نامه برکناری مصدق

نامه برکناری مصدق۲۳مرداد ۱۳۳۲ محمدرضا شاه نامه برکناری دکتر مصدق از نخست‌وزیری ایران را امضا کرد و خود با همسرش ثریا به رامسر و از آنجا به کلاردشت رفت تا اگر در برکناری مصدق شکست خورد، بتواند از آنجا به خارج از کشور بگریزد. نامه برکناری دکتر مصدق و نامه انتصاب سرلشکر بازنشسته زاهدی به نخست‌وزیری که هر دو مغایر قانون اساسی بود، به اصرار دول خارجی و به‌صورت محرمانه امضا شده بود و مردم از آن آگاه نبودند. قانون اساسی آن زمان، برکناری نخست‌وزیر را در دست مجلس شورای ملی و پس از رای عدم اعتماد مجلس به او قرارداده بود و انتصاب نخست‌وزیر تازه نیز باید پس از ابراز تمایل مجلس به فرد مشخص صورت می‌گرفت. نظام حکومتی ایران بر پایه قانون اساسی سابق، نظامی «پارلمانی» بود. بنابراین برکناری دکتر مصدق مخصوصا پس از کناره‌گیری بسیاری از نمایندگان مجلس و تایید انحلال آن دوره مجلس (دوره هفدهم) در رفراندوم، عملی مغایر قانون اساسی بود و شاه با امضای برکناری نخست‌وزیر قانونی مرتکب نقض قانون اساسی و کودتا (براندازی دولت منتخب مردم) شده بود و قاعدتا خودش باید برکنار و مجازات می‌شد.

فرمان مخدوش عزل مصدق
فرمان عزل دکتر مصدق و همچنین فرمان انتصاب سرلشکر فضل‌الله زاهدی هر دو مخدوش بود؛ زیرا فرامین ابتدا نوشته می‌شوند و سپس شاه امضا می‌کند. حال آنکه این دو فرمان روی سرکاغذهای سفید دربار که شاه به‌صورت «سفید مهر» امضا کرده بود، نوشته شده بود. هنگامی که ابتدا متن نوشته می‌شود، نویسنده با آسودگی خیال، تمام کلمات را – با فاصله مساوی از یکدیگر- می‌نویسد و در هرجا که متن تمام شد، شاه امضا می‌کند. حال آنکه در فرمان نصب سرلشکر زاهدی، چون شاه ابتدا امضا کرده و سپس متن بر بالای آن نوشته شده، همین‌طور که در عکس ملاحظه می‌کنید فاصله کلمات در دو سطر اول مساوی است. ولی وقتی نویسنده به سطر سوم و به خصوص به سطر چهارم رسیده، چون دیده است که جا کم آورده، کلمات سطر سوم و به‌ویژه کلمات آخر سطر را – بسیار فشرده و نزدیک به هم – نوشته است تا متن از امضا تجاوز نکند یا از آن بدتر: متن فرمان روی امضای شاه نوشته نشود.

همین‌طور که ملاحظه می‌کنید حتی تاریخ فرمان هم مشکوک است به این نحو که تاریخ «سال» در بالا، ماه «در وسط» و روز در «زیر» نوشته شده و در نتیجه به جای ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ یا لااقل به‌جای «۱۳۳۳،۲۲ مرداد» خوانده می‌شود: «۱۳۳۲ مرداد ۲۳٫» علاوه بر آن به‌نظر می‌رسد که اقلا یک بار در آن دست برده شده؛ چون تاریخ روز آن دست خوردگی دارد و روی عدد ۲۳ دوبار قلم برده شده است. اما آنچه به واقعیت نزدیک‌تر به‌نظر می‌رسد این است که تاریخ ۲۳ را کس دیگری و با قلم دیگری، به متن فرمان اضافه کرده است. چون اولا طرز نوشتن عدد ۲ و به‌خصوص عدد ۳ آن، با طرزی که نویسنده فرمان، عدد ۱۳۳۲ را نوشته به کلی متفاوت است، و ثانیا عدد ۲۳ بسیار کلفت‌تر و درشت‌تر از عدد ۱۳۳۲ است و نکته آخر اینکه هرکس تاریخ این فرمان را نوشته – اعم از شاه یا هرکس دیگر – گویا با دستپاچگی و اضطراب آن را نوشته زیرا «مرداد» را «مراداد» نوشته و بعدا هم متوجه اشتباه خود نشده و حتی با همین غلط در کتاب روایت خاطرات اردشیر زاهدی به چاپ رسیده است.

 نامه برکناری مصدق
متن فرمان نخست‌وزیری زاهدی عینا نقل از کتاب «روایت خاطرات اردشیر زاهدی» ص. ۱۴۰

 


منبع: فرادید

تقسیم برلین

فرادید| سیزده اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۷۹۲- انقلاب فرانسه

انقلابیون به کاخ فرانسه هجوم بردند و اعضای
خانواده سلطنتی را اسیر کردند.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۱۰- درگذشت “فلورانس نایتینگل”

پرستار، ریاضیدان و آماردان معروف انگلیسی در
چنین روزی درگذشت. او بنیان‌گذار حرفه پرستاری مدرن بود. به او لقب بانوی چراغ به
دست داده شده زیرا او با تحمل بی‌خوابی در تمام طول شب برسر بیماران می‌گشت و ضمن
درمان به آن‌ها دلداری می‌داد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۲۶- زادروز “فیدل کاسترو”

پدر کوبای کمونیست که نزدیک به پنج دهه بر کشور
حکومت کرد، در چنین روزی در “فیدل الجاندرو کاسترو روس” در کوبا متولد
شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۱- اولین ماشین پلاستیکی فورد

مخترع آمریکایی “هنری فرد” از ماشین
پلاستیکی خود تولید شده از محصولات کشاورزی رونمایی کرد. این ماشین آزمایشی و دست‌ساز
از بدنه پلاستیکی ساخته‌شده بود.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۱- تقسیم برلین

قبل از ساختن دیواری که شهر را به مدت ۲۸ سال به
دو قسمت تقسیم کرد، آلمان شرقی در چنین روزی مرز بین بخش‌های شرقی و غربی را سیم‌خاردار
کشید.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۸۱- امضای قانون کاهش مالیات

رئیس‌جمهور “رونالد ریگان” طی مراسمی
در باغ خود در کالیفرنیا، قانون تاریخیِ کاهش مالیات را امضاء کرد.

امروز در تاریخ

۷٫ ۲۰۰۸- ثبت رکورد جدید شنای پروانه

“مایکل فلپس” در بازی‌های المپیک ۲۰۰۸
پکن، توانست رکورد جدیدی در شنای پروانه ۲۰۰ متر مردان ثبت کند.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

کشف بزرگ‌ترین فسیل یک "تیرانوسور"

فرادید| دوازده اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۳۰ سال قبل از میلاد- خودکشی کلئوپاترا

“کلئوپاترای هفتم فیلوپاتور” ملکه مصر
پس از شکست نیروهایش در برابر “اوکتاویوس” با نوشیدن مخلوطی از زهرها
خودکشی کرده است.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۱- بمباران آلمان در روز روشن

نیروی هوایی سلطنتی در تلاش برای تحت فشار قرار
دادن “نیروی هوایی آلمان نازی”، ۷۸ بمب‌افکن و ۴,۸۵۶ جنگنده را مسئول کرد تا نیروگاه‌های
اصلی در “کلن” را هدف قرار دهند. آلمان‌ها نتوانستند این حمله را تلافی
کنند، زیرا اکثر هواپیماهای خود را به جبهه شرقی منتقل کرده بودند.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۴۴- درگذشت “جوزف پ.کندی جونیور”

در طی جنگ جهانی دوم، “جوزف کندی
جونیور” بزرگ‌ترین فرزند “جوزف و رز فیتزجرالد کندی” در طی عملیات
نظامی کشته شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۸۱- معرفی اولین کامپیوتر شخصی

شرکت “آی‌بی‌ام” اولین کامپیوتر شخصی
را (مدل ۵۱۵۰) در یک کنفرانس خبری در نیویورک معرفی کرد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۹۰- بزرگ‌ترین فسیل یک “تیرانوسور”

“سو هندریکسون” دیرینه‌شناس آمریکایی در
مجاورت رودخانه “شاین” در داکوتای جنوبی، سه استخوان عظیم کشف کرد که
متعلق به یک “تی رکس” (تیرانوسور) بود. قدمت این فسیل ۶۷ میلیون سال
تخمین زده شد و اکنون در موزه تاریخ طبیعی فیلد در شیکاگو نگهداری می‌شود.

امروز در تاریخ

۶٫ ۲۰۰۰- غرق شدن زیردریایی روسی کورسک

زیردریایی اتمی روسیه در حین تمرین نظامی در
دریای بارنتز غرق شد و تمام ۱۱۸ خدمه آن کشته شدند. آن‌ها در حال آماده‌سازی یک
اژدر برای شلیک بودند که منفجر شد و در پی آن دیگر کلاهک‌ها نیز منفجر شدند.
انفجار آن‌قدر عظیم بود که در تمام لرزه‌نگارهای اروپای شمالی حس شد.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/"گوام"چطور تحت حاکمیت امریکا درآمد؟

فرادید| این روزها نام “گوام” زیاد در رسانه ها برده می‌شود؛ کره شمالی در اوج تنش با امریکا اعلام کرده این جزیره را هدف ۴ موشک قرار می‌دهد و در مقابل امریکا نیز تهدید کرده در این صورت کره شمالی را “پشیمان” خواهد کرد. بسیاری اکنون نگران آن هستند که این جزیره که زمانی در جنگ جهانی دوم محل نزاع میان قدرت ها بود نقطه شروع جنگ جهانی سوم شود.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، “گوام” که مساحت آن بیش از ۵۴۹ کیلومتر نیست و حدود ۱۶۰ هزار نفر جمعیت دارد، یکی از پایگاه های استراتژیک آمریکا در اقیانوس آرام است که از زمان جنگ جهانی دوم بخشی از نیروهای دریایی ارتش امریکا در آن مستقر هستند.

 اینکه این جزیره چطور جزو حاکمیت ایالات متحده به شمار می آید به پیمان موسوم به “پیمان پاریس” در پایان منازعات اسپانیا و امریکا در سال ۱۸۹۸ بازمی گردد که بر اساس آن اسپانیا پذیرفت از مطالبات خود در کوبا دست بکشد و  گوام را به آمریکا واگذار کند.

اما این همه ماجرا نیست چرا که در سال ۱۹۴۱ و در جریان جنگ جهانی دوم طی دو روز  ارتش امپراتوری ژاپن به این جزیره حمله کرد و آن را به تصرف خود درآورد. بعض روایات تاریخی می گوید ژاپن در مدت ۲ سال و نیم تصرف این جزیره دست به کشتار و شکنجه ساکنان زد و تلاش کرد فرهنگ ژاپنی را به آنها تحمیل کند. با این حال در جولای سال ۱۹۴۴ امریکا در نبردی سرنوشت ساز توانست در عملیاتی مشترک با نیروی دریای سلطنتی بریتانیا قوای ژاپنی را از جزیره بیرون کند و کنترل آن را در دست بگیرد. در تاریخ گوام این روز به نام “روز آزادی” لقب گرفته است.  

از آن تاریخ امور سیاسی گوام توسط “دفتر امور جزایر” وزارت کشور آمریکا اداره می‌شود. همچنین مردم این جزیره شهروند ایالات متحده آمریکا به حساب می‌آیند گرچه خاک این جزیره متعلق به امریکا نیست. 

توپخانه نیروی دریایی ارتش امریکا در حال شلیک به مواضع نیروهای  ژاپنی در جزیره

توپخانه نیروی دریایی ارتش امریکا در حال شلیک به مواضع نیروهای ژاپنی در جزیره “گوام”. آگوست ۱۹۴۴

تصویری از قایق های امریکایی که در شروع حمله به

تصویری از قایق های امریکایی که در شروع حمله به “گوام” خود را به جزیره می رسانند. آگوست ۱۹۴۴

ناوهای امریکایی در نزدیکی جزیره

ناوهای امریکایی در نزدیکی جزیره “گوام”. جولای ۱۹۴۴

سربازان نیروی دریایی ارتش امریکا میان درختان پنهان شده و تدارک حمله غافلگیرانه به مواضع ژاپنی ها را می‌بینند. جولای 1944

سربازان نیروی دریایی ارتش امریکا میان درختان پنهان شده و تدارک حمله غافلگیرانه به مواضع ژاپنی ها را می‌بینند. جولای ۱۹۴۴

یک سرباز نیروی دریایی سعی می کند به سرباز مجروح در عملیات

یک سرباز نیروی دریایی سعی می کند به سرباز مجروح در عملیات “گوام” آب بدهد. جولای ۱۹۴۴

صحنه نبرد سربازان نیروی دریایی امریکا با قوای ژاپن در گوام. جولای 1944

صحنه نبرد سربازان نیروی دریایی امریکا با قوای ژاپن در گوام. جولای ۱۹۴۴

“سر بروس فریزی” فرمانده ناوگان دریایی بریتانیا در بادزید از جزیره گوام. آگوست ۱۹۴۵

کشتی نیروی دریایی بریتانیا در حال پهلو گرفتن در بندر

کشتی نیروی دریایی بریتانیا در حال پهلو گرفتن در بندر “گوام” آگوست ۱۹۴۵

نزدیک شدن ناو دریایی ارتش بریتانیا به ساحل

نزدیک شدن ناو دریایی ارتش بریتانیا به ساحل “گوام”. آگوست ۱۹۴۵

سرباران نیروی دریایی امریکا و انگلیس در پایگاه مشترک در گوام. آگوست 1945

سرباران نیروی دریایی امریکا و انگلیس در پایگاه مشترک در گوام. آگوست ۱۹۴۵

“سر بروس فریزی” فرمانده ناوگان دریایی بریتانیا و دریاسالار “نیمیتز” فرمانده نیروی دریایی امریکا در اقیانوس آرام در باشگاه افسران گوام. آگوست ۱۹۴۵

بازدید

بازدید “سر بروس فریزی” فرمانده ناوگان دریایی بریتانیا در اقیانوس آرام از پایگاه مشترک با امریکایی ها در گوام. آگوست ۱۹۴۵

برچسب ها: ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

پایان دومین نبرد گوام

فرادید| دهم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۷۹۳- افتتاح موزه لوور

این ساختمان که بیش از دو قرن به‌عنوان کاخ
سلطنتی استفاده می‌شود، به‌عنوان موزه مرکزی هنر در پاریس باز شد. لوور یکی از غنی‌ترین
گنجینه‌های هنری در جهان را داراست و آثار هنری آن ۱۱ هزار سال تمدن و فرهنگ
انسانی را به نمایش می‌گذارد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۸۷۴- زادروز “هربرت هوور”

سی و یکمین رئیس‌جمهور آمریکا در چنین روزی در
ایالات “آیووا” متولد شد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۲۱- “روزولت” مبتلا به فلج اطفال

“فرانکلین روزولت” رئیس‌جمهور آینده
آمریکا در خانه تابستانی خود در جزیره “کانبدلو” به بیماری فلج اطفال
مبتلا شد. به‌طوری‌که از کمر به پایین فلج شد و قادر به راه رفتن نبود.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۴- پایان دومین نبرد گوام

پس از ۲۱ روز مبارزه، دومین نبرد گوام نیز به
پایان رسید و نیروهای آمریکا کنترل جزیره را به دست گرفتند.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۹- قتل دیگری از خانواده مانسون

یک روز پس از قتل “شارون تیت”،
خانواده “چارلز مانسون” در نیمه‌های شب به خانه “لوبانکا”
حمله کردند و مالک خانه و همسرش را کشتند.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۷۷- دستگیری قاتل زنجیره‌ای معروف

“دیوید برکوویتز” در اواسط دهه ۷۰ به قتل‌های
زنجیره‌ای و ایجاد وحشت در نیویورک می‌پرداخت، پس از کشتن ۶ و زخمی کردن ۷ نفر،
دستگیر شد.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تاریخ‌نویسی بدون سند

جناب آقای فریدون مجلسی مطلبی به عنوان نقد مقاله پرفسور یرواند آبراهامیان و بنده در روزنامه اعتماد روز ٢۵ تیر ماه، با تیتر «حلقه مفقوده»، منتشر کردند که از توجه ایشان به مقاله و طرح مباحث سپاسگزاریم. سعی می‌شود که به بعضی از نکات ایشان پاسخ دهم.

جناب آقای فریدون مجلسی مطلبی به عنوان نقد مقاله پرفسور یرواند آبراهامیان و بنده در روزنامه اعتماد روز ٢۵ تیر ماه، با تیتر «حلقه مفقوده»، منتشر کردند که از توجه ایشان به مقاله و طرح مباحث سپاسگزاریم. سعی می‌شود که به بعضی از نکات ایشان پاسخ دهم.

در مورد ادعای آبراهامیان مبنی بر تلاش امریکا برای کمرنگ کردن مساله نفت، آقای مجلسی می‌نویسد، «اگر در اسناد مثلا از قول رییس سیا آمده بود، «تلاش کنید مساله نفت را کمرنگ کنید!» برداشت ایشان درست بود.» در این مورد آقای مجلسی اشتباه می‌کنند، چرا که دقیقا یکی از مقامات عالیرتبه سرویس سیا به کرمیت روزولت نوشته بود که «تلاش شود که مساله نفت کمرنگ جلوه داده شود…» (مجموعه اسناد، صفحه ٣۵٣.) این جای تعجب نیست چرا که سرویس‌های اطلاعاتی در بخش عملیات روانی یک ماموریت، سعی می‌کنند که روایت را وارونه جلوه دهند.

در رابطه با ١٨ کاندیدای پیشنهادی (مقامات امریکا در واشنگتن) که قرار بود جایگزین دکتر مصدق شوند، آقای مجلسی در مقاله شان می‌نویسند که در اسناد اشاره‌ای به لیست نامزدهای ١٨ نفره سفارت امریکا برای نخست‌وزیری ندیدم. یادآور می‌شود که این نکته چندین بار در اسناد به طور مشخص ذکر شده است، به عنوان مثال در نامه واشنگتن به سفارت در روز ١۶ ماه مه ‌١٩۵٢. در ضمن باز در اسناد، در صفحه ٢٣٢ این نکته موجود است. اضافه می‌شود که در اسناد می‌خوانیم که سفیر هندرسون با نخست‌وزیر شدن بعضی از آن افراد در لیست ١٨ نفر مخالفت کرده بود (مثل الهیار صالح.)

در مورد بروز اختلاف بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق، آقای مجلسی می‌نویسد، «من اثری از اینکه این اختلاف‌آفرینی از طرف سفارت القا شده باشد، برنخوردم.» مجددا یادآور می‌شود در این اسناد به نقش سفارت امریکا و سفیر هندرسون برای اختلاف اندازی بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق مستقیما اشاره شده است.

در این مورد، در عین حال باید که به یک پیش‌زمینه اشاره کرد. بنا به قانون شفافیت در امریکا، بعد از ٣٠ سال، وزارت خارجه باید که اسناد مربوط به اتفاقات آن ٣٠ سال گذشته را در اختیار عموم قرار دهد. این اسناد معروف است به Foreign Relations of the United States) FRUS). وزارت خارجه با یک تاخیر طولانی، مجموعه اسنادی در سال ١٩٨٩ را منتشر کرد، ولی آن مجموعه FRUS در حد چشمگیری ناکامل بود که صنف آکادمیسین‌ها و تاریخدانان اعتراض کردند. در نسخه اسناد FRUS منتشر شده ١٩٨٩، هر گاه به دخالت نهادهای امریکا در امور داخلی ایران اشاره می‌شد، با قرار دادن چند نقطه… آن مطالب حیاتی را سانسور می‌کرد.

ولی مهم آنکه در مجموعه اسناد FRUS کنونی که در همین ماه ژوئن ٢٠١٧ منتشر شده، سانسور برداشته شده و اشارات مستقیم به دخالت‌های دولت امریکا (سرویس سیا، وزارت خارجه، سفارت در تهران) در امور داخلی ایران هویداست. به همین جهت بسیاری از اقدامات سفیر هندرسون در تهران پرده برداشته شده است. این ماخذ در حقیقت به نقش هندرسون در وقایع ٩ اسفند نیز اشاره دارد.

این مجموعه اسناد وزارت خارجه (FRUS)، دقیقا ١٠٠٧ صفحه است. آقای مجلسی بنا به اذعان خودشان در مقاله، فقط ۴٠٠ صفحه از آن را مرور کردند. بنابراین، برای خواننده این سوال پیش می‌آید که چگونه کسی که فقط نصف مدارک را مرور کرده، در مورد نوشته یک پژوهشگر قضاوت و ارزیابی قاطعانه دارد؟

آقای مجلسی می‌گویند که تحلیل پروفسور آبراهامیان از اسناد جدید وزارت خارجه امریکا، فقط «اعتقادات شخصی»اش است. می‌دانیم که هر آکادمیسین یا تاریخدانی ممکن است که در مسائل اجتماعی/ سیاسی آرایی داشته باشد. ولی آبراهامیان نوشته‌ها و تحلیلش استناد دارد به مدارک و اسناد مختلف در آرشیوها. تا آن جایی که من اطلاع دارم، افرادی که سفر کرده و بعضی از اسناد کودتای آژاکس را در بعضی از آرشیوها به طور دست اول بررسی کرده‌اند شامل آقای انور خامه‌ای، دکتر رضا رییس طوسی، دکتر فخرالدین عظیمی و دکتر یرواند آبراهامیان می‌شوند (در مورد دکتر علی رهنما اطلاعی ندارم.)

 ولی در بین همه تاریخدانان و پژوهشگران، یرواند آبراهامیان تنها کسی است که اسناد آرشیو تاریخی شرکت نفت انگلیس- ایران (شرکت نفت  B.P کنونی) را بررسی کرده، که در کتاب «کودتا» نیز منعکس شده است. در بین همه پژوهشگران، فقط دکتر احمد اشرف و دکتر آبراهامیان فرصت داشته که در زمان دانشجویی با دونالد ویلبر، مشاور اطلاعاتی سیا و یکی از طراحان سناریو آژاکس، در دانشگاه پرینستون مصاحبه کنند.

در حالی که آقای مجلسی در مقاله خود به منابع تاریخی استناد نکرده و به خاطرات شخصی خودشان از وقایع آن ایام ارجاع می‌دهند- مثل روز ٩ اسفند که از نزدیکی منزل دکتر مصدق عبور کرده بودند. در عین حال، ایشان عقاید شخصی خودشان را بارها در مقاله منعکس کرده‌اند.

 به عنوان مثال می‌نویسند که «حزب توده که تا دیروز مصدق را بورژوا و عامل استعمار و امپریالیسم معرفی می‌کردند، با استفاده از فرصت، برای گرفتن امتیاز و تقویت نفوذ خود و تشدید غرب‌ستیزی در میان ایرانیان، به حمایت از او برخاستند و در قیام ٣٠ تیر شرکت کردند.»

آقای مجلسی از کجا می‌دانند که حزب توده به خاطر سوءاستفاده از فرصت و غرب‌ستیزی در ٣٠ تیر به حمایت از دکتر مصدق برخاستند؟ آیا این برداشت رهبران جبه ملی  یا نظر هواداران آیت‌الله کاشانی بود؟ یا رهبران خود حزب توده این را گفته‌اند؟ آیا این برداشت استناد به ماخذی است یا اینکه نظر شخصی خود آقای مجلسی است؟

در نوشته‌شان، آقای مجلسی می‌نویسند که اگر دولت دکتر مصدق به وسیله کودتای امریکایی/ انگلیسی آژاکس برکنار نمی‌شد، به هر حال امکان داشت که سرنوشت ادوارد بنش، چکسلواکی را پیدا می‌کرد. این یک حدس و گمان است، یک پیش‌بینی (سیاسی) و اعتقاد شخصی از طرف خود جناب مجلسی است، که بازگو‌کننده اتفاقات واقعی و مستند تاریخی کودتا نیست. آیا با گنجاندن چنین گمانی در تحلیل‌شان، آقای مجلسی شأن و صدمه تاریخی کودتا علیه یک دولت منتخب مردم- و سرنگونی دموکراسی- را خفیف نمی‌کند؟

آقای مجلسی می‌نویسند که «پیروان آیت‌الله کاشانی که از توسعه نفوذ و آزادی فعالیت حزب توده نگران بودند و به همین دلیل از دکتر مصدق که آنان را سرکوب نمی‌کرد رنجیده بودند» و حمایت‌شان را از وی قطع کردند. بر همه روشن است که به خاطر تعهد راسخش به آزادی احزاب و مطبوعات، دکتر مصدق هیچ حزبی را سرکوب نمی‌کرد و‌گرنه او «مصدق» نمی‌شد.

در جایگاه نخست‌وزیری، دکتر مصدق اظهار داشته بود که قانون اساسی به وی اجازه نمی‌داد که حزب توده یا هر حزب مخالف را تعطیل کند. در این رابطه، یادآور می‌شود که پس از کسب سمت نخست‌وزیری، نخستین بخشنامه صادر‌شده از دکتر مصدق به شهربانی (با رونوشت به دادگستری)، تاکید به آزادی بیان داشت و اینکه مطبوعات به خاطر انتقاد یا دشنام به مقام رییس دولت به هیچ‌وجه تحت‌تعقیب قرار نگیرند.

در آن دوره سانسور مطبوعات در قلمروی کار شهربانی بود و مسوولیت آن با شخصی به نام «محرم علی‌خان» بود که به وسیله دکتر مصدق برکنار شد. باید متذکر شد که درراستای تمرکز بر مبارزات ضداستعماری، آیت‌الله کاشانی از درخواست فداییان اسلام مبنی بر اجرای مو به موی احکام شریعت به وسیله دولت، حمایت نکرده بود.

تلاش امریکا برای اختلاف‌اندازی بین دکتر مصدق و روحانیون از مانور‌های اصلی پروژه آژاکس بود که در گزارش دونالد ویلبر هم از آن پرده‌برداری شده بود (رجوع کنید به مقاله نگارنده در دو ماهنامه چشم‌انداز ایران، شماره ١٨، بهمن ١٣٨١.) بعد از انتشار اسناد جدید وزارت خارجه امریکا در ژوئن، مارک گازیوروفسکی مقاله‌ای در مورد شبکه محرمانه TPBEDAMN  در سایت مرکز ویلسون منتشر کرد.

آن واژه مخفف «Toudeh Party BeDamn  به معنی «حزب توده لعنت شود.»(١) این شبکه مذکور به وسیله سرویس سیا در ایران پایه‌گذاری شده بود. در این مقاله، گازیورفسکی با استناد به اسناد وزارت خارجه توضیح می‌دهد که چگونه این شبکه محرمانه جاسوسی به اسم حزب توده به آیت‌الله بروجردی حملاتی می‌کرد.

آقای مجلسی القا می‌کنند که در دوره ملی کردن صنعت نفت، نخست وزیر مصدق موافقت نکرده بود که برای تاسیسات نفتی انگلیس در کشور، غرامت پرداخته شود. ولی این‌طور نیست، بنا به اسناد وزارت خارجه و همان اسناد آرشیو شرکت نفت انگلیس- ایران، دکتر مصدق در مذاکرات اعلان کرده بود که دولت ایران حاضر به پرداخت غرامت به قیمت منصفانه بازار روز است، ولی برای تخمین غرامت، شرکت نفت انگلیس ارقام نجومی در خواست کرده بود، با این نیت که جلسات مذاکرات به نتیجه نرسد.

آقای مجلسی می‌نویسند که، برخلاف حمایت‌شان در قیام ٣٠ تیر، «صفوف فشرده» حزب توده در روز ٢٨ مرداد برای دفاع از دولت دکتر مصدق به صحنه نیامد. به عبارتی ایشان القا می‌کند که در روز کودتا حزب توده نقش تخریبی داشت.

 ولی این صحیح نیست. در حقیقت، نیروهای ملی و حامی دکتر مصدق هم به صحنه نیامده بودند چرا که برای جلوگیری از ادامه بحران و آشوب در شهر در آن مقطع، دولت دستور داده بود که حامیان دولت در خیابان‌ها به تظاهرات دست نزنند. موضع حزب توده نسبت به دولت دکتر مصدق قبل از ٣٠ تیر کاملا قابل انتقاد و محکوم است، ولی حزب توده از اجزا و عوامل توطئه کوتای ٢٨ مرداد نبود و القای چنین نکته‌ای از نظر تاریخی صحیح نیست. در این رابطه خاطرنشان می‌شود که پروفسور آبراهامیان در مقاله مذکور به اجزا و عواملی که در پروژه آژاکس به طور مستقیم دست داشتند، پرداخته است.

ولی وی در کتاب «کودتا» (ترجمه دکتر علی بهفروز، انتشارات صمدیه) به طور مفصل در مورد حزب توده و ارزیابی سرویس سیا از توانایی حزب توده نوشته است. به عنوان انگیزه کودتا، مساله نفت کم اهمیت نبوده. در اسناد به این نکته بر می‌خوریم که نخستین طرح کودتا برای سرنگونی دولت دکتر مصدق، به وسیله آقای Max Thornburg  در ماه آگوست ١٩۵٢ تهیه شده بود (رجوع به اسناد جدید وزارت خارجه FRUS.) (٢)  در حقیقت، این شخص، آقای ماکس ثورنبرگ، یکی از مقامات شرکت‌های نفتی امریکا بود که به وزارت خارجه و سیا مشاوره می‌داد.

ثونبرگ تا حدی منتقد شرکت نفت انگلیس بود، ولی ملی شدن صنعت نفت ایران را مخالف منافع نفتی امریکا می‌دید و به همین جهت پیشنهاد کودتا داده بود. در زمان دولت رزم‌آرا، وی به عنوان یک مشاور نفتی به وسیله دولت رزم‌آرا استخدام شده بود، غافل از اینکه وی به وزارت خارجه امریکا گزارش می‌داد.

منابع:
١- مقاله مارک گازیوروفسکی در سایت مرکز ویلسون در مورد شبکه محرمانه TPBEDAMN
https: //www. wilsoncenter. org/blog-post/the-cias-tpbedamn-and-stay-behind-

 operations-iran
٢- طرح پیشنهادی کودتا از طرف یک مقام نفتی، به نام Max Thornburg – در اسناد جدید:
https: //history. state. gov/historicaldocuments/frus١٩۵١-۵۴Iran/d١١۸


منبع: فرادید

اعتصاب بازار

انقلاب ناموفق ۱۹۰۵ روسیه تاثیرات سیاسی و اقتصادی مهمی در ایران داشت. به‌دلیل حجم زیاد تجارت با روسیه وضع اقتصادی ایران در ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ه.ش) خراب شد و تورم بالا گرفت. قیمت کالاهای اساسی، از قبیل شکر و گندم به ترتیب ۳۳ درصد و ۹۰ درصد افزایش یافت و این امر نارضایتی مردمی را در پی داشت.

انقلاب ناموفق ۱۹۰۵ روسیه تاثیرات سیاسی و اقتصادی مهمی در ایران داشت. به‌دلیل حجم زیاد تجارت با روسیه وضع اقتصادی ایران در ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ه.ش) خراب شد و تورم بالا گرفت. قیمت کالاهای اساسی، از قبیل شکر و گندم به ترتیب ۳۳ درصد و ۹۰ درصد افزایش یافت و این امر نارضایتی مردمی را در پی داشت.

اعمال عوارض گمرکی در فوریه ۱۹۰۳ (بهمن ۱۲۸۱) اوضاع اقتصادی دشوار تهران را وخیم‌تر کرد که به سلسله اعتراض‌های تاجران در ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ه.ش) منجر شد.

از بهار ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ه.ش) تا تابستان ۱۹۰۶ (۱۲۸۵ه.ش) سه دسته اعتصاب و اعتراض، گاه مقارن هم در تهران، حرم حضرت عبدالعظیم و قم در گرفت. هر اعتصاب عده بیشتری را به خود جلب کرد. ایده اولیه عدالتخانه و حکومت انتخابی گسترش یافت و نهایتا این امر به تشکیل نهاد دموکراسی بسیار وسیع‌تر یعنی مجلس منتهی شد. 

نخستین سلسله اعتصاب‌ها به‌طور استراتژیک برای محرم (مارس ۱۹۰۵- اسفند ۱۲۸۳) در نظر گرفته شده بود؛ یعنی زمانی‌که دسته‌های مذهبی در خیابان‌ها سرازیر می‌شدند. بهبهانی تصویری را از ژوزف نوز و همقطاران بلژیکی‌اش در لباس روحانیت که دو سال پیش در یک مهمانی بالماسکه گرفته بودند، به مردم نشان داد و موج اعتراض‌‌ها بالا گرفت، مردم خواستار برکناری نوز شدند.

این اعتراض سبب نزدیکی بیشتر دو روحانی برجسته یعنی طباطبایی و بهبهانی شد. در آوریل ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ه.ش) بازار بسته شد. عده‌ای از بازاریان و کسبه به حرم حضرت عبدالعظیم رفتند و بست نشستند و بقیه کسبه و اصناف به پشتیبانی از آنها در تهران اعصاب کردند.

مظفرالدین شاه در آستانه سفری دیگر به اروپا بود و محمدعلی میرزا ولیعهد که با عین‌الدوله صدراعظم توافق نداشت از جانب بست‌نشینان مداخله کرد. او به آنها قول داد که بعد از بازگشت شاه شخصا مداخله کند و موجبات اخراج ژوزف نوز را فراهم آود. مخالفان با این امید که به مقصود رسیده‌اند، متفرق شدند.

منبع: آفاری، ژانت، انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، نشر بیستون، ۱۳۸۵٫

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

بمباران اتمی ناگاساکی

فرادید| نهم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۹۸- اختراع موتور درون‌سوز

مهندس آلمانی “رودلف دیزل” برای
اختراع موتور درون‌سوز، جایزه ثبت اختراع آمریکا را دریافت کرد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۰۲- تاج‌گذاری “ادوارد هفتم” در
بریتانیا

ادوارد هفتم چند ماه پس از مرگ مادرش “ملکه
ویکتوریا”، به پادشاهی رسید.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۴۲- دستگیری “ماهاتما گاندی”

مقامات بریتانیایی گاندی و کلیه اعضای کنگره را
دستگیر کردند و امیدوار بودند با این کار از جنبش مدنی برای آزادی هند از استعمار
انگلیس جلوگیری کنند.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۵- بمباران اتمی ناگاساکی

سه روز پس از بمباران اتمی در هیروشیما، آمریکا
این بار مرکز کشتی‌سازی ناگاساکی را هدف قرار داد. این بمب در ارتفاع ۱۶۵۰ فوتی
بالای شهر منفجر شد. انفجار نیرویی معادل ۲۲ هزار تن تی‌ان‌تی آزاد کرد و بیش از
۸۰ هزار نفر را کشت.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۵- استقلال سنگاپور

پس از ناآرامی‌های اجتماعی و اخراج مالزی، سنگاپور
به یک جمهوری مستقل تبدیل شد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۶۹- قتل “شارون تیت”

بازیگر معروف “شارون تیت” به همراه
چهار نفر دیگر در خانه‌اش در لس‌آنجلس به قتل رسید. “چارلز میسون” و
پیروانش به قتل او محکوم شدند.

امروز در تاریخ

۷٫ ۱۹۷۴- “فورد” جایگزین
“نیکسون”

روز بعد از استعفای نیکسون، دوره ریاست جمهوری‌اش
رسماً پایان یافت. معاونش “جرالد فورد” (سمت راست) جایگزین او شد.

امروز در تاریخ

۸٫ ۱۹۹۶- دومین دوره ریاست جمهوری
“یلتسین”

“بوریس یلتسین” برای دومین دوره به‌عنوان
رئیس‌جمهور روسیه سوگند یاد کرد. او اولین رئیس‌جمهور منتخب روسیه بود.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

از کانداتوری تا استعفای نیکسون

فرادید| هشتم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۷۶- اختراع دستگاه استنسیل

توماس ادیسون حق اختراع دستگاه استنسیل را
دریافت کرد که روشی ابتدایی برای تکثیر و کپی بود.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۱۸- آغاز نبرد آمیان

در طول جنگ جهانی اول، رشته تقریباً مداومی از پیروزی‌های
متفقین با نبرد آمیان آغاز شد که توانستند به جبهه آلمان نفوذ کنند.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۷۳- اشغال پکن توسط ژاپن

در طول دومین جنگ چین و ژاپن، نیروهای ژاپن موفق
به اشغال پکن شدند.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۴۲- آغاز جنبش “هند را ترک کنید”

کنگره هند در جلسه خود در بمبئی، قطعنامه
“هند را ترک کنید” را تصویب کرد. ماهاتما گاندی با شعار “مبارزه
کنید یا بمیرید” مردم را فراخواند و این جنبش علیه امپریالیسم بریتانیا آغاز
شد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۴۲- اعدام سربازان نازی در واشنگتن

در طول جنگ جهانی دوم، شش سرباز نازی که پس از
ورود به آمریکا دستگیر شدند، در واشنگتن دی سی اعدام شدند. دو نفر دیگر که با
مقامات همکاری کردند، مورد عفو قرار گرفتند.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۴۵- اعلان‌جنگ شوروی علیه ژاپن

شوروی بیش از یک‌میلیون سرباز را در شهر
“منچوریا” در شمال شرق چین که تحت اشغال ۷۰۰ هزار نیروی ژاپنی بود،
مستقر کرد. ژاپن تهاجم شوروی را پیش‌بینی نکرده بود و شکست سختی را متحمل شد.

امروز در تاریخ

۷٫ ۱۹۴۵- امضای منشور سازمان ملل توسط ترومن

“هری ترومن” منشور سازمان ملل را
امضاء کرد و بدین ترتیب اولین کشوری بود که به این سازمان جدید بین‌المللی پیوست.

امروز در تاریخ

۸٫ ۱۹۶۳- سرقت بزرگ قطار

سرقت بزرگ قطار در بریتانیا رخ داد و ۲٫۶ میلیون
پوند اسکناس به سرقت رفت.

امروز در تاریخ

۹٫ ۱۹۶۸- نامزدی “ریچارد نیکسون”

کنوانسیون ملی جمهوری خواهان در میامی، ریچارد
نیکسون را برای ریاست جمهوری کاندید کرد.

امروز در تاریخ

۱۰٫ ۱۹۷۴- استعفای نیکسون

در پی رسوایی واترگیت و افزایش فشار مردم و
کنگره، رئیس‌جمهور آمریکا استعفای خود را اعلام کرد. او اولین رئیس‌جمهوری بود که
استعفا کرد.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

دست درازی انگلیسی‌ها به جنوب ایران

۱۷ مرداد ماه سال ۱۲۹۴ شهر بوشهر از سوی نیروهای انگلیسی اشغال شد. تا نیمه قرن نوزدهم، برتری بریتانیا در خلیج فارس به توسعه بندر بوشهر متکی بود اما از اواخر این قرن نظر دیگر کشورها مانند امپراتوری آلمان نسبت به بوشهر جلب شد و دفاتر کنسولی در بوشهر راه انداختند.

۱۷ مرداد ماه سال ۱۲۹۴ شهر بوشهر از سوی نیروهای انگلیسی اشغال شد. تا نیمه قرن نوزدهم، برتری بریتانیا در خلیج فارس به توسعه بندر بوشهر متکی بود اما از اواخر این قرن نظر دیگر کشورها مانند امپراتوری آلمان نسبت به بوشهر جلب شد و دفاتر کنسولی در بوشهر راه انداختند.

روابط تجاری ایران با آلمان و خرید کشتی از آن برای بریتانیا که موقعیت گمرکی خود را حفظ کرده بود، ناخوشایند بود. طبق اسناد، ویلهلم واسموس در سال ۱۹۱۳ به‌عنوان کنسول دوم آلمان وارد بوشهر شد. با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، کنسولگری آلمان برای مقابله با انگلیس فعال شد. به این ترتیب واسموس با عشایر جنوب و از جمله با رئیسعلی دلواری روابط نزدیک یافت.

از طرف دیگر ایران برای پرهیز از وارد شدن در جنگ جهانی اول، اعلام بی‌طرفی کرد. رقابت بریتانیا و آلمان سرانجام با دستگیری دو مقام کنسولی آلمان در بوشهر به دست نیروهای بریتانیایی به اوج رسید. دولت وقت ایران و مردم بوشهر به این اقدام اعتراض کردند. از جمله این اعتراض‌های تلگرافی از موقرالدوله، حاکم وقت بوشهر به تهران به شرح زیر است:

«الساعه که نیم ساعت به ظهر مانده از مسجد نو بوشهر برگشتم، هیجان عمومی به درجه‌ای است که فوق تصور است. چنین ازدحامی در بوشهر هرگز دست نداده بود و کل علما و عموم طبقات اهالی حضور داشته، مخلص خطابه علما این بود که سه سال است بدون اینکه هیچ ضرر مالی و جانی از بنادر به انگلیس رسیده باشد در آنجا اخلال کرده و عده قشون نگاه داشته و حالا هم هتک حرمت و نقض بیطرفی دولت را کرده… دست از حقوق مشروعه برنمی‌داریم و اگر ما را بکشند ایلات و عشایر و اهالی غیور جنوب زنده هستند و به وظیفه اسلامیت و ایرانیت رفتار خواهند کرد… حالیه مردم منتظر نتیجه هستند… و هیچ شبهه نیست که باز اجتماع خواهند کرد.»

در ۱۶ مرداد ۱۲۹۴‏/ ۸ اوت ۱۹۱۵ م، نیروهای ارتش بریتانیا و مستعمره آن راج بریتانیا (هند) از زمین و دریا با حمایت توپخانه ناوگان دریایی وارد بوشهر شدند و با صدور اعلامیه‌ای در سطح شهر اشغال بوشهر را اعلام کردند. در این اعلامیه آمده ‌بود که سرگرد آرتور پرسکات تره‌ور به دستور دولت بریتانیا تمامی امور حکومت بوشهر را با سمت «فرمانده حکومت نظامی از طرف دولت بریتانیا» به‌دست گرفته ‌است.

از طرف دیگر چون دولت ایران نمی‌تواند «نظم و امنیت را در شهر بوشهر و حوالی» برقرار کند، بریتانیا، «کراهتا» مجبور شد به این اقدام دست بزند. طبق اعلامیه، این اقدام «از سوی دولت اعلی‌حضرت به علت ضرورتی صورت گرفته است. ضرورتی که به واسطه حمله اسفبار اخیر ایلات به بوشهر در آن دو افسر انگلیسی کشته و سه سرباز مجروح شدند.»

اقدام بریتانیا سرآغاز رشته مبارزات تنگستانی‌ها همراه با کمک‌های واسموس در برابر این اشغال بود. از نکات قابل ذکر در اشغال بوشهر، این بود که بریتانیا تمبرها را با عنوان مورد نظر خود مهر می‌کرد. روی این تمبر نوشته شده بود: «بوشهر در تصرف بریتانیا.» گفته می‌شود تا پایان اشغال بوشهر در مهرماه ۱۲۹۴، انواعی از این تمبر به چاپ رسید.

نیروهای بریتانیایی، نیروهای محلی ژاندارمری بوشهر را خلع سلاح کرده، ۳ شناور مستقر در بندر یعنی ناوچه مظفری و قایق‌های مسلح آذربایجان و مازندران را ضبط کرده و پرچم بریتانیا را بر فراز دارالحکومه بوشهر (عمارت امیریه) برافراشتند.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

بوشـهر در اشغال انگلیس

هنگامی که انگلیسی‌ها در جنگ جهانی اول بوشهر را اشغال کردند، پرچمی را بالا برده و تمبری انتشار دادند که روی آن به زبان انگلیسی نوشته شده بود: بوشهر در اشغال انگلستان. دلوار بندر کوچکی است در ۵۰ کیلومتری بوشهر که مرکز یکی از بخش‌های ساحلی شهرستان تنگستان است.

هنگامی که انگلیسی‌ها در جنگ جهانی اول بوشهر را اشغال کردند، پرچمی را بالا برده و تمبری انتشار دادند که روی آن به زبان انگلیسی نوشته شده بود: بوشهر در اشغال انگلستان. دلوار بندر کوچکی است در ۵۰ کیلومتری بوشهر که مرکز یکی از بخش‌های ساحلی شهرستان تنگستان است.

واژه دلوار به معنای «دلاور» است که گاه «دلبار» هم گفته می‌شود. شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ‌نشین‌ها است. موقعیت دلوار به‌گونه‌‌ای است که کشتی‌های بزرگ می‌توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذکر شده است. مردان این منطقه همان‌طور که از اسمش پیدا است دلاوران هستند که در مقطع تاریخی در کنار «رئیسعلی دلواری» مقابل استعمار انگلستان از خود مقاومت به خرج دادند.

رئیسعلی دلواری این آزاده دلاور، در دوازدهم شهریور ۱۲۹۴ ش در ۳۳ سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید.

دکتر عبدالکریم مشایخی طی گفت‌وگویی ماجرای شهادت او را شرح داده که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:

لطفا قبل از ورود به بحث در مورد قیام دلیران تنگستان، کمی درباره خانواده «رئیسعلی دلواری» برایمان بگویید.
براساس پژوهشی که آقای سیدقاسم یاحسینی در مورد رئیسعلی دلواری انجام داده است، خاندان و خانواده او از جمله لُرهایی بودند که از منطقه نورآباد و ممسنی مهاجرت کرده و در یک دوره تاریخی به تنگستان وارد و در آنجا مستقر شده بودند. طبق اطلاعات به دست آمده از دوره افشاریه و به‌خصوص زمانی که اتفاقاتی در ایران رخ می‌دهد و جابه‌جایی‌هایی انجام می‌شود تا قدرت قوم‌ها و عشایر را کم بکنند، خاندان رئیسعلی را هم مجبور به کوچ کردند و به همین دلیل آنها در بوشهر مستقر شدند.

پدر رئیسعلی دلواری (زائر محمد) از جهت سلسله مراتب حکومتی، «رئیس» است که یک مرحله پایین‌تر از خان محسوب می‌شد. یعنی اگر ما نام ایشان را که همان زمان زنده هستند با «رئیسعلی» می‌شناسیم، زائر خضرخان تنگستانی، حاکم بلامنازع تنگستان از نظر سلسله مراتب از رئیسعلی بالاتر قرار می‌گیرد.

تا قبل از آغاز قیام رئیسعلی دلواری علیه حضور انگلیسی‌ها در جنوب ایران، آیا قیامی در این زمینه رخ داده بود؟
پیشینه مبارزاتی مردم جنوب ایران با تکیه بر منطقه تنگستان، به دوره محمدشاه قاجار برمی‌گردد. همان‌طور که می‌دانید محمدشاه حدود ۱۴ سال حکومت کرد. از طرفی ایران از زمان حاکمیت فتحعلی شاه با انگلستان بر سر مساله هرات اختلاف پیدا کرد؛ به دلیل اینکه انگلستان تلاش داشت تا آن منطقه را تحت‌نظر خود حفظ کند زیرا هرات دروازه رسیدن به هندوستان بود و با تصرف آن منافع دولت انگلیس در هندوستان به خطر می‌افتاد.

با روی کارآمدن محمدشاه(۱۲۲۷-۱۲۱۳) و لشکرکشی او به سمت هرات، نیروهای انگلیسی برای مقابله با این کار در ابتدا نیروهای خود را وارد جزیره خارک و بعد از آن وارد بوشهر می‌کنند. در آنجاست که یک روحانی تاثیرگذار به نام آیت‌الله شیخ حسن آل‌عصفور که از جمله علمای بزرگ اهل جنوب ایران است، اعلام جهاد می‌کند و از سرهنگ باقرخان تنگستانی که در منطقه تنگستان زندگی می‌کرده و شخصیت متنفذی بوده، برای مقابله با انگلیسی‌ها یاری می‌طلبد.

باقرخان تنگستانی نیز با تعدادی از تفنگچی‌هایش به سمت بوشهر می‌روند. انگلیسی‌ها هم وقتی می‌بینند از پس مقابله با این تفنگچی‌ها برنمی‌آیند و ممکن است تلفات نیرویی داشته باشند از بوشهر عقب‌نشینی می‌کنند و به جزیره خارک می‌روند. با عنایت به اینکه وقتی محمدشاه متوجه شد که انگلیسی‌ها به فکر اشغال جنوب ایران افتاده‌اند و از طرفی هم چون فشار روی او زیاد بود، از هرات عقب‌نشینی و خارج می‌شود و بدین ترتیب مرحله اول رویارویی ایران و انگلستان که بر سر مساله هرات با حمله به بوشهر و جزیره خارک با رهبری سرهنگ باقرخان تنگستانی و با زعامت آیت‌الله آل‌عصفور آغاز شده بود، پایان می‌پذیرد. اما این مساله باعث می‌شود که رقابت و اختلاف بین ایران و انگلستان بر سر مساله هرات و افغانستان، کابل و قندهار همچنان ادامه پیدا کند.

با روی کارآمدن ناصرالدین شاه (۱۲۷۵- ۱۲۲۷) مجددا منطقه هرات، مساله‌ساز و مورد مناقشه بین دولت ایران و انگلستان قرار می‌گیرد و این بار ناصرالدین شاه از حسام‌السلطنه که حاکم خراسان بوده، می‌خواهد با لشکرکشی هرات، کابل و قندهار را تصرف کند که این اقدام صورت می‌گیرد.
بله، این بار انگلیسی‌ها (در اواخر سال۱۲۷۲و اوایل۱۲۷۳ قمری یا ۱۸۵۶ میلادی) اقدام به اعزام لشکری تمام‌عیار به بوشهر می‌کنند. به‌طوری که چند ناو انگلیسی بین منطقه‌ هلیله و بندرگاه که یک قلعه باستانی به نام ریشهر در آنجا قرار دارد، استقرار پیدا می‌کنند. انگلیسی‌ها با هماهنگی جونز(کنسول انگلیس در بوشهر) و نقشه‌ای که در آن نقاط حساس و کلیدی بوشهر را معرفی کرده و در اختیار آنها می‌گذارد اقدام به عملیات نظامی می‌کنند.

این بار نیز سرهنگ باقرخان تنگستانی و پسرش (احمدخان که کدخدای اهرم هم بوده و طی جنگ در کنار قلعه ریشهر به شهادت می‌رسد) به همراه ۴۰۰ تفنگچی از تنگستان حرکت کرده و به بوشهر می‌آیند و در قلعه ریشهر در مقابل نیروهای انگلیسی قرار می‌گیرند. جنگ بسیار خونین بین نیروهای تنگستانی و بوشهری از یک طرف و انگلیسی‌ها از طرف دیگر اتفاق می‌افتد.

در ابتدای جنگ انگلیسی‌ها دچار مشکل شده و حتی چند تن از افسران عالی‌رتبه انگلیسی کشته می‌شوند. زیرا تفنگچی‌های همراه باقرخان جنگ جانانه و پارتیزانی علیه سربازان انگلیسی به راه انداخته بودند. اما در اینجا مساله‌ای پیش می‌آید که بعضی آن را خیانت و بعضی نتیجه بی‌تجربگی می‌دانند. ماجرا از این قرار بود که در بحبوحه جنگ باقرخان با انگلیسی‌ها، که از ورود آنها به بوشهر جلوگیری کرده بود، حسنعلی خان دریابیگی که حکمران بوشهر بود به سرهنگ باقرخان پیام می‌فرستد که به سمت خلعت‌پوشان (برجی که در منطقه داخلی بوشهر قرار دارد) بیاید.

باقرخان با دریافت این پیام فکر می‌کند که مشکلی پیش آمده و نیروها را حرکت می‌دهد تا داخل بوشهر می‌آید اما احمدخان در همان قلعه ریشهر مقابل انگلیسی‌ها کار را ادامه می‌دهد که متاسفانه شهید می‌شود. هنوز باقرخان به همراه نیروهای خودش به خلعت‌پوشان نرسیده بود که مجددا پیامی دریافت می‌کند که به وی دستور داده شده بود که مجددا به طرف قلعه ریشهر برگردد. بنابراین وقتی باقرخان به قلعه رسید، دیگر‌کار از کار گذشته بود. انگلیسی‌ها کاملا نیروهای خود را پیدا و نفوذ پیدا کرده بودند و متاسفانه نیروهای ایرانی شکست خوردند. باقرخان مجددا از آنجا عقب‌نشینی می‌کند.

وقتی سرهنگ باقرخان پی می‌برد که این کار فریبی بیش نبوده، در مکاتبه‌ای به دریابیگی می‌نویسد: چرا به ما پیام دادی که محاصره قلعه را رها کنیم و به داخل بوشهر بیاییم؟ من آنجا در مقابل انگلیسی‌ها ایستاده بودم و داشتم مقابله می‌کردم و اجازه نمی‌دادم آنها نیروهایشان را پیاده کنند و به داخل بیاورند.
تبعات این شکست آن بود که جنگ بسیار خونینی در خوشاب (جایی بین بوشهر و برازجان) بین نیروهای ایرانی و انگلیسی در می‌گیرد. در رابطه با این جنگ نکته جالبی وجود دارد؛ در منابع تاریخی آمده که نظر سرهنگ باقرخان تنگستانی این است که نباید به‌صورت منظم(کلاسیک) با انگلیسی‌ها مقابله کنیم چون آنها تیربار و امکانات هوایی دارند و ما تلفات سنگینی خواهیم داد.

اما کسی حرفش را گوش نمی‌دهد و حتی نیروهایی هم که از فارس به کمک تفنگچی‌های باقرخان آمده بودند، در خوشاب تلفات سنگینی می‌دهند. در همین زمان بارندگی شدیدی اتفاق می‌افتد و انگلیسی‌ها عقب‌نشینی می‌کنند. فرمانده نیروهای انگلیسی شخصی به نام «اُترام» بود. پس از اینکه اترام با نیروهایش به خرمشهر می‌روند، در آنجا هم جنگ خونینی اتفاق می‌افتد که ایرانی‌ها شکست می‌خورند.

این جنگ نقطه عطف نبرد مبارزان بوشهر با استعمارگران انگلیسی بود که با تهاجم به بوشهر سعی داشتند ناصرالدین شاه را تحت فشار قرار دهند زیرا بعد از این جنگ خرمشهر را تحت تسلط خود درمی‌آورند و حکومت مرکزی ایران را تهدید می‌کنند که اگر نیروهای خود را از هرات و قندهار بیرون نبرند، مابقی سرزمین ایران را هم تصرف خواهند کرد. اینجاست که ناصرالدین‌شاه متوجه می‌شود که باید صلح پاریس را بپذیرد. در سال ۱۸۵۷ میلادی یا همان ۱۲۷۳ قمری، عهدنامه «صلح پاریس» بین ایران و انگلستان بسته می‌شود و انگلستان برای همیشه افغانستان را از ایران جدا می‌کند.

قیام رئیسعلی دلواری از چه زمان و به چه دلیلی آغاز می‌شود؟
در سال ۱۹۰۶ میلادی که انقلاب مشروطه در ایران رخ می‌دهد و بعد از اینکه محمدعلی شاه استبداد صغیر را ایجاد می‌کند و بسیاری از آزادی‌خواهان را سرکوب می‌کند، علمای نجف (آیت‌الله آخوند خراسانی و آیت‌الله مازندرانی و…) برای مقابله با محمدعلی شاه فتوا صادر می‌کنند. روحانی به نام سیدمرتضی‌مجتهداهرمی مشهور به علم‌ا‌لهدی که از روحانیون طراز اول آن زمان بوشهر و در محله کوتی و در کنار عمارت امیریه ساکن بوده است. (وی یکی از شاگردان آخوندخراسانی بوده است، وقتی در جریان مشروطه از فتوای آیت‌الله آخوند خراسانی خبردار می‌شود، به توصیه آیت‌الله سیدعبدالحسین لاری(رهبر مذهبی منطقه فارس) قیام می‌کند.

اگر بخواهیم دقیق‌تر اشاره کنیم باید بگوییم بعد از اینکه محمدعلی شاه قاجار مجلس را به توپ بست و آزادی‌خواهان را قتل عام کرد، در سراسر ایران سکوت مرگباری حاکم شد. همین فتوای آخوندخراسانی باعث می‌شود که سید مرتضی‌اهرمی از رئیسعلی دلواری و نیروهای تحت امرش برای تصرف بوشهر و گرفتن مراکز حکومتی از دست نیروهای دولتی دعوت به عمل آورد که همین‌گونه هم می‎شود.

یعنی کاری که ستارخان و باقرخان تبریز و محمدعلی خان تنکابنی در شمال انجام دادند؛ سید مرتضی اهرمی و رئیسعلی دلواری در بوشهر انجام می‌دهند. با تصرف بوشهر از سوی این نیروها، گمرک بوشهر نیز از دست نیروهای انگلیسی خارج شد و به مدت دو ماه نیروهای مشروطه خواه به زعامت آیت‌الله سیدمرتضی اهرمی بر بوشهر مسلط می‌شوند.

البته اسنادی هست که نشان می‌دهد زائر‌خضرخان اهرمی، رئیس عبدالحسن دشتی(رزمی) و خالو حسین دشتی و خیلی از مبارزان دیگر نیز در تصرف بوشهر نقش داشتند.
انگلیسی‌ها وقتی احساس می‌کنند منافع‌شان در گمرک که از طرف مظفرالدین شاه به آنها رهن داده شده بود، به خطر افتاده و درآمدش متوقف شده است و در اختیار مشروطه‌خواهان قرار گرفته، شروع به کارشکنی و توطئه علیه سیدمرتضی می‌کنند. چون به قول سرپرسی سایکس نماینده انگلیس در بوشهر پادشاه بی‌تاج و تخت منطقه حساب می‌شد، زیرا از بوشهر بود که انگلیسی‌ها تمام کرانه‌های خلیج‌فارس را کنترل می‌کردند و تسلط داشتند.

با تصرف بوشهر از سوی تفنگچی‌های رئیسعلی دلواری و تسلط او بر گمرک، منافع انگلستان به خطر افتاد. از سوی دیگر انگلستان از طریق یکی از حکمرانان خائن بوشهر که از عمال نفوذی آنها بود، به نام احمدخان دریابیگی در صفوف مشروطه‌خواهان انشقاق ایجاد می‌کند. وی ابتدا با عنوان اینکه مشروطه‌خواه هستم به دیدن آخوند خراسانی رفته، سپس با حمایت ایشان به بوشهر می‌آید. در اینجا هم خودش را مشروطه خواه به مردم معرفی کرده بود اما علیه سید مرتضی توطئه می‌کرد.

مثلا بازار بوشهر را غارت می‌کنند و می‌گویند این کار تفنگچی‌های سیدمرتضی بوده است و به بهانه ایجاد آرامش در بوشهر انگلستان در سومین مرتبه اقدام به اشغال بوشهر می‌کند. ناوفاکس از هند عازم بوشهر می‎شود و صد تفنگچی سازمان یافته پیاده می‌کند و در درگیری که پیش می‌آید ۴ الی۵ نفر از نیروهای رئیسعلی دلواری به شهادت می‌رسند و بعد از مقاومت محدودی که اتفاق می‌افتد، رئیسعلی دلواری عقب‌نشینی می‌کند به سمت دلوار و بوشهر به تصرف نیروهای انگلیسی در می‌آید.

نیروهای انگلیسی نیز سیدمرتضی را در ابتدا با محاصره اقتصادی تحت فشار قرار می‌دهند و پس از بازداشت، وی را به بصره تبعید می‌کنند که بعدها به نجف می‌رود. مدتی که در آنجا حضور دارند با آخوند‌خراسانی مکاتباتی می‌کنند. آخوند که متوجه حقانیت سید مرتضی می‌شود، از حکومت ایران می‌خواهد که احمدخان دریابیگی را عزل کنند و موقرالدوله حکمران بوشهر شود که این کار صورت می‎گیرد.

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ همه چیز درباره عروس جنجالی بریتانیا

جنجالی‌ترین رخداد انتشار نوارهایی از عروس سلطنتی است که چند دهه است مجوز پخش به آن داده نمی شود. در این نوارها که چهار سال قبل از مرگش پر شده پرنسس ولز درباره ازدواج بدون عشقش با پرنس چارلز صحبت می کند و می گوید که چطور چارلز وقتی او نوجوان بود سعی کرد دلش را به دست بیاورد و چطور به فاصله کمی پس از ازدواجش غپشیمان می شود.

فرادید| در آستانه بیستیم سالگرد مرگ ناگهانی پرنسس دایانا عکس ها و تصاویر مختلفی از آلبوم خانواده سلطنتی بریتانیا با محوریت او در رسانه ها منتشر شده و بار دیگر موضوع زندگی و مرگ این چهره جنجالی مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش مجله تاریخ فرادید، چندی پیش نمایشگاهی در کاخ باکینگهام شماری از اشیا متعلق به دایانا از جمله نوارهای کاست، ظرف ناهار و کفش‌های باله او را در معرض بازدید عموم قرار داد. همچنین عکس‌هایی دیده نشده نیز از پرنسس دایانا به همراه دو پسرش ویلیام و هری برای نخستین بار منتشر شد.

با این حال جنجالی‌ترین رخداد انتشار نوارهایی از عروس سلطنتی است که چند دهه است مجوز پخش به آن داده نمی شود. در این نوارها که چهار سال قبل از مرگش پر شده پرنسس ولز درباره ازدواج بدون عشقش با پرنس چارلز صحبت می کند و می گوید که چطور چارلز وقتی او نوجوان بود سعی کرد دلش را به دست بیاورد و چطور به فاصله کمی پس از ازدواجش غپشیمان می شود.

او در این نوارها که در قصر “کنزینگتون” توسط “پیتر ستلن” مربی سخنرانی عمومی او ضبط شده افشا می کند که وقتی پنج سال از ازدواجش گذشته بود و کاملا مطمئن شده بود که ازدواجش بدون عشق است، “گریه کنان” پیش ملکه رفته است؛”پیش خانم بزرگ رفتم و گفتم نمی دانم باید چه کار بکنم. او هم گفت من هم نمی دانم باید چه کار بکنی. و همین. این “کمک” او بود.” دایانا سرانجام ۱۰ سال بعد تصمیم خود را گرفت و از چارلز جدا شد.

گفتنی است دایانا همسر اول چارلز، شاهزاده ولز بزرگترین فرزند و ولیعهد الیزابت دوم و شاهزاده فیلیپ، “دوک ادینبرا” بود که برای فعالیت‌هایش در زمینه جمع‌آوری پول برای خیریه‌های بین‌المللی و همچنین به عنوان یک شخصیت برجسته و مشهور در قرن بیستم شناخته شده بود. ازدواج او با شاهزاده ولز در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۱ در کلیسای جامع سنت پل برگزار شد که مخاطبانی جهانی داشت و به وسیله بیش از ۷۵۰ میلیون نفر تماشا شد. با این ازدواج او القاب شاهدخت ولز، دوشس کورنوال، دوشس رافیسِی و کنتس چِستِر را به دست آورد. ثمرهٔ این ازدواج دو پسر بود، شاهزادگان ویلیام و هری کسانی که در ردیف رسیدن به تاج و تخت بریتانیا دوم و پنجم هستند.

دایانا در دوران ازدواجش و پس از آن به عنوان چهره برجسته مطبوعات باقی ‌ماند و ازدواج او با طلاقی در تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۹۶ به پایان رسید. توجه رسانه‌ها و مطبوعات جهان برای آخرین بار در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۹۷ به دایانا جلب شد، روزی که او در یک تصادف رانندگی در پاریس کشته شد. 

پرتره استودیویی از پرنسس دایانا

پرتره استودیویی از پرنسس دایانا

پرنسس دایانا در یک سالگی

پرنسس دایانا در یک سالگی

پرنسس دایانا در کودکی. سال 1965

پرنسس دایانا در کودکی. سال ۱۹۶۵

پرنسس دایانا در کنار برادرش چارلز. سال 1968

پرنسس دایانا در کنار برادرش چارلز. سال ۱۹۶۸

پرنسس دایانا در یک عکس خانوادگی. حدود سال 1970

پرنسس دایانا در یک عکس خانوادگی. حدود سال ۱۹۷۰

پرنسس دایانا در نوجوانی در کنار

پرنسس دایانا در نوجوانی در کنار “اسبچه” نژاد ولزی. سال ۱۹۷۴

دایانا در حال مراقبت از دو کودک؛ او پس از فارغ التحصیلی مدتی را به پرستاری از بچه ها و معلمی کودکستان گذراند. سال 1980

دایانا در حال مراقبت از دو کودک؛ او پس از فارغ التحصیلی مدتی را به پرستاری از بچه ها و معلمی کودکستان گذراند. سال ۱۹۸۰

دایانا از پنجره اتومبیل خیابانا های لندن را با تعجب تماشا می کند؛ او در سال 1978 به لندن آمد و از آن جایی که مادرش بیشتر سال را در اسکاتلند بود، برای زندگی به آپارتمان مادرش در لندن رفت. این آپارتمان بعدها به قیمت پنجاه هزار پوند به عنوان هدیهٔ تولد هجده سالگی، در منطقهٔ

دایانا از پنجره اتومبیل خیابانا های لندن را با تعجب تماشا می کند؛ او در سال ۱۹۷۸ به لندن آمد و از آن جایی که مادرش بیشتر سال را در اسکاتلند بود، برای زندگی به آپارتمان مادرش در لندن رفت. این آپارتمان بعدها به قیمت پنجاه هزار پوند به عنوان هدیهٔ تولد هجده سالگی، در منطقهٔ “کالهِرن” خریده و به نام او شد. دایانا تا سال ۱۹۸۱ با سه تن از دوستانش در آن آپارتمان زندگی کرد.

دایانا سعی می کند از دست عکاسان و خبرنگاران فرار کند؛ در این زمان نام او به عنوان عروس آینده خانواده سلطنتی بر سر زبان ها افتاده بود. سال 1981

دایانا سعی می کند از دست عکاسان و خبرنگاران فرار کند؛ در این زمان نام او به عنوان عروس آینده خانواده سلطنتی بر سر زبان ها افتاده بود. سال ۱۹۸۱

دایانا و شاهزاده چارلز پس از نامزدی در مقابل کاخ باکینگهام؛ شاهزاده در 6 فوریهٔ 1981 از دایانا خواستگاری کرد و نامزدی به دور از چشم رسانه ها انجام گرفت.

دایانا و شاهزاده چارلز پس از نامزدی در مقابل کاخ باکینگهام؛ شاهزاده در ۶ فوریهٔ ۱۹۸۱ از دایانا خواستگاری کرد و نامزدی به دور از چشم رسانه ها انجام گرفت.

دایانا، ملکه الیزابت و شاهزاده چارلز پس از اعلام رسمی نامزدی. سال 1981

دایانا، ملکه الیزابت و شاهزاده چارلز پس از اعلام رسمی نامزدی. سال ۱۹۸۱

مراسم جشن عروسی دایانا و چارلز در کاخ لندن. 29 جولای 1981

مراسم جشن عروسی دایانا و چارلز در کاخ لندن. ۲۹ جولای ۱۹۸۱

ماه عسل زوج سلطنتی در اسکاتلند. سال 1981

ماه عسل زوج سلطنتی در اسکاتلند. سال ۱۹۸۱

زوج سلطنتی در حال تماشای مسابقه بزرگ اسب دوانی. سال 1982

زوج سلطنتی در حال تماشای مسابقه بزرگ اسب دوانی. سال ۱۹۸۲

دایانا و چارلز پس از تولد اولین پسرشان

دایانا و چارلز پس از تولد اولین پسرشان “ویلیام”. سال ۱۹۸۲

پرنسس دایانا در سفر به

پرنسس دایانا در سفر به “ورکسام” در ولزبا کودکی حرف می زند. سال ۱۹۸۳

زوج سلطنتی و فرزندشان ویلیام در کاخ

زوج سلطنتی و فرزندشان ویلیام در کاخ “کنسینگتون”. سال ۱۹۸۳

پسر دوم زوج سلطنتی

پسر دوم زوج سلطنتی “هری” در آغوش پرنسس دایانا. سال ۱۹۸۴

پرنسس دایانا و دو پسرش ویلیام و هری در کاخ

پرنسس دایانا و دو پسرش ویلیام و هری در کاخ “کنسینگتون”. سال ۱۹۸۵

پرنسس داینا و ویلیام در حال درست کردن یک پازل. سال 1985

پرنسس داینا و ویلیام در حال درست کردن یک پازل. سال ۱۹۸۵

عکسی از پرنسس دایانا و دو فرزندش ویلیام و هری در باغ. سال 1986

عکسی از پرنسس دایانا و دو فرزندش ویلیام و هری در باغ. سال ۱۹۸۶

پرنسس دایانا پسرش ویلیام را سوار بر یک اسبچه در باغ می گرداند. سال 1986

پرنسس دایانا پسرش ویلیام را سوار بر یک اسبچه در باغ می گرداند. سال ۱۹۸۶

پرنسس دایانا و دو فرزندش در کنار ملکه انگلیس در بالکن کاخ باکینگهام. 1988

پرنسس دایانا و دو فرزندش در کنار ملکه انگلیس در بالکن کاخ باکینگهام. ۱۹۸۸

پرنسس دایانا و هری و ویلیام در پیست اسکی

پرنسس دایانا و هری و ویلیام در پیست اسکی “لچ” در اتریش. سال ۱۹۹۱

زوج سلطنتی در یک تور خارجی در تورنتوی کانادا. اکتبر سال 1991

زوج سلطنتی در یک تور خارجی در تورنتوی کانادا. اکتبر سال ۱۹۹۱

پرنسس دایانا و پرنس چارلز در سفر به کره جنوبی؛ یک ماه پس از این عکس این دو اعلام کردند جدا از یکدیگر زندگی می کنند. سال 1992

پرنسس دایانا و پرنس چارلز در سفر به کره جنوبی؛ یک ماه پس از این عکس این دو اعلام کردند جدا از یکدیگر زندگی می کنند. سال ۱۹۹۲

پرنسس داینا همراه هری و ویلیام در پارک تفریحی

پرنسس داینا همراه هری و ویلیام در پارک تفریحی “سوری” در انگلستان. سال ۱۹۹۳

یک عکاس سعی می کند خود را به پرنسس دایانا برساند؛ ساعتی قبل از این عکس زوج سلطنتی رسما جدایی خود را اعلام کردند. دایانا و چارلز با پیشنهاد ملکه در 28 آگوست 1996 رسماً از هم طلاق گرفتند. با این کار عنوان سلطنتی دایانا قدری پائین آمد اما چون وی مادر دو تن از شاهزادگان بود تا آخر عمر به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی باقی‌ماند و لقب پرنسس ولز را حفظ کرد.

یک عکاس سعی می کند خود را به پرنسس دایانا برساند؛ ساعتی قبل از این عکس زوج سلطنتی رسما جدایی خود را اعلام کردند. دایانا و چارلز با پیشنهاد ملکه در ۲۸ آگوست ۱۹۹۶ رسماً از هم طلاق گرفتند. با این کار عنوان سلطنتی دایانا قدری پائین آمد اما چون وی مادر دو تن از شاهزادگان بود تا آخر عمر به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی باقی‌ماند و لقب پرنسس ولز را حفظ کرد.

دایانا یک کودک آنگولایی را روی زانوی خود نشانده است؛ او در راستای کمپین برای خنثی سازی مین های زمینی به این کشور سفر کرد. سال 1997

دایانا یک کودک آنگولایی را روی زانوی خود نشانده است؛ او در راستای کمپین برای خنثی سازی مین های زمینی به این کشور سفر کرد. سال ۱۹۹۷

ملاقات دایانا و نلسون ماندلا در

ملاقات دایانا و نلسون ماندلا در “کیپ تاون”. سال ۱۹۹۷

یکی از آخرین تصاویر از پرنسس دایانا که از دوربین مداربسته هتل

یکی از آخرین تصاویر از پرنسس دایانا که از دوربین مداربسته هتل “ریتز” در پاریس گرفته شده است.

یکی از آخرین تصاویر از پرنسس دایانا و نامزدش

یکی از آخرین تصاویر از پرنسس دایانا و نامزدش “دودی الفاید”که از دوربین مداربسته داخل آسانسور هتل “ریتز” در پاریس گرفته شده است. ساعتی پس از این عکس این دو نفر جان خود را در یک تصادف از دست دادند.

خودروی پرنسس دایانا و نامزدش پس از تصادف مرگبار؛ گفته می شود دایانا آن شب به همراه نامزدش دودی الفاید و راننده‌اش برای فرار از دست عکاسان از درب پشتی هتل خارج شد و قصد خروج از پاریس را داشت. آنها در یک بنز لیموزین در تونلی در پاریس مشغول به حرکت بودند که ماشینشان به دلیل سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با دیواره تونل برخورد کرد و راننده و الفاید همانجا جان باختند. گرچه بعد از تصادف به نظر نمی‌آمد دایانا صدمه‌ای جدی دیده باشد اما وی در آمبولانس دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان هم بر اثر خونریزی ریوی و مغزی درگذشت.

خودروی پرنسس دایانا و نامزدش پس از تصادف مرگبار؛ گفته می شود دایانا آن شب به همراه نامزدش دودی الفاید و راننده‌اش برای فرار از دست عکاسان از درب پشتی هتل خارج شد و قصد خروج از پاریس را داشت. آنها در یک بنز لیموزین در تونلی در پاریس مشغول به حرکت بودند که ماشینشان به دلیل سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با دیواره تونل برخورد کرد و راننده و الفاید همانجا جان باختند. گرچه بعد از تصادف به نظر نمی‌آمد دایانا صدمه‌ای جدی دیده باشد اما وی در آمبولانس دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان هم بر اثر خونریزی ریوی و مغزی درگذشت.

جسد پرنسس دایانا برای خاکسپاری در برابر چشمان فرزندان و همسر سابق وارد لندن می شود.

جسد پرنسس دایانا برای خاکسپاری در برابر چشمان فرزندان و همسر سابق وارد لندن می شود.

برچسب ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ،


منبع: فرادید

بمب‌گذاری سفارت آمریکا

فرادید| هفتم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۹۴۲- جنگ جهانی دوم- نبرد گوادالکانال

با حمله آمریکا به گوادالکانال و “تولاگی” در جزایر
سلیمان، نبرد گوادالکانال آغاز شد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۷- پایان اکتشاف “کن- تیکی”

این سفر توسط کاوشگر و نویسنده نروژی “توره
هیردال” در اقیانوس آرام (از آمریکای جنوبی) آغاز شد و به “جزایر پلی‌نزی”
ختم شد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۶۰- استقلال ساحل‌عاج

پس از برگزاری رفراندومی در سال ۱۹۵۸، ساحل‌عاج
به یک جمهوری مستقل تبدیل شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۹۰- آغاز عملیات “سپر صحرا”

پنج روز پس ازجمله عراق به کویت، جورج دبیلو بوش
دستور آغاز این عملیات را صادر کرد و آمریکا نیز به ائتلاف ۳۵ کشور علیه صدام حسین
پیوست. این ائتلاف پس از جنگ جهانی دوم، بزرگ‌ترین ائتلاف نظامی بود.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۹۸- بمب‌گذاری سفارت آمریکا

تروریست‌ها با بمب‌گذاری در سفارت‌های آمریکا در
کنیا و تانزانیا، ۲۲۴ نفر ازجمله ۱۲ آمریکایی را کشتند.

امروز در تاریخ

۶٫ ۲۰۰۸- آغاز جنگ اوستیای جنوبی

نبرد سنگیم میان نیروهای گرجی و استقلال‌طلبان
اوستیای جنوبی آغاز شد. این جنگ به مدت پنج روز ادامه داشت و با امضای توافق آتش‌بس
خاتمه یافت.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

تصاویر/ مراسم معرفی کابینه هویدا به شاه

فرادید|۴۰ سال پیش در چنین روزی امیرعباس هویدا که رکورددار طولانی‌ترین دوران نخست وزیری در عصر پهلوی و پس از آن بود به شکل ناگهانی از مقام خود استعفا کرد و جایش را به جمشید آموزگار سپرد.

به گزارش مجله تاریخ فراید، امیرعباس هویدا در ساعت ۶ بعد از ظهر ۱۵ مرداد ۱۳۵۶ پس از ۴۵۷۲ روز، یعنی ۱۳ سال از مقام نخست وزیری استعفا داد و صندلی صدارت را به رقیب دیرینه خود جمشید آموزگار واگذار کرد؛ او در ۶ بهمن سال ۱۳۴۳ کار خود را آغاز کرده بود.

به روایت تاریخ، هویدا در طول صدارتش بیش از ۵۰ وزیر را بر سر کار آورد و در طول ۱۳ سال صدارت کابینه‌های متعددی تشکیل داد. او در این مدت ۲۴ مرتبه کابینه‌اش را ترمیم و جای وزرایش را عوض کرد. اولین ترمیم کابینه هویدا در اردیبهشت ۱۳۴۴ صورت گرفت که جمشید آموزگار رقیبش که بعدها جانشینش شد به مقام وزارت دارایی رسید. 

دوران طولانی نخست وزیری هویدا اما با اوجگیری نارضایتی‌ها از رژیم پهلوی و از سوی دیگر فشار دولت جدید امریکا به ریاست جیمی کارتر برای ایجاد اصلاحات سیاسی و اقتصادی به پایان رسید.

هویدا که در نخستین هفته مرداد ۱۳۵۶ برای تعطیلات تابستانی به جزایر یونان رفته بود در ۱۳ مرداد به تهران بازگشت و فردای آن روز در نوشهر به دیدار شاه رفت. مساله کناره گیری نخست وزیر در این دیدار مطرح شد و هویدا پذیرفت برای آنچه “خون و روحیه تازه‏” برای فضای جدید عنوان کرد از سمت خود کناره گیری کند.

وی یک روز پس از استعفا، در گفت و گویی با روزنامه اطلاعات اظهار کرد که تا دیروز از این موضوع بی اطلاع بوده و در دیدار با شاه از پایان کار خود مطلع شده است. با این حال شاه پس از قبول استعفای نخست وزیر او را جایگزین امیر اسدالله علم در وزارت دربار کرد. جمشید آموزگار نیز با حکم شاه مامور تشکیل کابینه شد. 

آلبوم دیده نشده زیر مربوط به سالهای نخستین صدارت هویدا و اولین ترمیم کابینه او در بهار ۱۳۴۴ شمسی است؛ در این روز که مصادف با ۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۴ است هویدا و هیات وزیران در کاخ گلستان به دیدار شاه رفته و به وی معرفی شدند. گفتنی است وی ۱۴ سال بعد از این عکس در پی وقوع انقلاب اسلامی توسط دادگاه انقلاب محکوم و اعدام شد.


منبع: فرادید

موسیقی در دوره قجری و عهد ناصری

قدر و منزلت نوازندگان در حدی بود که در دوره ناصرالدین‌ شاه، آنان را «عمله طرب» می‌نامیدند و به نوازندگانِ درباری که در بارگاه شاه، حق جلوس و نواختن داشتند «عمله طربخانه» می‌گفتند. اینان کسانی بودند که شاه برای آنان وظیفه و مقرری تعیین کرده بود.

قدر و منزلت نوازندگان در حدی بود که در دوره ناصرالدین‌ شاه، آنان را «عمله طرب» می‌نامیدند و به نوازندگانِ درباری که در بارگاه شاه، حق جلوس و نواختن داشتند «عمله طربخانه» می‌گفتند. اینان کسانی بودند که شاه برای آنان وظیفه و مقرری تعیین کرده بود.

 موسیقی در دوره قجری و عهد ناصری

به گزارش وقایع اتفاقیه، «در سال ۱۲۲۶ شمسی (۱۸۴۷م) با همت میرزا تقی‌خان امیرکبیر، مدرسه دارالفنون تأسیس شد. در شعبه نظامی آن برای اولین‌ بار دروس موسیقی نظامی گذاشتند که به‌ کوشش ژنرال فرانسوی، آلفرد ژان باتیست لومر راه افتاد. لومر از سال ۱۲۴۸ شمسی در ایران به تربیت شاگردان موسیقی نظامی پرداخت.

این دسته جدید موزیک جانشین موسیقی قدیمی نقاره‌خانه شد. هدف لومر، تربیت نوازنده، آهنگساز و معلم موسیقی نظامی بود و در این راه به‌ خوبی توفق یافت. شعبه موزیک نظام در ایران تأثیر بسیاری گذاشت.

در حقیقت، آشنایی موسیقیدان‌های ایرانی با موسیقی غرب از طریق موسیقی نظام بود و تحصیلکرده‌های این مدرسه بعدها از چهره‌های نام‌آور موسیقی ایران در نهضت تغییر و تجدد آن به ‌شمار آمدند و برای اولین‌ بار دربار یک پادشاه ایرانی به یک سیستم موسیقی نظامی به شیوه اروپایی مجهز شد. اصطلاح موزیک در زبان فارسی از همین زمان به‌ وجود آمد.

در دربارهای پادشاهان ایرانی، از پیش از اسلام تا اوایل قرن بیستم، موسیقی همواره جایگاهی ارجمند داشته است. شاهان و شاهزادگان ایرانی همیشه بهترین نوازندگان را به خدمت می‌گرفتند و آنان را تحت حمایت خویش قرار می‌دادند.

نظامی‌ عروضی (قرن ۱۲ میلادی) نویسنده «چهار مقاله» از چهار صنف اجتماعی یاد می‌کند که پادشاهان، حضور آنها را در دربار خود ضروری می‌دانستند و از خدمات آنان بهره‌مند می‌شدند و به کارشان بسیار ارج می‌نهادند: نخست دبیران بودند، دوم شاعران و خنیاگران، سوم منجمان و چهارم طبیبان.

شهرستانی هنگام سخن‌ گفتن از باورهای مزدکیان از چهار شخص برجسته یاد می‌کند که خدمتگزار شاهنشاه بودند: موبد موبدان، هیربَد هیربَدان، اسپهبد و رامشگر. هنگامی که ضبط موسیقی ایرانی به‌ صورت صفحه گرامافون در سال ۱۹۰۶ میلادی آغاز شد، برخی استادان موسیقی دوره ناصرالدین‌شاه هنوز در قید حیات بودند مانند میرزاعبدالله و آقاحسینقلی (نوازندگان تار) و نایب اسدالله اصفهانی (نوازنده نی) و باقرخان (کمانچه‌کش) و میرزاعلی‌اکبر شاهی و حسن‌خان (نوازندگان سنتور).

برخی از این ضبط‌ها را در سال ۱۳۷۳ خورشیدی در تهران به‌ صورت نوار درآورده‌ و منتشر کرده‌اند. شنیدن این نوارها می‌تواند برای کارشناسان موسیقی در فهم موسیقی دوره قاجار سودمند باشد. درباره جایگاه اجتماعی موسیقیدانان همین اندازه می‌توان گفت که آنها همواره نگران آن بوده‌اند که مبادا با مطرب یکی گرفته شوند و بی‌گمان یکی از علت‌های نگرانی آنها این بوده که مطربان همیشه در جامعه ایران جایگاهی پست داشته‌اند.

موسیقی و ناصرالدین‌ شاه
قدر و منزلت نوازندگان در حدی بود که در دوره ناصرالدین‌ شاه، آنان را «عمله طرب» می‌نامیدند و به نوازندگانِ درباری که در بارگاه شاه، حق جلوس و نواختن داشتند «عمله طربخاصه» می‌گفتند. اینان کسانی بودند که شاه برای آنان وظیفه و مقرری تعیین کرده بود. این نیز ناگفته نماند که طبقه‌بندی موسیقیدانان در دربارها رسم بوده، چنان که بهرام کسانی را که هنرشان پسند خاطر او بود به جایگاه نخستین برمی‌کشید و آنها را که کارشان باب‌ طبع او نبود، به مقام دوم فرود می‌آورد.

می‌گویند هارون‌الرشید نیز به پیروی از شیوه دربار ساسانی برای آوازه‌خوانان دربارش مراتبی تعیین کرده بود. آن چه امروز با عنوان موسیقی ملی ایران می‌شناسیم و هفت دستگاه و ردیف را دربرمی‌گیرد، همان است که استادان موسیقی در دوره قاجار آن را می‌نواختند و تعلیم می‌دادند و از راه همین روش آموزش شفاهی به روزگار ما رسیده است.

این موسیقی ظاهرا تا حدود قرن سیزدهم هجری (قرن ۱۹م) نظام ادواری داشته و سپس جای آن را نظام دستگاهی گرفته است. آن چه مسلم است، موسیقی ایرانی تا اوایل قرن نهم هجری (قرن ۱۵م) جنبه علمی داشته و بزرگانی همچون فارابی، ابن‌سینا، صفی‌الدین اُرموی و عبدالقادر مراغی آثار مهمی در این‌ زمینه بر جای گذاشته‌اند.

کتاب «الادوار» صفی‌الدین اُرموی، بهترین و کامل‌ترین اثری است که در آن مؤلف، نظام ادواری را توجیه و تفسیر کرده است. گوبینو هم که در زمان ناصرالدین‌ شاه چند سالی وزیرمختار فرانسه در ایران بود، در کتاب «سه سال در آسیا» می‌نویسد: «در ایران آنان که تار می‌نوازند و در موسیقی استادند، جزئی از طبقه اول و دوم هستند. نجبا و اشراف ایرانی، تارزدن را نوعی عیب می‌شمارند یا دست‌ کم این کار را مایه سبکی خود می‌شمارند.»

پادشاهان قاجار نیز در ادامه راه‌ و رسم پیشینیان خود، موسیقی را به‌ صورت‏ عنصری از زندگانی دربار درآورده بودند و این هنر در دربار آنان ارج و اعتبار خاصی داشت. موسیقی نه‌ تنها در جشن‏‌ها و مهمانی‏‌های رسمی نواخته می‏‌شد بلکه در زندگانی روزمره‌شان نیز همواره حضور داشت، چنان که حتی هنگام‏ خوابیدن و غذا خوردن و سوارکاری نیز از شنیدن آن نمی‌آسودند. برای مثال عادت ‏آغامحمدخان این بوده که هنگام خوابیدن، نقالی برای او شاهنامه‏ بخواند. او خود هرگاه سرخوش و سرحال بود، دوتار می‌نواخت.»

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

کوشش‌های زنانه برای مشروطه

جنبش مشروطه ایران، جنبش ضداستبدادی و نوخواهی علیه سنت‌گرایی بود. در این جنبش، زنان همدوش و همراه مردان بودند. نقش زنان ایرانی در تحولات اجتماعی، مبارزات و شورش‌ها، به‌عنوان نیمی از پیکره اجتماع، همواره نمود بارزی در تاریخ معاصر کشورمان داشته است. در ذیل شرح‌حال برخی از زنان پیشرو در دوران مشروطه می‌آید.

فائزه توکلی*l جنبش مشروطه ایران، جنبش ضداستبدادی و نوخواهی علیه سنت‌گرایی بود. در این جنبش، زنان همدوش و همراه مردان بودند. نقش زنان ایرانی در تحولات اجتماعی، مبارزات و شورش‌ها، به‌عنوان نیمی از پیکره اجتماع، همواره نمود بارزی در تاریخ معاصر کشورمان داشته است. در ذیل شرح‌حال برخی از زنان پیشرو در دوران مشروطه می‌آید.

 کوشش‌های زنانه برای مشروطه

بی‌بی‌خانم استرآبادی
ازجمله زنانی که در بالابردن سطح آگاهی و شعور زنان در دوره مشروطه نقش داشت، بی‌بی‌خانم استرآبادی بود. پدرش کربلایی باقرخان نام داشت که قوللر آقاسی فتحعلی‌شاه بود. بی‌بی‌خانم در محیط اندرونی ناصرالدین‌شاه قاجار پرورش یافت و به فرمان همین شاه قاجار، همراه دختران دیگر دربار به آموختن علم پرداخت. حاصل زندگی خانوادگی بی‌بی‌خانم پس از ازدواج با موسی‌خان وزیری، معروف به پیمبر، هفت فرزند بود که پس از گرفتن یک خدمتکار زن به نام بانو برای امور خانه، با خیانت همسرش مواجه و دچار مشکلات زناشویی شد؛ تا جایی که برای مدتی خانه و کاشانه را ترک کرد.

ولی پس از چندی به ناچار با شوهر از در آشتی درآمد که از استحکام چندانی برخوردار نبود؛ زیرا موسی‌خان چندی بعد از همسر دیگر خود صاحب دختری به نام مریم شد. ازاین‌رو، بی‌بی‌خانم که اینک تجربه تلخ هووداری را تجربه کرده بود، راه جدایی آشتی‌ناپذیری را با موسی‌خان پیش گرفت. بی‌بی‌خانم در یک میهمانی زنانه، کتاب زن‌ستیز «تأدیب‌النسوان» تألیف خانم میرزا احتشام‌الدوله را دید.

بنا بر درخواست بسیاری از زنان هم‌عصر خود، درصدد پاسخ‌گویی به آن برآمد. به‌ همین ‌منظور، کتاب «معایب‌الرجال» را در ٣١٣ هجری قمری به نام ناصرالدین‌شاه نوشته و به او تقدیم کرد و کتاب را در چهار مجلس: اطوار شراب‌خواری، کردار اهل قلم، چرس و بنگ و وافور و اسرار، عباقر و الواط، در رد تأدیب‌النسوان به رشته تحریر درآورد. بی‌بی‌خانم در این کتاب عنوان می‌کند که هیچ مردی از زنی بالاتر نیست و هیچ زنی نیز از مردی پایین‌تر نیست.

به همین جهت، او از کتاب تأدیب‌النسوان که جهت فکری نویسنده را که رستگاری زن را در گرو اطاعت محض از شوهر می‌داند و تعدد زوجات مرد را ناشی از عدم تمکین و اطاعت محض از مردان قلمداد می‌کند، انتقاد می‌کند و می‌نویسد مؤلف از تحریر آن صرفا قصد داشته که زنان را مطابق خواسته‌ها و معیار مردان تربیت کند. ازاین‌رو، آن را نه‌تنها وسیله تربیت زنان نمی‌داند، بلکه ابزاری برای ستم‌کاری مردان برمی‌شمارد.

بی‌بی‌خانم به دلیل برخورداری از سطح خوب آگاهی‌های اجتماعی، مطالبی راجع ‌به صیغه، تعدد زوجات، بسیاری از عادات زشت و دل‌مشغولی‌های ناشایست مردان را بیان می‌کند و این مسائل را زمینه‌ساز مشکلات و بحران در نهاد خانواده ایرانی می‌داند.

 از کتاب معایب‌الرجال چند نسخه خطی باقی است؛ یکی به خط خود بی‌بی‌خانم که دخترش مولود وزیری آن را به کتابخانه مجلس شورای ملی سپرد. در بهار ١٣٧١ هجری شمسی / ١٩٩٢ میلادی، کانون پژوهش تاریخ زنان ایران و شرکت جهان کتاب، این اثر و کتاب تأدیب‌النسوان را تحت عنوان «رویارویی زن و مرد در عصر قاجار: تأدیب‌النسوان و معایب‌الرجال» در شیکاگو در سلسله انتشارات نگرش و نگارش زن به چاپ رساندند. بی‌بی‌خانم از آنجایی که معتقد بود پسر و دختر باید یکسان آموزش ببینند و کسب معرفت کنند، در این راه خاموش ننشست. او برای رفع ظلم از زنان و رشد و آگاهی و تربیت آنان، در ١٣٢۴ هجری قمری، نخستین مدرسه دخترانه تهران را با نام دبستان دوشیزگان تأسیس کرد.

تاج‌السلطنه
از زنانی که با افکار نوین اجتماعی، تاریخ فرانسه، اهمیت تدوین قوانین مدنی و تعلیم‌وتربیت و چهره‌های سیاسی آن زمان مانند بیسمارک آشنا شد و زمینه آگاهی او نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی ارتقا یافت، تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین‌شاه بود. بر اثر تحولی فکری که در او ایجاد شد، خاطراتی را از وضعیت اجتماعی زنان آن دوران به تحریر درآورد که در آن، زنان را به گرفتن حقوق خود تشویق می‌کرد و حقوق زنان را تربیت اطفال، کمک‌کردن به مردها مانند زنان اروپایی، پاکی و عفت، وطن‌دوستی، طرد تنبلی و خانه‌نشینی و… می‌دانست. او فرهنگ مردسالاری را به باد انتقاد می‌گیرد و از اینکه زنان ایرانی در کنج خانه، گوشه عزلت اختیار کرده و تمام ساعات عمر مشغول کسب اخلاق بد هستند، ابراز ناخشنودی و نارضایتی می‌کند. جهل و خرافه‌پرستی و بی‌سوادی زنان را مطرود می‌داند.

او به ریشه‌یابی مشکلات زنان می‌پردازد و عواملی را که منجر به فساد و فحشای زنان می‌شود، برمی‌شمارد و تعدد زوجات در مردان را به‌ویژه در پدر خود، ناصرالدین‌شاه، به‌ همین ‌دلیل، سلطانی فوق‌العاده بدبخت می‌داند که هیچ‌گاه نمی‌توانسته میل یا علاقه خود را به‌موقع به زن یا اولاد خود بروز دهد.

همچنین او در خاطرات خود، نگاهی دقیق و نقادانه به نحوه سلطنت و ملک‌داری ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه و اوضاع دربار آنان دارد؛ تا آنجا که مظفرالدین‌شاه را فردی ضعیف، نادان و عشرت‌طلب می‌دانست و فسادهای اخلاقی او و درباریانش، نقش رجال سیاسی و سرنوشت‌ساز مملکت مانند امین‌السلطان و سیدجمال‌الدین اسدآبادی و ظلم و ستم خانواده آقابالاخان در طالش را تشریح و توصیف می‌کند. به‌این‌ترتیب، تاج‌السلطنه با نقد بی‌پروایانه تاریخ خاندان خود، به انتقاد از آنان می‌پردازد.

تاج‌السلطنه در خاطرات خود به قراردادهایی که نتیجه‌ای جز پریشان‌حالی و فقر برای ملت ایران در‌بر نداشته، بی‌اعتنا نبوده و به واگذاری نفت مناطق بختیاری به انگلیسی‌ها واکنش نشان داده و به دیده انتقادی به آن نگریسته است. تاج‌السلطنه از زنان درباری پیشرویی بود که با بصیرت از اوضاع اجتماعی دوران خود در جهت روشنگری زنان و حقوقشان گام‌های مهمی برداشت.

ربابه صالحی‌برغانی
ربابه‌خانم، دختر ملا محمدصالح برغانی و آمنه‌خانم قزوینی است، او خواهر طاهره قره‌العین است. خاندان او از روحانیون صاحب‌نامی بودند که بسیاری از زنان و مردان آن از علما و فضلای برجسته محسوب می‌شدند. ربابه از زنان عالم، فاضل، محدث، مجتهد، خطیب و واعظ در عصر قاجار بود. ربابه از جمله زنانی بود که در سخنرانی‌ها و مجالس از مظالم دربار و امرا به‌ویژه شخص ناصرالدین‌شاه قاجار انتقاد می‌کرد و شاه قاجار به‌هیچ‌وجه به او معترض نمی‌شد. او به جهت تسلط بر احادیث کتب اربعه و آرای علمای گذشته و هم‌عصر به استنباط احکام شرعی و موضوعات علمی می‌پرداخت و در مسائل فقهی و علمی فتوا می‌داد و با علما مباحثه و مجادله می‌کرد.

ربابه از زنان خیری نیز بود که به فقرا و درماندگان پناه می‌داد. ربابه در زمینه نظم، دیوان شعری دارد به عربی و فارسی که قسمتی از اشعار عربی او در شرح مناقب خاندان عصمت و طهارت و امام حسین علیه‌السلام است و آثار نثر او عبارت‌اند از: رساله‌ای در عرفان، کتاب زکات، کتب ارث، کتاب امامت.

ربابه صالحی در سال ١٣٢٢ هجری قمری درگذشت اما روشنگری‌های او در انتقاد از نظام شاهی یکی از زمینه‌سازی‌های انقلاب مشروطه بود.

انیس‌الدوله
قدرتمندترین و صاحب‌نفوذترین زن در دربار ناصرالدین‌شاه که با ورود به دربار و ترقی در آنجا، به انیس‌الدوله ملقب شد. انیس‌الدوله در واقعه رژی که یکی از زمینه‌های خیزش مشروطه‌خواهی بود و در روند جنبش مشروطه تأثیر شایانی داشت، نقش بسزایی ایفا کرد. در ١٣٠٩ هجری قمری کمپانی رژی انحصار امتیاز دخانیات را از ناصرالدین‌شاه قاجار گرفت. مردم و روحانیون بزرگ به این قرارداد اعتراض می‌کنند.

با انتشار فتوای آیت‌الله میرزای‌شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو و توتون، شاه در واکنش به این فتوا، والی تهران عبدالله‌خان را نزد حسن آشتیانی که مخالف قرارداد رژی بود می‌فرستد و از وی می‌خواهد یا جلوی چشم مردم قلیان بکشد یا از ایران برود.

میرزا حسن راه دوم را در پیش می‌گیرد و مردم نیز از زن و مرد و کوچک و بزرگ در اطراف خانه او جمع می‌شوند. در مدت کوتاهی دکان‌ها بسته و تعطیل عمومی می‌شود. مردم می‌گویند اگر باید حرکت کنید ما هم تهران را خالی می‌کنیم. زنان در این حرکت اجتماعی حضور فعالی از خود نشان می‌دهند. پس از اعتراضات مردمی عده‌ای جلوی کاخ نایب‌السلطنه کامران‌میرزا کشته می‌شوند.

پس از آن گروهی از زنان برجسته حرمسرا و خدمتکاران شاه تمام قلیان‌های بلوری و چینی و گلی را می‌شکنند و پس از شایعه اعلان حکم جهاد علما صدای زنان بلند می‌شود که «امروز اگر مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند، ما زنان جامه مردان پوشیم و حق خود را از دست نمی‌دهیم، ما اجرای حکم خدا را می‌خواهیم». زنان چه در خانه‌ها و چه در گذرگاه‌های عمومی همه را از مصرف دخانیات منع می‌کنند. انیس‌الدوله نیز در دربار هنگامی که شاه قلیان می‌خواهد، پاسخ می‌دهد: «قلیان‌کشیدن حرام است.

شاه می‌گوید چه کسی آن را حرام کرده است؟ پاسخ می‌دهد همان کسی که مرا به تو حلال کرده است» و به‌این‌ترتیب شاه را برای لغو قرارداد رژی تحت ‌تأثیر قرار داد. همچنین این زن سوگلی درمجموع نفوذی فوق‌العاده بر شخص شاه داشت و در واقع شاه از وی حساب می‌برد و در برخی امور با او مشورت می‌کرد. نفوذ و اقتدار وی در دربار به حدی روشن و آشکار بود که دولتمردان خارجی نیز به نوعی برای پیشبرد مقاصد خود به او توجه داشتند. وی اولین زن در دربار قاجار بود که از طرف پادشاهان اروپایی و دولت عثمانی به دریافت نشان نائل شد. نشان حمایل آفتاب از آن جمله بود.

انیس‌الدوله در مسائل روز حکومتی از جمله عزل و نصب‌ها نیز نقش ایفا می‌کرد. چنان که در عزل سپه‌سالار نقش داشت. بنا بر برخی گزارش‌ها انیس‌الدوله گاه از نفوذ خود بر شاه به‌نفع رعیت نیز سود می‌برد، چنان که پیشنهاد ابقای رکن‌الدوله به حکومت شیراز را که در جهت نفع و صلاح رعیت بود، انیس‌الدوله می‌دهد. انیس‌الدوله در سال ١٣١۴ هجری قمری درگذشت، اما شرکت و نفوذ وی در جریان واقعه رژی زمینه جنبش مشروطه‌خواهی را فراهم آورد و نام خود را در تاریخ معاصر بر جای گذاشت.

افتخارالسلطنه
از دختران ناصرالدین‌شاه قاجار بود که پیش از جنگ بین‌المللی اول، انجمن «حریت زنان» را در سال ١٣٢۵ هجری قمری به کوشش بانوانی آزاده مانند میرزا باجی‌خانم، نواب سهیلی، صدیقه دولت‌آبادی، منیره‌خانم، گلین‌خانم و تاج‌السلطنه، خواهرش تشکیل داد. نظام‌نامه مجلس براساس نیازهای اولیه زنان در تعلیم و تربیت آنان و بالابردن سطح آگاهی آنان بود. همچنین از اهداف مهم این انجمن ایجاد زمینه‌هایی برای راه‌یافتن زنان به جامعه و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی هم‌دوش مردان بود تا از این طریق به کسب حقوق اجتماعی و سیاسی خود برسند.

از ویژگی‌های این انجمن شرکت اعضا به شکل خانوادگی، شوهران و زنان و دختران، در جلسات انجمن بود. اداره جلسات و ایراد سخنرانی از سوی بانوان انجام می‌شد. جلسات انجمن ماهی دو بار در محلی خارج از شهر تهران (فیشرآباد) به‌دلیل راحتی رفت‌وآمد انجام می‌گرفت. این جلسات مخفی بود و به‌محض اطلاع مخالفان از این جلسات، حملاتی به انجمن می‌شد، اما به‌دلیل مقاومت این انجمن، اعمال مخالفان به جایی نرسید.

افتخارالسلطنه یکی از فعالان این انجمن و زنی شاعر بود که از فکری روشن، اندیشه‌ای آزاد، احساساتی سرشار از ذوق و سلیقه‌ای هنرمندانه بهره‌مند بود.

زینب‌پاشا
سردسته زنان مبارز و انقلابی تبریزی که در جریان نهضت تحریم تنباکو با عده‌ای از زنان چادری مسلح که گوشه‌های چادرنماز خود را به کمر بسته بودند، می‌آیند و در برابر مأموران حکومتی که به زور و ارعاب مغازه‌ها را باز کرده بودند، می‌ایستند و بازاریان را به بستن دکان‌هایشان تشویق می‌کنند. ١٣٠٩ هجری قمری) در جریان قحطی مصنوعی تبریز، زینب‌پاشا با جمعی از زنان مبارز درهای انبارهای گندم مالکان را باز می‌کرد و در اختیار نیازمندان می‌گذاشت. زینب‌پاشا و دسته زنان همراه او همواره با کانون‌های فساد مبارزه می‌کردند و پس از آن نیز از نظرها پنهان می‌شدند و کسی به هویت آنان پی نمی‌برد.

زینب‌پاشا که به بی‌بی‌شاه‌زینب، زینب‌باجی و ده‌باشی‌زینب نیز معروف بوده، در تاراج خانه نظام‌العلمای دیبا نیز که به علت کمبود نان در اوایل نیمه دوم ربیع‌الثانی در تبریز صورت گرفت، شرکت داشت. روزنامه ناصری که در تبریز انتشار می‌یافت، گزارشی از شورش مذکور که منجر به کشته‌شدن عده‌ای و ویرانی خانه‌های نظام العلما و علاءالملک و ثقه‌الدوله شده، در شماره مورخ ٢١ ربیع‌الثانی ١٣١۶ خود درج کرده است.

زینب‌پاشا، از پیشتازان زن مبارز در آستانه جنبش مشروطه با چهره یک زن شجاع و حق‌طلب و عدالت‌خواه در ادبیات شفاهی راه یافته و هنوز هم نام وی ورد زبان مردم آذربایجان است.

مزین‌السلطنه
مریم عمید ملقب به مزین‌السلطنه از زنان روشنفکر و آگاه عصر قاجار و از زنان روزنامه‌نگار که دومین نشریه زنان ایران «روزنامه شکوفه» را در سال ١٣٣٢ منتشر کرد. او دختر میر سیدرضی رئیس‌الاطبا پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار و خواهر میرزا سیدابراهیم‌خان عمیدالسلطنه بود. تحصیلات اولیه خود را در خانه نزد پدر فراگرفت و پس از آن نیز به فراگیری علم و دانش پرداخت. زبان فرانسه و فن عکاسی را نیز آموخت.

مزین‌السلطنه در دوران مشروطه با تأسیس روزنامه شکوفه وارد عرصه فعالیت مطبوعاتی شد و در جهت آگاه‌کردن جامعه زنان و مبارزه با خرافات و جهل نقش مهمی ایفا کرد و روزنامه شکوفه به تدریج طرفداران زیادی پیدا کرد. خانم مزین‌السلطنه در انگیزه‌اش از چاپ روزنامه می‌نویسد:

«این کمینه خادمه وطن… بر خود لازم دانسته به قدر قوه عاقله ناقصه خود و به اندازه سهم خویش با قلبی شکسته و نطقی آشفته که سال‌ها در این خیال بودم که چه جهت دارد از ما زن‌های ایرانی هیچ آثار علم و دانشی به عرصه بروز و ظهور نرسد. هیچ‌وقت خیال نمی‌کردم که باید علم و دانش منحصر به صنف رجال باشد و زن‌ها از این فیض عظمی محروم و مأیوس باشند. در صورتی که قادر متعال هر دو را یکسان آفریده… بدین جهت بر خود مخیر نمودم که روزنامه موسوم به شکوفه که هنوز طفل نابالغ و چون شکوفه نشکفته است، طبع نمایم، که در این جریده به‌غیر از اخلاق و آداب تربیت اطفال و حفظ‌الصحه مختصری برای آنها ترک عادات بد از قبیل دروغ‌گویی، کینه‌جویی، پست‌فطرتی، بی‌ناموسی، لامذهبی… و سایر اعمال و افعال قبیحه و آداب خانه‌داری و تشویق به بعضی هنرهای لازمه و ذکر احوالات بعضی از زنان جلیله عفیفه صالحه روزگار و بعضی نصایح چیز دیگر نوشته نشود».

مزین‌السلطنه از سال سوم به بعد انتشار روزنامه به مسائل سیاسی مانند استقلال ملی، مبارزه با نفوذ بیگانگان و تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی و وظایف زنان در قبال آن نیز می‌پرداخت.

مزین‌السلطنه همچنین از جمله زنانی بود که اقدام به تأسیس مدرسه دخترانه در تهران به نام دارالعلم و صنایع مزینیه نیز کرد. مزین‌السلطنه در مجامع زنان همچون انجمن همت خوانین نیز شرکت می‌کرد. این انجمن که با حضور گروهی از مدیران مدارس دخترانه و فعالان حقوق زنان تشکیل شده بود ١٣٣٣ هجری قمری)، به‌ترویج و تبلیغ استفاده از اشیا و منسوجات وطنی و تشویق به فراگیری هنرهای دستی نزد خانم‌ها می‌پرداخت و در شرایط جهانی آن روزگار که کشور در آستانه جنگ جهانی اول قرار گرفته و تجارت جهانی نیز اختلال پیدا کرده بود، تنها فرصتی بود که صنایع داخلی گسترش یابد و این انجمن در خدمت تقویت صنایع داخلی توسط زنان آن دوران فعال شد.

مزین‌السلطنه در کارنامه فرهنگی خود به ترجمه چند کتاب از فرانسه به فارسی نیز همت گماشت و در سال ١٣٣٧ هجری قمری در سمنان بر اثر سکته قلبی درگذشت.

بانو آغابیگم
یکی از مؤسسان انجمن مخدرات وطن که در سال ١٣٢٩ هجری قمری / ١٢٨۵ هجری شمسی است. انجمن مخدرات وطن از تشکل‌های سیاسی زنان و بسیار قوی و تأثیرگذار بر مسائل داخلی و خارجی کشور در دوران مشروطه بود. بانو آغابیگم که ریاست انجمن را عهده‌دار بود، اهداف انجمن را این‌گونه گفته: دفاع از استقلال میهن، مخالفت با استقراض از بیگانگان، جلوگیری از خرید کالاهای خارجی و تحریم آنان و تبلیغ برای کالاهای داخلی… . در ضمن این انجمن نیم‌نگاهی به مشارکت زنان در امور سیاسی کشور داشت.

از اقدامات بانو آغابیگم احداث یک باب مدرسه شبانه‌روزی برای دختران متعلق به طبقات فقیر و بی‌بضاعت بود. از کارهای مهم انجمن مخدرات وطن مخالفت سرسختانه با اولتیماتوم روسیه تزاری بود و فعالیت انجمن نیز به عرصه ملی محدود نماند. آنان از جمله پیشگامانی بودند که با ارسال تلگراف‌هایی به سازمان‌ها و مجامع مدافع حقوق زنان، تقاضای حمایت و یاری از آنان کردند.

بانو آغابیگم و همکارانش در انجمن به منظور اعتراض به نقش حق حاکمیت ملی تظاهراتی برپا کردند که در این تظاهرات ‌هزاران زن کفن‌پوش شرکت کردند. در سخنرانی‌های پرشوری که در دفاع از استقلال وطن، حق حاکمیت ملی و رد اولتیماتوم روسیه ایران کردند، طوماری نیز علیه دخالت بیگانگان از جانب زنان ایران تهیه کردند و به مجلس شورای ملی فرستادند.

آغا شاهزاده امین همسر ملک‌المتکلمین و دختر حاج میرزا حسن رشدیه نیز از جمله فعالان زن در این انجمن بودند.

لازم به ذکر است که تشکل‌های سیاسی- اجتماعی زنان در این دوران با مدیریت بانوان پرشور و آگاه ایجاد شده بود که از جمله می‌توان به اتحادیه غیبی نسوان اشاره کرد که تنها تشکل سیاسی زنان و یکی از مهم‌ترین آنها بود و همان‌طور که از نامش پیداست، هویت زنان در این تشکل سیاسی مخفی بود.

همچنین از دیگر تشکل‌ها می‌توان به انجمن آزادی زنان و انجمن مخدرات وطن و انجمن همت خواتین و جمعیت پیک سعادت نسوان و جمعیت نسوان وطن‌خواه ایران و مجمع انقلاب زنان اشاره کرد.

نتیجه
جنبش مشروطیت ایران، سیمای جامعه ایرانی را دگرگون کرد. نهضت بیداری زنان و حضور فعال زنان که در بالا به برخی از آنان اشاره شد، با همکاری مردان مترقی و متدین ایرانی مانند سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی و ملک‌المتکلمین، عارف قزوینی، صوراسرافیل و میرزاده عشقی و دهخدا و ملک‌الشعرای بهار، رشد و شکوفایی خود را آغاز و بنیادهای نوینی را در جامعه ایران استوار کرد.

یادشان گرامی باد.

*کارشناس ارشد تحقیقات پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی

عضو هیئت‌مدیره انجمن زنان پژوهشگر تاریخ


منبع: فرادید

بمباران اتمی هیروشیما

فرادید| ششم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۹۰- اولین اعدام با صندلی الکتریکی

“ویلیام کملر” اولین قاتلی است که با
صندلی الکتریکی اعدام شد. این اعدام در زندان “اوبرون” در نیویورک اجرا
شد. طرفداران صندلی الکتریکی آن را روشی سریع، مؤثر، بدون درد و انسانی دانستند.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۲- حضور ملکه در جلسه مشترک کنگره

ملکه “ویلهلمینا” از هلند، اولین
حکمرانی بود که در جلسه مشترک کنگره سخنرانی کرد. او به قانون‌گذاران گفت علیرغم
اشغال نازی‌ها، شعار “تسلیم نمی‌شویم” مردم هلند تغییر نکرده است.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۴۵- بمباران اتمی هیروشیما

ساعت ۸:۱۶ صبح، اولین بمب اتمی جهان در ژاپن
منفجر شد. این بمب شهر را نابود کرد و بر اثر آن ۹۰ تا ۱۶۶ هزار نفر کشته شدند. تخمین
زده می‌شود که در طول دهه بعد از بمباران اتمی، ۲۳۷ هزار نفر براثر این بمب جان
خود را از دست دادند.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۶۲- استقلال جامائیکا

جامائیکا مستعمره انگلیس، در چنین روزی استقلال
خود را بازیافت. این روز جامائیکا “روز استقلال” نام‌گذاری شده و جزو
تعطیلات ملی است.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۵- امضای قانون حق رأی

رئیس‌جمهور “لیندون بی جانسون” در
قانون حق رأی را امضا کرد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۷۸- درگذشت پاپ پل ششم

پاپ پل در سن ۸۰ سالگی در “کستل
گاندولفو” درگذشت.

امروز در تاریخ

۷٫ ۱۹۹۶- انتشار رمان “نغمه یخ و آتش”

اولین جلد از مجموعه رمان تخیلی- حماسی “نغمه
یخ و آتش” نوشته “جورج آر. مارتین” در چنین روزی در انگلستان منتشر
شد. داستان در سرزمین وستروس اتفاق می‌افتد و درباره خانواده‌های قدرتمند قرون‌وسطی
است. این کتاب نقدهای خوبی دریافت کرد، اما پرفروش نشد. اما پس از ساخت سریال
تلویزیونی “بازی تاج‌وتخت”، میلیون‌ها نسخه از کتاب نیز به فروش رسید.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

حقوق‌بگیران ایرانی «سیا»

طی چند دهه اخیر کلیه اسناد و مدارکی که دال بر دخالت سازمان سیا در کودتا علیه دکتر محمد مصدق و سرنگونی دولت ملی وی بود، از جمله اسناد همچنان محرمانه و غیرقابل انتشار به‌شمار می‌آمد؛ اما اکنون یعنی در دولت دونالد ترامپ ناگهان انتشار این اسناد بلامانع اعلام می‌شود.

حقوق‌بگیران ایرانی «سیا»

طی چند دهه اخیر کلیه اسناد و مدارکی که دال بر دخالت سازمان سیا در کودتا علیه دکتر محمد مصدق و سرنگونی دولت ملی وی بود، از جمله اسناد همچنان محرمانه و غیرقابل انتشار به‌شمار می‌آمد؛ اما اکنون یعنی در دولت دونالد ترامپ ناگهان انتشار این اسناد بلامانع اعلام می‌شود.

به گزارش تاریخ ایرانی، به چه دلیل یا دلایلی رئیس‌جمهور آمریکا تصمیم به صدور چنین دستوری گرفته است؟ وزارت امور خارجه آمریکا در سکوت کامل و بدون جار و جنجال اقدام به انتشار اسناد تا قبل از آن محرمانه و غیرقابل انتشاری کرد که موضوع آنها در رابطه با اقدامات براندازانه عوامل دولت آمریکا در سال ۱۹۵۳ در ایران است.

این اسناد دیدگاهی تازه درباره عملیات سیا و سرویس امنیت خارجی بریتانیا یا‌‌ همان MI6 ارائه می‌دهد. این دخالت‌ها و آن عملیات در ‌‌نهایت و پس از سال‌ها منجر به انقلاب اسلامی در ایران شد و خصومت با غرب را رقم زد.

البته نقش ویژه سازمان سیا در سرنگونی دولت منتخب و دموکراتیک محمد مصدق و تحکیم پایه‌های حکومت محمدرضاشاه پهلوی از مدت‌ها پیش به اندازه کافی مشخص و معلوم بود، زیرا پیش از این یعنی در سال ۱۹۸۹ نیز وزارت امور خارجه آمریکا اولین گزارش‌های جمع‌آوری‌شده در مورد آن دوران را منتشر کرده بود؛ اما در آن گزارش اثر و نشانه‌ای که نشان‌دهنده دخالت آمریکا در آن کودتا باشد، وجود نداشت. به هر حال اسناد تازه منتشر شده تصویری مفصل‌تر و جامع‌تر از آنچه دهه‌ها پیش در ایران گذشت را ارائه می‌دهد.

اسناد منتشرشده در ماه جولای از نیروهای محرکه و انگیزه‌های مداخله کشورهای غربی در کودتا علیه مصدق حکایت دارد. به عبارت بهتر این اسناد از ترس و وحشت عمیق ایالات‌متحده از گسترش کمونیسم و تلاش‌های بی‌وقفه بریتانیا برای دسترسی دوباره به صنعت ملی شده نفت می‌گوید. این گزارش ۱۰۰۰ صفحه‌ای که حاوی نامه‌ها و یادداشت‌های روزانه دیپلماتیک است، نشان می‌دهد که چگونه اعضای دولت آمریکا از یک سال پیش از آن رویداد در مورد یک کودتا صحبت می‌کردند.

در‌‌ همان حال که آمریکا بابت احتمال نفوذ شوروی در ایران نگرانی‌های زیادی داشت، بریتانیا در مورد وضعیت پالایشگاه ملی‌شده آبادان بحث و مشاجره می‌کرد،‌‌ همان پالایشگاهی که در آن زمان بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت جهان محسوب می‌شد. بسیاری دیگر نیز از بروز یک بی‌ثباتی پایدار بعد از ترور علی رزم‌آرا، نخست‌وزیر می‌ترسیدند. رزم‌آرا در سال ۱۹۵۱ به ضرب گلوله مخالفان ترور شد.

به‌عنوان مثال در یکی از تحلیل‌های بدون تاریخ سیا که در قالب گزارش به واشنگتن ارسال شده است، می‌خوانیم: «ملی شدن صنعت نفت و احتمالا تداوم حملات علیه مقام‌های بلندپایه دولت ایران و حتی شخص شاه می‌تواند دولت ایران را به راحتی و به‌صورت کامل مضمحل کرده و به نابودی نظم اجتماعی در این کشور منجر شود و در ادامه یک رژیم طرفدار شوروی روی کار آمده و ایران را به یک کشور اقماری بدل کند.»

از بابت همین نگرانی‌ها و ترس‌ها بود که تی‌پی آژاکس (TPAJAX) یعنی‌‌ همان نام مستعاری که سیا انتخاب کرد، برای توطئه کودتا سر برآورد. این اسناد نشان می‌دهد که سازمان سیا در یک مقطع زمانی «اسلحه و مواد منفجره کافی برای پشتیبانی ۶ ماهه از یک سازمان چریکی به استعداد ۱۰ هزار نفر» انبار کرده بود. افزون بر آن مبلغ ۵/ ۳ میلیون دلار برای پرداخت رشوه و دیگر هزینه‌ها موجود بود. این مبلغ امروزه معادل تقریبا ۴۸ میلیون دلار یا ۴۲ میلیون یورو است.

براساس یکی از اسناد سیا «شمار زیادی از اعضای بلندپایه سرویس‌های امنیتی (ایرانی) در واقع حقوق‌بگیران سیا به‌شمار می‌روند.» از سوی دیگر سازمان سیا از بیان این امید که «روحانیت قدرتمند و بانفوذ در ایران شیعه نیز ممکن است از کودتا حمایت کنند»، ابایی ندارد. با این وجود سازمان سیا با مشکلاتی به‌ویژه در رابطه با شخص محمدرضا شاه پهلوی نیز روبه‌رو بود. دیپلمات‌ها و جاسوسان، او را «نازک‌نارنجی» و «دمدمی‌مزاج» می‌نامیدند. سفیر ایالات‌متحده آمریکا در تهران طی گزارشی در فوریه ۱۹۵۳ هشدار داده است: «ناتوانی او در تصمیم‌گیری و تمایلش به مداخله در امور سیاسی،‌ گاه تاثیری بازدارنده و نامطلوب داشته است.»

در ‌‌نهایت این خواهر دوقلوی شاه و یک ژنرال آمریکایی بودند که در رابطه با مجاب کردن شاه در مورد کودتا کمک زیادی کردند. هنگامی که شاه به بغداد و سپس به رم فرار کرد، مصدق طی گزارشی محرمانه از کودتایی باخبر شد که ظاهرا شکست خورده بود؛ اما اعتراض‌ها و تظاهرات طرفداران شاه که تا اندازه‌ای از طریق سیا به آن دامن زده می‌شد، در ‌‌نهایت منجر به سرنگونی مصدق و بازگشت پادشاه شد.

برخی از کار‌شناسان و تحلیلگران غربی به این مساله اشاره دارند که در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما به دلیل مذاکرات اتمی با ایران، انتشار این اسناد با تردیدهای زیادی روبه‌رو بود، زیرا در آن زمان دولت اوباما تلاش می‌کرد تنش‌ها را با تهران کاهش دهد تا بتواند به توافقی در جهت جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی دست یابد؛ اما جانشین اوباما یعنی دونالد ترامپ به ادامه خصومت‌ورزی علیه ایران اعتقاد دارد و به باور برخی کار‌شناسان، دولت جمهوری‌خواه آمریکا تنها دو ماه برای انتشار این اسناد صبر کرد.

این سرعت غیرمعمول برای انتشار اسناد محرمانه این باور را تقویت می‌کند که این تصمیم ترامپ انگیزه و دلایلی سیاسی داشته است. شاید مخالفان مشخص دولت فعلی ایران نیز از انتشار این اسناد سود برده و با اشاره به رویدادهای سال ۱۹۵۳ این‌گونه عنوان کنند که آمریکا همچنان یک دشمن است.

خشم گسترده ایرانیان در مورد مداخله‌های غرب به چند دهه پیش و انقلاب ۱۹۷۹ بازمی‌گردد؛ یعنی‌‌ همان زمانی که ایرانی‌ها سفارت آمریکا را اشغال کرده و کارکنان سفارت را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند. رهبری معنوی ایران تا به امروز از آمریکا به‌عنوان یک قدرت خارجی دشمن یاد کرده است، قدرتی که قصد سرنگونی دولت ایران و حمله به این کشور را دارد.

دوایت دی آیزنهاور، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۵۳ در دفتر خاطرات روزانه خود نوشت؛ چنانچه افکار عمومی از پشت‌پرده‌های آن کودتا باخبر شود «نه تنها در آن منطقه رسوا می‌شویم بلکه شانس‌های خود برای اقدامات مشابه را در آینده نیز کاملا از دست خواهیم داد.»

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

نیمه پنهان یک انقلاب

شهرنشینی در ایران به طور تاریخی برای زنان مستلزم رانده‌شدن به حوزه خصوصی؛ یعنی خانه‌ها یا اندرونی‌ها بود. در اغلب سفرنامه‌های برجای‌مانده از سیاحان، به‌ویژه در دوره قاجاریه؛ یعنی مقارن با گسترش زندگی شهرنشینی در ایران، به این امر اشاره شده است که زنان شهری در مقایسه با زنان روستایی و عشایر دارای آزادی عمل کمتری بوده و تقریبا در حیات اجتماعی شهر نقشی نداشتند.

نیمه پنهان یک انقلاب

شهرنشینی در ایران به طور تاریخی برای زنان مستلزم رانده‌شدن به حوزه خصوصی؛ یعنی خانه‌ها یا اندرونی‌ها بود. در اغلب سفرنامه‌های برجای‌مانده از سیاحان، به‌ویژه در دوره قاجاریه؛ یعنی مقارن با گسترش زندگی شهرنشینی در ایران، به این امر اشاره شده است که زنان شهری در مقایسه با زنان روستایی و عشایر دارای آزادی عمل کمتری بوده و تقریبا در حیات اجتماعی شهر نقشی نداشتند.

بااین‌حال زن سنتی نیز در محدوده زیست خود قلمرو و نهادهای ویژه‌ای را ترتیب داده بود که عموما به دایره آگاهی سنتی او شکل می‌‌دادند. مکان‌هایی مانند مسجد، بازار، حمام و گردهمایی‌های عمدتا زنانه نظیر روضه‌خوانی‌ها و میهمانی‌ها پایگاه‌های زن ایرانی را تا پیش از ورود مظاهر مدرنیته به ایران تشکیل می‌دادند.

دفاع از زن سنتی
برخلاف تصور عمومی، زن ایرانی در دوران پیشامدرن منفعل، ستمدیده و ناکارآمد نبوده است. به عبارت دیگر باید ادعا کرد این تصویر بیش از آنکه بازنمایی واقعیت تاریخی باشد، در نتیجه تاریخ‌‌نگاری مردانه و به دلیل غیاب زنان از جریان تاریخ‌نگاری ایران از یک‌سو و روایت‌های مردسالارانه، به‌ویژه در قالب سفرنامه‌های اروپاییانی که موفق به برقراری ارتباط با زنان ایرانی نمی‌شدند، شکل گرفته است و تصویری منفعل، مظلوم و ستمدیده از زن سنتی ایرانی به دست می‌دهد.

حال آنکه چنین زنی به تعبیر وبر، دارای مجموعه‌ای از ایستارهای ذهنی برای کارهای روزمره خود بوده و این نظم را عادی و غیرقابل تخطی می‌پنداشته است. بنابراین زنی که در سنت می‌زیست تنها در قضاوت افراد بیرون از سنت که امکان مقایسه داشتند، دارای وضعیت ناعادلانه بود، اما خود معمولا نظم موجود را پذیرفته و آن را عادلانه می‌‌پنداشت. تاریخ‌نگاری ایرانی نیز نه از سر تعمد، بلکه به جهت عادی تلقی‌شدن نظم حاکم بر روزگار چندان به سراغ وضعیت زنان به طور مشخص نرفته است. همان‌طور که حتی مردان خارج از قدرت نیز در این تاریخ‌نگاری جایگاهی ندارند.

به‌علاوه به نظر می‌رسد بازنمایی صورت‌گرفته از این زن، ناقص و یک‌جانبه بوده و عمدتا از سوی مردان اروپایی شکل‌‌ گرفته است که با کنجکاوی تمام تلاش می‌کردند راهی به حرمسراها داشته باشند. حال آنکه در مقایسه با روایت‌های این افراد، روایت زنان اروپایی از زنان شرقی تعدیل شده و به واقعیت زندگی این جمعیت نزدیک‌تر است.

از جمله «لیدی شیل»، همسر «جاستین شیل»، سفیر انگلستان در دوره ناصرالدین‌شاه که با شماری از زنان ایرانی معاشرت می‌‌کرد و به حرمسرا نیز رفت‌وآمد داشت، در سفرنامه خود بسیاری از تصوراتی را که در مورد زنان ایران وجود دارد نادرست می‌داند و در یادداشت‌های خود به تناوب در مورد رفتار و سبک زندگی این زنان سخن گفته است.

زن ایرانی در آستانه تجدد
برای شکل‌‌گیری انسان مدرن لازم است که افراد از وضعیت منفعلانه خارج شده و به سوژگی یا عاملیت دست پیدا کنند. قبل از‌ گذار افراد یک جامعه از این مرحله، دستیابی آنان به دیگر مظاهر مدرنیته و نهادهای مدرن امکان‌پذیر نیست. چنین‌ گذاری مستلزم آگاهی است؛ یعنی افراد جامعه باید با آگاهی از وضعیت خود نسبت به جهان خارج درصدد تغییر آن برآیند.

جنسیت اگرچه یک عنصر هویت‌بخش به حساب می‌آید، اما آگاهی انفرادی به جنسیت برای شکل‌‌گیری هویت فعال کافی نیست، بلکه باید هویت جمعی شکل گیرد که از طریق تعریف خود به‌عنوان زن، خواستار به‌دست‌گرفتن سرنوشت خود و مداخله در آنچه بر این سرنوشت مؤثر است، باشند. شکل‌‌گیری چنین هویتی به یک بزنگاه تاریخی برای پیوند هویت‌های منفرد نیازمند است.

ایرمن و جمیسون عقیده دارند که جنبش‌های اجتماعی نقشی واسط و مهم در «تبدیل شناخت روزمره به شناخت حرفه‌ای» ایفا می‌‌کنند. به عبارت دیگر این جنبش‌‌ها منجر به افزایش معرفت نزد شرکت‌کنندگان و حامیان آن می‌شود.

نخستین حرکت‌های زنان که در آن می‌‌توان حرکت به‌سوی سوژگی را دنبال کرد، به پیش از مشروطه بازمی‌گردد و بیش از آنکه عناصر مدرن را بتوان در آن جست‌وجو کرد، عمدتا در امتداد سنت بروز می‌‌کند. به عبارت دیگر زنان در این جنبش‌‌ها به خودآگاهی جنسیتی دست نیافته‌اند و برای حقوق خود تلاش نمی‌‌کنند، اما خود را از اندرونی که دست تاریخ‌‌نگاری مردانه از آن کوتاه بود، به بیرون پرتاب می‌‌کنند و در اثر حضور در اجتماع در متن تاریخی نیز بازنمایی می‌شوند و جالب آنکه این حضور اولیه با تشویق مردان و اتفاقا مراجع مذهبی صورت می‌‌گیرد و تکلیف تلقی می‌شود.

حادثه قتل گریبایدوف، جنبش تنباکو و شورش نان چند نمونه از مهم‌ترین نمودهای حضور زنان ایرانی در عرصه اجتماعی است. گریبایدوف نماینده دولت روسیه تزاری بود که در جریان انعقاد عهدنامه ترکمانچای وارد ایران شد و پس از توقف در تبریز به تهران رفته تا به خدمت فتحعلی‌شاه برسد.

از آنجا که او هم‌زمان مأموریت داشت که بردگان تبعه روسیه را از ایران بازگرداند، یکی از خواجگان ارمنی دربار که از اهالی گرجستان بود به او پناه برد و از آنجا که در دربار و حرمسرا رفت‌وآمد داشت، فهرستی از زنان گرجی را در اختیار نماینده روسیه قرار داد. از آن جمله دو زن ارمنی در خانه الهیارخان آصف‌الدوله بود که اسلام نیز آورده بودند.

گریبایدوف در پیغامی خواست تا این زنان به سفارت روسیه فرستاده شوند تا درباره کیفیت حضورشان در ایران تحقیق شود، اما زمانی‌ که این دو نفر به سفارتخانه فرستاده می‌‌شوند، بازگردانده نشده یا به روایتی به سفارت پناهنده شدند. در این زمان در اثر شکست در جنگ، نفرت از روس‌‌ها به اوج رسیده بود و حضور دو زن مسلمان در سفارت روسیه، خشم عمومی را در پی داشت.

مردم از زن و مرد به تحریک میرزامسیح مجتهد، به سفارت روسیه حمله کردند. گریبایدوف از ترس خود، زنان را از سفارتخانه بیرون فرستاد و دستور داد آغایعقوب در میان مردم پول پخش کند، شاید غائله فرو نشیند اما این‌گونه نشد، جمعیت خشمگین بلافاصله آغایعقوب را کشتند و سپس به داخل اقامتگاه گریبایدوف وارد شدند و او و همراهانش را نیز از پای درآوردند.

در این ماجرا اگرچه غیرت دینی مردم عامل کنش آنها شده بود اما این یکی از معدود حرکت‌‌های مردمی تا آن زمان علیه سلطه بیگانگان به شمار می‌‌رفت و حتی خشم جمعیت عصبانی، شاه و فرزندانش را نیز بی‌نصیب نگذاشت تا جایی که مأموران ناچار شدند تا خاتمه غوغا برای ساعاتی دروازه‌های ارک را ببندند. زنان در این حرکت هم علت بودند و هم در کنار مردان عامل؛ هرچند این عاملیت با واسطه دین و مردان تحقق یافت.

در رابطه با جنبش تنباکو نیز همین وضعیت صادق است. در این جنبش نیز شعارها به واشریعتا و وااسلاما معطوف بود اما کنش زنانی که تا پیش از این تاریخ‌نویسی از آنان سخنی به میان نمی‌‌آورد، به جز در رابطه با دسیسه‌‌چینی‌های درباری، این‌بار خیره‌کننده بود و جالب آنکه این کنش اگرچه بیشتر در پایتخت و چند شهر بزرگ نمود پیدا کرد اما به طبقه خاصی از زنان محدود نماند.

این جنبش پیش از انقلاب مشروطه مهم‌ترین تلاش مردم ایران برای رسیدن به سطح سوژگی بود که به صورت توأمان دارای عناصر ضداستعماری و ضداستبدادی است. حادثه دیگری که در آستانه مشروطه نقش اجتماعی زنان را پررنگ کرد، شورش نان بود. بر اثر خشک‌سالی و قحطی تولید نان کاهش پیدا کرده و از کیفیت آن کاسته شده بود به‌گونه‌ای که نانوایان از خاک و مواد دیگری به منظور افزایش حجم آرد استفاده می‌‌کردند.

این امر نارضایتی عمومی را در پی داشت و در صف نخست این نارضایتی زنان بودند که زمان بازگشت ناصرالدین شاه از شکار جلوی کالسکه شاه را گرفته و به این وضعیت اعتراض کردند. آنها تا رسیدگی دولت به وضعیت نان به اعتراضات خود ادامه دادند و حتی در چندین نوبت با مأموران حکومتی درگیر شدند.

در این اعتراض نیز فقر و گرسنگی علت اعتراض بود و زنان چیزی جز نیاز اولیه خود و خانواده‌هایشان را مطالبه نمی‌کردند. به غیر از این موارد گزارش‌های محدودی در رابطه با تلاش‌های قلمی و انقلابی زنان در شهرهای دیگر ایران نیز در همین دوران در دست داریم. در تمام این جنبش‌ها زنان نقش‌آفرینی می‌کنند ولی آگاهی آنان وابسته است و کنش آنها معمولا در امتداد کنش مردان و رهبران مذهبی به وقوع می‌پیوندد.

حرکت به سوی سوژگی
بزنگاه تاریخی آگاهی زنان ایرانی اما چندان دور نبود و تمرین‌های گذشته در این مسیر راهگشا می‌نمود چراکه دست‌کم درهای اندرونی را گشوده و جامعه برای حضورشان اعلام نیاز کرده بود. بنابراین از آغازین روزهای انقلاب مشروطه زنان به بهانه‌های مختلف در جنبش حضور داشتند. شرکت در تجمعات اعتراضی مختلف و همکاری در دیگر مراحل جنبش سبب شد رفته‌رفته این گروه نسبت به مسائل مربوط به خود آگاهی بیشتری کسب کند و در جریان آن با نوعی پیوند با هم‌جنسان خود متوجه نیازها و مطالباتشان شوند.

مورگان شوستر مستشار آمریکایی که از سال ١٩١١ به منظور رسیدگی به وضعیت مالیه به درخواست دولت در ایران حضور داشت، تلاش زنان ایرانی در آستانه مشروطه را این‌گونه توصیف می‌‌کند: «زنان ایرانی از سال ١٩٠٧م به یک جنبش بسیار مترقی شکل دادند و اگرچه ترقی آنان ذاتی و اصلی نبود ولی بااین‌حال از ترقی‌یافتگان عالم محسوب می‌‌شد.

آن اقدامات زنان خیالات مندرسه قرن‌ها را خراب و فاسد نمود و هیچ خللی هم به صحت این قول وارد نمی‌شود…» و می‌افزاید: «ما که اروپایی و آمریکایی هستیم، پس از زمانه‌ای دراز به شرکت‌دادن زنان مغرب‌زمین در معاملات، علم، ادب، فیزیک و پلیتیک عادت کردیم اما چه می‌‌توان گفت درباره زنان محجوب و پرده‌نشین مشرق قریب که به فاصله کمی، استاد، مدیر جراید و بانی‌ کلوپ زنانه و نطاق مضامین پلیتیکی شده و با کمال قوت مشغول به ترویج و ترقی خیالات مهمه مغرب‌زمین می‌‌باشند».

به جز شرکت در اعتراضات که در بسیاری از موارد هم‌پای مردان مشارکت داشتند، از جمله در جریان بست‌نشینی در حرم عبدالعظیم و سفارت انگلستان که دو حرکت اساسی در مسیر پیروزی انقلاب بود، زنان در حمایت از مردان تلاش بسیاری کردند. به علاوه زنان در دو قضیه دیگر پس از پیروزی نظام جدید مشارکت فعال داشتند. نخست در جریان تأسیس بانک ملی که پس از تصویب قانون اساسی یکی از نخستین اقدامات مجلس شورای ملی برای جبران کمبود نقدینگی، تأسیس بانک بود.

اما این امر در شرایطی که روسیه و انگلستان در امور مالی ایران حضوری فعال داشتند، بسیار دشوار بود، به‌ویژه که ایران به این کشورها بدهکار و برای تأسیس بانک نیز به وجه نقد نیازمند بود. «سیدجمال‌الدین واعظ» در یک سخنرانی از مردم درخواست کرد برای تأسیس بانک پول بدهند و این دعوت بلافاصله استجابت شد. زنان یکی از مهم‌ترین گروه‌هایی بودند که مشارکت آنها چشمگیر بود.

آنها جواهرات خود را نزد بانک ودیعه گذاشتند و در تهران حدود یک‌ میلیون تومان پول جمع‌آوری شد. این حرکت زنان در روزنامه‌های آن دوران بازتاب زیادی پیدا کرد و روایت‌های مختلفی از زنانی که یگانه دارایی‌های خود را در اختیار بانک قرار داده بودند، نقل می‌‌شد.

پس از مشروطه جریان دیگری شاید به تأسی از نهضت ملی هند برای تحریم منسوجات انگلیسی در ایران پدید آمد. هواداران این جنبش بر این باور بودند که عدم خرید منسوجات خارجی وابستگی کشور را به خارج کم می‌کند. یکی از مهم‌ترین گروه‌های اجتماعی که از این جنبش هواداری کردند، زنان بودند. بسیاری از آنها که تا پیش از این پارچه‌های اروپایی را مایه تفاخر می‌دانستند، از خرید آن خودداری کرده و با پارچه‌های وطنی برای خود و فرزندانشان لباس می‌دوختند و دیگران را هم به این امر تشویق می‌کردند.

شکل‌گیری انجمن‌های مخفی و نیمه‌مخفی زنان یکی دیگر از نخستین نمودهای سوژگی زن ایرانی است که نسبت به گذشته عناصر مدرن بیشتری پیدا می‌کند. مقارن با انقلاب مشروطه انجمن‌های زیادی مانند حریت نسوان، مخدرات وطن، انجمن پیک سعادت زنان که شمار نسبتا قابل‌توجهی از زنان را نیز به خود جذب کردند، شکل گرفت و این در حالی بود که قانون اساسی مشروطه حقی برای زنان قائل نشده بود اما دست‌کم این فضا را پدید آورد که آگاهی از حقوق برای آنان میسر شود. تلاش برای حق رأی، نوع پوشش و قوانین مربوط به خانواده از جمله سرفصل‌های مبارزاتی زنان بود.

در این انجمن‌ها زنان ضمن تلاش برای ایجاد نهادهای مدرن می‌‌کوشند اراده خود را بر حوزه‌های اجتماعی و سیاسی تحمیل کنند. این زنان که عمدتا از طبقات بالا بودند، توانستند در این قالب نویافته، مدارس دخترانه تأسیس کنند، کلاس‌های آموزش بزرگ‌سالان ترتیب دهند تا آگاهی را در میان زنان ایرانی ارتقا دهند و به علاوه نحوه مشارکت خود را در جریان جنبش‌های اجتماعی هماهنگ کنند. همچنین در این دوره نخستین نشریات زنان را داریم که می‌کوشند گفتمان زنانه را در جامعه نهادینه کنند.

انسداد در مسیر حرکت
چنین احساس عاملیتی باید منجر به شکل‌گیری حرکتی برای انتقال این احساس به جامعه می‌شد اما به چند دلیل حرکت زنان ایرانی – دست‌کم در بدو شکل‌‌گیری- بدل به جنبشی فراگیر برای انتقال به جامعه نشد و پس از آن نیز بسیار کند و سردرگم به مسیر خود ادامه داد. به‌‌گونه‌ای که با گذشت بیش از یک قرن از پدیدآمدن بارقه‌های زن مدرن در ایران، همچنان سخن‌گفتن از وجود چنین هویتی از زن محل تردید است.

هرچند حرکت از شرایط انفعالی به سوژگی در بسیاری از موارد به طی یک فرایند دشوار و طولانی نیازمند است اما سوژگی نزد زنان ایرانی نتوانست تکامل پیدا کند تا از درون آن دیگر مظاهر مدرنیته رشد یابند چراکه این فرایند فردی نیست و الزاما نیازمند درجه‌ای از قدرت گروهی زنان و توان انتقال آن به جامعه است.

استبداد: یکی از مهم‌ترین عواملی که سوژگی را در انسان ایرانی به تأخیر انداخته است، موضوع استبداد است. به عبارت دیگر شدت استبداد در ایران به اندازه‌ای بود که اجازه شکل‌گیری نهادهای مستقل زنان را نداد و در چندین نوبت تمامی تشکل‌‌های وابسته به زنان تعطیل و با فعالان آنها به شدت برخورد شد. همچنین در پاره‌ای از موارد استبداد می‌‌کوشید به جای زنان، عاملیت پیشرفت آنها را برعهده بگیرد. اقدامات رضاشاه در سرکوب انجمن‌های زنان از یک‌ سو و اقدام وی در کشف حجاب از سوی دیگر تناقضی است که نشان می‌دهد چگونه وجود استبداد، سوژگی را به تأخیر انداخته و اجازه تکامل آن را نداده است.

ساختارهای سنتی: انتقال فرایند سوژگی در انسان ایرانی همانند بسیاری از دیگر مناطقی که پذیرای مدرنیته بود، ابتدا در مردان شکل گرفت و آنان را نسبت به گذشته قدرتمندتر کرد. این امر راه را برای زنان دشوارتر کرد. انقلاب مشروطه به‌عنوان اولین نمود بارز سوژگی در انسان ایرانی دست‌‌کم در شعارها، مطالبات و بازنمایی نهایی آن در قالب قانون اساسی یک انقلاب تماما مردسالار بود و اگرچه در این زمان زن ایرانی نیز تلاش‌هایی را آغاز می‌‌کند اما در نهایت در برابر قدرت افزوده‌شده مردان که این‌بار نهادها و فرایندهای قانون‌گذار مدرن را به جای ساختارهای سنتی در دست داشتند، نتوانست مقاومت کند.

به علاوه مذهب نیز خود عاملی در جهت تحکیم این شرایط بود. به عبارت دیگر اگرچه مذهب در چارچوب سنت از حقوق زن ایرانی به خوبی دفاع می‌‌کرد و آن را در موقعیتی حتی برتر از زن غربی به لحاظ حقوق قرار می‌داد اما در ساحت نویافته مدرنیته نتوانست پیشتاز شود و نیاز به زمان بیشتری به منظور تطبیق و تجدیدنظر داشت.

سوژگی ناقص: همان‌گونه که اشاره شد زن سنتی ایرانی برخلاف تصوراتی که با آن شناخته می‌‌شود فاقد عاملیت نبود اما عاملیتی که مدرنیته خواستار آن بود یعنی قدرتمندی در جهت تأثیر بر روندهای اجتماعی و سیاسی را نداشت. به عبارت دیگر زنان سنتی اگرچه در بسیاری از موارد بر سیر تحولات به صورت غیرمستقیم تأثیر می‌‌گذاشتند اما در نهایت این مردان در قدرت بودند که کارگزار این امور به شمار می‌رفتند.

بنابراین ایراد کلی که متوجه مجموعه مدرنیته است در موضوع زنان نیز تجلی پیدا می‌کند یعنی تفاوت‌های فرهنگی جوامع میزبان مدرنیته عمدتا در این دیدگاه نادیده ‌انگاشته‌ شده و زن تحت انقیاد و فرودست در جریان سنت در همه جوامع یکسان فرض شده است. در نتیجه زن ایرانی گذشته خود را از دریچه ادراک غربی شناخت. یکی از پیامدهای چنین شناختی ظهور فعالان رادیکال حقوق زنان بود.

نکته مهم دیگر آن است که زن غربی در مسیر رسیدن به سوژگی به میانه جامعه پرتاب شد و این امر لاجرم او را وادار کرد برای کسب حقوق خود تلاش کند اما در ایران آغاز سوژگی زن در مقایسه با غرب شکل گرفت و این امر نیز مانع از آفرینش هویت مستقل برای زنان شد. نکته آخر آنکه در ایران زنان در وهله نخست سوژگی خود را از مردان و رهبران مذهبی گرفتند و عاملیت آنها مستقل نبود.

این موارد البته به معنی فقدان سوژگی در زنان ایرانی نیست چراکه جنش‌‌های زنان در ایران از زمان آغاز خود به بسیاری از اهداف مدنظرش رسیده و توانسته است اراده خود را بر جامعه تحمیل کند. آنچه گفته شد بیشتر ناظر بر انسدادهایی است که در این مسیر وجود داشته و زنان را در شرایط فرودست‌تری نسبت به دیگر گروه‌های اجتماعی قرار داده است. 


منبع: فرادید

مرگ مرموز "مرلین مونرو"

فرادید| پنجم اوت در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۸۸۴- سنگ بنای مجسمه آزادی

سنگ بنای مجسمه آزادی در بندر نیویورک که امروزه
به “جزیره آزادی” معروف است، گذاشته شد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۱۴- نبرد لیژ

با حمله ارتش آلمان به شهر لیژ در بلژیک، اولین
نبرد جنگ جهانی اول آغاز شد.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۳۰- زادروز “نیل آرمسترانگ”

“نیل آرمسترانگ” اولین مردی که بر روی
ماه قدم گذاشت، در چنین روزی در “واپاکونتا” در ایالت اوهایو متولد شد.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۶۲- مرگ مرموز “مرلین مونرو”

پیکر بی‌جان بازیگر ۳۶ ساله در آپارتمانش در
برنتوود، لس‌آنجلس توسط روانپزشکش یافت شد.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۶۳- پیمان منع جزئی آزمایش هسته ای

این پیمان هسته ای توسط آمریکا، شوروی و
بریتانیا در مسکو امضاء شد. این پیمان آزمایش هسته ای را در فضا، زیر آب و یا در
جو زمین ممنوع کرد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۱۹۸۱- اخراج ۱۱,۵۰۰ کارمند توسط ریگان

رئیس جمهور “رونالد ریگان” ۱۱,۵۰۰ کارمند کنترل ترافیک
هوایی را به دلیل سرپیچی از دستورش و عدم بازگشت به کار اخراج کرد. این اخراج دسته
جمعی سبب کاهش قابل توجه سرعت سفرهای هوایی شد.

امروز در تاریخ

۷٫ ۲۰۱۱- پرتاب فضاپیمای “جونو”

“جونو” توسط ناسا از ایستگاه نیروی
هوایی “کیپ کارناوال” به سمت مشتری پرتاب شد. مأموریت جونو اندازه‌گیری
مقدار آب موجود، توزیع انبوه جرمی و بادهای عمیق آن، میدان گرانشی و میدان
مغناطیسی آن بود.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید