آمار تازه وزیر دادگستری از بازداشتی‌ها

 



 

 



خبرگزاری ایسنا: وزیر دادگستری با تاکید بر اینکه بازداشت کردن افراد برای ما هیچ لذتی ندارد و برای هیچ حکومتی خوب نیست، اظهار کرد: به گفته مسئولان امنیتی تعداد کسانی که در جریان اتفاقات اخیر بازداشت شده و تاکنون آزاد نشده اند و کماکان در بازداشت به سر می برند زیر صد نفر است.

 علیرضا آوایی وزیر دادگستری صبح چهارشنبه در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسش ایسنا در مورد تعداد بازداشت شدگان در اتفاقات اخیر اظهار کرد: در رابطه با بازداشتی‌ها یکی از موضوعاتی که همه از جمله مقام معظم رهبری و روسای قوا بر آن اتفاق نظر داشتند، این بود که یک سری اتفاقاتی افتاده و در آن افراد مختلف با انگیزه‌های گوناگون ورود پیدا کرده‌اند که باید آنها را تفکیک کنیم.

وی ادامه داد:در جریان اتفاقات اخیر برخی هیجانی شده و برخی نیز برای آنکه بدانند چه خبر است، به خیابان‌ها آمدند. عده‌ای دیگر نیز از بخشهایی از نظام در طول این مدت عقده، ناراحتی، گرفتاری و تکدری داشتند و برای عقده گشایی به خیابان‌ها آمدند، همچنین ممکن است برخی دیگر نیز فکر کنند که ‌آمدنشان به صحنه به ویژه تا پیش از آغاز تخریب‌ها به کشور کمک می‌کند، لذا با هرکدام از این افراد باید یک جور رفتار شود.
منبع: بهارنیوز

محمدرضا زائری: واقعا شما درد دین دارید؟

گروه سیاسی: حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در یادداشتی نوشت: چند روز است جماعتی در فضای مجازی بسیج شده‌اند تا همه را مجبور کنند به نوعی چیزی بر علیه رییس جمهوری بنویسند و البته می فهمم بسیاری از آنان حسن نیت دارند و بر اساس غیرت مذهبی و حمیت دینی برآشفته اند، اما واضح است که جریان سازان پشت صحنه همان انگیزه های سیاسی را دارند که زمینه ساز تجمع اولیه اعتراضات مشهد شد. و در این میان نمی فهمم کسانی که آقای روحانی را به رایج ترین سلاح حوزه یعنی رمی به بیسوادی می زنند و ادعای فقاهت و دین شناسی دارند چرا متوجه تعارض و تناقض مواضع خود نیستند؟ راستی با همان مبانی دینی آیا این سخن که “انتقاد به معصومین علیهم سلام الله جایز باشد” بدتر است یا ربا ؟ یا دروغ گفتن علنی به مردم؟ یا ظلم به یک بی پناه در زندان؟ یا رشوه گرفتن رسمی در نهادهای اداری و دولتی ؟ یا ویژه خواری برخی آقازاده ها؟ یا بدنام کردن اسلام و غارت دین و اعتقادات مردم؟ یا بی اعتنایی به ضوابط شرعی در نفوس و دماء و اعراض محرّمه و محترمه ؟ یا فراموش کردن حدود شرعی در قصاص و تعزیر؟

و بر اساس همان باورهایی که غیرت ما را بر می انگیزد، بر اساس زیارت شریفه جامعه کبیره و … و بر اساس مبانی معرفتی ما و مجامیع روایی ما، واقعا آنچه باید برایش فریاد کشید اینهاست! برادران اگر راست می گویید چرا سالها ربا و رشوه و ظلم و بی عدالتی و فساد منظم و ریشه دار را می بینید و دم نمی زنید؟ من هم از آقای روحانی به شدت آزرده و خشمگینم، اما بیش از آنکه بهانه ام یک سخن بی ربط او باشد، دروغ هایی است که با عمامه و عبا و ریش و لباده به مردم گفته و می گوید! چرا از دروغ ها بر نمی آشوبید؟

شما که ادعای سواد و دین شناسی  وعلم و فضل دارید بهتر می دانید که در هیچ جای باورهای ما نگفته اند قائل بودن به چنین موضوعاتی – که غالبا هم محل اختلافات کلامی بوده – کفر وفسق است، اما همه می دانید که آه مظلوم چه زلزله ای در عرش می اندازد و دروغ کلید همه مفاسد است و یک درهم ربا از هفتاد بار چه کاری با چه کسی در کجا بدتر… من هیچ دل خوشی از شیخ حسن روحانی ندارم و به او رأی هم نداده ام و بیش از همه نیز منتظرم دوران تلخ ریاستش به پایان برسد و بارها هم به تندی از او انتقاد کرده و به رفتار و گفتارش تاخته ام! اما واضح است که درد بسیاری از معرکه گیران امروز دین نیست! آنان که اکنون راه افتاده اند تا با جوسازی از این مرجع و آن فقیه یادداشت و بیانیه بگیرند تا دیروز کجا بودند و آنها که در فضای مجازی به شکل سازمان یافته به امثال من برای اعلام موضع فشار می آورند چرا در هتک حرمت ها و لگدمال شدن اصول ساکت هستند؟ تف بر ذات کثیف این سیاست بازی ها که روز به روز بیشتر دارد همین ته مانده باورهای دینی مردم را جارو می کند!
منبع: بهارنیوز

روحانی: نباید در توسعه اقتصاد فضای مجازی از جهان عقب بمانیم

به گزارش  پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجت الاسلام حسن روحانی در جلسه روز چهارشنبه هیات دولت با بیان اینکه فهم دقیق از تأثیرگذاری گسترده فضای مجازی در اقتصاد، فرهنگ، توسعه کسب و کار و اشتغال، دگرگونی زندگی مردم و آینده این تأثیرگذاری بسیار حائز اهمیت است، اظهار داشت: این فضا با سرعت فوق العاده زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی را در بر می­ گیرد و مفاهیم اشتغال را بویژه در حوزه خدمات به شدت تغییر می ­دهد. وی خاطرنشان کرد: بهره ­مندی مؤثر از این فضا با تأکید بر تقویت حاکمیت ملی و تلاش برای افزایش ظرفیت­ های بومی و پیشگیری از آسیب­ ها نیازمند سرمایه ­گذاری­ های بیشتر در آن است.

روحانی با یادآوری اینکه عدم درک درست از سرعت تحولات فضای مجازی و تأثیرات آن موجب شکاف نسلی می­ شود، تصریح کرد: دولت باید تلاش کند در حوزه توسعه اقتصاد فضای مجازی از جهان عقب نماند. وی همچنین با تأکید بر لزوم تحرک بیشتر در این فضا و از جمله توسعه خدمات الکترونیک و به ویژه دولت الکترونیک، خواستار افزایش اینگونه خدمات با استفاده از ظرفیت­ های آن برای کاهش هرچه بیشتر هزینه­ ها شد. همچنین هیات دولت به بررسی گزارش مرکز ملی فضای مجازی درخصوص «اقتصاد مجازی» پرداخت در گزارش مرکز ملی فضای مجازی موضوعاتی از قبیل بررسی وضعیت موجود فضای مجازی، روندها و آینده فضای مجازی، تغییر الگوی پیشرفت، اصول کارکرد نظام اقتصادی غربی در فضای مجازی، تلاش دولت­ ها جهت کسب جایگاه خود در فضای مجازی و وضعیت جمهوری اسلامی ایران در این فضا مورد بررسی قرار گرفته است.

در گزارش مرکز ملی فضای مجازی موضوعاتی از قبیل بررسی وضعیت موجود فضای مجازی، روندها و آینده فضای مجازی، تغییر الگوی پیشرفت، اصول کارکرد نظام اقتصادی غربی در فضای مجازی، تلاش دولت­ ها جهت کسب جایگاه خود در فضای مجازی و وضعیت جمهوری اسلامی ایران در این فضا مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این گزارش، ۶۲ درصد از حجم اقتصاد فناوری ارتباطات و اطلاعات ایران و توزیع آن را اپراتورها و ۳۸ درصد مابقی را سایر شرکت­ ها تشکیل می­ دهند. این گزارش می افزاید که تاکنون ۱۳۲ هزار و ۸۳۴ شغل توسط ۲۱ استارتاپ در ایران ایجاد شده است. در ادامه جلسه، تعدادی از پیشنهادهای دستگاه ­های اجرایی پس از بحث و بررسی، به تصویب هیئت وزیران رسید.
منبع: بهارنیوز

نامه زیباکلام به امام جمعه موقت تهران

گروه سیاسی: صادق زیباکلام در نامه‌ای به کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران به خاطرنشان کرده است که بودجه امور فرهنگی-مذهبی ۸۱۰۰میلیارد تومان است و بودجه محیطزیست، ۳۰۰میلیارد تومان! متن این نامه را بخوانید:
 
بسمه‌تعالی
محضر باسعادت حضرت آیت‌الله جناب کاظم صدیقی
امام‌جمعه موقت شهرستان تهران مدظله‌العالی
با سلام و تحیات
در خطبه‌های گران‌سنگ نماز جمعه تهران(۲۲دی‌ماه) ضمن گلایه از امناء دولت فخیمه در خصوص قلت بودجه‌های مراکز حوزوی که به امور گسترش باورهای مذهبی جامعه اهتمام می‌ورزند، فرمودید که بودجه این نهادها خیلی هم اعداد و ارقام زیادی نیستند و به‌پای برخی از دانشگاه‌ها هم نمی‌رسند. بنده جسارتا بودجه سال گذشته ۴۴موسسه، سازمان، نهاد و بنیادی که در امور فرهنگی – مذهبی فعالیت می‌کنند را جهت استحضار به محضر ارجمندتان جمع‌آوری کرده و در پایان با بودجه‌های برخی از دانشگاه‌ها بعلاوه محیط‌زیست و جنگلبانی کشور مقایسه نموده‌ام. مستحضر هستند که به‌جز وزارت ارشاد، هیچ‌یک از این چهل ارگان و نهاد نه به دولت، نه به مجلس و نه به هیچ نهاد دیگری در قبال میلیاردها تومان بودجه‌هایی که دریافت می‌دارند پاسخگو نبوده و هیچ نظارتی بر دخل‌وخرجشان اعمال نمی‌شود.

جنابعالی درهمان خطبه‌ها اضافه فرمودید که در مقابل بودجه‌های دانشگاه‌ها این ارقام خیلی هم زیاد نیستند. بنده جسارتا بودجه برخی از دانشگاه‌های اصلی کشور را هم جهت مقایسه خدمتتان عرضه می‌دارم.
دانشگاه فردوسی: ۳۲۰میلیارد تومان
دانشگاه تبریز: ۲۵۰میلیارد تومان
پلی‌تکنیک(امیرکبیر): ۲۵۰میلیارد تومان
دانشگاه اهواز: ۲۰۰میلیارد تومان
دانشگاه کرمان: ۱۷۰میلیارد تومان

و بالاخره بودجه‌هایی که من بر روی آن‌ها عقده پیداکرده‌ام، محیط‌زیست و جنگلبانی کشور هرکدام با قریب به ۳۰۰میلیارد تومان را هم باز به‌منظور مقایسه به استحضار مبارکتان می‌رسانم. ای‌کاش فقط می‌شد یک نظرسنجی ابتدایی از مردم ایران به عمل می‌آمد و اگر اکثریت ترجیح می‌دادند که بودجه امور دینی کشور ۲۷برابر بودجه محیط‌زیست کشور باشد، آن ۳۰۰میلیارد را هم خرج تبلیغات ایدئولوژیک دینی حکومتی نمایید.
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
۲۵دی۱۳۹۶
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۶ دی

 



 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

قرارنیست هرکس معتادباشد؛خودکشی بکند

هوشنگ عطاپور
در تاریخ ۱۱/۲/۱۳۹۵، گزارش مکتوب و فیلمی از وضعیت اسفناک «آسیب دیدگان اجتماعی» در مناطق آسیب خیز و سکونتگاه‌های غیر رسمی کشور، در شورای اجتماعی توسط وزارت کشور، خدمت مقام معظم رهبری ارائه شد. بعد از استماع گزارش وزیر کشور و روسا و مدیران سازمان‌های ذی‌مدخل در مدیریت آسیب‌های اجتماعی و مشاهده فیلم، مقام معظم رهبری بیانات بسیار متین و هوشمندانه‌ای برای جمع حاضر داشتند که به یکی از فراز‌های بیانات ایشان درآن جمع، اشاره می‌کنم: «ما مردم را باید عائله‌ خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر. . . این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله‌ ما است. به مسئله‌ آسیب‌های اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آن‌جور نگاه می‌کردیم. اگر بنده یک بچه‌ معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟

 اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم. . . ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم. . . ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانواده خودمان باشد. ۱۱/۲/۹۵» به درستی هم مردم و شهروندان یک کشور همچون عائله و اعضای خانواده‌ مسئولین هستند.

 در بین اعضای یک خانواده ناهمسانی در حوزه ظرفیت‌ها و توانمندی‌های فردی وجود دارد؛ ولی علیرغم همه این ناهمسانسی‌ها، معمولاً پدر و مادر دانا، فرزندان خود را دوست دارند و برای موفقیت آنان تلاش می‌کنند و هرگز با القاب تحقیر کننده، آنها را مورد عتاب و خطاب قرار نمی‌دهند. در پهنه یک کشور نیز، انسان‌ها با توانمندی و ظرفیت‌های فیزیکی، ذهنی و روانی متکثر و متنوع، با آستانه تحمل اجتماعی متفاوتی زندگی می‌کنند. همچنان که در عرصه سیاسی از طیف معاندین تا مخالفین در جامعه سیاسی یک کشور وجود دارند، در عرصه اقتصادی هم از افراد زیر خط فقر تا مرفه و متمول حضور دارند، در حوزه فرهنگی هم، می‌توان طیفی از افراد فرهیخته، نخبه تا وندال و سرکش را شاهد باشیم.

 در حوزه‌ اجتماعی نیز از «فرد گرایی مطلق» تا «مشارکت جوی فعال» به چشم می‌آیند. ولی در یک جامعه نرمال، همه این صفت‌ها اگر تحلیل آماری شوند، از «منحنی توزیع نرمال» تبعیت نموده و جمعیت افراد بسیار خوب به نسبت مساوی با جمعیت افراد بسیار بد، در طرفین منحنی توزیع نرمال قرار گرفته و عموم جامعه در بطن و درون منحنی زنگوله‌ای شکل توزیع نرمال قرار می‌گیرند. هر قدر مدیریت فرهنگی- اجتماعی جامعه موثر‌تر و نفوذ کلام واعطان و خطبا، سخنوران و رسانه‌های اجتماعی و علی‌الخصوص آموزش و پرورش کارآمدتر باشد؛ جامعه به سمت نرمال و متناسب شدن حرکت خواهد کرد. در جامعه، سیاستمداران، مسئولین، اصحاب قدرت قضایی و تفنینی،  افراد فرهیخته و صاحب‌تریبون، باید اطلاعات جامعه شناختی و رفتارشناسانه از‌ترکیب کلی و رفتار عمومی جامعه داشته باشند و باید دقیق صحبت بکنند و حواس شان به شعور اجتماعی باشد. برچسب‌های مختلفی که در سطح عمومی جامعه، توسط شهروندان معمولی استفاده می‌شود؛ نباید عیناً مورد استفاده آنها قرار بگیرد. در‌ترمینولوژی علوم اجتماعی افراد یا مبراء از خطا، یا مجرم، متهم، بزهکار و یا خلافکار هستند.

در عرصه عمومی، شهروندان می‌توانند منتقد یا معترض باشند. اخلاقیات و ارزش‌های دینی ایجاب می‌کنند با شهروندان با ادبیات کریمانه گفتگو شود و حیثیت و کرامت انسانی آنها در لفظ و عمل صیانت شود.  «معتاد، نه مجرم است و نه مستحق مرگ» . میزان خودکشی در بین معتادان و جمعیت عمومی جامعه تفاوت آماری معناداری ندارد. یعنی قرار نیست هر کس معتاد باشد؛ خودکشی بکند. یا هر معترضی خس و خاشاک باشد. معترض و مخالف و حتی معاند شهروندان این کشور هستند که از حقوق سیاسی و اجتماعی غیر قابل سلب برخوردارند؛ مگر به حکم قانون و رای دادگاه صالح اگر، دادگاهی متهمی را مجرم شناخت، باز هم مجرم از حقوق مشخص و تعریف شده‌ای برخوردار است.

یعنی قاضی و ضابط قضایی حتی به یک اعدامی حق تعرض فیزیکی و روانی ندارند. وقتی مقام معظم رهبری، به عنوان شخص اول مملکت، مردم را عائله‌ی مسوولین می‌دانند؛ تکلیف بقیه کاملاً مشخص است و باید حیثیت افراد و کرامت آنها در هر شرایطی توسط مسوولین صیانت شود. تحقیر، توهین و تخریب شخصیت افراد نباید در‌تریبون و رسانه‌های ملی و رسمی‌ترویج شود که می‌تواند به اخلاق زدایی در جامعه منجر شود. و جالب آن که وقتی رئیس جمهور، به عنوان مسوول اجرای قانون اساسی و تضمین کننده‌ی حقوق شهروندی به صاحبان این ادبیات تذکر می‌دهند، با همان ادبیات با ایشان برخورد می‌کنند.
منبع: بهارنیوز

روحانیت در برابر روحانی؟

سجاد خداکرمی-روزنامه بهار
رئیس‌جمهور در بخشی از دیدار خود با وزیر و معاونان وزارت اقتصاد در ارتباط با لزوم نقد و نقادی سخن به میان آورد و در این میانه برای روشن‌تر شدن جدیت این موضوع اشاره ای به تاریخ اسلام می‌کند و می‌گوید «در کشور ما معصوم نداریم، ضمن اینکه پیامبر اسلام (ص)هم به مردم اجازه انتقاد می‌دادند و بالاتر از مقام پیامبر در تاریخ وجود ندارد.» همین جمله های حسن روحانی اما با کمی پس و پیش بیان شدن و با کمی تاخیر به یکی از حاشیه های جدید برای او تبدیل شد تا جایی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در محکومیت آن بیانیه داد اما در نهایت دفتر وی در واکنش به این حواشی از نقل نادرست سخنان وی سخن گفت، واکنشی که از سوی مخالفان دولت به عقب نشینی روحانی از سخنانش تعبیر شد.

حاشیه‌سازی‌ها به رهبری جامعه مدرسین
ماجرا از آنجا آغاز شد که برخی اعضای ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به این سخنان واکنش نشان دادند. آیت اله حسن ممدوحی نماینده مردم کرمانشاه در مجلس خبرگان رهبری در دوره چهارم و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یکی از معترضین به سخنان روحانی بود که با اشاره به متن نادرست از سخنان رئیس‌جمهور گفت: «گمان می‌کنم این ناآگاهی است و گرنه شاید هدفی هم نداشته باشد ولی ناآگاه است.» آیت‌اله شیخ مهدی شب‌زنده‌دار استاد دروس عالی حوزه علمیه و دیگر عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز همچون ممدوحی در واکنش به اظهارات روحانی گفت: «به‌خاطر عقاید شیعه و ولایت فقیه به اینجا رسیدید، و الّا شما چه جایگاهی داشتید که حالا هر روز درباره عقاید شیعه مناقشه می‌کنید؟ معلوم می‌شود در حوزه درست درستان را نخوانده‌اید. اینکه ما می‌گوییم درست درس بخوانید و فقه و اصول خود را درست کنید برای همین است. آدم بی‌سواد این حرف‌ها را می‌زند.» البته ماجرا به اظهارات تند اعضای این تشکل روحانی اصول‌گرا منتهی نشد و خود مجمع مدرسین نیز در این ارتباط بیالنیه ای صادر کرد و در ابتدای آن نوشت: «این روزها سخنانی از بعضی از مسئولان مبنی بر جواز نقد پیامبر اعظم (صلی اله علیه و آله و سلّم) و ائمه‌معصومین (صلوات اله علیهم) شنیده شد که بار دیگر یکی از مسلّمات اعتقادی که محل اجماع قاطبه مسلمین و همچنین یکی از اصول ضروری مذهب حقه تشیع اثنا عشری است را منکر شده‌اند.» این تشکل همچنین در بیانیه خود که به امضای آیت اله محمد یزدی رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضوفقهای شورای نگهبان رسیده است، آورد: « نفی عصمت رسول اکرم(صلی اله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) مخالفت صریح با اسلام و مذهب تشیّع است. اکیداً توصیه می‌کنیم بعضی از مسئوولین از ورود به مسائل اعتقادی و تخصّصی فکری در اظهارات خویش پرهیز کنند و بجای آن تلاش خود را به حل مشکلات معیشتی و گرفتارهای اقتصادی مردم معطوف و آنچه مردم از شماها انتظار دارند گره‌گشائی از مسائل و مشکلات زندگی آنان است، نه اظهار نظر در مسائل اعتقادی و تخصصی که نه تنها گرهی از کار مردم باز نمی‌کند که افزون بر مشکلات دنیوی آنان، دین آنان را نیز با مشکل مواجه می‌کند.»
در پی این موضع گیری‌ها البته برخی دیگر از اصول‌گرایان نیز خاموش ننشستند و هر یک به سهمی در این ارتباط زبان به گلایه و مخالفت گشودند تا جایی که عزت اله ضرغامی رئیس پیشین صدا و سیمای جمهوری اسلامی و از چهره های اصول‌گرا نیز طی سخنانی در این رابطه گفت: «امام زمان(عج) هم قابل نقد است. از پیامبر هم که بالاتر نداریم. به پیامبر (ص) هم می‌گفتند این سخن از شماست یا وحی الهی است!” اگر این جملات را به جای رئیس‌جمهور فعلی، رئیس‌جمهور قبلی می‌گفت چه می‌شد؟ شاید کسانی که لباس روحانی به تن می‌کنند سهمیه ی ویژه‌ دارند! »

رد حاشیه سازی‌ها از این سو
انتصاب چنین سخنان نادرستی به رئیس‌جمهور البته بدون پاسخ نماند و پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات نهاد ریاست‌جمهوری در روز یکشنبه و در پاسخ به وی در حساب توئیتری خود نوشت: «وظیفۀ خواص روشنگری است نه ابهام‌آفرینی. روحانی از اجازه نقد درحکومتِ معصوم گفت،نه ایجابِ نقدِ معصومین. پیرومذهبی هستیم که خدابه ملایک اجازه نقد میدهد(بقره۳۰)،مولاعلی فرمان به نقد میدهد(خطبه ۲۱۶)وامام‌صادق می‌فرماید: بهترینِ برادران من کسی است که عیوبم رابه من هدیه کند.» اما این تنها واکنش از این سو نبود و در ادامه روز گذشته دفتر رئیس‌جمهور در واکنش به برخی حاشیه سازی های کذب پیرامون سخنرانی رئیس‌جمهور در دیدار وزیر و مسئولان وزارت امور اقتصادی و دارایی، ضمن تکذیب انتساب این جمله به رئیس‌جمهور که «امام زمان (عج) هم قابل نقد است»، تاکید کرد: «باور و اعتقاد به عصمت انبیاء و ائمه معصومین(ع) از مسلمات قطعی تشیع است.» در مشروح این بیانیه آمده است: «در پی برخی حاشیه‌سازی‌ها پیرامون سخنرانی ریاست محترم جمهوری در دیدار وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی (مورخ ۱۸ دی ماه سال ۹۶) به اطلاع می‌رساند: مطالبی همچون «قابل نقد بودن معصومین علیهم‌السلام» که با تقطیع و تحریف هدفمند جملات رئیس‌جمهور، ابتدائاً از سوی یک چهره سیاسی بیان شد و متاسفانه زمینه ساز قضاوت و موضع گیری گروهی از رسانه‌ها، اشخاص و برخی تشکل‌های حوزوی گردید؛ کاملاً کذب است و از جمله، به هیچ عنوان عبارت “امام زمان (عج) هم قابل نقد است” نه در سخنان ایشان وجود داشته و نه از آن قابل استنباط می‌باشد. بدیهی است باور و اعتقاد به عصمت انبیاء و معصومین علیهم‌السلام از مسلمات قطعی مذهب تشیع است. حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی در بخشی از سخنرانی مورد نظر (که متن و فیلم کامل آن نیز در پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری منتشر شده و موجود است) بوضوح از ضرورت تحمل نقد در حکومت سخن می‌گویند و به عنوان شاهد مثال تاکید می‌کنند که حتی در دوره حکومت معصومین علیهم‌السلام هم آن بزرگواران به مردم اجازه می‌دادند نظرات و نقدهای خود را مطرح کنند. این نکته بیانگر سعه صدر، بزرگواری و تحمل در مشی حکمرانی معصومین و پذیرش نقد مردم و اظهارنظر آنها نسبت به اجزای حاکمیت و نه معصوم(ع) است. این جملات علاوه بر اینکه قرائن تاریخی، فقهی و کلامی بسیاری دارد، به معنای قابل نقد بودن معصومین (ع) نبوده و اینگونه نیز قابل استنباط نیست. از اصحاب رسانه، سیاسیون، تریبون‌داران، خطبا و خصوصا علمای ارجمند و فضلای محترم حوزوی انتظار می‌رود پیش از آنکه مطالب تحریف شده و بعضا هدفمند برخی چهره های سیاسی در رسانه‌ها را ملاک قضاوت و نقد قرار دهند؛ به اصل جملات بیان شده از سوی رئیس‌جمهور (که براحتی از طریق پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری president.ir در دسترس است) رجوع فرمایند.

دفاع روحانیون مستقل
اما در این میان مدافعین رئیس‌جمهور تنها در دولت ننشسته بودند چه آنکه برخی روحانین ارشد دیگر نیز از در دفاع از روحانی برآمدند. در همین ارتباط یک عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه «ظاهرا مقصود آقای روحانی در این بحث کاملا برای برخی روشن و گویا نبوده است» تصریح کرد: «منظور ایشان این بود که آیا می‌شود از پیغمبر سوال کرد و می‌شود یا حتی نسبت به تصمیمی که پیغمبر گرفته است سوال، پرسش یا نقد کرد.» آیت اله سیدرضا اکرمی در تبیین اظهارات حسن روحانی در باب امکان نقد در حکومت معصوم با تاکید بر اینکه «ما باید بین وحی و رای تفکیک قائل شویم» اظهار کرد: «آنچه رسول اکرم فرموده حرف خداست جای بحث ندارد؛ چون کلام خداست اما ما در جنگ بدر داریم که رسول اکرم یک نقطه ای را برای عملیات در نظر گرفته بودند، یکی از اصحاب آمد گفت یا رسول اله آیا این مکان را به امر و دستور خدا انتخاب کردی یا به تشخیص خودت، پیغمبر فرمودند نه این تشخیص خودم است و آن فرد به حضرت قبولاند که این مکان برای دفاع مناسب نیست و باید مکان دیگری انتخاب شود و پیغمبر هم آن را قبول و مکان دیگری را انتخاب کردند. آقای روحانی منظورشان این است که ما می‌توانیم از رسول اکرم سوال کنیم یا به کار او نقد بکنیم.»

آیت اله محسن غرویان استاد حوزه و دانشگاه یکی دیگر از روحانیون ارشدی بود که در واکنش به حملات اصول‌گرایان به حسن روحانی به دلیل آنکه گفته مردم در حکومت معصوم اجازه نقد دارند گفت: «این حرف رئیس‌جمهوری حرف درستی است و مردم می‌توانند در حکومت معصوم نسبت به عملکرد کارگزاران او که معصوم نیستند انتقاد داشته باشند.» او اضافه کرد: «آقای روحانی حرف درستی زده اند. هیچ کس نمی تواند ادعای عصمت بکند. معنای این حرف این است که به هر حال ممکن است هر کدام از مسئولان خطا و اشتباه کنند بنابراین قابل نقدند. اما مسئله معصومین جداست و آقای روحانی هرگز چنین مطلبی نگفتند که به معصوم پس از اثبات عصمتش می‌توان اشکال وارد کرد و نقد داشت.» این استاد حوزه علمیه در همین حال یادآور شد: «اما اینکه در حکومت معصوم مردم قدرت نقد دارند حرفی دیگری و درستی است؛ مثلا ممکن است معصومی در راس حکومت باشد اما استاندارانش که زیر نظر او هستند مثل مالک اشتر که استاندار مصر بود معصوم نباشند. آن حکومت، حکومت معصوم است ولی یک استانداری و فرمانداری در یکی از بلاد کشور اسلامی در زمان معصوم یک کار خطا می‌کند بنابراین مردم قدرت نقد دارند.»
منبع: بهارنیوز

درباره سانچی منصف باشیم

نیما نوربخش- روزنامه بهار

۱- واقعیت تلخ است اما قبول کنیم اشتباه مردم و مسئولان ما این بود که از روز اول و با آن حجم سوخت و انفجارهای حاصل از آن در کشتی سانچی به همدیگر صراحتا امیدواری می‌دادند.نکته آنکه فرمانده چینی عملیات هم گفته بود بیرون کشیدن اجساد برای ما امکان ندارد و در تاریخ دریانوردی این مساله سابقه نداشته. یعنی زنده ماندن بیش از چند دقیقه و ساعت در کشتی سانچی غیرممکن بود مگر در فیلم‌های تخیلی هالیوود.
۲- این حادثه از بعد انفجار دیگر قابل کنترل نبود.این را همه کارشناسان بین‌المللی هم تایید کردند. چرا که محموله‌ نفتکش ۱۳۶هزار تن نفت فوق سبک با درجه‌ اشتعال بسیار بالا حاوی گاز سمی هیدروژن سولفوره بود اما کشتی دیگر این تصادف حامل بار غله بود که قابلیت انفجار نداشت و آتش سوزی آن هم قابل کنترل بود.پس نگوییم چرا چینی‌ها اول هموطنان شان را نجات دادند.ضمن آنکه آن کشتی کوچک ماهیگیری که دولتی هم نبود ناجی هموطنانش شد توان و تخصصی برای مقابله با انفجارهای عظیم نداشت و همینکه خودش را برای کمک به کشتی کریستال رساند اقدامی به‌جا در حوزه مدیریت بحران بود.هرچند،دولت چین همچنان موظف به پاسخگویی ست اما لطفا منصف باشید.
۳- یادمان نرود ابتدا مقامات چینی هشت کشتی را به منطقه اعزام کردند و کره‌جنوبی هم با هلیکوپتر و کشتی در این عملیات شرکت کرد و ژاپنی‌ها نیز با امکانات مناسب به محل حادثه آمدند.نیروی دریایی آمریکا هم یک هواپیمای گشت دریایی بویینگ را برای کمک به جستجو اعزام کرد در همین حال سه فروند کشتی از شرکت ملی نفتکش و کشتیرانی ایران به‌دنبال یافتن ردی از دریانوردان گم شده بودند.در آخر هم طبق آنچه تلویزیون دولتی چین اعلام کرد ۱۴ کشتی مشغول عملیات اطفاء حریق و جست‌وجوی مفقودشدگان بودند که نتیجه‌ای نداشت.
۴- کاپیتان احمد اسدی ناخدای باسابقه‌ شناورهای غول‌پیکر ایرانی در گفت‌وگو با ایسنا به این پرسش که چطور ممکن است دو کشتی غول‌پیکر با وجو فناوری‌های پیشرفته به یکدیگر برخورد کنند،پاسخ داد:کاپیتان برای متوقف کردن کشتی نیاز به طی چهار تا پنج مایل(حدود ۸مایل) مسافت دارد.به گفته‌ این دریانورد،تمام کشتی‌های غول‌پیکر به یک سیستم رادار مجهزند که می‌تواند نزدیک‌شدن کشتی‌ها را از ۳۰ مایلی تا نیم‌ مایلی رصد کند،اما احتمالاً در زمان حادثه ناخدای ایرانی پشت سکان نبوده.قطعاً طرف چینی نیز نتوانسته در زمان لازم اخطارها را صادر و از برخورد جلوگیری کند.در این بین ادعای وال استریت ژورنال مبنی بر قطع سیستم‌های مخابراتی دو کشتی پیش از تصادم هم باید بررسی شود.
۵- هرآنچه بر سانچی گذشت باید از قبل واقعه بازبینی شود.حلقه مفقوده این ماجرا تنها در جعبه سیاه نفتکش است.چینی‌ها کار درستی کردند که به دنبال کشف جعبه سیاه رفتند.برخی انتقاد کردند چرا به‌جای نجات ملوانان و خدمه به‌دنبال جعبه سیاه بودند حال آنکه به‌لحاظ فنی، موقعیت و شرایط تعبیه آن جعبه طوریست که در کمترین زمان و با کمترین امنیت قابل دسترس باشد و دچار سوختگی و انفجار هم نشود.پس شرایطش با انسان‌های زنده کاملا متفاوت است.لطفا منصف باشید.
۶- لطفا سلبریتی‌ها هم احساساتی نشوند و افاضه نفرمایند.اتفاقا اینبار برخلاف معمول مسئولان ایرانی به موقع عمل کردند اما هیچ کاری از متخصصان هیچ کشوری برنمی آمد.اینکه بگوییم و بنویسیم که مدیریت بحران نداشتیم و دیر عمل کردیم و حادثه پلاسکو را بازتعریف کنیم اشتباهی محض است.مسئولان ایرانی همه کار برای نجات دریانوردان ایرانی کردند اما در خلوتشان فقط دست به دعا بودند.از بنده خدا هیچ کاری برنمی آمد.لطفا منصف باشید.
۷- اگرچه از منتقدان جدی علی ربیعی در مقام وزیر کار و رفاه اجتماعی بودم و هستم اما باید بگویم ربیعی بعنوان امنیتی ترین عضو کابینه شاید در این شرایط بحرانی که رنگ و بوی امنیتی هم داشت بهترین انتخاب رئیس‌جمهور برای ایفای نقش مسئول کمیته ویژه رسیدگی به حادثه نفتکش سانچی بود.او اما شاید نباید اینقدر به مردم امیدواری می‌داد.هرچند در آخر اعتراف کرد: ما امید داشتیم پیکر مطهر آنان را بیرون بیاوریم؛مثل سه پیکر دیگر که تقریبا استخوان بودند برای همین هم تکاوران را اعزام کردیم اما شدت انفجار در حدی بود که امکان داخل رفتن نبود» پس لطفا تا نتیجه بررسی جعبه سیاه اینقدر به خودمان سرکوفت نزنیم.واقعیت تلخ است و رنج‌های جمعی عجیب درد دارد؛این را فقط رنج دیدگان می‌دانند.



 
منبع: بهارنیوز

نامه نمایندگان برای آزادی بازداشتی‌ها

قاسم میرزایی‌نیکو با اشاره به تهیه نامه‌ای به‌منظور آزادی بازداشت‌شدگان در جریان اعتراض‌های اخیر اعم از دانشجویان اعلام کرد: در جریان نشست علنی امروز مجلس در دو نامه جداگانه خطاب به رییس‌جمهوری و رییس قوه قضاییه خواستار آزادی هرچه سریع‌تر بازداشت‌شدگان در اعتراض‌های اخیر به‌ویژه دانشجویان دختر بازداشتی شدیم.

عضو شورای مرکزی فراکسیون امید مجلس با بیان این‌که این نامه‌ها به امضای ۴۰ نفر از نمایندگان مجلس رسیده است، تاکید کرد: هم‌اکنون باتوجه به حضور وزیر دادگستری و معاون پارلمانی رییس‌جمهور در صحن علنی مجلس، یک نسخه مربوط به قوه قضاییه تحویل آقای علیرضا آوایی وزیر دادگستری شد و نسخه مربوط به ریاست‌جمهوری نیز به آقای حسینعلی امیری معاون امور مجلس رییس‌جمهور تحویل شد تا در اختیار آقای روحانی قرار گیرد.

به‌گفته میرزایی در متن این نامه آمده است: باتوجه به آن‌که حوادث تلخ و ناگوار اخیر در کشور بیش از همه باعث نگرانی دلسوزان و دغدغه‌داران شده و بر اساس گزارش‌های ارائه شده در جلسه غیرعلنی روز ۱۷ دی‌ماه امسال، اگر این مسائل مورد بررسی، تجزیه و تحلیل و کالبدشکافی دقیق قرار نگیرد، مصالح و منافع ملی کشور دچار ضرر و زیان خواهد شد، به‌منظور جلوگیری از شدت یافتن ریشه‌های نارضایتی دستگیری‌های متعدد از سوی نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی، ضمن تشکر از زحمات همه عزیزان، به نظر می‌رسد تداوم نگهداری و طولانی شدن زمان بازداشت آنان به‌ویژه دانشجویان و علی‌الخصوص دانشجویان دختر بازداشتی، مسائل و مشکلات متعددی را در پی خواهد داشت.

میرزایی نیکو در پایان اعلام کرد: بر این اساس ما نمایندگان از رییس جمهور و رییس قوه قضاییه تقاضا داریم نسبت به رفع بازداشت دانشجویان دستور رسیدگی، اقدام و مساعدت عاجل را مبذول کنند.
منبع: بهارنیوز

اصلاح‌طلبان؛ از آن صدا تا این سکوت

داریوش احمدیان
با نگاهی به عملکرد احزاب و شخصیت‌های جریان اصلاحات در مواجهه با اعتراضات اخیر شاهد آن هستیم که بخش بزرگی از این جریان تلاش کرده است تا نوعی مرزبندی میان خود و معترضان در روزهای گذشته ایجاد کند. آنان با تاکید بر حق اعتراض مردم، در عمل این بر نکته هم تاکید می‌کردند که چندان همراهی ویژه‌ای با آنچه در آن روزها در خیابان‌ها می‌گذشت ندارند. درباره اینکه این اقدام و صدای بلند اصلاح‌طلبان در فاصله‌گذاری میان خود با اعتراضات اخیر اقدامی درست یا نادرست بوده است اظهارنظرهای مختلفی شده و برخی آن را در راستای اهداف جریان اصلاح‌طلبی ارزیابی کرده و گروهی دیگر آن را در تضاد با اهداف این جریان سیاسی. اما آنچه بهانه نوشتار پیش رو است نه آن صدای بلند مخالف خوان در زمان اعتراضات بلکه این سکوت آزاردهنده در روزهای اخیر است.

در روزهایی که خبرهایی از بازداشتگاه‌ها به گوش می‌رسد و آن طور که انتظار می‌رود دولت و مجلسی که به نوعی با حمایت این جریان سیاسی بر کرسی قدرت تکیه زده‌اند برای ایجاد آرامش در جامعه وارد میدان نشده‌اند اصلاح‌طلبان نیز سکوت را بر سخن‌ترجیح می‌دهند. خبرهای تلخ روزهای اخیر چه مرتبط با بازداشت‌شدگان حوادث اخیر باشد و چه مربوط به این موضوع نبوده باشد نشانگر وضعیت نامطلوب زندان‌هاست. از سوی دیگر تاخیر طولانی مدت مسئولان قضایی برای پاسخگویی به چنین موضوعاتی بر ابهامات و پرسش‌ها هم بیشتر از قبل افزوده است. انفعال دولت و مجلس از یک سو و تاخیر و عدم شفافیت نهادهای ذیربط از طرف دیگر باعث آن شده است که شاهد نوعی خلاء اطلاع‌رسانی در این موضوع باشیم.

حال در این شرایط احزاب اصلاح‌طلب و برخی چهره‌های سیاسی این جریان که در روزهای اعتراضات هر روز مشغول صدور بیانیه و انتشار مقاله و اظهارنظر بودند به یکباره روزه سکوت گرفته‌اند و مشخص نیست که چرا سخنی بر زبان نمی‌آورند؟ بهانه و توجیه اصلاح‌طلبان برای عدم همراهی با اعتراضات در روزهای گذشته دور بودن معترضان از اهداف اصلاح‌طلبی عنوان شده بود، آیا رسیدگی به وضعیت بازداشت شده‌های این حوادث و انتقاد از مراکز تصمیم‌گیر در این مسئله هم خلاف آرمان‌ها و اهداف اصلاح‌‌طلبانه است؟ ! به نظر می‌آید که حتی اگر توجیه‌های مطرح شده درباره‌ رفتار و گفتار جریان اصلاحات نسبت به وقایع اعتراضی اخیر را بپذیریم هم این سکوت طولانی کاملا بی معنا و خلاف تمام هدف‌هایی است که این جریان خود را متعهد به برنامه‌ریزی برای دست یافتن به آن می‌داند.
منبع: بهارنیوز

مردم کالاهای چینی را تحریم کنند

غلامعلی جعفرزاده عضو فراکسیون مستقلین مجلس، با بیان اینکه دولت چین در خاموش کردن آتش کوتاهی کرد و اراده ای در این زمینه نداشت، گفت: اگر دولت اراده ای برای برخورد با چین ندارد، مردم ورود کنند و با تحریم کالاهای چینی با این دولت برخورد کنند. به گفته وی، کسانی که اینگونه جانشان را از دست می دهند، باید شهید محسوب شوند. وی با بیان اینکه سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی در نهایت غربت و مظلومیت از سوی خانواده اش برگزار شد، افزود: انتظار می رفت حاکمیت برای مردی که همه وجودش برای انقلاب بود، سنگ تمام می گذاشت. نماینده رشت با اشاره به اینکه مردم ایران اخیرا نسبت به برخی کاستی ها اعتراضاتی داشتند که متاسفانه با آنها برخورد مناسبی نشد، ادامه داد: معترضین نه خس و خاشاک بودند نه آشغال. البته منافقین بعدها به این اعتراضات ورود کرده و بخش هایی از ارکان نظام از جمله رهبری و سردار سلیمانی مورد ظلم واقع شدند. باید با جوانان و دانشجویانی که با توجه به اقتضائات سنی وارد این موضوعات شدند، با رافت اسلامی برخورد شود. جعفرزاده با تاکید بر اینکه همه باید مالیات بدهند، افزود: معافیت های مالیات که مربوط به زمان خودش بوده است باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. او در پایان نطقش گفت: از دولت انتظار داریم مطالبات بازنشستگان و خاندان شهدا را پرداخت کند. مگر پدران و مادران آنها چند سال دیگر مهمان ما هستند که حق پرستاری آنها پرداخت نمی شود. همچنین دولت برای تنش کم آبی اقدام کند. به گفته نماینده رشت اگرچه واردات برنج ممنوع است، اما برنج کامیون کامیون وارد کشور می شود و کشاورز بیچاره در شرف برشکستگی است. لااقل بگذاریم قطعاتی از زمین هایشان را به فروش برسانند که بدهکار نشوند.
منبع: بهارنیوز

محسن هاشمی: ماندن یا رفتن صالحی امیری از شهرداری تهران به نظر شهردار بستگی دارد

رئیس شورای شهر تهران به شائبه دو شغله بودن رضا صالحی امیری واکنش نشان داد.رئیس شورای شهر تهران به شائبه دو شغله بودن رضا صالحی امیری واکنش نشان داد.

به گزارش ایسنا، محسن هاشمی با حضور در جمع خبرنگاران در مورد انتخاب رضا صالحی امیری به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک و شائبه دو شغله بودن وی، گفت: از زمانی که صالحی امیری وارد شهرداری شد مسئله حضورش در انتخابات ریاست کمیته ملی المپیک مطرح بود. حتی محمد علی نجفی – شهردار تهران – هم در یک برنامه تلویزیونی گفت که صالحی امیری یا باید شهرداری را انتخاب کند یا کمیته ملی المپیک را. هر چند که صالحی امیری عنوان کرده استفساریه از مجلس گرفته اما من آن را ندیده‌ام.

هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا صالحی امیری فرصت زمانی برای اداره معاونت اجتماعی و کمیته ملی المپیک را دارد یا نه، گفت: این بستگی به نجفی دارد که بخواهد مدیرش دو شغله باشد یا نه؟ در حال حاضر قصد ورود جدی به این موضوع را نداریم اما اگر مسئله حضورش جدی‌تر شود شورا این مسئله را بررسی می‌کند.

رئیس شورای شهر تهران در خصوص تصویب لایحه دو فوریتی اجازه به شهرداری برای انتشار ۴۰۰۰ میلیارد تومان اوراق مشارکت گفت: امروز این دو فوریت برای تعیین تکلیف مسئله مالی خط ۶ و ۷ مترو روی میز بررسی اعضای شورای شهر قرار گرفت.
وی با بیان اینکه دولت در بودجه به شهرداری‌ها اجازه داده است که نسبت به انتشار اوراق مشارکت اقدام کنند، اظهارکرد: متاسفانه شهرداری در استفاده از این بند برای تامین اعتبار تاخیر داشته است و از آنجا که تا آخر سال فرصتی نمانده، این لایحه با قید دو فوریت در دستور کار شورا قرار گرفت.
هاشمی با بیان اینکه اعضای شورای شهر به دلیل فرصت کم مطالعه نسبت به لایحه دو فوریت حساس هستند، گفت: همه اعضای شورای شهر با کلیت این لایحه موافق هستند و خوشبختانه با رای بالا نیز تصویب شد.


منبع: عصرایران

گزارش شهردار تهران و آزمون نهادهای نظارتی

کامبیز نوروزی  در روزنامه شرق نوشت:

گزارش نجفی از عملکرد شهرداری تهران در ١٢ سال گذشته نشان می‌دهد انتقاداتی که به وضعیت نابسامان شهرداری تهران دوره محمدباقر قالیباف می‌شده است، انتقاداتی بجا و درست بوده‌‌اند. مجموع انتقادهایی که تا امروز به دوره ١٢ ساله مدیریت قالیباف شده، عمدتا شامل دو بخش است:

یک بخش مربوط به کیفیت مدیریت شهری است. بسیاری از کارشناسان همواره بر این عقیده بوده‌‌اند که اصول و معیارهای برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در دوره قالیباف تا بیشترین حد ممکن نادیده گرفته شده است. نظام شهرسازی و مدیریت شهری در این دوره بیش از آنکه تابع قوانین و اصول شهرسازی باشد، به تبعیت از ائتلاف مدیریت شهری و سرمایه‌داری لجام‌گسیخته ساخت‌وساز درآمد و قربانی این ائتلاف شد؛ تراکم‌فروشی فقط یکی از این رفتارهای مغایر قانون است.

بخش دوم انتقادها مربوط به انضباط مالی و رعایت قوانین و مقررات در رفتار مالی شهرداری تهران است. در دوره ١٢ ساله شهرداری تهران که با ریاست مهدی چمران بر شورای شهر تهران نیز هم‌زمان بود، تقریبا هیچ‌گاه گزارش کامل و درستی از عملکرد مالی شهرداری اعلام نشد. حال آنکه مطابق با قانون تشکیلات شوراها، همه‌ساله چنین گزارشی باید به شورا و مردم تقدیم می‌شد. اگر هم در مواردی گزارش داده شده است، ناقص و نارسا بوده است.

حالا محمدعلی نجفی در گزارشی که رسما تقدیم کرده است، از وضعیت مالی شهرداری در این دوره پرده برمی‌دارد؛ اعداد و ارقام شگفت‌انگیزند؛ برای نمونه فقط به همین چند عدد توجه کنیم:

شهرداری تهران در‌حال‌حاضر ۵٢ هزار میلیارد تومان بدهکار است. این مبلغ تقریبا معادل سه‌سال بودجه شهرداری تهران است.

۵۴ درصد از دارایی‌های شرکت‌ها و سازمان‌های زیر‌مجموعه شهرداری حسابرسی نشده‌اند. این درحالی است که شهرداری تهران بسیاری از کارهایش را از طریق همین مجموعه‌ها انجام می‌داد. ۶٧۴ ملک از املاک شهرداری تهران، تقریبا بدون رعایت تشریفات به اشخاص حقیقی و حقوقی واگذار شده‌اند. میانگین پیشرفت فیزیکی پروژه‌های شهری شهرداری تهران در این دوره ٣۶ درصد بیشتر نیست. کل منابع مالی شهرداری در دوره ١٢ ساله، بالغ بر ٢٢٧ هزار میلیارد تومان است. در ماه‌های پایانی دوره قالیباف، بیش از ٢٠ درصد (١٢هزارنفر) به کارکنان شهرداری تهران اضافه می‌شود. همین چند عدد به سادگی نشان می‌دهد که شهرداری تهران در دوره محمدباقر قالیباف هیچ‌گونه انضباط مالی‌ای نداشته است؛ به‌عبارت‌دیگر مقررات و قوانین در این حوزه به بوته فراموشی سپرده شده‌‌اند و ساده‌ترین اصول مدیریت هم اصلا جایی در مدیریت شهری نداشته‌‌اند. شما تاجری را در نظر بگیرید که به اندازه سه سال از کل درآمدش بدهکار باشد؛ عرف، چنین کسی را اصلا مدیر نمی‌شناسد، خصوصا اینکه همین مدیر، نه فقط به اندازه سه سال از کل درآمدش بدهکار است بلکه پروژه‌ها و طرح‌هایش حتی ۵٠ درصد هم پیشرفت نکرده است؛ یعنی در کار چنین کسی نه فقط قانون بلکه ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین اصول رفتار مالی هم رعایت نشده است.

از نظر حقوقی در سازمان‌های اداری، بخش بزرگی از قوانین و مقررات برای مراقبت از سلامت و انضباط مالی سازمان‌ها وضع می‌شوند. پول و بودجه‌ای که در اختیار هر سازمان عمومی، مانند شهرداری قرار دارد، از اموال عمومی است. مدیر یک سازمان عمومی مطلقا موظف است مطابق با آنچه اراده عمومی، در قالب قوانین و مقررات تعیین کرده است، عمل کند. به همین دلیل عملکر مالی هر مدیر در سازمان متبوع او، بهترین شاخص برای کیفیت مدیریت اوست. مدیری که قوانین را به تشخیص و سلیقه خود برای آنچه خود می‌پسندد، نادیده می‌گیرد و ضوابط و انضباط قانونی را رعایت نمی‌کند، نه تنها به قانون بی‌اعتنایی کرده است، بلکه به اراده عمومی که در شکل قانون تجلی یافته، نیز پشت کرده است. او خود و اراده خود را بر اراده عمومی برتری و رجحان داده است. اتفاقی که در این دوران افتاده است در یک عبارت ساده قابل بیان است: «اضمحلال نظام حقوقی شهرداری تهران».در چنین اوضاعی میراثی برای مدیریت جدید باقی می‌ماند با مجموعه‌ای بدهکار، ساختار سازمانی متورم، انبوهی نیروی مازاد و مشکلات فراوان حقوقی، شهری پر از بحران که بعضی از آنها نیز فوری‌اند. قطعا نمی‌توان از شهرداری بعد از قالیباف انتظار داشت این مشکلات را در کوتاه‌مدت حل‌وفصل کند. اما می‌توان انتظار داشت که دستگاه‌های نظارتی، اعم از شورای شهر تهران و سازمان‌های نظارتی دیگر، نسبت‌ به گزارش نجفی ساکت و بی‌تفاوت نباشند. این گزارش باید در سازمان‌های نظارتی بررسی و تحقیق شده و جزئیات آن بی‌هیچ مجامله روشن شود. اگر تخلفی بوده با آنها برخورد شود، اگر ضعف مدیریتی بوده بر مردم آشکار شود. اگر قرار به حاکمیت قانون در کشور است، نمی‌توان و نباید از کنار گزارش شهردار فعلی تهران از دوره ١٢ ساله گذشته شهرداری تهران به سادگی گذشت.


منبع: عصرایران

تحلیل محمدرضا تاجیک از اعتراضات اخیر

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه شرق در مقدمه مصاحبه با محمدرضا تاجیک نوشته است: سر خیابان، حجله گذاشته‌اند. کمی جلوتر ساختمان شرکت ملی نفت‌کش است که بالاسر آن، تصویر ٣٠ دریانورد جان‌باخته در حادثه سانچی را نصب کرده‌اند و صدای قرآن تا نیمه‌های کوچه به گوش می‌رسد. دسته‌های گل سفید و پلاکاردهای عزا، دو طرف کوچه بیش‌ازپیش داغ این روزها را به رخ می‌کشد. برای مصاحبه با محمدرضا تاجیک وارد دفتر او در همین خیابان شدم تا درباره ماهیت اعتراضات اخیر و مواجهه اصلاح‌طلبان با شرایط جدید صحبت کنیم.

 

تاجیک تلاش کرد در طول مصاحبه تأکید کند پیش از آنکه بخواهد نامی بر این اعتراض‌ها بگذارد و آنها را در ظرف نظری ببرد، بیشتر باید بگوید این پدیده، چه نیست. او از نفرت و عصبانیت متراکم و متقاطعی در جامعه سخن گفت که نتیجه‌اش چنین شد و در پاسخم به این سؤال که چرا الان چنین شد، گفت: در انقلابات رنگی که در بلوک شرق اتفاق افتاد، اصطلاحی داشتند: «حالا وقتشه». تاجیک به اصلاح‌طلبان توصیه کرد با به‌محاق‌رفتن این وقایع، اصلاح‌طلبان به تعطیلات تاریخی نروند. او گفت: «کار ما به صورت جدی از حالا شروع شده است. اگر در تعطیلات تاریخی هم بودیم، باید این تعطیلات را رها کنیم و برگردیم. بنشینیم و ببینیم چگونه می‌توانیم تدبیر و تمهید کنیم که این وقایع ققنوس‌وار از خاکستر خود برنخیزد». به گفته او: «فردای بعد از این وقایع در کشور ما، فردای دیگری است. بی‌تردید، تاریخ ما با این وقایع ورق می‌خورد».
 

‌تحلیل شما از اتفاقاتی که رخ داد، چیست؟ اعتراض بود یا شورش یا جنبش؟ جنس این وقایع چه بود؟

از دو منظر می‌شود با این پدیده نوعی مواجهه نظری داشت. «لکان» به ما می‌گوید اسیر وسوسه تأویل و تحلیل نشوید. سعی نکنید پدیده را در آسترها و روکش‌های نظری ملفوف و پیچیده کنید که واقعیت آن گم شود. یعنی یک حاشیه فربه نظری پیدا کند که رنگین‌تر، جذاب‌تر و زیباتر از اصل جلوه کند. به‌طوری‌که اصل و واقعیت فراموش شود. ژیژک داستانی را در کتابش نقل می‌کند؛ می‌گوید چندی بود که از کارخانه‌ای، چیزی دزدیده می‌شد. مسئولان آن حساس شدند تا ببینند چه چیزی دزدیده می‌شود. به یک کارگر مشکوک می‌شوند و او را هروقت که با فرغون خود خارج می‌شود، تفتیش می‌کنند و چیزی پیدا نمی‌کنند. بعد از مدتی متوجه شدند آنچه دزدیده می‌شده است، همان فرغون بوده است!

 

 این‌قدر به‌دنبال ژرفا، عمق و موارد دیگری بودند که واقعیت در برابر آنها رژه می‌رفته، اما آن را نمی‌دیدند. نظریات هم گاهی با ما این رفتار را دارند. من اسم آن را «تدلیس ‌نظری» یا «تدلیس نظریه‌ها» می‌گذارم. تدلیس نظریه‌ها ما را دچار فریبی می‌کنند که واقعیت را گم می‌کنیم. بعضی وقت‌ها باید واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را مشاهده کرد تا اینکه تحلیل کرد. گاهی این‌قدر واضح و مبرهن است و ابعاد آن با انسان صحبت می‌کند که نیاز نیست زبان نظریه‌ها را در دهان آن (واقعیت) گذاشت تا به سخن درآید. وقایع خود، سخنگوی خود هستند. صامت نیستند. پیام آنها در کنش آنهاست؛ بنابراین زبان آنها، زبان کنش است. با همین زبان فریاد می‌زنند، اما ما آنها را در چارچوب‌های نظری ملفوف می‌کنیم و به این ترتیب واقعیت گم می‌شود.

 

منظر دوم این است که ما برای اینکه یک پدیده اجتماعی و سیاسی را به‌ویژه که دارای پیچیدگی خاصی باشد، فهم کنیم؛ باید آن را از یک منظر نظری ببینیم. من در این رویکرد هم اشکالی نمی‌بینم، اما بی‌تردید، ورود به این وادی یعنی ورود به یک پلورالیزم و کثرت و تنوع بی‌پایان نظری. می‌توان به این پدیده از منظر جنبش‌های کلاسیک اجتماعی نگاه کرد و فقدان‌هایی را در آن جست‌وجو کرد. مثل فقدان رهبری، ایدئولوژی و سازماندهی و بعد هم فریاد برآورد که یافتم! و البته در ادامه تحلیل کرد که چنین جنبش‌هایی به ثمر نمی‌رسند، چون فاقد رهبری، ایدئولوژی و… هستند. آنچه بعضی از نظریه‌پردازان این روزها گفته‌اند و به آن دل خوش می‌کنند. یک منظر هم این است که از دریچه جنبش‌های جدید اجتماعی به آن نگاه کرد که در آنها نوعی از تشکیلات ولنگار، فقدان ایدئولوژی مشخص، رهبری و ساماندهی مشخص را می‌توان جست‌وجو کرد.

 

می‌توان این پدیده را یک حرکت پوپولیستی، یا یک حرکت پساپوپولیستی فرض کرد؛ یعنی خیزشی که کثرت پیرامون مطالبه، وحدت ایجاد نمی‌کند، بلکه خود مطالبه هم کثیر است و فقط جایی که وحدت ایجاد می‌شود، «کنش» است؛ یعنی انسان‌ها با انگیزه‌ها و انگیخته‌های مختلف در یک جغرافیای زمانی و مکانی یک کنش را با هم انجام می‌دهند، اما مطالباتشان یکی است و فقط در کنش با هم وحدت دارند. از طرفی می‌توان این پدیده را یک رخداد از نوع بدیویی دانست که از هیچ‌کجا و همه‌کجا نازل شد و قابل پیش‌بینی نبود. حتی می‌توان این پدیده را در فضای سوژه آلتوسری جست‌وجو کرد. بر‌این‌اساس مفروض بگیریم که یک سوژه در اثر یک خطاب، متولد شده و در جامعه ما در حال ایفای نقش سوژگی خود است.

 
می‌توان از نظر مارکسیستی وارد ماجرا شد و یک سوژه جمعی یا کارگزار تاریخی را در یک مقطع خاص دنیای پسا‌مدرن، فرض کرد و گفت یک جنبش پسامدرنی در حال رخ‌دادن است. همچنین می‌توان از دستگاه نظری هگلی وارد شد و فرض کنیم که حرکتی از سوی اراذل و اوباش صورت گرفته که بعضی‌ها هم این روزها از این مفاهیم استفاده می‌کنند، مثل «آشغال» و مفاهیم سخیفی که اصلا در فضای تحلیلی نمی‌گنجد. می‌توان این را یک کنش بدون ‌کنش دانست و به تعبیر گرامشی آن را «انقلاب بدون کنش» یا «انقلاب بدون انقلاب» نامید و از آن زاویه ماجرا را بررسی کرد. بعضی از نظریه‌پردازان هم این فضا را در یک نوع «ادهوکراسی»، یعنی یک نوع بروکراسی بدون بوروکراسی، بوروکراسی که خلاقیت خود را از انسان‌ها و سازمان نمی‌گیرد و می‌تواند متنوع و متکثر از سازمان عمل کند، بررسی می‌کنند؛ بنابراین از زوایای گوناگون می‌توان آن را به صدا درآورد؛ اما باید توجه داشت وقتی وارد این وادی می‌شویم، در حقیقت وارد وادی پیچیده و پر از ابهامی می‌شویم که هراس این است که واقعیت را گم کنیم و آن را نبینیم، اما می‌توان از دریچه‌ای آن پدیده را به صدا درآورد و با آن ارتباط گرفت، اما ضرورتا و لزوما این‌طور نیست که آن‌گونه دستگاه نظری مورد نظر ما این پدیده را به صدا درآورده است، این صدا، همان صدای پدیده و واقعه باشد؛ اما این بحث یک موضوع جدی است که وقتی من برای نوشتن کتابی در این زمینه تلاشی را آغاز کردم، باور نداشتم که در گرداب چنین نظریاتی گرفتار شوم؛ بنابراین آنچه می‌توان گفت، این است که این پدیده چه نیست؟ این پدیده بی‌تردید یک جنبش مدنی معطوف به یک نوع حق نیست.
 
 یک جنبش «کلاس‌بیس» یا طبقه‌بنیاد نیست؛ یعنی مبتنی بر طبقه خاص و ایدئولوژی خاص نیست. یوتوپیای خاصی ندارد، عمدتا سلبی عمل می‌کند و بالاخره در روند خود، تولید معنا می‌کند و در این روند برای خود رهبری ایجاد می‌کند، نه در آغاز. این پدیده می‌تواند موجی عمل کند، گاهی سر به تو داشته و گاهی توفنده عمل کند. طبیعتا چنین حرکتی حقانیت و مشروعیت خود را از زمینه‌ای که بر آن روییده و شکل گرفته، می‌گیرد و هر کنش خود و واکنشی را که در برابر آن شکل گرفته سرمایه خود قرار می‌دهد. به‌این‌ترتیب خود را فربه‌تر می‌کند و حرکت خود را توفنده‌تر ادامه می‌دهد. بنابراین با چنین فضایی مواجه هستیم که این پدیده، در نوع خود کم‌نظیر و بی‌نظیر است و در قالب‌های مرسوم نظری چندان نمی‌گنجد. ولی خب در آینده شاهد خواهیم بود که پیرامون این پدیده، نظریه‌های بسیار فراوانی شکل خواهد گرفت.

 

‌شما اشاره کردید که این حرکت، موج‌گونه است. الان تا حدودی این موج فروکش کرده است، فکر می‌کنید این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا می‌کند؟ آیا دوباره ممکن است که این شکل از اعتراضات بروز پیدا کند؟ یا خاتمه این وضع را خاتمه این اعتراض‌ها می‌توان قلمداد کرد. پیش‌بینی شما از این وضع چیست؟

به قول آن بزرگ روزنامه‌نگار که زمان قاجار تحت عنوان «فاش می‌گویم»، مطلبی نوشت، من امروز فاش می‌گویم که تا بستر رویش و زایش چنین شورش‌هایی مرتفع نشود، در آینده باید منتظر خیزش‌های رادیکال‌تر، وسیع‌تر و بن‌افکن‌تر و شالوده‌شکن‌تر از آن چیزی باشیم که امروز تجربه کردیم. این نهال بر زمینی روییده است؛ این نهال در این زمین، امکان روییدن و تناورشدن داشته است. این زمین با مختصات خود سرجای خود است. اما مشکل این زمین چیست؟ این زمین، از یک جهت، آفت‌زده است. به قول روزنامه‌نویس «صور اسرافیل»، این زمین دچار انواع بیماری‌ها و آفت‌ها است. از جانب دیگر، بالاخره در این فضا مردمی می‌زیند؛ مردمی که دچار مشکلات جدی هستند. مشکلاتی که عبارت‌اند از آنومی یا بیگانگی‌هایی که جامعه امروز ما را دربر گرفته است. یکی از این آنومی‌ها بیگانگی سیاسی است که مردم ما امروز آن را حس می‌کنند. دیگری احساس بی‌قاعدگی سیاسی و نیز مهجوری سیاسی، یا بی‌معنایی سیاسی، حقارت و رؤیت‌ناپذیری است. احساس بی‌اعتمادی و نارضامندی، احساس بی‌عدالتی جنسیتی، قومی، اقتصادی، اجتماعی، نسلی و شغلی، همه اینها روح جامعه را آزار می‌دهد. در این بستر است که چنین نهالی روییده و تناور می‌شود. اگر امروز نیندیشیم برای فردایی که آرامشی برقرار خواهد شد، این پلاک‌های سنگین که در اثر این واقعه نیمه‌گشوده شدند، اگر که بسته شوند و به خواب عمیقی بروند، نباید فراموش کرد که این بستر همچنان حضور دارد و برای رویش چنین نهالی مهیاست. هیچ دلیل منطقی، عقلی و تاریخی‌ای وجود ندارد که ما فرض کنیم که به پایان ناآرامی‌هایی از این دست رسیدیم.

 

‌این بستر در طول تاریخ ایجاد شده است. چرا به یک‌باره در چنین مقطعی این اعتراضات ظهور می‌کند؟ مثلا چند ماه قبل از این، بخش زیادی از مردم در انتخابات شرکت کردند تا از آن مسیر مطالبات را پیگیری کنند. پس جنس معترضان چیست؟ اینها از اصلاحات تدریجی و صندوق رأی دل بریده‌اند؟ یا حتی ممکن است رأی هم داده باشند اما چون فکر می‌کنند صدایشان شنیده نشده، حالا که بستری فراهم شده است وارد خیابان شده‌اند؟ جنس این اتفاق با این فاصله از اوایل سال جاری چیست؟ بعضی‌ها می‌گفتند، اینها تحریمی هستند.

 

اصلا این تقسیم‌بندی را قبول دارید یا فکر می‌کنید نوعی از تقلیل‌دادن سطح بحثی است که پیش آمده است؟

برای تحلیل باید از ریداکشنیزم یا تخفیف‌گرایی و تحدید (محدودکردن) موضوع پرهیز کنیم. همچنین باید از کاریکاتوریزه‌کردن مطلب هم پرهیز کنیم. در انقلاب‌های رنگی که در بلوک شرق اتفاق افتاد، اصطلاحی داشتند: «حالا وقتشه!» ببینید! من قبل از سال ٨٨، مطلبی با عنوان «شورش موقعیت» نوشته بودم که برداشت‌های مختلفی هم از آن صورت گرفت. در آن مطلب گفته بودم که گاهی موقعیت، شورش می‌کند. موقعیت، کنشی جمعی را در یک لحظه خاص تاریخی طلب می‌کند؛ حالا وقتشه! نه اینکه این علل و عواملی که باعث رخ‌دادن این پدیده شدند، قبلا وجود نداشتند. بلکه وقتش نبوده، روزنه‌ای باز نشده بوده است؛ جرقه‌ای زده نشده و این سطح از آمادگی و همبستگی، عصبانیت و تنفر، وجود داشته اما انباشته نشده، متراکم و متقاطع نشده است. شکاف‌های اجتماعی چه زمانی موجب بحران می‌شوند؟ زمانی که متقاطع و متراکم بشوند.

 

وقتی شکاف‌های متعدد وجود دارد، اما هنوز متقاطع و متراکم نشده، نمی‌تواند بستر را برای یک خیزش فراهم کند. این نارضایتی و تراکم تنفر، عصبانیت، حقارت، دگربودگی و.. در یک‌جا جمع شده و در یک لحظه تاریخی جمع می‌شود و آن لحظه تاریخی، خود را نمایان می‌کند؛ یعنی روزنه‌ای کفایت می‌کند که دروازه‌ای گشوده شود. این شرایط، شرایطی بود که در این لحظه تاریخی حادث شد و ممکن است هر لحظه تاریخی دیگر را مجال بروز و ظهور دوباره خود قرار دهد. آن چیزی که باید به آن هوشیار بود این است که اگر این شورش‌ها مثل یک تلنگری بود که ذهن و روان بعضی افراد را اذیت کرد، اگر می‌خواهند دوباره اذیت نشوند و دوباره اسیر چنین موضوعی نشوند، لطفا بستر را به گونه‌ای تمهید و تدبیر کنند که دوباره شاهد چنین پدیده‌هایی نباشیم.

 

‌جریان اصلاح‌طلب سعی کرده خود را در جایگاه اپوزیسیونی قرار دهد که صدای منتقدان باشد با رویکرد اصلاحی، فکر می‌کنید این جریان با این بدنه معترض باید چه رفتاری داشته باشد؟ آیا باید در تاکتیک‌ها یا حتی در راهبردهای خود تغییراتی را داشته باشد. در حقیقت مواجهه این جریان با این پدیده چه باید باشد؟

ببینید! در نخستین گام باید بپذیریم در متن و بطن این خیزشی که در جامعه اتفاق افتاد، نوعی عبور از مناسبات و جریانات مرسوم وجود داشت. به یک بیان، چنین کنشی را که در جامعه دیدیم، واکنشی در مقابل کنش خودمان بود. درحقیت به نحوی در حال برداشت آن چیزی هستیم که در این سال‌ها کشتیم؛ حکایتی هست.

 

می‌گویند: افسر آلمانی از نمایشگاه نقاشی پیکاسو دیدن کرد. اما به یک نقاشی خیره شد و نوعی آشوب مدرن را در آن دید. به پیکاسو گفت این کار شماست؟ او هم در جواب گفت: نه. این کار شماست!

در حقیقت آشوبی که در تابلوی نقاشی امروز ما نقش می‌شود، کار نقاشی نیست که کف خیابان است، بلکه کار ماست. در حقیقت حکایت آن نقاشی است که تصویر معشوق خود را طراحی می‌کرد. از او می‌پرسند که آیا تلاش می‌کنی نقاشی تو شبیه معشوقت شود؟ می‌گوید نه! سعی می‌کنم معشوقم شبیه نقاشی شود! ما دیرزمانی است که تلاش کردیم جامعه شبیه نقاشی ما شود. تلاش نکردیم که نقشی از جامعه بکشیم که شبیه جامعه باشد. بلکه تلاش کردیم که جامعه شبیه نقاشی ما شود. برای اینکه این فرایند شبیه‌شدگی حاصل شود، خشونت‌های کلامی، فرهنگی و گفتمانی ورزیدیم. اینها انباشت شد و یک جایی سر باز کرد. در شرایط کنونی، اگر اصلاح‌طلبان، خصوصا اصلاح‌طلبان رسمی، آنهایی که جزئی از قدرت و بازی قدرت هستند، به تعبیری اصلاح‌طلبان حکومتی؛ اگر در نقاشی نقش، سهمی داشتند، اگر بخواهند از زیر بار هجمه‌هایی که در رهگذر این خیزش متوجه آنها شد، موفق بیرون بیایند و کماکان به عنوان آلترناتیو و نیروی هژمونیک دهه پنجم ایفای نقش کنند، چهارراه پیشِ‌روی دارند… .

 

‌منظور شما از اصلاح‌طلب حکومتی چیست؟

کسانی که از جریان اصلاح‌طلبی ابزاری ساختند برای اینکه در بازی ماکرو پالیتیک قدرت حضور و سهمی داشته باشند و حیات و ممات اصلاح‌طلبی را در این زمین تعریف کرده‌اند. برای اینکه در در ماکرو فیزیک قدرت باشند، وارد هر بازی، ائتلاف و حرکت تاکتیکی و استراتژیکی می‌شوند. جریان اصلاح‌طلبی عمدتا فرهنگی، معرفتی و اجتماعی است تا لزوما به معنای مرسوم سیاسی. اما کاملا این موضوع را به امر سیاسی آن هم از نوع زمخت آن تقلیل داده و بقیه ابعاد آن را از این جریان گرفتند. یعنی نگذاشتند این جریان بتواند در بدنه و ریز بدنه جامعه کار کند و از میکرو پالیتیک قدرت استفاده کند. من این گروه را اصلاح‌طلبانی می‌دانم که عموما در قدرت هستند و برای قدرت تلاش می‌کنند. این گروه عمدتا از اصلاح‌طلبی ابزاری می‌سازند که دیده و شنیده شوند تا در قدرت حضور داشته باشند. اما در شرایط کنونی برای کل جریان اصلاح‌طلب چهارراه پیداست. اگر فرض کنیم  همه ما سوار یک کشتی هستیم که مثل کشتی تایتانیک دچار تلاطم شده است، اصلاح‌طلبان می‌توانند نقش کسانی را بازی کنند که مثل اربابان قدرت و ثروت در تایتانیک سریع قایق‌های نجات را پایین انداخته و سوار شوند و سرنوشت خود را از کشتی و کشتی‌نشینان جدا کنند. راه دیگر این است  همچون مردمی که در این شرایط دچار بحران تدبیر می‌شوند و از این سر کشتی به آن سر می‌روند، خود را از هراس به دریا پرتاب کنند تا ببینند شناکنان می‌توانند خود را نجات دهند یا نه. راه دیگر این است که می‌توانند به آن دسته سرود گروه کر عرشه کشتی بپیوندند و با هم سرود همه‌چیز آرام است سر بدهند و بگویند اینکه می‌گویید کشتی دچار گرداب است، توهم است! چهارمین حالتی که برای اصلاح‌طلبان متصور است، این است که عاقلانه و با طمأنینه، بدون اینکه دچار هیجان و احساسات شوند و بارها به نعل و میخ تحلیلی و تجویزی بزنند، عاقلانه و عالمانه ببینند مشکل ساختاری و فنی این کشتی چیست؟ ببینند مشکلات بیرونی‌ای که این کشتی را دربر گرفته، چیست؟ ببینید کشتی کجا به کج‌راه و بیراه رفته و کجا متوجه نشده‌‌اند که در مسیر، توفان و گرداب است تا قبل از برخورد با آن بتوانند مسیر را تغییر دهند، یعنی قبل از آنکه زود دیر شود، اصلا مسیر را عوض کنند. اصلاح‌طلبان باید یکی از این چهارراه را دنبال کنند.

 

‌اصلاح‌طلبان تا الان کدام‌یک از این راه‌ها را دنبال کرده‌اند؟

به نظرم عده‌ای در حال بازی نقش شوالیه‌های پیروز هستند. بر این فرض هستند که بگویند دیدید جز اصلاح‌طلبی مرسوم راهی برای تغییرات اجتماعی وجود ندارد و سرمست از راه رفته خود هستند. بعضی‌ها هم مثل پیوریتن‌های عبوسی هستند که ارتدکس مشرب هستند و تلاش می‌کنند کماکان از منظر خود پدیده را ببینند و معنایی را به آن بدهند که خودشان می‌خواهند و همچنان به چارچوب‌های اصلاح‌طلبی که فهم می‌کنند، بچسبند و وفادار باشند. بعضی دیگر هم دچار نوعی از گمگشتی و سرگشتگی تحلیلی هستند. می‌خواهند تأییدی داشته باشند از آنچه بر کف خیابان جاری شده است و آن را یک حرکت مردمی معطوف به مطالبه حق بدانند. بعضی‌ها هم مثل شاگردان مکتب شوپنهاور تلاش کردند از هنر همیشه پیروزبودن و مصادره‌کردن جریانات بهره ببرند و به شکلی این جریان را مصادره کنند. البته بسیاری از آنها  تلاش کردند از آن چیزی که مطالبات انباشته‌شدن مردم است، دفاعی داشته باشند و اعتراض آنها را مورد تأیید و از جانب دیگر حاشیه‌های این اعتراض را مورد نقد قرار دهند؛ حاشیه‌هایی که فربه‌تر از متن می‌شود و اصل قضیه را با چالش مواجه کرده و اجازه نمی‌دهد  اعتراضات به اهداف حقه خود رسیده و آن را از مسیر اصلی خود خارج می‌کند. درمجموع می‌توانم بگویم  جریان اصلی اصلاح‌طلبی مواضع عاقلانه‌ای را اتخاذ و تلاش کرد که نه از مردمی و برحق‌بودن چنین حرکتی به‌راحتی عبور کند و هم تلاش کرد که افزوده‌های در مسیر را ببیند و آنچه را که از جنس اصل نیست، تفکیک کند. یعنی سره را از ناسره تفکیک کرده، از سره دفاع و ناسره را مورد نقد قرار دهد. این در جریان اصلاح‌طلبی اتفاق افتاد. این شرایطی که اصلاح‌طلبان باید مشق دیگر کنند، باید یک بار دیگر تأمل انتقادی از خود داشته باشند. این شرایط، شرایط گشت و بازگشت توأمان است؛ شرایط گسست و پیوست است. باید به اصل اصیل خود بازگردند، باید به نیستانی که از آن ببریده‌‌اند، بازگردند. این نیستان از جنس نقد بوده است. بارها گفته‌ام، اگر اصلاح‌طلبی نقطه کانونی داشته باشد که بقیه دقایق پیرامون آن تنیده و تقریر می‌شوند، آن نقطه، نقد است.

 

سود این نقد، اول به سمت خود جریان اصلاح‌طلبی است. جریان اصلاح‌طلبی ازآن‌رو که اول نقد را بر خود و بعد بر دیگران جاری می‌کند، جریان اصلاح‌طلبی است. دیرزمانی است که از این فضا فاصله گرفته شده است. ما نیاز به یک نوع بازگشت داریم، البته به گشت هم احتیاج داریم. گشت اما ناظر به آینده است. من بارها گفته‌ام که چگونه این جریان به گفتمان تبدیل شود و بعد هم چطور به آن تکمله بخورد. چطور آن را با روح و شرایط و ذائقه زمانه و نسل جدید همگون کنیم. چگونه آن را از پشت ویترین خارج کرده و به جنس کنش دربیاوریم. طبیعی است که به این مسئله نیازمندیم. ما به گفتمانی احتیاج داریم که از جنس کنش و راه برون‌رفت باشد. دیگر زمان گفتمان‌هایی که درون زرورق پیچیده شده و پشت ویترین‌ها به نمایش گذاشته شده، گذشته است. اگر امروز را که یک مجال تاریخی پیدا شده است، یک‌بار دیگر نسبت به خود محاسبه نفس داشته باشیم، فهم کنیم کجاها اشتباه رفتیم و بازگردیم و تلاش کنیم آنها را اصلاح کنیم، تردید نکنید که در دهه پنجم هم می‌توانیم به‌عنوان آلترناتیو برتر و نیروی هژمونیک جامعه باقی بمانیم. در غیر این صورت من فرضم این است که هندسه سیاسی و هندسه قدرت در دهه پنجم دچار تلاطم و تغییر شده و در این هندسه جدید سیاسی، تردید ندارم که نقش اصلاح‌طلبان کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

 

‌فکر می‌کنید در این بازگشت، باید به انگاره‌های مبتنی‌بر عدالت اجتماعی بازگردند؟

این گفتمان باید از جنس کنش باشد. بنابراین دقایق آن باید انضمامی باشد. باید با مردم رابطه برقرار کند؛ از عرش به فرش بیاید. بارها گفتم، اصلاح‌طلبان باید یک ریش گفتمانی داشته باشند که با آن بروند تجریش! یعنی اگر نتوانند مفاهیم انضمامی را وارد آحاد تعریفی گفتمانی خود کرده و مفاهیم، کماکان انتزاعی باقی بمانند، یعنی مفاهیم تجریدی با توده‌های مردم و دهک‌های پایین جامعه ارتباط برقرار نکند، باید انتظار دو گام به پس را داشته باشند. باید از چنبره مفاهیم خودساخته‌ای مثل پوپولیسم خارج بشوند و اسیر مفاهیم و آموزه‌های دهه ٣٠ و ۴٠ مارکسیستی نباشند و خارج شوند. بدانند که پوپولیسم امروز معنای دیگری پیدا کرده است. پوپولیسم امروز جنبش مترقی پست‌مدرن است. بنابراین تلاش کنیم با توده‌های مردم رابطه برقرار کنیم، تمرکز خود را از نخبگان کمتر کنیم، نه‌اینکه عبور کنیم، اما نیم‌نگاهی هم به توده‌های مردم داشته باشیم. وقتی به جامعه و مردم می‌اندیشیم، تلاش کنیم این اندیشیدن، انضمامی باشد. در این صورت ما می‌توانیم تاریخ آینده خود را بسازیم.

 
من به‌عنوان یک دانش‌آموز سیاست می‌خواهم بگویم که فردای بعد از این وقایع در کشور ما، فردای دیگری است. بی‌تردید، تاریخ ما با این وقایع ورق می‌خورد. اگر می‌خواهیم این فردا، آن‌گونه رخ بنماید که ما می‌پسندیم و رخ زیبای خود را به ما نشان دهد، نباید همان‌گونه که گفتم، با به‌محاق‌رفتن وقایع، ما نیز به تعطیلات تاریخی برویم. کار ما به صورت جدی از حالا شروع شده است. اگر در تعطیلات تاریخی هم بودیم، باید این تعطیلات را رها کنیم و برگردیم. بنشینیم و ببینیم چگونه می‌توانیم تدبیر و تمهید کنیم که این وقایع ققنوس‌وار از خاکستر خود برنخیزد.
منبع: بهارنیوز

وظایف شورای نگهبان عوض نشده ولی بودجه آن ۲۰هزار برابر شده است!

گروه سیاسی: علیزاده طباطبایی، وکیل دادگستری (وکیل خانوادگی رفسنجانی) گفته است: در سال ۶۷ بودجه شورای نگهبان ۶ میلیون تومان بود. ارزش‌مدارترین دستگاه ما شورای نگهبان است. آقای دکتر حبیبی هم وزیر دادگستری بود و هم عضو شورای نگهبان. پیش من آمد و گفت: “آقای طباطبایی، من برای پول بنزین ماشین آقایان و برای پول تایپ مانده‌ام. تو ۵۰۰ هزار تومان به این بودجه اضافه کن”. من ۵۰۰ هزار تومان اضافه کردم. در ستاد بودجه که زنجانی رفیق ۲۰ساله من بود یک دادی سر من زد و گفت “مملکت ندارد، برای چه می‌خواهی بودجه را زیاد کنی؟” وظیفه شورای نگهبان از سال ۶۷ تا الآن که اضافه نشده است. غیر از بودجه انتخابات، بودجه شورای نگهبان ۲۰هزار برابر شده است. بودجه مجلس هم ۴ هزار برابر شده، مگر وظیفه مجلس اضافه شده است؟ تعداد نمایند‌ه‌ها از ۲۷۰ نفر شده ۲۹۰ نفر در حالی که بودجه‌اش ۴۵۰۰ برابر شده است.
منبع: بهارنیوز

چه زمانی با وجود بیماری می‌توانیم ورزش کنیم

اغلب افراد به هنگام بیماری این تردید را دارند که می‌توانند ورزش کنند یا نه. قانونی در این رابطه وجود دارد که می‌تواند به افراد برای تصمیم گیری درباره ورزش کردن در زمان بیماری کمک کند.

به‌ گزارش ‌ایسنا ‌و ‌به نقل از بیزینس اینسایدر، برخی مطالعات مختلف نشان داده است که سرما خوردگی و یا بیماری‌های خفیفی از این قبیل تاثیری بر توانایی ورزشی نمی‌گذارد و حتی افراد با ورزش کردن شرایط جسمی بهتری پیدا می‌کنند. با این حال بسیاری از افراد نمی‌دانند که به هنگام بیماری می‌توانند ورزش کنند یا خیر.

طبق گزارش کلینیک مایو، فعالیت فیزیکی با شدت متوسط از زمان سرما خوردگی مشکلی ندارد و تنها در صورتی که فرد تب داشته باشد، نباید ورزش کند. از آن جایی که ورزش باعث باز شدن راه‌های تنفسی بینی می‌شود، می‌تواند در زمان سرماخوردگی به فرد کمک کند.

یک متخصص ورزشی درباره شرایطی که فرد می‌تواند در زمان بیماری ورزش کند، اظهار کرد: کمبود تمرکز در زمان بیماری برای ورزش کردن بسیار مهم است و فرد در صورتی که تمرکز کافی نداشته باشد نباید ورزش کند. همچنین مصرف مایعات برای ورزش کردن در زمان بیماری بسیار مهم است و در صورتی که فرد مایعات کافی مصرف نکند ممکن است دچار آسیب‌دیدگی مجدد شود. بنابراین در زمان بیماری باید شدت ورزش را کاهش داد و از ورزش بیش از حد جلوگیری کرد. همچنین باید به علائم بیماری نیز توجه کرد. قانونی به نام قانون گردن وجود دارد که به ما کمک می‌کند تا دریابیم می‌توانیم در زمان بیماری ورزش کنیم یا خیر.

این قانون به این شکل است که اگر علائم بیماری بالای گردن باشد برای مثال آبریزش بینی، عطسه و سوزش گلو داشته باشی، می‌توانیم ورزش کنیم، اما اگر علائم بیماری پایین گردن باشد. برای مثال گرفتگی در عضلات سینه، سرفه شدید، معده درد و درد شدید عضلات، نباید ورزش کرد.


منبع: عصرایران

آیت‌الله نوری همدانی: مدیران هر چه زودتر اقدامات عملی برای رفع مشکلات انجام دهند

آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی در پیامی به چهارمین همایش ملی مدیریت جهادی تاکید کرد: مدیریت جهادی یعنی انسان با عقل و تدبیر بتواند با کمترین هزینه و کوتاه‌ترین زمان منابع در اختیار را مدیریت کند و به بهترین نتیجه دست یابد.

به گزارش ایسنا، متن پیام این مرجع تقلید به شرح زیر است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

با سلام و تحیت به آن مجمع محترم

یکی از موضوعات مهم قرآن و روایی، فرهنگ جهاد است که وقتی انسان به آن مراجعه می‌کند به این اصل دست پیدا می‌کند که باید با جهد و کوشش و مشقت، عملی بزرگ را انجام دهد و بی‌شک در مقابل این عمل بزرگ همراه با زحمت و مشقت، اجر عظیمی همراه خواهد بود.

مدیریت جهادی یعنی انسان با عقل و تدبیر بتواند با کمترین هزینه و کوتاه‌ترین زمان منابع در اختیار را مدیریت کند و به بهترین نتیجه دست یابد. ما وقتی می‌گوییم جهاد، یعنی مقابله با دشمن و یکی از راه‌های مقابله با دشمن، مدیریت صحیح است که باید در میان مسئولان و عموم کارگزاران نهادینه شود و تمام مردم در مجموعه تحت کنترل خود این اصل را عملی نمایند.

تفاوت مدیریت جهادی با سایر مدیریت‌ها در این است که مدیریت جهادی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و دینی است که این ارزش‌ها هم می‌تواند راهبر باشد و هم می‌تواند ملاک و معیار سنجش در نتیجه قرار گیرد. لذا برای رسیدن به یک مدیریت جهادی به چند چیز باید توجه داشت. اولین چیزی که باید به آن توجه کرد توکل به خدا و به‌کارگیری علم و عقل و تدبیر است. دوم، همت بلند و در نظر گرفتن امکانات و چگونگی استفاده صحیح از منابع، سوم زمان‌شناس بودن و توجه به نقشه‌های دشمن، چهارم داشتن عدل و انصاف و تواضع در مقابل مردم که حضرت امیر علیه السلام در نهج‌البلاغه در نامه ۳۷ به محمد بن ابی‌بکر استاندار مصر می‌فرمایند با مردم فروتن باش، نرم‌خو و مهربان باش، گشاده‌رو و خندان باش، در نگاه‌هایت، نیم‌نگاه و خیره شدن با تساوی رفتار کن تا آنان در درستکاری تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت مایوس نشوند.

در شرایط موجود در کشور راهی جز مدیریت جهادی برای برون‌رفت از مشکلات وجود ندارد. تجربه نیز به ما ثابت نمود که هر جا مدیریت جهادی با شاخصه‌هایی که ذکر شد وجود داشت، پیشرفت حاصل شد و هرجا که سستی و تنبلی و وابستگی انتخاب گردید توقف کردیم یا به عقب برگشتیم. بر این اساس باید توجه کنیم که امروز یکی از مشکلات مهم در کشور وضعیت اقتصاد است که مدیران ما باید ثمرات این جلسات را هر چه زودتر عملی نمایند.

موضوع اقتصاد مقاومتی جدی گرفته شود و مدیران محترم عملا این موضوع را دنبال نمایند و از منابع داخلی و ملی بهره‌مند شوند و مطمئن باشید اگر موضوع اقتصاد مقاومتی جدی گرفته نشود چالش بزرگی را در پیش رو خواهیم داشت و این موضوع با مدیریت جدی و جهادی به نتیجه مطلوب خواهد رسید.

در پایان از همه برگزارکنندگان این همایش تشکر نموده و مزید توفیقات همگان را خواستارم.»


منبع: عصرایران

موسویان: دسترسی ایران به بمب هسته‌ای، خطر حمله نظامی امریکا را بسیار جدی می‌کرد

سید حسین موسویان عضو ارشد تیم مذاکرات هسته‌ای در دولت‌ اصلاحات و دیپلمات سابق در یادداشتی با عنوان «برجام به زبان ساده»، به توضیح توافق هسته‌ای پرداخت.

موسویان در «اعتماد» نوشت: ۱۰ سال مذاکرات هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی (۱۳۹۲-۱۳۸۲) بی‌نتیجه ماند چرا که امریکا حاضر نبود صنعت غنی‌سازی و آب سنگین را در ایران بپذیرد. علت سرسختی امریکا هم این بود که هر کشوری این دو صنعت را در اختیار داشته باشد، هر زمان اراده کند، می‌تواند بمب هسته‌ای بسازد.

در دوران ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، امریکا توانست با ایجاد اجماع جهانی علیه ایران، پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل برده، در قالب فصل هفت منشور سازمان ملل قرار داده، برنامه هسته‌ای ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد کرده، گسترده‌ترین و بدترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرده و تعلیق نامحدود برنامه هسته‌ای ایران را به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برساند.

علاوه بر شش قطعنامه تحریمی سازمان ملل، امریکا و اروپا نفت، بانک مرکزی و بانک‌های بزرگ ایران را نیز تحریم کردند. ظرف مدت کوتاهی ارزش پول ملی ایران سقوط وحشتناکی را تجربه کرد به گونه‌ای که هر یک دلار کمتر از یک هزار تومان به بیش از ۳۵۰۰ تومان رسید، تورم از مرز ۴۰ درصد گذشت، صادرات نفت ایران حدود ۶۰ درصد کاهش یافت و خلاصه خسارات چند صد میلیارد دلاری به اقتصاد ایران وارد شد. ایران نیز با نادیده گرفتن قطعنامه‌های شورای امنیت، برنامه هسته‌ای خود را توسعه داد تا به نقطه گریز نزدیک شد و در موقعیتی قرار گرفت که می‌توانست با تحمل تحریم‌ها برای یکی دوسال دیگر، برنامه هسته‌ای خود را توسعه داده و بمب هسته‌ای بسازد.

اما طبق قوانین داخلی مصوب مجلس، مقررات بین‌المللی، استراتژی مصوب امنیت ملی ایران و نیز فتوای مقام معظم رهبری، این سناریو منتفی بود ضمن اینکه دسترسی ایران به بمب هسته‌ای، خطر حمله نظامی امریکا را بسیار جدی می‌کرد. در چنین شرایطی موج بحران، جنگ داخلی، تروریسم و خونریزی برخی از کشورهای اسلامی خاورمیانه را فراگرفت. اعتقاد جبهه متحد صهیونیست، نئوکان‌های امریکا، اعراب تکفیری به رهبری عربستان و منافقین این بود که با استمرار چنین وضعیتی، بحران داخلی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی را فراگرفته و از پای درخواهدآورد و آنها به آرزوی دیرینه خود یعنی سقوط نظام جمهوری اسلامی و تجزیه ایران دست خواهند یافت.

با انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در سال ۱۳۹۲، روی کار آمدن دولتی معتدل در تهران، تغییرات کلیدی در کابینه دوم اوباما و مکاتبه مهم ایشان با شخص مقام معظم رهبری، حاکمیت جمهوری اسلامی با تیزهوشی تمام، در کنار مذاکرات چندجانبه با قدرت‌های جهانی، گفت‌وگوی مستقیم با امریکا را ازنظر سطح و محتوا ارتقاء بخشیده، با انتخاب تیم مذاکره‌کننده بسیار حرفه‌ای، بحران هسته‌ای را از طریق دیپلماسی حل کرد.

توافق هسته‌ای که به برجام معروف شد، به عنوان معامله‌ای برد – برد شناخته شد. قدرت‌های جهانی از آن جهت این توافق را برد خود می‌دانستند که ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران منتفی شده بود. اما همه جناح‌ها و دست‌اندرکاران داخلی کشور در تمام سطوح می‌دانستند که ساخت بمب هسته‌ای هیچگاه در دستور کار ایران نبود که بخواهد در این مورد عقب‌نشینی کرده یا امتیازی داده باشد. اما جمهوری اسلامی ایران این معامله را برد خود می‌دانست زیرا:

۱- هر شش قطعنامه شورای امنیت منتفی شد.

۲- ایران از فصل هفت منشور سازمان ملل به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی خارج شد.

۳- امریکا و قدرت‌های جهانی بعد از ۳۵ سال چالش سهمگین، صنعت غنی‌سازی و آب سنگین در ایران را پذیرفتند که اصل دعوا و بحران هسته‌ای هم به خاطر همین دو صنعت بود ولاغیر.

۴- تحریم‌های هسته‌ای شورای امنیت سازمان ملل و تحریم‌های جهان غرب درمورد نفت و بانک مرکزی و بانک‌های ایران و سوییفت برداشته شد که ادامه روند قبلی صادرات نفت ایران را به صفر می‌رساند، تورم ونزوئلایی می‌شد و قس علیهذا.

۵- بازارهای تکنولوژی‌های صلح‌آمیز هسته‌ای در همه زمینه‌ها از جمله برق و پزشکی و کشاورزی بعد از ۳۵ سال نیز برای ایران باز شد.

جبهه متحد صهیونیست، نئوکان‌های امریکا، اعراب تکفیری به رهبری عربستان و منافقین از این جهت با تمام ظرفیت به دنبال نابودی برجام بوده و هستند زیرا که به جد معتقدند برجام به معنی تمدید جمهوری اسلامی بود، اقتصاد ایران را از لبه پرتگاه سقوط نجات داد، جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را فوق‌العاده ارتقاء داد ضمن اینکه ایران را در زمره کشورهای پیشرفته هسته‌ای قرار داد.

با این وجود از ابتدا روشن بود که وظیفه برجام:

اولا: حل همه معضلات اقتصادی قبل و بعد از انقلاب ایران نبود،

ثانیا: به معنی اعتماد ایران به امریکا یا امریکا به ایران نبود،

ثالثا: هدفش رفع خصومت ۴۰ ساله ایران و امریکا و برقراری روابط دیپلماتیک نبود

و رابعا: قرارداد رفع ناکارآمدی‌ها و فقر و اعتیاد و فساد موجود در کشور هم نبود.

برای حل این مشکلات، راه‌حل‌های دیگری نیاز است.


منبع: عصرایران

پزشکیان: هر نوع فساد اعم از مالی، اقتصادی و قاچاق نشانه حکمرانی ضعیف ماست

نایب‌ رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مشکلات امروز جامعه زاییده توقعات القایی است که ایجاد شده است، گفت: امروز باید به دنبال فداکاری باشیم و فرهنگ جهادی را از طریق رسانه‌ها و هرجایی به گوش مردم برسانیم تا این فرهنگ نهادینه شود.

به گزارش ایسنا، مسعود پزشکیان عصر دوشنبه در چهارمین همایش مدیریت جهادی که در سالن همایش‌های صدا و سیما برگزار شد، به بیان خاطراتی از اقدامات جهادی در اوایل انقلاب پرداخت و خاطرنشان کرد: با نگاه به گذشته و حرکت‌های جهادی مشاهده می‌کنیم که جهادگران با تمام وجود همه در صحنه بودند و درس و تحصیل و زندگی خود را رها کرده و به کمک مردم مناطق مختلف می‌شتافتند.

وی با تاکید بر اینکه جهاد به عنوان یک باور درونی در وجود تمام جهادگران نهادینه شده بود و همین موضوع باعث شد که عراق نتواند جمهوری اسلامی را یک قدم به عقب براند، افزود: همه بخشی از زندگی و دارایی خود را صرف دفاع از انقلاب و اندیشه خود می‌کردند اما اینکه امروز ما کجاییم یک سوال بزرگ است. اگر بخواهیم واقعی نگاه کنیم امروز خیلی شرایط تفاوت کرده است؛ امروز در یک نظرسنجی اکثریت اعلام کردند که نیازمند دریافت ۴۵ هزار تومان یارانه هستند.

نایب رئیس اول مجلس با بیان اینکه متاسفانه امروز هر کسی که می‌خواهد در انتخاباتی خود را در معرض رای قرار دهد وعده افزایش پرداخت یارانه به مردم را می‌دهد، اظهار کرد: ما مسئولان باید وقت بگذاریم و با جان خود سرمایه‌گذاری کنیم تا کشور به جلو پیش برود. امروز متاسفانه مسئولان، تریبون‌ها و رسانه‌ها به جای اینکه وعده کار و تلاش به مردم بدهند، تنها وعده مصرف می‌دهند. باید بدانیم که اگر قرار است به قدرت و عزت برسیم باید همان راه بسیج و جهاد را طی کنیم، نه مسیری که در آن قرار داریم.

پزشکیان با تاکید بر اینکه امروز همه راه مصرف و راحتی را به مردم وعده می‌دهند و توقع همت کردن را از آنها دارند، ادامه داد: مشکلات امروز جامعه زاییده توقعات القایی است که ایجاد شده است. امروز باید به دنبال فداکاری باشیم و فرهنگ جهادی را از طریق رسانه‌ها و هر جایی به گوش مردم برسانیم تا این فرهنگ نهادینه شود.

وی با انتقاد از وضعیت کار کردن برخی در ادارات نیز اظهار کرد: در بسیاری از ادارات کارکنان اضافه‌کاری نمی‌کنند ولی اضافه‌کاری دریافت می‌کنند. برای نمونه عملکرد ما در بیمارستان‌ها یک ساعت و نیم در کل ساعت اصلی کار است و این نشان می‌دهد که جامعه ما از جهاد فاصله گرفته است.

نایب رئیس اول مجلس خاطرنشان کرد: باید دوباره فرهنگ جهادی گذشته را پیاده کنیم. در این راستا ابتدا باید از خودمان هم شروع کنیم و پیش از آنکه با زبان به مردم وعده بدهیم، در عمل، ساده‌زیستی را به مردم نشان دهیم؛ چراکه آنها رفتار ما را می‌بینند و حرف‌های ما را نمی‌پذیرند، به همین دلیل باید در عمل صداقت خود را نشان دهیم.

پزشکیان در ادامه با بیان اینکه وجود هر نوع فساد اعم از مالی، اقتصادی و قاچاق نشانه حکمرانی ضعیف ماست، تصریح کرد: باید هم‌قسم شویم تا بتوانیم جلوی این فسادها را بگیریم. ما مقصر هستیم و اگر آگاهانه عمل می‌کردیم، نباید اجازه می‌دادیم چنین اتفاقاتی رخ دهد. همه ما در یک کشتی قرار داریم و باید برای حل مشکلات آن چاره‌اندیشی کنیم.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه برای رسیدن به موفقیت باید مدیریت جهادی را پیش گرفته و اقتصاد مقاومتی را به کار بندیم.

وی تصریح کرد: باید در رفتار و عملکرد ما رفتار جهادی دیده شود. امروز نباید فراموش کنیم که مدیران جهادی سابق ما که برای این مملکت جنگیدند امروز در چه وضعیتی هستند. باید به فرهنگ بسیجی گذشته بازگردیم و مانند زمان گذشته با عشق وارد میدان شویم.

پزشکیان در پایان با تاکید بر اینکه بسیاری از شهدای ما به دنبال نام و سمتی نبودند، گفت: باید فرهنگ جهادی سابق را احیاء کنیم و بدانیم که جامعه امروز ما پتانسیل خوبی دارد که نباید آن را رها کنیم.


منبع: عصرایران