گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

هفته نامه جامعه پویا: بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده در حال حاضر بیش از ۴۰۰ هزار متکدی در هند فعالیت می کنند که حدود ۴۶ درصد آنها را زنان تشکیل می دهند. همچنین فقط در شهر داکا، پایتخت بنگلادش حدود ۴۰ هزار متکدی وجود دارد. معضل تکدی گری برای برخی دیگر از شهرها در کشورهای اروپایی و غربیی، پدیده ای به مراتب جدیدتر است. در حالی که دلایل افزایش جهانی این معضل تا حدود زیادی پیچیده است، نوع واکنش و برخورد کشورها با آن، چه از لحاظ شدت و چه از لحاظ میزان موفقیت با یکدیگر متفاوت است.

مرکز قانون ملی بی خانمان ها و فقر، در ایالات متحده، تکدی گری را یکی از شیوه های بیان و اظهارنظر می داند که در آن افراد مستاصل از هم نوعان خود درخواست کمک می کنند؛ بر همین اساس دیگر شهروندان باید با این مسئله با احترام برخورد و به آن توجه کنند. با وجود این باور قانونی، به تازگی تحقیقی در ۱۸۷ شهر آمریکا انجام شد و نتایج نشان داد ۷۶ درصد مردم خواستار ممنوع شدن تکدی گری در اماکن عمومی هستند.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

در این میان برخی از شهرها سعی می کنند مردم را ترغیب کنند تا به این افراد پول ندهند؛ برای مثال، شورای شهر ساوتمپتون انگلیس در سال جاری کمپینی با شعار «درخواست از شما برای تغییری مداوم» به راه انداخت و از مردم خواست به جای پرداخت پول به افراد متکدی، همین مبلغ را در اختیار سازمان های خیریه قرار دهند.

در برخی از کشورها مبارزه علیه تکدی گری، شکل خشونت باری به خود گرفته است؛ مثال مشخص در این زمینه دولت نیجریه است که به تازگی پارلمان آن تکدی گری در خیابان های شهرهای این کشور را به طور کامل ممنوع اعلام کرد. نتیجه آن حمله خشونت بار نیروهای پلیس به متکدیان در ماه جولای در شهر لاگوس بود که در نتیجه آن بیش از ۴۰۰ نفر دستگیر شدند. گفته می شود حدود ۵۰ نفر از آنها به کشورهای همسایه مانند نیجر فرستاده شدند.

بر اساس قانون جدید، متکدیان در صورت دستگیری با تنبیه هایی مانند پرداخت ۵۰ دلار یا سه ماه زندان روبرو خواهند شد. البته این نوع روش ها همیشه موجب نگرانی فعالان اجتماعی بوده است. درباره نیجریه گفته می شود بیشتر متکدیان افرادی هستند که به دلیل شرایط نامساعد جسمی و ناتوانی پرداخت هزینه های درمانی مجبور شده اند تکدی گری کنند. در نتیجه تصویب چنین قوانینی فقط باعث وخامت بیشتر شرایط زندگی آنها می شود.

در برخی دیگر از شهرها، روش های متعادل تری اتخاذ می شود؛ برای مثال، در بلفاست، پایتخت ایرلند شمالی، مکان هایی در نظر گرفته شده که تکدی گری در آنجا آزاد است و بدون هیچ ممنوعیتی انجام می شود. شهر ولینگتون، پایتخت زلاندنو نیز ضمن به رسمیت شناختن فعالیت این افراد سعی می کند مواردی مانند آداب و رفتار در خیابان ها را به متکدیان آموزش دهد.

در ایالات متحده فشار روی قانون گذاران برای خالی کردن مراکز تجاری و مرکزی شهرها از وجود متکدیان، معمولا از سوی گروه های سرمایه دار انجام می شود؛ در همین راستا، شهردار نیویورک چندی پیش قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن متکدیان نمی توانند در اطراف میدان تایمز فعالیت کنند و باید در محل های مشخص شده این کار را انجام دهند. شهر اوکلوهاما نیز پا را از این فراتر گذاشته و تکدی گری را در فاصله ۶۰ متری کافه ها، رستوران ها، ایستگاه های اتوبوس، مدارس ابتدایی و دستگاه های کارتخوان بانکی ممنوع کرده است.

در شهرهای پالم بیچ و سن رافائل نیز مراکز تجاری، مکان هایی را پیش بینی کرده اند که شهروندان مبالغ مد نظرشان را در اختیار آنها می گذارند و آنها نیز آن را به متکدیان می دهند.

در شهرهای انگلیس «دستور محافظت از فضاهای عمومی» به عنوان ابزاری برای مقابله با تکدی گری، کار خود را از سال ۲۰۱۴ آغاز کرده است. هر فردی که در یکی از خیابان ها به صورت کلامی یا نوشتاری از مردم درخواست پول کند، نیروهای پلیس از او می خواهند تا ۲۴ ساعت دیگر در آن خیابان حضور نیابد. در صورت تمکین نکردن از این دستور، فرد متکدی باید جریمه ای حدود یک هزار پوند بپردازد؛ البته این روش منتقدان سرسختی نیز دارد، زیرا فعالان حقوق بشری می گویند مسئولان شهری با این روش به جای بررسی علل و عوامل گرایش افراد به تکدی گری، آنها را به افرادی مجرم تبدیل می کنند.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

در همین راستا موسسه تایمزریچ که در زمینه بی خانمان ها و افراد آسیب پذیر در لندن فعالیت می کند، تخمین می زند ۸۰ درصد از متکدیان پایتخت انگلیس معتاد هستند و این کار را برای تامین مواد مخدر خود انجام می دهند. بر همین اساس گفته می شود دستور یاد شده نه تنها مشکل این افراد را حل نمی کند بلکه بر مشکلات آنها می افزاید. بر همین اساس، برخی از شهرها مانند لیورپول و ولینگتون از اجرای برنامه های ممنوعیت تکدی گری سر باز می زنند زیرا می گویند دلیل مشخصی برای موثر بودن آنها وجود ندارد.

هندی ها نیز به تازگی به فکر مقابله جدی با این معضل افتاده اند؛ برای نمونه مسئولان شهر کلکته برای حل مشکل حدود چهار هزار متکدی خیابان های این شهر، در حال بررسی برنامه ای هستند که بر اساس آن به این افراد برنج و نان رایگان داده می شود.

برخی از شهرهای پیشرو نیز به دنبال راهکارهای ثابت تری هستند تا بتوانند عوامل بروز تکدی گری در خیابان های شهر را بررسی کنند. برای نمونه شهر آلبوکوثرک در نیومکزیکو به افرادی که از مردم درخواست پول می کنند، کار می دهد. بر همین اساس، یک دستگاه خودروی ون در طول روز سطح شهر را طی می کند و به افراد متکدی در ازای انجام کارهایی مانند آب دادن به گل ها یا برداشتن زباله ها از سطح خیابان ها، ساعتی ۹ دلار می دهد.

در پایان هر روز نیز سرپناهی برای استراحت و خواب در اختیار این افراد قرار می گیرد. این روندی است که برخی از کشورهای آسیایی درگیر با این معضل نیز به تازگی درصدد اجرای آن بر آمده اند. برای مثال، مسئولان شهری در منطقه نیل فاماری در شمال غربی بنگلادش برای کمک به هزار متکدی این منطقه، آنها را آموزش می دهند تا در کارهایی مانند کشاورزی، خیاطی یا کسب و کارهای کوچک فعالیت کنند.

مهاجران متکدی، معضل کشورهای پیشرفته

شاید سخنی به گزاف نباشد اگر بگوییم بشر کنونی در «عصر مهاجرت» زندگی می کند؛ هزاران هزار انسان برای رسیدن به زندگی بهتر، کشورهای خود را ترک می کنند و عازم کشورهای بهتر چه از لحاظ ثروت و چه از لحاظ مسائل اجتماعی می شوند اما این ماجرا بیشتر مواقع پایان خوشی ندارد؛ تجربه چند سال اخیر تعدادی از کشورهای ثروتمند اروپایی که شاهد ورود سیل عظیمی از مهاجران بوده اند، می تواند دلیلی بر این گفته باشد.

تعداد زیادی از این مهاجران پس از ورود به چنین کشورهایی، با مشاهده شرایط نامناسب، رو به تکید گری می آورند. در نتیجه نه تنها آنها، بلکه کشور میزبان شان نیز با معضلی اجتماعی روبرو می شوند. سوئد و نروژ که از لحاظ شاخص ثروت جزء کشورهای برتر در این زمینه به حساب می آیند، در پنج سال گذشته به خوبی این مشکل را لمس کرده اند.

در سوئد بخش زیادی از متکدیان را اقلیت کولی ها تشکیل می دهند که بیشتر از رومانی و بلغارستان وارد این کشور شده اند و آمار و اطلاعات دقیق و مشخصی درباره تعداد آنها وجود ندارد. در سال ۲۰۱۳ یک روزنامه سوئدی گزارش داد حدود ۶۰۰ متکدی کولی در سراسر این کشور وجود دارند چند ماه پیش نیز مارتین والفردسون، مسئول هماهنگ کننده شهروندان اتحادیه اروپا در سوئد اعلام کرد تعداد این افراد در حال حاضر به حدود چهار هزار نفر رسیده است.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

اکنون این افراد نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در روستاها نیز دیده می شوند؛ برای مثال در شمالی ترین قسمت سوئد و در مکان های عمومی و پمپ های گاز همواره افرادی دیده می شوند که به محض دیدن شهروندان عادی، بسته های کاغذی خود را جلو می آورند و درخواست پول می کنند.

سوئد در حالی این روزها را تجربه می کند که تا چند وقت پیش، معضل گدایی در این کشور ریشه کن شده بود؛ قانونی در سال ۱۴۹۶۴ در این کشور اجرا شد که بر اساس آن هیچ فردی نمی توانست در سوئد گدایی کند. افرادی هم که بنا به دلایلی نمی توانستند کار و فعالیت کنند، برنامه های متعدد رفاه اجتماعی در اختیارشان قرار می گرفت تا از این شرایط نجات پیدا کنند.

سوئد دهه های ۶۰ تا ۸۰ میلادی را در حالی پشت سر گذاشت که هیچ متکدی در خیابان های این کشور دیده نمی شد؛ اما ناگهان همه چیز تغییر کرد. در حال حاضر شهرهای مهم سوئد مانند استکهلم، مالمو و گوتنبرگ در میان شهرهایی هستند که بیشترین تعداد متکدی را در اروپا دارند.

تمام این تغییرات از سال ۱۹۹۵ آغاز شد؛ یعنی هنگامی که اصلاحیه ای در نظام مراقبت از بیماران روانی شکل گرفت. بر این اساس بیمارستان هایی که چنین افرادی را در خود جای داده بودند تعطیل و بیماران نیز به صورت ناگهانی مرخص شدند. افرادی که سال های زیادی از عمر خود را در بیمارستان ها سپری کرده بودند به ناگاه مجبور شدند روی پای خود بایستند و این در حالی بود که کمترین کمکی از طرف دولت در اختیار آنها قرار نگرفت.

مبنای تصمیم دولتمردان سوئدی این بود که نمی توان افراد را برای سال های متمادی در بیمارستان ها زندانی کرد؛ اما این تجربه باعث وخیم تر شدن اوضاع شد. بسیاری از این بیماران با مشکلات روحی و روانی نتوانستند با دنیای خارج از بیمارستان ارتباط برقرار کنند؛ یا به سمت مواد مخدر رفتند یا به تکدی گری در خیابان ها پرداختند.

۱۰ سال بعد معضل متکدیان زمانی شکل جدی تری در سوئد به خود گرفت که کولی ها از دو کشور رومانی و بلغارستان وارد این کشور شدند؛ این دو کشور به تازگی به عضویت اتحادیه اروپا در آمده بودند و حالا شهروندان شان می توانستند سه ماه در دیگر کشورهای این اتحادیه زندگی کنند. بر اساس قوانین اگر آنها نتوانند در سه ماه شغلی پیدا کنند یا مشغول به تحصیل شوند، باید به کشورهای خود بازگردند اما نبود کنترل های مرزی دقیق میان سوئد و همسایگانش موجب شد به این مسئله چندان توجه نشود و به تدریج بر تعداد این افراد افزوده شود.

تاکنون اقدامات متعددی برای حل مشکل کولی ها در سوئد انجام شده است. برای مثال دولت سوئد در سال ۲۰۱۳ راهکار بلندمدتی برای وارد کردن کولی ها به جامعه سوئد مطرح کرد. این راهکار بیان می کرد باید از طریق آموزش یا فرصت های شغلی، مشارکت این افراد را در جامعه سوئد بیشتر کرد. هدف این بود که یک فرد کولی ۲۰ ساله در سال ۲۰۳۲ فرصت هایی مساوی با شهروندان سوئدی داشته باشد؛ اما در اینجا یک واقعیت وجود دارد که تا حدودی افق موفقیت این راهکار را محدود می کند.

کولی های ساکن در کشورهای اروپایی در واقع قرن هاست که تکدی گری را به عنوان روشی پذیرفتنی برای تامین زندگی در نظر می گیرند و در نتیجه مشارکت دادن آنها در فعالیت های اجتماعی ممکن است تا حدود زیادی دشوار باشد. همین مسئله باعث تنش های اجتماعی در سوئد شده است و اکنون احزاب سیاسی روی آن مانور می دهند.

برای مثال حزب راستگرای دموکرات های سوئد که از مخالفان اصلی مهاجران به حساب می آید، وعده داده در صورت رسیدن به قدرت، تکدی گری را غیرقانونی اعلام می کند. این حزب توانسته در ماه های اخیر حمایت های بیشتری نیز به دست آورد؛ اما تجربه نروژ در همین زمینه نشان می دهد نمی توان چندان به این روش امیدوار بود.

نروژ که از جمله کشورهای ثروتمند اروپایی به حساب می آید. در پنج سال اخیر شاهد سیل عظیم مهاجرانی بوده که بیشتر آنها تکدی گری را برای تامین مخارج خود انتخاب کرده اند. با توجه به ناراحتی مردم نروژ از شکل گیری و افزایش این معضل، دو حزب محافظه کار و پیشرو با وعده ممنوع کردن تکدی گری توانستند در اواخر سال ۲۰۱۴ به قدرت برسند و با آغاز سال ۲۰۱۵ این قانون را به اجرا بگذارند؛ اما این مسئله چند ماه بیشتر دوام نیاورد زیرا احزاب مخالف و رسانه های بین المللی در کنار فعالان حقوق بشر به انتقاد از این راهکار دولت ائتلافی نروژ پرداختند.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

همین مسئله باعث شد این قانون فقط چند روز پس از معرفی از سوی دولتمردان نروژی لغو شود. بر همین اساس بسیاری از کارشناسان بر این باورند که برای ریشه کن کردن این معضل در کشورهای پیشرفته، ابتدا باید به فکر حل مشکلات در کشورهای مبدایی بود که این افراد مجبور به ترک آنها شده اند.

گداهای متمول

شاید بارها این جمله را شنیده ایم که «هر روز که می گذرد، فقرا فقیرتر می شوند و ثروتمندان ثروتمندتر»، اما استثناهایی نیز وجود دارد. در زمینه تکدی گری و افراد متکدی نیز تصور غالب این است که بیشتر آنها در تمام طول زندگی خود شرایط بسیار مناسبی دارند؛ اما استثناهایی نیز در این میان وجود دارد و افرادی هستند که از همین راه تکدی گری، ثروت عجیبی به دست آورده اند. رد ادامه به چند نمونه از معروف ترین آنها اشاره می شود.

۱٫ فعالان اجتماعی اندونزی اگر بخواهند ثروتمندترین گدای این کشور را نام ببرند، بی شک به «کاک تو» اشاره می کنند؛ او که چند نسل قبلش نیز در حرفه گدایی مشغول به فعالیت بوده اند، در حال حاضر رییس ده ها گدا در شهر سورابایا، پایتخت استان شرقی جاوا است.

دو موتورسیکلت، یک ماشین لوکس و چهار خانه از جمله دارایی های کاک تو است که از طریق گدایی به دست آورده. آن طور که گفته می شود میانگین درآمد ماهانه او از این راه بین شش تا ۹۰ میلیون روپیه اندونزیایی است.

۲٫ ساکنان شهر لکسینکتون در ایالت کنتاکی آمریکا مدت ها تصور می کردند در حال کمک به فرد فقیری هستند که از لحاظ جسمی و روانی دچار مشکلات حاد بوده و مجبور است روی ویلچر بنشیند؛ اما مشخص شد «گری تامسون» نه تنها هیچ مشکلی نداشته، بلکه ثروت فراوانی نیز دارد.

داستان گدایی او در سال ۱۹۹۳ و پس از آن آغاز شد که به دنبال تصادف با یک موتورسیکلت توانست در یک پرونده قضایی پیروز شود و حدود ۲٫۵ میلیون دلار به دست آورد. او که به دلیل همان تصادف مجبور شد چند ماهی روی ویلچر بنشیند، پس از بهبودی تصمیم گرفت از همین راه کسب درآمد کند.

نکته جالب این است که او در رشته پاتولوژی گفتاری مدرک دانشگاهی دارد و همین مسئله به او کمک می کند بهتر بتواند خود را فردی با مشکلات جسمی و روانی نشان دهد. آن طور که خودش گفته سالانه بیش از صد هزار دلار از همین راه درآمد کسب می کند.

۳٫ «سیمون رایت» شهروند ساکن در منطقه فولام در پایتخت انگلیس که خود را «مؤدب ترین گدای انگلستان» می داند، روزانه درآمدی حدود ۲۰۰ پوند دارد و در حال حاضر نیز در آپارتمانی ۳۰۰ هزار پوندی زندگی می کند. محدوده فعالیت او در نزدیکی ایستگاه های مترو در جنوب لندن است و همواره این پلاکارد را دور گردنش انداخته: «بی خانمان و گرسنه». او در سه سال گذشته هر روز این کار را انجام داده و زمان بندی مشخصی نیز در این زمینه دارد؛ به طوری که ساعت ۱۰ صبح کار خود را آغاز می کند و رأس ساعت پنج بعدازظهر به آپارتمان مجللش باز می گردد.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

۴٫ حضور گدایان پرشمار در خیابان های هند، یکی از مشخصات اصلی شهرهای این کشور به حساب می آید. در چنین فضایی «باهارات جین» توانسته عنوان ثروتمندترین گدای این کشور را به دست آورد. او که در خیابان های بمبئی فعالیت می کند، می تواند در هشت ساعت در روز بیش از صد دلار به دست آورد.

منابع هندی تخمین می زنند درآمد ماهانه او از این کار بیش از سه هزار دلار است و بر همین اساس می گویند حقوق ماهانه او بیشتر از نخست وزیر هند است. او علاوه بر زندگی در آپارتمانی مجلل در بمبئی، چند مغازه دارد که از اجاره هر کدام از آنها ماهانه حدود ۵۰۰ دلار به دست می آورد.

معضلی فراگیر

حسین خلیلی: آن دسته از مسئولان و مقامات که دغدغه فراوانی در مورد زیباسازی شهرها و اماکن عمومی دارند، بر توجه به معضل حضور متکدیان در سطح خیابان ها تاکید ویژه ای می کنند.

تکدی گری از جمله معضلاتی است که نمی توان آن را محدود به کشورهای جهان سوم دانست. در حال حاضر بسیاری از کشورهای پیشرفته غربی و اروپایی با این معضل دست و پنجه نرم می کنند. علاوه بر تکدی گری، خود شهروندان کشورها، بروز جنگ و ناآرامی ها در چند سال اخیر در منطقه خاورمیانه موجب شده خیل عظیمی از این افراد به کشورهای همسایه یا اروپایی عزیمت کنند و پس از ناکامی در کسب و کار و فعالیت، به تکدی گری روی آورند. در این میان آنچه کشورهای مختلف را در این زمینه از یکدیگر متمایز می کند، نوع و نحوه برخوردشان با این معضل اجتماعی است.

گداهای متمول؛ چالش شهرهای بزرگ و کشورهای پیشرفته

در بیشتر موارد کشورها سعی می کنند با وضع قوانین و مقررات محدود کننده، تا حدودی این معضل را مدیریت کنند اما نوع رفتارها نیز در این زمینه با یکدیگر متفاوت است. برای مثال زمانی که سخن از کشورهای آفریقایی درباره برخورد با این معضل به میان می آید، شاهد آن هستیم که روش های خشونت بار به عنوان ابزاری برای پایان دادن به این وضعیت در نظر گرفته می شود.

در کشورهای اروپایی و غربی نیز می کوشند با جریمه کردن و اخطار، به نوعی در مقابل این مشکل بایستند اما تجربه نشان داده کشورهایی در این زمینه موفق عمل کرده اند که در کنار وضع قوانین متناسب با جوامع خود، به بررسی و تحلیل گرایش افراد به سمت تکدی گری پرداخته اند.


منبع: برترینها

متولدین این ماهها با هم تفاهم ندارند

برترین ها: اگر چه برخی از متولدین ماههای سال خصوصیات اخلاقی مشابهی دارند و در کنار یکدیگر شاد و خوشبخت هستند، برخی دیگر به سختی می توانند در کنار یکدیگر زندگی آرامی داشته باشند. اگر شما هم دوست دارید بدانید که طالع بینی، متولدین کدام ماه را به عنوان شریک زندگی به شما پیشنهاد نمی دهد، با ما همراه باشید.

فروردین و اردیبهشت

آنچه در رابطه متولدین فرودین و اردیبهشت به چشم می آید لجبازی است، به همین دلیل است که آنها زوج های موفقی نخواهند بود. آنها شخصیتی کاملا متفاوت از یکدیگر دارند. فروردینی افراد شجاح و جسوری هستند که ماجراجویی را ترجیح می دهند در حالی که اردیبهشتی ها به دنبال ثبات اند. آنها دوست دارند آرام یک جا بنشینند و اطراف را تماشا کنند که اصلا با روحیه فعال و خستگی ناپذیر فروردینی ها جور در نمی آید. شاید این دو بتوانند همکاران خوبی برای هم باشند اما رابطه آنها به عنوان یک زوج مدت زیادی دوام نخواهد آورد.

 متولدین این ماهها با هم تفاهم ندارند

اردیبهشت و آذر

اردیبهشتی ها علاوه بر آن که نمی توانند با فروردینی ها جور در آیند، با متولدین آذر هم به مشکل بر می خورند. آذری ها دوست دارند که مدام به بیرون از خانه و میهمانی بروند و از لحظه لحظه زندگی شان لذت ببرند در حالی که اردیبهشتی ها خانه و فضای آرام آن را ترجیح می دهند.

اردیبهشتی ها عاشق ثبات اند، آنها دوست دارند که از جایگاه شان در رابطه ای که در آن به سر می برند، آگاه باشند، در حالی که آذری ها عاشق بازی کردن اند. اگر چه آنها در کوتاه مدت و در زمان های خوشگذرانی با هم شاد خواهند بود اما آتش عشق شان مدت زیادی دوام نخواهد داشت. بهترین انتخاب برای اردیبهشتی ها متولدین ماههای تیر، اسفند و دی، که آنها نیز به دنبال امنیت و آرامش اند، هستند.

خرداد و اسفند

خردادی های عاشق گشت و گذار، خوشگذرانی و ماجراجویی اند، به همین دلیل به فردی پر انرژی چون خودشان احتیاج دارند تا پابه پایشان برود. بدترین انتخاب برای آنها متولدین ماه اسفند است، زیرا آنها افراد کمال گرایی هستند و تمام زندگی شان روی برنامه است. به همین دلیل دوست ندارند که ناگهان تغییری در برنامه هایشان ایجاد شود، کاری که خردادی ها در آن تبحر خاصی دارند. بنابراین بهتر است که متولدین خرداد از برقراری ارتباط عاطفی با اسفندی دوری کنند زیرا ممکن است بی آنکه بدانند، فرد مقابل شان از آنها ناراحت و ترک شان کند. بهترین انتخاب برای خردادی ها متولدین ماه مهر، بهمن و فروردین است.

تیر و بهمن

متولدین ماه تیر مانند آب آرام و صبورند، به همین دلیل است که با بهمنی ها جور در نمی آیند. آنها به دنبال توجه و عشق می گردند در حالی که بهمنی ها افرادی مستقل و بی پروایند.

این زوج در کنار هم مدام جرو بحث خواهند داشت، زیرا تیری ها افرادی سنتی با طرز فکر ثابت و قراردادی، به خصوص در مورد مسائل عاطفی، هستند در حالی که بهمنی ها روحی آزاد دارند و ترجیح می دهند در مورد مسائل عاطفی که دست و پای آنها را می بندد، صحبت نکنند. در این شرایط متولدین ماه تیر می خواهند که مدام شریک زندگی شان را، چه در ملا عام و چه در خلوت خانه، تصحیح کنند و درست و غلط را یادش دهند. بنابراین بهتر است که متولدین ماه تیر به دنبال افرادی که در ماههای اردیبهشت، آبان و شهریور یه دنیا آمده اند، باشند. تنها در این صورت عشق و امنیت را احساس خواهند کرد.

 متولدین این ماهها با هم تفاهم ندارند

مرداد و دی

مردادی ها کمال گرا هستند به همین دلیل نمی توانند با متولدین ماه دی زندگی موفقی داشته باشند. آنها به دنبال یک زندگی لاکچری می گردند، در حالی که متولد ماه دی محتاط کارند. اگر مردادی ها زمان زیادی را با متولدین دی بگذرانند حوصله شان سر خواهد رفت زیرا که آنها به شدت خلاقند و دوست دارند که مدام چیزهای جدید را تجربه کنند و این در حالی است که متولدین دی ثبات را می پرستند

بهترین انتخاب برای مردادی ها متولدین آذر، فروردین، خرداد که عاشق رهایی، ماجراجویی و رویدادهای اجتماعی هستند، می باشد.

شهریور و مهر

متاسفانه، شهریوری ها انتخاب خوبی برای متولدین ماه مهر نیستند. آنها افرادی منطقی و آرامند که تحمل بی برنامه گی را ندارند، در حالی که متولدین ماه مهر به دنبال هیجان و گشت وگذار می گردند. به عنوان مثال در یک روز برفی، شهریوری ها در خانه می مانند، حال که مهری ها هر چه سریع تر به بیرون از خانه زده و دوست دارند نهایت استفاده را از این روزها بکنند. بنابراین بهتر است که متولدین شهریور به دنبال افرادی باشند که به خواسته های آنها احترام می گذارند. متولدین اردیبهشت، دی و تیر از بهترین انتخاب های آنها خواهند بود.

 متولدین این ماهها با هم تفاهم ندارند

مهر و تیر

متولدین ماه مهر نه با شهریوری ها و نه با تیری ها سازگاری ندارد. مهری ها افرادی پر جنب و جوش و اجتماعی هستند که به دنبال یک پایه برای خوشگذرانی هایشان می گردند، درحالی که تیری ها زاویه دیدی کاملا متفاوت دارند. آنها به دنبال آرامش و امنیت اند،  به همین خاطر زوج خوبی برای یکدیگر نخواهند بود و قطار زندگی شان به سرعت از ریل خارج می شود. متولدین ماه تیر فکر می کنند که متولدین ماهری ها قدردانشان نیستند و به رابطه عاطفی شان نیز توجه زیادی نشان نمی دهند. پس بهتر است که متولدین مهر برای پیدا کردن نیمه گمشده شان به دنبال بهمن، خرداد و آذری ها که با روحیه اجتماعی شان سازگارند، باشند.

آبان و فروردین

 آبانی ها یکی از جذاب ترین و در عین حال مرموزترین افراد هستند، به همین دلیل انتخاب خوبی برای فروردینی ها نخواهند بود. آنها دوست دارند که بر همه چیز، به خصوص رابطه عاطفی شان، کنترل داشته باشند و این در حالی است که فروردینی ها افراد مستقلی هستند که از مبحوس بودن بیزارند. همین موضوع حسادت طرف مقابل را بر می انگیزند و باعث درگیری و در نتیجه جدایی می شود.  اگر چه غرور و یک دندگی گاهی خوب است اما اگر دو طرف رابطه این خصوصیات را داشته باشند، در حل اختلاف نظرهایشان به مشکل بر می خورند. بهترین شریک زندگی برای آبانی ها، متولدین تیر، دی و اسفند هستند.

 متولدین این ماهها با هم تفاهم ندارند

آذر و شهریور

زندگی آذری ها بدون ماجراجویی و هیجان پیش نمی رود، به همین دلیل شریک زندگی شان نیز باید فردی پر انرژی باشد تا بتواند پا به پای آنها پیش رود. از طرفی شهریوری ها افرادی محتاط اند که امنیت و نظم دو پایه زندگی شان است. به همین دلیل این دو انتخاب خوبی برای هم نخواهند بود.

زندگی با شهریوری ها، زندگی در طبیعت است و چون این با خصوصیات آذری ها به هیچ عنوان جور در نمی آید، آذری ها را آزار خواهد داد به طوری که در جاهای دیگری به دنبال شریکی ایده آل برای خود می گردند. رابطه متولدین این ماه با یکدیگر پر از اشک و آه خواهد بود. بنابراین بهتر است که آذری ها با فروردین، بهمن و مردادی ها رابطه عاطفی خود را اغاز کنند.


منبع: برترینها

هدیه های خلاقانه برای روز مادر

روزنامه هفت صبح: ۲۹ اسفند امسال با چند مناسبت مهم تاریخی و مذهبی متبرک شده است. یکی از آنها سالگرد ولادت حضرت زهرا (س) است که ما آن را با عنوان روز مادر هم جشن می گیریم. اگر شما هم در خرید هدیه این روز خاص دچار مشکل می شوید، این راهنما احتمالا می تواند کار راه انداز باشد چون با وسواس و سلیقه از میان کلی محصول مختلف انتخاب شده است.

به عنوان مثال عطرهایی را انتخاب کرده ایم که در فروشگاه های آنلاین با تخفیف ۴۰ تا ۵۰ درصدی عرضه شده اند و به همین خاطر می توانند انتخاب های بهتری باشند. به غیر از عطر که انتخاب همیشگی است، شما می توانید روی خرید ابزارهایی تازه که به هیچ وجه کاربری آنها پیچیده نیست حساب باز کنید.

مثلا با انتخاب ابزارهای مدرن آشپزخانه می توانید زمان بیشتری به مادرتان هدیه دهید. اگر او از جمله افرادی است که زیاد کار می کند و معمولا از درد ناحیه شانه و گردن گلایه دارد، ماساژورهای مخصوص را توصیه می کنیم. یک کفش و فر کننده مو هم جزو هدیه های مخصوص دسته بندی می شود که باید با توجه به سلیقه خودتان درباره اش تصمیم بگیرید.

۱٫ شیشه پاک کن Nilfisk Smart-280MM

شیشه پاک کن نیلفیکس مدل Smart-280MM شبیه هیچ کدام از ابزارهایی که تا به حال دیده اید نیست؛ این محصول با طراحی ارگونومیک می تواند به عنوان یک دستگاه شستشو و خشک کردن کارآمد برای پنجره ها، کاشی ها، سطوح شیشه و آینه استفاده شود. جمع آوری آب در این دستگاه توسط یک نازل T شکل و موتور مکنده متصل به آن انجام می شود که انرژی خود را از باتری لیتیومی ۱۶۰۰ میلی آمپری تامین می کند.

 هدیه های خلاقانه برای روز مادر

این باتری پس از هر بار شارژ کامل می تواند تا ۲۵ دقیقه دوام بیاورد. به این ترتیب پس از تمیز کردن شیشه با اسپری و پد نظافت مخصوص، می توانید به کمک سیستم مکش بدون به جا ماندن هیچ ردی، آب را از روی شیشه خشک کنید. آن را طوری طراحی کرده اند که بتواند از پس گوشه های شیشه هم بربیاید. از نکات مثبت آن طراحی سبکش است.

قیمت ۱۸۰ هزار تومان


۲٫ فر کننده مو پروویوی مدل PW-4120

فر کننده مو Prowave مدل PW-4120 دارای مخزنی حرارتی با یک میله سرامیکی در وسط است. به کمک گیره تعبیه شده داخل مخزن حرارتی و موتور چرخشی دستگاه، موها به دور میله داغ جمع می شوند. برای این کار باید یک دسته مو را داخل مخزن قرار داده و انبر را بست تا موتور شروع به چرخیدن کند و موها را به دور میله بپیچد. جهت چرخش میله را می توان در سه وضعیت چپ، راست و حالت خودکار تنظیم کرد.

 هدیه های خلاقانه برای روز مادر

فر ایجاد شده در حالت چپ و راست نظم بهتری داشته و حالت خودکار طبیعی تر به نظر می رسد. چنانچه موها مدت زیادی در معرض حرارت باشند، ممکن است آسیب ببینند. برای رفع این مشکل یک تایمر در نظر گرفته شده است که می توان آن را تنظیم کرد. با توجه به نوع مو و فر دلخواه می توان یکی خاز سه حالت را انتخاب کرد. حرارت فر کننده در سه دمای ۱۹۰، ۲۱۰ و ۲۳۰ درجه سانتیگراد قابل تنظیم است.

تا رسیدن به دمای تنظیم شده عدد آن به شکل چشمک زدن باقی می ماند و دمای لحظه ای روی صفحه نمایش داده می شود. به کمک PTC به کار رفته در هیتر دستگاه در زمان کمی به دمای مورد نظر می رسد. سیم برق در محل اتصال به بدنه حالت چرخشی دارد که استفاده از دستگاه را آسان تر می کند.

قیمت: ۴۱۳ هزار تومان


۳٫ ماساژور کتف و گردن بست رست مدل MX-02A

ماساژ قسمت گردن و شانه یکی از لذت بخش ترین و البته حساس ترین ماساژهاست. به دلیل حساسیت گردن، ماساژ این قسمت از بدن باید با دقت و به طور کاملا اصولی انجام شود؛ به همین جهت استفاده از دستگاه ماساژور بهتر خواهد بود.

هدیه های خلاقانه برای روز مادر

«ماساژور کتف و گردن مدل MX-02A» یکی از همین دستگاه هاست. این دستگاه با داشتن اشعه مادون قرمز در رفع خستگی و همچنین کاهش درد ناشی از کارهای سخت روزانه بسیار مفید خواهد بود. این مدل دارای دسته هایی بلند است که به شما این امکان را می دهد  دیگر قسمت های بدن نظیر دست و پا را با آن ماساژ دهید.

این محصول چهار گوی ماساژ دهنده دارد که با داشتن سه برنامه ماساژ اتوماتیک، ماساژ مطلوبی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. میزان سرعت ماساژ نیز در این مدل قابل تنظیم خواهد بود. استفاده از این محصول برای تمام افراد، به خصوص برای کسانی که کار دفتری یا اداری انجام می دهند و یا افرادی که در طول روز مدت زمان زیادی را با کامپیوتر کار می کنند، پیشنهاد می شود.

قیمت: ۳۳۷ هزار تومان


۴٫ کفش راحتی آدیداس مدل ZXFlux ADV Tech

کفش راحتی آدیداس مدل ZXFlux ADV Tech کفشی مناسب برای استفاده روزمره است. این کفش دارای قابلیت تهویه هوا است و شرایطی برای شما فراهم می کند تا در استفاده طولانی مدت و مستمر از این کفش، فضای داخلی آن بوی نامطبوع به خود نگیرد و پای شما خشک و خنک بماند.

 هدیه های خلاقانه برای روز مادر

در قسمت های کناری این کفش نوارهایی طراحی شده تا با در بر گرفتن پا، شکل ظاهری کفش را به خوبی حفظ کند زیرا این کفش برگرفته از سری ZX8000 است که دارای انعطاف پذیری و دوام مناسبی است تا شما بتوانید از این کفش روی انواع سطوح استفاده کنید. در کفش راحتی ZXFlux ADV Tech لایه میانی EVA نیز طراحی شده که با جذب فشارهای وارد از زمین مانع از خسته شدن شما می شود تا این کفش را به عنوان کفشی تمام عیار برای استفاده روزمره تبدیل کند.

قیمت: ۴۰۰ هزار تومان


۵٫ انواع عطر

اگر دارید با خودتان فکر می کنید که خرید عطر به فکر هر کسی می رسد و به هیچ وجه خلاقانه نیست، سخت در اشتباهید. بخش خلاقانه این انتخاب در انجام عملیات خرید توسط فروشگاه های آنلاین خلاصه می شود. بعضی از آنها نه تنها در این ایام خاص بلکه در کل سال بخشی برای فروش عطر با تخفیف ویژه دارند که گاهی ممکن است تا ۴۰ یا ۵۰ درصد هم برسد.

 هدیه های خلاقانه برای روز مادر

معمولا همین اختلاف قیمت خیلی ها را به شک می اندازد و باعث می شود فکر کنند کلکی در کار است اما شما زرنگ باشید و تنها به فروشگاه های آنلاین معتبر سفارش دهید. در این صورت می توانید مثلا ادوپرفیوم زنانه نیناریچی ۲۹۷ هزار تومانی را تنها ۱۶۵ هزار تومان بخرید یا برای پرفیوم زنانه کارتیه مدل MustDeCartierGold که در حالت عادی ۵۳۰ هزار تومان قیمت دارد، ۴۰۰ هزار تومان پرداخت کنید. امکان خرید با بودجه های اقتصادی تر هم وجود دارد؛ مثلا می توانید Narciso را که به طور معمول ۴۱۰ هزار تومان است.

حدود ۲۹۵ هزار تومان بخرید.


۶٫ جارو شارژی فکر مدل AS1072NT

جارو شارژی فکر مدل AS1072NT زیبا، سبک و کارآمد است. استفاده از جارو شارژی آزادی عمل و راحتی بیشتری برای نظافت منزل به شما می دهد. این دستگاه ابعاد کوچک و وزن کمی دارد. در نتیجه باعث می شود تا کار کردن با آن آسان شود. این جاروی شارژی به صورت دستی کار می کند. نوع باتری NiMH با ولتاژ ۷٫۲ باعث می شود تا قدرت و دوام بالایی داشته باشد. زمان شارژ این دستگاه ۷٫۵ ساعت است تا ۱۵ دقیقه فعالیت کند.

 هدیه های خلاقانه برای روز مادر

البته اساسا این جاروها برای کارهای کم و کوتاه مدت است و با توجه به قرارگیری جارو روی پایه شارژر تقریبا هیچ وقت کار را لنگ نمی گذارد. گنجایش مخزن ۰٫۴ لیتری این جارو به کارآیی آن می افزاید. جارو شارژی فکر مدل AS1072NT دارای سری های متنوع بوده و کناره و خطی است تا بهترین عملکرد را داشته باشد. فکر محصولات خود را به ۱۰۶ کشور جهان از جمله ایران و ترکیه صادر می کند. این کارخانه جزو اولین برندهای لوازم خانگی دنیا است.

قیمت: حدود ۲۸۰ هزار تومان


۷٫ ابزارهای آشپزخانه

کافی است سرتان را بچرخانید تا در آشپزخانه کلی وسیله جور واجور برقی ببینید که با کلی دقت و وسواس خریداری شده اند. احتمالا آن وسط انواع و اقسام خرد کن و چرخ گوشت و آبمیوه گیری می بینید که از برندهای معتبری انتخاب شده اند اما فعلا بدون کاربری گوشه ای از آشپزخانه خاک می خورند. چرا؟

احتمالا به این خاطر که همه شان از برق استفاده می کنند و کار کردن با آنها نیازمند پشت سر گذاشتن دوره های تخصصی است. طبیعی است که مادرها در افتادن با چنین وسایلی را دوست نداشته باشند و کار کردن با آنها برای شان گیج کننده باشد. در عوض می توان از وسایل مدرن و تازه استفاده کرد که دست بر قضا کاملا شیک و آبرومند ساخته شده اند اما به خاطر فرآیند مکانیکی ساده شان دوست داشتنی تر به نظر می رسند. اگر کمی در فروشگاه های جدید لوازم خانگی بگردید حتما می توانید چندتایی از آنها را پیدا کنید.


منبع: برترینها

هدیه روز مادر را ۱۵ درصد ارزان‌تر بخرید

هدیه روز مادر را ۱۵ درصد ارزان‌تر بخرید

روز مادر، امسال با ورود به سال جدید مقارن شده است. دقیقا زمانی که سر همه خیلی شلوغ است. برای اینکه نگذارید این شلوغی آخر سال، مانع تهیه‌ی یک هدیه‌ی به یاد ماندنی برای زنان ارزشمند زندگی‌تان شود، خوب است جای وقت صرف کردن در این فروشگاه و آن مرکز خرید، سری به فروشگاه اینترنتی دیجی استایل بزنید که همه چیز را یک‌جا در خودش جا داده و یک تخفیف هیجان‌انگیز هم دارد!

هدیه روز مادر را 15 درصد ارزان‌تر بخرید

خرید کفش مجلسی، هدیه‌ای برای مادران

برای مادرهایی که خرید کردن و رفتن از یک فروشگاه به فروشگاه دیگر جز خستگی چیزی برایشان ندارد، این شما هستید که باید آستین بالا بزنید. یکی از ایده‌هایی است که می‌توانید سراغ آن بروید. کافی است سایز پای مادرتان را بدانید و وارد فروشگاه اینترنتی دیجی استایل شوید. برای خرید کفش زنانه وارد بخش مورد نظرتان شوید و خرید اینترنتی کفش را شروع کنید. مدل‌ها بسیار متنوع و زیبا هستند. 

چرم مشهد و برندهای دیگر

محصولات چرمی ایده‌های خوبی برای هدیه دادن در روز زن هستند. با سر زدن به فروشگاه اینترنتی دیجی استایل به محصولات برندهای معتبری مثل چرم درسا و چرم مشهد دسترسی پیدا خواهید کرد و می‌توانید هدیه‌ی نفیسی برای عزیزانتان تهیه کنید. این سایت به نوعی و چرم درسا است، فقط به صورت اینترنتی و بدون هر گونه اتلاف وقت. 

خرید مانتو اینترنتی، تجربه‌ای جدید

با توجه به مصادف شدن تولد حضرت فاطمه (س) و ایام نوروز ، خوب است هدیه‌ای بگیرید که در ایام نوروز هم کاربردی باشد. پیشنهاد ما این است که حتما سری به بخش مانتو مجلسی در فروشگاه اینترنتی دیجی استایل بزنید و برای ، مدل‌هایش را از نظر بگذرانید. مطمئن باشید می‌توانید گزینه‌های شیکی پیدا کنید که تمام ایام عید و بعد از آن، یادآور شما خواهند بود. 

کفش ورزشی زنانه، هدیه‌ای برای ورزشکارها

با عوض شدن فصل و رسیدن بهار، پیاده‌روی و ورزش دوباره به زندگی آدم‌ها برمی‌گردند. اگر دوست دارید همسر یا مادرتان را با هدیه‌ای ورزشی و با کیفیت شاد کنید، خوب است خرید کفش ورزشی زنانه از برندهای ریباک و آدیداس را در نظر داشته باشید. دیجی استایل، نمایندگی کفش آدیداس و برندهای ورزشی دیگر را به صورت اینترنتی دارد. روی این سایت می‌توانید انواع خرید کفش ورزشی را خیلی آسان انجام دهید و به انواع مدل کفش زنانه دسترسی داشته باشید. 

خرید کرم، یک هدیه‌ی تکمیلی

اگر قصد خرید لوازم آرایش دارید یک نکته‌ی اساسی را به خاطر داشته باشید. بهتر است به جای یک قلم، چند قلم وسیله‌ی آرایشی بخرید تا ارزش هدیه‌ی شما را بیشتر نشان دهد. ضمن اینکه می‌توانید خرید کرم و محصولات بهداشتی را در کنار این اقلام قرار دهید و خودتان ست بسازید. این ست را به راحتی از فروشگاه اینترنتی مد و لباس دیجی استایل تهیه کنید. 

چطور ۱۵ درصد تخفیف ویژه بگیرم؟

کمپین «قدر تو را می‌دانم» به مدت یک هفته از ۲۲ اسفند تا روز آخر این ماه، یعنی سی‌ام برپاست. امتیاز بزرگی که برای مشتریانش در این کمپین در نظر گرفته «کد تخفیف ۱۵ درصدی» است که روی همه‌ی کالاهای تخفیف‌ نخورده‌ی زنانه قرار دارد. کافی است کلمه‌ی MEHRBANI را به عنوان کد تخفیف وارد کنید  و هدیه‌تان را ۱۵ درصد ارزان‌تر بخرید. هدیه شما،  طی یک الی دو روز و با ضمانت بازگشت یک هفته‌ای به دستتان خواهد رسید. 


منبع: برترینها

کودکانی که در سال ۹۵ شکنجه شدند…

سالنامه روزنامه ایران – سمانه شهباز: سال ۹۵ هم مانند سال های قبل مراکز پلیس و دادسراها و محاکم با پرونده های کودک آزاری خردسالان بی پناهی رو به رو بودند که دل هر انسانی را به درد می آورد. پرونده های تلخ و دلخراشی که قربانیان شان دختران و پسرهای کوچک و بی دفاعی بودند که آماج نامهربانی پدر و مادر، یا مادر و پدرخوانده شان قرار گرفتند. آنها که به جای دستان مهربان نوازشگر روی سرهایشان، سیخ داغ، آتش سیگار و مشت و لگدهای هولناک را حس کردند.

رهایی دخترک از شکنجه گاه خانوادگی

پرونده ستایش کوچولو یکی از تلخ ترین حوادثی بود که سال گذشته مطرح شد و تحت رسیدگی قرار گرفت. دخترک چشم هایش را بسته بود. گویی نمی خواست چیزی جز سیاهی بببند. حق هم داشت چرا که دنیایش حسابی تیره و تار بود. قلب کوچکش مثل گنجشک می تپید. در جست و جوی پناهگاهی امن بود. اما…

 کودکانی که در سال 95 شکنجه شدند...
می ترسید و اشک می ریخت. پدر و مادر همیشه اصلی ترین تکیه گاه های هر فرزندی به شمار می روند. اما افسوس که برای ستایش کوچولو این دو واژه کابوس روزها و شب هایش شده بودند. دست های کوچک و بدن نحیفش پر از زخم هایی بود که با سیخ داغ و سیگار سوزانده شده بودند. نامهربانی ها قلب کوچکش را به درد آورده بود. تنها اشک می ریخت و ضجه می زد. دست و پای کوچکش با ضربه های مادر نامهربان و مشت و لگدهای ناپدری معتادش شکسته بود او تنها سه سال دارد اما به اندازه یک عمر طولانی عذاب کشیده بود.

عصر شنبه اول آبان بود که فردی ناشناس به داد دردهای پنهان این کودک رسید و طی تماس با اورژانس اجتماعی رفسنجان پرده از شکنجه های ستایش برداشت؛ بلافاصله هم ماموران به محل اعزام شدند و با کنار زدن پتویی که ستایش بی پناه لرزان و هراسناک زیر آن قرار داشت آثار زخم بر سر و صورت و بدنش را دیده و او را به بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) انتقال دادند.

در بررسی ها مشخص شد ساق پای چپ دخترک نگون بخت شکسته بود. آثار شکستگی قدیمی هم روی ساعد دست راستش به چشم می خورد. علاوه بر کبودی چشم چپ، آثار سوختی روی پشت، سینه و شکم وی دیده می شد به همین خاطر وی تحت مراقبت های ویژه پزشکان قرارگرفت.

بررسی ها نشان داد این فرشته معصوم هر روز از سوی مادر و ناپدری معتادش شکنجه می شد.

سرانجام نیز آنها شناسایی و دستگیر شدند و در انتظار زمان محاکمه هستند. اما ستایش نیز به بهزیستی سپرده شد تا شاید بخشی از رنج هایش در آنجا التیام یابد.

شکنجه های وحشیانه «آتوسا»

یکی دیگر از قربانیان کودک آزاری های فجیع، دخترک یکساله ای به نام آتوسا بود که به جای دست های نوازشگر مادرش، با ته مانده آتش سیگار او بارها سوخته بود.

«آتوسا» حاصل ازدواج پدر و مادری معتاد بود. پدری ۴۰ ساله و مادری ۳۸ ساله که ساکن شهرستان نیشابور بودند و تجربه مصرف انواع مواد مخدر را داشتند.

 کودکانی که در سال 95 شکنجه شدند...
هر بار که مواد مخدر به دست والدین کودک بینوا نمی رسید و پولی در بساط شان نداشتند تا مواد بخرند، این دخترک یکساله باید تاوان عصبانیت های والدینش را پس می داد. زن و شوهر برای ساکت کردن کودک، بدنش را با سیم کبود می کردند و دست آخر نیز با ته سیگارهایشان بدن نحیف او را می سوزاندند. دخترک پس از رهایی از اسارتگاه خانوادگی، تحت مراقبت بهزیستی قرار گرفت و والدینش هم در انتظار محاکمه به سر می برند.

دختر ۱۰ ساله قربانی شکنجه نامادری

اواخر خردادسال گذشته بود زن و مرد پریشان حالی، معصومه ۱۰ ساله را که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد به بیمارستان تهران پارس رساندند. در بررسی های مقدماتی پزشکان مشخص شد دخترک به دلیل مشکلات تغذیه ای به شدت سوءتغذیه دارد و آثار زخم، جراحت و شکستگی های متعدد نیز در بدنش به چشم می خورد. سطح هشیاری اش در وضعیت اضطراری قرار داشت. آثار متعدد سوختگی با سیگار در بدن معصومه کوچولو  دیده می شد. روی قفسه سینه اش هم آثار سوختگی و کبودی های قدیمی وجود داشت.

آثای شکستگی های قدیمی که به مرور زمان و بدون هیچ درمانی جوش خورده بود، همه حکایت از آن داشت که دخترک به شدت تحت شکنجه قرار گرفته است. خونریزی مغزی اش باعث شد که خیلی سریع به بخش مراقبت های ویژه منتقل شود.

همزمان با شروع درمان دخترک، ماجرا به پلیس هم اعلام شد. معصومه چندین روز تحت درمان قرار گرفت تا اینکه بهبودی نسبی به دست آورد و به محض زبان گشودن پرده از شکنجه های نامادری اش برداشت. یکی از نزدیکان دخترنگون بخت نیز به ماموران گفت: پدر و مادر معصومه سال ۸۲ با یکدیگر ازدواج کردند اما تنها ۵ سال پس از تولد دخترک، والدینش جدا شدند. در این میان پدر معصومه با زنی مطلقه که داری ۲ فرزند بزرگ بود ازدواج کرد. همان موقع هم بدرفتاری های نامادری با معصومه کوچولو آغاز شد. این در حالی بود که مادر معصومه اجازه دیدن او را نداشت و هر چند سال یک بار می توانست مخفیانه او را ببیند. اما هرگز نمی دانست دخترش در چه شرایط سختی نزدگی می کند.

مادر دلشکسته زمانی از اوضاع وخیم دخترش باخبر شد که او در کما بود.

پرونده شکایت از نامادری معصومه در دادسرای ناحیه ۴ تهران مطرح شد. از طرفی پدر معصومه نیز از همسر دومش به دلیل آزا و شکنجه دخترش شکایت کرد. اما چند روز بعد همسرش مهریه اش را به اجرا گذاشت و پدر معصومه را به زندان انداخت. هر چند معصومه با تلاش تیم درمانی به هوش آمد اما مادرش همچنان در انتظار محاکمه عاملان شکنجه فرزندش هستند.

مرگ دلخراش محمدامین

«محمدامین» پسرک ۹ ساله ای بود که سال گذشته در مشهد مورد کودک آزاری بی رحمانه قرار گرفته بود. او که دچار مرگ مغزی شده بود به بیمارستان انتقال یافت اما متاسفانه به خاطر شدت صدمات وارده جان باخت.

 کودکانی که در سال 95 شکنجه شدند...

آثار کودک آزاری های بی رحمانه ای که روی بدن «محمدامین» نقش بسته بود همه اعضای تیم درمانی، بازپرس و ماموران را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. در ادامه نیز مشخص شد او نیز قربانی طلاق شده است.

ناپدری ۳۴ ساله  این کودک که وی را به مرکز درمانی رسانده بود در بازجویی ها به قاضی ویژه قتل عمد گفته بود: وقتی از همسرم جدا شدم دختر خردسالی داشتم که با مادرم زندگی می کند. پس از آن با زن دیگری که پسر ۹ ساله ای داشت ازدواج کردم. اما از وقتی بیکار شدم همسرم با ماشین مسافرکشی می  کرد تا امور زندگی را بگذرانیم. در این میان «محمدامین» پسر ۹ ساله همسرم که به بیماری آسم مبتلا بود دچار سرماخوردگی شد که او را نزد پزشک بریدم و طی چند روز آمپول هایش را تزریق کردیم اما وقتی آخرین آمپول را به او تزریق کردیم و به منزل بازگشتیم در حال تعویض لباس، ناگهان صدای افتادن چیزی توجهم را جلب کرد.

وقتی به عقب برگشتم دیدم که «محمدامین» بیهوش روی زمین افتاده است. در این هنگام با اورژانس تماس گرفتیم و او را که به حالت کما رفته بود به بیمارستان ثامن رساندیم اما پزشکان با مشاهده وضعیت وخیم «محمدامین» او را به بیمارستان اعزام کردند اما او روی تخت بیمارستان جان سپرد.

ناپدری پسر کوچولو در پاسخ به سوال بازپرس درباره آثار سوختگی و کبودی وحشتناک روی بدن پسرک گفت: او بچه بیش فعالی بود که «خودآزاری» می کرد. گاهی با فندک خودش را می سوزاند! چند روز قبل هم زمانی که از مدرسه به منزل باز می گشت داخل جوی آب افتاده بود!

او در پاسخ به این سوال که «چرا آثار کبودی و سوختگی را به پزشک معالج نشان ندادی؟» گفت: «من این آثار را ندیده بودم!!»

مادر پسرک بی گناه نیز گفت: همسر اولم مردی معتاد بود که از او جدا شدم و پس از آن با این مرد (ناپدری) ازدواج کردم. اما تنها از ۲ روز قبل متوجه آثار سوختگی و کبودی روی بدن پسرم شدم! با این حال آنها تا زمان رفع ابهام های موجود در پرونده راهی زندان شدند.


منبع: برترینها

شال و روسری های بهار ۹۶ اینجاست (۱)

برترین ها: بهار را با شکوفه و جوانه ها می شناسیم… با خنکی و سبکی و باران و آفتاب مطبوع و نسیم ملایم… تعجبی ندارد که بهار همیشه الهامبخش طراحان مد و فشن بوده است و هر چند سال یک بار طرح های پر گل و رنگارنگ در دنیای فشن دوباره مد می شوند و دیزاینرها از کت و شلوار گرفته تا کیف و کفش از طرح گل و بته و شکوفه استفاده می کنند.

شاید معروفترین برندی که از طرح های شلوغ گلدار استفاده می کند برند دولچه و گابانا باشد، ولی طراحان دیگر نیز در کلکسیون های جدید رنگ های شاد و طرح های زیبایی پیاده کرده اند و شال و روسری یکی از بوم های موردعلاقه طراحان برای پیاده کردن طرح های زیباست.

در اینجا جدیدترین شال و روسری های برندهای برتر دنیا برای کلکسیون های بهار ۲۰۱۷ شان را مشاهده می کنید.
 
روسری های کلکسیون بهار ۲۰۱۷ کریستین دیور

 شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
 


روسری های کلکسیون بهار ۲۰۱۷ گوچی

 شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
 

شال و روسری های کلکسیون بهار ۲۰۱۷ فندی

 شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
 شال و روسری های کلکسیون بهار ۲۰۱۷ الکساندر مک‌کوئین

 شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1) 
شال و روسری های برندهای مختلف برای بهار 2017 (1)


منبع: برترینها

نارنجک‌های چهارشنبه‌ سوری، داعش را نابود می‌کند

«تخلیه هیجان» مهمترین دلیل تبدیل چهارشنبه سوری به چهارشنبه سوزی است. به همین بهانه سراغ دانیال سیاوش رفتیم، شخصیت هیجان طلبی که در زندگی اش هم آتش نشان بودن را تجربه کرده و هم بدلکاری را!

مجله مهر:همه آتش نشان ها یک «سیاوش» درون دارند برای روزهایی که قرار است دل به آتش بزنند و از آن بیرون بیایند. یک نفر که انگار از لا به لای ابیات فردوسی و افسانه های شاهنامه بلند شده و به جان تک تکشان نشسته تا از چیزی نترسند. دانیال یکی از همین آدم ها بوده آن هم با نام خانوادگی «سیاوش» که انگار قرار است به واسطه همین فامیلی سر و کار داشتن با آتش برایشان حکم یک شغل خانوادگی را پیدا کند. پدر دانیال عضو اسبق تیم مدیریت بحران ستاد وزارت نفت بوده و مادرش امدادگر،  او جزو آن دسته از آدم های هیجان طلب است.

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
برای همین آتش نشانی یکی از چند کار و شغلی است که او در تمام این سال ها تجربه کرده. . از امدادگری و بدلکاری در گروه مرحوم پیمان ابدی گرفته تا آتش نشانی و دستیار کارگردانی! به بهانه چهارشنبه سوری در یکی از روزهای پایانی سال به سراغ «دانیال سیاوش» رفتیم  تا برایمان از همه تجربیات هیجان انگیزش بگوید. از آتش نشان هایی که بدون شک یکی از چهره های اصلی سال ۹۵ بودند.

به جای شیشه، خودم را می شکستم

آدرنالین چاشنی تمام کارهایی است که دانیال تا به حال برای تجربه کردن به سراغشان رفته. از امدادگری در سال های آخر دبیرستان گرفته تا آتش نشانی و بدلکاری، اما وقتی از او درباره عقبه این همه تجربه هیجان انگیز می پرسیم به جواب متفاوتی می رسیم.« اگر شخصیت الان من را ببرید عقب به یک بچه هفت ساله گوشه گیر و آرام می رسید؛ حتی خانواده من همیشه مدرسه می رفتند و از من شکایت می کردند که این بچه، بچه ای آرام و گوشه گیر است؛ ولی اگر کسی این ها را نداند می گوید لابد این در بچگی اش کلی شیشه پایین آورده. من به جای شیشه شکستن بعدا تا دلتان بخواهد خودم را شکستم و به خودم آسیب زدم.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
از امدادگری و بدلکاری تا دستیار کارگردانی

وقتی پای حرف هایش می نشینید رفته رفته خط زمانی تجربه های متفاوتش را گم می کنید و نمی دانید از کجا به کجا رسیدید. از تجربه امدادگری و آتش نشانی بگیرید تا بدلکاری، دوبلاژ و دستیار کارگردانی تازه به همه این ها کارشناسی در رشته شهرسازی را هم اضافه کنید. اتفاقی که خودش می گوید در بیشتر مواقع مایه سردرگمی دوست های نزدیکش هم می شود؛ اما با همه این ها وقتی از او درباره کارهایش می پرسیم او خودش را امدادگر و آتش نشانی معرفی می کند که پایش به دنیای سینما هم باز شده.«من از اواخر دبیرستان وارد هلال احمر و سازمان امداد و نجات شدم. خیلی سریع در آن پیشرفت کردم و دوره های تخصصی، بیمارستانی، آواربرداری و امداد کوهستان را گذراندم حتی چند عملیات هم رفتم و از آنجا هم پایم به آتش نشانی باز شد. حتی مربی کلاس های آتش نشان داوطلب هم بودم تا جایی که چیزی نزدیک به ۷۰۰ شاگرد داشتم. در سازمان آتش نشانی قبلا بخشنامه ای وجود داشت که آتش نشان های داوطلب را به سه دسته تقسیم می کرد؛ آتش نشان داوطلب، آتش نشان فعال و آتش نشان ویژه چیزی که در حال حاضر وجود ندارد. من جزو آتش نشان های ویژه بودم این آتش نشان ها مثل آتش نشان های رسمی خود سازمان لباس فرم داشتند، شیفت می رفتند و در عملیات شرکت می کردند ولی با این تفاوت که یک سوم حقوق آنها را می گرفتند.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
روز آزمون استخدامی پایم را گچ گرفتم

سیاوش در حال حاضر تمام تمرکزش را روی کار سینمایی گذاشته و در حال حاضر دستیار کارگردان«امیرحسین ماکویی» است. وقتی از او درباره ادامه ندادن آتش نشانی می پرسیم در بین جواب هایش به دو چیز می رسیم یکی تقدیر و دیگری خانواده. خودش می گوید در طول همه این سال ها خانواده اش، هم با شغل او کنار آمده و هم نیامده اند.«من از صفر تا صد به تقدیری که خدا برایم در نظر می گیرد اعتقاد دارم و فکر می کنم گاهی اوقات بعضی از اتفاقات را از قصد برای آدم رقم می زند. من در آن مدتی که در آتش نشانی بودم به صورت موازی در گروه بدلکاری ارشا اقدسی هم کار می کردم. دو هفته قبل از رسیدن به موعد آزمون استخدامی سازمان که چند مرحله ای هم بود، رباط قدامی مچ پای راست من کش آمد که یک اتفاق طبیعی در تمرینات بدلکاری و ورزشی است؛ ولی همین موضوع منجر شد تا روز آزمون پای من در گچ  باشد و من جا بمانم؛ اما بیشترین چیزی که باعث شد  تا من  رسمی نشوم به خاطر مادرم بود او سال های سال استرس شغل پدرم را داشته؛ پدری که ساعت سه صبح یک دفعه بلند می شد و با بیسیم از خانه بیرون می رفت برای همین هم به من گفت که دیگر نمی تواند استرس کار مرا هم تحمل کند.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
آتش نشان ها یکی دو تا ماموریت اول اشک می ریزند

همیشه برای هر امدادگر یکی دو تا ماموریت اول جزو دشوارترین آنها محسوب می شود ماموریت هایی که قریب به اتفاق با گریه و اشک هم همراه می شود؛ اما  سخت ترین عملیات برای سیاوش عملیات منطقه سعادت آباد بوده؛ سانحه ای  که در آن ۱۸ نفر جان خودشان را از دست دادند.« در دوره بیمارستانی بار اولی که به اتاق عمل رفتم، آنجا خانمی روی تخت بود که یک لحظه احساس کردم شبیه مادرخودم است. همانجا بود که بهم ریختم. گریه ام را نمی توانستند بند بیاورند. اشک می ریختم و مثل بچه ای بودم که شکلاتش را گرفته باشند.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
روایت یک روز معمولی در ایستگاه آتش نشانی

برای فهمیدن اینکه شغلی مثل آتش نشانی تا چه حد می تواند دردسرساز باشد کافی است تا فقط به روایت یک آتش نشان از یک روز معمولی در ایستگاه گوش کنیم. «شیفت های آتش نشانی ۲۴ و ۴۸ است. یعنی ۲۴ ساعت سر کار هستید و ۴۸ ساعت بیکار. روزهای اول من هر دفعه که به ایستگاه می رفتم ایستگاه زنگ نمی خورد( باخنده). بچه های آتش نشان حتی کسانی که رسمی آنجا هستند  با اینکه دوست ندارند عملیات سنگین داشته باشند ولی بعضی مواقع ذوق و شوق انجام عملیات را دارند. من هم همین طور بودم؛ تا اینکه در یکی از روزهای شیفت  از خانه با خودم  غذا برده بودم تا آنجا برای ناهار گرمش کنم. دیدم اولین زنگمان صبح خورد. زنگ پشتیبانی بود.  من و «جواد خوش سیما» اعزام شدیم. یک رستوران در بلوار کشاورز آتش گرفته بود و دود افتضاحی همه جا پخش شده بود.

بچه های ایستگاه ۴۰ و ایستگاه ۱۸ هم بودند. حریق را که اطفا کردیم و به ایستگاه برگشتیم هنوز کفشم را در نیاورده بودم که باز دیدم زنگ ایستگاه خورد. یک زانتیا در میدان امام خمینی آتش گرفته بود رفتیم  و آن را هم خاموش کردیم. موقع برگشت باز هم زنگ ایستگاه خورد. گفتند یک ماشین دیگر هم در میدان حسن آباد، دم در خود ایستگاه آتش گرفته این یکی را هم یکی از بچه ها  سریع رفت و با کپسول خاموش کرد. وقتی به ایستگاه رسیدیم  ظرف غذایم را گذاشتم که گرم شود باز دوباره دیدم زنگ حریق خورد. این بار خانه یک خانواده پاکستانی آتش گرفته بود که تازه زبانشان را هم بلد نبودیم آتش آنجا را هم که خاموش کردیم وقتی به ایستگاه رسیدیم و برگشتیم دیگر خبری از غذای من نبود؛ چون تمامش سوخته بود. بعد از آن دو سه بار دیگر هم زنگ ایستگاه خورد و با بچه ها اعزام شدیم. یادم می آید آن روز که تمام شد جنازه ام به خانه رسید.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
ملاقات خصوصی با خدا

پای احساسی شدن که وسط می آید سیاوش برایمان از گریه آتش نشان ها حرف می زند از  اشک هایی که جز اتاق های در بسته کسی آنها را نمی بیند. نجات دادن و زندگی بخشیدن به آدم ها شاید یکی از عجیب ترین و لذت بخش ترین احساس هایی باشد که هرکسی می تواند آن را در زندگی تجربه کند. مفهوم غریبی که طبق گفته های او انگار کلمات و واژه ها هم بلد نیستند آن را تعریف کنند.« تا صبح هم برایتان بگویم تا وقتی  در آن لحظه قرار نگیرید نمی فهمید چه احساسی است. احساس می کنید که خدا ایستاده و تنها شما را نگاه می کند، یک جوری نگاهتان می کند که انگار فقط شما دو نفرید که دارید با هم حرف می زنید.»

 
ترس چیز خوبی است، آدم نترس نداریم

تصوری که ما از مشاغل پرهیجان و پر خطر داریم این است که حتما «ترس» برایشان مفهوم بیگانه ای است؛ اما دانیال سیاوش می گوید که ما در دنیا آدم نترس نداریم«آدم نترس می شود آدم بی کله. خیلی ها می گویند آدم هایی که بدلکاری می کنند دیگر ترس ندارند ولی ما چنین چیزی نداریم؛ حتی آنها هم ترس دارند به خاطر اینکه ترس به شما در ارزیابی ریسک و خطر کمک می کند؛ ترس لازمه زندگی است اما ترس از چیزهایی که وجود دارد نه ترس از تاریکی.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
روز پلاسکو مادرم لباس هایم را قایم کرده بود

۳۰ بهمن امسال و خبر آتش سوزی پلاسکو و در نهایت فروریختن آن انقدر خبر سهمگینی بود که هنوز که هنوز است یادآوری آن  می تواند برایمان دردناک باشد؛ اما روایت آن روز از زبان دانیال سیاوش به عنوان کسی که یک آتش نشان و امدادگر بوده  قطعا حال و هوای متفاوت تری دارد. « صبح روز پنجشنبه  وقتی پلاسکو اتفاق افتاد من خواب بودم. خواهرم با من تماس  گرفت و گفت خبر داری پلاسکو آتش گرفته؟ پلاسکو در منطقه عملیاتی ما بود، ایستگاه یک. سریع خبرها را چک کردم. ساختمان پایین آمده بود. فقط خدا خدا می کردم که بچه ها زیر آوار نمانده باشند. بلافاصله زنگ زدم به «فخرالدین گودرزی» فرمانده ایستگاه یک، او فقط عربده می زد، گریه می کرد و می گفت که بچه ها زیر آوار ماندند. دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم شروع کردم به گریه کردن و سرگردان این طرف و آن طرف می رفتم.

بگویم در آن حال دنبال چه می گشتم خنده تان می گیرد! فقط داشتم دنبال لباس هایم می گشتم که  بپوشم و سریع بروم. در این حال مادرم هم به خاطر اینکه از این قضیه دور باشم شیطنت کرده بود و لباس هایم را زیر میز قایم کرده بود تا جلوی چشم من نباشد. نمی خواست حسرت بخورم، حسرت چیزهایی که می خواستم به آنها برسم و نرسیدم. لباس های فرمم را پوشیدم ،کارتم را برداشتم و رفتم. وقتی به پلاسکو رسیدم دنیایی بود. فکر کنید که ۲۰۰ تا از رفیق هایت را ببینی که مثل مرغ پرکنده این سمت و آن سمت می دوند و گریه می کنند، انگار که جنگ شده باشد. هنوز هم وقتی به آن روز فکر می کنم ضربان قلبم به ۲۰۰ می رسد.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
از ماست که بر ماست

پلاسکو یکی از تلخ ترین اتفاقات چند سال گذشته بود و آتش نشان ها یکی از چهره های مهم سال. اتفاقی که وقتی در مورد آن صحبت می کنیم، انگار سر درد دل  دانیال سیاوش را باز کرده ایم.« ما ایرانی ها همیشه دنبال مقصر می گردیم. یک نفر که همه تقصیرها را گردن او بیندازیم؛ ولی من فکر می کنم دایره اتهامات پلاسکو انقدر گرد است که هر کاری هم بکنیم نهایتا باز به خودمان می رسیم؛ چون از ماست که بر ماست. امسال همه ما برای آتش نشان ها اشک ریختیم و از آنها به عنوان قهرمان یاد کردیم؛اما شما برگردید به حادثه سه سال پیش خیابان جمهوری همان ساختمانی که از آن دو خانم به پایین پرت شدند و جان خودشان را از دست دادند. درآنجا نردبان آتش نشانی با اختلاف ۱۸ ثانیه باز شد. مقصر اتفاق هم همین آتش نشان ها شناخته شدند. وقتی می گویم از ماست که بر ماست همین است چه در پلاسکو و چه در همین حادثه، خود  ما که ایستاده ایم و عکس سلفی می گیریم یا به محض شلوغی با ماشین توی خط ویژه می پیچیم چرا لحظه ای  به این فکر نمی کنیم که با این ترافیک  یک ماشین آتش نشانی چه طور می تواند  زیر سه دقیقه خودش را به محل حادثه برساند؟»

نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند 
آتش نشان قهرمان است، اسپایدر من نیست

«همه ما دوست داشتیم که دوستانمان از زیر آوار زنده بیرون بیایند ولی باور کنید زیر تل ۲۰ هزار تن آوار با ۷۰۰ در جه حرارت امکان نداشت. آتش نشان ها قهرمان اند اما اسپایدرمن نیستند، لباس آتش نشان ضد حریق است اما ضد مواد مذاب نیست، کلاهش ضد ضربه است ولی  آیرون من نیست.» او هنوز هم وقتی درباره پلاسکو حرف می زند بغض می کند و چشمانش خیس می شود. سیاوش هم جزو آن دسته از کسانی بوده که بعد از سانحه پلاسکو برای امدادرسانی در عملیات آوار برداری حضور پیدا می کند. او می گوید آوار پلاسکو آوار پنکیکی است. یعنی بدترین نوع آوار؛ چون همه چیز در هم پیچیده می شود و هیچ چیز روی هیچ چیز حائل نیست. اما نکته جالب توجه در این عملیات ۹ روزه برای بیشتر ما شایعه ها و نقدهای عجیب و غریبی بود که بین مردم دست به دست می شد.

ایرادهایی که سیاوش معتقد است بیشترشان غیرکارشناسی و غیراصولی بودند.«تقریبا همه آتش نشان هایی که به شهادت رسیدند همان لحظات اولیه و زیر آوار در اثر ضربه به سر جان خودشان را از دست دادند. اما بعد از پلاسکو آدم هایی بودند که نظرات عجیب و فضایی می دادند. به عنوان مثال عده زیادی به خود من پیغام می دادند و می گفتند که چرا سازمان هلی کوپتر ندارد؟ سازمان هلی کوپتر دارد ولی صحبت اینجاست که بعضی ها فکر می کنند عملیات، بازی کامپیوتری است که دوتا دکمه بزنیم آتش خاموش شود.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
مشکل ما نردبان ۷۰متری نیست، زیر ساخت های شهر ما ایراد دارد

نبود و نداشتن امکانات مختلف مثل هلی کوپتر یا نردبان های چندین و چند متری جزو پررنگ ترین شایعاتی بود که بعد از پلاسکو در فضای مجازی منتشر شد تا علامت سوال های زیادی را در ذهن همگی ما ایجاد کند، موضوعی که سیاوش درباره آن این طور می گوید« آتش نشانی تهران در خاورمیانه از لحاظ امکانات و خدمت رسانی رتبه اول را دارد؛ اما نکته اینجاست که بسیاری از تجهیزاتی که ما عکس آن را در دنیای مجازی پخش می کنیم در شهر ما کارایی ندارد. مثل نردبان آتش نشانی که خیلی در موردش صحبت کردند. ما یک نردبان ۳۲ متری داریم و یک ۵۴متری برنتو ولی ما می آییم عکس  یک نردبان۷۰ متری را در فضای مجازی پخش می کنیم؛ اما به این فکر نمی کنیم که این نردبان ۷۰ متری در شهر ما پتانسیل عملیاتی شدن ندارد؛ چون زیر ساخت های شهر ما مشکل دارد.

کسی به این فکر نمی کند که چقدر باید جک این نردبان باز بشود؟ چقدر باید به زمین فشار بیاید؟ ما همین جوری  وقتی روی پیاده رو راه هم می رویم زمین ریزش می کند. این جک را هم  باز کنید ساختمان می آید پایین ، بروید سایت ۱۲۵ را چک کنید ببیند سالانه چند جرثقیل در تهران می افتد؟ جرثقیل می ایستد جک را می زند  زیر زمین خالی می شود و یکدفعه می افتد! ما  فقط نگاه می کنیم و می گوییم فلان ماشین یک موتور هواپیما و چهار تا لوله آب دارد  که وقتی بزنید  چند صد متر آب را پرت می کند. خب این به درد ما نمی خورد!»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
از نبود زندگی هیجان انگیز تا تجمع در پلاسکو

«شاید باید ۱۶ تا از دوستان آتش نشان من جان خودشان را در پلاسکو از دست می دادند تا برای ما فرهنگسازی صورت بگیرد.» راه ندادن به آمبولانس و آتش نشانی، تجمع چند هزار نفره مردم  در محدوده پلاسکو، بستن راه برای امداد رسانی، سلفی گرفتن با لبخند و رفتن روی ماشین آتش نشانی برای عکاسی با موبایل! همه و همه  رفته رفته برایمان به علامت سوال هایی تبدیل می شود مبنی بر اینکه این همه ایراد و فقر فرهنگی از کجاست؟ « من فکر می کنم همه این اتفاقات به عدم وجود زندگی هیجان انگیز بر می گردد. مردم ما هیجان ندارند از طرفی هم دوست دارند آن را تجربه کنند. من حق می دهم به جوانان که دلشان بخواهد هیجان را تجربه کنند. ما هیچ وقت به فکر جایی برای تخلیه هیجان جوانان نبوده ایم؛ چون خود من آدم به شدت هیجان طلبی هستم؛ اگر نبودم این همه کار و تجربه هیجان انگیز عجیب و غریب پشت سر نمی گذاشتم که الان چهارتا پیج در کمرم داشته باشم.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
فوق تخصصان نارنجکسازی نمی دانند تولیداتشان سنسور ندارد

چهارشنبه سوری شلوغ ترین و پر رفت و آمدترین روز برای آتش نشان ها است. دانیال سیاوش هم جزو آن دسته از آدم هایی است که تجربه شیفت در شب چهارشنبه سوری را داشته، آن هم در ایستگاه یک آتش نشانی شهر تهران، ایستگاهی که به قول خودش یکی از زنگ خورترین ایستگاه های شهر به حساب می آید و بین خودشان به تگزاس آتش نشانی معروف است. او می گوید کسی با چهارشنبه سوری مشکل ندارد، مشکل با انفجارهای عجیب و غریبی است که این شب را به کام خیلی ها تلخ می کند.

«من فکر می کنم ما اگر مواد منفجره ای را که در چهارشنبه سوری تولید می شود بفرستیم سوریه، سریعا داعش از بین می رود. توقعی که ما از مردم داریم این است که شب چهارشنبه سوری کمدشان را کنار درخت آتش نزنند تا از روی آن بپرند. کاش فوق تخصصان نارنجک سازی در کشور ما بفهمند که نارنجک ها چیپ الکترو مغناطیسی ندارد که متوجه بشود از دست رها شده، همین که حرارت دست به آن بخورد منفجر می شود. حرف آخرم این است که اگر برای عده ای منفجر کردن کوچه و خیابان ها لذت بخش است تا بچه های آتش نشانی آژیر زنان بیایند و آتش را اطفا کنند. روز چهارشنبه سوری همه جا را منفجر کنند. انتخاب با خودشان است.»

 نارنجک‌های چهارشنبه‌سوری داعش را نابود می‌کند
همه تمرکزم را در سینما گذاشتم/ برای آتش نشان بودن باید عاشق باشی

دانیال سیاوش حالا چند سالی است که دیگر در خود سازمان مشغول به کار نیست. همه تمرکزش را روی دنیای سینما گذاشته و قصد دارد تا همیشه دستیار کارگردان باقی بماند؛ اما با همه این ها می گوید اگر هنوز هم سانحه و حادثه ای اتفاق بیفتد که به کمک احتیاج باشد همچنان پای ثابت امدادرسانی و حضور در محل  است و خودش را یک آتش نشان می داند.آتش نشان هایی که با وجود همه سختی ها و مشقت هایشان نه تنها حقوق چندان زیادی ندارد که حتی در طول همه این سال ها جزو مشاغل سخت محسوب نمی شدند.« من خودم چند سالی است که از سازمان بیرون آمده ام و دیگر آتش نشان نیستم؛ اما همیشه برایم سوال است که چرا آتش نشانی پالایشگاه و آتش نشانی وزارت نفت جزو مشاغل سخت است ولی این  بچه ها نیستند؟ حقوقشان هم ماکسیسم در ماه دو میلیون تومان است؛ یعنی یک حقوق کاملا کارگری. شاید خیلی جمله کلیشه ای به نظر برسد ولی من فکر می کنم کسانی که به سراغ این کار می روند فقط و فقط به خاطر عشق است؛ چون برای آتش نشان بودن باید دیوانه آن باشی و هیچ چیز را نبینی.»


منبع: برترینها

از چاقیِ سال نو در امان بمانید!

ایام عید به دلیل  کاهش فعالیت و افزایش مصرف آجیل و شیرینی می تواند  تهدیدی برای افزایش وزن و چاقی باشد.

با اشاره به نزدیک شدن به ایام نوروز و مصرف تنقلات این ایام در دید و بازدیدها گفت: باید  افراد این موضو ع را مد نظر قرار دهند که فلسفه عید بهانه‌ای برای دیدار دوستان و اقوام است نه  خوردن  بیش از نیاز که  که باعث افزایش وزن  می‌شود.

در این ایام که مصرف شیرینی و آجیل مرسوم است باید مواظب اضافه وزن وچاقی بود. به همین دلیل بهتر است در وعده های غذایی مصرف مواد نشاسته ایی مثل نان، برنج، ماکارونی، غذاهای چرب و سرخ شده و پرروغن کمتر و سالاد و سبزی بیشتر مصرف شود.

 با توجه به این که دورهمی های این ایام با مصرف شیرینی، آجیل و انواع میوه همراه است باید هنگام خرید این  تنقلات به نکاتی توجه کرد. هنگام خرید آجیل باید دقت کرد که مغز دانه ها نباید آفت زدگی داشته باشد. با توجه به درصد بالای روغن در این مواد، نباید طعم تند پیدا کرده باشد در غیر این صورت  این امر  نشانه فساد روغن است.

اجیل ها  نباید دارای رنگ غیرطبیعی باشد چرا که برخی از افراد سودجو به هنگام بودادن برخی از مغزها از رنگ‌های غیرمجاز صنعتی و یا شیمیائی استفاده می‌کنند که مصرف این رنگ‌ها سرطان زا است. همچنین  نباید این اقلام در خارج از فروشگاه درمعرض گردوغبار قرار بگیرند. در واقع این اقلام باید در شرایط خشک و خنک قرار داشته باشند.

بعضا دیده می‌شود مغزها در ویترین مغازه ها در معرض تابش نورمستقیم خورشید می‌باشند که این امر می‌تواند باعث فساد مغزها گردد.

سعی کنید از شیرینی های کوچک، کم شیرین و بدون رنگ‌های مصنوعی و شیمیایی خریداری نمایند. بعضی از فروشندگان ادعا می‌کنند که این رنگها خوراکی است اگرچه ممکن است این رنگها خوراکی باشند ولی مصرف آنها در قنادی ها غیرمجاز است.

رنگ‌های خوراکی فقط در کارخانجات تولید مواد غذائی و با نظارت مسئولین فنی ومطابق با پروانه ساخت هر محصول غذائی باید استفاده شوند تا برای انسان مضر نباشد. از مراکزی شیرینی تهیه نمائید که مطمئن باشید مواد اولیه سالم و بهداشتی استفاده می‌کنند. خرید انواع شکلات تافی، آبنبات، سوهان و سایر شیرینی‌های پرچرب و شیرین را محدود کنید.

 اندازه میوه نقشی در میزان مواد مغذی آن ندارد بلکه حمل و نقل ، نگهداری و شیوه مصرف میوه می‌تواند باعث کاهش انواع ویتامین‌ها خصوصا” ویتامین C شود. برای مثال از پوست کندن و خردکردن میوه برای مدت زمان طولانی خودداری کنید چرا که این امر علاوه بر کاهش برخی ویتامین خصوصا” ویتامین C باعث جذب آلودگی های محیطی خواهد شد.

همچنین میوه های خشک هم اگر در شرایط بهداشتی تهیه شده باشد منابع خوب ویتامین، انرژی و فیبر هستند ولی توجه داشته باشید که میوه های خشک ویتامین کم تر و انرژی بیشتری نسبت به میوه های تازه دارند.

مغز دانه‌ها حاوی موادمغذی همچون روی، ویتامین E، ویتامین‌های گروه B، آهن و منیزیم است. وجود نمک زیاد در آجیل می‌تواند باعث افزایش فشارخون شما شود پس بهتر است از آجیل کمک نمک یا مغز دانه های بی نمک  استفاده کنید. سعی کنید از شیرینی های کوچک و کم شیرین استفاده کنید.مجبور نیستید طی هر دیدار از تمام مواد غذائی موجود در منزل میزبان استفاده کنید. درصورت امکان فاصله های بین چند دیدار را پیاده روی  کنید.

از تعارف کردن زیاد و اصرار برای خوردن به میهمان خودداری و هرگز همپای هرمیهمان شما هم شیرینی و آجیل مصرف نکنید .به تغذیه سالمندان و کودکان توجه بیشتری کنید تا از پرخوری آنها جلوگیری شود.

درصورت نبود زمان کافی برای پخت و پز غذا در ایام عید به جهت دید و بازدیدهای زیاد و مصرف آجیل و شیرینی و میوه در طی روز سعی کنید وعده ناهار و شام بسیار سبک مانند استفاده از نان و پنیر وسبزی، نان و پنیر و خیارو گوجه فرنگی ، فرنی، سوپ های ساده و … استفاده کنید و از مصرف غذاهای آماده و پرچرب و فست فودها خودداری نمائید. بلافاصله پس از صرف شام نخوابید و یا قبل از خواب آجیل زیاد مصرف نکنید.

در این ایام میزان مصرف آب بسیار کاهش پیدا می کند . در  این ایام به دلیل این که افراد بیشتر زمان خود صرف دید و بازدید اقوام و دوستان  می‌کنند، به طور معمول کمتر آب مصرف می‌نمایند. کمبود مصرف آب می‌تواند اختلالات مهمی در سلامت ما ایجاد کند  از جمله آن که موجب بروز یبوست و ناراحتی‌های گوارشی ناشی از آن شود.بنابراین به میزان مصرف اب  در این توجه کنید.


منبع: فرادید

وقتی چینی‌ها جشن ایرانی را به آتش کشیدند

وقتی چینی‌ها جشن ایرانی را به آتش کشیدند

یک پژوهشگر فرهنگی در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره استفاده از مواد محترقه در مراسم چهارشنبه سوری می‌گوید: ما از قدیم سابقه‌ی استفاده از باروت و آتش افروزی را در ایران داشتیم و باروت را از چین تهیه می‌کردیم اما به کار بردن مواد منفجره و صداهای نابه‌هنجار با واژه جشن همخوانی ندارد؛ جشن‌های ایرانی چند ویژگی از جمله نیایش یزدان، کمک به دیگران با سفره اندازی و پخش کردن آجیل داشت، از طرفی شاد کردن مردم یکی از ویژگی‌های دیگر این جشن بوده است، نه اینکه برای آنها دلهره به ارمغان بیاوریم.

کیومرث فلاحی درباره پیشینه آیین چهارشنبه‌سوری بیان می‌کند: در ایران باستان هفته وجود نداشت. سال ۱۲ ماه بود، هر ماه سی روز و هر روز یک اسم داشت. تقویم ایرانی ۱۲ ماهِ سی روزه داشت و از ۳۶۰ روز پنج روز باقی می‌ماند و مردم به عنوان پیشواز نوروز این روزها را جشن می‌گرفتند.

 هرکدام از این روزها مراسمی داشت و یکی از آنها جشن سوری بود که بعد از اسلام به چهارشنبه سوری معروف شد؛ این پنج روز به پنجه دزدیده شده و بعد از اسلام به خمسه مستقرقه شهرت پیدا کرده است. مردم در این پنج روز کارناوال‌های شادی برپا می‌کردند و برای نوروز آماده می‌شدند.

او ادامه می‌دهد: یکی از موارد بسیار مهم که در این ۵ روز برگزار می‌شده و ممکن است حاجی فیروز هم نسبتی با آن داشته باشد داستان “میرنوروزی” است. ایرانیان قدیم برای آن که به پیشواز عید بروند شخصی را که کارهای خنده‌دار انجام می‌داده به عنوان امیر انتخاب می‌کردند و اسم آن را میرنوروزی می‌گذاشتند.

 او ۵ روز بر تخت می‌نشست و با فرمان‌های مسخره و خنده آوری که می‌داد باعث سرگرمی و شادی مردم می‌شد، بعد از این پنج روز مردم آن را عزل می‌کردند. شاید این حرکت نوعی تخلیه روانی مردم در برابر ظلم و ستمی که به آنها وارد می‌شده، بوده است. حافظ هم در اشعارش به این موضوع اشاره کرده است: سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی/ که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

وقتی چینی‌ها جشن ایرانی را به آتش کشیدند

این مدرس دانشگاه اضافه می‌کند: شبیه به میر نوروزی را در نقاط دیگر دنیا هم داریم برای مثال در بین مسیحیان اروپا جشنی برگزار می‌شود که احتمالا هم با این جشن شباهت‌هایی دارد و آن هم جشن ضد مسیح است. در این جشن کاریکاتوری از شخصی درست می‌کنند و کارهای خنده‌داری انجام می‌دهند.

فلاحی با بیان اینکه یکی از معانی نوروز با تازه شدن روزگار و زمین قرین است، می‌افزاید: در اسلام هم روایت داریم که هر بار بهار را دیدید از قیامت یاد کنید. حضرت مولوی هم این موضوع را به شعر درآورده است: این بهار نو ز بعد برگ‌ریز/هست برهان وجود رستخیز

او می گوید: در حقیقت میر نوروزی حالت دجال را که پیش از موعود می‌آید، دارد. جشن میر نوروزی در روستاهای آذربایجان به نام “کوسه گلین” و نقاط دیگر ایران به اسم “کوسه برنشین” برگزار می‌شده است، گویا رضا شاه در زمان حکومت خود دستور می‌دهد از برگزاری این مراسم جلوگیری شود.

این پژوهشگر بیان می‌کند: در نقاط دیگر ایران از جمله آذربایجان، کردستان، یزد در شب سال نو بر بام آتش روشن می‌کنند که همان جشن فروهرهای نیک یا عید مردگان است.

 می‌گویند این جشن به این دلیل برگزار می‌شده که روان نیاکان به خانه عزیزانشان برمی‌گردد، در این زمان خانه‌ها باید تمیز باشد و روی بام آتش روشن کنند که نیاکان بتوانند راه را پیدا کنند.

 همچنین اگر کسی قرضی داشته باشد باید آن را ادا کند تا نیاکان خوشحال شوند. این مراسم در حال حاضر به اسم جمعه آخر سال باقی مانده است.

جشنی که کاخ یک پادشاه را به آتش کشاند

فلاحی اضافه می‌کند: برخی هم می‌گویند چون روز چهارشنبه نزد اعراب بد یوم و نحس بوده، این جشن را در این روز برگزار می‌کردند. برخی هم می‌گویند در این روز فریدون بر ضحاک چیره شد و برخی دیگر هم معتقدند سیاووش در این روز از آتش گذشت و پرش از روی آتش از آن زمان باقی مانده است.

البته این داستان سندیت ندارد اما گفته می‌شود رسم پرش از آتش پیش از اسلام نبوده است و به دلیل مقدس بودن آتش برای ایرانیان باستان آنها روا نمی‌دانستند به آتش بی‌احترامی کنند و تنها آن را روشن می‌گذاشتند.

او ادامه می‌دهد: در گزارش «ابوریحان بیرونی در آثار باقیه» هم اشاراتی به این موضوع شده است. در کتاب “تاریخ بخارا” که مربوط به قرن سوم و چهارم هم آمده است، امیر منصور نوح از پادشاهان سامانی در جوی مولیان که مقر سلطنت او در بخارا بوده است جشن بزرگی می‌گیرد و آتش بزرگی برپا می‌کند که موجب آتش سوزی بزرگی در کاخش می‌شود و قصر را هم می‌سوزاند. در این کتاب آورده شده چنان که عادت قدیم بود این جشن برگزار شد، این به معنای این است که این جشن همیشه به شکل‌های مختلف برگزار می‌شده است.

این پژوهشگر اظهار می‌کند: چهارشنبه سوری مراسمی دارد و بین ایرانیان در نقاط مختلف شایع است. یکی از آنها رسم “سمنو پزان” است که به عنوان خوراک اصلی نوروزی آماده می‌شده است، این رسم همچنان در نقاط مختلف ایران، افغانستان و تاجیکستان همچنان وجود دارد.

فلاحی درباره رسم دیگر این جشن می‌گوید: دیگری “آتش افروزی” است که در همه جا از جمله کردستان عراق، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان برگزار می‌شود. مورد دیگر “شکستن تخم مرغ” است. در ایران قدیم به شورچشمی باور داشتند به همین دلیل برای دفع چشم زخم در شب چهارشنبه سوری تخم مرغ می‌شکستند و این رسم هنوز هم وجود دارد.

وقتی چینی‌ها جشن ایرانی را به آتش کشیدند

خواستگاری با شال اندازی

او می‌افزاید: تهیه آجیل چهارشنبه سوری که نوعی آجیل شیرین است و در شب چله هم استفاده می‌شود از دیگر سور و سات این جشن است. “شال اندازی” نیز یکی دیگر از مراسم این روز است که هنوز هم در قسمت‌های مختلف ایران وجود دارد.

 مردم از پشت بام خانه یا جایی که دود آتش از آن بیرون می‌آمد، شالی را به داخل حیاط یا دودکش می‌انداختند، این کار را بیشتر کسانی که پسر جوان داشتند انجام می‌دادند. معمولا این کار نوعی خواستگاری از دختر صاحب خانه محسوب می‌شد و صاحب خانه در گوشه‌ای از شال آجیل و شیرینی گره می‌زد و پس می‌فرستاد.

این مدرس دانشگاه فال گوش ایستادن یکی دیگر از مراسم این جشن می‌داند و بیان می کند: مردم با ایستادن در گذرگاه‌ها، پنهانی به صحبت‌های دیگران گوش می‌دادند، اگر کلمات شادی را می‌شنیدند آن را به فال نیک می‌گرفتند و اگر از ناکامی‌ها می‌شنیدند دلگیر می‌شدند و آن را خوب نمی‌دانستند.

رسم گرفتن فال حافظ در این شب هم خبر گرفتن برای سال آینده است. گاهی اوقات در تورهای گردشگری هم این رسم انجام می‌شود.

رسمی که زنان آن را به جا می‌آورند

فلاحی ادامه می‌دهد: “مراسم قاشق زنی” نیز یکی دیگر از مراسم شب چهارشنبه سوری است که معمولا زنان آنان را انجام می‌دادند. زنان چادر سرشان می‌کردند و بعد از آنکه خودشان را می پوشاندند با یک قاشق روی کاسه‌ای می زدند و درخانه‌ای را به صدا در می‌آوردند و با دادن کاسه به صاحب خانه، کمی گندم یا آذوقه خشک دریافت می‌کردند.

در این رسم فرد قاشق زن باید حتما ناآشنا باقی می‌ماند. معمولا در رسم قاشق زن به هفت خانه سر می‌زدند و بعد از دریافت آذوقه آشی به نام “ابو دردا” یا “زین العابدین” به نیت شفای بیماران می‌پختند و بین مردم فرودست پخش می‌کردند.

وقتی چینی‌ها جشن ایرانی را به آتش کشیدند

او اضافه می‌کند: “کوزه شکنی” نیز یکی دیگر از این مراسم است که در برخی از نقاط از جمله تهران انجام می‌شد. در این سنت وسایل کهنه را دور می انداختند و صاحب خانه کوزه قدیمی که لب پَر یا کهنه شده بود را از پشت بام داخل کوچه پرت می‌کرد. مردم گمان می‌کردند با شکستن کوزه سلامتی به خانه برمی‌گردد. رسم هم بر این بوده که بعد از پرت کردن کوزه به پشت سر نگاه نکنند.

این پژوهشگر بیان می‌کند: “بخت گشایی” یکی دیگر از مراسم حاشیه‌ای چهارشنبه سوری است. گفته می‌شود در میدان ارگ تهران توپ جنگی قرار داشت که نادر شاه آن را از هندوستان آورده بود. خانم‌ها برای بخت گشایی از این توپ بالا می‌رفتند، برخی دیگر هم دختران دم بخت خود را با جارو از خانه بیرون می‌کردند.

فلاحی در پاسخ به اینکه تا چه اندازه این مراسم خرافه است، می‌گوید: نمی‌توانیم اسم این مراسم را خرافات بگذاریم چون رسم عامه مردم بوده است و مردم برای آن که شاد باشند این کارها را انجام می‌دادند. یه طور قطع با یک جارو بخت کسی باز نمی‌شده است. از طرفی ما از این مراسم دفاع نمی‌کنیم اما به هرحال این مراسم همچنان در برخی از نقاط مختلف دنیا برگزار می‌شود.


منبع: برترینها

آقایان در بهار ۹۶، شیک تر از همیشه باشید

برترین ها: فصل گرما در راه است اما آیا کمد لباس هایتان را آماده کرده اید؟ شاید فکر کنید که باید تمام لباس های گرم و آستین بلند خود را کنار بگذارید و لباس های خنک را جایگزین اش کنید اما دست نگهدارید، هنوز برای این کار کمی زود است. ما در این مطلب لباس هایی که را که باید در کمدتان برای فصل بهار داشته باشید، به شما معرفی می کنیم تا بهار خود را با خیالی راحت و با ظاهری شیک و روی مد سپری کنید.

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

سویشرت

اگر می خواهید لباس های زمستانه تان را جمع کنید، حداقل یک سویشرت را در کمدتان نگهدارید زیرا شب های بهار همیشه سرد است و اگر هیچ چیز برای گرم کردن خودتان نداشته باشید، مطمئنا از سرما یخ خواهید زد.

Uniqlo

قیمت: ۲۰ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

بلوز آستین بلند راه راه

طرح راه راه لباس اولین بار برای  ملوانان فرانسوی طراحی شده بود اما به تدریج جای خود را در میان عموم مردم باز کرد. اگر به دنبال تغییر ظاهرتان از فصلی به فصل دیگر هستید، این مدل لباس از آن جهت که راحت، زیبا و کلاسیک است، بهترین انتخاب برایتان خواهد بود. 

Saint James

قیمت: ۹۵ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

بلوز یقه v

بلوزهای یقه v، از آن جهت که ساده اند، با هر تیپی جور در می آیند. بنابراین کافی است به دنبال رنگ مورد علاقه تان بگردید. این مدل بلوز را دم دست بگذارید تا در مواقعی که قدرت تصمیم گیری ندارید، آن را به تن کنید و از ظاهر زیبایتان لذت ببرید.

Theory

قیمت: ۸۵ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

ژاکت زیپی

ژاکت های زیپی نه تنها شما را گرم می کنند، بلکه ظاهری شیک و زیبا به شما می بخشند. این مدل لباس همیشه مورد پسند طراحان مد و فشن و مانکن ها بوده است. به علاوه، شما می توانید به راحتی و هر زمانی که احساس گرما کردید، آن را از تن تان در آورید.

J.Crew

قیمت: ۱۷۸ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

پیراهن جین

طرح جین هیچگاه از مد نمی افتد، به همین دلیل اگر می خواهید که در این فصل سال روی مد بمانید، حتما یک پیراهن جین در کمد لباس هایتان داشته باشید.

Club Monaco

قیمت: ۱۲۰ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

ژاکت جین

از آنجا که باران های بهاری خبر نمی کنند، حتما ژاکتی دم دست داشته باشید تا در صورت نیاز آن را به تن کنید. این مدل ژاکت جین از آنجا که با هر مدل و رنگ لباسی ست می شود، برای فصل بهار بسیار مناسب است.

Levi’s

قیمت: ۷۰ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

کفش اسپورت سفید

شکی نیست که کفش های سفید همیشه، به خصوص در فصل های گرم سال، زیبا و روی مد هستند. به همین دلیل است که پیشنهاد می کنیم اگر آن را در کمدتان ندارید، حتما تهیه کنید. 

 Rancourt

قیمت: ۲۶۰ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

کفش کالج

وقت آن است که بوت های خود را کنار بذارید و کفش های بهاره ای چون کالج را جایگزین آن کنید. این مدل کفش نه تنها روی مد است بلکه با تیپ های مختلف نیز جور در می آید. 

L.L. Bean

قیمت: ۹۹ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

عینک آفتابی

با آغاز فصل بهار، باید از چشمهایتان بیشتر محافظت کنید. عینکی که متناسب با فرم صورت تان باشد، شما را جذاب تر از همیشه نشان خواهد داد.

J.Crew

قیمت: ۱۱۸ دلار

از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار 

شلوار جین روشن

از آنجا که بهار فصل رنگ های شاد و روشن است، برای شلوار جین هم بهتر است که رنگ های روشن را انتخاب کنید.

Nudie

قیمت: ۲۱۰ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

بارانی

آیا به روزهای بارانی فکر کرده اید؟ برای این که از باران های بهاری در امان بمانید باید یک بارانی در کمد لباس هایتان داشته باشید.

Patagonia

قیمت: ۱۲۹ دلار

از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار 

کت کتان

اگر به دنبال لباسی که شما را گرم کند می گردید، این مدل کت کتان بهترین انتخاب است، از این جهت که شما را گرم کرده و هر زمان که بخواهید می توانید آن را از تن تان در آورید.

J Crew

قیمت: ۱۶۸ دلار

 از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار

 


چتر

بسیاری از افراد از چتر به دست گرفتن بیزارند اما اگر فردی سنتی هستید و با این کار مشکلی ندارید، همیشه یک چتر در دسترس داشته باشید. هوای بهار غیر قابل پیش بینی است.

از واجبات کمد لباس آقایان در فصل بهار


منبع: برترینها

سال ۹۶ با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

ماهنامه اندیشه پویا – محمد فاضلی*: سال ۱۳۹۶ با چه بحران هایی رو به روییم و سیاستمداران چقدر برای مواجهه با این بحران ها آماده اند؟

سال ۱۳۹۶ در راه است و مفهوم پردازی درباره آن بسیار اهمیت دارد. نخبگان سال ۹۶ را در چه قالبی برای مردم تفسیر خواهندکرد؟ و مردم چه ادراکی از این سال خواهندداشت؟ پاسخ این دو سوال تاثیر سرنوشت سازی بر آینده ایران دارد. مفهوم پردازی ها بر مسیر کنش های نخبگان سیاسی و مردم اثر می گذارند و اگر به سطح گفتمان غالب ارتقا یابند، قادرند حرکت اجتماعی و سیاسی و نظام تصمیم گیری را جهت بدهند.

مسعود نیلی اقتصاددان و مشاور اقتصادی رییس جمهور در دوازدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت پروژه، در بیست و چهارم بهمن ۹۵، بعد از ارائه شرحی از تامل برانگیز از مسیر اقتصاد ایران و آینده های متصور برای آن گفته بود که «اقتصاد ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است. لذا بین تصمیم بد و تصمیم سخت باید یکی را انتخاب کرد. تصمیم سخت یعنی تصمیمی که احتمالا اقبال عمومی به آن نمی شود. اقتصاد ایران مثل بیماری است که دکتر می گوید باید جراحی شود. گفتن این امر یک تصمیم سخت است چون خانواده بیمار از این خبر ناراحت می شوند. تصمیم بد هم این است که به جای جراحی بیمار، او را به پارک ببریم.»

دکتر نیلی در ادامه گفته است: «برای ایجاد این تغییر نیازمند یک سرمایه اجتماعی قوی در اقتصاد هستیم.» تمایز «تصمیم های بد» و «تصمیم های سخت» مفهوم پردازی مناسبی برای سال ۹۶ و شاید تا دو دهه بعد از آن است. پیش تر نیز در قالب هایی نظیر «ایران، جامعه در مخاطره» به این مضمون پرداخته ام، اما آن چه مسعود نیلی بیان می کند دقیق است و من می کوشم با محور گرفتن ایده او، جوهره تمایزی را که وی بین دو نوع تصمیم قائل می شود روشن تر کنم و در نهایت با طرح ایده «فرسایش تمدنی و تضعیف توازن استراتژیک» به جمع بندی برسم.

۱- جامعه ای در برابر مخاطرات هم آیند

ایده من درباره جامعه ایران را می توان در دو مفهوم اصلی خلاصه کرد: «جامعه در مخاطره» و «هم آیندی بحران ها». ایران جامعه ای در مخاطره است چرا که ترکیبی از ناکارآمدی ها، رخدادها، انتخاب ها و سیاست های نادرست، و سیر تحول متغیرهایی خارج از کنترل نظام اجتماعی و سیاسی نظیر تغییر اقلیم، شرایطی را برای جامعه ایرانی پدید آورده که مخاطراتی بسیار جدی، ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن را تهدید می کند و البته در این میان سهم عواملی که در درون سیستم عمل می کرده اند بسیار بیش تر بوده و هست. شماری از این مخاطرات را می توان به شرح زیر معرفی کرد.

سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

۱٫ مجموعه ای از مشکلات اقتصادی: مشکلات اقتصادی نظیر رکود تورمی، بحران در نظام بانکی، بالا بودن سطح فساد و سیستمی شدن آن، بحران در پایداری صندوق های بیمه ای و بازنشستگی، افزایش بودجه های جاری دولت و کاهش شدید بودجه عمرانی، پایین بودن بهره وری و چشم انداز نه چندان روشن سرمایه گذاری بالاخص سرمایه گذاری خارجی. اقتصاددانان بارها گفته اند که این بحران ها می توانند به سرعت به مسائل اجتماعی و سپس سیاسیی- امنیتی بدل شوند و بیکاری مجرای واسط مناسبی برای این تبدیل است.

۲٫ مجموعه ای از بحران های محیط زیستی: مشکلات در تامین آّب، فرسایش خاک، از بین رفتن تنوع زیستی، تشدید آلودگی هوا، فرونشست زمین، ریزگردها، جنگل زدایی و مسائل مشابه، ظرفیت زیست پذیری جامعه را کاهش داده و توقف آن در کوتاه مدت نیز ناممکن به نظر می رسد. درک اهمیت این وضعیت را می توان در اعتراضات مردم خوزستان به وضعیت زندگی خود در شرایط آلودگی ریزگردها، اعتراضات به پروژه های انتقال آب، مهاجرت های ناشی از خشک شدن دشت ها و موارد مشابه مشاهده کرد. آلودگی هوا فقط نزدیک به هشت میلیارد دلار خسارت سالیانه به اقتصاد ما وارد می کند.

زلزله تهدیدی برای پایتخت ایران و همچنین مجموعه شهرهایی است که روی گسل ها واقع شده اند و از استانداردهای مناسب ساخت و ساز برخوردار نیستند. خشکیدگی نزدیک به یک میلیون هکتار از جنگل های زاگرسی (از کل شش میلیون هکتار) را در بر گرفته و این جنگل ها بر تامین چهل درصد آب شیرین ایران اثرگذارند بیابان زایی به پدیده شایع طبیعت ایران بدل شده و مستقیما بر امنیت غذایی، ریزگردها، فرسایش خاک و سایر عوامل محیط زیستی موثر است.

۳- اعتیاد به انرژی: جامعه و اقتصاد ایران بر اثر مسیر طی شده در اقتصاد، ضعف فناورانه، اقتصاد ناکارآمد انرژی و قیمت گذاری های غیرواقعی، به مصرف کننده بزرگ انرژی تبدیل شده است. همین وضعیت به تولید آلودگی و گازهای گلخانه ای نامتناسب با میزان تولید ناخالص داخلی و تبدیل شدن به یکی از بزرگ ترین آلوده کننده های جهان انجامیده است. اقتصاد معتاد به انرژی ایران، حتی صادرات آتی حامل های انرژی را نیز به خطر انداخته است.

۴- آسیب های اجتماعی: این آسیب ها انسجام جامعه و حیات اخلاقی آن را تهدید می کنند. گزارش های تهیه شده در وزارت کشور مسئولان عالی رتبه نظام را نگران کرده و نهایتا در آبان ۹۴ رهبری به این وضعیت واکنش نشان داد و برگزاری جلسه ای با حضور همه مقامات ارشد و تاکید بر این که جلسه بیست سال دیر تشکیل شده است، حاکی از آن بود که نگرانی زیاد است.

۵- ضعف فناوری: جامعه ایرانی از ضعف فناوری رنج می برد و همین ضعف است که برآوردن نیازهای هشتاد میلیون نفر را با مشکل مواجه کرده، بهره وری صنایع را تحت تاثیر قرار داده و نمود عقب ماندگی بر چهره اقتصاد و جامعه ایران را آشکارتر ساخته است.

سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

۶- ژئوپولیتیک بحرانی: ایران در موقعیت ژئوپولیتیک حساس و در محاصره کشورهایی توسعه نیافته و کانون افراطی گری و تروریسم قرار گرفته است. افغانستان، پاکستان، عراق و آسیای میانه مهم ترین مولدان نیروهای افراطی هستند. جنگ در سوریه و عراق نیز بر شدت مسئله افزوده است.

این فهرست را می توان با افزودن مسائلی نظیر بالا بودن نرخ ابتلا به بیماری ها (نظیر سرطان)، زوال سرمایه و اعتماد اجتماعی، بالا بودن سطح منازعه سیاسی میان نخبگان، شکاف عمیق توسعه میان مرکز و پیرامون، حجم قابل توجه قاچاق کالا، ناکارآمدی نظام مالیاتی، عدم تناسب نظام آموزشی با نیازمندی های جامعه ایران و نابسندگی و غیرهدفمندی نظام حمایت و تامین اجتماعی تکمیل کرد.

جوامع هر کدام به درجاتی با این مسائل مواجه هستند اما ویژگی جامعه امروز ایران آن است که این مسائل همگی با هم روی میز جامعه و سیاست گذاران قرار گرفته اند و این همان خصیصه ای است که «هم آیندی بحران ها» می خوانم. سیاست گذار همزمان با ده ها مسئله درشت و پیچیده مواجه است که هیچ کدام به مرور زمان از دستور کار خارج نشده و بالعکس، تشدید شده اند و هیچ امیدی نیست که از آن دست مسائلی باشند که به مرور زمان از دستور کار خارج شوند.

۲- سیاست گذاری به سیاق شترسواری دولا دولا

سیاست گذاری در جامعه ایران خصایص تامل برانگیزی دارد؛ از جمله این که همواره مستلزم درگیر شدن با منافع متعارض است. این مسئله در هر جامعه ای صدق می کند، اما در برخی جوامع که دولت و نظام سیاست گذاری به درجاتی از جامعه و گروه های ذی نفع استقلال نسبی دارند، سیاست گذاری عقلانی نسبتا مستقل از منافع کوتاه مدت امکان پذیر است. جامعه ایران فاقد چنین ظرفیتی است و از همین رو سیاست ها همواره متوجه منافع کوتاه مدتی است که هزینه های درازمدت بر جامعه تحمیل می کند. این خصیصه، سوای از ویژگی های دیگری نظیر نقصان دانش و نداشتن جعبه ابزاری از راه حال های کارآمد برای مسائل است. سه مثال می تواند موضوع را روشن تر کند.

۱٫ اصلاح وضعیت صندوق های بیمه ای و بازنشستگی حداقل نیازمند مجموعه ای از اصلاحات پارامتریک، افزایش سن بازنشستگی و خودداری سیاستمداران نظیر  نمایندگان مجلس از تحمیل هزینه های بیش تر بر منافع صندوق هاست، اما همواره در گذشته صندوق های بازنشستگی به رغم وضعیت ناپایدار و هشداردهنده مالی، با تحمیل هزینه های بیش تر نظیر افزوده شدن بیمه شدگان جدید بدون پرداخت حق بیمه یا بازنشستگی های پیش از موعد و کاهش سن بازنشستگی مواجه بوده اند. نمایندگان مجلس گاه به رغم آگاهی از مشکلات، برای جلب پایگاه رای خود دست به تصویب قوانین می زنند که بحران را تشدید می کند.

۲٫ مسئله مدیریت منابع آب در ایران نیز درگیر چنین وضعیتی است. کاهش مصرف آب که ضرورتی حیاتی برای حفظ زیست پذیری جامعه ایران است در میان منافع کشاورزان، شرکت های پیمانکاری، سیاستمداران، متخصصانی که شیوه های پیشین مدیریت را در راستای منافع خود می بینند، نمایندگان مجلس که از شیوه های گذشته سود می برند و مسائلی از این دست، با مشکل مواجه شده است.

 سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

۳٫ پایدارسازی تامین مالی نظام بهداشت و درمان در ایران مستلزم اصلاحاتی نظیر تدوین گایدلاین های درمان، اجرای نظام ارجاع، سطح بندی خدمات، اجرای پزشک خانواده، تقویت جایگاه بیمه ها در نظام سلامت و مجموعه ای اصلاحات دیگر است که همگی با منافع پزشکان- بالاخص پزشکان متخصص- و صاحبان آزمایشگاه ها و تجیهزات پاراکلینیکی، شرکت های دارویی و واردکننده تجهیزات و دارو، و همچنین الگوهای رفتار بهداشتی و درمانی ایرانیان در تعارض است.

رسیدن به اهدافی نظیر تعادل بخشی آب های زیرزمینی، کاهش مصرف انرژی، تعدیل بحران محیط زیست، پایدارسازی تامین مالی بهداشت و سلامت، پایدارسازی صندوق های بازنشستگی نیازمند اخذ تصمیماتی است که با منافع کوتاه مدت بسیاری در تعارض قرار دارد. این تعارض از محدود کردن اختیارات خود دولت (نظیر محدودشدن دولت برای مداخله در اقتصاد تا دست اندازی به منابع بیمه ها، نهی دولت از مبسوط الید بودن در بهره برداری از منابع آب دشت ها و تفویض اختیارات به سایر ذی نفعان) شروع می شود و تا تعارض با منافع سایر ذی نفعان ادامه می یابد.

مسیر طی شده در گذشته، شبکه ای از منافع تثبیت شده برای گروه های مختلف ایجاد کرده و همین گروه ها در مقابل هر اقدام اصلاحی مقاومت می کنند. مهم نیست اقدام اصلاحی تلاش برای تصویب و اجرای قانون کپی رایت باشد، یا بستن چاه های غیرمجاز یا اجرای نظام ارجاع، در بهداشت و سلامت، بلکه مهم این است که در هر عرصه ای شبکه ای از منافع تثبیت شده وجود دارد که می تواند خود را با صاحبان قدرت جور و سازگار کرده و در برابر اصلاحات مقاومت نماید.

گروه های صاحب منافع قادرند انواع از تاکتیک های گفتمانی، شعارهای ایدئولوژیک یا حتی اعتراضات خیابانی را برای رسیدن به اهداف خود دنبال کنند. هر تلاش برای اصلاح در شیوه های کشاورزی ناکارآمد به سرعت با سد «کشاورزی محور توسعه» یا «خودکفایی کشاورزی» مواجه می شود و رسوخ به سطوح عمیق تر سیاست گذاری و عقلانیت کارشناسی برای راستی آزمایی این گزاره ها صورت نمی گیرد.

تلاش برای اصلاح کمیت گرایی در آموزش عالی، پایدارسازی منابع مالی صندوق های بازنشستگی یا نظام بهداشت و درمان نیز می تواند با ایده هایی نظیر «کندشدن رشد علم کشور»، «نادیده گرفتن خدمات پزشکان» یا «ظلم به گروه های آسیب پذیر» مواجه و به سرعت سیاسی شود. هر اقدام اصلاحی بنیادی، پایگاه رای سیاستمداران را هدف قرار می دهد و هیچ سیاستمداری- حتی به شرط وجودداشتن و روشن بودن راهکارها- جرئت درافتادن با پایگاه رای خود و همچنین سایر نخبگان قدرت را ندارد.

جامعه ایرانی در چنین وضعیتی، سیاست گذاری به مثابه شترسواری دولا دولا را در پیش گرفته و چنان رفتار می کند که گویی گذشت زمان مسائل را حل می کند و از این ستون تا آن ستون فرج است.

شترسواری دولا دولا یعنی دولت بخواهد بودجه جاری خود را کاهش دهد و همزمان عزمی برای کاستن از بر نیروی انسانی نداشته و هر سال با ضرایب مشخصی بودجه جاری را افزایش دهد؛ داعیه پایدارسازی منافع آب در میان باشد و همزمان بر خودکفایی کشاورزی بدون توجه به ملزومات آّب و خاک آن اصرار شود؛ برای رشد اقتصادی هشت درصدی و نیاز به سرمایه گذاری ۱۵۰ میلیارد دلار در سال برنامه ریزی شود و همزمان سطح تنش در سیاست خارجی کاهش داده نشود تا چشم انداز روشنی از جذب سرمایه خارجی ایجاد شود؛ و در حالی بر جذب سرمایه خارجی تاکید شود که عدم شفافیت نظام بانکی و تطبیق نیافتن آن با استانداردهای بانکی جهان ما را در وضعیت تعلیق نگه داشته باشد.

جامعه و سیاست در ایران به این معنا شترسواری دولا دولا می کند؛ آرزوی اصلاحات و توسعه در سر می پروراند؛ آن را بر صفحات متعدد برنامه های پنج ساله خود حک می کند و دائم از اهداف بلند مدت سخن می گوید اما درباره  هزینه ها و ملزومات تحقق چنین اهدافی نه گفت و گوی جدی می کند و نه برآوردی دارد. این جامعه و بالاخص قدرت سیاسی در میان غوغای منافع متعارض کارهایی را انجام می دهد که به درستی آن ها باور ندارد و گاه نادرستی اش را پیش تر آزموده است.

ماجرای پرطمطراق انتقال آب، یکی از همین گونه شترسواری های دولا دولاست. بحران آب ایران کتمان شدنی نیست و همه متخصصان منصف باور دارند که سیاست تامین و عرضه آب بیش تر ناکام مانده و سیاست مدیریت تقاضا، افزایش بهره وری و اصلاح حکمرانی ضروری و درست است، اما دقیقا در چنین وضعیتی هزینه گزینه های مدیریت مصرف اصلا محاسبه نمی شود و برای مثال: در دشتی با مصرف سالیانه ۷٫۲ میلیارد مترمکعب در سال، که پنج درصد صرفه جویی در مصرف آب معادل ۳۶۰ میلیون متر مکعب است، بر انتقال ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب از فاصله بیش از ۱۵۰۰کیلومتر با هزینه ای بیش از ده هزار میلیارد تومان اصرار می شود.

۳- فرسایش تمدنی؛ و ماندن در تله سیاست بقا

دست یافتن به سطوحی از فناوری- حتی فناوری های پیشرفته- رسیده به خودکفایی در برخی صنایع، رشد تعداد مقالات علمی کشور، ساخت برخی داروها، توانایی برای دفاع از مرزها به رغم سال ها تحریم تسلیحاتی، بالابودن نسبی شاخص های توسعه انسانی، رسیدن به قابلیت هایی در دانش و صنعت سلامت و بهداشت، و ثبات سیاسی و امنیتی به همراه یکی از نظام های انتخاباتی پایدار در غرب آسیا، دستاوردهای جامعه و سیاست ایران است. اما ادامه این دستاوردها و حرکت از «سیاست بقا» به «سیاست ارتقا» با تشدید هم آیندی بحران ها، به خطر خواهدافتاد. این به خطر افتادن را می توان «فرسایش تمدنی» نامید. ما دچار فرسایش تمدنی شده ایم و نشانه های آن از این قرارند:

 سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

۱٫ جمهوری اسلامی ایران در پایان چهارمین دهه عمر خود به واسطه مجموعه ای از مشکلات که برخی از آن ها صورت بحرانی به خود گرفته اند در وضعیت حساسی قرار گرفته است. ده گزاره اصلی درباره این مشکلات که بُعد داخلی دارند- بدون لحاظ کردن اولویت بندی و اهمیت هر کدام- به این شرح است: یکم: رشد اقتصادی با میانگین کم تر از چهار درصد در طول چهار دهه و افزایش جمعیت، به ایجاد عدم توازن ساختاری در برآوردن نیازهای کشور انجامیده است.

دوم: افزایش جمعیت و بیکاری فزاینده، جمعیت جوان را در معرض فرسایش و آمادگی برای اقدامات بی ثبات کننده قرا داده است. سوم: رشد اقتصادی اندک و نامتوازن، شکاف گسترده ای میان مرکز و پیرامون کشور ایجاد کرده است. چهارم: فقدان سرمایه گذاری در صنعت و عقب ماندگی فناورانه، نرخ بهره وری را در سطح نامناسبی نگه داشته است. پنجم: نظام بانکی به علل مختلف در وضعیت ناپایدار، ورشکسته و ناتوان از تامین مالی توسعه اقتصادی قرار گرفته است. ششم: اصلاحات در نظام اداری کشور دائما به تعویق افتاده و ظرفیت دولتمندی کاهش یافته است. هفتم: فساد به خصیصه سیستماتیک حکمرانی بدل شده است.

هشتم: مجموعه خصایص اقتصاد سیاسی ایران باعث  فرسایش شدید محیط زیست شده و کشور را با بحران منابع حیاتی رو به رو ساخته است. تغییر اقلیم نیز عاملی است که ایران کشورهای منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار خواهددارد و بر شدت مشکلات می افزاید. نهم: آسیب های اجتماعی تحت تاثیر روندهای داخلی و همچنین روندهای بین المللی افزایش یافته و به تهدیدی برای ثبات اجتماعی تبدیل شده است. دهم: سرمایه اجتماعی کشور بر اثر مجموع مشکلات ذکرشده فرسایش یافته و اعتماد عمومی به حکمرانی کاهش یافته است.

۲٫ روابط تنش آمیز در سیاست خارجی، وضعیت بسیار پیچیده ای را حاکم کرده است که می توان چند ویژگی مهم برای  آن برشمرد:

یکم: قدرت های بزرگ جهان در معامله کردن بر سر ایران یا بازی کردن با منافع ایران، ظرفیت بازیگری با یکدیگر دارند. صریح تر آن که ایران امکان خوبی برای وجه المصالحه شدن در بازی های قدرت های بزرگ است.

دوم: استراتژی نوع تعامل ایران با قدرت های جهانی از هر دو حالت  توازن مثبت یا توازن منفی خارج شده و به وضعیت «عمل اقتضایی فرساینده» رسیده است. ایران بدون یک استراتژی بزرگ، در مقاطعی- عمدتا تحت فشار اقتضائات- با قدرت ها همکاری می کند بدون آن که سرمایه گذاری راهبردی بر این نوع همکاری ها بتوان داشت و کوتاه مدت بدون این همکای ها رسیدن به «دستاورد راهبردی» در همه این گونه تعاملات را دشوار می سازد.

۳٫ ایران در منطقه ای از جهان قرار گرفته که برخلاف شرق و جنوب آسیا، آمریکای لاتین، اتحادیه اروپا و حتی جنوب افریقا، کشورها در معرض فرسایش قرار دارند و شمار دولت های فرومانده و حکومت های ناکارآمد در بدترین وضعیت قرار دارد. اقتصادهای جهان به سوی منطقه ای شدن پیش می روند و کشورهای همسایه ایران به سوی فروپاشی و اولویت یافتن شدید امنیت بر توسعه حرکت کرده اند. نگرانی فروپاشی یا کندشدن شدید فرایندهای توسعه ای حتی برای کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان نیز وجود دارد. این وضعیت، ایران را در «تله همسایگان» قرار می دهد؛ وضعیتی که برای بسیاری از کشورهای شمال و مرکز افریقا وجود دارد.

مجموعه آن چه بر اثر شرایط ناشی از بندهای سه گانه فوق برای ایران پیش می آید، در صورتی که روندهای تشریح شده متوقف نشود، ذیل مفهوم «فرسایش تمدنی» می توان خلاصه کرد. فرسایش تمدنی ناظر بر کاهش ظرفیت زیست پذیری جامعه، افزایش ظرفیت های بی ثباتی اجتماعی و سیاسی، ناکامی اقتصادی در برآوردن نیازهای جمعیت و قرار گرفتن در تله توسعه نیافتگی است.

۴- تضعیف توازن استراتژیک

فرسایش تمدنی می تواند به کاهش ظرفیت دفاع از خود و فرسایش استراتژیک بینجامد. دفاع از کشور در شرایط پیچیده تر جهانی و منطقه ای، نیازمند ارتقای فناورانه، توان اقتصادی بیش تر و مقابله با تهدیداتی است که ضربه پذیری ملی را افزایش می دهند. عدم اعتماد ناشی از تشدید تنش ها  میان ایران و کشورهای همسایه به تقویت یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن زده است و در چنین شرایطی، ایران به رغم همه دستاوردهای دفاعی خود، امکان تامین تسلیحاتی از بازارهای جهانی را مشابه رقبای منطقه ای خود ندارد.

 سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

ادامه این وضعیت می تواند به تضعیف موازنه استراتژیک بینجامد. بگذارید برخی آمارها را از مقاله ای به قلم آنتونی کوردزمن که با استناد به موسسات معتبر بین المللی ارائه کرده است بررسی کنیم.

یکم: موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک (IISS) برآورد می کند که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، در سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۱۷ میلیارد دلار در نیروهای نظامی هزینه کرده اند که این رقم شامل مخارج اضافی انجام شده برای مقابله با تروریسم و نیروهای شبه نظامی نیست.

دوم: خدمات پژوهشی کنگره آمریکا (CRS) گزارش می کند که شورای همکاری خلیج فارس طی سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ به میزان ۱۶۵ میلیارد دلار سفارش تامین تجهیزات نظامی داده است که مبلغ ۱۰۶٫۹ میلیارد دلار از این سفارش ها بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ انجام شده است. عربستان سعودی به تنهایی مبلغ ۸۶ میلیارد دلار بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴، جنگ افزار  سفارش داده است. در همین بازه زمانی امارات متحده عربی ۲۲٫۶ میلیارد دلار و عراق ۲۷٫۳ میلیارد دلار سفارش داده است. این در حالی است که میزان سفارش های ایران کم تر از یک میلیارد دلار بوده است.

سوم: موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک گزارش می دهد که مجموع مخارج نظامی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ سرجمع ۸۱٫۹ میلیارد دلار است. مخارج انجام شده در عربستان سعودی بالاتر از مقدار ۶۵٫۶ میلیارد دلاری هزینه شده  در روسیه، مقدار ۵۶٫۲ میلیارد دلاری هزینه شده در انگلستان و مخارج ۴۸ میلیارد دلاری انجام شده در هند است.

چهارم: عربستان سعودی در بازه زمانی ۲۰۰۶- ۲۰۱۵ به میزان ۶۷٫۲ میلیارد دلار توافق خرید تجهیزات نظامی جدید با امریکا امضا نموده و هجده میلیارد دلار این تجهیزات را دریافت کرده است. این سفارش های نظامی افزایش های به مراتب بیش تری در قابلیت همکاری نظامی عربستان با امریکا ایجاد می کند.

پنجم: امارات متحده عربی در سال ۲۰۱۵ بیش از چهارده میلیارد دلاری روی قوای نظامی هزینه کرده است که حداقل ۴٫۲ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می دهد. امارات قرارداد خرید تجهیزات نظامی جدید به ارزش ۱۹٫۵ میلیارد دلار در بازه زمانی ۲۰۰۶-۲۰۱۵ با امریکا منعقد نموده و ۵٫۱ میلیارد دلار آن را دریافت نموده است. متخصصان امریکایی برآورد می کنند که امارات متحده عربی یکی از موثرترین نیروهای نظامی در منطقه را ایجاد نموده است.

ششم: عراق در فاصله ۲۰۰۶- ۲۰۱۵ مبلغ ۱۵٫۲ میلیارد دلار قرارداد تجهیزات نظامی جدید با امریکا منعقد نموده و ۶٫۷ میلیارد دلار آن را تحویل گرفته است.

هفتم: موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک برآورد می کند در سال ۲۰۱۵ عربستان سعودی ۱۲٫۹ درصد از تولیدناخالص داخلی خود را در قوای نظامی صرف کرده است. این رقم بر اساس برآورد موسسه مطالعات صلح بین المللی استکهلم (SIPRI) 13.5 درصد است. این سومین سهم بالای هزینه نظامی از اقتصاد ملی در جهان پس از عمان (۱۶٫۴ درصد) و افغانستان (۱۶٫۴ درصد) و مقدار اندکی بیش از عراق با سهم ۱۲٫۸ درصد بوده است.

آیا بدون دست یافتن به نوعی از رژیم امنیتی در منطقه که هزینه کرد تسلیحاتی در این سطح را کاهش دهد و ایران را نیز قادر به تامین تسلیحاتی قابل رقابت با این وضعیت سازد، حفظ توازن استراتژیک پس از طی شدن بازه زمانی ده ساله امکان پذیر است؟

۵- تصمیم های سخت یا تصمیم های بد

سیاست داخلی کشور در یکی از پرمناقشه ترین اوضاع خود در چهار دهه گذشته قرار دارد. مناقشه بر سر برجام که بدون اجماع در بالاترین سطوح تصمیم گیری دستیابی به آن غیرممکن بوده، نمادی از میزان منازعه در سیاست داخلی ایران است. بی اعتبار کردن یکی از استراتژیک ترین تصمیم های سیاست خارجی در کل عمر جمهوری اسلامی ایران چنان در جریان است که محرمانه ترین سخنان وزیر امور خارجه کشور نیز در حصار دیوارهای مجلس باقی نمی ماند.

 سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

رسیدن به اجتماع سیاسی درچنین وضعیتی بسیار دشوار است. اما چرا اجماع سیاسی ضروری است؟ مسائل بدخیم شده جامعه و سیاست در ایران نیازمند اخذ تصمیم هایی سخت هستند؛ و تصمیم گیران به شرطی زیر بار هزینه های این تصمیم ها خواهندرفت که اطمینان داشته باشند رقیبان سیاسی ایشان از هزینه های اجتماعی مترتب بر تصمیمات برای نابودی سیاسی تصمیم گیرنده استفاده نخواهندکرد. یافتن راهکارهای حل مسائل امروز جامعه ایران مستلزم اجماع گروه های سیاسی رقیب بر سر سیاست های سخت اما درست است که با تغییر دولت ها دستخوش تغییر نشوند.

در همین حال فقدان اجماع سیاسی، رقابت های گروه های سیاسی را از ورود به فاز «تفکر سیاستی» بازداشته است. اصل، دست یافتن به قدرت است بدون آن که تصویر روشنی از سیاست های حل مسائل وجود داشته باشد. آیا به راستی ما می دانیم سیاست های مدنظر گروه های اصلاح طلب یا اصول گرا برای حل مسائلی نظیر بحران آب، فرسایش خاک، ناپایداری صندوق های بیمه ای و بهداشت و درمان، یا خروج از رکود چیست؟ آیا این گروه ها مانیفست اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی یا فرهنگی روشنی دارند و ابتکار عمل خاصی را پیش روی مردم  قرار داده اند.

فضای سیاست داخلی ایران پراز واژه هایی ایدئولوژیک و کلی است که معنا و کاربست سیاسی آن ها را می توان فهمید- بیرون کردن رقیب از میدان- اما معنای سیاستی آن ها تعریف نشده است. واژه های جهادی، انقلابی یا صلاح طلبانه چه نسبتی با بحران های آب، خاک، صندوق های بازنشستگی، معوقات بانکی، فقدان شفافیت در بروس، مدیریت شرکت های دولتی و آسیب های اجتماعی برقرار می کنند؟ سیاست انقلابی در محیط زیست چیست؟ و اصلاح طلبی چه نسبتی با مشکلات نظام بانکی بر قرار می کند؟

احزاب و گروه های سیاسی در ایران تاکنون از این منظر به مسائل نگریسته اند و به این سطح از بلوغ سیاستی نرسیده اند. در چنین شرایطی دولت ها و مجالس در ایران یکی پس از دیگری و با اندکی تفاوت، همان سیاست های بنیادینی را که قبلی ها به کار بسته اند، دنبال می کنند. دولت ها قادر نیستند تفاوت بسیار معناداری نسبت به مسیر طی شده ایجاد کنند و گویی مسیر تحولات سیاستی قفل شده است. تفاوت میان ظرفیت دولت ها در چنین شرایطی به اندازه ای نیست که برای گریز از تله فرسایش تمدنی ضروری باشد.

در شرایط فعلی، تصمیم های سخت، با اقبال عمومی مواجه نمی شوند. افزایش سن بازنشستگی، اصلاحات پارامتریک و خودداری از تحمیل هزینه های بیش تر بر صندوق های بازنشستگی به کام مردم و سیاستمداران خوش نخواهد آمد، اما چاره ای جز اخذ چنین تصمیم هایی برای جلوگیری از فروپاشی مالی صندوق ها باقی نمانده است.

تصمیم سخت، شروع اصلاحات و مواجه شدن با پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن است؛ و تصمیم بد ادامه دادن مسیر طی شده تا فروپاشی مالی است. این وضعیت در همه عرصه های محیط زیست، اقتصاد، جامعه و سیاست نیز صادق است. تصمیم سخت آن است که ضرورت بنیاد نهادن نظام حزبی برای سامان دادند به سپهر سیاسی ایران، منظم تر کردن رقابت و کاهش منازعات سیاسی، و اجتناب از آنتروپیک شدن دموکراسی پارلمانی به رسمیت شناخته شود؛ اما تصمیم بد آن است که قدرت سیاسی آزادی عمل خود در شرایط فقدان نظام حزبی را ارجح بداند و ممانعت از قاعده مندتر شدن سپهر سیاسی را مغتنم بشمارد. اما این غنیمت شمردن به قیمت بی سامانی در نظام تصمیم گیری تمام خواهدشد و فرصت های توسعه جامعه از دست خواهدرفت.

گذشت زمان به نفع ما نیست. شرایط سیاست بین المللی و روابط خارجی ایرانی با روی کار آمدن دونالد ترامپ دشوارتر از گذشته شده است، تغییرات اقلیمی اگرچه قطعیت ندارند اما روند شناسی ها نشان می دهند وضعیت محیط زیستی دشوارتری پیش روست، جمعیت رو به افزایش است و بدیهی است که در فقدان اصلاحات جدی، برآوردن نیازها دشوارتر شده و لاجرم حیات اخلاقی جامعه تحت فشار ساختاری بیش تری قرار خواهدگرفت.

 سال 96 با چه بحران هایی رو به رو هستیم؟

رقابت اقتصادی در سطح جهانی، رزو به روز فزاینده تر شده و یافتن جایگاهی در نظام بازار دشوارتر می شود. پیچیدگی های فناوری بیش تر شده و کسب توان رقابتی در چنین وضعیتی نیازمند طراحی سیستم های فناوری و نوآوری دقیق تر و در تعامل بیش تر با جهان است که چشم انداز آن در وضعیت فعلی روابط خارجی، نویدبخش نیست.

ما با «فشردگی زمان» نیز رو به روییم. بدان معنا که رقابت برای جای گرفتن در بازارهای جهانی هر سال متراکم تر می شود. هر سال یک میلیون و دویست هزار نفر به تعداد متقاضیان شغل اضافه می شود، حال آن که یک دهه قبل این تعداد تقریبا نصف بوده است.

ما در چنین وضعیتی به سوی سال مهم ۹۶ پیش می رویم. جامعه ایران در این سال یکی از مهم ترین تصمیمات خود برای چهار سال آینده را اتخاذ می کند. این سال متضمن دو تصمیم عمده است: نخبگان سیاسی، احزاب و گروه ها، و در نهایت کاندیداهای ریاست جمهوری باید تصمیم بگیرند که می خواهند به همان سیاست شترسواری دولا دولا ادامه دهند یا درباره ماهیت تصمیم های سخت با مردم گفت و گو کنند. این تصمیم و انتخابی در کلان ترین سطوح سیاسی است.

انتخاب دوم را مردم انجام می دهند. مردم باید میان آن که درباره تصمیم های سخت سخن می گوید (اگر اصلا چنین گزینه ای وجود داشته باشد) و آن که مسائل پیچیده را ساده جلوه می دهد و از راه کارهای جادویی برای آن ها خبر می دهد دست به انتخاب بزنند. بسیار بداقبالیم که در زمانه ای زندگی می کنیم، می اندیشیم و می نویسیم که حداثر انتخاب های ما میان تصمیم های سخت و تصمیم های بد محدود شده است. این بار سنگین را مسیر طی شده بر دوش ما نهاده است، اما نخبگانی که سودای ایرانی آباد و عزتمند را در سر دارند، باید بار شکل دادن به بزنگاهی تاریخی برای گذر به دورانی پربارتر را به دوش بکشند. زمان ناامیدی نیست.

*عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


منبع: برترینها

پوشش زنان ایرانی از دوره قاجار تاکنون

نخستین انگیزه و اندیشه بهره‌گیری از پوشاک و لباس، برای نگاهداری انسان از عامل‌های طبیعی به ویژه سرما بوده است. لباس اما مانند هرگونه وسایل زندگی هنگامی که از دایره نیازمندی‌های زندگی روزمره بیرون می‌آید، جنبه‌ای تفننی به خود می‌گیرد، نیز در گذر زمان با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، شرایط اقلیمی و عادت‌ها و رسم‌های هر جامعه، دگرگونی‌هایی در آن راه می‌یابد. پیوند میان اندیشه‌ها، عقاید و لباس و تاثیرگذاری آن‌ها بر یکدیگر موجب شده انسان پوششی برای خود برگزیند که تداوم آن در گذر زمان جزو هویت و اعتبارش شده است.

مطالعه و پژوهش درباره سیر دگرگونی پوشش و پوشاک مردمان یک ملت امروزه نه تنها از جنبه بررسی سیر تاریخی و درک زیبایی و تنوع آن قابل درنگ است، که، از نظر فهم روان‌شناسی و عادت‌ها و رسم‌های ویژه آن‌ها نیز شایان توجه است. اختصاص گونه‌ای ویژه از لباس برای مردان و گونه‌ای دیگر برای زنان در یک جامعه، وضعیتی بوده که در گذر زمان شکل یافته و تکمیل شده است، به گونه‌ای که به اقتضای جنسیت هر یک، پوشاکی برایشان پدید آمده و رواج یافته است. این جداسازی بدین‌ترتیب موجب شده است زنان و مردان از پوشیدن پوشاک ویژه جنسیت دیگر همواره دوری گزینند و تنها پوشاک ویژه خویش را بپوشند.

 آرام، آراسته پرهیاهو

پوشش، مساله‌ای برشمرده می‌شود که نه تنها در جامعه ایران، که در دیگر جوامع نیز همواره از گذشته‌های دور تا امروز به عنوان پدیده‌ای فرای گستره خصوصی زندگی اهمیت فراوان داشته است. پوشش زنان در این میانه اما اهمیت و محوریتی ویژه داشته است. این مساله را در روزگار کنونی نیز مورد توجه می‌توان قرار داد. نوشتار پیش رو روایتی از شیوه پوشش زنان ایرانی در دوره‌های تاریخی گذشته بر اساس نوشته‌های جهانگردان و سفرنامه‌نویسان ارایه می‌دهد. تاریخ‌نگاران ایرانی مطالبی گسترده درباره شیوه گزینش پوشاک و پوشش ساکنان این سرزمین در دوره‌های گذشته به رشته تحریر نیاورده‌اند، از این‌رو در حوزه یادشده با کمبود منابع ایرانی تاریخ‌نگاری روبه‌روییم. جهانگردان تاریخی که در دوره‌های گوناگون به ویژه از پنج سده پیش، هم‌زمان با روزگار صفوی به ایران آمده و سفرنامه‌ها و گزارش‌هایی گوناگون نگاشته‌اند اما بسیار به پوشش زنان ایرانی توجه کرده‌اند. بیش‌ترین آگاهی‌ها درباره بررسی پوشاک ایرانیان البته از سده سیزدهم هجری برجای مانده و از آن میان پوشش زنان بیش از لباس مردان دگرگونی یافته است.

پوشاک زنان در دوره اسلامی

مساله تهیه پوشاک زنان در ایران پس از ورود اسلام همچون دیگر نیازمندی‌ها مورد توجه بود و نفوذ حاکمان و بازماندگان عرب چندان تغییری در ذوق‌ها نداد؛ حتی خود آنان نیز آرام‌آرام از سلیقه‌های ایرانیان در این زمینه بهره جستند. تهیه و تولید پارچه در ایران پیشینه‌ای دراز دارد. از آثار سوخته پارچه‌ها در تپه حصار دامغان از سه هزار سال پیش از میلاد تا آثار پارچه‌ای زمان حکم‌رانی مادها و پارس‌ها که صنعت بافندگی پارچه رونقی عالم‌گیر یافت، ایرانیان پوشاک بسیار عالی و باشکوه داشتند و در این زمینه پیشتاز بودند. تهیه پارچه‌های ابریشمی، در دوران پس از برافتادن ساسانیان نیز همچنان میان مناطق گوناگون ایران به همان شیوه پیشین متداول بود و بازار جهانی داشت.

مردمان منطقه نیشابور، گونه‌های بسیار گران‌بها و فاخر پارچه‌های پنبه‌ای و ابریشمی می‌بافتند. این منسوجات به دیگر سرزمین‌های اسلامی و کشورهای غیر مسلمان صادر می‌شد. آن پارچه‌ها به دلیل خوش‌بافتی، در همه سرزمین‌های خریدار و مشتری بسیار داشت و شاهان نیز از آن‌ها برای لباس‌های مجلل خود بهره می‌بردند. ورود اسلام به ایران البته دگرگونی‌هایی در این زمینه پدید آورد. ملاحظه‌هایی که آیین اسلام در پوشش مومنان داشت، دگرگونی‌های مهم و بنیادین را در لباس اهل اسلام موجب شد. لباس مسلمانان از پوشیدگی و سادگی ویژه برخوردار بود و توانست با تاثیر در جوامع و سرزمین‌های اسلامی، سبک پوشش ساکنان مسلمان آن سرزمین‌ها را تغییر دهد و آنان را تااندازه‌ای از لباس‌های فاخر دور بدارد.

 آرام، آراسته پرهیاهو

این ویژگی به ویژه در نومسلمانان ایران که از فرهنگ و تمدنی بسیار کهن و ژرف برخوردار بود، چشم‌گیرتر بود. آگاهی‌هایی اندک درباره پوشاک زنان ایرانی از سده‌های نخستین ایران اسلامی تا دوره صفویه در دسترس است، با این وجود، توصیف و نمایی کلی از پوشاک زنان در میانه آن چند سده می‌توان ارایه کرد. پوشش زنان آنگونه که ابوالقاسم آقاحسین شیرازی در کتاب «پوشاک زنان ایران از آغاز تا امروز» روایت کرده، در پنج دسته، اینگونه بوده است؛ یک، قبای سه ربی، آستین کوتاه، جلو بسته (با شکافی در جلوی دامن) با یقه افقی که بیش‌تر پوست‌دوزی می‌شده است. این قبا گاهی جلوباز هم بوده که با دگمه بسته می‌شده و یقه آن سرگوش بوده است. دو، قبای بلند آستین‌کوتاه، جلو باز که گرداگرد یقه پوست‌دوزی می‌شده و گاهی روی شانه نیز زردوزی و قلاب‌دوزی بوده است.

سه، پیراهن بلند آستین‌کوتاه جلوباز، دگمه‌دار یقه سرگوش با برگردان. چهار، سرپوش‌هایی از عرق‌چین، چارقد، لچک، نوار و گونه‌ای دوسری توری یا پارچه‌ای به شکل ویژه. گاه به جای نوار پارچه‌ای، تاجی نشانه‌دار تهیه و در میانه آن جقه‌ای کارگذارده می‌شده است. بر میانه نوار پارچه‌ای نیز گاهی جقه کار می‌گذاشتند. عرق‌چین در زیر لچک روی موی سر نیز کاربرد داشته است. پنج، دو نمونه کفش زنانه در زمانه یادشده رواج داشته است؛ یکی ساق‌بلند که از دیرباز مرسوم بوده و دیگر، کفش سبک و پنجه‌کوتاه راحتی.

روزگار صفوی و نماهایی از پوشش زنان

پوشاک زنان در سده دهم هجری، هم‌زمان با روزگار حکم‌رانی دودمان صفوی، ظاهری دیگری می‌یابد. به روایت جلیل ضیاء‌پور در کتاب «پوشاک بانوان ایران»، تنبان که در سده‌های پیش وجود نداشت، در این دوره رایج می‌شود. همچنین پیراهن‌های پردگمه و بندبندی‌ها کنار رفته، از بلندی به کوتاهی می‌گراید. چادری سفید و بزرگ نیز به عنوان روپوش همه پوشاک سرتاپای اندام زنان را می‌پوشاند. روبنده و جوراب نیز در همین روزگار به پوشش زنان افزوده می‌شود. سرپوش‌هایی نیز که به شیوه‌های گوناگون، وسیله تزیین و سرپوشی زنان بود، به عمامه و دستار تبدیل شد.

ژان شاردن سیاح فرانسوی در دوره صفوی، در تشریح پوشاک زنان چنین روایت می‌کند «لباس زنان از بسیاری از جهات همانند پوشاک مردان است. تنبان همان‌طور تا بقوزک پا می‌رسد. زنان با نیم‌چکمه‌ای پوستین پای خود را می‌پوشانند که تا چهار انگشت بالاتر از قوزک پا میرسد. زنان سر خویش را کاملا می‌پوشانند و روی آن چارقدی دارند که به شانه‌شان می‌رسد وقتی که می‌خواهند از خانه بیرون بروند حجاب بلند و سفیدی می‌پوشند که صورت و بدنشان را می‌پوشاند». این جهانگرد پرآوازه فرانسوی همچنین می‌نویسد پوشاک ایرانیان بیش‌تر از پارچه‌های زربفت، اطلس ضخیم توری و یراق‌های زرین و سیمین و قلاب‌دوزی‌ها تهیه می‌شده است و برخی از پوشاک را نیز با پوست‌های گران‌بها تزیین می‌کردند.

گارسیا دسیلوا فیگوئروا سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس یکم نیز روایتی از پوشش زنان در سفرنامه خود آورده است «زنان شلوار و بالاپوشی مشابه مردان می‌پوشند کفش‌های زنان چرمی و به رنگ‌های مختلف است و با جنس بسیار سفت و سخت و رویه‌های کوتاه، به طوری که همچون کفش سرپایی داخل منزل، پوشیدن و درآوردن آن‌ها بسیار آسان است با اینکه غالب کفش‌ها نوک‌باریک‌اند و قسمت جلو آن‌ها از عقب بلندتر است میخ‌های ریز بسیاری به تخت آن‌ها زده شده است. زن‌ها از سر تا پای خود را با لباس گشاد از پارچه‌های سفیدرنگ می‌پوشانند و چنان در این جامه فرومی‌روند که چشمهایشان به زحمت دیده می‌شود». در سفرنامه برادران شرلی نیز در همین روزگار آمده است «زنان ایرانی در مجموع زیبا هستند چادر و روبند بر سر دارند به طوریکه آفتاب هیچ‌وقت بر صورت آن‌ها نمی‌تابد. زن‌ها همانند مردها شلوارها و جوراب‌های مخملی گاهی می‌پوشند».

 آرام، آراسته پرهیاهو

تفاوت‌هایی البته در پوشش زنان طبقات گوناگون وجود داشته که تمایزهای اجتماعی را بیانگر بوده است شاردن در این‌باره می‌نویسد «شاهزاده‌خانم‌هایی که از دودمان شاهی می‌باشند این امتیاز را دارند که می‌توانند خنجر برکمر خویش ببندند». روایتی دیگر از این جهانگرد فرانسوی، به پوشیدگی پوشش زنان در روزگار صفوی اشاره دارد «زنان سر خویش را کاملا می‌پوشانند و از روی آن چارقدی دارند که به شانه‌شان می‌رسد و گلو و سینه‌هایشان را از جلو مستور می‌سازد.

هنگامی که می‌خواهند از خانه بیرون بیایند از روی همه ملبوسات، حجاب بلند سفیدی [چادر] می‌پوشند که از سر تا بدن و صورتشان را مستور می‌کند به طور کلی جز مردمک ساده چشم چیزی مرئی نمی‌گردد». آدام اولئاریوس، کشیش آلمانی نیز در کتاب «ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» در این‌باره می‌نویسد «زنان موقعی که از خانه خارج میشوند چهره خود را نشان مردها نمی‌دهند بلکه چادر سفیدی روی سر می‌اندازند که تمام بدن آن‌ها را تا مچ پا می‌پوشاند و فقط در جلوی صورت شکاف کوچکی دارد که از آن شکاف به زحمت جلوی خود را می‌توانند ببیند و چه بسا چهره‌هایی زیبا که با لباس‌هایی محقرانه و چهره‌های زشتی که با لباس‌های مجلل و فریبنده زیر این چادرها مخفی هستند و انسان نمی‌تواند بفهمد در پس چادر چه قیافه‌ای نهفته است».

روزگار قاجار؛ آغاز دگرگونی‌هایی آرام

برای بررسی پوشاک بانوان در دوره قاجار، توجه به نکته‌هایی ضروری می‌نمایاند؛ وضعیت پوشاک بانوان از حدود سده سیزدهم هجری، هم‌زمان با برآمدن قاجارها بر ایران با دگرگونی‌هایی روبه‌رو شد. پوشاک زنان ایرانی از آن زمانه بدین‌سو ویژگی‌هایی یافت که برای بررسی آن‌ها پنج دوره را می‌توان در نظر گرفت؛ از عهد زندیه تا سلطنت فتحعلی شاه قاجار، از سلطنت فتحعلی شاه قاجار تا نخستین مسافرت ناصرالدین شاه به اروپا، از بازگشت ناصرالدین شاه از اروپا تا مشروطیت، از مشروطیت تا ١٧ دی ١٣١۴ (در روزگار پهلوی اول) و از ١٧ دی ١٣١۴ تا امروز. بررسی این دگرگونی‌ها از نگاه سفرنامه‌نویسان، بیش‌تر دوره قاجار را به طور کلی دربرمی‌گیرد. لباس زنان در این دوره تا اندازه‌ای ساده بود و با لباس مردان چندان اختلافی نداشت. عموما زنان پیراهن تنگی بر تن می‌کردند که پارچه آن بیش‌تر از نخ و ابریشم بود.

زنان شلواری گشاد و بلند به پا می‌کردند و روی آن دامن گشاد و نسبتا بلندی می‌پوشیدند که تا ساق پا میرسید. شلوار زنان گشاد و از پارچه‌های راه‌راه بود که به گونه مورب دوخته می‌شد ولی لبه آن را از پارچه‌های دیگر برمی‌گزیدند. پوشیدن جامه‌های بلند در روزگار سلطنت فتحعلی شاه مرسوم شد. دامن زنان در این زمان بسیار بلندتر از زمان‌های گذشته بود به گونه‌ای که لبه دامن روی زمین کشیده می‌شد. شلوار در این دوره اهمیت خود را از دست داد. حاشیه پایین دامن را با یراق و گلابتون زینت داده، بخش بالای دامن را عموما با کمری از پوست می‌پوشانیدند که روی آن با پارچه ابریشم گلدوزی شده بود. هنوز در این زمان البته به سرکردن چادر نماز و چارقد معمول نشده بود و مانند روزگاران پیشین، توری و کلاهک زینت سر به شمار می‌آمد.

زنان، موها و گیس‌ها را به گونه‌ای مواج روی شانه یا پشت سر می‌ریختند و در پایان گیس‌ها جواهر یا مروارید نصب می‌کردند. آن‌ها بیرون از خانه سراپای خود را در چادر مشکی یا بنفش حاشیه‌دار بزرگ می‌پوشانیدند، همچنین چاقچور به پا می‌کردند و روبنده‌ای سفید بر صورت می‌کشیدند که در برابر صورت، دو سوراخ به شکل چشم یا توری مسدس داشت. این روبنده تا زانوها می‌رسید.

گاسپار دروویل نظامی فرانسوی نیز در سفرنامه خود به جنبه‌ای دیگر از پوشش زنان در نخستین سال‌های حکومت  قاجار اشاره می‌کند «زنان به هنگام خروج از خانه چکمه‌هایی پارچه‌ای به پا می‌کنند. شلوار آنان نیز در درون این چکمه‌های پارچه‌ای قرار می‌گیرد». مقصود این صاحب‌منصب نظامی از چکمه پارچه‌ای، چاقچور بوده که شلواری گشاد، آستردار به رنگ‌های گوناگون با دم‌پای چین‌دار و تنگ است «و جورابی نیز از جنس پارچه به آن می‌دوختند تا سرهم گردد».

هانری رنه دالمانی که در دوره قاجار به ایران سفر کرده بود، در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» روایتی کلی درباره پوشاک بانوان این دوره ارایه می‌دهد. او با اشاره به پوشاک و شیوه زندگی زنان ثروتمند می‌نویسد «زنان ثروتمند معمولا در خانه عرقچین گلدوزی شده و جواهرشان بر سر میگذارند و جقه‌های طلای مرصع به جواهر بر سر میزنند. گاهی هم به جای جقه و یا پرهای قشنگ دیگری برای آرایش به کار میبرند. بعضی هم نوار پهن مرواریددوخته‌ای را که با مسکوکات طلا آرایش‌یافته به پیشانی می‌بندند».

در اواخر دوره قاجار به ویژه در آغاز حکومت پهلوی که از روبنده به اندازه کفایت بهره‌برداری شده بود، نقاب یا مقنعه رواج یافت که مشبک بود و از مو تهیه می‌شد. بانوان جوان با استفاده از چادر مشکی، از این روپوش نو استقبالی شایان کردند. زنان طبقه عادی جامعه که زندگی دور از تکلف داشتند، چادرهای تنگ کرباسی که راه‌راه آبی و سفید بر سر کرده، با یک دست، آن را گرفته، با دست دیگر، صورت را می‌پوشانند. در این وضعیت، تنها جلوی چشم‌شان کمی باز می‌ماند  ولی هنگام برخورد با یک مرد بیگانه، فورا روی خود را به گونه‌ای می‌گرفتند که حتی دیدن ریزی و درشتی چشم یا رنگ رخ‌شان ناممکن می‌شد.

آگوست بن‌تان، افسر فرانسوی که اوایل دوره قاجار به ایران آمده است در این‌باره می‌نویسد «در این مدت نتوانستم حتی یک‌بار داخل منازلی را که دعوت می‌شدم، ببینم. زنان از پس پرده، مرا تماشا می‌کردند ولی من هیچکدام را نتوانستم ببینم. ایرانیان حتی حاضر نیستند سوالی درباره زنانشان بشوند. خوشبختانه گاهی که در پشت بام منزلم قدم می‌زدم زنی را در حیاط منزلش میدیدم ولی این در صورتی بود که نگهبانش حضور نداشت وگرنه فورا او را مجبور می‌کرد به داخل منزل شود … زنان ایرانی اکثرا زیبا هستند و بخصوص درخشش و درشتی چشمانشان جلب توجه می‌کند. جامه‌های ظریفی نمی‌پوشند. یک شلوار بسیار گشاد و پنبه‌دوزی‌شده، اندام رعنای آنان را می‌پوشاند. در منزل، پیراهن بلندی میپوشند و کلاه بلند و نوک‌تیزی که به فراخوار حال، با جواهر و مروارید و طلا و نقره تزئین شده است، به سر می‌کنند».

اوژن فلاندن در زمان محمد شاه قاجار به ایران سفر کرده است. او توصیفی کامل درباره شیوه پوشش زنان ایرانی دارد  «زنان ایرانی در منزل، کم خارج میشوند. در کوچه‌ها هم با چادری که سر تا پایشان را مستور می‌کند، می‌آیند و غیر ممکن است کسی صورت آنها را ببیند. به روی سر پارچه سفیدی می‌اندازند که در مقابل چشمان، چندین شبکه دارد و با آن است که جلوی خود را میبینند و غیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد. ساقه پا را در شلواری گشاد یا چاقچور می‌نمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنه‌اش باریک می‌باشد. گاهی در کوچه که مردی نگذرد، روبند را به جهت استنشاق هوا پس می‌اندازند. اما همین که مردی، حتی شوهرشان ظاهر شود، دوباره روبند را به روی صورت می‌اندازند. … عموم چادرها یک‌رنگ و به سیاق اروپائیها یک‌جور می‌آید. کم می‌توان امتیازی بینشان قائل شد، اما خود ایرانیان اظهار می‌دارند برای ما خیلی آسان است که زنان خود را بشناسیم».

 آرام، آراسته پرهیاهو

پوشش زنان، دگرگونی‌ها و تصویری تازه

لباس و شیوه پوشش بانوان تا دوره معاصر، در زمینه لباس‌های اصلی، همان شلوار (تنبان)، دامن چه کوتاه چه بلند در دوره‌های گوناگون، چارقد و در دوره‌های متاخر تا روزگار مشروطیت، چادر به رنگ‌های گوناگون و چاقچور بود. این رنگ‌ها در دوره‌های بعد دگرگونی‌های بسیار یافت تا به رنگ مشکی به عنوان عرف جامعه رسید. بانوان ایرانی چه درون چه بیرون خانه پوششی ویژه داشتند و به آراستگی و مرتب‌بودن خود اهمیت می‌دادند. پوشاک این زنان در دوره‌های یادشده اما به آن دلیل که پارچه‌های بسیار می‌برد، هزینه‌های فراوان داشت؛ مساله‌ای که سفرنامه‌نویسان و جهانگردان در نقد آن اشاره‌هایی داشته‌اند. پوشش بیرونی زنان، از پوشیدگی کامل آن‌ها نشان داشت به گونه‌ای که به هیچ‌روی مردان غریبه نباید آن‌ها را می‌دیدند. به نظر می‌رسد توجه به مسایل اسلامی در درجه نخست و سپس طرح‌های گوناگون ایرانی در شیوه پوشاک بانوان بسیار تاثیرگذار بوده است. دگرگونی‌ها در حوزه پوشش و پوشاک زنان آرام‌آرام از اواخر دوره ناصری که مسافرت ایرانی‌ها به کشورهای اروپایی افزایش یافت، آغاز شد و با برنامه‌هایی که در دوره پهلوی اول به اجرا درآمد، این دگرگونی‌ها تصویری بسیار متفاوت با با آنچه در روزگار گذشته بود، به نمایش گذارد.

 کفش زنان ایرانی، آن بخش از پوشش به شمار می‌آید که در روزگار قاجار مورد توجه جهانگردان قرار گرفته است. دالمانی در این‌باره می‌نویسد «کفاشان برای بانوان ایرانی کفشهائی درست میکنند که متحدالشکل است. این کفشها تمام بدون پاشنه و نوک‌برگشته میباشند. قسمتی که در زیر پاشنه قرار دارد، از چوب است که تراشیده‌اند و روی آنرا با چرم پوشانده‌اند و قطعات استخوان و مفتولهای مسی زینت داده‌اند و بانوان با آن به سختی راه میروند». این وضعیت در زمینه کفش، بگاه در برخی مناطق متفاوت می‌شده است. دالمانی در این‌باره می‌نویسد «در ایالات و شهرهای دیگر بخصوص در اصفهان، بانوان کفش‌های چرمی بی‌پاشنه‌ای به پا دارند که کفاشان محلی آنها را برنگهای مختلف سبز و زرد و قرمز میدوزند و نوک این کفشها برگشته است.

زنان بزرگان، در اندرون، کفشهای بدون پاشنه کوچکی می‌پوشند که رویه آنها از مخمل یا ماهوت است و با دانه‌های مروارید کوچک، گلدوزی شده است». کفشی که این جهانگرد فرانسوی توصیف کرده، همانی است که امروزه زنان در مناطقی همچون بیرجند و پیرامون آن، قائنات و گونه‌ای دیگر از همان شکل به نام کومخ در بجنورد پای می‌کنند. اینگونه کفش‌ها تا حدود بیست سال پیش در میان زنان گیلانی رواج بسیار داشت. تصویری که از زنان ایرانی در بیرون از محیط خانه به نمایش درمی‌آید، جز کفش‌های راحتی آن‌ها دیده نمی‌شود، از این‌رو موقعیت اجتماعی آنان را تنها از بهای کفش یا ظرافت و ارزش چادر و روبند می‌توان دریافت.

 پوشیدن جوراب ساقه‌بلند ماشینی در آن روزگار معمول نبود، همه جوراب سفید دست‌باف با ساقه حاشیه مشکی به پا می‌کردند؛ همچنین در واپسین سال‌های حکومت ناصرالدین شاه، جوراب بی‌حاشیه سفید را روی شلوار کشی می‌کشیدند که یک‌تکه به نظر می‌رسید. خانم‌ها البته به جز زمستان، بیش‌تر پا برهنه بودند. کفش زنان ایرانی پیش از آن که اجناس اروپایی به ویژه کفش‌های دوخت خارجی در ایران رایج شود، همان نعلین و چموش و کفش‌های نوک‌برگشته و ساغری راحتی به رنگ‌های قرمز، سبز و آبی بود. بعدها در تهران چند مغازه زرتشتی و ارمنی به تجارت اجناس اروپایی روی آوردند که از  جمله جنس‌های آن‌ها کفش‌های چرمی سیاه و براق کوچک به نام قونداره بود. خانم‌های اعیان و شیک از این‌ها یا گالش‌های نوک‌تیز زنانه می‌پوشیدند ولی در شهرستان‌ها و برخی شهرهای ایران به ویژه در اصفهان، زنان همان کفش‌هایی بی‌پشت پاشنه‌دار به نام ساغری یا ارسی به پا می‌کردند که کفش‌دوزهای محلی می‌دوختند.

چارقد در زمان ناصرالدین شاه، جزیی جدایی‌ناپذیر از پوشش خانم‌ها شده بود به گونه‌ای که بزرگ و کوچک و پیر و جوان، همه چارقد را در زیر گلوی خود محکم می‌بستند. زنان آنگاه که از خانه بیرون می‌آمدند، روی لباس های خود، از چادر نماز، چادر، چاقچور و روبنده بهره می‌گرفتند. چاقچور در واقع شلواری بلند و گشاد  بود که جوراب به آن دوخته شده و وصل بود. ارخالق نیز یکی از لباس‌های روزگار ناصرالدین شاه قاجار به شمار می‌آید؛ کتی بلند که نیمی از بدن را می‌پوشاند و جلوی آن باز و رها بود. ارخالق، سردست‌های مثلثی یا گلابی‌شکل داشت که سنبوسه نامیده می‌شد. درون سنبوسه‌ها را معمولا از پارچه‌ای گران‌بهاتر از پارچه اصل ارخالق برمی‌گزیدند و پیرامون آن را یراق و گلابتون می‌دوختند.

 توجه به آرایش زنان ایرانی در این دوره از تاریخ نیز می‌تواند جذابیت داشته باشد. بیش‌ترین آرزوی بانوان ایرانی برای داشتن ظاهری زیبا در این دوره آن بود که صورت برآمده گرد داشته باشند و چشمان‌شان درشت و خمار و دارای پلک‌های سنگین و مژه‌های بلند با ابروان پهن و پرپشت به هم‌پیوسته باشد که دو قوس روی چشمان تشکیل دهند، همچنین بینی‌شان کوچک و منقاری باشد. آنان از این‌رو چشم را با سرمه، درشت و گوشه‌دار و ابروان را با وسمه پررنگ می‌کردند و این را تا شقیقه‌ها ادامه داده،  ابروانی کمانی شکل و منظم پدید می‌آوردند. آن‌ها خالی بر گونه و بالای لب می‌گذاشتند و گاه نیز خال طبیعی را که بر گونه داشته و به آن خال هاشمی می‌گفتند، پررنگ‌تر می‌کردند. همچنین لب‌ها را نیز با کمی سرخاب، سرخ کرده، سبیلی باریک بر  پشت آن می‌کشیدند. چند ماده  برای زینت دادن به کار می‌رفت که عبارت بود از حنا، سرمه، سرخاب و سفیدآب که همه آن‌ها با اسباب و آلات ویژه گردآوری و نگهداری می‌شد.

 دگرگونی‌های پدیدآمده در جامعه ایران به روزگار میانه دوره قاجار بخش‌های گوناگون جامعه را از خود موثر کرد. پوشاک به ویژه لباس‌های زنان نیز از این تغییرها برکنار نبود. پیش از آن البته انتقادهایی نسبت به این مسأله شده بود. پولاک در این‌باره از اسراف زنان قاجاری در دوره ناصرالدین شاه در زمینه بهره‌گیری از پارچه‌های گوناگون برای پوشاک‌شان روایت می‌کند «در اثر زیادی زیرجامه‌ها و جامه‌ی پرچین روی آنها، لباس خانمها به صورت لباسی پف کرده در می‌آید.

بی‌بندوباری در مصرف پارچه و تجملی که بخصوص در مورد این لباس به کار می‌رفت، فریاد شوهران را به آسمان رسانید تا بالاخره دولت ناگزیر شد محدودیتهایی قانونی برای آن وضع کند و البته همان‌طور که می‌توان پیش‌بینی کرد، این تمهیدات به هیچ کجا نینجامید. کار تجمل‌پرستی حتی به آنجا رسیده است که بعضی از زنان مجلل، به رغم ناراحت بودن آن، شلوارهایی از گرانبهاترین شالها می‌پوشند. این دیگر یکی از شکایتهای عمومی مردان ایرانی است که زنان در اثر بی‌بندوباری در تجمل‌پرستی و آرایش، آنان را خانه خراب می‌کنند. به طوری که هرگاه چندین زن در خانه‌ای باشند، دیگر سر و ته مخارج آنان را از طریق درآمدهای مشروع نمی‌شود به هم آورد».


منبع: برترینها

خوش استایل ترین ستاره های هفته (۴۸)

برترین ها: شاید
یکی از دردسرهای ستاره شدن این باشد که همیشه باید به ظاهرتان برسید و
برای آن هزینه کنید. در نهایت هر چقدر زمان، انرژی و پول برای این کار خرج
کنید، همیشه افرادی هستند که سلیقه آنها با شما یکی نباشد و دائماً مورد
نقد این مجله و آن برنامه مد قرار بگیرید. در هر صورت سلیقه شما به خودتان
مربوط است و انتخاب های شما محترم هستند.


بگذریم از اینکه بعضی از سلبریتی ها کاملاً خود را با استخدام یک
استایلیست باهوش یا خریدار شخصی خوش سلیقه راحت کرده اند و دیگر نیازی به
سر و کله زدن با لباس و اکسسوار و … ندارند.

ولی
بعضی از ستاره ها سبک خاص خودشان را دارند و کاملاً در انتخاب حتی لباس
های راحت و روزانه خود دقت و ظرافت به خرج داده و همیشه ظاهر شیک و بی نقصی
دارند. از مدل هایی مانند کندال جنر و جی جی حدید بگیرید تا بازیگران
مشهوری مانند جسیکا آلبا دائماً با استایل همه پسندشان سوژه نشریات بانوان و
وبسایت های فشن قرار می گیرند.

در همین
راستا، مجله هارپرز بازار بریتانیا و چند نشریه مد اینترنتی دیگر، هر هفته
فهرستی از خوش پوش ترین و خوش استایل ترین ستاره ها و سلبریتی های دنیا را
گردآوری می کنند و در کنار آن بهترین آرایش و استایلینگ مو را نیز معرفی می
نمایند که گزیده ای از آنها را در زیر مشاهده می کنید.

خوش پوش ترین های هفته:

امل کلونی با پیراهنی از بوتگا ونتا در مرکز اصلی سازمان ملل واقع در نیویورک.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


ایزابل هوپر با کت و بلوز و شلواری از لوئی ویتون در فشن شوی کلکسیون اوت کوتور پائیز و زمستان ۲۰۱۷ لوئی ویتون.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جنیفر کانلی با پیراهن، بوت و کیفی از لوئی ویتون در فشن شوی کلکسیون اوت کوتور پائیز و زمستان ۲۰۱۷ لوئی ویتون.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کاترین دونو، با تیپی تماماً از لوئی ویتون، در فشن شوی کلکسیون اوت کوتور پائیز و زمستان ۲۰۱۷ لوئی ویتون.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


بلا حدید با استایل خیابانی در نیویورک.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کندال جنر با استایل خیابانی در هفته مد پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


تام هیدلستون با کت و شلواری از گوچی در مراسم اکران فیلم Kong Skull Island در لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


ریتا اورا با تیپی تماماً از شنل در فشن شوی کلکسیون پائیز و زمستان ۲۰۱۷ شنل.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


ونسا پارادی (مادر لی لی رز دپ) با تیپی تماماً از شنل در فشن شوی کلکسیون پائیز و زمستان ۲۰۱۷ شنل.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جین فوندا با پیراهنی از نعیم خان در مراسم جوایز گلدن کامرا در هامبورگ.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جسیکا چستین با پیراهنی از آنتونیو براردی در مراسم اکران فیلم The Zookeeper’s Wife در ورشو.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


سلما هایک با پیراهن و کتی از الکساندر مک کوئین همراه با همسرش فرانسوآ پینو در فشن شوی فنتی و پوما.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


نیکول کیدمن با پیراهنی از جیامباتیستا والی در مراسم جوایز گلدن کامرا در هامبورگ.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جولیان مور با پیراهنی از جیامباتیستا والی در پارتی لورئال پاریس در پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


اوما ثورمن با کت و پیراهنی از کریستین دیور در فشن شوی کلکسیون پائیز و زمستان ۲۰۱۷ دیور

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کارلی کلاس با بلوز و دامنی از کریستین دیور در فشن شوی کلکسیون پائیز و زمستان ۲۰۱۷ دیور.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


سیه‌نا میلر با پیراهن و کت بلندی از کریستین دیور در فشن شوی کلکسیون پائیز و زمستان ۲۰۱۷ دیور.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جنیفر لوپز با بلوز و شلواری از زهیر مراد در تور تبلیغاتی سریال Shades of Blue در AOL Build Studio

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


هیلی بالدوین با استایل خیابانی در هفته مد پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


بهترین های آرایش و استایل مو:

لئا سیدو در فشن شوی ۲۰۱۷ لوئی ویتون.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جنیفر کانلی در فشن شوی ۲۰۱۷ لوئی ویتون.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جنیفر لوپز در شروع فصل دوم سریال Shades of Blue در نیویورک سیتی.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جی جی حدید در هفته مد پاریس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کیت مارا در فشن شوی ۲۰۱۷ ولنتینو.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کریسی تیگن در مراسم اکران فیلم Beauty and The Beast در لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


کارا دلوین در فشن شوی ۲۰۱۷ شنل.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


جنا کولمن در فشن شوی کلکسیون ۲۰۱۷ میو میو.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


بری لارسون در مراسم اکران فیلم Kong Skull Island در لوس آنجلس.

 خوش استایل ترین ستاره های هفته (48)


تیلور هیل با استایل خیابانی در لندن.

خوش استایل ترین ستاره های هفته (48) 


منبع: برترینها

سال ۹۵ سال رونق کافه سیارها

روزنامه هفت صبح – هانیه درویش: درباره کافه های سیاری که به تازگی به یکی از اتفاق های جذاب و رنگانگ خیابان های تهران و البته شهرستان ها اضافه شده.

هدف و آرزوی صاحبان هر یک از این کافه سیارها را که بپرسید علاوه بر ایجاد کسب و کاری نو و تازه که باعث می شود خودشان آقای خودشان باشند و فرمون کافه شان را به هرجا که دلشان می خواهد ببرند، آشنا کردن مردم عادی با قهوه و فرهنگ قهوه خوری در خیابان هاست.

جایی که لازم نیست حتما اهل قهوه خوردن، مطالعه و گپ و گفت های فرهنگی باشید تنها کافیست خیلی اتفاقی از کنار خیابانی که این کافه ها در آن مستقرند گذر کنید تا هم جذب ظاهر دلربای این ماشین ها شوید و هم درگیر بو و طعم انواع محصولاتشان. سال ۹۵ شروع و شیوع این قبیل کافه ها بود که در این بین هشت کافه سیار در تهران شناسایی شده اند که به معرفی چند تای آنها می پردازیم.

کافی اکسپرس

کافی اکسپرس را می توان اولین کافه سیار ایرانی دانست. درست زمانی که هیچ ورژن ایرانی از این کافه ها وجود نداشت ایمان رضازاده در فکر بال و پرد دادن به این ایده بود. تا اینکه به همراه یکی از دوستانش حدود دو ماه روی این ایده کار می کنند و در نهایت در ۲۰ اسفند ۹۴ و در روزهایی که مردم در کوچه و خیابان در تکاپوی نوروز بودند کافی اکپسرس را افتتاح می کنند.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

ایمان رضازاده که هتلداری خوانده و پیش از این سابقه فعالیت و راه اندازی چند کافه را نیز داشته است، می گوید: «هزینه ساخت و تجهیز و تمامی متریال این کافه حدود ۶۰ میلیون شد و ما توانستیم با انرژی خوبی که برای این کار داشتیم ظرف مدت ۴ ماه به سوددهی برسیم».

این کافه، یک ویژگی منحصر به فرد نسبت به دیگر کافه ها دارد و آن این است که کافه اکسپرس را روی یک چرخ چوبی می بینید نه روی یک ماشین چهارچرخ. این ویژگی هر چند او را به لحاظ دیزاین و طراحی متمایز کرده است اما برای جا به جایی سختی های خاص خودش را دارد که صاحبانش سعی کرده اند به مرور زمان باگ ها و مشکلات کار را در چرخ های بعدی شان برطرف کنند. در نهایت اینکه کافی اکسپرس را در رویدادهای ویژه مثل تدکس تهران، برنامه های برج میلاد، دیزین و همچنین اماکن عمومی می توانید ببینید و حال خوب را که شعار و هشتگ مخصوص به خودشان است را با آنها شریک شوید.

کافه رو

آرمان واریانی ۲۴ ساله است و از ۱۵ سالگی وارد بازار کار شده، او در ساعات اداری روز کارمند بانک است و در ساعات غیراداری کافه داری می کند. آن هم کافه ای که آن را داخل یک ۲۰۶ بدون صندوق جای داده است هرچند او هم اکنون امتیاز این کافه سیار را واگذار کرده و در کرج یک کافه ثابت را اداره می کند اما او در رابطه با چگونگی شکل گیری این ایده می گوید: «اوایل پاییز ۹۴ بود که دخترعمه ام از سوئد به ایران آمد و در رابطه با بازار داغ کافه های اینچنینی در سوئد گفت، هرچند فروش غذا در ماشین و شاید فلافل و قهوه در ون تا به حال در ایران دیده شده باشد اما تهیه و درست کردن قهوه به این شکل و به روی ماشین ۲۰۶ بدون صندوق وجود نداشت و شاید ابتدا غیرممکن به نظر می رسید. بعد از کمی تحقیق این کار را عملی کردم و از اوایل سال ۹۵ هر روز یا بهتر است بگویم بیشتر روزها از کرج که محل سکونتم بود به عشق این کار به تهران می رفتم.»

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

او که دوره های باریستا را نیز گذرانده است می گوید: «از ابتدا به این کار صد در صد اطمینان داشتم و برای شروع ۳۰ میلیون تومان هزینه کردم اما همین برایم بس است که درآمد یک روز کارکردن در کافه حدودا ۵ برابر کار کردن یک روزه ام در بانک است؛ هر چند باید بگویم در ابتدا درآمد این کار برایم زیاد مهم نبود چرا که کاری بود که از روی عشق به آن پا گذاشته بودم و هدفم هم این بود که از روی عشق به آن پا گذاشته بودم و هدفم هم این بود که فرهنگ قهوه خوری را در بین مردم ایران باب کنم».

کافه رو را اغلب مقابل در جنوبی خانه هنرمندان می توانید بیابید جایی که بوی خوش قهوه های سوئدی پشت یک ۲۰۶ سفید انتظارتان را می کشد.

کافه راه- Way Café

صاحبان این کافه سیار یک زوج خوش ذوق تهرانی هستند که شاید همین شاخصه هم در مطرح شدن آنها و کافه شان بی تاثیر نبوده باشد. ذکرا عباسی لیسانس روزنامه نگاری دارد و فرزاد حسینی مردم شناسی خوانده است و دو سالی را در فکر راه اندازی این ایده که فکرش را هم نمی کردند این چنین بگیرد بودند، اما حالا از اواسط تیرماه ۹۵ که متقارن با عملی کردن آن ایده بود خودشان و فولکس آبی آسمانی رنگشان حسابی سر و صدا کرده و معروف شده اند.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

آنها در گفت و گویی با مهر گفته اند صفر تا ۱۰۰ کافه راه را خودشان دوتایی سر هم کرده اند و این سر هم کردن حدودا ۶۰ میلیون برایشان آب خورده است. محصولات این کافه شیک و لوکس برخلاف ظاهرش با قیمت هایی مناسب قیمت گذاری شده اند و خانگی نیز هستند.

«ما اوایل فکر نمی کردیم اینچنین کارمان بگیرد اما در همان هفته اول استقبال ها زیاد شد و برای همین این کار حالت خانوادگی گرفت و اعضای خانواده به کمک ما آمدند. چون حجم زیادی شیرینی و کیک و شربت باید آماده می کردیم. هر چند خیلی ها به ما پیشنهاد دادند که شیرینی ها را از مغازه های معتبر تهیه کنیم؛ اما ما دوست داشتیم همه چیز هم تازه باشد هم خانگی؛ برای همین تا جایی که بتوانیم خانگی بودن منوی خود را حفظ می کنیم. تمام شربت ها را مادر درست می کند یا شربت بهار نارنج از شیراز می آید و خواهرهایم هم کیک ها را درست می کنند».

این زوج جوان علاقه به اشیای قدیمی و تلاش برای فراموش نشدن آن ها را بزرگترین ایده راه انداختن این کافه کوچک و متحرک می دانند و از اینکه توانسته اند یک فولکس قدیمی و از کار افتاده را دوباره به کار گیرند و در کوچه پس کوچه های شهر و در کنار مردمی که دوستش دارند بیاورند خوشحالند.

پین کافه

محمد بزرگ صاحب پین کافه است و پین کافه یک فولکس واگن نارنجی خوش رنگ است که مجهز به آشپزخانه ای کامل برای کافه، یک کتاب خانه، میزی برای مشتریان، یک موتور برق و یک جای خواب تک نفره برای زمان های سفر است. مثل اینکه صاحب این کافه خیلی اهل سفر است چرا که اولین روز کاری خود را در منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر آمل شروع کرده و افتتاح رسمی ای در پانزدهم مهرماه در تهران نیز داشته است.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

او می گوید: «ایده اولیه پین در همایش کارآفرینی دانشگاه تهران به ذهنش رسید و بعد از آن برای راه اندازی کسب و کاری که دوستش دارد ماشین مورد نظر خود را تهیه و با کمک یکی از دوستانش که هم اکنون نیز همکار و همراه او در این کار است سعی در تجهیز و راه اندازی آن کرد.

منوی پین کافه شامل انواع اسپرسو، دمنوش، چای، ساندویچ و کوکی های خانگی است و جالب تر آنکه اهالی این کافه نیز اصول و قواعد خاص خودشان را دارند. برای مثال اینکه اگر سه شنبه ها با دوچرخه به آنها سربزنید یک فنجان قهوه رایگان دریافت می کنید. همچنین فروش کتاب در این کافه و وجود برچسب هایی روی محصولاتشان که سراسر انرژی مثبت است از ویژگی های این کافه سیار با رنگی جیغ است که اگر آن را ببینید نمی توانید ساده از کنارش بگذرید. به همین دلیل آنها می گویند: «قهوه گرم از ما، لب خندون از شما».

کافه کومبی

علی توپچی ۲۷ ساله است و نرم افزار خوانده و صبح ها در بخش روابط عمومی شرکتی خصوصی مشغول به کار است. او که پیش از این به کارهای مکانیک، نجاری و انواع کارهای اداری پرداخته بود با دیدن انواع کافه های سیار خواهان یکی از این کافه ها می شود و حالا دو ماهی است که به همراهی همسر یکی از دوستانش کافه کومبی قرمز رنگشان را افتتاح کرده اند.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

او درباره پروسه شکل گیری کافه کومبی کنونی می گوید: «من چون به لحاظ فنی به ماشین وارد بودم خودمان بازسازی این فولکس واگن را شروع کردیم. این پروسه دو ماه طول کشید و حدود ۵۰ میلیون هم صرف این کار شد. هر چند که کارکردن به این شکل مشکلات خاص خودش را دارد اما ما با همه انرژی برای این کار زمان می گذاریم و خدارو شکر در این چند ماه هم خوب پیش رفته ایم و امیدواریم تا دو سه ماه آینده کارمان به سوددهی برسد.

به گفته او هر یک از این کافه ها نوآوری های خاص خودشان را دارند و کافه آنها هم اکنون هم مجهز به اینترنت وای فای است و هم به جز قهوه و متعلقاتش عدسی های نابی که عجیب مناسب این فصل است را برای مشتری هایش درنظرگرفته است.

کافه برفین

کافه برفین را وحید علیزاده، خالق مجموعه عروسکی موج مکزیکی راه اندازی کرده است. کافه برفین نسبت به دیگر کافه سیارها دو ویژگی متفاوت دارد. اول اینکه همه این کافه بر پشت یک وانت پراید سفید رنگ سوار است و دوم اینکه با همراهی این کافه علاوه بر غذای جسم که متشکل از انواع کاپ کیک ها و دمنوش ها و نوشیدنی های طبیعی است، غذای روح شما نیز تامین می شود.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

به این ترتیب کافه کتاب برفین نیز با هدف مطالعه کوتاه و براساس طرحی از موسسه خیریه مولود کعبه علاوه بر زیبایی و جذابیت بصری با ارائه کتاب هایی کم قطر چهره ای فرهنگی نیز به کار خود داده است.

همچنین این کافه چندین نمایندگی نیز دارد و با ظاهری یک شکل اما سرپوش هایی با رنگ های متنوع کوچه به کوچه و شهر به شهر میزبان مردم هستند. این کافه که مجهز به دستگاه اسپرسو نیست و به طبع قهوه نمی فروشد یک قانون جدی هم دارد. از کسانی که با خوشرویی، احترام و خنده به کافه بروند سه هزار تومان ارزانتر از بداخلاق ها و ترش روها حساب خواهد کرد. پس به قول کافه برفینی ها اخلاقتو خوب کن بیا.

واگن کافی

واگن کافی توسط سه سرمایه گذار راه اندازی شده است. برای آنها آشنا کردن مردم عادی با قهوه و نوشیدنی های بر پایه اسپرسو جذابیت دارد و معمولا در تلاشند تا اسپرسو و خانواده شان را به عابران معرفی و بسته به ذائقه مشتری به آنها قهوه پیشنهاد کنند. اما چیزی که آنها و البته تمامی این کافه داران را نگران می کند مباحث مربوط به گرفتن مجوز و برخوردهای متفاوت و گاها خوب و بد شهرداری است.

 سال 95 سال رونق کافه سیارها

محمد قبادی، یکی از سه نفر سرمایه گذار واگن کافی در بخشی از صحبت هایش با آی کافی می گوید: «ما تا به حال نه از سوی نیروی انتظامی و نه از طرف پلیس راهنمایی و رانندگی با مانعی مواجه نشده ایم، اما در مناطق مختلف از طرف اکیپ انضباط شهری برخوردهای متفاوتی دیده ایم، این مفهوم انگار یک اتفاق مردمی است.

از خود شهرداری که پیش ما می آیند از قشرهای مختلفی هستند. برخی مناطق خیلی خوب و با احترام برخورد می کنند و می دانند که این کار شبیه دستفروشی های دیگر نیست اما یک جاهای دیگر هم این اتفاق نمی افتد و خیلی تند برخورد می کنند. منطقه به منطقه این مسئله فرق می کند و این مشکلی ست که همواره ما و امثال ما با آن رو به رو هستیم.

نورلند کافه

نولند کافه هم در بین کافه سیارها دست به ابتکار جالبی زده و توانسته یک جیپ را با دو دستگاه اسپرسو تبدیل به یک کافه از نوع سیار کند. از نورلند کافه به دلیل عدم حضورش در شبکه های مجازی اطلاعات و عکسی در دسترس نیست اما این ایده ناب و تازه حتما در گوشه هایی از این شهر صدا کرده و به کار خود مشغول است.


منبع: برترینها

بژشاپ، لذت خرید آنلاین با تخفیف

مرکز خریدی در فضای آنلاین هماهنند مرکز خرید تجاری در سطح کشور است که در آن مجموعه ای از محصولات با کیفیت از بهترین تولید کنندگان داخلی و خارجی با برندهای متفات انتخاب و گردآوری شده تا شما با صرف کمترین زمان و انرژی محصولات مورد نیاز خود را ببینید، مقایسه کنید و در نهایت با اطمینان خاطر از اصالت کیفیت کالاها، خریدی لذت بخش و متفاوت با رضایت کامل داشته باشید.

جشنواره عیدانه بژشاپ

بژشاپ جهت رفع نیاز خریداران محترم در عرضه محصولاتی مانند پوشاک، کیف و کفش، ساعت، عطر و ادکلن، لوازم ورزشی اسپرت و … خدمات ارائه می دهد.

با خرید از فروشگاه اینتزنتی بژشاپ، در ، از ۲۰ اسفند ۹۵ الی ۲۰ فروردین ۹۶ می توانید علاوه بر تخفیف های ویژه برنده جوایز ارزنده ای شوید.

جشنواره عیدانه بژشاپ

در طول این طرح همه دوستانی که فروشگاه بژشاپ شوند، ۳ ماه اینترنت پرسرعت از بژشاپ هدیه می گیرند و به ازای هر خریدی که بصورت آنلاین پرداخت شود هدیه ای برای شما عزیزان ارسال می گردد.

لازم به ذکر است در پایان این طرح، بین خریداران محترم برگزار می شود که به نفرات اول تا پنجم جوایز شگفت انگیزی اهدا می شود.


منبع: برترینها

لباس های بچه گانه «منگو» برای دختران در بهار ۹۶

برترین ها: منگو «MANGO» یک برند طراحی و تولید لباس است که کار خود را از بارسلونا، کاتالونیا در اسپانیا با هدف تولید لباس برای زنان بین ۱۸ تا ۴۰ ساله آغاز کرده ‌است. ریاست منگو را ایزاک آندیک «Isak Andik» برعهده دارد و انریک کاسی « Enric Casi» مدیر اجرایی ارشد آن می‌باشد.

شعار و هدف اصلی منگو این است که با یک شعبه به ازای هر شهر در عرصه ی جهانی حضور داشته باشد و تا کنون توانسته بیش از ۲۰۰۰ فروشگاه در ۱۰۳ کشور دنیا افتتاح و به پنج قاره راه پیدا کند.

این رشد بر اساس فرمولی بود که شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد و آن هم ارائه محصولاتی انحصاری،‌ با طراحی و کیفیت عالی است که چون به طور انبوه عرضه نمی‌شوند خاص و منحصر به فرد شناخته می‌شوند. منگو با این فلسفه تبدیل به رقیبی اصلی برای نام‌های بزرگ در صنعت مد و پوشاک شد و موفقیت برند آن از مرزهای اسپانیا هم فراتر رفت.

منگو بیش از۸۶۰۰ کارمند دارد که ۱۸۵۰ نفر از آن‌ها در مرکز طراحی آشیانه و دفتر مرکزی بارسلونا مشغول به کار هستند.

از سال ۲۰۰۸ منگو با افتتاح خط تولید پوشاک مردانه کار خود را بسط داد و در حال حاضر محصولات آن شامل انواع لباس ها و اکسسوری های مردانه، زنانه و بچه گانه است.

این برند لوکس برای فصل بهار، کلکسیون جدید بچه گانه خود را روانه بازار کرد که در اینجا نمونه هایی از زیباترین لباس های دخترانه آن را برایتان آورده ایم تا در صورت علاقه آنها را خریداری و با لباس هایتان ست کنید. شما می توانید این محصولات را از نمایندگی های منگو در تهران خریداری کنید.

• تهران – خیابان آفریقا- نبش بلوار صبا

• تهران – بالاتر از میدان ونک- روبروی هتل هما 

• تهران – بلوار فردوس غرب- خیابان بهار جنوبی- خیابان ارم شرقی- هایپر استار

• تهران، خیابان شریعتی- بالاتر از خیابان یخچال

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۶ دلار- شلوار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۵۰ دلار- کت

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار-ژاکت

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۶ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۶ دلار- بلوز


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۳ دلار- بلوز

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۰ دلار- بلوز

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۶ دلار-بلوز


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۶ دلار- پیراهن

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۳ دلار-بلوز

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۶ دلار- بلوز

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۶ دلار- شلوار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۶ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۶ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۰ دلار-بلوز


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۷ دلار-بلوز


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۱۳ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۶۶ دلار-ژاکت

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار-ژیلت


 

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۲۰ دلار-ژاکت

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های دخترانه، برند «منگو»

۳۰ دلار


منبع: برترینها

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا

ماهنامه دانشمند – سمیرا مصطفی نژاد: فاجعه فروریختن ساختمان ۵۴ ساله پلاسکوی تهران در ۳۰ دی ۱۳۹۵ دل همه را به درد آورد و خانواده های بسیاری را داغدار کرد. فاجعه ای که کنار تلی از آوار و خاک از آن خاطره فداکاری آتش نشانانی به جا ماند که تلاش کردند جان انسان ها را به قیمت ازدست رفتن جان خودشان نجات دهند و فداکاری آنها از جان گذشتگی آتش نشانان دیگر را به دنبال داشت که تلاش می کردند پیکر همکاران خود را از زیر آوارهای گداخته ساختمان بیرون بکشند.

این میان حضور سگ های امداد و نجات بین دیگر امدادگران دلگرم کننده بود، حیواناتی بی توقع و صبور که با نادیده گرفتن تمامی بی رحمی هایی که انسان ها نسبت به آنها روا می دارند، به کمک آسیب دیدگان آمدند تا مجروحان حادثه را در بدترین شرایط جست و جو در زیر آوارها بیابند و براساس خبرهای منتشر شده، متاسفانه این سگ ها به دلیل نداشتن پوشش های ضدحریق دچار سوختگی هم شدند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

این جانداران که بدون کمک به انسان ها نیز در دسته محبوب ترین جانداران قرار دارند، می توانند زنده یا مرده انسان ها را با کمک بوی آنها شناسایی کنند و بیابند. اگرچه عملکرد دقیق قوه بویایی سگ ها در یافتن سوژه هنوز موضوعی است که دانشمندان در حال بررسی آن هستند، اما این طور به نظر می آید که توانایی آنها به سلول های حامل بوی پوست بدن انسان وابسته است.

مطالعات نشان می دهد که در هر دقیقه ۴۰۰ هزار از این نوع سلول ها از بدن انسان جدا و در فضا پراکنده می شوند. تعریق بدن، گازهای تنفسی و دیگر گازهای ناشی از تجزیه نسوج و سلول های بدن انسان از دیگر عوامل موثر در توانایی تجسسی سگ ها هستند.

چرا سگ ها ارجحیت دارند؟

براساس تخمین متخصصان، هر سگ امداد و نجات می تواند کار ۲۰ تا ۳۰ امدادگر را به تنهایی انجام دهد و در این کار فقط قدرت بویایی نیست که سگ ها را از انسان ها توانمندتر ساخته است، قدرت شنوایی قوی و دید در شب این جانداران نیز در این مهم نقش دارند. در یک عملیات امداد و نجات، زمان بسیار حیاتی است. برای مثال در یک حادثه سقوط بهمن، معمولا ۹۰ درصد از قربانیان تا ۱۵ دقیقه پس از مدفون شدن زیر برف زنده هستند و پس از گذشت ۳۵ دقیقه فقط ۳۰ درصد از آنها باقی می مانند و اگر از سگ ها برای عملیات امداد استفاده شود، احتمال نجات بازماندگان افزایش قابل توجهی پیدا می کند و حتی در شرایطی که کسی زنده باقی نماند، سگ ها می توانند اجساد قربانیان را به خانواده ایشان برسانند.

سگ های آموزش دیده می توانند تا شعاع ۵۰ متری انسان ها را بیابند، اجساد زیر آب را پیدا کنند، از نردبان بالا بروند و روی ناپایدارترین سطوح در ساختمان های فروریخته حرکت کنند. البته در صورتی که رایحه انسانی در محیط وجود داشته باشد زیرا اصلی ترین ابراز در جست و جوی فرد زنده یا مرده یا مفقودی، رایحه است.

صبر سگ و مربی در آموزش

سگ های امدادی برای عملیات مختلف به صورت مجزا آموزش داده می شوند: جست و جو در طبیعت، زنده یابی، مرده یابی، جست و جو در بهمن و یافتن غرق شده ها. در طبیعت معمولا از سگ های جست و جوگر استفاده می شود تا رد و نشانی از بوی سوژه مورد نظر در فضا ییابند و از سگ های ردیاب نیز برای یافتن آخرین مکانی که سوژه در آن حضور داشته استفاده می شود. سگ های زنده یاب یا سگ های امدادگر فجایع، معمولا برای یافتن بازماندگان زنده در بلایای طبیعی و غیرطبیعی مانند زلزله، رانش زمین، فروریختن ساختمان و سوانح هوایی به کارگرفته می شوند. این سگ ها بیشتر بر بوی موجود در محیط متمرکز می شوند و گاه ممکن است در فجایعی که قربانیان زیادی دارد، نتوانند میان بوی افراد زنده و مرده تفاوت قائل شوند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

سگ های مرده یاب برای یافتن بقایای اجساد انسان های قربانی در سوانح و فجایع به کار گرفته می شوند. معمولا برای این کار سگ های ردیاب و جست و جوگر آموزش داده می شوند. این سگ ها می توانند جسدهای تازه، اجساد غرق شده، تکه های به جا مانده از بدن و حتی خون یا موی باقی مانده را نیز ردیابی کنند. فرآیند آموزش برای مربی و سگ فرآیندی زمان گیر و بسیار دشوار است و معمولا متناسب با نژاد سگ ها از ۸ تا ۱۰ هفتگی آغاز می شود. سگ ها از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی آماده به خدمت اغلب در ۵ تا ۱۰ سالگی بازنشسته می شوند.

سگ ها در ابتدا به صورت روزانه و برای ۲ تا ۵ بار در هفته آموزش های اطاعت، اجتماعی شدن چابکی می بینند؛ ۲ تا ۵ بار در هفته به مدت ۱۰ تا ۶۰ دقیقه در همین دوره آموزش های ردیابی بو برای ۳ تا ۷ بار در هفته و هر بار برای پنج تا ۳۰ دقیقه آغاز می شود.
با افزایش یافتن توانایی های سگ تمرین های اطاعت روزانه ادامه پیدا می کند و دفعات تمرین های ردیابی بو کاهش می یابد. اما در عوض طول مدت آن بیشتر می شود. سگ های آماده عملیات نیز به یک جلسه تمرین در هفته نیاز دارند. پس از اتمام دوره آموزش سگ ها و اطمینان از یادگیری آنها می توان آموزش های ویژه، زنده یابی، مرده یابی و دیگر توانایی ها را آغاز کرد.

آموزش ها معمولا براساس شیوه بازی و پاداش هستند و این بازی ها به تدریج پیچیده تر می شوند. مربیان این سگ ها نیز باید دوره های آموزش زنده ماندن در حیات وحش و خودکفایی را پشت سر بگذارند و کنار آن تکنیک های هدایت و کنترل سگ ها را نیز بیاموزند.

به طور کلی سگ های امداد و نجات دو نوع آموزش می بینند؛ آموزش های عمومی و آموزش های تخصصی. کلیه آموزش ها برمبنای شرطی سازی و نظام پاداش و تشویق است. نکته حائز اهمیت آن است که سگ ها استعدادهای متفاوتی دارند و همین امر باعث انتخاب و شروع آموزش های اولیه یا عمومی می شود. پس از مدت کمی (حدود ۶ ماه) با توجه به استعداد کشف شده در سگ امدادگر یا جست و جوگر مرحله آموزش های تخصصی آغاز می شود. نکته دیگر، آن است که از هر ۵ یا ۶ توله ای که حتی والدینشان سگ های امدادگر بوده اند فقط یک یا دو توله با این استعداد دیده می شود و این اهمیت انتخاب و کشف استعداد و سرمایه گذاری برای آموزش روی این سگ ها را چند برابر می کند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

سگ های امدادگر چه انواعی دارند؟

سگ های امداد و نجات به دو گروه اصلی ردیاب و تجسسی تقسیم می شوند. این دو گروه کمی هم پوشانی دارند اما نوع آموزش است که میان آنها تمایز ایجاد می کند. سگ های ردیاب معمولا زمین را بو می کنند و دنبال رد بوی انسان (معمولا ذرات پوست که روی زمین یا روی بوته ها ریخته می شوند) می گردند. این سگ ها جست و جوگر نیستند، دنبال کننده اند و برای آغاز کارشان به آخرین نقطه ای که قربانی دیده شده، تکه ای از لباس فرد یا هر رد خالص و بدون آلودگی دیگری نیاز دارند. اما سگ های جست و جوگر رایحه انسان را در هوا ردیابی و با کمک آن موقعیت گم شدگان یا قربانیان را پیدا می کنند. این سگ ها به گونه ای آموزش دیده اند تا بتوانند رایحه های موجود در هوای اطراف را شناسایی کنند و خود را به فرد یا سوژه مورد نظر برسانند و با پارس کردن مربی شان را آگاه کنند.

چه سگ هایی امدادگر می شوند؟

معمولا برای عملیات امداد و نجات از نژاد سگ های گله (Shepherd) و سگ هایی که فیزیک بدنی قوی دارند استفاده می شود زیرا این جانداران برای کمک کردن باید توانایی دویدن در شرایط دمایی سرد یا گرم را داشته باشد، بتوانند به راحتی از موانع عبور کنند و به اندازه کافی برای واکنش نشان دادن به دستورها و حل مسائل باهوش باشند.

سگ ها، نجات دهندگان بی ادعا! 

با توجه به این ویژگی ها، معمولا از نژادهای ژرمن شپرد (سگ چوپان آلمانی)، لابرادور رتریور آمریکایی، رتریور طلایی، بلادهوند، بوردر کولی و بلژین ملینوی برای آموزش و به کار گرفتن در عملیات امداد و نجات استفاده می شود اگرچه سگ های امداد به این فهرست کوتاه از نژادها محدود نیستند.


منبع: برترینها

زنان در مشاغل مردانه؛ من هم بولدوزر می‌رانم، هم کامیون

برترین ها: برخی شغل‌ها در اذهان عموم به عنوان “شغل‌های مردانه” شناخته می‌شوند. اما هستند زنانی که عملا نشان داده‌اند در انجام چنین مشاغلی نه تنها دست‌کمی از مردان ندارند بلکه حتی پشتکار و عملکردشان هم بهتر است.
 
شعار امسال روز جهانی زن (۸ مارس) فراخوانی به “جسارت برای تغییر(#BeBoldForChange) است. احقاق برابری جنسیتی در زمینه‌های شغلی برای زنان یکی از اهداف مهم فعالین حقوق زنان به شمار می‌رود. زنان نشان داده‌اند که در بسیاری از مشاغلی که به عنوان “مشاغل مردانه” شناخته می‌شوند، می‌توانند پابه‌پای مردان فعالیت کنند؛ اگر شرایط برابری در اختیارشان قرار گیرد.

زنان در

 

یولاینا تالاورا اهل ماناگوئه، پایتخت نیکاراگوئه است. او سال‌هاست که به عنوان آتش‌نشان فعالیت دارد. یولاینا می‌گوید: «در روزهای اول، مردها فکر می‌کردند که من به خاطر تمرین‌های سخت مدت زیادی در این شغل دوام نخواهم آورد. با این حال بهشان نشان دادم که می‌توانم پابه‌پای آنها از پس وظایف بر بیایم.»

زنان در  

خاولا شیخ در شهر امان، پایتخت اردن زندگی می‌کند. خاولا لوله‌کش است و در همین زمینه کلاس‌های آموزشی برای زنان برگزار می‌کند. او می‌گوید: «خانم‌های خانه‌دار ترجیح می‌دهند وقتی شوهرانشان خانه نیستند، یک لوله‌کش زن برای تعمیرات به خانه‌شان بیاید.» خاولا اعتقاد دارد که برای مقابله با نابرابری جنسیتی تمامی بخش‌های خدماتی باید فرصت‌های برابری را در تمامی زمینه‌ها برای زنان و مردان ایجاد کنند.

 زنان در


والری پرون در کار پرورش صدف در جنوب فرانسه است. او معتقد است نگرش به برابری جنسیتی باید از همان سال‌های اولیه زندگی آموزش داده شود. والری می‌گوید: «این به ما بستگی دارد که برای تغییر دیدگاه، به پسران‌مان در همان سال‌های کودکی نگرشی مبنی بر توازن و برابری جنسیتی را آموزش دهیم. ما باید ذهنیت آموزش در دوران کودکی را تغییر بدهیم. یک پسر می‌تواند با عروسک بازی کند و یک دختر هم با ماشین‌های اسباب‌بازی.»

زنان در

 


فیلیپینا اوکول راننده بولدوزر است و در توبای در جنوب فیلیپین کار و زندگی می‌کند. او که سه فرزند دارد، می‌گوید: «تنها تعداد کمی کارگر زن هستند که می‌توانند کامیون‌های بزرگ و بولدوزر را برانند. اگر مردها می‌توانند این کار را انجام دهند، چرا زن‌ها نتوانند؟ من از مردها بهتر هستم. آنها اینجا فقط می‌توانند کامیون برانند، اما من هم از پس رانندگی کامیون برمی‌آیم، هم بولدوزر!»

زنان در

 


شغل دنگ کیان، دکوراتور در سایت‌های ساختمانی در پکن، پایتخت چین است. به گفته او نابرابری جنسیتی “گاهی وقت‌ها رخ می‌دهد و هیچ‌کاری از دست ما ساخته نیست.” کیان مادر سه فرزند است. او معتقد است: «در نهایت شما باید همه آن چیزهای ناخوشایند را هضم کنید و به راهتان ادامه دهید.»

زنان در

 


سرپیل چیگدِم در استانبول راننده قطار است. او می‌گوید: «وقتی ۲۳ سال پیش برای این شغل درخواست دادم، بهم گفتند این یک کار مردانه است. موقع امتحان کتبی می‌دانستم که حتی اگر نمره‌ای مشابه یک متقاضی مرد بگیرم، این شغل به او خواهد رسید. برای همین هم سخت تلاش کردم تا امتحان را با نمره بهتری نسبت به متقاضیان مرد پشت سر بگذرانم.»

زنان در

 


اکاتارینا کولیویدزه کاپیتان ارتش و خلبان هلیکوپتر‌های “بل یو‌اچ−وان اچ” است. او در سال ۲۰۰۷ عضو ارتش گرجستان شد. اکاتارینا می‌گوید: «اوایل مشکلاتی وجود داشت. من هدف شوخی و بدبینی بودم. احساس می‌کردم آنها قدر من را نمی‌دانند، اما خدا را شکر در عرض ده سال گذشته جامعه تغییر کرده و امروزه یک خلبان زن یک چیز طبیعی است.»

زنان در

 


در این عکس پالوما گرانرو را می‌بینید که در یک تونل باد در مرکز چتربازی در مادرید، در میان زمین و هوا معلق مانده است. پالوما مربی چتربازی است: «مردها برعکس ما نیازی به اثبات توانایی خودشان ندارند. مشاغل آموزشی بیشتر نصیب مردها می‌شود، در حالی که مشاغل اداری اغلب به زنان سپرده می‌شود.»

زنان در

 


مهناز میرزایی در شهرستان زرند استان کرمان متولد شده است. او در رشته مهندسی معدن تحصیل کرده و می‌گوید که عاشق کارهای سخت و “مردانه” است. مهناز میرزایی در سال ۸۴ به عنوان نخستین زن پس از انقلاب ایران در یک معدن زیرزمینی کار اجرایی را آغاز کرد. یک سال بعد او به ریاست معدن رسید و اکنون نیز ریاست معدن سراپرده از توابع شهرستان کوهبنان را بر عهده دارد .

زنان در

 


مژگان روستایی مدیرعامل اولین و تنها مزرعه پرورش تمساح در ایران است. رشته تحصیلی او جانورشناسی بوده و مزرعه‌داری را از سال ۱۳۸۹ آغاز کرده است. او به ما می‌گوید: «کار پرورش کروکودیل برای خانم یا آقا فرقی نمی‌کند. کلا کار مشکلی است ولی کار با این موجودات صبور، عاقل و دوست‌داشتنی بسیار لذت بخش است.»

زنان در  


منبع: برترینها

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو»

منگو با افتتاح خط تولید پوشاک مردانه کار خود را بسط داد و در حال حاضر محصولات آن شامل انواع کت، جلیقه، ژاکت‌های پشمی، شلوار، کیف، کفش، کمربند، کراوات، دستمال گردن، شال، محصولات چرمی، عینک آفتابی، کلاه، دستکش و زیورآلات است.

برترین ها: منگو «Mango»، برند لوکس اسپانیایی تولید لباس، در سال ۲۰۰۸ خط تولید لباس‌های مردانه‌ خود را با نام هومینی امریتو (Homini Emerito) راه اندازی کرد که به صورت مختصر .H. E نوشته می‌شود. هدف از راه اندازی این خط تولید جلب نظر مردان جوانی بود که به روند مد روز دنیا اهمیت می‌دهند. 

منگو با افتتاح خط تولید پوشاک مردانه کار خود را بسط داد و در حال حاضر محصولات آن شامل انواع کت، جلیقه، ژاکت‌های پشمی، شلوار، کیف، کفش، کمربند، کراوات، دستمال گردن، شال، محصولات چرمی، عینک آفتابی، کلاه، دستکش و زیورآلات است.

از میان محصولات متنوع این برند، ما در اینجا به معرفی جدیدترین کلکسیون لباس های مردانه منگو می پردازیم. 

شما می توانید این محصولات را از نمایندگی های منگو در تهران خریداری کنید.

• تهران – خیابان آفریقا- نبش بلوار صبا

• تهران – بالاتر از میدان ونک- روبروی هتل هما 

• تهران – بلوار فردوس غرب- خیابان بهار جنوبی- خیابان ارم شرقی- هایپر استار

• تهران، خیابان شریعتی- بالاتر از خیابان یخچال

پیراهن های مردانه

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۲۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۶۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۶۰ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۶۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۴۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۷۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

تیشرت های مردانه

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۵ دلار


 

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۸ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۵ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۸ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۵ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۶ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۱۵ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار

کلکسیون بهاره لباس های مردانه، برند «منگو» 

۳۰ دلار


منبع: برترینها

ایرانی های خارج، نوروز را بیشتر دوست دارند

ماهنامه تبار – هانیه درویش: دستفروش ها کل خیابان را گرفته اند. آدم ها هم لا به لای شلوغی ها سرک می کشند که ببینند می توانند از این شهرآشوبی که درست شده خریدی داشته باشند؟ نزدیکی های عید است و کاسبی دیگر فقط مخصوص مغازه ها نیست. از ماهی قرمز گرفته تا سمنوی عید و سیر را حراج کرده اند و به ارزان ترین قیمت می فروشند. اتفاقا مشتری های زیادی هم دارند. آنهایی که ترجیح می دهند سفره هفت سین شان را سَرسَری بخرند و روی میز بچینند، طرفدار این سفره ها هستند. همین هفت سین صادر شده از چین که حتی سنت و رسم کهن ما را هم به نفع خودشان مصادره کردند. آن طرف قضیه هم وجود دارد. یک جست و جوی ساده در شبکه های اجتماعی و یا اینترنت شما را به انبوهی از سفره آرایی هایی می رساند که از سفره هفت سین به این راحتی ها نمی گذرند. ظرف نقره با ربزه کاری های طلا سفارش می دهند و معتقدند هفت سین باید باشکوه چیده شود. خلاصه که دنیای دوگانه ای است این نزدیکی های عید. هر کس ساز خودش را می زند و عید را با همه تناقض ها و دوگانه هایش به ما نزدیک می کند.

ایرانی های خارج نوروز را بیشتر دوست دارند (اسلایدشو - فوری نوروزی)

ایرانی های مقیم خارج نوروز را بیشتر دوست دارند

ایرانی که باشی با آمدن بوی بهار به فکر ترتیب دادن تدارکات لازم برای نوروز و سفره هفت سین می افتی. لازم هم نیست فقط در ایران باشید تا این حس و حال به سراغ تان بیاید. در قلب آمریکا هم یک ایرانی برایش مهم است که سال جدید طور دیگری شروع شود. اگرچه جشن هالووین و کریسمس جای خودشان را بین ایرانی ها باز کرده اما نوروز هم همچنان محبوب کسانی است که تغییر و تحول و نو شدن را به هر چیزی ترجیح می دهند. نوشدنی که از آخرین روزهای زمستان شروع می شود. از مغازه ها و فروشگاه های لباس فروشی تا مغازه های لوازم خانگی. لوازم خانه هم که از بزرگ تا کوچک قابل تعویض و تزیین است. خانم های خانه در کنار خریدهای شب عید همیشه به فکر تهیه وسایل سفره هفت سین شان هم هستند.

ایرانی های خارج نوروز را بیشتر دوست دارند (اسلایدشو - فوری نوروزی)

می توان به جرات گفت سفره هفت سین در اولین روز از بهار در خانه هر ایرانی ای پهن می شود و همه اعضای خانواده هر کجا که باشند سعی می کنند در لحظه سال تحویل خودشان را سر این سفره برسانند. البته این موضوع انگار برای ایرانی های مقیم دیگر کشورها اهمیت بیشتری دارد. چرا که در ایران عده ای هستند که بی تفاوت به این موضوع سال جدید را آغاز کنند. بی تفاوت بودنی که گاهی دلیل آن می تواند تنبلی و بی حوصلگی باشد که در این روزها در حال افزایش است و گاهی هم ممکن است بی توجهی به سنت ها و ارزش های ایرانی و جایگزین کردن آیین های غربی، به خصوص در بین نسل جوان باشد.

سفره هفت سین های چینی، ارزان و جمع و جور

اینکه اجزای سفره هفت سین و نماد آن اجزاء چیست و از کجا آغاز شده و چگونه به ما رسیده است شاید زیاد مهم نباشد. هرچقدر هم که فلسفه وجودی اینکه چرا هفت سین می چینیم و هفت شین نمی چینیم را ندانیم، باز آنقدر این رسم و رسوم جذاب هست که از آن انرژی بگیریم و دنبال چون و چرایش نباشیم البته این جذابیت برای بعضی ها هم بی اهمیت شده. مثلا اینکه خیلی ها ترجیح می دهند به جای کاشت سبزه دست ساز خودشان که می توانند شاهد جوانه زدن و رشد و سبزشدن آن باشند، از سبزه های آماده در گل و گیاه فروشی ها و یا شاید بساط هایی که دم عید حسابی بازارش داغ است خرید کنند؛ یا به جای چیدن سیب و سنجد و سیر با آن رنگ و بوی طبیعی بر سفره از نوع پلاستیکی شان که اغلب از محصولات بی کیفیت چینی هستند استفاده کنند.

ایرانی های خارج نوروز را بیشتر دوست دارند (اسلایدشو - فوری نوروزی)

واردات سفره هفت سین، آن هم سفره های کوچک و آماده که هزینه چندانی ندارد این روزها باعث نگرانی خیلی ها شده است. همان هایی که معتقدند ظروف سفره هفت سین جزو صنایع دستی به حساب می آیند و بی اهمیتی به آن می تواند این هنر را کم کم از یاد ببرند. البته این سکه یک روی دیگر هم دارد. بعضی ها هم هستند که با هزینه گزاف و سفارش ظرف ها آنچنانی، این سنت را دستمایه چشم و هم چشمی و فخرفروشی می کنند و حاضرند پول های کلانی هم خرج این امور کنند تا سفره هفت سین شان با رنگ سال و سبک و سیاق چیدمان خانه شان که می تواند کلاسیک، سنتی یا مدرن باشد مطابقت داشته باشد.

بالاخره عید است و دید و بازدید و مهمانی بازی. اگرچه که ممکن است رفت و آمدها قطع شده باشد و خیلی ها به دلایل متعددی با هم رفت و آمد نکنند، اما چیزی که در این چند سال جذابیت را بیشتر کرده فضای مجازی است و عکس هایی که از سفره هفت سین به اشتراک گذاشته می شود. اصلا مگر می شود با سفره هفت سین سلفی نینداخت و در اینستاگرام و گروه های بی شمار تلگرامی نفرستاد. همین یک دلیل خوب است برای عده ای که دوست دارند سفره های هفت سین خاص داشته باشند و برای آن سنگ تمام بگذارند.

شهرستانی ها برای هفت سین بیشتر خرج می کنند

اما آیا این کم حوصلگی ها و کم اهمیتی ها برای برپایی سفره های هفت سین و در مقابل آن، شور و هیجان و هزینه هایی که برخی دیگر برای این سفره دارند به میزان درآمد و سطح مالی افراد بستگی دارد؟ منصوره کمالی نژاد با سابقه بیست و هشت سال فعالیت های هنری و تجربه هشت ساله ای که با فروش لوازم هفت سین در ماه آخر سال داشته است می گوید: شب عید که می شود همه اقشار جامعه در تکاپوی خریدن لوازم سفره هفت سین هستند.

این سنت رابطه مستقیمی با دارا و ندار بودن ندارد. بعضی ها واقعا دلشان می خواهد برای این سفره سنگ تمام بگذارند. مردم همچنان هرسال توقع شان بالاتر می رود و شاید هر سال در تدارک هفت سین جدیدی باشند که البته این نوسازی هر ساله را فقط در اقشار با درآمد بالا می توان دید که باز هم اگر برای هفت سین قبلی هزینه کرده باشند، آن را یا به کسی هدیه می دهند یا مثلا به عنوان آجیل خوری از آن استفاده می کنند. اخیرا هم شاهد فروش بی شمار کارهای تزیینی و هنری و فروش آن از طریق اینستاگرام هستیم. البته قیمت یک سفره هفت سین با ظرف هایش  بالا می رود. قیمت سفالی ها از ۸۰ تا ۲۰۰ هزار تومان است. البته این قیمت کارهاییست که عکس و اصلش فری با هم ندارند و روی آن کار شده است. مطمئنا می توان کارهایی از این دست را با قیمت پایین تر، ولی نه با ظرافت و کیفت مطلوب پیدا کرد و حتی گاهی هم می شود همین کارها را با قیمت های دو و سه برابر در ویترین مغازه ها و هم زمان با شلوغی شب عید دید.

ایرانی های خارج نوروز را بیشتر دوست دارند (اسلایدشو - فوری نوروزی)

به هر حال به جز آن عده که خود را درگیر این سنت ها نمی کنند و سال به سال از این سنت ها فاصله می گیرند مابقی همه در تکاپو هستند. از سال ۹۰ هم این تکاپو بیشتر شد. درواقع مردم خیلی به زیباتر کردن و تک بودن سفره های هفت سین شان اهمیت می دهند و گاهی شده است که سفارش کار ۷۰۰، ۸۰۰ هزار تومانی می دهند. بالا و پایین شهر هم ندارد. مثلا امسال گران ترین سفارش کارها را از پایین ترین مناطق شهر تهران داشتم. مشتری های شهرستان هم زیادند. به خصوص از شهرستان های جنوبی مثل اهواز، بندرعباس، کردستان، بروجرد، کیش و قشم. این شهرها در خرج کردن برای سنت ها و اشیاء خاص و هنری دست و دلبازترند. شاید هم به نسبت سایر شهرها بیشتر درگیر سنت ها هستند. تهران ها هم دقیقه نودی هستند و معمولا پانزده روز آخر سال را به این خریدها اختصاص می دهند.

اولین عید عروس و دامادها هم معمولا از اهمت خاصی برخوردار است. خیلی از خانواده های داماد در اولین نوروز برای عروس شان سفره هفت سین می برند و خیلی از عروس ها هم بعد از رفتن به خانه بخت برای اینکه نشان دهند عروس باسلیقه ای هستند بهترین سفره هفت سین را در اولین سال زندگی مشترک شان پهن می کنند. برای همین همه طیف آدمی برای سفارش سفره هفت سین پیدا می شود.

خریدن یا نخریدن ماهی قرمز

اما دوگانه های نزدیک عید تنها به سفره های هفت سین و گرانی و ارزانی آنها ختم نمی شود. یک ماجرای همیشگی هم وجود دارد که مربوط به ماهی قرمز سفره هفت سین می شود. چالش همیشگی درباره اینکه باید ماهی قرمز بخریم یا نه. البته آنهایی که خرید ماهی گلی را تحریم کرده انداز گروه های مختلفی هستند. بعضی از آنها مرگ زودهنگام ماهی را بهانه می کنند و معتقدند این کار جفای بزرگی به این حیوان است.ماهی هایی که عمر یک هفته ای دارند اما اگر در شرایط درست زندگی کنند می تواند عمر طولانی تری داشته باشند. به همین دلیل هم هر سال یک ماه مانده به عید برای نخریدن ماهی قرمز تبلیغ می کنند.

عده ای دیگر هم معتقدند که اصولا گذاشتن ماهی قرمز سر سفره هفت سین نه ایرانی است و نه اخلاقی. طبق گفته این افراد، در گذشته هیچ سندی مبنی براینکه ایرانی ها ماهی قرمز سر سفره هفت سین می گذاشتند وجود ندارد و تنها رسم متداول در این مورد، خوردن سبزی پول و ماهی شب عید است. این دسته از افراد به تابلوی نقاشی کمال الملک استناد می کنند که سفره هفت سین را نقاشی کرده اما در آن اثری از تنگ و ماهی نیست.

ایرانی های خارج نوروز را بیشتر دوست دارند (اسلایدشو - فوری نوروزی)

دسته سومی هم وجود دارند که از دریچه بهداشت به موضوع ماهی قرمز نگاه می کنند. آنها می گویند: نه تنها تماس دست کودک با بدن ماهی قرمز می تواند در انتقال بیماری به کودک موثر باشد، بلکه آلودگی هایی که از طریق فضولات ماهی وارد آب می شود هم می تواند باعث ایجاد برخی از انواع بیماری های پوستی شود.البته موافقان خرید ماهی قرمز بر این نکته پافشاری می کنند که انتقال بیماری از ماهی قرمز به انسان در حد یک شایعه بی اساس است و هیچ سندیتی ندارد.

واقعیت این است که با تمام دوگانگی هایی که در مورد ماهی قرمز وجود دارد تابه حال تصمیم واحدی در این باره گرفته نشده است. خیلی ها حضور ماهی سر سفره هفت سین را نشانه جنب و جوش می دانند و به هیچ وجه راضی نمی شوند تا این موجود دوست داشتنی از سفره های هفت سین حذف شود. البته ناراحت کننده است وقتی می شنویم که هر سال نزدیک به عید پنج میلیون ماهی قرمز خریداری می شود که در مدت کمی می میرند.

ماهی ها به دلیل شرایط نادرست پرورش و نقل و انتقال و تکان شدید، اغلب سکته می کنند و بیمار می شوند. برای همین است که عمر کمی دارند. دانستن اینکه ماهی قرمزها هم سکته می کنند می تواند بزرگترین تراژدی سفره هفت سین هر سال ما باشد.

در نهایت اما سفره های هفت سین هم مثل هر پدیده ای در حال تغییر و دگرگونی است. یک زمانی سبزه های طرح دار مد می شود و ماهی های فایتر به جای ماهی گلی جایشان را سر سفره ها بازی می کند. از یک طرف دیگر هم ظرف ها عوض می شود و گران و ارزانی آنها ملاک شروع یک سال خوب می شود. اما هرچه که هست اتفاق خوبی است این تغییر و تحولات. تغییر و تحولاتی که می گوید نوروز هنوز ارزش خودش را دارد و فراموش نشده و آدم ها برای زیباتر کردن آن همچنان تلاش می کنند.


منبع: برترینها