یارانه و مضرات آن به زیان مردم

هفته نامه تجارت فردا – *محبوبه داوودی:

پرده اول  / محدودیت‌های اقتصاد

تولید در یک اقتصاد، ماحصل میزان سرمایه فیزیکی موجود، سرمایه انسانی و بهره‌وری در آن اقتصاد است و بهره‌وری ماحصل کارکرد مناسب بازارها، پیشرفته بودن و کارایی نهادهاست. به عبارت دیگر در اقتصاد، میزان مشخصی سرمایه فیزیکی و نیروی کار با مهارت‌های مختلف وجود دارد و همچنین سطح مشخصی از تکنولوژی برای تولید که نهایتاً ترکیب این موارد منجر به تولید میزان مشخصی محصول در اقتصاد می‌شوند. در این میان کیفیت نهادها و نحوه عملکرد و مدیریت دولت بر بهره‌وری اقتصاد در نتیجه میزان محصول موثر است. از این‌رو صرف‌نظر از اینکه عامل مبادله در اقتصاد چه چیزی است، اسکناس است، طلاست یا چه حجمی از اسکناس در اقتصاد وجود دارد، این عوامل نقش خود را در تولید ایفا کرده و میزان محصول نهایی مشخص می‌شود.

یارانه و مضرات آن به زیان مردم (اسلایدشو - فوری) 

پول در اقتصاد از سوی بانک مرکزی چاپ می‌شود. پولی که منتشر می‌شود، برای معامله تولیدات در سطح اقتصاد مورد استفاده قرار می‌گیرد. وضعیتی را تصور کنید که کل تولید اقتصاد معادل پنج سیب باشد و بانک مرکزی معادل پنج واحد پول چاپ کند. این بدان معناست که هر واحد پولی ارزشی معادل یک سیب دارد. اگر بانک مرکزی به جای پنج واحد پول، ۱۰ واحد پول چاپ کند، پشتوانه هر واحد پولی معادل نصف یک سیب خواهد بود. این به معنای کاهش ارزش هر واحد پول است. کاهش ارزش هر واحد پول، همان افزایش سطح قیمت‌هاست. پیشتر گفته شد که تولید هر واحد سیب در این اقتصاد وابسته به چه مواردی است که در میان آنها میزان پول منتشره از سوی بانک مرکزی نبود. بنابراین هر واحد پولی که از سوی بانک مرکزی منتشر می‌شود، هیچ اثری بر میزان تولید (تعداد سیب‌ها در اقتصاد) نداشته و تنها ارزش پول را کاهش و به عبارت دیگر سطح قیمت‌ها را افزایش می‌دهد. هرچه بانک مرکزی با شتاب بیشتری پول چاپ کند، قیمت‌ها نیز با شتاب بالاتری رشد خواهند کرد و این به معنای تورم بالاتر است.

اینکه در میان مردم این تصور وجود دارد که چاپ پول بیشتر، منابع مالی مورد نیاز برای تولید را فراهم می‌کند، و لذا هرچه پول بیشتری وجود داشته باشد، تولید بیشتری هم صورت خواهد گرفت، تصور نادرستی است. آنچه در اذهان عمومی وجود دارد، سهولت دسترسی به وام و منابع مالی است که چنانچه نهاد بانک در اقتصاد بتواند وظیفه واسطه‌گری خود را به خوبی انجام دهد، بدون نیاز به چاپ پول فراتر از حد نیاز (که خود را در تورم بالا منعکس می‌کند)، این مهم فراهم خواهد شد. در واقع کاری که یک سیستم بانکی مستحکم و باکیفیت انجام می‌دهد انتقال منابع مالی از پس‌اندازکنندگان (سپرده‌گذاران) در اقتصاد به سرمایه‌گذاران (تولیدکنندگان) است. هرچه این نهاد ضعیف‌تر عمل کند، دسترسی به منابع مالی برای تولید سخت‌تر شده و لذا به محدودیتی برای تولید تبدیل می‌شود. ضعف این نهاد خود از عواملی است که با اثرگذاری بر بهره‌وری باعث می‌شود که به ازای میزان سرمایه فیزیکی و انسانی مشخص، میزان محصولی که در اقتصاد تولید می‌شود، کاهش یابد.

به عبارت دیگر پیشرفته بودن و سلامت نظام بانکی از عوامل بسیار مهم اثرگذار بر بهره‌وری در اقتصاد است. اینکه نهاد بانک قوی، مستحکم و کارا باشد، تحت‌تاثیر قدرت نهاد بانک مرکزی است. در واقع نهادی که وظیفه چاپ پول را بر عهده دارد، عهده‌دار وظیفه مهم دیگری نیز هست و آن قرار دادن شبکه بانکی در مسیر درست است؛ اما این کار را نه با چاپ پول، بلکه با نظارت و قانونگذاری صحیح و علمی انجام می‌دهد. در واقع صرف‌نظر از اینکه بانک مرکزی چه میزان پول چاپ کند، سایر سیاست‌ها و عملکردهای او بر موفقیت شبکه بانکی در انجام‌وظیفه واسطه‌گری آنها موثر است.

پرده دوم  / محدودیت‌های بودجه دولت

دولت‌ها برای پرداخت حقوق‌ و سایر هزینه‌های این‌چنینی، انجام عملیات عمرانی نظیر ساخت‌وسازها و پرداخت یارانه نیاز به منابع دارند. اصولاً دولت‌ها از مالیات‌های دریافتی برای پرداخت این موارد استفاده می‌کنند. اما در کشور ما علاوه بر مالیات، از درآمدهای نفتی نیز استفاده می‌شود. از این‌رو دولت بخشی از هزینه‌های خود را از طریق فروش نفت و سایر منابع و بخشی دیگر را با مالیات‌گیری تامین مالی می‌کند. بنابراین ترازنامه دولت به این صورت است که سمت دخل آن یا سمت درآمدها شامل فروش نفت و مالیات‌ها (گاه فروش برخی اموال دولتی به نام خصوصی‌سازی، که در حال حاضر فرصت زیادی برای تامین مالی از این طریق ندارد) و سمت خرج‌ها یا هزینه‌ها شامل حقوق‌های پرداختی، مخارج عمرانی (ساخت‌وسازها)، سهمیه‌های نهادهای کشوری و لشگری و پرداخت انواع یارانه‌ها و… است. اما آیا همواره درآمدهای دولت بیشتر یا مساوی هزینه‌هاست؟ در واقع خیر. به صورت تاریخی همواره هزینه‌های دولت بیشتر از درآمدهای آن بوده است و این همان مفهوم کسری بودجه است. با وجود کسری بودجه، پرداختی‌های دولت انجام می‌شود و در مواقعی که تامین مالی کسری سخت می‌شود، تنها قادر به کاستن از مخارج عمرانی یا همان ساخت‌وسازهاست. اما این کسری از کجا تامین مالی می‌شود؟

راه اول: دولت مستقیم به بانک مرکزی مراجعه کرده، کسری خود را با چاپ پول جدید تامین مالی کند. این اتفاق به سادگی قابل تحقق است. اگرچه در حال حاضر در کشور ما طبق قانون دولت قادر به استقراض مستقیم از بانک مرکزی نیست و قانونگذار این قانون را برای جلوگیری از پیامدهای تورمی این اقدام وضع کرده است ولی دولت به سادگی قادر است این قانون را دور بزند. دولت از سیستم بانکی استقراض می‌کند و سیستم بانکی از بانک مرکزی با نرخ جریمه ۳۴ درصد اضافه برداشت می‌کند و به همین سادگی پول جدید چاپ می‌شود و دولت کسری خود را تامین مالی می‌کند.

یارانه و مضرات آن به زیان مردم (اسلایدشو - فوری) 

راه دوم: دولت‌ها معمولاً برای تامین کسری بودجه اوراق منتشر می‌کنند و به عبارت ساده‌تر از مردم قرض می‌گیرند. استقراض از مردم معادل هزینه سودی که روی اوراق پرداخت می‌شود به هزینه‌های دولت اضافه می‌کند. دولت در سال‌های بعد برای بازپرداخت سود و اصل این اوراق مجدداً اوراق منتشر می‌کند و هزینه اوراق منتشرشده قبلی را با انتشار اوراق جدید تامین مالی می‌کند. پشتوانه این استقراض، درآمدهای آتی دولت مانند درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدهاست، از این‌رو تا زمانی که دولت برآورد درستی از درآمدهای آتی خود و تولید در اقتصاد که باعث افزایش مالیات‌ها می‌شود، داشته باشد و مانع از افزایش نسبت بدهی‌هایش به تولید کل اقتصاد، فراتر از محدوده قابل قبول شود، قادر به ادامه خواهد بود. اما اگر دولت نتواند هزینه‌های خود را کاهش دهد، و به منابعی که از انتشار اوراق به دست می‌آورد به چشم درآمد و نه بدهی نگاه کند! به زودی دیگر با انتشار اوراق در محدوده مجاز، قادر به پاسخگویی بدهی‌های قبلی نخواهد بود. در این حالت انتشار بدهی‌ها از محدوده مجاز خارج شده و بنابراین برای جذب منابع بیشتر، ناگزیر از پرداخت بهره بالاتر خواهد بود.

همزمان مردم نیز متوجه می‌شوند که دولت مسلط بر شرایط نیست، و لذا با نرخ بالاتر و بالاتری حاضر به قرض دادن به دولت می‌شوند. افزایش نرخ‌ها هزینه‌های دولت را بیش از پیش افزایش می‌دهد و نهایتاً بانک مرکزی برای جلوگیری از فروپاشی سیستم، ناگزیر می‌شود که با چاپ پول جدید بدهی‌های دولت را بپردازد. در نهایت چاپ میزان قابل توجهی پول، به شتاب گرفتن روند رشد قیمت‌ها منجر خواهد شد. در واقع همان‌طور که در پرده اول توضیح داده شد، از آنجا که تولید در اقتصاد رشد ملایم خود را متناسب با سرمایه‌های اقتصاد و بهره‌وری دارد، هر واحد پولی که چاپ می‌شود پشتوانه تولید (تعداد سیب‌ها) کمتری با خود دارد و به عبارت دیگر ارزش آن کمتر است و این به معنی قیمت‌های بالاتر است. بنابراین تا اینجا دریافتیم که چنانچه دولت هزینه‌های خود را بدون پایبندی به اصول و حد و مرزهای مشخص افزایش دهد، نهایتاً ناگزیر از چاپ پول خواهد شد و چاپ پول در نهایت منجر به کاهش قدرت خرید هر واحد پول می‌شود.

پرده سوم / چرا تورم از نظر اقتصاددانان نفرت‌انگیز است؟

تورم آسیب‌های فراوانی دارد و در بلندمدت نهایتاً منجر به افت تولید و درآمد سرانه خواهد شد اما در اینجا فقط از منظر عدالت به تورم می‌نگریم. تورم پدیده‌ای است که ممکن است برای بسیاری از افراد، پدیده‌ای مطلوب تلقی شود؛ مانند افرادی که دارایی‌هایی نظیر مسکن، سهام و… دارند و افزایش تورم منجر به افزایش ثروت آنها می‌شود. علاوه بر این، بسیاری از دلالان در فضای تورمی سود بیشتری می‌برند، یعنی سرعت رشد درآمدهای آنها بیشتر از هزینه‌هایشان است. حتی گاهی دولت هم جزو برندگان تورم است، چرا که اصولاً دولت‌ها بدهکاران بزرگ اقتصاد هستند و با افزایش تورم ارزش فعلی بدهی‌های ریالی‌شان کاهش می‌یابد.

یارانه و مضرات آن به زیان مردم (اسلایدشو - فوری) 

اما بازنده تورم چه کسانی هستند؟ کسانی که حقوق ثابتی دریافت می‌کنند که هنگام افزایش تورم، حقوق آنها متناسب با هزینه پرداختی بابت سبد مصرفی آنها رشد نمی‌کند. بیکاران که در حال حاضر درصد زیادی از آنان را جوانان تشکیل می‌دهند و به طور کلی دهک‌های پایین و اقشار آسیب‌پذیر؛ این اقشار کسانی هستند که با افزایش تورم سفره آنها کوچک و کوچک‌تر می‌شود. از طرف دیگر، وقتی تورم افزایش می‌یابد، قیمت کالاهای ضروری با شتاب بیشتری افزایش می‌یابد و چون این کالاها بخش عمده سبد مصرفی دهک‌های پایین را تشکیل می‌دهد، تورم در این دهک‌ها بالاتر از متوسط تورم است. برای مثال وقتی تورم ۴۰ درصد است، تورم در دهک‌های پایین ۶۰ درصد و در دهک‌های بالا ۲۰ درصد است. بنابراین در تورم‌های بالا دهک‌های پایین از دو ناحیه ضربه می‌خورند، اول عدم افزایش درآمدهای این اقشار متناسب با تورم، و دوم شتاب بیشتر هزینه‌هایشان در مقایسه با دهک‌های بالا که به افزایش نابرابری نیز دامن می‌زند. بنابراین به وضوح هر دولتی که تورم ایجاد می‌کند، به نفع دهک‌های بالا و به زیان دهک‌های پایین عمل می‌کند.

پرده چهارم / یارانه چیست؟

یارانه اصولاً پرداختی به اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر است که با هدف خارج کردن آنها از تله فقر استفاده می‌شود. بسیاری از سیاستمداران از این ابزار برای افزایش محبوبیت خود استفاده می‌کنند. اما این عمل تا چه حد صادقانه است؟

پیشتر گفته شد که درآمدهای دولت که در واقع منبعی برای پرداخت یارانه است، از سه محل قابلیت تامین مالی دارد:

۱- مالیات

۲- درآمد نفت

۳- چاپ پول.

در مورد مالیات، اگر دولت قادر به کاهش فرار مالیاتی شود و از این محل فقط به اقشار آسیب‌پذیر یارانه نقدی پرداخت کند، کاری ستودنی است و بسیاری از کشورهای دنیا چنین می‌کنند. سیستمی شفاف برای مالیات‌گیری وجود دارد و اقشار ضعیف هدف‌گیری می‌شوند و به آنها یارانه نقدی پرداخت می‌شود. بهترین تجربه در این زمینه در کشورهای آمریکای لاتین تحت عنوان یارانه نقدی مشروط اجرا شده است. این نوع سیستم پرداخت یارانه به این صورت است که معمولاً به کمک تهیه نقشه فقر اقشار ضعیف هدف‌گیری می‌شوند و سپس به فرزندان این خانواده‌ها بابت تحصیل حقوق پرداخت می‌شود. با این عمل فرزندان خانواده‌های فقیر قادر به ادامه تحصیل بوده و نهایتاً می‌توانند شغل بهتری یافته و از تله فقر خارج شوند.

یارانه و مضرات آن به زیان مردم (اسلایدشو - فوری) 

در واقع به طور کلی یارانه‌ها هدف و گروه هدف و بازه زمانی مشخصی دارند. تجربه این کشورها نشان داده که این نوع پرداخت یارانه با وجود اثرات قابل ملاحظه‌ای که در زمینه کاهش فقر داشته، در قیاس با یارانه پرداختی فراگیر در ایران، بار مالی بسیار کمتری بر دوش دولت گذاشته است. اما معمولاً دولت چندان قادر به افزایش پوشش مالیاتی نیست و در این زمینه محدودیت‌هایی وجود دارد. نهایتاً دولت در زمینه مالیات ناگزیر از وضع مالیات بیشتر بر تولیدکنندگان است که با افزایش هزینه‌های تولید، به دلیل کاهش حاشیه سود آنها، منجر به کاهش تولید و درآمد در اقتصاد می‌شود. بنابراین دولت بابت هر ریال مالیات دریافتی در حال وارد آوردن فشاری بر اقتصاد است که این عمل تنها زمانی توجیه دارد، که با مالیات دریافتی فایده‌ای ایجاد کند که زیان وارد بر اقتصاد را جبران کند. راه دوم استفاده از درآمدهای نفتی و در واقع منابع اقتصاد است که نه‌تنها متعلق به نسل حاضر بلکه متعلق به تمام نسل‌هاست.

به عبارت ساده‌تر فرزندان ما هم از منابع موجود در اقتصاد سهم دارند و سهم آنها با سرمایه‌گذاری این منابع حفظ می‌شود. بنابراین توزیع درآمد حاصل از منابع اقتصاد، با شعار «وارد شدن پول نفت به سفره مردم» تجاوز به حقوق آیندگان است. منبع سوم چاپ پول جدید از سوی دولت و توزیع آن بین مردم است. در ادبیات اقتصاد به این عمل دریافت مالیات تورمی گفته می‌شود. این نوع مالیات‌گیری بدان معناست که دولت برای هزینه‌های خود پول چاپ می‌کند و با این کار تورم ایجاد می‌کند. با ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید پول در اختیار مردم، گویی دولت از آنها مالیات دریافت کرده است. حتی برخی از اقتصاددانان قبل از دهه ۹۰ میلادی اشکالی در این شیوه مالیات‌گیری نمی‌دیدند. اما بعدها که مضرات زیاد تورم بر اقتصاد محرز شد اتفاق نظری برای کنترل عامل اصلی تورم یعنی چاپ پول به وجود آمد. اما صرف‌نظر از تمام اثرات مخرب تورم، مالیات تورمی ناعادلانه‌ترین نوع مالیات‌گیری است. چرا که در این روش مالیات‌گیری، همان‌طور که در پرده قبل توضیح داده شد به دلیل فشار بیشتر تورم بر دهک‌های پایین، اقشار ضعیف مالیات بیشتری پرداخت می‌کنند.

در بسیاری مواقع حتی این کار دقیقاً به معنای مالیات گرفتن از فقرا و توزیع آن میان ثروتمندان است. فرض کنید با انتشار پول جدید به همه افراد ۵۰ هزار تومان یارانه پرداخت شود. همان‌طور که قبلاً توضیح داده شد، تحت این شرایط دهک‌های پایین تورم بالاتری را تجربه می‌کنند؛ مثلاً هزینه‌های دهک‌های پایین معادل ۶۰ درصد افزایش می‌یابد و دهک‌های بالا معادل ۴۰ درصد افزایش هزینه خواهند داشت. در این حالت سیاستگذار در واقع به میزان ۱۰ هزار تومان از دهک پایین مالیات گرفته و معادل آن را به دهک‌های بالا پرداخت کرده است.

پرده پنجم / سوءاستفاده‌ از عدم آگاهی مردم

مردم قادر به تشخیص این موضوع نیستند که منشأ تورم همان حاتم‌بخشی‌هایی است که حقیقت آن دزدی از جیب دهک‌های پایین و قرار دادن آن در جیب دهک‌های بالاست. آنچه مردم می‌بینند، و سیاستمداران آگاهانه یا از سر ناآگاهی به آنها می‌گویند این است که افزایش تورم محصول زیاده‌خواهی‌های عده‌ای سودجو و باندبازی‌های فلان جناح و… است و در واقع به مردم القا می‌شود که گرانی پدیده‌ای اجتماعی-سیاسی و حاصل فساد است که با اقدامات قهری باید با آن مقابله شود. این در حالی است که تورم قویاً پدیده‌ای اقتصادی است که عامل اصلی آن هیچ کسی جز دولت نیست. دولتی که از ناآگاهی مردم سوءاستفاده می‌کند و رسالت اقتصاددانان آگاهی‌بخشی به مردم در مورد این عمل ناشایست است چرا که آگاهی مردم سپری در برابر همه فریب‌ها و سوءاستفاده‌ها خواهد بود.

پرده آخر / از دولت چه انتظاری باید داشت؟

در پرده اول اشاره شد که کیفیت نهادها در اقتصاد از عوامل مهم اثرگذار بر بهره‌وری و بهره‌وری از عوامل مهم میزان تولید و در نتیجه ثروت در اقتصاد است. کیفیت نهادها منعکس‌کننده عملکرد حاکمیت بوده و بخشی از این حاکمیت دولت است.

برای روشن شدن نحوه تاثیرپذیری بهره‌وری و در نتیجه تولید از عملکرد دولت، از چند مثال کمک می‌گیریم. مثال اول همان‌طور که در پرده اول نیز به آن اشاره شد، نهاد بانک در اقتصاد است. چنانچه بانک‌ها بتوانند نقش واسطه‌گری خود را به خوبی ایفا کنند، بخش تولید با هزینه کمتری به منابع مالی دسترسی خواهد داشت، با کاهش هزینه تمام‌شده کالا، حاشیه سود تولیدکننده افزایش یافته و تولید به صرفه‌تر خواهد شد.

یارانه و مضرات آن به زیان مردم (اسلایدشو - فوری) 

مثال دوم اینکه اگر دولت (یا بانک مرکزی) سیاست‌های ارزی مناسبی را در پیش نگیرد، به طور مثال نرخ ارز را با فشار تزریق دلارهای نفتی پایین نگه دارد، تولید به منظور صادرات به صرفه نخواهد بود و از این‌رو با همان میزان سرمایه، محصول کمتری تولید خواهد شد.

مثال سوم اینکه چنانچه دولت (یا بانک مرکزی) قادر به کنترل تورم در داخل نباشند، تولیدکننده با افزایش هزینه مواجه خواهد بود و چنانچه قیمت خود را افزایش دهد، مشتری‌های خارجی خود را از دست می‌دهد، از این‌رو در این حالت هم تولید دیگر به صرفه نبوده و بنابراین در کل درآمدها کاهش می‌یابند.

و مثال آخر اینکه چنانچه دولت (یا حاکمیت) نتواند از مالکیت افراد محافظت کند، باعث کاهش انگیزه برای سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه شده و باعث افت بهره‌وری می‌شود.

مواردی این چنین که به نقش تنظیم‌گری دولت بازمی‌گردد، مهم‌ترین مطالبه‌ای است که باید از دولت داشت. تنظیم‌گری درست از سوی دولت، خروجی‌هایی مانند بانک‌های سالم و قدرتمند برای انجام واسطه‌گری مالی و در نتیجه سهولت دسترسی به منابع مالی برای سرمایه‌گذاری، ثبات قیمت‌ها، نرخ ارز مشوق صادرات، امنیت همه‌جانبه از جمله امنیت اقتصادی، عدم تلاطم بازارها، عدم دخالت در بازارها و مواردی از این دست و در مقابل انجام فعالیت‌های اقتصادی از سوی مردم است.

وقتی دولت وظیفه تنظیم‌گری خود را به درستی انجام دهد، با سلامتی که در فضای کسب‌وکار ایجاد می‌شود، تولید با سرعت مناسبی رشد کرده، بنگاه‌های کوچک و بزرگ متولد می‌شوند و در سایه حیات آنها اشتغال ایجاد شده و فقر کاهش می‌یابد. 

*کارشناس حوزه اقتصادکلان و سیاست پولی موسسه مدیریت و برنامه ریزی


منبع: برترینها

در تابستان ۹۶ چه رابطه عاشقانه‌ای در انتظارتان است؟

برترین ها: فرقی نمی کند که مجرد باشید یا متاهل، تابستان برای همه جذابیت های خاص خود را دارد. اما آیا می توانید حدس  بزنید که چه اتفاقاتی در گرم ترین ماه های سال در انتظارتان است؟ اگر دوست دارید بدانید که روابط عاطفی شما در تابستان ۹۶ چگونه پیش خواهد رفت، با ماه همراه باشید.

در تابستان 96 چه رابطه عاشقانه ای در انتظارتان است؟ 

فروردین

برای افرادی که در رابطه عاطفی به سر می برند، خبر خوب این است که رابطه آنها وارد مرحله جدیدی می شود طوری که از دوام آن اطمینان حاصل می کنند. افراد مجرد هم به زودی مسیری از یک رابطه عاشقانه و بلند مدت برایشان باز می شود. این تابستان برای فروردینی ها فصلی پر از هیجان و اتفاقات رمانتیک است. اگر تا به حال اتفاقات بدی را تجربه کرده اید، از این به بعد زمان برای وقوع اتفاقات خوش برایتان باز می شود.

اردیبهشت 

برای اردیبهشتی ها این تابستان پر از اتفاقات هیجان انگیز و خوش خواهد بود. اگر مجردها تا به حال نتوانستند عشق زندگی شان را پیدا کنند، نگران نباشند زیرا زودتر از آنچه فکرش را بکنند، عاشق و وارد یک رابطه عاطفی ایده آل می شوند. برای متاهل ها نیز سفرهای ماجراجویانه و هیجان انگیزی در راه است. اگر تا به حال فرزندی نداشته اید، تعطیلات پیش رو زمان خوبی برای برنامه ریزی یکی از مهمترین تصمیمات زندگی تان است.

خرداد 

فصلی بهتر از تابستان برای خردادی ها هم هست؟ شما زمان بسیار خوشی را سپری خواهید کرد از این رو که با افراد جدیدی در ارتباط خواهید بود و رابطه های مستحکمی را آغاز می کنید. زمان آن است که به برنامه هایی که در ذهن دارید جامع عمل بپوشانید. اگر رابطه شما در اواسط این فصل دچار اختلال شد، زود ناامید نشوید. با صبوری خواهید دید که تمام آنچه آرزو دارید، برآورده خواهد شد. فقط کافی است دست از تلاش بر ندارید.

تیر 

زمان سختی و دوری گذشته است و حال زمان آن است که جبران تمام آن روزهای سخت را بکنید. تابستان برای شما فصلی است که باید در کنار شریک زندگی تان به خودتان استراحت دهید. تا می توانید به سفر روید و افکار منفی چند وقت اخیر را از خودتان دور کنید. زیرا از پاییز به بعد بار دیگر درگیر خانواده و فرزندان تان خواهید بود. اگر هم مجرد هستید، شعله های یک رابطه آتشین در شما روشن می شود و همین انرژی وافری برای ادامه فعالیت های زندگی به شما می بخشد.

مرداد

برای مردادی ها تابستان بهترین فصل سال است زین رو دوست دارند که تمام وقت خود را بیرون از خانه و به گشت و گذار سپری کنند. مجردهایی که تا به حال نسبت به موضوعات عاطفی به خودشان سخت می گرفتند، حال کمی راحت تر عمل می کنند، بنابراین قرار ملاقات های زیادی در راه دارند که در نهایت به یکی از آنها پاسخ مثبت می دهند. متاهل ها هم رابطه مستحکم تری را نسبت به قبل ترجمه می کنند از این رو که بسیاری از اختلاف نظرها و مشکلات شان حل خواهد شد.

شهریور

تابستان برای شهریوری ها زمانی است که دوست دارند هر چه بیشتر در عشق غوطه ور شوند. متاهل ها به فرزند فکر می کنند و مجردها به عشقی آتشین. اگر چه ماه تیر و مرداد برای پیدا کردن عشقی پایدار مناسب است اما هر چه به سمت ماه شهریور بیشتر پیش می روید، از رمانتیک بودن روابط تان نیز کاسته خواهد شد. به همین دلیل بهتر است که هر نقشه ای در سر دارید در همین دو ماه اول سال عملی کنید.

مهر 

این تابستان برای متاهل ها زمان خیلی خوبی نیست، از این رو که مجبورند کمی از شریک زندگی شان دور شوند. اما صبوری کلید موفقیت شما در این رابطه است زیرا انتظارها به پایان می رسد و شما بار دیگر در انتهای این

فصل در نزدیکی عشق تان خواهید بود. برای مجردها، زمان خوبی برای پیدا کردن نیمه گمشده شان نیست. اما نگران نباشید زیرا به محض تمام شدن تابستان، شما نیز رد پای عشق را در زندگی تان پیدا خواهید کرد.

آبان

اگر چه دیگران در حال سفر و خوشگذرانی اند اما شما مجبورید به کارتان بچسبید و کارهای نیمه تمام تان را به اتمام برسانید. اگر عشق زندگی تان را نمی توانید در محیط کار ملاقات کنید، اشکالی ندارد. به محض تمام شدن کارهایتان، نوبت شماست که برای یک خوشگذرانی اساسی دست به کار شوید. مجردها نیز در اواسط تابستان که سرشان خلوت تر شد، با شرکت در فعالیت های اجتماعی شانس خود را برای پیدا کردن یک شریک زندگی ایده آل بالا خواهند برد.

 در تابستان 96 چه رابطه عاشقانه ای در انتظارتان است؟

آذر

اگر متاهل هستید، به دلیل مشکلات زیادی که در رابطه تان وجود دارد، تصمیم می گیرید که چشم هایتان را به روی برخی از واقعیات باز کنید. فکر می کنید که گذشت در این رابطه بس است. فکر می کنید که شاید این تلنگری باشد به شریک زندگی تان تا دقت بیشتری به رفتارهای خود داشته باشد که خوشبختانه این شیوه شما  جواب می دهد و در انتهای تابستان تاثیر مثبت آن را بر رابطه تان خواهید دید مجردها نیز در این فصل با افراد زیادی آشنا خواهند شد که از میان آنها چندین پیشنهاد برای شروع یک رابطه عاشقانه خواهند داشت.

دی 

خاطرات خوبی را در کنار شریک زندگی تان در این فصل در کارنامه زندگی خود ثبت خواهید کرد، تجربه هایی که هیچگاه در زندگی تان نداشته اید. از مشکلات و بحث های کوچک دوری کنید زیرا تنها زمان شما را هدر می دهند و هیچ نتیجه مثبتی نیز نخواهند داشت. اما اگر مجرد هستید، بالاخره پس از مدت ها انتظار به آرزوهایتان می رسید. شاید باورش در ابتدا برایتان سخت باشد اما رفته رفته به معجزه عشق در زندگی تان اعتقاد پیدا می کنید.

بهمن

از همین حالا برای لحظه های عاشقانه تان در فصلی چون تابستان برنامه ریزی کنید. به عنوان مثال با شریک زندگی تان به مکان هایی هیجان انگیز برای سفر بیاندیشید و هر آنچه فکر می کنید به شما انرژی و انگیزه می دهد را انجام دهید. در نهایت خواهید دید که در انتهای تابستان از خوشی سر از پا نمی شناسید. برای مجردها نیز این تابستان زمان خوبی برای در جمع های دوستانه بودن است. روابط اجتماعی تان را بالا ببرید تا در همین رفت و آمدها نیمه گمشده تان را پیدا کنید وگرنه تا مدت ها تنها خواهید ماند.

اسفند

حضور عشق در زندگی شما باعث می شود که تابستانی فوق العاده در انتظارتان باشد. خوشگذرانی در کنار دوستان و خانواده، چه چیزی از این بهتر؟ هر چه بخواهید برای یک زندگی شاد در این فصل در اختیارتان خواهد بود، به شرط این که به خودتان سخت نگیرید. مشکلات کوچک نباید مانع از لذت شما شوند. به عنوان مثال اگر شریک زندگی تان با هر تصمیم شما موافق نبود، سعی کنید کوتاه بیایید. مطمئن باشید که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.


منبع: برترینها

مساله‌ی دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت

ماهنامه ایران فردا – ابوطالب آدینه وند:

به عنوان نخستین سوال و مقدمه بحث از استاد می خواهیم که تعریفی از بیعت ارائه دهند که ماهیت بیعت چیست؟ آیا از جنس عقود است یا قراردادی عرفی است؟ و نسبتش با متون شرعی چگونه است؟

در ابتدا مقدمه ای می گویم و اگر لازم شد بیشتر به آن می پردازیم. در هر نوع بحث سیاسی در ایران، نمی توان تفاوت جامعه ایرانی را نادیده گرفت؛ در جامعه ایرانی، متفاوت با جوامع اهل سنت، فکر سیاسی با مفهوم سنت گره نخورده است، بلکه در حوزه کلامی ابتدا با وصایت و نظریه امامات درآمیخته است که این مفهوم با بیعت در خلافت خیلی تفاوت دارد، همچنین در دوره جدید با مفهوم حق گره خورده است نه با مفهوم بیعت.

نظریه پردازان اهل سنت دو مفهوم کلیدی دارند که جامعه ما خیلی به آن ورود نکرده است؛ یکی از آنها مفهوم بیعت است و دیگری شوراست که نظریه های دموکراتیک شان نیز از درون این دو مفهوم بیرون آمده است. ما در جامعه ما، متفاوت با اهل سنت، نظریه های دموکراتیک از درون مفهوم غیبتِ وصی درآمده است و چیزی که بسیار مهم است، تولد مفهوم حق و حقوق عمومی و مباحثی از جنس قرارداد است. یکی از این قراردادها ممکن است بیعت باشد اما بیعت لزوما نقطه شروع نیست، به بیانی دیگر، مفهوم بیعت برای متفکران اهل سنت اساسی می شود، اما برای جامعه ما این گونه نیست، درواقع بیعت فقط بخشی از اندیشه سیاسی جامعه ما است نه نقطه کلیدی آن.

این تفاوت تفکر سیاسی معاصر شیعه با اهل سنت است، به همین دلیل هرکجا که از بیعت صحبت می کنند شاید فقط واژه آن را نگه می دارند و از مفاهیم دیگر آن دور می شوند.

برای مثال در ادبیات مرحوم نایینی و آخوند خراسانی، در جایگاه نخستین متفکران دولت مدرن، و نیز افراد دیگری همچون مرحوم مدرس و مرحوم شیخ اسماعیل محلاتی و بزرگانی دیگر، هر چقدر که تفحص کنیم می بینیم که جای مفهوم بیعت خالی است، زیرا مفهوم بیعت با اپیستمولوژی (شناخت شناسی) اهل سنت گره خورده است.

 مساله دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت

در نظریه بیعت انشایی است که درواقع نوعی قرارداد است؛ قراردادی بین اهل حل و عقد و حاکم که تمام مختصات یک قرارداد را دارد و نوعی قرارداد شرعی به شمار می رود، مانند دیگر قراردادهای شرعی هم چون بیع و اجاره.

اما نوع دیگری از بیعت با نام بیعت عامه وجوددارد که معنای قرارداد زیاد در آن پررنگ نیست، بلکه بیشتر به معنای اظهار اطاعت است. این نوع بیعت، حاکم را وصیت می کند اما در بیعت خاصه بیشتر اصل قرارداد است که مطرح می شود؛ این از مباحث اهل سنت است اما با نظام سیاسی ما خیلی نسبتی ندارد.

مفهوم حق در ایران در پس نظریه غیبت توسعه هایی پیدا کرده است که هم در ادبیات مرحوم نایینی خیلی مهم است، هم در میان متفکران دوره مشروطه و هم در ادبیات مرحوم امام و آیت الله منتظری و دیگر بزرگان این دوره اهمیت دارد و سبب ایجاد توسعه در مفهوم حق شده است.

این مسئله که بیعت عامه به شکلی منوط به بیعت خاصه است، آیا ظرفیت دموکراتیک آن را به چالش نمی کشد؟ در دموکراسی جدای از اینکه مردم به اقتدار حاکم وجه اجرایی می دهند، منشا مشروعیت هم هستند، آیا در بیعت هم این اتفاق می افتد و می توان گفت که مردم مرجع مشروعیت آن هستند یا نه؟

این مسئله به طور کلی عوض شده و در تفکر اهل سنت هم از ۱۹۲۴ به بعد تغییر کرده است، البته پیش از این تاریخ، رگه هایی از آن در آثار بزرگانی همچون کَرَکی، رشید رضا و… هم دیده می شود؛ آنها به تدریج بیعت خاصه را به کل شهروندان توسعه داده و گفته اند که دلیل مقبولیت بیعت در آن زمان، این بوده که بیعت تکنیک محسوب می شده و امکان ارتباط با بقیه فراهم نبوده است.

در ادبیات حضرت علی هم این موضوع دیده می شود که خود امام علی (ع) می فرماید که «اگر این امکان وجود داشت همه می توانستند». بنابراین متفکران جدید اهل سنت- که به نظام فکری ما خیلی ربط ندارد- بعد از مرحوم اشماوی و پدر همسرش (نادیه سنهوری)، عبدالرزاق سنهوری، مفهوم شورا را توسعه دادند و از مفهوم شورای اهل حل و عقد به کل شورای امت حرکت کردند تا بتوانند راهی به سوی دموکراسی پیدا کنند. اما حتی با این توسعه، مفهوم بیعت باز هم یک اشوار دارد؛ درواقع شورا حقی را به شهروندان نمی دهد بلکه شورا به شهروندان تکلیف می دهد و مردم اگر هم حقی دارند، حق ناشی از تکلیف است.

اما دموکراسی های مردن از تلاقی حقوق شروع می شوند نه تکالیف. در ادبیات شیعی نیز دموکراسی از توسعه در تکلیف شروع نمی شود، بلکه از تلاقی حقوق آغاز می شود، به همین سبب نقطه عزیمت آن فرق می کند؛ ما می توانیم توضیح دهیم که مفهوم حق چگونه در ایران ظاهر می شود و چگونه مفهوم Constitutionalization از تلاقی حق ها پیدا می شود که این بیان شیعی است.

اما در بیان سنی از توسعه در مفهوم شورا و توسعه در مفهوم بیعت سخن می گویند و بحث را تعمیم می دهند البته امکانات این تعمیم دهی را هم  دارند، ولی به باورم مفهوم بیعت به حقوق منتهی نمی شود. بنابراین در بهترین حالت حتی اگر دموکراسی ذیل مفهوم امت توسعه پیدا کند، ممکن است از دیکتاتوری اکثریت سر دربیاورد، چون فرض بر این است که اهل شورا به دنبال پیدا کردن حکم شرع اند، بنابراین ممکن است اقلیت خلاف شرع باشد چون درست و غلط می شود مثل همان حرفی که در بحث های روسو هم مطرح بود.

اما در ادبیات شیعی بحث بر سر تلاقی حقوق است و حقوق اکثریت لزوما به معنای نفی اقلیت نیست. این بحث به دیالکتیک اکثریت و اقلیت باز می گردد که در درون خود پتانسیلی برای مفهوم حزب دارد. بنابراین تجربه ما متفاوت است.

یعنی همان طور که شما در آثار خود اندیشه سیاسی اهل سنت و شعیه را به قدیم و جدید تقسیم می کنید، آیا این تقسیم بندی را برای بیعت هم قائل اید؟

بله این تقسیم بندی وجود دارد اما تقسیمی است که درون اهل سنت دیده می شود، یعنی ما مربعی از تقسیم داریم: شیعه و سنی، قدیم و جدید. در شیعه قدیم و اهل سنت قدیم و اهل سنت  جدید مفهوم بیعت قوی است. اما در شیعه جدید با توجه به مفهوم غیبت، بیعت سالبه به انتفاء موضوع است، بنابراین تحلیل های نظام سیاسی در دوره مدرن از جایی شروع می شود که دیگر امام معصومی وجود ندارد.

مساله دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت

در دوره غیبت چگونه است؟ آیا در دوره غیبت به این اعتبار که امام معصوم غایب است، ظرفیتی برای گسترش بیعت در تشیّع پیدا نشد؟

بله، اما من ندیدم درباره بیعت بحث زیادی صورت بگیرد. چون اصلا وقتی که اصل حکومت بر پایه غیبت اداره شود، دچار تعلیق شده و تمام واژه هایی که در قلمروی میدانی آن اصل هستند، متلاشی می شوند؛ بنابراین وقتی از حکومت در دوره غیبت صحبت می کنیم باید ببینیم این حکومت دوباره از کجا جمع می شود. درواقع فضای میدانی جدیدی پیدا می کند و مفاهیم جدیدی را مطرح می کند که می توانیم از آنها نام ببریم.

در نظریات بیعت جدید و قدیم آیا تفویض حاکمیت به حاکم از سوی مردم صورت می گیرد یا اینکه مردم فقط نقش مویّد را دارند و آیا باز مسئله بر سر منشا حاکمیت است؟

در نظریه بیعت تفویض حاکمیت وجود ندارد؛ نظریه های بیعت به دنبال تشخیص کی هستند که صلاحیت اجرای شرع را دارد، بنابراین همانند مرجعیت به دبنال تشخیص اعلم و اصلح بودن افراد است؛ یعنی نظریه بیعت به دنبال انتخاب نیست (هرچند که در ظاهر واژه انتخاب را در درون خود دارد) بلکه به دنبال تشخیص کسی است که اهل حل و عقد بوده و شایسته است.

در نظریات جدید اهل سنت چگونه است؟

در نظریات جدید اهل سنت هم این پتانسیل هست، اما تفاوتش با قدیم این است که در نظریات جدید تعداد تشخیص دهنده ها بیشتر می شود. مثلا غزالی می گفت که یک نفر اهل شور است، در ادبیات ماوردی چند نفر (بیش از سه نفر)، در نظریه های متاخر به همه مسلمان ها توسعه پیدا می کند، اما آن مکانیزم همچنان سر جای خودش باقی است؛ درواقع امت، درستی و غلطی آن را تشخیص می دهند، مثل نظریه ولایت فقیه در مباحث خودمان، با این تفاوت که در ادبیات نصب تشخیص می دهند که چه کسی منصوب است، اما در اینجا بررسی می کنند که چه کسی شایسته است و هر زمان که احساس کردند که شایسته نیست می توانند او را عزل کنند، بنابراین گفته می شود که اهل حل و عقد چه یک نفر باشد و چه کثیر، «لهم التوریه و العزل» آنها می توانند انشا ولایت کنند و یا از ولایت عزل کنند. ولایت هم مفهوم خاصی دارد.

یک مروری هم به بحث وصایت در اندیشه شیعی داشته باشیم. فقدان چه زمینه و بستری قبل از مشروطه سبب شد که ادبیات وصایت و نظریه غیبت به حق انتخاب (امثال مباحث نایینی) و حق رای و جمهوریت ختم نشود؟

این موضوع ریشه های متفاوتی دارد. تقریبا می توان گفت که چند بار اتفاق افتاده که مسئله وصایت و حکومت در جامعه مطرح شده است: ۱٫ در دوران سقیفه؛ ۲٫ دوران حضرت علی (ع) در سال های ۳۶ تا ۴۰؛ ۳٫ در دوران انقلاب عباسیه که مناقشه را زنده کرد؛ ۴٫ دوران مغول؛ ۵٫ در دوران صفویه و بعد از آن نیز که یکی از مهم ترین نقاط عطف آن جنگ ایران و روس است.

 
جنگ ایران و روس گسلی در ایران ایجاد کرد که بعد از آن دو بحث را زنده کرد. در حوزه دولت، ایرانی ها بعد از جنگ های ایران و روس متوجه شدند که دولت مشکلاتی دارد و باید اصلاح شود. در آن زمان دولت در ایران به «دولت مستقله» معروف بود، آن زمان نخستین تلاش ها این بود که دولت مستقله را دولت مرتب یا تنظیمات کنند؛ تنظیمات میرزا سپهسالار و مستشارالدوله و ملکم و میرزا جعفر و امیرکبیر که بعدا به تدریج دولت را مشروطه کردند.

همین تلاش برای مشروطه کردن دولت، رابطه اش را با دین تضمین می کرد که این یک مسیر است. مسیر دیگر در جنگ های ایران و روس که سبب بروز این اتفاق شد، این بود که وقتی روس ها بخش بزرگی از ایران را غارت کردند، دربار سلطنت در تبریز، یعنی عباس میرزا و قائم مقام، امیرکبیر، مشیرالدوله و در کل دارالسلطنه تبریز، به این فکر افتادند که شاید با تحریک مذهب بتوانند جنگ ایران و روس را از یک جنگ ملی به جنگی مذهبی تبدیل کنند که حامیان بزرگی داشته باشد، در این زمان مرحوم قائن مقام فراهانی از علما فتاوی جهاد گرفت و این بحث مطرح شد که اصلا علما چه حقی داشتند که چنین فتوایی دهند و بحث از رابطه علما با جنگ و با عباس میرزا و روسیه، کم کم به رابطه علما و قدرت و اختیارات علما کشیده شد و به دنبال این بحث از درون ادبیات دوره ناصری، ایده ای به نام حقوق عمومی ظاهر شد که راه را برای دموکراسی در ایران باز کرد.

دوره گذار ما به طور کلی متفاوت از عثمانی است. در ایران خطایی پیدا شد که روشنفکران ما متوجه آن نشدند و آن خطا این بود: آمدند گفتند که ما می خواهیم دولت مستقله را اصلاح به دولتی تبدیل کنیم که قوانینش از درون شورا در می آید و نام این دولت را اصطلاحات تنظیمات گذاشتند.

ساختار تنظیمات زیر نظر پادشاه و سلطنت از دو مجلس تشکیل می شد که یکی از آنها قانون وضع می کرد و دیگری قانون را اجرا می کرد؛ یعنی هیئت دولت و هیئت مقننه. با این حال در این دوره مردم هنوز حقی نداشتند و پادشاه بود که مجلس را تشکیل می داد. در آن زمان روشنفکران سه الگو در جهان داشتند که از جنس تنظیمات بود: ۱٫ روسیه پطر کبیر، ۲٫ دولت نَمسه یا اتریش امروزی، ۳٫ عثمانی.

بیشتر روشنفکران ما فکر می کردند که چون دولت عثمانی مذهبی است می توان مدل آن را در ایران اجرا کرد، بنابراین ناصرالدین شاه با سلام و صلوات سپه سالار را آورد که در اصلاحات تنظیمات به بازوی قدرت تبدیل شود و افرادی همچون میرزا ملکم خان هم به مشاور صدارت اعظم تبدیل شوند.

الگوی امیرکبیر و همچنین عثمانی، روسیه بوده است، اما مشکل این بود که مذهب عثمانی سنی بود و طبق مذهب سنی خلیفه هم نماینده مذهب و هم رییس دولت است؛ یعنی قدرت قانون گذاری و قدرت اجرا را به صورت متمرکز به دست دارد.

 مساله دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت

اگر بنا به تنظیمات بود این دو را به دو جا تقسیم می کرد تا تفکیک قوا اتفاق بیفتد. اما در ایران قضیه برعکس بود، در ایران از قدیم ایده ای وجود داشت که پادشاه نه حق قانون گذاری داشت و نه حق قضاوت، بلکه فقط حق اجرا داشت، بنابراین پادشاه ایران اصلا نمی توانست تنظیماتی انجام دهد بنابراین مجبور می شد دوباره به رابطه علما با سیستم جدید برگردد و در اینجا چون راهی به تنظیمات نداشتند، راه به حقوق عمومی باز شد و در ایران تنظیمات ناتمام ماند چون تنظیمات با مدل دولت های مطلقه جور در می آمد؛ دولت ایران استبدادی بود اما مطلقه نبود و نمی توانست بدون نهاد مذهب اصلاحات را انجام دهد، زیرا بر خلاف اهل سنت پادشاه نماینده مذهب نبود بلکه به تعبیر ناصرالدین شاه در بهترین حالت «فراش باشی» مذهب بود.

اگر این گونه است مدلی که از دولت های متمرکز گرفته می شد در ایران کارایی نداشت و سپهسالار متوجه این دقیقه نبود اما افراد دیگری مثل مستشار الدوله کم کم فهمیدند که بحث بر سر تنظیمات نیست، بلکه بحث بر سر قانون و گره زدن قانون به شریعت و مذهب است، در نتیجه باید یک تبیین دینی از مفهوم قانون پیدا شود که در آنجا به چنین چیزی نیاز نبود. چون خلیفه به طور نظری نماینده مذهب بود می توانست تصمیم بگیرد و مجلس تنظیمات را درست کند، اما این اتفاق نیفتاد و بحث به سمت گفت و گوی قانون رفت و گفت و گوی قانون هم سر از مجلس مشروطه درآورد.

حال بحث بر اسر این است که قانون چیست. گفته اند که قانون دو تا بیشتر نیست؛ یکی اینکه قانون عبارت است از تبدیل حقوق مردم به مصوبات مجلس که بحث انتخاباتی از آن در می آید، دومین بحث که بعد از مرحوم نایینی مطرح شد و او اصلا متوجهش نبود این بود که چگونه شریعت را به قانون تبدیل کنیم. نایینی توضیحاتی داشت اما بعدها مرحوم امام توضیحات کامل تری در این زمینه ارائه دادند که دیگران از جمله مرحوم منتظری هم به آن پرداخته اند.

این تفاوت در قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی هم آمده است که قانون اساسی مشروطه بر سازگاری قانون و دین بحث می کند اما قانون اساسی جمهوری اسلامی به بنای قوانین بر اسلام معتقد است.

نه در آنجا هم بود، بر مبنای فقه اسلامی، هیچ قراردادی- که ناشی از حقوق طرفین هم هست- نمی تواند یک قاعده شرعی را نقض کند، بنابراین آن زمان شرط هر قراردادی که به قانون تبدیل می شد این بود که مخالف شرع نباشد و هیئت نظارت هم از همین جا درآمد که پایه شورای نگهبان بعدی شد.

به نظرم وقتی از دموکراسی در ایران صحبت می شود نمی توان به بیعت ارجاع داد اما می توان بحث را به سوی تولد مفهوم حق یا توسعه در حق الناس پیش برد و گفت که ازکجاها این حق الناس به قانون تبدیل می شود و شرطش چگونه است و مردم برای اینکه حقشان را به قانون تبدیل کنند چگونه مفهوم نمایندگی را توضیح می دهند، انتخابات، حزب و مجلس شورای ملی و موارد دیگر…

آنجا که آقای منتظری درباره انشای عقد ولایت توضیح می دهند آیا به نظریات بیعت نزدیک نیست؟

چرا به بیعت نزدیک است، اما این با ادبیات آن طرف فرق می کند. یعنی صرف نوعی اشتراک لفظی هست. به عبارتی دیگر، در میان متفکذران ما مرزهای بیعت و قرارداد درهم آمیخته است، اما هرچقدر به سمت دنیای اهل سنت می روید مفهوم بیعت به تعبیر امروزی توسعه (stretch) خاصی پیدا می کند. برای مثال ما هیچ گاه مفهوم بیعت را برای رییس جمهور به کار نمی بریم، در حالی که آنها به کار می برند و اصلا رای را ذیل بیعت می آورند و هر رای را یک بیعت می دانند، ما در ادبیات ما رای حق است. اصلا نگاهی که جامعه ترکیه به اردوغان دارد با نگاه ما به حسن روحانی متفاوت است.

حسن روحانی در اجرا، وکیل است اما او (اردوغان) نه، او عملا شبیه به فقیه ماست، درست به همین دلیل است که در ادبیات آنها چنین تفکیک هایی اصلا امکان پذیر نیست. در هر صورت خاستگاه رای و انتخابات متفاوت است و فقط در حوزه ولایت فقیه است که بحث بیعت مطرح می شود و آن هم در مرز بین مفهوم انتخاب و دنیای سنت است، اما در بقیه جاها منشا رای بیعت نیست و همه اینها از جنس وکالت است و مرحوم نایینی به درستی این بحث را توضیح می دهند، بنابراین لازم است ما ادبیات خود را با مختصات خودمان بسنجیم.

شما برای برتراویدن مسئله حق، بستر مفهومی نظریه غیبت را در مقایسه با بیعت مساعدتر می دانید؟

نه، تنها نظریه غیبت نیست بلکه تحولاتی است که از دوره قاجار می آید و بحثی را ذیل عنوان حق و حکم مطرح می کند؛ اینکه اصلا حق چیست؟ و هر انسانی چقدر حق دارد و چگونه می تواند آن را به دیگران واگذار کند از آنجایی که این مباحث می آید راه را به دموکراسی باز می کند درواقع تفکر مرحوم نایینی درباره حقوق از درون مفهوم مالکیت استخراج می شود؛ مالکیت من بر بدنم، مالکیت من بر آزادی ام و مالکیت من بر حاصل کارم. از اینجاها حق تولید شده و بعد به وکیل منتقل می شود و سپس مجلس شکل می گیرد.

این بحث با ادبیات بیعت خیلی فرق می کند، ادیبات بیعت مسیری متفاوت دارد؛ ممکن است در بعضی جاها همسایه باشند و با هم تلاقی هایی بکنند. در ادبیات متاخر ما مفهوم بیعت فقط در بحث ولی فقیه حضور دارد و آن هم فقط در نظریه های نصب و بعضی نظریه های انتخاب که آن نظریه اول نظریه آقای منتظری است. در جاهای دیگر انتخاب است. شما در ادبیات آقای بهشتی مفهوم بیعت را نمی بینید.

مساله دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت

حقی که در دوره متاخر شیعه شکل می گیرد همان law است که در غرب شکل گرفته یا right است؟

right است و همیشه تا قright نباشد law شکل نمی گیرد. ما law را به نظام حقوق ترجمه می کنیم و right را که جمع آن rights است، معادل حق ها می دانیم تا حقی پیدا شود و قانون موضوعه ای ناشی از حقوق نوشته شود تا law شکل بگیرد.

این بحث در ادبیات ما شکل گرفته و شبیه همان بحثی است که در قرن ۱۷-۱۶ در انگلستان شکل گرفت، یعنی بحثی که لاک مطرح کرد. لاک هم نظریه خود را از درون ادبیات مسیحی درآورد. ادبیات مسیحی دو نوع است. کشور ما در برابر جهان سنت شبیه به انگلستان در برابر اروپا بود، چون بقیه اروپا کاتولیک بودند اما انگلستان پروتستان بود. بقیه جهان اسلام سنی اند، ایران شیعی است.

مرحوم نایینی همانند لاک از تبلور حقوق صحبت می کند (یعنی rights) و رابطه حقوق با مالکیت. این بحث از آنجا شروع می شود که آیا این حقوق را پادشاه می تواند داشته باشد یا مردم این حقوق را به او می دهند. جالب این است که شیخ فضل الله مخالف مرحوم نایینی است.

شبیه همین بحث در الفینی ایتالیایی هست. یعنی گفت و گوها در درون ادیان ابراهیمی با هم نسبتی دارند. ادیان ابراهیمی به رغم تفاوت هایی که با هم دارند اساس شان یکی است. این مباحث در آنجا هم بوده، بنابراین این حقوقی که در ایران پیدا شده، از درون درکی است که الهیات شیعی به قضایا می دهد و ادبیات اهل سنت هنوز شبح سرگردانی است که خلافت بزرگ بالای سر آن است. ما جامعه ایران چنین چیزی ندارد و به تاسیس ملیت مستعدتر است.

اگر این فضا را به سال ۴۰ هجری ببریم (جنگ صفین)، موضع گیری حضرت علی در مواجهه با مسئله حق و انتخاب را چگونه می بینید؟

خیلی فرق می کند. جامعه ایرانی جامعه ای است که نظام تحلیلش در دوران حضور و غیبت تفاوتی بنیادین دارد. به همین دلیل هم وقتی که شما به سمت ادبیات صدر اسلام می روید، چون آن جا عنصری به نام عصمت وجود دارد ذات تحلیل هایش فرق می کند با نظام زندگی ای که به ضرورت مجبور است در دوران غیبت اداره شود.

دقیقا خود آقای نایینی از کدام وجه اندیشگی ما استفاده می کند؟ یعنی فقط از همین نظریه غیبت جهت توجیه مشروطیت و جمهوریت استفاده می کند؟

هم از غیبت صحبت می کند و هم دو مفهومی که شیخ انصاری قبل از نایینی پیدا کرده است. یکی این بود که این ها حکومت های جور را تحریم می کردند…

یعنی آن دوران تعلیق و تحریم را می گویید در آن دوران چه نظریه سیاسی ای بود؟

هیچ چیز. اسمش را گذاشته بودند نظریه تعطیل، یعنی می گفتند دوران غیبت دوران تعطیل حکومت است، چون معصوم نیست. حالا که معصوم نیست هر حکومتی باشد غاصب است. چون غاصب است، جائر است و مقابله و نداشتن همکاری با ظلم و ستم هم واجب است. این بحث را مرحوم نایینی این طور می گوید که اگر ما نمی توانیم حکومتی عادل تشکیل بدهیم به این دلیل است امام حضور ندارد و اگر ما نمی توانیم با حکومت های جور کنار بیاییم راه مان برای زندگی چیست؟ بعد می گوید که ما می توانیم دو کار کنیم: در حوزه شرعی که علما هستند، تبلیغ احکام دین و قضاوت و… شود، در حوزه عرفی هم مردم قراردادی می بندند و حکومتی را درست می کنند.

این حکومت ناشی از حقوق مردم است. یعنی خود مردم برای اینکه بتوانند بهتر زندگی کنند، برای اینکه بتوانند جلوی دزد را بگیرند، برای اینکه بتوانند نظم را برقرار کنند، اشتغال ایجاد کنند، قرارداد می بندند و دولتی را می سازند. بحث دارد از این جا آغاز می شود.

ولی حق قضا در مشروطه برای علما باید محفوظ می ماند مثلا مرحوم آخوند هم با بحث تفکیک قوا به صورت تام مخالفت کرد و قضا را حق روحانیت دانست.

بحث های مخالفت مرحوم نایینی با آخوند مخالفت درون گفتمانی است، یعنی دو گفتمان جدا نیستند. به این معنا که اختلاف نظری در جزییات رابطه علما با مفهوم قضاوت وجود داشت. این بحث اشکال چندانی ندارد. بحث سر این است که علمای شیعه و متفکران ایرانی در صدد تاسیس دولتی هستند که این دولت نه معصوم است، نه سلطنتی است، به همین سبب وارد نظریه قرارداد می شوند.

در سیر اندیشه سیاسی، بیاییم به مسئله ای امروزی تر بپردازیم. چون اصلا ما در پیش نویس قانون اساسی بحث ولایت فقیه را نداریم. ولی بعدا در قانون اساسی آمد. آیا سیر اندیشه ای بالا با دولت دینی نسبت دارد یا انقطاع آن اندیشه است که به دولت دینی منجر شده است؟

بله نسبت دارد، تغییراتی هم پیدا می کند. می خواهم بگویم که گر ما بحث را به صورت ترتیب تاریخی پیش ببریم، بحث سر این است که جامعه شیعی به دنبال تاسیس دولتی در دوره غیبت است که این دولت نه معصوم است و نه سلطنتی و جائر. بنابراین قراردادی درست می کند، نهادهایی درست می کند و شرطش این است که این زندگی مخالف شرع نباشد. و برای تضمین اینکه مخالف شرع نباشد نهادی به نام هیئت نظار تشکیل می دهد. اما وقتی که نگاه می کنیم، در تحولات بعدی، ما شاهد این هستیم که این هیئت نظار توانایی نظارت را پیدا نمی کند. یعنی خیلی راحت دارند این ها را کنار می گذارند.

 مساله دموکراسی در ایران از زاویه بیعت و ولایت
در دوره جمهوری اسلامی، به دلیل این نگرانی که مبادا روزی دوباره از دورن این سیستم یک رضاشاه پیدا شود، ولی فقیه را گذاشتند که بعدا تحولات دیگری از درون آن درآمد. یعنی به تجربه ناموفقی باز می گشت که از دیدگاه رابطه دین و دولت در مشروطه بود.

آیا این حق انتخاب را، نسبت به مشروطه، محدود نکرد؟

چرا. ولی بحث سر این بود که هچ وقت تحولات نظام سیاسی بی خطر نیست؛ به تدریج محدود کرد. یعنی وقتی که شما از پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی تا مصوبات مجلس بررسی قانون اساسی را تا سال ۱۳۶۸ نگاه می کنید، متوجه می شوید که به تدریج اختیارات مردم در حال کاهش است.

اما بحث سر این است که چرا این اتفاق افتاده، کمی بر می گشت به آن ترسی که در آن بود؛ همان بحثی که از مرحوم بازرگان نقل است حالا این چقدر درست است یا نه. واقعا این بود که در مشروطه علما اعتماد کردند و به روشنفکران و باختند. در جمهوری اسلامی روشنفکران اعتماد کردند به علما و باختند. بحث سر آن نیست. بحث سر آن است که ما چکار باید کنیم که وضعیت دوباره تعدیل شود که این بحثی جدی است.

شما چشم انداز بخش هایی از این نظریه ای که از درون نظریه غیبت شیعی درآمده را در بحث حق انتخاب توضیح دادی. چشم انداز گذار این را چگونه می بینید؟

به لحاظ تحلیلی می گوییم؛ دو چیز هست و خطر هم دارد. می گویند که هیچ نظریه ای عقب نشینی نمی کند، مگر اینکه به منتهی الیه خسارتش برسد. نظریه مشروطه هم تا زمانی که جامعه نتوانست دولت داشته باشد، عقب نشینی ن کرد و به آنارشیسم رفت. یعنی در دولت مشروطه آنقدر نگران استبداد بودند که هیچ کس هیچ قدرتی پیدا نمی کرد تا دولت را جمع کند. تا جایی که رضاخان با ۱۴۰۰ سرباز آمد، مجلسی با این کبکبه نتوانست ۱۶۰۰ سرباز جمع کند و جلوی او بگذارد.

یعنی دولت به دلیل ترس از اقتدار به سمت فروپاشی رفت. از این طرف در جمهوری اسلامی دولت می رود به سمت اقتدار. این هم اگر به منتهی الیه اش برسد آسیبش خواهد آمد و به تدریج که جامعه احساس می کند که این به سمت اقتدار می رود ایده های بعدی پیش می آید. جامعه ایران در یکصد و خرده ای سال گذشته در حال تجربه بوده است و جامعه ای نامستقر است. هنوز نتوانسته است استقرار کاملی داشته باشد. یعنی جامعه ای است که همچنان از خودش می ترسد. چون از خودش می ترسد دائم دارد اقتدار را افزایش می دهد تا مبادا نبود قدرت جامعه را شل کند. ولی اقتدار هم اگر به متهی الیه خودش برسد همان آسیب آنارشسیتم را خواهدداشت.

بحث تفکیک قوا در نظریه سیاسی شیعه چگونه دیده می شود؟

نظریه های حقوق از همان ابتدا که مطرح شد در ذات خود تفکیک قوا داشت؛ یعنی پتانسیلی دارد. بعدها در ادبیات مرحوم امام هم ایده ای پیدا شد که حتی اخیتارات بحث قضا را هم به منتخبان مردم می داد و چیزی با عنوان خطابات قانونی داشت. این مشکلی نداشت. تفکر شیعی، مثل هر تفکر دیگر، پتانسیل های متفاوت دارد. بحث سر این است که شعیان توان تنظیمش را داشته باشند که کجا می توانند به بالانس برسند.

جامعه ما و حوزه فکری اش در رابطه با سیاست و مذهب، هنوز نتوانسته به یک نقطه تعادل برسد. یا آن این را می خورد، یا این آن را و هر کدام که دیگری را می خورد خودش را هم می خورد. یعنی اگر سیاست، مذهب را بخورد خود سیاست هم نابود می شود. اگر مذهب، سیاست را بخورد خود مذهب هم خورده می شود. نشانه هایش الان واگرایی هایی است که ما در جامعه می بینیم. این چیزی است که اتفاق می افتد.

آن در نظریه عصمت است. در جایی است که امام معصومی وجود داشت. چون ادبیات ما ادبیات مهمی است. ایشان معتقد است که امام حتی معصوم هم باشد نمی تواند حکومت کند، مگر اینکه با او بیعت کنند. نظریه های سیاسی که در غیاب معصوم طراحی می شود، شاه کلیدی متفاوت است. چون آن جا معصوم بود، امامی هست. ولی این جا بحث این است که جامعه در غیاب امام چگونه فعلا خودش را به گونه ای اداره کند که ظلم کمتر شود و نظم بهتر شود. ما هنوز داریم تجربه می کنیم.

یعنی جامعه ایران هنوز دارد تجربه می کند که باید چکار کند؟ جامعه ایران سه تجربه ناموفق داشته، در ین حال تجربه موفقش را هم داشته است؛ یکی آشتی بین مذهب و سیاست در دروه مشروطه است که سرانجام سر از آنارشیسم درآورد، دومی کنار گذاشتن مذهب و غلبه سیاست بر مذهب است که از دولت رضاشاهی سر درآورد و سرنوشتش هم قیام های مذهبی علیه آن بود.

و سومی تغلیظ مذهب و حضور خداکثری مذهب در صحنه سیاست است که عکس العمل های امروز را در می آورد و نشان می دهد که اگر این عکس العمل ها این طور توسعه پیدا کند گرایش های مذهب گریزی زیاد می شود. جامعه ما به تعادل نیازدارد و شرطش این است که اولا راه طی شده را یک بار با دقت مطالعه کند. مخصوصا در این جریان که شتاب تاریخ تندتر است. قبلا این طور نبود. قبلا این طوربود که حرکت جامعه آرام و بطئی تر بود، و متفکران فرصت های برای ترمیم داشتند ولی الان این طور نیست.

داوود فیرحی، دکترای علوم سیاسی، استاد دانشگاه تهران، سطح خارج تحصیلات حوزوی


منبع: برترینها

جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند

برترین ها: زندگی همیشه بر وفق مراد ما پیش نمی رود. گاهی همه چیز بهم می ریزد و ما می مانیم و دنیایی که روی سرمان خراب می شود. همه ما در زندگی سختی کشیده ایم. مشکلات مالی، خانوادگی، عاطفی و شغلی… می توانند زندگی ما را پر از استرس کنند، در این شرایط ما ناامید و ناتوان می شویم و فکر می کنیم که از پس آنها بر نمی آییم. اما به راستی در این شرایط چه کاری باید کرد؟ 

در اینجا ما به شما می گوییم که هنگام شکست و ناراحتی، چه چیزهایی را به یاد آورید تا روحیه تان بهتر از قبل شود و امید به زندگی تان را بازیابید.

این درد موقتی است

مهم نیست که مشکل شما چیست؟ مشکلات مالی، خانوادگی یا حتی شکست عشقی… در این شرایط آنچه اهمیت دارد این است که به یاد آورید  مشکلات تان موقتی اند و شما بار دیگر رنگ خوشی را خواهید چشید. اگر سعی کنید با خودتان فکر کنید که هیچ مشکلی تا ابد دوام ندارد، آن را راحت تر تحمل خواهید کرد.

نگران نباشید

نگرانی تنها شما را عصبی می کند و تمرکزتان را برای حل مشکلات از بین می برد. اگر شما در مورد چیزی که نسبت بدان هیچ کنترلی ندارید نگران باشید، تنها وضعیت را بدتر می کنید. به جای آن سعی کنید که تمرکزتان را بر قدم های بعدی بگذارید تا دیگر پشیمانی به سراغ تان نیاید. اگر کارتان را از دست دادید، نگرانی در مورد این که چگونه قبض هایتان را بپردازید، هیچ باری از روی دوش تان کم نخواهد کرد. بنابراین بهتر است که برنامه ای برای ادامه مسیر خود بریزید و طبق آن پیش روید. مثبت اندیش باشید تا اتفاقات مثبت برایتان رخ دهد.

 جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند

شما مسئول مشکلات دیگران نیستید

زمانی که شما دچار مشکل می شوید، نباید دیگران را درگیر خود کنید، پس تا جای ممکن عقب بکشید و سعی کنید که خودتان از پس مشکلات تان بر آیید. خلاف این موضوع نیز صادق است. بدین معنی که اگر چه کمک کردن به دیگران کار بسیار خوبی است اما شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. پس اجازه ندهید که مشکلات دیگران دغدغه ذهنی شما شوند. اولویت زندگی شما در درجه اول خودتان هستید.

 از حرکت نایستید

هنگامی که در زندگی احساس شکست می کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که از حرکت نایستید و به راه خود ادامه دهید. حتی اگر تمام راههای مقابل تان بسته است، به عقب باز گردید و راه دیگری را انتخاب کنید اما یادتان باشد که هیچگاه از حرکت نایستید. شکست بدین معنی نیست که شما باید از تمام خواسته ها و آرزوهایتان دست بکشید. زندگی سخت است اما شما قوی تر از سنگ هایی هستید که زندگی در مقابل شما پرتاب می کند.

آنچه می ترسید را انجام دهید

اگر احساس می کنید راههایی که انتخاب کرده اید به بن بست رسیده اند و هیچ راهی دیگری برایتان وجود ندارد، شاید بد نباشد که راه جدیدی را در پیش گیرید، راهی که همیشه از قدم برداشتن در آن هراس داشتید. ترس از تغییرات طبیعی است اما ترس و نگرانی زیاد شما را از پیشرفت باز می دارد. حتی اگر فکر می کنید که غیر ممکن است، نفسی عمیق بکشید و قدم اول را بردارید. آنوقت خواهید دید که چقدر مسائل را بزرگ کرده بودید.

گریه کردن بد نیست

حتما برای شما هم اتفاق افتاده که بغض راه گلویتان را بگیرد اما از سرازیر شدن اشک هایتان خودداری کنید. یادتان باشد که گریه کردن نه تنها بد نیست بلکه شما را سبک تر نیز می کند. زمانی که مشکلات گریبان مان را می گیرند و در غم دست و پا می زنیم، احتیاج داریم که انرژی خود را به گونه ای تخلیه کنیم. گریه کردن نشانه ضعف شما نیست. پس گریه کنید و ببینید که پس از آن چقدر ذهن تان آزاد می شود و بهتر می توانید تصمیمات زندگی تان را بگیرید.

 جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند

شما بر زندگی تان کنترل دارید

حتی اگر در حال حاضر کنترل امور از دست تان خارج شده و فکر می کنید که نمی توانید کنترل زندگی تان را به دست گیرید، ناامید نشوید. زندگی شما توسط دیگران یا حتی ستاره ها که کنترل نمی شود، این خود شمایید که بر روند آن تاثیر می گذارید. بنابراین با وجود حتی بدترین مشکلات، باز هم بدانید که قدرت شما به حدی است که قادرید زندگی تان را بر وفق مرادتان تغییر دهید.

همه آدمها در زندگی شان مشکل دارند

 بد نیست که گاهی به زندگی دیگران نگاهی بیاندازیم. ممکن است که نوع مشکلات دیگران با نوع مشکلات شما فرق کنند اما در نهایت همه در زندگی شان کمبودها و سختی هایی دارند، بنابراین شما تنها نیستید. حتی می توانید با افرادی که مشکلاتی چون شما دارند، صحبت کنید تا از شدت دردهایتان کاسته شود.

نیمه پر لیوان را ببینید

بله! حق با شماست.. زمانی که در مشکلات تان دست و پا می زنید، دیدن نیمه پر لیوان کار ساده ای نیست اما شما باید تمام تلاش تان را بکنید. به عنوان مثال اگر در رابطه عاطفی تان شکست خوردید، این را به عنوان فرصتی برای پیدا کردن عشق واقعی تان ببینید، یا زمانی که کارتان را از دست می دهید به این فکر کنید که می توانید به دنبال شغل بهتری باشید. بدبینی می تواند زندگی شما را از این رو به آن رو کند، بنابراین خودتان را با دست هایتان در دام آن نیاندازید.

 جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند

شکرگذار باشید

حتما در روز زمانی را برای راز و نیاز با خدای خود خالی کنید. در این زمان به تنها چیزی که باید تمرکز کنید، اتفاقات مثبت است. به دارایی های مثبت زندگی تان فکر کنید و خدا را بابت آنها شاکر باشید. آنوقت می بینید که چقدر زندگی تان آرام تر و متمرکزتر از قبل خواهد بود.


منبع: برترینها

راه‌های درمان سریع "سردرد"

اکثر افراد دچار سردرد می‌شوند. بر اساس نوع سردرد، درمان‌های متفاوتی وجود دارد. اما اینجا راه‌هایی برای کاهش سریع درد ارائه‌شده که کمک می‌کنند قبل از وخیم شدن سردرد، آن را کنترل کنید.

فرادید| اکثر افراد دچار سردرد می‌شوند. بر اساس
نوع سردرد، درمان‌های متفاوتی وجود دارد. اما اینجا راه‌هایی برای کاهش سریع درد ارائه‌شده
که کمک می‌کنند قبل از وخیم شدن سردرد، آن را کنترل کنید.

۱٫ نوع سردرد را تشخیص دهید

سردردها از این قبیل‌اند: سردرد ناشی از استرس،
سردرد عصبی، سردر مزمن روزانه، میگرن و بسیاری دیگر. شناخت نوع سردرد سبب می‌شود
بهترین راه درمان را پیدا کنید.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۲٫ مصرف سریع قرص مسکن

اکثر مسکن‌ها بعد از یک الی دو ساعت اثر می‌کنند.
بنابراین به‌محض شروع درد، از مسکن استفاده کنید. اما اگر کار از کار گذشته و در
اوج درد هستید، مصرف ایبوپروفن، ناپروکسن، آسپرین و یا اسپری بینی کپسایسین از شدت
درد می‌کاهد.

·
از این داروها به‌صورت روزانه و به‌منظور
پیشگیری از سردردهای احتمالی استفاده نکنید.

·
اگر هفته‌ای سه بار از داروهای مسکن استفاده می‌کنید،
به پزشک مراجعه کنید. زیرا به‌ مرور زمان دیگر مسکن‌ها عمل نمی‌کنند و دچار
“سردرد برگشتی” خواهید شد.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۳٫ تشخیص زمان درست برای دریافت کمک‌های پزشکی

اگر سردرد شما با علائم دیگری همراه شود، ممکن
است نشانه خطر بزرگ‌تری مانند سکته، انسفالیت یا مننژیت باشد. اگر سردرتان به همراه
موارد زیر بود بلافاصله به پزشک مراجعه کنید:

·
مشکل در بینایی، راه رفتن یا حرف زدن

·
گرفتگی گردن

·
تهوع و استفراغ

·
تب بالا

·
غش کردن

·
بی‌حسی در یک سمت بدن

·
احساس ضعف یا بی‌حسی

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۴٫ در مصرف کافئین دقت کنید

کافئین می‌تواند اثر دوگانه داشته باشد. ممکن
است گاهی به التیام سردرد کمک کند، اما به‌ مرور زمان و با اعتیاد به کافئین، منجر
به سردردهای بیشتر می‌شود.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۵٫ آب زیاد بنوشید

کم‌آبی در بدن منجر به سردرد می‌شود. به‌محض
شروع سردرد، یک لیوان بزرگ آب بنوشید و در طول روز نوشیدن فنجان‌های کوچک آب را
ادامه دهید. به‌مرور دردتان کاهش می‌یابد. مردها باید روزانه ۱۳ فنجان (۳ لیتر) و زن‌ها
۹ فنجان (۲٫۲ لیتر) آب بنوشند.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۶٫ استراحت در مکانی آرام و تاریک

مکانی تاریک و ساکت پیدا کنید و به مدت ۳۰ دقیقه
دراز بکشید. پرده‌ها را بکشید، چراغ‌ها را خاموش‌کنید و بر روی تنفستان تمرکز کنید.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۷٫ تمرین‌های آرامش عضلات

تمرین پیشرفته آرامش عضلات به تسکین درد کمک می‌کند.
دیگر تمرین‌ها مانند یوگا و مدیتیشن که بر آرامش تمرکز دارند هم مؤثرند.

دراز بکشید، چشم‌هایتان را ببندید و نفس عمیق
بکشید. عضلات پیشانی را به مدت ۵ ثانیه منقبض کنید. سپس عضلات را رها کرده و بر حس
آرامش تمرکز کنید.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۸٫ از کمپرس سرد استفاده کنید

قرار دادن چیزی نرم و سرد بر روی پیشانی و چشم‌ها
رگ‌های خونی را منقبض کرده و درنتیجه التهاب را کاهش می‌دهد. اگر مرکز درد شقیقه
یا سینوس‌ها باشد، این روش بسیار مؤثر خواهد بود.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۹٫ ماساژ صورت و سر

ماساژ گردش خون را بیشتر کرده و سردرد را کاهش می‌دهد.
این روش برای سردردهای عصبی بسیار مؤثر است.

انگشت‌های شست را روی شقیقتان قرار دهید و با اندکی
فشار حرکت‌های کوچک و دایره‌ای انجام دهید. در حمام نیز می‌توانید پوست سرتان را
ماساژ دهید.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۱۰٫ ماساژ گردن و شانه

گردن و شانه‌هایتان را ماساژ دهید. گرفتگی گردن
و شانه‌ها می‌تواند سبب سردرد شود.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

۱۱٫ تمرینات تنفسی

گاهی اوقات تنفس عمیق درمان سردرد است. همیشه
تنفس می‌کنیم، اما باید بر تنفس عمیق و منظم تمرکز کنیم. با این نوع تنفس در عرض
چند دقیقه سردردتان بهتر می‌شود.

چگونه از شر سردرد خلاص شویم؟

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

علایم "گرمازدگی" و درمان "گرمازدگی"

فرادید| در سال‌های اخیر که لایه ازن از شکل طبیعی خارج شده و روز به روز زمین را گرم‌تر از قبل می‌کند، شروع تابستان در برخی کشور‌ها به یک معضل اساسی تبدیل شده است.

به گزارش فرادید، آفتاب زمانی که به کشورهای آسیایی یا شرقی‌تر می‌رسد، تبدیل به یک دشمن خانمان‌سوز می‌شود که می‌تواند حتی باعث مرگ آدم‌ها شود. در ایران طی چند سال گذشته گرمای هوا در تابستان مشکلات زیادی برای مردم به خصوص در جنوب کشور ایجاد کرده است.

مهم‌ترین اتفاقی که در روزهای گرم و آفتابی می‌افتد بروز گرمازدگی و معضلات ناشی از آن است. بدترین قسمت گرمازدگی هم عدم اطلاع کافی از عوامل بروز، راه‌های پیشگیری و درمان سریع آن است. گرمازدگی به نوعی بیماری فصلی و موقعیتی است که در صورت آگاه نبودن از آن می‌تواند موجب مرگ افراد شود.

گرمازدگی چیست؟
گرمازدگی یک وضعیت جدی است که نباید نادیده گرفته شود. در واقع یک فرایند گرمایشی که از طریق قرار گرفتن در معرض آفتاب ایجاد می‌شود. زمانی این اتفاق می‌افتد که بدن انسان برای مدت طولانی زیر نور مستقیم آفتاب باشد و دمای بدن به ۱۰۵ درجه فارنهایت یا بالاتر برسد. (دمایی بالاتر از ۴۰ درجه سانتیگراد).

درمان گرمازدگی 

گرمازدگی یک وضعیت جدی است که نباید نادیده گرفته شود 

یکی از مشکلاتی که زمان گرمازدگی ایجاد می‌شود سردگمی افراد است. اگر شما با فردی روبه رو شدید که علایم گرمازدگی را دارد باید با اطلاع کامل از شرایط به او کمک کنید و در صورت لزوم او را به پزشک برسانید.

علایم گرمازدگی
گرمازدگی انواع مختلفی دارد که علایم آن گاهی خفیف و گا‌ه شدید بروز می‌کند. در مواردی که گرمازدگی خفیف باشد با درمان‌های سرپایی هم می‌توان به فرد کمک کرد، ولی در مواقعی که شدت گرمازدگی بالاست، باید سریع به پزشک مراجعه کرد.

ضعف و خستگی، کشیدگی و درد عضلات، استفراغ و تهوع، پوست رنگ پریده و چسبناک، بالا رفتن دمای طبیعی بدن، گرفتگی عضلات، سرگیجه، ضعف و غش و سردرد از علایم کلی است که اول از همه در فرد بروز می‌کند و هر کسی در این شرایط متوجه حالت گرمازده خود می‌شود.

درمان گرمازدگی 

 زمانی که افراد در گرمای زیاد فعالیت داشته باشند گرمازدگی شدیدتر می‌شود

زمانی که افراد در گرمای زیاد فعالیت داشته باشند این حالت شدیدتر می‌شود و با علایمی نظیر سرگیجه عدم هوشیاری و رنگ پریدگی پوست، تنفس سریع و سطحی، نبض ضعیف، ضعف و تعریق بدن آشکار می‌شود.

در صورت شدت گرمازدگی فرد ممکن است به حالت اغما هم فرو برود که در این صورت باید قبل از هرکاری به اورژانس خبر داد.

کمک رسانی
اولین روشی که برای کمک به فرد گرمازده می‌توان انجام داد زنگ زدن به نیروهای امداد است. زمانی که با امداد تماس می‌گیرید باید علایم بیمار را دقیق اعلام کنید تا آن‌ها بتوانند در صورت لزوم راهنمایی‌های اولیه را به شما بکنند و تا رسیدن نیرو‌ها شما به فرد کمک کنید.

زمانی که علایمی مثل تشنج، سرگیجه، دمای بالای بدن، بیحالی و افتادن روی زمین و گاهی از حال رفتن را مشاهده کردید احتمال اینکه فرد دچار گرمازدگی شده باشد بسیار زیاد است. دقت کنید که گرمازدگی می‌تواند علایمی از داخل بدن هم داشته باشد که قابل مشاهده نیستند. گرفتگی عضلات و فشار روی کلیه‌ها یکی از این نمونه هاست که در آزمایش با تغییر رنگ ادرار قابل مشاهده است.

درمان گرمازدگی 

بهترین جا برای سریعتر خنک شدن فرد پشت گردن، کشاله ران و زیر بغل است 

اگر فرد دچار شک یا از حال رفتگی شد اطراف او را خالی کنید وسیله‌ای زیر سرش بگذارید که دچار ضربه نشود. در این شرایط چون دمای بدن فرد بالاست و علایمی شبیه تب دارد مصرف داروهای تب بر ممکن است وضعیت را بدتر کند و گاهی باعث خونریزی هم بشود که این اتفاق روند درمان را مختل می‌کند. بنابراین سعی کنید به جای دادن دارو از راه‌های دیگری برای کمک رسانی استفاده کنید.

یکی از بهترین راه‌ها خنک کردن فرد است. تا زمان رسیدن امداد شما وقت دارید لباس‌های فرد را سبک و خنک کنید. او را به محلی که ترجیحا سایه باشد برسانید. اگر دسترسی به حمام دارید او را با اب خنک کنید. ولی، چون اکثرا این اتفاق در خیابان و فضاهای باز می‌افتد سعی کنید با آب خنک و تکه‌های یخ به فرد کمک کنید.

دقت کنید که بهترین جا برای سریعتر خنک شدن فرد پشت گردن، کشاله ران و زیر بغل است. اگر بتوانید در این نواحی کیسه‌های یخ بگذارید کمک بزرگی به فرد کرده اید. اگر فرد هشیار است به او آب خنک برای خوردن بدهید.

یادتان باشد خنک کردن با الکل یک روش قدیمی است که این روز‌ها رد شده است. چون الکل بدن را خیلی سریع خنک می‌کند که این نوسانات دما میتواند برای بدن خطرناک باشد. پس بهتر است با آب خنک این کار را انجام دهید. ممکن است زمان بیشتری ببرد، اما اثر مخربی ندارد. اگر بتوانید محلول‌های نمک و شکر (ORS) به فرد بدهید خیلی برای بدن مفید خواهد بود. این کار باعث می‌شود تا نمک بدنش را از طریق عرق کردن از دست ندهد. البته اگراین محلول در دسترس نبود همان آب ساده هم کافیست.

درمان گرمازدگی 

پس بهتر است با آب خنک دمای بدن فرد گرمازده را پایین آورد

در این حالت بیمار دچار نگرانی و اضطراب شدید خواهد بود. بهتر است به او برای آرامش کمک کنید. تمرکز اورا به هرچیزی غیر از گرما و آفتاب سوق دهید. سعی کنید او را با حرف زدن آرام کنید و اطمینان دهید که نیروهای کمک در راهند. در جریان باشید که اضطراب فقط تپش قلب را زیاد و عملکرد خنک کردن بدن را مختل می‌کند. عضلات بدن بیمار را ماساژ دهید. این کار باعث گردش خون و جلوگیری از گرفتگی عضلات می‌شود.

یکی از علایم گرمازدگی از حال رفتن و افتادن روی زمین است. بهتر است فرد را روی زمین بخوابانید. در صورتی که فرد از حال رفت او را به سمت چپ بدنش بخوابانید پای راست اورا خم کنید. این حالت را به اصطلاح ریکاوری می‌گویند. دهان فرد را بررسی کنید تا متوجه وجود حالت تهوع شوید. سمت چپ بدن به دلیل وجود قلب درین سمت بهترین جهت برای گردش خون است.

پیشگیری
از آنجایی که همیشه پیشگیری کردن بهتر از درمان است برای این مشکل هم بهتر است سعی کنیم از بروز آن جلوگیری کنیم تا به فکر درمان باشیم. گرچه در بسیاری موارد پیشگیری امکان پذیر نیست، اما بهتر است راه‌های آن را بدانیم تا در صورت امکان انجام دهیم.

برخی گروه‌های سنی بیشتر از دیگران در معرض گرمازدگی هستند. افراد مسن، نوزادان، بیمارن قلبی، کلیوی و دیابتی و افرادی که کارهایی در فضای باز دارند مثل کشاورزان یا کارگران ساختمانی. این افراد باید برای جلوگیری از گرمازدگی حتی الامکان در روزهایی که هوا بیش از حد طبیعی گرم است از منزل خارج نشوند.

برای مثال اگر عادت دارید در فضای باز ورزش کنید سعی کنید در این روز‌ها اینکار را فراموش کنید، چون بیشتر از فواید ورزش به ضرر شما تمام می‌شود. البته کسانی که کارشان در فضای باز است و در واقع چاره‌ای ندارند باید از راه‌های دیگری برای پیشگیری از بیماری اقدام کنند. مصرف برخی از دارو‌ها در روزهای گرم فعالیت بدن را به سمت گرمازدگی مختل می‌کند. در این روز‌ها به داروهایی که می‌خورید دقت کنید.

درمان گرمازدگی 

اگر ضرورتی برای خروج از منزل ندارید این روزهای گرم را در خانه بمانید 

دمای هوا را حتما چک کنید. اگر ضرورتی برای خروج از منزل ندارید این روزهای گرم را در خانه بمانید و کودکان را از خانه خارج نکنید. در مناطق شلوغ شهری همیشه دمای هوا چندین درجه بالاتر از روستا‌ها و شهرهای کوچک است. اگر در این شهرهای شلوغ زندگی می‌کنید باید موارد زیادی را برای حفظ سلامتی خود در روزهای گرم رعایت کنید. بالا رفتن دمای هوا در شهرهای شلوغ دلایل زیادی دارد که اثرات مخربی هم در فصل گرما همراه آن است. بهتر است در این شرایط لباس‌های خنک‌تر با رنگهای روشن بپوشید.

اگر مجبور به کار بیرون از خانه و فضای بسته هستید، سعی کنید بیشتر در سایه باشید، از کرم‌های ضد آفتاب استفاده کنید و علاوه بر لباس‌های خنک کلاه‌های لبه‌داری بگذارید که مانع تابش مستقیم آفتاب روی صورتتان شود.

یکی از دلایل بروز گرما زدگی نشستن در ماشین‌های داغی است که مدت‌ها زیر آفتاب مانده است. سعی کنید قبل از سوار شدن ماشین را خنک کنید و از تن‌ها گذاشتن بچه‌ها در این ماشین پرهیز کنید. بچه‌ها به دلیل آسیب پذیر بودن حتی برای چند دقیقه در این هوا دچار گرمازدگی می‌شوند.

اگر باید در فضای باز ورزش کنید ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعدازظهر را فراموش کنید، این زمان اوج گرما و تابش خورشید است. در روزهای گرم از مصرف کافئین زیاد خودداری کنید، نوشیدن آب خنک و مایعات خنک کننده تاثیر بهتری خواهند داشت. آن‌ها فعالیت بدن را به سمت خنک شدن هدایت می‌کنند.

بهترین نوشیدنی‌ها
بدون شک آب خنک در این فصل بهترین و سالم‌ترین نوشیدنی است. اما اگر سعی کنید آب خنک را خالی نخورید هم بهتر است لیمو ترش و خاکشیر در آب می‌تواند بیشتر به خنک شدن شما کمک کند. خاکشیر سرشار از ویتامین C است و در این روزهای گرم بسیار مفید است. در روزهای گرم سعی کنید بین ۱. ۵ تا ۲ لیتر آب بنوشید.

نارگیل میوه‌ای گرمسیری است، اما نوشیدن آب آن در تابستان به خنک شدن بدن کمک می‌کند. این نوشیدنی کم شیرین است و می‌تواند جایگزین خوبی برای آب خنک باشد.

شیرکاکائو اگر خنک و کم شیرین باشد می‌تواند در فصل گرما به خنک شدن شما کمک کند. این نوشیدنی علاوه بر آب، کلسیم و پروتئین بدن را تامین می‌کند.

اسموتی ها، چون سرشار از میوه هستند برای تامین آب بدن مفیدند. در این فصل به جای خوردن نوشیدنی‌های خیلی پرکالری و شیرین مثل نوشابه بهتر است از میوه و اسموتی استفاده کنید. نوشابه‌ها در رفع عطش خیلی موثرند، اما تاثیر آن‌ها موقتی است و فقط قند بدن را افزایش می‌دهند. بنابراین بهتر است به جای نوشیدن نوشابه از تخم شربتی با کلسیم بالا استفاده کنید. مخلوطی از خاکشیر و تخم شربتی که با سکنجبین شیرین شود یک نوشیدنی خنک و سازگار با این فصل است.

درمان گرمازدگی 

اسموتی ها، چون سرشار از میوه هستند برای تامین آب بدن مفیدند 

شربت خیار و سکنجبین نیز ترکیب خوبی برای فرار از گرماست. سعی کنید همیشه یک پارچ نوشیدنی خنک در یخچال داشته باشید.

برای نوشیدن آب میوه سعی کنید نوع خانگی آن را مصرف کنید. نوشیدن آب میوه هم تاثیر زیادی در خنک شدن بدن دارد.

نوشیدن چای و قهوه به میزان زیاد و خیلی داغ در هوای گرم خیلی خوب نیست. در صورتی که تمایل به نوشیدن دارید سعی کنید آن را ولرم مصرف کنید.

برخلاف تصور عامه مردم نوشیدن آب خیلی سرد و پر از یخ اصلا به خنک شدن بدن کمک نمی‌کند. این کار باعث ایجاد کرامپ‌های شدید در معده می‌شود؛ و باعث شوک در بدن می‌شود.

نوشیدنی‌ها گازدار به هر شکلی که باشند در رفع عطش تاثیر موقتی دارند و به دلیل وجود قند بالا آب بدن را کم می‌کنند. نوشیدنی‌های انرژی زا نیز به دلیل کافئین بالا هرچه کمتر مصرف شوند بهتر است.

یکی از راه‌های فرار از گرما در روزهای داغ تابستان ماندن در خانه یا رفتن به سفرهای ییلاقی است، اما این کار‌ها فقط به شکل موقتی تاثیر دارند. بنابراین افرادی که در مناطق گرمسیری زندگی می‌کنند یا تابستان‌های داغی دارند باید همه شرایط را برای سلامتی خود مهیا کنند.

اگر نکات ایمنی قبل از گرمازدگی را رعایت کنید راحت‌تر می‌توانید در مناطق گرمسیری دوام بیاورید؛ و با دانستن علایم این بیماری فصلی و شناخت راه‌های درمان هم می‌توانید به خود و دیگران کمک کنید. همیشه بدانید که بهترین راه برای کمک، خبر کردن امداد است. پس بهتر است قبل از هر اقدامی به آن‌ها اطلاع دهید و بعد خودتان شروع به کمک رسانی کنید. چون ممکن است یک راه اشتباه منجر به خطرات بدتری شود.


منبع: فرادید

در زندان‌های دنیا چه می‌گذرد؟

بَز دری‌سینگر استاد انگلیسی دانشکدۀ عدالت کیفری نیویورک است. او رسالت خود را فراتر از دانشگاه می‌داند و، برخلاف بسیاری از استادان، برج عاج‌نشینِ آکادمی نیست. او به میان زندانیان می‌آید، برای آن‌ها کلاس‌‌هایی در سطح دانشگاه تشکیل ‌می‌دهد و معتقد است برای زندانی‌ها هر واژه قطره‌ای از آزادی است. کتاب اخیر دری‌سینگر، «ملت‌های دربند»، گلچینی است از خاطرات بازدید‌هایش از زندان‌های جهان: از آفریقا گرفته تا تایلند و استرالیا.

در زندان‌های دنیا چه می‌گذرد؟

 
لوس آنجلس ریویو آو بوکز — من، به‌عنوان کسی که در زندان تدریس کرده‌ام، می‌توانم دیدگاه خانم بَز دری‌سینگر را بفهمم. وقتی به کلاسی پا می‌گذارید و گِردتان را دانشجویانی می‌گیرند که بسیار مشتاق‌تر از دیگر دانشجویانی هستند که بیرون از آنجا داشته‌اید، دشوار است غم‌زده و شگفت‌زده نشوید. این‌ها دانشجویانی‌اند که از بیشترِ دانشجوهای دیگر فکورتر بوده و بیشتر با موضوع درگیر می‌شوند. این‌ها تجربه‌هایی از زندگی دارند که می‌توانند دربارۀ شاهکارهای ادبی به‌ کار ببندند. این‌ها جنایت و مکافات داستایوفسکی را سرسری نمی‌خوانند؛ آن را زندگی می‌کنند. آموزش به‌خودیِ‌خود ارزشمند است، اما برای این زندانی‌ها هر واژهْ قطره‌ای از آزادی است. هر پیشرفتی در فهم و هر قدمی به پیش، برای این دانشجوها، که گزینه‌های محدودتری دارند، معنادارتر است.

اما در پایان روز، شما به‌عنوان معلم، [درواقع] گردشگری هستید که کوتاه‌زمانی را به بازدید از زندان گذرانده‌اید و نسیمی از آزادی را به آنجا برده‌اید و در لحظۀ ترک زندان، آن نسیم را با خود می‌برید.

بَز دری‌سینگر استاد انگلیسی دانشکدۀ عدالت جزاییِ جان جی در نیویورک است و نیز بنیان‌گذار و مدیر آموزشی «رهگذر زندان به دانشکده»۱ است، برنامه‌ای که کلاس‌هایی در تراز دانشکده برای دانشجویان زندانی در «کانون بازپروری آتیس‌ویل» در شمال نیویورک برگزار می‌کند. برنامۀ او و دیگر برنامه‌های همانندِ آن -ازجمله، برنامه‌ای که رید کالج برگزار می‌کند: «پردیس در میان حصارها»۲- حتی وقتی بر نیروی افزونۀ فرهیختگانی تکیه می‌کند که حاضر‌ند وقتشان را به چک‌وچانه‌زدن با مسئولانِ زندان بگذرانند، درواقع رسالت نابی را به‌ دوش‌ می‌کشد. البته که این برنامه‌ها نمی‌توانند کل نظام را دگرگون کنند، مثلاً نمی‌توانند زندان ریکرز را تعطیل کنند، اما می‌توانند به دانشجویانی که تاحدی در دسترس‌اند دستی برسانند و، به‌قول معروف، سراغ «بهترین بدها» بروند.

کتاب تازۀ خانم دری‌سینگر، ملت‌های دربند۳، در اصل، نوعی گلچین است: بخشی خاطرات اوست و بخشی سفرنامۀ او از بازدیدش از زندان‌های جهان: از آفریقا گرفته تا تایلند و استرالیا. قدری نگاه تاریخی و جامعه‌شناختیْ در این اثر موجود است، ولی نکتۀ اصلیِ مدنظر او این‌ها نیست. او از خواننده می‌خواهد بر انسانیت مشترک آدم‌هایی تمرکز کند که او دیده‌ است. این واقعیت که این کتاب تاحدی گلچین و گزیده است نیت‌ها و تعارض‌های شخصیِ ژرفِ او در کانون کتاب را منعکس می‌کند. گرچه کتاب، به‌اندازۀ استدلالی قاطع، کاملاً رضایت‌بخش نیست، اما صداقت و اصالت را یکجا گرد آورده است.

 در زندان‌های دنیا چه می‌گذرد؟

برانگیزاننده‌ترین صحنه‌ها آن‌هایی‌اند که او به زندانی‌ها ادبیات درس می‌دهد. بااین‌حال، حتی این صحنه‌ها هم آکنده از تناقض‌اند؛ مثلاً، دانشجویان او در اوگاندا رنج‌بردن و جان‌کندن را تقریباً عادی و پذیرفتنی می‌دانند. اما، در زندانی در استرالیا، دری‌سینگر به کلاسی که تقریباً همۀ شرکت‌کنندگانش سفیدپوست‌اند نوشته‌های مالکوم ایکس و فردریک داگلاس را درس می‌دهد و طنزِ قضیه را درمی‌یابد: این دانشجوها، که همگی در زندانی خصوصی‌اند، ظاهراً بیش از دانشجوهای اوگاندایی مطلب را «می‌گیرند». کلاس در استرالیا «خودش به خودش درس می‌دهد».

خانم دری‌سینگر زن خوش‌فکری است؛ او هم به این نکته توجه دارد که این دانشجوها را از پیش به‌عنوان دانشجویان «آماده به دانشگاه» برگزیده‌اند و هم رهیافت شک‌گرایانه‌اش به زندان‌های خصوصی را بیان ‌می‌کند و این نوع زندان‌ها را به‌ پرسش‌ می‌کشد، زندان‌هایی که مجرم‌ها در آن به نوعی «سرمایه» تبدیل می‌شوند. بااین‌همه، دانشجوها به «حساسیت‌های ظریف و نژادی» و جزئیات دیگر توجه دارند و «کاملاً غرق در یادداشت‌برداریِ دقیق و موبه‌مو» از مطالب می‌شوند».

داستانِ معلم زندانْ ژانر خاص خودش را دارد. دری‌سینگر آن‌قدر خودآگاه هست که این را بداند. از نظر من، این نکتهْ بخش نجات‌دهندۀ کتاب او است. او می‌داند که مسئلۀ بزرگ‌تری در کار است. وقتی کشور را ترک می‌کند، کلاس تمام می‌شود. برنامه‌هایی که مورد ستایش اوست در دسترس همه نیست. هنوز هم نظام‌ها و قانون‌هایی در کارند که آدم‌ها را ناعادلانه به زندان می‌افکنند. در نقشۀ کلان امور، هر تغییر و تحولی کوچک و گذراست، هرچقدر هم در چشم دانشجویانی که اثر را می‌پذیرند مهم و سرنوشت‌ساز بنماید.

دری‌سینگر با زحمت بسیار تلاش می‌کند تا این نکته را نشان دهد، مثلاً در فصل مربوط به تایلند توضیح می‌دهد که برخی قانون‌ها بسیار خشن‌اند، به‌ویژه برای موادمخدری‌ها، درحالی‌که برخی دیگر درمقایسه با ایالات متحده آسان‌گیرانه‌ترند، [مثلاً] محکومان به حبس ابد اغلب زودتر آزاد می‌شوند. درعین‌حال، زنانی که او آنجا می‌بیند به‌طرزعجیبی در آرامش‌اند: اتاق‌های ‌بچه، لباس‌های مناسب و زندان‌بان‌های مهربان [برایشان] هست. نگهبانی توضیح می‌دهد که زن‌ها آرایش می‌کنند و به تختخواب می‌روند تا خواب ببینند که زیبا هستند.

کلاس دری‌سینگر نمایش محور است؛ زن‌ها نمایشنامه‌هایی را بازی می‌کنند که نکاتی دربارۀ نقش‌ها و توقع‌های جنسیتی بیاموزند. در پایان فصل، نویسنده پرسشی دربارۀ توان‌بخشی و درمان طرح می‌کند. او می‌نویسد: «ناراحت‌کننده است، آیا این زن‌ها به شفا و درمان نیازمندند یا قانونی که بر آن‌ها فرمان می‌رانَد ؟»

اما ناگزیر، کتابی که دربارۀ نظام زندان باشد دربارۀ پیروزمندی‌ها خواهد بود؛ [دربارۀ] کورسوی انسانیت [خواهد بود] و نه بدبینیِ موجود به کوشش برای راست‌گرداندن کل نظام. هدف همواره باید نمایاندنِ این باشد که کسانی که درون زند‌انند همان‌قدر انسانیت دارند که بیرونی‌ها. تجربۀ او از زندان تایلند، که به حضور شاهزاده و نمایشی به افتخار او انجامید، همه تئاتر است (او این را می‌فهمد)، اما دری‌سینگر تعیین می‌کند که «اجرای نمایشْ قدرت دارد»، هم شیوه‌ای نیکوست برای بخشیدن انسانیت زنان به آن‌‌ها و هم هشداری است برای به‌رسمیت‌شناختن پریشا‌ن‌حالی و نادانسته‌بودن خودش. او می‌تواند زن‌ها را ببیند، اما نمی‌تواند بداند چه احساسی دارند.

دری‌سینگر آن‌قدر هوشمند هست که بفهمد درونِ نگرشش چه تناقض‌هایی وجود دارد. او چندین بار خاطرنشان می‌کند کسانی که در زندان دیده‌ است به‌علل اقتصادی، نژادی یا اجتماعی آنجا هستند. یک چیز که میان همۀ کشورها مشترک است این است که شهروندان نامحبوبِ کشور، سرانجام، پایشان به زندان‌هایی دور از چشم عموم کشیده می‌شود، [و این] لکۀ ننگی پنهانی [است] بر دامن یک نظام اجتماعی‌سیاسی‌اقتصادیِ به‌ظاهر کامل و بی‌نقص.

دری‌سینگر، به‌رغم این همانندی‌ها، کتابش را در مقیاسی ملی سازماندهی می‌کند و بدین‌سان خواننده را وامی‌دارد حبس را در یک زمینۀ ملیِ بنیادین بفهمد، مثلاً، در رواندا، دری‌سینگر یک زندان غرق در شعار آشتی و بخشایش را می‌بیند. او این زندان را پیوند می‌دهد به نیاز اجتماعی و سیاسی کشور به التیام و بهبود، آن‌هم پس از سال‌ها نسل‌کُشی. دری‌سینگر می‌نویسد: «مرز میان آموزش و مغزشویی باریک است» و اذعان می‌کند که آن نوع «شست‌وشوی مغزی» که در بیشتر زندان‌ها رخ می‌دهد، (بیندیشید به برنامۀ دوازده‌گامی، عدالت ترمیمی و حلقه‌های صلح) درجامعه‌ای که هنوز می‌کوشد خودش را بازسازی کند، می‌تواند جایگاه زایایی داشته باشد.

این آرزوی همبستگیِ فرهنگی در زندان -که در تعارض با این ایده است که زندانیان باید از بقیۀ ما جدا باشند- تاحدی تبیین‌کنندۀ نقشِ خواندن و آموزش‌دادن در زندان، به‌ویژه برای زندانی‌های آمریکایی، به‌عنوان راهی برای اصلاح است.

درحالی‌که متن اصلیِ خواندنیْ زمانی انجیل بود (و هنوز هم در بیشتر زندان‌ها هست) اما اندک‌اندک، به‌جای آن متن الهی، آرمان اجتماعی فهم بشری نشسته‌ است: شکسپیر. برای آموزش‌دادن شکسپیر در زندان، اشتیاقی تقریباً دیوانه‌وار وجود دارد: شکسپیر، قلۀ ادبیات و توانایی انگلیسی، سنجه‌ای است که مردم با آن می‌سنجند چه کسی فرهیخته است و چه کسی نیست. نمایش‌ها، فیلم‌ها و مقاله‌های بسیاری دربارۀ آموزش‌دادن شکسپیر به زندانی‌ها وجود دارد؛ حتی کنفرانس کاملی نیز دربارۀ این موضوع هست. هدف‌های دری‌سینگر، هم فروتنانه‌ترند و هم شخصی‌تر. او حظ می‌کند که دانشجویانش را در آغوش می‌کشد، جایی‌ که می‌تواند صدایشان کند. به‌نظرش، این کاری است دربارۀ آدم‌ها و جان‌کندن‌هایشان. او اذعان می‌کند که کارش، علی‌رغم حیاتی‌بودنش، می‌تواند فقط راه نجات کوچکی باشد برای خود و خانوادۀ افراد که شدیداً جان می‌کنند.

 در زندان‌های دنیا چه می‌گذرد؟
من این را هم پسندیدم که این کتاب از اندک شیوه‌های مصالحه‌ای نیز می‌گوید که دری‌سینگر برای رسیدن به هدفش پی می‌گیرد، شیوه‌هایی که او باید به مسئولانی که تصمیم می‌گیرند چه‌کسی اجازۀ ورود به آن قلمرو را دارد خوش‌خدمتی کند. (برای بخش معینی از مردم، ورود به زندان به‌طرز عجیبی دشوارتر از خروج است.)

و ازاین‌رو در پایان کتاب از خودم می‌پرسیدم: زندان‌های ملل بیشتر دربارۀ زندانی‌ها بود یا دربارۀ ما خواننده‌ها. این کتابْ مخاطب خاصی را در نظر داشت، مخاطبی که به آموزشِ زندانی‌ها اهمیت می‌دهد، کسی که خواهان یافتن رستگاری است.

واپسین فصل دربارۀ نروژ است (با نام «عدالت؟»، نامی که حق مطلب را برای نیت‌های دری‌سینگر ادا می‌کند). زندان نروژی اوج انصاف و برابری است، جایی است که زندانی‌ها و کارگرهایی که آنجا کار می‌کنند کنار هم می‌نشینند و خوراکشان را قسمت می‌کنند. نروژ نه‌فقط نرخ جنایت فوق‌العاده پایین و جُرم‌پیشگی نزدیک به صفر دارد، بلکه فرهنگ زندانی‌ها نیز بازتاب خُلقیات ملیِ جانتلاون است؛ کسی که از «فردگرایی و کامیابی شخصی» بیزار بود. دری‌سینگر این را ویژگی مثبتی می‌داند. هم‌زمان، زنی که با او سخن می‌گوید این ویژگی را، به‌مثابۀ چیزی که مردم را پست نگه‌ می‌دارد، نقد می‌کند. باز هم، این صحنه یادآوری می‌کند که هیچ نظامی کامل نیست: وقتی زندگیِ فردی در خطر باشد، همواره دغدغه‌ها و نقدهایی وجود خواهند داشت. دری‌سینگر نمی‌تواند به نظریه‌ای فراگیر برسد و، به‌عنوان استاد زبان انگلیسی، نه وکیل یا کنشگر، دیدگاهی دانشگاهی را به کار ببندد، دیدگاهی ادبی، اگر بتوانم چنین بگویم ، فکرمی‌کنم معنادارترین تعبیر از دیدگاه اوست.

نتیجه اینکه، من می‌توانم بفهمم چرا دری‌سینگر کتاب را چنین چارچوب‌بندی کرده‌ است: نوعی بخور، نیایش کن، مهر بورز۴ برای بخش زندان. این صورت‌بندیْ دست او را باز می‌گذارد تا به همۀ تناقض‌های نگرشش اذعان کند: اینکه او، هم سفیدی را بازمی‌نمایانَد (دری‌سینگر یهودی است) و هم سیاهی را (او در رشتۀ ادبیات آمریکاییانِ آفریقایی‌تبار و [موسیقی] هیپ‌هاپ درس خوانده‌ است)؛ اینکه او هم درون نظام است هم بیرون آن را؛ اینکه هم به نیکیِ سرشت انسان باورمند است و هم هرگونه قرائت رسمی از دین را رد می‌کند؛ اینکه باید با نظام مصالحه کند تا برسد به مردمی که می‌خواهد کمکشان کند و، درعین‌حال، ناچار از مقاومت است. او آن‌قدر آگاه و فروتن هست که هم هم‌دستی‌اش با نظامِ نابودگرِ زندگی‌ها را تشخیص دهد و هم حق انحصاری اش برای مقاومت‌کردن را، مقاومت به‌شیوه‌ای که دانشجویانِ در بندش نمی‌توانند.

وقتی در زندان سن کوئنتین۵ درسِ نگارش می‌دادم، اغلب فراموش می‌کردم کجا هستم. کلاسم کلاسی می‌شُد مانند هر کلاس دیگر: پُر از دغدغه‌های فردی و پرش‌هایی که باید اداره می‌شد. هرکس یک فرد بود؛ هیچ «تجربۀ حبسِ» وحدت‌بخشی در کار نبود. کتاب دری‌سینگر ظاهراً نمی‌تواند تعیین کند کجای این تقسیم‌بندی می‌ایستد. آیا ،در نهایت، زایاتر آن است که در پی یافتن نوری در تاریکی باشیم یا بهتر است کل نظام را با خاک یکسان کنیم؟

اطلاعات کتاب‌شناختی:

دری‌سینگر، بَز. ملت‌های دربند: سیاحت عدالت در زندان‌های سراسر دنیا، آدر پرس، ۲۰۱۶

Dreisinger, Baz. Incarceration Nations: A Journey to Justice in Prisons Around the World. Other Press, 2016


منبع: برترینها

"وسواس" و راه‌های درمان

وسواس در علم پزشکی یک اختلال اضطرابی مزمن است. این اختلال ذهن فرد را به طور مفرط اشغال می‌کند و این اشتغال در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی است. اما داستان به اینجا ختم نمی‌شود، بیماری وسواس شامل بخش‌های مختلفی می‌شود که می‌تواند زندگی افراد را تحت شعاع خود قرار دهد.

فرادید| شست و شوی بیش از اندازه، چندین بار باز و بسته کردن درهای خانه، مدام چک کردن خاموش بودن اجاق گاز قبل از خروج از منزل همه نشانه‌هایی است که شاید شما هم زیاد دیده باشید. حتی ممکن است خود شما هم گاهی دچار این وسواس شوید. اما نگران نباشید، این کار‌ها اگر همیشگی نباشد و خللی در زندگی روزمره شما و اطرافیان ایجاد نکند خطرناک نیست.

وسواس چیست؟

وسواس در علم پزشکی یک اختلال اضطرابی مزمن است. این اختلال ذهن فرد را به طور مفرط اشغال می‌کند و این اشتغال در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی است. اما داستان به اینجا ختم نمی‌شود، بیماری وسواس شامل بخش‌های مختلفی می‌شود که می‌تواند زندگی افراد را تحت شعاع خود قرار دهد.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

وسواس شست و شو، چک کردن، قرینگی و اختلال وسواس اجباری فکری و رفتار هستند

وقتی بیماری به پزشک متخصص اعصاب مراجعه می‌کند و می‌گوید: «من روزانه بیش از ۵ بار باید حمام کنم اما همین که از حمام بیرون می‌آیم و دستم به جایی می‌خورد حس می‌کنم همه بدنم کثیف شده و دوباره برمی‌گردم به حمام، این کار دیگر خودم را هم عصبی و ناراحت می‌کند. خانواده‌ام را هم خسته کردم.» او نشانه دقیق بیماری وسواس را دارد.  یک فکر مدام او را آزار می‌دهد ولی او برای رسیدن به آرامش باید عملی را مرتب تکرار کند. این افراد همیشه مضطرب هستند و این وسواس به دلیل اضطراب باعث کوتاه شدن عمرشان هم می‌شود.

دسته‌بندی وسواس

وسواس‌ها همیشه به شست و شو و باز و بستن درهای خانه و ماشین منجر نمی‌شوند. زمان‌هایی هست که یک فکر به قدری برای افراد آزار دهنده می‌شود که تا مرز جنون و خودکشی هم می‌روند.

وسواس فکری

فردی که دچار شک به اطرافیانش می‌شود به نوعی از بیماری وسواس فکری رنج می‌برد.

فکر آزاردهنده در ذهنش می‌چرخد و باعث می‌شود به شخص خاصی شک کند و با رفتارش او را آزار دهد. او خیلی تلاش می‌کند این فکر‌ها را سرش بیرون کند ولی معمولا موفق نمی‌شود.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

وسواس قرینه‌گی از وسواس‌های اجباری رفتار است

شکل دیگر وسواس فکری این است که شما بدون اینکه عملی را انجام دهید تنها از فکر آن آزار می‌بینید. مثلا کتری پر از آب داغ دست شماست و در‌‌ همان لحظه فکر می‌کنید ممکن است روی پای فرزندم بریزد و و بسوزد. در صورتی که هرگز این کار را نمی‌کنید ولی همین فکر باعث آزار می‌شود.

در وسواس فکری پیش می‌آید که فرد تصور می‌کند تماس داشتن با فرد خاصی او را کثیف می‌کند، حالا بدون اینکه آن فرد در دسترس باشد از فکر این موضوع تمام وقت ناراحت است.

وسواس فکری – عقیدتی

نکته‌ای که در این نوع وسواس مهم است فرهنگ جامعه‌ای است که فرد در آن زندگی می‌کند. در جامعه‌ای مستعد این موضوع افراد نسبت به عقایدشان آنقدر وسواس پیدا می‌کنند که فکر می‌کنند فقط عقاید آن‌ها درست است و می‌توانند دست به هر کاری برای آن بزنند. (البته این نوع وسواس چون معمولا با انجام یک سری اعمال تکرار شونده همراه است، جزو وسواس‌های عملی هم محسوب می‌شود.)

وسواس فکری- خرافی

حالا تصور کنید این فکرهای وسواسی به خرافات نزدیک شود، مثلا روزی که لباس قرمز پوشیدم با همسرم دعوا کردیم، پس دیگر این لباس را نمی‌پوشم چون حتما باز دعوا می‌کنیم.

دقت کنید این‌ها دیگر از وسواس جدا می‌شوند و نوعی تفکرات خرافی آزار دهنده هستند.

در ‌‌نهایت همه این وسواس‌ها وقتی زیاد تکرار شوند زندگی شخصی و خانوادگی فرد را مختل می‌کنند و سرانجام به بستری شدن هم می‌انجامد.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

وسواس باعث به وجود آمدن اضطراب در افراد می‌شود

وسواس اجباری

این نوع وسواس خود شامل رفتارهای مختلفی می‌شود که قابل دسته بندی است.

وسواس شست و شو، چک کردن، قرینگی و اختلال وسواس اجباری فکری و رفتاری.

وسواس شستشو که در بالا توضیح دادیم شست و شوی زیاد و بی‌دلیل وسایل و دست و بدن است که در مواقعی به زخم شدن‌های مکرر و خطرناک دست‌ها منجر می‌شود. فردی که در طول روز بار‌ها دست‌هایش با مواد شوینده در تماس است حتما دچار مشکلات پوستی زیادی خواهد شد.

دراین شرایط وسواسی بیماری می‌تواند روان فرد را بیشتر تخریب کند.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

وسواس‌ها انواع مختلف دارند

وسواس قرینگی تا به حال شده اتفاقی در یخچال کسی را باز کنید و با تعجب ببینید هر وسیله یا جای مشخصی دارد؟ به شکلی که اگر ان را از سرجایش بردارید هیچ جای دیگری برایش نیست.

حالا به کمد لباسشان هم سر بزنید، باز هم شوکه خواهید شد. تمام لباس‌ها با نظمی خاص و باور نکردنی کنار هم قرار گرفته‌اند. چرخی در خانه بزنید با این صحنه‌ها زیاد رو به رو می‌شوید. این افراد را از آنهایی که ذاتا منظم هستند جدا کنید. آن‌ها برای نظمشان منظق خاصی دارند ولی آزار نمی‌بینند.

اما افراد وسواسی اگر گوشه نظم لباس‌هایشان خراب شود حتما دیوانه می‌شوند.

وسواس چک کردن

خدا نکند تصمیم بگیرید با این افراد وسواسی سفر بروید. خودتان را آماده کنید که حداقل نیم ساعت یا بیشتر، معطل بستن در‌ها، چک کردن خاموشی برق و اجاق گاز و وسایل خطرناک دیگر باشید. اگر از این مرحله موفق عبور کردید حالا نوبت خوان‌های دیگر است. بنزین زدن و بار‌ها چک کردن در باک و اطمینان از بسته بودن آن. پیدا کردن جای مناسب برای اقامت که تقریبا هر جا برسید آن‌ها می‌گویند حالا شاید جای بهتری هم باشد و این قصه همین طور ادامه دارد. چاره‌ای نیست شما با یک بیمار وسواسی سفر رفته‌اید پس خونسرد باشید و سعی کنید با آن‌ها به خوبی کنار بیایید.

علت وسواس/ اکتسابی یا ارثی

روان‌شناسان معتقدند وسواس نوعی بیماری است که هم علت ژنتیکی دارد و هم محیط اطراف فرد در بروز آن بی‌تاثیر نیست. دکتر خزایی روانپزشکی است که در این زمینه می‌گوید: «اشکال مختلف اختلال وسواس اجباری محصول عوامل مشترک زیست‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی است.»

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

بیماری وسواس اجباری درمان دارد

درمان وسواس

دکتر خزایی برای درمان وسواس درمان‌های شناخت – رفتار درمانی را توصیه می‌کند و معتقد است در کنار همه این عوامل عامل ژنتیک از اهمیت بسیاری در ایجاد این اختلال برخوردار است.

دکتر خزایی می‌گوید «بیماری وسواس اجباری درمان دارد، البته درمان این بیماری طولانی مدت بوده و ممکن است فرد چندین سال تحت درمان‌های دارویی و مشاوره‌ای قرار گیرد.»

هومیوپاتی و درمان وسواس

برای درمان وسواس دو راه وجود دارد. می‌توان با تشخیص دکتر اعصاب داروهای مربوط به اعصاب و روان را مصرف کرد که البته در مصرف دارو در کنار انواع مشاوره و روان درمانی پاسخگو خواهد بود. راه دوم اینکه از روش درمان هومیوپاتی استفاده کنید.

در هومیوپاتی که یکی از موثر‌ترین شیوه‌های درمان انواع وسواس فکری است، تمرکز بر یافتن ریشه‌های اصلی وسواس فکری و عملی است. عملکرد هومیوپاتی و دارو درمانی کاملا با هم متفاوت است. در درارو درمانی اولین چیزی که برطرف می‌شود اضطزاب‌های مداوم فرد است که باعث آزار روحی روانی او می‌شود.

اما در هومیوپاتی پزشک سعی دارد به این نتیجه برسد که فرد وسواسی اگر این اعمال را انجام ندهد چه اتفاقی برایش می‌افتد و اصلا به جای آن دست به چه کار آزار دهنده دیگری می‌زند.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

اختلال وسواس ذهن فرد را به طور مفرط اشغال می‌کند 

روش درمان رویارویی

در این روش پزشک از بیمار می‌خواهد با پدیده‌ای که باعث آزار او می‌شود روبه رو شود. به‌ این صورت که از بیمار وسواسی می‌خواهند در مقابل نیاز فکری برای انجام کار وسواس گونه مقاومت کند، هر چه این زمان طولانی‌تر شود برای بیمار آزاردهنده‌تر خواهد بود ولی اگر بتواند در مقابل میل به انجام کار تکراری مقاومت کند در ‌‌نهایت در مدت زمان درمان موفق به ترک عادت وسواس خواهد شد.

این روش به نوعی شبیه مراحل ترک اعتیاد است، شاید لازم باشد با بیمار خیلی جدی برخورد شود و از او بخواهند کاری را انجام ندهد، یا برعکس اگر از انجام کاری وحشت دارد دقیقا آن را انجام دهد.

مثلا بیماری را تصور کنید که حساسیت به رنگ خاصی دارد. او در منزلش هیچ وسیله‌ای با آن رنگ مشخص نگه داری نمی‌کند و حتی از کنار آن رنگ هم نمی‌گذرد. دکتر از او می‌خواهد شئی به آن رنگ را بردارد و مدتی در دستش نگه دارد. او از اینکار امتناع می‌کند، سرانجام با اصرار پزشک برمی‌دارد ولی سریع آن را‌‌ رها می‌کند، دوباره این عمل تکرار می‌شود‌ تا وقتی که کاملا وسیله را در دستش نگه دارد و ترس از آن را‌‌ رها کند. این عمل زمان بندی خاصی ندارد، گاهی نیم ساعت یا کمتر و بیشتر برای هر بیمار وسواسی طول می‌کشد.

اما با تداوم این روش در کنار دارو درمانی می‌توان به بهبود فرد وسواسی امیدوار بود.

پژوهشگران و پزشکان می‌گویند، روش درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ، در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای اتفاق می‌افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می‌کند، حداکثر ۹۰ دقیقه زمان می‌برد.

در نتیجه بیمار وسواسی درصورتی ‌که بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده ‌است.

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

شاید لازم باشد با بیمار خیلی جدی برخورد شود و از او بخواهند کاری را انجام ندهد 

وسواس در کودکان

تقریبا از هر ۲۰۰کودک و نوجوان ۱ نفر به بیماری وسواس دچار است، البته این میزان در سنین نوجوانی بیشتر دیده می‌شود.

علایم بیماری وسواس در کودکان متفاوت است، اما یک سری علامت رایج برای بیماری هست:

۱. مشکلات زیاد با خاک و آلودگی و میکروب

۲. شک و تردید‌هایی که اغلب نگران کننده هستند

۳. افکار مزاحم در مورد خشونت، صدمه زدن، کشتن خود یا دیگری

۴. صرف وقت زیاد برای تمیز کردن، تکرار کردن اعمال، شمردن اعداد و اشیا

۵. دغدغه نظم و تربیت و قرینگی

۶. افکار دائمی در مورد اعمال جنسی خشن یا رفتارهایی که در جامعه تابو محسوب می‌شوند

۷. مشکلات در برابر عقاید مذهبی و شخصی

۸. نیاز شدید به دانستن یا تکرار مسائلی که ممکن است بی‌اهمیت باشد

۹. توجه بیش از حد به جزئیات

۱۰. نگرانی بیش از حد نسبت به اتفاقات خطرناک و علت وقوع آن‌ها

۱۱. افکار، رفتار و انگیزه‌های تهاجمی

وسواس فکری، بیماری یا خرافات 

علایم بیماری وسواس در کودکان متفاوت است 

چه باید کرد؟

اگر شما چنین علایمی را در فرزندتان زیاد می‌بینید، بهتر است اول با پزشک اطفال مشورت کنید و با کمک او به روانپزشک و متخصص اعصاب مراجعه کنید.

تشخیص زودهنگام و جلوگیری از پیشرفت بیماری وسواس در کودکان بهترین کاری است که می‌توانید برای فرزندتان انجام دهید.

روش‌های درمان

درمان فردی/ خانوادگی/ دارویی

در درمان فردی برای کودکان هم از‌‌ همان روشهای‌شناختی، رویارویی استفاده می‌شود.

درمان خانوادگی نقش پدر و مادر در حمایت و کمک به کودک دارای وسواس بسیار حیاتی است. آن‌ها می‌توانند برای غلبه او بر ترس‌ها و اضطراب‌ها شرایط را به خوبی مدیریت کنند.

درمان دارویی در بیماری وسواس سعی بر این است که دارو وارد نشود اما گاهی علایم به قدری شدید و خطرناک می‌شود که ناچارند در کنار روش‌های دیگر از تجویز دارو هم استفاده کنند.


منبع: فرادید

درمان آفتاب‌سوختگی

خورشید، دستگاه‌های برنز کننده و یا هر منبع دیگری از نور ماوراءبنفش می‌توانند سبب سوختگی یا التهاب پوست شوند. پیشگیری بهتر از درمان است، به‌خصوص که آسیب‌های واردشده به پوست دائمی خواهند بود. اما روش‌هایی وجود دارد که از عفونت جلوگیری کرده و درد را کاهش می‌دهند.

فرادید| خورشید، دستگاه‌های برنز کننده و یا هر
منبع دیگری از نور ماوراءبنفش می‌توانند سبب سوختگی یا التهاب پوست شوند. پیشگیری
بهتر از درمان است، به‌خصوص که آسیب‌های واردشده به پوست دائمی خواهند بود. اما روش‌هایی
وجود دارد که از عفونت جلوگیری کرده و درد را کاهش می‌دهند.

۱٫ حمام با آب‌خنک

دمای آب اندکی کمتر از آب ولرم باشد (آب‌خنک
باشد اما خیلی سرد نباشد). بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه در وان آب بخوابید. اگر می‌خواهید
دوش بگیرید، حتماً جریان آب ملایم باشد تا فشار آب پوستتان را تحریک نکند.

از صابون، روغن حمام یا هر نوع مواد شوینده دیگر
استفاده نکنید. این محصولات پوستتان را تحریک کرده و اثرات آفتاب‌سوختگی را تشدید می‌کنند.

اگر پوستتان تاول زده، دوش نگیرید و از وان حمام
استفاده کنید. زیرا احتمال دارد فشار آب تاول‌ها را بترکاند.

درمان آفتاب‌سوختگی

۲٫ کمپرس سرد

لیف حمام یا یک تکه پارچه را با آب سرد خیس کنید
و آن را ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بر روی محل سوختگی قرار دهید. هر بار که پارچه گرم شد آن
را دوباره خیس کنید.

درمان آفتاب‌سوختگی 

۳٫ مسکن

از داروهای مسکن استفاده کنید. داروهایی مانند
ایبوپروفن یا آسپرین درد و گاهی اوقات تورم را کاهش می‌دهند.

درمان آفتاب‌سوختگی

۴٫ مسکن موضعی

اسپری‌هایی وجود دارند که به از بین رفتن قرمزی
و خارش پوست کمک می‌کنند. این اسپری‌ها معمولاً حاوی بنزوکائین، لیدوکائین و پرتواکوکین
هستند که درد را تسکین می‌دهند. قبل از استفاده حتماً آن‌ها را روی بخشی از پوستتان
امتحان کنید. این اسپری‌ها را بدون مشورت با پزشک برای کودکان استفاده نکنید.

درمان آفتاب‌سوختگی

۵٫ لباس‌های گشاد و پنبه‌ای

لباس‌های گشاد و از جنس پنبه به تن کنید. اگر نمی‌توانید
لباس گشاد بپوشید، حداقل مطمئن شوید جنس پارچه لباستان از پنبه است. لباس پنبه‌ای
اجازه می‌دهد پوستتان نفس بکشد. پشم و پارچه‌های مصنوعی خارش پوست را بیشتر می‌کنند.

درمان آفتاب‌سوختگی 

۶٫ کرم‌های کورتیزون

کرم‌های کورتیزون حاوی استروئید هستند که التهاب
را کاهش می‌دهند. البته شواهد نشان داده تأثیر چندانی بر آفتاب‌سوختگی ندارند. اما
به امتحانش می‌ارزد. از این کرم‌ها بر روی صورت و کودکان استفاده نکنید.

درمان آفتاب‌سوختگی

جلوگیری از آسیب بیشتر به پوست

۱٫ تا حد امکان در معرض آفتاب نباشید.

تا جایی که می‌توانید از آفتاب اجتناب کنید. اگر
مجبورید از خانه خارج شوید، حداقل لباس‌های پوشیده به تن کرده و از سایه رفت‌وآمد
کنید.

درمان آفتاب‌سوختگی

۲٫ ضد آفتاب بزنید

از ضد آفتاب حداقل با SPF30 استفاده کنید. اگر در معرض آب قرار گرفتید یا بیش‌ازحد
عرق کردید، دوباره ضد آفتاب را تمدید کنید.

درمان آفتاب‌سوختگی 

۳٫ آب بنوشید

آفتاب‌سوختگی آب بدن را کم می‌کند، بنابراین
باید آب زیاد بنوشید تا با کم‌آبی بدن جبران شد. روزانه ۸ تا ۱۰ لیوان آب
بنوشید (هر لیوان ۲۴۰ میلی‌لیتر آب).

درمان آفتاب‌سوختگی

۴٫ کرم مرطوب‌کننده

با شروع فرآیند بهبودی، به پوستتان کرم مرطوب‌کننده
بزنید. زمانی که دیگر تاول ندارید و قرمزی پوستتان کم شد، می‌توانید از کرم مرطوب‌کننده
استفاده کنید. کرم مرطوب‌کننده از خارش و پوسته‌پوسته شدن جلوگیری می‌کند.

درمان آفتاب‌سوختگی

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

چالش مانتوی خانم ها به وقت تابستان

پوشش اول خانم های ایرانی، مدت هاست که دچار تغییر شده است. گرچه این فرهنگ تا حد زیادی از سوی جامعه پذیرفته شده اما به صورت علنی از جانب مسئولان تایید نمی شود.

طرح ارتقای امنیت اجتماعی ،هر سال تابستان سفت و سخت تر از همیشه اجرا می شود و برای خانم های ایرانی دلهره آفریده است. بازار مانتو نیز، در قبضه واردات است با این تفاوت که اجناسی که در ایران عرضه می شوند، کیفیت جهانی را ندارند و فقط گران هستند

تابستان از راه رسیده و ویترین مانتو فروشی مثل این چند سال اخیر، باز هم از انواع رنگ ها پر شده است. مانتوهای خنک و اغلب گشاد در انواع رنگ ها که بیشتر روشن و شاد هستند، این روزها خانم های ایرانی را برای تهیه پوشش تابستانه به مانتو فروشی‌ها کشانده است. مدت هاست که حتی بسیاری از خانم هایی که چادر را به عنوان پوشش اول انتخاب کرده اند، زیر چادر از مانتوهای مد روز و رنگی استفاده می کنند. دیگر کمتر شاهد این هستیم که خانم ها به خصوص دخترهای جوان زیر چادر نیز، یکدست تیره بپوشند.

با این حال پوشش اول خانم‌های ایرانی مدت هاست که دچار تغییر شده و از چادر به مانتو رسیده است. سال‌ها قبل گروهی از پدر و مادرها اگر در خیابان زنی را می دیدند که راحت لباس پوشیده، چشم غره ای به او و چشم غره ای نیز به دختر خود می رفتند. این فرهنگ البته هنوز بین خانواده‌ها وجود دارد اما بسیار کمتر از گذشته. حالا جامعه، مانتو را نیز به عنوان پوششی که می توان با آن حفظ حجاب کرد، قبول دارد و حتی بسیاری از روشنفکران مذهبی، این موضوع را به صورت مستقیم بیان کرده اند.

 چالش مانتـو

خیلی از خانم‌هایی که به عنوان شخصیت‌های شناخته شده مذهبی، سیاسی و اجتماعی مطرح هستند از پوشش مانتو استفاده می‌کنند و با این کار می گویند که مانتو می‌تواند پوشش اول خانم‌های ایرانی باشد، همان‌گونه که این روزها به پوشش اول تبدیل شده است.

با این حال گرچه این فرهنگ تا حد زیادی از سوی جامعه پذیرفته شده اما هنوز به صورت علنی از جانب مسئولان تایید نمی شود. طرح ارتقای امنیت اجتماعی، هر سال تابستان سفت و سخت‌تر از همیشه اجرا می شود و صدای زنانه‌ای که می گوید: «خانمم، شما… بیا اینجا»، این سال‌ها همیشه برای خانم‌های ایرانی دلهره آفریده است. این در حالی است که هیچ وقت مصداق مشخصی برای پوشش مناسب عنوان نمی شود. شاید به طور موضوعی، دست روی مواردی خاص گذاشته شده است مثلا چکمه های ساق بلندی که روی شلوار می آمد یا شلوارهای کوتاه و مواردی از این دست، اما در مورد مانتو هیچ وقت مصداق مشخصی عنوان نشده است.

تابستان که می شود، مغازه‌ها پر می شوند از مانتوهای رنگی و خانم ها نیز می‌خرند، اما اگر توی همان مغازه، مانتو را بپوشند و بعد بیرون بزنند، ممکن است مامور طرح امنیت آن ها را نگه دارد. در عین حال ممکن است خانمی با همان مانتو از کنار مامور بگذرد و مشکلی پیش نیاید. اینجاست که مردم گیج می شوند. قضیه چیست؟ اشکال کار کجاست؟ خیلی ها می گویند مانتوهایی آمده که دکمه ندارد و با این حال هیچ‌کس استفاده از آن را ممنوع نمی کند. مغازه ها همچنان می آورند و عرضه می کنند و سلیقه مردم با توجه به مدی که عرضه می شود، شکل می گیرد.

بازار نیز این روزها در قبضه برندهای خارجی و مانتوهای وارداتی قرار گرفته است.برندهایی که بسیار گران هستند با این تفاوت که اجناسی که در ایران عرضه می شود، کیفیت جهانی را ندارد؛ بیشترجنس‌ها چینی است و فقط پول از کیسه مردم خارج می کند. خانمی برای یک مانتو، ۲۰۰ هزار تومان پول پرداخت می کند و تازه جنس اصل نیز نخریده است. جنس اصل، بیش از یک‌میلیون قیمت دارد، بعد این‌قدر تذکر می گیرد که عاقبت یا نمی پوشد یا با ترس و لرز استفاده می کند. انگار شکاف عمیقی بین تقاضای مردم و سلیقه مسئولان وجود دارد یا عده ای دوست دارند که این‌گونه به نظر برسد. با این حال، هیچ گامی برای کم کردن این شکاف برداشته نمی شود. مردم از راه تذکر می فهمند ممنوعه چیست وگرنه مصداقی برای‌شان وجود ندارد.

مانتو، میراث دهه ۶۰

هیچ منبع موثقی وجود ندارد که بتوان به طور دقیق مطرح کرد پوشش خانم‌های ایرانی در این سال‌ها دقیقا با چه تغییراتی مواجه شده است. باید به حافظه تاریخی رجوع کرد و به طور تقریبی مد را در سال‌های مختلف به یاد آورد. استفاده از این پوشش بعد از انقلاب اسلامی بود که فراگیر شد. قبل از آن، افراد یا حجاب نداشتند یا از روسری و لباس‌هایی مانند کت و دامن یا چادر استفاده می کردند. بعد از انقلاب اما درصد خانم‌هایی که از مانتو استفاده کردند، رو به فزونی گذاشت.

مانتو شلوارهای تیره‌ای که بلند، اپل دار و گشاد بودند و همچنین مانتوهای خفاشی که متعلق به دهه ۶۰ و ۷۰ هستند. از اواخر دهه ۷۰ اما مانتوهایی به بازار آمد که رنگی‌تر بود و از آن بلندی و گشادی خبری نبود. کمی بعدتر و در دهه۸۰، این مانتوها شکل اندامی بیشتری به خود گرفتند و خانواده‌ها به آن مانتوهای تنگ و کوتاه یا لیزری می‌گفتند. از همان سال‌های پایانی دهه ۷۰ بود که برخورد با خانم‌هایی که از از این مانتوها استفاده می کردند، آغاز شد و ادامه یافت.

سال ۱۳۸۷، فرمانده انتظامی استان تهران از دستگیری یک‌هزار و ۹۸ زن به دلیل پوشش نامناسب و ارسال پرونده ۱۱۴ نفر به دادگاه خبر داد. همچنین به دلیل پوشش نامناسب از افراد درباره محل خرید لباس تحقیق به عمل آمد و نسبت به پلمپ فروشگاه‌ها اقدام شد. این در حالی است که مغازه ها قبل از آن با هیچ ممنوعیت رسمی برای عرضه مواجه نشده بودند و بعد از آن نیز نشدند. کمی بعد و با ادامه برخوردها، مد به سمت مانتوهای بلندتر و گشادتر و مانتوهای روزنامه ای و نوشته دار و غیره رفت. اما این بار دکمه‌ها و طرح ها بودند که مشکل ساز شدند.

سه چهار سالی است که خانم ها از مانتوهای بلند و رنگی استفاده می‌کنند که کمتر دکمه دارند یا ندارند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای مسلمان، بانوان از پوشش بلوز و شلوار و روسری استفاده می کنند و اتفاقی نیز نمی افتد. اگر از چنین مانتوهایی که در ایران هست در کنار روسری هایی که عربی می‌بندند استفاده کنند، در مذهب آن‌ها شکی نخواهد بود. در ایران اما بلوز و شلوار می تواند پای شما را به دادگاه باز کندو مانتوها تذکر می آورند!

مانتو نخریده ام که قاب بگیرم!

این روزها مانتوها به سمت راحتی بیشتری رفته اند. در مراکز عرضه مانتو و بورس آن یعنی میدان «هفتم‌تیر» که قدم بزنید، شلوغ و پر رونق است. مانتوهای نخی رنگی، توری و طرح های سنتی در مانتو فروشی‌های هفت تیر حرف اول را می زنند. بین رگال‌ها که قدم بزنید، خانم‌هایی که بیشتر نیز مانتو به تن دارند، مشغول انتخاب هستند. یکی از خانم ها، دختر ۱۰ ماهه اش را سوار کالسکه کرده و با خواهرش به خرید آمده است. می‌پرسم از مانتوهای امسال راضی هستید؟ می گوید: «فرق چندانی که با سال قبل نکرده،همان است فقط طرح‌ها کمی متفاوت شده است».

می پرسم که در مجموع مدهای این چند سال به نظرتان چگونه است؟ اشاره ای به اندامش می کند و می گوید: «برای من که به واسطه زایمان دچار اضافه وزن شده ام، گشاد بودن مانتوها خیلی خوب است. تا چند سال قبل، انگار فقط مانتو را برای دخترهای لاغر می دوختند.

حالا اما همه می‌توانند انتخاب کنند. البته قیمت‌ها خیلی بالا رفته و طرح‌ها نیز تا حدی تکراری شده اما لااقل می شود از بین‌شان انتخاب کرد». می پرسم آیا شده با پوششی که به نظر خودتان مناسب است، بیرون بروید و تذکر بشنوید؟ می گوید: «برای خواهرم همین چند وقت پیش اتفاق افتاد». به خواهرش نگاه می کنم که دختر جوان قد بلندی است و می خواهم که تعریف کند. ۲۳ سال دارد. می گوید: « لباس خاصی تنم نبود. شلوار لی، همین مانتویی که الان تنم است و شال سفید». به مانتویش نگاه می کنم که بلند و ترکیبی از سفید، لیمویی و رگه‌های سورمه ای نارنجی است. جلوی مانتو دکمه ندارد و دختر‌جوان با گیره ای به شکل جغد، جلوی مانتو را جمع کرده و بسته است.

می گوید: «تابستان است، هوا گرم است و نمی‌شود که توی خانه ماند. باید یک چیزی پوشید که از گرما نمرد یا نه؟ اصلا اگر این مانتوها خوب نیست، چرا جمع نمی‌کنند؟ چرا همه می پوشند؟ چه اشکالی دارد؟». می‌گویم نترسیدی دوباره این مانتو را پوشیدی؟ جواب می‌دهد:«نخریده ام که قاب بگیرم. خریده ام بپوشم. همیشه هم گیر نمی دهند. گاهی وقت‌ها که شانس نداشته باشی!». صاحب این مانتوفروشی البته هیچ وقت تذکری برای عرضه مانتویی خاص دریافت نکرده است اما می گوید که بارها شنیده یا دیده که مغازه‌ای به خاطر فروش انواع خاصی از مانتو پلمپ شده باشد. او به «قانون» می گوید:« به برخی از مانتوها، پوشاک نامتعارف می گویند مثلا با فروش مانتوهای شیشه ای یا مانتوهای پشت طرح دار برخورد می کنند.

این لباس ها بیشتر از ترکیه می آیند و البته تقاضای مردم زیاد است و فروش خوبی نیز دارند. شلوارهای زاپ دار نیز، مدتی حساسیت ایجاد کرد و اگر مغازه ای را کنترل می کردند و این شلوارها و مانتوها را داشت، تذکر می گرفت یا پلمپ می شد. می گویند خانواده‌ها برای تهیه مانتو با مشکل مواجه شده اند. البته این نیست. من دیده ام خانواده‌های مذهبی نیز می آیند می خرند. به هر حال می گویند خیلی از این مانتوها ،حکم لباس مجلسی دارد و باید مجلسی فروش‌ها بفروشند. اما ابلاغیه رسمی وجود ندارد و هنوز نیز همه می فروشند».

 چالش مانتـو
قیمت های نجومی

به نظر می رسد آنچه این روزها خانواده‌ها را برای تهیه مانتو به دردسر انداخته، نه شکل مانتوها که قیمت‌هاست. در فروشگاه های هفت تیر که قدم بزنید و برچسب های قیمت را نگاه کنید، سرتان سوت می‌کشد. یک مانتوی ساده که کار خاصی نیز روی آن انجام نشده، ممکن است بین ۱۵۰ تا ۳۰۰هزار تومان وگاه حتی بیشتر قیمت داشته باشد. قیمت مانتوهای مجلسی‌تر و زنانه تر که اغلب مشکی رنگ هست، سر به فلک می‌کشد. قیمت‌ها با عقل جور در نمی آید. همین سال قبل بود که عکس هایی از یک مانتوی لی پاره در فضای مجازی منتشر شد.

عنوان این بود که باور می کنید این مانتو ۲۰۰‌هزار تومان قیمت داشته باشد و اصلا چرا؟ از فروشنده می پرسم آقا چرا این‌قدر گران می فروشید؟ می خندد: « جنس خوب است دیگر». می گویم جنس خوب را همه باید بتوانند بخرند یا نه؟ به مانتو اشاره می‌کنم و می گویم کجایی است؟ چینی؟ چندان به مذاقش خوش نمی آید و بعد از کمی صحبت در پایان می‌گوید: «بازار پوشاک در قبضه واردات است؛به‌خصوص ترکیه و چین. پوشاک داخلی، فروش ندارد و پوشاک وارداتی نیز گران است.

نظارت خاصی بر فروش پوشاک خارجی در ایران وجود ندارد و پوشاک چینی با قیمت‌های مختلف وارد می شوند و به فروش می رسند. اینجا که خوب است، بروید برخی مراکز را در جاهای خاص تهران ببینید و نگاهی به قیمت ها بیندازید. برخی جاها با دو میلیون، شلوار نیز نمی دهند». آنچه مسلم است وضعیت بازار پوشاک و به ویژه پوشاک بانوان در ایران مناسب نیست.

نه تنها بازار پر شده از جنس‌های چینی که به نام برند می فروشندبلکه قیمت ها سر به فلک می کشد و بسیاری از افراد را برای تهیه لباس، مستاصل می کند که سر همین لباس‌ها با مردم برخورد نیز می‌شود. در کل این‌گونه‌که پیداست با تغییر پوشش اول خانم های ایرانی به مانتو، حالا زن ایرانی نمی داند چه می پوشد، محصول چه کشوری را می پوشد، با قیمت درستی می پوشد و آیا اصلا باید این لباس را بپوشد یا نپوشد؟ خانم های ایرانی، مدت هاست با تناقض بین جامعه و حکومت برای نوع پوشش دست به گریبان هستند و بازار پوشاک این روزها لبریز از سوء استفاده است.مانتو به عنوان پوشش اول حداقل دو دهه اخیر زنان ایران، امروز با چالش‌هایی مواجه است که از نداشتن دکمه گرفته تا ورود به حذف تدریجی آن، قطعا شرایط متفاوتی را در سال های پیش رو تجربه خواهد کرد.


منبع: برترینها

آموزش مرحله به مرحله آرایش چشم برای میهمانی

برترین ها: اگر عاشق مد هستید، مطمئنا از آنچه برایتان در اینجا آورده ایم، لذت خواهید برد. ما بهترین ایده های خود را با شما به اشتراک گذاشته ایم تا بهتر از همشیه به چشم آیید.

شیوه های مرحله به مرحله آرایش چشمی که در اینجا برایتان آورده ایم، بسیار ساده اند و به آسانی می توانید از آنها الگو بگیرید و در مناسبت هایی خاص مانند جشن عروسی یا میهمانی، جذاب تر از همیشه بدرخشید.

با دنبال کردن این مراحل حتی نیازی به آرایشگاه و خرج کردن پول تان نیز ندارید. تنها کافی است لوازم آرایش خود را آماده کنید و با ما قدم به قدم همراه باشید. آنها را امتحان و با توجه به سلیقه، رنگ پوست و فرم صورت تان خود بهترین را انتخاب کنید.

مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 
مرحله به مرحله تا آرایش چشم برای میهمانی 


منبع: برترینها

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

در عصری زندگی می‌کنیم که قهوه بیش از همیشه محبوبیت دارد. پس بهتر است از اثراتش بر بدنمان مطلع باشیم.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

فرادید| در عصری زندگی می‌کنیم که قهوه بیش از
همیشه محبوبیت دارد. پس بهتر است از اثراتش بر بدنمان مطلع باشیم.

۱٫ جلوگیری از دیابت

طبق مطالعات انجام شده در انجمن شیمی آمریکا،
قهوه می‌تواند احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲ را کاهش دهد. محققان اشاره کردند
افرادی که در روزانه چهار فنجان (یا بیشتر) قهوه می‌نوشند، احتمال ابتلا به دیابت
در آن‌ها تا بیش از ۵۰ درصد کاهش می‌یابد.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۲٫ بهبود حافظه

آیا می‌خواهید حافظه بهتری داشته باشید و جزئیات
را بهتر به خاطر آورید؟ قهوه بنوشید.

بنا بر تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه جان
هاپکینز صورت گرفت، قهوه حافظه طولانی‌مدت را تقویت می‌کند. مصرف تنها یک فنجان
قهوه قوی در روز سطح عمیق‌تری از یادآوری خاطرات به شما می‌دهد.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۳٫ مبارزه با سرطان

دانه‌های قهوه سرشار از آنتی‌اکسیدان هستند و
توانایی مبارزه با طیف گسترده‌ای از بیماری‌ها از مشکلات پوستی تا سرطان را دارند.
قهوه منبع اصلی آنتی‌اکسیدان در رژیم غذایی مردم آمریکا است.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۴٫ ضدافسردگی

قهوه حزن و اندوه را دور می‌کند.

تحقیقات انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان داد
قهوه همانند داروی ضدافسردگی عمل می‌کند و همچنین افکار منفی و تمایل به خودکشی را
کاهش می‌دهد. پس بهتر است قهوه را به دیگر نوشیدنی‌های ناسالم جایگزین کنید.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۵٫ افزایش میل جنسی

قهوه بنیه جسمی شما برای ورزش را بهبود می‌بخشد
و همچنین میل جنسی را بیشتر می‌کند. تحقیقات رابطه مثبتی میان سطح آدرنالین و
جاذبه جنسی گزارش داده‌اند. اما مصرف بیش‌ازحد اثر عکس خواهد داشت. در هر ۲۴ ساعت،
یک فنجان قهوه بنوشید.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۶٫ مبارزه با سرطان پوست

آیا قهوه خطر ابتلا به سرطان پوست را کاهش می‌دهد؟
۱۱۲۸۹۷ زن و مرد به مدت بیست سال موردمطالعه قرار گرفتند و نتایج جالبی حاصل شد.
زنانی که حداقل سه فنجان قهوه در روز مصرف می‌کردند، خطر ابتلا به سرطان پوست در آن‌ها به میزان قابل‌توجهی کاهش یافت. اما این اثر در
مردان دیده نشد.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۷٫ کبد سالم

اگر مشروبات الکلی مصرف می‌کنید، قهوه می‌تواند
کبد شمارا از بیماری اتوایمیونی نجات دهد. افرادی که حداقل یک فنجان قهوه در روز مصرف می‌کنند، ۲۰
درصد کمتر در معرض بیماری‌های کبدی هستند.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۸٫ افزایش چربی سوزی

بر اساس نتایج تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۳ در مجله
تغذیه و متابولیسم منتشر شد، قهوه متابولیسم بدن و درنتیجه چربی سوزی را بالا می‌برد.
نوشیدن قهوه به‌ویژه قبل از فعالیت بدنی، سبب می‌شود بدن به‌جای مصرف انرژی به
حالتِ چربی سوزی برسد.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۹٫ بازیابی عضلات

بعد از تمرین و ورزش سنگین، قهوه به بهبود و
بازیابی سریع عضلات کمک می‌کند. تحقیقات نشان داده مصرف کافئین قبل از تمرین‌های
ورزشی، دردهای عضلانی را به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهد.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

۱۰٫ افزایش پایداری و استقامت

اخیراً نتایج دو مطالعه نشان داده قهوه عملکرد
طبیعی بدن را افزایش می‌دهد. ورزشکارانی که قبل از فعالیت فیزیکی قوه مصرف کردند،
در تمرینات قدرتی عملکرد بهتری داشتند.

قهوه با بدن ما چه می‌کند؟

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

بهترین اسپری های بدن برای آقایان

برترین ها: با آمدن تابستان و گرم شدن هوا، بدن ما نیز بیشتر از قبل عرق می کند، بنابراین باید به فکر راهی برای از بین بردن بوی بد آن باشیم. اسپری های بدن می توانند در این راه به شما کمک کنند. اگر شما هم به دنبال اسپری بدنی خوشبو برای خود هستید، ما در اینجا بهترین و محبوب ترین مدل های آن را، مخصوص آقایان، به شما معرفی می کنیم.

Tom Ford ‘Oud Wood

اسانس: گل رز، چوب عود، چوب صندل، لوبیا تنکا و کهربا

 

 بهترین اسپری های بدن برای آقایان

۶۵ دلار

Ralph Lauren ‘Big Pony 

اسانس: لیمو، گریپ فروت

 بهترین اسپری های بدن برای آقایان

قیمت: ۱۹ دلار

Armani Code

اسانس: لیمو، ترنج، گل زیتون، فلفل، لوبیا تنکا و چوب

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۲۸ دلار

Hermes ‘Voyage d’Hermes

اسانس: چوب

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۴۳ دلار

Polo Blue Body

اسانس: طالبی، خیار، گل مریم، ریحان، چوب بامیه و مشک

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۲۱ دلار

Tom Ford’ Neroli Portofin

اسانس: مرکبات، گل و کهربا

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۶۵ دلار

C.O. Bigelow ‘Barber

اسانس: اسطوخدوس، رزماری، مشک سفید

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۱۰ دلار

Carven

اسانس: گریپ فروت، سدر، چوب صندل، گل مریم

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۳۰ دلار

Montblanc ‘Legend

اسانس: ترنج ایتالیایی، سدر سفید،گل یاسمین، چوب صندل، لوبیا تنکا

بهترین اسپری های بدن برای آقایان 

قیمت: ۲۲ دلار


منبع: برترینها

بهترین کتانی ها مخصوص پیاده روی و دویدن

هفته نامه همشهری جوان – محمد تقی حاجی موسی: خیلی از جوان ها و حتی کسانی که سن و سالی از آنها گذشته ترجیح می دهند به جای پوشیدن کفش های کلاسیک سفت و سخت که هر روز باید واکس بخورند و نگران باشیم نکند قالب شان به هم بخورد، کتانی بپوشند. کفش هایی که نسبت به سایر همقطاران شان بسیار راحت تر هستند و البته بعضی اوقات قیمت های بسیار بالاتری هم دارند.

این قیمت اما یک مسئله عمومی نیست و کتانی های پرشماری در بازار و پشت ویترین فروشگاه ها هستند که قیمت شان به جیب ما می خورد و می شود با خرید یک نمونه مناسب از آنها خیال مان راحت باشد که نه کمردرد می گیریم، نه میخچه می زنیم، نه پای مان بو می گیرد و به قول معروف پای مان راحت است.

انتخاب کتانی مناسب اما برای خودش کلی داستان دارد و این طوری نیست که شما بروید و یک جفت خوشگل اش را بردارید و تمام. هر کتانی مخصوص کاری تولید شده که اینجا به دو دسته عمده آنها اشاره می کنیم؛ کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن که بیشتر ما به همین دلایل آنها را پای مان می کنیم.

اگر می خواهید قدم بزنید

New Balance WW1065

330,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

این کتانی در نگاه اول مخصوص دویدن به نظر می رسد اما واقعیت این است که سازنده، آن را برای راه رفتن های طولانی طراحی کرده و لبه های آن طوری ساخته شده که از تاول زدن جلوگیری کند؛ مشکلی که برای بیشتر افراد در راهپیمایی های طولانی پیش می آید.


Sleek Ryka

90,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

بعضی ها دوست دارند کتانی خوب بپوشند اما خیلی هم هزینه نکنند و دل شان نمی آید برای پای شان پول زیادی بپردازند. بهترین گزینه برای این دوستان Sleek Ryka است که هم بسیار محکم ساخته شده و کلی طول می کشد تا پاره شود، هم برای راه رفتن سریع بسیار مناسب است؛ قیمتش هم عالی است.


Adidas Energy Cloud

240,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

وقتی می شود با یک تیر دو نشان زد چرا دوتا تیر را حرام کنیم؟ این جمله مصداق بارز خرید این کتانی آدیداس است که هم برای پیاده روی و هم برای دویدن طراحی شده و با قیمتی که دارد، یکی از بهترین انتخاب های ممکن است.


Sperry Top-Sider Seacoast

220,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

این کتانی از پارچه ای درست شده که توانایی عبور دادن هوا را دارد و به همین خاطر بهترین انتخاب برای پیاده روی در هوای گرم است، یعنی همین شرایط فعلی که وقتی به خانه می رسیم، پاهای مان بخارپز شده. برای جلوگیری از این اتفاق می شود از این برند استفاده کرد. پیاده روی در ساحل از دیگر مواردی است که این کتانی برایش ساخته شده.


Asics Gel Frequency

300,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

کفی زیر کتانی ترکیبی از مواد سخت و نرم است تا در پیاده روی های طولانی کف پا آسیب نبیند. علاوه بر آن بندهای کفش طوری طراحی شده که عبور هوا به خوبی انجام شود و پا همیشه خنک و خشک باشد.


L.L. Bean

360,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

الان که هوا گرم است اما از همین الان هم می شود به فکر فصل سرد و گل و شل بود. خرید یک جفت کتانی زمستانی که در بدترین شرایط آب و هوایی آخ نگوید یکی از این آینده نگری هاست و کتانی زمستانی L.L. Bean یکی از بهترین انتخاب ها به حساب می آید.


Skechers Go Step

220,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

یک عده هستند که خیلی اهل راه رفتن و پیاده روی نیستند اما بعضی اوقات دوست دارند بروند و یک چرخی در پارک بزنند. این دوستان برای این که نه پای شان اذیت شود و نه جیب شان، بهتر است از این کتانی استفاده کنند که کفی محکمی هم دارد و زود خراب نمی شود.


اگر می خواهید بدوید

New Balance Fresh Foam Zante v3

370,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

سبک بودن مهم ترین ویژگی Zante v3 است. این مدل آن قدر سبک است که برای دویدن سریع مناسب باشد و آن قدر نرم که در دویدن های طولانی و حتی چیزی شبیه به نیمه ماراتن هم پای شما را اذیت نکند. در مدل ۲۰۱۷ لبه های کناری مقداری تغییر کرده اند و کفی کتانی هم به کناره ها مایل شده تا انعطاف آن بیشتر از قبل شود.

 


Brooks Ravenna 8

430,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

مدل جدید Ravenna طوری طراحی شده که در دویدن های طولانی و دویدن های پر هیجان و بالا و پایین پریدن ها احساس خوبی را به دارنده اش بدهد و او را خسته نکند. بدنه کتانی نسبت به قبل نرم تر شده و محل قرار گرفتن انگشتان حالت ارتجاعی بیشتری دارد. یک تکه X مانند بین پاشنه و کفی باعث شده تا فضای خالی این محل از بین برود و کف پا اذیت نشود.


Asics GT-2000 5

430,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

وقتی همه به دنبال کفی بهتر رفته اند، Asics به فکر رویه افتاده و توانسته یکی از بهترین رویه های کتانی را تولید کند. مدل این رویه طوری است که هوا به راحتی از آن رد شود و پای صاحب کتانی در آن نپزد.


Adidas Supernova

460,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

چشم پوشی از آدیداس در پوشاک ورزشی ممکن نیست و مدل Supernova توانسته به لیست بهترین ها وارد شود. در سری جدید این مدل یک تغییر اساسی از رویه تا کفی را می بینیم که باعث شده کتانی بسیار نرم تر شود. البته آدیداس تا توانسته به کفی این سری رسیده و آن را برای دویدن آماده کرده.


Reebok OSR Harmony Road

430,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

کسانی که عادت به دویدن های منظم روزانه دارند می توانند به راحتی از این مدل استفاده کنند و مطمئن باشند ضرر نمی کنند. راز این راحتی در کفی اختصاصی ریباک است که معلوم نیست از چه ماده ای است اما به شکل یک تیوب زرد رنگ نازک زیر پاشنه قرار گرفته است.


Saucony Peregrine 7

430,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

سازنده این کتانی با وجود ثابت نگه داشتن قیمت، توانسته ویژگی های متنوعی را به مدل جدیدش اضافه کند و این کتانی را به یکی از بهترین انتخاب ها برای کسانی که می خواهند در دشت و دمن بدوند، تبدیل کند. طراحی کفی یکی از مهم ترین ویژگی های Peregrine 7 است که آن را از نظر راحتی بی رقیب نگه می دارد.


Vasque Constant Velocity

430,000
 با بهترین کتانی های مخصوص پیاده روی و دویدن آشنا شوید

بر خلاف مدل های دیگر که تا توانسته اند کتانی را نرم و راحت ساخته اند، Velocity به اس و قس دار بودن ماجرا خیلی معتقد بوده و زیر کتانی یک تکه سخت کار گذاشته تا پا در دویدن های طولانی درد نگیرد. البته پاشنه کاملا نرم است و ترکیب این دو قرار است به پای شما راحتی ببخشد.


منبع: برترینها

پایان اسارت صیادان صیدشده

سیزده ماه پیش، «سعید» و «وحید» و «مجید»، مثل هر روز دیگر در ٢٠ سال پیش، در سینه کش آفتاب ساعت سه ظهر، از اسکله بوشهر، وارد دریا شدند و ١٣ ماه بعد، برگشتند. آنها ١٣ ماه در اسارت گارد ساحلی عربستان سعودی بودند. همان ها که شامگاه بیست و ششم خرداد ماه پارسال، به روی سه صیاد ایرانی، اسلحه کشیدند، قایق شان را خرد کردند، دست هایشان را طناب بستند و با خود بردند.

بردند و ١٣ ماه بعد، برگرداندند، با قایقی شکسته، تنها و غریب. سعید و وحید خسروی، برادران ٣٨ و ٣۵ ساله و مجید ماهینی صیاد ۴١ ساله، آن شب، دنبال یک لقمه نان بودند که سر از کشتی سعودی ها درآوردند، بازجویی شدند، عکس و فیلم شان را گرفتند، ١٠ ماه در دمام و ٣ ماه در الخفجی عربستان زندانی شدند.

در یک سال گذشته اما «عبدالغنی» و «اکبر رحیمی»، پدر و پسر صیاد گناوه ای هم همین سرنوشت را داشتند. باید ١٣ ماه می گذشت تا حکم آنها به عنوان «زندانیان حکومتی» و «متجاوزان به حریم مرزی»  تمام می شد و قدم در آب های ایران می گذاشتند.

شامگاه پنجشنبه هشتم تیرماه، اسکله بوشهر، اما شب متفاوتی به خود دید. صدای رقص و پایکوبی و هلهله زنان و جیغ شادی کودکان، در هوا پیچیده بود. گل و شیرینی پخش شد به یمن بازگشت ۵ صیاد بوشهری. خبر و عکس هایش، از شامگاه پنجشنبه دست به دست چرخید، دریانوردان با زیرپوش و شلوارهای سفید، لب به خنده باز کرده اند و حلقه های گل دور شانه هایشان، نشست. آنها ١٣ ماه، رویای این روز را می دیدند، رویای در آغوش کشیدن دریا.

مجید آقابابایى مدیر کل امور مرزى وزارت کشور، درباره آزادى صیادان ایرانى از سوى عربستان حرف هایی زده و گفته بود که« این صیادان از سوی گارد ساحلی عربستان سعودی دستگیر شده بودند.» خیلی ها تصور کردند این صیادان همان هایی هستند که اخیرا دستگیر شده اند اما آقابابایی این را اضافه کرده که:« ماجرای آنها ربطی به این آزاد شده ها ندارد.» با بازگشت این ۵ صیاد بوشهری، امیدها برای برگشتن سه صیاد دیگر زیاد شده؛ حسین اصلانی، سهراب اصلانی و حسین زارعی که چندی پیش از سوی گارد ساحلی عربستان دستگیر شده اند.

 پایان اسارت صیادان صیدشده

وحید خسروی یکی از صیادان آزادشده ایرانی در گفت‌وگو با «شهروند»:

باورمان نمی‌شد آزادمان کنند

«وحید خسروی» یکی از سه نفری است که بیست‌و‌ششم خرداد ‌سال گذشته، روی موج‌های پرتلاطم خلیج‌فارس گرفتار نیروهای مرزبانی عربستان شد. پایش ضربه دید، سه روز در بیمارستان عربستان بستری شد و ١٣ ماه در «دمام» و «الخفجی» همراه سعید برادرش و مجید ماهینی، زندانی بود. او چند ساعت پس از آزادی در گفت‌وگو با «شهروند» ماجرای دستگیری و انتقال‌شان به زندان عربستان و آزادی‌شان را شرح داد. وحید ناخدای ٣۶ ساله‌ای است که از ١٣ سالگی صیادی می‌کند. او یک دختر هفت ساله دارد.

بیست‌و‌ششم خرداد ‌سال گذشته چه اتفاقی افتاد؟

ما مثل همیشه عصر، برای صیادی به دریا رفتیم. سه نفر بودیم، من و برادرم سعید و مجید ماهینی که با ما کار می‌کند. آن روز از بندر فاصله گرفته بودیم که موتور قایق‌مان خراب شد، نزدیک مرز ایران و عربستان بودیم؛ همان‌جا بود که موتور خاموش شد، آمدیم لنگر بیندازیم که دیدیم لنگرمان نیست.

سرعت قایق خیلی کم شده بود اما متوقف نشد. حدود سه کیلومتر از بندر فاصله داشتیم که از آن دور دیدیم یک لنج به سمت ما می‌آید، فکر کردیم نیروهای سپاه است، اعتنایی نکردیم، نزدیک که شدند متوجه شدیم ایرانی نیستند و به زبان عربی به ما گفتند بایستیم. در همان گیر و دار که ما بلاتکلیف ایستاده بودیم، آنها با قایق‌شان به ما نزدیک شدند و با همان وضع سوار قایق ما شدند، ما وحشت‌زده به داخل آب سقوط کردیم و نمی‌دانستیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. همه ترسیده بودیم، رفتارشان با ما خیلی تند بود، طوری که قایق خرد شد و ما به زیر قایق رفتیم.

 واکنش شما در آن لحظه چه بود؟

ما فقط وحشت کرده بودیم، نمی‌دانستیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. قایق آنها نظامی بود و رفتار بدی می‌کردند. پایم به خاطر افتادن در آب و شکستن قایق ضربه بدی دید.

 چند نفر بودند؟

هشت نفر. ما را سوار قایق‌شان کرده و با خود به یک کشتی آهنی منتقل کردند. هر چه با آنها حرف می‌زدیم که قایق ما خراب شده بود و شما آن را خرد کردید، اعتنایی نمی‌کردند تا شب ما را به شهر الخفجی عربستان رساندند، تا رسیدیم به ساحل کلی عکاس و فیلمبردار آمده بودند؛ از ما فیلم و عکس می‌گرفتند، نمونه‌ای از ناخن و خون‌مان گرفتند، اسم‌مان را روی کاغذ نوشتند، چسباندند به سینه‌مان و از ما عکس گرفتند.

 در آن فاصله از شما بازجویی نکردند؟

نه آن شب چیزی به ما نگفتند. ما در شوک بودیم، تا به حال چنین اتفاقی برای ما نیفتاده بود. بعد سوار ماشین‌مان کردند و بردند زندان دمام. دمام حدود ۴ ساعت با الخفجی فاصله داشت. آنجا ما را به بازداشتگاه منتقل کردند و چون از ناحیه پا آسیب دیده بودم، من را به بیمارستان بردند. سه روز آنجا بستری بودم.

 در این مدت رفتار آنها چطور بود؟

در زندان رفتار بدی با ما نکردند. بعد از مرخص‌شدن از بیمارستان، بازجویی از ما شروع شد، یک مترجم ایرانی آورده بودند و با ما حرف زدند. ما گفتیم که صیاد هستیم، روزی ١۵، ١۶ ساعت کار می‌کنیم؛ قبلا با لنج باربری به دوبی رفتیم و… بعد ما را به بند زندان دمام منتقل کردند. آنجا هشت نفر بودیم، سه نفر خودمان و پنج نفر هم زندانیان عربستانی.

 وضع زندان چطور بود؟

آنجا بد نبود. غذای زیادی به ما می‌دادند و با ما بدرفتاری نکردند. در زندان غیر از ما ایرانی دیگری نبود، بیشتر عربستانی و تعدادی زندانی سوری و بحرینی و… بودند.

 برای شما دادگاهی برگزار نشد؟

نه، ما اصلا نمی‌دانستیم چه وقت قرار است آزاد شویم. اول گفتند یکی دو ماه دیگر. آن مدت گذشت، خبری نشد، تا ١٠ ماه دیگر هم نمی‌دانستیم تکلیف‌مان چیست.

 در این مدت از خانواده‌تان خبری نداشتید؟

هیچ خبری؛ به ما اجازه نمی‌دادند با آنها تماس بگیریم. به ما می‌گفتند ما با ایران ارتباط نداریم، خط خراب است.

 بعد از ١٠ ماه چه شد؟

یک روز آمدند و گفتند شما آزاد هستید. ما را سوار ماشین کردند و به بازداشتگاه دمام بردند، از آنجا هم ما را به الخفجی برگرداندند. یک برگه‌ای هم به ما دادند و انگشت زدیم. باز هم از ما بازجویی کردند، اسم پدر و مادر و… را پرسیدند. ۴ روز در بازداشتگاه الخفجی بودیم که به ما گفتند سه ماه دیگر هم باید زندانی شوید.

 چرا؟

به ما گفتند آن ١٠ ماه به این دلیل که زندانی حکومتی بودیم بازداشتمان کرده‌اند و حالا سه ماه به این دلیل که وارد مرز عربستان شدیم. همین هم شد تا ما را به زندان الخفجی منتقل کردند. آنجا زندان کوچکی بود. ۵٠ نفر زندانی بیشتر نداشت. بیشترشان عرب بودند. همان‌جا متوجه شدیم که یک پدر و پسر گناوه‌ای که صیاد هم هستند، در طبقه بالا زندانی هستند.

 پایان اسارت صیادان صیدشده

 آنها هم مثل شما دستگیر شده بودند؟

بله؛ برای آنها هم اتفاق مشابهی افتاده بود، آنها یک‌ سال در زندان الخفجی بودند. آنها را به دمام نیاوردند.

 بعد از سه ماه چه اتفاقی افتاد؟

آمدند گفتند دوره محکومیت شما تمام شده. باز هم از ما فیلم و عکس گرفتند و بردند دم ساحل؛ اما ما قایق نداشتیم، قایق‌مان شکسته بود و لاشه‌اش همان‌جا بود. نیروهای عربستان هیچ کمکی به ما نکردند، حتی قایق ما را درست نکرده بودند. همزمان با ما آن پدر و پسر گناوه‌ای هم آزاد شده بودند، آنها قایق‌شان سالم بود، ما را سوار کردند و برگشتیم ایران. قایق شکسته‌مان را هم بکسل کردند. حتی نیروهای دریابانی ما را همراهی نکردند. از آنجا تا ایران، ۵۵ مایل فاصله است. ما ساعت ٧ صبح راه افتادیم، حدود ١١ ظهر به آب ایران رسیدیم. اگر صیادان گناوه‌ای نبودند ما نمی‌دانستیم چطور باید به ایران برگردیم.

 وقتی وارد آب ایران شدید، صیادان ایرانی شما را دیدند؟

بله؛ همین که وارد آب ایران شدیم، ما را دیدند؛ اصلا باورشان نمی‌شد که ما زنده هستیم و وارد ایران شدیم. بلافاصله به کمک‌مان آمدند. سه قایق بوشهری با ما آمدند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر به سمت بوشهر حرکت کردیم و ساعت ٣٠: ١١ شب به بوشهر رسیدیم.

 در این مدت با خانواده‌تان تماس نداشتید؟

زندان الخفجی که بودیم با آنها تماس گرفتیم و گفتیم که زنده هستیم. آنها هیچ خبری از ما نداشتند، حتی شایعه‌هایی در شهر پیچیده بود که ما را کشته‌اند و…. آنها فقط می‌دانستند که ما در عربستان هستیم. وارد آب ایران که شدیم از طریق تلفن صیادانی که به کمک ما آمدند، تماس گرفتیم و گفتیم که در حال بازگشتیم.

 واکنش آنها چه بود؟

خیلی خوشحال شدند، همه‌شان آمده بودند اسکله برای استقبال از ما. برایمان مراسم برگزار کردند.

 در این مدت بر شما چه گذشت؟

خیلی سخت بود از همه بدتر بلاتکلیفی آن بود. واقعا باورمان نمی‌شد که آزادمان کنند. هر وقت از آنها می‌پرسیدیم چه وقت آزادمان می‌کنند، جواب نمی‌دادند.

گفت‌وگو با همسر «مجید ماهینی»؛ صیاد آزاد شده ایرانی درباره ١٣ماه بلاتکلیفی   

نمی‌دانستم تا کی باید صبر کنم

«کفایت محمدی» همسر «مجید ماهینی» صیاد ایرانی آزادشده ایرانی است. زنی که ١٣ماه را در بلاتکلیفی گذراند، بدون این‌که از سرنوشت همسرش اطلاعی داشته باشد. این زن ٣۵ساله در گفت‌وگو با «شهروند» از ماجرای غیبت طولانی «مجید ماهینی» می‌گوید.

  این اتفاق دقیقا چه روزی افتاد؟

بیست و ششم خرداد پارسال بود. مجید، بعدازظهر رفت دریا. برادران خسروی هم همراهش بودند. حدود ساعت ٣ ظهر بود. معمولا وقتی می‌رفت تا شب یک تماسی می‌گرفت و روز بعد برمی‌گشت. آن روز آقای خسروی حدود ساعت ۶ بعدازظهر با همسرش تماس گرفته بود اما مجید تماسی نگرفت. روز بعد، دیدیم از آنها خبری نیست. دیگر باید برمی‌گشتند، اما برنگشته بودند و همزمان در شهر شایع شد که دریابان‌های عربستانی آنها را گرفته‌اند. ما وحشت کردیم. هرچه تماس می‌گرفتیم، خبری نشد.

 بعدش چه کردید؟

رفتیم استانداری. به ما گفتند که گارد دریایی عربستان، یک قایق را گرفته‌اند. ما هم فهمیدیم که در آن قایق همسر من هم بوده است.

 مسئولان استانداری پیگیری نکردند؟

هیچ پیگیری نکردند، به ما گفتند که رابطه ما با عربستان قطع است و نمی‌توانیم پیگیری کنیم. من خودم با‌ هزار بدبختی رفتم و شماره دریابانی عربستان را پیدا کردم و تماس گرفتم. خودم زبان عربی می‌دانم، با آنها صحبت کردم و اسم‌شان را دادم و آنها گفتند که این سه‌نفر پیش ما هستند. هرچه پرسیدم قرار است چه اتفاقی بیفتد، جوابی ندادند. حکم را به ما نمی‌گفتند. فقط گفتند حالشان خوب است. بعد از آن چندبار دیگر هم زنگ زدم، گفتند که باید دولت ایران نامه رسمی به آنها بنویسد و حکم صیادان را بخواهد، ما هم در یک نامه رسمی جواب را می‌دهیم.

 درخواست‌شان را به مسئولان استانداری منتقل نکردید؟

منتقل کردم. حتی فایل صوتی برایشان بردم. اما آنها گفتند ما نمی‌توانیم به هر شماره‌ای که به ما می‌دهید، تماس بگیریم. از کجا معلوم آن‌جا دریابانی عربستان است. استانداری هیچ‌کاری برای ما نکرد. فقط کمیته امداد بوشهر بود که از نظر مالی به ما کمک کرد.

 یعنی هزینه‌ای برای کمک خرج خانواده در غیبت همسرتان پرداخت کرد؟

نه، چون خانه ما وام مسکن داشت و ۵‌میلیون تومان آن به دلیل نبود همسرم عقب افتاده بود. این مبلغ را به ما داد تا به جای وام پرداخت کنیم.

 در این مدت خرج خانه را چه می‌کردید؟

خانواده‌ام کمک می‌کردند. چاره‌ای نداشتیم.

 به جز دریابانی عربستان پیگیری دیگری برای اطلاع از وضع‌شان کردید؟

چرا. یک‌بار با سازمان ملل عربستان صحبت کردم و ماجرا را توضیح دادم که از طرف مسئولان دولتی نمی‌توان به نتیجه‌ای رسید، آنها درنهایت این توضیح را به ما دادند که این صیادان، حریم مرز دریایی را رد کرده‌اند و حالا محکوم به زندان شده‌اند. هرچه پرسیدیم چه مدتی برایشان زندان تعیین کرده‌اند، جوابی ندادند.

 دیگر خیالتان از بابت زنده‌بودن‌شان راحت شد.

بله، خیلی. نفس راحتی کشیدیم. می‌ترسیدیم زنده نباشند. از همان موقع منتظر بازگشت‌شان ماندیم.

 همسرتان نخستین‌بار کی تماس گرفت؟

حدود ١١ماه پیش بود. ١۵فروردین امسال تلفن زنگ زد، برداشتم یکی آن طرف خط گفت، سلام منم مجید. تا الو را گفت، شناختمش. در پوست خودم نمی‌گنجیدم. هیجان‌زده شده بودم. دو، سه‌دقیقه بیشتر حرف نزد. یکم احوالپرسی کرد و تلفن قطع شد. آخرین تماسی که با او داشتم، ٢٣روز پیش بود. نمی‌دانستیم کی آزاد می‌شود.

 پایان اسارت صیادان صیدشده

 چه موقع متوجه شدید که آزاد شده؟

پنجشنبه ساعت ١٢ ظهر بود که همسرم تماس گرفت و گفت که رسیده‌اند ایران. خیلی خوشحال شدیم. همه خانواده صیادان با گل و شیرینی رفتیم اسکله. ١٢شب بود که رسیدند. پدر و پسر گناوه‌ای هم همراهشان بودند. ما برایشان روی اسکله مراسم برگزار کردیم.

 حال روحی‌شان چطور بود؟

خوب بود. اذیت نشده بودند. بیشتر از این ناراحت بودند که مسئولان دولتی کاری برایشان نکردند.

 در این مدت چطور به شما گذشت؟

برای من و دختر و پسرم خیلی سخت گذشت. دخترم مریض بود و ما در حالت بلاتکلیفی به سر می‌بردیم، نمی‌دانستم باید چقدر صبر کنم.

«مجید ماهینی» یکی از صیادان آزاد‌شده ایرانی در گفت‌وگو با «شهروند»:  

فکر نمی‌کردیم دوباره به ایران برگردیم

شهروند| «مجید ماهینی» یکی دیگر از صیادانی است که اواخر خرداد‌ سال گذشته روی قایق مشغول صید ماهی بود که گرفتار نیروهای دریابانی عربستان شد. او که ١٣ ماه در زندان عربستان بود، در گفت‌وگو با «شهروند» از شرایط سخت و ناامیدکننده‌ای که در این مدت داشته می‌گوید. مجید ١٨‌سال سابقه صیادی دارد و با وحید و سعید خسروی چند سالی است روی یک قایق کار می‌کنند.

 این ١٣ ماه چطور به شما گذشت؟

خیلی سخت بود، اصلا فکر نمی‌کردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها می‌گفتیم کِی ما را آزاد می‌کنید، می‌گفتند به همین زودی. می‌گفتند یک ماه دیگر. ما روزها را می‌شمردیم، یک ماه که می‌شد، می‌دیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی می‌کردند.

 روزی که آنها به قایق شما حمله کردند، چه اتفاقی افتاد؟

ما اصلا نمی‌دانستیم قایق سعودی است. قایق ما خراب شده بود، وحید خسروی که صاحب قایق و ناخداست، بعد از این‌که فهمید موتور خراب شده، مشغول تعمیر آن شد، غافل از این‌که جزر و مد ما را به سمت آب‌های عربستان برده بود. ما اصلا متوجه نبودیم که وارد مرز آنها شدیم.

 چرا این‌قدر نزدیک شده بودید؟

کلا مرز خیلی به ما نزدیک است. حدود یک مایل دریایی یعنی سه کیلومتر فاصله است. تابستان آب گرم که می‌شود ماهی‌ها دورتر می‌شوند، ما هم مجبور شدیم برای این‌که صید کنیم، به نزدیکی‌های مرز برویم، اما آن اتفاق برایمان افتاد. وحید خسروی شمع موتور را عوض کرد که از دور دیدیم قایقی به ما نزدیک می‌شود، فکر کردیم قایق سپاه است، آنها به سمت ما می‌آمدند که موتور روشن شد، آنها که از دور می‌آمدند فکر کردند ما می‌خواهیم فرار کنیم، به همین خاطر با سرعت به سمت ما آمدند و سوار قایق شدند. همان لحظه سرم خورد به گوشه قایق و از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم دیدم روی کشتی سعودی هستیم.

 رفتارشان چطور بود؟

همان اول روی ما اسلحه کشیدند و مرتب می‌پرسیدند که چرا می‌خواستید، فرار کنید. ما هم توضیح می‌دادیم، بعد دست‌های‌مان را با طناب بستند، قایق را بکسل کردند و پیش رفتند. جلوتر ما را به کشتی بزرگی منتقل کردند و از آنجا ما را بردند به الخفجی.

 از روی لباس‌هایتان می‌توانستند بفهمند که صیاد هستید؟

بله؛ اما وقتی به قایق ما حمله کردند و قایق رفت زیر آب، تمام مدارک ما هم افتاد داخل دریا. هیچ مدرکی نداشتیم که ثابت کنیم صیاد هستیم.

 بعد که شما را به زندان دمام منتقل کردند، چه اتفاقی افتاد؟

آنجا کاری به ما نداشتند اما از نظر روانی فشار زیادی به ما وارد می‌کردند، مرتب تاریخ آزادی اعلام می‌کردند و بعد خبری نمی‌شد. حتی یک بار بعد از ١٠ ماه، ما را از زندان دمام خارج کردند و گفتند بروید که آزادید. وقتی رسیدیم الخفجی، گفتند سه ماه دیگر باید بروید زندان. زندان الخفجی از دمام بهتر بود؛ اما بلاتکلیفی‌اش بد بود. ما اصلا نمی‌دانستیم که آزادمان می‌کنند یا نه.

 از صیادان گناوه‌ای چطور خبر گرفتید؟

آنها را موقع آزادی دیدیم. عبدالغنی رحیمی و اکبر رحیمی، پدر و پسر صیادی بودند که یک ماه بعد از ما دستگیر شده بودند. آنها هم در شرایطی شبیه ما دستگیر شدند؛ اما قایق‌شان سالم بود. بعد از سه ماه که به ما گفتند آزادیم، متوجه شدیم که این پدر و پسر هم آزاد شده‌اند. ما هم با آنها برگشتیم. اگر آنها نبودند نمی‌دانیم چه اتفاقی برای ما می‌افتاد. خواست خدا بود که آنها را دیدیم.

 قایق کامل از بین رفت؟

نه اما شکست و خسارت زیادی دید. خود قایق نزدیک ٩‌میلیون تومان است اما موتورش ٣٣‌میلیون تومانی می‌شود. حالا باید تعمیرش کرد. ما سه نفری روی این قایق کار می‌کردیم.

 دریابان‌های سعودی بعد از آزادی دیگر کاری به کارتان نداشتند؟

نه؛ تا ٢۵ مایلی همراه‌مان آمدند، قایق ما را هم بکسل کردند. بعد طناب را باز کردند و گفتند بروید. البته قبلش هم کلی از ما فیلم گرفتند و نشان دادند که آزاد شده‌ایم .

 آن روز که شما را دستگیر می‌کردند، فکرش را می‌کردید که ١٣ ماه بعد دوباره به همان آب برگردید؟

اصلا؛ همه‌اش فکر می‌کردیم چه سرانجام نامعلومی منتظر ماست. خیلی شرایط وحشتناکی بود. همه‌اش ناامید بودیم، دعا می‌کردیم. فکر نمی‌کردیم که یک روزی برگردیم.


منبع: برترینها

چگونه بانفوذ و تاثیرگذار باشیم؟

 چند ویژگی مشترک در میان افراد بانفوذ و تاثیرگذار وجود دارد. گاهی اوقات
این ویژگی‌ها به‌طور ذاتی وجود دارند، اما بیشتر آنها نتیجه تلاش آگاهانه
هستند.

به گزارش دنیای اقتصاد، در میان همه کسانی که می‌شناسیم و در جامعه با آنها تعامل داریم، افرادی هستند که جذابیت و مغناطیس خاصی دارند. داستان زندگی آنها باورنکردنی و غیر معمول است. چه چیزی آنها را جذاب می‌سازد؟ بارزترین مشخصه آنها کنجکاوی است. همیشه برای کشف دنیای اطرافشان هیجان‌زده‌اند، این انرژی را به بیرون متصاعد می‌کنند و این موضوع کاملا در ظاهر آنها مشهود است.برخی افراد به‌طور ذاتی شخصیت جالب و نافذی دارند، اما روش‌هایی هم برای جذاب شدن وجود دارد که آموختنی است. دکتر کلر نیکسون، استاد حسابداری دانشگاه تگزاس، یکی از این شخصیت‌ها است. او معتقد است حسابداری یک موضوع دشوار اما سرگرم‌کننده است. او می‌تواند همه چیز را به طرز جالب و جذابی ارائه دهد و علاوه‌بر آموزش دروس حسابداری، جلسات سخنرانی با موضوع «چگونه جذاب‌تر و اثرگذارتر باشیم» برگزار می‌کند.
 
درواقع، هر کسی می‌تواند یاد بگیرد که چگونه بانفوذتر و اثرگذارتر باشد. این موضوع شگفت‌انگیز است. چون اثرگذار بودن می‌تواند به شما کمک کند شبکه ارتباطی خود را قوی‌تر کرده و مشتریان بیشتری به‌دست آورید و به نتیجه مورد نظرتان دست پیدا کنید.چند ویژگی مشترک در میان افراد بانفوذ و تاثیرگذار وجود دارد. گاهی اوقات این ویژگی‌ها به‌طور ذاتی وجود دارند، اما بیشتر آنها نتیجه تلاش آگاهانه هستند. کارهایی که می‌توان از افراد بانفوذ و تاثیرگذار بیاموزیم تا خود را جذاب، غیرمعمول و مسحورکننده نشان دهیم، در ادامه آمده است.
 
۱) پرشور باشید. خانم جین گودال یک فرد بانفوذ و مصمم است که در ۲۶ سالگی کشورش انگلستان را به مقصد تانزانیا ترک کرد. او در آنجا پژوهش روی شامپانزه‌ها را شروع کرد. تمام زندگی‌اش را به این کار اختصاص داد و خود را وقف این پژوهش کرد. او در این کار الهام‌بخش بسیاری از پژوهشگران دیگر شد. افراد بانفوذ نه تنها حس کنجکاوی و توجه دیگران را تحریک می‌کنند بلکه برای این کار اشتیاق و تمایل شدیدی نیز دارند و به‌طور کامل خود را وقف دیگران می‌کنند.
 
۲) چیزهای جدید را امتحان کنید. افراد بانفوذ و تاثیرگذار به دنبال اهداف مورد علاقه‌شان می‌روند. آنها می‌دانند چه می‌خواهند و شجاعت کافی برای گام برداشتن در مسیر اهدافشان را دارند. این مساله به معنی امتحان کردن چیزهای جدید است؛ حتی چیزهایی که در ابتدا از مواجهه با آن وحشت داشتند. زمانی که به دنبال تجربه‌های جدید هستند اتفاق‌های جالب و فوق‌العاده‌ای برایشان رخ می‌دهد و حس خوبی خواهند داشت. این افراد خوشحالند، مغناطیس دارند و در کنار آنها بودن به مراتب جالب‌تر از ارتباط با افراد دلسرد و افسرده است.
 
۳) خصلت‌های شخصی خود را پنهان نکنید. افراد با نفوذ و تاثیرگذار اغلب اولویت‌های غیرمعمول دارند که با هنجارهای معمول متفاوت است. خودِ واقعی‌شان هستند و شخصیت حقیقی خود را به نمایش می‌گذارند. همه به سمت این افراد جذب می‌شوند زیرا این مشخصه باعث جلب اعتماد دیگران می‌شود. برای مثال، وارن بافت میلیاردری است که هرگز روش زندگی پرخرج و تجملاتی نداشته و هنوز در همان خانه‌ ساده‌ای زندگی می‌کند که در سال ۱۹۵۸ به قیمت نه چندان زیادی خریده بود. ممکن است به نظر برسد صرفه‌جویی برای چنین فرد فوق‌العاده ثروتمندی یک خصلت متناقض و حتی عجیب و غریب است، اما بافت اولویت‌های خود را به‌دلیل آنچه دیگران از او انتظار دارند، قربانی نمی‌کند.
 
۴) فعالیت‌هایی را که به‌طور ناگهانی مد روز و همه‌گیر شدند، انجام ندهید. هیچ چیز خسته‌کننده‌تر از یک فعالیت تکراری و تقلیدی نیست. افراد بانفوذ و تاثیرگذار با آنچه دیگران انجام می‌دهند مشکلی ندارند ولی می‌خواهند مسیر منحصربه‌فرد خودشان را بسازند. آنها مبتکر و سنت‌شکن هستند و به جای پیروی از عقاید و رسوم متداول به دنبال کارها و چیزهای جدید و هیجان‌انگیز و البته ایده‌های جالب می‌روند.
 
۵) به ندای درونتان توجه کنید. خودمحوری و تکبر هرگز خصوصیت جذابی نیست. افراد متکبر همیشه در حال خودنمایی و ژست هستند. نگران تصویر ذهنی ساختگی‌شان هستند و طوری رفتار می‌کنند که جذاب به نظر برسند. این خصوصیت خسته‌کننده و نامطلوب است.
 
یکی از افراد بانفوذ و تاثیرگذار، اپرا وینفری، در یکی از سخنرانی‌هایش برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۸، توصیه مهمی دارد: «نکته این است که برای شروع باید به ندای درونی‌تان گوش کنید و بعد تصمیم بگیرید. هر تصمیم درستی که تاکنون گرفته‌ام در نتیجه اعتماد به حس غریزی‌ام بوده است. به جای غرور کاذب به ارزش‌ها، اهداف و بلندپروازی‌هایتان توجه کنید.»
 
۶) همیشه در حال یادگیری باشید. برای افراد با نفوذ و تاثیرگذار، جهان دارای امکانات نامحدود و فرصت‌های زیادی است. این کنجکاوی در مورد ناشناخته‌ها باعث می‌شود مدام درحال آموختن چیزهای جدید باشند و تمایل شدید به کشف ناشناخته‌ها داشته باشند. آلبرت انیشتین خودش را دارای استعداد خاصی نمی‌دانست اما یک خصوصیت بارز داشت و آن کنجکاوی بود و همیشه در مورد جهان اطرافش سوال می‌پرسید. افرادی مثل انیشتین همیشه از جهان و اتفاقات آن در شگفت هستند.
 
۷) آنچه کشف می‌کنید را با دیگران به اشتراک بگذارید. افراد با نفوذ و تاثیرگذار از تنها چیزی که به اندازه یادگیری لذت می‌برند، به اشتراک‌گذاری اکتشافاتشان با دیگران است. مثلا داستان جالب در مورد سفر هیجان‌انگیز خود را به‌طور کامل شرح می‌دهند و چیزهای بیشتری به آن اضافه می‌کنند تا حس کنجکاوی و توجه دیگران را تحریک کنند زیرا می‌خواهند عکس‌العمل و احساسات شخص مقابل را بررسی کنند و ببینند که چه چیزی برای او جذاب خواهد بود. آنها این کار را صرفا برای آگاهی و نمایش انجام نمی‌دهند، بلکه می‌خواهند دیگران را در لذت، دانش و فرصت‌های خود سهیم کنند بنابراین آنها هرگز تنها نمی‌مانند.
 
۸) همه این خصوصیات را با هم داشته باشید. ممکن است گنجاندن همه این عادت‌ها در زندگی روزمره کار آسانی نباشد، اما افراد با نفوذ و جذاب کارهایی غیرمعمول انجام می‌دهند و این در نظر همگان واقعا جالب و جذاب است.


منبع: فرادید

طرح های ناخنی که در سال ۲۰۱۷ مد شده اند

برترین ها: در سالهای اخیر طرح های روی ناخن از حالت سادگی در آمده و طرح های پیچیده تر و جذاب تری به خود گرفته اند. ایده های بسیاری برای زیباتر کردن دست ها وجود دارند که در فشن شوها و مراسم مد با برخی از آنها آشنا شده ایم. اما اگر دوست دارید بدانید که طرح های رایج ناخن در سال ۲۰۱۷ که توسط طراحان مطرح سال معرفی شده اند کدامند، با ما همراه باشید. شما نیز می توانید از این طرح ها ایده بگیرید.

سیمی

 طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند

لاک سیمی یکی از جدیدترین مدهای ناخن است که بیشتر در فشن شوها دیده می شود. شاید طراحی این مدل در خانه برایتان کمی دشوار باشد، بنابراین اگر دوست داشتید که با سیم روی ناخن هایتان طرح بزنید، بهتر است که از آرایشگرتان بخواهید تا این کار را برایتان انجام دهد. برای رنگ لاک تان بهتر است که از رنگ های خنثی یا بی رنگ استفاده کنید که طرح های سیمی انگشتان تان بیشتر دیده شود.

دو رو

 طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند

این نوع لاک برای افرادی که ناخن های بلندی دارند مناسب است. برای این کار کافی است که دو رنگ لاک مختلف بردارید و یکی را برای روی ناخن هایتان و دیگری را برای زیر آن استفاده کنید.

 


راه راه

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

طرح های راه راه همیشه روی مد بوده اند اما امسال بیش از پیش مورد توجه طراحان فشن قرار گرفته اند. برای این مدل بهتر است که رنگ های روشن را برای زمینه و رنگ های تیره را برای طرح های روی آن استفاده کنید.

برجسته

 طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند

اگر دوست دارید که لاک تان را از حالت ساده در آورید، از طرح های برجسته استفاده کنید. رنگ های تیره و جیغ در پس زمینه و رنگ های روشن تر برای طراحی روی آن پیشنهاد می شود.

مربعی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

اگر به دنبال طرح های خاص و ساده هستید، طرح های مربعی گزینه خوبی برایتان است. شما به سادگی می تاونید با دو رنگ مختلف، این طرح ها را روی ناخن هایتان ایجاد کنید.

مجسمه ای

 طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند

سال ۲۰۱۷، سال طرح های عجیب و غریب ناخن مانند طرح های مجسمه ای است. اگر چه این مدل برای هر موقعیتی مناسب نیست اما اگر دوست دارید در میهمانی خاص بدرخشید، این مدل را امتحان کنید.

حاشیه ای

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

یکی از طرح هایی که به سادگی می توانید در خانه امتحانش کنید، همین طرح حاشیه ای است. برای این منظور یک دست لاک ساده به ناخن هایتان بزنید و با رنگی پررنگ تر دور آن را خط بکشید.

مرواریدی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

مروارید همیشه شیک و جذاب است، اما آیا تا به حال به کارایی آن برای ناخن هایتان فکر کرده اید؟ شما می توانید به راحتی مروارید را بخرید و آن را به کمک چسب ناخن بر ناخن تان بچسبانید.

روزنامه ای

 طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند

اگر عاشق سبک راک هستید، این مدل ناخن را نیز خواهید پسندید. این طرح را هم می توان با طرح های روزنامه ای ناخن آماده در بازار خرید و هم از تکه های روزنامه واقعی استفاده کرد. فقط زمانی که دیدید دیگران به ناخن های شما خیره شده اند، تعجب نکنید، احتمالا آنها در حال روزنامه خواندند.

نیمه خالی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

برای این طرح کافی است که نیمی از ناخن هایتان را لاک بزنید و نیمه پایین آن را همانگونه بدون رنگ بگذارید. با این کار در لاک هایتان نیز صرفه جویی کرده اید.

مینیمالی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

اگر به دنبال طرحی ساده و مینمالیست که مناسب با محل کار و جلسه های رسمی تان باشد هستید، این طرح ناخن گزینه مناسبی است. یک لاک کمرنگ را انتخاب کنید و بزنید، سپس دور آن را با رنگی تیره تر مثل حاشیه بکشید.

حروف

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

این طرح را اولین بار کیتی پری در یکی از اجراهای خود در سال ۲۰۱۷ رواج داد. شما نیز می توانید حروف اسم تان را یا هر آنچه دوست دارید، روی دست تان حک کنید.

جوهری

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

طرح های جوهری نیز در سال ۲۰۱۷ مد شده اند که طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کرده اند. شما نیز می توانید به سادگی این طرح را روی ناخن هایتان پیاده کنید.

اکلیلی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

اکلیل را نه تنها در طرح های ناخن بلکه در آرایش صورت، مانند سایه چشم، هم می توانید مشاهده کنید. طرح های اکلیلی هر چشمی را به سمت خود جذب می کند.

سه بعدی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

برای بعد دادن به ناخن هایتان، رنگ لاک تان را از پررنگ به کمرنگ بزنید. برای این کار کافی است از ۳ تونالیته مختلف یک رنگ استفاده کنید.

شیشه ای

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

آیا به دنبال طرحی چشمگیر برای ناخن هایتان هستید؟ اگر رنگی تیره را برای پس زمینه ناخن هایتان انتخاب کنید و روی آن را با خورده کاغذهای طلایی که چون شیشه می درخشند پر کنید، چون ستاره ای خواهید درخشید.

کارتونی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

آیا به شخصیت کارتونی خاصی علاقه دارید؟ اگر جواب شما مثبت است چرا آنها را روی ناخن هایتان نمی کشید؟ با وجود این طرح ها، هر زمان که به ناخن هایتان نگاه کنید، لبخند خواهید زد.

پاپیونی

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

یکی از طرح های فانتزی ناخن، استفاده از پاپیون برجسته است.  هر طرحی که دوست دارید را روی ناخن هایتان پیاده کنید، سپس روی یکی از انگشتان تان یک پاپیون بچسبانید تا حالتی ظریف و زنانه به دست هایتان دهد.

فرنچ

طرح های ناخنی که در سال 2017 مد شده اند 

بد نیست کمی به مدل فرنچ ناخن هایتان تنوع دهید. به جای این که از یک رنگ سفید ساده برای ناخن هایتان استفاده کنید، رنگ های دیگر را امتحان کنید یا حتی می توانید آنها را کمی مورب طراحی کنید.


منبع: برترینها

تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»

برترین ها: مد خیابانی یا «street style» از آنجایی شروع شد که یک سری از آدم ها تصمیم گرفتند مد را تنها راه انتخاب لباس خود قرار ندهند، خلاقیت به خرج داده و مد را از نظر و سلیقه خودشان به تن کردند. اصول رنگ را نادیده گرفته و ترکیب های دلخواه شان، سبک پوشش شان شد.

با استفاده از عنصری کوچک، ویژگی تازه و منحصر به فردی به سادگی روزانه شان اضافه کردند. این روش آدم هایی است که ذوق و هیجان هر روز لباسی متفاوت پوشیدن را دوست دارند و چیزهایی از فکر و انتخاب و علاقه مندی هایشان دارند تا به لباس پوشیدن های روزمره کمی رنگ و لعاب بدهند.

در مد خیابانی قوانین رایج لباس پوشیدن نادیده گرفته شده و میل باطنی، شرط اول انتخاب است. با آمدن مد خیابانی به دنیای لباس ها، هر روز شاهد طرح  های تازه تری هستیم.

چیزی که شاید قبلا کمتر دیده می شد. همین باعث شده است که به تعداد آدم ها، تیپ ها و مدل های مختلفی از انواع ترکیب بندی های لباس ها دیده شود. سبک هر فرد برای لباس پوشیدن، مد او تعریف شده و به این ترتیب مردم، مد را از روی لباس هایی که تن یکدیگر در خیابان می دیدند، یاد می گرفتند.

این بار مبنای مد دیگر هیچ برند یا طراح خاصی نیست. اینکه با چه لباسی در خیابان احساس راحتی بیشتری داریم، معیار انتخاب شده است. خیلی وقت ها این ترکیبات به نظر جالب می رسند، چیزی که ممکن است  تا به حال به ذهن ما نرسیده باشد. این همان مد خیابانی است، شکستن اصول همیشگی لباس پوشیدن و انتخاب بر اساس احساس راحتی و سبکی که خودمان دوست داریم.

در ادامه کلکسیونی از مد خیابانی «Pitti Uomo 92» را که در فلورانس ایتالیا برپا شده است، برایتان آورده ایم.

بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»
بهترین تیپ های مردانه در مد خیابانی «Pitti Uomo 92»


منبع: برترینها

۱۰ روش برای اینکه بفهمیم با فرد درستی در رابطه ایم!

همه ی ما زوج هایی را دیده ایم که الهام بخش بهتر بودن ما در روابط بوده اند. جوری که بهم نگاه می کنند یا باهم صحبت می کنند باعث می شود بخواهید دائم دنبال آنها راه بیوفتید و ببینید چکار می کنند تا شما هم روش های آنها را در زندگی خودتان پیاده کنید.

اگر رابطه پایه ی قوی ای نداشته باشد، پس از مدتی همه چیز از بین می رود و افراد از هم جدا می شوند اما زوج های قوی می دانند که چطور باید از این وضعیت جلوگیری کنند.

در ادامه ۱۰ نکته آورده شده که اگر این ۱۰ مورد در رابطه ی شما وجود دارد یعنی همه چیز درست است و شما آن زوجی هستید که بقیه دوست دارند مثل شما باشند! پس با دیجی رو همراه باشید.

۱ـ همه چیز را با او درمیان می گذارید.

هر چیزی که در ذهن تان و در قلب تان هست و از بقیه ی مردم مخفی کرده اید را با شریک زندگی تان در میان می گذارید.

۲ـ در مقابل او گارد نمی گیرید

شاید قوی و باهوش باشید، اما او آنقدر برایتان ارزش دارد که نقطه ضعف ها و چیزهایی که شما را آسیب پذیر می کنند را با او در میان بگذارید.

۳ـ‌همه جوره به او احترام می گذارید

او کامل نیست، اما ویژگی هایی دارد که باعث می شود او را محترم بشمارید. مثلا انسانیت، دلسوزی، قدرت و تصمیم گیری!

۴ـ او را با تمام کاستی هایش دوست دارید

شاید عاشق بازی ویدویی باشد و وقتی بازی می کند دیگر چیزی نشوند، شاید دوست داشته باشد ساعت ها در پاساژ ها قدم بزند یا حتی گاهی دمدمی مزاج باشد؛ این خصلت ها شاید گاهی اوقات دیوانه کننده باشند و اعصابتان را خرد کنند، اما اگر این ها نباشند انگار یک چیزی کم است و او مثل همیشه نیست.

۵ـ می توانید خود را در آینده با او تصور کنید

فقط بحث ازدواج کردن نیست، شما خودتان را تصور می کنید که با هم صبحانه درست می کنید، با هم خانه می خرید و با هم خانواده ی کوچک تان را تشکیل می دهید.

۶ـ از اینکه با او مخالفت کنید نمی ترسید و خجالت نمی کشید

شاید همیشه ۱۰۰٪ با او موافق نباشید اما می دانید که چطور باید به بحث راجع به نقطه نظرتان با او بپردازید و می دانید که او هم به شما گوش کرده و به نظرتان احترام می گذارد.

۷ـ با هم می خندید

اینکه شوخ طبع باشید خوب است، اما اینکه بتوانید یکدیگر را تا مرز اشک ریختن بخندانید یعنی حال تان خیلی خوب است.

۸ـ با هم جور در می آیید

شاید عاشق کسی شده باشید که کاملا مطابق معیارهایتان نباشد، اما در کنار هم زوج خوبی را تشکیل می دهید.

۹ـ می توانید با هم در سکوت باشید

لازم نیست که حتما یکی از شما چیزی بگوید که فضا عوض شود و زمان بگذرد، می توانید با هم در سکوت باشید و هر دو هم با این سکوت راحت هستید.

۱۰ـ‌ می توانید خودتان باشید

لازم نیست نگران این باشید که شما را قضاوت می کند. او تمام شما را می شناسد و مهم تر اینکه سعی نمی کند شما را تغییر بدهد!


منبع: برترینها

بزرگترین قتل عام های تاریخ

مجله همشهری سرنخ – اشکان خسروپور: در طول تاریخ حکمرانان و قدرتمندان زیادی بوده اند که آدم های عادی را قربانی هوس یا تصمیم گیری های اشتباه شان کرده اند تا همچنان بر سر قدرت بمانند. البته بعضی از این آدم کشی ها دلیل خاصی هم نداشته و مرگ آن آدم ها صرفا یک گوشمالی ساده به نظر می رسیده است. این گزارش، داستان تلخ ترین و مرگبارترین آدم کشی های تاریخ است که قربانی اش انسان های عادی بوده اند.

۱٫ تصمیمی که یک شهر را قربانی کرد

قتل عام «تسالونیکا» یکی از عجیب ترین و وحشتناک ترین قتل عام های تاریخ بود که در قرن چهارم میلادی دست کم هفت هزار نفر را به خاطر یک بهانه عجیب و غیرقابل باور به کام مرگ فرستاد. ماجرا از این قرار بود که «بوتریک»، فرماندار نظامی شهر «الیریکوم» و «تسالونیکا» در سال ۳۹۰ میلادی دستور داد تا یک ارابه ران را به جرم تجاوز به یک مشروب فروش دستگیر کنند. مرد ارابه ران بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت اما در بازجویی ها مقاومت کرده و به جرمش اعتراف نمی کرد، در نهایت جلسه محاکمه ای با حضور شخص فرماندار برگزار شد.

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

متهم باز هم مقاومت کرد و به هیچ وجه جرمش را گردن نمی گرفت و مدعی بود که بی گناه است و برایش پاپوش دوخته اند. در مدت کوتاهی ارابه ران به چنان شهرت و محبوبیتی رسید که وقتی از مردم خواست تا او را از زندان آزاد کنند، همه به حرفش گوش کردند.

مردم شهر شورش کرده، به مقر حکومت فرماندار حمله کردند و عده زیادی از کسانی  را که در فرمانداری حضور داشتند به قتل رساندند. این حمله باعث خشم امپراطور «تئودوسیوس اول» شد. فرمانروای رومی دستور داد تا سربازان بلافاصله به شهر اعزام شده و هرکدام از اهالی شهر را که می بینند، بدون محاکمه یا برگزاری دادگاه با تبر، نیزه یا هر وسیله دیگری که دم دست شان می رسد، سلاخی کنند.

سربازان بلافاصله به محل رفتند و بدون فوت وقت تمام کسانی که در اطراف شان می دیدند را از دم تیغ گذراندند. مدت کوتاهی بعد از این که فرمان عجیب فرمانروا صادر شد، عصبانیتش فرونشست. در این وقت، گروهی از وزیرانش دور او جمع شده و متقاعدش کردند که کارش کاملا اشتباه بوده است. او هم قانع شد که فرمان بازگشت سربازان را صادر کند اما فرمان هنگامی انجام شد که هفت هزار جنازه از آدم های بی گناه در گوشه و کنار شهر رها شده بود.

۲٫ قتل عام بابی یار

قتل عام بابی یار یکی از تلخ ترین اتفاقاتی بود که درز مان جنگ جهانی دوم و باز هم توسط پلیس مخفی شوروی اتفاق افتاد، در همان سالی که قتل عام NKVD رخ داد. پلیس که دستش حسابی در کشتار آدم ها راه افتاده بود ۱۵۰ هزار دیگر از زندانیان را قتل عام کرد.

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

از تمام کسانی که به زندان افتاده بودند، خواسته می شد تا لباس هایشان را کاملا بیرون بیاورند و تمام چیزهایی را که همراه داشتند به نیروهای ویژه پیشکش کنند. اگر کسی از این دستور سرپیچی می کرد، قبل از مرگ به شدت مجازات می شد.

در این مرحله، تمام محکومان به زیرزمین برده شده و روی انبوه جنازه های دیگری که در همان جا ریخته شده بود، می خوابیدند. ماموران پلیس تمام آن ها را با گلوله هایی که به گردن شان شلیک می کردند، می کشتند. این قتل عام، بزرگ ترین کشتار انسان در طول دو روز لقب گرفت.

۳٫ سلاخی در شب عروسی

قتل عامی که منجر به مرگ هزاران نفر در روز «سنت بارتولومه» شد، یکی از تلخ ترین قتل عام های تاریخ فرانسه بود. این قتل عام که علیه پروتستان ها انجام شده بود، بزرگ ترین قتل عام قرن ۱۶ فرانسه قلب گرفت. این اتفاق بعد از آن رخ داد که ملکه مادر در زمان سلطنت «هنری چهارم» تصمیم گرفت دخترش مارگارت را به عقد یک شاهزاده پروتستان دربیاورد.

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

جشن باشکوه و مفصلی در پایتخت برگزار شد. از هر دو فرقه پروتستان و خاندان سلطنتی هم در آن شرکت کردند. در ظاهر مشکلی وجود نداشت اما واقعیت این بود که مردم شهر از نظر احساسی املا علیه پروتستان ها بودند و کسی که پیرو این فرقه بود، جرئت گشت و گذار در این شهر را نداشت، کسانی هم که به عروسی سلطنتی دعوت شده بودند، صرفا به خاطر امنیتی که خانواده پادشاه قرار بود برایشان فراهم کنند، به این مهمانی آمدند.

با این وجود، شرایط طوری پیش نرفت که رضایت بخش باشد، دو روز پیش از این که عروسی برپا شود، شاه به تحریک مادرش یک اسقف کاتولیک را که گفته می شد، فرانسه را به جنگ با اسپانیا تحریک کرده بود، به زندان انداخت. مادر شاه درخواستش این بود که اسقف کشته شود ولی شاه تنها به شکنجه او اکتفا کرد. مادر شاه که بسیار از این کار رنجیده شده بود، با استفاده از جاسوسانی که داشت در نقاط مختلف شهر شایعه کرد که پروتستان ها عامل مرگ اسقف بوده اند، آن ها خائن هستند و قرار بوده که اسپانیا را به جنگ با فرانسه بشورانند.

در ادامه این نقشه سیاه، ملکه مادر که پیش از به سلطنت رسیدن پسرش، زمام امور را به دست داشت، در شب جشن سنت بارتولومی دستور داد کسانی که باعث آن ننگ بزرگ شده بودند یعنی پروتستان ها را به قتل برسانند. با به صدا درآمدن ناقوس کلیسای سنت ژرمن در مقابل کاخ ورسای، تمام پروتستان های پاریس قتل عام شدند و این در حالی بود که تمام کسانی که سرشان را از دست دادند در لحظات اولیه فکر می کردند که ناقوس کلیسا برای خوشبختی شاهزاده و همسرش نواخته شده ولی این، ناقوس مرگ آن ها بود.

چند ساعت بعد از به صدا درآمدن ناقوس مرگ، شاه چارلز در روز ۲۵ آگوست، دستور توقف کشتار را صادر کرد ولی بوی خون آن قدر همه پاریس را در بر گرفته بود که پاریسی ها حتی به فرمان شخص اول مملکت هم توجهی نکردند. بعد از قتل عام تمام ساکنان پروتستانی پاریس، نوبت به ایالت های دیگر رسید. کشتار تا ماه اکتبر ادامه پیدا کرد و پروتستان ها در پنج ایالت دیگر هم مورد هجوم افراد متعصب قرار گرفتند.

آماری که بعدها جسته و گریخته جمع آوری شد نشان می داد که دستکم سه هزار نفر در شهر پاریس و ۷۰ هزار نفر در کل فرانسه جان شان را به خاطر کوردلی مادر شاه از دست دادند.

این اتفاق، باعث شد که عده زیادی از صنعتگران فرانسوی که عموما پروتستان مذهب بودند، به کشورهای دیگر رفته و کشور از نظر اقتصادی با مشکلات جدی مواجه شود. به جز اینها، قتل عام بارتولومی، باعث شد تا آتش جنگ داخلی فرانسه دوباره از زیر خاکستر برافروخته شود.

۴٫ نزدیک مانشوا

قتل عام جنگل «کاتین» یکی از بزرگ ترین و دردناک ترین قتل عام های تاریخ بود که در چند نوبت باعث مرگ بیشتر از ۲۲ هزار لهستانی شد. این انسان های بی گناه در سال ۱۹۴۰ میلادی، در بحبوحه جنگ جهانی دوم توسط پلیس مخفی شوروی کشته شدند. کسانی که این افراد را از دم تیغ گذارندند و در مرگ شان دست داشتند می خواستند مطمئن شوند که از آن تاریخ به بعد، در حوالی مرز شوروی، این لهستانی ها دیگر پیدایشان نخواهدشد!

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

قتل این افراد مثل بسیاری از آدم کشی های دوران جنگ جهانی دوم، در چند مرحله و با حساب و کتاب ویژه ای انجام می شد. در اولین مرحله، اطلاعات شخصی محکومان جمع آوری و بررسی می شد. بعد هر کدام از افراد به یک اتاق که با کیسه های شنی پوشیده شده بود، برده می شدند. از محکومان خواسته می شد که زانو بزنند، بعد هم با یک تیر، خلاص شان می کردند.

جنازه ها بدون هیچ ترتیب یا تشریفات خاصی پشت یک کامیون ریخته شده و در یک گور دسته جمعی به خاک سپرده می شدند. گفته می شود نیروهای مخفی شوروی، از اسلحه های آلمانی برای این جنایت استفاده کردند. چرا که تفنگ های آلمانی نسبت به نمونه های مشابه ساخت شوروی کمتر لگد داشتند. حجم آدم کشی آن قدر بالا بود که لگد تفنگ ها، نیروهای روس را خسته می کرد.

۵٫ حاکمی که سر قولش نماند

قتل عام «باتاک» تجسم واقعی جهنم روی زمین بود، جهنمی که سربازان ارتش عثمانی، در سال ۱۸۷۶ میلادی آن را به راه انداختند. آن سال، زمانی بود که «احمت آقا»، فرمانروای عثمانی بر سر کار بود. بی لیاقتی سردمداران حکومت و نمایندگان فرمانروا در بخش های مختلف کشور باعث خشم مردم شده بود. در نهایت هم مردم «باتاک» کنترل شان را از دست داده و عده ای از نمایندگان حکومت در آن شهر را کشتند. این کار مردم باعث خشم حاکم شد و او بلافاصله دستور داد تا یک گروه پنج هزار نفره از «باشی بازوک»ها که سربازان مخصوص دربار بودند، به محل اعزام شده و کار سرپیچی کنندگان را یکسره کنند.

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

تعداد نیروهای حکومتی از مردم باتاک خیلی بیشتر بود. به همین دلیل هم نیروهای داخل شهر تصمیم گرفتند تا با سربازان حاکم مذاکره کنند، آنها به احمت آقا پیشنهاد صلح دادند و او هم پذیرفت در صورتی که همه مردم شهر تسلیم شوند، به آن ها امان بدهد. اما اعتماد به حاکم بزرگ ترین اشتباه باتاکی ها بود. سربازان «باشی بازوک» بدون این که حتی ذره ای رحم در وجودشان باشد، تمام مردم شهر، اعم از زن، مرد و کودک را به تیغ سپردند.

البته تنها کشتن افراد برای سربازان کافی نبود. آن ها پیش از آن که اهالی خانه ای را بکشند، تمام اشیای قیمتی ساکنان خانه را از آن ها می گرفتند و جای تمام دفینه های خانگی را می پرسیدند، مردم هم به خیال این که با واگذار کردن اموال شان ممکن است نجات پیدا کنند، همه چیز را به دقت برای سربازان توضیح می دادند، اما سربازان جنایتکار به هیچ کس رحم نکردند.

بدترین مجازات را حاکم شهر تحمل کرد. سربازان دستور داشتند اول به چشمانش شلیک کنند، تمام دندان هایش را بکشند و او را به سیخ کشیده و کباب کنند.

۶٫ قتل و تجاوز به سبک ژاپنی

مرگ یکباره ۳۰۰ هزار نفر در یک قتل عام دسته جمعی که توسط حکومت ژاپن انجام شد، تا به حال رکورددار بدترین و بزرگ ترین قتل عام ثبت شده در تمام تاریخ بوده است.

 بزرگ ترین قتل عام های تاریخ

نکته وحشتناک این است که برخی از محققان می گویند تعداد کشته شده ها ممکن است از این هم بیشتر باشد.

در سال ۱۹۳۷ میلادی، زمانی که ارتش سلطنتی ژاپن توانست به شهر «نانجینگ» در چین دست پیدا کند، در عرض شش هفته، تعداد زیادی از مردم شهر سلاخی شدند.

براساس آماری که بعدها منتشر شد، در پی این فتح عجیب تاریخی که ۸۰ سال پیش رخ داده بود، سربازان وحشی ژاپنی به حدود ۲۰ تا ۸۰ هزار زن تجاوز کرده و مردان یا پسران خانواده را به طرز فجیعی به قتل رساندند.

۷٫ مرگ به خاطر کمبود امکانات!

قتل عام بزرگ بعدی را هم پلیس مخفی شوروی به سرانجام رساند. درست یک سال بعد از قتل عام جنگ کاتین، وقتی پلیس مخفی دید برای نگهداری تمام زندانیانش امکانات کافی در اختیار ندارد، ترجیح داد به جای فراهم آوردن منابع مورد نیاز، با خلاص کردن آن ها از زندگی، خودش را از دست این افراد راحت کند. در نتیجه این اتفاق، پلیس مخفی بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر از مردم لهستان، اوکراین و اهل بالتیک را کشت. بیشتر این افراد بدون این که در دادگاهی محاکمه شوند، یکراست به جوخه اعدام سپرده شدند.

بعد از این که دستور مرگ رسما صادر شد هیچ کدام از زندانبان ها کوچک ترین رحمی از خودشان نشان ندادند. برخی از زندانیان در همان سلول شان کشته می شدند. آنهایی که خوش شانس تر بودند، با سرنیزه یا چاقو به قتل می رسیدند و بقیه هم آن قدر در سلول می ماندند تا از گرسنگی جان بدهند.


منبع: برترینها