رفتار حرفه‌ای یک وزیر دولت دوازدهم

روزنامه بهار: حوادثی که در چند سال اخیر رخ داده است را به خاطر بیاورید. نیازی نیست به گذشته‌های دور هم برویم، همین چند ماه اخیر را مرور کنیم؛ از آتش سوزی مهیب در ساختمان پلاسکو تا برخورد دو قطار در ایستگاه هفت‌خوان سمنان، از حادثه‌تروریستی در مجلس تا حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله. با نگاهی به همه این حوادث شاهد آن هستیم که همه این‌ها با وجود تفاوت‌های آشکاری که با هم دارند در یک مورد مشترکند و آن رفتار غیرحرفه‌ای مسئولان ذی‌ربط در مواجهه با پرسش‌ها و اعتراضات مردم و رسانه‌ها بوده است.

با نگاهی دوباره به همه وقایع ناگوار ماه‌های اخیر (و همین‌طور در سال‌های قبل) می‌توانیم شاهد نوعی از رفتار و گفتار آماتورگونه از سوی مسئولان در هنگامی که تحت فشار قرار می‌گیرند را شاهد باشیم. این نوع رفتار لزوما به معنای ضعف مدیریتی مسئولان می‌تواند نباشد و شاید اقدامات و اظهاراتی که در هنگام حادثه داشته‌اند و جنجال به پا کرده است و موجب ناراحتی مردم هم شده است، عمل و حرف نادرستی هم نباشد اما به واسطه نوع عمل و شکل بیان مسئول مربوطه در آن شرایط خاص با اعتراض مردم و رسانه‌ها روبه‌رو شده است.

حالا و با چنین سابقه‌ای نگاهی داشته باشیم به رفتار و گفتار وزیر آموزش‌پرورش در مواجهه با حادثه تلخ تصادف اتوبوس دانش‌آموزان که باعث از دست دادن جمعی از دختران نوجوان دانش‌آموز شد. چند روزی از تکیه زدن سیدمحمد بطحائی به صندلی وزارت آموزش‌وپرورش نگذشته بود که این واقعه ناگوار رخ داد. آقای وزیر، برخلاف نمونه‌های مشابه تلاش کرد در آن شرایط حساس از بیان مطالبی که می‌تواند تنش‌ و حساسیت را افزایش دهد بپرهیزد و در برابر جوّ سنگین انتقادات که بخش قابل توجهی از آن‌ها‌ هم به حق بوده است از خود واکنشی غیرحرفه‌ای مانند آنچه مشابهش را در حوادث گذشته شاهد بودیم نشان نداد.

استفاده به موقع و درست از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی برای همراه کردن مردم خشمگین و غمزده از این حادثه و گزارش روزانه از اقدامات صورت گرفته توسط شخص وزیر از دیگر اقداماتی بود که سبب کاهش آلام جامعه شد. از طرف دیگر از این واقعیت هم نمی‌توان به سادگی گذشت که وزیر آموزش‌وپرورش به واسطه سابقه غیر سیاسی‌اش آن‌چنان تحت فشار رسانه‌های منتسب به جناح‌های سیاسی هم قرار نگرفته است. این شانس آقای وزیر را می‌توان با مقایسه عملکرد سازمان سیاسی-رسانه‌ای صداوسیما در مواجهه با حادثه تصادف اتوبوس دانش‌آموزان  با حادثه چندی پیش تصادف قطار در ایستگاه هفت‌خوان به خوبی مشاهده کرد.  به طور خلاصه می‌توان گفت که همه این موارد از مواجهه وزیر با حادثه تا سابقه غیرسیاسی بطحائی و عدم فشار رسانه‌ها باعث شده است که بتوان عملکرد وزیر آموزش‌وپرورش را در قیاس با دیگر مسئولان در حادثه‌های اخیر رفتاری نسبتاً حرفه‌ای دانست.


منبع: بهارنیوز

تندروها و یک گرای مشترک

روزنامه بهار: در حالی که رسانه‌های خبری بین المللی از تدوین استراتژی جدید آمریکا در ارتباط با برجام سخن می‌گویند و تندرو‌های محافظه کار مستقر در دولت آمریکا در صدد هستند تا آنجا که می‌توانند کار ایران را در موضوع برجام به مشکل بیاندازند از طرف دیگر تندروهای مخالف خوان برجامی در داخل نیز همچون دوران مذاکرات هسته‌ای باز هم فعال شده‌اند و از دیگر سو تلاش دارند تا برجام از سرانجام بیافتند؛ هرچند این بار بهانه‌های آنها در پرده‌ای از گفته‌های تندروهای آن ور آبی عرضه می‌شود.

مرگ برجام، آرزوی مشترک
در همین راستا روز گذشته محمد جواد لاریجانی برادر روسای قوای قضائیه و مقننه که از اصولگرایان تندرو برشمرده می‌شود در اظهاراتی خلاف آنچه دستگاه دیپلماسی برای تقابل با اقدامات کارشکنانه آمریکا در دستور دارد، پیشدستانه‌تر از طرف آمریکایی و به نوعی که انگار گرای تندروهای دو طرف برای کوبیدن برجام یکی باشد، گفت که «برجام مرده است.» دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در ضمن صدور این حکم برای توافق هسته‌ای و در توضیح آن افزود: «خط قرمز برای ما پایبندی طرف‌های مذاکره‌کننده به برجام نیست بلکه خط قرمز ما یک «وضعیت قرمز» است. اما آن وضعیت قرمز چیست؟ وضعیت قرمز این است که غرب تحریم‌های خود را Functionally و Effectively، عمدتا و «عملاً» و «به طور موثر» داشته باشد و در عین حال ادعا کند که برجام برقرار است و نقض نشده اما تمام محدودیت‌ها و نظارت‌های ایران در موضوع هسته‌ای به همان شدت باقی باشد. این حالت قرمز است و ما باید داغ این را به دل آمریکا بگذاریم. بنابراین پایبندی به برجام مهم نیست. به نظر من برجام «مرده است» و آثار حیات چندانی ندارد.» این فعال تندرو اصولگرا همچنین در ادامه و در اظهاراتی به گفته‌های رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل که به تحکیم رابطه با اروپا در شرایطی که امریکا کارشکنی می‌کند اشاره کرده بود، واکنش نشان داد و گفت: «۱+۴نداریم یعنی یا ۱+۵ یا هیچ. ما باید از هم اکنون به اروپایی‌ها بگوییم که اگر دوست دارید تعهدات ایران در برجام باقی بماند، با ما لابی نکنید، باید با آمریکا لابی کنید. اروپایی‌ها اگر می‌خواهند برجام باقی بماند، لازم نیست با ما صحبت کنند، باید تعهدات خودشان را انجام دهند. ما باید به خانم موگرینی و اروپا قاطعانه بگوییم که ۴+۱ نداریم. این را باید مجلس تصویب کند. اگر قرار باشد که توافقنامه ایران با ۱+۵ به ۱+۴ تنازل پیدا کند، برای ما قابل قبول نیست و دیگر برای ما برجامی وجود ندارد که احساس کنیم باید تعهدی را در چارچوب آن انجام دهیم.» جواد لاریجانی در آخر با تکرار ادعای تکراری دیگر همراهان دلواپس خود در ارتباط با برجام گفت: مذاکرات برجام و توافقات و متون تهیه شده دارای نقطه ضعف‌ها و نقاط آسیب‌پذیر جدی است که به آمریکا و دول همراه  اروپایی او (انگلیس، فرانسه و آلمان) این امکان را می‌دهد که تحریمها را عمدتاً و با برچسب دیگر نگه‌ دارند و فشار و نظارت و از همه مهمتر «از هم پاشیدن توانمندی هسته‌ای» ما را ادامه دهند و در باب موشک و سایت‌های نظامی زیاده‌خواهی‌های فراوانی را مطرح کنند.»  البته روز گذشته تنها شلیک توپخانه دلواپسان به لاریجانی محدود نشد و محمد نبی حبیبی دبیر کل موتلفه و فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت احمدی نژاد نیز گرای حمله‌ها را پی گرفتند. دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی همانند دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه به گفته‌های صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان واکنش نشان داد و با اظهار تأسف از اینکه برخی مقامات ایرانی گفته‌اند اگر آمریکا از برجام خارج شد ایران خارج نمی‌شود، گفت: آقایان باید مشخص کنند از برجام چه مانده است که همچنان آن را یک قرارداد مقدس می‌دانند. کمتر از دو ماه دیگر موعد تحریم‌های جدید که بدتر از تحریم‌های گذشته است فرا می‌رسد، در صورتی که هدف برجام برداشتن تحریم‌ها بود. پس چه چیزی از برجام می‌ماند که آقایان همچنان به آن پایبندند؟ ! محمدنبی حبیبی همچنین با بیان اینکه در برجام تنها چیزی که باقی می‌ماند تعهدات ماست که انجام شده است، اظهار داشت: پایبندی به این تعهدات در حالی که دشمن به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده است چه مفهومی در ادبیات انقلابی ما دارد. رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت محمود احمدی نژاد نیز روز گذشته در گفته هایی که سایت عماریون از رسانه‌های تندرو اصولگرا آن را منتشر کرد با تکرار ادعاهای همیشگی دوستان دلواپسش و در توهین به دولت و تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران در برجام، گفت: برجام مجازاتی است که برای مجرم نوشتند ولی این را به عنوان سیب و گلابی به جامعه معرفی می‌کنند. وی در ادامه اظهارات توهین گونه اش ادامه داد: «برجام مجازاتی است که برای مجرم نوشتند این را باید به جامعه گفت.  خیلی جالب است یعنی مجازاتی که برای جامعه ما نوشته است و خودمان هم امضایش کردیم، یعنی این هیأت مذاکره کننده رفتند زیر مجازات را امضا کردند که من این را پذیرفتم. حالا یک قطعنامه هم دهید، ۲۲۳۱ که این ضامن این مجازات باشد.»  مجموع گفته‌های این سه چهره تندرو اصولگرا را اگر در کنار تیترهای رسانه‌های این طیف ضد برجام در روز‌های گذشته قرار دهیم می‌توانیم به سادگی نتیجه بگیریم که آنها به سادگی قراردادی که مورد توافق همه ارکان نظام و مورد تایید رهبر انقلاب است را به استهزا گرفته‌اند و این رفتارها وقتی معنای جدی‌تر و خطرناک‌تری به خود می‌گیرد که در طرف آمریکایی توافق و همچنین در سوی مخالفین منطقه‌ای آن از جمله عربستان سعودی و اسرائیل نیز میتوان سخنان و رفتارهایی از این جنس اما به نوعی دیگر را که تکمیل کننده پازل از میان بردن برجام است مشاهده کرد.

هیلی بلندگوی تخریب‌های‌ترامپ
روز گذشته روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز با اشاره به گفته‌های روز‌های گذشته نماینده آمریکا در سازمان ملل که در روز‌ها و هفته‌های گذشته به جای وزیر خارجه این کشور بار اصلی حمله‌ها به توافق برجام را بر دوش می‌کشد، نوشت: با وجود ضعف  انتقادات‌ترامپ به برجام، این امید وجود داشت که مشاوران سیاست خارجی او که افرادی به مراتب منطقی‌تر هستند، او را از اقدام‌های اشتباه برحذر دارند. اما این امید نیز با اظهار نظر‌های اخیر نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل کمرنگ  شده است. او با اظهاراتی به مراتب بی منطق‌تر خواستار لغو توافق هسته‌ای است. بر اساس این گزارش، هیلی در سخنرانی خود در موسسه اینترپرایز آمریکا گفته ایران از توافق هسته‌ای عدول کرده است و استناد او بر تولید بیش از حد مجاز آب سنگین بوده است. اما انتقاد او تنها نسخه ماهرانه‌تری از لفاظی‌های بی‌منطق‌ترامپ در باره نقض روح برجام توسط ایران است. این روزنامه آمریکایی در ادامه با تکرار ادعاهای نیکی هیلی درباره نقض برجام توسط ایران و اینکه قطعنامه‌های شورای امنیت به صراحت از ایران خواسته هرگونه فعالیت مرتبط با موشک‌ها بالستیک طراحی شده برای حمل سلاح هسته‌ای را تحت برجام کنار بگذارد نوشت: همه این استدلال‌ها یک موضوع را نادیده گرفته است. اینکه قطع‌نامه سازمان ملل که درباره موشک‌های بالستیک است، از نظر قانونی الزام آور نیست. با این وجود کنگره آمریکا تحریم‌هایی را علیه برنامه موشکی ایران وضع کرده است. از این جهت اینکه ایران را عامل نقض توافق هسته‌ای معرفی کنیم کاری احمقانه است. این رویکرد در نهایت آمریکا را از متحدانش دور خواهد کرد.

خبرها از تدوین استراتژی جدید آمریکا
همه این مخالف خوانی‌ها با یک خبر مهم همراه شده و آن هم اینکه رسانه‌های بین المللی از تدوین استراتژی جدید دولت آمریکا در قبال برجام خبر می‌دهند. در همین ارتباط روز گذشته شبکه خبری بلومبرگ با انتشار این خبر، نوشت این استراتژی تنها در انتظار تایید دونالد‌ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده است. این خبرگزاری بین المللی در ادامه و در تشریح سرفصل‌های این استراتژی جدید نوشت: ادامه تعلیق تحریم‌های هسته ایران، تایید نکردن پایبندی تهران به توافق هسته‌ای و اصلاح برجام، سه محور اصلی راهبرد جدید آمریکا در قبال توافق هسته‌ای است. آمریکا تلاش دارد نقاط ضعف برجام به‌زعم واشنگتن، یعنی موقت بودن توافق هسته‌ای، گنجانده نشدن موضوع موشکی جمهوری اسلامی و همچنین بند‌های مربوط به بازرسی از سایت‌های نظامی ایران در برجام را مورد مذاکره مجدد قرار دهد. بر اساس گزارش بلومبرگ در این راهبرد قرار است به‌جای پاره کردن برنامه جامع اقدام مشترک، واشنگتن این توافق را با اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌های بیشتر محکم کند. این همه در حالی است که در یک ماه اخیر و در آستانه سومین دوره تایید پایبندی ایران به مفاد توافق از سوی آمریکا، مقامات ایالات‌متحده در تلاش‌های فراگیر، فشارها برای اعلام آنچه عدم پایبندی ایران به روح برجام خوانده می‌شود را افزایش داده‌اند. خبرگزاری بلومبرگ در این باره نوشت: «از زمانی‌که دونالد‌ترامپ رئیس‌جمهور شده است، متحدان اروپایی نگران شده‌اند که او بخواهد به وعده انتخاباتی خود عمل کند و از توافق هسته‌ای با ایران خارج شود.» بلومبرگ در ادامه گزارش خود نوشت: «همان‌طور که نیکی هیلی اخیرا گفت،‌ترامپ در صورتی‌که به این نتیجه برسد که توافق هسته‌ای به نفع منافع آمریکا نیست، می‌تواند عدم پایبندی ایران را اعلام کند، حتی اگر تهران از نظر فنی به برجام احترام گذاشته باشد.» از حالا، مقامات آمریکایی می‌گویند که‌ترامپ در ذهن دارد که ایران را متعهد به مفاد برجام اعلام نکند، چراکه برنامه موشک‌های بالستیک خود را ادامه می‌دهد. اقدام‌ترامپ به اعلام عدم پایبندی ایران به برجام، توافق هسته‌ای را از بین نمی‌برد. اما این ماجرا را برعهده کنگره می‌گذارد که از آن به بعد باید بین اعمال تحریم‌های مجدد یا عدم اعمال آن انتخاب کند.‌ترامپ همچنین باید تا ۱۵‌اکتبر تصمیم بگیرد که ایران را پایبند به برجام معرفی کند یا نه. این زمان‌بندی و فاصله زمانی بین لغو تحریم‌ها از سوی‌ترامپ و مهلت موجود برای تایید پایبندی ایران، فرصت دیپلماتیکی را به‌وجود می‌آورد که دولت افراطی آمریکا با استفاده از آن بنا دارد دیگر طرف‌های توافق هسته‌ای را در شرایطی دوگانه میان از دست رفتن کامل برجام یا مذاکره دوباره در ارتباط با ان قرار دهد. این دوگانه هرچند در اروپا به سبب اتفاع بسیار آنان از توافق هسته‌ای طرفداری ندارد و طرف‌های شرقی توافق هم کاملا با آن مخالف‌اند اما یک متهد استراتژیک در زمین خودی دارد که با یکی از این دوگانه‌ها که همان از میان رفتن برجام است موافقند؛ تندروهای دلواپس اصولگرا این روزها تنها هم پیمانان غیر ارگانیک افراطیون آمریکایی هستند که نه در زمین خودی که همچون روز‌های به دست آمدن توافق در زمین حریف توپ می‌زنند.


منبع: بهارنیوز

شوخی با منافع ملی

محمد توکلی
از اعزام نیروی نظامی به میانمار می‌گویند و بر این عقیده‌اند که می‌بایست نظامیان جهان اسلام ارتشی واحد را تشکیل داده و از این طریق به همه کشورهایی که اهل اسلام در آن اقلیت را تشکیل می‌دهند فشار وارد کنند. در گفتگوهای رسانه‌ای و یادداشت‌هایشان در فضای مجازی و رسانه‌ها به تیم سیاست خارجی دولت اعتدال انتقاد می‌کنند که چرا به دولت قانونی میانمار بیشتر از این اعتراض نمی‌کند و بر این عقیده‌اند که نظام سیاسی ایران همانطور که در سوریه و عراق حضور نظامی دارد باید با اهرم‌های نظامی در اختیارش دولت و ارتش میانمار را وادار به تغییر رفتار نسبت به اقلیت مسلمان در روهینگا کند. این‌ها خلاصه‌ای از نگاه اصول‌گرایانِ غرب‌ستیز و اصلاح‌طلبانِ شرق‌گریز به حوادث میانمار است.

حالا بیاییم کمی به عقب‌تر برویم؛ در دوران دفاع هشت ساله و زمانی که برخی از فرماندهان نظامی و تصمیم‌گیران سیاسی به این نتیجه رسیدند که در میانه دفاع همگانی در برابر تجاوز نیروهای بعثی باید برای مبارزه با رژیم اسرائیل به لبنان نیرو اعزام کنند! اقدامی که پس از مطلع شدن بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی از آن ناتمام باقی ماند و شاهد آن بودیم که تصمیم‌گیران آن مورد عتاب رهبری وقت نظام نیز قرار گرفتند.  مدتی گذشت و به زمان حمله صدام به کشور کویت رسیدیم. در این مقطع زمانی نیز برخی بر این عقیده بودند که باید به کمک کویت شتافت و با اعزام نظامیان در مقابل صدام ایستاد که این پیشنهاد با مخالفت صریح رهبری مواجه شد.
همانطور که روشن است همواره در بین تصمیم‌گیران و مسئولان نظام سیاسی مستقر افرادی حضور داشته‌اند که اولین راهی که در مواجهه با چنین حوادثی به ذهن‌شان می‌رسید حضور نظامیان در میدان و برخورد نظامی بوده است. صدور برخی بیانیه‌ها از سوی بعضی نهادها پس از حوادث اخیر میانمار نیز نشان داده که ظاهراً این رویکرد بعضی فعالان سیاسی اصول‌گرا و اصلاح‌طلبی از حمایت‌هایی در درون ساختار تصمیم‌گیری نیز برخوردار است و شاید بتوان گفت وجه هشداردهنده ماجرا دقیقا همین‌جاست.

در این نوع واکنش‌ها از اعزام نظامیان به لبنان در زمان دفاع هشت ساله تا پیشنهاد دفاع از کویت در برابر صدام و تا همین پیشنهاد اخیر تشکیل ارتش اسلامی و برخورد نظامی با وقایع تلخ، اسف‌بار و غیرانسانی رخ داده برای اقلیت مسلمان در میانمار رگه‌هایی ناامیدکننده و هشداردهنده از به شوخی گرفتن منافع ملی دیده می‌شود.
منافع ملی، در یک حالت طبیعی می‌بایست وجه اشتراک بین تمامی جریان‌های سیاسی و تصمیم‌گیران کشور در مراکز مختلف باشد اما شاهد آن هستیم که به دلیل عدم تعریف مشخص و مشترک از آن و با کمی بدبینی می‌توان گفت با بی اهمیت جلوه دادن آن شاهد آنیم که در اظهارنظرها آن طور که باید و شاید به این اصل اساسی توجه کافی نمی‌شود. برای فهم دقیق‌‌تر آنچه گفته شد اظهارنظرهای برخی سیاسیون درباره وقایع میانمار را از زاویه‌ای بنگریم:

اصولگرایانِ غرب‌ستیز به واسطه آن که به دنبال تخطئه سیاست خارجی دولت اعتدال در حوزه تعامل با غرب هستند پشت صحنه حوادث میانماری را که حکومتش بیشتر تحت حمایت قدرت‌های شرقی است را آمریکا و کشورهای غربی دانسته و در پی آنند به این بهانه سیاست تنش‌زدایی با غرب را تحت‌الشعاع قرار دهند.  اصلاح‌طلبانِ شرق‌گریز به واسطه عناد با روسیه و چین با پررنگ کردن نقش این دو کشور در حوادث میانمار در پی آن هستند که سیاست «نگاه به شرق» دولت روحانی را منحرف کرده و به نوعی با بهانه قرار دادن میانمار سیاست دوری از شرق را دنبال می‌کنند.  آنان هم که سیاست خارجی را از دریچه چارچوب‌های خشک و غیرقابل انعطاف ایدئولوژی می‌بینند در رویای تشکیل ارتش مشترک بین کشورهای اسلامی و فتح بلاد کفر هستند!
این سه نگاه به حوادث میانمار با همه تفاوت‌هایی که با هم دارند در بی‌ توجهی به منافع ملی و پیش برد اهداف شخصی و گروهی مشترکند.


منبع: بهارنیوز

فرصت استراتژیک جمهوری اسلامی

ابوالحسن شاکری رحیمی
جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت‌های استراتژیک و اشتراکات تاریخی، فرهنگی، منابع طبیعی، ساختارهای جمعیتی، کشوری تاثیر گذار در منطقه خاورمیانه می‌باشد. خاورمیانه در مقایسه با سایر مناطق پیرامونی ایران، منطقه‌ای بین المللی در سطح جهانی محسوب می‌شود، به عبارت دیگر، هیچ یک از مناطق پیرامونی ایران، از نظر حضور مداوم عناصر بین المللی مانند خاورمیانه نیست. خاورمیانه محیطی است که یکی از پایه‌های نهایی وضعیت قدرت در جهان را تعیین می‌کند و ایران به عنوان کشوری خاورمیانه ای، همواره از تلاطم‌های این منطقه متاثر بوده و این تاثیر و تاثر صرفا منطقه‌ای نیست، بلکه تاثیرات مذکور همیشه به جایگاه بین المللی ایران قابل مشاهده است.

ایفای نقش ایران به عنوان یک قدرت هژمون و تغییر در نظام بین الملل، مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در استراتژی سیاست خارجی است. قدرت ایران با توجه به آنچه آمد اثرگذاری عمیق و اثربخشی در منطقه خاورمیانه و سیستم بین المللی نیز دارد. اگرچه جمهوری اسلامی در تاریخ دیپلماسی خود فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است، اما در دوره ۴ سال گذشته از لحاظ سیاست خارجی و تعامل با دنیا به جایگاه مناسبی دست یافتیم که می‌توان این برهه زمانی را اوج موفقیت در سیاست خارجی ایران در دوران پس از انقلاب دانست.

دولت روحانی در سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک جمهموری اسلامی، استراتژیک‌ترین روش را پیشه کار خود قرار داد، چرا که در ابتدا روابط خود را با کشورهای منطقه‌ای بهبود بخشید و در مرحله دوم به دنبال تضعیف نگرانی‌ها در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران و رفع اتهامات برآمد. مذاکرات هسته‌ای از اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین فرصت‌های استراتژیک برای به دست آوردن پشتیبانی ضمانت دار در عرصه جهانی و گامی اساسی در شکل گیری قدرت هژمون جمهوری اسلامی بود. در چارچوب توافق هسته ای، ایران به موقعیت ویژه‌ای جهت برقراری روابط با دنیا به دست آورد.

برجام و تعامل‌گرایی سبب افزایش پرستیژ جمهوری اسلامی در سطوح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گردید. تعامل سازنده ایران با هم پیمانان غرب، سبب شده تا مبنای ارزیابی اقدامات دوستانه ایران نه دیگر بر مبنای حرف‌های بی اساس فردی همچون رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ قرار گیرد، بلکه گزارش‌های آژانس انرژی اتمی و اعمال ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. برجام که به دنبال خود تعامل سازنده ایران با جهان را رقم زد فرصت‌های اقتصادی را شکل بخشید و ذهنیت و افکار عمومی جهان را نسبت به جمهوری اسلامی بهبود و تغییر بخشید و همین سبب شد روابط ایران با دنیا از نقطه منفی (تنش در روابط) عبور کند و به سطح نقطه مثبت (اعتماد دوجانبه) ارتقا یابد، لذا دولت دوازدهم در ادامه روند حاصل شده و حراست از آنچه به دست آمده را می‌بایست با هوشیاری و همدلی بیش از بیش با مجلس نمایندگان شورای اسلامی و به ویژه دستگاه وزارت امورخارجه و جلوگیری از اقدامات شتاب زده پیگیری نماید، زیرا که آمریکا و جمهوری خواهان و نیز رقبای ایران در منطقه از جمله اسرائیل از موقعیتی که ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی به دست آورده به شدت عصبانی بوده و به دنبال بهانه‌هایی برای منزوی نمودن ایران در سطح بین الملل و محروم ساختن دوباره ایران از فرصت‌های به دست آورده می‌باشند.


منبع: بهارنیوز

ایران به تعهدات خود در برجام عمل می‌کند

به گزارش ایسنا، یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در سخنرانی آغازین خود در نشست فصلی شورای حکام آژانس در وین، گفت: گزارش من درباره راستی آزمایی و نظارت بر جمهوری اسلامی ایران طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت‌های مربوط به نظارت و راستی آزمایی آژانس در چندماه گذشته را پوشش می دهد.بنابر گزارش پایگاه اینترنتی آژانس بین المللی انرژی اتمی آمانو در ادامه گفت: آژانس طبق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از زمان اجرایی شدن این توافق از ژانویه ۲۰۱۱ به نظارت و راستی آزمایی تعهدات مرتبط ایران پرداخته است. ما به اجرای نقش خود طبق شروط تعیین شده در برجام مطابق با اقدامات پادمانی استاندارد آژانس به شکل عادلانه و بی طرف ادامه می‌دهیم. تعهدات مرتبط هسته‌ای ایران طبق برجام به طور کامل اجرا می شود.وی همچنین تصریح کرد: آژانس کماکان به راستی آزمایی عدم انحراف مواد هسته‌ای اعلام شده در ایران طبق توافق پادمانی ادامه می دهد. ارزیابی‌ها در خصوص نبود مواد و فعالیتهای هسته‌ای اعلام نشده در ایران همچنان ادامه دارد.آمانو افزود: ما همچنین به اجرای پروتکل الحاقی در ایران شامل دسترسی‌های تکمیلی به سایتها و دیگر اماکن همانطور که مطابق با پروتکلهای الحاقی در دیگر کشورها انجام می دهیم ادامه خواهیم داد.


منبع: بهارنیوز

لاریجانی و رویای پاستورنشینی در ۱۴۰۰

علی میرزامحمدی
هنوز چندماه از انتخابات سال ۹۶ نگذشته و حدود ۴ سال مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ سایت نزدیک به علی لاریجانی (خبرآنلاین) استارت را زده و در روزهای گذشته  با انتشار خبری (البته از سایتی دیگر) با عنوان «علی لاریجانی نامزد مورد حمایت کارگزاران در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست‌جمهوری است؟ » مدعی شد: «. . . کارگزاران در جلسات خصوصی این روزهای خود یک کار مهم‌تر هم دارند؛ پیدا کردن رییس‌جمهور ۱۴۰۰؛  فعلا که علی لاریجانی را رو کرده‌اند…» ! از بهارستان تا پاستور چند کیلومتری فاصله نیست اما برای پرواز سیاسی از بهارستان به پاستور باید جغرافیای رقابت‌های سیاسی پیچیده ایران را به خوبی شناخت تا به موفقیت در آن فرود آمد. کاری که از بین روسای مجالس ایران، مرحوم هاشمی به انجام آن موفق شد ولی بزرگان سیاسی چون ناطق و کروبی در آن باز ماندند. اما آیا علی لاریجانی ریاست چند دوره مجلس شورای اسلامی که پیش از این در انتخابات سال ۱۳۸۴ برای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شرکت کرده و در بین هفت کاندیدا در رتبه ششم قرار گرفته بود، می‌تواند موفقیتی مشابه هاشمی را برای پرواز از بهارستان به پاستور تجربه کند؟ حامیان لاریجانی به احتمال سناریوی شرکت او را برای انتخابات ۱۴۰۰ به رشته تحریر در می‌آورند تا در سایه این موفقیت خود نیز سهمی داشته باشند؛ اما بازخوانی عوامل شکست ناطق در رقابت با سیدمحمد خاتمی شاید برای آنها که قدرت را در مجلس در اختیار دارند مفید باشد. آنها به احتمال با درس گیری از اشتباهات ناطق، مسیری متفاوت برای او رقم خواهند زد و حتی برخی او را از نامزدی دوباره منصرف خواهند نمود.
 
مهمترین نقطه قوت ناطق به نقطه ضعف او در انتخابات تبدیل شد. سید‌محمد خاتمی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد و رئیس وقت کتابخانه ملی ایران، در مقایسه با ناطق در آن مقطع زمانی چهره کمتر شناخته‌ای برای عامه مردم بود. اما فاصله گیری او از قدرت رسمی، جذابیت‌های شخصی و حتی چهره‌ای و استفاده او از ادبیاتی متفاوت که برای اقشار کمتر توجه شده مانند زنان، جوانان، اقلیت‌های قومی و دینی جذابیت ویژه‌ای داشت موجب شد تا ناطق که در مجلس و دولت وقت، ارتباطات دوستانه و نزدیکی با بزرگان و نخبگان سیاسی داشت شکستی معنادار را تجربه کند. این شکست نه شکست ناطق از خاتمی، بلکه شکست قدرت رسمی از قدرت غیر رسمی و پتانسیل‌های آزاد شده اجتماعی بود. پتانسیل‌هایی که حاصل مطالبات مردمی در قالب بعد دوم و مغفول انقلاب اسلامی یعنی بعد جمهوریت آن بود. علی لاریجانی نیز از نقاط قوتی مشابه ناطق و حتی فراتر از او برخوردار است که بیشتر آنها در قالب قدرت رسمی قرار می‌گیرند و اگر افکار عمومی به عنوان منبع اصلی قدرت غیر رسمی بخواهند در مقابل آن جبهه گیری نمایند این نقاط قوت می‌تواند به نقاط ضعف او تبدیل شود. هر چند بیشتر اعضای خانواده لاریجانی، در سمتهای مهم و کلیدی قدرت رسمی هستند و قدرت علی لاریجانی برای نفوذ در میان نخبه‌های سیاسی به واسطه آنها بسیار وسیع خواهد بود، اما رصد حواشی، گاف‌ها و اظهار نظرهای پیشین و در جریان آنها خود به مانعی مهم برای او تبدیل خواهد شد. البته اگر همانند انتخابات سال ۱۳۸۴ توسط رقبا، رقیبی جدی به حساب نیاید، از گزند این آسیب در امان خواهد ماند!

لاریجانی و نخبه‌های سیاسی حامی او ممکن است به هوای گیر افتادن اصلاح‌طلبان در جبر سیاسی، به حمایت آنها دلخوش باشند و با تکیه بر استدلال «انتخاب میان بد و بدتر» اصلاح‌طلبان، راهی را که روحانی و جناح به اصطلاح اعتدال پیمودند آنها نیز بپیمایند! اما ذکر چند نکته در این میان ضروری است:

الف- روحانی در مرحله انتخابات از ادبیات اصلاح‌طلبان اقتباس نمود و به این شیوه با جلب نظر حامیان اصلاح‌طلب، آنها را متقاعد نمود که می‌تواند بخشی از مطالبات جریان اصلاح‌طلبی را حداقل در حد و‌اندازه شعار و حرف، طرح و یا نمایندگی کند. هرچند او در عمل تا این لحظه، نماینده خوبی برای اجرا و تحقق این مطالبات نبوده است اما لاریجانی نه در مرحله طرح و نه در مرحله اجرا نمی‌تواند مطالبات اصلاح‌طلبی را نمایندگی کند.
ب- در داخل جریان اصلاح‌طلبی نقدی جدی علیه اصلاح‌طلبی نیابتی در حال شکل گرفتن است. این نقد مانع از آن خواهد شد که اصلاح‌طلبان در انتخاب لاریجانی به عنوان گزینه‌ای که مطالبات آنها را نمایندگی کند به توافق برسندو به احتمال فراوان آنان گزینه اصلی خود را مطرح خواهند نمود.
ج- لاریجانی از نظر فردی، فاقد جذابیت‌های فردی است و ادبیات مورد استفاده او فقط مورد پسند بخشی از نخبگان جامعه است. از طرف دیگر او همیشه در مسند قدرت‌های رسمی بوده و هرگز به خود اجازه و فرصت آن را نداده است که بیرون از قدرت رسمی، نگاهی منتقدانه داشته باشد و با خود انتقادی از پتانسیل قدرت غیر رسمی به نفع خود استفاده کند. او هرگز در مسند قدرت تنزل نکرده است و در مسندهای رسمی به جای افت و خیز قدرت، خیز قدرت را تجربه نموده است. این مساله موجب می‌شود که افکار عمومی نتوانند حس مشترک قوی را با او داشته باشند. آنها به احتمال خواهند گفت: لاریجانی همه چیز در اختیار داشته است. او دیگر با کدامین دغدغه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پا به صحنه گذاشته است و چه چیزی را می‌خواهد تغییر بدهد که موفق به انجام آن نشده است؟ !
با همه اینها لاریجانی سیاستمداری باهوش است. او با رصد افکار عمومی و تحلیل آنها به خوبی می‌دانست که نباید از حوزه تهران نامزد بشود چراکه به احتمال یا از این حوزه موفقیتی نخواهد داشت و یا در صورت موفقیت در رده‌های اول نخواهد بود و این برای کسب کرسی ریاست مجلس او را دچار مشکل خواهد نمود. لذا به نظر می‌رسد او با این هوش سیاسی به احتمال تصمیم عاقلانه‌ای اتخاذ خواهد نمود، مگر اینکه تحت فشار شدید حزبی قرار بگیرد. هنوز زود است درباره انتخابات ۱۴۰۰ گمانه زنی کنیم اما تحلیل سناریوی آینده سیاسی کشور می‌تواند از هم اکنون برای احزاب و نخبگان سیاسی و حتی مردم آگاهی بخش باشد تا تصمیم‌هایی عاقلانه برای آینده خود بگیرند.


منبع: بهارنیوز

اصلاح‌طلب کیست؛ اصولگرایی چیست؟

 گروه سیاسی: علیرضا علوی تبار، روزنامه‌نگار و تئوریسین اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر بیشتر از گذشته با رسانه‌ها در ارتباط است و در مورد مباحث مختلف سیاسی، نظری و عملی به اظهارنظر می‌پردازد. او این‌بار از زاویه نگاه خود به سه جریان اصلاح‌طلبی، اصولگرایی و اعتدالگرایی پرداخته و آنها را تحلیل کرده است. از دید علوی تبار با در نظر گرفتن برخی ویژگی‌ها می‌توان اصلاح‌طلبی را از سایر گرایش‌های فکری و سیاسی موجود متمایز ساخت.


 

او معتقد است این ویژگی‌ها را می‌توان ذیل سه عنوان کلی دیدگاه‌ها و مواضع، روش و الگوی رفتاری دسته‌بندی کرد. علوی‌تبار در گام بعدی تحلیل خود ویژگی‌های متمایز‌کننده دیدگاه و موضع فکری و سیاسی اصلاح‌طلبی را برمی‌شمرد: نخستین ویژگی این است که اصلاح‌طلبی وضع موجود را مطلوب نمی‌داند: وضع موجود را در زمینه‌های مختلف وضع مطلوب نمی‌داند و از تغییر در آنها دفاع می‌کند. اصلاح‌طلب نه‌تنها از وضع موجود راضی نیست، بلکه معتقد است ادامه روند کنونی نیز به حل مسائل منجر نمی‌شود و نیاز به دخالت آگاهانه در روند امور برای اصلاح آنها وجود دارد. این تئوریسین سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه تعریف خود سراغ مردمسالاری می‌رود: اصلاح‌طلب به دنبال افزایش میزان مردم سالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی است. میزان مردمسالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی صفر یا یک نیست، بلکه یک پیوستار است. یعنی می‌توان نظام‌های تصمیم‌گیری سیاسی را از نظر میزان برخورداری از مردمسالاری روی یک پیوستار مرتب کرد؛ از کمترین تا بیشترین. البته این پیوستار پایان ندارد. اصلاح‌طلب‌ها با وجود تفاوت‌ها همگی در ضرورت مردمسالاری بیشتر اتفاق نظر دارند.
 
باور به حضور دین در عرصه عمومی
علوی تبار سپس به موضوع دین باوری و نقش دین در اصلاح‌طلبی می‌پردازد: اصلاح‌طلب ایرانی اغلب به حضور دین در عرصه‌های عمومی باور دارد، اما با تبعیض بر اساس دین و مذهب بین شهروندان مخالف است. اصلاح‌طلبان اغلب از تفسیر و فهمی در دین دفاع می‌کنند که با توجه به مقتضیات زمان (اجتهاد با توجه به زمان و مکان) صورت گرفته است. از این رو کم و بیش با نواندیشی دینی همسو هستند. به علاوه اغلب تاکید می‌کنند که اجرای حکم شریعت با تکیه بر قهر می‌تواند به تضعیف گرایش دینی و ایمان آزادانه در جامعه منجر شود. نسبت اصلاح‌طلبی در جمهوری اسلامی ایران با مفاهیمی چون انقلاب و قانون اساسی ویژگی متمایز بعدی اصلاح‌طلبان از نگاه علوی‌تبار است: اصلاح‌طلبان اگرچه به اصالت انقلاب اسلامی ایران باور دارند و کم و بیش نتایج حاصل از آن (نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی، نهادهای قانون اساسی و…) را متناسب با سطح تکامل اجتماعی در مقطع پس از انقلاب می‌دانند، اما این دستاوردها را فوق چون و چرا نمی‌دانند. آنها نقد دستاوردهای انقلاب با توجه به ارزش‌هایی متعالی انقلاب را هم حق مردم و هم وظیفه آنها می‌دانند.

در حوزه استکبارستیزی و ارتباط با جهان پیرامون نیز علوی تبار شاخصه‌های اصلاح‌طلبی را اینگونه تعریف می‌کند: اصلاح‌طلبان ایرانی اگرچه به وجود تلاش برای سلطه و توطئه در سطح جهانی باور دارند، اما ریشه مشکلات ایران را در درون جست‌وجو می‌کنند و گمان می‌کنند که انداختن مشکلات بر دوش سلطه گران جهانی و توطئه‌های آنها، ما را از ضعف‌ها و تنگناهای درونی غافل می‌کند. به همین دلیل ضمن تلاش برای تنش زدایی با جهان خارج، باور دارند که باید با نگاه به درون دردها و درمان‌ها را جست‌وجو و از این طریق تهدیدهای خارجی را هم به فرصت تبدیل کرد. اصلاح‌طلبان اغلب باور دارند که باید هم در حل مشکلات خویش، هم در شناسایی و ریشه‌یابی مشکلات و در ارایه راه‌حل برای آنها، دانش و تجربه جهانی را جدی تلقی کرد و مبنا قرار داد. نباید خود را بی‌نیاز از تجربه جهانی و به ویژه دستاوردهای مثبت تجدد در جهان دانست. نباید گمان کرد که می‌توان از صفر شروع کرد و همه‌چیز را ابداع و از نو اختراع کرد. او ویژگی‌های اصلاح‌طلبی را این گونه جمع‌بندی می‌کند: از نظر روش، روش اصلاح‌طلبانه اصطلاحا در برابر روش انقلابی قرار می‌گیرد. اصلاح‌طلبی یعنی استفاده از روش گام به گام و پرهیز از ایجاد دگرگونی‌های انفجاری و ناگهانی، استفاده از روشی که در آن همه مشکلات به عرصه سیاست تقلیل و ارجاع داده نشود (پرهیز از تقلیل گرایی سیاسی)، بهره‌گیری از مدیریت و رهبری جمعی برای تصمیم‌گیری و پیشبرد طرح‌های تغییر. فعال کردن نهادهای مدنی (انجمن‌های داوطلبانه غیرحکومتی) برای پیشبرد برنامه‌ها و پرهیز از ایجاد جنبش‌های توده وار و از همه مهم‌تر پرهیز از خشونت و برخورد قهرآمیز. از نظر الگوی رفتاری نیز می‌توان یک ویژگی دیگر افزود.

خشونت ابزار نیست
علوی تبار در فراز پایانی صحبتش در مورد بررسی شاخص‌های اصلاح‌طلبی می‌گوید: اصلاح‌طلبان هیچگاه نباید از «خشونت به عنوان ابزار تغییر» بهره گیرند. پرهیز از خشونت و بهره‌گیری از شیوه‌های مسالمت آمیز که طیف بسیار وسیعی را در برمی‌گیرند و به خصوص تاکید بر گفت‌وگو و تلاش برای توافق‌های اساسی برای پیشبرد گذار به مردمسالاری و خروج از بحران‌های ملی از ویژگی‌های رفتاری اصلاح‌طلبان و هویت بخش آنهاست. البته برخی از روش‌هایی که مخالفان اصلاحات آنها را غیرمسالمت‌جویانه می‌دانند در واقع و در عرف بین‌المللی مسالمت‌جویانه هستند و نباید تعریف محدود و بسیار کم‌وسعت آنها را پذیرفت. مثلا تحصن، اعتصاب و روزه سیاسی نباید خشونت‌آمیز تلقی شود.

شکاف میان اصولگرایان
او سپس به جریان‌شناسی اصولگرایی می‌پردازد اما پیش از آن به شکاف و افتراق موجود میان نحله‌های اصولگرایی اشاره دارد: ‌در درون جریان اصولگرا دو گرایش کاملا متفاوت وجود دارد که هر روز هم بیشتر از یکدیگر فاصله می‌گیرند. از این رو بسیار دشوار است که آنها را ذیل یک عنوان معرفی کرد. اما می‌توان برای هر کدام مشخصاتی برشمرد. در اینجا برای نامگذاری من این دو را «اصولگرایی محافظه‌کارانه» و «اصولگرایی تندروانه» می‌نامم. از دید علوی تبار این دو نحله اصولگرایی شاخص‌های متمایز‌کننده‌ای از یکدیگر دارند که در خور توجه است: ‌اول اینکه محافظه‌کاران وضع موجود به ویژه در زمینه توزیع قدرت سیاسی را کم و بیش می‌پذیرند و حداقل تغییر را در آن خواستارند. اما تندروها به دنبال تغییراساسی در وضع موجود هستند که در آن اصلاح‌طلبان حذف شده و اصولگرایان محافظه‌کار هم در حاشیه قرار گیرند.

اندک سالاری یا تمامیت خواهی
شاخصه دوم از نگاه این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب این است که «اصولگرایان محافظه‌کار از استقرار نوعی از اندک‌سالاری و مردم‌سالاری شکلی در ایران دفاع می‌کنند. در این نظام سیاسی اگر چه در نهایت ترکیبی از روحانیون سنتی و معتمدان آنها ساختار قدرت را در اختیار دارند اما نهادهای مردم‌سالاری مانند انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس و شوراها نیز به کار خود ادامه می‌دهند و رقابت در محدوده نیروهای قابل قبول جریان خواهد داشت. در حالی که گرایش اصولگرایان تندرو به سوی یک نظام سیاسی تمامیت خواه است که در آن نهادهای مردم‌سالاری جای خود را به نهادهای دارای توان گردآوری مردم و ایجاد جنبش‌های توده‌وار می‌دهد. در کوتاه‌مدت این تمایل آنها خود به خود به نوعی نظامی‌گری و تقدیس سازماندهی و ارزش‌های نظامی در عرصه سیاست می‌انجامد.»سومین شاخصه متمایز‌کننده دو شاخه اصولگرایی از نگاه او این است: همه اصولگرایان به حضور دین در حکومت باور دارند و از حکومت دینی دفاع می‌کنند. محافظه‌کاران بهترین تفسیر از دین را سرمشق سنتی رایج در حوزه‌های علمیه می‌دانند. در پذیرش تغییر نگاه به آموزه‌های دینی سختگیر بوده و حفظ اصالت برداشت را بسیار مهم تلقی می‌کنند. تندروها تفسیر آموزه‌های دینی را تحت تاثیر گرایش ایدئولوژیک انجام می‌دهند. بسیاری از مواضعی که برای محافظه‌کاران خروج از سرمشق سنتی تلقی می‌شود برای تندروها قابل پذیرش است. تندروها بیشتر دین و آموزه‌های آن را تحت تاثیر الزامات حکومت کردن درک و تفسیر می‌کنند. می‌توان آنها را مروج «دین حکومتی» دانست. در حالی که محافظه‌کاران بیشتر به دنبال «دین سنتی» هستند و اغلب در عناصر هویت بخش مذهبی سخت می‌گیرند. اغلب اصولگرایان از اجرای قاطع احکام شریعت در جامعه دفاع می‌کنند و بهره‌گیری از قوه قهریه حکومت در این زمینه را مجاز می‌دانند. اما نگاه این دو نحله به انقلاب اسلامی نیز واجد اهمیت است. علوی تبار در این باره می‌گوید: اصولگرایان برخی از نتایج انقلاب اسلامی را مقدس (فوق چون و چرا) قلمداد می‌کنند و با هر گونه نگاه انتقادی به آن مخالفند. البته می‌توان از نظر میزان سخت‌گیری با مخالفان، بین آنها تمایز گذاشت.

این تحلیلگر سیاسی سپس به حوزه آموزه‌های دینی و به کارگیری آنها در حکومت از نگاه اصولگرایان می‌پردازد: در تلقی سنتی از آموزه‌های عملی- دینی، نابرابری‌هایی به رسمیت شناخته شده که در حکومت دینی سنتی می‌تواند مبنای قانونگذاری قرار گیرد. نابرابری زن و مرد، نابرابری میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف، نابرابری بر مبنای میزان دانش دینی و… از آن جمله‌اند. اصولگرایان در مجموع از تلقی سنتی از آموزه‌های دینی در این زمینه و قوانین و مقررات برآمده از آنها حمایت می‌کنند. از این رو برخی گرایش‌های موجود در میان آنها را که شعارهای برابری طلبانه می‌دهند از نظر دسته‌بندی «راست‌گرا» تلقی می‌شوند. از دید علوی‌تبار ششمین وجه تمایز اصولگرایان محافظه‌کار از اصولگرایان تندرو به مساله سیاست خارجی بر می‌گردد: اصولگرایان محافظه‌کار اغلب از تنش زدایی در سیاست خارجی دفاع می‌کنند و قرار گرفتن در شرایط جنگی یا درگیری مداوم را نمی‌پسندند. اما اصولگرایان تندرو از سیاست خارجی تهاجمی دفاع می‌کنند. بخش کوچکی از جریان تندرو حتی از درگیری نظامی به عنوان ابزاری برای تحقق بخشیدن به ارزش‌ها چه در سطح داخلی و چه منطقه‌ای دفاع می‌کنند. از نظر آنها ترک «نبرد» به معنای «تسلیم» است. هفتمین تمایز از نگاه علوی تبار تمایز روشی میان دو نحله اصولگرایی است: از نظر «روش» اصولگرایان تندرو کاملا به روش انقلابی برای ایجاد تغییرات مورد نظرشان پایبند هستند.

از این رو می‌توان ویژگی‌های روش مورد نظر آنها را به این صورت خلاصه کرد: مجاز بودن به بهره‌گیری از خشونت به عنوان ابزار تغییر، تمایل به ایجاد حرکت‌های توده وار، نفی نهادهای مدنی، استقبال از تحولات ناگهانی و غافلگیر‌کننده و تاکیدی بر اهمیت عرصه سیاست در شکل‌‌دهی به جامعه و شروع همه اقدامات از این عرصه. اما اصولگرایان محافظه‌کار در نوسان روشی قرار دارند و گاه از روش انقلابی و گاه از نفی این روش دفاع می‌کنند. شاخصه پایانی اصولگرایان در زمینه بهره‌گیری از دستاوردهای تمدن مدرن است. جایی که آنها دیدگاه یکسانی ندارند: اغلب آنها بهره‌گیری از میوه‌ها و ثمرات مدرنیته را در برخی زمینه ها (فناوری و به ویژه فناوری نظامی، ماشین آلات و ساخت‌وساز) می‌پذیرند اما برخی دیگر (مانند نهادهای مدرنی چون انتخابات) را با تبصره‌ها و اما و اگر قبول می‌کنند. در مورد برخی دیگر (مانند علوم تجربی و به ویژه علوم انسانی و حقوق بشر مدرن) با شک و تردید بسیار برخورد می‌کنند. گرایش اغلب آنها به سوی «ساختن از نو» علوم با ارزش‌های سنتی است.

اعتدال جریان فکری – سیاسی نیست
پایانبندی صحبت‌های علوی تبار با تحلیل اعتدالگرایی همراه است. او اعتدال را یک جریان فکری- سیاسی نمی‌داند: به نظر من جریان اعتدال را نمی‌توان یک جریان فکری- سیاسی تلقی کرد. اعتدال‌گرایی بیشتر یک «شیوه عملی» و حداکثر یک «الگوی رفتاری» است. با توجه به مصادیق این جریان می‌توان مشخصات این شیوه عملی را به این شکل برشمرد: ١. عملگرایی و گشتن به دنبال راه خروج عملی از مشکلات به جای تاکید بر آرمان‌ها و اصول از پیش مشخص شده. ٢. پذیرش همکاری و هماهنگی با جریان‌های مختلف سیاسی. اعتدال‌گرایان اهل گفت‌وگو، توافق و کنار آمدن با جریان‌های متضاد هستند. ٣. رواداری و تحمل آرای مختلف و متعارض و تلاش برای رسیدن به همسویی عملی به جای وحدت فکری و نظری۴. انعطاف‌پذیری و پیشرو بودن یا محافظه‌کار بودن با توجه به شرایط و امکانات موجود. مروجان اعتدال‌گرایی هیچ کدام در موقعیت ایجاد گفتمان فکری و سیاسی نیستند. اغلب آنها از نظر فکری در محدوده همپوشانی دو طیف اصلاح‌طلب و اصولگرای محافظه‌کار قرار می‌گیرند و نمی‌توان از مواضع آنها، دیدگاه و موضع سیاسی مشخصی را استخراج کرد.


منبع: بهارنیوز

واکنش ارتش امریکا به هشدار ایران به ناوش

 


به گزارش ایلنا به نقل از «آسوشیتدپرس»، ایران روز گذشته از هشدار به ناو آمریکایی در خلیج عمان خبر داده است در حالی که مقامات آمریکایی چنین رویارویی مستقیمی را رد کرده‌اند.
بر اساس این گزارش روز گذشته نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد: روز چهارشنبه حادثه‌ای رخ داد که در آن یک کشتی کوچک ایرانی به فاصله ۷۵ مایلی یک دریایی قایق «یو اس اس تمپست» که یک قایق گشت‌زنی ساحلی است، نزدیک شده است.
به ادعای نیروی دریایی آمریکا، یک قایق دیگر نیروی دریایی آمریکا که نزدیک‌تر بوده از طریق کشتی که با نیروی دریایی ایران در ارتباط است [به کشتی نیروی دریایی ایران] پیشنهاد کمک کرده‌اند.
آسوشیتدپرس مدعی شده: ایران به گونه‌ای دیگر این حادثه را تعریف کرده و گفته روز گذشته قایق نیروی دریایی ارتش به یک کشتی جنگی آمریکایی هشدار داده است. ایران و آمریکا در خلیج فارس بارها رویارویی مستقیم داشته‌اند.
بر اساس گزارش رویترز در بیانیه فرماندهی مرکزی نیروی دریایی ارتش آمریکا گفته شده کشتی گشت‌زنی ساحلی «یو اس اس» در ششم سپتامبر در خلیج عمان در حال گشت‌زنی بوده که یک تماس اضطراری از یک کشتی کوچک در ۷۵ مایل دریایی از موقعیت تمپست دریافت می‌کند.
 دراین بیانیه گفته شده همزمان قایق موتوری «نوردیک وویاگر» که به این کشتی گرفتار نزدیک‌تر بوده از طریق ارتباط چشمی پیشنهاد کمک کرده است. تمپست نیز پیشنهاد پشتیبانی از نوردیک ویاگر را مطرح می‌کند که این درخواست آنها رد می‌شود.
بر اساس گزارش رویترز در پی ارتباط رادیویی، قایق یو اس اس تمپست متوجه هماهنگی بین قایق نوردیک با نیروی دریایی ایران برای کمک به کشتی گرفتار برای بازگشت آنها به ایران می‌شود.
کلوئه مورگان سخنگوی نیروی دریایی آمریکا گفته: هیچ زمانی در این حادثه ارتباط مستقیم بین آمریکا و نیروی دریایی ایران برقرار نبوده است.


منبع: بهارنیوز

ساز و کار جبهه‌ای باید فراگیرتر شود

محمد کیانوش‌راد در گفت‌وگو با ایلنا، درباره جبهه‌ای عمل کردن اصلاحات گفت: ابتدا این نکته را باید یادآوری کنم فعالیت احزاب فراگیر و  گسترده در حال حاضر در جامعه ایران با موانع جدی روبرو است. از طرفی هم هنوز فرهنگ کار حزبی به عنوان یک ارزش در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی برای برخی از فعالان سیاسی به‌وجود نیامده و کار غیرحزبی را بهتر می‌پسندند .وی تاکید کرد: یکی از دلایلی که باعث شده افراد به سمت کار حزبی گرایشی نداشته باشند، هزینه‌بر بودن آن دانست.

بعد از پیروزی در انتخابات، جوانان هنگام توزیع پست‌ها فراموش می‌شوند

نماینده پیشین مجلس با بیان این که برخی هم ترجیح می‌دهند با هیچ حزبی نباشند، عنوان کرد: برخی افراد می‌خواهند از همه مضرات احتمالی احزاب دور باشند ولی از منافع همه هم احزاب سود ببرند این حالتی است که متاسفانه در جامعه حزبی تاثیر منفی گذاشته است.وی ادامه داد: برخی از جوانان که فعالیت حزبی دارند و شب و روز در ستادهای انتخاباتی فعالیت می‌کنند، می‌بینند هنگام توزیع پست‌ها پس از پیروزی در انتخابات، متاسفانه مسئولان و نمایندگان برگزیده توسط احزاب سراغ نیروهای حزبی می‌روند و بهانه آنها هم ظاهرا این است که نسبت به نیروهای حزبی حساسیت وجود دارد.نماینده مردم آبادان در مجلس ششم با اشاره به این که برخی از افراد رای احزاب را می‌آورند و فعالان حزبی را کنار می‌گذارند، گفت: این رفتارها به یاس و سرخوردگی فعالان حزبی، خصوصا جوانان منجر شده است.

ساختار نظام ما حزبی نیست/ ساز و کار جبهه‌ای باید فراگیرتر شود

این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: در ساختارهای قانونی وجود احزاب به صورت تاثیر‌گذار مشخص نشده است، یعنی نظام ما اگر چه حزب را به رسمیت می‌شناسد، اما نظام ما یک نظام حزبی نیست.وی با بیان‌ این که در شرایط فعلی و با توجه به واقعیت‌ها ، ساز و کارهای حزبی می‌تواند با کاستی‌هایی همراه باشد، عنوان کرد: تکیه بر ساز و کار صرفا حزبی نمی‌تواند پاسخگوی همه نیازهای جبهه اصلاح‌طلبان باشند. به همین دلیل سازوکار سیاست جبهه‌ای فراگیر متشکل از احزاب سیاسی و افراد تاثیرگذار غیرحزبی می‌تواند در ساحت سیاسی ایران اکنون مفیدتر باشد.کیانوش‌راد ادامه داد: به اعتقاد من ساز و کار فعالیت‌های جبهه‌ای را حتی از آن چه امروز با آن مواجه هستیم باید وسیع‌تر ، فراگیرتر و با شمول بیشتری مورد تاکید قرار داد.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که بعد از انتخابات انتقاداتی به کار شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح شد از نظر شما مهم‌ترین نقدی که به این شورا می‌تواند باشد چیست، عنوان کرد: اگر اشکالاتی هم وجود دارد باید در جهت رفع آن حرکت کرد و از ظرفیت‌های موجود استفاده شود.نماینده مردم اهواز در مجلس ششم ادامه داد: البته این که نحوه انتخاب افراد حقیقی به چه صورتی باشد از جمله مباحثی است که می‌تواند نظرات مختلفی را به همراه داشته باشد. این که کدام‌ روش مناسب‌تر است نیاز به تامل بیشتری دارد.

جریان اصلاحات با حضور سید محمد خاتمی مقبولیت پیدا کرده است

وی تاکید کرد: جریان اصلاحات به واسطه رهبری سید محمد خاتمی مقبولیت مردمی پیدا کرده است و از همین رو است که با وجود اختلاف‌نظرهایی در برخی موارد،  باز هم مردم به اصل جریان که همان ضرورت یک‌پارچگی با تصمیمات شورای سیاست‌گذاری است پایبند هستند که این یک سرمایه بزرگ اجتماعی برای اصلاحات و اصلاح‌طلبان است.کیانوش‌راد با اشاره به این که به یک‌پارچگی و حفظ انسجام نباید ضربه‌ای وارد شود، گفت: مباحث انتقادی، بیان ایرادات و اشکالات شورای عالی سیاست‌گذاری باید در جلسات داخلی مورد ارزیابی قرار گیرد .وی خاطرنشان کرد: اعضای شورا و کسانی که دلسوز اصلاحات هستند، باید موجبات تقویت اعتماد مردم به اصلاحات را فراهم کنند.

وی در پاسخ به این سوال که به جریان اصلاحات این نقد را وارد می‌کنند که به صورت مقطعی عمل می‌کند و بعداز مدتی به نقطه اولیه خود باز می‌گردد، گفت: جریان اصلاحات هیچ‌گاه مقطعی عمل نکرده است و این طرز تفکر صحیح نیست.وی تاکید کرد: جریان اصلاحات و یا شورای عالی سیاست‌گذاری  همیشه سعی کرده با بررسی تجربیات گذشته و شناخت اشکالات و کاستی‌های حرکت اصلاح‌طلبان،  مسیر خود را تصحیح کند.نماینده مجلس پیشین یادآور شد: اصلاح‌طلبان با تکیه بر عقلانیت و خردجمعی، مصلحت‌اندیشی و رهبری جبهه‌ای، درانتخابات‌های اخیر نشان داده است که مسیر درستی را انتخاب کرده و همچنان به راه خود با عقلانیت، تدبیر، مصلحت و تکیه بر آرمان‌های اصلاح‌طلبی ادامه خواهد داد.


منبع: بهارنیوز

روزنامه های دوشنبه ۲۰ شهریور

 




لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


 

 
 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


منبع: بهارنیوز

تفکر طالقانی، گوهر نایاب ایران امروز

محمدآزاد جلالی زاده

الف» ایران در مرزهای عینی و ذهنی و بر پل های معلق سنت و مدرنیته ایستاده و گاهی اندکی جلو می رود و سپس قدم هایی اساسی به عقب برمی گردد. زیان ها و معایب و معضلات چنین پروسه ای را اندیشمندان فراوانی در حوزه های مختلف و با نگاه های کوناگون واکاوی کرده اند، اما مشکلی اساس که در این میان وجود دارد و هنوز به درستی مورد مداقه قرار نگرفته، آن است که این وضعیت موجبات حالات روانی و فیزیکال فردی و اجتماعی صفر یا صدی شده است، فی المثل با نگاهی به دنیای مدرن و انگاره های پوزیتیویستی حاکم بر آن، جو عمومی جامعه ما آن شد که ما اگر رویکردی کاملاً علمی وخشک برقرار نماییم و بی رویه دانشجو و استاد و دانشگاه ومقاله و علم و شبه علم! تولید کنیم، ما نیز به صف ممالک پیشرفته و توسعه یافته و جهان اولی خواهیم پیوست …زهی خیال باطل!

ب» روایت است که یکی از اهداف استراتژیک مرحوم هاشمی رفسنجانی در خصوص ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی این بوده که ایشان بدان باور بوده که یک جامعه و به ویژه جوانان یک جامعه اگر باسواد و متخصص شوند، آن جامعه به سمت انحصار گرایی و تک صدایی و استبداد زدگی و مسایلی از این دست نخواهد رفت، چه این روایت درست باشد و چه غلط، یک جای کار اساساً می لنگد و آن این ست که حتی اگر جامعه ای ۱۰۰ درصد نخبه و دانشگاهی باشد — یعنی همان نگاه صدی ما — اما جامعه آرام آرام از «آرمان ها»یی چون آزادی و عدالت و انسانیت و …  و نیز «امید  رسیدن به آنها» تهی گردد، برنامه توسعه جامعه به شکست خواهد انجامید.

ج» جامعه فعلی ما از بسیاری «آرمان های خوب و انسانی» تهی گشته و یکی از اصلی ترین دلایل آن نبود افرادی ست که علاوه بر دستیابی به دانش تخصصی در حوزه های مختلف، به آن باور رسیده اند که باید ذهنیاتشان را برای نجات جامعه و افرادش عملی کنند و برای این موضوع حاضرند هر هزینه ای بدهند، چنین افرادی هستند که نه خیانت مالی می کنند، نه خیانت علمی، نه خیانت انسانی و نه خیانت دینی و خود دقیقاً شکل آن آرمانهایی می زیند که بدان ها باور دارند.

د» مرحوم طالقانی وطالقانی هایی چون وی، علاوه بر بُعد علمی شان و جامعیت تئوریکشان، دنیا را به هیچ می پنداشتند، و در راه اشاعه کلمه ی «حق» در معنای اعم آن خود پیش قراول شدند و «عالم بی عمل» نشدند و به آنچه باور داشتند، جامه عمل پوشانیدند و در یک کلام «روشنفکر عرصه عمومی» بودند و کنون نبود و فقدانشان کاملاً محسوس است، چرا که در زمان کنونی علمای ما در حوزه های مختلف علوم ابدان و ادیان و … تنها به فکر چاپ مقاله و کپی پیست داده برای گرفتن اندکی ارتقای علمی اند و اساساً درد جامعه ندارند و چنین است که انواع و اقسام مقالات و تزهای دانشگاهی بی فایده، در گوشه کتابخانه ی دانشگاه ها خاک می خورد و فایده تی ندارد و به بیانی دیگر علما و روشنفکران ما به بهانه کارهای فرهنگی و در اصل بخاطر محافظه کاری درونیشان، جامعه و دردهایشان را پشت گوش نهاده اند و دغدغه هاشان را به میز و صندلی و اتاقی در دانشگاه و آرامش ظاهری شان فروخته اند.

ه » امثال طالقانی اگر بودند و فرصتی برای تربیت شاگردانی نزدیک به خود داشتند که بعدها آنان را به فضای عمومی گسیل دارند، قطعاً وضعیت فرهنگی و سیاسی و اجتماعی کنونی ایران این گونه نبود … حال که نیست ، تنها می توان گفت روحش شاد و یاد و نام و نشانش همیشگی.


منبع: بهارنیوز

روحانی: روابط امنیتی و نظامی جدید با ترکیه خواهیم داشت

اعضای سازمان همکاری اسلامی درباره لزوم ایجاد فشار بر میانمار اتفاق نظر دارند.

رئیس جمهوری اسلامی ایران گفت: در موضوع علم و فناوری، اولین اجلاس سران کشورهای اسلامی در قزاقستان برگزار شد که برای پیشرفت کشورها و قدرت کشورهای اسلامی و حل معضلات دنیای اسلام حائز اهمیت است.

به گزارش ایرنا، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی یکشنبه شب پس از بازگشت از سفر قزاقستان در جمع خبرنگاران اظهار داشت: این سفر اولین سفر دولت دوازدهم بود که خوشحالم به یک کشور همسایه و مسلمان انجام شد که با موضوع علم و فناوری بود. امیدوارم بری ملت ما و همه ملت های اسلامی مبارک باشد.

روحانی ادامه داد: این اجلاس از این جهت اهمیت دارد که سران کشورها در جایی جمع می شوند و در رابطه با مسائل دنیای اسلام نظرات خود را اعلام می کنند. 

رئیس جمهوری اظهار کرد: بیانیه خوبی در رابطه با همکاری کشورهای اسلامی صادر شد و شعار بنده در سخنرانی این اجلاس این بود که برای توسعه علم و دانش در میان کشورهای اسلامی باید از شعار تعامل تسامح و تعاون استفاده کرد. 

روحانی گفت: علت اینکه دنیای اسلامی در گذشته همه دانشمندان را جذب می کرد و همه کتاب های دیگر کشورها را ترجمه می کرد علتش تعامل با جهان و تسامح با آنها بود. 

وی ادامه داد: در کنار اجلاس نشستی در رابطه با موضوع میانمار برگزار شد که بحث زیادی صورت نگرفت و به دلیل فرصت کم، بیانیه ای تنظیم شده بود که کشورها کمک کنند به آوارگان در میانمار یا در بنگلادش و با توجه به بحث سرما که مردم از خانه و کاشانه خود آواره شده اند و فشاری که به دولت میانمار وارد شود تا جلوی نسل کشی گرفته شود. 

رئیس جمهوری اظهار داشت: در حاشیه اجلاس دیدارهایی با رئیسان جمهوری برخی از کشورها از جمله ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان و ونزوئلا صورت گرفت. 

روحانی ادامه داد: در رابطه با ترکیه وارد مرحله جدیدی شده ایم و گسترش های جدیدی در زمینه امنیتی و نظامی را آغاز کردیم و در زمینه سفر آینده رئیس جمهوری ترکیه به تهران گفت وگو کردیم. 

وی افزود: همچنین در زمینه هماهنگی بین ایران، ترکیه و روسیه در رابطه با سوریه بحث و تبادل نظر صورت گرفت، تا از طریق صلح در سوریه و مبارزه با تروریسم در این منطقه هماهنگی هایی صورت گیرد. 

رئیس جمهوری اظهار داشت: همچنین در موضوع اقلیم کردستان بحث و تبادل نظر صورت گرفت و نظرات طرفین مشابه یکدیگر بود که در این زمینه مرزهای جغرافیایی نباید تغییر کند تا اختلاف و معضل جدیدی در دنیای اسلام به وجود آید و در زمینه گسترش همکاری های دوجانبه اقتصادی نیز تبادل نظر صورت گرفت. 

رئیس جمهوری گفت: روابط ما با جمهوری آذربایجان روابط خوبی است و در سال های اخیر دیدارهایی را در چهار سال اخیر داشته ایم و در زمینه مسائل دو جانبه و همکاری در زمینه راه آهن و ترانزیت و سرمایه گذاری در راه اهن رشت و آستارا بحث و تبادل نظر صورت گرفت. 

روحانی افزود: همچنین در رابطه با سفر بنده به دعوت رئیس جمهوری آذربایجان به باکو در ماه آینده گفت وگو کردیم و همچنین در خصوص نشست سه حانبه ای میان ایران، آذربایجان و روسیه در تهران بحث و گفت و گو صورت گرفت. 

وی با اشاره به دیدار خود با رئیس جمهوری قزاقستان گفت: در روابط دوجانبه قزاقستان با ایران تلاش هایی را برای سوریه انجام می دهد و همچنین در زمینه سرمایه گذاری و هماهنگی در زمینه انرژی و کشاورزی و کشت های فراسرزمینی بحث و تبادل نظر شد. 

روحانی ادامه داد: ملاقات با رئیس جمهوری جدید ازبکستان حائز اهمیت بود. ما روابط خصمانه ای نداشتیم و روابط صمیمانه و نزدیکی هم با هم نداشتیم ولی امروز با رئیس جمهوری ازبکستان برای روابط جدید بین دو کشور مذاکره و در خصوص توسعه روابط اقتصادی و همچنین روابط فرهنگی و سرمایه گذاری دو کشور تصمیم گیری کردیم. 

وی افزود: ازبکستان تصمیم به خرید نفت از ایران دارد ، در موضوع ترانزیت هم بنا شد در این دو زمینه وزیران راه و نفت دو کشور با هم ملاقات و دیدار داشته باشند. 

روحانی گفت: با رییس جمهوری ونزوئلا درخصوص موضوع آمریکای لاتین و تهدیدهایی که آمریکا برای منطقه آمریکای لاتین انجام می دهند گفت وگو کردیم. بحث در خصوص نفت و قیمت آن در سال ۲۰۱۷ و مخصوصا برای سال ۲۰۱۸ از مباحث جانبی بود که در این سفر انجام گرفت. 


منبع: عصرایران

‏عسگر اولادی: اموالی که با حکم خلخالی مصادره شدن امکان برگشت دارند

اسدالله عسگراولادی می‌گوید: ما ۱۰ سال در اول انقلاب از سال ۱۳۵۸ تا ابتدای دولت آقای هاشمی در سال ۱۳۶۸ مصادره داشتیم که همه آن مصادره‌ها با حکم دادگاه بود. اگر رئیس آن دادگاه مجتهد بود که مصادره‌ها از نظر شرعی هم صحیح بوده اما اگر رئیس دادگاه مجتهد نبود مانند خلخالی و امثالهم، آن مصادره‌ها هنوز جای شک دارد و خیلی از آنها دارد برمی‌گردد.

به گزارش ایسنا، گزیده اظهارات اسدالله عسگراولادی در گفت‌وگو با شماره ۲۳۷ ماهنامه «تجارت فردا» را در ادامه می‌خوانید:

* وزیر اطلاعات اخیرا گفته است مصادره اموال در کشور متوقف شود. نمی‌دانم مبنای فرمایش‌های وزیر اطلاعات چه بوده اما در سال‌های اخیر هیچ مصادره‌ای در هیچ‌کدام از کارخانه‌های کشور انجام نشده است یعنی ما مصادر‌ه‌ای را مشاهده نکرده‌ایم بلکه مصادره برای گذشته و در سال‌های پس از انقلاب بود و اکنون دیگر دلیلی برای مصادره نیست.

* آقای وزیر اطلاعات معمولا فرمایشات درستی دارند و ممکن است موردی استثنایی پیش آمده باشد، مثلا یک ایرانی که به خارج از کشور رفته و کارخانه آن بدون صاحب و مدیر مانده، سازمان اموال تملیکی ناچارا آن کارخانه را به تصرف درآورده باشد. ممکن است موردی پیش آمده باشد وگرنه هیچ گونه‌ مصادره‌ای به آن معنا که در گذشته بود، در سال‌های اخیر انجام نشده است.

* به‌عنوان یک فعال بخش خصوصی از نظر حقوق مالکیت آرامش خاطر دارم و حقوق مالکیت محترم است اما شرایط کسب‌وکار فوق‌العاده نامناسب است. مثلا فرض کنید فردی برای یک ساختمان خود می‌خواهد پروانه‌ای اخذ کند. همین یک اقدام سه سال طول می‌کشد. انواع و اقسام موارد را به فرد متقاضی تحمیل می‌کنند یا برای ثبت شرکت‌ ۱۰ عنوان از شما می‌گیرند و ۱۵ روز بعد می‌گویند هیچ‌کدام از آن عنوان‌ها، مناسب نیست. گاهی سه یا چهار ماه طول می‌کشد تا یک عنوانی را برای واحد شما تایید کنند. در صورتی که شما در سنگاپور و هنگ‌کنگ مثلا فردا ساعت ۸ صبح درخواست ثبت شرکت را ارائه کنید، ساعت ۳ بعدازظهر می‌بینید که کار ثبت شرکت شما انجام شده است.

* مصادره از طریق دادگاه است و باید دادگاه تشکیل شود و شرکتی که کار خلافی انجام داده، بررسی و مصادره یا تملیک شود. ما ۱۰ سال در اول انقلاب از سال ۱۳۵۸ تا ابتدای دولت آقای هاشمی در سال ۱۳۶۸ مصادره داشتیم که همه آن مصادره‌ها با حکم دادگاه بود. اگر رئیس آن دادگاه مجتهد بود که مصادره‌ها از نظر شرعی هم صحیح بوده اما اگر رئیس دادگاه مجتهد نبود مانند خلخالی و امثالهم، آن مصادره‌ها هنوز جای شک دارد و خیلی از آنها دارد برمی‌گردد. اگر صاحبان آن اموال از خارج از کشور بیایند و شکایت کنند، موضوع را بررسی می‌‌کنند. خیلی از مصادره‌ها برگشته است.

* در بین اموال مصادره‌شده‌ای که حکم آن برگشته، کارخانه هم وجود داشته است اما تعداد کل این اموال کم است. مثلا اموال حسین علاقه‌بند یکی از آنهاست که یکی دو اموال او را برگرداندند. جرم آقای حسین علاقه‌بند شریک بودن با آقای خوش‌کیش در یک کارخانه بود. خودم این را دیدم که آقای علاقه‌بند جعبه‌ای آورد که بیش از پنج کیلو وزن داشت و رسید وجوهات آیت‌الله نجفی‌مرعشی در آن جعبه بود. این رسیدها را از طریق واسطه‌ای خدمت امام فرستادند و ایشان هم گفتند که مصادره برگردد.

* البته پرونده مصادره‌ها بسته شده اما اگر کسی درخواست کند و این موضوع به دادگاهی بیاید و بررسی شود، احتمال برگشت مصادره وجود دارد. ستاد فرمان هشت ماده‌ای امام اموالی را تصرف کرده که صاحبان آن در ایران نیستند. اگر این افراد برگردند، می‌توانند پیگیری کنند. مثلا من یک یهودی را می‌شناسم که چند مرتبه این موضوع را به من گفت اما من گفتم که دخالتی نمی‌کنم و برای این کار وکیلی بگیرد. او به ایران آمد و وکیل گرفت و ساختمانی را که متعلق به مادرش بود پس گرفت. موردهایی بوده که به ایران آمده‌اند و توانسته‌اند اموال خود را پس بگیرند. مصادره اکنون دیگر وجود ندارد. آنچه وزیر اطلاعات درباره مصادره کارخانه‌ها مطرح کرده، سال‌هاست متوقف شده است.


منبع: عصرایران

اصلاح مصوبات مربوط به نحوه اسقاط خودروهای فرسوده

هیات وزیران در جلسه عصر یکشنبه خود مصوبات مربوط به نحوه اسقاط خودروهای فرسوده در ازای واردات خودرو و همچنین تولید داخلی آن و گواهی معادل آنها را اصلاح کرد.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، دولت این تصمیم را به منظور افزایش مشارکت در از رده خارج کردن خودروهای فرسوده براساس مصرف سوخت در چرخه ترکیبی و وارد کردن خودروهایی با مصرف سوخت کمتر و هدفمند کردن عوارض شماره گذاری برای نوسازی ناوگان حمل و نقل بار و مسافر و همچنین با هدف افزایش میزان معادل سازی تعداد گواهی اسقاط با هدف ارایه تسهیلات غیرمستقیم اتخاذ کرد.

به موجب این اصلاحیه، خودروهای سواری و وانت وارداتی از لحاظ مصرف سوخت به پنج گروه تقسیم می شوند که شامل خودروهای با مصرف کمتر از ۵ لیتر در صد کیلومتر، ۵ تا ۶ لیتر در صد کیلومتر، ۶ تا ۷ لیتر در صد کیلومتر، ۷ تا ۸ لیتر در صد کیلومتر و بیش از ۸ لیتر در صد کیلومتر می باشند و شرایط شماره گذاری آنها براساس مصرف سوخت در چرخه ترکیبی، از اسقاط حداقل ۲ دستگاه تا حداکثر ۸ دستگاه خودروی فرسوده، متفاوت خواهد بود.

همچنین ۱۰ درصد ارزش گمرکی مربوط به خودروهای یاد شده، توسط وارد کنندگان در چارچوب قانون بودجه سالیانه در اجرای قانون توسعه حمل و نقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت به منظور توسعه و نوسازی ناوگان حمل و نقل بار و مسافر کشور هزینه می شود.

برای سواری تولید داخلی با مصرف سوخت ۸ لیتر، بین ۸ تا ۵ /۸ لیتر، ۵ /۸ لیتر و بیشتر در صد کیلومتر نیز یک دستگاه خودروی فرسوده اسقاط می شود که از ابتدای سال آینده به اجرا درخواهد آمد.

 خودروهای وارداتی به مناطق آزاد نیز مشمول شرایط شماره‌گذاری (تعداد اسقاط خودروی فرسوده) می شوند.

 آیین‎نامه ورود کالا توسط کارکنان شناورهای دریایی با ظرفیت کمتر از ۵۰۰ تن تصویب شد.

هیات وزیران در ادامه این جلسه که به ریاست دکتر جهانگیری معاون اول رییس جمهور برگزار شد، به منظور جلوگیری از ورود بی رویه کالا به کشور به صورت قاچاق از طریق کارکنان شناورهای دریایی و همچنین کنترل کالاها از نظر رعایت ضوابط بهداشتی، قرنطینه‌ها و استانداردهای موردنظر، آیین نامه ورود کالا توسط ملوانان و کارکنان شناورهای دریایی با ظرفیت کمتر از ۵۰۰ تن را تصویب کرد.

در ادامه دولت با هدف نظام‌مند نمودن نحوه محاسبه بدهی‌های خود به شبکه بانکی و ایجاد شفافیت و ابهام‌زدایی از صورت های مالی بانک ها، دستورالعمل نحوه شناسایی مطالبات بانک ها و موسسات اعتباری غیربانکی را به تصویب رساند.

بر این اساس مقرر شد مطالبات بانک ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی از دولت که به موجب قوانین، مصوبات هیات وزیران و یا تضمین‌نامه‌های صادره توسط سازمان برنامه و بودجه کشور، به سرفصل مطالبات بانک از دولت منتقل شده و یا می‌شود و مورد تایید سازمان حسابرسی قرار گرفته باشد، تا سررسید مشمول محاسبه سود به نرخ قرارداد مربوط و بعد از سررسید با نرخ سود تسهیلات مصوب شورای پول و اعتبار در هر سال طبق اعلام بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران باشد.

همچنین هیات وزیران در راستای تعیین تکالیف و اختیارات ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت پس از انتقال این ستاد از نهاد ریاست جمهوری به وزارت راه و شهرسازی، با تنقیح و اصلاح مقررات مربوط به انتقال وظایف و اختیارات ستاد یاد شده موافقت کرد.

تنقیح مقررات مذکور با اهدافی از جمله لزوم حذف یا اصلاح برخی احکام و مقررات مربوط از زمان تصویب تاکنون، لزوم حذف، اصلاح یا تمدید زمان اجرای برخی احکام و مقررات و عدم نیاز به برخی از این احکام به دلیل اجرایی شدن آنها صورت گرفت.

هیات دولت با توجه به لزوم تقویت ناوگان امدادی کشور و به منظور تأمین خودروهای کمک دار عملیاتی مناسب برای عملیات امداد و نجات، با ورود و ترخیص ۱۷۵ دستگاه وانت تویوتا هایلوکس دو کابین (cc2700) کمک دار شاسی بلند ویژه امداد رسانی در مناطق صعب العبور و کوهستانی و توسط جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران موافقت کرد.

هیات وزیران همچنین مجوز ورود و ترخیص ۲۰۰ دستگاه خودروی تویوتا هاردتاپ لندکروز (cc4200) توسط جمعیت هلال احمر جهت تبدیل به آمبولانس توسط واحدهای آمبولانس ساز داخلی دارای مجوز فعالیت صنعتی از وزارت صنعت، معدن و تجارت را صادر کرد.


منبع: عصرایران

کدام‌یک جای دلواپسی دارد؟

روزنامه بهار: تداوم هجمه دلواپسان و تندروهای داخلی به توافق هسته‌ای که اخیرا با تعبیرهای بسیار موهن و زشت همچون استفاده از واژگان «کلاه بزرگ» ‌برای برجام در تیتر روزنامه معروف تندرو رسیده است هر ایرانی را به تامل وا می‌دارد. ادامه این متن یکی از همین دسته تاملات است.توافق اخیر حزب‌الله لبنان و گروه‌تروریستی داعش که باعث اعتراض شدید دولت عراق شد را می‌توان از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد. از زوایایی همچون اصل توافق، تاثیر این توافق بر بحران سوریه، تاثیر آن بر روند مبارزه با‌‌تروریسم در منطقه، نقش این توافقدر فضای سیاسی لبنان، تاثیر آن بر ایران و چگونگی تعاملش با کشورهای منطقه و. . .

اما شاید بتوان با نگاهی عبرت‌آمیز نیز به این توافق نگریست. به این معنا که این توافق، توافقی بود که هماهنگی‌های آن تنها با دو کشور ایران و سوریه صورت گرفته و حتی عراق نیز که متحد و همراه «محور مقاومت» خوانده می‌شود در جریان این توافق قرار نگرفته است. با نگاهی به میدان نبرد در سوریه و عراق می‌توان به مقامات عراقی کاملا حق داد که نسبت به توافق که سبب نزدیک شدن‌تروریست‌های داعش به مرزهای این کشور خواهد شد معترض باشند و به مخالفت علنی با این تصمیم حزب‌الله لبنان بپردازند. از طرف دیگر توافق حزب‌الله و داعش به دلیل ناهماهنگی مطلق با قدرت‌های فرامنطقه‌ای در عمل و در مقام اجرا دچار مشکل شده است و به موانعی برخورد کرده که اجرای کامل آن را دچار مخاطراتی کرده است. آنچه از ابتدای بحران سوریه بسیاری از تحلیلگران عرصه سیاست خارجی بر آن تاکید داشته‌‌اند این بود که بحران به وجود آمده در سوریه و عراق که آتش ناشی از آن به نوعی تمامی منطقه خاورمیانه را در بر گرفته است تنها در صورتی حل خواهد شد که هر اقدامی در مناطقی که دچار درگیری است تنها و تنها با هماهنگی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد.

از جمله دلایل اصلی طولانی‌ شدن این بحران را می‌توان در همین عدم هماهنگی قدرت‌های دخیل در این بحران با یکدیگر دانست. توافق اخیر حزب‌الله و داعش به نوعی مصداق روشنی از همین ناهماهنگی‌ها است. هماهنگی بین قدرت‌ها، آن هنگام ایجاد می‌شود که میز مذاکره مبنای عمل شود و همه اطراف بحران‌های منطقه‌ای به میز مذاکره بازگردند. با نگاهی به موفقیت‌ها و شکست‌هایی که چه در وجه دیپلماسی و چه از منظر مبارزه با‌‌تروریسم رخ داده است می‌توان به این نتیجه رسید که درصد بالایی از کامیابی‌ها در زمانی رخ داده که نوعی هماهنگی بین نقش‌آفرینان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این بحران را شاهد بوده‌ایم و شکست‌ها و ناکامی‌ها آن هنگام رخ می‌دهد که ناهماهنگی را شاهد باشیم.

علاوه بر بُعد بیرونی می‌توان از نگاهی معطوف به داخل نیز به واکنش‌ها به توافق داعش و حزب‌الله هم نگاه کرد. در این هفته‌ها شاهد آن هستیم که چهره‌های سیاسی و رسانه‌هایی که نسبت به سیاست خارجی دولت اعتدال و توافق هسته‌ای نگاهی دلواپسانه داشته و دارند در خصوص توافق حزب‌الله با یک گروه‌تروریستی روزه سکوت گرفته‌اند و حتی در تمجید آن سخن می‌گویند. به واقع آدمی حیرت می‌کند که این جماعت «دلواپس» توافقی بر خلاف نظرات کارشناسی و منطق سیاست را که محتمل است تبعاتی دلواپسی‌برانگیز برای منطقه داشته باشد، آن هم در زمانی که طرف مقابل نیروهای مقاومت لبنان یک گروه‌‌تروریستی به نام داعش است شایسته تقدیر می‌دانند اما توافقی با جامعه جهانی که بخش عمده خطوط قرمز نظام در آن رعایت شده است مایه ذلت و بدتر از‌ترکمانچای می‌خوانند!


منبع: بهارنیوز

کارکرد روحانیت این نیست

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت:  در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ که ضعف رژیم پهلوی و قدرت انقلاب اسلامی نمایان شد، تمام کسانی که در انتظار برپائی یک نظام اسلامی بودند امیدهای زیادی به اصلاح امور جامعه از جنبه‌های مادی و معنوی داشتند. یکی ازاین امیدها مربوط به زدودن خرافات از متن مطالب دینی بود که توسط مبلغان دینی که به نحوی از مقولات دینی سخن می‌گفتند مطرح می‌شد. در آن زمان، انقلابیون فکر می‌کردند یکی از مهم‌ترین اولویت‌های نظام حکومتی دینی، ارتقاء محتوای مضامین دینی است که در محافل مذهبی اعم از جشن‌ها و عزاداری‌ها مطرح می‌شود بطوری که فقط تعالیم منطبق بر اسلام ناب به مردم منتقل خواهد شد و سطح فکر دینی مردم نیز به برکت همین مطالب سطح بالا رشد خیره‌کننده‌ای خواهد یافت و جامعه ایرانی به برکت انقلاب اسلامی پیشروترین جامعه دینی در سطح جهان خواهد شد.

✔️متأسفانه آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، برعکس انتظارات است بطوری که اکنون سخیف‌ترین مطالب خرافی و بی‌پایه‌ترین ادعاها توسط بعضی منبری‌ها و مداحان در محافل مذهبی مطرح می‌شوند و سنگین‌ترین ضربه‌ها را به دین اسلام و مذهب شیعه وارد می‌کنند. در همین ایام منتهی به عید غدیر که عیدالله الاکبر است و می‌تواند بهترین وسیله برای تحکیم وحدت امت اسلامی و قوی‌ترین امکان برای نشان دادن چهره روشن تشیع علوی باشد، توسط بعضی از مدعیان پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مطالبی در تریبون‌های مذهبی مطرح شد که موجب وهن مذهب و ایجاد تفرقه میان امت اسلامی است. ولایت امیرالمؤمنین بقدری روشن و مستدل است که اثبات آن نیازی به توسل به مطالب ضعیف و غیرمستند ندارد، آنهم مطالبی که به ابزاری برای تمسخر دین توسط معاندان قرار می‌گیرد و به حساب انقلاب و نظام اسلامی گذاشته می‌شود.

✔️ ورود به مقوله روابط زناشوئی توسط یک فرد ملبس به لباس روحانیت همراه با بیان جزئیاتی که شرم آور است، برپائی همایش ترویج چند همسری در اسلام توسط یک فرد معمم، طرح گماشتن افراد روحانی در بیمارستان‌ها تحت عناوینی از قبیل روحانی درمانی بیماران، استفاده از بعضی روحانیون فاقد معیارهای لازم در تلویزیون و رادیو به عنوان کارشناس مسائل دینی که مطالب آنها از طریق فضای مجازی برای تمسخر دین و مذهب دست به دست می‌شود و دخالت مداحان و منبری‌های کم سواد در موضوعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی و بین المللی، از اموری هستند که مشکلات زیادی پدید آورده‌اند درحالی که اصولاً نیازی به ورود روحانیون به چنین مقولاتی نیست.

✔️ وقتی عده‌ای فکر می‌کنند روحانیون باید در مترو مستقر شوند و به سؤالات مذهبی مردم پاسخ بدهند، این روند غلط به تدریج تا استقرار در اتوبوس و تاکسی و هواپیما به پیش می‌رود! اینها به معنای ورود فیزیکی روحانیون به تمام شئون زندگی مردم است درحالی که نه تنها در ساختار روحانیت چنین وظیفه‌ای تعریف نشده و هرگز وجود نداشت بلکه اقدامی زیانبار و همراه با عوارض سوء است.از اینها مهم‌تر اظهارنظرهای نادرست، خرافی، گمراه‌کننده و موهنی است که بعضی از اداره کنندگان محافل مذهبی به دین و مذهب نسبت می‌دهند و عملاً در جهت خلاف مسیر انقلاب و نظامی اسلامی که رسالت مهم آن پالایش دین و مذهب از این زنگارهاست فعالیت می‌کنند.

✔️ امروز، اکثر مردم به سطحی از آگاهی رسیده‌اند که در مقابل مطالب خرافی واکنش نشان می‌دهند و مطالب افراد کم سواد فقط در بخش کوچکی از مردم تأثیرگذار است که هنوز آگاهی لازم را ندارند. متأسفانه انتشار مطالب انحرافی این افراد از طریق رسانه ملی و فضای مجازی، که اولی از روی غفلت است و دومی با هدف تمسخر، ضربه سنگینی به اعتقادات و باورهای دینی مردم وارد می‌کند و این برای جامعه اسلامی و انقلابی، یک خسران بزرگ است.

✔️ وضعیت تأسفباری که امروزه با انتشار مطالب سخیف منسوب به دین و مذهب پیش آمده باید هرچه زودتر تغییر کند تا محافل مذهبی، اعم از جشن‌ها و عزاداری‌ها به جایگاه‌های تجلی اسلام ناب و خالص تبدیل شوند. این هدف، با سه اقدام جدی محقق خواهد شد. اول، نظارت جدی بر محتوای مطالب منبری‌ها، مداحان و اظهارنظر کنندگان مذهبی توسط بزرگان حوزه. دوم، خودداری رسانه ملی از پخش مطالب نادرست، سطحی، بی‌سند و خرافی و انحرافی. و سوم، محدود ساختن حضور و کارکرد روحانیون به جایگاه‌هائی که در وظایف روحانیت تعریف شده است.

✔️رها ساختن امور مذهبی و عدم نظارت بر محتوای آن، که ظاهراً سیاست کنونی مسئولین است، آفات فراوانی دارد که اگر امروز به آن پایان داده نشود، در آینده قابل کنترل نخواهد بود و سیل بنیان براندازی که آفات آن به راه خواهد انداخت، اعتقادات دینی مردم را با خود خواهد برد.


منبع: بهارنیوز

تفاوت بنیادین دو فلسفه‌ سیاسی

حسام‌الدین اسلاملو- روزنامه بهار
در طول این سال‌ها مردم در بحث‌های تاکسی‌نشینی و در فضای مجازی پیرامون فسادهای مالی و سیاسی، تحلیل‌های آبکی زیادی ارائه داده‌اند: «ما ایرانی‌ها دزدی تو خون‌مونه»، «یه دفعه که به طرف پُست میدن، دست و پاشو گم می‌کنه و بخور بخور راه میندازه» و. . . اما واقعیت این است که انتشار خبرهای پی در پی تخلف نشانه ضعف است.  ضعفی نه در افراد بلکه در دستگاه اداری ما. فساد قدرتمندان لزوما از اخلاق فردی تک تک‌شان سرچشمه نمی‌گیرد بلکه جبری است که پندار عموم جامعه ما به خودش تحمیل می‌کند.

یعنی از ماست که بر ماست. این که بیاییم مشکل را در گزینش و به مقام رسیدن «آدم‌های تازه‌ به دوران رسیده» ربط بدهیم، نه تحلیل است و نه دردی از جامعه دوا می‌کند. تنها شاید توجیهی باشد در تلاش برای به کارگیری هرچه بیشتر نسل اول انقلاب که پایبندتر به ارزش‌های انقلابی ا‌ست و کنار گذاشتن جوانان نسل دوم و سوم از صحنه. حال آنکه مشکل فساد معطوف به قدرت در این سوال نیست «چه کسی به مقام برسد؟» بلکه در این پرسش است که آن کس چرا به یک مقام برسد و مهم‌تر اینکه چگونه رفتار کند؟ دلیلش هم خیلی روشن است. پیرامون اینکه چه کسی و چه کسانی به یک مقام برسند، اختلاف سلیقه زیاد است. اما وقتی درباره چرایی و چگونگی اعطای مسئولیتی صحبت می‌شود، تقریبا اکثریت بیشتری از تجربه و دانش حرف می‌زنند و سپس خواسته‌های عینی‌تری مثل رفاه، برابری، آبادانی و. . . را مطرح می‌کنند.
 
تفاوت بنیادین دو فلسفه‌ سیاسی
 «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق.» این اصلی ا‌ست که دانش مدرن سیاست بر آن استوار است. اصلی که اثبات آن را تجربه زیستن در سایه حکومت‌های خودکامه به دوش می‌کشد. بشر از تجربه گذشتگان آموخته است. بنابراین اندیشمندان سیاسی از چند قرن پیش به این سو به دنبال را‌ه‌حلی برای حداقلی شدن فساد در قدرت بوده‌اند. تقسیم قدرت، دوره‌ای شدن و دائمی نبودن قدرت، تکیه به رای مردم داشتن و شفافیت و پاسخگویی به مردم، از جمله راه حل‌هایی بوده که دانشمندان سیاسی برای کاستن فساد قدرت‌مداران مطرح کرده‌اند. اما مشکل ما از جایی آغاز می‌شود که در فلسفه سیاسی رسمی ما همیشه صحبت از این بوده که چه کسی حاکم شود؟

یعنی گمان می‌شده که باید یک انسان کامل، یک خیر مطلق پیدا شود تا بشود همه مسئولیت‌ها را به او سپرد و در کارش چون و چرا نکرد! گذشته از اینکه چنین انسان ابَر نیکی در جهان واقعی وجود دارد یا نه، باز این سوال پیش می‌آید که ملاک‌ها و شاخصه‌های این خیر مطلق چیست؟ اینجاست که در جامعه باورمند ما ملاک اعطای مسوولیت می‌شود ظاهر به صلاحی آدم‌هایی که تیپ ساده‌زیست و معتقد به خود گرفته‌اند. چون خلاء این نگاه فرهنگی-سیاسی در ایران احساس می‌شد، اخذ فلسفه سیاسی از انقلاب مشروطه آغاز شده بود اما از پس طرح مسئله غربزدگی توسط کسانی مثل فردید و ‌آل‌احمد، رفته رفته، جلوی روند اخذ و به کارگیری فلسفه سیاسی غربی در ایران گرفته شده است. به اسم اینکه با فرهنگ ما در تضاد است! ولی هر کس اندک دانشی از روان‌شناسی اجتماع انسان‌ها داشته و بویی از واقع‌بینی برده، به فسادآور بودن قدرت معترف است. وقتی چندین قرن پیش از فلسفه نوین غربی، مولانا روانکاوی می‌کند:
نفس اژدرهاست او کی مرده است
از غم بی‌آلتی افسرده است…

دیگر چه جایی برای ان‌قلت می‌گذارد؟ حالا اگر ما گمان می‌کنیم که علم و اندیشه مرز می‌شناسد، مگر مولوی غربی‌ست که بگوییم ما فلسفه‌ی غربی را قبول نداریم؟ مگر مولوی مسلمان نیست که بگوییم فلسفه‌ی سیاسی مسلمانان بی‌هیچ تجدیدنظری، مدح قدرت است؟ ! مگر زمان مولوی اثری از علم نوین و فلسفه‌ غرب بوده که آل احمد را درفش کنیم که بله مولانا غرب‌‌زده بوده.  این حرف‌ها نیست. مولوی درس روانشناسی می‌دهد. اگر بگوییم تن مولوی بلخی در قونیه به تن فرنگیان خورده، حافظ شیراز‌نشین را چه کار می‌کنیم که هفتصد سال پیش به حکومت یک ریاکار در شیراز طعنه می‌زند، محتسب‌اش می‌خواند و به مردم آزادی غربی! را توصیه می‌کند: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن.» بارها برای هم از این تعریف کرده‌ایم که اگر ما در قدرت بودیم، چنین و چنان می‌کردیم. همه جا عدل و داد می‌گسترانیدیم، تبعیض‌ها را از میان بر‌می‌داشتیم و. . . غافل از آنکه طبق تجربه‌ی «بشر» چه شرقی و چه غربی‌اش، این آب قدرت را اگر بی‌چون و چرا در اختیار هر آدم پاک و خوبی بگذاری، شناگر خوبی خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

گفتگو با قدرت از درون جامعه مدنی

فائزه طاهری- روزنامه بهار
سومین کنگره سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، دو سال پس از نخستین کنگره در حالی برگزار شد که نسل‌های دوم و سوم اصلاحات فرصت یافتند تا در کادر رهبری این حزب نقش و جایگاه پررنگ‌تری بیابند. این حزب اصلاح طلب که با بر سرکار آمدن دولت روحانی و پس از خزان فعالیت‌های سیاسی و حزبی که از فردای انتخابات خرداد۸۸ دامن گیر جریان اصلاحات و فضای سیاسی کشور شده بود، با‌ترکیبی از اصلاح طلبان شناخته شده و کادرهای حزبی با سابقه به عرصه سیاست ورزی و کار حزبی وارد شد. اتحاد ملت با نقش آفرینی‌های چشم گیر در کنار دیگر احزاب و گروه‌های اصلاح طلب توانست با عمر حدودا ۲سال و نیمه خود قدم‌های بزرگی برای انتخاب مجدد روحانی به ریاست جمهوری و چیدمان‌ترکیبی اصلاح طلب‌تر از مجلس شورای اسلامی و همچنین تشکیل شوراهای اصلاح طلب شهر و روستا در کلان شهر‌های مهم کشور بردارد؛ اما این شروع خوب برای اتحاد ملت که حال با‌ترکیبی پویاتر در شورای مرکزی این حزب هم همراه شده نوید آینده حزبی محوری و پویا در جریان اصلاحات خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال و برای دریافتن مواضع حزب اتحاد ملت پیرامون مسائل سیاسی حزبی روز کشور با حسین نورانی‌نژاد از اعضای جدید شورای مرکزی این حزب اصلاح طلب به گفت‌وگو نشستیم. نورانی نژاد در این گفتگو از نقش و جایگاه اتحاد ملت در جریان اصلاح طلب می‌گوید و معتقد است «در انتخابات اخیر حزب اتحاد ملت توانست سرمایه اجتماعی خود را نشان دهد اما نفوذ و قدرتی که حزب مشارکت در زمان خود داشت، اکنون برای اتحاد ملت مهیا نیست، امکانی که شاید در آینده فراهم شود.» او با این همه اما می‌گوید «به لحاظ نفوذ اجتماعی و ویژگی‌های گفتمانی که اتحاد ملت دارد، به نحو بارزی متمایز است و تاثیرگذاری سیاسی بیشتری نسبت به سایر احزاب دارد.» در ادامه مشروح گفتگوی «بهار» با عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت را می‌خوانید:
***
*نقش و جایگاه اتحاد ملت در جریان اصلاحات چیست؟ با توجه به اینکه برخی بر این اعتقادند که اتحاد ملت به نوعی بدیلی برای حزب مشارکت است، در ادامه راه مشارکت چه روندی را می‌تواند پیش بگیرد؟
اتحاد ملت با جبهه مشارکت یکی نیست و کاملا دو حزب متفاوت هستند. حزب اتحاد ملت همان‌طور که بارها از زبان چهره‌های ارشد حزب مطرح شده، اسم مستعار هیچ حزب دیگری از جمله جبهه مشارکت نیست. جبهه مشارکت شرایط و اقتضائات خود را داشت و اتحاد ملت حزبی متفاوت است. اگرچه بسیاری از نیروهایی که اکنون در اتحاد ملت هستند در گذشته عضو جبهه مشارکت بودند و به بیان دیگر به لحاظ گفتمانی به آن جریان کاملا نزدیک هستند، اما به لحاظ روش‌های سیاسی، ساختار و تشکیلات، کاملا حزب متفاوتی است. همان‌طور که در گذشته جبهه مشارکت اصلی‌ترین و بزرگترین حزب اصلاح‌طلب بود، در انتخابات اخیر هم شاهد بودیم که تنها حزب اصلاح‌طلبی که توانست در سراسر کشور ستاد راه‌اندازی کند، جذب نیرو کند و سرمایه اجتماعی خود را نشان دهد، اتحاد ملت بود. البته این بدان معنا نیست که سایر احزاب سرمایه اجتماعی و زمینه‌اش را ندارند، اما به هر حال به لحاظ نفوذ اجتماعی و ویژگی‌های گفتمانی که اتحاد ملت دارد، به نحو بارزی متمایز است و تاثیرگذاری سیاسی بیشتری نسبت به سایر احزاب دارد.

*منظور از بدیل البته این نبود که اتحاد ملت جایگزین مشارکت شده باشد؛ اما بالاخره با توجه به نقش جبهه مشارکت در جریان اصلاحات، به نظر می‌رسد اکنون اتحاد ملت به نوعی آن نقش را عهده دار شده است.
واقعیت این است که اگر بخواهیم بین این دو حزب مقایسه کنیم، نفوذ و قدرتی که جبهه مشارکت در زمان خود داشت، اکنون برای اتحاد ملت مهیا نیست. شاید در آینده از موقعیتی که جبهه مشارکت در جریان‌های سیاسی کشور برخوردار بود، جلوتر هم بزند اما در حال حاضر نمی‌توان اتحاد ملت را با تفوق و قدرت جبهه مشارکت مقایسه کرد.

*در کنگره سوم حزب اتحاد جوانان بیشتری توانستند به شورای مرکزی و دیگر ارکان حزبی راه بیابند. پررنگ شدن نقش و حضور جوانان در کادر رهبری حزب اتحاد ملت را چطور ارزیابی می‌کنید؟
عقبه‌ فکری حزب اتحاد همواره نوگرایی را داشته است و طبعا یک جریان نوگرا باید از نیروهای جوان‌تر بیشتر استفاده کند. از طرف دیگر از جنبه‌ کلان‌تر که در سال‌های گذشته مفصلا از سوی جریان‌های مختلف اصلاحات مورد توجه قرار گرفته این است که باید به جوانان بهای بیشتری داده شود. البته شاید این جوان‌ها که از آنها سخن می‌گوییم جوان سنی نباشند و به عبارت درست‌تر نسل دوم و سوم اصلاحات هستند. این افراد برای سمت‌های مختلف سیاسی و اجرایی مورد استفاده قرار گیرند، تا در آینده‌ای که نسل اول اصلاحات بازنشسته می‌شوند، این افراد صاحب تجربه باشند. این دغدغه در حزب اتحاد ملت هم بوده و هست. به همین دلیل در این انتخابات اقبال نسبتا خوبی به نسل دوم و سوم اصلاحات صورت گرفت و چهره‌های جوانی به شورای مرکزی راه پیدا کردند.

*پس از موفقیت اصلاح طلبان در برسرکار آوردن شورای شهر تمام اصلاح طلب، مجلس اصلاح طلب‌تر از قبل و دولت موتلف و متحد؛ حال راهبرد اتحاد ملت در تعامل با این نهادها چگونه است؟
ما که دولت را از خود می‌دانیم. برای ریاست جمهوری آقای روحانی تلاش و از شعارها و برنامه‌هایش حمایت کردیم و حمایت خود را ادامه خواهیم دارد، در عین اینکه مطالبات خود را بیان خواهیم کرد و اگر لازم باشد انتقاد هم خواهیم داشت. در واقع رویکرد ما اتحاد-انتقاد است. همین رویکرد را در قبال سایر نهادها نیز خواهیم داشت، از جمله شورای شهر و مجلس. البته طبعا نسبت به نهادهایی مانند شورا که فراکسیون‌هایی در آنجا هستند، امکان نظارت بیشتری داریم، زیرا اعضای حزب در آنجا حاضر هستند و می‌توانیم از طریق اعضا در جریان فعالیت‌ها قرار بگیریم. کمیسیون‌های تخصصی ما اگر نظری برای اداره بهتر شهر و کشور داشته باشند، می‌توانند نظرات خود را از طریق نمایندگان حزبی در شورا منتقل کنند تا اگر مورد پذیرش اعضا قرار بگیرد اجرا شود. در حزب اتحاد ملت هفت کمیسیون تخصصی داریم که برنامه‌های حزب را برای اداره کشور تبیین می‌کنند، از جمله کمیسیون سیاسی، اجتماعی، علمی فرهنگی، اقتصادی، امور زیربنایی و محیط زیست، مطالعه توسعه مناطق و مطالعات زنان. در این کمیسیون‌ها تمام بحث‌هایی که می‌خواهیم حول و حوش اداره بهتر کشور داشته باشیم دنبال خواهیم کرد. طبیعی است که اگر نظری برای هر یک از این بخش‌ها در دولت، مجلس یا شوراها داشته باشیم، اگر از ما بخواهند در اختیارشان قرار می‌دهیم. اگر هم نخواهند، ما به عنوان حزبی که بخشی از جامعه مدنی را تشکیل می‌دهد نظرات خود را منتشر خواهیم کرد.

*در سال‌های اخیر مشکلات اقتصادی از مشکلات عدیده مردم بوده است. اما اگر بخواهیم مشکلات معیشتی و اقتصادی را کنار بگذاریم، در خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی چه مشکلاتی وجود دارد که مردم با آنها روبه‌رو هستند و اتحاد ملت چه راهبردهایی برای این مشکلات دارد؟
در حوزه سیاسی ما به عنوان یک جریان دموکراسی‌خواه طبعا بر توسعه سیاسی و بسط و آزادی بیشتر در عرصه عمومی و زمینه‌سازی برای مشارکت مدنی مردم در تعیین سرنوشت خود تاکید داریم. در این بین به کار امنیتی هم به عنوان مقوم این فعالیت‌ها قائل هستیم و نه احیانا مانعی بر سر توسعه سیاسی. ولی در این مسیر فقط نگاه به خودمان نداریم. دغدغه‌ها و نگرانی‌های دیگر جریانات، برخی نهادهای حاکمیتی و گرایش‌های متفاوت فکری و اجتماعی را هم سعی می‌کنیم در نظر بگیریم.در کنار این مسائل، یکی از دغدغه‌هایی که اکنون با آن مواجه هستیم و در سال‌های آینده هم بیشتر از آنها خواهیم شنید، مسائل محیط زیستی است که کشور در آستانه بحران قرار دارد و از مسائل اصلی است که ما در کمیسیون امور زیربنایی و محیط زیست آن را دنبال می‌کنیم.

*حزب شما برای مرتفع شدن موضوع حصر چه پیشنهادی دارد؟
ما سعی کردیم همواره زمینه‌سازی سیاسی و اجتماعی را انجام دهیم برای اینکه رفع حصر هرچه راحت‌تر اتفاق بیفتد. ما معتقدیم اگر رفع حصر صورت بگیرد هیچ بازنده‌ای نخواهد داشت و همه برنده خواهند بود. ما سعی می‌کنیم به روندی که منجر به برد-برد در رفع حصر شود در شرایط سیاسی فعلی کشور کمک کنیم.

*شما در حزب اتحاد ملت و برای فعالیت‌های حزبی کدام یک از روش‌های سیاســت‌ورزی جامعـــه‌ محــور یا پارلما‌نتاریستی را در پیش گرفته‌اید  و میان این دو به کدام شیوه سیاست ورزی اولویت می‌دهید؟
بحث پارلمانتاریستی که اصلاح از بالا و از درون ساختار قدرت را دنبال می‌کند یک سری طرفدار دارد و بحث جامعه‌محوری که اصلاح‌ از پایین را دنبال می‌کند نیز هواداران دیگری دارد. حزب اتحاد ملت حزبی است که یک پا در قدرت و یک پا در جامعه دارد. اما پای تکیه‌گاه حزب در جامعه است. به همین دلیل انتظار می‌رود که به صورت طبیعی ما یک حزب معطوف به سیاست‌ورزی جامعه‌محور باشیم. سرمایه اجتماعی که این حزب به نسبت سایر احزاب دارد هم به دلیل همین رویکرد است که سعی می‌کند از درون جامعه‌ مدنی با اصحاب قدرت گفتگو کند. ما در حال حاضر بیش از اینکه به دنبال کسب قدرت از طریق نمایندگان مستقیم خود باشیم، در پی تاثیرگذاری بر قدرت هستیم. البته جایی که بتوانیم وارد قدرت شویم رد نمی‌کنیم. سیاست‌ورزی جامعه‌محور هم نفی حضور در قدرت نمی‌کند. اما از حضور در قدرت در پی تاثیرگذاری بر جامعه، تقویت جامعه‌ مدنی و نهادسازی هستیم. رویکرد حزب اتحاد ملت به مقوله قدرت از این منظر است، نه صرف کسب قدرت. البته در بین کسانی که معتقد به سیاست‌ورزی جامعه‌محور هستند، الگوهای مختلفی وجود دارد و همه یکسان نیستند. برخی به مدل نهادمحور تعلق خاطر دارند، برخی به مدل شبکه‌ای و هسته‌ای قائل هستند، برخی معتقدند باید با اقشار مرجع جامعه ارتباط گرفته و از طریق آنها مطالبات و ادبیات گفتمان را نشر دارد، برخی هم از طریق جنبشی در پی پیشبرد سیاست‌ورزی جامعه‌محور هستند. طبیعی است که حزب به مدل نهادمحور نزدیک‌تر باشد.

*انتقاداتی مطرح می‌شود درباره اینکه احزاب اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا در برهه‌ای از زمان مانند انتخابات فعالیت پررنگی داشته و پس از مدتی در محاق فرو می‌روند. آیا این انفعال حزبی که دامن گیر بسیاری از احزاب در ایران است در اتحاد ملت نیز وجود دارد؟
ما به همان‌اندازه که در زمان انتخابات کار می‌کردیم، امروز هم در حزب کار می‌کنیم و وقتمان صرف فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی می‌شود. متاسفانه بسیاری از احزاب صرفا در زمان انتخابات شکل می‌گیرند و تلاش می‌کنند که سهمیه‌ای از سبد آرا یا لیست‌ها بگیرند، سپس سیاست را تا انتخابات بعدی فراموش می‌کنند. اما انصافا حزب اتحاد ملت با توجه به وسعت تشکیلاتی که دارد و رویکرد ایجابی آن و نیروهای نخبه تشکیلاتی که گرد هم آورده، اینطور نیست که از این انتخابات تا انتخابات آینده تعطیل شود. انتخابات یک کار در میان کارهای فراوانی است که ما در حزب انجام می‌دهیم. ما کنگره تشکیل می‌دهیم، شورای مرکزی شکل می‌دهیم، ارکان را فعال کرده و کمیسیون‌ها را شکل خواهیم داد. ذیل کمیسیون‌ها گروه‌های تخصصی هستند که به صورت مرتب جلسه دارند و همه بخش‌ها مشغول فعالیت دائمی هستند. ما سعی می‌کنیم راه آهسته و پیوسته را ادامه دهیم.


منبع: بهارنیوز

آزادی همچنان مردانه است!

مرتضی آژند
شخصی برای امتحان کنکور و باید و نبایدهای تست زنی پیش کارشناس رفت، کارشناس گفت با توجه به این سطح معلوماتی که داری و پایین آمدن سطحی کیفی کنکور، تنها خودت را کنترل کن و در پاسخنامه هیچ گزینه ای را نزن. اگر توانستی بر نفس خود غلبه کنی و سوالات و جواب‌ها را نادیده بگیری شانس قبولی خود را افزایش دادی و حداقل از کسانی که نمره منفی می‌زنند و تعداد بالایی هم دارند جلو خواهی افتاد.

حال داستان بازی فوتبال ایران- سوریه و عدم حضور بانوان ایرانی و تشریف فرمایی بانوان سوری به ورزشگاه نقل همین مطلب است. باید به مسئولان مربوطه گفت، شما اگر توانایی برطرف کردن مشکلات کشور را ندارید حداقل بحران جدیدی نیز با چنین رفتارهایی به وجود نیاورید و جو روانی جامعه را بیش از این به هم نزنید. واقعا متوجه هستید که چیکار کردید و عواقب کارتان را در نظر گرفتید، در خانه، صاحبخانه را به ورزشگاه راه ندادید و همسایه را با عزت و احترام و آزادی عمل در بالای مجلس نشاندید، آن هم صاحبخانه ای که در خشت خشت این سرزمین جای رشادت‌ها و صبوری هاش مانده و هر جایی که لازم شد جلو تر از مردان در صف مبارزه بوده است.

وقتی در قانون به صراحت ذکر شده است که بانوان حق استفاده از اماکن ورزشی و فرهنگی .. را دارند، دیگر این توجیه کردن‌ها و مصلحت اندیشی‌ها چه معنی می‌دهد؟ بهتر است به جای توجیه کردن، در تصمیم گیری‌ها شرایط زمانی را در نظر بگیرید و با انعطاف بیشتری به استقبال چنین مسائلی بروید. باید در نظر داشت که دیگر نمی‌توان هر رفتاری را توجیه کرد، آن هم در شرایطی که بانوان با حق و حقوق خود آشنایی دارند و اکثریت ورودی دانشگاه‌ها را در اختیار گرفتند.

وقتی تنها کشوری هستیم که اجازه حضور بانوان به ورزشگاه را نداده ایم، دیگر منطقی برای توجیه و استدلال نمی‌ماند. باید در نظر داشت که اینها دختران و زنان همین سرزمین هستند و با همه تبعیض هایی که به آنها شده است ( در شاخص شکاف جنسیتی، ایران کشور ۱۳۹ از ۱۴۴ است، حتی بدتر از عربستان و پاکستان) مهربانانه و مادرانه ایستاده اند. تا کی قرار است تنها در برنامه‌های گزینشی مانند گرامیداشت‌ها و انتخابات با آغوش باز از آنها استقبال کنیم و در بقیه موارد حقوق اولیه را از آنها بگیریم؟

عملا با دست خودمان کاری کرده ایم که از توانایی ۵۰ درصد نیروی انسانی این خاک، از بحث‌های مدیریتی و اشتغال گرفته تا بحث سلامت و شادی روانی جامعه استفاده نشود، جالب‌تر اینکه با همه این رفتارها شعار استفاده از همه ظرفیت‌ها را در راه رسیدن به توسعه و پیشرفت را هم سر می‌دهیم، بالاخره باید پذیرفت که از جایی به بعد دیگر جامعه این همه تبعیض ناروا را پس می‌زند و آن وقت است که بگوییم ای کاش ما هم مثل دیگر مجامع با انعطاف بیشتری برخورد می‌کردیم.

بعد از این بازی و پیشنهاد تاسف بار ورود بانوان با پرچم تیم رقیب به ورزشگاه و هنرنمایی زنان سوری در آزادی، دیگر توجیه و اظهار امیدواری برای برطرف کردن موانع ورود قابل پذیرش نیست. دولت و نمایندگان مجلس بهتر است به جای توئیت زدن و بیان جملات چند پهلو، عملا پای کار بایستند و چنین مسائل پیش پا افتاده و اولیه مانند برگزاری کنسرت‌ها و استفاده از اماکن ورزشگاه را برای همیشه برطرف کنند تا قدمی در راه همبستگی اجتماعی برداشته باشند.

این مسائل که دیگر مانند داشتن وزیر زن، یا یک وزیر از اقلیت‌هایی دینی نیست که توانایی انجامش را نداشته باشید، آن هم در شرایطی که مجلس و دولت در حمایت حداکثری از یکدیگرند و پشتوانه ۲۴ میلیونی رایی را هم دارند، ۲۴ میلیونی که حداقل ۱۲ میلیون آن بانوان هستند. باور کنید که این مساله با کمترین هزینه قابل حل است مگر اینکه اراده ای تعمدی بر حل نکردنش باشد تا جامعه درگیر مسائل اولیه باشد و کسی از معضلات کلان جامعه سوالی نپرسد. عقلانی هم هست که جامعه به جای چرایی مشکلات اقتصادی و بحران آب درگیر کنسرت و ورود بانوان به ورزشگاه باشد.


منبع: بهارنیوز

اقوام ایرانی؛ غریبه‌های آشنا

دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس)
بچه که بودم از کردها بسیار می‌ترسیدم. در تصورات کودکانه‌ام، آنها در زیر شال خود دشنه ای تیز پنهان کرده بودند و عن قریب بود که سرم را ببرند!؟ اما این تصورات کودکانه با مشاهده مردان، زنان، پسر بچه‌ها و دخترکان معصومی که در کوره‌های آجرپزی نزدیک محل زندگی ما در زیر آفتاب سوزان عرق سوز می‌شدند به تناقض منتهی می‌شد. با خودم می‌گفتم اینها معصومتر از آنند که سر ببرند!؟ کسانی که جنگ و بیکاری آنها را از محل زندگی خود به شهرهای دیگر کوچانده بود. فکر می‌کنم رنگ زرد غروب با تداعی حال و هوای زادگاه، دیوانه شان می‌کرد و دلتنگی امانشان را می‌برید. برای همین بود که عصرها با حزن عجیبی به بهانه خرید در میدان شهر پرسه می‌زدند. بچه‌های کار و بازمانده‌های مهر، همراه پدر و مادرهای رانده شده از زادگاه، تاوان جنگ و نابرابری‌های اجتماعی را مظلومانه می‌پرداختند.

وقتی وارد دانشگاه شدم به صورت اتفاقی با بچه‌های کرد هم اتاق شدم. اوایل حس خوشی نداشتم اما کمی که گذشت حصارهای زبان، قومیت و مذهب را در هم شکستیم و همانند برادران غریب که تازه متوجه همخونی با همدیگر  شده بودند لذت با هم بودن را تجربه کردیم. کردهای دانشکده شیمی تبریز بواسطه روحیات خاص که در تعاملات روزمره حصارهای قومیتی، زبانی و مذهبی را به رسمیت نمی‌شناخت احترام ویژه ای برایم قایل بودند. آنها که در شهرهای دو قومیتی ( ترک- کرد) آذربجان غربی زندگی می‌کردند، از تبعیض هایی که در حق آنها در مدارس شده بود خاطرات تلخی را تعریف می‌کردند.

برایم از پیش داوری‌هایی که اقوام مختلف ایرانی درباره همدیگر و علیه یکدیگر داشتند شکوه می‌کردند. ما گاهی درباره این تصورات نادرست و احمقانه صحبت می‌کردیم و به آنها می‌خندیدیم. جمع دوستانه شبانه ما در برخی اتاق‌های دانشجویی با حضور دانشجویانی از دیگر شهرهای ایران پرشورتر می‌شد. رنگین کمانی از اقوام مختلف فرهنگ ایران. شما می‌توانستید به راحتی در گوشه ای از خوابگاه، راحت بنشینید و نظاره گر این رنگین کمان زیبا باشید. در این نشست‌های شبانه، سوغاتی و میوه‌های شهر‌های مختلف ایران را می‌توانستید نوش جان کنید. حتی اگر میوه و سوغاتی نبود بساط چایی به راه بود.

راستش را بخواهید پس از گذشت سال‌ها، دلم برای دوستان کردم تنگ شده است. دلم لک زده برای گپ‌ها و تریبون‌های پرشور دانشجویی دهه هفتاد! دلم لک زده برای موسیقی کردی که در خوابگاه دانشجویی بپیچد و بی آنکه حتی کلمه ای از آن را بفهم، نصفه و نیمه زمزمه‌اش کنم. دلم لک زده برای نمازهای اول وقت دوستان کردم. دوست دارم بدانم آن دانشجوی کرد که عاشق دختر دانشجوی تبریزی شده بود و دختر نیز او را دوست داشت، توانست از حصار مذهب و قومیت خود را رها کند و به عشقش برسد!؟

ایکاش ایران بزرگ، همانند یک اتاق بزرگ دانشجویی بود که همه اقوام ایرانی فرصت آشنایی و دوستی با همدیگر را در آن پیدا می‌کردند. در یک سفره کنار هم می‌نشستند و همه پیش داوری‌های احمقانه را دور می‌ریختند. دست کم هر شب، فرصتی به اندازه یک چایی خوردن در کنار هم داشتند. ایکاش این همه غریبه نبودیم با همدیگر. ایکاش فرصت و مجالی برای تنش‌های قومی، زبانی  و مذهبی نمی‌دادیم. ایکاش اینهمه از همدیگر دور نمی‌شدیم. ایکاش ایران بزرگ، همانند یک اتاق بزرگ دانشجویی بود که همه اقوام ایرانی فرصت آشنایی و دوستی با همدیگر را در آن پیدا می‌کردند.

من در اتاق دانشجویی تخیلات معصومانه خود، سفره بزرگی پهن کرده ام تا دانشجویان اقوام مختلف ایرانی را برای شام دعوت کنم. اگر بخواهید شما هم می‌توانید در این تخیل شیرین با من شریک بشوید!  در این سفره بزرگ همه دعوت شده‌اند؛ فارس‌ها، ترک‌ها، کردها، لرها، عرب ها، بلوچ‌ها، گیلکی‌ها، مازنی‌ها، تالشی‌ها، کرمانجی‌ها، حتی گرجی‌زبان‌های ایران، و سیاه پوستان جنوب. در سفره بزرگ ما هیچ محدودیت قومی، دینی و زبانی وجود ندارد. دوستان مسیحی، یهودی و زرتشتی و حتی صائبیان خوزستان هم دعوت شده‌اند. تقریبا” همه دوستان آمده اند؛ اما هنوز خبری از دوستانم بلوچمان نیست. به ساعت نگاه می‌کنم؛ کمی دیر کرده اند. دلواپس شان هستم!…خدا را شکر! آنها هم دارند می‌رسند. رو به میهمانان می‌کنم و می‌گویم : دوستان، کمی صمیمی تر بنشینید تا دوستان بلوچمان نیز سر سفره بنشینند. تو را به خدا! تعارف نکنید از خودتان پذیرایی کنید!
ایکاش ایران بزرگ همانند یک اتاق بزرگ دانشجویی بود. ایکاش این‌‌همه با همدیگر غریبه نبودیم.


منبع: بهارنیوز