آسیب‌ شناسی احزاب در ایران

حسن اختری در سیاست روز نوشت:
لاپالمبارا و واینر تعریفی از احزاب جدید به دست می‌دهند که متضمن چهار شرط اساسی بوده و مورد قبول اکثر نویسندگان قرار گرفته است. این چهار شرط به خوبی ویژگی احزاب جدید و فرق آنها با دیگر تشکل‌های سیاسی و اجتماعی را نشان می‌دهد: نخست آنکه حزب مستلزم وجود سازمان و تشکیلات پایداری است که حیات سیاسی آن از حیات بنیانگذاران آن فراتر باشد. دوم آنکه تشکیلات حزبی دارای سازمانی مستقر در محل همراه با زیر مجموعه‌هایی باشد که در سطح ملی فعالیت داشته و با یکدیگر روابط منظم و متقابلی داشته باشند. سوم آنکه اراده رهبران ملی و محلی سازمان [حزب] بر کسب قدرت استوار باشد نه اعمال نفوذ، چهارم آنکه حزب باید در پی کسب حمایت عمومی به ویژه از طریق انتخابات باشد.(نقیب‌زاده ۱۳۹۳)

شرط اول ضامن دوام و بقای حزب و استقلال آن از بنیان گذاران اولیه آن است این شرط فرق احزاب جدید با هر گونه گروه و یا دارودسته‌های قدرت طلب و وابسته به اشخاص]جریان‌های سیاسی و دولت]را مشخص می‌سازد. شرط دوم فرق حزب و گروه‌های پارلمانی که فاقد تشکیلات مستقر در یک محل و فاقد فعالیت در سطح ملی است را نشان می‌دهد. شرط سوم وجه تمایز حزب و گروه‌های ذی نفوذ و فشار است و شرط چهارم ویژگی دموکراتیک احزاب جدید و فرق آنها را با باشگاه‌های بریده از مردم یا گروه‌های چریکی را یاد آور می‌شود و وجه تمایزی است بین احزاب سیاسی و گروه‌های تروریستی. از سوی دیگر این معیار، رابطه نزدیک احزاب و انتخابات را آشکار می‌سازد(همان)

رئیس خانه احزاب ایران اعلام کرد که بیش از دویست و پنجاه و یک(۲۵۱) حزب دارای مجوز رسمی از کمیسیون ماده ده احزاب در کشور وجود داردکه فقط پنجاه (۵۰) حزب فعال هستند.(ایرنا کد خبر۳۷۲۴۱۱)

اگر قرار باشد که احزاب دارای مجوز در کشور با چهار شرطی که لاپالمبارا و واینر در تعریف از احزاب جدید بر شمرده‌اند سنجیده شوند.

هیچیک از احزاب و تشکل‌های سیاسی تحت پوشش خانه احزاب که توسط اداره کل سیاسی وزارت کشور در کمیسیون ماده ده احزاب سازماندهی شده‌اند را شامل نمی شود. چرا که اگر فقط دو حزب از قریب به سیصد تشکل سیاسی موصوف دارای شرایط چهار گانه حزبی می‌بودند یقینا می‌بایست یکی از آن دو حزب دولت فعلی را در اختیار می‌داشت.

و دیگری دولت در سایه را تشکیل داده و آماده رقابت برای بدست آوردن اکثریت مجلس شورای اسلامی و تصاحب قدرت در دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری می‌بود. در نظام‌های دموکراتیک که به شیوه دموکراسی اداره می‌شوند. احزاب و تشکل‌های سیاسی و صنفی مردم نهاد (N.G.O)‌ها در کنار رسانه‌های غیر حاکمیتی به عنوان رکن چهارم دموکراسی نقش اساسی و بی بدیلی را در اداره کشور ایفا می‌کنند که تحقق دموکراسی واقعی در غیاب این رکن رکین غیر قابل تصور بوده و یا اینکه توسعه سیاسی از پایداری لازم برخوردار نخواهد بود. به عبارتی تشکل‌های مردم نهاد پایه و اساس حکومت‌های مردم سالار، برای نیل به توسعه سیاسی پایدار را تشکیل می‌دهند.

برقراری دموکراسی صرفا از طریق برگزاری انتخابات آزاد با حضور و مشارکت آگاهانه و داوطلبانه آحاد مردم در فرصت‌های برابر و رقابتی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن تحقق می‌یابد. مردم برای مشارکت در اداره حکومت و تعیین کارگزاران در قوای اجرایی،تقنینی و قضایی نظام نیاز به سازماندهی، آموزش، همکاری و تعامل با یکدیگر دارند. تربیت و تامین نخبگان فکری و اجرایی در تشکل‌های صنفی و سیاسی غیر دولتی و شبه دولتی صورت می‌گیرد. اندیشه ورزی و تمرین سیاست، تجمیع مطالبات مردم و انتقال به حاکمیت، حلقه واسط بین حکومت گران و توده‌ها بودن و همچنین نظارت بر عملکرد کارگزاران از کارویژه‌های احزاب سیاسی در نظام‌های مردم سالار است.

در جمهوری اسلامی ایران که از بین نظام‌های سیاسی، مردم سالاری دینی را برگزیده است. مطابق اصل ششم قانون اساسی تمامی مسئولان کشور از طریق برگزاری انتخابات، مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می‌شوند. لذا ناگزیر است که برای برگزیدن کارگزاران خود از تجربه بشری (دموکراسی) بهره جوید. پروسه مردم سالاری در غیاب وجود احزاب سیاسی کارآمد نیز مشکل و یا دموکراسی به طور ناقص خواهد بود.

نسل اول کارگزاران نظام در کوران انقلاب اسلامی زیر نظر امام راحل مشق اندیشه و سیاست نمودند. نسل دوم در دانشگاه هشت سال دفاع مقدس درس ایثار آموختند. اما تکلیف نسل سوم به بعد در نبود تشکل‌های سیاسی برای اندیشه ورزی و تمرین سیاست چه خواهد شد؟ ارکان دیگر نظام بسیار تلاش کرده‌اند که در غیاب احزاب سیاسی و سازمان‌های مردم نهاد، خلا رکن چهارم دموکراسی را با تشکیل احزاب دولت ساخته و یا تشکل‌های شبه دولتی (خصولتی) پر کنند که البته تاکنون موفق نشده‌اند چرا که کار ویژه‌های رکن چهارم دموکراسی تنها از عهده مردم، داوطبانه و بدون دخالت حاکمیت تحقق می‌یابد.

کما اینکه دخالت دولتمردان در این عرصه کار را مشکل‌تر خواهد کرد. این واقعیت را در نوع رویکرد مردم در مسایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وضوح می‌توان دید. نمود عینی آن در جریان برگزاری تظاهرات و انتخابات تبلور می‌یابد.

مردم ضمن حضور در راهپیمایی‌ها و مشارکت معنی‌دار در انتخابات به هرکس و جریانی که خود اصلح تشخیص دهند رای می‌دهند نه شخص و جریانی که مورد توصیه مقامات قرار گرفته‌اند. شخصا بر این باورم که آنچه که غربیان در طول سده‌های گذشته به عنوان تجربه بشری درپیاده کردن دموکراسی بدست آورده و به نوع بشر توصیه کرده‌اند نه وحی منزل است و نه بهترین و نه با فرهنگ اسلامی و ایرانی همخوانی دارد. چرا که برخی از اندیشمندان غربی خود دموکراسی را بهترین شکل از بدترین نوع حکومت می‌دانند و عقلانیت حکم می‌کند تا در پی یافتن بهترین شکل از بهترین نوع حکومت باشند تا اینکه رضایت به وضع موجود بدهند.

بنابراین تا زمانی که اندیشمندان اسلامی ایرانی راهکار بهتری را برای تحقق مردم سالاری دینی نیافته و ارائه نکرده‌اند از نظر روشی می‌باید که یافته‌های آنان در پیاده کردن مردم سالاری برای تحقق رکن چهارم دموکراسی مورد توجه و عمل نخبگان فکری و اجرایی با تکیه بر مردم در پروسه زمانی طولانی بدون دخالت و اعمال نظر نهاد‌های دولتی و حاکمیتی صورت گیرد وگرنه نتیجه معکوس خواهد داد.

به عنوان حسن ختام، مطلب را باکلامی از شهید مظلوم دکتر بهشتی به نقل از کتاب “سه‌گونه اسلام” به پایان می‌برم. «من به شما رفقا به صراحت عرض کنم، حدود سی و سه سال است تلاشگری دارم و در این سی و سه سال، حدود سی و یک سالش کار دسته جمعی داشته‌ام. می‌دانید بزرگترین فقر کار‌های ما چه بوده؟ آیا فقر پولی بوده؟ آیا فقر امکانات بوده؟ بله این فقر‌ها بوده، اذیتمان هم کرده، اما این‌ها بزرگترین فقر نبوده است. بزرگترین فقر ما فقر انسانی بوده است.یعنی همیشه هر کاری را خواستیم انجام دهیم. آدم آن کار کم داشتیم.»


منبع: عصرایران

زیباکلام: اجماعی علیه ایران وجود ندارد

برجام این روزها به مویی بند شده است. دونالد ترامپ این قرارداد را بدترین تفاهمنامه بین المللی می داند اما از طرفی بسیاری از کشورها به لزوم پایبندی همه طرفها به آن تاکید می کنند.

به گزارش روزنامه جهان اقتصاد، برای آنکه از سرنوشت این توافق نامه اطلاعی کسب کنیم و نظر کارشناسان را در این باره بدانیم به سراغ صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم تا نظر او را در این رابطه بدانیم.

*لغو برجام برای ایران چه مشکلاتی را به وجود خواهد آورد؟ آیا باید انتظار داشت که شرایط قبل از تحریم ها دوباره بازگردد یا این بار متفاوت تر از گذشته هست؟

اولین نکته ای که بایستی به آن اشاره کرد این است که با لغو برجام تندروها در ایران ابراز خوشحالی خواهند کرد و پاره شدن آن را دهن کجی یه سیاست های آقای روحانی خواهند دانست. در واقع باید بگوییم که خارج شدن امریکا به هیچ وجه به سود منافع ملی ایران نیست و فکر می کنم به هیچ وجه نباید از این اتفاق خوشحال شد.

گرچه چنین رخدادی به سود جناح مخالف دولت است و قطعا در بوق و کرنا خواهند کرد که صحبت ما در رابطه با امریکا ستیزی بر حق بوده است.

* سوالی که در ذهن مردم به وجود خواهد آمد این است که آیا با برگشت تحریم ها دوباره به شرایط سال ۹۰ باز خواهیم گشت؟ آیا شرایط نا امیدی که در جامعه بعد از تظاهرات به وجود آمده ادامه دار خواهد بود؟

نباید اعتراضات مردم که در اوایل دی ماه اتفاق افتاد را فراموش کنیم.

اگرچه تندروها حاضر نشدند از آن تجمعات درسی بگیرند و مانند گذشته صحبت های تکراری خود را مطرح کردند اما واقعیت مطلب این است که شرایط اقتصادی به هیچ وجه در شرایط مطلوبی قرار ندارد و در این اوضاع اگر تحریم ها دوباره آغاز شوند قطعا به وضعیت نامطلوبی خواهیم رسید.

اما نکته مهمی که وجود دارد این است که اکنون تفاوت بارزی میان تحریم ها امریکا با سال های آخر دولت احمدی نژاد وجود دارد.

در آن سالها ایالات متحده توانسته بود با متحدان ایران از جمله روسیه و چین و سایر کشورها به یک اجماع جهانی برسد.

اما در سال ۱۳۹۶ امریکا نتوانسته است علیه ایران به یک اجماع دست پیدا کند و مهم تر از همه اینکه حتی اتحادیه اروپا هم مخالف لغو برجام است.

*آیا ایالات متحده امریکا می تواند به یک اتحاد علیه ایران دست پیدا کند؟

همه چیز بستگی به رفتار ما در جهان دارد. اگر سعی کنیم دوباره در دهان امریکا بزنیم و یا در نماز جمعه و صدا و سیما شعارهای امریکا ستیزی سر دهیم باید انتظار داشته باشیم که ترامپ به اهداف خود خواهد رسید.

استکبار ستیزی تفکر ایدئولوژی تندروهاست و هر بار که آرامش و صلحی میان ایران و غرب اتفاق بیفتد حیات آنها نیز با مشکل مواجه خواهد شد.

اما امیدوارم همه چیز از زاویه ایدئولوژی نگاه نشود و برخی سعی کنند که هم به منافع ملی هم توجه ای داشته باشند.


منبع: عصرایران

آقای صدیقی؛ می‌شود فقط روضه بخوانید؟

گروه سیاسی: حجت الاسلام محمدرضا زائری نوشت: نمی دانم روزگار چه رسمی دارد برای ناکام کردن پیاپی ما که هر روز چیزی از دلبستگی‌ها و دلخوشی هایمان می‌ستاند؟ یک روز اعتمادمان به این دانشمند نکته سنج و فرزانه با سخنان نسنجیده و بی حسابش به باد می‌رود و روزی دیگر باورمان به صداقت آن استاد دنیاگریز با افشای زدوبندهای پشت پرده اش با اصحاب قدرت رنگ می‌بازد! حالا هم نوبت حاج آقای صدیقی است که با ادبیات تلخ و تأسف انگیز “آشغال” در وصف برخی معترضان ناآرامی‌های اخیر کشور باعث نگرانی و تأسف ما بشوند و ناکاممان سازند. نمی دانم چه دلیلی دارد موضوعی را که ظاهرا پایان یافته و رهبر انقلاب هم حرف آخر را در باره آن زده‌اند دوباره در‌تریبون نماز جمعه مطرح کنند و جایی که قرار است بلندگوی وحدت و آرامش یا محراب امیدبخشی و معنویت باشد به چالشهای اختلاف برانگیز سیاسی بیالایند؟ 

نمی دانم چه دلیلی دارد حاج آقای صدیقی که با روضه خوانی‌ها و گریه‌های خویش در شیرین‌ترین لحظات توسل و توجه معنوی بسیاری از شهروندان تهرانی سهیم بوده‌اند به چنین موضوعی وارد شوند و با عبارت‌ها و کلماتی عجیب خاطره “خس و خاشاک” را زنده کنند؟ نمی دانم حالا که بزرگان مصلحت نمی‌دانند ائمه و خطبای مهمترین نماز جمعه کشور را تغییر دهند و چهره‌های جوان و آگاه و دقیق و جوان پسند و مناسب وشایسته را منصوب نمایند، چرا خود همین آقایان جنتی و موحدی کرمانی و صدیقی و خاتمی قدری حواسشان را جمع نمی‌کنند تا آبروی روحانیت و حوزه و مرجعیت و نظام و انقلاب و رهبری باشند؟

چرا آقایان متوجه نیستند که بیرون از اتاق‌های دربسته و پشت دیوارهای محافظان شان هم مردمی هستند؟ چرا آقایان نمی‌دانند که جز تحلیل‌های بولتن سیاسی رسمی و محدودشان چیزهایی در متن جامعه جاری است؟ چرا آقایان نمی‌فهمند که کلمه به کلمه و جمله به جمله شان در این روزگار توسط رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی می‌گردد و شنیده یا خوانده می‌شود؟  آیا تحریک کردن عواطف بخشی از جامعه با عباراتی مثل “یک مشت آشغال” صواب است؟ آیا انگشت کردن در زخمی که همه -حتى رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان- برای التیام آن می‌کوشند رواست؟

 آیا لگد زدن بر پیکر زخم دیده مردمی که سراسر اعتراض و دلخوری و آزردگی و درد هستند انصاف است؟ اگر مردم امروز سخنی نمی‌گویند و حرفی نمی‌زنند و به میدان نمی‌ریزند و فریاد نمی‌کشند فقط از آن روست که نمی‌خواهند آبی به آسیاب دشمن بریزند و به خاطر آن است که راضی نیستند آتش بیار معرکه‌ترامپ و نتانیاهو باشند! آقایان، تو را به خدا به هوش بیایید و تو را به خدا گوش کنید! این مردم درد دارند و عقده‌های بسیار در گلو نگه داشته اند! چرا نباید عالمان دین اینجا هم چون همه جای جغرافیای این سامان در کنار مردم باشند و اکنون هم چون همیشه‌ی تاریخ این قوم با درد و داغشان هم ناله گردند؟

چرا نباید روحانیان به سنت تاریخی مراجع تقلید و بزرگان حوزه در کنار مردم باشند و برای دردهایشان فریاد و بانگ و پرچم و بارو شوند؟ چرا نباید عمامه به سرها و آخوندها پیش و بیش از هر کسی از ظلم و تبعیض و فساد و رانت‌خواری فریاد بزنند و برای مبارزه با سودجویانی که نام دین و انقلاب را به لجن کشیده‌اند سینه سپر کنند؟ چرا نباید برای حفظ آرمانهای انقلاب و برای صیانت از حیثیت رهبری همچنان روحانیت اصیل ما انقلابی بمانند و انقلابی رفتار کنند؟ آقای صدیقی عزیز! چرا خاطره‌های شیرین ما را خراب می‌کنید؟ حاج آقای صدیقی عزیز! تو را به خدا فقط روضه بخوانید! آقایان، باور کنید دلمان برای نماز جمعه تنگ شده، ما هم حق داریم به نماز جمعه بیاییم! خواهش می‌کنم نماز جمعه را از ما نگیرید!

تاج‌زاده: نمک بر زخمشان نپاشیم
سیدمصطفی تاج‌زاده در واکنش به آشغال خواندن معترضان توسط کاظم صدیقی (خطیب نماز جمعه دیروز تهران) نوشت: «آشغال نامیدن و بدتر از آن آشغال دانستن فرزندان معترض و سرخورده ما که همگی پس از انقلاب به دنیا آمده‌اند، به دور از منش نبوی و علوی است. اگر نمی‌توانیم دردی دوا کنیم، نمک بر زخمشان نپاشیم.»
منبع: بهارنیوز

تاکید بر نقش برادر زن صدام در اعتراضات

گروه سیاسی: روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص حوادث اخیر کشور بیانیه‌ای صادر کرد. متن این بیانیه به شرح زیر است:


بی تردید دو رسالت سترگ آگاهی‌افزایی و روشنی‌بخشی نسبت به ارتقا و جهت‌دهی به افکار عمومی از توقعات شفاف جامعه نسبت به رسانه‌ها به شمار می‌رود که باید براساس انصاف و صداقت نسبت به آن عامل باشند هر چند ممکن است برخی رسانه‌نماها از این جریان زلال استثنا باشند.


بنابراین با توجه به مخابره رسمی اخبار توسط روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخی رسانه‌های ضدانقلابی اقدام به جعل و گمانه‌زنی‌های خلاف واقع نموده‌اند که لازم است برای شایعه زدایی و تنویر افکار عمومی مطالب ذیل را تقدیم نماییم:


۱. بستری شدن حضرت آیت‌الله شاهرودی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در یکی از بیمارستانهای آلمان بنا بر توصیه اکید تیم پزشکی و بر خلاف تمایل ایشان بوده است و پس از بهبودی و طی روند درمانی در آلمان به ایران مراجعت نموده‌اند و در مجمع تشخیص مصلحت نظام و جایگاه‌های دیگر در خدمت مردم و انقلاب اسلامی خواهند بود.


٢. اخیرا در یکی از سایت‌های خبری ادعا شده “اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره اغتشاشات اخیر اختلاف نظر داشته‌اند” و یا این که “دبیر مجمع گزارش شورای امنیت ملی را قرائت کرده است” که روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن تکذیب مدعای فوق متذکر می‌گردد در جلسه اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تمام اعضا روی خاستگاه‌ها و ریشه‌های اغتشاشات اخیر اتفاق نظر داشته و پیروی از فرامین و منویات رهبر معظم انقلاب و وحدت نیروهای سیاسی را تنها راه مقابله با توطئه‌های دشمنان و حل مشکلات کشور اعلام کرده‌اند.


۳. پس از مصاحبه دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و پرده‌برداری از عوامل پشت صحنه آشوب و اغتشاش در روزهای اخیر؛ رسانه‌های ضدانقلابی که از نفرت ملت ایران نسبت به عوامل واقعی اغتشاشات اخیر آگاهی داشتند کوشیدند با هجو و وارونه انگاری بیانات دکتر محسن رضایی افکار عمومی را نسبت به دخالت عوامل پشت صحنه اغتشاشات اخیر به تردید بکشانند!


واضح است که انتشار این نوع شایعاتِ برنامه ریزی شده بخشی از ماموریت جنگ روانی اتاق اغتشاشات را تشکیل می‌دهد؛ بنابراین چند نکته شایان ذکر است:


الف: پس از انتشار رسمی خبر نشست رسانه‌ای دکتر محسن رضایی از سوی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام وی به نقل از گزارش رسمی یک مقام امنیتی ذیل مذاکرات صحن مجمع از پشتیبانی و نقش آفرینی مشترک آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان با همراهی گروهک منافقین و عناصر سلطنت طلب در اغتشاشات اخیر خبر داد.


در ادامه پس از اصرار خبرنگاران با استناد به گزارش مذکور اضلاع میز برنامه ریزی آشوب را به شرح ذیل اعلام نمودند:


_ مایکل اندریا : مدیر بخش جاسوسی و عملیات های ضد ایران در سازمان سیا که طبق افشاگری روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز برای ایجاد بی ثباتی و آشوب در ایران به این سمت منصوب شده است.


_ نماینده کشور عربستان سعودی
_ یکی از بارزانی ها که نماینده اسراییل بوده است
_ نماینده گروهک منحط و شکست خورده منافقین


و طفلاح برادر زن صدام دیکتاتور معدوم عراق! ( که چند ماه پیش توسط آمریکا از زندان عراق آزاد شده است )


پیرو این افشاگری؛ رسانه های ضدانقلاب با دستپاچگی و کاربرد ترفند رد گم کنی با برجسته سازی یکی از اعضای اتاق اغتشاش و تغافل نسبت به سایر اعضای مصرح در خبر دکتر رضایی تلاش خود را برای انحراف افکار عمومی و هجوپردازی در این زمینه به کار گرفتند تا از تاثیر افشاگری صورت پذیرفته بکاهند!


ب – آمریکا، اسراییل و ملک سلمان به بازسازی حزب بعث عراق پرداخته‌اند و قصد دارند در انتخابات چند ماه آینده عراق نقش منفی ایفا کنند لذا عناصری از جمله برخی نزدیکان خانواده صدام را تشویق به فعالیت سیاسی در عراق کرده‌اند.


این طیف به عنوان ضلع سوم اغتشاشات اخیر با کمک منافقین و سلطنت‌طلبها در کنار آمریکا، اسراییل، عربستان در اغتشاشات اخیر دست داشته‌اند.


ج: هسته اصلی اغتشاشات اخیر متشکل از: عربستان، آمریکا، منافقین و بعثی ها کسانی هستند که نه تنها در کودتای نافرجام سال ١٣۵٩ و جنگ تحمیلی هشت ساله نقش محوری ایفا نموده‌اند بلکه در تاسیس و ایجاد داعش محوریت داشته‌اند و همگان می‌دانند مغز متفکر حزب بعث عراق (عزت ابراهیم) با ابوبکر البغدادی مجری اصلی سازمان داعش همراهی و معاونت داشته است و امروزه که شاخه بعثی داعش به منطقه اربیل پناه آورده و برای تجزیه شمال عراق در کنار بارزانی تلاش‌هایشان بی نتیجه مانده، بار دیگر با کمک آمریکا، اسراییل، عربستان و منافقین می‌کوشد در ایران نیز اغتشاش و آشوب ایجاد نماید.


د: هر چند آمریکا، اسراییل و عربستان در تجزیه شمال عراق و دخالت و فتنه در لبنان و اغتشاشات اخیر ایران شکست تاریخی متحمل شده‌اند و سریال شکست‌هایشان به صورت یک افتضاح سیاسی ماهیت قدرت آنان را نشان می‌دهد، ولی همچنان بنا دارند به دخالت‌های نامشروع خود ادامه دهند که هوشیاری مردم و نیروهای امنیتی به ویژه در مقابله با شایعه‌سازی و دروغ‌پراکنی آنان در فضای مجازی و رسانه ای مهمترین عامل خنثی شدن توطئه های دشمنان خواهد بود.
منبع: بهارنیوز

جهانگیری: اگر آمریکایی‌ها برجام را به هم بزنند، ایرانی‌ها عزا نمی‌گیرند

معاون اول رییس‌جمهور گفت: با افتخار به آمریکایی‌ها اعلام می‌کنیم که اگر از برجام خارج شدند، این آن‌ها هستند که ضرر می‌کنند و ما آمادگی کامل برای هر احتمالی را داریم.

به گزارش ایسنا، اسحاق جهانگیری در صفحه اینستاگرام خود نوشت:  با افتخار به آمریکایی‌ها اعلام می‌کنیم که اگر از برجام خارج شدند، این آن‌ها هستند که ضرر می‌کنند و ما آمادگی کامل برای هر احتمالی را داریم و اگر شما توافقات را به هم بزنید مطمئن باشید ایرانی‌ها عزا نمی‌گیرند و قادر هستند که مسائل خود را پیش ببرند و مشکلات را حل کنند.


منبع: عصرایران

انتقاد ضرغامی از "آشغال" نامیدن معترضین در نمازجمعه تهران

عزت الله ضرغامی رئیس اسبق صداوسیما در کانال تلگرامی اش نوشت: 

– تعبیر کلی “آشغال” در مورد معترضین مشابه خس و خشاک” هزینه ساز است.

– کلام غیردقیق زمینه ساز فهم نادرست و بروز فتنه است

– راه حل معضلات فرهنگی اجتماعی افزایش بودجه حوزه های علمیه نیست

حجت الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران در نمازجمعه امروز با اشاره به ناآرامی های اخیر گفته بود: اجتماع ملت، دریایی را ایجاد کرد و آشغال ها را شست و تمیز کرد.
اوهمچنین گفت: اگر می خواهیم دین را رواج دهیم باید بودجه حوزه های علمیه و فرهنگ را تقویت کنیم.


منبع: عصرایران

آقای صدیقی، معترضان آشغال نیستند!

عزت‌الله ضرغامی گفت: تعبیر کلی “آشغال” در مورد معترضین، مشابه “خس و خاشاک” هزینه ساز است. ضرغامی در کانال تلگرامی خود در ادامه نوشت: کلام غیردقیق، زمینه‌ساز فهم نادرست و بروز فتنه است. او ادامه داد: راه حل معضلات فرهنگی – اجتماعی افزایش بودجه حوزه های علمیه نیست! گفتنی اینکه، صدیقی گفته بود: در بودجه، برای فرهنگ بودجه‌ای قابل اعتنا در نظر گرفته نشده است. به حوزه‌های علمیه توجه نمی‌شود، بودجه تعیین شده مطلوب حوزه‌های علمیه نیست و همه بودجه هایی که پیش بینی شده درصد کمی از یک دانشگاه از دانشگاه‌های کشور است، اگر می‌خواهید دین را رواج دهید باید برای حوزه‌های علمیه و مراکز فرهنگی در بودجه، برنامه‌ای مناسب پیش‌بینی کنید.

 
منبع: بهارنیوز

واکنش امام جمعه گرگان به شایعات درباره فیلم جلسه مجلس خبرگان در سال۶۸/ از اساس دروغ است

به گزارش خبرگزاری تسنیم، آیت‌الله سید‌کاظم نورمفیدی ظهر امروز در خطبه های نمازجمعه گرگان با اشاره به شایعات مطرح شده درباره جلسه مجلس خبرگان در سال ۶۸ پس از رحلت امام خمینی(ره) اظهار داشت: من در این جلسه حضور داشتم و صحبت‌هایی درباره این جلسه در فضای مجازی مطرح شده که از اساس دروغ است.

وی افزود: در این جلسه ایشان از پذیرش این مسئولیت استنتاق می‌کردند چرا که این موضوع مسئولیت سنگینی بود و همچنین صحبت‌هایی درباره موقت بودن این مسئولیت مطرح شده که دروغ است و موضوع به این صورت بوده که امام خمینی(ره) پیش از فوت دستور دادند که در قانون اساسی کشور بازنگری شود و این در حال انجام بود که با فوت امام خمینی(ره) همزمان شد.

نماینده ولی فقیه در گلستان تصریح کرد: یکی از مواردی که امام خمینی(ره) تاکید داشتند که در قانون اساسی بازنگری شود برداشته شدن شرط مرجعیت و اینکه نیاز نیست که رهبری از مراجع تقلید باشد و این شرط اجتهاد برای مقام رهبری گذاشته شد و موضوع موقتی بودن به این صورت بود که این پس از بازنگری در قانون اساسی نیز دوباره در مجلس رای‌گیری شد و ایشان با اکثریت آراء انتخاب شدند و اصلا این موضوع موقتی مطرح نبوده و این مسائل مطرح شده از اساس دروغ است.

امام جمعه گرگان همچنین با اشاره به مسائل مطرح شده پس از اغتشاشات اخیر اظهار کرد: پس از این اغتشاشات اخیر مردم به خوبی در همه شهرها و روستاها در برابر اغتشاشگران قیام کردند، البته این قیام مردم در برابر اغتشاشگران بوده و باید مردمی که مطالباتی داشتند را از این افراد جدا کرده و این مطالبات پیگیری و رفع شود.

آیت الله نورمفیدی گفت: پس از این اتفاقات که سران مثلث شوم امریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی سرشان به سنگ خورد، رئیس جمهور امریکا به نماینده کشورش در سازمان ملل دستور داد که مسائل ایران را به شورای امنیت ببرد و از این اغتشاشگران دفاع کند.

امام جمعه گرگان گفت: نماینده امریکا نیز این مسائل را مطرح کرد تا به صورتی دوباره ایران را به شورای امنیت بکشاند اما بازهم علیه خود امریکا تمام شد و بیشتر کشورهای حاضر در شورای امنیت با آن مخالفت کردند و نماینده کشور روسیه نیز مواضع بسیار خوبی علیه این اقدام امریکایی‌ها گرفت.

آیت الله نورمفیدی افزود: در این موضوع نیز همانند همیشه ثابت شده که برخوردها و اقدام‌های امریکایی‌ها براساس مبنای درستی عمل نیست و هر جا منافع خودشان باشد عمل می‌کنند و همه کشورهای حاضر در شورای امنیت این موضوع را مطرح کردند که این موضوع مسائل داخلی کشور ایران است و به شورای امنیت مرتبط نیست و اگر این‌گونه باشد باید همه مسائل داخلی و اتفاقات کشور امریکا نیز در شورای امنیت مطرح شود.

وی همچنین با اشاره به سالروز رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی مردی بود همواره همراه امام خمینی(ره) و انقلاب بود و با وجود سختی های فراوان در زندگی هیچ گاه از انقلاب جدا نشد و تا آخرین روزهای زندگی نیز با اینکه مشکلات فراوانی برای وی ایجاد کردند از نظام و انقلاب جدا نشد.

نماینده ولی فقیه در گلستان اظهار داشت: باید این گونه افراد همواره مطرح باشند تا برای نسل جوان ما الگو قرار گیرند که این انقلاب ساده بدست نیامده و این همه شهید و سرمایه‌ها را از دست دادیم تا برای این انقلاب سرمایه‌گذاری کنیم.

وی همچینین با اشاره به خطبه ۱۸۱ نهج البلاغه و نکاتی که امیرالمومنین(ع) برای معرفی و شناساندن ذات اقدس الهی مطرح کرده، گفت: بشر با حواس ظاهری خود نمی‌تواند خدا را بشناسد اما خداوند عقل را برای انسان قرار داده تا عظمت این جهان خلقت و خداوند را بشناسد.


منبع: عصرایران

علی مطهری: «سایت حزب‌الله مشهد» و «پیروان احمدی‌ن‍ژاد» فراخوان اعتراضات اولیه را داده بودند

علی مطهری در حاشیه‌ی کنگره‌ی بزرگداشت هاشمی رفسنجانی به پرسش‌هایی درباره‌ی اعتراضاتی که هفته‌ی گذشته در کشور روی داد پاسخ گفت. او گفت که «سایت حزب‌الله مشهد» و «پیروان احمدی‌ن‍ژاد» فراخوان اعتراضات اولیه را داده بودند.

حتی از شعارهای تند و توهین به مقامات باید گذشت

به گزارش عصر ایران به نقل از انصاف نیوز، ابتدا ازمطهری درباره‌ی دستگیری‌های اخیر پرسیده شد. مطهری گفت: ما صحبت کردیم در آن جلسه‌ی غیرعلنی مجلس. گفتیم که با دستگیر شدگانی که اقدام به تخریب اموال عمومی نکرده‌اند سختگیری نکنند و زودتر آزاد شوند اما آنهایی که دست به تخریب زدند بایستی پاسخگو باشند. اما اگر دستگیری‌هایی صرفاً بخاطر پیشگیری انجام شده باشد قابل قبول نیست. در عین حال من این را پرسیدم و پاسخ دادند که افرادی اگرچه در خیابان حضور نداشتند اما از طریق فضای مجازی تحریک می‌کردند و آنها هم بازدداشت شده‌اند. اگرچه من شخصاً معتقدم فقط با آنهایی که دست به تخریب زده‌اند بایستی برخورد شود و با بقیه نباید سختگیری کنند. حتی آنهایی که شعارهای تند دادند و به مقامات توهین شده است، باید از این چیزها بگذرند.

حمایت رسانه‌های خارجی از اعتراضات به معنی پیوندشان با هم نیست

از او درباره‌ی مباشرت عوامل بیگانه و خارجی از جمله برادرزن صدام در قضایای اخیر پرسیده شد که پاسخ داد: خیر! ببینید هر حرکت اعتراضی که در داخل می‌شود بلافاصله رسانه‌های خارجی می‌آیند پشت این حرکت. این دلیل بر این نیست که این معترضین یک پیوندی و یک وابستگی به آنها داشته باشند.

عامل بروز این اعتراضات صرفاً مسائل اقتصادی نیست

نایب رییس مجلس درباره‌ی چرایی بروز چنین اعتراضاتی نیز گفت: بعضی مسایل به مرور انباشته شده است. برخی از جوانان ما احساس می‌کنند که توجهی به آنها نمی‌شود و به شخصیت آنها احترام گذاشته نشده است. مسوولین با آنها کمتر صحبت کرده‌اند و ارتباط درستی نداشته‌اند. شاید این جوانان خواسته‌اند اظهار وجودی بکنند که ما هم هستیم. البته عده‌ای هم هستند که دنبال آزادی‌های فردی هستند. بالاخره افرادی هم هستند که می‌گویند حجاب نباید اجباری باشد یا مشروب‌فروشی باید داشته باشیم. برخی هم دنبال چنین خواسته‌هایی هستند که به هیچ وجه قابل قبول نیست.

مطهری در پاسخ به این پرسش که آیا آمار بالای بیکاری در شهرهایی که اعتراض در آنها صورت گرفت می‌تواند دلیل این حوادث باشد؟، گفت: بله مؤثر بوده ولی عامل اصلی نبوده است. زیرا ما در شرایط سخت‌تر از این هم بودیم ولی مردم همراهی کردند. بنابراین صرفاً مسایل معیشتی نبوده است. قبلاً در دهه‌ی هفتاد هم چنین اغتشاشاتی داشتیم که به دلایل اقتصادی روی داد و تورم ۴۹ درصد عامل آن بود. ولی اعتراضات امروز صرفاً دلایل اقتصادی ندارد.

نقش یک امام جمعه در شکل‌گیری اعتراضات اخیر؟

او در پاسخ به این پرسش که آیا درست که امام جمعه‌ی مشهد در شکل‌گیری اعتراضات نقش داشته است، گفت: شخص ایشان را من نمی‌دانم ولی آن کسانی که در مشهد ابتدا دعوت به تجمع کرده‌اند یکی «سایت حزب الله مشهد» بوده که این‌ها قبلاً کنسولگری عربستان در مشهد را تخریب کرده‌اند و دیگری هم پیروان آقای احمدی‌ن‍ژاد بوده‌اند که از طریق فضای مجازی دعوت به تجمع کرده بودند. آقای علم‌الهدی هم در نماز جمعه‌ی آن هفته [به این مضمون] گفته بودند که بخش اولش یعنی اعتراض به گرانی خوب بود اما بقیه‌اش خوب نبود که البته این حرف خوبی نیست.


منبع: عصرایران

نقدی بر «بی اعتبار شدن اصلاح‌طلبان»

محمد توکلی
اشکال مبنایی وارد بر یادداشت مورد اشاره آن است که در آن اساساً تفکیکی میان «اعتراض» و «آشوب» را شاهد نیستیم و تمام آنچه در هفته‌ی گذشته در شهرهای مختلف کشور شاهدش بودیم را اعتراض می‌نامد. این در حالی است که در حاشیه اعتراضات در سطح جهان آشوب‌گری و صدمه به اموال عمومی و خصوصی دیده می‌شود و اعتراضات در ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. اگر این قاعده‌ کلی و بدیهی را بپذیریم آنگاه جملات نسبت داده شده به فعالان سیاسی اصلاح‌طلب معنای دیگری پیدا می‌کند.
به‌عنوان مثال در این یادداشت درخواست «سرکوب هر چه شدیدتر معترضان» به آقایان عبدی و جلایی‌پور نسبت داده شده است. با یک جستجوی ساده در فضای مجازی می‌توان به مقاله‌های این دو چهره‌ی سیاسی دسترسی پیدا کرد. هر چه بیشتر در این مقاله‌ها به دنبال عبارت «سرکوب هر چه شدیدتر معترضان» بگردیم کمتر به نتیجه می‌رسیم.

آنچه این آقایان به صراحت می‌‌گویند تنها تاکید بر برخورد با کسانی است که در حاشیه اعتراضات به دنبال آشوب و اغتشاش هستند، آنان که هدف خود را حمله به مراکز دولتی و نظامی اعلام کرده‌اند. قاعدتاً چنین درخواستی باید مورد پذیرش صاحب هر عقل سلیمی هم قرار بگیرد. اتفاقا آنچه این گروه از اصلاح‌طلبان بر آن تاکید دارند و در بیانیه‌ی مجمع روحانیون مبارز بر آن تاکید شده است به سود همان معترضانی است که ظاهراً آن یادداشت در حمایت از آنان نوشته شده بود. توضیح بیشتر آنکه هر اعتراضی در ایران هر چه بیشتر به سمت خشونت میل کرده است عمر کوتاه‌تری داشته و اعتراضاتِ منجر به تغییر در زمان‌هایی بوده که اتفاقاً آشوبگران در حاشیه قرار گرفته و معترضان در متن اعتراضات قرار داشتند. درخواست برای برخورد قاطع با آنان که در پی آشوب هستند اتفاقاً به شکل «بالقوه» می‌تواند مسیر را برای معترضان باز کند. البته بالفعل شدن این مسئله به پارامترهای دیگری هم بستگی دارد.

در یادداشت منتشر شده در سایت «بهارنیوز» ما با یک تناقض نیز روبرو هستیم. نویسنده از یک سو مواضع افرادی مانند عبدی و جلایی‌پور را «به پای کل جریان اصلاحات» می‌داند و از طرف دیگر از مواضع دو چهره سیاسی همین جریان تمجید می‌کند. پرسش اساسی این است که چرا جامعه‌ی مدنظر نویسنده، با مواضع محمود صادقی و صادق زیباکلام به اصلاح‌طلبان متمایل نمی‌شود اما اظهارنظر دو چهره دیگر این جریان سبب بی اعتبار شدن اصلاح‌طلبان می‌شود؟! از نگاه یادداشت مورد اشاره بازنده‌ اعتراضات دولت و اصلاح‌طلبان هستند زیرا با توجه به اظهارنظرهای مطرح شده راجع به اعتراضات مردم از آنان روی برگردانده‌اند.

در پاسخ به این ادعا ابتدا باید مشخص شود که کدام مردم؟ و کدام اظهارنظرها؟ اگر مقصود از مردم، اکثریت است؛ برای تعیین «اکثریت – اقلیت» راهی جز مراجعه به صندوق رأی با وجود همه محدودیت‌هایش نیست. مردمی همین چند ماه پیش عملکرد چهار ساله نامزد جریان اصلاحات را تایید کرده‌اند بر اثر چه اتفاق غیرمترقبه‌ای به یکباره باید از اصلاح‌طلبان عبور کنند؟ و از آن مهمتر از کدام اظهارنظر سخن می‌گوییم که باعث رنجش مردم شده است؟ اگر سایر مصداق‌ها هم مثل وارونه‌نمایی مقاله‌های عباس عبدی و حمیدرضا جلایی‌پور است که تکلیف روشن است و تنها می‌توان گفت که با فرض نادرست نمی‌توان به حکم درست رسید.

مطلب آخر آنکه به نظر می‌رسد که شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا؛ دیگه تموم ماجرا» باعث آن شده که نویسنده‌ محترم همراهی با معترضان را در تخریب جریان اصلاحات ببیند، این در حالی است که اجرایی شدن کسر قابل توجهی از خواسته‌ها و مطالبات این جریان اعتراضی در گرو حضور پر قدرت اصلاح‌طلبان در فضای سیاسی است و حذف و تخریب این چنینی آنان کمکی ناخواسته به حضور مجدد تندروها در قدرت است؛ تندروهایی که برایشان از عباس عبدی تا محمود صادقی، از مجمع روحانیون تا اتحاد ملت، از حامیانِ این روزهای اصلاحات تا معترضانِ این روزهای اصلاحات فتنه‌گرانی هستند که نباید در فضای سیاسی کشور نفس بکشند!
منبع: بهارنیوز

جزئیاتی تازه از پرونده فوت آیت‌الله هاشمی

*خواهر شما اعلام کرد که علاوه بر پدرتان در بدن شما و مادرتان هم وجود مواد رادیواکتیو گزارش شده است. شما این موضوع را از پزشکان شنیدید؟
ما پزشکی را ندیده‌ایم. این گزارشی بود که شورای عالی امنیت ملی داد و چندین بار هم از آن‌ها خواستیم که حداقل برای معالجه اطلاعات به ما بدهند تا بتوانیم به متخصص مراجعه کنیم. برای آن یکسری آزمایش‌های خاصی هست که هر جایی آن را انجام نمی‌دهند و بیشتر هم مکان‌های امنیتی این آزمایش‌ها را انجام می‌دهند و به همین خاطر ما هیچ اقدامی انجام ندادیم.

* آیا در این باره به پزشکی مراجعه کرده‌اید؟
به پزشک مراجعه کنیم چه بگوییم؟ اولین چیزی که می‌خواهند جواب آزمایش است.

*شورای عالی امنیت ملی وجود این مواد را در بدن شما و مادرتان چگونه تشخیص داد؟
اول یک آزمایش ادرار از بابا داشتند. سوند بابا را که از بیمارستان برده بودند. آن‌طوری که خودشان گفتند، روی ادراری که در سوند بوده است آزمایشی انجام دادند. بعد از من خواستند که آزمایش ادرار مادرم را بگیرم و برایشان بفرستم و بعد از خود من خواستند. بعد هم ما را بردند در یک مرکز و با دستگاه اسکنی که بود برای رادیواکتیو اسکن کردند. البته شورای امنیت هم اول به خود ما این موضوع را نگفت. من از یک مسئول دولتی این ماجرا را فهمیدم که من و مادرم هم آلوده هستیم، ولی گفتند که چون مقدار آن کم است چیز مهمی نیست و کاری هم نمی‌شود کرد. چندین بار هم گفتیم که جواب را می‌خواهیم. یک جوابی بعد از مدت‌ها دادند که وقتی به چند پزشک نشان دادم گفتند این اعداد و رقم‌هایی که در این جواب گذاشته‌اند خیلی جور در نمی آید.

* چطور شد که فقط شما و مادرتان آزمایش دادید و فقط شما را برای اسکن بردند؟
فقط از من و مادرم آزمایش گرفتند و ما را اسکن کردند. از ما سوال کردند که چه کسی بیشتر با حاج آقا ارتباط داشته است که گفتیم اول مادرم بعد پرسیدند که چه کسی رفت و آمد بیشتری داشته که گفتم من! البته من اسم یکی دو نفر دیگر از بچه‌ها را دادم ولی آن‌ها را برای آزمایش نبردند. این چیزی است که برای ما بود و جوابی هم به این سوال ندادند، حتی آن روزی که همه خانواده را جمع کردند و گفتند که علاوه بر ادرار، حوله بابا هم آلوده بوده است. این حوله‌ای است که به تنشان بوده و با آن ایشان را به بیمارستان آورده بودند. این موضوع را در آخرین جلسه‌ای که ما را جمع کردند، گزارش دادند.

*برادرتان گفته که گویا دوباره پرونده باز شده است، اطلاعی در این باره دارید؟
یک صحبتی شده است و نمی‌دانیم که شورای امنیت دوباره پیگیری آن را شروع کرده است یا نه. فقط آقای روحانی این پرونده را به شورای امنیت برگردانده است و نمی‌دانیم که چه اقدامی انجام داده‌اند.
منبع: بهارنیوز

صدیقی در نماز جمعه تهران: اجتماع ملت، دریایی را ایجاد کرد و آشغال ها را شست و تمیز کرد/ اگر می خواهیم دین را رواج دهیم باید بودجه حوزه های علمیه و فرهنگ را تقویت کنیم

شاهد بودیم که فرماندهان نیروی انتظامی خودشان در صحنه حضور داشتند و کتک خوردند اما دست به اسلحه نبردند و کتک نزدند.

حجت‌الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی گفت: دولت نباید نیروهای انقلابی را از گردونه و سنگر خدمت به مردم بیرون کند چرا که آسیب می‌بیند، سیلی می‌خورد، گرفتار می‌شود و نمی‌تواند مملکت را اداره کند.

به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، خطیب نماز جمعه این هفته تهران با بیان اینکه این مملکت با انقلاب، استقلال یافته است و می‌تواند مشکلات را حل کند، خاطرنشان کرد: روحیه لیبرالی و اشرافی هیچگاه برای جامعه مفید نبوده و امروز نیز با این روحیه نمی‌توان خلاءهای مملکت را پر کرد.

وی اغتشاشات اخیر را حادثه‌ای عبرت‌انگیز برشمرد و گفت: فتنه را باید آرزو کرد چرا که در دوران فتنه می‌توان منافقان را شناخت و سطح دوست و دشمن روشن می‌شود.

امام جمعه موقت تهران با اشاره به تحلیل مقام معظم رهبری از حوادث اخیر در کشور، تصریح کرد: اغتشاشات اخیر توسط عوامل بیرونی طراحی شده بود و سازمان یافته بود که عوامل آن شیطان بزرگ و صهیونیست‌ها با پول عربستان سعودی بود و منافقین آدم‌کش نیز پادوی اینها شدند.

صدیقی با اشاره به اینکه توقع نداشتیم بعد از فتنه ۸۸ با چنین فتنه‌ای مواجه شویم، اظهار کرد: دشمنان فکر می‌کردند می‌توانند گفتمان انقلاب را به حاشیه برانند و مسائل جزئی و بی‌ارزش را، عمده جلوه دهند. این حادثه به خوبی نشان داد که دشمن هر لحظه منتظر غفلت ماست و از مشکلات ما برای دستیابی به اهدافش استفاده می‌کند بنابراین هشداری برای ما بود تا همیشه هوشیار و بیدار و بسیج باشیم.

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه ملت ایران مشتی محکم بر دهان دشمن قسم خورده انقلاب کوباند، خاطرنشان کرد: ملت ایران در برابر هر توطئه‌ای که آمریکا بخواهد بر اساس توهم و جهالت و سردرگمی علیه‌مان داشته باشد بار دیگر ایستادگی خواهند کرد.

صدیقی تاکید کرد: تا هستیم و دین داریم دشمن عنادش را علیه ما روزافزون خواهد کرد و دست از سرمان بر نمی‌دارد.

وی از تلاش‌های نیروهای امنیتی، سپاه، ارتش، نیروهای مسلح در جریان اغتشاشات اخیر تشکر کرد و گفت: در اغتشاشات اخیر که طراحی شده توسط دشمن بود متاسفانه به دست داخلی‌ها به بانک‌ها، مدارس علمیه، پایگاه‌های نماز جمعه، منازل امامان جمعه، ادارات دولتی و … همه شد که البته اینها کار ملت نبود و همه به دستور شیطان بزرگ انجام شد و شاهدیم که مردم به خوبی انزجار خود را از این رفتارها نشان دادند و صف اغتشاشگران را از معترضین جدا کردند.

امام جمعه موقت تهران همچنین از تلاش‌های نیروی انتظامی تشکر کرد و گفت: شاهد بودیم که فرماندهان نیروی انتظامی خودشان در صحنه حضور داشتند و کتک خوردند و آسیب دیدند اما دست به اسلحه نبردند و کتک نزدند و بدون اینکه به کسی آسیب برسانند لیدرهای اغتشاشات را دستگیر کردند و این نشان از اقتدار، عزت و فرهنگ دارد.

وی افزود: این حوادث ظرفیت و مهارت نیروهای ما را افزایش داد.

صدیقی از عملکرد دادستان‌های کشور و رییس قوه قضاییه تشکر کرد و گفت: انسجام خوبی بین نیروی نظامی و امنیتی و نیروهای مسلح و نیروهای قضایی اتفاق افتاد اما در نهایت همانطور که نائب امام زمان ما فرمودند باید از بصیرت و حضور به موقع ملت ایران در صحنه تشکر کرد.

خطیب نماز جمعه این هفته تهران در بررسی دلایل داخلی که باعث طمع دشمنان در حوادث اخیر شد، گفت: بی‌توجهی به فرهنگ و ایمان از جمله این دلایل بود.

وی افزود: بعد از جنگ نظامی امروز دشمن جنگ نرم فرهنگی و اقتصادی را در دستور کار دارد بنابراین باید در بودجه ۹۷ اولویت‌ها را مورد بررسی قرار دهیم و مجلس باید با نظارت، اقتدار خود را نشان دهد و رهروی راه مدرس باشد و کم‌کاری‌ها و فسادها را تعقیب کرده و مشکلات را به مردم گزارش دهند.

صدیقی با تاکید بر اینکه باید در قانونگذاری کارها تسهیل شود نه اینکه قانون روی قانون تصویب کنیم و امور را پیچیده‌تر کنیم، خاطرنشان کرد: اینقدر نرمش، عقب‌نشینی و انفعال از سوی مجلس به نفع مملکت نیست و مجلس باید نشان دهد که خانه مردم است و نباید به دنبال مقابله با شورای نگهبان در اموری از جمله احکام دین باشد چرا که اینها حاشیه‌سازی است و کار مجلس نیست.

وی با اشاره به اینکه در بودجه ۹۷ برای فرهنگ بودجه قابل اعتنایی در نظر نگرفته شده است، تصریح کرد: اگر بخواهیم دین را رواج دهیم باید برای حوزه‌های علمیه و مراکز فرهنگی‌مان بودجه مناسب پیش‌بینی شود.

امام جمعه موقت تهران توجه به اقشار آسیب‌پذیر را در بودجه ۹۷ بسیار مورد تاکید قرار داد و گفت: در صحنه‌های خطر اقشار آسیب‌پذیر هستند که به میدان می‌آیند و هیچگاه در این صحنه‌ها اشراف و بالانشینان سینه سپر نکرده‌اند پس باید در بودجه جهت حمایت از اقشار ضعیف جامعه را در نظر داشته باشیم چرا انقلاب ما انقلاب پابرهنگان است و باید توجه به آنها اولویت کار ما باشد.

وی با تاکید بر اینکه باید تامین بودجه را همراه با مدیریت کارآمد در نظر بگیریم نه اینکه پول‌پاشی کنیم، توضیح داد: باید برای حل مشکل بیکاری علاوه بر تامین اعتبار، مدیریت کارآمد داشته باشیم چرا که بیکاری افسردگی و در نتیجه خشونت می‌آورد و پرخاش و خشونت به اغتشاش می‌انجامد.

صدیقی همچنین به اهمیت موضوع اعتنا و احترام به مردم تاکید کرد و گفت: شعارهای غربی و وعده‌های کاذب و مبتذل ممکن است رای قشری را جمع کند اما مردم ما متدین هستند و باید اعتراض و مطالبه‌شان شنیده شود و اگر می‌توانیم مشکلات مردم را حل کنیم در غیر این صورت وعده بی‌جا ندهیم یعنی با مردم صادقانه سخن بگوییم و کار را به دست خود مردم بدهیم.

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه فقط از طریق رضای خدا می‌توان رضای مردم را به دست آورد، افزود: باید به دین و اخلاق و تحکیم خانواده‌ها بپردازیم و قضات نباید با رفتارشان مردم را ناراضی کنند و رای به طلاق‌های سریع بدهند.

وی افزود:‌ در موردی شنیدم که دختر خانمی سه بار نامزد کرده و هر سه بار مبالغ زیادی سکه به عنوان مهر دریافت کرده است در حالیکه هنوز دوشیزه است و به خانه بخت نرفته که همه این مسائل باید از سوی قضات‌مان مورد توجه قرار گیرد.

صدیقی با تاکید بر اینکه قضات باید به مردم احترام بگذارند، خاطرنشان کرد: گاهی دیده می‌شود که قضات با نیش زبان با مردم سخن می‌گویند که این خلاف رضای خداوند است و باید در نظر داشته باشند که مردم ولی‌نعمت ما هستند.

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام و المسلمین صدیقی در خطبه‌های اول نماز جمعه با بیان اینکه تقوا چراغ و کلید بهشت است، گفت: انسان باتقوا همیشه با نور الهی مسیر بهشت را پیدا کرده و در آن گام برمی‌دارد و در واقع تقوا وسیله عروج به قله کمال است.

وی با اشاره به اینکه قرآن دو گروه را در قله نشان می‌دهد، توضیح داد: یکی گروه مجاهدین فی‌سبیل‌الله و کشتگان راه خدا و شهدا است و دیگری گروه اهل تقواست یعنی کسانی که جز حق نمی‌گویند، نمی‌بینند و نمی‌شوند.

صدیقی با بیان اینکه انسان با تقوا به خانواده خود ظلم نمی‌کند، گفت: زن پارسا برای زندگی آرامش است همانطور که قرآن کریم فلسفه ازدواج را اینطور مطرح می‌کند که در ازدواج، زن مایه آرامش می‌شود پس باید از خودمان و از خانواده خودمان تقوا را شروع کنیم و به خاطر خدا به هم ظلم نکنیم.


منبع: عصرایران

عضو دفتر رئیس مجمع تشخیص: آیت‌الله هاشمی شاهرودی از آلمان به کشور بازگشته است

یکی از اعضای دفتر آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بازگشت او به ایران را تایید کرد.

او به این سوال که آیا روند درمان آیت الله شاهرودی به پایان رسیده که به کشور بازگشتند تنها به این پاسخ بسنده کرد گفت که «ایشان به ایران بازگشتند» و از ارائه جزئیات بیشتر خودداری کرد.

حدود سه هفته پیش سیدعلا هاشمی شاهرودی فرزند آیت الله سید محمود هاشمی با اشاره به تعطیلی دروس آیت الله هاشمی شاهرودی برای تکمیل دوره درمانی گفته بود آیت الله هاشمی شاهرودی برای تکمیل دوره درمانی سفری به خارج از کشور کردند و به زودی باز می گردند.

هفته پیش نیز پرویز داودی، رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به حاشیه‌های سفر آیت‌الله هاشمی شاهرودی به آلمان، گفته بود این سفر بنا به توصیه موکد پزشکان و برخلاف میل آیت الله هاشمی شاهرودی انجام شده است و اگر ضرورت پزشکی اقتضا نمی کرد، هیچ دلیلی برای اعزام ایشان به آلمان نبود.


منبع: عصرایران

تلویزیون نیمه‌خصوصی، مرهم افکار عمومی

ابوالفضل فاتح
هرگاه در ایران رخدادی با ابعاد بزرگ صورت می‌گیرد، نوع بازتاب آن در رسانه‌های بین‌المللی و تأثیر این رسانه‌ها بر هدایت افکار عمومی در ایران به دغدغه‌ی بسیاری از سیاستگذاران تبدیل می‌شود. رسانه‌های خارجی تدبیر خود را دارند و بر اساس راهبردهای سیاست خارجی کشور خود یا در صورت استقلال نسبی، بر مبنای راهبردهای درون سازمانی خود عمل می‌کنند و پرداختن به آنها گرچه می‌تواند موضوع تعامل بین کشورها یا پژوهش‌های سیاسی و رسانه‌ای باشد اما نمی‌تواند ما را از این نکته غافل کند که چرا بخشی از افکار عمومی به صورت معناداری تحت تأثیر رسانه‌های خارجی قرار می‌گیرند.
تک تریبون‌ها، انجماد و سرخوردگی تزریق می‌کنند
اگر رسانه‌های کشور از قدرت، تنوع و عمق لازم برخوردار باشند و کیفیت مطلوب مخاطبان را ارائه دهند، قطعا تأثیر رسانه‌های خارجی به حداقل خواهد رسید. برای نیل به این مهم نیازمند ساختار و سیاست رسانه‌ای هستیم که بتواند پمپاژ آگاهی را تضمین کند و دامنه‌ی گفتمانی به وسعت و بالندگی جامعه‌ای بزرگ و متنوع چون ایران را نمایندگی کند. قطعا انحصار (monopoly) تریبون‌های اصلی و اختصاص آن به یک تفکر و گفتمان خاص هم به معنی پیشگیری از نشاط فکری و بلوغ اطلاعاتی جامعه و تزریق انجماد و سرخوردگی و یأس بوده و هم به مفهوم پذیرش ترس دائمی از تأثیرگذاری رسانه‌های خارجی بر افکار عمومی است. چنین جامعه‌ای در صورت قرار گرفتن در معرض امواج اطلاعاتی غیرکانالیزه، به سرعت با بحرانی به نام «بحران افکار عمومی» مواجه خواهد شد. درمان چنین بحران‌هایی نیز جز پذیرش چندصدایی و فضای رسانه‌ای رقابتی و چند قطبی به جای انحصار به‌ویژه در رسانه‌های قدرتمندی چون تلویزیون نیست.
استقلال رسانه‌ای اعتماد به مردم را افزایش می‌دهد
در آستانه المپیک پکن (۲۰۰۸)، موجی از اعتراض‌های استقلال‌طلبانه، تبت چین را فراگرفت. طبق انتظار این اعتراض‌های به شکل وسیعی از سوی رسانه‌های غربی به‌ویژه «سی.ان.ان» پوشش داده شد و بخش بزرگی از افکار عمومی جهان و چین (در بخش‌هایی که مردم دسترسی بهتری داشتند) تحت تأثیر رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفتند. طبق تحقیقاتی که از سوی دانیلا استوکمن (۲۰۱۰) به انجام رسید، دولت چین در این مرحله با بحران افکار عمومی و گسست رسانه‌ای داخلی مواجه شده بود. روزنامه‌نگاران چینی که از نفوذ «سی.ان.ان» بر افکار عمومی جامعه به تنگ آمده بودند، برای دولت چین استدلال می‌آوردند که «اگر رسانه‌های چین نتوانند پوشش مناسبی از رخدادهای تبت و واکنش مردم چین داشته باشند، آن گاه چگونه مردم جهان از رویکرد واقعی مردم چین به این رخدادها با خبر خواهند شد؟» تداوم بحران باعث شد تا دولت چین به دنبال راه حلی باشد تا بتواند بحران افکار عمومی و نفوذ رسانه‌های بین‌المللی را سامان بخشد.
کنگره حزب کمونیست چین  برای خروج از این وضعیت به تغییر بخشی از قوانین و رویکردهای رسانه‌ای خود روی آورد و اجازه‌ی خصوصی‌سازی نسبی و استقلال بخشی از رسانه‌های داخلی را صادر کرد. برای نخستین بار اجازه پوشش اعتراض‌های استقلال‌طلبان تبت را با قیود و حدودی صادر کرد. نتیجه جالب بود: اندک زمانی پس از این تغییر اعتماد و استناد به رسانه‌های نیمه‌خصوصی بالا رفت و مردم چین این رسانه‌های نیمه‌خصوصی را به «سی.ان.ان» و منابع دیگر غربی ترجیح دادند. هر چه استقلال رسانه‌ای فزونی می‌یافت، اعتماد مردم چین و به تبع آن اعتبار گزارش، خبر و تحلیل‌های این رسانه‌ها نیز بالاتر می‌رفت.
«ایران به روایت ایران» منبع مطمئن افکار عمومی شد
کشور عزیزمان ایران، هشت سال زودتر از چنین تغییرات رسانه‌ای در چین، تأسیس ایسنا را تجربه کرد. رسانه‌ای که برای نخستین بار پس از حدود نیم قرن انحصار ایرنا به عنوان رسانه‌ی جایگزین به صحنه آمد. خصوصیات ایسنا به عنوان رسانه‌ای نوین، ترکیبی از رسانه‌های سنتی و شهروندی، با مالکیت یک نهاد عمومی نیمه حکومتی بود. ویژگی شهروندی سبب می‌شد تا از مشارکت شهروندان (دانشجویان) برخوردار باشد و با قرار داشتن بر روی اینترنت، دسترسی آزاد به آن میسر و فراهم بود. از طرف دیگر، وجود نوعی سازمان سردبیری اعتبار اخبار و در نتیجه، اعتماد خواننده را ممکن می‌ساخت. مالکیت این رسانه نیز نه خصوصی و نه صد در صد دولتی تلقی می‌شد. این رویکرد متفاوت با تأکید بر سرعت و قرار داشتن در بطن حوادث، با شعار «ایران به روایت ایران» توانست به سرعت به منبعی مطمئن برای رسانه‌های داخلی و خارجی و افکار عمومی به ویژه در بحران‌ها تبدیل شود و مدلی موفق برای تأسیس چند خبرگزاری دیگر شود. نیمه دولتی و نیمه رسمی بودن ایسنا به رغم عیوب آن در مقایسه با یک رسانه مستقل در فضای آن روز ایران یک مزیت تلقی می‌شد و یک زمینه‌سازی برای گذار به دوران خبرگزاری‌های کاملا مستقل بود. رهاورد نیمه رسمی بودن برای ایسنا هم دربردارنده‌ی نوعی مصونیت سیاسی و قضایی در دورانی بود که بسیاری از رسانه‌ها بسته می‌شدند.
رسانه‌های اینترنتی نیاز به رسانه‌های کلاسیک را برطرف نمی‌کند
در طی سالهای اخیر، شبکه‌های اجتماعی به عنوان رسانه‌های جدید روز به ‌روز فراگیرتر شدند. این رسانه‌ها به دلیل شفافیت، دسترسی آسان، کم‌هزینه، تعاملی و همگانی بودن فضایی بی‌نظیر برای تبادل اطلاعات فراهم نمودند و فرصتی استثنایی در اختیار عموم شهروندان قرار دادند و به روند آگاه‌سازی و قدرت بخشی به مردم در فرآیند توسعه و دموکراسی کمک شایانی نمودند. با این حال این رسانه‌ها معایب خود را نیز به دنبال داشته و انتشار هدفمند و شبکه‌ای اخبار ضعیف، زرد، گاه بدون مبنا یا شایعات و جعلیات نیز در آنها دشوار نبوده است. به ویژه در فقدان اعتماد به رسانه‌های سنتی به‌ویژه دولتی، این کارکرد معیوب به سرعت رشد فزاینده‌ای پیدا می‌کند. البته این نقطه ضعف تنها محدود به ایران نیست، بلکه حتی در کشورهایی که رسانه‌های مستقل‌تر و به نسبت آزادتر حضور دارند، این معضل وجود دارد و بسیاری از اندیشمندان رسانه و سیاستگذاران عرصه عمومی را وادار به چاره‌اندیشی کرده است. فارغ از این مشکل، باید توجه کرد حضور رسانه‌های اینترنتی و به‌ویژه میکروبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی به معنای برطرف کردن نیاز شهروندان به رسانه‌های کلاسیک نیست.
اخبار جعلی مسئله‌ی جهان امروز است
واقعیتی به نام «فیک نیوز» یا اخبار جعلی در فضای رسانه‌های شهروندی، ضرورت رسانه‌های سنتی و رسمی را دو چندان می‌سازد. تحقیقات بسیاری نشان می‌دهند باورپذیری و اعتماد به رسانه‌های سنتی بیشتر از رسانه‌های شهروندی است. تا مطلبی از سوی رسانه‌های سنتی و رسمی تأیید نشود و تنها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شود، برای بسیاری قطعیت و رسمیت پیدا نمی‌کند. مردم به ویژه اقشار تحصیلکرده می‌دانند اطمینان به برخورداری از همه مختصات حرفه‌ای و اصالت پیام و منبع آن امری ساده نیست و تحقق آن در شبکه‌های اجتماعی اگر نه غیرممکن که بسیار دشوار است. در رسانه‌های سنتی دروازه‌بانی خبر بر عهده‌ی سردبیر و اتاق خبر گذاشته شده است و از این رو اگر مخاطب به کلیت یک رسانه اعتماد داشته باشد، یعنی تولیدات آن را دارای اعتبار و قابل اعتماد می‌داند. اگر رسانه‌ی سنتی رعایت مختصات حرفه‌ای از جمله صحت، سرعت، دقت، چندجانبه بودن، شفافیت، انصاف و بی‌طرفی را در روایت واقعیت‌ها مدنظر قرار دهند، به احتمال زیاد مخاطب اعتبار پیام این رسانه‌ها را به پیام‌هایی ترجیح خواهد داد که تنها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود و منبع اصلی آن هم رسمی نیست. نیاز به توضیح نیست، البته این نکته منوط به اعتماد مخاطب به رسانه‌های سنتی است، و وقتی اعتماد از دست رفته باشد، بسیاری به همان  رسانه شهروندی اتکا خواهند کرد، اگر چه آن را پیامی تلگرامی یا فیس بوکی تلقی کنند.
رسمیت دادن به شکاف‌ها از کانال رسمی
یکی از عوامل مهم در بحران‌ها و اعتراض‌های اخیر ایران، به نظر من برداشت عمومی و به شدت منفی از شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی کشور و البته واقعیت‌های رنج‌آور این حوزه است. نخست آن که کشور از گسل‌ها و شکاف‌های عمیقی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رنج می‌برد. دوم، مردم بسیاری از این شکاف‌ها را در زندگی خود یا مردمان نزدیک به عینه مشاهده و لمس می‌کردند. سوم،  رسانه‌های شهروندی نیز پیوسته گزارش‌هایی تکان‌دهنده از واقعیت‌های بیرونی و ناشی از فقر، فساد و تبعیض را از هر سوی کشور در معرض مشاهده مردمان دیگر سوی قرار می‌دادند. چهارم، اما چه بسا آنچه بخشی از مردم را به اوج ناامیدی و قطعیت رساند، نه «رسانه‌های اجتماعی»، نه «تلگرام» و «فیس بوک» و «توییتر» بلکه گزارش‌های منفی و یأس‌آلودی بود که مردم در تأیید اطلاعات خود از صداوسیما به عنوان تریبون رسمی نظام مشاهده می‌کردند. گزارش‌هایی که همه چیز را در بن بست نشان می‌داد و گویی راهی جز اعتراض و خشم باقی نمی‌ماند. صداوسیما ممکن است در تعریف و تمجید از حاکمیت مورد وثوق مردم نباشد اما اگر گزارشی منفی از آن منتشر کند، به شکل طبیعی از باب اعتراف روابط عمومی اصلی نظام یعنی صداوسیما به مشکلات، در افکار عمومی قطعیت و رسمیت می‌یابد و مهر تأیید می‌گیرد.
تلویزیون بخشی از جامعه را به نقطه یأس رساند
به نظر نگارنده در کنار واقعیت‌های تلخ در پیدا و پنهان جامعه، آنچه پیش از این اعتراض‌های بخشی از مردم را به نقطه جوش رسانده و به شدت تحریک‌پذیر کرد، رویکرد صداوسیما بود که با اهدافی خاص، مهر تأییدی بر گزارش‌های شهروندی منفی در شبکه‌های اجتماعی زد. برای ماه‌ها، گزارش‌های صداوسیما تلاش داشت سیاهی‌های جامعه و دولت را بازتاب و دولت را در پاسخگویی و حل کوچکترین مشکلات مردم، ناتوان و فلج معرفی کند.
ریشه رسانه‌ای ناامیدی و به تبع آن عصبانیت و غلیان بخشی از مردم را -که لزوما به هیچ تشکیلاتی مرتبط نیستند- در رخدادهای اخیر، می‌توان اینجا یافت که البته پس از شروع اعتراض‌ها پای رسانه‌های دیگر از جمله رسانه‌های خارجی نیز وسط می‌آید. صداوسیما در ماه‌های قبل از اعتراض‌های اخیر در نقش اپوزیسیون  دولت ظاهر شد و از قضا تصور می‌کرد می‌تواند از این رهگذر دولت را آچمز کند و بنابراین آنچه تباهی و ناتوانی فزاینده در کشور تصور می‌کرد، در نزد بسیاری از مردم لزوما در سطح و سقف دولت محدود نخواهد ماند و تلقی ناکارآمدی و فساد کلیت نظام را در برخواهد داشت. نکته مهم آن است که صداوسیما شاید متوجه نباشد به دلیل فرسایش اعتماد اجتماعی به این نهاد که ریشه در تاریخ چند دهه عملکرد یک سویه آن دارد، پذیرش اخبار مثبت از این رسانه در تمجید نظام را بسی دشوار می‌سازد. در حالی که اخبار منفی و سیاه آن به قاعده إقرار العقلاء على أنفسهم جائز، مورد وثوق قرار گرفته و به سرعت دست به دست می‌شود. این امکان را داشته‌ام که برنامه‌های شبکه های جام جم  و نسیم را ببینم. بر اساس برنامه‌های همین شبکه ها و اطلاعات منتشر شده درباره‌ی سایر شبکه‌ها می‌توان باور داشت این تلویزیون بود که با تلاش چند ساله و به‌ویژه شش‌ماهه خود در نقد دولت مستقر، بخشی از جامعه را به نقطه یأس و سپس غلیان رساند.
پس از شکل‌گیری اعتراض‌های با برنامه و بی برنامه و تبعات آن، شورای امنیت ملی کشور تلگرام و اینستاگرام را فیلتر کرد تا امواج اعتراضی سوار بر این دو را صرف نظر از ماهیت آنها کنترل کند. در حالی که به نظر می‌رسد اگر تلویزیون، خود اقدام به زمینه‌سازی و تصویرگری فضای سیاه و ناامیدی و ناکارآمدی بر جامعه نمی‌کرد، چه بسا امواج سوار بر تلگرام به تنهایی نمی‌توانست چنین تأثیری بر به نتیجه رساندن افکار عمومی داشته باشد. همچنین در دوران اعتراض‌ها نیز اگر تلویزیون امکان بازتاب حرفه‌ای و منصفانه‌ی واقعیت‌های وقایع خیابانی را می‌داشت، چه بسا نبض افکار عمومی به رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی یا کانال‌های تلگرامی و امثال آن متتقل نمی‌شد. رسانه‌های شهروندی منشاء جریان و جنبش‌های مثبت و منفی و تحت تأثیر خبرهای درست و غلط هستند. در کنار تأثیرات مثبت رسانه‌های اجتماعی، باید بدانیم این پدیده‌ی فیک نیوز ویژه جامعه ما نیست و در هر جامعه‌ای وجود دارد و به نسبت توانمندی رسانه‌های رسمی و معتبر تأثیر کم یا زیاد خود را بر جوامع بر جای خواهد گذاشت، و راه حل آن بستن رسانه‌های اجتماعی نیست.
اصلاح رسانه‌های رسمی به جای فیلترینگ
 در دوران جدید رسانه‌ای، با داشتن رسانه‌های قدرتمند و باورپذیر است که می‌توان با افکار عمومی ارتباط برقرار کرد؛ رسانه‌هایی که هم در قدرت و کیفیت و استدلال و جامعیت پیام و هم تکنیک انتقال پیام از برتری و تمایز برخوردار باشند. به نظر می‌رسد در جامعه ایران به جای اصلاح وضعیت رسانه‌های رسمی، به محدودیت رسانه‌های غیر رسمی و رسانه‌های شهروندی و فیلترینگ روی آورده‌ایم. به یاد می‌آورم در سالهای اولیه فعالیت ایسنا که برای نخستین بار اقدام به راه‌اندازی بخش صوت و فیلم خود نمود. پس از ارسال دو قطعه فیلم، صداوسیما که با استناد به بند قانون اساسی، تلویزیون را انحصاری تعریف کرده و هر گونه فعالیت در حوزه فیلم و صوت را خاص خود می‌دانست، از ایسنا شکایت کرد. متاسفانه قدرت ایسنا در شورای نگهبان و قوه قضائیه با صداوسیما برابری نمی‌کرد و صداوسیما مانع ادامه‌ی فعالیت این سرویس در آن دوره‌ی زمانی شد و در حقیقت بابی مهم از اطلاع‌رسانی را در انحصار خود نگاه داشت. نه فیلترینگ و نه انحصار راه حل بلندمدتی برای مدیریت افکار عمومی، آن هم در جوامعی نیست که مردم برای آگاهی و حق انتخاب خود ارزش قائل هستند. مردم برای پیشبرد اهداف خود همیشه راه‌حل‌های جایگزین را پیدا و ابداع می‌کنند. در انقلاب اسلامی ۵۷ نه تلگرام بود و نه فیس بوک، اما مردم در برابر تلویزیون و روزنامه‌های شاه، برگه و نوار کاست را به عنوان رسانه جایگزین به کار بستند. 
 
بنا بر اعتراف بسیاری از سیاستگذاران و داده‌های واقعی، محسوس بودن خلاء رسانه‌ای و بحران افکار عمومی در رخدادهای اخیر یک واقعیت غیر قابل انکار و مورد اجماع بود.  بر اساس آنچه بیان شد در شرایط فعلی برای عبور از بحران افکار عمومی و رسیدن به جامعه‌ای پیشرو و با ثبات از منظر ارتباطی لازم است اقدامات زیربنایی و عمیق فراوانی در حوزه‌های مختلف از جمله اقدامات عملی در سیاستگذاری کشور به انجام رسد. اما در حوزه‌ی رسانه که هدف ویژه این نوشته است، انتظار می‌رود نظام رسانه‌ای ایران اعم از خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها، وب‌سایت‌ها و رسانه‌های شهروندی به ضوابط کیفی و حرفه‌ای بازتاب و تحلیل واقعیت‌ها پایبند و تولید به‌هنگام و باکیفیت و صادقانه را بر همه چیز مرجح بدانند. از آنجا که در شرایط فعلی تلویزیون، بزرگترین انحصار رسانه‌ای کشور را در اختیار دارد و همه رسانه‌های سنتی و کلاسیک فعلی مجموعا شاید به اندازه یک شبکه‌ی سیما امکانات و آزادی عمل و تأثیرگذاری در اختیار نداشته باشند، لازم است گام‌های ذیل به‌ویژه از سوی تلویزیون به لحاظ محتوایی و ساختاری برداشته شود:
تأثیر نهایی خبرهای مثبت بی‌اعتمادی مردم به رسانه است
نخست: کیفیت، انصاف(Fairness)و به هنگام بودن. در میان فاکتورهای باورپذیری و اتکا به تلویزیون سه عامل کیفیت، انصاف و به‌هنگام بودن از فاکتورهایی است که بیشترین تأثیر را بر باورپذیری تلویزیون دارد. متأسفانه در شرایط فعلی تلویزیون رسانه‌ای منصف و باکیفیت شناخته نمی‌شود و اعتماد مردم را از دست داده است. برای احیاء این اعتماد لازم است گام‌های جدی برداشته شود و مرحله اول آن این است که صداوسیما از جایگاه صرف روابط عمومی آن هم برای بخشی از نظام خارج شود و تا حدودی نقش رسانه‌ای ملی و منصف را ایفا کند. کسی انتظار ندارد به یکباره در تلویزیون انقلاب صورت بگیرد یا صرفا به انعکاس خبرهای مثبت بپردازد که تأثیر نهایی انعکاس دائمی خبرهای مثبت بدون بازتاب و نقد نقاط منفی بی‌اعتمادی به رسانه است. انصاف آن است که رسانه‌ای مثل تلویزیون به آحاد جامعه آنچه نیاز دارند، اعطا کند و تعادلی منطقی از بازتاب واقعیت‌ها و مفاهیم مثبت و منفی ایجاد نماید.
دوم: چندصدایی (PoliVocalism): برای اثبات انصاف و بالا بردن باورپذیری مخاطبان خود، تلویزیون باید به صداهای محتلف در جامعه فرصت ابراز و شنیده شدن بدهد. در این خصوص تلویزیون نباید صداهای مختلف را در مجرای یک رویکرد سیاسی و اجتماعی حزبی خاص به کار بندد و بخواهد محصول چندصدایی را در سبد یک جناح بریزد. چنین اقدامات صوری آورده‌ای نخواهد داشت و بی‌اعتمادی بیشتر را دامن خواهد زد. شاید یک راه حل برای مسئله این باشد که چند کانال در اختیار دیدگاه‌های مختلف جامعه قرار دهد و اجازه دهد فضای رقابتی بین دیدگاه‌های مختلف در تولید برنامه و کسب اعتماد مخاطب به وجود آید. چنان که در عرصه‌ی سینمای کشور طیف وسیع‌تری از اندیشه‌ها و سلایق در حال فیلم‌سازی هستند و با نظارتی حداقلی اجازه ساخت فیلم‌ها صادر شده و برای اکران فیلم‌ها جایابی می‌شود.
مدل بینابینی، تلویزیون نیمه‌رسمی و نیمه خصوصی است
سوم: قدم مهمتر بعدی، بهره‌گیری از مدل بینابینی یعنی همان است که در تجربه ایسنا در برابر انحصار ایرنا   مشاهده شد؛ یعنی شبکه‌های تلویزیونی نیمه‌رسمی که هم به قواعد اساسی رسمی وفادار است و هم به پوشش وسیع‌تر افکار عمومی، هم ضوابط رسمی را مراعات می‌کند و هم انعکاس گسترده‌تر موضوع‌ها و واقعیت‌ها در آنها ضرورتا موضع نظام تلقی نمی‌شود. با این مکانیسم تلویزیون‌های نیمه خصوصی می‌توانند اعتمادی دو چندان در مقایسه با رسانه‌های خارجی به دست آورند. تلویزیون‌های نیمه خصوصی هم نقص گفتمانی و کارکردی تلویزیون رسمی را جبران خواهند کرد و هم در فضای رقابتی، همدیگر را به چابکی و انصاف بیشتر فراخواهند خواند. با توجه به واقعیت‌های ایران امروز شاید در این مرحله بهترین و عملی‌ترین استراتژی برای درمان بحران‌ها و گسل‌های افکار عمومی همین تلویزیون‌های نیمه‌رسمی و نیمه‌خصوصی باشد. قدرت این تلویزیون‌ها در پوشش زنده رخدادها و روایت منصفانه‌تر می‌تواند فضای افکار عمومی را به خود جلب و تا حد زیادی موازنه ایجاد کند. فعلا نقطه‌ی خلاء رسانه‌ای ایران ضعف عمومی حاکم بر همه‌ی رسانه‌های کلاسیک است که در تلویزیون ملی نمود بیشتری پیدا کرده است و باید به جای بستن فضای رسانه‌های شهروندی، به اعتباربخشی و قدرت رسانه‌های کلاسیک با شیوه‌های حرفه‌ای نه انحصاری  اندیشه کرد. کما این که بسیاری از کشورهای جهان هم رسانه‌ی دولتی و کانال‌های متعدد تلویزیون نیمه رسمی و خصوصی دارند و هم طیف وسیعی از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های شهروندی را میزبانی می‌کنند اما هرگز مجبور نبوده‌اند برای مدیریت افکار عمومی فضای شهروندی را ببندند.
مالکیت و بودجه شفاف توسعه فضای رسانه‌ای است
اگر این تلویزیون‌های نیمه رسمی از مالکیت شفاف، بودجه شفاف و رویکرد شفافی برخوردار باشند و پوشش زنده، منصفانه و به‌هنگام را با کیفیت قابل قبول ارائه دهند، قطعا به توسعه فضای رسانه‌ای ایران کمک خواهند کرد. شاید گفته شود تعدادی شبکه‌های تلویزیونی اینترنتی آغاز به فعالیت کرده‌اند که بسیار هم خوب است اما باید بپذیریم این شبکه‌های اینترنتی هنوز نمی‌توانند جای تلویزیون را پر کنند و همچنین چون تقریبا پوشش زنده و خبری از واقعیت‌ها ندارند، نمی‌توانند به‌ویژه در بحران‌ها با نبض افکار عمومی بتپند و آن را تغذیه کنند.
چهارم: در گام آخر امید دارم به روزی برسیم که تلویزیون‌های مستقل خصوصی و عمومی در کنار تلویزیون ملی با تغییر قانون فعلی، در جامعه ایران بروز و ظهور یابد و هر کدام بازتاب دهنده بخشی از افکار عمومی باشند. در آینده نزدیک تکنولوژی‌های جدید تعریف جدیدی از تلویزیون و دیگر رسانه‌ها ارائه خواهند داد. البته با تغییر در تکنولوژی اگر به صورت داوطلبانه به سوی تکثر این رسانه نرویم، چه بسا کشور به صورت انفعالی با همین واقعیت مواجه شود که آثار آن با بهره‌گیری فعال و مدیریت شده به جای برخورد انفعالی متفاوت است. جامعه‌ای که دارای رسانه‌های قدرتمند رسمی و نیمه‌رسمی و مستقل از نوع کلاسیک و مدرن است، اگر رعایت کیفیت و انصاف و سرعت و صحت و دقت را داشته باشند، از جنبش‌های میکروبلاگی و سیطره رسانه‌های خارجی مصون خواهد بود. 
منبع: بهارنیوز

مطهری: بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام(ره) جزء مالیات دهندگان هستند/تاکید من بر روی مالیات آستان قدس است

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام جزء مالیات دهندگان هستند.

به گزارش ایسنا، علی مطهری در توضیحی نوشت: در خبری که از سخنرانی من در کنگره حزب همبستگی منتشر شد جمله‌ای درباره ضرورت پرداخت مالیات از سوی بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام آمده بود در حالی که چنین جمله‌ای در صحبت‌های من وجود نداشت.

وی افزود: این دو نهاد جزء مالیات دهندگان هستند و این جمله به خاطر اشتباه خبرنگار نقل شده بود و من درمورد پرداخت مالیات از سوی آستان قدس تاکید کرده بودم.


منبع: عصرایران

نماینده زن تهران: نمی‌توان مردم را مجبور به استفاده از پیام‌رسان داخلی کرد

نایب رئیس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس تاکید کرد: نمی‌توان مردم را مجبور به استفاده از یک پیام رسان کرد و اگر امروز می‌بینیم پیام‌های رسان‌های داخلی با اقبال مواجه نمی‌شوند علتش بی اطمینانی مردم است.

فاطمه سعیدی در گفت‌وگو با ایسنا درباره این‌که آیا قبول دارید مردم نسبت به استفاده از اپلیکیشن‌های داخلی بی اعتماد هستند، گفت: این حق مردم است که از کدام ابزار ارتباطی استفاده کنند و نمی‌توان این حق را از شهروندان سلب کرد. اینکه مردم را مجبور کنم از یک پیام رسان استفاده نکنند یا به عکس فقط حق داشته باشند از چند پیام رسان داخلی استفاده کنند با حقوق شهروندی آنها منافات دارد.

وی افزود: طبق قانون اساسی و مطابق فرمان هشت ماده‌ای حضرت امام بدون حکم قاضی و در موارد خاص هیچ کس اجازه شنود مکالمات مردم را ندارد. اینکه امروز می‌بینیم پیام رسان‌های داخلی با اقبال جدی مواجه نمی‌شوند علتش بی‌اطمینانی مردم است.

نماینده مردم تهران در مجلس همچنین بیان کرد: بنابراین، به جای ایجاد انحصار برای پیام رسان‌های ایرانی باید اطمینان مردم را جلب کنیم، اگر عنصر اعتماد را از بین بردیم همان اتفاقی که برای صدا و سیما در این سال‌ها افتاد، برای پیام رسان‌های داخلی هم می افتد.

این نماینده مجلس در پایان اظهار کرد: امروز اگر می‌بینیم بخشی از مردم تحت تاثیر شبکه‌های فارسی زبان خارجی هستند به دلیل رفتار غلط خود ما و صدا و سیمای ما است. وگرنه چطور یک شبکه تلویزیونی با ۱۰۰ کارمند می‌تواند یک دستگاه عریض و طویل به نام صدا و سیما را به حاشیه براند؟


منبع: عصرایران

نمونه تحلیل‌ عوامل اعتراضات اخیر!

گروه سیاسی: حامیان دولت روحانی و برخی از اصلاح‌طلبان می‌گویند: تجمعات مشهد(۷ دی) کار احمد علم‌الهدی بوده است.
برخی مسوولان می‌گویند: کار گروه احمدی‌نژاد بوده است.
خود احمدی‌نژاد و یارانش فعلا و از روز آغاز اعتراضات روزه سکوت گرفته‌اند و نگفته‌اند کار کی بوده!
 یک مقام مسوول می‌گوید: آمریکا چند هزار جوان را آموزش داده و برای تجمعات به ایران فرستاده!
 علم‌الهدی هم می‌گوید: ابتدا برای اعتراض گرانی بوده اما در ادامه کار اسرائیل و آمریکا بوده است.  
محسن رضایی هم می‌گوید: کار برادر زن صدام بوده است.  
دادستان کل کشور می‌گوید: کار یک مامور ویژه سازمان سیاه بوده است و…
 پلیس هم کسانی را بازداشت کرده که اصرار دارند کار آنها نبوده است.
حال شما در این آشفته‌بازار ریشه‌یابی اعتراضات، پیدا کنید پرتقال فروش را! راستی مگر در این مملکت گل و بلبل؛ که همه سرکارند، ارزانی بیداد می‌کند، همه در رفاه و خوشی‌اند و … ناراضی هم داریم که بخواهند اعتراض کنند؟
منبع: بهارنیوز

نظام از موهبت نقد مردم محروم مانده

✍️ علی نادربابایی
اگر حوادث اخیر کشور را مرور کنیم، بوضوح خواهیم دید که ریشه اینگونه رفتارها که از آن به اغتشاش نام برده می شود، در آموزه‌های چهار دهه اخیر نهفته است. نخست اینکه مردم ما هیچوقت اجازه اعتراضات مدنی و پیگیری مطالبات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را نداشتند و تمام اعتراضات  در راستای محکوم کردن بیگانگان بوده است. در تمام مراسم و مناسبت ها خشونت به فرزندان مان آموخته شده و همیشه مشت گره کرده و شعارهای مرده باد و زنده باد و پرچم سوزی و… نشانه‌های انقلابی بودن در میان قشر زیر پنجاه سال ترویج و تبلیغ شده است. از بزرگداشت ایام دهه فجر تا روز قدس و حتی تریبون های نمازجمعه با این روشهای خشونت آمیز همراه بوده است.

تمامی راهپیمایی‌ها در جهت تأیید عملکرد خودمان و محکوم کردن دیگران به جوانان ایران آموزش داده شده و هرگونه اعتراض و مطالبه اجتماعی با اتهام نشر اکاذیب و تبانی علیه نظام سرکوب شده است، از اعتراض به اسید پاشی ها تا مطالبات صنفی و سندیکایی از مشکلات معیشتی تا مطالبات سیاسی برای آزادی، از ایجاد فضای انتقادی مطبوعات و رسانه های مستقل تا جریانات دانشجویی و….! تا زمانی مورد تأیید نظام بوده که بر علیه بیگانگان باشد. در واقع نظام جمهوری اسلامی خودش را از این موهبت محروم نموده که توسط مردم خودمان مورد نقد قرار گیرد.

لذا قاطبه مردم با روشهای اصولی نقد و اعتراض آشنا نیستند و برای این مهم نیازمند تعامل با دولت، قوه قضائیه ، مجلس و حتی رهبری نظام هستیم. پرسشگری و مسئولیت پذیری را باید نهادینه کنیم از شهروند عادی تا بالاترین ارکان نظام باید مورد پرسشگری مداوم باشیم و همچنین پاسخگوی این پرسشها! در چند روز اخیر تمام حواس مسئولین نظام به بیگانگان بوده و با چند گوش شنیده و چندین تریبون پاسخ داده اند بی آنکه اندکی به مطالبات مردم گوش سپرده شود! از رأس تا تحت از رئیس‌جمهور تا وزیر و نماینده مجلس از دلسوز و غیر دلسوز همگی در فکر نحوه ساکت کردن مردم هستند و گاهی با دستپاچگی سخنانی گفته شده و سپس تکذیب شده است و هیچکس تاکنون اقدامی برای شنیدن صدای مردم انجام نداده و عزمی برای این کار از طرف مردم احساس نمی شود و به همین دلیل هنوز این اعتراضات ادامه دارد و علیرغم نبود انسجام و یکپارچگی، هرروز تصویر خشونت بیشتری را شاهد هستیم.

این رفتارها حاصل آموزه هایی ست که خودمان معلم آن بوده ایم، اگر جوانی ناآگاه اقدام به سوزاندن پرچم نموده ، مقصر خودمان هستیم که در این سالها فرهنگ پرچم سوزی را ترویج داده ایم ، اگر شعارهای مرده باد و زنده باد می شنویم بازهم از تعلیم خودمان است  اگر جایی به آتش کشیده شده و اگر از دیوار ساختمان دولتی بالا رفته اند حاصل بالا رفتن از دیوار سفارت خانه ها و آتش بازی ها بوده که هنوز وضعیت رسیدگی به پرونده شان برای مردم شفاف سازی نشده است. مسئولین محترم خود بهتر از شهروندان عادی میدانند که فساد در کدام بخشها ریشه دار شده است. اکنون زمان تسویه حساب های جناحی سپری شده و حتی از وحدت و همدلی سخن گفتن نیز بدون اقدام عملی بی نتیجه خواهد بود و مردم رامیتوان با روشهای سابق سرکوب نمود و زندانی کرد و… اما این روش جوابگو نیست. مردم به احترام از طرف مسئولین نیازمند اند.
منبع: بهارنیوز

هنوز گزارش دلیل فوت پدر را به ما ندادند

گروه سیاسی: از یاسر هاشمی درباره لحظه شنیدن خبر از دست دادن پدر می‌پرسم بغض گلویش را می‌گیرد، نمی‌تواند سخن بگوید سرش را پائین می‌اندازد و سکوت می‌کند؛ بعد از چند دقیقه می‌گوید «وقتی رسیدم پزشکان در حال احیا بودند و می‌خواستند که پدر باز گردد اما خب …» یاسر هاشمی کوچک‌ترین فرزند آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی است و معتقد آیت‌الله در میان مردم زنده است و کسانی که به پدر تهمت و افترا زدند. در توصیف دلتنگی‌اش برای آیت‌الله می‌گوید «در این یک سال جای خالی پدر در خانه برایشان سخت و دردناک است اگرچه در این مدت آیت الله هاشمی را بین مردم زنده دیدیم.» متن مصاحبه ایلنا با یاسر هاشمی را در ذیل بخوانید:


یک سال از رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌گذرد. این مدت بر شما و خانواده چگونه گذشته است؟
اینکه این یک سال چگونه گذشت، دارای دو بعد است. بعد از فوت آیت‌الله هاشمی هر شب یکی از ما شب را پیش مادر هستیم.‌ زمانی که در خانه هستیم جای خالی ایشان بیشتر احساس می‌شود. آن زمان که حاج آقا در قید حیات بودند غروب‌ها زمانی که به خانه می‌آمدند فرصتی پیش می‌آمد تا درباره مسائل روز با یکدیگر بحث کنیم و اگر سؤالی از ایشان داشتیم به راحتی پاسخ می‌دادند.
آیت‌الله هاشمی اخلاقی داشت؛ زمانی که با خانواده بودند آن زمان را فقط به ما اختصاص می‌دادند. خوب طبیعی است وقتی که ما این شرایط را مرور می‌کنیم به صورت عاطفی روزهای سختی را می‌گذرانیم.
اما اگر بخواهیم از بعد جامعه و آن چیزی که ما بین مردم می‌بینیم بررسی کنیم، بحث جایگاه اندیشه و افکار حاج آقا است که در این مدت خلأ سنگینی را احساس نکردیم. معتقدم فوت آیت‌الله هاشمی یک نقطه اوج برای ما و شخصیت ایشان بود. مشاهده کردید که چه تشییع جنازه باشکوهی با همدلی و وحدت مردم برگزار شد.
در این یک سال آن چیزی که برای ما ارث رسید محبت و لطف مردم بود که باید از آنها تشکر کنیم. ما هیچ زمان احساس تنهایی در بحث عقیده‌ها و افکار آیت‌الله نکردیم و یک موج عظیم از خواست‌ها و گفته‌های مردم را در راستای حرف‌های ایشان احساس کردیم.
این اتفاق فرصتی شد بیشتر به این موضوع توجه کنیم تا به پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های استراتژیک آیت‌الله هاشمی نسبت به آینده بپردازیم. معتقدم هنوز خیلی گره‌های نظام و مشکلاتی که احتمالاً در پیش رو داریم و خواهیم داشت را می‌توانیم با استفاده از اندیشه‌های آقای هاشمی مرتفع کنیم. در یک کلام بگویم در این مدت ما آیت‌الله هاشمی را بین مردم زنده دیدیم.
در انتخابات امسال خلأ وجود آیت‌الله هاشمی رفسنجانی احساس شد. فکر می‌کنید اگر حضور داشتند چگونه رفتار می‌کردند؟
برای این انتخابات حاج آقا از قبل تکلیف را مشخص کرده بودند. ایشان پیش‌بینی کرده بودند که مردم از آقای روحانی حمایت‌ می‌کنند تا دولت در چهار ساله دوم همه اهدافش را دنبال کند که این اتفاق هم افتاد.
اما زمانی که بخواهیم از تجربه ایشان در دولت‌گردانی و تصمیم‌سازی استفاده کنیم، قطعاً فقدانشان مؤثر است و شاید سال‌های دیگر احساس جدی‌تری نسبت به نبود آیت‌الله هاشمی داشته باشیم. اما هنوز می‌گویم آقای هاشمی در مجموع کشور یک فرد زنده است.
آیت‌الله هاشمی با یک‌سری هجمه‌ها و بداخلاقی‌ها در طول حیات‌شان روبه‌رو بودند که از کنار آنها می‌گذشتند. این صبر از کجا ناشی می‌شد؟ چه زمانی فکر می‌کردند که باید پاسخ دهند؟
کسانی که به آیت‌الله هاشمی تهمت و افترا می‌زدند، نسبت به ایشان شناختی نداشتند.
ایشان همیشه یک استراتژی درباره این مسائل دنبال می‌کرد. اگر کسی به خود ایشان تهمت و افترا می‌زد پاسخی نمی‌داد اما هنگامی که پای نظام و انقلاب در میان بود سکوت نمی‌کرد. هیچ‌گاه نمی‌گذاشتند نسبت به نظام و انقلاب حرفی زده شود و معتقد بودند که باید در این زمینه پاسخ‌ها داده شود تا در تاریخ ثبت شود. هنگامی که مسأله انقلاب به میان می‌آمد ایشان با جسارت پاسخ می‌دادند و نمی‌گذاشتند که تهمت‌ها و روایت‌های ناروا، چهره انقلاب و نظام را خدشه‌دار کند. اما درباره تهمت و بداخلاقی به خودشان، با وجود حق قانونی که برای پیگیری و شکایت داشت، از آن می‌گذشت و می‌گفتند که من همه امور را به خدا واگذار کردم.
آیت‌الله هاشمی سعی می‌کرد هیچ موضوعی را درباره انقلاب بدون پاسخ نگذارد، اما وقتی نوبت خودش می‌رسید از حق قانونی و حقوق شهروندی صرف‌نظر می‌کرد و در درون خودش می‌ریخت. این صبر پایه‌ای بود که بتواند به راحتی و با اطمینان و اقتدار بیشتری مسائل کشور و انقلاب را پیگیری کند.
آقای هاشمی معتقد بود این مسائل نباید مبنایی شود که ایشان از متن موضوعات اصلی به حاشیه رانده شود و این امر جزو یکی از اصول رفتاری آقای هاشمی بود. ایشان هیچ‌گاه اجازه نمی‌دادند حواشی بر متن غلبه پیدا کند. متأسفانه این روزها می‌بینیم مسؤولان به جای اینکه به مسائل اساسی و بحث‌های مردم بپردازند و آنها را حل و فصل کنند، بیشتر وقت خود را صرف حواشی و اختلافات داخلی می‌کنند که باعث می‌شود از آن اهدافی که در کشور دنبال می‌کنیم، دور شویم.
آیا موردی بوده است که از آیت‌الله بخواهید به آنها پاسخ دهد؟
بله، من خودم بارها از حاج آقا خواستم که به برخی از موضوعات پاسخ دهند. به ایشان می‌گفتیم شما اطلاعات را در دست دارید و ‌می‌توانید پاسخ دهید، اما موافق پاسخگویی به شیوه تهمت، افشاگری و مقابله به مثل نبود.
پاسخ‌های ایشان عموماً درباره مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود که خودشان موظف می‌دانستند در جایگاهی که دارند پاسخ دهند، اما هیچ‌گاه شخصی و به صورت افشاگری پاسخ نمی‌دادند و نمی‌پسندیدند که با آبروی افراد بازی شود. ایشان مخالف بودند که با ذهن و افکار عمومی بازی شود و اگر جایی هم پاسخ می‌دادند در جهت پیشبرد اهداف نظام بود.
حاج آقا بسیار صبور بودند. ایشان هیچ‌گاه عصبانی نمی‌شدند. ذهن آرام و راحتی داشتند و این به خاطر این بود که نظمی در زندگی خود داشتند. معتقدم این صبری که به آیت‌الله هاشمی نسبت می‌دهند یک امر ذاتی نیست بلکه اکتسابی است و به نظر من تکیه‌گاه قرآنی دارد. خودشان هم بارها در سخنرانی‌هایشان گفتند. اما این تکیه‌گاه از کجا می‌آید؟ آیت‌الله هاشمی از زمانی که طلبه بودند با قرآن همراه شدند و سال‌های زندان باعث شد ایشان در بطن قرآن قرار بگیرند.
آیت‌الله هاشمی بسیار صبور بودند. احساس می‌شود آقای هاشمی یک سیاستمدار بود و رفتارهای سیاسی قوی داشت ولی می‌خواهم بگویم این نبود. در حقیقت تصمیم‌گیری آقای هاشمی و سیاستمداریش نشأت گرفته از مصالح اسلام و قرآن بود.
آیت‌الله هاشمی یک مفسر قرآن بود که این ویژگی در چتر سیاسی گم شد و واقعاً جا دارد که نسبت به این بعد از زندگی ایشان پرداخته شود. بعد از فوت ایشان فرصت شد که مطالب جدیدی را در رابطه با حاج آقا به دست بیاورم. به جوانان و کسانی که با مبنای اسلامی جلو می‌روند توصیه می‌کنم اندیشه‌های آقای هاشمی الگوی مناسبی برای آنهاست. وی معتقد بود الگوی اسلامی و قرآن امکان مدیریت جامعه را فراهم می‌کند و اگر این مدیریت اسلامی نتواند در همه حوزه‌ها جوابگو باشد، تقصیر از اسلام نیست و از ماست.
رفتار حاج آقا در خانه چگونه بود؟
رابطه پدر و فرزند نزدیکی بین ما وجود داشت. حاج آقا فرزندان را اجباری را به کار نمی‌کردند و همیشه سعی می‌کردند با نصایح، راهنمایی‌های لازم را انجام دهند ولی هیچ‌گاه برای تربیت ما از جبر استفاده نکردند. می‌خواهم اعترافی کنم. ایشان همیشه دوست داشتند که یکی از ما طلبه شویم ولی خب نشدیم. همیشه ما را آزاد گذاشتند تا مسیر را خودمان انتخاب کنیم.
حاج آقا نسبت به صله رحم اهمیت زیادی می‌دادند و همیشه سعی می‌کردند با خانواده و فامیل مادری در طول سال دیداری داشته باشند. هر جمعه ظهر تقریباً همه ما خانه پدر جمع می‌شدیم. مادر غذای خوبی درست می‌کرد و همه کنار هم بودیم.
بیشتر چه بحث‌هایی در خانه مطرح می‌شد؟
خانواده ما یک خانواده سیاسی بود و به تبع بحث‌هایی هم که می‌شد سیاسی بود. ما برای حاج آقا حکم رابط صادقی را داشتیم که اخبار جامعه و مردم را برایشان نقل می‌کردیم. شاید مدیران برای ایشان اغراق می‌کردند اما ما خیلی شفاف و روشن با او صحبت می‌کردیم. یک خصلت بارزی که ایشان داشت و همه هم به آن اذعان دارند این بود که وقت می‌گذاشت و مسائل را به دقت گوش می‌داد. ممکن بود جایی از شخصی تعریف کنیم اما ایشان با هوشمندی مچ ما را می‌گرفتند و هیچ وقت متوجه نشدیم که بالاخره نظرمان را تأیید یا رد می‌کند.
حاج آقا همیشه اطلاعاتشان خوب بود و نمی‌توانستیم دروغی به ایشان بگوییم و حتی پیش می‌آمد که جایی آماری را که می‌دادیم، تصحیح کند.
پس می‌توانیم بگوییم آیت‌الله هاشمی زمانی که به منزل می‌آمد، عناوین را پشت در می‌گذاشت؟
آقای هاشمی خیلی به دنبال عناوین نبودند. شواهد سیاسی زیادی وجود دارد که گواه این گفته من باشد. ایشان به معنای رایج به دنبال کسب قدرت نبودند. آقای هاشمی تنها مسؤولی بود که در تمام عمر سیاسی‌اش پشتوانه‌ای به نام رأی مردم داشت.
مثلاً هنگامی که کسی رئیس قوه قضاییه می‌شود حکمش را از یک نهاد خاص می‌گیرد یا کسی که وزیر می‌شود از مجلس رأی اعتماد می‌گیرد اما آقای هاشمی کسی بود که همیشه رأی خود را چه هنگام ریاست جمهوری و چه خبرگان از مردم می‌گرفت و به جرأت می‌توانم بگویم تنها کسی بود که خود را در معرض بیشترین قضاوت مردم قرار می‌داد.
آقای هاشمی، جمهوریت را به عنوان یکی از ستون‌های نظام قبول داشت و مردم را ستون نظام می‌دانست. ایشان اعتقاد داشت اگر مردم در صحنه نبودند انقلاب به ثمر نمی‌رسید و این نگاه را تا آخر عمر داشتند. ایشان می‌گفت سال ۴۰ که مبارزه را شروع کردیم، فکر نمی‌کردیم که روزی به سمتی برسیم.
سال ۸۴ هم همین نگاه را بعد از انتخابات داشتند؟
بله، صحنه سیاست ُبعدهایی دارد و دارای فراز و فرودهای است. ‌به قول انگلیسی‌ها بعد از هر شکستی، پیروزی است. ایشان در همه مراحل نسبت به مردم و آگاه کردن آنها وقت می‌گذاشت و همیشه سعی می‌کردند که با مردم در ارتباط باشند. حاج آقا از آن دست مسؤولان نبودند که نخواهند با مردم باشند. اقشار مختلف مردم همیشه با ایشان دیدار می‌کردند و صحبت‌های خودشان را با او در میان می‌گذاشتند. هیچ‌گاه رابطه آیت‌الله هاشمی با مردم قطع نشد.
برخلاف رفتاری که ما در سیاسیون ایران می‌بینیم، خانم‌های بیت آیت‌الله هاشمی در عرصه‌های مختلف حضور دارند. این دیدگاه از کجا نشأت می‌گیرد؟
خوشبختانه حاج آقا جزو محدود روحانیونی بود که نگاهش به زن و خانواده، روشنفکرانه و به‌روز بود و آن نگاه متحجرانه که در برخی افراد مشاهده می‌کنیم را نداشت. هنگامی که خاطرات ایشان را می‌خوانید می‌بینید که نوشتند عفت به دفتر آمد اما زمانی که خاطرات بزرگان دیگر را می‌خوانید متوجه می‌شوید که حاضر نمی‌شوند اسمی از همسرشان بیاورند و می‌نویسند خانواده امروز به دیدارشان آمدند.
این اجازه‌ای که حاج آقا به خواهران می‌دادند تا وارد جامعه شوند در کمتر مسؤولی می‌بینیم. اغلب آنان اجازه نمی‌دهند که خانم‌های خانواده در انظار ظاهر شوند، اما آیت‌الله هاشمی برعکس آنان بود.
آیت‌الله هاشمی نیمی از جامعه که همان زنان باشند را به خوبی دید. ورزش بانوان که فائزه خانم به طور جدی آن را دنبال کرد به همراهی حاج آقا امکان‌پذیر شد.
آیت‌الله هاشمی معتقد بودند در حوزه اشتغال و تحصیل باید زنان جامعه را دید که اگر دیده نشوند ممکن است فردا دچار مشکلات فراوانی شویم. ایشان در حوزه فرهنگی و اقتصادی باور کرده بودند اگر ما به زنان اجازه حضور بدهیم جامعه رو به تعالی و پیشرفت خواهد رفت. هر چه ما آنها را محدودتر کنیم قطعاً آسیب جدی خواهیم دید.
ایشان معتقد بودند اگر جلوی این قشر گرفته شود فردا جامعه با معضلاتی روبه‌رو خواهد شد که نمی‌توان مقابل آن ایستاد. آیت‌الله هاشمی معتقد بود که نمی‌توان بخشی از جامعه را با شرایط امروز نادیده گرفت. همه ما باید واقعیت را ببینیم. حضور زنان در جامعه می‌تواند به آرمان‌خواهی کمک کند.
آیت‌الله هاشمی به مشی اعتدالی معروف بودند. منظور از این حرف چیست؟
اعتدالی که امروز می‌گویند همان آرمان‌خواهی واقع‌گرایانه است. بگذارید مثالی برای شما بزنم. در مسأله جنگ واقعاً آرمان ما این بود که صدام را شکست دهیم و پیروز شویم. وقتی که آقای هاشمی واقعیت را لمس کردند، تصمیم گرفتند که جنگ تمام شود یا در مسأله برجام ایشان واقعیت‌ها را دیدند و سنجیدند. به نظر من تقابل اعتدال با جریان تندرو را همین نقطه مشخص می‌کند.
خبر فوت را چگونه شنیدید؟
آن شب حوالی ساعت شش رسیدم خانه. یکی از محافظین ایشان زنگ زد و گفت که حاج آقا حالشان بد است و به بیمارستان شهدای تجریش انتقال داده شد. پرسیدم اتفاقی افتاده؟ محافظ نتوانست خودش را کنترل کند. فهمیدم چه شده، سریعاً خود را به بیمارستان رساندم. وقتی رسیدم پزشکان در حال احیا بودند و می‌خواستند که پدر بازگردد اما خب…
گفته می‌شود خواهران و مادر شما در هنگام نماز بر پیکره حاج آقا اجازه حضور نداشتند؟
این طور نبود که در مراسم حضور نداشته باشند. همه با اسکورت آمده بودند و در مسیر گیر کرده بودند. ما هم که رسیدیم اجازه نمی‌دادند داخل شویم و یادم هست از روی نرده پریدم. مأمور دم در اجازه نمی‌داد وارد شویم. گفتم مرد حسابی من خودم اصل ماجرا هستم. ممنوعیت برای خواهران و مادر نبود. عدم حضور آنها یه دلیل شلوغی مسیر بود.
این روزها بحث رادیواکتیو موجود در خون آیت‌الله از سوی شما و دیگر فرزندان مطرح می‌شود. شورای عالی امنیت نیز در این باره جلسه‌ای تشکیل داده بود. درباره آن توضیح دهید؟
شورای عالی امنیت ملی دیرهنگام موضوع تحقیق درباره فوت حاج آقا را مورد بررسی قرار داد. آخرین گزارشی که به ما دادند این بود که وجود ۱۰ یا ۱۲درصد به طور دقیق یادم نیست رادیواکتیو در خون حاج آقا قطعی است اما این دلیل فوت نیست. در خون حاج خانم نیز سه برابر و در خون فاطمه یک برابر رادیواکتیو وجود دارد. ما از آنها خواستیم که گزارش را به ما بدهند اما ندادند.
این روزها شاهد هاشمی‌زدایی در دانشگاه آزاد هستیم. نظرتان چیست؟
در واقع هاشمی‌زدایی که امروز مطرح می‌شود، مقابله با تفکر هاشمی است و بحث جدیدی هم نیست. از همان موقعی که تلویزیون اجازه نداد افکار آیت‌الله هاشمی بخش شود هاشمی‌زدایی کلید خورد. دستشان به دانشگاه آزاد نمی‌رسید که رسید اما مردم به خوبی می‌دانند که هاشمی که بوده و چه کاری انجام داده است. همیشه عده‌ای بودند که با تفکرات آیت‌الله هاشمی مخالفت می‌کردند. حالا نمی‌خواهم بگویم بی‌حیایی اما این رفتارها را انجام می‌دهند. مردم خوب می‌دانند که چه کسی دانشگاه آزاد را بنا نهاد و چه تفکری پشت آن است. تفکرات آیت‌الله هاشمی مشخص است.
منبع: بهارنیوز

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: حوادث اخیر زنگ خطر جدی برای مسئولان است/ برای رفع مشکلات فکری کنند

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: مسئولان برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه فکری کنند.

به گزارش تسنیم، فؤاد ایزدی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در نشست تخصصی تحلیل وقایع اخیر کشور با عنوان “به نام مستضعفین به کام معاندین” که در محل لانه جاسوسی برگزار شد، در سخنانی، با توجه به بازخورد جریانات معاند رسانه‌های در این اتفاقات, اظهار داشت: اگر یک کشور بدن دخالت خارجی زندگی کند, امورات سیاسی و اقتصادی آن یقیناً به آسانی ممکن خواهد بود و این روند تا زمانی که جامعه به بلوغ کامل اجتماعی و مدنی برسد، ادامه پیدا خواهد کرد.

وی افزود: اتفاقات اخیر نیز اگر به خشونت کشیده نمی‌شد, آن وقت افرادی که کم‌کاری کرده بودند, می‌بایست در مقام پاسخگویی به چرایی این مشکلات برمی‌آمدند؛ فلذا این ضربه‌ای بود که با کارشناسی دشمن از مطالبات به حق مردم، به نحو احسن در اتاق‌های فکر ضدانقلاب بهره‌برداری شد و به سود جریان معاند نظام حامی استکبار تمام شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، افزود: دولت‌های بیگانه کاملا هدفمند بر روی جریان‌های رسانه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنند تا با استفاده از موج‌های رسانه‌ای اهرم فشاری بیابند و با اتصال آن به اتفاقات درون کشور, مسیر رسیدن به امیال خود را با جهت‌دهی سیستماتیک افکار عمومی تسهیل کنند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، اظهار داشت: متأسفانه زمانی که اعلام می‌شود این هجمه‌ها, چهره واضح و روشن جنگ نرم دشمن است و نیز مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تأکید جدی داشته‌اند؛ شاهدیم که بسیاری از مسئولین با بی‌توجهی به این نکته مهم, ناخواسته زمینه نفوذ دشمن را فراهم و دامنه نفوذ عملیاتی جنگ روانی دشمن را گسترش می‌دهند.

ایزدی با اشاره به روند رو به رشد فرارمغزها و دست‌های پنهان تطمیع‌گر استکبار در پس این جریان, تصریح کرد: دشمن با طبقه‌بندی‌های قومیتی, فرهنگی, اجتماعی؛ سیاسی درون ساختارهای موجود در بطن جامعه با توجه به اصول جنگ اطلاعاتی در غالب هجمه‌های رسانه‌ای, سعی در کنترل افکار عمومی دارد تا بتواند با تضعیف دولت و تشدید اعتراض‌های مردمی پروژه غیر مشروع نشان دادن دولت و نظام را کلید زده و در مجامع بین‌المللی از آن به عنوان یک اهرم فشار برای تخریب وجه جمهوری اسلامی استفاده کند؛ که البته این با هوشیاری و بصیرت رهبری و غیرت ولایی مردم همیشه در صحنه خنثی و نقشه‌های دشمن نیز بر آب شده است.

وی افزود: علت وضع تحریم‌ها و به‌وجود آوردن مضایغ اقتصادی برای مردم کشور ما نیز جزئی از برنامه‌های از پیش برنامه‌ریزی شده دشمن بوده تا با آن به دنیا القا کنند که جوانان و مردم ایران از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خسته شده‌اند و به دنبال یک نوع دموکراسی و لیبرالیسم غربی هستند و با حمایت این جریان به براندازی نظام دست بزنند که البته می‌بایست در تبیین و تفسیر این طیف جریانات و اقدامات دشمن برای آگاهی هرچه بیشتر مردم اقدامی جدی بشود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به سازماندهی مشخص و بودجه‌هایی که در طیف‌های گسترده رسانه‌ای برای پوشش و دامن زدن به حوادث اخیر در کشور توسط ایادی دشمن و معاند نظام صورت گرفت, مسئولان می‌بایست این را زنگ خطری جدی قلمداد کرده و برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه فکری کنند تا این وقایع بیش از این سبب سودجویی دشمنان نظام و انقلاب اسلامی نشود.


منبع: عصرایران