ساز و کار پذیرش دانشجو در آمریکا

کشور آمریکا با داشتن بیش از ۳۱۰ میلیون نفر جمعیت، مراکز آموزش عالی بسیاری را در خود جای داده است و سازوکار خاصی برای پذیرش دانشجویان در دانشگاه‌ها دارد.

به گزارش ایسنا، پروسه پذیرش دانشجو در آمریکا از دوران راهنمایی و قبل از دبیرستان آغاز می‌شود. به این ترتیب که نمرات دانش آموزان از دوران راهنمایی ثبت می‌شود و در پذیرش دانشجویان موثر است.

در آمریکا دانشگاه‌ها برای پذیرش دانشجویان استقلال کامل دارند و هر مرکز مجموعه قوانین اختصاصی برای پذیرش دانشجویان دارد.

 ساز و کار پذیرش دانشجو در آمریکا
این قوانین براساس رشته‌های هر دانشگاه، برنامه‌های تحقیقاتی و صنعتی دانشگاهها متغیر هستند.

علاوه بر دانشگاه‌های معمول که دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را ارائه می‌دهند کالج‌های دوساله‌ نیز در این کشور فعالیت می‌کنند که دانش‌آموزان با داشتن مدرک دیپلم می‌توانند در آنها تحصیل کرده و مدرک فنی معادل با مدرک کاردانی دریافت کنند.

داوطلبان می‌توانند به هر تعداد دانشگاه‌ که مایل باشند درخواست تحصیلی ارسال کنند و محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. دانشگاه‌ها درخواست‌ها را بررسی می‌کنند و بر اساس نمرات مختلف داوطلبان آنها را پذیرش می‌کنند.

نمرات داوطلبان برای پذیرش در دانشگاه‌ها به سه دسته تقسیم می‌شود. معدل کل، نمره آزمون اس ای تی و نمره آزمون ای سی تی.

هر دانشگاه با توجه به اساسنامه خود این نمرات را با ضرایب مختلف اعمال و اقدام به پذیرش دانشجو می‌کند.

در ادامه به بررسی ساختار این نمرات می‌پردازیم.

۱- نمره معدل کل یا GPA

در آمریکا برای نشان دادن نمره یک دانش‌آموز یا دانشجو از حروف استفاده می‌شود( F و A ، B ، C ، D که A بهترین نمره و F نشانه مردودی است).

معدل تحصیلی در آمریکا(Grade Point Average یا GPA )شیوه‌ای برای ارزش‌یابی تحصیلی در مدارس و دانشگاه‌های ایالات متحده است. می‌توان GPA را معادل انگلیسی معدل دانست با این تفاوت که دامنه GPA میان نمره صفر تا ۴ است

 ساز و کار پذیرش دانشجو در آمریکا
محاسبه GPA در دانشگاهها به این صورت است که در پایان ترم تحصیلی نمره‌ای که در هر کلاس به دست آمده را در مقیاس حروف قرار می‌دهند و سپس حروف را در مقیاس ۰ تا ۴ قرار می‌دهند. سپس تعداد واحد هر درس در نمره به دست آمده(بین ۰ تا ۴ ) ضرب می‌شود. اعداد به دست آمده از این طریق با هم جمع می‌شوند و بر تعداد کل واحدها تقسیم می‌شوند که عدد حاصل GPA است.

۲- نمره آزمون SAT

اس‌ای‌تی یکی از دو امتحان استاندارد برای ورود به دانشگاه در آمریکا است که توسط شرکت “کالج‌بورد” که شرکتی غیردولتی است مدیریت می‌شود. کالج‌بورد برای اولین بار در سال ۱۹۰۱۱ شروع به کار کرد.

کالج‌بورد اظهار می‌کند که اس ای تی تفکر انتقادانه دانش آموزان و میزان تجزیه و تحلیل مفاهیم یادگرفته شده توسط دانش آموزان را که برای پیشرفت آنها در دانشگاهها لازم است می‌سنجد. همچنین اظهار می‌کند که جمع نمره اس ای تی با نمره معدل افراد، شاخص بسیار بهتری نسبت به در نظر گرفتن نمره معدل دانش‌آموزان برای اجازه ورود به دانشگاه‌ها است. اس ای تی در جنوب آمریکا استفاده می‌شود.

این امتحان شامل سه قسمت ریاضی، درک‌مطلب و انشا است که هر کدام نمره‌ای بین ۲۰۰ تا ۸۰۰ دارند. در آخر نمره سه امتحان را با هم جمع می‌کنند.

 ساز و کار پذیرش دانشجو در آمریکا
ریاضی: امتحان ریاضی در اس ای تی به سه بخش تقسیم می‌شود که دو بخش آن ۲۵ دقیقه زمان دارد و بخش دیگر ۲۰ دقیقه.
امتحان شامل سوالات تستی و تشریحی است که تعداد سوالات تستی بیشتر از تشریحی است.

درک مطلب: این بخش از امتحان به سه قسمت تقسیم شده که دو بخش ۲۵ دقیقه ای و یک بخش ۲۰ دقیقه‌ است.

این قسمت بیشتر دایره لغت دانش آموزان را می‌سنجد.

انشا: در این بخش دانش آموز بر اساس موضوع گفته شده یک انشاء می‌نویسد.

۳- نمره آزمون ACT

ای سی تی یکی از دو امتحان استاندارد برای ورود به دانشگاه در آمریکا است.  ای سی تی، اولین بار در پاییز سال ۱۹۵۹ برای رقابت با اس ای تی توسط اورت فرانکلین لیندکوییست شروع به کار کرد. دانش ‌آموزان بسته به انتخاب خود و توانایی‌های شان می‌توانند هر کدام از دو امتحان را برای ورود به دانشگاه انتخاب کنند. در فوریه ۲۰۰۵ امتحان نوشتن به صورت اختیاری به امتحان اضافه شد که تغییرات کوچکی را در امتحان ایجاد کرد. تمام دانشگاه‌های چهار ساله آمریکا فقط نمره امتحان را به عنوان شرط ورود به دانشگاه اعلام کردند ولی تعدادی از مراکز آموزشی به علاوه نمره امتحان ای سی تی معدل دانش آموز و رتبه دانش آموز در کلاس و فعالیت‌های دانش آموز خارج از مدرسه را به شرط‌های ورود به دانشگاه‌های خودشان اضافه کردند.

 ساز و کار پذیرش دانشجو در آمریکا
ای سی تی بیشتر در قسمت‌های میانی و شمالی آمریکا استفاده می‌شود.

قسمت اجباری امتحان به چهار قسمت زبان انگلیسی، ریاضی، درک مطلب و علوم به صورت چهار گزینه‌ای تقسیم شده‌ است.

زبان انگلیسی: اولین قسمت امتحان است که ۴۵ دقیقه زمان دارد که شامل ۷۵ سؤال است.

ریاضی: دومین قسمت امتحان است که ۶۰ دقیقه زمان دارد که شامل ۶۰ سؤال است.

درک مطلب: سومین قسمت امتحان است که ۳۵ دقیقه زمان دارد و شامل ۴۰ سؤال است.

علوم: چهارمین بخش امتحان است که ۳۵ دقیقه زمان دارد و شامل ۴۰ سؤال است.

انشا: آخرین بخش امتحان و قسمت اختیاری امتحان است که ۳۰ دقیقه زمان دارد و بعضی از دانشگاه‌ها این امتحان را هم جزو شرط‌های ورود به دانشگاه اعلام کرده‌اند.

نکته جالب توجه در رابطه با این آزمون‌ها محدود بودن تنوع دروس و تعداد آنهاست. این موضوع در حالی است که در کشور ما هر سال یک آزمون سراسری برای ورود به دانشگاهها برگزار می‌شود و در رشته‌های نظری داوطلبان باید به سوالات تستی حداقل هفت درس مختلف که هر کدام به چندین کتاب تقسیم می‌شوند طی چهار ساعت پاسخ دهند. امری که بسیاری معتقدند به خاطر فشار بالا و استرس زیاد سبب می‌شود بسیاری از داوطلبان نتوانند توانایی‌های خود را بروز دهند.


منبع: برترینها

جرم نکردیم که دانشجو شدیم!

کافی است در گوگل کلمه «دانشجو» را سرچ کنید تا ببینید چه چیزهایی برایتان می‌آورد. دانشجویان بی‌کار، دانشجویان و نرخ بی‌کاری، بی‌کاری در بین دانشجویان و… خلاصه به هر ترتیبی کلمه دانشجو و بی‌کار کنار هم قرار می‌گیرند. این‌که برای کسانی که تحصیل کرده و متخصص یک رشته هستند، کار نباشد، اصلا موضوع خوشایندی نیست، اما گاهی شغل‌هایی به این افراد پیشنهاد می‌شود که همان بهتر که نباشد و آن شخص بی‌کار بماند.

شاید تا الان این سوال برایتان پیش آمده باشد که مگر دانشجو بودن شغل نیست؟ نه نیست! دانشجو بودن نه‌تنها درآمدی ندارد، بلکه سراسر هزینه است و هزینه… از شهریه دانشگاه تا کتاب و خورد و خوراک و رفت‌وآمد، همه هزینه‌های سنگینی است مخصوصا برای یک دانشجو که خانواده‌ای متوسط دارد، حالا اگر این دانشجو غیربومی هم باشد که دیگر اوضاع خیلی خراب می‌شود و هزینه مسکن هم به دیگر هزینه‌های کمرشکن دانشجویی اضافه می‌شود.

 جرم نکردیم که دانشجو شدیم!

 
به یک دانشجو برای کار نیمه‌وقت نیازمندیم

اگر همین امروز نیازمندی‌های هم‌شهری را ورق بزنید، پر است از آگهی‌هایی برای کار دانشجویی، پر است از کارگاه‌ها و شرکت‌هایی که یک دانشجوی نیمه‌وقت می‌خواهند برای همکاری… البته که این کار نه‌تنها انسان‌دوستانه نیست، بلکه این شرکت‌ها و کارگاه‌ها دنبال نیروی کار ارزان می‌گردند؛ و چه کسی بهتر از دانشجویی که تحصیل کرده است، اما توقعی از کارفرمایش ندارد برای بیمه و حقوق بالا. مهرداد دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه است و از شهرستان فسا برای تحصیل به تهران آمده. او که دانشجوی دوره شبانه‌ است، هزینه‌های زندگی و تحصیل در تهران را کمرشکن می‌داند.

مهرداد می‌گوید: «پدرم بازنشسته آموزش و پرورش است، ما پنج خواهر و برادر هستیم، که دو تای آن‌ها از من کوچک‌تر هستند و هنوز مدرسه می‌روند. وقتی که دانشگاه علامه پذیرفته شدم، هم خوشحال بودم و هم ناراحت، خوشحال از این‌که دانشگاه خوبی بود و ناراحت از این‌که شبانه قبول شده بودم… ما باید شهریه‌ای که چندان کم هم نیست، بپردازیم، هزینه‌های خوابگاه و ناهار و شام برای من زیاد است و گمان می‌کنم دانشجوهای زیادی هستند که برای پرداخت همین هزینه‌های اولیه با مشکل مواجه‌اند. البته هزینه کتاب و جزوه و رفت‌وآمد هم جای خود دارد. من خودم می‌روم انقلاب آن‌قدر می‌گردم تا از آن کتابی که استاد گفته، دست دومش را پیدا کنم.

البته با همه این کارها باز هشتم گرو نهم است و آخر ماه من می‌مانم و جیب خالی و خجالت‌زدگی از پدرم… تا ترم سه اوضاع همین بود. من تهران درس می‌خواندم و نه‌تنها خودم زندگی نمی‌کردم، بلکه زندگی خانواده‌ام هم برای تامین من به هم ریخته بود. بالاخره تصمیم گرفتم بروم دنبال یک کار نیمه‌وقت. خیلی گشتم، نمی‌گویم هیچ کار خوبی نبود، اتفاقا بود، اما با شرایط من جور نمی‌شد و نمی‌توانستم کلاس‌های دانشگاهم را با ساعت کاری آن‌ها هماهنگ کنم. از سر ناچاری یک ترم تراکت پخش کردم، پولی نمی‌دادند، اما برای من و خانواده‌ام ۲۰۰ هزار تومان کم نبود، اما کافی هم نبود. هم‌چنان مشکل داشتم تا یکی از دوستانم، کار در یک رستوران را به من پیشنهاد داد، ساعتش بعد از دانشگاه بود و حقوقش هم مناسب‌تر.

الان تقریبا ۹ ماهی می‌شود که در رستوران کار می‌کنم. حالا مشکلات مالی‌ام کمتر شده، اما درسم حسابی به مشکل خورده و این ترم حتی تا مرز مشروطی هم پیش رفتم. این‌که هم دانشجو باشی و هم کار کنی، واقعا کار ساده‌ای نیست، حقوقش چنگی به دل نمی‌زند، بیمه نداری، از درس و دانشگاه هم تا حد زیادی بازمی‌مانی، یا بهتر بگویم می‌شوی یک آدم ۲۴ ساعته، مثل ربات، همه‌اش یا کار یا درس، زندگی نیست، جنگ است فقط برای زنده ماندن…»

کار، عار است یا نه؟

اگر یک دانشجوی عمران در رستوران کار کند، یا یک دانشجوی ارشد فیزیک پیک موتوری باشد، عملا فرصت‌سوزی و اتلاف هزینه دولت و اتلاف وقت فرد است. با این کارها اغلب نه‌تنها به دانش فرد اضافه نمی‌شود، بلکه نشاط او هم از بین می‌رود و حتی در تحصیلات آکادمیک نیز نمی‌تواند موفق باشد. در کشورهای توسعه‌یافته تجربه اهمیت بیشتری نسبت به تحصیلات آکادمیک برای استخدام دارد. اما این‌جا از این خبرها نیست. حتی فارغ‌التحصیلان هم برای کار به مشکل می‌خورند.

کار در دانشگاه

اگر می‌خواهید در دانشگاهتان مشغول به کار شوید، به معاونت دانشجویی مراجعه کنید، آن‌جا حتما یک کاری برای شما هست! اگر دانشجوی کارشناسی هستید، برای هر ساعت کار ۱۵۰۰ تومان و اگر خوش‌شانس‌تر و دانشجوی کارشناسی ارشد باشید، ساعتی دو هزار تومان برای کار در کتاب‌خانه یا واحد تکثیر دانشگاه گیرتان می‌آید. یعنی اگر شما دانشجوی کارشناسی باشید و در یک روز ۱۰ ساعت هم کار کنید، در پایان روز ۱۵ هزار تومان حقوق شما می‌شود و شاید بتوانید آن شب یک شام درست و حسابی بخورید.

بهترین کار برای دانشجوها

شاید این فکر که بتوان کاری نیمه‌وقت و مرتبط با رشته دانشگاهی پیدا کرد، در نگاه اول کمی خوش‌بینانه به نظر برسد، اما اگر کمی وقت گذاشت، می‌توان کاری مرتبط با رشته تحصیلی پیدا کرد. مثلا دانشجویان روان‌شناسی و مددکاری با نصف دستمزد، در مراکز درمانی مشغول به کار می‌شوند، یا دانشجویان حقوق در دفاتر حقوقی با نصف دستمزد یک کارشناس حقوق فعالیت می‌کنند. پس اگر بتوان کاری مرتبط با رشته تحصیلی پیدا کرد، حتی با حقوق کم و ناچیز، خیلی بهتر است و می‌توان امید داشت که این کار حداقل سابقه و تجربه‌ای برای سال‌های بعد از دانشگاه می‌شود.

به یک عدد هم‌خانه نیازمندیم!

همین که بخواهید امنیت و شرایط مناسب یا نامناسب خوابگاه را ترک کنید و در جست‌وجوی سقفی در هر شهری به‌ویژه تهران بگردید، خدا می‌داند چه چیزی انتظارتان را می‌کشد. شاید اولین موضوعی که باید به آن بپردازید، پیدا کردن هم‌خانه‌ای است که بتوانید شب‌ها بدون دلهره در کنارش صبح کنید و صدالبته امنیتی که باید در کنار او داشته باشید. شاید در خوابگاه و میان دوستان و آشنایان نتوانید کسی را پیدا کنید. پس احتمالا تنها راه‌حل موجود صفحه نیازمندی‌هاست. هرکدام از فهرست بلندبالایی که سایت‌های نیازمندی به شما می‌دهند یا آگهی‌هایی که به در و دیوار دانشگاه چسبانده‌ شده‌اند، شرایطی دارند که یا با آن‌ها می‌سازید یا مجبور خواهید شد با آن‌ها سازگاری داشته باشید و زندگی دانشجویی خود را ادامه دهید. بعد از سبک و سنگین کردن قیمت‌ها و بررسی موقعیت خانه‌ها باید با آگهی‌دهندگان تماس بگیرید. تماس با آن‌ها و شنیدن توضیحاتشان در بسیاری از موارد چیزی متفاوت از نوشته‌های روی آن برگه‌ها یا اطلاعات سایت‌هاست. بماند که کلاه‌برداری از این راه هم یکی از مرسوم‌ترین حقه‌هایی است که کلاه‌برداران با سابقه از آن استفاده می‌کنند.

متاهل نیستی، مزاحم نشو

وقتی دانشجوی مستاجر باشید و بخواهید با چند نفر از دوستانتان در خانه‌ای سکونت داشته باشید، دید همسایه‌ها به شما تغییر خواهد کرد. کم نیستند دعواهایی که در راه‌پله‌ها و پارکینگ‌ها اتفاق افتاده‌اند و یک طرف دعوا متاهل بودن را برگ برنده‌ای برای خود می‌داند که شما را بازنده دعوا کند. بماند وقتی که بخواهید خانه‌ای را که با شرایطتان تطابق دارد اجاره کنید، چون مالکان به مستاجران مجرد خانه نمی‌دهند، به‌خصوص اگر چند پسر یا چند دختر جوان باشند البته می‌توانید هزینه‌ای را متحمل شوید و با بنگاهی‌ها لابی کنید. یا حتی… ولش کنید بیایید صلوات بفرستیم.

خوب دانشجویی هم بخشی از جوانی بسیاری از ماست. اما گاهی بعضی از دانشجوها برای داشتن آسایش باید برای همسایه‌هایشان از همه دردسرهایی که در دانشگاه می‌کشند و از مشکل بی‌کاری و بالا رفتن سن ازدواج توضیح دهند تا قبول کنند که کمی با آن‌ها بسازند و مانند فرزندانشان با آن‌ها رفتار کنند. یا این‌که بنگاهی که ضامن زندگی آرامی برای آن‌ها شده است، در فهرست تماس‌هایشان بیشترین تعداد تماس را به خود اختصاص دهد و هر بار که اتفاقی افتاد، با او تماس بگیرند که بیاید و ریش گرو بگذارد تا بتوانند زیر سقفی که به‌سختی یافته‌اند، بمانند. البته اگر بنگاهی عزیز حنایش رنگی برای دیگران داشته باشد.

از کجا بیاریم این همه پول رو پس بدیم

هم‌چنین برای کمک به دانشجویان مجردی که نمی‌توانند از سهمیه خوابگاه استفاده کنند، صندوق رفاه کمک‌هزینه‌ای را در نظر گرفته است که تحت عنوان «ودیعه مسکن دانشجویی» به دانشجویان می‌دهد. این کمک‌هزینه برای دانشجویانی که در تهران تحصیل می‌کنند، مبلغ پنج میلیون است و برای پنج شهر بزرگ (تبریز، شیراز، مشهد، اهواز و اصفهان) تا سقف سه میلیون و ۷۵۰ هزار تومان و برای دیگر شهر‌ها تا سقف سه میلیون تومان اعطا می‌شود. دانشجویی که از این تسهیلات استفاده می‌کند، باید بعد از فارغ‌التحصیلی همه مبلغ را به صورت یک‌جا برگرداند. شرایط سخت از لحاظ داشتن ضامن، در نوبت بودن برای گرفتن وام به دلیل زیاد بودن درخواست، بودجه‌های کم و دانشجویانی که نمی‌توانند بعد از فارغ‌التحصیلی به صورت یک‌جا مبلغ را پس بدهند، از مشکلاتی است که دانشجویان به آن اشاره کرد‌ه‌اند.

یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی درباره شرایطی که وام ودیعه دارد و او نتوانسته از آن استفاده کند، می‌گوید: یکی از دلایلی که از خوابگاه انصراف دادم، این بود که خوابگاه را با شرایطی که داشت، نمی‌توانستم تحمل کنم. وقتی برای اجاره خانه با دوستم اقدام کردم، برای پول پیش خانه به مشکل برخوردیم. وقتی برای گرفتن وام ودیعه به امور دانشجویی رفتم، متوجه شدم برای چهار ماه بعد می‌توانم وام بگیرم و به همین دلیل منصرف شدم. از طرفی دوستانی داشته‌ام که پس از دوران دانشجویی به علت عدم توانایی مالی در بازپرداخت ودیعه، هنوز مدرکشان را از دانشگاه نگرفته‌اند. آخر دانشجوی بدبخت این همه پول را از کجا بیاورد؟

کاش قبل از هر کاری فکر کنیم

در دو سال گذشته درصد پذیرش دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه‌ها معکوس شده، چنان‌چه آمارها نشان می‌دهد، ورودی دختران به دانشگاه‌ها در سال گذشته ۵۷ درصد بوده است. اما در مقابل، حتی یک اتاق هم به خوابگاه‌های آن‌ها اضافه نشده است. اما از آن‌جا که لازمه بازدهی علمی مطلوب، آرامش روانی است و بحث امنیت و اسکان دختران دانشجو مهم‌ترین عامل برای این آرامش است، اختصاص بودجه برای گسترش خوابگاه‌ها با در نظر گرفتن همه شرایط نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد. و ای کاش پیش از افزایش ظرفیت‌ها و هزاران مصوبه دهان پرکن، کمی به زیرساخت‌های موجود نیز فکر کنیم.

زندگی متری چند؟

اجاره‌نشینی دانشجویان به دور از تمام مشکلات اجتماعی و شرایط مالی، بحث فشار مالی و روانی خانواده‌هایی را در پی دارد که فرزندانشان کیلومتر‌ها از آنان فاصله دارند و طبیعتا نمی‌دانند چه چیزی در انتظار فرزندانشان است. برای مثال در همین تهران برای اجاره‌نشینی و ادامه تحصیل هر چقدر به سمت جنوب می‌روی، از قیمت‌ها کم، اما به شلوغی و ترافیک اضافه می‌شود. حالا به این آمار بزه‌کاری و عدم امنیت و حتی اعتیاد را هم اضافه کنید. علاوه بر این نمی‌توان با قیمت‌ها به‌راحتی دست‌وپنجه نرم کرد. برای مثال در خیابان کرمان می‌شود یک آپارتمان ۶۰ متری را با ۱۰ میلیون تومان اجاره کرد، البته صاحب خانه‌ها کمتر حاضرند خانه‌هایشان را رهن کامل بدهند، چون به اجاره‌اش بیشتر احتیاج دارند، همان‌طور که دانشجویان به سقفی بالای سرشان.


منبع: برترینها

لحاف‌ دوزها عید ندارند!

دیگر کسی از تهران با «ط» دسته دار خبرندارد. شهر ما خودش را لا به لای آسمان خراش‌ها و برج های بلند گم کرده، تهران حالا انقدر درندشت و بزرگ شده که بین همهمه‌ها دیگر کسی صدای کسی را نمی‌شنود چه برسد به صدای کم رمق «لحاف دوزی» گفتن‌های پیرمرد!

 غربت لحاف‌دوزهای طهرانی در تهران

پیرمرد لحاف دوز و دوچرخه بی‌رمقش این روزها وصله ناجور شلوغی­های شهر اند؛ برای همین هم موقع رکاب زدن در کوچه پس کوچه های شهر غریبی می‌کنند. باید حرف‌هایش را بشنوید تا بفهمید او با دوچرخه خسته‌اش روزی چه قدر برای جهیزیه دخترهای دم بخت شهر پنبه زده و چقدر برای خواب‌های خوش آدم‌های شهر لحاف دوخته. پیرمرد ۱۲سالش که بود لحاف دوز شد.

حالا ۶۲ سال از آن روز گذشته و آدم های زیادی شاید خوابیدن روی تشک‌های دست دوز پیرمرد یادشان رفته ولی با همه این‌ها او هنوز که هنوز است لحاف دوز مانده آن هم در روزهایی که انگار زور رکاب زدن های پیرمرد به زور دنیا نمی‌رسد؛ ولی دلش می‌خواهد امیدوار باشد. امیدوار به رزق حلالی که شاید اندازه آن به پول داروهای زن مریض و خرج تحصیل نوه یتمیش نرسد.

 غربت لحاف‌دوزهای طهرانی در تهران
 
قدیم ­ها هم غم بود؛ اما کم بود

اگر جزو آن دسته از آدم هایی باشید که می توانید با تهران ۲۰ سال پیش خاطره بازی کنید حتما می‌دانید که کنار همه آپشن‌های خانه تکانی باید سر و سامان دادن به تشک های و اسباب خواب در بهار را هم فراهم می‌کردید؛ روزهایی که  چشم و گوش کوچه پس کوچه‌های شهر به صدای آهنگ  لحاف دوز ها و رقص پنبه های سفید عادت داشت. «آن موقع هم لحاف دوزی مزدی نداشت. لحاف کرسی می دوختیم ۳۰ تا تک تومان، کم بود ولی باز با این حال کار بود. من قدیم ها با همین دوچرخه از شریعتی می‌رفتم دروازه دولت بعد از سینه کش تجریش بالا می رفتم و از آنجا می آمدم سمت باغ وحش و بعد هم  می‌رفتم ونک آنجا هم تا کار پیدا نمی‌کردم برنمی‌گشتم.»

لحاف دوزی نکنم، چه کنم؟

حالا چند سال است که پتوهای جدید و رنگ به رنگ جای خودشان را به لحاف های دست دوز آقای بصیری داده‌اند تا کسب و کار روی خوشش را به او نشان ندهد و امرار معاش را پیش تر از پیش برای او سخت کند. «الان پنج شش سالی است که دیگر هیچ لحافی ندوخته‌ام و هیچ کس به ما لحاف دوزها کاری ندارد. در طول روز تک و توک شاید بعضی‌ها برای خرده کارهایی مثل تعمیر بالشت به سراغ ما بیایند وگرنه غیر از این خبری نیست. خیلی از مردم که من را توی خیابان می بینند می‌گویند چرا الکی توی کوچه ها پرسه می‌زنی؟ تو پیر شده‌ای و باید خانه‌نشین باشی. دیگر کسی لحاف استفاده نمی ‌کند! اما من ۶۲ سال است که از دار دنیا همین یک کار را بلدم تا با آن خرج زندگی و خانواده‌ام را در بیاورم این کار را نکنم چه کنم؟»

 غربت لحاف‌دوزهای طهرانی در تهران
فقط دلم یک حقوق از کار افتادگی می‌خواهد

پیرمردهای لحاف دوز فیش حقوقی ندارند. آنها حتی سختی کار با بیمه و بازنشستگی هم ندارند که دل خشکنکی باشد برای روزهای از کار افتادگی و پیری‌شان. ردی پای نان حلال را می‌شود روی شانه‌های تکیده، بین دست‌های پینه بسته و لا به لای صورت شکسته آقای بصیری پیدا کرد. او جوانی‌اش را پای نان حلال گذاشته. برای همین هم  این روزها با وجود همه بی‌کاری‌ها و کسادی‌ها باز به امید کار و پیدا کردن همین رزق حلال با دوچرخه‌ای که یار همیشگی این روزهایش بوده دل به کوچه های شهر می‌زند تا شاید کسی لا به لای همه خاطرات و گذشته‌هایش چیزی داشته باشد برای دوختن و پنبه زدن، «این دوچرخه تنها دوچرخه‌ای است که در همه این ۶۲ سال با آن کار کرده‌ام. از دار دنیا هم هیچ چیز نمی‌خواهم جز اینکه اتفاقی بیفتد که حقوق برای از کارافتادگی‌ام دست و پا کنم که دیگر این روزهای آخر عمر از شدت شرمندگی پیش زن و بچه‌مان توی این کوچه‌ها نمیرم.»

پسرم با نان دوره گردی وکیل شد؛ اما تصادف کرد

صورت خسته آقای بصیری انگار سال هاست که رنگ لبخند به خودش ندیده برای همین هم ته همه نگاه هایش می‌شود یک غم بزرگ پیدا کرد. غمی که خودش می‌گوید حالا چند سالی است توی دلش جا کرده و همسرش را بیمار، انقدر که دغدغه فراهم کردن داروهای او جمله ثابتی است که بین همه حرف‌هایش می‌شود آن را پیدا کرد. برای همین دستش را از توی کتش در می‌آورد و عکسی را نشانمان می‌دهد که غصه چندین و چند ساله روزهایش شده «این عکس پسرم است، پسری که با پول همین دوره گردی‌ها بزرگش کردم و شد آقای وکیل؛ اما عمرش به دنیا نبود و تصادف کرد. یک پسر دیگر هم دارم که او هم فلج است و خانه نشین!»

 غربت لحاف‌دوزهای طهرانی در تهران
دعا کنید شرمنده آرزوهای نوه ام نباشم

با همه این ها هم و غم پیرمرد لحاف دوز ما به همین ختم نمی‌شود او در کنار همه درد و دل‌هایش از نوه دختری برایمان می گوید که یادگار پسر از دست رفته‌اش است؛ نوه عزیز کرده‌ای که مدام کارنامه و نمره‌هایش را نشانمان می‌دهد و برایمان از آرزوهایش تعریف می‌کند. «بعد از مرگ پسرم حالا من مسئول بزرگ کردن نوه‌ام شده‌ام. نوه‌ام مدرسه تیزهوشان درس خوانده و همه نمره‌هایش بالاست. امسال هم کنکور تجربی دارد به من می‌گوید بابا که نیست تو هستی. پدرم وکیل شد من هم می‌خواهم جراح شوم و جان آدم ها را نجات دهم! من هم با این حرفش دلم آتش می‌گیرد و می‌گویم اگر این بچه دانشگاه قبول شود و من نتوانم خرج تحصیلش را بدهم آن وقت چه کار کنم؟ دعا کنید شرمنده‌اش نباشم!»


منبع: برترینها

درباره «عشق آگاپه ای»؛ زلزله یِ جنون

هفته نامه کرگدن – حسنا صدیق: گفت و گو با ایرج شهبازی درباره عشق؛ هم از نگاه عقلایی که بیرون از گود عاشقی ایستاده اند هم از نگاه عاشقانی که شرط اول قدم را جنون می دانند.

صحبت کردن از عشق کار سختی است؛ با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن. یا با عقل پیش کشیدن و با عشق پس زدن… مولوی می گوید: «گرچه تفسیر زبان روشنگر است/ لیک عشق بی زبان روشن تر است». با وجود تمام این اما و اگرها، به سراغ دکتر ایرج شهبازی رفتیم تا او برایمان از عشق بگوید؛ عشقی که عاقلان و عاشقان هر کدام به نوعی آن را توصیف کرده اند.

قرار دیدار ما در اتاق کار دکتر شهبازی که دور تا دور آن را کتاب های ادبی پر کرده بودند، (خصوصا کتاب هایی که درباره مولوی و البته عرفان نوشته شده بودند) به نتیجه رسید و صحبتمان هم به درازا کشید. بحث ما از معنای عشق و تقسیم بندی عُقلا در این باره شروع شد و بعد دکتر شهبازی توضیح داد که چرا معتقد است همه ما باید رو به عشق آگاپه ای بیاوریم و حتی این سبک عشق ورزیدن را آموزش دهیم.

درباره «عشق آگاپه ای»؛ زلزله یِ جنون

خیلی ها دلشان می خواهد عاشق شوند و برای خودشان معشوقی پیدا کنند. اما نه می دانند که معشوق را چطور پیدا کنند و نه راه و رسم عاشقی را بلدند. اصلا چه می شود که بعضی عاشق نمی شوند و بعضی عاشق پیشه اند و معشوقی نمی یابند و بعضی ها هم کلا پرت شده اند از ماجرا؟

این سوال یک مشکل مهم دارد و آن اینکه عشق در این جا معنای مشخصی ندارد. عشق از آن دسته کلماتی است که معانی مختلفی دارد. اگر منظورمان را از این کلمه مشخص نکنیم، بحثمان به هیچ جای ثمربخشی نخواهدرسید. طبق مطالعات من، بدون این که ادعای حصر عقلی یا استقرایی داشته باشم، برای عشق دست کم هجده معنا می توان در نظر گرفت.

اگر عشق را از این حیث که چه کسی عاش قاست، بررسی کنیم، به سه نوع عشق می رسیم: اول، عشق الهی که در آن خدا عاشق است. و خود به سه گونه کوچک تر تقسیم می شود، دوم، عشق کیهانی که در آن همه موجوداتِ جهان، غیر از خدا و انسان، عاشقند و خود به دو گونه کوچک تر تقسیم می شود و سوم، عشق انشانی که در آن انسان عاشق است.

همین عشق انسانی هم انواع مختلفی دارد. اگر بپذیریم که انواع روابط انسان از چهار دسته خارج نیست، آن گاه می توان عشق انسانی را به چهار گونه کوچک تر تقسیم کرد: عشق انسان به خود، عشق انسان به خدا، عشق انسان به طبیعت و عشق انسان به انسان.

هر کدام از این چهار گونه کوچک هم به گونه های کوچک تری تقسیم می شوند؛ برای نمونه عشق انسان به انسان را می توان به هفت گونه تقسیم کرد: ۱- عشق اروتیک افلاطونی که مبتنی بر زیبایی دوست است، ۲- فیلیا که مبتنی بر نیک خواهی متقابل میان دو نفر است، ۳- عشق خویشاوندی که مبتنی بر خون و نژاد است، ۴- عشق میان زن و  مرد، ۵- عشق رمانتیک یا عشق عُذری که مبتنی بر عشق خواهی است و توجهی به معشوق ندارد، ۶- عشق آرمانگرایانه که مبتنی بر عشق ورزیدن به نمونه های اعلای آرمان هایی مانند عدالت خواهی، آزادی خواهی، حقیقت جویی، صلح طلبی و مانند آنهاست و ۷- عشق آگاپه ای یا عشق نامشروط که مبتنی بر دوست داشتن همه انسان ها و بلکه همه موجودات دنیاست.

پیش از اینکه بحث را ادامه بدهم، باید یادآوری کنم که در این تقسیم بندی از سخنان استاد مصطفی ملکیان و دکتر مهدی کمپانی زارع بهره برده ام، ولی البته این تقسیم بندی، به این شکل، نتیجه تاملات شخصی من و عیب ها و نقص های آن نیز متوجه من است. همان طور که ملاحظه می فرمایید، عشق دارای معانی انواع گوناگونی است و تا وقتی که منظور خود از این کلمه را مشخص نکنیم، نمی توانیم بحث را ادامه بدهیم.

با این مقدمات، باید بگویم که هر یک از انواع عشق احکام ویژه ای دارد؛ برای نمونه می توان گفت که ۱- برخی از انواع عشق توصیه بردارند و برخی دیگر این چنین نیستند، ۲- برخی از انوع عشق کمال آفرین هستند، اما برخی دیگر باعث انحطاط اخلاقی شخص می شوند، ۳- برخی از عشق ها فقط به انسان ها تعلق می گیرند و برخی دیگر به اشیاء، ایده ها و نظام ها نیز تعلق می گیرند، ۵- در برخی از عشق ها فراق معنا دارد، اما در برخی دیگر نه، ۶- برخی از عشق ها فقط به یک نفر تعلق می گیرند، اما در برخی دیگر می توان به همه انسان ها و بلکه به همه موجودات عشق ورزید، ۷- در برخی از عشق ها نمی توان و نباید «خود» را دوست داشت، اما در برخی دیگر شرط هر نوع عشقی، دوست داشتن خود است، ۸- در برخی از انواع عشق، خدا نیز می تواند متعلق عشق قرار گیرد، اما در برخی دیگر نه.

بعد از این مقدمات و قبل از رسیدن به پاسخ نهایی یک مشکل در این بحث همین دسته بندی هاست. یعنی دسته بندی هایی که در آن، عاقلان بیرون از گود عاشقی ایستاده اند و خیلی خشک و جدی احوال متفاوت عاشقانه را برای خودشان دسته بندی کرده اند. در حالی که مولوی می گوید: «عقل در شرحش چو خر در گل بماند».

قطعا همین طور است. افرادی که حقیقتا عاشق می شوند، یعنی محبت بسیار شدید به چیزی یا کسی پیدا می کنند، نمی توانند درباره عشق سخن بگویند؛ چرا که عشق پایه های عقل آن ها را در هم می ریزد و قدرت تجریه و تحلیلشان را از بین می برد. یکی از تراژدی ها در زمینه عشق این است که عاشقان درباره آن سخن نمی گویند و کسانی هم که درباره عشق حرف می زنند، غالبا آن را تجربه نکرده اند. البته در این میانه استثناهایی هم وجود دارند، مانند مولانا که در عین عاشق بودن، تحلیل های دقیق و عمیقی هم در مورد عشق مطرح کرده است.

به نظرتان جریان کشش معشوق و کوشش های عاشقان هم در این دسته بندی ها همچنان یک امر کلی به حساب می آید یا متناسب با عشق ها متفاوت می شود؟

در عشق هایی که واقعا با یک محبوب خاص سر و کار داریم، خواه آن محبوب خدا باشد یا انسان، بحث کوشش عاشق و کشش معشوق مطرح می شود، ولی در عشق هایی مانند عشق اروتیک افلاطونی، عشق به طبیعت، عشق آرمان گرایانه و عشق آگاپه ای ظاهرا جایی برای طرح این بحث وجود ندارد.

در این باره نظریات گوناگونی وجود دارد. برای نمونه حافظ دو جا به صراحت این نظر را مطرح می کند که کوشش عاشق، بدون کشش معشوق هیچ سودی ندارد: «به حرمت سر زلف تو واثقم، ارنه/ کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن؟» و در جای دیگر می گوید: «تا که از جانب معشوق نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد».

پس در مدل حافظ، وجود جذبه از طرف معشوق اهمیت زیادی دارد. به گونه ای که با نبودن آن، کوشش های عاشق بی ثمر می ماند. از مجموعه سخنان حافظ می توان دریافت که عشق «کاری است که موقوف هدایت باشد». بنابراین می توان الگوی عشق از نظر حافظ را این گونه صورت بندی کرد: کششِ معشوق، کوشش عاشق.

درباره «عشق آگاپه ای»؛ زلزله یِ جنون

اما پذیرش این مدل خیلی ناامیدکننده است و باید عطای عاشقی را به لقایش بخشید.

واقعا این مسئله در عشق وجود دارد. تعدادی از مدل های عشق به هیچ وجه تصویه بردار نیستند. دکتر شفیعی کدکنی در شعری بسیار زبیا می گوید: «از زلزله و عشق خبر نتوان داد/ یک روز خبر شوی که ویران شده ای». غالبا عشق در نمی زند و اذن ورود نمی گیرد.

خاصیت عشق این است که سرزده و بدون اطلاع قبلی سر می رسد و همه چیز را بر باد فنا می دهد و تازه وقتی که شخص از غارت شدنِ خودش آگاهی یافت، متوجه می شود که عاشق شده است. اگر بحث خود را به عشق انسان به خدا منحصر کنیم، به نظر می رسد که در کنار نظر حافظ، مولانا نظر دیگری دارد که تا حدی امیدوارکننده است.

در مدلی که مولوی برای عشق خدا در نظر دارد، مفروض گرفته می شود که خدا در مقام معشوق، کششی عام نسبت به انسان دارد و او خود زمینه را برای ایجاد یک رابطه عاشقانه فراهم می کند و سپس انسان با کوشش تکلفی خود، خویش را برای دریافت جذبه خدا آماده می کند و پس از دریافت جذبه ای از  جانب خدا، دوباره دست به کوشش می زند، اما کوششی عاشقانه.

مولوی می گوید: «یک دو گامی رو، تکلف ساز خوش/ عشق گیرد گوش تو، آن گاه کش» و در جای دیگری می گوید: «بندگی کن، تا شوی عاشق لعل/ بندگی کسبی است، آید در عمل».

به نظر می رسد که می توان الگوی عشق از نظر مولانا را به این شکل صورت بندی کرد: کشش عام خدا، کوشش تکلفی انسان، کششِ خاصِ خدا، کوشش عاشقانه انسان. در این الگو سهم مهمی برای کوشش انسان در نظر گرفته می شود و او می تواند فعالانه در فرایند عاشق شدن خود شرکت کند.

با این تعریف ها آیا می توان گفت هر کدام از عشق ها مقامی دارند؟ مثلا می شود برخی را برتر از دیگری دانست؟

هر کدام از انواع عشق ارزش ویژه خود را دارند، اما به نظر من عشق آگاپه ای یا عشق نامشروط که مبتنی بر ایثارگری و دِهِشِ بی چشمداشت است، برترین نوع عشق است. در این نوع عشق، شخص به همه انسان ها محبت می ورزد، صرفا از آن رو که انسانند یا آفریده خدا هستند.

در این نوع عشق، هیچ گونه شرطی برای محبت کردن به انسان ها وجود ندارد؛ صرف آفریده خدا بودن یا انسان بودن کافی است که کسی را گیرنده محبت و نیکی من بکند. معنای این سخن آن است که نه جنسیت، نه مذهب، نه ملیت، نه نیک و بد بودن و نه هیچ شرط دیگری مورد توجه قرار نمی گیرد و شخص به همه محبت می کند. مانند خورشید که بر همه موجودات یکسان می تابد و مثل زمین که همه را یکسان در آغوش می گیرد.

در این عشق هیچ گونه انتظار پاداش و سپاسی وجود ندارد و شخص بدون چشم داشت عشق می ورزد. من همیشه مبلّغ چنین عشق نامشروطی هستم که جهان امروز هم بیش از هر وقت دیگری به آن نیاز دارد. اگر منظور شما از آن سوال اول، چنین عشقی باشد، تکلیف مشخص است: با محبت کردن به دیگران، کمک مالی کردن، دعا کردن، انرژی خوب فرستادن، خوشرویی کردن، عفو کردن و به هزاران شیوه دیگر می توانیم خود را برای این نوع عشق آماده کنیم. با این کارهای زیبا ما به مرزهای وجود خود وسعت می بخشیم و افراد دیگر را هم به دنیایمان راه می دهیم.

چنین دسته بندی های خط کشی شده برایم جای تعجب دارد، اما جالب است بدانم در این نگاه عاقلانه، عشق انسان به انسان چطور معنا می شود و درباره آن چه توضیح هایی داده اند؟

در این مورد هیچ فرمول خاصی وجود ندارد. اتفاق های زیادی باید رخ دهد تا دو نفر به هم دل ببندند. چه بسا شخصی که سال های طولانی با آدم های اطرافش در ارتباط است و هیچ گاه عشق برای او اتفاق نمی افتد، ولی در یک لحظه خاص، عاشق و دلداده شخصی خاص می شود. به نظرم سه مسئله مهم در این جا هست: تجانس و تفاوت و همزمانی. شرح این سه نکته مهم نیاز به فرصتی فراخ دارد، ولی با همه این ها تا آن جا که من می دانم، تاکنون تبیینی کاملا معقول و مقبول برای این مسئله ارائه نشده است.

به نظر می رسد که چنین دسته بندی هایی فقط خاص یک سری از آدم هاست. چه بسا برای کسانی باشد که الزاما هم متعادل نیستند. مثلا کسی که در تمام زندگی اش فقط عشق به فرزند دارد، کار چندان درستی انجام نداده. چون این شخص ابعاد دیگری از خودش را نفی کرده. از طرفی الزاما همه نمی توانند نگاه عارفانه خاص و مولوی پسندانه به جهان داشته باشند. خلاصه انگار این جا یک مشکلی هست…

به نظر می رسد که در این دنیا هیچ کس نیست که عاشق نشود، ولی نوع و جنس عشق ها با هم تفاوت دارند؛ یک نفر عاشق خداست، کسی عاشق همسر یا فرزندش است، کسی دیگر به شغل یا وطنش عشق می ورزد و یکی هم عاشق همه آدم ها می شود و… در این که کمال انسان در تعادل است، هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد؛ انسان کامل یعنی انسانی که کاملا انسان باشد و هیچ بُعدی از ابعاد وجود خود را نفی و انکار نکند. ولی تحقق یافتن انسانی که تمام ابعاد وجودی خودش را زندگی کرده باشد، خیلی آرمان گرایانه به نظر می رسد. چنین تفکری یک آرزوی دور دست نیافتنی را پیش روی ما قرار می دهد.

حالا که همه انسان ها به چنین نقطه ای نمی رسند، چه اشکالی دارد که هر کدام گونه ای از عشق را تجربه کنند؟ اساس جهان بر متفاوت بودن است اگر قرار باشد همه مثل هم باشند همه توانایی محبت ورزی یکسان را داشته باشند، دیگر جامعه ای مبتنی بر اتکای متقابل وجود نخواهدداشت. طبق یک اصل کاملا روشن و پذیرفته شده، هر انسانی موجودی کاملا منحصر به فرد و غیرتکراری است. ما باید به توانایی ها و استعدادهای خود بیندیشیم و ببینیم که در کدام نوع از انواع عشق کامیاب تریم. البته اگر باورمان این باشد که ما به سراغ عشق می رویم. اگر معتقد باشیم که عشق به سراغ ما می آید که دیگر جایی برای هیچ گونه سخنی وجود ندارد.

بالاتر گفتید که باید مبلغ عشق آگاپه ای بود. مگر می شود عشق ورزیدن را یاد داد و به دیگران مشق کرد که سراغ کدام نوع از عاشقی بروند؟

ابتدا نکته ای را درباره اصطلاح عشق ورزیدن بگویم. در گذشته برای عشق از تعبیر «عشق ورزیدن» استفاده می می شد و امروز از تعبیر «دوست داشتن». انسان جدید به شدت به دنبال تملک است و حتی می خواهد پدیده ای مثل عشق را هم از آنِ خود کند. وقتی که ما به جای «دوست داشتن» از «عشق ورزیدن» استفاده می کنیم، گویی قائلیم که ما در فرایند عاشق شدن خود می توانیم فعال باشیم.

بدون این که بخواهم از این مسئله زبان شناسانه حقیقتی وجودشناسانه را استنباط کنم، می توانم بگویم که به نظر من در برخی از انواع عشق، می توانیم از آموزش و تربیت سخن گوییم؛ مثلا پدر و مادری که از کودکی فرزندشان را به زیبایی حساس کرده اند، بنیان عشق اروتیکِ افلاطونی را در او نهاده اند و والدینی که فرزند خود را از ابتدا با احسان کردن و بخشیدن و بخشودن خوگر کرده اند، او را برای عشق آگاپه ای آماده ساخته اند. با این کارها، می توان افراد را برای لحظه عاشق شدن آماده تر کرد.

درباره «عشق آگاپه ای»؛ زلزله یِ جنون

 در چنین دیدگاهی این خطر وجود ندارد که آموختن قوانین زیاد قدرت بی پروایی های عاشقانه را از افراد بگیرد؟ مبادا یک نفر، در دهه چهل و پنجاه زندگی اش به این نتیجه برسد که اگر بی پروایی را هم تمرین کرده بود، شاید طعم دیگری از جهان را می چشید و عشق منحصر به فرد خودش را تجربه می کرد و…

همیشه خطر خطا کردن وجود دارد و برای رشد کردن چاره ای از آزمون و خطا نیست، ولی با آموزش درست می توان از میزان خطاها کم کرد. گذشته از این، عشق ابعاد دیگری از درون ما را نشان می دهد و حتی می تواند بدی های پنهانمان را به ما نشان دهد.

به نظر می رسد که عشق مانند مرگ، تنهایی و رنج، از موقعیت های مرزی است و من واقعی ما را بر ما آشکار می سازد؛ به دیگر سخن، عشق عمیق ترین لایه های وجود ما را با شدت و قدرت تمام آشکار می سازد. به همین دلیل غالبا عشق فردِ بد را بدتر می کند و شخص خوب را خوب تر. کم نیستند کسانی که عاشق شده اند، حتی عاشق خدا و چیزی جز انحصارطلبی و خشونت و نفرت به دنیا عرضه نکرده اند.

اگر این سخن را بپذیریم که عشق یک موقعیت مرزی است و درون ما را آشکار می کند، باز می توان نقش تعلیم و تربیت را دید؛ اگر شخص وجود خود را از رذائل بپیراید و درونی پاکیزه پیدا کند، چنانچه بعدها اتفاقا عاشق شود، عشق در وجود او آثار بسیار مبارکی را پدید می آورد.

این تغییرات که اتفاق خوبی است. چون بالاخره یک جایی من به نوعی با اشکالم مواجه می شوم و در صدد حل آن بر می آیم. یعنی انگار عشق به راهی برای معرفت خویش تبدیل می شود.

به نظر می رسد که این سخن کاملا درست است و عشق یکی از بهترین فرصت ها برای خودشناسی است. خودشناسی در درون یک رابطه اتفاق می افتد. اگر کسی بزرگ ترین عارف یا بزرگ ترین روانکاو باشد و سال ها در تنهایی خود را واکاوی کند، باز هم ابعادی از شخصیت او پنهان می ماند، ولی وقتی که شخص عمیقا درگیر یک رابطه عاشقانه می شود، همه نقاب ها را به کناری می گذارد و خود را آن گونه که هست نشان می دهد.

گذشته از این «روی یار» آینه جان است و دو نفر که به هم دل می بندند، در آینه طرف مقابل به تماشای خود می پردازند. از این رو می توانیم عشق را یکی از راه های مهم خودشناسی به شمار بیاوریم. به قول مولوی: «چون تو را دیدم، بدیدم خویش را/ آفرین آن آینه خوش کیش را».

جدای از این ها یک بحث دیگر در مقوله عشق این است که آیا می توان عشق را به آسمانی و زمینی تقسیم کرد؟ اگر عشق، زین سر و زان سر عاقبت ما را بدان می رساند، پس چطور یک عشق سعادت است و عشقی دیگر، ننگ؟

این بحث همچنان وجود دارد که بعضی دوست دارند عشق را به آسمانی- زمینی و حقیقی- مجازی تقسیم کنند. به نظر من با توجه به بحث بالا درباره موقعیت های مرزی، فرقی ندارد که متعلقِ عشق انسان باشد یا خدا یا هر چیز دیگر، اگر این عشق همراه باشد با خوب تر شدن انسان، اتفاق خوبی خواهدافتاد.

پس به نظرتان عشق با معنای زندگی هم ارتباط دارد؟

به نظر می رسد که بین عشق و معنای زندگی ارتباط مهمی وجود دارد. کسی که واقعا عاشق باشد، حالا مهم نیست که عاشق چه چیزی و چه کسی، حتما زندگی برای او ارزشمند و معنی دار و دلنشین می شود و برای چنین کسی اساسا پرسش از معنای زندگی مطرح نخواهدشد.


منبع: برترینها

تجربه ی مهاجران افغان در آلمان

اگرچه اقتصاد زیرزمینی و سایه‌ای به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصادی کشورهای درحال توسعه است اما این مساله در کشورهای توسعه‌یافته نیز مشاهده می‌گردد. «اقتصاد سایه‌ای»، «اشتغال خارج از چارچوب»، «اقتصاد غیر‌رسمی و غیر‌قابل مشاهده» و اقتصاد دوم‌» در ادبیات اقتصادی جهان به طور عام و کشور آلمان به طور خاص مورد توجه می‌باشد (رینری ۲۰۰۳، کاماچو و همکاران ۲۰۱۵).

اگر چه سیستم اقتصادی در کشور آلمان از مکانیسم‌های کنترلی و بازرسی قوی برخوردار می‌باشد اما طبق آمار، ۱۲.۲ درصد از تولید ناخالص ملی آلمان در سال ۲۰۱۴ ناشی از بازار سیاه بوده است (گاردین۲۰۱۶) و مهاجران نقش عمده‌ای در این بازار ایفا می‌نمایند. هرگونه تولید کالا، سرویس و درآمدزایی گزارش نشده‌ای که در درآمد سرانه کشور لحاظ نشود و از مالیات و نظارت خارج باشد به‌عنوان اقتصاد سایه‌ای و غیررسمی قلمداد می‌گردد (اسمیت ۱۹۹۴). این شیوه درآمدزایی عموما بدون ثبت قرارداد رسمی و پشتوانه حمایتی قانونی می‌باشد تاثیرات مختلفی بر اقتصاد رسمی و سیاست‌های کشور می‌گذارد. مهاجرت به‌عنوان یکی از شاخصه‌های اصلی دنیای مدرن، تاریخ طولانی در کشور آلمان دارد.

بعد از جنگ جهانی دوم و در چارچوب «سیاست معجزه اقتصادی‌» دولت آلمان، کارگران مهمان ارزان قیمت را عموما از کشورهای اروپای شرقی و ترکیه به منظور بازسازی و ترمیم ویرانی‌های حاصل از جنگ و کمبود نیروی کار به خدمت گرفت (پیچکه ۱۹۹۲). این کشور به‌عنوان بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی اروپا همواره به‌عنوان مقصد مطلوب بسیاری از مهاجران و پناهجویان در سراسر دنیا بوده است. روند ورود مهاجران با ملیت‌های گوناگون طی دهه‌های اخیر منجر به تصویب قانون مهاجرت جدید در سال ۲۰۰۵ گردید که به موجب آن برای نخستین بار کشور آلمان به‌عنوان «کشور مهاجرت» به رسمیت شناخته شد (دویچه وله ۲۰۰۵). طبق جدیدترین گزارش سازمان فدرال آمار آلمان در سال ۲۰۱۵، در حدود ۱۶.۴ میلیون نفر از جمعیت ۸۱.۸ میلیونی این کشور ریشه مهاجر و خارجی دارند که این حضور درازمدت، گسترش فعالیت‌های اقتصادی و شغلی خارج از چارجوب‌های رسمی و قانونی دامن زده است. با توجه به بررسی‌های میدانی و مصاحبه‌های صورت گرفته توسط نگارنده در سال‌های ۲۰۱۲-۲۰۱۵ در میان جامعه مهاجران و پناهندگان افغان ساکن در کشور آلمان مجموعه‌ای از دلایل و انگیزه‌های مختلفی منجر به مشارکت این مهاجران در اقتصاد زیرزمینی در کشور مقصد گشته است. مشکلات مربوط به اقامت رسمی و اجازه کار و طولانی شدن زمان بررسی پرونده‌های پناهجویی، ضعف در زبان آلمانی، عدم شناسایی سابقه تحصیلی و مهارتی مهاجران و فرار مالیاتی به‌عنوان مهم‌ترین دلایل مشارکت فعال مهاجران افغان در اقتصاد سایه‌ای در کشور آلمان می‌باشد.

 

جامعه مهاجران افغان در کشور آلمان به‌عنوان بزرگ‌ترین جامعه افغان در اروپا می‌باشند به نوعی که شهر هامبورگ به تنهایی با داشتن بیش از ۴۰ هزار افغان در سال ۲۰۱۵ به‌عنوان «کابل اروپا‌» معروف می‌باشد. بعد از اعلام «سیاست درهای باز‌» کشورهای اروپایی به‌خصوص در دولت آنگلا مرکل که نزد پناهجویان به «ماما آنگلا‌» معروف گردید، آلمان به‌عنوان مقصد هزاران مهاجر افغان گردید و در سال ۲۰۱۵ هجوم مهاجران به مرزهای آلمان با افزایش ۴۹ درصدی نسبت به سال قبل مواجه شد که رویدادی بی‌سابقه بعد از جنگ جهانی دوم در تاریخ این کشور بوده است.

در سال ۲۰۱۶با توجه به موج مهاجرت آوارگان سوری به اروپا، عملا پناهجویان افغان از اولویت سابق در بررسی‌های پناهجویی خارج شده‌اند و تمرکز کشورهای اروپایی از جمله آلمان بر پیگیری پرونده‌های پناهجویان سوری قرار گرفته است. این مساله به «بحران پناهجویی‌» در آلمان تبدیل گردید و منجر به تحدید سیاست‌های تشویقی به منظور ورود مهاجران گردید. کنترل مرزها، سخت‌گیری در بررسی پرونده‌های پناهجویان، تحدید سیاست‌های حمایتی در قبال پناهجویان، و افزایش نرخ رد شدن پرونده‌های پناهجویی و اخراج از جمله تبعات مستقیم تغییر در سیاست‌های مهاجرتی دولت آلمان در سال ۲۰۱۶ می‌باشد که گسترش مشارکت مهاجران در اقتصاد سایه‌ای به منظور بقا و تامین معیشت را در پی داشته است.

پرونده پناهجویی کلیه پناهجویان در آلمان بر مبنای قانون دادرسی پناهندگی مورد بررسی قرار می‌گیرد (وزارت کشور آلمان ۲۰۱۵). به طور کلی پناهجویان در آلمان، اجازه کار و اشتغال رسمی را تا زمانی که پرونده پناهجویی آنها مورد تایید قرار نگیرد ندارند. طبق اعلام سازمان AWO در حدود ۹۸ درصد از پرونده‌ها در نخستین مصاحبه پناهجویی رد می‌شود. اعطای عنوان «پناهجوی تحمل شده‌» به‌عنوان حمایت حداقلی دولت آلمان تحت اصول بشردوستانه بوده و از منظر بسیاری از مهاجران افغان، این مرحله به‌عنوان زیستن در وضعیتی موقتی، برزخ گونه و دشوار قلمداد می‌گردد که در این مدت اجازه کار و ادامه حضور در آموزش عالی را ندارند.

طبق آمار رسمی سازمان فدرال مهاجران آلمان، ۷۰. ۹ درصد پناهجویان افغان در سال ۲۰۱۵ زیر ۳۰ سال بوده‌اند که با توجه به جوان بودن مهاجران افغان، نیاز به اشتغال و ورود به عرصه زندگی شهری و چرخه کار در کانون توجهات قرار می‌گیرد. ورود به چرخه اقتصادی غیر‌رسمی یا اقتصاد سایه‌ای، به‌عنوان تنها راه اشتغال و تامین معیشت خانواده و مکانیسم‌های بقا (تاپینوس ۱۹۹۹) در میان کسانی است که پرونده پناهجویی‌شان رد شده و منتظر رأی دادگاه فدرال که معمولا بین ۳ تا ۷ سال طول می‌کشد می‌باشد.

اگرچه ترس از اخراج و تبعات منفی کار غیرقانونی بر پرونده پناهجویی فاکتور مهمی در ذهن بسیاری از مهاجران افغان می‌باشد، ولی همچنان درصد بالایی از پناهجویانی که درخواست پناهجویی‌شان رد شده است به‌صورت غیر‌قانونی و غیر‌رسمی به کسب درآمد می‌پردازند. این مساله در میان مهاجران غیرقانونی اروپای شرقی در آلمان بیشتر بوده چراکه این افراد با تکیه بر امنیت‌خاطر بابت ویزا و اقامت درازمدت در کشورهای حوزه شینگن با ملاحظات کمتری به درآمدزایی در بازار سیاه می‌پردازند.

همچنین زبان به‌عنوان مهم‌ترین پل ارتباطی و همچنین کلید ورود به فضای شهری جامعه جدید و بهره‌مندی از فرصت‌های کشور میزبان می‌باشد و مهاجران و پناهندگان افغان مورد بررسی در این پژوهش، «ضعف در زبان آلمانی‌» را به‌عنوان مهم‌ترین عامل دور ماندن از فرصت‌های شغلی و اجتماعی در کشور جدید و مهم‌ترین دلیل برای درآمدزایی از کانال‌های غیر‌رسمی و بعضا غیر‌قانونی قلمداد کرده‌اند.

عدم شناسایی مدارک تحصیلی گذشته مهاجران در کشور میزبان به‌عنوان سومین عامل تشدید گرایش مهاجران افغان به درآمدزایی از طریق بازار سیاه می‌باشد. اگرچه نرخ سواد در کشور افغانستان همواره در ردیف پایین‌ترین کشورهای جهان قرار دارد و طبق گزارش رسمی سازمان ملل متحد ۲۱ درصد مردان در مقابل ۷ درصد از زنان از نعمت سواد برخوردارند (گرونولد ۲۰۱۳)، اما در سال‌های اخیر آموزش در کشور افغانستان با رشد کمّی قابل توجهی مواجه گردیده است. همچنین به طور کلی درصد بالایی از مهاجران افغان در کشور آلمان متعلق به طبقه متوسط جدید بوده و با توجه به تجربه مهاجرت به کشورهای همسایه (پاکستان و ایران) از نظر اقتصادی و تحصیلی از وضعیت قابل قبولی برخوردار می‌باشند.

طبق اعلام کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد ۴۱ درصد از مهاجران افغان که در سال ۲۰۱۵ به اروپا وارد شده‌اند از کشور ایران مهاجرت کرده‌اند. این مساله منجر به انباشت سرمایه آموزشی و فرهنگی به‌خصوص در میان نسل دوم مهاجران افغان گشته و زمینه‌های مهاجرت مجدد به سمت اروپا را ایجاد نموده است. البته مواجهه با زندگی شهری جدید در کشور میزبان تفاوت‌های چشمگیری با تصورات پیش از مهاجرت دارد.

مهاجرت و اقتصاد سایه ای 

بسیاری از مهاجران مورد بررسی، مهاجرت به اروپا را به‌عنوان شمشیری دو لبه دانسته‌اند که اگرچه فرصت‌های آموزشی و مهارت‌آموزی را برای فرزندانشان ایجاد می‌نماید اما با توجه به ضعف زبان و عدم شناسایی رسمی مدارک تحصیلی و شغلی سابق بسیاری از مهاجران و بی‌توجهی به سرمایه فرهنگی و آموزشی افراد منجر به ایجاد پدیده «اتلاف نیروی مغز» که به معنای اشتغال افراد در موقعیت‌هایی می‌گردد که بسیار پایین‌تر از مهارت و تحصیلات‌شان می‌باشد می‌گردد (ازدن ۲۰۰۶؛ برندی ۲۰۰۱). عدم شناسایی رسمی مدارک قبلی مهاجران و اجبار به از نو شروع کردن تحصیلات پایه در کشور میزبان از جمله مهم‌ترین چالش‌های مهاجران بوده است که علاوه بر بحران‌های روحی ناشی از دوری از موطن و خانواده خویش و مشکلات اقتصادی در شهر جدید برایشان ایجاد شده است. اگرچه دولت المان به افرادی که درخواست پناهجویی آنها تایید شده و عنوان پناهنده را احراز نموده‌اند کمک هزینه محدودی را به‌صورت ماهانه اعطا می‌نماید اما با توجه به هزینه‌های بالای زندگی در آلمان، گسترده بودن خانواده مهاجران افغان و تعدد فرزندان، بسیاری از مهاجران را وادار به درآمدزایی به‌صورت غیرقانونی می‌نماید.

فاکتور تاثیرگذار چهارم در مورد ورود مهاجران به اقتصاد زیرزمینی مساله فرار مالیاتی است. با توجه به بالا بودن نرخ مالیات در کشورهای شمال اروپا بخش قابل توجهی از درآمد شهروندان به‌صورت خودکار به مالیات اختصاص می‌یابد. اشتغال در مشاغل غیر‌رسمی، بدون قرارداد رسمی و ثبت قانونی به‌عنوان یکی از راهکارهای رایج در میان مهاجران افغان در آلمان می‌باشد. در برخی موارد تعدادی از افراد با‌وجود داشتن وضعیت قانونی مشخص و امکان کار رسمی، به علت فرار از مالیات سنگین در آلمان به سمت درآمدزایی در اقتصاد سایه‌ای گرایش می‌یابند با توجه به عدم پرداخت مالیات، به طور مستقیم بخش قابل ملاحظه‌ای از درآمد ذخیره می‌شود که این مساله با توجه به کمرنگ بودن فرهنگ پرداخت مالیات در افغانستان و عدم آشنایی با حقوق شهروندی و تعهدات اجتماعی در میان افراد، به‌عنوان طرز فکری رایج در کشور میزبان تداوم می‌یابد.

نتیجه‌گیری:

به طور کلی مهاجرت به‌عنوان تجربه زیسته تاثیرات گوناگونی بر زندگی افراد مهاجر و همچنین جامعه میزبان می‌گذارد. قواعد پیچیده زندگی شهری در کشور آلمان، فرآیند طولانی روند بررسی پرونده‌های پناهجویی و اجازه کار، ضعف در زبان آلمانی، محدودیت‌ها و موانع قانونی برای ورود به بازار کار، عدم شناسایی سابقه مدارک تحصیلی و مهارتی در کشور مبدا، نرخ بالای مالیات بر درآمد از جمله دلایلی است که منجر به ورود مهاجران افغان به اقتصاد زیرزمینی در آلمان می‌گردد. اگرچه به‌صورت سنتی درآمدزایی به منظور بقای نهاد خانواده، در فرهنگ افغان یک وظیفه مردانه می‌باشد، اما مهاجرت به اروپا، مشکلات اقتصادی و هزینه‌های بالا در کشور میزبان، نبود فرصت‌های شغلی مناسب با توجه به ضعف زبان و مهارت‌های لازم برای مردان افغان منجر به درگیر کردن زنان افغان در فرایند بقای اقتصادی و تامین معیشیت خانواده می‌گردد.

با توجه به پایا بودن عنصر ضعف زبان آلمانی، مهارت و آموزش در مورد زنان افغان، اشتغال در فعالیت‌های غیر‌رسمی مانند آرایشگری در منازل، آشپزی و فروش غذا در منزل، نگهداری و پرستاری از کودکان، اشتغال به‌عنوان نیروی خدماتی در رستوران به‌عنوان مهم‌ترین کانال‌های درآمدزایی در میان مهاجران زن افغان در آلمان می‌باشد. لازم به ذکر است نداشتن هویت کاری رسمی و ثبت شده و نبود قرارداد رسمی میان کارگر و کارفرما منجر به افزایش خشونت، سوء استفاده مالی و جنسی و همچنین فعالیت در شرایط کاری سخت و غیر‌استاندارد می‌گردد.


منبع: برترینها

بهترین لباس های مردانه و زنانه «زارا» در بهار ۹۶

برترین ها: زارا  «Zara» یک برند اسپانیایی پوشاک و زیورآلات است که کار خود را از شهر ارتشیو در گالیسیا آغاز کرد.

زارا ناو سرفرماندهی گروه فروشگاه‌های زنجیره‌ای ایندیتکس محسوب می‌شود. کمپانی ایندیتکس یک مجموعه بزرگ نساجی و طراحی اسپانیایی و بزرگترین گروه مد جهان است که به غیر از زارا، مالک برندهای دیگری مانند ماسیمو دوتی، پول اند بر، اویشو، اوترکه، استرادیواریوس و برشکا نیز می‌باشد.

این شرکت در سال ۱۹۷۵ توسط روزالیا مرا گوینتیا و آمانسیو اورتگا تأسیس شده است.

شرکت لوکس زارا به تازگی کلکسیونی از لباس های مردانه و زنانه را برای فصل بهار روانه بازار کرده است که در اینجا نمونه هایی از آن را برایتان آورده ایم. این مجموعه با طرح و نقش های زیبا مانند طرح های گل و رنگ های شاد و متنوع که متناسب با فصل بهار است، طراحی شده است و شما می توانید محصولات زیر را از نمایندگی ها زارا در تهران و شهرستان تهیه کنید.

لباس های زنانه

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۴۹٫۹۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۱۲۹ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۱۰۰ دلار

 کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا»

۴۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰  دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۷۰ دلار


 

 کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا»

۱۰۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۱۴۹ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۴۰ دلار

لباس های مردانه

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۵۰ دلار


 

 کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا»

۹۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۱۵۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۹۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۸۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه و زنانه «زارا» 

۸۰ دلار


منبع: برترینها

۱۰ رنگ برتر بهار ۹۶ را بشناسید

ترکیبی از انرژی، آرامش و طبیعت بزرگ

از رنگهایی که براق و برجسته هستند تا آنهایی که حسی طبیعی را منتقل می کنند، ۱۰ رنگ برتر بهار امسال در واقع یاد آور رگ هایی است که در طبیعت دیده می شوند و ما را به محاصره خود درآورده اند.

 10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید
پنتون هر سال رنگ سال و رنگ های مد هر فصل را اعلام می کند. نفوذی که این برند رنگ سازی روی تولید کنندگان و طراحان دارد باعث می شود پس از هر اعلام رنگ جهت گیری های زیادی انجام شود.

یکی از چیزهایی که رنگهای بهار را خاص کرده توجه پنتون به طبیعت بوده به صورتی که از گرمای آفتاب تا آرامش دریا و سبزی درختان را می توان در این رنگ ها ببینید.

در ادامه ۱۰ رنگ برتر بهار امسال را با هم مرور می کنیم:

نیاگارا

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

راحت و قابل اعتماد صفاتی است که پنتون برای اولین رنگ بهار امسال استفاده کرده. می توان گفت این رنگ یکی از شایع ترین رنگ های بهار خواهد شد. نیاگارا در واقع یک آبی کلاسیک جین مانند است که در درون صحبت از سهولت و آرامش دارد.


زرد گل پامچال

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

در مقابل نیاگارا زرد گل پامچال قرار دارد که با جرقه هایی از حرارت و شور و نشاط است. این طیف از رنگ زرد ما را در برابر گرمایی آنی قرار می دهد. این رنگ ما را به مقصدی به نام اشتیاق، دلخوشی های خوب و روزهای آفتابی می برد.


آبی لاجوردی

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

آبی لاجوردی انرژی زیادی را منتقل می کند. قوی و با اعتماد بنفس از صفاتی که به این رنگ نسبت داده می شود. این طیف رنگ آبی سرشار است از تشعشع درونی.


شعله

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

شعله در واقع یک رنگ قرمز بر پایه نارنجی است. شعله بسیار شاد و دوست داشتنی است. این رنگ با نشاط و پر زرق و برق با زیبایی تاثیر گذار خود به مجموعه رنگ های بهاری گرما بخشیده است.


جزیره بهشت

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

جزیره بهشت یک آبی با طراوت است که تغییر منظره را به ذهن می آورد. این رنگ خنک آبی و سبز با رویاهای ما هم صحبت می شود و یادآور رنگ های گرمسیری است.


سیاه توسه رنگ پریده

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

در ادامه رنگ های آرامش بخش سیاه توسه رنگ پریده را داریم که در واقع طیفی آرامش بخش از صورتی است. صفاتی که برای این رنگ به کار می رود معصومیت و خلوص است. این رنگ جایگزینی است برای صورتی منتها با نرمی و لطافت بیشتر.


سبزه ای

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

رنگی مولد طراوت. سبزه ای در واقع ترکیبی از زرد و سبز است. یاد آور شکوفایی شاخ و برگ است و با دیدن این همه باروری در این رنگ دوست دارید نفسی عمیق بکشید و اکسیژن را درون خود تقویت کنید. سبزه ای به عنوان رنگ سال نیز انتخاب شده است.


صورتی بومادران

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

گرمسیری و شاد بودن این رنگ صورتی فوق العاده برجسته و چشم گیر و متلاتم است. پنتون صورتی بومادران را رنگی فریبنده مفرح و افزاینده آدرنالین توصیف می کند.


کلمی

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

رنگ کلمی یاد آور طبیعا و سبک زندگی سالم است. کلمی یکی دیگر از طیف های رنگ سبز است که خود را در میان این ۱۰ رنگ جا داده. درست مانند سبزه ای با دیدن این رنگ نیز طبیعت به انسان الهام می شود. این طیف سبز طبیعی و نماد حاصلخیزی است. از این نوع سبز به عنوان پس زمینه برای رنگ های با طراوت زیاد استفاده می شود.


فندقی

10 رنگ برتر بهار امسال را بشناسید

پایان بخش رنگ های بهاری امسال فندقی است. این رنگ طبیعتی خاکی را به ذهن می آورد. رنگی بی تکلف با گرمایی ذاتی. فندقی رنگی است انتقالی که بدون هیچ دشواری می توان آن را در فصول مختلف مورد استفاده قرار داد.

بسیاری از رنگ هایی که در این مقاله معرفی شد را می توانید با یکدیگر نیز ترکیب کنید و مورد استفاده قرار دهید. آشنایی با این رنگ ها می تواند در زمینه های مختلف به انتخاب هایتان کمک کند و باید گفت رنگ های بهار امسال جدای مد بودن فوق العاده زیبا هستند و در حالت عادی نیز مورد قبول عموم واقع می شوند.


منبع: برترینها

تست رایگان شخصیت شناسی و هوش هیجانی!

بنیادکودک در آستانه‌ی نوروز۹۶،  در کمپین “منِ نو” با همکاری تلنت‌یاب به گونه‌ای دیگر از دانش‌آموزان با استعداد نیازمند حمایت می‌کند. کمپینِ منِ نو، در آستانه‌ی سال جدید فرصتی را برای نو کردن افکار برای ساختن زندگی بهتر مهیا کرده است.

 این تحول در #منِ _نو با شناخت ویژگی‌های شخصیتی و آشنایی با توان‌مندی‌های خودمان آغاز می‌شود و می‌تواند به یک کار نیک جمعی برای دانش‌آموزان با استعداد نیازمند بیانجامد.

با شرکت در این کمپین از ۱۵ اسفند ۹۵ تا ۱۵ فروردین ۹۶ و با شناخت بیشتر خودتان، می‌توانید برای تحول و موفقیت بیشتر در سال جدید برنامه‌ریزی بهتری داشته باشید.

با استفاده از تست شخصیت‌شناسی MBTI و هوش هیجانی یا احساسی می‌توانید به میزانی که این ابزار و نتایج آن برای‌تان مفید بوده است، با واریز هر مبلغی به حساب بنیادکودک از دانش‌آموزان با استعداد نیازمند حمایت کنید و دوستان‌تان را نیز به این کمپین دعوت کنید.

به این ترتیب در آستانه نوروز، هم سال نو را به شکلی جدید به دیگران تبریک گفته‌اید و هم نوروز را برای دانش‌آموزان بورسیه بنیادکودک، رنگین‌تر کرده‌اید.

برای شرکت در این حرکت اجتماعی پس از ورود به صفحه اینترنتی کمپین به آدرس ، دو تست روان‌شناسی معتبر در زمینه شناخت شخصیت و هوش احساسی در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت.

هدف این تست‌ها شناخت بیشتر خود و توانمندیهایمان است.

در مدت زمان اجرای کمپین، این تست‌ها رایگان عرضه می‌شوند و در ازای آن از مخاطبان درخواست می‌شود تا پس از استفاده، به هر میزان که نتایج این تست‌ها رضایت خاطرشان را جلب کرده و تمایل داشتند، از طریق درگاه بنیاد کودک به دانش‌آموزان با استعداد نیازمند کمک کنند.

در #من_نو افراد ضمن کمک به موفقیت بیشتر خود در سال آینده، با انتشار پیام کمپین، به فراگیر شدنِ آن در آستانه سال جدید کمک می‌کنند و سفیرانِ مهربانی و آگاهی نیز خواهند بود. به این ترتیب #من_نو تبریکِ متفاوت سال نو خواهد بود.

گفتنی است در سال گذشته این حرکت اجتماعی برای اولین بار اتفاق افتاد و حدود ۱۱۰میلیون ریال کمک شد و به بیش از ۶۵۰ هزار نفر اطلاع رسانی شد.

بنیادکودک همواره به این می‌اندیشد که هیچ دانش‌آموز با استعدادی نباید به دلیل مشکلات مالی از تحصیل و تلاش باز نماند.


منبع: برترینها

استخوان‌هایتان را بسازید!

ساخت استخوان های سالم بسیار مهم است. مواد معدنی ترکیباتی هستند که در داخل استخوان های شما در طول دوران کودکی، نوجوانی و اوایل بزرگسالی گنجانیده شده اند.

ساخت استخوان های سالم بسیار مهم است. مواد معدنی ترکیباتی هستند که در داخل استخوان های شما در طول دوران کودکی، نوجوانی و اوایل بزرگسالی گنجانیده شده اند.

به گزارش سلامتی، هنگامی که شما به سن ۳۰ سال برسید شما حداکثر توده استخوانی را به دست آورده اید.

اگر توده استخوان در طول این زمان به اندازه کافی ایجاد نشود از دست دادن استخوان در مراحل بعدی زندگی رخ می دهد لذا شما یک ریسک بالای خطر توسعه استخوان ها شکننده را دارید و استخوان ها به راحتی می شکنند.

خوشبختانه، بسیاری از عادات تغذیه و شیوه زندگی می تواند به شما کمک کند تا استخوان های قوی بسازید و آنها را با افزایش سن نگهداری نمایید.

در اینجا ۱۰ راه طبیعی برای ساخت استخوان های سالم بیان می شود.

۱٫ مقدار زیادی از سبزیجات بخوریدسبزیجات برای استخوان های شما عالی می باشد.

آنها یکی از بهترین منابع ویتامین C هستند که باعث تحریک تولید سلول های استخوان ساز می شود. علاوه بر این، برخی از مطالعات نشان می دهد که اثرات آنتی اکسیدان ویتامین C ممکن است سلول های استخوانی را از آسیب محافظت کند.

سبزیجات نیز به نظر می رسد تراکم استخوان را افزایش دهند همچنین به عنوان تراکم استخوان شناخته شده است.

تراکم استخوان اندازه گیری مقدار کلسیم و دیگر مواد معدنی در استخوانها است. هر دو استئوپنی (توده کم استخوانی) و پوکی استخوان (استخوان های شکننده) شرایطی است که با کاهش تراکم استخوان همراه هستند.

مصرف بالای سبزیجات سبز و زرد با افزایش معدنی شدن استخوان در دوران کودکی و حفظ توده استخوان در بزرگسالان جوان مرتبط است.

خوردن مقدار زیادی از سبزیجات نیز یافت شده است که به نفع زنان مسن تر است. یک مطالعه در زنان بیش از ۵۰ سال نشان داد که اغلب کسانی که پیاز مصرف کردند خطر ۲۰ درصد پوکی استخوان کمتر بود در مقایسه با زنانی که مصرف نکردند.

یکی از عوامل خطر عمده برای پوکی استخوان در افراد مسن افزایش بازده استخوان و تشکیل استخوان های جدید است.

در یک مطالعه سه ماهه، زنانی که بیش از نه وعده از کلم بروکلی، کلم، جعفری یا سایر گیاهان دارای آنتی اکسیدان بالا در محافظ استخوان مصرف کردند یک کاهش در بازده استخوان داشتند.

۲٫ تمرینات قدرتی و ورزش های تحمل وزن انجام دهیددرگیر شدن در انواع خاصی از ورزش می تواند به شما در ساخت و حفظ استخوان های قوی کمک کند. یکی از بهترین نوع فعالیت برای سلامت استخوان تحمل وزن و ورزش با فشار بالا است که سبب ترویج تشکیل استخوان جدید است.

مطالعات انجام شده در کودکان، از جمله افراد مبتلا به دیابت نوع ۱، نشان داده است که این نوع از فعالیت مقدار استخوان ایجاد شده در طی سالهای اوج رشد استخوان را افزایش می دهد. علاوه بر این، آن برای جلوگیری از کاهش استخوان در افراد مسن بسیار مفید است.

مطالعات انجام شده در مردان و زنانی که ورزش تحمل وزن انجام می دهند افزایشی در تراکم استخوان، قدرت استخوان و اندازه استخوان و همچنین کاهشی در استفاده از بازده استخوان و التهاب را نشان داد. با این حال، یک مطالعه بهبود کمی در تراکم استخوان در مردان مسن تر که بالاترین سطح ورزش تحمل وزن را بیش از نه ماه انجام دادند نشان داد.

ورزش قدرتی نه تنها برای افزایش توده عضلانی مفید است. همچنین ممکن است به محافظت در برابر از دست دادن استخوان در زنان جوان و مسن تر، از جمله به افراد با پوکی استخوان یا سرطان پستان کمک کند.

یک مطالعه در مردان مبتلا به توده استخوانی پایین نشان داده است که اگر چه هر دو ورزش مقاومتی و تحمل وزن سبب افزایش تراکم استخوان در مناطق مختلف از بدن می شود تنها ورزش مقاومت این اثر را در ران دارد.

۳٫ پروتئین به اندازه کافی مصرف کنیدگرفتن پروتئین کافی برای سلامت استخوان ها مهم است. در واقع، حدود ۵۰ درصد از استخوان از پروتئین ساخته شده است.

محققان گزارش داده اند که مصرف پروتئین کم جذب کلسیم را کاهش می دهد و نیز ممکن است بر نرخ تشکیل و شکست استخوان تاثیر بگذارد. با این حال، نگرانی نیز مطرح شده است که رژیم غذایی با پروتئین بالا سبب شستن کلسیم از استخوان به منظور مقابله با افزایش اسیدیته در خون می شود.

با این وجود، مطالعات نشان داده اند که این در افرادی که روزانه تا ۱۰۰ گرم پروتئین مصرف کنند تا زمانی که این تعادل با مقدار زیادی از غذاهای گیاهی و مصرف کلسیم کافی باشد رخ نمی دهد، در واقع، تحقیقات نشان می دهد که زنان مسن تر، به ویژه، به نظر می رسد زمانی که آنها مقادیر بالاتری از پروتئین مصرف می کنند. تراکم استخوان بهتری دارند.

در یک مطالعه بزرگ شش ساله مشاهده بیش از ۱۴۴،۰۰۰ زنان یائسه، مصرف پروتئین بالاتر، به کاهش خطر شکستگی ساعد و تراکم استخوان به طور قابل توجهی بالاتر در لگن، ستون فقرات و کل بدن در ارتباط بود.

همچنین رژیم های غذایی حاوی درصد بیشتری از کالری از پروتئین می تواند به حفظ توده استخوان در طی کاهش وزن کمک کند.

در یک مطالعه یک ساله، زنانی که ۸۶ گرم پروتئین روزانه در یک رژیم غذایی با کالری محدود مصرف کردند توده استخوانی کمتری در مناطق بازو، ستون فقرات، لگن و پا را نسبت به زنانی که ۶۰ گرم پروتئین در هر روز مصرف کردند از دست داده بودند.

۴٫ غذاهای پر کلسیم در طول روز بخوریدکلسیم از مهم ترین مواد معدنی برای سلامت استخوان است و آن مواد معدنی اصلی در استخوانها شما است. از آنجا که سلول های استخوانی قدیمی به طور مداوم شکسته و با سلول های جدید جایگزین می شوند این مهم است که روزانه کلسیم را برای حفاظت از ساختار و قدرت استخوان مصرف کنید.

RDI نیاز روزانه کلسیم ۱۰۰۰ میلی گرم در روز برای اکثر مردم است اگر چه نوجوانان به ۱۳۰۰ میلی گرم و زنان مسن تر نیاز به ۱۲۰۰ میلی گرم کلسیم دارند.

با این حال، میزان جذب کلسیم بدن شما در واقع می تواند تا حد زیادی متفاوت باشد.

جالب توجه است، اگر شما یک وعده غذایی حاوی بیش از ۵۰۰ میلی گرم کلسیم بخورید بدن شما بسیار کمتر از آن را جذب خواهد. بنابراین، بهتر است مصرف کلسیم خود را در طول روز با یکی از مواد غذایی دارای کلسیم از این لیست در هر وعده غذایی گسترش دهید.
همچنین بهتر این است که برای دریافت کلسیم به جای مکمل از مواد غذایی دارای کلسیم مصرف کنید.

یک مطالعه ۱۰ ساله اخیر روی ۱۵۶۷ نفر نشان داد که اگر چه مصرف کلسیم زیاد از مواد غذایی‘ خطر ابتلا به بیماری های قلبی را در کل کاهش می دهد کسانی که مکمل کلسیم مصرف می کنند خطر بیماری های قلبی ۲۲٪ بیشتر می شود.

۵٫ مقدار زیادی از ویتامین D و ویتامین K دریافت کنیدویتامین D و ویتامین K برای ساخت استخوان های قوی بسیار مهم هستند.

ویتامین D نقش های متعددی در سلامت استخوان، از جمله کمک به بدن شما در جذب کلسیم دارد. دستیابی به یک سطح خون حداقل ۳۰ نانوگرم / میلی لیتر (۷۵ nmol / لیتر) که برای حفاظت در برابر نرمی استخوان، پوکی استخوان و دیگر بیماری های استخوان توصیه می شود.

در واقع، مطالعات نشان داده اند که کودکان و بزرگسالان با سطوح پایین ویتامین D تمایل به تراکم استخوان پایین تر و بیشتر در معرض خطر از دست دادن استخوان نسبت به افراد با دریافت کافی از این ویتامین هستند.

متاسفانه، کمبود ویتامین D بسیار شایع است حدود یک میلیارد نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر کمبود این ویتامین هستند.

شما ممکن است قادر به دریافت به اندازه کافی ویتامین D از طریق نور خورشید و منابع مواد غذایی مانند ماهی های چرب، کبد و پنیر باشید. با این حال، بسیاری از مردم نیاز به دریافت مکمل ویتامین D تا ۲۰۰۰ IU روزانه برای حفظ سطح مطلوب آن دارند.

ویتامین K2 با تغییر استئوکلسین (پروتئینی برای تشکیل استخوان) از سلامت استخوان محافظت می کند. این تغییر استئوکلسین را قادر می سازد تا به مواد معدنی در استخوان ها اتصال و به جلوگیری از کاهش کلسیم از استخوان کمک می کند.

دو تا شایع ترین انواع ویتامین K2 عبارت از MK-4 و MK-7 هستند MK-4 در مقادیر کم در جگر، تخم مرغ و گوشت وجود دارد. غذاهای تخمیری مانند پنیر، کلم ترش و لوبیای سویا به نام ناتو حاوی MK-7 می باشند. در یک مطالعه کوچک در زنان جوان سالم دریافتند که مکمل MK-7 سطح خونی ویتامین K2 را بیش از MK-4 بالا می برد.

با این وجود، مطالعات دیگر نشان داده اند که استفاده از هر شکل از مکمل ویتامین K2 از اصلاح استئوکلسین پشتیبانی و تراکم استخوان در کودکان و زنان یائسه افزایش می دهد.
در یک مطالعه از زنان ۵۰ – ۶۵ سال سن، کسانی که MK-4 دریافت کردند تراکم استخوان خود را حفظ کردند در حالی که گروهی که دارونما دریافت کردند کاهش قابل توجهی در تراکم استخوان بعد از ۱۲ ماه را نشان داد.

۶٫ از خیلی رژیم های غذایی کم کالری اجتناب کنیدحذف بیش از حد کالری هرگز یک ایده خوبی نیست.

علاوه بر کم کردن سرعت سوخت و ساز بدن ، سبب ایجاد گرسنگی و باعث از دست دادن توده عضلانی می شود که آن نیز می تواند برای سلامت استخوان ها مضر باشد. مطالعات نشان داده اند که رژیم های غذایی کمتر از ۱۰۰۰ کالری در روز می تواند به تراکم استخوان پایین تر در افراد دارای وزن طبیعی، اضافه وزن یا چاق منجر شود.

در یک مطالعه، زنان چاق، ۹۲۵ کالری در روز برای چهار ماه مصرف کردند آنها از دست دادن تراکم استخوان از لگن و منطقه بالایی ران را تجربه کردند صرف نظر از اینکه آیا آنها تمرین های مقاومت انجام داده اند.

برای ساخت و حفظ استخوان های قوی، از یک رژیم غذایی متعادل که حداقل ۱۲۰۰ کالری در روز را فراهم می کند پیروی کنید. این باید شامل مقدار زیادی از پروتئین و غذاهای غنی از ویتامین ها و مواد معدنی باشد که از سلامت استخوان پشتیبانی کند.

۷٫ یک مکمل کلاژن در نظر بگیریددر حالی که تحقیقات زیادی در این زمینه وجود ندارد شواهد اولیه نشان می دهد که مکمل های کلاژن ممکن است به محافظت از سلامت استخوان کمک کند.

کلاژن پروتئین اصلی در استخوانها است. این شامل اسیدهای آمینه گلیسین، پرولین و لیزین است که به ساخت استخوان، عضله، رباط ها و بافت های دیگر کمک می کند. هیدرولیز کلاژن از استخوان حیوانات می آید و معمولاً به عنوان ژلاتین شناخته شده است. از آن برای از بین بردن درد مفاصل برای سال های بسیاری استفاده شده است.

اگر چه بیشتر مطالعات بر اثر کلاژن در بیماری مفاصل مانند آرتریت نظر دارند به نظر می رسد که اثرات مفیدی بر سلامت استخوان ها دارند. یک مطالعه ۲۴ هفته ای نشان داد که دادن ترکیبی از کلاژن و هورمون کلسی تونین به زنان یائسه مبتلا به پوکی استخوان منجر به کاهش قابل توجهی در نشانگر کاهش کلاژن می شود.

۸٫ وزن سالم را ثابت نگهداریدعلاوه بر خوردن یک رژیم غذایی مغذی، حفظ وزن سالم می تواند از سلامت استخوان ها پشتیبانی کمک کند.

برای مثال، کمبود وزن خطر ابتلا به استئوپنی و استئوپروز را افزایش می دهد.

این امر به ویژه در مورد زنان یائسه ای که اثرات محافظ استخوان از استروژن را از دست داده اند مهم است. در واقع، وزن کم بدن عامل اصلی کمک به کاهش تراکم استخوان و از دست دادن استخوان در این گروه سنی است.

از سوی دیگر، برخی از مطالعات نشان می دهد که چاق بودن با توجه به استرس اضافه وزن می تواند کیفیت استخوان را مختل و خطر شکستگی را افزایش دهد.

در حالی که کاهش وزن به طور معمول در برخی سبب از دست رفتن استخوان می شود آن است که معمولاً در افراد چاق نسبت به افراد با وزن طبیعی کمتر بیان می شود.

به طور کلی، به نظر می رسد بارها و بارها از دست دادن و به دست آوردن وزن و همچنین از دست دادن مقدار زیادی از وزن در یک زمان کوتاه به خصوص برای سلامت استخوان مضر است.

حفظ وزن پایدار نرمال و یا کمی بالاتر از وزن طبیعی بهترین کار برای حفاظت از سلامت استخوان شما است.

۹٫ غذاهای سرشار از منیزیم و روی مصرف نماییدکلسیم تنها ماده معدنی نیست که برای سلامت استخوان مهم است. چندین ماده معدنی دیگر از جمله منیزیم و روی نیز نقش دارند. منیزیم نقش کلیدی در تبدیل ویتامین D به شکل فعال آن دارد که سبب ترویج جذب کلسیم می شود.

نوع مطالعه مشاهده ای در بیش از ۷۳۰۰۰ زن پیدا کرده است که کسانی که ۴۰۰ میلی گرم منیزیم در روز مصرف کردند تمایل به ۲ – ۳ درصد تراکم استخوان بالاتر از زنانی که نیمی از این مقدار را روزانه مصرف کردند.

اگرچه منیزیم در مقادیر کم در بسیاری از غذاها یافت می شود تنها چند منابع غذایی بسیار عالی است. مکمل های همراه با گلیسینات، سیترات یا کربنات منیزیم ممکن است مفید باشد.

روی یک ماده معدنی کمیاب مورد نیاز و در مقادیر بسیار ناچیز است. این به تشکیل بخش معدنی استخوانهای شما کمک می کند.

علاوه بر این، روی با ترویج تشکیل سلول های استخوان ساز مانع از شکست بیش از حد استخوان می شود. مطالعات نشان داده اند که مکمل های روی از رشد استخوان در کودکان و نگهداری از تراکم استخوان در افراد مسن حمایت می کند.

منابع خوب روی شامل گوشت گاو، میگو، اسفناج، بذر کتان، صدف و دانه کدو تنبل است.

۱۰٫ غذاهای سرشار از امگا ۳ مصرف کنیداسیدهای چرب امگا ۳ به خوبی برای اثرات ضد التهابی شناخته شده است.

همچنین نشان داده شده است برای کمک به محافظت در برابر از دست دادن استخوان در طول روند پیری مفید است. علاوه بر اینکه اسیدهای چرب امگا ۳ در رژیم غذایی شما نیز مهم است مطمئن شوید که تعادل امگا ۶ به امگا ۳ خیلی بالا نباشد.

در یک مطالعه بزرگ روی بیش از ۱۵۰۰ فرد بالای ۴۵-۹۰،کسانی که نسبت بالاتر از امگا ۶ به اسیدهای چرب امگا ۳ مصرف کردند تمایل به تراکم استخوان پایین تر از افراد با نسبت پایین تر از دو چربی داشتند. به طور کلی، بهتر است هدف برای امگا ۶ به امگا ۳ به نسبت ۴ به ۱ و یا پایین تر باشد.

علاوه بر این، اگر چه بسیاری از مطالعات در مزایای زنجیره بلند امگا ۳ موجود در ماهی چرب نگاه می کنند یک مطالعه کنترل شده نشان داد که منابع امگا ۳ گیاهی به کاهش تجزیه استخوان کمک و سبب افزایش تشکیل استخوان می شود.

منابع گیاهی اسیدهای چرب امگا ۳ شامل دانه چیا، تخم کتان و گردو است.


منبع: فرادید

خوش استایل ترین ستاره های هفته (۴۶)

برترین ها: فرش قرمز مراسم اسکار همیشه بهترین مکان برای به رخ کشیدن زیباترین و گرانترین جواهرات و خوش دوخت ترین و شیک ترین پیراهن ها و لباس های شب برای ستاره ها و چهره های مشهور دنیا و همچنین کت و شلوارها و تاکسیدوهای آقایان مشهور و ستاره بوده است. امسال نیز طبق رسم همیشگی، این چهره های مشهور از چیزی برای آماده کردن ظاهر خود کم نگذاشتند و از لباسی که به تن می پوشند بگیرید تا جواهرات، اکسسوارها، و استایل مو و میکاپ خود را به بهترین نحو به نمایش گذاشتند و حتی شاهد بودیم که زوج های مشهور هالیوودی مانند کریسی تیگن و جان لجند، جاستین تیمبرلیک و جسیکا بیل، جف بریجز و سوزان گستون، نیکول کیدمن و کیث اربن و … خوش پوش ترین های فرش قرمز هشتاد و نهمین مراسم جوایز آکادمی (اسکار ۲۰۱۷) شدند.

باز هم یادآور می شویم که استایل و خوش پوشی امری نسبی است و در نهایت هر چقدر زمان، انرژی و پول برای این کار خرج کنید، همیشه افرادی هستند که سلیقه آنها با شما یکی نباشد و دائماً مورد نقد این مجله و آن برنامه مد قرار بگیرید. در هر صورت سلیقه شما به خودتان مربوط است و انتخاب های شما محترم هستند. بگذریم از اینکه بعضی از سلبریتی ها کاملاً خود را با استخدام یک استایلیست باهوش یا خریدار شخصی خوش سلیقه راحت کرده اند و دیگر نیازی به سر و کله زدن با لباس و اکسسوار و … ندارند.

در اینجا به بهترین های میکاپ و استایلینگ مو روی فرش قرمز مراسم اسکار ۲۰۱۷ و جشن های قبل از آن و افترپاتی های اسکار امسال، نگاهی می اندازیم.

خوش پوش ترین های مراسم اسکار ۲۰۱۷:

لیو دی‌کاپریو (با کت و شلواری از آرمانی) اعطاکننده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن به اما استون در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷٫

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


انوشه انصاری، (با شالی از نقشه شهر مشهد از برند فشن لاکچری Cityzen by Azin) مهندس و فضانورد ایرانی-آمریکایی، دریافت کننده جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان به نیابت از اصغر فرهادی در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷ برگزار شده در دالبی تئاتر لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جف بریجز همراه با همسرش سوزان گستون در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


رایان گاسلینگ با تاکسیدویی از گوچی روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷٫

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


وایولا دیویس با پیراهنی از آرمانی پریوه، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن در نقش مکمل در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


کیسی افلک با تاکسیدویی از لوئی ویتون، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


ماهرشالا علی با تاکسیدویی از ارمنجیلدو زِنیا، اولین بازیگر مسلمان برنده جایزه اسکار (بهترین بازیگر مرد در نقش مکمل) در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


روث نگا با پیراهنی از ولنتینو روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


کارلی کلاس با پیراهنی از استلا مک کارتنی روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)

کریس اوانز با تاکسیدویی از سالواتوره فراگامو و کفش های کریستین لوبوتن روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اندرو گارفیلد با تاکسیدو و کفش هایی از تام فورد روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


آلیسیا ویکاندر با پیراهنی از لوئی ویتون روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷ روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


دو پاتل و مادرش روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جنل مونی با پیراهنی از الی صعب روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اُکتاویا اسپنسر با پیراهنی از مارکزا روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


ایزابل هوپرت با پیراهنی از جورجو آرمانی روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جینیفر گودوین با پیراهنی از زهیر مراد و همسرش روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


فی داناوی روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


مریل استریپ با لباسی از الی صعب، در کنار خاویر باردم در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


مت دیمون و بن افلک در مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


ویگو مورتنسن روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


وینس وان روی فرش قرمز مراسم جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اسکارلت جوهانسون با پیراهنی از عز الدین آلایا در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


ریس ویثراسپون با پیراهنی از مایکل کورس همراه با جیم تاث در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جان هم با تاکسیدویی از کانالی و کفش های ارمنجیلدو زنیا در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


تام فورد در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


وین دیزل در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


خاویر باردم با کت و شلواری از گوچی در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


سم هیوین با تاکسیدویی از ارمنجیلدو زنیا در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


وایولا دیویس با کت و شلواری از برندون مکسول و کفش های استلا مک کارتنی در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


آرمی همر و همسرش الیزابت چیمبرز با پیراهنی از مونیک لوئیلیه در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اُلیویا مان با پیراهنی از جیامباتیستا والی و کیف کلاچی از جیمی چو، در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اورلاندو بلوم در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


بهترین های آرایش و استایل مو اسکار ۲۰۱۷:

اما استون روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


شارلیز ترون روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اما رابرتز روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


نیکول کیدمن روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جسیکا بیل روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


اسکارلت جوهانسون روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


روث نگا روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


کارلی کلاس روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


کریسی تیگن روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


سلما هایک روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


آلیسیا ویکاندر روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


هالی بری در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


کیرستن دانست روی فرش قرمز جوایز اسکار ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


الیزابت بنکس در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


جسیکا آلبا و همسرش کش وارن در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


دایان کروگر در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


آلیسیا ویکاندر در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


ناتالی امانوئل در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (46)


امیلی راتایکوفسکی در پارتی اسکار ونیتی فیر ۲۰۱۷
 

خوش استایل ترین ستاره های هفته (46) 


منبع: برترینها

چرا دست‌ و پایمان خواب می‌رود؟

دیابت یکی از شایع ترین علل خواب رفتن دست و پاست. در میان ۱۰ تا ۲۰ درصد کسانی که بتازگی دیابت آنها تشخیص داده شده این علامت دیده می‌شود.

دیابت یکی از شایع ترین علل خواب رفتن دست و پاست. در میان ۱۰ تا ۲۰ درصد کسانی که بتازگی دیابت آنها تشخیص داده شده این علامت دیده می‌شود.

به گزارش سلامتی، در این نوع خواب رفتگی که به نوروپاتی دیابتی مرسوم است، خواب رفتن ابتدا در پاها احساس شده و بعد از مدتی به دست‌ها و بازوها نیز احساس می‌شود.

حس لامسه از حواس پنجگانه انسان است. گرچه از میان این پنج حس اصلی، حس بینایی شاید پیچیده‌ترین و مهم‌ترین آنها باشد، ولی حس لامسه از اساسی‌ترین آنهاست. حس لامسه ارتباط انسان را در تماس با محیط خارج مهیا می‌کند و توسط همین حس است که ما می‌توانیم اجسام را شناسایی کنیم.

می‌توانیم شکل، دما، سختی یا نرمی، زبری یا لطافت و بسیاری دیگر از خصوصیات اجسام را شناسایی کنیم.

برای همین بسیار پیش آمده که این قدرت را برای ثانیه‌هایی از دست داده‌ایم، مثل وقتی که دست و پایمان به اصطلاح خواب می‌رود، به همین منظور به سراغ دکتر فرشید عاسمی، متخصص ارتوپدی رفتیم تا درخصوص علت خواب رفتن و بی‌حسی دست‌ها و پاها اطلاعاتی را کسب کنیم تا راهکار صحیحی را برای درمان بهتر پیدا کنیم.

خواب رفتن دست و پا
حس ناخوشایند خواب رفتن دست و پا می‌تواند علل مختلفی داشته باشد. در موارد موقتی و بی‌خطر این حس ممکن است به علت فشار بر یکی از اعصاب به‌وجود آمده باشد. به عنوان مثال وقتی دستتان زیر سرتان مانده باشد و شما به خواب رفته باشید. یا برای مدت طولانی پاهایتان را روی هم انداخته باشید و به یکی از اعصاب پا فشار وارد شده باشد. در هر دو این مثال‌ها حس سوزن‌سوزن‌شدن که معمولا بدون درد است پس از مدت کوتاهی که فشار برطرف شود از بین خواهد رفت.

در سایر موارد خواب رفتن دست و پا ممکن است شدید و مزمن بوده و کارهای روزانه شما را مختل کند. همچنین خواب رفتن دست و پا می‌تواند همراه با علائم دیگری از قبیل درد، خارش و بی حسی باشد. در این موارد خواب رفتن دست و پا می‌تواند به دلیل آسیب دیدن عصب بر اثر ضربه، فشار مداوم روی عصب، عفونت باکتریایی یاویروسی، قرار گرفتن در معرض مواد سمی و بیماری‌هایی از قبیل دیابت باشد.

این گونه آسیب‌های عصبی را به اصطلاح نوروپاتی محیطی می‌گویند زیرا این اعصاب از مغز و نخاع دور هستند و معمولا در اعصاب دست و پا مشاهده می‌شوند. نوروپاتی محیطی با گذشت زمان می‌تواند وخیم شود و حتی حرکت کردن را مختل کند.

اگر خواب رفتن دست و پا مکررا اتفاق می‌افتد، یافتن علت اصلی آن بسیار مهم است زیرا اگر در ابتدای بروز مشکل آن را تحت کنترل خود درآورید از عواقب جدی آن در آینده در امان خواهید بود.

بیماری‌های متابولیک
گاهی اوقات به علت بیماری‌های سیستمیک کارکرد عصب حسی دچار اختلال می‌شود. معروف‌ترین بیماری که این مشکلات را ایجاد می‌کند مرض قند یا دیابت است. وقتی بیماری دیابت مدت زیادی بدون درمان باقی می‌ماند یا به‌طور ناقص درمان می‌شود بتدریج عملکرد اعصاب حسی بدن دچار اختلال می‌شود. این کاهش حس هر چه به سمت اندام‌های تحتانی و پایین‌تر بدن می‌رویم شدیدتر می‌شود.

کم کاری و پرکاری تیروئید هم می‌تواند موجب اختلال حسی به‌صورت خواب رفتگی دست و پا شود.

گاهی اوقات مسمومیت ناشی از سرب یا آلومینیوم هم می‌تواند این مشکلات را ایجاد کند.

فراموش نکنیم خواب رفتگی دست و پا مهم هستند. اگر این مشکلات تکرار شود و به‌طور مداوم ادامه یابد باید حتما به پزشک مراجعه کرد تا علت آن مشخص شود و درمان لازم برای آن صورت گیرد.

درمان خواب رفتن دست و پا
درمان موفق بستگی به تشخیص دقیق و پیدا کردن علت اصلی خواب‌رفتن دست و پا دارد. گرچه هیچ درمانی برای نوع ارثی نوروپاتی محیطی یافت نشده، اما سایر موارد با تشخیص درست قابل کنترل و درمان است.

توصیه‌های کلی درباره شیوه زندگی سالم، مانند حفظ وزن مطلوب بدن، پرهیز از قرار گرفتن در معرض مواد سمی، ورزش مناسب، خوردن یک رژیم غذایی متعادل و اجتناب از مصرف الکل یکی دیگر از راه‌های جلوگیری از آسیب‌های عصبی است. همچنین سیگار کشیدن باعث انقباض عروق خونی می‌شود و در تامین مواد مغذی برای اعصاب محیطی اختلال ایجاد می‌کند. لذا توصیه می‌شود برای ترک سیگار اقدام کنید.

دیابت؛ شایع‌ترین علل
دیابت یکی از شایع ترین علل خواب رفتن دست و پاست. در میان ۱۰ تا ۲۰ درصد کسانی که بتازگی دیابت آنها تشخیص داده شده این علامت دیده می‌شود. در این نوع خواب رفتگی که به نوروپاتی دیابتی مرسوم است، خواب رفتن ابتدا در پاها احساس شده و بعد از مدتی به دست‌ها و بازوها نیز احساس می‌شود. افرادی که مبتلا به دیابت هستند در معرض آسیب‌های عصبی هستند و در بسیاری از موارد خواب رفتن پاها یکی از علائم اولیه دیابت است.

پیشگیری از خواب رفتن دست‌ها موقع خواب
– هنگام خواب، دست‌ها را زیر بالش یا سر قرار ندهید.
– روی دست‌ها نخوابید، زیرا این امر باعث قطع گردش خون می‌شود.
– کف دست را هنگام خوابیدن مشت نکنید و باز بگذارید.
– دست‌ها را روی قلب قرار دهید تا بی‌حسی آن برطرف شود.
– ورزش‌های مخصوص برای تقویت شانه، گردن و دست‌ها را انجام دهید.
– از بالش‌های نرم تر استفاده کنید، از بالش زیر زانو هم استفاده کنید و به پشت بخوابید.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

دوغ ضرر هم دارد!

دوغ یکی از سالم‌ترین نوشیدنی‌های سنتی در ایران است که مصرف آن خصوصا در فصول گرم سال بسیار توصیه می‌شود. این نوشیدنی می‌تواند پروتئین، چربی، ویتامین‌هایB ، D، کلسیم و همچنین آب مورد نیاز بدن را تا حدودی تامین کند. با ویژگیهای دیگر این نوشابه در ادامه آشنا شوید.

به گزارش سلامتی، دوغ به دلیل طبیعت سرد، علائم گرمازدگی، خستگی و عطش را التیام بخشیده و مانند ماست، حاوی میکروارگانیسم‌های زنده و مفیدی است که از رشد و تکثیر بسیاری از باکتری‌های مضر در دستگاه گوارش جلوگیری می‌کند. معمولا دوغ را به روش سنتی و صنعتی تهیه می‌کنند.

در روش سنتی یا روستایی ماست را به همراه آب در مُشک یا کیسه‌های پوستی می‌ریزند و تکان می‌دهند وبر اثر ضربات وارده دوغ حاصل می‌شود. در این روش به دلیل آن که نظافت کیسه‌های پوستی مشکل است احتمال آلودگی میکروبی در فرآورده حاصله زیاد است. به این جهت توصیه می‌شود دوغ را به صورت صنعتی یا خانگی تهیه کنید.

در صنعت، ماست را با میزان مناسبی آب در تانک‌های مجهز به همزن مخلوط کرده و بعد از اختلاط کامل آن را با رعایت موازین بهداشتی سرد و بسته‌بندی می‌کنند. این نوشیدنی به دلیل آن که در دمای گرم محیط و در برابر فساد مقاوم است نیاز به هیچ نگهدارنده مصنوعی نداشته و مصرف آن برای افرادی که دچار عدم تحمل لاکتوز هستند، مناسب است.

البته دوغ صنعتی خالی از اشکال نیست. این نوشیدنی سرشار از نمک بوده و برای مبتلایان به فشار خون بالا، بیماران قلبی ـ عروقی و کسانی که دچار نارسایی کلیوی هستند بسیار مضر است. بنابراین برای آن که این افراد از مصرف این نوشیدنی مفید بی‌‌بهره نمانند، بهتر است در منزل و به صورت خانگی آن را تهیه کنند.

معمولا برخی افراد جهت ترش و گازدارشدن این نوشیدنی آن را در دمای محیط نگهداری می‌کنند. این روش نگهداری برای سلامت افراد مشکلی ایجاد نخواهد کرد. این نوشیدنی به طور طبیعی حاوی باکتری‌های مولد اسید لاکتیک و همچنین مخمرهای مولد گاز است که در دمای محیط فعال‌تر و باعث ایجاد طعم اسیدی و گازی می‌شوند.

اما بد نیست بدانید اگر در این روش نگهداری آنزیم‌های تجزیه‌کننده پروتئین فعال شوند دوغ آلوده به کپک شده و بلافاصله تغییر رنگ و مزه داده و تاریخ انقضای آن سریع‌تر از آنچه روی بطری نوشته شده فرا می‌رسد که استفاده از آن توصیه نمی‌شود. بنابراین بهترین روش برای ماندگاری مطلوب دوغ نگهداری آن در دمای یخچال است. دوغ اگر به وسیله گاز CO2 گازدار شود مضرات گاز افزوده‌شده به آن مانند نوشابه‌های گازدار خواهد بود.

اغلب برای طعم‌دارکردن دوغ از نعنا، پونه، کاکوتی یا گلبرگ‌های خردشده گل‌محمدی و برخی عرقیات استفاده می‌شود که علاوه بر ایجاد طعم خوشایند، بر خواص درمانی دوغ می‌افزاید. دوغ حاوی نعنا و پونه، به ترشح شیره معده و هضم غذا کمک می‌کند و نفخ حاصل از دوغ را رفع و دل پیچه را التیام می‌بخشد. این دوغ خنک‌کننده محیط دهان بوده و به گردش هر چه بهتر خون کمک کرده، مجاری گوارشی را ضدعفونی و برای رفع سکسکه و اسهال ناشی از گرمی هوا نافع و به عملکرد مطلوب کبد کمک می‌کند.

دوغ حاوی کاکوتی، مقوی قلب و معده بوده و مسکن سردردهای ناشی از گرمی هواست و به دلیل خاصیت ضدعفونی‌کنندگی، کرم‌کش قوی بوده و خلط‌ آور خوبی است و برای التیام علائم رماتیسم نافع است. دیگر خواص دوغ کاکوتی شبیه به دوغ نعناست.
دوغ حاوی گلبرگ‌های گل‌محمدی بسیار معطر، مقوی قلب و کبد و اعصاب، آرام‌بخش و نشاط‌آور بوده و برای تنظیم عملکرد دستگاه گوارش نافع و رفع کننده بوی بد دهان است.
توصیه‌ها

اگرچه مصرف دوغ به عنوان یک نوشیدنی سالم به همراه غذا در ماه‌های گرم سال توصیه می‌شود اما مصرف بیش از حد دوغ می‌تواند تعادل بدن را از وضعیت عادی خارج کند.

لفظ گرمادیده که این روزها روی بطری برخی دوغ‌های صنعتی به چشم می‌خورد به این معناست که دوغ حاصله بعد از آماده‌شدن دوباره پاستوریزه شده تا میکروارگانیسم‌های مایه ماست کاهش و دوغ ترش نشود. اغلب دوغ‌های معمولی این حرارت را نمی‌بینند. دوغ‌های سنتی از نظر بهداشت آب و مواد معطری چون سبزیجات و عرقیاتی که به آن اضافه می‌شوند مشکوکند و موارد متعددی از آلودگی‌های میکروبی در آنها دیده شده است.

بنابراین توصیه می‌شود که دوغ را در بسته‌بندی‌های بهداشتی تهیه و به تاریخ مصرف و مجوز بهداشت آن توجه کرده و از خرید دوغ‌های بی‌نام و نشان اجتناب کنید.


منبع: فرادید

دل بچه‌های مناطق محروم را شاد کنید

«با سلام، عید باستانی نوروز در راه است. ایام خانه‌تکانی، ایام نو شدن و هدیه دادن. بیاییم در این ایام دلمان را هم تکانی دهیم تا نو شود. همه ما در ایام عید هدیه داده‌ایم. عیدی دادن به اقوام خود. چه اشکالی دارد هنگام خانه‌تکانی دل، قدمی کوچک برای بزرگ‌تر شدن برداریم. برای هدیه‌ای بزرگ‌تر که به چشم کوچک می‌آید. اما این‌بار برای افرادی به غیر از قوم و خویش و برای کودکان، نوجوانان و جوانانی که در روستاهای دورافتاده و مناطق محروم به این هدیه ما نیازمندند، به آنها عیدی بدهیم؛ عیدی از جنس کتاب. بله کتاب، کتاب و کتاب. اهدای کتاب اهدای بال پرواز است.

هدیه دادن از رسم‌های خوب ما ایرانیان است. کتاب به لحاظ تأثیر فکری می‌تواند جایگزین مناسبی به جای هدایای مرسوم باشد. بیایید با این هدایای خود، عزیزان همنوع‌مان در مناطق محروم را که از آموزش و کتاب که حق همه انسان‌هاست، بی بهره‌اند، بهره‌مند سازیم. لطفاً کتاب‌های قدیمی و خوانده شده خود را برای اهدا به نقاط محروم به ما تحویل دهید…» این متن زیبایی است از سوی آقای رضا نگهبان و گروهی از خیرین فرهنگی که به دنبال اشاعه فرهنگ کتابخوانی آن‌هم در مناطق دورافتاده کشور هستند.

 نوروز خوب برای بچه‌های خوب!

خیرین فرهنگی، سومین سال فراخوان جمع‌آوری کتاب‌های قدیمی که دیگر مورد استفاده صاحبان آنها نیست اما می‌توانند با هدیه و عیدی دادن آن دل بسیاری از مردمی که یا توان خرید کتاب یا امکان دسترسی به آن را ندارند خوشحال کنند، شروع کرده‌اند. از روز شنبه این اطلاعیه در شبکه‌های مجازی مانند تلگرام و اینستاگرام دست به دست می‌چرخد و همین بهانه‌ای شد تا با بانی آن یعنی آقای رضا نگهبان که روزی شهردار منطقه هفت تهران و مدیرکل ماده ۱۰۰ شهرداری تهران هم بود به گفت‌وگو بپردازیم.

سال گذشته گروه خیرین فرهنگی با بیش از ۳۰هزار کتاب بسیاری از کودکان، نوجوانان و جوانان مناطق محروم بخشی از کشور را دل‌شاد کردند. کاری که سال قبل‌تر از آن هم انجام دادند و اتفاقاً به همین میزان کتاب جمع‌آوری شد. امسال نیز رضا نگهبان، بانی این کار به‌همراه خیرین فرهنگی دست‌به‌کار شدند تا بار دیگر کتاب‌های زیادی را میهمان خانه کسانی کنند که شاید بیشتر از هدیه‌دهندگان به آن نیاز داشته باشند. او که سال‌ها در شهرداری تهران کار می‌کرده و چند سال نیز به‌عنوان مدیر کل ماده ۱۰۰ شهر تهران حضور داشته به این فکر می افتد که به دنبال بهبود فقر فرهنگی باشد و به «صبح نو» می‌گوید: «امسال سومین سال است که سعی می‌کنیم در فضای مجازی از دوستان و هموطنانی که می‌توانند کتاب‌های قدیمی خود را هدیه دهند دعوت به همکاری کنیم.

سال گذشته در دو مرحله موفق شدیم و هر بار به اندازه ۳۰ هزار کتاب جمع‌آوری و به مناطق محروم خوزستان در روستاهای حوزه ایذه مالمیر بفرستیم و بخش دیگر کتاب‌ها را نیز به روستاهای اطراف تشان روستایی از توابع جم استان بوشهر در جنوب ایران بردیم.»

در زمان کتابخانه تکانی کتاب‌هایی که نمی‌خواهید را جدا کنید

او با اشاره به اینکه مطالعه کتاب می‌تواند کمک بزرگی به جوانان مناطق محروم کند، می‌گوید: «ممکن است به ما خرده بگیرند در حال حاضر کسی کتاب نمی‌خواند؛ اما در روستاها و ایل و طایفه و قبیله‌ها تنها وسیله ارتباط جمعی‌شان بعد از رادیو و تلویزیون می‌تواند کتاب باشد. ما در فعالیتی که انجام می‌دهیم به هیچ‌وجه کمک نقدی قبول نمی‌کنیم و بیشتر پیشنهادمان به خانواده‌ها این است که در زمان خانه‌تکانی وقتی به کتابخانه‌هایشان می‌رسند آن دسته از کتاب‌هایی که خوانده‌اند و در کتابخانه‌شان جای اضافه گرفته را به ما تحویل دهند تا بعد از انجام مراحلی مانند ترمیم و ممیزی‌های لازم آنها را بسته بندی و به این مناطق محروم ارسال کنیم. خوشبختانه در حال حاضر گروه خوبی به ما در این زمینه کمک می‌کنند. بعد از جمع‌آوری این کتاب‌ها آنها را عنوان‌بندی و فایل‌بندی می‌کنیم سپس طی مراسمی از کسانی که به ما کتاب هدیه دادند دعوت و قدردانی خواهیم کرد.»

تلاش برای درست کردن کتابخانه در مناطق محروم

بانی جمع‌آوری کتاب به مناطق محروم درباره نحوه ارسال و توزیع کتاب‌ها گفت: «هر بار که ما کتاب‌ها را ارسال کرده‌ایم این کار در سه ماشین خاور و کتاب بسته‌بندی و مرتب ارسال شده که توزیع آن را در نهایت بر عهده رییس ارشاد، فرماندار، شهردار و رییس آموزش و پرورش آن منطقه محروم گذاشته‌ایم و از آنها خواهش کردیم کتاب‌ها را بین روستاهای اطراف منطقه محروم با عدل و انصاف توزیع کنند. حتی اگر جایی کتابخانه نداشته باشد حتماً برای تأمین کتابخانه آنها پیگیری می‌کنیم.

به‌عنوان مثال سال گذشته تعدادی میز مطالعه و کتابخانه برای تجهیز کتابخانه در تشان هزینه کردیم که با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد. توقع داریم امسال هم این اتفاق بیفتد و فکر می‌کنم کار خدا پسندانه‌ای باشد. چون ممکن است در خانه هر کسی کتاب‌هایی وجود داشته باشد که ماه‌ها و سال‌ها بگذرد و به آن کتاب نگاه نکنند. در صورتی که در روستاها و نقاط محروم کار کمتر و اوقات بیکاری بیشتری دارند و خواندن کتاب می‌تواند در پر کردن اوقات فراغت هم‌ولایتی و هموطن‌هایمان کمک موثری باشد.»

شروع فراخوان از ابتدای هفته

به گفته آقای نگهبان، روز شنبه این هفته آغاز روز جمع‌آوری کتاب‌ها و اعلام و فراخوان این حرکت خیرین فرهنگی بود: «از روز شنبه این فراخوان را شروع کرده‌ایم و مرتب متنی که برای این کار آماده شده را در فضاهای مجازی منتشر می‌کنیم. از همان روز اول برای من پیغام‌های زیادی ارسال شده آدرس را می‌گیریم و سپس راننده‌مان به آنجا می‌رود و کتاب‌ها را تحویل می‌گیرد. اگر نیاز به ترمیم باشد آنها را ترمیم فایل‌بندی و سپس در کارتن‌های مرتب قرار می‌دهیم و بار کامیون کرده و مانند سال‌های قبل به مناطق محروم ارسال می‌کنیم.»

تلاش برای انگیزه دادن به شهرهای دیگر

او با تاکید بر اینکه این جمع‌آوری کتاب تنها در سطح تهران صورت می‌گیرد گفت: «این جمع‌آوری‌ها از تهران انجام می‌شود. چون امکانات ما در سطح کل کشور نیست. جمع بسیار محدودی از خیرین فرهنگی علاقه‌مند دور هم جمع شده‌اند و تنها می‌خواهیم یک کار مثبت انجام دهیم. تا کنون تماس‌های خوبی داشته‌ایم که نشان می‌دهد مردم ما مردم شریف و قدرشناسی هستند و هموطن هایشان را دوست دارند. به همین منظور توقع ما از رسانه‌ها این است که در فضای مجازی و رسانه‌های جمعی این اطلاع رسانی را به خوبی انجام دهند. چون ما هیچ ادعایی نداریم که توانایی جمع آوری کتاب از کل کشور را داریم. اما این اطلاع‌رسانی کمک می‌کند تا برای علاقه‌مندان شهرهای دیگر هم انگیزه شود و در هر شهر چه به صورت یک گروه چه دو گروه و بیشتر خود را در این کار سهیم کنند. ما بیشتر به دنبال نشر این کار فرهنگی هستیم و می‌توانیم تجربیات‌مان را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهیم.»

 نوروز خوب برای بچه‌های خوب!

کتاب‌های کنکور بیشترین نیاز مناطق محروم است

نگهبان در پاسخ به این سؤال که بیشترین کتاب‌های اهدایی با چه موضوع و محوریتی است، گفت: «کتاب‌های کنکور از سوی مردم بسیار زیاد هدیه می‌شود که واقعاً هم نیاز مناطق محروم است. سال گذشته اعلام کردیم که روستاها و مناطق محروم قدرت خرید کتاب‌های کنکور که قیمت بالایی هم دارند را ندارند؛ از خانواده‌هایی که فرزندشان توفیق پیدا کرده و در دانشگاه قبول شده‌اند خواهش می‌کنیم این کتاب‌ها را به ما دهند. اتفاقاً خیلی هم از این درخواست استقبال شد. بعد از کتاب‌های کنکور کتاب‌های مذهبی است که میزان اهدای آن زیادند. در رتبه‌های بعدی اهدا، کتاب‌های علمی و اجتماعی قرار می‌گیرند. در زمان بسته‌بندی کتاب‌ها خودمان هم به محتوای کتاب‌ها توجه ویژه داریم تا کتابی که ارسال می‌کنیم موجب بدآموزی و اشاعه فرهنگ غلط و اشتباه نشود.»

کتاب‌هایی که امسال به روستاهای دهدشت کهگیلویه و بویراحمد می‌روند

کتاب‌هایی که امسال جمع‌آوری می‌شوند قرار است میهمان خانه‌های مناطق محروم کهگیلویه و بویراحمد باشند. بانی جمع‌آوری کتاب‌های اهدایی به مناطق محروم گفت: «این‌بار نوبت به کهگیلویه و بویراحمد رسیده و به روستاهای شهر دهدشت که جزو یکی از مناطق محروم کشور است این کتاب‌ها را خواهیم برد. این نکته را تاکید کنم که کتاب‌های اهدایی به هیچ عنوان به شهرها داده نمی‌شود. بلکه از شهردار، فرماندار، رییس ارشاد و… آن منطقه محروم خواهش می‌کنیم امانت‌داری کنند و این کتاب‌ها را در روستاها و مناطق محروم‌شان پخش کنند.

انصافاً امام جماعت‌های این مناطق نیز با ما همکاری‌های خوبی داشته‌اند. از آنجایی که این کار دلی است همه به خوبی همکاری می‌کنند و ما نسبت به اعتمادی که به این مسوولان عزیز داریم نماینده‌ای از سوی خودمان نمی‌فرستیم که جنبه خودنمایی یا هر برداشت دیگری داشته باشد. امیدواریم سال‌های دیگر هم بتوانیم با همین روش این روند را ادامه دهیم و جوانان و نوجوانان مناطق محروم را به این بهانه کتابخوان‌تر و با معلومات‌تر کنیم.»


منبع: برترینها