اعدام خانواده رومانوف

فرادید| ۱۷ جولای در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۲۱- واگذاری فلوریدا به ایالات متحده

اسپانیا، فلوریدا را به آمریکا واگذار کرد.
اسپانیا در سال ۱۸۱۹فلوریدا را از آمریکا خریده بود.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۱۸- اعدام خانواده رومانوف

تزار روسیه “نیکلای دوم” و خانواده‌اش
به دست بلشویکها اعدام شدند.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۴۴- فاجعه بندر شیکاگو

در انفجار کشتی حامل مهمات نظامی در بندر
شیکاگو، ۳۲۰ نفر کشته شدند که دو-سوم آن‌ها سیاه‌پوست بودند.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۵- آغاز کنفرانس پوتسدام

وینستون چرچیل، هری ترومن و جوزف استالین برای تصمیم‌گیری
درباره آینده آلمان شکست‌خورده، در شهر “پوتسدام” دیدار کردند.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۵۵- افتتاح “دیزنی لند”

پارک تفریحی دیزنی لند در ایالت کالیفرنیا
افتتاح شد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۷۴- انفجار در برج لندن

بر اثر انفجاری در برج لندن، یک نفر کشته و ۴۱
نفر زخمی شدند.

امروز در تاریخ

۷٫ ۱۹۷۵- روبرویی فضاپیمای روسیه و آمریکا

فضاپیمای “Apollo 18” آمریکا و “Soyuz 19” شوروی از کنار هم عبور کردند. این اولین برخورد
فضاپیماهای دو کشور در مدار بود.

امروز در تاریخ

ترجمه: وبسایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تشکیل نیروی قزلباش

تکیه‌گاه عمده صفویه، قبایل چادرنشین ترک بودند که در آغاز از هفت قبیله تشکیل می‌شدند و عبارت بودند از: شاملو، روملو، استاجلو، تکه‌لو، افشار، قاجار و ذوالقدر. این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند

تشکیل نیروی قزلباش

به گزارش دنیای اقتصاد، تکیه‌گاه عمده صفویه، قبایل چادرنشین ترک بودند که در آغاز از هفت قبیله تشکیل می‌شدند و عبارت بودند از: شاملو، روملو، استاجلو، تکه‌لو، افشار، قاجار و ذوالقدر. این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.

قزل در زبان ترکی به معنای زرین و سرخ و باش به معنای سر است و وجه تسمیه آن به کلاه سرخی برمی‌گردد که این گروه بر سر می‌گذاشتند و آنها را متمایز می‌کرد. پراکندگی جغرافیایی قبایل ترک نشین‌نشان از وسعت نفوذ طریقت صفویه دارد.

از این میان طایفه ذوالقدر ساکن دیاربکر بودند. طایفه افشار نیز از ترکستان به آذربایجان آمده بودند. گروهی از تاریخ‌نگاران قزلباش را متشکل از ۹ قبیله می‌دانند و رساق و صوفیان قره‌باغ را هم جزو پیروان ترک صفویه محسوب می‌کنند و تشکیل نیروی قزلباش را به دوره خواجه علی نسبت می‌دهند اما کلاه سرخ یا تاج سرخ را نخستین‌بار سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل رواج داد.
 
«اساس تاج قزلباش کلاه نمدین بود که به نوک بلند قطور سرخ می‌پیوست و این قسمت از کلاه به عدد ۱۲ امام ۱۲ چین کوچک یا ۱۲ ترک داشت. اطراف کلاه سرخ، دستاری سپید یا سبز از ابریشم یا پشم می‌پیچیدند که آن را به‌صورت عمامه‌ای بزرگ جلوه می‌داد و نوک سرخ بزرگ و ۱۲ ترک کلاه از آن بیرون می‌ماند.»

استفاده از کلاه متحدالشکل نوعی همدلی بین پیروان طریقت صفویه ایجاد کرد. ابتدا تنها علاقه‌مندان خاص از آن استفاده می‌کردند اما بعدها به شاخص شناسایی پیروان تبدیل شد. این نام یعنی قزلباش که نخست به‌عنوان استهزا و از طرف ترکان عثمانی رواج یافت، عمومیت پیدا کرد.  «آن کلاه پس از مرگ حیدر ۱۴۸۸م/ ۸۹۳ق از رواج افتاد ولی باز به تاکید شاه اسماعیل به تاکید تمام متداول شد… در زمان شاه طهماسب اندک اندک استعمال این کلاه متروک شد. در قرن هفدهم میلادی (یازدهم قمری) فقط استعمال آن منحصر به صوفیانی شد که به خاندان سلطنت اخلاص کامل داشتند.»
 
در سفرنامه آدام اولئاریوس درخصوص انتخاب رنگ قرمز برای کلاه صفویان می‌خوانیم: «ایرانی‌ها برای علی (ع) مقامی بالاتر از شاه قائل هستند و معتقدند که تاج سلطنت شایسته سر اوست.

چون رنگ طلایی و قرمز از رنگ‌هایی است که در تاج سلاطین به کار می‌روند، رنگ قرمز را برگزیدند و دراویش و صوفیان این کلاه را بر سر می‌گذارند و به همین جهت آن را تاج می‌نامند.» قزلباش‌ها لباس‌ها و خصوصیات خاص خود را داشتند که به وسیله آن از دیگر افراد جامعه متمایز می‌شدند. این خصوصیات علاوه بر خصوصیات ظاهری، ویژگی‌های مشترک معنوی نیز داشتند.

علاوه بر این بخشی از موی خویش را مانند کاکل بر سرشان می‌گذاشتند و باقی سر را می‌تراشیدند. قزلباشان جزو شیعیان متعصب و جنگجو محسوب می‌شدند. اینان شیخ صفوی را قائد روحانی خویش می‌دانستند و خود را مرید، تابع و صوفی می‌شمردند. این گروه مانند صوفیان رفتار می‌کردند.
 
«زندگی را به ریاضت می‌گذراندند. روز با سکوت آغاز می‌شد و قبل از طلوع فجر تا برآمدن آفتاب مطلقا تکلم نمی‌کردند… اغلب بلغور می‌خوردند و روزه نیز بسیار می‌گرفتند. ۱۰ روز آخر ماه رمضان و ۱۰ روز ابتدای ذی‌حجه را در خلوت و انزوا به سر می‌بردند و چندان روزه نگاه می‌داشتند و به ریاضت‌های سخت تن می‌دادند تا اینکه به مرحله بی‌خودی کامل می‌رسیدند.»

این روش و سیره که بخشی از چهره پیروان صفویه را قبل از دستیابی به حکومت نشان می‌دهد، بعدها در زمانی که قزلباشان به سپاه به کار گمارده شدند، جلوه دیگری نیز یافت؛ به شکلی که در متون تاریخی آن دوران به چشم می‌خورد، قزلباشان هنگام جنگ برای صفویه از حمل سلاح امتناع می‌کردند و اغلب با سینه‌های برهنه به میدان جنگ می‌رفتند. فداکاری‌ها و جانفشانی‌های این چنین نشان از اعتقاد قلبی و تسلیم محض جنگجویان نسبت به مرشد کامل دارد. 

«شعار جنگی پیروان صفویه نیز همانند اصل و نسبشان به ترکی بود. آنها هنگام جنگ می‌گفتند قربان اولدوغوم (یا صدقه‌الدوغوم) پیروم، مرشدوم.» در واقع قزلباش نقش سپاه فئودالی طریقت صفویه را بازی می‌کرد که با دستیابی زعمای قوم به سلطنت، کارکرد سلطنتی یافت و به‌عنوان گارد شاهی مورد استفاده قرار گرفت.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

روزی که فناوری هواپیما پیشرفت کرد

۶۳ سال پیش در چنین روزی اولین پرواز بوئینگ ۸۰-۳۶۷، نمونه اولیه سری‌های بوئینگ ۷۰۷ و سی-۱۳۵ انجام شد.

روزی که فناوری هواپیما پیشرفت کرد

نخستین پرواز Dash-80کمتر از دو سال بعد از شروع پروژه، در سال ۱۹۵۴ صورت
گرفت. هزینه ۱۶ میلیون دلاری برای بوئینگ که در آن زمان هیچ مشتری متعهدی
نداشت، ریسک بسیار بزرگی بود. تنها یک نمونه از آن ساخته شد و در حال حاضر
در نمایشگاهی در ویرجینیا در معرض نمایش عموم است. 

 به گزارش دنیای اقتصاد، ۶۳ سال پیش در چنین روزی اولین پرواز بوئینگ ۸۰-۳۶۷، نمونه اولیه سری‌های بوئینگ ۷۰۷ و سی-۱۳۵ انجام شد. 

بوئینگ ۸۰-۳۶۷ که با نام Dash-80 شناخته می‌شود، یک مدل هواپیمای آمریکایی چهار موتوره بود که بوئینگ برای نشان دادن مزایای موتور جت برای هوانوردی تجاری ساخت. مبنایی که برای طراحی تانکر کی.سی-۱۳۵ و هواپیمای مسافربری ۷۰۷ به کار گرفته شد.

نخستین پرواز Dash-80کمتر از دو سال بعد از شروع پروژه، در سال ۱۹۵۴ صورت گرفت. هزینه ۱۶ میلیون دلاری برای بوئینگ که در آن زمان هیچ مشتری متعهدی نداشت، ریسک بسیار بزرگی بود. تنها یک نمونه از آن ساخته شد و در حال حاضر در نمایشگاهی در ویرجینیا در معرض نمایش عموم است.
 
طراحی
در اواخر دهه ۱۹۴۰ دو اتفاق، بوئینگ را به ساخت جت مسافربری ترغیب کرد. نخستین پرواز استارتوجت بی-۴۷ در ۱۹۴۷ و نخستین پرواز اولین جت مسافربری در ۱۹۴۹٫ رئیس بوئینگ، بیل آلن، در تابستان ۱۹۵۰ یک نمایندگی در انگلستان باز کرد. بوئینگ فکر می‌کرد بال شیب‌دار و غلاف موتور را که به‌عنوان فناوری‌ کلیدی برای بهبود جت مسافربری‌اش ساخته، در کنترل دارد.

در ۱۹۵۰ بوئینگ موقتا یک سند مشخصات برای هواپیمای جت درست کرد و آن را مدل سی۶۰-۴۷۳ نامید. این اتفاق برای خطوط هواپیمایی قابل اعتماد نبود چون هیچ تجربه‌ای در حمل‌ونقل با جت نداشتند. بوئینگ تجربه فروش به ارتش را داشت اما این موفقیت را در هواپیمای مسافربری مدرن به دست نیاورده بود.

این بازار تحت سلطه داگلاس بود که در تامین نیازهای شرکت‌های هواپیمایی با اصلاح و توسعه دامنه هواپیماهای ملخی‌اش استاد بود و در سال ۱۹۵۰، دی.سی-۷ را که در دست تولید بود، معامله می‌کرد.
 
بوئینگ تصمیم گرفت تنها راه موجود برای غلبه بر بی‌اعتمادی خطوط هواپیمایی به جت را انتخاب کند؛ اینکه هواپیمای تکمیل شده را نشان‌شان بدهد. به‌عنوان اولین نسل جدید جت‌های مسافربری، بوئینگ خواست شماره مدل هواپیما تفاوت محسوسی با مدل‌‌های پیشین ملخی داشته باشد.

سری‌های ۴۰۰، ۵۰۰ و ۶۰۰ پیش از این برای موشک‌ها و محصولات دیگر استفاده شده بودند، بنابراین بوئینگ تصمیم گرفت جت‌هایش از سری ۷۰۰ و اولین آن ۷۰۷ باشد. بوئینگ تحولات مدل ۳۶۷ از جمله بال متحرک و موتورهای کمکی را بررسی کرد و تصمیم گرفت ۸۰-۳۶۷ را بسازد که کمی از کی.سی-۹۷ به جز قطر بدنه بالا (و امکان ساخت قسمت‌هایی از بدنه با ابزار موجود) را حفظ کرده بود. اگرچه این طرح در میان مردم به‌عنوان مدل ۷۰۷ معرفی شد، نمونه اولیه درون خود بوئینگ به‌عنوان دش۸۰ یا ۸۰- شناخته می‌شد.
 
بدنه ۸۰- به اندازه کافی پهن بود که صندلی‌های پنج نفره را در خود جای بدهد؛ دو صندلی در یک سمت راهرو و سه تا طرف دیگر. قطر بدنه برای کی.سی-۱۳۵ از ۳٫۳۵ متر به ۳٫۶۶ رسید و بوئینگ امیدوار بود که بتواند بدنه ۷۰۷ را با همین عرض بسازد.

زمانی که بوئینگ متعهد به تولید شد، مدیر عامل شرکت هواپیمایی آمریکایی گفت تنها به شرطی حاضر به خرید بوئینگ است که یک اینچ عریض‌تر از جت مسافربری دی.سی-۸ داگلاس باشد. بنابراین تصمیم گرفته شد مدل جدیدی از ۷۰۷ با قطر بدنه ۷۶/ ۳ طراحی شود. از آنجا که ۸۰- تا حد زیادی با دست و با ابزار تولید بسیار کم ساخته شده بود، این تصمیم نتوانست تاخیر چندانی در معرفی این محصول ایجاد کند.

تاریخچه عملیاتی
اوایل ۱۹۵۲ طراحی کامل شد و در ماه آوریل هیات‌مدیره بوئینگ این برنامه را تایید کرد. ساخت ۸۰- در نوامبر در بخش رنتون کارخانه بوئینگ آغاز شد. به‌عنوان نمونه اولیه هیچ گواهینامه یا خط تولیدی وجود نداشت و اکثر قطعات سفارشی ساخته شده بودند. هواپیما در کابین هواپیمایی جا نمی‌شد؛ در نتیجه دیواری با تخته سه‌لا دستگاه‌های کنترل هواپیما برای پرواز آزمایشی را در خود جای داده بود.

دش۸۰ در ۱۵ ماه می ‌سال ۱۹۵۴، دو سال پس از تصویب پروژه و ۱۸ ماه بعد از آغاز ساخت آن به بازار عرضه شد. بوئینگ از دش۸۰ برای پروازهای نمایشی برای مدیران هواپیمایی و صنایع دیگر استفاده می‌کرد. این کار توجهات را روی این سوال متمرکز کرد که کابین جت مسافربری چه شکلی است. بوئینگ برای آنکه حرکت تازه‌ای بکند، یک طراح صنعتی خبره استخدام کرد تا یک کابین به خوبی خود هواپیما بسازد.
 
هواپیمای آزمایشی
پس از عرضه اولین سری تولید ۷۰۷ در ۱۹۵۷، دش۸۰ به یک هواپیمای آزمایشی متداول تبدیل شد و بوئینگ از آن برای آزمایش انواع تکنولوژی‌ها و سیستم‌های جدید استفاده می‌کرد. یکی از مهم‌ترین کارها در اواخر دهه ۱۹۵۰ آزمایش سیستم جدید ۷۲۷، از جمله جای‌گیری مناسب موتور پنجم در بدنه عقب بود.

آزمایش‌های دیگری هم انجام می‌شد؛ از جمله آزمایش اَشکال مختلف سوخت هواپیما و تعدادی از دستگاه‌های بالابر مانند دریچه‌ بال که هوای فشرده در آن به طرف دریچه بال هدایت می‌شود تا هنگام فرود و نشستن، بیشتر بلند شود.
 
آخرین پرواز
پس از دو هزار و ۳۵۰ ساعت و هزار و ۶۹۱ پرواز، این هواپیما در سال ۱۹۶۹ از رده خارج و در انبار گذاشته شد. در ماه مه‌۱۹۷۲، بوئینگ ۸۰-۳۶۷ را به موزه هوا و فضای اسمیت‌سونیان اهدا کرد که به‌عنوان یکی از ۱۲ هواپیمای بااهمیت در تمام طول تاریخ برگزیده شد. تا ۱۸ سال پس از آن، در مرکز تعمیر و نگهداری هوافضای AMARG در نزدیکی توسان آریزونا نگهداری می‌شد؛ تا وقتی که بوئینگ در سال ۱۹۹۰ اقدام به بازسازی و تعمیر آن کرد.

آخرین پرواز دش۸۰ به فرودگاه بین‌المللی دالاس در نزدیکی واشنگتن دی‌سی در تاریخ ۲۷ آگوست ۲۰۰۳ انجام شد. آن را دوباره به رنگ اصلی‌ و مشخصه بوئینگ یعنی زرد و قهوه‌ای درآوردند و برای نمایش در یکی از مراکز موزه ملی هوا فضای اسمیت‌سونیان در مجاورت فرودگاه دالاس گذاشتند.

بوئینگ
بوئینگ یک شرکت چندملیتی آمریکایی است که هواپیما، روتور، راکت و ماهواره طراحی، تولید و عرضه می‌کند. این شرکت همچنین خدمات لیزینگ و پشتیبانی محصولات را فراهم می‌کند. بوئینگ یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان هواپیما در جهان و بزرگ‌ترین صادرکننده در ایالات‌متحده است. دفتر مرکزی آن در شیکاگو قرار دارد و توسط دنیس میلنبرگ اداره می‌شود.

بوئینگ به پنج بخش اصلی تقسیم شده: هواپیماهای تجاری بوئینگ(BCA)، بوئینگ دفاع، فضا و امنیت (BDS)، مهندسی، ساخت و تکنولوژی، بوئینگ مرکزی و گروه خدمات اشتراکی بوئینگ. در سال ۲۰۱۶ بوئینگ ۶/ ۹۴ بیلیون فروش ثبت کرد و در رتبه ۲۴ مجله فورچون قرار گرفت. بخش فروش هواپیماهای بوئینگ بیش از ۹۰ کشور را پوشش می‌دهد. این شرکت جامع‌ترین آموزش‌های هوایی را در هر دو زمینه تعمیر و نگهداری و خدمه پرواز ارائه می‌دهد.
 
تاریخچه بوئینگ
برادران رایت پروازهای نمایشی را که به آن سیرک پرواز هم می‌گفتند، باب کردند. حرکات نمایشی که مهارت خلبان و قدرت هواپیما را نشان می‌داد. در ۱۹۱۴ ویلیام بوئینگ اولین پروازش را در یکی از همین برنامه‌ها تجربه کرد و اواخر همان سال یک آشیانه هواپیما در سیاتل ساخت.

در جولای ۱۹۱۶ ویلیام بوئینگ شرکت محصولات هوایی پاسیفیک را تاسیس کرد که یک سال بعد به شرکت هواپیمایی بوئینگ تغییر نام داد. در ماه نوامبر اولین هواپیمای این شرکت با مدل سی اولین پروازش را تجربه کرد.

در ۱۹۱۷ زمانی که آمریکا وارد جنگ‌جهانی اول شد، بوئینگ مدل سی را اصلاح کرد تا نیروی دریایی ایالات‌متحده بتواند با ارتش در ارتباط باشد؛ کاری که هنوز هم ادامه دارد. اولین پروژه‌های بوئینگ بر استفاده کاربردی تمرکز داشت؛ در سال ۱۹۱۹ اولین تمرکز تجاری بوئینگ بر رساندن نامه‌ها از سیاتل به کانادا تا هشت سال آینده بود.

در ۱۹۲۷ مدل ای-۴۰ به‌طور اختصاصی برای ارسال نامه‌ بین شیکاگو و سانفرانسیسکو طراحی شد. برای توسعه تجارت پست هوایی، حمل‌ونقل هوایی بوئینگ تاسیس شد. پس از فراگیری یکسری موارد، ادغام‌ها و تصویب قانون پست هوایی در ۱۹۳۴، شرکت هواپیمایی بوئینگ تولد تازه‌ای به خطوط هوایی آمریکا بخشید.
 
در ۱۹۳۷ هواپیمای مسافربری بوئینگ ۳۰۷ ساخته شد که در زمان خود انقلابی در عرصه هواپیماهای تجاری به پا کرد. خلبان‌ها و مهندسان سراسر دنیا بخش اعظم دهه ۱۹۲۰ را صرف از میان برداشتن محدودیت‌های فیزیکی و دوام هواپیما می‌کردند.

سرویس هوایی ارتش ایالات‌متحده نخستین ناو هواپیمابر جهان را در سال ۱۹۲۴ تکمیل کرد؛ چارلز لیندبرگ اولین پرواز بدون توقف بر فراز اقیانوس‌اطلس را در ۱۹۲۷ انجام داد و در ۱۹۳۰ چارلز کینگزفورد اسمیت و چارلز اولم نخستین خلبانانی بودند که مسیرشان از هر دو نیمکره شمالی و جنوبی گذشت. املیا ارهارت هم نخستین زنی بود که پرواز انفرادی بر فراز اقیانوس اطلس را در ۱۹۳۲ تجربه کرد.

در طول دهه ۱۹۲۰ بوئینگ طبق قراردادی که با ارتش آمریکا داشت، در حال ساخت مدل‌های مختلف هواپیما، از جمله هواپیماهای جنگی و باربری، بود. در همان زمان دانشمندان و مهندسان در آلمان و بریتانیا تحقیق برای نوآوری در پرواز را آغاز کرده بودند: موتور جت، که در دهه ۱۹۵۰ استاندارد شد.
 
بوئینگ ۷۰۷، اولین موفقیت تجاری
بوئینگ ۷۰۷ یک هواپیمای باریک با اندازه‌ای متوسط و چهار موتوره است که بین سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۹ ساخته شد. به‌عنوان اولین هواپیمای جت بوئینگ، ۷۰۷ بال شیب‌دار و غلاف موتور داشت. اگرچه اولین هواپیمای مسافربری نبود که استفاده می‌شد، اما نخستین هواپیمایی بود که از نظر تجاری موفق شده بود.

۷۰۷ برای پروازهای داخلی، بین قاره‌ای، بین اقیانوسی و کاربرد نظامی استفاده می‌شد. در دهه بعد مدل‌های بوئینگ ۷۲۷، ۷۳۷ و ۷۴۷ یکی پس از دیگری به بازار حمل‌ونقل هوایی عرضه شدند. پس از آن بوئینگ در ساخت موشک و سفینه فضایی نیز بسیار خوب عمل کرد.


منبع: فرادید

کشته شدن پسر جان افکندی

فرادید| شانزده جولای در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۹۳۵- اولین “پارکینگ مترها”

اولین پارکومترهای دنیا در شهر اوکلاهاما نصب
شدند.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۵- آزمایش اولین بمب هسته‌ای

ارتش آمریکا اولین بمب هسته‌ای را با موفقیت در
صحرای نیومکزیکو آزمایش کرد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۵۱- انتشار رمان “ناتور دشت”

رمان معروف “جروم دیوید سالینجر” در
این روز منتشر شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۵۷- ثبت رکورد پرواز

خلبان نیروی دریایی “جان گلن جونیور”
در عرض ۳ ساعت و ۲۳ دقیقه از لس‌آنجلس به نیویورک پرواز کرد و رکورد جدیدی ثبت شد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۹- پرتاب آپولو ۱۱ به فضا

آپولو ۱۱ با حضور فرمانده “نیل
آرمسترانگ”، “مایکل کالینز” و “ادوین آلدرین” از مرکز
فضایی کندی به فضا پرتاب شد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۷۹- پنجمین رئیس‌جمهور عراق

پس از استعفای رئیس‌جمهور بیمار عراق “احمد
حسن البکر”، صدام حسین به ریاست جمهوری رسید.

امروز در تاریخ

۷٫ ۱۹۹۵- شروع به کار وب‌سایت
“آمازون”

آمازون کسب‌وکار خود را به‌عنوان یک کتاب‌فروشی
آنلاین آغاز کرد.

امروز در تاریخ

۸٫ ۱۹۹۹- کشته شدن پسر جان افکندی

هواپیمای تک موتوره “جان افکندی
جونیور” و همسرش “کارولین” در اقیانوس اطلس سقوط کرد و هر دو در
این سانحه جان باختند.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

چرا کارخانه‌های ایرانی در زمان قاجار ناکام شدند؟

جامعه ایران در دوره قاجار در مسیر یک تعامل و پیوند گسترده تاریخی با دیگر کشورها به ویژه جامعه‌های اروپایی جای گرفت. آقا محمد خان، بنیان‌گذار سلطنت قاجار، کشور را در حالت جنگی برای برادرزاده‌اش فتحعلی شاه به ارث گذاشت.

جریانی فکری از این‌پس با دغدغه پیشرفت و ترقی در ایران شکل گرفت. کنش‌هایی برای دست‌یابی به آموزش‌های نوین، بخشی از کوشش‌ها در این زمینه به شمار می‌آمد. توجه به علوم مدرن، یکی از پیامدهای برخورد ایرانیان با جامعه‌های غربی به شمار می‌آمد.

به گزارش شهروند، دکتر سولماز قلی زاده مهدی خان محله، تاریخ‌پژوه و مدرس دانشگاه: جامعه ایران در دوره قاجار در مسیر یک تعامل و پیوند گسترده تاریخی با دیگر کشورها به ویژه جامعه‌های اروپایی جای گرفت. آقا محمد خان، بنیان‌گذار سلطنت قاجار، کشور را در حالت جنگی برای برادرزاده‌اش فتحعلی شاه به ارث گذاشت.
 
ایرانیان در روزگار وی در اوایل سده نوزدهم میلادی در دو رویارویی نظامی از روسیه تزاری شکست خوردند. واگذاری سرزمین‌های ایرانی در قفقاز و آسیای مرکزی به همسایه پیروز جنگ به عنوان غنیمت جنگی، احساس سرخوردگی را در جامعه ایران در پی آورد.
 
جریانی فکری از این‌پس با دغدغه پیشرفت و ترقی در ایران شکل گرفت. کنش‌هایی برای دست‌یابی به آموزش‌های نوین، بخشی از کوشش‌ها در این زمینه به شمار می‌آمد. توجه به علوم مدرن، یکی از پیامدهای برخورد ایرانیان با جامعه‌های غربی به شمار می‌آمد.
 
صنعتی‌شدن اروپا در پیوندی تنگاتنگ با نهضت علمی انجام گرفت، از این‌رو در ایران نیز اندکی پس از پرداختن به علوم نوین، صنایع جدید تولید برآمدند. انقلاب صنعتی اروپا و تمدن بورژوازی افزون بر رویه استعماری، در زمینه‌های دانش و فناوری دستاوردهایی بسیار همراه آورد. این تمدن به پیشرفت‌های گسترده در زمینه‌های گوناگون علمی در اروپای سده هجدهم وابسته بود.
 
کشف واکسن آبله به دست ادوارد جنر، کشفیات ژوزف لاگرانژ در زمینه‌های ریاضی و نجوم، همچنین آزمایش‌های جیمز وات در تکمیل ماشین بخار و کوشش‌های لاوازیه در دانش شیمی، تاثیری ژرف در شکل‌گیری انقلاب صنعتی اروپا و پیدایش صنایع و کارخانه‌های جدید داشت.
 
این دستاوردها، به‌کارانداختن نیروی بخار، توسعه صنایع پارچه‌بافی، بنیان‌گذاری کارخانجات ذوب آهن، استخراج زغال سنگ و تکمیل و گسترش وسایل نقلیه را در پی آورد؛ همه این‌ها سرانجام به پیدایش صنایع جدید و پیشرفت صنعتی اروپا انجامید. تلاش‌های علمی، دستاوردهایی چون استخراج فلزات، تولید فولاد و دیگر آلیاژها را افزایش داد. با توسعه شبکه راه‌آهن، ارتباط میان کشورها و یافتن بازار برای تولیدات صنعتی آسان شد.
 
دستاوردهای بشری در گذر تاریخ، پیوند دوسویه میان آموزش و پیشرفت را بیانگرند؛ بدین‌ترتیب که دانشمندان علوم مدرن به رواج صنایع یاری می‌رسانند و نیاز کارخانه‌ها به نیروی متخصص و کارآمد نیز موجب افزایش تقاضا برای  آموزش نیروی جوان می‌شود.
 

چرا کارخانه‌های ایرانی در زمان قاجار ناکام شدند؟

 
نخستین کوشش‌ها، تربیت نیروی کارآمد برای ترقی
نویسندگان ایرانی در دوره قاجار همواره به پیوند مستقیم آموزش با پیشرفت توجه می‌کردند. روزنامه حبل‌المتین در سال ١٣١٩ قمری در این‌باره نوشته است «رفع احتیاجات ملت جز به ذریعه تجارت ممکن نیست و تجارت قائم نمی‌شود مگر به صنایع مملکت و صنایع و کارخانجات مملکت نیز منوط است به تعلیم علوم مختلفه. بهترین وسیله ترقی ایران در تجارت و صناعت و فلاحت تعلیم علوم مختلفه است». گفتمان اصلاحی در ایران بدین‌ترتیب در شرایط پاسخ‌گو نبودن صنایع سنتی ایران به نیازهای روزافزون جامعه، نبود کارخانه‌های جدید، بی‌بهره‌ماندن ذخیره‌های زیرزمینی، واپس‌ماندگی کشور در تجهیزات نظامی که به شکست‌های ایران در جنگ با روسیه انجامید و آشنایی ایرانیان با تمدن جدید اروپا در جریان مسافرت‌های آموزشی، دیپلماتیک و تجاری شکل گرفت.
 
ایرانیان تجددخواه، نخستین گام‌های اصلاحات را در زمان ولایت‌عهدی عباس میرزا برداشتند. اندیشه دستیابی به ترقی از همان دوره ذهن مصلحان ایرانی را به خود کشاند و سرانجام در جنبه اقتصادی، به پایه‌گذاری کارگاه‌ها و کارخانه‌های گوناگون در کشور انجامید؛ پدیده‌ای که پیامدها و دستاوردهای گوناگون سیاسی و اجتماعی را نیز به همراه آورد. دولت ایران در زمان عباس میرزا، به سال ١٢٢۶ قمری برای نخستین بار دو دانشجو به نام‌های محمدکاظم برای تحصیل در رشته نقاشی و میرزا حاجی بابا افشار برای فراگیری دانش‌های نوین پزشکی به اروپا فرستاد. دومین گروه دانشجویان ایرانی در سال ١٢٣٠ قمری به لندن رفتند. عباس میرزا همچنین تعدادی کارآموز به روسیه فرستاد.
 
انتشار روزنامه، ترجمه کتاب‌های علمی و پایه‌گذاری کارخانه توپ و تفنگ‌سازی در تبریز، برآیند بعدی اصلاحات، در پی این کوشش‌های آموزشی بود. همزمان با فرستادن دانشجو به اروپا چند کارگاه تولیدی در ایران راه‌اندازی شد.
 
این واحدهای کوچک تولیدی، به متخصص نیاز داشتند، دولت از این‌رو در کنار دانشجویان رشته‌های علمی، چندین کارآموز نیز برای فراگیری روش‌های نوین تولیدی و فنی به اروپا فرستاد. این کوشش‌ها، پس از درگذشت عباس میرزا، در دوران حکومت پسرش محمد شاه نیز تداوم یافت. دولت دو گروه دانشجو را به اروپا فرستاد که در میان آن‌ها فردی به نام محمدرضا برای آموختن باسمه (چاپ)، چیت‌سازی و صنعت قند و شکر برگزیده شده بود. آموزش نوین با بنیان‌گذاری دارالفنون در ایران رسمیت یافت.
 
این نهاد آموزشی، پایه پیدایش دیگر مدرسه‌های متوسطه در ایران شد. مهندسی، معدن‌شناسی، طب، علوم نظامی و داروسازی، رشته‌های علمی دارالفنون را دربرمی‌گرفتند. معدن‌شناسی پیوندی مستقیم با توسعه و استخراج معادن داشت و می‌توانست به گسترش کارخانه‌ها و تامین مواد خام آن‌ها یاری رساند.
 
نیاز به نیروی متخصص برای راه‌اندازی و مدیریت کارخانه‌ها و مراکز تولیدی دولت ایران را برآن داشت دانشجویانی بسیار برای فراگیری دانش‌ها در کلیدسازی، باسمه، چیت‌سازی، قندوشکرسازی، ابریشم‌بافی، حریربافی، چینی‌سازی، صحافی، کاغذسازی، چدن‌ریزی، صحافی، کاغذسازی، قالب‌گیری، دباغی، ماهوت‌بافی، تلمبه‌سازی و شیشه‌سازی به اروپا بفرستد. کارگاه‌های کوچک تولیدی نیز در دارالفنون افزون بر تدریس دانش‌های جدید شکل گرفت که محصولاتی گوناگون تولید می‌کردند؛ کارخانه بلورسازی و کاغذسازی از آن‌دست بود که هرچند محصولات‌شان اندک بود اما کیفیت آن‌ها مناسب بود و حتی برای فروش آن‌ها در روزنامه «دولت علیه ایران» تبلیغ می‌شد.
 
در یکی از این تبلیغات چنین آمده است «با همین کارخانه بلورسازی ایرانی که به جهت امتحان ساخته شده است بلورهای خوب و مرغوب به انواع و اقسام مختلفه ساخته می‌شود، به قسمی که مردم همین بلورها را خریده و به کار می‌برند. کاغذگرخانه نیز همه روزه مشغول ساختن کاغذهای تحریر و غیر تحریر می‌باشد، به طوری که اکثر کاغذهای عطاری تهران از کارخانه داده می‌شود و کاغذ تحریرش بسیار خوش‌خمیر و خوش‌قلم است که اکثر محررین از روی میل طالب آن هستند».

دانش‌آموختگان دارالفنون و دانش‌آموختگانِ بازگشته از اروپا بدین‌ترتیب با تولید نمونه‌هایی از محصولات صنعتی گامی سودمند در بنیان‌گذاری و راه‌اندازی کارگاه‌های مدرن تولیدی در کشور برداشتند؛ با رونق صنایع و تولیدات شیمیایی در پاره‌ای منطقه‌های کشور کارخانه‌هایی برپا شد که بیش‌تر آن‌ها به ماشین‌آلات خارجی مجهز بودند.
 
شاهان قاجار نیز توجهی ویژه به این کارخانه‌ها و هزینه‌های آن‌ها داشته، از آنجاها بازدید می‌کردند. آن‌ها همچنین کسانی را برای بازدید و ارایه گزارش مامور می‌کردند. این کارخانه‌های نوبنیاد به متخصصان نیاز داشتند.

دولت برای برآوردن نیاز آن‌ها شمار دانشجویان فرستاده‌شده به اروپا را افزایش داد، همچنین کارشناسانی از اروپا به‌کارگرفت. آشنایی ایرانیان با علوم مدرن دگرگونی چشم‌گیر در صنایع کشور پدید آورد.

راه‌اندازی کارخانه‌های گوناگون مانند چینی‌سازی در ارگ، کبریت‌سازی، کاغذسازی و صابون‌سازی در تهران، کاغذسازی در اصفهان، چینی‌سازی در تبریز، تصفیه شکر در مازندران و قندسازی در مازندران در دوره قاجار، دستاورد این پیوند و آشنایی به شمار می‌آمد.

کارخانه‌هایی نیز در زمینه باروت‌سازی در تهران و پاره‌ای شهرها پدید آمدند. بیش‌تر این کارخانه‌ها اما رفته‌رفته با محصولات خارجی نتوانستند رقابت کرده، به ورشکستگی افتادند.

جورج کرزن در کتاب «ایران و قضیه ایران» درباره تعطیلی کارخانه‌های نوبنیاد در ایران می‌نویسد «در یزد ١٨٠٠ کارخانه وجود داشت که در کار تجارت فعالیت می‌نمودند، ولی این وضع درخشان به دلایلی که در همه جای ایران دیده می‌شود، دچار وقفه گردید و کارخانه‌ها یکی پس از دیگری تعطیل شدند».
 
بیش‌تر کارخانه‌های ایرانی، پس از گسترش علوم و آموزش‌های نوین در ایران شکل گرفتند. کارگاه‌هایی گوناگون در واقع از زمان اصلاحات آموزشی و نظامی دوره عباس میرزا در ایران راه افتادند اما جنبش واقعی کارخانه‌سازی پس از پیدایش دارالفنون شکل گرفت.

زمانی که نخستین تولیدهای داخلی کشور به دست دانش‌آموختگان دارالفنون و در همان کارگاه‌های کوچک مدرسه تولید و عرضه شدند، از آن پس و در همان روزگار ناصرالدین شاه کارخانجات گوناگون دولتی یا خصوصی در ایران برپا شدند که بسیاری را ایرانیان دانش‌آموخته اداره می‌کردند یا به سبب کمبود متخصص، کارشناسانی از اروپا اداره آن‌ها را عهده‌دار بودند.

این مرکزهای تولیدی اما پیش از آن که با تولیدات انبوه، ایران را به کشوری صنعتی بدل کنند، در پی بروز مسایل  گوناگون با شکست روبه‌رو شده، از رونق افتادند. با رکود این کارخانه‌ها بی‌شک سرمایه‌های فراوان مالی و انسانی تباه و کارگران و نیروهای فنی بیکار شدند.
 
قشر نوخاسته شهریِ متمایل به سرمایه‌داری چگونه شکل گرفت
تکاپوهای عملی در دست‌یابی به آموزش‌ها و علوم نوین در ایران که راه‌اندازی کارخانه‌های مدرن یکی از نمودهایش آن به شمار می‌آمد، شکل‌گیری قشر نوخاسته شهریِ متمایل به سرمایه‌داری در ایران را در پی آورد. آنان با توجه به آگاهی‌ها و توانمندی‌هایشان برآن شدند دگرگونی‌های اساسی در جامعه پدید آورند.

هرچند جنبش مشروطه و فعالیت چشم‌گیر مردم در کامیابی مشروطیت، بی‌شک برآیند نوخواهی‌های فکری و عملی در دوره قاجار بود اما ورشکستگی و ناکامی کارخانه‌های جدید و صنایع در شرایط نابسامان پس از پیروزی جنبش، قشر نوبنیاد شهری به را بدان‌سو کشاند که با درهم‌کوبیدن بی‌نظمی‌های سیاسی و اجتماعی، سکان صنعت کشور را با توجهی بیش‌تری پی بگیرد.
 
رضاخان از این موقعیت برای به‌حاشیه‌راندن دودمان قاجار بیش‌ترین بهره را برد. واردات کالا از کشورهای دیگر، دخالت دولت‌های استعماری در کارهای درونی، بی‌ثباتی کشور و نبود امنیت، ناآگاهی تاجران و تمایل به خرید کالاهای غیر ایرانی، ناکارآمدی دولت در پشتیبانی از کارخانه‌ها و استخراج معدن‌ها، کمبود کارگر فنی و نبود روحیه همه‌گیر صنعتی در جامعه، از عامل‌های رکود کارخانه‌های نوین در دوره قاجار به شمار می‌آمد.

افزایش تولید کارخانه‌ها، ساخت جاده‌های نوین تجاری و بهره‌گیری از راه‌های دریایی برای صدور کالا به کشورهای افریقایی و آسیایی از جمله ایران، از دستاوردهای انقلاب صنعتی در اروپا بود. مواد خام، بیش‌ترین محصول صادراتی ایران را در نیمه دوم سده نوزدهم میلادی دربرمی‌گرفت؛ در برابر، محصولاتی مانند چیت، چلوار، ظرف‌های مسی و مهمات از انگلستان، قندوشکر، نفت، شمع، کالسکه و سماور از روسیه، شیشه‌آلات، ظرف‌های چینی و جنس‌های ابریشمی از فرانسه، شیشه، بلور و پارچه‌های حریر از هندوستان، ادویه از سیلان، شال، نمد، پنبه کوهی و لاجورد از کشمیر، ابریشم و سرانجام قلع، سرب و آهن از چین وارد می‌شد. سندی در زمینه افزایش واردات و رواج کالاهای خارجی در ایران، همچنین بحران صنعت ابریشم‌بافی و نیاز این صنایع به حمایت دولت و تخفیف مالیاتی وجود دارد «از قرار تحقیقاتی که پیش‌کار مالیه خراسان نموده و به وزارت مالیه راپورت داده است، به واسطه رواج امتعه خارجه چند سال است که در صنعت شَعربافی [شَعر= مو] از یک هزار و پانصد دستگاه نساجی پانصد دستگاه باقی مانده و آن هم رواجی ندارد و اگر دولت بخواهد دو هزار و پانصد تومان از این پانصد دستگاه مالیات بگیرد، دور نیست اغلب ترک این کسب را نمایند».
 
جریان نامتوازن صادرات و واردات در دوره قاجار موجب شد بخشی گسترده از ثروت ایران به جیب امپراتوری‌های بزرگ مالی جهان رفته، همچنین مانع‌هایی در برابر سرمایه‌گذاری در بخش صنایع و توسعه کارخانه‌های مدرن پدید آید. فشارهای مالیاتی نیز جلوی گسترش و رونق کارخانه‌های داخلی را می‌گرفت.
 
داستانِ ملتی مشتاق که محتاج می‌شود
کشورهای انگلستان و روسیه با بهره‌گیری از امتیازهایی که از حکومت قاجار گرفته بودند، کالاهایشان را در گستره‌ای بزرگ به ایران صادر می‌کردند؛ صنایع و کارخانه‌های داخلی در این فرآیند بسیار آسیب می‌دیدند. روزنامه حبل‌المتین در این‌باره نوشته است «دول متمدنه بزرگ‌ترین وسیله ترقی خود را تجارت قرار داده‌اند، می‌گویند بعد از اینکه تجارت ما در ملکی رایج شد، اول آن منفعت مالی عاید می‌شود، دوم آن که آن ملت را به خود محتاج می‌کنیم و به واسطه همان احتیاج رعب خود را در قلوب آنها ساری می‌داریم، سوم آن که از خو و طبیعت آن ملت واقف شده در وقت ضرورت خیلی به کار می‌آید، چهارم در رسوخ تجارت خود طلا و نقره آن‌ها را جمع کرده، آن‌ها را فقیر به خود می‌کنیم».
 
گذشته از فشار دولت‌های خارجی، همچنین بی‌ثباتی و نبود امنیت، انگیزه‌ای چندان به سرمایه‌داران ایرانی برای مشارکت در کارخانه‌سازی نمی‌بخشید. زین‌العابدین مراغه‌ای در کتاب «سیاحت‌نامه ابراهیم‌بیگ» در این زمینه می‌نویسد «در ایران امنیت نیست، کار نیست، نان نیست، بیچارگان چه کنند، چه از تعدی حکام و چه از ظلم بیگلربیگی، داروغه و کدخدا.

این ناکسان در هر کس بویی بردند که پنج شاهی پول دارد، به هزاران طریق بر او می‌تازند و حتی همسایه را در عوض گناه نکرده همسایه دیگر جریمه می‌کنند». جاده‌های ایران در این روزگار ناامن بوده، ماموران به رشوه‌گیری و اخاذی از کاروان‌های تجاری خو گرفته بودند. مخبرالسلطنه هدایت در کتاب «خاطرات و خطرات» وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن دوران را چنین بیان می‌کند «از روی تجربه معلوم و مشهود است که اطمینان حاصل نمی‌شود مگر به امنیت.

امنیت فرع قانون است و قانون لازمه‌اش اجراست، اما همان‌طور که اجرای قوانین اسباب ترقی می‌شود، عدم امنیت نیز مایه خرابی خواهد شد، مثل اینکه نیشکر مازندران را بدون پرداخت قیمت و اجرت بردند در نتیجه زراعت نیشکر متروک شد، همچنین کاغذسازی اصفهان به علت اینکه کاغذ آن را مجانا برای تحریر دفترخانه می‌بردند، بسته شد».

نبود امنیت بی‌شک زیانی جبران‌ناپذیر بر صنایع ایران در دوره قاجار وارد آورد، به گونه‌ای که سرمایه بازرگانان در زیرزمین خانه‌ها دفن می‌شد یا تاجران ایرانی در دیگر کشورها سرمایه‌گذاری می‌کردند. هانری دالمانی، جهانگرد فرانسوی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» درباره احساس ناامنی سرمایه‌داران ایرانی می‌نویسد «در دنیا ملتی نیست که به اندازه‌ایرانیان از نشان دادن سرمایه خود ترس داشته باشد و علت این است که ثروتمندان از ترس مامورین دولتی مجبورند که سرمایه خود را مخفی کنند.
 
آنان غالبا سرمایه خود را تبدیل به طلا یا جواهر نموده و آن را در جایی از خانه زیر خاک پنهان می‌کنند و گاهی پس از مرگ صاحب‌خانه آن گنج در همان محل باقی می‌ماند، زیرا وراث از آن اطلاعی ندارند». آنگونه که محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» یادآور شده است حتی ناصرالدین شاه قاجار برای تامین امنیت بازرگانان و سرمایه‌داران کشور در سال ١٣٠۵ قمری اعلامیه‌ای به نام «اعلان آزادی» منتشر و به موجب آن اعلام کرد همه ایرانیان در جان، مال و سرمایه گذاری آزادند. این کوشش‌های دولت اما در اندازه شعار و تبلیغات ماند و به علت نبود پشتوانه عملی و نظام متمرکز امنیتی، در تامین و دست‌یابی اعتماد مردم ناکام ماند.
 

چرا کارخانه‌های ایرانی در زمان قاجار ناکام شدند؟

 
نخستین کارخانه‌های ایرانی در روزگار قاجار چرا ناکام شدند
سیاست‌های نادرست اقتصادی حکومت و روحیه سودجویانه پاره‌ای حاکمان قاجار، جلوی رشد صنایع را در کشور گرفت. بیش‌تر کالاهای وارداتی از اروپا ظاهری زیبا داشتند و مردم رغبتی بیش‌تر به خرید آن‌ها نشان می‌دادند؛ این روند کسادی بازار کالاهای تولید داخل را در پی داشت.

زین‌العابدین مراغه‌ای درباره روی‌آوری ایرانیان به اجناس غیر ایرانی نوشته است «روزی که ما با فرنگیان مراوده تجاری نداشتیم، چه می‌کردیم، چرا در آن مراوده ایشان بر ما غلبه کردند و ما را محتاج به خودشان نمودند، معلوم است که سبب جهالت ماست که از کوتاهی نظر بدان چه خود داشتیم قناعت نکردیم و به نقش‌ونگار دروغین و ناپایدار امتعه خارجی فریفته شده و در ازای این غفلت به درد احتیاج امروزه گرفتار شدیم». کشورهای بزرگ همچون روسیه و انگلستان نیز برای تضعیف تاجران ایرانی و در دست‌گرفتن بازار ایران به هر کاری دست می‌زدند.
 
محمدعلی جمال‌زاده بی‌تجربگی تاجران و دخالت استعمارگران را علت اصلی شکست صنایع و کارخانه‌های نوبنیاد ایران دانسته، در این‌باره می‌نویسد «از نیم قرن به این طرف به دفعات کارخانجات مختلفه در ایران ایجاد گردیده چه به دست خود ایرانیان و چه به دست خارجیان، ولی اغلب به ملاحظه بی‌تجربه‌گی و بی‌ثباتی و مخصوصا رقابت و اشکال‌تراشی دو همسایه نامیمون (روس و انگلیس) نتیجه مطلوب به دست نیامده است».
 
روزنامه اختر نیز به سال ١٣٠۴ قمری به این مساله پرداخته است «حاجی محمدحسن تاجر اصفهانی امین دارالضرب، در باب ساختن لنگرگاه در قریه محمودآباد که در ساحل دریای خزر واقع است، از دولت عِلیه ایران امتیاز گرفته و برای خرید آلات و لنگرگاه به بلژیک رفته و آن‌چه را لازم داشته خریده و آورده، ولی مامورین روس به مناسبت ممنوعیت ترانزیت مانع از مرور آلات مذکور به خاک ایران شده است».
 
پشتیبانی دولت‌های نیرومند جهانِ آن روزگار از اتباع سرمایه‌دارشان در سراسر گیتی، هماهنگی میان نظام‌های سیاسی و اقتصادی را در آن جامعه‌ها بیانگر بود، در برابر، سلطنت قاجار به دلیل بافت سنتی و کندی در روند نوسازی، توانایی آسان‌سازی سرمایه‌گذاری و پشتیبانی از سرمایه‌های داخلی را نداشت. چارلز عیسوی در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران (عصر قاجار ١٢١۵ ق- ١٣٣٢ ق) علت‌های شکست صنایع ایران را اینگونه بیان می‌دارد «کشور ایران به دلیل فواصل طولانی، رودخانه‌های غیر قابل کشتی‌رانی، نوار ساحلی کم‌عرض، و دور بودن مراکز مسکونی و تولیدی‌اش نیازمند حمل‌ونقل مدرن می‌باشد.

در ایران جاده و وسایل حمل‌ونقل وجود ندارد و ذخایر فلزی در زیر زمین‌ها مدفون‌اند و تمام آهن مورد احتیاج با نرخ‌های گزاف از خارج وارد می‌شود و با توجه به کمبود سرمایه، نرخ زیاد بهره و فقدان گسترش تسهیلات اعتباری رقابت صنایع و تولیدات داخلی با محصولات خارجی به هیچ‌وجه امکان‌پذیر نیست».
 
کارگزاران حکومتی در آن روزگار حتی توجه بایسته را برای به‌کارگیری تجهیزات و ماشین‌آلات خریده‌شده از اروپا نداشتند، برای نمونه، به گزارش وزارت مالیه، تجهیزات کارخانه چراغ برق که در سفر مظفرالدین شاه به فرنگ خریده و به ایران رسیده بود، مدت‌ها بدون استفاده در باغ شاه رها شده تا این که پس از مدتی اجزای این دستگاه به قطعه‌هایی اوراقی و بی‌مصرف بدل شده بود، در حالی که بر اساس گزارش سندی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی، آن کارخانه کوچک می‌توانست چهارصد یا پانصد چراغ را روشن کند.

کمبود نیروی متخصص و کارآمد انسانی نیز در این میانه نقشی چشم‌گیر در هدررفتن فعالیت‌های ترقی‌خواهانه آن روزگار داشت، زیرا با وجود تلاش‌های بسیار در دست‌یابی به آموزش‌های نوین، جامعه همچنان در مدرن‌سازی صنعت و اقتصاد و تجهیز آن‌ها، به متخصصان و مراکز خارجی آموزشی نیازمند بود.
 

چرا کارخانه‌های ایرانی در زمان قاجار ناکام شدند؟

 
شکست کوشش‌های صنعتی قاجارها و برآمدن یک نیروی جدید
کمبود نیروی متخصص برای کارخانه‌ها و مرکزهای صنعتی، از مسایل جدی ایران در دوره قاجار به شمار می‌آمد. آنگونه که ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار  ناصرالدین شاه در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» روایت کرده است، کمبود مهارت کارگران در کارخانه شمع گچی تهران، خرابی برس‌ها را موجب شده بود به گونه‌ای که چند کیلو شمع نامرغوب پس از صرف هزینه‌های هنگفت در آنجا تولید شد و سپس کارخانه را با ناامیدی به تعطیلی رساند.

بسیاری از کارخانه‌های نوین در دوره قاجار با مساله نبودِ نیروی فنی و توانمند ایرانی روبه‌رو بودند؛ می‌توان انگاشت قشرهای روشنفکر شهری چگونه پس از پیروزی انقلاب مشروطه با نبودِ ارتش مدرن و اشغال کشور در جنگ یکم جهانی، رفته‌رفته به یک نیروی جدید همچون رضا خان متمایل شدند و او با این پشتوانه تومار دودمان قاجار را در سال ١٣٠۴ خورشیدی توانست برچیند.
 
رضا شاه بدین‌ترتیب مدرنیزاسیون در بخش‌های فرهنگی و صنعتی را هدف و شعار خویش گذارد. دولت پهلوی اول بدین‌ترتیب در کنار تقویت شبکه راه‌ها که ایجاد شبکه راه‌آهن سراسری از نمادهای برجسته راه‌سازی به شمار می‌آمد و و برپایی امنیت، کارخانه‌هایی بسیار در زمینه‌های نساجی، قندوشکر و کبریت‌سازی در سراسر ایران راه انداخت.

بنیان‌گذاری دانشگاه و دادن بورس‌های آموزشی به دانشجویان ایرانی برای تحصیل در دانشگاه‌های بزرگ اروپایی در این دوره بی‌شک با هدف شتاب‌بخشی به پرورش نیروی کارآمد انسانی در فرآیند نوسازی انجام گرفت.


منبع: فرادید

تصاویر/ آلبوم منحصربه‌فرد از اصفهان ۹۰ سال قبل

فرادید| یکی از آلبوم های منحصر به فرد تاریخ عکاسی ایران مجموعه عکس هایی است که یک خلبان سوئیسی برای نخستین بار از فراز آسمان برداشت؛ او برای انجام ماموریت برقراری خط پروازی به ایران آمده بود اما در پایان سفر عکس هایی متفاوت و کم نظیر با خود به کشورش بازگرداند.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در تاریخ عکاسی ایران آلبوم‌های برجا مانده از عکاسان خارجی کم نیست؛ عکاسانی که بعضا از سوی دربار ایران برای ثبت و ضبط تصویر شاه و درباریان، شهرها، بناهای تاریخی و باستانی و نیز زندگی مردم برای مدتی استخدام می‌شدند. برخی از این عکاسان ممکن بود پیشه و شغل اصلی شان چیزی جز عکاسی داشتند و تنها به دلیل آشنایی مختصر با فن عکس برداری به استخدام دربار درمی‌آمدند. آنها پس از اتمام هر پروزه عکس ها را در قالب یک آلبوم به عکاسخانه سلطنتی می سپردند که بسیاری از آنها اکنون نیز در موزه عکسخانه کاخ گلستان نگهداری می شود؛ “لوئیجی پشه”، “لوئیجی مونتابونه” و “ژول ریشار” معروف ترین این افراد بودند.

در این میان اما عکاسان خارجی ای نیز بودند که در استخدام دربار و شاه نبوده و به عنوان شرق شناس و گردشگر به ایران سفر می کردند. این افراد بعضا برای انجام ماموریت عازم ایران می شدند و پس از پایان کار به کشورشان باز می گشتند؛ “والتر هولتسر” یکی از این افراد بود.

هولتسر در واقع خلبان و موسس شرکت هواپیمایی سوئیس ایر بود که در اواخر سلطنت احمدشاه قاجار و در سال ۱۳۰۳ هجری خورشیدی با یک فروند هواپیمای یونکر آلمانی به ایران سفر کرد. او قرار بود در این سفر برفراز مهمترین شهرهای ایران پرواز کند و مطالعات مقدماتی برای برقراری یک خط هوایی در خاورمیانه که از ایران عبور می کرد را انجام دهد. او اولین کسی بود که با هواپیما از تهران تا بوشهر را بدون سختگیری پرواز کرد و نقل است پس از این پرواز رضاشاه پهلوی دستور داد هواپیمایی که با آن ایران را درنوردیده بود از او بخرند.

اما یکی از مهمترین بخش های کار مطالعاتی هولتسر عکس هایی بود که او در مدت پرواز و پس از آن از شهرهای مختلف ایران اعم از تهران، اصفهان، کاشان و بوشهر برداشت. او همچنین از مردم کوچه و بازار و دروازه‌های شهرها نیز عکس هایی برداشت و مجموعه خود را کاملتر کرد. هولتسر در بازگشت عکس ها و یادداشت های خود از سفر به ایران را در قالب کتابی با عنوان “پرواز بر فراز ایران” به چاپ رساند که این کتاب نیز به فارسی ترجمه شده است. در زیر عکس های منتشر شده از سفرنامه این خلبان و عکاس سوئیسی از اصفهان را مشاهده می‌کنید.

نمای هوایی از شهر اصفهان و مسجد جامع در کانون تصویر

نمای هوایی از شهر اصفهان و مسجد جامع در کانون تصویر

نمای هوایی از اصفهان و مسجد جامع در کانون تصویر؛ در بالای عکس مسجد امام و میدان نقش جهان قابل تشخیص است.

نمای هوایی از اصفهان و مسجد جامع در کانون تصویر؛ در بالای عکس مسجد امام و میدان نقش جهان قابل تشخیص است.

نمای هوایی از میدان نقش جهانف مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله

نمای هوایی از میدان نقش جهانف مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله

نمای هوایی از زمین های اطراف شهر اصفهان

نمای هوایی از زمین های اطراف شهر اصفهان

نمای هوایی از زمین های کشاورزی در کنار مناطق مسکونی شهر اصفهان

نمای هوایی از زمین های کشاورزی در کنار مناطق مسکونی شهر اصفهان

نمای هوایی از بالای ساختمان عالی قاپو و میدان نقش جهان؛ در مقابل مسجد حکیم و در انتهای سمت راست تصویر مسجد جامع قابل تشخیص است.

نمای هوایی از بالای ساختمان عالی قاپو و میدان نقش جهان؛ در مقابل مسجد حکیم و در انتهای سمت راست تصویر مسجد جامع قابل تشخیص است.

نمایی از چهار باغ اصفهان

نمایی از چهار باغ اصفهان

نمایی از پل خواجوی اصفهان

نمایی از پل خواجوی اصفهان

نمایی از عمارت چهلستون اصفهان

نمایی از عمارت چهلستون اصفهان

نمایی از داخلی عمارت چهلستون اصفهان

نمایی از داخلی عمارت چهلستون اصفهان

نمایی از گورستان ارامنه در اصفهان

نمایی از گورستان ارامنه در اصفهان

نمایی از زاینده رود اصفهان

نمایی از زاینده رود اصفهان

نمایی از محل فرود هواپیمای هولتسر در اصفهان

نمایی از محل فرود هواپیمای هولتسر در اصفهان

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

تظاهرات خونین حزب توده

مقارن با آغاز جنبش ملی‌شدن صنعت نفت، حزب توده ایران فاقد وجاهت قانونی برای فعالیت بود و مدتی قبل از آن فعالیت‌های حزب رسما ممنوع اعلام شده و در مجلس نیز نماینده‌ای نداشت اما حزب بنابر آرمان‌های خود از فرآیند ملی‌شدن صنعت نفت حمایت می‌کرد و دکترمصدق که روحیه‌ای آزادیخواه داشت، فضای مناسبی را برای فعالیت آنها باز کرده بود.

تظاهرات خونین حزب توده

 رابطه مصدق و حزب تا زمان سقوط دولت وی فراز و نشیب‌های بسیاری داشت و ملغمه‌ای از همکاری، بدبینی، بی‌اعتمادی و مخالفت بود.
 
مقارن با آغاز جنبش ملی‌شدن صنعت نفت، حزب توده ایران فاقد وجاهت قانونی برای فعالیت بود و مدتی قبل از آن فعالیت‌های حزب رسما ممنوع اعلام شده و در مجلس نیز نماینده‌ای نداشت اما حزب بنابر آرمان‌های خود از فرآیند ملی‌شدن صنعت نفت حمایت می‌کرد و دکترمصدق که روحیه‌ای آزادیخواه داشت، فضای مناسبی را برای فعالیت آنها باز کرده بود.

با این حال حزب توده، مصدق و جبهه‌ملی را لایق رهبری مبارزه ضداستعمار نمی‌دانست و در ارگان‌های رسمی و غیررسمی خود همواره این موضوع را یادآور می‌شدند. به علاوه در جریان تظاهرات‌های مختلفی که برگزار کردند نیز یکی از تلاش‌های آنان در جهت تضعیف دولت مصدق بود.
 
در مجموع رابطه مصدق و حزب تا زمان سقوط دولت وی فراز و نشیب‌های بسیاری داشت و ملغمه‌ای از همکاری، بدبینی، بی‌اعتمادی و مخالفت بود.

تظاهرات خونین حزب توده 

یکی از بارزترین جلوه‌های این مخالفت در جریان تظاهرات ۲۳ تیر ۱۳۳۰ به‌وقوع پیوست. بهانه برگزاری این تجمع بزرگداشت سالروز اعتصاب بزرگ کارکنان شرکت نفت‌جنوب در سال ۱۳۲۵ بود اما به جهت تقارن این مناسبت با ورود «آورل‌هریمن» فرستاده ویژه رئیس‌جمهوری آمریکا که قرار بود مذاکراتی با مصدق در رابطه با نفت ایران داشته باشد، عمده شعارها و مخالفت‌ها به این سفر جلب شد و تظاهرات رفته‌رفته جنبه ضدآمریکایی و حتی ضددولتی به خود گرفته و متشنج شد.

فضای ایجاد‌شده موجب شد تا گروه‌های مخالف حزب توده علیه آنان وارد عمل شده و تظاهرات به خشونت کشیده شود. نیروهای‌مسلح به فرمان سرلشکر زاهدی که در این زمان وزیر کشور بود، وارد تظاهرات شدند و در جریان زد و خورد میان آنها و هواداران حزب ۲۰ نفر در تهران و تعدادی از تظاهرکنندگان نیز در خوزستان کشته و شماری نیز زخمی شدند.

با اطلاع مصدق از این امر فورا سرلشکر زاهدی عزل شد ولی این اقدام نیز خشم اعضای حزب را فروننشاند و بیانیه‌ای شدیداللحن علیه مصدق صادر شد که در آن وی را به‌عنوان عامل کشتار معرفی کرده بودند.

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

سقوط مرگبار توپولوف در قزوین

پرواز شماره ۷۹۰۸ هواپیمایی کاسپین چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸ در بخش مرکزی قزوین دچار نقص فنی شد و سقوط کرد. این هواپیما تجاری متعلق به هواپیمایی کاسپین بود که از فرودگاه امام خمینی تهران به مقصد ایروان در حال پرواز بود.

سقوط مرگبار توپولوف در قزوین

دقایقی پیش از سقوط، هواپیما آتش گرفته بود و تلاش خلبان برای نشستن روی
زمین بی‌نتیجه بود و منجر به چرخ زدن هواپیما در حوالی شهرک اقبالیه شد و
در حال دور زدن نیز به ناگاه پس از آتش گرفتن دم هواپیما در مزارع گندم
سقوط کرد.
 
به گزارش دنیای اقتصاد، پرواز شماره ۷۹۰۸ هواپیمایی کاسپین چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۸ در بخش مرکزی قزوین دچار نقص فنی شد و سقوط کرد. این هواپیما تجاری متعلق به هواپیمایی کاسپین بود که از فرودگاه امام خمینی تهران به مقصد ایروان در حال پرواز بود.

در این سانحه کلیه ۱۶۸ سرنشین هواپیما شامل ۱۵۳ مسافر و ۱۵ خدمه آن جان باختند.  به گفته شاهدان عینی دقایقی پیش از سقوط، هواپیما آتش گرفته بود و تلاش خلبان برای نشستن روی زمین بی‌نتیجه بود و منجر به چرخ زدن هواپیما در حوالی شهرک اقبالیه شد و در حال دور زدن نیز به ناگاه پس از آتش گرفتن دم هواپیما در مزارع گندم سقوط کرد. 

استفاده از هواپیمای توپولوف ۱۵۴ در خطوط هواپیمایی ایران طی چند دهه رایج بود. اما پس از چند حادثه برای هواپیماهای توپولوف سرانجام در ۱ اسفند ۱۳۸۸ طی بخشنامه‌ای استفاده از هواپیماهای توپولوف در خطوط هوایی ایران ممنوع اعلام شد.

مهم‌ترین عامل ممنوعیت استفاده از توپولوف ۱۵۴ در ایران همین پرواز شماره ۷۹۰۸ هواپیمایی کاسپین و فاجعه ۲۴ تیرماه بود. دی ماه سال ۱۳۹۵نیز یک فروند هواپیمای ۱۵۴ روسی هواپیمای توپولوف ۱۵۴ متعلق به وزارت دفاع این کشور که حامل ۹۱ سرنشین بود در حومه شهر لاذقیه در سوریه سقوط کرد و همه مسافران آن کشته شدند. این آخرین حادثه مرگبار مربوط به هواپیمای توپولوف بوده است.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

آخرین زنی که در انگلستان اعدام شد

فرادید| سیزده جولای در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۹۲۳- نصب علامت “هالیوودلند”

علامت معروف و بلند هالیوود (۱۵٫۲متر) که برای
تبلیغات پروژه مسکن در تپه‌های هالیوود در لس‌آنجلس طراحی‌شده بود، در چنین روزی
نصب شد. قرار بود این علامت تنها ۱۸ ماه بر روی تپه بماند، اما به نشانه اختصاصی سینمای هالیوود تبدیل شد. پس از بازسازی
در سال ۱۹۴۹، به “هالیوود” تغییر یافت.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۳۰- آغاز بازی‌های جام جهانی فیفا

مسابقات قهرمانی جهانی فوتبال با ۱۳ تیم شرکت
کننده در اروئوگه آغاز شد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۴۳- پایان بزرگ‌ترین نبرد تانک‌ها

نبرد کورسک با حدود ۶۰۰۰ تانک، دو میلیون سرباز
و ۵۰۰۰ هواپیما با شکست آلمان در برابر شوروی به پایان رسید.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۵۵- آخرین زنی که در انگلستان اعدام شد

“روت
الیس” مدل ۲۸ ساله انگلیسی، به جرم قتل نامزدش “دیوید بلیکلی”
اعدام شد. تا به امروز، او آخرین زنی است که در انگلیس اعدام شده است.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۰- نامزدی جان اف کندی برای ریاست جمهوری

جان اف کندی با پیروزی در اولین رأی‌گیری حزب
دموکرات، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۲۰۱۶- آغاز نخست‌وزیری ترزا می

با استعفای تلخ “دیوید کامرون” پس از
شکست در رفراندوم برکسیت، ترزا می به‌عنوان نخست‌وزیر بریتانیا وارد خانه
“شماره ۱۰ خیابان داونینگ” شد.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ امداد و آمبولانس در ۱۴۰ سال پیش

“آمبولانس سنت جان” در ۱۰ ژوئیه ۱۸۷۷ تأسیس شد. این سازمان به میلیون‌ها نفر در گرفتن کمک‌های پزشکی کمک کرده است. در ۱۴۰ امین سالگرد احداث، به‌مرور مجموعه‌ای از تصاویر تاریخی می‌پردازیم.

۱٫ دو مرد در حال حمل بیماری بر روی برانکار

به گزارش فرادید، در ابتدای قرن بیستم، دو نفر از داوطلبان نشان
دادند چگونه می‌توان تنها با دو چوب و یک ژاکت برانکار ساخت.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

۲٫ مردی در آمبولانس دوچرخه‌ای

آمبولانس مدرن راه درازی را طی کرده است. در
شهرهای صنعتی و بزرگ از آمبولانس دوچرخه‌ای استفاده می‌شد. بیماران آن را راحت و
سریع توصیف می‌کردند.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

۳٫ حمایت “وینستون چرچیل” از “سازمان جنگ مشترک” متشکل از
“آمبولانس سنت جان” و صلیب سرخ بریتانیا

در جریان جنگ جهانی دوم، جمع‌آوری پول و کمک‌های
مالی برای این سازمان حیاتی بود و برای تأمین منابع، تجهیزات، آموزش و ردیابی
مفقودان و زخمی‌ها به پول نیاز بود.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

۴٫ عملیات کمک‌های اولیه که موقعیت‌های
واقعی را شبیه‌سازی می‌کرد، مانند خونریزی شدید یا حمله قلبی. در این تمرین‌ها
سرعت و واکنش داوطلبان در شرایط اضطراری سنجیده می‌شد.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

۵٫ در این تمرین‌ها داوطلبان جوان دلداری دادن به بیماران و قربانیان را نیز
تمرین می‌کردند.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

۶٫ در ۴ مارس ۱۹۷۲، به رستوران “آبرکون” واقع در بلفاست حمله شد.
انفجار جان دو نفر را گرفت و بیش از ۱۳۰ تن مجروح شدند. در این تصویر داوطلبان
سازمان آمبولانس سنت جان در حال کمک به مجروحان دیده می‌شوند.

140 امین سالگرد تأسیس سازمان

منبع: BBC

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

جنگ رئیس‌جمهور آمریکا با یک بانک

۱۸۵ سال پیش در چنین روزی، آندرو جکسون، هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا طرحی را که دوباره به دومین بانک ایالات‌متحده امتیاز فعالیت می‌داد، وتو کرد.

جنگ رئیس‌جمهور آمریکا با یک بانک

 دومین بانک ایالات‌متحده واقع در فیلادلفیا، دومین بانک ملی همیلتونی بود
که در طول حکم ۲۰ ساله‌اش از فوریه ۱۸۱۶ تا ژانویه ۱۸۳۶ با تایید دولت
فدرال مجاز شناخته شد.
 
به گزارش دنیای اقتصاد، ۱۸۵ سال پیش در چنین روزی، آندرو جکسون، هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا طرحی را که دوباره به دومین بانک ایالات‌متحده امتیاز فعالیت می‌داد، وتو کرد. دومین بانک ایالات‌متحده واقع در فیلادلفیا، دومین بانک ملی همیلتونی بود که در طول حکم ۲۰ ساله‌اش از فوریه ۱۸۱۶ تا ژانویه ۱۸۳۶ با تایید دولت فدرال مجاز شناخته شد.

اسم رسمی این بانک «رئیس‌جمهور، مدیران و شرکت بانک ایالات‌متحده» بود. یک شرکت خصوصی با وظایف عمومی که تمام معاملات مالی دولت ایالات‌متحده را برعهده داشت و مسوول پاسخگویی به کنگره و خزانه‌داری آمریکا بود. ۲۰ درصد از سرمایه آن متعلق به دولت فدرال، بزرگ‌ترین سهامدار بانک بود و چهار هزار سرمایه‌گذار خصوصی، ازجمله هزار اروپایی، ۸۰ درصد سهام آن را در اختیار داشتند. بخش عمده سهام در دست چندصد آمریکایی ثروتمند بود.
 
در آن زمان، این موسسه بزرگ‌ترین شرکت سهامی مالی جهان محسوب می‌شد. اداره اعتبار عمومی صادرشده ازسوی موسسات بانکی خصوصی از طریق مالیاتی که به وزارت خزانه‌داری پرداخت می‌شد و همچنین ایجاد پول رایج ملی صحیح و باثبات از وظایف اصلی بانک بود. به تقلید از اولین بانک الکساندر همیلتون، دومین بانک ازسوی رئیس‌جمهور جیمز مدیسون در ۱۸۱۶ تاسیس شد.

در ژانویه ۱۸۱۷ کار خود را در شعبه اصلی در فیلادلفیا آغاز کرد و تا سال ۱۸۳۲ اداره ۲۵ شعبه در سراسر کشور را به عهده گرفت. تلاش برای تمدید مجوز بانک، آن را در مرکز انتخابات عمومی سال ۱۸۳۲ قرار داد که در آن نیکلاس بیدل، رئیس بانک مرکزی و جمهوری‌خواهان طرفدار بانک مرکزی به رهبری هنری کلی با «پول سخت» دولت اندرو جکسون و تمایل بانکداری شرقی به «جنگ بانکی» مواجه شدند. عدم تمدید مجوز، دومین بانک ایالات‌متحده را در سال ۱۸۳۶ به یک شرکت خصوصی تبدیل کرد و در ۱۸۴۱ به انحلال رساند.
 
قیام سیستم بانکی ملی
با وجود حمایت رئیس‌جمهور جیمز مدیسون و وزیر خزانه‌داری‌اش، آلبرت گالاتین، مخالفان اولین بانک ایالات‌متحده، تمدید مجوز را با تنها یک رای در مجلس و مجلس سنا در سال ۱۸۱۱ شکست دادند.

اپوزیسیون از چند جبهه وارد شدند؛ ازجمله حامیان حقوق ایالات که مخالف اصول قدرت‌های ضمنی بودند، منافع بانکداری خصوصی که مخالف عواقب نظارتی بانک ایالات‌متحده بود و تاجران بزرگ نظیر جیکوب آستر که با مدیران بانک اختلاف‌نظر داشتند.

استدلال‌های علمی در راستای احیای نظام مالی ملی و همچنین پیشرفت‌های داخلی و تعرفه‌های حفاظتی، با توجه و مراقبت امنیت ملی در طول جنگ سال ۱۸۱۲ و پیامدهای آن شکل گرفت که ضرورت وجود سیستم بانکداری ملی را نشان می‌داد. ریشه‌های قیام بانک مرکزی ایالات‌متحده اساسا در تحول آمریکا از یک اقتصاد ارضی ساده به چیزی بود که داشت صنعت و اقصاد را به هم وابسته می‌کرد.
 
سرزمین‌های غربی پهناور برای توافق سفید همراه با توسعه سریع، قدرت بالا و اعتبار مالی باز می‌شدند. برنامه‌ریزی اقتصادی در سطح فدرال برای ملی‌گرایان جمهوری‌خواه برای ترویج گسترش و تشویق به سرمایه‌گذاری خصوصی ضروری پنداشته می‌شد. در سال ۱۸۱۵، جیمز مونرو، وزیر امور خارجه، رئیس‌جمهور جیمز مدیسون را از این واقعیت مطلع کرد که یک بانک ملی، بخش تجاری جامعه را به میزان بسیار بیشتری به دولت متصل می‌کند و آنها را به عملیات خود جذب می‌کند و این هدف بزرگ و اساسی سیستم آنها است.

حمایت از این نظام ملی مالی با اقتصاد پس از جنگ رشد پیدا کرد و شکوفا شد. توجه سرمایه‌گذاران شرقی و ملی‌گرایان جمهوری‌خواه جنوبی و غربی که به‌دنبال جمهوری‌خواه کردن سیاست‌های بانک همیلتونی بودند به یک نقطه جلب شد و استفاده از همیلتونی‌ها به معنای پایان کار جفرسونی‌‌ها بود.
 
جنگ بانکی جکسون
با روی کار آمدن اندرو جکسون به‌عنوان هفتمین رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در ۱۸۲۹، به نظر می‌رسید بانک ملی پایه محکمی داشته باشد. دادگاه عالی ایالات‌متحده قانونی بودن بانکداری تحت مک‌کالک و مریلند را تایید کرد، پرونده‌ای در سال ۱۸۱۹ که دنیل وبستر ۱۰ سال قبل با موفقیت به پایان برده بود.

وزارت خزانه‌داری خدمات مفیدی را که ارائه می‌کرد به رسمیت شناخت و پول رایج آمریکا سالم و باثبات بود. در کل احساس عمومی نسبت به بانک مرکزی مثبت بود. زمانی که جکسون در مارس ۱۸۲۹ وارد کاخ سفید شد، انهدام بانک در برنامه‌ریزی اصلاحاتش نبود. مدیریت جدید او تلاش‌های معمولی برای جذب بانک به‌عنوان یک موسسه طرفدار حزب دموکرات انجام داد اما بیدل ناسازگار بود. مخالفت اصولی جکسون با بانک ایالات‌متحده و تردید او به مشروطیتش، در را برای بی‌نتیجه گذاشتن تمدید مجوز در صورت پیروزی‌اش در دور دوم باز گذاشت.
 
دومین بانک ایالات‌متحده تا سال ۱۸۲۹ شهرت خوبی به‌دست آورد. بی‌اعتمادی مردم به بانک کاهش پیدا کرد. تصمیمات دیوان عالی کشور، مشروعیت آن را تایید کرد و کشور در حال تجربه رفاه عمومی بود. جکسونی‌ها مجبور بودند بپذیرند که اعتبار بانک در نزد عموم بالاست.

طی سال ۱۸۲۹، جکسون و مشاور نزدیکش، ویلیام لوییس با مدیران بانک ازجمله بیدل روابط دوستانه‌ای پیدا کردند و جکسون به تجارت با شعبه نشویل در ایالت تنسی ادامه داد. در ماه اکتبر، دستیاران نزدیک جکسون به‌خصوص وزیر امور خارجه‌اش، مارتین ون‌بورن از ایالت نیویورک، در حال توسعه برنامه‌هایشان برای پایان دادن به کار بانک بودند بدون آنکه هیچ جایگزینی برای عملکرد مالی آن داشته باشند. نیکلاس بیدل به دقت به دنبال گزینه‌هایی برای پیروزی بر رئیس‌جمهور برای حمایت از تمدید مجوزش بود. او در نوامبر ۱۸۲۹ با پیشنهاد کاهش بدهی‌های ملی به ویلیام لوییس نزدیک شد.
 
جکسون از این پیشنهاد بیدل استقبال کرد و به او وعده داد در کنفرانس سالانه‌اش در کنگره این برنامه را مطرح خواهد کرد، با این وجود تاکید کرد که شخصا همچنان نسبت به مشروعیت بانک تردید دارد. او در دسامبر ۱۸۲۹ طرح بیدل را در کنگره مطرح کرد و رئیس‌جمهور به کنگره توصیه کرد که اقدامات لازم را برای مشخص کردن اینکه آیا بانک سزاوار تمدید مجوز است، به عمل آورد. او بانک را در فراهم آوردن پول رایج ملی پایدار ناموفق توصیف کرد و فاقد مشروعیت قانونی دانست.

هر دو مجلس کنگره با تحقیقات کمیته‌ها و گزارش‌های مبنی بر پیشینه تاریخی قانون اساسی بانک و نقش موثر آن در ارائه پول واحد به این اتهامات پاسخ قطعی دادند. آنها تایید کردند که قانون اساسی ایالات‌متحده نه تنها اجازه کار چنین موسسات مالی را می‌دهد، بلکه به آنها نیاز هم دارد. اما جکسون این یافته‌‌ها را رد کرد و این بانک را یک موسسه فاسد و خطرناک برای آزادی‌ آمریکا توصیف کرد.
 
پس از آن هیچ سیاست مشخصی نسبت به بانک ازسوی کاخ سفید صورت نگرفت. اعضای کابینه رسمی جکسون مخالف حمله آشکار به بانک بودند. وزارت خزانه‌داری رابطه عادی‌اش با بیدل را ادامه می‌داد. بیدل مرتب از در دوستی با جکسون و کابینه‌اش در می‌آمد تا بتواند مجوز تمدید بانک را به دست آورد اما موفق نمی‌شد.

جکسون و نیروهای ضدبانک همچنان بر محکومیت بانک پافشاری می‌کردند و کمپین تمدید مجوز ازسوی جمهوری‌خواهان طرفدار بانک ملی زیرنظر هنری کلی را تحریک می‌کردند. اعضای حزب جمهوری‌خواه در دسامبر ۱۸۳۱ گرد هم آمدند و سناتور هنری کلی، یکی از مخالفان جکسون را در انتخابات عمومی ۱۸۲۴، به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری معرفی کردند.

استراتژی این کمپین مبارزه با جکسون در مورد تمدید مجوز بانک بود. به این منظور هنری کلی مقدمه لایحه تمدید مجدد را در مجلس نمایندگان و مجلس سنا طراحی کرد. کلی هرگونه اصلاحیه‌ای را که جکسون به لایحه وارد کرده بود، رد کرد تا او را تحریک به وتو کند و امیدوار بود که وتو باعث شکست جکسون شود. هنری کلی و سناتور دنیل وبستر از ماساچوست به آمریکایی‌ها هشدار دادند که اگر جکسون مجددا انتخاب شود، بانک را از بین می‌برد.
 
از طرفی خیالشان جمع بود که بانک مرکزی به قدر کافی در میان رای‌دهندگان محبوبیت دارد که حمله به بانک توسط جکسون به پای سوءاستفاده‌ او از قدرت اجرایی‌اش نوشته شود. رهبری جمهوری‌خواهان ملی خود را به این دلیل با بانک همسو کرد که آن را یک سکوی مناسب برای شکست جکسون می‌دید.

اولتیماتوم سیاسی هنری کلی به جکسون با حمایت مالی و سیاسی بیدل جرقه جنگ بانکی را زد و سرنوشت دومین بانک ایالات‌متحده را در مرکز انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۸۳۲ قرار داد. جکسون اساس سیاستش را بر وتو کردن تمدید مجوز گذاشت، انتخابات را به راحتی برد و وتو وارد دانسته شد. جکسون با برداشتن سپرده‌های فدرال، بانک را از لحاظ فشار مالی و سیاسی نابود کرد و در سال ۱۸۳۳ سود سهام فدرال با دستور اجرایی به بانک‌های خصوصی منتقل شد و این پایان نقش نظارتی دومین بانک ایالات‌متحده بود. به لحاظ سیاسی پیام وتو، یک مانیفست سیاسی درخشان بود که خواستار پایان یافتن قدرت در بخش مالی و تقسیم مساوی فرصت تحت حمایت شاخه اجرایی بود.
 
جکسون زمینه‌های ضدبانکی‌اش را با به جان هم انداختن «جمهوری مطلق» آرمانی و «مردم واقعی» بافضیلت، کوشا و آزاد با یک موسسه مالی قدرتمند که از قرار معلوم ثروتش از تبعیض سیاسی و مالی فاسد تامین می‌شد، فراهم کرد.

برای آنهایی که باور داشتند قدرت و ثروت باید مرتبط باشند، این پیام نگران‌کننده بود. دنیل وبستر، جکسون را به ترویج جنگ طبقاتی متهم کرد. بیدل به امید نجات بانک از سرنگونی، بحران مالی کوتاه‌مدتی به راه انداخت که در ابتدا تقصیر را به گردن قانون اجرایی جکسون می‌انداخت.

در ۱۸۳۴ واکنش عمومی منفی به تاکتیک بیدل گسترش پیدا کرد، نگرانی‌ها به پایان رسید و تلاش برای تمدید مجوز متوقف شد. از زمان بسته شدن بانک در ۱۸۴۱، عمارت آن کارکردهای متفاوتی داشته و امروز بخشی از پارک ملی تاریخی فیلادلفیاست.


منبع: فرادید

تصاویر/ عکس‌های تکاندهنده از جنگ کره

گرچه کره شمالی با تکیه بر برتری نظامی خود در ابتدا موفق به پیشروی شد اما با ورود امریکا و کشورهای ائتلاف به جنگ ورق برگشت و این کشور متحمل شکست شد. سرانجام دو طرف در ژوئیه ۱۹۵۳ بر سر آتش بس به توافق رسیدند.

فرادید| پایگاه “دیلی اکسپرس” عکس های تاریخی از جنگ کره منتشر کرده و آن را “تصاویر تکاندهنده” از روزهای نخستین جنگ عنوان کرده است.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، این تصاویر گوشه ای از حوادث تلخی که از سال ۱۹۵۰ در شبه جزیره کره رخ داد را نشان می دهد. در سال ها با پایان جنگ جهانی دوم شبه جزیره کره که پیشتر تحت امپراتوری ژاپن اداره می شد میان امریکا و شوروی تقسیم شد و یکی بخش جنوبی و دیگری بخش شمالی را زیر نفوذ خود درآورد. سرانجام در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ نیروهای کره شمالی به رهبری “کیم ایل سونگ” دیکتاتور پیشین کره شمالی به بخش جنوبی حمله کردند و امریکا و ۲۰ کشور نیز پس از صدور قطعنامه ای علیه تجاوز کره شمالی نیروهای خود را در شبه جزیره پیاده کردند و به پشتیبانی کره جنوبی وارد جنگ شدند.

گرچه کره شمالی با تکیه بر برتری نظامی خود در ابتدا موفق به پیشروی شد اما با ورود امریکا و کشورهای ائتلاف به جنگ ورق برگشت و این کشور متحمل شکست شد. سرانجام دو طرف در ژوئیه ۱۹۵۳ بر سر آتش بس به توافق رسیدند. 

سربازان دو کودک رها شده در نزدیکی پیونگ یانگ را پیدا کرده‌اند.

سربازان دو کودک رها شده در نزدیکی پیونگ یانگ را پیدا کرده‌اند.

کودک تنهایی که خانواده خود را در بمباران هوایی از دست داده در کنار جاده سرگردان است.

کودک تنهایی که خانواده خود را در بمباران هوایی از دست داده در کنار جاده سرگردان است.

مجروح جنگی کره شمالی در حالیکه خود را روز زمین می کشد به نیروهای امریکا برخورد می‌کند.

مجروح جنگی کره شمالی در حالیکه خود را روز زمین می کشد به نیروهای امریکا برخورد می‌کند.

اسرای کمونیست در نزدیکی بندر

اسرای کمونیست در نزدیکی بندر “اینچئون” مورد تفتیش قرار می گیرند.

یک زن و کودک در میان اوارهای برجا مانده از حملات هوایی امریکا به پیونگ یانگ

یک زن و کودک در میان اوارهای برجا مانده از حملات هوایی امریکا به پیونگ یانگ

تصویر اجساد غیرنظامیانی که حین فرار از دست نیروهای کمونیست در جاده به رگبار بسته شده‌اند.

تصویر اجساد غیرنظامیانی که حین فرار از دست نیروهای کمونیست در جاده به رگبار بسته شده‌اند.

سرباز بیمار و اسیر کره شمالی در

سرباز بیمار و اسیر کره شمالی در “تائه جو” کره جنوبی

سرباز مجروح کره ای در حال کشیدن سیگار

سرباز مجروح کره ای در حال کشیدن سیگار

حملات هوایی به مواضع کمونیست ها در کره شمالی

حملات هوایی به مواضع کمونیست ها در کره شمالی

فرود چتر بازها در امتداد رودخانه

فرود چتر بازها در امتداد رودخانه “ایمجی” در سئول

سربازان نوجوان کره شمالی در دست نیروهای کره جنوبی اسیر شده اند.

سربازان نوجوان کره شمالی در دست نیروهای کره جنوبی اسیر شده اند.

بمب افکن های امریکایی در حال بمباران مواضع نیروهای کره شمالی

بمب افکن های امریکایی در حال بمباران مواضع نیروهای کره شمالی

انفجار بمب های

انفجار بمب های “ناپالم” بر روی کارخانه ای در کره شمالی

کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی در حال امضای توافق آتش بس

کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی در حال امضای توافق آتش بس

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

نامزدی "آیزنهاور" برای ریاست جمهوری

فرادید| یازده جولای در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۵۹- ساعت “بیگ بن” به صدا درآمد

ساخت بنای یادبود بریتانیایی که ابتدا “برج
ساعت” و سپس “برج الیزابت” نامیده شد، در ماه مه ۱۸۵۹ به پایان
رسید. اما زنگ سنگین و ۱۳ تنی آن برای اولین بار در چنین روزی به صدا درآمد. اما
زنگ دو ماه بعد خراب شد. سه سال بعد، زنگ سبک‌تری نصب شد و دوباره به صدا درآمد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۵۲- نامزدی “آیزنهاور” برای
ریاست جمهوری

کنوانسیون ملی جمهوری خواهان پس از دیدار در
شیکاگو، “دوایت آیزنهاور” را به‌عنوان رئیس‌جمهور و “ریچارد
نیکسون” را به به‌عنوان نایب رئیس‌جمهور کاندید کردند.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۶۰- انتشار رمان “کشتن مرغ مقلد”

رمان “کشتن مرغ مقلد” نوشته
“هارپر لیلی” برای اولین بار منتشر شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۷۷- اهدای مدال آزادی رئیس‌جمهوری به
“لوترکینگ”

“جیمی کارتر” رئیس‌جمهور آمریکا پس از
مرگ مارتین لوتر کینگ، بزرگ‌ترین جایزه مدنی را به بیوه او اهدا کرد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۹۵- عادی‌سازی روابط با ویتنام

“بیل کلینتون” روابط با ویتنام را از
سر گرفت. روابط دو کشور از زمان جنگ به مدت دو دهه قطع بود.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۹۵- کشتار سربرنیتسا

“منطقه حفاظت‌شده” سازمان ملل در
بوسنی هرزگوین به دست نیروهای ارتش جمهوری صرب بوسنی افتاد که بیش از ۸ هزار نفر
از ساکنان مسلمان را کشتند.

امروز در تاریخ

۷٫ ۲۰۰۷- درگذشت بانوی اول سابق آمریکا

“لیدی برد جانسون” بانوی اول سابق
آمریکا در سن ۹۴ سالگی در آستینِ تگزاس درگذشت.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ عبور کامیون‌های متفقین از جاده‌های ایران

فرادید| پس از آنکه در ژوئن ۱۹۴۱ یعنی تیرماه سال ۱۳۲۰ شمسی نیروهای آلمان نازی علی رغم پیمان عدم تخاصم به شوروی حمله کردند تنها یک راه برای رساندن آذوقه و مهمات به شوروی مانده بود و آن هم ایران بود.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در شهریورماه سال ۱۳۲۰ شمسی یعنی ۶۵ روز پس از حمله آلمان به شوروی، متفقین با وجود اعلام بی طرفی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. هرچند دلیل این حمله حضور عناصر آلمانی در ایران عنوان شده بود اما عموم تحلیلگران و مورخین بر این اتفاق نظر دارند که رساندن آذوقه، اسلحه و مهمات به شوروی عامل اصلی اشغال خاک ایران بود.

 از آنجا که در آن زمان هنوز مسیر دریائی تا خلیج فارس در کنترل نیروی دریایی بریتانیا بود و راه‌های جاده ای و راه آهن ایران نیز از جنوب تا شمال به تازگی به کمک مهندسان آلمانی ساخته شده بود، این انتخاب برای متفقین گزینه مطلوب بود. به علاوه اینکه آنها می‌توانستند از ارزاق و آذوقه مردم ایران هم برای کمک به جبهه شوروی استفاده کنند؛ اقدامی که به بحران و قحطی در ایران منجر شد.  

بنا به برخی گزارشات تاریخی در مدت اشغال ایران بیش از ۴ میلیون تن مواد غذایی و آذوقه از طریق راه‌های ایران برای شوروی ارسال شد. این رقم اقلام خوراکی، کنسروهای وارداتی از بنادر جنوبی و گندم، حبوبات و گوشت تولید ایران را شامل می‌شد.

موید این گزارشات اما تصاویری است که از صف کامیون های امریکایی در جاده های ایران برجای مانده است؛ “نیک پارینو” عکاس و خبرنگار امریکایی کسی است که همراه با کاروانی از کامیون ها جاده جنوب تا آذربایجان شوروی را طی کرده است. او در کنار عکاسی از بیابان‌ها و جاده ها در طول مسیر به طور ویژه از رانندگان کامیونی که مامور رساندن آذوقه به شوروی بودند نیز عکاسی کرده است. 

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ کامیون‌های متفقین در جاده‌های ایران

فرادید| پس از آنکه در ژوئن ۱۹۴۱ یعنی تیرماه سال ۱۳۲۰ شمسی نیروهای آلمان نازی علی رغم پیمان عدم تخاصم به شوروی حمله کردند تنها یک راه برای رساندن آذوقه و مهمات به شوروی مانده بود و آن هم ایران بود.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در شهریورماه سال ۱۳۲۰ شمسی یعنی ۶۵ روز پس از حمله آلمان به شوروی، متفقین با وجود اعلام بی طرفی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. هرچند دلیل این حمله حضور عناصر آلمانی در ایران عنوان شده بود اما عموم تحلیلگران و مورخین بر این اتفاق نظر دارند که رساندن آذوقه، اسلحه و مهمات به شوروی عامل اصلی اشغال خاک ایران بود.

 از آنجا که در آن زمان هنوز مسیر دریائی تا خلیج فارس در کنترل نیروی دریایی بریتانیا بود و راه‌های جاده ای و راه آهن ایران نیز از جنوب تا شمال به تازگی به کمک مهندسان آلمانی ساخته شده بود، این انتخاب برای متفقین گزینه مطلوب بود. به علاوه اینکه آنها می‌توانستند از ارزاق و آذوقه مردم ایران هم برای کمک به جبهه شوروی استفاده کنند؛ اقدامی که به بحران و قحطی در ایران منجر شد.  

بنا به برخی گزارشات تاریخی در مدت اشغال ایران بیش از ۴ میلیون تن مواد غذایی و آذوقه از طریق راه‌های ایران برای شوروی ارسال شد. این رقم اقلام خوراکی، کنسروهای وارداتی از بنادر جنوبی و گندم، حبوبات و گوشت تولید ایران را شامل می‌شد.

موید این گزارشات اما تصاویری است که از صف کامیون های امریکایی در جاده های ایران برجای مانده است؛ “نیک پارینو” عکاس و خبرنگار امریکایی کسی است که همراه با کاروانی از کامیون ها جاده جنوب تا آذربایجان شوروی را طی کرده است. او در کنار عکاسی از بیابان‌ها و جاده ها در طول مسیر به طور ویژه از رانندگان کامیونی که مامور رساندن آذوقه به شوروی بودند نیز عکاسی کرده است. 

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

بازخوانی ۱۸ تیر، ۱۸ سال بعد

همه‌چیز از توقیف «سلام» شروع شد؛ روزنامه‌ای به مدیریت سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، پدر معنوی جریان چپ و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام. ١۵ تیر بود که در پی شکایت وزارت اطلاعات، روزنامه سلام به‌دلیل انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات که به سعید اسلامی یا امامی منتسب شده بود، با حکم تعلیقی که در سال ٧٢ داشت، توقیف شد.

در پی توقیف سلام، روزنامه‌های اصلاح‌طلب در تیترها و سرمقاله‌های
خود به این موضوع واکنش نشان دادند. بااین‌حال طرح اصلاح قانون مطبوعات در
مجلس پنجم به ریاست ناطق‌نوری تصویب شد.

به گزارش شرق، همه‌چیز از توقیف «سلام» شروع شد؛ روزنامه‌ای به مدیریت سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، پدر معنوی جریان چپ و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام. ١۵ تیر بود که در پی شکایت وزارت اطلاعات، روزنامه سلام به‌دلیل انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات که به سعید اسلامی یا امامی منتسب شده بود، با حکم تعلیقی که در سال ٧٢ داشت، توقیف شد. این آغاز ماجرای کش‌داری بود که به ١٨ تیر انجامید.
 
“مجلس پنجم طرح اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار خود قرار داده بود. مطبوعات اصلاح‌طلب به این اصلاحات معترض بودند و آن را باعث ایجاد محدودیت در بهاری می‌دانستند که با دوم خرداد فضای مطبوعات کشور را آکنده بود. روز بررسی طرح، وقتی مجید انصاری از قرائت نامه وزارت اطلاعات دراین‌باره پشت تریبون خودداری کرد، این سلام بود که نامه مزبور را منتشر کرد.
 
در پی توقیف سلام، روزنامه‌های اصلاح‌طلب در تیترها و سرمقاله‌های خود به این موضوع واکنش نشان دادند. بااین‌حال طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم به ریاست ناطق‌نوری تصویب شد.
 
اما این آغاز ماجرایی بود که ردِپای خود را حتی در رقابت‌های انتخاباتی دهه ٩٠ هم بر جا گذاشت. به‌محض انتشار خبر توقیف سلام، هفدهم تیر سال ٧٨، دانشجویان در کوی دانشگاه تهران دست به اعتراض زدند. اعتراضی که از ساعت ٩ شب شروع شد و تا بامداد همان روز ادامه یافت.
 
ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی برگزار شد و به‌هم‌پیوستن این دو تجمع باعث شد جمعیت دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شود.

نیروی انتظامی، دانشجویانی را که بیرون از کوی آمده بودند، به داخل محوطه هدایت کردند. اتفاقی که راست و چپ سال‌ها بعد آن را اشتباهی تاریخی خواندند. مصطفی معین، وزیر وقت علوم و دیگر چهره‌های سیاسی به میان دانشجویان رفتند. مجید انصاری، موسوی‌لاری وزیر کشور، فائزه هاشمی، فاطمه کروبی، مصطفی تاج‌زاده، عبدالله نوری، درودیان، اکبر گنجی، ابراهیم اصغرزاده و… از جمله این افراد بودند.
 
 ماجرا به این سادگی خاتمه نیافت، تا بیست‌وسوم تیر فضای ملتهب همچنان ادامه داشت. درگیری‌های کوی دانشگاه بارها به خیابان کشیده شد. در جریان حمله به کوی، تعدادی از دانشجویان مجروح شدند و مرگ عزت ابراهیم‌نژاد هم تأیید شد. در سال‌های گذشته چهره‌هایی که هرکدام به نوعی آن پنج حادثه را از نزدیک دیده یا از مقامات مسئول بودند، از دید خود به روایت آن حادثه پرداخته‌اند.
 

بازخوانی ۱۸ تیر، ۱۸ سال بعد

 
روایت مصطفی معین
شاید یکی از مهم‌ترین این روایت‌ها، روایت مصطفی معین، وزیر وقت علوم باشد. معین فردای ١٨ تیر  استعفا می‌دهد. استعفایی که پذیرفته نمی‌شود. او در جلسه‌ای در میان دانشجویان درباره علت این استعفا پرحرف‌وحدیث می‌گوید: «علت حادثه روشن است. آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. فکر نکنید من نمی‌خواهم بگویم، بلکه منظورم این است که علت حادثه روشن است. دانشجو در خانه خود که کوی دانشگاه است، مورد حمله یک عده به‌عنوان گروه فشار قرار می‌گیرد.
 
من به‌عنوان وزیر علوم، آنها را فرزند معنوی خودم می‌دانستم، باید از آنها دفاع می‌کردم. تلاش هم کردم به‌طور جدی و حتی به میان آنها رفتم. عصر جمعه به میان آنها رفتم. به آنها گفتم اینجا جای خطرناکی است به هر دلیل و بیایید به جای امنی برویم، اما زیر بار نرفتند و گفتند اینجا خانه ماست.
 
وقتی دیدم نپذیرفتند، گفتم من بین شما می‌مانم و اینجا از شما دفاع می‌کنم. من تا صبح پیش بچه‌ها بودم. فکر کردم مهم‌ترین برخوردی که در دفاع از دانشجو می‌شود، این است که در اعتراض استعفا بدهم. استعفا فرار از مسئولیت نیست.
 
با اینکه استعفا دادم، اما در صحنه بودم تا آخر. این استعفا و اعتراض باعث آرامش دانشجو شد. دیدند کسی هست که از آنها دفاع کند. برعکس آکه استعفای من را به‌عنوان یک گناه کبیره مطرح می‌کنند که باعث تهییج دانشجو شد، ادعاست. آنها می‌خواهند کار خود را توجیه کنند. من باز روز یکشنبه از دولت اجازه گرفتم، مستعفی هم بودم، چهار عصر به میان دانشجویان رفتم و تا ١٢ شب هم در میان آنها بودم. صحبت‌های من را می‌شنیدند، اما مسئولان اصلی را راه نمی‌دادند، این چیز بدی بود که فردی هم مورد اعتماد دانشجوها باشد و هم مورد اعتماد سیستم باشد و بتواند ایجاد آرامش کند…».
 
روایت الله‌کرم
مصطفی معین از گروه فشار نام می‌برد؛ اما برخی گروه‌هایی که تا پیش از این گمان می‌رفت وارد کوی شده و آن وقایع را به بار آورده‌اند، زیر بار این موضوع نرفتند. حسین الله‌کرم، از اعضای سابق انصار حزب‌الله، در مصاحبه‌ای که با ماهنامه نسیم بیداری داشته، دراین‌باره گفته است:«در پارادایم شما، الله‌کرم‌ها تا زمانی ارزش دارند که آماده باشند روی میدان مین بروند، تا زمانی به آنها علاقه دارید که در جبهه‌ها از منافع شما دفاع کنند… شما سؤال کردید آیا الله‌کرم جزء گروه فشار حمله‌کننده به کوی دانشگاه بوده است یا نه، من هم گفتم شورای امنیت آقای خاتمی ‌این مسائل را (از) الله‌کرم فاکتور گرفته…».
 
روایت مسعود ده‌نمکی
مسعود ده‌نمکی هم که از اعضای سابق انصار حزب‌الله به شمار می‌رود و همان روزها اتفاقا در کوی حاضر بوده، در نشریه معروفش یعنی جبهه درباره ماجرای کوی در مصاحبه‌ای به تفصیل صحبت می‌کند.

ده‌نمکی در این گفت‌وگو بارها انگشت اتهام خود را به سمت خود اصلاح‌طلبان نشانه می‌گیرد و ١٨ تیر را یک حادثه عمدی معرفی می‌کند. او همچنین از دخالت هرگونه عنصر حزب‌اللهی در این ماجرا اعلام برائت می‌کند.

او می‌گوید: «اصل ورود نیرو به درون محوطه دانشگاه اشتباه بود اما اینکه درون محوطه دانشگاه چه گذشته است، من به‌عنوان یک خبرنگار شاهد عینی بودم. سیستم ارتباطی یا بی‌سیم یا تلفن‌های همراه یقینا و مسلما بین گروه‌های دانشجویی برقرار بوده چون به راحتی با همدیگر ارتباط داشتند… وقتی مطمئن شدم که جریانی به نام حزب‌الله و گروه‌های شناخته‌شده حزب‌الله در برنامه امروز حضور ندارد، محوطه دانشگاه را ترک کرده و راهی نمازجمعه شدم.
 
اما بعد از نمازجمعه خبر رسید که هنوز آشوب‌ها فروکش نکرده است. شایعه‌های اولیه‌ای مبنی بر کشته‌شدن چندین نفر، در بین دانشجویان پیچید ولی آن‌طور که بنده مشاهده کردم اگر قرار بود کسی کشته شود، باید از نیروهای انتظامی کشته می‌شد نه از آنها… من معتقدم و یقین دارم که حزب‌الله نه در شروع این بحران نقشی داشته و نه در ادامه آن، فقط مهم‌ترین نقشی که حزب‌الله ایفا کرد، در سرکوب فاز دوم بحران بود؛ یعنی اگر حزب‌الله نبود، هیچ جایی برای این حضرات از چپ چپ گرفته تا راست راست نبود.
 
اگر بحران فراگیر می‌شد و بعد ملی پیدا می‌کرد، اولین کسانی که بر چوبه‌ دار می‌رفتند، امثال همین سعیدحجاریان‌ها و عبدالله‌نوری‌ها بودند. من مطمئن هستم روزی غضب الهی گریبان امثال عبدالله نوری و سعید حجاریان‌ها را خواهد گرفت. آن هم به خاطر این همه فحاشی و اهانت‌هایی که نسبت به بچه‌های حزب‌اللهی که مظلومانه انقلاب را در این شرایط حفظ کردند، روا داشتند».
 
روایت متفاوت زاکانی
علیرضا زاکانی که در آن مقطع در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران فعال بوده، نگاه دیگری به ماجرا دارد؛ نگاهی که حضور بخشی از نیروهای رسمی در ماجرای کوی را تأیید می‌کند. او در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم می‌گوید: «یادم است یکی از دوستان خیلی انقلابی داشت از این نرده‎ها بالا می‎رفت، من گرفتم و و او را پایین کشیدم و گفتم کجا می‌روی؟ برگشت و نگاهی به من کرد و گفت تو زاکانی زمان جنگ نیستی؛ تو استحاله شدی و می‎ترسی؛ گفتم من نمی‎ترسم و البته روش تو را نیز نادرست می‌دانم. این روش کمکی به حل موضوع نمی‎کند؛ شما دارید آتش را روشن می‎کنید.
 
مثلا در روز و شب نوزدهم بود که درگیری‎ها خیلی سنگین شد؛ بنده از کوی بیرون آمدم و بین این جمعیت و نیروی انتظامی قرار گرفتم که جمعیتی که بسیاری از آنها نقاب داشتند ریختند سر بنده و بنده خیلی محکم به آنها گفتم که دارید اشتباه می‎کنید و این‌طوری اسباب یک تنش می‎شوید، گفتند پس شما به آنها بگویید که به ما حمله نکنند، گفتم چشم؛ بعد همان وسط خیابان شروع به فریادکشیدن کردم که نزنید! نزنید! و آمدم پایین بین جمع نیروهای انتظامی و در آنجا گفت‌وگویی با فرمانده نیروی انتظامی، یعنی آقای نظری و دیگر فرماندهان داشتم». زاکانی هم در جای دیگری از این مصاحبه، معتقد است که ورود نیروی انتظامی به کوی اشتباه بود. او می‌گوید: «…نیروی انتظامی آمد و یک اشتباه بزرگی کرد و وارد کوی شد و در ورودش هم رعایت یک حرکت منطقی را نکرد… .
 
حتما نیروی انتظامی مقصر بود. نکته سوم اینکه اتفاقات تلخ بعد از ورود نیروی انتظامی مستمسکی قرار گرفت برای یک دروغ‎گویی بزرگ‌تر و یک فتنه و یک خلاف‎گویی به جامعه دانشجویی و ایجاد یک سلسله‌تنش‎ها در دانشگاه‎های مختلف و سپس کشاندن آن در سطح جامعه».
 
او در همین مصاحبه بی‌آنکه نامی از تاج‌زاده بیاورد، معاونت سیاسی وزارت کشور را متهم به کمک به آشوب می‌کند.
 
اتهامات علیه تاج‌زاده
مصطفی تاج‌زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت، از جمله چهره‌هایی است که جریان راست او را موتور محرکه اعتراض دانشجویان در آن زمان می‌داند. از تاج‌زاده معروف‌ترین تصویری که وجود دارد بلندگوبه‌دست در حلقه دانشجویان در حیاط ساختمان وزارت کشور در میدان فاطمی است.
 
سیداحسان قاضی‌زاده‌هاشمی عضو شورای مرکزی و دبیرکل وقت جامعه اسلامی دانشجویان هم در گفت‌وگویی دراین‌باره ادعا کرده است: «ما با این دانشجویانی که برای تسخیر وزارت کشور به سمت خیابان فاطمی رفته بودند به سمت فاطمی رفتیم و من مشاهده کردم که این افراد درِ بزرگ آهنی وزارت کشور را از جا کندند که آقای تاج‌زاده آمد در وسط حیاط وزارت کشور، تاج‌زاده به این جماعت که حدودا ۵٠٠ تا ۶٠٠ نفری می‌شدند گفت: «شما چرا آمده‌اید اینجا؟ شما چرا در وزارت کشور را از جا می‌کنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بکنید» که این سخنان تاج‌زاده جهت مسیر معترضان را از خیابان فاطمی به سمت خیابانی دیگر تغییر داد و معترضان را تحریک کرد».
 
پاسخ تاج‌زاده
تاج‌زاده اما به تازگی در مصاحبه‌ای که با حسین دهباشی انجام داده، دراین‌باره گفته است: «درباره ۱۸ تیر سه دروغ مشخص گفته شده است: اول همین مطلب بوده که من به دانشجویان گفته‌ام چرا اینجا آمدید اینجا خانه خودتان است؛ اما قسمت آخر آن دروغ است.
 
من اساسا معتقدم بزرگ‌ترین اشتباه دانشجویان خروجشان از کوی دانشگاه بود». دهباشی در ادامه می‌گوید: «یکی از فرماندهان تماس گرفتند و گفتند خط قرمز ما… است. ظاهرا ایشان با شما تماس گرفتند و شما با موتور به سمت دانشجویان رفتید و مسیر آنها را تغییر دادید». تاج‌زاده پاسخ می‌دهد: «این هم اتهام دومی است که از من پرسیدند و گفتند شما موتور سوار شدید و به سمت دانشجویان رفتید. من آنجا گفتم اگر شما بتوانید ثابت کنید من آن روز سوار موتور شدم همه حرف‌هایم را پس می‌گیرم…».
 
تاج‌زاده در ادامه توضیح می‌دهد: «موتورسواری مال روزی است که جمعه به دانشگاه رفته بودیم. همه بچه‌ها حتی بسیجی‌های کوی را زده بودند. شبی که با دکتر معین و آقای ربیعی بچه‌ها را آرام می‌کردیم، یک‌مرتبه خبر آوردند که یک نفر کشته شد. رفتیم و دیدیم شب دوم او را زدند. در ۱۸ تیر کسی کشته نشده بود. یک نفر آمده اسلحه کشیده و او را زده بود. در فیلمش هم مشخص است که ضارب از قبل هدفش را شناسایی کرده بود».
 
روایت حجاریان
حجاریان که در آن مقطع زمانی، عضو شورای شهر بود به روایتی اشاره می‌کند که دهباشی از تاج‌زاده سؤال کرده بود. او در مصاحبه با فارس می‌گوید: «…ببینید من یک خاطره برای شما بگویم. وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند به سوی خیابان آذربایجان، من در آن هنگام دفتر آقای خاتمی بودم.

آن زمان من عضو شورای شهر تهران بودم. اعضای شورای شهر را برده بودم به کوی دانشگاه تا خرابی‌ها را ببینند و برای بازسازی و اختصاص بودجه اقدام کنیم. من به خاطر این کار رفته بودم دفتر خاتمی که آقای صفوی زنگ زد به آقای ابطحی و گفت که خط قرمز ما… است، هرکسی از این خیابان پایین‌تر بیاید، می‌زنیم.

متوجه شدیم که بچه‌های دانشجو دارند رو به پایین حرکت می‌کنند، به من گفتند که بروم با آنها صحبت کنم، رفتم با دانشجوها صحبت کردم، یک طرف بچه‌های رحیم بودند، یک طرف هم بچه‌های دانشجو، با قسم و آیه و من بمیرم تو بمیری، سر راهپیمایی را کج کردم به سمت کوی دانشگاه و گفتم بروید من هم می‌آیم به کوی. می‌خواهم بگویم می‌شود اعتماد کرد، می‌شود منازعه را خاتمه داد، می‌شود جمعی را که از چارچوب خارج است، به قاعده درآورد…».
 
روایت رحیم‌صفوی از مصوبه شورای امنیت
سردار رحیم‌صفوی، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران خود اشاره مستقیمی به این ماجرا نکرده اما درباره نقش سپاه و بسیج درباره ختم ماجرای ١٨ تیر در گفت‌وگویی که خبرآنلاین بازنشر داده، این‌چنین گفته است: «فتنه‌ای که در سال ١٣٧٨ رقم خورد، محصول تفکری بود که آن سال‌ها در بعضی از دستگاه‌های ما ریشه داشت. می‌خواستند نهادهای امنیتی و انتظامی ما را فلج و در نتیجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کنند. در برخی از وزارتخانه‌های آن زمان – مثلا وزارت کشور و وزارت علوم – وجود داشت. در روزهای نخست فتنه ٧٨ وزیر کشور اجازه نمی‌داد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی را که تهران را به آتش کشیده بود، آرام کنند.
 
می‌گفت فقط نیروی انتظامی و این در حالی بود که نیروی انتظامی می‌گفت که ما دیگر نمی‌توانیم ادامه بدهیم. من برای اولین‌بار همین‌جا عرض بکنم که من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم. در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رأی داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران».

بعد از اینکه موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، در چند ساعت این فتنه تمام شد. می‌توانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم گفتند که از سوی مسئولان برخی وزارتخانه‌ها حمایت می‌شدند. بعد از اینکه سپاه و بسیج وارد عمل شدند و در دو ساعت کار را تمام کردند».
 
روایت فیروزآبادی
سال گذشته سردار فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس، گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را خاتمی صادر کرده است. او گفته بود: «این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود».
 
این درحالی است که خبرگزاری «فارس»، در گزارشی که تیرماه سال گذشته به مناسبت سالگرد وقایع کوی دانشگاه منتشر کرد، نوشت: «گفته می‌شود در جلسات پیشین شورای امنیت ملی به دلیل حضورنیافتن روحانی، خاتمی این جلسات را اداره می‌کرده و با ورود سپاه به ماجرای تأمین امنیت تهران مخالفت می‌کرده؛ اما روحانی پس از بازگشت از سفر فرانسه در جلسه‌ای که تشکیل می‌دهد با اعطای مجوز به سپاه و بسیج موافقت می‌کند».
 
روایت ناطق‌نوری
ناطق‌نوری که در آن هنگام رئیس مجلس پنجم بود، در کتاب خاطرات خود درباره ١٨ تیر می‌نویسد: «…بالاخره در مقطعی، دستور صادر شد که سپاه وارد عمل بشود و در دو ساعت اغتشاشی که از میدان بخارایی تا شهرری کشیده شده بود، پایان یافت.
 
روحانی چه گفت
روز بیست‌وسوم تیر ٧٨ راهپیمایی‌ای در تهران انجام می‌گیرد که حسن روحانی سخنران این رهپیمایی در دانشگاه تهران است. روحانی دبیر شورای امنیت ملی در سخنرانی خود درباره ١٨ تیر گفته بود: «…دشمنان به کمین نشسته، دشمنان فرصت‌طلب که نه ربطی به دانشگاه دارند و نه ارتباطی به دانشجویان عزیز دارند، در کنار حرکت دانشجویی، می‌خواستند سوءاستفاده کنند و متأسفانه موفق به سوءاستفاده هم شدند.

افراد شرور، افراد وابسته به گروهک‌های سیاسی ورشکسته و منزوی در جامعه ما، مزدوران و وابستگان به قدرت‌های خارجی از این فرصت خواستند سوء‌استفاده کنند، البته این گروهک‌ها ماه‌ها در انتظار یک فرصت مناسب بودند و فکر کردند این مقطع فرصت مناسبی برای اهداف شوم و پلید آنهاست.
 
یک حادثه تلخی که با حرکت این عناصر فاسد رخ داد، حرمت‌شکنی بود… لازم می‌دانم از نیروی انتظامی به خاطر تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش در این چند روز، از نیروی عزیز و قهرمان بسیج و همچنین پرسنل بیدار وزارت اطلاعات تشکر، سپاسگزاری و قدردانی نمایم که تلاش و فعالیت فوق‌العاده‌ای در این چند روز داشته‌اند. از دانشجویان عزیزمان تشکر می‌کنم که با دقت و سرعت، حساب خودشان را از این عناصر مفسد جدا کردند و به خوبی هوشیاری و آگاهی خود را در این مقطع حساس نشان دادند…».
 

بازخوانی ۱۸ تیر، ۱۸ سال بعد

 
از سوی مجلس پنجم کمیته‌ای برای پیگیری ماجرای کوی تشکیل شده بود که گویا به نتیجه روشنی دراین‌باره نرسیده است. رسیدگی به اتهامات مطروحه درجریان ١٨ تیر، ١۶ جلسه به درازا کشید. در نهایت فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی از اتهامات وارده تبرئه شد.

فرهاد نظری بعدها از سیدمحمد خاتمی شکایت کرد. شکایتی که در کمیسیون اصل نود مجلس هفتم در دست بررسی بود و نظری خواستار اعاده حیثیت شده بود. از او در تمام این سال‌ها یک گفت و گو دیده شده که با خبرگزاری مهر در حین پیگیری همان شکایت صورت گرفته است.
 
روایت نظری
نظری در آن گفت‌وگو می‌گوید: «این نکته قابل تأمل است که برخی مسئولان در گذشته بنده را در حوادث کوی دانشگاه قربانی این قضایا کردند. به اعتراف صریح خود آنها باید توجه کرد. به‌خصوص نامه ٩/١١/٨٠ سیدمحمدعلی ابطحی معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور که خطاب به آقای خاتمی نوشته است «سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ به‌عنوان متهم اول مطرح شد و… در نتیجه به دستور جناب‌عالی توبیخ و عزل گردید» و سپس در سطر دیگر نامه ادامه داده است «…در جریان کوی دانشگاه ۵ نفر افسر ارشد دیگر از نیروی انتظامی در محل حاضر بودند که به دلایلی دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی وارد آن حوزه نشدند؛ لذا در حق وی (فرهاد نظری) ظلم شده است».
 
اسناد و مدارک و مکاتبات زیادی نزد بنده وجود دارد که آقایان به بی‌گناهی من اعتراف کرده‌اند؛ آقای خاتمی در تاریخ ٢٧/١١/٨٠ طی نامه‌ای تأکید کرد «سابقه سردار نظری روشن و درخشان است و هیچ مسئله‌ای نباید باعث خدشه‌دارشدن آن سابقه شود» و ادامه می‌دهد «من هم معتقدم آن‌طور که باید و شاید ادای حق نشد، اما این به‌هیچ‌وجه به معنای تقصیر و گناه سردار نظری نیست و ما باید رأی دادگاه در مورد ایشان را مورد احترام قرار بدهیم».
 
دادگاه «سلام»
برای روزنامه سلام دادگاهی تشکیل شد که یکی از شاکیان آن حمیدرضا ترقی بود نمایندگی از جمعی از نمایندگان مجلس و محمود احمدی‌نژاد استاندار وقت اردبیل در قالب شاکی خصوصی. سلام توقیف و موسوی‌خوئینی‌ها محکوم شد. حمیدرضا ترقی‌ دراین‌باره بعدها به فارس گفت: «محکومیت رهبر و محوریت پشت پرده اصلاحات به پنج سال عدم فعالیت سیاسی و مطبوعاتی، جریان اصلاحات را خلع سلاح کرد و تمام نقشه‌هایی را که برای او و جریان اصلاحات طراحی کرده بودند نقش بر آب ساخت».

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

استقلال سودان جنوبی

فرادید| نهم جولای در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ اولین فرماندار نیویورک

“جورج کلینتون” به‌عنوان اولین
فرماندار ایالت مستقل نیویورک انتخاب شد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۸۵۰- درگذشت دوازدهمین رئیس‌جمهور آمریکا

“زاکاری تیلور” ۱۶ ماه پس از ریاست
جمهوری، دچار “التهاب معده‌ای روده‌ای” شد. او پس از چند روز اسهال،
تهوع و کم‌آبی در عصر روز نهم جولای درگذشت.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۱۸- حادثه قطار در “نشویل”

دو قطار در خارج از شهر نشویل، تنسی با هم
برخورد کردند و ۱۰۱ نفر کشته شدند. علیرغم میزان بالای تلفات، مطبوعات ملی این حادثه
را عمدتاً نادیده گرفتند.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۷- اول زن آمریکایی با رتبه نظامی

ژنرال “دیوید آیزنهاور”،
“فلورانس بلانچفیلد” را به‌عنوان سرهنگ دوم در ارتش ایالات‌متحده منصوب
کرد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۵۵- اولین مدیر سیاه‌پوست در کاخ سفید

“فردریک مورو” اولین سیاه‌پوستی است
که در کاخ سفید به مقام اجرایی رسید.

امروز در تاریخ

۶٫ ۲۰۱۱- استقلال سودان جنوبی

درنتیجه توافق سال ۲۰۰۵ که به طولانی‌ترین جنگ
داخلی آفریقا پایان داد، سودان جنوبی از کشور سودان جدا شد.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

"دلار" چطور متولد شد؟

کنگره ایالات‌متحده آمریکا که در آن زمان تنها مجلس این کشور بود، در ۶ ژوئیه ۱۷۸۵ با رای اکثریت دلار را به‌عنوان واحد پول آن کشور تعیین کرد و از این زمان یکی از قدرتمندترین واحدهای پولی جهان متولد شد و بعدها بخش عمده‌ای از معاملات جهانی در بازارهای بین‌المللی بر مبنای آن صورت گرفت.

تولد دلار

 قبل از انقلاب استقلال آمریکا در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ در تمامی سرزمین‌های
مهاجرنشین، پول انگلستان یعنی لیره را به‌عنوان واحد اصلی دادوستد مورد
استفاده قرار می‌دادند.
 
به گزارش دنیای اقتصاد، کنگره ایالات‌متحده آمریکا که در آن زمان تنها مجلس این کشور بود، در ۶ ژوئیه ۱۷۸۵ با رای اکثریت دلار را به‌عنوان واحد پول آن کشور تعیین کرد و از این زمان یکی از قدرتمندترین واحدهای پولی جهان متولد شد و بعدها بخش عمده‌ای از معاملات جهانی در بازارهای بین‌المللی بر مبنای آن صورت گرفت.

قبل از انقلاب استقلال آمریکا در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ در تمامی سرزمین‌های مهاجرنشین، پول انگلستان یعنی لیره را به‌عنوان واحد اصلی دادوستد مورد استفاده قرار می‌دادند؛ اما با وقوع انقلاب، سرزمین‌های مهاجرنشین که می‌کوشیدند از هرجهت از انگلستان مستقل شوند با استفاده از سکه‌های نقره اسپانیایی که در مکزیک استفاده می‌شد، معاملات خود را ادامه دادند.

این سکه‌ها دلار نام داشت و با گذشت زمان آمریکایی‌ها برای نظم دادن به معاملات خود، این نام را بر واحد پول ملی خود گذاشتند.

به این ترتیب زمانی‌که آمریکا در شرایط پس از جنگ سرد توانست به ابرقدرت جهان مبدل شود، پول این کشور نیز به مهم‌ترین پول بین‌المللی تبدیل شد؛ چراکه ابرقدرت در نظام پولی بین‌المللی حق وتو دارد و چون از به‌کار‌گیری پول خود در سراسر جهان سود می‌برد، منافعش ایجاب می‌کند که از هر نوع همکاری جهانی برای استقرار یک پول مستقل بین‌المللی جلوگیری کند.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

سیاست‌های مداخله‌جویانه پاپ

در سال ۱۶۸۶ پاپ اینوسان یازدهم، کناب سباستین آلمانی را به‌عنوان سر اسقف جدید نخجوان در ارمنستان منصوب کرد و او را همراه نامه خود به شاه صفوی روانه ایران کرد.

سیاست‌های مداخله‌جویانه پاپ

به گزارش دنیای اقتصاد، در سال ۱۶۸۶ پاپ اینوسان یازدهم، کناب سباستین آلمانی را به‌عنوان سر اسقف جدید نخجوان در ارمنستان منصوب کرد و او را همراه نامه خود به شاه صفوی روانه ایران کرد. کناب در مسیرش به سوی شرق در وین توقف کرد. او در آنجا از امپراتور اتریش لئوپلد اول تقاضا کرد که برای تاسیس صومعه دومینیکن در اصفهان یاری‌اش کند. درحالی‌که وظایف خود را در دربار صفوی به‌عنوان نماینده امپراتور انجام می‌داد، یورش عثمانی به اتریش- مجارستان در حول و حوش بهار سال ۱۰۹۴ ق/ ۱۶۸۳م، باعث شد که امپراتور نامه‌ای به کناب بدهد و طی آن از شاه تقاضا کند که عملیاتی را علیه عثمانی سازماندهی کند تا به این وسیله قدرت‌های اروپایی که در محاصره عثمانی هستند، رهایی یابند.

کناب همچنین قبل از ترک وین نامه دیگری ازسوی پاپ دریافت کرد که در ۱۹ ژوئن نوشته شده و حاکی از پیشروی دولت عثمانی بود. در این نامه هم پاپ اینوسان شاه را به اقدام علیه عثمانی ترغیب کرده بود. کناب هنگام ورود به لهستان نیز نامه‌ای ازسوی یان سوم سوبیسکی دریافت داشت.

یان سوم در گرماگرم جنگ با تمام قوایش، فرصت را غنیمت شمرد تا این کشیش رهگذر را ملاقات کند. بنابراین کناب با دستورالعمل‌هایی به سوی ایران رفت تا شاه را از این موارد مطلع کند:
 
۱- شکست عثمانی‌ها که در ۱۰ رمضان/ ۱۲ آگوست در جنگ کالنبرگ روی داده بود.
 
۲- تشکیل ائتلاف بین دول لهستان و اتریش و نقش سرنوشت‌سازی که پاپ در این راستا ایفا کرده بود.
 
۳- علاقه روسیه برای پیوستن به این ائتلاف پس از انعقاد صلح بین لهستان و روسیه (در واقع اتحاد مقدس بین لهستان، اتریش و ونیز فقط تا سال ۱۶۸۴ دوام آورد و روسیه در همین سال طی معاهده صلح روسیه و لهستان به این اتحاد ملحق شد.)
 
با توجه به این مسائل کناب باید مزیت اقدام نظامی مشترک بر ضد عثمانی را به ایرانیان گوشزد می‌کرد.
 
 

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ آلبوم منحصر به فرد از تهران ۹۰ سال قبل

یکی از آلبوم های منحصر به فرد تاریخ عکاسی ایران مجموعه عکس هایی است که یک خلبان سوئیسی برای نخستین بار از فراز آسمان برداشت؛ او برای انجام ماموریت برقراری خط پروازی به ایران آمده بود اما در پایان سفر عکس هایی متفاوت و کم نظیر با خود به کشورش بازگرداند.

فرادید| یکی از آلبوم های منحصر به فرد تاریخ عکاسی ایران مجموعه عکس هایی است که یک خلبان سوئیسی برای نخستین بار از فراز آسمان برداشت؛ او برای انجام ماموریت برقراری خط پروازی به ایران آمده بود اما در پایان سفر عکس هایی متفاوت و کم نظیر با خود به کشورش بازگرداند.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، در تاریخ عکاسی ایران آلبوم‌های برجا مانده از عکاسان خارجی کم نیست؛ عکاسانی که بعضا از سوی دربار ایران برای ثبت و ضبط تصویر شاه و درباریان، شهرها، بناهای تاریخی و باستانی و نیز زندگی مردم برای مدتی استخدام می‌شدند. برخی از این عکاسان ممکن بود پیشه و شغل اصلی شان چیزی جز عکاسی داشتند و تنها به دلیل آشنایی مختصر با فن عکس برداری به استخدام دربار درمی‌آمدند. آنها پس از اتمام هر پروزه عکس ها را در قالب یک آلبوم به عکاسخانه سلطنتی می سپردند که بسیاری از آنها اکنون نیز در موزه عکسخانه کاخ گلستان نگهداری می شود؛ “لوئیجی پشه”، “لوئیجی مونتابونه” و “ژول ریشار” معروف ترین این افراد بودند.

در این میان اما عکاسان خارجی ای نیز بودند که در استخدام دربار و شاه نبوده و به عنوان شرق شناس و گردشگر به ایران سفر می کردند. این افراد بعضا برای انجام ماموریت عازم ایران می شدند و پس از پایان کار به کشورشان باز می گشتند؛ “والتر میتل هولتسر” یکی از این افراد بود.

هولتسر در واقع خلبان و موسس شرکت هواپیمایی سوئیس ایر بود که در اواخر سلطنت احمدشاه قاجار و در سال ۱۳۰۳ هجری خورشیدی با یک فروند هواپیمای یونکر آلمانی به ایران سفر کرد. او قرار بود در این سفر برفراز مهمترین شهرهای ایران پرواز کند و مطالعات مقدماتی برای برقراری یک خط هوایی در خاورمیانه که از ایران عبور می کرد را انجام دهد. او اولین کسی بود که با هواپیما از تهران تا بوشهر را بدون سختگیری پرواز کرد و نقل است پس از این پرواز رضاشاه پهلوی دستور داد هواپیمایی که با آن ایران را درنوردیده بود از او بخرند.

اما یکی از مهمترین بخش های کار مطالعاتی هولتسر عکس هایی بود که او در مدت پرواز و پس از آن از شهرهای مختلف ایران اعم از تهران، اصفهان، کاشان و بوشهر برداشت. او همچنین از مردم کوچه و بازار و دروازه‌های شهرها نیز عکس هایی برداشت و مجموعه خود را کاملتر کرد. هولتسر در بازگشت عکس ها و یادداشت های خود از سفر به ایران را در قالب کتابی با عنوان “پرواز بر فراز ایران” به چاپ رساند که این کتاب نیز به فارسی ترجمه شده است. در زیر عکس های منتشر شده از سفرنامه این خلبان و عکاس سوئیسی از تهران را مشاهده می‌کنید.

نمایی از فراز تهران و میدان مشق

نمایی از فراز تهران و میدان مشق

کاروانسرایی در حومه تهران

کاروانسرایی در حومه تهران

مسافران در کاروانسرایی در حومه تهران

مسافران در کاروانسرایی در حومه تهران

نمایی از پشت بام چند خانه در تهران

نمایی از پشت بام چند خانه در تهران

نمایی از خیابان های تهران و رهگذران

نمایی از خیابان های تهران و رهگذران

نامعلوم

نامعلوم

نمایی از فراز تهران

نمایی از فراز تهران

نمایی از محل فرود هواپیمای هولتسر در تهران

نمایی از محل فرود هواپیمای هولتسر در تهران

“والتر میتل هولتسر”عکاس مجموعه و خلبان هواپیمای یونکر آلمانی که اولین پرواز بدون سوختگیری از تهران تا بوشهر را انجام داد.

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی هوایی از مناطق حومه تهران

نمایی هوایی از مناطق حومه تهران

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی از هواپیمای هولتسر بر فراز آسمان تهران

نمایی از فراز شهر تهران

نمایی از فراز شهر تهران

نمایی از دروازه قدیم شاه عبدالعظیم(ع)

نمایی از دروازه قدیم شاه عبدالعظیم(ع)

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید