افزایش اختلاف ترامپ با چین بر سر تایوان

به گزارش ایران خبر، ترامپ در گفتگو با شبکه “فاکس نیوز” پایبندی کاخ سفید به سیاست چین واحد را در گرو همکاری پکن در حل مسائل تجاری و رفع دیگر اختلافات دو کشور دانست.

رئیس جمهور منتخب آمریکا از سیاست های ارزی چین، فعالیت های این کشور در دریای چین جنوبی و همچنین موضع آن در قبال کره شمالی انتقاد کرد.

ترامپ درباره اعتراض چین به گفتگوی تلفنی وی با رئیس تایوان هم گفت: پکن نمی تواند در این خصوص نظر دهد.

پکن، تایوان را به عنوان یکی از استان های جدا شده از چین تلقی می کند.
کارتر رئیس جمهور وقت سال ۱۹۷۹، تایوان را به عنوان بخشی از “چین واحد” به رسمیت شناخت.
 

 


منبع: irankhabar.ir

بررسی علت خشم عربستان از قاسم سلیمانی

به گزارش ایران خبر، روزنامه آلمانی تاگس اشپیگل در شماره امروز خود با اشاره به فعالیت های سردار قاسم سلیمانی در جنگ های عراق و سوریه نوشت: تاثیرگذاری سردار سلیمانی در جنگ سوریه تا حدی بود که از وی به عنوان طوفانی در حلب نام برده می شد. 

این روزنامه آلمانی افزود: قدرت تاثیرگذاری، ابهت و اهمیت سلیمانی در کارزارها و جنگ قابل توجه است. سردار ایرانی نه تنها در عراق که در سوریه نیز نقش آفرینی بی مانند داشت. وی بهار گذشته علی رغم ممنوعیت ورود به سوریه خود را از راه پروازی از مسکو به سوریه رساند تا بتواند در آنجا نقشی از خود بیافریند.

در عراق و درگیری های موصل و عملیات آماده سازی ارتش عراق برای آزادی موصل به ایفای نقش قدرتمندی بپردازد.

تاگس اشپیگل افزود: سردار سلیمانی به علت برخورداری از توان بالای نظامی و سیاسی در مبارزه با تروریسم و داعش نزد سعودی ها محبوبیت نداشت و وی را همواره مانعی برای خود می دانستند. 

این نشریه آلمانی با اشاره به اینکه سردار سلیمانی در ماه سپتامبر در حوالی شهر حلب دیده شد، نوشت: چنانچه حلب آزاد شود، این رویداد می تواند برگ برنده ای در پرونده وی باشد.


منبع: irankhabar.ir

حضور بشار اسد در جشن میلاد پیامبر اکرم (ص) + عکس

به گزارش ایران خبر، بشار اسد عصر یکشنبه با حضور در مسجد عبدالرحمن در منطقه کفرسوسه دمشق، ضمن حضور در جشن میلاد پیامبر (ص)، با مردم و مقامات حاضر در مراسم دیدار کرد.

در این مراسم که با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد، وزیر اوقاف سوریه در سخنانی، ضمن تجلیل از پیروزی های اخیر ارتش و نیروهای مقاومت، اظهار امیدواری کرد که توطئه دشمنان بر ضد ملت سوریه به زودی به طور کامل نقش بر آب شود.



 

 


منبع: irankhabar.ir

صفحه نخست روزنامه‌های سیاسی ۲۲ آذر ماه

تصاویر صفحه نخست روزنامه‌های سیاسی کشور که صبح امروز در پیشخوان مطبوعات عرضه می‌شود.


 



 

 



 









 

۱

 







 



 













 

 







 

 

 

 



 


منبع: alef.ir

یادداشت کیهان/ پیش بینی فتنه جدید؛ این خطر جدی است!

۱- آنچه در یادداشت پیش‌روی خواهد آمد اگرچه در نگاه اول فقط یک «احتمال» است ولی این احتمال با استناد به برخی از شواهد و قرائن موجود پدید آمده است و‌ از آنجا که موضوع آن با آینده و سرنوشت کشور گره خورده است، نمی‌توان و نباید از کنار آن به آسانی عبور کرد و عواقب ناگواری را که در پی خواهد داشت، نادیده گرفت. شواهدی که به آن اشاره خواهیم کرد از یک توطئه خطرناک حکایت می‌کند که شناسنامه بیرونی دارد و یک جریان مرموز داخلی با نفوذ در برخی از مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نظام، مأموریت اجرای آن را برعهده گرفته است. این احتمال، اگر به واقعیت نزدیک باشد- که اینگونه به نظر می‌رسد- هوشیاری و برخورد مشترک مردم و مسئولان با آن به اندازه‌ای ضروری است که نباید از امروز به فردا موکول شود. اما قبل از طرح موضوع، اشاره به این نکته لازم به نظر می‌رسد که به یقین رسانه‌های وابسته به جریان نفوذ از داخل و خارج کشور تلاش می‌کنند این هشدار را ناشی از «توهم توطئه» قلمداد کرده و به برخوردهای سیاسی و جناحی نسبت بدهند تا از میدان دید و توجه خارج شود که باید گفت؛ برفرض که حق با شما باشد و این هشدار را یک برخورد سیاسی و جناحی بدانید! ولی درباره مستندات و شواهدی که ارائه می‌شود چه می‌گوئید؟ خدا رحمت کند مرحوم احسان طبری را که وقتی به عنوان یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان اردوگاه جهانی مارکسیسم، زبان و قلم به نفی مارکسیسم گشود، رسانه‌های هردو بلوک غرب و شرق- آن روز- ادعا کردند جمهوری اسلامی ایران به او آمپولی تزریق کرده است که هر چه را به وی دیکته می‌شود، بر زبان می‌آورد! و مرحوم طبری در پاسخ گفته بود؛ بر فرض که چنین آمپولی وجود داشته باشد و به من نیز تزریق کرده باشند! ولی درباره استدلال‌ها و اسنادی که در نفی مارکسیسم ارائه می‌کنم چه می‌گوئید؟! آمپول که سند و استدلال تولید نمی‌کند!

و اما درباره احتمال مورد اشاره گفتنی است که؛

۲- نیم نگاهی به مشکلات مردم که طی سه سال و چند ماه گذشته با آن روبرو بوده و همه‌روزه نیز بردامنه آن افزوده شده است بیندازید. وجود بسیاری از این مشکلات طبیعی نیست ولی یک جریان مرموز که در برخی از مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نظام نفوذ کرده است، نه فقط اقدام مؤثری برای برطرف کردن مشکلات مورد اشاره انجام نمی‌دهد، بلکه پیدایش و افزایش دامنه آن را طبیعی و عادی نیز معرفی می‌کند! به عنوان مثال، بیکاری، رکود، افزایش لگام گسیخته قیمت‌ها، قاچاق، تحریم‌ها، فساد اقتصادی، تعطیلی نزدیک به ۶۰ درصد کارگاه‌های تولیدی و برخی از کارخانجات بزرگ صنعتی و… عرصه را بر توده‌های مردم که صاحبان اصلی انقلاب و نظام هستند همه روزه تنگ‌تر می‌کند و در همان حال، جریان مرموز مورد اشاره که برخی از افراد آن سابقه وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را در کارنامه خود دارند و در بخش‌هایی از مراکز تصمیم‌ساز نظام خزیده‌اند نه فقط به هیچ یک از راه‌حل‌های مؤثر و تجربه شده برای مقابله با این مشکلات و ناهنجاری‌ها توجهی نمی‌کنند بلکه هر انتقادی را در مخالفت با دولت معرفی کرده و منتقدان را با انواع تهمت‌ها و ناسزاها می‌نوازند! قاچاق کالا تولیدکنندگان داخلی را به ورشکستگی کشانده، کارگاه‌ها و کارخانه‌ها را از رمق انداخته ولی از یکسو شاهد اقدام موثری برای مقابله با این پدیده پلشت نیستیم و از سوی دیگر واردات بی‌رویه اقلام غیرضروری نیز بر دامنه آن افزوده است. واردات دسته‌بیل، سنگ‌پا، شانه، گیره، گل‌وبرگ مصنوعی، آب پنیر، آدامس، خاک اره، خلال چوب کبریت، مداد تراش، جوراب، شامپو، عینک آفتابی، قرقره و… از جمله اقلام وارداتی هستند که از سوی گمرک اعلام شده است. کدامیک از این اقلام در کشور تولید نمی‌شود؟ در حالی که عدم اشتغال به اذعان رئیس‌جمهور محترم یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی است که مردم با آن روبرو هستند، جریان یاد شده با خیال راحت و به گونه‌ای که انگار چنین مشکلی وجود خارجی ندارد، اصرار دارد که تمامی پروژه‌ها و پیمان‌ها و سفارشات ریز و درشت را به خارجی‌ها بسپارد. کترینگ قطارهای مسافربری (تهیه غذا برای مسافران) را به یک شرکت اتریشی واگذار می‌کند، ساخت آزاد راه شمال را با تاکید بر معماری اسلامی! به یک شرکت ایتالیایی می‌سپارد، با انعقاد قراردادهای کلان، شرکت خودروسازی پژو سیتروئن را که در حال ورشکستگی بود نجات می‌دهد و کارکنان اعتصابی آن را به کار بازمی‌گرداند. در حالی که کارخانجات کشتی‌سازی کشورمان با تخصص برجسته و تجربه مثال‌زدنی در حال ورشکستگی است، سفارش ساخت ۱۰ کشتی را به کره‌جنوبی می‌دهد. دیروز فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) که از عقد این قرارداد به شدت متعجب شده بود، از رئیس‌جمهور خواست که این قرارداد را لغو کند و گفت؛ ما در صنعت کشتی‌سازی شرکت‌های بزرگی مثل صدرا را داریم که تجربه ساخت اقیانوس‌پیمای ۱۱۳ هزار تنی «افراماکس» را در ۲۲ ماه در کارنامه خود دارد. سردار عبداللهی می‌افزاید؛ ما حاضریم با ایجاد کنسرسیومی از شرکت‌های داخلی چون صدرا و ایزائیکو و… این قرارداد را برای ساخت ۱۰ فروند کشتی اجرا کنیم. از سوی دیگر حمید رضائیان مدیرعامل بزرگترین مجتمع کشتی‌سازی با شنیدن این خبر نمی‌تواند از گریه خود در مقابل خبرنگاران خودداری کند و می‌گوید؛ در حالی که ۵۳۰۰ کارگر و مهندس این مجتمع بیکار مانده‌اند و توان بالایی در ساخت کشتی و تعمیر سکوها و دکل‌های نفتی دارند، چرا باید ساخت ۱۰ کشتی به کره‌جنوبی سپرده شود!

ماجرای قراردادهای نفتی نیز حال و هوای مشابهی دارد که شرح آن به درازا می‌کشد و درباره برجام – که اکنون دست‌اندرکاران آن نیز اعتراف می‌کنند دستاورد آن تقریبا هیچ بوده است – پیش‌از این گزارش‌هایی داشته‌ایم و از تکرار آن پرهیز می‌کنیم. چرا که امروزه معلوم شده است تمامی آن بزرگنمایی‌های قبلی نظیر آفتاب تابان!  معجزه قرن! فتح الفتوح! و… فقط آرزوهای بر‌باد‌رفته دولت محترم بوده و کلاه‌گشادی که برخی از مشاوران  بر سر ملت گذارده بودند و سه سال و چند ماه از فرصت و امکانات مردم و نظام را دود کرده‌اند و به هوا فرستاده‌اند و همین چند روز پیش بود که اعتراف کردند، برای عبور از سد افکار عمومی برجام را بزک می‌کرده‌اند! و…

۳- اکنون به ماجرای خطرناکی که در آغاز به عنوان یک احتمال از آن یاد کردیم و موضوع اصلی یادداشت پیش‌روی است بازمی‌گردیم و این پرسش را پیش می‌کشیم که کدام انسان عاقل و برخوردار از کمترین هوش و درک اجتماعی – و نه الزاما اقتصادی – می‌تواند باور کند که تمامی این بی‌توجهی‌ها به حل مشکلات مردم طبیعی! و عادی بوده و هست؟!  و چگونه می‌توان پذیرفت که برخی از مسئولان با وجود اطلاع از راه‌کارهای موثر و تجربه شده نه فقط دست به کمترین اقدامی برای مقابله با معضلات مورد اشاره نزده‌اند، بلکه آشکارا بر دامنه آن نیز افزوده‌اند؟!  و کوتاه سخن آن که؛ آیا نباید تردید کرد که بی‌توجهی به مشکلات مردم و دامن زدن به آن عمدی بوده و جریان خزنده و مرموز یاد شده از این مشکل‌آفرینی عمدی انگیزه خاصی داشته و هدف مشخصی را دنبال می‌کند؟!  اگر مشکل‌آفرینی این جریان خزنده و نفوذی را عمدی بدانیم که شواهد فراوانی از عمدی بودن آن حکایت می‌کند، سؤال بعدی آن است که چرا؟! بخوانید!
۴- این یک قاعده شناخته شده و یک اصل پذیرفته شده است که هرگاه مردم با مشکلات پی‌در‌پی روبرو شوند و در همان حال شاهد بی‌توجهی مسئولان در مقابله با آن مشکلات باشند به طور طبیعی دو برداشت در ذهن و اندیشه آنان شکل می‌گیرد. اول آن که مسئولان و دست‌اندرکاران نمی‌توانند با مشکلات مقابله کنند و دوم این که؛ نمی‌خواهند مشکلات را از سر راه بردارند، و در هر دو حالت نتیجه یکسان است و آن، این که، مسئولان و دست‌اندرکاران موجود، باید کنار گذارده شوند.

حالا به نکته مورد نظر نزدیک شده‌ایم و پرسش بعدی می‌تواند به گره‌گشایی از ماجرا کمک کند. پرسش این است که آیا جریان خزنده مورد اشاره از اصل و قاعده یاد شده بی‌خبر است و نمی‌داند که نتیجه مشکل‌آفرینی برای مردم، سلب اعتماد آنان و احساس نیاز شدید به برکناری دست‌اندرکاران مشکل‌آفرین است؟ پاسخ این پرسش به یقین منفی است و نمی‌توان باور کرد آنان که عمداً مشکل می‌آفرینند از بی‌اعتباری خود نزد مردم و افکار عمومی بی‌خبرند، بنابراین سؤال بعدی آن است که این جریان خزنده چرا علی‌رغم آگاهی از این نتیجه، کماکان به مشکل‌آفرینی ادامه می‌دهد؟!  هدف اصلی جریان نفوذی را دقیقا در همین نقطه باید جست‌وجو کرد. بخوانید!

۵- جریان نفوذ اگرچه با حاشیه‌سازی‌های پی‌درپی تلاش می‌کند افکار عمومی را از مسائل اصلی دور کند و مثلا به جلوگیری از اجرای فلان کنسرت و یا لغو سخنرانی فلان نماینده مجلس و دهها مسئله دم‌دستی دیگر بکشاند ولی پرتاب  این نارنجک‌های دودزا و بمب‌های صوتی از نوع اقدامات پیرامونی و برای خالی نبودن عریضه است! مأموریت جریان خزنده نفوذ، انکار مشکلات نیست بلکه استفاده از تاکتیک «غرق مصنوعی» است. در این تاکتیک که پیش از این هم مروری گذرا بر آن داشته‌ایم و آمریکایی‌ها در زندان گوانتانامو و انگلیسی‌ها در زندان ابوغریب از آن استفاده کرده‌اند، زندانی را در حالتی قرار می‌دهند که احساس می‌کند تا چند لحظه دیگر، غرق می‌شود. در این حالت که زندانی همه راه‌ها را به روی خود بسته می‌بیند، زندانبان، آنچه را که در پی آن است به عنوان تنها راه نجات پیش‌روی او می‌گذارد و زندانی برای نجات از غرق شدن به آن چنگ می‌زند! توضیح آن که، جریان خزنده با افزایش عمدی مشکلات تلاش می‌کند مردم را به این تصور و تلقی برساند که همه راه‌ها به روی آنان بسته است و آینده‌ای تاریک و آکنده از مشکلات پی‌در‌پی در انتظار آنهاست. یعنی دقیقا، چیزی شبیه همان غرق مصنوعی! در این حالت است که تسلیم در مقابل آمریکا و تن دادن به خواسته‌های دشمن را به عنوان «کلید» این قفل بسته معرفی می‌کند! به بیان دیگر، همه مشکلات را ناشی از اصرار و پافشاری ملت و نظام بر اصول و مبانی اسلام و انقلاب قلمداد می‌کند و البته فقط آن بخش از اصول و مبانی که مانع غارتگری حریف و باعث ذلت‌ و بردگی ملت است و نه اصول و مبانی دیگری که با سلطه دشمن کاری ندارد. به قول «گری سیک» مشاور امنیتی اسبق آمریکا؛ ما با نماز و روزه مردم ایران کاری نداریم، آنقدر نماز بخوانند و تسبیح بگردانند که پیشانی و نوک انگشتانشان ضخیم شود. آنچه با آن مخالفیم تکیه آنان بر عقایدی است که مانع همراهی ایران با آمریکا – بخوانید بردگی و ذلت و تن دادن به غارتگری آمریکا- است، نظیر آنچه در رژیم طاغوت بود.

این قصه اگرچه سر دراز دارد و باز هم به ابعاد دیگری از آن خواهیم پرداخت ولی کوتاه سخن آن که جریان مرموز و نفوذ کرده در برخی از مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نظام، پروژه آمریکایی- اسرائیلی تسلیم ایران  و مردم این مرز و بوم به آمریکا را دنبال می‌کند و این، دقیقا همان وطن‌فروشی است که در فتنه آمریکایی – اسرائیلی ۸۸ در پی آن بود و ناکام ماند.

گفتنی است کیهان در آن مقطع نیز چندماه قبل از شکل‌گیری فتنه، ضمن مقایسه فرمول کودتاهای مخملی با حرکت جریان فتنه، تمامی مراحل بعدی فتنه، نظیر انتخاب رنگ، تشکیل کمیته صیانت از انتخابات و… را قبل از وقوع پیش‌بینی و اعلام کرده و خبر داده بود که انتخابات فقط یک بهانه است و فتنه‌گران براندازی نظام را دنبال می‌کنند. به عنوان مثال در تیتر اول کیهان چهارشنبه ۲۰ خرداد ۸۸ – ۳ روز قبل از انتخابات – آمده بود «این هشدار را جدی بگیرید؛ آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است و… آن هنگام نیز برخی از افراد موجه و دلسوز به کیهان خرده می‌گرفتند که البته بعد از شروع فتنه به اشتباه خود پی بردند و تعدادی از آنان، پوزش خواستند.

و امروز هم تمامی شواهد و قرائن موجود که به برخی از آنها اشاره کردیم از توطئه جدیدی خبر می‌دهد که وطن‌فروشی گویاترین واژه برای معرفی آن است.


منبع: alef.ir

کارنامه نظامی و خبری رئیس جدید سازمان بسیج

شرق نوشت: امروز روز معرفی فرمانده جدید سازمان بسیج است و قرار است سومین – پس از حسین طائب و محمدرضا نقدی- فرماندهی باشد که در زمان فرماندهی سردار محمدعلی جعفری بر سپاه پاسداران این مجموعه را هدایت و ساماندهی کند.

سردار غلامحسین غیب‌پرور که بیشتر به عنوان فرمانده سپاه فجر شناخته می‌شود، از امروز رسما بر صندلی فرماندهی این بازوی عملیاتی سپاه می‌نشیند. به همین بهانه هم کارنامه خبری و اجرائی او را از زمان جنگ تا امروز بررسی کرده‌ایم.

شناسنامه؛ صادره از شیراز

شیرازی است و دوران تحصیل و تکاپو‌های انقلابی‌اش در دهه ۵٠ جزء خوش‌ترین و ماندگارترین خاطرات زندگی‌اش است؛ آن‌طور که خودش می‌گوید: «هیچ مسجدی برای من مسجد محمدی پشت بیمارستان شیراز نمی‌شود، مسجدی با دنیایی از خاطره». خاطرات او از این ایام به سال ۵۶ برمی‌گردد که به‌خاطر شعارنویسی روی دیوارها همراه ١٣ نفر از دوستانش از مدرسه اخراج می‌شوند و دیگر مانعی برای مبارزات انقلابی سد راهشان نمی‌ماند. گروه ١٣نفره‌ای که به گفته او خیلی‌هاشان مثل احسان نداقی با مشت‌های گره‌کرده شهید و جمعی‌شان لندن‌نشین شدند. او در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز به عضویت در لشکر ١٩ فجر شیراز درآمد و آن‌طور که خبرگزاری فارس گزارش داده «از پیش‌کسوتان جنگ ایران و عراق است». البته اخراج او از مدرسه مانع تحصیل غیب‌پرور نشد و او دکترای مطالعات استراتژیک خود را از دانشگاه امام حسین (ع) سپاه پاسداران گرفت. غیب‌پرور اوایل دهه ٨٠ مسئولیت آموزشی نیروی زمینی سپاه را برعهده گرفت و پس از آن تا سال ٨۵ فرمانده لشکر ٢۵ کربلا در مازندران شد. پس از سال ٨۵ به مدت دو سال فرماندهی لشکر ١٩ فجر در فارس را برعهده گرفت و با ادغام نیروی مقاومت و زمینی، به فرماندهی سپاه استان فارس منصوب شد و بیش از ١١ سال در این منصب به خدمت پرداخت.

کارنامه؛ شیراز، حلب، بسیج

همین هفته گذشته بود – ١٧ آذرماه ٩۵- که با پیشنهاد سرلشکر سردار محمد جعفری، فرمانده سپاه پاسداران و حکمی ممهور به امضای رهبر معظم جمهوری اسلامی جانشین سردار نقدی و رئیس سازمان بسیج شد. آن‌طور که در حکم انتصاب غیب‌پرور آمده، او مأموریت دارد با ایجاد و ساماندهی مجموعه‌هایی در بسیج به «رصد فعالیت‌ها و جلوگیری از نفوذ دشمن» بپردازد. غیب‌پرور که پس از هفت سال سکانداری سردار نقدی بر بسیج جانشین او شد، ١١ سال در سپاه فجر فارس فرمانده بود. او فرماندهی است که گاه‌گداری خبرساز می‌شود و دلیلش هم صراحت لهجه‌اش مقابل طیف اصلاح‌طلب یا نزدیک به این جریان است.

او همواره خیلی صریح و بی‌رودربایستی مواضعش را علیه اموری که در راستای اعتقاداتش نباشند، بیان می‌کند؛ مثلا او پس از سخنرانی دی‌ماه سال ٩٢ علی مطهری در دانشگاه شیراز گفت: «آقای مطهری اساسا تعادل روحی و روانی ندارد. ما با این‌گونه برخوردهای سخیف مثل سنگ‌پراکنی مخالفیم و شدیدا محکوم می‌کنیم و مردم بصیر و ولایت‌مدار سناریوی پشت‌پرده این‌گونه اتفاقات را به‌خوبی می‌دانند».

رویه غیب‌پرور صراحت و سرعت است؛ شاید هم به همین دلیل بود که مهرماه سال گذشته که سرتیپ حسین همدانی، فرمانده قرارگاه امام حسین (ع) در جریان عملیات شکستن حصر یک پایگاه هوایی در اطراف شهر حلب در شمال غرب سوریه به شهادت رسید، او کمتر از دو ماه بعد جانشینش شد و به سوریه رفت تا به گفته فرمانده سپاه به وظیفه این قرارگاه که آماده‌کردن تیپ‌ها و لشکرهای مردم‌پایه و بسیج‌محور است، کمک کند. غیب‌پرور در حالی راهی سوریه شد که هم‌زمان سمت فرماندهی سپاه فجر فارس را نیز بر عهده داشت. همان ایام یعنی ١۶ آذرماه سال ٩۴ خبرگزاری ایرنا به نقل از یک منبع آگاه در سپاه فجر استان فارس خبر داد: «سردار غلامحسین غیب‌پرور تا برگزاری دو انتخابات مهم در کشور، با حفظ سمت به عنوان فرمانده سپاه فجر استان فارس در استان باقی خواهد ماند و بعد از برگزاری انتخابات جانشین وی برای استان فارس مشخص خواهد شد». همان‌طور هم شد؛ او هم‌زمان شش ماه، هم فرمانده سپاه فجر بود و هم فرمانده قرارگاه امام حسین (ع) تا اینکه مرداد ماه گذشته پست ١١ساله‌اش را به سردار سیدهاشم غیاثی، فرمانده سابق سپاه انصارالرضا (ع) استان خراسان جنوبی، سپرد. حال هم که حکم جدید فرماندهی بسیج را گرفته، هم انتخابات دوره دوازدهم ریاست‌جمهوری در پیش است و هم مأموریتش مقابله با نفوذ دشمن اعلام شده است.

شهرت رسانه‌ای او البته فقط به دلیل صراحت بیانش نیست بلکه به ماجرای انتشار عکس او از شبکه خبری العربیه در آذر ماه سال گذشته بر می‌گردد که این شبکه خبری عکس او را که آن روزها در حلب بود به‌جای شهید حسین فدایی منتشر کرد. اشتباه خبری العربیه در کوتاه‌ترین زمان ممکن به یکی از پربیننده‌ترین خبرهای داخل ایران تبدیل شد و غیب‌پرور را در عالم خبر مشهور کرد.

مواضع:
‌اینکه برخی می‌پندارند راه و مسیر انقلاب تمام شده یا اینکه می‌توان این مسیر را به عقب بازگرداند، ذهنیتی اشتباه است و هرگز این‌گونه نخواهد شد./ خبرگزاری ایرنا، مهر ٩۵.

تنها در دو صورت دشمنی ما و آمریکا به پایان می‌رسد، نخستین شرط، مسلمان و مقلد مقام معظم رهبری‌شدن رئیس‌جمهور آمریکا و سران اروپا و راه دوم دست‌‌برداشتن ایران از اسلام و انقلاب اسلامی است./ خبرگزاری ایسنا، دی ٩٣

‌ گرانی و بی‌کاری در این کشور وجود دارد، اما برخی می‌خواهند به‌گونه‌ای وضعیت را جلوه دهند که باید به‌دنبال منجی بگردند./ خبرگزاری مهر، اردیبهشت ٩٢

‌ هیچ‌کس با موسیقی فاخر مخالف نیست، اما بعضی از کنسرت‌ها، موسیقی فاخر نیست، مطرب‌گری است، عده‌ای که در دوران گذشته تار و تنبک داشتند، حالا لباسشان و ظاهر را عوض کرده‌اند و با همان تار و تنبک آمده‌اند که موسیقی برگزار کنند… ما مرید علما هستیم، تاکنون یک نفر از علما رفتار وزارت ارشاد را تأیید نکرده‌اند./ پایگاه اطلاع‌رسانی بسیج نی‌ریز، آبان ٩٣.

نمی‌خواهم قضایا را سیاسی کنم، اما این افرادی که حقوق‌های نجومی می‌گیرند و در ادارات ظلم کردند، کارشان کمتر از داعش نیست./ سایت خبری عصر ایران، مرداد ٩۵.

عملکرد چهار مدیر زالوصفت و نمک‌به‌حرام را که حقوق نجومی دریافت می‌کردند، به پای انقلاب ننویسید./ خبرگزاری تسنیم، تیر ٩۵

اگر ما نسبت به مسائل سوریه بی‌تفاوت باشیم نمی‌توانیم جواب‌گوی پیامبر (ص)، امام علی (ع) و حسین‌بن‌علی (ع) در روز قیامت باشیم./ پایگاه خبری صراط‌نیوز، اردیبهشت ٩٣.

سران فتنه نجس سیاسی هستند و با آب زمزم هم تطهیر نمی‌شوند مگر زمانی که بیایند در ساحت ملت عذرخواهی کنند./ پایگاه اطلاع‌رسانی بسیج اساتید فارس، دی ٩۴

امروز دشمن به‌شدت پیچیده‌تر از گذشته عمل می‌کند و در جنگ نرم مرزها را درنوردیده و وارد منازل و اتاق‌های ما شده است./ سایت خبری شیرازه، آبان ٩٣.

تشخیص قوی، به‌موقع و به اندازه عمل‌کردن از دیگر خصوصیت‌های مدیریت جهادی است./ خبرگزاری فارس، مهر ٩٣.


منبع: alef.ir

پاسخ پزشکیان به دانشجوی دلواپس

به گزارش انصاف نیوز به نقل از کانال تلگرامی دکتر مسعود پزشکیان، یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه در نشست روز دانشجو خطاب به او گفت: «کسی که آرامش کشور را به‌هم بزند، هرکسی که باشد باید اعدام شود نه اینکه برود حصر!؛ حالا مقام معظم رهبری صلاح دیده‌اند که برود حصر؛ اینها ضدولایت‌اند، ضد مردم‌اند که از آنها دفاع شود».پزشکیان پاسخ داد: «این چه ادبیاتی است هرکس در این مملکت اخلال می‌کند، باید کُشت؟! مگر شما قاضی هستید که حکم صادر می‌کنید؟! اخلال گر شما هستید که این حرف را می زنید. کسی که از اول حکم داده است حق ندارد قضاوت کند. قاضی باید بی‌طرف باشد. چه کسی می‌گوید که حق با شماست، من هم می‌گویم حق با من است. چون زور دارید حق باشماست؟! چون می‌توانید تهمت بزنید حق با شماست؟!»به گزارش انصاف نیوز، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از بهمن ماه سال ۸۷ در حصر خانگی به سر می برند و زمان پایان آن نیز مشخص نیست!


منبع: baharnews.ir

تنها رقیب روحانی یک آخوندِ سید است!

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه اعتماد در مقدمه مصاحبه با یک فعال سیاسی اصولگرا نوشت: جناح اصولگرا از سال ٩٢ که عملا نتوانست به وحدت دست پیدا کند و با چند نامزد در عرصه انتخابات شکست خود را رقم زد، در پی رسیدن به سازوکاری است که در دور هم جمع شدن نحله‌های مختلف فکری‌اش کارساز باشد. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم اما هنوز از وضعیت سازماندهی تشکیلاتی این جریان صدایی به گوش نمی‌رسد. حسین کنعانی مقدم، دبیرکل حزب سبز خبر می‌دهد که از نظر وحدت استراتژیک هنوز دودی از دوکش اصولگرایان بلند نشده است. او همچنین استراتژی حضور با ١٠ کاندیدای انتخاباتی مقابل روحانی را مناسب می‌داند، البته در صورتی که نهایتا همه به نفع یک نفر کنار بروند. با این حال باید دید که آیا این استراتژی عملا امکان تحقق دارد یا خیر؟با توجه به فعل و انفعالات انتخاباتی جریان اصولگرایی چه سناریویی را در انتخابات ٩۶ از سوی این جریان سیاسی محتمل می‌دانید؟ ظاهرا همه طیف‌هایی که در دوره گذشته ریاست‌جمهوری از آقای روحانی حمایت کردند در انتخابات ٩۶ نیز پشت سر او خواهند ایستاد. اصولگرایان نیز با توجه به استراتژی اجماع و وحدت حداکثری تلاش می‌کنند تا یک نامزد برای انتخابات معرفی کنند. البته ممکن است تعدادی از اصولگرایان در انتخابات ثبت‌نام کنند اما در نهایت یک نفر برای رقابت با آقای روحانی خواهد بود. اگر غیر از این رخ دهد اصولگرایان دوباره شکست را تجربه خواهند کرد. ممکن است گفتمان‌ها و افراد مختلفی در مناظره تلویزیونی در مقابل آقای روحانی مطرح شوند و نیز شاید گفتمانی با بیشترین تضاد با گفتمان آقای روحانی در مناظره‌های تلویزیونی حضور داشته باشد. در این صورت فرصت برای اصولگرایان وجود خواهد داشت که بتوانند عملکرد دولت یازدهم را نقد کنند. برگ برنده آقای روحانی یعنی برجام، امروز در حالتی از ابهام قرار گرفته و ممکن است همین موضوع پاشنه آشیل آقای روحانی در انتخابات آینده شود. اگر اصولگرایان بخواهند در انتخابات آینده پیروز شوند، علاوه بر اینکه باید وحدت داشته باشند باید شخصیتی را برای رقابت با روحانی در نظر بگیرند که هم بتواند آرای خاکستری را جذب کند؛ هم پاکدست باشد و هم بتواند اعتماد عمومی را جلب کند. به نظر شخص من یک شخصیت آخوند این وظیفه را به عهده خواهد گرفت. به خاطر همین هم در یکی از مصاحبه‌هایم گفته بودم که رییس‌جمهور آینده یک روحانی و سید است. به نظر می‌رسد یک شخصیت آخوند که سید هم باشد، جزو اولویت‌هایی است که در انتخابات آینده مطرح می‌شود و از سمت اصولگرایان یک روحانی که سید است، مطرح می‌شود. آیا صحبت از فرد خاصی در بین اصولگرایان است؟ مصداق آن مشخص نشده است اما گزینه‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. این روحانی بودن و سید بودن به عنوان دو معیار در جریان اصولگرایی مشخص شده است یا فرد یا افرادی هستند که این دو ویژگی را دارند و در مضان انتخاب شدن در بین اصولگرایان هستند؟ روحانی بودن، پاکدست بودن و قابلیت جذب آرای خاکستری به نظر من سه عنصر تعیین‌کننده در انتخاب کاندیدای اصولگرایان است. این شاخص روحانی بودن به چه دلیل انتخاب شده است؟ این حرف شما است یا تشکل‌های دیگر اصولگرا نیز به این شاخصه رسیده اند؟ این تحلیل شخصی من است. علت آن این است که اگر نامزدی بخواهد در مقابل آقای روحانی رای بیاورد باید یک شخصیت آخوند باشد و شرایط دیگر گفته شده را نیز داشته باشد. ممکن است مصادیق آن، چند نفر در جریان اصولگرایی باشند و اصولگرایان باید روی یک نفر از آنها توافق کنند. قالیباف شرط گذاشته بود که در صورتی که اصولگرایان روی او اجماع داشته باشند، به صحنه می‌آید. آیا این شرط از سوی اصولگرایان پذیرفته خواهد شد؟ با تحلیلی که من پیش‌تر بیان کردم که آقای قالیباف به دلیل روحانی نبودن توان رقابت در مقابل آقای روحانی را نخواهد داشت. فکر می‌کنید قالیباف ظرفیت رقابت با روحانی را ندارد؟ بله. گفتمانی که آقای قالیباف در گذشته مطرح کرده است، الان نمی‌تواند آرای خاکستری را جذب کند. آقای قالیباف اگر تغییر گفتمان ندهد، نمی‌تواند رقیبی جدی در مقابل آقای روحانی باشد. ظرفیت جامعه روحانیت را با نظر به اتفاقات زیرپوستی جریان اصولگرایی در وحدت بخشیدن به اصولگرایان چقدر می‌دانید؟ جامعتین محوریت جریان اصولگرایی را به عهده دارد و جلساتی برای هماهنگی با اصولگرایان داشته‌اند و با تشکل‌های اصولگرا نیز دیدار داشته‌اند. اعلام شده که جامعه روحانیت در انتخابات شورای شهر نیز ورود می‌کند. چه مشکلی سبب شده که این تشکل تصمیم به دخالت در این انتخابات گرفته است؟ انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر با هم برگزار می‌شود. قطعا ستادهایی که برای انتخابات ریاست‌جمهوری تشکیل می‌شود می‌تواند در بحث شوراها ورود کند. بعید می‌دانم که جامعه روحانیت مصادیق انتخابات شورای شهر را مشخص کند. این مساله را به عهده ستادهای انتخاباتی می‌گذارد. اساسا دخالت جامعه روحانیت در انتخابات شورای شهر به صلاح اصولگرایان است یا به ضررشان؟ جامعه روحانیت تشکلی است که در مسائل انتخاباتی حضوری فعال دارد. انتخابات شوراها مساله مهمی است و حتما باید در این انتخابات نیز ورود کنند. این تشکل به دنبال این نیست که مصادیق را معرفی کند. بیشتر به حضور و مشارکت حداکثری مردم در انتخابات تمرکز دارد.آقای باهنر اعلام کرده بود که اصولگرایان تا پایان ماه صفر از نظر تشکل‌یابی و سازماندهی تکلیف خود را مشخص می‌کند. با این حال سخنگوی جامعه روحانیت از جلسات انتخاباتی با تشکل‌ها پس از پایان ماه صفر خبر داده بود. اوضاع تشکل‌یابی اصولگرایان چه وضعیتی دارد؟در بحث شوراها ستادها فعال هستند و دارند کار می‌کنند. در بحث ریاست‌جمهوری کار مشکل‌تر است و سازماندهی تشکیلاتی شکل نمی‌گیرد. اگر وحدت اصولگرایان برای انتخابات مدنظر است در فاصله نزدیک به انتخابات وحدت در مصداق شکل خواهد گرفت. اگر وحدت اصولگرایان بر مبانی و اصول و استراتژی مدنظر باشد به نظر من هنوز دودی از دودکش اصولگرایان بلند نمی‌شود. احتمال کاندیداتوری آقایان حداد عادل، جلیلی و قالیباف را چقدر می‌دانید؟ احتمال می‌دهم که خیلی از دوستان اصولگرا احساس تکلیف کنند و در انتخابات شرکت کنند ولی قطعا یک آخوند در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده مقابل آقای روحانی قرار می‌گیرد. آیا افرادی را می‌بینید که برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری خود را گرم کنند؟ در حال حاضر خیلی از دوستان این احساس تکلیف بهشان دست داده که در انتخابات حضور پیدا کنند. اگر بخواهند تا آخر بمانند به ضرر اصولگرایان خواهد بود و باید قطعایک نفر مقابل آقای روحانی قرار بگیرد. برخی احزاب اصولگرا از جمله موتلفه، ایثارگران و جبهه پایداری اعلام کرده‌اند که کاندیدای مستقل ارایه می‌کنند. این مساله به ضرر اصولگرایان خواهد بود؟ در معرفی کاندیدا ایرادی نیست و منافاتی با بحث تک کاندیدایی در نهایت ندارد. به شرط اینکه آنها در فرآیند انتخابات انصراف دهند و به عهد بسته وفادار باشند. چه سازوکاری برای ضمانت انصراف اصولگرایان از کاندیداتوری می‌توان تبیین کرد؟ در تجربه‌های پیشین افراد به این دلیل انصراف ندادند که تصور می‌کردند طرف دیگر به نفعش کنار خواهد رفت چرا که سازمان مشترک و نقشه راه مشترکی نداشتیم. باید در این زمینه فکر کرد. رسیدن به یک مصداق مشخص در جریان اصولگرایی از نظر زمانبندی چه وقت باید باشد تا اصولگرایان بتوانند روی پیروزی نامزد نهایی خود بر پایگاه اجتماعی کار کنند؟ حداقل ١٠ نفر باید از چهره‌های اصلی اصولگرایان در انتخابات ٩۶ نامزد شوند. پس از اینکه از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و تبلیغات‌شان را شروع کردند، به یک نظر سنجی متقن تمسک کنند و بر اساس آن نامزد نهایی را انتخاب کنند و دیگر نامزد‌ها به نفع فرد مورد نظر انصراف دهند. آیا همه مشکلات جریان اصولگرایی با وحدت و ارایه نامزد واحد حل می‌شود؟ اگر یک شورای رهبری مورد قبول و سازمان متشکل در اردوگاه اصولگرایی به وجود ‌آید و نقشه راه نیز مشخص باشد، می‌توان به پیروزی امیدوار بود. نباید به صورت جزیره‌ای عمل کنیم. تجربه گذشته پیش چشم ما است و سبب شده همه به فکر باشند تا مشکلات را حل کنند. ارزیابی شما از اقدام اخیر کنگره امریکا چیست؟ به نظر شما ایران چه عکس‌العملی در مقابل آن باید نشان دهد؟ اقدام امریکا یک واکنش متاثر از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر امریکا بود. مقام معظم رهبری هم حرف آخر را زدند که این قانون نقض برجام است. امریکا می‌خواهد توسط این روش‌ها بدعهدی و نقض عهد کند اما باید بداند که در نهایت با شکست مواجه می‌شود. وجهه امریکا در مجامع بین‌المللی خراب خواهد شد و دنیا دیگر به قراردادهای امریکا اعتماد نخواهد کرد.


منبع: baharnews.ir

لزوم هوشمندی در مواجهه با ترامپ

داریوش احمدیانشاید بتوان مهمترین مسئله در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا برای ایران را برنامه‌های‌ترامپ در حوزه‌ی سیاست خارجی بالاخص در موضوعات مرتبط با منطقه و برجام دانست. با بررسی این وجه از برنامه‌های رییس جمهور منتخب ایالات متحده می‌توان متوجه نوعی سیاست متناقض برای ایران در این دو حوزه شد. به این معنا که‌ ترامپ و تیم همراهش دل خوشی از برجام ندارند و آن را بواسطه‌ی امتیازهایی که برای ایران قائل شده است بدترین توافق تاریخ امریکا لقب داده‌اند (نگاهی به ضرر ایران) و از دیگر سو در حوزه منطقه نیز شعار و برنامه‌ی اصلی اعلامی‌ترامپ عدم مداخله در موضوعات خاورمیانه به شکلی که در این یکی دو دهه‌ی اخیر شاهدش بوده‌ایم است، به گونه‌ای که مهمترین نقد‌ترامپ به سیاست خارجی اوباما را هدر دادن منابع مالی امریکا در این منطقه می‌دانست (نگاهی به سود ایران).در صورتی که این دو نگاه به این دو موضوع در عمل هم ادامه داشته باشد می‌بایست مواجهه ایران با آن دارای دقت و هوشمندی بسیار بالایی باشد. ایران در صورتی که از قالب‌های رایج و کلیشه‌ای سیاست خارجه اش عبور کند و به شکل هوشمند با سیاست خارجه ایالات متحده در عصر‌ترامپ مواجه شود می‌تواند از فرصت هایی که در هر دو حوزه پدید خواهد آمد استفاده کند.در موضوع برجام دولت ایران می‌بایست تا بیش از این دیر نشده از تمرکز بر موضوع فاقد اهمیتی مانند تمدید ISA که بلااثر خواهد شد گذر کند و به فکر روزهای آینده باشد که دولت‌ترامپ به همراه کنگره که در اختیار جمهوری خواهان است دام هایی پیچیده‌تر از آنچه در مصوبه اخیر کنگره شاهدش بودیم در راه اجرای برجام قرار خواهد داد تا ایران با دستان خودش برجام را پاره کند، چنین اقدامی از سوی ایران و کنار گذاشتن برجام قطعا آرزوی قلبی‌ترامپ و تیم تندروی همراه اوست، زیرا در چنین شرایطی آن‌ها می‌توانند کشورمان را بعنوان ناقض برجام معرفی نمایند و بار دیگر پروژه‌ی ایران هراسی و منزوی کردن ایران را پیش ببرند. برای حل این مسئله می‌توان گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با دیگر کشورهای مرتبط با سند برجام را در دستور کار قرار داد، تا به وقت لازم شاهد اتحاد کشورهای عضو ۵+۱ علیه کشورمان نباشیم. تجربه‌ی تلخی که در دوران دولت سابق رخ داد این بود که کشورهایی که در اکثریت قریب به اتفاق مسائل جهانی با هم اختلاف دارند در آسیب زدن به کشورمان به توافق رسیده بودند. می‌بایست از آن تجربه درس گرفت و به جای نگاه تک بعدی به سیاست خارجی و تلاش برای اثبات امریکا ستیزی کمی هم به منافع ملی اندیشید.وجه دیگر سیاست خارجی امریکا در دوران‌ ترامپ که بنا بر برنامه‌های اعلامی اش حضور کمرنگ‌تر در منطقه است هم می‌تواند در صورت هوشیاری ایران فرصت هایی را برای کشورمان مهیا سازد. همواره در ایران این نگاه مطرح بوده است که حضور پر رنگ امریکا در منطقه باعث بسیاری از بحران هاست، اگر چنین نگاهی را بپذیریم در سال‌های پیش رو که احتمالا شاهد دخالت کمتر این کشور در بحران‌های وسیعی که دامن گیر منطقه شده است خواهیم بود باید شاهد نقش‌آفرینی بیش از پیش کشورمان در حل معضلات منطقه‌ای باشیم که البته پیش نیاز چنین نقش آفرینی دو نکته اساسی است: ۱- توجه به منافع ملی به جای ایدئولوژی‌های ناکارآمد در تصمیم گیری‌ها و ۲- همکاری گسترده با دولت‌های منطقه و تنش زدایی و اصلاح روابط خصمانه‌ای که با برخی از کشورها در این چند سال اخیر ایجاد شده است. بدون دقت به این دو مورد نمی‌توان امید چندانی به این موضوع داشت که حتی کمرنگ شدن نقش ایالات متحده در معادلات منطقه هم بتواند برای کشورمان فرصتی ایجاد نماید.


منبع: baharnews.ir

این همه هزینه برای اثبات دروغگویی آمریکا!

 رای صد درصدی کنگره به تمدید تحریم ها نشان می‌دهد آمریکایی ها دست اندرکار حفظ معماری تحریم ها علیه ملت ایران هستند.

تحریم ها از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران در اوایل انقلاب به بهانه تسخیر لانه جاسوسی شروع می شود تا الان که بهانه هسته ای ، موشکی، حقوق بشر ، حمایت از تروریسم به عنوان چهار اتهام دولت جمهوری اسلامی، تکرار ملال آور مواضع وزارت خارجه سیا و وزارت دفاع آمریکاست.



آمریکایی ها برای وضع این تحریم ها بیش از ۳۰ سال است زحمت کشیده‌اند. برای دو خط توافق برجام نمی آیند زحمات ۳۰ ساله خود را بر باد دهند. اگر دستگاه دیپلماسی کشور یک مقدار هوش دیپلماتیک داشتند باید قبل از مذاکرات، حین مذاکرات و بعد از آن متوجه این واقعیت می شدند.

آمریکایی ها از این منطق در مذاکرات پیروی می کردند که؛ “هر چه در جیب شماست مال ماست و هر چه در جیب ماست همچنان در جیب ما باقی خواهد ماند.” لذا سمت و سوی توافقات را به جهتی هدایت کردند که همین منطبق بر رویدادهای پسابرجام دیده شود.
اینکه ما بیاییم بگوییم “تصویب” تمدید تحریم ها یک چیز است ، “امضای” اوباما چیز دیگر و از همه مهم تر “اجرای” آن مقوله ای دیگر است نوعی پوشش بر واقعیت حفظ معماری تحریم ها توسط آمریکایی هاست.

رهبر معظم انقلاب از همان ابتدای کار مذاکرات متوجه این موضوع شدند و به دستگاه دیپلماسی کشور هشدار دادند و فرمودند: ” اگر بناست تحریم ها برداشته نشود ، پس معامله ای وجود ندارد.”

غفلت دستگاه دیپلماسی از این هشدار ما را به کژراهه‌هایی کشاند که اکنون گرفتار آن هستیم.

اوباما از اول گفته بود ؛” تحریم هایی را که مربوط به حمایت ایران از تروریسم، برنامه موشک های بالستیک و نقض حقوق بشر است حفظ می کنیم.”
جک لو وزیر خزانه داری هم روی حفظ معماری تحریم ها تاکید داشت. کریس بک مایر معاون هماهنگ کننده سیاست تحریم ها در وزارت خارجه هم صریحا گفته بود :” با توافق هسته ای همه تحریم ها علیه ایران برداشته نخواهد شد.”

چرا با این همه صراحت آمریکا برخی همچنان “برجام” را آفتاب تابان و فتح  الفتوح می دانستند و انتظار معجزه حل همه مشکلات کشور از آن را داشتند؟ از همه مهم تر تعجیل در رسیدن به توافق و تعجیل در عمل یک سویه به تعهدات از طرف ایران داشتند.

تردیدی وجود نداشت که آمریکایی ها زیر میز مذاکرات خواهند زد و همه تعهدات خود را حاشا خواهند کرد. لذا رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند ؛ ” نباید در مقابل وعده ‌آنها اقدام نقد انجام داد. ” (۳/۶/۹۵ در دیدار با هیئت دولت) هوش دیپلماتیک اقتضا می کرد که عجله ای در اقدام “نقد” در برابر وعده “نسیه” آنها انجام نمی دادیم.
الزامات ۹ گانه رهبری در برجام باید رعایت می شد . طبق این الزامات قرار بود وضع هر گونه تحریم در هر سطحی و به هر بهانه ای نقض برجام تلقی شود و دولت بلافاصله بند ۳ مصوبه مجلس را عملیاتی و فعالیت های برجام را متوقف کند. چرا فعالیت های برجام در برابر این همه بدعهدی و بالاتر از آن خصومت ورزی به ویژه مصادره ۲ میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ایران فعالیت های برجام متوقف نشد؟ چرا خطوط قرمز نظام رعایت نشد؟ به طوری که رهبر معظم انقلاب اول فروردین همین سال در حرم رضوی فرمودند: “در مواردی وزیر محترم خارجه به من گفت ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم.”
 
چرا  این قدر عجله برای امضای توافق به خرج دادید در حالی که ابهامات زیادی در متن و فرا متن توافق وجود داشت؟ امروز برای توجیه ناکامی در اجرای توافق، رئیس جمهور محترم در روز دانشجو می گوید: “هدف برجام این بود که به دنیا بگوییم آمریکا و صهیونیسم دروغ می گویند”!
 
واقعا هدف برجام و هزینه های مادی و معنوی‌ای که بر کشور تحمیل کرد برای اثبات دروغگویی آمریکا و صهیونیسم بود؟! مگر ملت ما قبل از آن، آنها را صادق و صمیمی می دانستند؟
 
کسانی که حل مشکلات اقتصادی و حتی آب خوردن ما را به برجام ربط می دادند چه طور امروز یک دفعه همه آن وعده ها را نادیده می گیرند و می گویند ؛ هدف اثبات دروغگویی دشمن بوده است ؟!
 
واقعیت این است که نقض برجام، نقض تفکر اعتماد به آمریکا و نقض رؤیای  دوست انگاری دشمن است . نقض تئوری نگاه به خارج و سیاست لبخند در دیپلماسی خارجی کشور است.
 
رئیس جمهور وعده داده بود در مقابل بدعهدی و نقض برجام، دولت واکنش نشان می دهد. چهارشنبه گذشته هیئت نظارت بر اجرای برجام برای اتخاذ واکنش متناسب به ریاست آقای روحانی تشکیل جلسه داد. آنچه از این نشست روی خروجی پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور رفت فقط یک جمله بود ؛ ” تدابیر لازم برای واکنش متناسب با اقدامات آمریکا تصویب شد.” امروز ۵ روز از آن تصویب می گذرد . نه مردم اطلاع دارند آن تدابیر چیست و نه دشمن برخوردی را دریافت کرده است تا او هم واکنش نشان دهد. باید دید صدای این واکنش کی درخواهد آمد؟ به نظر می رسد ما نیازی به واکنش نداریم، آنچه در این مورد لازم است فقط “کنش” است.
 
 


منبع: alef.ir

پیچیدگی‌های حفاظت از شخصیت‌ها در پایتخت/ماجرای حفاظت از پوتین در تهران

این کت و شلوار پوش‌های پر رمز و راز، سال‌ها آموزش دیده‌اند تا پیش از هر چیز، «تهدید» را بشناسند؛ مردهایی که همه چیز و همه کس در نظرشان تهدید است مگر عکس آن ثابت شود؛ آدم‌هایی که به قول «حاج حیدر» بادیگارد، محافظ شخصیت نظامند حتی در دهه ۹۰…

قدیمی‌ترهایشان صندوقچه اسراری هستند پر از رازهای مگو؛ صندوقچه‌ای مملو از خاطرات ناگفته‌ای که شاید هیچ وقت‌ باز نشود؛ رازهایی از محرمانه‌ترین لحظات مسئولان و سران نظام؛ مردهای کت و شلوار پوش پر رمز و رازی که سال‌ها آموزش دیده‌اند تا پیش از هر چیز، «تهدید» را بشناسند؛ مردهایی که همه چیز و همه کس در نظرشان تهدید است مگر عکس آن ثابت شود؛ آدم‌هایی که در نظر خیلی‌ها «بادیگاردند» ولی به قول حاج حیدر بادیگارد، حتی در دهه ۹۰ هم همچنان «محافظ شخصیت نظامند نه بادیگارد»؛ آدم‌هایی که جانشان را کف دست گرفته‌اند تا شخصیت‌های نظام، تهدید نشوند.

پا گذاشتن به داخل حیاط یگان حفاظت شخصیت‌ها، آن‌قدر ارزشمند هست که دو سال و نیم وقتت را برایش بگذاری تا پای حرف‌ها و خاطرات این آدم‌های پر راز بنشینی؛ حرف‌ها و خاطراتی که برای هر خبرنگاری ارزشمند است؛ حتی اگر مجاز باشی فقط یک در هزارش را روایت کنی؛ خاطرات دلهره‌آوری از دنیایی که در پشت شیشه‌های تیره بنزهای آخرین مدل تشریفات می‌گذرد…

سردار هدایت البرزی فرمانده یگان حفاظت از شخصیت‌های ناجاست؛ مردی میانسال و خوش اخلاق و به شدت دقیق؛ سر ساعت در دفتر کارش منتظرمان است؛ دفتر کارش پر است از لوح‌ها و جام‌های تقدیر پلیس کشورهای مختلف؛ از کشورهای اروپایی تا کشورهای عربی منطقه؛ سر حوصله یکی یکی آن‌ها را نشانمان می‌دهد و دست آخر جعبه بزرگی را می‌آورد و با وسواس عجیبی، درش را باز می‌کند و پرچم بزرگ سبزی را که با دقت تا شده باز می‌کند؛ خودش می‌گوید بهترین هدیه‌ای است که در تمام عمرش گرفته؛ پرچم سبزی که مدت‌ها روی مزار امیرالمومنین بوده؛ هدیه‌ای از سوی رئیس پلیس عراق برای فرمانده حفاظت شخصیت‌های پلیس ایران.

سر صحبت باز می‌شود؛ از برنامه‌ریزی چند ماهه و تمرینات مکرر سناریوی اسکورت و محافظت اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها تا فیلم اسکورت چند ده خودرویی پوتین و برخی سران کشورهای بزرگ دنیا؛ از آموزش محافظان زن برای شخصیت‌های زن نظام تا خاطره تلخش از تیم حفاظت یکی از مسئولان ارشد کشور در اوایل انقلاب که باعث شده بود او به همراه خانواده‌اش توی جوی پر از گِل بیفتد؛ گفت‌وگویی که البته به دلیل ملاحظات امنیتی، بخشی از آن حذف شد. گفت‌وگویی که مشروح آن در زیر آمده:

– سردار مختصری درباره تاریخچه حفاظت از مسئولان کشور در ایران بفرمایید و اینکه نیروی انتظامی چه نقشی در این میان دارد؟

حفاظت شخصیت‌ها در دنیا تاریخچه طولانی دارد و در کشورمان قبل از انقلاب مسئولیت حفاظت شخصیت‌ها در اختیار شهربانی قرار داشت و بعد از انقلاب هم حفاظت بخشی از شخصیت‌های نظام به کمیته انقلاب اسلامی و بخش دیگری به سپاه پاسداران واگذار شد.

بعد از آن هم با توجه به ادغام شهربانی، ژاندارمری و کمیته در نیروی انتظامی، مسئولیت حفاظت شخصیت‌ها به نیروی انتظامی سپرده شد.

البته بعد از ادغام و در برهه‌ای از زمان و در حدود ۴ تا ۵ سال، مسئولیت حفاظت از شخصیت‌ها به سپاه پاسداران واگذار شد ولی مجدداً این وظیفه در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت.



– این اتفاق دقیقاً در چه سال‌هایی رخ داد؟

به دنبال تدبیر فرماندهان مقرر شد تا به صورت آزمایشی مسئولیت حفاظت شخصیت‌ها در سال ۸۴ به سپاه پاسداران واگذار شود که در نهایت و پس از ۵ سال، این مسئولیت در سال ۸۹ مجدداً به نیروی انتظامی سپرده شد.

– الآن چند شخصیت در نظام به عنوان شخصیت‌هایی شناخته می‌شوند که باید حفاظت از آن‌ها انجام شود؟

شاید بهتر بود که اسم حفاظت از شخصیت‌ها تغییر می‌کرد چرا که از نظر ما یکایک آحاد جامعه دارای شخصیت هستند ولی در این بین، برخی افراد جامعه به لحاظ موقعیت‌شان، دارای رده‌های امنیتی هستند که نیازمند حفاظت است.

به هر حال در حال حاضر حدود ۸۰ درصد از مقامات که دارای رده امنیتی هستند، مورد حفاظت قرار می‌گیرند و حفاظت از آن‌ها در اختیار یگان حفاظت شخصیت‌هاست و حفاظت از تعداد معدودی نیز در اختیار سپاه پاسداران است.

«شاک»؛ مرجع تشخیص رده امنیتی شخصیت‌های نظام/ چگونگی تعیین تعداد محافظان یک شخصیت

– تشخیص اینکه یک فرد باید مورد حفاظت قرار گیرد و یا اینکه دیگر نیازی به حفاظت از این افراد نیست و تهدیدی متوجه آن‌ها نیست بر عهده چه کسی است؟

اینکه یک فرد مورد تهدید است یا خیر و یا اینکه باید نظام جان چه کسی را حفاظت کند، توسط شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی کشور تعیین می‌شود و سطح‌بندی و رده‌بندی امنیتی افراد دارای مسئولیت در کشور را با توجه به تهدیداتی که متوجه آن‌هاست و مسئولیت این افراد تعیین می‌کند و بر اساس رده‌بندی امنیتی شورای امنیت کشور (شاک)، حفاظت از این افراد در دستور کار قرار می‌گیرد.

– رده امنیتی افراد تنها در دوره مسئولیت آن‌هاست یا ممکن است پس از اتمام مسئولیت هم در رده‌بندی‌های امنیتی قرار داشته باشند؟

سطح بندی امنیتی افراد با توجه به تهدیداتی که متوجه آن‌هاست تعیین می‌شود البته بیشتر افرادی که دارای رده امنیتی هستند، سطح بندی امنیتی آن‌ها به واسطه مسئولیتی است که عهده‌دار هستند ولی در برخی موارد افرادی هم وجود دارند که پس از اتمام دوره مسئولیتشان، تهدیداتی متوجه آن‌هاست که به واسطه این تهدیدات در سطح‌بندی امنیتی دسته بندی می‌شوند. مثلا وزرایی هستند که پس از اتمام مسئولیتشان هم با توجه به تهدیداتی که دارند در این سطوح امنیتی قرار دارند و باید مورد حفاظت قرار گیرند.

از طرف دیگر افرادی هم وجود دارند که علی‌رغم آنکه مسئولیتی نداشته و ندارند، در این سطح بندی امنیتی قرار می‌گیرند مثل نخبگان و برخی دانشمندان که حتی با وجود نداشتن مسئولیت، تهدیداتی متوجه آن‌هاست.

البته با توجه به ناامنی‌های موجود در کشورهای منطقه و کشورهای اطراف ما و همچنین برمبنای احتمال تهدیداتی که متوجه برخی افراد در کشور است این تمهیدات برای حفاظت از شخصیت‌ها انجام می‌شود.

– تعداد محافظانی که در اطراف شخصیت‌ها قرار می‌گیرند بر چه اساسی انتخاب می‌شود؟
تعداد محافظان یک شخصیت نیز بر اساس نوع تهدید، مقطع زمانی و محلی که در آن شخصیت حضور دارد تعیین می‌شود مثلاً در یک بازه زمانی، شاک رده امنیتی شخصیت را دو ویژه تعیین می‌کند؛ حتی در برخی موارد، ممکن است حفاظت از شخصیت به صورت ۲۴ ساعته با اسکان در محل کار یا زندگی شخصیت همراه باشد. البته ممکن است در یک روز به واسطه افزایش احتمال تهدید، تعداد محافظان بیشتر شود و یک روز کمتر.

– تیم اسکورت شخصیت‌ها چطور؟
بعضی شخصیت‌ها علاوه بر محافظ همراه دارای اسکورت خودرویی یا حتی اسکورت موتوری هستند که همراهی اسکورت موتوری یا خودرویی هم بر اساس تشخیص شاک و نوع تهدید مشخص می‌شود.

البته حفاظت شخصیت‌ها ریزه‌کاری‌های زیادی دارد مثلاً در سفرهای استانی برخی استان‌ها، شهرها و یا اماکن، شرایط امنیتی متفاوتی دارد که در این موارد با توجه به حجم تهدیدات، نوع اسلحه، نوع اسکورت، نوع خودرو حامل شخصیت، تیم‌های اسکورت، پیش‌رو و مواردی از این دست تغییر می‌کند.

– خب با وجود این شرایط فراهم کردن مقدمات سفر موضوع پیچیده‌ای است.
درست است؛ این حساسیت برای شخصیت‌های دارای رده امنیتی بالا تا جایی است که حتی در نوع تغذیه و غذایی که باید شخصیت و یا تیم حفاظت وی بخورند نیز تأثیر می‌گذارد مثلاً در استان‌های گرمسیری و سردسیری، نوع غذا به گونه‌ای تعیین می‌شود که اثر آب و هوایی را متعادل کند تا مشکلاتی پیش نیاید.

به هر حال برنامه‌ریزی برای سفر استانی سران یک برنامه‌ریزی پیچیده است چرا که باید تمام تهدیدات احتمالی را مشخص کرد و برنامه‌ریزی‌های لازم را در تمام ابعاد پیش و حین سفر به گونه‌ای چید که این احتمال به حداقل ممکن برسد.

شما می‌دانید به هر حال سلامت و حفظ جان شخصیت بر عهده تیم حفاظت وی است و از طرفی باید نوع تعامل تیم حفاظت با دیگر عوامل به گونه‌ای باشد که علاوه بر حفظ جان و سلامت شخصیت، برنامه‌ریزی‌های انجام شده برای این سفر نیز محقق شود. این موضوعات باعث می‌شود تا برنامه‌ریزی امنیتی برای یک سفر استانی، بسیار سخت و پیچیده شود.

– همانطور که خودتان هم اشاره کردید، مسئولیت حفاظت از بعضی شخصیت‌های نظام را سپاه پاسداران عهده‌دار شده، این مرزبندی بین فعالیت یگان حفاظت ناجا و سپاه انصار در سپاه پاسداران چگونه است و بر چه اساسی انجام می‌شود؟
بر اساس بند ۶ ماده ۴ قانون، مسئولیت حفاظت از تمام شخصیت‌های نظام بر عهده نیروی انتظامی است ولی با توجه به تدبیر و تشخیص شورای عالی امنیت ملی و فرماندهان، حفاظت از سران سه قوه به سپاه پاسداران واگذار شده است که این یگان آمادگی تأمین امنیت سران سه قوه را دارد. این در شرایطی است که واقعاً هیچ تفاوتی بین ما و سپاه پاسداران وجود ندارد و نیروی انتظامی و سپاه یک هدف مشترک دارند و آن‌ هم انجام وظایف و مسئولیت‌های محوله برای خدا و کشور است.

محافظان شخصیتها چگونه انتخاب می‌شوند/ از سیر تا پیاز آموزشهای محافظان شخصیت
– خیلی‌ها این تصور را دارند که حفاظت از شخصیت‌ها به واسطه نوع فعالیت‌شان، جزو مشاغل هیجان انگیز به شمار می‌روند و از این رو تعداد علاقمندان برای جذب در یگان حفاظت شخصیت‌ها زیاد است؛ نیروهای این یگان باید بر اساس چه پروتکلی جذب ‌شوند؟
بزرگترین سرمایه هر سازمان، نیروی انسانی آن است و با توجه به اینکه مأموریت‌های این یگان، مأموریت سخت و حساسی است که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، نحوه جذب نیرو در این یگان مستلزم شرایط خاصی است که از میان پرسنل خبره و زبده نیروی انتظامی انتخاب می‌شوند تا بتوانند حداقل شرایط لازم برای انجام این مأموریت را داشته باشند.



– چه شرایطی؟
نخستین شرط علاقمندی است و بعد از آن باید پارامترهایی مثل اندام متناسب، ورزیدگی بدنی، هوش بسیار بالا، چهره، قد و قواره و فرم بدنی قابل قبول و همچنین رفتار موقر؛ چرا که وقتی یک فردی به عنوان محافظ در کنار یک فرد دارای مسئولیت قرار می‌گیرد باید نحوه رفتار و گفتارش در شأن جایگاهی که قرار گرفته باشد؛ علاوه بر آن بسیاری از پرسنل یگان حفاظت شخصیت‌ها باید در کنار شخصیت‌های خارجی در داخل و خارج از کشور قرار گیرند که در این شرایط، حساسیت نحوه گفتار و کردار آن‌ها دو چندان می‌شود. چرا که ما به عنوان یک کشور مسلمان و شیعه، باید نحوه رفتار، کردار و گفتارمان مطابق با موازین شرعی و حسن خلق توصیه شده دینمان باشد.

 – بعد از جذب نیروهایی که حداقل شرایط لازم را دارند چه آموزش‌هایی به آن‌ها داده می‌شود تا به عنوان محافظ در کنار یک شخصیت قرار گیرند و چه شرایطی را باید داشته باشند تا به عنوان «سرتیم» در رأس تیم حفاظت قرار گیرند؟
هر نیرویی که وارد یگان حفاظت شخصیت‌ها می‌شود باید در نخستین گام، یک دوره مقدماتی را بگذراند که شامل کشف و خنثی‌سازی انواع بمب و مواد منفجره، اسکورت، بازرسی و … است که در این دوره آشنایی کاملی نسبت به مأموریت این یگان و حفاظت شخصیت‌ها را به صورت عملی و تئوری پیدا می‌کند.

بعد از گذراندن این دوره مقدماتی، نیروها به ترتیب وارد رده‌ها کشف و خنثی، رده اسکورت و حفاظت از میهمانان خارجی و حفاظت از اجلاس‌های داخلی و خارجی که در کشور انجام می‌شود و نهایتاً وارد رده اسکورت و محافظت از وزرا و شخصیت‌های داخلی می‌شوند. لذا با توجه به رده‌هایی که در آن قرار می‌گیرند، آموزش‌های مرتبط با آن رده‌ها را می‌بینند؛ مثلاً برای حفاظت از وزرا و حفاظت از شخصیت‌ها، سه سطح آموزشی متفاوت تحت عنوان سطح یک، دو و سه تعریف شده که سطح یک پس از سطح مقدماتی انجام می‌شود که حدود ۵ تا ۶ سال را شامل می‌شود و به سطح دو ارتقا‌ می‌یابد و پس از ۱۵ سال قرار گرفتن در این سطح نیز به سطح سه وارد می‌شود. البته پیش از ارتقای سطح نیز یک آزمون گرفته می‌شود که در صورت قبولی وارد سطح بعدی می‌شود و در صورت عدم رسیدن به نمره مورد نظر، آزمون مجددی گرفته می‌شود که اگر در این آزمون هم موفق نباشد، مجبور به خروج از یگان حفاظت شخصیت‌ها خواهد شد.

این به معنای آن است که کسی که در کنار یک شخصیت دارای رده امنیتی بالا قرار می‌گیرد، حتماً آموزش‌های کامل و اطلاعات دقیقی از کشف و خنثی‌سازی بمب و مواد منفجره، اسکورت و سایر رده‌های مقدماتی دارد.

اما انتخاب سرتیم حفاظت، علاوه بر دارا بودن سابقه بالا، نیازمند دارا بودن مهارت بسیار بالا و هوش زیادی است که پیش نیاز این مسئولیت، موفقیت در فراگرفتن آموزش‌های ویژه‌ای است که به عنوان آموزش‌های تخصصی به ماهرترین و با تجربه‌ترین محافظان این یگان ارائه می‌شود. در سال‌های اخیر آموزش‌های فشرده و حرفه‌ای به صورت شبانه‌روزی و میدانی مختص سرتیم‌های حفاظت تدوین شده که آن‌ها را در شرایط عملیاتی و میدانی قرار می‌دهد.

از طرف دیگر ما معتقدیم که آموزش‌هایی که به نیروها داده می‌شود باید همه جانبه و چند بعدی باشد و از این رو است که تأکید ویژه‌ای بر اعتقادات می‌شود؛ ما معتقدیم که اعتقادات نیروها باعث می‌شود تا در صحنه عمل کم نیاورند چرا که صرف آموزش فنی و تجهیزاتی، قطعاً نمی‌توان تضمین کننده موفقیت در میدان عمل باشد؛ به عنوان نمونه شما دستگیری تفنگداران آمریکایی توسط نیروهای سپاه را ببینید؛ چرا باید یک نیرو با آن‌ همه تجهیزات با چنین وضعیتی دیده شوند؛ اینجاست که می‌بینید این همه تجهیزات و آموزش‌های فنی به کارشان نیامد.

– با توجه به اینکه یکی از مأموریت‌های مهم تیم‌های حفاظت، محافظت از شخصیت‌های خارجی کشور است، آیا زبان‌های خارجی به نیروهای حفاظت شخصیت آموزش داده می‌شود؟
بله؛ بعد از آموزش دوره مقدماتی و در رده‌های بعدی آموزش، زبان انگلیسی به صورت مکالمه‌ای و برای رفع نیازهای شغلی آن‌ها ارائه می‌شود. البته زبان عربی و فرانسه نیز جزء برنامه‌های آموزشی گنجانده شده است.

– مهارت‌های دیگری که یک محافظ باید در آن خبره باشد؟
خب مهارت رانندگی یکی از ملزومات اولیه و مهارت‌های مهمی است که یک محافظ باید به آن مسلط باشد. البته مأموریت ما یک مأموریت مردمی و اجتماعی است و مثل مأموریت مرزبانی در بیابان و خارج از شهر نیست، لذا باید یک محافظ یاد بگیرد که مأموریتش در محیطی شهری است که مردم اعم از پیر و جوان و زن و مرد در آن حضور دارند؛ یعنی باید بداند که در شهر تهران، مشهد و شهرهای بزرگ پرترافیک رانندگی می‌کند یا مأموریت دارد لذا باید در وهله اول طوری از یک شخصیت محافظت کند که خودرو وی را در شهر پرترافیکی مثل تهران عبور دهد به صورتی که نه خسارتی به خودش یا شخصیت وارد شود نه به مردم که باعث اختلال در زندگی عادی شهروندان شود؛ پس اینکه تصور کنیم یک محافظ باید پدال گاز را فشار دهد و به صورت مارپیچ از بین خودروهای دیگر عبور کند، اصلاً درست نیست چراکه میدان عمل و مأموریت ما در شهری است که نباید تردد یا حفاظت از شخصیت‌ها، باعث اختلال در عبور و مرور و زندگی مردم شود اما این به معنای آن نیست که نباید مهارت‌های مانوری با خودرو را برای یک محافظ نادیده گرفت. ما معتقدیم که سرعت خودرو، خودش یک تهدید است چرا که سرعت در وهله اول احتمال خطر را افزایش می‌دهد و در وهله دوم از مهارت محافظ برای شلیک در صورت لزوم می‌کاهد. از این رو تکنیک رانندگی در شهری مثل تهران بسیار پراهمیت‌تر از مهارت‌های آرتیستی است.

یکی دیگر از مهارت‌هایی که یک محافظ باید کاملاً نسبت به آن مسلط باشد، مهارت تیراندازی و شلیک است یعنی بیشترین آموزش ما به محافظان آن است که به اصطلاح دست به اسلحه باشند و چطور در کمترین زمان و با بالاترین دقت از اسلحه استفاده کنند.

از مسئولیت «سرتیم» تا تعیین لباس تیم حفاظت

– فارغ از آموزش‌ها، یک سرتیم، چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
مهارت بسیار بالا در تیراندازی، فیزیک بدنی مناسب، آمادگی جسمانی بالا و قدرت تجزیه و تحلیل قوی در کوتاهترین زمان در شرایطی که خطر جان شخصیت را تهدید می‌کند از جمله‌ ویژگی‌هایی است که یک سرتیم حفاظت باید آن‌ها را دارا باشد.

– با توجه به اینکه حفاظت از جان یک شخصیت، به عهده تیم حفاظت و در رأس آن سرتیم حفاظت است، یک سرتیم چه اختیاراتی را دارد؟ مثلاً وقتی احتمال خطر را در زمان یا مکانی خاص احساس می‌کند، این اختیار را دارد که شخصیت را از حضور در آن مکان و زمان منع کند؟

اختیارات یک سرتیم هم از سوی ما معین می‌شود و هم میدان عمل آن را مشخص می‌کند؛ مثلاً زمانی که سرتیم مطمئن شود تهدیدی در کمین شخصیت قرار دارد، با توجه به اینکه از تجربه بسیار بالایی برخوردارند و بهترین برآورد را از وضعیت دارند، فرماندهی میدان با اوست و حتماً در چنین شرایطی، شخصیت بهترین تعامل را با وی خواهد داشت.

ولی اگر شخصیت به تهدید واقف شود و اصرار بر مخالفت با توصیه‌های سرتیم حفاظت و مواجهه با تهدیدات داشته باشد، قطعاً مسئولیت از سرتیم حفاظت سلب می‌شود.

– آموزش رهایی گروگان نیز جزو آموزش‌های تیم حفاظت است؟
رهایی گروگان هم در رده آموزش‌های مقدماتی و هم در رده آموزش‌های تخصصی آموزش داده می‌شود و این یکی از آموزش‌های مهم در حین مأموریت‌های یگان حفاظت است. چرا که از تیم‌های رهایی گروگان هم در زمان برگزاری اجلاس‌ها و هم به عنوان تیم همراه برخی از شخصیت‌ها استفاده می‌شود.

– خب از نظر تجهیزاتی وضعیت این یگان چطور است؟
به حمدالله ما از بهترین و به روزترین تجهیزات استفاده می‌کنیم و هیچ مشکل خاصی در تجهیزات مأموریتی و آموزشی نداریم؛ البته ما قراردادهایی منعقد کرده‌ایم که از تجهیزات تولید داخل که توسط جوان‌های خودمان تولید شده‌اند و تولید می‌شوند بر مبنای نیاز خود استفاده کنیم.

– در سفرهای رئیس‌جمهور به استان سیستان شاهد بودیم که تیم حفاظت وی، لباس متحدالشکل خاصی را به تن داشتند؛ لباس محافظان و تیم حفاظتی شخصیت‌ها بر چه اساسی تعیین می‌شود؟
در سفرها با توجه به حلقه‌های امنیتی متفاوتی که پیش‌بینی می‌شود با توجه به محل سفر و بومی بودن لباس اهالی، از لباس‌های متفاوتی استفاده می شود؛ معمولا حلقه یک که در نزدیک‌ترین فاصله با شخصیت قرار دارند، لباس رسمی کت و شلوار به تن دارند ولی در حلقه‌های دو و سه ممکن است حتی از لباس نظامی هم استفاده شود.

پیچیدگی‌های حفاظت از شخصیتها در تهران/ ماجرای حفاظت از پوتین در تهران
– در سال‌های اخیر شاهد سفر چندین تن از مقامات ارشد کشورهای روسیه و برخی دیگر از کشورهای اثر گذار منطقه و دنیا بودیم که حفاظت از این سران، یک امر مهم تلقی می‌شود و قطعاً ابعاد بین‌المللی زیادی دارد.
با توجه به ابعاد بین‌المللی و تهدیدات برخی میهمانانی که در بعضی از اجلاس‌های بین‌المللی حضور می‌یابند، برنامه‌ریزی‌های حفاظت از سران شرکت کننده در این اجلاس‌ها انجام می‌شود و پیچیدگی این برنامه‌های حفاظتی بستگی به تهدیدات آن مقطع و اهمیت سران شرکت کننده در این اجلاس دارد؛ مثلاً خاطرم هست برای اجلاس سران کشورهای عدم تعهد، جلسات برنامه‌ریزی حفاظت این اجلاس از بیش از یک سال قبل از برگزاری این نشست آغاز شد؛ به هر حال حفاظت از سران یک اجلاس جهانی با این سطح از شرکت کنندگان نیازمند هماهنگی، سطح بندی شرکت‌کنندگان، حلقه‌های حفاظتی، تعداد نیروها، تجهیزات مورد نیاز، نوع خودروها، محل اسکان و … است به خصوص آنکه تأمین حفاظت سران در شهری مثل تهران با این حجم از ترافیک و شلوغی بسیار پیچیده است که نیازمند هماهنگی‌های بسیار زیادی است. چرا که ترافیک از نظر ما یک ناامنی است و حتی تردد در خطوط ویژه هم بدون خطر نیست. از این رو برنامه‌ریزی حفاظتی برای سران بین‌المللی شرکت کننده در یک اجلاس، کار طاقت‌فرسا و پیچیده‌ است که مستلزم ماه‌ها زمان و کار است.

– خب در سفر آقای پوتین به ایران، فیلمی منتشر شد که نشان می‌داد ده‌ها خودرو که عمدتاً خارجی هم بودند، او را اسکورت می‌کردند، معمولاً تعداد محافظان این افراد در چنین سطحی چقدر است و اینکه آیا مسئولیت حفاظت از این میهمانان بر عهده تیم حفاظت خودشان است و تیم حفاظت وی او را در کشورمان همراهی می‌کنند یا خیر؟
تعداد محافظان یک شخصیت اعم از داخلی و خارجی بستگی به تهدیداتی که متوجه این فرد در هر زمان و مکان دارد فرق داشته و در برخی موارد طبق هماهنگی‌های به عمل آمده محافظان خودشان استفاده می‌شود؛ البته یک شخصیت خارجی ممکن است در خارج از کشور ۵۰ تا ۱۰۰ نفر به عنوان تیم حفاظت داشته باشند ولی وقتی می‌خواهد وارد ایران شود، هماهنگی‌های لازم انجام می‌شود تا تعداد معدودی به عنوان تیم حفاظت وی، او را همراهی کنند و بقیه کارهای حفاظتی بر عهده کشور ایران به عنوان کشور میزبان است.

یک موضوعی که برای خیلی‌ها اهمیت دارد این است که یک محافظ در نظام جمهوری اسلامی، به خاطر اعتقاداتش، جان خودش را به خاطر یک نفر دیگر به خطر می‌اندازد؛ خب در برخی موارد ممکن است این به خطر انداختن جان محافظ برای حفاظت از شخصیتی انجام شود که نگاه سیاسی، اعتقادی و … وی با شخصیت نه تنها متفاوت، که متضاد باشد؛ خب در این شرایط یک محافظ چگونه با این شرایط کنار می‌آید؟
وظیفه محافظ این نیست که شخصیت کسی که دارای رده امنیتی است و وظیفه حفاظت از وی به او سپرده شده را تجزیه تحلیل کند چه از لحاظ شخصیتی و سیاسی و چه از لحاظ اعتقادی؛ بلکه باید به این نکته توجه کند که حفظ جان این فرد برای نظام و کشور دارای اهمیت است نه برای یک حزب یا گروه، چرا که در غیر اینصورت سیستم حفاظت ضربه می‌خورد؛ سیستمی که وظیفه‌اش حفاظت از فردی است که محافظت از وی برای کشور و نظام دارای اهمیت است.

– مواردی از شهادت تیم حفاظت در جریان مأموریت یا آموزش داشتید؟
بله؛ مثلاً خاطرم هست سردار ورکش در حین آموزش راپل در سال ۸۵ به شهادت رسید و آن لحظه من در کنار ایشان بودم.

– شما بادیگار را دیدید؟ تا چه اندازه این فیلم منطبق بر واقعیت بود؟
خوب و نزدیک به ۵۰ درصد موفق بود.

– مطمئناً شما و همکارانتان خاطرات جالبی از مأموریت‌هایتان دارید؛ خاطره‌هایی که برای خیلی‌ها شنیدنی است…
درسته ولی این نخستین مصاحبه‌ای است که داشتم چرا که ما معتقدیم هرچقدر ناشناس‌تر باشیم قطعاً کارمان روان‌تر انجام خواهد شد؛ به همین دلیل هم حتی نقل خاطرات از مأموریت‌های بچه‌های حفاظت، باعث می‌شود یا یک نقطه قوت ما یا یک نقطه ضعف ما برای دشمن مشخص شود و این یعنی خطر.

به همین دلیل هم هست که تمام سرتیم‌ها و بچه‌های این یگان هیچ خاطره‌ای از مأموریت‌هایشان را تعریف نمی‌کنند.

– خب توانایی‌های ما در یگان حفاظت شخصیت‌ها به نسبت توانایی‌های کشورهای دیگر تا چه اندازه‌ای است؟
در سال‌های پس از انقلاب تمام تجربیات ما تهدید محور بوده که نمونه‌های موفق یا غیرموفق این موارد، نکته و توانمندی دیگری به توانایی‌های ما اضافه کرده و تمام این موارد باعث شده تا توانمندی‌های ما به نسبت سایر کشورهای دنیا چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ تجهیزاتی و عملی در نقطه مطلوبی قرار گیرد. خوشبختانه علی‌رغم تهدیدات پیرامونی، توانسته‌ایم پیشگیری خوبی در این زمینه داشته باشیم.

حتی در سال‌های اخیر توانمندی‌های این یگان به اندازه‌ای بوده که به جرأت می‌توان گفت آموزش‌ها و روش‌های ما از به روزترین روش‌های حفاظت شخصیت‌های منطقه و حتی دنیا بالاتر است و در سال‌های گذشته چندین دوره آموزش حفاظت شخصیت‌ها برای کشورهای دیگر برگزار کرده‌ایم.

– آیا این امکان فراهم است که فردی به غیر از افراد مشخص شده توسط «شاک» که دارای رده امنیتی نیست از خدمات حفاظت شخصیت‌ها به عنوان بادیگارد استفاده کند؟ مثلاً الآن خیلی مد شده که برخی خواننده‌ها معروف از افرادی به عنوان محافظ استفاده می‌کنند‌.
نه این جزو وظایف ما نیست و حتی حفاظت شخصیت‌های خصوصی ممنوع بوده و اگر هم شرکتی مدعی شود چنین خدماتی را ارائه می‌دهد قطعاً غیرقانونی است و اگر اتفاقی بیفتد حق استفاده از اسلحه را ندارند.

– یکی از مشکلات و دغدغه‌های تیم‌های حفاظت، عدم توجیه بودن شخصیت با مأموریت‌های حفاظت است.
خب هر فردی به واسطه خلقیات و شخصیتش طبعاً دارای جاذبه و دافعه است ولی خوشبختانه شخصیت‌ها، کاملاً نسبت به موضوع حفاظت، توجیه هستند.

–  گاهی شاهدیم که برخی از تیم‌های حفاظت طوری ویراژ می‌دهند که امنیت عمومی را به خطر می‌اندازند.
من سال ۶۳ و ۶۴ یک موتور یاماها داشتم و همراه خانواده از پاسگاه نعمت آباد به سمت میدان آزادی در حرکت بودم. درست خاطرم هست من توی حال خودم بودم و داشتم رانندگی می‌کردم که یک مرتبه دیدم تیم اسکورت یکی از شخصیت‌های آن زمان، جلوی ما ویراژ دادند و برای اینکه راهشان را باز کنند ما را به سمت حاشیه بزرگراه هدایت کردند و آن قدر ویراژ دادند که موتورم به همراه خودم و خانواده‌ام داخل جوی آب افتادیم؛ در حالی که من هم در مسیر خودم بودم و هم سرعتم به اندازه‌ای کم بود که به هیچ وجه نمی‌توانستم تهدیدی برای تیم حفاظت همراه ایشان باشم. به هر حال به همراه موتور و خانواده در جوی آب سقوط کردیم؛ آن هم جوی آب بزرگراه که هم عمیق بود و پهن و هم پر از گِل؛ من این خاطره را بارها در آموزش نیروها عنوان کرده‌ام و گفته‌ام که آن حرکت یعنی مختل کردن زندگی مردم نه حفاظت؛ چرا که حفاظت از یک شخصیت نباید باعث اختلال در زندگی عادی شهروندان شود و یک محافظ نباید کوچکترین حرکتی را بدون دلیل انجام دهد. یعنی رده امنیتی را نباید مختص یک نفر دانست بلکه یک محافظ باید رده امنیتی را برای کل جامعه بداند و بی‌دلیل کاری نکند که امنیت روانی شهروندان به خطر بیفتد. لذا من به شخصه بر روی این مساله خیلی حساسیت دارم و در صورتی که با مواردی از مختل کردن امنیت مردم در جریان حفاظت از شخصیت‌ها و در جایی که لزومی برای این کار وجود نداشته مواجه شوم حتماً برخورد سازمانی شدیدی با فرد یا افراد خاطی خواهیم کرد.

– در بعضی کشورهای خارجی از سگ‌ها برای حفاظت اجلاس و شناسایی بمب استفاده می‌شود. این امکان در کشورمان دیده شده؟
اولاً که فرهنگ ایرانی با فرهنگ خیلی از کشورهای دنیا متفاوت است و می‌بینیم که در برخی کشورهای اروپایی حتی بازرسی کیف و اشخاص هم توسط سگ‌ها انجام می‌شود ولی با توجه به نجس بودن سگ در فرهنگ اسلامی مردم کشورمان، از این حیوانات در برخی مأموریت‌هایی که با مردم و وسائل آن‌ها سر و کار ندارد استفاده می‌کنیم مثلاً در برخی از اجلاس‌ها و غیره … در حلقه‌های دو و سه، چک مناطق حاشیه‌ای به وسیله سگ‌های آموزش دیده انجام می‌شود.
گفت وگو از محمد قربانی-تسنیم


منبع: alef.ir

۳ نفر از عوامل ترور قاضی شهید ابراهیم کریمی دستگیر شدند/ این افراد عضو گروهک جندالشیطان بودند

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفت: با تلاش گسترده سربازان گمنام امام زمان(عج) و دستگاه‌های امنیتی اطلاعاتی عوامل ترور قاضی ابراهیم کریمی در شهرستان سراوان، دستگیر شدند.

حجت الاسلام والمسلمین علی موحدی‌راد امروز در گفت‌وگو با فارس در زاهدان اظهار کرد: شهید ابراهیم کریمی یکی از قضات کیفری شهرستان سراوان، در تاریخ ۲۷ خرداد سال ۱۳۸۷توسط دو نفر راکب موتور سیکلت که با اسلحه کلاش به سمت ایشان تیراندازی کردند به شهادت رسید.

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان افزود: امسال برای نخستین بار یادواره شهید کریمی در سراوان برگزار شد و خانواده وی خواستار دستگیری عوامل شهادت ایشان شدند که خداروشکر با تلاش‌های گسترده و فراوان و اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج)، دستگاه‌های امنیتی، قضایی، اطلاعاتی روز گذشته سه نفر از عوامل اصلی این حادثه دستگیر شدند.

وی ادامه داد: با توجه به حضور قدرتمند سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و اشراف اطلاعاتی اداره کل اطلاعات و جدیدت دستگاه قضایی در برخورد با عوامل و عناصر این گونه حوادث، با قاطعیت، جدیت و سرعت در محور قانون با این افراد برخورد خواهیم کرد.

موحدی‌راد بیان کرد: در تحقیقات انجام شده این افراد به ترور یکی از علمای اهل سنت نیز اعتراف کرده‌اند.

وی ضمن تشریح گوشه‌ای از اعترافات این عوامل گفت: همچنین این دستگیر شدگان دکل شرکت ایرانسل را تخریب کرده‌اند.

موحدی راد افزود: تئوریسین این ترورها، عضو گروهک جند شیطان بوده است و متهمان با هدف ایجاد ناامنی، ایجاد اختلاف و رخنه بین شیعه و سنی مرتکب چنین جنایتی شده‌اند.

وی گفت: اتهامات این سه نفر محاربه، ارتکاب قتل عمدی، تخریب اموال عمومی و مواردی دیگر است که به زودی به سزای اعمال خود خواهند رسید.

موحدی‌راد ادامه داد: امروز مردم در مقوله  امنیت نقش اساسی دارند و هرجا از حضور مردم استفاده کرده‌ایم به نتیجه رسیده‌ایم در واقع حضور معتمدان، ریش‌سفیدان و بزرگان که حافظ امنیت مرزها هستند در این استان نعمت بزرگی است.

گفتنی است؛ شهید ابراهیم کریمی در زمان شهادت ۳۷ ساله و از نخبگان علمی دارای رتبه ۳۶ کنکور سراسری بوده‌اند که ۱۰ سال در این استان خدمت صادقه داشتند.


منبع: alef.ir

سرآغاز فتنه جدید در منطقه

دبیرکل کنفرانس بین‌المللی حمایت از فلسطین سفر نتانیاهو به باکو را سرآغاز فتنه‌ای جدید در منطقه عنوان کرد.

به گزارش ایسنا، حسین امیرعبداللهیان انتشار خبر سفر هفته جاری نتانیاهو به باکو از سوی مقامات رژیم اشغالگر قدس را سرآغاز فتنه جدید در منطقه دانست و افزود: اظهارات مداخله جویانه  نتانیاهو در آستانه سفرش به باکو تحریک کننده و با هدف بر افروختن آتش فتنه از حوزه آسیای میانه و قفقاز به شمار می‌رود.

او افزود: دفاع از مردم مظلوم فلسطین و قدس به عنوان قبله اول مسلمین وظیفه همه دول و ملل اسلامی است.

دستیار ویژه رییس مجلس در امور بین‌الملل در پایان خاطرنشان کرد: تهران از مردم و مقاومت فلسطین در مقابل اقدامات جاه‌طلبانه رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند.


منبع: alef.ir

اسرائیل با اف-۳۵ هم نمی‌تواند فردو را هدف قرار دهد

اکثر کارشناسان نظامی بر این باورند، محدودیت شعاع عملیاتی و سرعت کم جنگنده‌های اف-۳۵ موجب می‌شود در حمله احتمالی علیه تاسیسات ایران کارایی خاصی را نداشته و در واقع این‌ تجهیزات پر سر و صدا تنها روی کاغذ بزرگ هستند.

به گزارش فارس، وبگاه خبری-تحلیلی «میدل ایست آی» مستقر در آمریکا در گزارشی به بررسی مسئله تحویل جنگنده‌های «اف-۳۵» ساخت آمریکا به ارتش رژیم صهیونیستی پرداخت.

در ابتدای این گزارش آمده است: هنگامی که اسرائیل روز دوشنبه دو فروند جنگنده «اف-۳۵» را در پایگاه هوایی «نواتیم» دریافت می‌کند، کشورهای همسایه به ویژه ایران نظاره‌گر این هواپیماهای رادار گریز خواهند بود که می‌تواند توازن قوا در منطقه را به نفع تل آویو نماید.

کارشناسان در این رابطه می‌گویند، این تجهیزات جدید اسرائیل بیشتر با هدف ایران است و جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل قادر خواهند بود با فریب سامانه‌های راداری و موشک‌های سطح به هوا پرواز نمایند.

به نوشته میدل ایست‌ آی، در حالی‌که این هواپیماها به برتری نظامی اسرائیل کمک می‌نمایند اما محدودیت شعاع عملیاتی و سرعت آن‌ها موجب می‌شود در حمله علیه تاسیسات اتمی زیر زمینی ایران کار کمی را از پیش ببرند.

بر این اساس، اینک این موارد موجب اختلاف نظر بین تحلیلگران بابت ‌این‌که این جنگنده‌ها موجب افزایش توانایی اسرائیل شده یا تل‌آویو تنها یک جنگنده پرهزینه و پیچیده را خریداری کرده، شده است.

به نوشته میدل ایست آی، این جنگنده که در اسرائیل به زبان عبری «ادیر» (بزرگ و نیرومند) لقب گرفته و برای فریب دادن سامانه موشکی «اس-۳۰۰» ساخت روسیه که ایران در نزدیکی برخی از تاسیسات اتمی خود آن‌ها را مستقر کرده و حتی در سوریه نیز از سوی روس‌ها استفاده می‌شوند، وفق داده شده‌اند.

«جاستین برانک» تحلیلگر اندیشکده سلطنتی انگلیس می‌گوید که پرواز جنگنده‌های رادار گریز اف-۳۵ بر فراز مواضع به شدت دفاع شده ایران خطر کمتری را برای آن‌ها تا «اف-۱۶» و دیگر جنگنده‌های اسرائیل دارد.

برانک به میدل ایست آی گفت: «اف-۳۵ خطر تلفات را کاهش می‌دهد زیرا شما به سامانه‌های تهدید کننده چون رادار موشک‌های سطح به هوا بسیار نزدیک می‌شوید اما ظرفیت این پرنده رادار گریز، محدودیت سرعت، برد عملیات و حمل جنگ افزارهایش نوعی بازی برد و باخت است. فاصله زیاد ماموریت به ایران خود مشکلی است زیرا این ماموریت نیاز به سوخت‌گیری هوایی در زیر بال هواپیماهای سوخت رسانی دارد که در رادار قابل رویت هستند.»

وی در ادامه گفت: «به هیچ عنوان اف- ۳۵ یک جنگنده عالی برای عملیات علیه ایران نیست اما به یقین بهتر از دیگر جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل برای رخنه به دفاع هوایی پیشرفته هستند.»

این در حالی است که اسرائیل ۵۰ فروند از این نوع جنگنده را که هر کدام ۱۰۰ میلیون دلار می‌ارزند به آمریکا سفارش داده است.

«یوال اشتاینتس» و «نفتالی بنیت» دو وزیر اسرائیلی نیز نگرانی خود از کارایی جنگنده‌های اف-۳۵ به نسبت هزینه بالای آن‌ها‌ را ابراز داشته‌اند.

«دان گرازیر» از مقام‌های موسسه آمریکایی «POGO» نیز گفته است که جنگنده‌های اف-۳۵ هواپیماهای پرهیاهویی هستند که همیشه از دید رادار محو نمی‌مانند و قادر نیستند انتظارها را برآورده سازند.

گرازیر به میدل ایست آی می‌گوید: «اف-۳۵ مانند یک چاقوی جیبی چند منظوره سوئیسی کارهای زیادی انجام می‌دهد، اما لزوما کارایی خوبی ندارد.»

وی در ادامه فرستادن این جنگنده ۱۰۰ میلیون دلاری به فضای به شدت دفاع شده با موشک‌های پیشرفته را زیر سئوال برد.

گرازیر گفت: «شما به تجهیزاتی نیاز دارید که  از پس وظایف خود به خوبی برآیند اما برخی از این‌ تجهیزات پر سر و صدا تنها روی کاغذ بزرگ هستند.»

برخی دیگر نیز نسبت به توان حمل مهمات مورد نیاز  در این هواپیما برای حمله به تاسیسات ایران ابراز تردید کرده‌اند به طوری‌که «جرالد فیراستین» سفیر سابق آمریکا در یمن به میدل ایست آی گفت: «شما نمی‌توانید هیچ سلاحی بر جنگنده اف-۳۵ نصب نمایید که قادر به رخنه موثر به برخی تاسیسات اتمی زمینی ایران باشد. برای آسیب زدن به آن‌ها تنها به هواپیماهای “بی-۵۲” یا  “بی-۱” نیاز دارید.»

این در حالی است که پیشتر سرلشگر ذخیره «جاشوا شانی» مدیر اجرایی ارشد شرکت «لاکهید مارتین» در فلسطین اشغالی در گفت‌و‌گو با نشریه «گلوبز» مدعی شده بود جنگنده‌های اف-۳۵ که آمریکا به اسرائیل تحویل می‌دهد، از نمونه‌ای که در اختیار ارتش آمریکاست، پیشرفته‌تر است.

وی در بخشی از این مصاحبه می‌گوید: «این‌که گفته شود بین اف-۳۵ آمریکا با اسرائیل تفاوت قابل ملاحظه‌‌ای وجود داد، شاید اغراق باشد. اما باید بگویم که بله. هواپیماهای اسرائیل به طور بهتری نیازهای نیروی هوایی را بر طرف می‌سازند، زیرا آمریکا سامانه‌های سری را بر نمونه‌های درخواستی اسرائیل چون سامانه‌های ارتباط داخلی بین هواپیما و بخش کنترل هوایی را تعبیه نکرده است.»

سرلشگر ذخیره ارتش اسرائیل افزود: «نسخه جنگنده اف-۳۵ ویژه آمریکا سامانه‌های خوبی دارد اما تفاوت‌هایی نیز وجود دارند. اسرائیل همواره خواهان وجود سامانه‌های نبرد الکترونیک خاص خود بوده است. اگر یک موشک روسی به منطقه پرتاب شود، این سامانه‌ها می‌توانند در زمان کوتاهی قابلیت هواپیماها را تغییر داده و خود را با وضعیت جدیدی وقف دهند تا با تهدید جدید مقابله نمایند. برای آمریکایی‌ها ماه‌ها زمان می‌برد تا این تغییرات اعمال کنند اما ما نیازی به وقت طولانی نداریم.»

وی در خاتمه این اظهارنظر درباره نیروی هوایی چین و روسیه گفت: «شما جنگنده‌های چینی و روسی را ملاحظه می‌کنید و آن‌ها قابلیت‌هایی دارند و پیشرفته هستند. به عقیده من این دو کشور ایده‌های دیگران را ربوده و با فن‌آوری‌های خود درحال ساخت جنگنده‌ای خوب هستند. البته با فاصله پشت سر ما قرار دارند. جنگنده‌های رادار گریز روسیه و چین عقب‌تر از ما هستند.»

 


منبع: alef.ir

نتانیاهو: پیشنهاداتی برای بر هم زدن برجام دارم

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی گفت قصد دارد در دیدار با رئیس‌جمهور منتخب آمریکا از وی بخواهد توافق هسته‌ای با ایران را به هم بزند.

به گزارش فارس، «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روز یکشنبه گفت در دیدار با «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور منتخب آمریکا از وی خواهد خواست که توافق هسته‌ای با ایران را بر هم بزند.

نتانیاهو که با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه «سی‌بی‌اس» گفت‌وگو می‌کرد، با بیان اینکه مخالفتش با برجام دلایل شخصی نداشته و تنها به دلیل دغدغه‌اش برای اسرائیل بوده، در پاسخ به این سوال که آیا بر هم خوردن توافق موجب حرکت ایران به سمت بمب اتم نمی‌شود، گفت: «آن‌ها پیش از آنکه توافقی باشد هم به سمت بمب گریز نزده بودند… چون از اقدام تلافی‌جویانه می‌ترسیدند.»

وی در پاسخ به این سوال که بر هم خوردن توافق هسته‌ای چه اتفاقی خواهد افتاد، گفت: «فکر می‌کنم گزینه‌هایی که داریم بسیار بیشتر از چیزی است که تصور می‌کنید. خیلی بیشتر. در مورد آن‌ها با رئیس‌جمهور ترامپ صحبت خواهم کرد.»

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در مورد اینکه در صورت کنار رفتن آمریکا، دیگر امضاکنندگان توافق با این کار همراهی نخواهند کرد، گفت: «راه‌هایی وجود دارد. راه‌های مختلف برای لغو کردن این [توافق] وجود دارد.»

او گفت «پنج چیز» در مورد لغو برجام در سر دارد که قصد دارد آن‌ها را با ترامپ در میان بگذارد.

وی توضیحی در مورد موضوعاتی که در ذهن دارد نداد و گفت بعد از گفت‌وگو با ترامپ در مورد آن‌ها صحبت می‌کند.

نتانیاهو در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که آیا توافق هسته‌ای موجب نزدیکی تل‌آویو و کشورهای عربی شده، گفت: «درسته. می‌توانم بگویم تنها چیز خوبی که توافق با ایران داشت، این بود که دولت‌های عربی و اسرائیل را به هم نزدیک‌تر کرد.»

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی افزود: «می‌توانم به شما بگویم که جایگاه اسرائیل در جهان عرب تغییر کرده، چراکه از دید آن‌ها اسرائیل دیگر یک دشمن نیست، بلکه یک متحد در نبرد اجتناب ناپذیر با اسلام شبه‌نظامی است، چه جریان شیعی تحت رهبری ایران و چه با سنی‌های شبه نظامی تحت رهبری داعش.»

نتانیاهو گفت توافق هسته‌ای از لحاظ اطلاعاتی هم اهمیت چندانی ندارد و تل‌آویو به اندازه کافی از اطلاعات در این رابطه برخوردار است.

او از اردن و مصر به عنوان کشورهایی یاد کرد که تل‌آویو رابطه نزدیکی با آن‌ها دارد، او با این حال از پاسخ مستقیم به سوال خبرنگار در مورد رابطه اسرائیل و عربستان طفره رفت.

وی در برابر اصرار خبرنگار که گفت آیا تل‌آویو در حال ایجاد یک ائتلاف ضدایرانی در خاورمیانه است، گفت: «نیازی به ایجاد شدنش نیست. همین حالا وجود دارد.»


منبع: alef.ir

پشت طالبان به کدام منابع مالی گرم است

قاچاق موادمخدر؛ سرقت‌های مسلحانه و زورگیری‌ها، جمع آوری عشر و زکات، استخراج غیرقانونی معادن و حمایت مالی آمریکااز جمله منابع اساسی درآمد طالبان است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، قاچاق موادمخدر؛ سرقت‌های مسلحانه و زورگیری‌ها، جمع آوری عشر و زکات، استخراج غیرقانونی معادن از جمله منابع اساسی درآمد طالبان در افغانستان وپاکستان شمرده می‌شود. گروه طالبان همواره با استفاده از قدرت خود، تهدیدهای بی‌شمار امنیتی را دراین دو کشور به وجود آورده‌اند.

یکی از مهمترین پرسش‌هایی که در رابطه درآمد طالبان می‌تواند مطرح باشد این است که به راستی منابع مالی این جنگ ویرانگر و طولانی چگونه تامین می‌شود و طالبان چگونه می‌تواند در تهیه سلاح و مهمات جنگی هزینه منابع آن را فراهم کند. زیرا روزی نیست که گزارش‌های حمله مخالفان مسلح بر ادارات دولتی نیروهای پلیس و ارتش و همین طور کاروان‌های ناتو در خبرگزاری‌های مختلف منتشر نشود.

روزنامه آمریکایی هافینگتن‌پست در گزارشی چنین می‌نویسد: سلاح‌های مورد استفاده شبه‌نظامیان مسلح در برخی موارد بسیار گران‌قیمت و تجهیزات آنان نیز از پیشرفته‌ترین تجهیزات روز دنیا است. سلاح‌ها و مهماتی که توسط پلیس و ارتش ملی افغانستان از مخالفان مسلح ثبت و ضبط می‌شود نشان می‌دهد که این گروه‌های مسلح توان تامین سلاح‌ها و تجهیزات گران قیمت را به مقیاس بالا دارند.

حال باید پرسید که براستی وقتی دولت افغانستان با کمک‌های چندین میلیارد دلاری جامعه جهانی ناتوان از تامین تجهیزات ارتش و پلیس خود است، یک گروه تروریستی در این کشور چگونه می‌تواند به راحتی این حجم زیاد از سلاح و مهمات را تامین کند؟

طالبان مدعی است که این گروه با تصرف برخی پایگاه‌های پلیس و ارتش افغانستان در مناطق مختلف و همینطور کمک‌های مردمی در نوار مرزی بین افغانستان و پاکستان، این تجهیزات و مهمات را بدست آورند؛ ولی این ادعا قطعاً نمی‌تواند قابل قبول باشد، زیرا نوع سلاح‌ها، بمب‌ها، تجهیزات اطلاعاتی و دیگر امکاناتی که در اختیار این گروه قرار دارد، هزینه‌های بسیار بالای را می‌طلبد که با تصرف چند پایگاه پلیس یا کمک‌های مردمی قابل تامین نیست.

حال سوال این است که طالبان این مقدار پول را از کجا به دست می‌آورد؟

قاچاق مواد مخدر؛ مهم‌ترین منبع درآمدی طالبان

در ۲ دهه گذشته، افغانستان با تولیدی  معادل ۷۰ تا ۹۰ درصد از مواد مخدر جهان، به عنوان یکی از اصلی‌ترین کشورهای تولیدکننده موادمخدر شناخته شده است. افغانستان در منطقه هلال طبیعی (منطقه عمده تولید تریاک غیرقانونی در آسیا) قرار گرفته است، ناحیه‌ای کوهپایه‌ای که از طرف غرب با ایران و از طرف جنوب و شرق با پاکستان هم‌‌مرز است.

افغانستان همچنین کشور تولیدکننده هروئین است که به طور جامعی تمامی مراحل، از مرحله کشت خشخاش تا تولید مرفین و تبدیل آن به هروئین را خود در داخل انجام می‌دهد. به نظر نمی‌رسد که طالبان در تولید فیزیکی هروئین یا ماده پیش از آن، نقشی داشته باشد، چرا که کارکرد اصلی این گروه تجارت موادمخدر، سازماندهی عملیات قاچاق هروئین به خارج از کشور، قاچاق مواد شیمیایی عمدتاً قاچاق استیک انیدریدمی‌باشد که برای تولید هروئین ماده‌ای بسیار حیاتی است.

لورتا ناپولیونی کارشناس امور مالی تروریست‌ها بر این باور است که مهم‌ترین و بزرگ‌ترین منبع درآمد گروه‌ تروریستی طالبان از طریق تجارت مواد مخدر به دست می‌آید. البته فعالیت‌ها و تجارت‌های غیرقانونی دیگری نیز وجود دارد که تروریست‌ها خود را با آن سرگرم می‌کنند تا درآمدی به دست بیاورند.

منابع دولتی افغانستان تخمین می‌زنند که تجارت هروئین افغانستان حدود ۲ میلیارد دلار به گردش مالی این کشور اضافه می‌کند که تقریباً یک سوم این درآمد برای تولید هروئین، یک سوم دیگر به طالبان و مابقی بابت هزینه‌هایی از قبیل پرداخت پول به کشاورزانی که خشخاش می‌کارند، اداره کارخانه هروئین‌ و رشوه به مقامات رسمی و امنیتی افغان، پرداخت می‌شود.

معادن، دومین منبع درآمدی طالبان

سنگ آبی‌ لاجورد ارزشی با هزاران سال که تقریبا منحصر به فرد برای افغانستان است یک بخش کلیدی از ثروت معدنی گسترده است که به عنوان بهترین امید برای توسعه بودجه یکی از فقیرترین کشورهای جهان دیده می‌شود. افغانستان میلیون‌ها دلار درآمد از سنگ لاجورد به وسیله کارگران غیر قانونی که از معادن استخراج می‌کنند را از دست می‌دهد. به گفته کارشناسان، قاچاقچیان و طالبان با دادن رشوه به مقامات محلی سنگ‌های قیمتی را از افغانستان خارج کرده و به کشورهای همسایه همچون پاکستان برای فروش انتقال می‌دهند.

یک قانون گذار افغانی خاطر نشان کرد: حدود ۷۰ درصد از درآمد حاصل از استخراج و فروش لاجورد در دست طالبان می‌باشد.

افغانستان دارای ذخایری چون زغال سنگ، مس، سنگ آهن، روی، جیوه و عناصر خاکی کمیاب سنگ‌های قیمتی مانند یاقوت، زمرد، طلا، نقره و … است که ارزش گذاری این معادن بسیار دشوار می‌نماید، اما ذخایر معدنی و پتروشیمی تا ۳ تریلیون ارزش‌گذاری شده است. متاسفانه مقدار بسیار کمی از ثروت این معادن از طریق قانونی و زیر نظر دولت استخراج می‌شود؛ ولی تخصص در زمینه اکتشاف، استخراج و فرآوری ضعیف است. زیرساخت‌های ناکافی و عدم امنیت برای کارگران معادن باعث شده سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های خارجی در سنگ آهن، طلا و مس سقوط کند.

افغانستان یکی از بهترین لاجورد‌های دنیا را دارد که برای هزاران سال استخراج شده است. فراعنه مصر در جواهرات خود از لاجورد افغانی استفاده می‌کردند. هنرمندان دوره رنسانس از پودر لاجورد برای رنگ‌آمیزی در نقاشی استفاده می‌کردند.

در سال ۲۰۱۴ چیزی در حدود ۵۵۰۰ تن لاجورد در افغانستان استخراج شد. ارزش یک کیلوگرم لاجورد بسته به کیفیت آن از ۴ دلار تا ۲۰۰۰ دلار متفاوت است.

طالبان ماهانه چیزی در حدود ۵۰۰ هزار دلار از لاجورد درآمد به دست می‌آورد و تا به حال چندین اقدام برای جلوگیری از تجارت غیرقانونی سنگ‌های قیمتی در افغانستان توسط دولت صورت گرفته که به دلیل دست‌های پشت پرده و افراد قدرتمند بی‌نتیجه یا کم اثر مانده است.

آمریکا، سومین و اصلی‌ترین منبع مالی طالبان

منبع درآمدی دیگر طالبان به طور مستقیم از سوی برخی کشورهای همسایه و به طور غیر مستقیم توسط آمریکا تامین می‌شود که طیف وسیعی از سلاح، تجیهزات و کمک‌های مالی در اختیار طالبان قرار داده و با کمک کردن به عملیات‌های قاچاق این گروه به طور غیرمستقیم به منابع مالی آنها افزوده است.

بزرگترین حامی مالی پاکستان طی ۱۵ سال گذشته، ایالات متحده بوده است و کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن به این کشور از سال ۲۰۰۱، مبلغی بیش از ۲۰ میلیارد دلار است. این کمک‌های مالی آمریکا به دولت پاکستان به طور مستقیم و غیر مستقیم به تأمین مالی طالبان اختصاص داده شده است.

هر چند همه موارد فوق می‌تواند به درآمدزایی تروریست‌ها کمک کند اما آنچه از همه با اهمیت‌تر است این است که نه تنها طالبان بلکه تقریباً تمامی گروه‌های تروریستی بزرگ و مخوف دنیا از طریق دولت‌ها و کشورهایی تأمین مالی می‌شوند و به همین خاطر است که از بین بردن آن‌ها از طریق قطع دسترسی آن‌ها به منابع مالی بسیار دشوار است. برای اینکه بتوان ریشه تروریسم را در جهان خشکاند باید وارد لایه‌های پنهان ماجرا شد. چرا کشورها و دولت‌هایی تصمیم می‌گیرند گروه‌های تروریستی را مقابل دولتی در کشوری دیگر علم کنند؟ چه منافع اقتصادی و سیاسی در میان است که گروه‌هایی شکل می‌گیرند و حتی مقابل حمایت‌کنندگان خود نیز قد علم می‌کنند.


منبع: alef.ir

استیضاح «فرهادی» و «چیت‌چیان» منتفی نشده

عضو هیئت رئیسه مجلس گفت: استیضاح وزیر علوم و نیرو تاکنون منتفی نشده است.

به گزارش تسنیم، علی اصغر یوسف‌نژاد عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلاکی ، از برگزاری جلسه هیئت رئیسه با حضور «محمد فرهادی» وزیر علوم و تحقیقات و «حمید چیت چیان» وزیر نیرو با حضور طراحان استیضاح  این دو وزیر خبر داد و گفت: در  جلسه امروز طراحان و وزرای مربوطه نقطه نظرات خود را اعلام کردند.

وی با بیان اینکه نمایندگان تا چهارشنبه فرصت خواستند تا نظرات خود را درباره ادامه روند استیضاح دو وزیر علوم و نیرو را به هیئت رئیسه اعلام کنند، ادامه داد: تاکنون استیضاح این دو وزیر از دستور کار مجلس خارج نشده است.


منبع: alef.ir

واکنش دستیار لاریجانی به سفر نتانیاهو به آذربایجان

دبیرکل کنفرانس بین‌المللی حمایت از فلسطین معتقد است انتشار خبر سفر نتانیاهو به باکو آغاز فتنه‌ای جدید در منطقه است.

به گزارش ایلنا، حسین امیرعبداللهیان در کانال تلگرامی‌اش نوشت: اظهارات مداخله‌جویانه نتانیاهو در آستانه سفرش به باکو تحریک‌کننده و با هدف بر افروختن آتش فتنه از حوزه آسیای میانه و قفقاز به شمار می‌رود.

دستیار ویژه رییس‌ مجلس شورای اسلامی در امور بین‌الملل در ادامه نوشت: دفاع از مردم مظلوم فلسطین و قدس به عنوان قبله اول مسلمین وظیفه همه دول و ملل اسلامی است. تهران از مردم و مقاومت فلسطین در مقابل اقدامات جاه طلبانه رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند.


منبع: alef.ir

رسایی: خروجی جلسه کمیته نظارت بر حسن اجرای برجام چند گام به عقب بود

نماینده مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به تشکیل جلسه کمیته نظارت بر حسن اجرای برجام در واکنش به تمدید تحریم‌ها از سوی آمریکا تصریح کرد که خروجی کمیته، نه تنها از هیچ قاطعیتی برخوردار نبود بلکه چند گام هم به عقب بود.

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس نهم در یادداشتی نوشت:

یکم ـ تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریم های آمریکا مشهور به (ایسا) در مجلس و سنای آمریکا آن هم بدون حتی یک رأی مخالف، کار را به جایی رساند که دیگر حتی سینه چاکان و مدافعان برجام که در طول چند سال گذشته به هر شکل ممکن، نتایج خفت بار مذاکره با غرب را بزک می کردند نیز نتوانستند به توجیه این مصوبه بپردازند.

شاید اگر هم می خواستند آن را توجیه کنند، این سخنان صریح و شفاف رهبر معظم انقلاب در باره نقض شدن برجام با این مصوبه و لزوم واکنش قاطع ایران بود که اجازه بزک دیگری را به این جماعت نمی داد.

تقریباً همه آنهایی که تاکنون در تحمیل برجام و بزک کردن آن نقش داشتند، بعد از این مصوبه در قبال آن واکنش منفی نشان دادند و اصل مصوبه سنای آمریکا را حتی اگر رئیس جمهور شیطان بزرگ آن را امضا نکند، ناقض برجام دانستند.

برای اولین بار بود که حسن روحانی و علی لاریجانی به عنوان دو بازیگر اصلی در تصویب برجام که تاکنون بدعهدی های طرف غربی را توجیه می کردند، در سخنرانی های عمومی خود، از لزوم برخورد جدی با این نقض آشکار سخن گفتند و از تصمیم گیری قاطع کمیته نظارت بر برجام در این باره خبر دادند.

دوم ـ هفته گذشته اما وقتی بعد از یک هفته فضاسازی تبلیغاتی و سخنان شدید و غلیظ حسن روحانی، علی لاریجانی و دیگر اعضای اصلی این کمیته درباره لزوم برخورد قاطع با آن، تشکیل جلسه داد اما خروجی آن نه تنها از هیچ قاطعیتی برخوردار نبود بلکه چند گام هم به عقب بود!

علی‌رغم اینکه همه اعضای این کمیته در طول هفته «اصل تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریمها» را نقض برجام اعلام می کردند، اما مطابق آنچه از خروجی این جلسه اعلام شد، کمیته مذکور فقط «اجرای این قانون» را نقض آشکار برجام دانسته و در باره «تصویب» چنین نظری ندارد.

علاوه بر این، در جلسه کمیته نظارت بر حسن اجرای برجام، تصویب شد که اقدام دولت آمریکا بطور دقیق «رصد شود» و براساس تدابیر متخذه، متناسب با اقدام طرف مقابل، ‏‏«واکنش لازم» اتخاذ گردد یعنی چیزی در حد و اندازه این که می توان گفت از نظر این کمیته : «تمدید تحریم ها توسط آمریکا کاری بسیار بد بد بد بوده است!»

سوم ـ اما راز این که چرا هیأت مذکور نتوانسته به جمع بندی قاطعی در این زمینه برسد را باید در عملکرد گذشته آن جستجو کرد. چقدر باید ساده باشیم و از این هیأت ـ که اکثر اعضای آن، خود مهمترین نقش را در تحمیل برجام داشته اند ـ توقع یک تصمیم قاطع در برابر تحریم های جدید داشته باشیم.

این هیأت اگر بنای تصمیم قاطع داشت، اساساً متنی با محتوای برجام را به عنوان دستاورد سه سال مذاکره خود در برابر نظام اسلامی و مردم قرار نمی داد؛ اکثریت اعضای این هیات اگر بنا بر تصمیم قاطع داشت، به شروط ۹ گانه ای که رهبر انقلاب برای اجرای برجام قرار داده اند، عمل می کردند و بعد از هر بار نقض، به توجیه آن اقدام نمی کرد.

راز این انفعال و سردرگمی در نحوه برخورد با تحریم های ظالمانه جدید را باید در متن برجام جستجو کرد.

رهبر انقلاب در مجوز نامه مشروط اجرای برجام به صراحت از این مشکل این‌گونه یاد می کنند:

«محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه ‌به ‌لحظه،‌ می تواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود».

چهارم ـ متأسفانه علی‌رغم هشدارهای مکرر رهبر انقلاب و منتقدان برجام، این نقاط ابهام و ضعف های ساختاری به مدد آمریکای حیله‌گر آمده تا تفسیر مطابق میل خود را عملیاتی و صراحتا ادعا کند که با تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریمها، توافقنامه برجام نقض نشده است.

این همان نکته ای است که علی‌اکبر صالحی هم هفته گذشته، صراحتاً به آن اشاره کرد و گفت از نظر آمریکا تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریمها نقض برجام نیست و اکثر اعضای ۵+۱ نیز این تفسیر را قبول دارند!

این موضوع از همان ابتدا همواره یکی از نقاط مورد اشکال منتقدان برجام بود که به بی سوادی و غرض ورزی متهم می شدند.

رهبر معظم انقلاب نیز برای جلوگیری از این سوءاستفاده ها که قابل پیش‌بینی بود، در بند هشتم مجوز نامه مشروط خود، تاکید می کنند: «توجّه شود که در موارد ابهام سند برجام، ‌تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است».

بنابر این بجاست تا تیم مذاکره کننده برای اقناع افکار عمومی، متن مذاکرات در این بخش را منتشر نماید تا مشخص شود که قرائت آمریکایی از عدم نقض برجام درست است یا قرائت تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان.

پنجم ـ علاوه بر این اشکال، چنانچه جمهوری اسلامی بخواهد به این عهدشکنی آمریکا اعتراض کند و بر آن پای فشاری کند، نتیجه آن با توجه به نظر اکثریت ۵+۱ مبنی بر عدم نقض برجام از سوی آمریکا، بازگشت خودکار کلیه تحریم هایی خواهد بود که دولت مدعی توقف آن است! این هم موضوعی بود که منتقدان و مخالفان برجام، همواره از آن به عنوان یک اهرم فشار و مکانیزم ماشه علیه منافع کشورمان یاد می کردند.

دقت کنید مطابق بند ۳۷ و ۳۸ برجام که مربوط به بخش حل و فصل اختلافات است، چنانچه ایران معتقد باشد که هر یک یا کلیه گروه ۱+۵ تعهدات خود را رعایت ننموده اند، ایران می‌تواند موضوع را به منظور حل و فصل به کمیسیون مشترک ارجاع نماید و کمیسیون مشترک ۱۵ روز زمان خواهد داشت تا موضوع را فیصله دهد، اگر موضوع در این مرحله حل نشود، موضوع به وزیران امور خارجه ارجاع می شود تا طی ۱۵ روز به جمع بندی برسند و چنانچه در این مرحله هم شاکی بر شکایتش باقی باشد و معتقد باشد که موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» می‌باشد، آنگاه آن طرف می‌تواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی و یا جزئی اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کرده و یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ نماید که معتقد است موضوع مصداق «عدم پایبندی اساسی» بشمار می‌آید.

در این صورت شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌بایست منطبق با رویه‌های خود در خصوص قطعنامه‌ای برای تداوم لغو تحریم‌ها (قبلی) رای گیری نماید.

چنانچه قطعنامه فوق الذکر ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ به تصویب نرسد، سپس مفاد قطعنامه‌های سابق شورای امنیت سازمان ملل متحد مجددا اعمال خواهند شد … ایران بیان داشته است که چنانچه تحریم‌ها جزئا یا کلاً مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینه‌ای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.

ششم ـ رهبر معظم انقلاب در بند نهم مجوز نامه مشروط برای اجرای برجام تاکید نمودند:

«وجود پیچیدگی‌ها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریب‌کاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب می کند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهّدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است،‌ تشکیل شود.ترکیب و وظایف این هیئت باید در شورای عالی امنیّت ملّی تعیین و تصویب شود».

اکنون توقع افکار عمومی این است که کمیته نظارت بر برجام، نسبت به این موارد با قاطعیت بیشتری عمل کند، اما متاسفانه اخباری که از نوع نگاه اعضای اصلای این هیأت به گوش می رسد، نتایج خوشحال کننده ای نیست و سوگمندانه باید گفت که آنچه در روزهای اخیر مبنی بر برخورد قاطع با نقض برجام توسط عده ای از مسئولان بلند پایه در تریبونهای عمومی گفته می شود با واقعیات جلسات پشت پرده، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد.


منبع: alef.ir