چگونه در دعوای زناشویی پیروز شویم؟

دعواهای زناشویی همیشه به معنی ازدواج ناموفق نیست. گاهی سکوت و انکار مشکلات زندگی مشترک بیشترین ضربه را به روابط زناشویی می زند. باید حرف بزنید البته این کار نیاز به مهارتی دارد که باید یاد بگیرید.

وقتی روزهای پرهیجان شروع زندگی می گذرد و زندگی روال منطقی و البته مشترکش را پیش می گیرد، خیلی ها به خیال اینکه همه چیز برای همیشه روی روال است، عملا فراموش می کنند که برای حفظ رابطه حداقل کارهایی لازم است؛ یا حتی حداقل ملاحظاتی.

 چگونه در دعوای زناشویی پیروز شویم؟
دعواهای زناشویی بسیار عادی است. زن و شوهر دو انسان مجزا با طرز فکرهای متفاوت هستند. کاملا طبیعی است که در مواردی با هم اختلاف نظر داشته باشند و حتی به واسطه این اختلاف نظر با یکدیگر بحثشان نیز بشود. اما برخی از اشتباهات مخرب پس از این دعواها روی می دهند.

در این مقاله به مواردی که باید در دعواهای زناشویی به آن توجه داشته باشید اشاره ای خواهیم کرد.

دعواهای زناشویی را به سود خود به پایان برسانید!

در زندگی مشترک هر دو طرف حق دارند گاهی بی حوصله، ناراحت، عصبی و خسته باشند. در مواقعی که جو خانه متشنج می شود، به جای اینکه مته به خشخاش بگذارید، به صورت کاملا راهبردی فضا را آرام کنید.

عزیزم حق با توست!

اگر می بینید همسرتان روز بدی داشته و بدون دلیل قانع کننده ای دنبال دعواهای زناشویی می گردد، به او بگویید حق دارد که ناراحت و بی حوصله باشد. جمله «عزیزم حق با توست» یک روش ساده ولی بسیار مفید برای خلع سلاح طرف مقابل و پیشگیری از دعواهای زناشویی بی معنی است. بعد از گفتن این جمله همرستان حرفی برای گفتن ندارد و شما به طور کاملا نامحسوس حرف آخر را زده اید.

توهین نکنید

برای اینکه عصبانیت تان را بدون سرزنش و توهین به طرف مقابل به زبان بیاورید از  کلمه «من» استفاده کنید. به جای اینکه بگویید: «تو اعصاب من رو داغون می کنی! تو عذابم میدهی! درکم نمی کنی! تو نمی فهمی! تو همه چیز را تحمیل می کنی و…» بگویید: «من عصبانی هستم! حال من خوب نیست! من نمی توانم این تصمیم را قبول کنم! برای من سخت است با این مساله کنار بیایم.» در این صورت آتش جنگ را شعله ور نکرده اید و بدون تخریب و سرزنش طرف مقابل حرف خودتان و حتی حرف آخر را زده اید.

مذاکره ظریف را یاد بگیرید

اگر از اینکه همسرتان مدام می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند خسته شده اید، فقط یک راه برایتان می ماند؛ گفت و گو و مذاکره. فضا را طوری آماده کنید که حرف تان شینده شود. تاکید کنید که فقط گوش کند و حرف تان را قطع نکند. در این صورت شانس بیشتری دارید تا حرف هایتان شنیده شود و احتمال اینکه طرف را قانع کرده و حرف تان را زیرپوستی به کرسی بنشانید بیشتر است.

بعد از دعواهای زناشویی اشتباه نکنید!

زن و شوهرها پس از بحث با هم کارهای اشتباهی را انجام می دهند که به تثبیت و طولانی تر شدن ناراحتی بسیار کمک می کند.در ادامه به برخی از این اشتباهات اشاره خواهیم کرد:

با هم سرد رفتار نکنید

پس از دعواهای زناشویی اصولا دو طرف حوصله حرف زدن با هم را ندارند. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از پاسخ دادن به او امتناع نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. تکرار این مسایل، فاصله بزرگی میان زن و شوهر ایجاد می کند که شاید خسارت های جبران ناپذیری نیز در پی داشته باشد.

جملات او را فراموش کنید

جملات یا واژه هایی که هنگام دعواهای زناشویی از دهان همسر خود می شنوید را نادیده بگیرید. به آنها اهمیت ندهید و بگذارید همان جا وسط دعواهای زناشویی خاک شوند. بار سنگین آنها را به دوش نکشید. بدون شک هنگام دعواهای زناشویی دو طرف قربان صدقه هم نمی روند و واژه های ناامیدکننده به کار می برند.
هنگام ناراحتی به او نگویید ببخشید

وقتی در اوج بحث و دعواهای زناشویی هستید گفتن خشک و خالی «ببخشید» دردی را دوا نمی کند. باید سعی کنید پس از اینکه اوضاع بهتر شد، نزد او بروید و عذرخواهی کنید و سوتفاهم پیش آمده را برایش توضیح دهید.

بر دلیل آغاز دعواهای زناشویی تمرکز نکنید

بهتر است انرژی خود را برای یافتن راهکار صرف کنید. نه برای فکر کردن به اینکه چه چیزی باعث دعوا شد. تفاوت میان دعواهای زناشویی خوب و دعواهای زناشویی بد این است که بتوانید برای مشکل خود راهکار مناسب بیابید.

نگویید: «منظورم این نبود»

این جمله همچون استفاده از پاک کن برای پاک کردن ماژیک یا خودکار است. حرفی که بیان کرده اید را گفته اید. همسر شما هم در پاسخ خواهد گفت: «ولی تو همین را گفتی!» کلید کردن روی حرف ها و اینکه من این را گفته ام یا نگفته ام، یا منظورم از این حرف این بوده یا نبوده است، مرور گذشته ها است، مرور اتفاق هایی که افتاده و آبی که ریخته شده است. باید سعی کنید مشکل را برطرف کنید.

 چگونه در دعوای زناشویی پیروز شویم؟
برای دعواهای زناشویی خود دنبال بهانه نباشید

هزاران مساله ناراحت کننده در زندگی وجود دارند که می توانید به واسطه آنها دعوا راه بیندازید. اینکه تقصیرها را گردن طرف مقابل بیندازیم کار درستی نیست. اگر شما ناراحت، عصبانی یا دلخور هستید یا خبرهای ناراحت کننده شنیده اید، باید این مساله را با همسرتان در میان بگذارید. این مساله به آرام ماندن جو، کمک شایانی می کند. کم خوابی موجب حساسیت بیشتر اعصاب می شود.

حداقل هایی که در رابطه زناشویی باید رعایت شود!

برای این که زندگیتان با تمام دعواهای زناشویی ای که ممکن است در آن اتفاق افتد، از هم نپاشد بایستی حداقل هایی را رعایت نمایید

چیزهای مهم را فراموش نکنید

عشق نیاز به توجه دارد. فقط هم بهانه ای برای به دست آوردن کسی نیست، وسیله ای برای با او ماندن است. با این وجود، خیلی هایمان کارمان که راه افتاد، ولش می کنیم به حال خودش؛ خب طبیعی است که دق می کند و می میرد. در مورد اختلاف هایی که پیش می آید، اول از هر چیز به این غفلت توجه کنید.

وقتی رابطه تان به خطر می افتد، اولین دلیل می تواند این باشد که در حفاظت از عشق غفلت کرده ایم. امکان فراموش کردن هشتمین سالگرد، بسیار بیشتر از امکان از یاد بردن اولین سالگرد است. تصور کنید چه چیزهای مهم دیگری را در ازدواجمان ممکن است به فراموشی بسپاریم یا با مرور زمان در مورد آنها تنبلی کنیم. غفلت طولانی در انجام دادن وظایف حفاظت از عشق می تواند رابطه زناشویی را از بین ببرد.

صفات خوب همسرتان را در تحسین و در رسیدن به خواسته های مهم او را تشویق کنید با یکدیگر وقت صرف کنید. از با هم بودن لذت ببرید. به نقاط مشترک و چیزهایی که هر دو دوست دارید، بپردازید. کاری کنید که اوقات کار و تفریح به صورت یکسان بین دو نفر شما تقسیم می شود. خود را به جای همسرتان بگذارید.

مواظب اتفاق های روتین باشید

اتفاق های جاری زندگی تاثیر زیادی روی روابط صمیمی شما می گذارند. به ویژه وقتی مشکلی پیش می آید. اغلب ما مسوولیت های شغلی مان را با وجود خسته کننده بودنشان هر روز انجام می دهیم تا بتوانیم زندگی را اداره کنیم. گاهی هم ساعت ها پس از حس کردن خستگی مفرط به کار خود ادامه می دهیم و زمانی بالاخره مشغله و البته انرژی مان تمام می شود و حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداریم، برمی گردیم خانه، انتظار هم ندارید که در این شرایط به ویژه وقتی مساله هر روز و حتی آخر هفته ها باشد، اتفاقی نیفتد. یا حداقل ما را از خیلی از وظایف همسریمان غافل نکند..

معاشرت های بیهوده را محدود کنید. اکثر ما بیش از ۵۰ درصد زمانی که صرف معاشرت با دیگران می کنیم، فقط انرژی مان را تلف می کند. همزمان، کارهای بی اهمیت یا اضافه کارهای وسواسی را رها کنید. ممکن است خانه شما کاملا تمیز و مرتب نباشد یا همیشه مفصل ترین شام ها را تهیه نکنید. در عوض، لااقل کمی انرژی برای زندگی دارد. برای با هم بودن و در عین حال، زمین نماندن کارها هم، بعضی کارها را به اتفاق یکدیگر انجام دهید.

تحقیر نکنید

شاید خودتان ندانید اما خدای شما می داند که خیلی از انتقادها، عیب جویی ها و تحقیرهایی که گاهی از سر خیرخواهی می کنید، رابطه شما را مسموم کرده و خودتان نمی دانید. یک واقعیت غیرقابل انکار هم می گوید که هیچ آدمی دوست ندارد در محیطی و با کسی زندگی کند که دائم تحقیر شود. خیلی هم فکر نکنید، این کار شما خیلی ساده و گاهی بدون اینکه بدانید انجام می شود.

تقریبا همه کسانی که شریک زندگی خود را تحقیر می کنند، کار خود را درست می دانند. این افراد از کلمات تحقیرآمیز برای تعیین تکلیف کردن و درس دادن به دیگران استفاده می کنند. تهیه فهرست جملات ممنوعه همانطور که از اسمش پیداست، بهترین کار برای شروع است.

فهرستی از کلمات و جملاتی که نمی خواهید همسرتان به کار ببرد تهیه می کنید. پیشگیری از مشاجره به ویژه در شرایطی که می خواهید جمله تان را اصلاح کنید، تمرین مهمی است. گاهی هم یکی از شما دیگری را رنجانده است، با انکار کردن مساله و بروز دادن عصبانیت با تحقیرهای مخفی، کاری از پیش نمی برید. مرد باشید و حرفتان را بزنید.

تفاوت ها را مرور نکنید

شما باید یاد بگیرید که با وجود همه تفاوت هایتان، یک زندگی قابل تحمل و بلکه خوب بسازید اما نکته اصلی این است که بفهمیم چگونه تفاوت ها می توانند عشق را از بین ببرند. در عین حال بدانیم که تفاوت هایی که به حس نزدیکی و تفاهم لطمه ای نمی زند، برای رابطه زناشویی ما مشکلی ایجاد نمی کند.

یکی از اختلاف نظرهای اخیرتان را در نظر بگیرید و به بحث بگذارید. قطعا یکی از شما بیشتر از دیگری به این تفاوت اهمیت می دهد. به عنوان مثال در مورد شرایط دعوت کردن از مهمان اختلاف نظر دارید. در این مورد خاص ببینید کدام یکی از شما به این مساله حساسیت بیشتری دارید. مثلا از یک تا ۱۰ امتیاز بدهید.

در این مورد خاص، بدیهی است که خانم خانه حساسیت بیشتری برای مهیا بودن شرایط خانه برای دعوت از مهمان دارد. برای او درجه اهمیت ۱۰ و برای شما ۷ است. در این موقعیت، شما باید قبول کنید هر وقت چنین موقعیتی پیش آمد، حرف حرف او باشد

دنبال نیازها بگردید

شما آن اولش جذب یک ویژگی خاص در همسرتان شده اید اما زندگی پیچیده تر از این حرف هاست. خیلی چیزهای دیگر هم هست. بعد از یک مدتی متوجه می شوید یک چیزهایی از زندگی مشترک می خواهید که او بهتان نمی دهد (و البته احتمالا شما هم) چیزهای ساده ای مثل احترام جلوی جمع. یکی از دلایل اصلی دعواهای زناشویی نیازهای پاسخ نگرفته شما هستند.

باید بدانید، از او برای کارهایش که نیازهای شما را برآورده می کند تشکر کنید. این نیازتان را هم به شکل ساده و روشن بگویید تا بداند چه کاری از او می خواهید. همزمان، از او بپرسید آیا نیاز شما را درک می کند؟ بپرسید چگونه می توانید کمکش کنید تا نیازهایتان را بهتر برآورده کند. حتما هم بپرسید در ازای کمک و همراهی او چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

هرگز کاری نکنید که همسر شما مجبور شود در مورد احتیاج های شما حدس بزند. هرگز بیش از یک نیاز را در یک زمان مطرح نکنید. هرگز هنگام مطرح کردن نیازتان در تمجید از همسرتان کوتاهی نکنید. هرگز زمانی که همسرتان سعی می کند به احتیاج شما رسیدگی کند، او را برای کم کاری در این مورد سرزنش نک


منبع: برترینها

هنگام خرید عطر این موارد را در نظر بگیرید

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: از آنجا که برای عطرها باید هزینه نسبتا زیادی پرداخت، در خرید آنها نیز باید نهایت دقت را به خرج داد. اما هنگام خرید عطر چه نکاتی را باید مد نظر داشت؟ اگر می خواهید از خرید عطرتان راضی باشید، به مواردی که در اینجا برایتان آورده ایم توجه کنید.

عطر را به شخصه امتحان کنید

بهترین راه برای خرید عطر این است که خودتان به شخصه آن را امتحان کنید. شاید سلیقه دیگران را قبول داشته باشید و حرف آنها برایتان سند باشد اما باز هم بهتر است که چشم و گوش بسته پیشنهادهای دیگران را نپذیرید. ممکن است عطری که روی بدن شخص دیگری بوی خوبی می دهد، روی بدن شما خوب نباشد. از آنجا که عطر با سطح اسیدی و دمای بدن هر فردی به طور مختلف واکنش نشان می دهد، به همین دلیل بویی متفاوت نیز تولید می کند.

هنگام خرید عطر این موارد را در نظر بگیرید 

در خرید عطر عجله نکنید

یک عطر فوق العاده و منحصر بفرد تنها با تست مقداری از آن روی دست تان، پیدا نمی شود. شما باید پس از زدن عطر اندکی به خودتان زمان دهید. به عنوان مثال چند ساعت صبر کنید و ببینید که پس از گذشت چند ساعت، آن عطر روی بدن تان چه تغییری می کند. برخی عطرها پس از گذشت چند ساعت خوشبو و برخی دیگر بدبو می شوند. بنابراین اگر به دنبال عطری مناسب می گردید، عجولانه تصمیم نگیرید.

عطر را به قسمت های خاصی از بدن تان بزنید

حتما می دانید که عطر در برخی نقاط بدن ماندگاری بیشتری دارد، به همین دلیل بهتر است که هنگام خرید، آن را به همان قسمت ها بزنید تا ماندگاری اش دست تان آید. اما این نقاط بدن کدامند؟ نبض ها مانند پشت گردن و مچ دست.

عطر را به پوست تان بزنید

زمانی که به نقاط مختلف بدن تان عطر زدید، حدود ۳۰ دقیقه صبر کنید. در این زمان عطر جذب پوست و با آن ترکیب می شود. بویی که از لحظه اسپری کردن عطر به مشام تان می رسد با بویی که پس از برخورد با پوست بدن تان حس می کنید، کاملا متفاوت است. بنابراین برای خرید عطر عجله نکنید، حتما آن را به پوست تان بزنید و کمی صبر کنید.

 هنگام خرید عطر این موارد را در نظر بگیرید

با حوصله عطر بخرید

عطر خریدن یکی از کارهایی است که باید در اوقات فراغت تان انجام دهید، نه زمان هایی که عجله دارید. همانطور که در بالا هم بدان اشاره شد، برای تشخیص عطری که با پوست بدن شما جور درآید، باید اندکی زمان صرف کنید. تعطیلات یا زمانی که برای گشت و گذار به بیرون از خانه می روید و حوصله کافی دارید، زمان مناسبی برای خرید عطر می باشند.

سلیقه خود را بدانید

اگر برای خرید عطر ایده ای در سر نداشته باشید، کارتان سخت می شود. اسانس های مختلفی از مرکبات گرفته تا گل ها و عود و چوب وجود دارند که شما باید با توجه به سلیقه خود یکی از آنها را انتخاب کنید، در غیر این صورت انتخاب از میان آنهمه رایحه برایتان دشوار خواهد شد. بنابراین قبل از خرید عطر، سلیقه خود را بدانید.

از سوال کردن نهراسید

همیشه افرادی هستند که در عطر فروشی ها به سوالات شما پاسخ دهند، بنابراین از سوال کردن نترسید. به عنوان مثال اگر عطری را از قبل می پسندیدید، از فروشنده ها بخواهید که عطرهای مشابه آن را به شما معرفی کنند تا راحت تر تصمیم بگیرید. تا اطلاعات کافی را به دست نیاوردید، نسبت به خرید عطر اقدام نکنید.

عطرتان باید متناسب با سبک زندگی تان باشد

همانطور که شما هم می دانید، چندین مدل عطر در بازار موجود است که شما باید با توجه به سبک زندگی تان آنها را انتخاب کنید. پرفیوم، ادو پرفیوم، ادوتویلت، ادکلن و… به عنوان مثال اگر شما عطری سبک می خواهید که تنها چند ساعت روی تن تان باشد، ادوتویلت ها انتخاب خوبی هستند اما اگر قصد دارید که تمام روز بوی عطرتان در هوا پخش شود، ادو پرفیوم و پرفیوم بهترین انتخاب برایتان خواهد بود.

هنگام خرید عطر این موارد را در نظر بگیرید 


منبع: برترینها

آلارم را خاموش کنید و دوباره بخوابید!

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: هیچ چیزی دلچسب‌تر از خاموش کردن صدای ناخوشایند آلارم و زدن دکمه‌ی اسنوز و دوباره ۹ دقیقه خوابیدن نیست، تا وقتی که دوباره صدای آلارم دربیاید و خواب شیرین‌تان را بهم بزند!

چرا ممکن است استفاده از اسنوز آلارم کار درستی نباشد؟ آلارم ساعت را برای چه زمانی باید تنظیم کنیم تا خواب خوبی هم داشته باشیم؟ چطور می‌توانیم با تنظیم آلارم برای دیرترین زمان ممکن، بهتر بخوابیم؟

آیا باید از آلارم ساعت استفاده کنیم؟

در دنیای آرمانی احتیاجی به بیدار شدن با آلارم ساعت نیست. درست همانطور که برای غذا خوردن‌مان، آلارم تنظیم نمی‌کنیم، بلکه به سیگنال‌های بدن‌مان توجه می‌کنیم که می‌گوید چه زمانی سیر شده‌ایم و به اندازه‌ی کافی خورده‌ایم.

خیلی خوب بود اگر می‌توانستیم برای تنظیم زمان خواب‌مان هم، به پیام بدن‌مان گوش می‌دادیم و نیازی به زنگ گذاشتن ساعت نداشتیم. تصور کنید؛ بعد از اینکه نیاز بدن‌تان به خواب برطرف شد، بطور طبیعی از خواب بیدار شوید، این رویاست یا اینکه می‌تواند عملی‌اش کرد؟!

 آیا می‌توانیم آلارم را خاموش کنیم و دوباره بخوابیم؟

نیازتان را به خواب مشخص کنید

ببینید آخرین باری که یک دل سیر خوابیدید و احساس کسر خواب نداشتید، تقریبا چند ساعت خوابیده بودید؟ بیشتر افراد بزرگسال به ۷ تا ۹ ساعت خواب نیاز دارند تا دچار پیامدهای کمبود خواب نشوند. بعد از سن ۶۵ سالگی، نیاز به خواب ممکن است کاهش پیدا کند و به حدود ۷ ساعت برسد. شما باید هر شب، خواب کافی داشته باشید، نه فقط بعضی از شب‌ها. اگر یک شب دچار کم خوابی شوید، شاید لازم شود صبح دیرتر از خواب بیدار شوید یا فردای آن روز، چُرت بزنید.

برنامه‌ی خواب منظم داشته باشید

بدن ما به الگوهای منظم، به بهترین شکل ممکن جواب می‌دهد. این واقعیتی است که شامل زمانبندی وعده‌های غذایی هم می‌شود (هر روز تقریبا سر ساعت مشخصی گرسنه می‌شویم و غذا می‌خوریم)، عادت‌های خواب و استراحت ما نیز اینچنین است. اگر هر روز تقریبا سر ساعت مشخصی به رختخواب بروید، در همان زمان خواب به سراغ‌تان خواهد آمد. بعد از اینکه نیازتان را به خواب سنجیدید و تعیین کردید چه ساعتی می‌خواهید بیدار شوید، حتما ساعت مشخصی را برای رفتن به رختخواب تعیین کنید.

هر وقت خواب‌تان گرفت به رختخواب بروید

حتما وقتی گرسنه هستید، می‌نشینید و چیزی می‌خورید، خواب هم همینطور است؛ هر وقت احساس خواب آلودگی کردید باید به رختخواب بروید. نباید اینطور باشد که بدون احساس خواب، مثلا ساعت ۱۰ شب به رختخواب بروید و دلیل‌تان هم این باشد که قصد دارید بخوابید. چون اگر نتوانید در همین زمان به خواب بروید، صرفا دراز کشیدن در رختخواب می‌تواند موجب اضطراب و بیخوابی‌تان شود. در عوض صبر کنید تا خواب‌تان بگیرد و سپس با احساس نیاز به خواب به رختخواب بروید. این سیگنالی است که با پایبند ماندن به زمان مشخصی جهت بیدار شدن، تقویت خواهد شد.

هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید و از آفتاب صبحگاهی استفاده کنید

بیدارشدن‌تان هم باید ساعت تقریبا مشخصی داشته باشد، حتی در روزهای تعطیل آخر هفته. این روش به شما کمک می‌کند الگوهای خواب‌تان را تثبیت کنید. اگر هر روز ۱۵ تا ۳۰ دقیقه از نور آفتاب صبحگاهی استفاده کنید و با کمک آن، هشیار و بیدار شوید، می‌توانید ریتم شبانه‌ روزی بدن‌تان را تنظیم کنید و توانایی‌تان را برای خوابیدن در تاریکی شب، بیشتر کنید. اگر ساعت بیداری‌تان طبق برنامه باشد، راحت‌تر هم به رختخواب رفته و منظم‌تر به خواب می‌روید. اگر زمانی لازم شد زودتر از زمان همیشگی بیدار شوید، می‌توانید از آلارم ساعت استفاده کنید.

 آیا می‌توانیم آلارم را خاموش کنیم و دوباره بخوابیم؟

چطور از آلارم و اسنوز، هوشمندانه‌تر استفاده کنید

موقعیت‌های زیادی پیش می‌آید که برای حفظ نظم برنامه، آلارم ساعت ضروری می‌شود. مثلا زمان‌هایی که ممکن است بیش از حد نیاز بخوابید و در نتیجه، مشکلاتی برای‌تان پیش بیاید، مثلا تاخیر در رسیدن به محل کار یا سر کلاس. اگر لازم شد از آلارم ساعت استفاده کنید، حداقل می‌توانید استفاده‌ی هوشمندانه‌تری از آن داشته باشید. همانطور که گفته شد، زمان بیداری باید همیشه مشخص باشد حتی در روزهای تعطیل. برای تنظیم آلارم ساعت سعی کنید دیرترین زمان ممکن را در نظر بگیرید، زمانی که بتوانید بیدار شوید و کاهای ضروری‌تان را انجام دهید.

اگر قرار است راس ساعت ۸ صبح، در محل کارتان حاضر باشید و نود دقیقه زمان لازم دارید تا آماده شوید، صبحانه بخورید و مسیر را رانندگی کنید، پس بهتر است آلارم ساعت را برای ۶:۳۰ تنظیم کنید. با تنظیم آلارم روی دیرترین زمان ممکن، هم خواب بیشتری خواهید داشت و هم خیال‌تان راحت است که به موقع به محل مورد نظر خواهید رسید.

اما اگر آلارم ساعت را روی ۵:۴۵ تنظیم کنید، و ۴۵ دقیقه هم اسنوز را بزنید، این ۴۵ دقیقه‌ی آخر خواب‌تان، مدام با صدای آلارم قطع و مختل خواهد شد. حتی اگر خیلی زود هم دوباره به خواب بروید، خواب‌تان کیفیتی ندارد، چون مرحله‌ی خواب عمیق‌تان که اهمیت فوق‌العاده‌ای برای عملکرد مغز و پردازش‌های خاص آن دارد، دچار اختلال می‌شود.

پس بهتر است هرگز از دکمه‌ی اسنوز آلارم استفاده نکنید. ساعت آلارم‌دارتان را جایی در اتاق بگذارید که مجبور شوید برای خاموش کردن آن از رختخواب بیرون بیایید، وقتی هم از رختخواب بیرون آمدید، دیگر به آن برنگردید! دوش گرفتن هم می‌تواند کمک‌تان کند تا زودتر هشیار شوید و خواب از سرتان بپرد.

اگر با احساس خواب آلودگی زیاد بیدار شوید چه دلیلی می‌تواند داشته باشد

علت‌هایی وجود دارد که می‌تواند باعث شود صبح‌ها با احساس خواب آلودگی شدید از خواب بیدار شوید. شایع‌ترین دلیل، خواب بسیار کم و ناکافی است. اگر نتوانید به نیازهای بدن‌تان به خواب و استراحت، جواب بدهید، بدن‌تان سعی خواهد کرد حتی با وجود فرا رسیدن صبح نیز شما را در خواب نگه دارد. تنها راه حل این است که زمان خواب‌تان را بیشتر کنید تا نیازتان به خواب، برطرف شود.

«اسلیپ اینرشیا» یا گیجی و خواب آلودگی بعد از بیدار شدن هم می‌تواند در دسته‌ی اختلالات دیگر خواب قرار بگیرد. مثلا، آپنه انسدادی خواب می‌تواند کیفیت خواب را مختل کند، به اینصورت که حتی با وجود ساعت‌های کافی خوابیدن، فرد احساس شادابی نمی‌کند، در نتیجه در طول روز هم خواب آلود است.

اختلالات ریتم شبانه‌ روزی بدن مانند «سندرم تاخیری در خواب» نیز می‌تواند صبح‌ها بیدار شدن را دچار مشکل کند. بیخوابی شبانه زمانی روی می‌دهد که فرد زودتر از زمان لازم به رختخواب می‌رود و صبح هم به سختی می‌تواند از خواب بیدار شود. اگر از دارو‌های خواب‌ آور برای به خواب رفتن استفاده کنید، تاثیرات آرامشبخشی آن می‌تواند باعث به سختی بیدار شدن در صبح بشود. مخصوصا قرص‌های خواب که اثرشان صبح پابرجاست و فرد برای بیدار شدن دچار مشکلات جدی می‌شود.

 آیا می‌توانیم آلارم را خاموش کنیم و دوباره بخوابیم؟

روش‌های افزایش کیفیت خواب

کیفیت خواب چیزی است که می‌توانید با پایبند ماندن به یک برنامه‌ی منظم آن را افزایش دهید، یعنی هر روز سر ساعت از خواب بیدار شوید، هر وقت خواب‌تان گرفت به رختخواب بروید و خواب کافی داشته باشید تا نیاز بدن‌تان مرتفع شود. چند نکته‌ی دیگر هم وجود دارد که می‌تواند برای کیفیت خواب‌تان مفید باشد:

. در انتخاب زمان بیدار شدن‌تان، خیل خوشبینانه عمل نکنید؛ بهتر است برای تنظیم زمان بیداری، هدفی معقول و منطقی داشته باشید.

. اگر لازم است برای بیدار شدن از چند آلارم استفاده کنید، یا از کسی بخواهید به شما زنگ بزند یا بیدارتان کند.

. قرار گرفتن در معرض نور خورشید صبحگاهی، ضرورت دارد. ضمنا بهتر است از صداهای خوشایند و یا موزیک مورد علاقه‌تان برای آلارم استفاده کنید.

.برای اینکه انگیزه‌ی بیشتر و قوی‌تری برای بیدار شدن داشته باشید به خودتان یک قول خوشایند بدهید، مثلا یک کار جالب، قهوه‌ی مورد علاقه‌تان و یا یک صبحانه‌ی ویژه!

. حتی اگر بازنشسته شده‌اید و مجبور نیستید سر ساعت خاصی بیدار شوید، سعی کنید به برنامه پایبند بمانید و شب هم زمان زیادی را در رختخواب سپری نکنید تا دچار بیخوابی نشوید.

. به خودتان اجازه ندهید که روزهای تعطیل، زیاد بخوابید چون شب، دچار بیخوابی خواهید شد.

. اگر عادت کرده‌اید شب، مکررا به ساعت نگاه کنید و زمان را چک کنید، روی ساعت را برگردانید و دیگر به آن نگاه نکنید.

آلارم ساعت ممکن است واقعا برای بیدار کردن‌تان از خواب لازم باشد، اما دکمه‌ی اسنوز را نزنید. اگر هم با وجود رعایت کردن تمام نکات و بررسی‌ها همچنان برای خواب و بیدار  شدن مشکل داشتید، حتما به یک متخصص مراجعه کنید.


منبع: برترینها

مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

برترین ها: همه خانم ها به دنبال مردی ایده آل اند. مردی خوش قیافه، خوش اخلاق، پولدار، مهربان، قد بلند و… بله! اینها خوب است اما آیا پیدا کردن همچین مردی که تمام خصوصیات ایده آل شما را داشته باشد کار ساده ای است؟ خیر.

پس بهتر است که به جای منتظر ماندن برای مردی که سوار بر اسب آرزوها به سمت تان آید، خودتان دست به کار شوید. شما باید به دنبال مردی که بدان احتیاج دارید باشید. اما چه مردی می تواند خواسته های شما، به خصوص مهمترین شان، را برآورده کند؟ 

اگر دوست دارید بدانید که مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه خصوصیت بارزی باید داشته باشد، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

فروردین: باهوش و ماجراجو

شما زنی مستقل هستید، بنابراین به مردی واقعی احتیاج دارید. مردی که منطقی و باهوش باشد. تنها چنین مردی است که می تواند کنار شما دوام آورد. از آنجا که شما به سادگی قلب تان را نمی بازید، در انتخاب مرد زندگی تان نیز حساسیت زیادی به خرج می دهید. بنابراین وقت تان را با مردی که هوش و ذکاوت بالایی ندارد هدر ندهید. شما دوست ندارید که لحظه ای از وقت تان را به بطالت سپری کنید، از ساعت ها دراز کشیدن و تلویزیون دیدن، بیزارید. به جای آن دوست دارید که فعالیت های جدید را امتحان کنید. بنابراین مردی که در این ماجراجویی همراه تان باشد، می تواند دل شما را به دست آورد.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

اردیبهشت: بخشنده و قابل اعتماد

شما عاشق پول خرج کردن هستید. خودتان نیز تمام تلاش تان را می کنید تا زندگی مرفه ای داشته باشید و به تمام آنچه می خواهید، برسید، به همین دلیل مرد زندگی شما نیز باید دست و دلباز و بخشنده باشد. شاید کمیت برای شما اهمیت چندانی نداشته باشد اما از کیفیت نمی توانید ساده بگذرید. به عنوان مثال شما به جای خوردن همبرگر، رفتن به یک رستوران لوکس برای خوردن سوشی و استیک را ترجیح می دهید. علاوه بر بخشندگی، اعتماد نیز برایتان اهمیت زیادی دارد. شما خود آدم وفاداری هستید و برای رابطه عاطفی تان کم نمی گذارید، همین انتظار را نیز از طرف مقابل تان دارید.

خرداد: سازگار و روراست

از آنجا که شما دو شخصیت کاملا متفاوت دارید، می توانید از دو دیدگاه مختلف به اطراف تان نگاه کنید. شما از تغییرات لذت می برید، به همین دلیل رفتارهایتان نیز غیر قابل پیش بینی است. از این رو مرد زندگی شما باید فردی سازگار باشد. به عنوان مثال او باید بتواند یک روز که حوصله ندارید کنارتان بنشیند و تلویزیون تماشا کند و روز دیگر با شما هیجان انگیزترین تفریحات را تجربه کند. مرد شما نه تنها سازگار بلکه باید روراست باشد طوری که بتواند راز دلش را با شما به سادگی در میان بگذارد.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟
تیر: مهربان و بالغ

از آنجا که شما فرد حساسی هستید، باید اطرافیان تان را با احتیاط انتخاب کنید. احساسات شما از متولدین ماههای دیگر بیشتر است به همین دلیل سزاوار یک مرد مهربان و حامی هستید. شاید برای بسیاری از خانم ها مهربانی مهمترین عامل نباشد ولی برای شما در اولویت قرار دارد، فردی که همیشه مراقب تان باشد و تحت هر شرایطی دوست تان داشته باشد. از طرف دیگر شما از مردهایی که مدام در حال بازی کردن هستند یا این که دوست دارند با رفتارشان حسادت شما را برانگیزند، لذت نمی برید. مرد زندگی شما باید بالغ و پخته باشد.

مرداد: با انگیزه و حامی

شما دوست دارید که در تمام مراحل زندگی برنده باشید. آنجا که صحبت از انگیزه باشد، شما حرف اول را می زنید. برای کارهایی که آغاز می کنید تمام انرژِی تان را می گذارید تا موفقیت شما حتمی شود. رابطه عاطفی شما نیز از این قائده مستثنی نیست. بنابراین به شریکی احتیاج دارید که مثل شما فردی با انگیزه باشد. به علاوه حمایت طرف مقابل تان نیز برایتان اهمیت زیادی دارد. دوست ندارید با فردی زندگی کنید که روی مبل بنشیند و منتظر نشانه ای از شما باشد. او خودش باید برای ابراز عشق به سمت تان آید. مردان خجالتی و آرام در زندگی شما جایی ندارند.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

شهریور: صبور و قدردان

شما گاهی مرموز می شوید، در این شرایط طرف مقابل تان باید صبور باشد. آنگاه که شما برای تصمیم گرفتن احتیاج به زمان بیشتری دارید، مرد زندگی شما باید صبور باشد و در تمام این مراحل همراه تان باشد، نه این که مدام به شما فشار آورد. علاوه بر آن، او باید نسبت به کارهایی که شما برای این رابطه می کنید، شکرگزار و قدردان باشد. به عنوان مثال قدر تلاش هایی که برای سورپرایز او کردید را بداند، در غیر این صورت در زندگی شما جایی ندارد.

مهر: وفادار و اجتماعی

اگر چه وفاداری خواسته تمام زنان است اما متولدین ماه مهر می خواهند که همسرشان ۱۰۰ درصد به او وفاردار باشد. از آنجا که آنها افراد باهوشی هستند و مدام در حال فکر کردن اند، نباید لحظه ای به مرد زندگی شان شک کنند. بنابراین وفاداری از مهمترین خصوصیات مرد ایده آل متولدین مهر است. به علاوه، او به مردی اجتماعی نیاز دارد. از آنجا که شما می توانید با دیگران به راحتی ارتباط برقرار کنید و مرکز توجه باشید، دوست دارید که همسرتان نیز در این راه همراهی تان کند.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

آبان: قوی و احساساتی

شکی نیست که شما فردی قوی هستید بنابراین شریک زندگی تان نیز باید قوی تر از شما باشد تا بتوانید به او تکیه کنید. تنها مردی که عاشق چالش و رقابت است می تواند دل شما را به دست آورد. شما دوست دارید با مرد زندگی تان در مورد مسائل سیاسی و فلسفی بحث و گفتگو کنید و اطلاعات تان را با هم به اشتراک گذارید. مردی که با شما به بیرون از خانه بیاید و لذت بردن از زندگی را بلد باشد، به بیان دیگر، مردی که احساسات را به خوبی درک کند و قدرت از خصوصیات بارز او باشد.

آذر: نفوذپذیر و شوخ طبع

آذری ها به مردانی که به راحتی در مورد احساسات و عواطف خود سخن می گویند، احتیاجی ندارند، مرد آنها باید به محیط و شرایط اطرافشان حساس باشند، موقعیت های مختلف را درک کنند و بر اساس آنها بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند. آنها باید قادر باشند که مهارت های خود را در هر شرایطی به کار گیرند. شوخ طبعی نیز از دیگر ویژگی های مردان ایده آل آذری هاست. کسی که بتواند بخندد و بخنداند. اگر مردی نفوذپذیر و شوخ طبع باشد، مطمئنا شریک زندگی ایده آلی برای شما خواهد بود.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

دی: سخت کوش و مستعد

شما فرد سیاستمداری هستید. دوست دارید که شریک زندگی تان کل هفته را با سخت کوشی تمام کار کند و به همان نسبت آخر هفته را تنها به بازی و خوشگذرانی بگذراند. شما به اهداف، محدودیت های زمانی و ددلاین ها اهمیت زیادی می دهید.  بنابراین مرد شما نیز باید به این قواعد اعتقاد داشته باشد، نه کسی که شما را از راهی که می روید، منحرف کند. او نه تنها باید الهام بخش شما در کار و اهداف زندگی تان باشد بلکه باید در خوشی ها نیز پابه پای شما بچگی کند. از آنجا که شما فردی سخت کوش هستید، لیاقت بهترین خوشی ها را نیز دارید.

بهمن: جذاب و عاقل

همه ما به دنبال مردی جذاب هستیم اما بهمنی ها به این مورد بیش از دیگران توجه نشان می دهند. شما فردی خلاق، فریبنده و با احساس هستید، از این رو به ظاهر طرف مقابل تان نیز اهمیت می دهید. یک مرد جذاب نه تنها به خود بلکه به شما نیز توجه نشان می دهد و این برای شما بسیار ارزشمند است. شما در کنار هم یک زوج ایده آل و دوست داشتنی خواهید بود. اما جدا از ظاهر، ذهن خلاق طرف مقابل نیز برایتان بسیار اهمیت دارد. مردان عاقل، آنها که ذهن شان در موقعیت های مختلف به خوبی کار می کند، ایده آل شما خواهند بود.

 مرد ایده آل متولدین ماههای مختلف چه کسی است؟

اسفند: دلسوز و مشوق

شما قلبی بزرگ دارید طوری که بی وقفه به دیگران محبت می کنید، پس طبیعی است که انتظار شما از شریک زندگی تان نیز چنین باشد. در گذشته شما افرادی حضور داشتند که از مهربانی بویی نبرده بودند، به همین دلیل شما آنها را از زندگی تان حذف کردید.

یک مرد مهربان و دلسوز احساسات شما را به خوبی درک می کند و این به شما آرامش می دهد. آقایانی که مشوق های خوبی هستند و شما را وادار می کنند تا احساساتی تر، کنجکاوتر و هنرمندتر عمل کنید، نیز از مردان ایده آل شما خواهند بود. در کنار مردی که شما را به زندگی بهتر تشویق می کند، خوشحال ترین خواهید بود.


منبع: برترینها

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

هفته نامه صدا – مصطفی مهرآیین، جامعه شناس:

۱٫ آنچه در ادامه با هم می خوانیم منظومه ای است نظری، تاریخی، در خصوص ماهیت زندگی پر سرعت انسان امروزی که او را دچار مرگ تجربه، خود، احساس، زمان، و … کرده است. آنچه در اطراف ما می گذرد حکایت از آن دارد که ما سه نوع رابطه عمیق یعنی رابطه با جهان، رابطه با دیگران و رابطه با خود را تبدیل به روابطی سطحی، موقت، کوتاه مدت و آزار دهنده کرده ایم تا آنجا که حتی از نفس روبرو شدن با ماهیت خود رابطه نیز ناتوانیم.

نکته آنجاست که بر خلاف گفتمان متداول موجود، چرایی به وجود آمدن این وضعیت را نباید در پیوند با درون انسان یا گسست های ایجاد شده در روان او تحلیل کرد. این وضعیت حاصل رویه های عمیق تر اجتماعی است که انسان معاصر با آنها و در آنها درگیر بوده و سعی در رهایی از آنها دارد.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۲٫ یکی از بنیادی ترین اندیشه های گی دبور در کتاب «جامعه نمایش» این است که نظام قدرت برای تداوم بخشیدن به خود و حفظ سلطه خود بر جامعه می کوشد افراد را از فرآیند زندگی یا همان تجربه زیسته یا موقعیت های بی واسطه زندگی جدا کند. این را به بهترین شکل می توان در جدا کردن کارگر از فعالیت تولیدی اش مشاهده کرد. چرا نظام قدرت این رویه یا فرآیند یا تکنولوژی اداره و مدیریت و کنترل جامعه را می پسندد؟

پاسخ از نگاه دبور این است که زندگی و تجربه زیسته منبع قدرت است، منبع فعالیت و عمل است، منبع ممکنات (نه مجازها و اجازه داده شده ها) است، منبع روابط انسانی است، منبع تضادها است، منبع زیستن است (نه تبدیل زیستن به نظاره کردن زندگی)، منبع خودفهمی است (دیگران صرفا منبع خودفهمی تو نیستند)، منبع شکست است، منبع لذت است، منبع نیرو است، منبع عشق اروتیک است (نه بچه و خانواده صرف)، منبع ساختن دگرگونه است، منبع ایده است، منبع تجربه بی واسطه است، منبع احساس است، منبع لخت بودن و عریان بودن است، منبع خود بودن است، … نظام قدرت اما می خواهد همه را همچون کارگران یا پرولترها از فرآیند زندگی جدا کند و به «کارگری کردن جهان بپردازد». جهان کارگری می شود تا اعمال قدرت به خوبی ممکن شود.

به باور دبور، جدا کردن انسان از فرآیند زندگی و تجربه زیسته یک پیامد دیگر را به همراه دارد و آن این است که «تجربه وحدت جهان از دست می رود» به اعتقاد دبور، «خاستگاه نمایش تضییع وحدت جهان است، و گسترش غول آسای نمایش بیانگر تمامیت این تضییع است».

زمانی که این فرآیند در زندگی ما اتفاق می افتد، ما همواره جزیی از زندگی خود و جهان خود را در برابر کلیت زندگی خود قرار می دهیم و حتی آن را برتر از کلیت زندگی خود می دانیم. ما چیزهای جدا از هم را در زندگی تجربه می کنیم و اگرچه چیزهای متفاوت جدا از هم را در کنار هم تجربه می کنیم، نباید فراموش کنیم که «آنها چیزهای جدا شده از هم هستند که در کنار هم گرد آورده شده اند.»

پس ما تبدیل به موجوداتی می شویم که به جای تجربه زندگی و کلیت آن، جزیی اندک را تجربه می کنیم (تازه اگر بتوانیم تجربه کنیم) و تبدیل به موجوداتی می شویم که فقط قادریم جهان را نظاره کنیم و با دستمالی کردن، هر بخشی از زندگی و جهان خود از آن بگذریم و ندانیم چه نیروها، قدرت ها، رنج ها، دردها، عشق ها، گریه ها، شادی ها، و … در آن تجربه نهفته بود. ما تبدیل به «متخصصان دستمالی می شویم».

وقتی تبدیل به متخصصان دستمالی و تجربه لحظه ای و تماشای ثانیه ای و فرارهای دائم می شویم، تنها قادریم نظاره کنیم و بگذریم. نتیجه این وضعیت چیست؟ دبور می نویسد: «و هر چه بیشتر نظاره می کند کمتر زندگی می کند؛ هر چه بیشتر می پذیرد خود را در تصاویر غالب نیاز بازشناسد، کمتر هستی و میل خود را می فهمد.» اکنون انسانی که جهان و کلیتش را تجربه نمی کند و تبدیل به پرولتر دستمالی کردن شده است و حتی قادر نیست هستی و میل خود را بفهمد، تبدیل به انسانی جدا و گسسته و منزوی می شود که نیاز دارد انزوای خود را نفهمد.

اینجاست که دبور معتقد است نظام اقتصادی موجود بر انزوا بنیان یافته و بر حفظ بنیان خود به تولید انزوا ادامه می دهد. اما انزوا به تنهایی نمی تواند زندگی اجتماعی را ممکن کند: «انزوا تکنیک را بنیان می نهد و در عین حال خود انزوا می آفریند.» همه آن جهان های نمایشی مثل تلویزیون، فیسبوک، ماشین، هنر، نویسندگی… به عنوان تکنیک هایی خلق می شوند که بتوانند شرایط منزوی کردن «انبوه تنهایان» را تداوم بخشند. ما در انزوا از طریق تصویر به هم متصل می شویم و فکر می کنیم در ارتباط و پیوند انسانی با هم هستیم.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

 
ارتباط های عینی انسانی از میان رفته است و ما در تصاویر و لحظه های دیدن ثانیه ای و دستمالی کردن قصه های همدیگر، فکر می کنیم که دغدغه همدیگر را داریم. بنابراین زندگی امروز ما چنین است: گسسته از فرآیندهای واقعی زندگی اجتماعی و فرو رفته در انزوای فریب دهنده و تنهایی که ما را تبدیل به موجوداتی منفعل و نظاره گر ساخته است.

فساد، استبداد، غارت، حیف و میل و … در چنین جامعه ای می تواند ممکن شود. جامعه ای که مردمان آن خود را از تمام نیروهای نهفته در زندگی جدا می سازند و ممکنات زندگی را قربانی مجازها و اجازه داده شده ها می سازند، جامعه ای خواهد بود که مردمان آن روز به روز به وضعیت از خودبیگانگی کارگری نزدیکتر می شوند و دیگران فرآیند غارت خود را به آسانی در آن تداوم می بخشند. ما کارگر می شویم، تا آنها کارفرما باقی بمانند.

۳٫ والتر بنیامین در مقاله تاثیرگذار خود «تجربه و فقر» به طرح این پرسش می پردازد که زندگی اجتماعی امروز انسان با توان تجربه اندوزی، توان روایتگری تجربه و توان خلق تجربه های جدید انسانی چه کرده است؟ پاسخ بنیامین آن است که جامعه، نظم اجتماعی و نهادهای اجتماعی تبدیل به عامل مرگ تجربه و توان خلق تجربه های جدید انسانی چه کرده است؟

پاسخ بنیامین آن است که جامعه، نظم اجتماعی و نهادهای اجتماعی تبدیل به عامل مرگ تجربه انسانی و تجربه زندگی اجتماعی شده اند. او در گزاره ای زیبا می نویسد: «ما فقیر شده ایم. ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست برداشته ایم.» او در این مقاله نشان می دهد که ما چگونه توان تجربه اندوزی از گذشته به شیوه ای که همه در کنار پیری جمع می شدیم و او از تجربه های ناب انسانی خود سخن می گفت را از دست داده ایم.

بنیامین همچنین نشان می دهد که چگونه فجایعی همچون جنگ یا زندگی در موقعیتی همچون جنگ و منازعه توان روایتگری انسان را نابود می کند و مرگ انسان را رقم می زند. او معتقد است در موقعیت هایی همچون جنگ و حتی زندگی روزمره شبیه جنگ ما عمق فاجعه باعث خاموشی و تعطیل شدن زبان می شود و سکوت را بر انسان حکمفرما می کند.

او همچنین سخن از تعدد تجربه های انسانی در حیات شهری و چگونگی خسران تجربه در نتیجه تجربه کردن موقت موقعیت های بسیار می گوید. به باور بنیامین ما تجربه نمی کنیم چون زیاد تجربه می کنیم. به باور او اصولا در چنین شرایطی ما قادر نیستیم همچون انیشتین تمام توان خود را معطوف بر پرسش ها یا محدوده های کوچک تجربه کنیم و با عمیق شدن در آنها، جهانی جدید را به انسان معرفی کنیم.

ما آنقدر گرفتار تجربه موقعیت های متفاوتیم که قادر به پیوند گرفتن با هیچ کدام از آنها نیستم، ما علاقه طولانی مدت به هر پدیده ای را از دست می دهیم تا فقط یک بار با پدیده های متفاوت مواجه شویم و سرخوش باشیم که چشمان ما چیزی را از دست نداده است. در سطح کلان نیز، جامعه یا نظم اجتماعی موجود با حاکم کردن یک قرائت یا روایت اجرایی – مدیریتی – ابزاری از زندگی و تقلیل انسان ها به اعداد و ارقام، ما را از تجربه عمیق زندگی بازداشته و اصولا باعث شده است که ما آرام آرام از تمامی تجربه های انسانی انباشت شده خود دست بکشیم و روز به روز از این منظر فقیرتر و فقیرتر شویم.

ظاهر زندگی ما چنین است که ما بسیار فعالیم و جهان را در همه حوزه های آن درک و تجربه می کنیم اما بنیامین با اتخاذ رویکردی اگزیستانسیال معتقد است این شیوه عمل و گذار سریع از پدیده ها را نمی توان تجربه جهان و جامعه دانست. رابطه ما با جهان رابطه ای مبتنی بر دلزدگی است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

 والتر بنیامین

۴٫ اگر بخواهیم از ادبیات گئورگ زیمل برای بیان این نکته استفاده کنیم، می توان این چنین گفت که انسان امروزی قادر نیست به همه محرکات اطرافش پاسخ دهد، به دلیل این که تعداد این محرکات بسیار زیاد است. رنگ، بو، صدا، چهره های بیگانه، شلوغی، ترافیک و … آنقدر زیاد است که اگر فرد بخواهد به همه آنها پاسخ دهد بی شک باید انرژی روانی زیادی را صرف کند. در نتیجه فرد حالتی را در خودش بسط و گسترش می دهد به اسم «نگرش دلزده».

فرد خود را بی احساس می کند. فرد خود را از حساسیت می اندازد و بی اعتنا می شود. امروزه در برخورد با محیط شهری و زندگی شهری ما دچار این نگرش دلزده هستیم. مجموع مشکلات حیات شهری افسون زدایی شده آنچنان زیاد و فشار آنها چنان سهمناک است که دیگر نمی توان به تجربه حیات موجود در محیط شهری پرداخت. ما به شهر و زندگی خود همچون موجود شکار شده ای می نگریم که باید تمامی بخش های آن را برای زنده نگه داشتن خود مصرف کنیم.

۵٫ ماکس وبر در نظریه خود در خصوص افسون زدایی از جهان معتقد بود که ما دیگر به زندگی اجتماعی خود به عنوان منبع الهام برای زندگی خود نمی نگریم و بیش از آن که با جامعه و تاریخ انسانی و همراه با تاریخ انسانی و جامعه زندگی کنیم، در جامعه و تاریخ انسانی زندگی می کنیم و به نظم و قواعد معنایی حاکم بر تاریخ انسانی بی اعتنا هستیم و به آن به عنوان یک موجود زنده معنابخش در کنار انسان نگاه نمی کنیم.

او معتقد بود ما در فرآیند عقلانی شدن، توان یافتن رمز و رازهای هستی را از دست می دهیم. ما مبتنی بر عقلانیت رابطه خود با هستی و تاریخ انسانی را تبدیل به رابطه ای ابزاری و مبتنی بر فاصله می کنیم که در آن هر گونه شناخت از انسان بیش از پیش نیازمند فاصله گرفتن از انسان و وانهادن نگاه ارزش مدار ما است. از این رو، ما به جای تلاش برای فهم معنای جامعه و هستی تنها به نفع بردن از جامعه و هستی می اندیشیم.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

ماکس وبر

۶٫ هایدگر همچون ویر معتقد بود «آنکه در پی نفع است، نمی تواند بیندیشد.» او معتقد بود انسان به عنوان تنها منبع مجهز به توان معنایابی و تفسیر هستی توان تفسیر خود را وانهاده است و گرفتار در اندیشه تکنیکی خود قادر به فهم معنای هستی نیست. او وظیفه انسان را فهمیدن خود و هستی در معنای «مراقبت کردن» از خود و هستی می دانست، اما معتقد بود هستی – در – جهان لزوما منجر به فرو افتادن دازاین یا انسان تفسیرگر به درون عادت هر روزگی می شود. او این فرو افتادگی را خطایی نمی داند که می توانیم یا باید آن را بر طرف کنیم.

فرو افتادگی بخشی از «استی» یا «هستی» دازاین – انسان بودن است. دازاین هر روزه در امر هر روزه مستحیل می شود و در «کسان» گم می شود. ما تبدیل به ناخودینه می شویم. اکنون پرسش این است که آیا ما واقعا می توانیم دازاین خودینه باشیم و از خود «مراقبت» کنیم.

۷٫ آرنت در «وضع بشری» معتقد است ما تنها با تکیه بر «عمل» یا «توان روایت پردازی» قادر به حفظ خودبودگی و کثرت انسانی خود هستیم، اما وضع بشری انسان شامل دو حیطه دیگر همچون «زحمت» و «کار» نیز هست که ما را از پرداختن به عمل باز می دارد. زحمت تلاش ما برای بقاست که فاقد هر گونه «جهانیت» است. ما در این حوزه همه با هم یکسانیم. کار تلاش ما برای بیان خود است (حتی در هنر و فلسفه) که اگرچه ظاهرا جهانیت می سازد، تنها بیانگر تفاوت های ما با یکدیگر است و ما را از هم جدا می کند.

عمل اما جهان بیان تجربه های انسانی و جهان اشتراکات ما است ما با عمل دارای جهان می شویم و خود را در جهان انسانی می یابیم که بر شالوده کثرت النسانی ما بنا شده است. با این حال، نوع زندگی امروز انسانی «عمل» را ناممکن ساخته است و ما را گرفتار در بقا و کار و تلاش پر سرعت هر روزه شهری نگه داشته است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

  آرنت

۸٫ بدیو به جای وجود هایدگر از «کثرت نامنسجم» و به جای موجود هایدگر از «کثرت منسجم» سخن می گوید. به باور بدیو، ما در وضعیت هایی گرفتار هستیم که ساختار آنها ما را از یک کثرت کثیر تبدیل به یک کثرت منسجم می کند. وضعیت ها با دادن هویت های مختلف به ما، ما را تبدیل به سوژه های اجتماعی می کند. اگر بتوانیم خود را از هرگونه ارزش و هویتی که به ما تعلق گرفته است و ما را در خود فرو برده رها سازیم و حتی در برخورد با وجود زیستی یا تن خود کثرت سلول ها و خون و پوست و گوشت خود را احساس کنیم، آن موقع با «وجود» خود روبرو می شویم.

جامعه اما نیازمند آن است که با منسجم ساختن ما ایده «وحدت» یا «یک» را ممکن کند. بدیو هر گونه هستی شناسی مبتنی بر ایده وحدت را غیر مدرن می داند و خود در پی طرح هستی شناسی است که مبتنی بر کثرت انسان و هستی باشد اما معتقد است در حیات اجتماعی موجود جامعه یا نفی کثرت و توان صیرورت و ایجابیت ما، ما را گرفتار در وحدت های موقت سطحی می سازد.

۹٫ آگامبن در بحث خود از خاستگاه های آپاراتسوس و کارکرد آن در جامعه به این مباحث محدود نمی ماند و می کوشد به ما نشان دهد که آپاراتوس در کنار هویت سازی و سوژه سازی و صدا زدن و دعوت انسان ها به پذیرش موقعیت ها و وضعیت های متفاوت اجتماعی، وظیفه خالی و تهی کردن انسان ها از طریق فرآیند سوژه زدایی را نیز بر عهده دارد که سویه دیگری از امر سوژه سازی است.

فرض کنید شما در خانه نشسته اید و قسمت سیصد و هفتاد و پنجم از سریالی ایرانی یا ترکیه ای را می بینید که به شما حس آموختن و یادگیری نیز القاء می کند و این تصور را در شما به وجود می آورد که اگرچه شما در حال دیدن یک سریال هستید، این سریال ارزش دیدن و وقت گذاشتن را دارد. حال تصور کنید دوست شما به خانه شما می آید و در کنار شما می نشیند و از شما می پرسد قصه سریال چیست؟ شما تنها با گذاشتن چند دقیقه وقت قصه سریال را به او می گویید و او نیز از قسمت سیصد و هفتاد و پنجم در دیدن این سریال با شما همراه می شود.

پرسش آگامین از شما این است: اگر قصه سریالی که سیصد و هفتاد و پنج ساعت از عمر شما را به خود اختصاص داده است در چهار دقیقه قابل انتقال به دیگری است چرا شما باید عمر خود را تلف این آثار کنید و تازه احساس کنید که در حال یادگیری چیزی نیز هستید و احتمالا در حال آشنایی با فرهنگ روز جامعه خود یا جهان آید.

آگامین معتقد است اصولا همواره فرآیند سوژه سازی در زندگی اجتماعی همراه با سوژه زدایی از شما ممکن می شود: شما در ظاهر تبدیل به کسی می شوید اما عمیقا از هر گونه «هستی» و «بودن» تهی می شوید. جامعه هر روز شما را به موقعیت های متفاوت فرا می خواند و شما احساس می کنید به زیان پیر بوردیو بر میزان «بودن» یا «سرمایه نمادین» خود افزوده اید، اما عملا شما از هر گونه «بودن» و «تجربه جهان و انسان» تهی می شوید و تبدیل به موجودات دست آموزی می شوید که تنها قادرید در نقش یک سیرک باز زندگی خود را تبدیل به سیرک زندگی کنید. آگامین این نوع زندگی را حرکت در مسیر تبدیل جامعه به «اردوگاه» از طریق سازوکار فرهنگ می داند.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

آگامبن

۱۰٫ شاید بتوان از میان متفکرانی که سخن از نسبت میان فرهنگ و ویژگی های روانی – جسمی انسان گفته اند. فروید و نیچه را از همه ممتازتر و مهم تر دانست. فروید سعی داشت به ما بگوید که ما چگونه برای ایجاد فرهنگ و اجتماع و اجتماعی شدن باید نیروهای جسمی و جنسی موجود در درون خود را تحت کنترل و مدیریت قرار دهیم تا فرهنگ و زبان ممکن شود.

او معتقد بود ما اصولا موجوداتی «نر» یا «ماده» هستیم که در رابطه خود با والدین و در فرآیند تربیت دارای دانش و هویت روانی «پسر» و «دختر» می شویم. فروید با وجود آن که معتقد بود فرآیند روانی گذر از نر و ماده به دختر و پسر آغازگر شکل گیری تروما و رنج روانی در ما است؛ باور داشت که اگر این قدرت نرینگی و مادگی کنترل نشود، این دو نیرو همواره می توانند دنیای فرهنگ و تاریخ زبانی یک جامعه را تهدید کنند و آن را به چالش بکشند. اصولا در دوره های فوران قدرت نرینگی و مادگی در یک جامعه (که می توان تجلی آن را در فوران میل جنسی در جامعهن مشاهده کرد)، می توان به آسانی نشانه های تخریک فرهنگ و از هم گسیختگی نظم فرهنگی را مشاهده کرد.

در این دوره ها به زبان لاکان، قدرت امر واقعی (یعنی همان نرینگی و مادگی) زمینه ساز ایجاد اختلال در امر نمادین یا زبان و فرهنگ می شود و آن را در مقابل خود عاجز و ناتوان می سازد تا آنجا که امر نمادین مجبور به بازتعریف خود شود. به طور خلاصه، از نگاه فروید، جامعه غریزه یا همان شور زندگی را وا می نهد تا در سطح کلان نظم فرهنگی و اخلاقی ممکن شود و در سطح خرد ما از نرها و ماده ها تبدیل به دختران و پسران یا زنان و مردان شویم.

اما نیچه در فلسفه اخلاق خود به ویژه به هنگام بحث از «آرمان زهد» و شیوه عمل کشیشان و روحانیان در اشاعه این آرمان در جامعه برعکس فروید با ما سخن ناز این نکته می گوید که فرهنگ، به ویژه آرمان زهد برای سلطه مطلق خود بر جامعه چگونه به نابود کردن غریزه یا شور زندگی در ما می پردازد و ما را تبدیل به موجوداتی اخته می کند که دائم به «خوارداشت خود» و نیروی زندگی موجود در خود می پردازیم و به هر آنچه در ما تولید «خون» و انرژی و حیات و حرکت می کند به عنوان نیروهای ناپاک «گناه» می نگریم که باید به جنگ آن رفت و با در پیش گرفتن آرمان زهد و دوری از زندگی و فرو رفتن در رنج به ساکت کردن آن پرداخت.

نیچه به ما نشان می دهد که چگونه فرهنگ زهد از نیروی حیات ما موجودی شریر می سازد که برای رهایی از آن باید در دامان فرهنگ «گناه» و توبه و خودزنی و بیماربودگی روان افتاد و با کشتن آن در درون خود و تحمل رنج مبارزه با آن به رهایی و بهشت دست یافت. در اینجا نیچه، به جای آن که همچون فریود از برتری نیروی غریزه و کنترل آن در فرآیند تربیت سخن بگوید، از قدرت آرمان زهد و فرهنگ و امر نمادین در تسخیر نیروی غریزه و اخته کردن نیروی زندگی در ما تا حد ساختن فرزندان سر به زیر مؤدب خانواده ها می گوید. نیچه نشان می دهد چگونه امر نمادین یا زبان رسمی در مخفی نگه داشتن قدرت امر واقعی و نادیده گرفتن آن دارد. از نگاه نیچه، ایده «گناه» و «توبه» بهترین سازوکار فرهنگ زهد در کنترل نیروی حیات جامعه و تبدیل کردن آن به یک جامعه «رنجور» رنج پرست است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

فروید

۱۱٫ مفهوم «هوموساکر» از مهم ترین مفاهیم در اندیشه جورجو آگامین متفکر ایتالیایی است. هوموساکرها انسان هایی بودند در دوران رم باستان که قانون بر آنها اعمال می شد و نمی شد. قانون در خصوص آنها فرمان داده بود که آنها نمی توانند به عنوان «انسان مقدس» شناخته شوند.

از سوی دیگر قانون در مورد آنها می گفت اگر کسی این افراد را بکشد قاتل نیست و به عنوان قاتل شناخته نمی شود. به زبان آگامین قانون در اینجا ابتدا با دادن یک دستور خاص درباره این انسان ها آنها را در خود «ادغام» می کند و می گوید آنها تحت نظارت قانون هستند اما از سوی دیگر با «حذف» آنها از دامنه حمایت قانون و اتخاذ موضع بیطرفی در مقابل کشته شدن آنها، این افراد را از دامنه خود خارج می کند.

به باور آگامین این شیوه برخورد قانون با مردم در رم باستان که یک «وضعیت استثنایی» بود، امروزه به قاعده زندگی ما انسان ها تبدیل شده است: قانون بر ما اعمال می شود اما از ما حمایت نمی کند. آگامین معتقد است این شیوه عمل قانون یا سیاست به عنوان جایگاه تحقق قانون باعث تبدیل جامعه به «اردوگاه ها یا کمپ هایی» می شود که در آنها افراد به عنوان نیروی تحت کنترل قانون باید دائما بنا به دریافت قانون از انسان زندگی کنند، اما اگر تحت تاثیر همین قانون تبدیل به موضوع آسیب های اجتماعی شدند، کسی از آنها حمایت نمی کند و حتی ممکن است قانون آنها را با مجازات مستقیم و غیر مستقیم مرگ روبرو سازد. از این رو، آگامین معتقد بود جامعه ای که شبیه کمپ یا اردوگاه عمل می کند، جامعه ای است که از انسان های خود قربانی می سازد.

ما امروزه به عنوان هوموساکرهای جهان جدید برای نجات خود راهی جز کوبیدن به این سو و آن سو در مقابل خود نمی یابیم. اگر قانون و قدرت ما را وا نهاده اند، تنها نیرویی که می تواند از ما در ظاهر دفاع کند، سرعت بخشیدن به تلاش های بیحاصلی است که فکر می کنیم ممکن است باعث مراقبت از ما شوند.

بنا به آخرین گزارش وضعیت آسیب های اجتماعی که توسط وزیر کشور در مجلس قرائت شد، کشور ما دارای ۱۱ میلیون حاشیه نشین، سه و نیم میلیون نفر بیکار و یک و نیم میلیون نفر معتاد است. در همین گزارش آمده است که دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. ۶۰ درصد زندانی های کشور با اعتیاد و مواد مخدر در ارتباط هستند و سی و شش درصد ازدواج ها منجر به طلاق می شود.

این گزارش به خوبی نشان می دهد که ما با یک بحران اجتماعی از منظر «میزان» و «تنوع» آسیب های اجتماعی در جامعه خود روبرو هستیم. آمارهای این گزارش بدان معناست که حداقل پنجاه میلیون نفر زا جامعه ما گرفتار مسئله آسیب های اجتماعی هستند.اگر ما پنج میلیون انسان گرفتار در آسیب های اجتماعی داشته باشیم و هر یک از آنها در خانواده و فامیل خود ده نفر جمعیت داشته باشند، ذهن و انرژی پنجاه میلیون نفر از جمعیت جامعه ما گرفتار این مسائل است. چگونه می توان از این جمعیت انتظار داشت که به زبان هایدگر خودینه خود و هستی را مراقبت کنند.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۱۲٫ یکی از مهم ترین استعاره های موجود در خصوص شهر و خیابان در نظریه های جامعه شناختی شهر و خیابان و حتی زندگی روزمره آن است که خیابان های شهر نماد مدرنیته و همبسته های رفتاری و روانی همراه با آن همچون آزادی، تحرک، جابجایی، تبعید، فرار، گذر از هر گونه مرزسازی، چندلایگی هویت، سیالیت خود، تحقق و بروز خود، کار و تلاش، پول و مصرف، پاساژ و گردش و تفریح و فراغت، اعتراض، گذر از جنسیت، آزادی جوانان و فرار آنان از بند پدر و مادر، کافه، با هم نشستن، بروز خلاقیت رفتاری، محل عرضه خلق شده های انسانی و در کل «زندگی»، همگی نشانه هایی از مدرن بودن یک جامعه اند.

اصولا تصور بر آن است جایگاهی که مدرنیته آن را ترجیح می دهد خیابان های شهر است؛ تقاطع مشترک توهم و واقعیت؛ تقاطع مشترک قدرت و ناچاری، تقاطع مشترک بخش تحت کنترل انسان و بخش خارج از کنترل او. به زبان دیوید هاروی، شهر «جایگاه معما، محل غیر منتظره ها و آکنده از سراسیمگی و ناآرامی» است. اصولا آنچه در وهله نخست ما را بی قرار و ناآرام می سازد، همان شهر یا محیط زندگی امروز ماست.

شاید راه چاره را در «خانه» بیابیم. چرا که بنا به این نظریه ها، خانه دشمن خیابان های شهری است. در این نظریه ها همواره تصور بر آن بوده که «خانه» به عنوان بخشی از گستره مکانی – فضایی شهر و مدرنیته فضایی برای آرامش، بازگشت به سادگی، فرار از هیجان، فضای آشنائیت، فضای رخوت و رکود، بیانگر تعلق به یک مکان ثابت، بیانگر تعلق به خاطرات کودکی، نشانه بازگشت به آرامش آغوش مادر و فضای تاریک رحم محل خواب، مکان بودن رختخواب که هر صبح تو را از برخاستن باز می دارد، فضای لم دادن و خود را به دنیای خیال سپردن، فضای بیرون رفتن از پوشش لباس و هنجارهای اجتماعی و بازگشت به لختی و عریانی طبیعت، مکان احساس مسئولیت در مقابل فرزندان، فضای استثمار زنان، فضای به قید و بند کشیدن هیجان جوانان و … است. اصولا چنین گفته می شود که تعلق به خانه میلی ارتجاعی است.

در جامعه ما، اما به واسطه دخالت دولت در تمامی امور اجتماعی و دولت زده بودن فضای بیرون از خانه و اینکه فضای بیرون از خانه در قالب های ایدئولوژیک مورد نظر اداره و مدیریت می شود و اصولا تحرک زندگی در بیرون از خانه چیزی جز تحرک یک ایدئولوژی خاص و عملی ساختن زندگی در قالب خواسته ها و انتظارات آن نیست، این خانه است که باید آن را نشانه ای از مدرنیته دانست.

همه هیجانات و تحرکات انسان ایرانی در محیط خانه صورت می گیرد؛ استفاده از تکنولوژی، لباس های مد روز، رفتارهای مد روز، رقابت ها، سرمایه گذاری ها، مبادلات اقتصادی و … خیابان ایرانی نشانی از مدرنیته ندارد. این خانه است که به واسطه پذیرا شدن انواع تحرکات انباشته از هیجان و منازعه و درگیری و تنش است. در جامعه ما خانه و خانواده به بهای عقب ماندگی خیابان، مدرن شده است.

این را به خوبی می توان در سینمای فیلمسازی همچون فرهادی مشاهده کرد. در سینمای فرهادی مکان و فضای تحقق زندگی روزمره نه شهر و خیابان بلکه خانه است. در این سینما، شهر تنها بستری برای خانه است. در سینمای فرهادی برخلاف آنچه نظریه های زندگی روزمره مطرح می سازند، مدرنیته حامی خیابان و در ضدیت با خانه نیست. سینمای فرهادی در پی نشان دادن آن است که در وضعیت زندگی امروزی انسان ایرانی، خانه، روابط خانوادگی، روابط دوستی و مکان های آرامش انسان (در اینجا محیط تفریحی طبیعت شمال) دیگر محل قرار و آرامش نیستند و هر یک به شکلی آبستن یک فاجعه و ماجرای بر هم زننده هستند.

در «درباره الی» از ابتدای اثر با دیدن ویلای نیمه مخروبه می توان فهمید که زمان آبستن یک فاجعه است. با این حال، شادی جمع ما را بیشتر به سوی داشتن این ذهنیت سوق می دهد که فاجعه در فاصله ای دور از جمع قرار دارد و احتمالا زندگی در شرایط عادی آن ادامه می یابد. به هر حال گسست در زندگی روزمره جزیی جدای ناپذیر از سینمای فرهادی است. در حالی که در صبح خوش آب و هوای شمال هر کس گرفتار کاری است و جمع در حال گذران زندگی عادی و مبتنی بر عادت خود است به یکباره غیب شدن الی، دختری که اصولا از ابتدا در حاشیه است و خود گویی استعاره ای از فاجعه و در حاشیه بودن فاجعه است، زندگی عادی جمع را دچار اختلال می سازد.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

اختلال بزرگ تری که اثر در حال به تصویر کشیدن آن است اختلال ایجاد شده در درون هویت افراد و شخصیت آنان است. گویی گم شدن الی شخصیت و هویت همه اعضای گروه را با این پرسش روبرو ساخته است: «او از من چه می خواهد؟» این پرسشی است که به زبان ژیژک، ایدئولوژی در مقابل ما مطرح می سازد و موقعیت ما را دچار اختلال می کند.

اثر به ما نشان می دهد که چگونه مرگ یا غیب شدن یک دوست می تواند کل موقعیت موجودی ما را دچار اختلال سازد. ما در زندگی روزمره دائم در معرض این مسئله قرار داریم که پدیده ای باعث شود این سوال را در مقابل خود مطرح سازیم که او از ما چه می خواهد. با این حال اندکی پس از طرح این سوال (که ممکن است یک ثانیه یا ساعت ها و روزها و سال ها طول بکشد) ما باز به زندگی روزمره و روند معمولی آن باز می گردیم. اتفاقی که در انتهای اثر به خوبی آشکار است. جمع در حال گذراندن زمان خود و ادامه مسافرت و احتمالا بازگشت به خانه هستند.

در «چهارشنبه سوری»، اثر در پی نشان دادن چالش های درونی محیط خانه، محیطی که بنا به نظریه های مدرنیزاسیون در مقابل چالش های پر از هیجان و سرعت خیابان های شهر باید نمادی از آرامش و سکوت و قرار باشد، است. در این اثر، نوع قصه پردازی، نوع شخصیت پردازی، نوع دیالوگ ها و بالاخره الگوی روانی کلان اثر، همه و همه انباشته از نشانه های متنی هستند که درستی تفسیر ما را نشان می دهند: به هم ریختگی خانه، به هم ریختگی رابطه میانی مرتضی و مژده، شکسته بودن رابطه مرتضی و سیمین، بی اعتمادی همسایه ها به یکدیگر و … همگی نشان می دهند که در زندگی امروز ایرانی باید برخلاف نظریه های کسانی چون لفور، اوج هیجانات مدرنیته را در خانه جستجو کرد و نه در خیابان های شهر.

در جامعه ایدئولوژی زده و دولت زده ایران، خانه تنها محل تحرک است که طبیعتا تحرکات درونی آن باعث ایجاد خطرهای جدی برای خانواده می شود. ما مدرنیته و ناخوشایندی های آن را در درون خانه تجربه می کنیم و نه در فضای زندگی روزمره در شهر.

فرهادی در آغاز یک تصویر کلی از زندگی روزمره، به ویژه بُعد خانوادگی و اخلاقی آن به ما می دهد و بعد می کوشد در بستر همین فهم از زندگی روزمره به ارائه یک روایت تازه از خانه بپردازد؛ خانه در شکل و قالبی که جای خیابان در نظریه های مدرن شهری را می گیرد و به جای فضای آرامش و توصیفات دیگری که در بالا از آنها سخن گفتیم تبدیل به فضای تحقق هیجان ها و چالش های ما می شود.

فرهادی، زندگی روزمره، به ویژه بعد خانوادگی آن را در کل همچون یک موقعیت «دادگاه» می داند که در آن همواره «قاضی زندگی» دو امر «خیر» را در مقابل هم قرار می دهد و سعی در قضاوت در خصوص منازعات آن دو دارد. زندگی روزمره جهانی انباشته از قضاوت ها در موقعیت خی ر- خیر است. در سینمای فرهادی ما دائما شاهد خلق موقعیت «دادگاه» (موقعیت بیان چالش ها) هستیم. قاضی نادر و سیمین را دادگاهی می کند.

سیمین نادر را دادگاهی می کند. نادر راضیه را دادگاهی می کند. حجت نادر را دادگاهی می کند. ترمه نادر را دادگاهی می کند. ترمه سیمین را دادگاهی می کند و … ایده و فرم سینمای فرهادی را می توان چنین خلاصه کرد: زندگی روزمره موقعیت دادگاهی است که هیچ وقت نمی توان در آن حکم نهایی را صادر کرد…

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۱۳٫ یک نگاه مثبت رهایی بخش: لوک فری فیلسوف فرانسوی معتقد بود مدرنیته و ظهور انسانگرایی سکولار جستجوی معنا و امر مقدس را از میان نبرده است، بلکه هر دو را از طریق فرآیندی دوگانه دگرگون ساخته است. انسانی سازی امر الهی و الهی سازی امر انسانی، لوک فری در شرح خود بر چگونگی الهی سازی امر انسانی بیشترین تاکید را بر پدیده «همیاری اجتماعی» می گذارد و در مقابل شیوه های سنتی عمل فداکاری اجتماعی سخن از دوران گذار از «منطق فداکاری دیگربنیاد» به «فداکاری خودبنیاد» می گوید.

به اعتقاد لوک فری، مدرنیته بیش از آن که استعلا را طرد کند، به بازآرایی آن پرداخته است. شاید امروزه ما سخن از فداکاری در راه خدایان یا وطن نمی گوییم، اما با نوع جدیدی از عمل انسان دوستانه روبرو هستیم که نشان دهنده نیاز ما به همبستگی با کل بشریت است. بر این اساس، این همبستگی دیگر مقید به پیوندهای اجتماعی باستانی نیست. خواه این پیوندها نژادی، ملی یا خانوادگی باشند. این آرمان و کنش جدید انسان دوستانه نشان دهنده حرکت از استعلای عمودی به استعلای افقی است – استعلایی که در آن «وجود انسان» به معنای دقیق کلمه است که نیازی بی واسطه به «مسئولیت من» در التفات به «دیگری» را پدید می آورد.

از این رو، امر مقدس که پیش از این قبل از اخلاق قرار داشت و پایه و اساس آن به شمار می رفت، امروزه پس از آن قرار می گیرد و ما با انسانی روبرو هستیم که با در پیش گرفتن زندگی مبتنی بر احساس» می کوشد امر مقدس را در درون کنش های اخلاقی خود از قبیل «همیاری اجتماعی» و «انسان دوستی» تجربه کند.

اکنون می توان از زبان ریچارد رورتی، فیلسوف آمریکایی، این پرسش را مطرح ساخت که اگر همیاری اجتماعی همان «در پیش گرفتن زندگی مبتنی بر احساس» است، آنگاه در کجا می توان به این حقیقت دست یافت که «ما انسان ها تکیه گاهی جز خود نداریم» و باید نسبت به یکدیگر «عشق» بورزیم؟ رورتی در پاسخ به این پرسش معتقد است «خانه» همیاری اجتماعی جایی جز زبان به ویژه ادبیات و رمان، نیست. ما در درون متون روایی همچون رمان است که قادر به تجربه دردها، رنج ها، آرمان ها، کمبودها، شادی ها، خنده ها، گریه ها و به طور کلی تجربه انسانی همدیگر می شویم.

«روایت» و «رمان» خانه تجربه م از انسان های دیگر و دعوت به همیاری اجتماعی است. جهان ادبیات جهان تجچربه «دیگری » است که ما را به سوی فهم خود می خواند. در رمان است که می توانید با قرار گرفتن در نقش مؤلف و فرآیند همذات پندارانه ای که او با شخصیت های اثر خود طی کرده است، ۴قادر به دوست داشتن انسان های دیگر شوید و کنش همیاری اجتماعی را به خود تجویز کنید. به عبارت دیگر، امروزه رمان از مهم ترین جایگاه های فرهنگی است که از طریق آن جامعه قادر است خود را در درون ما درونی سازد و ما را به سمت هدف خودی عین حفظ حیات انسانی سوق دهد.

در دسامبر ۱۹۹۹، عکاسی به نام روژه ژوب، مجموعه نامه هایی را منتشر کرد که با حداکثر عینی نگری و صراحت ممکن از انگیزه های فعالیت های نیکوکارانه و خیرخواهانه پرده بر می داشت. در یکی از این نامه ها سرژ گوش در مارس ۱۹۸۳ از سومالی به والدینش چنین می نویسد: «این کار بسیار خسته کننده است ولی به طرز جنون آمیزی خوشحالم که پزشک هستم و سرانجام فهمیده ام که تمام مشکلات هفت ساله ام هدفی داشته است… تجربیات من در اینجا شگفت انگیز است. دارم یاد می گیرم که دوباره زندگی کنم.»

به زبان ژولیا کریستوا، هنگامی که شما با خواندن متون متفاوت ادبی از قبیل رمان، خاطره، زندگینامه، دفترچه های یادداشت و … جهان انسان های دیگر را در خود وارد می سازید و همچو سرژ گوش تجربه دیگران از زندگی را بهانه بازخوانی دوباره زندگی خود می سازید،از گفتن عبارت «من سفر می کنم» به سوی گفتن عبارت «من خودم را سفر می کنم» حرکت می کنید و از این طریق قادر می شوید عشق به دیگری را دائما در درون خود به همراه داشته باشید که خود آغاز تجربه «عشق» است. شاید تنها راه رهایی از مرگ، تجربه همان مکث و مات شدنی باشد که با دیدن معشوق آن را تجربه می کنیم.


منبع: برترینها

مواردی که باید در هنگام خرید عینک رعایت کنید

برترین ها: عینک می تواند ظاهر ما را تغییر دهد، حتی می تواند زیبایی صورت ما را دوچندان کند به شرط آن که درست انتخاب شود. هنگام خرید عینک باید به عوامل گوناگونی مانند فرم صورت، شخصیت، تیپ، تناسب و غیره… توجه کرد.

اگر شما هم دوست دارید که با وجود مدل های متنوع عینک، عینکی را انتخاب کنید که به صورت تان بیاید، هنگام خرید آن به مواردی که در ادامه مطلب بدان ها اشاره کرده ایم توجه کنید. 

تضاد

تضاد در انتخاب عینک امری کلیدی است. منظور از تضاد فرم عینک است. به عنوان مثال اگر شما صورتی مربعی شکل یا زاویه دار دارید، باید عینکی با فریم گرد انتخاب کنید تا با فرم صورت تان تضاد داشته باشد. یا برعکس اگر صورت تان گرد است، عینکی که انتخاب می کنید باید قابی مربعی شکل داشته باشد. 

به علاوه، تضاد در مورد رنگ پوست نیز صادق است. اگر پوست روشنی دارید، فریم عینک تان را تیره انتخاب کنید، در غیر این صورت فریم روشن با پوست تیره صورت شما تناسب بیشتری خواهد داشت.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

تناسب

عینکی که شما انتخاب می کنید باید متناسب با صورت تان باشد. این قانون برای عینک های آفتابی صدق نمی کند، از این رو که اگر عینک های آفتابی برای صورت مان بزرگ باشد، باز هم زیبا و جذاب است. اما تناسب را باید برای عینک های مطالعه در نظر بگیرید، در غیر این صورت ظاهرتان را بهم می ریزد. به بیان دیگر قاب عینک تان باید به گونه ای باشد که روی گونه هایتان به خوبی بنشیند.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

به مد توجه کنید

شما هم جزو آن افرادی هستید که به دنبال جدیدترین مدهای لباس می گردند اما یادشان می رود عینک شان را هر چند وقت یک بار عوض کنند؟ اگر چندین سال است که عینک تان را عوض نکرده اید، حال زمان آن است که دست به کار شوید، حتی اگر شماره چشم تان تغییری نکرده است.

 حتما لازم نیست که با مد پیش روید، به عنوان مثال اگر مد سال عینک های فریم گرد است اما شما هم صورتی گرد دارید که با آن مدل عینک جور در نمی آید، عینکی انتخاب کنید که در قسمت بالای آن زاویه دار اما در قسمت پایین آن کمی گرد باشد. در این صورت عینکی انتخاب کرده اید که هم به صورت تان می آید و هم تا حدودی به روز و جذاب است.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

رنگ

وقتی صحبت از رنگ عینک می شود، دست تان باز است، بدین معنی که هر رنگی که دوست دارید را می توانید انتخاب کنید. البته ثابت شده عینک هایی که با رنگ پوست و مو شما تضاد دارند، بیشتر به چشم می آیند اما باز هم انتخاب رنگ عینک دست خودتان است.

اگر بخواهید در انتخاب رنگ عینک رنگ پوست صورت تان را در نظر بگیرید، باید ابتدا رنگ پوست تان را تشخیص دهید. آیا تن پوست شما گرم است یا سرد؟ 

اگر تن پوستی گرم دارید، از رنگ های پاستلی و همچنین رنگ های سیاه و سفید خودداری کنید. به جای آن رنگ های طلایی، عسلی، زیتونی، بژ و تونالیته های قهوه ای بهترین انتخاب برایتان خواهد بود.

برای افرادی که تن پوستی سرد دارند، بهترین رنگ عینک مشکی، سرخابی، بنفش، خاکستری و آبی است.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

شخصیت

فریم عینکی که شما انتخاب می کنید، باید با شخصیت تان جود درآید. اگر شما فردی جدی و جسور هستید، باید فریم های پهن تر را انتخاب کنید. حتی بهتر است که دو عینک متفاوت برای خود داشته باشید؛ یکی از آنها که با شخصیت جدی شما جور در می آید را برای محل کار و دیگری را که کمی ظریف تر و لطیف تر است، برای آخر هفته و میهمانی ها به چشم هایتان بزنید.

مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید


منبع: برترینها

رایج ترین علائم کمبود ویتامین D در مردان

شما علائم کمبود ویتامین D را تجربه خواهید کرد اگر به اندازه کافی در معرض نور خورشید نباشید، به شیر و محصولات لبنی آلرژی داشته باشید و یک رژیم غذایی گیاهی سخت را دنبال کنید.

رایج ترین علائم کمبود ویتامین D در مردان

شما علائم کمبود ویتامین D را تجربه خواهید کرد اگر به اندازه کافی در معرض نور خورشید نباشید، به شیر و محصولات لبنی آلرژی داشته باشید و یک رژیم غذایی گیاهی سخت را دنبال کنید.

رایج ترین علائم کمبود ویتامین دی در مردان و گام هایی برای پیشگیری از آن را می توانید در اینجا دنبال کنید:

اختلال نعوظ

یکی از علائم کمبود ویتامین دی در مردان اختلال نعوظ است و مطالعات نشان می دهد مردان مبتلا به این اختلال دارای نوعی بیماری قلبی هستند که با کمبود ویتامین دی مرتبط است.

استخوان های دردناک

ویتامین دی نقش مهمی در حفظ سلامت استخوان ها دارد بنابراین کمبود آن همراه با درد استخوان ها بخصوص در فصول سرد است. دردناک بودن و سفتی مفاصل در هنگام صبح نیز از علائم کمبود ویتامین دی در مردان است.

عفونت های مکرر

ارتباط بین سطوح ویتامین دی و سیستم ایمنی بدن به اثبات رسیده است و هرچه ویتامین دی بیشتری دریافت کنید، شانس ابتلای شما به بیماری‌ های ناشی از ضعف سیستم ایمنی مانند پنومونی و ذات الریه کاهش می یابد. این در حالی است که کمبود ویتامین دی خطر ابتلا به پنومونی را تا ۲,۵ برابر افزایش می ‌دهد. خطر ابتلا به سایر بیماری ‌های تنفسی نیز با فقر این ویتامین بالا می ‌رود.

سطوح بالاتر از درد و التهاب

کمبود ویتامین دی در خون منجر به ایجاد پاسخ های التهابی در نتیجه حملات سیستم ایمنی بدن و ایجاد درد در مفاصل می‌شود. تقریبا ۳۰ درصد از کسانی که از فقر ویتامین دی رنج می ‌برند، مستعد ابتلا به یک بیماری خود ایمنی شناخته شده به عنوان ورم مفاصل پسوریاتیک هستند. به همین ترتیب، تحقیقات نشان داده است که ۶۲ درصد افراد مبتلا به این بیماری خود ایمنی دچار کمبود ویتامین دی هستند.

افزایش خطر ابتلا به سرطان پروستات

موسسه آمریکایی سرطان اعلام کرده که در افراد با سطوح بالای ویتامین دی سرطان‌های پروستات، روده بزرگ، و لوزالمعده کمتر اتفاق می ‌افتد. با این حال شانس ابتلای مردان به سرطان پروستات ۵ برابر می ‌شود، اگر دچار فقر ویتامین دی باشند.

کاهش شانس زنده ماندن در اثر سرطان

تحقیقات برجسته منتشر شده در مجله بالینی غدد درونریز و متابولیسم اشاره می ‌کند که در مبتلایان به سرطان، شانس بقا در صورت کمبود و فقر ویتامین دی کاهش می ‌یابد. در عوض مبتلایان به سرطان ‌های روده بزرگ، سینه و لنفوم در صورت دریافت سطوح کافی ویتامین دی، شانس بقای خود را تا دو برابر افزایش خواهند داد.

کارشناسان انستیتو پزشکی دانشگاه بوستون ۹ منبع مفید برای تامین ویتامین دی مورد نیاز بدن را معرفی کرده ‌اند که عبارتند از: نور خورشید، شیرغنی شده با ویتامین دی که می ‌‌توان از آن بستنی و پنیر غنی شده نیز تولید کرد.

ماهی تن نیز یکی از منابع مفید ویتامین دی است و سطح ویتامین دی موجود در آن به مراتب بیشتر از ماهی ساردین است. مکمل‌ ها می‌‌ توانند دوز مورد نیاز روزانه این ویتامین را در اختیار بدن قرار دهند.

زرده تخم ‌مرغ غنی از ویتامین دی است و به همین دلیل توصیه می ‌‌شود زرده و سفیده تخم ‌مرغ را حتما با هم مصرف کنید. جگر گاو منبع سرشار از ویتامین دی به همراه بسیاری دیگر از مواد مغذی مانند ویتامین آ، آهن و پروتئین است.

روغن کبد ماهی که با طعم ‌دهنده‌ هایی چون نعنا یا مرکبات و یا به شکل کپسول‌‌ های مکمل ارائه می ‌‌شود، منبع غنی از این ویتامین به شمار می ‌‌آید.

آب پرتقال غنی شده با ویتامین دی نیز برای دریافت دوز مورد نیاز روزانه این ویتامین گزینه مفیدی است. غلات غنی شده با ویتامین دی نیز به همراه شیر یا آب پرتقال غنی شده منبع مفید این ویتامین هستند.

منبع: وب‌سایت آوای سلامت

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

سایکو پث یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یک بیماری روانی است که تبعیت فرد از نُرم‌های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. فرد سایکو پث، تمایل دارد اصول را زیر پا بگذارد، بدون توجه به عواقب رفتار کند و نسبت به دیگران، جور دیگری به نظر برسد.

هر کسی، حداقل یک رابطه‌ی سمی در زندگی‌اش تجربه می‌کند. به نظر می‌‌رسد بعضی از اشخاص، مدام از یک رابطه‌ی بد به رابطه‌‌ی بد دیگری وارد می‌شوند و دلیلش را هم نمی‌دانند.

اگر شما هم اینچنین هستید، ممکن است مشکل، خود شما باشید و دلیل آن چیزی باشد که کاملا از کنترل شما خارج است. شما ممکن است روانی باشید! و این، علت داشتن رابطه‌های بد با دوستان، خانواده و همکاران‌تان باشد.

سایکو پث یا بیماری روانی چیست؟

سایکو پث یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یک بیماری روانی است که تبعیت فرد از نُرم‌های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. فرد سایکو پث، تمایل دارد اصول را زیر پا بگذارد، بدون توجه به عواقب رفتار کند و نسبت به دیگران، جور دیگری به نظر برسد. بیماران روانی معمولا دروغ می‌گویند، که گاهی آنها را به دردسر می‌اندازد. البته این که شما، مهربان‌ترین فرد در میان خانواده یا گروه دوستان‌تان نیستید، دلیل نمی‌شود روانی باشید. اما یک سری ویژگی‌های کلیدی وجود دارد که اگر ترکیب شوند، می‌توانند نشانگر سایکو پث یا روانی بودن شما باشند.

زیاد دروغ می‌گویید فقط به این دلیل که می‌توانید!

معمولا وقتی کسی دروغی می‌گوید، برای خودش دلیلی دارد. ممکن است بخواهد از مواجهه با چیزی فرار کند، یا به احساسات کسی که دوستش دارد لطمه نزند. اما در مورد بیماران روانی اینطور نیست، آنها بی اختیار و وسواس گونه دروغ می‌گویند.

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

دروغگویی وسواسی خیلی با دروغ مصلحتی یا دروغ سفید تفاوت دارد. سایکو پث‌ها معمولا به خاطر عدم صداقت مزمن‌شان شناخته شده هستند، و هر وقت که بتوانند بدون هیچ دلیل منطقی، دروغ می‌گویند. اگر دیدید اغلب در حال دروغگویی هستید، و انگیزه‌ای هم برای حمایت از دروغ‌های خود ندارید، ممکن است یک بیماری روانی باشید!

اهمیتی به انجام کاری که درست است نمی‌دهید

سایکو پث‌ها، درکی از عملکرد اخلاقی و درست ندارند. حتی اگر بدانند کاری که می‌کنند درست نیست، بیشتر دوست دارند بی‌اعتنایی کنند و وانمود می‌کنند پیامدهای آن، تاثیری روی‌شان نخواهد گذاشت. همه‌ی بیماران روانی لزوما با خشونت رفتار نمی‌کنند یا دست به جنایت نمی‌زنند، اما آنهایی که احتمال این اقدامات برای‌شان وجود دارد، بیشتر به دست آوردهای فردی‌شان توجه دارند تا تاثیر علمکردشان روی دیگران.

از نظر دیگران خیلی مغرور هستید

نارسیسم یا خود پسندی، یک رفتار کلیدی در افراد سایکو پث است که اگر همراه با سایر علائم نباشد، می‌توان آن را اختلال شخصیت دانست. شخصیت‌های خود شیفته، نمی‌توانند احساسات دیگران را درک کنند و بینهایت خود محور هستند. شاید خیلی کوتاه مدت به کسی علاقه مند شوید رفتار کسی توجه‌تان را جلب کند اما این اتفاق تنها زمانی می‌افتد که سودی به شما برسد. اگر تمایل‌تان به تمجید و تحسین‌ دیگران تامین نشود، احتمالا خیلی زود، خسته و دلزده شده و به سمت فرد یا چیز دیگری می‌‌روید.

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

اهمیتی به اینکه کلام یا رفتارتان کسی را برنجاند نمی‌دهید

بیشتر افراد، اگر رفتار اشتباهی در مورد کسی مرتکب شوند، حتی اگر کم هم شده، احساس گناه یا ناراحتی می‌کنند، چه از روی عمد کاری کرده باشند و چه تصادفا و غیرعمد. بیماران روانی یا ساکو پث، چنین احساسی ندارند. فرد روانی می‌تواند حتی نزدیک‌ترین فرد به خود را آزار بدهد و حتی از نظر فیزیکی با او برخورد کند، بدون اینکه احساس پشیمانی داشته باشد، چون توانایی احساس افسوس و رحم را ندارد. شاید متوجه بشوید که چند کلمه حرف‌تان چگونه اعتماد بنفس همکارتان را نابود کرده است، اما اهمیتی ندهید و هیچ احساس بدی نکنید.

فکر می‌کنید روابط عاطفی و احساسی، وقت تلف کردن هستند

سایکو پث، به سختی می‌تواند احساس و هیجانات دیگران را درک کند، به همین دلیل نچسب و بی‌میل است. اگر شما هم یک سایکو پث باشید، احتمالا سعی نمی‌کنید این حقیقت را که علاقه‌ای به ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارید، پنهان کنید. ولی خودتان را مجاز می دانید که هیجانات خود را بروز دهید، مخصوصا خشم و عصبانیت‌تان را. اما یادتان می‌رود روابط سالمی با آنهایی که بیشتر از همه دوست‌تان دارند داشته باشید.

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

رابطه‌ی جنسی برای شما صرفا جنبه‌ی جسمی دارد

سایکو پث‌ها هم درست مانند هر انسان دیگری، نیازهای جسمی دارند، اما نگاه‌شان به رابطه‌ی جنسی چیزی فراتر از یک نیاز جسمی نیست و جنبه‌های روحی و عاطفی این رابطه برای‌شان مفهوم و اهمیتی ندارد.

زود عصبانی می‌شوید

بیماران روانی، تنها کسانی نیستند که زود از کوره در می‌‌روند، اما احتمال اینکه واکنش‌های خشمگین نشان دهند و دست به خشونت بزنند، خیلی بیشتر است و ابدا هم احساس پشیمانی نمی‌کنند. بسیاری از سایکو پث‌ها، به عنوان بخشی از درمان، به یادگرفتن مدیریت خشم نیاز دارند. ضعف در کنترل خشم، لزوما به معنی روانی بودن نیست، اما اگر معمولا به شدت دیگران را مورد انتقاد قرار می‌دهید و به آنها یورش می‌برید و به عنوان «تنبیه» دیگران دست به این رفتارها می‌زنید، این خشم می‌تواند یک پرچم قرمز تلقی شود.

کارمند بسیار بدی هستید

سایکو پث‌ها خیلی زود و به راحتی، خسته و دلزده می‌شوند. بنابراین اگر در حوزه‌ی کاری‌شان، مسئولیتی برای‌شان تعیین شود که زیاد همسو با علایق‌شان نباشد، حتی زحمت امتحان کردنش را هم به خود نمی‌دهد. این ویژگی باعث می‌شود، عملکرد مطلوبی در کارشان نداشته باشند و یا نتوانند کارشان را حفظ کنند. حتی ممکن است بدون آنکه فکرش را هم بکنند، یک همکار بسیار وحشتناک باشند. اگر زیاد برای‌تان پیش می‌آید که همکاران‌تان را مجبور کنید برای‌تان کاری انجام دهند، تنها به این دلیل که احساس می‌کنید خوش‌تان نمی‌آید، ممکن است چیزی فراتر از یک تنبل باشید!

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

به راحتی سر دیگران شیره می‌مالید

آیا بارها و بارها برای‌تان پیش آمده که به نفع خودتان، دیگران را گول بزنید؟ چه غریبه و چه آشنا؟ برای یک سایکو پث، خیلی طبیعی و عادی است که با دیگران ارتباطی برقرار کند که تنها هدفش، کسب منفعتی برای خودش باشد، حتی به قیمت دغلکاری و فریب دادن آنها. حتی برخی از بیماران روانی، از گول زدن دیگران لذت می‌برند و برای‌شان نوعی تفریح و سرگرمی است!

همیشه اشتباهات‌تان را تکرار می‌کنید

یک سایکو پث، فرق بین درست و نادرست را می‌داند، اما تلاشی برای اصلاح رفتارهای غیرمتعارفش نمی‌کند. از آنجایی که یک بیمار روانی، اهمیتی به اثر رفتار منفی‌اش بر دیگران نمی‌دهد، دلیلی هم برای ترک آن رفتارش نمی‌بیند. او به خوبی می‌بیند عملکرد اشتباهش چه عواقبی دارد، اما هرگز دست از تکرار آن برنمی‌دارد.

به طرز خطرناکی، رفتارها یا هوس‌های ناگهانی دارید

یک فرد روانی یا سایکو پث، حس همدلی و درک شرایط را ندارد، به همین دلیل بی‌پروا و بی‌ملاحظه است، نمی‌تواند عواقب رفتارهایش را ببیند و برای همین زیاد پیش می‌آید که ناگهانی، بدون فکر و با بی‌دقتی دست به کاری خطرناک بزند، مثلا در بزرگراه، ناگهان سرعتش را کم می‌کند، و اصلا هم به پیامدهای احتمالی‌اش نمی‌اندیشد. آیا شما هم کسی جز خودتان برای‌تان مهم نیست و فکر می‌کنید کسی هم حق ندارد بابت اشتباهات خطرناک‌تان، شما را مجازات کند؟

به گفته‌ی دیگران، آدم مسئولیت پذیری نیستید و حس همیاری ندارید

اگر شما هم یک سایکو پث باشید، احتمالا اصلا مسئولیت پذیر نیستید. برای یک بیمار روانی، نمی‌تواند بفهمد چرا باید کاری برای کسی انجام دهد که سودی برایش ندارد. چرا باید وقتش را برای کاری تلف کند که منفعتی برای شخص خودش ندارد و فقط یک نفر دیگر، نتیجه‌اش را خواهد دید؟

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

همیشه بیخود و بی‌جهت داستان درست می‌کنید

یک سایکو پث، شاید هیچ دلبستگی عاطفی نداشته باشد، اما به راحتی می‌تواند عواطف و احساسات دیگران را با ماجراسازی‌ها و دروغ پردازی‌ها به بازی بگیرد. گاهی واقعا بحران و ماجرای شورانگیزی وجود ندارد تا او را سرگرم کند، بنابراین خودش دست به کار می‌شود. این اتفاق می‌تواند فشار و تنش زیادی در روابط ایجاد کند، فرد سایکو پث، تبدیل به یک آدم سمی برای اطرافیان خود خواهد شد.

آیا ممکن است یک آدمِ روانی باشید؟

دوستی‌های‌تان دوامی ندارد

آدم‌ها دوست ندارند با کسی وقت بگذرانند که فریب‌شان می‌دهد، قابل اعتماد نیست، اهل کمک نیست، آزاردهنده است، و عاشق ماجراسازی‌های زجرآور است. بنابراین بسیاری از سایکو پث ها، برای شکل دادن و برقراری دوستی‌های بلند مدت، مشکلات اساسی دارند، زیرا با هیچکس، دوستانه و صادقانه و صمیمی رفتار نمی‌کنند. اگر شما هم کسی هستید که حتی یک دوست صمیمی ندارید، ممکن است رفتارهای اجتماعی‌تان نیاز به اصلاح و درمان داشته باشد.

منبع: برترین‌ها


منبع: فرادید

جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: روز عروسی، مهم ترین روز زندگی هر کسی است و این روز می تواند به بهترین خاطره زندگی تبدیل شود. مسلما مراسم عروسی در خاطره شدن این روز مهم بی تاثیر نیست.

اما اینکه بدانیم برگزاری مراسم عروسی در هر کشور و هر مکانی متفاوت است می تواند این موضوع را جالب تر کند. در این مطلب برخی از آداب و رسوم ازدواج در کشورهای مختلف جهان را برایتان آورده ایم تا شما هم با سنت های زیبای عروسی آشنا شوید.

۱٫ هند

مراسم عروسی در هند کاملا بستگی به محل زندگی و مذهب عروس و داماد دارد که منطقه به منطقه متفاوت است. از آنجا که اکثر عروسی هایی که در هند برگزار می شود تا حد زیادی وابسته به سنت های قدیمی است، معمولا تا چند روز به طول می انجامد. به عنوان مثال در مراسمی به نام «مهندی»، عروس دست ها و پاهای خود را با حنا رنگ می کند که اغلب دوستان و خانواده اش نیز در این رسم او را همراهمی می کنند.

جشن عروسی در نقاط مختلف جهان 

۲٫ چین

در سنت های چین معمولا عروس لباسی به رنگ قرمز به تن می کند که البته اخیرا بسیاری از آنها در اواسط مراسم لباس هایشان را تغییر داده و لباسی سفید را جایگزین آن می کنند. رنگ قرمز نشانه ای از خوش شانسی و دور نگه داشتن شیطان از عروس و داماد است. روی لباس عروس نیز معمولا طرح هایی از اژدهاست که سمبلی از قدرت می باشد.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان
در روز عروسی، داماد به دنبال عروس می رود. رسم این است که دوستان عروس، او را دوره می کنند و تظاهر می کنند که نمی خواهند او را به دست داماد بسپارند. داماد نیز برای این که بتواند عروس را به دست آورد، به آنها پولی می ده تا آزادش کنند.

دختران چینی معمولا در سن پایین ازدواج می کنند به طوری که دختری که در سن ۳۰ سالگی همچنان مجرد باشد، از نظر آنها ترشیده است.


۳٫ موریتانی

در موریتانی، کشوری در شمال غربی آفریقا، اعتقاد بر این است که هر چه عروس چاق تر باشد، جای بیشتری در دل همسرش باز خواهد کرد. بنابراین، اگرچه در اکثر نقاط جهان عروس ها قبل از عروسی رژیم های سخت غذایی خود را آغاز می کنند که تا آن روز خوش اندام شوند، اما در این منطقه برعکس است. عروس های مجبورند که خودشان را تا می توانند چاق کنند. در واقع چاقی نشانه از خوشبختی و موفقیت آنها در ازدواج است.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

۴٫ جامائیکا

مراسم عروسی در جامائیکا آنقدر بزرگ و مهم است که تمام مردم منطقه را به دور خود جمع می کند. طبق سنت های قدیمی، مردم تمام روستاها در روز عروسی برای تماشای عروس که زیباتر از همیشه است، به خیابان ها می آیند. اگر آنها احساس کنند که عروس به اندازه کافی زیبا و جذاب نشده است، از او انتقاد می کنند. در این شرایط عروس بار دیگر به خانه اش می رود تا خودش را زیباتر سازد.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

در مراسم عروسی جامائیکا، انواع مختلفی از کیک ها سرو می شود. زنان متاهل این کیک ها را به دست می گیرند و پخش می کنند که نشانه ای از خوشبختی عروس است.


۵٫ آلمان

سنت «Polterabend» در آلمان شب قبل از مراسم عروسی آغاز می شود. طبق این رسم دوستان عروس و داماد دعوت می شوند و آخرین روز مجردی آنها را با هم جشن می گیرند. در این مراسم آنها ظروف زیادی را می شکنند و بر این باورند که این کار برای آنها خوشبختی می آورد.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

در این مراسم بازی های مختلفی نیز برگزار می شود. به عنوان مثال عروس و داماد باید به کمک هم یک تنه درخت را اره کنند و با این کار قدرت خود را نشان دهند. یا بازی «Brautentführung» که در آن دوستان عروس او را می دزدند و داماد را مجبور می کنند تا او را بیابد.


۶٫ افغانستان

مراسم عروسی در افغانستان بسیار مجلل و طی ۳ روز متوالی برگزار می شود. رنگ رایج در مراسم عروسی افغانستان، سفید است که در سنت های اسلامی نشانه ای از خوشبختی است. قبل از مراسم عروسی، عروسان افغانی دست و پاهایشان را با حنا رنگ می کنند. حتی دوستان مجرد عروس نیز انگشتان شان را رنگ می کنند و معتقدند که با این کار داماد مورد علاقه شان را پیدا خواهند کرد.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

۷٫ مکزیک

مراسم عروسی در مکزیک، پر از رنگ های متنوع و شاد است. اگر چه برخی از عروس ها لباسی سفید می پوشند اما آن را با روبان های رنگی مانند زرد، آبی و قرمز تزیین می کنند. مذهب نقش مهمی در این مراسم دارد.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

به عنوان مثال داماد ۱۳ سکه طلا به عروس می دهد که نشانه ای از عیسی مسیح و ۱۲ حواریون اوست. پس از آنکه آنها پیوند خود را بستند، طنابی از گل را به دور گردن آنها می بندد که نشان دهد آنها زین پس از هم جدا نخواهند شد.


۸٫ ایتالیا

در سنت های ایتالیایی، رنگ لباس عروس مشکی است اما به تازگی بسیاری از عروس ها رنگ سفید را ترجیح می دهند. میهمان ها در مراسم عروسی معمولا بادام هدیه می گیرند که نشانه ای از خوش یمنی است.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان

بادام ها با شکر سفید پوشانده شده که تعداد آنها نیز فرد است. آنها معتقدند از آنجا که عروس و داماد از این پس یک نفر به حساب می آیند، تعداد بادام ها نیز نباید ۲ یا حتی اعداد زوج باشد. گل ریختن روی سر عروس و داماد نیز از دیگر سنت های مردمان ایتالیاست.


۹٫ ژاپن

در مراسم سنتی ژاپن، عروس نه تنها یک کومینوی سفید می پوشد، بلکه گاهی از سر تا پای خود را نیز رنگ سفید می کند تا پاکی و خلوص اش را نشان دهد. البته عروس های مدرن به جای لباس سفید، گاهی لباسی قرمز به تن می کنند.

 جشن عروسی در نقاط مختلف جهان
در نهایت همه آنچه شما بدان احتیاج دارید، عشق است

جشن عروسی از قدیمی ترین سنت های جهان است. سنت های مختلفی برای جشن عروسی در نقاط مختلف جهان وجود دارد اما مهمترین چیز که در تمام سنت ها مشترک می باشد، عشق است.


منبع: برترینها

مدهای آرایشی از سال ۱۹۸۴ تا به امروز

برترین ها: هر سال مدهای آرایشی مخصوص به خود را دارد. به عنوان مثال یک سال رژ لب قرمز مد می شود و سال بعد رژ لب مات. شاید برای شما هم جالب باشد بدانید که در سالها قبل چه مدل های آرایشی حرف اول را می زد. در این مطلب، مدهای آرایشی از سالهای ۱۹۸۴ تا به امروز را برایتان آورده ایم.

۱۹۸۴: ابروهای پر

 مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز

۱۹۸۵: رژ بی رنگ

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۸۶: استفاده از رنگ های مختلف در کنار هم

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۸۷: رژ لب قرمز

 مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز

۱۹۸۸: خط چشم آبی

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۸۹: رژ قهوه ای

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۲: ابروهای نازک

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۳: خط لب

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۴: چهره بدون آرایش

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۵: سایه چشم سفید

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۶: رژ براق

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۷: سایه چشم متالیک

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۱۹۹۹: آرایش چشم اسموکی

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۰: سایه آبی

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۱: سایه بنفش

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۲: آرایش براق

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۴: رژ لب صورتی

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز

 

۲۰۰۶: آرایش هلویی رنگ

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۸: چشم های اسموکی، رژ بی رنگ

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۰۹: خط چشم گربه ای

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۰: آرایش با تن بنفش

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۲: رژ لب پر رنگ براق

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۲: ابروهای پر و پهن

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۵: لب های مات

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۶: چهره بدون آرایش

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز 

۲۰۱۷: آرایش براق

مدهای آرایشی از سال 1984 تا به امروز


منبع: برترینها

مردان خوش پوش لباس های یکنواخت نمی پوشند

هفته نامه امید جوان: شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با وجود این که همواره طرز لباس پوشیدن تان مورد تحسین اطرافیان قرار می گیرد خودتان احساس کرده اید که باید به ظاهرتان تنوع ببخشید.

در این روند دانستن چند نکته ساده می تواند تحول چشم گیری در لباس پوشیدن به وجود بیاورد. آراستگی اصل اول خوش پوشی است اما همیشه کافی نیست گاهی باید کمی چاشنی به آن اضافه کرد و قوانینی را مد نظر قرار داد.

آقایان به خاطر تنوع کمتری که در ظاهر و لباس هایشان دارند، معمولا بیشتر دچار یکنواختی در ظاهر می شوند و ممکن است فکر کنند که با گزینه های محدودی که پیش روی آنها قرار دارد نمی توانند تغییر چندانی در ظاهر خود ایجاد کنند، در ادامه پیشنهادهای ساده و کاربردی ما را بخوانید:

هیچ گاه به تنهایی برای خرید نروید، معمولا آقایان نسبت به خانم ها کمتر خرید می کنند و برای آن وقت و انرژی محدودی می گذارند بنابراین بد نیست که همسرتان یا دوستی شما را همراهی کند و از همه مهم تر این که هرگز به خاطر نام برندها، دست به خرید نزنید.

مردان خوش پوش لباس های یکنواخت نمی پوشند 

 لازم نیست از مد روز پیروی کنید تا به روز باشید از طرفی هم اشکالی ندارد گاهی قوانین اولیه را تغییر دهید بنابراین می توانید به جای پیراهن آکسفورد سفید، پیراهن یقه دیپلمات سفید بپوشید. باور غلطی که در میان برخی مردان وجود دارد این است که فکر می کنند در تمام موقعیت های کاری و رسمی باید پیراهن سفید بپوشند.

 کمی رنگ به کمد لباس تان اضافه کنید. معمولا آسان ترین ترکیب ها برای مردان با رنگ های آبی، بژ، سفید و خاکستری ساخته می شود، اگر در ترکیب رنگ های زنده و تند مهارت ندارید بهتر است از میان رنگ هایی همچون نارنجی، صورتی، بنفش، روشن ترین تنالیته را انتخاب کنید.

 چند شلوار رنگی کتان و پارچه ای بخرید. مطمئنا هیچ چیز به راحتی پوشیدن جین آبی و هماهنگ کردن آن با همه پیراهن ها و تی شرت هایتان نیست اما اگر خواهان تغییر در سبک پوشش هستید حتما در این زمینه تجدیدنظر کنید.

 اندازه بودن و تناسب لباس از هر گزینه ای مهم تر است. بنابراین اگر هنگام خرید لباس آماده با سایزها مشکل دارید به شما توصیه می شود با یک خیاط ماهر دوست شده تا اختصاصی برایتان لباس دوخته شود آن وقت خواهید دید که لباس بهتر بر تن می نشیند.

 لایه لایه لباس بپوشید تا امکان ترکیب رنگ های بیشتری برایتان فراهم شود. با این روش خلاقیت شما در ترکیب رنگ ها و ساختن سبک های جدید تقویت خواهدشد. علاوه بر لباس برای بیشتر کردن تکه های پوشیدنی تان می توانید به سراغ زیورآلات و لوازم جانبی مثل کلاه، شال  گردن و عینک آفتابی بروید.

مردان خوش پوش لباس های یکنواخت نمی پوشند 

شاید باورتان نشود اما کفش های شما یکی از نقاط جالب توجه در کل ظاهرتان هستند به خصوص در برخورد با خانم ها؛ حتما پیش آمده که اولین نگاه به کفش های شما باشد تمیزی و خوش قالب بودن کفش همیشه اهمیت دارد اما علاوه بر این انتخاب، کفش مناسب در هر موقعیت در کلیت پوشش شما تاثیرگذار است. اگر قرار است برای یک جلسه کاری کفش چرم رسمی بپوشید حتما کمی درخشش آن را بیشتر کنید. در این حالت هم قدم هایتان محکم تر به نظر می رسد و هم ظاهری گیراتر خواهیدداشت.

 کمربندها، لوازم جانبی همیشگی لباس آقایان هستند پس در انتخاب آنها دقت کنید. پهنای کمربند شما باید براساس لیفه و جنس شلوار انتخاب شود. علاوه بر این بهتر است اگر کمربند چرم را در ترکیبی رسمی یا نیمه رسمی به کار می برید رنگ آن را با کیف دستی یا کفش تان هماهنگ سازید و بهتر است هر دو مات و براق باشند. در مورد سگک کمربند، سلیقه تاثیر زیادی دارد اگر سگکی ساده و کلاسیک انتخاب کنید هم برای شلوار جین و هم برای شلوار پارچه ای مناسب خواهدبود.

در بسیاری از کدهای استاندارد، لباس پوشیدن توصیه می شود که رنگ جوراب را براساس رنگ شلوار یا کفش در نظر بگیرید اما از آنجایی که هیچ قانونی در دنیای مد، مطلق نیست برای تنوع بخشیدن به لباس هایتان می توانید رنگ جوراب ها را با رنگ پیراهن و کت هماهنگ کنید.

شبیه پسرهای نوجوان لباس نپوشید. اگر به تی شرت های گرافیکی و طرح دار علاقه دارید، بهتر است سراغ طرح های سمبلیک بروید. مد روز مردانه یک قانون مهم دارد. این که در هر سنی باید لباس و تیپ مردان مناسب داشته باشید.

یک نکته دیگر: اگرچه بهترین قانونی برای انتخاب لباس این است که هر آنچه دوست دارید و در آن احساس راحتی می کنید بپوشید، اما برای آن که پخته تر و باتجربه تر دیده شوید، بهتر است برخی لباس ها را کنار بگذارید و انتخاب های بهتری داشته باشید.


منبع: برترینها

چگونه دوستان واقعی را از دوستان غیرواقعی تشخیص دهیم؟

کم یا زیاد بالاخره همه یکسری دوست دارند. مسئله تشخیص دوستان واقعی از غیرواقعی است. خیلی از ماها گاهی به پست افراد نادرست می‌خوریم، کسانی که برای ما خاطرات و تجربیات بد رقم می‌زنند.

گاهی هم پیش می‌آید که آنقدر می‌خواهیم خودمان دوست خوب و همه چیز تمامی باشیم که از رفتارهای بد طرف مقابل‌مان میگذریم و حواسمان نیست که در چه رابطهٔ مسمومی قرار گرفته‌ایم. در ادامه ۱۰ ویژگی دوستان واقعی و پس از آن۲۰ ویژگی دوستان متظاهر و غیرواقعی بیان شده است.

ویژگی دوستان خوب

۱.آنها در شرایط خوب و بد کنار شما هستند

اینکه در شادی‌ها و لحظات خوب با کسی دوست باشی و وقت بگذرانی کار آسانی است. اما وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود است که می‌توانید دوستان واقعی را از غیرواقعی تشخیص بدهید. یک دوست واقعی وقتی برایتان مشکلی پیش می‌آید ناپدید نمی‌شود. وقت شما درگیر جدایی هستید، مشکل مالی دارید یا بیمار هستید یک دوست واقعی در کنار شما خواهد بود و حمایت خودش را با ابراز علاقه و گوش کردن به حرف‌هایتان به شما نشان خواهد داد.

 چطور دوستان واقعی را از دوستان غیرواقعی تشخیص بدهیم؟
۲. آنها خواستار موفقیت و شادی شما هستند

تابحال دوستی داشته‌اید که نسبت به موفقیت و شادی شما حسادت کند یا بی توجهی کند؟

مثلا ترفیع شغلی گرفته‌اید اما دوستتان با نادیده گرفتن این موضوع و بی اهمیتی نسبت به آن سعی می‌کند ارزش کار و دستاورد شما را پایین بیاورد، یا مثلا با کسی تازه آشنا شده‌اید اما دوستتان مدام سعی می‌کند که نکات منفی او را به شما بگوید. اما باید دانست که یک دوست واقعی از موفقیت و شادی شما عمیقا خوشحال می‌شود. او موفقیت شما را جشن می‌گیرد و به شما افتخار می‌کند.یک دوست واقعی اگر احساس حسادت هم بهش دست بدهد سعی می‌کند سریعا آن را از خودش دورک کند.

۳. آنها سریع می‌بخشند و فراموش می‌کنند

تقریبا برای همه ما پیش آمده که گاهی از روی بی فکری حرفی بزنیم یا رفتار خاصی انجام بدهیم که دوستمان را بیازارد. بعضی از دوستان هستند که حتی بعد از عذرخواهی کردن هم ماجرا را ول نمی‌کنند؛ آنها گاه و بیگاه موضوع را پیش می‌کنند و از آن به عنوان سلاحی برای آزرده خاطر کردن شما استفاده می‌کنند.

یک دوست واقعی سریع عذرخواهی شما را می‌پذیرد و بدون اینکه به شما احساس گناه و شرمندگی بدهد از خطای شما می‌گذرد. یک دوست واقعی دوست دارد که رابطه را ترمیم کند، مخصوصا زمانی که از ته قلب عذرخواهی می‌کنید.

۴. آنها به عقاید شما احترام می‌گذارند

شاید شما هم دوستانی داشته باشید که بخواهند افکار و عقایدشان را به شما تحمیل کنند و وقتی شما با آنها موافقت نکرده و هم نظر نباشید آنها عصبانی می‌شوند و شروع به انتقاد می‌کنند.

یک دوست واقعی برای حفظ رابطه پذیرای اختلافات و نظرات می‌باشد. او به شما گوش می‌دهد و با احترام جواب‌تان را می‌دهد و قضاوت شخصی هم نمی‌کند.

۵. آنها به حرف‌هایتان گوش کرده و به صحبت‌هایتان علاقه نشان می‌دهند

بعضی از دوستان هستند که نسبت به مود و وضع و حال شما بی اهمیت هستند، مثلا اگر راجع به چیزی که شما را اذیت می‌کند صحبت کنید یک جوری بحث را به مشکلات خودشان می‌کشانند یا اصلا بحث را عوض می‌کنند. آنها بنظر بسیار بی توجه و حواس پرت، بی علاقه و درگیر خودشان بنظر می‌آیند و بنظر می‌رسد که نه با شما حس همدردی دارند و نه اصلا شما را درک می‌کنند.

یک دوست واقعی دوست دارد که فراتر از یک گفت و گوی سطحی و بی معنا داشته باشید. آنها برایتان وقت می‌گذارند تا به حرف‌هایتان با دقت گوش کنند و بیشتر سر از زندگی‌تان در بیاورند. آنها به حال و اوضاع شما اهمیت می‌دهند و دوست دارند بهتان کمک کنند.

 
۶. آنها هم به طور مساوی برای در ارتباط بودن پا پیش می‌گذارند

آیا شما تنها کسی هستید که در یک رابطه پیشقدم می‌شوید؟ مثلا اغلب شما قرار شام یا بیرون رفتن می‌گذارید یا مثلا خودتان را در دسترس دوستتان قرار می‌دهید اما وقتی شما او را لازم دارید نیست؟

اینگونه روابط تعادل را بر هم می‌زنند و به مرور خسته کننده می‌شوند و با گذشت زمان حس می‌کنید که بهتان بی احترامی شده و دوستتان شما را دوست ندارد.

یک دوست واقعی به همان میزانی که شما وقت وانرژی می‌گذارید برایتان وقت و انرژی می‌گذارد تا دوستی را حفظ کند. در این روابط این شما نیستید که باید برای همه چیز برنامه بریزید و شروع کنندهٔ همه چیز باشید.

۷. آنها علیرغم نکات منفی، شما را دوست دارند

همهٔ ما یک سری نکات و ویژگی‌های منفی داریم. مثلا زیاد حرف می‌زنیم، بلند می‌خندیم یا از این جور چیزها. بعضی از دوست‌ها روی این نکات منفی دست می‌گذارند و سعی می‌کنند بواسطهٔ آنها شما را خجالت زده کنند. یک دوست واقعی که به شما اهمیت می‌دهد می‌تواند این نکات را نادیده بگیرد چراکه می‌داند شخصیت شما چیزی فراتر از اینهاست. آنها خود واقعی شما را دوست دارند و می‌توانند شما را همانطور که هستید با همهٔ کم و کاستی‌هایتان بپذیرند.

۸. آنها وفادار و قابل اعتماد هستند

هیچ چیزی بدتر از دوستی نیست که به اعتماد شما خیانت می‌کند. مثلا پشت سر شما غیبت می‌کند یا اطلاعات شخصی و محرمانه‌تان را با اینکه از آنها خواسته‌اید به کسی نگوید بازهم به دیگران می‌گوید. آنها بخاطر شما در مقابل دیگران نمی‌ایستند و به قول‌ها و تعهدهایشان به شما پایبند نیستند.

یک دوست واقعی وفادار و قابل اعتماد است و شما ایمان دارید که او هیچ وقت به اعتماد شما خیانت نمی‌کند، پشت سرتان حرف نمی‌زند و شما را جلوی دیگران ضایع نمی‌کند.

۹. آنها شما را قضاوت نمی‌کنند

همهٔ ما یک سری تصمیمات احمقانه در زندگی گرفتیم و کارهای احمقانه‌ای انجام داده‌ایم؛ آخرین چیزی که در اینجور لحظات احتیاج داریم این است که کسی به ما بگوید« من که بهت گفتم اینجوری میشه» یا احمق بودنمان را یادمان بیاورد. یک دوست واقعی ما را در این لحظات یاری می‌کند، بدون اینکه خجالت بکشد یا بخواهد ما را قضاوت کند. آنها ما را در آغوش می‌گیرند، کمک می‌کنند که از پس مشکل بربیاییم و بعد از پشت سر گذاشتن مسئله همراه با ما به آن می‌خندند. دوستان واقعی ماهیت اصلی ما را می‌شناسند و ایمان دارند که ما دفعهٔ بعد بهتر عمل خواهیم کرد.

۱۰. در کنار آنها بودن خوش می‌گذرد

آیا شما هم از این دوستان ضد حال وانرژی منفی داشته‌اید؟ کسانی که مدام از همه چیز شکایت می‌کنند، نسبت به چیزی هیجان زده نمی‌شوند و همیشه مود خوب همه را خراب می‌کنند.

یک دوست واقعی شما را سرحال می‌آورد ودوست دارد که شما از زندگی لذت ببرید. این دوستان به طور کلی نسبت به همه چیز نگرشی مثبت دارند، باعث خندیدن شما میشوند و شما از کنار آنها بودن احساس خوبی پیدا می‌کنید.

 چطور دوستان واقعی را از دوستان غیرواقعی تشخیص بدهیم؟
ویژگی دوستان غیرواقعی

گاهی اوقات تشخیص دوستان واقعی از غیر واقعی کمی دشوار میشود. بعضی افراد ممکن است برای شروع دوستی خیلی به شما اهمیت بدهند تا توجهتان را جلب کنند اما پس از مدتی شخصیت حقیقی خودشان را نشان می‌دهند. اگر شما انسان حساسی باشید ممکن است نسبت به این افراد که سعی می‌کنند از شما استفاده کنند آسیب پذیر باشید.

۲۰ نشانهٔ که به شما در تشخیص دوستان غیرواقعی کمک می‌کند:

۱.وقتی به آنها احتیاج دارید ناپدید می‌شوند.

۲. آنها اغلب درمورد دیگران غیبت می‌کنند( پس احتمالا غیبت شما را هم می‌کنند)

۳. وقتی اوضاع بر وفق مرادشان نباشد سعی می‌کنند به خاطر کارهای گذشته‌تان به شما احساس گناه و عذاب وجدان بدهند.

۴. نسبت به موفقیت و شادی شما احساس خوشحالی نمی‌کنند.

۵. آنها نسبت به شناخت عمیق‌تر شما احساس بی علاقگی می‌کنند.

۶. آنها شما را برای افکار و عقایدتان مورد قضاوت قرار می‌دهند.

۷. آنها بی رحمانه اشتباهات و نقاط ضعفتان را قضاوت می‌کنند.

۸. به ندرت اول برای کارهای پا پیش می‌گذارند.

۹. آنها همیشه محوریت گفت و گو را به سمت خودشان بر می‌گردانند.

۱۰. آنها هرگز به خاطر شما در مقابل دیگران نمی‌ایستند.

۱۱. آنها اغلب قول‌هایشان را زیر پا می‌گذارند.

۱۲. آنها فقط به خودشان اهمیت می‌دهند.

۱۳. آنها گاهی تیکه می‌اندازند و زخم زبان می‌زنند تا شما را سردرگم کنند و آزار بدهند.

۱۴. آنها چیزهای می‌گویند که شما را جلوی دیگران خجالت زده کنند.

۱۵. آنها فقط وقتی به شما نیاز دارند یا حوصله شان سر رفته با شما ارتباط برقرار می‌کنند.

۱۶. آنها سریع بهشان بر می‌خورد و عصبانی ‌می‌شوند.

۱۷. آنها به اشتباهات گذشتهٔ‌ شما می‌چسبند و مدام آنها را یادآوری می‌کنند.

۱۸. آنها فاز منفی و مود بد خودشان را به شما و دیگران منتقل می‌کنند.

۱۹. آنها اتفاقات و مسائل مهم زندگی شما را فراموش می‌کنند.

۲۰. آنها به راحتی وقتی به نفعشان نباشد اصلا شما را نمی‌شناسند.

این دوستان غیرواقعی یا فیک اغلب خودخواه هستند، رفتاری بچه گانه دارند،  انعطاف پذیر نیستند و هوش هیجانی ندارند و نمی‌دانند که دوست خوب بودن اصلا چه شکلی است.

گاهی اوقات هم هست که افراد بزرگتر می‌شوند و سنشان بالاتر می‌رود و پخته‌تر می‌شوند و به همین دلیل ممکن است در طی زمان از یک دوست فیک تبدیل به یک دوست واقعی شوند. در این لحظات، مسئلهٔ مهم این است که شما از لحاظ احساسی مراقب خودتان باشید و برای این دوستی حد و مرز تعیین کنید یا اینکه کلا از آنها دوری کنید.

اگر دیدید دوستتان بیش از حد موجب ناراحتی شما می‌شود و انرژی و احساسات شما را هدر می‌دهد شاید بهتر باشد که رابطه‌تان را قطع کنید و به دنبال کسانی بگردید که لحاظ ذهنی بیشتر به شما نزدیک است و دنبال یک دوستی واقعی است.

مانند هر رابطهٔ دیگری، رابطهٔ دوستانه هم دو طرفه است به همین دلیل شما هم باید آن دوستی باشید که دوست دارید دیگران برای شما باشند!


منبع: برترینها

علائم فشار خون پایین؛ از سرگیجه تا کاهش تمرکز

معمولا در مورد فشار خون بالا، زیاد حرف زده می‌شود چون می‌تواند موجب سکته‌ی قلبی، سکته‌ی مغزی و نارسایی کلیه‌ها بشود. اما فشار خون پایین که به آن هیپوتنشن هم گفته می‌شود نیز می‌تواند به بدن آسیب بزند.

معمولا در مورد فشار خون بالا، زیاد حرف زده می‌شود چون می‌تواند موجب سکته‌ی قلبی، سکته‌ی مغزی و نارسایی کلیه‌ها بشود. اما فشار خون پایین که به آن هیپوتنشن هم گفته می‌شود نیز می‌تواند به بدن آسیب بزند.

 
زمانی فشار خون پایین است که مقدار بالای فشار خون (فشار سیستولیک) ۹۰ میلی‌متر جیوه یا کمتر باشد و مقدار پایین فشار خون (فشار دیاستولیک) ۶۰ میلی‌متر جیوه یا کمتر باشد، به عبارت دیگر زمانی فشار خون‌تان پایین است که دستگاه بالاترین مقدار فشار را ۹۰ میلی‌متر جیوه یا کمتر و پایین‌ترین مقدار فشار را ۶۰ میلی‌متر جیوه یا کمتر نشان دهد.
 

 علائم فشار خون پایین؛ از سرگیجه تا کاهش تمرکز
فشار خون هر کسی می‌تواند گاهی افت کند و هیچ علامت قابل توجهی هم نداشته باشد. مثلا تغییر حالت از وضعیت نشسته یا خوابیده به وضعیت ایستاده می‌تواند باعث افت فشار خون شود. برخی از افراد ممکن است درست بعد از خوردن غذا یا در اثر ایستادن طولانی، فشار خون‌شان پایین بیاید.
 
اما شرایط خاصی نیز وجود دارد که می‌تواند موجب کاهش فشار خون ِ پایدارتر شده و به سلامتی آسیب بزند. شرایطی چون بارداری، خونریزی شدید به دلیل آسیب و جراحات، گردش خون نامناسب ناشی از بیماری قلبی، ضعف همراه با کم آبی بدن، رژیم گرفتن برای کاهش وزن، شوک آنافیلاکتیک، عفونت خون و اختلالات غدد درون‌ریز مانند دیابت، نارسایی آدرنال و بیماری تیروئید.

داروهای خاصی چون مهارکننده‌های بتا، دیورتیک یا ادارآور، ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای و داروهای اختلال نعوظ هم می‌توانند موجب کاهش فشار خون شوند. کمبود ویتامین B12 و اسید فولیک نیز ممکن است موجب کم خونی شده و در نتیجه کاهش فشار خون را در بر داشته باشند. اینکه مدام فشار خون‌تان پایین باشد، خوب نیست. اگر فشار خون، خیلی پایین بیاید، بدن‌تان نخواهد توانست اکسیژن کافی برای عملکردهای حیاتی‌اش را دریافت کند.
 
کاهش سطح اکسیژن هم می‌تواند عملکرد قلب و مغز را مختل کرده و تنفس را هم دشوار کند. در مواردی خاص، آنهایی که فشار خون پایین دارند، ممکن است هشیاری خود را از دست داده و یا دچار شوک شوند. به همین دلیل خیلی مهم است که نسبت به علائم و نشانه‌های فشار خون پایین، آگاهی داشته باشید و به موقع، تحت درمان قرار بگیرید.

احساس سرگیجه و سبکی در سر
فشار خون پایین موجب کاهش جریان خون به سمت مغز می‌شود. در نتیجه تامین اکسیژن مغز کم شده و احساس سرگیجه و سبکی سر به شما می‌دهد. این اتفاق معمولا با تغییر ناگهانی وضعیت بدن مثلا ناگهان ایتادن بعد از بیدار شدن از خواب می‌افتد. اگر فشار خون‌تان خیلی پایین باشد، سرگیجه می‌تواند موجب غش کردن‌تان هم بشود.

احساس خستگی
فشار خون پایین می‌تواند روی سطح انرژی بدن اثر گذاشته و احساس خستگی ایجاد کند. جریان خون، نقش مهمی در تولید انرژی در بدن دارد، چون اکسیژن و مواد مغذی لازم برای بدن را تامین می‌کند.

 علائم فشار خون پایین؛ از سرگیجه تا کاهش تمرکز
میتوکندری‌های موجود در سلول‌ها برای تولید انرژی به مواد مغذی نیاز دارند. وقتی جریان خون به دلیل کاهش فشار خون، ضعیف می‌شود، فرایند تولید انرژی دچاز اختلال می‌شود که نتیجه‌ی آن احساس خستگی و ضعف است. حتی اختلال خواب هم می‌تواند با تغییر در حجم خون، به شما احساس خستگی بدهد. بیش از حد و مکرر بی‌انرژی بودن، هرگز علامت خوبی نیست، بنابراین با پزشک‌تان مشورت کنید.

ضربان تند قلب
اگر احساس تپش قلب یا ضربان تند قلب داشتید، ممکن است به دلیل کاهش فشار خون‌تان باشد. جریان خون ضعیف به سمت قلب، باعث اتقباضات نامنظم در قلب می‌شود. اگر قلب با مقدار کافی از خون، پُر نشود، با افزایش ضربان، آن را جبران خواهد کرد. همچنین ممکن است سرعت نبض‌تان هم بالا برود و تنفس‌تان هم تندتر شود. حتی شاید متوجه تغییرات مکرر در دمای بدن خود شوید. وقتی پای قلب به میان می‌آید، هر تغییر غیرطبیعی باید توسط پزشک بررسی شود.

پوست سرد و رنگ پریده
سردی پوست و رنگ پریدگی آن (که ناشی از فعالیت بدنی نباشد)، می تواند علامت دیگری از فشار خون پایین باشد، مخصوصا اگر همراه با افزایش ضربان قلب و تنگی نفس باشد. این اتفاق زمانی می‌افتد که خون کافی برای گردش در بدن (به خاطر افت فشار خون) وجود ندارد.

کاهش تمرکز
تمرکز نداشتن هم می‌تواند به افت فشار خون مربوط باشد. خون، اگر دچار افت فشار شود، با سرعت مناسبی به مغز نمی‌رسد؛ یعنی سلول‌های مغز، اکسیژن و مواد مغذی کافی برای عملکرد مناسب نخواهند داشت. در نتیجه فرد به سختی می‌تواند تمرکز کند. اگر ناگهان دچار احساس سردرگمی شدید و نتوانستید روی کاری که انجام می‌دهید تمرکز کنید، بهتر است فشار خون‌تان را چک کنید.

تشنگی غیرعادی
احساس تشنگی یعنی بدن‌تان دچار کمبود آب شده است که گاهی می‌تواند به دلیل افت فشار خون باشد. در واقع، تشنگی، شیوه‌ی بدن برای اعلام به شماست که باید آب بیشتری به بدن‌تان برسانید و خون‌تان به آب بیشتر نیاز دارد که بتواند فشار خون را بالا ببرد. البته احساس تشنگی غیرعادی، لزوما به معنی افت فشار خون نیست. تب، تهوع، اسهال شدید، استفاده‌ی زیاد از داروهای ادارآور و ورزش‌های شدید هم می‌توانند موجب کم آبی بدن شده و شما را دچار افت فشار خون کنند.

تاری دید
تاری دید، یکی از نشانه‌های فشار خون پایین است. تاری دید به عدم وضوح بینایی گفته می‌شود که موجب ناتوانی در شفاف دیدن و تشخیص جزئیات می‌شود.

کمبود اکسیژن و خونِ باعث کاهش فشار خون شده و چشم نمی‌تواند حرکت قابل توجهی انجام دهد. اینکه ناگهان دچار تاری دید شوید، ترسناک است، و تاثیرات آن می‌تواند بلند مدت یا حتی دائمی بشود. تاری دید می‌تواند به خاطر آب سیاه، جداشدگی شبکیه، نزدیک بینی و میگرن هم باشد، این علائم را نادیده نگیرید.

درمان فشار خون پایین یا هیپو تنشن
. عوامل کاهش فشار خون را بشناسید و تا حد ممکن از آنها اجتناب کنید.

. اگر مشکل افت فشار خون‌تان، مربوط به بیماری خاصی است، حتما به پزشک مراجعه کرده و دارو و درمان‌های لازم ر در پیش بگیرید.

. زیاد آب بنوشید تا دچار افت فشار خون ناشی از کم آب شدن بدن نشوید.

. اگر نشسته‌اید یا در حالت خوابیده هستید، ناگهان از جای‌تان بلند نشوید.

. وقتی می‌نشینید، پاهای‌تان را ضربدری  رویهم نیندازید.

. غذاهای سرشار از ویتامین B12 و اسید فولیک مصرف کنید تا دچار کم خونی نشوید.

. به طور مرتب ورزش کنید تا جریان خون بهتری داشته باشید.

. به انداز‌ه‌ی کافی بخوابید.

. سیگار نکشید چون باعث تضعیف گردش خون می‌شود.

. از پزشک‌تان بپرسید آیا می‌توانید مصرف نمک‌تان را کمی بیشتر کنید، چون بدن‌تان به سدیم نیاز دارد تا فشار خون را در حد مطلوب حفظ کرده و از سیستم آدرنال حمایت کند.

. تغذیه‌ی سالمی از تمام گروه‌های غذایی داشته باشید.

. اگر افت فشار خون‌تان در عرض چند روز برطرف نشد، برای بررسی‌های بیشتر به پزشک مراجعه کنید.

منبع: برترین‌ها

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

میوه های خشکِ سرشار از پروتئین

اگر به دنبال راهی خوشمزه برای تقویت سلامت کلی بدن خود هستید میوه های خشک سرشار از پروتئین انتخاب مناسبی هستند.

اگر به دنبال راهی خوشمزه برای تقویت سلامت کلی بدن خود هستید میوه های خشک سرشار از پروتئین انتخاب مناسبی هستند.

بسیاری از ما فکر می کنیم تنها میوه ها و سبزیجات عناصر ضروری یک برنامه غذایی سالم هستند و معمولا به میوه های خشک مانند شیرینی نگاه می شود تا میان وعده هایی سرشار از مواد مغذی. میوه خشک در واقع همان میوه است که با استفاده از نور خورشید و یا دستگاه های مخصوص آب را گرفته اند و خشکش کرده اند.

 میوه های خشکِ سرشار از پروتئین

مقداری از ویتامین C موجود در میوه های خشک مسلما طی فرآیند خشک شدن از بین می رود اما مینرال ها، فیبر، آنتی اکسیدان و دیگر اسید های ارگانیک جای خود می مانند.

اما خب میوه های خشک هم مزایای خاص خود را دارند سایز آنها بسیار کوچکتر می شود و همچنین می توان برای مدت طولانی تر نگهداریشان کرد. همچنین میوه های خشک گزینه ای سالم برای کسانی است که می خواهد مقداری وزنشان را افزایش دهند.

میوه های خشک سرشار از پروتئین همچنین حاوی ویتامین ها، مواد مغذی و دیگر مواد مغذی ضروری نیز هستند. برخی از شناخته شده ترین انواع میوه های خشک سرشار از پروتئین عبارتند از زرد آلو، سیب، گلابی، کشمش، هلو، آلو سیاه و انجیر.

سیب های خشک شده
 

مواد مغذی
یک فنجان سیب خشک شده حدود ۲ گرم پروتئین در خود دارد. همچنین این مقدار حاوی ۲۰۸ کالری و ۷ گرم فیبر است. سیب خشک منبعی غنی از ویتامین B5 و ویتامین B3 است و همچنین ویتامین C، مس، منیزیم، سلنیوم، پتاسیم وآهن.

خواص
سیب خشک شده یکی از بهترین گزینه ها برای هضم بهتر است و معمولا برای کسانی که سعی در کاهش وزن دارند توصیه می شود. معمولا سیب نسبت به دیگر میوه ها کالری کمتری دارد. سیب خشک همچنین برای تقویت تولید نوروترانسمیتر ( چیام رسان های عصبی ) به کار می آید و می تواند به کاهش فشار خون کمک کند. اسید اسکوربیک موجود در آن همچنین برای تقویت سیستم ایمنی بدن مفید است.

گلابی خشک شده

میوه های خشکِ سرشار از پروتئین
 

مواد مغذی
تنها در یک فنجان گلابی خشک شده ۲ گرم پروتئین وجود دارد. این مقدار حاوی ۷۰ کالری و ۱۴ گرم فیبر است. گلابی خشک شده همچنین مقدار متوسطی مس، آهن، ویتامین K و ویتامین C دارد. همچنین مقدار زیادی پتاسیم دارد و سدیمش نیز پایین است.

خواص
این میوه خشک محبوب به خاطر خاصیت پایین آوردن فشار خون، کمک به بهبود گردش خون و تقویت استخوان ها شهرت دارد. ویتامین C موجود در آن به بهبود عملکرد سیستم ایمنی کمک می کند و ویتامین K آن عنصری مهم برای لخته شدن خون و تثبیت مواد معدنی تراکم استخوان است. این میوه خشک به دلیل کالری بالا و حجم پایینش برای افزایش وزن گزینه مناسبی است.

زرد آلو خشک شده
 

 میوه های خشکِ سرشار از پروتئین
مواد مغذی
یک فنجان زرد آلوی خشک شده حاوی ۴٫۴ گرم پروتئین است و یکی از بالاترین مقادیر پروتئین را به خود اختصاص داده. این میوه خشک همچنین حاوی ۹ گرم فیبر و بیش از ۳۰۰ کالری در یک فنجان است. این مقدار زردآلوی خشک می تواند حدود ۴۰ درصد از نیاز روزانه بدن به پتاسیم و ۲۰ درصد نیاز روزانه بدن به آهن را تامین کند. این میوه خشک شده همچنین سرشار از ویتامین A، انواع کاروتن ها و آنتی اکسیدان است.

خواص
برای تقویت رشد و تکامل زردآلوها یکی از بهترین گزینه ها هستند. به لطف میزان بالای فیبر زردآلوی خشک شده به بهبود وضعیت گوارش نیز کمک می کند. اگر مشکل فشار خون دارید زرد آلوی خشک شده می تواند کمکتان کند. ویتامین A موجود در آن نیز به تقویت سلامت بینایی و همچنین مقابله با آسیب حاصل از استرس اکسیداتیو کمک می کند.

هلو خشک شده

مواد مغذی
با اینکه در یک فنجان تنها ۱٫۵ گرم پروتئین دارد اما همچنان گزینه ای سالم برای استفاده است. یک فنجان هلوی خشک شده ۳۸۰ کالری و ۱۳ گرم فیبر در خود دارد. این میوه خشک شده مقدار زیادی ویتامین A و آهن دارد و همچنین ویتامین C و کلسیم نیز در آن پیدا می شود.

خواص
اگر به صورت مرتب از هلوی خشک شده استفاده کنید به لطف ویتامین A و آنتی اکسیدان موجود در آن خطر ابتلا به بیماری های مزمن را کم می کنید. همچنین این میوه خشک به بهبود گوارش، کاهش کلسترول و کنترل دیابت نیز کمک می کند. آهن برای داشتن جریان خونی سالم ضروری است و ویتامین C نیز به تقویت سیستم ایمنی و بهبود رشد و ترمیم بدن کمک می کند.

انجیر خشک شده

 میوه های خشکِ سرشار از پروتئین
مواد مغذی
در یک فنجان انجیر خشک ۵ گرم پروتئین موجود است. همچنین این مقدار حاوی ۳۸۰ کالری است و می تواند حدود ۶۰ درصد نیاز روزانه بدن به فیبر خوراکی را تامین کند. این یک فنجان همچنین می تواند حدود ۱۰ درصد نیاز روزانه بدن به پتاسیم، ویتامین K، آهن، منیزیم و کلسیم را تامین کند.

خواص
انجیر خشک می تواند به کاهش سطح کلسترول و تنظیم قند خون کمک کند و همچنین مسیر گوارشی را نیز تمیز می کند. انجیر خشک را معمولا به صورت ملین مورد استفاده قرار می دهند اما به کاهش فشار خون نیز کمک می کند، باعث می شود بهتر بخوابید، استخوان ها را قوی تر می کند و به بهبود لخته شدن خون در افرادی که مشکل اختلال خونریزی دارند کمک می کند.

آلو سیاه خشک

مواد مغذی
یک فنجان آلو سیاه خشک شده می تواند ۵ گرم پروتئین وارد بدن بکند. این میوه هیچ فیبر نا محلولی در خود ندارد اما ۱۲ گرم فیبر محلول در خود دارد. یک فنجان آلو سیاه خشک شده حاوی ۴۰۰ کالری است و همچنین ویتامین C، ویتامین K، پتاسیم و مس دارد.

خواص
خوردن مرتب آلو سیاه خشک شده به درمان یبوست کمک می کند چون خاصیت ملین بودن دارد. این میوه خشک همچنین به بهبود حرکت عضلات و عملکرد اعصاب کمک می کند. از دیگر خواص آن می توان به تقویت سیستم ایمنی و کمک به حفظ تراکم مواد معدنی استخوان اشاره کرد.

کشمش

مواد مغذی
هر فنجان کشمش حاوی ۴ گرم پروتئین و ۵ گرم فیبر است. کشمش حاوی مقدار مناسبی پتاسیم، منیزیم و آهن است. اما کشمش کالری بالایی دارد و یک فنجان آن حاوی ۴۳۰ کالری است بنابراین اگر سعی در کاهش وزن دارید باید میزان مصرفتان را متعادل کنید. اما این میوه خشک شده گزینه مناسب و کم حجمی برای کسانی است که می خواهند وزن اضافه کنند.

خواص
کشمش راهی عالی برای بهبود گردش خون است و می تواند به بهبود گوارش و از بین بردن یبوست نیز کمک کند. همچنین این میوه خشک می تواند به بهبود فشار خون بالا و سلامت استخوان کمک کند چون حاوی منیزیم و آهن است.

منبع: وبسایت کرمانی 

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

ارزش داوری منفی درباره «سوال»

هفته نامه امید جوان – مصطفی ملکیان: آیا در باب سوال ارزش داوری می شود کرد. فرض کنید الان فقط داریم راجع به سوالات منطقی حرف می زنیم.

[ویژگی های سوال منطقی:

۱٫ از مقوله فعل تحریکی باشد.

۲٫ غرض از سوال، دانستن ندانسته باشد

۳٫ سائل مخاطب را قادر به جواب بداند

اگر سوالی این ویژگی ها را نداشته باشد دستوریست]

ارزش داوری منفی درباره «سوال»

آیا در سوالات منطقی هم می توان ارزش داروی کرد، می توان گفت سوال خوبی کردی یا سوال بدی کردی. سوال دارای ارزش مثبتی کردی یا سوال دارای ارزش منفی گفتی. سخنان evaluative گفتن در باب سوال امکان پذیر است یا نه؟ جواب مثبت است درباره سوالات منطقی می شود ارزش داوری کرد.

مورد اول: پیش فرض داشتن سوال

اولین ارزش داوری که می شود کرد این است که اگر سوال آمیخته باشد دارای ارزش داوری منفی است. ما به یک سلسله سوالات می گوییم سوالات آمیخته یا سوالات مرکب یا mixed questions یا سوالات مشوب یعنی به شاعبه یعنی سوال مرکب سوالی است که سوال است اما در آن یکی، دو تا، سه تا اخبار هم پیش فرض گرفته نشده، مثال مشهورش این است  که اگر قاضی به شوهر بگوید باز هم زنت را زدی؟ معنایش این است که لااقل یک بار قبل زنت را زده بودی.

این یک اخبار یا پیش فرض است و پیش فرض قاضی این است که او لااقل یک بار زنش را زده است و این یک پیش فرض اخباری دارد اما اگر قاضی بگوید زنت را زدی؟ این سوال simple باشد دارای ارزش داوری مثبت است و اگر آمیخته باشد دارای ارزش داوری منفی است انگار پیش فرض این تفکیک این است که انگار سوال بدون پیشداوری هم امکان پذیر است. چون گفتم اگر سوالی پیش داوری داشته باشد Mixed است و اگر پیش داوری نداشته باشد ساده است.

مورد دوم: خروج از محل بحث

یک نوع ارزش داوری دیگر در باب سوالات می شود و آن این است که اگر سوالی خروج از محل بحث باشد این سوال دارای ارزش داوری منفی است. فرض کنید من دارم در باب جنایات هیتلر سخنرانی می کنم و می خواهم اثبات کنم هیتلر یک جنایت کار بوده و بعد می گویم خوب چه طور جنایت کار تلقی نکنیم کسی را که مثلا شش میلیون یهودی را کشته است، فقط به این جهت که یهودی بودند.

اگر شما وسط سوال پرسیدی شش میلیون را کشت یا شش میلیون و سه نفر را؟ یعنی خروج از محل بحث. یعنی فرقی در نتیجه بحث ندارد. چه شش میلیون را کشته باشد، چه شش میلیون و سه نفر. گرچه سوال منطقی است و از جهلی بر می خیزد. شما به اینکه دقیقا تعداد کشته شدگان چه قدر بودند نادانید.

سوال منطقی است اما دارای ارزش داوری منفی است؟ یعنی ما به این سوال ارزش منفی می دهیم و خروج از محل بحث است چون محل بحث جنایت کار بودن هیتلر است و جنایت کار بودن او به اینکه سه نفر را بیشتر کشته باشد یا کمتر فرقی نمی کند.

یا مثل اینکه من بچه هایم را نصیحت می کنم و می گویم مثل پرویز- پسر همسایه- نباشید که دیروز سه تا از شیشه همسایه ها را شکست. و اگر آن وقت بچه من پرسید سه تا شیشه را شکست یا دو تا؟ این سوال در بابشِ ارزش داوری منفی می شود، چون در بحث من ربطی ندارد که سه تا شکسته باشد تا دو تا شکسته باشد. بله، اگر می خواستیم برای همسایه مان شیشه بخریم باید دقیقا می دانستم که پرویز سه تا شیشه را شکسته یا دو تا شیشه را؟

سوالاتی که ناشی از این هستند که محل بحث را مورد توجه قرار دادیم محل بحث دو تا یا سه تا شیشه را شکستن نیست، محل بحث بی ادبی بچه همسایه است.

ارزش داوری منفی درباره «سوال»

مورد سوم: طرح نکردن مقدمات سوال

یک مورد سوم که برای سوالات ارزش منفی قائل می شوم سوالاتی است که سوال کننده مقدمات سوال را برای طرح سوال طی نکرده و سوال می کند که این معنایش این است که آن چه را به عهده خودش بوده انجام نداده و می خواهد دیگری این کار را برای او انجام بدهد معلم ها با این سوالات خیلی مواجه می شوند که طرف به این خاطر که درس جلسه قبل را نخوانده سوال دارد.

خوب تو باید مقدمات لازم را طی می کردی تا در باب سوالت ارزش داوری مثبت نشود بشود وقتی تو آن چه را در پنج جلسه گذشته گفته شده را نخواندی یا مرور نکردی و باید نسبت به مطالب طرح شده در این چند جلسه عالم می شدی سوالت به لحاظ ارزش داوری، دارای ارزش داوری منفی است و معنایش این است که سوال ناشی از جهل است ولی جهلی که مقدمات لازم را برای طرح سوال منطقی طی کرده باشد.

مورد چهارم: عدم توانایی پاسخگویی بالفعل توسط مورد سوال قرار گیرنده

ارزش داوری چهارمی که مطرح می شود وقتی است که سوال کاملا سوال است و معنایش این است که مخاطبتان بالقوه و نوعا قدرت پاسخ گویی دارد ولی بالفعل و به لحاظ اوضاع و احوال قدرت جواب گویی ندارد. اگر بالقوه و نوعا هم امکان جواب گویی نداشت سوال، سوال منطقی نبود و فقط سوال دستوری نبود.

اینجا بالقوه و نوعا قدرت پاسخ گویی دارد اما در وضعیتی نیست که قادر به پاسخ گویی باشد. مثل وقتی که شما در مورد چیزی سوال می کنید که الان اسناد و مدارکش پیش من حاضر نیست. اگر اسناد و مدارک روی میزم بود که درست ولی الان اسناد و و مدارک پیش من حاضر نیست، در این وضع و حال و situation اگر کسی سوال کرد سوالش ارزش داوری منفی دارد. اگرچه من نوعا و بالقوه قدرت پاسخ گویی به این سوال را دارم و بالفعل و در این وضع و حالی که قرار گرفته ام نمی توانم به سوال جواب بدهم.

مورد پنجم: به کارگیری عبارات غامض و مبهم

دیگر سوالاتی که در آن ها عبارت غامض یا عبارات دارای ابهام یا ابهام به کار می رود، این هم در عقلانیت گفتاری ارزش داوری منفی به این سوال تعلق می گیرد، که نباید در سوال این گونه عبارات به کار برود. البته تا جایی که می شود این چنین سخن نگفت. ممکن است دیگر آسانتر از حدی نتوان سخن گفت.

به قول انیشتین مطالب تان را ساده کنید اما نه ساده تر. یعنی اگر از یک حدی ساده ترش کردید دیگر مطلب از دست رفته. مثلا یک نفر حرکت جوهری ملاصدرا را هرچه توضیح می دهد قابل فهم نمی شود، آن وقت آنقدر ساده اش می کند تا این حد می گوید ملاصدرا می گفت همه چیز حرکت می کند و اگر او چنین گفت، این صلا سخن ملاصدرا نیست و خیلی ساده اش کردید اما سادگی اش اصالت سخن را از بین برده و سخن را از حدی نمی شود ساده تر کرد چون آن وقت دیگر این سخن تبدیل به سخن دیگری می شود. ولی تا آن جا که می شود سوال نباید غامض باشد، یا دارای ابهام و ایهام باشد.

مورد ششم: ارزش داوری به حسب ذوقی و سلیقه ای بودن

ارزش داوری منفی بعدی این است که سوال نباید درباره امور ذوقی و سلیقه ای باشد، این چیزی است که به آن می گوییم matters of stay نباید باشد، نباید از این ها سوال کرد. به دلیل اینکه سوال از این ها چیزی را برای تو مکشوف نمی کند و باید اموری که به ذوق و سلیقه تو مرتبطند طرح نشوند چون سوال شونده چیزی را برای سوال کننده مکشوف نخواهدکرد.

مورد هفتم: اعتراض کردن پس از سوال

سوالات منفی دیگر سوالاتی اندک ارزش داوری منفی درباره آن ها به خاطر اعتراضی است که پس از طرح سوال انجام می گیرد، مثلا اگر شما از من بپرسید زندگی پس از مرگ وجود دارد؟

و من بگویم خیر. تا این جا مشکلی وجود ندارد و اگر حالا بگویید که تو به چه حقی می گویی زندگی پس از مرگ وجود ندارد، که اگر چنین کنید در باب سوالتان ارزش داوری منفی کرده آید. چرا؟ به این دلیل که وقتی شما سوال می کنید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا ندارد درواقع رای مرا می پرسید و وقتی اعتراض می کنید درواقع انگاری دارید می گویید چرا رای تو مثل رای من نیست و گویا معنایش این است که شما رایی داشتید در این باب و اگر رای داشتید این منافات دارد با اینکه سوال باید با جهل آغاز بشود و در محیط فعلی ما خیلی چنین چیزی وجود دارد. قرار بود سوال با جهل آغاز بشود نه با علم یا ظن.

وقتی شما از من می پرسید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا نه، مفروضشان این است که نمی دانید زندگی پس از مرگ وجود دارد یا نه رای من را در این باب می پرسید. و اگر من گفتم نه و شما اعتراض کردید یعنی گویی زندگی پس از مرگ وجود دارد و تو می گویید وجود ندارد. خوب اگر تو می دانی وجود پس چرا سوال کردی؟ این را من گاهی به دو صورت گفتم.


منبع: برترینها

مقایسه مخارج جشن عروسی در ایران با سایر کشورها

روزنامه هفت صبح – علی هادی زاده: کلیه خرج های سنگین عروسی با یک جمله شروع می شوند. عروسی یک شب است و باید به یادماندنی باشد. برای مراسم های لاکچری داستان این جمله کمی متفاوت است. عروسی باید چشم کورکن و خاص باشد! به همین خاطر معمولا افرادی که به سراغ عروسی های لاکچری می روند، از هیچ خرجی دریغ نمی کنند. شرکت های تشریفات هم این موضوع را متوجه شده و روز به روز امکانات عجیب و غریب تری در اختیار عروس و دامادها قرار می دهند.

از پرواز با بالن گرفته تا کالسکه سواری و اسکورت با موتور. آتلیه ها هم تقریبا قرارداد یک فیلم بلند را با عروس و داماد بسته و فیلم عادی پشت صحنه و مستند در مورد عروس و داماد می سازند. تالارها با آسانسور ماشین عروس مازراتی را به داخل تالار آورده و آتش بازی های خاص برگزار می کنند. خلاصه همین چیز برای چشم کورکردن و خاص شدن مهیاست! برای خارجی ها ولی داستان کمی فرقه می کند. با اینکه تشابهات زیادی بین مدل های عروسی لاکچری وجود دارد ولی اینکه کی و کجا بیشتر خرج می کنند تفاوت هایی دارد که جالب است بدانید.

لاکچری ما، لاکچری آنها

یکی از مهم ترین بخش های به یادماندنی کردن عروسی تصویربرداری است. به قول بازرس اتحادیه عکاسان تهران، لازمه این حرفه، هنر و خلاقیت است و وجه دریافتی را نوع هنر صورت گرفته در کار مشخص می کند چون عکاسان و فیلمبرداران آن چنان نفعی از فعالیت و نوع کار خود در جامعه ندارند و به تناسب نوع خدماتی که ارائه می دهند، هزینه دریافت می کنند.

همین دست اظهارات و فقدان تعرفه مشخص باعث شده که یکی از عکاسی های مشهور تهران، برای انجام خدمات عکاسی و فیلمبرداری شب عروسی، مبلغ ۱۶ میلیون و ۶۰۰هزار تومان دریافت کند یا حتی یک آتلیه در سایت خود، بدون هراس از اعلام چنین قیمت های عجیبی، پکیج فیلمبرداری و عکاسی عروسی را تا ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان قیمت بزند تا زوج های تجمل گرا را جذب خدمات خود از جمله تصویربرداری با هلی شات، ساخت کلیپ آشنایی و به قول خودشان کلی پاسپورت کند.

از طرفی بعضی دیگر با اعلام رقم های حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان، خدمات خاص تری را در اختیار شما می گذارند. مثلا با کسانی که شما معرفی می کنید، مصاحبه کرده و به نوعی یک مستند از عروس و داماد می سازند. این مستند هم به صورت کوتاه در شب عروسی برای همه مهمان ها پخش می شود.

قیمت لباس عروس به قدری بالاست که حتی تجمل گراها نیز به دنبال خرید آن نیستند و ترجیح می دهند که لباس را اجاره کنند.

با این حال بعد از بررسی قیمت ها در مناطق مختلف شهر تهران مشخص شد که برای خرید لباس عروس باید از حدود هفت میلیون تومان به بالا پرداخت کرد. البته این در مزون های وسط شهر است. اگر به سراغ مزون های بالای شهر بروید باید از بین لباس عروس های خارجی و برند انتخاب کنید. مدل هایی که معمولا کمتر از ۲۰ میلیون تومان قیمت نداشته و ممکن است تا ۳۰ میلیون تومان نیز هزینه روی دست شما بگذارند.

اجاره ماشین عروس هم از آن اتفاقاتی است که در سال های اخیر نمود بیشتری یافته و با ورود خودروهای لوکس به کشور، خیلی ها به این فکر افتادند که به جای استفاده از خودروی خود، یک خودروی گران قیمت اجاره کنند. اجاره بدون راننده یک خودروی مرسدس بنز اس کلاس، به ازای یک ساعت ۱۱۰ هزار تومان است؛ البته شرکت اجاره دهنده، خودرو را کمتر از ۱۴ ساعت اجاره نمی دهد و در این صورت، آقای داماد باید حداقل یک میلیون و ۵۴۰ هزار تومان بپردازد.

اگر به دنبال ماشین های خاص تری هستید، می توانید یک مازراتی و یا حتی لیموزین اجاره کنید. قیمت مازراتی به ازای ۲۴ ساعت حدود پنج میلیون تومان تمام می شود. اگر لیموزین بخواهید باید حداقل ساعتی ۵۰۰ هزار تومان پیاده شوید. در یک موسسه اجاره خودروی دیگر، لیموزین را برای یک روز کاملا با ۱۳ میلیون تومان در اختیار شما می گذارند.

لاکچری ما، لاکچری آنها 

یک موسسه نیز برای کرایه کالسکه شامل چهار اسب سفید و یک کاروان حدود هفت میلیون تومان هزینه دریافت می کند. البته از آنجا که حرکت کالسکه داخل شهر ممنوع است، تنها عروس و داماد می توانند در مقابل تالار و برای یک مسیر کوتاه برای عکسبرداری و فیلمبرداری از آن استفاده کنند.

بالن سواری از دیگر خرج های لاکچری است. کاری که قیمت آن نیز برای یک ساعت چهار میلیون تومان است. جالب است بدانید، موسسات جدیدی پیدا شده اند که ماشین عروس شما را اسکورت می کنند. آن هم به وسیله موتورهای چند ده میلیونی. هر اسکورت موتورسوار هم حدود ۴۰۰ هزار تومان خرج روی دستتان می گذارد.

برای تبدیل یک خودروی لوکس به یک ماشین عروس لوکس، باید دوباره دست به جیب شوید. بسته به نوع و میزان گل های به کاررفته در تزیین خودرو و با توجه به موقعیت مکانی و شهرت گل فروشی، هزینه تزیین لوکس یک ماشین عروسی بیش از دو میلیون تومان است. معمولا گران ترین گلی هم که در تزیین به کار می رود ارکیده است که شاخه ای ۳۵ هزار تومان قیمت دارد.

اگر همه این موارد باشند اما تالار و باغ نباشد یا باشد و لوکس نباشد، تلاش های زوج تجمل گرای ما برای برگزاری یک شب عروسی خاص و ویژه ناکام خواهد ماند. تالار عروسی در مقایسه با باغ و هتل قیمت پایین تری دارد و به همین علت، آنهایی که دنبال زندگی لوکس هستند، خیلی به برگزاری عروسی در تالار رغبت نشان نمی دهد؛ مگر این که تالار ویژگی های منحصر به فرد یا شهرتی مثال زدنی داشته باشد.

لاکچری ما، لاکچری آنها 

ورودی باغ های اطراف تهران- که عمدتا مختص عروسی های مختلط است- چند میلیون تومانی آب می خورد. این ورودی براساس بزرگی و کوچکی باغ و امکانات و البته بحث همیشگی شهرت آن قیمت گذاری می شود و گاهی به ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان هم می رسد. در مقابل، منوهای مختلفی پیش روی زوج های در آستانه ازدواج قرار می گیرد که در بازه ۶۰ تا ۳۰۰ هزار تومان به ازای هر مهمان متغیر است! با این تفاسیر یک مراسم عروسی با ۴۰۰ مهمان، در یکی از باغ های اطراف تهران به صورت میانگین حدود ۱۰۰ میلیون تومان تمام می شود؛ آن هم بدون هزینه های اضافی احتمالی که اعلام نشده اند و قطعا بعد از پایان مراسم به سراغ جیب داماد خواهندرفت!

در مورد هتل ها، اما قیمت ها به تعرفه های مصوب نزدیک تر است. هتل از دیرباز مختص عروسی های لوکس بوده و امروز هم از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین منوها به ازای هر نفر مهمان از حدود ۷۰- ۸۰ هزار تومان شروع شده و به ۲۰۰ هزار تومان هم می رسند. البته اگر همان ۴۰۰ نفر را با قیمت ۲۰۰ هزار تومان حساب کنیم، به عدد ۸۰ میلیون تومان خواهیم رسید.

عروسی های لوکس خارجی

به صورت متوسط می توان گفت هزینه یک عروسی لاکچری در آمریکا حدود ۵۰ هزار دلار آب می خورد. در حالی که به صورت متوسط هزینه یک عروسی حدود ۲۰ هزار دلار تمام می شود. مثل ایران بیشترین هزینه این عروسی مربوط به محل پذیرایی است. یعنی برای یک جای روباز لوکس با نوشیدنی های خاص، رومیزی هایی با پارچه های مخصوص و حتی ست های قاشق و چنگال نقره که قرار است، پذیرای مهمانان باشد.

یکی از دلایل زیاد شدن هزینه محل برگزاری ها، به خاطر امکانات مختلفی از جمله داشتن اتاق بیلیارد و اتاق ورق بازی و غیره است. اگر بخواهید این مراسم را در ساحل برگزار کنید، باید به ازای هر مهمان حدود ۲۰۰ دلار بیشتر بپردازید.

هزینه عکاس به صورت معمول حدود دو هزار دلار تمام می شود ولی اگر می خواهید عکاسی منحصر به فرد تجربه کنید، باید حدود پنج هزار دلار خرج کنید. البته اشتباه نکنید، در آمریکا عکاس و فیلمبردار یکی  نیستند و برای فیلمبرداری از مراسم دوباره باید هزینه پرداخت کنید. هزینه ای که برای یک گروه حرفه ای و ساخت مستند و کلیپ های متفاوت حدود سه هزار دلار آب می خورد و در مجموع حدود هشت هزار دلار برای ثبت لحظه ها، خرج روی دستتان می گذارد. یکی از امکانات جالبی که این گروه های تصویربرداری مهیا می کنند، پخش آنلاین عروسی ما از طریق قابلیت اینستاگرام است. امری که حدود ۱۰۰ دلار در ساعت خرج بر می دارد.

لاکچری ما، لاکچری آنها 

از گران ترین خرج های عروسی در کشورهای غربی، پولی است که برای گل پرداخت می شود. در بیشتر مواقع تمام محل برگزاری با گل تزیین می شود و برای هر میز نیز گل خریداری می شود. اگر گل خاصی انتخاب کنید این هزینه حدود پنج هزار دلار می شود.

یکی دیگر از تفاوت های خرج عروسی ایرانی ها و غربی پول برنامه ریز عروسی است. معمولا خارجی ها خیلی درگیر هماهنگی ها و مسائل دیگر نشده و کسی را برای برنامه ریزی کل این امور استخدام می کنند. معمولا برنامه ریزهای عروسی حدود ساعتی ۱۰۰ دلار می گیرند و در عروسی های لاکچری باید حدود پنج هزار دلار برای هرچه بهتر برگزار شدن مراسم تان به آنها بدهید.

رکن جدانشدنی عروسی های لاکچری در غرب، دعوت از گروه های موسیقی محبوب است. گروه هایی که نیاز به یک استیج خاص داشته و کل مراسم شما را متحول می کنند. این بندهای موسیقی نیز معمولا با زیر سه هزار دلار به مراسم شما نخواهندآمد.

دعوت نامه در آمریکا معمولا به صورت اینترنتی است و یا سایتی ساخته شده و لینک آن به همه افراد فرستاده می شود. البته هنوز هم دعوت نامه فیزیکی برای کلاس گذاشتن رایج است. در مجموع هزینه این کارها در حالت عادی با ۵۰۰ دلار جمع می شود ولی اگر بخواهید کارت های از جنس چوب داشته و سایت خاصی طراحی کنید باید حدود چهار هزار دلار برای آن پرداخت کنید. البته بیشترین خرج عروسی های خارجی صرف بندها می شود. از لیموزین با ساعتی ۲۸۰ دلار گرفته تا برند خاصی از نوشیدنی یا برند خاصی از قاشق و چنگال که ممکن است هزار دلار به هزینه های شما اضافه کند.


منبع: برترینها

چرا اینقدر نگاه‌مان به زنان مطلقه بد است؟

سعی می‌کند خودش را خوشحال نشان دهد، کافی است چند دقیقه پای درد دلش بنشینی، آن وقت معلوم می‌شود که این خوشحالی فقط یک ظاهرسازی است. حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، از قطع رابطه دوستان متاهلش تا دیدگاه مردان راجع به او. خودش می‌گوید تنها گناهم این است که ازدواجم به طلاق ختم شده و امروز یک زن مطلقه شده ام.

زنان مطلقه
 
سرویس اجتماعی فردا؛ مهسا گربندی: سعی می‌کند خودش را خوشحال نشان دهد، کافی است چند دقیقه پای درد دلش بنشینی، آن وقت معلوم می‌شود که این خوشحالی فقط یک ظاهرسازی است. حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، از قطع رابطه دوستان متاهلش تا دیدگاه مردان راجع به او. خودش می‌گوید تنها گناهم این است که ازدواجم به طلاق ختم شده و امروز یک زن مطلقه شده ام. می‌گوید زنان مطلقه زیادی را می‌شناسد که سنگینی این دیدگاه منفی جامعه نسبت به خود را تحمل می‌کنند و آینده روشنی برای خودشان نمی‌بینند.

نگاه بد به زنان مطلقه

زمانی که یک زندگی مشترک به بن بست می‌رسد و زن و مرد تصمیم به جدایی می‌گیرند. معمولا زنان متحمل آسیب بیشتری می‌شوند. یکی از دلایل این موضوع دیدگاه جامعه نسبت به زنان مطلقه است. این در حالی است که در جامعه وقتی مردی از همسرش جدا می‌شود به راحتی به زندگی خود ادامه می‌دهد و حتی می‌تواند ازدواج دیگر و بدون هیچ حاشیه‌ای را تجربه کند.

اما نگاه به زنان مطلقه کاملا متفاوت است. سایه سنگین نگاه‌های منفی جامعه باعث می‌شود که آن‌ها حتی در محل کار هم نتوانند مانند دوران پیش از ازدواجشان کار کنند. زیرا که بسیاری از اطرافیانشان قصد سواستفاده از آن‌ها را دارند.

خواستگارانم تا میفهمند طلاق گرفته ام، فراری می‌شوند!

از طرفی، اما زنان مطلقه بسیاری هستند که موقعیت‌های ازدواج بسیار مناسبی برایشان فراهم می‌شود، ولی به محض اینکه پسر یا خانواده او متوجه می‌شوند که دختری که به خواستگاریش رفته اند پیش از این یکبار ازدواج کرده، منصرف می‌شوند و به بهانه‌های مختلفی جواب رد می‌دهند.

نگار؛ دختری ۳۲ ساله است که در ۲۵ سالگی اش با پسر عمویش عقد کرد. او در این رابطه به خبرنگار «فردا» می‌گوید: «به اصرار خانواده هایمان و اینکه عقد پسر عمو دختر عمو در آسمان‌ها بسته شده، حاضر به ازدواج با پسرعمویم شدم، اما این ازدواج بیشتر از ۶ ماه طول نکشید. زیرا که در همان دوران عقد متوجه انتخاب اشتباهم شدم.»

او در ادامه می‌گوید: «نه علاقه‌ای به او داشتم و نه حتی می‌توانستم احساس خوبی از اینکه در کنارش هستم داشته باشم. خانواده هایمان اصرار داشتند که بعد از ازدواج همه چیز درست می‌شود، اما هیچ وقت مهر او به دل من ننشست.»

نگار ادامه می‌دهد: «۷ سال از طلاق ما می‌گذرد و در این ۷ سال خواستگاران زیادی به سراغم آمدند. یکی از آن‌ها بعد از اینکه تصمیمش جدی شده بود که با من ازدواج کند وقتی که متوجه شد ۷ سال گذشته عقد کردم و طلاق گرفته ام از خواستگاریش منصرف شد و رفت. یکی دیگر از خواستگارانم، اما اصرار داشت که باید با هم ازدواج کنیم. حتی اینکه فهمید من یک دختر مطلقه هستم باعث منصرف شدنش نشد. اما وقتی که با خانواده اش به خانه مان آمدند و در جلسه سوم خانواده اش این موضوع را فهمیدند؛ هزار و یک بهانه تراشیدند که این ازدواج به صلاح نیست و پسرشان را منصرف کردند.»

در محل کار به من پیشنهادات بی شرمانه‌ای شده است

این خانم مطلقه ۳۲ ساله با ناراحتی می‌گوید: «گناه من چیست؟ اینکه یک انتخاب اشتباه کرده ام باید باعث شود که جامعه نگاهی منفی به من داشته باشد؟ دوستان زیادی دارم که قبل از ازدواج دوست پسر داشتند و حتی به خانه‌های آن‌ها می‌رفتند. اما همسرانشان برایشان اهمیتی ندارد که آن‌ها قبل از ازدواج با پسران زیادی دوست بودند! آن‌ها به صراحت گفته اند که گذشته همسرشان برایشان اهمیت ندارد! آن وقت چطور می‌شود ۶ ماه به طور شرعی ازدواج کنم و اینقدر برای خانواده هایی که به خواستگاریم می‌آیند این مسئله اهمیت داشته باشد؟»

نگار در پایان می‌گوید: «آنقدر ترسیده ام که در محل کار نگفته ام که یک زن مطلقه هستم. زیرا که پیش از این پیشنهادات بی شرمانه‌ای به من شده بود و حالا فهمیده ام که پنهان کردن این موضوع به صلاح من است. باور نمی‌کنم که جامعه ما اینقدر برای زنان مطلقه زندگی را سخت کند.»

زنان مطلقه اعتبارشان را از دست می‌دهند

امان الله قرایی مقدم جامعه شناس در خصوص مشکلات زنان مطلقه به خبرنگار «فردا» می گوید: جامعه ما نگاه بسیار بدی به زنان مطلقه و حتی مردان طلاق گرفته دارد. اما وقتی که یک زن طلاق می‌گیرد بیشتر آسیب می‌بیند و حتی اعتبارش را در جامعه از دست می‌دهد و یک نگاه تحقیر نسبت به او ایجاد می‌شود.

قرایی مقدم ادامه می دهد: وقتی که یک زن طلاق می‌گیرد جامعه به این فکر نمی‌کند که او مقصر نیست. و بنابراین سرنوشت خوبی را برای رقم نمی‌زند. متاسفانه جامعه آن زن را با نگاه و کلماتش تنبیه می‌کند؛ که این نوع تحقیر از کتک زدن او هم بدتر است.
 
این جامعه شناس اظهار می دارد: خوشبختانه صحبت از این است که طلاق در شناسنامه زنان وارد نشود. به نظر من این کار خوبی است. در حالی که برخی از جامعه شناسان معتقدند که این کار طلاق را افزایش می‌دهد من معتقدم هر کسی که طلاق بگیرد و انتخاب اشتباهی داشته باشد یا همسرش بیمار باشد یا با او ناسازگاری داشته باشد، با این کار و این تصمیم، دیگر از سوی جامعه متهم به اشتباه یا تنبیه نمی‌شود.
 
پاک شدن مهر طلاق از شناسنامه زنان مطلقه امری مهم و مفید است

امان الله قرایی مقدم می گوید: متاسفانه زنان مطلقه جایگاهی در نظام اجتماعی ندارد و حتی بعد از ازدواج هم ممکن است آسیب‌های دیگری را متحمل شوند. مثلا اگر با همسر دوم ناسازگاری داشته باشد متهم به این می‌شود که مشکل از او بوده که از زندگی اولش طلاق گرفته است.

این جامعه شناس تصریح می کند: این در حالی است که خانواده‌ها دوست دختری و دوست پسری پیش از ازدواج را راحت‌تر می‌پذیرند تا ازدواج پسرشان با زن مطلقه؛ با وجود اینکه آن زن مطلقه یک رابطه شرعی داشته و گناهی نکرده است؛ به همین دلیل است که می گویم پاک شدن مهر طلاق از شناسنامه زنان مطلقه امری مهم و مفید است. هر چند که ممکن است احتمال فریبکاری در ازدواج پیش بیاید و بعد از آن از طریق روابط فامیلی این موضوع آشکار شود و بعد از آن آسیب هایی به تبع جدی‌تر به بار آورد. اما با وجود افرادی که این نگاه بد را به زنان مطلقه دارند، چاره‌ای نیست.
 
چشم ها را باید شست!
 
آنقدر دید جامعه نسبت به زنان مطلقه منفی شده و برای تغییر این دیدگاه نتوانستیم کاری انجام دهیم که پاک شدن طلاق از شناسنامه زنان و مردانی که طلاق گرفته‌اند را به عنوان راهکاری مناسب می‌دانیم. هر چند که ممکن است این مسئله آسیب‌های دیگری را به دنبال خود داشته باشد و منجر به فریب در ازدواج این زنان و مردان شود اما برای نجات دادن آینده‌شان می‌گوییم که طلاق از شناسنامه‌شان پاک شود!
 
اما سوالی که پیش می آید این است که چرا سعی نمی‌کنیم دیدگاه‌مان را نسبت به زنان مطلقه تغییر دهیم؟ کسانی که به طور شرعی ازدواج کردند اما به خاطر یک انتخاب نادرست مهر طلاق در شناسنامه‌شان ثبت شده است. مهری که اگر از شناسنامه‌شان پاک شود از پیشانی‌شان هیچ‌گاه پاک نخواهد شد.


منبع: برترینها

قهوه‌ شناسی

آیا می‌دانید که برزیل، ویتنام، اندونزی، کلمبیا و هند، با تولید سالانه حدود ۹ میلیون تن قهوه، جزو بزرگ‌ترین تولیدکنندگان این دانه پرطرفدار در جهان هستند؟ خود برزیلی‌ها به‌عنوان اولین تولیدکننده بزرگ قهوه در دنیا، با مصرف روزانه حدود ۳۲/۱ فنجان قهوه (سالانه ۸/۴کیلوگرم)، رتبه دهم را در فهرست ۱۰ کشور اول دنیا در نوشیدن قهوه به خود اختصاص داده‌اند. این در حالی است که فنلاندی‌ها با مصرف روزانه حدود ۶۴/۲ فنجان قهوه (سالانه ۶/۹ کیلوگرم)، رکورددار نوشیدن قهوه در سطح جهان محسوب می‌شوند.

 قهوه‌شناسی

آیا قهوه همان اسپرسو است؟

اگر دقت کرده باشید، قهوه اسپرسو به‌عنوان پایه در تهیه انواع قهوه‌ها یا نوشیدنی‌های بر پایه قهوه، وجود دارد. حالا شاید این سوال برایتان پیش بیاید که آیا منظور از قهوه، همان اسپرسو است؟ پاسخ منفی است. یعنی قهوه، همان اسپرسو نیست و اسپرسو، نوعی فرایند برای تهیه پرطرفدارترین نوع قهوه در جهان است. در واقع برای تهیه قهوه معمولی (فرانسه یا ترک؛ با دستگاه یا با ظروف مخصوص دم کردن قهوه) مقداری آب را به‌طور مستقیم روی پودر یا در مواردی روی خود دانه قهوه می‌ریزند و اجازه می‌دهند تا قهوه با حرارت ملایم دم بکشد.

این در حالی است که برای تهیه اسپرسو، دانه‌های آسیاب‌شده قهوه در محفظه‌ خشکی تحت فشار قرار می‌گیرد و با عبور آب داغ از روی پودر قهوه، به حالتی شبیه به تقطیر، قهوه اسپرسو آماده می‌شود (آب در محفظه دیگری ریخته می‌شود و تحت فشار حرارت، به‌صورت قطره قطره روی پودر قهوه می‌چکد). از این‌رو، طعم و غلظت اسپرسو نسبت به قهوه‌های دیگر، متفاوت‌تر است و به همین دلیل هم این نوع خاص از قهوه، هم طرفداران بیشتری دارد و هم به‌عنوان پایه در تهیه سایر قهوه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. شاید بد نباشد این را هم بدانید که قهوه اسپرسو، نوشیدنی ابداعی توسط میلانی‌ها در اوایل قرن بیستم میلادی است.

چطور در خانه قهوه دم کنیم؟

برای دم کردن قهوه با ظرف‌های کوچک و معمولی قهوه‌جوش در خانه، کافی است که ابتدا فنجان مخصوص قهوه را تا پایین‌تر از یک سانتی‌متر از لبه آن، با آب سرد پر کنید. آب را داخل قهوه‌جوش بریزید. به ازای هر فنجان آب، ۲ قاشق چای‌خوری سرصاف قهوه و یک قاشق چای‌خوری سرصاف شکر، به آب داخل قهوه‌جوش خود اضافه کنید. حالا قهوه‌جوش را روی کوچک‌ترین شعله گاز بگذارید و حرارت را تا جایی که امکان دارد، کم کنید.

خیلی مهم است که حرارت، در وسط ظرف باشد و از کناره‌ها، ظرف قهوه را گرم نکند. هرچه حرارت زیر قهوه بیشتر باشد و تمرکز حرارت از مرکز ظرف به کناره‌ها برود، شانس نوشیدن یک فنجان قهوه مطلوب را بیشتر از دست خواهید داد. وقتی حرارت و محل قرار گرفتن قهوه‌جوش را تنظیم کردید، اجازه دهید تا قهوه با گرم شدن آب، کم‌کم دم بکشید. به محض اینکه احساس کردید قهوه در حال جوش زدن ریز از کناره‌ها و جمع شدن به سمت داخل است، سریع شعله را خاموش و ظرف را از روی شعله بردارید. برای سرو قهوه هم می‌توانید ابتدا بخش غلیظ یا به اصطلاح، خامه آن را به آرامی جدا کنید و داخل فنجان بریزید و سپس، با هم زدن بقیه قهوه در ظرف، آن را در فنجان سرو کنید.

دلیل تفاوت رنگ دانه‌های قهوه چیست؟

دانه‌های قهوه از رنگ سبز در بازار وجود دارند تا قهوه‌ای بسیار تیره! رنگ دانه‌های قهوه به نوع استفاده از آنها بستگی دارد. قهوه در حالت طبیعی، سبزرنگ و فاقد کالری است اما طعم بسیار گس و تلخی دارد که هرکسی نمی‌تواند آن را تحمل کند. معمولا افرادی که رژیم لاغری دارند از قهوه سبز استفاده می‌کنند. میزان تفت‌دادن و رنگ سایر قهوه‌ها برحسب نوع استفاده، به این ترتیب است:

 
قهوه آمریکایی

میزان تفت‌دادن: بین ۶ تا ۸ دقیقه؛ رنگ: قهوه‌ای روشن

قهوه ترک

میزان تفت‌دادن: بین ۸ تا ۱۰ دقیقه؛ رنگ: قهوه‌ای متوسط

قهوه فرانسه

میزان تفت‌دادن: بین ۱۱ تا ۱۳ دقیقه؛ رنگ: قهوه‌ای نسبتا تیره

قهوه اسپرسو

میزان تفت‌دادن: حدود ۱۴ دقیقه؛ رنگ: قهوه‌ای تیره

دقت کنید که…

منظور از درصدهای ذکرشده در مواد تشکیل‌دهنده هر قهوه،‌ میزان پر شدن فنجان یا ظرف مخصوص سرو قهوه است. یعنی مثلا برای سرو یک فنجان اسپرسو، اگر از شات مخصوص اسپرسو استفاده نشود، تنها ۳۰ درصد فنجانِ قهوه پر خواهد شد اما برای سرو آمریکانو یا کاپوچینو، تمام فنجان یا ظرف مخصوص سرو، تا بالا پر می‌شود.


منبع: برترینها

۴ تهدید جدی برای سلامت روده

به لطف پژوهش های جدید و مدرن، ما بیش از هر زمان دیگری درباره نقش چشمگیری که دستگاه گوارش و به ویژه روده در سلامت انسان ایفا می کنند، آگاه شده ایم.

به لطف پژوهش های جدید و مدرن، ما بیش از هر زمان دیگری درباره نقش چشمگیری که دستگاه گوارش و به ویژه روده در سلامت انسان ایفا می کنند، آگاه شده ایم.

4 تهدید جدی برای سلامت روده

به گزارش عصر ایران به نقل از “رودال ولنس”، فواید بهره‌مندی از روده هایی سالم تنها در به حداقل رساندن علائم ناخوشایندی مانند گاز، درد و نفخ خلاصه نمی شود. مراقبت از روده برای بهبود خلق و خو و تجربه خواب خوب نیز حیاتی است. همچنین، باکتری های مفید در دستگاه گوارش چیزی در حدود ۷۰ درصد از سیستم ایمنی بدن شما را شکل می دهند و در کاهش وزن نیز نقش دارند.

اما برای تجربه تمام این فواید، سلامت روده باید در جایگاه نخست قرار بگیرد. افراد بسیاری اغلب ارتباط بین عملکرد روده و پیشگیری از بیماری ها را نادیده می گیرند که پیامدهای این مساله می تواند ویرانگر باشد.

در ادامه با برخی تهدیدات اصلی برای سلامت روده بیشتر آشنا می شویم.

مواد غذایی با اثر قندی بالا و فیبر کم

4 تهدید جدی برای سلامت روده

مصرف بیش از اندازه قند یکی از تهدیدهای اصلی سلامت انسان محسوب می شود. این در شرایطی است که مصرف غذاهای فرآوری شده و آرد پالایش شده نیز روندی افزایشی را در سراسر جهان دنبال می کند.

از این رو، نه تنها رژیم های غذایی معمولی با کمبود مواد مغذی مواجه هستند، بلکه رشد باکتری ها و مخمرهای بد در روده را نیز افزایش می دهند. این شرایط می تواند به شکل گیری التهاب منجر شده و شکل گیری مشکلاتی مانند عدم تحمل های غذایی، آلرژی ها، روده نشت پذیر، کمبود ویتامین ها و مسائل خودایمنی را موجب شود.

دارو

4 تهدید جدی برای سلامت روده

ناراحت کننده است، اما واقعیت دارد: بسیاری از داروهای مورد استفاده برای درمان علائم سلامت ضعیف می توانند هرچه بیشتر دیوارهای دفاعی طبیعی ما را تضعیف کنند. داروهای مسکن، استروئیدها، مسدودکننده های اسید، و آنتی بیوتیک ها همگی در عملکرد گوارشی ما اختلال ایجاد می کنند و تخریب روده را موجب می شوند.

اگرچه تنها شما و پزشک شما می توانند دارویی که نیاز دارید را تشخیص دهند، اما می توانید با گنجاندن مکمل هایی مانند پروبیوتیک ها و آنزیم های گوارشی کیفیت بالا در بازسازی و محافظت از روده نقش پررنگ‌تری داشته باشید.

مواد غذایی بسیار واکنشی

4 تهدید جدی برای سلامت روده

برخی مواد غذایی می توانند محرک عدم تحمل های غذایی و تضعیف سلامت شما باشند. عدم تحمل های غذایی اثری مستقیم روی سلامت روده دارند و می توانند مسائلی مانند خستگی، سردرد، درد مفصل، و خطر بیشتر ابتلا به چاقی، دیابت نوع ۲، و بیماری متابولیک را موجب شوند.

ساده‌ترین روش برای شناسایی غذاهای مشکل آفرین کنار گذاشتن هفت ماده غذایی اصلی برای ۲۱ روز است که شامل گلوتن، لبنیات، سویا، تخم مرغ، بادام زمینی، و شیرین کننده ها می شوند. سپس استفاده از آنها را دوباره آغاز کرده و علائم، وزن و سطوح انرژی خود را ثبت کنید تا مقصران اصلی شناسایی شوند.

استرس مزمن

4 تهدید جدی برای سلامت روده

از مدیریت سررسیدهای کاری و ساعات شلوغ ترافیک تا رسیدگی به تکالیف فرزندان و تهیه غذا همه ما با استرس آشنا هستیم. استرس بلند مدت نورون های موجود در روده را تغییر داده و تولید عادی آنزیم های گوارشی را متوقف می کند، که این شرایط فرد را در معرض خطر ابتلا به بیماری و عفونت قرار می دهد.

به دلیل این که استرس مزمن سلامت روده را از بین می برد، حذف عوامل استرس‌زا تا حد امکان اهمیت دارد و سپس اصلاح رژیم غذایی، مصرف مکمل ها، انجام ورزش و خواب با کیفیت باید برای رسیدگی به هر گونه منبع استرس مورد توجه قرار بگیرد.

بدون تردید، متوجه شده اید که تمام خطراتی که در بالا به آنها اشاره شد با یکدیگر مرتبط هستند. سطوح استرس بر میزان غذا خوردن و خواب فرد تاثیرگذار است. رژیم غذایی بر خلق و خو و روند بهبودی تاثیرگذار است. خستگی یا بیماری نیز انتخاب غذاهای مناسب و درست را دشوارتر می سازند.

اما این بدان معنی است که می توانید با چند اقدام مناسب دوباره در مسیر درست قرار بگیرید. با بهبود سلامت روده سلامت و بهزیستی کلی در سال های پیش روی زندگی خود را بهبود خواهید بخشید.


منبع: فرادید

برخورد با «سایکوپات‌»ها؛ افراد جامعه ستیز و سمی

شاید بسیاری تصور کنند که چون با سایکوپات‌‌ها برخورد عملی ندارند، پس نباید دغدغه‌ای از نظر برخورد با آنها هم داشته باشند. این دسته از افراد تصور می‌کنند که اصولا سایکوپات‌ها در بخش‌های روانپزشکی قرنطینه هستند، یا افرادی هستند که به صورت نمادین و عیان، علایم روانپزشکی شدید از خود بروز می‌دهند.

این تصور اشتباه است، چون ممکن است شما به صورت روزانه با سایکوپات‌ها برخورد داشته باشید. اینها ممکن است رئیس یا همکار شما باشند، یا رئیس شرکت رقیب یا حتی یکی از اعضای خانواده شما.

باید در نظر بگیرید که در روانشناسی و روانپزشکی، حالات تحت‌بالینی هم داریم. در بیماری‌های بدنی شاید تعریف کردن بیماری، آسان‌تر باشد، مثلا یک نفر یا بیماری سل دارد و یا سالم است. در صورتی که در مورد اختلالات روانپزشکی، بسیاری از مشکلات به صورت یک طیف هستند. بنابراین ما ممکن است سایکوپات‌های تحت‌بالینی داشته باشیم که گرچه آنقدر بد نیستند که جرایم بزرگ مرتکب شوند و به زندان بروند، اما می‌توانند زندگی اطرافیان خود را به کابوس تبدیل کنند.

اینها ممکن است به صورت زیرپوستی و بدون اینکه از خود رد قابل پیگیری داشته باشند، آرامش شما را در محیط کاری‌تان به هم بریزند. متأسفانه همان طور که قبلا هم اشاره کرده بودم، بسیاری از رؤسا ویژگی‌هایی از سایکوپاتی را دارند! اما نخست برای اینکه بی‌جهت رئیس یا همکار بالادست خود را متهم نکنید و یک رئیس دقیق یا سختگیر را به خاطر تنبلی خودتان، برچسب‌گذاری نکنید، ابتدا باز هم باید به طور ساده باید توضیح بدهم که سایکوپاتی چیست.

چگونه با افراد جامعه‌ستیز و سمی (سایکوپات‌ها) برخورد کنیم؟ 
سایکوپاتی چیست؟

نخست توجه کنید که سایکوپاتی با سایکوز تفاوت دارد. در سایکوز یا روان‌گسیختگی ارتباط شخص با واقعیت قطع می‌شود و شخص دچار توهماتی می‌شود. در صورتی که سایکوپات‌ها تصور شفافی از دنیای پیرامون خود دارند.

رونالد شوتن، استاد روانپزشکی دانشگاه هاروارد- می‌گوید که سایکوپات‌ها اجازه ورود وجدان یا یکدلی را در زندگی‌شان نمی‌دهند. چون اصولا آنها این ویژگی‌ها را نمی‌توانند در مغزشان پردازش کنند! اینها برای کسب پاداش‌های کوتاه‌مدت رفتارهای غیراخلاقی یا ضداجتماعی انجام می‌دهند و خودپسندی شدید دارند. نه! آنها نگاه سرد یا خیره ندارند و ماسک بر چهره نمی‌گذارند! ولی خودشیفته و تکانه‌ای هستند و چون هیچ یکدلی با دیگران ندارند، از افراد به مانند ابزار استفاده می‌کنند.

البته توجه کنید که درک نشدن احساسات یکدلانه توسط سایکوپات‌ها به معنی نداشتن شناخت یکدلی توسط آنها نیست. به این معنی که آنها می‌توانند به صورت کاذب داشتن یکدلی را تقلید کنند و با این کار از شما به نفع اهداف خود سود ببرند. پژوهش‌های روانپزشکی هم نشان داده‌اند که مراکزی از مغز که مسئول احساسات هستند در این اشخاص به مانند دیگران، پاسخگو نیستند.

در این زمینه با استفاده از fMRI مغز سایکوپات‌ها بررسی شده و مشخص شده است که آنها در قسمت لیمبیک مغز خود، به دنبال شنیدن واژه‌های احساس‌برانگیز یا دیدن تصاویر ناخوشایند، به مانند دیگران فعالیت نورونی ندارند.

از سوی دیگر مشخص شده که اگر به این افراد آمفتامین بدهید و بعد با PET اسکن، مغز سایکوپات‌ها را بررسی کنیم، بخشی موسوم به هسته accumbens آنها ۴ برابر دیگران دوپامین ترشح می‌کند.

چگونه با افراد جامعه‌ستیز و سمی (سایکوپات‌ها) برخورد کنیم؟

این به چه معنی است؟

تفسیر این پژوهش این است که مکانیسم پاداش و لذت در سایکوپات‌ها بیش از افراد عادی فعال است. بنابراین آنها به منظور رسیدن به اهداف خود و رسیدن به لذت این وصال، می‌توانند اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند و از خطهای قرمز عبور کنند. بنابراین اگر شخصی را مشاهده کردید که بعد از انجام کارهای بد، حس لذت و ارضا شدن او، بسیار بیشتر از وجدان درد فعال است، ممکن است این شخص، یک سایکوپات باشد.

آیا سایکوپات‌ها را می‌توان درمان کرد؟

سایکوپات‌ها را که نمی‌توان از جامعه زدود و ممکن است اینها رئیس یا همکار شما باشند. پس چطور می‌توان آنها را درمان کرد؟ حقیقت این است که هیچ راه ساده‌ای برای درمان سایکوپات‌ها وجود ندارد. تصور می‌کنید که می‌توان یکدلی را به سایکوپات‌ها القا کرد و نیکی کردن را به آنها آموخت؟ خیر، اینگونه آموزش‌ها، فقط آنها را در تقلید کاذب رفتارهای یکدلانه، توانا می‌کند!

یک پژوهش خیلی جالب:

در دهه ۱۹۹۰، دو پژوهشگر بررسی کردند که میزان تکرار جرم، در سایکوپات‌هایی که تحت آموزش قرار گرفته بودند و از بعد از زندان آزاد شده بودند، چقدر است. مشخص شد که اینها در ۸۰ درصد موارد، کار خود را تکرار می‌کنند. در صورتی که اگر آنها تحت آموزش قرار نمی‌گرفتند، ۶۰ درصد احتمال داشت که دوباره خلاف کنند!

  
سایکوپات‌های تحت بالینی

حالا تصور کنید که سایکوپاتی کسی مخفی و تحت‌بالینی باشد، یعنی رفتارهای تکانه‌ای یا میزان تعامل با او دیگران آنقدر نباشد که مانع فارغ‌التحصیلی او از دانشگاه یا عهده‌دار شدن سمت‌های حساسی مانند پزشک شدن، وکالت، قضاوت، تجارت، روانپزشک شدن یا مقام‌های سیاسی بالا بشود.

اینها آدم‌های بسیار خودمحور و بی‌عاطفه‌ای هستند که هوش بالا، مهارت‌های اجتماعی، زمینه خانوادگی یا دست حوادث ترتیبی می‌دهد که رشد کنند و به درجاتی از موفقیت برسند. به صورت کلی یک درصد افراد جامعه سایکوپات هستند. یعنی در آمریکا، به تنهایی ۳ میلیون سایکوپات زندگی می‌کنند، اما میزان سایکوپات‌های تحت‌بالینی بسیار بیشتر است و به ۵ تا ۱۵ درصد کل افراد جامعه می‌رسد. این یعنی اینکه تقریبا به ازای هر ۱۲ شخص در جامعه، یکی سایکوپات‌ تحت بالینی است.

سایکوپات‌ها چطور زندگی و کار اطرافیان خود را خراب می‌کنند؟

۱- آنها نخست سبک سنگین می‌کنند که یک شخص چقدر می‌تواند در راه رسیدن به نیازهایشان، سودمند باشد، آنها خود را به ابزارهایی برای تسلط بر دیگران مجهز می‌کنند و نقاط ضعف و مکانیسم‌های دفاعی دیگران را شناسایی می‌کنند.

۲- آنها افکار دیگران را دستکاری می‌کنند یا نوعی پیوند با آنها برقرار کنند و بعد از آنها مانند یک ابزار استفاده کنند. آنها را با پیام‌ها و سخن‌هایی که به دقت طراحی شده‌اند، تغذیه می‌کنند و می‌فریبند و در این حین، مدام از آنها بازخورد می‌گیرند.

۳- بعد از سودجویی، آنها طعمه‌های خود را رها می‌کنند و به صعود خود در مراتب قدرت ادامه می‌دهند. آنها در هنگام ملاقات با شما، یکدبی و شرم تصنعی خود را رو می‌کنند. به ندای قلب شما با دقت گوش می‌کنند و بعد آن را حساب‌شده بازتاب می‌دهند. پیامشان به صورت کلی این طور می‌نماید که آنها به هویت شما، علاقه دارند و درست مثل شما هستند.

آنها سعی می‌کنند تا می‌توانند افراد بیشتری را با خود همسو کنند. البته آنها را بر اساس سودی که می‌توانند برای آنها داشته باشند، ارزش‌گذاری می‌کنند. یکی ممکن است جایگاه مدیریت به دربخور برای سایکوپات داشته باشد، دیگری ممکن است اطلاعات یا مهارت فنی خاصی داشته باشد که سایکوپات را به او علاقه‌مند می‌سازد و شخص دیگر هم پول یا سخت‌افزار مورد نیاز او را تأمین می‌کند.

سایکوپات‌های باهوش و مخفی‌کار هستند. آنها بین همکاران اختلاف می‌اندازند، اطلاعات و شایعات کاذب می‌پراکنند تا تقلب‌ها و اقدامات خود را به حاشیه ببرند یا از آشکار شدن آنها پیشگیری کنند. آنها مردم را به دو دسته پیاده‌ها و بالادستان تقسیم می‌کنند. پیاده‌ها را می‌فریبند و حس اعتماد بالادستی‌ها را برمی‌انگیزند تا بعدا منجر به صعود آنها در مراتب قدرت شود.

چطور می‌توانیم سایکوپات‌ها را شناسایی کنیم؟

تا اینجای کار ممکن است یک سوال و نگرانی برای شما ایجاد شده باشد:

نکند من بی‌جهت برچسب سایکوپات را به شخصی بزنم.

باید بگوییم که به صورت شگفت‌انگیزی حوزه شناسایی سایکوپات‌ها جایی است که شما می‌توانید به غریزه خود اعتماد کنید! روانشناسان درمانده‌اند که واقعا چرا این طور است. پاسخ اصلی شاید این بوده است که این ویژگی و قدرت تشخیصی است که در سیر تکامل برای پرهیز، از شکارچی‌های درون‌گونه‌ای تکامل پیدا کرده است.

حتی در طی پژوهشی مشخص شده که همان حالات فیزیولویکی که یک طعمه در هنگام مواجهه با شکارچی پیدا می‌کند، یعنی حالات اتونومی مثل ضعف، افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، احساس دلشوره، دل ضعفه کردن و تهوع و …. در هنگام مواجهه با یک سایکوپات مفروض هم ناخودآگاه در آدم ایجاد می‌شود!

این نکته‌ای دور از انتظار است، اما در مقام عمل ما تجربه‌اش کرده‌ایم.

هیچ شده که با همکاری دوست شده باشیم که نخست در جهت جلب اعتماد شما برآمده باشد و تظاهر کرده باشد که دیدگاهی همسو با شما دارد و بعد شما متوجه شده باشید که ملاقات‌های مجدد با او حس شرم یا حتی تنفر شما از جایگاهتان و خودتان را برانگیخته باشد؟

پس ضمن توجه به توصیف‌هایی که از سایکوپات‌ها در بخش‌های قبلی این مقاله، برشمردیم، شناسایی آنها تا حدی وجه غریزی هم می‌توند داشته باشد.

 برخورد با «سایکوپات‌»ها؛ افراد جامعه ستیز و سمی

چطور با سایکوپات‌ها برخورد کنیم؟

۱- مهم‌ترین توصیه: از آنها تا جایی که می‌توانید دوری گزینید!

تقریبا همه کارشناس‌ها بر این عقیده توافق دارند که باید از جامعه‌ستیزها دوری کرد. شرکت‌ها باید سعی کنند با مصاحبه‌های دقیق، افرادی را که احتمال سایکوپاتی تحت بالینی در آنها وجود دارد، استخدام نکنند. توجه کنید که سایکوپات‌ها خیلی راحت در روزومه‌های خود دروغگویی می‌کنند، پس باید ترتیب یک مصاحبه منعطف را بدهید، طوری که سایکوپات‌ها عرصه بروز برخی از نشانه‌های خود را بدهند.

حالا ممکن است تصور کنید که آدم دنیادیده‌ای هستید که از روانشناسی و مدیریت شخصیت‌های دشوار برمی‌آیید. باید بگوییم که سایکوپات‌ها معمولا تجارب قبلی دارند و مهارت‌شان از شما بیشتر است. وارد این بازی خطرناک نشوید. بر وسوسه درونی خود غلبه کنید و تصور نکنید که با هوش بالای خود می‌توانید آنها را تحلیل روانی کنید و شکست‌شان بدهید.

این کارها ضمن اینکه باعث می‌شوند سطح شما ناخواسته به اندازه سطح آنها پایین بیاید، باعث می‌شوند که شما از اهداف مهم خود فاصله بگیرید.

۲- قبول کنید که برخی از افراد در حکم یک فاجعه هستند

ممکن است تصور کنید که همه افراد جنبه‌های خوبی هم در درونشان دارند و هر فردی را می‌توان اصلاح کرد. اما به عنوان یک قانون در برخورد با سایکوپات‌ها باید قبول کنید که نمی‌توانید آنها را تغییر بدهید.

پس روی کار خودتان تمرکز کنی، آسیب‌پذیری‌های خود را شناسایی کنید و آنها را پوشش بدهید، چون دیر یا زود سایکوپات‌ها آنها را شناسایی می‌کنند. به حساب خود برسید، قبل از اینکه ساکوپات‌ها به جساب شما برسند.

۳- به اعمال اهمیت بدهید و نه واژه‌ها

در برخورد با سایکوپات‌ها به پوزش‌خواهی‌ها، دلیل‌تراشی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها آنها توجه نکنید و فقط عملکرد آنها را ارزیابی کنید.

۴- روابط میان‌ فردی و شهرت خود را بنا کنید

به طور که گفتیم سایکوپات‌ها سعی می‌کنند با پخش کردن اطلاعات کاذب و دروغ گفتن افرادی را که سد راه آنها قرار می‌گیرند، از میان بردارند و بر روابط میان فردی مثبت دیگران سایه بیندازند. پس سعی کنید چنان اشتهار خوبی از نظر کارهای مثبت بسازید و آنچنان روابط مستحکمی با دوستان و همکاران قابل اعتماد خود بنا کنید که این ترفند آنها نقض بر آب شود.

۵- توافق برد- برد

سایکوپات‌ها بسیار مصر به برد هستند. گاهی لازم می‌شود که به جای پیشگیری از سود بردن آنها و تقابل با آنها، یک سناریوی برد- برد را به آنها پیشنهاد کنید. جالا جالب است که در تقابل با سایکوپات‌ها، افرادی هم هستند که دچار سندرم ویلیامز هستند، اینها بی‌جهت به همه عشق می‌ورزند و اعتماد می‌کنند.

این اعتماد آنها در حد بیمارگونه است، طوری که هراس اجتماعی طبیعی که هر فردی باید برای اجتناب از شخصیت‌های منفی داشته باشد، در آنها راه ندارد. به نظر می‌رسد این مشکل به خاطر آزاد شدن نابجای هورمون اکسی توسین باشد.


منبع: برترینها