هر کودکی نیازمند شنیدن این ۸ کلمه است

نوشتن نامه برای کودکتان، می‌تواند اعجاب انگیز و جادویی باشد! این نامه؛ عشق، غرور و تعهد را فراتر از قدرت کلمات محاوره‌ی روزانه انتقال می‌دهند. هر نامه، یک تجلی ملموس از عشق و محبت همراه با امید و آرزوهای شما برای کودکانتان است.

نوشتن نامه برای کودکتان، می‌تواند اعجاب انگیز و جادویی باشد! این نامه؛ عشق، غرور و تعهد را فراتر از قدرت کلمات محاوره‌ی روزانه انتقال می‌دهند. هر نامه، یک تجلی ملموس از عشق و محبت همراه با امید و آرزوهای شما برای کودکانتان است.

هر کودکی نیازمند شنیدن این 8 کلمه است

به گزارش تابناک، به مناسبت‌های مختلفی همچون سالروز تولد و یا تعطیلات، برای کودکانتان نامه بنویسید. به دخترتان، به پسرتان. این کار، بیشتر از یک سنت خانوادگی دیگر خواهد بود. هر نامه، یک تجلی ملموس از عشق و محبت همراه با امید و آرزوهای شما برای کودکانتان است.

۱٫ عشق

البته که می‌خواهید احساس خود را نسبت به کودکتان بیان کنید! حتی اگر عبارت «دوستت دارم» را هر روز استفاده می‌کنید، اما وقتی که این کلمات را به صورت نوشتاری به اشتراک بگذارید، این پیام به صورت متفاوتی انتقال پیدا خواهد کرد. به عنوان مثال: گفتن اینکه چقدر تو را دوست دارم، برایم سخت و دشوار است.

۲٫ توجه

وقتی نامه‌ای برای کودکتان می‌نویسید، چیزی را که اخیراً توجه شما را به خود جلب کرده است، بیان کنید. چقدر او بزرگ شده است؟ چه خصوصیات مثبت در حال ظهوری را در او مشاهده می‌کنید؟ به عنوان مثال:سخاوت و محبتی را که فرزند شما نسبت به خواهر و برادر خود نشان می‌دهد.

۳٫ لذت

توضیح دهید که از انجام چه چیزی باهم، لذت می‌برید. این برای کودک شما، اهمیت بسیاری دارد و وقتی که فرزند شما، این نامه را در سال‌های بعد مطالعه ‌کند، این نامه معنا و مفهوم خاصی را پیدا خواهد کرد. به عنوان مثال: بازی کردن

۴٫ غرور و افتخار

وقت بیان چیزهایی که به خاطر آنها، احساس غرور می‌کنید، صریح و شفاف باشید. این همان چیزی است که همه‌ی ما منتظر شنیدن آن هستیم و این کلمات کودکتان را در هنگام خواندن این نامه در سال‌های بعد، نیرومند و سرشار از انرژی خواهد کرد. به عنوان مثال: توانایی‌های ورزشی و یا استعداد‌های مختلف

۵٫ احترام و نوازش

در هر نامه‌ای به فرزندتان، تعدادی از خاطرات به یاد ماندنی و ارزشمند خود را به اشتراک بگذارید. داستان‌های شما، حقیقت را به شکلی به یاد ماندنی‌تر به فرزندتان انتقال می‌دهد. به عنوان مثال: خاطرات یک گردش مشترک

۶٫ امید و آرزو

علاوه بر این‌ها، بهترین امیدها و آرزوهای خود را در نامه بنویسید. به عنوان مثال: امید و آرزوهای شما برای مشاهدات خود فرزندتان از توانایی‌ها و استعدادهایش

۷٫ ایمان و اعتقادات

این فرصتی برای به اشتراک‌گذاری اعتماد شما به فرزندتان و همچنین اعتقادات و باورهای انگیزه‌بخش شخصی شماست. به عنوان مثال: آیه‌ای از کتاب مقدس (قرآن و …) در ارتباط با زندگی حال حاضر فرزندتان

۸٫ قول و پیمان

این کلمه بسیار گول زننده است، چون قطعاً قول و قرارهای بسیاری وجود دارد که نباید آنها را برای فرزندتان انجام دهید. وقتی از عبارت «قول می‌دهم» استفاده می‌کنید، باید بدانید که این عبارت معنا و مفهوم روشنی را می‌رساند. به عنوان مثال: قول می‌دهم که همیشه شنوای حرفهایت باشم.

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

قانون صوری بانک داری بدون ربا

ماهنامه همشهری ماه – حسین صمصامی: روح حاکم بر قانون عملیات بانکی بدون ربا استقرار نظام پولی و اعتباری برمبنای حق و عدل به منظور تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار است. در قانون عملیات بانکی بدون ربا، معادلات باید براساس عقود و روش های اسلامی انجام گیرد و بانک وکیل سپرده گذاران محسوب می شود. در حالیکه در بانک داری ربوی، نظام بانکی واسطه گری وجوه مالی را بر عهده دارد.

سپرده گذار با قرار دادن وجوه خود نزدک بانک، نرخ ثابت و از قبل تعیین شده ای را دریافت می کند. همچنین متقاضیان وام،وجود مورد نیاز خود را با نرخ ثابتی (بهره) که از طرف بانک تعیین می شود، دریافت می کنند.

با تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۲ و اجرایی شدن آن از سال ۱۳۶۳، گرچه شکل ظاهری قانون در عمل حفظ شد و در چارچوب قانون در قراردادهای منعقده بین بانک و مشتری نیز کمابیش رعایت گردید، اما از یک سو تعیین نرخ سود علی الحساب که درواقع حداقل نرخ تضمینی از قبل تعیین شده برای سپرده های مدت دار بود و از سوی دیگر نرخ ثابت تعیین شده در ارائه تسهیلات برای متقاضیان و صوری شدن قراردادهای منعقده (فروش اقساطی، مشارکت مدنی، سلف و سایر عقود) در عمل موجب شد تا قانون واقعا به درستی اجرا نشود. در حقیقت نظام بانکی فعلی که از ادغام ۳۶ بانک ربوی دوران قبل از انقلاب ایجاد شده بود، مناسب اجرای معاملات مصرح در قانون نبود و در اجرا شکل ربوی به خود گرفت.

 قانون صوری بانک داری بدون ربا

مبنای اصلی بانک داری بدون ربا همان طور که از اسم آن آشکار می شود، حذف ریاست، حرمت ربا به اندازه ای است که خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم امر به حرمت ربا نموده و حتی از آن با عنوان جنگ با خود و رسول نام برده است. نه تنها در دین مبین اسلام، بلکه در تمام ادیان الهی ربا تحریم شده است.

در شش جای قرآن کریم به طور مستقیم و به طور صریح و با لحن شدید در مورد ربا سخن به میان آمده است. مثلا در آیه ۲۵۷ سوره بقره می فرماید: «الذین یاکلون الرّبوا لایقومون الّا کما یقوم الّذی یتخبّطه الشیطان من المش ذلک بانّهم قالوا انّما البیع مثل الرّبوا و احلّ الله البیع و حرّم الرّبوا: آن کسانی که رباخوارند، برنخیزند جز به مانند آن که به وسوسه و فریب شیطان مخبط و دیوانه شده و آنان بدین سبب در این عمل زشت اند که گویند هیچ فرقی میان معامله تجارت و ربا نیست و حال آن که خداوند تجارت را حلال کرده و ربا را حرام کرده است».

ربا در سنت و روایات نیز مورد اشاره ائمه معصومین واقع شده است. به عنوان مثال، رسول خدا (ص) می فرماید: در آخرالزمان همه مردم گرفتار ربا می شوند و لااقل غبار ربا به آن ها می رسد. و یا امام علی (ع) می فرماید: ربا در امت اسلامی مخفی تر از حرکت مورچه در صفاست.

ربا اضافه ای است که بر اصل وام دریافتی در مدت زمان معین پرداخت می شود. بنابراین افراد در شرایط وجود ربا، اصل وام دریافتی به اضافه بهره (ربا)ی آن را بازپرداخت می کنند. به عبارت دیگر، وام «فرضی» است که با «شرط مازاد» همراه است.

تخصیص منابع پولی در نظام بانکی سنتی (ربوی) به این صورت است که این نظام براساس دین استه و رابطه بین بانک و مشتریان همواره براساس رابطه داین و مدیون استوار است و اصل وام و نیز درصد معینی که از قبل تحت عنوان نرخ بهره (ربا) تعیین شده است، بازپرداخت می شود.

اما تجهیز منابع پولی در قانون بانک داری بدون ربا به این صورت است که قانون گذار در قانون برای اجتناب از رویه بانکداری ربوی، تعیین نرخ مشخص برای سپرده گذار را ممنوع می کند.

نگاهی اجمالی به وضعیت بانک داری در ایران

بانکداری در ایران بیش از یک قرن سابقه و به صورت رسمی از سال ۱۲۶۶ آغاز شد. در طول بیش از یک قرن گذشته، نظام بانکی تحولات گسترده ای را تجربه کرده که مهم ترین این تحولات، مربوط به سال های بعد از انقلاب است. در سال ۱۳۵۷ و هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی، ۳۶ بانک در نظام بانکی کشور فعالیت داشتند. هفت بانک فعالیت های تخصصی، ۲۶ بانک فعالیت های تجاری و سه بانک دیگر فعالیت ها منطقه ای داشتند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلایل متعدد از جمله مسائل سیاسی ناشی از انقلاب، متواری شدن بسیاری از سرمایه داران و موسسان بانک های خصوصی، کاهش دارایی های اغلب بانک ها به دلیل وصول نشدن مطالبات و اتکاری بیش از حد بانک ها به ویژه بانک های خصوصی به بانک مرکزی در تامین نقدینگی مورد نیاز، وضعیتی به وجود آمد که اکثر بانک ها با خطر ورشکستگی مواجه شده بودند.

مهم ترین اقدام عملی برای حذف بهره، تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۲ و اجرای آن از ابتدای سال ۱۳۶۳ بود. اما در ۲۵ سال گذشته در اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا و برخلاف این قانون، به تمامی سپرده های بانکی به غیر از سپرده های قرض الحسنه، همواره حداقل نرخ سود تضمین شده تحت عنوان «نرخ سود علی الحساب» پرداخت شده است.

قانون صوری بانک داری بدون ربا

ارزیابی میزان تحقق قانون عملیات بانکی بدون ربا در عمل

عدم تحول اساسی در نظامات تجهیز و تخصیص منابع تنها شکل ظاهری قانون در عمل حفظ و ماهیت عملیات نظام بانکی در اکثریت موارد را به همراه داشت و به همان نظام بانکی ربوی تبدیل شد. بدین ترتیب فعالیت های بانکی مندرج در قانون که موجب غیرربوی شدن عملیات بانکی می شود، به ندرت شکل اجرایی به خود گرفته است.

بانک ها از رابطه وکالت در بخش تجهیز منابع استفاده کردند. به رغم قید نشدن واژه «مشاع» در قانون عملیات بانکی بدون ربا، بانک از سپرده گذار وکالت می گیرد که منابع او را به طور مشاع استفاده کند. مشاع یعنی بانک همه پول هایی را که افراد مختلف می آورند روی هم می ریزد و بعد می تواند به صلاح دید خودش با این پول، تسهیلات قرض الحسنه یا تسهلات مشارکت یا فروش اقساطی بدهد. منتها سود سپرده در قانون عملیات بانکی بدون ربا نباید مشخص باشد؛ حتی سود علی الحساب هم به این صورت که الان رایج است، نباید معلوم شود.

قانون می گوید سود منابع متناسب با نوع سپرده گذاری و مدت مشخص شود و پس از کسر سهم بانک، به سپرده گذار پرداخت شود. اما حالا بانک ها همه این منابع را به صورت مشاع با هم مخلوط می کنند، که در این شرایط بسیار دشوار است که بانک مشخص کند هر کدام از این منابع را در چه قراردادهایی استفاده کرده و بعد متناسب با آن، سود را محاسبه کند.

استفاده مشاعی از منابع موجب می شود تا پرداخت سود براساس قانون بسیار مشکل و بلکه غیرممکن شود، چرا که بانک ها باید سپرده های مدت دار را براساس نوع قرارداد منعقده در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی و غیره استفاده کنند. لازمه اجرای صحیح قانون، آن است که به طور دقیق مشخص شود که سپرده ها در چه قراردادها و اموری استفاده می شوند تا متناسب با آن، سود تقسیم می شود.

اکنون که بانک ها طبق قرارداد منعقده با مشتری از سپرده ها به صورت مشاعی استفاده می کنند، سود پرداختی به سپرده گذاران نیز به صورت علی الحساب (که اصلا در قانون عملیات بانکی بدون ربا وجود ندارد) انجام می شود. این سود حداقل سود تضمینی است. برای آن که این سود، از پیش تعیین شده تلقی نشود، مقرر کرده اند تا در پایان هر سال سود واقعی حاصل از فعالیت های اقتصادی بانک را محاسبه کنند و اگر سود بیش از سود علی الحساب باشد، آن را به سپرده گذار بپردازند و در صورتی که کمتر از آن باشد، بانک آن را به سپرده گذاران ببخشد!

پرداخت سود علی الحساب در عمل به صورت قطعی درآمده است و عدم تسویه حساب لازم توسط بانک در پایان سال برای تعیین مقدار سود واقعی، برای سپرده گذاران سود ثابت و مطمئنی را به ارمغان آورده است.

در نتیجه با سپرده گذار دقیقا مانند یک سپرده گذار در بانک های ربوی رفتار می شود. از نظر وی مهم نیست که وجوه سپرده گذاری او در چه زمینه ای به کار گرفته می شود و نظارتی هم بر این کار ندارد و نمی تواند داشته باشد.

به این ترتیب، یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا تعیین نرخ های سود علی الحساب است.

آسیب شناسی نظام بانکی

نظام بانکی فعلی که از ادغام ۳۶ بانک ربوی دوران قبل از انقلاب ایجاد شده، مناسب انجام فعالیت های بانکی مندرج در قانون، به ویژه در قسمت تخصیص منابع نیست. ماهیت و نوع عملیات بانکی مقرر در قانون بانک داری بدون ربا با ساختار و عملیات فعلی نظام بانکی هیچ گونه سنخیتی ندارد. اگر تخصیص منابع براساس ضوابط و قواعد مندرج در قانون انجام  می گرفت، ربا از نظام بانکی کشور ریشه کن می شد.

 قانون صوری بانک داری بدون ربا

با بررسی و غور بیشتر در قانون عملیات بانکی بدون ربا، متوجه می شویم که نوع فعالیت های ذکر شده در قانون، اعماز سپرده گیری و ارائه تسهیلات از یک سنخ نیستند، اما ملاحظه می شود که مجری قانون تنها یک ساز و کار اجرایی برای قانون در نظر گرفته است.

مشکل اصلی که اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار داده تحریم نیست، بلکه سیستم بانکی است، مشکل وجود ربا و نرخ بهره ای است که در سیستم بانکی تضمین شده است. این نرخ بهره هم نسبت به عمل کرد بخش اقتصاد خیلی بالاست. لذا سیستم بانکی ربوی بخش واقعی اقتصاد، یعنی تولید و سرمایه گذاری را متلاشی می کند و از بین می برد.

ربوی شدن نظام بانکی و انحراف از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا موجب رشد شدید معوقات بانکی شد. رشد شدید نقدینگی و آمار پایین رشد اقتصادی می تواند یکی از نشانه های عدم اجرای قانون و عمل کرد ربوی نظام بانکی کشور باشد.

هم چنین ربا یکی از عوامل اصلی بروز بحران های اقتصادی در جهان و افزایش بیکاری و کاهش رشد اقتصادی کشورها بوده است. بحران های اقتصادی در دنیای غرب به طور عمده ریشه در گسترش ربا در نظام اقتصادی آن ها دارد. به عنوان نمونه، هنگامی که بحران بزرگ در سال ۱۹۳۰ دامن گیر کشورهای غربی شد، یک بار دیگر عمل کرد نظام اقتصاد سرمایه داری کالبدشکافی شد. نتیجه بررسی ها و مطالعات در این اقتصاد نشان دادکه جداشدن بازار پول و کالا و رواج گسترده بورس بازی در بازار پولی همراه با قراردادهایی با نرخ بهره ثابت (ربا) عامل اصلی بروز بحران است.

در کشور ما، گرچه قانون عملیات بانکی بدون ربا از سال ۱۳۶۳ به ظاهر اجرا شد، اما بررسی عملکرد ۲۵ ساله آن نشان می دهد که این اجرا در حقیقت به صورت صوری بوده  عملیات بانکی در زمینه تجهیز و تخصیص منابع همانند زمان قبل از اجرای قانون است. بنابراین اجرای نامناسب قانون موجب شده تا هنوز اشکال ربا از نظام بانکی کشور حذف نشود و ربا و شبه ربا هم چنان در نظام بانکی کشور حاکم باشد.

شاید بتوان گفت یکی از افرادی که به آثار بهره در اقتصاد و چگونگی تاثیر آن بر ایجاد رکود اقتصادی پرداخت، «کینز» بود. او از جمله کسانی است که نشان داد چطور بهره یا ربا موجب بحران در اقتصاد می شود. وی در سال ۱۹۳۶ در کتابش توضیح داد که وقتی بهره در بازار پول تعیین می گردد و به بازار کالا دیکته می شود، چطور پس انداز به سرمایه گذاری تبدیل نمی گردد، کمبود تقاضای موثر ایجاد می شود و رکود و بیکاری و کاهش تولید و کاهش سرمایه گذاری اتفاق می افتد. این شرایط پایه های تولید را ویران می کند و رکودی که در اقتصاد اتفاق می افتد، مقدمات به هلاکت رفتن یک جامعه است.

به همین دلیل است که اقتصاددانان حساس اند و تلاش می کنند که اقتصاد مملکت از شرایط رکود خارج شود. لذا می توان گفت که کینز از جمله افرادی است که به صورت خیلی علمی و دقیق نقش بهره (ربا) را تحلیل کرد و نشان داد که در یک نظام سرمایه داری وجود بهره چطور باعث زوال یک نظام می شود.

امام علی می فرمایند اگر خداوند بخواهد جامعه ای را از بین ببرد، ربا در آن شایع می شود. درواقع این مکانیزم از بین رفتن یک جامعه است. متاسفانه برخی از مصادیق این موضوع را در جامعه خودمان می بینیم. اکنون تولیدکننده ها بیشتر تمایل دارند واردکننده شوند. آن ها با ترفندهای مختلف از مالیات فرار می کنند و سود بسیار زیادی هم می برند؛ یا حداقل تولیدکننده دیگر کار تولیدی نمی کند و پول خود را در بانک می گذارد. به این ترتیب راحت و بی دردسر سودش را می گیرد و مالیاتی هم نمی پردازد. این ها حقیقت جامعه ماست.


منبع: برترینها

طرز تهیه خورش نخود

در این مطلب طرز تهیه خورش نخود را به شما آموزش می دهیم. این خورش را درست کنید و از طعم آن لذت ببرید.

در این مطلب طرز تهیه خورش نخود را به شما آموزش می دهیم. این خورش را درست کنید و از طعم آن لذت ببرید.

طرز تهیه خورش نخود

به گزارش ماهنامه سرآشپز، در این مطلب طرز تهیه خورش نخود را به شما آموزش می دهیم. این خورش را درست کنید و از طعم آن لذت ببرید.

مواد مورد نیاز:

 نخود (پخته و آبکش شده): ۳ پیمانه

پیاز بزرگ (ریز خرد شده): ۱ عدد

سیر (خرد شده): ۲ حبه

گوجه فرنگی (خرد شده): ۲ پیمانه

شیر نارگیل: ۱ پیمانه

نشاسته ذرت: ۱ ق س

فلفل پاپریکا: ۲ ق چ

زردچوبه: ۱ ق چ

زنجبیل (ریز خرد شده): ۱ قطعه ۲ سانتی متری

ادویه گرام ماسالا: ۱ ق س

زیره سیاه: ۲ ق چ

پودر تخم گشنیز: ۲ ق چ

نمک: به میزان لازم

گشنیز (خرد شده): به میزان لازم

روغن مایع: ۲ ق س

روش پخت:

۱٫    روغن را داخل تابه ای ریخته و روی حرارت متوسط گرم کنید. سپس پیاز و مقداری نمک را درون آن تفت دهید تا شفاف شود (حدود ۶ دقیقه). بعد سیر و زنجبیل را به آن افزوده و مدت ۱ دقیقه دیگر تفت دهید.

۲٫    ادویه گرام ماسالا، زیره سیاه، پودر تخم گشنیز، فلفل پاپریکا و زردچوبه را به آن افزوده و به مدت ۳۰ ثانیه تفت دهید.

۳٫    نخود (از قبل خیس و پخته شده) و گوجه فرنگی را به مواد افزوده و تفت دهید تا به جوش آید (حدود ۱۵ دقیقه). بعد شیر نارگیل را به آن اضافه کرده و تفت دهید تا به جوش آید (به مدت ۵ دقیقه).

۴٫    نشاسته ذرت را همراه با ۲ قاشق سوپخوری آب درون کاسه ای ریخته و مخلوط کنید سپس آن را به مخلوط نخود اضافه کرده و به مدت ۵ دقیقه بجوشانید تا سس غلیظ شود.

۵٫    خورش را همراه با پلو سرو کرده و با گشنیز تزیین کنید.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

۲۷۰۰ سال حضور پیروان حضرت موسی(ع) در ایران

ایران از هزاره‌های کهن و ازمنه دور، شاهد حضور اقلیت‌های قومی، دینی، زبانی و نژادی گونه‌گون بوده است و البته این مانایی تا به امروز، برپایه همزیستی مسالمت‌آمیز رقم خورده است. یکی از این نمونه‌ها را باید در حضور  پیروان دین یهودیت در ایران جست‌و‌جو کرد. منشأ و مبدأ این تساهل و تسامح مثال‌زدنی را باید کوروش کبیر هخامنشی دانست که  فتح بابِل و به درآوردن آنها از یوغ حکام ظالم و اسکان آنها در سرزمین ایران به سیاقی مُدارامَدارانه را سبب شد.

به مرور کنیساها ساخته شد و این همگامی در تحولات جامعه ایرانی، حضورشان را تحکیم و تداوم بخشید و اگرچه در دوره‌هایی با رفتارهای غلاظ و شداد روبه‌رو شدند اما در اختیار داشتن نماینده‌ای مستقل در مجلس اول مشروطه نشان از جایگاهی قابل توجه در نهادهای حاکم چون قوه مقننه در ۱۱۱ سال پیش دارد. البته در یک سده اخیر، با مهاجرت جمعی از یهودیان، متأسفانه از جمعیت‌شان در ایران کاسته شد و بالطبع، کنیساهایی تعطیل شد اما انجام امور دینی‌ آنها، آزادانه و بی‌مانع و رادع برقرار بوده است.

ناگفته نماند که آنان در انقلاب و جنگ تحمیلی نیز شهدایی را تقدیم  ایران کرده‌اند. قرار گرفتن در آستانه «عید پِسَح» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اعیاد آنها که امسال، سه‌شنبه ۲۲فروردین است، بهترین موعد و موقع است برای این آگاهی یافتن از احوال این دسته از هموطنان. «یونس حمامی لاله‌زار» که امسال ۵۰ ساله می‌شود، درست یک دهه است که رهبر دینی کلیمیان ایران است و البته با تخصص داخلی، پزشک مسئول ICU و نایب رئیس هیأت مدیره بیمارستان دکتر سَپیر و همچنین سرویراستار فرهنگ لغات فارسی – عبری حییم بوده و هست. آنچه در ادامه می‌خوانید، متن کامل گفت‌وگو با او است.

 روایت 2700 سال حضور پیروان حضرت موسی(ع) در ایران

آقای دکتر حمامی! در ابتدا بفرمایید که پیشینه حضور کلیمیان در ایران به چه زمانی برمی‌گردد؟

 حضور کلیمیان همان‌طور که در کتاب مقدس در کتاب پادشاهان جلد دو فصل هفدهم ثبت شده، مربوط به قبل از شکل‌گیری کشور ایران هست که هنوز به نام سرزمین پارس و ماد خوانده می‌شد. یکی از پادشاهان آشور به نام شَلْمَن اِشِر به سرزمین مقدس حمله می‌کند. آن زمان یهودی‌ها در دو حکومت جنوبی و شمالی زندگی می‌کردند. سرزمین شمالی را فتح می‌کند و به اسارت در می‌آورد و به سرزمین‌های غربی ایران فعلی، کوچ می‌دهد. این سیاست آشوریان بود که ساکنان سرزمین فتح شده را به سرزمین دیگری انتقال می‌دادند که حس ملی گرایی‌شان کمتر شود. ۲۰۰ سال بعد با حمله بخت النصر حاکم بابِل که برای کلدانی‌ها حکومت می‌کند، شهر بیت‌المقدس را فتح و تخریب می‌کند و تقریباً تمام یهودیان را به اسارت به بابِل که منطقه‌ای از عراق امروزی است، می‌آورد. بعدها با شکل‌گیری حکومت هخامنشی است که کوروش کبیر با تسخیر بابل، یهودیان را از اسارت در بابل درآورده و آنان تحت حکومت ایران قرار می‌گیرند.

موطن اصلی یهودیان همان منطقه فلسطین بوده است؟

بله ولی در آن زمان بعد از تخریب معبد اول، ابتدا در بابِل که اکنون نزدیک بغداد امروزی می‌شود زندگی می‌کردند. سیاست کوروش کبیر اعطای آزادی به اقوام و ادیان مختلف بوده و از جمله طبق خوابی که می‌بیند و در کتاب دانیال نبی هم ذکر شده، احساس مسئولیتی از جانب خداوند پیدا می‌کند که اجازه دهد یهودیان به سرزمین مقدس بروند و زندگی کنند. تعدادی به سرزمین مقدس برمی‌گردند اما تعداد زیادی هم ترجیح می‌دهند که در این منطقه ساکن بمانند که سیل مهاجرت رخ می‌دهد. ابتدا در استان‌های کنونی غربی کشور مانند کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان ساکن می‌شوند و بعد بتدریج به همه مناطق ایران می‌روند.

در دوران پس از اسلام این وضعیت به چه شکل بوده است؟

 در طول تاریخ فراز و نشیب‌هایی وجود داشته است اما مسأله‌ای که در دو بُعد وجود داشته این است که یک؛ همیشه فرهنگ ایرانی حاکم بوده و حتی پس از اسلام، فرهنگ ایرانی اسلامی نیز چنین بوده است. دوم؛ اگرچه همیشه شرایط برای یهودیان سهل و ساده نبوده اما یهودیان با آن سازگار شده‌اند. ناگفته نماند فرهنگ ایرانی، فرهنگ تساهل و تسامح بوده و اینکه هر قومیت یا دین، هویت خود را حفظ کند و تبعیض وجود نداشته باشد. پس فرهنگ مدارامدارِ ایرانی و البته سازگاری یهودیان به بیش از ۲ هزار سال همزیستی مسالمت‌آمیز منجر شده است و با وجود پستی و بلندی‌ها طی تاریخ، این جامعه بقا داشته و ادامه پیدا کرده است.

آن گونه که خوانده‌ام اما ظاهراً در دوره صفویه، یهودیان خیلی وضع خوبی نداشتند و حتی در بعضی از متون با عبارات بدی از یهودیان نام برده شده است.

دوره صفویه دور‌ه‌ای است که با تعصبات دینی شروع می‌شود و برای اقلیت‌ها سختگیری‌هایی می‌شود. نسبت به یهودی‌ها هم این جنبه، شدت بیشتری پیدا می‌کند. البته شرایط در همه مناطق یکسان نبود و در جاهایی که شرایط دشوارتر بود، آنوسی‌ها شکل می‌گیرند؛ افرادی که به اجبار در ظاهر تغییر دین داده‌اند ولی در خفا یهودی می‌مانند اما در مورد مسیحی‌ها و به سبب روابط خاص با اروپاییان، شرایط مساعدتر بود.

یعنی در دوران ناصرالدین شاه شاهد تغییرات عمده‌ای هستیم؟

 بله، آزادی‌های بیشتری ایجاد می‌شود و تبعیض‌ها کمتر می‌شود. بخصوص که بعضی از مراکز که یهودی هستند مانند مدارس آلیانس فرانسه، اجازه ورود به ایران را پیدا می‌کنند، مدارسی را تشکیل می‌دهند و سطح آموزش کلیمی‌ها ارتقا پیدا می‌کند تا بتوانند حداقل از حقوق خودشان بهتر دفاع کنند. شرایط دوران مشروطه که شرایط برای همه مردم ایران دچار تحول می‌شود و اقلیت‌ها هم از آن بهره‌مند می‌شوند تا رفتارها نه طبق تصمیماتِ آنی پادشاه، بلکه برپایه قانونمندی پیش رود. مشروطه، محمل تعادل و بهبود شرایط زیست برای اقلیت‌ها است.

آیا اسنادی وجود دارد که نشان‌دهنده حضور کلیمیان در مبارزات مشروطه باشد؟

در این زمینه اطلاعات دقیقی ندارم اما می‌دانم که مثلاً روزنامه نسیم شمال در چاپخانه کلیمیان به چاپ می‌رسید و حتی در عصر پهلوی اول، نماینده یهودیان در دوره پنجم مجلس به نام شَموئیل حَییم معروف به مستر حییم، تلاش‌های زیادی داشته و حتی با آیت‌الله مدرس هم همکاری داشته اما در همان زمان توسط حکومت به قتل می‌رسد. در دوران مبارزات انقلاب و جنگ تحمیلی هم همیشه حضور داشته‌اند و شهدایی تقدیم ایران کرده‌اند چون درد ایران را درد خود می‌دانستند. از یاد نبریم که سرزمین ایران، پس از سرزمین مقدس، بیشترین انبیای یهود را در خاک خود مدفون دارد.

برای رفع ابهام بگویید برای اطلاق صفت روحانی یهودی، خاخام درست است یا حاخام؟

تلفظ عبری، «حاخام» است به معنای حکیم و عاقل که در زبان عامه، به خاخام تبدیل شده است. اما در زبان عبری، روحانی دینی را «راو» یا «رَبی» می‌گویند.

 روایت 2700 سال حضور پیروان حضرت موسی(ع) در ایران

 
و دیگر آنکه برای اطلاق نام، کلیمی درست است یا یهودی؟

کلیمی که از کنیه حضرت موسی یعنی کلیم‌الله گرفته شده ولی یهودی چند جنبه دارد. یعقوب ملقب به اسرائیل ۱۲ پسر داشته که هر یک از آنها یک سَبط یا قبیله را تشکیل می‌دادند که فرزند چهارمین، یهودا است. نام او از ریشه هُدائا می‌آید یعنی کسی که به خدای یگانه اقرار دارد و تشکر می‌کند. بعد از حکومت حضرت سلیمان، بخش شمالی سرزمین مقدس را اسرائیل و بخش جنوبی را یهودا نام می‌گذارند. وقتی آنها را به اسارت می‌گیرند، ساکنان آنها را یهودی گفتند. ازسوی دیگر، در جهان قدیم، یهودی را کسی می‌گفتند که اقرار به خدای یگانه دارد. در کتاب استر هم هست که «ایش یهودی» یعنی مردی موحد. از لحاظ مفهومی اصطلاح یهودی به خاطر یکی از این دو جنبه استفاده می‌شود.

 
اگر موافق باشید به سراغ مسائلی که با دین ارتباط می‌یابد برویم. از محل عبادت کلیمیان شروع کنیم که آیا کنیسا صحیح است یا کنیسه؟

اصطلاح عبری، کَنیسا است که مخفف «بِت هَکنِسِت» هست؛ بت همان بیت عربی یعنی خانه است و هکنست هم تجمع که در مجموع، «محل تجمع» معنی می‌شود. شکل‌گیری عمده کنیسا بعد از خرابی معبد اول است. چون پیش از خرابی معبد بیت‌المقدس بخش اعظم مراسم دینی یهودیت، قربانی کردن بود و نماز جنبی بوده و عموماً فردی برگزار می‌شده ولی بعد، نماز و مناجات‌ها نقش بیشتری پیدا می‌کنند و چون معبدی نبوده تا قربانی کردن جمعی باشد، نماز را جماعت برگزار می‌کردند و کنیساسازی رونق می‌گیرد. هرجا جمعی بوده کنیسایی هم شکل گرفته و با اتاقی شروع شده که به بیت‌المقدس باشد. مثلاً در کتاب دانیال نبی داریم که او در اتاق خانه‌اش پنجره‌ای داشته و روبه‌روی اورشلیم نماز می‌گزارده است.

اما چارچوب کلی همین است که ورودی کنیسا از شرق باز می‌شود که رو به غرب «بیت‌المقدس» باشد و جایگاه نمازگزاران، «تِوا» جایی است که «شالیح صیپور» (پیش نماز) می‌ایستد و در نیمه سمت غرب است تا صدای او به همه برسد. مهم‌ترین جایگاه کنیسا را «هِخال» می‌گویند که جایگاهی است که طومارهای تورات را قرار می‌دهند. براساس سنتی از زمان حضرت موسی این طومارهای دست نوشته را با مرکب روی پوست حیوان حلال گوشت مانند گاو و گوسفند و آهو می‌نویسند. تورات، به‌عنوان کتاب مقدس یهودی‌ها است که در فارسی عهد عتیق می‌گویند ولی خودِ ما تورات را به نبوت حضرت موسی کلیم‌الله اطلاق می‌کنیم که همان اسفار خمسه است که سِفر همان جلد است و ۵ جلد دارد؛ نخست، سفر پیدایش است که از خلقت جهان و پیدایش حضرت آدم شروع می‌شود تا به هابیل و قابیل و حضرت نوح و طوفان او و حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت یعقوب و حضرت اسحاق و حضرت یوسف و برادرانش و حضورش در مصر می‌رسد و برخی دستورات دینی عنوان می‌شود.

سفر دوم، سفر خروج است که درباره بیگاری و فشار فرعون صحبت می‌کند و قیام حضرت موسی و معجزاتش چون خروج از سرزمین مصر و گذر از دریای سرخ و رسیدن به کوه طور و ابلاغ ۱۰ فرمان اولیه تورات است. سفر سوم را لاویان می‌گویند که بیشتر به قوانین قربانی کردن اختصاص دارد چون مسائل آن را کاهنانی از نسل حضرت هارون و از سبط لاوی بودند، به عهده داشتند چنین نام نهادند و قوانین حلال و حرام و نجاسات عنوان می‌شود. سفر چهارم چون با آمارگرفتن از بنی اسرائیل شروع می‌شود به سفر اعداد معروف است و به وقایع چهل ساله بنی‌اسرائیل در صحرا می‌پردازد. سفر پنجم هم ۴۰ روز آخر عمر حضرت موسی است و با فوت ایشان تمام می‌شود. تورات به ۵۴ بخش یا پاراشات تقسیم می‌شود. هر کنیسا حداقل یک طومار تورات دارد و هر هفته شنبه‌ها، یکی از بخش‌ها در جمع خوانده می‌شود بنابراین هر سال یک دور تورات خوانده می‌شود. هر روز سه نوبت نماز یومیه واجب داریم و شنبه‌ها یک نوبت اضافه می‌شود.

نمازها در چه اوقات خوانده می‌شود؟

نماز که به آن «تفیلا» گفته می شود، وابسته اوقات طبیعی خوانده می‌شود؛ زمان مجاز برای خواندن نماز صبح (تفیلای شَحَریت) از حدود یک ساعت قبل از طلوع آفتاب تا حدود ۴ ساعت پس از آن (حدود ۱۰ صبح) است. نماز ظهر (تفیلای مینحا) نیم ساعت پس از ظهر شرعی تا دقایقی پس از غروب آفتاب خوانده می‌شود. و خواندن نماز عصر (تفیلای عَرویت) از غروب آفتاب تا قبل از سپیده دم روز بعد است. از نظر دینی مردان، مکلف به شرکت در نماز جماعت هستند. اگر مرد یهودی در جایی زندگی می‌کند که در نزدیکی‌اش کنیسا وجود دارد، مکلف به شرکت هست اما خانم‌ها موظف نیستند. چون نماز جماعت به حضور ۱۰ نفر مرد بالغ لازم است و سن بلوغ را برای مردان ۱۳ سال کامل و زنان ۱۲ سال کامل در نظر می‌گیرند.

و تمام نماز ایستاده خوانده می‌شود؟

مثل مسلمانان رکعت ندارد که تکرار شود. بخش مشترک آنها دعای هجده‌گانه «شمُونِه عِسره» یا «لَحَش» است که همه باید ایستاده خوانده شود. مقدمات و مؤخرات دارد که در هر نماز فرق دارد. بقیه اذکار را می‌توان ایستاده یا نشسته و حتی در حال حرکت خواند. «شمُونِه عِسره» با مدح و ستایش خداوند و ذکر اعتبار معنوی اجداد اولیه یهود (حضرت ابراهیم، اسحق و یعقوب) آغاز می‌ شود. سپس دعاهایی در طلب عقل و دانش، پذیرش توبه، عفو، برکت، عدالت، حمایت الهی از صادقان، ظهور ناجی جهان و توجه به دعای مؤمنین خوانده می‌شود. با دعاهایی در تشکر و مدح خداوند و تقاضای صلح و سلامتی، این بخش اصلی تفیلا پایان می‌یابد. نماز صبح حدود ۵۰ دقیقه و دو نماز دیگر حدود ۲۵ دقیقه طول می‌کشد. البته شنبه‌ها و اعیاد نماز اضافی هم دارد.

در شریعت یهود درباره حرام‌ها چه گفته شده است؟

درباره مواد گوشتی تورات مشخص کرده که حیوان حلال گوشت (کاشِر) باید سم شکاف‌دار داشته باشد و نشخوارکننده مانند آهو و غزال و گاو و گوسفند باشد. سایر حیوانات مانند شتر که کف پای صاف دارد و خوک که سم شکاف دار دارد اما نشخوارکننده نیست در این مجموعه قرار نمی‌گیرد. ماهی باید فلس داشته باشد و پرنده هم قوانینی دارد که مرغ و خروس و کبوتر و بوقلمون نمونه آن است. نمونه قواعد دیگر آن است که مثلاً غذای گوشتی و لبنیات همزمان خورده نمی‌شود یا خوردن حشرات حرام است.

درباره مسائلی چون ازدواج و دفن وضعیت چگونه است؟

با اسلام مشابهت زیادی وجود دارد؛ میت را غسل می‌دهند و با کفنی که از پارچه نخی سفید باشد، دفن می‌کنند به گونه‌ای که پای میت رو به قبله یعنی بیت‌ المقدس باشد. در قانون یهودیت یک یهودی فقط می‌تواند با یک یهودی ازدواج کند. برای ازدواج شرعی مراسم عقد و ازدواج وجود دارد اما یهودیان ایرانی مراسم سنتی مانند خواستگاری و حنابندان و بله‌بُران را هم دارند.

آیا شما لزوماً شنبه‌ها دست از کار می‌کشید؟

شنبه‌ها روز نیایش و نزدیکی با خالق و فاصله گرفتن از امور مادی است و از جمعه به استقبال آن می‌روند و حتی غذای شنبه را هم جمعه مهیا می‌کنند. یهودیان معتقدند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز شنبه از آفرینش دست کشید. در نتیجه تقدس شنبه شهادت عملی نسبت به وجود خدا است.

تطبیق آن با قوانین جمهوری اسلامی چگونه انجام می‌شود؟

کاسبان که آزاد هستند ولی کارمندان با سختی مواجه هستند. البته مدارس ما قبل از انقلاب در روزهای شنبه تعطیل بود و پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۴ همچنین  بود اما شکرخدا با مساعدت دولت تدبیر و امید، اجازه داده شد تا مدارس خاص ما (۴ مدرسه در تهران) شنبه‌ها تعطیل باشند که تحولی نسبت به حقوق اقلیت‌ها در ایران بود.

روایت 2700 سال حضور پیروان حضرت موسی(ع) در ایران 

کلاه یهودیان نشانه چیست؟

از قدیم رواج داشته که شبیه عمامه و دستار بوده و در تورات آمده که جزئی از لباس کاهنان بوده است. پوشش سر نه تنها برای زنان واجب بوده که حتی کلاه برای مردان جنبه حجاب هم داشته تا در حضور بزرگان موهایشان آشکار نباشد. در تاریخ بیهقی هم روایتی مشابه این آمده بدون دستار به حضور بزرگان نمی‌آمدند که امروز هم بازمانده آن در ارتش هست که بدون کلاه، سلام نظامی نمی‌دهند. دیگر دلیل هم آن است که انسان سنگینی را روی سرش احساس می‌کند تا وجود حاضر و ناظرِ خداوند را به خاطر داشته باشد به آن «کیپا» می‌گویند اما شکل کلاه مهم نیست. در قدیم حاخام‌ها(خاخام ها) دستار می‌گذاشتند اما مثلاً در اروپا کلاه شاپو می‌گذارند و حتی در روسیه کلاه پشمی است ولی در حال حاضر، کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید لباس روحانیان یهودی است.

رهبر دینی یهودیان چگونه انتخاب می‌شود؟

جمعیت علما محدود است اما طبق سنت، در مجمعی انتخاب می‌شود که دارالشرع نام دارد که حالا دوباره احیا شده و از میان آنها انتخاب می‌شود.

آیا مانند مسیحیان، مرجعیت واحدی دارند؟

شبیه شیعیان که آیت‌الله‌العظمی دارند و در مسائل دینی به او اقتدا می‌کنند در دین ما هم هرکس از مرجع خود پیروی می‌کند.

خط و زبان عبری چگونه است؟

زبان عبری از ریشه زبان سامی و هم خانواده با عربی است. الفبای آن ابجد است و هر حرف، ارزش عددی هم دارد. ۲۶ حرف اصلی دارد که با حروف آخر و اضافه ۳۱ حرف می‌شود. بعضی حروف مانند ج، ژ، ث را ندارد، راست به چپ نوشته می‌شود ولی حروف به هم نمی‌چسبند و اعراب به‌صورت نقطه یا خط، زیر حروف می‌آید. بیشتر زبان دینی است و مانند عربی در میان ایرانیان مسلمان، افراد تنها یاد می‌گیرند تا مناسک دینی را ادا کنند. هرچند ادعیه نمازها تحت عنوان کتاب نماز یا سیدور (چیزی که منظم شده) مدون شده و برخی با ترجمه فارسی است تا معنی آن بهتر فهم شود.

بیشترین تمرکز یهودیان ایران در چه مناطقی است؟

جمعیت حدود ۲۰ هزار نفری یهودیان جز پایتخت، شیراز، اصفهان، کرمانشاه، یزد، ، رفسنجان، کرمان، رشت، همدان و سنندج. چون ذبح شرعی نیاز به تمرکز جمعیت قابل ملاحظه‌ای دارد، یهودیان از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ یا خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند.

در همه این شهرها، کنیسای فعال وجود دارد؟

بله ولی مثلاً در سنندج با وجود حضور یهودیان اما چون به ۱۰ مرد بالغ نمی‌رسند تا نماز جماعت برپا کنند، کنیسا فعالیتی ندارد یا در همدان، برای موارد خاصی مانند حضور گردشگران هست. اما اکنون دیگر در خوزستان و بخصوص پس از جنگ، جمعیت ساکنی ندارد.

 
قدیمی‌ترین مسکن یهودیان ایران کجا بوده است؟

چون از منطقه غرب به ایران مهاجرت کردند، بیشتر در خوزستان و کرمانشاه و ایلام و کردستان ساکن بودند. در مرکز ایران هم اصفهان قدیمی‌ترین است و حتی شهر جِی، یهودیه خوانده می‌شده است.

در همان محله عودلاجان؟

بله، در ضلع شرقی این محله که نخستین سکونتگاه کلیمیان تهران بود و کنیساهای زیادی هم داشته که حالا دو تای آنها فعال است چون هنوز در آن منطقه حدود ۱۰ خانواده هستند. من برای اطلاعات بیشتر، شما را به کتاب «محله کلیمیان تهران» به قلم دکتر ناصر تکمیل‌همایون ارجاع می‌دهم.

پراکندگی کنونی چگونه است؟

طی گذر زمان، روند جابه‌جایی ادامه داشته و از عودلاجان شروع شده، بعد به خیابان شیخ هادی و سی تیر و پل چوبی رسیده و حالا هم عموماً در محدوده حوالی میدان ولیعصر و یوسف آباد سکونت دارند.

چند کنیسا در تهران هست؟

در میدان ولیعصر، یوسف‌آباد، پل چوبی، دروازه دولت، انقلاب، گرگان، باغ صبا، سیدخندان، گیشا و پسیان وجود دارد که حدود ۲۳ کنیسا است.

قبرستان یهودیان در حال حاضر در کجا واقع شده است؟

در تهران قبرستان دایر در خاوران (حوالی فرهنگسرای خاوران) از حدود سال ۱۳۵۰ تا حالا است. پیش از آن، ابتدا در ضلع شمال غربی میدان حسن‌آباد در محل فعلی آتش‌نشانی و یکی دیگر در خیابان دماوند، حوالی میدان امام حسین هم بوده که حالا اثری از آنها نیست.

یکی از مهم‌ترین موقوفات یهودیان در تهران، بیمارستان دکتر سَپیر است.

بله، این بیمارستان در سال ۱۳۲۱ تأسیس شده و بتدریج خانه‌های اطراف که متعلق به کلیمیان بوده هم به بیمارستان بخشیده شده است. ابتدا حیاط کنیسای «مُلا حَنینا» بوده که چند پزشک یهودی به شکل خیریه، درمانگاه تأسیس می‌کنند و بعد چون یکی از آنها مبتلا به تیفوس می‌شود و فوت می‌کند، به نام دکتر سَپیر نامگذاری می‌کنند که بیمارستان، نرسیده به چهارراه سیروس است.

در پایان درباره انجمن کلیمیان تهران هم بگویید.

از نخستین انجمن‌های ثبت شده با پیشینه ۹۰ ساله است که با شماره ۶ در سال ۱۳۰۶ تأسیس شده است. ابتدا به آن «بیت سِفِر»  و حتی پیشتر «خِوْرا» می‌گفتند که ریش‌ سفیدان جامعه بودند. بعدها هم انجمن ثبت شده است.

اعیاد در دین یهود

در یهودیت، چند عید وجود دارد؟

در یهودیت اعیاد مختلفند؛ عید «پِسَح» (۲۲ فروردین در تقویم ۱۳۹۶) یادآور آزادی از مصر است. ۵۰ روز بعد جشن نزول تورات یا همان ۱۰ فرمان اولیه تورات با عنوان «شاووعـوُت» (۱۰ خرداد در تقویم ۱۳۹۶) است. جشن دو روزه اول سال نو عبری است که «رُوشَ هَشانا» است و به‌دنبال آن «یوم کیپور» (۸ مهر در تقویم ۱۳۹۶) است. جشن سایه‌بان‌ها در اوایل پاییز است که به یادبود ۴۰ سالی که بنی‌اسرائیل در بیابان بودند و ابرهایی از جانب خداوند آنها را احاطه کرده بود تا از گزند باران و آفتاب در امان بمانند، است. سایه‌بان از برگ درخت است و هشت روز در آنجا اقامت می‌کنند که مناسکی دارد. جشن «حَنوکا» که به معنای افتتاحیه است.

در دوران معبد دوم زمانی که جانشینان اسکندر مقدونی یعنی سلوکیان بر بیت‌المقدس حاکم شدند، یهودیان تحت فشار زیادی قرار می‌گیرند و معبد بیت‌المقدس، بتکده می‌شود. بعد از شکست یونانی‌ها، معبد پاکسازی می‌شود. یکی از وسایل معبد که از زمان موسای نبی وجود دارد، شمعدان هفت شاخه‌ای به‌عنوان روغندان بوده که در آن، برای روشنایی، روغن زیتونِ پاک و طاهری ریخته می‌شده است. پس از جنگ، روغنی در دسترس نداشتند جز روغنی در کوزه‌ای که تنها برای یک شب افاقه می‌کرد و تا تهیه روغن جدید هشت روز طول می‌کشیده است.

عجالتا آن شمعدان روشن می‌شود اما معجزه‌ای رخ داده و هشت شب روشن می‌ماند. به احترام آن رخداد، یهودیان از شب اول شمع روشن می‌کنند و تا شب آخر به هشت شمع می‌رسد. دیگر، جشن «پوریم» است. واقعه‌ای  مذکور در کتاب مقدس که طی آن، یکی از وزیران خشایارشا، به نام هامان که بت‌پرست بود، قصد می‌کند به قتل عام یهودیان ایران اما به لطف خداوند و توبه یهودیان، نقشه خنثی می‌شود و حکم دومی صادر می‌شود که یهودیان حق دفاع از خود را پیدا می‌کنند.

آیا اعیاد برای شما تعطیل است؟

بعضی اعیاد تعطیل دینی است و برخی آداب دارد اما کار کردن مجاز است. تقویم عبری، قمری – شمسی است؛ یعنی ماه‌ها قمری است ولی هر سه سال یک بار سال را کبیسه می‌گیرند تا تغییر عمده نکند و با سال شمسی تطبیق نماید. بنابراین زمان اعیاد تنها ۲۰ روز جابه‌جا می‌شود که ماه‌های آن به ترتیب نیسان، ایار، سیوان، تموز، آو، اِلول، تیشری، حشوان، کیسلو، طِوِت، شِواط و اَدار است. یهودیان ایرانی چون جشن پسح در بهار و نزدیک به نوروز است، بیشترین دید و بازدید خود را در همین روزها انجام می‌دهند.

البته جشن آغاز سال نو عبری که مبدأ آن، آفرینش حضرت آدم است، اواخر شهریور و اوایل مهر (و مثلاً امسال، پنجشنبه ۳۰ شهریور) برگزار می‌شود که از یک ماه قبل با ایام توبه (ماه اِلول) شروع می‌شود و روزه گرفته می شود. ما ۶ روز روزه واجب داریم اما دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها، قبل از شروع ماه جدید، روز درگذشت پدر و مادر و پیامبران یا روز قبل از ازدواج روزه مستحب است. اما آن ۶ روزه، یکی یوم کیپور (روز کفاره) است که پایان ۴۰ روز ایام توبه است که از دهمین روز سال نو است و ۵ نوبت نماز دارد. ۴ روزه مرتبط با معبد بیت‌المقدس هست؛ روز نهم ماه آو (در میانه تابستان) که سالروز خرابی هر دو معبد با اختلاف ۴۹۰ سال است، روز دهم ماه طِوِت است که شروع محاصره سه ساله بیت‌المقدس توسط سپاه بخت النصر است. روز هفدهم ماه تموز (ماه تیر) به یادبود خرابی دیوار و حصار اورشلیم و روز سوم ماه تیشری چون بعد از خرابی معبد، شهر از سکنه تخلیه می‌شود. روزه استر که ماقبل پوریم است. از حدود شب که شام خورده می‌شود، روزه آغاز شده و تا مغرب فردا ادامه دارد.


منبع: برترینها

سگ ها و رفتارهای بیولوژیک شان

ماهنامه دنیای حیوانات – ثمین جهان: ارتباط با حیوانات در واقع توانایی فهمیدن پیام هایی است که آنها می خواهند منتقل کنند و مهم ترین قسمت تشخیص برای درمان است و می تواند مکمل خوبی باشد. توانایی ارتباط با حیوان یک قسمت حیاتی از نگهداری حیوانات و هنر دامپزشکی است. همچنین برای رعایت ایمنی در برابر حیوان مهاجم، شناخت و درک پیام های آنها برای صاحب حیوان یا دامپزشک جایگاه ویژه ای دارد.

رفتار آواسازی

ارتباط معمول سگ ها با آواسازی، به صورت واق واق کردن (Bark)، ناله کردن (Whine)، زوزه کشیدن (Howl) و خرناس کشیدن (Growl) است.

رفتارهای بیولوژیک سگ ها

واق واق کردن: در واقع برای مشخص کردن قلمرو و مرز است. سگ های ولگرد که محل استقرارشان موقتی است کمتر واق واق می کنند. زمانی که یک سگ ولگرد از جلوی محل زندگی یک سگ خانگی عبور می کند شروع به واق واق کردن می کند. صاحب سگ می تواند انواع مختلفی از واق واق کردن را در رابطه با سگ خود بشناسد. صدای واق واق مربوط به ورود شخص غریبه یا سگ غریبه با یکدیگر متفاوت است.

البته مطالعات نشان داده است که سگ ها تمایل بیشتری برای واق واق به سگی دیگر دارند تا این که بخواهند ورود یک فرد غریبه را اطلاع دهند. عادت واق واق کردن می تواند در جوامع شهری و یا پانسیون ها و کلینیک های دامپزشکی مشکل ساز شود.

ناله کردن و زوزه کشیدن: ناله کردن یک رفتار برای جلب توجه و یا نشان از درد است. توله سگ ها در اوایل زندگی برای ارتباط با مادر خود، سگ های بالغ وقتی که می خواهند از درد رهایی یابند یا در شرایط ناگزیری مثل زمانی که می خواهند از فضای بسته به فضای آزاد فرار کنند یا زمانی که مثلا دنبال یک خرگوش زمین را حفر می کنند، استفاده می کنند. زوزه کشیدن یکی از آواهایی است که به صورت مشخصی تعریف نشده است که بیشتر گونه های وحشی سگ سانان، کایوت ها، گرگ ها و نژادهای مشابه در سگ «Huskie» و «Malamute» دیده می شود.

خرناس کشیدن: مربوط به حالات عصبی سگ ها است.

نشانه های دیداری

وضعیت احساسی یک سگ می تواند از حالت گوش، دهان، صورت، دم، مو، شانه، ناحیه لگن و حالت بدنی اش تشخیص داده شود. یک سگ آرام، گوش و دمی به سمت پایین افتاده دارد. وقتی هوشیار می شد دم و گوشش به سمت بالا قرار می گیرد و ممکن است با دست به ناحیه ای اشاره کند. وقتی که عصبی می شود موهای روی شانه و ناحیه کپل به سمت عقب سیخ می شوند و ممکن است به آرامی تکان بخورد. با افزایش حالت پرخاشگری لب ها به سمت عقب کشیده شده و دندان ها نمایان می شوند و سگ صاف می ایستد. وقتی که می ترسد گوش ها تا جایی که به سر بچسبد، به سمت عقب می رود و دم تا بین دو پا پایین می آید.

حالت بدنی

حالتی که اغلب دامپزشکان با آن مواجه اند سگی است که از ترس می خواهد گاز بگیرد؛ به این صورت که گوش ها و دم سگ پایین است و بدن آن حیوان از منبع وحشت به سمت عقب کشیده شده است. دندان هایش کاملا مشخص و فک بیرون از لب ها قرار گرفته است و در هنگام نزدیک شدن به سگ باید به این موضوع توجه کرد. سگی که از روی ترس گاز می گیرد در صورت امکان فرار می کند ولی اگر به یک متری اش نزدیک شوید، احتمال این که حمله کند زیاد است.

به طور معمول با سگ هایی مواجه می شویم که ترس آنها با خشم آمیخته نشده است. سگی که ترسیده است دمش را بین پاهایش تکان می دهد و گوش هایش به سمت عقب خم شده است. سگی که مطیع می شود روی یک سمت از بدنش دراز می کشد و پاهایش را جمع می کند و زبانش را از دهان خارج می کند ولی چیزی را نمی لیسد. این حالت در توله سگ ها هم دیده می شود که به مادر اجازه لیسیدن و تمیز کردن خود را می دهند.

وضعیت عمومی حیوان همچنین برای شناسایی حالت آن استفاده می شود. سگ ها وقتی یک انسان غریبه یا صاحب خود را می بینند، معمولا دم خود را به سمت راست بدن تکان می دهند اما وقتی یک سگ غریبه را در قلمرو خود می بینند معمولا دم شان را به سمت چپ تکان می دهند.

سگی که مطیع شده است آرام در جای خود نشسته و جلوی کسی که از او فرمان می برد غلت می زند و خود را جمع می کند اما سگی که فرمانده قلمرو خود است راست می ایستد و راه می رود و دم و گوش هایش به سمت بالا است.

این موضوع در برخوردهایی که منجر به حمله می شود، اهمیت دارد. سگ ها به صاحبشان مثل مادرشان خوشامدگویی می کنند و شروع به لیسیدن صورت صاحب خود می کنند. تعداد کمی از سگ ها حالتی از پوزخند را در زمان مطیع بودن از خود نشان می دهند. در واقع دندان های خود را در حالی که گوش های شان به سر چسبیده است نشان می دهند.

رفتارهای بیولوژیک سگ ها

رفتار بازی

سگ ها سیگنال بازی دارند. این موضوع مهم است چون نشان می دهند رفتاری که در حال وقوع است بازی است چون در غیر این صورت ممکن است سگ دریافت کننده سیگنال آن را رفتار جنسی یا پرخاشجویانه تلقی کند و به آن پاسخ دهد. سگی که می خواهد بازی کند، پشت خود را به سمت بالا و جلوی بدنش را پایین می آورد و به سرعت دمش را تکان می دهد و گاهی یکی از پنجه هایش را به پوزه اش می کشد.

انسان ها سیگنال های متفاوتی مثل صدا، احساسات و کلمات و حرکات دست برای نشان دادن تمایل به بازی با سگ ها از خود نشان می دهند. بهترین سیگنال برای بیشتر سگ ها خم شدن و صحبت کردن با صدای بلند است.

ژنتیک و تغییرات جراحی

گوش ها، دم و حالت موها همگی در ارتباط دیداری بین سگ ها مهم است اما به نظر می رسد ارتباط بین گونه های مختلف با پشتوانه ژنتیکی متفاوت یا سگ هایی که جراحی هایی روی اندام های شان داشته ند شکست بخورد اما سازگاری هایی در این باره و در سگ ها پدید آمده که تا حدودی این مشکل را رفع کرده است.

رفتارهای بویایی

سگ ها قوه بویایی بسیار خوبی دارند پس عجیب به نظر نمی رسد که از بوها برای ارتباط استفاده کنند. استفاده های کاربردی زیادی از قوه بویایی سگ ها می شود. بوهای خوش اثر مثبتی روی سگ ها دارد در حالی که رایحه های دافع اثر چندانی ندارد. به عنوان مثال بوی روغن اسطوخودوس می تواند باعث صدا و حرکت در بعضی سگ ها هنگامی که در حال سفر با ماشین هستند، بشود.

یک ماده از سلول های اپیتلیال غدد پستانی سگ ماده تولید می شود که خاصیت آرامش بخشی در توله سگ ها دارد. اهمیت ایجاد ارتباط با قوه بویایی در سگ های نر در علامت گذاری با ادرار بر اشیای عمودی هم دیده می شود. به نظر می رسد که سگ ها از بوی ادرار یکدیگر می توانند جنسیت گوه و حتی سگی خاص را شناسایی کنند و در جاهایی که سگ های دیگر قبلا با ادرارشان علامت گذاری انجام داده اند، بیشتر این رفتار را نشان منی دهند.

رفتارهای دفع مواد زاید

رفتار دفع ادرار و مدفوع: صاحبان سگ ها معمولا نگران این هستند که سگ های نر جوان شان هنگام دفع ادرار پای خود را بالا نمی آورند و روی دو پا حالت نشسته می گیرند. اگرچه ایستادن و یک پا را بالا گرفتن یک رفتار ذاتی در سگ های نر است که با هورمون ستسترون میسر می شود، حدود ۳ درصد از مواقع سگ های نر در حالتت دیگری ادرار می کنند.

 رفتارهای بیولوژیک سگ ها
سگ های ماده در اغلب موارد به حالت نشسته ادرار می کنند. در بعضی موارد ایستاده و یک پای شان را بالا نگه می دارند اما ترکیب بین این دو حالت نیز به وفور مشاهده می شود. علامت گذاری با ادرار رایج ترین نوع علامت گذاری با بو است. برخی دانشمندان دریافته اند که عقیم کردن باعث کاهش این رفتار در سگ های ماده می شود.

اجسام عمودی نیز گاهی با مدفوع نیز علامت گذاری می شوند. وقتی سگ ها پس از دفع شروع به چنگ زدن ناحیه می کنند در واقع نمی خواهند آن را فقط دفع کنند بلکه می خواهند بو را پخش کرده و ترشحاتی از غدد سباسه پنج هایشان نیز به آن اضافه کنند. سگ های نر در فصل های جفت گیری بیشتر علامت گذاری با ادرار انجام می دهند و سگ های ماده شیرده نیز اطراف محوطه لانه خود را علامت می گذارند.

قوی ترین ارتباط بویایی در سگ ها به واسطه ادرار سگ ماده فحل است. تحقیقات نشان داده است که سگ نر به این بو بیش از ترشحات مقعدی و واژنی سگ ماده جذب می شوند. اگرچه در رفتار جنسی بوی اصلی مربوط به ترشحات واژنی سگ است و باعث جفت گیری می شود. ادرار سگ ماده فحل حاوی فرومون و موادی است که روی سگ نر اثر می گذارد و عموما حاوی متابولیت های استروژن است و می تواند سگ را از فواصل زیاد به خود جذب کند.

ترشحات کیسه مقعدی و گوش: ترشحات کیسه مقعدی باعث بوی خاصی در مدفوع می شود. سگ ها هنگام دیدار با یکدیگر معمولا دیر دم همدیگر را بو می کشند که نشان می دهد بوی حاصل از این غدد منحصر به فرد است و در شناسایی یکدیگر از آن استفاده می کنند.

گاهی سگ ها در مواقع ترس یا هیجان و استرس ادرار می کنند و یک مشکل رفتاری به حساب می آید که در سگ های کوچک و جوان بیشتر است. تنبیه سگ برای ادرار در حالت ترس یا هیجان، به مشکل شدت می بخشد. سگ از صاحب خود وحشت دارد و این تنبیه نیز بر شدت آن می افزاید. برای درمان بهتر است جلوی هیجان بیش از حد را برای سگ گرفت و زمانی که این رفتار را انجام می دهد با او بی محلی کرد. این رفتار معمولا با بلوغ کاهش می یابد.


منبع: برترینها

راهنمای گام به گام دریافت ویزای دانشجویی شینگن

اگر به دنبال گرفتن ویزای دانشجویی شینگن هستید، با ما همراه باشید تا از تمامی شرایط و مدارک مورد نیاز اطلاع یابید.

اگر به دنبال گرفتن ویزای دانشجویی شینگن هستید، با ما همراه باشید تا از تمامی شرایط و مدارک مورد نیاز اطلاع یابید.

راهنمای گام به گام دریافت ویزای دانشجویی شینگن

به گزارش باشگاه خبرنگاران ، ساده‌ترین تعریف برای ویزای دانشجویی اعطای اجازه اقامت از طرف کشور مقصد به دانشجوی پذیرفته‌شده در یک موسسه آموزشی معتبر در آن کشور است. 

صاحب ویزای دانشجویی برای اقامت در آن کشور به هیچ مدرک دیگر که شهروندی یا مهاجرت به کشور مقصد را تایید کند، نیاز ندارد. تمام تبعه کشورهایی که شهروندان‌شان برای ورود به ناحیه پیمان شینگن (۲۶ کشور اروپایی) نیاز به دریافت ویزای شینگن دارند، برای ادامه تحصیل در هریک از مراکز آموزشی این کشورها نیاز به اخذ ویزای دانشجویی شینگن دارند. 

چه کسانی باید ویزای دانشجویی شینگن دریافت کنند؟  

دانشجویان غیر اروپایی که شهروندی کشورهای عضو ناحیه شینگن را در اختیار ندارند و قصد دارند برای ادامه تحصیل به اروپا سفر کنند، ملزم به دریافت ویزای دانشجویی شینگن هستند. علاوه بر دریافت ویزای دانشجویی شینگن، اگر زمان اقامت دانشجویان بیشتر از ۹۰ روز باشد، دانشجویان ملزم به دریافت اجازه اقامت برای یک سال آموزشی کامل از کشور مقصد هستند. 

چه مدارکی مورد نیاز است؟ 

در ابتدا لازم است فرم درخواست از اینترنت دانلود شده و به‌طور کامل و با دقت تکمیل شود. فرم درخواست می‌تواند به‌صورت الکترونیکی تکمیل شده یا پرینت گرفته و تکمیل شود. پس از تکمیل فرم و امضا، فرم درخواست باید به‌صورت دستی به سفارت، کنسولگری یا نماینده معتبر کشور مقصد در کشور مبدا دانشجو تحویل داده شود. 

سایر مدارک مورد نیاز به شرح ذیل است: 

گذرنامه معتبری که حداقل سه ماه تا پایان مدت آن اعتبار داشته باشد. 

مستنداتی که تامین مخارج شما را در طی اقامت در اتحادیه اروپا تضمین کند. این مستندات می‌تواند از قبیل: پول نقد قابل تبدیل به ارز معتبر، چک مسافرتی، بلوک پول در حساب بانکی، کارت اعتباری یا بسیاری دیگر از مدارک که تضمین کند در شرایط سخت شما توان تامین هزینه زندگی خود را با یکی از ارزهای معتبر بین‌المللی دارید. 

ارائه مستندانی در مورد محل اقامت خود در کشور مقصد. این مدارک برای دانشجویانی که ثابت کنند کمک‌ هزینه (فاند) کافی در طول تحصیل خود دریافت می‌کنند لازم نیست. 

دو قطعه عکس که شرایط و مشخصات ارائه‌شده توسط سفارتخانه کشور مقصد را دارا باشند. 

ارائه برنامه سفر  

بیمه سفر و پزشکی که در طول مدت اقامت شما در ناحیه شینگن معتبر باشد. 

نامه پذیرش از دانشگاهی که از آن اجازه تحصیل گرفته‌اید. 

رسید بانکی معتبر که ثابت کند شما هزینه‌های دریافت ویزا را پرداخت کرده‌اید. 

بسته به این‌که برای دریافت ویزای کدام کشور اقدام می‌کنید ممکن است سفارتخانه یا کنسولگری آن کشور مدارکی اضافه بر این مدارک را از شما درخواست کند. به‌عنوان مثال بسیاری از کشورها علاوه بر مدارک فوق گواهی عدم سو پیشینه را در شمار مدارک مورد نیاز برای صدور ویزا قرار می‌دهند. 

با توجه به اینکه این مدارک باید به‌صورت حضوری به سفارتخانه یا کنسولگری کشور مقصد ارائه شوند، مسئول رسیدگی به مدارک شما، اگر مستنداتی اضافه بر موارد بالا را بخواهد به شما اطلاع خواهد داد. 

از کجا باید اقدام کرد؟  

شما باید از طریق سفارتخانه یا کنسولگری کشوری که قصد سفر به آن را دارید برای دریافت ویزای شینگن اقدام کنید. 

مدت زمان اعتبار ویزا چقدر است؟  

مدت اعتبار ویزای شینگن به‌طور معمول بیشتر از ۹۰ روز نیست. اگر برای ادامه تحصیل خود به زمان بیشتر از ۹۰ روز احتیاج دارید باید برای دریافت اجازه اقامت برای مدت‌زمان متناسب با شرایط خود اقدام کنید. دریافت اجازه اقامت پس از ورود به کشور مقصد و با ارائه ویزای شینگن امکان‌پذیر است. 

نکته فوق‌العاده مثبت در ارتباط با دریافت اجازه اقامت این است که شما پس از دریافت اجازه اقامت، بدون هیچ مدرک اضافه دیگری می‌توانید به تمام کشورهای عضو پیمان شینگن سفر کنید. اجازه اقامت به‌صورت مهر در پاسپورت شما درج می‌شود. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، اعتبار ویزای شینگن به‌طور معمول ۹۰ روز است. 

ویزای شینگن دانشجویان چندبار ورود است و در مدت‌زمان اعتبار ویزا (بدون دریافت اجازه اقامت) می‌توانند به‌طور نامحدود به کشورهای ناحیه شینگن سفر کنند. برای سفر به کشوری خارج از ناحیه شینگن باید اطلاعات شرایط و اجازه سفر را جویا شوید تا در بازگشت به ناحیه شینگن دچار مشکل نشوید. 

دریافت ویزای دانشجویی شینگن از طریق ویزای دانشجویی سایر کشورها  

اگر در حال حاضر دارای ویزای دانشجویی از کشوری خارج از ناحیه شینگن هستید و قصد بازدید از کشورهای ناحیه شینگن را دارید می‌توانید برای دریافت ویزای دانشجویی شینگن اقدام کنید. 

برای دریافت ویزای دانشجویی شینگن از این طریق دو شرط اساسی و ضروری وجود دارد. اول آنکه شما باید حداقل یک ماه قبل از اقدام برای دریافت ویزای دانشجویی شینگن در کشوری (خارج از ناحیه شینگن) که ویزای دانشجویی آن را در اختیار دارید اقامت داشته باشید. و شرط دوم هم آن است که شما تنها در زمان تحصیل در آن کشور می‌توانید ویزای دانشجویی شینگن دریافت کنید. 

اگر قصد دارید پس از اتمام تحصیل خود از کشورهای اتحادیه اروپا بازدید کنید باید از طریق سفارتخانه آن کشورها در کشور خودتان (و نه از طریق ویزای دانشجویی در کشوری که تحصیل می‌کنید) اقدام کنید. پیش از دریافت ویزای دانشجویی شینگن از طریق ویزای دانشجویی سایر کشورها از داشتن مدارک زیر اطمینان حاصل کنید: 

فرم درخواست ویزای تکمیل و امضاشده 

گذرنامه دارای مهر اجازه اقامت 

دو قطعه عکس که شرایط و مشخصات ارائه‌شده توسط سفارتخانه کشور مقصد را دارا باشند. 

نامه معتبر به همراه مهر و امضا از دانشگاه محل تحصیل خود، که تائید می‌کند شما دانشجوی تمام‌وقت آن دانشگاه است. اصل این نامه باید به سفارتخانه یا کنسولگری ارائه شود و کپی آن فاقد اعتبار است. تاریخ نامه هم نباید از یک ماه از زمان اقدام شما فراتر رود. برخی از سفارتخانه‌ها علاوه بر این نامه، نامه اجازه دانشگاه برای سفر شما در آن دوره مشخص را نیز درخواست می‌کنند که شما ملزم به ارائه آن هستید. 

گزارش کامل بانکی ماه گذشته شما، که ثابت می‌کند شما دارای هزینه کافی برای سفر هستید. 

ارائه برنامه سفر که شامل مدارک محل اقامت شما و بلیت برگشت می‌شود. پس از درخواست شما برای دریافت ویزای دانشجویی شینگن از شما این مدارک را درخواست می‌کنند. 

بیمه سفری که تمام روزهای اقامت شما در ناحیه شینگن را پوشش دهد. 

نتیجه درخواست دریافت ویزا چه زمانی مشخص می شود؟ 

 نتیجه درخواست شما برای صدور ویزای ناحیه شینگن برای تحصیل حداکثر سه ماه طول می‌کشد. اگر پس از گذشت سه ماه هیچ پاسخی به درخواست شما داده نشود درخواست خود را رد شده تلقی کنید. بااین‌حال در بیشتر موارد جواب کامل و دقیق درخواست شما (حتی درصورتی‌که درخواست شما رد شده باشد) تا سه ماه پس از ارائه درخواست، داده می‌شود. برای دارندگان ویزای دانشجویی سایر کشورها، نتیجه درخواست ویزا معمولا در یک ماه اول پس از ارائه درخواست مشخص می‌شود. 


منبع: فرادید

ثبت نام در انتخابات، برای تمسخر قانون!

روزهای ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری، روزهای پرخبر و پرحاشیه‌ای است. از ساعت‌های نخست ثبت‌نام خیل عظیمی از مردم به ستاد ثبت‌نام انتخابات کشور می‌روند و برای کاندیداشدن در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کنند. حال چندروزی است که انتخابات ریاست‌جمهوری ایران وارد فاز ثبت‌نام شده است؛ موضوعی که البته چهره زیبایی ندارد و باعث انتقاد بسیاری از چهره‌ها و حتی افکار عمومی نسبت به صف طویل ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری شده است. در میان ثبت‌نام‌کنندگان انتخابات این دوره ریاست‌جمهوری، مانند دوره‌های قبل با حضور مردم بسیاری از اقشار مختلف در صف طویل ثبت‌نام مواجه می‌شویم. مردمی که بسیاری از آنها حتی سابقه کار و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی ندارند.

ثبت‌نام‌های عجیب‌وغریب

در میان ثبت‌نام‌کنندگان، اگر بخواهیم چهره‌های معروف را کنار بگذاریم، افراد بسیاری وجود دارند که از اقشار مختلف جامعه هستند و برخی از آنها بیشتر از بقیه توجه خبرنگاران را به خود جلب می‌کنند. در روز نخست ثبت‌نام، فردی سالمند با تن‌پوشی منقش به پرچم ایران و همچنین نوشته‌ای با مضمون نوکر ملت ایران، قرآن در دست بیش از دیگران جلب توجه می‌کرد.

ثبت نام‌هایی برای تمسخر قانون 

از جمله نکات جالب دیگر ساعات نخست ثبت‌نام در روز نخست، حضور فردی بود که حتی کفش نیز به پا نداشت و با دمپایی برای ثبت‌نام جهت رئیس‌جمهوری‌شدن به وزارت کشور رفت و علت را بزرگ‌بودن پای خود بیان کرد و درحالی‌که توضیح داد نگهبان یک کارخانه کاشی‌سازی است، از قصدش برای شنا با ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا در اقیانوس هند برای خبرنگاران حاضر سخن گفت.

فرد معلمی نیز برای کاندیداتوری در ستاد انتخابات کشور حضور یافت و گفت: در صورت تأیید صلاحیت با شعار آموزش ملی، اقتدار ملی و اخلاق ملی در تبلیغات انتخاباتی حضور پیدا می‌کند. یکی دیگر از ثبت‌نام‌کنندگان که با کراوات به ستاد ثبت‌نام آمده بود، در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره کراواتش گفت:   در هیچ‌جای قانون گفته نشده که نباید کراوات پوشید یا رئیس‌جمهوری نباید کراوات داشته باشد.

روز نخست ثبت‌نام‌ها یک کارشناس‌ارشد تربیت‌بدنی فاقد شغل نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام و هدف خود را حل مشکل بیکاری و تورم اعلام کرد و گفت: در صورت انتخاب به مردم ٣٠٠‌هزار تومان یارانه خواهد داد! این وعده‌های پوشالی را بسیاری از ثبت‌نام‌کنندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری به مردم می‌دهند. برخی وعده‌هایی می‌دهند که در عالم واقع منطقی و عملی نیستند. در بسیاری موارد حتی ذهن آدم را قلقلک می‌دهد و به فکر می‌اندازد که این شخص چگونه این حرف‌ها و وعده‌ها به ذهنش خطور کرده است.

از حواشی جالب دیگر روز نخست ثبت‌نام‌ها حضور «حسن و حسین» دوقلوهایی بود که قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری را داشتند. همچنین در روزهای ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری، افراد متولد دهه ٧٠ نیز برای نام‌نویسی در ستاد انتخابات کشور حاضر شدند تا بلکه رئیس‌جمهوری شوند!

اینها همه از حواشی ثبت‌نام‌کنندگان انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم هستند؛ حواشی که تا پایان روز آخر ثبت‌نام ادامه داشت. درست است که بسیاری از مردم ذهن و فکرشان را درگیر آنها نمی‌کنند و درواقع به ثبت‌نام چهره‌ای مشهور و سیاسی و رقابت بین آنها و انتخاب کاندیدای مورد نظرشان بیشتر توجه می‌کنند، اما بسیاری هم هستند که در فضای مجازی خبرهای مربوط به ستاد انتخابات کشور را دست‌به‌دست می‌کنند و برخی هم حواشی مربوط به ثبت‌نام‌ها را دستخوش ساختن طنز و جوک‌های مجازی می‌کنند. درواقع در همین حواشی انتخاباتی، سوژه‌های بسیاری وجود دارد که طنزنویسان از آنها استفاده می‌کنند. یکی از همین ثبت‌نام‌ها که در فضای مجازی توجه بسیاری را به خود جلب کرد، شخصی بود که پس از ثبت‌نام به شکلی غیرمتعارف در جمع خبرنگاران حاضر شد. او که به‌گفته خود از فرط خستگی نمی‌توانست روی پاهایش بایستد، روی زمین نشست و گفت: ١٠هزار تومان قرض کردم و خودم را به ستاد انتخابات کشور رساندم تا رئیس‌جمهوری مردم شوم.

جوان ٢۵ساله‌ای نیز که لیدر تیم‌های فوتبال ازجمله تیم تراکتورسازی بود، کاندیدای ریاست‌جمهوری شد. در لحظه نخست خواندن این خبرها می‌توان به سادگی از روی آنها عبور کرد، اما اگر کمی با دقت و توجه به آنها نگاه کنیم، می‌توانیم درک کنیم که این افراد با جایگاهی که در جامعه دارند، می‌خواهند کشور را نیز همان‌گونه اداره کنند. شاید هیچ‌کدام از آنها پیچیدگی‌های اداره یک کشور را درک نمی‌کنند، شاید هم آن را آن‌قدر ساده می‌انگارند که با لیدری تماشاگران مسابقه فوتبال مقایسه می‌کنند.

لزوم اصلاح در قانون انتخابات کشور

با توجه به این‌که حجم عظیمی از مردم که نه تخصص دارند و نه رجل سیاسی هستند برای ثبت‌نام مراجعه می‌کنند، آیا ما نیازمند قانونی نیستیم که این هرج‌و‌مرج را از بین ببریم؟ قوانینی که شاید مانند بسیاری از دیگر کشورها تنها عده‌ معدودی برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا شوند و این تعداد را مردم از قبل از طریق احزاب بشناسند. شکل‌گیری احزاب نیز در ایران می‌تواند تأثیر بسزایی در جلوگیری از این هرج‌ومرج داشته باشد، اما نکته اصلی می‌تواند همان اصلاح قانون انتخابات کشور باشد.

علیرضا آذربایجانی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری در پاسخ به این پرسش که قوانین و شرایط موجود در قانون اساسی برای ثبت‌نام‌کنندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری چگونه است؟ به «شهروند» گفت: کاندیداشدن برای رجل سیاسی و اجتماعی مجاز است. مفهوم رجل را صرف‌نظر از این‌که شامل خانم‌ها هم بشود یا نه در عمل در دوره‌های قبل منحصر به مردها بوده است. ما یک تعریف خاص برای این نکته داریم، یعنی رجل سیاسی کسی است که سوابقی از کار سیاسی، دولتی یا اجتماعی را در گذشته داشته باشد. این فیلتر و این نکته، نکته‌ای نیست که در زمان ثبت‌نام هر فرد قابل احراز باشد. درواقع این‌که در ابتدا این حق وجود داشته باشه که هر کسی ثبت‌نام بکند، منطبق با قانون اساسی است.

منتها قانون اساسی یک مرجعی را پیش‌بینی کرده که آن قید را با بررسی احراز بکند. اگر فرض کنیم که همه چیز عادلانه طی شود و ویژگی‌ها و هدف‌های خاصی وجود نداشته باشد، به صورت اتوماتیک ٩٩‌درصد این ثبت‌نام‌کنندگان به دلیل عدم‌انطباق با معنی رجل سیاسی از دایره حذف می‌شوند.

 ثبت نام‌هایی برای تمسخر قانون

این حقوقدان دلیل وجود هرج‌ومرج در ثبت‌نام انتخاباتی را نبود شرایطی خاص در قانون اساسی دانست و افزود: علت این مسأله این است که در قانون اساسی ما، قانونی در مورد این‌که اشخاص نتوانند به سادگی ثبت‌نام کنند، وجود ندارد. تنها شرایطی که در قانون اساسی برای ثبت‌نام‌کنندگان آمده، همان رجل سیاسی است و علاوه بر آن نکاتی مانند ایرانی‌الاصل، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مؤمن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمی‏ کشور ذکر شده است.

آذربایجانی در پاسخ به این سوال که آیا قانون ثبت‌نام در انتخابات نیازمند اصلاح است؟ گفت:  این قانون اساسی، قانون عادی نیست که آیین‌نامه اجرایی داشته باشد. قوانین عادی می‌تواند با آیین‌نامه اجرایی، روش‌های اجرایی و چارچوب‌هایی تعیین شود، اما قانون اساسی در کشور نمی‌تواند مشتمل بر آیین‌نامه باشد، بنابراین اگر بخواهد در آینده این قوانین تغییر بکند، نیازمند اصلاح این قانون هستیم که در همان مرحله نخست کسی که شروط لازم را داشته باشد، بتواند ثبت‌نام کند. درحال‌حاضر کاری برای این نکته نمی‌توان انجام داد که در هنگام ثبت‌نام بتوان از ثبت‌نام جلوگیری کرد. اما این نکته که وجود این مانع خوب است یا خیر لازمه اصلاح قانون اساسی است.

حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری

مباحث و موانع مربوط به حضور زنان در مجامع سیاسی موضوع جدیدی نیست. درحالی‌که اکنون حضور زنان در مجلس شورای اسلامی موضوعی طبیعی تلقی می‌شود، اما با گذشت ۱۱دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، ثبت‌نام و کاندیداتوری زنان در این عرصه هنوز هم محل اختلاف‌نظر است. از همان ابتدای شکل‌گیری مجلس ملی پیش از انقلاب اسلامی، زنان از حق رأی و نیز انتخاب‌شدن محروم بودند. در‌ سال ۴۱ شمسی بود که براساس لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت ایران، زنان برای نخستین‌بار اجازه شرکت و نامزدشدن در انتخابات را یافتند.

همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیانگذار انقلاب مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را مطابق قوانین اسلام دانست. بنابراین با پیروزی انقلاب اسلامی زنان فرصت نمایندگی در مجلس شورای اسلامی را یافتند و با گشایش راه‌شان در نخستین دوره از مجلس و حضور ۴کاندیدا در این دوره تا مجلس دهم نیز توانستند کرسی‌هایی را نصیب خود کنند.

در قانون اساسی ماده ۱۵۵ درمورد ویژگی‌های ذکرشده برای انتخاب‌شوندگان آمده است که کاندیدای مورد نظر باید از رجال مذهبی و سیاسی، ایرانی‌الاصل، تابع کشور جمهوری اسلامی ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد. واژه «رجل» که البته جایگزین «مرد» در پیش‌نویس قانون اساسی‌ سال ۱۳۵۸شده است، همواره مورد بحث سیاسیون قرار می‌گیرد. این‌که منظور از این کلمه که در‌ ترجمه انگلیسی آن Man آورده شده، مردی با خصوصیات ذکر شده است یا رجل مفهوم کلی‌تر شخصیت و بشر را دربرمی‌گیرد که شامل هر زن و مرد مذهبی و سیاسی می‌شود.

 ثبت نام‌هایی برای تمسخر قانون

در این میان نخستین زنی که برای کاندیداتوری ریاست‌جمهوری ایران اقدام کرد، اعظم طالقانی بود که در ‌سال ۱۳۷۶ و هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شد. او همگام با برخی از متخصصان و عالمان مذهبی ایران معتقد بود تعبیر رجال در اصل۱۱۵ قانون اساسی معادل جنس مرد نیست. طالقانی در ‌سال۸۸ و دوره نهم انتخابات ریاست‌جمهوری ایران نیز درحالی‌که غلامحسین الهام، سخنگوی پیشین شورای نگهبان و عضو فعلی این شورا، تعریف‎ رجل‎ سیاسی در‎ نـص‎ قانون‎‎ اساسی را مردبودن نامزدها ‎دانسته بود، اعلام کاندیداتوری و این اقدام را در جهت شکستن تابوی عدم‌حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی کلان کشور مطرح کرد که به سبب تفسیرهای ناصواب صورت می‌گیرد.

آنچه در قانون اساسی به آن تصریح‌شده واژه رجل است و طبیعتا اگر قرار بود فقط مردان برای انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیداشوند، در قانون از واژه رجل استفاده نمی‌شد. با بررسی تاریخ بکارگیری واژه رجل درمی‌یابید که این کلمه جایگزین کلمه مرد شده است، به دلیل این‌که این محدودیت برای زنان در این سطح از انتخابات وجود نداشته باشد. درواقع منظور از رجل سیاسی، کسانی هستند که فارغ از مرد یا زن‌بودن، پیشینه‌ای داشته باشند که حاکی از آمادگی آنها در این سطح از مسئولیت و رقابت‌ها باشد.

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در سال‌های گذشته درباره کاندیداشدن زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری گفته است:   کاندیداشدن زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری منعی ندارد و شورای نگهبان هیچ‌گاه واژه رجل سیاسی را در قانون اساسی تفسیر نکرده است. رویه شورای نگهبان مثل سابق است، در گذشته هم از قشر بانوان کسانی بودند که ثبت‌نام کردند و شورای نگهبان در این زمینه نظر خاصی ندارد و منع خاصی هم وجود ندارد، قانون خاصی هم نسبت به ثبت‌نام و بررسی صلاحیت بانوان وجود ندارد. شورای نگهبان هیچ‌گاه به‌صرف این‌که فردی که ثبت‌نام کرده، مرد است یا زن اظهارنظر نکرده و هر گاه زنی ردصلاحیت شده به خاطر نداشتن صلاحیت عمومی بوده است. در ثبت‌نام‌های دوازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری نیز زنانی برای کاندیداشدن در این انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند. خانمی متولد ١٣۶١ در نخستین روز ثبت‌نام‌ها پس از تکمیل مراحل ثبت‌نام خود گفت که در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز نام‌نویسی کرده است، پس از او چندین زن دیگر برای این انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند. اما از میان آنها می‌توان تنها یک نفر را  به‌عنوان چهره شاخص سیاسی نام برد که اعظم طالقانی، دختر مرحوم آیت‌الله‌طالقانی است.

رجل سیاسی و حضور زنان برای شرکت در انتخابات

محمد ‌هاشمی، حقوقدان و پدر حقوق عمومی ایران در پاسخ به این سوال که آیا منظور قانون‌گذار از درج رجال سیاسی، مردان است و با توجه به این زنان نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند، به «شهروند» گفت: در اصل ١١۵ عنوان رجل سیاسی به کار برده شده و این رجال سیاسی قابل‌تحلیل و تفسیر است. صرف‌نظر از جنسیت زن و مرد، مبنای شخصیت سیاسی مورد بحث قرار می‌گیرد. اما از نظر لغوی رجل به معنی مردان است که در مقابل نسوان قرار می‌گیرد، بنابراین با توجه به این تعریف داوطلب باید مرد باشد. اما جریانی پیش آمد که در قانون‌گذاری اساسی هم موجود است، نخست تأکید بر این بود که داوطلب حتما باید مرد باشد، بعد از به رأی گذاشته‌شدن، بحث مردبودن رأی نیاورد، سپس بحث رجل سیاسی به میان آمد که این رجل سیاسی رأی آورد، بنابراین در این‌جا رجل سیاسی یک معنای دیگر هم دارد و آن شخصیت است، به این دلیل که اصل تساوی اقتضا می‌کند مردان و زنان برابر هستند و در اندیشه سیاسی زنان مشارکت زیادی داشتند و عقلانی نیست که زنان نمی‌توانند در این موضوع مشارکت داشته باشند، زیرا ما درحال حاضر نماینده مجلس زن داریم.

در تدوین قانون اساسی در ابتدا در پیش‌نویس گفتند موضوع مردبودن به رأی گذاشته شد و رأی نیاورد و بعد به دلیل برابری جنسیت زن و مرد بحث رجال به میان آمد که این موضوع مورد پذیرش واقع شد. درواقع به‌نظر می‌رسد که این عنوان دیگر جنسیتی نیست و بلکه شخصیت است. در اوایل انقلاب چهره‌های مذهبی روی این موضوع حساس بودند و فقط مردان را می‌پذیرفتند. درحال حاضر با گذشت زمان، این موضوع اصلاح‌شده و وقتی قانون‌گذار این موضوع را ذکر کرده که فرد باید رجل باشد، منظورش شخصیت است و با توجه به این موضوع نباید فراموش کرد که ما درحال حاضر زنان فعالی را در عرصه سیاست به‌خصوص در مجلس شورای اسلامی داریم.

رئیس‌جمهوری باید از میان رجل سیاسی انتخاب شود

این حقوقدان برجسته در ادامه افزود: به‌طورکلی آنچه مسلم خواهد بود این است که انتخابات مردمی است و انتخاب‌شوندگان هم از میان مردم هستند. اما قانون برای انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان یک‌سری شرایط را پیش‌بینی کرده و درنظر گرفته است که مجموع این شرایط به نظر خوب می‌رسد. اما آنچه در اصل١١۵ قانون اساسی گفته شده این است که رئیس‌جمهوری باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجدشرایط هستند، انتخاب می‌شود که این شرایط  ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حسن سابقه باشند، هستند و همچنین باید به بررسی این موارد پرداخته شود. یکی از این شرایط بحث تابعیت است که تابعیت باید ایرانی باشد و داوطلب حتما باید ایرانی‌الاصل باشد و پدر و مادر وی در ایران متولد شده باشند.

دیگر شرطی که در میان شروط انتخاب‌شوندگان وجود دارد شرایط عقیدتی است که داوطلب باید به دین اسلام اعتقاد داشته و مکتب شیعه را انتخاب کرده باشد. این شرایط مندرجاتی است که در قانون اساسی آمده و بدیهی است که چون نظام جمهوری اسلامی، نظام اسلامی است، باید این  اعتقاد وجود داشته باشد. آنچه در این زمینه مسلم خواهد بود این است که رئیس‌جمهوری باید رجال مذهبی و سیاسی باشد، این شرط مبین چهره اجتماعی داوطلبان است و در این زمینه شهرت فراوان سیاسی و مذهبی داشته باشد و افراد در رقابت انتخاباتی او را بشناسند. لازمه چهره سیاسی و مذهبی این است که این افراد شهرت سیاسی و مذهبی‌شان تجربه شده باشد و باید فعالیت‌های سیاسی و دینی‌ درخشانی کسب کرده باشند، بنابراین در این زمینه افرادی که شهرت نداشته باشند بدیهی است که انتخاب نمی‌شوند.

لزوم بازنگری در قانون اساسی و انتخاب رئیس‌جمهوری

بهروز جوانمرد عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

یکی از معیارهای برآورد و سنجه رعایت حقوق بشر و مردم‌سالاری در میان ملل متمدن امروزی میزان نقش و مداخله مردم در حکمرانی است و جلوه‌گاه این مداخله شهروندان در امور اجرایی و حاکمیتی، شرکت در انتخابات مختلف است. شاید سخن لغوی نباشد اگر گفته شود بعد از رفراندوم و همه‌پرسی‌های ملی، انتخابات ریاست‌جمهوری مهم‌ترین جلوه حضور مردم در تعیین سرنوشت سرزمین خود است. بر این اساس اصل١١۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر داشته «رئیس‌جمهوری باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد:  ایرانی‏الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.» همچنین ماده٣۶ قانون انتخابات ریاست‌جمهوری مصوب ١٣۶۴ با اصلاحات بعدی نیز شرایط انتخاب‌شوندگان را به تأسی از قانون اساسی چنین بیان می‌کند «انتخاب‌شوندگان هنگام ثبت‌نام باید دارای شرایط زیر باشند: از رجال مذهبی، سیاسی، ایرانی‌‌الاصل، تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»

همان‌طور که ملاحظه می‌شود خبرگان قانون اساسی و مقنن شرط سنی مشخص و شرط داشتن مدرک تحصیلی معینی را برای فردی که قرار است رئیس‌جمهوری ملت ایران شود، درنظر نگرفته است! نکته قابل تامل این است ‌که در ماده٣٧ همین قانون که مصوب ١٣۶۴ بوده ورود به ١۶سالگی یکی از شرایط انتخاب‌کنندگان بوده که در ‌سال١٣٨۵ این سن به ١٨‌سال تمام افزایش پیدا کرده است.

ثبت نام‌هایی برای تمسخر قانون 

به این سان؛ درحال‌حاضر فرد متقاضی ثبت‌نام برای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند زیر ١٨‌سال باشد، ولی فرد انتخاب‌کننده داوطلب ریاست‌جمهوری باید دست‌کم ١٨‌سال تمام داشته باشد!

در مورد سایر شرایط فرد انتخاب‌شونده به‌عنوان رئیس‌جمهوری مانند رجال مذهبی و سیاسی یا مدیر و مدبر یا دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، معتقد به مبانی ایران اسلامی، امکان راستی‌آزمایی و سنجه این موارد تحت ‌ضابطه‌ای معین و مشخص به جز نظرات و دیدگاه‌های اعضای شورای نگهبان که از مراجع گوناگون استعلام به عمل می‌آورند و ظرف ۵ روز باید نتیجه تعیین صلاحیت این خیل عظیم داوطلبان را به وزارت کشور اعلام دارند،  وجود ندارد.

به‌نظر می‌رسد اکنون بعد از گذشت قریب به ۴٠‌سال از رأی ملت به قانون اساسی مصوب ١٣۵٨ و اصلاحی ١٣۶٨ ضرورت دارد تا مقام محترم رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رئیس‌جمهوری موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را (از جمله تغییر شرایط انتخاب‌شوندگان در انتخابات مهمی چون مجلس و ریاست‌جمهوری) به شورای بازنگری قانون اساسی مطابق ترکیب پیش‌بینی‌شده در اصل١٧٧ این قانون اعلام داشته تا دیگر شاهد به‌راه‌افتادن کاروان شادی! شهروندان ایران‌زمین برای ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری در بازه زمانی‌ای که تعیین می‌شود، نباشیم. این‌که هر فردی با هر سن و طبقه اجتماعی و با هر مدرک تحصیلی به خودش اجازه ورود به محل ثبت‌نام را بدهد، نمایش مردم‌سالاری نبوده، بلکه اتفاقا موجب وهن جایگاه ریاست‌جمهوری نزد افکار عمومی و بین‌المللی می‌شود. متولیان امر برای غنای شادابی و نشاط و سرگرمی مردم باید به جست‌وجوی راهکارهای دیگر و بهتری باشند.

به‌نظر می‌رسد تعیین شرایطی همچون داشتن تحصیلات عالیه از دانشگاه‌های معتبر داخلی و خارجی در سطوح دکترا و اجتهاد و تعیین حداقل سن معقول مثلا ۴٠سال تمام شمسی و البته وجود سوابق اجرایی و سیاسی گذشته و نداشتن سوابق محکومیت انتظامی یا کیفری و همچنین ممنوعیت ثبت‌نام برای رؤسای‌جمهوری گذشته باعث اعتلای فرآیند این نماد مهم مردم‌سالاری یعنی انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد.


منبع: برترینها

راهنمای قدم به قدم: بعد از تصادف این کارها را انجام دهید

روزنامه تماشاگران امروز – سیما فرزیان: تصادفات رانندگی به شرط آنکه خسارت جانی نداشته باشند، آنقدرها اعصاب خردکن نیستند. در چنین مواقعی تنها باید قوانین را بلد باشید و بدانید حرکت بعدی کدام است. این راهنمای قدم به قدم دقیقا برای همین منظور نوشته شده است. می توانید با خواندن آن، هنگام تصادفات رانندگی بیشتر از همیشه کنترل اعصاب و رفتار خود را در دست بگیرید و با استراتژی جلو بروید.

بعد از حادثه این کارها را حتما انجام دهید

مطمئن شوید که کسی آسیب جانی ندیده: همان لحظه ای که حادثه اتفاق می افتد، دقت کنید کسی آسیب جانی ندیده باشد. در صورت وقوع حادثه جانی برای فردی در آن حادثه، سریعا با پلیس ۱۱۰ و اورژانس ۱۱۵ تماس بگیرید و شرح حادثه را اعلام کنید. چون افسر کارشناس می آید و نیاز به قضاوت و تشخیص خاطی دارد، محل و چینش حادثه را به هم نزنید. حواس تان باشد که با موبایل تان حتما از صحنه حادثه عکس بگیرید.

راهنمای قدم به قدم اقدام های عملی بعد از تصادف رانندگی

برای ناقصی مدارک مان نگران باشیم: یک ابهام بزرگ در مورد ناقصی مدارک وجود دارد. اولا که حتما دقت کنید که هر وقت سوار ماشین ها می شوید مدارک را به طور کامل همراه خود دارید. کارت ماشین، بیمه نامه و گواهی نامه را حتما همراه داشته باشید. اگر هم خدای نکرده تصادف کردید بلافاصله بررسی کنید که مدارک را کاملا در اختیار دارید یا خیر. اگر مدارک تان کامل نبود بگویید برایتان بیاورند. اگر هم دسترسی به مدارک تان ندارید نگران نباشید؛ به کارتان رسیدگی می شود.

در صورتی که خسارت چقدر باشد بهتر است صلح کنیم: اگر مشخص است که طرف مقابل مقصر است و تخمین می زنید که خسارت وارده کمتر از شش میلیون تومان است، سعی کنید با هم سازش کنید؛ مقصر یک کوپن بیمه نامه به شما بدهد، یک شماره تماس از او بگیرید، فردا با کارت شناسایی، بیمه نامه، گواهی نامه و برگ معاینه فنی به مرکز خسارت شرکت بیمه ای که مقصر از آنجا بیمه نامه خریده  مراجعه کنید و تشکیل پرونده بدهید. البته اگر زیان دیده گواهی نامه و بیمه نامه متعبری نداشته باشد شرکت بیمه بدون کروکی خسارت نمی دهد. ار سر صحنه تصادف می بینید که مدارک طرف مقصر مشکوک است یا مدارکش کامل نیست، حتما بایستید تا افسر پلیس بیاید.

خسارت بالای شش میلیون تومان، کروکی افسر را لازم دارد: اگر مقصر مشخص است اما می دانید خسارت وارده به شما بیش از شش میلیون تومان است باز هم کروکی افسر لازم است. در همان زمانی که منتظر افسر هستید، با گوشی خود از صحنه تصادف عکس بگیرید.

اگر افسر نیامد چه کنیم: چند بار دیگر به پلیس زنگ بزنید. به اپراتور بگویید که قرار بوده افسر بیاید اما نیامده. او خودش توضیح می دهد که صحنه را ترک کنید یا بمانید. حتما کد اپراتو تلفن ۱۱۰ را یادداشت کنید؛ چون ممکن است برای پیگیری های بعدی لازم شود. در پایان با طرف مقصر، به شرکت بیمه گر طرف مقصر بروید.

در مود بیمه شخص ثالث باید چند نکته را بدانید

فرصت پنج روزه اعلام خسارت: وقتی تصادف رخ می دهد فقط تا پنج روز فرصت دارید تا سراغ نمایندگی بیمه ای بروید که بیمه نامه را از او خریده اید. بهترین توصیه این است که فقط به فاصله یک روز بعد از حادثه بروید و مورد خسارت را اعلام کنید.

سقف پرداخت خسارت هر کوپن بیمه نامه: هر کوپن بیمه نامه، خسارت های مالی را تا شش میلیون و ۳۰۰ هزار تومان و خسارت های جانی و جراحتی را تا ۲۵۳ میلیون تومان پوشش می دهد. البته حتما بیمه نامه تان را چک کنید. شاید شرکت بیمه گر، برای گرفتن پول بیشتر حق بیمه، به شما نگفته و ناخواسته قصد خیر داشته، چون حالتی هم وجود دارد که سقف پرداخت خسارت مالی تا ۳۰ میلیون تومان تعیین شود. بهتر است همین حالا بیمه نامه تان را نگاهی بیندازید.

راهنمای قدم به قدم اقدام های عملی بعد از تصادف رانندگی

یک حساب و کتاب مهم: اگر خسارتی که به طرف مقابل تحمیل کرده اید بیش از ۵۰۰ هزار تومان است و تخفیف عدم خسارت تان کمتر از چهار سال است، خیالت تان راحت! از کوپن بیمه نامه استفاده کنید. چون این رقم خسارت بیشتر از تخفیفی است که در سال آینده بابت استفاده نکردن تان از کوپن های بیمه نامه تان دریافت خواهید کرد. این داستان برای خسارت های بالای یک میلیون تومانی که به طرف مقابل تحمیل کرده اید هم مصداق دارد.

اگر چنین خسارتی را باید پرداخت کنید و در سال هشتم تخفیف هستید حتما از کوپن بیمه نامه تان استفاده کنید اما به آنهایی که خیلی دست و دل باز نیستند می توانیم تبریک بگوییم که یک بندگزارش به مذاق شان است. اگر خسارتی که در تصادف ایجاد کرده اید، کمتر از ۲۰۰ هزار تومان است می توانید اصلا دور و بر پاره کردن و استفاده کردن از کوپن نروید. البته اگر در طول یک سال از چهار کوپن بیمه نامه استفاده کرده باشید، فروشنده بیمه یعنی بیمه گر، برای سال آینده به سختی بیمه تان می کند و حتما باید مبلغی اضافه بر مبلغ معین پرداخت کنید. حواس تان هم باشد این چهار کوپنی هم که گفتیم باید در چهار حادثه مجزا استفاده شود. به زبان ساده تر نمی توانید در یک حادثه از چهار کوپن استفاده کنید.

نکاتی که باید درباره بیمه بدنه بدانید

حواس تان به تخفیف ها باشد: قیمت ماشین هر چه بالاتر باشد، حق بیمه بدنه بشتر می شود. البته می توانید در صورتی که در سال گذشته از کوپن بیمه نامه استفاده نکرده باشید تخفیف بگیرید. اگر خودرو صفرکیلومتر باشد می توانید تا ۷۰ درصد تخفیف بگیرید. این را حتما حواس تان باشد که اعمال کنید؛ همه پوشش های بیمه ای را با ۷۰ درصد تخفیف بخرید. ماشین شما صفر کیلومتر است و تخفیف هم که زیاد! پس بهتر است تا داغ است بچسبانید. اما سال های بعد برای انتخاب پوشش های بیمه ای کمی مطالعه کنید، چون دیگر با این میزان تخفیف رو به رو نخواهید بود. البته هرچه سال های تخفیف عدم خسارت بالاتر برود تخفیف بیشتری هم می دهند؛ سال اول ۲۵ درصد، سال دوم ۳۵ درصد، سال سوم ۴۵ درصد، سال چهارم ۶۰ درصد.

دقت کنید که تخفیف فقط روی پوشش های اصلی اعمال می شود یا روی پوشش های فرعی هم هست؟ اگر می بینید بین قیمت بیمه بدنه شرکت های مختلف تفاوت وجود دارد، یکی از دلایل این موضوع، دادن یا ندادن تخفیف به ردیف های فرعی بیمه بدنه مربوط می شود.

موقع فروش ماشین چه کار کنیم: هر وقت خواستید خودروی خود را بفروشید می توانید بیمه تان را با همه تخفیف هایش تا شش ماه نگه دارید و برای ماشین جدید خود استفاده کنید. اگر هم نخواستید خودروی دیگری بخرید می توانید فسخش کنید اما باقی مانده پول تان به صورت کوتاه مدت محاسبه و پرداخت می شود. البته اگر روزشمار محاسبه می شد سودتان بیشتر بود و مبلغ بیشتری می گرفتید اما چون شما تمایل به فسخ بیمه نامه دارید به همان روش کوتاه مدت محابسبه می شود.

راهنمای قدم به قدم اقدام های عملی بعد از تصادف رانندگی

بیمه بدنه چه نوع سرقتی را پوشش می دهد: اصل بیمه بدنه خطرات اصلی را پوشش می دهد. این خطرات اصلی شامل آتش سوزی، صاعقه، انفجار، حادثه و سرقت کلی می شود. آن سرقتی که در بیمه نامه می بینید، شامل سرقت کل خودرو می شود نه سرقت قسمتی از خودرو. مثلا اگر زاپاس خودرو را بدزدند شرکت بیمه می گوید پوشش «سرقت در جای قطعات» نداشته است و ما هم خسارت نمی دهیم. آن وقت عقلانی هم نیست بگویید کاش کل ماشینم را یک جا دزدیده بودند. مگر اینکه خودرویتان اسقاطی باشد که همان بهتر! هوا کمتر آلوده می شود!

آیا می شود همان روز حادثه، بیمه بدنه بخریم: یک شایعه قوی وجود دارد که براساس آن گفته می شود امکان بیمه کردن خودرو در روز وقوع حادثه وجود دارد. یک کارشناس بیمه می گوید به هیچ وجه امکان بیمه کردن خودرو در روز وقوع حادثه وجود ندارد. او توضیح می دهد که وقتی امروز اقدام به خرید بیمه بدنه یا حتی شخص ثالث می کنیم، تازه از ساعت ۱۲ شب بیمه بدنه اعمال می شود.

مقصر را پیدا نکنیم: یکی از اتفاقاتی که زیاد می افتد این است که خودرویمان را در کنار خیابان پارک کرده ایم و وقتی بر می گردیم می بینیم کسی به خودرویمان زده و رفته است. مخصوصا در روزهای برفی که خیابان ها لغزنده است. در چنین روزهایی خودرو در پارک است اما ممکن است یک خودرو که لغزیده است به ماشین شما بزند و سر صحنه حادثه هم نایستد. پس مقصر را نمی توانید پیدا کنید. اینجا باید چه کرد؟

رحمانی، کارشناس بیمه می گوید می توانید در چنین شرایطی هم سراغ شرکت بیمه بروید. به گفته رحمانی، کارشناس بیمه اگر خسارت پایین باشد یعنی خسارت های تا مبلغ دو سه میلیون تومان، به راحتی از سوی شرکت بیمه پرداخت می شود. رحمانی اضافه می کند: «اگر خسارت سنگین باشد، کارشناس رسمی شوراهای حل اختلاف، کروکی فرضی می کشد و خسارت تان را پرداخت می کنند.»

اگر اقساط مان را تسویه نکنیم خسارت می گیریم: بعضی از شرکت ها، بیمه بدنه را قسطی می فروشند. رحمانی، کارشناس بیمه می گوید اگر خسارت مبلغ کمی باشد، شرکت به راحتی خسارت را پرداخت می کند اما اگر مثلا فقط ۲۵ درصد اقساط را پرداخت کرده باشید، بعید است خسارتی که معادل ۷۵ درصد قیمت خودرو است از سوی شرکت بیمه پرداخت شود. شرکت بیمه معمولا در چنین مواقعی می گوید اقساط تان را تسویه کنید تا خسارت را پرداخت کنیم.


منبع: برترینها

مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

برترین ها: اگر چه زیبایی ژنتیکی است اما از نظر علمی ثابت شده که برخی چیزها بر جذابیت افراد می افزاید. اما به راستی چه چیزی شما را برای دیگران یا جنس مخالف جذاب تر می کند؟ در این مطلب نکاتی را که از نظر علمی بر جذابیت تان می افزایید، به شما معرفی می کنیم تا با رعایت آنها جذاب تر از همیشه بدرخشید.

خنده برای خانم ها 

یکی از چیزهایی که بر جذابیت خانم ها می افزاید، خنده است. ثابت شده که مردم به خانم هایی که خنده بر لبانشان نقش دارد، علاقمندند به این دلیل که خنده چهره آنها را دوستانه و مهربانانه تر نشان می دهد. اگر چه این مورد برای آقایان صدق نمی کند اما توصیه ما به خانم ها این است که بیشتر بخندند.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

رنگ قرمز

رنگ قرمز سمبل چیست؟ عشق، گل رز، گرما، بوسه…. به همین دلیل تحقیقات ثابت کرده که پوشیدن لباس هایی به رنگ قرمز افراد را جذاب تر نشان می دهد. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ صورت گرفت، این نتایج برای تمام مردم در سراسر جهان، بخصوص برای خانم ها، صادق است.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

 ابراز احساسات

برخی از افراد تصور می کنند که اگر شخصیتی مرموز داشته باشند جذاب ترند، در حالی که تحقیقات اخیر ثابت کرده افرادی که صادقانه از احساسات درونی خود سخن می گویند، محبوبیت بیشتری دارند، دلیل آن هم فعل و انفعالات مغزی است. اگر شما از راز درون تان سخت نگویید، طرف مقابل تان چگونه به احساسات شما پی ببرد؟ بنابراین با بیان آنچه در فکر و دلتان می گذرد، در واقع این فرصت را به دیگران می دهید تا از انگیزه و هدف شما آگاهی یافته و در نهایت با توجه به آنها عکس العمل نشان دهد. در نهایت، جذابیت وابسته به داده های مغزی و توانایی دریافت آنهاست.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

بلند حرف زدن برای خانم ها و آرام صحبت کردن برای آقایان

شاید تا به حال خلاف این مد نظرتان بود اما بهتر است که در فکرتان تجدید نظر کنید. محققان انگلیسی به این نتیجه رسیده اند خانم هایی که با تن صدای بالا سخن می گویند و بر عکس آقایانی که با تن صدای آرام سخن می گویند، جذابیت بیشتری در میان دیگران دارند. تا به حال مردم بر این باور بودند که تن صدای پایین و آرام نشان دهنده ضعف و قدرت بدنی پایین است در حالی که تحقیقات اخیر خلاف این را ثابت کرده است. تن صدای بلند برای خانم ها نیز اعتماد به نفس شان را نشان داده و آنها را جذاب تر می سازد.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

شوخ بودن

حتما شنیده اید که برخی از خانم ها تنها به این دلیل که مرد زندگی شان آنها را مدام می خنداند، انتخاب شان کرده اند. تحقیقات نشان می دهد که شوخ بودن، به خصوص برای آقایان، جذابیت بسیاری دارد. بنابراین آقایانی که بیشتر می خندانند برای خانم ها جذاب تر و خانم هایی که بیشتر به حرف های آنها می خندند برای آقایان محبوبیت بیشتری نسبت به دیگران دارند. 

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

حیوان خانگی

اگر شما هم یک حیوان خانگی دارید، حتما می دانید که ارتباط برقرار کردن با دیگران برایتان راحت تر است. حیوانات خانگی موضوع خوبی برای شروع مکالمات میان افراد است. به عنوان مثال افرادی که حیوانات خانگی خود را برای گشت و گذار به بیرون از خانه می برند، در طول مسیر با افراد بیشتری صحبت خواهند کرد. به علاوه، خیلی ها چگونگی رفتار افراد با حیوانات را معیار شناخت خود قرار می دهند. بنابراین اگر حیوان خانگی دارید، از نگاه خیلی ها جذاب تر خواهید بود.

مهربانی

جذابیت تنها ظاهر نیست، بلکه رفتار افراد است که آنها را جذاب یا به عکس منفور نشان می دهد. تحقیقات اخیر ثابت کرده که مهربانی یکی از مهمترین عواملی است که یک فرد را در میان دیگران جذاب و خواستنی جلوه می دهد. در واقع چیزی که خوب است، زیباست.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

اهمیت دادن به ظاهر

هیچ شکی وجود ندارد که ظاهر زیبا دیگران را جذب می کند. به بیان دیگر، اگر شما به خود اهمیت دهید، دیگران نیز به شما اهمیت خواهند داد. موهای آراسته، لباسی برازنده، تناسب اندام و… توجه افراد را به سمت شما جلب خواهد کرد. با ارزش قائل شدن برای خود، در واقع به دیگران نشان می دهید که برای آنها نیز ارزش قائلید.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

نداشتن استرس

استرس چهره شما را از این رو به آن رو می کند. به عنوان مثال زیر چشمان تان را گود می کند،  پوست تان را خشک و چروک می سازد یا حتی حالت چشمان تان را تغییر می دهد. نه تنها ظاهر، که استرس بر سیستم ایمنی بدنی شما نیز تاثیر خواهد گذاشت. تحقیقی نشان داده خانم ها به آقایانی که آرام اند علاقه بیشتری نشان می دهند. بنابراین تا می توانید استرس را از خود دور کنید.

ریش

ریش یکی از عواملی است که آقایان را برای خانم ها جذاب می کند. تحقیقاتی که در استرالیا انجام شد ثابت کرد که خانم ها به سمت آقایانی که ریش های حجیم و پرپشتی دارند بیشتر جذب می شوند. از طرفی ریش خاصیت های دیگری چون سلامتی نیز دارد. به عنوان مثال از برخورد آفتاب به پوست آقایان و در نتیجه ابتلا به سرطان پوست، جلوگیری کرده یا حتی مانع از ورود گرد و غبار به مجرای بینی یا دهان می شود.

 مواردی که از نظر علمی، بر جذابیت تان می افزاید

آرایش کم

آرایش موردی شخصی است اما آیا هر چه آرایش بیشتر باشد، جذابیت نیز بیشتر می شود؟ خیر. برخی از خانم ها فکر می کنند که آرایش زیاد آنها را زیباتر نشان می دهد در صورتی که خلاف این ثابت شده است. صورت های بدون آرایش محبوبیت بیشتری، به خصوص برای آقایان، دارند. اگر چه خانم ها برای بالا بردن اعتماد به نفس شان دست به دامن لوازم آرایش می شوند اما این را هم از یاد نبرند که آرایش زیاد نتیجه ای خلاف آنچه می خواهند را می دهد.


منبع: برترینها

چرا میل جنسی کم می‌شود؟

کاهش میل جنسی از نظر پزشکی نوعی اختلال جنسی است که موجب می‌شود فرد علاقه‌ای به رابطه جنسی نداشته باشد. این مشکل می‌تواند در نقطه‌ای از زندگی افراد، چه مرد و چه زن، رخ دهد.

کاهش میل جنسی از نظر پزشکی نوعی اختلال جنسی است که موجب می‌شود فرد علاقه‌ای به رابطه جنسی نداشته باشد. این مشکل می‌تواند در نقطه‌ای از زندگی افراد، چه مرد و چه زن، رخ دهد.
 
به گزارش زندگی آنلاین، عوامل فیزیکی و روانشناسی متعددی در ابتلا به این مشکل موثر است که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره شده است.

اضطراب
ممکن است فردی بتواند در عین حال که دچار اضطراب است، بسیاری از کارهای زندگی خود را به خوبی انجام دهد اما بدون شک درخصوص رابطه جنسی، دچار مشکل می شود.

استرس شغلی، مشکلات مالی، مراقبت از فردی بیمار از اعضاء خانواده و دیگر عوامل استرس زا، موجب کاهش میل جنسی می شود.

برای اینکه بتوان اضطراب را مهار کرد باید تکنیک های کنترل اضطراب را آموخت و یا از مشاوره های سودمند استفاده کرد.

مشکلات ارتباطی
مشکلات ارتباطی حل نشده بین همسران، یکی از مهلک ترین عوامل موثر در کاهش  میل به رابطه جنسی است.

به ویژه در زن ها، احساس صمیمیت کردن، عامل مهمی در برقراری رابطه جنسی است.

اما بحث و جدل، ارتباط ضعیف، خیانت، عدم اعتماد و دیگر مسائلی که مانعی بر سر صمیمیت است، می تواند منجر به کاهش علاقه به رابطه جنسی شود.

مصرف الکل
افرادی که از نوشیدنی های الکلی استقبال می کنند، کمتر در برقراری رابطه جنسی موفق هستند.

برخی از مردم بر این باورند که نوشیدنی الکلی آنها را به ارتباط جنسی علاقه مند می کند، اما الکل روی واکنش های مناسب شان اثر منفی می گذارد و نمی توانند برای خود و شریک جنسی شان، رابطه مناسبی داشته باشند.

همچنین الکل سبب ضعیف شدن عروق خونی و اعصاب درگیر در نعوظ می شود.

کم خوابی
برخی از افراد به دلیل کم خوابی- دیر به رختخواب رفتن و خیلی زود از خواب برخاستن- گرفتار کاهش میل جنسی می شوند.

گاهی اوقات بی خوابی های مکرر و یا آپنه در خواب، باعث می شود که فرد احساس خستگی دایمی کند و همین مساله علاقه او را به برقراری رابطه جنسی از بین می برد.
سرپرستی و کاهش میل جنسی

نگهداری از کودک خردسال یکی از دلایلی است که پدر یا مادر را به داشتن رابطه جنسی بی علاقه می کند.

البته خود سرپرستی، مشکلی محسوب نمی شود. در واقع نداشتن زمان هنگام مراقبت از بچه، تا اندازه ای از صمیمیت کاسته و به تدریج میل جنسی را کاهش می دهد.

بنابراین زن و مرد باید هراز گاهی برای مراقبت از فرزند یا فرزندان کوچک خود، از کسی کمک بگیرند و برای کنار هم بودن، وقت بخرند.

مصرف دارو
مصرف برخی از داروها می تواند فرد را به رابطه جنسی بی علاقه کند.

داروهایی مانند داروهای ضدافسردگی، فشار خون، آنتی هیستامین، شیمی درمانی، داروهای ضد ویروس ایدز، درمان کننده های پروستات، معالجات هورمونی و قرص های ضدبارداری می توانند میل جنسی را کاهش دهند.

تعویض دارو و یا تغییر میزان مصرف آن می تواند این مشکل را برطرف کند.

تصور ناخوشایند از بدن
اگر فرد نسبت به ظاهر و اندام خود احساس خوبی نداشته باشد و از این نظر از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشد، مثلا احساس کند خیلی چاق است (حتی اگر اینطور نباشد)، ممکن است نتواند در رابطه جنسی مناسب رفتار کند.

زن و شوهر باید یکدیگر را مطمئن کنند که در هر وضعیتی که باشند، باز هم مورد توجه یکدیگرند.

همچنین افراد باید روی اعتماد به نفس خود کار کرده و آن را افزایش دهند.

چاقی
بیش از حد چاق بودن، موجب عدم لذت از فعالیت جنسی و ایجاد مشکلاتی در عملکرد می شود.

البته دلیل اصلی آن هنوز کاملا مشخص نیست اما ممکن است به اعتماد به نفس، روابط مملو از نارضایتی، اثر برخوردهای نامناسب دیگران نسبت به چاقی فرد و دیگر مسائل روانشناختی مربوط باشد.

ناتوانی جنسی
ناتوانی جنسی، نوعی اختلال جنسی است که منجر به کاهش میل جنسی می شود.

در واقع افرادی که دچار این مشکل می شوند، از ترس اینکه مبادا نتوانند از پس رابطه به خوبی برآیند، علاقه ای به ارتباط نشان نمی دهند.

کاهش تستوسترون
هورمون تستوسترون، در حفظ رابطه جنسی موثر است. هرچه مردها مسن تر می شوند، مقدار هورمون تستوسترون در آنها کم می شود.

البته تمام مردان دچار کاهش میل جنسی نمی شوند. ولی برای برخی از افراد این اتفاق می افتد. این هورمون در زن ها هم تمایل به رابطه را افزایش می دهد اما تعادل هورمونی در آنها به مراتب پیچیده تر از مردهاست و عوامل بسیار دیگری دخیل هستند.

هنوز هم مشخص نیست که آیا درمان تستوسترون در زن ها همانند مردها، موثر و ایمن هست یا خیر.

افسردگی
اصلا به نظر منصفانه نمی آید. زیرا داروهای ضدافسردگی موجب کاهش میل جنسی می شوند و خود بیماری افسردگی هم چنین اثری دارد.

بنابراین باید با کمک مشاوران زبده، مشکلات افسردگی تان را حل کنید تا دوباره به رابطه جنسی علاقه مند شوید.

یائسگی
بیش از نیمی از زن ها پس از یائسگی، با وجود اینکه می دانند باید زندگی جنسی شان را فعال نگه دارند،  علاقه ای به ایجاد رابطه جنسی ندارند.

علایم یائسگی، همچون خشکی واژن و درد هنگام رابطه جنسی موجب کاهش میل جنسی در آنها می شود. البته تغییرات هورمونی، فقط بخشی از مشکل است.

تصور آنها از بدن و ظاهرشان، از اعتماد به نفس شان کاسته و در عین حال داروهایی که به دلایلی مجبور به مصرف آنها هستند، نیز باعث می شوند که علاقه شان را به رابطه جنسی از دست بدهند.

صمیمیت بسیار کم
رابطه جنسی بدون صمیمیت، قاتل داشتن رابطه جنسی سالمی است. همسران به جای به سرعت برقرار کردن رابطه، بهتر است زمانی را برای صمیمی شدن با یکدیگر بگذرانند.

باید یاد بگیرند که بدون اینکه مجبور باشند ارتباط جنسی داشته باشند، می توانند نسبت به هم عشق بورزند.

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد!

برترین ها: ریحانا، خواننده مشهور هالیوودی، نه تنها در دنیای موسیقی،
بلکه در دنیای مد و فشن نیز فعالیت دارد. او با شرکت های مشهوری چون پوما همکاری
کرده است اما فعالیت های او به همین جا ختم نمی شود. او به تازگی تغییر مسیر داده
و اولین کلکسیون جواهرات خود را روانه بازار کرده است. او این بار دست به همکاری
با شوپارد، شرکت سوئیسی سازنده ساعت، جواهرات و لوازم جانبی لوکس، زده است.

«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد!

ریحانا می گوید: «من همیشه عاشق برند شوپارد بودم، به همین
دلیل همکاری با آنها هنوز برایم یک رویاست. من مطمئنم که این پروژه به خوبی پیش خواهد
رفت و من چیزهای زیادی از آن یاد خواهم گرفت. دوست دارم که مردم هر چه زودتر
محصولات جدید ما را مشاهده کنند.»

اولین کلکسیون این برند با اشکال هندسی و به سبک مینیمالیست
طراحی شده است. طلای استفاده شده در آن نیز طلای ۱۸ عیار و به رنگ رز گلد و سبز است.

«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد!
«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد! 

دومین کلکسیون که نمونه ای از آن را در گوش های ریحانا در
مراسم گرمی اوارد دیدیم، نیز بسیار شیک و مجلل است. مدیر این برند می گوید: «من و
ریحانا همکاری خوبی را آغاز کرده ایم. ریحانا نه تنها انرژی زیادی دارد بلکه بسیار
هم خلاق و قدرتمند است و به تمام جزییات توجه دارد. با سبک منحصر بفرد او، مردم دید دیگری
نسبت به جواهرات پیدا خواهند کرد.»

«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد!
«ریحانا» وارد صنعت جواهرسازی شد! 


منبع: برترینها

برای تهیه ارز مسافرتی باید چه کرد؟

برای تهیه ارز راه های مختلفی پیش رویتان قرار دارد که می توانید از هریک ار آنها بسته به شرایط خود استفاده نمایید.

برای تهیه ارز راه های مختلفی پیش رویتان قرار دارد که می توانید از هریک ار آنها بسته به شرایط خود استفاده نمایید.

برای تهیه ارز مسافرتی باید چه کرد؟

به گزارش میزان، سال‌هاست که ارز در ایران با دو نرخ آزاد و ارز مسافرتی در اختیار مردم قرار می‌گیرد که البته ارز مسافرتی قیمت پایین تری نسبت به ارز آزاد دارد و به گونه ای از یارانه های دولت استفاده می کند.

حال برای دریافت این نوع ارز راه‌های متفاوتی در پیش روی شما قرار دارد که از جمله آن می‌توان به مراجعه به بانک ها یاد کرد که یکی از مطمئن ترین روش ها برای تهیه ی ارز در سراسر کشور است.

از این رو باید این امر را در نظر داشت که اشخاص بالای دوازده سال می توانند تنها یک بار در سال به نرخ مبادله‌ای طبق ضوابط و مقررات جاری ارزی، تا سقف ۳۰۰ دلار آمریکا یا معادل آن به سایر ارزها، ارز مسافرتی تهیه نمایند.

از این رو بانک مورد نظر پس از بررسی مدارک حواله ی ارز را به شما ارائه می کند که در سالن ترانزیت فرودگاه، ارز معادل آن پرداخت خواهد شد لذا فرقی نمی کند که در کدام بانک اقدام به تهیه ارز مسافرتی می نمایید. 

در هر صورت باید مدارک زیر را برای دریافت ارز به همراه داشته باشید: اصل و تصویر صفحه اول گذرنامه،اصل و تصویر بلیت هواپیما که مهر آژانس یا شرکت هواپیمایی در آن ثبت شده باشد، اصل و تصویر ویزا برای کشورهایی که داشتن ویزا برای سفر به آن‌ها ضروری بوده، اصل و تصویر فیش واریزی عوارض خروج از کشور، اصل کارت ملی.

حال با توجه به اقدام برای ارز مبادله‌ای رعایت برخی نکات در دریافت ارز مسافرتی ضروری است که از جمله آن می‌توان به الزامی بودن حضور شخص متقاضی دریافت ارز مسافرتی در شعبه بانک بوده و یا در صورت تعویض گذرنامه در سال جاری باید گذرنامه قبلی را نیز به متصدی ارزی مربوطه ارائه دهید و حتما پیش از مراجعه به بانک، به صورت حضوری یا تلفنی اطلاعات لازم را کسب نمایید.

برچسب ها: ، ، ، ،


منبع: فرادید

هر آنچه باید درباره ویزا بدانید

در سفرهای خارجی هر کشوری قوانین خاص خود را در مورد ورود مسافران دارد و معمولا لازم است ویزا یا همان اجازه ورود به این کشورها را بگیرید.

در سفرهای خارجی هر کشوری قوانین خاص خود را در مورد ورود مسافران دارد و معمولا لازم است ویزا یا همان اجازه ورود به این کشورها را بگیرید.

به گزارش صبحانه، سفر به خارج از کشور یکی از بهترین گزینه‌ها برای گذراندن تعطیلات است، اما سفرهای خارجی به سادگی سفرهای درون کشور نبوده و این‌طور نیست که سوار هواپیما شوید و به هرجایی که دوست دارید پرواز کنید. 

کشورهای مختلف قوانین اکیدی در رابطه با ورود مسافرین خارجی اعمال می‏‌کنند و معمولاً نیاز به کسب اجازه‏‌ی ورود به این‏ کشورها یا همان ویزا دارید. داشتن ویزا برای مسافران خارجی در اغلب کشورها ضروری است

آیا ویزا همان پاسپورت است؟

ویزا و پاسپورت دو مقوله‏‌ی متفاوت اما اسنادی مرتبط با یکدیگر هستند؛ معمولاً در سفر به خارج از کشور به هر دو آنها نیاز خواهید داشت. پاسپورت سندی است که هویت و تابعیت شما را تأیید می‌‏کند و در کشوری که در آن متولد شدید صادر می‏‌شود. 

معمولاً زمانی که از سفر نیز باز می‏‌گردید به پاسپورت نیاز دارید. ویزای مسافرتی توسط کشوری صادر می‏‌شود که قصد سفر به آن را دارید و اجازه‏‌ی حضور شما در آن کشور را تأیید می‎کند. ویزاهای مسافرتی موقت هستند اما طول مدت آن به کشور مقصد و علت سفر بستگی دارد. 

معمولا ویزا به صورت یک مهر یا برچسب در خود پاسپورت مشخص می‌‏شود که همین دلیل به اشتباه گرفتن این دو سند با یکدیگر است.

چه زمانی به ویزا نیاز است؟

پاسخ خیلی ساده است: «بستگی دارد». بیش از ۲۰۰ کشور دریافت نوعی ویزا را اجباری کرده‌‏اند؛ تا زمانی که مشخص نشود به کدام کشور می‏‌روید، از کدام کشور آمده‌‏اید، علت سفر شما چیست و مدت اقامت مشخص نشود، نمی‏‌توانیم با قطعیت در این‌‏باره صحبت کنیم. بهتر این است که فرض کنید همیشه به پاسپورت و اکثر مواقع به ویزا هم نیاز دارید.

چگونه می‏‌توانیم ویزا تهیه کنیم؟

سفارت یا کنسولگری کشور مربوطه که در کشور شما مستقر است ویزا را صادر می‎کند. معمولاً برای دریافت ویزا حداقل به پاسپورتی قانونی با شش ماه اعتبار نیاز دارید. 

از آنجایی که کشورهای بسیاری چندین کنسولگری در یک کشور بزرگ دارند، بسته به جایی که زندگی می‏‌کنید باید به کنسولگریِ معینی مراجعه کنید. در صورتی که اطمینان ندارید، به نزدیک‏ترین کنسولگری مراجعه کنید.

رسیدگی به فرایند درخواست ویزا مدتی طول می‏‌کشد، بنابراین معقولانه است که این کار را تا دقایق آخر به تأخیر نیاندازید. گاهی بسته به شرایط موجود، می‏‌توانید ویزای صادر شده را زمان رسیدن به مقصد دریافت کنید، اما همیشه به این روش تکیه نکنید.

در صورت مفقود شدن ویزا چه باید کرد؟

اگر پاسپورت و ویزای شما مفقود یا دزدیده شود، بهترین کار تماس فوری با نزدیک‏ترین سفارت‏خانه‌‏ی کشور خود شما است. بسته به سیاست‏‌های صدور ویزا در کشوری که به آن سفر کرده‌‏اید، شاید اجازه‌‏ی پایان سفر را به شما بدهند-  ویزای شما هنوز معتبر است. 

با این حال، برای اینکه بدون دردسر به کشور خود برگردید، در اسرع وقت باید پاسپورت المثنی تهیه کنید.

برچسب ها: ، ، ، ،


منبع: فرادید

احمدی‌نژاد اقتصاد ایران را ۵ برابر وابسته‌تر‌ کرد

ایران سه تلاش راسخ را در راه توسعه‌یافتگی پشت‌ سر گذاشته است؛ سه تلاشی که البته در راه نخواستن شرایط موجود بود و همین سبب شد توافقی سر خواسته‌ها شکل نگیرد و ثمره‌ای از این تلاش‌ها به بار ننشیند. به گفته فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ایران در قرن بیستم برای توسعه‌خواهی، انقلاب مشروطه، جنبش ملی‌شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی را تجربه کرده است.

این اقتصاددان در بررسی شرایطی که ایران پشت سر گذاشته، به نکات جالبی اشاره می‌کند؛ اینکه آزادسازی اقتصادی چه زمانی برای اقتصاد مرکز توجه قرار گرفت. به گفته او، تاریخ اقتصادی ایران نشان می‌دهد مطالبه گوهری که در قرارداد ترکمانچای و گلستان که در افواه عامه، به‌عنوان ناجوانمردانه‌ترین تحمیل‌ها به ایران در نظر گرفته شده، این بوده که سقف حقوق گمرکی ما از پنج درصد فراتر نرود و ما کاملا با رهاسازی و آزادسازی، ماجرای اداره اقتصاد را جلو ببریم و این آغاز اصرار بر آزادسازی اقتصادی در ایران بود که البته میزان و چگونگی ایجاد آن کماکان محل اختلاف اقتصاددانان است.

 احمدی‌نژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابسته‌تر‌ کرد

٣ تلاش بی‌ثمر برای توسعه‌یافتگی

تحولات قرن بیستم حکایت از آن دارد که ایرانی‌ها در این قرن، سه کوشش بزرگ برای برون‌رفت از دورهای باطل توسعه‌نیافتگی را سامان داده‌اند و از این نظر جزء کشورهای منحصربه‌فرد محسوب می‌شویم و شاید تنها رقیب جدی ما در این زمینه چینی‌ها باشند. همان‌طور که می‌دانید چینی‌ها هم ابتدا در ربع اول قرن بیستم یک انقلاب ناسیونالیستی داشتند و در آخرین سال‌های ربع دوم قرن بیستم هم یک انقلاب سوسیالیستی داشتند. ولی ما حتی از چینی‌ها هم کوشش‌هایمان بیشتر است یعنی یک کوشش بزرگ فراگیر در ربع اول قرن بیستم انقلاب مشروطیت، یک تلاش خارق‌العاده در سال‌های میانی قرن بیستم یعنی جنبش ملی‌شدن نفت، یک کوشش منحصربه‌فرد در قرن بیستم از نظر فراگیری، انقلاب اسلامی در ربع پایانی قرن بیستم در کارنامه مردم ما وجود دارد و هر کدام از این کوشش‌ها درعین‌حال که ویژگی‌های منحصربه‌فرد و استثنایی دارند، اما یک سلسله وجوه مشخصی هم برای آنها هست که دیدن آن وجوه می‌تواند به ما خیلی در بهره‌گیری از تجربه‌هایی که جامعه هزینه‌های آن را پرداخته کمک کند که البته در استفاده از آن تجربه‌ها، متأسفانه توفیق زیادی وجود نداشته. مسئله اساسی این است که هر سه این کوشش‌ها گرچه در کوتاه‌مدت دستاوردهای بسیار خارق‌العاده‌ای داشته‌اند، اما هیچ‌کدامشان در استمراربخشی به آن دستاوردها و ایجاد اعتلا در عملکرد به گونه‌ای که بتوانیم از دور باطل توسعه‌نیافتگی خارج شویم موفق نبوده‌اند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مشترک هر سه آنها این است که بنا به اقتضای کوشش‌های عالمانه توسعه‌خواهانه، مبارزه توسعه‌خواهانه در ذات خودش در هر سه اینها یک مبارزه ضداستعماری و ضداستبدادی هم بوده. وقتی به هر سه این کوشش‌ها نگاه می‌کنیم ملاحظه می‌کنیم  با مجموعه‌ای از خلأهای فکری جدی روبه‌رو هستیم که کانون اصلی عدم توفیق ما را تشکیل می‌دهد.

غربت اندیشه توسعه در ایران

یکی از آن خلأهای فکری که من نامش را «غربت اندیشه توسعه» گذاشته‌ام، همان چیزی است که در مطالعه جان فوران با عنوان «مقاومت شکننده» آمده. به گفته او، ایرانی‌ها در فهم اینکه چه چیزی نمی‌خواهند توفیق بیشتری دارند و زود هم به تفاهم می‌رسند و اقدامات عملی موفقیت‌آمیزی هم دارند، اما به محض اینکه این مرحله تمام شد، بر سر نظم مطلوب جایگزین با هم به اختلاف برمی‌خورند و این مایه بازگشت به همان دور باطل ناکارآمدی، فساد و هرج‌ومرج و استبداد است. در کل دوره‌ای که جان فوران بررسی کرده به این دور باطل برمی‌خوریم و امیدواریم بتوانیم از این دور باطل خارج شویم. پس یک خلأ فکری جدی در این زمینه وجود دارد که به لحاظ اندیشه‌ای برای آن از عنوان «پارادوکس توسعه‌خواهی در یک ساخت رانتی و کوته‌نگر» استفاده می‌کنم.

خلأ فهم وزن مداخله خارجی‌ها در سرنوشت ایران

خلأ فکری دوم که به نظر من آن هم بسیار تعیین‌کننده است و هرچه رو به جلو حرکت می‌کنیم ضریب اهمیتش افزایش پیدا می‌کند، درباره نحوه و میزان تأثیرپذیری توسعه ملی از عوامل خارجی است. در تمام تجربه‌هایی که به‌ویژه در قرن بیستم داشتیم، مشاهده‌ها حکایت از این دارد که ضربه‌های خیلی هولناکی از این زاویه متحمل شده‌ایم. در آخرین تجربه‌ها که مربوط به سال ١٣٩١ است، در یک فاصله کمتر از سه ماه واکنش‌هایی که از بیرون علیه ایران تدارک شده بود و در قالب تهدید به جنگ و تشدید بی‌سابقه تحریم‌ها و از این قبیل خودش را به نمایش گذاشت، ابتدا به‌عنوان یک موهبت و فرصت تاریخی بی‌نظیر برای ایران از سوی مقامات کشور صورت‌بندی شد و در یک فاصله کمتر از سه ماه همان افراد وقتی با گرفتار‌ی‌ها و مشکلات و چالش‌های گسترده روبه‌رو شدند یکباره کل ماجرای گرفتاری‌های ایران را به همان عنصر تشدید تحریم‌ها نسبت دادند.

از زوایای مختلفی می‌توان در این‌باره بحث کرد اما یقین این است که این یک نمود عینی از این است که در زمینه فهم اینکه وزن و ضریب اهمیت مداخله خارجی‌ها در سرنوشت ما چقدر است، با یک خلأ فکری جدی روبه‌رو هستیم.  ژاپنی‌ها در دوره‌ای در اندیشه چگونگی برخورد با خارجی‌ها، راه‌حل اصولی برای کسب استقلال ملی را این‌گونه شناسایی کردند که خانه‌ای مستحکم بسازیم. مستحکم‌کردن خانه به تعبیر آنها یعنی تنظیم اصولی رابطه دولت و ملت. می‌گویند اگر این رابطه درست تنظیم شده باشد عناصر بیرونی به هیچ‌وجه نمی‌توانند اثر تعیین‌کننده روی سرنوشت ما داشته باشند و آن را به سیل، زلزله، باد و باران تشبیه می‌کند. بنابراین ما باید خانه مستحکمی بسازیم که در برابر این عوامل ایستادگی کند.

ابهام در مفهوم نابرابری

یک خلأ فکری بسیار مهم دیگر هم در این مسیر وجود دارد که در حیطه مسئله عدالت اجتماعی است. هنوز درک و صورت‌بندی روشنی از نابرابری‌های موجه و ناموجه و نحوه مواجهه با آنها نداریم. حتی  درک روشنی از سوءکارکردهای نابرابری هم نداریم و این آشفتگی و خلأ فکری در اقدامات عملی ما هم به‌وضوح قابل مشاهده است. فرض کنید صرف‌نظر از مناسبات سیاسی‌ای که در ایران وجود دارد و به نظر من این مناسبات هم به شکلی تابعی از نابرابری‌های غیرمتعارفی است که در حیطه توزیع قدرت و ثروت و منزلت در ایران باید آنها را ردگیری کرد، یکباره به مناسبت‌هایی ماجرای حقوق‌های غیرمتعارف یک‌سری افراد در مرکز توجه قرار می‌گیرد. اینجا ‌فهمیدیم نابرابری در ثروت به مراتب ضربه‌زننده‌تر از نابرابری در درآمد است. ولی در آن حیطه اصلا بحثی به میان نیامد و وقتی بحثی به میان نمی‌آید یعنی باید منتظر باشیم که این واقعه، تمام هزینه‌هایش را بر ما تحمیل کند. بعضی از برآوردها نشان می‌دهد  نابرابری‌های منطقه‌ای هم قدرت شکنندگی‌آورش بسیار بیشتر از نابرابری در درآمد است و می‌دانید  اکنون نابرابری‌های منطقه‌ای در ایران یکی از کانون‌های اصلی بحران‌سازی اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی در کشورمان محسوب می‌شود.

تقریبا نوعی اتفاق نظر وجود دارد  در جامعه‌ای که نابرابری‌های ناموجه از حدودی فراتر می‌رود، الگوی مسلط مناسبات اجتماعی الگوی مبتنی بر ستیز و حذف خواهد بود. همه تجربه‌های تاریخی قرن بیستم ایران نشان می‌دهد شیوه تعامل مبتنی بر ستیز و حذف چه در مناسبات بین مردم با یکدیگر و چه بین مردم و دولت، چقدر برای ما پرهزینه و پرخسارت بوده. کارکرد بسیار مهم دیگرش از جنبه نحوه تعامل با دنیای خارج این است که اگر قدرت ملی‌مان در مقایسه با بیرونی‌ها بیش از حد ضعیف شود، این تعریف استاندارد و کلاسیک وابستگی است چراکه مناسبات مبتنی بر نابرابری قدرت و ثروت بین کشورها نیروی محرکه تحمیل مناسبات مبتنی بر وابستگی برای طرف ضعیف‌تر است. اکنون گاهی در یک سطوح غیرقابل تصور در نظام تصمیم‌گیری کشور یعنی کسانی که در جایگاه قاعده‌گذاری هستند تلقی‌هایی از وابستگی مطرح می‌شود که براساس شواهد موجود در بهترین حالت می‌تواند بخشی از نظام سلطه در نیمه دوم قرن نوزدهم را به نمایش بگذارد.

تلاش برای وارونه جلوه‌دادن واقعیت

ویژگی مشترک بسیار مهم دیگری که بین اینها وجود دارد این است که یک نقش حیرت‌انگیز هم  از سوی استعمار و هم توسط استبداد در کل این تجربه‌های قرن بیستمی مشاهده می‌شود که مضمون آن این است که آنها روی دست‌کاری واقعیت‌ها سرمایه‌گذاری بسیار بزرگی می‌کنند. ما هنوز آن‌قدر تحت‌تأثیر این دست‌کاری‌ها هستیم که یک جمع‌بندی مبتنی بر وفاق نسبی در زمینه ماجرای مشروطه و مشروعه نداریم. عین این ماجرا در ملی‌شدن نفت هم وجود دارد. هنوز هم در مورد اینکه کاشانی یا مصدق چقدر در آن نقش داشته‌اند مناقشات خیلی رادیکال بین طیف‌هایی مشاهده می‌شود و شبیه به این در مورد ١٠ساله اول بعد از انقلاب هم هست.

به‌عنوان نمونه براساس یک سلسله ملاحظات و منافع هم در داخل و هم در بیرون، کسانی اصرار داشته‌اند  بگویند در ١٠ساله اول بعد از پیروزی انقلاب، اداره امور اقتصادی کشور براساس یک باور دولت‌سالارانه بوده، درحالی‌که از هر زاویه که نگاه می‌کنید با بی‌شمار شواهد می‌توان نشان داد که آنچه ادعا می‌کنند به‌کلی مغایر با واقعیت است.

آنچه مسئله را خیلی قابل اعتناتر می‌کند این است که حتی کسانی هستند که در یک دوره‌هایی آثار مکتوبی از خودشان به جا گذاشته‌اند که خلاف واقع‌بودن این مسئله را به صورت مستند و مستدل نشان داده‌اند اما حتی بعضی از آنها هم با این موج توهم‌آفرینی همکاری‌های حیرت‌انگیز کرده‌اند. مثلا طیفی که در سازمان برنامه ایران بعد از پایان جنگ نقش اصلی را داشتند با اینکه منتقد جدی سیاست‌های اقتصادی کشور در دوره جنگ بودند اما وقتی سند پیوست شماره یک قانون برنامه اول را منتشر کردند در آنجا می‌گویند براساس شاخص استانداردی که میزان مداخله دولت در اقتصاد را می‌سنجد شاخص مداخله دولت در اقتصاد ایران، در سال ١٣۵۶ معادل ۶٣ درصد بوده. در همین گزارش آمده که این نسبت در سال پایان جنگ به ۴٠ درصد رسیده.

احمدی‌نژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابسته‌تر‌ کرد 

حال باید این را از منظر اقتصاد سیاسی رمزگشایی کنید  دولتی که با وجود یک جنگ طولانی، مداخله دولت را نسبت به دوره صلح تا این درجه کاهش داده، چطور می‌توان به داشتن گرایش‌های سوسیالیستی متهم کرد؟ ماجرا زمانی تکان‌دهند‌ه‌تر می‌شود که در دوره پس از جنگ به اسم اینکه شاخص مداخله دولت در پایان جنگ نامطلوب بوده، یک نسخه آزادسازی و خصوصی‌سازی برای کاهش مداخله دولت در اقتصاد پیاده می‌شود. از ١٣٧٠ تا امروز این شاخص هرگز از ۶٠  درصد کمتر نشده و در بعضی از سال‌های مسئولیت دولت قبلی این شاخص از مرز ٨٠ درصد هم عبور کرده. ماجرا چیست  آنها که میزان مداخله دولت را در اقتصاد در دولت صلح و وفور نفتی به چیزی حدود دو برابر مداخلات دولت در دوران جنگ افزایش دادند، هیچ‌کس درباره تمایلات سوسیالیستی آنها سخنی به میان نمی‌‌آورد؟ حیرت‌انگیزتر و باز به لحاظ تحلیلی قابل اعتناتر این است که در همان سال‌های جنگ مداخله‌های تصدی‌گرانه دولت سهمش از کل مداخله چیزی حدود ۵٠ درصد بوده و ۵٠ درصد دیگر مداخله‌های دولت، مداخله‌های حاکمیتی یعنی مداخله‌های بسترساز برای توسعه بوده است.

یعنی دولت در دوره جنگ مسئولیت‌شناسی فوق‌العاده بیشتری در زمینه آموزش، سلامت، زیرساخت‌های فیزیکی و از این قبیل داشته و با وجود شرایط جنگی که علی‌الاصول باید ریسک‌گریزی بخش خصوصی در بالاترین سطحش باشد، سهم مداخله‌های تصدی‌گرانه در آن دوره حدود ۵٠ درصد بوده. ولی اکنون بیش از ١٠ سال است که مداخله‌های تصدی‌گرانه دولت با استانداردهای شناخته‌شده سوسیالیستی هم‌آواتر است و هیچ‌گاه از حدود ٧٠ درصد کمتر نبوده که این دو معنی دارد؛ یکی اینکه مداخله عملی دولت در اقتصاد به طرز غیرمتعارف و فاجعه‌آمیزی بالاست و دلالت دوم که شاید مهم‌تر هم باشد این است که دولت به طرز غیرقابل بخششی از ١٣۶٨ تا امروز از مسئولیت‌های حاکمیتی خودش که بسترساز توسعه هستند هم طفره می‌رود ولی دولتی که چنین رفتار ناهنجاری را از خودش به نمایش می‌گذارد در معرض هیچ جوسازی قرار ندارد اما درباره دوران جنگ این‌قدر موارد غیرعادی می‌شنوید و کار تا جایی پیش می‌رود که غیرواقع‌نمایی‌ها تبدیل به باور همگانی هم می‌شود.

پیگیری آزادسازی در قرارداد ترکمانچای و گلستان

ویژگی مشترک دیگری که این سه کوشش داشتند که به نظرم خیلی قابل اعتناست، این است که هر سه این کوشش‌ها با اینکه آمیزه‌های بسیار قدرتمند دینی در آنها وجود داشته اما درعین‌حال به‌شدت ناسیونالیستی هم بوده و جالب است  هر سه اینها بیشترین ضربه‌ها را هم از سوی کسانی خورده‌اند که به سمت افراط گرایش داشته‌اند. فرض کنید در ظاهر عد‌ه‌ای بودند که شعارهای رادیکال چپ‌گرایانه می‌دادند و مطالبه انزواجویی برای ایران می‌کردند، ‌در همان زمان یک عده هم به‌عنوان راست‌گراهای افراطی مطالبه آزادسازی و رهاسازی می‌کردند و شواهد تاریخی نشان‌دهنده این است که ضربه‌های بسیار مهلکی هم از این ناحیه بر ما وارد شده. در تاریخ اقتصادی ایران متوجه شدم آنچه  ما به‌عنوان قرارداد ترکمانچای و گلستان می‌شناسیم و در افواه عامه، به‌عنوان ناجوانمردانه‌ترین تحمیل‌ها بر ایران در نظر گرفته شده، مطالبه گوهری که در این قراردادها وجود داشته این بوده که سقف حقوق گمرکی ما از پنج درصد فراتر نرود و ما کاملا با رهاسازی و آزادسازی ماجرای اداره اقتصاد را جلو ببریم. خاطرم هست وقتی برای اولین بار متن کامل قرارداد ترکمانچای را خواندم، کنارش نوشتم که اگر واقعا آزادسازی و رهاسازی خیری برای ما دارد، چرا با قوه قهریه و با زور سرنیزه باید چنین چیزی بر ما تحمیل شود؟ جالب است انور خامه‌ای در کتاب  خود تحت عنوان «اقتصاد بدون نفت» دارد، می‌گوید یکی از مهم‌ترین محورهای سیاست‌گذاری اقتصادی پساکودتا، آزادسازی افراطی بوده است.

افزایش ۵‌برابری وابستگی ایران در دولت احمدی‌نژاد نسبت به دوره اصلاحات

نکته آخر را در این جلسه بر این ایده متمرکز می‌کنم که در آخرین موج افزایش بی‌سابقه درآمد نفت در کشور دو مقایسه خیلی حیرت‌انگیز بین دولت اصلاحات و دولت احمدی‌نژاد صورت گرفته که از منظر تولیدمحوری و توسعه‌خواهی خیلی قابل‌اعتناست. یکی از آنها مسئله روند تحول واردات کالاهای سرمایه‌ای است که در دوره اصلاحات در سال پایانی مسئولیت رئیس دولت وقت (١٣٨٣) سهم واردات کالاهای سرمایه‌ای از کل واردات ایران حدود ٧۶ درصد بوده و این رقم در سال پایانی مسئولیت دولت دوم آقای احمدی‌نژاد (١٣٩١) به ١٣ درصد رسیده. مسئله بسیار قابل‌اعتنای بعدی در این زمینه این است که در گزارشی که در مهرماه ١٣٩٢ مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرد، ارزبری هر واحد GDP تولیدشده در ایران به طور میانگین در دوره مسئولیت رئیس دولت اصلاحات و احمدی‌نژاد با یکدیگر مقایسه شد و یافته مطالعه، نشان می‌دهد در دوره مسئولیت آقای احمدی‌نژاد برای دستیابی به هر یک واحد تولید ناخالص داخلی در ایران در مقایسه با دوران اصلاحات، پنج برابر دلار نفتی بیشتر هزینه شد. صورت ظاهر را که نگاه کنیم، در دوره اصلاحات کسی مشت محکم به دهان استکبار جهانی نمی‌زد و در دوره دوم دولت احمدی‌نژاد، در مقام شعار خیلی از این مشت‌ها می‌زنند ولی در عمل کسی که خیلی رادیکال‌تر شعار می‌داد، وابستگی ایران به آنها را به ازای ایجاد هر یک واحد تولید، پنج برابر افزایش داده. واقعا مرور تجربه‌های تاریخی ایران برای فهم بایسته‌های عبور از دور باطل توسعه‌نیافتگی برای ما بسیار حیاتی است و برای اینکه سره از ناسره تشخیص داده شود، به نظارت‌های تخصصی مدنی جدی نیازمند هستیم.

احمدی‌نژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابسته‌تر‌ کرد 

با کمال تأسف همین اکنون هم کسانی هستند که فکر می‌کنند حمایت از دولت آقای روحانی به این دلیل است که مثلا خطاهای آنها نقد نشود یا زیاده‌گویی‌های آماری که بعضی کسانی با اهدافی مطرح می‌کنند در معرض انتقاد قرار نگیرد. باید این ذهنیت را تصحیح کنیم. باید به‌تدریج به این جمع‌بندی برسیم که این بزرگ‌ترین دستاورد تمدن بشری است که مسیری که در آن علم در فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع فصل‌الخطاب است، پردستاوردترین و کم‌هزینه‌ترین است و علم هم در فضای غیرشفاف و سیاست‌زده و دائما در حال تشنج و افراطی‌گری نمی‌تواند فصل‌الخطاب شود. باید متوجه شویم و دولتمردان ما هم باید متوجه شوند یکی از بزرگ‌ترین رموز موفقیت دکتر مصدق این بود که با منتقدان خود برخورد نمی‌کرد. دولتمردان ما باید بفهمند خیرخواه واقعی آنها چاپلوس‌ها نیستند که یکباره تیتر بزنند عملکرد خیره‌کننده در اقتصاد درحالی‌که با ده‌ها بحران کوچک و بزرگ روبه‌رو هستیم. چاپلوسانی که می‌گویند عملکرد خیره‌کننده است، خدمتگزاران کشور نیستند ولو اینکه نیت چنین چیزی را داشته باشند.

از نظر من خدمتگزارهای واقعی آنهایی هستند که هزینه‌های انتقاد مشفقانه و غیرسیاست‌زده را می‌پردازند و دست از امر به معروف و نهی از منکر برنمی‌دارند. همه‌مان باید کمک کنیم، از تجربه‌های تاریخی هم درس بگیریم و چشم‌انداز روشن‌تری را برای آینده کشورمان تصویر کنیم. امیدوارم سال جدید سال انتخاب اصلح به معنای دقیق کلمه و سال برون‌رفت از بحران‌های کوچک و بزرگ و قرارگرفتن در مسیر تولیدمحوری و توسعه باشد.

 ایران به قهرمان نیاز ندارد

نظارت‌های تخصصی، لایه‌های خیلی متنوعی دارد که باید هرکدام را در جای خودش دید. انتظار داشتیم امسال که سال اقتصاد مقاومتی است به یک مورد دقت کافی شود و آن اینکه اقتصاد ایران در دوران‌هایی که با فساد گسترده روبه‌روست همیشه با این آفت مواجه است که تولید از مدار خودش خارج می‌شود و تبدیل به محملی برای توزیع رانت می‌شود. مثلا در زمان جنگ، مهندس موسوی به مرحوم عالی‌نسب به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار نخست‌وزیر برای راه‌اندازی مجتمع فولاد اهواز حکمی دادند. قرار بود مجتمع فولاد اهواز سال ۵۶ به بهره‌برداری برسد و ما سال ۶۶ ستاد راه‌اندازی را با مسئولیت آقای عالی‌نسب راه انداختیم و ایشان گفتند کل گزارشات را بررسی کنید که چرا این‌قدر فاصله افتاده است.

در آن مطالعات متوجه شدیم دلیل اینکه نتوانسته بودند فولاد اهواز را راه‌اندازی کنند این بود که سه کوره ذوب از سه کارخانه متفاوت و از سه کشور متفاوت خریداری شده بود، گویی شرکت سهامی‌ای قبل از انقلاب بود که یک عده دلالی آلمان‌ها، انگلیس‌ها و آمریکایی‌ها را می‌کردند. گویی به اسم فولادسازی هرکسی کار خودش را راه انداخته و در گزارش‌ها دیدیم چندین مؤسسه خارجی را آورده بودند که مشاوره دهند که اینها راه‌‌اندازی شود، همه‌شان گفته بودند ریسک کار را بر عهده نمی‌گیریم. مرحوم عالی‌نسب می‌گفتند ایران به قهرمان نیاز ندارد، به سنگ زیرین آسیاب نیاز دارد، یکی از آن سنگ‌های زیرین آسیاب مهندس حسین مقیمی است که آن زمان مسئولیت اجرائی فولاد اهواز با ایشان بود. اینها در این پروژه واقعا با تکیه بر ظرفیت‌های تخصصی داخلی و با خون‌دل در آخر فولاد اهواز را راه‌اندازی کردند. اینکه چقدر شهید دادند و چه ماجرائی رخ داد، بماند.

آن زمان دائما در جریان بودیم و دنبال می‌کردیم.  وقتی سال ۶۵ به بعد استراتژی عراق انهدام ظرفیت‌های تولیدی ایران شد، تمام تلاش این بود که فولاد اهواز راه‌اندازی شود. یک وجهش وجوه نرم‌افزاری و دانش ضمنی بود، یک وجه هم غیرتی بود که به خرج دادند و در فضای پرتهدید آن کار را انجام دادند. در گزارشات معلوم شده بود گویی قرار بوده فقط تظاهر شود به اینکه ما می‌خواهیم مجتمع فولاد داشته باشیم وگرنه هماهنگ‌کردن سه سیستم تولیدی حتی از سوی مشاوران خارجی که دعوت شده بودند آن‌قدر پرریسک بود که مسئولیتش را بر عهده نگرفته بودند.

احمدی‌نژاد اقتصاد ایران را ٥ برابر وابسته‌تر‌ کرد 

آنچه برای من غم‌‌انگیزتر بود این بود که افتتاح مجتمع فولاد اهواز به دوره پس از دولت مهندس موسوی موکول شد و عزیزانی که آن زمان این کار را کردند، طوری ژست گرفتند انگار در همان دوره کل این ماجرا انجام شده و هیچ ذکری از کسانی که زحمت اصلی را کشیده بودند به میان نیامد. جذاب‌ترین قسمت این بود وقتی تیم حسین مقیمی این مجتمع را راه‌ انداخت مسئولان وزارت معادن و فلزات زیر بار افتتاحش نمی‌رفتند و دلیلشان این بود که می‌گفتند گزارش‌های مشاوران خارجی را خوانده‌ایم و این کار خطرناک  و ممکن است در زمان افتتاح منفجر شود. حدود سه برابر کل حقوقی که آن تیم گرفته  و مجتمع را راه انداخته بودند به تیم مشاور خارجی دادند که ایمنی‌اش را بررسی کنند. می‌خواهم بگویم چقدر نظام پاداش‌دهی ما اعوجاج دارد. کسانی که این فعل را انجام داده بودند مثلا با حقوق‌های عادی و بدون پاداش خاص کار کرده بودند و سه برابر کل دستمزد اینها در کل چند سال را به شرکت مشاور خارجی دادند که  از تعبیر راه‌اندازی شگفت‌آور استفاده کرده بود. بعد از تأیید مشاوران، این مجتمع افتتاح شد.

  ٣٢ میلیارد دلار صرف واردات بنزین در ١٠ سال گذشته شد

یکی از پیشنهادهای من در یک‌ساله اخیر این بود که دلارهای نفتی‌مان را به‌عنوان ذخیره استراتژیک ملی انتخاب کنیم و تخصیص هر دلار مبتنی بر ضابطه‌های توسعه‌گرا شود. درحال‌حاضر آن‌قدر غیرعادی و سهل‌‌انگارانه دلارهای نفتی‌مان را خرج چیزهایی می‌کنیم که هیچ نسبتی با توسعه ملی ندارد، از این زاویه فکر می‌کنم واقعا نیازمند بازنگری جدی هستیم. بررسی کرده‌ایم در ١٠ساله گذشته فقط ٣٨‌ میلیارد دلار به مسافرهای خارجی پرداخت شده.

واقعا با هر متری که اندازه‌گیری کنیم اولویت توسعه‌ای ما این است؟ چقدر فساد و گروه‌های ذی‌نفع در ایران ماجرا دارند؟ اینکه در ١٠ سال گذشته چقدر صرف واردات بنزین کرده‌ایم، جزء موارد طبقه‌بندی‌شده‌ است. آقای بحرینیان تیمی چندنفره را تعیین کرده‌اند که چند ماه کار کرده‌اند و تقریبی از هزینه واردات بنزین در ١٠ سال گذشته به دست آورده‌اند، چیزی حدود ٣٢‌ میلیارد دلار براساس محاسبه ایشان بوده است. ایشان می‌گفتند اگر دو‌ میلیارد دلار خرج آپگریت‌کردن موتورهای خودرو تولید داخلی‌مان می‌کردیم، هم ظرفیت توسعه‌‌ای بزرگ در کشورمان ایجاد شده بود و هم این واردات موردنیاز نبود.


منبع: برترینها

معتادان بهبودیافته به جامعه بازمی گردند

ماهنامه همشهری ماه – کبری فرشچی: هنوز مرکب منشور حقوق شهروندی خشک نشده بود که انتشار یک گزارش جامعه را در بهت و حیرت فرو برد؛ گزارشی که نشان می داد انگار بسیاری از بندهای منشور حقوق شهروندی که خیلی هایشان تکرار فصل هایی از قانون اساسی از جمله فصل سوم و حقوق ملت است، همچنان اجرایی نمی شود و کم نیستند مردمی که قانون اساسی هنوز درباره آن ها اجرایی نمی شود و هم از حقوق شهروندی خود بی اطلاع و بی بهره اند.

گزارش درباره حدود پنجاه تن از افرادی بود که این بار به جای کارتن خوابی، گورخوابی و زندگی در گور را تجربه می کردند؛ شهروندانی که اغلبشان معتاد بودند و حضورشان در قبرهای گورستان نصیرآباد شهریار نشانه ای از حق و ناحق شدن حقوقی بود که حالا آن ها را به آن جا کشیده بود؛ گورهایی برای زندگی!

بهار بازگشت به جامعه

مدل تازه کارتن خوابی

گورخوابی مدل تازه ای از کارتن خوابی است. بخشی از افرادی که روزگاری مانند اغلب افراد جامعه در خانه و خانواده زندگی می کردند، اما به دلایل مختلفی از جامعه طرد شده اند و این طردشدگی امروز خود را به شکل کارتن خوابی و حالا گورخوابی نشان می دهد.

به بیان دیگر، پدیده هایی نظیر کارتن خوابی یا گورخوابی تبلوری از آسیب هایی است که با عبور از خط قرمزها به این شکل و شمایل درآمده است. از سوی دیگر، اگرچه کارتن خواب ها یا گورخواب ها طردشدگان اجتماعی هستند، اما بخش های مختلف جامعه در شکل گیری این افراد تاثیری بسزا داشته اند و تا زمانی که هرکدام از این بخش ها سهم خود را در ادای حقوق این افراد به عنوان بخش جدایی ناپذیر جامعه به سرانجام نرسانند، پدیده هایی را مانند کارتن خوابی در شکل های تازه تری به روز خواهندکرد، درست مانند پدیده گورخوابی.

توای تکرار یک آسیب

اگرچه آمار دقیقی از کارتن خوب ها در دست نیست، اما طبق آن چه محمدباقر قالیباف، شهردار تهران می گوید هر شب در تهران ده میلیونی، چیزی حدود ۱۵ هزار نفر در خیابان ها کارتن خواب هستند؛ افرادی که هر شب گشت های شهرداری در مناطق مختلف تعداد زیادی از آن ها را جمع آوری می کنند و به گرمخانه ها می برند.

این ماجرا از شب های آینده نیز تکرار می شود؛ زیرا اغلب مسائل اجتماعی را نمی توان با اقدامات مقطعی و مسکن وار حل کرد و حل و فصل چنین موضوعاتی نیازمند ورود جدی دستگاه هاست. وجود پدیده کارتن خوابی و گورخوابی که بیان می کند بخش هایی از جامعه به درستی کار نمی کنند که خروجی آن ها می شود گورخوابی در قبرستان نصیرآباد و کارتن خواب هایی که در همه مناطق تهران، فرش زیر پایشان کارتن هایی است که از میان زیاله ها پیدا کرده اند و زیر سقف آسمان، شب را روز می کنند. اما پدیده کارتن خوابی از کی و چگونه در کشور ما شکل گرفت؟ این سوالی است که پاسخ به آن می تواند در یافتن ریشه های این پدیده اجتماعی تاثیری بسزا داشته باشد.

حرکت آسیب ها به سمت لایه های بیرونی جامعه

حلبی آبادها و حاشیه نشینی کم و بیش به عنوان بخشی از بافت کلان شهرهای کشور پذیرفته شده بود، اما در دوران پس از انقلاب و بخصوص بعد از دوران جنگ با کنار گذاشته شدن اقداماتی همچون جهاد سازندگی برای ارزش گذاری به مشاغلی مثل کشاورزی و کارگری و تشویق مردم به ماندگاری در روستا افزایش مهاجرت به شهرها و گسترش شهرنشینی شکل گرفت.

بزگر شدن شهرها با بزرگ تر شدن بافت حاشیه ای همراه شد. حالا اما مدتی است که آسیب هایی از جنس آسیب های حاشیه های شهری به برخی از مناطق داخل شهر هم راه پیدا کرده است و حلبی آبادها و بافت کوره پزخانه ای را در قالب کارتن خوابی زیر پل ها، کنار بزرگراه ها، داخل برخی پارک ها و حتی داخل قبرهای یک گورستان و به طور خلاصه هر جایی که بشود یک شب را صبح کرد، می توان شاهد بود.

 بهار بازگشت به جامعه

به بیان دیگر، هر چند نمی توان ادعا کرد پدیده هایی مانند کارتن خوابی در گذشته وجود نداشته، اما افزایش این پدیده در سال های اخیر واقعیتی انکارناپذیر است و می توان مدعی شد سیاست گذاری نهادهای تصمیم گیر و مجری بیشتر به سمت و سوی تولید و بازتولید آسیب های اجتماعی پیش رفته است. درواقع پدیده هایی هم چون کارتن خوابی یا گورخوابی نمودی از حرکت آسیب های اجتماعی به لایه های بیرونی تر جامعه است.

کارتن خواب ها افراد آسیب دیده ای هستند که هر چند طی سال های گذشته به دلیل جامعه کوچکشان نسبت به کل جامعه، با طرد اجتماعی مواجه شده اند، اما در چرخه بازتولید آسیب های اجتماعی و روند تکثیر این آسیب ها گستردگی بیشتر این جمعیت آسیب دیده و قرا رگرفتن آن ها در نقش مجریان بخشی از آسیب های اجتماعی نوپدید خالی از انتظار نیست؛ هم چنان که طی سال های اخیر پدیده کارتن خوابی به دلایلی نظیر فقر، اعتیاد و مهاجرت افزایش یافته است. اما افزایش این پدیده تابعی از روال های اشتباه در سیاست گذاری های کلان و خروج مجریان قانون از مسیر قوانین بالادستی کشور، نظیر قانون اساسی است.

طرد اجتماعی؛ محصول گسست های جامعه

واقعیت این است که با تغییر سیاست های برخی مسئولان اجرایی از حاکمیت نظام ارزشی اسلامی به تلاش برای حاکمیت نظام لیبرالی در کشور، با تغییر ارزش های اجتماعی به سمت و سوی ارزش های مادی نیز مواجه شدیم که منجر به شکل گیری شکاف های عاطفی میان شهروندان شد. در این بین، پیوستگی عمیق عاطفی حتیدر میان خانواده ها هم کم رنگ شده است و با پدیده هایی نظیر خانواده های موزاییکی یا حتی خانواده های گسسته مواجهیم؛ موضوعی که نشان می دهد حتی پیوستگی و احساس تعهد در میان اعضای خانواده به نسبت گذشته کم شده است و لغزش یا مشکلات یکی از این اعضا به نسبت قبل خیلی ساده تر می تواند منجر به طرد وی از سوی سایر اعضای خانواده شود.

بدیهی است د رچنین شرایطی تلاش برای بازگرداندن افراد اسیب دیدهای نظیر معتادان یا بزهکاران به بدنه جامعه بی اهمیت تر شده و طرد اجتماعی به شکلی جدی تر مطرح می شود. طرد اجتماعی اما اصلی ترین پیش زمینه پدیده کارتن خوابی است و افزایش این پدیده از گسست های اجتماعی محصول تغییرساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه خبر می دهد.

در دوره هایی مانند دوران انقلاب پیوستگی اجتماعی مردم تا جایی بودکه لااقل عواملی مانند فقر اقتصادی و محرومیت های اجتماعی منجر به طرد افراد از خانواده، محله یا شهر خود نمی شد. تبلور انگیزه های انسانی و اسلامی در اغلب موارد، منجر به این می شد تلاش شود افراد این چنینی بتوانند دوباره به بدنه جامعه بازگردند؛ هرچند در آن برهه هم مواردی هم چون اعتیاد در حوزه تابوهای اجتماعی برمشرده می شد.

حالا اما به رغم عادی شدن آسیب هایی نظیر اعتیاد و رفع تابوی عدم پذیرش افراد معتاد، با افزایش چشم گیر جمعیت کارتن خواب ها مواجهیم کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند یکی از اصلی ترین عوامل تشدید این پدیده، فقر و مشکلات اقتصادی است. در میان آواره ها و بی خانمان های تهران، معتادان و یا بیماران روانی طرد شده از خانواده هم وجود دارند.

جنبشی برای طردشدگان

اما سرنوشت غم بار کارتن خواب ها با یک جنبش دانشجویی در سال ۸۳ کمی تغییر کرد تا مرگ در یک شب سرد زمستان پایان قصه آن ها نباشد.

مرگ چهل کارتن خواب در زمستان سال ۸۳ منجر به واکنش جنبش عدالت خواه دانشجویی شد. در پی این ماجرا اعضای این جنبش اعضای ستاد ساماندهی بی خانمان ها را که مرکب از شهرداری تهران، استانداری، بهزیستی، وزارت بهداشت و کمیته امداد حضرت امام (ره) است شناسایی کردند و تصمیم گرفتند برای ساماندهی به وضعیت کارتن خواب ها و ممانعت از مرگ این افراد که هر یک به دلایلی ناگزیرند در سرمای زمستان و گرمان تابستان بر سنگفرش خیابان شب را صبح کنند، هر شب در مقابل یکی از این سازمان ها بخوابند.

اقدامات این جنبش دانشجویی در نهایت منجر به دستور رییس جمهور وقت برای جمع آوری کارتن خواب ها شد. حالا چند سالی می شود که شهرداری تهران گرمخانه ها را برای تکرار نشدن قصه دردناک مرگ کارتن خواب ها در سرمای زمستان تاسیس کرده است. گرمخانه هایی که فارغ از چرایی کارتن خواب شدن افراد بی خانمان سقفی موقت بالای سرشان قرار می دهند و غذای گرمی به آن ها می دهند تا تراژدی دردناک مرگ این افراد پایان یابد.

بازگرداندن طردشدگان

این اما تنها بخش کوچکی از ماجراست. واقعیت تلخ دیگر این است که ظرفیت گرمخانه ها و مددسراهای شهرداری تهران به عنوان تنها نهادی که در غفلت دیگر دستگاه های مسئول در ساماندهی بی خانمان ها نقش ایفا می کند با تعداد این افراد هم خوانی ندارد و بخش زیادی از این کارتن خواب ها هم، نظیر گورخواب های گورستان نصیرآباد به خاطر اعتیاد و شرایط خاصی که دارند زیر بار شرایط مددسراها نمی روند و نمی توانند شبی را بدون مصرف مواد مخدر صبح کنند.

 بهار بازگشت به جامعه
بر این اساس است که راهکار مواجهه درست و منطقی با آسیب کارتن خواب ها به شکل جدی در ترک اعتیاد و فراهم سازی زمینه های بازگشت به آغوش جامعه خواهدبود. مراکز بهاران شهرداری تهران براساس این راهکار و با همین هدف راه اندازی شده اند؛ کمک به افرادی که روزی معتاد، کارتن خواب یا بزهکار بوده اند اما امروز می خواهند با سلامت یکامل به جامعه خود بازگردند.

«مراکز بهاران» حلقه وصل بازگشت معتادان بهبودیافته به جامعه هستند

تلاش برای بازگشت

مریم زاهدی: امروز دیگر همه پذیرفته اند که اعتیاد یک بیماری است؛ بیماری ای که از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی بیمار در جامعه حکایت می کند. این روزها با افزایش شکاف های طبقاتی و اجتماعی، آسیب های اجتماعی نظیر اعتیاد و بزهکاری هم رشد معناداری را تجربه می کنند. هم چنان که ما نیز در جامعه مان در کنار رشد آسیب های اجتماعی با آمار فزاینده رشد اعتیاد مواجه بوده ایم.

از آمار رسمی و غیررسمی اعتیاد، که بین یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر تا چهار میلیون نفر اعلام می شود، هم اگر بگذریم واقعیت این است که بخش عظیمی از افرادی که وارد هویت اعتیاد می شوند دیگر راه بازگشتی ندارند و همین بسته شدن مسیرهای بازگشت، شرایط را برای فرورفتن هرچه بیشتر افراد معتاد در وادی پرآسیب اعتیاد و آسیب های اجتماعی مساعدتر می کند.

این در حالی است که چه بسیار وقت ها هستند افرادی که در این حیطه به عجز رسیده اند و همین عجز توانسته سرآغاز بازگشت دوباره آن ها به زندگی عادی باشد. اما اغلب اوقات این بازگشت با سد بزرگ «طرد اجتماعی» همراه است. این طرد اما خود موجب بروز آسیب های جدی تر و بزرگ تری می شود که در نهایت می تواند همه جامعه را با خود درگیر کند.

از همین رو یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با آسیب های اجتماعی، تلاش برای بازگرداندن طردشدگان اجتماعی هم چون کارتن خواب ها و گورخواب ها به آغوش جامعه است؛ کاری که مراکز بهاران شهرداری تهران یک سالی می شود که آن را پایه گذاری کرده اند. به سراغ «مهدی گلشنی» مدیر امور مراکز سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران رفتیم تا اطلاعات بیشتری از این مراکز برای مخاطبان خود به دست بیاوریم.

نخست بفرمایید کار ویژه و ماموریت مراکز بهاران چیست؟

مراکز بهاران برای مراقبت های پس از درمان معتادان بهبودیافته و ایجاد حلقه وصل بازگشت آن ها به جامعه راه اندازی شده است.

در حال حاضر چند مرکز در تهران راه اندازی شده است و چقدر ظرفیت دارند؟

در حال حاضر ۲۵ مرکز بهاران در سطح شهر تهران وجود دارد، بدین معنی که در هر منطقه ای از شهر حداقل یک مرکز راه اندازی شده است. در منطقه های ۱۵ و ۱۲ دو مرکز برنامه ریزی شده است. البته تصمیم بر این است که در تمامی مناطق، دو مرکز بهاران راه اندازی شود و در مجموع پایتخت ۴۴ مرکز بهاران برای کمک به جامعه پذیری معتادان بهبودیافته داشته باشد. هرکدام از این مراکز نیز ظرفیت پذیرش ۸۰ تا ۱۰۰ معتاد بهبود یافته را دارند.

آیا برای پذیرش در این مراکز اولویت های خاصی مشخص شده است؟

اولویت پذیرش در این مراکز در درجه نخست برای شهروندان تهرانی است. هم چنین این مراکز تنها افرادی را می پذیرند که در کمپ های ترک اعتیاد، مراحل سم زدایی را به پایان رسانده اند و در عین حال دارای هیچ شغلی نیستند و حرفه ای هم نمی دانند. این افراد با مهارت آموزی در این مراکز، حرفه ای می آموزند و توانمند می شوند.

در کنار این مهارت آموزی برنامه هایی برای آموزش تغییر نگرش و افزایش مقاومت این افراد نسبت به لغزش در برابر مواد مخدر هم اجرا می شود. به بیان دیگر، در مراکز بهاران کلاس های تخصصی روان شناسی زیر نظر تیم های متخصص برگزار می گردد. در کنار برگزاری این کلاس ها و توانمندسازی افراد، با کمک تیم روان شناسان و مددکارن مرکز، ارتباط این افراد با خانواده هایشان هم برقرار می شود و تغییر نگرش و باور توسط مددکاران به خانواده ها آموزش داده می شود.

تیم پزشکی و بهداشتی مراکز بهاران توسط وزارت بهداشت تامین می شود که شامل پزشک، پرستار و روان شناس است و تیم مددکاری این مجموعه ها هم با کمک موسسه منجی تامین می شود که شامل سه مددکار و ۹ مددیار می شود.

 بهار بازگشت به جامعه

مدت زمان حضور مددجویان در مراکز بهاران چقدر است؟

مطابق پروتکل های تدوین شده برای مراکز بهاران هر کدام از افرادی که برای توانمندشدن به این مراکز می آیند، می توانند تا ۹ ماه در مراکز بهاران اقامت داشته باشند. البته این مدت زمان کاملا به شرایط افراد و مشکلاتی که با آن ها دست و پنجه نرم می کنند بستگی دارد. برخی افراد هستند که حرفه و شغل دارند و تنها برای این به مراکز بهاران معرفی شده اند که نگرششان تغییر کند. ولی برخی افراد هستند که بایدکارهای بیشتری برای توانمندسازی آن ها صورت گیرد، اما معمولا طول دوره حضور در این مراکز کمتر از سه ماه نیست.

احتمال بازگشت مددجویان شما به اعتیاد را چگونه ارزیابی می کنید؟

هر قدر این افراد بیشتر آموزش ببینند و تحت کنترل باشند، احتمال بازگشتشان به سمت اعتیاد کمتر خواهدبود. اعتیاد یک بیماری است و این بیماری ناعلاج نیست. این افراد هم درست مانند بیمارانی هستند که باید تا آخر عمر مراقبت هایی را داشته باشند. پس باید مطابق پروتکل عمل کنند تا دچار لغزش و بازگشت به اعتیاد نشوند.

شما چگونه مراکز بهاران را به افرادی که ترک اعتیاد کرده اند معرفی می کنید؟

شهرداری چهار کمپ خودمعرف دارد که افراد معتاد با مراجعه به این کمپ ها تحت درمان رایگان قرار می گیرند. یکی از کمپ ها در سعیدآباد و دیگری در خاورشهر است و ما با دو کمپ خصوصی هم قرارداد بسته ایم. این چهار مرکز جزو بزرگ ترین کمپ های ایران هستند. به عنوان مثال، کمپ سعیدآباد ظفیتی بالغ بر ۵۰۰ نفر دارد. کمپ آفتاب خاورشهر هم ۳۰۰ نفر ظرفیت دارد.

در مجموع، شهرداری با راه اندازی این کمپ ها برای کمک به ترک اعتیاد حدود هزار نفر ظرفیت سازی کرده است. بعد از پایان دوره سم زدایی در این کمپ ها، بخش های مددکاری برای ایجاد تمایل در این افراد در مراجعه به مراکز بهاران مشاوره هایی دارند.

در کنار این روند، کمپ هایی هم در سطح تهران مستقرند که تحت نظر بهزیستی هستند. در این مراکز هم، پروتکل مراکز بهاران به بهزیستی اعلام شده و بهزیستی هم به کمپ های زیرمجموعه خودش اطلاع رسانی کرده تا افرادی که حرفه و اشتغالی ندارند، در خانواده پذیرفته نمی شوند یا خودشان برای ادامه درمان و بهبودی کامل تمایل دارند، به مراکز بهاران ارجاع داده می شوند.

هزینه حضور در بهاران برای مددجویان شما چقدر تمام می شود؟

بهاران صددرصد رایگان است و شهرداری تهرانی در مراکز بهاران و مددسراها حتی هزار تومان از هیچ مددجویی دریافت نمی کند.

در بازدیدی که از مرکز بهاران دروازه غار داشتم، دیدم که این مرکز نزدیک مدرسه صبح رویش است. از نظر شما نزدیکی مراکز بهاران به یک مدرسه مشکلی ایجاد نمی کند؟

مراکز بهاران مراکزی بسته هستند و این طور نیست که به بیرون رفت و آمدی داشته باشند. هر کس به این مراکز وارد می شود با تمایل شخصی خودش می آید و می پذیرید در دوره درمانی ۹ ماهه اش در مرکز بماند. بگذریم از این که مددکار تعیین می کند طول مدت درمان چقدر است و اوست که تعیین تکلیف می کند هر مددجو چقدر باید در این مراکز بماند، زیرا همه شرایط یکسانی ندارند. اما محیط به هر حال باز نیست که در سطح شهر تردد داشته باشند و احتمال وقوع مشکلی باشد.

 بهار بازگشت به جامعه

تردد مددجوهای مراکز بهاران تنها در صورتی امکان پذیر است که طی دو سه ماهه اول، آنقدر اطمینان بین درمانگر و مددجو ایجاد شده باشد که مددکار احساس کند مددجویش مانند یک شهروند عادی است و می تواند به اجتماعی رفت و آمد داشته باشد. در چنین شرایطی احتمال آزادی رفت و آمد وجود دارد.

بر این اساس فکر نمی کنم نزدیکی این مرکز به مدرسه مشکلی ایجاد کند. به بیان دیگر، ما یک بزهکار داریم و یک فرد درمان شده. در شرایطی که فردی رفتار بیمارگونه خود را ادامه می دهد و این رفتار بیمارگونه به جامعه آسیب می زند، باید پیوست اجتماعی حضور این افراد در جامعه را نیز در نظر گرفت. ما این شرایط را در مراکز نگهداری مثل دی آی سی ها، شیلترها و مددسراها در نظر می گیریم که این مراکز باید در مناطقی خارج از بافت شهر باشد، چون احتمال آسیب به جامعه وجود دارد و مددجوها هنوز ممکن است رفتار بیمارگونه داشته باشند و این به جامعه آسیب می زند

در این صورت حق با شماست و نزدیکی این مراکز به بافت های معمول شهری مثل مدرسه ممکن است آسیب زا باشد. اما وقتی این فرد تحت درمان قرار رفته و سالم شده نباید حق حیاست و حق مطالبات اجتماعی را از او گرفت. این افراد هم در این شرایط مثل من و شما زندگی و تفکر دارند و در این چارچوب هم از تمامی حوقق شهروندی برخوردار هستند.

ترخیص این افراد و بازگشت آن ها به جامعه چگونه است؟

بازگشت به جامعه و زندگی دوباره برای هر کدام از این مددجوها متفاوت است. برای فردی که قبلا شغل داشته یا استخدام اداری بوده است، مددکاران ماتلاش می کنند با محل کار قبلی این فرد ارتباط برقرار کنند تا بتواند به شغل قبلی خود بازگردد.

مصرف کنندگان شهرستانی هم که به دلیل شرایط خاص اعتیاد ترچیح داده اند به تهران بیایند تا ناشناس باشند هم بعد از طی کردن مراحل درمانی در مراکز بهاران، شرایط حضور دوباره در شهر و دیار خودشان را پیدا می کنند.  این افراد را به پایگاه های خدمات اجتماعی ترمینال ها ارجاع می دهیم و با هماهنگی های انجام شده در این مراکز برای آن ها بلیت تهیه می شود و به شهرستان خودشان باز می گردند. افراد بیکار هم که نه حرفه ای دارد و نه شغلی، در مراکز بهاران می توانند براساس علاقه خودشان حرفه ای را انتخاب کنند و آموزش ببینند.

در مراکز بهاران مجموعه ای کار و حرفه آموزی و هنرآموزی برای مددجوها در نظر گرفته شده است. این کارها برای این پیش بینی شده که مددجوها در مدت زمانی که در بهاران هستند، بتوانند برای خودشان پس اندازی فراهم کنند تا وقتی می خواهند به خانواده برگردند دستشان خالی نباشد. بعد از ترخیص هم در سیستم شهری تا آن جایی که در توان شهرداری هست، برای این افراد اشتغال ایجاد می کنیم. بدیهی است که ما وزارت کار نیستیم و دستمان آنقدرها باز نیست.

بهار بازگشت به جامعه

چه نهادهایی با شما همکاری دارند؟

تنها دستگاهی که با ما همکاری می کند وزارت بهداشت است. این وزارتخانه تیم های بهداشت ودرمان تمامی مراکز ما را پوشش داده است.


منبع: برترینها

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها

مجله همشهری دانستنیها: در طول تاریخ به ویژه در عصر تیموری، صفویه و قاجار، مردان و زنانی از کشورهای اروپایی بنا به دلایل گوناگون به کشور ما آمدند و خاطرات خود از این سفر را در قالب سفرنامه هایی نوشتند. سفرنامه ها مربوط به هر دوره زمانی که باشند، همواره به عنوان منابع دست اول و بسیار موثق و مهم در تحقیقات تاریخی مطرح هستند.

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو) 
آنچه برای ما در اینجا اهمیت دارد، این است که بیشتر سفرنامه نویسانی که به کشور ما سفر کرده اند، سری به پاسارگاد هم زده اند. این سیاحان که با پادشاهان هخامنشی از طریق نویسندگان یونانی از جمله هرودوت، گزنفون و آریان آشنا شده بودند، شاید حتی قبل از آن که ما خود درک درستی نسبت به گذشتگان مان داشته باشیم، آنان را می شناختند و درباره منش و کنش های آنان خوانده بودند.

حال می خواهیم ببینیم این سیاحان درباره کوروش و آثار باقی مانده از او چه گفته و چه نوشته اند. ضمن این که با خواندن این متون متوجه خواهید شد که تفاوت دیده ها و شنیده های این سیاحان چیست و کجاست

سفرنامه پیترو دلاواله

«پیترو دلاواله» (Pietro Della Valle)

جهانگرد ایتالیایی، زاده ۱۵۸۶ (۹۶۵) در دوره صفویه و در زمان شاه عباس به ایران آمد و از مناطق مختلف ایران دیدن کرد و مورد احترام شاه قرار گرفت. دلاواله هنگام عبور از رود دیاله (که از کردستان آغاز شده و به عراق می رود) می نویسد: «من تصور می کنم دیاله همان رودخانه گیندس (Gyndes) باشد که به گفته هرودوت، یکی از اسب های کوروش موقع لشکرکشی او به بابل در آن غرق شد و در نتیجه او از روی خشم فرمان داد آن را به ۳۶۰ شعبه تقسیم کنند تا بتوان با پای پیاده از آن عبور کرد.»

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو) 
او چند صفحه بعد با اشاره به یکی از عادات ایرانیان هنگام سفر می نویسد: «در مشرق زمین رسم است که در ابتدای مسافرت فقط مسافت کوتاهی را طی کرده، بعد در محل نزدیکی اُتراق می کنند تا به این ترتیب برای همه امکان گرد آمدن در یک محل فراهم شود و به علاوه اگر کسی چیزی را فراموش کرده بود یا به چیزی احتیاج داشت، بتواند آن را به موقع به دست آورد و خود را به دیگران برساند. این قاعده به نظر من کاملا صحیح است و به طوری که گزنفون می نویسد کوروش بزرگ هم که فرمانده و رهبر محتاطی بوده، به همین نحو عمل می کرده است.»

پیترو دلاواله در ضمن تعریف از شهر شیراز می نویسد: «به قراری که از اشخاص مورد اعتماد شنیده ام یک بنای عظیم قدیمی است که در ایران به «چهل منار» معروف است و قدری دورتر از شیراز در شهر پرسپولیس برپا شده است و تصور می کنم مدفن شاهان باستانی ایران یا قصری از زمان سیروس ها و داریوش ها باشد.»

تحلیل کارشناس:

سفرنامه دلاواله یکی از معتبرترین منابع مطالعاتی درباره دوران صفویه و به ویژه فرهنگ ایران در آن زمان است، اما نه یک مدرک قابل اعتماد درباره کوروش و تاریخ ایران باستان. از متن سفرنامه کاملا مشخص است که او تا چه اندازه درباره پادشاهان باستان ایران دچار اشتباه بوده است. در جایی او بناهای موجود در فارس را متعلق به «سیروس ها» می داند، در حالی که سیروس واژه ای است که در تورات برای نام کوروش مورد استفاده قرار گرفته است و تنها به یک نفر اطلاق می شود و لقبی برای دیگر شاهان هخامنشی نیست ولی دلاواله این عنوان را به جز کوروش بزرگ، برای پدربزرگ کوروش و پسر داریوش دوم، کوروش کوچک تکرار کرده است. دلاواله هر چند تصریح می کند که نوشته های گزنفون و هرودت را خوانده اما جالب است که تخت جمشید را به خوبی نمی شناسد و آن را همانند افراد محلی، چهل منار می نامد.


سفرنامه جیمز موریه

«جیمز موریه» (James Morier)

سیاستمدار انگلیسی در سال ۱۸۱۰ (۱۱۸۹) به عنوان یکی از همراهان «گور اوزلی» به ایران آمد و طی اقامتش در ایران و در مسیر حرکت از جنوب به سوی تهران، از مناطق تاریخی و باستانی کشورمان مانند تخت جمشید و پاسارگاد دیدن کرد و در برخی نقاط دست به حفاری و اکتشاف زد. برخی موریه را اولین کسی می دانند که بنای موجود در پاسارگاد را به عنوان مقبره کوروش شناسایی کرده است. آنچه در زیر می آید، ماجرای دیدار او از مقبره کوروش است.

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو) 
«… مردم محل بیشتر آن را «دربار دیوان» می نامند و روی پایه بزرگ چهارگوشی از بلوک های بزرگ مرمر است که اهرام وار در هفت لایه بالا می رود و به شکل متوازی اضلاع است. پایین ترین بخش آن ۴۳ در ۳۷ پاست (۱۳٫۱ متر در ۱۱٫۲) و خود عمارت که در بالاست به ۲۱ در ۱۶ پا و پنج اینچ (۶٫۴ در ۴٫۹ متر) کاهش پیدا می کند. سقف آن شیبی ملایم دارد و از سنگ های سترگ که در پایه و پیرامون ساختمان به کار رفته، ساخته شده است که همگی با گیره های آهنی به یکدیگر پیوسته شده اند و با یک نگاه کلی، همه آنها با سنگی که در پایه کار گذاشته شده، همسازی داشت.»

موریه در ادامه به توصیف بخش داخلی مقبره کوروش می پردازد و می نویسد: «اکنون سراسر فضای درون این چهار دیواری، گورستان است و همانا از سنگ کورهای تازه پر است. کلید اینجا در دست زنان است و جز زنان کسی حق آمدن به درون را ندارد. مردم هم، همگی اینجا را بنای مادر سلیمان می دانند.»

موریه در ادامه با توجه به مطالبی که از قبل درباره آرامگاه خوانده بوده است، با شک و تردید درباره آن می گوید: «آن گور در یک بیشه و یک عمارت کوچک بود با طاق هلالی سنگی و آستانه آن چنان تنگ که لاغرترین مردها به سختی می توانستند درون آن شوند. آرامگاه روی پایه ای چهارگوش از تخته سنگ بود و روی آن کتیبه معروف زیر دیده می شد: «آی مردم میرنده! من کوروش پسر کمبوجیه بنیان گذار شاهنشاهی ایران و پادشاه آسیا هستم. به گور من کینه نورزید.»

تحلیل کارشناس:

جیمز موریه، طی سفرهای خود به ایران، نهایت بی لطفی و بدزبانی را درباره ایرانیان و حکام ایران از خود نشان داده است. موریه زمانی از تخت جمشید و پاسارگاد و نقش رستم دیدار کرد که همانند دوره دلاواله هنوز هیچ حفاری و کاوشی در این مناطق انجام نشده بود. او طی بازدیدش زا این محل ها و بنا به نوشته خودش، آثار زیادی از جمله مجسمه، سکه و ظروف سفالی یافت یا با پرداخت مبلغ ناچیزی به مردم بومی که به خیال یافتن گنج حفاری هایی در این محل ها انجام داده بودند، یافته های شان را از آنها خرید و با خود به انگلستان برد. آثاری که هرگز هیچ فهرست و نامی از آنان ثبت نشده است و معلوم نیست که در حال حاضر در کجا نگهداری می شوند.

موریه زمان دیدارش از پاسارگاد ابتدا این بنا را به نام آرامگاه کوروش تایید کرد اما بعدا بر اساس توصیفات آریان از این بنا دچار اشتباه شد و نوشت که محل اصلی آرامگاه باید در جایی دیگر باشد. او در سفرنامه اش به مطلب جالبی اشاره کرد و آن حفاظت مقبره توسط زنان است. این گونه که بر می آید چون اهالی مقبره را مربوط به یک زن یعنی مادر سلیمان می دانستند به مردان اجازه ورود نمی دادند ولی موریه و دیگران با دادن پول موفق به بازدید از داخل آن شدند.


سفرنامه سایکس

«پرسی سایکس» (Percy Sykes)

نظامی، نویسنده و جغرافیدان انگلیسی بود که در زمان خدمتش در ارتش انگلیسی هند، با زبان فارسی آشنا شد. او در ۱۸۹۳ (۱۲۷۲) به عنوان مامور ویژه به ایران آمد و کنسولگری های انگلیس را در کرمان و سیستان بنا کرد. سایکس در ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) به عنوان فرمانده پلیس جنوب ایران منصوب و مامور سرکوب مقاومت مردم جنوب و دلیران تنگستانی شد. سایکس با توجه به قدرتی که در ایران داشت، توانست اطلاعات بسیار ذی قیمتی از نقاط مختلف به دست آورد.

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو) 
سفرنامه او با نام «۱۰ هزار مایل در ایران» حاوی اطلاعات بسیار مهمی درباره فرهنگ و مردم و سیاست ایران آن دوره است. سایکس همچنین دو جلد کتاب تحت عنوان «تاریخ ایران» تالیف کرده است. بخش هایی از سفرنامه او را که درباره کوروش است با هم می خوانیم:

«راه مشهد مرغاب که سی مایل (۴۸ کیلومتر) امتداد آن است، یکی از طرق جالب توجه ایران است و در پنج مایلی (۸۵ کیلومتر) جاده ای که به پلوار امتداد دارد، به جلگه خرم و مصفایی منتهی می شود که پر از قراء معمور و آباد است و آب و سبزه و درخت از هر طرف رژه می رود و در فاصله کوتاهی مسافر به مقبره کوروش می رسد که یک موقع مورد بحث اساتید باستان شناسی و مورخین عالی مقدار بوده است.

نقشه بنا به طور قطع به وسیله یک نفر معمار یونانی طراحی شده است و تالار بزرگی داشته که هنوز پایه دیوار و ستون های سنگی آن دیده می شود و مسیو دیولافوا، نقشه خیالی آن را کشیده است. محوطه بنا، روی هفت پلکان سنگ آهکی قرار گرفته که پلکان اولی بزرگ است و عبور از آنها خالی از اشکال نیست ولی پلکان های بالا عریض تر است. دیوراها و سقف بنا از سنگ های بزرگی تشکیل شده است که با کمال استادی آنها را روی هم سوار کرده اند و با وجودی که ایلات و عشایر، سرب و آهن لای شکاف آنها را بیرون آورده اند، هنوز پابرجاست.

مدخل مقبره خیلی تنگ و باریک و عبور از آن مشکل است و آریان آن را این طور توصیف می کند: «بالای آن خانه، سنگسر پوشیده ای است که در دخولی آن به قدری کوتاه و باریک است که یک نفر آن هم اگر تنومند نباشد، به زحمت از آن می گذرد.»… گرد و غبار، صحن مقبره را سیاه کرده است و جز یک کتیبه عربی روی یکی از دیوارها چیزی دیگری در آن مشاهده نمی شد. آریان که شرح مسافرت اسکندر را به رشته تحریر کشیده است، می نویسد کتیبه ای که ترجمه آن ذیلا نوشته می شود، روی سنگ قبر منقور بوده: «من کوروش پسر کامبیز موسسه شاهنشاهی ایران و پادشاه آسیا هستم. بر قبر من حسد مبر.»»

تحلیل کارشناس:

سر پرسی گذشته از مسئولیت های سیاسی، یک مورخ و شرق شناس و نویسنده بود. سایکس با زبان فارسی آشنا بود و ایرانیان را مردمی برتر از تمامی ساکنین غرب آسیا می دانست و می گفت هیچ یک از ملل این قاره بزرگ در تیزهوشی و بلندفکری به پای ایرانیان نمی رسند. از جمله امتیازات مهم سفرنامه و تاریخ سایکس در این است که او به اسناد محرمانه وزارت خارجه کشورش و همین طور گزارش های محرمانه ماموران قبلی در ایران دسترسی داشته است که در تدوین کتاب هایش از این اسناد استفاده بسیار کرده است. سایکس در بازدیدش از پاسارگاد، هر چند باز هم به کتاب آریان استناد می کند اما سعی کرده است با دیدی محققانه بنای آرامگاه و دشت اطرافش را بررسی و توصیف کند.


سفرنامه اوژن فلاندن به ایران

«اوژن فلاندن» (Eugene Flandin)

شرق شناس، نقاش و سیاستمدار فرانسوی است که در زمان محمد شاه قاجار به همراه «پاسکال کوست»، سیاح معروف، به ایران آمد. این سفر در حقیقت ماموریتی بود از سوی فرهنگستان هنرهای فرانسه برای تهیه گزارش و تصویر از آثار باستانی ایران. حاصل سفر دو ساله به ایران، کتابی بزرگ و مفصل است به نام «سفر به ایران» که در پارس منتشر شد. کتاب حاوی نقاشی های فلاندن از مناطق مهم و تاریخی ایران است که ارزش کتاب را چند برابر کرده است. او درباره دیدارش از پاسارگاد نوشته است: «پس از اندک زمانی به وسط دشت رسیدیم که ویرانه های بی شمار گوشه به گوشه اش وجود داشت. برای اقامتگاه محلی را انتخاب کردیم که بر دیگر محال (محل ها)، تفوق داشت و بیشتر آسایش ما در آن فراهم می شد.

کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو) 
در کنار ساختمانی که به نام مادر سلیمان است، از اسب به زیر آمدیم و به زودی خیمه ها را برپا کردیم. خرابه های مادر سلیمان در چند محل دشت واقع است و چند تن از باستان شناسان معروف این خرابه را پازارگاد (پاسارگاد) قدیم که کوروش بنا کرده می دانند… بر حسب روایات معلوم می شود کوروش پازارگاد را روی محلی که در آن آستیاژ (آستیاگ) را مغلوب کرد، بنا نهاد. این شاه در ماد زندگی می کرد و گویا مرز کشور مادها از مرغاب زیاد دور نبوده… بنابراین دلیل قاطع است که پازارگاد در محلی که اکنون به نام مادر سلیمان است ساخته شده. به علاوه در مجاورت مرغاب چندین نقش از شهری بزرگ برجاست. پس به طور قطع می توان گفت که پازارگاد در همین محل بوده است.

باز هم از یکی از بناهایی که در این محل هست و با شرحی که آریان در باب مقبره کوروش می دهد، مطابق در می آید و می توان گفت که پاسارگاد جایی دیگر بنا نشده… بنای مهم، مقبره ای است از سنگ یکپارچه و توپر که در سی قدمی و به بالای مصالح اولیه اش باقی مانده است. به دو قسمت تقریبا مساوی تقسیم می شود. یکی از پلکانی تشکیل می شود که روی یکدیگر قرار دارند و پایه و مبنای دومی است که در آن اتاق مقبره بنا شده است؛ اتاق مستطیل شکل و از تخته سنگ های رخام بزرگ سفید که ظرافت و نرمی خاصی دارند، تشکیل شده است. دو سمت این بنا که باریک تر است، هر یک سردری را نشان می دهد. وضع ساختمان چنان است که درب ورودش به شمال غربی است، از یک در کوچک که دورش را گچ بری کرده اند، تشکیل شده و از برجستگی های مربع یا دایره شکل که کم و بیش خراب شده و نمی توان به سبکش پی برد ولی بیشتر به پروفیل های یونان است.

کوتاهی در باعث می شود که در موقع ورود انسان سر را خم کند، پس از عبور وارد کفش کنی کوچک مستطیل شکل و بسیار باریک می شوند. از آن به در دیگری می رسند که باز شدنش وابسته به بسته شدن در دیگر است. این در برای این است که روشنایی، صدا یا چشم کسی به درون مقبره نفوذ نکند.

این مقبره دراز است و سقفش روی سه دیوار قرار گرفته و معلوم نیست در این مقبره جسدی بوده یا نه؟… در وسط دشت سه جرز و یک ستون باقیمانده که از قصر یا معبدی است. در مشرق این خرابه ها آثار بنای دیگری باقی است که از سنگ چین های سفید و سیاهش می توان حدس زد بسیار حجیم و بزرگ بوده است. روی دیواره ای از آن نقشی استوار است که با هیچ یک از نقوش دیگر ایران شباهتی ندارد و دارای سبکی به خصوص است. شخصی را نشان می دهد که جامه دراز ریشه ریشه پوشیده است و سرش را کلاهی پوشانده که لبه هایش به بالای گوش است. در نوک آن دو شاخ بزرگ بز کوهی است که به جلو و عقب قرار دارند. روی این شاخ ها سه شیء مشابه است که نمی توان حدس زد چه باشند. شاید پایه های ظرفی است که در بالایش سه گلوله یا سیب گذارده اند. این ابوالهول چهار بال دراد، دوتا به لجو و دوتا به عقب و در بالای سرش عبارتی به چهار سطر با خط میخی …»

تحلیل کارشناس:

نگاه اوژن فلاندنی به ایران تنها نگاه یک پژوهش گر نبود. او با چشمان یک هنرمند به ایران می نگریست. تمامی ایران رای او و همراهش پاستال کوست، سوژه ای آماده برای نقاشی بود. توصیفات او از بناهای تاریخی ایران هر چند مانند دیگران بر اساس نوشته های گزنفون، آریان، پلوتارک و هرودوت بوده است اما بسیار بی غرض است. فلاندن در دیدار از نگاره مرد بالدار که در پاسارگاد که برخی آن را همان ذوالقرنین توصیف شده در قرآن و در واقع کوروش می دانند، تنها بر دیده های خود تکیه می کند و آن را به گونه ای کاملا متفاوت از دیگران توصیف می کند.


سه سال در آسیا

کنت «آرتور دوگوبینو» (Jsoeph Arthur de Gobineau)

مستشرق، مورخ و دیپلمات فرانسوی در نیمه قرن دوم قرن نوزدهم به ایران آمد. او طی اقامتش در ایران کاملا با زبان فارسی آشنایی پیدا کرد و ضمن بررسی و مطالعه در نقاط مختلف ایران به ترجمه متون فارسی به فرانسه هم مبادرت ورزید. دوگوبینو شیفته ایران بود و از نگاه او در ایران همه چیز وجود داشت:

 کوروش کبیر از نگاه خارجی ها (اسلایدشو)
«زندگی، خدا، هستی و نیکی»، دوکوبینو عاشق تخت جمشید و عظمت آن بود. جالب است که او هم مانند «تاورنیه» و «شاردن» و دیگر ماجراجویان، تخت جمشید را «چهل منار» می نامید. او در توصیف از پاسارگاد می گوید: «… از قوام آباد تا مرغاب سه ساعت راه است که ما آن را با چالاکی پیمودیم، زیرا جاده بسیار جالب بود. کوه های زیبا، جوی هایی که در کنارشان درختان بید روییده بود، چشم اندازی با عظمت و غیرقابل توصیف و سپس دشت پازارگاد، آرامگاه کورش یا به قول ایرانیان مقبره مادر سلیمان، ویرانه های زیبایی که در دشت پراکنده بود، دیواری با شکوه که در سینه اش خطوطی به زبان میخی که گویی دیروز حک شده بود و همه اینها زیر آسمانی که جز در آسیای میانه و شاید آسیای علیا در جای دیگر نمی توان نظیرش را دید…»

تحلیل کارشناس:

درباره کتاب دوگوبینو بهتر است تنها سکوت کرد و آن را چند بار خواند و به خاطر سپرد. او عاشق ایران است. می گوید همه چیز را در ایران یافتم. او آنچه را که دیگران ویرانه و خرابه می خوانند، دیواری با شکوه می داند که در دلش گنجینه ای بی همتا نقش شده است.


منبع: برترینها

شامپوهای تاریخ‌ مصرف‌ گذشته را دور نریزید!

اگر شامپو یا نرم‌کننده مویی دارید که تاریخ مصرفش گذشته یا از آن رضایت نداشته‌اید، به جای دور انداختنش می‌توانید از آن استفاده‌های دیگری کنید. همراه ما باشید تا با کاربردهای جالب شامپو آشنا شوید.

۱٫ پاک کردن چرم

کت چرم، کیف یا کاناپه چرم دارید و واکس مخصوص برق انداختن و پاک کردن آن را تمام کرده‌اید؟! اصلا نگران نباشید چون نیازی هم به آن نیست. کمی شامپو بچه یا حتی شامپوی معمولی روی یک پارچه بریزید و روی چرم بکشید. چرم شما تمیز و براق می‌‌شود.

۲٫ برق انداختن شیرآلات

بعد از هر بار حمام لیف شامپویی خود را به شیرآلات بکشید و آب بکشید. این کار باعث تمیزی و درخشندگی شیر می‌‌شود.

۳٫ پاک کردن سطوح

برای پاک کردن سطوح توالت و حمام الزاما نیاز به کف‌شوی ندارید. می‌توانید از شامپو که با کمی بی‌کربنات سود مخلوط شده نیز برای پاک کردن دستشویی استفاده کنید.

۴٫ شستن بدن

اگر شامپویی که خریده‌اید با موهای شما سازگار نیست و به کاهش چربی سر کمک نمی‌کند یا باعث ریزش مو شده از آن برای شستشوی بدن استفاده کنید.

۵٫ شستشوی لباس‌های زیر یا حساس

برای شستشوی لباس‌ها با بافت و جنس خاص یا لباس‌های زیر دنبال شوینده‌های ملایم نباشید. شامپو بهترین شوینده در دسترس است که نه‌تنها آسیبی به بافت پارچه نمی‌رساند بلکه آن را ملایم و لطیف خواهد کرد.

 شامپوها ی تاریخ‌مصرف‌گذشته را دور نریزید!

۶٫ روان کردن زیپ

اگر زیپ سفت شده، به سختی بالا و پایین می‌رود یا گیرکرده، کمی شامپو به آن بزنید تا مثل روز اول روان شود.

۷٫ از بین بردن لک روی یقه لباس

اگر یقه لباس خیلی کثیف شده قبل از شستشو مقداری شامپو روی آن بزنید و به هم بمالید بعد مثل معمول بشویید.

۸٫ پاک کردن آرایش

اگر آرایش‌پاک‌کن ندارید با خیال جمع صورتتان را با شامپو بچه بشویید و مطمئن باشید باعث خشکی پوست و آسیب آن نمی‌‌شود.

۹٫ برداشتن پانسمان

اگر پانسمان به زخمتان یا به پوست و حتی موهای اطراف زخمتان چسبیده، مقداری شامپو به آن بزنید و بعد به آرامی آن را جدا کنید.

۱۰٫ پاک کردن برگ‌های گیاهان خانگی

در ظرفی مقداری آب و مقدار بسیار کمی شامپو بچه بریزید و برگ‌های گیاهان آپارتمانی را با آن پاک کنید.

۱۱٫ شستشوی اتومبیل

در آبی که با آن اتومبیلتان را می‌شویید مقداری شامپو بریزید تا اتومبیلتان پاک شود و برق بیفتد.

۱۲٫ جایگزین ژل اصلاح

اگر برای اصلاح کردن موهای زائد خمیرریش یا ژل اصلاح ندارید، شامپو بهترین کمک‌کننده است.

شامپوی ترکیب‌شده با آب باعث لیز شدن پوست و حرکت نرم تیغ روی آن می‌‌شود.

۱۳٫ شستشوی شانه و برس و فرچه‌های آرایشی

شامپو بچه بهترین گزینه برای شستشوی شانه و برس و وسایل آرایشی است و به آنها صدمه نمی‌زند.

۱۴٫ شستشوی حیوانات خانگی

برای حمام کردن سگ یا گربه خانگی خود می‌توانید از شامپو بچه استفاده کنید.

۱۵٫ جدا کردن آدامس از مو

کافی است مقداری شامپو روی موهایی که آدامس به آن چسبیده بزنید تا جدا شود.

۱۶٫ لایه‌برداری

مقداری شکر، نمک یا سبوس به شامپو بچه اضافه کنید و با لیف روی بدن بزنید. این اسکراب طبیعی به خوبی لایه‌های مرده را از روی پوست برمی‌دارد. برای صورت هم می‌توانید از آن استفاده کنید.

۱۷٫ شستشوی ظروف

اگر مایع ظرفشویی باعث خشکی پوست دستانتان می‌‌شود از شامپو برای شستشوی ظروف کثیف کمک بگیرید.

۱۸٫ پاک کردن لکه خون

اگر روی لباستان لکه خون افتاده، مقداری شامپو روی آن بریزید و دستمالی نمناک رویش قرار دهید و ۱۵ دقیقه به آن استراحت دهید. لک به سرعت رفع می‌‌شود.

۱۹٫ نرم کردن کف پاشنه پا

برای این منظور کف پا را با کمی شامپو ماساژ دهید و بعد جوراب بپوشید و اجازه دهید شب تا صبح این ترکیب روی پوستتان بماند و صبح آن را با آب پاک کنید.

۲۰٫ پاک کردن لک تافت

اگر روی دیوارهای حمام اثری از تثبیت‌کننده‌های مو باقی مانده می‌توانید به سادگی با شامپو و یک دستمال مرطوب آن را پاک کنید.

۲۱٫ خوشبو کردن لباس‌ها

مقداری نرم‌کننده را با آب ترکیب و روی لباس‌ها و ملحفه‌های اتاق اسپری کنید تا بسیار خوشبو شود.

۲۲٫ از بین بردن صدای لولا

اگر لولاهای در به صدا افتاده کمی نرم‌کننده مو به آن بزنید.

۲۳٫ پیشگیری از بخار گرفتن شیشه‌ها

مقداری شامپو به پنبه بزنید و روی آینه حمام بمالید تا در طول حمام کردن بخار نگیرد.

۲۴٫ از بین بردن الکتریسیته مو

اگر موهایتان به‌دلیل الکتریسیته در هوا پخش است یا به‌دلیل رطوبت وز شده مقداری نرم‌کننده کف دستتان بمالید و روی موها بکشید.

۲۵٫ رفع گره‌خوردگی موها

اگر موهایی گره‌خورده دارید مقداری نرم‌کننده را با آب ترکیب کرده و روی موها اسپری کنید.

۲۶٫ پاک کردن اثر چربی روی میز

اگر روی میز چوبی اثر چربی غذا مانده مقداری نرم‌کننده را به دستمال بزنید و روغن را با کمی آب پاک کنید.

۲۷٫ نرم و خوشبو کردن لباس‌ها

اگر از نرم‌کننده لباس استفاده نمی‌کنید مقداری نرم‌کننده مو در محفظه مخصوص در ماشین لباسشویی بریزید تا هم لباس‌ها نرم‌تر شوند و هم خوشبو باشند.

۲۸٫ پولیش سطوح متالیک

مقداری نرم‌کننده روی دستمال بزنید و به سطوح متالیکی از جمله یخچال یا گاز بکشید تا از تمیزی و براقی بدرخشد.

 

۲۹٫ تمیز نگه داشتن کفش‌ها در زمستان

برای اینکه اثر آب و نمک روی کفشتان نماند قبل از خروج از منزل کمی نرم‌کننده کف دستتان بریزید و به سطح کفشتان بزنید تا از هر کثیفی دور بماند.


منبع: برترینها

مذهب، پناهگاه ایرانیان در دهه پنجاه

ماهنامه اندیشه پویا:

محسن گودرزی، مولف کتاب «صدایی که شنیده نشد»

۱٫ بعد از گذشت چهل سال، شما و آقای عباس عبدی اقدام به بازنشر نظرسنجی ای کرده اید که در نیمه اول دهه ۱۳۵۰ تحت عنوان «طرح آینده نگری» در کشور صورت گرفته است. اهمیت این نظرسنجی، که بازچاپ و خوانش دوباره آن را مهم می کند، در چیست؟

این نظرسنجی به چند دلیل مهم است. اول این که این پژوهش تنها نظرسنجی ملی است که ما از آن دهه در دست داریم و تنها تحقیقی است که براساس آن می توانیم بدانیم مردم در دهه پنجاه به چه مسائلی فکر می کردند و فضای ذهنی و  ادراکی آنها چه بوده است؛ یعنی نظرسنجی ملی دیگری وجود ندارد که با مراجعه به مردم نظرات، گرایش ها، دغدغه ها و نگرانی های ایشان را مورد سنجش قرار داده باشد.

دوم اینکه این تحقیق در آستانه انقلاب صورت گرفته است و از این جهت می توان به این تحقیق از منظر پیش بینی پدیده ای که بعدا اتفاق افتاد، نگاه کرد. سوم این که این تحقیق برای امروز ما نیز، درس های خوبی در ساماندهی و مدیریت یک پروژه پژوهشی دارد. این که چگونه یک تحقیق مسئله محور (Problematic) تعریف می شود؛ چگونه منظومه ای از پژوهش ها سامان داده می شود؛ و چگونه نتایج تحقیقات به سیاست گذاران و مدیران جامعه ارائه می شود.

۲٫ در مقدمه ای که بر نظرسنجی انجام شده توسط دکتر اسدی و دکتر تهرانیان در نیمه اول دهه پنجاه نوشته اید، عنوان کرده اید نتایج این نظرسنجی تناقض ناشی از توسعه نامتوازن در کشور در دهه پنجاه را نشان می دهد. به طور مشخص کدام یافته ها و مولفه های این نظرسنجی این تناقض ها و شکاف های عمده را نشان می دهد؟

مفهوم توسعه نامتوازن را نه ما، بلکه محققان نظرسنجی در تحلیل نتایج آن به کار برده اند. بنا بر تحلیل ایشان، در نیمه اول دهه پنجاه، کشور شاهد رشد شتابان اقتصادی است و در نتیجه آن، جامعه از یک وضعیت سنتی مبتنی بر کشاورزی، در حال تبدیل شدن به یک جامعه شهری مبتنی بر صنعت است؛ به گونه ای که ارزش ها، نهادها و رویه های مدرن به جامعه عرضه می شود.

به باور محققان این تحقیق، تغییرات در سطح اقتصاد پرشتاب است اما نظام فرهنگی و اجتماعی، متناسب با سرعت رشد اقتصادی دگرگون نشده و دچار تاخر است. محققان معتقدند این روند توسعه نامتوازن است.

مذهب پناهگاه ایرانیان در دهه پنجاه 

تهرانیان در تحلیلی که درباره وضعتی جامعه آن روز می نویسند متذکر می شود که توسعه اقتصادی نسب ما را با زمان دگرگون کرده است؛ یعنی جامعه ای که به کلی از گذشته خود کنده شده و با دلهره به آینده می نگرد. به این معنا که افراد جامعه ناگهان در یک شرایط محیطی متفاوتی قرار گرفته اند. اما نه ارزش های جدید را می توانند پذیرا باشند و نه بر منبای ارزش های گذشته می توانند با مسائل خود مواجه شوند یا در دنیای تازه ای که شکل گرفته است، با چنین ارزش هایی زندگی کنند. در نتیجه افراد جامعه در شرایط تعلیق به سر می برند.

این تحلیل کلانی است که در این نظرسنجی مشاهده شده است. همین موضوع را می توان در سطوح خرد نیز مشاهده کرد. مثلا افرادی که برای زندگی بهتر به شهر مهاجرت می کنند، الگوهایی از رفتارها و هنجارها را می بینند که با آن ها نمی توانند احساس همدلی کنند و خود را با آن بیگانه می یابند. این دسته افراد که الگوهای جدید را دور از خود می بینند، احساس می کنند صداقت و پاکی در جامعه از بین رفته و در این شرایط فقط با نیرنگ است که می شود زندگی کرد و تنها ارزشی که در جامعه وجود دارد، پول است.

این افراد حس می کنند پدیده های مدرن با ارزش های دینی فاصله دارد. لذا از منظر و دریچه گناه با آن مواجه شده اند. رادیو نمی خرند، در برابر استفاده از تلویزیون مقاومت می کنند، سینما نمی روند، با کارکردن زنان شان موافق نیستند، نسبت به آموزش و مطالبی که آموخته می شود خوش بین نیستند و حتی برخی از مردم به دختران شان اجازه تحصیل نمی دهند.

در عین حال، مهم ترین هدف آنها رفع نیازهای مالی است چون آرزوهایی دارند که دستیابی به آنها منوط به تحرک اجتماعی و به دست آوردن پول است. درنتیجه، این قشر از جامعه به تعبیر این محققان به دنبال به دست آوردن پول ناگهانی و یک شبه هستند. اما ارزش هایی را هم از دست رفته می بینند و این دو را نمی توانند با یکدیگر تلفیق کنند. هر برخورداری ناشی از رشد اقتصادی را می خواهند و هم می خواهند ارزش های خود را در چنین جهانی حفظ کنند. در حالی که احساس می کنند این دو را نمی توانند با هم جمع کنند. حتی احساس می کنند ارزش های آنان تحقیر می شود و به عنوان عقب افتاده یا سنتی یا حتی دهاتی انکار می شود.

در فیلم ها و سریال ها اغلب شخصیت هایی که ارزش هایی مثل صداقت و پاکی و درست کاری را نمایندگی می کنند، ساده لوح ولی پاک تصویر می شوند. در آن شرایط افراد به دنبال پناه و ملجثی می گردند تا در آن بر این احساس دوگانگی و تعارض فائق آیند. جایی که افراد حس کنند که هم کسی هستند و اهمیت دارند و هم ارزش های شان مورد اعتنا و احترام است.

براساس یافته های تحقیق می توان گفت این پناهگاه نهاد مذهب است. گسترش مراکز مذهبی، بالا رفتن شمارگان کتب مذهبی و بالا رفتن شمار حجاج و زوار، از اقبال گسترده عامه مردم به مذهب خبر می دهد. موضوعی که امروز برای ما شاید عادی و معمولی باشد اما در آن دوره موجب تعجب محققان بوده است.

واکنش به این دوگانگی منحصر به مردم عادی نیست. از یک سو، گرایش مردم عادی به مذهب دیده می شود که نمونه های آن اقبالی است که مردم به فعالیت های مذهبی در سال های اولیه دهه پنجاه ابزار می کنند. رشد چشمگیر هیئت های مذهی و مساجد یا افزایش شمارگان کتاب های دینی مثل «مفاتیح الجنان» از این نمونه ها قلمداد می شوند.

در سطح نخبگان هم گرایشی به مذهب دیده می شود. اول این که جوانان شهری تحصیل کرده، آینده جامعه را به سمت مذهبی شدن می دانند. در حالی که مردم عادی چنین تصوری ندارند. احتمالا این بازتاب گرایش های گروه های جوان تحصیل کرده شهری است.

از طرف دیگر، در نظرآزمایی از نخبگان، آنان رشد فرهنگی در چارچوب هویت اسلامی متناسب با روز می بینند. مثلا وقتی از نخبگان درباره اولویت های توسعه سوال شده، آن ها بر اولویت فرهنگی تاکید کرده اند، اما وقتی که از آنها پرسیده می شود که معنای این اولویت فرهنگی چیست؟ الگویی را ارائه کرده اند که در آن اقبال به الگوی اسلامی و تقویت موقعیت ایران در جهان اسلام دیده می شود. این اقبال به خصوص از آن جهت حائز اهمیت است که این نخبگان قرار بوده پایگاه اصلی رژیم پهلوی باشند.

۳٫ مطابق یافته های این نظرخواهی، درخصوص شاخص های خرسندی از زندگی و آرزوها و نیازها، ۴۵ درصد شهروندان ایرانی از زندگی خویش رضایت داشته و ۴۲ درصد نیز مقداری رضایت داشته اند. همچنین اکثریت جامعه آماری این نظرسنجی، اعم از جوامع روستایی و شهری، نسبت به آینده خویش خوش بین بوده اند و با توجه به معیار ده پله ای در نظر گرفته شده در نظرسنجی، موقعیت خود و موقعیت کشور را در پله های رو به رشد، با شتابی بالا ارزیابی کرده اند. آیا این یافته ها، با تصویری که شما در مقدمه کتاب درباره این نظرسنجی داده اید تطابق دارد؟

مطابق این نظرسنجی تنها ۴۲ درصد از افراد جامعه از وضعیت زندگی خویش راضی هستند که در جوامع باثبات معمولا این عدد باید نزدیک به هفتاد درصد باشد. اما فارغ از این نکته، این آمارها توقعات فزاینده ای را نشان می دهد که در آن شرایط وجود داشته است. امید به بهبود وضعیت کشور به صورتی دیگر انتظارات فرد را هم نشان می دهد، زیرا انتظار دارند که این بهبود در وضعیت کلی کشور منجر به بهبود در وضعیت فردی آن شود. پس انتظار دارد که وضع او هم بهبود یابد.

مذهب پناهگاه ایرانیان در دهه پنجاه 

از طرف دیگر، افراد می بیینند کسانی که در رتبه های بالای اجتماعی قرار گرفته اند از دو عامل ثروت و تحصیلات برخوردارند. تحصیلات امکان کسب موقعیت مادی بهتر را فراهم می کند. پس انتظار بهبود وضعیت به معنای برخورداری هرچه بیش تر از دو عامل ثروت و تحصیلات است. مطابق با نتایج نظرسنجی، مردم از سطح تحصیلات و ثروت خود نارضایتی بالایی داشته اند.

براساس این یافته ها می توان محیط آن روز را تصویر کرد که از یک سو انتظار بهبود یا توقع بهبود وجود دارد، از طرف دیگر، گروهی از افراد از عواملی که امکان ارتقای اجتماعی را فراهم می کند، محروم اند و در نتیجه از این بُعد زندگی خود ناراضی اند و از جهت سوم هم خود را در محیطی بیگانه با ارزش های مطلوب می بینند و احساس می کنند ارزش های مطلوب آنان در معرض هجوم ارزش های تازه قرار گرفته است و در حال از میان رفتن است.

این سطوح نارضایتی، انتظارات و بیگانگی با محیط به هم پیوند می خورد و در نهاد مذهب به آن پاسخ داده می شود.در این شرایط وقتی در آستانه انقلاب نهادهای مذهبی، تامین بهبود زندگی مادی را همراه با محیط معنوی می دهند، گوش های بسیاری برای شنیدن آن آماده است.

۴٫ یکی از مهم ترین و شاید جالب توجه ترین نتایج این نظرسنجی، بازنمایی جامعه ایران به عنوان یک جامعه به شدت مذهبی است؛ جامعه ای که توجه به مذهب و مراکز مذهبی در آن حتی نسبت به دهه قبل، یعنی دهه چهل، نیز افزایش داشته است. حجم بالای جمعیت مسجدرو و تاکید بر شعایر مذهبی در پاسخ ها و مثلا اینکه اصلی ترین نگرانی مردم، درباره برنامه های سینما و تلویزیون، مذهبی نبودن است، نشانه بالا بودن حساسیت های مذهبی مردم است؛ امری که در دهه های چهل و پنجاه مورد بی توجهی طبقه سیاسی حاکم قرار گرفته بود.

با توجه به این که در کنار این حساسیت، مطابق این نظرسنجی، نگاه مردم نسبت به پیشرفت و آینده اقتصادی منفی نیست، و مشکلات سیاسی در میان مشکلاتی که بر حل آن تاکید می کنند، در مرتبه بسیار نازلی قرار دارد، آیا می توان به این نتیجه رسید که مذهب، گوهر اصیل حرکتی بوده است که در سال ۵۷ به انقلاب انجامید؟

آیا این نظرسنجی نشان نمی دهد که اصلی ترین و مهم ترین نقطه مقابله و مواجهه حکومت و مردم، مذهب بوده و مشکلات و عوامل دیگر، فرعی و حاشیه ای بوده اند؟

اگر بخواهم این سوال را محدود کنم، باید به این پرسش پاسخ بدهم که بنا بر نتایج کدام بخش های این نظرسنجی پدیده انقلاب را می توان توضیح داد؟ این تحقیق یک مجموعه یا Complex را به ما نشان می دهد. نکته مهم این است که خواسته های مادی به طور جدی در جامعه ایران در سال ۵۳ مشهود است. این خواسته ها را می توان در مجموعه آرزوها و نیازها دید. خواسته های مادی برای جامعه آن قدر مهم است که وقتی مفاهیم مذهبی را از آن ها می پرسند، معنای مفاهیم مذهبی را با مفاهیم اجتماعی و دنیوی توضیح می دهند؛ یعنی کار ثواب را با ارزش های مادی و دنیوی توضیح می دهند.

همان طور که اشاره کردید در همه بخش های نظرسنجی، خواسته های سیاسی جزو خواسته های اصلی نیست. خواسته های ملموس مردم، خواسته های اقتصادی است. این خواسته ملموس در رفتارهای سیاسی نیز بازتاب پیدا می کند و آنها از سیاستمداران درخواست حل خواسته های مادی را دارند.

از سوی دیگر، وضعیت تعلیقی که پیش تر توضیح داده شد جدی بود. این تعلیق در نظرسنجی های دیگر نیز هویداست؛ مثلا در نظرسنجی هایی که درباره برنامه های محبوب تلویزیونی صورت گرفته، برنامه هایی مورد اقبال عمومی در این دوره بوده اند که کاراکترهای محوری شان درگیر وضعیت تعلیق بوده اند.

به نظر من، عامل مذهب در آن دوره، هم برای وضعیت تعلیق و هم برای خواسته های مادی کارکرد داشته است؛ یعنی شبکه ای از روابط اجتماعی حول نهادهای مذهبی شکل گرفته است که برای افراد احساس حمایت و پشتیبانی ایجاد می کرده است. در آن روابط مذهبی است که هویت و موقعیت فرد به رسمیت شناخته می شود؛ آن هم در شرایطی که او از محیط خود جدا شده، به محیط بزرگی آمده و کسی را نمی شناسد. در این وضعیت مذهب پناهگاه افراد است. اما می توانم به سوال شما از جنبه ای دیگر هم پاسخ دهم و آن غیبت سیاست در این نظرسنجی است.

به طور مستقیم از مردم درباره گرایش های سیاسی شان سوال نمی شود. این نظرسنجی نمی گوید که چه بخش هایی از مردم از وضعیت سیاسی ناراضی بوده اند یا کدام سیاست های وقت را نمی پسندند. دلیل این غیبت برای ما آشناست. اصلا همین نبودن این متغیر نشان دهنده شکل حضور سیاست در جامعه آن وقت است شابد بتوان این کمبود را با نظرسنجی هایی جبران کرد که به صورت موردی درباره نگرش جوانان و دانشجویان انجام شده است. از گزارش تفصیلی این نظرسنجی ها خبر ندارم ولی تا حدی که در همایش شیراز به نتایج آن اشاره شده است، بیانگر نارضایتی جوانان و دانشجویان از وضعیت سیاسی است. می توان نتیجه گرفت که رشد اقتصادی شتابان در جریان است ولی نهادهای فرهنگی و سیاسی متناسب برای حل تنش های ناشی از آن شکل نگرفته اند.

۵٫ از جمله مهم ترین نکات این نظرسنجی جایگاهی است که مردم برای تحصیلات در پیشرفت شغلی و زندگی خود قائل اند. به اعتقاد اکثریت قابل توجه مردم، و با شناختی که از بوروکراسی حاکم دارند، اصلی ترین عامل پیشرفت، نه روابط خانوادگی و موقعیت هایی مانند آن، که تحصیلات است. چه تحلیل از این رای دارید؟

وقتی یافته های تحقیق را بررسی می کنیم، یکی از متغیرهای اصلی توضیح دهنده، عامل تحصیلات است. به اصطلاح فنی آن، تحصیلات متغیر مهمی است که واریانس پدیده ها را توضیح می دهد. در این تحقیق تقریبا هر جا که تفاوتی بین دیدگاه ها می بینید، می توانید این تفاوت را بین گروه های دارای تحصیلات متفاوت مشاهده کنید. حتی بین تحصیلات و ثروت هم رابطه وجود دارد، یعنی کسانی که در مراتب بالای ثروت هستند، تحصیلات بالاتری دارند.

این موضوع احتمالا به نقش موثر تحصیلات در آن شرایط بر می گردد. تحصیلات در آن دوره یکی از زمینه های اصلی تحرک اجتماعی بوده است؛ یعنی اگر فردی تحصیلات بالا می داشت، می توانست به موقعیت های بالاتر اجتماعی و اقتصادی دست پیدا کند. اگر ارزش های مسلط جامعه، تحرک اجتماعی برای به دست آوردن موقعیت بهتر باشد، اگر فرد خودش را در یک وضعیت مسابقه گونه برای پیشرفت احساس کند و مشاهده کند که بقیه افراد دارند به موقعیت های بهتری  می رسند و او در حال عقب ماندن از دیگران است، آن وقت میل برای به دست آوردن ثروت و تکمیل تحصیلات جهت تولید ثروت معنادار میشود.

مشخص است که در آن دوره موقعیت و ارزش های خانوادگی عامل مهمی در مقایسه با تحصیلات برای تحرک اجتماعی نبوده اند و در شرایطی که میان آدم های متجدد و سنتی تفکیک وجود داشته و آدم های سنتی با ارزش هایی تعریف می شده اند که از دید آن زمان عقب افتاده بوده است، تحصیلات یکی از زمینه هایی بوده که می توانسته امکان به دست آوردن ارزش های مدرن و جدید را فراهم کند.

از طریق تحصیلات فرد می توانست از عقب ماندگی فاصله بگیرد. ولی امروز در جامعه ما تحصیلات چنین نقشی را ندارد. عمومی شده و دسترسی به آن ساده تر شده است. رابطه تحصیلات در جامعه امروز با تحرک اجتماعی و ثروت اقتصادی و موقعیت اقتصادی دیگر روابط مستقیم پیشین نیست.

۶٫ در نظرسنجی سال ۵۳، ۴۹ درصد پرسش شوندگان به این سوال که بزرگ ترین مشکل مملکت را چه می دانند پاسخ نداده اند و ۲۱ درصد ایشان گفته اند کشور هیچ مشکلی ندارد. به نظر شما علت این حجم از بی اطلاعی یا عدم تمایل به پاسخ گویی به این سوال چه بوده است؟

می توان گفت مردم در سال های ابتدایی دهه پنجاه درگیر مسائل کلی کشور نبوده اند و برای آنان مسائل ملموس روزمره اهمیت بیش تری داشته است. وقتی درصد بالایی از مردم به سوالات سیاسی پاسخی نمی دهند، نشان می دهد که راجع به این مسائل فکر نمی کردهاند و آن را به بحث نمی گذاشته اند. از این نظر آگاهی جمعی در آن روزگار بیش تر معطوف به مسائل فردی و درگیری های زندگی روزمره است.

برای درک بهتر می توان این را با وضعیت امروز مقایسه کرد که مردم درباره بسیاری مسائل از سیاست خارجی گرفته تا محیط زیست نظر می دهند و درباره اثرات آن پدیده ها بر زندگی خود برداشت ها و تصوراتی دارند.

مذهب پناهگاه ایرانیان در دهه پنجاه

۷٫ گویا شما در سال ۸۳ این نظرسنجی را تکرار کرده اید و پرسش های آن را دوباره به کرا برده اید. مطالعه تطبیقی این دو نظرسنجی در سال های ۵۳ و ۸۳ چه نتایج و یافته هایی را به لحاظ جامعه شناختی در اختیار ما می گذارد؟ میزان مذهبی بودن، امید به آینده و پیشرفت، سطح اعتماد اجتماعی، توجه به تحصیلات و… در نظرسنجی دوم چگونه است؟

در سال ۸۳ در شورای فرهنگ عمومی این پیشنهاد را طرح کردم که خوب است در سی امین سالگرد تحقیق آینده نگری در سال ۵۳، تحقیق مشابهی انجام شود. خوشبختانه این شورا با پیشنهاد من موافقت کرد و نتایج این تحقیق در سه جلد توسط سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شد. سوالات تحقیق سال ۸۳ نسبت به تحقیق سال ۵۳ متنوع تر و متکثرتر است، اما برای نشان دادن تفاوت های نتایج این دو تحقیق برخی نقاط تفاوت کلی را بیان می کنم.

در نظرسنجی سال ۵۳، مردم هیچ شناختی درباره تکنیک های نظرسنجی نداشته اند، رسانه ها مانند سال ۸۳ گسترده نبوده اند و به همین دلیل بسیاری از موضوعات در زمره آگاهی جمعی مردم قرار نگرفته بوده است. در سال ۵۳ وقتی در این باره سوال می شود که آیا در آینده جامعه به سمت مذهبی شدن یا غیرمذهبی شدن پیش می رود، درصد بالایی از مردم به این سوال پاسخ نمی دهند. عامه مردم در عین این که مذهبی بوده اند تصوری در این خصوص نداشته اند. البته جوانان شهری با سطح تحصیلات بالادر سال ۵۳ برداشتی متفاوت با مردم عادی راجع به روند رو به افزایش مذهبی شدن جامعه داشته اند. اما در سال ۸۳ این موضوع در آگاهی جمعی مردم قرار گرفته  بوده است؛ یعنی تصور عمومی مثبت یا منفی درباره روند مذهبی شدن جامعه وجود داشته و مردم در این باره پاسخ مشخص داشته اند.

در سال ۸۳ پاسخ غالب از کمرنگ تر شدن شعائر حکایت می کرده و این نارضایتی اخلاقی جامعه را بازتاب می دهد. به عبارت دیگر، تصور می کنند ارزش های دینی و همراه آن ارزش های اخلاقی در حال سست شدن است. وقتی که درباره آینده از ایشان پرسش شده، آینده را بدبینانه می بینند.

دلیل آن مشکلات متعددی است که پیش آمده و مسائلی است که مردم با آن درگیر هستند. مردم این تصور را دارند که با افزایش اختلاف طبقاتی، جامعه غیراخلاقی و غیرمذهبی می شود و جرم و جنایت افزایش پیدا می کند، همچنین در تحقیق سال ۸۳ متغیر تحصیلات دیگر به اندازه سال ۵۳ نقش ندارد یا به بیان فنی، سهم آن در تبیین واریانس متغیرها کم تر شده است. در نظرسنجی سال ۸۳ از منظر اعتماد اجتماعی نیز با یک فرایند فرسایش اعتماد مواجه هستیم.

مجموعه پیمایش هایی که بعد از انقلاب انجام شده نشان می دهد که اعتماد عمومی، و اعتماد به مشاغل و گروه ها و حرفه های مختلف، در جامعه رو به کاهش است. از جهت ارزیابی اجتماعی هم خصلت های انتقادی و نگرش های بدبینانه نسبت به یکدیگر در جامعه غالب تر شده است.

در نظرسنجی سال ۵۳ نگرانی های مردم از وضعیت کلی کشور و خواسته های ایشان از سیاستمداران یا بی جواب مانده و یا با جواب های کلی چون «به فکر مردم بودن» یا رسیدگی به وضعیت آب و برق پاسخ داده شده است. اما در نظرسنجی سال ۸۳ دامنه موضوعاتی که مردم به عنوان مشکلات کشور عنوان می کنند بسیار بیش تر است.


منبع: برترینها

مدل ناخن مناسب با دست هایتان را انتخاب کنید

برترین ها: ناخن های بلند انگشتان تان را زیبا می کند اما آیا هر مدل ناخنی به دست های شما می آید؟ وقتی ناخن ها را مانیکور می کنید باید در انتخاب مدل ناخن دقت کنید اما آیا می دانید که بهترین مدل برای انگشتان شما کدام است. به همان اندازه که رنگ و طرح ناخن برایتان اهمیت دارد، فرم ناخن هایتان نیز باید متناسب با انگشتان تان باشد در غیر این صورت دستهایتان جذابیت خود را از دست خواهند داد. اگر دوست دارید بدانید که چه مدل ناخنی به دستهای شما می آید، در ادامه مطلب با ما همراه باشید. 

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

اگر چه تنوع بسیاری در مدل های مختلف ناخن وجود دارد اما از میان آنها ۵ مدل حرف اول را می زند یا به بیانی پایه و اساس دیگر مدل ها هستند. مربع، گرد، بیضی، بادامی و بیضی-مربع. برای این که تشخیص دهید کدام مدل برای دست های شما مناسب است، باید طول و پهنای انگشتان تان را در نظر بگیرید.

بادامی

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

ناخن های بادامی شکل در قسمت بالای خود باریک تر می شوند. اگر چه این مدل برای ناخن های کوتاه مناسب نیست اما برعکس روی انگشتان بلند و کشیده بسیار زیبا و جذاب است. از آنجا که این مدل ظریف و کشیده است، اگر انگشتانی باریک و بلند دارید، حتما آن را امتحان کنید. اگر خواستید که ناخن هایتان را به این فرم سوهان بکشید و لاک بزنید، پیشنهاد ما به شما لاک هایی به رنگ های خنثی یا کمرنگ با طرح های هنری است.

گرد

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

اگر دوست دارید که ناخن هایتان را کوتاه نگه دارید، مدل گرد بهترین انتخاب برای شما خواهد بود.  مدل گرد ناخن که مدلی کوتاه و طبیعی است برای افرادی که انگشتان کوتاه و پهنی دارند، مناسب است. این مدل ناخن های شما را باریک و بلندتر نشان خواهد داد، بنابراین اگر انگشتان تان باریک است، بهتر است که این مدل را انتخاب نکنید. از آنجا که این مدل ناخن کوتاه است و به مراقبت زیادی احتیاجی ندارد، برای خانم های شاغل که وقت زیادی برای گذراندن در سالن های آرایشی ندارند، بسیار مناسب است.

اگر به دنبال رنگی مناسب برای آن می گردید، باید بگوییم که هر رنگی با این طرح ناخن جور در می آید. رنگ های خنثی، روشن یا حتی جیغ.. رنگ لاک تان کاملا بستگی به حال و هوای آن روزتان دارد، بنابراین در انتخاب آن هیچ محدودیتی ندارید.

مربع

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

درست شبیه ناخن های گرد، ناخن های مربعی نیز برای انگشتان کوتاه مناسب است. برای بدست آوردن این مدل، باید دو ضلع جانبی ناخن را موازی و صاف سوهان کنید. لبه آزاد ناخن باید بر این دو ضلع عمود باشد. وقتی مربع کاملی بدست آوردید، سوهان ناخن را بردارید و دو گوشه تیز آن را کمی انحنا دهید. از دیگر فواید این مدل آن است که استقامت بیشتری نسبت به دیگر مدل ها دارد و به سختی می شکند. برای لاک ناخن هایتان نیز ما رنگی روشن، جیغ و براق را به شما پیشنهاد می دهیم.

بیضی- مربع

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

یکی دیگر از مدل های ناخن برای افرادی که ناخن های بلند را ترجیح می دهند، مدل بیضی- مربعی است که به مدل بالرینی نیز مشهور است. برای این مدل باید ناخن هایتان بلند و باریک باشد. با ادغام مدل شیک بیضی و مدل مربع، این مدل ناخن را بدست می آورید که برای اکثر خانم ها مناسب است. ابتدا ناخن خود را به شکل مربع کامل درآورید و اضلاع جانبی آن را صاف و موازی کنید. زوایای تیز را سنباده بکشید تا گرد و منحنی شود. البته نباید آنقدر این دو زاویه را گرد کنید که از مدل مربعی بیفتد. اگر به فکر رنگ لاک تان هستید، باید اضافه کنیم که هر رنگ لاکی، از رنگ های کمرنگ و ملایم گرفته تا رنگ های جیغ و پر رنگ، روی این مدل ناخن به زیبایی می درخشد.

بیضی

 چه مدل ناخنی به دستهایتان می آید؟

مدل بیضی ناخن از مدل هایی است که هم برای انگشتان کوتاه و پهن هم برای انگشتان بلند و کشیده مناسب است. این مدل تقریبا شبیه به مدل بادامی است با این تفاوت که باید قسمت بالای آن را پهن تر سوهان بکشید. اگر این مدل را برای انگشتان تان استفاده کرده اید، از لاک هایی با رنگ های پاستلی و طرح های هنری برای تزیین آن استفاده کنید.


منبع: برترینها

این رفتارهایتان روی اعصاب دیگران است

به طور کلی در اولین ملاقات ها شما تنها چند ثانیه زمان دارید تا نظرات مثبت یا منفی دیگران را نسبت به خودتان جلب کنید. همه چیز در نگاه اول اهمیت دارد از نام خانوادگی تا بوی عطر. اما چه چیزهایی باعث می شود تا افراد در همانب برخوردهای اول از شما خوششان نیاید؟ چه اخلاق و صفات در حالت کلی چه در دنیای مجازی و چه واقعی برای عموم مردم خوشایند نیست؟ در ادامه با ۱۳ مورد از این رفتارها آشنا می شویم.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۱٫ اشتراک گذاشتن بیش از اندازه عکس در صفحات مجازی

اگر شما از آن افرادی هستید که از عکس صبحانه، ناهار، شام، فارغ التحصیلی پسر عمو، لباس پوشیدن سگ و… هر روز و همه جا عکس میگذارید، شاید وقت آن رسیده که این اخلاق خود را عوض کنید. مطالعات نشان داده که این رفتار به روابط زندگی واقعی آسیب میزند. اگرچه که اشتراک گذاری عکس یک راه عالی برای روابط بهتر است، اما می تواند به آنها آسیب نیز برساند.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۲٫ داشتن دوستان بسیار زیاد، یا بسیار کم در فضای مجازی

مطالعات نشان داده است که مردم افرادی که در شبکه های مجازی مانند فیسبوک دوستان بسیار زیادی دوست ندارند. دلیل این رفتار می تواند این باشد که آنها تصور میکنند این افراد بیش از اندازه در فیسبوک وقت میگذرانند و از محبوبیت در دنیای خارج ناامید شده اند. این رفتار در مورد دیگر شبکه های اجتماعی نیز صادق است.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۳٫ افشای چیزهای بسیار شخصی در اوایل رابطه

به عنوان یک بزرگسال افشاگری در مورد خود یکی از بهترین راه ها برای پیدا کردن دوست است. اما روانشناسان معتقدند افشای مسائل بیش از اندازه خصوصی در شروع آشنایی واکنشی منفی در پی دارد. جزئیات ساده در مورد سرگرمی های خود، خاطرات دوران کودکی می تواند به گرم و صمیمی تر شدن روابط کمک کند.

۴٫ سوال پرسیدن بدون صحبت کردن در مورد خودتان

جنبه دیگر از خود افشایی آن است که اگر شما در مقابل صداقت فرد مقابل حرفی از خودتان نزنید، ذهنیت منفی برای او ایجاد میکنید. اگرچه که ممکن است افراد خجالتی یا مضطرب برای پرت کردن توجه از خود، از دیگران سوال بپرسند، اما تحقیقات نشان داده این استراتژی خوبی برای شروع رابطه نیست. روابط نیاز به تعامل و نزدیکی متقابل دارد.

۵٫ ارسال عکس پروفایل از نمای بسیار نزدیک

اگر عکس پروفایل شما در شبکه های اجتماعی به این صورت است، عاقلانه است که آن را تغییر دهید. تحقیقات نشان میدهد که عکس هایی از چهره تنها از فاصله ۴۵ سانتیمتری در مقایسه با عکس از فاصله ۱۳۵ سانتیمتری، کمتر قابل اعتماد، جذاب و مورد پسند است.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۶٫ مخفی کردن احساسات

نحقیقات نشان میدهد که نشان دادن احساسات واقعی یک استراتژی خوب برای گرفتن نظر مثبت مردم است. سرکوب کردن احساسات و نشان دادن های بی علاقگی در چیزهای عاطفی باعث می شود که مردم کمتر از شما خوششان بیاید.

۷٫ بیش از حد خوب رفتار کردن

منطقی است که افراد خوب با رفتارهای دوستانه تر شخصیت های محبوبی باشند، اما نتایج علمی چیز دیگری می گوید. اغلب مردم برخلاف ظاهر، تمایل به دوستی با افراد بیش از اندازه فداکار و بدون خودخواهی ندارند. این رفتار حتی آن راه مظنون به انگیزه های پنهانی نیز میکند.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۸٫ خودنمایی از نوع فروتنانه

رفتاری که برای تحت تأثیر قرار دادن دوستان و اطرافیان خود به صورت غیر مستقیم در مورد خود و موفقیت هایتان لاف میزنید. این رفتار بسیار مورد انتقاد مردم است. در مطالعه زمانی که از افراد خواسته شد در مورد بزرگترین نقطه ضعف خود در کار صحبت کنند، بیش از سه چهارم افراد بسیار کمالگرا و سخت کوش خود را نشان دادند. اما زمانیکه وعده استخدام به افراد صادق داده شد، نتایج به طرز باورنکردنی دوست داشتنی تر شد.

۹٫ عصبی بودن بیش از حد

هرگز اجازه ندهید که دیگران عرق شما را ببینند و یا بوی آن را حس کنند. تحقیقات در سال ۲۰۱۳ نشان داده است که دیدن عرق و یا حس کردن بوی آن به صورت ناخودآگاه قضاوت مردم از شما را تحت تأثیر قرار میدهد. مردم با دیدن استرس بیش از اندازه عصبی می شوند و سعی میکنند که از اینگونه افراد دوری کنند.

۱۰٫ لبخند نزدن

زمانیکه شما وارد اجتماعی می شوید و افراد جدیدی را ملاقات میکنید، سخت است که تمام مدت لبخند بزنید. اما سعی خودتان را بکنید. تحقیقات در دانشگاه استنفورد نشان داده است که افراد در تعامل با شخاصی که در آواتار آنها لبخند بزرگی  وجود دارد، رفتار بهتری دارند. همچنین مطالعه دیگری ثابت کرده است که زمانی که شما در اولین ملاقات، لبخند میزنید، آن افراد شما را بعدها به یاد خواهند آورد.

13 چیز که در لحظه باعث واکنش منفی دیگران می‌شود 
۱۱٫ رفتار کردن مانند شخصی که دیگران را دوست ندارد

زمانیکه ما از مردم انتظار داریم که مرا قبول کنند، نسبت به آنها گرم تر رفتار میکنیم و در واقع شانس اینکه ما را دوست داشته باشند بیشتر می شود. بنابراین زمانیکه مطمئن نیستید دیگران در مورد شما چه احساسی دارند، طوری رفتار کنید که نشان دهد رابطه را دوست دارید، آنها نیز احتمالا این رفتار را به شما برمیگردانند. بر عکس این رفتار، اگر شما احساس خود را در ملاقات نشان ندهید، طرف مقابل هم همین رفتار را خواهد داشت.

۱۲٫ داشتن نامی با تلفظ سخت

این منصفانه نیست، صحیح، اما از نظر علمی اثبات شده است. تحقیقاتی در دانشگاههای ملبورن، لوون و نیویورک نشان داده است که مردم با نام خانوادگی پیچیده بصورت منفی قضاوت می شوند. حتی در انتخابات نیز زمانی که افراد نام خانوادگی ساده تری داشته باشند، شانس پیروزی آنها بیشتر است.

۱۳٫ نام بردن از افراد مشهور

نام بردن از افراد به منظور تحت تأثیر قراردادن دیگران می تواند وسوسه انگیز باشد. اما می تواند نتیجه عکس داشته باشد. طبق مطالعه در دانشگاه زوریخ مشخص شده است که کسانی که نام افراد مشهور را در مکالمات خود به کار میبرند کمتر دوست داشتنی و مورد قبولند.


منبع: برترینها