چه چیز را نباید ببازیم؟

آرمان امیری: این روزها زیاد به گوش می‌رسد، زیاد شنیده‌ایم، دیده‌ایم و شاید خودمان هم هشتگ زده‌ایم: «باید ببازی». انعکاس صدایش بهت‌آور است. صحنه به ظاهر ساده بود. یک مسابقه کشتی و قهرمانی که روی تشک دستور شکست می‌گیرد، اما پژواک صدا برای ما یادآور یک تاریخ است. ده‌ها سال که می‌بازیم چون «باید ببازیم». همه ما حتما مصادیق فراوانی برای این باختن‌ها در ذهن داریم اما به باور من، این شکست‌ها هرچند همه تلخ هستند، اما فقط پیامد هستند. وقایعی گذرا هستند. قابل جبران و قابل فراموش کردن هستند؛ فقط یک شکست است که نه جبران می‌شود و نه فراموش.  فقط یک جا هست که باید مراقب باشیم که هرگز نبازیم.


شاید بدانید که در حال حاضر، سازمان ملل متحد، ۱۹۲ عضو رسمی دارد. در مقابل، تعداد اعضای فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA) در این لحظه ۲۰۹ کشور است. این یعنی دست‌کم ۱۷ عضو فیفا هستند که از نظر سازمان ملل یک کشور رسمی و مستقل حساب نمی‌شوند؛ اما جهان فوتبال منطق خودش را دارد. نه تنها فیفا، بلکه اکثر نهادهای ورزشی جهان واحدهایی حکومتی و سیاسی نیستند.  این‌ها معمولا «مردم‌نهاد»‌هایی (NGO) هستند که به صورت مستقل فعالیت می‌کنند و حتی کوچکترین دخالت‌های دولتی را نمی‌پذیرند. نمونه‌اش وضعیت دخالت دولت احمدی‌نژاد در فدراسیون فوتبال کشورمان بود که ما را تا مرز محرومیت از مسابقات جهانی پیش برد. نمونه دیگرش، رسمیت تیم ملی فوتبال فلسطین است، هرچند سازمان ملل هنوز استقلال و رسمیت این کشور را نپذیرفته، اما فدراسیون‌های ورزشی جهان فلسطین را به رسمیت می‌شناسند.        

شاید در اندیشه‌های سنتی تنها عرصه‌ای که تلاش می‌شد از حوزه نفوذ و دخالت دولت‌ها در امان بماند فقط حریم خصوصی شهروندان بود؛ اما این حریم خصوصی سال‌هاست که دیگر برای نقش‌آفرینی مستقل و آزادی‌های شهروندی کفایت نمی‌کند. سال‌ها است که شهروندان در صدد مدیریت مستقل «عرصه عمومی» (Public sphere) ، هستند؛ یعنی بخشی از عرصه اجتماعی، که همچنان تلاش می‌شود از سیطره نفوذ و دخالت دولت‌ها در امان بماند. انواع و اقسام مردم‌نهادها، شورای صنفی، گروه‌های خودگردان مردمی، انجمن‌های محلی و حتی شهرداری‌ها و شوراهای محل، همه بخش‌هایی از جامعه مدنی را تشکیل می‌دهند؛ یعنی سهمی از عرصه عمومی که اداره آن نه به دولت‌ها، بلکه به صورت مستقیم به خود شهروندان واگذار شده است.

عرصه عمومی، بزرگ‌ترین سد پیش پای تمامی نظام‌های خودکامه، به ویژه رژیم‌های توتالیتر است. عرصه‌ای که از یک «ایده» آغاز می‌شود: «آزادی انسان». استقلال انسان از سیطره نفوذ چهارچوب‌ها و قوانینی که تاریخ ثابت کرده بدون آن‌ها نیز انسان‌ها می‌توانند عرصه عمومی خود را در صلح، دوستی و آرامش حفظ کنند. اگر زمانی شهروندان یک جامعه، به کل از حفظ استقلال عرصه عمومی خود ناتوان و ناامید شوند، آنگاه سایه شوم توتالیتاریسم را بر سر خود احساس خواهند کرد. شکست در بازی ایده‌ها، سرآغاز چنین شکست شومی خواهد بود.

در واکنش به تصاویر شکست کشتی‌گیر ایرانی و فریادهای «باید ببازی» جناب مربی، بسیاری افسوس خوردند. بسیاری هم اعتراض کردند؛ اما به نظر می‌رسد که حتی معترضان نیز نمی‌دانند سویه درست این اعتراض و مقاومت باید به کجا نشانه رود. برخی ادعا کردند که «اگر با اسراییل مشکل دارید، چرا شهامت‌ش را نداریم که مستقیم مطرح کنید و هزینه‌اش را بپردازید»؟ در ظاهر انتقاد موجهی است، اما ایرادش آن است که اصل مشکل را به صورت پیش‌فرضی بدیهی به رسمیت شناخته: «دولت حق دارد تصمیم بگیرد که ورزشکاران با هم مسابقه بدهند یا ندهند»!

در مصداقی دیگر، خیزشی به راه افتاده است تا از مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی درخواست کنند در پوشش خود دقت کند تا صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم به پخش مراسم قرعه‌کشی رضایت بدهد. شکستی بالاتر از این برای عرصه عمومی نمی‌توانیم تصور کنیم. کار از اینکه ما توانایی وصول مطالبات خود از  مسئولان غیرپاسخ‌گو را داریم یا نداریم فراتر رفته است. حالا کار به جایی رسیده که اصل مطالبات دارد تغییر می‌کند. به جای اینکه به صدا و سیما فشار بیاورند که تصمیمات میلی خودش را به مردم تحمیل نکند، می‌خواهند از شهروند دیگر کشورهای جهان هم بخواهند که داوطلبانه به زورگویی ما تن در دهند.

شاید ده‌ها مسابقه ورزشی را به امر  و به اجبار باخته باشیم و شاید صدها مسابقه دیگر را هم ببازیم چون «باید ببازیم». این‌ها همه، مصادیقی گذرا هستند که روزی از آن عبور خواهیم کرد. اما تنها جایی که نباید ببازیم همان بازی «ایده‌ها» است. ایده آزادی و ایده استقلال و ایده حق انسانی را اگر ببازیم، دیگر هرگز از این کابوس شوم بیرون نخواهیم رفت.
منبع: بهارنیوز

اموال رضا ضراب، توقیف شد

وبسایت خبری روزنامه جمهوریت نوشت: در راستای تحقیقات قضایی دادستانی کل استانبول، حکم توقیف دارایی های رضاب ضراب و نزدیکان وی صادر شد.ضراب در دادگاه آمریکایی رسیدگی کننده به اتهامات وی و برخی مدیران بانکی از جمله محمد هاکان آتیلا معاون هالک بانک و مقامات ترکیه، اظهاراتی علیه برخی ترکیه داشته و آنها را به دریافت رشوه و دور زدن تحریم های ایران در سال های گذشته متهم کرده و در دادگاه به عنوان شاهد اظهاراتی را علیه مقامات ترکیه بیان کرده است.


 


به نوشته روزنامه جمهوریت، تحقیقات قضایی درباره رضا ضراب و نزدیکان وی به اتهام تهمت علیه دولت ترکیه و جاسوسی برای دولت های خارجی در شعبه مبارزه با تروریسم و جرایم سازمان یافته دادستانی استانبول آغاز شده است.به گزارش ایرنا، دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد هاکان آتیلا معاون امور بین الملل هالک بانک ترکیه در ایالت نیویورک برگزار شده و رضا ضراب به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شد.رضا ضراب تاجر ایرانی تبار ترکیه‌ای که در آمریکا بازداشت شده، با پذیرش ارتکاب هفت اتهام از جمله پولشویی، تقلب بانکی و پرداخت رشوه، در جلسه محاکمه محمد هاکان آتیلا یکی از مقامات ارشد هالک بانک ترکیه علیه وی و برخی مقامات ترکیه شهادت داد.رضا ضراب در دادگاه شهادت داد که معامله او با ایران مورد تایید اردوغان نخست وزیر وقت و مقامات سیاسی و بانکی ترکیه بوده است.

 

هاکان آتیلا معاون امور بین الملل هالک بانک ترکیه اتهاماتش را رد کرده، اما رضا ضراب با پذیرفتن اتهاماتش با دادستان های آمریکایی همکاری می‌کند.ضراب پیش از این گفته که با رشوه به یک وزیر ترکیه‌ای و با ترتیب دادن معاملات طلا و تجارت صوری مواد غذایی، امکان مبادلات مالی بین‌المللی را برای ایران فراهم کرده است.او در دومین روز شهادتش در دادگاه درباره معاملاتش در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ گفت که بانک‌های زراعت و واقیف ترکیه هم در دور زدن تحریم‌های ایران دخیل بوده‌اند.ضراب همچنین گفت که هاکان آتیلا معاون هالک بانک ترکیه به همراه سلیمان اصلان مدیرعامل سابق این بانک دولتی، در طراحی معاملات مرتبط با ایران نقش داشته‌ است.
منبع: بهارنیوز

اموال رضا ضراب، توقیف شد

وبسایت خبری روزنامه جمهوریت نوشت: در راستای تحقیقات قضایی دادستانی کل استانبول، حکم توقیف دارایی های رضاب ضراب و نزدیکان وی صادر شد.ضراب در دادگاه آمریکایی رسیدگی کننده به اتهامات وی و برخی مدیران بانکی از جمله محمد هاکان آتیلا معاون هالک بانک و مقامات ترکیه، اظهاراتی علیه برخی ترکیه داشته و آنها را به دریافت رشوه و دور زدن تحریم های ایران در سال های گذشته متهم کرده و در دادگاه به عنوان شاهد اظهاراتی را علیه مقامات ترکیه بیان کرده است.


 


به نوشته روزنامه جمهوریت، تحقیقات قضایی درباره رضا ضراب و نزدیکان وی به اتهام تهمت علیه دولت ترکیه و جاسوسی برای دولت های خارجی در شعبه مبارزه با تروریسم و جرایم سازمان یافته دادستانی استانبول آغاز شده است.به گزارش ایرنا، دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد هاکان آتیلا معاون امور بین الملل هالک بانک ترکیه در ایالت نیویورک برگزار شده و رضا ضراب به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شد.رضا ضراب تاجر ایرانی تبار ترکیه‌ای که در آمریکا بازداشت شده، با پذیرش ارتکاب هفت اتهام از جمله پولشویی، تقلب بانکی و پرداخت رشوه، در جلسه محاکمه محمد هاکان آتیلا یکی از مقامات ارشد هالک بانک ترکیه علیه وی و برخی مقامات ترکیه شهادت داد.رضا ضراب در دادگاه شهادت داد که معامله او با ایران مورد تایید اردوغان نخست وزیر وقت و مقامات سیاسی و بانکی ترکیه بوده است.

 

هاکان آتیلا معاون امور بین الملل هالک بانک ترکیه اتهاماتش را رد کرده، اما رضا ضراب با پذیرفتن اتهاماتش با دادستان های آمریکایی همکاری می‌کند.ضراب پیش از این گفته که با رشوه به یک وزیر ترکیه‌ای و با ترتیب دادن معاملات طلا و تجارت صوری مواد غذایی، امکان مبادلات مالی بین‌المللی را برای ایران فراهم کرده است.او در دومین روز شهادتش در دادگاه درباره معاملاتش در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ گفت که بانک‌های زراعت و واقیف ترکیه هم در دور زدن تحریم‌های ایران دخیل بوده‌اند.ضراب همچنین گفت که هاکان آتیلا معاون هالک بانک ترکیه به همراه سلیمان اصلان مدیرعامل سابق این بانک دولتی، در طراحی معاملات مرتبط با ایران نقش داشته‌ است.
منبع: بهارنیوز

سه‌گانه تحقیر در ورزش ایران

امیر راعی فرد- روزنامه بهار:
در تمامی کشورها، ورزش به عنوان امری با کارکردهای حقوق بشری و بدون در نظر گرفتن الزامات سیاسی پذیرفته شده است.در جهان ورزش اتفاقاتی بروز می‌یابد که اگر با پارامترهای سیاسی موجود در جهان به دنبال تحقق آنها باشیم شاید اموری دست نیافتنی قلمداد گردند. کشور ایران با توجه به ملاحظات داخلی در امر سیاست، گاهی با اتخاذ رویکردهایی منطقه‌ای، راهی جداگانه را در مدیریت ورزشی نسبت به سایر دولت‌ها می‌پیماید. شاید بتوان مدعی شد که وجود ریشه‌های فرهنگی در ارتباط با تصمیم‌گیری‌های دولتی  به معنای عام و یا رفتارهای شخصی موثران اجتماعی و ورزشی در راستای روال پذیرفته شده داخلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با کمی دقت در اتفاقات روزهای گذشته، به خوبی می‌توان رد پای خاستگاه‌های فرهنگی و سیاسی غالب در تصمیم‌گیران کشوری را مشاهده نمود.

در سالیان اخیر جریانات سیاسی در کشور و گروه‌های مختلف اجتماعی با رویکردهای اصلاح‌طلبانه، با روش‌هایی مدنی نسبت به برخی رفتارهای تصمیم‌گیران حکومتی، اعتراضاتی را مطرح کرده اند که البته راه به جایی نبرده است.سه اتفاق متوالی در روزهای گذشته که هر کدام به تنهایی می‌تواند به عنوان یک شکست مهلک فرهنگی و اجتماعی قلمداد گردد، بار دیگر صدای زنگ خطر چگونگی بروز برخی خواسته‌های سیاسی و فرهنگی سیاستمداران را برای جامعه ایرانی به صدا در آورده است.شکست عامدانه کشتی‌گیر ایرانی، آن هم به دستور مربیان، خود آغازگر تراژدی سه‌گانه شکست‌های فرهنگی ایران در عرصه جهانی بود.

پیش از این بنا بر سیاست‌های کلان کشوری، ورزشکاران ایرانی از مقابله و مبارزه با ورزشکاران اسرائیلی امتناع می‌کردند.حال با فرض پذیرفتن این اقدام که امروزه به امری معمول در سیاست‌های ورزشی کشور بدل شده است، مسئولان ورزشی باید نسبت به بدعت توهین آمیز جدیدشان پاسخگوی افکار عمومی باشند.سنت زشت و موهن شکست عامدانه در میدان یک رقابت ورزشی به اندازه‌ای توهین آمیز است که جای کمترین دفاع اخلاقی و ایدئولوژیک را حتی برای تصمیم‌‌گیران این فضاحت تاریخی باقی نمی‌گذارد.باید توجه داشت که پذیرفتن عامدانه شکست در یک مسابقه ورزشی فارغ از زیر سوال بردن اخلاق می‌تواند به محرومیت‌های سنگین انضباطی بیانجامد.

دومین جسارت بی ادبانه فرهنگی را یک ورزشکار ایرانی به کارنامه ورزشی این روزهای ما افزوده است. فوتبالیستی که به سبب کسب نام و نشانی ورزشی به خود اجازه می‌دهد تا با طرح درخواستی ظاهرا خیرخواهانه، امکان مشاهده کامل پخش مستقیم قرعه کشی جام جهانی را با تحقیر فرهنگی یک ملت معاوضه نماید. باید توجه داشت که نقد حرکت کودکانه سردار آزمون به معنای زیر سوال بردن نیت فردی او برای ارائه یک خدمت نیست، بلکه این نقد صریح، تصمیم گیران فرهنگی کشور را نشانه گرفته است.سردار آزمون با طرح درخواستی ساده‌انگارانه از مجری زن برگزاری مراسم قرعه کشی جام جهانی جهت رعایت پوشش مناسبی که امکان پخش زنده برنامه را در ایران مهیا کند، بار دیگر نوک پیکان انتقادات را به سوی تصمیم‌گیرندگانی نشانه رفته است که گویا تحقیر فرهنگی ایران در عرصه‌های جهانی برایشان از کمترین درجه اهمیت برخوردار است.

آخرین حلقه پازل سه‌گانه تحقیر ایران در عرصه‌های ورزشی و فرهنگی به مرد محجبه تایلندی باز می‌گردد! مسابقات آسیایی گرگان نیز به محلی جهت تحقیر فرهنگی ایرانیان بدل شد. جایی که مربی تایلندی جهت نظارت بر کار شاگردان خود مجبور به استفاده از یک حوله به عنوان روسری می‌شود تا امکان حضور در ورزشگاه را پیدا نماید. انتشار تصاویر این مرد تایلندی که برای انجام وظیفه مربی‌گری خود مجبور به اقدام ظاهری برای تغییر جنسیت! می‌شود، کاری ترین ضربه فرهنگی این روزها را به کشور وارد ساخت.از تکذیب اولیه مسئولان امر گرفته تا طرح شکایت از مربی تایلندی، هر کدام می‌تواند دامنه تحقیر آمیز بودن این گونه رفتارهای مدیریتی را به خوبی نشان دهد.

باید توجه داشت که جلوه فرامرزی این گونه تصمیمات مدیریتی و ارتکاب برخی رفتارها بر مبنای اجتهادات شخصی، می‌تواند سند قضاوت فرهنگی یک کشور قلمداد گردد. کوتاه سخن اینکه بازنگری فرهنگی در ارتباط با رفتارهایی که به عنوان منش جهانی پذیرفته شده است و هماهنگی بیشتر با جامعه جهانی در رابطه با این موارد می‎تواند به میزان زیادی از این گونه تحقیرشدگی‌های جهانی در عرصه‌های فرهنگی و ورزشی جلوگیری نماید. به عبارتی ندای اصلاح گری سیاسی طیف منتقد و اصلاح‌طلب داخلی باید تمامی عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور را مورد توجه قرار دهد.
منبع: بهارنیوز

سه‌گانه تحقیر در ورزش ایران

امیر راعی فرد- روزنامه بهار:
در تمامی کشورها، ورزش به عنوان امری با کارکردهای حقوق بشری و بدون در نظر گرفتن الزامات سیاسی پذیرفته شده است.در جهان ورزش اتفاقاتی بروز می‌یابد که اگر با پارامترهای سیاسی موجود در جهان به دنبال تحقق آنها باشیم شاید اموری دست نیافتنی قلمداد گردند. کشور ایران با توجه به ملاحظات داخلی در امر سیاست، گاهی با اتخاذ رویکردهایی منطقه‌ای، راهی جداگانه را در مدیریت ورزشی نسبت به سایر دولت‌ها می‌پیماید. شاید بتوان مدعی شد که وجود ریشه‌های فرهنگی در ارتباط با تصمیم‌گیری‌های دولتی  به معنای عام و یا رفتارهای شخصی موثران اجتماعی و ورزشی در راستای روال پذیرفته شده داخلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با کمی دقت در اتفاقات روزهای گذشته، به خوبی می‌توان رد پای خاستگاه‌های فرهنگی و سیاسی غالب در تصمیم‌گیران کشوری را مشاهده نمود.

در سالیان اخیر جریانات سیاسی در کشور و گروه‌های مختلف اجتماعی با رویکردهای اصلاح‌طلبانه، با روش‌هایی مدنی نسبت به برخی رفتارهای تصمیم‌گیران حکومتی، اعتراضاتی را مطرح کرده اند که البته راه به جایی نبرده است.سه اتفاق متوالی در روزهای گذشته که هر کدام به تنهایی می‌تواند به عنوان یک شکست مهلک فرهنگی و اجتماعی قلمداد گردد، بار دیگر صدای زنگ خطر چگونگی بروز برخی خواسته‌های سیاسی و فرهنگی سیاستمداران را برای جامعه ایرانی به صدا در آورده است.شکست عامدانه کشتی‌گیر ایرانی، آن هم به دستور مربیان، خود آغازگر تراژدی سه‌گانه شکست‌های فرهنگی ایران در عرصه جهانی بود.

پیش از این بنا بر سیاست‌های کلان کشوری، ورزشکاران ایرانی از مقابله و مبارزه با ورزشکاران اسرائیلی امتناع می‌کردند.حال با فرض پذیرفتن این اقدام که امروزه به امری معمول در سیاست‌های ورزشی کشور بدل شده است، مسئولان ورزشی باید نسبت به بدعت توهین آمیز جدیدشان پاسخگوی افکار عمومی باشند.سنت زشت و موهن شکست عامدانه در میدان یک رقابت ورزشی به اندازه‌ای توهین آمیز است که جای کمترین دفاع اخلاقی و ایدئولوژیک را حتی برای تصمیم‌‌گیران این فضاحت تاریخی باقی نمی‌گذارد.باید توجه داشت که پذیرفتن عامدانه شکست در یک مسابقه ورزشی فارغ از زیر سوال بردن اخلاق می‌تواند به محرومیت‌های سنگین انضباطی بیانجامد.

دومین جسارت بی ادبانه فرهنگی را یک ورزشکار ایرانی به کارنامه ورزشی این روزهای ما افزوده است. فوتبالیستی که به سبب کسب نام و نشانی ورزشی به خود اجازه می‌دهد تا با طرح درخواستی ظاهرا خیرخواهانه، امکان مشاهده کامل پخش مستقیم قرعه کشی جام جهانی را با تحقیر فرهنگی یک ملت معاوضه نماید. باید توجه داشت که نقد حرکت کودکانه سردار آزمون به معنای زیر سوال بردن نیت فردی او برای ارائه یک خدمت نیست، بلکه این نقد صریح، تصمیم گیران فرهنگی کشور را نشانه گرفته است.سردار آزمون با طرح درخواستی ساده‌انگارانه از مجری زن برگزاری مراسم قرعه کشی جام جهانی جهت رعایت پوشش مناسبی که امکان پخش زنده برنامه را در ایران مهیا کند، بار دیگر نوک پیکان انتقادات را به سوی تصمیم‌گیرندگانی نشانه رفته است که گویا تحقیر فرهنگی ایران در عرصه‌های جهانی برایشان از کمترین درجه اهمیت برخوردار است.

آخرین حلقه پازل سه‌گانه تحقیر ایران در عرصه‌های ورزشی و فرهنگی به مرد محجبه تایلندی باز می‌گردد! مسابقات آسیایی گرگان نیز به محلی جهت تحقیر فرهنگی ایرانیان بدل شد. جایی که مربی تایلندی جهت نظارت بر کار شاگردان خود مجبور به استفاده از یک حوله به عنوان روسری می‌شود تا امکان حضور در ورزشگاه را پیدا نماید. انتشار تصاویر این مرد تایلندی که برای انجام وظیفه مربی‌گری خود مجبور به اقدام ظاهری برای تغییر جنسیت! می‌شود، کاری ترین ضربه فرهنگی این روزها را به کشور وارد ساخت.از تکذیب اولیه مسئولان امر گرفته تا طرح شکایت از مربی تایلندی، هر کدام می‌تواند دامنه تحقیر آمیز بودن این گونه رفتارهای مدیریتی را به خوبی نشان دهد.

باید توجه داشت که جلوه فرامرزی این گونه تصمیمات مدیریتی و ارتکاب برخی رفتارها بر مبنای اجتهادات شخصی، می‌تواند سند قضاوت فرهنگی یک کشور قلمداد گردد. کوتاه سخن اینکه بازنگری فرهنگی در ارتباط با رفتارهایی که به عنوان منش جهانی پذیرفته شده است و هماهنگی بیشتر با جامعه جهانی در رابطه با این موارد می‎تواند به میزان زیادی از این گونه تحقیرشدگی‌های جهانی در عرصه‌های فرهنگی و ورزشی جلوگیری نماید. به عبارتی ندای اصلاح گری سیاسی طیف منتقد و اصلاح‌طلب داخلی باید تمامی عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور را مورد توجه قرار دهد.
منبع: بهارنیوز

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح: مذاکره درباره توان موشکی ایران منتفی است

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح تاکید کرد: تقاضای هرگونه مذاکره در خصوص توان موشکی جمهوری اسلامی ایران از اساس منتفی است.

به گزارش ایسنا، سردار سرتیپ سید مسعود جزایری معاون ستاد کل و سخنگوی ارشد نیروهای مسلح اعلام کرد: توان بالای دفاعی کشورمان به عنوان اصلی‌ترین عامل بازدارندگی برابر دشمنان انقلاب اسلامی، همواره در مسیر ارتقاء حرکت خواهد کرد.

وی تصریح کرد: علاوه تدابیر صریح رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا درباره افزایش قدرت دفاعی، این مهم مورد اجماع همگانی در هرم مدیریت و آحاد مردم در ایران قرار دارد.

جزایری در پایان گفت: به همه کسانی که درباره جمهوری اسلامی ایران حرف می زنند توصیه می کنیم، زحمت ورود در حوزه دفاعی و موشکی را به خود ندهند.


منبع: عصرایران

رئیس جمهور وارد زاهدان شد

رئیس جمهور دقایقی قبل وارد زاهدان شد.

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی صبح امروز از طریق فرودگاه زابل وارد استان سیستان و بلوچستان شد و در بدو ورود مورد استقبال مسئولان استان قرار گرفت.

رئیس‌جمهور در نخستین برنامه سفر ۲ روزه خود به استان سیستان و بلوچستان با مردم منطقه سیستان در استادیوم ورزشی شهرستان زابل دیدار داشت و در جمع آنان به سخنرانی پرداخت و دقایقی قبل وارد زاهدان شد.

روحانی تا ساعتی دیگر در محل سالن همایش‌های هلال‌احمر استان با حضور منتخبان گروه‌های مختلف جلسه توسعه اقتصادی سیستان و بلوچستان همزمان چندین پروژه را به‌صورت ویدئوکنفرانس در نقاط مختلف استان افتتاح می کند.

دیدار با دانشجویان استان سیستان و بلوچستان در تالار “حکیم ابوالقاسم فردوسی” دانشگاه سیستان و بلوچستان با توجه به نزدیکی روز دانشجو، آخرین برنامه رئیس‌جمهور در شهرستان زاهدان است.

رئیس‌جمهور در روز دوم سفر به سیستان و بلوچستان جهت افتتاح فاز نخست پروژه بزرگ توسعه بندر “شهید بهشتی” چابهار به این شهرستان سفر می‌کند که این برنامه محوری با حضور وزرا و مقامات کشورهای مختلف برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

احمدی‌نژاد آمده تا با خاک یکسان کند!

گروه سیاسی: سایت نامه‌ نیوز نوشت: نایب رئیس فراکسیون مستقلان ولایی مجلس گفت: ماموریت احمدی‌نژاد نابودی اصولگرایان بوده، مشخص است که احمدی‌نژاد امروز آمده تا اینها را با خاک یکسان کند. من واقعا از این مساله خوشحال نیستم چرا که اصولگرایان نباید حذف شوند.
 
غلامعلی جعفرزاده گفت: جریان حامی آقایان ناطق نوری و لاریجانی و اصولگرایان اعتدالی به دنبال ایجادحزب هستند آن هم حزبی که بسیاری از مواضع اصلاح‌طلبان را هم قبول دارند. درواقع قرار است اصلاح طلبان معتدل و اصولگرایان معتدل زیر یک پرچم قرار بگیرند. به نظرمن استقبال خوبی از این اقدام خواهد شد. وی افزود: بحث یک روز و دو روز نیست؛ این موضوع چندسالی است که مورد بحث قرار گرفته است. در سال آخر مجلس نهم بحث شد و در مجلس دهم به خاطر موضوع فراکسیون امید و لیست امید یک سکته ای در این مسیر ایجاد شد. چکیده اظهارات جعفرزاده به شهر زیر است:


*حرکت حزبی حاصل تفکراتی مانند ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و اساسا عقلای اصولگرایان است؛ افرادی که با مردم ارتباط زیادی دارند؛ واقع‌گرا هستند و مصلحت کشور را اصل قرار می دهند . افرادی نیستند که بخواهند خودشان را فریب دهند.


* خسارتی که احمدی‌نژاد به اصولگرایان وارد کرد موجب شد تا اینها دیگر به تندروها رای ندهند. از این طرف هم مقبولیت آقای خاتمی و محجوب بودنشان امتیازات زیادی به اصلاح طلبان منتقل کرد به طوری که امروز هر رفتار احمدی‌نژاد تخم مرغ های اصولگرایان را به سبد اصلاح طلبان منتقل می کند.

 

*رفتار امروز احمدی نژاد یک نتیجه دارد و آن اینکه درسال های ۱۴۰۰ و ۹۸ این اصلاح طلبان و اعتدالیون هستند که تقویت می شوند. به عبارت دیگر هرچند مردم نارضایتی های نسبت به روحانی دارند اما وقتی در مقام مقایسه قرار می گیرند به سمت اصلاحات و اعتدال گرایش پیدا می کنند.

 

*لاریجانی که من می شناسم بازی را به گونه ای طراحی می کند که نواصولگراها مجبور به همراهی می شوند و اساسا راهی به جز این نخواهند داشت.

 

* آقای ناطق نوری تا حدودی هنوز با خودش درگیر است و به نظر می رسد چون دلشکسته است هنوز انگیزه لازم برای ورود به این عرصه ندارد. هرچقدر هم دوستانی مانند باهنر و … با او وارد صحبت شده کرده اند هنوز مذاکراتشان به جایی نرسیده است. نباید فراموش کنیم آقای ناطق نوری فرد عاقلی است و به قول معروف به راحتی بله نمی گوید. باید پیش شرط هایی تعریف شود و بر اساس آن پیش شرط ها به پیش رفت.ضمن اینکه میان آقای ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی فاصله زیادی وجود دارد و ناطق نوری هیچگاه نمی تواند هاشمی رفسنجانی شود؛ او یکی بود و تمام شد.

 
* عقلانیت در اصلاح طلب ها وجود دارد و حرف شنوی از آقای خاتمی دارند. بنابراین قطعا بر مدار عقل حرکت می کنند. در عین حال اصولگرایان زیر هیچ پرچمی جمع نمی شوند.
منبع: بهارنیوز

نام گذاری بی‌خاصیت

سجاد خداکرمی- روزنامه بهار: روز گذشته مصادف بود با روزی به نام مجلس که ۲۴ سال پیش نهاد قانون گذاری کشور با تصویب ماده واحده‌ای، سالروز شهادت مجتهد مجاهد و سیاستمدار متعهد آیت‌اله سید حسن مدرس را به عنوان روز مجلس نامگذاری کرد. روزی که طی سال‌های گذشته به نظر بیشتر به شعار دادن‌های هر یک از اعضای ادوار مجلس گذشته است.

اواخر هفته گذشته بود که رئیس فراکسیون امید در آستانه روز مجلس تصمیم گرفت کنفرانس خبری برگزار کند و از عملکرد فراکسیون مطبوع خود دفاع کند. محمدرضا عارف در نشست خبری خود که در محل فراکسیون امید مجلس برگزار شد در پاسخ به خبرنگاری که با تاکید بر شعار آرامش و رونق اقتصادی لیست امید، از میزان آرامش فعلی در جامعه سئوال کرده بود، گفت: «اگر مجلس فعلی را با مجالس قبل یا به‌طور مشخص مجلس نهم مقایسه کنیم متوجه می‌شویم فضای امروز مجلس به مراتب آرام‌تر است و نمایندگان با رفاقت و تفاهم پیگیر امور هستند و با امید به آینده به‌دنبال اصلاح امور هستند.»

وی همچنین  در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه به نظر می‌رسد جامعه حامی جریان اصلاحات به دلیل برخی عملکردها در فراکسیون امید دچار سرخوردگی شده، اعلام کرد: «بهتر است به جای آنکه از جانب مردم صحبت کنیم نگاهی عملیاتی‌تر داشته باشیم. شما دیدید که در ابتدای کار مجلس دهم انتقادات شدیدی علیه فراکسیون امید مطرح می‌شد، اما مردم در اردیبهشت ۹۶ نظرشان را به صراحت اعلام کرده و نشان دادند امیدشان دوچندان شده است.» این گفته‌های فراکسیون امید در کنار بسیاری دیگر از سخنان وی در این کنفرانس خبری نیز نه تنها در ارتباط با عملکرد مجلس دهم موضوع جدیدی در خود نداشت که بیشتر دفاع از فراکسیون تحت ریاست وی بود که طی ماه‌های اخیر به شدت مورد انتقاد است.

مرور منصفانه عملکردها
اما از دیگر سو برخی اصلاح‌طلبان عضو فراکسیون امید بودند که در روز مجلس به سخنان اینچنینی اکتفا نکردند. علیرضا رحیمی، عضو فراکسیون امید مجلس، یکی از این نمایند‌ها بود که روز گذشته در کانال تلگرامی خود یادداشتی در این ارتباط نوشت و در این یادداشت مرور کارنامه فردی نماینده‌ها و عملکرد مجلس را مورد توجه قرار داد. نماینده مردم تهران در ابتدای این یادداشت به عملکرد خود در مجلس دهم پرداخت و سپس به عملکرد مجلس پرداخت و نوشت:«معتقدم هیات رئیسه مجلس بعنوان سکاندار مدیریت مجلس نیاز به انسجام و شفافیت بیشتر دارد و با درجه بالاتری از انسجام و شفافیت می‌تواند مجلس را در دو فضای قانونگذاری ونظارت به سکوی موفقیت نزدیکتر کند. سازمان اداری مجلس بلحاظ مدیریتی و عملکردی و نیز شفافیت نیاز به تحول اساسی دارد. برخی دبیران کمیسیون‌ها که کارمندان مجلس هستند سی سال و بعضا بمدت ده و ۱۵ سال بر اداره و امور کمیسیون‌ها اثرگذارند. تخصص‌ها و سطح تحصیلات دبیران کمیسیون‌ها حتما نیاز به ارزیابی جداگانه دارد و روابط شخصی باقیمانده از دوره‌های قبل، کار جابجایی‌ها و اصلاح ساختار سازمانی مجلس و کمیسیون‌ها را سخت کرده است. »

وی در ادامه افزود: «آسیب‌شناسی موضوع مدیریت سازمانی و اداری مجلس و میزان کارامدی و اثربخشی معاونت‌ها و واحدهای مختلف مجلس، موضوعی است که نیازمند ورود جدی، بیطرفانه و موثر هیات رئیسه مجلس و کمیسیون تدوین آیین نامه و عموم نمایندگان است امری که تاکنون در دستور کار قرار نگرفته است و شواهد هم حاکی از ان است که همچنان تلاش میشود این حوزه بدون ارزیابی لازم و تغییر موثری ادامه کار دهد. برای یک سازمان حرفه‌ای و حساس اینها نشانه‌های خوبی نیست و نمایندگان بدلیل ابهام در مدیریت و عملکرد سازمان مجلس، گاها سخن از تحقیق و تفحص از خود مجلس می گویند. شایسته است فراکسیونها گزارش دوره‌ای عملکرد به مردم ارائه نمایند.

رحیمی در آخر نیز عملکرد فراکسیون‌های مجلس به خصوص فراکسیون امید را مورد توجه قرار داد و نوشت: «بطور کلی بیش از ۴۵ فراکسیون در مجلس فعال شده‌اند در حالیکه کمتر از پنج فراکسیون بطور حرفه‌ای دارای اساسنامه و ساختار تشکیلاتی منسجم هستند. فراکسیون امید در سال دوم فعالیت خود با انسجام و شفافیت بیشتر به سمت اثرگذاری لازم در بخش قانونگذاری و نظارت رفته است و در حوزه سیاسی و مطالبات بحق مردم گامهای محکمتری را برخواهد داشت. انتشار اسامی اعضای فراکسیون در روزهای اینده گامی در جهت انسجام و همگرایی بیشتر اعضا و شفافیت در عملکرد خواهد بود.»

محمود صادقی دیگر عضو فراکسیون امید نیز روز گذشته و در روز مجلس واکنش داشت اما برخلاف بسیاری از نمایندگان بهارستان نشین وی به این روز و به عملکرد خود نگاه دیگر گونه‌ای داشت. نماینده اصلاح‌طلب تهران در مجلس دهم روز گذشته در حساب شخصی خود در توئیتر نوشت: «امروز روز مجلس است؛ حدود یکی سال و نیم از عمر مجلس دهم می گذرد و من گرفتار عذاب وجدان شده‌ام که آیا به سوگندی که خودره‌ام وفا کرده ام؟» او ر انتهای این توئیت نیز به ذکر غزلی از حافظ اشاره کرد و نوشت: «وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی/ وگرنه هرکه تو بینی ستمگری داند»

این سه واکنش در روز مجلس تنها واکنش‌های نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم به این روز بود، از سوی دیگر تعداد بسیار اندکی از نمایندگان مستقل و غیر اصلاح‌طلب خانه ملت نیز واکنش‌هایی به این روز داشتند که آنها نیز هیچ یک نگاهی انتقادی به عملکرد مجلس دهم نداشت؛ رئیس مجلس دهم نیز امروز گفت‌وگویی تلویزیونی خواهد داشت که آن هم با توجه به سبقه علی لاریجانی در پاسخ گویی، به نظر پاسخگوی عملکردهای مجلس دهم و مطالبات مردم از این مجلس نخواهد بود.بی‌سبب نیست که زیباکلام می‌گوید: اگر احزاب و پارلمان نیرومند نباشد، پاسخگویی به وجود نمی‌آید و درباره این‌که چرا پاسخگویی وجود ندارد، باید بگوییم که علت این است که دغدغه نمایندگان مجلس در طول نمایندگی، این است که احیاناً ردصلاحیت نشوند.
منبع: بهارنیوز

نمی‌خواهیم بین ایران و منطقه فاصله باشد

حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی امروز در جمع مردم زابل تاکید کرد: اگر بعضی از کشورهای منطقه با ما فاصله گرفته‌اند تقصیر خود آنها است ما خواهان این فاصله نبوده ایم ما نمی خواهیم بین ایران و کشورها منطقه فاصله باشد نمی خواهیم بین ایران و دنیای عرب فاصله بیفتد.

وی ادامه داد: حالا اگر برخی کشورها در درون خود جنگ شاهزادگان دارند یا سه سال است همسایه خود را بمباران می کنند و شکست می خورند و اگر سالها به داعش کمک کرده اند وشکست خورده‌اند تقصیر ما نیست . ما خواهان دوستی با همه کشورهای منطقه هستیم. من به شما مردم سیستان و بلوچستان می گویم امروز رابطه ما با کشورهای افغانستان، پاکستان و عمان که جزو همسایگان این استان محسوب می شوند، از هر زمان دیگری بهتر است.

روحانی ادامه داد: من به خاطر وحدت و برادری‌تان به شما مردم درود می فرستم. همه مذاهب از اسلام، قران و پیامبر ریشه می گیرد. همه اقوام از ایران و ایرانیت سرچشمه می گیرد وافتخار همه ما این است که ایرانی و مسلمان هستیم. سیستان و بلوچستان سرزمین بزرگان، علما و شهدای بزرگ است. اینجا سرزمین آیت الله سیستانی است که ملجاء شیعه و سنی و کرد است و از شیعیان، اهل سنت و کردهای عراق هرگاه که به کمک نیاز داشتند، کمک کرده است.

رئیس جمهور با بیان اینکه افتخار ما آن است که وحدت واتحاد خود را حفظ کرده‌ایم تصریح کرد: استان سیستان و بلوچستان با وجود همه تنوع خود، وحدت، مرزبانی و مرزداری خود را از ایران بزرگ  و اسلام حفظ کرده است. شما مردم سیستان و بلوچستان در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و حتی زلزله غرب نشان داده اید و این وحدت نشان داد که ایران متحد در شرایط پیچیده منطقه چگونه می تواند از گذرگاه تاریخی به خوبی گذر کند.

وی همچنین گفت: در ایامی که در منطقه شاهد اختلاف میان اقوام و مذاهب و جنگ تروریسم هستیم، مردم ایران از شیعه و سنی وحدت و ایمان خود را حفظ کرده‌اند. تروریستها در همه کشورهای منطقه حضور یافته‌اند به جز ایران و این به دلیل وحدت، ایمان و اسلام معتدل مردم ما است. هیچگاه اسلام در این سرزمین رابطه‌ای با خشونت نداشته است و هیچگاه مردم این کشور فرصتی برای تروریسم برای خشونت فراهم نکرده است. آمریکا و اسرائیل برای منطقه نقشه شوم کشیده بودند و قرار نبود داعش در ظرف چند سال از بین برود. آنها برای کل خاورمیانه توطئه کرده بودند و می خواستند مسیر تروریست را از عراق و سوریه به آسیای مرکزی، ایران و جهان اسلام توسعه دهند.

رئیس دولت دوازدهم ادامه داد: هدف آنها از بین بردن تمدن اسلامی، واژگونه معرفی کردن اسلام، تقویت اسرائیل، ثابت کردن جای پای خود در منطقه و بازداشتن منطقه از توسعه بود اما مردم بیدار و هوشیار منطقه توانستند این توطئه را درهم بشکنند. خوشحالیم که پایگاه‌های اصلی داعش در منطقه ما از بین رفته است و ان‌شاءالله با حرکت مردم منطقه شاهد باشیم که اساس خشونت و تروریسم در منطقه ریشه کن شود. راه نجات ما وحدت، انسجام و برادری است. ما یک قبله، یک کتاب، یک حج،یک عید قربان و فطر و یک اخلاق داریم و آن اخلاق محمدی است.

روحانی همچنین با اشاره به اینکه ما از شیعه و سنی عاشق خاندان رسالت بوده ودر پی آن هستیم که کشورهای اسلامی در کنار هم باشیم، خاطر نشان کرد: ما همواره یار و یاور همه مسلمانان خواهیم بود.

به گزارش ایسنا، رئیس جمهور در ادامه سخنان خود در جمع مردم زاهدان با بیان اینکه سیستان و بلوچستان سرزمین پهلوانان و دلاوران است گفت: توسعه شرق کشور از این منطقه آغاز خواهد شد. دولت یازدهم هم در تلاش بود که کمبودهای انباشته شده تاریخی این استان را تاحدی جبران کند و در همین راستا مقدار بودجه عمرانی برای سیستان و بلوچستان را نسبت به ۴ سال قبل از آن ۲٫۵ برابر کرد تا نشان دهد همه تلاشمان را برای توسعه استان به کار گرفته‌ایم البته کمبودها و نیازهای استان خیلی بیشتر از این است و باید تلاش بیشتری برای توسعه این استان انجام شود.

روحانی تصریح کرد: ۲۴ طرح و پروژه به ارزش هزار و ۳۸ میلیارد تومان در جلسه هیئت وزرا تصویب شده است که  در سالهای ۹۶، ۹۷ و ۹۸ اجرایی می شود. سطح مشارکت مردم این استان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ سطح بالایی بود و مردم با حضور در انتخابات، دِین خود را به انقلاب، اسلام و ایران به خوبی ادا کردند. من هم سفر استانی دولت دوازدهم را از این استان شروع کردم.

رئیس جمهور با بیان اینکه من در سال ۹۳ قول دادم ۴۶ هزار هکتار زمین را در زابل با کشاورزی مدرن آباد کنیم، افزود: کارهای زیربنایی ۱۰ هزار هکتار آماده شده است و به ۱۵۰۰ هکتار زمین در همین ایام برق‌رسانی می شود.  تا پایان سال ۱۰ هزار هکتار زمین آماده شده و مابقی هم در سال ۹۷ و اوایل ۹۸ اجرایی می‌شود تا تحول بزرگی در کشاورزی منطقه ایجاد شود. من خوشحالم این قول در حال اجرا است.

وی در ادامه با بیان اینکه شما مردم بر موضوع منطقه آزاد سیستان تاکید داشته‌اید و من میدانم منطقه آزاد سیستان یک تحول تجاری و اشتغال در این سرزمین به وجود می آورد خاطر نشان کرد: ما لایحه مناطق آزاد و از جمله منطقه آزاد سیستان و بلوچستان را در سال ۹۵ به مجلس تقدیم کردیم و امیدواریم که مجلس در سال جاری منطقه آزاد سیستان را به تصویب برساند. منطقه آزاد سیستان خواسته شما مردم است و ما هم وظیفه داشتیم به خواسته شما عمل کنیم. در زمینه بازارچه های مرزی نیز همینجا به وزیر کشور تاکید می کنم که همه توان خود را برای تحقق این موضوع به کار گیرد.

روحانی ادامه داد: در سال ۹۳ در زاهدان قول دادم که لوله گاز را در دولت یازدهم به این شهر می رسانم. وقتی این قول را دادم برخی دوستان تعجب کردند و گفتند که این کار سخت است و ممکن است اجرایی نشود اما مشعل گاز در دولت یازدهم در زاهدان روشن شد. من به بانک مرکزی و سایر بانکها دستور دادم در زاهدان به هر خانه‌ای که می خواهد لوله کشی گاز کند، دو میلیون تومان وام بدهد. همچنین لوله کشی گاز از زاهدان به زابل به زودی آغاز می شود و از سال آینده گاز به زابل می رسد. البته لوله گازی که برای زابل در نظر گرفته‌ایم برای صنایع هم به کار گرفته می شود. من از استاندار می خواهم این مسئله را قدم به قدم دنبال کند و اگر مشکلی پیش آمد مستقیم با من در تماس باشد.

رئیس‌جمهور با اشاره به اینکه بزرگترین بندر تجاری ما در آینده بندر چابهار خواهد بود تاکید کرد: بندر چابهار باید سیستان و بلوچستان را به آسیای مرکزی و افغانستان متصل کند. خوشحالم که اولین محموله گندم از طریق بندر چابهار به مردم افغانستان رسیده است و این طرح ادامه می یابد. فردا هم فاز  اول بندر شهید بهشتی چابهار را افتتاح می کنیم.

روحانی گفت: طرح بعدی برای این استان، راه آهن است که چابهار را به زاهدان متصل می‌کند ودر آینده از زاهدان به بیرجند و مشهد متصل می‌شود. این پروژه شروع شده است و برای اجرای راه آهن چابهار به زاهدان، ۴ هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است که ما آن را یا از سرمایه داخلی یا از سرمایه خارجی  به دست می آوریم.

رئیس دولت دوازدهم با تاکید بر اینکه یکی از مسائل مهم این استان تامین آب است، تصریح کرد: ما با دولت افغانستان رابطه صمیمانه و برادرانه داریم و در تمام ملاقاتها تلاش می کنیم به یک قرارداد بلندمدت جامع برسیم که بخشی از این قرارداد مسئله آب و حقآبه مخصوصا هامون است  که ثبت بین‌المللی شده است و باید حقآبه آن گرفته شود. قرارداد ما با دولت افغانستان در مورد هیرمند هم باید کاملا اجرایی شود. دولت تمام توان خود را به کار می گیرد تا مردم این سرزمین بتوانند از آنچه حق قانونی آنها است، استفاده کنند.

وی تاکید کرد: به همه بانوان وجوانان ایران و سیستان و بلوچستان قول می دهم که دولت دوازدهم مدیریت جامع کشور را قدم به قدم به آنها واگذار کند.خوشحالم که در شوراها، فرمانداری ها و بخشداری های این استان بانوان حضور فعالی دارند. برای ما شایستگی اصل است. شیعه و سنی بودن یا مرد و زن بودن امتیاز نیست. همه ما ایرانی بوده و در کنار هم هستیم.

رییس‌جمهور کشورمان خاطرنشان کرد: چابهار به یک معنا چهار بهار است، سرزمین همیشه بهار و زابل سرزمین تاریخی ماست و زاهدان و همه شهرهای این استان به عنوان سرزمین تاریخی ایران هستند.

وی افزود: اینجا باید سرزمین گردشگری باشد و ما از طریق منطقه آزاد، بازارچه‌های مرزی و از طریق گردشگری و با توسعه راه‌آهن، گاز و بنادر ان‌شاءالله شاهد استانی آباد خواهیم بود.
منبع: بهارنیوز

استبداد راه را بر فریب بازمی‌کند

رفتار سیاسی ایرانیان، دست‌کم در تاریخ معاصر ایران، از سوی متفکران و جامعه‌شناسان داخلی، سیاستمدارن و روزنامه‌نگاران داخلی و حتی خارجی مورد تحلیل و واکاوی‌ قرار گرفته است. در این مسیر هموراه سعی شده به چند سوال پاسخ داده شود. اینکه؛ استبداد چه اندازه در شکل‌گیری رفتار سیاسی امروز ایرانیان دخیل بوده؟ آیا افراط و تفریطی که در برخی جنبه‌های رفتاری ایرانیان دیده می‌شود در  رفتارهای سیاسی آن‌ها نیز بروز و ظهور دارد؟ و اینکه نخبگان و جامعه الیت‌ چه جایگاهی در شکل‌دهی رفتار سیاسی کشورمان بازی کرده‌اند؟…

مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

در زمینه‌های تاریخی شکل‌گیری فرهنگ سیاسی در ایران قطعا نمی‌توان از نقش استبداد طولانی مدتی که جامعه ایران از سر گذرانده غافل شد، از دید شما عنصر استبداد و خودکامگی در شکل‌گیری فرهنگ سیاسی ایرانیان چه تاثیراتی داشته و رفتار سیاسی امروز ایرانیان چقدر وام‌گرفته از سرخوردگی‌ها و ترس‌های ناشی از تجربه‌های استبداد است؟
ویرانگرترین پیامد استبداد جنبه اخلاقی آن است و اینکه نفاق و دو رویی را در انسان نهادینه می‌کند. به بیان دیگر استبداد بیشترین فاصله را بین آنچه هستم و آنچه به نمایش می‌گذارم به وجود می‌آورد. تک تک ما را نسبت به زیردستان مستبد و زورگو می‌کند و نسبت به فرادستان و بالادستان مطیع و چاپلوس. از منظر فرهنگ سیاسی مخرب‌ترین نتیجه استبداد آن است که اعتماد به خود (اعتماد به نفس)، اعتماد به دیگران و اعتماد به حکومت را به پایین‌ترین سطح خود می‌رساند و مانع تعامل سازنده و گروهی و جمعی می‌شود. استبداد افراد را به درون خود متمایل و سعی می‌کند با توجیه شرایط سخت بیرونی راه بر میانبر زدن و در حقیقت برای فریب باز ‌کند. بارها گفته‌ام که جنبه اخلاقی استبداد اهمیتی کمتر از جنبه‌های سیاسی آن که فقدان آزادی اندیشه و بیان و قلم و تجمع و تحزب و انتخابات است، ندارد. بله فرهنگ سیاسی ما متاثر از یک استبداد طولانی‌مدت است که در آن باید ثروت و دین و مقصد و اهداف خود را می‌پوشاندی تا امنیت نسبی می‌یافتی. امیدوارم با تداوم فضای نسبتا باز خلقیات ما آزادتر و شکوفاتر و دموکراتیک‌تر شود.

برخی از جامعه‌شناسان تاریخی فرهنگ سیاسی ایران را به دلیل دارا بودن عناصر منفی ازجمله فردگرایی منفی، سلطه پذیری، تقلید، تفکر قضا و قدری، سوءظن و انزواطلبی و فقدان روحیه جمعی مانعی در برابر توسعه قلمداد کرده‌اند، شما این عناصر را چقدر در نوع رفتار و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی ایرانیان به پیرامون خود موثر می‌دانید؟
در اینکه فرهنگ متاثر از استبداد طولانی‌مدت راه را برای سطله‌پذیری و قبول تسلط بیگانگان هموار می‌کند، من تردید ندارم. اما اینکه آن را تنها یا حتی بزرگترین دلیل این مسئله بدانیم با پژوهش‌های سال‌‌های اخیر سازگار نیست. چراکه کشورهایی با فرهنگ مشابه دو مسیر کاملا متفاوت را چه به لحاظ روند دموکراسی و چه از منظر توسعه اقتصادی طی کرده‌اند. یکی در تحقق نظام سیاسی دموکراتیک به موفقیت رسیده و دیگری همچنان درگیر استبداد است، یا یکی به توسعه اقتصادی رسیده و دیگری همچنان درجا می‌زند. گذشت آن دوره‌‌ای که علل عقب‌ماندگی کشورها یا پیشرفت آنها را در دین و فرهنگ آن‌ها جستجو می‌کردند. این مسئله تنها یکی از عوامل است که مهمترین آنها نیز محسوب نمی‌شود.

«گراهام فولر» می‌گوید فرهنگ ایرانی، فرهنگی است که تقریبا در کلیه وجوه خود تسلیم افراط است و از همین موضوع نتیجه‌گیری سیاسی هم کرده و حتی به دنبال تبیین سیاست خارجی ایران وضدیت ایران با غرب در سال‌های اخیر می‌گردد. از دید او این افراطِ همراه با اشتیاق، باعث پذیرش خطراتی شده، که منشأ رمانتیک داشته است. واقعا این افراط و تفریط در منش سیاسی جامعه و حتی در سطح کلان سیاست‌گذاران و دیپلمات‌های ایرانی نقش پررنگی دارد؟
به نظر من در جامعه استبدادزده افراط و تفریط امکان ظهور و بروز بیشتری در قیاس با یک جامعه دموکراتیک دارد، اما به دو دلیل از این اصل کلی نمی‌توان نتیجه گرفت که رفتار جمهوری اسلامی برابر غرب ناشی از فرهنگ استبدادزده آن است. اول آنکه بخش قابل توجهی از این رفتار که از نظر من نیز در مقاطعی با افراط و تفریط همراه بوده، عکس‌العمل به اعمال دولت‌های غربی به خصوص دولت آمریکا بوده است. احساس خطری که دولتمردان ایرانی از بود و نبود جمهوری اسلامی و حتی فراتر از ان یک‌پارچگی سرزمینی ایران احساس می‌کردند و می‌کنند، نباید نادیده گرفته شود.

به بیان دیگر اگر رفتار برخی دولت‌های غربی در این سال‌ها خصمانه نمی‌بود و از گذشته درس گرفته بودند، به نظرم دیپلماسی ایران تا حدود زیادی تعدیل می‌شد. همچنان که در بحث برجام دیدیم. دلیل دوم در رد ادعای مذکور آن است که جامعه ما به هیچ وجه چنین نمی‌اندیشد و اکثریت ایرانیان قائل به برخورد خصومت‌آمیز با غرب نیستند. به عکس، خواهان تعامل با آمریکا هستند. در سه نظرسنجی هم زمان که در دوره اصلاحات انجام شد، نزدیک به ۷۰ درصد ایرانیان به مقاصد آمریکا بدبین بودند ولی تقریبا به همان میزان معتقد بودند با وجود این سوءظن روابط دو کشور باید عادی شود. همچنانکه ایرانیان با همین درصد با اندکی تفاوت به اهداف روسیه و انگلیس هم بدگمان هستند و در عین حال خواهان بسط روابط ایران با هر دو کشورند.

در بررسی رفتار سیاسی و اجتماعی هر جامعه‌ قطعا نباید از نقش نخبگان آن یا به اصطلاح الیت‌ها غافل شد. به زعم بسیاری از جامعه‌شناسان حتی در رفتار سیاسی نخبگان در ایران هم، نگرش‌هایی از قبیل بدبینی‌ سیاسی، بی اعتمادی، احساس عدم امنیت و سوء استفاده از آنها دیده می‌شود. اصولا جابگاه نخبگان ایرانی در شکل‌گیری و هدایت رفتارهای سیاسی ایرانیان کجاست و آیا این قشر توانسته‌اند در بزنگاه‌های مهم سیاسی و اجتماعی کشور هدایت درستی داشته باشند؟
نقش نخبگان یا به تعبیر فرنگی‌ها طبقه الیت در شکل‌ گرفتن فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی یک جامعه انکار شدنی نیست. با این حال باید توجه داشته باشیم که چه نخبگان ایرانی و چه مردم درباره آمریکا نظر مثبت داشتند تا کودتای سال ۱۳۳۲. یعنی در زمانی که بسیاری از ایرانیان به دلیل سوابق استعماری روسیه و انگلیس و نقش‌شان در تجریه و جنگ و اشغال ایران نظر منفی به این دو کشور داشتند، اما به آمریکا نگاه مثبتی داشتند. کوتای ۲۸ مرداد نظر مردم را به آمریکا برگرداند. همین مسئله به تنهایی نشان می‌دهد بدبینی ایرانیان نسبت به آمریکا ناشی از فرهنگ استبدادزده آن‌ها نبود و بخش قابل توجهی از بدبینی آنان به رفتار ناردست واشنگتن برمی‌گردد. جالب آنکه مردم و حتی بسیاری از دولتمردان ایرانی تاکید دارند که ما با ملت آمریکا مشکلی نداریم و مسئله ایران با دولت آمریکا و سیاست‌های توسعه‌‌طلبانه آن است.

از دیگر عواملی که در شکل‌گیری نوع رفتار سیاسی ایرانیان دخیل می‌دانند موقعیت جغرافیایی، بافت جمعیتی و نظام معیشتی، نوع نظام سیاسی، دین و مذهب است. البته اینکه وزن کدام یک از این منابع در ساختن تدریجی فرهنگ سیاسی در ایران موثرتر بوده، براساس دیدگاه‌های مختلف متفاوت است. در جامعه امروز ما وزن‌دهی به این عوامل را چگونه می‌توان در نظر گرفت؟
جغرافیا نقش بسیار مهمی در استمرار استبداد در ایران داشته است. به دلیل آنکه تا پیش از عصر ارتباطات هیچ امپراتوری در جهان جز با روش‌های استبدادی امکان بقا و دوام نداشته است. حتی در یونان باستان که دولت‌شهرهای دموکراتیک مثل آتن داشتند، به محض ظهور اسکندر و تبدیل شدن دولت‌شهرها به یک امپراتوری از ان دموکراسی اثری باقی نماند و یونان نیز استبدادی اداره شد و رو به توسعه‌طلبی آورد. به هرحال ایران که امپراتوری داشت، دو چیز به آن تحمیل می شد. یکی کثرت اقوام و دیگری حکومت براساس استبداد. به همین دلیل اندیشمندان ایرانی چه قبل و چه بعد از اسلام همواره دو انتخاب پیش رو خود بیشتر نمی‌دیدند؛ استبداد یا فتنه به معنای هرج‌ومرج و آنارشی. با اینکه اندیشمندان ایرانی دست‌کم در مقاطعی به خصوص در ایران باستان از دموکراسی بی‌اطلاع نبودند، اما به درستی تاکید می‌کردند که امپراتوری را جز با زور و شمشیر نمی‌توان اداره کرد. تنها از مشروطه به این سو است که ایرانیان با انتخاب سومی به غیر از استبداد و هرج‌ومرج و آنارشی مواجه شدند و آن دموکراسی بوده است. اکتشافات و اختراعات جدید این امکان را برای بشر فراهم‌ کرده است که حتی سرزمینی به وسعت آمریکا را نیز که اندازه امپراتوری‌های ایران عهد باستان است، می‌توان به روش دموکراتیک اداره کرد.

درست است که تا حدودی در رفتار سیاسی مشارکت‌گریزانه و رقابت‌ستیزانه جامعه ایرانی، تَرَک‌هایی ایجاد شده است، اما آیا فکر می‌کنید جامعه ایرانی امروز واقعا در مسیر عقلانیتِ بیشتر و پذیرش فواید و امکان‌های گفت‌وگو قرار گرفته است؟ چالش‌ها و موانع پیش‌رفتن در این مسیر را چه مواردی می‌دانید؟
به باور من جامعه ما از نظر فکری و سیاسی گام‌های بسیار بزرگی به سوی دموکراسی و به رسمیت شناختن دیگری، پذیرش مخالف و شنیدن و تحمل نظریات گوناگون برداشته است. تصور می‌کنم چنین وضعیتی در تاریخ ایران کم‌سابقه است اگر بی‌سابقه نباشد. از این نظر آینده بسیار درخشانی روبروی ایرانیان است؛ جامعه‌ای اهل مدارا و تساهل و تسامح. جامعه‌ای که در آن عیسی به دین خود است و موسی به دین خود و رقابت‌ها در چارچوب ضوابطی روشن صورت می‌گیرد و همه به عقاید هم احترام می‌گذارند. تنها نگرانی آن است که سرعت این پیشرفت‌های نظری کمتر از سرعت تحولات اجتماعی و سیاسی در جامعه ما باشد و خدای نکرده روزی را شاهد باشیم که مردم به حداکثر آگاهی رسیده‌اند اما در آن روز سرعت تحولات چنان زیاد باشد که نه از تاک نشان بگذارد و نه از تاک نشان و چنین مباد.
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های شنبه ۱۱ آذر

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

کشور را با زورخانه، اشتباه گرفته‌اند

 گروه سیاسی-رسانه‌ها: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: برای بسیاری از افراد که بگومگوهای این روزها میان رئیس‌جمهور سابق و اطرافیان او با مسئولین امروز را دنبال می‌کنند، این وضعیت یک رویداد طبیعی است که به اقتضای مکافات عمل روی می‌دهد. این عده می‌گویند کار خداست که چهره واقعی افرادی که به مدت هشت سال هرچه خواستند گفتند و هر کاری خواستند کردند و آبروی انسان‌ها برایشان اهمیتی نداشت و سرنوشت کشور و ملت هم برایشان مهم نبود، حالا به دست خودشان و به زبان خودشان به مردم نمایانده و شناسانده شود. در این برداشت، نکات مهمی نهفته است که این روزها بسیاری از مردم آنها را به زبان می‌آورند.

یکی از این نکات این است که هتاکی‌های امروز درست متوجه کسانی است که دیروز از همین هتاکان یا حمایت می‌کردند و یا در برابر کارهای خلاف و تهمت زدن‌ها و دروغ گفتن‌های آنها سکوت پیشه کرده بودند. نکته دیگر این است که سال‌ها برای حمایت از همین هتاکان و سرپوش گذاشتن بر کارهای خلاف آنها، عده‌ای از افراد دلسوز که حاضر نبودند با این مسیر خلاف همراهی کنند متهم به فتنه گری، بی‌بصیرتی و مخالفت با نظام شدند و فشارهای زیادی را تحمل کردند. حالا اراده خدا بر این شده است که پرده‌ها کنار بروند و بر همگان معلوم شود که چه کسانی فتنه گر بودند و بصیرت نداشتند و در جهت مخالف نظام حرکت می‌کردند و می‌کنند.

نکته سوم اینکه عده‌ای برای تشویق کردن مردم به رای دادن به کسی که امروز با تعبیراتی از قبیل «لات»، دروغگو، گنده گو، اهانت‌کننده و کسی که به حرف‌های بی‌پایه زدن شهره عام و خاص است از او یاد می‌شود، او را نظر کرده امام زمان علیه السلام می‌دانستند و برای نشان دادن عظمت و اهمیت او خواب‌ها نقل می‌کردند و معجزه‌ها می‌ساختند. این افراد، امروز سخنی نمی‌گویند و حاضر نیستند لااقل در پیشگاه مردم نسبت به آنچه گفته‌اند از اینکه موجب گمراه کردن عده‌ای از مردم شدند ابراز ندامت کنند. وضعیت این روزها نوعی افشاگری برای شناخته شدن چهره این افراد هم هست.

نکته چهارم اینکه هر چند هشدار دهنده بزرگ دوران فتنه که با نامه و خطبه جمعه و سخنان فراوان خود همواره چنین روزهائی را پیش‌بینی می‌کرد امروز در میان ما نیست، اما مردم در مواجهه با وقایع این روزها یاد او را گرامی می‌دارند و با صراحت و البته همراه با حسرت می‌گویند ایکاش به هشدارهای آن انسان با بصیرت، دلسوز و آینده نگر توجه می‌شد و اجازه داده نمی‌شد وضعّیت به اینجا کشیده شود. او آن روز نوشته بود: سرِچشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل

اگر همان وقت به آینده نگری‌های آن انقلابی دلسوز و خدوم توجه می‌شد و از وجود او و سایر افرادی که نگران کشور و ملت و انقلاب بودند و توانائی زیادی برای جلوگیری از خطرها و مقابله با تهدیدها داشتند استفاده می‌شد، امروز دچار این وضعیت نبودیم. به سراغ گذشته رفتن شاید دردی از دردهای امروز را دوا نکند ولی این فایده را دارد که عده‌ای را برای جلوگیری از خطرها و تهدیدهای آینده هوشیار می‌کند. هم اکنون نیز دلسوزانی هستند که با برخورداری از بصیرت واقعی و توان و آمادگی بالا می‌توانند مشکلات را حل کنند و از پیش آمدن مشکلات جدید جلوگیری نمایند ولی به سخنان آنها توجهی نمی‌شود و از تجربیات و توان آنها استفاده‌ای صورت نمی‌گیرد. کشور به این سرمایه‌های عظیم انسانی باید برای پیشرفت بها بدهد و از آنها حداکثر استفاده را به عمل بیاورد.

نکته بسیار مهم‌تر این است که نباید به افرادی که در دوران هشت ساله حاکمیت بر قوه مجریه، عدم شایستگی خود را به اثبات رسانده‌اند و مرتکب تخلفات زیادی در تمام زمینه‌ها شده‌اند و میراث شوم بداخلاقی، سوء مدیریت، عملکرد خلاف قانون، تفرقه اندازی و مشکلات مالی فراوان بر جای گذاشته اند، اجازه داده شود امروز با رجزخوانی‌های پیاپی از یکطرف درصدد تبرئه خود بر آیند و از طرف دیگر همه چیز و همه کس را به زیر سوال ببرند.

اینان، کشور را با یک زورخانه، اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند با این زورآزمائی‌ها می‌توانند بار دیگر قدرت را دردست بگیرند و بلاهائی بدتر از گذشته بر سر مردم بیاورند. کشوری که قانون دارد و با نام و عنوان نظام اسلامی اداره می‌شود، نباید به جولانگاه رجزخوانی‌ها و تهدیدها و تهمت زدن‌ها تبدیل شود. اینکه این افراد با آن سابقه غیرقابل دفاع، هر روز مسئولین را به افشاگری تهدید می‌کنند، فقط یک ترفند برای رهانیدن خودشان از مکافات اقدامات خلافی است که مرتکب شده‌اند. 

اینان، تاکنون مرتکب پرحجم‌ترین تشویش اذهان عمومی شده‌اند و تلاش می‌کنند همه چیز نظام را زیر سوال ببرند. مردم ارتکابیه‌های اینان را با آنچه مخالفین همین‌ها به خاطر گفتن واقعیت‌های مربوط به آنها گرفتار زندان و فشارهای دیگر شده‌اند مقایسه می‌کنند و می‌پرسند اکنون که همه چیز روشن شده چرا با اینها مدارا می‌شود؟ همین مدارا زمینه را برای شایعاتی فراهم ساخته که هیچیک از آنها صحت ندارد و این افراد هیچ حرفی برای گفتن و به قول خودشان افشا کردن ندارند.

واقعیت این است که ادامه وضعیت کنونی به صلاح کشور نیست و مسئولان نظام باید کشور را از حالت زورخانه‌ای که اکنون به آن مبتلا شده است نجات دهند. انتظار این نیست که با کسی بیش از آنچه قانون مشخص کرده برخورد شود، اگر غوغاسالاران کنونی به دست قانون سپرده شوند همه خواهند دید تمام شعارهایشان رنگ خواهد باخت و رجزخوانی‌هایشان به پایان خواهد رسید.
منبع: بهارنیوز

مطهری و ارتباطش با برادران لاریجانی

بخش هایی از گفتگوی مطهری به شرح زیر است:
چند نگاه به عرصه فرهنگ وجود دارد و برخی‌ها مثل مشاورین فرهنگی همین دولت می‌گویند باید فرهنگ را به مردم سپرد و عرصه فرهنگ را مردم اداره کنند. برخی معتقدند اینطور نیست و در جامعه اسلامی باید فرهنگ با نظارت حکومت باشد و برخی نگاه بینابین دارند و می‌گویند هم باید سهم مردم و هم سهم حکومت مشخص شود. شما کدام نگاه را قبول دارید؟
 بخش اعظم فرهنگ طبیعتا به مردم سپرده می‌شود و مردم ضوابط را رعایت می‌کنند، چون اکثریت مردم مسلمان هستند و معتقدند. ولی آن جاهایی که نیاز به اعمال قانون است، وظیفه دولت است که وارد شود. ضمن اینکه دولت اسلامی و دولت ایدئولوژیک وظیفه دارد که در خصوص اخلاق مردم، عقاید مردم، فرهنگ مردم اقداماتی را انجام دهد و نمی‌توان گفت، هیچ وظیفه‌ای ندارد.

 فضای مجازی هم تاثیر گسترده‌ای می‌گذارد.
 همین طور است. این هم پدیده جدیدی است و هم آثار مثبت و هم آثار منفی دارد و تا حدی از دست خیلی‌ها خارج است و هر کسی هر متنی را می‌تواند منتشر کند.

 در جاهای مختلف دنیا که این تجربه را دارند هم همینطور است؟
 نظارت حتماً وجود دارد. هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی این نظارت وجود دارد. در کشورهای دیگر این طور بی‌ در و پیکر نیست. ما هم حتماً باید اهمیت دهیم و از نظر اخلاقی سخت‌گیر باشیم و این طور نباشد هر چیزی به راحتی منتشر شود. در خصوص اظهار‌نظر و اختلاف‌نظرهای سیاسی نباید خیلی سخت‌گیری کنیم. اما مهم‌تر این است که مردم رشد کافی را داشته باشند و بتوانند درک کنند و به تدریج این حالت هم دارد ایجاد می‌شود؛ یعنی خیلی راحت تحت تاثیر اخبار و تحلیل‌ها قرار نمی‌گیرند.

 وقتی فضا را طوری هدایت می‌کنید که اینچنین تاثیرگذار است نمی‌توان از مردم انتظار داشت که سره را از ناسره تشخیص دهند.
 بله، باید نظارت شود.

 نه نظارتی که فقط سانسور شود؛ این اشتباه است. نظارت عقلایی و درستی باید انجام شود که با زیرساختی باشد که برای خود ما باشد.
 نظارت در حدی که دروغ و افترا، تهمت نباشد، ولی اینکه کسی تحلیلی برای خودش دارد را نمی‌توان جلوگیری کرد؛ خب یک کسی جواب او را می‌دهد. اما مسائل اخلاقی را نمی‌توان باز گذاشت و گفت هر کاری می‌خواهند انجام دهند.

 خب شما از مدیران ارشد مجلس هستید؛ آیا دولت این دغدغه را دارد؟
 بله. دولت دغدغه دارد، در رسانه‌ها، هم هیات نظارت بر مطبوعات که شامل خیلی از سایت‌های خبری هم می‌شود و  آن کارگروه تشخیص مصادیق مجرمانه در فضای مجازی هم دائماً رصد می‌کنند و حساسیت‌های خاص خودشان را دارند، ولی خب تا حدی می‌توان این امر را کنترل کرد.

 در سینما چطور می‌بینید؟ فیلم‌هایی که در سینمای ما اکران می‌شود دغدغه‌های فرهنگی ما را پوشش می‌دهد؟
 همه فیلم‌ها را نمی‌بینم، ولی گاهی فیلم‌ها را می‌بینم و اصرار دارم حتماً باید ببینیم. حتی من به کمیسیون فرهنگی پیشنهاد کردم هر فیلمی که قرار است نمایش داده شود، حتما قبل از آن کمیسیون آن را تماشا کند. البته ما نمی‌خواهیم در کار اجرایی دخالت کنیم. ما این را بیان می‌کنیم و خیلی مواقع عمل می‌شود و گاهی مواقع هم استقبال نمی‌شود. نمی‌خواهیم در کار اجرایی هم دخالت شود و ببینیم و بگوییم این اکران بشود یا خیر، ممکن است نظر بدهیم. وگرنه کار با شورای مربوطه است ولی ما باید این فیلم‌ها را ببینیم. خیلی‌ جاها فیلم‌ها را دیدیم و فیلم‌های خوبی هم داریم ولی فیلم‌های سطح پائین هم داریم که مثلا ادبیات خوبی ندارند و کلمات خوبی در آنها بکار نمی‌رود و آثار تربیتی خوبی ندارند. با این نقاط ضعف هم باید مبارزه شود.

 اقتصاد و عدالت اجتماعی چقدر در عرصه فرهنگ ما تاثیرگذار است؟ یعنی آنچه که مردم در عرصه اقتصاد و عدالت اجتماعی می‌بینند، چقدر در پذیرش فرهنگی انها موثر است؟
 این بسیار مرتبط است، یعنی در جایی که عدالت اجتماعی یا عدالت اقتصادی نباشد آسیب‌های فرهنگی هم ایجاد می‌شود. جامعه‌ای که عدالت اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد و شکاف‌های طبقاتی در آن زیاد باشد و فاصله‌های طبقاتی زیاد باشد، این جامعه به دو گروه محروم و دارای عقده‌های روانی و از آن سو، یک گروه پرتوقع و عزیزکرده بی‌جهت تقسیم می‌شود.

روشن است این وضعیت، آثار اجتماعی منفی دارد و این برای جامعه آسیب است که احساس کنند کار و فعالیت ملاک پیشرفت نیست و ملاک گرفتن پست‌ها و ملاک پیشرفت اقتصادی کار و تلاش نیست، بلکه روابط و پول و پارتی تاثیرگذار است. این خیلی بد است و آثار بد فرهنگی در جامعه دارد.ارزش کار با این افکار پائین می‌آید و این مسائل هم با هم مرتبط است و نمی‌توان گفت اقتصاد و فرهنگ برای خودشان هستند؛ همه اینها با هم مرتبط هستند و باید تلاش کنیم عدالت مورد نظر اسلام را پیاده کنیم. طبیعی است که تا به نقطه ایده‌آل برسیم فاصله زیاد است.

 در همین قضیه حقوق‌های نجومی یا چیزی که با عنوان املاک نجومی درباره شهرداری گفته شد، یکسری گفتند کارکردهای سیاسی داشت و در نهایت هم معلوم نشد، چه شد و ابعاد آن چه بود؟! خیلی از نمایندگان مجلس هم می‌گفتند که ما از گزارش دیوان محاسبات قانع نشدیم! این ضربه به اعتماد عمومی مردم ضربه می‌زند!
 بله، در این زمینه‌ها متاسفانه چون جنبه سیاسی پیدا می‌کند اغراق هم بکار می‌رود. بالاخره یک کارهایی شد و حقوق‌هایی نامتعارف پرداخت شده بود ولی آن مقداری که تبلیغ می‌کنند نبود. قانون را به شکلی نوشته بودند و مصوباتی که دولت قبل داشت، در جاهایی دست هیات‌های عامل را در بانک‌ها و جاهای دیگر باز گذاشته بود که حقوق را خودشان تشخیص دهند و خیلی از این موارد بود که از جهت قانونی مشکلی نداشت، ولی از نظر وجدانی مشکل داشت.

وقتی یک کارگر حداکثر حقوقی که دریافت می‌کند یک میلیون تومان است ولی کسی تا ۳۰ میلیون حقوق می‌گیرد، هر چند قانونی باشد باید احساس شود از نظر وجدانی درست نیست. چه در این موضوع و چه در موضوع املاک نجومی اغراق‌هایی هم صورت گرفت و جنبه سیاسی پیدا کرد.به طور کلی اختلاف طبقاتی و شکاف طبقاتی نباید به مقداری باشد که نامتعارف باشد و عقده‌های روانی ایجاد کند، لذا اسلام هم یک راه‌هایی باز گذاشته است مثلاً دولت اسلامی می‌تواند مالیات‌هایی قرار دهد. مسائل اخلاقی مثل توصیه به انفاق، رسیدگی به فقرا و خمس و زکات و غیره هم در اسلام وجود دارد تا این اختلاف طبقاتی با این موضوعات کاهش یابد.اگر توجه نکنیم به مشکلات برمی‌خوریم. امروز هم وقتی ظاهر جامعه را نگاه می‌کنیم، روشن است که اختلاف طبقاتی واقعاً زیاد است و همه باید تلاش کنیم وضعیت بهتر شود.

 آن روزی که بک بنده‌خدایی از حقوق‌های نجومی دفاع می‌کرد و از یک بنده خدای دیگری دفاع می‌کرد، شما رئیس جلسه بودید و جلوی صحبت را گرفتید.
 جلوی صحبت را گرفتیم چون در موضوع نبود؛ یعنی موضوع چیز دیگری بود و ایشان باید درباره آن موضوع صحبت می‌کرد ولی حرف‌های خودش را بیان کرد. اوایل مجلس هم بود. البته ایشان هم تحت فشار روحی بود و تهمت‌هایی به پدر ایشان زده بودند و او می‌خواست جواب دهد.حرف‌هایی علیه خودش زده بودند و حرف‌هایی را به ایشان نسبت داده بودند. برخورد ما بخاطر این بود که در موضوع صحبت نمی‌کرد. اگر در نطق میان دستوری بود که می‌خواست حرف‌های خودش را بیان کند، مشکلی نداشت.

 آقای مطهری در مجلس هشتم با فهرست اصولگرایان وارد شدید و مجلس دهم با فهرست امید و اصلاح طلبان آمدید. الان ما باید شما را کدام سمتی حساب کنیم؟
 ما هیچ طرفی نیستیم. اینکه در مجلس هشتم در فهرست اصولگرایان بودم، علتش این بود که ما در ستاد بزرگداشت شهید مطهری، آقای مصلحی که رئیس ستاد بودند، ایشان هم دست‌اندرکار مسئله انتخابات بودند. من تصمیم گرفته بودم وارد مسئله انتخابات بشوم. آن زمان انتقادات زیادی به اصلاح‌طلبان داشتم و طبعاً به اصولگرایان نزدیک بودم و به ایشان گفتم، چنین تصمیمی دارم.ایشان هم اقدام کردند و اسم ما را در لیست آوردند. می‌توانستم به کسان دیگری هم بگویم، آن زمان سه گروه بودند، گروهی تحت عنوان پیروان خط امام و رهبری… مثلا می‌شد به آقای عسگر اولادی هم بگویم، دیگران هم بودند و شاید همین اتفاق می‌افتد. من آن زمان خیلی توجه به این نداشتم که کدام لیست هستیم.

آن زمان مردم تا حدودی شناخت داشتند، چون قبل از آن مقاله و مصاحبه زیاد داشتم. بعد از ورود به مجلس هم دیدیم، در جاهایی انتقادهایی داشتیم که این آقایان نمی‌پذیرفتند و اختلافاتی شد و نظراتی در مقابل آقای احمدی‌نژاد داشتیم. ایشان در جاهایی صریحاً می‌گفت من قانون را عمل نمی‌کنم. نمی‌توانستیم سکوت کنیم. وارد شدیم. بحث سوال از رئیس‌جمهور مطرح شد.

 استعفا دادید؟
 بله. می‌خواستیم مطرح شود ولی هیات رئیسه اجازه این کار را نمی‌داد. تلاش می‌کردند امضاها کاهش یابد.

 هیات رئیسه آقای لاریجانی بودند دیگر؟
 بله. همین دوستان ما بودند اینها می‌خواستند این مسئله مطرح نشود و ۸-۷ ماه این موضوع طول کشید و در نهایت من استعفا دادم. گفتم اگر نتوانیم از حقوق مردم دفاع کنیم نمایندگی فلسفه خودش را از دست می‌دهد بنابراین من استعفا می‌دهم. استعفا هم روالی در مجلس دارد.نماینده نیم ساعت فرصت دارد دلایل خود را بیان کند و ظاهراً نیم ساعت هم وقت هست موافق و مخالف صحبت کنند و در نهایت رای‌گیری می‌شود. من صحبت کردم و دلایل را بیان کردم و خیلی‌ها از ما دفاع کردند. به یاد دارم آقای مصباحی مقدم از من دفاع کردند و اکثراً مخالف استعفای ما بودند. برخی هم موافق بودند و یکی از آقایان هم گفت خوب است به استعفای ایشان رای منفی بدهیم تا در دوره بعد مردم ایشان را رد کنند.این امر برعکس شد، یعنی ما آمدیم و رای آوردیم و آن بنده خدا رای نیاورد. در نهایت مجلس با رای بالا با این استعفا مخالف کرد. خود این باعث شد که سوال از رئیس‌جمهور مطرح شود. بعد از مجلس هشتم دیگر این دوستان اسم ما را حذف کردند، یعنی گفتند بنده و یکی دو نفر دیگر را از فهرست اصولگرایان حذف کردند که ما تحت عنوان “صدای ملت” نامزد شدیم.اگر چه من خیلی مایل به ادامه حضور نبودم، ولی اگر نمی‌آمدم نوعی عقب‌نشینی محسوب می‌شد دوباره کاندیدا شدم. تحت عنوان صدای ملت آمدیم و به نوعی مستقل بود و رای آوردیم. برای مجلس دهم هم به این شکل شد که فهرست امید خودشان اسم من را گذاشتند، من درخواستی نکردم. البته من هم مخالفت نکردم و تشکر هم کردم.البته افرادی بودند که با زور و فشار اسم‌شان در لیست رفت ولی اسم من را خودشان گذاشتند و من هم گفتم اشکالی ندارد و من هم رای آوردم.

 برخی در این فهرست با زور و فشار رفتند؟
 بله. اصلاح‌طلب نبودند و با فشارهای سیاسی وارد شدند. بعد از ورود به مجلس هم می‌گفتند فراکسیون جدید باز کنیم. من گفتم از نظر اخلاقی درست نیست که در این فهرست بودیم و راه دیگری باز کنیم. من اخلاقی این کار را درست نمی‌دانستم. همچنان در فهرست امید هستیم. ولی واقعاً من نه اصلاح‌طلب حساب می‌شوم و نه اصولگرا حساب می‌شوم.

 برای ریاست مجلس به شوهر خواهر خودتان رای دادید، یا به آقای عارف رای دادید؟
 این مسائل سری است. چه ضرورتی دارد؟

 جالب است بالاخره.
 گفتن این امر هم فایده‌ای ندارد.

 اشاره کردید اختلاف طبقاتی بین مردم زیاد شده است. به نظر شما در این ۴ سال وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده است؟
 نمی‌توان گفت بهتر شده است ولی حفظ ثبات اقتصادی و اینکه تورم تا حد زیادی مهار شد مسئله مهمی است. اینکه در قیمت ارز نوسانات ناگهانی و شدید را نداریم موفقیت محسوب می‌شود. با توجه به فشارهایی که وجود دارد در مجموع دولت باز هم خوب عمل کرده است ولی این که بگوییم وضع اقتصادی مردم بهتر شده فکر نمی‌کنم چنین امری باشد.

 این انتقاد منتقدان حتی از طرف برخی افراد اقتصادی طرفدار دولت را وارد می‌دانید که شاید درست نبود دولت همه تخم‌مرغ‌های اقتصادی را در سبد برجام قرار دهد؟
 بله. حالا من این را به شکل دیگری بیان می‌کنم. دولت روی برجام خیلی تبلیغات کرد یعنی نباید اینقدر تبلیغات می‌کردند که ما شاهکار کردیم. البته برجام مهم بود و کار درستی بود و برای کشور مثبت بود و آثار خوبی در پی داشت ولی اینکه تبلیغات زیادی روی برجام شد که انتظارات و توقعات مردم را بالا برد، کار درستی نبود. باید بیان می‌کردند توافقی شده و باید ببینیم چه خواهد شد. ما این طور نگاه می‌کردیم که آینده چه می‌شود و ممکن است گشایش‌هایی ایجاد شود و ممکن است گشایش‌هایی نباشد. ما باید این طور نگاه می‌کردیم.

 درست می‌گویید که در خصوص برجام تلاش شد ولی اینکه می‌گویید دولت نباید روی آن تبلیغات می‌کرد، به هر حال مردم یک سختی ۱۲ ساله را تحمل کردند و تحریم‌ها متعدد تحمل شد و به لحاظ هسته‌ای هم به جایی مثل غنی‌سازی ۲۰ درصد رسیدیم که توانستیم امتیازاتی را بگیریم، حالا که می‌خواستیم آن را کنار بگذاریم، اگر دولت نمی‌گفت در ازای آن چه آورده‌ای خواهیم داشت و بر روی آن تبلیغات نمی‌کرد، واقعا افکار عمومی اغنا می‌شد؟
 بله، اقناع می‌شد. ما چیز زیادی از دست ندادیم، اینکه برخی ها می‌گویند به کجا رسیده بودیم و همه را دادیم و هیچ چیزی نگرفتیم، واقعا اینچنین نیست.این طور هم که متخصصان می‌گویند هر لحظه هم اراده کنیم ظرف ۵ روز می‌توانیم به غنی‌سازی ۲۰ درصد برسیم. به نظر من، در مجموع صنعت هسته‌ای ما با برجام پیشرفت بیشتری پیدا می‌کند البته حالا باید ببینیم با مسائل جدیدی که ایجاد شده، رفتار امریکا چگونه است.

 گفته بودید آمدن ترامپ به نفع ما می‌شود؟
 بله، من گفته بودم. الان هم به نظرم به نفع ما است. یک فرد نامتعادل و تندرو در امریکا به نفع ماست و تا امروز هم به نظرم به نفع ما بوده. درست است که ادبیات خوبی ندارد ولی رفتارهایی که داشته است، باعث شده دنیا حق را به ایران بدهد.الان امریکا متهم به پیمان‌شکنی است و اروپا در مقابل آن ایستاده است و بقیه کشورهای دنیا هم حق را به ایران می‌دهند. ما الان در موضع بالا هستیم.

 با اعضای جدید شورای شهر تهران ارتباط دارید؟
 نمایندگان تهران ارتباط دارند ولی من شخصاً ارتباطی ندارم.

 با شما مشورت درباره شهردار جدید تهران کردند؟
 خیر. من خیلی ارتباطی ندارم.

 بالاخره شما نمایندگان تهران هستید، باید با نمایندگان تهران ارتباط داشته باشند.
 حداکثر این است که نمایندگان پیشنهادی بدهند ولی دخالت در امور نمی‌توانند.

 از انتخاب آقای نجفی راضی هستید؟
 فکر می‌کنم خوب است، چون تجربه مدیریتی ایشان هم خوب است. به طور کلی فرد منظم و مدیری هستند. در آموزش و پرورش مدیریت خوبی داشت و امیدوار هستیم که پیشرفت خوبی داشته باشد.

 درست است که سفارش آقای قالیباف را کردید که دولت از او استفاده کند؟
 بله. من پیشنهاد دادم و گفتم که دیوارکشی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نکنیم.

 به آقای روحانی گفتید؟
 به چند نفر از آقایان دولت گفتم، الان دقیق یادم نیست، به شخص آقای روحانی شاید نگفته باشم. دولت‌ها باید بتوانند از همه نیروها استفاده کنند. این خط‌کشی‌ها مشکل ایجاد می‌کند. وقتی یک گروه یا حزبی احساس کند که در قدرت شریک است، بیشتر همکاری می‌کنند و کشمکش‌ها کمتر می‌شود. اینکه هر دولتی افراد خودش را بیاورد و به سرعت افراد را تغییر دهد، من خیلی موافق نیستم.

 از ترکیب کابینه دوزادهم راضی هستید؟
 در مجموع خوب است. اگر چه در برخی موارد انتظار دیگری داشتیم.

 مثلاً در کدام حوزه؟
 حالا دیگر گذشته است.

 گذشته ولی برای بیان نظر بد نیست.
 الان به منزله مخالفت با وزیر فعلی می‌شود. خیلی درست نیست و فایده ندارد. در جاهایی انتظار داشتیم که افراد قوی‌تر و مستقل‌تری معرفی شوند، ولی در مجموع احساس کردیم آقای روحانی به خاطر محذوراتی که داشت، تعامل خوبی با رقیب خود داشت و کابینه‌ای تشکیل داد که مورد رضایت آنها هم باشد و شاید مصلحت کشور هم همین باشد، برای اینکه مخالفت‌ها و حملات به دولت کم شود تا از این شرایط اضطراری را عبور کنیم.

 آقای دکتر، شما فرزند سوم شهید مطهری هستید؟
 بله.

 کلا چند خواهر و برادر هستید؟
 ما ۷ نفر هستیم؛ سه برادر و چهار خواهر هستیم.

 خود شما هم ۴ فرزند دارید؟ دو پسر و دو دختر.
 بله.

 بچه‌ها چه می‌کنند؟
 پسر اولم کارشناس ارشد شهرسازی است و در معاونت عمرانی شهرداری منطقه ۱۷ تهران است، البته پستش را دو سال پیش گرفته و اخیراً نیست. (می‌خندد)

 داماد آقای ایازی وزرات بهداشت هستند؟
 بله. پسر دومم رضا مهندسی مکانیکی را از دانشگاه شریف گرفت و رشته MBA در دانشگاه تهران می‌خواند. کارشناسی ارشد را ادامه می‌دهد.

 دومین پسر متاهل نیستند؟
 خیر. سومین فرزندم هم دخترم لیلا هست که ۲۰ سال دارد و در دانشگاه رشته علوم تربیتی می‌خواند. چهارمین فرزندم زهرا ۹ ساله است و کلاس چهارم دبستان و بسیار با هوش است.

 شما داماد آیت‌الله انصاری هستید؟
 نه، خانم من نوه حاج شیخ جواد انصاری هستند که عارف بزرگی بود و امام هم ایشان را می‌شناخت و قبول داشت. پدر ما هم ایشان را می‌شناختند. رهبری هم ایشان را می‌شناسند. خواص ایشان را به عنوان عارف بزرگی می‌شناسند.

 مهریه چقدر بود؟
 ۵ سکه بود که امام هم ما را عقد کردند. امام به همه می‌گفتند با هم بسازید.

 چه سالی بود؟
 فکر می‌کنم ۶۱ یا ۶۲ بود. ۵۸ پدر ما شهید شدند فکر می‌کنم ۶۱ عقد شدیم که ۶۲ عروسی داشتیم.

 چقدر با حاج خانم رفیق هستید و برای ایشان مطلب عاشقانه می‌نویسید؟
 خیلی خوب هستیم.

 تا حالا برای ایشان چیزی نوشتید؟
 بله.

 ایشان هم برای شما می‌نویسند؟
 بله. گاهی به شکل پیامک هست.

 الان الکترونیکی شده است.
 بله.

 اخوی بزرگ شما قم هستند یا تهران؟
 تهران هستند. آقامجتبی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی هستند. اخوی کوچک ما محمدآقا قم هستند که ۸ سال از من کوچکتر هستند و روحانی هم هستند. البته ایشان ابتدا در دانشگاه صنعتی شریف رشته برق لیسانس گرفتند و بعداً از دانشگاه تهران فوق‌لیسانس فلسفه گرفتند و کانادا رفتند و دکترای فلسفه دین گرفتند. در موسسه آقای مصباح یزدی در قم عضو هیات علمی هستند.

 تفکرات سیاسی ایشان به آقای مصباح نزدیک است؟
 نخیر. یک مقدار متفاوت است. از نظر علمی در سطح خوبی هستند ولی بروز و ظهوری ندارند.

 ممکن است ایشان هم یک زمانی بروز سیاسی داشته باشند؟
 ممکن است. یا سیاسی یا علمی و فقهی ممکن است.

 به نظر سیاسی برادرها به هم نزدیک هستید؟
 بله. تقریبا همدیگر را تائید می‌کنیم.

 حال مادر خوب است؟
 الحمدالله. خیلی شکسته شده‌اند.

 یک زمانی توفیق داشتیم خدمت مادرتان برسیم، برای شما نگران بودند و می‌گفتند اظهارنظر صریح می‌کنند و من هم می‌گویم مراقبت کنید. همینطور است؟
 بله.

 تذکر می‌دهند؟
 نه این که اعتراض کنند ولی می‌گویند از صراحت کم کنید. مخصوصاً در دو سه سال پیش که فضا تندتر بود. امروز خیلی مسئله‌ای نداریم. خیلی جاها دفاع هم کردند. مادرتان علی آقای لاریجانی را خیلی دوست دارند. بله. ایشان را دوست دارند.

 بین دامادها ایشان را بیشتر از همه دوست دارند؟
 این را نمی‌دانم در قلبشان نیستم، ایشان مشهورتر هستند. همه دامادها را دوست دارند.

 علی آقا چه سالی به خواستگاری امدند؟
 سال ۵۶ بود. پسران مرحوم آیت الله آشیخ هاشم آملی لاریجانی که ایشان از مراجع بودند. پدر ما در سال‌های ۵۶ و ۵۷ چهارشنبه تا جمعه را معمولاً در قم بودند و چندتا کلاس درس داشتند که به توصیه امام و درخواست طلاب قم بود. اولین بار من همراه پدر بودم که خدمت ایشان هم رفتیم.ایشان (میرزا هاشم آملی) فرد شوخ طبعی بودند که برای من بسیار عجیب بود. پدر گفتند روحیه ایشان کلاً همینطور است. فرزندان آیت‌الله آملی لاریجانی، این روش را داشتند که از دختران شخصیت‌ها برای ازدواج انتخاب می‌کردند؛ خب علی آقا هم ظاهراً برای فرزند شهید مطهری آمدند.

 در همان دیدارها این را مطرح کردند؟
 خیر. در دوره‌ای که من حضور داشتم مطرح نشد. فکر کنم در همان مراودات مطرح شد و ایشان هم آمدند و خیلی سریع انجام شد. در همان سال ۵۶ مراسم عقد برگزار شد.

 رابطه شما با علی آقای لاریجانی چطور است؟
 رابطه خیلی خوبی داریم. هیچ مشکلی وجود ندارد. روابط دوستانه است. از جوانی هر دو دانشجو بودیم. زمانی که نهضت آغاز شد در سال ۵۶ من دانشگاه تبریز بودم و گاهی ترم منحل می‌شد و ما هم در تهران بودیم. از همان زمان با هم بودیم. دوستی ما ریشه‌دار است.

 در این مدت که ایشان رئیس مجلس و شما نماینده مجلس هستید، اختلاف نظر داشتید که به مسائل خانوادگی هم کشیده شود؟
 اختلاف نظر در جاهایی ممکن هست و حتی در هیات رئیسه هم گاهی بحث می‌کنیم. ممکن است موضع من با موضع ایشان متفاوت باشد.

 ممکن است در جلسه مجلس از شما عصبانی شود و در خانه بگوید، نباید این کار را می‌کردید؟
 نه، به این شکل نبوده است. مواردی بوده که نظرات ما در جاهایی مخالف بوده و حتی در تریبون مجلس هم مطرح کرده‌ایم. مثلاً در قضیه سوال از رئیس‌جمهور، در پاسخ به تذکری گفتم هیات رئیسه تخلف کرده است و باید ارجاع به کمیسیون می‌شد ولی آئین‌نامه می‌گوید رئیس باید ارجاع کند. به گردن ایشان انداختیم (می‌خندد). حرف‌ها را بیان می‌کنیم.

 مهم‌ترین ویژگی شخصیتی آقای لاریجانی در اداره جلسات مجلس چیست؟
 ایشان خیلی پخته شده و نزدیک ده سال است که مجلس را اداره می‌کند. طبیعی است بسیار پخته شده است. با سال‌ها اول بسنجید متوجه این پختگی خواهید شد. کلاً آدم عاقل و باتدبیر و باهوشی است. طبعاً پاسخ‌های پخته‌ای می‌دهد.

 لابی سیاسی قوی هم دارد!
 بله. لابی قوی دارد. کسی که ۱۰ بار به عنوان رئیس مجلس انتخاب شود، تابحال نداشته ایم. طبیعی است که لابی قوی دارد که چنین کاری می‌کند. شخصیت ایشان هم طوری است که نمایندگان علاقه‌مند هستند.

 ممکن است ایشان برای ۱۴۰۰ برای ریاست جمهوری اقدام کنند و شما هم اقدام کنید و با هم رقابت شود؟
 چیزهایی می‌پرسید که فتنه انگیز است. این حرف‌ها را برای بعد بگذارید.

 ولی جالب می‌شود که برادر خانم و داماد با هم رقابت کنند.
 صحبت درباره این مسائل زود است.

 الان دانشگاه تدریس دارید؟
 بله. دانشگاه تهران دانشکده الهیات، گروه فلسفه تدریس دارم و معمولاً دو یا چهار واحد درس دارم.

 یعنی کار سنگین شما را از تدریس دور نکرده است؟
 بله، یک یا حداکثر دو درس دارم که از کار مجلس نمانیم. در واقع مامور به خدمت در مجلس هستیم. ولی خواستم ارتباط من با مجلس قطع نشود.

 رابطه شما با آقا صادق لاریجانی چطور است؟
 خوب است.

 از معدود نمایندگانی بودید که دو بار قوه قضائیه علیه شما اعلام جرم کرد.
 بله. دو بار اعلام جرم شد. در عین حال رابطه ما با ایشان بسیار خوب است. همین چند ساعت پیش با چند تن از نمایندگان خدمت ایشان بودیم. مسائل مختلف مطرح شد و شوخی و مسائل دیگر هم بود.

 شوخی شوخی اعلام جرم هم شد.
 بله. آن دو سال پیش بود که دو بار اعلام جرم شد و ما هم جواب دادیم.

 با آقا جواد چطور؟
 ارتباط کمتری داریم.

 شب شهادت پدر کجا بودید؟
 من منزل بودم. اتفاقا بنا بود خود من ایشان را ببرم. من بیرون بودم و به خانه آمدم و دیدم ایشان در حال نماز هستند، مادر گفت ایشان می‌خواهند بیرون بروند. گفتم من نماز بخوانم و برویم. رفتم بالا نماز را خواندم و پائین آمدم، گفتند آقای حاج طرخانی آمد و ماشین داشت و ایشان را برد.ما هم دیگر منزل بودیم تا ساعت حدود ده و نیم و یازده بود که تلفن زنگ زد؛ آقای دکتر یدالله صحابی بود. مادر ما گوشی را برداشته بود، او گفته بود که امشب اقای مطهری منزل ما می‌مانند. ایشان متوجه شده بود که حتماً اتفاقی رخ داده است؛ چون هفته قبلش سرلشگر قرنی ترور شده بود. آنها – تروریست‌ها – هم گفته بودند ما دو روحانی را می‌زنیم. مادر ما هم اصرار کرده بودند که بگویید چه اتفاقی افتاده است؟ آقای صحابی هم گفته بود چیزی نیست، تیر به کتف ایشان خورده است. ما هم سریع به بیمارستان طرفه رفتیم که مقابل منزل آقای دکتر صحابی بود. ما را راه ندادند چون مسئله تمام شده بود.ما هنوز فکر می‌کردیم واقعا تیر به کتف ایشان خورده، ولی دیدیم که خانواده آقای صحابی و دیگران آمدند تسلیت گفتند و تازه فهمیدیم چه اتفاقی رخ داده است. واقعاً چیز عجیبی بود؛ ما می‌دانستیم ایشان دشمنان زیادی دارند…

 باورکردنی نبود برایتان؟
 بله. کمونیست‌ها، مجاهدین خلق، فرقان و … را می‌دانستیم دشمن ایشان هستند ولی فکر نمی‌کردیم ترور کنند و اصلاً باور نمی‌کردیم. واقعاً تحمل این امر سخت بود تا زمانی که امام (ره) پیام دادند. امام که گفت پاره تن من بود و حاصل عمر من بود، فهمیدیم عزادار واقعی خود امام است. قدری آرام شدیم وگرنه انصافاً تحمل این امر سخت بود.

 بعد از آن خدمت امام رفتید؟
 بله. آن زمان خیلی خدمت امام رفتیم.

 حضرت امام نکته خاصی بیان نکردند؟
 دقیق یادم نیست که امام آن زمان چه گفتند ولی حرف‌های مهمی زدند. امام آن زمان منزل آقای اشراقی در قم بودند. بعد هر سال موقع سالگرد ایشان خدمت امام می‌رفتیم. یک سال خدمت ایشان رسیدیم، ایشان گفتند دیشب برنامه تلویزیون را درباره شهید مطهری دیدم و گریه کردم.حتی مرحوم حاج احمد آقا می‌گفتند ایشان هر زمانی سرود شهید مطهری پخش می‌شود، امام گریه می‌کنند. عکس‌العمل ایشان را موقعی که خبر رسیده بود را بیان کردند که محاسن خود را می‌کشیدند و می‌گفتند که مطهری را کشتند. برای امام این موضوع سخت بود چون بسیار امید به ایشان داشتند. مخصوصاً از نظر تاثیری که ایشان در حوزه علمیه داشتند. منظور اثر سیاسی نیست.

 این نکته که شهید مطهری مخالف پست اجرایی گرفتن روحانیون بودند، درست است؟
 بله.

 با آقای هاشمی اختلاف نظر داشتند؟
 فکر کنم اختلاف نظر بود. چون ایشان در مصاحبه‌ای دو هفته قبل شهادت می‌گویند روحانیون پست اجرایی دولتی نگیرند و روحانیت کار اصلی خودش را انجام دهد مگر اضطرار باشد؛ یعنی فرد غیرروحانی صالح نباشد. نظر کلی ایشان این بود که روحانیت همان حالت عادی خود را حفظ کند و همان استقلال خود را حفظ کند و در مقابل دولت‌ها باشند و در کنار مردم باشند، حتی در جمهوری اسلامی چنین باشد.آن زمان نظر امام (ره) هم همین بود. بعد از داستان‌هایی که پیش آمد، امام (ره) کم کم اجازه دادند روحانیون هم وارد عرصه شوند و این همان اضطرار می‌شود. ولی از این به بعد هم چنین عمل کنیم…

 در جایی از شما خواندم که این نگرانی که آقای مطهری درباره آقای لاهوتی داشتند، درباره آقای هاشمی هم چنین نگرانی داشتند که به مجاهدین خلق نزدیک شده باشند.
 نه اینکه نگرانی به آن شکل باشد. آن زمان افراد زیادی بودند که تحت تاثیر مجاهدین خلق واقع شده بودند و می‌گفتند باید با اینها همکاری کنیم. شاید مقداری احساس کرده بودند، چنین گرایشی برای آقای هاشمی ایجاد شده است چون آقای هاشمی پول برای اینها جمع می‌کرد، احساس می‌کردند که نکند آقای هاشمی هم چنین فکری داشته باشد، در حالی که آقای هاشمی هنوز در زندان بود.بعد خبری شنیده بودند که در داخل زندان درباره اینکه با اینها همکاری کنیم یا نه، آقای هاشمی جمله خوبی گفته بودند که ما عدالت را هم به خاطر خدا می‌خواهیم؛ یعنی همکاری با کمونیست‌ها را رد کرده بود. در آنجا خیال شهید مطهری راحت شده بود. این مطلب را آقای هاشمی هم در یکی از سخنرانی‌ها بیان کرده بودند.

 سال گذشته همین ایام خدمت حضرت آیت‌الله سیستانی رفتید.
 بله.

 ناگفته‌ای از این ملاقات دارید؟
 همان زمان گزارشی به شکل خبری منتشر شد. دو سه هفته قبل از اربعین بود که ما رفتیم و موکب‌ها را بازدید می‌کردیم و خیلی جالب بود. ملاقاتی با ایشان داشتیم و ایشان هم علاقه خاصی به شهید مطهری دارد. در سال ۵۵ که شهید مطهری نجف رفته بودند، ایشان به دیدار شهید مطهری آمده بود و ملاقات‌هایی داشتند، خاطراتی از آن زمان بازگو کردند و توصیه‌هایی برای داخل ایران داشتند.می‌گفتند به مناطق مرزی و مناطق محروم توجه بیشتری شود. در خصوص نوع رفتارشان در عراق می‌گفتند که مردم را برای مبارزه با داعش بسیج کردیم و مردم استقبال کردند.

 آقای مطهری فضای سیاسی کشور را چطور ارزیابی می‌کنند؟
 فضای سیاسی الان فضای خوبی است. صحبت‌های آقای ترامپ باعث شد اتحاد خوبی در کشور برقرار شود و تهدیدهایی که ایشان می‌کند، مردم را متحدتر کرده است و امروز همه از موضع ایران دفاع می‌کنند و علیه آقای ترامپ صحبت می‌کنند.

 یک صحبتی هم از مادرتان شنیدم که شما در جایی گفته بودید من موهایم را رنگ می‌کنم به خاطر این است که مادر متوجه سن و سال من نشوند. درست است؟
 توصیه ایشان بوده و هست. ایشان اصرار دارند که محاسن سفید نباشد. دوست ندارند و می‌گویند رنگ کنید. چون پدر ما هم خضاب می‌کردند. سن مرحوم پدر ما از آقای منتظری ۴ سال بزرگ‌تر بودند، از آقای بهشتی ۸ سال بزرگ‌تر بودند ولی چون خضاب می‌کردند شاید سن ایشان کمتر نشان می‌داد. مادر اصرار دارند که رنگ کنیم و از این سفیدی چهره خوششان نمی‌آید.من هم قدری تنبل هستم و اگر یک بار رنگ کنم دوباره فراموش می‌کنم و باز سفید می‌شود و سفید و سیاه خوب نیست. مثل آقای روحانی هم نیستیم که دقیق و منظم رنگ کنیم؛ وقت و حوصله این کار را ندارم. هر وقت پیش مادر می‌رویم اعتراض می‌کنند که چرا اینطوری هستید.

 روزی که مجلس اتفاق تروریستی رخ داد حضور داشتید؟
 بله.

 چطور بود؟
 چیز عجیبی بود. اگر راه را درست آمده بودند به سرعت وارد صحن می‌شدند و حداقل ۵۰-۴۰ نماینده از بین می‌رفت. سریع به ما اطلاع دادند و آقای پزشکیان مسئول اداره جلسه بود و سریع به ایشان گفتم و ایشان هم گفتند، سریع به حراست بروید و تماس گرفتیم و گفتند داعشی هستند و مشغول هستیم و نگرانی نیست.ما هم فکر کردیم مسئله کوچکی است که بعد گسترده شد. ولی نماینده‌ها آرامش خاصی داشتند و مشکلی به وجود نیامد.

 خود سردار جعفری هم به مجلس آمدند.
 بله. درست هم این بود که نمایندگان جلسه را ترک نکنند و حالت عادی داشته باشد. از نظر امنیتی هم بیرون رفتن درست نبود. جلسه خیلی خوب اداره شد.

 این حادثه نشان داد که اگر عمق استراتزیک خود را در جایی همانند سوریه و عراق نمی‌بردیم خیلی از این اتفاقات بیشتر می‌دیدیم.
 بله. این یک سیاست درستی بود. نه اینکه چون ایران دست بالا را دارد این را بگوییم. من همان زمان هم می‌گفتم این کار درستی است. یعنی وقتی بخشی از سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دارند کمک کنند. حتی جایی که حرم هم نباشد وظیفه داریم. درست است که از این شهدا به عنوان شهدای مدافع حرم نام می‌بریم ولی این طور نیست اگر در جایی حرم نباشد دفاع نمی‌کنیم.سرزمین اسلامی مورد هجوم واقع شود همه مسلمانان وظیفه دفاع دارند. این کسی که داوطلبانه به سوریه و عراق می‌رود درک قوی از موضوع دارد. می‌داند نود درصد ممکن است شهید شود و احتمال شهادت بالاست و درک می‌کند باید برویم و لازم است.

 یعنی با اعتقاد قدم برمی‌دارد.
 بله. این ارزش دارد. هم نشان شجاعت است و هم نشانه درک قوی است که دارند. دل کندن از زندگی مادی هم بسیار مهم است. همین شهید حججی نمونه بارز است و بچه دو ساله داشت و دل کندن از این فرزند سخت است. چطور می‌توان از خانواده و همسر و فرزند دل کند؟ اینها آدم‌های استثنایی هستند.
منبع: بهارنیوز

تعیین هویت برای ستاد مدیریت بحران!

آذر فخری در سرمقاله روزنامه آفرینش نوشت:

گریز و گزیری از بلایای طبیعی نیست. آن‌ها گاه و بی‌گاه بر ما می‌بارند و نظم و سامان و تمام برنامه‌های داشته و نداشته‌ی زندگی‌های‌مان را به می‌ریزند. هم‌چنان که زلزله دیروز استان کرمان نیز نشان داد که ما همواره در معرض آسیب‌های طبیعی و غیرطبیعی هستیم و این چرخه هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

در زلزله‌ی دردناک اخیرغرب کشور، ما با حجم انبوهی از کمک‌های مردمی و نیز دولتی مواجه شدیم. نمی‌توان در این مورد چون و چرا کرد که کمک نشد. مشکل اصلی و عمیق اما در رابطه با این کمک‌ها و امداد رسانی‌ها به‌خصوص در بخش دولتی، عدم ساماندهی و توزیع مناسب و یا حتی عدم توزیع کمک‌ها و اقلام مورد نیاز مردم بود. دراین فاصله ویدئوهای بسیاری منتشرشد که نشان می‌داد چگونه اقلام مورد نیاز مردم مثل لباس گرم و پتو و یا مواد غذایی و بسته‌های آب آشامیدنی در گوشه و کنارشهر، بی‌آن که توزیع شوند، تخلیه و به‌حال خود رها شده‌اند. در این میان البته کمک‌ها و امدادرسانی‌های مردمی، به سامان‌تر و با نظم و نسق بیشتری انجام شد و دیدیم که نهادهای مردمی تمام تلاش خود را کردندکه مواد مورد نیازحتما به دست مردم برسد و بر توزیع کمک‌ها نظارت داشتند. با این تفاسیر، داستان مدیریت بحران، خود دارد به بحرانی عجیب تبدیل می‌شود.

مدیریت بحران با شیوه‌ی عملکرد خود در چند فاجعه‌ی اخیر( زلزله‌های بم، ورزقان و بحران پلاسکو) خود به یک عامل بحران زا بدل شده‌است. عاملی که هر از گاه با بروز یک فاجعه چنان چرتش پاره می‌شود که بی‌مهابا اعلام غافلگیری می‌کند. چنین است که از این به بعد باید دست به دامان حوادث و بلایای طبیعی بشویم و از آن‌ها استدعا کنیم که پیش از وقوع، مدیریت بحران کشور ما را خبرکنند و طوری اتفاق بیفتند که موجب غافلگیری این ستاد نشوند!

عملکرد این ستاد در طول چندین بحران اخیر نشان می‌دهد که هیچ درس و تجربه آموزی درکار نبوده‌است که براساس آن‌ها عده‌ای کارشناسِ کاربلد و دلسوز بنشینند و برای روزمبادا برنامه‌ریزی کنند. این دیگر برای هر فرد عادی و در هر زندگی معمولی مشخص است که گریزی از بحران نیست و باید تدابیر چهارگانه‌ی بحران همواره در ذهن‌مان حاضر باشد. این‌که ما باید همواره آماده‌ی اتفاقات نابهنگام باشیم . این‌که با آغاز بحران باید ابتدا از کجا شروع کنیم و جای خودمان را مشخص کنیم . این که در حین و عمق و در میانه و میدان بحران چه باید بکنیم و بالاخره برسیم به مرحله‌ی بازسازی و بازیابی و در نهایت ثبت و ضبط دقیق تجربیات و کمبودها و مشکلاتی که به وجود آمدند و یافتن روش‌هایی برای عدم تکرار مشکلات و آسیب‌های عمیق‌تر بعدی.

شوربختانه عملکرد ستاد بحران، مراحل برخورد چهارگانه با بحران را نشان نمی‌دهد. و ما هنوز پس از شنیدن خبر هر حادثه و فاجعه‌ای، اولین چیزی که به ذهن‌مان می رسد و درباره‌اش با یکدیگر گفت‌ وگو می‌کنیم مسئله‌ی غافلگیری ستاد بحران است! ستادی که تکلیف موجودیت و هویتش نه با خودش و نه با مردم و نه با فجایع به‌راستی روشن و واضح نیست.

با توجه به زلزله‌ی روز جمعه ی استان کرمان و تکرارغافلگیری از پی غافلگیری،امید است روزگاری را به چشم ببینیم که در آن دیگر از مرحله‌ی آزموده را آزمودن و آزمون و خطاها و نیز از بحران غافلگیری‌های پی در پی عبور کرده‌ایم.


منبع: عصرایران

روزنامه جمهوری اسلامی: آقای مصباح،مگر شما نبودید که اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خدا خواندید؟

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:برای به قدرت نشاندنش، پای همه مقدسات را به میان کشاندند. از همه ارزش‌ها خرج کردند. از زبان فلان فرد اهوازی، ذات مقدس حضرت امام زمان(عج) را به دعاگویی او نشاندند، به قدرت که رسید، اطاعت از او را اطاعت از خدا خواندند و به خورد مردم دادند حالا اما خیلی راحت می‌فر مایند؛ اعمال و رفتار امروز او را تایید نمی‌کنند چون اکنون« یک حالت انحرافی در او » می‌بینند!!

تازه باز هم خود را در موضع حق مطلق می‌بینند و می‌فرمایند؛ هر کسی را تا مادامی که در مسیر اسلام کار می‎کند، حمایت می‎کنیم، طرفداری‎اش می‌کنیم، هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا می‎شویم!

یاللعجب، مگر شمایان نخبگان و برجستگان و قله‌های فکری نبودید و نیستید که می‌خواستید و می‌خواهید مردم به شما نگاه کنند و راه از بی‌راهه باز شناسند؟ مگر شمایان برای همین منظور بزرگ نمی‌شوید که دست آدم‌های کوچکی چون ما را بگیرید و به مقصد برسانید؟ وقتی در شناخت فردی، چنین به دچار خطای محاسبات می‌شوید چطور حالا باید مردم نظر امروز تان را بپذیرند؟

مگر شما اطاعت از او را اطاعت از خدا نخواندید؟ نفرمایید که چون تایید و تنفیذ مقام ولایت را داشت چنین گفتم چون رفتار شما با روسای جمهور پیشین و پسین که هر دو چون « او» تنفیذ مقام ولایت را داشتند و همه به خاطر دارند که با رئیس‌جمهور پیش از « او» چه کردید و در پیش خطبه‌ها چه‌ها که نمی‌فرمودید، با مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که پیشتر بود و تا آخر هم تنفیذ و حکم از مقام ولایت داشت چگونه بودید و امروز را هم که کودکان دبستانی هم می‌بیینند و می‌توانند تحلیل کنند رفتار تان را با رئیس‌جمهور مورد تنفیذ مقام ولایت!

کاش بزرگان حوزه علم و فلسفه می‌دانستند سیاست هم برای خود علمی مجزاست و ظرافت‌های خود را دارد و نمی‌شود بدون توجه به آن، طرح ریخت و به نتیجه رسید. در این حوزه نمی‌توان مثل عبادات، الاعمال بالنیات خواند، در حوزه سیاست و جامعه، الاعمال، بالنتایج است و نتیجه اعمال شمایان را امروز می‌بینیم اما نه چنانکه می‌نمودید و می‌فرمودید بلکه چنانکه انقلابیون استخوان خرد کرده می‌دیدند و همان زمان می‌گفتند.


منبع: عصرایران

وزیر دفاع: در حال طراحی یک کلاس هواپیمایی سنگین رزمی هستیم /قدرت هوایی را تقویت خواهیم کرد

محدودیت‌هایی در خرید داریم، اما چنانچه فرصتی فراهم شود حتما از توان خارجی نیز استفاده می‌کنیم.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با اشاره به برنامه‌های وزارتخانه متبوع خود در زمینه تجهیز و تقویت قدرت هوایی راهبردی کشور، اظهار کرد: برنامه مشخصی برای تولید یک کلاس هواپیمای سنگین رزمی داریم.

به گزارش ایسنا، سرتیپ امیر حاتمی درباره برنامه‌های وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در زمینه تجهیز ناوگان نیروی هوایی، اظهار کرد: همانطور که در برنامه چهار ساله من آمده است، حتما یکی از اقداماتی که در این دولت دنبال خواهم کرد تقویت قدرت هوایی راهبردی است.

وی گفت: به لطف خدا امروز هم در هواپیماهای رزمی و هم در هواپیماهای آموزشی تجهیزات خوبی در اختیار داریم، همچنین برنامه مشخصی برای تولید یک کلاس هواپیمای سنگین رزمی داریم و در حال طراحی آن هستیم و فکر می‌کنم تا پایان این دوره به نقاط خوبی در این زمینه دست یابیم.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح همچنین درباره برنامه‌های این وزارتخانه برای خرید بالگرد و هواپیمای رزمی از کشورهای دیگر، خاطرنشان کرد: محدودیت‌هایی در خرید داریم، اما چنانچه فرصتی فراهم شود حتما از توان خارجی نیز استفاده می‌کنیم.

وی در پایان با تاکید بر اینکه تولید داخل در بسیاری از موارد پاسخگوی نیازها است، اظهار کرد: در جاهایی که خودمان تولید داخلی نداشته باشیم از توان خارجی استفاده خواهیم کرد.

یک فرمانده ارتش: ساخت ناوشکن‌ها و حضور در آب‌های آزاد اقتدار دریایی ایران را به اثبات رساند
همچنین تسنیم نوشت:
امیر دریادار افشین تاشک بعد از ظهر امروز در آئین گرامیداشت هفته نیروی دریایی ارتش در بندرعباس، اظهار داشت: امروز قدرت و اقتدار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سراسر آب‌های آزاد به نمایش درآمده است. نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران همچنان مانند گذشته با صلابت و قدرت بیشتر در سراسر آب‌های آزاد مشغول به فعالیت است.

فرمانده قرارگاه مقدم ناوگان جنوب نیروی دریایی ارتش با اشاره به هفتم آذر روز نیروی دریایی ارتش، افزود: نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همچنان با اقتدار در آب‌های سرزمینی و آزاد نقش آفرینی می‌کند.

دریادار تاشک بیان داشت: نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس توانست با بهره‌گیری از ظرفیت‌های عملیاتی خود بار دیگر حاکیمت و سیادت جمهوری اسلامی ایران بر آب‌های خلیج فارس و دریای عمان را به اثبات برساند. این نیرو با ایثارگری‌های خود توانسته است در آب‌های آزاد پیام صلح و دوستی کشور را انتقال دهد.

فرمانده قرارگاه مقدم ناوگان جنوب نیروی دریایی ارتش ساخت قطعات و ادوات موردنیاز، طراحی و ساخت شناور‌ها و ناوشکن‌ها از جمله ناوشکن جماران و حضور در آب‌های آزاد را تنها بخشی از اقتدار این نیروی توانمند دانست.


منبع: عصرایران

جهانگیری: طرف مقابل به تعهدات خود در برجام پایبند نبوده است/ سازمان ملل باید به ریزگردها به‌طور ویژه توجه کند

وجود خشکسالی در سال‌های اخیر باعث شده که مناطقی از کشورهای عراق، سوریه، عربستان و ایران به کانون‌های خطرناکی برای ایجاد ریزگردها تبدیل شوند و زندگی بسیاری از مردم کشور ما حتی در پایتخت را تحت الشعاع قرار دهد.

معاون اول رییس جمهور تاکید کرد: متاسفانه در برخی موارد تحریم‌ها به طور کامل لغو نشده و طرف مقابل به تعهدات خود در برجام پایبند نبوده است.

به گزارش ایلنا،‌ اسحاق جهانگیری در جریان سفر به سوچی روسیه که به منظور شرکت در شانزدهمین اجلاس شورای نخست‌وزیران سازمان همکاری شانگهای صورت گرفته است، پیش از ظهر امروز جمعه در دیدار شمشاد اختر معاون دبیرکل سازمان ملل متحد و دبیر اجرایی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و پاسیفیک (اسکاپ) که در هتل محل اقامت معاون اول رییس‌جمهور کشورمان برگزار شد با اشاره به سابقه طولانی همکاری‌های ایران با این کمیسیون خواستار گسترش این همکاری‌ها در جهت توسعه پایدار شد.

وی با یادآوری اینکه طرف مذاکرات اسکاپ یکی از مهمترین سازمان‌های توسعه ای ایران یعنی سازمان برنامه و بودجه کشور است، اظهار داشت: این سازمان مسئولیت برنامه‌ریزی برای توسعه ایران را برعهده دارد و دبیر شوراهای اصلی تصمیم‌گیری کشور و موضوعات مرتبط با اسکاپ نیز همین سازمان است.

معاون اول رئیس‌جمهور یکی از مسائل ایران را وجود بلایای طبیعی دانست و با بیان اینکه ایران سال‌های متمادی است که از بحران خشکسالی رنج می‌برد، تصریح کرد: ایران با مسئله کمبود آب مواجه است و در برخی موارد که بارندگی‌های شدید رخ می‌دهد موجب جاری شدن سیل و بروز خسارات فراوان می‌شود.

جهانگیری ادامه داد: وجود خشکسالی در سال‌های اخیر باعث شده که مناطقی از کشورهای عراق، سوریه، عربستان و ایران به کانون‌های خطرناکی برای ایجاد ریزگردها تبدیل شوند و زندگی بسیاری از مردم کشور ما حتی در پایتخت را تحت الشعاع قرار دهد.

معاون اول رییس جمهور خواستار توجه سازمان ملل متحد به موضوع ریزگردها و کمک برای حل این معضل شد و تصریح کرد: سازمان ملل باید به‌طور ویژه به این موضوع توجه کند چراکه ریزگردها زندگی جمعیت فراوانی از مردم منطقه را دچار مشکل کرده است.

وی زلزله را از دیگر بلایای طبیعی ایران برشمرد و با یادآوری خسارات سنگین زلزله ۷.۳ ریشتری استان کرمانشاه، خاطرنشان کرد: صبح امروز نیز زلزله‌ای در جنوب شرق کشور در استان کرمان به بزرگی ۶ ریشتر رخ داد و خساراتی را به بار آورد.

جهانگیری با اشاره به مذاکرات صورت‌گرفته و برنامه‌ریزی‌های انجام شده میان ایران و اسکاپ برای استقرار مرکز مدیریت اطلاعات بلایای طبیعی وابسته به سازمان ملل متحد در تهران بر ضرورت نهایی شدن این برنامه و آغاز به کار هرچه سریعتر این مرکز تاکید کرد و ابراز داشت: ایران تعهدات خود را برای گشایش این مرکز انجام داده است و امیدوارم طرف مقابل نیز بسترهای لازم را برای راه‌اندازی هرچه زودتر این مرکز در تهران فراهم کند.

وی اضافه کرد: بر اساس برجام تحریم‌ها علیه ایران باید به طور کامل لغو شود که در این صورت تهران قادر خواهد بود به تعهدات خود برای همکاری با اسکاپ در راستای توسعه پایدار عمل کند اما متاسفانه در برخی موارد تحریم‌ها به طور کامل لغو نشده و طرف مقابل به تعهدات خود در برجام پایبند نبوده است.

معاون اول رییس‌جمهور با تاکید بر اینکه ایران از اقدامات و برنامه‌های اسکاپ در راستای توسعه پایدار حمایت می‌کند، بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران نیز موضوع توسعه پایدار و همه‌جانبه را به طور جدی در دستور کار خود قرار داده است.

جهانگیری با یادآوری اینکه ایران در سالهای اخیر گام های موثری در راستای صرفه‌جویی در مصرف انرژی و استفاده از سوخت فسیلی پاک نظیر گاز برداشته است، گفت: ایران از برگزاری اجلاس انرژی از سوی اسکاپ حمایت می‌کند و آمادگی دارد تجربیات خود را در این زمینه در اختیار اسکاپ قرار دهد.

شمشاد اختر معاون دبیرکل سازمان ملل متحد و دبیر اجرایی اسکاپ نیز در این دیدار با اشاره به برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته برای ایجاد مرکز مدیریت اطلاعات بلایای طبیعی سازمان ملل متحد در تهران، گفت: تلاش خواهیم کرد این مرکز هرچه سریعتر افتتاح شود البته چند موضوع اداری و فنی وجود دارد که باید با همکاری یکدیگر در جهت رفع آن گام برداریم.

وی با بیان اینکه اسکاپ با کشورهای عضو در حال تهیه پیش‌نویس طرح توسعه پایدار برای آسیا و اقیانوسیه است، اظهار داشت: البته ایران نیز همکاری فعالی در تهیه این پیش‌نویس داشته و ما آمادگی داریم حمایت بیشتری از ایران در جهت اهداف توسعه پایدار داشته باشیم.

شمشاد اختر همچنین گزارشی از فعالیت‌های اسکاپ در زمینه‌های مختلف ارائه کرد و گزارشات مکتوبی را نیز در اختیار معاون اول رییس‌جمهور کشورمان قرار داد و با اشاره به اینکه در ماه آوریل سال ۲۰۱۸ نشست وزرای انرژی در تایلند برگزار خواهد شد، تصریح کرد: با توجه به نقش پراهمیت ایران در زمینه انرژی علاقه‌مند هستیم نماینده‌ای در بالاترین سطح از ایران در این اجلاس شرکت کند.


منبع: عصرایران

سعید مرتضوی: عذاب وجدان دارم/ ابراز ندامت نکردم، دادگاه اشتباه نوشته است

حس من این است که این حکم ناعادلانه است و به گناهی که من نکرده‌ام آن‌ها برایم مجازات تعیین کرده‌اند.

سعید مرتضوی قاضی مخلوع و محکوم‌شده در پرونده فاجعه کهریزک، در عین حالی که اعتراف می‌کند به خاطر آن فجایع عذاب وجدان دارد اما می‌گوید: ابراز ندامت اصلاً اشتباهی است که دادگاه نوشته است، من کی ابراز ندامت کرده‌ام؟

به گزارش اعتماد آنلاین، دادستان سابق تهران این روزها با حکم دو سال حبس مواجه شده است؛ حکمی که آسیب دیدگان فجایع ۸۸ و قضایای کهریزک انتظار بیشتر از آن را داشته اند و خود مرتضوی آن را خلاف قانون و ناعادلانه عنوان می کند. او در گفت وگو با «اعتمادآنلاین» ضمن رد معاونت در جرم که به خاطر آن محکومیت قطعی گرفته است؛ معتقد است که هشت سال است که به دلیل گناه ناکرده محاکمه شده است.

در متن نامه ای که منتشر کرده‌اید از اعاده دادرسی گفته‌اید. درخواست اعاده دادرسی خواهید کرد؟

بله در حال نگارش آن هستم.

چه زمانی به دیوان عالی کشور تحویل می‌دهید؟

هر زمان که تمام شد.

فکر می‌کنید که چه زمانی کامل شود؟

باید متن را بنویسم و اسناد و مدارک را به آن ضمیمه کنم. فرصت دارم چون هنوز حکم به من ابلاغ نشده است. رأی را در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها دیده‌ام و هنوز رأی به صورت رسمی و قانونی برای من ارسال نشده است.

به هر حال این حکم لازم الاجراست، فکر می‌کنید اعاده دادرسی چه تاثیری بر حکم می‌گذارد؟

این مفصل است من باید مواد و تبصره‌های حقوقی را برای شما بگویم.

شما از انجام این کارها یک هدف را دنبال می‌کنید. مانند همین نامه ای که دیروز منتشر کردید. سال گذشته که نامه ای در عذرخواهی از خانواده‌ها منتشر کردید موجب شد تا در حکمتان تأثیر داشته باشد و قاضی به همین دلیل سه سال از حکم شما را کاهش داده است؟ هدفتان از این نامه دوم چیست؟

در ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی که در صفحه آخر شعبه ۲۲ دادگاه به آن استناد کرده است می‌گوید اگر کسی حتی معاونت در قتل به او منتسب بود مجازات قانونی او از یک سال تا پنج سال است. یعنی کسی که هیچ سابقه مفیدی نداشته باشد از جهت اوضاع اجتماعی، انگیزه شرافتمندانه و همه مسائلی که نام برده اگر شرایط تخفیف را داشته باشد دادگاه به استناد ماده ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی می‌گوید چون این شرایط را دارد به او تخفیف می‌دهد. دادگاه چه کار کرده است؟ مجازات قانونی این جرم از یک سال تا پنج سال است؛ یعنی کسی که هیچ شرایط تخفیفی ندارد دادگاه می‌تواند از یک تا پنج سال به او حبس بدهد. وقتی دادگاه در رای خود فرد را مشمول ماده ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی و کفیفیات مخففه با نام بردن موارد آن کرده است الزاما می باید از حداقل مجازات قانونی که ییک سال حبس است پایین تر بیاید یا مثلا مجازات حبس را به جزای نقدی تبدیل کند که دادگاه در این رابطه نیز مغایر موازین قانونی عمل کرده است؛یعنی هیچ گونه اعمال تخفیی که استحقاق آن را ثابت دانسته به عمل نیاورده است.

اجازه بدهید، الان بحث بر سر این است که هدفتان از انتشار آن نامه چه بوده است؟

شما می‌خواهید مصاحبه کنید یا من؟ بگذارید کلام منعقد شود. ببینید من که خودم هم استاد دانشگاه هستم، هم سال‌ها دادستان بوده‌ام …

بله من سوابق شما را که می دانم. حداقل این را می دانیم که شما چند سال دادستان تهران بوده‌اید. شما ادله قانونی را باید به دادگاه بدهید ...

شما به من گوش بدهید اگر نخواستید پس از آن دیگر ادامه نمی‌دهیم. مطلب حقوقی همین است باید استدلال را گوش دهید. اگر کسی دارای شرایط تخفیف نباشد دادگاه براساس ماده ۶۱۲ می‌تواند از یک سال تا پنج سال حبس دهد؛ یعنی اگر دادگاه به کسی یک سال حبس داد به این معناست که این فرد دارای هیچ شرایط تخفیفی نبوده است. چرا؟ چون دادگاه می‌گوید برای کسی که معاونت در جرم دارد هیچ شرط تخفیفی شامل او نمی‌شود. حالا ایشان در رأی خود استدلال کرده است و یکی از مواردی که نوشته این است که به جهت ملاحظه وضعیت فردی و اجتماعی و خانوادگی، سوابق و اوضاع و احوال زمان حادثه من مستحق تخفیف هستم. بنابراین وقتی دادگاه تشخیص داد و حکم صادر کرد که شرایط من منطبق با ماده ۳۷ و ۳۸ است، به موجب قانون باید زیر یک سال رأی دهد. یعنی زمانی که دادگاه تشخیص داد …

…اجازه بدهید شما جریان مصاحبه را تغییر می‌دهید. ادله قانونی باید به دادگاه ارائه شود. الان سؤال این است که چرا نامه نوشته‌اید خب ادله را به دادگاه می‌دادید؟

شما صدر نامه را نخواندید.

چرا همه نامه را خوانده‌ام؟

تیتر نامه چیست؟

حضور حقوقدانان و مردم شهیدپرور ایران اسلامی…

خب این نامه را که به دادگاه ننوشته‌ام.

صحبت بر سر همین است،‌ ادله را به دادگاه ارائه می‌دادید چرا به مردم نامه نوشتید؟

در ماده ۲۳ قانون مطبوعات آمده است که اگر رسانه و مطبوعات مطالبی علیه کسی منتشر کنند آن فرد می‌تواند پاسخ دهد. چون ما دیدیم که وکیل آقای روح الامینی رأی را به رسانه‌ها داده است و عین رأی را منتشر کرده‌اند بنابراین ما هم در رابطه با آن توضیح داده‌ایم.

یعنی صرفاً قصد توضیح دادن درباره حکمتان بوده است؟

بله این بدیهی‌ترین حقوق شهروندی است.

شما یک قسمتی از این مطلب مسئولیت اتفاقات کهریزک را قبول نکرده‌اید و گفته‌اید که این قضیه مسئولیتش با مامورانی است که در بازداشتگاه کهریزک حضور داشته‌اند یعنی شما به عنوان دادستان تهران نباید می‌دانستید که در آن بازداشتگاه در آن شرایط بحرانی چه اتفاقاتی در حال وقوع است که خود را از اتفاقاتی که آنجا افتاده است مبرا می دانید؟

من می‌خواهم جواب شما را بدهم.

منظور من این است که نامه اخیر شما با نامه قبلی متناقض است شما قبلا ابراز ندامت کردید از اتفاقاتی که در آن زمان رخ داده است؟

نه ابراز ندامت اصلاً اشتباهی است که دادگاه نوشته است، من کجا ابراز ندامت کرده‌ام.

شما در نامه ای که سال قبل منتشر کردید از خانواده‌های شهدای کهریزک ابراز ندامت و عذرخواهی نکردید؟

نه شما آن نامه را هم خوب نخوانده‌اید و مشکلتان همین است.

یعنی شما ابراز ندامت نکرده‌اید؟

نه من در آن نامه نوشته‌ام که هرچند که من هیچگونه دخالتی در حوادث ناگوار آنجا نداشتم اما به خاطر صدمه و لطمه ای که به این خانواده‌ها وارد شده شرمنده هستم و عذرخواهی کرده ام. این طور گفته‌ام. ما به خاطر این موضوع از آن‌ها دلجویی و عذرخواهی کردیم ولی صراحتاً نوشته‌ام که در رابطه با این موضوع هر چند من هیچ گونه دخالت و مسئولیتی نداشتم و حتی تقصیری هم نداشتم اما به دلیل حادثه ناگواری که پیش آمده از خانواده‌ها عذرخواهی کردم. این یک دلجویی بوده که از این خانواده‌ها به دلیل اینکه دادستان وقت بوده‌ام کرده‌ام. شما نامه را نخوانده‌اید صرحتا نوشته‌ام که دخالت و مسئولیتی در این رابطه نداشته‌ام.
علاوه بر این خود آن افرادی که مرتکب این جرم شده‌اند در بازجویی‌های خود نوشته‌اند که حتی رییس آن بازداشتگاه هم از اقدامات خودسرانه آن‌ها اطلاع نداشته‌اند. در دادسرای تهران یک بخشنامه دو صفحه ای که با مهر و امضای دادسراست و شماره و تاریخ آن مشخص است به مسئولین بازداشتگاه کهریزک به صورت رسمی ابلاغ کردیم که باید تمام حقوق شهروندی، امکانات رفاهی و بهداشت را تأمین شود و اصلاً برخورد نامناسب ممنوع بوده است.

یعنی صرفاً به خاطر دلجویی از اولیای دم کهریزک ابراز تأسف کردید و هیچگونه دخالتی هم در موضوع نداشتید. عذرخواهی که بیان کرده‌اید به چه دلیل بوده است؟

در رابطه با مورد نامه اشاره شما تلفنی صلاح نمی دانم پاسخ بدهم چون پشت صحنه آن و علت انتشار آن مطالبی است که تا به حال نگفته ام و هنوز هم صلاح نمی دانم جزییات علت این نامه را بگویم. اگر ضرورت پیدا کرد در مصاحبه حضوری علت آن را با دلایل و شواهد بیان می کنم تا قضاوت منصفانه ای داشته باشید. شما متن نامه را نخوانده‌اید من متن را دارم …

من نامه را خوانده ام. ببینید در قسمتی از نامه‌تان آمده است: به عنوان دادستان وقت عمیقاً ابراز تأسف و اعتذار می‌نمایم و از مقام شهیدان مظلوم این حادثه جوادی‌فر، روح‌الامینی و کامرانی طلب پوزش نموده و علو درجات آن‌ها را از خداوند بزرگ مسئلت می‌نمایم. این از نظر شما چیست؟

ببینید خط آخر در یکی از همین بندها نوشته‌ام که هر چند اینجانب هیچگونه دخالت و تقصیری در این اتفاقات نداشته‌ام اما به دلیل اینکه دادستان بوده‌ام این حادثه رخ داده عذرخواهی کردم.

پس حستان این است که هیچ عذاب وجدانی از اتفاقات کهریزک ندارید و کاملاً خود را مبرا می دانید؟

عذاب وجدان دارم اما تقصیر ندارم.

حس شما از این حکمی که برایتان صادر شده است، چیست؟

حس من این است که این حکم ناعادلانه است و به گناهی که من نکرده‌ام آن‌ها برایم مجازات تعیین کرده‌اند. من به گناه ناکرده هشت سال است محاکمه می‌شوم. چون خودم حقوقدان هستم تاکید می‌کنم که معاونت در جرم با هیچ موازین شرعی، قانونی و حتی آیات نورانی قران که در متن نامه هم آورده‌ام، در موضوع من منطبق نیست یعنی معاونت در جرم که به هر کسی نسبت داده نمی‌شود.


منبع: عصرایران

دانشگاه آزاد از نگاهی دیگر

صادق صدرایی
با نگاهی به آنچه بر سر دانشگاه آزاد در چند ماه اخیر آمده است می‌توان به این نتیجه رسید که تمامی آنچه در دوران دولت سابق در حوزه وزارت علوم شاهدش بودیم در حال تکرار شدن است. از ایجاد محدودیت و حذف اساتید منتقد به بهانه‌های واهی تا افزایش سخت‌گیری‌ها و فشارها به دانشجویان به بهانه مسائل فرهنگی. در تازه‌ترین نمونه نیز شاهد هشدارهای رنگارنگ مسئولان این دانشگاه درباره مراسم روز دانشجو در ۱۶ آذر هستیم. این هشدارها که یک بخش کوچک آن مانند ارائه لیستی صد نفره از اصولگرایان برای حضور در واحدهای دانشگاه در ۱۶ آذر رسانه‌ای شده است نشانگر نوع مدیریت حاکم بر دانشگاه آزاد در دورانی است که ولایتی و همکاران اصولگرایش «هاشمی‌زدایی» از دانشگاه را به طور کامل اجرایی کرده‌اند.

وضعیت این روزهای دانشگاه آزاد آیینه تمام نمایی از وضعیت دانشگاه‌ها در پیش از دولت اعتدال است. ممکن است بسیاری نسبت به برخی ضعف‌ها و انفعال‌ها به خصوص پس از دوران کوتاه مدیریت فرجی‌دانا در وزارت علوم نقدهایی را مطرح کنند و انتخاب منصور غلامی در دولت دوم اعتدال را نیز تصمیمی صحیح و مناسب ندانند اما واقعیت آن است که وزارت علوم دولت روحانی با همه نقاط ضعفش از وضعیت گذشته‌ای که همین امروز در دانشگاه آزاد آثار آن قابل مشاهده است چندین گام رو به جلو است.

در هفته‌های اخیر و همزمان با بررسی‌ها برای انتخاب و معرفی وزیر علوم شاهد بودیم که برخی فعالان دانشجویی و رسانه‌ها نسبت به عملکرد روحانی در انتخاب وزیر علوم نقدها و اعتراضاتی را مطرح می‌کنند که بخش عمده‌ای از آن هم که بیشتر با یادآوری وعده‌های روحانی و مطالبات دانشجویان بود قابل قبول و منطقی بود اما گاهی نیز شاهد بروز بی انصافی‌هایی نسبت به شخص رییس‌جمهور و یا گزینه انتخاب شده از سوی او بودیم به شکلی که برخی می‌گفتند اگر رقیب اصولگرای روحانی در انتخابات هم رای می‌آورد وزیر علوم منصور غلامی بود! تماشای دانشگاه آزاد و آنچه در آن می‌گذرد مثال خوبی برای کسانی است که چنین دیدگاهی را مطرح می‌کردند تا ببینند که در صورت عدم انتخاب روحانی چه بر سر دانشگاه‌ها می‌آمد.

از سوی دیگر به نظر می‌آید که لازم است وزارت علوم موضع انتقادی خود و تذکرات لازم را نسبت به عملکرد دانشگاه آزاد به شکل صریح مطرح کند زیرا عدم اعلام موضع شفاف ممکن است سبب آن شود که برخی در جامعه تصور کنند که اقدامات دانشگاه آزاد با تایید و همراهی دولت انجام می‌گیرد!

 
منبع: بهارنیوز