قاتل امام جمعه: ما باید روحانیون را از بین ببریم!

فرمانده نیروی انتظامی استان فارس از دستگیری قاتل حجت‌الاسلام محمد خرسند در محل مخفیگاهش خبر داد و اظهار داشت: با تلاش بی‌وقفه پلیس و مأموران انتظامی، متهم تنها چند ساعت پس از انجام این قتل شناسایی و دستگیر شد. سردار احمدعلی گودرزی افزود: قاتل پس از حمله با ضربات چاقو در جلوی درب منزل حجت‌الاسلام خرسند، از محل وقوع جرم متواری شده بود. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد خرسند امام‌جمعه کازرون سحرگاه امروز و پس از بازگشت از مراسم احیاء، در مقابل منزل خود توسط شخصی به‌نام «حمید درخشنده» مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان، بر اثر شدت جراحات وارده به ناحیه شکم، درگذشت.

در همین حال، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه جزئیاتی از شهادت حجت‌الاسلام خرسند از اعضای این حزب را بیان کرد.  حمیدرضا ترقی با اشاره به جزئیات شهادت حجت‌الاسلام محمد خرسند از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه که شب گذشته در مورد سوقصد قرار گرفت، گفت: هنوز اطلاعات کاملی از این اقدام جنایت‌کارانه به دست ما نرسیده ولی اطلاعات اولیه نشان می‌دهد حادثه پس از اتمام مراسم شب احیا صورت گرفته است. وی افزود: بر اساس اطلاعاتی که تاکنون به دست ما رسیده، آقای خرسند پس از اتمام مناسک معنوی شب‌های احیا، در حال بازگشت از مسجد به سمت منزل بوده که در نزدیکی ورودی درب منزل مورد سوقصد یک فرد مسلح به سلاح سرد قرار می‌گیرد.
ترقی تصریح کرد: فردی که این اقدام را انجام داده ظاهرا از اعضای فرقه‌های ضاله بوده که در ضدیت با روحانیت هستند و شعاری هم که پس از اقدام جنایت‌کارانه خود گفته است که ما باید روحانیون از بین ببریم.
عضو شورای مرکزی حزب موتفه در پاسخ به این سوال که این سوقصد به مسئله تقسیمات کشوری که چندی پیش موجب بروز ناآرامی در شهر کارزون شد، نداشته؟ گفت: از آنجا که حجت‌الاسلام خرسند در مسئله تقسیمات کشوری کارزون عمدتا مواضع دقیق و به نفع مردم گرفته بود، طرح چنین موضوعی که علت سوءقصد به این روحانی خدوم چه بوده، منطقی به نظر نمی‌رسد.
منبع: بهارنیوز

هادی خامنه‌ای: از مردم عذرخواهی کنیم

حجت الاسلام سیدهادی خامنه‌ای طی سخنانی در مراسم احیاء شب بیست و سوم ماه رمضان در موسسه دارالزهرا گفت: در ماه رمضان در صدها جلسه قرآنی که در کشور ما برگزار می‌شود، به جای اینکه هرشب بنشینند و با اصرار سوره‌های قرآن را پشت هم بخوانند تا سی جزء را تمام کنند، هرشب می‌توانند ده آیه را با تفسیر و معنایش به مردم ارائه کنند تا در پایان رمضان، سیصد آیه قرآن با تفسیر و معنا در اختیار مردم قرار گرفته باشد، اما ظاهرا هرچه در این زمینه گفته شود تاثیری ندارد.

وی با اشاره به داستان هابیل و قابیل در قرآن، اظهار کرد: انگیزه قتل هابیل توسط قابیل پذیرفته شدن قربانی یکی برای خداوند و رد شدن قربانی دیگری بوده است. پس عامل اصلی قتل نیز حسادت محسوب می‌شود که تمام حوادث تلخ دنیا در تاریخ از همین حسادت سرچشمه می‌گیرد. دبیرکل مجمع نیروهای خط امام با بیان اینکه حسد روابط عاطفی میان انسان‌ها را سست می کند، تاکید کرد: حسد عبارت است از جبران عقب ماندگی طبیعی یکی از دیگری است اما برای اینکه خودش را به دیگری برساند از راه های میان بر استفاده می‌کند و از اینجاست که حسد عامل قتل و جنایت می‌شود.

خامنه‌ای با بیان اینکه ما در تاریخ گذشته و حال شاهدیم که حق هزاران نفر خورده می‌شود، اظهار کرد: کدام جنایت بالاتر از تضییع حقوق هزاران انسان شایسته و با استعداد است که ضایع کردن حقوق آنان از قتل بالاتر است؟ شاید منظور قرآن از قتل واقعی هم همین باشد که استعدادها کشته شوند و توان‌ها و ظرفیت‌های انسان‌ها را از آنان بگیرند و در امور مختلف رابطه بازی و باندبازی کنند که اینها عناوین آشنایی برای ماست.
وی افزود: علت اینکه در قرآن گفته شده که کشتن یک انسان مانند کشتن همه است به این دلیل است که کسی که خون بیگناهی را می ریزد، آمادگی دارد تا این عمل را بازهم تکرار کند.

دبیرکل مجمع نیروهای خط امام با بیان اینکه کشتن ناحق یک انسان در واقع هتک حرمت انسانیت است، تاکید کرد: حق دارد جامعه تا طلبکارانه رسیدگی به این موضوع را دنبال کند؛ چرا که هم سلب امنیت است و هم خون انسان‌های جاه طلب و قاتل فاقد ارزش و احترام است. خامنه‌ای با اشاره به اینکه گمراه کردن انسانی که هدایت شده است مانند این است که او را بکشیم، تصریح کرد: تضییع حقوق انسان‌ها در واقع از تضییع حقوق یک نفر آغاز می‌شود. پس باید جلوی همان یک مورد را هم گرفت تا ادامه پیدا نکند و به همه انسان‌ها نرسد. عامل تضییع حق نیز غالبا حسد و اغراض جناحی و گروهی است.

دبیرکل مجمع نیروهای خط امام با تاکید بر اینکه روی سخنم با همه گروه‌ها و جناح هاست و درباره یک گروه یا جناح خاص سخن نمی گویم، اظهار کرد: آنچه در جامعه ما اتفاق افتاده ناشی از عملکرد همه ماست. اثر طبیعی و تدریجی این پدیده تضییع حق اگر جلویش گرفته نشود بدل به یک قانون یا رسم می شود. وقتی یک اتفاقی می افتد اثر آن تا ابد ادامه دارد. پس یک سکوت بیجا در زمانی که باید سخن گفت یا یک مداهنه کاسبکارانه یا یک عمل خودخواهانه و یک برنامه ریزی با هدف حفظ خود و باند خود، همه می‌تواند سرنوشت یک جامعه را عوض کرد.

خامنه‌ای تصریح کرد: کسانی که برای حفظ اقتدار خود دهان ها را می بندند، سانسور می کنند یا اگر رسانه‌ای دارند از طریق آن واقعیت را تقطیع و سانسور می‌کنند و حقایقی را مسکوت می گذارند، بذر فساد و تباهی را در جامعه می‌کارند. گزینش های ظالمانه که خود موضوع گزینش، اولین مسئله‌ای بود که در جامعه ما بعد از انقلاب مطرح شد و هنوز هم مطرح است. امام راحل نیز وقتی متوجه شدند که در مسئله گزینش سوءاستفاده های بزرگی انجام گرفته و می گیرد آن فرمان هشت ماده ای را صادر کردند که هنوز هم به درستی مورد توجه قرار نگرفته است.

خامنه‌ای با اشاره به اینکه سپردن امور بزرگ به افراد کوچک و ناصالح، کنارزدن افراد دلسوز و بذل و بخشش از بیت المال به نزدیکان و طرفداران، فساد و ناکارآمدی را در جامعه نهادینه می‌کند، گفت: انجام چنین اموری در جامعه از قتل و کشتن بالاتر است. پس در جامعه اسلامی یک فرد حکم یک جمع را دارد و عملکردش هم به همان اندازه جمع اهمیت دارد. وی با بیان اینکه همه ما در بروز حوادث امروز مقصر هستیم اظهار کرد: کسی نمی تواند بگوید من تاثیری در شکل‌گیری شرایط امروز نداشتم. ما همه خطاهای بزرگ و کوچکی مرتکب شدیم و باید از مردم در برابر اشتباهاتی که داشته ایم عذرخواهی کنیم. هرچند شخصا جز نمایندگی مجلس مسئولیت مهمی نداشتم اما تردید ندارم که در همه آن احیان دچار اشتباهاتی شده ام.

خامنه‌ای تاکید کرد: آنهایی هم که مسئولیت های بالاتری داشته و دارند باید نتایج را به عهده بگیرند. همه ما از هر جناحی میل داریم جامعه را با مدل مورد پسند خودمان اداره کنیم و افراد مورد تایید ما روی کار آیند و همه سطوح مدیریت و قدرت و ثروت در اختیار ما باشد در حالی که اصلا چنین چیزی درست نیست و همه دعواها در جامعه هم سر همین مسائل است. وی در پایان گفت: امروز شاهدیم که در اثر رشد عامل رابطه و باندبازی در تصمیمات کلان جامعه و فرار از قانون که رسمی برای همه شده است، این‌ همه جنایات و اختلاس های رسوا در جامعه رخ می‌دهد که مایه شرمندگی است و لطمه های بزرگی به جامعه اسلامی ما می زند و خسارت عظیمی به اقتصاد کشور زده است.
منبع: بهارنیوز

نجفی: میترا صدای مرا برای نهاد‌های امنیتی می‌فرستاد

ساعت ۱۱ صبح امروز هشتم خرداد ماه محمد علی نجفی وارد دادسرای جنایی تهران شد و با جای گرفتن مقابل محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران از نحوه قتل همسرش میترا استاد و علل وقوع این جنایت گفت: محمد علی نجفی در ابتدای جلسه بازپرسی مدعی شد یکساعت قبل از معرفی خود به پلیس می خواستم خودکشی کنم ولی منصرف شدم. قبل از اینکه خود را به ماموران تسلیم کنم به قم و سرقبر پدرم رفتم. وی در بازپرسی امروز صبح با تاکید بر اینکه اختلاف خانوادگی علت اصلی جنایت بوده است گفت: میترا با ارگان های امنیتی در تماس بود من کاملا تحت نظر بودم همه تماس ها و حرکاتم رصد می شد و عجیب اینکه ارگان های امنیتی با میترا همکاری داشتند چرا که ریز تماس هایم را در اختیارش قرار می دادند و میترا با استفاده از همان ها من را کاملا زیر نظر داشت. برخی نهادهای امنیتی برای میترا استاد صوت می فرستادند. بر سر همین موضوع با ایشان به شدت درگیری داشتیم. بارها تاکید کردم که از یکدیگر جدا شویم ولی حاضر به جدایی نبود. نجفی در ادامه تاکید کرد به هیچ عنوان قصد کشتن همسرم را نداشتم؛ قصد تهدید داشتم، وقتی مرا با اسلحه به دست دید؛ ترسید و دستش را دور گردنم انداخت همین باعث شلیک گلوله ها شد. نجفی با بیان اینکه در مدت پس از ازدواج اثری از خیانت ایشان به خود ندیدم افزود : ولی مدام میترا استاد مرا تهدید به خیانت و ارتباط با مردانی که قبل از من با آنها ارتباط داشت می کرد. وی در ادامه با بیان اینکه میترا استاد همیشه مرا تهدید می کرد که زندگی ات را نابود خواهم کرد گفت: همسردومم تاکید داشت که ابتدا زندگی زن اولم و دخترم را از بین می برد و سپس با خیانت به من زندگی مرا نابود خواهد کرد.

محتوای نامه‌ای که نجفی نوشت چه بود؟
محمدعلی نجفی نامه‌ای را در منزل دختر خود گذاشته بود و در آن از انگیزه خود برای قتل همسرش سخن گفته است.
شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران بعد از دستگیری نجفی از نامه‌ای سخن گفته بود که او پس از قتل همسرش، از خود به جای گذاشته بود. سایت خبری سحام خبر داده است که محمدعلی نجفی این نامه را در منزل دختر خود گذاشته بود و در آن از انگیزه خود برای قتل همسرش سخن گفته است.
در متن نامه، شهردار سابق تهران مدعی شده است که همسرش با مرد دیگری در ارتباط بود. بنا به ادعای وی، او بارها از همسرش خواسته تا به ارتباطش با آن مرد خاتمه دهد. محمدعلی نجفی در نامه خود گفته است که پس از تداوم این تماس‌ها، از نظر او مهدورالدم محسوب می‌شد و بر همین اساس همسرش را به قتل رسانده است.
چندین ماه پیش نیز محمدعلی نجفی از وی خواسته بود تا با دریافت یک منزل مسکونی از وی طلاق بگیرد، اما همسرش مصرا خواستار ادامه این رابطه بوده است. این ادعاها بر اساس محتوای نامه ای است که توسط آقای نجفی نگارش شده و از صحت و یا عدم صحت ارتباط خانم میترا استاد با فرد دیگر، مستقلا اطلاعی در دست نیست. گفتنی است؛ ظهر دیروز ۷ خرداد خبر قتل میترا استاد به پلیس ۱۱۰ اعلام شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد این قتل در طبقه هفتم برجی واقع در بلوار خوردین سعادت‌آباد به‌وقوع پیوسته و جسد مقتول در اتاق‌ خواب و در حالی که به ضرب گلوله به قتل رسیده، کشف شده است.

همسر اول نجفی: میترا، تهدید کرده‌بود که به من و دخترم اسید می‌پاشد
همسراول نجفی گفته: او و نحفی از هم طلاق نگرفته و هنوز هم عاشقانه شوهرش را دوست دارد.
او افزود:« ۴۲سال با هم زندگی کرد‌یم و هیچ مردی به مودبی او ندیدم. همیشه به من احترام می گذاشت حتی برای سوارشدن به آسانسور ابتدا می ایستاد تا من داخل بروم و بعد می‌آمد.
شوهرم ناگهان عوض شد؛ او از وقتی با میترا استاد ازدواج کرد دیگر مرد سابق نبود و اجازه نداشت به من و دخترش سر بزند؛  زیرفشار بود حتی یک‌بار گفت شاید برای رهایی از رفتارهای میترا مجبور به طلاق بشویم اما دلش به این کار راضی نبود. میترا بارها شوهرم را تهدید کرده‌بود به ما اسید بپاشد و ضربه بزند و شوهرم برای این‌که ما در امان باشیم و حساسیتی نباشد، رابطه‌مان را قطع کرده بود. میترا یک سال فقط شوهرم را تهدید می کرد هنوز دلیل‌اش را نمی دانم اما از وضع شوهرم خیلی نگرانم؛ او حق‌اش این نبود؛ مردی بزرگ و بااخلاق که ناگهان عوض شد و به خودش لطمه بزرگی زد. در نامه‌هایی که به دخترم داده نوشته که مراقب مادرت باش! او مرد خوبی است و می دانم الان زیر چه فشار عصبی است.»

مادر میترا استاد: از خون دخترم نمی‌گذرم
مادر میترا استاد درباره قتل دخترش به دست محمدعلی نجفی گفت: من از خون دخترم نمی‌گذرم و برای قاتلش قصاص می‌خواهم.
مادر میترا استاد درباره قتل دخترش به دست محمدعلی نجفی گفت: میترا لیسانس حسابداری داشت و قبل از ازدواج با نجفی به عنوان بازیگر فعالیت می‌کرد. حتی در فیلمی به نام «باران» هم بازی کرده بود و جایزه هم گرفته بود. ۶ یا ۷ ماه قبل بود که به عقد نجفی درآمد. پسرش همیشه به ما می‌گفت که میترا با نجفی اختلاف دارند. دخترم حتی ساعت ۴ و نیم بامداد سه‌شنبه ۷ خرداد و درست ساعاتی قبل از این‌که به قتل برسد به برادرش پیام داد که تا الآن با نجفی درگیر بوده است. او ادامه داد: او را دلداری دادیم و گفتیم که به خاطر مهیار- پسرش- حرفی نزند. مهیار امتحان ریاضی داشت و این درگیری‌ها در روحیه او تأثیر می‌گذاشت. همسر سابق میترا مهندس است و او به خاطر مشکلات شخصی که با همسر سابقش داشت از او جدا شد. دیروز صبح مهیار هراسان تماس گرفت و خبر مرگ میترا را داد. این زن وقتی متوجه شد دامادش عامل قتل میترا بوده گفت: من از خون دخترم نمی‌گذرم و برای قاتلش قصاص می‌خواهم.
منبع: بهارنیوز

امام جمعه کازرون با ضربات چاقو به قتل رسید

گروه سیاسی: امام جمعه کازرون توسط افراد ناشناس و با ضربات چاقو جان به جان آفرین تسلیم کرد. 
 حجت الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون پس از برگزاری مراسم احیا شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، هنگام بازگشت مورد سو قصد افراد ناشناس قرار گرفت. اطلاعات اولیه حاکیست ایشان در مقابل منزل خود با ضربات چاقو هدف قرار گرفتند که بر اثر شدت جراحات جان باختند.

معاون اجتماعی فرمانده ناجا در استان فارس با تأیید این خبر گفت: حجت‌الاسلام محمد خرسند ساعتی پیش توسط فردی درب منزل خود با ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد، اما متأسفانه بدلیل عمق جراحت در ناحیه شکم، در بیمارستان کازرون جان به جان آفرین تسلیم کرد.
این اتفاق پس از بازگشت امام‌جمعه کازرون از مراسم احیا و ساعت ۳ و نیم بامداد ۲۳ رمضان رخ داده است. به گفته معاون فرماندهی ناجا استان فارس، ضارب شناسایی‌شده و مأموران در تلاش هستند تا وی را دستگیر کنند.
منبع: بهارنیوز

دولت ایران: بنای مذاکره با آمریکا را نداریم

عباس موسوی، در نشستی خبری خود اعلام کرد که جمهوری اسلامی “فعلا چشم‌اندازی برای مذاکره با آمریکا” نمی‌بیند. موسوی در رابطه با اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده و دیگر مقام‌های آمریکایی نیز گفت: «ایران خیلی به لفظ‌ها و حرف‌ها توجهی ندارد. آنچه برای ما مهم است تغییر رویکرد و رفتار است.» محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز روز گذشته با اشاره به اینکه “تروریسم اقتصادی تیم ب به مردم ایران آسیب می‌رساند و باعث تنش در منطقه می‌شود” در واکنش به سخنان اخیر ترامپ در توکیو نوشته بود: «اعمال و نه حرف‌های دونالد ترامپ نشان خواهد داد که نیت او هم همین است یا نه.» رئیس جمهوری آمریکا روز گذشته در نشست مطبوعاتی مشترک با نخست‌وزیر ژاپن گفته بود که ایالات متحده قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد، بلکه به دنبال جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای است. ترامپ در عین حال درباره احتمال مذاکره با ایران نیز گفته بود که به اعتقاد او “ایران مایل به مذاکره است”.

سخنگوی وزارت خارجه در خصوص شرایط ایران برای مذاکره با آمریکا نیز خاطرنشان کرد: «فعلا ما مذاکره‌ای با دولت آمریکا نداریم. مبنای حرف ما این بوده که احترام به توافقات بین‌الملل مبناست.» به گزارش خبرگزاری تسنیم، موسوی همچنین با تأکید بر اینکه “ما فعلا چشم‌اندازی برای مذاکره نمی‌بینیم”، افزود: «صرف دیدار به مفهوم مذاکره نیست. ضمنا ایران بنا ندارد که با هیچ یک از مقامات دولت آمریکا مذاکره‌ای داشته باشد. باید منتظر تحولات و شرایط بمانیم.» سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران رد و بدل شدن هر گونه “پیام ویژه‌ای” میان جمهوری اسلامی و آمریکا از جمله از طرف “کشورهای دوست” را رد کرد و گفت: «ما نیازی به کانال نداریم و می‌توانیم حرف‌های خود را بزنیم و همه بشنوند. ما فعلا پیام ویژه‌ای برای کسی نداریم.»

موسوی همچنین  در خصوص “احتمال عقب‌نشینی آمریکا از شروط دوازده‌گانه و احتمال مذاکره” با این کشور گفت: «ما ۱۲ شرط کذایی که پمپئو گفته بود را قابل پذیرش نمی‌دانیم. ضمنا ما میز مذاکره را ترک نکرده‌ایم، مبنایی به نام برجام باقی است. ما فکر نمی‌کنیم موضوعی برای مذاکره باشد. مذاکرات انجام شده و جمع‌بندی انجام شده و اسناد آن موجود است.» تنش میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده در سالگرد اعلام خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ اوج گرفت. واشنگتن تحریم‌های دیگری را علیه صنایع فلزی و معدنی ایران وضع کرد و تهران نیز ۱۸ اردیبهشت‌ماه گذشته اعلام کرد که دیگر به برخی تعهدات خود در قبال برجام پایبند نخواهد بود. هم‌زمان شورای عالی امنیت ملی ایران به کشورهای باقی‌مانده در توافق هسته‌ای، مهلتی ۶۰ روزه برای عملیاتی کردن تعهدات خود به ویژه در حوزه‌های بانکی و نفتی داد. این ضرب‌الاجل البته از سوی کشورهای اروپایی رد شد.

تهدید به برداشتن “گام‌های بعدی”
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان امروز خود گفت: «ایران بر اساس ملاحظات سیاسی، ملی، امنیتی و بر اساس سابقه تعامل خود، راه دیپلماسی را نبسته است. این به مفهوم امیدواری به اروپا نیست. ما خواستار این هستیم که اروپا تعهدات خود را انجام دهد.» موسوی افزود: «نامه‌ای که رئیس جمهور به سران ۱+۴ نوشتند و بیانیه‌ای که شورای عالی امنیت ملی صادر کردند مواضع ما را به روشنی تبیین کردند. ایران حساب کشورهایی مانند چین و روسیه را به رغم عدم اقدام اروپا، با اروپایی‌ها با هم نمی‌بیند. پس از آن اروپایی‌ها واکنش‌هایی داشتند، برخی‌ها مثبت بود و برخی غیرقابل قبول بودند. سفرهایی هم انجام شد. یکی از کشورها خواستار نشست کمیسیون مشترک برجام شد. اگر در مدت زمان باقیمانده تحول خاصی نیفتد ایران با جدیت گام‌های بعدی را خواهد برداشت. فرصت بسیار تنگ است و فرصتی باقی نیست.» در پی بالا گرفتن تنش میان ایران و آمریکا در هفته‌های گذشته، خبرهای مختلفی درباره تلاش یا آمادگی برخی کشورها، از جمله عراق، عمان، سوئیس، قطر، روسیه، آلمان و ژاپن منتشر شده بود.

در مرحله میانجی‌گری هم نیستیم
سخنگوی وزارت خارجه ایران با بیان اینکه تاریخ سفر شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، به تهران “در حال هماهنگی و فیکس کردن است”، گفت: «طبیعی است که کشورهای مختلف نگرانی‌هایی راجع به مسائل مختلف داشته باشند. ایران کشور قدرتمندی است.» عباس موسوی در خصوص “میانجی‌گری” نخست‌وزیر ژاپن میان ایران و آمریکا، یادآور شد: «من از لفظ میانجی‌گری استفاده نمی‌کنم ولی ما شنونده نکات کشورهایی که موضوع را از روی حسن‌نیت دنبال می‌کنند هستیم. میانجی‌گری الزامات و مقدماتی دارد. تنش‌هایی که بین ایران و آمریکاست باید به ریشه آن توجه کرد. ریشه آن بدعهدی آمریکایی‌ها و تروریسم اقتصادی آمریکا است. کشورهای دیگر اوضاع را رصد می‌کنند و ما به نقطه نظرات کشورهای دوست گوش می‌کنیم. الان در مرحله میانجی‌گری نیستیم.»

موسوی همچنین با اشاره به پیشنهاد وزیر خارجه ایران مبنی بر “معاهده عدم تعرض” میان کشورهای منطقه گفت: «منطقه ما دچار یک بحران غیرضروری است و این باعث سوءتفاهماتی شده که موجب شده کشورهای فرامنطقه‌ای از آن سود ببرند. ایران با وجود برخی اختلاف نظرات جزئی اعلام کرده که آماده است با کشورهای منطقه‌ای وارد گفتگو شود. این پیشنهاد برای کشورهایی است که به اشتباه از سمت ایران احساس تهدید می‌کنند. امیدواریم که گوش شنوایی برای پیشنهادهای ما باشد.» سخنگوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در ادامه گفت: «من تایید نمی‌کنم که ایران پیشنهاد میانجی‌گری بین ایران و عربستان داده باشد، ولی ایران همواره از پیشنهادات دیگران برای گفتگو استقبال می‌کند و برای کاهش تنش در منطقه آماده است.»

عباس موسوی همچنین در پاسخ به این پرسش که “ایران در چه شرایطی میانجی‌گری را می‌پذیرد” تصریح کرد: «ما فعلا احساس تنش و درگیری نداریم. اگر چنین تصوری وجود دارد، تصوری است که دیگران ایجاد کردند و خودشان باعث و بانی آن هستند و خودشان باید آن را برطرف کنند.»
در روزهای گذشته افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، انفجار چهار نفتکش در آب‌های امارات متحده عربی، حملات پهپادی شبه‌نظامیان حوثی مورد حمایت ایران به عربستان و نیز حمله موشکی به نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد، بر تنش میان تهران و واشنگتن افزود. در این میان برخی کشورها از جمله بریتانیا و آلمان نسبت به خطر درگیری نظامی از جمله “جنگ ناخواسته” میان دو کشور هشدار داده و طرفین را به خویشتنداری فراخوانده‌اند.
منبع: بهارنیوز

استانی شدن انتخابات مجلس منتفی شد

قاسم میرزایی نیکو عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی با اشاره به آخرین وضعیت بررسی طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات مجلس در این کمیسیون، گفت: شورای نگهبان ایرادات ۲۲ گانه‌ای درباره این طرح وارد دانسته بود که پس از تعطیلات مجلس این موضوعات را در کمیسیون بررسی می‌کنیم.وی با اشاره به ایرادات شورای نگهبان به استانی شدن انتخابات مجلس که در این طرح ذکر شده بود، ادامه داد: با توجه به اینکه شورای نگهبان به این مصوبه مجلس ایراد خلاف شرع وارد کرده، نمی‌توان این مصوبه را اصلاح کرد و به همین دلیل باید این موضوع را از دستور کار خود خارج کنیم.نماینده مردم دماوند در مجلس تصریح کرد: اگر مصوبه مجلس درباره استانی شدن انتخابات پارلمان از دستور کار خارج شود این موضوع را در لایحه جامع انتخابات که دولت به مجلس ارائه کرده دنبال خواهیم کرد.عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس اضافه کرد: با مشورتی که با برخی از نمایندگان داشته‌ایم آنها نیز این عقیده را داشتند تا استانی شدن انتخابات پارلمان از طریق لایحه دولت پیگیری شود.
منبع: بهارنیوز

بابک زنجانی به زنگنه:جای من وتو عوض می‌شود!

اصغر هندی در پاسخ به اینکه آیا شایعه تهدید وزیر نفت از سوی بابک زنجانی پیش از جریان‌سازی‌های اخیر علیه وزیر نفت صحت دارد، اظهار داشت: در ادامه جلساتی که با حضور نمایندگان دستگاه‌های ذی‌ربط برای تبادل نظر درباره مسائل مرتبط با پرونده در زندان و با حضور بابک زنجانی برگزار می‌شود، چهارشنبه اول خرداد ۹۸ نیز جلسه‌ای تشکیل شد که در آن‌جا آقای زنجانی ادعاکرد که استیضاح آقای زنگنه در مجلس رأی خواهد آورد.نماینده حقوقی وزارت نفت همچنین گفت زنجانی در این جلسه مدعی شد که به زودی جای ما با هم عوض خواهد شد و من آزاد و شما زندانی می‌شوید!هندی اضافه کرد که البته زنجانی تاکنون چندین شکایت علیه مسئولان مختلف کشور از جمله وزیر نفت به دلیل اخلال در نظام اقتصادی مطرح کرده و دیگر این شکایت‌ها و تهدیدها عادی شده است.نماینده حقوقی وزارت نفت همچنین، تاکید کرد که وزارت نفت با کمک و حمایت دستگاه قضائی همچنان پیگیر دریافت مطالبات از بابک زنجانی است.
منبع: بهارنیوز

صادقی: فقط روحانی نیست که اختیار کافی ندارد

گروه سیاسی_ رسانه ها: روزنامه اعتماد با محمودصادقی در باره میزان اختیارات رئیس جمهور در شرایط کنونی مصاحبه ای انجام داده است.بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

آقای روحانی صراحتا خواستار افزایش اختیارات خود در شرایط فعلی شده‌اند ولی سوال اینجاست که این اختیارات در چه حوزه‌هایی است و منظور رییس‌جمهوری چه مواردی است؟
آقای روحانی در دیدار رمضانی کارگزاران نظام با رهبر انقلاب، ایده‌ای را همراه با یک خاطره از دوران جنگ در بحث پدافند هوایی مطرح کرد و گفت که در اوایل جنگ در سیستم پدافند هوایی کشور تشتت رای وجود داشت که بعدها این مشکل با یکپارچه شدن اختیارات و از بین رفتن این تشتت آرا برطرف شد که نتایج آن را هم دیدیم.در دیدار حقوقدانان با رییس‌جمهوری، من و ایشان صحبتی در همین زمینه با هم داشتیم که آنجا هم به نظر می‌آمد آقای روحانی قصد داشت با زبان بی‌زبانی این موضوع را بیان کند که در شرایط ویژه لازم است نوعی هماهنگی و وحدت فرماندهی در کشور وجود داشته باشد تا بتوان از آن شرایط خاص عبور کرد. به نظر من روحانی وضعیت فعلی جامعه و تشتت آرا موجود در کشور را به همان وضع پدافند هوایی تشبیه کرده است.البته شورای عالی هماهنگی سران قوا که رهبری با اختیارات ویژه ایجاد کردند به نظر می‌رسد مبتنی بر همین ایده است که قوای سه گانه بتوانند بیش از پیش با هماهنگی و همراهی یکدیگر عمل کنند. رهبری حتی برای این شورا اختیارات قانون‌گذاری هم در نظر گرفتند که بعضا مورد انتقاد نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفت.

با در نظرگیری اظهارات آقای روحانی می‌توان گفت که این شورا هم چندان موفق نبوده، شما با این موضوع موافقید؟
بله به نظر می‌رسد چنین است. آقای روحانی در این زمینه طعنه‌ای هم زده‌اند که اسما فرمانده است ولی عملا اینچنین نیست چراکه اظهاراتی مطرح شده بود که امروز و در شرایط فعلی جامعه عملا فرمانده اجرایی کشور رییس‌جمهوری است ولی آقای روحانی همچنان گلایه دارند چون معتقد هستند که این موضوع در واقعیت محقق نشده است.

با درنظرگیری همه این موارد و بدون داشتن نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به موضوع و بررسی ابعاد فنی ماجرا به عقیده من آنچه کشور را آزار می‌دهد، عدم انسجام در نظام‌های تصمیم‌گیری است.
آنچه ما در جمهوری اسلامی بیش از هر مورد دیگری به آن نیاز داریم، انسجام در امور است. نظریه تفکیک قوا که نظریه‌ای عقلانی محسوب می‌شود نیز همین مورد را مطرح می‌کند که امور کشور به ۳ حوزه قانون‌گذاری، اجرایی و قضایی تقسیم می‌شود و این ۳ قوه باید با هماهنگی یکدیگر فعالیت کنند و در قانون اساسی هم این نظریه به صورت نسبی پذیرفته شده به این شکل که هماهنگی و همراهی ذکر شده در این اصل در ایران توسط مقام رهبری ایجاد خواهد شد. در موضوع اصل تفکیک قوا باید این مهم را در نظر گرفت که این ایده در حوزه تقنینی و قانونگذاری منحصرا در مجلس خلاصه می‌شود.
مجلسی مستقل و قدرتمند که هیچ فرد یا نهاد دیگری حق مداخله در حیطه صلاحیتی آن را نداشته باشد. اصل تفکیک قوا درباره قوای قضاییه و اجراییه نیز به همین موضوع معتقد است و می‌گوید که امر اجرا و قضا نیز منحصرا باید در اختیار قوای اجراییه و قضاییه قرار گیرد. یعنی اگر ما به این اصل بازگردیم که اصلی عقلانی است و قرن‌ها قبل بیان شده، مشکلات‌مان حل خواهد شد.

امروز مساله ما این است که تداخل بین وظایف قوای سه‌گانه وجود دارد و این فقط حرف رییس‌جمهوری نیست. در قوه مقننه نیز اوضاع به همین گونه است به طوری که در جلسه یکشنبه دو اظهارنظر از دو نماینده با طیف‌های سیاسی متفاوت در همین راستا داشتیم. پژمانفر(نماینده اصولگرای مشهد) و کواکبیان(نماینده اصلاح‌طلب تهران) در جریان اظهارات خود سعی داشتند این موضوع را بیان کنند که کارها و اقدامات دست آنها نیست چون یا اکثریت نیستند یا اینکه اقلیت هستند.این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی عملا گمان می‌کنند که کاره‌ای نیستند و این احساس در تمام قوا شیوع پیدا کرده است به طوری که هیچ فردی را در قوای مجریه، قضاییه و مقننه نمی‌توان یافت که به صورت کامل مسوولیت‌پذیر باشد. این مهم ناشی از شیوع نوعی تشتت رای در قوای سه‌گانه است بنابراین صراحتا می‌توان گفت که این موضوع منحصرا در رییس‌جمهوری خلاصه نمی‌شود و عملا مساله قوای دیگر و سایر مسوولان جمهوری اسلامی نیز محسوب می‌شود. مساله‌ای که باید برای آن فکرهای اساسی صورت گرفته و با ریشه‌یابی حل شود.
منبع: بهارنیوز

مگر دولت سخنی دارد که سخنگو بخواهد؟

گروه سیاسی: پس از گذشت یک سال از استعفای محمدباقر نوبخت از سخنگویی دولت در نهایت با انتخاب علی ربیعی از سخنگوی جدید دولت دوازدهم رونمایی شد. با مرور واکنش‌ها به این انتخاب شاهد آن هستیم که برخی انتخاب سخنگو به خودی خود را جدا از آن که چه کسی انتخاب شود قدمی رو به جلو می‌دانند و معتقدند چنین اقدامی مانع از شنیده شدن صداهای متناقض از قوه مجریه خواهد شد، گروهی دیگر اما انتخاب ربیعی را ادامه تسلط زوج واعظی و نوبخت بر روی حلقه‌های اصلی تصمیم‌گیری در دولت ارزیابی کرده و این انتخاب را انتخابی قابل قبول نمی‌دانند.

اما فارغ از آن که انتخاب سخنگوی جدید دولت و برگزیدن ربیعی برای این جایگاه مثبت است یا منفی پرسش مهم‌تر آن است که مگر دولت محترم سخنی دارد که سخنگویی بخواهد؟با نگاهی به عملکرد دولت دوم روحانی در حوزه‌های مختلف شاهد آن هستیم که بدون استثناء در هر مسئله‌ای تنها استراتژی دولت دوازدهم عقب‌نشینی و پذیرش فشارهای خارج از دولت بوده است.

از اقتصاد که شاهد عقب‌گردی عجیب به دوران گذشته هستیم تا سیاست خارجی که دیگر نمی‌توان تفاوتی میان عملکرد دولت احمدی‌نژاد و حضور جلیلی در سیاست خارجی با عملکرد دولت روحانی و حضور ظریف در این عرصه پیدا کرد، از فرهنگ که دیگر بود و نبود وزارت‌خانه عریض و طویل فرهنگ و ارشاد اسلامی تفاوتی ندارد تا مسائل محیط زیستی که بار دیگر مفهوم نادرست توسعه در حال قربانی کردن آن است و مسائل اجتماعی که میان آنچه مردم در عمل مسئولان مشاهده می‌کنند با شعارهای انتخاباتی فاصله‌ای عجیب و بعید ایجاد شده است. به واقع برای چنین دولتی با این کارنامه مردودی سخنگو به چه کاری می‌آید؟

به نظر می‌آید چنین انتصابی نقش ایوان خانه‌ای است که از پای‌بست ویران شده است! اگر رئیس‌جمهور و اعضای تاثیرگذار کابینه آنقدر که دغدغه انتخاب سخنگو را داشتند کمی هم به واقعیت‌های موجود در کشور و مطالبات مردم که تنها حداقلی از حقوق خود را طلب می‌کنند توجه نشان می‌دادند قطعاً امروز شاهد آن نبودیم که حامیان دولت و شخص رئیس‌جمهور سخن از ناامیدی بگویند و از رای خود در انتخابات۹۶ پشیمان شده باشند.

اما درباره شخص علی ربیعی که از هفته بعد قرار است وظیفه سخنگویی دولت را عهده‌دار شود می‌توان گفت که او شخصیتی سه وجهی دارد: امنیتی، رسانه‌ای و کارگری؛ او همانقدر که در دولت اصلاحات و به خصوص در موضوع پرونده قتل‌های زنجیره‌ای به‌عنوان چهره‌ای امنیتی شناخته می‌شد در دوران دولت روحانی به واسطه سوابقش چهره‌ای کارگری بود و پس از پایان حضورش در دولت بیشتر در رسانه‌ها حضور داشت و می‌توان گفت پس از چهره‌ای امنیتی و کارگری یک سالی می‌شود که همچون گذشته‌های دورتر خود تبدیل به فعال رسانه‌ای شده است.

شاید برای سخنگویی دولت هر کدام از این وجوه نیاز باشد، هم رازآلود بودن شخصیت‌های امنیتی، هم مردمی بودن فعالان حوزه کارگری و هم روابط حسنه با اهالی رسانه اما شاید بتوان گفت مانع بزرگ بر سر راه سخنگوی جدید دولت آن است که علی ربیعی سخنگویی دولتی را عهده‌دار شده است که دیگر سخنی ندارد!
منبع: بهارنیوز

مطهری،عارف را باعث عدم انتخابش دانست

گروه سیاسی: عضو فراکسیون امید مجلس با اشاره به نحوه ورود این فراکسیون به انتخابات هیات رییسه مجلس، معرفی کاندیدای ریاست مجلس از سوی فراکسیون امید را موجب توافق دو فراکسیون سیاسی دیگر بر سر ریاست مجلس و کرسی نایب رییسی دانست.

علی مطهری با اشاره به انتخابات روز یکشنبه هیات رییسه مجلس گفت:‌ درباره انتخابات هیئت رئیسه مجلس در فراکسیون امید دو نظر وجود داشت، یکی نظر باتجربه‌ها مثل آقایان تاجگردون و تابش و بنده که مخالف معرفی کاندیدا برای ریاست بودیم و دیگر نظر جوانترها و شخص آقای عارف که به شدت طرفدار معرفی کاندیدا برای ریاست بودند.

وی اضافه کرد: استدلال گروه اول این بود که احتمال رأی آوری کاندیدای ریاست که قاعدتا آقای عارف خواهند بود ضعیف و زیر ۵۰ درصد است و علاوه بر این در صورت کاندیدا شدن ایشان دو فراکسیون دیگر متحد می‌شوند و توافق می‌کنند که به ازای رأی ولایی‌ها به آقای لاریجانی، مستقلها نیز به کاندیداهای نایب رئیسی آنها رأی بدهند و در نتیجه خطر از دست رفتن برخی کرسی‌های فراکسیون امید در هیئت رئیسه وجود دارد.

این نماینده مجلس ادامه داد:‌ اما استدلال گروه دوم از جمله جناب آقای عارف این بود که ما باید به جامعه پیام بدهیم که این جریان سیاسی بی‌تفاوت نیست و برای ریاست هم کاندیدا دارد هرچند رأی نیاورد، آنگاه اعلام می‌کنیم که تعداد ما در مجلس این مقدار است و در اقلیت هستیم پس انتظار بیش از حد نداشته باشید و این پیام در واقع برای انتخابات اسفند ۹۸ و انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود. البته برخی از این افراد – نمی دانم بر چه اساسی – معتقد بودند که آقای عارف رأی می آورد.

مطهری یادآور شد:‌ به بیان دیگر گروه اول توجه به درون مجلس و کسب کرسی‌های بیشتر در هیئت رئیسه از طریق ائتلاف با سایر فراکسیونها داشت و گروه دوم نظر به بیرون مجلس و بهره برداری در آینده داشت؛ هرچند برخی کرسی‌ها را در هیئت رئیسه از دست بدهیم. البته این سؤال باتجربه‌ها از جوانترها که اگر پیام ضعف به جامعه بدهیم چه فایده ای دارد، هرگز پاسخ داده نشد. سرانجام نظر جوانترها و شخص آقای عارف غالب شد و به عنوان تصمیم فراکسیون اعلام گردید و شد آنچه نباید می‌شد.

این عضو فراکسیون امید مجلس درباره عضویت خود در این فراکسیون تصریح کرد:‌ همه می دانند که عضویت من در فراکسیون امید به خاطر احترام به لیست امید بوده است والاّ من اصلاح طلب اصطلاحی نیستم.
در ابتدای تشکیل فراکسیون امید برخی افراد که نامشان در لیست امید بود از این فراکسیون خارج شدند ولی من این کار را اخلاقا درست نمی‌دانستم و تا امروز نیز به لوازم کار فراکسیونی پایبند بوده‌ام.

وی افزود: همچنین همه می دانند که من در مجالس هشتم و نهم برای هیچ پستی از هیئت رئیسه مجلس یا کمیسیون کاندیدا نشدم ولی در مجلس دهم برای ممانعت از ورود افراد تندرو به هیئت رئیسه کاندیدای نایب رئیسی شدم چون فکر کردم فرد دیگری از همفکرانم رأی ندارد. در سه سال گذشته به همین ترتیب عمل شد و رأی آوردم. امسال آقای مصری رأی آوردند و البته ایشان را در مجموع معقول می دانم.
منبع: بهارنیوز

مطهری،عارف را باعث عدم انتخابش دانست

گروه سیاسی: عضو فراکسیون امید مجلس با اشاره به نحوه ورود این فراکسیون به انتخابات هیات رییسه مجلس، معرفی کاندیدای ریاست مجلس از سوی فراکسیون امید را موجب توافق دو فراکسیون سیاسی دیگر بر سر ریاست مجلس و کرسی نایب رییسی دانست.

علی مطهری با اشاره به انتخابات روز یکشنبه هیات رییسه مجلس گفت:‌ درباره انتخابات هیئت رئیسه مجلس در فراکسیون امید دو نظر وجود داشت، یکی نظر باتجربه‌ها مثل آقایان تاجگردون و تابش و بنده که مخالف معرفی کاندیدا برای ریاست بودیم و دیگر نظر جوانترها و شخص آقای عارف که به شدت طرفدار معرفی کاندیدا برای ریاست بودند.

وی اضافه کرد: استدلال گروه اول این بود که احتمال رأی آوری کاندیدای ریاست که قاعدتا آقای عارف خواهند بود ضعیف و زیر ۵۰ درصد است و علاوه بر این در صورت کاندیدا شدن ایشان دو فراکسیون دیگر متحد می‌شوند و توافق می‌کنند که به ازای رأی ولایی‌ها به آقای لاریجانی، مستقلها نیز به کاندیداهای نایب رئیسی آنها رأی بدهند و در نتیجه خطر از دست رفتن برخی کرسی‌های فراکسیون امید در هیئت رئیسه وجود دارد.

این نماینده مجلس ادامه داد:‌ اما استدلال گروه دوم از جمله جناب آقای عارف این بود که ما باید به جامعه پیام بدهیم که این جریان سیاسی بی‌تفاوت نیست و برای ریاست هم کاندیدا دارد هرچند رأی نیاورد، آنگاه اعلام می‌کنیم که تعداد ما در مجلس این مقدار است و در اقلیت هستیم پس انتظار بیش از حد نداشته باشید و این پیام در واقع برای انتخابات اسفند ۹۸ و انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود. البته برخی از این افراد – نمی دانم بر چه اساسی – معتقد بودند که آقای عارف رأی می آورد.

مطهری یادآور شد:‌ به بیان دیگر گروه اول توجه به درون مجلس و کسب کرسی‌های بیشتر در هیئت رئیسه از طریق ائتلاف با سایر فراکسیونها داشت و گروه دوم نظر به بیرون مجلس و بهره برداری در آینده داشت؛ هرچند برخی کرسی‌ها را در هیئت رئیسه از دست بدهیم. البته این سؤال باتجربه‌ها از جوانترها که اگر پیام ضعف به جامعه بدهیم چه فایده ای دارد، هرگز پاسخ داده نشد. سرانجام نظر جوانترها و شخص آقای عارف غالب شد و به عنوان تصمیم فراکسیون اعلام گردید و شد آنچه نباید می‌شد.

این عضو فراکسیون امید مجلس درباره عضویت خود در این فراکسیون تصریح کرد:‌ همه می دانند که عضویت من در فراکسیون امید به خاطر احترام به لیست امید بوده است والاّ من اصلاح طلب اصطلاحی نیستم.
در ابتدای تشکیل فراکسیون امید برخی افراد که نامشان در لیست امید بود از این فراکسیون خارج شدند ولی من این کار را اخلاقا درست نمی‌دانستم و تا امروز نیز به لوازم کار فراکسیونی پایبند بوده‌ام.

وی افزود: همچنین همه می دانند که من در مجالس هشتم و نهم برای هیچ پستی از هیئت رئیسه مجلس یا کمیسیون کاندیدا نشدم ولی در مجلس دهم برای ممانعت از ورود افراد تندرو به هیئت رئیسه کاندیدای نایب رئیسی شدم چون فکر کردم فرد دیگری از همفکرانم رأی ندارد. در سه سال گذشته به همین ترتیب عمل شد و رأی آوردم. امسال آقای مصری رأی آوردند و البته ایشان را در مجموع معقول می دانم.
منبع: بهارنیوز

باید پناه برد به خدا از راویان دروغین و جبهه ندیده

گروه سیاسی: ایرنا نوشت: «موشک‌های مالیوتکا مثل دسته آتاری سیم داشت، قشنگ نگاه می‌کردی و به هدف می‌زدی، اینها را ما نمی‌دانستیم چه کنیم، حتی با این‌ها آدم می‌زدند. بچه‌هایی که می‌رفتند، با چوب یا دسته بیل، سیم آن موشک‌ها را قطع می‌کردند. کجای دنیا با دسته بیل جلو این موشک‌ها می‌ایستند؟» این عبارات، روایت یک سخنران مشهور است که کلیپ سخنانش این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست و مایه خنده می‌شود.

فردی که ممکن است برخی اطلاعات و دانش او را چندان بالا ندانند، اما قدرت سخنوری و نیز بهره‌مندی از «آزادی در حد مطلق» باعث شده به یکی از مهمترین سخنرانان محافل مذهبی تبدیل شود. مطلب جدید این سخنران متولد اردیبهشت ۶۳ را با یکی از راویان دفاع مقدس در میان گذاشتیم؛ مجید نداف، اما معتقد است بیش از آن که امثال این سخنران «جوان و جبهه ندیده» مقصر باشند، باید بزرگ‌ترهایی را که الگوی این جوانان هستند، مورد انتقاد قرارداد.

وی درباره کلیپ صحبت‌های علی اکبر رائفی‌پور درباره عملکرد موشک مالیوتکا در زمان جنگ و اینکه رزمندگان سیم آن را با بیل قطع یا منحرفش می‌کردند تا به هدف نخورد، می‌گوید: «مسأله این نیست که کارکرد مالیوتکا چگونه است. اصل موضوع این است که باید پناه برد به خدا از راویان دروغین جنگ که نسبت به آنچه که از رزمندگان واقعی شنیده‌اند، به نوعی جانمایی می‌کنند و با تسامح و خوش‌بینی شاید بتوان گفت: با روایت‌های دیگران همذاتپنداری می‌نمایند. این یک تیغ دولبه است که در عین آن که می‌تواند موجب تقویت آرمان‌های مقاومت ملت ایران گردد، اما از سوی دیگر می‌تواند زمینه‌های تحریف را فراهم نماید و یا حتی خواهد توانست جای خادم و خائن را عوض کند. آنچه در کلیپ مزبور از تمسخر و ریشخند و وقاحت دیده شد، متعجبم ساخت و ذهنم را به بازسازی‌های دروغین روایت‌های جنگی که توسط برخی دیگر از این نوع راویان به نفع خودشان انجام می‌گیرد، معطوف کرد.»

وی با اشاره به روایت‌های جعلی که به گفته او «عموما از همفکران این ناقلان اخبار دروغین سرمی‌زند»، گفت: «برخی روایت‌های همین آقای دکتر یا سردار س. ق. نه تنها شرم آور بلکه بسیار خطرناک است. از دوستان جبهه دیده و همرزممان انتظار نمی‌رود برای خالی نبودن عریضه یا برای جلب توجه، یا برای هر دلیل موجه و غیرموجه دیگر از جمله تقویت روحیه انقلابی و حماسی مردم مرتکب سندسازی و تاریخ‌سازی شوند. دوستان زیادی، از جمله نگارنده همین سطور، بارها اشکال ادعاهایشان را ثابت کرده‌ایم. دیگر با این قهرمان بازی‌های ساختگی چه چیزی می‌خواهند به‌دست آورند؟»

نداف درباره واکنش مناسب راویان و پژوهشگران دفاع مقدس گفت: «وظیفه همه ماست که با این پدیده زشت که نوعی سرقت فرهنگی نیز محسوب می‌شود مقابله کنیم. سرقت یعنی این که از من و شما و دیگر شاهدان عینی روایتی می‌شنوند و خود را به جای رزمندگان جا می‌زنند. برخی گویا هنوز برای درجه و یا دفاع از درجه‌های نا بحق گرفته شان، وسوسه می‌شوند این گونه تاریخ بسازند یا آن را وارونه کنند. حالا این جملگی را مقایسه کنید با بیان روایت‌های دوستان رنجدیده گمنام و پاکباخته‌ای که وقتی سخن به خاطرات خود می‌گشایند دهانمان را قفل می‌کنند و چشمانمان را می‌دوزند به لبانشان و بی‌اراده اشک را در دیده‌هامان جاری می‌سازند. کمی صداقت کافی‌ست که همه ما مثل اینان شویم. گوهری که این روزها کمیاب شده است.»

این پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس درخصوص ارزیابی فنی کلیپ منتشره گفت: «بنده فقط یک بار کار با مالیوتکا را از فاصله نزدیک دیدم. دو سه روز پس از عملیات عاشورا (در میمک) عراقی‌ها به یکباره حدود نزدیک به ۱۰۰ دستگاه تانک در مقابل خط دفاعی ما روبروی پاسگاه نی خزر آرایش دادند. انگار که به‌ هم چسبیده و به آرامی قصد داشتند خط تماسشان را به ما نزدیک کنند. در همین لحظات بود که یوسف کابلی به همراه یکنفر دیگر دولا دولا از کانال، خودشان را به جلو رساندند. تانک‌ها بدون دوربین قابل مشاهده بودند. او خیلی ذوق کرد و با خوشحالی و سراسیمگی صحنه را ترک نمود. شاید نیم ساعت طول نکشید که جیپ روباز او از دور نمایان شد. بدو بدو هر دو خودشان را به سنگر جلو رساندند. به سرعت سلاحی که تا آن موقع ندیده بودم را مجهز و مسلح کردند. چنان ماهرانه شلیک می‌کردند که این همه تانک را مجبور به توقف کردند. موشک یا راکت مالیوتکا وقتی رها می‌شد سیم دنباله‌اش، لول می‌خورد و جلو می‌رفت.»
وی در پایان گفت: «از آن زمان به بعد، من عاشق این شهید عزیز شدم که چگونه لنگان لنگان رفت و برگشت و بی‌سر و صدا و شلوغ‌بازی مأموریتش را به انجام رساند. باور کنید هر موقع در مسیر خیابانی که به نام او مزین است، قرار می‌گیرم، مو بر بدنم سیخ می‌شود.»
منبع: بهارنیوز

باید پناه برد به خدا از راویان دروغین و جبهه ندیده

گروه سیاسی: ایرنا نوشت: «موشک‌های مالیوتکا مثل دسته آتاری سیم داشت، قشنگ نگاه می‌کردی و به هدف می‌زدی، اینها را ما نمی‌دانستیم چه کنیم، حتی با این‌ها آدم می‌زدند. بچه‌هایی که می‌رفتند، با چوب یا دسته بیل، سیم آن موشک‌ها را قطع می‌کردند. کجای دنیا با دسته بیل جلو این موشک‌ها می‌ایستند؟» این عبارات، روایت یک سخنران مشهور است که کلیپ سخنانش این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست و مایه خنده می‌شود.

فردی که ممکن است برخی اطلاعات و دانش او را چندان بالا ندانند، اما قدرت سخنوری و نیز بهره‌مندی از «آزادی در حد مطلق» باعث شده به یکی از مهمترین سخنرانان محافل مذهبی تبدیل شود. مطلب جدید این سخنران متولد اردیبهشت ۶۳ را با یکی از راویان دفاع مقدس در میان گذاشتیم؛ مجید نداف، اما معتقد است بیش از آن که امثال این سخنران «جوان و جبهه ندیده» مقصر باشند، باید بزرگ‌ترهایی را که الگوی این جوانان هستند، مورد انتقاد قرارداد.

وی درباره کلیپ صحبت‌های علی اکبر رائفی‌پور درباره عملکرد موشک مالیوتکا در زمان جنگ و اینکه رزمندگان سیم آن را با بیل قطع یا منحرفش می‌کردند تا به هدف نخورد، می‌گوید: «مسأله این نیست که کارکرد مالیوتکا چگونه است. اصل موضوع این است که باید پناه برد به خدا از راویان دروغین جنگ که نسبت به آنچه که از رزمندگان واقعی شنیده‌اند، به نوعی جانمایی می‌کنند و با تسامح و خوش‌بینی شاید بتوان گفت: با روایت‌های دیگران همذاتپنداری می‌نمایند. این یک تیغ دولبه است که در عین آن که می‌تواند موجب تقویت آرمان‌های مقاومت ملت ایران گردد، اما از سوی دیگر می‌تواند زمینه‌های تحریف را فراهم نماید و یا حتی خواهد توانست جای خادم و خائن را عوض کند. آنچه در کلیپ مزبور از تمسخر و ریشخند و وقاحت دیده شد، متعجبم ساخت و ذهنم را به بازسازی‌های دروغین روایت‌های جنگی که توسط برخی دیگر از این نوع راویان به نفع خودشان انجام می‌گیرد، معطوف کرد.»

وی با اشاره به روایت‌های جعلی که به گفته او «عموما از همفکران این ناقلان اخبار دروغین سرمی‌زند»، گفت: «برخی روایت‌های همین آقای دکتر یا سردار س. ق. نه تنها شرم آور بلکه بسیار خطرناک است. از دوستان جبهه دیده و همرزممان انتظار نمی‌رود برای خالی نبودن عریضه یا برای جلب توجه، یا برای هر دلیل موجه و غیرموجه دیگر از جمله تقویت روحیه انقلابی و حماسی مردم مرتکب سندسازی و تاریخ‌سازی شوند. دوستان زیادی، از جمله نگارنده همین سطور، بارها اشکال ادعاهایشان را ثابت کرده‌ایم. دیگر با این قهرمان بازی‌های ساختگی چه چیزی می‌خواهند به‌دست آورند؟»

نداف درباره واکنش مناسب راویان و پژوهشگران دفاع مقدس گفت: «وظیفه همه ماست که با این پدیده زشت که نوعی سرقت فرهنگی نیز محسوب می‌شود مقابله کنیم. سرقت یعنی این که از من و شما و دیگر شاهدان عینی روایتی می‌شنوند و خود را به جای رزمندگان جا می‌زنند. برخی گویا هنوز برای درجه و یا دفاع از درجه‌های نا بحق گرفته شان، وسوسه می‌شوند این گونه تاریخ بسازند یا آن را وارونه کنند. حالا این جملگی را مقایسه کنید با بیان روایت‌های دوستان رنجدیده گمنام و پاکباخته‌ای که وقتی سخن به خاطرات خود می‌گشایند دهانمان را قفل می‌کنند و چشمانمان را می‌دوزند به لبانشان و بی‌اراده اشک را در دیده‌هامان جاری می‌سازند. کمی صداقت کافی‌ست که همه ما مثل اینان شویم. گوهری که این روزها کمیاب شده است.»

این پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس درخصوص ارزیابی فنی کلیپ منتشره گفت: «بنده فقط یک بار کار با مالیوتکا را از فاصله نزدیک دیدم. دو سه روز پس از عملیات عاشورا (در میمک) عراقی‌ها به یکباره حدود نزدیک به ۱۰۰ دستگاه تانک در مقابل خط دفاعی ما روبروی پاسگاه نی خزر آرایش دادند. انگار که به‌ هم چسبیده و به آرامی قصد داشتند خط تماسشان را به ما نزدیک کنند. در همین لحظات بود که یوسف کابلی به همراه یکنفر دیگر دولا دولا از کانال، خودشان را به جلو رساندند. تانک‌ها بدون دوربین قابل مشاهده بودند. او خیلی ذوق کرد و با خوشحالی و سراسیمگی صحنه را ترک نمود. شاید نیم ساعت طول نکشید که جیپ روباز او از دور نمایان شد. بدو بدو هر دو خودشان را به سنگر جلو رساندند. به سرعت سلاحی که تا آن موقع ندیده بودم را مجهز و مسلح کردند. چنان ماهرانه شلیک می‌کردند که این همه تانک را مجبور به توقف کردند. موشک یا راکت مالیوتکا وقتی رها می‌شد سیم دنباله‌اش، لول می‌خورد و جلو می‌رفت.»
وی در پایان گفت: «از آن زمان به بعد، من عاشق این شهید عزیز شدم که چگونه لنگان لنگان رفت و برگشت و بی‌سر و صدا و شلوغ‌بازی مأموریتش را به انجام رساند. باور کنید هر موقع در مسیر خیابانی که به نام او مزین است، قرار می‌گیرم، مو بر بدنم سیخ می‌شود.»
منبع: بهارنیوز

تئوریسین‌های خودعلامه‌پندار و متوهم!

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس)
در دهه ۹۰ شاهد ظهور دسته‌ای از مدعیان اندیشه ورزی با تحلیل هایی فضل‌فروشانه بر اساس توهم توطئه بوده‌ایم. آنها این بار با ملغمه توهم و توهین، با تعرض به نخبه‌های محبوب، آشفته بازار تحلیل‌های بی اساس خود را گرم نگه می‌دارند. در این یادداشت به دلایل اجتماعی رشد این دسته از مدعیان اندیشه ورزی یا تئوریسین‌های خودخوانده خواهیم پرداخت.
 ریشه‌های رشد تئوریسین‌های خودخوانده را باید در انجماد گفتمان‌های فکری مطرح جامعه ایران جستجو کرد که جامعه تشنه اندیشه‌های جدید را به دامن افرادی سوق می‌دهد که با ساختار شکنی و  انتخاب گزینشی برخی دال‌های گفتمان‌های رایج، مفصل بندی التقاطی از آنها ارایه می‌کنند. این گفتمان‌های التقاطی به عنوان بدل و شکل نوین گفتمان‌های موجه به جامعه القا می‌شود. این نوع گفتمان یا آنچه در این نوشتار از آن به شبه اندیشه  نیز یاد می‌کنیم تصویر و تفسیری وا‍ژگونه از مسایل، ریشه ها، اولویت بندی، و راهکارهای مقابله با آنها ارایه می‌دهد. ترویج شبه اندیشه‌ها در سطح جامعه نه تنها کمکی بر حل مسایل نیست بلکه با تحریک عامه به فوران نا بهنگام احساسات و هیجانات زود گذر به مانعی مهم بر عقلانیت و مصلحت اندیشی است.

سخنوران این گفتمان‌های التقاطی و مروجان شبه اندیشه‌ها به جای آنکه تحت مشاوره‌های روانشناختی قرار گیرند در انجماد گفتمان‌های دیگر فرصت پیدا می‌کنند ترکیبی از توهم و تفکر را به نام اندیشه جدید به عامه القا کنند. صد افسوس برخی طیف‌های سیاسی و فرهنگی نیز از آنها به نام تئوریسن حمایت کرده و تریبون در اختیار آنها قرار می‌دهند و به صورتی گسترده، شبه اندیشه‌های آنها را بازنشر می‌کنند. این تئوریسین‌های خود خوانده دارای ویژگی‌های شخصیتی و توانایی‌های فردی ویژه‌ای هستند که به آنها در جذب مخاطب قدرت خاصی می‌بخشد. مهمترین ویژگی تئوریسین‌های خودخوانده دهه ۹۰  را به صورت زیر می‌توان خلاصه نمود:

الف- خود علامه‌پنداری
 تئوریسین‌های خودخوانده این تصور را درباره‌ی خود دارند که دارای دانشی ممتاز و گسترده هستند.آنها سخنان عجیب و جنجالی در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، سینما، اقتصاد، تاریخ و فلسفه مطرح می‌کنند، در حالیکه تخصص آکادمیک و سابقه روشنی در هیچ‌کدام از این زمینه‌ها ندارند! این خودعلامه پنداری موجب شده است آنها در شرایط فرهنگی خاص کشور در سالهای اخیر به وی‍ژه انزواطلبی و سکوت یا مهاجرت برخی نخبه‌های مطرح، جولان دهنده و سخنران محافل در مناسبت‌های دینی و اجتماعی شوند.

ب- توهم افشاگری‌های جهانی
تئوریسین‌های خودخوانده در محافل مختلف سعی در افشاگری‌های جهانی دارند! مثلاً آنها خبر دارند که کشورهای همسایه در حال سرقت ابرهای باران‌زای ما هستند، شلوار «جین» برآمده از مفهوم جن و کفش پاشنه‌بلند نماد سُم جن است، تاسیسات هارپ در حال تولید زمین‌لرزه در کشور است، فوتبال نوعی قمار و تماشای آن معادل تماشای نبرد گلادیاتورها است،پزشکی نوین تقلبی است و کمر به انقراض نسل بشر بسته است و طب سنتی باید جایگزین آن شود..! تئوریسین‌های خودخوانده در کل به همه چیز با دیده شک و تردید می‌نگرند و به زعم خود سعی دارند پشت پرده توطئه هایی را که بیشتر ما از آن غفلت داریم به ما عیان کنند!؟

ج- استدلال ورزی‌های غلط و دور شدن از واقعیتها
 استدلال ورزی یا صغری و کبری کردن‌ها و نتیجه گیری از آنها نیازمند طی مراحل درست است. آگزیوم‌ها باید صحیح باشد تا جریان استدلال ورزی و نتیجه گیری نیز صحیح باشد. در تئوریسین‌های خودخوانده این جریان به صورت ناقص و یا غلط پیگیری می‌شود. این نتیجه گیری‌های غلط، ریشه در اطلاعات غلطی دارد که این افراد از منابعی نامعتبر خوانده یا شنیده‌اند. متاسفانه حتی برخی از این افراد با وجود آشکار شدن نظریه‌ها یا پیش بینی های غلط  با لجبازی با مسائل برخورد می‌کنند و اصرار بر حفظ تصورات اشتباه خود دارند. آنها مطالعه گرانی حرفه‌ای و مشاهده گرانی کنجکاو هستند. آنها ساعت‌ها در کتابها، مجلات ، روزنامه ها، سایت‌ها ، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و کارتونها وقت صرف می‌کنند. اما این مطالعه‌های گسترده ولی سطحی و این کنجکاوی‌های برآمده از ذهن آشفته در خدمت تصور آنها بر تقویت باورهای غلط است. بر این اساس آنها با وجود این تلاش‌ها و تقلاها به منابع معتبری که باورهای آنها را رد می‌کند اطمینان ندارند. در نتیجه ذهن تئوریسین‌های خودخوانده  روز به روز از واقعیت‌ها دورتر می‌شود.

د- تمایل به احساس کنترل امور
به اعتقاد «کارن داگلاس» روانشناس بریتانیایی یکی از دلایل اعتقاد به تئوری توطئه که می‌تواند نیاز کاذب انسانها را به تئوریسین‌های خودخوانده تبیین کند پایین آمدن شاخص‌های امنیت و افزایش استرس عمومی در جامعه است. این افراد با اطمینان بخشی کاذب می‌توانند عامه را به حل این استرس‌ها با راهکارهایی که خود تجویز می‌کنند امیدوار کنند. خود این افراد در تحلیل‌های خود نگرانی‌های کاذبی مطرح می‌کنند که حس نیاز افراد جامعه را به کنترل این نگرانی‌ها افزون می‌کند. متاسفانه شرایط اقتصادی و سیاسی دهه نود این نگرانی‌ها را در افکار عمومی و نیاز کاذب عامه را به تحلیل‌های تئوریسن‌های خودخوانده افزایش داده است.

ه- اعتبارجویی اجتماعی
تحقیقات نشان داده است افرادی که در جامعه دارای موقعیت اجتماعی خوبی نیستند، بیشتر به تئوری‌های توطئه اعتقاد دارند. تئوریسین‌های خودخوانده معمولا” افرادی هستند که در هیچ یک از رشته‌های علمی نتوانسته اند جایگاه معتبر آکادمیک کسب کنند. آنها برای کسب اعتبار علمی مسیری غلط طی می‌کنند. به این معنا که با سوء استفاده از عطش جامعه به دانستن به زعم خود بر اساس شالوده شکنی مسایلی جدید مطرح می‌کنند. این شیوه طرح بر اساس مهارت خاص آنها در سخنوری و ایده پردازی است که آنها را در مرکز توجه عمومی قرار می‌دهد.  با وجود این آنها هرگز در مراکز معتبر علمی جایگاهی نداشته و فقط در مراکزی که خود ، حامیان یا مروجان آنها برپا داشته اند به عنوان توریسین‌ها حضور می‌یابند.

و- توهین و تخریب نخبه‌ها
 تئوریسین‌های خودخوانده سعی در تخریب منتقدان و مخالفان خود دارند. به ویژه زمانیکه کذب و توخالی بودن شبه نظریه‌های آنها بر همه بر ملا می‌شود برای بقا در مرکز توجه افکار عمومی نه تنها از ارائه‌ی پاسخ درباره‌ی تصوراتشان شانه خالی می‌کنند بلکه به مغلطه رو آورده و به منتقدان و فعالان سیاسی، چهره‌ها و نخبه‌های محبوب هنری، ورزشی، جهانی، اقتصادی، علمی و ادبی و عقاید و سلایق مختلف مردم می تازند و یا آنها را به استهزا می گیرند. به تازگی آنها با ملغمه توهم و توهین، پرده‌های حیا را دریده و ناجوانمردانه اقدام به افترازنی‌های اخلاقی می کنند.

آینده تئوریسن‌های خودخوانده دهه ۹۰ از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران تاثیر می‌گیرد. به این معنا که هرچه شرایط ناامنی و استرس ناشی از این شرایط افزایش یابد افکار عمومی آمادگی بیشتری دارند تا در دام تحلیل‌های ترکیب یافته از توهم، توهین و شبه اندیشه گرفتار شوند. خطر جدی تر زمانی است که تحلیل های آنها سیاستگذاری های حوزه های مختلف کشور را تحت تاثیر قرار دهد. سکوت و انزوای متفکران اصیل، این خطر را با گسترده تر کردن میدان مانور این دسته از مدعیان افزایش خواهد داد.

با اینهمه مباحثه و مناظره مستقیم با این افراد به صلاح نیست، چراکه متفکران اصیل قصد ارایه حقایق علمی را دارند در صورتیکه با تکیه بر نظریه «کارن داگلاس» روانشناس بریتانیایی تئوریسن‌های خودخوانده بسته به نیازهای روانی خود از حس افشاگری، کسب کنترل و چهره‌ی معتبر کاذب خود، حقایق مسلم را انکار خواهند کرد. بر این اساس بهترین شیوه نقد، تحلیل غیرمستقیم شبه نظریه‌ها بدون ذکر نام این افراد است. مخاطب قرار دادن مستقیم آنها با بر آورده کردن نیاز آنها به کسب حیثیت اجتماعی، موجب خواهد شد بر توهمات خود اصرار بیشتری داشته باشند. اما در سطحی کلان، نقش نظام آموزش و پرورش در پرورشی نسلی که با روش تفکر و استدلال منطقی آشنایی بیشتری داشته باشد غیر قابل انکار است. این کار به تمایز بین توهم و واقعیت و علم و شبه علم در نزد افکار عمومی کمک شایانی خواهد نمود.
 
منبع: بهارنیوز

تئوریسین‌های خودعلامه‌پندار و متوهم!

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس)
در دهه ۹۰ شاهد ظهور دسته‌ای از مدعیان اندیشه ورزی با تحلیل هایی فضل‌فروشانه بر اساس توهم توطئه بوده‌ایم. آنها این بار با ملغمه توهم و توهین، با تعرض به نخبه‌های محبوب، آشفته بازار تحلیل‌های بی اساس خود را گرم نگه می‌دارند. در این یادداشت به دلایل اجتماعی رشد این دسته از مدعیان اندیشه ورزی یا تئوریسین‌های خودخوانده خواهیم پرداخت.
 ریشه‌های رشد تئوریسین‌های خودخوانده را باید در انجماد گفتمان‌های فکری مطرح جامعه ایران جستجو کرد که جامعه تشنه اندیشه‌های جدید را به دامن افرادی سوق می‌دهد که با ساختار شکنی و  انتخاب گزینشی برخی دال‌های گفتمان‌های رایج، مفصل بندی التقاطی از آنها ارایه می‌کنند. این گفتمان‌های التقاطی به عنوان بدل و شکل نوین گفتمان‌های موجه به جامعه القا می‌شود. این نوع گفتمان یا آنچه در این نوشتار از آن به شبه اندیشه  نیز یاد می‌کنیم تصویر و تفسیری وا‍ژگونه از مسایل، ریشه ها، اولویت بندی، و راهکارهای مقابله با آنها ارایه می‌دهد. ترویج شبه اندیشه‌ها در سطح جامعه نه تنها کمکی بر حل مسایل نیست بلکه با تحریک عامه به فوران نا بهنگام احساسات و هیجانات زود گذر به مانعی مهم بر عقلانیت و مصلحت اندیشی است.

سخنوران این گفتمان‌های التقاطی و مروجان شبه اندیشه‌ها به جای آنکه تحت مشاوره‌های روانشناختی قرار گیرند در انجماد گفتمان‌های دیگر فرصت پیدا می‌کنند ترکیبی از توهم و تفکر را به نام اندیشه جدید به عامه القا کنند. صد افسوس برخی طیف‌های سیاسی و فرهنگی نیز از آنها به نام تئوریسن حمایت کرده و تریبون در اختیار آنها قرار می‌دهند و به صورتی گسترده، شبه اندیشه‌های آنها را بازنشر می‌کنند. این تئوریسین‌های خود خوانده دارای ویژگی‌های شخصیتی و توانایی‌های فردی ویژه‌ای هستند که به آنها در جذب مخاطب قدرت خاصی می‌بخشد. مهمترین ویژگی تئوریسین‌های خودخوانده دهه ۹۰  را به صورت زیر می‌توان خلاصه نمود:

الف- خود علامه‌پنداری
 تئوریسین‌های خودخوانده این تصور را درباره‌ی خود دارند که دارای دانشی ممتاز و گسترده هستند.آنها سخنان عجیب و جنجالی در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، سینما، اقتصاد، تاریخ و فلسفه مطرح می‌کنند، در حالیکه تخصص آکادمیک و سابقه روشنی در هیچ‌کدام از این زمینه‌ها ندارند! این خودعلامه پنداری موجب شده است آنها در شرایط فرهنگی خاص کشور در سالهای اخیر به وی‍ژه انزواطلبی و سکوت یا مهاجرت برخی نخبه‌های مطرح، جولان دهنده و سخنران محافل در مناسبت‌های دینی و اجتماعی شوند.

ب- توهم افشاگری‌های جهانی
تئوریسین‌های خودخوانده در محافل مختلف سعی در افشاگری‌های جهانی دارند! مثلاً آنها خبر دارند که کشورهای همسایه در حال سرقت ابرهای باران‌زای ما هستند، شلوار «جین» برآمده از مفهوم جن و کفش پاشنه‌بلند نماد سُم جن است، تاسیسات هارپ در حال تولید زمین‌لرزه در کشور است، فوتبال نوعی قمار و تماشای آن معادل تماشای نبرد گلادیاتورها است،پزشکی نوین تقلبی است و کمر به انقراض نسل بشر بسته است و طب سنتی باید جایگزین آن شود..! تئوریسین‌های خودخوانده در کل به همه چیز با دیده شک و تردید می‌نگرند و به زعم خود سعی دارند پشت پرده توطئه هایی را که بیشتر ما از آن غفلت داریم به ما عیان کنند!؟

ج- استدلال ورزی‌های غلط و دور شدن از واقعیتها
 استدلال ورزی یا صغری و کبری کردن‌ها و نتیجه گیری از آنها نیازمند طی مراحل درست است. آگزیوم‌ها باید صحیح باشد تا جریان استدلال ورزی و نتیجه گیری نیز صحیح باشد. در تئوریسین‌های خودخوانده این جریان به صورت ناقص و یا غلط پیگیری می‌شود. این نتیجه گیری‌های غلط، ریشه در اطلاعات غلطی دارد که این افراد از منابعی نامعتبر خوانده یا شنیده‌اند. متاسفانه حتی برخی از این افراد با وجود آشکار شدن نظریه‌ها یا پیش بینی های غلط  با لجبازی با مسائل برخورد می‌کنند و اصرار بر حفظ تصورات اشتباه خود دارند. آنها مطالعه گرانی حرفه‌ای و مشاهده گرانی کنجکاو هستند. آنها ساعت‌ها در کتابها، مجلات ، روزنامه ها، سایت‌ها ، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و کارتونها وقت صرف می‌کنند. اما این مطالعه‌های گسترده ولی سطحی و این کنجکاوی‌های برآمده از ذهن آشفته در خدمت تصور آنها بر تقویت باورهای غلط است. بر این اساس آنها با وجود این تلاش‌ها و تقلاها به منابع معتبری که باورهای آنها را رد می‌کند اطمینان ندارند. در نتیجه ذهن تئوریسین‌های خودخوانده  روز به روز از واقعیت‌ها دورتر می‌شود.

د- تمایل به احساس کنترل امور
به اعتقاد «کارن داگلاس» روانشناس بریتانیایی یکی از دلایل اعتقاد به تئوری توطئه که می‌تواند نیاز کاذب انسانها را به تئوریسین‌های خودخوانده تبیین کند پایین آمدن شاخص‌های امنیت و افزایش استرس عمومی در جامعه است. این افراد با اطمینان بخشی کاذب می‌توانند عامه را به حل این استرس‌ها با راهکارهایی که خود تجویز می‌کنند امیدوار کنند. خود این افراد در تحلیل‌های خود نگرانی‌های کاذبی مطرح می‌کنند که حس نیاز افراد جامعه را به کنترل این نگرانی‌ها افزون می‌کند. متاسفانه شرایط اقتصادی و سیاسی دهه نود این نگرانی‌ها را در افکار عمومی و نیاز کاذب عامه را به تحلیل‌های تئوریسن‌های خودخوانده افزایش داده است.

ه- اعتبارجویی اجتماعی
تحقیقات نشان داده است افرادی که در جامعه دارای موقعیت اجتماعی خوبی نیستند، بیشتر به تئوری‌های توطئه اعتقاد دارند. تئوریسین‌های خودخوانده معمولا” افرادی هستند که در هیچ یک از رشته‌های علمی نتوانسته اند جایگاه معتبر آکادمیک کسب کنند. آنها برای کسب اعتبار علمی مسیری غلط طی می‌کنند. به این معنا که با سوء استفاده از عطش جامعه به دانستن به زعم خود بر اساس شالوده شکنی مسایلی جدید مطرح می‌کنند. این شیوه طرح بر اساس مهارت خاص آنها در سخنوری و ایده پردازی است که آنها را در مرکز توجه عمومی قرار می‌دهد.  با وجود این آنها هرگز در مراکز معتبر علمی جایگاهی نداشته و فقط در مراکزی که خود ، حامیان یا مروجان آنها برپا داشته اند به عنوان توریسین‌ها حضور می‌یابند.

و- توهین و تخریب نخبه‌ها
 تئوریسین‌های خودخوانده سعی در تخریب منتقدان و مخالفان خود دارند. به ویژه زمانیکه کذب و توخالی بودن شبه نظریه‌های آنها بر همه بر ملا می‌شود برای بقا در مرکز توجه افکار عمومی نه تنها از ارائه‌ی پاسخ درباره‌ی تصوراتشان شانه خالی می‌کنند بلکه به مغلطه رو آورده و به منتقدان و فعالان سیاسی، چهره‌ها و نخبه‌های محبوب هنری، ورزشی، جهانی، اقتصادی، علمی و ادبی و عقاید و سلایق مختلف مردم می تازند و یا آنها را به استهزا می گیرند. به تازگی آنها با ملغمه توهم و توهین، پرده‌های حیا را دریده و ناجوانمردانه اقدام به افترازنی‌های اخلاقی می کنند.

آینده تئوریسن‌های خودخوانده دهه ۹۰ از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران تاثیر می‌گیرد. به این معنا که هرچه شرایط ناامنی و استرس ناشی از این شرایط افزایش یابد افکار عمومی آمادگی بیشتری دارند تا در دام تحلیل‌های ترکیب یافته از توهم، توهین و شبه اندیشه گرفتار شوند. خطر جدی تر زمانی است که تحلیل های آنها سیاستگذاری های حوزه های مختلف کشور را تحت تاثیر قرار دهد. سکوت و انزوای متفکران اصیل، این خطر را با گسترده تر کردن میدان مانور این دسته از مدعیان افزایش خواهد داد.

با اینهمه مباحثه و مناظره مستقیم با این افراد به صلاح نیست، چراکه متفکران اصیل قصد ارایه حقایق علمی را دارند در صورتیکه با تکیه بر نظریه «کارن داگلاس» روانشناس بریتانیایی تئوریسن‌های خودخوانده بسته به نیازهای روانی خود از حس افشاگری، کسب کنترل و چهره‌ی معتبر کاذب خود، حقایق مسلم را انکار خواهند کرد. بر این اساس بهترین شیوه نقد، تحلیل غیرمستقیم شبه نظریه‌ها بدون ذکر نام این افراد است. مخاطب قرار دادن مستقیم آنها با بر آورده کردن نیاز آنها به کسب حیثیت اجتماعی، موجب خواهد شد بر توهمات خود اصرار بیشتری داشته باشند. اما در سطحی کلان، نقش نظام آموزش و پرورش در پرورشی نسلی که با روش تفکر و استدلال منطقی آشنایی بیشتری داشته باشد غیر قابل انکار است. این کار به تمایز بین توهم و واقعیت و علم و شبه علم در نزد افکار عمومی کمک شایانی خواهد نمود.
 
منبع: بهارنیوز

چهرۀ ظاهرالصلاح متهمان پرونده‌های فساد!

گروه سیاسی: مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: این روزها متهمان فسادهای مالی و بانکی، صف به صف رو به روی میز قاضی می‌نشینند و از خود در برابر اتهام‌های وارده دفاع می‌کنند. بسیاری از این متهمان یک وجه اشتراک مهم با هم دارند؛ آنهم چهره ظاهرالصلاح است. موهایی به کنار شانه زده، ریشی بر صورت و تسبیح و انگشتر به دست!

در جامعه ایرانی هر کسی این شمایل را داشته باشد، مردم او را فردی مذهبی قلمداد می‌کنند. آنها نه تنها در ظاهر بلکه در دفاعیه‌های خود هم از فعالیت‌های مذهبی و ملی خود برای ایران و اسلام سخن می‌گویند. حضور این افراد با این چهره‌ها نشان می‌‍دهد که هنوز راه پیشرفت در این کشور نه بر اساس شایستگی بلکه به خاطر ظاهر یا بهتر بگوییم ظاهر‌سازی است. امثال این افراد به این نتیجه رسیده بودند که اگر در قالب آدم‎های مذهبی خود را معرفی کنند، کارشان بهتر و بیشتر راه می‌افتد.

بستن یقه، عقیق دست کردن و ادا کردن کلامت عربی از حلق، همچون آسانسوری است که برخی را از طبقه یک به سرعت به طبقه‌های بالا می‌رساند و این در حالی است که بسیاری برای رفتن به طبقه‌های بالا از پله‌ها استفاده می‌کنند. وقتی در استخدام‌ها از نماز جمعه، شلوار لی و نداشتن ماهواره سخن به میان می‌آید باید انتظار این را هم داشت که در دادگاه‌های فساد مالی چهره‌های به ظاهر مذهبی را هم دید.

خیلی از کسانی که در مرحله استخدام هستند، به نماز جمعه نرفتند یا خیلی از واجبات و مستحبات خود را انجام نمی‌دهند اما برای اینکه استخدام شوند، می‌گویند هر هفته نماز جمعه می‌رویم و تا تعقیبات نماز صبح را نخوانیم از سجاده بلند نمی‌شویم. متاسفانه جامعه، مردم را به سمت ریا هُل می‌دهد. آنها می‌بییند اگر ریا نکنند کارشان راه نمی‌افتد. در برخی اداره‌ها آنهایی که به دنبال گرفتن وام و یا تسهیلات هستند، در صف اول نماز حضور پیدا می‌کنند و والضالین را چنان می‌کشند که همه بشنوند.

همین رفتارها باعث شده است تا ما مردی را که ریشی دارد و انگشتری به دست کرده است را مذهبی و دیگری را غیر مذهبی بدانیم. این در حالی است که ممکن است فردی که ظاهر عادی و حتی غیرعادی دارد بسیاری مذهبی‌تر از کسانی باشد که ادعای مذهبی بودن دارند. بروید متن این دادگاه‌‌ها را بخوانید و ببینید که این متهمان چقدر از انقلاب و امام حسین برای دفاع از خود خرج کردند. در دین اسلام بر روی حق الناس تاکید بسیاری شده است.

اما می‌بینیم به راحتی توسط کسانی که نام دین را یدک می‌کشند زیر پا گذاشته می‌شود. باید از اینکه دین مردم ظاهری شده است، بترسیم. از اینکه کسانی که خود را مذهبی معرفی می‌کنند اما حق مردم را می‌خورند، وحشت کنیم. کاش قبل از گرفتن هر وامی، استخدام شدن در هر اداره‌ای این بیت حافظ را با خود مرور کنیم که حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
منبع: بهارنیوز

چهرۀ ظاهرالصلاح متهمان پرونده‌های فساد!

گروه سیاسی: مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: این روزها متهمان فسادهای مالی و بانکی، صف به صف رو به روی میز قاضی می‌نشینند و از خود در برابر اتهام‌های وارده دفاع می‌کنند. بسیاری از این متهمان یک وجه اشتراک مهم با هم دارند؛ آنهم چهره ظاهرالصلاح است. موهایی به کنار شانه زده، ریشی بر صورت و تسبیح و انگشتر به دست!

در جامعه ایرانی هر کسی این شمایل را داشته باشد، مردم او را فردی مذهبی قلمداد می‌کنند. آنها نه تنها در ظاهر بلکه در دفاعیه‌های خود هم از فعالیت‌های مذهبی و ملی خود برای ایران و اسلام سخن می‌گویند. حضور این افراد با این چهره‌ها نشان می‌‍دهد که هنوز راه پیشرفت در این کشور نه بر اساس شایستگی بلکه به خاطر ظاهر یا بهتر بگوییم ظاهر‌سازی است. امثال این افراد به این نتیجه رسیده بودند که اگر در قالب آدم‎های مذهبی خود را معرفی کنند، کارشان بهتر و بیشتر راه می‌افتد.

بستن یقه، عقیق دست کردن و ادا کردن کلامت عربی از حلق، همچون آسانسوری است که برخی را از طبقه یک به سرعت به طبقه‌های بالا می‌رساند و این در حالی است که بسیاری برای رفتن به طبقه‌های بالا از پله‌ها استفاده می‌کنند. وقتی در استخدام‌ها از نماز جمعه، شلوار لی و نداشتن ماهواره سخن به میان می‌آید باید انتظار این را هم داشت که در دادگاه‌های فساد مالی چهره‌های به ظاهر مذهبی را هم دید.

خیلی از کسانی که در مرحله استخدام هستند، به نماز جمعه نرفتند یا خیلی از واجبات و مستحبات خود را انجام نمی‌دهند اما برای اینکه استخدام شوند، می‌گویند هر هفته نماز جمعه می‌رویم و تا تعقیبات نماز صبح را نخوانیم از سجاده بلند نمی‌شویم. متاسفانه جامعه، مردم را به سمت ریا هُل می‌دهد. آنها می‌بییند اگر ریا نکنند کارشان راه نمی‌افتد. در برخی اداره‌ها آنهایی که به دنبال گرفتن وام و یا تسهیلات هستند، در صف اول نماز حضور پیدا می‌کنند و والضالین را چنان می‌کشند که همه بشنوند.

همین رفتارها باعث شده است تا ما مردی را که ریشی دارد و انگشتری به دست کرده است را مذهبی و دیگری را غیر مذهبی بدانیم. این در حالی است که ممکن است فردی که ظاهر عادی و حتی غیرعادی دارد بسیاری مذهبی‌تر از کسانی باشد که ادعای مذهبی بودن دارند. بروید متن این دادگاه‌‌ها را بخوانید و ببینید که این متهمان چقدر از انقلاب و امام حسین برای دفاع از خود خرج کردند. در دین اسلام بر روی حق الناس تاکید بسیاری شده است.

اما می‌بینیم به راحتی توسط کسانی که نام دین را یدک می‌کشند زیر پا گذاشته می‌شود. باید از اینکه دین مردم ظاهری شده است، بترسیم. از اینکه کسانی که خود را مذهبی معرفی می‌کنند اما حق مردم را می‌خورند، وحشت کنیم. کاش قبل از گرفتن هر وامی، استخدام شدن در هر اداره‌ای این بیت حافظ را با خود مرور کنیم که حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
منبع: بهارنیوز

ادامه واکنش‌ها به اقدام موهن مداح هتاک

علی کرد نماینده اهل سنت مجلس ضمن گرامیداشت ایام سوگواری شهادت حضرت علی(ع)، گفت: در سراسر کشور شاهد ارادت مردان و زنان ایرانی نسبت به شهادت امام علی(ع) بودیم اما در این میان این شکوه و عظمت که بیانگر وحدت ایرانیان نیز بود، یکی از مداحان اهانت‌هایی نسبت به خلفای راشدین و عایشه همسر پیامبر (ص) داشت. نماینده مردم خاش در مجلس ادامه داد: بصیرت نمایندگان اهل سنت مجلس که مکاتبه‌ای مستقیم با دفتر مقام معظم رهبری در این باره داشتند و تذکراتی به عوامل خاطی در این ماجرا دادند، موجب شد آتش این فتنه فروکش کند و جلوی یک تشنج اجتماعی و وقوع یک گفتمان متقابل پرهیز شود. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اضافه کرد: ائمه جماعات اهل سنت در سراسر کشور نیز این ماجرا را کنترل کرده و توانستند احساسات جوانان و طلاب را کنترل کنند تا هیچ‌گونه تجمع و اعتراضی در اینباره صورت نگیرد. کرد یادآور شد: نمایندگان اهل سنت مجلس نیز خود سپر بلا شد و تلاش‌هایی در این راستا صورت داد تا از آتش ماجرا بکاهد و وحدت ملت ایران حفظ شود. در این راستا نمایندگان اهل سنت مجلس نشستی را با معاون پارلمانی و برخی مدیران سازمان صدا و سیما برگزار کرد و پس از این نشست با تمام عوامل خاطی در این ماجرا از صدر تا ذیل برخورد صورت گرفت و حتی مدیر شبکه ۵ نیز با دستور رئیس سازمان صدا و سیما توبیخ شد. وی ادامه داد: از سوی دیگر قوه قضاییه نیز به سرعت وارد عمل شد و با پخش کنندگان کلیپ این سخنان توهین‌آمیز برخورد صورت گرفت و همچنین با فرد اهانت کننده و سایر خاطیان برخورد شد که جا دارد به خاطر این حرکت تقویت کننده وحدت از سوی قوه قضاییه و سازمان صدا و سیما تقدیر و تشکر کرد.

عذرخواهی فلاحت‌پیشه از اهل سنت
 حشمت الله فلاحت پیشه، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در واکنش به توهین یک مداح به اهل سنت، در توئیتر خود نوشت: به عنوان کسی که تمام عمرم را در کنار هموطنان اهل سنت سپری کرده ام، از آن‌ها عذر می‌خواهم و امیدوارم صاحبان مغز‌های کوچک فرقه گرا از دسترسی به تریبون‌های ملی کشور محروم شوند.

بازداشت مداح هتاک دردی را دوا نمی‌کند
سایت امتداد در نقدی نوشت: ماجرای اهانت یک مداح که برنامه آن به صورت زنده از سیما پخش می‌شد و در آن به شخصیت‌های مورد احترام اهل سنت و عالم اسلام توهین شده بود، خبرساز شده است. در همین راستا روز شنبه خبر رسید احد قدمی مداح آن مراسم احضار شده و (ساعتی) بازداشت شده است. بازداشت این مداح نه تنها کمکی به فضا نمی‌کند بلکه آن را در بلندمدت تندتر خواهد کرد.

احد قدمی و اساسا طیفی از مداحان که او هم به آنها منتسب می‌شود،‌ جنسی خاص دارند که تشکیل پرونده هتاکی به مقدسات اهل سنت، برایشان جزو افتخارات به حساب می‌آید. از رفقای نزدیک او به روح الله بهمنی و رضا هلالی می‌توان اشاره کرد که هنوز سرنوشت پرونده‌ مبتذل آنها بعد از گذشت چند سال مشخص نیست.

نکته اینجاست که ببینیم آیا این بازداشت منجر به این خواهد شد که این دست مداحان تغییر رویه دهند؟ به نظر می‌رسد پاسخ کاملا منفی است. مشکل آنها این بود که این مساله از صداوسیما به صورت زنده پخش شد. در غیر این صورت نه تنها آنها با این بازداشت از میزان ستیز با عقاید اهل سنت دست بر نمی‌دارند، بلکه در طول زمان به استناد همین حساسیت بالا روز به روز بر میزان آن می‌افزایند.

مهم آن است که باید بدانیم این طیف از مداحان در مجالس خود همواره و مکرر از این نوع تفکر دفاع و آن را بر زبان جاری می‌کنند. در عین حال که جامعه این دست از مداحان را به حاکمیت نزدیک قلمداد می‌کند، اما باید بدانیم که اینگونه نیست. این طیف به واسطه پیوندهایی که میان اطرافیان و منبری‌های خود با ارکان حکومت (خصوصا بسیج) در میان آنها وجود دارد به حاکمیت نزدیک محسوب شده و البته از مواهب آن هم بهره مند می‌شوند. اما در واقع آنها را باید بیشتر مرید تفکر آیت‌الله صادق شیرازی دانست که از سوی رهبر انقلاب با عنوان «شیعه انگلیسی» نام‌گذاری شدند.

این تفکر‌ِ لعن و توهین و تنفر از دشمنان اهل بیت را در واقع ریشه و بن‌مایه عبادات می‌دانند. از همین رو نه تنها از آن دست بر نخواهند داشت،‌ بلکه در لایه‌های زیرین خود که از معرض دید عمومی به دور است به تندتر شدن، ترغیب و تشویق هم خواهند شد. بهترین راه برخورد با عوامل پخش بود که جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که متعلق به همه‌ ایرانیان است نشان دهد، با ترویج و گسترش این تفکر مخالف است و به هیچ وجه در پخش آن نیت‌های دمیدن در فضای تقابل با برادران اهل سنت نیست.
منبع: بهارنیوز