‌آید.» دیگر با هم صحبت نکردیم. تا اینکه ساعت ۹ صبح یکی از دوست هایم که شوهرش در راه آهن کار می‌کند زنگ زد و گفت که شماره محمد را می‌خواهد تا به شوهرش بدهد. نگران شدم. شماره را دادم و با موبایلش تماس گرفتم. اما در دسترس نبود. چند ساعت بعد آقاجانم تماس گرفت و گفت که قطار محمد اینها در راه تصادف کرده. هر چه با راه آهن تماس گرفتیم خبری نشد.»

صدای سلوا دختربچه سه ساله محمد و پریسا پشت تلفن می‌آید. به زور می‌خواهد گوشی را از مادرش بگیرد و صحبت کند. پریسا می‌گوید: «سلوا خیلی بهانه پدرش را می‌گیرد. محمد دقیقا روز تولد ۳ سالگی سلوا رفت و مفقود شد. گفته بود با کیک تولد سلوا به خانه می‌آید. گفت ماه صفر هم تمام می‌شود و می‌توانیم با هم تولد دخترمان را جشن بگیریم. قرار بود برای تولد سلوا یک کلاه قشنگ بیاورد. اما حالا سلوا پشت سر هم می‌پرسد: «مامان! بابا چرا از قطار نمیاد؟»

گفتند از روی عکس‌های تار شناسایی‌اش کنیم
پریسا می‌گوید هر روز با پدر و برادرهایش راه مراغه تا تبریز را می‌روند و از پزشکی قانونی سراغ شوهرش را می‌گیرند. اما هیچ خبری نیست که نیست. شب‌ها که خواب ندارد و چشم می‌زند تا صبح از راه برسد و شال و کلاه کند و راه پزشکی قانونی را پیش بگیرد. می‌گوید: «خانه ما از آن روز تا حالا عزاست. فردای روزی که خبر مفقودی محمد را اعلام کردند به ما گفتند برای تشخیص هویت محمد به پزشکی قانونی برویم. جسدها را در کاور‌های مشکی گذاشته بودند و خانواده‌ها از روی صورت فوت‌شده‌ها آنها را شناسایی می‌کردند. اما برای شناسایی محمد به ما عکس نشان دادند. عکس‌ها تار بود و واضح نبود.

دو روز بعد دوباره به پزشکی قانونی رفتیم و به ما یک حلقه نشان دادند و گفتند که اگر مال محمد است شناسایی کنیم. حلقه سوخته بود. چند روز بعد هم دوباره تماس گرفتند و گفتند که حلقه را شناسایی کرده‌اند و مال کس دیگری بوده. دوهفته است که بی‌خبریم. نه می‌دانیم هست نه می‌دانیم نیست. اگر هست کجاست؟ چرا پیدایش نمی‌شود؟ چرا در خانه را باز نمی‌کند تا بگوید این همه وقت کجا بوده؟» صدای گریه‌های پریسا با بالارفتن ضربان قلبش که از پشت تلفن می‌آید قطع می‌شود. برادرش گوشی تلفن را می‌گیرد تا بقیه اعضای خانواده او را آرام کنند. برادر پریسا می‌گوید: «فقط یک نفر با یک بی‌دقتی این همه آدم را عزادار کرد، اگر این اتفاق برای خودش پیش می‌آمد چه کار می‌کرد؟»

یک روز بعد از مفقودی محمد، خانه پدری‌مان آتش گرفت
«قاسم» برادر محمد اسکندری هم داغدار برادرش است. خانواده اسکندری همگی اهل روستای هشترود نزدیک مراغه هستند و کار اصلی شان کشاورزی است. قاسم می‌گوید: «فردای روزی که محمد در تصادف قطار مفقود شد خانه پدری‌مان هم در هشترود سوخت. بخاری نفتی آتش گرفته بود. خوشبختانه پدر و مادرم در خانه نبودند اما همه‌چیزمان در آن خانه سوخت.» صدای قاسم هم پر از اضطراب است. تند تند حرف می‌زند و گاهی میان حرف‌هایش مکث‌های نسبتا طولانی می‌کند تا نفسش جا بیاید.

می‌گوید: «برادرم محمد تازه رفته بود مراغه و آنجا خانه‌ای برای زن و بچه‌اش اجاره کرده بود.» چند ساعت بعد از این اتفاق یکی از دوستانم به من زنگ زد و گفت: «قطاری که برادرت در آن بوده تصادف کرده. من خندیدم و گفتم مگر قطار هم تصادف می‌کند. دیدم جدی حرف می‌زند. بعد بقیه خانواده تماس گرفتند و گفتند که توی اینترنت دیده‌اند که قطار محمد تصادف کرده.» حالا پدر و مادر محمد به خانه پسرشان قاسم رفته‌اند و آنجا زندگی می‌کنند. همسر محمد می‌گوید در این ۱۷ روز خانه آنها هر روزش «عاشورا شده» در حالی که در دل «آرزو می‌کنند که ‌ای کاش در خانه باز شود و او تمام قد در آستانه آن ظاهر شود.»

۶ مفقودی در حادثه قطار محور دامغان- سمنان
رییس پزشکی قانونی کشور به مهر گزارش داده که ۶ خانواده از قربانیان این حادثه نمونه داده‌اند که با نمونه‌های جنازه‌ها انطباق ندارد. احمد شجاعی گفت: از حادثه قطار سمنان ۴۳ نفر شناسایی شدند.

رییس سازمان پزشکی قانونی با اشاره به اعلام اولیه راه‌آهن در خصوص مفقودی‌های حادثه قطار سمنان گفت: راه آهن اعلام کرده بود ۴۹ مورد مفقودی اعلام شده که مربوط به راه آهن است و باید بررسی انجام شود ما فقط ۴۳ مورد را شناسایی کرده‌ایم. ۶ خانواده نمونه داده‌اند که با نمونه‌ها انطباق ندارد.
منبع: اعتماد


منبع: alef.ir

٣زن،قربانی جنایت سیاه در ارابه شیطانی

سرنخ دستگیری راننده شیطان صفت که پس از سوار کردن زنان جوان، آنها را به محل خلوتی کشانده و پس از آزار و اذیت اموال شان را به سرقت می‌برد در آلبوم متهمان سابقه دار پلیس اداره کشف شد.

به گزارش «ایران»، ١٠روز قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس از راننده تبهکار پرایدی شکایت کرد. زن جوان گفت: «عصر دیروز دریکی از خیابان‌های جنوب شهرمنتظر تاکسی بودم که پرایدی جلوی پایم توقف کرد. راننده مرد جوانی درحدود ٣٠ ساله و با قدی بلند بود. از آنجا که چهره موجهی داشت ومن هم عجله داشتم سوار شدم.اما در بین راه به بهانه ترافیک تغییر مسیر داد و پس از رسیدن به محلی خلوت و بدون توجه به التماس هایم، با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پول‌ها و طلاهایم را سرقت کرد و متواری شد. از آنجا که هوا تاریک بود موفق نشدم شماره پلاک خودرواش را یادداشت کنم.»با شکایت زن جوان پرونده به شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و با دستور بازپرس سهرابی، کارآگاهان اداره ١۶ پلیس آگاهی مسئول تحقیق دراین باره شدند.

آنها در نخستین گام با کمک قربانی جنایت سیاه به چهره نگاری از متهم پرداختند. این درحالی بود که در ادامه تحقیقات، کارآگاهان پی بردند دو زن دیگر که نیز به همین شیوه مورد آزار و اذیت و سرقت قرار گرفته‌اند. زمانی که تصویر چهره نگاری متهم فراری به دو قربانی دیگر نشان داده شد، آنها هم مرد جوان را شناسایی کردند.از آنجا که احتمال می‌رفت راننده پراید فردی سابقه دار باشد، کارآگاهان به سراغ آلبوم متهمان سابقه دار اداره آگاهی رفته و با تطبیق چهره سابقه داران و تصویر چهره نگاری شده، هویت مرد جوان را شناسایی کردند. با شناسایی هویت متهم، محل زندگی او شناسایی  و متهم درعملیاتی ضربتی، دستگیرشد.

مرد جوان زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت منکر آزارو اذیت و سرقت‌ها شد این درحالی است که سه شاکی پرونده در مواجهه حضوری او را شناسایی کرده‌اند. درحال حاضر نیز تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.


منبع: alef.ir

پیام رهبر انقلاب به اجلاس سراسری نماز

رهبر معظم انقلاب در پیامی به بیست و پنجمین اجلاس سراسری نماز در البرز تاکید کردند که نماز، دری گشوده بر روی آحاد ملت است که از آن می‏‌توان به هدایت و رحمت خداوند رسید و زندگی را در سمت و سوی درست و سرشار از خیر و برکت قرار داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی  در پیامی به بیست و پنجمین اجلاس سراسری نماز در استان البرز تاکید کردند که نماز، دری گشوده بر روی آحاد ملت است که از آن می‏توان به هدایت و رحمت خداوند رسید و زندگی را در سمت و سوی درست و سرشار از خیر و برکت قرار داد.

پیام معظم له به بیست و پنجمین اجلاس سراسری که به میزبانی استان البرز در مرکز آموزش عالی امام خمینی (ره) محمدشهر کرج در حال برگزاری است و توسط حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی حسینی همدانی نماینده ولی فقیه و امام جمعه کرج قرائت شد، به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز، دری گشوده بر روی آحاد ملت است که از آن می‏توان به هدایت و رحمت خداوند رسید و زندگی را در سمت و سوی درست و سرشار از خیر و برکت قرار داد.

سلامت معنوی هر فرد وابسته به نماز است و صراط مستقیم و حیاط طیبه‏ ی هر جامعه نیز تنها با اقامه‏ ی نماز در آن تحقق می‏یابد. این همه تأکید بر اقامه‏ ی نماز در کتاب و سنت، هدفی جز این ندارد که این باب رحمت بر روی فرد و جامعه‏ مسلمان گشوده بماند و فرصت بهره‏ مندی از آن دست دهد.

سالها است که این شعار در ایران اسلامی بر سر دست گرفته شده است که:{اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوهَ …} و این اجلاس سالیانه به همت و پشتکار عالم مجاهد و خستگی ناپذیر جناب حجت الإسلام قرائتی برپا می‏شود و توصیه‏ های مؤکد درباره‎ی گسترش نماز و به کیفیت لازم رسیدن نمازهای ما، تکرار می‏گردد با این حال باید اعتراف کنیم که حق این فریضه‏ ی الهی که درمان دردهای عمده‏ ی فردی و اجتماعی ما است، ادا نشده است. ما مسئولان، ما سخنوران و سخنگویان، ما سررشته‏ داران امور کشور، ما روحانیون و متولیان تبلیغ و تعلیم دین و ما همه‏ ی آحاد و همه‏ ی قشرهای مردم، همه و همه در مسئولیت اقامه نماز شریکیم.

همه همت گماریم که نماز را در جایگاه شایسته‏ ی خود که قرآن و حدیث به آن ناطق است، بشناسیم و بشناسانیم و عمل شخصی خود را نیز به تناسب آن تعالی بخشیم.

توفیقات روزافزون همه‏ ی شما و شخص جناب آقای قرائتی را از خداوند متعال مسألت می‏نمایم.

والسلام علیکم و رحمه ‏الله
سیدعلی خامنه ‏ای


منبع: alef.ir

دستبرد به ۵۰ پراید با یک کلید!

عضو یک باند سرقت که سرکرده آنان سال قبل از زندان آزاد شده است درحالی به سرقت از ۵۰ خودرو در مشهد اعتراف کردند که سرقت های مذکور را تنها با یک سوئیچ پراید انجام می دادند.

به گزارش خراسان، چند روز قبل، ماموران انتظامی در حال گشت زنی و انجام وظیفه به سرنشینان یک دستگاه پراید مشکوک شدند و آنان را زیر نظر گرفتند. استعلام شماره پلاک خودرو از سیستم مرکز فرماندهی پلیس نشان داد که خودرو مذکور مسروقه است بنابراین، ماموران انتظامی در یک عملیات هماهنگ و با کسب مجوز تلفنی از قاضی سید جواد حسینی (معاون دادستان مشهد) ، ۲ سرنشین این خودرو را دستگیر و به مقر انتظامی هدایت کردند.

تحقیقات مقدماتی بیانگر آن بود که ۲ متهم ۳۱ و ۳۲ ساله از دزدان حرفه ای هستند و با استفاده از خودرو پراید سرقتی، خودروهای دیگر را مورد دستبرد قرار می دادند تا به راحتی شناسایی نشوند. گزارش خراسان حاکی است: این گونه بود که با صدور دستوری از سوی سرپرست مجتمع قضایی شهید بهشتی پرونده دزدان حرفه ای در شعبه ۴۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و زیرنظر قاضی روحانی مورد رسیدگی قرار گرفت. از سوی دیگر نیز با توجه به این که احتمال می رفت سارقان مذکور سرقت های متعددی را در مشهد انجام داده باشند،

 سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروهی از کارآگاهان زبده اداره مبارزه با سرقت را مامور و اشکافی این پرونده کرد تا کارآگاهان با استفاده از شگردهای نوین علمی به بررسی دقیق تر موضوع بپردازند. بدین ترتیب بازجویی های فنی و تخصصی از متهمان دستگیر شده وارد مرحله جدیدی شد و ۲ متهم  و سرکرده باند را که جوان ۳۰ ساله ای به نام امیر بود و سوابق کیفری نیز داشت به پلیس معرفی کردند و کارآگاهان نیز با کسب مجوزهای قضایی، مخفیگاه دزدان را در بولوار مصلای مشهد به محاصره درآوردند.

در این عملیات سرکرده باند که سال گذشته از زندان آزاد شده بود دوباره در چنگ قانون گرفتار شد و لوازم مسروقه زیادی شامل رینگ و لاستیک، ضبط و پخش و باند خودرو، جعبه های حاوی ابزار، گوشی های تلفن و … به همراه ۵۰۰ هزار تومان وجه نقد حاصل از فروش لوازم مسروقه خودروها به دست آمد.بنابرگزارش خراسان، با کشف لوازم مسروقه در مخفیگاه سارقان، مشخص شد که آنان سرقت های زیادی را در مشهد مرتکب شده اند به همین دلیل نیز قاضی روحانی دستور داد تا اعضای این باند برای مدتی در اختیار کارآگاهان قرار گیرند.

 بازجویی های فنی و تخصصی که با نظارت مستقیم رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی همراه بود، تناقض گویی های سارقان را به جایی کشاند که آن ها دیگر هیچ راه گریزی جز اعتراف به سرقت های خود را نیافتند بنابراین ۳ عضو این باند پرده از سرقت های متعدد خود تنها با یک سوئیچ پراید برداشتند و در اعترافات خود عنوان کردند: ابتدا یک خودرو پراید را از مراکز تجاری شهر مانند خیابان امام رضا (ع)، بازار فردوسی و ۱۷شهریور سرقت می کردیم. سپس با خودرو مسروقه و در حالی که یک شاه کلید پراید تهیه کرده بودیم به اموال داخلی خودروها در مناطق بولوار مصلی، ۱۷ شهریور، میرزاکوچک خان، خیابان چمن و … دستبرد می زدیم تا پلیس نتواند از طریق شماره پلاک خودرو ما را دستگیر کند.

 گزارش خراسان حاکی است: متهمان مذکور که تاکنون به سرقت ۷ دستگاه پراید و دستبرد به لوازم ۵۰ خودرو دیگر معترف شده اند در ادامه اعترافات خود اظهار داشتند؛ وقتی با یک پراید مسروقه چندین سرقت انجام می دادیم، لوازم قابل فروش خودرو شامل رینگ و لاستیک ها، باتری، صندلی و … را برمی داشتیم و سپس پراید مسروقه را که لخت کرده بودیم در گوشه ای از شهر رها می کردیم. بعد از آن هم با سرقت یک پراید دیگر به دستبردهای داخل خودرو ادامه می دادیم.

گزارش خراسان حاکی است: بررسی های بیشتر کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی برای کشف سرقت های احتمالی دیگر اعضای این باند همچنان ادامه دارد.


منبع: alef.ir

شلاق برای هنرپیشه جوان به اتهام رابطه با همکار

دیوان عالی کشور حکم شلاق هنرپیشه جوانی را که به تعرض به همکارش متهم شده ‌بود، تأیید کرد. 

به گزارش شرق یک سال قبل زنی جوان به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی همکارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته ‌است. این زن در توضیح آنچه اتفاق افتاده ‌بود، گفت: من و همکارم در یک نمایش نقش زوجی را بازی می‌کردیم و ارتباط نزدیک بین ما باعث شد همکارم به من علاقه‌مند شود و این موضوع را به من بگوید. اوایل ارتباط ما فقط تلفنی بود، مدتی بعد به من گفت قصد دارد با من ازدواج کند؛ چون فکر می‌کند خوب مرا شناخته و می‌توانیم زوج خوبی باشیم. بعد هم دعوتم کرد با هم به یک مسافرت برویم، من هم قبول کردم. از نظر من، ما نامزد بودیم؛ در مسافرت او به من تعرض کرد و بعد هم به من گفت ناراحت نباش؛ چون قصد دارم با تو ازدواج کنم اما چند روز بعد بی‌محلی‌‌هایش را شروع کرد و بعد هم گفت پشیمان شده ‌است و من آن زنی نیستم که او می‌خواهد. هنرپیشه جوان گفت: بعد از این ماجرا بود که تصمیم گرفتم شکایت کنم و موضوع را به دادگاه بکشانم. مرد هنرپیشه با شکایت این زن بازداشت و تحقیقات از وی آغاز شد.

پسر جوان گفت: من قبول دارم با هم ارتباط داشتیم اما در این ارتباط هیچ زوری در کار نبود. من اصلا نمی‌خواستم همکارم را وادار به رابطه کنم و البته ارتباطی هم که ما داشتیم ارتباط تلفنی و در حد بیرون‌رفتن بود و من گفته‌هایش را قبول ندارم. او درباره وعده ازدواج به دختر جوان هم گفت: این تصوری بود که اشتباهی برای این خانم به وجود آمد؛ البته من ابتدا به او ابراز علاقه کردم اما بعد متوجه شدم این زن کسی نیست که من خیلی دوستش داشته ‌باشم و بخواهم با او زندگی کنم و خصوصیات اخلاقی ما با هم یکی نیست؛ به‌همین‌خاطر هم به او گفتم که نمی‌خواهم با او ازدواج کنم و بهتر است به دنبال زندگی خودش باشد. این دختر برای انتقام‌گیری از من دست به این کار زده‌ است. با تکمیل تحقیقات، شاکی و متهم در دادگاه حاضر شدند و گفته‌های خود را در جلسه رسیدگی مطرح کردند. با پایان جلسه هیأت قضات وارد شور شدند و پسر هنرپیشه را در ارتباط نامشروع مجرم شناختند و به ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند. این رأی که از سوی دادگاه کیفری استان تهران صادر شده‌ بود، در شعبه پنجم دیوان عالی کشور تأیید شد.


منبع: alef.ir

۲۵۰۰ تروریست اروپایی هنوز در صفوف داعش می‌جنگند

مسئولان اتحادیه اروپا با تهیه گزارشی از وجود ۲ هزار تا ۲ هزار و ۵۰۰ تروریست اروپایی در میان نیروهای داعش در سوریه و عراق خبر دادند.

به گزارش ایسنا،‌به نقل از شبکه اسکای نیوز، براساس گزارش جیل دوکرشوف، هماهنگ کننده اتحادیه اروپا در مسائل تروریستی، آمارها نشان می دهد که ۱۵ الی ۲۰ درصد تروریست‌های اروپایی حاضر در عراق و سوریه کشته شده و ۳۰ الی ۳۵ درصد به کشورهایشان بازگشته‌اند اما نزدیک به ۵۰ درصد هنوز در عراق و سوریه حضور دارند.

وی در ادامه افزود: تعداد این تندروهای حاضر در سوریه و عراق حدود ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ تن تخمین زده می شود.

این گزارش فردا (جمعه) به وزاری کشور اتحادیه اروپا در جریان نشستی در بروکسل ارائه خواهد شد و قرار است راهکارهای مقابله با تهدیدات احتمالی این افراد برای کشورهای اروپایی بررسی شود.

در این گزارش تاکید شده است: تعداد زیادی از تروریست‌های خارجی در میان گروه تروریستی داعش در لیبی حضور دارند که احتمال دارد برای بازگشت به اروپا تلاش کنند. کسانی که به کشورهای خود بازمی‌گردند هم‌چنان با داعش در ارتباط خواهند بود.

در این گزارش همچنین نسبت به عدم همکاری مسئولان برنامه تلگرام با پلیس اروپا مبنی بر عدم خدمات رسانی به داعشی ها ابراز تاسف شده است.


منبع: alef.ir

توطئه عجیب دختری علیه نوعروس

هنگام صبح عروس جوان سرگرم نظافت آپارتمان‌شان بود که صدای زنگ تلفن در اتاق پیچید. رفت گوشی را برداشت و منتظر ماند.

-‌ الو…؟ بفرمایید چرا حرف نمی‌زنید؟

صدای دختری را شنید که با لحن کنایه آمیزی گفت:

-‌ خب منیژه خانم، از اینکه با مرتضی عروسی کرده‌ای احساس خوشبختی می‌کنی؟

منیژه که از این تماس تلفنی حیرت کرده بود، پرسید:
– شما کی هستین؟ از کجا من و همسرم را می‌شناسید؟

دختر ناشناس با خنده گفت:
-‌ هم تو و هم شوهرت را می‌شناسم، می‌دانم هر دو در یک شرکت تجاری کار می‌کنید که در آنجا با هم آشنا شده‌اید و یک ماه پیش با هم ازدواج کرده‌اید.

عروس جوان با عصبانیت جوابش داد:
-‌ زندگی من و همسرم به تو مربوط نیست، حالا منظور؟

دختر ناشناس با پوزخندی گفت:
-‌ هیچی عروس خانم، منظوری نداشتم. فقط مواظب اقا داماد باش، باز شیطنت به سرش نزند.

این حرف ناشناس، منیژه را به فکر واداشت، پرسید:

-‌ چه شیطنتی؟ این حرف‌ها چیه؟
دختر ناشناس گفت: خب چیزهایی از آقا داماد دیده‌ام که این توصیه را می‌کنم.

منیژه خواست چیزی بپرسد اما ناشناس ارتباط تلفنی را قطع کرد. با این تماس تلفنی،‌ دلواپسی‌های منیژه شروع شده بود و نمی‌دانست منظور دختر ناشناس از شیطنتی که به شوهرش نسبت می‌داد چه بود؟ آیا مرتضی در گذشته با دخترانی رابطه داشته؟ و این فکر چون خوره به جانش افتاده بود و آزارش می‌داد. با خود می‌گفت: «کاش این دختر غریبه را بیشتر به حرف می‌آوردم تا در این باره توضیحی بدهد، کاش دوباره تماس می‌گرفت.»

منیژه به یاد می‌آورد طی دو سالی که قبل از ازدواج شان با مرتضی در یک مؤسسه همکار بوده هرگز ندیده او با دختری رابطه و آشنایی داشته باشد و دختران همکار همیشه از حجب و حیای مرتضی تعریف کرده‌اند، حتی دختری را به یاد می‌آورد که از کارمندان این شرکت بود و به‌خاطر علاقه به مرتضی و بی‌اعتنایی- شوهرش- از شرکت ترک خدمت‌کرده بود…
*‌*‌*‌
دو روز بعد دختر ناشناس تماس گرفت. دراین مدت زندگی را با تلخکامی گذرانده بود و شک و بدبینی نسبت به همسرش کم کم در جانش ریشه می‌گرفت. با دستی لرزان گوشی را برداشت و با شنیدن صدای ناشناس پرسید:

-‌ باز چه مزخرفاتی امروز سر هم کرده‌ای؟

دختر با خنده گفت: من مزخرف نمی‌گم فقط دلم برایت می‌سوزه، برای اینکه حرفهایم را باور کنی امشب وقتی شوهرت به خانه برگشت، دست توی جیب کوچکش بکن ببین ته جیبش چه پیدا می‌کنی. بعد بپرس بعد از کارش در شرکت کجا رفته، خداحافظ.

ناشناس ارتباط تلفنی را قطع کرد و منیژه بهت زده به فکر ماند در حالی‌که گوشی در میان دست لرزانش مانده بود.

غروب شوهرش به  خانه برگشت پس از احوالپرسی و گفت‌و‌گویی کوتاه کتش را به دسته صندلی آویخت و برای شستن دست و رو به دستشویی رفت. منیژه شتابزده در اتاق را بست و دو انگشتش را در جیب کوچک کت شوهرش فرو برد و دستمال کاغذی مچال شده‌ای را بیرون کشید. وقتی آن را باز کرد چشمش به اثر سرخ لب‌هایی افتاد که روی آن نقش بسته بود.

مطمئن شد که شوهرش به او خیانت می‌کند. به دستشویی دوید و در حالی که از شدت خشم و هیجان گریه‌اش گرفته بود با صدایی بغض‌الود از همسرش پرسید:

-‌ چرا داری به من خیانت می‌کنی، این دستمال با روژ لب توی جیب‌ات چه کار می‌کنه؟

مرتضی بهت زده نگاهش کرد و وقتی پی به ماجرا برد گفت: هرگز به او خیانت نکرده و این دستمال کاغذی را حتماً به شوخی یا به بدخواهی در جیبش گذاشته‌اند اما منیژه حرف‌هایش را باور نکرد و به اتاق خواب دوید خودش را روی تخت انداخت و با صورت فرو برده در بالش به هق‌هق گریه افتاد.

منیژه همان روز به‌حالت قهر به خانه والدینش رفت و اصرار داشت که به‌خاطر خیانت شوهرش از او طلاق بگیرد اما چند روز بعد همسرش با همه تلاش توانست به عروس جوان بقبولاند که هرگز خیانتی انجام نداده بلکه دشمنان برایش توطئه‌ای چیده‌اند و به این ترتیب همسرش حاضر شد به خانه و زندگی‌اش برگردد. اما این آرامش قبل از توفان در  زندگی شان بود و دختر ناشناس چند روز بعد تماس گرفت و به او گفت:

-‌ منیژه خانم این قدر ساده دل نباش، می‌خواهم حقیقتی را برایت فاش کنم، شوهرت درحقیقت من را دوست دارد و مدتهاست با هم رابطه داریم.
منیژه با خشم جواب داد: تو دختر بدطینت می‌خواهی زندگی‌مان را از هم بپاشی. تو دروغگوی کثیفی هستی و گوشی را روی تلفن کوبید. اما چند لحظه بعد دختر ناشناس دوباره زنگ زد و گفت: گوش کن خانم ساده لوح دیروز عصر شوهرت به دیدن من آمده بود و با هم لحظات خوشی را گذراندیم. اگر باور نداری یک نشانی می‌دهم شوهرت موقع شنا در استخر خانه‌مان یک شورت ورزشی قرمز با نوار زرد پوشیده بود و با گفتن این نشانی تلفن را قطع کرد.

منیژه این بار با خود فکر کرد به جای هر نوع واکنشی اول باید یکی دو روزی همسرش را تعقیب کند تا واقعیت برایش روشن شود و آنگاه اگر خیانتش ثابت شد، برای طلاق اقدام کند. تماس‌های تلفنی دختر ناشناس ادامه داشت و هربار نشانی‌هایی از زیرپوش داماد جوان را می‌داد. هرچند مرتضی تلاش می‌کرد بی‌گناهی‌اش را ثابت کند اما موفق نمی‌شد تا اینکه عروس جوان به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق کرد و در این گیر و دار در حالی که رشته پیوند زناشویی او و همسرش به مویی بسته بود، حادثه عجیبی اتفاق افتاد.

وکیل منیژه می‌گوید: این تازه عروس جوان یک روز روی بام خانه سرگرم آویختن لباس‌های شسته به طناب بود که یکباره چشمش به پنجره آپارتمانی در آن سوی کوچه افتاد و در پای پنجره سایه دختری را دید که به سرعت خودش را پس کشید و پشت پرده پنهان شد.

منیژه به یاد آورد که چند بار از بام خانه سایه این دختر را در پس پنجره دید که از فاصله‌ای دور دزدانه مراقب رفت و آمد او در داخل اتاق یا روی بام ساختمان بوده اما تاکنون توجه چندانی به این موضوع نداشته است.

تا اینکه در ذهن منیژه بارقه فکری درخشید و پس از چند روز آزمایش موضوع به نتیجه عجیبی رسید و پی برد هر بار که لباس‌های زیرپوش شوهرش را پس از شستن به طناب روی بام می‌آویزد و جمع‌شان می‌کند روز بعد دختر ناشناس در تماس تلفنی نشانی و رنگ آن زیرپوش‌ها را برای منیژه تعریف می‌کند.پس از طرح شکایت علیه دختر همسایه روشن شد او از طرف پلیس تحت تعقیب قرار گرفته و در بازجویی‌ ضمن اعتراف به عمل شیطانی‌اش گفت: چند سالی در همان مؤسسه‌ای که مرتضی فعالیت دارد همکارش بودم پس از مدتی به او دل بستم اما با بی‌اعتنایی‌اش روبه‌رو شدم و این شکست عاطفی باعث شد کارم را در آن شرکت رها کنم اما نتوانستم این دلبستگی را فراموش کنم تا اینکه مرتضی با دختری که دوستش داشت ازدواج کرد و من به خاطر کینه‌ای که از او داشتم به فکر افتادم از هر دو انتقام بگیرم.

ابتدا یک روز به دختری که در آن مؤسسه کار می‌کند گفتم به شوخی یک دستمال کاغذی با نقش سرخ لب‌ها  را در جیب مرتضی  بگذارد. بعد برای ادامه کینه‌توزی‌هایم با استفاده از همسایگی‌مان هر بار که از پشت پنجره می‌دیدم رخت‌هایی به بام خانه‌شان آویزان شده، رنگ و فرم لباس‌های زیر مرتضی را به خاطر می‌سپردم و یکی دو روز بعد در تماس با منیژه نشان همان زیرپوش‌ها را می‌دادم و به دروغ می‌گفتم که با مرتضی رابطه پنهانی دارم.
منبع: روزامه ایران


منبع: alef.ir

همه آبمیوه‌های سرطان‌زا

ترکیب پراکسید موجود در آبمیوه‌های تجاری زمینه را برای بروز بیماری‌های گوناگون مثل نارسایی‌های قلبی فراهم می‌کند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، خدیجه رحمانی متخصص تغذیه بیان کرد: آبمیوه‌های صنعتی حاوی مقادیر زیادی مواد قندی و مقادیر ناچیزی ویتامین و مواد آنتی‌اکسیدانی هستند. این آبمیوه‌ها از نظر میزان قند مشابه نوشابه‌ها هستند.

وی با اشاره به اینکه قسمت عمده قند موجود در آبمیوه‌های صنعتی را فروکتوز تشکیل می‌دهد، اظهار داشت: کبد تنها عضوی است که می‌تواند مقادیر محدودی از این قند را متابولیزه کند. بنابراین با نوشیدن آبمیوه کبد قادر به تجزیه این مقدار زیاد فروکتوز نیست و مازاد این قند را به چربی تبدیل می‌کند.

این متخصص تغذیه عنوان کرد: طبق تحقیقات صورت گرفته مصرف مکرر آبمیوه‌های تجاری منجر به بیماری‌هایی مانند چاقی و اضافه وزن، سندروم مقاومت به انسولین، دیابت، فشار و چربی خون، ناراحتی‌های قلبی و عروقی و سرطان می‌شود.

رحمانی با بیان اینکه یکی از مواد مضر در آبمیوه‌های صنعتی ترکیبی پراکسیدی به نام مالون دی آلدهید است، یادآور شد: این ترکیب عامل رادیکال آزاد است که می‌تواند در بروز بیماری‌های مزمن، التهابی، سرطان و ناراحتی‌های قلبی و عروقی نقش داشته باشد.

وی با اشاره به این که ترکیبات پراکسیدی همچنین می‌تواند آسیب‌های زیادی را به پوست و مو وارد کند، افزود: میوه‌هایی که سرشار از ویتامین C هستند خاصیت آنتی اکسیدانی دارند. همچنین ترکیبات رنگی موجود در میوه به عنوان فیتوکمیکال‌ها در پیشگیری از رادیکال آزاد تاثیر چشمگیری دارند.

این متخصص تغذیه تصریح کرد: افراد در معرض خطر یا کسانی که سابقه بیماری‌هایی مانند چاقی و اضافه وزن، فشار و چربی خون، سرطان و ناراحتی‌های قلبی و عروقی در بستگان درجه یک آنها وجود دارد، بهتر است میوه‌های طبیعی را جایگزین آبمیوه‌های صنعتی کنند.

رحمانی توصیه کرد: افراد باید آبمیوه تازه خانگی را مصرف کنند زیرا ماندن طولانی‌مدت آبمیوه زمینه رشد میکروب‌های بیماری‌زا را فراهم می کند که منجر به اختلالات گوارشی می‌شود. همچنین فیبر بالای موجود در میوه‌ها کاهش عوارض ناشی از مصرف بیش از حد فروکتوز را سبب می‌شود.


منبع: alef.ir

مرگ مشکوک دو دختر در استخر خصوصی

ایران نوشت: دو دختر جوان که پس از آشنایی در اینستاگرام با هم دوست شده بودند، زمانی که برای شنا به استخر یک مجتمع مسکونی رفته بودند، جان باختند.

این درحالی است که متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ آنها را برق گرفتگی اعلام کردند. اما به‌دلیل اینکه کارشناس‌های آتش‌نشانی آثار برق گرفتگی را تأیید نکردند تحقیقات برای رفع ابهام و کشف علت اصلی مرگ دو دختر جوان با دستور دادیار جنایی وارد مرحله تازه‌ای شد.

  المیرا زمانی که به درخواست دختر جوانی به نام فتانه  برای دوستی در شبکه اینستاگرام پاسخ مثبت می‌داد، نمی‌دانست که سرنوشت هر دو نفرشان به هم گره خورده است و مرگ آنها در یک روز و یک ساعت رقم خواهد خورد. ارتباط  مجازی آنها روز به روز شدت می‌گرفت تا اینکه دو دختر جوان برای دیدار یکدیگر قرار ملاقات حضوری گذاشتند.

مدتی از این دوستی گذشته بود که فتانه پسر جوانی به نام اردلان را برای ازدواج به المیرا معرفی کرد. مدتی از آشنایی دختر و پسر جوان گذشته بود که اردلان از المیرا خواستگاری کرد و او هم خیلی زود جواب مثبت داد. مدتی بعد دو دختر به خانه اردلان رفته بودند که به پیشنهاد المیرا آنها برای شنا به استخر مجتمع محل زندگی اردلان رفتند. همان موقع نیز پسرجوان برای انجام کارهایش از خانه رفت. ساعت ۷:۳۰ بعدازظهر همان روز و طبق قرار قبلی، خواهر فتانه به‌ دنبالش رفت تا با هم به خانه بروند. او زمانی که مقابل خانه اردلان رسید چندین بار با خواهرش تماس گرفت و چون او پاسخگو نبود به اردلان زنگ زد. پسر جوان هم خیلی سریع خودش را به مجتمع رساند. از آنجا که آخرین بار دو دختر جوان قصد رفتن به استخر را داشتند، اردلان و خواهر فتانه خود را به محوطه استخر رسانده و با اجساد بی‌جان دو دختر روی آب روبه‌رو شدند.

بلافاصله پیکرهای بی‌جان دو دختر نگونبخت از آب بیرون کشیده شد و موضوع به اورژانس اعلام شد. اما المیرا و فتانه ساعاتی قبل جان باخته بودند. به دنبال این حادثه موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که مرگ دو دختر جوان بر اثر حادثه بوده است و به نظر می‌رسید که آنها دچار برق گرفتگی شده‌اند. سپس اجساد برای تعیین علت و زمان دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شد و متخصصان پس از بررسی‌های لازم، علت اصلی مرگ را برق گرفتگی تشخیص دادند.

ازسوی دیگر کارشناس‌های آتش‌نشانی برای شناسایی مقصران حادثه به محل حادثه رفتند. اما آنها اعلام کردند هیچ‌گونه آثار برق گرفتگی یا ایجاد حریق در محل حادثه ندیده‌اند.به همین خاطر تعیین دقیق علت مرگ را به تحقیقات قضایی، پلیسی و اعلام نظریه پزشکی قانونی موکول کردند.بنابراین باتوجه به وجود دو نظریه متفاوت در رابطه با مرگ دو دختر جوان، نسرین مرادی- دادیار شعبه پنج بازپرسی دادسرای جنایی تهران- دستور تحقیقات بیشتر در این خصوص را صادر کرد.

با توجه به اظهار نظر کارشناس آتش‌نشانی و الهام در نظریه پزشکی قانونی دادیار نسرین مرادی از شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی پرونده را برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به کمیسیون پزشکی قانونی ارسال کرد.


منبع: alef.ir

اظهارت دردناک پسری که مادرش را کشت

به گزارش ایران خبر، برای نخستین بار از یکی از دوستانم در پارک محلمان ۵ هزار تومان شیشه خریدم و مصرف کردم، بعد به خانه رفتم و متوجه هیچ چیزی نبودم، در خانه تحت تأثیر شیشه و در توهم ناشی از مصرف آن، مادرم را به قتل رساندم.

۲۱ آبان سال جاری مرد افغانستانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد همسرش مفقود شده است، این مرد در ادامه اظهاراتش به محمد مهدی مرشدلو؛ بازپرس شعبه هفتم این دادسرا گفت: روز گذشته (۲۰ آبان) زمانی که از بیرون به منزل برگشتم همسرم در خانه نبود که از پسرم فرهاد پرسیدم مادرت کجاست و او گفت با مادرش برای تسویه حساب به محل کارش (محل کار فرهاد) رفته و پس از تسویه حساب، مادرش برای رفتن به خرید از او جدا شده و دیگر از او خبری ندارد.

پس از ثبت این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی با دستور بازپرس امور جنایی تهران برای یافتن زن مفقود شده دست به کار شدند و در ابتدای تحقیقات به محل کار فرهاد مراجعه کردند که صاحبکار فرهاد در اظهاراتش به مأموران گفت: فرهاد شهریور سال جاری با من تسویه حساب کرد و روز ۲۰ آبان ماه جاری در تماس با من خواست اگر پدرش نزد من مراجعه کرد به دروغ بگوییم او و مادرش به اینجا آمده‌اند و پس از گرفتن ۸۰۰ هزار تومان و تسویه حساب از اینجا رفته‌اند.

با کشف این سرنخ کارآگاهان برای بازداشت فرهاد وارد عمل و متوجه شدند وی در روز ۲۱ آبان و پس از طرح شکایت پدرش از منزل متواری شده همچنین تحقیقات دیگر از اهالی محل سکونت خانواده فرهاد نشان داد که اهالی محل، فرهاد را همراه با یکی از دوستانش در حال حمل یک چمدان بزرگ دیده‌اند، یکی از اهالی آنجا در اظهاراتش به مأموران گفت: زمانی که از فرهاد پرسیدم داخل چمدان چه چیزی قرار دارد گفت مقداری لوازم خانگی داخل چمدان است و می‌خواهد آنها را به منزل خواهرش ببرد.

با شناسایی دوست فرهاد، ابراهیم، کارآگاهان ابراهیم را ۷ آذر ماه جاری بازداشت کردند؛ وی در ابتدای تحقیقات منکر اظهارات اهالی محل شد اما در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: من و فرهاد حشیش مصرف می‌کنیم، ۲۰ آبان ماه سال جاری فرهاد در تماس با من خواست که به منزلشان بروم، زمانی که به منزل فرهاد رفتم متوجه شدم وی مادرش را با چاقو کشته و جسد مادرش را داخل چمدان بزرگی قرار داده است، فرهاد از من خواست که جسد مادرش را به بیرون از منزل ببریم، در خارج از منزل، یکی از همسایگان نیز برای حمل چمدان به ما کمک کرد و پس از آن جسد را به یک باغچه حوالی منزل سکونت فرهاد بردیم و در آنجا فرهاد جسد مادرش را با بنزین آتش زد.

پس از اظهارات ابراهیم، مأموران مخفیگاه فرهاد را در شهریار شناسایی و فرهاد را ۷ آذر ماه جاری بازداشت کردند.

فرهاد پس از بازداشت به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: مدتی بود که مادرم به نحوه خرج کردن پول و رفت‌وآمدهای من مته به خشخاش می‌گذاشت تا اینکه روز وقوع قتل در حالیکه از دستش عصبی شده بودم، با چاقو ضربه‌ای به پهلویش زدم و پس از اینکه مادرم روی زمین افتاد به بیرون از خانه رفتم و سیگار کشیدم، بعد مجدداً به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم جان باخته است بعد نیز با ابراهیم تماس گرفتم و با کمک وی جسد مادرم را به بیرون از خانه بردم و در آنجا جسد را آتش زدم.

فرهاد پس از این اظهارات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت و چند روز قبل برای انجام بازپرسی، مجدداً به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

فرهاد در این جلسه بازپرسی اظهارات جدیدی مطرح کرد و به بازپرس گفت: روز حادثه برای نخستین بار از یکی از دوستانم در پارک محلمان ۵ هزار تومان شیشه خریدم و مصرف کردم، بعد به خانه رفتم و متوجه هیچ چیزی نبودم، در خانه تحت تأثیر شیشه و در توهم ناشی از مصرف شیشه، مادرم را به قتل رساندم اما از لحظه وقوع جرم چیزی به یاد ندارم و پس از اینکه متوجه شدم چه کرده‌ام از ابراهیم برای بردن جسد مادرم به بیرون از خانه کمک خواستم، فکر می‌کردم جرم مصرف شیشه اعدام است و به همین خاطر واقعیت را نگفتم.

سرانجام فرهاد با دستور محمد مهدی مرشدلو؛ بازپرس امور جنایی تهران برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.


منبع: irankhabar.ir

افرادی که نباید آیفون بخرند

سال ۲۰۰۷ بود که استیو جابز مدیر عامل شرکت اپل اولین گوشی آیفون را معرفی کرد که از همان اول جزء رده گوشی های گران قیمت و هوشمند بازار بود. این گوشی همیشه در امنیت حرف اول را می زند اما با داشتن امنیت باید قید خیلی از امکانات دیگر مانند ارسال یا نقل و انتقال راحت اطلاعاتمان را بزنیم که همین دلیل باعث شد تا بسیاری از کاربران گوشی های اندروید به گوشی های آیفون روی بیاورند.
اما شاید کاربران اندرویدی از محدودیت های گوشی آیفون خبر نداشته باشند که در اینصورت قطعا پس از خرید گوشی آیفون ناامید می شوند چرا که با خرید آن باید هزینه های دیگری جز خرید گوشی را در نظر بگیرند.

 

باخرید آیفون قطعا ناامید می شوید

پس از خرید آیفون اگر از آن دسته افراد هستید که علاقه به پرداخت هزینه برای نصب نرم افزار توسط فروشنده ندارید و خودتان هم پیش از خریدآیفون، اندروید به دست بودید قطعا ناامید می شوید.  پس از روشن کردن آیفون نو تنها ۶ نرم افزار مشاهده می کنید که سه تای آن قابل استفاده در ایران نیست، این به آن معنا نیست که تلفن همراه تان را در اختیار فروشنده قرار دهید تا با ساخت اپل آیدی برایتان نرم افزار نصب کند، این موضوع را همیشه در نظر داشته باشید که از طریق اپل آیدی می توان به جزئی ترین اطلاعات شخصی شما برروی آیفون دسترسی پیدا کرد.

 

پیشنهاد می شود پس از خرید آیفون، با کمتر از ۳۰ دقیقه وقت گذاشتن خودتان اپل آیدی بسازید
 

این موضوع را در نظر داشته باشید اگر از آن دسته افراد هستید که پس از خرید یک محصول فورا پشیمان می شوید آیفون برای شما مناسب نیست، چرا که در ادامه کار با آیفون بارها شما را ناامید می کند.

 

دسترسی محدود به نرم افزارها 

 

می توان گفت: اینکه بسیاری از نرم افزارها را به صورت کرک شده نصب کنیم به یک عادت تبدیل شده است، این کار درست و اخلاقی است یا خیر؟ جای بحث دارد، اما در زمان کار کردن با آیفون جای بحثی برای شما باقی نخواهد ماند. نصب نرم افزار در آیفون تنها از طریق فروشگاه رسمی اپل صورت می گیرد و دارای محدودیت هایی است؛ حال اگر بخواهید این محدودیت را بشکنید مسیر دشواری پیش روی شماست.

 

به تازگی نرم افزارهایی که امکان نصب نرم افزار برروی دستگاه را می دهند هم طراحی شدند اما آنها شامل محدودیت فروشگاه رسمی اپل می شوند. اگر از آن دسته افراد هستید که علاقه به نصب نرم افزار های متعدد دارید قطعا آیفون برای شما مناسب نیست، بسیاری از بازی های گرافیکی که در اندروید رایگان به آنها دسترسی پیدا می کنید در آیفون باید برایشان هزینه پرداخت کنید.

 

اینجا دسترسی به پوشه های دستگاه وجود ندارد

آیفون قطعا برای افراد کنجکاو مناسب نیست، افرادی که پس از خرید تلفن سعی می کنند تمام ریز و بم گوشی را وارسی کنند و تمام فایل ها را چک کنند، در اپل امکان دسترسی به فایل ها وجود ندارد، شما تنها به گالری دسترسی مستقیم دارید و برای مشاهده موسیقی و سایر فایل ها باید از نرم افزار های کنترل شده استفاده کنید.

 

اشتراک گذاری ساده فایل ها امکان پذیر نیست 

انتقال و دریافت برنامه ها از طریق تلفن های دیگر در آیفون امکان پذیر نیست، آیفون این محدودیت را برای کاربران در نظر گرفته است که نتوانند برنامه ها را از یکدیگر دریافت کنند البته امکان انتقال موسیقی و عکس از آیفون به اندروید و برعکس امکان پذیر است.


منبع: irankhabar.ir

قطار برنگشت، بابا نیامد

همسر مهماندار مفقود شده حادثه قطار سمنان به «اعتماد» گفت : دخترم می‌گوید بابا چرا از قطار نمی‌آید؟

«اون شب خیلی ناراحت بود. اصلا حرف نمی‌زد. نشسته بود رو مبل و زل زده بود به دیوارهای خونه. معمولا آن ساعت‌ها (۸، ۹ شب) تلویزیون را روشن می‌کرد و با هم سریال تماشا می‌کردیم یا اخبار می‌دیدیم. اما اون شب همین طور نشسته بود روی مبل و رفته بود تو فکر. دستش را گذاشت رو سینه‌اش و گفت: «قلبم درد می‌کنه. حالم خوب نیست.»

سابقه مریضی یا نفس تنگی نداشت. خیال کردم همین جوری این حرف‌ها را می‌زند، بهش گفتم: «محمد این حرف‌ها چیه می‌زنی؟ ما را هم ناراحت می‌کنی» گفت: «پریسا دلم یه جوری شده. پاشو بریم خونه آقا جون اینا» زنگ زدیم خانه پدرم، خانه نبودند، دیگه خوابیدیم. نصفه شب از خواب بیدار شدم تا به سلوا (دختر سه ساله‌مان) شیر بدهم دیدم بیداره. خلاصه ساعت ۶:۳۰ صبح از خواب بیدار شد و رفت که رفت…»

پریسا تک تک کلمات این حرف‌ها را میان هق هق‌هایی می‌گوید که راه نفسش را بسته‌اند.

«محمد اسکندری» شوهرش است. مهماندار ۳۰ ساله‌ای که در حادثه قطار محور سمنان- دامغان مفقود شد و تا امروز که ۱۷ روز از حادثه می‌گذرد هیچ خبری از او نیست. پشت تلفن کلمات بریده، بریده پریسا به اشک می‌رسد. تصویر چهره محمد در لحظه‌های خداحافظی جلوی چشم‌هایش است.

از آخرین تماس تلفنی‌شان می‌گوید: «ساعت یازده و نیم شب تلفنی با هم صحبت کردیم گفت قرار بود بروی خانه مادرت اینا رفتی؟ گفتم آره رفتم. بعد حال سلوا را پرسید و تلفنی با هم صحبت کردند. به سلوا گفت که زود می‌آید.» دیگر با هم صحبت نکردیم. تا اینکه ساعت ۹ صبح یکی از دوست هایم که شوهرش در راه آهن کار می‌کند زنگ زد و گفت که شماره محمد را می‌خواهد تا به شوهرش بدهد. نگران شدم. شماره را دادم و با موبایلش تماس گرفتم. اما در دسترس نبود. چند ساعت بعد آقاجانم تماس گرفت و گفت که قطار محمد اینها در راه تصادف کرده. هر چه با راه آهن تماس گرفتیم خبری نشد.»

صدای سلوا دختربچه سه ساله محمد و پریسا پشت تلفن می‌آید. به زور می‌خواهد گوشی را از مادرش بگیرد و صحبت کند. پریسا می‌گوید: «سلوا خیلی بهانه پدرش را می‌گیرد. محمد دقیقا روز تولد ۳ سالگی سلوا رفت و مفقود شد. گفته بود با کیک تولد سلوا به خانه می‌آید. گفت ماه صفر هم تمام می‌شود و می‌توانیم با هم تولد دخترمان را جشن بگیریم. قرار بود برای تولد سلوا یک کلاه قشنگ بیاورد. اما حالا سلوا پشت سر هم می‌پرسد: «مامان! بابا چرا از قطار نمیاد؟»

گفتند از روی عکس‌های تار شناسایی‌اش کنیم
پریسا می‌گوید هر روز با پدر و برادرهایش راه مراغه تا تبریز را می‌روند و از پزشکی قانونی سراغ شوهرش را می‌گیرند. اما هیچ خبری نیست که نیست. شب‌ها که خواب ندارد و چشم می‌زند تا صبح از راه برسد و شال و کلاه کند و راه پزشکی قانونی را پیش بگیرد. می‌گوید: «خانه ما از آن روز تا حالا عزاست. فردای روزی که خبر مفقودی محمد را اعلام کردند به ما گفتند برای تشخیص هویت محمد به پزشکی قانونی برویم. جسدها را در کاور‌های مشکی گذاشته بودند و خانواده‌ها از روی صورت فوت‌شده‌ها آنها را شناسایی می‌کردند. اما برای شناسایی محمد به ما عکس نشان دادند. عکس‌ها تار بود و واضح نبود.

دو روز بعد دوباره به پزشکی قانونی رفتیم و به ما یک حلقه نشان دادند و گفتند که اگر مال محمد است شناسایی کنیم. حلقه سوخته بود. چند روز بعد هم دوباره تماس گرفتند و گفتند که حلقه را شناسایی کرده‌اند و مال کس دیگری بوده. دوهفته است که بی‌خبریم. نه می‌دانیم هست نه می‌دانیم نیست. اگر هست کجاست؟ چرا پیدایش نمی‌شود؟ چرا در خانه را باز نمی‌کند تا بگوید این همه وقت کجا بوده؟» صدای گریه‌های پریسا با بالارفتن ضربان قلبش که از پشت تلفن می‌آید قطع می‌شود. برادرش گوشی تلفن را می‌گیرد تا بقیه اعضای خانواده او را آرام کنند. برادر پریسا می‌گوید: «فقط یک نفر با یک بی‌دقتی این همه آدم را عزادار کرد، اگر این اتفاق برای خودش پیش می‌آمد چه کار می‌کرد؟»

یک روز بعد از مفقودی محمد، خانه پدری‌مان آتش گرفت
«قاسم» برادر محمد اسکندری هم داغدار برادرش است. خانواده اسکندری همگی اهل روستای هشترود نزدیک مراغه هستند و کار اصلی شان کشاورزی است. قاسم می‌گوید: «فردای روزی که محمد در تصادف قطار مفقود شد خانه پدری‌مان هم در هشترود سوخت. بخاری نفتی آتش گرفته بود. خوشبختانه پدر و مادرم در خانه نبودند اما همه‌چیزمان در آن خانه سوخت.» صدای قاسم هم پر از اضطراب است. تند تند حرف می‌زند و گاهی میان حرف‌هایش مکث‌های نسبتا طولانی می‌کند تا نفسش جا بیاید.

می‌گوید: «برادرم محمد تازه رفته بود مراغه و آنجا خانه‌ای برای زن و بچه‌اش اجاره کرده بود.» چند ساعت بعد از این اتفاق یکی از دوستانم به من زنگ زد و گفت: «قطاری که برادرت در آن بوده تصادف کرده. من خندیدم و گفتم مگر قطار هم تصادف می‌کند. دیدم جدی حرف می‌زند. بعد بقیه خانواده تماس گرفتند و گفتند که توی اینترنت دیده‌اند که قطار محمد تصادف کرده.» حالا پدر و مادر محمد به خانه پسرشان قاسم رفته‌اند و آنجا زندگی می‌کنند. همسر محمد می‌گوید در این ۱۷ روز خانه آنها هر روزش «عاشورا شده» در حالی که در دل «آرزو می‌کنند که ‌ای کاش در خانه باز شود و او تمام قد در آستانه آن ظاهر شود.»

۶ مفقودی در حادثه قطار محور دامغان- سمنان
رییس پزشکی قانونی کشور به مهر گزارش داده که ۶ خانواده از قربانیان این حادثه نمونه داده‌اند که با نمونه‌های جنازه‌ها انطباق ندارد. احمد شجاعی گفت: از حادثه قطار سمنان ۴۳ نفر شناسایی شدند.

رییس سازمان پزشکی قانونی با اشاره به اعلام اولیه راه‌آهن در خصوص مفقودی‌های حادثه قطار سمنان گفت: راه آهن اعلام کرده بود ۴۹ مورد مفقودی اعلام شده که مربوط به راه آهن است و باید بررسی انجام شود ما فقط ۴۳ مورد را شناسایی کرده‌ایم. ۶ خانواده نمونه داده‌اند که با نمونه‌ها انطباق ندارد.
منبع: اعتماد


منبع: alef.ir

توصیه هایی برای افرادی که کف پای صافی دارند

افرادی که دارای کف پای صافی هستند معمولا از درد پاشنه پا و یا زانو دارد گله می کنند.برای اینکه متوجه شویم کف پاهای ما هم صاف است یا نه کافی است پای خود را روی زمین بگذاریم اگر کف پا را به طور کامل بتوانید لمس کنید و قوس و انحنا در کف پا نباشد نشان دهنده این است که کف پاهای شما صاف است.این عارضه یک بیماری شایع و معمولا بدون درد است و از دوران کودکی می تواند شروع شود.

عوامل خطر: عواملی که می توانند خطر ابتلا به کف پای صاف را افزایش دهند عبارتند از چاقی، صدمه به پا یا مچ پا، آرتریت روماتوئید، سالخوردگی، دیابت و برخی درمان ها و داروها.

اگر عارضه صافی کف پا درمان نشود، تاندون آشیل دچار کوتاهی می شود

عوارض: اگر عارضه صافی کف پا درمان نشود، تاندون آشیل دچار کوتاهی شده و باعث ایجاد محدودیت درحرکت مچ پا می شود و به مرور زمان در مفاصل مچ پا اختلال ایجاد می‌ شود.

کف پای صاف در کودکی باعث می ‌شود کودک نتواند مسافت‌ های حتی متوسط را پیاده ‌روی کند و خیلی زود خسته می ‌شود.

صافی کف پا استعداد پیچ خوردگی در پا را افزایش می ‌دهد.
به طور کلی سیکل راه رفتن و دویدن این افراد کاملا متفاوت است به این معنی که در سیکل راه رفتن و دویدن این افراد، حرکات انفجاری جلو برنده وجود ندارد.

در صورت عدم درمان صافی کف پا، به مرور زانوها حالت ضربدری پیدا کرده و مفاصل مچ پا به طرف داخل متمایل می‌ شوند.

در مجموع، کسانی که کف پایشان صاف است، دچار محدودیت در حرکت هستند.
درمان: اگر درد و یا مشکلی در راه رفتن وجود ندارد، هیچ درمانی لازم نیست.
اگر شما دارای کف پای صاف انعطاف پذیر هستید و درد دارید، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
کفش های مخصوص و کفش هایی که قوس پا را حفظ می کنند، بپوشید.
اگر کف پا سفت شده و دردناک می باشد، نیاز به درمان دارد. درمان هم بستگی به علت کف پای صاف دارد.

برای پیوستگی قوزک پا، درمان شامل استراحت است.
اگر با استراحت، درد کاهش نیابد، عمل جراحی مورد نیاز است. جراحی، آخرین مرحله درمانی برای این افراد است. افرادی که جراحی می کنند، غالبا درد پایشان بهبود می یابد.

کف پای صاف در بالغین با استفاده از داروهای ضد درد، اورتوتیک ها (وسایل و تجهیزات حفاظت کننده استخوان) و در بعضی مواقع با عمل جراحی درمان می شود.

ورزش های کششی نیز از آنجایی که تاندون ها را می کشند، ممکن است مفید باشند.

 

توصیه های خانگی: استراحت کنید و از فعالیت بدنی بپرهیزید تا درد پایتان کمتر شود.
داروهای ضد درد را مصرف کنید.
اگر اضافه وزن دارید، وزن خود را کاهش دهید.

منبع: دکترسلام


منبع: alef.ir

۵ دلیل افزایش اضافه وزن که تا به حال نشنیده اید

به گزارش ایران خبر، در اینجا ۵ وضعیت پزشکی تعجب آوری که منجر به اضافه وزن غیر عادی می شوند و راه های کنترل آنها را می توانید بهتر بشناسید:
 
اختلالات خواب:  بی خوابی در نتیجه آپنه خواب یا حتی سندرم پای بی قرار، باعث کمک به افزایش وزن می شود. کمبود خواب با هورمون های احساس سیری و گرسنگی تداخل پیدا می کند. به طوری که محروم از خواب بیشتر تمایل به سمت پرخوری پیدا می کنند و یا به دلیل تحمل درجاتی از استرس، بیشتر به سراغ غذاهای پرکالری می روند. دریافت حداقل ۷ تا ۸ ساعت خواب شبانه روز برای کنترل وزن و پیشگیری از اضافه وزن ضروری به نظر می رسد.
 
افسردگی: افرادی که از افسردگی رنج می برند، به دلایل مختلف از جمله غذا خوردن احساسی و کاهش سطح فعالیت فیزیکی، و یا حتی استفاده از برخی داروهای ضد افسردگی دچار درجاتی از چاقی و اضافه وزن می شوند. در واقع اضافه وزن از جمله عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی است اگر استرس دارید یا افسرده هستید، با پزشک خود در مورد درمان های دارویی و یا روان درمانی مشورت کنید. انتخاب ورزش یا سرگرمی، در طول روز می تواند کمک کننده باشد.
 
اختلال درد مزمن: هر وضعیتی که باعث بروز درد مزمن بشود، از جمله فیبرومیالژیا، ورم مفاصل، و سیاتیک می تواند منجر به کاهش سطح فعالیت و اضافه وزن شود. به علاوه برخی داروهای ضد درد نیز به اضافه وزن کمک می کنند. اگر از داروهای کاهنده درد عصب استفاده می کنید، برای کنترل اضافه وزن، حتما با پزشک تان مشورت کنید.
 
سندرم کوشینگ: این سندرم بسیار نادر است اما یک وضعیت پزشکی در نتیجه ترشح بیش از حد هورمون کورتیزول توسط غدد آدرنال است که خود باعث افزایش وزن ناگهانی می شود. مبتلایان به این سندرم حتی اگر اندامی نازک داشته باشند و یا آتروفی عضلانی را تجربه کنند، باز هم دارای شکم بزرگ هستند. اولین اقدامی که باید در درمان سندرم کوشینگ انجام شود، بازگشت به تعادل هورمونی است که از راه های مختلفی می توان به این هدف دست یافت. تعادل هورمونی می تواند از طریق عمل جراحی به دست بیاید.
 
یائسگی: به دست آوردن چند پوند وزن در دوران یائسگی می تواند طبیعی باشد. علائم و نشانه های این دوران از قبیل کم خوابی و گر گرفتگی خود باعث به دست آوردن وزن میشوند. به علاوه روند سالخوردگی و افزایش سن خود باعث کاهش سوخت و ساز بدن و چاقی می شود. مصرف آب زیاد در طول روز، خداحافظی با چربی های اشباع، خوردن مواد غذایی حاوی کلسیم، مصرف مکمل آهن و مصرف غذاهای حاوی فیبر، برای جلوگیری از اضافه وزن در دوران یائسگی مفید است.


منبع: irankhabar.ir

وضعیت پزشک متهم به قتل

به گزارش ایران خبر، دکتر محمد حسین صومی ادامه داد: تحقیقات تکمیلی توسط قوه قضائیه پیرامون زوایای مختلف قتل‌ مادربزرگ و همسر پزشک تبریزی در حال انجام است. ضمن اینکه به گفته دادستان تبریز، پزشک تبریزی به نذری‌نبودن غذاها اعتراف کرده است. بر این اساس غذاها از یکی از رستوران‌های تبریز خریداری شده است و بر اساس تحقیقات پرونده و بررسی محتوای دوربین‌های حاضر در محل، نحوه خرید غذا نیز مشخص شده است.

دکتر صومی درباره اینکه آیا دکتر صلحی به جرم خود اعتراف کرده یا خیر، گفت: در حال حاضر دکتر صلحی بازداشت و در اختیار مقام های قضایی است و تحقیقات در این باره ادامه دارد.

درجریان این ماجرای هولناک که ۱۷ مهرامسال رخ داد دو تن از اعضای خانواده دکتر صلحی با خوردن غذای مسموم جان باختند و او اکنون به اتهام قتل در زندان به سر می‌برد.
 


منبع: irankhabar.ir

گوشی ها در اثر قرار گرفتن در سرما دچار مشکل میشوند

به گزارش ایران خبر، شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه هوای سرد موجب از کار افتادن باتری‌های تلفن همراه می‌شود، اما هوا باید چقدر سرد باشد که روی این ابزار فناوری تاثیر منفی بگذارد و مشکل ایجاد کند؟ در گزارش وب‌سایت پی‌سی‌ادوایزر نگاهی به تاثیرات دما بر روی باتری‌ تلفن‌های هوشمند شده است و اینکه آیا هوای سرد برای تلفن‌های همراه مضر است یا خیر.

اغلب دیده می‌شود که باتری‌های ماشین در هوای سرد از کار می‌افتند و به دستگاه‌های دیگری نیاز دارند که دومرتبه به کار بیفتند. آیا این قاعده برای گوشی‌های هوشمند نیز صدق می‌کند و آیا دستگاه شوکی وجود دارد که با استفاده از آن بتوان گوشی هوشمند را به کار انداخت؟

انواع باتری

اول از همه، باید بدانید که چه نوع باتری در گوشی شما وجود دارد و این را باید با استفاده از مشخصات گوشی خود در سایت یا اطلاعات لازم برروی جعبه گوشی پیدا کنید و یا اگر بتوانید به باتری دسترسی داشته باشید، این اطلاعات معمولا برروی خود باتری موجود است.

در حال حاضر بسیاری از سازنده‌ها، از باتری‌های لیتیوم-یونی استفاده می‌کنند (که با نام‌های باتری Li-ion و یا LIB شناخته می‌شود). این باتری‌ها اندازه‌های متنوعی دارند اما بیشتر باتری‌های گوشی‌های هوشمند، در اندازه‌های کوچک و فرم مستطیل هستند. در برخی از گوشی‌های هوشمند نیز از باتری‌های لیتیوم-پلیمری استفاده می‌شود.

نحوه فعالیت باتری‌های لیتیوم-یونی

به طور خلاصه می‌توان گفت باتری‌های لیتیوم-یونی با جابه‌جا کردن یون‌ها بین قطب منفی و مثبت برای شارژ یا تخلیه شارژ کار می‌کنند. هوا یا به طور دقیق‌تر دما، می‌تواند در چگونگی جابه‌جایی یون‌ها بین الکترودها موثر باشد. اگر هوا بسیار سرد شود، یونها حرکت نمی‌کنند و باتری کار نخواهد کرد، البته نکته کلیدی این است برای چنین شرایطی، ‌ هوا باید واقعا خیلی سرد باشد.

فعالیت باتری‌های لیتیوم-یونی در دماهای متفاوت بدین ترتیب است که در دمای کمتر از ۴۰ درجه سانتی‌گراد زیر صفر، فعالیت باتری متوقف می‌شود، در دمای کمتر از ۲۰ درجه سانتی‌گراد زیر صفر، درصدی از شارژ باتری‌های لیتیوم-یونی تخلیه می‌شود، در دمای بیشتر از صفر درجه سانتی‌گراد، باتری لیتیوم-یونی بدون مشکل شارژ خواهد شد، در دمای بیشتر از ۴۵ درجه سانتی‌گراد، باید از شارژ کردن باتری‌های لیتیوم-یونی بپرهیزید، در دمای بیشتر از ۶۰ درجه سانتی‌گراد نیز باتری لیتیوم-یونی شروع به تخلیه شارژ می‌کند.

راهی برای حفظ عملکرد باتری‌ گوشی‌های هوشمند

دمای مناسب برای شارژ باتری‌های لیتیوم‌-یونی بین ۱۰ درجه و ۳۰ درجه سانتیگراد است. در حالی که میزان شارژ مناسب که باید در باتری ذخیره شده باشد، بین ۴۰ تا ۸۰ درصد است. اگر این توصیه ها را جدی بگیرید، می‌توانید اطمینان حاصل کنید عمر باتری شما افزایش می‌یابد.

همچنین باید توجه داشته باشید که باتری‌های لیتیوم‌-یونی گاهی به طور خودکار شروع به تخلیه شارژ می‌کنند که این موضوع البته بین تولیدکنندگان مختلف متفاوت است، اما معمولا هر ماه بین ۱.۵ تا ۲ درصد رخ می‌دهد که همچنین به دما نیز بستگی دارد و بالاخره، متوسط طول عمر یک باتری، بین ۵۰۰ تا هزار چرخه است و هر چرخه، زمانی است که باتری شما به اتمام رسیده و دومرتبه شارژ شده است.


منبع: irankhabar.ir