نشست بی‌نتیجه کری و لاوروف درباره حلب

وزیران خارجه آمریکا و روسیه در نشستی در آلمان درباره طرح توقف نبرد در شهر حلب سوریه و تخلیه عناصر مسلح معارض و غیرنظامیان از شهر رایزنی کردند. در پی بی‌نتیجه ماندن این نشست قرار است طرفین امروز مجدداً دیدار کنند.

به گزارش تسنیم به نقل از خبرگزاری فرانسه، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا، عصر چهارشنبه در آلمان، با همتای روسی خود «سرگئی لاوروف»درباره طرح توقف درگیری‌ها در حلب و خارج کردن عناصر معارض مسلح و غیرنظامیان از این شهر گفت‌وگو کرد. این نشست، بی‌نتیجه بود.

کری بعد از یک ساعت گفت‌وگو با لاوروف در یکی از هتل‌های هامبورگ، گفت: «با صراحت درباره اوضاع دشوار و وحشتناک حلب گفت‌وگو و درباره برخی ایده‌ها تبادل نظر کردیم. ما مصمم هستیم صبح پنجشنبه (امروز) نیز دیدار مجددی داشته باشیم تا ببینیم به کجا می‌رسیم».

دیدار بین لاوروف و کری در حاشیه نشست سالانه سازمان امنیت و همکاری در اروپا، انجام شد.

از سوی دیگر، سرگئی لاوروف در پاسخ به سؤالی درباره موافقت مسکو با توقف درگیری‌ها در حلب، گفت: «با پیشنهاد طرف آمریکایی، که در دوم دسامبر مطرح شد، موافق بودم و حمایت خودم را از آن اعلام کردم.»، اشاره لاوروف به دیدار روز جمعه در رُم است که در آن این دو وزیر با طرح تخلیه غیرنظامیان و عناصر مسلح از شرق حلب و آتش‌بس جدید موافقت کردند.

قرار بود نشست‌های کارشناسی روسیه و آمریکا، روز گذشته در ژنو برگزار شود ولی واشنگتن این نشست را لغو کرد.

از سوی دیگر، در حالی که پیشروی‌های ارتش سوریه و همپیمانانش در حلب شدت بیشتری به خود گرفته و تحولات میدانی نشان از آن می‌دهد که این شهر طی چند روز یا چند هفته آینده از اشغال تروریست‌ها آزاد شود، کشورهای غربی خواستار توقف این عملیات نظامی شده‌اند.

براین اساس، روز چهارشنبه آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، کانادا و ایتالیا طی یک بیانیه از سازمان ملل خواسته‌اند برای برقراری هرچه زودتر آتش‌بس در حلب اقدام کند.

رهبران این شش کشور غربی گفته‌اند: «ما خواستار آن هستیم که رژیم سوریه به وضعیت دهشتناک حلب پایان دهد… از روسیه و ایران می‌خواهیم از نفوذ خود برای توقف این حملات استفاده کنند».


منبع: alef.ir

نمی‌توانیم در جنگ امروز دشمن تماشاچی باشیم

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه امروز دشمن در بخش‌های مختلف علیه ما جنگ راه انداخته است، گفت: نمی‌توانیم در جنگ امروز دشمن تماشاچی و نظاره‌گر باشیم.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، شامگاه چهارشنبه هفدهم آذرماه در همایش بسیجیان بیرجند در حسینیه جماران اظهار کرد: نیروهای بسیج و سپاه افتخار، سرباز ولایت و سرباز عاشورایی بودن را دارند و امید است تا آخرین لحظات عمرمان در این مسیر بمانیم.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس افزود: روزی حضور در خط مقدم و عبور از میدان‌های مین وظیفه بود و امروز در عرصه سازندگی و اقتصاد و مبارزه با محرومیت ، باید نقش ایفا کنیم.

استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) با بیان اینکه امروز دشمن در بخش‌های مختلف علیه ما جنگ راه انداخته است، عنوان کرد: پاسداران در جنگ امروز دشمن نمی‌توانند تماشاچی باشند. همه ما در جنگ احزاب مسئولیت داریم که در کنار رهبرمان و پشت سر ایشان در همه صحنه‌هایی که می‌توانیم حاضر باشیم، حضور داشته باشیم.

دکتر رضایی با اشاره به اینکه الآن روز لبیک گفتن به ندای رهبر معظم انقلاب و ولی امر مسلمین است اظهار داشت :دولت و مجلس باید نیروهایشان را به میدان بیاورند، بخش خصوصی و مؤسسات عام‌المنفعه هم وارد عمل شوند. به صحنه بیایند و مدیریت کنند. فرماندهی کنند در این صحنه.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در همین شهر بیرجند که هفده هجده سال است گرفتار خشک‌سالی است، کمبود منابع نداریم. بالاترین ثروت، همین دانشگاه‌ها و دانشجویان اینجا هستند. الآن در همه شهرهای استان خراسان جنوبی دانشگاه وجود دارد. استاندار محترم گفتند که سال گذشته صادرات این استان، ۷۵۰ میلیون دلار بوده است. به ایشان اطمینان دادم که این رقم را می‌توانید تا چهار- پنج میلیارد دلار افزایش بدهید چون قابلیت‌های زیادی در این استان وجود دارند که بایستی فعال شوند.

دکتر رضایی گفت: باید از این امکانات، از این نیروهای جوان، از این کنار مرز بودن و معادنی که در این منطقه وجود دارد، استفاده کرد. باید مدیریت منابع کرد و مردم را به صحنه اقتصاد و سازندگی آورد.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: من و شما زمانی وارد جبهه اسلام شدیم که بدترین دشمنان خدا بعد از واقعه عاشورا در جهان هویدا شده‌اند. می‌بینید کودکان را چگونه می‌کشند؟ خلبان مسلمان اردنی را در قفس گذاشتند و زنده‌زنده سوزاندند. شما الآن دارید با این دشمنان می‌جنگید. چه افتخاری از این بزرگ‌تر که در کارنامه شما ثبت شود که با این‌چنین دشمنانی روبرو شده‌اید.شما الآن با اسرائیل و وهابیت و تکفیری‌ها روبرو هستید. دشمنان زشت‌خویی که نظیرشان تابه‌حال نبوده است.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امروز روز پشیمان کردن آمریکا، اسرائیل و وهابیت است. اینکه ما مقابل آن‌ها بایستیم و فقر و رکود و بیکاری و تورم را از کشور بیرون بیندازیم. ایران را آباد و پیشرفته کنیم و مشکلات جوانانمان را حل کنیم. تحریم کنندگان ایران را مأیوس خواهیم کرد. امروز چنین فرصتی دست داده و باید خدای متعال را شکر کنیم که مقام معظم رهبری همان مسیر امام امت را ادامه دادند.
 


منبع: alef.ir

نوع مواجهه‌ صداوسیما با روز دانشجو

صادق صدرایینوع مواجهه‌ی صداوسیما با روز دانشجو در امسال نسبت به گذشته تفاوت هایی کرده بود. با بررسی برنامه هایی که به این بهانه در سالهای گذشته تولید می‌شد می‌توان به این نکته رسید که استثنائا در این روز درها صداوسیما به روی کسانی که نگاهشان کمی (و تنها کمی) با نگاه جریان رسمی متفاوت بود باز می‌شد و دانشجویانی از تشکل‌های نزدیک به جریان‌های اصلاحی هم اجازه‌ی حضور در برنامه‌های رادیو و تلویزیون به مناسبت به این روز را پیدا می‌کردند اما امسال حتی از این امر هم دریغ شد و تمام برنامه‌های این سازمان عریض و طویل مطلقا در اختیار تشکل‌های نزدیک به جریان اصولگرا قرار گرفت.نکته‌ی جالب توجه در این برنامه‌ها هم این بود که هم مجریان و هم مهمانان به خوبی توجیه شده بودند که تا می‌توانند باید خود را خارج از دوگانه‌ی اصولگرا – اصلاح طلب تعریف کنند لیکن بعد از چند دقیقه حرف زدن کاملا مشخص می‌شد که مشرب فکری حضرات به کدام سمت و سو تمایل دارد. طنز این برنامه‌ها آن جایی بیشتر نمایان می‌شد که مجریان این چند برنامه به شکل کاملا هماهنگ و از پیش برنامه ریزی شده تمام تلاش خود را به کار می‌بستند که در بین مدعوین حاضر در برنامه که از تشکل هایی کاملا هم فکر بودند نمایشی از اختلاف نظر و تفاوت نگاه را به مخاطبان ارائه دهند.به واقع مشخص نیست که این رویکرد یک جانبه گرایانه‌ی صداوسیما تا کی و کجا می‌خواهد ادامه پیدا کند. رویکردی که با تغییر مدیران مختلف هم هیچ تغییری نکرده است و گویی تیمی ثابت اداره کننده‌ی اصلی این رسانه است. رسانه‌ای که از پول مردم ارتزاق می‌کند و در کمال تعجب همواره خلاف خواست اکثریت همین مردم حرکت می‌کند. شاید در چنین شرایطی که دیگر امیدی به اصلاح و تغییر در نوع مواجهه‌ی صداوسیما با خواسته‌های اکثریت نیست قطع کامل بودجه‌ی دولتی راه حل مناسبی باشد که شاید به این واسطه دست اندرکاران رادیو و تلویزیون راهشان را به سمت راه مردم بازگرداند. به عبارت دیگر در دوره‌ای که دولت منتخب اکثریت و آن‌ها که قرابت فکری با آن دارند نه تنها جایی در صداوسیما ندارند بلکه مورد هجمه‌ی مداوم این رسانه‌اند هیچ دلیل منطقی برای آنکه منابع ملی که متعلق به مردم است به جیب این سازمان برود وجود نخواهد داشت.


منبع: baharnews.ir

سابقه رفتار سیاسی فرمانده جدید بسیج

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه شرق در گزارشی نوشت: مهر ماه ١٣٨٨ بود که سردار «محمدرضا نقدی» با حکم مقام معظم رهبری جایگزین حجت‌الاسلام «حسین طائب» شده بود. حجت‌الاسلام «طائب» که از تیر ١٣٨٧ تا مهر ١٣٨٨ فرماندهی بسیج را برعهده داشت، پس از آن رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران شد.یک سال پیش یعنی آذر ماه ١٣٩۴، سردار «غیب‌پرور» با حکم فرمانده کل سپاه، جایگزین شهید «حسین همدانی» در قرارگاه امام حسین (ع) در سمت جانشینی فرمانده کل سپاه در این قرارگاه شد.به گفته سردار «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه «قرارگاه امام حسین(ع)، وظیفه آماده‌کردن تیپ‌ها و لشکرهای مردم‌پایه و بسیج‌محور را در کل کشور بر عهده دارد و راه‌اندازی گردان‌های امام حسین(ع) بسیج با مأموریت دفاعی و نظامی از دیگر وظایف این قرارگاه است».مدتی پس از انتصاب سردار «غیب‌پرور» در قرارگاه امام حسین(ع)، شبکه «العربیه» در خبری از شهادت او در سوریه خبر داد که این شایعه تکذیب شد.او تا مرداد ١٣٩۵ هم‌زمان با مسئولیت در قرارگاه امام حسین(ع)، فرمانده سپاه «فجر» استان فارس هم بود. نهایتا مرداد ماه امسال با حکم فرمانده کل سپاه، سردار «غیب‌پرور» پس از ١١ سال جای خود را به سردار «هاشم غیاثی» در سپاه فجر داد.حالا سردار «غلامحسین غیب‌پرور» جایگزین سردار «نقدی» شده که مرداد امسال برای مراسم تودیع و معارفه فرمانده جدید سپاه «فجر» به شیراز رفته بود.پیش از این سردار «حسین نجات» معاون فرهنگی سپاه پاسداران بود.در زمان مسئولیت سردار «غیب‌پرور» در سپاه «فجر» فارس، این استان شاهد برخی رخدادهای خبرساز بود. از جمله حمله به «علی مطهری» در شیراز که اسفند ١٣٩٣ رخ داد؛ ١٨ اسفند ٩٣ وقتی مطهری برای سخنرانی در دانشگاه شیراز پس از خروج از فرودگاه شیراز، مورد حمله عده‌ای قرار گرفت، آنها تاکسی حامل مطهری را با سنگ و آجر و گوجه‌فرنگی مورد هدف قرار دادند.با پیگیری‌ شکایت مطهری، پرونده تعدادی از مهاجمان برای رسیدگی به «دادسرای نظامی» رفت. سردار غیب‌پرور که در آن زمان فرمانده سپاه فجر استان فارس بود، در واکنش به حمله به «مطهری» گفته بود: «ما با این‌گونه برخوردهای سخیف مثل سنگ‌پراکنی مخالفیم و شدیدا محکوم می‌کنیم و مردم بصیر و ولایت‌مدار سناریوی پشت پرده این‌گونه اتفاقات را به‌خوبی می‌دانند».خواستند فلان اتاق بسیج دانشجویی را بگیرند ایستادگی کردیماو همچنین پیش از انتخابات اسفند سال گذشته هم اظهاراتی داشت؛ آن‌طور که «فارس» گزارش داده، سردار «غیب‌پرور» شهریور ماه ١٣٩٣ در کسوت فرمانده سپاه فجر گفته بود: «اکنون اصلاح‌طلبان کمرشان را محکم بسته‌اند برای انتخابات مجلس و خبرگان که برای پیروزی در این دو، ابتدا به سراغ دانشگاه می‌آیند و خواهید دید که چه جلسات و تجمع‌هایی خواهند گذاشت».او افزوده بود: «چه کسی تضمین می‌دهد که فتنه ٨٨ تکرار نمی‌شود و بچه‌های بسیج دانشجویی قرار نیست عنصر خنثی باشند؛ بلکه قرار است در دانشگاه فعالیت کنند، چندی‌پیش به من اطلاع دادند که فلان اتاق را می‌خواهند از بچه‌های بسیج دانشجویی بگیرند؛ اما در برابر این تصمیم، محکم ایستادیم؛ چراکه با این تحرکات که شاید به چشم نیاید، می‌خواهند حضور بچه‌ها را کم‌رنگ‌تر و تحقیرشان کنند».مردم به طرفداران و ساکتین فتنه رأی نخواهند داداو همچنین در اظهاراتی دیگر، گفته بود: «برای انتخاب نماینده تراز انقلاب اسلامی باید به شاخصه‌های مهمی نظیر پایبندی و التزام عملی به اصل ولایت‌ فقیه، نحوه موضع‌گیری در مقابل فتنه ٨٨، ایستادگی در مقابل استکبار جهانی و آمریکا و نفوذناپذیری در مقابل دشمن، توجه داشته باشیم». این سخنان را خبرگزاری «فارس» هشت روز پیش از انتخابات هفتم اسفند منتشر کرده بود.او در ادامه افزوده بود: «ملت بابصیرت ایران اسلامی به طرفداران فتنه و ساکتین در مقابل آن رأی نخواهند داد، حتی اگر کاندیدای خبرگان رهبری باشند».مردم به امثال مرحوم «نجابت» رأی دهنداو سخنان دیگری هم درباره انتخابات داشت؛ از جمله دعوت مردم به رأی‌دادن به افرادی مانند مرحوم «نجابت». آبان ١٣٩۴ او به «تسنیم» گفته بود: «مردم اگر می‌خواهند در انتخابات پیش‌رو بهترین‌ها را انتخاب کنند، باید ببینند چه کسانی به امثال مرحوم «نجابت» نزدیک‌تر هستند و آنان را انتخاب کنند… مرحوم نجابت یک لحظه در دفاع از انقلاب و ولایت فقیه کوتاه نیامد». مرحوم «احمد نجابت» دو دوره نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی بود، او که آبان سال گذشته درگذشت، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بود.مخالفان خوشحال نباشندسردار «غیب‌پرور» که ١١ سال فرمانده سپاه فجر استان «فارس» بود، سرانجام مرداد سال جاری از این سمت خداحافظی کرد؛ او که گویا تصور می‌کرده خیلی‌ها از رفتنش از فرماندهی سپاه «فجر» خوشحال می‌‌شوند، پاسخ آنها را در مراسم تودیع و معارفه‌اش داده بود: «خیلی‌ها خوشحال هستند که غیب‌پرور می‌رود؛ اما مخالفان خوشحال نباشند، فردی انقلابی‌تر از غیب‌پرور آمده است».


منبع: baharnews.ir

تخصص دلواپسان در وارونه نمایی

محمد توکلی با نگاهی به نوع مواجهه‌ی منتقدان دولت با روحانی و دولتش می‌توان به این نتیجه رسید که ما شاهد یک نوع وارونه نمایی از واقعیات برای ناکارآمد نشان دادن دولت یازدهم هستیم. به این معنا که هیچ موفقیتی را در کارنامه دولت روحانی نمی‌توان یافت که توسط رسانه‌های پرشمار این اقلیت تنرو از آن تصویری وارونه به جامعه ارائه نشده باشد. از شاخص‌های اقتصادی مانند تورم تک رقمی پس از دورانی که بالاترین نرخ تورم در جهان را داشته‌ایم و پیشی گرفتن صادرات از واردات که نشانه‌ی روشنی از حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی است گرفته تا حوزه سیاست خارجی و دستاوردی مانند برجام. یکی از مهمترین این وارونه نمایی‌های جماعتی که خود را دلواپس می‌نامند ارائه‌ی تصویری انتقاد ناپذیر از روحانی و دولتش است. برای این کار از‌ترفند تقطیع‌سازی سخنرانی‌های رییس جمهور استفاده می‌کنند به گونه‌ای که با جدا کردن برخی کلمات خاص از بافت اصلی متن و گاهی حتی با تغییر همان کلمات سعی در نشان دادن برخورد خشن دولت با نقد و منتقد دارند و این در حالی است که برای اثبات آنکه معانی چنان کلمه هایی نقد ناپذیری نیست فقط کافی است که به جملات پیش و پس از آن دقت شود. به عنوان مثال رییس جمهور در یک سخنرانی از این که عده‌ای دائما از طرف ملت سخن می‌گویند گله می‌کند و می‌گوید با شناسنامه خود و جریان فکری خودتان اظهار نظر کنید نه از طرف ملت. این جمله که نقد درستی به همه‌ی جریان‌های سیاسی کشور است که عادت کرده‌اند به جای آنکه با تابلوی جریان فکری – سیاسی خود حرف بزنند از طرف مردم سخن می‌گویند بواسطه‌ی وارونه نمایی افراطیون به چنین عبارتی تغییر شکل داده است که روحانی گفته است منتقدان من بی شناسنامه هستند و از این بی شناسنامه بودن معانی من در آوردی و بی ربط دیگری را هم کشف می‌کنند و به گفته‌ی رییس جمهور نسبت می‌دهند. به واقع روشن نیست که اگر روحانی و دولتش نقد پذیر نیستند و در برابر انتقادات روی خوشی از خود نشان نمی‌دهند پس چگونه منتقدان دولت در روز دانشجو برابر رییس جمهور با تندترین الفاظ صحبت کرده اند؟ اگر در این دولت نقد پذیری وجود ندارد پس چگونه نقد و اعتراض و تجمع علیه مذاکرات هسته‌ای که در دولت سابق به دور آن خط قرمز پر رنگی کشیده شده بود کاملا آزاد بوده است؟ اگر روحانی انتقاد پذیر نیست پس برای سایر مسئولانی که شهامت حضور در دانشگاه را ندارند و یا تنها پذیرای گروهی خاص هستند باید از چه صفتی استفاده کرد؟ مثال دیگر این گونه از وارونه نشان دادن واقعیت که در این چند روز اتفاق افتاده است بزرگ نمایی لغو برخی سخنرانی‌ها در دانشگاه هاست. آن‌ها مدعی‌اند که تمام سخنرانی‌های لغو شده متعلق به منتقدان دولت بوده است در حالی که با یک بررسی ساده مشخص می‌شود که این ادعا خلاف واقع است و مراسم هایی که برگزار نشده مخصوص یک جریان خاص نبوده است. نکته‌ی مهمتر این است که زمانی که درصد محدودیت‌های ایجاد شده برای جریان‌های اصلاحی حامی دولت را با این ادعاها در همه‌ی این سالها مقایسه می‌کنیم مشاهده می‌شود که آن طیفی که باید از محدودیت‌های شدید ایجاد شده بالاخص از مهر ماه ۸۴ به بعد حتی تا همین امروز فریاد اعتراضش بلند باشد قطعا افراطیون دلواپس نیستند. دیگر وارونه نمایی که در بازتاب سخنرانی رییس جمهور در روز دانشجو رخ داده است بزرگ‌نمایی یک ادعاست که بر اساس آن معتقدند جملات مطرح شده توسط رییس جمهور روحانی پیرامون برجام بر مبنای بیانات رهبری خلاف واقع است. این در حالی است که با مقایسه جمله‌ی روحانی و مبنای مورد ادعای این حضرات روشن می‌شود که اساسا این دو موضوع به هم ارتباطی نداشته اند. روحانی گفته است: “در برجام هیچ قدمی برنداشتیم مگر با مشورت رهبری” و رهبری نظام هم گفته‌اند که “در جزییات مذاکرات دخالت نمی‌کنم”. همانطور که روشن است برجام بعنوان یک سند بسیار مهم نتیجه و ثمره‌ی اصلی مذاکرات است نه جزییات مذاکرات در نتیجه این دو جمله به یکدیگر مرتبط نیست و نمی‌توان یکی را ناقض دیگری دانست. البته آن‌ها که چنین بازی را به راه انداخته‌اند و سه سال است که در رسانه‌های پرشمارشان سعی در مقابل هم نشان دادن رهبری و رییس جمهور را دارند خود به خوبی از بی ارتباط بودن این دو جمله آگاهند و تنها به علت بازی‌های کودکانه‌ی سیاسی که گرفتارش هستند حاضرند همه چیز را فدای به زیر کشیدن فردی از قدرت و رساندن خود به کرسی قدرت نمایند. نکته‌ی بامزه اینجاست که این جماعت همان‌ها هستند که در دولت اصلاحات معتقد بودند که مفهوم حاکمیت دوگانه موضوعی است که بیگانگان برای تضعیف نظام در جامعه تبلیغ می‌کنند و امروز خود با دروغگویی و وارونه‌نمایی سعی در القای همین مفهوم دارند و این خاصیت افراط است که گروه‌های در ظاهر مخالف هم را در نهایت هم مسیر خواهد کرد.


منبع: baharnews.ir

هدیه ویژه هاشمی به استاد شجریان

گروه سیاسی: غلامعلی رجایی به نمایندگی از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با حضور در منزل خواهر استاد شجریان، خانم نسرین شجریان، در جریان آخرین شرایط و روند درمانی استاد قرار گرفت.به گزارش روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضمن ابلاغ سلام و آرزوی بهبودی و سلامت ایشان، دو حلقه انگشتری زنانه و مردانه را برای استاد شجریان و همسرشان که نگین آن سنگ قبر حضرت امام حسین(ع) است، تقدیم کرد. هاشمی در حاشیه یکی از کتاب‌های اهدایی خاطرات خویش نوشت: استاد شجریان شخصیت هنری نامدار در کشور هستند که عاشقان زیادی دارند.


منبع: baharnews.ir

پیشنهاد ترامپ برای تعیین وزیر امنیت داخلی

به گزارش ایران خبر، شبکه خبری سی‌.بی‌.اس گزارش داد،‌ دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری منتخب آمریکا به جان کلی، فرمانده بازنشسته آمریکایی پیشنهاد داده که سمت وزارت امنیت داخلی این کشور را بپذیرد.

بر اساس گزارش شبکه خبری سی‌.بی‌.اس، گزینه ترامپ برای وزارت امنیت داخلی قرار است طی روزهای آتی توسط تیم انتقالی به طور رسمی اعلام شود.

کلی در پرونده خود سمت‌هایی نظیر فرماندهی منطقه آمریکای جنوبی ارتش آمریکا را دارد و در عین حال، پیش‌تر نیز فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق را برعهده داشته است. وی به عنوان دستیار با لئون پانه‌تا و رابرت گیتس، وزرای دفاع پیشین آمریکا همکاری کرده است.


منبع: irankhabar.ir

توضیحاتی در مورد "چالش مانکن در اتاق عمل"

به گزارش ایران خبر، عباس زارع‌نژاد درباره ویدئوی منتشر شده با نام “چالش مانکن در اتاق عمل” گفت: این فیلم قطعا  مستند بازسازی و شبیه‌سازی است و متاسفانه در فضای مجازی و رسانه گفته شده، جان بیمار و نوزاد به خطر افتاده، در صورتی که بیمار و نوزادی در اتاق عمل حضور ندارند، بچه‌ای که در این فیلم مشاهده می‌شود نوزاد تازه متولد شده نیست چراکه نوزادی که در فیلم می‌بینید وزن بیشتری از نوزاد تازه متولد شده دارد و علاوه‌بر آن رنگ پوست نوزاد تازه متولد شده با رنگ پوست بچه‌ای که در فیلم است، کاملا مغایرت دارد. همچنین روسری بر سر داشتن و پوشک بودن نوزاد در بدو تولد غیرطبیعی است زیرا نوزادی که تازه متولد می‌شود در یک پارچه استریل و بدون روسری و پوشک پیچیده می‌شود، بنابراین کاملا مشهود است که این فیلم یک مستند بازسازی است.
 

وی در ادامه بیان کرد: محیط های درمانی و بهداشتی به هیچ عنوان مکان مناسبی برای این‌گونه کارها نیست به جهت اینکه محیط های درمانی حریم خصوصی بیمار تلقی می‌شود و حرف اول را اعتماد بین درمانگر و بیمار می‌زند و حتما باید این اعتماد پایدار بماند و خدشه‌ای به آن وارد نشود، در صورتی که این گونه برنامه‌ها اعتمادها را سلب می‌کند. بنابراین اصل ماجرا کج‌سلیقگی تهیه‌کنندگان و عواملی که نقش کادر درمانی را در این کلیپ بازی کرده‌اند و یک تقلید کورکورانه از مشابه خارجی این فیلم است.

 

مشاور وزیر بهداشت در عین حال بیان کرد: ما هنوز متوجه نشده‌ایم این مکان دقیقا کجاست، همچنین مطمئن نیستیم در بیمارستان فیلمبرداری شده است یا خیر، یا تنها یک لوکیشن اتاق عمل است. همان طور که می‌دانیم در کشور  فیلم‌های سینمایی و سریال‌هایی ساخته می‌شود که در لوکیشن بیمارستانی و اتاق عمل بازیگرانی نقش کادر درمانی را بازی می‌کنند. بنابراین مشخص نیست این مکان اتاق عمل واقعی باشد. علاوه بر آن چنین برداشتی نیاز به یک کارگردان دارد تا افراد این فیلم را در حالت‌های مشخصی  قرار دهد. این پروسه حداقل نیم ساعت یا بیشتر زمان می‌برد در صورتی که در اتاق عمل فعال حتی یک ثانیه برای حفظ جان بیمار تعیین‌کننده است و جزء مکان‌های حساسی است که به تمرکز بسیار بالا نیاز دارد.

 

زارع‌نژاد یادآور شد: سئوالی که در این‌جا به‌وجود می‌آید این است که رسانه‌ها چگونه می‌پندارند این فیلم واقعی است و یک پزشک، پرستار، تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی که بیمار زیر دستشان است، اجازه دهند یک کارگردان  برای برداشت یک فیلم کوتاه آنها را به بازی بگیرد و فرآیند عمل را برای چنین کار بیهوده‌ای متوقف کند؟ ما در حال بررسی هستیم که این مکان کجاست اما با اطمینان می‌گوییم در این مکان بیمار و نوزاد واقعی وجود نداشته و کسی تحت عمل جراحی  نیست ولی نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که تیم  اتاق عمل بی‌شک می‌دانند اتاق عمل واقعی و نه سینمایی، جای این نوع فعالیت‌های به ظاهر هنری نیست و عملی غیرقانونی و تخلف است.

 

به گزارش ایلنا،وی خاطرنشان کرد: باز هم تاکید می‌کنیم این فیلم شبیه‌سازی شده است و بیماری تحت عمل جراحی قرار ندارد البته این امکان وجود دارد که اتاق عمل غیرفعال بوده و پرسنل وقت کافی برای انجام این گونه بازی‌ها را داشته‌اند که این کار هم تخلف است.


منبع: irankhabar.ir

تذکر نمایندگان به موضوع دارایی مقامات

دوازده نفر از نمایندگان مجلس در تذکری کتبی خواهان ارائه توضیح ازسوی وزیر دادگستری درباره علت تاخیر در ابلاغ آیین‌نامه اجرایی مربوط به قانون دارایی مقامات شدند.

به گزارش ایلنا، حجت‌الاسلام احمد مازنی و ۱۱ نفر دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تذکری کتبی از وزیر دادگستری درخواست کردند در مورد علت تاخیر در ابلاغ آیین‌نامه اجرایی مربوط به قانون دارایی مقامات توضیح دهد.

در متن این تذکر نسبت به توضیح علت تاخیر در ابلاغ آیین‌نامه اجرایی قانون مصوب مورخ ۱۳۹۴/۸/۹ مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد اجرای اصل یکصد و چهل و دوم قانون اساسی مبنی بر «اعلام دارایی مقامات، قبل و بعد از تصدی مسئولیت» و اعلام نتیجه به مجلس شورای اسلامی تاکید شده است.


منبع: alef.ir

طعنه تایم به ترامپ

دونالد ترامپ به‌عنوان چهره سال مجله تایم انتخاب شد. به گزارش بی‌بی‌سی نیوز هر سال مجله تایم یک نفر را به‌عنوان شخصیت سال انتخاب می‌کند و این‌بار قرعه به نام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب ایالات‌متحده افتاد. این مجله روز گذشته از جلد خود رونمایی کرد و در مطلبی تحت عنوان «رئیس‌جمهوری ایالات‌ متفرقه آمریکا» به دلایل انتخاب وی پرداخت. نانسی گیبز، سردبیر تایم در سرمقاله این مجله می‌نویسد: امسال چگونه خواهد بود: بهتر یا بدتر؟ این پرسشی است که عمیقا ترامپ را به چالش می‌کشد و کشور نیز حاضر نیست به آن پاسخ دهد.

به گزارش دنیای اقتصاد، ترامپ و ۹ نفر دیگر جزو کاندیداهای سال بودند. رقیب او از حزب دموکرات نیز در این لیست قرار داشت اما در نهایت قرعه به نام میلیاردر نیویورکی می‌افتد. به نوشته سایت تودی، ترامپ توانست به‌دلیل پیروزی غیرمنتظره‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سایر رقبا را کنار بزند.

در این فهرست افرادی همچون مارک زوکربرگ، موسس فیس‌بوک به‌دلیل حضور قوی در عرصه رسانه‌ای و تبلیغات، بیانسه، ستاره موسیقی آمریکا به دلیل برنده شدن جوایز مختلف در مسابقات «MTV»، هیلاری کلینتون به‌عنوان اولین زنی که توانست نامزد اصلی یکی از دو حزب اصلی ایالات‌متحده باشد، ولادیمیر پوتین به دلیل حضور روسیه در جنگ سوریه و دخالت در انتخابات آمریکا، نایجل فریج، رهبر سابق حزب مستقل بریتانیا به دلیل رهبری جدایی‌طلبان این کشور برای جدایی از اتحادیه اروپا، سیمونه بیلز، ستاره ورزشی و ۱۹ ساله ایالات‌متحده به‌دلیل کسب مدال طلا در مسابقات ژیمناستیک در المپیک ریو، نارندا مودی، نخست‌وزیر هندوستان به‌دلیل مبارزه وی با فساد، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به دلیل شکست دادن کودتاچیان در ترکیه و همچنین تیم دانشمندان «The CRISPR» به دلیل کار بر روی اصلاحات نژادی حضور داشتند.مجله تایم اما در گزارش اصلی خود به یک موضوع مهم اشاره می‌کند، اینکه در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در عمل ایالات‌متحده به دو دسته تقسیم شده بودند. عده‌ای که از اساس مخالف ترامپ بودند و در این دسته طیف‌های متفاوتی جا گرفته‌اند و حتی در این میان جمهوری‌خواهان شخصی همچون جب بوش نیز دیده می‌شوند و البته دسته دیگر که شامل سفیدپوستان و حتی برخی گروه‌های نئونازی می‌شود که طرفدار ترامپ بودند.

دو دستگی مردم آمریکا پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر هم شد و ایالت‌های متفاوتی علیه ریاست‌جمهوری وی دست به اعتراض زدند. از این‌رو تایم برای ترامپ عنوان «رئیس‌جمهوری ایالات‌ متفرقه» به‌کار می‌برد.

این مجله می‌نویسد: حقیقت این است که هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد. اما ساکنان برج ترامپ می‌گویند: زمان بسیار هیجان‌انگیزی است. اوقات خیلی خوبی هم سپری کردیم.» خود ترامپ می‌گوید: «کشور سعی می‌کند تا با شرایطی که گفته و انجام خواهم داد کنار بیاید.» او امیدوار است که از این وضعیت دراماتیک خارج شوند. البته این موردی نیست که به‌زودی اتفاق بیفتد. خواسته یا ناخواسته و به عکس گفته‌های ترامپ که خود را رهبر تغییرات می‌پندارد، احتمالا شرایط به عکس گفته‌های رئیس‌جمهوری منتخب پیش برود. ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی خود ۱۶ سال سیاست ایالات‌متحده را در دو دوره ریاست‌جمهوری جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها زیر سوال برد. او وقتی بحران عراق را به چالش می‌کشید، ماجراجویی جورج بوش پسر را زیرسوال می‌برد، او همچنین عمده نظرات محافظه‌کارانه را رد می‌کرد و حتی نمی‌توان با قاطعیت گفت حتی بتواند در برابر خواسته‌های تی-پارتی صبوری از خود نشان بدهد.

او همچنین در طول کارزار انتخاباتی خود بارها سیاست‌های باراک اوباما را در سوریه و عراق به چالش کشید و در حوزه داخلی نیز چندین‌بار به قانون «اوباماکر» تاخت. حالا اما او باید با چالش مهمی، پس از انتخابات دست و پنجه نرم کند. اینکه اوضاع بهتر خواهد شد یا بدتر؛ سوالی است که بسیاری دوست ندارند به آن پاسخ بدهند.


منبع: alef.ir

بیعت طالبان با آل‌سعود

روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارشی تفصیلی به بررسی مداخله آل‌سعود در افغانستان پرداخت.

در این گزارش آمده است: قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا به عمد یا به سهو افغانستان را دو دستی به عربستان تقدیم کرده‌اند. عربستان خود، یک سوی جنگ در افغانستان است. این کشور که متحد سنتی پاکستان است، از موضع اسلام‌آباد برای تقویت طالبان دفاع می‌کند. سال‌ها است، شیوخ ثروتمند سعودی با حمایت آشکار و نهان و تامین مالی شورشیان به جنگ در افغانستان دامن زده و آن را تشدید کرده‌اند.

دنیای اقتصاد: فکر می‌کنید اوضاع افغانستان چگونه است؟ ۱۵ سال حضور آمریکا در افغانستان، نیم تریلیون دلار (۵۰۰ میلیارد دلار) هزینه و تلف شدن جان ۱۵۰هزار نفر و در نهایت تلاش آمریکا برای خروج از افغانستان. اکنون دیگر باید فضای این کشور جنگ‌زده برایتان قابل‌تصور باشد. افغان‌ها به حال خود رها شدند تا جنگ را پیش ببرند. به این فهرست باید جان گرفتن طالبان و سرازیر شدن پول به سوی این گروه را هم افزود. رهبران افغانستان با قدرتی تجدید بیعت کرده‌اند که باعث می‌شود سرنوشت این کشور مشخص شود: یا چنگ زدن به دموکراسی یا در غلتیدن به سوی طالبان. البته آن قدرت آمریکا نیست، بلکه عربستان سعودی است. گویی قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا به عمد یا سهو افغانستان را دو دستی به عربستان تقدیم کرده‌اند. عربستان خود یک سوی جنگ در افغانستان است. این کشور که متحد سنتی پاکستان است، از موضع اسلام‌آباد برای تقویت طالبان دفاع می‌کند. سال‌هاست، شیوخ ثروتمند سعودی به جنگ در افغانستان دامن زده و آن را تشدید کرده‌اند. چگونه؟ با حمایت آشکار و نهان و تامین مالی شورشیان.

عربستان سعودی رسما حامی آمریکا و دولت افغانستان بوده و به نمایندگی از آنها مذاکراتی مخفی برای رسیدن به صلح را دنبال می‌کرده است. سیاست‌های عربستان سراسر تناقض است. آنها از یک‌سو سعی دارند خواسته‌های متضاد در درون این پادشاهی را متوازن کنند اما این متوازن‌سازی به دو شکل دنبال شده است: از طریق سیاست‌های رسمی و همکاری برای صلح و از سوی دیگر با طرح‌های مخفیانه. این مسیر دوگانه به مقام‌های سعودی اجازه می‌دهد که به شکل منطقی حمایت رسمی از طالبان را انکار کنند اما در عین حال، چشم بر حمایت و تامین مالی طالبان و سایر گروه‌های تندرو ببندند. نتیجه این می‌شود که سعودی‌ها – از طریق کانال‌های خصوصی یا پنهانی- به‌طور ضمنی از طالبان به‌گونه‌ای حمایت کنند که این پادشاهی به یکی از طرف‌های جدایی‌ناپذیر میانجیگر در افغانستان تبدیل شود.

وزیر دارایی سابق طالبان در مصاحبه با نیویورک‌تایمز توضیح می‌داد که چگونه سال‌ها به عربستان سفر کرده و پول نقد دریافت می‌کرد در حالی که ظاهرا در سفر حج به‌سر می‌برد. ولی‌نصر، یکی از مشاوران سابق وزارت خارجه آمریکا، می‌گفت به طالبان اجازه داده شده بود که از «کارگران میهمان پشتون» که در عربستان کار می‌کردند مبالغ کلانی پول بگیرد. او می‌گوید طالبان بر صدها هزار نفر از پشتون‌های شاغل در عربستان «مالیات» وضع می‌کرد و در صورت عدم پرداخت این مبالغ، خانواده‌هایشان در افغانستان را تهدید می‌کرد. روشن است که چنین کاری بدون هماهنگی یا چراغ سبز دولت عربستان انجام نمی‌گرفت. تحلیلگران می‌گویند عربستان در یک بازی ژئوپلیتیک با چند طرف بازی می‌کند و این می‌تواند برآورده‌کننده منافع استراتژیک سعودی‌ها باشد اما رویکرد سعودی‌ها درست در نقطه مقابل تلاش آمریکا است. آنها می‌توانند تلاش ۱۵ ساله آمریکایی‌ها برای پیشرفت دموکراسی شکننده در افغانستان را تضعیف کرده و شاید تلاش‌های آمریکا برای آزاد‌سازی این کشور را بی‌اثر کنند. ایالات‌متحده اکنون تلاش دارد تا این متحد خود را ترغیب کند که به جای ایفای نقشی مخرب، نقشی سازنده در این کشور جنگ‌زده ایفا کند. افغانی‌ها هم در یک دو راهی گرفتار شده‌اند؛ آنها عربستان را هم دوست و هم دشمن تلقی می‌کنند. با توجه به اینکه افغان‌ها اکنون به دنبال کمک هستند، سوال این است که آنها به دنبال کدام چهره از عربستان هستند؟ شاهزاده ترکی الفیصل، که ظرف ۲۴ سال رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان بود و سپس تا زمان بازنشستگی‌اش در سال ۲۰۰۷ به‌عنوان سفیر کشورش در آمریکا خدمت کرد، این مساله را رد می‌کند که عربستان مدافع طالبان است. او در اظهارنظری ایمیلی چنین پاسخ داد: «در زمانی که من در دولت بودم، حتی یک ریال به جیب طالبان نرفت.» او افزود که «اقدامات سفت و سختی که از سوی این پادشاهی برای جلوگیری از انتقال پول به‌سوی گروه‌های تروریستی اتخاذ شده» به تایید دانیل گلاسر، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور تامین مالی تروریسم در خزانه‌داری، رسیده است.

با این حال کسانی هستند که نظری مخالف دارند. حنیف اتمر، مدیر شورای امنیت ملی افغانستان، در مصاحبه‌ای با نیویورک‌تایمز گفت: «ما می‌دانیم که این حمایت مالی سال‌ها وجود داشته است. این نوع حمایت‌ها ماشین جنگی تروریست‌ها در افغانستان و در منطقه را تقویت می‌کند. این روند باید متوقف شود.» گفتن این ممکن است از انجام دادنش راحت‌تر باشد. عربستان یکی از منابعی است که به گفته جان کری، برای حمایت از مبارزان اسلامگرا «پول‌جایگزین» نامیده می‌شود. به گفته ولی نصر، بیشتر این بذل و بخشش در راستای استراتژی عربستان برای ساختن دیوار حائلی از رادیکالیسم سُنی در آسیای جنوبی و مرکزی جهت مهار ایران صرف می‌شود. رقابت میان ایران و عربستان از سر گرفته شده است. با خروج آمریکا، این احساس وجود دارد که سرنوشت افغانستان در‌هاله‌ای از ابهام است. مقام‌های افغان می‌گویند در ماه‌های اخیر طالبان حملات گسترده و هماهنگی را در ۸ استان انجام داده و این کار فقط با منابع مالی خارجی امکان‌پذیر است. آنها می‌گویند رقم این کمک بالغ بر یک میلیارد دلار است.

در عین حال، عربستان سعودی برای رد گم کردن توافقات دفاعی و توسعه‌ای چشمگیری به دولت افغانستان پیشنهاد کرده است در حالی که افغان‌ها می‌گویند شیوخ سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به آرامی در حال انتقال میلیاردها دلار پول به سازمان‌های سُنی، مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها برای شکل دادن به نسل بعدی افغان‌ها هستند. ولی نصر، که اکنون رئیس مدرسه مطالعه پیشرفته بین‌المللی در دانشگاه جان‌هاپکینز است، در یک مصاحبه تلفنی می‌گوید: «سعودی‌ها در حال مشارکت دوباره هستند. افغانستان برای آنها مهم است و به همین دلیل است که در دهه ۸۰ سرمایه‌گذاری زیادی در آنجا کردند و تلاش می‌کنند تا خود را بیش از هر زمان در آنجا نمایان‌تر سازند.»

 
حمایت جایگزین
۷ سال حکومت خشن طالبان در افغانستان به پایان نزدیک می‌شد. سال ۲۰۰۱ بود و دولت طالبان پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و به دلیل حمله آمریکا به این کشور در حال متلاشی شدن بود. «آقاجان معتصم»، وزیر دارایی طالبان، که خود را پزشک جا زده بود در مصاحبه اخیر خود می‌گفت با آمبولانس صلیب سرخ به منطقه‌ای دورافتاده رفت و از آنجا عازم پاکستان شد. در شهر مرزی کویته، او و دیگر رهبران طالبان خود را از نو سازماندهی کرده و یاغیگری خود را شروع کردند که تا امروز ادامه دارد. معتصم به‌عنوان رئیس کمیته مالی طالبان انتخاب شده است. یکی از اولین توقفگاه‌های او عربستان بود. عربستان سرزمین پیچیده‌ای است. این کشور نه تنها منزلگاه مراکز مقدس اسلامی بلکه می‌توان این کشور را «منزلگاه نفت» نیز نامید. این کشور نه تنها اقامتگاه شیوخ ثروتمند است بلکه بنیادهای خیریه هم در این کشور هستند و بسیاری از «کمک‌دهندگان» برای انجام مراسم حج به این کشور می‌روند. در فاصله ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷، معتصم دو یا سه بار در سال به عربستان می‌رفت.

در ظاهر برای زیارت می‌رفت اما هدف اصلی‌اش جمع‌آوری پول برای طالبان بود. او می‌گفت: «افراد دیگری از کشورهای مختلف برای حج عمره آمده بودند. شیوخ سعودی هم بودند. از آنها می‌خواستم برای جنگ به ما کمک کنند.» او می‌افزاید: «فقط سعودی‌ها نبودند که به ما کمک می‌کردند بلکه مردمی که از کشورهای دیگر هم آمده بودند چنین می‌کردند. اما دولت عربستان تنها دولتی بود که هر وقت می‌خواستم می‌توانستم با آنها ملاقات کنم.» این پول‌ها به شکل‌های بی‌شماری وارد خزانه طالبان می‌شد. از جمله بانک‌های منطقه‌ای در مناطق قبایلی پاکستان و سیستم حواله که برای انتقال پول مورد استفاده قرار می‌گرفت. «رحمت‌الله نبیل» رئیس سابق سازمان اطلاعات افغانستان، می‌گفت سال گذشته، نیروهای امنیتی افغان خانواده‌های اعضای القاعده را مورد شناسایی قرار می‌دادند که با ذخایری از شمش‌های طلا وارد شرق افغانستان می‌شدند.

«بارنت روبین» که به‌عنوان مشاور ویژه برای نماینده آمریکا در افغانستان و پاکستان خدمت می‌کرد، می‌گوید مقام‌های سعودی اعلام کردند که نمی‌توانند میلیون‌ها نفری را که سالانه به حج می‌آیند کنترل کنند. یک مقام امنیتی در منطقه که به شرط فاش نشدن نام سخن می‌گفت و بسیار محتاطانه سخن می‌گفت تا مبادا به قبای سعودی‌ها بربخورد، می‌گفت طالبان همواره با پاسپورت‌های تقلبی و با نام‌های غیرواقعی سفر می‌کنند و برای مقام‌های سعودی ناشناخته‌اند. درخواست آمریکایی‌ها برای قطع این منابع مالی نتیجه اندکی به دنبال داشت. براساس اسناد افشا شده ویکی‌لیکس، در سال ۲۰۰۹، مقام‌های آمریکایی از این شکوه می‌کردند که طالبان و سایر گروه‌های افراطی میلیون‌ها دلار پول طی زیارت‌های سالانه به‌دست می‌آورند. سندی که در دسامبر ۲۰۰۹ فاش شد به نقل از هیلاری کلینتون می‌گوید که اهدا‌کنندگان در عربستان سعودی «مهم‌ترین منبع تامین مالی گروه‌های تروریست سنی در جهان هستند.»

پول‌های ارسالی از سوی عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نه تنها به دست طالبان بلکه به دست داعش نیز می‌رسد. در ایمیلی فاش شده در سال ۲۰۱۴ از سوی ویکی لیکس، هیلاری کلینتون اعلام کرد که «دولت‌های قطر و عربستان حمایت مالی و لجستیکی پنهانی برای داعش و سایر گروه‌های رادیکال سنی در منطقه فراهم می‌آورند.» او گفت تامین مالی این گروه‌ها بخشی از رقابت میان قطر و عربستان است که هر یک داعیه رهبری جهان اهل سنت را دارند.

 تلاش‌های پنهانی صلح
سپتامبر ۲۰۰۸ بود، ماه رمضان و ملک عبدالله میزبان شام افطار در مکه بود. اما این یک افطار معمولی نبود. در اینجا یک طرح محرمانه صلح که حمایت شخصی ملک عبدالله را داشت در جریان بود. در میان میهمانان فراوان، مقام‌های افغان و پیرمردان به همراه تعدادی از اعضای سابق طالبان به چشم می‌خوردند. ظرف چندماه، سازمان اطلاعات عربستان دشمنان افغانی (طالبان و مقام‌های دولتی) را برای یک طرح صلح گرد یک میز نشاند. معتصم، همان مردی که برای طالبان پول جمع می‌کرد، به‌عنوان نماینده طالبان مطرح شد. در سمت دیگر هم «قیوم کرزای» برادر حامد کرزای نشسته بود. طی سه روز مذاکرات فشرده، میانجیگران سعودی دو طرف را به جلو هُل می‌دادند. این طرح صلح در سال ۲۰۰۶ شروع شد. یکی از کارگزاران «عبدالله انس» نام داشت؛ یک الجزایری که به دلیل مبارزه ۱۰ ساله با شوروی در افغانستان اعتباری به دست آورده بود. انس در مصاحبه‌ای اعلام کرد که تصمیمش برای حضور در طرح صلح عربستان روشن است؛ زیرا این کشور هم جایگاه ویژه‌ای در میان مسلمانان به‌عنوان ام القرا دارد و هم اینکه طی جنگ با شوروی از ما حمایت کرده بود. انس که امروز شبکه «المغاربه»، کانال ماهواره‌ای تلویزیونی مستقر در لندن را اداره می‌کند، می‌گوید: «حتی در دورافتاده‌ترین نقاط افغانستان، عربستان حرفی برای گفتن دارد.»

حادثه ۱۱ سپتامبر همه چیز را به هم زد. هم عربستان و هم آمریکا مجاهدین را برای شکست شوروی در دهه ۸۰ تغذیه می‌کردند اما رفتار بعدی طالبان آمریکایی‌ها را خشمگین کرد. پناه دادن به بن لادن آخرین راه چاره بود. برای سعودی‌ها، مساله البته دشوارتر شده بود. طالبان تسلیم بن لادن را نپذیرفت. شاهزاده ترکی به‌صورت شخصی در سال ۱۹۹۸ درخواست تسلیم او را مطرح کرد اما باز گوش شنوایی نیافت.

عربستان تا سال ۲۰۰۱ و پس از آن با همراهی پاکستان از دولت طالبان حمایت می‌کرد. هدف آنها باز هم مهار نفوذ ایران در منطقه بود. انس در مورد چالش‌های طرح صلح می‌گوید: «مشکل این است که عربستان سعودی، افغانستان را از دریچه نگاه پاکستان می‌نگرد.» انس می‌گوید برای رسیدن به صلح، سعودی‌ها را تشویق کرد که با افغان‌ها به‌طور مستقیم رابطه برقرار کند. برخی مقام‌ها به شرط فاش نشدن نام گفتند که ملک عبدالله احساس همراهی با این نگاه داشت. او می‌گفت ملک عبدالله چنین کرد هرچند با مقاومت سایر اعضای خاندان سلطنت مواجه شد زیرا آنها از اشغال آمریکا ناراحت بودند. با این حال، برخی دیگر نگران مداخله بیشتر در افغانستان بودند. انس برای اینکه کمک کند سعودی‌ها بر بی‌میلی خود فائق شوند فرستاده سعودی را به افغانستان برد تا نشان دهد با وجود اشغال این کشور اما طالبان یک جامعه مسلمانی را شکل داده که کار خود را انجام می‌دهد. حامد کرزای در اوت ۲۰۰۵ در نامه‌ای به ملک عبدالله خواستار مداخله او شد. این مداخله کارگر افتاد. ملک عبدالله در ورودی هواپیمای خود با کرزای دیدار کرد. کرزای هنوز دوستی خود با او را به نیکی به‌خاطر می‌آورد. کرزای در مصاحبه‌ای گفت: «او هرگز، هرگز و هرگز تلفن‌های مرا بی‌پاسخ نمی‌گذاشت.»

شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز، رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان، شخصا بر این مذاکرات نظارت داشت و فرستاده خود را نزد معتصم (طالبان) و دولت افغانستان فرستاد که این روند دو سال به طول انجامید اما وقتی این مذاکرات داشت به نتیجه می‌رسید، طالبان در درون خود به مشکل کشمکش بر سر قدرت برخورد. سعودی‌ها از طالبان می‌خواستند تروریسم را نفی کنند و روابط خود با القاعده را قطع کنند اما چنین نشد. معتصم به دزدی متهم و برکنار شد. سال ۲۰۱۰، حامی اصلی معتصم یعنی «ملا عبدالغنی برادر»، فرمانده اصلی عملیاتی طالبان در پاکستان دستگیر شد. از سوی دیگر، یک تروریست معتصم را در بیرون از خانه‌اش در کراچی ترور کرد اما او زنده ماند. تعدادی از افرادی که در این فرآیند دخیل بودند گفتند که این تحولات نشان از مخالفت پاکستان داشت زیرا این کشور معتقد بود در این فرآیند مذاکره، این کشور مشارکتی نداشته و عملا از بازی کنار گذاشته شده است. معتصم می‌گوید: «در این زمان بود که در این فرآیند خرابکاری صورت گرفت.»

کرزای به نقل از ملک عبدالله می‌گوید: «من می‌خواهم به افغانستان کمک کنم. می‌خواهم کشورتان در صلح باشد. می‌خواهم با طالبان بنشینید و صحبت کنید اما باید بدانید که تمام کاری که می‌توانستم انجام دهم همین بود.» کرزای می‌افزاید: «این کلمات خیلی مهم بودند. این یعنی نیروهای دیگری هم هستند که در این فرآیند دخیل هستند و شاید می‌خواهند اجازه ندهند چنین امری رخ دهد.»

 مشکل در افق نمایان است
با وجود تمام این تلاش‌های پنهان اما پادشاهی سعودی آشکارا و رسما در افغانستان غایب بوده است. آنها نتوانسته‌اند طی ۱۵ سال اخیر پروژه مهمی را در این کشور به نام خود بزنند. مقام‌های سعودی البته منکر این هستند که صندوق‌های خیریه و پول‌های پنهانی باعث تقویت طالبان و گروه‌های متحد شبه‌نظامی‌شان در منطقه شده است. از سوی دیگر، سعودی‌ها صدها دانشگاه و مدرسه ساخته و همچنین گروه‌های رادیکال سنی را علم کرده‌اند که نفوذ اهل سنت را توسعه داده است. به همین دلیل افغان‌ها می‌ترسند که آنها بذرهای بحران‌های آینده را می‌کارند. یکی از این افغان‌های بدبین «نصار کریم زای»، رئیس سازمان تحقیقات صلح و ثبات است. در دوران اشغال شوروی، کریم زای به مدارسی در پاکستان رفت و در دام افراط‌گرایان سنی افتاد. او می‌گوید: «آنها به ما می‌آموختند که شیعیان مسلمان نیستند.» اگرچه او از آنها برید اما پسر عمویش به دام این گروه‌ها افتاد.

سازمان اطلاعاتی افغانستان می‌گوید یکی از این گروه‌ها «جماعت اصلاح» است که با پول‌های عربستان، قطر و امارات می‌چرخد. این گروه ۵۰-۴۰ ساختمان از جمله یک دانشگاه و یک بیمارستان دارد و نشان می‌دهد که حامیان مالی خارجی دارد. در سال ۲۰۰۱ افغانستان هزار مدرسه داشت اما اکنون تعداد مدرسه‌ها بالغ بر ۴ هزار است. حاجی عبدالغفار عابد که رئیس دفتر عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی افغانستان است هشدار می‌دهد که پس از دهه‌ها جنگ و آوارگی، افغان‌ها به‌شدت آسیب‌پذیر هستند. او در مورد جماعت اصلاح می‌گوید: «شخصا می‌ترسم که این اتفاقات ممکن است موجب آسیب به مردم شود.» تنها گروهی که تا کنون توانسته جذابیتی داشته باشد «حزب التحریر» است که شبکه‌های مخفی در آسیای مرکزی دارد.

 کدام سعودی؟
اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان به محض انتخاب اولین سفر خارجی خود را عربستان انتخاب کرد. پنج ماه بعد، پس از دومین سفر به عربستان و دیدار با ملک سلمان، پادشاه جدید، غنی اعلام کرد که کشورش از جنگ عربستان در یمن حمایت می‌کند. در بازگشت، غنی از طرف سعودی خواست تا مانع سرازیر شدن پول از شیوخ سعودی به سوی طالبان شده و طالبان را ترغیب به بازگشت به مذاکرات کرد. با این حال، در میان مقام‌های افغان حسی از بدبینی وجود دارد. یک دیپلمات در کابل می‌گوید ردیابی جریان پول‌های غیرقانونی تقریبا غیرممکن است. دیپلمات دیگری که در عربستان هم خدمت کرده بود می‌گوید بعید است ریاض تغییر کند زیرا اعضای خانواده سعودی چنان متفرقند که هر یک با دیگری سر ستیز دارد. میزان حملات اخیر طالبان نیز باعث نگرانی افغان‌ها شده است.

نادر نادری، مشاور ارشد رئیس‌جمهور در امور استراتژیک می‌گوید: «اینها نشان از اعلان جنگی آشکار علیه افغانستان دارد.» او پاکستان را به تشدید درگیری متهم می‌کند. عبدالله عبدالله که سفری به عربستان داشت از مقام‌های سعودی خواست تا به پاکستان فشار بیاورند که این کشور پایگاه امن تروریست‌ها نباشد و به این روش خود خاتمه دهد. یک مقام دیگر افغان می‌گوید: «عربستان می‌داند اگر ما با یکدیگر بجنگیم این به این معنا است که طالبان نمی‌تواند از آنجا پول بگیرد.» روح‌الله وکیلی، یکی از رهبران قبایلی و از اعضای شورای صلح افغانستان می‌گوید آنها علاقه‌ای به کار با ما ندارند: «آنها اکنون کور و کر شده‌اند. از آنها درخواست کمک می‌کنیم. اما تاریخی به ما می‌دهند و از سر خودشان باز می‌کنند. آنها هیچ چیزی به ما نمی‌دهند.»


منبع: alef.ir

مگر پتک تمدید تحریم ها بیدارمان کند

پس از تصویب تمدید تحریمهای کنگره آمریکا به مدت ۱۰ سال دیگر در قبال کشور ایران؛ اظهار نظرهای متفاوتی از سوی مقامات داخلی و خارجی نسبت به این اتفاق صورت گرفت که در نمونه های داخلی آن به مواردی بر می خوریم که از لحاظ مفهومی بسیار آشنا هستند؛ حال آنکه از لحاظ ادبیات رویه ی محافظه کارانه دارند و گویندگان از لفافه گویی در سخن بهره جسته اند. یکی از این لفافه گویی ها بازگشت به ادعای کاغذ پاره بودن تحریم های ضد ایران است! بله تعجب نکنید؛ یکبار دیگر تحریم کاغذ پاره شد.

دولت روحانی با شعارهایی مبنی بر خروج از رکود بواسطه ی رفع تحریم پای به میدان گذاشت و تمام رفتارهای مسئولین دولت و نمایندگان مجلس آن دوره توسط تحلیل گران آمریکایی رصد می شد. روحانی که در مناظره های تلویزیونی رقبایش را بی اطلاع از فن مذاکره خطاب می کرد بار دیگر سکان مذاکرات هسته ای را در دست گرفت.

شروع نرمش دولتمردان کشور با اهمیت دادن به آمریکا آغاز شد و کیفیت زندگی هم وطنان هم با جوهر امضای توافقات گره زده شد تا یکبار دیگر شاهد ورود ذوق زدگان به صحنه ی سیاسی کشور باشیم.

به مانند همیشه در زمان این تصمیم گیری مهم و سرنوشت ساز؛ منتقدین منصف و تندرو پای به میدان گذاشتند و منتقدین با ادله ی خود لب به نصیحت و یا ارائه راهکار پرداختند و از طرف دیگر جریان های تندرو با ادبیات تند برای زیر سوال بردن صد درصدیِ حرکت دولت دست به کار شدند. به مانند موارد مشابه در کشور جریان دو قطبی سازی شکل گرفت تا افراد جامعه مجبور باشند که یا جزو کاسبان تحریم قرار گیرند و یا موافقان رفع تحریم! این دو طیف اجازه جولان دادن به افکار منتقدین معقول را ندادند و با رفتار و ادبیات تند خود باعث شدند تا جریانی که خود را موافق رفع تحریم جا می زد هم از این موقعیت سود ببرد و با زدن انگ کاسب تحریم از خجالت تمام منتقدان و مخالفان در بیاید.

آن زمانی که آمریکا با تهدید به گزینه های روی میز با دست پس می زد و از سویی با لبخند ها و کف زدن های مقامات هم پیمانش برای این ایران متحول شده با پا پیش می کشید؛ اما در داخل فرایند تصویب برجام به خوبی طی نشد. اگرچه شاید برخی از جلسات متعدد و پی در پی کمیسیون بررسی برجام سخن بگویند اما جلسات کمیسیون بیشتر به محلی برای نزاع و تسویه حساب های جناحی تبدیل شد.

پس از امضای برجام  هم همچنان الفاظ کاسب تحریم و دلواپس برای ساکت کردن کردن منتقدان با قوت بکار گرفته شد. این رویه در افکار عمومی نیز بواسطه ی امید چهار ساله ی ملت به بهبود امور موجب آن شد؛ تا نظرات مخالف مردم عادی و کوچه بازار هم با برخورد محکم طرفداران برجام روبرو شود. اتفاقی که رخ داد شاید امری طبیعی بود چرا که گفته شده بود برجام به عنوان شاه کلید، تمامی مشکلات را حل خواهد کرد و قفل های باز نشده را خواهد گشود و ملت را از نعمات آن بهره مند خواهد ساخت.

از زمان امضای برجام چند ماه گذشت و افکار عمومی تنها شاهد امضای تفاهم نامه هایی بودند که برای طرف مذاکره الزام آور نبوده و نیستند و دستاورد اکثر حوزه ها به ملاقات و مصاحبت می گذشت. در این بین برخی از قوانین ضد ایرانی در ظاهر حذف شدند اما عملاً عایدی چشمگیری برای کشور نداشتند؛ مانند لغو تحریم بانکی که تنها در کلمات و جملات مقامات و مسئولان اتفاق افتاد و نه در عمل. رخ دادن این مسائل موجب شد تا همه چیز باهم اوج بگیرد؛ از مخالفت های صریح و بی تفاوتی های دولتیان به آن گرفته تا سرعتِ کمرنگ شدن بارقه های امید در دل ملت ایران.

با آغاز رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا؛ شمّه های جدیدی از رفتار سیاسیون آمریکا در قبال ایران و جهان را شاهد بودیم که اگرچه ظاهری نو داشتند اما تکرار سیاست های مرسوم آمریکایی ها نظیر پلیس خوب  و بد بودند. اجرای نمایش کاندیدای تندرو و نامزد معتدل روی صحنه رفت؛ تا برخی دست به دعا بردارند که ای کاش پیروز میدان یک فرد معتدل باشد که این گونه نشد. با این اتفاق واکنش های تهاجمی و تدافعی نسبت به برجام وارد فاز جدیدی شد که بیشتر شبیه کری خوانی ها و التهابات روی سکوی ورزشگاه ها بود.

در میان تشویش، تردید، تکذیب، تایید و واکنش های مختلف مقامات و مسئولین و مردم؛ از موافقان و مخالفان داخلی گرفته تا خارجی ها یک موضوع کاملاً مشهود بود؛ اینکه با مرور تاریخ و یک حساب سرانگشتی می توان دید که هیچ گاه نه پلیس خوب به فکر مردم ما بوده و نه پلیس بد. اگرچه اوباما مانند جورج بوش ایران را محور شرارت نخواند؛ اما در عوض تمام تلاش خود را  در راستای محدود کردن ، وضع تحریم های مختلف و ضربه زدن به اقتصاد ایران انجام داد.

این رویه به نقطه عطف خود رسید و در دسامبر سال جاری میلادی با تصویب تمدید تحریم های ۱۰ ساله ی آمریکا؛ آب پاکی روی دست همه ریخته شد تا دوباره امید برخی ها که بر اساس امتحان نمودن گزینه ی اعتماد و برای تغییر وضعیت نامناسب کشور صورت گرفت ناامید شود و  باز هم بر همگان ثابت شد که توبه گرگ مرگ است.

در این ایام بازهم در حال محک خوردن توسط نظام غرب هستیم؛ مبادا به واسطه ی یک جر زنی سیاسی و خیانت در مناسبات سیاسی از شکست هموطن شاد بشویم و یا چشممان را ببندیم و در دل امیدی واهی را بپرورانیم و گوشمان بدهکار هیچ زنهاری نباشد.
 
هر چند صد سال از پیاده سازی سیاست هویج و چماق و پلیس خوب و بد در نظام غرب می گذرد و عموماً این تاکتیک ها نتیجه بخش بوده اند؛ اما این را به یاد آوریم که پافشاری بر مصالح ملی، اتحاد، ایمان و تلاش رمز موفقیت عموم کشورهاست. اگر امروز اعتماد به ۵+۱ با بد عهدی آنها همراه بود؛ باید این موضوع را به خودمان یادآور بشویم که حتماً ما هم در فرآیند مذاکرات، در حمایت همه جانبه و در حضور مقتدرانه خود در این عرصه ضعفی داشته ایم؛ که اگر این گونه نبود و ۵+۱ یک قدرت مصمم برای وصول حقوقش در مقابل می دید شاید اینگونه نیز رفتار نمی کرد.

در نهایت باید گفت امروز اختلافات داخلی و انتقام گرفتن های جناحی از جمله آفاتی هستند که می توانند موجب از بین رفتن ظرفیت های کشور شوند. در موقعیت کنونی نیازمند حرکت در مسیر عقلانیت البته با حفظ عزت و شرف ملی هستیم.


منبع: alef.ir

پدیده شوم قرن جدید

تاریخ عربستان سعودی با تاریخ سه دولت پیاپی وهابی شناسایی و درک می‌شود: دولت اول ۱۷۴۴- ۱۸۱۸؛ دومین دولت ۱۸۲۴- ۱۸۹۱؛ سومین دولت ۱۹۰۲- تاکنون. آنچه برای بسیاری از ناظران ناشناخته است این است که «دولت اسلامی» معتقد است اولین دولت سعودی الگویی برای تقلید به دست می‌دهد: نمونه‌ای از دولت اسلامی که توحید را از طریق فتح نظامی گستراند، مرتدان و مشرکانی را که در مسیرش بودند کشت و قائل به هیچ مرزی برای توسعه نبود. داعش بیراه نمی‌گوید وقتی خود را به لحاظ تاریخی در قالب اولین دولت سعودی تعریف می‌کند؛ دولتی رادیکال و توسعه‌طلب که تفسیرش از اسلام تقریبا از سوی تمام مسلمین نوعی ارتداد متعصب تلقی می‌شود. برای مثال، در اینجا توصیف خاصی از پایه‌گذار وهابیت از سوی مفسری معاصر و ناشناس به دست داده شده است: «او خود را رهبر نامیده و الزام داشته که جامعه مسلمان از او اطاعت کند و به فرقه او وفادار باشد. او آنها [مسلمانان و پیروانش] را وامی دارد که این کار را با زور شمشیر انجام دهند و معتقد است کسانی که مخالفت می‌ورزند، بی‌دین هستند و ریختن خون و مصادره اموالشان را مباح می‌داند حتی اگر به توحید معتقد باشند.»

اولین دولت سعودی- وهابی محصول توافقی بود که میان محمد بن‌سعود (رئیس قبیله) و محمد بن عبدالوهاب (روحانی واعظ) در یک واحه کویری کوچک در «درعیه» در قلب عربستان شکل گرفت. این دو پذیرفتند که از یکدیگر حمایت کنند؛ یعنی آل‌سعود از وهابیت حمایت کند و مبلغان وهابی هم از اقتدار سیاسی آل‌سعود حمایت کند. به تدریج، دولت سعودی- وهابی بیشتر شبه‌جزیره عربستان را تصرف کرد. در سال ۱۸۰۵ هم مکان‌های مقدس مکه و مدینه را تصرف کرد. توسعه آن بر این فرض استوار بود که جهاد به مثابه جنگ مذهبی تهاجمی علیه تمام مظاهر شرک ادراک شود. بر اساس تفسیر وهابیون، بسیاری از مسلمانان جهان در دایره شرک قرار می‌گرفتند و وظیفه وهابی‌ها حذف آن و جایگزینی اسلام راستین به‌جای آن بود.

ابن عبدالوهاب در نامه‌هایی بی‌شمار مبانی جهاد توسعه‌طلبانه خود را تبیین و استدلال کرد که او و پیروانش از مردم می‌خواهند تا از بت پرستی دوری گزینند. او نوشت: «به همین دلیل، با آنها در حال مبارزه‌ایم. همان‌طور که خدای تبارک فرموده است «با آنها بجنگید تا دیگر آزار و اذیتی در کار نباشد.» این همان شرک است. «همه‌چیز از آن خداست» [قرآن، ۸: ۳۹].» یکی از فرزندان او به «حق» و «وظیفه» وهابی‌ها برای پیروزی بر تمام کسانی سخن به میان آورده که به این رسالت پی برده‌اند اما به نفی آن پرداخته‌اند. ابن عبدالوهاب افزود: «هر که به رسالت ما پی ببرد اما آن را نفی کند بر شرک باقی‌مانده است… او را طرد کرده و با وی وارد جنگ می‌شویم… با هرکسی که جنگیده‌ایم از رسالت ما آگاه شده است… مردم یمن، تهامه و حجاز، سوریه بزرگ و عراق از رسالت ما آگاه شده‌اند.»

وهابی‌ها عمدتا با همقطاران مسلمان و سُنی خود می‌جنگیدند اما شیعیان نیز مورد حمله آنها قرار می‌گرفتند. ابن عبدالوهاب مدعی بود که شیعیان اولین کسانی بودند که شرک را به اجتماعات مسلمان وارد کردند.» در سال ۱۹۷۱، وهابی‌ها به مناطق شیعی شرق عربستان حمله کردند، شهرها را غارت و حدود ۱۵۰۰ نفر را کشتند. این مورخ درباره اولین دولت وهابی سعودی، این حمله و قتل‌عام را به مثابه «پاسخی مناسب به ارتداد شیعیان» چنین توجیه کرد: «آنها نماد رفض را به اهتزاز درآورده بودند.» او همچنین از تخریب و ویران کردن مساجد شیعی سخن به میان آورد و آنها را «کنائس الرفض» [کنیسه‌های شیعی] نامید. قتل‌عام دیگر شیعیان در سال ۱۸۰۲ رخ داد زمانی که وهابیون به شهر کربلا حمله کردند. ارتش وهابیون «به زور وارد شهر شدند، بیشتر مردم شهر را در بازارها و خانه‌هایشان کشتند… حدود ۲ هزار نفر از مردان شیعی قتل‌عام شدند.» شهر غارت و مقابر مقدس شیعی ویران شد. فرمانده این قشون‌کشی، نواده محمدبن سعود، به فرماندار عثمانی در عراق نامه‌ای نوشت و اقدامات خود را توضیح داد: «در مورد سخن شما که ما کربلا را تصرف کردیم، مردمانش را از دم تیغ گذراندیم و اموالشان را گرفتیم- ستایش از آن خداست، پروردگار جهانیان- هچ تاسفی بابت آن نمی‌خوریم و می‌گوییم «عذاب الهی در انتظار کافران است» [قرآن ۴۷:۱۰].» در سال ۱۸۱۸، اولین دولت سعودی- وهابی به پایان خود رسید، آنگاه که ارتش مصر در دوران حکومت محمدعلی، خدیو مصر، به فرمان پادشاه عثمانی پس از محاصره‌ای ۷ ساله به درعیه حمله کردند. پایتخت سعودی تار و مار شد و رهبران سیاسی و مذهبی‌اش یا تبعید یا اعدام شدند. ارتداد متعصب وهابیت ظاهرا به پایان خود رسید.

 دولت‌های دوم و سوم سعودی- وهابی
با این حال اندکی بعد، اتحاد سعودی- وهابی در دومین دولت سعودی که در سال ۱۸۲۴ شکل گرفت، از سر گرفته شد. دومین دولت سعودی که با فراز و نشیب در حال توسعه بود هرگز به قدرت و اندازه دولت اول دست نیافت و رهبران سیاسی‌اش چندان انگیزه ایدئولوژیک نداشتند. دومین دولت هم در سال ۱۸۹۱ طی جنگ داخلی طولانی فرو پاشید. سومین و آخرین دولت سعودی در سال ۱۹۰۲ شکل گرفت آنگاه که عبدالعزیز بن‌سعود، یکی از اعضای خاندان سعودی که در کویت می‌زیست، ریاض را تصرف و ظرف دو دهه بر سایر نقاط عربستان نیز استیلا یافت. در سال ۱۹۳۲ عبدالعزیز دولت خود را «پادشاه عربستان سعودی» نامید. در ابتدا سومین دولت سعودی نیز بسیار شبیه به دولت اول به نظر می‌رسید. مبنای توسعه‌اش- همچون گذشته- جهاد برای گستراندن توحید و حذف شرک بود. آنها علیه همکیشان سُنی نیز سلاح در دست گرفتند بر این مبنا که آنها از اسلام واقعی خارج شده‌اند. شیخ‌سلیمان بن‌سحمان، یکی از علمای برجسته وهابی در ریاض، در سال ۱۹۲۱ شعری برای عبدالعزیز در مورد مخالفت‌ها در منطقه «حائل» در شمال عربستان نوشت: «به‌خاطر خدا با آنها بجنگید زیرا آنها ارتش بی‌دینان هستند.»
منبع: دنیای اقتصاد


منبع: alef.ir

چین ساقط کردن جنگنده میانماری را تکذیب کرد

چین هر گونه دخالت در سقوط یک فروند جنگنده میانمار را تکذیب کرد و گفت که اصل و اساس این خبر نادرست است.

به گزارش ایرنا، وزارت دفاع چین در بیانیه ای که روزپنجشنبه منتشر کرد، آورده است که هرگز از موشک های چینی برای حمله به یک جنگنده میانمار استفاده نشده است.

گزارش های دریافتی پیشتر از این خبر می داد که یک جنگنده میانمار در جریان پرواز بر فراز منطقه مرزی در شمال این کشور هدف یک فروند موشک چین قرار گرفته و سقوط کرده است.

در همین حال وزارت دفاع چین در بیانیه خود تصریح کرده است که برخی به دنبال داستان سازی و انتشار شایعات خبری هستند و چین هرگز با موشک های خود چنین اقدامی نکرده است.

با این وصف این وزارتخانه خاطر نشان کرده که هزاران تن از مردم به دنبال درگیری های هفته های اخیر در مرز میانمار به سمت چین گریخته اند.

چین تاکید کرده است که این کشور همه تلاش خود را برای جلوگیری از آسیب رسیدن به مردم در مناطق مرزی به کار گرفته و گشت زنی هایش را افزایش داده و اردوگاه هایی برای پناهندگان درست کرده است.

وزارت دفاع و وزارت خارجه چین در بیانیه های خود از طرف های درگیری در میانمار خواسته اند فورا خویشتنداری نشان داده و درگیری ها را متوقف کنند.

در روزهای اخیر شماری از شورشیان بانیروهای دولتی در میانمار درگیر شده اند و گفته می شود که برخی از این گروه های مسلح در حمایت چین هستند و روزنامه ساوت چاینا هنگ کنگ به نقل از منابع مطلع آورده که آنها از سوی چین مورد حمایت مالی قرار گرفته اند ادعایی که چین تکذیب کرده است.

تاکنون دهها تن در جریان این درگیری های خونین کشته و زخمی شده اند و هزاران میانماری نیز در مرزهای جین پناه گرفته اند.


منبع: alef.ir

نمایندگان مجلس به دیدار رئیس قوه قضائیه می روند

قرار است، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با حضور در قوه قضائیه، با آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، رئیس دستگاه قضا دیدار کرده و در مورد نحوه تعامل و نیز تقویت روابط بین قوای مقننه و قضائیه و مسائل و مشکلات اخیر، بحث و تبادل نظر ‌کنند.

الهیار ملکشاهی،رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، در گفت و گو با تابناک درباره جزئیات مسائل احتمالی مطروحه در این دیدار گفت :  با توجه با مسائلی که به تازگی درباره حساب های قوه قضائیه مطرح شده و صحبت هایی که محمود صادقی در مجلس گفته بود، این دیدار انجام خواهد گرفت؛ هرچند شخصا پیشتر به خاطر این موضوع در قوه قضائیه حضور پیدا کردم و درخواست کردم تا مسئولان این قوه  اسناد حساب ها را در اختیار نمایندگان گذاشته تا شک و شبهه آنان در این زمینه برطرف گردد.

وی افزود: در این دیدار،بنده اسناد حساب ها را  به صورت مفصل رویت کردم ؛ در کل حساب هایی که مطرح شده بود، حتی یک مورد نیز به اسم رئیس قوه نبود و همه حساب ها به اسم قوه قضائیه بود؛ البته برخی حساب ها نیز در گذشته به اسم وزارت دادگستری بوده است.

این نماینده مجلس گفت: این حساب ها نیز مانند سایر حساب هایی که در دولت افتتاح می شود، حسابدار و ذیحساب خاصی دارد و اسناد و هزینه های آن هم موجود است؛ اما با همه اینها، شاید برخی نمایندگان بخواهند، از موضوع اطلاع کامل پیدا کنند،به همین دلیل، درخواست دیدار با رئیسه قوه را داشته اند.

رئیس کمیسیون قضایی مجلس یادآور شد: قرار است در این جلسه، درباره حساب های قوه قضائیه، بررسی پرونده خبرنگار بازداشت شده و همچنین پرونده دکتر صادقی و برخی مسائل دیگر که در روزهای گذشته رخ داده بود، بحث و بررسی صورت گیرد.

این نماینده مجلس در پاسخ به اینکه در بررسی هایی که شما انجام دادید،چه تعداد حساب بانکی وجود داشت، گفت: این ۶۳ حسابی که گفته می شود، وجود دارد و حتی ممکن است بیشتر از این نیز باشد؛ اما اینها حساب های یک قوه است و به نام اشخاص ـ حتی یک حساب ـ وجود ندارد.

این نماینده مجلس در ادامه با اشاره به سخنان وزیر اقتصاد ـ که گفته بود، حساب های قوه قضائیه قانونی و شرعی است ـ نیز گفت: وزیر اقتصاد از این بابت که حساب ها به اسم اشخاص نبوده گفتند که قانونی بوده است.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: به هر حال، نمایندگان این اسناد را ندیده اند و قصد دارند این حساب ها را رویت کنند. همچنین بحث دیگری که مطرح است، بحث یاشار سلطانی است که نمایندگان می خواهند پرونده وی را بررسی کنند.

اللهیاری  در پاسخ به اینکه قرار است چه کسانی در این دیدار حضور داشته باشند، گفت: محدودیتی وجود ندارد و هر که بخواهد، می تواند در این دیدار باشد.


منبع: alef.ir

راه اعتراض به نقض برجام چیست؟

کمیته نظارت بر اجرای برجام، دیروز به ریاست حسن روحانی و بدون حضور محمدجواد ظریف که در سفر آسیایی است، تشکیل جلسه داد و اعضای آن (حسن روحانی، رئیس‌جمهوری، علی‌ لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، حسین دهقان، وزیر دفاع، علی شمخانی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، سعید جلیلی، نماینده مقام معظم رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی و علی‌اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل) روند تحولات در اجرای برجام به‌خصوص مسئله تصویب طرح تمدید تحریم‌ها علیه ایران از سوی آمریکا را بررسی و درباره واکنش احتمالی ایران به این موضوع، تصمیم‌گیری کردند. 

آن‌طور که ولایتی روز سه‌شنبه در حاشیه نشست خبری کنفراس امنیتی تهران گفته بود، اعضای این کمیته اتفاق نظر دارند که اگر مصوبه تمدید تحریم‌ها موسوم به «ایسا» از سوی رئیس‌جمهور آمریکا امضا شود، برجام نقض می‌شود و قطعا جمهوری اسلامی ایران، پاسخ مقتضی، روشن و محکمی خواهد داد. پاسخی که بنا بر اعلام بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان (در آخرین جلسه هفتگی خود با خبرنگاران) در گام نخست حقوقی و سیاسی است. او با اشاره به اینکه منتظر نتیجه جلسه کمیته نظارت بر برجام هستند، گفته بود: «یکی از راهکارهایی که به ذهن می‌رسد، طرح موضوع و اعتراض ایران به کمیسیون حل اختلاف در چارچوب برجام است. البته در این رابطه تاریخ و زمان دقیقی مشخص نشده است و وارد پروسه اجرائی نشده‌ایم».

سخنگوی وزارت امور خارجه در حالی از یک حرکت حقوقی و سیاسی به‌عنوان نخستین پاسخ احتمالی ایران سخن می‌گوید که مجلسی‌ها گامی فراتر رفته و درصدد مقابله‌به‌مثل هستند. آنها طرحی سه‌فوریتی آماده کرده‌اند که دولت را ملزم می‌کند در صورت نقض برجام از سوی آمریکایی‌ها به سوی غنی‌سازی مجدد رود. اینکه طرح مذکور در صحن علنی مجلس بررسی شود و رأی بیاورد یا آن‌طور که سخنگوی وزارت امور خارجه حدس می‌زد به دلایل «سمبولیک، سیاسی، روانی و اقتصادی و به‌عنوان یک سیگنال به آمریکا» مطرح شده باشد، بحث دیگری است اما مسئله اصلی در این مقطع زمانی آن است که بدانیم آمریکایی‌ها با تمدید قانون تحریم‌های ایسا حقیقتا برجام را نقض کرده‌اند یا خیر؟ و اگر برجام نقض شده باشد، برای برخورد با آنها چه امکاناتی داریم. 

از تمدید ایسا تا نقض برجام
حمید بعیدی‌نژاد، سفیر کنونی کشورمان در لندن که رئیس تیم کارشناسی در هیأت مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران بود، با بالاگرفتن بحث نقض برجام در یادداشتی توضیح داد که «هیأت آمریکایی در مذاکرات با تأکید بر اینکه همه تلاششان را خواهند کرد که ISA تمدید نشود، اعلام کردند واشنگتن متعهد است حتی در صورت تمدید این قانون، اجرای مفاد آن را براساس برجام متوقف کند».

آن‌طور که او توضیح داده بود، جمهوری اسلامی در جریان مذاکره با درک این موضوع که برخی از تحریم‌های آمریکا از سوی کنگره وضع می‌شود و قطعا آنها اجازه لغو آن را نمی‌دهند، پذیرفته است که دولت آمریکا با استفاده از اختیارات قانونی رئیس‌جمهور مانع اجرای این دسته از تحریم‌ها شود. از همین روست که مقامات کشورمان نقض برجام را منوط به امضای اوباما و اجرائی‌شدن آن می‌کنند. 

تحلیلگران و کارشناسان مسائل حقوق‌ بین‌الملل نیز همین حرف را می‌زنند و بر این باور هستند که تمدید تحریم‌های مذکور به خودی خود به معنای بازگشت تحریم‌ها نیست. علی خرم، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق بین‌الملل، در این زمینه به «شرق» می‌گوید: «از لحاظ حقوقی تحریم‌های غیرهسته‌ای ناقض توافق هسته‌ای نیستند؛ به این دلیل که طبق اعلام رسمی، مذاکرات غیرهسته‌ای در دستور کار مذاکرات هسته‌ای نبوده است. اما دولت ایران در توافق خود، از آمریکا و اروپا انتظار داشته که با رویکرد جدید، همه تحریم‌ها علیه ایران لغو شود».

به گفته او، دولت روحانی وقتی در سال ١٣٩٢ وارد مذاکرات شد، شرط گذاشت که هیچ موضوع دیگری مانند حقوق ‌بشر و مسائل مربوط به موشک مورد مذاکره قرار نگیرد. اگرچه این موضوع برای ایران مزیت‌هایی داشت اما سبب شد وقتی مذاکرات به نتیجه رسید، تنها تحریم‌های هسته‌ای لغو شود. به این معنا که تحریم‌های مربوط به حقوق‌ بشر و… را شامل نشد و آمریکایی‌ها هم‌اکنون نیز درصدد تمدید تحریم‌های پیش از برنامه هسته‌ای هستند. 

خرم با تأکید بر اینکه موضع مقامات جمهوری اسلامی نسبت به این ماجرا صحیح است، گفت: «مقامات می‌گویند کنگره آمریکا نباید این تحریم‌ها را تمدید کند چون تحریم‌ها لغو شده‌ اما چارچوب حقوق بین‌الملل می‌گوید نمی‌توان لغو تحریم‌ها را به آن دسته از تحریم‌هایی که در مذاکرات هسته‌ای نبوده و مذاکره‌ و توافقی درباره آنها صورت نگرفته است، مرتبط دانست».

این کارشناس حقوق‌ بین‌الملل با طرح این سؤال که آیا مذاکره‌کنندگان هسته‌ای تحریم‌های ایسا را حین مذاکرات هسته‌ای بررسی کرده‌اند، گفت: «اگر به این شکل بوده است باید سندی دال بر این موضوع وجود داشته باشد. اگر هم بررسی توافقی در این زمینه نشده است، قطعا ناقض برجام نیست». 

راه‌های حقوقی و سیاسی
به گفته خرم «اگر بندهایی در داماتو وجود داشته باشد که ناقض برجام است، ایران می‌تواند نسبت به آنها اعتراض داشته باشد. اما توافق نکردیم در کل هیچ تحریمی که به برجام مرتبط نباشد، صورت نگیرد. اینکه ما درباره بعضی موارد وارد مذاکره نشدیم، یک تیغ دولبه است. یعنی درعین‌حال که اجازه دخالت در بعضی مسائل را نمی‌دهیم، دست آنها هم برای تحریم‌های غیرهسته‌ای باز خواهد ماند. به عبارتی تنها این ما نیستیم که از عدم ورود بعضی موارد به برجام سود می‌بریم و آنها نیز سود می‌برند. در کل باید به متن توافق مراجعه کرد تا فهمید آیا تمدید تحریم‌های غیرهسته‌ای ناقض برجام خواهد بود یا نه».

مسئله‌ای که علی خرم به آن اشاره دارد، همان موضوعی است که رئیس تیم کارشناسی مذاکره‌کننده به آن اشاره کرد و توضیح داد؛ با فرض احتمال تمدید قانون تحریمی ایسا، شش بند (در قالب ضمیمه دوم) در برجام گنجانده‌ شده که مانع اجرائی‌شدن این تحریم‌ها می‌شود و به همین خاطر است که این روزها، دائم می‌شنویم مسئولان ایرانی درباره اجرائی‌بودن یا نبودن آن صحبت می‌کنند. به همین خاطر محمدجواد ظریف، وزیرخارجه کشورمان، در هند تأکید کرد: «کاری که در سنا انجام شد، درصورتی‌که به امضای رئیس‌جمهور آمریکا برسد، اثر اجرائی ندارد».

بااین‌وجود، مقامات ایرانی می‌گویند پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده‌اند و اگر این تحریم‌ها اجرائی شود، به آن واکنش نشان می‌دهند. سؤال اینجاست که واکنش‌ها احتمالی ما، چه خواهد بود و اساسا چه می‌تواند باشد؟
 
خرم، پیش از پاسخ به این پرسش، تأکید کرد: «ازآنجایی‌که طبق اعلام رسمی، مذاکرات غیرهسته‌ای در دستور کار مذاکرات هسته‌ای نبوده است؛ بنابراین از لحاظ حقوقی، تحریم‌های غیرهسته‌ای نمی‌تواند ناقض توافق هسته‌ای یا برجام باشد. این به این معنا نیست که ما نباید ‌دنبال توقف تحریم‌های جدید باشیم، ولی وصل آن به برجام، کمکی به ما نمی‌کند». او در ادامه گفت: «اگر ایران بتواند از نظر حقوقی ثابت کند برجام نقض شده، باید در اولین اقدام به کمیسیون مشترک نقض برجام مراجعه و شکایت کند. اگر این کمسیون نظر ایران را بپذیرد، خود شاکی و مدعی آمریکا می‌شود. این به این معناست که اجماعی سیاسی پشت سر ایران در مقابل آمریکا به وجود می‌آید و احتیاجی نیست ایران خود از نظر سیاسی بجنگد؛ بلکه زبان اروپایی‌ها، روسیه و چین علیه آمریکا دراز می‌شود، به‌ویژه در شرایط حاضر که این کشورها به اندازه کافی از ترامپ عصبانی هستند».

از کمیسیون مشترک تا طرح سه‌ فوریتی
این کارشناس مسائل حقوقی درباره سازوکار کمیسیون مشترک نقض برجام نیز توضیح داد: «کمیسیون مشترک نقض برجام، متشکل از همه اعضای گروه ١+۵ است و دارای مشاورانی حقوقی است که به دقت شکایت هر طرف را بررسی کرده و با متن توافق هسته‌ای مطابقت می‌دهد و در نهایت، اظهارنظر می‌کند.

این اظهارنظر، برای هر دو طرف تعهدآور بوده و باید به آن عمل کنند؛ در غیراین‌صورت، راه برای اقدامات حقوقی و سیاسی علیه ناقض برجام در شورای امنیت سازمان ملل متحد و دادگاه‌های بین‌المللی، باز می‌شود و او نمی‌تواند توجیه کرده یا از خود دفاع کند».

تهیه طرح سه‌فوریتی در مجلس شورای اسلامی برای حرکت به سوی غنی‌سازی مجدد، حکایت از این دارد که همه مسئولان در ایران راهکار حقوقی مذکور را بهترین گزینه نمی‌دانند و تصور می‌کنند باید برخورد تندتری کرد؛ اما کارشناسان و استادان حقوق بین‌الملل، تأکید دارند استفاده از ظرفیت‌های حقوقی، بهترین گزینه است. خرم دراین‌باره معتقد است: «اگر در مذاکرات هسته‌ای، موضوع تحریم‌های غیرهسته‌ای گنجانده شده و روی آن توافق صورت گرفته، ایران باید با اطمینان و اعتماد کامل، موضوع را از راه سیاسی و از راه کمیسیون مشترک نقض برجام؛ یعنی راه حقوقی، دنبال کند. هرگونه تبلیغات و بزرگ‌نمایی موضوع می‌تواند محیط بین‌المللی را به نفع طرف مقابل شکل دهد؛ درحالی‌که تماس‌های دیپلماتیک ایران با اعضای ١+۵، می‌تواند راه سیاسی را هموار کرده و گسترش آن به سمت‌وسوی کشورهای دیگر کشانده شود و همان‌طور که گفته شد، اجماع سیاسی را برای ایران علیه آمریکا به‌وجود بیاورد. درصورتی‌که دلایل ایران حقوقی بوده و بتوان به آنها استناد کرد، کمیسیون مشترک نقض برجام می‌تواند به حمایت از ایران بپردازد». به اعتقاد او، ایران از هر دو راه حقوقی و سیاسی، قادر است بدون تنش و تشنج و بدون تبلیغات پرسروصدا و بدون عصبانیت، راه خود را به‌سوی موفقیت هموار کند. 

بهمن آقایی، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق بین‌الملل، نیز همین اعتقاد را دارد. او به «شرق» می‌گوید: «برجام این ظرفیت را دارد تا به این مسئله رسیدگی کند. کمیسیونی زیر نظر شورای امنیت تشکیل می‌شود و دولتی که مدعی است برجام نقض شده، می‌تواند دلایل خود را اعلام کند. کمیسیون مذکور، بررسی‌های لازم را انجام داده و نظر خود را اعلام می‌کند».

او افزود: «یک راه سیاسی نیز وجود دارد و وزیر خارجه می‌تواند از وزرای خارجه دیگر کشورهای امضا‌کننده توافق، بخواهد این موضوع را بررسی کنند».

بازی را برهم‌ نزنیم
گروه دیگری از تحلیلگران مسائل بین‌الملل نیز اعتقاد دارند ماجرای اصلی، نقض برجام به واسطه تمدید تحریم‌های جدید نیست؛ بلکه مسئله اصلی، درگیرشدن ما در یک بازی سیاسی است که هرچه با جاروجنجال بیشتری همراه شود، بیشتر به نفع آمریکایی‌ها خواهد بود. 

علی بیگدلی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل، یکی از این افراد است و با تأکید بر اینکه «ایران از فواید برجام منتفع شده و ما اکنون در فروش نفت و مسائل دیگر، مشکلی نداریم»، به «شرق» می‌گوید: «تمدید تحریم‌های ایسا آن‌طور که ما می گوییم، ناقض برجام نیست. تحریم‌های اخیر، نمی‌تواند مشکلی در روند کار ما ایجاد کند؛ فقط شرکت‌های آمریکایی را از سرمایه‌گذاری بیش از ۴٠‌میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران محروم می‌کند».

او افزود: «درواقع، آمریکایی‌ها ما را تحریک می‌کنند تا دست به اقداماتی بزنیم که مقدمات نقض برجام از سوی ما به حساب آید. همان‌طورکه می‌بینیم، مخالفان برجام در آمریکا، معتقد هستند سرشان کلاه رفته و به هر نحوی سعی می‌کنند ما را سر لج بیندازند تا برهم‌زننده بازی باشیم».
بیگدلی با اشاره به اینکه دولت جدید در آمریکا به‌زودی کار خود را شروع می‌کند و ترامپ مهره‌های خود را چیده است، می‌گوید: «آمریکا آن‌قدر در داخل خود مشکل دارد که تا یک سال آینده، به ما توجهی نخواهد کرد؛ براین‌اساس بهتر است ما این فضا را ایجاد نکنیم که مسئله برجام برای آنها در اولویت قرار گیرد».

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل، ابهام موجود دراین‌باره را ناشی از فشار داخلی که در جریان مذاکرات هسته‌ای بر ظریف و همکارانش وارد می‌شد، می‌داند: «کری و ظریف تصمیم گرفتند فقط درباره تحریم‌های هسته‌ای مذاکره کنند و در نتیجه، تحریم‌های مربوط به موضوعات دیگر، مانند حقوق ‌بشر به‌جای خود باقی ماند و اکنون شاهد این مسائل هستیم».

او طرح سه‌فوریتی در مجلس شورای اسلامی را یک واکنش کاملا اشتباه ارزیابی می‌کند: «ما به‌هیچ‌وجه نباید برجام را نادیده بگیریم و به سوی غنی‌سازی برویم؛ بلکه باید درباره اختلاف نیز مذاکره کنیم. سازوکار این مذاکره مشخص است و نباید راهی را غیر از مسیر شورای امنیت و کمیسیون مشترک نقض برجام انتخاب کنیم».


منبع: alef.ir

۲ کاندیدای نهایی موتلفه برای ریاست جمهوری

اعتماد نوشت:آخرین خبرها از حزب موتلفه حاکی از این است که از بین تمامی گزینه‌های بررسی شده اسدالله بادامچیان و مصطفی میرسلیم به عنوان گزینه‌های نهایی انتخاب شده‌اند.

با وجود اینکه شنیده‌های خبری حاکی از آن بود که اسدالله بادامچیان کاندیدای نهایی حزب موتلفه برای انتخابات ٩۶ خواهد بود اما به نظر می‌رسد به احتمال زیاد مصطفی میرسلیم از سوی حزب موتلفه اسلامی به عنوان کاندیدای این حزب به اصولگرایان معرفی خواهد شد. هرچند به گفته بادامچیان باید صبر کرد و دید از فینال میرسلیم و بادامچیان کدام یک به عنوان کاندیدای نهایی این حزب خواهند بود.


منبع: alef.ir

مادران باردار از استرس دوری کنند

یک مطالعه جدید بار دیگر از این ادعا که استرس مادر برای نوزاد مضر است دفاع می کند.

به گزارش مهر، محققان دانشگاه ایالتی اوهایو در مطالعه بر روی موش ها دریافتند قرار گرفتن مادر باردار در معرض استرس موجب تغییر در باکتری های روده مادر می شود و همین مسئله بر بروز اضطراب و مشکلات شناختی نوزادش در طول زندگی تاثیر می گذارد.

این تحقیق اشکار ساخت موش های ماده ای که در طول بارداری در معرض استرس قرار گرفته بودند تغییرات چشمگیری در ساختار باکتری های روده و جفت شان مشاهده شد. این تغییرات همچنین در روده نوزاد موش ماده هم مشاهده شد.

همچنین نوزاد موش های مادری که در معرض استرس قرار گرفته بودند در مقایسه با نوزاد موش های که در طول بارداری در معرض استرس نبودند، دارای علائم استرس و اضطراب و همچنین مشکلات شناختی بودند.

نتایج این مطالعه نشان می دهد باکتری های روده نه تنها در سلامت خود ما، بلکه بر سلامت نوزاد ما هم تاثیر دارند.


منبع: alef.ir

ترامپ شخصیت برگزیده سال ۲۰۱۶ یک مجله آمریکایی اعلام شد

به گزارش ایران خبر، در حالی که دونالد ترامپ در حال رایزنی برای تشکیل دولت و انتخاب وزرای آینده آمریکا است، مجله «تایم» شخصیت سال ۲۰۱۶ را از نظر خود معرفی کرده است.

این مجله آمریکایی، ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا را به عنوان شخصیت برگزیده سال اعلام کرده است.

زیر تصویر منتشر شده توسط «تایم» از ترامپ نوشته شده است: «دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات غیرمتحده آمریکا».

خود ترامپ در واکنش به اعلام نامش به عنوان شخصیت سال تایم گفت که این موضوع، «باعث افتخار است».

جانشین باراک اوباما در مصاحبه با «تایم» البته از این مجله به خاطر استفاده از واژه رئیس جمهور ایالات غیرمتحده آمریکا انتقاد کرد.

ترامپ گفت: «من هیچ کاری برای جدایی و تفرقه آمریکا نکردم».

او در مصاحبه با تایم، با تکرار موضعش در قبال مقابله با مهاجران غیرقانونی، بار دیگر شعار معروفش را تکرار کرد.

ترامپ گفت: «ما دیوار را می‌سازیم. من قصد دارم دیوار را بسازم. ما مرزهای مستحکمی خواهیم داشت البته ما چون به کارگران نیاز داریم، شاهد عبور و مرور و رفت و امد افراد خواهیم بود. البته ما ورود غیرقانونی نخواهیم داشت». 

وی در بخش دیگری از مصاحبه، به سوالی درباره باراک اوباما و نظرات رئیس‌جمهور منتخب در خصوص رئیس‌جمهور کنونی آمریکا پاسخ داد.

رئیس‌جمهور اینده آمریکا گفت: «باید این را بگویم که او(اوباما) واقعا به کشور اهمیت می‌دهد. خوب باید بگویم که من در مسائل متعدد و زیادی با او اختلاف نظر دارم اما او برای کشور اهمیت قائل است. من مکالمه خیلی عالی با او داشتم».

ترامپ ادامه داد: «من ملاقات عالی با او در کاخ سفید داشتم و همچنین چندین بار مکالمه های عالی با او داشتم. این را بدانید که او فرد بسیار متعهدی است. شما چیزهای متفاوتی شنیدید اما باید به شما بگویم من واقعا او را دوست دارم و فکر می‌کنم او هم مرا دوست دارد و فکر می‌کنم او هم مانند من شگفت زده شد».

وی ادامه داد: «رابطه خوبی(بین من و اوباما) ایجاد شد اما باید این را بگویم که ما درباره مسائل زیادی با هم متفاوتیم. ما درباره برخی از گزینش‌های محتمل که من باید برای مناصب انجام بدهم، صحبت کردیم. من می‌خواستم نظرش را داشته باشم و او به من نظراتی درباره برخی افراد داد که خیلی برای من جالب بود و برای من معنای خاصی داشت».  ‌


منبع: irankhabar.ir

به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید

به گزارش ایران خبر،حضرت آقا بارها فرموده‌اند که به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید. بنابراین باید از این کار پرهیز کرد و نکته‌ی جالب توجه اینجا است که برخی می‌گویند در مجالس خصوصی اشکالی ندارد که لعن بگوییم؛ در حالی که حضرت آقا قید نزدند که مجلس عمومی باشد یا خصوصی، بلکه به طور کلی فرموده‌اند که به مقدسات سایر مسلمانان یعنی سایر فِرَق اسلامی توهین نکنید.

حضرت آقا در جایی فرموده‌اند: «آن شیعه‌ای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض – این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان می‌شناسیم که فقط مسئله‌شان مسئله‌ی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت می‌کند، عرض می‌کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.» بنابراین توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی به نظر حضرت آقا حرام شرعی است.



 


منبع: irankhabar.ir