مرزبندی‌های قومی ضدامنیت ملی است

علی اوسط هاشمی با اشاره به انتصابات اخیر دولت در استانداری‌ها و تغییر برخی استانداران دولت یازدهم اعلام کرد: تصمیم‌گیری نهایی درباره انتصاب و تغییر استانداران با رییس‌جمهوری، معاون اول رییس‌جمهوری و هیات وزیران است و با این حساب حدود ۲۰ رای در انتخاب هر استاندار موثر است. وی با بیان این‌که ارائه پیشنهاد درمورد انتصاب افراد در استانداری‌ها حق و وظیفه وزارت کشور است، تاکید کرد که پذیرش یا عدم پذیرش این پیشنهادها نیز حق و وظیفه دولت و رییس‌جمهوری است، و در ادامه گفت: با این حساب دوام یا تغییر حضور هر استاندار این روال را طی می‌کند.

استاندار سابق سیستان و بلوچستان با اشاره به انتخاب استاندار جدید سیستان و بلوچستان عنوان کرد: از مدت‌ها قبل می‌دانستم اراده وزارت کشور بر تغییر استوار است و گویا یکی، دو نوبت نیز طرح موضوع شده بود که یا در دستورکار قرار نگرفته یا دولت همراهی نکرده بود. هاشمی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این‌که آیا این تصمیم وزارت کشور به‌دلیل مسائل امنیتی و فعالیت گروهک‌های تروریستی در این استان بود، گفت: فکر می‌کنم استان سیستان و بلوچستان در ۴ سال اول دولت آقای روحانی تفاوت‌ها را به رخ ملت کشید و اثرات این تفاوت در عرصه ملی پنهان نماند.

جذب سرمایه ۹۲۰۰ میلیاردی از ۵۸ تا ۹۲ و افزایش این مبلغ تا ۱۳ هزار میلیارد تومان در چهارسال اخیر
وی ادامه داد: این تفاوت‌ها در بحث تولید امنیت، حاصل مشارکت مردم، ارتقای باور مردم و نقش‌آفرینی شهروندان در کنار اعضای شورای تامین استان است. سیستان و بلوچستان در مسیر توسعه عصری نو را تجربه می‌کند که این مهم چه در پروژه‌های بندری، گازرسانی، تقویت نیروگاه‌ها و راه‌آهن و چه در مورد ارتقای سطح بهداشت و سلامت، تغییر الگوی کشت و آبیاری نوین دیده می‌شود و درنتیجه آن از سال ۵۸ تا ۹۲ در این استان با احتساب ارزش پول در این بازه زمانی مبلغ ۹۲۰۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری شده و این مبلغ از سال ۹۲ تاکنون به ۱۳ هزار میلیارد تومان ارتقا یافته است.

استاندار سابق سیستان و بلوچستان با بیان این‌که سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته ازسوی شرکت‌های دولتی و خصوصی انجام شده، یادآور شد: هم‌اکنون استان سیستان و بلوچستان سومین استان کشور از حیث جذب سرمایه است و این مهم ناشی از افزایش سطح امنیت در این استان است.

هاشمی درباره وضعیت فعالیت گروهک‌های تروریستی در این منطقه گفت: استان سیستان و بلوچستان حدود ۱۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ۲ کشوری دارد که آسیب‌دیده از تروریسم هستند و امروز می‌بینیم درحالی که بمب‌گذاری در برخی مساجد کشورهای همسایه، ده‌ها شهید و مجروح به‌جا می‌گذارد، ما در سیستان و بلوچستان سطحی از امنیت را ایجاد کردیم که مردم بتوانند با مشارکت ۷۵ درصدی در انتخابات نظرشان را اعلام کنند.

مثلث استانداری، نماینده ولی‌فقیه و مولوی عبدالحمید در سیستان و بلوچستان سرمایه‌ساز شد
وی درباره نقش مولوی عبدالحمید در مسائل سیستان و بلوچستان یادآور شد: مولوی عبدالحمید از شخصیت‌های مورد وثوق در استان هستند که در میان قوم خود و مردمان این دیار از اعتبار و قدرت نفوذ بالایی برای حل برخی مشکلات برخوردار است با برقراری ارتباط و تعاملی منظم و برگرفته از تکریم دوجانبه، مثلث استانداری، نماینده ولی‌فقیه و مولوی عبدالحمید در سیستان بلوچستان سرمایه‌ساز شده است. استاندار سابق سیستان و بلوچستان درباره عدم دعوت از مولوی عبدالحمید در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری گفت: به هر حال این توقعی بجا بود اما باید بدانیم که از هیچ‌کدام از نمایندگان ولی‌فقیه در استان‌های دیگر نیز دعوت نشده بود. بنابراین اگر از آن بزرگان دعوت می‌شد، قطعاً ایشان نیز از مدعوین بود. هاشمی با بیان این‌که مولوی عبدالحمید با توجه به نقشی که در جلب مشارکت مردم در انتخابات داشت، به‌درستی توقع داشت که در مراسم مورد دعوت قرار می‌گرفت، گفت: هنگامی که شرایط را برای ایشان توضیح دادم که از هیچ‌کدام از نمایندگان ولی‌فقیه در استان‌های دیگر هم دعوت نشده، با منطق پذیرفت.

باید تکثر و تنوع را در کشور بپذیریم
وی در پاسخ به سوالی درباره نحوه مدیریت اقوام و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان اعلام کرد: ما باید تکثر و تنوع در کشور را بپذیریم. در واقع تکثر ناشی از اقوام، ادیان و مذاهب مختلف و جریان‌های سیاسی گوناگون را بپذیریم. اگر قرار باشد بر اساس مرزبندی با یکدیگر رفتار کنیم، چه باقی می‌ماند؟!

اعمال مرزبندی قومی، مذهبی و سیاسی اقدامی ضدامنیتی است
استاندار سابق سیستان و بلوچستان افزود: باید این تنوع و تکثر در کشور را به رسمیت بشناسیم و رویکرد انسانی و ایرانی بودن‌مان را مبنا قرار دهیم و این‌که چه کسی به کدام جریان، مذهب، قوم یا مذهب تعلق دارد، مربوط به خود شهروندان است. اعمال این مرزبندی اقدامی ضدامنیتی است که انسجام ملی را زیرسوال می‌برد و بنابر این نمی‌توانیم بر اساس تفاوت‌های قومی، سیاسی، مذهبی و زبانی با یکدیگر صحبت کنیم.

واکنش استاندار سابق سیستان و بلوچستان به ماجرای «سپنتا نیکنام»
هاشمی در پایان درباره وضعیت سپنتا نیکنام گفت: اعتقادمان بر این است که وقتی مجلس شورای اسلامی و خبرگان که تدوین‌کننده قانون اساسی هستند این حق را برای مشارکت و اعطای کرسی در مجلس شورای اسلامی برای اقلیت‌های دینی و مذهبی قائل شدند، به طریق اولی عضویت در شورای شهر نیز امری مردمی و ضامن جمهوریت نظام و ملت است. 
منبع: بهارنیوز

نمایندگانی که قیمت گوشت را نمی دانند!

پاسخ نمایندگان مجلس به پرسش قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است را در زیر بخوانید؛

* افتخاری نماینده مردم فومن در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: چون به صورت کلی خرید می کنم، نمی دانم قیمت گوشت چند است. قیمت برنج احتمالا حدود ۱۲ هزار تومان است و قیمت نان و روغن را هم نمی دانم.

* الیاس حضرتی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز در پاسخ به این پرسش که قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: قیمت برنج حدود ۱۶ هزار تومان است، ولی از قیمت بقیه اقلام اطلاعی ندارم.

* ابراهیمی نماینده شازند در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: برنجی که برای خانه خریداری می کنیم، حدود ۱۲ هزار تومان است. روغن را هم نمی دانم و قیمت نان لواش هم فکر می کنم ۵۰۰ تومان است. قیمت گوشت هم حدود ۴۰ هزار تومان باید باشد.

* محمد محمودی شاه‌نشین کمی از بقیه نماینده ها متفاوت بود و قیمت برخی از اقلام را می دانست. وی در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: برنج انواع مختلف دارد، ولی ما برنج معمولی خریداری می کنیم که قیمت آن حدود ۷۵۰۰ تومان است.
قیمت روغن هم متفاوت است. ما چون روغن سرخ کردنی استفاده می کنیم، قیمت آن حدود ۱۷۰۰ تومان است؛ اما روغن معمولی هم حدود ۲۰۰۰ تومان است. یک نوع روغن هم که ما استفاده می کنیم، روغن حیوانی است که آن را هم در خانه تهیه می کنیم. قیمت نان هم باید بگویم که سنگگ بدون خشاش ۵۰۰ تومان و با خشاش هم ۱۰۰۰ تومان است.

* علیرضا محجوب نماینده مردم تهران در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: راستش را اگر بگویم، چون سال هاست خرید نکرده ام، نمی دانم قیمت آن چقدر است. واقعیت این است که من شاید شش ماه پیش آخرین بار نان لواش خریده ام و قیمت آن را نمی دانم.

* یوناتان بت کلیا، نماینده آشوریان در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این که قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: از قیمت ها خبر ندارم، چون در خرید نیستم و خانواده مسئول خرید این اقلام برای خانه هستند.

* اسدالله قره خانی، نماینده مردم علی آبادکتول در پاسخ به این که قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: قیمت ها را اطلاع ندارم، ولی قیمت ها متفاوت است و چون کلی از فروشگاه رفاه خرید می کنیم، زیاد از قیمت اقلام اطلاع ندارم. نان لواش هم چون آرد زیاد دارد، از آن استفاده نمی کنم و قیمتش را هم نمی دانم.

* محمد قمی اما به نظر می رسد که با دیگر نماینده ها تفاوت زیادی دارد و از هر جایی خرید نمی کند، چون قیمت اقلامی که اعلام می کند، تفاوت بسیاری با بازارهای رایج دارد. وی در پاسخ به این پرسش گفت: گوشت را حدود ۵۵۰۰۰ تومان می خرم، برنج قیمتی حدود ۱۵ هزار تومان دارد و روغن هم روغن کنجد مصرف می کنم و قیمت آن حدود ۴۰ هزار تومان است، نان لواش هم حدود ۳۰۰ تومان می خرم.

* عبدالکریم حسین زاده در پاسخ به این که قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: قیمت هیچ یک از اقلام را نمی دانم و همه موارد را مادرم خریداری می کند.

* کریمی قدوسی، نماینده مشهد در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: برنج حدود ۱۱ هزار تومان خریدم قیمت گوشت هم فکر می کنم حدود ۱۵ یا ۱۶ هزار تومان باشد. قیمت روغن و نان را هم نمی دانم. وی البته در ادامه گفت: این پرسش ها را حذف کنید؛ اینها دست مایه های فتنه هستند.

* ناصری نماینده شادگان در پاسخ به اینکه قیمت یک کیلو گوشت، یک کیلو روغن، یک عدد نان لواش، چقدر است، گفت: قیمت هیچ یک این اقلام را نمی دانم.

* محمود صادقی، نماینده تهران هم قیمت اقلام را نمی دانست و در پاسخ به این پرسش گفت: قیمت گوشت بالای ۶۰ هزار تومان است و قیمت روغن هم خانم خانه می خرد و حدود ۸۰۰۰ تومان است و فکر می کنم قیمت لواش هم حدود ۱۰۰۰ تومان باشد.

* علی اکبر اصغر نژاد هم مانند دیگر نماینده ها برای خانه خرید نمی کند و در پاسخ می گوید: قیمت اقلام را نمی دانم؛ اما باید قیمت ها را می دانستم.

اینها تنها بخشی از نمایندگان مجلسی هستند که حاضر شدند به این پرسش ها پاسخ دهند و بسیاری از این نماینده ها حتی راضی به مصاحبه هم نشدند و یا بعد از مصاحبه اعلام کردند که مصاحبه شان منتشر نشود. نکته جالب دیگری که وجود داشت، این بود که این بار همه نماینده ها فارغ از طیف های سیاسی راست و چپ و حتی اقلیت دینی و مذهبی در یک نکته اشتراک داشتند و آن ندانستن دردهای جامعه خود بود.
منبع: بهارنیوز

این لایحه رسانه‌ای خجالت‌آور است

نیما نوربخش
۱- این روزها نه رابین هودم نه سندباد؛ بیشتر عمو جغد شاخدارم بر بلندای درختی پاییزی همانقدر هاج همانقدر واج. نگاهم روی لایحه نظام جامع رسانه‌ای زوم است. همان دستپخت رییس جمهور روحانی و دوستان. می‌بینم دولتمردان نشسته‌اند فکر بافته‌اند و فکر که چطور زبان این صنف قلم به دست را کوتاه کنند که هم قانونی باشد و هم فریبا. آخرش هم یک لایحه تدوین کرده‌اند که خبرنگار را کارمند حلقه به گوشی می‌کند که باید بنشیند و به به و چه چه کند که چه دمی چه پری عجب بالی!
۲- خطاب به رییس جمهور محترم می‌گویم آقای روحانی متأسفم. خطاب به معاونت مطبوعاتی محترم می‌گویم آقای انتظامی این میزها به کسی وفا نکرده. راستش را بگویید. این لایحه‌تراوشات ذهنی دولتمردان است یا بر شما تحمیل شده؟ با ما صادق باشید. با ما خبرنگارانی که سال هاست با چندرغاز حقوق این شغل و دردسرهایش ساخته‌ایم و دم نزدیم. با ما که از وام و بیمه و مزایا و حقوق دندانگیر فقط وعده شنیدیم اما عقب ننشستیم. شرافت قلم را به هر مزخرفی نفروختیم. پشت نظام مان ایستادیم و از نقد مشفقانه گفتیم نه قهر مغرضانه.
۳- آقای رییس جمهور، خبرنگار جماعت حقش این نیست که با وعده چهارتا وام و بیمه‌ای که در لایحه چسبانده‌اید تن به سانسور بدهد. به کوچه علی چپ نروید که بن بست است. می خواهید برای مان پروانه صادر کنید خیلی خوب است اما چرا عدول از وظایف حرفه‌ای مان را با لغو پروانه تهدید می‌کنید؟ اصلا نظام جامع رسانه‌ای یعنی چه؟ مگر شغل ما، مهندسی یا پزشکی ست که برایش نظام جامع تعریف کرده اید؟ اگر مهندسان و پزشکان چنین سازمانی دارند از سر اینست که شغلی تجربی و فنی دارند اما علوم انسانی که زیر ذره بین دولت نمی‌رود که برود هم زنده نمی‌ماند. بماند که انتشار خبر از زندگی مسئولان و بزرگان را هم ممنوع اعلام کرده اید. در همه جای دنیا به پاپاراتزی‌ها پول چند برابری می‌دهند تا در زندگی افراد معروف سیاست و هنر و ورزش سرک بکشند و نیک و بدش را منتشر کنند آن وقت شما می‌گویید این ممنوع و آن ممنوع؟
۴- معتقدم با این لایحه، خبرنگار بدل به کارمند روابط عمومی نهادهای حکومتی می‌شود. اگر غیر از این رفتار کنیم دو روزه اسم مان می‌رود در لیست ممنوع الخروج و ممنوع الورود و ممنوع الفعالیت و ممنوع القلم و نهایتا سیب زمینی.
این آخرین خط آن لایحه ست که جا مانده و ننوشتیدش. یک پروانه روزنامه نگاری می‌خواهید بدهید و به بهانه اش، همه را از غربال رد می‌کنید. تا بحال فکر کرده‌اید که امروز بر این مسند نشسته‌اید و از خودتان مایه می‌گذارید اما با فردا چه می‌کنید؟ وای اگر دولتی تندرو بر سر کار بیاید و این غربال بدستش بیفتد که‌ای امان در آن صورت با تکیه بر همین قانون و چهار تبصره اضافی، آنچه به جایی نرسد فریاد است.
۵- از محرومیت کیفری گفته‌اید و ساماندهی آن. این محرومیت همان دردی ست که روزنامه نگاران خواسته و ناخواسته ممکن است دچارش شوند. در این صورت آیا با آن‌ترکیب کذایی که برای تایید صلاحیت ما چیده‌اید می‌خواهید یقه روزنامه نگار بدبخت را بچسبید و پروانه‌اش را پس بگیرید؟ می‌خواهید او را بیش از پیش درگیر خودسانسوری کنید؟ این لایحه و اجرای آن اگرچه نکات مثبتی هم دارد اما دو پاشنه آشیل دارد: افزایش سانسور و خودسانسوری. دولت محترم بهتر است به جای این همه لطف و محبت، عنان کار را به انجمن صنفی روزنامه نگاران بسپارد و همچون تمام دنیا پای خود را از رسانه داری و سیاستگذاری برای رسانه‌ها بیرون بکشد؛ به همین سادگی. بگذارید حال مان خوب باشد.
منبع: بهارنیوز

روایتی از تاریکخانه‌ اموال شهرداری تهران!

گروه سیاسی: «این روزها در یک تاریکخانه به سر می‌بریم، تاریکخانه‌ای در مورد انبار و دارایی‌های شهرداری تهران، تاریکخانه‌ای در مورد بدهی‌ها و تعهدات شهرداری تهران. تاریکخانه ای در مورد نظام تشویق و تنبیه، تاریکخانه ای در مورد نحوه واگذاری ها و …» عبارات فوق بخشی از صحبت‌های مرتضی الویری منتخب مردم تهران درباره وضعیت مالی شهرداری تهران است، شهری که به اذعان منتخبان شورای پنجم، حال خوشی ندارد.

واقعیت این است که با درنظر گرفتن بدهی‌ ۳۰ هزار میلیاردی شهرداری تهران بدون احتساب پروژه‌های ناتمام، فروش تراکم و پیش‌فروش شهر برای درآمدزایی و اداره شهر نمی‌توان تصویر روشن از آینده شهر تهران متصور شد. درباره سناریوهای جدید شورای شهر تهران برای درآمدزایی شهرداری بدون فروش شهر با مرتضی الویری رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می آید:

الویری گفت: ظرف هفته‌های آینده چند کار مهم توسط شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش در حوزه بودجه‌ای انجام خواهد شد که نخستین آن تصویب اصلاحیه‌ای بودجه سال جاری است، ارائه سیاست های کلی بودجه سال ۱۳۹۷، بررسی درآمدهای جدید و پایدار و اصلاح ساختار شورای شهر و شهرداری نیز در دستور کار کمیسیون قرار دارد.
وی افزود: در شش ماهه نخست سال جاری درآمدهای شهرداری در حدود ۷۲ درصد تحقق پیدا کرد، بنابراین ما در مدیریت شهری با عدم تحقق جدی منابع مالی مواجه بوده‌ایم لذا بنا شد برای شش ماهه دوم اصلاحیه بودجه‌ای داشته باشیم. رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران ادامه داد: با توجه به واقعیت‌هایی که امسال با آن مواجه هستیم، پیش‌بینی ما این است که بخشی از درآمدهای سال جاری تحقق پیدا نمی‌کند و آن نیز به دلیل این است که کشور در یک رکود به سر می‌برد و علت دیگر بخشنامه‌ای است که شهردار تهران برای سالم‌سازی ساختار درآمدی شهرداری و مقابله با فساد ابلاغ کرده است.

به اعتقاد الویری، بخشنامه‌هایی که توسط شهرداری تهران ابلاغ شده، ضروری و مفید بود چراکه برای جلوگیری از رانت و فساد موجود در شهرداری این کار انجام ‌شد. این اقدام به مثابه آنتی‌بیوتیکی است که مریض برای خشک کردن چرک درون بدنش مصرف می‌کند ولی همیشه مصرف این دارو با ضعف موقتی همراه است. در اقتصاد نیز همینطور است وقتی می‌خواهیم با فساد مقابله کنیم باید بپذیریم که ممکن است در یک مقطعی کاهش درآمدها را شاهد باشیم.

وی با بیان اینکه باید احتمال عدم تحقق درآمدها را در بودجه امسال پیش‌بینی کنیم، اضافه کرد: بنابراین اصلاحیه بودجه‌ای خواهیم داشت و امیدواریم ظرف هفته‌های آینده روی این موضوع تصمیم‌گیری نهایی انجام شود. با این اصلاحیه بودجه، شهردار می‌تواند بر مبنای کاهش‌هایی که کمیسیون برنامه و بودجه در نظر گرفته، خودش نسبت به آن اقدام کند و بدون نیاز به مصوبه و براساس اختیاراتش کمتر از میزان اعتباری که در نظر گرفته شده هزینه کند. در غیراینصورت باید این موضوع تبدیل به مصوبه شود. رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران درخصوص سیاست‌های کلی بودجه سال آینده شهرداری تهران نیز گفت: این سیاست‌ها توسط کمیسیون برنامه و بودجه آماده شد که همگی آنها برآمده از سیاست‌های اصلاح‌طلبان است. سیاست‌هایی که در آن مدیریت شهری بر شفاف‌سازی اقتصادی تاکید داشته است که یک فوریت آن در جلسه قبلی شورای اسلامی شهر تهران به تصویب رسید.
 
کسب درآمدهای پایدار شهرداری تا پایان سال کلید می‌خورد
الویری افزود: برای بودجه سال آینده به سراغ درآمدهای جدید می‌رویم که اگر این درآمدها تحقق پیدا کند و مورد تصویب قرار بگیرد، قطعا با افزایش سقف بودجه شهرداری مواجه خواهیم شد که این افزایش بودجه با دریافت هزینه‌هایی که شهرداری برای شهروندان انجام می‌دهد و همچنین فشار آوردن روی دولت برای پرداخت سهمی که در حوزه حمل و نقل عمومی متقبل شده تحقق خواهد یافت. وی ادامه داد: براساس قانون در حوزه بلیت مترو مقرر است یک سوم هزینه را شهرداری، یک سوم را دولت و یک سوم را خود شهروندان بپردازند اما مدت‌هاست که دولت سهم خود را پرداخت نکرده و این هزینه به شهرداری تهران تحمیل شده است. مذاکراتی انجام شده تا دولت سهم خود را در این حوزه پرداخت کند.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران تاکید کرد: کمیته‌ای در کمیسیون برنامه و بودجه تحت عنوان «کمیته منابع درآمدی شهرداری» ایجاد شده است که در آن راهکارهای جدیدی برای کسب درآمد و گرفتن هزینه کامل خدماتی که شهرداری ارائه می‌کند، پیش‌بینی شده است. در این کمیته همچنین راهکارهایی برای دریافت عوارض در موضوعات مختلفی که تاکنون مورد توجه نبوده است و در آینده می‌توان با الگوگیری از سایر کشورها این اخذ عوارض انجام شود، ارائه شده است.

الویری با تاکید بر لزوم حرکت به سمت کسب درآمدهای پایدار برای شهرداری تهران، گفت: آسانترین راه برای کسب درآمد در مقیاس ملی، فروش نفت و برای شهر تهران، فروش تراکم است اما در اغلب اوقات این راه آسان، راه سالمی نیست و می‌تواند لطمه‌ها و اثرات منفی برای آینده داشته باشد. همانطور که اقتصاد نفتی، یک اقتصاد بیمار و ناسالمی است که سالیان دراز جمهوری اسلامی ایران به آن مبتلا است، فروش تراکم نیز به مفهوم شهرفروشی و فروش آینده شهر، روش مناسبی برای کسب درآمد شهرداری تهران نیست. فروش تراکم نمی‌تواند روش ثابت و پایداری باشد چراکه هم پایان پذیر است و هم عرصه زندگی مردم را تنگ می‌کند، از جمله اینکه شرایط زیست شهر را دشوار می‌کند.

وی تاکید کرد: این واقعیت تلخ را اعضای شورای شهر تهران به اتفاق پذیرفته و قبول کرده‌اند، لذا عزم جدی وجود دارد که الزاما به سمت کسب درآمدهای پایدار حرکت کنیم. این دارو اگرچه تلخ است اما حتما شفابخش خواهد بود و گریزی از آن نیست. در همین راستا از کارشناسان مختلف کمک گرفته شده و جلسات مختلفی در شورا گذاشته شده تا به بهترین شیوه این کار آغاز شود. رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش با تاکید بر اینکه حتما از شش ماهه دوم امسال کسب درآمدهای پایدار را کلیدخواهیم زد، افزود: البته در این راستا تلاش خواهیم کرد با یک شیب ملایمی حرکت کنیم که فشاری به شهروندان وارد نشود و حتی  الامکان این درآمدها نیز از کسانی گرفته شود که بیشترین استفاده را از خدمات شهرداری تهران دارند.

درآمدهای شهر را نمی‌توان در نقطه دیگری از کشور یا حتی خارج از کشور هزینه کنیم
الویری در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه با توجه به کسری بودجه سال جاری شهرداری تهران هزینه‌ها باید به طور دقیق و براساس پیش‌بینی‌ها انجام شود، آیا این موضوع درخصوص مخارج پیاده‌روی اربعین نیز رعایت می‌شود ، گفت: در اینکه اعضای شورای شهر همانند اکثریت قاطع شهروندان تهرانی از علاقه‌مندان شهدای کربلا و بزرگداشت اربعین حسینی هستند، تردیدی وجود ندارد، اما در عین حال ما سوگند خورده‌ایم که طبق قانون عمل کنیم و قانون مصوب جمهوری اسلامی ایران به ما اجازه نمی‌دهد درآمدهای شهر را که شهروندان تهرانی پرداخت کرده‌اند در نقطه دیگری از کشور یا حتی خارج از کشور هزینه کنیم.

وی افزود: با توجه به این واقعیت تصور ما این است که اگر برای اربعین از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، باید هزینه‌ای انجام شود این هزینه نباید به دوش شهرداری تهران بار شود. اگر واقعا دولت جمهوری اسلامی ایران تشخیص می‌دهد که برای اربعین باید هزینه‌ای انجام شود، باید هزینه‌ها را دولت بپردازد و برای این باید ردیف خاصی که به تصویب نمایندگان مجلس می‌رسد، تعیین شود، بنابراین ۱۰ میلیارد تومانی که تصویب شده، اگر امروز مقرر بود به تصویب برسد، به دلیل اشکال قانونی که اشاره کردم محل ایراد و اشکال بود. رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش ادامه داد: تصور می‌کنم به احترام مصوبه‌ای که قبلا تصویب شده و فرمانداری تهران می‌بایست اشکال قانونی در این مصوبه می‌گرفت ولی این کار را انجام نداده، این مصوبه توسط شهرداری اجرا خواهد شد ولی مبلغی فراتر از آن بدون تردید نه شهرداری هزینه خواهد کرد و نه شورای شهر مهر تایید بر آن خواهد زد.

تاریکخانه‌ شهرداری را به یک وضعیت روشن و شفاف تبدیل می‌کنیم
به گفته الویری، این روزها در یک تاریکخانه به سر می‌بریم. تاریکخانه‌ای در مورد انبار و دارایی‌های شهرداری تهران. تاریکخانه‌ای در مورد بدهی‌ها و تعهدات شهرداری تهران. تاریکخانه ای در مورد نظام تشویق و تنبیه ، تاریکخانه ای در مورد نحوه واگذاری ها. برهمین اساس حدود یک ماه  قبل شورای اسلامی شهر تهران تصویب کرد که ظرف مدت ۱۰۰ روز شهرداری گزارشی از وضعیت موجود به شورا ارائه کند. به دنبال دریافت این گزارش هستیم و امیدواریم این گزارش ظرف زمان قانونی ارائه شود تا صحنه روشنتری از وضعیت فعلی  شهرداری تهران داشته باشیم.

وی درخصوص تکلیف املاک و تجهیزاتی که در کشور عراق توسط شهرداری تهران دپو شده است نیز گفت: دارایی‌هایی که در کشور عراق در قالب برگزاری راهپیمایی اربعین داریم، در مقابل دارایی‌های ناشناخته‌ای که وجود دارد و ما به آن بی‌توجه هستیم بسیار ناچیز است. اطلاعاتی به دست آورده‌ام که برخی از کارکنان شهرداری در خانه‌های سازمانی شهرداری ساکن هستند بدون اینکه هزینه‌ای پرداخت کنند و یا حتی سمت مدیریتی در مجموعه داشته باشند. املاک و اموال زیادی وجود دارد که در جریان برخی معاملات صرف و صلاح شهرداری در واگذاری آنها رعایت نشده و مشمول ترک تشریفات مزایده شده‌اند و حقوق شهرداری که همان حقوق شهروندان است، تضییع شده است. رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش ادامه داد: یکی از کارهای سترگ و سنگینی که در پیش داریم، این است که شرایط تاریکخانه‌ای موجود را تبدیل به یک وضعیت روشن، شفاف و قابل سنجش کنیم تا بدین ترتیب جلوی اتلاف منابع گرفته شود.
 
شهر گران اداره می‌شود
الویری با اشاره به آشفتگی مالی موجود در شهرداری تهران گفت: به دلیل آشفتگی مالی شهرداری تهران و ریزش یا عدم بهره‌گیری مناسب از امکانات و منابعی که در شهرداری وجود دارد، وضعیت فعلی حادث شده است. به شکلی که امروز شهر گران اداره می‌شود و این هزینه‌های گران به دوش مردم این شهر بار شده است. وی افزود: هزینه‌های سرانه شهرداری برای یک خانوار تهرانی حدود ۸۰۰ هزار تومان است در حالی که تنها حدود ۱۰۰ هزار تومان توسط شهروندان دریافت می‌شود و مابقی از ناحیه درآمدهای ناپایدار همچون فروش تراکم و آینده فروشی شهر تامین می‌شود که بی‌تردید روشی ناسالم است.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش تاکید کرد: در این مسیر ما چاره‌ای نداریم که قدم به قدم به سمت شفاف‌سازی مسائل مالی حرکت کنیم و جلوی اقدامات غیرقانونی و هزینه‌هایی که براساس روابط و نه ضوابط شکل گرفته را بگیریم. دهان‌های زیادی برای درآمدهای شهرداری باز شده که باید آنها را ببندیم و بر مبنای چارچوب‌های قانونی، هزینه‌ها را شکل دهیم. بی تردید باید به سمت کاهش هزینه های غیر ضرور و چابک‌سازی مجموعه حرکت کنیم.

قطار مدیریت شهری باید به ریل درست برگردانده شود
الویری در بخش دیگری از صحبت‌های خود به افزایش نیروی انسانی در شهرداری تهران اشاره کرد و پرحجم شدن بدنه شهرداری تهران را یکی از دغدغه‌های مدیریت شهری خواند و افزود: در هنگامی که من سال ۸۰ شهرداری تهران را ترک می‌کردم، تعداد کل کارکنان شهرداری ۲۵ هزار نفر بود اما امروز این رقم به ۶۴ هزار نفر افزایش پیدا کرده است. حال این سوال مطرح است که آیا تعداد شهروندان تهرانی نیز در این فاصله زمانی به میزان ۲٫۵ برابر افزایش داشته است، طبیعتا جواب منفی است. این بدنه پرحجم باید چابک شود، هزینه‌ها تصحیح شود و سیستمی شفاف و قابل حسابرسی و قابل کنترل ایجاد شود.

وی در خصوص زمان لازم شفاف‌سازی در سیستم گفت: سالم‌سازی سیستم معمولا زمانبر است اما باید ارابه و قطار مدیریت شهری از ریل ناصحیح و غلط به ریل درست برگردانده شود. مهم‌ترین و سنگین‌ترین کار، جابه‌جایی این ریل است. اما وقتی که محقق شود قطعا می‌توانیم با سرعت بیشتری رو به جلو حرکت کنیم. به صورت روشن‌تر باید بگویم یک دوره ۱۰ ساله نیاز داریم تا مانند بسیاری از مدیریت‌های علمی و حکمرانی خوب  بتوانیم امورات شهر را رو به جلو پیش ببریم.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش ادامه داد: همانطور که کشور با چند ابر چالش همانند بحران منابع آبی، بیکاری ، محیط زیست و غیره مواجه است، شهر تهران نیز با چالش‌های سنگین و دشواری روبروست که من این چالش‌ها را در یک طبقه‌بندی ۸۰ چالش در قالب ۱۰ چالش اصلی دسته بندی کردم. امروز تهران از چالش‌های محیط زیستی مانند آلودگی هوا، بحران‌های طبیعی، همچون زلزله و فرونشست زمین، بی‌هویتی و ساخت و سازهای بی‌رویه، ترافیک، درآمدهای ناپایدار و ساختار ناسالم هزینه ای رنج می‌برد. اما در مقابل همه این چالش‌ها فرصت‌هایی نیز در اختیار داریم. از جمله نیروی انسانی پرانگیزه‌ای که در شهر تهران حضور دارد و با مشارکت آنها می‌توان بسیاری از مسائل را حل و فصل کرد. قطعا شهر تهران جایگاه ویژه‌ای برای ترانزیت مسافر ( بین اروپا و آسیای شرقی) دارد که می‌تواند به عنوان یک منبع درآمد سالم و پایدار محسوب شود. شهر تهران با قرارگیری در جوار رشته کوه‌های البرز می‌تواند به عنوان تفرجگاه مناسب جاذبه‌های توریستی زیادی به همراه داشته باشد.

تهران را باید به یک شهر روان، پاک، پرتحرک و بین‌المللی  تبدیل کرد
الویری افزود: شهر تهران با هویت تاریخی ۵۰۰۰ ساله  در ری فرصت‌های گردشگری بسیاری را برای این کلانشهر فراهم می‌کند. قطعا مشکلات تهران سنگین است اما با مدیریت صحیح این مشکلات قابل حل هستند. هر یک از آنها را بررسی می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم راه‌های برون رفت منطقی وجود دارد که می‌توانیم با بهره‌گیری از نیروی متخصص آنها را حل  و فصل کنیم. مثلا در شهر تهران با توجه به زیرساخت‌هایی که ایجاد شده همانند شبکه مترو، می‌توان بر مشکلات بزرگی همچون ترافیک فائق آییم. منتهی در این راستا باید میزان مسافرگیری مترو به دو برابر افزایش پیدا کند و در نقطه مقابل نیز باید تمایل استفاده از اتومبیل شخصی کاهش پیدا کنم.

وی ادامه داد: در زمینه ساخت و سازها می‌توان با ضوابط روشن که توسط شورای عالی شهرسازی و معماری و طرح تفصیلی عنوان شده است، جلوی ساخت و سازهای بی‌رویه را بگیریم و هویت شهر را به آن بازگردانیم. در زمینه مقابله با حوادث طبیعی همچون زلزله نیز امروز در دنیا شهرهایی وجود دارد که ظرف ۳ روز دو زلزله را تجربه می‌کند. کشورهایی که زلزله‌های ۷ ریشتری در آن اتفاق می‌افتد اما خون از دماغ کسی ریخته نمی‌شود. ما هم می‌توانیم به طرف مقاوم‌سازی شهر تهران پیش برویم تا خطرات مالی و جانی با ریشتر بالا را کاهش دهیم.
رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش تاکید کرد: در عین اینکه شهر تهران با مشکلات تجمیع شده ۱۰۰ ساله مواجه است و بی‌رویه از یک ده بزرگ تبدیل به یک کلانشهر شده اما مطمئن هستم با مدیریت کارآمد و برنامه‌ریزی درست و به کارگیری تکنولوژی جدید می‌توان تهران را به یک شهر روان، پاک، پرتحرک و بین‌المللی  تبدیل کرد.

بدهی ۳۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران بدون احتساب پروژه‌های نیمه تمام
الویری درخصوص بدهی‌های شهرداری تهران گفت: اگر پروژه‌های نیمه تمام شهرداری تهران به عنوان تعهداتی که به روی دوش شهرداری قرار داده شده را در نظر نگیریم، بدهی این مجموعه حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان است که از این رقم ۱۸ هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی، حدود ۸۰۰۰ میلیارد تومان به پیمانکاران و مبالغ دیگری نیز بدهی به بخش خصوصی و اشخاص حقیقی در حوزه تملک املاک برای ایجاد معابر و بزرگراه‌ها بوده است.

وی درخصوص پاسخ به سوالی بازگشت شورا به گذشته و رسیدگی برخی تخلفات و هزینه‌های فاقد در گذشته و دوره شهرداری احمدی نژاد، گفت: آنچه که اولویت پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران است، حل و فصل مسائل مردم و ایجاد شرایط زیستی بهتر برای آنهاست. قطعا این موضوع مقدم بر هر موضوع دیگری است ولی این بدین مفهوم نیست که به گذشته کاری نخواهیم داشت. این به این مفهوم است که اگر ما به پرونده‌های گذشتگان متمرکز شویم ممکن است از ممارست در حل مسائل عاجل غافل شویم. لذا اولویت ما پرداختن به پرونده گذشتگان نخواهد بود.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش ادامه داد: شورای شهر به دنبال این است که بتواند در مقابل بحران ترافیک، آلودگی هوا، دزدی برخی افراد که معده آنها به اموال حرام عادت کرده، ایستادگی کند و جلوی این بحران‌ها را بگیرد اما این بدین مفهوم نیست که اتفاقات ناگوار گذشته و تخلفات گذشته را نادیده بگیریم. این موضوعات در اولویت بعدی شورا قرار خواهد گرفت. الویری درخصوص شورای عالی استان‌ها و کاندیداتوری خود برای ریاست این شورا گفت: امیدواریم ترکیبی پر توان با تخصص‌های لازم برای شورای عالی استان ها دور یکدیگر جمع شوند. من هم به عنوان یک فرد که تجربه حضور در اضلاع مدیریتی کشور در مقاطع مختلف را دارم  آماده حضور در این عرصه هستم و برای این حضور نیز سابقه کار شهرداری تهران، مجلس و سابقه کار اجرایی و حضور در دولت را نیز در پرونده خود دارم. با توجه به این تجربیات و حضور در تصدی‌های مختلف تصور می‌کنم توان داشته باشم در این مجموعه کمک کنم. بی‌تردید بیش از فکر کردن به ریاست شورای عالی استان‌ها به این فکر می‌کنم که چگونه بتوانیم ۷۵ نفر از افراد پرتوان و واجد صلاحیت را دور هم جمع کنیم.

این عضو شورای اسلامی شهر تهران درخصوص تذکر خود مبنی بر نداشتن دستور کار مناسب در جلسات شورای شهر تهران گفت: در شروع کار مجلس جدید نیز همیشه هیات رییسه مجلس از هیات دولت می‌خواهد که لوایحی که قبلا به مجلس داده ، مجددا در صورت نیاز طی نامه‌ای جدید مطرح کند تا مورد بررسی مجلس قرار بگیرد. در حقیقت در آغاز کار مجلس نیز وقفه‌ای ایجاد می‌شود تا کمیسیون‌ها فعال شوند تا خوراک لازم برای جلسات علنی مجلس تامین شود. این مساله برای شورای شهر تهران نیز وجود دارد. الویری ادامه داد: قانونا ما موظف هستیم در طول ماه دو جلسه برگزار کنیم. می‌توانیم در صورتی که دستور جلسه نداریم به میزان کمتری جلسه برگزار و اعضا را تشویق کنیم تعداد جلسات کمیسیون‌ها را افزایش دهند.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران، ری و تجریش درخصوص پیش‌بینی روند کاری پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران ظرف یک سال آینده گفت: نسبت به آینده شورا و شهرداری خوشبین هستم. حدود ۵ ماه از شروع فعالیت اعضای شورا می‌گذرد، در این فاصله اعضای شورا را افرادی با انگیزه و پرتلاش یافتم. با اینکه شورای شهر شغل تلقی نمی شود و نمایندگان وظیفه دارند فقط در جلسات شورا و کمیسیون‌ مربوطه شرکت کنند، شاهدم به صورت تمام وقت حتی در روزهای تعطیل دلسوزانه تلاش می‌کنند و وقت می‌گذارند. در شهرداری تهران نیز آقای دکترنجفی دلسوزانه با رویکرد کارشناسانه کارها را پیش می‌برند. بدین ترتیب سال آینده وضعیت بهتری خواهیم داشت.
منبع: بهارنیوز

توکلی: مخالف حذف‌های بی‎حساب شورای نگهبان هستم/ خطای نیروی انسانی در شورای نگهبان از منظر سلیمی‎نمین

هفته نامه صدا در تازه‎ترین شماره خود میزگردی با حضور احمد توکلی و عباس سلیمی نمین درباره حال و آینده جریان اصولگرایی برگزار کرده است.

اهم سخنان احمد توکلی در این مناظره از این قرار است:

*بلایی به جان اغلب سیاسیون ایران افتاده است. اصولگرا و اصلاح طلب هم نمی‌شناسد. هر دو دسته، ضعیف‌تر از گذشته خود هستند. چون حمیت آنها کم شده است. وقتی حزب نداریم، مصیبت‌هایی داریم؛ این به خصوص در مجلس پررنگ تر خود را نشان می دهد. وجود حمیت جناحی، حداقل رفتارها را قابل پیش بینی می‌کند. در نتیجه شما می‌دانید که اگر فلان لایحه یا طرح را به مجلس بیاورم، رای می‌آورد یا نمی‌آورد. یا می توانیم بگوییم که چه کار کنیم رای بیاورد و چه کار کنیم که رای نیاورد. وقتی اینها قابل پیش بینی می‌شود، کارآمدی را بالا می‌برد. ولی الان نگاه کنید که چطور است.

*باید غصه این را خورد که رقیب جدی در هیچ طرف وجود ندارد. فقدان یک رقیب جدی، آدم را ضعیف می‌کند. و الان هر دو طرف، رقیب جدی هم نیستند. این عدم جدیت مصیبت است. یعنی بی تفاوتی را رشد می‌دهد. سرنوشت کشور را به خطر می‌اندازد. مشارکت واقعی مردم را کم می‌کند، فرصت طلبان پیش می‌افتند و سر کسانی بی کلاه می‌ماند، که اتفاقا اصولگراتر و اصلاح طلب‌تر هستند. کسانی که واقعی‌تر هستند، راست می‌گویند و نسبت به دعاوی خود وفاداتر هستند.

*حرف من همین است که با ادبیات مناسب با شان و جایگاه رهبری می شود از ایشان انتقاد کرد. ما به هیبت رهبری احتیاج داریم. همه به هیبت او احتیاج داریم. اگر هیبت نداشته باشد، دشمن ما را از بین می برد. در داخل هم به مشکل برمی خوریم. ما اصولگرایان ولی فقیه را قابل نقد می‌دانیم ولی همین نکته که گفتم مهم است که هدف نقد ما زدن اوست یا تصحیح اوست؟ اگر تصحیح باشد یک ادبیات به کار می‌گیریم. اگر زدن باشد، ادبیات دیگر به کار می‌گیریم.

*ما اصولگرایان به آزادی بیشتر از این حرف‌ها اعتقاد داریم که عمل می‌کنیم. مهم این است که حتی من تقدس را با انتقاد قابل جمع می‌دانم. جایی به من گفتند این تقدسی که برای جبهه قایل هستند باعث می‌شود دفاع مقدس قابل نقد نباشد. گفتم چه کسی گفته؟ ما در زمان جنگ نقد می‌کردیم. در حین جنگ نامه می‌نوشتند علیه جنگ، در همین کشور. که نبایست می‌کردند ولی می‌کردند. ولی اگر این نقدها بخواهد سیاست دفاعی کشور را بزند، جلویش را می‌گیرند، باید هم بگیرند. ما دفاع را مقدس می‌دانیم. ولی مقدس بودن، به این معنی نیست که بحثی درباره این نداشته باشیم که حمله والفجر ۸ خوب انجام شده و نقشه آن خوب ریخته شده است یا نه.

* چهره هایی مانند ناطق نوری، علی مطهری یا لاریجانی، خودشان از جریان اصولگرایی کنار رفتند و فاصله گرفتند.

* هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا کارهایی کردند که نباید می‌کردند. من می گویم غصه اصولگرا و اصلاح طلب را نخوریم. بلکه باید غصه جریان سومی را بخوریم. همان هایی که گفتم آدم‌های فرصت طلب از هر دو جریان هستند و اینها روی کار می‌آیند. لذا از برخی از چهره های جریان اعتدالگرایی می ترسم اما همه را با یک چوب نمی زنم. برای همین بیش از آنکه بخواهم غصه اصولگرا اصلاح طلب را بخورم، باید غصه کشور را باید بخورم. می‌گویم کشور را اینطور نمی شود اداره کرد. کشور با آدم‌های بی خط بی استخوان اداره نمی‌شود. اینها منعطف هستند، آنجا که نباید منعطف باشند. اگر دلسوزها، وفادارتر هم به مردم، وفاردارترها به اسلام و انقلاب و ایران، روی کار بیایند می شود امیدوار بود. ما اگر کج برویم، ایران تجزیه می‌شود. آن وقت، سخت به تشیع لطمه می‌خورد. سخت به اسلام لطمه می‌خورد. به مردم لطمه می‌خورد. من فکر می‌کنم باید مقداری فرمان را کج کنیم و برگردانیم و از مسیر درستی برویم که به منافع ایران لطمه نخورد، به منافع اسلام و انقلاب لطمه نخورد. اگر خدای نخواسته روحیات افراطی مثل داعش، آن روحیه تکفیری در اینجا سر کار بیاورند که ان شا… هیچ وقت نخواهند توانست، آن وقت مثل داعش به ایزدی‌های رحم نمی‌کنند؛ آنها کار به مسلمان ندارند. مسیحی را هم می‌کشند. هر کس به آنها حرف بزند، از بین می برند.

* هر دو نفر ما که اینجا نشسته ایم، مخالف حذف‌های بی حساب و کتاب شورای نگهبان هستیم.

* واقعیت این است که ما انقلابیون کارهایی کردیم که نباید می کردیم و کارهایی را باید انجام می دادیم که نکرده ایم. در نتیجه مردم را به نتایجی رسانده ایم که این نتایج تقصیر دوطرف است. با این حال چون کسانی که به شریعت نزدیک ترند بیشتر طرفدار اصولگرایان هستند در نتیجه پایگاه اجتماعی آنها پایدارتر است. بنابراین اصولگرایان هم بدنه اجتماعی دارند و هم این بدنه اجتماعی پایداری بیشتری دارند. هرچند در میان جوانان سهم اصلاحطلبان در حال بیشتر شدن است. به این دلیل که اصلاح طلبان از شیوه هایی حرف می زنند و دفاع می کنند که با بیرنگی سازگارتر است. و اتفاقا این بیرنگی است که برای ایران خطرناک است.

* ما به عنوان حکومت دینی کوتاهی هایی داشتیم. ما به عنوان یک گروه سیاسی کوتاهی هایی داشتیم. و در مجموع شرایط خوبی نیست. ما نباید خوشحال باشیم که در میان اصلاح طلبان یک سری از بیرنگ ها رای میاورند و قدرت می گیرند.

اهم سخنان عباس سلیمی نمین در این نشست هم از این قرار است:

* به نظر من کارنامه اصولگرایان در بازنگری خودش به مراتب مثبت‌تر از کارنامه اصلاح طلبان است. برای همین در دولت آقای احمدی نژاد، جریان اصلی که در مقام نقد احمدی نژاد برمی‌آمد، خود جریان اصولگرایی بود. حتی در دورانی که بعضی اصلاح طلبان درصدد معامله گری با آقای احمدی نژاد برمی‌آمدند، جریان‌هایی از اصولگرایان در ارتباط با نقد عملکرد آقای احمدی نژاد مصرتر از هر جریانی دیگری بودند.

* قطعا یکی از مسایلی که جریان اصولگرا باید وضعیت خودش را در قبال آن روشن کند، این است که در ارتباط با بخش‌های مختلف نظام، مسئولیتی دارد یا خیر. یا فقط قرار است در چارچوب بخش‌های رقابتی باید احساس وظیفه کند؟ یکی از نقیصه‌های جدی اصولگرایان، همین امر است که نسبت به بخش‌هایی از نظام، احساس وظیفه جدی نمی‌کنند. اصولگرایی به آزادی معتقد است، به حقوق شهروندی معتقد است ولی در بعضی حوزه ها که آنجا از دایره حوزه‌های رقابتی خارج است، خیلی حساسیتی نسبت به آن موضوع ندارد. این یکی از نقیصه‌های جدی اصولگرایان است.

* اصولگرایان توجه ویژه‌ای نسبت به این موضوع ندارند که ما قطعا اگر کرامت انسانی در قوه قضاییه مورد توجه قرار نگرفت، همان میزان مسئولیت داریم که در قوه مجریه اگر این اتفاق بیفتد مسئولیت داریم. نباید تفاوتی بین این قضیه قائل باشیم. یا اصلا برعکس، بعضی جاها باید حساسیت بیشتری هم داشته باشیم. ریشه این نگاه نه به ملاحظه کاری یا فرصت طلبی، بلکه به نگاه ساختاری برمی گردد که آن نگاه ساختاری به نظر من حتما باید اصلاح شود. نگاهی که آن بخش یا بخش‌ها را به غلط در ارتباط با انقلاب اسلامی می‌داند. یعنی چون به واسطه رهبری انتخاب می‌شوند، آنها را به انقلاب اسلامی متصل می‌کند.

*رهبری در جامعه ما دو نقش دارد. یک نقش در ارتباط با جمهوری اسلامی و یک نقش در ارتباط با انقلاب اسلامی. رهبری، یک نقش دارند در این ارتباط که ما را مرتب، نزدیک کنند یا تلاش کنند فاصله ما با مبانی انقلاب اسلامی کمتر شود. اینجا حوزه انقلاب اسلامی است. واقعا باید این نقش را مقدس دانست. اما این نقش که مثلا فرض کنید رهبری در حوزه قانون اساسی در ارتباط با جمهوری اسلامی، مسئولیت‌هایی دارند را نباید مقدس دانست. مثلا ایشان رئیس صدا و سیما را می‌گمارند. این حوزه مقدس نیست. این حوزه هم قابل نقد است، هم عادی است مثل جاهای دیگر. مثل سایر انتصابات است، مثل سایر انتصاباتی که رئیس جمهور انجام می دهد. یا مثلا رئیس سازمان تبلیغات را رهبری تعیین می‌کند. رئیس سازمان تبلیغات، قابل نقد است. قطعا قابل نقد است و بیش از جاهای دیگر باید قابل نقد باشد.

*آنچه به نظر من امروز محل ایراد است، این است که برخی جریان‌های اصولگرا، این دو حوزه را با هم درهم می‌آمیزند. این در هم آمیختگی باعث می‌شود در خیلی از حوزه‌ها خلل ایجاد شود. نتیجه این می شود که مثلا اگر قوه قضاییه در زمینه‌ای عملکردی دارد که بایستی حتما توسط اصولگرایان نقد شود، توسط همه اصولگرایان نقد نمی‌شود. بعضی از اصولگرایان در این قضیه، نگاه دقیق‌تری دارند. این قطعا باید اصلاح و قطعا باید بازنگری شود. این حوزه‌ای است که خود رهبری هم می‌گوید. خود رهبری در ملاقات اخیر با خبرگان، گفتند شما نقد کنید، عملکرد صدا و سیما را نقد کنید، عملکرد حوزه‌های ذیل رهبری را نقد کنید، چون اینها انتخابی است در ارتباط با جمهوری اسلامی. بنابراین تفکیک حوزه جمهوری با حوزه انقلاب اسلامی در خیلی از اصولگرایان به طور دقیق انجام نشده و گاهی به اشتباه یکسان فرض شده است که باید بازنگری شود.

* جریان اصولگرا قطعا به آزادی معتقد است. اما مسئله اصولگرایان این است که از عملکردهایی که توسط برخی حوزه‌های قدرت انجام می شود و آزادی را سلب می‌کند عبور می کند و آنجا را نقد نمی‌کند. نه این که به آزادی معتقد نیست. خیر. اینجا فکر می‌کند اگر وارد شود، و عملکردی که مقداری آزادی را محدود می‌کند نقد کند، از تقدس انقلاب اسلامی کاسته یا به تقدس انقلاب اسلامی لطمه زده چون حوزه انتخابیه رهبری است که به نظر من این اشتباه است.

*آقای احمدی نژاد، خودش به کرات اعلام کرد من اصولگرا نیستم و اعتقادی به اصولگرایی ندارم. وقتی فردی می‌گوید من اصولگرا نیستم، چه اصراری داریم او را جزو اصولگرایان بدانیم. اما چهره هایی مانند ناطق نوری و یا مطهری، اینها در درون طیف اصولگرا هستند منتها با زاویه‌ای یا تفسیری که دارند، طبیعتا در طیف اصولگرایی هم قرار می‌گیرند. نگاه‌شان متفاوت است، باشد. باید سعه صدر داشته باشیم.

*این را رد نمی کنم که برخی از اصولگرایان نیم نگاهی به دوپینگ شورای نگهبان دارند. من فکر می‌کنم بعضی از اصولگرایان این نگاه را دارند که اصلا ارزشمند نیست. قطعا موقعیتی برای شما ارزشمند است که با یک رقیب قدر مواجه شوید. بارها هم انتقاد کردیم و حرف خودمان را به شورای نگهبان زدیم که مراقب باشید، بعضی از نیروهای تحت امر شما یا نیروهای اجرایی شما در شهرستان‌ها، سلایق خودشان را دخالت ندهند. کما این که در هر جایگاهی، شما در جایگاه قوه مجریه هم وقتی می‌بینید مدیران، سلایق خود را دخالت می‌دهند فاجعه به وجود می‌آورد، در شورای نگهبان هم این مساله خطای نیروی انسانی است. قطعا نیروهای انسانی می‌تواند در بعضی از جاها سلایق خود را دخالت دهند.


منبع: عصرایران

کیهان،هدف موشک بعد را مشخص کرد!

گروه سیاسی: در حالیکه مسوولان جمهوری اسلامی ایران هرگونه دخالت در شلیک موشک از خاک یمن به ریاض واکنش  را تکذیب می‌کنند، روزنامه افراطی کیهان امروز با تیتر درشت در صفحه اول تیتر زد که: «شلیک موشک انصارالله به ریاض هدف بعدی، دوبی»! کیهان در ادامه آورده است: اصابت موشک اسکاد دور‌برد ارتش و کمیته‌های مردمی یمن به فرودگاه بین‌المللی پایتخت عربستان، رژیم پوشالی آل‌سعود را به لرزه درآورد و سران ریاض را به شدت نگران کرد.

دونالد ترامپ، دیروز عامل موشک پرانی به فرودگاه ریاض را حکومت ایران و نه حوثی های یمن دانست. در همین حال، وزارت امور خارجه مصر حمله موشکی به فرودگاهی در شمال پایتخت عربستان را محکوم کرد.
 به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، دستگاه دیپلماسی مصر با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که حمله موشکی به اراضی شمال ریاض را به شدت محکوم می‌کند. در این بیانیه آمده است، مردم و دولت مصر در کنار عربستان ایستاده و از فعالیت‌های ریاض در راستای «برقراری ثبات و صلح» حمایت می‌کنند.

پیش از این، منابع خبری حوثی‌ها (انصارالله) یمن که مورد حمایت جمهوری اسلامی هستند از شلیک موشک دوربرد به فرودگاه بین‌المللی ملک خالد ریاض خبر دادند. این منابع گزارش دادند که یک موشک بالستیک دوربرد به فرودگاه بین‌المللی ملک خالد در ریاض شلیک شده است.
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ آبان

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه





 



 



 



 
منبع: بهارنیوز

نقدهای امروز فرصت بازسازی فردای کشور

رضا صادقیان
طی چند روز گذشته و با بالا گرفتن انتقاد نیروهای نزدیک به جریان اصلاحات از دولت دوازدهم و سیاست‌های حسن روحانی در حوزه سیاسی، اجتماعی و بر زمین گذاشتن مطالبات مردم، برخی چهره‌های سیاسی نزدیک به دولت و اصولگرایان را به این گمان رسانده که اصلاح‌طلبان در حال سهم‌خواهی از دولت هستند. حرف‌ و حدیث‌هایی که در آستانه معرفی وزیران به مجلس شورای اسلامی نیز بارها تکرار شد و اصلاح‌طلبان را محکوم به سهم‌خواهی از دولت کردند.

نگاهی که نه تنها با واقعیت‌های جاری همخوان نیست، بلکه رونمایی از دیدگاه‌های است که نقد و بازخوانی رفتار دولت و شخص رئیس دولت را به هیچ روی برنمی‌تابد و هرگونه نقدی را به منزله بی‌توجهی به «شرایط فعلی» و یا تضعیف دولت و تصمیم‌های سیاسی معطوف می‌کند، در حالی که اگر نگاهی به انتقادات مکتوب شده طی هفته‌ها و روزها اخیر از منظر اصلاح‌گرایان داشته باشیم با مسائل و دغدغه‌های دیگری روبرو می‌شویم که بحث سهم‌خواهی در میان آن دلمشغولی‌ها به کلی غایب است.

اکثر نیروهای اصلاح‌طلب و چهره‌های سیاسی که دل در گرو پاسخ دادن به مطالبات شهروندان دارند، نه تنها با رویکرد نقد مشفقانه به بازخوانی رفتارهای دولت طی ماه‌های اخیر نشستند، بلکه دغدغه اول و آخر چنین نیروهایی مسائل ملی و کلانی است که دولت در گشایش و یا بر زمین ماندن آن‌ها به صورت مستقیم دخیل است. سخن یک شخص و یا چهره‌ سیاسی نیست، نگاه کنشگران اصلاح‌طلب به مسائل جاری پاسخگو بودن دولت و شخص رئیس جمهور درباره شعارها و حرف‌هایی است که در دوره تبلیغات انتخابات در شهرها و استان‌های مختلف از زبان رئیس دولت دوازدهم بیان شد، نحوه معرفی گزینه‌های وزارتخانه و تعامل نداشتن بخش‌هایی از دولت با معاول اول و گزینه وزارت علوم دلیل نقدهای امروز است.

به نظر می‌رسد جریان اصلاحات و کسانی که به آینده این مرز و بوم می‌اندیشند‌ ترجیح می‌دهند با بیان نقد در عرصه عمومی مجموعه نیروهای تاثیرگذار در دولت را به مسائل دیگر و دغدغه‌های مهمتری راهنمایی کنند. نقد آنان با هدف تخریب، سهم‌خواهی، ایجاد مزاحمت برای دولت و دامن زدن به سخنان حاشیه‌ای نیست، کسی علاقه‌ای به تیتر نخست نشریات شدن ندارد، بحث پرگویی، زیادخواهی و کم‌خواهی هم در میان نیست. اصلاح‌طلبان باور دارند نقد دولت در وضعیت فعلی در مقایسه با هزینه‌های پیش‌رو در سال‌های آینده به مراتب  کمتر خواهد بود.

مهمتر اینکه نقدهای امروز فرصت بازسازی فردای کشور و بازنویسی سیاست‌های نادرست و کم‌بهره را بهتر از هر زمانی برای دولت‌مردان فراهم می‌کند. بنابراین چنین انتقاداتی، حتی نامه نوشتن به رئیس دولت و یادآوری برخی شعارهای انتخاباتی، نه تنها منفی نیست بلکه دولت و دیگر سیاست‌گذاران می‌بایست با بالا بردن ظرفیت پذیرش نقد به استقبال اینگونه انتقادهای سازنده بروند، نقدهایی که دغدغه‌ای به غیر از سرزمین ایران و پاسخ دادن به درخواست‌های به‌حق شهروندان در آن حضور ندارد.

بهترین راه دولت دوازدهم برای امروز، شنیدن و تامل کردن در همین نقدهای گفته شده است. چندان دور از ذهن نخواهد بود که مطالبات امروز با اما و اگرهای زیاد پاسخ داده نشود و ما با کوهی از مشکلات بر زمین مانده در سال‌های آینده روبرو باشیم، مشکلاتی که با انگشت گذاشتن روی هر کدام از آنها شاهد بوجود آمدن گسل‌های عمیق در جامعه هستیم و از دل همین شکاف‌ها و دو قطبی شدن‌ها ناظر برآمدن یک شخص پوپولیسم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ باشیم، آن روز نه تنها دولت دوازدهم کاری از دستش برنخواهد آمد، بلکه با هزینه‌هایی به مراتب بیش از نقدهای امروز روبرو خواهیم شد. دولت دوازدهمی‌ها؛ لطفا نقدها را با چشم تخریب و منفی‌نگری و تضعیف دولت نگاه نکنید.
منبع: بهارنیوز

احمد پورنجاتی: بسیاری از کسانی که به رئیس دولت اصلاحات رای دادند، بعدا به احمدی نژاد و پس از آن به روحانی رای دادند

  روزنامه اعتماد با احمدپورنجاتی نماینده اسبق مجلس مصاحبه کرده است.

 بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

با نظر به ماه‌هایی که از انتخابات و روی کار آمدن دولت دوم آقای روحانی گذشته شما بین روحانی آبان ماه ٩۶ با روحانی اردیبهشت ٩۶ یعنی پیش از انتخابات تفاوتی می‌بینید؟

من یک برداشت کلی‌تر دارم. متاسفانه در جامعه ما و در گستره افکار عمومی و حتی خواص به مفهوم کنشگران سیاسی و جریان‌های فعال در عرصه سیاست کشور، همیشه کم و بیش خطای محاسبه یا اشتباه اندازه‌گیری وجود داشته و دارد. این خطا یا اشتباه به این برمی‌گردد که آدم‌ها و مشخصا سیاستمدارانی را که در عرصه سیاست کشور نقش‌آفرینی می‌کنند، چه مرحوم آقای هاشمی و چه آقایان خاتمی یا احمدی‌نژاد، به عنوان یک پدیده حداکثر دو‌وجهی می‌بینند، یعنی نه حتی یک حجم بلکه دو خط که کنار هم زاویه‌ای را تشکیل داده و به این صورت محاسبه و قضاوت می‌کنند. مواضع، دیدگاه‌ها، رویکرد‌ها، شعارها و بیان یک شخصیت با عملکردش پس از اینکه در موضع قدرت قرار گرفت، زاویه می‌سازد. این زاویه برخی اوقات یک زاویه حاده کوچک و برخی اوقات یک زاویه منفرجه و بزرگ است. ما باید تامل مجددی کنیم. امروز نه نگاه به پدیده‌های اجتماعی و واقعیت‌هایی که در گذر زمان در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی اتفاق می‌افتد و نه آدم‌ها این‌طور نیستند و به هر حال دست‌کم یک منشور هستند. تازه اگر نگوییم که الان می‌شود به جای ابعاد چهار یا شش گانه، ابعاد ده‌ها‌گانه درنظر گرفت.

نکته‌ای وجود دارد که بسیار مهم است. وقتی یک شخصیت را ارزیابی کرده یا مورد توجه قرار می‌دهیم در عین اینکه ویژگی‌های آشکار و پنهان چند وجهی و مقتضیات زمان و مکان را باید در نظر بگیریم، بی‌تردید یک مختصات محوری از شخصیت آن فرد را باید بشناسیم. باید بدانیم آن ویژگی‌های محوری که به تعبیر روانشناس‌ها پیش‌نویس‌های کاراکتر فرد است و در اثر روانکاوی باید معلوم شود که چه زمانی شکل گرفته است، چیست. اگر ویژگی‌های فرد را تا حدودی بشناسیم، نه دچار شگفتی می‌شویم و نه شعف بیجا، حسرت و اندوه ونوستالژی غم‌انگیز از راه باز ماندن. هر کدام از این ویژگی‌ها را که اشاره می‌کنم، نظر به آدم‌های خاص در تاریخ معاصر ایران دارم. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی دست‌کم از بعد از کودتای رضا‌خان و آغاز دگردیسی قاجار به پهلوی را تا امروز در ذهن دارم.

از منظر یک اصلاح‌طلب این موضوع را چگونه در مورد روحانی ارزیابی می‌کنید؟

امروز که در مورد آقای حسن روحانی صحبت می‌کنیم در چنین کانتکستی به عنوان یک شخص اظهارنظر می‌کنم. من تعلق خاطر به روند اصلاح‌طلبی در جامعه ایران دارم و به نوعی به جریان اصلاح‌طلبی که پس از روند کلی اصلاح‌طلبی در کشور شکل می‌گیرد و کوچک‌تر از آن است، باور دارم. به عنوان یک شهروند اظهارنظر می‌کنم که آن پارامتر‌ها یا عناصر بنیادین شخصیت آقای حسن روحانی تغییر عمده و اساسی نه تنها نسبت به دوره قبل و نه تنها نسبت به زمان تبلیغات انتخابات بلکه حتی نسبت به سال‌های ۵٨ و ۵٩ نداشته است. به فکت‌هایی می‌توان اشاره کرد که خیال همه راحت شود. باید بگویم که آن اشتباه محاسبه و خطا در ارزیابی و گاه عوضی گرفتن یا حتی احساس عوضی گرفتن‌ها از همین جا می‌آید.

از نظر من مهم‌ترین ویژگی آقای روحانی عملگرایی همراه با چشم‌اندازها، افق‌ها و دورنماهای یک مدیریت بر مبنای قاعده بازار است. در قاعده بازار شما ابتدا محاسبه هزینه و فایده می‌کنید و برای رسیدن به یک هدف مشخصی که به هر حال انباشت سرمایه و ارزش افزوده بیشتر است، قدم بر می‌دارید و در این راه از روش‌هایی که حالا در این مورد می‌توانیم بگوییم شرافتمندانه و قاعدتا باید منطبق بر پرنسیب‌های پذیرفته‌شده، باشد، فعالیت خود را به پیش می‌برید.

با این حال هدف این نیست که جهان را نجات دهید و همه مسائل روی میز جامعه را لزوما حل و فصل کنید. هدف این است که چیزی به عنوان فعالیت سودبخش برای رسیدن به یک موقعیت را محقق کنید. افراد می‌توانند از یک منظر خارج از تعلقات به نظام، آن را نگرشی ماکیاولی بدانند. در این صورت بی‌پرده می‌گویند که از هر وسیله‌ای برای اینکه قدرت حاکمیت و قدرت دولت و موقعیت دولت محفوظ بماند، استفاده می‌شود. یعنی اگر لازم باشد، تندترین شعارها را می‌دهد و بعد در عمل با «نشد انجام بدهیم‌ها» و «خواستیم نگذاشتند‌ها» یا «تلاش کردیم بیش از این نتوانستیم‌ها» و هر چه از این دست توجیه می‌شود. می‌توان چنین تفسیری داشت که البته من چنین تفسیری را قبول ندارم.

شما از روحانی و ویژگی‌های محوری شخصیتی او در این دوره چه برداشت و پیش‌بینی‌ای دارید؟

از نظر من واقعی‌ترین برداشت با توجه به کانتکست و زمینه‌ای که روحانی در سال ٩٢ از آن برکشیده شد، این است که باید پیش از او نوعی سکته را در روند کشور ببینیم؛ سکته‌ای که در فرآیند آغاز شده از دوره اول ریاست‌جمهوری آقای هاشمی و بعد از جنگ که تاکیدها در عرصه‌های عمدتا زیرساختی جامعه در حوزه اقتصاد و حل‌و‌فصل مشکلات معیشتی بود و در دوره آقای خاتمی با وجود برجسته‌تر شدن کاملا محسوس حوزه‌های سیاسی و فرهنگی و به خصوص توسعه سیاسی، آن فرآیند و بنیان ادامه پیدا کرده بود، پدید آمد. در دولت آقای احمدی‌نژاد این فرآیند دچار یک وقفه و سکته تاریخی شد. حالا بعد از پایان دولت احمدی‌نژاد که آثار و پیامدهایش کم‌و‌بیش وجود دارد، در سال ٩٢ یک پرانتز باز شده است. باید توجه داشت که یک اتصال تاریخی به روند گذشته صورت نگرفته است.

آقای روحانی پیوند دوباره همان روندی نیست که در دوره آقای احمدی‌نژاد قطع شده بود. در برداشت اولیه مثل این است که بگوییم که یکی از عروق اصلی قلب مسدود شده و فرد سکته کرده است و حالا «بای‌پس» کرده و دوباره راه افتاده است. من چنین برداشتی از دوران ریاست‌جمهوری آقای روحانی ندارم. من معتقدم که در دوران آقای احمدی‌نژاد بیمار دچار کلپس شده و سکته کرده در‌ آی سی یو رفت. بعد از بازیابی؛ احیا و فرستادن فرد به بخش‌ دو دوره است؛ این دو دوره همان دولت‌های اول و دوم آقای روحانی است. یعنی مریض سکته کرده و حالا از آی سی یو به بخش آمده و تازه هنوز هم تلو‌تلو می‌خورد. این را یادمان نرود که دولت روحانی پرانتز است. خودش این را می‌دانسته. ممکن بود از این حرف من تفسیر سیاسی شود اما برداشت من این بود که دولت روحانی به عنوان نخستین دولت تک‌دوره‌ای خواهد بود.

فقط از سوی جریان‌های رقیبش یا جریان‌های بازمانده از قبلش چنین چیزی را نمی‌گویم. البته امروز خیلی نام اصولگرا و اصلاح‌طلب و اعتدالگرا به نظر من به کار نمی‌آید. اگر این تئوری را بپذیریم که واقعا فرم محتوا را تعیین می‌کند چون من خیلی اصالت- ماهیتی نیستم، بنابراین احساس می‌کنم که دولت آقای روحانی یک تنفسگاهی خواهد بود. همه آن را تنفسگاه می‌دانستند. برداشت خود من هم که فکر می‌کنم راه چاره کشور اصلاحات است، این بود که دولت آقای روحانی یک تنفسگاه است. در همان چهار سال باید روند آی سی یو و بخش مریض را جمع و جور کند و فرصت فراهم شود تا روند اصلاح‌طلبی کم‌‌کم بتواند خودش مستقلا صورت بگیرد.

این نگاه در میان سایر جریان‌ها هم حاکم بود؟

حتی اصولگرایان هم فکر می‌کردند کسی قرار است بیاید که کشور را از تنگنای مشکلات بیرون بیاورد و از آنجایی که قابلیت‌هایی هم، در حوزه سیاست خارجی دارد، مسائل را رفع کند و آنها را ادامه دهد اما این‌بار نه با الگوی آقای احمدی‌نژاد بلکه با الگویی دیگر مسیرشان را ادامه دهند. اجماع ناگفته‌ای وجود داشت. درست است که اصلاح‌طلبان به دلایل خاصی این‌طور عمل نکردند. دلیل هم این بود که آقای روحانی کارش ناتمام مانده است. اصلاح‌طلبان شرایط را سنجیدند که بر‌خلاف پیش‌بینی‌ها و محاسبات‌شان خیلی از مسائلی که فکر می‌کردند قاعدتا باید در دوره اول اتفاق می‌افتاد، در حوزه سیاسی اتفاق نیفتاد.

بنابراین از نظر من آقای روحانی به عنوان یک سیاستمدار با تمام این گوناگونی‌ها و با تمام این «هر لحظه به رنگی بت عیار درآمد»ها، این همه زحمت کشیده است. این همان آقای روحانی قبل است. آقای روحانی همان است که قبل‌تر بوده و بعدا خواهد بود. البته نمی‌خواهم بگویم که هیچ تغییری نکرده و تاثیری نگذاشته است. افراد که سنگ نیستند. نمی‌خواهم بگویم در دوره دوم آقای روحانی نوعی کشیدن ترمز دستی یا حتی شاید نگاه به دنده عقب نمی‌بینیم.

اینها وجود دارد و گلایه‌ها سر جای خود هستند اما نکته مهم این است که اگر کسی احساس فریب خوردگی یا اغوای سیاسی کند، بدون اینکه بخواهم راجع به کسی از موضع دفاع حمایت کنم یا قضاوت خاصی داشته باشم، می‌گویم که شما معیار اندازه‌گیری‌ات را یک بار بررسی کن شاید ترازویت خراب است. اگر چنین تلقی داریم در گذشته درست اندازه نگرفته بودیم. کسی که احساس فریب‌خوردگی دارد این بسته‌ای که به نام روحانی انتخاب کرده را درست اندازه نگرفته و کم و کیفش را درست نشناخته بوده است. همه سخنان و گفته‌ها اظهارنظر‌هایش هم در این بستر باید ارزیابی کرد. از نظر من روحانی همان روحانی است و با همین روش البته در اشل‌های کوچک‌تر خوشبختانه از بعد از انقلاب ردپای همین شخصیت با همین رویکرد در بزنگاه‌های مهمی در مقیاس خاص آن پدیده و سوژه، اثر سازنده و تاثیرگذار و مهمی داشته است.

اگر گستره احساس یاس بیش از امروز بشود، آیا پایگاه و بدنه اجتماعی جریان اصلاحات را به مخاطره نمی‌اندازد؟

مشکل جریان اصلاحات این است که پایگاه اجتماعی دارد اما سازمان اجتماعی ندارد. یکی از بنیادی‌ترین کاستی‌های جریانی که به نام اصلاحات شناخته می‌شود و از یک طیف‌بندی گسترده و گوناگونی هم برخوردار است، این است که پایگاه اجتماعی دارد اما سازمان اجتماعی ندارد. طیف بندی‌ای که در آخرین نمودش یعنی انتخاب آقای وزیر علوم می‌توان دید. با اینکه بخشی از جریان اصلاح‌طلبی از این انتخاب دفاع می‌کند که اتفاقا جریان آکادمیک و استخوان‌داری است، بخش دیگری از آن نیز به عنوان یک خیانت و سازش سیاسی و معامله سیاسی یاد می‌کند. دلیل این کاستی این است که حزب و گروه گسترده ندارد چون نمی‌گذارند پا بگیرد.

اینها درست است اما از آن مهم‌تر این است که جریان اصلاحات که تبارش به جریان چپ خط امامی می‌رسد و هم از سال ٧۶ به بعد به عنوان یک جریان با این نام متولد شده، معتاد یک شرایط حضور در قدرت برای حفظ موجودیت شده است. همیشه دیدگاه من این بوده که ملازمه بین بقای یک جریان با حضورش در قدرت به خصوص برای یک جریان پیشرو که می‌خواهد تغییر و تحول معناداری را در جامعه به وجود بیاورد، یک پاشنه آشیل است. بنابراین اینکه اشاره می‌کنیم که آیا باعث ضربه خوردن به پایگاه اجتماعی جریان اصلاح‌طلب می‌شود یا نه، از این منظر باید پاسخ داد.

از یک منظر خوشبختانه چون خواست اصلاح‌طلبی فراتر از جریان اصلاح‌طلب در جامعه است، این خواست اینقدر درونی و بنیادین است که در یک تحلیل حتی شاید خیلی حرف من مضحک به نظر برسد. اینکه به نظر من حتی رویکرد انتخابات ٨۴ و بخشی از انتخاب آقای احمدی‌نژاد را برخاسته از مطالبه اصلاح‌طلبی می‌دانم. نه از وجه سیاسی اصلاح‌طلبی بلکه از وجه دگرگون‌سازی بسیاری از روندهای جاافتاده در نظام این انتخاب صورت گرفته است. واقعا هر کسی بشنود می‌گوید این حرف خنده‌دار است و بپرسند که آیا مردم به احمدی‌نژاد از موضع اصلاح‌طلبی رای داده‌اند.

من نمی‌گویم همگان اما این ماده مستعدی که باعث می‌شود در انتخابات مجلس در سال ٩۴ و بعد از آن شورای شهر و حتی در جنوب تهران به اصلاح‌طلبان رای دهند، بخشی از پایگاه اجتماعی احمدی‌نژاد است. همه‌اش به خاطر این نیست که احمدی‌نژاد از نظام فاصله گرفته و به آن پشت کرده است، برخی جنبه اعتقادی آنچنانی ندارند اما احساس کردند که تحولی که می‌خواستند در دوره احمدی‌نژاد اتفاق بیفتد، رخ نداده است. فساد ١٠ برابر شد درحالی که او آمده بود فساد را از بین ببرد. همان‌ها قبلش به خاتمی رای داده بودند.

٧٠ درصد رای خاتمی از همین‌جا آمده بود. بعد از پایان دولت خاتمی در مواجهه خاتمی و احمدی‌نژاد، دوباره به کسی برگشتند که می‌خواهد اصلاحات مدنظر آنها را عمل کند. ما بر آن لایه‌ها نامی نمی‌خواهیم بگذاریم اما به هر حال سیاست خیلی برای‌شان اصل نیست. بنابراین حتما اگر با نگاه نادرست و اشتباه محاسبه ارزیابی شود، به پایگاه اصلاح‌طلبان ضربه می‌زند. کمااینکه می‌بینیم دمیدن در فضای واگرایی و ناامیدی و احساس باخت از رای به روحانی، اشتباه مکرر است. به فرض اینکه اینها درست هم باشد. تکرار همان خطای محاسبه است.


منبع: عصرایران

شهردار کرمان انتخاب شد

یک اصلاح‌طلب توسط شورای شهر کرمان به عنوان شهردار این شهر انتخاب شد.

به گزارش ایلنا، در جلسه عصر امروز شورای شهر کرمان که با حضور نماینده فرمانداری این شهرستان برگزار شد، سیدمهران عالم‌زاده با کسب ۱۰ رای از ۱۰ عضو حاضر در جلسه، به عنوان شهردار کرمان برگزیده شد.

عالم زاده از شهرسازان جوان کرمان و عضو هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان کرمان است که متولد ۱۳۵۴ است.

پیش از این شورای شهر کرمان محمدسام را به عنوان شهردار انتخاب کرده بود که وزارت کشور از صدور حکم او امتناع کرد.


منبع: عصرایران

خرازی: کاتسا نقض فاحش برجام است/ به آمریکا پاسخ مناسب خواهیم داد

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی تاکید کرد: اعمال تحریم‌های جدید تحت عنوان کاتسا قطعا نقض برجام است.

به گزارش ایلنا، کمال خرازی در حاشیه مراسم ختم پدر سردار سلیمانی در پاسخ به سوالی بر اینکه آیا اعمال تحریم‌های جدید تحت عنوان کاتسا از سوی امریکا از مصادیق نقض برجام است یا خیر؟ گفت: طرف‌های مذاکره در قالب برجام متعهد به ایجاد شرایط مطلوب برای بهبود روابط اقتصادی ایران با دنیا بودند، اما عملکرد آنها به گونهای است که مشکلات بیشتر از گذشته شده است.

وی افزود: با توجه به اجرایی شدن قانون تحریم‌های جدید ایالات متحده امریکا بر علیه ایران تصمیمات مناسبی برای پاسخ به این بدعهد اتخاذ شده است که در زمان خود اجرایی خواهد شد.


منبع: عصرایران

۲ استاندار جدید انتخاب شدند

با تصویب پیشنهاد وزارت کشور در هیأت وزیران، دو استاندار جدید انتخاب شدند.

به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت کشور، سید سلمان سامانی سخنگوی وزارت کشور گفت: در جلسه امروز یکشنبه هیأت دولت، گزینه‌های پیشنهادی وزارت کشور برای تصدی مسئولیت استانداری‌های سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری معرفی و با تصویب هیأت وزیران، برای این مسئولیت انتخاب شدند.

سامانی افزود؛ بر این اساس، “دانیال محبی” به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان و “اقبال عباسی” به عنوان استاندار چهارمحال و بختیاری تعیین شدند.

هیأت دولت همچنین از زحمات استانداران قبلی تشکر کرد.


منبع: عصرایران

سرلشکر فیروزآبادی:عربستان از سعدحریری خواست تا استعفا دهد

رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح گفت: عربستان از سعد حریری خواست تا استعفا دهد.

به گزارش ایسنا، سرلشکر فیروزآبادی در واکنش به استعفای سعد حریری از نخست وزیری لبنان گفت: پس از شکست توطئه های عربستان در لبنان، سعد حریری تلاش کرد فتنه جدیدی در لبنان ایجاد کند، اما موفق نشد و نتوانست از شرایط لبنان به نفع عربستان بهره برداری کند، بنابراین عربستان او را خواست تا استعفا دهد.

وی تصریح کرد: عربستان اشتباه می کند و نمی تواند از شرایط منطقه به نفع خود استفاده کند.


منبع: عصرایران

محمدی گلپایگانی: وجود سردار سلیمانی افتخاری برای همه ماست

رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: سردار سلیمانی جانش را در کف دست گذاشته و از هیچ فداکاری دریغ نمی‌کند.

به گزارش خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام محمد محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در حاشیه مراسم درگذرشت پدر سردار حاج قاسم سلیمانی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: نقل شده که پدر سردار سلیمانی در شب فوتشان در حالی که هیچ کسالتی هم نداشته، گفته است که من امشب از دنیا می‌روم.

وی وجود سردار سلیمانی را افتخاری برای همه عنوان کرد و تصریح کرد: او جانش را در کف دست گذاشته و از هیچ فداکاری دریغ نمی‌کند.


منبع: عصرایران

آقای شمخانی؛ خسته نباشید!

روزنامه بهار: دریابان علی شمخانی، وزیر دفاع دولت اصلاحات که در دولت میانه‌رو حسن روحانی وظیفه دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفته است در روزهای اخیر بیشتر از هر زمانی برابر دوربین‌های صداوسیما و‌ تریبون‌های رسانه‌ها ظاهر می‌شود. این رفتار شمخانی در حالی است که با نگاهی به شیوه سیاست‌ورزی او اتفاقا می‌توان او را همانطور که خودش چند سال پیش گفته بود مرد اقدام دانست و نه حرف و سخن. تصویری که این روزها از شمخانی مشاهده می‌شود هیچ نسبتی با روحیه او که سکوت رسانه‌ای است ندارد. روزی در نمایشگاه مطبوعات نشستی خبری برگزار می‌کند و چند روز بعد در اختتامیه این نمایشگاه سخنران اصلی مراسم است و روز بعدش هم به میان جمعیتی می‌رود که برای سالگرد گروگان‌گیری و اشغال سفارت آمریکا گردهم جمع شده بودند. درباره هر سه حضور رسانه‌ای آقای شمخانی گفتنی‌هایی است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

۱- حصر و شمخانی؛  دبیر شورای عالی امنیت ملی یکی از معدود اظهارنظرهای خود درباره پرونده حصر را در جمع اهالی نمایشگاه مطبوعات مطرح کرد و در سخنانی عجیب به کل منکر هر نوع حصری شد و گفت این آقایان هر کس را که بخواهند می‌توانند ببینند پس حصری در کار نیست! آنچه علی شمخانی گفته است به قدری دارای اشکال بود که خانواده محصورین را نیز وادار به واکنش کرد و در نهایت مشخص شد که جمله «هر کس را که بخواهند می‌توانند ببینند» منطبق بر واقعیات نبوده است.

۲- حضور علی شمخانی پشت‌تریبون اختتامیه نمایشگاه مطبوعات برای بسیاری از حاضران در نمایشگاه این پرسش را ایجاد کرد که چه ضرورتی وجود داشت که یکی از مقامات ارشد امنیتی کشور در شرایطی که چند روز قبل در همین مکان نشست خبری برگزار کرده است به‌عنوان سخنران اصلی مراسم پایانی نمایشگاه مطبوعات برای اهل رسانه سخن بگوید. با نگاهی به مطالب مطرح شده از سوی دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز ضرورت چنین حضوری درک نمی‌شود و مشخص نیست که چه کسی این کج سلیقگی را مرتکب شده و به چه دلیل وزیر دفاع اسبق کشورمان پیشنهاد حضور در اختتامیه نمایشگاه مطبوعات به عنوان سخنران را پذیرفته است؟!

۳- و حضور سوم علی شمخانی در روزهای اخیر به مراسم ۱۳ آبان بازمی‌گشت. مراسمی که اصل برگزاری آن و نسبتش با منافع ملی محل سوال و ابهام جدی است چه برسد به آنکه یک مقام عالیرتبه دولتی نیز سخنران مراسم باشد. با نگاهی به مراسم سالگرد ۱۳آبان در سال‌های گذشته شاهد آنیم که معمولا مقامات دولتی سخنرانی در این مراسم را به دلیل تبعات منفی آن در سطح بین‌الملل نمی‌پذیرفتند حال پرسش اساسی آن است که در شرایط حساس این روزها علت حضور علی شمخانی که جایگاه مهمی را در نظام سیاسی کشور عهده‌دار است و به نوعی یکی از مقامات بلندپایه دولتی محسوب می‌شود به چه دلیلی بوده است؟
منبع: بهارنیوز

افزایش دیدارهای محصوران

سجاد خداکرمی- روزنامه بهار: سخنان هفته گذشته دبیر شورای عالی امنیت ملی در نشست خبری نمایشگاه مطبوعات که در واکنش به سئوالی پیرامون محصوران گفته بود آنان در حصر نیستند و هر که را بخواهند می‌توانند ببینند به سرعت با واکنش های بسیاری همراه شداز جمله واکنش خانواده محصورین که گفته‌های شمخانی را رد کردند.  این موضوع همچنین در سطح وسیعی میان فعالین سیاسی و افکار عمومی مورد توجه قرار گرفت که بخش قابل توجهی از این واکنش‌ها مربوط می شد به ترس از تلاش‌های احتمالی  برای پاک کردن صورت مسئله حصر به جای حل و فصل آن، از سوی دیگر نیز برخی تلاش کردند خوش بینانه به این گفته‌ها بنگرند و آن را نشانه ای از آغاز روند کاهش محدودیت های حصر،  برداشت کنند. حال با گذشت کمتر از یک هفته از این وقایع روز گذشته خبرهایی از دیدارهای جدید محصوران منتشر شد.

چهار دیدار دوستی با کروبی
یکی از پسران حجت الاسلام مهدی کروبی از دومین دیدار اسماعیل دوستی عضو حزب اعتماد ملی در ماه اخیر با پدرش خبر داد. محمدتقی کروبی در اینستاگرام خود نوشت که روز هشتم آبان و درحالی که  مسئولین امنیتی  در محل حصر حضور داشته‌اند، اسماعیل دوستی در محل حصر  حضور یافته و پس از رفتن این مسئولین، ساعاتی با آقای کروبی گفت‌وگو کرده است. او همچنین در پست اینستاگرامی دیگری پیرامون دیدارهای اسماعیل دوستی با مهدی کروبی نوشت که این عضو حزب اعتماد ملی از ابتدای حصر در سال ۸۹ چهار نوبت به دیدار پدرش رفته است. محد تقی کروبی با اشاره به دیدارهای اسماعیل دوستی و مهدی کروبی نوشت: «ایشان در مجموع ۴ ملاقات با پدر داشتند که دو ملاقات در ماه‌های اوّل حصر اتّفاق افتاد و دو ملاقات هم در مهر و آبان ماه ۹۶٫» وی در ادامه پست اینستاگرامی خود به توضیح هر یک از این دیدارها پرداخت و در ارتباط با اولین دیدار دوستی و پدرش نوشت: «در ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ دو نفر را به دیدار پدر و مادرم بردند.

یک‌روز بعد در وبسایت شخصی‌ام نوشتم “بعد از بیست و سه روز بی‌خبری مطلق از وضعیت پدر و مادرم، امروز روحانی عزیزی که مورد اعتماد خانواده و حاکمیت است طی تماس تلفنی با اینجانب اظهار داشتند که شب گذشته در محیطی دوستانه با پدر و مادرم ملاقات نموده‌اند.” در آن روز از هویّت این روحانی محترم سخنی نگفتم، آن روحانی کسی جز حجت السلام عباسی‌فر نبود که آقای دوستی به همراه ایشان به دیدار والدین‌مان در حصر رفته بودند. » فرزند رئیس مجلس سوم و ششم در ادامه و در توضیح دیدار دوم که پس از حدود ۸ ماه از آغاز حصر انجام شد، از برخی اعتراضات کروبی به شرایط حصر در آن مقطع و برخی تصمیمات وی در این ارتباط نوشت و آورد: «در چنین شرایطی آقای دوستی که نگران وضعیت جسمی پدر بودند به محل حصر برده شدند تا پدر را از تصمیم‌شان منصرف کنند که البته این دیدار همراه با حاشیه‌هایی هم بود. بعدها مادرم در نامه‌ای سرگشاده در ۲۷مهر ۹۲ جزئیات بیشتری را از این موضوع بیان کردند.» 

محمد تقی کروبی در توضیح ملاقات سوّم که چندی پیش خبری شد نیز نوشت: «در هشتم شهریور ۹۶ پس از مراجعت پدر از بیمارستان قلب به مکان حصر مأموران امنیّتی از منزل خارج شدند. آقای پورفلاح معاون محترم وزیر اطلاعات گفته بودند که منبعد افرادی برای ملاقات با پدر به مکان حصر خواهند رفت و در گذر زمان این ملاقات‌ها افزایش خواهد یافت. آقای شمخانی هم در دیدار با نمایندگان کمیته پیگیر حصر گفته بودند در آینده یک‌سری از افراد به دیدار محصورین خواهند رفت. در همین راستا در روزهای آخر مهر ۹۶ مطلع شدیم آقای دوستی به ملاقات پدر برده شدند و ساعاتی را با پدر گذراندند. خبر این دیدار در ۲۸ مهرماه توسط برادرم منتشر شد.»  وی در آخر نیز جدیدترین ملاقات صورت گرفته میان اسماعیل دوستی و مهدی کروبی را این گونه بیان کرد: «در ۸ آبان ۹۶، هنگامی‌که مسئولین امنیّتی در مکان حصر حضور داشتند آقای دوستی مجدداً به مکان حصر می‌آیند و پس از ترک آنان، ایشان برای ساعاتی با پدر گفت‌وگو می‌کند. » فرزند این محصور همچنین در خاتمه نیز نوشت: «لازم به ذکر است که سیستم امنیّتی تاکنون فرد دیگری را برای دیدار با پدر به محل حصر نبرده است.»

ملاقات های جدید موسوی و رهنورد
خبرهای ملاقات عضو حزب اعتماد ملی با یکی از محصورین در شرایطی بود که بسیاری در انتظار گشایش هایی در وضعیت حصر دو تن دیگر از محصوران نیز بودند، اتفاقی که روز جمعه به وقوع پیوست و دختران نخست وزیر دولت جنگ و همسرش توانستند به علاوه دیدارهای معمول هفتگی و به همراه دو خواهر مهندس موسوی به دیدار محصوران بروند. این ملاقات در شرایطی بود که در تمام سال‌های گذشته فرزندان این دو تن از محصورین جدای از دیدارهای معمول هفتگی که به صورت هفته‌ای یک ملاقات ۲ ساعته بود دیدار دیگری با آنان نداشتند.

همچنین دیگر مورد جالب توجه و مهم در دیدار جمعه، حضور خواهران عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت در دیدار با وی و همسرش بود؛ پس از اظهارات دبیر شورای عالی امنیت ملی خدیجه موسوی یک از خواهران میرحسین موسوی در متن کوتاهی خبر داده بود که ٣ ماه است برادرش را ندیده است. ایشان همچنین افزوده بود که میر محمود موسوی برادر مهندس موسوی هم ٧ ماه است که او را ندیده است.خواهر بزرگ تر رئیس پیشین فرهنگستان هنر همچنین خبر داده بود که پس از این واکنش و شرح عدم دیدار با محصوران از دفتر یکی از نهاد های امنیتی سه‌شنبه شب گذشته با وی تماس گرفته شده و ضمن ابراز تاسف، عنوان شده که آقای شمخانی از این وضع بی‌خبر بوده است. مجموع این خبرها در ارتباط با این دو محصور در نهایت به ملاقات دو ساعته برخی اعضای خانواده آنان در روز جمعه انجامیده است و آنان نیز پس از این دیدار نسبت به رفع حصر ابراز امیدواری کردند و از هرگونه گشایشی در اینباره استقبال کردند.
منبع: بهارنیوز

شعار مرگ بر «حقوق بشر» هم آمد!

محمد توکلی
چند روز پیش بود که ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور همسایه شمالی ایران به کشورمان سفر کرد و با استقبال «خیلی گرم» مقامات ایرانی روبرو شد. رییس‌جمهور روسیه در سال‌های اخیر حتی همان زمانی که کشورش به قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ رای مثبت داده بود نیز چنین استقبال‌های گرمی را از مقامات ایرانی دیده است و این موضوع آنچنان هم برای پوتین غیرمنتظره نبوده است اما برای بخشی از جامعه چطور؟ آیا این روابط گرم و صمیمانه با روس‌ها که روز به روز بیشتر و بیشتر هم می‌شود برای بخش‌هایی از جامعه هم قابل قبول است؟

آیا تصمیم‌گیران کشور نباید اندکی هم نسبت به ابهامات این بخش از جامعه که به هر دلیلی نسبت به روابط ایران با روسیه به دیده‌ تردید می‌نگرد پاسخگو باشند؟ سفر این دفعه ولادیمیر پوتین به ایران نکته حاشیه‌ای جالبی هم داشت و آن همزمانی این سفر با روزهای منتهی به ۱۳آبان، سالگرد اشغال سفارت آمریکا بود. روزهایی که شاهد تبلیغات سنگین آمریکا ستیزانه از سوی رسانه‌های جریان رسمی هستیم.

رفتار و گفتار تندروانه دولت دونالد‌ ترامپ نیز بهانه کافی را به دست آمریکاستیزان وطنی داده است تا با یک کاسه کردن‌ترامپ و اوباما و دیگران، هیئت حاکمه آمریکا از ازل تا به ابد را ید واحده نشان دهند. و حتی وارد فاز جدیدی شده و «اروپا و آمریکا یکی هستند» را تبلیغ کنند!حال بیاییم کمی از فضای سیاسی خارج شده و به دانش‌آموز نوجوانی بیندیشیم که با چشمان خود دارد این صحنه‌ها را یک به یک مشاهده می‌کند. از آغوش باز ایران برای «برادران» روس تا شعارهای مرگ بر آمریکا در روزهای بعد. این نوجوان به دلیل نوع تبلیغات رسمی که در ایران رایج است قاعدتا تمایل خواهد داشت که «ساز مخالف» بزند و این جا همان نقطه‌ای است که شعار انحرافی و خلاف منافع ملی «مرگ بر روسیه» متولد می‌شود. ما می‌توانیم این شعار و اعتراضات دیگر مانند آن به روابط ایران و روسیه را «آمریکا دوستی» بنامیم و با فرافکنی آنان که چنین می‌اندیشیند را نفوذی آمریکایی‌ها بخوانیم اما واقعیت آن است که «از ماست که بر ماست»

هنگامی که نه در موضع‌گیری مسئولان کشور و نه در تبلیغات رسمی موضوع «منافع ملی» مورد توجه قرار نمی‌گیرد و اصل و اساس انقلاب۵۷ برابر با «آمریکا ستیزی» دانسته شد و هر اتفاقی در طول تاریخ و امروز در هر کجای جهان به آمریکا ربط داده شد به طور طبیعی دانش‌آموز نوجوان هم دیر یا زود در برابر این نگاه گارد خواهد گرفت و با جایگزینی «شرق‌گریزی» با «غرب‌ستیزی» از آن سوی بام به زمین خواهد خورد. مطلب آخر آنکه اگر در پی آینده‌ای بهتر هستیم چاره‌ای جز آن نداریم که به جای ستیز با برخی کشورهای جهان، توجه به «منافع ملی» را به دانش‌آموزان به‌عنوان آینده‌سازان این سرزمین بیاموزیم.
منبع: بهارنیوز

روحانی پشتوانه مردمی‌اش را از دست ندهد

مصطفی تاجزاده در گفت‌وگو با ایلنا، در واکنش به ادعای برخی تحلیلگران درخصوص گردش به راست رییس‌جمهور پس از انتخابات و علت این رویکرد جدید اعلام کرد: شخصاً با این پیش‌فرض که روحانی چرخش به راست داشته، مخالفم و معتقدم رییس‌جمهوری پس از انتخابات نه‌تنها چرخش به راست نکرده، بلکه اساساً نمی‌تواند گردش کند.وی با بیان این‌که علت عدم امکان گردش به راست روحانی روشن است، خاطرنشان کرد: به هر حال ۲۴ میلیون شهروند ایرانی به روحانی رای داده‌اند. از طرفی انتخاب کسانی که در این انتخابات به رییسی رای دادند، هرگز روحانی نخواهد بود و هر چقدر هم روحانی گردش به راست کند، تاثیری در رای آن‌ها ندارد.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تاکید بر این‌که به نظر می‌رسد بخشی از ۱۸ میلیون شهروندی که اساساً در انتخابات شرکت نکردند، از روحانی، خاتمی و جریان اصلاحات عبور کرده‌اند، یادآور شد: با این حساب اگر روحانی به‌دنبال به‌دست آوردن رای این ۱۸ میلیون نفر باشد، عملاً باید بیش از پیش به سمت جریان اصلاحات گردش کند.
وی همچنین با بیان این‌که کشور هم‌اکنون با مشکلات اساسی و مهمی دست به گریبان است، گفت: معتقدم این مشکلات در کشور بیشتر از آن است که رییس‌جمهوری احساس کند که دیگر نیازی به مردم و رای شهروندان ندارد و اتفاقاً امروز روحانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند مردم و حمایت جامعه است.

معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات تصریح کرد: احساس نیاز روحانی به مردم در شرایط کنونی به‌قدری زیاد و اساسی است که ممکن نیست احساس کند که می‌تواند مستقل از این حمایت به کار خود بپردازد و احیاناً بخواهد به سمت راست گردش کند.تاجزاده در توضیح علت این تغییر ظاهری در مشی رییس‌جمهوری گفت: آن‌چه در این روزها اتفاق افتاده صرفاً این است که آن شفافیت و صراحتی که در ایام انتخابات می‌دیدیم، امروز و پس از سپری شدن ایام انتخابات دیده نمی‌شود که البته امری طبیعی است.این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: مسئله این است که به هر حال زمان انتخابات، زمان رقابت است و شور و شوق انتخاباتی بر فضای سیاسی غالب می‌شود. در طرف مقابل مسائلی مطرح شده و حرف‌هایی عنوان می‌شود و این طرف هم لازم می‌داند که پاسخ دهد و به‌طور طبیعی مواضع تند و تیز و صریح می‌شود.

معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: با نگاهی به دیگر انتخابات‌ها متوجه می‌شویم بسیاری از مسائل و مواضعی که از سوی تمامی کاندیداهای انتخاباتی در زمان رقابت انتخابات مطرح می‌شود، در طول دوره چهارساله بعد تکرار نمی‌شود و جالب این‌جاست که این رویکرد از سوی بازنده و برنده یکسان است و چه کسانی که رای می‌آورند و چه کسانی که رای نمی‌آورند، دیگر سراغ مواضع انتخاباتی‌شان نمی‌روند.
وی با بیان این‌که این اتفاق صرفاً مربوط به انتخابات در ایران نیست، یادآور شد: کاندیداها در بسیاری از رقابت‌های انتخاباتی در کشورهای دموکراتیک هم مسائلی را در ایام انتخاباتی مطرح می‌کنند که پس از اتمام این دوره تکرار نمی‌شود؛ چرا که طبیعتاً دنبال آرامش هستند تا بتوانند کارشان را پیش ببرند.معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات در جمع‌بندی سخنانش گفت: معتقدم روحانی باهوش‌تر از آن است که بخواهد به سمت راست بچرخد؛ چرا که می‌داند در صورت گردش به راست، چیزی به‌دست نمی‌آورد و صرفاً پشتوانه عظیم مردمی‌اش را از دست خواهد داد و روحانی باید مراقب این مساله باشد.تاجزاده در پایان تصریح کرد: شرایط کشور و موقعیت دولت نیز به‌گونه‌ای است که رییس‌جمهوری تا پایان دوره چهارساله‌اش به حمایت مردم نیاز دارد و طبیعتاً نمی‌تواند به سمت راست گرایش پیدا کند.
منبع: بهارنیوز

بزرگترین خیانت به آزادی بیان و مطبوعات

امیر راعی‌فرد
دولت دوازدهم بار دیگر در اقدامی عجیب دست به کاری زده است که می‌تواند بزرگترین خیانت به آزادی بیان و مطبوعات لقب بگیرد. مطرح کردن لایحه نظام جامع رسانه به همان اندازه که تاریک و بد شگون است، به همان اندازه مضحک است و خنده‌آور. جمع کردن روزنامه نگاران و مطبوعاتی‌ها در کنار رسانه به اصطلاح ملی و تعیین تکلیف تصمیم‌گیران این حوزه از سوی ادارات کل ارشاد و صداوسیما، زنگ خطری جدی را برای آینده رسانه در کشور به صدا در آورده است. نکته حائز اهمیت اینجاست که دولت حسن روحانی کاملا بر خلاف ادعاهای پیش از انتخابات، پای در راهی گذاشته است که نه تنها سبب نا امیدی جامعه از او و کارآمدی دولتش می‌گردد بلکه در صورت بی‌تفاوتی اصلاح‌طلبان به اشتباهات استراتژیک دولت در این روزها می‌تواند به سست شدن پایگاه مردمی اصلاح‌طلبان نیز بیانجامد.

هنوز نخستین کنفرانس خبری حسن روحانی پس از پیروزی در سال ۱۳۹۲ را در ذهن داریم. آنجا که با صدایی رسا مدعی شد که در کنار روزنامه نگاران می‌ایستد و بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران را از اولویت های کاری خود می‌داند.روحانی البته موارد دیگری را هم به زبان جاری ساخت. آنجا که از نقد قدرت دفاع کرد و آزادی بیان را حق هر انسانی برشمرد یا آنجا که با صدایی بلند خواهان حضور رسانه های مستقل گردید، اما با گذشت نزدیک ۵ سال از آن روزها امروز شاهد مطرح شدن لایحه‌ای هستیم که کمر به قتل رسانه مسقل بسته است.با کمی دقت در مخالفت های برخی نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس در برابر معرفی مجدد ربیعی جهت تصدی مجدد پست وزارت و رفتار دوگانه ایشان در قبال انجمن صنفی روزنامه نگاران و عدم صدور مجوز برای روزنامه نگاران استان تهران به خوبی می‌توان پشتوانه فکری مخالف استقلال مطبوعات را در وزارت کار و دولت حسن روحانی مشاهده نمود.

اما نکته جالب توجه اینجاست که چگونه دولت با گذشت چند ماه از آغاز به کار خود اقدام به مطرح کردن این لایحه کرده و اصولا ضرورت این کار از سوی دولت دوازدهم چه بوده که با این سرعت و شتابزدگی و بدون کمترین توجه به نظرات حامیان انتخاباتی‌اش دست به این اقدام تاسف آور زده است.جایی که شعار یک ملت با جمله « به عقب برنمی‌گردیم » در برابر تمام توان طیف مقابل اصلاح‌طلبان و با توجه به همه هجمه های امنیتی و محدودیت های سیاسی و اجتماعی که گریبان اصلاح‌طلبان را گرفته بود و البته گرفته است، به پیروزی دست یافت، حتی تصور ذبح قانونی آزادی بیان به دست دولت منتخب مردم امری دور از ذهن قلمداد می‌شد. البته نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که این لایحه هنوز نه ضمانت اجرایی دارد و نه به مجلس ارسال شده است اما نکته مهم امر در چرایی طرح این موضوع، آن هم با این نوع هدف‌گذاری رسانه‌ای نهفته است.

اتخاذ روش‌هایی از این دست که با رسانه‌ها در پیش گرفته شده و به‌جای پاسخ به مطالبات رای‌دهندگان ۲۴ میلیونی از سوی آقای رییس‌جمهور و دولت وی در وهله اول به بدبینی بیشتر مردم نسبت به سیاستمداران اصلاح‌طلب خواهد انجامید و در وهله دوم به شکست کامل دولت دوازدهم را در پی  خواهد داشت.همین رسانه هایی که با شجاعت در زمان انتخابات و با تحمل تمامی هجمه های سیاسی و تحدید های امنیتی، بار ضعف تئوریک و اجرایی تبلیغاتی دولت یازدهم را به دوش کشیدند و یک تنه در برابر هجمه های سنگین و هدفمند و فراگیر صداوسیما علیه دولت یازدهم ایستادگی کردند، بار دیگر می‌توانند ورق اعتماد عمومی به دولت را برگردانند و این می‌تواند واکنشی باشد در برابر اقدام‌ها علیه آزادی رسانه‌ها.
منبع: بهارنیوز

مرحوم عسگراولادی و دغدغه‌ پایان حصر

علی‌اصغر کاکوجویباری
روزنامه بهار
خداوند رحمت کند مرحوم زنده‌یاد حبیب‌اله عسگراولادی، رئیس فقید جمعیت موتلفه‌ی اسلامی را که در سال‌های پایان عمر خویش، دغدغه‌ی پایان حصر رهبران ناراضی انتخابات سال ۸۸ را در سر داشت. ایشان در ۱۴آبان سال ۱۳۹۲ به رحمت ایزدی پیوست و سالگرد وی بهانه‌ای است تا نگرانی‌هایش در سال‌های پایان زندگی را ورق بزنیم.

ایشان در قصه‌ پرغصه حصر و با نیت خیرخواهی گره‌گشایی از آن، خود را به شایستگی آفتاب لب بام می‌نامید. وی می‌گفت: «من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم بر لب‌بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می‌خواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.» ایشان با تکیه بر موقعیت و ادبیات سیاسی خاص خودش، با ایجاد تمایز بین مفتون و فتنه‌گر، سعی در گشایش مساله حصر داشت و رسیدن به وفاق و آشتی ملی بین نیروهای داخلی انقلاب را جستجو می‌کرد. عسگراولادی می‌گفت: «من به‌عنوان یک عضو هیات‌منصفه می‌گویم، که موسوی و کروبی را در فتنه۸۸ مجرم نمی‌شناسم… من در شرایط بحران به‌همراه چهار نفر دیگر با موسوی ملاقات داشتم. من با کروبی هم تنها دیدار کردم. از جلسه‌ای که با این افراد بیرون آمدم، تشخیصم این بود که فتنه‌گر به این‌ها نمی‌چسبد اما اطراف اینها را فتنه گرفته است… موسوی رئیس ما در دولت بود ایشان فتنه‌ساز نیست. اما راهی باز شده، باید از فتنه تبری بجویند. من باز می‌گویم فتنه‌گر آمریکا، اسراییل و انگلیس‌اند و باید از اینها تبری بجویند. من برای نظراتم از حزب موتلفه یا کمیته امداد یا جبهه پیروان یا حتی اصول‌گرایی خرج نکرده‌ام. من با آرم حبیب اله عسگر اولادی  این حرف‌ها را زده‌ام.» همه اینها سبب شد تا آن زنده‌یاد در سال‌های پایان زندگی‌اش برای بیان دیدگاه متفاوت خویش از ریاست حزب موتلفه کناره‌گیری کرد و بر بیان دیدگاه های خویش، سماجت به خرج داد و اعتراض همراهان سیاسی خود را به‌جان خرید.

آن زنده‌یاد با طرح بحث متفاوت از حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ در سال‌های ۸۹ الی ۹۱ و به‌جان‌خریدن اعتراض یاران اصول‌گرا به مواضع‌اش، تمایل داشت در سال‌های پایان عمر از یکی از مشکلات کشور و نظام گره‌گشایی کند. دغدغه‌های وی نشان می‌داد که گویی باور نداشت با آن فضای ناخوشایند سیاسی داخلی سال‌های بعد از ۸۸، می‌توان وارد فضای سالم رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ شد. اگر چه مرحوم حبیب‌اله عسگراولادی با رویای گره‌گشایی از این رنج ملی، سرانجام در روز ۱۴آبان ۹۲ از میان ما رفت؛ لیکن داغ گشایش در این گره ملی، یعنی پایان حصر رهبران ناراضی انتخابات ۸۸ بر پیشانی نظام و ملت، کماکان سنگینی می‌کند. شاید کمک به بازشدن این گره در انتظار دیگر رجال سیاسی کهنسال این سرزمین باشد، که همانند عسگر اولادی‌ها و آیت‌اله هاشمی‌ها خیرخواه و باانصاف باشند تا شاید این بار اقدامی دیگر با گشایشی سرافراز باشد. گره‌ای که به ضرر همه‌ی ملت است ولی گشایشی که با شرایطی، به نفع همگان خواهد بود.
منبع: بهارنیوز