هویت ملی و جهانی شدن؛ دوران گذار

محمود منصور
ادراک آگاهانه یک جامعه از افکار، ارزش‌ها، تمایلات و تعلقات خود در یک ساختار اجتماعی و در حدود جغرافیایی و سیاسی مفهومی واحد به نام هویت ملی را می‌سازد.  برداشت و احساس جمعی نسبت به این ویژگی‌ها و وجوه تمایز به احساس هویت ملی تعبیر می‌شود و هنگام تحقق این احساس در عملکرد جمعی غرور ملی را پدید می‌آورد. به عبارتی می‌توان هویت ملی را مجموعه‌ای از گرایش‌ها و نگرش‌ها به احساسات، تمایلات و تعلقات یک جامعه در بستر رشد و تعالی و در مسیر پیشرفت تعریف کرد.

نژاد، اقلیم، تاریخ، دین، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم و سایر عناصر هویتی در سیر تکوینی خود، در مسیر رشد و تعالی جامعه و در گذر زمان با فرصت‌ها و تهدیدها روبه‌رو است. تقویت قوت‌های جامعه و کاهش یا رفع ضعف‌های آن موجب بروز و ظهور عناصر و شاخص‌های هویتی در قالب فرصت یا تهدید برای ساختار اجتماعی و در نهایت نقش و کارکردی همان‌گونه خواهد بود. در مسیر تکوین حیات اجتماعی در گذر از سنت به جهان مدرن نظام‌های حقوقی و قوانین عامل تحقق ارزش‌ها در جامعه بنا به رای اکثریت و تحکیم ساختار اجتماعی و تقویت هویت ملی است. با این مبنا قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و برآیند خواست و اراده جامعه؛ ظرفیتی برای تقویت هویت اجتماعی، فرصتی برای تحکیم همبستگی اجتماعی و زمینه­‌ای برای تحقق مشارکت اجتماعی خواهد بود.

 با رشد علم و پیشرفت فناوری؛ فرآیند جهانی شدن که فارغ از ماهیت و تعریف نوین، گستره‌ای به درازای تمدن بشری دارد سرعتی چشمگیر یافته و در قرن اخیر با رشد تجارت جهانی و افزایش ثروت، ماهیت و کارکردی تازه پیدا کرده است. با گسترش حمل و نقل، رشد گردشگری، پیشرفت فناوری اطلاعات، گسترش ارتباطات و سایر پیشرفت‌های بشر، جهانی شدن نه به عنوان یک پروژه اقتصادی یا حتی سیاسی و اجتماعی بلکه به عنوان یک روند فراگیر، مسیر مشترک یا رویه‌ای ناگزیر خودنمایی کرده و آثار و تبعات خود را به جای گذاشته است.

برای جهانی شدن مفاهیم و تعاریف گسترده‌ای از ساحت و مناظر گوناگون ذکر شده است؛ جهانی شدن را‌تراکم یا فشردگی زمان و مکان، درهم تنیدگی مسائل و فرآیندها، پیچیده شدن مسائل و چند بعدی شدن مناسبات، شبکه‌ای شدن جامعه، برچیده شدن مرزها، فرآیند گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن و برآیند توسعه و مدرنیته و… دانسته اند. جهانی شدن به عنوان یک فرآیند یا پدیده، دارای ابعاد و وجوه مختلف است و به همین مبنا تاثیرات آن در ابعاد و وجوه گوناگون قابل بررسی و تفسیر است.

با گسترش ارتباطات، اصول جهانی شدن به عنوان ارزش‌های نظم نوین جهانی پی ریزی شده و نمی‌توان پیروی نظم نوین جهانی از اصول لیبرال دموکراسی را انکار کرد، اما جهانی شدن برپایه اصول بنیادی و فراگیر بشری بنا شده و به دنبال تحقق ارزش‌های مشترک بشر است. در گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن، مفهوم هویت با چالش و مخاطره روبه رو است. در کنار توسعه و چالش‌های آن؛ فرآیند جهانی شدن، تحول ارزش‌ها و بروز تغییرات سریع را به همراه داشته است. این سرعت تغییرات و تحول ارزش‌ها باعث بروز تعارض و مخاطره در شناخت و به تبع آن هویت شده و به همین مبنا هویت ملی را با چالش مواجه کرده است.

جهانی شدن را دارای ماهیت دوگانه و کارکرد دوسویه دانسته اند؛ جهانی شدن در کنار برداشتن مرزها و خلق فضای جدید، یک هویت جهانی تشکیل داده اما در سوی دیگر برای هویت‌های قومی و محلی امکان ظهور و بروز فراهم کرده است. به عبارت دیگر همان طور که در یک حدود جغرافیایی و سیاسی هویت ملی در رابطه دوسویه با هویت قومی است، در نظم و فضای جدید جهانی هویت جهانی در رابطه‌ای دوسویه با هویت ملی است. این برهم کنش با چالش و مخاطره برای خرده فرهنگ‌ها همراه است؛ اما در این تقابل ناگزیر، کنش فعال و تعامل سازنده راهکار و مسیری برای بازتولید هویت ملی در منظومه هویت جهانی است.

همان‌طور که هویت‌های قومی چنین امکانی در مواجهه با هویت ملی دارند.  با تغییر فرآیندها و روابط اجتماعی؛ مفهوم هویت در مسیر توسعه، از سنت فاصله گرفته و در فضایی سیال در منظومه جهانی شدن در حال تغییر و بازتولید است. در فضای جدید، تفکر و رویکرد استراتژیک امکان درک تحولات با توجه به نقاط قوت و ضعف هویت ملی، و رویکرد فعال و تعامل سازنده بر مبنای فرصت و تهدیدها را فراهم آورده است.
منبع: بهارنیوز

اعتراضات خیابانی؛ مدیریتی که نشد!

سجاد خداکرمی- روزنامه بهار
طی دو روز گذشته تعدادی از شهرهای کشور از جمله مشهد و کرمانشاه شاهد تجمع‌های اعتراضی با عناوینی چون نه به گرانی، همراه با شعارهایی چون «مرگ بر گرانی» و … بوده که واکنش‌های متفاوتی برانگیخته است. تجمع هایی که برخی منشا شکل گیری آن‌ها را در فضای مجازی و خودجوش می‌دانند و برخی نیز تدارک آن را از سوی دلواپسان و تندروهای مخالف می‌دانند؛ سازماندهی که در شروع با هدف ضربه به دولت شکل گرفت اما در ادامه از کنترل خارج شد.
***
سوار شدن بر حرکت سیاسی در خیابان
تا به این لحظه بلند پایه‌ترین مقامی که به این تجمعات واکنش نشان داده معاون اول رئیس‌جمهور است که در این ارتباط گفت: مسائل اقتصادی را بهانه کرده‌اند که به نظر می‌آید پشت این قضیه مساله دیگری باشد که حتماً باید شناسایی شود.کسانی که بانی این قضایا در کشور هستند دود آن به چشم خودشان خواهد رفت؛ آن‌ها فکر می‌کنند که با این کار به دولت آسیب می‌زنند.وقتی که جریان اجتماعی راه افتاد و حرکت سیاسی در خیابان اتفاق افتاد حتما کسی که آن را شروع کرده‌اند ادامه‌دهنده و کنترل کننده پایان آن نخواهند بود و دیگرانی خواهند بود که بر آن جریان سوار خواهند شد.

گفته می‌شود برخی مخالفان تندرو دولت در مشهد مسبب آغاز اعتراضات خیابانی در مشهد بوده اند، موضوعی که البته نشان داد به گفته جهانگیری آغاز کنندگان اقدامات این چنینی پایان دهنده آن نخواهند بود و تسری اعتراضات به دیگر شهرها گواه تایید این مسئله است. فرماندار مشهد نیز درباره حوادث روزپنج شنبه این شهر و اینکه گفته می‌شود عده‌ای از روزهای قبل فراخوان تجمع داده بودند، می‌گوید در فضای مجازی این کار انجام شده و درخواستی به فرمانداری نداده بودند. همچین اطلاعاتی به طور متقن نداریم اما برخی عناصر تندرو مخالف دولت با توجه به رسانه‌هایشان به نظر می‌رسد بدشان نمی آید که به آن دامن بزنند و این در کانال هایشان نیز مشخص است و باید بررسی دقیق شود. محمدرحیم نوروزیان در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین درباره واکنش جهانگیری به حوادث دیروز مشهد که گفته بود « کسانی که بانی این قضایا در کشور هستند دود آن به چشم خودشان خواهد رفت» اظهار کرد: آنچه آقای جهانگیری گفتند درست است.

عده‌ای از مخالفان دولت به دلیل عدم فهم، درک و تشخیص صحیح که بتوانند منافع ملی را از مسائل سیاسی تفکیک کنند دچار این مشکل هستند. فکر می‌کنند که به تصور خودشان به ایجاد فضای علیه دولت دامن بزنند، برد کرده‌اند ولی همانطور که آقای جهانگیری گفته مسلما دود به چشم آقایان و همه خواهد رفت این واضح است و فرماندار مشهد ادامه داد: «شما روزانه نگاه کنید که از صدها سایت و تریبون مطلب علیه دولت منتشر می‌شود و تصور بر این است که گویا واقعا عده‌ای دوست دارند تحریک کنند که اقدامی علیه دولت انجام شود در حالی که دولت جدا از نظام و حاکمیت نیست.»  نوروزیان افزود: «چه بسا ممکن بود آن‌ها که دیروز آمده بودند هر چند تعدادشان اندک بودند، ولی کاملا مشخص بود کسانی هستند که مشکلاتی درباره موسسات اعتباری و صندوق‌ها دارند ولی بعدا همان افراد هم احساس می‌شد که کنار کشیدند چون دیدند که تعدادی از افراد ماجراجو و کسانی که دنبال شعار خارج از چارچوب هستند به میدان آمدند.»

خوشحالی پنهان مخالفان دولت
اما جدای از این دو مقام دولتی امام جمعه مشهد نیز در خطبه‌های روز گذشته نماز جمعه این شهر اعتراض مردم به گرانی را مجاز دانست و گفت: «نباید شرایط به گونه‌ای باشد که کارد به استخوان مردم برسد و برای گفتن مشکلات خود وسط خیابان بیایند. متاسفانه امروز برخی مدیران و مسئولان در دستگاه‌های اجرایی حضور دارند که به فکر مشکلات مردم نیستند.» حجت‌الاسلام احمد علم‌الهدی در عین حال گفت: «من با مردمی که دیروز به خیابان آمدند حرف دارم. مطالبات شما کاملا بر حق بود و اینکه بر علیه گرانی شعار می‌دادید کار بر حقی بود اما بدانیم که دشمن می‌خواهد به ما ضربه بزند و نباید اجازه بدهیم از این مطالبات سوءاستفاده کنند.» وی همچنین افزود: «مردم می‌توانند از طریق تجمع‌های قانونی مطالبات خود را پیگیری کنند و به نتیجه برسند و روز پنجشنبه نیز تجمعی در مشهد برگزار شد اما اشکالش این بود که عده‌ای دعوت مرجعی ناشناس را پذیرفتند و تجمع کردند که نباید اینگونه باشد.» وی همچنین گفت: «اینکه گروهی در تجمع بگویند سوریه را‌‌ رها کن فکری به حال ما کن درست نیست.»

این گفته‌های امام جمعه مشهد را باید در کنار گفته‌های حمید رسایی از اعضای جریان تندرو پایداری در حمایت تلویحی از اقدام شکل گرفته گذاشت تا تصویر روشنی به دست گرفت، جایی که او گفته است این اتفاقات «هشداری بود برای دولت، چیزی که دولت در طول این سال‌ها نشنید اتفاق افتاد.» و یا اینکه «بنده تذکر دادم که اگر به مشکلات اصلی مردم توجه نشود یک جایی سرباز می‌کند و متاسفانه این اتفاق افتاد، خوشایند نیست، اما نتیجه غفلت دولت است درباره مشکلات اصلی مردم در سال‌های گذشته. وقتی همه هم و غم دولت در این جنگ روانی کنسرت در مشهد بود. امروز می‌بینیم که مردم چه… می‌گویند.» این فعال تندرو اصول‌گرا همچنین در ادامه با اشاره به اینکه شعار مرگ بر دیکتاتور خطاب به دولت است می‌گوید: «این‌ها مردم هستند. این‌ها ضد انقلاب نیستند. این رفتار سیاسی نیست و اجتماعی است. چون مردم مواجهند با وزرای هزار میلیاردی و شکم‌های برآمده اما می‌بینند مشکلات روی دوش آن هاست. این دقیقا تکرار آشوب‌های اجتماعی در دوره آقای هاشمی است.»

اما در کنار این روایت‌ها و اظهار نظرها، روایت یک عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت که ساکن مشهد است از جرقه تجمعات دو روز گذشته که در مشهد زده شد گفت: فراخوان این تجمعات از چند روز قبل در میان مردم دست به دست می‌شد. نخست این فراخوان از طریق پوسترهایی که در کانال‌های تلگرامی با طراحی خاص منتشر شده بود رویت و سپس به صورت عام بی آنکه مشخص باشد متعلق به کدام گروه و جریان است، پخش شد. در مقابل، فرمانداری نیز اعلام کرد که هیچ درخواست تجمعی از سوی هیچ گروه و جریانی داده نشده و این تجمع قانونی نیست. محل سکونت من نزدیک به محل تجمع است، آنجا مکان خلوتی است که به صورت سنتی و عادی مردم جمع نمی شوند. یعنی جایی نیست که رفت و آمد زیادی صورت بگیرد که منجر به تجمع شود. حجت‌الاسلام مصطفی درایتی افزود: نخست این طور به ذهن می‌رسید که عده ای می‌خواهند برای دولت مساله ایجاد کنند، خصوصا که فراخوان نام و نشان نیز نداشت. اما پس از اینکه گروه‌های اولیه حضور پیدا کردند، تجمع عملا از دست برگزار کنندگان بیرون آمد و شعارها از سمت و سوی نارضایتی اقتصادی و علیه دولت روحانی به سمت و سوی دیگری کشانده شد. نهایتا پس از تند شدن فضا پلیس مجبور شد تا دخالت کند و گاز اشک آور شلیک شد و عده ای دستگیر شدند. تلقی این است اگر می‌خواستند از تجمع غیر قانونی جلو گیری کنند، بدون دردسر این امر امکان پذیر بود اما آن طور که به نظر می‌آید این تجمع نخست هدایت شده بوده که حضور مردم و شرکت آنان باعث برهم خوردن برنامه‌ها شده است. تصور اصلی یک برنامه هدفمند و با برنامه‌ریزی صورت گرفته از قبل بود، برنامه ای که نام و نشان نداشت اما شرکت مردم آن را از کنترل خارج کرد. این عضو شورای مرکزی اتحاد همچنین تاکید کرد: اما در مجموع معتقد هستم که باید برای ابراز نارضایتی مردم، بیان مطالبات و خواسته‌های آنان طبق قانون اساسی راهکاری مناسب در نظر گرفته شود که بتوانند صدای خود را به گوش مسئولان برسانند. اگر راس کار و متولی یک تجمعی مشخص باشد و این امر به صورت رسمی صورت بگیرد مطمئنا با حوادث ناخوشایندی مواجه نمی شویم. ایراد کار آنجاست که اجازه تجمعات رسمی و شناسنامه دار داده نمی شود و آنوقت مشکلاتی بوجود می‌آید.

ابعاد کوچکتر تجمع در پایتخت
تجمع‌های دو روز گذشته با ابعاد کوچکتری به تهران هم رسید. معاون امنیتی استانداری تهران از بازداشت موقت تعداد اندکی از تجمع‌کنندگان روز گذشته تهران خبر داد و تاکید کرد: پلیس پس از ثبت اطلاعات این افراد درصدد است تا در اولین فرصت بازداشت‌شدگان را آزاد کند. محسن نسج همدانی با بیان اینکه هرگونه تجمع در میادین و خیابان‌های سطح شهر غیرقانونی است و ما موظف به برخورد قاطع و مقابله با اقدامات غیرقانونی هستیم، اظهار داشت: اینکه برخی از افراد به هر شکل و عنوانی خواستار گفت‌وگو با مقامات کشور و تجمع هستند، مراحل دستیابی به این درخواست مشخص است. ما با مشخص کردن شرایط و تعیین شروطی به این افراد مجوز می‌دهیم و اساسا رویکرد ما ندادن مجوز نیست. وی ادامه داد: متاسفانه عمده افرادی که در این گونه تجمعات شرکت می‌کنند، افراد ساده‌لوحی هستند که از پشت پرده این گونه فراخوان‌ها بی‌اطلاع هستند و وقتی با فراخوان‌هایی مانند اعتراض در برابر گرانی روبه‌رو می‌شوند، با آن فراخوان همراهی می‌کنند در حالی که نمی‌دانند جریان‌های ضدانقلاب درصدد سواستفاده از نیات آنها و سردادن شعارهای خلاف واقع است. این مقام مسئول همچنین در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون با تجمعی برخوردی هم صورت گرفته شده است؟ خاطرنشان کرد:‌ به اندازه حجم تبلیغاتی که برای این فراخوان غیرقانونی روبه‌رو بودیم، از آن استقبالی نشده است. در برخی از میادین تعداد محدود و قلیلی از افراد حضور داشتند که با تذکر دوستانه پلیس صحنه را ترک می‌کردند.

جای پاسخ به نحوه مواجهه؛ خالی!
این همه روایت‌ها و اظهارات گواهی است از منشا چگونگی پدید آمدن تجمعات اعتراضی اخیر. اما در چنین تجمعاتی که اگرچه در مواقعی مانند آنچه در ابتدای تجمع مشهد شاهد آن بودیم به جهت رسیدن گروه‌های سیاسی به امیال جناحی بود اما دیگر سوی این رخدادها که در برخی از دیگر شهرها نیز به وقوع پیوست و مردم فارغ از گرایشات سیاسی و برای بیان مطالباتشان به آن پیوستند این سوال را ایجاد می‌کند که نحوه مواجهه دستگاه‌های مسئول باید چگونه باشد. موضوع اصل ۲۷ قانون اساسی و برخی ابهامات در آن که به چگونگی برپایی تجمعات می‌پردازد یک سوی ماجرا است که تفصیل بسیار می‌طلبد اما سوی دیگر این مسئله اقدامات عاجلی است که باید به وقوع بپیوندد.

اقداماتی از جمله اینکه هم دولت مستقر باید به زبان مردم سخن بگوید و در برابر اعتراضاتشان پاسخگو باشد تا در بعد دیگر حاکمیت سیاسی این راه را در پیش گیرد. محمود صادقی نماینده عضو فراکسیون امید در واکنشی به این تجمعات این موضوعات را مورد نظر قرار داد و در توئیتر شخصی خود نوشت: «تجمع اعتراض آمیز مردم در مشهد و بعضی از شهرها درواقع اعتراض به نابسامانی‌ها و کاستی‌ها در نظام کلان تدبیر و مدیریت کشور در ادوار مختلف است؛ به جای تلاش برای خاموش کردن و سیاسی و جناحی جلوه دادن آن، صدای مردم را بشنویم و برایش چاره اندیشی کنیم.»

یکی دیگر از اعضای ارشد حزب اتحاد نیز در این رابطه می‌گوید: «باید مؤکدا در نظر داشت نارضایتی از وضع موجود (یعنی از دولت روحانی) به مراتب کمتر از نارضایتی از «وضع حاکم» است. محور اصلی مطالبات ناراضیان اقتصادی «افزایش قدرت خرید» است. این گروه سطح گسترده‌ای از جامعه را تشکیل می‌دهند.» سعید شریعتی می‌افزاید: «سطح دوم ناراضیان اجتماعی هستند که محور مطالباتشان آزادی در انتخاب سبک زندگی است. می‌توان تخمین زد که حداقل ۶۰ درصد جامعه از سبک تحمیلی زندگی از سوی حکومت ناراضیند. سطح سوم ناراضیان، ناراضیان فرهنگی‌اند که محور مطالباتشان آزادی بیان و رفع ممیزی و سانسور است. و سطح کوچکتر ناراضیان منتقدان سیاسی است که محور اصلی مطالباتشان انتخابات آزاد است.

طبیعی است که این سطوح در هم تنیده و دارای همپوشانی است. وی خاطرنشان می‌کند: اگر جریان‌های مخالف دولت روحانی به تحریک گسل ناراضیان اقتصادی مبادرت کنند و بخواهند دولت را تحت فشار قرار دهند به اندک زمانی لایه‌های دیگر ناراضیان از وضع حاکم به میدان می‌پیوندند و به وسعت اعتراض‌ها علیه وضع حاکم دامن می‌زنند. اگر ناراضیان فرهنگی و ناراضیان سیاسی از اعتراضات اقتصادی و اجتماعی فاصله بگیرند اعتراضات تبدیل به جنبش‌های پایدار و اثربخش منجر نخواهد شد و با خیابانی شدن بلافاصله نظامیان میدان‌دار خیابان می‌شوند و سرکوب محتوم خواهد بود.»

حمید رضا جلائی پور جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز که واقعه اخیر را به تحلیل نشسته است در این رابطه می‌گوید: «همه‌ی اصلاح‌جویان و ایران دوستان (در ایران در آغوش خطر) شایسته است چهار چشمی اعتراضات از نوع مشهد را به دقت رصد کنند و غیر مستند تحلیل نکنند. ایران بیش از همیشه در خاورمیانه‌ی لغزنده به سیاست‌ورزی مبتنی بر «دولت- ملت شهروندی» نیازمند است. متاسفانه شواهد نشان می‌دهد پشت سازماندهی این اعتراضات یک انقلابی‌گری عقیم و ایران بربادده قرار دارد.»
منبع: بهارنیوز

تحریک زخم‌های غیرقابل‌کتمان

امیر راعی‌فرد
یکسال پیش و همزمان با افزایش سفرهای استانی محمود احمدی‌نژاد و ورود او به حیطه‌هایی که البته در زمان ۸ سال سکانداری اداره کشور توسط نامبرده، آنها را به عنوان خطوط قرمز برگشت‌ناپذیر حکومتی قلمداد می‌کرد، زنگ خطری جدی برای ظهور مجدد یک پوپولیست خلق‌الساعه دیگر به صدا درآمد. تلاش بی‌وقفه احمدی‌نژاد و تیم رسانه‌ای او برای امکان ورود به بطن نارضایتی‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه امری است که پس از خروج تیم حامیان او از بدنه تصمیم‌گیر حکومتی به‌صورتی واضح قابل رویت است.

ریشه ورود مجدد نگارنده به داستان دنباله‌دار و هدفمند احمدی‌نژاد و وابستگانش را باید در اتفاقات پنجشنبه گذشته در مشهد و چند شهر دیگر ایران جستجو نمود. این بار فشارهای کمر شکن اقتصادی که باعث عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی در جامعه ایرانی گردیده است، به عنوان دستاویز جدید دولتمردان بهاری جهت حضور در بطن جامعه آسیب پذیر کشور برگزیده شده است. باید توجه داشت که بروز نارضایتی‌های اقتصادی آن هم با توجه به افزایش غیر واقعی سطح توقعات مردمی از جانب دولت حسن روحانی که بیشتر جنبه استفاده‌های انتخاباتی را در خود جای داده بود، واقعیتی غیر قابل کتمان است. واقعیتی که اگر دولت دوازدهم راهی برای آرام کردن شرایط اجتماعی فراهم نیاورد، دیر یا زود خود را در محاصره معترضان اجتماعی خواهد دید.

لازم به توضیح است که غرض از ارایه توضیح بالا، تاکید بر وجود این نارضایتی‌های اقتصادی در میان مردم بود که از جانب هیچ گروه و دسته و جریان سیاسی قابل تکذیب نیست اما «نمایشنامه محمود مردمی» که چند صباحی است با کارگردانی خوب و تصویربرداری و صحنه‌آرایی قوی تیم احمدی‌نژاد و مشایی به روی صحنه سیاست ایران رفته است، با بازی خیابانی روزهای اخیر خود، فاز جدیدی از اکران را تجربه می کند. فازی که اگر از کنترل کارگردانان اصلی این نمایش خارج شود ریشه بسیاری از چیزها را خواهد سوزاند. برای ورود دقیق‌تر به اصل جریان چند روز گذشته لازم است از چند فاکتور مهم جهت اثبات مدیریت هماهنگ تجمعات ظاهرا اقتصادی روزهای گذشته نام برده شود.

۱.با کمی دقت در انتخاب محل تجمع مشهد می‌توان به بسیاری از موارد پی برد. شورای شهر و شهرداری مشهد به عنوان تنها مراکز در اختیار اصلاح‌طلبان از سوی معترضان جهت محل برگزاری تجمع انتخاب شده است حال آنکه اگر هدف معترضان دولت و سیاست‌های ضعیف اقتصادی‌اش بوده است قاعدتا باید این تجمع در محلی که نماینده دولت شناخته می‌شود برگزار می‌شده است نه در برابر سازمانی که وظیفه خدمات رسانی را برعهده دارد!
۲. با توجه به اتفاقات چند ماه گذشته در مشهد و تحریک مردم توسط برخی اعضای منسوب به جبهه پایداری و دعوت از مردم برای چندین بار تجمع در برابر شهرداری مشهد به سادگی می‌توان ارتباط مشخصی میان تبدیل کردن میدان شهدا به یک محل تجمع ضد دولتی از سوی تندروهای اصولگرا را تشخیص داد.
۳. برگزاری تجمعات مشابه با اعتراضات مشهد که در چند شهر دیگر استان خراسان و برخی استان‌های دیگر با همین فرمول و با شعارهای یکسان و در یک روز مشخص جملگی نشان دهنده وجود یک حلقه تصمیم‌گیر جهت مدیریت این اتفاقات بوده است.
۴. همزمانی سفر احمدی‌نژاد به استان کم برخوردار بوشهر و اتخاذ روش مصلح مردمی از جانب وی و سخنرانی آتشین او درست در روزی که تجمعات کوچک اعتراضی به ظاهر مردمی شکل گرفته است، نمی تواند امری تصادفی قلمداد گردد.
۵. انتشار گسترده فیلم‌های تجمعات فوق‌الذکر در کانال‌های منسوبان دولتمردان بهاری و فیلمبرداری‌های کاملا حرفه‌ای از صحنه‌های درگیری و شعار می‌تواند دلیلی باشد بر تغییر فاز رفتاری تیم احمدی‌نژاد در مقابل بخشی از حاکمیت و دولت.
نکته مهم در رفتارشناسی عوام‌فریبانه احمدی‌نژاد و یارانش را باید در تلاش آنها در اثبات محقق شدن پیشگویی‌های اجتماعی‌شان جستجو نمود. آنجایی که احمدی‌نژاد در طول یکسال گذشته و در استان‌های مختلف فریاد «حساب کشی مردم ستمدیده ایران از حاکمان» را سر می داد. احمدی‌نژاد و حلقه اطرافش به خوبی از حافظه تاریخی ضعیف مردم ایران بهره‌برداری می‌کنند. به این معنا که با به زبان آوردن دردهایی که در بطن جامعه وجود دارد سعی در نزدیک نشان دادن خود و جامعه فرودست ایرانی داشته و با وقاحت سیاسی مثال‌زدنی عقبه دهشتناک مدیریتی خود را به گوشه‌ای متروک می‌افکنند تا در نقش تازه‌ای به بازی خود ادامه دهند. تلاش بی‌وقفه دولتمردان بهاری جهت تغییر فاز سیاسی‌شان و حفظ ظاهر منجی عادل برای جامعه زجر کشیده ایرانی امریست که شاید بتواند به عنوان تنها راه حفظ حیات سیاسی این گروه مطرود تلقی گردد.

شاید مهمترین بحث در ارتباط با دلیل این تغییر فاز رفتاری شکست‌خوردگان از مردم را باید در تلاش ایشان برای امکان بروز سیاسی برشمرد. تلاش قشر تندرو اصولگرایان و تیم احمدی‌نژاد جهت اثبات بی‌کفایتی دولت و تحریک مردم برای اعتراضاتی که در دولت آقایان در زمره خطوط قرمز مرگبار قرار داشت! مهمترین هدف کوتاه‌مدت اتاق فکر دولتیان نهم و دهم است. حال آنکه تجربه این مدیریت مقطعی در اعتراضات خیابانی از سوی تیم گرداننده این نمایش نشان داد که کنترل این آتش زیر خاکستر بسیار سخت‌تر از چیزی خواهد بود که اتاق فکر ساده‌انگار دولت بهار به آن دلخوش کرده است.

تحریک زخم‌های غیرقابل‌کتمان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که روح و جان قشر عظیمی از ملت را در بر گرفته است نتیجه‌ای جز خلق یک فاجعه اجتماعی در بر نخواهد داشت و این فاجعه نه به دولت روحانی رحم خواهد کرد و نه به بازیگران نمایشنامه محمود مردمی ملاطفتی خواهد داشت! کوتاه سخن اینکه ندای احقاق حقوق ملت نمی‌تواند از حنجره مردی بیرون بیاید که در بزرگترین فسادها و بی‌اخلاقی‌ها و دروغ‌ها و تحدیدات نقش نخست را بازی کرده است.
منبع: بهارنیوز

به شما رای دادیم که …

برخی از اعضای دولت دوازدهم فکر می‌کنند کار برای روحانی تازه شروع شده است و فراموش کرده‌اند روحانی وارد سال پنجم ریاست خود شده است.

عصر ایران؛ مصطفی داننده- چندی پیش در فضای مجازی کمپینی ایجاد شد به عنوان « پشیمانم» در این کمپین رای دهندگان به رییس جمهور اعلام کردند که از رای دادن به حسن روحانی پشیمان هستند و کاش در انتخابات شرکت نمی‌کردند. در این میان عده‌ای هم گفتند که کاش به رقیب روحانی رای می‌دادیم.

محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت در واکنش به این کمپین گفت «اینهایی که گفتند ما پشیمان هستیم کی رای داده‌اند که حالا پشیمان هستند.»

در مشهد و برخی از شهرهای ایران، عده‌ای از مردم در اعتراض به شرایط اقتصادی کشور و گرانی به خیابان آمدند و اعتراض کردند. اعتراضی که در بخشی از شهرها به حاشیه هم کشیده شد.

اسحاق جهانگیری معاون اول دولت در واکنش به این اعتراض‌ها گفت:« مسائل اقتصادی را بهانه کرده‌اند که به نظر می آید پشت این قضیه مسئله دیگری باشد که حتماً باید شناسایی شود. کسانی که بانی این قضایا در کشور هستند دود آن به چشم خودشان خواهد رفت؛ آنها فکر می‌کنند که با این کار به دولت آسیب می‌زنند.»

به شما رای دادیم که ...

واکنش دو عضو مهم دولت روحانی به اتفاقات اخیر نشان می‌دهد که انگار دولتی‌ها در باد رای ۲۳ میلیونی مردم در اردیبهشت ۹۶ خوابیده‌اند و تصور می‌کنند با این رای چشمگیر دیگر نباید کسی به دولت اعتراض کند.

به نظر می‌رسد دولتمردان فراموش کرده‌اند ما در خرداد۹۲ و اردیبهشت ۹۶ به این دلیل به روحانی رای دادیم که ادبیات حاکم بر ایران را تغییر دهد. ما به روحانی رای دادیم تا دیگر شاهد ادبیات توطئه نباشیم. متاسفانه گویا بازهم دچار این توهم شده‌ایم.

آیا چون به حسن روحانی رای داده‌ایم حق اعتراض نداریم؟ فردی به روحانی رای داده است و حالا پشیمان است و فکر می‌کند رییس جمهور نمی‌تواند به وعده‌های خود عمل کند. آیا باید به او تاخت و گفت تو اصلا کی رای داده‌ای و او را تحقیر کرد؟

مردم به گرانی‌های اخیر اعتراض دارند باید به آنها گفت که مسائل اقتصادی را بهانه کرده‌اند. چرا به جای شنیدن حرف این مردم سریع می‌خواهید بگویید کار رقبای شماست.

ما به روحانی رای دادیم که شاهد این ادبیات نباشیم. اگر این سخنان از زبان شما خارج شود پس چه فرقی میان دولت روحانی و دولت احمدی نژاد وجود دارد.

برخی از اعضای دولت دوازدهم فکر می‌کنند کار برای روحانی تازه شروع شده است و فراموش کرده‌اند روحانی وارد سال پنجم ریاست خود شده است.مردم وقتی اعتراض می‌کنند به یک روند ۴ ساله اعتراض می‌کنند نه ۷، ۸ ماه.

فرض کنیم برخی از این اعتراض‌ها هم کار رقبای دولت است. این نشان می‌دهد که وضعیت اقتصادی کشور مناسب نیست که عده‌ای توانسته‌اند در این فضا موج سواری کنند.

بهتر است برخی از اعضای دولت ادبیات خود را تغییر دهند و فکر نکنند پشت هر اعتراضی دست پنهانی نهفته است.

مردم دوست دارند زندگی آرام و بدون دغدغه‌ای داشته باشند. بهتر است به جای متهم کردن آنها به رای ندادن کاری کنیم راحت زندگی کنند.

مردم در دولت‌‌های نهم و دهم حق اعتراض نداشتند اما الان می‌توانند اعتراض کنند. باید این اتفاق را به فال نیک بگریم و از آن استقبال کنیم نه آنکه به آن بتازیم.

لطفا به این نوع حرف زدن پایان دهید. دود این ادبیات شاید امروز نه ولی قطعا در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به چشم اصلاح طلبان  اعتدال‌گرایان خواهد رفت.


منبع: عصرایران

معاون روحانی: اینکه ایران اولین کشور در خروج مغزها بوده، دروغ محض است/ ۱۲ هزار دانشجو در خارج از کشور داریم

«سورنا ستاری» با ویژگی‌های مختلفی شناخته می‌شود اما یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های او بیان حرف‌های خلاف‌آمد عادت دولتمردان است چه آنجا که گفت «ارزش جوانانی که می‌توانند باعث تحول اقتصادی شوند بیش از آن است که وقت خود را پشت در مدیران برای استخدام دولتی هدر دهند» و چه اینجا که می‌گوید: «رشد تعداد دانشجو در داخل کشور حدود ۲۶ برابر شده است. اما سوال اصلی این است که چرا تاثیری در جی. دی. پی (تولید ناخالص داخلی) نداشته است؟» و در پاسخ این پرسش نیز می‌گوید: تعاریف‌مان از رشد علمی کشور اشتباه است. تعاریف‌مان از رشد صنعت کشور هم اشتباه است.

اعتماد در ادامه نوشت: گفت‌وگو با معاون ۴۵ ساله رییس‌جمهور که از لیسانس تا دکترا در دانشگاه شریف مهندسی مکانیک خوانده حول دو پرسش اساسی پیش‌رفت؛ نخست اینکه آیا سرعت رشد علمی در ایران متوقف شده یا کاهش پیدا کرده است؟ و دیگر اینکه آیا ایران کشوری است که دانشجویانش مهاجرت می‌کنند و در فرارمغزها رتبه‌های اول جدول را دارد؟

سورنا ستاری که بابت طراحی هواپیمای جنگنده آذرخش توانست نشان درجه یک هنر را از رهبرمعظم انقلاب دریافت کند، تاکید می‌کند: باید «شاخص نوآوری جهانی» ملاک ارزیابی رشد علمی کشور قرار گیرد که این کار نیازمند ایجاد اکوسیستم یا زیست‌بوم کسب و کار است. همان چیزی که در آن «دی.‌جی.‌کالا» یا «اسنپ» و «تبسی» شکل گرفته است. شاید در آغاز دهه ۹۰ کمتر کسی به آینده اقتصاد ایران به ویژه نقش‌آفرینی استارت‌آپ‌ها در آن امیدی داشت و عموما استارت‌آپ‌ها را فانتزی برمی‌شمرد ولی اینک معاون علمی و فناوری «حسن روحانی» و رییس بنیاد ملی نخبگان از آن به عنوان بستری برای مهاجرت معکوس نخبگان ایرانی یاد می‌کند که مشروح دلایل او برای این مهم را در ادامه می‌خوانید:

در دولت‌های نهم و دهم آمارهایی مبنی بر رشد علمی کشور اعلام شد. اما در دولت یازدهم نگرانی‌ای مطرح شد که رشد علمی کشور متوقف شده است. شما از ابتدای دولت یازدهم به عنوان معاون علمی و فناوری رییس‌جمهور فعالیت کرده‌اید. آیا واقعا رشد علمی کشور نسبت به دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد کاهش یافته است؟ اساسا رشد علمی را چگونه محاسبه کرده‌اند که اینک آن را با قبل مقایسه می‌کنند؟

ابتدای پیروزی انقلاب ۲۷۰ هزار دانشجو داشتیم که ۱۰۰ هزار نفر آن در خارج از ایران و ۱۷۰‌هزار دانشجو در داخل کشور مشغول تحصیل بودند. در حال حاضر ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دانشجو در داخل کشور و ۴۸ هزار دانشجو در خارج از کشور داریم. یعنی رشد تعداد دانشجو در داخل کشور حدود ۲۶ برابر شده است. اما سوال اصلی این است که چرا تاثیری در جی.‌دی.‌پی (تولید ناخالص داخلی) نداشته است؟ هر جای دنیا که بروید اگر تعداد دانشجو۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش پیدا کند جی.‌دی.‌پی هم افزایش پیدا می‌کند اما چرا این اتفاق در ایران نیفتاد؟ باید پرسید چرا افزایش تعداد دانشجو در ایران در اقتصاد و زندگی روزمره مردم تاثیری نداشته است؟

در پاسخ این پرسش باید گفت علت آن‌که افزایش تعداد دانشجو در جی.‌دی.‌پی تاثیر نداشته به این معناست که ما مدل‌های اشتباهی را در گسترش آموزش عالی‌‌ پیگیری کردیم. شاید یکی از دلایلش این باشد که از ابتدا کانسپت (مفهوم) دانشگاه یک کانسپت خارجی بود که وارد زندگی مردم شد. فرض کنید که این مدل از فرانسه یا جای دیگر به کشور آمد؛ نه با جامعه تعامل داشت و نه با صنعت. یک سیستمی را با سیلابس‌ها و اساتیدی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند، وارد کشور کردیم. جایگاه دانشگاه را به عنوان یک متغیر که باید جامعه را تحت تاثیر قرار بدهد، عوض کند و باعث تحولات شود اصلا دیده نشده است .

آنچه گفتید چه ربطی به رتبه علمی ایران قبل از دولت یازدهم و بعد از آن دارد؟

برای اینکه تعاریف‌مان از رشد علمی کشور اشتباه است. تعاریف‌مان از رشد صنعت کشور هم اشتباه است. ما یک سیستم دیگر و یک کشوری با ۵‌هزار سال تاریخ هستیم و باید سیستم دانشگاهی‌مان را خودمان بومی‌سازی می‌کردیم. ما باید اقتصاد بومی و صنعت بومی خودمان را داشته باشیم. نمی‌توان خط تولید را از خارج وارد کشور کنیم و فکر کنیم که این صنعت قرار است با دانشگاه هم کار کند. ما الان دانشجوی دکترا را با پول دولت تربیت می‌کنیم و معنای آن این است که اصلا نه صنعت را می‌بینیم و نه مردم را. سال گذشته ما بیشترین رشد علمی را داشتیم درحالی که تعریف‌مان از رشد علمی نوشتن مقاله است! روزی که من در این جایگاه قرار گرفتم رتبه ما در جی.آی.‌آی. (Global Innovation Index) یا «شاخص نوآوری جهانی» ۱۲۱ بوده که الان شده ۷۵ و امیدواریم در سال ۹۷، چندین رتبه بهبود داشته باشیم. برای چنین شاخصی ما یک اکوسیستم داریم؛ در این اکوسیستم محیط کسب کار، اقتصاد، نظام‌های مختلفی که در اقتصاد داریم هم ارزیابی می‌شود و در کنار آن نیروی انسانی، نیروی انسانی خلاق وضعیت خلاق و سایر موارد لحاظ شده است.

هدف ما در معاونت علمی این نبود که رشد علمی کشور را بالا ببریم بلکه این بود که به یک مدل درستی برسیم. مثلا اینکه چگونه آموزش را می‌توان به اقتصاد تبدیل کرد. حال این شیوه را مقایسه کنید با شیوه ارایه مقالات به عنوان رتبه علمی. ما در زمینه ارایه مقالات در دنیا جزو ۱۵ کشور اول هستیم. در حوزه‌های مهندسی در میان ۱۰ کشور اول هستیم؛ در حوزه علوم انسانی در رتبه ۴۶، در حوزه هنر بالای ۴۰ هستیم و در حوزه‌های پزشکی هم اوضاع‌مان بد نیست و در فنی- مهندسی زیر ۱۰ هستیم. در نانو نیز از نظر تعداد مقالات در رتبه ۴ قرار داریم. با پول دولت می‌توانیم بیش از این کار کنیم؟ ما مقاله می‌نویسیم اما این مقاله‌ها و تحقیقات در کشور هیچ کاربردی ندارد و تنها وقت جوانان را می‌گیریم و بازاری برای آن در داخل نیست.

فکر می‌کنید شیوه‌ای که شما در آن برای تشخیص رتبه علمی به اکوسیستم می‌اندیشید و آن را در نظر می‌گیرید چه مزیت‌هایی دارد که شیوه ارایه مقاله ندارد؟

زمانی که این اکوسیستم شکل می‌گیرد در خودش پول تزریق می‌کند. زمانی که شرکت‌هایی دارید که پایه آن دانش است همین شرکت‌ها در دانشگاه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

همین اتفاقی که در حال حاضر در دانشگاه‌های ما می‌افتد. کنار دانشگاه صنعتی شریف چه اکوسیستمی توسط بخش خصوصی اتفاق می‌افتد. شرکت‌هایی اطراف دانشگاه صنعتی شریف شکل گرفتند و قیمت زمین در اطراف این دانشگاه ۳۰‌‌درصد بیشتر از منطقه است. آخرین آماری که ما داریم این است که ۲۵۳ شرکت و ۴ هزار و ۸۰۰ نفر در این اکوسیستم کار می‌کنند. به همین اندازه ساختمان هم در اطراف دانشگاه توسط بخش خصوصی در حال ساخت است و بخش خصوصی است که آمده و روی این دانشجویان سرمایه‌گذاری می‌کند.

پایه بحث استارت‌آپ‌ها همین بحث است که چطور ما می‌توانیم شرکت‌هایی داشته باشیم که استای فیزیکی نداشته باشد بلکه استای دانشی داشته باشد. این موضوع همان اتفاقی است که باید بیفتد و ما به دنبال این هستیم که این اکوسیستم یا زیست‌بوم را در کشور ایجاد کنیم. ما در پژوهش نیازمند زیست‌بوم هستیم و پول نمی‌خواهیم بلکه تنها زیست‌بوم می‌خواهیم و باید بدانیم که پول دولت آن اثر‌بخشی را در پژوهش ندارد. تازمانی‌که ما عادت نکنیم از طریق بخش خصوصی پول پژوهش را به دست آوریم نمی‌توانیم آن اکوسیستم را شکل دهیم.

شما در قامت معاون علمی و فناوری رییس‌جمهور در این مدت چه اقدامی برای تحقق چنین اکوسیستمی کردید؟

در روزهای اول که این مسوولیت را قبول کردم تهیه یک گزارش را به بهترین بچه‌های ایرانی که در «سیلیکون ولی» داریم، سفارش دادم. سوال اصلی این بود که چرا آموزش عالی نتوانست در اقتصاد تاثیر بگذارد؟ چرا دانشگاه‌های ما نتوانستند تحول ایجاد کنند؟ یا چرا «سیلیکون ولی» تنها در کالیفرنیا است و چرا برای مثال در دوبی نیست؟ چگونه نظام آموزشی ما می‌تواند از نظام قالبی و انعطاف‌ناپذیر به نظام پویا و خلاقیت‌پرور تبدیل شود؟ این پرسش‌ها را مطرح کردیم تا این نکته برجسته شود که چگونه نوآوری و حل مساله در مقیاس جهانی آرمان همه جوان‌ها باشد؟ چه زیر‌ساخت‌های اقتصادی، حقوقی و مالی برای ایجاد فضای کسب و کار جهت فعالیت‌های نوآورانه و دانش‌بنیان مورد نیاز است؟ چگونه فضاهایی به عنوان مرکز رشد در نقاط مختلف کشور درست کنیم تا در چنگال دیوان سالاری یا رانت بازی اسیر نباشند؟ تمام این سوال‌ها جوابش یک کلمه بود که در این گزارش آمد؛ «اکوسیستم». ما آن «زیست‌‌بوم» را نداریم.

با آنچه توصیف کردید و گفتید آیا دولت نیز همین فکر شما را دارد؟

خیر؛ در روزهای اول دید دولت و بدنه دانشگاه نسبت به این دیدگاه منفی بود. همه می‌گویند بودجه پژوهشی ما چه شد؟ متاسفانه باید بدانیم ما سازمان‌هایی را ایجاد کرده‌ایم که از دولت حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند. در این مقطع اگر بودجه پژوهشی را زیاد کنید به حقوق و دستمزد تبدیل می‌شود. درحال حاضر پژوهشکده‌هایی در سیستم دولتی داریم که می‌گویند ما پولی برای انجام تحقیقات نداریم اما ۲ هزار نفر کارمند و ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر عضو هیات علمی دارند. در تمام این سازمان‌ها از وزارت جهادکشاورزی گرفته تا وزارت نفت و نیرو و همین‌طور سایر وزارتخانه‌ها همه پژوهشکده دارند.

همه حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند. این اقدامات کار اشتباهی است که پیش از این انجام داده‌ایم. به همین دلیل است که هیچ خروجی ندارند. پژوهشکده‌هایی که ایجاد شده است بدین منظور بود که مشکل آن سازمان را حل کند نه اینکه «تحقیقات مرز دانشی» انجام دهد. زمانی که دانشگاه‌ها و شرکت‌ها بودند قرار نبود خودشان کار پژوهشی کنند. مدل فکر من در پژوهش ساده است و این پژوهش یا مرز دانش است و تا ۵ یا ۱۰ سال آینده مشتری برای آن پیدا نمی‌شود که هزینه آن را باید دولت پرداخت کند یا مرز دانشی در آن پژوهش وجود ندارد و قرار است که از آن یک موضوع تجاری بیرون بیاید.

در این حالت دولت اصلا نباید دخالت کند و اینجا اکوسیستم است که باید آن را ایجاد کند. این اکوسیستم در کشورهای پیشرفته به قدری توسعه پیدا کرده که در حال حاضر بخش خصوصی در حوزه فضایی و دفاعی هم وارد شده است. بنابراین تا زمانی که ما آن «زیست‌بوم» را درست نکنیم همان‌طور که تاکنون پول پژوهش داده‌ایم تنها شاهد ایجاد ساختمان‌های شیک، برج‌های بزرگ و آزمایشگاه‌هایی که در سال یک بارهم در آن باز نمی‌شود، خواهیم بود.

به نظر می‌رسد هنوز وضع رشته‌های فنی مهندسی و پزشکی بهتر است و به نظر می‌رسد دولت با بحران علوم انسانی مواجه است…

زمانی که زیست‌بوم وجود ندارد همه جای سیستم بدین شکل عمل می‌کند. در پزشکی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این است که بسیار تحت تاثیر بحث بالینی قرار گرفته و تحقیقات در آن زیاد است و ما در این سال‌ها تلاش کردیم این رفتار تغییر کند. البته این موضوع برمی‌گردد به تغییر بخشی از سیاست‌ها که باید اتفاق بیفتد اما در علوم انسانی به صورت خاص اتفاقا یکی از بهترین بچه‌هایی که ما در بحث استارت‌آپ‌‌ها داریم کسانی هستند که مهندسی خوانده‌اند و برای مثال فوق‌لیسانس‌شان رشته‌های علوم انسانی است و هر دو طرف را خوب می‌شناسند.

علوم انسانی در حال حاضر جایگاه بزرگی در دنیا در بحث استارت‌آپ‌ها دارد. اتفاقا بخشی که پول درمی آورد بخش علوم انسانی است و ببینید که استارت‌آپ‌های محتوایی در ایران به چه شکل کار می‌کنند. ما باید رفتار را هم عوض کنیم؛ در دنیا نابغه‌ها حقوق و اقتصاد می‌خوانند اما در ایران نابغه‌ها برق و کامپیوتر می‌خوانند و این رفتار جهان سومی است. چرا برق شریف بهترین دانشجویان برق دنیا را دارد؟ چون اصلا در دنیا نابغه‌ها برق نمی‌خوانند. ساختار نظام آموزشی ما ایراد دارد. نظام آموزشی اصلاحات زیادی لازم دارد و کار ساده‌ای نیست و البته کار یک نهاد هم نیست.

از روز اول یک دو در دو در نظام اقتصاد کشور جدا کردیم و اسم آن را گذاشتیم دانش‌بنیان! الان بیش از ۳ هزار شرکت دانش بنیان داریم. هدف ما این بود که یک محیط کسب و کار مناسب را به کشور نشان دهیم و هدف‌مان از شرکت‌های دانش‌بنیان این است. ما در شرکت‌های دانش بنیان بیش از ۱۱۰ خدمت ارایه می‌دهیم. یک بخشی از آن معافیت‌های مالیاتی و گمرکی است و یک بخشی هم سربازی و آموزش‌هایی است که ما در قالب این سیستم می‌دهیم. بزرگ‌ترین مشکل ما در حوزه کار آفرینی پول نیست بلکه محیط کسب و کار و اکوسیستم است. برخی سازمان‌های دولتی هزار جور مجوز از این شرکت‌ها می‌خواهند و کرکره این کسب و کارها را با افتخار پایین می‌کشند. گویی این کار به ما قدرت می‌دهد. کارآفرینی در جامعه ما ارزش نیست در حالی که در یک جامعه پیشرفته همه‌چیز در اختیار یک کارآفرین است. ما سعی کردیم این موارد را در اقتصاد دانش بنیان توسعه دهیم. این اقتصاد به ۴۰ هزار میلیارد فروش رسیده است و استارت‌آپ‌های زیادی می‌خواهند به این حوزه و به این اکوسیستم جدید وارد شوند.

به هر حال علوم انسانی پایه بسیار مهمی است و شرکت‌هایی که در حال حاضر و در دنیا پول ساز هستند پایه‌های‌شان علوم انسانی است. یکی از اقداماتی که ما شروع کردیم با دانشگاه الزهرا است و احساس می‌کنم که این دانشگاه می‌تواند در این حوزه‌ها به خوبی جلو برود. چرا که عمدتا یک دانشگاه علوم انسانی است و دخترها در آنجا تحصیل می‌کنند و این موضوع باعث می‌شود ایده‌های جدیدی را به بازار بدهند چون دیدگاه دخترها با پسرها متفاوت است و اگر اینها را با بچه‌های مهندسی در یک شرکت و در کنار هم قرار دهیم گل می‌کنند و نمونه‌های موفق آن را در حال حاضر داریم.

اواخر دولت قبل موضوعی برجسته شد؛ اینکه کار کشور ایران این است که دانشجو تولید کند و به کشورهای دیگر به عنوان مهندس یا کارگر و نظایر آن صادر کند. موضوع صادرکردن هم نبود بلکه به عنوان مهاجرت نخبگان از آن یاد می‌شد. پس از دولت احمدی‌نژاد هم به همان اعداد و ارقام استناد شد و گفتند که از ایران سالی ۱۵۰ هزار دانشجو مهاجرت می‌کنند. حتی وزیر دولت یازدهم نیز به مهاجرت دانشجویان اشاره کرد. آیا واقعا ما دانشجو تربیت می‌کنیم که مهاجرت کنند؟

باید باردیگر بر مفهوم اکوسیستم تاکید کنم. اگر آن اکوسیستم را نداشته باشیم همین‌طور دانشجو تولید می‌کنیم و رشته آن هم مهم نیست. اصلا هیچ نظارتی براین حوزه‌ها وجود ندارد. بازار باید نشان دهد که این رشته‌ها مورد نیاز نیست. اینکه ما با پول دولت رشته‌ها را توسعه دهیم و دکترا بخوانیم کاری درست نمی‌شود.

راجع به آمار و ارقام مهاجرت خیلی خوب است که نسبت به آن حساس باشیم چون پایه اقتصاد دانش‌بنیان آدم است و در اقتصاد جدید همین بچه‌های ما مبنای محاسبه‌اند. عددهایی که گفته شد متاسفانه بدون منبع است. بعضی موارد هم در منابع، دروغ ذکر شد. برای مثال شایعه‌ای که بسیار گفته می‌شود این است که در سال ۲۰۰۹ صندوق بین‌المللی پول اعلام کرده که ایران در بین ۹۲ کشور اولین کشور از نظر خروج مغزها است. این گزارش کذب محض است چون اصلا چنین گزارشی از سوی صندوق بین‌المللی پول تا به ‌حال داده نشده است. تنها یک‌بار آن هم در سال ۱۹۹۹ صندوق بین‌المللی پول چنین گزارشی را داده است که تنها برای محاسبه فرار مغزها بوده است.

حتی پایان‌نامه‌های دکترایی در علوم انسانی دیده‌ام که با این فرض دکترا گرفته است. گزارش‌های مربوط به مهاجرت سالانه توسط سازمان‌های بین‌المللی همچون سازمان‌های وابسته به سازمان ملل منتشر می‌شود. البته صندوق بین‌المللی پول گزارش فرار مغزها منتشر نمی‌کند و در این سال‌ها تنها یک‌بار برای کشورهای اروپای شرقی منتشر کرده است.

عدد فرار مغزها، عددهایی که گفته می‌شود نیست. ابتدای انقلاب با حدود ۵۷ هزار دانشجو در امریکا ما بزرگ‌ترین کلونی دانشجویی دنیا بودیم. در حال حاضر این تعداد به ۱۲ هزار دانشجو رسیده است و رتبه‌های ما نیز از ۱۱ تا ۱۶ تغییر می‌کند و در حال حاضر چین با حدود ۳۳۰ هزار دانشجو اولین کشور است. عربستان ۵ برابر و کره‌ای‌ها ۷ برابر ما دانشجو دارند و این حرف‌های ژورنالیستی که در خصوص مهاجرت ژن‌ها و نظایر آن گفته می‌شود اگر چه وجود دارد و باید حساس باشیم اما باید اعداد صحیحی را عنوان کنیم. اعداد درست هم اعداد دولت نیست بلکه اعداد بین‌المللی است.

شما می‌گویید حساس باشیم، حساس باشیم یعنی چه کاری انجام دهیم؟

فرهنگ عمومی جامعه این است و من به رییس بنیاد‌های استانی گفته‌ام باید یک بانک اطلاعاتی جامع ازنخبگان داشته باشند و این حساسیت را ایجاد کنند که چند درصد بچه‌های نخبه‌شان خارج از استان است.

اخیرا رییس بنیاد استانی ما در همدان مصاحبه‌ای کرده و عنوان کرده که ۸۲ درصد بچه‌های نخبه همدان خارج از این استان هستند و ۶۰ درصد آن در تهران فعال هستند و تعدادی دیگر در استان‌های دیگر؛ حدود ۱۰ درصد هم در خارج از کشور هستند. این خیلی خوب است که یک استاندار همانطور که از کشف یک معدن گچ در استان خوشحال می‌شود و فکر می‌کند که این امر موجب ایجاد شغل در استان می‌شود از بازگشت یک نخبه به استان هم خوشحال شود و زمینه را ایجاد کند که این بچه‌ها به استان برگردند چرا که اقتصاد آینده در معدن شن و سیمان و… نیست. اقتصاد آینده در استارت‌آپ‌هایی که هفته‌ای ۱۰‌درصد رشد می‌کنند، سیرمی‌کند. به زودی این افراد بزرگ‌ترین شرکت‌های کشور را تاسیس می‌کنند. برخی از این شرکت‌ها در حال حاضر ماهی ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد می‌کنند و خودشان می‌توانند به عنوان یک منبع سرمایه بر روی سایر استارت‌آپ‌ها سرمایه‌گذاری کنند و آنها را بخرند و آن اکوسیستم را شکل بدهند.

به نظر شما معنای مهاجرت تفاوت پیدا نکرده است؟ شاید نخبه‌ها در خارج کشور هم بتوانند خدمت کنند؟

در بحث خارج از کشور ما برنامه زیادی در بنیاد ملی نخبگان داریم. یکی از بحث‌ها هم چرخش بچه‌ها است که بتوانند راحت رفت و آمد داشته باشند. چون یکی از مشکلات بچه‌های ما این است که دیگر آن ارتباطات را ندارند و بعد از چند سال که خارج از کشور باشند آن ارتباطات از دست می‌رود و در آن طرح بنیاد این ارتباط را برای آنها ایجاد می‌کند.

یا اگر می‌خواهند در ایران شرکتی داشته باشند حتی اگر در خارج از کشور هم باشند می‌توانند شرکت‌شان را راه بیندازند و با توسعه‌ آی.‌تی عدم حضورشان خیلی معنا ندارد و بیشترین پلت‌فرم جذب استارت‌آپ‌ها هستند نه دانشگاه‌ها. جذب در این شرکت‌ها بر پایه مغز است در نتیجه جذب نخبگان در استارت‌آپ‌ها اتفاق می‌افتد.

در بحث دانشجویی هم بدانید که «موبایل استیودنت» ظرف یک دهه گذشته نزدیک ۳ برابر در دنیا توسعه پیدا کرده است و دانشجویان در حال گردش در دانشگاه‌ها هستند اما ما عقب هستیم. اتفاقا بحث ما این است که چرا بچه‌های ما خارج از کشور نمی‌روند.

چینی‌ها خودشان تشویق می‌کنند که دانشجویان‌شان به خارج از کشور بروند…

من با وزیر علوم چین و رییس آکادمی علوم چین صحبت کردم و پرسیدم شما که ۳۳۰ هزار دانشجو در امریکا دارید آنها را بورس می‌کنید؟ گفت بورس در امریکا ممنوع است. وقتی امریکایی‌ها پول اینها را می‌دهند چرا ما پول‌شان را بدهیم؟ ما سیستمی گذاشتیم که به کشور برگردند. ۳۳۰ هزار چینی با پول امریکایی‌ها در امریکا تحصیل می‌کنند و این ایرادی ندارد و باید ساختاری داشته باشیم که از این بچه‌ها استفاده کنیم چه در قالب برگشتن‌شان به کشور و چه در قالب اینکه ورک‌شاپ و کنفرانسی داشته باشند یا شرکت‌های خودشان را در داخل کشور داشته باشند.

این موضوع باعث تحول در اقتصاد می‌شود اینکه کشور و افکار عمومی بر روی خروج نخبگان حساس است موهبت بسیار بزرگی است اما نباید به ناامیدی برسیم. با توجه به آمارهای بین‌المللی، ما نه کشور مهاجر‌پذیری هستیم و نه مهاجر فرست. یعنی نه حاضر هستیم به مهاجر نخبه از سایر کشورها ویزا بدهیم که این موضوع عیب بزرگی است و نه کشور مهاجر‌فرستی هستیم و اعداد ما بالا نیست. در کانادا در سال ۲۰۱۴، حدود ۱۶هزار و ۷۰۰ نفر مهاجر داشتیم که در سال ۲۰۱۵، این عدد حدود ۱۱ هزار نفر شده و در سال ۲۰۱۶، این رقم ۶هزار و ۴۰۰ نفر شده است. یک زمان‌هایی تا ۲۹ هزار نفر به امریکا مهاجر داشتیم البته این رقم در امریکا بالا نیست چون مهاجر‌پذیر هستند و لزوما این افراد حتما نخبه نیستند بلکه خانواده هستند.

اگر چین و عربستان چندین برابر ایران در امریکا دانشجو دارند پس صحبت از مهاجرت نخبگان و دانشجویان بیشتر رنگ و بوی سیاسی‌کاری می‌دهد؟

به نظر می‌رسد از این موضوع مهاجرت گروه‌های سیاسی می‌خواهند استفاده کنند. در بنیاد نخبگان همیشه سعی کردیم که منطقی با موضوع برخورد کنیم. عدد و رقم درست را همیشه منتشر کردیم و در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز قرار دادیم. ما یک بانک اطلاعاتی مفصل از نخبگان داریم چه بچه‌هایی که در کنکور هستند و چه بچه‌هایی که در المپیادهای دانشجویی هستند و حتی آمار رفتن آنها را داریم و خیلی از اینها را خودمان بورس می‌کنیم. اما این آمارها، آمار ما نیست که بگویند خودتان درست می‌کنید بلکه آمارهای بین‌المللی است و سالانه منتشر می‌شود. بنابراین این اشتباه است که بگوییم سال ۲۰۰۹ این آمار از خروج نخبگان از کشور بیرون آمده است.

۴۸ هزار دانشجویی که ما در خارج از ایران داریم را بررسی کنیم خواهیم دید که بزرگ‌ترین کلونی ما در امریکا‌ست که ۱۲ هزار دانشجو در آنجا داریم. ریز به ریز هم آمار وجود دارد که در کدام کشورها دانشجوی ایرانی حضور دارد. بیشترین دانشجو در اروپا مربوط به ایتالیا‌ست. در کانادا حدود ۲هزار و ۳۰۰ دانشجو داریم و این عدد اصلا قابل توجه نیست. سالانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر به کانادا می‌روند. ما در دنیا به بچه‌های علوم پایه و مهندسی معروف هستیم و بچه‌های فوق‌العاده‌ای در این حوزه‌ها داریم و در برخی رشته‌های خاص مهاجران‌مان زیاد است مانند مهندسی برق، مهندسی کامپیوتر و مهندسی مکانیک که با توسعه استارت‌آپ‌ها مهندس کامپیوتر بسیار کم شده چون بچه‌ها شدید در استارت‌آپ‌ها فعالیت می‌کنند.

ما در برخی از رشته‌های دانشگاه‌های خاص مساله داریم اما این عدد، عدد نگران‌کننده‌ای نیست و ما جزو بالاترین ارسال‌کنندگان مهاجر به دنیا نیستیم.

نگرانی دیگری نیز وجود دارد. از روزی که آقای روحانی رییس‌جمهور شدند بحث مهاجرت معکوس مطرح شد. ظاهرا شما هم پیگیری‌های زیادی کردید که بتوانیم با ایرانی‌هایی که از کشور رفته‌اند ارتباط برقرار کنیم، چقدر این موضوع تبلیغاتی و سیاسی است و چقدر واقعی است؟ آیا شما توانسته‌اید زمینه‌ای برای مهاجرت معکوس را ایجاد کنید؟

ما ایده‌های‌مان را از چینی‌ها و امریکایی‌ها گرفته‌ایم. زمانی‌که شما یک فرد را انتخاب می‌کنید، می‌گویید که شما یک سال یا ۶ ماه به اینجا بیا و من هزینه هایت را می‌دهم. اگر اینجا را نپسندیدی تنها وقتت تلف می‌شود و من هم پولم را هدر داده‌ام؛ یک مکانیزم دو سر برد و دو سر باخت است. ما با یک دهم هزینه‌ای که می‌توانیم یک نفر را بورسیه کنیم می‌توانیم یک فرد را به کشور برگردانیم.

بچه‌ای که می‌دانیم در این مدت در خارج از کشور چه کرده است اما یک فردی را که بورسیه می‌کنیم نمی‌دانیم که ۴ سال بعد چه کار می‌کند یا اصلا می‌ماند یا برمی‌گردد اما آن بچه را داریم و با یک دهم این هزینه می‌توانیم آن را برگردانیم. اگر همین الان یک فرد را بخواهیم بورسیه کنیم بین ۷۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد تومان خرجش است اما با یک دهم این هزینه می‌توانیم دانشجوی فارغ‌التحصیلی را که در شرکت‌های بزرگ کار کرده و مقالاتش را می‌توانیم مطالعه کنیم ، برگردانیم و این موضوع شاه کلید قضیه مهاجرت معکوس است و زمانی که این بچه‌ها بر می‌گردند به ۶ ماه نرسیده در یک جایی در سیستم جذب شده‌اند یا در دانشگاه یا در استارت‌آپ جذب می‌شوند یا یک شرکت تاسیس می‌کنند.

در این خصوص عددی دارید؟

در یک مقطعی مشکل مالی پیدا کردیم و پروژه را از ۴۰۰ دانشگاه برتر دنیا شروع کردیم. استقبال به حدی بود که رسید به ۲۰۰ دانشگاه و الان به ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا رسیده‌ایم. تعداد دانشجویان ایرانی که در خارج از کشور هستند محدود است اما در حال حاضر روزی سه نفر اپلای می‌کنند که به کشور برگردند و این روزها اتفاقا خیلی سختگیر شده‌ایم که چه کسی را انتخاب کنیم.

مشکلات سیاسی و امنیتی نیز در این خصوص وجود دارد؟

مشکلات سیاسی و امنیتی‌شان را حل می‌کنیم.

می‌توانید حل کنید؟

بله، ما تمام استعلام‌ها را از نهادهای مربوطه می‌گیریم ضمن اینکه قبل از اینکه این فرد به ایران برگردد معلوم است که کجا می‌خواهد برای مدت یک سال کار کند. در این مدت یک سال باید خودش را اصطلاحا جا بیندازد و در این مدت یک سال ما از او حمایت مالی می‌کنیم.

می گویند برخی از این افراد که به کشور بر‌می‌گردند و سرخورده و افسرده می‌شوند…

باز باید به سراغ آن اکوسیستم برویم. ما یک اکوسیستمی را توانسته‌ایم درست کنیم. در استارت‌آپ‌ها کسانی که برگشتند که در خارج از کشور سالانه ۴۰۰ هزار دلار یا حتی ۶۰۰ هزار دلار حقوق می‌گرفتند و در داخل استارت‌آپ زده‌اند و ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر کارمند دارند. ما بازار مناسبی برای استارت‌آپ‌ها خصوصا استارت‌آپ‌های خدماتی هستیم البته در استارت‌آپ‌های تکنولوژی هم بسیار نیازمند این بچه‌ها هستیم اما بازار استارت‌آپ‌های تکنولوژی محدودتر است و رشدشان کم است اما رقیب زیادی ندارند.

۴ سال پیش زمانی که بحث کارآفرینی و شرکت‌های دانش بنیان مطرح شد همه فکر کردند که یک دکان تشریفاتی است اما امروز به عینه قابل رویت است، اما به لحاظ رسانه‌ای قوی نیستید…

بچه‌هایی که اخیرا از چین آمدند «سوجو» را دیدند و باید دید که چطور یک بندر ماهی‌گیری مرکز جذب مغز است. اتفاقی که در چین می‌افتد بی‌نظیر است.

چندی قبل گزارش اوپک راجع به پیش‌بینی قیمت نفت را می‌خواندم. در سال ۲۰۴۰ کل امریکای شمالی و کل اروپا ۲۸ درصد جی.‌دی.‌پی دنیا را دارند. چین و هند اما ۳۹ درصد جی.‌دی.‌پی دنیا را به خود اختصاص می دهند. چرا؟ چون نیروی انسانی اهمیت‌دار می‌شود. مدیرعامل یک شرکت معتبر هندی،اشتباه نکنم اسمش‌علی‌بابا است، در شهری می‌خواست صحبت کند و تمام آن شهر قفل شده بود و میلیونی در چین پای صحبتش می‌نشینند. رتبه سایت علی بابا در الکسا ۱۷۵ است و رتبه دی.‌جی.‌کالا در الکسا ۳۰۰ است اما من نمی‌توانم مثلا دست آقای محمدی مدیرعامل دی.‌جی.‌کالا را بگیرم و بگویم جوان‌ها پای صحبت‌های ایشان بنشینید که «استیو جابزتان» این است! بگویم بنشینید و بشنوید مدیرعامل دی.‌جی.‌کالا چطور از زیرزمین به روزی ۱۲ میلیارد تومان فروش رسید و رتبه جهانی الکسایش ۳۰۰ شد. در جامعه ما کارآفرینی ارزش نیست و رسانه‌های ما برای یک فرد کارآفرین ارزش قائل نیستند. در این شرایط الگوسازی مناسبی نمی‌توان کرد.

ما به کارآفرین یک کینه ناخواسته هم داریم…

بله، اما استارت‌آپ‌ها قیمت‌شان پایین است و دسترسی بالا و اطمینان بالایی ایجاد کرده‌اند. در واقع نسل جدیدی از کارآفرینان در جامعه در حال کار هستند و نسل قدیمی می‌روند. هرکس که قدیمی باشد از بین می‌رود.

به نظر می‌رسد سختی کار بیش از اینکه به شما مربوط باشد به وزارت علوم و دانشگاه‌ها و نهادهای دیگر است…

قضیه همان اکوسیستم است.

یک فعالیت عمده بنیاد نخبگان در داخل کشور است و بچه‌های داخلی را با همین سیکل حمایت می‌کنیم که در دانشگاه هیات علمی شوند و بتوانند استفاده کنند. اما شاید محیط دانشگاه آن اکوسیستم را نداشته باشد و چند دانشگاه هستند که این موضوع را متوجه می‌شوند که بتوانند نخبگان را درک کنند. در وزارتخانه خیلی مساله خاصی نداریم و بحث اصلی ما عمدتا با گروه‌ها و دانشگاه است. ما به یک مدلی رسیدیم که چگونه آموزش می‌تواند به اقتصاد ربط داشته باشد و این موضوع شاه کلید قضیه است و فکر می‌کنم این مدل را خیلی خوب توانسته‌ایم توسعه دهیم به طوری که استارت‌آپ‌ها به سرعت رشد می‌کنند. در این شرایط که خیلی از صنایع ممکن است زیان‌ده باشند این حوزه، حوزه‌ای است که به سرعت رشد می‌کند.

جوان‌ها در حال حاضر شرکت‌های خودشان را می‌زنند و اولین توصیه من به اینها این است که سمت دولت نروند چون این بخشی از پژوهش است که دولت اصلا نباید دخالت کند و در این حوزه تنها باید دولت هرطور که می‌تواند کمک کند تا محیط کسب و کار درست شود و بعد این کسب و کار بزرگ می‌شود. همانطور که آمازون بیشترین سرمایه را در تکنولوژی می‌کند و در حوزه پهپاد هیچ کس به اندازه آمازون سرمایه‌گذاری نمی‌کند. این شرکت‌ها زمانی ‌که بزرگ می‌شوند روی تکنولوژی سرمایه‌گذاری می‌کنند. این مدل جدید کسب و کار بحثش نیروی انسانی است و فرق بین یک بچه خلاق و نوآور با یک بچه‌ای که بچه پولدار بوده در اینجا مشخص می‌شود. در حال حاضر یک فرد ۲۵‌ساله مدیرعامل یک شرکت است و ۴۰ میلیون مشترک دارد و در سیستم کار می‌کند و رشد هفته‌ای ۱۰‌‌درصد را تجربه می‌کند.


منبع: عصرایران

روزنامه‌های شنبه ۹ دی

 



 

۰۹ دی ۱۳۹۶

۲:۱۷

عکس: .

۴۴ عکس
ارسال به دوستان







لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه





 



 



 



 
منبع: بهارنیوز

صداوسیما از عوامل بروز خشم و عصبانیت مردم در روزهای اخیر بود

به گزارش ایلنا، صادق زیباکلام (استاد دانشگاه) با بیان اینکه صداوسیما از دلایل بروز نارضایتی‌های اخیر در جامعه شده است، گفت: من البته نمی‌خواهم ابعاد فشارهای اقتصادی، بیکاری، تورم، گرانی، فساد ناهنجاری و سرخوردگی‌های سیاسی و اجتماعی را دست‌کم بگیرم اما معتقدم صداوسیما در سال‌های گذشته به‌جای اینکه به مسئولان و نظام کمک کند و دردها و مشکلات و ضعف‌ها و ناکامی‌ها را منعکس کند، متاسفانه بلندگوی یک جناح تندرو شده است؛ جناحی که بسیاری از مشکلاتی که الان به وجود آمده، در نتیجه سیاست‌های این جریان تندرو بوده است. 
او خاطرنشان کرد: صداوسیما متاسفانه به‌جای اینکه واقعیت‌ها را بازگو کند فقط و فقط به چند دستگی‌ها دامن می‌زند. الان ما وارد هشتمین سال از حوادث انتخابات ۸۸ شده‌ایم و هشت سال از آن دوره می‌گذرد اما در این هشت سال از اینکه هشت دقیقه صداوسیما به کسانی که اعتراض کرده‌ بودند و جلوی اعتراضشان هم گرفته شد و سپس تحت عنوان فتنه‌گر به حبس افتادند؛ فرصت حرف زدن نداد درعوض در این هشت سال هرچه دلش خواسته علیه یک عده منتقد ناراضی، به عنوان فتنه‌گر گفته است. خودش بریده، خودش دوخته و خودش پوشیده است و هرچه دلش خواسته در این هشت سال تحت عنوان فتنه و فتنه‌گر و حماسه ۹ دی و غیره گفته است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر صداوسیما در این هشت سال؛ تنها سالی یک دفعه برای مخالفان و به قول خود صداوسیما فتنه‌گران هم زمان قائل می‌شد و در این ۳۶۵ روز و هشت سال آزگاری که به آنها حمله کرده، می‌گفت من به ازای هر یک سالی که هرچه دلم خواست علیه شما گفتم یک دقیقه به شما فرصت می‌دهم شاهد بسیاری از این خشم و نارضایتی نبودیم. صداوسیما امروز باید هشت دقیقه فرصت می‌داد تا کسانی که فتنه‌گر خطاب می‌شوند می‌آمدند و می‌گفتند ما خواسته‌مان در خرداد ۸۸ چه بود اما دریغ از اینکه هشت ثانیه بیاید و از تریبونی که هزینه‌اش را مردم می‌دهند در اختیار مردم بگذارد.

زیباکلام گفت: نهایتاً صداوسیما تمام تلاشش را به کار می‌برد که بگوید این اعتراض‌های روزهای اخیر علیه روحانی و علیه گرانی و سیاست غلط دولت بود. متاسفانه صداوسیما مثل کبک سرش را در برف فرو برده است و نمی‌خواهد واقعیت‌ها را ببیند. او ادامه داد: الان من مطمئنم اگر شما برنامه‌های صداوسیما را ظرف ۴۸ ساعت آینده رصد کنید دو وجه بارز را در آن می‌بینید یکی تکرار همان کلیشه‌های هشت سال گذشته در مورد فتنه‌گران و دیگری اینکه بله مردم ناراضی و ناراحت هستند و سعی می‌کنند که مشکلات را به گردن آقای روحانی بریزند. همانطور که در هشت سال گذشته صداوسیما از دیدن واقعیت‌ها فرار کرده متاسفانه امروز هم از دیدن واقعیت‌ها فرار می‌کند.
 

پادزهر وارونه‌نمایی 



 صادق زیباکلام همچنین در یادداشتی نوشت: امروز با وجود دستاوردهای روشن در حوزه‌های مختلف، کسی نمی‌تواند انکار کند که در فضای سیاسی، فرهنگی و بویژه اقتصادی مشکلاتی در کشور وجود ندارد. از جمله، گرانی برخی اقلام مصرفی مردم واقعیتی ملموس است. اما سؤال کلیدی اینجاست که مسبب این معضلات کیست؟ مانند همه وقایع ۵ سال گذشته، مخالفان دولت روحانی این روزها هم تلاش می‌کنند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. به عبارت دیگر، آنان می‌خواهند همه این نابسامانی‌ها را که حداقل در سیاست‌های اجرایی غلط دو دهه گذشته ریشه دارد، صرفاً به پای دولت یازدهم و عملکرد ۶ ماهه این دولت بنویسند.
برخی از تندروها، حتی یک گام به جلو گذاشته و از تجمع مردم در برخی شهرها به عنوان حرکت اعتراضی علیه دولت استقبال هم کردند. اما واقعیت این است که با وجود کاستی‌ها و کمبودهای جدی؛ نکته کلیدی این است که نمی‌توان فقط دولت روحانی را روی صندلی اتهام نشاند و بابت مشکلات مورد بازخواست قرار داد. میراث به جای مانده برای روحانی و نقش سایر قوا و نهادهای کشور در شکل‌گیری چالش‌ها یا حل نشدن، یا به تأخیر افتادن مهار مشکلات، رخدادهایی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. نشانه‌ها هم حاکی از آن است که مردم و طیف زیادی از منتقدان وضعیت موجود هم به این ارزیابی واقع‌بینانه باور دارند و دولت روحانی را یگانه متهم وضعیت کشور نمی‌دانند.
سوای این نکته؛ باید صدای منتقدان را شنید. اکنون، به جای تمرکز تمام توان برای یافتن مقصر یا نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت دولت یا هر نهاد دیگری، شایسته است ضمن بررسی نقطه نظرات قانونی و منطقی منتقدان، برای رفع دغدغه‌های بجای مردم برنامه‌ریزی شود. به عنوان نخستین گام، هنگام بررسی بودجه ۹۷ همان گونه که بارها دولت تأکید کرده، باید جنبه‌های مردمی این لایحه، از جمله حوزه‌های مرتبط با اشتغال، حمایت از اقشار کم درآمد  پررنگ‌تر شده و در صورت نیاز بودجه سایر بخش‌ها تعدیل شود.
باید همه ما و از جمله مسئولان بپذیرند که مشکلات پیش رو؛ سترگ است و برای عبور از ابرچالش‌های باید مردم را در جریان اهمیت این مشکلات قرار داد تا افکار عمومی به «اقناع» برسند و سپس از آنان انتظار داشت که هزینه تحمل دشواری‌ها برای رسیدن به «فردای بهتر» خود و فرزندان‌شان را بپذیرند. روشنگری عمومی همچنین از تأثیرگذاری تبلیغات مخرب انحرافی و وارونه‌نمایی‌های اقتصادی نیز پیشگیری می‌کند. بنابراین، ارتباط نزدیک‌تر با افکار عمومی؛ اولویت دادن به پاسخگویی شفاف و صریح، تشریح برنامه‌ها، ابهام زدایی از ذهن مردم و تعامل تنگاتنگ با بدنه کارشناسی کشور باید بیش از پیش تقویت شود تا میدان مانور سوء استفاده سیاسی از مشکلات اقتصادی محدودتر شده و راه عبور از این چالش‌های بزرگ هموارتر شود
منبع: بهارنیوز

نقدی بر بودجه‌ حوزه‌های علمیه

گروه سیاسی: حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی‌کرمانی در نقدی نوشت: من چون عمر خودم را از ۸ سالگی که در مدرسه معصومیه کرمان پیشِ پدرم و مرحوم نشاط (دبیر فرهنگ) نصاب می‌خواندم، تاکنون که پیوسته از دوری از حوزه علمیه رنج می‌برم در طلبگی گذرانده‌ام و حالا در سن متجاوز از ۸۰ سالگی۱ هر روز و هر ساعت در اندیشه آنم که تهران کُشنده را ترک کنم و به قم بروم ضمن تدریس تحصیلات ناقص خودم را تکمیل کنم که تکمیل شدنی نیست!…



آری من با این سابقه و این ایده و اندیشه به خودم حق می‌دهم که در مورد تخصیص بودجه‌های کلان برای حوزه‌های علمیه صد درصد مخالف باشم. البته من در این نظر تنها نیستم. آیت‌الله صافی‌گلپایگانی و آیت‌الله مکارم‌شیرازی و نیز حجت‌الاسلام مسیح مهاجری و آقای لاریجانی که آیت‌الله‌زاده هستند که گفته‌اند «وَلَد العالِم نصفُ العالِم» به همین مضامین اظهارنظر کرده‌اند. (روزنامه شرق ۵ دی ۹۶)
* * *
نخست فهرستی از این بودجه‌ها را می‌نویسم که البته پیشنهادی است و هنوز به تصویب مجلس نرسیده و بعد به سخن ادامه می‌دهم:
ـ شورای عالی حوزه‌های علمیه: چهارهزار و ۴۶۴ میلیارد و ۵۵۷ میلیون ریال
ترجمه به تومان! چهارصد میلیارد و ۴۶۴ میلیون و ۵۵۷هزار تومان
ـ جامعهالمصطفی: سه هزار و ۵۱ میلیارد و ۲۰۳ میلیون ریال
ترجمه به تومان: سیصد میلیارد و پانصد و ده میلیون و ۲۰۳ هزار تومان
ـ سازمان تبلیغات اسلامی: چهارهزار و ۳۶۴ میلیارد و ۵۸۲ میلیون ریال
ترجمه به تومان: چهارصد میلیارد و ۳۶۴ میلیون و ۵۸۲ هزار تومان
(این مبلغ به زیرمجموعه‌های زیر تقسیم می‌شود: سازمان تبلیغات اسلامی، مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی۲، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه مرکز رسیدگی به امور مساجد و ستاد اقامه نماز که مبلغ پیشنهادی هرکدام آمده است).
* * *
در مورد این اقلام که به هر حال با جرح و تعدیل، در همین میزانها تصویب خواهد شد و نیز پرسش‌هایی در مورد کیفیت هزینه کردن آنها در شماره آینده سخن خواهم گفت اما شگفتا که حجت‌الاسلام پژمان‌فر رئیس جامعه المصطفی به کم شدن بودجه جامعه المصطفی انتقاد کرده (روزنامه شرق ۲ دی‌ماه ۹۶) و نیز حجت‌الاسلام رفعتی سخنگوی حوزه‌های علمیه کشور هم ضمن تأکید بر حفظ استقلال حوزه‌های علمیه، بودجه این حوزه‌ها را کمتر از نصف بودجه دانشگاههای کشور می‌داند و این بودجه را مربوط به مباحث عمرانی و خدمات طلاب در عرصه فرهنگی می‌داند… در حقیقت این دو برادر روحانی می‌خواهند بگویند: «کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما!» (ناتمام)

پی‌نویس:
۱٫ مگو پیرم! پیر، پدرْ جدّته!
۲٫ با «مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی» اشتباه نشود. از این مرکز در این گزارش نامی برده نشده است(فتأمّل)
منبع: بهارنیوز

منتجب‌نیا از حزب اعتمادملی استعفا داد

به گزارش ایلنا، متن نامه استعفای حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا به این شرح است:
“بسمه تعالى”
حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقاى کروبى
دبیر کل محترم حزب اعتماد ملى
با سلام و احترام، ضمن تشکر از حسن اعتماد جنابعالى و حمایت همه جانبه از اینجانب در دوازده سال عمر حزب اعتماد ملى و تقدیر از تصمیم به حضور بیشتر شما در نظارت بر امور جارى این تشکیلات فراگیر، از آن برادر بزرگوار بار دیگر مصرّاً درخواست مى کنم استعفاى مورّخ ٩۶/١٠/۴ اینجانب را از قائم مقامى دبیر کل و عضویت در حزب بپذیرید. به دوستان عزیزم در حزب اعتماد ملى اطمینان مى دهم تا آخر عمر بر اعتقاد و ایمان به خطّ نورانى امام راحل ( ره ) و ضرورت تحزّب در کشور و مخالفت با فردگرایى و شخصیت محورى و روش هاى پوپولیستى در عرصه فعالیت سیاسى باقى خواهم ماند.
والسلام علیکم و رحمت الله
عصر جمعه ١٣٩۶/١٠/٨
رسول منتجب نیا
منبع: بهارنیوز

کیهان: قوه قضاییه رئیس بانک مرکزی را احضارکند تا همه چیز حل شود!

کیهان نوشت: در شرایطی که مشکلات معیشتی و اقتصادی صدای اعتراض مردم در شهرهای معدودی را درآورده، اگر دولت به گلایه‌مندی‌های مردم «سیاسی» نگاه کند، در حق خود خیانتی نابخشودنی کرده و نشان داده است که هیچ راه‌حلی برای مشکلات مردم جز اتهام‌زنی به این و آن در چنته ندارد.

طی روزهای گذشته مشکلات معیشتی و اقتصادی موجب شده تا مردم در شهرهای معدودی از جمله مشهد دست به اعتراض زده و تجمعاتی را نیز در این زمینه ترتیب دهند. این تجمعات که نسبت به گذشته با شعارها و تحرکات نسبتا تندتری برگزار شد، جدای از سوءاستفاده‌هایی که همواره رسانه‌های ضدانقلاب و برخی فعالین فتنه در داخل و خارج از کشور از این نوع رویدادها دارند، با بازخوردهای متفاوتی بویژه در میان برخی مسئولان دولتی روبرو شد.

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور روز گذشته در بیست و پنجمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی در واکنشی عجیب به این تجمعات اعتراض‌آمیز گفت: «همه شاخص‌های اقتصادی خوب است. کارهای بزرگی در بخش اقتصاد انجام شده که نشان می‌دهد این بخش روی ریل درست قرار گرفته ، البته ممکن است برخی کاستی‌ها و افزایش قیمت برخی اقلام وجود داشته باشد. کسانی این مسائل را بهانه کرده‌اند و بانی حوادثی شده‌اند که ابعاد و زوایای دیگری دارد و باید بدانند دود این حوادث به چشم خود آنها خواهد رفت چرا که وقتی جریان اجتماعی ایجاد شد و به سطح خیابان رسید قطعا کسانی که آن را شروع کرده‌اند کنترل‌کننده آن نخواهند بود و دیگران سوار بر آن موج خواهند شد.»

برخورد سیاسی خیانتی نابخشودنی

بی‌تردید دولت تدبیر و امید، اگر به گلایه‌مندی‌های مردم بویژه در حوزه اقتصاد و معیشت «سیاسی» نگاه کند، در حق خود خیانتی نابخشودنی کرده است. اینکه مانند آقای جهانگیری تصور کنند رقبای سیاسی دولت، کسانی را سازمان داده و به خیابان آورده‌اند، خام اندیشی و توهم محض است. رقبای دولت نه تنها چنین اراده و اعتقادی ندارند بلکه پیش‌تر هم نشان داده‌اند که اگر اساس نظام در مخاطره باشد، نخستین کسانی هستند که بساط خیابانی‌ها را جمع می‌کنند. گرچه قبل‌تر هم معلوم شد کدام جریان سیاسی در کشور کارناوالیسم خیابانی را تا مرز فتنه‌گری پیش‌برده و از آن ارتزاق کرده است.

اما اگر دولت اکنون گرانی، بیکاری و بحران بانکی را نبیند و اعتراض مردم به آن را توطئه رقبا بنامد، معنای آن این است که هیچ راه‌حلی در چنته ندارد و اتهام‌زنی و تلاش برای گرفتن ماهی از این آب گل‌آلود یگانه ابزاری است که برای آن باقی مانده است. بدتر از این، معنای چنین برخوردی از جانب معاون اول رئیس‌جمهور این است که دولت تصمیم دارد کما فی‌السابق هیچ کاری نکند و با استناد به اینکه عده‌ای توطئه کرده‌اند بنشیند و عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی را نظاره کند. زمانه انتخابات به سر آمده است و دولت باید این را درک کند. ساختن دوقطبی‌های انتخاباتی دیگر کارساز نیست. همه آماده‌اند به دولت کمک کنند از باتلاق ورشکستگی در دولت‌داری بیرون بیاید اما ظاهرا دولت خواستار کمک از کسی نیست.

آمارسازی‌ها و رویاپردازی‌ها که تمامی ندارد

از سوی دیگر در تجمعات اعتراض‌آمیز صورت گرفته به مشکلات معیشتی و وضعیت اقتصاد نباید نقش آمارسازی‌های متناقض و تلاشهای دولت برای پر رونق نشان دادن بازار را نادیده گرفت.

در حالی که زندگی مردم زیر سایه سنگین رکود، تورم افسارگسیخته، رشد بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، کسری بودجه ریالی و کاهش درآمدهای ارزی دولت، موجب شده تا بحث اقتصاد و مشکلات و نابسامانی‌های آن به مهم‌ترین مشکل مردم تبدیل شود و بر همین اساس هم شهروندان از رئیس‌جمهور انتظار داشته که اگر قولی به مردم داده، حتماً آنها را انجام دهد و به تمام وعده هایش وفادار باشد ، اما متأسفانه پس از گذشت قریب به ۵ سال از عمر دولت تدبیر و امید یا تدبیری در کار نبوده و یا اینکه تدبیرها کارساز نبوده و دولت محترم بجای اینکه عملیاتی شده و مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی کشور را در عمل حل و فصل نماید در کمال تعجب به آمارسازی، رؤیاپردازی، سیاه‌نمائی، آزمون و خطا و تعریف و تمجید از خود روی آورد که متاسفانه نه تنها با این روش، وعده‌های دولت محقق نشد بلکه با آمارسازی و رؤیاپردازی اقتصاد کشور و معیشت مردم دچار تنگناهای به مراتب سخت‌تر و طاقت فرسا‌تر شد.

به عنوان نمونه در حالی که می‌دانیم که آمارسازی، خیانتی بزرگ به مردم و چشم‌های نظارتی و دستگاه‌های محاسباتی است، مرکز آمار ایران اعلام کرده تورم در آذرماه سال جاری ۸ درصد بوده است! همزمان با این ادعاها، دولت لایحه بودجه ۹۷ را به مجلس تقدیم کرد و رئیس‌جمهور در موج‌سازی عجیبی، مدعی شفافیت بودجه شد، دولتی که مدعی کاهش تورم و رشد اقتصادی است، در بودجه پیشنهادی خود، پیشاپیش به استقبال تورم فزاینده رفته و همه چیز را بر اساس آن تنظیم کرده است! البته در این بین، حقوق کارگر و کارمند، منطبق با سطح تورم اعلامی افزایش می‌یابد تا دولت به خیال خود، به وعده «افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم» وفا کرده باشد!

اما همان کارمند و کارگر، وقتی برای خرید چند تخم مرغ اقدام کند، متوجه می‌شود که دولت چه لطف بزرگی در حق او کرده و میزان صداقت دولتمردان، بیش از پیش بر او معلوم خواهد شد! در آن لحظه که می‌بیند یک شانه تخم‌مرغ ۱۲هزار تومانی را باید ۲۰ هزار تومان یعنی ۷۰ درصد گرانتر بخرد، می‌فهمد که تورم ۸ درصدی یعنی چه و افزایش حقوق متناسب با تورم چه منافع عجیبی داشته که خودش هم از آنها بی‌اطلاع بوده! به واقع یکی از دلایل اصلی اعتراضات امروز مردم به مشکلات معیشتی و گرانی تنزل دولت از شعار معروف «ملاک تورم جیب مردم است» به این «آمارسازی‌ها» است.

رسانه‌ها به گلایه‌مندی مردم چگونه بنگرند؟

آمدنیوز و من‌وتو و رادیو‌فردا و و بی‌بی‌سی و فعالان و نهادهای اپوزیسیون وابسته به غرب که دائما دم از نبود آزادی در ایران می‌زنند در تناقضی آشکار و خنده‌آور با بزرگنمایی، این تجمعات اعتراضی را نشانه و نماد کم شدن ثبات و محبوبیت نظام سیاسی موجود در ایران تفسیر کرده و طبق معمول با سوءاستفاده از چنین رویدادهایی، فضای اعتراضی به مشکلات معیشتی را به شیوه سیاسی منعکس کردند. عناصر داخلی ضدانقلاب تصاویر این تجمعات و اعتراضات مردمی را به صورت آنلاین برای شبکه‌های تلگرامی آن سوی مرزها مخابره کرده و کانال‌های ضدانقلاب نیز لحظه به لحظه این تجمعات را به گونه‌ای منتشر می‌کردند که گویا یک آشوب خیابانی در این شهرها رخ داده است.

این در حالی است که شعار مردم حاضر در تجمعات اعتراضی بر مبنای مسائل اقتصادی و مالی و نیز بی‌توجهی دولت به شعارهای و وعده‌ای انتخاباتی بوده است. شرایطی که هوشمندی رسانه‌های دلسوز داخلی را می‌طلبد که با اقدام درست و به موقع ضمن گرفتن ابتکار عمل از معاندان ضدانقلاب، صدای رسای اعتراضات و گلایه‌مندی مردم نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی را به گوش مسئولان برسانند و با پرهیز از هرگونه نگاه سیاسی به این گلایه‌های مردم راه را بر هرگونه حاشیه‌سازی و آشوب افکنی رسانه‌های ضدانقلاب ببندند.

کوتاهی‌های بزرگی که قوه قضائیه می‌تواند جبران کند

از سوی دیگر در چنین فضائی نقش قوه‌قضائیه در گشودن روزنه‌های امید برای تامین و استیفای حقوق مردم بی‌بدیل است.به عبارت دیگر اگر دولت بی‌عمل باشد، می‌توان امید داشت که قضات مستقل و شجاع حقوق مردم را استیفا کنند. قوه قضائیه می‌تواند با احضار و برخورد قانونی با رئیس‌کل و مسئولان مقصر در بانک مرکزی که موسسات مالی غیرمجاز یکی از دسته‌گل‌های آنهاست و بخش قابل توجهی از اعتراض صورت گرفته نیز در همین رابطه است، بخشی از حقوق مال‌باختگان را اعاده کند و موجبات دلگرمی مردم معترض را فراهم کند.


منبع: عصرایران

روایت روزنامه جمهوری اسلامی از بایکوت احمدی‌نژاد در سفر بوشهر

محمود احمدی نژاد، درحالی پنجشنبه هفته گذشته به بوشهر سفر کرد که هیچ خبری از حامیان سرشناس بوشهری وی نبود و حتی کسانی که تمام قد به دفاع از وی می‌پرداختند در میتینگ سیاسی وی که در یک سالن برگزار شد، حضور نیافتند.

روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه روایت خود از سفر احمدی‌نژاد به بوشهر نوشت: احمدی نژاد در سفر یک روز خود پس از ورود به بوشهر و استقبال بسیار سرد در فرودگاه بوشهر و حضور در گلزار شهدای این شهر با عده‌ای از خانواده‌های شهدا مواجه شد که با دردست داشتن پلاکاردهایی از سخنان رهبری از او پرسیدند شما زمانی دم از ولایت می‌زدید امروز چه شده که علیه ولایت هستید؟ در بازدید از ساحل بوشهر نیز عده‌ای از مردم که متوجه حضور وی شدند موضع گیری وی در مقابل رهبری را مورد انتقاد قرار دادند. رسانه‌های منتسب به اصولگرا در بوشهر نیز سفر اخیر احمدی نژاد و سخنرانی وی را تحریم کردند.


منبع: عصرایران

علی مطهری: بسیاری از معترضان به انتخابات سال ۸۸ در راهپیمایی ۹ دی شرکت داشتند

نائب رییس مجلس شورای اسلامی معتقد است مردم در روز ۹ دی با هدف حفظ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به میدان آمدند.

به گزارش ایلنا، علی مطهری در یادداشتی به مناسبت ۹ دی در اینستاگرام خود نوشت: «نهم دی روزی است که در آن، مردم ایران که می دیدند اساس انقلاب اسلامی در خطر است، قطع نظر از خطاهای دو طرف حوادث سال ۸۸، با هدف حفظ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به میدان آمدند. لذا بسیاری از معترضان به انتخابات سال ۸۸ نیز در آن راهپیمایی‌ها شرکت داشتند.»


منبع: عصرایران

ابوترابی‌فرد: برخی از روحانیون به انقلاب و دین خدشه می زنند

نایب رییس سابق مجلس شورای اسلامی می‌گوید باید کسانی که داعی الی الله هستند قبل از دیگران در جهت آراسته شدن خود به آموزه های وحیانی تلاش کنند.

به گزارش ایسنا، شفقنا نوشت: حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن ابوترابی فرد ضمن ارزیابی جایگاه فعلی روحانیت نسبت به گذشته در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برای بازتاب خطا یا عملکرد نادرست از سوی برخی از روحانیون و تعمیم آن به نهاد روحانیت توسط عموم مردم چه چاره‌ای هست و لازم است که نهاد روحانیت واکنشی در برابر او داشته باشد؟ می گوید: به نظرم کار دشواری است، واقعیتی است که چاره‌ای از آن نیست؛ بالاخره بنده هم لباس روحانیت بر تن دارم و هم در مسئولیتی قرار می‌گیرم و به وظایف خود عمل نمی‌کنم و به انقلاب، دین و روحانیت خدشه می‌زنم. از یک منظر چندان چاره‌ای برای آن نیست، اما باید نهادهای جامعه روحانیت از درون نظارت خود را افزایش دهد و این نظارت درونی بسیار می‌تواند کمک کند.

او معتقد است: علمایی که در جریان قرار می‌گیرند باید تذاکرات خود را داشته باشند و علاوه بر این برخی از نهادهای مسئول که برای این مهم انتخاب شدند وظایف خود را بهتر انجام دهند و تذکرات دوستان و سایر مردم متدین قطعاً می‌تواند موثر باشد. در هر صورت باید برای اینکه این آسیب‌ها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند یک همفکری و گفت‌وگو و رصد بهتر شکل بگیرد و از همان روش‌هایی که اشاره کردم استفاده شود.

او می گوید: امروز نیازمند شخصیت‌هایی هستیم که در جایگاه فهم دین و آراسته شدن به دین و انتقال آموزه‌های وحیانی به دیگران از صلاحیت لازم برخوردار باشند.

ابوترابی فرد به وجود صفت آرایی‌های و انتقادها نیز اشاره و اظهار می کند: امروز یک فضای همراهی وجود دارد، اما طبیعی است که صف آرایی مقابل هم شکل می‌گیرد؛ گاهی دشمن و گاهی هم دوستانی هستند که نقد دارند و نقد آنها هم وارد است و باید توجه و بازخوانی و تبیین کرد و تا جایی که امکان دارد در جهت رفع نقد قدم برداشت که لازمه این حضور است.

متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی فرد را می خوانید:

روحانیت در ایران پیش از انقلاب و پس از انقلاب شاهد دوره های مختلفی بوده و فراز و نشیب های بسیاری را پیموده است، با توجه به گذشت زمان و تجربه و حشر و نشر شما در دوره های مختلف با علما و حضور در نهاد روحانیت، از نظر شما کار ویژه روحانیت چه بوده و امروز چه وظایفی بر عهده نهاد روحانیت است؟

موضوع روحانیت یکی از مسایل مهم فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و یکی از نهادهای بسیار کلیدی و تأثیرگذار در دیروز و امروز و فردای جامعه هستند. فکر می کنم این کریمه مبارکه قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ ۚ عَلَیٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛ خداوند متعال به پیامبر اعظم می فرمایند: راهبرد خود را تبیین و اعلام کن و آن راهبرد این است: رسالت من و هدفی که برای آن مبعوث شدم، دعوت إِلَی اللَّهِ است و روشی که برای رسیدن به این هدف برگزیدم و برای من تعیین شده، دعوت براساس بصیرت، آگاهی و شناخت است و بعد هم اعلام می کنند که این راه و هدف والای من و همه پیروان من و هر کسی که به من گرویده است و طبیعتاً کسانی که به آن بزرگوار نزدیکتر هستند در این نگاه باید قدم های بلندتری را بردارند و مسئولیت سنگین تری دارند، به نظر می رسد که عالمان دین یعنی کسانی که وقتی را برای فهم آموزه های وحیانی و تبیین آموزه ها برای جامعه و فراهم آوردن بستر پیوند آحاد مردم با آموزه های الهی گذاردند از مسئولیت بالاتری برخوردارند لذا رسالت جامعه روحانیت و علمای دین دعوت الی الله با بصیرت و آگاهی است و برای این بصیرت هم می توان نکات کلیدی را لحاظ کرد همانطور که دعوت الی الله جای بحث فراوانی دارد.

این بصیرت اولاً بصیرت و آگاهی نسبت به آموزه های وحیانی و معرفت الله، معرفت پیامبر اعظم، معرفت قرآن کریم، معرفت سنت پیامبر اعظم و اولیای دین است که سنت هم، کلمات آن بزرگوار، سخنان و سیره و روش آنهاست. بعد از فهم صحیح این آموزه ها تلاش برای آراسته شدن به آموزه هایی است که فرا گرفته ایم، باید کسانی که داعی الی الله هستند قبل از دیگران در جهت آراسته شدن خود به آموزه های وحیانی تلاش کنند همانطور که انبیاء در این جهت پیشگام بودند.

نکته بعدی بصیرت نسبت به مخاطب است، جامعه ای که هدف ماست و انسان هایی که هدف هستند و با آنها گفت وگو می کنیم، آیا با یک جامعه علمی و دانشگاهی روبه رو هستیم؟ آیا مخاطب ما کسانی هستند که در یک سطح قابل قبولی از دانش در یکی از حوزه ها قرار دارند؟ مخاطبان ما از نظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مبانی تفکر و اندیشه در چه شرایطی قرار دارند و با چه سوالاتی رو به رو هستند؟ بالاخره شناخت دقیق از مخاطب و از زمان دعوت و شرایطی که در آن قرار داریم، مسایل اساسی که مخاطب را باید به آن دعوت کرد، مسایلی که در اولویت اول قرار دارد، مهم هستند. به طور کلی این بصیرت آگاهی در همه حوزه ها را فرا می گیرد، هر قدر این آگاهی و بصیرت و شناخت عمیق تر، بصیرت نسبت به آموزه های وحیانی مستدل تر و شناخت نسبت مخاطب عمیق تر و دقیق تر و با روش های تبلیغ انسان آگاه تر باشد در این مسیر موفق تر خواهد بود.

شاید از این آیه شریفه هم بتوان استفاده کرد که می فرماید: ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ ما برای دعوت به سوی خدا و حیات انسانی و آموزه های دین با توجه به ویژگی ها و خصوصیاتی که انسان ها و جوامع انسانی از آن برخوردار هستند باید از سه روش استفاده کنیم، اول “بِالْحِکْمَهِ؛ با استدلال” مخاطب ما مخاطبی است که احتیاج به اغنا برهانی و استدلالی دارد؛ مطالب ما اگر مطالب عقلی است باید از برهان عقلی لازم و اگر مستند به نقل است باید از پشتوانه نقلی متقن برخوردارد باشد، اما گاهی مخاطب نیازمند موعظه و نصحیت است، اینجا باید زبان نصحیت را گشود، مبانی را قبول دارد برای آراسته شدن به آنچه که پذیرفته است باید یک واعظ به معنای واقعی کلمه بود. وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ طبیعی است کسانی می توانند واعظ شایسته ای باشند که خود به آنچه که می گویند آراسته باشند و علاوه بر آراستگی به آنچه می گویند، مخاطب را هم بهتر بشناسند، هر چه این شناخت عمیق تر، انسان در این نقش از موفقیت بالاتری برخوردار خواهد بود و بالاخره َادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ برای رسیدن به نتیجه و مقصد در گفت وگو و مباحثه هم باید بهترین روش و زیباترین گفت وگو و گفتمان را داشت. خدای متعال به حضرت موسی(ع) می فرماید: با فرعون که گفت وگو می کنید و او را دعوت می کنید، فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا؛ به هر صورت به نظر می رسد که عالمان دین در این جهت مسئولیت والاتر و مهم تری نسبت به دیگران دارند.

نسبت به ضرورت شناخت روحانیون درخصوص دغدغه های مخاطبان تأکید داشتید، هر چه زمان جلوتر می رود پیچیدگی های مختلفی را هم جامعه و هم مخاطب پیدا می کند و ضرورت شناخت مخاطب روز به روز اهمیت بیشتری می یابد؛ جامعه روحانیت تا به امروز توانسته آنطور که باید و شاید مخاطب و دغدغه های او را بشناسند و همزبانی ایجاد شود؟

ما در این حوزه بهترین الگوها را پیش روی خود داریم یعنی فاخرترین، برجسته‌ترین و کامل ترین الگو شخص شخیص پیامبر اعظم، انبیای الهی و پیشوایان معصوم دین هستند، وجود مبارک حضرت علی(ع) و فرزندان آن بزرگوار نمونه های برجسته شخصیتی هستند که در طراز این جایگاه و مسئولیت قرار دارد، طبیعتاً دیگران باید تلاش کنند که خود را با آنها در فهم صحیح آموزه های دینی و وحیانی، در آراسته شدن به آنچه آموختند، در شناخت بهتر مخاطب و استفاده از بهترین روش برای دعوت مخاطب به آن بزرگواران نزدیک تر کنند البته از این شخصیت های طراز اول عالم بشریت که بگذریم، علمای بزرگ، چهره های علمی برجسته و وارسته و آراسته به آموزه های دینی در مدرسه امام صادق(ع) فراوان داریم که آن شخصیت ها هم می توانند برای ما به عنوان یک الگو مطرح باشند، شخصیت هایی که در علم و عمل و انجام مسئولیتی که عهده دار بودند از یک موفقیت و جایگاه بسیار برجسته ای برخوردار هستند.

در این زاویه دو نگاه می توان داشت، یک نگاه می توانیم معطوف به سرمایه هایی که امروز در دست داریم، داشته باشیم. امروز چه سرمایه ای در دست ماست و از چه ظرفیتی برخوردار هستیم؟

بنده اعتقادم این است که امروز نسبت به ادوار گوناگون تاریخ اسلام، روحانیت از سرمایه های بسیار برجسته و تأثیرگذار برخوردار است که نقش مؤثری در تحولات امروز جهان اسلام دارند مثلاً کشوری مانند لبنان که بنده قبل از انقلاب در دورانی که شهید چمران هم در لبنان حضور داشتند در لبنان بودم، با اینکه عالم بزرگوار و روحانی برجسته و منشأ تحول، آیت الله سیدموسی صدر این مرد علم، دین و اخلاق و… حضور داشتند و تحول عظیمی در لبنان خلق کردند، اما در این دوران مدرسه امام صادق(ع) یا تفکر ناب دینی و گرایش به آموزه های وحیانی در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کمرنگ ترین و ضعیف ترین شرایط بود و ما شاهد یک جامعه متأثر از آموزه های دینی و وحیانی در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نبودیم، اما امروز لبنان یک پارچه متأثر از مدرسه امام صادق(ع) است، در حوزه های سیاسی به طور جدی نه تنها جامعه شیعه بلکه جامعه اسلامی لبنان و نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعه مسیحی لبنان و رئیس جمهور وقت امروز لبنان کاملاً متأثر از آموزه های وحیانی است. جامعه اهل سنت لبنان در این فضای تأثیرپذیری از آموزه های وحیانی به طور جدی کنار برادران و خواهران شیعه خود هستند و بدون تردید این مساله به دلیل حضور موثر روحانیون مهذب، برجسته، آراسته است که یکی از این شخصیت ها آقای سید حسن نصرالله است، لبنان امروز در حوزه تأثیر غیرقابل مقایسه با گذشته و اصلاً دو فضای کاملا متفاوت است، کافی است فقط در این حوزه نگاه کنیم و ببینیم که در این دوران روحانیون و تربیت یافتگان مدرسه امام صادق(ع) چه تأثیری در تحولات اجتماعی، سیاسی، فکری و اعتقادی داشتند، یک قدرت عظیمی را خلق کردند و یک اقتداری را از اندیشه سیاسی اسلام که امام بزرگوار پرچم دار این اندیشه بودند، ارایه کردند که شکست روشن و شفاف رژیمی مانند رژیم صهیونیستی را برای جامعه ای که مخاطب او هستند، ملموس کند؛ این یک انقلاب و تحول عظیمی است و این حضور در تاریخ شیعه نمونه ندارد. ما در لبنان شخصیت های برجسته و علمای طراز اول داشتیم، اما این سطح از تأثیرگذاری را هیچ وقت نداشتیم، این مساله برمی گردد به شرایطی که امروز در آن زندگی می کنیم. یا در عراق، ما در عراق همیشه شاهد علمای بزرگ و شخصیت های طراز اول بودیم، یکی از ارکان مهم مرجعیت شیعه حوزه علمیه نجف اشرف بوده یا در زمانی سامرا، میرزای شیرازی در موضوع تحریم تنباکو یا در جنگ جهانی اول و دوم علمای بزرگ نجف نقش های مهم و عظیمی ایفا کردند، اما امروز سطح تأثیرگذاری مرجعیت و علمای دین در عراق، در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قابل مقایسه با دیروز نیست. ما با یک تحول عظیم در این عرصه روبه رو هستیم، امروز عراق مرهون و مدیون نقش موثر علمای دین و مرجعیت شیعه چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه های اجتماعی، فرهنگی است و اگر نبود این جایگاه، امروز عراق شرایط دیگری را داشت.

من سال ها و در اوج اقتدار حضرت آیت الله حکیم نجف اشرف بودم، شرایط آن زمان بسیار متفاوت با امروز بود و اینها همه ریشه می گیرد از تحولات عظیمی که در ایران رخ داد و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همه متأثر از نقش موثری است که علمای دین ایفا کردند، امام بزرگوار و شاگردان آن بزرگوار مانند مقام معظم رهبری و شخصیت هایی که در این عرصه حضور یافتند و ایفای نقش کردند. دفاع مقدس مرهون حضور این شخصیت هاست، اندیشه ای که آنها داشتند و راهی که گشودن که یک تهدید قطعی به یک فرصت استثنایی برای امت اسلام مبدل شد، این امر در سایه همین فرماندهی و هدایت و حمایت در کل شهرها و استان ها محقق شد، اگر حضور روحانیون در مساجد و همه حوزه ها نبود، آیا دفاع مقدس به پیرزوی می رسید؟ نقش روحانیون در این موضوع، برای نسل جوان و ارتباط با حوزه های دین، یک آثار و حوادث استثنایی در تاریخ بشر و ایران است، تاریخ ایران هرگز سراغ ندارد که یک جنگ خانمان سوز به یک سرمایه ماندگار برای یک ملت مبدل شود، اما به دلیل حضور دین و طبیعتاً نقش مهم علمای دین و مردم دین باور که سرمایه خود را در طول تاریخ از پیشگامان این عرصه و علما و مبلغان دین به دست می آوردند، این اتفاق افتاد. در عرصه های دیگر هم همینطور است از جمله در جریان مقاومت اسلامی؛ حوادثی که در دنیای اسلام از جمله بحرین رخ داده، نشانه همین مقاومت است؛ پیشگامان تحولات امروز بحرین جزء علمای دین کیست؟ یک عالم مجاهد آیت الله شیخ عیسی قاسم امروز در سنین کهولت پرچم دار یک حرکت عظیم انقلابی و فرهنگی است که تمام نقطه فشار استکبار هم بر اوست. در یمن، طلاب تربیت شده در مدرسه امام صادق(ع) و علمای دین پرچم دار این حرکت هستند و یک تحول عظیم اجتماعی و سیاسی است که در برابر این فشارها، این قدرت به نمایش گذاشته می شود، تصور آن برای ما محال است که چه فشار سختی بر مردم مظلوم یمن هست، اما وقتی از آحاد مردم برای یک اجتماع عظیم که احتمال بمباران هم وجود دارد، دعوت می شود با شور و اشتیاق در این اجتماع حضور می یابند؛ اگر این حمایت و پشتوانه نبود آنها یک روز می توانستند مقابل این تهاجم رژیم آل سعود استقامت کنند؟ این مساله در سایه همین آموزه های وحیانی و کسانی است که پرچم دار فهم و انتقال دین در سراسر عالم اسلام هستند، ما از یک سرمایه بی بدیل و تأثیرگذاری بالایی برخوردار هستیم، امروز کشور ما با اینکه در تنگناهای اقتصادی و… قرار دارد، مشکلات جدی را تجربه می کنیم، اما بدون کمترین تردید نسبت به همه ادوار تاریخ ایران بالاترین سطح از وحدت ملی و انسجام اسلامی در کشور است، به واقع ایران در هیچ زمانی در این سطح از وحدت نبوده است، همین امروز با همه نقدهایی که داریم، اما جریان های سیاسی و ملت ما بالاترین سطح از وحدت را دارند که باید ارتقا یابند یا مذاهب اسلامی در سراسر کشور در این دوران که دشمن از همه توان خود برای خلق اختلاف استفاده کرده، بالاترین سطح انسجام و وحدت را دارد، چه زمان از تاریخ را سراغ دارید که به اندازه امروز برای ایجاد اختلاف در جامعه سرمایه گذاری شود، جریاناتی مثل گروه های تکفیری و داعش چه زمانی در این اندازه بودند، رسانه ها و فضای مجازی که هر روز به انواع روش ها و دسیسه ها برای خلق اختلاف دامن می زنند تا مذاهب را مقابل هم قرار دهند یا جریان های سیاسی ملی را مقابل هم قرار دهند، چه زمانی قوی تر از امروز بودند، با این حال در مقایسه با همه ادوار تاریخ شاهد بالاترین سطح از وحدت و انسجام هستیم. قطعاً یکی از مهم ترین عوامل آن علمای دین است، نقش شخص رهبری معظم انقلاب در این وحدت که امروز علمای ما و جامعه اهل سنت با برادران و خواهران خود دارند. بسیاری از علمای اهل سنت اعتقاد دارند که باید با وحدت در کنار برادران و خواهران شیعه خود حرکت کنند و روی این مساله اصرار دارند که توانستند این فضا را حفظ کنند و بسیاری از علمای ما در این حوزه تلاش می کنند، با اینکه اطلاع دارید برخی هستند که کاملاً در جهت تخریب این وحدت قدم بر می دارند و از انواع روش ها و ابزارها استفاده می کنند، من فکر می کنم که چطور اینها سطح تأثیرگذاریشان انقدر پایین است که با وجود تلاش بسیار اما نمی توانند در این صفوف به هم پیوسته خلل ایجاد کنند و از انواع روش های غیر انسانی، غیر اخلاقی و دروغ و تهمت استفاده می کنند برای اینکه این فضا را تخریب کنند، اما به لطف خدا این شرایط قطعاً مرهون علمای دین هست، اگر علمای دین از این بصیرت و تفکر و شناخت بهره مند نبودند و برای این سرمایه تلاش نمی کردند ما امروز شرایط دیگری داشتیم.

نگاه دوم آسیب شناسی است، چه ضعف ها و کاستی هایی داریم و دغدغه های ما باید به کدام نقطه معطوف باشد؟

البته طبیعی است که آسیب هایی داریم و اگر بخواهیم آسیب شناسی کنیم مجال بحث نیست، ما باید در فهم دین و فهم صحیح آموزه های وحیانی سطح دانش خود را هر قدر می توانیم ارتقا ببخشیم. امروز جامعه نیازمند به یک زبان دیگری است و دستیابی به این زبان نیازمند به پشتوانه مستحکم علمی است، باید برای افزایش اندوخته های علمی چه در حوزه معارف دین و چه در سایر حوزه ها، آشنایی با مکاتب گوناگون سیاسی، فکری، فرهنگی و اقتصادی و اشراف به آموزه های وحیانی، شناخت مخاطبان و باور سوالات و مسایل پیش روی آنها و دغدغه برای پاسخگویی به این سوالات و داشتن سعه صدر برای استماع سوالات، از مسایلی است که سخت به آن نیازمندیم، ما نباید از افراد و مخاطبان خود دست برداریم، نباید مخاطبان خود را رها کنیم این آموزه های قطعی دین است، وقتی خدای متعال به حضرت موسی(ع) می فرماید از مخاطبی که دستش به خون کودکان آلوده است و شیرخوارگان را قتل عام کرده و بر بنی اسرائیل ظلم فراوانی کرده و نام آن فرعون است، دست بر ندار و برای هدایت او از همه ظرفیت خود استفاده کن، این شخص فرعون بود و فاصله سایر مخاطبان با او بسیار زیاد است، ما باید دغدغه هدایت مخاطبان را داشته باشیم و با یک سینه گشاده سوالات و اشکالات را استماع کنیم، اگر خلافی دیدیم، تحمل کنیم و برای اصلاح و تربیت و هدایت از همه ظرفیت خود استفاده کنیم، اول باید دغدغه خود را داشته باشیم و خود را آراسته کنیم، چه در فهم دین و چه در آراسته شدن به آموزه های دین و بعد هم در خدمت دیگران باشیم و آنها را از خودمان بهتر ببینیم و با این نگاه در جامعه قدم برداریم. نیازمند شخصیت هایی هستیم که در جایگاه فهم دین و آراسته شدن به دین و انتقال آموزه های وحیانی به دیگران از صلاحیت لازم برخوردار باشند، در این زمینه یک نیاز جدی قرار داریم و نیازی که در جامعه و در دنیای اسلام و خارج از دنیای اسلام مشاهده می شود با سرمایه ای که داریم اصلاً قابل مقایسه نیست و باید از نظر کمیت و کیفیت به این حوزه به طور جدی بپردازیم و اهتمام بورزیم.

دیروز پیوند جامعه با روحانیت بیشتر بود یا امروز؟ دیروز نگاه تکریم به روحانیت بالاتر بود یا امروز؟

قطعا امروز قابل مقایسه با دیروز نیست، مگر می شود تکریمی که امروز دنیای اسلام، لبنان و عراق و ایران برای روحانیت و عالمان دین قائلند را با دیروز مقایسه کرد، فاصله بسیار زیاد است منتها طبیعی است که در این شرایط که این پیوند و ارتباط شکل گرفته و این حضور معنا یافته، زمینه نقد هم بیش از گذشته فراهم می شود، مگر می شود در این عرصه ها حضور داشت و مورد نقد هم قرار نگرفت، مگر ما در این عرصه ها که حضور داریم از هیچ نقص و کاستی و ضعفی برخوردار نیستیم، همانطور که تأثیر و اثرگذاری مثبت را مشاهده می کنند، آثار و ضعف ها را هم بیش از گذشته می بینند، امروز ما در معرض نگاه قرار داریم، ضعف هم دیده می شود و نسبت به ضعف هم انتقاد می شود و ممکن است که انتقاد هم صریح باشد و این از محاسنی است که امروز وجود دارد، اشتباه است اگر فکر کنیم که در میدان و عرصه فعالیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به معنای مسئولیتی که در نظام هست حضور داشته باشیم و مورد نقد قرار نگیریم. به عنوان مثال حضرت علی(ع) وقتی در قدرت هستند صف آرایی ها مقابل ایشان می شود، حضرت علی(ع) تا وقتی در منزل بودند مقابلشان صف آرایی نبود، حضرت می فرماید که مردم آمدند و اصرار کردند و در بالاترین سطح ممکن بیعت و انتخاب کردند، اما بعد از اینکه قدرت را به دست گرفتم سه گروه شدند ناکثین، مارقین و قاسطین مقابل من ایستادند؛ اما امروز انصافا اینطور نیست، امروز یک فضای همراهی وجود دارد، اما طبیعی است که صف آرایی مقابل هم شکل می گیرد؛ گاهی دشمن و گاهی هم دوستانی هستند که نقد دارند و نقد آنها هم وارد است و باید توجه و بازخوانی و تبیین کرد و تا جایی که امکان دارد در جهت رفع نقد قدم برداشت که لازمه این حضور است.

زمانی که یک روحانی خطایی می کند، این خطا همانطور که اشاره کردید در جامعه بسیار مورد توجه قرار می گیرد و میان مردم بسط و گسترش پیدا می کند، بازتاب خطا یا عملکرد نادرست از سوی برخی از روحانیون با وجود فضای مجازی در عرض چند ثانیه در اختیار جمع کثیری از مردم قرار می گیرد، برای دور شدن روحانیت از این آسیب چه چاره ای وجود دارد؟ اگر طلبه یا روحانی در سخن گفتن خود دقت و مراقبی که باید و شایسته و زیبنده لباس روحانیت هست را لحاظ نمی کند لازم است که نهاد روحانیت واکنشی در برابر او داشته باشد؟

به نظرم کار دشواری است، واقعیتی است که چاره ای از آن نیست؛ بالاخره بنده هم لباس روحانیت بر تن دارم و هم در مسئولیتی قرار می گیرم و به وظایف خود عمل نمی کنم و به انقلاب، دین و روحانیت خدشه می زنم، از یک منظر چندان چاره ای برای آن نیست، اما باید نهادهای جامعه روحانیت از درون نظارت خود را افزایش دهد و این نظارت درونی بسیار می تواند کمک کند. علمایی که در جریان قرار می گیرند تذاکرات خود را داشته باشند و علاوه بر این برخی از نهادهای مسئول که برای این مهم انتخاب شدند وظایف خود را بهتر انجام دهند و تذکرات دوستان و سایر مردم متدین قطعاً می تواند موثر باشد، در هر صورت باید برای اینکه این آسیب ها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند یک همفکری و گفت وگو و رصد بهتر شکل بگیرد و از همان روش هایی که اشاره کردم استفاده شود.

روحانیت در ارتقاء سبک و عمق دینداری و همچنین ترمیم منزلت خود باید چه رویکردی به انتقاداتی که عده ای بر او وارد می کنند، داشته باشد و چه اقداماتی را به انجام رساند و در شرایط فعلی روحانیت چگونه می تواند آینده دینداری مردم را بهتر تضمین کند؟

به نظرم عمدتاً رسالت حوزه های علمیه است، حوزه های علمیه خصوصا حوزه علمیه قم باید برای آراسته شدن روحانیت به آموزه های ناب وحیانی خصوصاً ناظر به سوالات و مسایل امروز جامعه و مخاطبان، از همه ظرفیت خود استفاده کند و در جهت تربیت شخصیت های در طراز ما استاد شهید علامه آیت الله مطهری که شخصیتی مانند حضرت امام می فرمایند آثار آن بزرگوار بدون استثناء مفید و تأثیرگذار است، همت کنند. من به یاد دارم که قبل از انقلاب خدمت علامه مطهری در قم رسیدم با قرار ملاقات قبلی، دغدغه های خودم را نسبت مشکلات سیاسی و فرهنگی با توجه به سوالات و شبهاتی که آن روز نسل جوان و دانشگاهی با آن روبرو بود در آن دوران اختناق (سال ۵۴-۵۵) محضر ایشان بازگو می کردم و ایشان فرمودند من قم مشرف نمی شوم و کتاب های منظومه ملاهادی سبزواری را تدریس نمی کنم مگر برای اینکه همین نیاز را پاسخ دهم، یعنی شخصیت این هوشمند و عالم راه را ارتقای سطح علمی طلاب حوزه علمیه قم آن هم در حوزه حکمت و فلسفه متناسب با نیازها و سوالات مخاطبان دیروز که همان ها هم امروز مخاطب ما هستند می دیدند لذا باید ارتقای بنیه علمی طلاب خصوصا در حوزه معارف دینی و حوزه هایی که امروز عموم مخاطبان ما به آن نیاز دارند، عمق و گسترش بیشتری پیدا کند، انصافا قدم های خوبی برداشته شده و صاحبان قلم و اندیشه امروز در حوزه علمی و دینی فراوان تربیت شده و می شوند، در این عرصه باید قدم های بلندتری برداشت و اهل فضل و علم باید با فهم مسائل اجتماعی و فرهنگی و سوالاتی که افراد جامعه با آن روبرو هستند در مقام پاسخگویی و تبیین مسائل و رفع شبهات و ابهامات برآیند و آنچه در این راه مقدس باید مورد توجه قرار گیرد تلاش برای فراهم آوردن زمینه استماع پاسخ و مخاطب قرار گرفتن کسانی است که با شبهات و سوالات روبرو شده اند.

 اشاره کردید به اینکه وظیفه اصلی روحانیت راهنمایی و هدایت و پاسخگویی به دغدغه مخاطبان است، اما برخی از روحانیون به مسایل و مشاغلی وارد شدند که موجب وهن روحانیت شده مانند حضور برخی از روحانیون در پاساژ داری، صادرات و واردات یا سخن گفتن آنان از مسایل که در تخصص آنان نیست؛ همین مساله باعث گردیده که اگر روحانی در خیابان قصد نصیحتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر دلسوزانه انجام دهد مورد برخورد فیزیکی یا لفظی قرار گیرد، حضور روحانیون در این نوع مشاغل و اظهار نظر را دور از ایراد می دانید؟ حضور آنان در برخی از مناصب اجرایی که در راستای وظایف آنان نیست، موجب نمی شود که روحانیون از وظیفه اصلی خود فاصله بگیرند؟

علمای دین باید در حوزه هایی که از یک سطح قابل قبولی از دانش و اشراف علمی برخوردار است، ورود پیدا کنند و نظر خود را اظهار دارند، واقعا اگر یک عالم دینی در حوزه فنی و مهندسی یک چهره دانشگاهی و صاحب نظر بود، مانعی ندارد نظر خود را اعلام کند یا عالم دینی که در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور دارد و در این عرصه صاحب نظر هست، نظرات خود را بیان کند، مهم این است که اگر نظری بیان می شود این نظر روی اصول و مبانی متقن ارایه شود، قرآن کریم می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً؛ سخن و گفتار شما باید سخن و گفتار سدید و محکم باشد یعنی از استحکام علمی برخوردار باشد، قول سدید باشد، مانعی ندارد حتی اگر در آن مساله اختلاف نظری هست، ممکن است که در بسیاری از مسایل بین صاحب نظران اختلاف نظر باشد، اما این بدین معنا نیست که صاحب نظری نظر خود را بیان نکند، باید بیان آن نظریه اولاً روی مبانی متقن و اصول قابل دفاع تبیین شود ثانیاً علاوه بر این استحکام منطقی از یک استحکام گفتمانی هم برخوردار و قول لین هم باشد، یکی از محققین صاحب نظر و قرآن پژوهان برجسته آیت الله مصطفوی وقتی می خواهد قول سدید را بیان کند می فرماید: قول سدید علاوه بر استحکام علمی و برهانی باید قول لین هم باشد لذا شایسته است که در این عرصه علمای دین پیشگام باشند تا در نتیجه از تأثیرگذاری بالاتری برخوردار باشند.

شما از جمله وظایف اصلی روحانیون را انگیزه خدمت و دغدغه مخاطبان عنوان کردید، در این زمینه خاطره ای یا نمونه ای دارید که نشان دهد دغدغه اصلی فرد مورد نظر شما حقیقتاً مخاطب بوده است؟

در زمینه انگیزه خدمت و دغدغه هدایت دیگران داشتند، اخوی بزرگوار ما که حقیر شاگردی ایشان را از کودکی داشتم، در دوران اسارت دغدغه جدی به این مهم داشتند یعنی با همه وجود در خدمت و افتخار یکایک هم بندان بودند. یکی از آزادگان عزیز می فرمودند: روزی ایشان بسیار خوشحال و مسرور بودند ایشان همیشه در بین آزادگان با نشاط بودند برای اینکه در اسارت ایجاد نشاط کنند، اما آن روز نشاط فوق العاده بود، سوال کردم این نشاط و سرور استثنائی برای چیست؟ پاسخ ندادند، بسیار اصرار کردم، فرمودند که فلانی – که از نظر سیاسی هم مشکلاتی داشتند – امروز بعد از ۶ ماه که به او سلام می کردم و جواب سلام نمی داد، جواب سلام من را داد یعنی راه برای گفت وگو و ارتباط هموار گردید!

دغدغه ایشان برای بودن با دیگران تا این حد بود، رابطه با مخاطب برقرار شد تا با هم گفت وگو کنیم و این گفت وگو باعث شود که با هم این راه را ادامه دهیم و مبادا او از صف ما جدا شود، این سرور برای این بوده که این صف مستحکم پولادین آزادگان که حرکت می کند یک برادری هم که از این صف زاویه داشت به این صف می پیوندد. ما امروز نیازمند به این انگیزه و دغدغه هستیم برای اینکه با هم این راه را ادامه دهیم.


منبع: عصرایران

آیت‌الله خاتمی: معترضان مراقب موج‌سواری ضدانقلاب باشند/ اهتمام مسؤولان به حل سریع مشکلات مردم ضروریست

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پیامی اعلام کرد: از معترضان انتظار می‌رود که مراقب موج‌سواری ضدانقلاب باشند و خود با آنها مقابله کنند؛ متقابلاً از مسؤولان محترم نیز انتظار حل سریع مشکلات مردم می‌رود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از کانال اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله سیداحمد خاتمی، در پیام عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمده است: اعتراضات و تجمعات در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرط آن که مخل به نظام و استقلال جمهوری اسلامی ایران نباشد به رسمیت شناخته شده است.

در ادامه این پیام آمده است: اینکه برخی از معترضان در پی احقاق حق خود هستند به ویژه مال‌باختگان برخی از مؤسسات اعتباری یا معترض به گرانی‌ها هستند و به صراحت خود را از ضد انقلاب جدا می‌دانند نیز بحثی نیست ولی این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که ضد انقلاب در برخی از این امواج سوار شده است؛ نشانه‌اش برخی از شعارهای ضدانقلابی در این مراسم است.

در پیام آیت الله خاتمی تصریح شده است: از معترضان انتظار می‌رود که مراقب موج‌سواری ضدانقلاب باشند و خود با آنها مقابله کنند؛ متقابلاً از مسؤولان محترم نیز انتظار حل سریع مشکلات مردم می‌رود.

در این پیام تصریح شده است: مجدداً تاکید می‌کنم که ابزار ضدانقلاب در حرکت جدید خود فضای مجازی است؛ اگر مسؤولان علاجی در این ارتباط نداشته باشند بی‌تردید فردای قیامت جوابی نزد خداوند و اولیای دین به ویژه شهیدان عزیز نخواهند داشت.

در پایان این پیام تاکید شده است: در آخر آن که ضد انقلاب بداند که این انقلاب شجره طیبه تنومند آسیب‌ناپذیر است و آنها از این اغتشاشات طرفی نخواهند بست. به ضد انقلاب می‌گویم: «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست، عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری».


منبع: عصرایران

واکنش محسن رضایی به اعتراضات اخیر

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به اعتراضات اخیر صورت گرفته در برخی از شهرها واکنش نشان داد.

به گزارش ایلنا، محسن رضایی در توئیتر خود نوشت:‌ «صف معترضین به گرانی، تورم و وضعیت کار و اشتغال از جریان منافقین و معاندین جداست».


منبع: عصرایران

نشست مشترک سران قوا فردا برگزار نمی‌شود

نشست قبلی سران قوا شنبه ۴ آذرماه به میزبانی رئیس جمهور در نهاد ریاست جمهوری برگزار شده بود.

نشست سران سه قوه که قرار بود فردا شنبه برگزار شود، به تعویق افتاد.
به گزارش  فارس، نشست سران سه قوه که قرار بود فردا شنبه به میزبانی مجلس شورای اسلامی برگزار شود، به تعویق افتاد و در زمان دیگری برگزار خواهد شد.

زمان برگزاری این جلسه اعلام نشده است.

نشست قبلی سران قوا شنبه ۴ آذرماه به میزبانی رئیس جمهور در نهاد ریاست جمهوری برگزار شده بود.

سران سه قوه در آن جلسه به بیان مباحث مهم ملی و منطقه ای همچون رسیدگی به وضعیت سپرده گذاران مؤسسات مالی و اعتباری و مسائل داخلی و بین المللی پرداخته بودند.


منبع: عصرایران

تجمع اعتراضی در چند نقطه از کشور

گزارش خبرنگاران فارس از شهرهای کرمانشاه، رشت، ساری، قم، قزوین و همدان حاکی از آنست که در این شهرها تجمعاتی برگزار شد که بعضا با شعارهای تندی همراه بود.

 خبرگزاری فارس نوشت:

به دنبال تجمع اعتراضی روز پنج‌شنبه جمعی از مالباختگان موسسات مالی در مشهد که با شعارها و مطالبات اقتصادی مردم همراه شد، امروز جمعه نیز برخی نقاط کشور شاهد تجمعاتی محدود بود.
گزارش خبرنگاران فارس از شهرهای کرمانشاه، رشت، ساری، قم، قزوین و همدان حاکی از آنست که در این شهرها تجمعاتی برگزار شد که بعضا با شعارهای تندی همراه بود.
– بیشترین تجمع پیش از ظهر امروز (جمعه) در کرمانشاه گزارش شد که با مداخله پلیس خاتمه یافت.
– اگرچه رسانه‌های ضدانقلاب تلاش داشتند نشان دهند که مطالبات تجمعات امروز سیاسی است اما گزارش‌های میدانی خبرنگاران فارس، حاکی از آن است که بسیاری از مردم که نسبت وضعیت گرانی‌ها معترض بودند با مشاهده شعارهای سیاسی لیدرهای این تجمعات، ترجیح دادند که با شعاردهنگان همراه نشوند.
– به دنبال گرانی‌های اخیر و همچنین ادامه ابهام در وضعیت مالباختگان موسسات مالی و اعتباری، از ماه‌های گذشته تجمعات و تحصن‌هایی در شهرهای مختلف انجام شده که رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند این مطالبات اقتصادی را سیاسی جلوه دهند.
– همزمان برخی از نزدیکان دولت سعی کردند تا این تجمعات را به مخالفان دولت نسبت دهند.
– استانداری‌ها و فرمانداری‌های شهرهای مختلف نیز با صدور اطلاعیه‌هایی اعلام کردند که تجمعات امروز فاقد مجوز بوده است.


منبع: عصرایران

هشدار استانداری دولت تدبیر: برخورد قاطع با هرگونه تجمع در تهران!

محسن همدانی تصریح کرد: تاکنون مجوزی مبنی بر تجمعات مردمی در سطح شهر تهران از سوی استانداری صادر نشده و در صورت برگزاری چنین تجمعاتی از سوی نیروی انتظامی برخورد قاطع صورت می گیرد. وی با اشاره به تجمع روز گذشته در مشهد مقدس نیز گفت: این تجمع نیز سیاسی و بدون مجوز صورت گرفت و از سوی برخی جریانات سیاسی هدایت شد. معاون امنیتی و انتظامی استانداری تهران با هشدار به رهبران برخی جریانات سیاسی داخل کشور افزود: این اقدامات و گفتارهای ناپسند فرصت را به منافقین و سلطنت طلبان خارج نشین داده تا در این مواقع دست به اقدام علیه نظام بزنند. همدانی خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه تجمع دیروز در مشهد مقدس سبب تهیه خوراک برای دشمنان نظام شده به همین منظور با این گونه تجمعات در پایتخت برخورد قانونی و قاطع صورت خواهد گرفت.

اسحاق جهانگیری هم در بیست و پنجمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، اظهار کرد: مسائل اقتصادی بهانه برخی مسائل شده است. در پشت پرده مسائل دیگری مطرح است. کسانی که بانی برخی اقدامات علیه دولت شده‌اند، بدانند دود اقدامات آنها به چشم خودشان می‌رود. وقتی حرکت سیاسی در خیابان شروع می شود، دیگران بر آن سوار می شوند و کسانی که آن حرکت را شروع کردند، پایان دهنده آن نیستند.
 
واکنش علم الهدی به تجمع «گرانی» در مشهد
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: در تجمع روز پنجشنبه مشهد که از سوی مرجعی ناشناس به صورت غیرقانونی برنامه ریزی شده بود، عده ای از مطالبات مردم سوء استفاده کردند. سید احمد علم الهدی در دیدار با تشکل های دانشجویی و فعالان فرهنگی شهرستان سبزوار افزود: مرجعی که از منظر مراجع نظامی و انتظامی ناشناخته است از مالباختگان موسسه های مالی و معترضان به مشکل گرانی دعوت به اجتماع کرد و حال آنکه برای این برنامه مجوزی صادر نشده بود.


وی اظهار کرد: برخی از مردم برای بیان مطالبات خود در آن جمع حضور یافتند اما به ناگاه در اجتماع چند صد نفری آنان، گروهی معدود که شمارشان از ۵۰ نفر نمی گذشت شعارهای انحرافی و هنجارشکنانه ‘فلسطین را رها کن و نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران’ سر دادند. علم الهدی گفت: در چنین شرایطی اگر دستگاههای امنیتی و انتظامی آشوبگران را به حال خود رها کنند دشمنان با انتشار فیلم و عکس در رسانه های خود بیان خواهند کرد که نظام جمهوری اسلامی در مشهد پایگاه انقلابی خود را از دست داده است.

وی اظهار کرد: البته مردم همواره می توانند به طور قانونی مشکلات خود را مطرح و از طریق تجمع، مطالبات به حق خود را بیان و به نتیجه برسانند همچنان که کارگران و دیگر گروههای صنفی بارها با این روش مشکلات خود را بیان و بر طرف کرده اند. نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: در اتفاقات پنجشنبه مشهد، اشکال بر مردمی وارد است که برای بیان مطالبات به حق خود، دعوت مرجعی ناشناس را پذیرفته و به خیابان آمدند.
منبع: بهارنیوز

بی‌توجهی به صدایِ اعتراضِ مردم، خطرناک است

گروه سیاسی: یک روز پس از اعتراضات مشهد و چند شهر دیگر خراسان با عنوان «نه به گرانی»، امروز جمعه ۸ دی میدان آزادی کرمانشاه شاهد تجمع و تظاهرات اعتراضی مردم بوده است.

در این زمینه یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب در تحلیلی نوشته است که: اعتراضات مردم مشهد، کاشمر، نیشابور و… در قالب راهپیمایی، از تراژدیِ وضع معیشت مردم تبدیل به کمدیِ تلخِ رقابت، مصادره و حتی ائتلافی نانوشته میان رسانه‌های گروه‌های مختلف شد … اما فارغ از ماهیتِ اصلیِ اعتراضات امروز، این اعتراضات، ماهیتی حقیقی نیز دارد… رکود و اقتصاد قفل‌شده‌ی ایران که البته در دنیا هم چنین است، وضع معیشت مردم را دچار بحران کرده. مردم انتظار داشته و دارند که وضع معیشتشان بر اساس وعده‌ها و برنامه‌های دولت بهبود یابد…
از سویی دولت نیز به لحاظ تامین بودجه و جذب سرمایه‌گذار، تحت فشار است و از سویی دیگر، جریانات رسانه‌ای مقابل دولت، تلاش می‌کنند فضای روانیِ جامعه را به سمت عصبیت ببرند و مردم را  علیه دولت، بشوراند! در چنین شرایطی که مطالبات، انباشت شده و نیز نمی‌توان حقِ اعتراض را از مردم سلب کرد، … دولت و دولتمردان می‌بایست بی‌پرده با مردم سخن بگویند و به مطالباتشان پاسخ دهند. عدم توجه کافی به صدایِ اعتراضِ مردم، در نهایت، بازیِ دو سر باخت خواهد شد و سکانِ هدایتِ اعتراضات را به بیرون از مرزها خواهد بُرد! این وضعیت و به تبع آن، احتمالِ شورش‌‌های کورِ بدونِ رهبریِ کاریزما، ابتدا گریبان دولت تدبیر و امید را خواهد گرفت…

 
منبع: بهارنیوز

نقطه عطف یا عبور از اصول؟

روزنامه بهار: نمایندگی ایران در سازمان ملل در رای گیری برای تصویب قطعنامه ای در محکومیت اقدامات دولت میانمار علیه مسلمانان این کشور شرکت نکرد. این خبری بود که در دو روز گذشته تحلیل های گوناگونی را در سطح رسانه ها به خود اختصاص داد. در نگاه اول بسیاری این تصمیم جمهوری اسلامی را با توجه به مواضع پیشین مسئولان نظام در خصوص مسئله میانمار تعجب آور دانسته و آن را مغایر با تمامی آنچه تا به امروز در خصوص حمایت از مسلمانان روهینگیا مطرح می شد عنوان کردند. نمایندگی ایران در سازمان ملل در پاسخ به اعتراضات و نقدها در این رابطه اعلام کرد که علت عدم مشارکت ایران در این رای گیری یک سیاست ثابت همیشگی بوده است و ایران هیچگاه در فرآیند رای گیری برای قطعنامه هایی که از مسیر «کمیته سوم» مطرح می شود مشارکت نمی کند زیرا «قطعنامه علیه کشورها» را اقدامی نادرست می داند.

پس از ارائه این توضیح از سوی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل برخی این پرسش را مطرح کردند که اگر بر فرض روزی قطعنامه ای با همین فرآیند علیه آمریکا و یا رژیم اسرائیل هم در سازمان ملل مطرح شود باز هم مسئولان کشورمان از رای مثبت به آن امتناع خواهند کرد؟ هنگامی که آنچه نمایندگی ایران در سازمان ملل درباره عدم مشارکت در تصویب قطعنامه محکومیت اقدامات دولت میانمار علیه مسلمانان این کشور اعلام کرده است را در کنار برخی اظهارات درباره حمایت از تمامی مظلومان و مسلمانان جهان قرار می دهیم بر ابهامات و پرسش ها افزوده می شود به خصوص آنکه نوع مواجهه مسئولان کشور را در پرونده های مشابه مسلمانان میانمار به خاطر بیاوریم.

به عنوان مثال در بهار و تابستان ۸۸ شاهد آن بودیم که دولت مرکزی چین برخوردهای سخت گیرانه و شدیدی را علیه مسلمانان ساکن سین کیانگ در دستور کار قرار داده بود. پکن بر این اعتقاد بود که مسلمانان این منطقه در پی جدایی طلبی هستند و برخورد با آنان اقدامی خلاف مقررات بین المللی نیست. با افزایش روزافزون این برخوردها در آن بازه زمانی شاهد واکنش های منفی بین المللی به این اقدام مسئولان دولت چین بودیم اما نظام سیاسی ایران کمترین میزان اعتراض را نسبت به آنچه در کشور چین رخ می داد نشان داد. برخی با کنار هم قرار دادن چنین نمونه هایی این فرضیه را مطرح می کنند که ایران تنها زمانی پرچم حمایت از مسلمانان را در دست گرفته و فریاد حمایت از مظلومان را سر می دهد که یکسوی میدان قدرت های غربی باشند و در وقایع و مواقعی که قدرت های شرقی به نوعی در کشتار و آسیب رساندن به مسلمانان نقش داشته باشند خبری از اعتراضات ایران و حمایت از مسلمانان از سوی کشورمان نیست.

افرادی که چنین نگاهی را مطرح می کنند با در کنار هم قرار دادن مصداق هایی از برخورد ایران در پرونده هایی همچون پرونده وضیعت مسلمانان در کشورهایی همچون میانمار، چین، روسیه و… با  نوع مواجهه کشورمان در قضیه فلسین، سوریه، عراق، لبنان و… به این فرضیه می رسند که پارامتر اثرگذار در نوع کنش و واکنش نظام سیاسی ایران در چینن موضوعاتی آن است که قدرت درگیر در آن موضوع در کدام تقسیم بندی سیاسی قرار بگیرد. اگر پای قدرت های غربی در میان باشد هر نوع حمایت و اعتراضی مجاز است و اگر قدرت هایی از شرق حامی مقابله با مسلمانان باشند دلیلی برای اعتراضات تند نیست و حتی می توان در مصوبه ای که این نوع اقدامات را از طرف اعضای سازمان ملل محکوم می کند هم مشارکت نداشت! درباره نوع مواجهه «جمهوری اسلامی» در موضوع «میانمار» می توان از سه فرضیه سخن به میان آورد.

فرضیه اول: در این فرضیه مبنای عمل مقامات کشورمان را باید غرب ستیزی قرار داد. هنگامی که در سیاست خارجی ستیز با برخی کشورها (در این جا قدرت های غربی) جایگزین حفظ منافع ملی شد آنگاه چنین تناقض هایی هم قابل درک است. به عبارت بهتر سیاست خارجی مبتنی بر ایدئولوژی غرب ستیزانه به طور طبیعی تصمیم گیران کشور را به این سمت و سو سوق می دهد که به جای اجرای سیاست «نه شرقی، نه غربی» در پی ستیز با غرب و همراهی با شرق باشند ولو به قیمت دور شدن از آرمان هایی همچون همراهی با مسلمانان و مظلومان جهان.

فرضیه دوم: اساس این فرضیه بر همان نکته ای استوار است که مسئولان سیاست خارجی کشورمان بر آن تاکید داشته اند. به این معنا که تصمیم گیران کشور فرآیند صدور قطعنامه حمایتی از مسلمانان میانمار و محکومیت این کشور را دچار اشکال ساختاری می دانند و به دلیل آنکه برای چنین فرآیندی که منجر به قطعنامه اخیر شده است مشروعیت حقوقی لازم را قائل نیستند در تصویب آن نیز مشارکتی نداشته اند.

فرضیه سوم: فرضیه سوم نیز بر اساس نوعی نگاه بلند مدت استوار است. نگاهی که بر اساس آن سیاست خارجی جمهوری اسلامی به مرور از ایدئولوژی‌زدگی به سمت اقدام بر اساس منافع ملی در حرکت است. بر اساس این فرضیه بخشی از قدرت سیاسی به این نتیجه رسیده است که دوران شعارهایی همچون «حمایت از تمامی مظلومان» به سر آمده است و در دوران تازه دیگر باید به سمت محاسبه «هزینه – فایده» چنین حمایت هایی حرکت کنیم. آنان که قائل به این فرضیه هستند بر این عقیده اند که دستگاه سیاست خارجی کشور به این نتیجه رسیده است که هزینه حمایت از اقلیت مسلمان میانمار از فایده آن بیشتر بوده و در راستای منافع ملی کشورمان نیست در نتیجه از شرکت در رای گیری برای محکوم ساختن دولت میانمار خودداری کرده اند.
منبع: بهارنیوز