بازسازی منازل زلزله‌زدگان چقدر اعتبار نیاز دارد؟

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای تعمیرات و‌ بازسازی منازل مسکونی زلزله‌زدگان باید تخصیص یابد.

به گزارش تسنیم، سرلشکر محسن رضایی امشب در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران کرمانشاه، با اشاره به اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام آمادگی کامل برای خدمت‌رسانی به مردم زلزله‌زده مناطق محروم استان کرمانشاه را دارد اظهار داشت: این حادثه که خسارت جانی قابل توجهی داشته​ بیشتر موجب آوارگی و‌ سرگردانی مردم شده است.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: خسارت زیادی به منازل و شغل مردم این مناطق وارد شده است که همت جدی مسئولان را برای رفع مشکلات می‌طلبد و باید برای رفع بحران فکر جدی کرد.

وی با اشاره به اینکه تاکنون آمار تخریب ۳۰هزار واحد مسکونی را به ما داده‌اند گفت: برخی از این منازل مسکونی ۱۰۰ درصد تخریب شده و اگر برای بازسازی هر خانه‌ای ۳۰میلیون تومان در نظر بگیریم بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان به‌منظور تعمیرات و‌ بازسازی منازل اعتبار نیاز است.

رضایی با بیان اینکه تخصیص این اعتبار یک تصمیم‌گیری ملی نیاز دارد بیان کرد: بخشی از این اعتبار باید از صندوق توسعه ملی تأمین اعتبار شود و در صورتی که گزارش جامعی به دفتر مقام معظم رهبری داده شود ما هم​ کمک خوبی به این استان خواهیم کرد.

وی با اشاره به اینکه استان کرمانشاه منطقه‌ای است که در طول دوران دفاع مقدس خسارت‌های زیادی را متحمل شده است عنوان کرد: باید یک بسیج ملی در سراسر کشور به وجود آید. باید رونق واحدهای دامداری و کشاورزی منطقه از بین نرود و خوشبختانه تونل‌های آبی استان کرمانشاه که میلیاردها تومان هزینه برای آن صرف شده فرصت مناسبی را می‌تواند برای توسعه منطقه‌ای استان فراهم کند.


منبع: عصرایران

احضار اسفندیار رحیم‌مشایی به دادسرا

به گزارش ایسنا، اسفندیار رحیم‌مشایی رییس دفتر رییس‌جمهور سابق به اتهام تبلیغ علیه نظام، تصرف غیرقانونی در اموال دولتی، توهین به مسئولان نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به شعبه چهارم دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. تاکنون وی به دادسرا مراجعه نکرده است.
منبع: بهارنیوز

کیهان‌های ناطق را هم دریابید!

روزنامه بهار: از امروز باز هم حسین شریعتمداری و کیهانش بعد از دو روز تعطیلی و دو روز توقیف (در مجموع چهار روز استراحت) به روی دکّه‌های روزنامه‌فروشی و روی میز کار نهادهای خاص قرار خواهد گرفت! چرا دو روز؟ بالاخره آن «کیهان» است و این «بهار» و باید علاوه بر تفاوت در کمک‌های مالی از زمین و آسمان که به یکی می‌شود و به دیگری نه، تفاوت‌های دیگری هم داشته باشند؛ یکی از تفاوت‌هایشان هم همین است که یکی به دلیل آنچه اقدام علیه امنیت ملی خوانده شده تنها دو روز توقیف می‌شود و دیگری به دلیل حمایت از بزرگانی همچون مرحوم هاشمی و نقد دلواپسان یک سال تعطیل!

از این تفاوت‌ها و تبعیض‌ها که یکی دو تا هم نیست که بگذریم درباره اصل این اقدام با پرسشی مواجه می‌شویم و آن اینکه اگر تیتر کیهان در این حد امنیت کشور را نشانه رفته بود پس چگونه است که‌تریبون‌داران و برخی مسئولان که تمایلی عجیبی به موازی کاری با دستگاه دیپلماسی دارند مواضعی تندتر اتخاذ می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد؟ همین چند روز پیش بود که حسین امیرعبداللهیان، معاون سابق وزیر امور خارجه که در کنار آقای ولایتی رقابتی تنگاتنگ را در مداخله در در کار وزارت امور خارجه دارند به یک برنامه تلویزیونی دعوت شد و به مدت یک ساعت و نیم از طریق‌ تریبونی یکطرفه که رسانه انحصاری صداوسیما در اختیارش گذاشته بود هر چه خواست درباره آنچه در منطقه می‌گذرد و نمی‌گذرد گفت. با دقت در مطالب مطرح شده از سوی او شاهد آنیم که اگر آنچه امیرعبداللهیان تندتر از تیتر یک جنجالی کیهان نبوده باشد کمتر از آن هم نبود. (راستی داخل پرانتز این سوال را هم می‌توان پرسید چرا وقتی ایشان معاون ظریف بود در رسانه‌های اصولگرا به سختی دیده می‌شدند و از وقتی از وزارت امور خارجه کنار گذاشته شدند تبدیل به کارشناس ثابت این رسانه‌ها و صداوسیما شدند؟)

تریبون‌های نماز جمعه نیز همین وضعیت را دارد و برخی از مطالبی که از طریق این‌تریبون‌ها درباره کشورهای دیگر به خصوص همسایگان مطرح می‌شود کیهانی‌تر از تیتر کیهان است. اگر مسئولان قضایی به این نتیجه رسیده‌اند که کیهان برای آن تیتر می‌بایست تعطیل شود (حتی برای دو روز) پس چرا شاهد هیچ برخوردی با موارد مشابه نیستیم؟ بدیهی است که از نگاه اصلاح‌طلبی نه می‌توان مدافع توقیف رسانه‌ای بود حتی اگر آن رسانه توپخانه‌ کیهان باشد و نه برخورد قضایی با سیاسیون مورد تایید است اما از استاندارد دوگانه‌ای که در اینجا به وجود آمده است هم نمی‌توان به سادگی عبور کرد و به نظر می‌آید که تصمیم‌گیران باید به جای سکوت و بی توجهی پاسخی قانع کننده نسبت به این نوع ابهامات داشته باشند.

 
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های دوشنبه ۲۲ آبان

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

درباره جهانگیری دروغ می‌گویند

گروه سیاسی_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: معاون نظارت و هماهنگی معاون اول رئیس‌جمهوری کمرنگ‌ شدن نقش اسحاق جهانگیری در دولت را تکذیب کرد و گفت این حرف‌ها بیشتر شایعه گروه‌هاست. «سه ماه از تشکیل دولت دوازدهم گذشته است و حامیان دولت انتظار تحرک جدی‌تری از سوی دولت داشتند. آنان می‌گویند برای حل چالش‌ها و بهبود وضع اقتصاد، باید گام‌های ملموس‌تری برداشته می‌شد. واقعیت چیست؟ رضا ویسه معاون نظارت و هماهنگی معاون اول رئیس جمهوری، با تکیه بر شاخص‌های اقتصادی می‌گوید وضعیت کشور رو به بهبود و رشد است. او معتقد است نباید انتظار داشته باشیم مشکلات کهنه، یک شبه حل شود. ویسه امیدوار است و یکی از دلایل امیدواری او، انسجام و همفکری بیشتر دولت دوازدهم در قیاس با دولت یازدهم است. ویسه در سال‌های ۸۰ تا ۸۴، رئیس هیأت عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. او در سال ۷۹ نشان دولتی درجه سوم کار و تولید را از هیأت وزیران ایران دریافت کرد.معاون نظارت و هماهنگی معاون اول رئیس‌جمهوری در گفت‌وگو با ایران به برخی شایعات در مورد کمرنگ شدن نقش جهانگیری در دولت دوم روحانی واکنش نان داد. ویسه در پاسخ به این سوال که «چندی پیش این طور گفته می‌شد که آقای جهانگیری جایگاه سابق را در دولت ندارد. شما با آقای جهانگیری کار می‌کنید. چنین چیزی را تأیید می‌کنید؟» گفت: «به‌ صورت صد درصد تکذیب می‌کنم. اینها حرف‌هایی است که از بیرون شکل می‌گیرد و همان طور که گفتم یا حرف بدخواهان و مخالفان دولت است یا کسانی که نسبت به موضوع ناآگاه هستند. با توجه به ۴-۵ سالی که جهانگیری به‌ عنوان معاون اول در دولت روحانی بودند، روابط نزدیک‌تری با رئیس‌جمهوری پیدا کردند. لذا مسأله کاملاً برعکس است و این حرف‌ها بیشتر شایعات این گروه‌هاست.»
منبع: بهارنیوز

پیشنهادی برای اصلاح اصلاح‌طلبان

بهزاد بهشتی
اصلاح‌طلبان پس از تجربه سه دوره شرکت موفق در انتخابات، جملگی بر آن‌اند که سازوکار تصمیم‌گیریشان، به شکل جدی نیازمند بازنگری و اصلاح است و برای حفظ انسجام و پکپارچگی و افزایش قدرت تاثیرگذاری خود در جامعه باید طرحی نو دراندازند و متناسب با شرایط پیش‌رو و با توجه به نقدهای بنیادی دلسوزان، ساختار سیاست‌گذاری خود را کارآمدتر و مستحکم‌تر سازند. تردیدی نیست که اصلاح‌طلبان برای پیروزی نمی‌توانند و نباید چشم امید به امدادهای غیبی و رانت‌های ویژ‌ه‌ای داشته باشند که رقبای اصولگرایشان از آن برخوردارند و لذا (خوشبختانه) چاره‌ای ندارند جز اینکه به توانمندی‌های خویش اتکا کنند و با بالا بردن سطح گفت‌وگوهایِ انتقادیِ درون جناحی، بر تفاهم و انسجام خود بیفزایند تا بتوانند شاهد مقصود را در آغوش کشند. از این رو برای اصلاح مهمترین نهاد سیاست‌گذاری خود، بیش از هر چیز نیازمند گشودن فضای نقد و طرح و شنیدن دیدگاه‌های مختلف هستند تا بتوانند با چشمی باز، شرایط گذشته را آسیب شناسی کرده و تجاربِ پشتِ سر را پلکانی برای کامیابی‌هایِ پیشِ رو کنند. به نظر می‌رسد هرگونه اصلاح ساختار سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان باید چند چشم‌انداز کلان را مد نظر قرار داده و راهبردهای آینده خود را متناسب با این چشم‌اندازها تدوین نماید؛ از جمله مهم‌ترین این چشم‌اندازها می‌توان به این موارد اشاره کرد:
۱٫ حفظ و ارتقای انسجام و همدلی میان اصلاح‌طلبان
۲٫ حرکت به سوی تشکیل احزاب فراگیر و تقویت فرهنگ تحزب
ضرورت «حفظ انسجام و همدلی میان اصلاح‌طلبان» اصلی بدیهی می‌نماید و گمان نمی‌کنم که هیچ اصلاح طلبی در آن‌تردیدی روادارد و اما «حرکت به سوی تشکیل احزاب فراگیر» نکته‌ای است که بسیاری از چهره‌های تاثیرگذار اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، بر آن اتفاق نظر دارند و ظاهراً برای دستیابی به دموکراسی پایدار و کارآمد چاره‌ای از آن نیست. وضعیت آشفته کنونی احزاب در ایران و شمار زیاد و شگفت‌ انگیز احزابی که فقط از نام و مجوزی برخوردارند و برخی از آنها نیز تنها در آستانه انتخابات، تحرکی اندک و غیرموثر از خود نشان می‌دهند و بعضاً به دکانی برای رانت‌جویی و امتیازخواهی‌های بی‌وجه تبدیل شده و هیچ نشانی از حرفه‌ای بودن بر جبین خود ندارند، یکی از آسیب‌های بزرگ و اساسی نظام حزبی و انتخاباتی در ایران است که درمان آن، حرکت به سوی تشکیل احزاب فراگیر حرفه‌ای و عزم جدی برای خروج از این وضعیت نابسامان است. اما شناسایی نقاط ضعف و آسیب‌هایی که ساختار تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان از آن رنج می‌برد، گام اصلی دیگری است که قبل از هرگونه تغییر ساختار باید مد نظر قرار گرفته و بر اساس آن نسخه درمانی پیچیده و تجویز شود.
هم اکنون چند آسیب عمده در این سازوکار به چشم می‌خورد:
۱٫ وجود نهادهای موازی تصمیم‌گیر: در کنار نهاد به نسبت قدیمی «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»، در سال‌های اخیر نهاد جدیدی با عنوان «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان» تشکیل شده و «شورای عالی» عملاً «شورای هماهنگی» را به محاق فروبرده و منفعل کرده است. البته ابتدا قرار بر این بود که شورای عالی با کارویژه مشخص و مدت زمان محدود فعالیت کند و لذا طبیعی است که تداوم ماموریت شورای عالی، پاره‌ای انتقادهای به‌حق را برانگیزد و دلخوری‌ها و واگرایی‌هایی را در پی داشته باشد که برای آن باید چاره‌ای اندیشید.
۲٫ افزوده شدن شمار افراد حقیقی عضو شورای عالی و شفاف نبودن سازوکار پیوستن و پایگاه سیاسی این افراد، عملا کفه‌ترازو را به نفع اشخاص در برابر نقش احزاب سنگین کرده است و چنین روشی با شعار بهادادن به احزاب و تقویت تحزب سازگار نیست.
۳٫ تعداد مساوی نمایندگان احزاب عضو شورای هماهنگی، نقیصه مهم دیگری است که با منطق تقویت تحزب سازگار نیست. با چه منطقی می‌توان پذیرفت که احزاب فعال، تاثیرگذار و به نسبت فراگیر، در تصمیم گیری‌های کلان سیاسی، با تشکلهای صنفی و احزاب کوچکی که بعضا شمار اعضای آن به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسد و هیچ فعالیت موثری هم در بزنگاه‌های سیاسی نشان نمی‌دهند، رای و وزن یکسانی در شورای هماهنگی داشته باشند؟ ! شاید همین نقیصه سبب شد که پاره‌ای از احزاب بزرگ برای افزایش منطقی نقش خود در تصمیم‌گیری‌ها، به فکر تشکیل شورای عالی و نشاندن برخی اعضا و هواداران خود به عنوان «عضو حقیقی» بر کرسی‌های این شورا بیفتند و یا برخی احزاب تلاش کنند با تاسیس تشکل‌های کوچک و احزاب اقماری و تلاش برای عضویت آنها در هر دو شورا، تاثیر خود را پررنگ‌تر نمایند. اصلاح‌طلبان برای تقویت فرهنگ تحزب باید به این سو حرکت کنند که افراد حقیقی اصلاح‌طلب برای حفظ تاثیرگذاری خود به عضویت احزاب فراگیر در آیند و نقش فردی خود را با نقش حزبی و تیمی جایگزین کنند و از سوی دیگر تشکل‌های صنفی و احزاب اقماری نیز برای تاثیرگذاری خود چاره‌ای جز پیوستن و ادغام در احزاب فراگیر پیش روی خود نبینند.
۴٫  دیگر از آسیب‌های این روند که تا حد زیادی از قانون احزاب سرچشمه می‌گیرد، همسانی احزاب سیاسی با تشکل‌هایی است که عمدتا ماهیت صنفی دارند و با پسوندهایی نظیر کارگران، معلمان، پزشکان، مهندسان، دانشجویان، دانش آموختگان، استادان و. . . مشخص می‌شوند. این تشکل‌ها چنان که از نامشان پیداست در درجه اول متکفل و متعهد به حمایت از منافع صنفی خود هستند و البته به شکل ثانوی ممکن است گوشه چشمی به سیاست و کسب قدرت نیز داشته باشند؛ در برابر کارویژه اصلی و اولی احزاب، که سیاست‌ورزی و تلاش برای کسب قدرت از راه‌های قانونی است. یکسان و هم نقش تلقی کردن این دو مدل کاملا متفاوت از سازماندهی اجتماعی- سیاسی نیز آب تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری سیاسی را گل آلود کرده و برای آن باید چاره‌ای جست.
۵٫  کمرنگ بودن نقش شعب استانی و تشکل‌های غیردولتی در شورای هماهنگی و شورای عالی، سبب شده که برخی آئین نامه‌ها و برنامه‌ها بدون انعطاف لازم و بدون توجه به شرایط خاص استانی و منطقه‌ای و بدون کارشناسی دقیق تدوین شود و این مسئله نیز شایسته توجه و چاره اندیشی است. هم اکنون که جمع‌بندی مشخصی از چشم‌اندازها و استراتژی‌های کلان و نیز آسیب‌ها و نواقص سازوکار تصمیم گیری اصلاح طلبان پیش روی ماست، می‌توان برای اصلاح و بازسازی این نهاد پیشنهادهای زیر را ارائه داد:  ۱٫  هر دو نهاد موازی یعنی «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان» و «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» منحل شده و شورای واحد جدیدی با نام «شورای عالی سیاستگذاری و هماهنگی جبهه اصلاحات کشور» تاسیس شود. ۲٫  آئین‌نامه این شورا توسط شورای اولیه‌ای مرکب از احزاب سیاسی اصلاح طلب – و بدون حضور اشخاص حقیقی و تشکل‌های صنفی- تدوین شود. ۳٫  این شورا موارد زیر را در تدوین آئین‌نامه «شورای جدید» مدنظر قرار دهد: الف: با توجه به اینکه وجود شخصیت‌های حقیقی تاثیرگذار در میان اصلاح‌طلبان، واقعیتی انکارناپذیر است، سقف مشخص و شرایط محدودی برای عضویت آنان در نظر گرفته شود، مثلا حداکثر۱۰ نفر به شرط اینکه عضو هیچ یک از احزاب سیاسی و تشکل‌های صنفی جبهه اصلاحات نباشند. ب. احزاب سیاسی، بسته به سطح فراگیری، تاثیرگذاری و فعالیت خود از ۱ تا ۵ نفر عضو دارای حق رای در این شورا داشته باشند. البته بدین نکته آگاهم که این کاری دشوار و بحث برانگیز است اما بالاخره باید گام نخستین را برداشت و از جایی آغاز کرد. به یاد دارم وزات کشور دولت اصلاحات برای تخصیص یارانه احزاب، ملاک‌ها و ضوابطی برای سنجش و مقایسه احزاب (مانند تعداد دفاتر استانی، شمار اعضا، جلسات ارکان حزب، برنامه‌های اجرا شده، نشریه، بیانیه‌های اعلام مواضع و. . .) تدوین کرده بود. هم اکنون نیز آن معیارها را -علی رغم پاره‌ای کاستی‌ها- می‌توان با اصلاحاتی مبنای سنجش احزاب قرار داده و بر آن اساس تعداد اعضای حق رای دار یک حزب را تعیین کرد. می‌توان این وظیفه را بر دوش کمیته محدودی مرکب از چند حزب فعال فراگیر گذاشت که از نظر مرام و جهت‌گیری سیاسی با بقیه احزاب اصلاح‌طلب بیشترین همپوشانی دارند. (پیشنهاد بنده حزب اتحاد ملت ایران، اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی است) . در این صورت کشش و عطش احزاب بزرگ برای افزودن اشخاص حقیقی و تشکل‌های اقماری کاهش یافته و زمینه حرکت به سمت تشکیل احزاب حرفه‌ای و فراگیر آماده می‌شود.  پ. تشکل‌هایی که عمدتا دارای ماهیت صنفی هستند بر اساس معیارهای پیش گفته، حداکثر داری ۲ عضو حق رای دار در «شورای جدید» باشند. ۴٫ در کنار «شورای جدید» دو شورای مشورتی برای دقیق و انعطاف‌پذیر و فراگیرتر شدن تصمیمات شکل بگیرد و هیات رئیسه این شوراهای مشورتی، به عنوان اعضای ناظر بدون حق رای در جلسات شورای جدید شرکت کنند: الف: شورای مشاوران استانی که مرکب  از روسای استانی این شورا خواهد بود و در شرایط خاص استانی و منطقه‌ای به شورای جدید، مشورت خواهد داد.
ب. شورای مشاورانی مرکب از نمایندگان تشکل‌های مردم نهاد وNGO‌ها که با جبهه اصلاحات همسویی داشته و دیدگاه‌های آنان می‌تواند به پخته و کارشناسی‌تر شدن برخی سیاست‌ها و برنامه‌ها یاری برساند. بدیهی است که در تدوین این آئین‌نامه موارد مهم دیگری از قبیل محدود بودن زمان تصدی هیات رئیسه و یا چرخشی بودن آن و ضابطه‌مند کردن پیوستن احزاب جدید به شورا مدنظر قرار می‌گیرد.
منبع: بهارنیوز

زهرا اشراقی: ما همیشه چادری بودیم

گروه سیاسی_رسانه‌ها: زهرا اشراقی مصاحبه‌ای را با روزنامه شرق انجام داده است که در زیر می‌خوانید.

 ‌‌ رابطه شما با بنی‌صدر چطور بود ؟ قبل و بعد از رئیس‌جمهورشدن و برکناری او.


قبل از انقلاب که رابطه‌ای نداشتیم و بنی‌صدر را نمی‌شناختیم. البته خانم بنی‌صدر را در فرانسه دیده بودیم. فکر کنم دو دختر هم داشتند که زیاد دیده نمی‌شدند. بعد از ریاست‌جمهوری بنی‌صدر، هر وقت همسر او و همسر امام در میهمانی شرکت می‌کردند، یکدیگر را ملاقات می‌کردند. سطح ارتباط ما در این اندازه بود. بالاخره بنی‌صدر ۷۰ درصد رأی داشت و آن موقع محبوب بود.

‌‌یعنی مراوده دوستانه‌ای بین پدر شما و بنی‌صدر نبود؟

خیر. رابطه کاری بود و رابطه خانوادگی نداشتیم. حتی با دیگر چهره‌ها ازجمله همسران اعضای نهضت آزادی مثل همسر آقای بازرگان و سحابی ارتباط بیشتری داشتیم. از افرادی که با آنها رابطه خانوادگی داشتیم، خانم دکتر حبیبی بودند که هنوز هم با او در ارتباط هستیم. ما با خانم بازرگان رفت‌وآمد زیادی داشتیم. سبک ایشان را دوست داشتم، آنها خانوادگی همه خاص بودند. به همین خاطر، وقتی خانم به منزل آنها می‌رفتند، من هم سعی می‌کردم که با خانم همراه شوم.ولی رابطه ما با خانم بنی‌صدر به این شکل نبود. به نظرم کمی گارد داشت. نمی‌شد خیلی به او نزدیک شد. فکر می‌کنم دخترهای او هم سن‌وسال من بودند، ولی من اصلا آنها را ندیده بودم. ارتباط بابای من و بنی‌صدر هم کاملا کاری بود. در مشکلاتی که درباره بنی‌صدر پیش آمد و کمیته حل اختلاف سه‌نفره تشکیل شد، بابای من با پیشنهاد آقا، به‌عنوان نماینده بنی‌صدر انتخاب شد. آقا، تصمیم گرفتند که بابای من را به دلیل روحیه ملایمش به‌عنوان نماینده بنی‌صدر انتخاب کنند. چون ‌طرف دیگر ماجرای آن اختلاف آیت‌الله یزدی بود. چند سال پیش آقای یزدی در یک برنامه تلویزیونی حاضر شده بود. در آن برنامه هرچه خواست به بابای من نسبت داد.  

 حجاب شما چه بود؟

ما همیشه چادری بودیم.

‌‌ از چه سنی چادر سر کردید؟

از زمانی که به سن تکلیف رسیدیم. اما قبل از اینکه به سن تکلیف برسم، وقتی متوجه شدم بابا دوست دارد با حجاب باشم اما مستقیم به من نمی‌گوید؛ تصمیم گرفتم، پیش بابا چادر به سر کنم و در راه مدرسه، پیچ دوم کوچه را که رد می‌کردم، چادر را تا می‌کردم و در کیفم می‌گذاشتم. به یاد دارم، یک‌ بار جشنی همراه با شعر و آواز و شادی در مدرسه برگزار شد؛ من هم در آن جشن شرکت کردم. بعدا فهمیدم که به بابا خبر داده بودند. چند روز بعد بابا غیرمستقیم گفت که اگر در مدرسه جشن و مراسمی برگزار شد، حواست باشد؛ بالاخره تو نوه آن پدربزرگ هستی. 

‌شما با آیت‌الله یزدی در ارتباط بودید؟

ما قبل از انقلاب سالیان سال با آقای یزدی همسایه بودیم. به یاد دارم آیت‌الله یزدی هم به دلیل اینکه مدام در تبعید بود، در منزل حضور نداشت. دختر او -ملکه – هم‌سن‌وسال من بود و با هم دوست بودیم، پسرش مجید هم با برادرهای من دوست بود. خب [آیت‌الله یزدی] اخلاق خاصی داشت و امام هم می‌دانست برای برقراری تعادل در شورای حل اختلاف سه‌نفره، باید یک چهره ملایم حضور داشته باشد.

‌‌ امام به بنی‌صدر اعتقاد داشت که معتمد خود – آقای اشراقی- را نماینده بنی‌صدر کردند؟

امام به بابا خیلی اعتماد داشتند. احتمالا به این فکر کردند که با این انتخاب فضا را تلطیف کنند، چون دلش می‌خواست که اختلافات فروکش کند. شرایط عادی در کشور وجود نداشت، علاوه بر جنگ خارجی، جنگ داخلی هم ‌داشتیم. اجازه بدهید خیلی درباره بنی‌صدر صحبت نکنم. بعضی از اتفاقات را باید به تاریخ سپرد تا بعدا درباره آن قضاوت شود.

‌قبل از اعزام به نوژه، بحثی شد که دیگر نروند؟

وقتی عزم رفتن کرد، خیلی برای او دعا خواندم. بابا گفت اوضاع اصلا خوب نیست و با لبخندی ادامه داد معلوم نیست که زنده برگردم یا نه. گفت خواب دیدم در یک صف نماز جماعت ایستاده‌ام که همه درگذشته‌اند. فکر می‌کنم گفتند که امام جماعت آن هم آشیخ عبدالکریم حائری بودند. بعد گفت آخرین نفر هم آقای مطهری بودند که من کنار ایشان ایستادم. این خداحافظی آخر ما با بابا بود. او واقعا مظلوم رفت. به بابا در ماجرای شورای حل اختلاف خیلی ظلم شد. وقتی که فوت کرد، می‌گفتند که او نماینده بنی‌صدر بوده، ضدانقلاب بوده و از این حرف‌ها خیلی زدند. تا اندازه‌ای که نمی‌گذاشتند مراسم عزا برگزار کنیم.

‌یعنی فاتحه نگرفتید؟

حتی معلوم نبود که اجازه بدهند مراسم تشییع هم برگزار شود.

‌‌چه کسانی؟

تندروها. زمان زیادی گذشت تا بفهمند بابا چه خدماتی انجام داد.

‌یعنی شما مراسم ترحیم برگزار نکردید؟ چگونه مانع شدند؟
چرا مراسم را در حد یک مراسم معمولی برگزار کردیم. آقا کلا دوست نداشتند که برای خانواده خودشان مراسم برگزار شود و چون می‌دیدند که آقا دوست ندارند [از این موضوع] سوءاستفاده کردند.
‌زندگی‌ شما بعد از مرگ پدر چگونه سپری شد؟

چشمم را باز کردم و دیدم همه زندگی‌ام رفته است. با اینکه امام بود، ولی واقعا پشتم خالی شد. احساس کردم که از صد به صفر رسیدم. اما (به‌خودم گفتم) دیگر باید روی پای خودت بایستی و تنها خودت هستی. در این شرایط سخت‌ترین موضوع برای یک دختر، مسئله ازدواج است که خودم تصمیم‌ گرفتم، یعنی انتخاب خودم بود. دومین موضوع، ادامه تحصیل و انتخاب رشته دانشگاهی بود که خودم انتخاب کردم. وقتی به آقا گفتم دانشگاه قبول شدم، خیلی خوشحال شدند. می‌دانید که گزینش، من را هم رد کرد. من آن‌موقع ازدواج کرده بودم.

‌گزینش برای چه شما را رد کرد؟
به خاطر نمره انضباط و رأی به بنی‌صدر بود. سال آخر دبیرستان نمره انضباطم را پنج دادند. به بابام می‌گفتم به من گفته‌اند تو به بنی‌صدر رأی دادی برای همین به من پنج داده‌اند.

 به آقا خبر دادم و گفتم: آقا من می‌خواهم از این مملکت بروم. گفتند: که چرا؟ چه شده. گفتم: جایی که نمی‌توانم ادامه تحصیل بدهم برای چه بمانم؟ گفتند: مگر چه شده؟ گفتم: گزینش من را رد کرده است. گفتند: علت چه بوده؟ گفتم: می‌گویند به بنی‌صدر رأی دادی. خب شما هم احتمال دارد به بنی‌صدر رأی داده باشید. گفتند: اینکه دلیل نشد برای ردکردن. گفتم: اگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم می‌روم. فورا دایی (سیداحمدخمینی) را صدا زدند و گفتند احمد برو ببین چه شده. خلاصه آنجا پارتی‌بازی کردم! اما مثل من تعداد زیادی بودند که مجبور به ترک وطن شدند. به‌هرحال با رتبه خوب در دانشگاه تهران قبول شدم. بچه درس‌خوانی بودم. من بودم و مریم. مریم را هم رد کرده بودند.

‌مریم؟

مریم، دختر مرحوم دایی مصطفی.

‌او را به‌خاطر برادرش رد کردند؟

خیر. آن زمان مسئله برادرش مطرح نبود. او هم مثل من به اتهام ضدانقلابی‌بودن رد شده بود. برچسب ضدانقلاب از اول انقلاب به ما خورده بود (خنده).
الان هم همین‌طور است! من مجلس هفتم ثبت‌نام کردم. پسر آقای یزدی به من زنگ زد، فکر کنم مجید بود. به من گفت که حاج‌آقا می‌گویند شما انصراف بدهید، چون قرار است رد صلاحیت شوید. گفتم: خب رد کنید، چرا انصراف بدهم؟ مجید به نقل از باباش گفت: خیلی بد است شما رد صلاحیت بشوید، زشت است. گفتم: زشت این است که شما نوه امام را حذف کنید. من تا دیروز و امروز شک داشتم که انصراف بدهم ولی حالا که خبر دادید، شهامت ردصلاحیت‌کردن را داشته باشید.
منبع: بهارنیوز

تیتر روزنامه کیهان پس از دو روز توقیف

گروه سیاسی:روزنامه کیهان پس از دو روز توقیف به خاطر تیتر حساسیت برانگیزاش درباره حمله موشکی یمن به عربستان، امروز منتشر شد. این روزنامه امروز به انتقاد از توقیف و اعتراض ها به تیترش پرداخته است.
منبع: بهارنیوز

فرجام جریان «عدالتخواهی»!

مهدی نورمحمدزاده
مقدمه: به گواهی تاریخ، جریان عدالتخواهی و ظلم ستیزی از نخستین و مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی است که در سال‌های پس از انقلاب نیز کم و بیش در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی کشوررسمیت داشته و جناحهای سیاسی هم به تبع شرایط و مصالح خویش، گاه منادی و طرفدار آن بوده‌اند و گاه در خصوص آن سکوت کرده اند. در سال‌های اخیر و با گسترش رسانه‌های مجازی و سطح اطلاع مردم از وقایع و نابسامانی‌های جامعه، جریان و گفتمان عدالتخواهی نیز رونقی دوباره گرفته و گاه منشا برکات و آثار خیر هم شده است. در چند و چون عدالتخواهان امروز و ضعف و قوت هایشان، حرف بسیار است! اشارات ذیل هم نمونه‌ای است از آنچه باید در موردش بیشتر اندیشید و سخن گفت!

هتل بی هتل!
ظاهرا اوایل انقلاب بوده که گروهی از دانشجویان انقلابی مقابل هتلی در شیراز تجمع می‌کنند و با این استدلال که وجود این هتل پرهزینه که فقط مختص ثروتمندان و مرفهین است در دوران پس از انقلاب لزومی ندارد و بلکه به نوعی منشا فساد و تبعیض است، قصد تخریب آن را می‌کنند. موضوع به تهران می‌رسد و بالاخره با وساطت برخی بزرگان، دانشجویان کوتاه می‌آیند و هتل سالم می‌ماند! کم نیست نمونه‌های این چنینی در تاریخ انقلاب که نشان می‌دهد ما هنوز در تعریف عدالت و عدالتخواهی و ظلم ستیزی به اجماع منطقی، عقلانی و شرعی نرسیده ایم. هر گروه و دسته‌ای در حد فهم و درک خود عدالت را معنا میکند و برای تحقق آن قدم بر می‌دارد. هم نیت آنهایی که «یارانه» و «مسکن مهر» را اجرا کردند و هم آنها که «توسعه سیاسی» و «جامعه مدنی» را مطرح نمودند، لااقل در مقام ظاهر این بوده که به تحقق عدالت کمک کنند!  اما مشکل اینجاست که هنوز تعریف درست و دقیقی از عدالت در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد، برای همین هم سالهاست که یک پای ثابت پاتوق‌های روشنفکری و انقلابی، «تقدم توسعه بر عدالت» یا برعکس آن است و این بحث هنوز هم ادامه دارد!

 «چپ و راست» و عدالت!؟
در کشور ما، بخش مهمی از نیرو و توان اجتماعی، رسانه‌ای و سیاسی به تناوب در اختیار جریانات سیاسی چپ و راست بوده است. نسبت این جریانها با عدالت و عدالتخواهی چیست؟ ! مگر نه این است که هر دو این جریانها خود را مومن و مجری عدالت دانسته‌اند و طرف مقابل را ضد عدالت و مختلس؟ ! و مگر نه اینکه پرونده‌های اختلاس کلان از هر دو جریان رو شده‌اند و باز هردو جریان، پرونده خودشان را سیاسی جلوه داده‌اند و پرونده طرف دیگر را بی سابقه در تاریخ جهان و مسبب بی عدالتی در جامعه!؟
این عدالتخواهی سیاست زده، فایده‌ای که ندارد هیچ، باعث لوث شدن مفهوم عدالتخواهی و ظلم ستیزی و ناامیدی مردم از تحقق عدالت هم می‌شود، و افسوس که تا حدی چنین هم شده است.
متاسفانه باید اذعان کرد که به جز اقلیت پاک دستی که در هر دو جریان سیاسی وجود دارند، بدنه غالب این جریانات سیاسی، در عمل باوری به عدالت و عدالتخواهی ندارند و بیشتر به فکر تامین منافع شخصی و جناحی خود هستند! در ادارات ما، همان قدر که نماینده اصولگرا اعمال نفوذ کرده و دختر خود را با دور زدن صدها متقاضی متخصص‌تر و کارآمدتر مشغول به کار کرده، فرماندار اصلاح طلب هم پسر خود را! و جالب اینکه حتما تکیه کلام هر دو بزرگوار در اول سخنرانی هایشان، «عدالتخواهی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض» بوده و هست و خواهد بود!

مجمع الجزایر عدالت!
نگاه فعالان جامعه ما به عدالت جزیره‌ای است. گروهی از تبعیض و ظلم‌های اقتصادی رنج می‌برند و تعریفشان از عدالت، اقتصادی محض است. گروهی برای تحقق عدالت سیاسی تلاش می‌کنند و گروهی دیگر شعار عدالت اجتماعی و حقوق مدنی را سر می‌دهند. همه این مطالبات به جا و ستودنی هستند، اما این نگاه‌های محدود که ارتباط ارگانیک بین ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را یا نمی‌بینند و یا می‌بینند و درک نمی‌کنند، نمی‌توانند در جهت تحقق عدالت همه جانبه مفید باشند. عدالت کاریکاتوری، محکوم به زوال است و نمی‌تواند به شکل پایدار وجود داشته باشد.
جامعه ما همان قدر که تشنه عدالت اقتصادی است، همان قدر هم به تحقق عدالت سیاسی و مدنی نیازمند است، چرا که یک ساختار عادلانه سیاسی بهتر می‌تواند به تحقق عدالت اقتصادی کمک کند تا یک ساختار ناعادلانه و مبتنی بر رانت و فساد سیاسی!  شاید یکی از علل مهمی که علی رغم اراده و تلاش فراوان، مانع تحقق عدالت اقتصادی (به عنوان شعار اصلی دولت) در دولت‌های نهم و دهم شد، همین نگاه جزیره‌ای به مفهوم عدالت بود.نگاهی که مثلا در پیاده‌سازی «عدالت مدیریتی» ، مخصوصا در سطح استانها و شهرستانها عملکردی غیر منطقی داشت. کم نبودند کارمندان و کارشناسانی که با حداقل استعداد مدیریتی و کارآمدی یک شبه مدیرکل شدند و خودشان هم ندانستند و باز هم نمی‌دانند روی چه حساب و کتابی؟ !

عدالت شیشه ای؟
عدالت مولود شفافیت است. قوانین شفاف، سیاست‌های شفاف، عملکرد شفاف، دادگاه شفاف و. . . تا نباشند، عدالت هم امکان وقوع پیدا نخواهد کرد. جامعه‌ای که هنوز هم در اطلاعات و آمار اساسی آن اختلاف نظر و تاویل و تفسیر هست، چطور و با چه مبنایی می‌تواند دنبال تحقق عدالت باشد؟ ! قوانین ناکارآمد و تفسیر پذیر، تحلیل‌های سطحی و شعاری و صاحب منصبان کم دانش و کوتاه بین موانع دیگری هستند که در مسیر تحقق عدالت قرار می‌گیرند. یکی از اساتید حقوق می‌گفت: «من که خودم استاد حقوق هستم، هنوز هم تعریف حقوقی و دقیق مفسد اقتصادی را نمی‌دانم!» فساد اقتصادی، رانت خواری و اخلال در نظام اقتصادی و. . . هر چند در جامعه ما فراوان است، اما هنوز هم تعریف شفاف و دقیق قانونی از آنها ارائه نشده است. حتی یادم هست که یکی از دوستان از قول یک مقام قضایی تعریف می‌کرد که محتویات پرونده فلانی به گونه‌ای است که هم می‌توان او را مجرم اقتصادی شناخت و شناساند و هم یک فعال اقتصادی جسور و موفق! فاصله این دو عنوان از همدیگر کم نیست! چرا باید عناوین اقتصادی در نظام حقوقی ما اینقدر باز و سیال تعریف شوند؟ ! متاسفانه عدم شفافیت و به روز بودن قوانین در حوزه مطبوعات، فضای مجازی و تجارت الکترونیک هم صادق است، که این مساله خود، از طریقی دیگر مانع تحقق عدالت و مبارزه با رانت و فساد می‌شود. روزنامه نگاران محافظه کار، رسانه‌های وابسته و ساز و کارهای سنتی اقتصادی، هرگز نمی‌توانند برای تحقق عدالت و مبارزه با رویه‌های ناکارآمد و فسادخیز قدمی بردارند!

آرمانگرایان عدالتخواه!
در جامعه امروز ما، جوانان پاک نیت و عدالتخواهی هم هستند که فارغ از منافع شخصی در مسیر مبارزه با فساد و تبعیض گام بر می‌دارند، جریان‌های دانشجویی و رسانه‌ای که با کمترین ابزار و گاه با بیشترین هزینه ها، افشاگری می‌کنند و فریاد حمایت از مظلومان سر می‌دهند. اما این دوستان هم گرفتار آسیب هایی هستند که تاثیرگذاری فعالیت شان را کمرنگ می‌کند. برخوردهای گزینشی و گاه سطحی و همان ضعف نگاه جزیره‌ای به عدالت، اشکال کار آرمانگرایان است. آنها هرچند اهل چپ و راست نیستند، اما دو گانه‌های دیگری چون «انقلابی و بی تفاوت» ، «ولایی و غیر ولایی» ، «حزب اللهی و ضدانقلابی» و «خودی و  غیرخودی» بر نظام فکری شان حاکم است که خواسته یا ناخواسته در موضع گیری شان تاثیر می‌گذارد. وقتی «دکتر سعید زیباکلام» ، برجام روحانی و ظریف را پنبه می‌کند و نسبت به فرجام آن هشدار می‌دهد، قند توی دل آرمانگرایان آب می‌شود و همه جا عکس‌ها و صحبت هایش تیتر می‌شود! اما وقتی «دکتر سعید زیباکلام» ، نامه‌ای انتقادی به رییس قوه قضا می‌نویسد و از عدم پاسخگویی این قوه گله می‌کند، خبری از عکس و متن زیبا کلام در رسانه‌های انقلابی و آرمانگرا نمی‌شود! واقعا چرا؟ !

آرمانگرایان تا وقتی گرفتار این تناقض‌ها هستند، نمی‌توانند علم عدالتخواهی را بلند کنند و گفتمان عدالتخواهی را احیا کنند. آنها همان قدر که پیگیر اخبار و دادگاه برادر رییس جمهور هستند، باید پیگیر اخبار و دادگاه رضا شهابی هم باشند! نمی شود که برای احضار یک روزنامه نگار انقلابی، فریاد «وااسلاما» سر داد و در برابر بازداشت و حبس برخی روزنامه نگاران دیگر، سکوت کرد و لال شد! اگر ما واقعا عدالتخواه و ظلم ستیز ایم، باید حواسمان به خیلی چیزها باشد، که در مرام و مسلک اسوه عدالتخواهان علی (ع)، اگر عقیل برادر به خاطر زیاده خواهی اش مواخذه می‌شود، منتقد گستاخ به خاطر زیاده گویی و حتی بدگویی اش محاکمه و مجازات نمی‌شود!
منبع: بهارنیوز

چرخش مطالبات مردم

رضا صادقیان
طی چند روز گذشته بسیاری از تحلیل‌های منتشر شده در نشریات کشور در صدد برآمدن میزان چرخش حسن روحانی به سمت جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا را مورد بررسی قرار دادند. برخی بر این باور هستند که چرخشی صورت نگرفته و به واقع فعالین اصولگرا در حال تلاش برای نشان دادن چنین حرکتی می‌باشند، در صورتی که اساسا شاهد تغییر سیاست‌ها و تعاملات سیاسی رئیس دولت دوازدهم در موارد مطرح شده یا کوتاه آمدن‌های وی نیستیم. همزمان شماری از چهره‌های جریان اصولگرا با ارایه سخنانی بر این باور هستند که حسن روحانی از رفتارهای زمان تبلیغات انتخابات دور شده و با پذیرش رای و نظر طیف اصولگرایان و هم‌نشینی با چهره‌های تاثیرگذار در میان شخصیت‌های اصولگرا به درک واقعی‌تر از سیاست نظام رو آورده است.

از منظری، می‌توان بخش‌هایی از کنش‌های رئیس دولت در سپهر عمومی را با توجه به گفته‌های شخص ایشان در ایام انتخابات مورد سنجش قرار داد و سیاست‌های بعدی وی را براساس همان ابلاغ‌ها مورد بازخوانی، از جمله معرفی وزیران، سیاست‌های وی درباره کنترل تورم و مهار قیمت ارزهای خارجی و. . . این فرض نیز در میان است که رئیس دولت در جهت دفاع از سیاست‌های خودش بعد از انتخابات به برخی محدودیت‌ها و آینده‌نگری‌ها و در نظر داشتن مصلحت‌ها اشاره کند و وضعیت فعلی را مثبت ارزیابی نماید، در واقع روحانی به چرخش و گردش به سوی راست و چپ معتقد نباشد و همان‌طور که در دیدار با اعضای شورای شهر تهران گفته بود: به عهد خود با مردم پایبند است. سخنی که نشان می‌دهد رئیس جمهور نیز به میزان واکنش‌ها و برخاستن صدای معترضان به موضع‌گیری‌های وی آشناست و مباحث جاری در نشریات کثیرالانتشار را دنبال می‌کند.

بحث چرخش به سمت جریان اصلاحات و یا گرایش‌های دوباره وی به جناح محافظه‌کار آنقدر برای ناظران رویدادهای اجتماعی و سیاسی از کشش برخوردار است که امکان بازگشت به عقب و بازخوانی مواضع رئیس جمهور در دوره‌های دیگر را نیز فراهم می‌کند، روزهای که نام حسن روحانی در کنار نامزدهای اصولگرا در مجلس شورای اسلامی قرار داشت تا مباحث دیگر؛ ولی سوالی دیگر مطرح است، آیا تغییر روش سیاست‌ورزی روحانی و هر کدام از چهره‌های نزدیک به دولت و چرخش آنان در میدان سیاسی تاثیری در پاسخ دادن به خواسته‌ها و مطالبات شهروندان دارد؟

مطالباتی از قبیل تضمین سپرده‌های مردم در موسسه‌های مالی با مجوز رسمی از بانک مرکزی، ایجاد اشتغال برای جوانان جویای کار و دقت روزافزون به انفجار جمعیت جوان، دقت داشتن به افزایش آسیب‌های اجتماعی از قبیل اعتیاد و مصرف داروهای روان‌گردان، پاسخ دادن به به نیازهای جوانان و فراهم آوردن شرایطی که از مهاجرت آنان به کشورهای دیگر جلوگیری صورت گیرد، حذف قوانین تبعیض آمیز درباره نحوه پذیرش دانشجویان در دانشگاه‌های کشور و شرایط استخدامی، بهبود فضای کسب و کار و کوتاه کردن دست دولت در بخش‌های غیرضروری و کاهش تصدی‌گری دولت و. . . همه این‌ مسائل بخش‌هایی از مطالبات شهروندان است. مردمی که با توجه به حرف‌های رئیس دولت و دیدن کارنامه اقتصادی دولت یازدهم برای مرتبه‌ای دیگر به سیاست‌های دولت رای دادند.

چنانچه دولت دوازدهم در پی پاسخ دادن به مطالبات شهروندان در زمان مناسب و این مهم را نیز متوجه باشد که‌تراکم درخواست‌های شهروندان در بلند مدت با آسیب‌ها و پیامدهای منفی در جامعه به همراه خواهد بود، گردش به هر سویی از طرف وی قابل توجیه و بلکه ارزش احترام گذاشتن دارد، در غیر اینصورت و چنانچه به اسم مصحلت و فراهم نبودن شرایط صدها مطالبه مردم به هیچ گرفته شود و جایی برای پرداختن به آنان نباشد، تفاوت نمی‌کند رئیس دولت به سمت راست یا چپ گردش کند؛ به نظر می‌رسد مهترین چالش شخص روحانی و دولت وی پاسخ دادن به خواسته‌های شهروندان است، نقد نیروهای نزدیک به جریان اصلاحات به کارگزاران اصلی دولت از چنین منظری است. آنچه مهمتر از گرایش سیاسی دولت‌مردان است، درک این نکته است که مطالبات مردم به سویی گردش نمی‌کند و نخواهد کرد، چنین مطالباتی هست تا مادامی که برای حل آن راه حل اساسی و کاربردی در نظر گرفته نشود.
منبع: بهارنیوز

نادر، سپنتا و دیگران!/طنز

طیبه رسول‌زاده- روزنامه بهار
دیگر همه چیز برایمان تکراری شده است. سال هاست که کار روزانه مان آمدن تا خیابان بهارستان و نشستن روی صندلی ریاست مجلس است. باز الان خوب است. دوره قبل که خیلی اذیت می‌شدم. یک بند باید این نماینده‌های قد و نیم‌قد را ساکت می‌کردم و سرجایشان می‌نشاندم. گاهی هم چند شکلات در جیبمان می‌ریختیم بلکه به بهانه آن سر جایشان بنشینند. ولی مجلس این دوره خیلی یک نواخت شده. همه یک جور فکر می‌کنند و یک جور رای می‌دهند. چه طور بشود که چالشی داشته باشیم. شلوغ کنشان عارف است. یک وقت هایی که خسته می‌شویم جایمان را می‌دهیم به مطهری و پزشکیان. طفلکی‌ها خیلی دوست دارند رئیس باشند. یک مدت بود هوس کرده بودیم روی صندلی نماینده‌ها آن پایین بنشینیم، ببینیم چه حسی دارد. دیروز که همه رفتند و کسی در مجلس نبود رفتیم پایین و یک دل سیر خوابیدیم. لعنتی این صندلی‌ها مثل صندلی کلاس درس است. آدم تا رویش می‌نشیند خوابش می‌گیرد.

دیروز چندتا از دوستان آمده بودند اصرار می‌کردند که شما در این راه پر رهرو یک حزب رهروان بزنید. دیدیم راست می‌گویند. این همه طرفدار پیدا کرده ایم. روحانی هم که در تیم خودمان است. بلکه این صندلی بلند را با صندلی خیابان پاستور عوض کردیم. داشتیم به این چیزها فکر می‌کردیم و از آن خنده‌های دلبرانه مان می‌زدیم که دوستان ما را به خودمان آوردند. قبول کردیم ولی گفتیم شلوغش نکنند که ملت ناگهان به حزب هجوم نیاورند و کار برایشان سخت شود.وقتی رفتند چون قول داده بودیم موضوع کاسپین و سپنتا نیکنام را به شدت پیگیری کنیم تلفن را برداشتیم. اول زنگ زدیم به موسسه کاسپین و بعد از سلام و احوال پرسی با عصبانیت گفتیم معلوم هست چیکار می‌کنید؟ کمی عجله هم بد نیست. گفتند: چشم. خیالمان راحت شد که به قولمان وفا کردیم. بعد شماره سپنتا را برایمان گرفتند. گفتیم: خانم سپنتا نیکنام؟ یک آقایی گوشی را برداشت و گفت: من آقای سپنتا هستم. خواستیم جمع و جورش کنیم. گفتیم بله. می‌دانستم. حالتان چطور است؟ زنگ زدم بگویم که ما پیگیر کار شما هستیم. فقط چند تا شغلی که برایتان در نظر گرفتیم در تهران است. رانندگی بلد باشید می‌توانید اینجا حداقل ماهی دو تومن درآمد کسب کنید.وسط مکالمه قطع شد. بعد هم دیگر گوشی را برنداشت. منشی گفت تازه بچه دار شده و دستش بند است. البته خیالمان راحت بود که پیشنهادمان را داده ایم. چند روز وقت می‌دهیم که درباره‌اش فکر کند.داشتیم یکی یکی مشکلات را حل می‌کردیم می‌رفتیم جلو که دبیر مجلس بدو بدو آمد گفت قاضی پور با خط‌کش افتاده دنبال نماینده‌ها که بزنندشون. گلابی هایش را از کشو میز برداشته‌اند و خورده اند. چشمشان زده بودیم. نمی‌گذارند یک دقیقه آرام بنشینیم. مرد کوه درد است.
منبع: بهارنیوز

جای خالی نگاهِ محمدجواد ظریف

محمد توکلی
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه  ایران در واکنش به وقایع اخیر در خاورمیانه و تلاش برخی طرف‌ها برای به راه انداختن آتش جنگ، مطلبی را منتشر کرده است که در بخشی از آن می‌خوانیم:  «هیچ بحرانی نیست که با دیپلماسی قابل حل نباشد» با نگاهی به الگوی رفتاری جریان میانه‌رو در حوزه سیاست خارجی شاهد آن هستیم که آنان در پرونده‌های مختلف از جریان گروگان‌گیری و اشغال سفارت آمریکا تا قطعنامه۵۹۸ و پایان جنگ، از مذاکرات هسته‌ای در دوران اصلاحات تا مذاکرات هسته‌ای اخیر که منجر به برجام شد همواره بر این اعتقاد بوده‌اند که در دنیای امروز یگانه راه حل بحران‌های مختلف در حوزه دیپلماسی مذاکره، مذاکره و باز هم مذاکره خواهد بود.

این نگاه از تابستان۹۲ و پس از یک دوره نسبتاً طولانی فشارهای خارجی حاصل از تحریم، با انتخاب مردم در انتخابات۹۲ سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور شد. پرونده پیچیده و چند لایه هسته‌ای با در دستور کار قرار دادن همین الگوی مطرح شده از سوی ظریف که دیپلماسی را راه حل همه بحران‌ها می‌داند در اختیار دیپلمات‌ها قرار گرفت و پس از گذشت کمی بیش از دو سال به برجام منتهی شد. توافقی که برخلاف تبلیغات بی اساس تندروهای داخلی نه شکستی برای ایران بلکه یک پیروزی بزرگ و تاریخی برای کشورمان بود. لغو شش قطعنامه تحریمی سازمان ملل که تمامی کشورهای جهان مشغول اجرای آن بودند و توقف «تحریم‌های فلج‌کننده» آمریکا گوشه‌ای از دستاوردهای برجام است.

پس از مختومه شدن پرونده هسته‌ای به طور طبیعی و بر اساس همان الگوی مدنظر میانه‌روها در حوزه سیاست خارجی می‌بایست به سراغ پرونده‌های باز دیگر در این حوزه می‌رفتیم. پرونده‌هایی که با وجود آنکه در ظاهر ارتباطی با تحریم‌های رفع شده با برجام نداشتند اما به طور منطقی اثرات منفی خود را بر اجرای توافق اتمی میان ایران و کشورهای ۵+۱ می‌گذاشتند. این نکته که به دفعات چه در حین مذاکرات و چه پس از به ثمر رسیدن برجام از سوی مسئولان ارشد کشور و دستگاه دیپلماسی مطرح می‌شد به هر دلیلی آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و در نهایت به مرحله‌ای رسیدیم که پرونده‌های باز موجود میان ایران و غرب در حال تحت‌الشعاع قرار دادن دستاوردهای برجام است.

نگاهِ ظریف به بحران‌ها که راه مواجهه با آن‌ها را در گرو توجه به دیپلماسی می‌داند امروز و در بحران منطقه بیش از پیش احساس می‌شود. امروز و در زمانی که هر لحظه شاهد اتفاق تنش‌آفرین تازه‌ای در کشورهای خاورمیانه هستیم فرصتی برای ماجراجویی و تصمی‌گیری‌های احساسی نیست. در نتیجه می‌بایست از تجارب گذشته – مثلا از وقایعی که به تهاجم رژیم بعث به ایران ختم شد – درس گرفت و دست دیپلمات‌های میانه‌رو را در تصمیم‌گیری در این بخش بیش از پیش بازگذاشت. مطلب آخر آنکه گاهی جای خالی نگاهِ ظریف در اقدامات و اظهارات رییس‌جمهور روحانی و حتی شخصِ ظریف هم دیده می‌شود که چنین امری چندان قابل فهم نیست. صلح‌دوستان و میانه‌روهای ایرانی امیدِ امروزشان به دستان توانمند ظریف و روحانی است تا با همان الگویی که سایه جنگ را با برجام از کشور دور کردند این بار هم با همان الگوی موفق نگرانی‌های موجود در جامعه را رفع کنند. این توان بالقوه، در این دو چهره با تحربه عرصه پرمخاطره سیاست خارجی وجود دارد، به امید بالفعل شدن آن با هماهنگی سایر تاثیرگذاران بر تصمیمات.
منبع: بهارنیوز

هلهله برای گردش به راست روحانی

روزنامه بهار: از برگزاری انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری در ۲۹ اردیبهشت نزدیک به شش ماه می‌گذرد و بسیاری از ناظران سیاسی کشور این روزها از نشانه‌های چرخش رئیس‌جمهور نسبت به وعده‌های خود سخن می‌گویند. حسن روحانی که در سخنرانی‌های انتخاباتی خود تندترین انتقاد‌ها را مطرح می‌کرد و وعده پشت وعده در ذهن رای‌دهندگان مطالبات اصلاح‌طلبانه را «تیک» می‌زد، پس از موفقیت در انتخابات با انتصاب‌ها و انتخاب های انتقاد آمیز در میان وزرا و بسیاری دیگر از مدیران ارشد دولت، عدم به کارگیری زنان در مقام وزارت و بسیاری از سطوح بالای مدیریتی دولت و بی‌توجهی به مطالبات زنان در عرصه‌های گوناگون، بی‌توجهی به مطالبات اقلیت‌ها به خصوص اهل سنت که با جمعیتی بالغ بر ۷ میلیون نفر بزرگترین اقلیت مذهبی کشور را تشکیل می‌دهند، فاجعه لایحه نظام جامع رسانه‌ای و بسیاری دیگر از موارد وعده داده شده که سیاهه آنها بسیار بیش از این سطور می‌طلبد؛ به علاوه جمع شدن زبان رئیس جمهور در انتقاد از برخی رفتارهای فراقانونی برخی نهادها، شواهد ناظران سیاسی را تکمیل کرد که تاکتیک خود را تغییر داده و باید انتظار داشته باشیم که محافظه کارانه از کنار این خیل وعده های برزمین مانده و مطالبات تلنبار شده گذر کند. این محافظه کاری و هم راستایی با جریان اصولگرا در ماه های اخیر که با دیدار برخی اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز به عنوان یکی از تشکل های سیاسی تاثیرگذار اصولگرا و وعده رئیس جمهور برای بازگشت به جامعه روحانیت در برابر بی توجهی به جریانات اصلاح‌طلب نیز گمان‌ها را در جهت تایید «گردش به راست روحانی» تقویت کرده است. موضوعی که اصولگرایان را مسرور و اصلاح‌طلبان را به دو دسته منتقد این رفتارها و یا توجیح گر آن تقسیم کرده است.

روحانی سردمدار راست
حمیدرضا حاجی‌بابایی یکی از موسسین جمنا و وزیر کابینه احمدی‌نژاد یکی از اصولگرایانی است که در واکنش به این موضوع می‌گوید: «اخیراً به آقای کواکبیان گفتم که «شما اصلاح‌طلبان خبر ندارید، آقای روحانی آنقدر اصولگراست که حتی به عنوان مدافع حرم می‌خواهد به سوریه برود! شما اصلاح‌طلبان غصه تفرقه بین ما اصولگرایان و روحانی را نخورید!» یا حسین کنعانی مقدم دیگر فعال سیاسی اصولگرا است که در این ارتباط می‌گوید: آقای روحانی در مقطعی با ائتلاف با اصلاح‌طلبان و کارگزاران توانست رای بیاورد. اما در دور دوم بیشتر تمایل دارد به اصل خود یعنی اصولگرایی بازگردد. دبیر کل حزب سبز ایران همچنین می‌افزاید: اصلاح‌طلبان توقع داشتند که آقای روحانی در دور دوم امور را به دست آنها بسپارد اما در موضوع انتخاب وزرا معلوم شد چنین اتفاقی قرار نیست بیفتد و بنابراین اختلافات افزایش پیدا کرد. بنابراین این فاصله معنادار بین آقای روحانی و حامیان او به وجود آمد. حمید رضا ترقی عضو ارشد موتلفه نیز اگرچه تلاش می‌کند این تغییر رویه را به نام گردش به راست ننامداما خوشحالی خود را از فاصله روحانی و اصلاح‌طلبان مخفی نمی‌کند و اینگونه ابراز عقیده می‌کند: «موضع گیری های آقای روحانی با مواضع اصلاح‌طلبان فاصله پیدا کرده است. اصلاح‌طلبان این انتظار را دارند که آقای روحانی دربست در اختیارشان و تابع آن‌ها باشد. اما آقای روحانی شخصیت مستقلی از اصلاح‌طلبان دارد. به همین دلیل آقای روحانی در بعضی از موضع گیری ها، خلاف نظر اصلاح‌طلبان صحبت می کند و همین باعث عصبانیت اصلاح‌طلبان از رئیس‌جمهور شده است.»

البته فعالین اصولگرا در این میانه تنها نیستند و رسانه های تندرو این جریان و گردانندگان انها نیز به خوبی خط در حال پی گیری خط مورد نظر بزرگان خود هستند. همین چند روز پیش بود که عبداله گنجی، مدیرمسئول روزنامه تندرو جوان طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود موضوع گردش به راست روحانی را تحلیل کرد و با تمام توان تلاش کرد بگوید روحانی هیچ گاه از اصولگرایان فاصله هم نگرفته چه رسد که بخواهد به اصلاح‌طلبان نزدیک شود و در نهایت تحلیل خود را اینگونه به پایان می‌برد: «آنچه درست است و در معنا و تعاملات می‌توان قضاوت کرد اینکه روحانی همچنان از سردمداران راست است. مشی او آدم را یاد بازرگان می‌اندازد نه تاج‌زاده. البته اصولگرایی معادل راستگرایی نیست و راست‌ها همان کسانی هستند که سکولار‌های افراطی به آنان «اصولگرایان معتدل» می‌گویند. لاریجانی، باهنر، ناطق و… پدران راست هستند و همراهان روحانی. اصولگرایان نه روحانی را اصولگرا می‌دانند و نه می‌پذیرند و روحانی نیز نسبت به آنان اینگونه فکر می‌کند. اما وقتی تاج‌زاده می‌گوید روحانی باهوش‌تر از این است که به راست بپیچد روحانی خواهد گفت: عجب شانسی داریم ما! کس دیگری نیست از ما دفاع کند؟ قطعا روحانی راستگرایان سلف را برای همراهی، بر بدنامان ترجیح خواهد داد. روحانی مصداق واقعی یک راستگراست، اما چرخ چپ‌ها را که بعد از ۸۸ پنجر شده بود پنجرگیری موقت کرد و بدون اینکه بنزین هم درون آن بریزد تا در پاستور سوار شد. بله روحانی در دوشیدن چپ با هوش است!»

فارس و تحقق آرزوی شیرین
این‌ها البته تمام ماجرا نیست و سخنان روحانی در ارتباط با مذاکره با آمریکا نیز دستمایه خوبی برای اصولگرایان و رسانه هایشان ایجاد کرد که بگوید، «ببینید روحانی و دولتش تغییر کرده است». خبرگزاری اصولگرای فارس دوشادوش بسیاری دیگر از رسانه‌ها و فعالین این جریان سیاسی در این نمونه اخیر نیز نشان دادند برای چنین مواقعی چقدر منتظر مانده است. این خبرگزاری تندور اصولگرا در تصدیق مورد پیش گفته، روز گذشته در مطلبی با عنوان «رویکرد دولت تدبیر درباره آمریکا در مسیر دوربرگردان» با اشاره به برخی رفتارهای دولت در ماه های اخیر و متناظر گرفتن آنها با تغییر رویکرد سیاست خارجی دولت دوازدهم، نوشت: «رئیس جمهور که برای تکمیل کابینه به بهارستان رفته بود، رویه خود مبنی بر محترمانه سخن گفتن با آمریکا را کنار نهاد و آشکارا، کنایه زدن را در دستور کار قرار داد: «اگر آمریکا یک رژیم هم باشد، این تعهد یک رژیم در برابر یک نظام بزرگ به نام جمهوری اسلامی ایران است….»

این خبرگزاری در ادامه آورد: «روحانی به این بسنده نکرد و کلیدواژه ای را به کار برد که فردای آن روز، بر تارک بسیاری از روزنامه های صبح نشست: «امروز آمریکایی‌ها به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام مذاکره می‌دهند؛ مگر دیوانه شدند که با شما مذاکره کنند.» و از این سخنان رئیس جمهور آنچه که از رفتارهای دولت در ماه های اخیر آورده بود، به این رسید که: در حالی که مذاکره، دال مرکزی گفتمان روحانی در سراسر دولت یازدهم بود، حال باید بررسی کرد که کدام اتفاق یا اتفاقات باعث شده که او، مذاکره را دیوانگی بداند. لحن و ادبیات این روزهای روحانی نسبت به آمریکا، به گونه ای است که گویی او از راهی طولانی و پرپیچ و خم بازگشته و اکنون، خسته و زخم خورده در انتهای مسیری قرار دارد که قدم نهادن در آن را برای دیگران، «دیوانگی» می‌خواند.» و از پس این همه نویسنده مطلب خبرگزاری تندرو فارس سئوالاتی این چنین مطرح می‌کند: «حسن روحانی از چه راهی برگشته؟ راز رویکردهای متفاوت دولت دوازدهم که به نشانه‌هایی از آن اشاره شد چیست؟ رئیس جمهور، دیگران را از گام نهادن در کدام مسیر نهی می‌کند؟» ادامه این مطلب بازگشت تاریخی دارد به تمام هشدارهای اصولگرایان تندرو در موضوع سیاست خارجی دولت یازدهم و بی توجهی و ایستادگی روحانی در برابر آنها اما نکته ای بس جالب توجه را نگارنده در انتهای این مطلب آورده که بیش از هرچیز گویای سرور تندروها از تغییر رویکردهای روحانی است، آنجا که نگارنده فارس می‌نویسد: « امروز اما روحانی از یک «راه طی شده» سخن می‌گوید و اگر چه ۴ سال عمر دولت او و ملّت ایران پای بدست آمدن تجربه‌ای ذی‌قیمت و تاریخی برای او ریخته شد، اما به هر تقدیر تغییرجهت کنونی او را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. آنچه به عنوان نشانه‌های این تغییر مطرح شد، شاید نشانه‌هایی چندان قوی و کافی به نظر نرسد و تا نقطه مطلوب فاصله داشته باشد، اما نباید فراموش کرد که این هنوز آغار راه است و باید به روحانی و تیمش فرصت داد.»
منبع: بهارنیوز

نوبخت: ۱۲۸ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی در سال ۹۷

رییس سازمان برنامه و بودجه گفت: حداقل ۱۲۸ هزار میلیارد تومان برای طرح‌های عمرانی سال آینده اختصاص می‌یابد.

به گزارش ایسنا، محمدباقر نوبخت در جلسه علنی صبح امروز (دوشنبه) مجلس، اظهار داشت: دو وعده به نمایندگان داده شده بود؛ یکی اینکه لایحه بودجه سال ۹۷ در زمان مقرر تقدیم مجلس شود که در این رابطه پیش‌نویس لایحه به دولت ارسال شده و از دیروز هیات وزیران کار رسیدگی به پیش‌نویس لایحه ۹۷ را آغاز کرده و ان‌شاءالله بودجه در زمان مقرر تقدیم مجلس خواهد شد.

وی افزود: قول دیگری که به نمایندگان داده بودیم این بود که لایحه بودجه سال ۹۷ با اصلاحات اساسی تقدیم مجلس شود. ما این بودجه را به شکل برش مقطعی برنامه‌ میان مدت پنج ساله تنظیم کرده‌ایم.

سخنگوی دولت با تاکید بر ضرورت تغییر روش سنتی به بودجه‌ریزی بر مبنای عملکرد، خاطرنشان کرد: برای سال ۹۷ بودجه ۲۹۰ دستگاه و ردیف ملی را که ۳۲ درصد دستگاه‌های اصلی، ۲۷ درصد مجموعه دستگاه‌های اصلی و فرعی و ۱۰ درصد استانی هستند بر مبنای قیمت تمام شده محاسبه و الباقی را بر اساس هزینه واحد تولید محاسبه کردیم.

نوبخت با بیان اینکه «بر اساس برنامه‌ریزی صورت گرفته انتظار می‌رود در سال ۹۷ شاهد صرفه‌جویی دستگاه‌ها باشیم» گفت: قرار نیست ما رقم صرفه‌جویی را به خزانه برگردانیم، بلکه ۵۰ درصد آن را برای طرح‌های عمرانی و ۵۰ درصد را برای بهره‌وری بیشتر استفاده خواهیم کرد. اقدام دیگری که انجام خواهیم داد درباره ۳۳۷ ردیف متفرقه‌ای است که در بودجه وجود دارد و دستگاه‌های آنها مشخص نیست. ما باید این ردیف‌ها و اعتبارات را بین دستگاه‌ها تقسیم کنیم. در این راستا ۲۲۴ ردیف متفرقه را خارج کردیم، برخی را حذف کردیم و برخی را ذیل دستگاه مشخصی بردیم و در واقع شفاف‌سازی صورت گرفت.

وی با بیان اینکه حداکثر ۷۰ درصد بودجه باید هزینه‌ جاری و حداقل ۳۰ درصد عمرانی باشد، ادامه داد: ما اعتبارات را به جای دستگاه‌های ملی به استان‌ها بردیم و مکانیزمی طراحی کردیم که اعتبارات در استان باقی بماند و صرف توسعه استان شود. با این سازوکار حداقل ۱۲۸ هزار میلیارد تومان برای سال آینده به طرح‌های عمرانی اختصاص دادیم.

سخنگوی دولت اضافه کرد: اگر می‌خواهیم کشور را بر پایه مالیات اداره کنیم نباید به مودیان فشار بیاوریم بلکه باید کسانی که تحت پوشش مالیات نیستند را تحت پوشش قرار دهیم.

در پایان اظهارات نوبخت، علی لاریجانی خطاب به وی گفت: درست است که ردیف‌های متفرقه باید ذیل دستگاه مشخص خود قرار گیرند اما بخش‌هایی هم هست که زیر نظر یک وزارتخانه قرار نمی‌گیرد، تکلیف آنها چیست؟ نوبخت در پاسخ به رییس مجلس گفت: از ۳۷۷ ردیفی که وجود دارد، ۲۲۴ ردیف را از حالت متفرقه خارج کرده‌ایم اما تعدادی از ردیف‌ها هم همچنان باقی مانده است.


منبع: عصرایران

ناخرسندی همسر نازنین زاغری از اظهارات وزیر خارجه انگیس درباره همسرش

شبکه اسکای‌ نیوز به نقل از مقامات انگلیسی گزارش داد: وزیر امور خارجه انگلیس با همسر نازنین زاغری درباره این شهروند دو تابعیتی گفت‌وگو کرد.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه اسکای نیوز، همسر نازنین زاغری ـ راتکلیف در تماس تلفنی با بوریس جانسون وزیر امور خارجه انگلیس اظهارات وی درباره علت سفر زاغری به ایران را رد کرده است. رسانه‌ها و محافل سیاسی انگلیس نیز وزیر امور خارجه را به ارائه اطلاعات نادرست در رابطه با این پرونده متهم می‌کنند.

مقامات انگلیس گفته‌اند که بوریس جانسون روز یک‌شنبه (۱۲ نوامبر) با ریچارد راتکلیف، همسر نازنین زاغری گفت‌وگوی تلفنی انجام داده است.

این گفت‌وگو سازنده توصیف شده اما جزئیاتی از آن چیزی منتشر نشده است.

ریچارد راتکلیف از اظهارات وزیر امور خارجه که درباره نازنین زاغری گرفته بود، ابراز ناخرسندی کرده است.

شماری از دولتمردان و نمایندگان پارلمان انگلیس که اغلب از حزب کارگر هستند، از اظهارات وزیر امورخارجه انتقاد کرده، سخنان او را نسنجیده دانسته‌ و خواسته‌اند که وی از مقام خود کناره‌گیری کند.

بنیاد تامسون رویترز، کارفرمای نازنین زاغری نیز از اظهارات وزیر امور خارجه انگلیس انتقاد کرده و آن را نادرست خوانده و اعلام کرده است که این سخنان می‌تواند اتهامات خانم زاغری را در ایران سنگین‌تر کند.

بنیاد تامسون رویترز یک بنیاد خیریه مستقل است و به خبرگزاری رویترز ارتباطی ندارد.

بوریس جانسون دو هفته پیش در نشست کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلیس گفته بود که نازنین زاغری، شهروند ایرانی ـ بریتانیایی زندانی در ایران، در جریان سفرش به ایران مشغول آموزش روزنامه‌نگاری بوده است.

این سخنان وزیر امور خارجه انگلیس با واکنش شدید رسانه‌های جمعی و شماری از سیاستمداران، فعالان حقوق بشر و خانواده زاغری روبرو شد که معتقدند چنین اظهاراتی وضعیت نازنین زاغری را مشکل‌تر می‌کند.

ریچارد راتکلیف چند روز پیش از جانسون خواست تا اظهاراتش درباره اتهام‌های این زندانی را پس بگیرد، چراکه سخنان وزیر امور خارجه می‌تواند به سنگین‌تر شدن پرونده و طولانی‌تر شدن حبس همسرش منجر شود.

بوریس جانسون در بیانیه‌ای که پنج‌شنبه (۱۰ نوامبر) در پایگاه اینترنتی وزارت امور خارجه انگلیس منتشر شد از این که امکان دارد سخنانش در کمیته روابط خارجی وضعیت خانم زاغری را بدتر کند، ابراز تأسف کرد و مدعی شد که نازنین زاغری برای گذراندن تعطیلات به ایران سفر کرده بود.

نازنین زاغری در آخرین سفر خود به ایران در فروردین ۱۳۹۵ به دلیل اتهامات امنیتی بازداشت و سپس به پنج سال حبس محکوم شد.

وکیل و بستگان نازنین زاغری بارها ادعا کرده‌اند که سفر او به ایران تنها برای دیدار با اعضای خانواده و بستگانش بوده است.


منبع: عصرایران

انتقاد عباس عبدی از اصلاح طلبان: انتظار بی جایی است که چون در دولت سمت نگرفته اید باید به شهرداری بروید

عباس عبدی در روزنامه اطلاعات نوشت: در دو روز گذشته آقای محمدعلی نجفی، شهردار تهران، یادداشت کوتاهی را با عنوان پدیده‌ای نو در سپهر سیاسی ـ اداری کشور نوشتند و در آن به واکنش نسبت به تغییرات مدیریتی شهرداری تهران پرداختند و تصویرسازی‌های غیرواقعی و بزرگنمایی‌ها پیرامون این انتصابات را به نقد کشیدند.

ولی نکته مهم این یادداشت جملات پایانی آن بود، آنجا که نوشتند: «مساله پیش روی من و مدیریت شهری تهران، نه محافظه‌کاری، معامله و بی‌توجهی به انتظارات و وعده‌ها، بلکه پدیده‌ای نوظهور در محدود کردن اصلاحات به عزل و نصب‌هایی خاص است.»
واقعیت این است که شاید آقای نجفی انتظار این مواجهه را با انتصاب‌های خود نداشته است که این جمله به نسبت تلخ را در پایان یادداشت خود نوشته است.

باید با آقای نجفی همدلی کرد زیرا بخش مهمی از انتظاراتی که از مدیریت جدید شهرداری تهران وجود دارد، ربطی به ظرفیت‌های شهرداری و نیز فرآیند منتهی به پیروزی شورای شهر جدید ندارد. شاید آقای نجفی در موقعیتی نیست که بتواند برخی مسائل را بیان کند زیرا از نظر مخاطب توجیه کارهای خودش تلقی خواهد شد. ولی می‌توانیم از منظر بیرونی به ماجرا نگاه کنیم و برخی نکات را مورد توجه قرار دهیم.

١- پیش از طرح نکات اصلی باید به این قاعده توجه کنیم که انتصاب افراد اگرچه باید طبق ضوابطی باشد ولی در هر حال بخشی از آن سلیقه‌ای است و در نهایت نیز سلیقه مدیر بالادست است که معیار انتصاب قرار می‌گیرد. منظور از رعایت سلیقه، انتخاب دلبخواهی نیست. ولی در میان دو یا چند گزینه که مشکلی اساسی برای انتصاب آنان نیست و البته هر کسی هم از میان آنان یکی را ترجیح می‌دهد، در نهایت گزینه‌ای که با سلیقه و درک رییس بالادستی سازگار است، حق تقدم دارد.

٢- نکته دیگری که به آن کمتر توجه می‌کنیم، ارزیابی‌های ذهنی و از فاصله دور ما از توانایی و صلاحیت‌های افراد است. بسیاری از ما افراد معدودی را از نزدیک و اشخاص زیادی را از دور و برحسب شنیده‌ها می‌شناسیم. بنابراین مقایسه‌ها خیلی دقیق و قطعی نیست. فردی را که ما فکر می‌کنیم خیلی کارآمدتر از سایر گزینه‌ها است، از نظر دیگران اصلا هم کارآمد نیست. بنابراین نباید روی قضاوت‌های خودمان درباره مقایسه میان افراد پافشاری کنیم. همچنان که مدیریت و در اینجا شهردار نیز لزوما نباید گمان کند که انتخاب‌هایش بهترین است. در هر حال هنگامی که افراد تجربه عملی و قابل سنجش پس نداده‌اند، همین می‌شود که می‌بینیم. افراد پیشنهادی مثل فوتبالیست‌ها نیستند که هر هفته بازی دارند و همه می‌توانند کارنامه آنان را به راحتی و شفاف ببینند و حتی قیمت آنان در بازار مشخص است. با وجود این حتی بهترین فوتبالیست هم برحسب سیستم بازی از سوی مربی ممکن است در برخی موارد به بازی گرفته نشود.

٣- انتصاب‌های سیاسی همیشه از قاعده کارایی پیروی نمی‌کنند. بسیاری از پست‌های شهرداری هم می‌توانند واجد این ویژگی باشند. این قاعده در ایران پررنگ‌تر هم هست. انتصاب سیاسی در چارچوب روابط و مبادلات سیاسی رخ می‌دهد. البته پیروی از این قاعده حد معینی دارد و نمی‌توان کارایی و توانمندی را فدای امور سیاسی کرد ولی لزوما این دو معیار همیشه در تضاد با یکدیگر نیستند و می‌توانند به صورت بهینه قابل جمع باشند؛ انتصاب‌هایی که این قاعده را در نظر نگیرند چه بسا در تحقق کارایی نیز دچار مشکل می‌شوند.

۴- مشکل اساسی انتظارات از انتصاب‌های آقای نجفی به تقاضای زیاد برخی نیروهای اصلاح‌طلب برای قرار گرفتن در پست‌های اجرایی برمی‌گردد؛ تقاضایی که در دولت یا جاهای دیگر برآورده نشده و همه آنها به سوی شهرداری سرریز شده است. البته این بدان معنا نیست که تمامی منتقدین انتصاب‌ها در پی چنین هدفی هستند ولی ریشه بسیاری از نقدها به نحوی به این مساله برمی‌گردد و در هر مورد کمابیش می‌توان حدس زد که چرا این مخالفت‌ها رخ می‌دهد.

۵- مشکل دیگری که در جریان این موضوع پیش‌آمده این است که برخی افراد گمان می‌کنند که هرکس در مدیریت شهرداری پیشین حضور داشته، حتما اشکالی داشته و باید تغییر کند. در حالی که این نگاه به چند علت نادرست است. اول اینکه این گزاره از اساس نادرست است. برخی از افراد در مدیریت شهری قبلی بوده‌اند که علایق روشن اصلاح‌طلبی داشته‌اند. آنان کار خودشان را انجام می‌دادند و لزوما دست‌نشانده این و آن نبوده‌اند. دوم اینکه برخی از آنان در مقام مدیر تابع سیاست‌های بالادست بوده‌اند و تاحدممکن نیز به وظایف کارشناسی خود عمل می‌کردند و فقط افراد معدودی از آنان هستند که مرید چشم و گوش بسته مدیریت بالادست خود بوده‌اند. مساله شهرداری سابق بیش از آنکه مدیران آن باشند، سیاست‌های آن بوده است.

۶- آخرین نکته اینکه شورای شهر جدید از طریق انتخابات و نه انقلابات روی کار آمده است. انقلاب نیست که مدیران به صورت اتوبوسی جابه‌جا شوند. اصلاح‌طلبان باید این دور باطل را بشکنند. جالب اینکه اکنون بسیاری از افراد نسبت به حذف مدیران پیش از انقلاب معترض هستند، در حالی که آنان با یک انقلاب مواجه بودند ولی اکنون که با یک انتخابات مواجه هستند، خواهان نتایج مشابه آن انقلاب هستند!
به نظر می‌رسد به جای آنکه تمرکز را بر افراد و انتصاب‌های آقای نجفی قرار دهیم، بهتر است برنامه‌های او و میزان پیشرفت و چگونگی و تحقق آنها را به نقد و ارزیابی بکشیم.


منبع: عصرایران

ترس تندروهای اصولگرا از بازگشت ناطق‌نوری به سیاست/ حجت بر شیخ تمام شد

نقش حجت‌الاسلام ناطق نوری در عرصه سیاست کشور پررنگ تر می شود؟ این سوالی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری و به خصوص در هفته‌های اخیر ذهن فعالان سیاسی را به خود مشغول کرده است. گمانه‌ای که با استعفا از سمت ریاست دفتر بازرسی رهبری ایجاد و با ملاقات با رئیسی و علم‌الهدی تقویت شد، این روزها بیش از قبل محل بحث است.

نامه نیوز نوشت: جمنایی ها از پررنگ تر شدن نقش ناطق نوری نگران هستند و فعالان و کارشناسان سیاسی هر دو جریان مشی اعتدالی او را دلیل این دلواپسی ها می دانند.

ناصر ایمانی کارشناس مسایل سیاسی اصولگرا ضمن تاکید بر اینکه تندروهای هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا مخالف بازگشت ناطق نوری به سیاست هستند، گفت: « اگر خبر بازگشت آقای ناطق نوری صحت داشته باشد باید مورد استقبال همه قرار بگیرد زیرا او فارغ از اینکه چه رویکردی در پیش بگیرد، فردی کارکشته و مفید در عرصه سیاست است».

وی افزود: « می دانیم که ناطق نوری از حامیان دولت روحانی است و با این وجود در برخی موارد انتقادات تندی به دولت کرده است، این نشانه شخصیت ویژه او است. با همه این ها ناطق نوری در تقسیم بندی های سیاسی موجود اصولگرا تعریف می شود. اصولگرایی که مشی اعتدالی دارد».

به گفته ایمانی، تندروهای هر دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا از نقش آفرینی بیشتر یک چهره برجسته میانه رو ناراحت و نگران می شوند و این طبیعی است. اگر یک تندرو هم نقش پررنگی پیدا کند حتما میانه روها نگران خواهند شد. به هر حال ناطق نوری مشی اعتدالی دارد و خیلی ها از این خوششان نمی آید».

این کارشناسی سیاسی اصولگرا با تاکید بر اینکه حتما برخی مواضع آقای ناطق نیز در ۱۵ سال گذشته مورد انتقاد بوده است، گفت: « قاعدتا نمی توان او را از هر نظر بدون ایراد دانست و انتقاداتی مطرح است که به جای خود محترم است اما در مجموع و با توجه به نقش ناطق نوری در تاریخ انقلاب و سال های گذشته باید از حضور و نقش آفرینی بیشتر او استقبال کرد».

تندروها رفتنی و اعتدال ماندنی است

مشی اعتدالی ناطق نوری موضوعی نیست که فقط اصولگرایان از آن استقبال کنند. فعالان سیاسی اصلاح طلب نیز با اتکا به همین ویژگی است که حضور فعال تر ناطق نوری در صحنه سیاست را مفید ارزیابی می کنند .

حجت الاسلام محسن غرویان از مدرسین حوزه علمیه قم از جمله کسانی است که همین اعتقاد را دارد. او گفت: « در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا نبض جامعه دست ما آمد و متوجه شدیم که مطالبه اصلی اکثریت جامعه حرکت در مسیر اعتدال و به حاشیه راندان افراطیون و تفریطیون است. تحقق این مطالبه در عرصه های سیاسی و اجتماعی نیازمند چهره و اشخاص معتدلی همچون ناطق نوری است».

وی افزود: «وجود این مطالبه حداکثری در جامعه حجت را بر آقای ناطق تمام می کند و دلخوری های ایشان را تسلی می دهد تا حضور فعال ترین در عرصه سیاست داشته باشد و وارد میدان شود. بدون شک اگر حداکثر مردم، رجال سیاسی و مذهبی، علما و مراجع، نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی از او بخواهند ، او نیز جفاهایی که در زمان مناظرات به او شد را فراموش کرده و وارد عرصه می شد زیرا از از نظر اخلاقی کسی نیست که بخواهد از زیر مسئولیت انقلابی و اجتماعی شانه خالی کند».

به گفته غرویان، فعال تر شدن ناطق نور و نقش آفرینی او در عرصه سیاست چیزی نیست که گروه های تندرو بخواهند اما این گروه ها نمی توانند مانع خواست مردم و تحقق آن شوند زیرا آنچه ماندنی است، مشی اعتدال است. این گروه ها و تندروی ها می آید و بعد از یک دوره زمانی کوتاه نیز می رود لذا آن ها نمی توانند در مقابل مطالبه حداکثری مردم مانعی ایجاد کنند».

تفاهم میانه روها

از مردم گرفته تا قاطبه فعالان سیاسی از هر جناحی به این باور رسیده اند که وقت آن رسیده تا تندروی ها و رویکردهای جناحی را کنار گذاشته و حول یک محور جمع شوند. این محور اعتدال باشد یا هر نام دیگری به آن دهیم تفاوتی نمی کند.

حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا نام این موضوع مورد تفاهم را «حق طلبی» می گذارد. او گفت: «سابقه سیاسی ناطق نوری به جامعه روحانیت مبارز و جریان اصولگرا بر می گردد. در واقع خاستگاه و پایگاه سیاسی او اصولگرایی است اما از آن دسته اصولگرایانی که می توان او را حق طلب نامید. به اعتقاد من دهه آینده دهه بروز و ظهور گفتمان حق طلبی است و هر یک از جریان های سیاسی که به آن بی توجه باشند نمی توانند نظر مردم را جلب کرده و به راه خود ادامه دهند».

وی افزود: «خصلت آقای ناطق نوری این است که می تواند گفتمان حق طلبی را بدون آنکه هیچ یک از جریان های سیاسی اصولگرا، اعتدال گرا و اصلاح طلب را نفی شود، شکل داده و ترویج کند. همچنانکه تا کنون نیز نقش مهمی در فضای سیاسی کشور بازی کرده است».

کنعانی مقدم ادامه داد: «من ناطق نوری را لولای جریان های سیاسی توصیف می کند زیرا این قابلیت را دارد که ضمن هماهنگی آن ها موجبات وحدت را نیز فراهم آورد. این وحدت بسیار مهم است و وجود و فعالیت اشخاصی همچون آقای ناطق نوری بسیار کمک می کند. جریان های تندرو که با نفی دیگران خودشان را اثبات می کنند مانع ایجاد وحدت می شوند و از فعال تر شدن اشخاصی همچون ناطق نوری خوششان نمی آید».


منبع: عصرایران

آغاز بررسی کلیات لایحه بودجه سال ۹۷

هیئت وزیران در جلسه امروز خود به ریاست حجت­ الاسلام والمسلمین دکتر روحانی رییس جمهوری، به بررسی گزارش سازمان برنامه و بودجه درخصوص کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کشور پرداخت.

به گزارش عصرایران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، در این گزارش، وضعیت کلان منابع و مصارف پیش ­بینی شده و رویکرد لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کل کشور با تأکید بر بودجه ­ریزی عملیاتی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و ادامه مباحث پیرامون لایحه به جلسات بعدی موکول شد.

صدور ضمانت­ نامه برای لازم­ الاجرا شدن موافقتنامه مالی با اگزیم بانک چین

هیئت وزیران در راستای تجهیز و تدارک منابع مالی خارجی مورد نیاز در چارچوب احکام برنامه‏ های توسعه و قوانین بودجه سنواتی، به وزارت امور اقتصادی و دارایی اجازه داد به نمایندگی از سوی دولت برای لازم ­الاجرا شدن موافقتنامه مالی مربوط به پروژه برقی کردن راه ­آهن تهران – مشهد بین بانک صنعت و معدن و اگزیم بانک چین (به صورت وام ترجیحی و وام تجاری)، ضمانت­نامه مربوط را صادر نماید.

اعلام نظر دولت درخصوص تعدادی از طرح­‌های نمایندگان مجلس

دولت در ادامه، ضمن اعلام نظر درخصوص تعدادی از طرح ­های نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نماینده خود را برای پیگیری موضوع تعیین کرد.


منبع: عصرایران

دستور ولایتی به دانشگاه آزاد استان مرکزی: استاد هتاک ظرف ۲۴ ساعت آینده اخراج شود

رئیس هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی در ابلاغی به سرپرست دانشگاه آزاد استان مرکزی (واحد اراک) دستور داد تا استاد هتاک این واحد دانشگاهی ظرف ۲۴ ساعت آینده از دانشگاه آزاد اسلامی اخراج شود.

به گزارش فارس، روز یکشنبه ۷ آبان پس از دریافت اطلاعاتی از دانشگاه آزاد اسلامی اراک مبنی بر اینکه یکی از اساتید این دانشگاه هنگام تدریس و در حضور دانشجویان به پیامبر اسلام(ص) و سایر مقدسات اسلامی اهانت کرده است، علی اکبر ولایتی رئیس هیات موسس و هیات امنای دانشگاه آزاد طی نامه‌ای به رئیس واحد اراک از او خواست تا بعد از تحقیق و در صورت اثبات این موضوع، «بدون درنگ» نسبت به اخراج این فرد اقدام شود.

بعد از بررسی‌های انجام شده و محرز شدن القای اندیشه‌های الحادی این استاد به دانشجویان در این واحد دانشگاهی، ولایتی امروز یکشنبه ۲۱ آبان در نامه‌ای به عباسعلی حیدری، سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی استان مرکزی واحد اراک دستور داد طی ۲۴ ساعت آینده این استاد از دانشگاه آزاد اسلامی اخراج و از همه سمت‌های آموزشی و دانشگاهی خلع شود.

متن این دستور به شرح زیر است:

«جناب آقای دکتر عباسعلی حیدری

سرپرست محترم دانشگاه آزاد اسلامی استان مرکزی واحد اراک

سلام علیکم؛

ضمن تشکر از اقدام شایسته و انقلابی جنابعالی در برخورد با پرونده یکی از مدرسین آن دانشگاه که سخنان اهانت‌آمیز نسبت به ساحت مقدس نبی‌ مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) و اسلام عزیز گفته است که براساس گزارش حضرتعالی که از فایل صوتی ایشان استخراج کرده‌اید و نمونه بعضی از جملات موردنظر به شرح ذیل می‌باشد؛

۱- در اسلام حجاب نداریم، حجاب را شیعه آورده است.

۲- اگر پوشش و حجاب می‌توانست جلوی این فسادها را بگیرد که این همه بزهکاری و مشکلات جنسی نداشتیم.

و جملات اهانت‌آمیز دیگری که قلم از نوشتن و زبان از بازگو کردن آن شرم دارد.

لذا با توجه به حکم کمیته انتظامی آن واحد دانشگاهی به شماره ح/۹/۹۶/۹۷۵ مورخ ۹۶/۸/۸ که بزه انتسابی به نامبرده را محرز تشخیص داده است، مقرر فرمایید برابر بند ۱۵ ماده ۷ آیین‌نامه با موضوع «القای اندیشه‌های الحادی و توهین به مقدسات اسلامی» حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت از تاریخ ابلاغ این نامه نسبت به خلع وی از کلیه سمت‌های دانشگاهی و آموزشی و اخراج قطعی نامبرده از دانشگاه آزاد اسلامی اقدام نمایید و نتیجه را به اینجانب منعکس نمایید.

لازم به ذکر است که این دستورالعمل قطعی است و به هیچ وجه امکان تجدیدنظر توسط هیچ مقامی در آن مورد قبول نمی‌باشد».


منبع: عصرایران

محسن رضایی: موشک سپر دفاعی ماست؛ مذاکره معنا ندارد

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت:در هسته‌ای مذاکره کردیم، زیرا قصد ساختن بمب را نداشتیم؛ قصد ساختن موشک برای دفاع از خود را داریم بنابراین مذاکره معنا ندارد.

به گزارش میزان، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به طرح مذاکره موشکی با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت:در موضوع هسته‌ای مذاکره کردیم، زیرا قصد ساختن بمب را نداشتیم؛ اما درموضوع موشک، قصد ساختن موشک را برای دفاع از خود را داریم؛ بنابراین مذاکره معنا ندارد. ما حاضریم درمذاکرات خلع سلاح اتمی اسرائیل و مذاکرات منطقه عاری از سلاح اتمی شرکت کنیم؛ ولی موشک سپر دفاعی ماست. اگر این سپر تضعیف شود، ما در دفاع از خود ضعیف می‌شویم.


منبع: عصرایران