سوالات مهم در زندگی و جواب آنها

ask-questions

به گزارش آلامتو به نقل از هافینگتن پست؛ گاهی اوقات سوال‌‌هایی در ذهن افراد شکل میگیرد که پاسخ دادن به آنها در عین مشکل بودن بسیار مهم و ضرروی است ؛ هرچند جواب به این سوال‌ها برای هر شخص می‌تواند متفاوت باشد اما در این مقاله سعی شده است به صورت اجمالی به برخی از این سوالات پاسخ داده شود.

چگونه می توانم امیدوار باشم وقتی که دنیا به نظر نومیدکننده است؟

من گزارش‌هایی از کشتار دسته‌جمعی، تجاوز، فقر و … را در طول دورۀ کار حرفه‌ای خود پوشش داده‌ام، بنابراین مردم تصور می‌کنند که من می‌بایست فردی روان‌پریش و افسرده باشم. اما حتی زمانی که وحشتناک‌ترین داستانها را گزارش می‌دهم، اغلب در نهایت با احساس بهتری نسبت به انسانیت باز می‌گردم. زیرا وقتی که کنار بدترینِ آدمها باشید، معمولا بهترین آدمها را هم پیدا می‌کنید.

یک سفر کاری به کونگو برای پوشش دادن مهلکترین و مرگبارترین حادثۀ بعد از جنگ جهانی دوم را خوب به یاد دارم. با یک فرمانده ارتشی و قربانیان خشونت او مصاحبه کردم و این فرمانده برایم نشان‌دهنده و معیارِ گنجایش انسان برای شرارت و بی‌رحمی بود. با اینحال در همین سفر با یک راهبه لهستانی هم مصاحبه کردم که وقتی تمام امدادگران را خارج کرده بودند، داوطلبانه همانجا مانده بود، گرسنگان را غذا می‌داد و برای متوقف‌کردن جنایات این فرمانده مذاکره می‌کرد.

تاثیر او روی من در حدی بود که من وقتی برگشتم می‌خواستم یک راهبه لهستانی بشوم! این اتفاق بارها و بارها افتاده و خواهد افتاد. وقتی مردم آزمایش می شوند، تعدادی از آنها از خود شجاعت و مقاومت بی‌نظیری نشان می‌دهند. درد از انسانها قهرمان می‌سازد.

نیکولاس کریستوف، نویسنده این سطور، تا بحال دوبار بخاطر گزارش‌های جنجالی خود از نقض حقوق بشر جایزه پولیتزر را دریافت کرده است.

پس دنیا آنقدر که بد به‌نظر میرسد، بد نیست و می‌توان در هر شرایط سختی به زندگی امیدوار بود.

healthy old couple

با افزایش سن چگونه کنار بیایم؟

رو به سن هستم – و وحشت کرده‌ام. کجا می توانم کمی آرامش پیدا کنم؟

با پیرشدن، متوجه می شوید که در حال تبدیل‌شدن به پدر و مادر خود هستید، اما این کمک می‌کند که آنها را بفهمید. شما به مرور زمان فروتن می‌شوید، زیرا می‌بینید که اشتباه‌کردن چقدر ساده است. بعلاوه، فکر می‌کنم که روبرو شدن با فناپذیری نیز به شما جرات بیشتری می‌دهد. من هر دوی والدینم را از دست دادم، و بالاخره در سن ۵۱ سالگی یک ویولون‌سل خریدم، چرا که همیشه می‌خواستم یکی از آنها را بنوازم.

هرچقدر که زودتر شروع به شمارش روزهای باقیماندۀ خود کنید، آنهایی که برایتان مانده را بهتر زندگی می‌کنید. چند سال قبل برای دیدن یک تپۀ مرجانی رفتم و ترس بسیاری برای رهاکردن قایق داشتم – اما با ترسم مقابله کردم و به سمت محل این تپه شنا کردم. منظره مرجانها  آنقدر زیبا بود که می‌توانستم تا ابد آنجا بمانم. آن موقع به خودم گفتم “خودش است. تنها دارایی تو اینجا و اکنون است، و اینجای تو چقدر زیباست. تا جایی که می توانی در لحظه و مکان حالت سرزنده باش.”

ویندی لاستبادر، روانشناس و نویسنده کتابی به نام زندگی بهتر می شود: لذت‌های غیرمنتظره مسن‌تر شدن است.

سعی کنید در خاطرات گذشته گم نشوید و از سختی‌های آینده برای خود کوه نسازید، شاد باشید و از زمان حال بهترین استفاده را ببرید.

اگر بخواهم دعا کنم، اما مطمئن نباشم که آیا کسی گوش می‌دهد یا نه، آنوقت چه؟

حتی آنهایی از ما که باور دارند که قدرتی ماورائی وجود ندارد، در حین استرس شدید به نیروئی بیرونی متوسل می‌شوند. اغلب با “لطفا کمک کن که این هواپیما بنشیند!” شروع می شود، اما وقتی که هواپیما به سلامت نشست، نباید یک میل به تشکر هم وجود داشته باشد؟

من فکر نمی‌کنم که راه اشتباهی برای دعا کردن وجود داشته باشد. شما آنکه هستید را پیش می‌برید و سفرۀ دل خود را باز می ‌کنید: “این جایی است که من هستم، این کسی است که در مورد او فکر می‌کنم، این چیزی است که از بابت آن شکرگذارم”.  زیباترین عبادات معمولا آنهایی هستند که خود‌به‌خود اتفاق می‌افتند. منظور از عبادت بیشتر درگیرشدن با جریان زندگی است تا فرارکردن از آن.

مدارکی مبنی بر اینکه دعاکردن می‌تواند از نظر فیزیکی به ما کمک کند وجود دارد – آرامش، سکوت، تنفس عمیق. اما فکر می‌کنم این واقعیت مهمتر است که قبول‎کردن قدرتی فراتر از شما بگونه‌ای بخصوص وجودتان را می‌گشاید. انسانها موجوداتی ثابت نیستند و مسیر فکرهای شما عمیقا در شکل‌دادن به آدمی که می‌شوید نقش دارند. من باور دارم که عبادت به شما کمک می کند که بهترینِ خودتان شوید.

happy

در کنار هم شاد بودن و حس خوب زندگی

چگونه می توانم آوازه‌ای پایدار از خود بجای بگذارم؟

دو سال پیش وقتی که سرطان پدر من شناسایی شد، من همۀ جزئیات زندگی او را می‌دانستم. او اهل کالیفرنیا و یکی از هفت بچۀ یک خانواده بود. او علاقه شدیدی به سفرِ دریایی داشت. اما اینکه قبل از آمدن من او که بوده برای من غیرقابل‌تصور بود. ناگهان می‌خواستم که در مورد تمام آنچه دیده و انجام داده بود بدانم – نیاز داشتم که بدانم.

بنابراین از او خواستم که داستان‌های زندگی خود را برایم بازگو کند و او گفت که می توانم هرچه خواستم از او بپرسم.

او شورش‌های متعددی را در لس‌آنجلس مشاهده کرده بود، در یک معدن جیوه کار کرده بود، وجدانش باعث مخالفت او با جنگ ویتنام شده بود و پشیمان بود که چرا هیچوقت دانشگاه را تمام نکرده است.

یک روز به من گفت “چرا از من در مورد اولین عشق بزرگم نپرسیدی؟” و ناگهان متوجه شدم که همانقدر که گوش دادن برای من اهمیت داشت، به اشتراک‌گذاشتن این داستانها برای او هم مهم بود. از طریق داستان‌هایش، پدرم تمام خودش را، در عین انسجام و واقعی‌بودن، به من اهدا کرده بود. من او را  به عنوان کسی می شناسم که عشق می‌ورزیده و از دست داده است، از مسیر خارج شده و دوباره به آن بازگشته است. برای من، با وجود بیماریش، هیچوقت تا آن موقع  به آن حد او را سرزنده ندیده بودم.

اَبی رایت، یک ویرایشگر در مجله O است.

شاید توضیح بالا به نظر شما بی‌ربط باشد اما با درک عمیق متن می‌توانید به جواب سوال برسید.

آیا می توانم زمان را آهسته کنم؟

وقتی که جوان هستید، بسیاری کارها را برای اولین بار می‌کنید، و ذهن شما آنها را به عنوان تجاربی بخصوص و بیادماندنی ذخیره می‌کند – بنابراین وقتی به این سالها نگاه می‌کنید، بنظر می رسد که تا ابد ادامه داشته‌اند. وقتی که پیرتر می‌شوید، تجربه‌های جدید کمتری دارید، بنابراین روزهای شما راحتتر و سریعتر می‌گذرند.

برای کش‌دادن زمان، خاطره‌های و ماجراهای جدیدی برای خود به ارمغان آورید – به مکانهایی بروید که تا بحال ندیده‌اید، مسیر جدیدی را برای رفتن به سر کار انتخاب کنید و … شما نمی توانید حرکت زمان-مکان را متوقف کرده یا روی آن تاثیر بگذارید. اما این تجربیات جدید برای شما زندگی را تازه و بیادماندنی می کنند.

کلودیا هاموند، نویسندۀ مجله Time Warped است.

آیا سوالی هست که ذهن شما را درگیر کرده باشد و بخواهید آنرا به اشتراک بگذارید؟

اخبار داغ روز اختصاصی هافینگتن پست چگونه


منبع: آلامتو

سخنان ناب گاندی برای موفقیت در زندگی

گاندی mahatma-gandhi

“نباید ایمان خود به بشریت را از دست بدهید. اگر چند قطره از آب اقیانوس آلوده شود کل اقیانوس آلوده نمی گردد.”

“فاصله بین آنچه انجام می دهیم و آنچه توانایی انجامش را داریم برای حل بیشتر مشکلات جهان کافی خواهد بود.”

“اگر آدم شوخ طبعی نبودم مدت ها پیش خودکشی کرده بودم. “

ماهاتما گاندی نیازی به معرفی ندارد. همه مردی را که رهبری ملت هند برای استقلال از سلطه انگلیس در سال ۱۹۴۷ بر عهده داشت می شناسند.

پس بیایید به بررسی چند نکته از عقاید گاندی بپردازیم.

۱۰ سخن ناب از سخنان گاندی:

  1. خودتان را تغییر دهید.

شما باید مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید.

به عنوان انسان بزرگترین دروغ ما در مورد توانایی مان در ساخت دوباره جهان نیست – این افسانه عصر اتم است. بلکه توانایی ما در ساخت مجدد خودمان است.

اگر خود را تغییر دهید جهان خود را نیز تغییر می دهید. اگر شیوه تفکرتان را تغییر دهید می توانید احساسات و اعمالتان را تغییر دهید و بنابراین جهان اطراف شما نیز تغییر می کند. نه تنها به این دلیل که اکنون شما اطرافتان را با فکر و احساسات تازه ای می نگرید بلکه به این دلیل که این تغییر می تواند به شما کمک کند تا دست به عمل بزنید به شیوه ای که قبلا فکر آن را نمی کردید. یا حتی در مورد آن فکر هم کرده بودید. ولی غرق در الگوهای فکری قدیمی خود بودید.

و مشکلی که با تغییر جهان بیرونی بدون تغییر خودتان با آن مواجه می شوید این است که وقتی به تغییری که شدیدا در پی آن بودید می رسید شما همچنان خود شما هستید. شما همچنان کاستی ها، خشم، منفی بافی ، گرایش به تخریب خود و غیره را با خود به همراه دارید.

و بنابراین در این موقعیت جدید شما آنچه را که در آرزوی آن بودید نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز انباشته از چیزهای منفی است. و اگر تغییر بیشتری ایجاد کنید بدون اینکه کمی بینش نسبت به آن داشته باشید و از خود قبلی تان فاصله گرفته باشید ممکن است این حس بیشتر و قوی تر باشد. از آنجایی که خود قبلی شما علاقه به تفکیک چیزها، یافتن دشمنان و جدایی دارد ممکن است برای ایجاد مشکلات بیشتر شروع به تلاش کند و زندگی و دنیای شما را دچار کشمکش کند.

  1. شما تحت کنترل هستید.

هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند مرا آزرده کند.

احساس شما و واکنش شما چیزهایی است که همیشه به شما بستگی دارد. ممکن است یک روش نرمال و معمول برای واکنش در برابر چیزهای مختلف وجود داشته باشد. اما بیشتر مواقع راه های دیگری نیز وجود دارد.

شما می توانید اندیشه ها، واکنش ها یا احساسات تان را تقریبا در مورد هر چیزی انتخاب کنید. نباید هیجان زده شوید، رفتار اغراق آمیزی انجام دهید یا به صورت منفی واکنش نشان دهید. البته ممکن است همیشه و بلافاصله اینگونه نباشد. بعضی اوقات یک حرکت بدون تفکر انجام می شود. یا یک تفکر کهنه نمایان می گردد.

وقتی بفهمید که هیچ چیز بیرونی نمی تواند احساس شما را کنترل کند می توانید به تدریج این اندیشه را به زندگی روزانه خود وارد و آن را تبدیل به یک عادت کنید. عادتی که می تواند به مرور زمان قوی تر و قوی تر شود. با اینکار زندگی بسیار آسان تر و دلپذیرتر می گردد.

  1. ببخشید و رها کنید.

شخص ضعیف هرگز نمی بخشد. عفو و بخشش نشانه قدرت است.

چشم در برابر چشم تنها باعث کور شدن کل دنیا می شود.

جنگ با بدی با روش اشتباه به هیچ کس کمکی نمی کند. و همانطور که در نکته قبلی گفته شد، این شمایید که انتخاب می کنید چگونه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را هر چه بیشتر وارد زندگی تان کنید می توانید به طریقی دست به عمل بزنید که برای خودتان و دیگران مفید باشد.

شما می فهمید که بخشش و رها کردن گذشته باعث کمک به شما و مردم جهانتان می شود. و صرف وقت در خاطرات منفی بعد ازاینکه از آن تجربه درس گرفتید دیگر کمکی به شما نخواهد کرد. تفکر در گذشته فقط باعث می شود که شما بیشتر رنج ببرید و نتوانید در حال حاضر دست به عمل بزنید.

اگر نبخشید به گذشته و یک شخص دیگر اجازه می دهید که احساسات تان را در دست گیرد. با عفو و بخشش خود را از این بندها رها کنید. بعد از آن می توانید کاملا روی مرحله بعدی تمرکز کنید.

  1. بدون عمل به جایی نمی رسید.

یک مثقال عمل بهتر است از یک خروار حرف.

بدون اینکه دست به کار شوید کار خیلی کمی انجام می شود. البته اهل عمل بودن سخت و دشوار است. ممکن است مقداری مقاومت درونی وجود داشته باشد.

و همانطور که گاندی گفت ممکن است فقط حرف بزنید. یا به صورت بی پایان درس بخوانید و مطالعه کنید. و فکر کنید که به سمت جلو در حرکتید. اما در زندگی واقعی نتایج کمی کسب کرده باشید.

  1. به این لحظه توجه کنید.

من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم. من می خواهم به زمان حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است.

بهترین راهی که برای غلبه بر این مقاومت درونی که اغلب باعث می شود کاری انجام ندهیم این است که در زمان حال باقی بمانیم و تا حد امکان شرایط را بپذیریم.

چرا؟ زیرا زمانی که شما در زمان حال به سر می برید در مورد لحظات بعدی که تحت کنترل شما نیستند، نگرانی ندارید. و این مقاومت که از انجام هرگونه عملی جلوگیری می کند، قدرتش را در نتیجه تصور نتایج منفی در آینده . یا شکستهای قبلی. از دست می دهد. و بنابراین راحت تر می توانیم هم وارد عمل شویم و هم بر زمان حاضر تمرکز کنیم و بهتر عمل کنیم.

  1. همه انسانیم.

من ادعا می کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه انسان ها خطا می کنم. همچنین اقرار می کنم که آن قدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم هایم را اصلاح کنم.

عاقلانه نیست که خیلی از هوش و درایت یک نفر مطمئن باشیم. درست این است که به خاطر داشته باشیم که قویترین ها ممکن است ضعیف عمل کنند و عاقل ترین ها اشتباه کنند.

وقتی شروع به اسطوره ساختن از افراد کنید. حتی اگر کارهای خارق العاده ای انجام داده باشند. این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. ممکن است کم کم فکر کنید که شما هرگز نمی توانید به چیزهای مشابه آنها دست یابید زیرا آنها خیلی متفاوت هستند. بنابراین مهم است که به یاد داشته باشید همه ما گذشته از اینکه چه کسی هستم انسانیم.

و من فکر می کنم لازم است از یاد نبریم که همه ما انسانیم و مستعد اشتباه. تعریف یک استاندارد غیر منطقی برای افراد فقط باعث ایجاد درگیری های غیر ضروری در دنیای شما و منفی بافی در وجودتان می شود.

باید به یاد داشته باشید که دوری از عادت بد خودتخریبی در اشتباهاتتان باعث موفقیت های بعدی می شود. و به جای آن به وضوح می توانید ببینید که کجا اشتباه کردید و چه چیزی می توانید از این اشتباه بیاموزید. و سپس دوباره تلاش کنید.

  1. پایداری

ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید.

پایدار و محکم باشید. در آینده مخالفت های اطرافتان کمرنگ و نابود می شود. و مقاومت درونی شما و خود تخریبی که می خواهد شما را عقب نگهدارد و از پیشرفت تان جلوگیری کند روز به روز ضعیف تر می شوند.

دلیل این که گاندی در روش بدون خشونت خود موفق شد این بود که او و یارانش بسیار سرسخت بودند. آنها تسلیم نشدند.

موفقیت و پیروزی به ندرت با آن سرعتی که می خواهید به دست می آید. فکر می کنم یکی از دلایلی که افراد به آنچه که می خواهند نمی رسند این است که آنها خیلی زود خسته می شوند. زمانی که آنها فکر می کنند برای رسیدن به موفقیت کافی است معمولا به همان میزانی نیست که واقعا برای رسیدن به هدف لازم است.

این عقیده اشتباه تا حدودی ناشی از جهانی است که در آن زندگی می کنیم. جهانی پر از قرص های جادویی که به صورت مداوم تبلیغ می شوند و به ما قول می دهند درطی ۳۰ روز می توانیم وزن زیادی کم کنیم یا پول زیادی به دست بیاوریم.

سرانجام نکته مفیدی که باعث پایداری شما می شود این است که به جمله سوم گاندی در ابتدای مقاله توجه کنید و شوخ طبع باشید. این کار باعث می شود که در سخت ترین زمان ها نیز انجام کارها راحت باشد.

  1. خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید.

من فقط به جنبه های خوب انسان ها توجه می کنم. از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم، علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.

انسان دقیقا به اندازه ای بزرگ می شود که برای کمک به طرفدارانش تلاش می کند.

زمانی فکر می کردم رهبری با زور انجام می شود اما امروز معنای آن برای من همراهی با مردم است.

بیشتر وقت ها افراد ویژگی های خوبی دارند و همچنین ممکن است بعضی ویژگی هایشان چندان خوب نباشد. اما شما می توانید تصمیم بگیرید که به کدام توجه کنید. اگر به دنبال پیشرفت هستید روی خوبی افراد تمرکز کنید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما آسان تر شود همزمان که دنیا و روابط تان مثبت تر و دلپذیرتر می شود.

و زمانی که شما خوبی افراد را می بینید کمک کردن به آنها برای شما راحت تر می شود. با کمک به دیگران و با ارزش دادن به آنها شما فقط زندگی آنها را بهتر نمی کنید؛ در طی زمان آنچه را داده اید دوباره بدست می آورید. و افرادی که به آنها کمک کرده اید ممکن است علاقه بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند. و درنتیجه شما با هم چرخه ای از تغییرات مثبت ایجاد می کنید که رشد می کند و قوی تر می شود.

با تقویت مهارت های اجتماعی تان می توانید شخص با نفوذی شوید و این چرخه رو به جلو را تقویت کنید.

  1. هماهنگ و قابل اعتماد باشید خودواقعی تان باشید و تظاهر نکنید.

شادکامی زمانی حاصل می شود که تفکر، گفتار و کردار شما هماهنگ باشد.

همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید. همیشه در پی پالودن ذهنتان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد.

فکر می کنم یکی از بهترین نکات برای بهبود مهارت های اجتماعی شما رفتار یکسان و ارتباط بر اساس اعتماد است. به نظر می رسد افراد واقعا به ارتباط درست و اطمینان بخش علاقه دارند. و زمانی که اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد به لذت درونی بالایی می رسید. شما در مورد خودتان احساس قدرت و شایستگی می کنید.

زمانی که افکار و گفتارتان در یک جهت باشد در ارتباطات خود را نشان می دهد. زیرا اکنون آهنگ صدا و زبان بدن با کلمات شما – که عده ای معتقدند ۹۰ درصد ارتباط است. هماهنگ است.

وقتی این هماهنگی نمود پیدا کند افراد علاقه مند می شوند که واقعا به آنچه می گویید گوش کنند و شما بدون هیچ گونه ناهماهنگی، پیام های پیچیده و یا شاید تا حدودی نادرست با دیگران ارتباط برقرار می کنید.

همچنین اگر اعمال شما با آنچه فکر می کنید و بر زبان می آورید یکسان نباشد کم کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می توانید انجام دهید خدشه دار می شود.

  1. رشد کنید و به تعالی برسید.

پیشرفت مداوم قانون زندگی است، و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسند، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است.

شما همیشه می توانید توانایی ها و عادت هایتان را بهبود ببخشید و خود را مجددا مورد ارزیابی قرار دهید. شما می توانید درک عمیق تری از خود و جهانتان بدست آورید.

مطمئنا ممکن است گاهی ناپایدار و نامطمئن به نظر برسید یا اینکه ندانید چه کار دارید می کنید. ممکن است در هماهنگ عمل کردن و برقراری ارتباط مطمئن مشکل داشته باشید. همانطور که گاندی گفت ممکن است خود را در موقعیت اشتباهی قرار دهید.

جایی که شما سعی می کنید نظرات و عقاید قدیمی تان را تقویت کنید یا به آن ها بچسبید تا محکم و استوار به نظر برسید در حالی که می دانید یک جای کار اشتباه است. که البته بودن در چنین جایگاهی دلچسب نیست. رشد و بالندگی گزینه بهتر و شادتری برای انتخاب است.

خبرهای داغ روز سخنان بزرگان مردمان موفقیت


منبع: آلامتو

چگونه یک زن موفق باشم؟

موفقیت زنان womensuccess

برای خانم‌ها، توانایی همیشه منجر به اعتماد به نفس نمی‌شود. دلیلش این است:

زنان موفق می‌دانند که در هر کار مردانه‌ای، گاهی خود را در شرایطی نامساعد می‌بینند. ممکن است دست‌کم گرفته شویم، مورد استفاده کمتر قرار گیریم یا حتی حقوق کمتر دریافت کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد زنان باید در سطوحی به طور غیرعادی بالا کار کنند تا درمقایسه با همکاران مرد خود توانا به نظر برسند.

به نقل از مردمان؛ اما به تجربه من، زنان باهوش و بااستعداد ندرتاً می‌فهمند که یکی از سخت‌ترین موانعی که باید بر آن غلبه کنند تا موفق شوند، در درونشان است. ما درمورد توانایی‌های خودمان نه تنها خشن‌تر قضاوت می‌کنیم، بلکه کاملاً متفاوت از مردان این کار را انجام می دهیم. درک اینکه چرا این کار را می‌کنیم، اولین قدم برای اصلاح اشتباهات است. و برای این منظور باید به موقع اقدام کنیم.

این احتمال وجود دارد که اگر امروز در کارتان موفق هستید، مطمئناً زن باهوش و بااستعدادی بوده‌اید. کارول وِک (Carol Dweck)، روانشناس، در دهه هشتاد میلادی یکسری تحقیقات انجام داده و بررسی کرد که دختران و پسران باهوش کلاس‌ پنجمی چطور بر درس‌های سخت، جدید و گیج‌کننده کنار می‌آیند.

او نتیجه گرفت که وقتی مسئله‌ای خارجی و پیچیده برای یاد گرفتن به دختران باهوش داده می‌شد، آنها خیلی زود دست کشیده و رهایش می‌کنند—و هرچه IQ دختر بالاتر باشد، احتمال کنار گذاشتن آن درس بیشتر می‌شود. درواقع، باهوش‌ترین دختران، بدترین واکنش‌ها را نشان دادند. از طرف دیگر، پسران باهوش به آن درس مشکل بعنوان یک چالش نگاه می‌کردند و آن را انرژی‌دهنده می‌دیدند. احتمال دوبرابر کردن تلاششان به جای دست کشیدن از آن مسئله، در آنها بیشتر بود.

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه چیز دختران باهوش را آسیب‌پذیرتر می‌کند و باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس کمتری داشته باشند، درحالیکه باید بیشترین اعتمادبه‌نفس را در بین همسالانشان داشته باشند؟ در سطح کلاس پنجم ابتدایی، دخترها معمولاً در همه درس‌ها، ازجمله ریاضی و علوم، از پسرها بهتر عمل می‌کنند.

بنابراین هیچ تفاوتی نه بین توانایی این دخترها و پسرها  وجود داشت، نه سابقه موفقیت قبلی‌شان. تنها تفاوت در نحوه برداشت آنها از سختی درس بود—اینکه وقتی یادگیری درسی سخت بود برای آنها چه معنا و مفهومی داشت. دختران باهوش بیشتر و سریعتر توانایی‌های خود را زیر سوال می‌برند، اعتمادبه‌نفسشان را از دست می‌دهند و درنتیجه کارایی کمتری دارند.

محققان دلیل این تفاوت را کشف کرده‌اند: اکثر‌اوقات دختران باهوش عقیده دارند که توانایی‌هایشان ذاتی و غیرقابل‌تغییر است درحالیکه پسران باهوش باور دارند که می‌توانند با تلاش و تمرین، توانایی‌های خود را رشد دهند.

اما چطور دخترها و پسرها چنین دیدگاه‌های متفاوتی پیدا می‌کنند؟ به احتمال زیاد به نوع فیدبک و حمایتی که از سمت والدین و معلم ها در کودکی دریافت می‌کنیم بستگی دارد. دخترهایی که کنترل‌نفس را از سنین کمتر شروع می‌کنند، دستورالعمل‌ها را بهتر دنبال می‌کنند و بخاطر “خوبی” خود مورد تشویق و تحسین قرار می‌گیرند.

وقتی در مدرسه درسمان خوب است، به ما می‌گویند که خیلی “باهوش” و “بااستعداد” هستیم و یا “دانش‌آموز بسیار خوبی” هستیم. این نوع تحسین و تمجید به این معنی است که خصوصیاتی مثل باهوش بودن، بااستعداد بودن و خوب بودن، ویژگی‌هایی است که یا دارید و یا ندارید.

از طرف دیگر اینکه از پسرها بخواهید آرام بنشینند و توجه کنند و گوش دهند برای هر پدر و مادر یا معلمی واقعاً سخت است. درنتیجه، به پسرها فیدبک بسیار بیشتری داده می‌شود که تاییدکننده تلاش است (مثلاً “اگر بتوانی به این درس توجه کنی، آن را یاد می‌گیری”، “اگر فقط کمی بیشتر تلاش کنید، درست می‌شود”).

نتیجه: وقتی یاد گرفتن یک چیر جدید واقعاً سخت باشد، دخترها آن را بعنوان نشانه‌ اینکه “خوب” یا “باهوش” نیستند می‌بینند و پسرها آن را نشانه توجه و دقت کردن و بیشتر تلاش کردن.

ما این عقاید و باورها را معمولاً بطور ناخودآگاه تا آخر عمر همراه خود می‌بریم. و ازآنجاکه دخترهای باهوش توانایی‌های خود را ذاتی و غیرقابل‌تغییر می‌بینند، به زنانی تبدیل می‌شوند که خیلی به خود سخت می‌گیرند—زنانی که به طور نابالغانه نتیجه می‌گیرند که توانایی لازم برای موفق شدن در یک حیطه خاص را ندارند و خیلی زود ناامید و دلسرد می‌شوند و از تلاش دست می‌کشند.

حتی اگر هر عیب خارجی در پیشرفت یک زن به بالاترین سطح یک شرکت یا سازمان برداشته شود—هر نابرابری فرصت، هر کلیشه مردسالارانه، همه چالش‌هایی که در توازن بین کار و خانواده با آن روبه‌رو می‌شوند –باز هم باید با این واقعیت کنار بیاید که بخاطر باورهای غلط خود درمور توانایی‌هایش، می‌تواند بدترین دشمن خود باشد.

خودتان چند بار از مقابله با چالش‌ها دوری کرده‌اید و فقط به اهدافی چسبیده‌اید که می‌دانید دست یافتن به آنها آسان است؟ آیا چیزهایی هست که خیلی وقت پیش درمورد آن تصمیم گرفته باشید که هیچوقت نتوانستید در آن موفق باشید؟ مهارت‌هایی که باور داشتید هیچوقت به دست نمی‌آورید؟ اگر این لیست برای شما بلندبالا است، احتمالاً یکی از دخترهای باهوش بوده‌اید که البته اگر توانایی‌هایتان ذاتی و غیرقابل‌تغییر باشند، هیچ اشکالی ندارد. فقط اینطور نیست.

توانایی شما هر چه که باشد—چه هوش شما باشد، چه خلاقیتتان، کنترل‌نفستان، جذابیتتتان یا ورزشکار بودنتان—تحقیقات نشان می‌دهند که کاملاً قابل تغییر هستند. وقتی می‌خواهید در هر مهارتی استاد شوید، تجربه، تلاش و پشتکار شماست که حرف اول را می‌زند.

پس اگر دختری باهوش بوده‌اید، وقتش رسیده است که باور اشتباه خود درمورد توانایی‌ها را دور بیندازید و با این واقعیت روبه‌رو شوید که همیشه می‌توانید پیشرفت کنید و اعتمادبه‌نفس لازم برای غلبه بر هر چالشی را به دست آورید.

زنان مردمان موفقیت چگونه چگونه بامزه شویم


منبع: آلامتو

راههای پیدا کردن هدف در شغل

چگونه می‌توانید در شغلتان، هدف بیابید


چگونه هدف پیدا کنیم

بدون داشتن هدف ادامه دادن هرکاری بسیار سخت و طاقت فرساست پس برای یافتن هدف تان در هر شغلی که هستید دست به کار شوید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ امروزه جوانان صرفاً با یک حقوق ماهیانه‌ی خوب، به رضایت شغلی نمی‌رسند. آن‌ها می‌خواهند شغلشان معنی و هدف خاصی داشته باشد. اما چگونه می‌توان چنین کاری پیدا کرد؟

اشلی استال در مقاله‌ای که در نشریه‌ی فوربز منتشر شد، توضیح می‌دهد که چگونه سال‌ها وقت خود را برای تحصیل در رشته‌ی دیپلماسی خارجی صرف کرد و دو مدرک کارشناسی ارشد گرفت تا اینکه شغلی به‌عنوان مربی کسب‌وکار پیدا کرد. او می‌گوید زمانی که مسیرش را آغاز کرده بود، هرگز فکر نمی‌کرد روزی خود را در چنین جایگاهی ببیند. ولی این شغل او را کاملاً به رضایت روحی رساند. کم نیستند جوانانی که چنین تجربه‌ای را پشت سر می‌گذارند. آن‌ها راهی را شروع و خودشان را در آن مسیر غرق می‌کنند، سپس به موقعیتی برمی‌خورند که گویی آن‌ها را صدا می‌کند. گاهی اوقات شور و اشتیاق واقعی زمانی ظهور می‌باید که اصلاً انتظارش را ندارید.

بااین‌حال اغلب مردم وقتی به این نقطه می‌رسند، در مورد مسیر جدید زندگی‌شان دچار تردید و درماندگی می‌شوند. آن‌ها از خودشان می‌پرسند آیا این همان راهی است که باید ادامه بدهند؟ آیا با تغییر مسیر، امنیتشان را از دست می‌دهند؟ اگر اشتباه کرده باشند چه می‌شود؟

زمانی که متوجه می‌شوید مدت‌ها مسیری را طی کرده‌اید که هیچ کمک یا خدمتی به شما نکرده است، این چند سؤال را از خودتان بپرسید. هرچند ممکن است فکر کردن به این پرسش‌ها، حس خوبی نداشته باشد؛ ولی پیش از اینکه یک قدم بزرگ بردارید و جهت زندگی‌تان را کاملاً عوض کنید، روی پاسخ‌هایتان تأمل‌کنید:

یافتن هدف کاری

آیا واقعاً خوشحالید؟

با صداقت ارزیابی کنید که این شغل واقعاً چه احساسی به شما می‌دهد. همه‌ی ما روزها، هفته‌ها حتی ماه‌های سختی در دفتر کارمان گذرانده‌ایم. آیا صرفاً خسته‌اید یا اینکه حس می‌کنید بی‌اراده در این مسیر شغلی حرکت می‌کنید؟ برای مثال اشلی استال کاملاً حس می‌کرد که دیگر علاقه‌ای به دیپلماسی ندارد؛ ولی به خاطر ترس از تغییر، همچنان مسیرش را ادامه می‌داد. اگر اهداف سابقتان دیگر شما را به هیجان نمی‌آورند، وقتش رسیده است که از خودتان سؤال کنید واقعاً چه می‌خواهید؟

می‌خواهید خودتان را به چه کسی ثابت کنید؟

فقط به این دلیل که استاد موردعلاقه‌تان به شما گفته بود باید یک وکیل بزرگ شوید؛ یا اینکه والدینتان همیشه آرزو داشتند در رشته‌های فنی درس بخوانید، به این معنی نیست که حتماً باید این راه‌ها را انتخاب کنید. پیش از هر چیز باید به علایق واقعی و درونی‌تان نگاه کنید. مهم نیست که دیگران از شما چه می‌خواهند. اگر بزرگ‌ترین انگیزه‌ی شما این باشد که خودتان را به دیگران ثابت کنید، هرگز به رضایت شغلی دست پیدا نمی‌کنید. خوب فکر کنید تا زمانی که مطمئن شوید اعمال و انتخاب‌هایتان، از علل درستی انگیزه گرفته‌اند.

پیدا کردن هدف در کار

آیا راه دیگری هم هست؟

از خودتان بپرسید که برای رسیدن به موفقیت‌ها و نقاط عطف زندگی کاری، چه فشارهایی را تحمل می‌کنید؟ آیا آن‌قدر خودتان را در چهارچوب‌های سخت و چک‌لیست‌های متعدد غرق کرده‌اید که دیگر متوجه نیستید در دنیای اطرافتان چه می‌گذرد؟ آیا این نیاز دائمی به کنترل اوضاع، شما را از خلاقیت و درک فرصت‌های جدید، باز داشته است؟ این محدودیت‌ها را کنار بگذارید و به اهداف بزرگ قدیمی‌تان فکر کنید. آیا این چیزی بود که می‌خواستید؟ به اهداف فعلی فکر کنید و ببینید چه بخش‌هایی از آن، واقعاً برای شما اهمیت دارد. به‌این‌ترتیب افق دیدتان را وسیع‌تر می‌کنید و متوجه می‌شوید که چه راه‌های دیگری برای زنده نگه‌داشتن اهداف اصلی‌تان وجود دارد. گاهی اوقات ما می‌توانیم از راه‌هایی که اصلاً انتظارش را نداریم، به هدف‌هایمان دست پیدا کنیم.

یافتن هدف در زندگی

می‌خواهید چه اتفاقی بیفتد؟

زمانی می‌توانید به این سؤال پاسخ دهید که فهمیده باشید چه چیزی برای شما اهمیت بیشتری دارد. این سؤال به جریان کاری‌تان بستگی دارد و گاهی همین موضوع است که اجازه نمی‌دهد به مسیرهای جدید فکر کنید. پای خود را از روی پدال گاز بردارید و کمی به مناظر اطراف نگاه کنید. به‌جای اینکه مدام در حال رفت‌وآمد باشید، بیشتر متمرکز شوید و ایده‌هایتان را مرور کنید.

بسیاری از مردم با چنان سرعتی حرکت می‌کنند که متوجه نیستند در دنیای اطراف چه می‌گذرد. اشلی استال در مقاله‌ی خود، مردم را به کم کردن سرعت دعوت نمی‌کند، بلکه توصیه می‌کند به‌جای تحمل دائمی فشار و تلاش‌های بی‌وقفه، خودشان را به جریان زندگی بسپارند. این فرایند به اغلب مردم کمک می‌کند هدف‌های بسیار جالبی در زندگی‌شان پیدا کنند و به پیشرفت‌های بزرگی که با تغییرات، صلح و همبستگی همراه است، دست یابند.

اگر آمادگی دارید که شور و علاقه‌ی خودتان را پیگیری کنید، به یاد داشته باشید که کمی آهسته‌تر حرکت کنید و جاده‌ی جدیدی بر مبنای آنچه واقعاً برای شما اهمیت دارد انتخاب کنید. گرچه حرکت‌های بزرگ مثل تغییر شغل، مستلزم اراده‌ی آهنین است؛ اما در پایان ارزش همه‌ی سختی‌های آن را دارد. و بازهم به خاطر داشته باشید که همیشه به خودتان پایبند بمانید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : زومیت


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

چگونه قاطعانه صحبت کنیم؟

راه های قاطعانه صحبت کردن در برابر دیگران؛


حرف زدن به صورت قاطعانه

عالی صحبت کردن برای هرکسی یک ابزار بدون نقص خواهد بود اما همه ما به این ابزار مجهز نیستیم و گاهی در صحبت کردن قاطعانه دچار مشکل می شویم.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ گاهی اوقات انسان‌ها نمی‌توانند حرف‌ها و خواسته‌های خود را به طور واضح برای طرف مقابل بیان کنند و درنتیجه دیگران دچار سوءتفاهم می‌شوند. بسیاری از اختلاف‌ها به این دلیل است که دو طرف نمی‌توانند خواسته‌های یکدیگر را متوجه شوند. درصورتی‌که اگر همه با هم صادق باشند چنین اتفاقی نخواهد افتاد و حق هیچ شخصی ضایع نخواهد شد. انسان‌ها دوست ندارند خشن، سخت‌گیر و زیاده‌خواه به نظر برسند به همین دلیل نمی‌توانند در برابر دیگران از حق خود دفاع کنند. ما حتی گاهی اوقات ترجیح می‌دهیم تمام مشکلات را خودمان حل کنیم و به همین دلیل در مورد خیلی از موارد اظهار نظر نمی‌کنیم.

همه‌ی ما از اینکه توسط دیگران مسخره شده یا پذیرفته نشویم می‌ترسیم و همین موضوع باعث می‌شود در یک جمع نتوانیم نظر واقعی‌مان را بگوییم. این نگرانی‌ها کاملا طبیعی است. مخصوصا زمانی که یاد نگرفته باشیم از حق خودمان در برابر دیگران دفاع کنیم. البته این نکته را نباید فراموش کنیم که دفاع کردن از چیزی که می‌خواهیم با پرخاشگری تفاوت دارد. اینکه بتوانیم از حق خودمان دفاع کنیم بسیار سازنده است و به اعتمادبه‌نفس بستگی دارد. درصورتی­که پرخاشگری از خشم ناشی می‌شود و روابط را از بین می‌برد.

چگونه قاطعانه صحبت کنیم؟

لحظه‌ای را تصور کنید که در زندگی شخصی دقیقا احساس کرده‌اید در جای درستی قرار دارید. شاید این احساس هنگام پختن شام یا تعمیر کردن خودرو رخ داده باشد اما مطمئنا آن لحظه یکی از بهترین لحظه‌های زندگی بوده است. اینکه بدانید یک کار چه مدت زمان می‌برد یا چه مقدار هزینه خواهد داشت احساس اعتمادبه‌نفس و اطمینان را چندین برابر افزایش خواهد داد. شاید زمانی که در حال انجام این کارها بوده‌اید با پیشنهادات دیگران در مورد عوض کردن نحوه‌ی کار برخورد کرده باشید اما به قدری اعتمادبه نفس داشته‌اید که می‌دانستید روش خودتان از راه‌های پیشنهادی آن­ها بهتر است.

حال چنین شرایطی را برای محیط کار تصور کنید. اگر در مورد کاری اطمینان دارید، جسارت داشتن و بی‌محابا صحبت کردن نه تنها توهین کننده نیست بلکه باعث می‌شود کارها به بهترین نحو ممکن انجام شوند. روش‌های زیر به شما کمک می‌کنند که در محیط کار نیز بتوانید آزادانه نظر خود را بیان کرده و از حق خودتان دفاع کنید.

  1. دانستن خواسته‌های دیگران نیز به اندازه‌ی شناخت محدودیت‌ها اهمیت دارد

سعی کنید موضوع را به طور واضح برای دیگران بیان کنید. به‌عنوان مثال بگویید: «اجازه دهید منظورم را واضح بیان کنم.» گفتن این عبارت به طرف مقابل نشان می‌دهد که می‌خواهید کار به طور تمام و کمال انجام شود. از طرفی گفتن عبارت: «مطمئن نیستم که  این روش جواب دهد اما مطمئنم که می‌توانم به روش خودم آن را انجام دهم.» نیز به سایر اعضای تیم و مشتری‌ها ثابت می‌کند که می‌توانند به شما اعتماد کنند.

صحبت کردن با دیگران به صورت قاطعانه و محکم

  1. موفقیت و رضایت با بیان کردن نیازها و انتظارات ممکن می‌شود

صحبت کردن در مورد اینکه از انجام یک کار احساس راحتی نمی‌کنید و با زمان یا نحوه‌ی انجام آن مشکل دارید به دیگران نشان می‌دهد که مشتاق صحبت کردن در مورد آن موضوع هستید و نمی‌خواهید خودتان را برای منافع و عملکرد شرکت قربانی کنید.

  1. اگر قاطع باشید، دیگران نیز بیشتر به شما اعتماد خواهند کرد

به شخصی که مرزبندی مشخصی نداشته باشد نمی‌توان اطمینان کرد. استفاده از کلمه‌ی «می‌خواهم» مرزبندی نیازها را نشان می­دهد و میزان اطمینان و اعتماد همکاران به شخص را افزایش می­دهد. اگر هنوز یاد نگرفته‌­اید که قاطع باشید و از حق خودتان دفاع کنید باید این حقیقت را بپذیرید که قاطعیت یکی از دلایل اصلی موفقیت است. مشخص بودن اهداف و قاطعیت داشتن در مورد آن­ها نشان دهنده‌ی این است که نمی‌خواهید قربانی خواسته‌های دیگران شوید.

کارمندان یک شرکت دوست دارند با شخصی قابل اعتماد و صادق همکاری داشته باشند. بنابراین در صحبت‌های خود قاطعیت داشته باشید. بدانید در حال حاضر دقیقا در چه مرحله‌ای قرار دارید و قصد دارید در آینده به چه اهدافی دست پیدا کنید. دانستن این واقعیت، قاطعیت کلام را افزایش می‌دهد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : زومیت, فن بیان


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

چگونه بهتر بنویسیم؟

راههای تقویت مهارت های نویسندگی؛


چگونه بهتر بنویسیم

تقویت مهارت های نوشتن تنها برای اینکه قرار است یک نویسنده کتاب شوید نیست چراکه امروزه با یک متن قوی میتوان بسیاری از کارهای و درخواست های کاری را راحت تر پیش برد پس سعی کنید با بالابردن مهارت های نویسندگی تان از مزایای آن بهره مند شوید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ این روزها شاید نوشتن نامه کمتر شده باشد؛ اما اغلب درخواست‌ها به‌صورت کتبی و توسط ایمیل ارائه می‌شوند. به‌عنوان مثال صحبت کردن با اساتید در مورد پروژه‌ها و ارسال درخواست شغلی، با نوشتن یک یا چند جمله همراه است و به همین دلیل رعایت نکات نگارشی بسیار اهمیت دارد و حتی می‌تواند سرنوشت افراد تازه‌کار را تحت تأثیر قرار دهد. با گسترش پیدا کردن شبکه‌های اجتماعی این باور برای عده‌ای جا افتاده است که رعایت کردن املای کلمات و اصول نگارشی دیگر اهمیتی ندارد. شاید این طرز تفکر برای برقراری ارتباط با دوستان اشکالی نداشته باشد؛ اما برای نگارش درخواست‌های رسمی هنوز مهم است. درواقع می‌توان این‌طور نتیجه‌گیری کرد که شیوه‌ی نگارش هر فرد میزان حرفه‌ای بودن او را نشان می‌دهد. کسی که شیوه‌ی نگارشی خوبی ندارد، لزوما بی‌سواد یا غیر حرفه‌ای نیست؛ اما این موضوع ناخودآگاه روی برداشت انسان‌ها از اشخاصی که نمی‌شناسند تأثیر می‌گذارد و مطمئنا هیچ شخصی دوست ندارد با چنین فردی وارد مذاکره شود.

همه چیز نسبت به گذشته تغییر کرده است و نحوه‌ی نوشتن نیز این قاعده مستثنا نیست؛ اما فراموش نکنید که مردم شما را با کلماتی که استفاده می‌کنید ارزیابی می‌کنند. مخصوصا زمانی که شناخت درستی از طرف مقابل نداشته باشند. البته این به این معنا نیست که شیوه‌ی نگارش خود را به‌طور کامل تغییر دهید یا درخواست‌های خود را با متن سنگین و رسمی ارسال کنید؛ بلکه کافی است به یک سری اصول اولیه و ساده بیشتر اهمیت دهید. در ادامه‌ی این مقاله به بررسی تعدادی از این نکات ساده می‌پردازیم.

افزایش مهارت نویسندگی

  1. شفافیت را هدف قرار دهید

پیش از هر چیزی باید منظور خود را به‌طور واضح، شفاف، مختصر و حرفه‌ای بیان کنید. در نگارش یک متن نیازی به در نظر گرفتن حرکات دست و صورت که معمولا در مکالمات رودررو رعایت می‌شوند نیست. بنابراین نویسنده‌ی متن باید تمام تمرکز خود را روی شفافیت متنی که می‌نویسد بگذارد و ایده‌ی خود را به‌طور واضح بیان کند تا خواننده برداشت دیگری نداشته باشد. رایج‌ترین اشتباهاتی که باعث نامفهومی متن می‌شوند عبارت‌اند از:

ترکیب کردن جمله‌ها: سعی کنید در هر جمله یک موضوع را مطرح کنید و بعد از پایان جمله سراغ موضوع بعدی بروید.

طول جمله‌ها: این روزها کسی حوصله‌ی خواندن متن‌های طولانی را ندارد؛ بنابراین بهتر است جملات کوتاه و مختصر باشند.

زیاده‌روی کردن: زیاده‌روی کردن در هر چیزی خوب نیست. گاهی اوقات برخی علائم نگارشی برای بیان منظور خاصی به کار می‌روند و زیاده‌روی در استفاده از آن‌ها ممکن است متن را نامفهوم کند.

  1. حرفه‌ای بودن را هدف قرار دهید

اشتباهات دستوری و غلط املایی نشان‌دهنده‌ی غیر حرفه‌ای بودن شخص است. همه‌ی ما ممکن است زمانی که با دوستان خود صحبت می‌کنیم برخی لغات را مختصر بنویسیم یا علائم نگارشی را رعایت نکنیم. دو جمله‌ی معروف «بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.» و «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید.» را همیشه در ذهن داشته باشید و بدانید که گاهی اوقات یک مکث کوتاه می‌تواند معنای جمله را کاملا تغییر دهد.

  1. از نرم‌افزارهای غلط‌یاب استفاده کنید

همان‌طور که گفتیم، اشتباهات املایی نابخشودنی هستند. خوشبختانه نرم‌افزارهای زیادی وجود دارند که متن را از لحاظ املای لغات بررسی می‌کنند. پیش از ارسال هر متنی آن را توسط این نرم‌افزارها بررسی کنید. این کار زمان کمی می‌گیرد و در عوض صحت متن را تأیید می‌کند.

نوشتن مثل حرفه ای ها

  1. نوشتن را تمرین کنید

نوشتن مهارتی است که به مرور زمان و با تمرین کردن تقویت می‌شود. مطمئنا فرستادن یک نامه با غلط املایی یا نگارشی بسیار بد است؛ اما فراموش نکنید که برای بهتر نوشتن باید تمرین کرد.

  1. از یک فرد آزادکار کمک بگیرید

اگر احساس می‌کنید کارهای زیادی برای انجام دارید و نمی‌توانید برای هر نامه یا درخواست زمان بگذارید، از یک شخص حرفه‌ای و آزادکار بخواهید این کار را برای شما انجام دهد. این افراد تجربه‌ی زیادی در نویسندگی دارند و در کم‌ترین زمان متن مورد نظر را آماده می‌کنند. تجربه‌ی کاری این افراد اشتباهات را به صفر می‌رساند و معمولا هزینه‌ی چندانی برای شما نخواهد داشت.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : زومیت, چگونه


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

قانون جذب چیست؟

قانون جذب

به عبارت ساده، قانون جذب توانایی جذب هر چیزی که در زندگی بر آن تمرکز می کنیم، می باشد. اعتقاد بر این است که صرف نظر از سن، ملیت یا اعتقاد مذهبی، همه ما مستعد قوانینی هستیم که بر جهان نظارت دارند، از جمله قانون جذب. این قانون جذب است که از قدرت ذهن برای ترجمه هرچیزی در فکر ما و استفاده از آن برای تبدیل شدن به واقعیت استفاده می کند. به عبارت دیگر، تمام افکار در نهایت تبدیل به واقعیت می شوند. اگر بر عذاب و غم و اندوه تمرکز کنید، در آن شرایط باقی می مانید. اگر بر افکار مثبت تمرکز کنید و اهدافی برای رسیدن داشته باشید، تلاشی می کنید با اقدامات عظیم به آن ها دست یابید.

به همین دلیل است که جهان چنین مکان زیبایی است. قانون جذب عنوان میکند هرچیزی که در ذهن شما تصور می شود، اگر اقدام به برنامه ریزی برای رسیدن به آن داشته باشید، قابل دستیابی است.

قانون جذب چیست؟

قانون جذب یکی از بزرگترین اسرار زندگی است. تعداد بسیار کمی از مردم کاملاً از میزان تاثیر قانون جذب در زندگی روزمره شان مطلع هستند. هر کاری که به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه انجام می دهیم و هر ثانیه از وجود ما مانند آهنربایی انسانی است که افکار و احساسات ما به بیرون فرستاده می شود و بیش از آنچه فرستاده شده است جذب میکنیم.

متأسفانه، بسیاری از ما هنوز به پتانسیل عمیقی که درون ما وجود دارد، آگاه نیستیم. در نتیجه، خیلی راحت است که افکار و احساساتتان را بدون بررسی رها کنید. این مسئله باعث می شود افکار اشتباه به بیرون بفرستید و احساسات و رویدادهای ناخواسته را به زندگی خود جذب کنید.

بنابراین کشف اینکه قانون جذب در زندگی شما اثر می گذارد، دلیل عالی برای خوشحالی است! هنگامی که قدرت جاذبه توسط شما درک شود، دیگر راز نیست. به علاوه، می آموزید چگونه آن را در زندگی روزمره خود استفاده کنید، بنابراین تمام آینده از آن شما خواهد شد.

پیشینه تاریخی قانون جذب

قبل از شروع به سفر باورنکردنی به سمت روشنگری واقعی در قانون جذب، توجه به این نکته که می توانید با استفاده از ابزار درست آن را در زندگی خود اعمال کنید بسیار مهم است. شیوه ها و اعتقادات در این قانون، زندگانی افراد بزرگی را در طول تاریخ تحت تاثیر قرار داده است.

صدها سال پیش، قانون جذب توسط بودا آموزش داده شده است. اعتقاد بر این است که او اعتقاد داشت “آنچه می شوید براساس تفکرات شما است. این باوری است که عمیقا توسط قانون جذب تایید می شود.

با گسترش این مفهوم به فرهنگ غربی، اصطلاح “کارما” نیز به وجود آمد، این باور در جوامع مختلفی طرفدار دارد.

در طول قرن ها، این نکته در بین افراد مختلفی درک مشترک شد که آن چه به جهان می دهید (خشم یا شادی، نفرت یا عشق)، در نهایت چیزی است که به سمت زندگی خودتان باز می گردد.

این مفهوم ساده و آسان سال ها در بین افراد زیادی محبوب بود. این نکته نشان می دهد ایده قدرت جذب ایده ای جدید نیست.

اصول اصلی قانون جذب را می توان در تعالیم بسیاری از تمدن ها و گروه های مذهبی کشف کرد.

اثبات ستایش برای قوانین جذب می تواند در طول سال ها کشف شود؛ راه های مختلف ثبت شده و تدریس می شوند، اما هنوز هم راه هایی برای یافتن به وسیله بشریت وجود دارد.

آیا قانون جذب واقعی است؟

درباره قانون جذبهمانطور که قبلا بحث شده است، قانون جذب و ارزش های آن در طول تاریخ دیده شده است. و بسیاری از زنان و مردان نشان داده اند قانون جذب یکی از بزرگترین قدرت های جهان است؛ بسیاری از شاعران، هنرمندان، دانشمندان و متفکران بزرگ مانند شکسپیر، بلیک، امرسون، نیوتن و بتهوون این پیام را از طریق بسیاری از آثار خود انتقال می دهند.

بسیاری از طرفداران مدرن قانون جذب نیز وجود داشته است. اینها عبارتند از اپرا وینفری، جیم کری و دنزل واشنگتن. علاوه بر این، با بیش از ۵٫۸ میلیون طرفدار فیس بوک، داستان های موفقیت آمیز زیادی در مورد قانون جذب وجود دارد.

بخش چالش برانگیز اذعان و پذیرش حقیقت آنچه قانون جذب ارائه می دهد، درک این واقعیت است که هر یک از تصمیمات شما در زندگی، خوب یا بد، تنها توسط شما شکل گرفته است.

با این حال، هنگامی که واقعا به درک کلید واقعی پشت قانون جذب می رسید، با امید و شجاعت و آزادانه به سمت آن می روید و مسئولیت زندگی خود را بر عهده می گیرید و خود را برای همیشه از چرخه ترس، نگرانی یا افکار منفی که شما را برای مدت طولانی عقب نگه داشته است، آزاد می کنید.

علم پشت قانون جذب: واقعیت است، تخیلی نیست

کار فیزیکدانان کوانتومی در طول سال های اخیر باعث روشن شدن بیشتر تأثیر باور نکردنی قدرت ذهن بر زندگی ما و جهان می شود. بیشتر این ایده توسط دانشمندان و متفکران بزرگ به طور یکسان مورد بررسی قرار گرفته است؛ درک بیشتر ما در مورد نقش ذهنی در شکل گیری زندگی و دنیای اطراف ما.

مهم نیست تا به حال درک کامل از فیزیک کوانتوم در خصوص قانون جذب داشته اید یا خیر. با این حال، این بدان معنا نیست که نمی توانیم از مزایای زیادی که این قانون به ما ارائه می دهد لذت ببریم.

خوشحال باشید، زیرا جهان همیشه در کنار ماست! هر چه بیشتر وقت صرف یادگیری نحوه استفاده از قانون جذب کنید، زندگی لذت بخش تر و بهتر خواهد بود. هیچ محدودیتی وجود ندارد! ذهن خود را باز کنید و از فراوانی طبیعی جهان لذت ببرید.

چگونگی استفاده از قانون جذب:

هنگامی که به درک فرصت های شگفت انگیز زندگی می پردازیم، می توانیم بفهمیم که هنرمند هستیم. ما تصاویری از زندگی که دوست داریم ایجاد می کنیم و سپس انتخاب می کنیم و اقداماتی انجام می دهیم که آنچه پیش بینی می کنیم را درک می کنیم.

اگر تصویر را دوست نداشته باشید چه می شود؟

تغییر دهید!

زندگی یک بوم خالی از ممکن ها است؛ شما در کنترل تصویری که در نهایت ایجاد می شود هستید.

قانون جذب واقعا ساده است. همه قوانین طبیعت کامل هستند و قانون جذب استثنا نیست. مهم نیست به دنبال چه چیزی هستید یا به دنبال چه هدفی هستید، اگر بتوانید یک ایده را نگه دارید و آن را در ذهن خود ببینید، می توانید آن را با… تلاش به دست آورید.

در اینجا چند حوزه در زندگی شما وجود دارد که می توانید با استفاده از قانون جذب بهبود دهید.

  1. اظهار عشق و روابط با قانون جذب

“آغاز عشق در پایان مقاومت است.” دانیل لایت

بسیاری از مردم آرزوی ملاقات با عشق زندگی خود را دارند. اما آیا قانون جذب می تواند به زندگی شما کمک کند؟

پاسخ کوتاه؟ بله

بسیاری از قوانین جذب و تکنیک های تمرینی وجود دارد که می تواند اعتماد به نفس ، جذبه و تمایل ناخودآگاه به عشق را افزایش دهد. به این ترتیب، با استفاده از قانون جذب، همسر واقعی خود را جذب می کنید.

  1. جذب پول و ثروت با استفاده از قانون جذب

“همیشه به یاد داشته باشید، پول بنده است؛ شما رئیس هستید. ” -بب پروکتور

درمورد قانون جذبیکی دیگر از اهداف رایج در سراسر جهان، فراوانی مالی است. ثروت همراه با خود مزایای زیادی به ارمغان می آورد. پول سقفی روی سر شما و غذایی سر سفره شما می آورد. به طور مشابه، پول توانایی فراهم کردن امکانات برای خانواده و دوستان را دارد.

متأسفانه بسیاری از ما در خصوص ارتباط با ایده ثروت مشکل داریم. این قطعا معنای ضمنی حرص و بیهودگی است. برای جذب پول، باید این الگوهای تفکر منفی را حذف کنیم. جنبه کلیدی قانون جذب این ایده است که مثبت مثبت را افزایش می دهد. بنابراین، می توانید یاد بگیرید چگونه عادات مثبت تحت کنترل در آوردن پول را با کمک ابزارها و تکنیک های تجسم به راحتی بکار ببرید.

  1. بهبود سلامت روحی و جسمی

“سلامتی فراتر از جسم ما می رود. سلامتی تنها در خصوص آنچه وارد بدنمان میکنیم یا از آن خارج می شود نیست، بلکه در مورد احساسات روحی و احساسات ما به لحاظ معنوی است. ” کاترین هورست

با کار پر از مشغله، تعهدات به دوستان و خانواده و زندگی روزمره عمومی، گاهی اوقات از سلامت شخصی خود غافل می شویم. در حالی که استفاده از قانون جذب نمی تواند جایگزین رژیم غذایی سالم، ورزش و چکاپ منظم پزشکی شود، اما می تواند طیف گسترده ای از منافع را برای سلامت روان، سلامت روحی و سلامت جسم شما به ارمغان بیاورد.

تمرین مغز خود برای دیدن نیمه پر لیوان باعث رشد ذهنی و شادی می شود که به نوبه خود می تواند سلامت جسمی شما را بهبود بخشد. به طور مشابه، صرف وقت برای مراقبت از خود می تواند به مبارزه با طیف وسیعی از بیماری های روانی کمک کند.

افزایش اعتماد به نفس و مبارزه با اضطراب

طبق نکات ذکر شده، سلامت روان می تواند بر سلامت جسمانی و سلامتی شما تاثیر بگذارد. بنابراین، بهتر است بلافاصله استرس خود را کاهش دهید. علاوه بر این، قانون جذب بر ایده اعتماد به نفس و ایمان به جهان تمرکز دارد. برای استفاده از قانون جذب باید احساس تردید را از خود دور کنید.

متناسب بودن، از دست دادن وزن و داشتن یک رژیم غذایی معقول تر

یکی دیگر از اهداف رایج، کاهش وزن است که می تواند به دلایل مختلف یک روند کاهش دهنده انگیزه داشته باشد. با این حال، لازم نیست موردی باشد. تفکر مثبت به جلوگیری از اسراف غذا و فقدان انگیزه کمک می کند.

ذهن بازتر برای غذا خوردن می تواند اطلاعات زیادی در مورد بدن و اشتهای شما ارائه کند. در این روش، ابزار و تکنیک های تجسم در هنگام تلاش برای متناسب شدن واقعا مفید است.

  1. موفقیت و فراوانی جذب:

“هر کسی تصور می کند چه بداند یا نه. تجسم راز بزرگ موفقیت است. ” روندا بیرن

در حالی که “موفقیت” ممکن است کمی مبهم باشد، اما ثابت می کند چگونه همه چیز می تواند شامل قانون جذب باشد!

چگونه میتوان امروزه شروع به استفاده از قانون جذب کرد

درک می کنم حجم زیادی اطلاعات در این صفحه وجود دارد. ممکن است ندانید کجا باید بروید و یا اینکه چگونه این سفر را آغاز کنید. میخواهم این کار را برای شما آسان تر کنم…

اگر آماده به تحقق پیوستن رؤیاهای خود هستید، نیاز به ابزارهایی برای پرورش چشم انداز مثبت دارید. طیف وسیعی از منابع، ابزارها و روش های انجام این کار وجود دارد… و امروز می توانند در اختیار شما باشند! به زودی در مجله موفقیت آلامتو مجموعه دستور العمل های استفاده از قانون جذب را در اختیار شما عزیزان قرار میدهیم.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح


منبع: آلامتو

چگونه مشتری بیشتری جذب کنیم؟

۶ راهکار برای جذب مشتری بیشتر


Successful

جذب مشتری وفادار برای کسب و کارهای نوپا از مهمترین مقدمات بقاء است و بدون اینگونه مشتریان ادامه کسب و کار بسیار سخت است.

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ خیلی مهم است که خودتان و محصولتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که می‌خواهید را به سمت خودتان بکشانید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته و مشتری دائمتان شوند.

در زیر به ۶ روش برای جذب مشتری و نگه داشتن آنها اشاره می‌کنیم:

۱. محل، محل، محل.

احتمالاً از همه شنیده‌اید که یکی از نکات مهم در موفق شدن یک تجارت و نگه داشتن مشتریان، محل است. فقط منظور محله‌ای که در آن کارتان را راه انداخته اید نیست، جزییاتی مثل اینکه کدام طرف خیابان باشد یا کنار کدام فروشگاه هم مهم است. مطمئناً بارها شده که بخاطر شلوغ بودن یک طرف خیابان، به فروشگاهی که در آنطرف خیابان قرار گرفته رفته‌اید یا حتماً فروشگاهی که محل پارک مناسب داشته باشد را ترجیح می‌دهید. احتمالاً از خیلی‌ها شنیده‌اید که با اینکه فروشگاهی را خیلی دوست دارند اما بخاطر شلوغ بودن محل آن یا نبودن جای پارک به آن نمی‌روند.

۲. ظاهر.

دقیقاً درست است که می‌گویند تاثیر اول ماندگارترین تاثیر است. این فقط در روابط میان‌فردی صدق نمی‌کند. در دنیای تجارت هم همینطور است. اگر کسی وارد فروشگاهی شود که باوجود بالا بودن قیمت‌ها روی زمین آشغال ریخته باشد، بوی بدی در هوا جریان داشته باشد یا اجناس همه اینطرف و آنطرف پخش باشند، مطمئناً دیگر به آن جا پا نخواهند گذاشت. مگراینکه برایشان تخفیف ۱۰۰٪ بگذارید.

مقاله مرتبط: راه های جذب مشتری ثابت

۳. قیمت‌ها.

بدیهی است که این یکی از مهمترین جنبه‌های دنیای تجارت است. بااینکه می‌خواهید برای باقی ماندن در دنیای تجارت، سود کافی داشته باشید، اما لازم است قیمت‌هایتان در رقابت با محصولات یا خدمات مشابه‌تان و یا حتی کمی پایین‌تر از آنها باشد. در این حالت باید محصولات بیشتری داشته باشید تا پایین‌تر بودن قیمت‌هایتان را جبران کند. هیچ چیز برای مشتری جذاب‌تر از این نیست که بداند اگر چند متر جلوتر برود، فروشگاهی هست که می‌تواند همان جنس را با قیمتی پایین‌تر بخرد. این کار به روش‌های مختلف قابل انجام است مثل حراج، بُن تخفیف، یکی بخرید بعدی را نصفه قیمت بخرید و هزار و یک ترفند دیگر. همانطور که در بالا اشاره کردیم، می‌توانید قیمتتان را پایین‌تر آورده اما محصول بیشتری ارائه دهید که سود کمتر از هر کالا را جبران کند.

۴. آگاهی نسبت به محصولی که می‌فروشید.

خیلی مهم است که همه کارمندان دانش کامل نسبت به محصولات و خدماتی که شرکت ارائه می‌کند داشته باشند. هیچ چیز بدتر از این نیست که وقتی سوالی درمورد یک محصول یا خدمات از کارمند یک شرکت می‌پرسید، برود و کس دیگری را بیاورد تا اطلاعات لازم را به شما بدهد یا از شما بخواهد روز دیگری مراجعه کنید که با کسی که اطلاعات دارد صحبت کنید. البته شرایط خاص هم هست مثل وقتی که کارمندان تحت آموزش هستند. در این شرایط هم باید حتماً افراد مطلع از محصولات و خدمات در دسترس مشتری داشته باشید چون اگر اینطور نباشد ممکن است خیلی‌ها از در فروشگاه شما رفته و دیگر برنگردند.

۵. رفتار دوستانه.

خیلی وقت‌ها شکایت‌هایی از زبان مردم می‌شنوید که فلان کارمند در فلان شرکت بی‌ادب و بداخلاق بوده است. این مشکل بزرگی برای آن بیزنس ایجاد می‌کند. حرف‌های مردم خیلی سریع دهان به دهان پخش می‌شود و همه ما می‌دانیم که وقتی چیزی می‌شنویم، آن را باور می‌کنیم و معمولاً مطمئن می‌شویم که سراغ آن شرکت نرویم، بدون اینکه خودمان امتحانش کرده باشیم. با مشتریانتان حرف بزنید، به آنها لبخند بزنید، به آنها پیشنهاد بدهید اما سعی نکنید چیزی را به آنها تحمیل کنید. مردم دوست دارند حرف بزنند، مخصوصاً زنان خانه‌دار که زیاد از خانه خارج نمی‌شوند.

۶. تبلیغات.

خیلی مهم است که بیزنستان را به روش‌های درست تبلیغ کنید. تبلیغات روش‌های مختلفی دارد، مثل روزنامه‌ها، مجلات، اینترنت، تبلیغات محلی، تبلیغات کلامی و… برای تبلیغات حتی می‌توانید از حراج دو روزه یا بُن تخفیف استفاده کنید. این باعث می‌شود مشتریان زیادی به خاطر حراج به سمتتان هجوم بیاورند اما وقتی ببینند محصولی که ارائه می‌کنید و قیمت‌هایتان خوب است و خدمات خوبی به مشتری ارائه می‌کنید، دوباره به سمتتان برخواهند گشت، چه در حراج باشید چه نباشید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : مردمان, چگونه


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

آیا سراسر زندگی یک رویاست؟

پاسخ یک سوال جالب


واقعیت یا رویا

این سوال از قدیم در فلسفه و مذهب وجود داشته است: آیا تجربه ما در این زندگی واقعی است؟

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ شاید این سوال به نظرتان کمی احمقانه بیاید. ممکن است یاد آدم‌هایی بیفتید که تعادل فکری ندارند و نمی‌توانند فرق بین زندگی که دارند و توهمات درون ذهنشان را تشخیص دهند.

اما منظور از اینکه می‌گوییم تجربیاتمان در این دنیا واقعی هستند یا نه چیست؟

پشت کلمه ساده «واقعی» سوالات مختلفی وجود دارد:

– آیا حس‌های ما، تصویر درستی از دنیایی که در اطرافمان قرار دارد به ما می‌دهد، بدون اینکه متأثر از تجربیات و انتظارات ما باشد؟ منظورمان این است که آیا تصویر مشخصی از دنیای «واقعی» اطرافمان داریم یا اینکه تقریباً در دنیایی که با ترس‌ها و امیال خودمان رنگ‌آمیزی شده است زندگی می‌کنیم.

– آیا این دنیا و تجربه ما از آن، تجربه‌ای خیالی یا محدود از یک واقعیت عمیق‌تر، بزرگ‌تر و شدیدتر است؟ اگر زندگی ما روی زمین فقط لحظه‌ای کوتاه از یک وجود بسیار بزرگ‌تر باشد چه؟ اگر ابعاد وجودی دیگری که قبل و بعد از آمدن به این دنیا زندگی‌ می‌کرده‌ایم وجود داشته باشد چه؟ اگر اینطور است، آنوقت زندگی ما روی زمین واقعیتی مشخص دارد اما وقتی با وجود گسترده دیگرمان مقایسه شود، بسیار کم‌اهمیت جلوه خواهد کرد.

– آیا این جهان با هدفی مشخص برنامه‌ریزی، ساختاربندی‌ و هماهنگ شده است؟ اگر زمان ما در این دنیا هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده باشد چه؟ اگر برای یادگیری درسی یا اتمام کاری معنوی قبل از رفتن به وجود و دنیایی دیگر به این دنیا آمده باشیم چه؟ اگر اینطور باشد، این دنیا واقعی است و درست مثل یک بازی، معنا و مفهوم دارد و بعد از این مرحله، مراحل بیشتری در انتظارمان است.

– آیا این دنیا یک توهم است؟ آیا این دنیا مثل یک جادوگر از نوعی راهنمایی غلط استفاده می‌کند که ما را به جنبه‌های پیش‌پاافتاده وجود متمرکز کرده و از جنبه‌های اساسی‌تر و بااهمیت‌تر آن غافل میکند؟

تفاوت آن در چیست؟

خوب، چه فرقی می‌کند که بدانیم این دنیا واقعی است یا نه؟ همین الان برای ما چه فرقی می‌کند که واقعیت‌های دیگری که ما از آن غافلیم هم وجود داشته باشد یا نه؟ حتی اگر ما نوعی موش آزمایشگاهی بوده باشیم باز چه فرقی می‌کند؟

ما اینجاییم و زنده‌ایم. باید بازی را طبق چیزی که می‌بینیم بازی کنیم.

شاید بتوانیم هزاران حکایت جایگزین دیگر از چیزی که فرای این دنیا است تصور کنیم. اما همه اینها ممکن است فقط خیال باشند. اما بهتر از این به نظر می‌رسد که فقط روی چیزی که می‌بینیم تمرکز کنیم. حتی اگر مثل آدم‌هایی که در فیلم ماتریکس بودند باشیم، اینکه بعنوان بردگانی بی‌اطلاع اما شاد خدمت کنیم، آیا بهتر نیست که چیزی ندانیم؟

دنیای شجاعانه جدید

شاید، شاید هم نه.

بستگی دارد.

به این بستگی دارد که توانایی دیدن فرای این دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم را داشته باشیم یا نه.

به این بستگی دارد که توانایی استفاده از علم واقعیت‌های دیگر را برای تغییر خودمان و این دنیا برای تبدیل شدن به چیزی عظیم‌تر داشته باشیم یا نه.

اگر بتوانیم از خواب بیدار شده، چشم‌بندهایمان را برداشته و طور متفاوتی زندگی کنیم، آنوقت اینکه بدانیم ممکن است چیزی فراتر از این دنیایی که به ما گفته‌اند وجود داشته باشد، عینیت بیشتری پیدا می کند.

هنوز نه

اجازه بدهید تصور کنیم که همه اینها برای شما خیلی دور از ذهن هستند.

آنوقت چه؟

آنوقت یک نسخه ناراحت‌تری از «آیا جهان واقعی است؟» برای شما داریم:

آیا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که می‌توانیم در آن از همه استعدادهایمان استفاده کنیم؟ آیا همه امکانات و توانایی‌هایی که درونمان وجود دارد را کشف کرده‌ایم؟

آیا یکی از ما می‌تواند بگوید که توانسته است با ۱۰۰٪ خود زندگی کند و به همه توانایی‌های درون خودش احاطه دارد؟

آیا من و شما می‌توانیم زندگی بسیار قوی‌تر از چیزی که الان داریم را تجربه کنیم؟

اگر بدانیم که می‌توانیم به زندگی قوی‌تر دست پیدا کنیم که امروز فقط قسمت‌های خیلی جزئی از آن را دیده‌ایم، آنوقت زندگی کنونی‌مان سایه‌ای از زندگی واقعی که می‌توانیم داشته باشیم خواهد بود.

پاسخ به سوال «آیا زندگی واقعی است» می‌تواند این باشد:

«هنوز نه!»

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : مردمان


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

موانع موفقیت کدامند؟

ویژگی‌هایی که مانع موفقیت می‌شوند


مانع موفقیت

بزرگترین مانع موفقیت خودتان را شناسایی کنید و با برطرف کردن مشکل یک قدم دیگر برای رسیدن به موفقیت بردارید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ هر یک از ما انواعی از شخصیت و ویژگی‌هایی داریم که هویت ما را تعریف می‌‌کنند. بعضی از آن‌ها مثبت و سازنده و بعضی دیگر به‌شدت زیان‌آور و مخرب هستند. آیا می‌‌‌توانید باور کنید که عامل اصلی بسیاری از شکست‌هایتان، خودتان هستید؟ یکی از مهم‌ترین ملزومات موفقیت، کنار گذاشتن ویژگی‌های منفی و تقویت موارد مثبت است. در ادامه به تعدادی از ویژگی‌های شخصیتی منفی که مانع موفقیت هستند و لازم است کنار گذاشته شوند، اشاره می‌کنیم.

منفی‌بافی و احساس یأس

منفی‌بافی منجر به تفکر اجتناب‌ناپذیر شکست و قربانی بودن می‌شود. شخص بدبین انگیز‌ه‌ای برای حرکت و خلاقیت نخواهد داشت؛ زیرا در صورت تصور هر هدفی، انبوهی از مشکلات معقول و غیر معقول در ذهنش مجسم خواهد شد. سعی کنید خودتان را به تفکرات مثبت عادت دهید. همیشه همه‌ی جنبه‌های مثبت و منفی هر مسئله‌ای را در کنار هم ببینید و به جای تسلیم شدن دنبال راه‌ حل‌ برد-برد باشید.

مقاله مرتبط: تفکرات مانع موفقیت

تنبلی و تعلل

اغلب افراد تنبلی را به شوخی می‌گیرند، اما در این دنیای رقابتی لازم است برای کنار گذاشتن این ویژگی فورا اقدام کنید. در غیر این صورت از رقابت عقب خواهید ماند و ضرر خواهید کرد. تنبلی باعث می‌شود که فرصت‌ها را از دست بدهید و نتوانید کارهایتان را در موعد مقرر تمام کنید. موکول کردن کار‌ها به لحظات آخر اختیار عمل را سلب می‌کند. حتی اگر گمان می‌کنید که با برنامه‌ریزی انجام‌شده زمان زیادی در اختیار دارید، همواره مشکلات و اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای هستند که مانع از انجام کار‌ها در موعد مقرر می‌شوند. مسئولیت‌پذیری و برنامه‌ریزی صحیح لازمه‌ی هر موفقیتی است.

دمدمی مزاج بودن و موفقیت

دمدمی ‌مزاج

اگر به‌صورت متداول عکس‌العمل‌های متضادی در رابطه با احساسات، اعتقادات و روابط اجتماعی با افراد در خودتان احساس می‌کنید، سعی کنید به‌صورت شخصی حتی اگر مجبور به گوشه‌گیری و تأمل در این باب شوید، این مسئله را برای خودتان حل کنید. مزاج دمدمی باعث می‌شود که در ذهن دیگران مردد و نامطمئن به نظر برسید. به جای این کار، احساس تدبیر و اقتدار را در خودتان رشد دهید تا در ضمیر ناخودآگاه اطرافیان حس اطاعت و احترام نسبت به شما شکل گیرد.

حسادت

انسا‌ن‌ها وقتی می‌بینند کسی اموال یا موقعیتی دارد که خودشان در دست‌یابی به آن‌ ناتوان هستند، احساس حسادت می‌کنند. آن‌ها اغلب بدون آنکه به دنبال ریشه‌ی مشکلات (که خودشان هستند) باشند، دیگران را به خاطر این ناکامی سرزنش می‌کنند. در باب پستی حسادت همین بس که یکی از گناهان بزرگ است. حسادت باعث می‌شود قناعت و لذت از دستاورد‌هایی که کسب می‌کنید از دست بدهید، همیشه روی کمبود‌های خود متمرکز شوید و افسوس بخورید.

خود بزرگ پنداری

خود بزرگ پنداری

اگر خودتان را بالاتر از سایر افراد می‌دانید و گمان می‌کنید که سزاوار امتیاز‌ها یا احترام‌های خاصی هستید و مقررات عرف جامعه در مورد شما صدق نمی‌کند؛ در واقع خودتان را تافته‌ی جدابافته دانسته و از جامعه جدا کرده‌اید. این احساس کاذب دستاورد مفیدی برای شما نخواهد داشت. ضرر اصلی این تفکر ضعف در برقراری رابطه با دیگران است که عامل اصلی برای موفقیت محسوب می شود.

احساس همیشه قربانی بودن

تفکر قربانی دانستن خود منجر به انکار و نادیده‌ گرفتن اشتباهات شخصی می‌شود و مسئولیت‌پذیری را کاهش می‌دهد. انکار اشتباه و محکوم کردن دیگران باعث می‌شود که موفقیت برایتان غیر قابل دست‌یابی باشد؛ زیرا با انکار ضعف و اشتباه‌های خود همواره آن‌ها را تکرار خواهید کرد و به دنبال بهبود نخواهید بود.

هر یک از ما نقص‌هایی داریم. چه آن‌ها را قبول داشته باشیم یا نه، با دنباله‌روی از کمال‌گرایی در مورد خود یا دیگران متضرر خواهید شد. کمال‌گرایی در کنار جنبه‌های مثبتی که می‌تواند داشته باشد، در اغلب موارد نابودکننده‌ی روحیه است؛ زیرا فرد هیچ‌گاه از دستاورده‌هایش لذت نخواهد برد. بهتر است به محدودیت‌های خود احترام بگذارید و تا حد امکان سعی در بهبود آن‌ها داشته باشید. روحیه‌ی کمال‌گرایی منجر به شکل‌گیری تفکر صفر یا صد می‌شود که فرد در صورت ناتوانی در کسب عالی‌ترین دستاورد، انگیزه‌ای برای تلاش ندارد و بهترین نتیجه را نیز از دست می‌دهد.

اگر فقط خودتان را شایسته‌ی بهترین‌ها می‌دانید و حتی با سوءاستفاده از دیگران روی این قضیه پافشاری می‌کنید، باید بدانید که دست بالای دست بسیار است و این حس خودشیفتگی دوستانتان را از اطراف شما پراکنده خواهد کرد. به استعدادهای دیگران احترام بگذارید و واقعیت را بپذیرید. در این صورت می‌توانید روابط دوستانه‌ای با افراد بهتر از خودتان داشته باشید و برای رشد بیش‌تر از آن‌ها کمک بگیرید.

غیر از موارد ذکرشده، ویژگی‌های شخصیتی مثبت یا منفی دیگری هم هستند که به‌صورت غیر مستقیم روی زندگی ما تأثیر می‌گذارند. زمانی را برای تفکر درباره‌ی خودتان و نحو‌‌ه‌ی کنار گذاشتن ویژگی‌های منفی اختصاص دهید. هر زمان که بتوانید احساسات و عادت‌های خودتان را مدیریت کنید، هرگز به دست خود مانع موفقیت خودتان نخواهید شد. سعی کنید همواره منطقی رفتار کنید تا همیشه موفق باشید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : زومیت


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

موانع موفقیت کدامند؟

ویژگی‌هایی که مانع موفقیت می‌شوند


مانع موفقیت

بزرگترین مانع موفقیت خودتان را شناسایی کنید و با برطرف کردن مشکل یک قدم دیگر برای رسیدن به موفقیت بردارید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ هر یک از ما انواعی از شخصیت و ویژگی‌هایی داریم که هویت ما را تعریف می‌‌کنند. بعضی از آن‌ها مثبت و سازنده و بعضی دیگر به‌شدت زیان‌آور و مخرب هستند. آیا می‌‌‌توانید باور کنید که عامل اصلی بسیاری از شکست‌هایتان، خودتان هستید؟ یکی از مهم‌ترین ملزومات موفقیت، کنار گذاشتن ویژگی‌های منفی و تقویت موارد مثبت است. در ادامه به تعدادی از ویژگی‌های شخصیتی منفی که مانع موفقیت هستند و لازم است کنار گذاشته شوند، اشاره می‌کنیم.

منفی‌بافی و احساس یأس

منفی‌بافی منجر به تفکر اجتناب‌ناپذیر شکست و قربانی بودن می‌شود. شخص بدبین انگیز‌ه‌ای برای حرکت و خلاقیت نخواهد داشت؛ زیرا در صورت تصور هر هدفی، انبوهی از مشکلات معقول و غیر معقول در ذهنش مجسم خواهد شد. سعی کنید خودتان را به تفکرات مثبت عادت دهید. همیشه همه‌ی جنبه‌های مثبت و منفی هر مسئله‌ای را در کنار هم ببینید و به جای تسلیم شدن دنبال راه‌ حل‌ برد-برد باشید.

مقاله مرتبط: تفکرات مانع موفقیت

تنبلی و تعلل

اغلب افراد تنبلی را به شوخی می‌گیرند، اما در این دنیای رقابتی لازم است برای کنار گذاشتن این ویژگی فورا اقدام کنید. در غیر این صورت از رقابت عقب خواهید ماند و ضرر خواهید کرد. تنبلی باعث می‌شود که فرصت‌ها را از دست بدهید و نتوانید کارهایتان را در موعد مقرر تمام کنید. موکول کردن کار‌ها به لحظات آخر اختیار عمل را سلب می‌کند. حتی اگر گمان می‌کنید که با برنامه‌ریزی انجام‌شده زمان زیادی در اختیار دارید، همواره مشکلات و اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای هستند که مانع از انجام کار‌ها در موعد مقرر می‌شوند. مسئولیت‌پذیری و برنامه‌ریزی صحیح لازمه‌ی هر موفقیتی است.

دمدمی مزاج بودن و موفقیت

دمدمی ‌مزاج

اگر به‌صورت متداول عکس‌العمل‌های متضادی در رابطه با احساسات، اعتقادات و روابط اجتماعی با افراد در خودتان احساس می‌کنید، سعی کنید به‌صورت شخصی حتی اگر مجبور به گوشه‌گیری و تأمل در این باب شوید، این مسئله را برای خودتان حل کنید. مزاج دمدمی باعث می‌شود که در ذهن دیگران مردد و نامطمئن به نظر برسید. به جای این کار، احساس تدبیر و اقتدار را در خودتان رشد دهید تا در ضمیر ناخودآگاه اطرافیان حس اطاعت و احترام نسبت به شما شکل گیرد.

حسادت

انسا‌ن‌ها وقتی می‌بینند کسی اموال یا موقعیتی دارد که خودشان در دست‌یابی به آن‌ ناتوان هستند، احساس حسادت می‌کنند. آن‌ها اغلب بدون آنکه به دنبال ریشه‌ی مشکلات (که خودشان هستند) باشند، دیگران را به خاطر این ناکامی سرزنش می‌کنند. در باب پستی حسادت همین بس که یکی از گناهان بزرگ است. حسادت باعث می‌شود قناعت و لذت از دستاورد‌هایی که کسب می‌کنید از دست بدهید، همیشه روی کمبود‌های خود متمرکز شوید و افسوس بخورید.

خود بزرگ پنداری

خود بزرگ پنداری

اگر خودتان را بالاتر از سایر افراد می‌دانید و گمان می‌کنید که سزاوار امتیاز‌ها یا احترام‌های خاصی هستید و مقررات عرف جامعه در مورد شما صدق نمی‌کند؛ در واقع خودتان را تافته‌ی جدابافته دانسته و از جامعه جدا کرده‌اید. این احساس کاذب دستاورد مفیدی برای شما نخواهد داشت. ضرر اصلی این تفکر ضعف در برقراری رابطه با دیگران است که عامل اصلی برای موفقیت محسوب می شود.

احساس همیشه قربانی بودن

تفکر قربانی دانستن خود منجر به انکار و نادیده‌ گرفتن اشتباهات شخصی می‌شود و مسئولیت‌پذیری را کاهش می‌دهد. انکار اشتباه و محکوم کردن دیگران باعث می‌شود که موفقیت برایتان غیر قابل دست‌یابی باشد؛ زیرا با انکار ضعف و اشتباه‌های خود همواره آن‌ها را تکرار خواهید کرد و به دنبال بهبود نخواهید بود.

هر یک از ما نقص‌هایی داریم. چه آن‌ها را قبول داشته باشیم یا نه، با دنباله‌روی از کمال‌گرایی در مورد خود یا دیگران متضرر خواهید شد. کمال‌گرایی در کنار جنبه‌های مثبتی که می‌تواند داشته باشد، در اغلب موارد نابودکننده‌ی روحیه است؛ زیرا فرد هیچ‌گاه از دستاورده‌هایش لذت نخواهد برد. بهتر است به محدودیت‌های خود احترام بگذارید و تا حد امکان سعی در بهبود آن‌ها داشته باشید. روحیه‌ی کمال‌گرایی منجر به شکل‌گیری تفکر صفر یا صد می‌شود که فرد در صورت ناتوانی در کسب عالی‌ترین دستاورد، انگیزه‌ای برای تلاش ندارد و بهترین نتیجه را نیز از دست می‌دهد.

اگر فقط خودتان را شایسته‌ی بهترین‌ها می‌دانید و حتی با سوءاستفاده از دیگران روی این قضیه پافشاری می‌کنید، باید بدانید که دست بالای دست بسیار است و این حس خودشیفتگی دوستانتان را از اطراف شما پراکنده خواهد کرد. به استعدادهای دیگران احترام بگذارید و واقعیت را بپذیرید. در این صورت می‌توانید روابط دوستانه‌ای با افراد بهتر از خودتان داشته باشید و برای رشد بیش‌تر از آن‌ها کمک بگیرید.

غیر از موارد ذکرشده، ویژگی‌های شخصیتی مثبت یا منفی دیگری هم هستند که به‌صورت غیر مستقیم روی زندگی ما تأثیر می‌گذارند. زمانی را برای تفکر درباره‌ی خودتان و نحو‌‌ه‌ی کنار گذاشتن ویژگی‌های منفی اختصاص دهید. هر زمان که بتوانید احساسات و عادت‌های خودتان را مدیریت کنید، هرگز به دست خود مانع موفقیت خودتان نخواهید شد. سعی کنید همواره منطقی رفتار کنید تا همیشه موفق باشید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : زومیت


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

راه های ارتقاء هوش هیجانی

افزایش هوش احساسی

اگر میخواهید یک مدیر موفق باشید و کسب و کارتان را رونق دهید یا در یک رقابت سخت پیروز شوید باید خودتان را از نظر هوش هیجانی تقویت کنید.

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ هوش احساسی توانایی درک کردن، مدیریت کردن و ابراز موثر احساسات خود و همچنین ارتباط موفق با دیگران است. طبق آمار ۹۰ درصد از کسانیکه کارایی بالایی در محل کار دارند از هوش احساسی بالایی برخوردارند درحالیکه ۸۰ درصد از آنهایی که کارایی پایینی در محل‌کار دارند، هوش‌احساسی‌شان هم پایین است. هوش احساسی در شکل گیری، رشد، حفظ و تقویت روابط شخصی هم اهمیت ویژه‌ای دارد. برخلاف ضریب هوشی که با گذشت زمان در طول زندگی فرد تغییری نمی‌کند، هوش احساسی می‌تواند رشد کرده و با میل ما به یادگیری و رشد، تقویت شود.

همچنین بخوانید : هوش هیجانی چیست؟

در زیر به شش نکته برای بالا بردن هوش احساسی اشاره می‌کنیم:

۱. توانایی کاهش احساسات منفی

احتمالاً هیچکدام از جنبه‌های هوش احساسی مهمتر از توانایی شما برای کنترل و مدیریت احساسات منفی خودتان نیست زیرا همین احساسات بر قضاوت شما تاثیر می‌گذارند. برای تغییر حسی که به یک موقعیت خاص پیدا می کنید، اول باید فکرتان درمورد آن موقعیت را تغییر دهید. در زیر به دو نمونه اشاره می‌کنیم:

الف) شخصی‌سازی‌های منفی را کاهش دهید. وقتی احساس بدی نسبت به رفتار یک نفر پیدا می‌کنید، سعی کنید فوراً به یک نتیجه منفی درمورد آن نرسید. درعوض، قبل از هر واکنشی، آن رفتار را از جنبه‌های مختلف بررسی کنید. بعنوان مثال، خیلی راحت ممکن است تصور کنید که دوستتان چون اهمیتی برایتان قائل نیست جواب تلفن شما را نداده است اما می‌توانید احتمال این را در نظر بگیرید که سرش شلوغ بوده است. وفتی سعی کنید رفتار دیگران را به خودتان نگیرید، ارزیابی بهتری از رفتارهای آنها خواهید داشت. آدمها بیشتر بخاطر خودشان آنطور رفتار می‌کنند نه بخاطر شما.دیدتان را بازتر کنید تا سوء‌تفاهمات زندگی‌تان کمتر شود.

ب) ترس از طرد شدن را در خود کاهش دهید. یک راه موثر برای کنترل و مدیریت ترستان از طرد شدن این است که برای موقعیت‌های مختلف انتخاب‌های مختلفی پیش روی خودتان قرار دهید تا هر اتفاقی هم که بیفتد، جایگزین‌های قوی برای پیش رفتن داشته باشید. بعنوان مثال:

بالا بودن ترس از طردشدن: «می‌خواهم برای شغل رویاهایم درخواست بدم، اگر استخدامم نکنند داغون میشم.»

پایین بودن ترس از طرد‌شدن: من برای سه کار عالی درخواست می‌دهم. اگر یکی نشد، هنوز دو شانس دیگه دارم.»

۲. توانایی حفظ آرامش و کنترل استرس

بیشتر ما حدی از استرس را در زندگیمان تجربه می‌کنیم. اینکه چطور با موقعیت‌های استرس‌زا کنار بیایید، قاطع یا منفعل بودن شما را مشخص می‌کند. وقتی تحت فشار هستید، مهمترین چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که آرامشتان را حفظ کنید. در زیر به دو نکته در این زمینه اشاره می‌کنیم:

الف) اگر احساس اضطراب و نگرانی دارید، صورتتان را با آب خنک بشویید و کمی هوای تازه استشمام کنید. هوای سرد کمک می‌کند اضطرابتان کمتر شود. از مصرف نوشیدنی‌های کافئین‌دار خودداری کنید زیرا این نوشیدنی‌ها اضطرابتان را بیشتر می‌کند.

ب) اگر احساس ترس، افسردگی یا ناامیدی می‌کنید، تمرینات ایروبیک را امتحان کنید. به خودتان انرژی دهید. به کار گرفتن بدنتان تاثیر شگرفی بر احساستان خواهد داشت. وقتی سرزندگی جسمتان را احساس کنید، اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

مقاله مرتبط: بالا بردن هوش هیجانی

۳. توانایی قاطع بودن و ابراز احساسات دشوار در صورت لزوم

برای اینکه خودمان باشیم باید بتوانیم آزادانه درمورد چیزهایی که برایمان مهم است حرف بزنیم و بگوییم که درمورد مسائل مهم احساسی چه نظری داریم و محدوده‌های قابل‌قبول یا غیرقابل‌قبول برای خودمان در روابط را مشخص کنیم. — هریت لرنر (Harriet Lerner)

مواقعی در زندگی همه ما هست که خیلی مهم است مرزهایمان را درست مشخص کنیم تا بقیه بفهمند کجا ایستاده‌ایم. این شامل تمرین حقمان برای مخالفت کردن، «نه» گفتن بدون عذاب‌وجدان، مشخص کردن اولویت‌هایمان، محافظت از خودمان دربرابر خشونت، می‌شود.

یک روش برای زمان‌هایی که لازم است احساسات سختمان را ابراز کنیم، روش XYZ است – من احساس X را دارم وقتی تو کار Yرو در موقعیت Z می‌کنی. در زیر به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

«اینکه از من انتظار داری کارهای خودم را کنار بگذارم و به تو کمک کنم، حس خوبی ندارم.»

« بااینکه قول داده بودی اینکار را می‌کنی، تلاشت را ادامه ندادی، به همین خاطر احساس ناامیدی می‌کنم.»

از به کار بردن جملاتی که با «تو» شروع می‌شود و با قضاوت و متهم کردن طرف‌مقابل تمام می‌شود، اجتناب کنید. مثل «تو..هستی»، «تو باید…» و … اینکار شنونده را به حالت دفاعی می‌برد و باعث می‌شود تمایل کمتری برای پذیرفتن حرفی که می‌زنید داشته باشد.

emotional decision making

۴. توانایی فعال بودن به جای انفعالی بودن در مواجهه با افراد سرسخت

همه ما با آدم‌های غیرمنطقی در زندگی‌مان روبه‌رو می‌شویم. خیلی وقت‌ها در خانه یا محل‌کار درگیر یک آدم سرسخت می‌شویم. اینکه بگذاریم آن فرد بر ما تاثیر بگذارد و روزمان را خراب کند آسان است. اما چطور می‌توان در چنین موقعیت‌هایی فعال بود نه منفعل؟ در زیر به چند نکته ساده اشاره می‌کنیم:

– وقتی از کسی احساس عصبانیت و ناراحتی کنید، قبل از اینکه چیزی بگویید که بعداً پشیمان شوید، یک نفس عمیق بکشید و آرام تا ده بشمارید. در بیشتر مواقع وقتی به عدد ۱۰ رسیدید، احتمالاً راه بهتری برای مواجهه با آن موقعیت پیدا کرده اید آنوقت می‌توانید به جای پیچیده‌تر کردن اوضاع، آن را آسان‌تر کنید. اما اگر بعد از شمردن تا عدد ده هنوز ناراحت بودید، باز هم به خودتان زمان دهید و بعد که آرام‌تر شدید، موضوع را بررسی کنید.

– یک راه دیگر برای کاهش انفعالی بودن این است که حتی برای یک لحظه هم که شده، خودتان را جای آن طرف مقابل بگذارید. بعنوان مثال، آن فرد را در نظر گرفته و این جمله را کامل کنید: «ساده نیست که…»

«پسرم خیلی سرسخت‌است. کنار آمدن با مدرسه و فشارهای اجتماعی او ساده نیست…»

«رئیسم خیلی زیاده‌خواه است، داشتن چنین انتظارات زیادی در پست مدیریت او نباید آسان باشد…»

برای اطمینان عبارات همدلانه توجیه‌کننده رفتار غیرقابل‌قبول نیست. نکته اینحاست که به خودتان یادآور شوید که آدمها بخاطر مسائل خودشان آنطور رفتار می‌کنند. تا زمانیکه منطقی و ملاحظه‌کار باشیم، رفتارهای سرسختانه دیگران حرف‌های بیشتری درمورد آنها به ما می‌زند. وقتی خودمان را جای آنها قرار می‌دهیم، می‌توانیم آن موقعیت را منتقدانه‌تر بررسی کنیم و راه‌های بهتری برای حل مشکل پیدا کنیم.

– نتیجه را متذکر شوید. توانایی تشخیص و اثبات نتیجه یکی از مهمترین مهارت‌هایی است که می‌توانید برای کنار آمدن با یک فرد سرسخت داشته باشید. نتایج موثر باعث می‌شود آن فرد کمی مکث کند و او را وادار می‌کند خشونت خود را به احترام تغییر دهد.

۵. توانایی بلند شدن بعد از روزهای سخت

«من بیشتر از ۹۰۰۰ پرتاب را در زندگی‌ام از دست داده‌ام. تقریباً در ۳۰۰ بازی باخته‌ام. ۲۶ مرتبه همه چیز بازی در دست پرتاب من بوده و از دستش داده‌ام. بارها و بارها شکست خورده‌ام. دلیل موفقیتم همین بوده است.» — مایکل جردن (Michael Jordan)

زندگی همیشه ‌آسان نیست. همه ما این را می‌دانیم. اینکه دربرابر چالش‌های زندگی چطور فکر کنیم، احساس کنیم و رفتار کنیم است که بین امید یا ناامیدی، خوشبینی یا بدبینی، موفقیت یا شکست تفاوت ایجاد می‌کند. با هر موقعیت چالش‌انگیزی که با آن مواجه می‌شویم، سوالاتی مثل «درس این چیست؟» «چطور می‌توانم از این تجربه درس بگیرم؟» «الان مهمترین مسئله چیست؟» و «اگر بخواهم خارج از چارچوب فکر کنم چه راه‌حل‌های بهتری هست؟، پیش می‌آید. هرچه کیفیت سوالاتی که می‌پرسیم بالاتر باشد، پاسخ‌هایی که دریافت می‌کنیم هم باکیفیت‌تر خواهد بود. سعی کنید براساس یادگیری و اولویت‌ها سوالاتی سازنده بپرسید تا بتوانید با رویکردی درست با آن موقعیت برخورد کنید.

«آبراهام لینکلن در هشت انتخابات بازنده شد، دوبار در کار ورشکست شد و قبل از اینکه رئیس‌جمهور ایالات متحده شود، دچار فروپاشی عصبی شد.» روزنامه وال‌استریت

۶. توانایی ابراز احساسات صمیمانه در روابط نزدیک

توانایی ابراز موثر و ارزش گذاشتن بر احساسات و عواطف لطیف و عاشقانه برای حفظ ارتباطات نزدیک ضروری است. «موثر» در اینجا یعنی به اشتراک گذاشتن احساسات صمیمانه با کسی در یک رابطه درست به طریقی سازنده و اینکه بتوانید وقتی فرد مقابل هم همینطور رفتار می‌کند، شما قاطعانه واکنش دهید.

«اگر قلبی پاسخ قلبی دیگر را ندهد، پژمرده می‌شود.» — پرل باک (Pearl Buck)

روانشناس دکتر جان گاتمن به این ابراز احساسات صمیمانه می‌گوید، مناقصه. مناقصه می‌تواند هر روش ارتباط مثبت بین دو نفری باشد که می‌خواهند رابطه‌ای نزدیک با هم داشته باشند. بعنوان مثال:

مناقصه کلامی: «چطوری؟»، «چه می‌کنی؟» «دوستت دارم»، «وقتی اینطوری با هم حرف می‌زنیم خیلی دوست دارم»، «خوشحالم که با هم وقت می‌گذرونیم.» «تو دوست فوق‌العاده‌ای هستی»، «متاسفام.»

مناقصه زبان بدن: ارتباط چشمی مثبت، بغل کردن، لبخند زدن، انداختن دست دور شانه‌های طرف‌مقابل.

مناقصه رفتاری: تعارف کردن غذا و نوشیدنی، یک هدیه فکرشده، کمک کردن، شرکت در فعالیت‌های مشترک که ارتباطی نزدیک‌تر ایجاد کند.

تحقیقات دکتر گاتمن نشان می‌دهد که روابط نزدیک و سالم تا صدها بار در روز مناقصاتی با هم دارند. کلمات و حرکات می‌توانند میلیون‌ها شکل مختلف داشته باشند که همه آنها نشان دهد، «برایم مهمی»، «دوست دارم با تو در ارتباط باشم» و یا «تو نقش مهمی در زندگی‌ام داری». مناقصه مداوم و پایدار برای حفظ و رشد یک رابطه صمیمی و نزدیک ضروری است. درواقع ویتامین عشق است.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح


منبع: آلامتو

آداب حرف زدن تلفنی

۸ نکته برای آداب تماس‌های تلفنی


آداب حرف زدن تلفنی

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ چه پشت تلفن محل‌کار باشید، چه خانه یا با تلفن‌همراهتان، این ۸ نکته برای آداب مکالمات تلفنی را باید همیشه رعایت کنید.

۱. همیشه در ابتدای تماس خودتان را معرفی کنید.

الف) وقتی در محل‌کار هستید، همیشه وقتی گوشی را برمی‌دارید بگویید، «سلام/صبح‌بخیر، بخش حسابداری، ــــــــ صحبت می‌کند.»

ب) پشت تلفن همراه یا بگویید سلام یا خودتان را معرفی کنید. هیچوقت با کلماتی مثل «بله» تلفن را جواب ندهید.

ج) وقتی می‌خواهید به جایی زنگ بزنید هم اسم خودتان و هم کسی که با او تماس گرفته‌اید را عنوان کنید. مثال: «سلام، من ــــــــ از شرکت ــــــــ هستم. می‌توانم با خانم ــــــــ صحبت کنم؟»

۲. به لحن صدایتان حساس باشید. نباید بیش از اندازه مضطرب یا خشن به نظر برسید. خیلی مهم است که لحن صدایتان نشان دهنده قدرت و اعتماد‌به‌نفس باشد. وقتی با تلفن صحبت می‌کنید، روی صندلی‌تان لم ندهید.

نکته: در طول مکالمه یا صاف روی صندلی بنشینید یا بایستید. وقتی در خانه هستید، از یک دستگاه ضبط صوت برای ضیط کردن صدای مکالمه‌تان استفاده کنید تا بتوانید بشنوید که صدایتان برای دیگران چگونه است.

۳. قبل از اینکه با کسی تماس بگیرید، به طور کامل فکر کنید که چه می‌خواهید بگویید.

نکته: موضوعاتی که می‌خواهید درمورد آن صحبت کنید یا سوالاتی که دارید را جایی یادداشت کنید. به عبارت دیگر، باید پیشبینی کنید که ممکن است مجبور شوید به یک دستگاه پیامگیر پاسخ دهید. بنابراین پیامتان را طوری تنظیم کنید که تا حد ممکن کوتاه و روشن باشد. هیچوقت پیام نگذارید که «سلام، من ــــــــ هستم، لطفاً با من تماس بگیر.» حداقل موضوعی که می‌خواهید درمورد آن صحبت کنید را عنوان کنید.

۴. اجازه ندهید چیزی مکالمه‌تان را قطع کند. به صحبت‌های اطرافیان پاسخ ندهید. کسی که پشت تلفن است نسبت به کسی که وارد اتاق کارتان می‌شود یا از کنارتان رد می‌شود، اولویت دارد.

نکته: اگر محبور به ایجاد وقفه در مکالمه شدید، به آن فرد بگویید، «لطفاً یک لحظه عذر من را بپذیرید، فوراً برمی‌گردم.» و وقتی برگشتید بگویید، «ممنونم که منتظر ماندید.»

۵. واضح و آرام صحبت کنید، مخصوصاً وقتی روی دستگاه پیامگیر پیام می‌گذارید. از عبارات شکسته، اصطلاحات خاص یا واژه‌های عامیانه و غیرادبی استفاده نکنید. همیشه تلفن خودتان را در بخشی از پیام به صورت شمرده عنوان کنید.

نکته: گذاشتن تلفن تماستان را با بلند ادا کردن آن برای خودتان تمرین کنید. درست به آرامی یک اپراتور که اطلاعاتی را می‌خواند.

۶. عادت کنید که همیشه قبل از وارد شدن به یک جلسه، رستوران، تئاتر، کلاس آموزشی یا هر محل دیگری که با شنیدن صدای زنگ موبایل‌تان حواس خود و دیگران پرت می‌شود، تلفن‌همراهتان را خاموش یا بی‌صدا کنید.

نکته: اگر منتظر یک تماس مهم هستید، به تماس‌گیرنده بگویید که در فلان ساعت در جلسه‌ خواهید بود و خواهش کنید برایتان پیام بگذارد تا شما چک کرده و بتوانید با عذرخواهی جلسه را ترک کرده و با او تماس بگیرید.

۷. همیشه با لحنی آرام و یکنواخت پشت تلفن صحبت کنید. مخصوصاً وقتی در محیط عمومی هستید مراقب بلندی صدایتان باشید.

نکته: گوشی را کمی دورتر از گوشتان بگیرید و به حرف زدن خودتان گوش دهید تا تشخیص دهید که صدایتان بیش از اندازه بلند یا آرام نباشد.

۸. موقع حرف زدن پشت تلفن، به خودتان اجازه ندهید که حواستان به فعالیت‌های دیگر مثل ورق زدن کتابی که روبرویتان است، خوردن یا جویدن چیزی، کار کردن با کامپیوتر یا حرف زدن با شخصی دیگر پرت شود. از اینها مهمتر، هیچوقت هنگام رانندگی از تلفن همراه استفاده نکنید.

نکته: همیشه با رعایت ادب و احترام با هر تماس‌گیرنده صحبت کنید.

شما چه نکات دیگری می‌توانید به این لیست اضافه کنید؟

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : فن بیان, مردمان


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

مقاله درباره خوشبختی و مثبت اندیشی

success

عقل سلیم می‌گوید که اگر بخواهید به هدفی مهم دست پیدا کنید، باید مثبت فکر کنید. خودتان را در حال ارائه بهترین سخنرانی تجسم کنید و انرژی مخاطبین را جذب کنید. مصاحبه شغلی ایدآلتان را تجسم کنید و خودتان را تصور کنید که در آن کار پذیرفته شده اید. بااینکه این استراتژی‌ها اغواکننده به نظر می‌رسد اما اغلب نتیجه عکس می‌دهد. خیلی از ما وقتی روی دلایلی که می‌تواند منجر به شکستمان شود تمرکز می‌کنیم، موفق‌تر می‌شویم.

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ جولی نورم و نانسی کانتور که هر دو رواشناس هستند، در مجموعه‌ای از تحقیقات خوش بینی استراتژیک را با بدبینی دفاعی مقایسه کرده‌اند. اگر شما فردی خوشبین استراتژیک باشید، بهترین نتیجه ممکن را تجسم کرده و بعد برای اتفاق افتادن آن با اشتیاق برنامه‌ریزی می‌کنید. اما اگر فردی بدبین دفاعی باشید، حتی بااینکه در گذشته موفق شده‌اید، می‌دانید که اینبار ممکن است متفاوت باشد. شروع به تصور همه اتفاقات بدی که ممکن است بیفتد می‌کنید. اگر قهوه‌ام را روی مصاحبه‌کننده بریزم چه می‌شود؟ اگر به طور تصادفی سخنرانی را به زبانی دیگر انجام دهم چه می‌شود؟ اگر اسم خودم را فراموش کنم چه می‌شود؟

اکثر افراد تصور می‌کنند که کارایی افراد خوشبین بالاتر از افراد بدبین است زیرا آنها از اعتمادبه‌نفسشان استفاده می‌کنند. دکتر نورم و کانتور دریافته‌اند که بدبین‌های دفاعی اضطراب بیشتری داشته و سطح انتظاراتشان از خود در کارهای تحلیلی، کلامی و خلاقیتی پایین‌تر است. حتی بااینکه عملکردشان یکسان بوده است.

دکتر نورم می‌گوید، «در ابتدا فکر می‌کردم که این افراد با وجود بدبینی‌شان چطور می‌توانستند اینقدر خوب عمل کنند. خیلی زود متوجه شدم که علت عملکرد خوبشان همین بدبینی‌شان بوده است. تفکر منفی اضطراب را به عمل تبدیل کرده است.» افراد بدبین با تجسم بدترین نتیجه ممکن، به خودشان انگیزه می‌دهند که آمادگی‌شان را بالاتر برده و سخت‌تر تلاش کنند.

افراد خوشبین و بدبین تحت شرایط مختلفی به موفقیت دست پیدا می‌کنند. اگر شما فردی بدبین هستید یا سعی دارید به چنین فردی انگیزه دهید، در زیر به راهکارهای موثری اشاره می‌کنیم که می‌تواند کمکتان کند.

مقاله مرتبط: تاثیر خوشبینی در سرمایه گذاری موفق

۱. موقع کار کردن سوت نزنید.

بااینکه شواهد نشان می‌دهد که شادی با ایجاد انرژی و خلاقیت ما را موفق‌تر می‌کند برای افراد بدبین می‌تواند نتیجه عکس دهد. وقتی افراد خوشبین و بدبین دارت پرتاب کنند، به یک اندازه موفق بودند اما در شرایط مخالف بیشترین کارایی را داشته‌اند. قبل از پرتاب دارت، بعضی از‌آنها به یک موسیقی آرامش‌بخش گوش دادند، گروهی دیگر خودشان را حین پرتاب کردن دارت و از دست دادن هدف تجسم کردند. وقتی در واقعیت دارت‌هایشان را پرتاب کردند، خوشبین‌هایی که ریلکس کرده بودند تا ۳۰ درصد درست‌تر از آنهایی که نتیجه منفی تجسم کرده‌ بودند، پرتاب کردند. اما برای افراد بدبین خلاف آن صدق می‌کرد: آنهایی که نتیجه منفی تجسم کرده بودند تا ۳۰ درصد بهتر از آنهایی که ریلکس کرده بودند پرتاب کردند. تحقیق نورم نشان می‌دهد که «روحیه مثبت عملکرد بدبین‌ها را مختل می‌کند. آنها وقتی روحیه‌شان خوب باشد ازخودراضی می‌شوند و دیگر اضطرابی که به طور معمول تلاششان را بالا می‌برد نخواهند داشت. اگر می‌خواهید افراد منفی را با شکست روبه‌رو کنید، خوشحالشان کنید.

۲. تشویق ناامید می‌کند.

فکر می‌کنیم تشویق کردن دیگران کار خوبی است، اما شاید اینطور نباشد. در یک آزمایش افراد یک کار طراحی که نیاز به تمرکز و دقت داشت را انجام دادند. درست بعد از کار، محقق برای نیمی از شرکت‌کننده‌ها به نمرات دانشگاهشان نگاه کرده و گفت، «باتوجه به عملکردتان در گذشته، فکر می‌کنم اعتمادبه نفستان برای عملکردتان در این کار خوب باشد. احتمالاً در کاری که پیش رو دارید نتیجه خوبی خواهید گرفت.» این جملات تشویق‌آمیز عملکرد افراد خوشبین را تا حد کمی بهتر کرده و باعث شد ۱۴٪ عملکرد بهتری داشته باشند. درمقابل، افراد بدبین وقتی مورد تشویق قرار گرفتند تا ۲۹٪ عملکرد بدتری داشتند. این تشویق اعتمادبه‌نفس آنها را بالا برده، اضطرابشان را کم کرده و تلاششان برای پایین آوردن انتظاراتشان را کاهش داده است. همانطور که الیور برکمن می‌نویسد، «اطمینان‌دهی شمشیری دولبه است.»

۳. نگران نباشید، ناراحت باشید.

خیلی وقت‌ها وقتی کسی مضطرب می‌شود، به او می‌گوییم که حواس خود را پرت کند. این روش هم برای افراد بدبین موثر نیست. در آزمایش دیگری افراد پرسشنامه‌ای را درمورد سبک خود پر کردند و بعد یک تست ریاضی ذهنی که شامل جمع و تفریق ذهنی اعداد بود را انجام دادند. افراد خوشبین از فکر کردن به نتایج احتمالی فایده‌ای نبردند اما اینکار برای افراد بدبین مفید بود. وقتی افراد بدبین سعی کردند ذهن خودشان را درست قبل از تست ریاضی پرت کنند، نمراتشان تا ۲۵٪ پایین‌تر از زمانی بود که بدترین اتفاقاتی را که ممکن است بیفتد برای خودشان لیست کردند. وقت گذاشتن برای نگران شدن کمکشان می‌کند اضطرابی که برای انگیزه دادن به خودشان نیاز دارند را ایجاد کنند.

۴. خیالپردازی‌ها را برای صفحه نقره‌ای نگه دارید.

تحقیقات نشان می‌دهد که خیالپردازی‌های مثبت جلو پیشرفت را می‌گیرد. وقتی افراد کم کردن وزن یا ادامه یک رابطه عاشقانه را تجسم می‌کنند، احتمال اینکه به چیزی که می‌خواهند برسند بسیار کم است. همچنین وقتی می‌گویند، «این کار را می‌کنم» کمتر از وقتی که می‌گویند «می‌توانم این کار را بکنم؟» نتیجه می‌گیرند.

دان پینک می‌نویسد، «تایید حس خوبی می‌دهد اما باعث نمی‌شود بتوانید منابع و استراتژی‌های لازم برای انجام آن کار را جمع کنید.»

لیوان باید نیمی پر و نیمی خالی باشد

افراد خوشبین همیشه به افراد بدبین ترجیح داده می‌شوند.

افراد خوشبین در کارهایی که نیاز به انعطاف‌پذیری و پشتکار دارد موفق‌تر هستند. به طور مثال در شغل فروش بیمه که میزان عدم پذیرش مخاطب بسیار بالا است، طی یک دوره دو ساله افراد خوشبین ۳۷٪ بیشتر از افراد بدبین فروش داشته و تعداد کارمندانی از‌ آنها که در سال اول کار را ترک می‌کنند نصف افراد خوشبین بوده است.

دکتر مارتین سلیگمان در کتاب «خوشبینی اکتسابی» توضیح می‌دهد که وقتی اوضاع خوب پیش نمی‌رود، افراد بدبین اتفاقات منفی را شخصی (من سخنران افتضاحی هستم)، دائمی (هیچوقت اوضاعم بهتر نمی‌شود) و فراگیر (احترام همکاران و همسرم را از دست خواهم داد) می‌بینند. از طرف دیگر، افراد خوشبین تشخیص می‌دهند که وقتی سخنرانی نمره می‌آورد این احتمال وجود دارد که مخاطبین برای پیام آنها آماده نبوده‌اند، می‌توانند تمرین بیشتری کرده و پیشرفت کنند و هنوز هم می‌توانند عصر را کنار خانواده‌شان خوش بگذرانند.

در چنین شرایطی نیاز داریم که فرد بدبین بدترین حالت را پیشبینی کرده و ما را برای آن آماده کند. به طور متوسط، تحقیقات نشان می‌دهد که افرادیکه هیچوقت نگران نمی‌شوند، عملکرد کاری بدتری نسبت به کسانی دارند که هرازگاهی نگران می‌شوند. تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که وقتی کارفرماها به شدت خوشبین باشند، سرمایه‌گذاری جدیدشان درآمد کمتری وارد کار کرده و کندتر پیشرفت می‌کنند و زمانیکه مدیرعامل‌ها شدیداً خوشبین باشند، خطرناکترین وام‌ها را گرفته و شرکت را بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهند.

هر دو این روش‌ها درصورت افراطی بودن خطرناک هستند. بدبینی کشنده و خوشبینی مسموم است. رمز کار این است که متعادل‌ترین حالت را پیدا کنید که بتوانید از هر دو رویکرد فایده ببرید. به قول ریچارد پاین، «بهترین مدیران –که شامل رئیس‌جمهورها هم می‌شود– می‌دانند که خوشبینی بیش از حد چیز خطرناکی است و رهبری هوشمندانه و کارآمد یعنی ایجاد تعادل بین آسمان آبی خوشبین‌ها و ارزیابی رک و راست‌تر بدبین‌ها. یک پیمانه فروشنده، یک پیمانه مخترع، یک پیمانه وکیل و یک پیمانه مهندس را با هم مخلوط کرده و یک مدیر لایق به دست آورید.»

و اگر یک بدبین دفاعی هستید، وقتی می‌خواهید خودتان را برای اتفاقی که مهم است آماده کنید، احتمالاً لیست ضعف‌هایتان را به جای قدرت‌هایتان لیست کنید و به جای یک لیوان اعتماد به نفس، یک لیوان اضطراب میل می‌کنید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو

دلیل عدم تمرکز چیست؟

افزایش تمرکز یکی از آن مهارت هایی است که به شما کمک میکند بهره وری‌تان را بالا برده و کارهای روزانه را به درستی در زمان مقرر انجام دهید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ برای کارآفرینانی که برنامه‌ی کاری آن‌ها از انواع وظایف و مسئولیت‌های مختلف و مهم پرشده، هیچ‌چیز سخت‌تر از این نیست که حتی در همان فرصت و زمانی که در اختیار دارند، نتوانند روی کارشان تمرکز کنند. البته این مشکل فقط منحصر به کارآفرینان نیست، همه‌ی ما گاهی از مشکلات ناشی از عدم تمرکز رنج می‌بریم. جاناتان اسکولر محقق کانادایی می‌گوید ذهن انسان حتی هنگام کارهای ساده‌تری مثل مطالعه کردن، ۲۰ تا ۳۰ درصد اوقات متمرکز نیست و به موضوعات متفرقه سرگرم است.

اما تصدیق این موضوع که اغلب کارآفرینان، کارشناسان و متخصصان با عوارض جانبی عدم تمرکز مواجه‌اند ،مشکلی را از ما حل نمی‌کند. اگر می‌خواهیم تمرکزمان را بهبود دهیم و تا حد ممکن از حواس‌پرتی‌های مختلف اجتناب کنیم، باید پیش از هر کاری ریشه‌های مشکلمان را پیدا کنیم.

به گفته‌ی متخصصان و روانشناسان، ریشه‌ی عدم تمرکز در اغلب مردم به یکی از این موارد برمی‌گردد:

علت کاهش تمرکز

جای تعجب نیست که بی‌خوابی یا اختلالات خواب باعث کاهش تمرکز در طول روز می‌شود. شما باید هر شب بین هفت تا ۹ ساعت خواب خوب داشته باشید که البته تحقق چنین نیازی برای کارآفرینان و بسیاری از مشاغل دیگر، کار آسانی نیست. نتیجه‌ی این روال هم مشخص است: ناتوانی در تمرکز کردن حین وظایف.

مطالعات دقیق‌تر انجمن مرکزی روانشناسی و عصب‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که تأثیرات بی‌خوابی (یا بدخوابی) به عدم تمرکز انتخابی منجر می‌شود. به این معنی که وقتی شما می‌خواهید روی یک موضوع متمرکز شوید، تمرکزتان را روی موضوع دوم از دست می‌دهید. یا بازهم به بیانی دیگر، قادر نیستید دو منبع اطلاعاتی را از یکدیگر متمایز کنید. آیا این مشکل به نظرتان آشنا است؟ پس بهتر است برنامه‌ی خواب خودتان را دوباره اولویت‌بندی کنید و سعی کنید در طول شب کاملاً بخوابید!

دلایل بهم خوردن تمرکز

عوامل حواس‌پرتی

ممکن است ریشه‌ی مشکل شما این باشد که انواع منابع حواس‌پرتی را در اطراف خود جمع می‌کنید. حتی مستعدترین متخصصان هم با مشکلات حواس‌پرتی دست به گریبان‌اند. ۸۹ درصد از کارمندان حاضر در نظرسنجی موسسه Salary.com تصدیق کرده‌اند که هرروز هفته، به حواس‌پرتی دچار می‌شوند. منابع اصلی این مشکل هم عبارت‌اند از صحبت‌های تلفنی، ارسال و دریافت پیام‌های متنی، چک کردن اینترنت و البته پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی.

شما می‌توانید با استفاده از یک مرورگر اینترنتی، که سایت‌های متفرقه را غیرفعال می‌کند یا درنهایت با خاموش کردن گوشی‌تان، به این مشکل پایان بدهید.

دلیل اصلی عدم تمرکز

عدم اولویت‌بندی

یکی از دلایلی که باعث می‌شود با مشکل عدم تمرکز مواجه شوید این است که نمی‌دانید باید به کدام‌یک از کارهایتان بپردازید. بیشتر کارآفرینان معمولاً در یک بازه‌ی زمانی مشخص، وظایف مهم و مختلف زیادی را به عهده‌دارند. اگر مطمئن نباشید که کار بعدی‌تان چیست، مدادم از یک شاخه به شاخه‌ی دیگر می‌پرید، وظایفتان را نیمه‌کاره رها می‌کنید و نمی‌توانید روی یک موضوع تمرکز کنید.

اگر با چنین مشکلی مواجهید، باید سیستم اولویت‌بندی قوی‌تری برای خودتان تنظیم کنید.

چرا تمرکز ندارم

استرس

دکتر جان کابات زین، استاد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه ماساچوست معتقد است که استرس و تمرکز، روی‌هم اثر مستقیم و متقابلی دارند. هنگامی‌که ما چندین کار را هم‌زمان انجام می‌دهیم یا می‌خواهیم روی مسائل زیادی تمرکز کنیم، مضطرب می‌شویم. از طرفی هرچه استرس و اضطراب بیشتری داشته باشیم، تمرکز کردن دشوارتر می‌شود. برای افزایش تمرکز باید زمانی را به آرام کردن ذهنمان اختصاص دهیم و از ذهن‌آگاهی و مدیتیشن کمک بگیریم.

دلیل بی تمرکز بودن چیست

سبک زندگی

برخی از فاکتورهای سبک زندگی روزانه، روی تمرکز تأثیر می‌گذارند.سعی کنید غذاهای سالم بخورید و رژیم غذایی متعادلی را در پیش بگیرید که به میزان کافی حاوی کربوهیدرات‌های پیچیده، پروتئین و چربی‌های سالم باشد. همچنین تمرین‌های ورزشی ساده‌ای را در برنامه‌ی روزانه‌ی خود بگنجانید. این اصول سطح تمرکز و بهره‌وری شما را افزایش می‌دهد.

اگر ورزش را جدی نگیرید و رژیم غذایی‌تان مبتنی بر غذاهای آماده‌ی کارخانه‌ای و فست فودها باشد، انرژی لازم را برای تمرکز روی کارهای روزانه، به دست نمی‌آورید. پس غذاهای افزایش دهنده تمرکز را در رژیم غذایی خود اضافه کنید و ورزش را جزئی از سبک زندگی روزانه تان قرار دهید.

شلخته بودن و عدم تمرکز

محیط بی‌نظم و شلوغ

محیط کار یا زندگی شلوغ و به‌هم‌ریخته هم یکی از علل عدم تمرکز به شمار می‌رود. مثلاً اگر هر بار که پشت میزتان می‌نشینید یکی از همکارانتان سراغ شما می‌آید و شروع به حرف زدن یا سؤال پرسیدن می‌کند، احتمالاً فرصت پیدا نمی‌کنید توجهتان را به کار معطوف کنید.

برای برطرف کردن این معضل، استانداردهای ارتباطی جدی‌تری را به محیط کارتان حاکم کنید و روی حریم فضای کاریتان، تأکید داشته باشید.

عدم تمرکز

ADHD

اگر با هیچ‌کدام از فاکتورهای فوق روبرو نیستید، احتمال دارد به اختلال کم‌توجهی- بیش فعالی مبتلا باشید. امروزه حدود پنج تا ۱۰ درصد کودکان و چهار درصد از بزرگ‌سالان، از ADHD رنج می‌برند. بااین‌حال کمتر از ۲۰ درصد از افراد مبتلا به ADHD، به بیماری خود واقف و رد حال درمان آن هستند. اگر دائماً از اختلال حواس، عدم تمرکز، بی‌توجهی و بی‌قراری رنج می‌برید و استفاده از راهکارهایی پیش‌ازاین ذکر شد به شما کمکی نمی‌کند، بهتر است با پزشک متخصص صحبت کنید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو

چگونه بهره وری را بالا ببریم؟

۵ عادت ساده روزانه برای افزایش بهره وری


راههای بالا بردن بهره وری

افزایش بهره وری مشاغل میتواند کلید اصلی رفع مشکلات آنها و ماندن‌شان در بازار رقابت باشد.

هدف از انجام کار هوشمندانه این است که با انجام کار کمتر و آسان‌تر، نتیجه‌ی بهتری گرفت و با سرعت بیشتری به سمت هدف حرکت کرد. درواقع باید بتوان راه‌های مؤثرتری برای انجام کارها پیدا کرد. به‌عنوان مثال به جای استخدام ۱۰ مرد برای حمل یک سنگ بزرگ می‌توان ۱۰ چرخ ساخت و یک نفر را استخدام کرد تا کار را انجام دهد. کلید کار هوشمندانه، پیدا کردن راه‌ حل‌ خلاقانه برای انجام امور و جلوگیری از کار سخت است. تعداد زیادی از مردم به دلیل عدم انجام کار هوشمندانه مجبور می‌شوند ساعات زیادی کار کنند. عرق کردن، استرس داشتن و فکر زیاد نشانه‌هایی از این هستند که یک فرد کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهد. این موضوع گاهی اوقات درست و گاهی اوقات دقیقا برعکس است. یعنی این موارد نشان‌دهنده‌ی این هستند که راه سخت را انتخاب کرده‌اید و همه‌ی کارها را خودتان به‌تنهایی انجام می‌دهید.

همه‌ی رهبران، فرماندهان و هدایت‌کنندگان یک گروه موسیقی کار مشابهی انجام می‌دهند. آن‌ها هیچ کاری را به‌تنهایی انجام نمی‌دهند؛ بلکه یک تیم را هدایت می‌کنند. افرادی که یک گروه موسیقی را هدایت می‌کنند خودشان لزوما نوازنده‌های خوبی نیستند؛ اما می‌دانند که چه کاری باید انجام شود و چه فردی بهترین نیرو برای انجام آن کار است. بنابراین زمانی که یک ویولونیست از وضعیت موجود شکایت می‌کند و توقع دارد به دلیل مهارتش وظیفه‌ی رهبری تیم به او سپرده شود، رهبر تیم می‌گوید:

«این من هستم که موقعیت‌های خوب را فراهم می‌کنم و به تو فرصت می‌دهم که بهترین توانایی خود را به نمایش بگذاری.»

مقاله مرتبط: افزایش بهره وری کار در منزل

برای انجام کار هوشمندانه پیش از هر اقدامی باید بدانید که چه چیزهایی نمی‌دانید. از این شرایط استقبال کنید و بگویید: «من مهارت انجام این کار را ندارم و بهتر است شخص دیگری به جای من این کار را انجام دهد». شما باید بدانید که چه حداقل‌هایی برای انجام یک کار نیاز هستند اما خودتان را در هر زمینه‌ای خبره ندانید و فکر نکنید که بدون کمک شخص دیگری می‌توانید کارها را به تنهایی انجام دهید. با داشتن چنین طرز تفکری به هیچ جا نخواهید رسید. بعد از گذشت مدتی می‌بینید که تنها در شرکت نشسته‌اید و وظایف دیگران را نیز انجام می‌دهید؛ زیرا به جای اینکه شاهد جنگل باشید، روی درخت‌ها تمرکز کرده‌اید. اگر احساس می‌کنید حاکم مطلق کار، اهداف و فعالیت‌های زندگی هستید، موارد زیر به شما کمک می‌کنند که به جای سخت کار کردن هوشمندانه کار کنید.

بهبود بهره وری در کارهای روزانه

  1. کارها را به دیگران محول کنید

محول کردن کارها به دیگران، یکی از تأثیرگذارترین راه‌ها برای بهتر و سریع‌تر انجام دادن امور است. به جای اینکه تلاش کنید تمام کارها را خودتان انجام دهید، وظایف را بین دیگران تقسیم کنید. تصور کنید می‌خواهید ۱۰ جعبه را به‌تنهایی جابه‌جا کنید، چه مقدار زمان و انرژی برای انجام آن باید صرف کنید. حال تصور کنید ۹ نفر دیگر برای کمک‌رسانی حاضر هستند درنتیجه کارها بسیار آسان‌تر از قبل انجام خواهد شد. در دنیای کسب‌و‌کار نیز به این همین صورت است و موفقیت محصول از مدیریت دقیق لحظه‌ها ناشی می‌شود. بنابراین محول کردن کارها یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین راه حل‌ها است.

  1. نمونه‌های اولیه تولید و از آن‌ها استفاده کنید

به جای اینکه هر بار همه چیز را از ابتدا آغاز کنید، به کارهای قبلی خود بازگردید و از آن‌ها استفاده کنید. بهره‌وری یعنی کاری را یک بار انجام دهید و بیشتر از یک بار به آن مراجعه کنید. هرقدر تعداد دفعات مراجعه بیشتر شود، هزینه‌ی تولید نیز بیشتر کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا کارهای زیادی در پشت صحنه در جریان هستند. اگر محصولی به ارزش ۱۰ دلار را در عرض یک ساعت تولید کنید، باید ۱۰ محصول بفروشید تا زمانی که صرف کرده‌اید جبران شود. با این حال اگر ۵۰ محصول بفروشید یعنی صد دلار روی زمان خود سرمایه گذاری کرده‌اید و برگشت ۵۰۰ دلاری داشته‌اید، یعنی سرمایه‌ی شما چندین برابر شده است و این مقدار معادل پنج ساعت کار است. این مثال یک نمونه‌ی واضح از یک بار تولید کردن و استفاده‌ی مجدد است. این موضوع در مورد بسیاری از امور صدق می‌کند و این به شما بستگی دارد که بخواهید برای گرفتن نتیجه‌ی مشابه یک ساعت یا پنج ساعت کار کنید.

راهکارهای بالا بردن بهره وری

  1. کار خود را تقسیم کنید

داشتن لیست کاری متشکل از ۵۰ کار به هیچ عنوان خوشایند نیست و بدترین قسمت آن این است که باید دائما برای انجام کارهای مختلف طرز فکر خود را تغییر دهید زیرا ممکن است یک کار به خلاقیت احتیاج داشته باشد و کار دیگر در مورد تحلیل کردن موضوع جدیدی باشد. پریدن از یک کار و رفتن سراغ کار دیگر، زمان و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت. لیست انجام کار خود را از نظر موضوع دسته‌بندی کنید و کارهای مشابه را در هر دسته قرار دهید. به‌عنوان مثال کارهای مالی را در یک دسته و کارهای خلاقانه را در دسته‌ی دیگر قرار دهید. این کار کمک می‌کند که بهره‌وری بیشتری داشته باشید.

  1. از قبل برنامه‌ریزی کنید

یکی دیگر از رازهای موفقیت این است که بدانید قبل از به پایان رسیدن روز باید چه کارهایی را کامل انجام دهید. مطمئنا اگر پیش از وارد شدن به محل کار بدانید که تا پایان ساعات کاری باید چه کارهایی انجام دهید، برنامه‌ریزی دقیق‌تری خواهید داشت. اگر بتوانید قبل از آغاز روز، هفته، ماه یا حتی سال برنامه‌ریزی کنید و ببینید که می‌خواهید در این مدت کجا بروید و به چه اهدافی برسید، درک بهتری از مسیر خواهید داشت و آسان‌تر به مقصد می‌رسید. این کار نوشتن لیست انجام کار را راحت‌تر می‌کند و معنی بیشتری به کارها می‌دهد. زمان خود را تنها برای اینکه نشان دهید سرتان شلوغ است سپری نکنید. زمان خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنید که بدانید شما را به اهداف نزدیک‌تر می‌کند و در آینده بیشترین برگشت را خواهد داشت.

چگونه بهره وری را بالا ببریم

  1. از نیروهای متخصص کمک بگیرید

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که پیش از رسیدن به راه حل خلاقانه برای حل مسائل باید بدانید این است که ما پاسخ تمام پرسش‌ها را نداریم. دانش عمیق و تخصصی یک مهارت کمیاب است. به همین دلیل است که در یک شرکت بزرگ افراد متخصصی برای هر بخش استخدام می‌شوند. ایده‌آل‌ترین حالت ممکن این است که برای هر قسمت افراد متخصص در نظر گرفته شوند و پروژه‌ها را با توجه به مهارت‌هایی که دارند هدایت کنند.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : زومیت, چگونه


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

راههای رشد خلاقیت

راه های رشد خلاقیت

خلاق بودن برای خیلی از ما حکم برگ برنده را خواهد داشت؛ حتی اگر به اهمیت آن آگاه نیستید سعی کنید این مقاله را با دقت بخوانید.

به گزارش آلامتو به نقل از مجله قرمز؛ خلاقیت به معنای داشتن سبک خاصی از زندگی، یا داشتن ظاهری خاص و مثلا هنری نیست.  نیازی نیست شخصیت تازه ای پیدا کنید یا در هنر خاصی مهارت داشته باشید تا فرد خلاقی محسوب شوید، چراکه خلاقیت به طور ذاتی در همه ی ما وجود دارد. از یک داندانپزشک  گرفته که لبخندی زیبا را روی لب طراحی می کند، تا شخصی که مبلمان خانه اش را طوری می چیند که زیبایی بیشتری به خانه ببخشد، همه ی این افراد،خلاق هستند.

به بیانی ساده، خلاقیت یعنی آن چیزی که شما خلق کرده‌اید.

در نتیجه تمام آن چیزی که نیاز است تا خلاقیت داشته باشید، این است که  یک چیزی را خلق کنید.

خلاقیت می تواند خلق یک اثر هنری باشد، یا خلق یک اثر سرگرم کننده. خلاقیت می تواند خلق چیزی باشد که زندگی را آسان تر سازد، یا تولید چیزی که زندگی را بهتر و جالب تر سازد. خلاقیت میتواند خلق راهکارها و ایده های جدید برای انجام کارهای مختلف باشد.

برای اینکه بخش خلاق وجود شما بیدار گردد، کافی ست در نوع نگرش و دیدگاه خود کمی تفییر ایجاد نمایید. مثلا :

به جای فکر کردن، احساس کنید

اگر بیش از حد، ذهن خودتان را درگیر فکر کردن نمایید، گرفتار ” اما و اگر”  های زیادی می‌گردید.  هرچند فکر کردن برای پیدا کردن یک ایده ی جدید لازم است، اما  علاوه بر فکر کردن، گوش دادن به ندای درونتان هم لازم است.

حقیقت این است که انسان، بیشتر به چیزهای احساسی واکنش نشان می دهد تا به چیزهای منطقی.  اگر در هنگام خلق یک اثر،  به ندای درونتان هم گوش دهید، احتمالا محصول نهایی شما بهتر از آن چیزی خواهد شد که تصورش را می‌کردید.

یک مکتب فکری هست که می گوید : پس از ایجاد مقدمات یک کار، بهتر هست مدتی دست بکشید تا ضمیر ناخودآگاه شما بتواند روی آن تمرکز کند. در نتیجه هنگامیکه دوباره  سراغ آن کار میروید، ایده های بهتری به ذهنتان می‌رسد و قادر خواهید بود به آسانی، آن را تمام کنید.

نویسنده ی معروفی به نام  جیمز استفان می گوید : “ آن چیزی را که قلب، امروز می فهمد، مغز فردا خواهد فهمید.”

مقاله مرتبط: چگونه خلاقیت مان را پرورش دهیم؟

داستان سرایی کنید

یکی از توانایی های منحصر به فرد انسان، توانایی او در داستان سرایی ست. یک داستانی که خوب گفته شده،  باعث برون ریزی احساسی در ما می گردد. احساساتی از جمله خشم، ترس، خنده، عشق، غرور.

داستان سرایی، علاوه بر سرگرمی، مزایای دیگری هم دارد. ما در قصه هاست که یاد می گیریم چگونه با دیگران همدل شویم، چگونه خود را با جامعه وفق دهیم و خیلی موارد دیگر که باعث پیشرفت ما می‌شود.

وقتی در هر حرفه ای در دنیا داستان سرایی انجام شود، جایگاه  آن حرفته بالاتر می رود.  یک داستان سرایی خوب، پیشرفت سریع تری در آن فیلد کاری  ایجاد می‌نماید. مثلا یک فرد سیاستمدار از طریق کارها و سیاست هایی که اتخاذ می کند به جایگاه بالاتر نمی رسد بلکه از طریق داستان سرایی هایی که در سخنانش دارد، وارد قلب شنوده هایش می‌شود.

یک مثال دیگر می تواند معمارهایی باشند که بلندترین ساختمان جهان را ساخته اند. آنها این ساختمانها را نه به عنوان یک کار مهندسی، بلکه بعنوان یک اثر هنری ساخته اند. آنها با ساخت این اثر در واقع یک داستان تاریخی را با آجر و فلز و سیمان، بیان کرده اند.

بدبین نباشید

ممکن است گاهی بدبینی، شما را ازساده لوحی نجات دهد.  اما بدبینی برای خلاقیت خوب نیست.  یک نقطه را در نظر بگیرد و فرض کنید ایده ی جدید شما این نقطه است که باید رشد کند و یک شکلی به خود بگیرد.  وقتی این ایده به ذهن شما بیاید و آنرا را رشد بدهید، یعنی که  شما در حال نوآوری هستید.  پس در طول این پروسه، بدبین نباشید و به محدودیت ها فکر نکنید.  سعی کنید بالن خلاقیت خود را سوراخ سوراخ نکنید که بتواند پرواز کند.

بدبینی را به انسانی تشبیه کرده‌اند که وقتی در حال بوئیدن یک گل زیباست،  ناگهان به یاد تابوت مرگش بیفتد.

بله واضح است که در طول یک پروسه ی خلاقانه، ممکن است بعضی از ایده های شما کار کند و برخی دیگر نه.  اما شما این مسئله را بعنوان یک امر ساختاری در نظر بگیرید و شروع به قضاوت در مورد ایده های خود نکنید. چه بسا ایده‌هایی که به نظر کار نمی‌کنند، در نهایت به شکل گیری ایده ی نهایی شما منجر شوند.

دنیا را رصد کنید و چند بُعدی باشید

ما اغلب درگیر دنیای اطراف خود می شویم و به سایر جنبه های زندگی توجه نمی‌کنیم. دفعه ی بعد وقتی در گالری هنری هستید یا یک چیز خلاقانه را مشاهده مینمایید، با دقت بیشتری به آن بنگرید. یک قدم جلو بروید و به طور هدفمند به آن پدیده نگاه کنید. مثلا اگر یک دانشمند هستید و وارد یک معبد مقدس شده اید، آدمهایی را که به یک امر نادیدنی احترام می گذارند،مورد کندوکاو  قرار دهید.  یا مثلا یک اگر اقصاددان هستید، در حالیکه به یک سمفونی گوش می دهید،بخش موسیقیایی ریاضیات را نیز بشنوید.

چیزهایی که خارج از محدوده ی آشنایی های شما هستند را کشف کنید و شروع کنید به درک عمیق این چیزهای ناآشنا و در نتیجه به سمت چند بعدی شدن گام بردارید.

خیال بافی و تفکر

آیا در طول روز مدتی زمانی را برای خیال بافی اختصاص میدهید؟ هر یک از ما  به نوعی تربیت شده ایم که یکسری نگرشهای مشخصی را داشته باشیم. این نگرش ها و اصول تربیتی، علت شاد بودن ما را توضیح می‌دهند و اگر اصول شما فاقد این پاسخ هاست، بایستی خودتان آنرا ایجاد نمایید. و ایجاد این اصول یک پروسه ی خلاقانه است که از درون شما متولد می شود.

مهارت های قبلی خود را مجددا به کار گیرید

ممکن است شما در یک زندگی روزمره گرفتار شوید و فرصت خلاق بودن را برای هفته ها، ماهها یا سالها و دهه ها، از دست بدهید و برای خلاقیت ِ دوباره، تردید داشته باشید و فکر کنید آن مهارت های قبلی به دردنخور هستند.  اما اجازه ندهید چنین نگرشی مانع از بروز خلاقیت شما شود. اینکه می گویند کار نیکو کردن از پر کردن است، کاملا درست است.

مهارت های قبلی خود را مجددا به کار گیرید، ادامه دهید و چیزهای جدیدتری در آن رابطه یاد بگیرید.

از دستهای خود استفاده کنید

در دنیای مدرن امروزی، دستهای ما زیاد به کار گرفته نمی شوند. ماشین ظرفشویی داریم که بشقابها را می شوید، برخی  نیز حتی مچ دستشان را برای مسواک برقی زدن تکان نمی دهند. اینها مانع خلاقیت می‌شوند.

آیا تا به حال چیزی در مورد حافظه ی بدن شنیده اید؟ این همان اتفاقی ست که  برای مغز رخ می دهد وقتی که در حال رانندگی هستید و  دارید به جای فکر کردن در مورد رانندگی، از حافظه ی بدنتان استفاده می کنید.

استفاده از دستها باعث می‌شود مغز شما به کار افتد. مثلا استفاده از قلم و نوشتن، باعث می شود مغز وادار به فکر کردن برای انتخاب واژه ها شود و به خلاقیت شما منجر می‌شود.

کار تیمی

همراه شدن با دیگران برای خلق یک پدیده، باعث افزایش خلاقیت شما می‌گردد. اشتراک گذاری ایده ها و راهکاری دیگران با شما باعث می شود کارها را به روشهایی انجام دهید که قبلا انجام نمی دادید.  در کارهای تیمی هر شخصی می تواند جرقه ی یک ایده ی جدید را در ذهن دیگران بزند. شما می تواند دانش و آگاهی دیگران را با دانش خودتان میکس کرده و یک رویداد جدید را خلق نماید.

مقاله مرتبط: موانع رشد خلاقیت

مثبت باقی بمانید

به ضمیر شخصی تان اجازه ندهید شما را تحت تاثیر قرار دهد. درک شما از خودتان به دو روش می تواند مانع خلاقیت شما شود. اول اینکه ضمیر شخصی تان به شما بگوید به حد کافی خوب نیستید که این باعث می شود خلاقیت شما سرکوب شود. دوم اینکه ضمیر شخصی تان اغراق کند و بگوید شما بهترین هستید که این هم باعث می شود دیگر تلاش نکنید برای خوب بودن. راه درست این است که مثبت باقی بمانید و اجازه ندهید این افکار، شما را کنترل کنند.

سادگی را حفظ کنید

پیچیدگی بیش از حد، ماهیت ایده های شما را از بین می‌برد. فرض کنید یک گلفروش، میخواهد یک دسته گل رز بپیچد، اما به جای دسته گل ساده و زیبا،  از ۱۲ نوع رنگ مختلف گل رز استفاده کند، این کار باعث زننده شدن این دسته گل می شود تا زیبا شدن آن!

 این ده مورد نه تنها باعث خلاقیت شما می شوند، بلکه باعث می گردند شور ونشاط در زندگیتان طنین انداز شود.گسترش این تجربه ها باعث می شود به طور هنرمندانه، زندگی بهتری را در آغوش بگیرید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو

راز های افزایش اعتماد به نفس

۵ راه برای افزایش اعتماد به نفس


راز اعتماد به نفس قوی

داشتن اعتماد به نفس در دنیایی که همه چیز بر مبنای رقابت شکل میگیرد یک مهارت ضروری است اما چطوری میتوان به شخصی با اعتماد به نفس بالا تبدیل شد؟

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ ساختن یک کسب‌و‌کار موفق به مهارت‌های متعددی نیاز دارد اما یکی از آن‌ها یعنی داشتن اعتمادبه‌نفس کمک می‌کند که نتایج با سرعت بیشتری بهبود پیدا کنند. یک کسب‌و‌کار ممکن است در مراحل زیادی با موفقیت یا شکست مواجه شود. محققان بعد از مطالعه‌ی تمامی پروژه‌هایی که با شکست مواجه شده و بررسی شرایط آن‌ها، به نتایج جالبی دست پیدا کرده‌اند. آن‌ها دریافته‌اند که معمولا دو دلیل اصلی باعث می‌شود که حتی یک تیم خوب با ایده‌ی جالب و رهبر شایسته، شکست بخورد:

  1. کمبود انعطاف‌پذیری و عدم تمایل به تغییر مسیر
  2. بهانه‌تراشی و انداختن تقصیر به گردن دیگران

محققان همچنین متوجه شده‌اند که کمبود اعتماد به نفس، پایه و اساس دو دلیل بالا را تشکیل می‌دهد. هر کارآفرینی باید اعتمادبه‌نفس داشته باشد و این حس را به اعضای تیم خود منتقل کند. در ادامه‌ی این مقاله به بررسی راه‌هایی برای افزایش میزان اعتمادبه‌نفس می‌پردازیم.

بالابردن اعتماد به نفس

بالابردن اعتماد به نفس

اعتمادبه‌نفس یک مهارت ضروری است

اعتمادبه‌نفس یک مهارت نرم (مهارت‌هایی مانند فعالیت تیمی و درک متقابل) است. تجربه نشان می‌دهد که اعتمادبه‌نفس یک مهارت آموختنی است و می‌تواند با تمرین کردن تقویت شوید. کارآفرینان زیادی وجود دارند که محصولات عالی تولید می‌کنند؛ اما نمی‌توانند در یک جمع عمومی در مورد آن صحبت کنند. کمبود اعتمادبه‌نفس باعث می‌شود که این افراد احساس راحتی نکنند. اما بعد از چندین بار صحبت در مکان‌های عمومی اعتمادبه‌نفس خود را باز می‌یابند و درنتیجه کسب‌و‌کارشان نیز رشد پیدا می‌کند. مهارت‌های صحبت کردن و داشتن یک ارائه‌ی قوی کمک می‌کند که سرمایه‌گذاران یا سایر کسب‌و‌کارها علاقه‌ی بیشتری نسبت به یک استارتاپ داشته باشند و درنتیجه تعداد مشتری‌های آن‌ها افزایش پیدا کند.

افزایش اعتماد به نفس با تقویت مهارت ها

اعتمادبه‌نفس نیاز به آسیب‌پذیری دارد. برخی رهبران اعتمادبه‌نفس کافی برای پذیرفتن اشتباهات و قبول آسیب‌پذیر بودنشان ندارند و همواره به دنبال بهانه می‌گردند. اگر نقطه ضعف خود را صادقانه قبول کنید و نشان دهید که در حال پیشرفت هستید، بسیار خوب است و به این معنا است که روزبه‌روز بهتر خواهید شد. اعتمادبه‌نفس معمولا نیازمند رها کردن باورها است و این سخت‌ترین بخش ماجرا محسوب می‌شود؛ رها کردن کنترل و از دست دادن موقت یک سری موارد و دانستن اینکه چشم‌انداز بلندمدت بدون نقص باقی خواهد ماند.

راههای افزایش اعتماد به نفس

راههای افزایش اعتماد به نفس

کمک به دیگران یک راه تضمینی افزایش اعتماد به نفس

تیمی را در نظر بگیرید که رهبر آن از اعتمادبه‌نفس بالایی برخوردار است. این تیم تازه شکل گرفته است و هیچ تجربه‌ای در مورد ویدئوهای پخش زنده ندارد. این افراد اعتمادبه‌نفس پایینی دارند و به تواناهایی‌های یکدیگر مطمئن نیستند رهبر این تیم وقت را برای آموزش آن‌ها هدر نمی‌دهد و مسئولیت پخش این ویدئوها را خودش بر عهده می‌گیرد. درنتیجه پروژه‌ها به موقع تحویل داده می‌شوند اما اعضای تیم هیچ اعتمادبه‌نفسی کسب نمی‌کنند. درواقع رهبر این تیم با اعتماد نکردن به توانایی افراد مانع از بالا رفتن اعتمادبه‌نفس آن‌ها می‌شود. رشد کردن و بهتر شدن سخت و دردناک است؛ اما با گذشت زمان اعضای تیم عادت می‌کنند که از این بعد پروژه‌ها را خودشان تحویل بدهند و به رهبرشان متکی نباشند.

با تقسیم شدن وظایف سنگینی بار از روی عده‌ی خاصی برداشته می‌شود و درنتیجه می‌توانند بیشتر روی راه های جذب مشتری تمرکز کنند. همچنین رهبر تیم زمان بیشتری برای تمرکز روی چشم‌اندازها دارد و کسب‌و‌کار مقیاس‌پذیرتر می‌شود. همه‌ی این‌ها به این دلیل است که اعضای تیم مهارت داشته‌اند و اکنون اعتمادبه‌نفس بالایی نیز دارند. داشتن اعتمادبه‌نفس یک امر ضروری برای هر فرد است؛ اما کمک به دیگران در این مورد زندگی شما را تغییر خواهد داد. کمک به افزایش اعتمادبه‌نفس دیگران باعث رشد قابل توجه فرد می‌شود. شما برای ساختن یک تیم موفق باید به دیگران اعتماد کنید. هرقدر اعتماد خود را بیشتر به دیگران نشان دهید، میزان اعتمادبه‌نفس نیز چندین برابر و نتیجه بهتر می‌شود.

رازهای تقویت اعتماد به نفس

رازهای تقویت اعتماد به نفس

کارها تبدیل به عادت می‌شوند و عادت‌ها اعتمادبه‌نفس را می‌سازند

عادت‌های زیر کمک می‌کنند یک فرد بتواند میزان اعتمادبه‌نفس شخص دیگری را افزایش دهد و درنتیجه میزان اعتمادبه‌نفس خود را نیز تقویت کند.

  1. کارها را به دیگران بسپارید و جزئیات آن‌ها را مدیریت نکنید

تقسیم کردن مسئولیت‌ها زمان و فکر شما را باز می‌کنر و اجازه می‌دهد زمانی که دیگران به انجام امور رسیدگی می‌کنند. شما نیز روی موضوعات مهم‌تر تمرکز کنید.

  1. اجازه دهید در برابر مسئولیت‌ها پاسخگو باشند

اگر می‌خواهید دیگران رشد کنند باید به آن‌ها یاد دهید که در برابر مسئولیت‌های خود پاسخگو باشند. آن‌ها نیز به مرور زمان یاد می‌گیرند که مسئولیت‌پذیر باشند و کار خود را کامل انجام دهند. نتیجه گرفتن از کارها باعث افزایش میزان اعتماد‌به نفس می‌شود.

  1. فرصت‌های تصمیم‌گیری فراهم کنید و اجازه بدهید مدتی را با تصمیمی که می‌گیرند سپری کنند

فرصت‌هایی برای تصمیم‌گیری افراد تیم خود مهیا کنید؛ تصمیم‌هایی که مستقیما روی پروژه‌های در حال اجرا تأثیر می‌گذارد. اگر اعضای تیم خود را جدی بگیرید، آن‌ها نیز کار خود را جدی خواهند گرفت.

  1. کارهایی را که فکر می‌کنید از عهده‌ی انجام دادنشان برنمی‌آیند، به آن‌ها بسپارید و سپس آن‌ها را حمایت کنید

قرار گرفتن در حاشیه‌ی امن هیچ موقع باعث پیشرفت نمی‌شود. کارهایی را به اعضای تیم خود بدهید که احساس می‌کنند آمادگی انجام دادنشان را ندارند. زمانی که مشاهده کردید درگیر کار شده‌اند، به آن‌ها کمک کنید و مسیر درست را نشان دهید.

  1. سعی کنید برای مأموریت‌ها جوایز انگیزشی در نظر بگیرید

هر شخصی به‌طور خاصی انگیزه کسب می‌کند. این وظیفه‌ی شما است که به‌عنوان یک رهبر با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کنید و ببینید چه چیزی بیشتر به آن‌ها انگیزه می‌دهد. سپس مأموریت‌هایی را که به آن‌ها می‌دهید، به ‌نوعی با این موارد انگیزشی پیوند دهید. بعد از انجام این کار متوجه خواهید شد که اعضای تیم با میل و رغبت بیشتری کار میکنند و نتایج بهتری می‌گیرند.

زمانی که اعتمادبه‌نفس دیگران را تقویت می‌کنید انرژی آن به خودتان نیز بازمی‌گردد. اگر می‌خواهید کسب‌و‌کار جدیدی آغاز کنید، باید خودتان را قبول داشته باشید و اگر می‌خواهید همه چیز عالی پیش برود باید این اعتمادبه‌نفس را در دیگران نیز تقویت کنید.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : افزایش اعتماد به نفس, زومیت, موفقیت


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

رازهای موفقیت در شغل

شغل

اتفاقات خوب برای آنها که منتظر می‌مانند رخ نمی‌دهد.

برای خیلی از افراد، بزرگترین چالش درمحل‌کار این نیست که سعی کنند کارشان را خوب انجام دهند. اکثر ما در انجام کارمان توانا هستیم و اگر در یک یا دو نقطه ضعف‌‌هایی داشته باشیم، خیلی برای تغییر آن خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم. برای اکثر ما بزرگترین چالش در محل‌کار این است که شناخته شویم—یعنی کار خوبی که انجام داده‌ایم توسط همکاران و مدیرانمان دیده شود! برجسته بودن در محل‌کار مزایای زیادی دارد که از آن جمله می‌توان به بالاتر رفتن شانس ترفیع رتبه، به دست آوردن کارها و پروژه‌های بهتر و احترام اشاره کنیم.

به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان؛ خوب، حالا باید ببینیم چطور می‌توانیم بین همکارامان برجسته‌تر باشیم؟ بااینکه شما را برای انجام مسئولیتی که به شما محول شده استخدام کرده‌اند، اما فقط انجام مسئولیتتان کافی نیست. شما استخدام شده‌اید که بخشی از شرکت و سازنده آن تیم باشید و همچنین سازنده سود برای شرکت. اگر تا امروز نام و نشانی در محل‌کار نداشتید، دیگر زمانش رسیده که اعتباری برای خودتان برهم بزنید. البته ساختن اعتبار منفی زندگی کاری‌تان را دچار مشکل می‌کند اما اگر هیچکس از بالادستانتان نداند شما که هستید، تا اخر عمرتان متوسط خواهید ماند. اگر دوست دارید بدانید برای اینکه خودتان را از بین همکارانتان متمایز کنید چه باید بکنید، این ۱۰ روش کمکتان می‌کند.

  1. بدون اینکه از شما خواسته شود، کاری انجام دهید

دوست دارید خیلی زود در چشم مدیرتان بدرخشید؟ خودتان وارد عمل شوید. کارهای کوچکی مثل بارگذاری دوباره دستگاه کپی تا آماده کردن گزارشات طولانی و کامل برای رئیستان: مهم این است که خودتان برای انجام آن کار داوطلب شده باشید. در حالت ایدآل، مدیر یک شرکت باید مثل مربی یک تیم ورزشی باشد و زمینه را برای فعالیت بازیکنان خود آماده کند. اما در اکثر موارد، مدیر فقط یک کارفرما است: هر کاری که خودش محول نکند، انجام نمی‌شود زیرا اکثر کارمندان فقط کاری را انجام می‌دهند که از آنها خواسته شده است. اگر می‌توانید هدف منطقی یک کار را ببینید، حتماً انجامش دهید: اگر کار X و کار Y را انجام داده‌اید، پیش رفته و کار Z را هم انجام دهید. با این روش این پیام را به رئیستان می‌رسانید که لازم نیست او برایتان نقطه‌ها را به هم وصل کند و اینکه خودتان توجه دارید و عمل مناسب را انجام می‌دهید که همه اینها ویژگی‌هایی عالی است.

  1. در جلسات شرکت ساکت ننشینید

شاید جلسات شرکت به نظرتان یک اتلاف وقت واقعی باشد چون معمولاً کار زیادی در آنها انجام نمی‌شود. اکثر افراد معمولاً در جلسات کاری ساکت نشسته و به دیوار روبه‌رویشان خیره می‌شوند یا با موبایل‌هایشان بازی می‌کنند و عده کمی هم در جلسه فعالیت می‌کنند. بااینکه این وضعیت برای کارمندان متوسط بد نیست، اما سعی ما این نیست که متوسط باشیم.

پس حرف بزنید و در جلسه شرکت فعال داشته باشید. دقت کنید که وضعیت تعادل را رعایت کنید. نه باید اینقدر ساکت باشید که حضورتان با تابلوی روی دیوار تفاوتی نداشته باشد و نه اینکه به نظر برسد عاشق صدای خودتان هستید چون بی‌وقفه حرف می‌زنید و نوبت را به کسی نمی‌دهید. اینکه نظراتتان را به گوش بقیه برسانید یکی از اسرار برجسته شدن در محل‌کار است. از محالفت کردن با دیگران، حتی رئیستان، واهمه نداشته باشید—تازمانیکه این مخالفت به طریقی محترمانه و سازنده ابراز شود، دلیلی برای جلوگیری از آن وجود ندارد.

  1. سازمانی همه چیز تمام ایجاد کنید

سازمانی همه‌چیزتمام ایجاد کنید که برایتان اعتبار بیاورد. یک پروژه تک نفره می‌تواند اعتبارتان را بالا ببرد اما اعتباری که برای قابل‌اعتماد و اطمینان بودن به دست بیاورید، سخت‌تر است. اینکه به فردی در اداره تبدیل شوید که همه وقتی سوال دارند پیشتان بیایند زمان می‌برد اما کارهایی هست که می‌توانید برای سریع‌تر کردن ایجاد این اعتبار انجام دهید. اینکه تقویمی را در اتاقتان نصب کنید اقدام خوبی است. یک کار دیگر می‌تواند این باشد که درخواست‌هایتان را یادداشت کتید. همیشه کاغد و قلم همراه داشته باشید و یا آن را در بخش یادداشت تلفن‌همراهتان بنویسید. اما اگر در جلسه هستید و کسی از شما گزارش خواست، حتماً یادداشت‌برداری کنید. مطمئناً می‌دانید چقدر بد است که وقتی از کسی می‌خواهید که وقتی در جلسه شرکت کرد گزارش آن را به شما بدهد و بعد از آن چیز زیادی به خاطرش نمانده باشد. پس شما برعکس آن باشید!

آراسته بودن در محل کار

آراسته بودن در محل کار

  1. آراسته و مرتب باشید

به تناسب کار و سمتی که دوست دارید داشته باشید لباس بپوشید نه کاری که الان دارید. مطمئناً این توصیه را صدها بار در همین وبسایت خوانده اید اما باز هم تکرار می‌کنیم. آراستگی و طرز لباس پوشیدن بخش مهمی از درک و تصور دیگران از شما را تشکیل می‌دهد. سعی کنید هر روز چند دقیقه‌ای را به آراستن خودتان اختصاص دهید. اگر موهایتان تمیز و مرتب به نظر برسد، دهانتان خوشبو باشد و هر روز اصلاح کنید نیمی از راه را رفته‌اید.

اگر هنوز هم اهمیت ظاهر و آراستگی برایتان اثبات نشده است، این تمرین ذهنی را انجام دهید: در ذهن خود، یکی از همکارانتان که دیروز با او ناهار خوردید را تجسم کنید. آیا لباسی که به تن کرده بود یا وضعیت موها و صورتش را یادتان هست؟ شاید دقیقاً یادتان نباشد که چه پوشیده بود اما مطمئناً می‌توانید نوع و سبک لباس پوشیدنش را به خاطر بیاورید. آن نوع و سبک لباس پوشیدن همان تاثیری است که او بر شما داشته است. بااینکه افراد معمولاً به طور کامل و با جزئیات وضعیت ظاهر شما را به خاطر نمی‌سپارند اما یک درک و حس خاص از وضعیت ظاهری شما در ذهن نگه می‌دارند که با گذشت هفته‌ها و ماه‌ها ایجاد می‌شود. پس سعی کنید تجسمی مثبت از ظاهر خودتان در ذهن همه ایجاد کنید.

  1. عدد بقیه را بدانید

بااینکه باخبر بودن از منطقه کاری خودتان الزامی است اما اینکه بدانید بقیه چطور کار می‌کنند هم می‌توانید برایتان مفید باشد. اگر هر ماه یک کپی از وضعیت مالی شرکت به شما می‌دهند، آن را جزء به جزء بررسی کنید. با مطالعه دقیق آن می‌توانید درک خوبی از روند پیشرفت کلی شرکت و همچنین بخش‌های مختلف به دست آورید. برای بررسی و مطالعه ایمیل‌ها و نامه‌ها و پیام‌هایی که درمورد سایر بخش‌ها دریافت می‌کنید چند دقیقه در روز وقت بگذارید. به خاطر داشته باشید، هدف نهایی همه بخش‌ها بالا بردن سود اقتصادی نیست، اما همه بخش‌ها اهدای برای خود دارند که با عدد قابل شمارش هستند. باید بتوانید به بخش‌های مختلف درصورت ارتقاء کاری و پیشرفت تبریک بگویید.

  1. عدد خودتان را بدانید

اگر می‌خواهید دقیق به نظر برسید، باید دقیق باشید. راه دقیق بودن در کاراین است که اعداد را بدانید. اگر از مسایل مالی، کار و سایر اعداد و ارقام داخل و خارج شرکت باخبر باشید، نسبت به آنهایی که مطلع نیستند، ارجحیت دارید. این مسئله علاوه بر اینکه اطلاعات خوبی برای جلسات در اختیارتان قرار می‌دهد، باعث می‌شود از روند پیشرفت شرکت باخبر باشید. بعنوان مثال، دانستن وضعیت مالی بخش خودتان، به شما کمک می‌کند بفهمید چه زمانی بهتر است برای درخواست کمک‌هزینه برای پروژه‌ها به رئیستان نزدیک شوید.

  1. یک کتابخانه داشته باشید

نقش خواندن کتاب در موفقیت شغلی

نقش خواندن کتاب در موفقیت شغلی

داشتن کتاب در محل‌کار نشانه هوش است. داشتن چند کتاب خوب، مخصوصاً در زمینه بیزنس، این تصور را در ذهن دیگران ایجاد می‌کند که سعی در ارتقاء کاری خود دارید. اگر می‌خواهید ترفیع پیدا کنید، این دقیقاً همان پیامی است که باید در ذهن رئیستان ایجاد کنید. برای شروع مکالمه هم خوب است چون ممکن است دیگران برای چیز دیگری سراغتان بیایند و و در این مورد هم سوال کنند و ازآنجاکه مطمئناً دوست ندارید کل روزتان را به حرف زدن‌های بیهوده بگذرانید، کتاب می‌تواند راه خوبی برای ایجاد رابطه با دیگران باشد. اگر در اتاق کارتان جا دارید، یک قفسه نصب کرده و آن را تبدیل به یک کتابخانه کوچک کنید. اگر هم جا ندارید، گذاشتن چند کتاب روی میز کارتان می‌تواند شروع خوبی باشد.

  1. درمورد اعضای خانواده همکارانتان اطلاعات پیدا کنید

بگذارید یک آزمایش کوچک انجام دهیم: چه کسی برایتان اهمیت بیشتری دارد، همکارانتان یا عزیزانتان؟ درمورد کسانی که با آنها کار می‌کنید هم همینطور است: چه بچه باشند، چه همسر و یا حتی والدینشان، همکارانتان هم در خانه عزیزانی دارند که اهمیت فوق‌العاده‌ای برایشان دارند. سعی کنید کمی درمورد کسانیکه برای همکارانتان عزیز هستند اطلاعات پیدا کنید. دانستن نام‌ها و سن تقریبی اعضای خانواده‌شان شروع خوبی است. البته این کار باید هوشمندانه انجام شود. این کار شما نباید فضولی در زندگی خصوصی دیگران به نظر برسد.

دانستن این اطلاعات درمورد خانواده رئیستان هم خوب است اما فقط به این شرط که و خودش برای ارائه این اطلاعات داوطلب شود: پرسیدن سوالات خصوصی از رئیستان ممکن است نتیجه عکس برایتان به دنبال داشته باشد.

  1. سازنده باشید نه مخرب

همه ما با افرادی کار کرده‌ایم که تنها مشارکتی که در جلسات و پروژه‌ها دارند این است که با انتقادهایشان ذهن و کار بقیه را خراب کنند. منظورمان این نیست که عنوان کردن مشکلات ایرادی دارد، اما باید بتوانید برای انتقاداتتان راه‌حل هم پیشنهاد بدهید. پیدا کردن مشکلات کار چندان سختی نیست اما افراد کمی هستند که تلاش بیشتری به کار گرفته و پیشنهاد دهند که برای آن مشکل چه اقداماتی باید انجام شود. فقط پیدا کردن ایرادات کار ساده است و هیچ اعتبار و ارزشی هم برایتان درست نمی‌کند.

پس به جای اینکه فقط بعنوان منتقد و منفی‌گرا در چشم دیگران ظاهر شوید، حداکثر تلاشتان را به کار گیرید که مشارکتتان سازنده باشد نه مخرب. اگر ایراد و اشکالی را در کار مشاهده کردید، کاری درمورد آن بکنید و دقت کنید که مشارکت کلی‌تان در آن رابطه مثبت باشد.

  1. گروه خدمات و پشتیبان را بشناسید

با خدمه شرکت مهربان باشید. آنها افرادی زحمتکش هستند و باید از زحماتشان قدردانی کنید. یادتان باشد خیلی از آنها ده‌ها سال است که در آن کار هستند. مهربان بودن هیچوقت به کسی صدمه نمی‌زند اما خیلی‌ها به دلیل پست‌تر بودن طبقه شغلی این افراد، گاهی با آنها بدرفتاری می‌کنند. هیچوقت با کسی طوری برخورد نکنید که پایین‌تر از شما قرار دارد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح


منبع: آلامتو

نقش زبان بدن در تجارت

زبان بدن در تجارت business-people

قبلا در مقاله‌ای با عنوان حرکات مهم زبان بدن برای ایجاد اعتماد در مورد این استراتژی مهم صحبت کرده بودیم در ادامه با مقاله‌ای بسیار مفید روش استفاده از زبان بدن در تجارت را برای شما عزیزان شرح می‌دهیم.

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ زبان بدن شما تاثیر مهمی در موفقیتتان دارد. خیلی مهم است که بدانید وقتی وارد یک کنفرانس، جلسه یا همایش می‌شوید چطور رفتار کنید تا بتوانید بالاترین تاثیر و کارایی را داشته باشید و کسانی که می‌خواهید با آنها کار کنید را به خود جذب کرده و وارد شبکه روابط اجتماعی‌تان کنید.

موفقیت یک آشنایی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که فردمقابل چشمش به شما می‌افتد. یکی از اولین چیزهایی که درمورد شما می‌فهمند هاله دورتان است، یعنی آن اتمسفر خاص که شما را در بر گرفته است. شما آن را می‌سازید و شما مسئول این هستید که این هاله درموردتان چه می‌گوید و چه کسانی را به سمتتان جذب می‌کند. از وقتی وارد می‌شوید، هاله دورتان با شما وارد می‌شود و قبل از اینکه دهانتان را باز کنید شروع به صحبت می‌کند. ازآنجا که زبان بدن بیش از نیمی از پیام را در ارتباطات از نزدیک می‌رساند، اینکه چطور رفتار کنید اهمیت بسیار زیادی دارد.

۱. وضعیت نشستن و ایستادن

یکی از اولین نکات کلیدی که افراد به آن توجه می‌کنند این است که چطور خودتان را ارائه می‌دهید. آیا با اعتمادبه‌نفس همانطور که مادرتان یادتان داده می‌ایستید و راه می‌روید؟

– شکمتان را داخل بکشید.

– سینه‌تان را بیرون دهید.

– شانه‌ها را عقب بکشید.

– سرتان را بالا نگه دارید.

یا اینکه قوز می‌کنید، شانه‌هایتان افتاده و شکمان شل و ول بیرون است؟ آیا با طرز نشستن و ایستادنتان به دیگران می‌گویید که از خودتان مطمئن نیستید و آن کسی نیستید که به درد آنها بخورد؟ با این روش حتی بدون اینکه خودتان متوجه شوید، دیگران را از خودتان دور می‌کنید.

با صاف ایستادن دیگران را مجبور می‌کنید به شما احترام بگذارند. موقع ایستادن پاهایتان را حدود بیست سانتی‌متر از هم باز و یکی را جلوتر از دیگری نگه دارید. این نشان خواهد داد فردی بااصالت، محکم و متعادل هستید، بهترین راه برای شروع هر آشنایی!

با وضع قرارگیری‌تان همچنین به دیگران می‌گویید دوست دارید دیگران به شما نزدیک شوند یا نه. بعنوان مثال، اگر موقع صحبت کردن با کسی با هم یک مستطیل تشکیل داده‌اید به دیگران نشان می‌دهید که نمی‌خواهید کسی وارد صحبتتان شود. اگر شک دارید بروید و کنار دو نفر که در چنین حالتی مشغول حرف زدن با هم هستند بایستید و ببینید که چطور مدت زیادی توجهی به شما نمی‌شود و تازه بعد از اینکه صحبت‌های خودشان را تمام کردند متوجه شما می‌شوند. اما اگر دو نفر با پاهایی که نوک آن به سمت بیرون است، مثل دو گوشه یک مثلث ناتمام،ایستده باشید، یعنی از دیگران دعوت می‌کنید که وارد بحثتان شوند.

۲. دست دادن

یکی دیگر از مولفه‌های مهمی که باید در هر ملاقات رعایت کنید، دست دادن محکم است. همان چند لحظه که دست می‌دهید می‌تواند رابطه شما را قوی‌تر یا ضعیف‌تر کند. دست دادن مردها معمولاً قوی و محکم است و دلیل آن هم قوی‌تر بودن مچ و گیرش دستشان است.

آشنا شدن با مدل‌های مختلف دست دادن کمک بسیار زیادی در فعالیت‌های شما برای ساختن روابطتان می‌کند:

کنترل‌گر:

فرد مقابل دستش را به سمتتان دراز می‌کند و به محض اینکه دستتان به هم رسید، او عمداً دستش را روی دستتان می‌آورد. منظورش از این کار این است که می‌خواهد رییس باشد. این را در ادامه گفتگو به خاطر داشته باشید.

ساندویچ:

اینکار را فقط با کسانیکه می‌شناسید انجام دهید. وقتی دست طرف‌مقابل را به طور کامل در دو دستتان بگیرید به حریم شخصی او تجاوز کرده‌اید. اینکار را فقط باید زمانی انجام دهید که طرف‌مقابل از شما برای اینکار دعوت کرده باشد. این مدل دست دادن به دست دادن سیاست‌مدارها هم معروف است، همین کافی است که همه از آن دوری کنند!

ماهی مرده:

تصور کنید که می‌خواهید یک ماهی مرده پولک‌دار را در دستانتان بمالید. تصویر دستتان آمد؟ دستانتان به دو دلیل مرطوب می‌شود: اضطراب دارید یا اینکه یک نوشیدنی خنک را در دست راستتان گرفته‌اید و قبل از اینکه دست بدهید، آن را به دست چپتان داده باشید. در هر دو صورت، برای فردمقابل بسیار ناخوشایند است. اگر دچار اضطراب هستید، دست‌هایتان را با دستمال یا لباستان پاک کنید.

انگشت لنگ:

خانم‌ها بسیار بیشتر از آقایان به جای اینکه کل دست فرد مقابل را در دستانشان بگیرند، فقط از انگشت‌هایشان استفاده می‌کنند. البته برای طرف‌مقابل که مجبور می‌شود انگشتانش را دراز کند ممکن است سخت شود، مخصوصاً اگر طرف‌مقابل مردی باشد که گیرش دستش قوی باشد. مردها می‌گویند در برخورد با چنین دست دادن‌هایی آنها هم سعی می‌کنند شل‌تر دست بدهند. زن‌های حرفه‌ای هم می‌گویند دوست دارند همانطور با آنها رفتار شود. یک راه برای مقابله با این سندرم این است که همیشه دستتان را به صورت افقی کامل دراز کنید، حتی اگر گیرشی ضعیف دارید.

خصوصیات دست دادن خوب:

– سفت گرفتن دست فرد مقابل در دست‌هایتان

– سه مرتبه تکان دادن آن

– حفظ ارتباط چشمی

– منعکس کردن هاله مثبت

۳. ارتباط چشمی

ارتباط چشمی را ایجاد کرده و حفظ کنید. ایجاد ارتباط چشمی نه تنها اعتمادبه‌نفس شما را نشان می‌دهد بلکه کمکتان می‌کند بهتر بفهمید طرف‌مقابل واقعاً چه می‌گوید.

«وقتی چشم‌ها یک چیز می‌گویند و زبان یک چیز دیگر، فرد باهوش به اولی اعتماد می‌کند.» — رالف والدو امرسون

وقتی موقع حرف زدن به چشم‌های کسی که با او ملاقات دارید نگاه کنید نشان می‌دهد که به او توجه دارید. گوش دادن مهمترین مهارت ارتباط انسانی است و نقش بسیار مهمی در نشان دادن علاقه‌تان به دیگران بازی می‌کند.

کی نگاه کنید:

به محض اینکه با کسی وارد گفتگو می‌شوید، ارتباط چشمی را ایجاد کنید. اما اگر تصمیم دارید توجه فرد مقابل را به خود جلب کنید، شاید بد نباشد که اینکار را از قبل‌تر شروع کنید. در طول گفتگو این ارتباط چشمی را حفظ کنید. مطمئن شوید که تا زمان خداحافظی ارتباط چشمی مستقیم را حفظ کنید. اینکار باعث می‌شود تاثیری قوی و مثبت از خود بر جای بگذارید.

به کجا نگاه کنید:

یک مثلث برعکس را روی صورتتان تصور کنید که ضلع بالای آن درست بالای چشمانتان است. دو ضلع دیگر پایین آمده و به جایی بین بینی و لب‌هایتان ختم می‌شود. این همان جایی است که باید در طول مکالمات کاری باید وی صورت طرف‌مقابل به آن نگاه کنید. وقتی کسی بالا و پایین صورتتان را نگاه می‌کند، ارتباط چشمی از حالت کاری بیرون آمده و بیشتر حالت دوستانه پیدا می‌کند.

چه مدت نگاه کنید:

توصیه ما ۸۰ تا ۹۰ درصد زمان‌هاست. کمتر از آن حس ناراحتی، کمبود اعتمادبه نفس یا بی‌حوصلگی را در شما نشان می‌دهد. اگر برای مدت طولانی‌تری به طرف‌مقابل خیره شوید، ممکن است حمل بر سلطه‌گری، رک بودن بیش از حد یا زورگویی شود و به طرف‌مقابل احساس معذب بودن دهد. اشکالی ندارد که هرازگاهی نگاهتان را برداشته و جایی دیگر را نگاه کنید به شرط اینکه دوباره نگاهتان را به صورت فردمقابل برگردانید. از نگاه کردن به پشت سر طرف‌مقابل انگار که به دنبال فرد جذاب‌تری برای حرف زدن هستید، خودداری کنید.

۴. لبخند

لبخند یک حالت مهم در صورت است. نشاندهنده علاقه، هیجان، همدلی و نگرانی است و محیطی مثبت ایجاد می‌کند. اما ممکن است بیش از اندازه مورد استفاده قرار گیرد. مردها معمولاً وقتی از چیزی خوششان می‌آید لبخند می‌زنند و زن‌ها برای اینکه کسی خوشش بیاید. حتماً می‌دانید که کدام قوی‌تر است.

برای به دست آوردن و بالا بردن احترام اول باید حضورتان در اتاق را مشخص کرده و بعد لبخند بزنید. این خیلی حرفه‌ای‌تر از این است که با خنده یا لبخند پهن وارد اتاق شوید.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو