جان کری اختیار حذف بخش‌ هسته‌ای «قانون تحریم های ایران» را دارد

به گزارش ایران خبر، سخنگوی کاخ سفید گفت انتظار می رود باراک اوباما طرح تمدید «قانون تحریم‌های ایران» برای ۱۰ سال را امضا کند، ولی این مصوبه به وزیر امور خارجه اختیار می دهد تازمانی که ایران به تعهدات خود درچارچوب توافق هسته‌ای (برجام) پایبند باشد، تحریم های هسته‌ای را از این مجموعه حذف کند.

 

اریک شولتز در واکنش به تصویب طرح «تمدید تحریم‌های ایران» در سنای آمریکا، اظهار داشت: ما از مدت‌ها پیش داریم می گوییم که تمدید «قانون تحریم‌های ایران» ضرورتی ندارد، بلکه برعکس هدف ما و تمرکز ما این بوده است که از اجرای درست و کامل توافق با ایران اطمینان حاصل کنیم.

 

وی اضافه کرده است:«اما باور داریم که قانون تحریم‌های ایران تداخلی با توافق «برنام جامعه اقدام مشترک» (برجام) که بین ایران و گروه پنج بعلاوه یک امضا شد، ندارد و انتظار می رود رییس جمهوری این مصوبه را امضا کند.»

 

این سخنگوی کاخ سفید تصریح کرده است: همانطور می دانید در این مصوبه شامل بخشی می شود که به وزیر امور خارجه این اختیار را می دهد تا تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای را از این مجموعه حذف کند که چنین (اختیاری) براساس مصوبات و تعهدات ما به «برنام جامعه اقدام مشترک» است.»

 

اریک شولتز تاکید کرده است: این رویکردی است که ما در چارچوب چنین اختیاراتی از روز اجرای (برجام) تاکنون انجام داده ایم و به اجرای این تعهد ادامه خواهیم تا زمانی که ایران به تعهدات خود درچارچوب برجام پایبند باشد.

 


منبع: irankhabar.ir

تمدید تحریم ها باعث بی اعتباری امریکا در سطح بین المللی می شود

به گزارش ایران خبر، ‘محمد جواد ظریف’ صبح شنبه در بدو ورود به دهلی نو در جمع خبرنگاران افزود:همانطوریکه درگذشته مقامات امریکایی موظف بودند، اجرای تحریم ها را متوقف کنند، در حال حاضر نیز همین وظیفه را دارند.

وی تصریح کرد: در صورتیکه تمدید تحریم ها به امضای رئیس جمهوری امریکا برسد،به رغم اینکه اثر اجرایی ندارد ولی از نظر جامعه بین المللی بی اعتباری دولت امریکا را نشان می دهد.

رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان گفت:چون این تحریم ها اثری برکارآفرینان نمی گذارد در این سفروارد این گفت وگوها نمی شویم .

وی، مهمترین هدف از سفربه هند را شرکت در اجلاس قلب آسیا ذکر کرد و افزود: در این نشست علاوه بر سخنرانی در این اجلاس با مقامات شرکت کننده از جمله رئیس جمهوری افغانستان دیدار می شود.

ظریف شرکت در نشست اقتصادی با حضورکارآفرینان ، تجار، بازرگانان ، مسئولان بانکی ، اتاق بازرگانی و فناوری ایران و هند را ازجمله برنامه های امروز خود در دهلی نو ذکر کرد وافزود: در این نشست درخصوص گسترش روابط اقتصادی وبازرگانی بحث وتبادل نظر می شود.

وی، سخنرانی در بنیاد تحقیقاتی آبزور را از دیگر برنامه های امروز خود در دهلی نوعنوان کرد و افزود:بعد ازظهر به وقت محلی برای شرکت در کنفرانس قلب آسیا راهی امریتسار پنجاب می شود.

‘محمد جواد ظریف’ وزیر امور خارجه کشورمان صبح امروز (شنبه ) برای شرکت در کنفرانس قلب آسیا ، گفت وگو با مقامات عالیرتبه و شرکت در نشست اقتصادی و سیاسی وارد دهلی نو پایتخت هند شد.

وزیر خارجه را دراین سفر روسای ۳۸شرکت عمده وابسته به اتاق بازرگانی ، ۱۵ شرکت دانش بنیان وابسته به ستادهمکاری های علمی وفناوری وهشت بانک تجاری به همراه دیگر مقامات صنعتی ، بازرگانی و علمی به منظور ملاقات های تجاری وشرکت در همایش های مشترک اقتصادی میان ایران ،هند ،چین و ژاپن همراهی می کنند.

شرکت درنشست تجاری مشترک کنفدراسیون صنایع هند ، سخنرانی در بنیاد مطالعاتی آبزرور ،دیدار با مقامات عالیرتبه هند و گفت وگو در خصوص مسائل دوجانبه و چند جانبه و سخنرانی درکنفرانس قلب آسیا از جمله برنامه های وزیر امور خارجه در سفر به هند عنوان شده است.

کنفرانس دو روزه قلب آسیا از روزشنبه با هدف گسترش همکاری ها برای کمک به حل مسائل وبهبود اوضاع امنیتی افغانستان با حضور نمایندگان بیش از ۳۰ کشور عضو و حمایت کننده این کنفرانس و بیش از ۱۰ نهاد بین المللی ومنطقه ای آغاز به کار می کند.

رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در ادامه به دعوت وزرای خارجه چین وژاپن عازم این کشورها می شود.
ملاقات با همتایان چینی وژاپنی وبرخی از مقامات بلند پایه این کشورها ونیزبرگزاری همایش تجاری مشترک از برنامه های وزیرخارجه در سفربه چین وژاپن است.

ظریف در ملاقات با مقامات مختلف سیاسی واقتصادی این کشورها ، همکاری های دوجانبه را مورد بررسی قرار داده ودرخصوص موضوعات منطقه ای وبین المللی مورد علاقه، رایزنی وتبادل نظر می کند.

سفر ظریف به هند سومین سفر رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به این کشور در دوره ریاست جمهوری ‘حسن روحانی ‘ است.

نخستین سفر ظریف به هند نهم ودهم اسفند سال ۱۳۹۲ انجام شد .وی درآن سفر با ‘سلمان خورشید’ وزیر امور خارجه هند و’مانموهان سینگ’ نخست وزیروقت هند و’حامد انصاری’ معاون رئیس جمهوری دیدار وگفت وگوکرد.

رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان مرداد سال گذشته در دومین دور سفر منطقه ای خود بعد از توافق هسته ای وارد دهلی نوشد و با نارندرا مودی نخست وزیر ، حامد انصاری معاون رئیس جمهوری ‘سوشما سواراج ‘ وزیر امور خارجه ‘نیتین گادکاری وزیرکشتیرانی ، بزرگراهها و حمل ونقل و’اجیت دووال’ مشاورامنیت ملی هند دیداروگفت وگوکرد.


منبع: irankhabar.ir

افتضاح بی‌سابقه ورزشکار زن ایرانی در روسیه

به گزارش ایران خبر، در حالی‌که همه دنیا می‌دانند ورزشکاران ایرانی در حمایت از ملت مظلوم فلسطین، با ورزشکاران رژیم صهیونیستی مبارزه نمی‌کنند و این رژیم غاصب را به رسمیت نمی‌شناسند، بانوی موی‌تای کار ایرانی بعد از کسب مقام سوم و مدال برنز، در حالی‌که یک ورزشکار رژیم اشغالگر قدرس روی سکوی قهرمانی ایستاده بود، روی سکوی سوم ایستاد و حتی بعد از این که مدال خود را هم گرفت، یک مدیر عاقل بالای سرش نبود که به او بگوید الان سرود رژیم صهیونیستی پخش می شود و روی سکو نمان و این ورزشکار ایستاد و به سرود رژیم غاصب اسراییل احترام گذاشت و شاهد برافراشته شدن پرچم این کشور جعلی بود و بدتر این‌که در پایان مسابقات هم با نماینده رژیم اشغالگر قدس عکس یادگاری گرفت.

در حالی‌که طی چند روز گذشته که تصاویر و اخبار این موضوع منتشر شد، فدراسیون ورزش‌های رزمی که متولی این اعزام بود، سکوت اختیار کرده و وزارت ورزش و جوانان نیز موضع مشخصی را بیان نکرد. نکته جالب این‌که این اتفاق در حضور دو نماینده وزارت ورزش افتاد.



گناهی متوجه این ورزشکار نیست که او با نماینده رژیم صهیونیستی مبارزه نکرد و حتی گفته می‌شود در بازی مرحله نیمه‌نهایی عامدانه باخت تا در فینال ناچار به مبارزه با نماینده رژیم اشغالگر قدس نباشد؛ اما معلوم نیست چرا مسئولان موی‌تای اجازه دادند این ورزشکار روی سکویی بایستد که پرچم رژیم صهیونیستی بر فراز آن وجود داشت و مدال‌آوران باید به سرود جعلی این کشور جعلی احترام می‌گذاشتند؟

عابدی از مسئولان فدراسیون ورزش‌های رزمی که به‌عنوان سرپرست، تیم اعزامی را همراهی می‌کرد نیز پاسخگوی تلفن خود نبود و همین موضوع شائبه‌های زیادی را در مورد این اتفاق ایجاد کرد.

واقعا الان چه جوابی باید به آرش میراسماعیلی بدهیم که در المپیک آتن پرچمدار کاروان ما و شانس اول مدال طلای جودوی المپیک بود و به احترام مردم مظلوم فلسطین، کنار کشید تا با نماینده رژیم صهیونیستی رقابت نکند؟ جواب ما به سایر ورزشکارانی که قید مدال جهانی را زدند تا ناچار به تقابل با نماینده یک کشور جعلی نباشند، چیست؟

اصلا ما موی‌تای می‌خواهیم چه کار؟ می‌خواهیم که آبروی ما را ببرد؟ البته این موضوع با واکنش مسئولان نیز همراه بوده است.

محمود رشیدی، رئیس فدراسیون ورزش‌های رزمی، در این خصوص اظهار داشت: «من از تمام ملت عزیز ایران برای بروز چنین اتفاقی عذرخواهی می‌کنم. این تخلف بزرگ را به‌طور جدی پیگیری و برخورد قانونی با آن خواهیم داشت. جریان کلی موضوع را به وزیر گزارش داده و به‌زودی کمیته انضباطی تشکیل و تصمیم لازم در خصوص خاطیان اتخاذ می‌شود.»



وی افزود: «رژیم صهیونسیتی خط قرمز نظام است و ما نیز به آن پایبند هستیم و هیچ‌وقت به خود اجازه عبور از آن را نمی‌دهیم. اتفاقی که باید برای کسانی که اهمال کاری کردند، رخ دهد، مطمئن باشید رخ خواهد داد. در کمترین زمان ممکن کمیته انضباطی تشکیل و پس از بررسی موضوع رای لازم را صادر خواهد کرد.»

همچنین فدراسیون ورزش‌های رزمی با انتشار بیانیه‌ای از بروز چنین اتفاقی به‌صورت رسمی عذرخواهی کرد. در این بیانیه آمده است:

احتراما نظر به انتشار تصویری از سکوی مدال برنز خانم سعیده غفاری، ملی‌پوش زون ۶۰- کیلوگرم تیم ملی موی‌تای در جام جهانی کازان روسیه و وجود ورشکرای از رژیم اشغالگر و غاصب قدس در سکوی اول، ضمن عذرخواهی رسمی اعلام می دارد؛

فدراسیون ورزش‌های رزمی، ضمن تاکید موکد بر عدم به رسمیت شناختم رژیم سفاک صهیونیستی و پیروی محض از منویات نطام مقدس جمهوری اسلامی تاکید می‌نماید که مساله فوق الاشاره صرفا محصول یک خطای انسانی غیر عمدی بوده و فدراسیون ورزش‌های رزمی در حال بررسی دقیق‌تر موضوع با همکاری نهادهای نظارتی، جهت توبیخ جدی و غیر قابل اغماض مسئولین ذی‌ربط می باشد و گزارش نهایی بعد از بررسی‌های قانونی در اختیار شورای برون مرزشی ورزارت ورزش و جوانان قرار خواهد گرفت.

لذا تاکید می‌نماید این فدراسیون کما فی السابق پرچمدار مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و غاصب و پیروی از منویات مقام معظم رهبری می‌باشد.


منبع: irankhabar.ir

ترامپ یا نظم نوین آمریکایی؟!

برای فهم چرایی انتخاب ترامپ، پاسخ‌های متعددی صورتبندی شده است. از میان آنها تاکید یک‌جانبه بر شیوه‌های مبارزاتی-تبلیغاتی است که کلینتون نیز بعد از شکست با مسوول دانستن رییس اف‌بی‌ای به دلیل بازگشایی ایمیل‌های وی در آخرین هفته‌های مبارزات بر آن دست گذاشت.

در حالت کلی این گونه تحلیل‌ها قطعاً ضعیف‌ترین پاسخ‌هاست زیرا این نوع پاسخ رخدادی سیاسی را به صرف مقولاتی فنی تقلیل می‌دهد. با این‌حال، حداقل به یک دلیل مهم چرایی پیروزی ترامپ را باید در این‌گونه عوامل فنی و تبلیغاتی یا نظام انتخاباتی الکترال جست‌وجو کرد. تفاوت اندک آرای این‌دو و خصوصاً افزونی آرای مردمی کلینتون بر آرای وی به‌دلیل عقلانی مانع از برتری دادن عوامل پایه‌ای نظیر شرایط اجتماعی-اقتصادی یا فرهنگی برای فهم چرایی انتخاب اوست. بنابراین به این دلایل و همچنین به‌دلیل ابهاماتی که در مورد ماهیت ترامپ و نیات واقعی او از آن نوع حملات به نظام سیاسی آمریکا یا وعده‌های انتخاباتی‌اش وجود دارد، آنچه در این زمینه این‌جا یا جای دیگر گفته می‌شود، نباید به‌عنوان بیان دلایل پیروزی ترامپ فهم شود.

بلکه آنچه گفته می‌شود تلاش برای فهم این‌ است که او به لحاظ اجتماعی معرف چه بخشی از مردم آمریکاست و چرا بعضی از انتخاب‌کنندگان به وی رآی داده و او را انتخاب کرده‌اند، کما اینکه به شکل معکوس این تحلیل می‌تواند به‌عنوان دلایلی فهم شود که چرا رأی‌دهندگان به ترامپ به کلینتون رأی نداده یا رأی‌دهندگان کلینتون به چه دلایلی به کلینتون رأی داده‌اند. به بیان ساده این تحلیل در مقام فهم این است که ترامپ معرف چه نوع نیازها یا خواسته و پاسخگوی کدام بخش از رأی‌دهندگان آمریکایی است و رأی‌دهندگان به وی در او چه دیده‌اند که چنین انتخابی کرده‌اند.

دو دسته تحلیل دیگر یکی تحلیل اقتصاد گرایانه است که بر پیامدها و آثار نولیبرالیزم و جهانی‌سازی دست می‌گذارد. این تحلیل‌ها که عواملی چون فقر و بیکاری حامیان ترامپ یا آسیب‌دیدگی آنها از آثار این سیاست‌ها و تحولات جهانی سازی را از دلایل جذب آنها به وی می‌داند به این صورت اقتصادگرایانه صرف فاقد کفایت لازم است گرچه از منظری دیگر و درقالب مفهومی متفاوت نئولیبرالیزم و جهانی سازی در این موضوع نقش مهمی داشته است.

دلیل رد این تحلیل از یکسو رابطه سنتی طبقات متوسط به پایین با دموکرات‌هاست و دیگری وعده‌ها و برنامه‌های کلینتون است که تناسب کاملی با مشکلات فقر و بیکاری این گروه‌های اجتماعی دارد. از طرف دیگر تحقیقات تجربی مشخص کرده است که میان رأی دادن به ترامپ با درآمدهای متوسط به بالا همبستگی وجود دارد. نه فقط فقرا و بیکاران یا آسیب‌دیدگان ازجهانی سازی و نولیبرالیزم اقتصادی بدنه اصلی رأی‌دهندگان ترامپ را تشکیل نمی‌دهند بلکه وعده‌ها و برنامه‌های ترامپ نظیر کاهش مالیات طبقات بالا، مخالفت با کمک هزینه‌های اجتماعی و خدمات رفاهی به‌ویژه طرح سلامت اوباما نیز با خواسته‌ها و نیازهای طبقات پایین سازگاری ندارد.

تحلیل دیگر بر پایه رویکرد نژادگرایانه بر تنفر نژادی سفید پوستان نسبت به اقلیت‌های قومی-نژادی ازسیاهان تا لاتینی تبارها و آسیایی‌ها یا عرب‌ها به‌عنوان عامل پیروزی ترامپ دست می‌گذارد. در تقویت این تحلیل بر تحقیقاتی دست گذاشته می‌شود که همبستگی میان تنفرنژادی با احتمال رأی‌دهی به ترامپ را نشان می‌دهد. اظهارات نژادپرستانه ترامپ و حملات او علیه اقلیت‌های قومی- نژادی درکل مبارزات انتخاباتی تبلیغات وی مشهورتر از آن است که بتوان آن را مورد غفلت قرار داد.

اظهارات یکی از فرمانداران سفید آمریکایی که بعد ازپیروزی ترامپ گفته که خوشحال است دیگر مجبور به دیدن یک سیاه برزنگی با کفش‌های پاشنه بلند درکاخ سفید نیست نیز می‌تواند دیدگاه نوعی حامیان او را نمایندگی کند! سبد آرای ترامپ را عمدتاً رأی حامیان سنتی جمهوریخواهان پرکرده است که گرایش‌های نژادپرستانه وجهی ازگرایش‌های سنتی آنان است در حالی که در طرف مقابل ارای کلینتون عمدتاً از اقلیت‌های قومی نژادی و نیروها و جریان‌های چپ و دارای گرایش برابری خواهی نژادی تأمین شده است. به‌علاوه حامیان ترامپ یعنی سفید‌پوستان دارای خاستگاه طبقات متوسط رو به بالا و ساکن در شهرهای متوسط وکوچک یا روستاها، صرفاً با گرایش ضدنژادی تعریف نمی‌شوند کما اینکه شعارها و وعده‌های انتخاباتی ترامپ نیز محدود به نژاد ستیزی و برتری‌طلبی سفیدهای آمریکایی نمی‌شود.

حامیان ترامپ به‌علاوه اعتقاد به برتری سفیدها به‌عنوان جمعیت اصلی و صاحب آمریکا، با ویژگی‌هایی چون مذهبی بودن، مخالفت با سقط جنین، همجنس‌بازی، فمینیسم و برابری خواهان زنان، ضدیت با قوانین کنترل سلاح و مخالفت با قوانین محیط‌زیستی به دلیل تأثیر منفی آن برای فعالیت‌های اقتصاد و اقتصادآمریکا نیز مشخص می‌شوند. این گرایش‌ها تماماً درنقطه مقابل گرایش‌های حامیان کلینتون با گرایش‌های چپ‌گرایانه فرهنگی اجتماعی و سازگار با مابعد تجدد‌گرایی قرار می‌گیرد؛ اما همان طوری که اقتصاد درقالب مفهومی متفاوت و نه در چارچوب تحلیلی چپ در انتخاب ترامپ نقش داشته است نژاد و نژادپرستی نیز بامفهوم و درچارچوب متفاوتی با رویکرد نژادگرایانه صرف در این زمینه نقش داشته است.

پاسخ درست‌تر این است که انتخابات آمریکا را درچارچوب یارویکرد فرهنگی اجتماعی فهم کنیم. این چارچوب سازگار با چرخش‌های نظری است که تحت عنوان چرخش فرهنگی جایگزین رویکردهای دیگر چون رویکردهای طبقاتی و اقتصادی رأی، فهم تحولات مقطع اخیر از تحولات تاریخ تجدد در غرب شده است‌.

رویکردهای اقتصادگرا و مارکیستی مدت‌هاست زمینه عینی خود را برای فهم جوامع غربی در دوره یا عصر جامعه ما بعد تجدد از دست داده است؛ اما همان طوری که انتخاب درست این رویکرد فرهنگی به معنای نفی نقش عوامل اقتصادی در انتخاب ترامپ نیست، نژاد و نژادگرایی نیز بایستی در قالبی سازگار با قالب متخذه برای فهم نقش عوامل اقتصادی یعنی در چارچوب رویکرد فرهنگی و متناسب با مفاهیم آن فهم شود.

تحولاتی که طی چند دهه گذشته جوامع غربی از جمله آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است، صرفاً پیامدهای ناشی از نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی نیست. همبسته مفهومی با این دو عامل بایستی به پیامدهای مابعدتجددگرایی توجه داشت که حوزه‌ها‌، فرهنگ و اجتماع را در این جوامع غربی یا تجددی به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است‌.

در این حوزه‌ها دموکرات‌ها و بدنه اجتماعی رأی آنها یعنی دانشگاهیان اعم از اساتید و دانشجویان به همراه نیروهای اجتماعی چپ در اقشار دیگر مثل زنان، اقلیت‌ها و ناهنجارهای جنسی و هم‌جنس‌گرایان طی چنددهه گذشته موجبات شکل‌گیری جنبش‌های گوناگونی چون فمنیسم، چند فرهنگ‌گرایی، جنبش‌های حقوق اقلیت‌ها و پویش‌های اجتماعی متعلق به ناهنجارهای جنسی و هم جنس گرایان قرار دارند که از نظر حامیان ترامپ و جمهوریخواهان جامعه آمریکا را در معرض فروپاشی قرار داده است.

طی این چند دهه جمهوریخواهان و سفید پوستانی که خود را صاحبان اصلی آمریکا می‌دانند شاهد تضعیف نزدیک به تخریب کامل خانواده، دین، ملیت ودولت در آمریکا بودند و خود را کاملاً در برابر این امواج مستأصل و عاجز از هرگونه اقدامی می‌دیده‌اند. بنابراین ما در واقع مجموعه تحولاتی داریم که با یکدیگر مفهوم واحدی را در اذهان حامیان ترامپ شکل می‌داده‌اند. همان‌طوری‌که تحولات و رخدادهای حوزه فرهنگی و اجتماعی از جمله تخریب دین، خانواده و ملیت از دید اینان به معنای اضمحلال شاخصه‌های زندگی آمریکایی و از بین رفتن آمریکایی واقعی است، نولیبرالیزم و جهانی‌سازی نیز آثار مشابهی در حوزه اقتصاد و سیاست در تضعیف اقتصاد آمریکا و سیاست این کشور داشته است.

تحمیل هزینه‌های بالای سیاسی-امنیتی برای ایجاد و پیگیری جهانی‌سازی، نقل و انتقال صنایع و کارخانه‌های آمریکا به خارج، ایجاد اتحادیه‌های اقتصادی و محدودسازی قدرت دولت آمریکا از طریق تحلیل قوانین فراملی نظیر قوانین محیط زیستی یا قوانین WTO یا تجارت آزاد داشته است.

به این همه، البته بایستی فساد رو به گسترش و افزایش سیاست و سیاستمداران آمریکایی را اضافه کرد که به‌ویژه در جریان اجرای سیاست‌های نئولیبراستی و انتقال مسوولیت‌ها و وظایف دولت در حوزه‌های گوناگون حتی حوزه‌های امنیتی منابع عظیمی را به جیب زده‌اند؛ کما اینکه فساد مالی آنان حتی در افغانستان و عراق نیز به گم شدن حجم عمده‌ای ازمنابع تخصیصی برای بازسازی این کشورها شده است.

اگر این فسادها و هزینه‌های چندتریلیون دلاری جنگ‌های مذکور را کنار افشاگری‌های آسانژ و اسنودن قرار بدهیم هیچ ابهامی نمی‌ماند که چرا جملات ضدسیستمی ترامپ علیه سیاست و سیاستگذاران آمریکایی گوش‌های مشتاق زیادی برای شنیدن درمیان آمریکایی‌ها یافته است.

آن چارچوبی که مجموعه این تحولات فرهنگی- اجتماعی و سیاسی اقتصادی را در خود جمع می‌کند، چارچوب اقتصادگرایانه یا نژاد محور نیست. اعاده عظمت از دست رفته یا اینکه عظمت را به آمریکا بر خواهیم گرداند، یا همان شعار محوری مبارزاتی ترامپ صرفاً وجه اقتصادی با نژادی ندارد. فراخوانی «آمریکایی واقعی» به بازی مجدد در صحنه تاریخ به منظور احیای «رویای آمریکایی» از طرحی فراگیر برای بازسازی جامعه آمریکا در تمامی شئون آن از جمله اقتصاد و سیاست دارد کما اینکه حمله او نیز حمله‌ای عمومی علیه فساد و انحطاط فراگیر در نظام آمریکایی بوده و حامیان وی نیز به همین شکل آن را فهم کرده‌اند.

نزدیک‌ترین مفهومی که می‌تواند این طرح کلان و مجموعه برنامه‌ها و سیاست‌های مربوط به آن را در خود جمع کند، ملی‌گرایی است. می‌توان انتخاب ترامپ را نتیجه یک حرکت پوپولیستی یا ظهور مجدد فاشیسم قلمداد یا معرفی کنیم؛ اما آنچه قطعی و روشن است این است که نه نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی در معنای یک قالب یا عامل اقتصادی صرف و نه نژاد‌ستیزی به‌عنوان گرایش نژاد پرستانه صرف در این انتخاب نقش داشته است.

با این ‌حال، این هردو تا آنجایی که به مساله افول یک جامعه و تلاش برای بازسازی و احیای آن در آمریکا مربوط می‌شود در انتخاب ترامپ نقش داشته است. به همین دلیل است که حداقل ازنظر مفهومی درست است که انتخاب ترامپ را به انقلاب سفید یعنی انقلاب سفیدپوستان نیز فهم کنیم.

احتمالاً ترامپ را بایستی از آخرین تلاش‌های آمریکا برای اعاده قدرت از کف رفته یا در حال از دست رفتن دانست. بعد از تلاش‌های سه دهه‌ای برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان اکنون آمریکا یا به تعبیر درست‌تر حداقل نیمی از آن به طرحی رأی می‌دهد که خواهان برگشت به انزواگرایی یا سیاست غالب آمریکا تا جنگ جهانی اول ملل غربی است. این تلاش اخیر بعد از شکست آمریکا در ایجاد امپراطوری واحد آمریکایی در قالب جهانی سازی می‌تواند به مفهوم طلب یا جست‌وجوی گونه‌ای دیگر از عظمت آمریکایی باشد! حال که امکان غلبه جهانی فراهم نشده است. آمریکایی‌ها ظاهراً با رهاکردن آن رویای شتری، تمام اشکال سبک زندگی یا صورت‌های فرهنگی و اجتماعی سازگار با نئولیبرالیزم و جهانی‌سازی در داخل آمریکا و جامعه آمریکایی را نیز به کناری می‌نهد که محصول غلبه چند دهه جریان‌های مابعد تجددگرا یا دموکرات‌ها و چپ‌های خاص آمریکا در این کشور است تا شاید حداقل در محدوده درونی آمریکا بار دیگر شاهد عظمت از دست رفته آن باشند!

اما به شهادت تجربه‌های تاریخی بشر این آخرین تلاش در هیچ مورد از امپراطوری‌های رو به زوال انجام خوشی نداشته است و در مورد آمریکا نیز امکان کمی برای موفقیت داشته و برحسب فهم موجود از صعود و سقوط یا احیا و زوال جوامع بعید است که انجام متفاوتی در پیشانی اقبال و بخت آمریکایی‌ها نوشته شده باشد! ملتی که مطابق بسیاری از پیش‌بینی‌های ممکن و موجود از سوی متفکران آمریکایی چون والرشتاین درمسیر زوال افتاده است شرایط لازم برای برگشت تاریخی و اعاده قدرت از دست رفته را برحسب قاعده و منطق عادی حیات اجتماعی از دست داده است؛ اما در حرکت ترامپ نه فقط نشانی از معجزه یا خرق منطق معمول زندگی به‌چشم نمی‌خورد -گرچه به پیروزی خلاف انتظاری دست یافته است- بلکه به‌علاوه دلایل تاریخی، دلایل عدیده دیگری نیز برای شکست دیده می‌شود که حاصل شرایط خاص آمریکاست.

مهم‌تر از همه این دلایل این حقیقت یا این واقعیت است که ترامپ حتی نیمی از آراء مردم آمریکا را نیز با خود ندارد و مطابق آمارهای فعلی حداقل نزدیک به ۳میلیون کمتر از نیمی از رأی‌دهندگان به این طرح او اقبال نشان داده‌اند.

 تازه رأی‌دهندگان نیز حتی کل واجدان شرایط را هم شامل نمی‌شوند بلکه درصد آنها را تشکیل می‌دهند. اما به‌علاوه اینها بخشی که به وی رأی نداده و نیم بیشتر رأی‌دهندگان را شامل می‌شود، بخش منفعل جامعه نیست بلکه برحسب شاخص‌های اجتماعی نظیر سواد و سرمایه فرهنگی یا اجتماعی نیروی مؤثر و تعیین‌کننده‌ای تشکیل می‌دهند که حتی اکنون و از همین آغاز نیز به‌خوبی نوع مواجهه و ظرفیت خود را برای مقابله با طرح‌های نامزد برنده آشکار کرده‌اند. به این ترتیب می‌توان پیش‌بینی کرد که ترامپ با این میزان از همراهی و وقتی که با جامعه‌ای پاره‌پاره یا حداقل با جامعه‌ای دو شقه روبه‌روست که نیمی از آن «رویای آمریکایی» را به شکلی کاملاً متضاد با خواب‌های او تعبیر می‌کنند چه اندازه امکان یا بخت برای تحقق این رؤیا مطابق تعبیرات وی دارد!

مشکل تناقص گونه و غیر قابل حلی که رویاروی ترامپ و همراهان او وجود دارد صرفاً این نیست که حداقل نیمی از جامعه آمریکا و تقریباً تمام متحدان خارجی این کشور در همان بستری نمی‌خوابند که وی در آن رویاهایش را می‌بیند! درواقع آنچنان‌که اخبار داخلی آمریکا شهادت می‌دهد، در این کشور حداقل بخش مهمی از آمریکایی‌ها در بستری غلت می‌زنند که رویاهای ترامپ بسان کابوسی هولناک خوابشان را برهم زده و آنها را سراسیمه راهی خیابان‌ها کرده است! و گزارش‌ها از متحدان خارجی آمریکا نیز از آشفتگی کمتر آنان از شنیدن خواب‌های ترامپ حکایت ندارد اگر بیش از آن نگوید!

مشکل اساسی‌تر ترامپ در نسبت رویاهای وی با خواب‌های تعبیر شده یا تحولاتی است که شرکت‌های بزرگ، تراست ها و کارتل ها یا کمپانی‌های بزرگ چندملیتی آمریکا و شرکای آن یا در واقع همان حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه با تلاش‌های بی وقفه خود در جهان برای بقا و تداوم خود یا به تعبیر کلی‌تر برای حیات و استمرار نظام سرمایه‌داری به‌دنبال آن بوده و طی دهه‌های اخیر در جهان ایجاد کرده‌اند.

اگر آنچه ترامپ از رویاهای خود گفته حقیقت داشته و صرفاً از باب فریبکاری‌های معمول سیاستمداران غربی خاصه آمریکایی برای کسب آرای آمریکاییان درمانده و ناامید از نظام سیاسی آمریکا و بازیگران مکار آن نباشد، شکافی پرناشدنی میان رویاهای وی با خواب‌های تعبیرناشده یا به انتظار تعبیر این حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه وجود دارد.

ترامپ به‌عنوان یک سرمایه‌دار ملک و املاک یا معمار اگر در جهانی‌سازی و اقتضائات آن خاصه نولیبرالیزم اقتصادی منافع خاص و ملموسی نداشته باشد بلکه از جهات مشخصی با آن تضاد نیز داشته باشد، اما بخش عمده و اساسی حاکمان نظام سرمایه‌داری یا سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر در آن منافعی حیاتی و غیرقابل جایگزین دارند.

برنامه‌ای که چند دهه تلاش پرهزینه و جنگ‌هایی ۶-۷ تریلیارد دلاری صرف آن شده است، انتخابی از سر تفنن یا قابل چشم‌پوشی یا حتی قابل جایگزین برای نظام سرمایه‌داری نبوده است که اجازه داده شود یک نفر از راه نرسیده آنها را تغییر دهد چه رسد به این که آنها را از بین ببرد. البته از این حقیقت عظیم می‌گذریم که آیا چنین کار یا تغییراتی در ظرفیت نظری و عملی شخصی چون ترامپ و تیم او هست یا نیست، که به دلایل عدیده نیست.

به‌هرحال، این برنامه‌ای کلان و کاملاً حساب شده بوده است که از دهه ۶۰ میلادی گذشته با پیش‌بینی چشم‌اندازهای بحرانی پیش روی سرمایه‌داری طراحی شده و به اجرا درآمده است. روشن است که امکان ورود به این بحث نیست چه رسد که بر آن استدلال اقامه شود. اما تنها اشاره صرف به تغییرات گسترده و عمیق به نظری در تمام حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی خاصه جامعه‌شناسی، سیاست، اقتصاد، حقوق و فرهنگ که بر بستر تغییراتی بنیادین در فلسفه و معرفت شناسی از آن دهه زمینه‌ساز و محرک شکل دهی به ساختارها و قواعد یا هنجارهای لازم برای شکل‌دهی به آن برنامه‌ها به‌عنوان گام‌های ضروری برای ایجاد نظم بعدی یا در واقع کنونی جهان سرمایه‌داری و تجدد شد، به‌عنوان کلیدی برای فهم ماهیت اجتناب‌ناپذیر و الزامی آن برنامه و طرح‌های مربوط به آن احتمالاً کفایت کند.

این یعنی حجم عظیمی از فکر و اندیشه آینده گرایانه از نوع ایدئولوژیک تافلری یا مبتنی بر نظریه‌های علوم اجتماعی در شکل دهی و ایجاد ویژگی‌های مرحله اخیر نظم سرمایه‌دارانه و تجددی در حوزه‌های گوناگون ضرورت تحولاتی چون جهانی‌سازی، ایجاد ساختارهایی چون اتحادیه‌های منطقه‌ای اقتصادی و سیاسی نظیر نفتا و اتحادیه اروپا یا مشابه آن چون بریکس و سارک یا آیپک، شکل‌دهی به اقتصاد و سیاست یا حقوق نولیبرالی چون طرح‌ریزی اجماع واشنگتن و برنامه‌های تعدیل اقتصادی یا کوچک سازی دولت و بسط حکمرانی جهانی مبتنی بر مداخلات سازمان‌های فراملی چون سازمان ملل و ملحقات آن نظیر دادگاه‌ها و محاکم کیفری جهانی یا انعقاد قراردادهای تجارت جهانی و کنوانسیون‌هایی چون محیط زیست و FATF و پولشویی یا تحولات حوزه فرهنگی- اجتماعی تحت عنوان مابعدتجددگرایی مثل بسط نظام کالایی به قلمروی فرهنگ و هنر یا علم و حتی دین….که حتی اشاره به عناوین اندکی از آنها نیز صفحات یک کتاب قطور و بزرگ خواهد شد.

این‌طور نباید تصور شود که این تحلیل یا استدلال بلاموضوع است زیرا ترامپ اساساً مدعی چنین حجم عظیمی از تغییرات نبوده و سخنی از آن نگفته است. این نیاز به تذکر ندارد که ترامپ فقط خواهان بعضی تغییرات نظیر انحلال نفتا یا خروج از پیمان آسیا-پاسیفیک و نادیده گرفتن محدودیت‌ها یا قراردادهای ناظر به محیط‌زیست یا اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی از طریق اعمال مجازات یا وضع تعرفه و نظیر آن است.

مساله به سادگی این است که مجموعه سیاست‌هایی که طی چند دهه اخیر درچارچوب جهانی سازی یا نولیبرالیزم ومابعدتجددگرایی در حوزه‌های مختلف حیات اجتماعی در سطح ملی و بین المللی اجرا شده است یک بسته است که با هم سازگارند و برنامه‌ها و طرح‌هایی که ترامپ وعده انجام آن را داده است در کلیت آن همان‌طوری که بعضاً خود وی به نام در مواردی مثل جهانی‌سازی از آن یادکرده با این کلیت ناسازگار است. رویکرد ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه یا انزواگرایی او چنانکه بسیاری در داخل و خارج نظیر مرکل صدراعظم آلمان یا اولاند رییس‌جمهور فرانسه یا دبیرکل ناتو از متحدان وی در خرج یا چینی‌ها از رقبای خارجی و شریک اقتصادی داخلی آمریکا و چامسکی ومایکل مور در داخل و بسیاری دیگر متذکر شده‌اند در تقابل رویکردی و نه صرفاً موردی با وجوه عمده‌ای از روندها و فرآیندهای جاری در عرصه سیاست خارجی و داخل آمریکا و جهان است.

به همین دلیل درصورت جدیت ترامپ در اجرای وعده‌ها و برنامه‌های انتخاباتی تضاد و تعارض وی با طراحان و سیاست‌گذاران این روندها و فرآیندهای ریشه‌دار و مستحکم در جهان قطعی است مگر اینکه او با عقب‌نشینی تدریجی خود را در چارچوب رویکردهای مسلط بازتعریف کرده و ادغام کند. اگر تنازلات وی از بعضی مواضع انتخاباتی که بعد از پیروزی از او دیده شده تا نقطه ادغام یا رفع ناسازگاری‌های اساسی ادامه نیابد، در آن‌صورت پیش‌بینی آینده پیروزمندانه‌ای برای وی دشوارست.

درحقیقت، براساس فهمی که از این تعارضات و پیآمدهای آن بر نیروهای عمده معارض وی در داخل و خارج آمریکا قابل پیش‌بینی است، برای ترامپ در صورت صداقت و جدیت برای پیگیری و اجرای وعده‌های انتخاباتی‌اش به‌سختی می‌توان آینده‌ای جز روزهای دشوار و مصیبت‌بار انتظار داشت. درمسیری که او تا اطلاع ثانوی و قبل از چرخش‌های احتمالی دنبال می‌کند، وی بایستی خود را حداقل برای مواجهه با دو دسته نیروهای مخالف آماده کند.

از یک‌سو او با معارضه‌ای روبروست که در سطوح بالای قدرت در داخل و خارج آمریکا به انتظار او و اقدامات وی نشسته است؛ بعضاً مطابق آنچه در اخبار آمده است، گزارش‌ها حکایت از شروع معارضه جدی از سوی سوروس و همراهان سرمایه‌دار او دارد که غیر از اقدامات قبلی در تحریک و حمایت معترضان خیابانی و دانشگاهی، ظاهراً ۱۰ میلیون دلار نیز برای برنامه‌های بعدی تخصیص داده است؛ اما دسته دوم از مخالفت‌ها از معترضان بیرون از سطوح قدرت می‌آید که پیوندهایی نیز با گروه اول یافته‌اند. این پیوندها ضمن اینکه احتمال پایداری و تداوم اعتراضات دسته دوم را تقویت می‌کند، دورنمایی نیز از احتمال موفقیت بعضی شیوه‌های درون حاکمیتی برای حذف یا ممانعت از وصول ترامپ به درون کاخ سفید نظیر تغییر رأی نمایندگان مجامع انتخاباتی یا الکترال می‌دهد.

گرچه براساس تجربه‌های قبلی نمی‌توان به پایداری معترضان مردمی و استمرار اعتراضات خیابانی امید داشت، پیوند مذکور و حمایت سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر از این دسته از معترضان دورنمای متفاوتی از اعتراضات قبلی چون وال استریت یا ۹۹درصدی‌ها برای آنها ایجاد کرده است زیرا این‌ها ظرفیت‌های تجربه شده‌ای در ایجاد کودتاهای نرم یا مخملی در سراسر دنیا و کشورهای دیگر دارند.

در هرحال، اگر ترامپ واقعاً به‌دنبال اجرای موضع انتخاباتی خود است، خواسته یا ناخواسته کار او چیزی کمتر از انقلاب نیست ولو اینکه این انقلاب از نوع آمریکایی آن باشد. به همین دلیل توفیق او در دست‌یابی به اهدافش نیازمند چیزی شبیه به معجزه است.

در حالی‌که تداوم کار وی ممکن است به چیزی شبیه به یک انقلاب بیانجامد، توازن نیروها احتمال بیشتری برای وقوع خشونت و درگیری‌های درونی شبیه به جنگ داخلی را پیش‌روی جامعه آمریکا قرار می‌دهد. چیزی شبیه به انقلاب یا چیزی شبیه به جنگ داخلی احتمالاتی است که درصورت صداقت و جدیت ترامپ و ناتوانی او و قدرت‌های حاکمه در دست یابی به نوعی مصالحه به‌شکلی کاملاً معقول در انتظار آمریکاست؛ اما بیرون از این احتمالات آنچه قطعی است پاره‌پاره شدن جامعه آمریکاست.

روشن است که آمریکایی‌ها در بستری واحد رویاهای کاملاً متعارضی را در خواب فردای بهتر مزمزه می‌کنند؛ خوابی که برای یکی رویاست برای دیگری کابوسی وحشتناک است؛ ظاهراً رویای آمریکایی مدت‌هاست که دیگر نه اسباب وحدت یا اتحاد جامعه آمریکایی بلکه موجبات تعارض و رویارویی آنهاست. اگر این وضع به جنگ داخلی یا انقلاب منجر نشود، قطعاً نظم نوینی را نیز حاصل نمی‌دهد. آمریکایی که دهه‌ها در تلاش برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان توفان درو کرد و به سراب رسید، به احتمال بسیار زیاد دیگر حتی در خانه خود نیز در حسرت آن خواهد سوخت!
منبع:صبح نو
تذکر: روایت متفاوتی از این مقاله به تفصیل و با استنادات کامل‌تری در شماره آتی ماهنامه «عصر اندیشه» به چاپ می‌رسد.

 


منبع: alef.ir

امضای اوباما پای طرحی که برجام را نقض می کند/ آمریکا: بندهای مرتبط با توافق هسته ای را تعلیق می کنیم

کاخ سفید اگر چه در ابتدا تمدید قانون تحریم های ایران را با توجه به اختیارات قانونی رئیس‌جمهور برای بازگرداندن تحریم‌ها در صورت نیاز، غیرضروری توصیف می کرد اما بعد از تصویب آن در کنگره عنوان کرده که اوباما نیز آن را امضا خواهد کرد.

در این رابطه اریک شولتز، سخنگوی کاخ سفید در کنفرانس خبری خود در پاسخ به سوالی درباره تمدید تحریمهای ۱۰ ساله ایران و مواضع مقامات ایرانی که آن را نقض برجام قلمداد کرده‌اند ما معتقدیم که تمدید این قانون غیرضروری بود و تمرکز ما بر اجرای دقیق توافق هسته است، اما همچنین معتقدیم که این قانون تداخلی با توافقی که با ایران امضا شده ندارد و انتظار داریم که باراک اوباما آن را امضا کند. وی ادامه داد که جان کری وزیر خارجه آمریکا بندهای مرتبط با این تحریمها را تعلیق خواهد کرد تا این توافق نقض نشود. شولتز افزود: انتظار دارم که اوباما این قانون را امضا کند.

جان کربی – سخنگوی وزارت خارجه آمریکا – با اشاره به مصوبه کنگره این کشور برای تمدید ده ساله «قانون تحریم‌های ایران» گفت تعلیق تحریم‌های هسته‌ای برای ادامه اجرای توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ ضروری است. سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا در نشست خبری امشب اعلام کرد: باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا هم مصوبه کنگره را امضا کرده و آن را به قانون تبدیل خواهد کرد.

وی همچنین در اظهاراتی مشابه سخنگوی کاخ سفید تمدید قانون تحریم‌های را «غیرضروری» خواند اما گفت: «گفته بودیم که تمدید بدون دستکاری این قانون تضادی با توافق هسته‌ای با ایران ندارد.»

قانون ایسا علیه شرکت هایی است که سرمایه گذاری های بالای ۲۰ میلیون دلار در ایران داشته باشند. از آنجایی که در مواد ۱، ۲ و ۴ پیوست ۲ متن برجام به صراحت مقرر شده تحریم­های نفتی آمریکا با برجام متوقف می­شود پس تمدید قانون تحریم­ های ایران نقض برجام است. بر اساس برجام تمامی تحریم های ثانویه آمریکا مرتبط با موضوع هسته ای لغو می شود . همچنین در برجام موارد زیادی در خصوص عواقب تمدید تحریم ها علیه ایران ذکر شده است. برخی مفاد برجام در مورد تمدید تحریم ها علیه ایران در ذیل آمده است:

– تمدید ISA نقض صریح مقدمه برجام و مواد ۲۱ و ۲۴ و ۲۶ آن است.

– در بند «هـ» مقدمه برجام آمده است: برجام موجب لغو جامع تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریم‌های چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران می‌شود.

– در ماده ۲۱ برجام آمده است: ایالات متحده منطبق با این توافق، اعمال تحریم‌های مشخص شده را با اثربخشی همزمان با اجرای اقداماتِ توافق شده‌ مرتبط با برنامه هسته‏‌ای ایران به نحو مشخص شده، متوقف ساخته و به این توقف ادامه خواهد داد.

– در ماده ۲۴ برجام تأکید شده است که اتحادیه اروپایی، کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه و نیز ایالات متحده فهرست کامل و جامعی از تحریم‌ها یا اقدامات محدودیت ‌ساز مرتبط با هسته‌ای را مشخص می‌‏کنند و آنها را لغو خواهند کرد.

– بر اساس ماده ۲۶ برجام، ایالات متحده آمریکا با حسن نیت، نهایت تلاش خود را برای دوام این توافق و پیشگیری از ایجاد تداخل در تحقق متمتع شدن ایران از لغو تحریم‌های مشخص شده به عمل خواهد آورد. دولت ایالات متحده آمریکا، در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهوری و کنگره، از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریم‌های مشخص شده خودداری می‌کند.گفتنی است سناتورهای آمریکایی در جلسه دو روز قبل خود طرح تمدید تحریم‌های ۱۰ ساله ایران را تصویب  کردند. قانونگذاران مجلس سنای آمریکا با ۹۹ رأی مثبت و بدون هیچ رأی مخالف طرح تمدید ۱۰ ساله قانون تحریم‌های ایران را تصویب کردند. پیش از این، مجلس نمایندگان آمریکا این طرح را با ۴۱۹ رأی موافق و تنها یک رأی مخالف تصویب کرده بود.


منبع: alef.ir

حضور ظریف در جمع تجار و بازرگانان ایرانی و هندی

محمد جواد ظریف که به منظور شرکت در کنفرانس قلب آسیا به هند سفر کرده است در اولین روز سفر خود به این کشور در نشست تجاری فعالان بازرگانی ایران و هند شرکت کرد.

به گزارش ایسنا، وزیر امورخارجه  کشورمان صبح امروز به وقت محلی در نشست تجاری بازرگانان، صنعتگران و بانکدراران ایران و هند در دهلی نو شرکت کرد.

در این نشست وزیر نفت هند و معاون وزیر بازرگانی و صنعت این کشور بزرگ آسیایی نیز حضور دارند.

طبق برنامه اعلام شده ظریف قرار است در این نشست سخنرانی کند.

وزیر امور خارجه را در این سفر تعدادی از فعالان و بازرگانان اقتصادی کشور همراهی می‌کنند.

حضور و سخنرانی  در جمع تعدادی  از اساتید، نخبگان و برخی از هیأت‌های آکادمیک و دانشگاهی هند از دیگر برنامه‌های امروز حضور ظریف در دهلی نو است .

وزیر امور خارجه کشورمان  امروز بعداظهر  برای شرکت در ششمین کنفرانس قلب آسیا به  شهر «امریتسار» از شهرهای بزرگ ایالت پنجاب هند سفر خواهد کرد  و دهلی نو را به مقصد این شهر ترک خواهد کرد .

مراسم افتتاحیه این  کنفرانس که به روند استانبول نیز مشهور است، روز یکشنبه با حضور نخست‌وزیر هند و رئیس‌جمهور افغانستان و تعدادی دیگر از مقامات عالی‌رتبه کشورهای شرکت‌کننده از جمله محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان  برگزار خواهد شد.

پیش بینی می‌شود ظریف در حاشیه این کنفرانس  دیدارهایی با برخی از مقامات هندی و برخی دیگر از مقامات شرکت کننده در این اجلاس داشته باشد .


منبع: alef.ir

ارتش سوریه نیمی از شرق حلب را آزاد کرده است

دیده بان حقوق بشر سوریه که نهادی نزدیک به شورشیان سوری محسوب می‌شود اذعان کرد که نیروهای دولتی این کشور کنترل نیمی از شرق حلب را در دست گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، رامی عبدالرحمن، مدیر دیده بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که نیروهای دولتی سوریه روز جمعه مواضع خود را در دو محله “طریق الباب” و “الحلوانیه” در شرق حلب تقویت کردند و به پیشروی خود ادامه داده‌اند.

نیروهای دولتی سوریه کنترل ساختمان‌هایی در محله‌های الحلوانیه و الجزماتی را در دست گرفته و امنیت را به بخش اعظمی از محله‌های کرم القاطرجی و طریق الباب بازگردانده‌اند.

این نیروها همچنین کنترل محله مسکونی الشبابی و منطقه “البحوث العلمیه” را در دست گرفتند. به گفته منابع محلی، ارتش سوریه با این پیشروی به عمق مناطق تحت سیطره مخالفان به جنوب شرقی حلب رسیده و تلاش می‌کند تا بتواند کنترل جاده فرودگاه بین المللی حلب را در دست بگیرد.

به گفته عبدالرحمن با پیشروی جدید نیروهای دولتی سوریه، اکنون این نیروها کنترل نیمی از  شرق حلب را در دست گرفته‌اند.

حلب از آغاز جنگ سوریه در سال ۲۰۱۲ به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شده بود که شرق آن در دست مخالفان و غرب آن در دست ارتش سوریه است. کنترل ارتش سوریه بر شرق حلب شکست بسیار سختی برای شورشیان سوری محسوب می‌شود.

ارتش سوریه که کنترل غرب حلب را به طور کامل در دست دارد اخیرا با پیشروی گسترده در شرق حلب توانسته شکست‌های سختی را به گروه‌های مسلح وارد کند. این در حالی است که جامعه جهانی همچنان ارتش سوریه را به هدف قرار دادن غیرنظامیان و محاصره آن‌ها متهم می‌کند.


منبع: alef.ir

باید قاطعانه، شفاف و مدبرانه پاسخ نقض عهد آمریکایی‌ها را بدهیم/استراتژی‌ دموکرات‌ها و جمهوریخواهان نسبت به ایران یکسان است

محمدجواد جمالی نوبندگانی با بیان اینکه باید قاطعانه،مدبرانه و شفاف، همه قوا در کنار هم در برابر این مساله یک واکنش سریع،صریح و منطقی نشان دهند خاطرنشان کرد:ما به عنوان نمایندگان ملت آمادگی ارائه هر نوع کمکی را به دولت داریم تا در برابر این نقض عهد آمریکایی‌ها از خود واکنش نشان دهد.

محمدجواد جمالی نوبندگانی عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با میزان، در واکنش به تمدید ۱۰ ساله تحریم ایران توسط آمریکا اظهار کرد: خوشبختانه مدتهاست که در خصوص نقض عهدهای مکرر طرف آمریکایی در اجرای مفاد برجام، یک هم‌زبانی و هم‌فهمی در میان مردم و مسئولان سه قوه صورت گرفته است و همگان به این نکته اذعان دارند که آمریکا در مسیر اجرای برجام عهد شکنی کرده اند.

وی افزود: امروز درست یک سال از اجرایی شدن برجام می گذرد و ما در این مدت کاملا به تعهدات خود عمل کردیم درحالیکه قریب به اتفاق تحریم های گذشته به خصوص تحریم های بانکی همچنان به قوت خود باقی مانده اند.

این عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه با بیان اینکه قانون داماتو در سال ۱۹۹۶ در آمریکا به تصویب رسید و پس از دو دوره، باید در این دوره و با توجه به مذاکرات برجام از دستور کار خارج می شد عنوان کرد: وقتی تحریمی تمام می شود و دوباره وضع می شود، ادامه همان تحریم قبلی محسوب نمی شود بلکه یک تحریم جدید به حساب می آید چراکه تحریم قبلی تمام شده است.

جمالی با بیان اینکه در طول یک سال اخیر نقض برجام از سوی آمریکایی ها از این شفاف تر وجود نداشته است گفت: دموکرات و جمهوریخواه آمریکایی در استراتژی عنادورزانه خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران تفاوتی ندارند و ما دیدیم که حتی یک نماینده دموکرات هم در برابر تصویب قانون ضدایرانی سنا واکنشی از خود نشان نداد و با آن مخالفت نکرد.
وی با بیان اینکه باید قاطعانه، مدبرانه و شفاف، همه قوا در کنار هم در برابر این مساله یک واکنش سریع، صریح و منطقی نشان دهند خاطرنشان کرد: ما به عنوان نمایندگان ملت آمادگی ارائه هر نوع کمکی را به دولت داریم تا در برابر این نقض عهد آمریکایی ها از خود واکنش نشان دهد.

این عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پایان با بیان اینکه مقام معظم رهبری در ابتدای دور جدید مذاکرات فرمودند که به این مذاکرات خوشبین نیستند، گفت: خوشحالیم و به خودمان می بالیم که این رهبر بصیر در جامعه اسلامی ما حضور دارد و ما را در امور مختلف هدایت می کند.
 


منبع: alef.ir

روسیه بر لزوم اجرای برجام تاکید کرد

در بند ۹۴ متن دکترین سیاست خارجی روسیه که روز جمعه پس از امضای ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری این کشور در پایگاه اطلاع رسانی کاخ کرملین منتشر شد، آمده است: مسکو اجرای برجام برای حل و فصل نهایی مسائل پیرامون برنامه هسته ای ایران را پیگیری خواهد کرد.در این متن همچنین آمده است: تلاش های روسیه در این زمینه بر مبنای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و تصمیم های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت می گیرد.همچنین در بخشی دیگری از بند ۹۴ دکترین سیاست خارجی روسیه بر پشتیبانی و کمک همه جانبه به روند اجرای برجام تاکید شده است.در این دکترین ضمن تاکید بر اولویت های منطقه ای روسیه در سیاست خارجی آمده است: مسکو توسعه همه جانبه همکاری ها با جمهوری اسلامی ایران را اجرا خواهد کرد.روسیه به عنوان عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، در جمع گروه مذاکره کننده ۱+۵ با ایران بود که منجر به توافق برجام شد و هم اکنون نیز برای اجرای بندهایی از آن با جمهوری اسلامی همکاری می کند.


منبع: baharnews.ir

رئیس سیا به ترامپ درباره برجام هشدار داد

به گزارش ایران خبر، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی ای، به دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب هشدار داده که لغو توافق هسته ای با ایران پیامدهای فاجعه باری دارد. جان برنان، رئیس سیا در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی گفته است که اگر رئیس جمهوری منتخب تهدید خود در مورد پاره کردن توافق هسته‌ای با ایران را به اجرا بگذارد، این اقدام “نهایت بی‌خردی” خواهد بود.

برنان در این مصاحبه اختصاصی گفت: “اگر دولتی در آمریکا توافقی را که دولت قبلی به دست آورده پاره کند، اقدامی بدون سابقه خواهد بود  و هم‌چنین اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را در واکنش به پاره شدن توافق از سوی آمریکا از سر بگیرد، امکان آن هست که سایر کشورهای منطقه نیز در صدد دنبال کردن برنامه هسته‌ای برآیند.”

رئیس سیا این توافق را به نفع ایالات متحده و صلح و ثبات در منطقه دانسته و در مورد نادیده گرفتن آن از سوی دولت آینده ایالات متحده گفت: “فکر می‌کنم چنین اقدامی فاجعه‌بار خواهد بود، واقعا چنین خواهد بود.”

گفتنی است که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب و جدید آمریکا بارها در رقابت های انتخاباتی خود بر پاره کردن توافق هسته ای با ایران تاکید کرده بود و با توجه به رویکرد چهره هایی که برای سمتهای کلیدی کابینه خود انتخاب کرده که همه مخالف برجام هستند، احتمال زیر سوال بردن این مذاکرات در آمریکا از سوی دونالد ترامپ قابل پیش بینی است.


منبع: irankhabar.ir

هدف قرار دادن مواضع مزدوران سعودی با موشک‌های «کاتیوشا»

ارتش و کمیته های مردمی یمن مواضع مزدوران رژیم سعودی را با شلیک چند موشک «کاتیوشا» هدف قرار دادند.

به گزارش مهر به نقل از پایگاه لبنانی العهد، حملات تلافی جویانه ارتش و کمیته های مردمی یمن به مواضع سعودیها و مزدوران آنها در مناطق مرزی همچنان ادامه دارد.

بر اساس این گزارش، ارتش و کمیته های مردمی یمن با چند موشک «کاتیوشا» مواضع مزدوران سعودی در شهر مرزی نجران را هدف قرار دادند.

از سوی دیگر، تک تیراندازان یمنی تجمع نظامیان سعودی در شهر مرزی جیزان را هدف قرار دادند.

به دنبال این عملیات، یک نظامی سعودی هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به هلاکت رسید.


منبع: alef.ir

آیت‌الله جنتی اهل شوخی است؟

برنامه «بدون تعارف» بخش خبری بیست و سی شامگاه جمعه، به سراغ عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان رفته بود تا بدون تعارف خود را با سخنگویی که تصمیم‌گیری‌ها در محل کارش خصوصا در زمان انتخابات بازتاب‌های موافق و مخالف را به همراه دارد، گپ و گفتی داشته باشد.

به گزارش «خبرآنلاین »، مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

* آقای دکتر؛ افراد حقوقدان می‌توانند افراد بی‌تعارفی باشند؟

قاعدتا حقوقی‌ها باید بی‌تعارف باشند چون می‌خواهند احقاق حق کنند و باید تعارفات را کنار بگذارند.

* عکس‌های شما را که می‌دیدیم گویا موهایتان یک‌دفعه سفید شد. نه؟

از شورای نگهبان که بیرون آمدیم سفید شد (خنده).

* علت علاقه خاص آقای جنتی به جنابعالی چیست؟

نمی‌دانم ولی یک جایی هم گفتم شاید چون من حرف‌هایم را صریح و پوست‌کنده به ایشان می‌زنم و ایشان اگر حرف‌ها منطقی باشند می‌پذیرند، شاید از این بابت مورد علاقه ایشان باشم.

* آقای جنتی اهل شوخی هستند؟

نکاتی گاهی مطرح می‌شود مزاحی می‌شود، گاهی هم مطالبی که درباره ایشان مطرح می‌شود را خدمت ایشان می‌بریم.

* مطالبی که در فضای مجازی است؟

بله. من خودم گاهی می‌برم، ایشان هم خنده‌ای می‌کنند و از کنارش می‌گذرند.

* حقوق اعضای شورای نگهبان چقدر است؟ بدون تعارف.

نه، مشکلی نیست. نزدیک ۴ تا ۵ میلیون.

* تعدد مشاغل چطور؟ در شورای نگهبان وجود دارد؟

باید مشاغل را تعریف کنیم ولی طبیعتا من نمی‌توانم در سازمان یا نهاد دیگری مدیرکل شوم.

* پرچالش‌ترین مقطع شورای نگهبان از نگاه شما چه مقطعی بود؟

ریاست جمهوری سال ۸۸ که آن فتنه ایجاد شد از موارد دشورای بود که در شورا شاهد بودیم.

* شما در جایی گفته بودید نماینده آن کسانی که ادعای تقلب کرده بودند در شورا بودند و انتخابات را تایید کرده بودند.

بله، اوایل صبح شنبه در شورا بودند، خود من با آنها صحبت کردم و پرسیدم مشکلی بوده، گفتند نه همه چیز خوب بوده است اما از فردای آن روز آن مباحث مطرح شد.

* می‌شود گفت آزمون بزرگ شورای نگهبان بود.

بله تا الان. از آن مقاطع حساس تاریخ بود؛ تعبیری که رهبری به عنوان فتنه داشتند. خیلی از مسئولان وقت هم دچار تردید شده بودند که حرف‌هایی که مطرح می‌شود درست است یا خیر. بعضا هم به ما مراجعه می‌کردند و وقتی آمار و مستندات را می‌دادیم قانع می‌شدند و می‌رفتند.

* آقای دکتر؛ جزو کدام جناح هستید؟

شورای نگهبان جناح نمی‌شناسد. من هم وابستگی به جناح‌ها ندارم.

* ولی گاهی شورای نگهبان را سوق می‌دهند به سمت یک جریان خاص.

واقعیت نداردو اگر کسی سندی دارد اعلام کند.

* در انتخابات اصفهان، وقتی صلاحیت آن فرد مشخص شده چطور می‌شود بعد از رای آوردن ردصلاحیت شود؟

در شورای نگهبان تا قبل از تصویب اعتبارنامه‌ها بررسی صحت حوزه‌های انتخابیه را داریم و آن زمان گویا مدارکی رسیده است که اعلام نظر کرده است که صحت انتخابات نسبت به این فرد ابطال می‌شود.

* پس مسبوق به سابقه بوده است.

بله، در دوره ای که من بودم در مجالس هفتم و هشتم هم این موارد بود.

* پیش آمده که شورای نگهبان با تبصره یا توصیه، فردی را تایید یا ردصلاحیت کند؟

نه، قطعا اینگونه نیست. اما افراد ممکن است موثر باشند که وضعیت یک فرد را برای ما روشن‌تر کنند.

* هنوز هم پراید سوار می‌شوید؟

پراید را دارم ولی برای کارهای شورا از ماشین شورای نگهبان استفاده می‌کنم.

* پراید را برای اینکه حاشیه ایجاد نشود سوار می‌شوید یا …

نه، ماشین دم دستی من است و راحت‌تر است.

* ماشین دوم دارید؟

نه، ندارم. خانواده‌ام دارند.

* آقای دکتر؛ اصل ۸۶ قانون اساسی درباره مصونیت نمایندگان و بحث درباره آقای صادقی …

من نمی‌خواهم مصداقی ورود کنم چون نمی‌دانم پرونده چه بوده است. اگر جرایمی باشد قوه قضائیه می‌تواند ورود کند.

* پس اینطور نیست که نماینده هرچه کرد و گفت مصون باشد؟

بله، اصل ۸۶ گفته که نمایندگان اظهاراتی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی می‌کنند یا آرایی که اعلام می‌کنند از این جهت قابل تعقیب و توقیف نیستند. جرایم را در برنمی‌گیرد.

* چقدر امکان تخلف در انتخابات وجود دارد؟

قانون فعلی خلأهایی دارد که امکان تخلفات را افزایش می‌دهد. در بحث تبلیغات، خرید و فروش آرا یا توهین و افترا رقبا به یکدیگر تخلفاتی است که داریم و باید تدبیر شود.

* رجل سیاسی تکلیفش مشخص شد؟

قرار است روشن شود.

* شورای نگهبان تا حالا اشتباه کرده است؟

بله، انسان جایی باشد و اشتباه نکند؟

* آیا اعلام هم کرده است؟

بله، خود من چند بار اعلام کردم اگر اشتباهی کردم عذرخواهی می‌کنیم و اگر قابل جبران باشد حاضریم جبران کنیم. دبیر شورای نگهبان یکی دو بار در خطبه‌های نماز جمعه حلالیت طلبیدند و عذرخواهی کردند.

* محافظ هم دارید؟

محافظ ندارم.

* تفریح و سرگرمی شخصی دارید؟

از بچگی خیلی اهل تفریح نبودم. تفریح جزو زندگی در گذشته نبود، تفریح الانم کتاب خواندن است.


منبع: alef.ir

ظریف: تمدید تحریم‌ها اثر اجرایی ندارد و فقط بی‌اعتباری آمریکا را نشان می‌دهد

وزیر امور خارجه کشورمان که برای شرکت در ششمین کنفرانس «قلب آسیا» عازم هند شده بود، دقایقی قبل وارد دهلی نو شد و در فرودگاه مورد استقبال سفیر جمهوری اسلامی در هند قرار گرفت.

به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف که در راس هیاتی اقتصادی و سیاسی به هند سفر کرده است، در بدو ورود به هند در جمع خبرنگاران در مورد تمدید تحریم‌های ده ساله علیه ایران از سوی سنای آمریکا گفت: این  کاری که در سنا انجام شد در صورتی که به امضای رئیس‌جمهور آمریکا هم برسد، اثر اجرایی ندارد و از نظر جامعه بین‌المللی بی‌اعتباری دولت آمریکا را نشان می‌دهد که برخلاف تعهدات خود عمل می‌کند.

وی ادامه داد: نیازی نداریم در سه کشور چین، هند و ژاپن خیلی وارد گفت‌وگو در این زمینه شویم زیرا اثری بر کارآفرینان این سه کشور که تمایل به سرمایه‌گذاری در ایران دارند، نخواهد داشت.


منبع: alef.ir

واکنش عضو جبهه پایداری به شایعه تلاش‌اش برای پناهندگی به آمریکا

احزاب و شخصیت‌ها – عضو جبهه پایداری می‌گوید کسانی که خودشان سودای آمریکا دارند میگویند من دنبال پناهنده شدن به آمریکا بوده‌ام. این حرف‌ها بی‌ربط است.

بیژن نوباوه وطن در گفتگو با خبرآنلاین درباره ردشدن ادعای ترور بیولوژیکی او در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: واقعیت آن است تحقیقا هیچ بررسی نکردند و هیچ کار تحقیقاتی درباره این موضوع صورت نگرفت.

وی افزود: همه مدارک پزشکی من وجود دارد. وقتی از آمریکا برگشتم دو نوع سم در بدن وجود داشت اما کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که چنین موضعی درباره پرونده پزشکی من گرفت حتی یک مصاحبه هم با من انجام نداد.

این عضو جبهه پایداری یادآور شد: ما در گذشته چندین مورد مرگ و میر در این زمینه داشتیم و چند نفر شهید دادیم. روحانی‌ای بود که وقتی از آمریکا برگشت دچار سرطان شد. آثار و نمونه هایش وجود دارد خیلی موارد وسیع تر از این حرف ها است. البته ما هم هیچ وقت پیگیری نکردیم ولی اینکه گفتند ما بررسی کردیم و به نتیجه نرسیدیم حرف ناصحیحی بود.

وی با بیان اینکه تاکنون هیچ مرجعی با من صحبت نکرده است، ادامه داد: یک مرتبه از ستاد فرماندهی کل قوا اعلام کردند که قرار است بیایند و صحبت کنند. آنها از نظامی ها بودند و پیگیری دارند می کنند که ببینند ماجرا چیست چون مسئولیت جنگ را دارند ولی مجلس هیچ تحقیقی را درباره این موضوع انجام نداد یا حداقل من در جریان نیستم.

این فعال سیاسی اصولگرا درباره اینکه گفته می شود قصد داشته به آمریکا پناهنده شود گفت: این حرف ها برای ۲ هزارسال پیش است، خیلی صحبت ها هم می کنند، همان موقع هم که می گفتند من در ایران بودم و داشتم کار می کردم. کسانی که خودشان سودای آمریکا دارند می گویند نوباوه می خواسته پناهنده شود. کدام پناهندگی، اینها حرف هایی چرت و پرت و بی ربط است. من همه چیزم ایران است و دوست دارم روزی که مُردم در ایران باشم.

نوباوه یادآور شد: در بهترین شرایط آنجا کار کردم که معتقدم بدترین شرایط کاری بود چون ۵ سال در محاصره کامل قرار داشتم. هیچ کدام از خبرنگارهای ما نه ایرنا و نه صدا و سیما و نه مطبوعاتی که بعضا به آمریکا می آمدند امنیت کاری نداشتند. حتی یک مرتبه از سوی وزارت خارجه آمریکا ما دعوت نشدیم. جز سازمان ملل امکان کاری برای هیچ کس نبود. چه مدینه فاضله ای درست کردند که تبلیغش را می کنند.


منبع: alef.ir

دکتر حسین کچویان/۱۳آذر ۹۵

برای فهم چرایی انتخاب ترامپ، پاسخ‌های متعددی صورتبندی شده است. از میان آنها تاکید یک‌جانبه بر شیوه‌های مبارزاتی-تبلیغاتی است که کلینتون نیز بعد از شکست با مسوول دانستن رییس اف‌بی‌ای به دلیل بازگشایی ایمیل‌های وی در آخرین هفته‌های مبارزات بر آن دست گذاشت.

در حالت کلی این گونه تحلیل‌ها قطعاً ضعیف‌ترین پاسخ‌هاست زیرا این نوع پاسخ رخدادی سیاسی را به صرف مقولاتی فنی تقلیل می‌دهد. با این‌حال، حداقل به یک دلیل مهم چرایی پیروزی ترامپ را باید در این‌گونه عوامل فنی و تبلیغاتی یا نظام انتخاباتی الکترال جست‌وجو کرد. تفاوت اندک آرای این‌دو و خصوصاً افزونی آرای مردمی کلینتون بر آرای وی به‌دلیل عقلانی مانع از برتری دادن عوامل پایه‌ای نظیر شرایط اجتماعی-اقتصادی یا فرهنگی برای فهم چرایی انتخاب اوست. بنابراین به این دلایل و همچنین به‌دلیل ابهاماتی که در مورد ماهیت ترامپ و نیات واقعی او از آن نوع حملات به نظام سیاسی آمریکا یا وعده‌های انتخاباتی‌اش وجود دارد، آنچه در این زمینه این‌جا یا جای دیگر گفته می‌شود، نباید به‌عنوان بیان دلایل پیروزی ترامپ فهم شود.

بلکه آنچه گفته می‌شود تلاش برای فهم این‌ است که او به لحاظ اجتماعی معرف چه بخشی از مردم آمریکاست و چرا بعضی از انتخاب‌کنندگان به وی رآی داده و او را انتخاب کرده‌اند، کما اینکه به شکل معکوس این تحلیل می‌تواند به‌عنوان دلایلی فهم شود که چرا رأی‌دهندگان به ترامپ به کلینتون رأی نداده یا رأی‌دهندگان کلینتون به چه دلایلی به کلینتون رأی داده‌اند. به بیان ساده این تحلیل در مقام فهم این است که ترامپ معرف چه نوع نیازها یا خواسته و پاسخگوی کدام بخش از رأی‌دهندگان آمریکایی است و رأی‌دهندگان به وی در او چه دیده‌اند که چنین انتخابی کرده‌اند.

دو دسته تحلیل دیگر یکی تحلیل اقتصاد گرایانه است که بر پیامدها و آثار نولیبرالیزم و جهانی‌سازی دست می‌گذارد. این تحلیل‌ها که عواملی چون فقر و بیکاری حامیان ترامپ یا آسیب‌دیدگی آنها از آثار این سیاست‌ها و تحولات جهانی سازی را از دلایل جذب آنها به وی می‌داند به این صورت اقتصادگرایانه صرف فاقد کفایت لازم است گرچه از منظری دیگر و درقالب مفهومی متفاوت نئولیبرالیزم و جهانی سازی در این موضوع نقش مهمی داشته است.

دلیل رد این تحلیل از یکسو رابطه سنتی طبقات متوسط به پایین با دموکرات‌هاست و دیگری وعده‌ها و برنامه‌های کلینتون است که تناسب کاملی با مشکلات فقر و بیکاری این گروه‌های اجتماعی دارد. از طرف دیگر تحقیقات تجربی مشخص کرده است که میان رأی دادن به ترامپ با درآمدهای متوسط به بالا همبستگی وجود دارد. نه فقط فقرا و بیکاران یا آسیب‌دیدگان ازجهانی سازی و نولیبرالیزم اقتصادی بدنه اصلی رأی‌دهندگان ترامپ را تشکیل نمی‌دهند بلکه وعده‌ها و برنامه‌های ترامپ نظیر کاهش مالیات طبقات بالا، مخالفت با کمک هزینه‌های اجتماعی و خدمات رفاهی به‌ویژه طرح سلامت اوباما نیز با خواسته‌ها و نیازهای طبقات پایین سازگاری ندارد.

تحلیل دیگر بر پایه رویکرد نژادگرایانه بر تنفر نژادی سفید پوستان نسبت به اقلیت‌های قومی-نژادی ازسیاهان تا لاتینی تبارها و آسیایی‌ها یا عرب‌ها به‌عنوان عامل پیروزی ترامپ دست می‌گذارد. در تقویت این تحلیل بر تحقیقاتی دست گذاشته می‌شود که همبستگی میان تنفرنژادی با احتمال رأی‌دهی به ترامپ را نشان می‌دهد. اظهارات نژادپرستانه ترامپ و حملات او علیه اقلیت‌های قومی- نژادی درکل مبارزات انتخاباتی تبلیغات وی مشهورتر از آن است که بتوان آن را مورد غفلت قرار داد.

اظهارات یکی از فرمانداران سفید آمریکایی که بعد ازپیروزی ترامپ گفته که خوشحال است دیگر مجبور به دیدن یک سیاه برزنگی با کفش‌های پاشنه بلند درکاخ سفید نیست نیز می‌تواند دیدگاه نوعی حامیان او را نمایندگی کند! سبد آرای ترامپ را عمدتاً رأی حامیان سنتی جمهوریخواهان پرکرده است که گرایش‌های نژادپرستانه وجهی ازگرایش‌های سنتی آنان است در حالی که در طرف مقابل ارای کلینتون عمدتاً از اقلیت‌های قومی نژادی و نیروها و جریان‌های چپ و دارای گرایش برابری خواهی نژادی تأمین شده است. به‌علاوه حامیان ترامپ یعنی سفید‌پوستان دارای خاستگاه طبقات متوسط رو به بالا و ساکن در شهرهای متوسط وکوچک یا روستاها، صرفاً با گرایش ضدنژادی تعریف نمی‌شوند کما اینکه شعارها و وعده‌های انتخاباتی ترامپ نیز محدود به نژاد ستیزی و برتری‌طلبی سفیدهای آمریکایی نمی‌شود.

حامیان ترامپ به‌علاوه اعتقاد به برتری سفیدها به‌عنوان جمعیت اصلی و صاحب آمریکا، با ویژگی‌هایی چون مذهبی بودن، مخالفت با سقط جنین، همجنس‌بازی، فمینیسم و برابری خواهان زنان، ضدیت با قوانین کنترل سلاح و مخالفت با قوانین محیط‌زیستی به دلیل تأثیر منفی آن برای فعالیت‌های اقتصاد و اقتصادآمریکا نیز مشخص می‌شوند. این گرایش‌ها تماماً درنقطه مقابل گرایش‌های حامیان کلینتون با گرایش‌های چپ‌گرایانه فرهنگی اجتماعی و سازگار با مابعد تجدد‌گرایی قرار می‌گیرد؛ اما همان طوری که اقتصاد درقالب مفهومی متفاوت و نه در چارچوب تحلیلی چپ در انتخاب ترامپ نقش داشته است نژاد و نژادپرستی نیز بامفهوم و درچارچوب متفاوتی با رویکرد نژادگرایانه صرف در این زمینه نقش داشته است.

پاسخ درست‌تر این است که انتخابات آمریکا را درچارچوب یارویکرد فرهنگی اجتماعی فهم کنیم. این چارچوب سازگار با چرخش‌های نظری است که تحت عنوان چرخش فرهنگی جایگزین رویکردهای دیگر چون رویکردهای طبقاتی و اقتصادی رأی، فهم تحولات مقطع اخیر از تحولات تاریخ تجدد در غرب شده است‌.

رویکردهای اقتصادگرا و مارکیستی مدت‌هاست زمینه عینی خود را برای فهم جوامع غربی در دوره یا عصر جامعه ما بعد تجدد از دست داده است؛ اما همان طوری که انتخاب درست این رویکرد فرهنگی به معنای نفی نقش عوامل اقتصادی در انتخاب ترامپ نیست، نژاد و نژادگرایی نیز بایستی در قالبی سازگار با قالب متخذه برای فهم نقش عوامل اقتصادی یعنی در چارچوب رویکرد فرهنگی و متناسب با مفاهیم آن فهم شود.

تحولاتی که طی چند دهه گذشته جوامع غربی از جمله آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است، صرفاً پیامدهای ناشی از نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی نیست. همبسته مفهومی با این دو عامل بایستی به پیامدهای مابعدتجددگرایی توجه داشت که حوزه‌ها‌، فرهنگ و اجتماع را در این جوامع غربی یا تجددی به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است‌.

در این حوزه‌ها دموکرات‌ها و بدنه اجتماعی رأی آنها یعنی دانشگاهیان اعم از اساتید و دانشجویان به همراه نیروهای اجتماعی چپ در اقشار دیگر مثل زنان، اقلیت‌ها و ناهنجارهای جنسی و هم‌جنس‌گرایان طی چنددهه گذشته موجبات شکل‌گیری جنبش‌های گوناگونی چون فمنیسم، چند فرهنگ‌گرایی، جنبش‌های حقوق اقلیت‌ها و پویش‌های اجتماعی متعلق به ناهنجارهای جنسی و هم جنس گرایان قرار دارند که از نظر حامیان ترامپ و جمهوریخواهان جامعه آمریکا را در معرض فروپاشی قرار داده است.

طی این چند دهه جمهوریخواهان و سفید پوستانی که خود را صاحبان اصلی آمریکا می‌دانند شاهد تضعیف نزدیک به تخریب کامل خانواده، دین، ملیت ودولت در آمریکا بودند و خود را کاملاً در برابر این امواج مستأصل و عاجز از هرگونه اقدامی می‌دیده‌اند. بنابراین ما در واقع مجموعه تحولاتی داریم که با یکدیگر مفهوم واحدی را در اذهان حامیان ترامپ شکل می‌داده‌اند. همان‌طوری‌که تحولات و رخدادهای حوزه فرهنگی و اجتماعی از جمله تخریب دین، خانواده و ملیت از دید اینان به معنای اضمحلال شاخصه‌های زندگی آمریکایی و از بین رفتن آمریکایی واقعی است، نولیبرالیزم و جهانی‌سازی نیز آثار مشابهی در حوزه اقتصاد و سیاست در تضعیف اقتصاد آمریکا و سیاست این کشور داشته است.

تحمیل هزینه‌های بالای سیاسی-امنیتی برای ایجاد و پیگیری جهانی‌سازی، نقل و انتقال صنایع و کارخانه‌های آمریکا به خارج، ایجاد اتحادیه‌های اقتصادی و محدودسازی قدرت دولت آمریکا از طریق تحلیل قوانین فراملی نظیر قوانین محیط زیستی یا قوانین WTO یا تجارت آزاد داشته است.

به این همه، البته بایستی فساد رو به گسترش و افزایش سیاست و سیاستمداران آمریکایی را اضافه کرد که به‌ویژه در جریان اجرای سیاست‌های نئولیبراستی و انتقال مسوولیت‌ها و وظایف دولت در حوزه‌های گوناگون حتی حوزه‌های امنیتی منابع عظیمی را به جیب زده‌اند؛ کما اینکه فساد مالی آنان حتی در افغانستان و عراق نیز به گم شدن حجم عمده‌ای ازمنابع تخصیصی برای بازسازی این کشورها شده است.

اگر این فسادها و هزینه‌های چندتریلیون دلاری جنگ‌های مذکور را کنار افشاگری‌های آسانژ و اسنودن قرار بدهیم هیچ ابهامی نمی‌ماند که چرا جملات ضدسیستمی ترامپ علیه سیاست و سیاستگذاران آمریکایی گوش‌های مشتاق زیادی برای شنیدن درمیان آمریکایی‌ها یافته است.

آن چارچوبی که مجموعه این تحولات فرهنگی- اجتماعی و سیاسی اقتصادی را در خود جمع می‌کند، چارچوب اقتصادگرایانه یا نژاد محور نیست. اعاده عظمت از دست رفته یا اینکه عظمت را به آمریکا بر خواهیم گرداند، یا همان شعار محوری مبارزاتی ترامپ صرفاً وجه اقتصادی با نژادی ندارد. فراخوانی «آمریکایی واقعی» به بازی مجدد در صحنه تاریخ به منظور احیای «رویای آمریکایی» از طرحی فراگیر برای بازسازی جامعه آمریکا در تمامی شئون آن از جمله اقتصاد و سیاست دارد کما اینکه حمله او نیز حمله‌ای عمومی علیه فساد و انحطاط فراگیر در نظام آمریکایی بوده و حامیان وی نیز به همین شکل آن را فهم کرده‌اند.

نزدیک‌ترین مفهومی که می‌تواند این طرح کلان و مجموعه برنامه‌ها و سیاست‌های مربوط به آن را در خود جمع کند، ملی‌گرایی است. می‌توان انتخاب ترامپ را نتیجه یک حرکت پوپولیستی یا ظهور مجدد فاشیسم قلمداد یا معرفی کنیم؛ اما آنچه قطعی و روشن است این است که نه نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی در معنای یک قالب یا عامل اقتصادی صرف و نه نژاد‌ستیزی به‌عنوان گرایش نژاد پرستانه صرف در این انتخاب نقش داشته است.

با این ‌حال، این هردو تا آنجایی که به مساله افول یک جامعه و تلاش برای بازسازی و احیای آن در آمریکا مربوط می‌شود در انتخاب ترامپ نقش داشته است. به همین دلیل است که حداقل ازنظر مفهومی درست است که انتخاب ترامپ را به انقلاب سفید یعنی انقلاب سفیدپوستان نیز فهم کنیم.

احتمالاً ترامپ را بایستی از آخرین تلاش‌های آمریکا برای اعاده قدرت از کف رفته یا در حال از دست رفتن دانست. بعد از تلاش‌های سه دهه‌ای برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان اکنون آمریکا یا به تعبیر درست‌تر حداقل نیمی از آن به طرحی رأی می‌دهد که خواهان برگشت به انزواگرایی یا سیاست غالب آمریکا تا جنگ جهانی اول ملل غربی است. این تلاش اخیر بعد از شکست آمریکا در ایجاد امپراطوری واحد آمریکایی در قالب جهانی سازی می‌تواند به مفهوم طلب یا جست‌وجوی گونه‌ای دیگر از عظمت آمریکایی باشد! حال که امکان غلبه جهانی فراهم نشده است. آمریکایی‌ها ظاهراً با رهاکردن آن رویای شتری، تمام اشکال سبک زندگی یا صورت‌های فرهنگی و اجتماعی سازگار با نئولیبرالیزم و جهانی‌سازی در داخل آمریکا و جامعه آمریکایی را نیز به کناری می‌نهد که محصول غلبه چند دهه جریان‌های مابعد تجددگرا یا دموکرات‌ها و چپ‌های خاص آمریکا در این کشور است تا شاید حداقل در محدوده درونی آمریکا بار دیگر شاهد عظمت از دست رفته آن باشند!

اما به شهادت تجربه‌های تاریخی بشر این آخرین تلاش در هیچ مورد از امپراطوری‌های رو به زوال انجام خوشی نداشته است و در مورد آمریکا نیز امکان کمی برای موفقیت داشته و برحسب فهم موجود از صعود و سقوط یا احیا و زوال جوامع بعید است که انجام متفاوتی در پیشانی اقبال و بخت آمریکایی‌ها نوشته شده باشد! ملتی که مطابق بسیاری از پیش‌بینی‌های ممکن و موجود از سوی متفکران آمریکایی چون والرشتاین درمسیر زوال افتاده است شرایط لازم برای برگشت تاریخی و اعاده قدرت از دست رفته را برحسب قاعده و منطق عادی حیات اجتماعی از دست داده است؛ اما در حرکت ترامپ نه فقط نشانی از معجزه یا خرق منطق معمول زندگی به‌چشم نمی‌خورد -گرچه به پیروزی خلاف انتظاری دست یافته است- بلکه به‌علاوه دلایل تاریخی، دلایل عدیده دیگری نیز برای شکست دیده می‌شود که حاصل شرایط خاص آمریکاست.

مهم‌تر از همه این دلایل این حقیقت یا این واقعیت است که ترامپ حتی نیمی از آراء مردم آمریکا را نیز با خود ندارد و مطابق آمارهای فعلی حداقل نزدیک به ۳میلیون کمتر از نیمی از رأی‌دهندگان به این طرح او اقبال نشان داده‌اند.

 تازه رأی‌دهندگان نیز حتی کل واجدان شرایط را هم شامل نمی‌شوند بلکه درصد آنها را تشکیل می‌دهند. اما به‌علاوه اینها بخشی که به وی رأی نداده و نیم بیشتر رأی‌دهندگان را شامل می‌شود، بخش منفعل جامعه نیست بلکه برحسب شاخص‌های اجتماعی نظیر سواد و سرمایه فرهنگی یا اجتماعی نیروی مؤثر و تعیین‌کننده‌ای تشکیل می‌دهند که حتی اکنون و از همین آغاز نیز به‌خوبی نوع مواجهه و ظرفیت خود را برای مقابله با طرح‌های نامزد برنده آشکار کرده‌اند. به این ترتیب می‌توان پیش‌بینی کرد که ترامپ با این میزان از همراهی و وقتی که با جامعه‌ای پاره‌پاره یا حداقل با جامعه‌ای دو شقه روبه‌روست که نیمی از آن «رویای آمریکایی» را به شکلی کاملاً متضاد با خواب‌های او تعبیر می‌کنند چه اندازه امکان یا بخت برای تحقق این رؤیا مطابق تعبیرات وی دارد!

مشکل تناقص گونه و غیر قابل حلی که رویاروی ترامپ و همراهان او وجود دارد صرفاً این نیست که حداقل نیمی از جامعه آمریکا و تقریباً تمام متحدان خارجی این کشور در همان بستری نمی‌خوابند که وی در آن رویاهایش را می‌بیند! درواقع آنچنان‌که اخبار داخلی آمریکا شهادت می‌دهد، در این کشور حداقل بخش مهمی از آمریکایی‌ها در بستری غلت می‌زنند که رویاهای ترامپ بسان کابوسی هولناک خوابشان را برهم زده و آنها را سراسیمه راهی خیابان‌ها کرده است! و گزارش‌ها از متحدان خارجی آمریکا نیز از آشفتگی کمتر آنان از شنیدن خواب‌های ترامپ حکایت ندارد اگر بیش از آن نگوید!

مشکل اساسی‌تر ترامپ در نسبت رویاهای وی با خواب‌های تعبیر شده یا تحولاتی است که شرکت‌های بزرگ، تراست ها و کارتل ها یا کمپانی‌های بزرگ چندملیتی آمریکا و شرکای آن یا در واقع همان حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه با تلاش‌های بی وقفه خود در جهان برای بقا و تداوم خود یا به تعبیر کلی‌تر برای حیات و استمرار نظام سرمایه‌داری به‌دنبال آن بوده و طی دهه‌های اخیر در جهان ایجاد کرده‌اند.

اگر آنچه ترامپ از رویاهای خود گفته حقیقت داشته و صرفاً از باب فریبکاری‌های معمول سیاستمداران غربی خاصه آمریکایی برای کسب آرای آمریکاییان درمانده و ناامید از نظام سیاسی آمریکا و بازیگران مکار آن نباشد، شکافی پرناشدنی میان رویاهای وی با خواب‌های تعبیرناشده یا به انتظار تعبیر این حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه وجود دارد.

ترامپ به‌عنوان یک سرمایه‌دار ملک و املاک یا معمار اگر در جهانی‌سازی و اقتضائات آن خاصه نولیبرالیزم اقتصادی منافع خاص و ملموسی نداشته باشد بلکه از جهات مشخصی با آن تضاد نیز داشته باشد، اما بخش عمده و اساسی حاکمان نظام سرمایه‌داری یا سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر در آن منافعی حیاتی و غیرقابل جایگزین دارند.

برنامه‌ای که چند دهه تلاش پرهزینه و جنگ‌هایی ۶-۷ تریلیارد دلاری صرف آن شده است، انتخابی از سر تفنن یا قابل چشم‌پوشی یا حتی قابل جایگزین برای نظام سرمایه‌داری نبوده است که اجازه داده شود یک نفر از راه نرسیده آنها را تغییر دهد چه رسد به این که آنها را از بین ببرد. البته از این حقیقت عظیم می‌گذریم که آیا چنین کار یا تغییراتی در ظرفیت نظری و عملی شخصی چون ترامپ و تیم او هست یا نیست، که به دلایل عدیده نیست.

به‌هرحال، این برنامه‌ای کلان و کاملاً حساب شده بوده است که از دهه ۶۰ میلادی گذشته با پیش‌بینی چشم‌اندازهای بحرانی پیش روی سرمایه‌داری طراحی شده و به اجرا درآمده است. روشن است که امکان ورود به این بحث نیست چه رسد که بر آن استدلال اقامه شود. اما تنها اشاره صرف به تغییرات گسترده و عمیق به نظری در تمام حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی خاصه جامعه‌شناسی، سیاست، اقتصاد، حقوق و فرهنگ که بر بستر تغییراتی بنیادین در فلسفه و معرفت شناسی از آن دهه زمینه‌ساز و محرک شکل دهی به ساختارها و قواعد یا هنجارهای لازم برای شکل‌دهی به آن برنامه‌ها به‌عنوان گام‌های ضروری برای ایجاد نظم بعدی یا در واقع کنونی جهان سرمایه‌داری و تجدد شد، به‌عنوان کلیدی برای فهم ماهیت اجتناب‌ناپذیر و الزامی آن برنامه و طرح‌های مربوط به آن احتمالاً کفایت کند.

این یعنی حجم عظیمی از فکر و اندیشه آینده گرایانه از نوع ایدئولوژیک تافلری یا مبتنی بر نظریه‌های علوم اجتماعی در شکل دهی و ایجاد ویژگی‌های مرحله اخیر نظم سرمایه‌دارانه و تجددی در حوزه‌های گوناگون ضرورت تحولاتی چون جهانی‌سازی، ایجاد ساختارهایی چون اتحادیه‌های منطقه‌ای اقتصادی و سیاسی نظیر نفتا و اتحادیه اروپا یا مشابه آن چون بریکس و سارک یا آیپک، شکل‌دهی به اقتصاد و سیاست یا حقوق نولیبرالی چون طرح‌ریزی اجماع واشنگتن و برنامه‌های تعدیل اقتصادی یا کوچک سازی دولت و بسط حکمرانی جهانی مبتنی بر مداخلات سازمان‌های فراملی چون سازمان ملل و ملحقات آن نظیر دادگاه‌ها و محاکم کیفری جهانی یا انعقاد قراردادهای تجارت جهانی و کنوانسیون‌هایی چون محیط زیست و FATF و پولشویی یا تحولات حوزه فرهنگی- اجتماعی تحت عنوان مابعدتجددگرایی مثل بسط نظام کالایی به قلمروی فرهنگ و هنر یا علم و حتی دین….که حتی اشاره به عناوین اندکی از آنها نیز صفحات یک کتاب قطور و بزرگ خواهد شد.

این‌طور نباید تصور شود که این تحلیل یا استدلال بلاموضوع است زیرا ترامپ اساساً مدعی چنین حجم عظیمی از تغییرات نبوده و سخنی از آن نگفته است. این نیاز به تذکر ندارد که ترامپ فقط خواهان بعضی تغییرات نظیر انحلال نفتا یا خروج از پیمان آسیا-پاسیفیک و نادیده گرفتن محدودیت‌ها یا قراردادهای ناظر به محیط‌زیست یا اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی از طریق اعمال مجازات یا وضع تعرفه و نظیر آن است.

مساله به سادگی این است که مجموعه سیاست‌هایی که طی چند دهه اخیر درچارچوب جهانی سازی یا نولیبرالیزم ومابعدتجددگرایی در حوزه‌های مختلف حیات اجتماعی در سطح ملی و بین المللی اجرا شده است یک بسته است که با هم سازگارند و برنامه‌ها و طرح‌هایی که ترامپ وعده انجام آن را داده است در کلیت آن همان‌طوری که بعضاً خود وی به نام در مواردی مثل جهانی‌سازی از آن یادکرده با این کلیت ناسازگار است. رویکرد ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه یا انزواگرایی او چنانکه بسیاری در داخل و خارج نظیر مرکل صدراعظم آلمان یا اولاند رییس‌جمهور فرانسه یا دبیرکل ناتو از متحدان وی در خرج یا چینی‌ها از رقبای خارجی و شریک اقتصادی داخلی آمریکا و چامسکی ومایکل مور در داخل و بسیاری دیگر متذکر شده‌اند در تقابل رویکردی و نه صرفاً موردی با وجوه عمده‌ای از روندها و فرآیندهای جاری در عرصه سیاست خارجی و داخل آمریکا و جهان است.

به همین دلیل درصورت جدیت ترامپ در اجرای وعده‌ها و برنامه‌های انتخاباتی تضاد و تعارض وی با طراحان و سیاست‌گذاران این روندها و فرآیندهای ریشه‌دار و مستحکم در جهان قطعی است مگر اینکه او با عقب‌نشینی تدریجی خود را در چارچوب رویکردهای مسلط بازتعریف کرده و ادغام کند. اگر تنازلات وی از بعضی مواضع انتخاباتی که بعد از پیروزی از او دیده شده تا نقطه ادغام یا رفع ناسازگاری‌های اساسی ادامه نیابد، در آن‌صورت پیش‌بینی آینده پیروزمندانه‌ای برای وی دشوارست.

درحقیقت، براساس فهمی که از این تعارضات و پیآمدهای آن بر نیروهای عمده معارض وی در داخل و خارج آمریکا قابل پیش‌بینی است، برای ترامپ در صورت صداقت و جدیت برای پیگیری و اجرای وعده‌های انتخاباتی‌اش به‌سختی می‌توان آینده‌ای جز روزهای دشوار و مصیبت‌بار انتظار داشت. درمسیری که او تا اطلاع ثانوی و قبل از چرخش‌های احتمالی دنبال می‌کند، وی بایستی خود را حداقل برای مواجهه با دو دسته نیروهای مخالف آماده کند.

از یک‌سو او با معارضه‌ای روبروست که در سطوح بالای قدرت در داخل و خارج آمریکا به انتظار او و اقدامات وی نشسته است؛ بعضاً مطابق آنچه در اخبار آمده است، گزارش‌ها حکایت از شروع معارضه جدی از سوی سوروس و همراهان سرمایه‌دار او دارد که غیر از اقدامات قبلی در تحریک و حمایت معترضان خیابانی و دانشگاهی، ظاهراً ۱۰ میلیون دلار نیز برای برنامه‌های بعدی تخصیص داده است؛ اما دسته دوم از مخالفت‌ها از معترضان بیرون از سطوح قدرت می‌آید که پیوندهایی نیز با گروه اول یافته‌اند. این پیوندها ضمن اینکه احتمال پایداری و تداوم اعتراضات دسته دوم را تقویت می‌کند، دورنمایی نیز از احتمال موفقیت بعضی شیوه‌های درون حاکمیتی برای حذف یا ممانعت از وصول ترامپ به درون کاخ سفید نظیر تغییر رأی نمایندگان مجامع انتخاباتی یا الکترال می‌دهد.

گرچه براساس تجربه‌های قبلی نمی‌توان به پایداری معترضان مردمی و استمرار اعتراضات خیابانی امید داشت، پیوند مذکور و حمایت سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر از این دسته از معترضان دورنمای متفاوتی از اعتراضات قبلی چون وال استریت یا ۹۹درصدی‌ها برای آنها ایجاد کرده است زیرا این‌ها ظرفیت‌های تجربه شده‌ای در ایجاد کودتاهای نرم یا مخملی در سراسر دنیا و کشورهای دیگر دارند.

در هرحال، اگر ترامپ واقعاً به‌دنبال اجرای موضع انتخاباتی خود است، خواسته یا ناخواسته کار او چیزی کمتر از انقلاب نیست ولو اینکه این انقلاب از نوع آمریکایی آن باشد. به همین دلیل توفیق او در دست‌یابی به اهدافش نیازمند چیزی شبیه به معجزه است.

در حالی‌که تداوم کار وی ممکن است به چیزی شبیه به یک انقلاب بیانجامد، توازن نیروها احتمال بیشتری برای وقوع خشونت و درگیری‌های درونی شبیه به جنگ داخلی را پیش‌روی جامعه آمریکا قرار می‌دهد. چیزی شبیه به انقلاب یا چیزی شبیه به جنگ داخلی احتمالاتی است که درصورت صداقت و جدیت ترامپ و ناتوانی او و قدرت‌های حاکمه در دست یابی به نوعی مصالحه به‌شکلی کاملاً معقول در انتظار آمریکاست؛ اما بیرون از این احتمالات آنچه قطعی است پاره‌پاره شدن جامعه آمریکاست.

روشن است که آمریکایی‌ها در بستری واحد رویاهای کاملاً متعارضی را در خواب فردای بهتر مزمزه می‌کنند؛ خوابی که برای یکی رویاست برای دیگری کابوسی وحشتناک است؛ ظاهراً رویای آمریکایی مدت‌هاست که دیگر نه اسباب وحدت یا اتحاد جامعه آمریکایی بلکه موجبات تعارض و رویارویی آنهاست. اگر این وضع به جنگ داخلی یا انقلاب منجر نشود، قطعاً نظم نوینی را نیز حاصل نمی‌دهد. آمریکایی که دهه‌ها در تلاش برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان توفان درو کرد و به سراب رسید، به احتمال بسیار زیاد دیگر حتی در خانه خود نیز در حسرت آن خواهد سوخت!
منبع:صبح نو
تذکر: روایت متفاوتی از این مقاله به تفصیل و با استنادات کامل‌تری در شماره آتی ماهنامه «عصر اندیشه» به چاپ می‌رسد.

 


منبع: alef.ir

حسن بیگی: آمریکا دبه کند، نسل ۲۰ سانتریفیوژها را راه می اندازیم

حسن بیگی با بیان اینکه ضررکننده تمدید تحریم ها، آمریکایی ها خواهند بود اظهار داشت: دانشمندان ما کمتر از ۵ ماه تاسیسات هسته ای را به حالت قبل از برجام باز خواهند گرداند.

ابوالفضل حسن بیگی در گفت و گو با میزان، در واکنش به تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریم های علیه ایران از سوی مجلس آمریکا گفت: دانشمندان ما می توانند کمتر از ۵ ماه تاسیسات هسته ای را به همان حالت قبل از برجام برگردانند و ظرف این مدت دو راکتور دیگر همانند آن راکتوری که در قلب آن بتن ریخته شد، بسازند.

آمریکایی ها دبه کنند، نسل ۲۰ سانتریفیوژها را راه خواهیم انداخت

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه در این راستا وضعیتمان نسبت به گذشته ایده آل است اظهار داشت: دانشمندان ما در چارچوب همان برجام امروز به جایگاهی رسیده اند که اگر در گذشته  سانتریفیوژهای نسل گشته را داشتیم امروز در حال تولید سانتریفیوژهای نسل ۸ هستیم و اگر آمریکایی ها بخواهند در این مسئله دبه کنند توانایی داریم که تا نسل ۲۰ هم جلو برویم.

حسن بیگی با بیان اینکه ایران در موضوع هسته ای در چارچوب قوانین NPT فعالیت می کرد تا اینکه نتانیاهو در سازمان ملل ادعا کرد ایران در حال دستیابی به بمب هسته ای است اظهار داشت: در این زمان غرب و آمریکا از سخنان نتانیاهو وحشت زده شدند و به دنبال برجام افتادند چنانچه ما در گذشته هم مذاکره داشتیم ولی با حوصله جلو می رفتیم.
وی افزود: آنها به خاطر سخنان نتانیاهو وحشت زده شدند و به صحنه آمدند و برجام را نوشتند.

وی تصریح کرد: در این زمینه آمریکا به خاطر فشارهای داخلی از سوی جمهوریخواهان در حال بدعهدی نمودند هستند.

با تمدید تحریمها امریکا ضرر می کند

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  با تاکید براینکه با این اقدام ضررکننده این ماجرا آمریکایی ها هستند اظهار داشت: امروز علم دنیا در اختیار غربی ها نمانده است و همه کشورها به نوعی در سطح بین المللی توسعه پیدا کرده و در حوزه های علمی توان بالایی پیدا کرده اند.

حسن بیگی با اشاره به اینکه روس ها و چینی ها اقتصاد خودشان را در این نمی بینند که مجدد با آمریکا هم نظر شوند تاکید کرد: دنیا از آن تک قطبی ثابت خارج شده و الان چند قطبی شده است.

وی تصریح کرد: خود آنها می دانند که جمهوری اسلامی جزو چند قطبی ها است و در منطقه جایگاه وسیعی دارد و در سطح بین المللی به عنوان یکی از بازیگران اصلی سیاسی به شمار می رود.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  افزود: در حال حاضر هر جا که جمهوری اسلامی حضور دارد حضورش موثر است چنانچه در مورد سوریه، عراق و یمن حرف آخر را می زند.

وی با بیان اینکه این اقدام برای آمریکایی ها مشکل ساز خواهد شد بیان داشت: آنها اگر بخواهند اقدام خود را عملی کنند قطعا در کل منطقه با مشکل مواجه می شود اگر چه بنا به تحلیل مسئولین وزارت خارجه اوباما طرح تمدید تحریم ها را وتو می کند.

حسن بیگی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی منتظر این نیست که اوباما این طرح را چه خواهد کرد، زیرا اگر اوباما آن را وتو کند این مسیر ادامه پیدا می کند و اگر وتو نکند جمهوری اسلامی مسیرهای دیگری را دنبال خواهد کرد.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  با اشاره به جایگاه فعلی ایران بیان داشت: اگر هیچ کشوری نخواهد ایران حکومت کند ایران خودش همچون سال های گذشته که در تحریم بوده می تواند خودش را اداره کند.

ابزارهای ایران برای اقدام متقابل

وی افزود: امروز دنیا به جمهوری اسلامی نیاز دارد و آمریکایی هم می دانند گرانی و ارزانی انرژی دنیا دست ایران است زیرا تنگه هرمز به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بر روی انرژی دنیا اثر گذار است.

حسن بیگی تصریح کرد:  ژئوپلیتیک فرهنگی ایران به دنیا دیکته می کند که  به ایران فشار وارد نکنید که قطعا  در این صورت مسلمانان در سطح دنیا می توانند با آمریکایی ها برخورد کنند.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  تصریح کرد: ژئوپلیتیک نظامی و سیاسی و انرژی ایران هم به دنیا دیکته می کند که آنها تا یک جایی می توانند جنجال به پا کنند و بعد از آن اداره اش با آنها نیست.

حسن بیگی خاطرنشان کرد: همه می دانند که اگر جمهوری اسلامی نباشد داعش منطقه را به آتش کشیده و سپس معضلاتی برای آمریکایی ها به وجود خواهد آورد.

وی با بیان اینکه بحث تحریم های آمریکا در برجام وجود داشته با اشاره به حضور یک ماه قبل ظریف در مجلس برای پاسخ به سوال نمایندگان اظهار داشت: وزیر خارجه در آن زمان به صراحت اعلام کرد که تحریم های ۱۰ ساله که در سال ۲۰۱۶ زمان آن به اتمام می رسد باید لغو شود و لذا در این موضوع کسی نباید شک داشته باشد که لغو تحریم ها در برجام نبوده است.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  تاکید کرد: این موضوع بیان صریح وزیر خارجه در پاسخ به سوال نمایندگان مجلس بوده است.
 


منبع: alef.ir

ترامپ سیاست ۳۷ سالۀ آمریکا دربارۀ تایوان را نقض کرد

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا روز جمعه در اقدامی دور از انتظار با رئیس جمهور تایوان گفتگو کرد.

به گزارش مهر به نقل از سی اِن اِن،‌ «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا روز جمعه با «تسای اینگ- ون» رئیس جمهور تایوان گفتگو کرد؛‌ اقدامی که خطر بروز یک رویارویی دیپلماتیک با پکن را حتی پیش از ورود ترامپ به کاخ سفید به همراه دارد.

این اقدام که بطور حتم خشم مقامات پکن را در پی خواهد داشت، نخستین نشانه «غیرقابل پیش بینی» بودن اقدامات ترامپ در زمینه تنظیم روابط آمریکا با سایر کشورهای جهان است.

طی این گفتگو، دو طرف به روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی موجود میان تایوان و آمریکا اشاره کردند.

طبق اظهارات «بانی گلاسر» کارشناس امور چین در «مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی»، گفتگوی روز جمعه ترامپ و تسای اینگ- ون نخستین تماس تلفنی آشکار میان یک رئیس جمهور آمریکا با همتای تایوانی از زمان برقراری روابط دیپلماتیک میان واشنگتن -پکن در سال ۱۹۷۹ بشمار می رود.


منبع: alef.ir

امضای اوباما پای طرحی که برجام را نقض می کند/ آمریکا: بندهای مرتبط با توافق هسته ای را تعلیق می کنیم

کاخ سفید اگر چه در ابتدا تمدید قانون تحریم های ایران را با توجه به اختیارات قانونی رئیس‌جمهور برای بازگرداندن تحریم‌ها در صورت نیاز، غیرضروری توصیف می کرد اما بعد از تصویب آن در کنگره عنوان کرده که اوباما نیز آن را امضا خواهد کرد.

در این رابطه اریک شولتز، سخنگوی کاخ سفید در کنفرانس خبری خود در پاسخ به سوالی درباره تمدید تحریمهای ۱۰ ساله ایران و مواضع مقامات ایرانی که آن را نقض برجام قلمداد کرده‌اند ما معتقدیم که تمدید این قانون غیرضروری بود و تمرکز ما بر اجرای دقیق توافق هسته است، اما همچنین معتقدیم که این قانون تداخلی با توافقی که با ایران امضا شده ندارد و انتظار داریم که باراک اوباما آن را امضا کند. وی ادامه داد که جان کری وزیر خارجه آمریکا بندهای مرتبط با این تحریمها را تعلیق خواهد کرد تا این توافق نقض نشود. شولتز افزود: انتظار دارم که اوباما این قانون را امضا کند.

جان کربی – سخنگوی وزارت خارجه آمریکا – با اشاره به مصوبه کنگره این کشور برای تمدید ده ساله «قانون تحریم‌های ایران» گفت تعلیق تحریم‌های هسته‌ای برای ادامه اجرای توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ ضروری است. سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا در نشست خبری امشب اعلام کرد: باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا هم مصوبه کنگره را امضا کرده و آن را به قانون تبدیل خواهد کرد.

وی همچنین در اظهاراتی مشابه سخنگوی کاخ سفید تمدید قانون تحریم‌های را «غیرضروری» خواند اما گفت: «گفته بودیم که تمدید بدون دستکاری این قانون تضادی با توافق هسته‌ای با ایران ندارد.»

قانون ایسا علیه شرکت هایی است که سرمایه گذاری های بالای ۲۰ میلیون دلار در ایران داشته باشند. از آنجایی که در مواد ۱، ۲ و ۴ پیوست ۲ متن برجام به صراحت مقرر شده تحریم­های نفتی آمریکا با برجام متوقف می­شود پس تمدید قانون تحریم­ های ایران نقض برجام است. بر اساس برجام تمامی تحریم های ثانویه آمریکا مرتبط با موضوع هسته ای لغو می شود . همچنین در برجام موارد زیادی در خصوص عواقب تمدید تحریم ها علیه ایران ذکر شده است. برخی مفاد برجام در مورد تمدید تحریم ها علیه ایران در ذیل آمده است:

– تمدید ISA نقض صریح مقدمه برجام و مواد ۲۱ و ۲۴ و ۲۶ آن است.

– در بند «هـ» مقدمه برجام آمده است: برجام موجب لغو جامع تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریم‌های چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران می‌شود.

– در ماده ۲۱ برجام آمده است: ایالات متحده منطبق با این توافق، اعمال تحریم‌های مشخص شده را با اثربخشی همزمان با اجرای اقداماتِ توافق شده‌ مرتبط با برنامه هسته‏‌ای ایران به نحو مشخص شده، متوقف ساخته و به این توقف ادامه خواهد داد.

– در ماده ۲۴ برجام تأکید شده است که اتحادیه اروپایی، کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه و نیز ایالات متحده فهرست کامل و جامعی از تحریم‌ها یا اقدامات محدودیت ‌ساز مرتبط با هسته‌ای را مشخص می‌‏کنند و آنها را لغو خواهند کرد.

– بر اساس ماده ۲۶ برجام، ایالات متحده آمریکا با حسن نیت، نهایت تلاش خود را برای دوام این توافق و پیشگیری از ایجاد تداخل در تحقق متمتع شدن ایران از لغو تحریم‌های مشخص شده به عمل خواهد آورد. دولت ایالات متحده آمریکا، در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهوری و کنگره، از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریم‌های مشخص شده خودداری می‌کند.گفتنی است سناتورهای آمریکایی در جلسه دو روز قبل خود طرح تمدید تحریم‌های ۱۰ ساله ایران را تصویب  کردند. قانونگذاران مجلس سنای آمریکا با ۹۹ رأی مثبت و بدون هیچ رأی مخالف طرح تمدید ۱۰ ساله قانون تحریم‌های ایران را تصویب کردند. پیش از این، مجلس نمایندگان آمریکا این طرح را با ۴۱۹ رأی موافق و تنها یک رأی مخالف تصویب کرده بود.


منبع: alef.ir