سال‌های اشغال و قحطی در ایران

گرچه یک روز پس از آغاز جنگ جهانی دوم، ایران طی اعلامیه‌ای بی طرفی خود را در این نبرد اعلام کرد و به اتباع خارجی نیز اخطار داد از هرگونه بروز احساسات  منافی با بی طرفی ایران بپرهیزند اما این امر نیز نتوانست مانع از سرایت آتش جنگ به خاک ایران شود.
 
در ۳ شهریور  ۱۳۲۰، نیروهای متفقین شامل انگلیس و شوروی بدون توجه به بی طرفی ایران از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند به سمت تهران آمدند.  

اگرچه در آن زمان بهانه‌ متفقین برای حمله وجود عده‌ای جاسوس آلمانی در ایران عنوان شد اما حوادث بعدی نشان داد اشغال ایران بخشی از نقشه جنگی متفقین علیه هیتلر بوده است. چرچیل بعدها در این باره در خاطرات خود نوشته است:‌ لزوم ارسال انواع و اقسام ساز و برگ و مهمات برای شوروی از یک طرف و اشکالات روزافزون راه اقیانوس منجمد شمالی و نقشه‌های استراتژیکی متفقین در آینده از طرف دیگر بیش از پیش ما را بر آن می‌‌داشت که برای استفاده کامل از ایران به منظور ارتباط با شوروی اقدام فوری معمول داریم چاههای نفت ایران به منزله‌ عامل مهمی در جنگ به شمار می‌رفت عده‌ کثیری از آلمانیها در تهران استقرار یافته و جبهه‌ آلمان در ایران روز به روز بهتر می‌شد به هم خود در نقشه‌‌ی شورش در عراق و اشغال سوریه از طرف انگلیس و فرانسه که در فاصله‌ی کمی صورت گرفت ،‌نقشه‌های هیتلر را در خاورمیانه مواجه با اشکالات بسیار نمود. بنابراین ما از موقعیت استفاده کرده و بر آن شدیم که به روسها دست اتحاد بدهیم و به اتفاق مبادرت به لشکر کشی به ایران کنیم.

با یورش متفقین تمامی راه‌های کشور به خصوص خطوط راه آهن و شوسه تحت کنترل نیروهای اشغالگر در آمد. نیروی کار ایرانی برای تهیه تدارکات ارتش‌های درگیر در جنگ با نازل‌ترین دستمزد به کار گرفته شدند. منابع نفتی کشور غارت شد و بحران غذایی در کشور به اوج خود رسید.

زمزمه‌های برکناری شاه نیز از جلسه اضطراری دولت شنیده شد؛ فردای اشغال ایران هیئت وزیران در حضور شاه در کاخ سعدآباد تشکیل جلسه داد و رضاخان در این جلسه اعلام کرد که ابتدا تصمیم به خروج از کشور داشته است اما به توصیه مشاورانش ابتدا در دولت تغیراتی صورت دهد. بر این اساس محمدعلی فروغی را به نخست وزیری منصوب و او را مامور کرد با انگلیس و شوروی مذاکره کند اما شرط متفقین کنار رفتن رضاشاه از قدرت بود.

سرانجام رضاشاه ناچار به استعفا شد و توسط بریتانیایی‌ها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیرهٔ موریس تبعید شد و سلطنت به پسر و ولیعهد او محمدرضا منتقل شد. آلبوم زیر عکس ها نادر و کم یابی از سال های اشغال ایران به دست متفقین را نشان می دهد.

سال‌های اشغال و قحطی در ایران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
“لوئیز دریفوس” همسر وزیرمختار امریکا در حال توزیع غذا و مایحتاج از میان مردم گرسنه در حاشیه تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
“لوئیز دریفوس” همسر وزیرمختار امریکا در حال توزیع غذا و مایحتاج از میان مردم گرسنه در حاشیه تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
نشست ژنرال” دونالد اچ کانلی” فرمانده وقت نیروهای آمریکا در ایران و عراق در تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
ژنرال” دونالد اچ کانلی” فرمانده وقت نیروهای آمریکا در ایران و عراق پس از نشست خبری با خبرنگاران گفتگو می کند.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
ژنرال “استنلی اسکات” از فرماندهان متفقین در تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
خلبانان انگلیسی، امریکایی و روسی در پایگاه هوایی متفقین در تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
پرستاران ارتش آمریکا در حال سوار شدن بر خودروهای نفربر نظامی
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
نیروهای پشتیبانی متفقین در حال تعمیر و ساخت ادوات جنگی در پایگاه کتفقین در تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
نوجوان ایرانی به نیروی آمریکایی برای بلند شدن هواپیمای بمب افکن به مقصد شوروی کمک می‌کند.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
مکانیک ایرانی در حال تعمیر هواپیمای امریکایی پیش از پرواز به سمت شوروی
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
دو امریکایی سوار بر قطار پیش از حرکت به سمت شوروی به دو مرد گرسنه و قحطی زده کمک می کنند.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
مهندسان آمریکایی و بریتانیایی پیش از حرکت لوکوموتیو حامل مواد کمکی به ارتش سرخ شوروی عکس یادگاری می گیرند.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
“کلنل جانسون” از فرماندهان امریکایی قوای متفقین در کنار قطاری که تجهیزات و ادوات کمکی به سمت شوروی می برد.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران

عکس یادگاری مهندس امریکایی و انگلیسی با لوکوموتیوی که قرار است ادوات و تجهیزات کمکی را به شوروی برساند.

سال‌های اشغال و قحطی در ایران
زنان لهستانی آواره جنگ جهانی دوم در کمپ آوارگان در حومه تهران
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
زن و کودکان لهستانی آواره جنگ جهانی دوم در حال شستشوی رخت و لباس در کمپ آوارگان
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
زنان لهستانی در کارگاه دوخت لباس برای سربازان جنگ جهانی دوم در تهران کار می کنند.
سال‌های اشغال و قحطی در ایران
اردوگاه آوارگان جنگ جهانی دوم در تهران


منبع: برترینها

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

موز، پرتقال و کیوی میوه هایی هستند که در این فصل به وضوح در همه ی میوه فروشی ها می بینید. با این وجود میوه های بسیاری در جهان وجود دارد که به دلیل کمیاب بودن اکثر افراد هیچ اطلاعی در مورد آن ها ندارند اما ممکن است به زودی آن ها نیز مانند میوه های دیگر به میوه هایی رایج تبدیل شوند که در سر هر میزی خواهید دید.

برای آشنایی با این میوه های حیرت انگیزی که به ندرت نامی از آن ها شنیده اید با ادامه ی مطلب همراه باشید.

۱- چریمویا (Cherimoya)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه بیش از هر چیز دیگری شباهت زیادی به بستنی دارد. چریمویا مانند یک بستنی ساده در دهان شما آب خواهد شد و در درمان اسهال خونی و کاهش تب بسیار مفید است. اما نکته ی جالب این که دانه های آن سمی هستند.


۲- دوریان (Durian)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

نکته ی جالب و عجیب در مورد این میوه این است که علی رغم بوی نسبتاً بد مزه ی بسیار خوبی دارد. این میوه حاوی سولفور ارگانیک است که بوی نسبتاً تند آن از همین موضوع نشاًت می گیرد. در کل دوریان مزه ای مانند ترکیب آجیل و پنیر می دهد و فشار خون را به شدت افزایش خواهد داد.


۳- جک فروت (Jackfruit)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه ی درختی بسیار بزرگ بوده و وزن آن تا ۳۴ کیلوگرم و طول آن تا ۹۰ سانتیمتر نیز خواهد رسید. مزه ی جک فروت شبیه ترکیبی از موز، آناناس و انبه است در حالی که هسته های سرخ شده ی آن مزه ای مانند شکلات دارند.


۴- جابوتیکابا (Jabuticaba)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

مزه ی جابوتیکابا بسیار شبیه انگور است و از آن برای ساختن ژله و نوشیدنی استفاده می شود و پوسته ی خشک شده ی آن در برزیل برای درمان آسم مورد استفاده قرار می گیرد.


۵- توت معجزه گر (Miracle berry)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این نوع توت نادر به نظر می رسد که ویژگی های معجزه کننده ای دارد. اگر یک دانه از این میوه را بخورید تا یک ساعت بعد هر چه بخورید مزه ای شیرین خواهد داشت.


۶- موز قرمز

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه های شیرین مزه ای مانند تمشک یا انبه دارند و مقدار پتاسیم، بتاکاروتن و ویتامین c آن ها بسیار بیشتر از موز معمولی است.


۷- کیوانو (Kiwano)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه را خربزه ی شاخدار و خیار یا خربزه ی شاخدار آفریقایی نیز می نامند. این میوه در حالت رسیده مزه ای شبیه ترکیبی از خیار، کیوی و موز خواهد داشت.


۸- تارماریلو (Tamarillo)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

تارماریلو از خانواده ی گوجه فرنگی و فلفل قرمز است. این میوه مزه ای شبیه گوجه فرنگی های ملس و میوه ی گل ساعتی (passion fruit) دارد و برای دسر و چاشنی بسیار لذیذ است.


۹- دست بودا (Buddha’s hand)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه به خاطر پوست بسیار خوشبوی شبیه گل بنفشه خود بسیار قیمتی است. قسمت خمیری داخل این میوه خوراکی نبوده و مزه ای شبیه پوست پرتغال دارد. انگشت های زرد این میوه برای پختن ماهی و درست کردن سالاد به کار می روند.


۱۰- سالاک (Salak)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه را به خاطر پوسته ی زبر و قرمز متمایل به قهوه ایش میوه ی مار نیز می نامند. این میوه ی خوشبو قابلیت خوراکی دارد و طعم آن شبیه ترکیب آناناس، موز و آجیل است. پوست آن نیز بسیار خشن و زبر بوده و در پوست کندن آن باید بسیار دقت کرد.


۱۱- ساپوتی سیاه (Black sapote)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه در حالت رسیده از لحاظ مزه و بافت بسیار شبیه پودینگ شکلات است و میوه ی سالم و مفیدی به شمار می آید. ساپوتی سیاه یکی از معدود میوه هایی است که در صورت رسیده شدن رنگ آن تیره خواهد شد.


۱۲- ملوثریا اسکابرا (Melothria scabra)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه ی کوچک و زیبا علی رغم شباهت بسیار زیادش به هندوانه مزه ی شیرینی ندارد. مزه ی آن بیشتر شبیه مزه ی خیار و کمی آب لیمو است.


۱۳- بیریبا (Biriba)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه نیز در صورت رسیدن رنگ سیاه به خود خواهد گرفت و مزه ای شبیه کیک پای لیمو خواهد داشت.


۱۴- ساپودیلا (Sapodilla)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه مزه ای شبیه یک نوشیدنی شکری داشته و دانه های آن چنگگ هایی دارند که در صورت خورده شدن در گلوی شما گیر خواهند کرد به همین دلیل قبل از خوردن باید آن ها را بردارید.


۱۵- برد فروت (Breadfruit)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه را می توان در مراحل مختلفی خورد. وقتی که رسیده باشد مزه اش شیرین و گوشت آن مثل خامه است و در حالت خامی مزه ای شبیه نان تازه پخته شده دارد.


۱۶- لیموی انگشتی استرالیایی (Australian finger lime)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

مغز این میوه شباهت بسیاری به تخم ماهی دارد و به آن «خاویار لیمو» نیز گفته می شود. دانه های آبدار این میوه مزه ای شبیه لیموی معمولی دارند و در زیر دندان خرد می شوند.


۱۷- کاپواچو (Cupuaçu)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه ظاهری بسیار شبیه نارگیل دارد و معمولا به جایآن مورد استفاده قرار می گیرد. کاپواچو مزه ای بسیار خاص و شبیه شکلات دارد.


۱۸- لونگان(Longan)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

این میوه را معمولا برادر کوچکتر لیچی (litchi) می نامند. لونگان شیرین و آبدار است و بوی بسیار تندی نیز دارد. این میوه حاوی مقادیر زیادی شکر، ویتامین c، کلسیم، آهن و فسفر است.


۱۹- آکبیا (Akebia)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

آکبیا میوه ای شیرین است و بوی خوشی دارد و مزه ی آن بسیار شبیه تمشک است. این میوه را به عنوان دسر می خورند و پوست آن نیز بسیار خوردنی است.


۲۰- هالا فروت (Hala fruit)

۲۰ میوه عجیب و کمیاب که چیزی در مورد آن‌ها نشنیده اید

هالا فروت میوه ی یک درخت شبیه کاج است که در مناطق خاصی از اقیانوس آرام مانند جزایر ساموآ و هاوایی می روید. این میوه را به صورت خام یا پخته نیز می توان خورد و حتی از آن به عنوان خلال دندان نیز استفاده می شود. قطعه های آن را به اتصال به هم به شکل گردنبند درست کرده و از برگ های آن نیز برای بهبود بیماری های خاصی استفاده می کنند. این گیاه خواص دارویی زیادی دارد.


منبع: برترینها

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

وبسایت تابناک با تو: اگر طبیعت تاکنون با قدرت شگفت انگیز خود شما را مات و مبهوت نکرده است، پس با گزارش امروز همراه باشید. شاید طبیعت اینبار با نشان دادن چهره‌ی جدیدی از خود شما را متعجب کند!

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

زنبورهای که به جای شهد گل، از اشک و عرق انسان تغذیه می‌کنند!

دانشمندان در چند سال اخیر یک گونه از زنبور‌ها را کشف کرده اند که کاملا با زنبورهایی که در دامان طبیعت دیده ایم فرق دارند.

این زنبور‌ها برای تولید عسل تمایلی به چشیدن شهد گل‌های شیرین ندارند، آن‌ها رطوبت چشم انسان‌ها شامل اشک و عرق آن را به عنوان منبع تغذیه‌ای خود انتخاب کرده و با آن زندگی می‌کنند.

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

شاید به نظرتان بیاید که وقتی این نوع زنبور بر روی چشم انسان بنشیند، باعث ایجاد گزِش و یا خارش خواهد شد، اما این طور نیست، هیچ حالت دردناکی وجود ندارد.

زنبورهای یاد شده خیلی نرم و آهسته و بی آنکه متوجه شوید روی پلک چشمان و اطراف آن می‌نشینند. بنا به گزارش انجمن حشرات “کانزاس” حتی با بستن چشم‌ها هم این زنبور‌ها دست از سر ما بر نخواهند داشت. این زنبور‌ها آنقدر کارشان را خوب بلدند و آرام روی پلک‌ها جا خوش می‌کنند که انسان قادر به درک حضور آن‌ها روی پلک و مناطق اطراف آن نخواهد شد، مگر این که در آینه آن‌ها را ببیند.

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

اما اگر دسته‌ای از این زنبور‌ها روی چشم‌ها بیایند آنگاه چه خواهد شد؟! در این موقع نتیجه به اندازه‌ی مورد پیش جالب و رضایت بخش نخواهد بود. هجوم تعداد زیادی از این زنبور‌ها به چشم باعث ریزش شدید اشک از چشم‌ها خواهد شد.

البته نگران نباشید این زنبور‌ها با نام علمی “لیسوتریگونا” lisotrigona فقط در تایلند زندگی می‌کنند و در حیاط خانه‌ی شما و یا پارک محل زندگیتان وجود ندارند. حتی در آمریکا و اروپا هم نمونه‌ای از آن‌ها یافت نشده است.

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

اما چرا این زنبور‌ها به چشم انسان تمایل دارند، در پاسخ باید گفت که پروتئین موجود در اشک انسان از یک سو و نمک موجود در عرق و رطوبت موجود در آن‌ها باعث جذب زنبورهای “لیسوتریگونا” می‌شود. بعضی از انواع زنبور‌ها در نیویورک هم به جای چشیدن شهد گل‌ها از مواد غذایی دارای نمک تغذیه می‌کنند و بر روی عرق عابران خیابان‌ها می‌نشینند.

زنبورهایی که به جای شهد گل اشک و عرق میخورند!

با وجود این که دانشمندان تلاش کرده اند تا با قرار دادن گوشت یا پنیر توجه زنبورهای “لیسوتریگونا” را به خود جلب کنند، اما این زنبور‌ها همچنان به اشک چشم و عرق انسان‌ها تمایل دارند. تن‌ها راه دور کردن این زنبور‌ها پلک زدن مداوم است، به طوریکه این زنبور‌ها جایی برای استقرار نخواهند داشت و مأیوسانه از روی پلک چشمان شما بلند خواهند شد.
منبع: برترینها

کوهی که آدم می خورد!

برترین ها: در جنوب غربی بولیوی در بالای یکی از بلندترین شهرهای جهان، قله مخروطی شکل «کرو ریکو» به نام کوه غنی قرار دارد. این نام به دلیل مقادیر عظیم نقره موجود در آن به این کوه داده شده است. اسپانیایی ها فکر می کردند کل کوه از سنگ معدن نقره ساخته شده است. در سال ۱۵۴۵ یک شهر معدنی کوچک در پای این کوه به وجود آمد و حدود ۳ میلیون نفر از مردم بومی مجبور بودند در این معادن کار کنند و صدها هزار نفر تلف شدند یا از کار زیاد، گرسنگی و بیماری کشته شدند.

حدود پنج قرن بعد، به نظر می رسد شرایط کمی تغییر کرده است. ده ها مرد و پسرجوان هنوز در این معادن از فروریختن غارها می میرند. قرن ها استخراج و هزاران سوراخی که در این کوه به وجود آمده آن را ناپایدار کرده و این خطر جدی وجود دارد که کل پایین بیاید. گفته می شود حدود ۸ میلیون نفر از قرن ۱۶ تا به حال در کرو ریکو مرده اند. هرجند تعیین تعداد دقیق افرادی که در این کوه جان خود را از دست داده اند مشکل است اما بدون شک رقم بزرگی است و به همین دلیل لقب «کوهی که آدم می خورد» را به آن داده اند. درحالیکه بسیاری در اثر حوادث جان خود را از دست می دادند، بیشترین تلفات از بیماری سیلیکوزیس، یک بیماری ریوی ناشی از تنفس گرد و غبار جانشان را از دست می دادند. این بیماری علائم مزمن برونشیت، تب، درد قفسه سینه، کاهش وزن، ضعف و در نهایت مرگ به دنبال دارد. تعداد بسیار کمی تا ۴۰ سالگی زنده می مانند و تقریبا ۱۴ زن در هر ماه بیوه می شوند.

کوهی که آدم می خورد! 


منبع: برترینها

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!

مطالعه این واژگان علاوه بر اینکه یک کار علمی است، می‌تواند به درک ما از جهان کمک کند. او می‌گوید: «اگر بتوانیم به مسائل به چشم فرهنگ‌های دیگر نگاه کنیم، قطعا برخوردمان با زندگی نیز متفاوت خواهد بود.»

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!

 
از گیگیل و وابی-سابی گرفته تا طرب؛ واژه‌های توصیف کننده احساسات در فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون کم نیستند که البته نمی‌توان به سادگی برایشان “معادل بین زبانی” پیدا کرد. اما آموزش و شناخت این عواطف و تجارب به قطع به شما کمک خواهند کرد تا زندگی به مراتب موفق‌تر و بهتری داشته باشید. دیوید رابسون گزارش می‌دهد.
 
به گزارش بی بی سی انگلیسی، آیا تا به حال مبوکی-مووکی (mbuki-mvuki) [درآوردن لباس‌ها هنگام اجرای رقص سنتی] شده‌اید؟ شاید کمی کیلیگ (Kilig) [احساس لذت عصبی که هنگام صحبت کردن با شخص مورد علاقه‌تان به فرد دست می‌دهد] را تجربه کرده باشید؟ نظرتان در مورد اویتواین (Uitwaaien) [دربرگیرنده آثار احیاکننده پیاده روی در باد] چیست؟
 
این واژه‌ها که به ترتیب از زبان‌های بانتو [آفریقای مرکزی و جنوبی]، تاگالوگ [فیلیپین] و هلندی گرفته شده‌اند، هیچ معادل بین زبانی خاصی بالاخص در انگلیسی ندارند. این در حالی است که یکایک موارد فوق به تجربه‌ای دقیق اشاره دارند که در برخی زبان‌ها نادیده گرفته شده‌اند. به لطف تلاش‌های تیم لوماس، پژوهشگر دانشگاه ایست لاندن، بیشتر با کلمات مشابه واژگان فوق آشنا خواهیم شد.
 
پروژه فرهنگ‌نگاری مثبتِ تیم لوماس می‌کوشد تا ابعاد متفاوت احساسات مثبت (و البته تلخ و شیرین) در سراسر جهان را ثبت کند. هدف نهایی وی این است که بتوانیم عواطف مثبت فرهنگ‌های دیگر را زندگی‌های روزانه‌مان به کار گیریم. البته برخی از واژگان احساسی پیشتر وارد زبان‌های دیگر شده‌اند که از جمله می‌توان به واژه فریسون (Frisson) [لرزش بدن به دلیلی جز سرما] که از زبان فرانسه وارد انگلیسی شد و همچنین واژه شادن فرویده (Schadenfreude) [دگرغم‌شادی، به لذت بردن از بدبختی دیگران] که از زبان آلمانی به بسیاری از زبان‌های دیگر از جمله فارسی و انگلیسی وارده شده، اشاره کرد. اما هنوز بسیاری از این واژگان وجود دارند که معادل بین زبانی پیدا نکرده‌اند. لوماس صدها مورد از این تجارب “غیر قابل ترجمه” را تاکنون یافته است؛ او البته هنوز در آغاز کار قرار دارد.
 
وی معتقد است که با آموختن این واژه‌ها می‌توان نگاهی جامع‌تر و ظریف‌تر و البته متفاوت‌تر به زندگی داشت.
 

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!
گیگیل (Gigil) واژه‌ای تاگالوگی است که این معنا را می‌دهد: اشتیاق غیر قابل مقاومت نسبت به نیشگون گرفتن یا فشردن کسی که بسیار برایتان عزیز و گرامی است

 
لوماس چرا شیفته این موضوع شد؟

لوماس می‌گوید که نخستین بار پس از آگاهی از مفهوم سیسو (Sisu) [اراده فوق العاده قوی در مواجهه با سختی] در زبان فنلاندی به این موضوع علاقه‌مند شد. بومیان زبان فنلاندی اما معتقدند که واژگان شجاعت، پشتکار و انعطاف پذیریِ زبان انگلیسی نمی‌توانند معنای اصلی این واژه را بیان کنند. بنابراین این واژه “غیر قابل ترجمه” است زیرا هیچ معادل مستقیم و دم دستی در دایره واژگانی زبان مقصد (در این مورد انگلیسی) وجود ندارد که بتواند دقیقا معنای همان واژه سیسو را بیان کند.
 
لوماس که از یافته‌اش بسیار خشنود شده بود، به دنبال مثال‌های بیشتر رفت و در این زمینه تقریبا با تمام خارجی‌های اطرافش گفتگو کرد تا پیشنهادهای دیگری را نیز به فهرستش اضافه کند. نخستین یافته‌‎ای پژوهش لوماس سال گذشته در ژورنال روانشناسی مثبت منتشر شد. بسیاری از واژگان به احساسات خاص و بسیار مثبت اشاره داشت که هر یک در موقعیتی متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرند:

    دسبوندار (Desbundar) – پرتغالی: کنار گذاشتن ممنوعیت‌ها حین سرگرمی
    طرب (Tarab) – عربی: حالت موسیقایی به وجد آمدن یا افسون شدن
    شینرین-یوکو (Shinrin-youku) – ژاپنی: احساس آرامش ناشی از حمام کردن در جنگل، به صورت استعاری یا واقعی.
    گیگیل (Gigil) – تاگالوگ، فیلیپین: اشتیاق غیر قابل مقاومت نسبت به نیشگون گرفتن یا فشردن کسی که بسیار برایتان عزیز و گرامی است
    یوآن بی (Yuan bei) – چینی: حس موفقیت کامل و بدون نقص
    ایکتسوآرپوک (Iktsuarpok) – اینوئیت [گروهی از مردم بومی در مناطقی از آمریکا، کانادا و گرینلند]: به نوع انتظاری اشاره دارد که شخص منتظر کسی است و مدام بیرون را بررسی می‌کند تا ببیند آیا آن‌ها رسیده‌اند یا خیر

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!
 وابی-سابی: نوعی تعالی تیره و متروک بر محور ناپایداری و نقص در زیبایی
 

اما در فهرست لوماس واژگان پیچیده‌تری نیز وجود داشتند که حوزه معنایی تلخ و شیرینی را در برمی‌گیرند:

    ناتسوکاشی (Natsukashii) – ژاپنی: حس نوستالژیک برای گذشته، که خاطرات خوشایندش لذت بخش است اما همزمان ناراحتی که دیگر وجود ندارد.
    وابی-سابی (Wabi-sabi) – ژاپنی: نوعی تعالی تیره و متروک بر محور ناپایداری و نقص در زیبایی
    سوآداده (Suadade) – پرتغالی: یک اشتیاق مالیخولیایی یا نوستالژیک برای شخص، مکان یا چیزی که به صورت مکانی یا زمانی دور باشد؛ انتظار مبهم و خواب آلود برای پدیده‌ای که حتی ممکن است وجود نداشته باشد
    سهنسوخت (Sehnsucht) – آلمانی: آرزوهای ابدی؛ اشتیاق شدیدی برای حالات و درک‌های متفاوت از زندگی، حتی اگر دست نیافتنی باشند

علاوه بر دو دسته فوق، فرهنگ نگاری لوماس شامل واژگان مربوط به ویژگی‌ها و رفتارهای فردی است که در طولانی مدت میزان رفاه اشخاص را تعیین و روش‌های ارتباط گیری با دیگران را مشخص می‌کنند:

    دادیری (Dadirri) – بومیان استرالیا: کُنش معنوی و عمیق گوش دادن که همراه با احترام و تامل فراوان باشد
    پیهنتاگیو (Pihentagyú) – مجارستان: معنای تحت‌اللفظی این واژه “دارای مغز آرام” است اما به اشخاص تیزهوشی اشاره دارد که می‌توانند سریع به لطیفه‌ها یا راه‌حل‌های پیچیده دست پیدا کنند
    دسنراسکانکو (Desenrascanço) – پرتغالی: زمانی که شخص خودش را از یک موقعیت دردسرساز جدا می‌کند
    سوخا (Sukha) – سانسکریت: شادی واقعی و ماندگار که مستقل از شرایط به وجود آمده است
    اورندا (Orenda) – هورون [آمریکای شمالی]: قدرت اراده انسان برای تغییر جهان در مواجهه با نیروهای قدرتمند مانند سرنوش

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!
ایکتسوآرپوک: به نوع انتظاری اشاره دارد که شخص منتظر کسی است و مدام بیرون را بررسی می‌کند تا ببیند آیا میهمانانش رسیده‌اند یا خیر  

 
البته لوماس شخصا اعتراف کرده که توضیح بسیاری از این واژه‌ها فقط به واژه اصلی نزدیک بوده و معنای کاملش را نمی‌رساند. وی می‌‎گوید: «پروژه در حال پیشرفت است و من همواره دارم توضیح واژگان موجود را اصلاح می‌کنم.»
 
به عقیده لوماس، مطالعه این واژگان علاوه بر اینکه یک کار علمی است، می‌تواند به درک ما از جهان کمک کند. او می‌گوید: «اگر بتوانیم به مسائل به چشم فرهنگ‌های دیگر نگاه کنیم، قطعا برخوردمان با زندگی نیز متفاوت خواهد بود.»


منبع: برترینها

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (۲)

در بخش اول از لیست معماهای حل نشده به بررسی ۱۰ مورد از عجیب‌ترین سوال‌های بی‌پاسخی که ذهن بشریت را به خود مشغول کرده‌اند، پرداختیم. در ادامه به بررسی بخش دوم این لیست می‌پردازیم.

از ابتدای تاریخ تاکنون تلاش علم بر این بوده که توضیحاتی منطقی و عقلانی برای اتفاقات طبیعی ارائه دهد. پدیده‌هایی که در نگاه اول رمزآلود و غیرقابل درک هستند، اما بعد از تحلیل علمی و رمزگشایی تبدیل به پدیده‌هایی قابل‌فهم و عادی می‌شوند؛ هزاران سال پیش با دیدن رعد و برق در آسمان به وجد می‌آمدیم، می‌ترسیدیم و آن را به غضب خدایان نسبت می‌دادیم، اما پس از تلاش فراوان دانشمندان به توضیحی علمی برای آن دست یافتیم که بیشتر با عقل جور در می‌آید. معمای دیروز به دانش امروز مبدل شد. البته همچنان معماهای حل نشده ای وجود دارند که تا امروز توضیحی منطقی و علمی برای آن‌ها ارائه نشده است.

۱۱٫ جهت گاوها در هنگام چرا

مورد یازدهم از فهرست معماهای حل نشده مربوط به دنیای پر رمز و راز حیوانات است؛ حتما تاکنون پیش آمده که گاوها را در هنگام چرا کردن دیده باشید، اما شاید متوجه نشده‌اید که این پستانداران در هنگام خوردن، در جهت شمال یا جنوب جغرافیایی قرار می‌گیرد. جالب است بدانید که دانشمندان تا قبل از دسترسی به تکنولوژی‌های ماهواره‌ای و تصاویری مانند عکس‌های گوگل ارث، متوجه این پدیده نشده بودند.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

گاوها تنها حیواناتی نیستند که رفتارهایی وابسته به جهات جغرافیایی دارند، اما دلیل این اتفاق چیست؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

نظریه‌های مختلفی برای توجیه علمی این رفتار که موش‌های صحرایی برهنه هم آن را بروز می‌دهند، ارائه شده، اما دلیل اصلی هنوز روشن نیست. یکی از نظریه‌ها ادعا می‌کند که گاوها قادر به تشخیص میدان مغناطیسی زمین هستند و تئوری دیگری هم جهت باد را به عنوان دلیل معرفی می‌کند؛ از آنجایی که بادها به ندرت مستقیما از سمت شمال یا جنوب وزیده می‌شوند، می‌توان توجیه کرد که چون گاوها وزیدن باد در صورتشان را در هنگام چرا دوست دارند، در جهتی که باد کمتری می‌ورزد، می‌ایستند. البته برخی هم دلیل این رفتار گاوها را علایق شخصی عنوان می‌کنند!


۱۲٫ خُرخُر گربه‌ها

اگر گربه خانگی دارید و یا به اندازه کافی با گربه‌ها سر و کار داشته‌اید، میدانید که این حیوانات خُرخُر می‌کنند. شاید فکر کنید که دلیل این صدای عجیب احساس رضایت باشد، اما اشتباه می‌کنید؛ هنوز هیچ توضیح قابل قبولی در مورد دلیل خرخر کردن گربه‌ها و حتی نحوه بروز این رفتار مطرح نشده است.

خرخر کردن که بین گربه‌سانان مختلف، از گربه‌های خانگی تا گربه‌های کوهستانی و یوزپلنگ‌های وحشی، مشترک است، به خوشنودی این حیوانات مربوط نیست؛ بسیاری از گربه‌ها در هنگام ترس و ناراحتی هم این صدا را تولید می‌کنند. شاید دلیل این کار ایجاد نوعی آرامش و تسکین درونی باشد.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

شروع خرخر از مغز گربه است؛ این حیوانات پشمالو با استفاده از دیافراگم و عضلات حنجره خود، صدای لطیفی در هنگام دم و بازدم تولید می‌کنند. اما دلیل فیزیکی این صدا معما نیست؛ معمای اصلی نحوه تولید و کنترل خرخر توسط سیستم عصبی مرکزی گربه‌سانان است. موضوع دیگری که این مورد را جزو معماهای حل نشده قرار می‌دهد، بروز این رفتار در حیوانات دیگری مانند خوکچه هندی، راکون، کفتار و خدنگ است؛ این حیوانات هم برای نشان دادن رضایت خرخر نمی‌کنند.

این معما که یکی از بزرگ‌ترین ابهامات قلمرو حیوانات است، از قرن ۱۹ تاکنون بی‌پاسخ مانده است.


۱۳٫ خمیازه

گونه‌های جانوری دیگری علاوه بر انسان‌ها، از ابتدای تولد خمیازه می‌کشند؛ اما دلیل این اتفاق چیست؟ شاید باورتان نشود ولی دانشمندان هم اطلاعات بیشتری در این زمینه ندارند. موضوع دیگری که درک خمیازه را پیچیده‌تر می‌کند، مسری بودن این رفتار میان موجودات اجتماعی مانند انسان‌ها، سگ‌ها و میمون‌ها است.

ممکن است تصور کنید که خمیازه نشانه‌ای از خستگی و نیاز بدن به مقادیر بیشتر اکسیژن است، اما در کمال تعجب، این رفتار هیچ تاثیری در مقدار اکسیژن بدن، فشار خون و ضربان قلب ندارد.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

شاید مغز از طریق دهان‌دره می‌خواهد وقوع اتفاق خاصی را گزارش کند، اما چه اتفاقی؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

یکی از تئوری‌های مطرح‌شده در رابطه با این مورد از معماهای حل نشده ، دلیل را به مغز ربط می‌دهد؛ برخی از پژوهشگران معتقدند که بدن با خمیازه کشیدن مغز را خنک می‌کند. در یک آزمایش افرادی که یک جسم سرد را بر روی سر خود نگه داشته بودند، تنها ۹ درصد از زمانِ شاخص خمیازه کشیدند، در حالی که این عدد برای افرادی که جسم گرمی را نزدیک به مغز خود نگه داشته بودند، ۴۱ درصد بود.

به نظر توجیهی منطقی است، ولی دلیل مسری بودند این رفتار چیست؟ تحقیقات نشان می‌دهند که ۷۰ درصد افراد وقتی شخص دیگری را در حال خمیازه کشیدن می‌بیند، خود نیز خمیازه می‌کشند. حتی نگاه کردن به یک عکس و یا خواندن مطلبی در مورد خمیازه می‌تواند محرک این عمل باشد؛ شاید همین حالا که در حال خواندن این مطلب هستید، یک خمیازه بکشید!


۱۴٫ دست نوشته های ووینیچ

مورد بعدی از لیست معماهای حل نشده که به نام مرموزترین کتاب خطی دنیا هم شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از دست‌نوشته‌هاست که دانشمندان قادر به ارائه هیچ توضیحی در مورد آن نیستند. تاریخ نگارش کتاب با توجه به مواد استفاده‌شده به قرن پانزدهم برمی‌گردد، اما زبان نگارش توسط هیچ یک از تاریخ‌دانان قابل‌شناسایی نیست. مبهم‌تر از نوشته‌های کتاب هم تصاویری هستند که در میان نوشته‌ها رسم شده‌اند؛ برخی از این تصاویر مربوط به گیاهان می‌شوند که معتبرترین گیاه شناسان هم قادر به شناسایی آن‌ها نیستند.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

با توجه به زمان نگارش دست‌نوشته‌های ووینیچ (Voynich Manuscript) و شرایط علم گیاه‌شناسی در آن زمان، وجود تصاویر گیاهان ناشناخته هیچ توجیهی ندارد.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

این کتاب که شامل شش بخش کیهان‌شناسی، ستاره‌شناسی، بیولوژی، داروسازی، گیاه‌شناسی و دستورالعمل است، در تمامی صفحات پنچ بخش اول دارای تصاویر و نقاشی‌های مختلفی بوده و در بخش ششم، فقط حاوی متن است؛ هر کدام از بخش‌ها هم حاوی تصاویر و سبک‌های نوشتاری متفاوتی هستند.

اینطور که به نظر می‌رسد، نوشته‌های بخش ششم هم از سمت چپ به راست بوده که این سبک نوشتاری، در اکثر تمدن‌های غربی مشترک است؛ این بخش پاراگراف‌بندی شده است، اما هیچ نوع نشانه‌گذاری در آن استفاده نشده و با توجه به الگوهای مبهمی که در نوشته‌ها تشخیص داده می‌شود، نوع نگارش بسیار مشابه نگارش مدرن است. با وجود تمامی این اطلاعات در مورد کتاب ووینیچ، بیش از یک قرن است که هیچ کس موفق به تفسیر متن و مشخص کردن پیامی که قصد انتقال آن وجود دارد، نشده است.


۱۵٫ منطقه سکوت

هرچند وقت یک‌بار کمی سکوت برای هر انسانی آرامش‌بخش است، اما یافتن مکانی ساکت برای پیدا کردن آرامش، گاهی آنقدرها هم ساده نیست. در همین رابطه، مورد پانزدهم از فهرست معماهای حل نشده منطقه سکوت (Zone of Silence) نام دارد که در صحرای چواوا (Chihuahua) مکزیک واقع شده است؛ در این مکان دریافت هرگونه سیگنال رادیویی و تلویزیونی ممکن نیست! بهترین حدس دانشمندان هم در مورد بلاک شدن سیگنال‌ها در این منطقه، مربوط به عوامل طبیعی مانند خواص مغناطیسی زمین می‌شود.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

اما نبود هیچ نوع سیگنال رادیویی و تلویزیونی تنها معمای این منطقه نیست.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

یکی دیگر از ویژگی‌های رمزآلود منطقه سکوت، به سال ۱۹۷۰ برمی‌گردد؛ در آن سال، موشکی که از سوی یک پایگاه نظامی آمریکایی پرتاب شده بود، در این منطقه با زمین برخورد کرد. تا این بخش از مسئله مورد عجیبی دیده نمیشود، اما نکته اینجاست که هدف اصلی پرتاب موشک، برخورد با هدفی در ۶۵۰ کیلومتری مکانی که با آن اصابت کرد، بود. پس از متلاشی شدن تقویت‌کننده موشک زحل در یکی از ماموریت‌های آپولو هم بخش‌هایی از لاشه‌ها در این مکان سقوط کردند. علاوه تمام این‌ها، بزرگ‌ترین شهاب‌سنگ شناخته ‌شده‌ای که تاکنون وارد اتمسفر زمین شده هم در منطقه سکوت به زمین اصابت کرده است.

جالب است بدانید که منطقه سکوت در راستای مدار رأس‌السرطان است؛ درست مثل مثلث معروف برمودا که به اعتقاد بسیاری، بزرگ‌ترین معمای حل نشده تاریخ است.


۱۶٫ مهاجرت پروانه شهریار

دانسته‌های دانشمند در مورد انگیزه رفتارهای مختلف حشرات بسیار محدود است؛ به خصوص وقتی صحبت از پروانه شهریار (Monarch Butterfly) در میان باشد. بخشی از توجهی که این پروانه‌ها به خود جلب می‌کنند، مربوط به ظاهر زیبا و ترکیب رنگی نارنجی و مشکی آن‌هاست، اما عمده دلیل کنجکاوی محققان در مورد این گونهی جانوری به الگوهای مهاجرتی آنها مربوط می‌شود.

این حشرات پرنده که سفر خود را از مرکز و شرق آمریکا شروع کرده و در منطقه کوچکی در مرکز مکزیک توقف می‌کنند، در هر مهاجرت فقط بر روی یک دسته مشخص از درختان این منطقه به سفر خود پایان می‌دهند؛ اما این ماجرا وقتی جالب می‌شود که بدانید مهاجرت پروانه شهریار هرسال اتفاق نمی‌افتاد و هر نسل از این موجودات کوچک هم کوچ نمی‌کنند. این اتفاق عجیب هر پنج نسل یک‌بار تکرار می‌شود! یعنی یادگیری مسیر حرکت و مکان دقیق توقف از پنج نسل گذشته و انتقال آن به پنج نسل آینده، عملا غیرممکن است.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

مسیری که پروانه‌های شهریار سفر می‌کنند هم به نوبه خود شگفت‌انگیز است.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

هنوز همه چیز را در مورد این مورد از معماهای حل نشده نگفته‌ایم؛ برخی از پروانه‌های شهریار، مسیری به طول ۶٫۵ هزار کیلومتر را سفر می‌کنند! وقتی یادآور می‌شویم که مسیر جاده‌ای بین ساحل شرقی و غربی آمریکا تنها ۴٫۵ هزار کیلومتر است، این فاصله کمی معنا پیدا می‌کند.

شاید بتوان دلیل این پدیده را به غریزهی مهاجرت این جانوران نسبت داد، اما چرا فواصل پنج نسلی بین این مهاجرت‌ها وجود دارد؟ دانشمندان در حال حاضر بر روی تاثیر موقعیت خورشید در این رفتار پروانه‌های شهریار، تحقیق می‌کنند و باور دارند که شاخک‌های این حشرات، به عنوان نوعی جی‌پی‌اس عمل می‌کند.


۱۷٫ زمزمه تائوس

شهر تائوس در ایلات نیومکزیکو آمریکا علاوه بر داشتن جامعه‌ای لیبرال و فضایی فرهنگی و هنری، برای وجود صدای عجیبی که تنها ۱۰ درصد از مردم شهر قادر به شنیدن آن هستند هم مشهور است. این صدا که با نام زمزمه تائوس (Taos Hum) شناخته می‌شود، برای اولین بار در اوایل دهه ۹۰ میلادی در مرکز توجه قرار گرفت. افرادی که توانایی شنیدن این صدا را دارند آن را به وزوز، زمزمه و غژغژ تشبیه کرده‌اند.

در طی تحقیقات انجام‌شده، مشخص شد که بخشی از ساکنین تائوس، که قادر به شنیدن این زمزمه هستند، به صورت عمومی اضطراب بیشتری نسبت به بقیه دارند؛ صدای وزوز برای برخی از این افراد آنقدر آزاردهنده و غیر قابل تحمل بود که آن‌ها را به مهاجرت واداشت. اما نکته جالب این است که با تغییر مکان، این افراد دیگر صدای وزوز را نشنیدند و اضطراب ناشی از صدا هم در آن‌ها محو شد.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

دانشمندان نمی‌توانند بر روی تئوری‌هایی که برای توجیه این مورد از معماهای حل نشده مطرح شده، به توافق برسند.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

برخی دلیل گزارش‌های مربوط به صدای وزوز را به اختلال روانی ساکنین شهر تائوس نسبت می‌دهند و آن‌ها را متهم به دروغ‌گویی و توهم می‌کنند؛ البته مردم تائوس برای روح آزادشان مشهورند و دلیل شنیدن صدای زمزمه هم می‌تواند به مصرف ماریجوانا و تبعات ناشی از آن مربوط شود. عده دیگری دلیل وجود این صداها را آزمایش‌های دولتی و تکنولوژی‌های فرازمینی می‌دانند، اما با وجود تمام آزمایشاتی که با وسایل فوق حساس انجام شده، دانشمندان در پیدا کردن منبع این صوت ناتوان بوده و حتی تفاوتی بین صداهای این منطقه با مناطق دیگر پیدا نکرده‌اند.

البته شهر تائوس تنها محلی نیست که به ادعای ساکنین، در آن صدای زمزمه شنیده می‌شود؛ تاکنون پدیده‌های مشابهی در شهرهایی در نیوزیلند، انگلستان و اسکاتلند هم گزارش شده‌اند.


۱۸٫ سنگ مرموز دریاچه وینیپساکی

در سال ۱۸۷۲، تعدادی کارگر در حال حفر سوراخ‌هایی در اطراف دریاچه وِنیپساکی (Winnipesaukee) در نیوهمپشایر آمریکا بودند که کشف شیء عجیبی در عمق دو متری زمین، آن‌ها را شگفت‌زده کرد؛ آن‌ها سنگی تخم مرغی شکل با نقش‌های عجیب و غریب پیدا کرده بودند.

در آن زمان معمای سنگ کشف‌شده آنقدرها هم پیچیده نبود و ربط دادن آن به اشیاء ساخت دست سرخپوستان، کار راحتی بود، اما بررسی این سنگ با علم و تکنولوژی مدرن، سه سوال بی‌پاسخ را در ذهن دانشمندان مطرح کرد؛ این سنگ به چه منظور ساخته شده، از کجا آمده و چرا در نیوهمپشایر یافت شده است؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

اطلاعات محدودی در مورد سنگ دریاچه وینیپساکی وجود دارد.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

آزمایش‌های انجام‌شده جنس سنگ را کوارتزیت که نوعی ماسه‌سنگ است، تعیین کردند؛ اما مشکل اینجاست که این نوع سنگ در نیوهمپشایر یافت نمی‌شود و از آن هم جالب‌تر این که تاکنون هیچ شیئی با چنین نقش و نگارها و طراحی‌هایی در کل آمریکا دیده نشده است. پس احتمال اینکه سنگ وینیپساکی در جای دیگری ساخته شده و به نیوهمپشایر آورده شده، قوی است.

فرضیه‌ای در مورد این سنگ مطرح شده که هدف از ساخت آن را استفاده به عنوان نوعی عهدنامه بین دو قبیلهی بومی می‌داند، اما منحصر به فرد بودن نقوش، این فرضیه را باطل می‌کند؛ فرضیه‌های دیگری هم دلیل ساخت را استفاده‌ی ابزاری اعلام کرده‌اند. محل ساخت هم به اعتقاد برخی قلمروهای سلتی یا مناطق اینوئیتی بوده است؛ ولی با وجود این تئوری‌ها که هرکدام نقصی دارند، دلیل کشف در جایی با این مقدار فاصله از محل ساخت احتمالی هنوز از معماهای حل نشده است.


۱۹٫ هواپیماهای کوییمبایا

هواپیماهای کوییمبایا (Quimbaya Airplanes) که مجسمه‌های کوچکی از جنس طلا با قدمت دو هزار ساله هستند، شاید در نگاه اول با هر مجسمهی باستانی دیگری متفاوت نباشند؛ اما با یک بررسی دقیق‌تر، شباهت آن‌ها به هواپیما کمی گیج‌کننده می‌شود. هواپیماهای کوییمبایا که در کلمبیا کشف شده‌اند، علاوه بر شباهت به طرح کلی هواپیما، کاملا با معیارهای آیرودینامیک سازگارند. در سال ۱۹۹۴، پژوهشگران در تلاش برای روشن‌تر کردن این معما و کسب اطمینان از سازگاری این مجسمه‌ها با اصول پرواز، مدل‌هایی از هواپیماهای کوییمبایا را مورد آزمایش قرار دادند؛ در کمال تعجب این مدل‌ها قابلیت پرواز داشتند. لازم است یادآور شویم که پرواز مکانیکی در سال ۱۹۰۳ اختراع شد.

پس چگونه ممکن است که مردم کوییمبایا در دو هزار سال پیش با قوانین آیرودینامیک آشنا بوده‌اند؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

برخی این مجسمه‌ها را به فرازمینی‌ها نسبت می‌دهند، برخی دیگر هم سفر در زمان را دلیل وجود چنین اشیائی می‌دانند؛ آیا این نظریات می‌توانند درست باشند؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

تئوری‌های مطرح‌شده برای توجیه مورد ۱۹ام از معماهای حل نشده ، کمی چاشنی علمی تخیلی دارند؛ عده‌ای باور دارند که فرازمینی‌های باستانی این اشیا را به مردم کوییمبایا داده‌اند و وعده‌ای هم می‌گویند که مسافران زمان از این مردم خواسته‌اند که این اشیا را بسازند. اما فرضیهی دیگری که کمی بیشتر با منطق جور درمی‌آید، کشف مفاهیم بنیادی علم پرواز و استفاده از این مفاهیم برای هوانوردی در کوییمبایای آن زمان را دلیل وجود چنین مدل‌هایی می‌دانند. البته فراموش نکنید که صحبت در مورد عصر برنز است و از طرف دیگر، به غیر از هواپیمای کوییمبایا، شواهد دیگری برای اثبات نظریه هوانوردی مردم این منطقه وجود ندارد.


۲۰. شاه موش

مورد آخر از بخش دوم فهرست معماهای حل نشده علم، شاه موش (Rat King) نام دارد که بر خلاف تصور، مربوط به هیچ موش صاحب تاج و تختی نیست! شاه موش به مجموعه‌ای از موش‌ها گفته می‌شود که دم‌هایشان به دیگر گره خورده و به صورت گروهی حرکت می‌کنند و امکان رها شدن از یکدیگر را هم ندارد.

این پدیده که هیچ توجیه علمی برای آن وجود ندارد، آنقدر نادر است که حتی عده‌ای واقعی بودن آن را نقض می‌کنند؛ اما از اولین رویت شاه موش در سال ۱۵۶۴ تاکنون، بین ۳۵ تا ۵۰ مورد از این اتفاق گزارش شده است که برخی از این موارد، در موزه‌های سراسر جهان برای بازدید عموم به نمایش گذاشته شده‌اند.

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

بیشترین تعداد موش‌های به هم گره خورده چه تعداد بوده‌اند و دلیل وقوع این پدیده عجیب و نسبتا ترسناک چه چیزی می‌تواند باشد؟

معماهای حل نشده که هیچ توجیه علمی ندارند (2)

بزرگ‌ترین شاه موش دیده‌شده از ۳۲ موش تشکیل شده است؛ اما این جوندگان که بر روی دم‌هایشان کنترل کامل دارند، چگونه به پنج، ده و یا تعداد بیشتری از همنوعانشان گره می‌خورند؟ جالب است بدانید که شاه موش‌ها قابلیت بقا داشته و در برخی موارد، رشد هم می‌کنند.

آخرین باری که این پدیده دیده شد در سال ۲۰۰۵ در شمال اروپا بود؛ البته از آنجایی که در زندگی مدرن انسان‌ها زیاد با جوندگان در ارتباط نیستند، احتمال وجود شاه موش در هر فاضلابی وجود دارد. دانشمندان هم از قرن شانزدهم تا به امروز، هیچ توضیح قابل قبولی برای این اتفاق نادر و عجیب ارائه نکرده‌اند.

به پایان بخش دوم از لیست معماهای حل نشده رسیدیم. در بخش بعدی به بررسی اشیا باستانی مرموز و معماهای علمی بیشتری می‌پردازیم؛ در روزهای آینده منتظر بخش سوم این لیست باشید.


منبع: برترینها

ستاد مبارزه با چرندیات (۷۲)

برترین
ها: «ستاد مبارزه با چرندیات» عنوانِ یک جریان بود که با صفحه
ای در فیسبوک شروع به کار کرد و بسیار قوی و حساب شده به جنگ دروغ های
اینترنتی و شایعاتی که به عنوان واقعیت به خورد مردم داده می‌شد، رفت.

در
این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به
بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه
های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما
تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث
شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع
باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با
شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.

******

سوژه اول؛ ناگاپوشپام گیاهی که هر ۳۶ سال یکبار گل می دهد!

این تصویر متعلق به گیاه ناگاپوشپام نیست و متن تصویر ساختگی و شایعه می باشد. 

ستاد مبارزه با چرندیات (72) 
متن شایعه

« این یک نوع گلی ست بنام ناگاپوشپام که هر ۳۶ سال یکبار گل میدهد و فقط در کوه های هیمالیا یافت میشود که امروز به گل نشسته …شگفتا »

پاسخ شایعه

این تصویر متعلق به گیاه ناگاپوشپام نیست و متن تصویر ساختگی و شایعه می باشد. این تصویر مربوط به است.

از خانواده مرجان‌هاست و به خاطر شباهت ظاهری به قلم‌های پر قدیمی، چنین نامی گرفته است. این جانور این توانایی را دارد که هنگام خطر خود را به زیر صخره کشیده و  پنهان شود.

در ادامه می توانید کلیپ کوتاهی از یک نوع پناتولاسی را در زیر دریا مشاهده کنید.

ناگاپوشپام کلمه ای است به زبان سانسکریت برای ، که رشد بسیار آهسته ای دارد و بومیِ مناطق گرمسیری و مرطوب مانند شرق هیمالیا، تایلند، برمه، هند، اندونزی، نپال و … می باشد. این درخت در جنگل های سرسبزو خصوصا کنار رودخانه ها رشد می کند و تا ۳۰ متر ارتفاع دارد.
ستاد مبارزه با چرندیات (72)

ناگاپوشپام

به علت همیشه سبز بودن و ظاهر برازنده اش درختی زینتی است که چوبی بسیار سخت و  گل های سفید معطر با پرچم زرد و نارنجی دارد. میوه ی آن هم تخم مرغی شکل می باشد.

سوژه دوم؛ مرگ احساسیِ شیر بعد از شکار آهوی باردار

مرگ یک شیر در اثر شدت غصه و اندوهِ ناشی از شکار یک آهوی باردار، یک شایعه قدیمی است و واقعیت ندارد!

متن شایعه

« لطفا تا اخر بخونیدو تصاویر را با دقت نگاه کنید.احساسی ترین تصاویر و متن دنیا که اشک خیلی ها رو در آورد.مربوط به شیری است که آهویی را شکار میکند و این شیر پس از شکار اهو …هنگام خوردن ان متوجه میشود که شکارش باردار است.در همان لحظه از خوردن ان دست بر میدارد و سراسیمه سعی میکند که جنین را به شکم مادر برگرداند. اما پس از ناامید شدن و اطمینان از مرگ توله اهو ان را ارام با دهانش برمیدارد و در کنار جسد مادرش قرار میدهد. خود نیز کنار اهو مینشیند و نظاره گر انها میشود.گری وندروالت عکاس حیات وحش به مدت ۳ساعت نظاره گر این صحنه بوده است. پس از مدتی شیر تکان نمیخورد تا اینکه عکاس دل به دریا می زند و به سمت شیر میرود اما با نزدیک شدن متوجه میشود که شیر بر اثر فشار روحی سکته کرد. »

 ستاد مبارزه با چرندیات (72)

پاسخ شایعه

مرگ یک شیر در اثر شدت غصه و اندوهِ ناشی از شکار یک آهوی باردار، یک شایعه قدیمی است و واقعیت ندارد! این تصاویر توسط یک عکاس طبیعت در سال ۲۰۰۸ گرفته شده اند، که بر اساس آنها داستان پردازی های تخیلیِ بسیاری انجام گرفته و منتشر گردیده است. که روایت مندرج در متن این شایعه، از پر بازدیدترینِ این داستان های جعلی بوده است.

 این شیر در محوطه‌ی حفاظت شده ای زندگی می‌کرده که به علت شکافی که روی گوش  خود داشت، کاملاً برای محیط بانان و علاقمندان شیرها در منطقه شناخته شده بود. در سال ۲۰۰۹ یعنی یک سال بعد از تاریخ عکس برداری از شکار آهو، محیط بانان که را به همراه توله‌ هایش منتشر کردند. او امروزه کاملاً سرحال است و همچنان شکار می‌کند.

محیط بانان معتقدند که عملکرد شیر گرچه عجیب بوده اما . برای او شکار همواره خوراک است و نر، ماده، پیر، جوان، حامله، مادر و غیره نمی‌شناسد! احتمالاً این شیر تصمیم گرفته کمی بخوابد و بعد شکارش را ببلعد.

با یک جستجوی ساده در سایت یوتیوب، نتایج بسیاری از صحنه های شکار و خوردن حیوانات باردار توسط شیرها به دست می آید که نمایانگر احساسی عمل نکردن این حیوانات وحشی در امور شکار و تغذیه است. بعنوان نمونه کلیپ زیر یکی از آنها می باشد.

* هشدار این کلیپ حاوی صحنه های دلخراش است.

لازم به ذکر است که یک سال بعد از انتشار عکس های اولیه، پس از اینکه داستان مرگ احساسیِ این شیر نقض شد، همچنان مردم این داستان تخیلی را به علت احساسی بودن رها نکرده و بازگو کردن این روایت جعلی، با گذشت چندین سال هنوز ادامه دارد! 

 
سوژه سوم؛ مسلمان شدن تیم تحقیقاتی ژاپنی، طی تحقیق روی انجیر و زیتون

هیچ منبع معتبری از وجود چنین تحقیقی و مسلمان شدن تیم تحقیقاتی آن گزارشی نداده است.

متن شایعه

” انتشاردهید به افتخار قرآن

خداوند در سوره “تین”(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛ لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است. اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است. قصه از این‌جا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید می‌شود.این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود. ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. یعنی ۷ زیتون و ۱ انجیر !بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در قرآن، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده. نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار .در قرآن آمده است. اللــــــــه اکبر.
 “

ستاد مبارزه با چرندیات (72)

پاسخ شایعه

صراحتا و یک بار غیر مستقیم و کلمه انجیر هم یک بار در قرآن آمده که، اما سایر ادعاهای شایعه در منابع معتبر موجود نیست.

این شایعه ، اما هیچ منبع معتبری گزارش تحقیقات و مسلمان شدن این تیم را نداد و بازنشر آن در رسانه های داخلی هم
نسخه های انگلیسی شایعه مدعی وجود Metallothionein یا MT، در انجیر و زیتون شده اند که در منابع علمیو طرح سنین مختلف برای توقف تولید آن در بدن، در نسخه های متفاوت شایعه بیانگر غیر علمی بودن آن است.


 

سوژه چهارم؛ گوشت سگ در فلافل های لشکرآباد اهواز!

فروش گوشت سگ در اهواز صحت ندارد و تصاویر شایعه متعلق به هند است.

متن شایعه

” اینها در لشکر آباد گوش سگ ب مردم میفروشن همون جای ک خیابون فلافل فروشها هست . گوشتهای سگ رو پخت ویا بقول معروف(حمیسه)میکنن. وب مردم میفروشند. ای مردم عزیز ای کسانی ک خانوادتان رو میبرید لشکرآباد ک ندانستنه ازین حرام زادهای بی شرف وبی غیرت خوارک تناول میکنند. ویا همون فلافل ک معلوم نیست باچ دستای کثیف وآلوده وظرفهای نشسته وپر از میکروب وکثافت هستند. در حذر باشید وبخش کنید .ک دیگر ازین  جای کثیف وآلوده چیزی نخورید واز اینطور جاها دوری کنید .الحمدولله شکر ک بچه های اطلاعات زودوبی وقفه ودر اصرع وقت این حرام زادهای کثیف را دستگیر کرده است وب قوه قضائیه تحویل داده .ومن الله التوفیق “

ستاد مبارزه با چرندیات (72)

پاسخ شایعه

 شایعه استفاده از گوشت سگ در اغذیه فروشی های لشکرآباد اهواز صحت ندارد و تصاویر منتشر شده هم متعلق به ایران نیست. کارشناسان اداره دامپزشکی اهواز ضمن پیگیری موضوع در منطقه،.

آغاز انتشار تصاویر شایعه توسط کاربران هندی شبکه های اجتماعی بوده که مورد را نیز به کشور هند منتسب کرده اند و سپس چند

ستاد مبارزه با چرندیات (72) 

اگرچه استفاده از گوشت سگ در این مورد یک شایعه است، اما عدم رعایت اصول بهداشتی در برخی واحدهای عرضه مواد غذایی منتفی نیست که با خرید از فروشگاه های معتبر و تحت نظارت دستگاه های نظارتی، این مشکل به حداقل می رسد. 


منبع: برترینها

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

زمانی که از فواصلی دور و از مکان هایی چون فضا، به زمین نظر افکنده می شود، اغلب خطوطی در مرزهای میان کشورهای همسایه دیده می شود و آنچه موجبات شگفتی هر بیننده ای را فراهم می آورد، همین خطوطی هستند که در اکثر مواقع و حتی از فضا نیز قابل روئیت هستند.

زمانی که از فواصلی دور و از مکان هایی چون فضا، به زمین نظر افکنده می شود، اغلب خطوطی در مرزهای میان کشورهای همسایه دیده می شود و آنچه موجبات شگفتی هر بیننده ای را فراهم می آورد، همین خطوطی هستند که در اکثر مواقع و حتی از فضا نیز قابل روئیت هستند. ایستگاه فضایی بین المللی (ISS)، با دوربین های دقیق خود تصاویر شگفت آوری را از زمین و از فواصل میان مرزهای مختلف جهان به ثبت رسانده که جداسازی دو کشور هم مرز را به زیباترین شکل به تصویر کشیده اند.

برخی از این تصاویر خارق العاده را با هم مرور می کنیم که در میان آنها مرز کشور خودمان با عراق نیز به چشم می خورد:

کره شمالی/ کره جنوبی

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

در تصاویری که در فوریه سال ۲۰۱۴ میلادی (اسفند ماه سال ۱۳۹۳ شمسی) و توسط ۳۸ تن از اعضای تیم اعزامی ISS، از شبه جزیره کره گرفته شده، بخش شمالی این شبه جزیره را همانند شب، در تیرگی عمیق به تصویر کشیده شد. «پیونگ یانگ»، پایتخت این کشور را در مرکز این سیاهی ملاحظه می کنید. رنگ تیره، مانع از تشخیص آسان مرزهای کره شمالی با همسایگان اطراف خود یعنی ژاپن و کره جنوبی شده و تنها در قالب دریایی زرد رنگ آن را از از دو کشور نامبرده متمایز ساخته است.

آلمان شرقی/آلمان غربی

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

پس از گذشت ۲۵ سال از فروپاشی دیوار برلین، هنوز نیز جدایی میان شرق و غرب آلمان در شب های برلین قابل مشاهده است. نورهای زردرنگی که در سمت شرق دیده می شوند، آلمان شرقی و نورهای سبز رنگ سمت چپ تصویر، نماد آلمان غربی هستند. نور سبز رنگی که در سمت آلمان غربی دیده می شود، سمبلی از اشکال دوستانه زیست محیطی تلقی می شود. آنچه در تصویر شاهد هستید، حاصل تلاش یکی از اعضای تیم ISS به نام «آندره کویپرز» است که در سال ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۹۱ شمسی) گرفته شده.

هایتی/جمهوری دومینیکن

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

به دلیل جنگل زدایی هایی که در هایتی انجام پذیرفته و به کاهش سرسبزی آن انجامیده، به خوبی جمهوری دومینیکن را که با رنگ سبز و در سمت راست وجود دارد، از هایتی قابل تمایز ساخته است. تصویر ماهواره ای را که ملاحظه می کنید حدود ۱۵ سال پیش گرفته شده و مرزهای میان این دو کشور به خوبی قابل تشخیص هستند.

هند/پاکستان

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۵ میلادی (شهریور ماه سال ۱۳۹۴ شمسی)، ۴۵ عضو ISS، بر فراز رودخانه «سند» در دره ای به همین نام، چنین منظره خارق العاده ای را شکار کردند. مرز میان دو کشور هند و پاکستان از معدود مرزهای بین المللی است که در هنگام شب، چنین درخشنده ای را به تصویر در می آورد.

بر اساس یافته های دانشمندان ناسا، اسکندر کبیر، حدود دو هزاره پیش و در سال ۳۲۷ قبل از میلاد مسیح، از شمال غرب به دشت «سند» وارد شد. او ماه ها هدایت سربازان و قایق های جنگی خود در طول مسیر این رودخانه را شخصا بر عهده داشت. اسکندر از نزدیکی «کراچی»، به سمت عراق کنونی که بخشی از تمدن بین النهرین به شمار می آمد پیشروی کرد. اگرچه پیمودن این مسیر برای اسکندر ماه ها به طول انجامید اما ایستگاه فضایی، از همین قلمرو و تنها در ۳ دقیقه، چنین تصویر خارق العاده ای را به ثبت رسانید.

آمریکا/مکزیک

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

تصویری را که شاهد آن هستید در اکتبر سال ۲۰۱۴ میلادی (مهر ماه سال ۱۳۹۳ شمسی) و توسط تیم اعزامی ISS از مرز میان مکزیک و ایالات متحده گرفته شد. این مرز توسط رودخانه «ریو گرانده» و یک دیوار از هم جدا شده اند که در تصویر قابل مشاهده است.

«ال پاسو» شهری مرزی در آمریکاست که به «سیوداد خوارس»، در کنار رودخانه «رودخانه ریوگرانده»، در شمال مکزیک متصل شده. هر دو مکان به غیر از پارک ایالتی «فرانکلین»، در سمت چپ و بالای شکل و منطقه ای در نزدیکی بندر «آناچرا» در سمت راست و پایین، با پیشرفت ها و تغییرات فراونی همراه بوده اند.

عراق/ایران

تصاویر هوایی از مرزهای میان برخی از کشورها

۴۱ عضو ISS  در نوامبر سال ۲۰۱۴ میلادی (آبان ماه سال ۱۳۹۳ شمسی) موفق به سمت این تصویر شدند. آنها در ابتدا تصور می کردند که خطوطی که در راستای مرز ۲۰ کیلومتری دو کشور عراق و ایران مشاهده می شود، ذخایر نفتی هستند. پس از مطالعات بیشتر دریافتند که این خطوط دژها و استحکامات نظامی در میان مرز میان این دو کشور به شمار می آیند.


منبع: برترینها

گورستان لاکپشت ها در جزیره سیپادان

یکی از نکات برجسته در این فیلم یک غار اسرارآمیز زیر آبی بود که در آن تعداد زیادی استخوان و اسکلت لاکپشت های دریایی یافت می شد. کوستو توضیحی جز این نداشت که شاید لاکپشت های دریایی پیر به اینجا می آیند تا در آرامش بمیرند.

برترین ها: در اوایل سال های ۱۹۸۰، کاوشگر مشهور اقیانوس «ژاک ایو کوستو» و تیمش از جزیره سیپادان در ساحل جزیره بورنئو بازدید کردند تا مستندی درباره آب های کریستالی آن تهیه کنند. یکی از نکات برجسته در این فیلم یک غار اسرارآمیز زیر آبی بود که در آن تعداد زیادی استخوان و اسکلت لاکپشت های دریایی یافت می شد. کوستو توضیحی جز این نداشت که شاید لاکپشت های دریایی پیر به اینجا می آیند تا در آرامش بمیرند.

اما در واقع، لاکپشت ها به تصادف وارد غار می شوند و سپس در پیچ و خم تونل های آن گم می شوند و چون راه خروجی نمی یابند سرانجام گم و غرق می شوند. جزیره سیپادان، در دریای سلبس تنها جزیره اقیانوسی در مالزی است و با لاکپشت هایش مشهور است. ورودی غار لاکپشت ها در یک دیوار سنگ آهکی قرار دارد که از چند متر زیر سطح آب شروع می شود و مستقیما تا عمق ۶۰۰ متری می رسد. دهانه غار در عمق ۲۰ متری سطح قرار دارد. داخل غار پر از پیچ و خم اتاق و راهرو است. کف دالان های غار با ماسه های سفید پر شده و روی آن بقایای استخوانی لاکپشت های مرده قرار دارد. قربانیان بدشانس برای استراحت، پنهان شدن از شکارچیان و یا از روی کنجکاوی وارد غار شده اند و سپس در تاریکی و پیچ و خم آن گم شده و مرده اند. لاکپشت ها تنها جانوران هوازی نیستند که در این غار می میرند در گوشه دیگری از غار اسکلت دلفین نیز دیده می شود.


منبع: برترینها

ساخت مسجد کبود ترکیه با ۱۵۰۰۰ چوب بستنی

برترین ها: هنرمند «حسام مهاجر» به تازگی ماکت مسجد کبود استانبول را تکمیل کرده است. این ماکت از ۱۵۰۰۰ چوب بستنی ساخته شده است. مهاجر پناهنده سوری است که دو سال و نیم پیش مجبور به ترک کشورش شد و اکنون در ترکیه زندگی می کند. وقتی مهاجر ناگهان مجبور شد خانه اش در سوریه را تخلیه کند، ماکت هایش ویران شدند و هیچ سندی از گذشته کاری او باقی نماند.

اما چه چیزی باعث شد او دوباره شروع کند؟ مهاجر می گوید: «من عاشق این هستم که جنگ و ویرانی نمی تواند روحیه هنرمند را متوقف کند. من اجازه ندادم این موقعیت مرا تضعیف کند بلکه آن ها نیروی به من دادنی که انتظار نداشتم.» ابعاد مسجد کبود او ۱٫۵ در ۱ متر است و مناره هایش حدود ۹۰ سانتیمتر ارتفاع دارند. او به دلیل تاریخ معماری جذب معماری شد و متوجه شد عشق او به بناهای تاریخی از این ریشه می گیرد که او در حلب یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان زندگی می کرده است.

ساخت مسجد کبود ترکیه با 15000 چوب بستنی 
ساخت مسجد کبود ترکیه با 15000 چوب بستنی 


منبع: برترینها

چندش آورترین غاری که تا به حال دیده اید

واردشدن به این غار کار نازک نارنجی ها نیست. در داخل این غار سرد و مرطوب میلیون ها خفاض از سقف آویزانند درحالیکه دیوارها و کف آن پوشیده از سوسک، موش و دیگر حشرات چندش آور و ترسناک است که در مدفوع خفاش ها و جسد پرندگان دیگر زندگی می کنند.

برترین ها: در اعماق جنگل های بورنئو در مالزی یک شکاف عظیم در صخره سنگ آهکی وجود دارد که به سیستم غاری پیچیده ای می رسد. واردشدن به این غار کار نازک نارنجی ها نیست. در داخل این غار سرد و مرطوب میلیون ها خفاض از سقف آویزانند درحالیکه دیوارها و کف آن پوشیده از سوسک، موش و دیگر حشرات چندش آور و ترسناک است که در مدفوع خفاش ها و جسد پرندگان دیگر زندگی می کنند. این غار همچنین محل زندگی مارهایی است که از موش ها و سوسک ها تغذیه می کنند. هوا به دلیل مدفوع پرندگان بوی آمونیاک می دهد. عمق مدفوع پرندگان در کف غار حدود ۳ متر است. معابر چوبی که برای بازدیدکنندگان غار تعبیه شده بالاتر از سطح زمین قرار دارد تا آن ها را از این موجودات وحشتناک در امان نگه دارد.

این غار پر از لانه پرنده است و قرن هاست که مردم محلی از آن سوپ لانه پرنده درست می کنند. سوپی که از این لانه ها تهیه می شود به علت کمیاب بودن باارزش است و ارزش غذایی بالا و خواص درمانی زیادی دارد. برداشت لانه پرنده اکنون دوبار در سال مجاز است و مردم محلی می توانند از سقف بالا رفته و تنها بااستفاده از نردبان، طناب یا بامبو آن ها را برداشت کنند. بخش عمده این لانه های جمع آوری شده به هنگ کنگ می رود و در آنجا برای تهیه سوپ، نوشیدنی و دارو استفاده می شود. آمریکا دومین وارد کننده این لانه ها در جهان است. یک کاسه سوپ لانه پرنده در یک رستوران خوب ۱۰۰ دلار قیمت دارد. یک کیلوگرم لانه سفید قیمتش تا ۲۰۰۰ دلار نیز می رسد. باوجود قیمت بالا، گفته می شود این سوپ تقریبا بیمزه است و آن را شبیه «موز وانیلی با رشته فرنگی» توصیف می کنند.

چندش آورترین غاری که تا به حال دیده اید 


منبع: برترینها

«کاغذدیواری الکتریکی» اختراعی زیبا و خلاقانه

جهان سرشار از ابداعات و اختراعات جالب، عجیب و خلاقانه است؛ ابداعاتی که در ساده سازی زندگی بشری می توانند بسیار تأثیرگذار باشند. یکی از این نوآوری های خلاقانه که اخیراً از آن رونمایی شده، «کاغذدیواری الکتریکی» است.

یک کمپانی تولید کاغذدیواری به نام «فلِیوِر پِیپِر»، با بهره گیری از المان های صدا، نور و حرکت اقدام به ساخت نوعی کاغذدیواری زیبا و خلاقانه به نام «رسانا» نموده است. طرح مذکور، امسال در نمایشگاه طراحی نیویورک به نمایش در آمد و با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. ناگفته نماند که شرکت «یو اِم پراجکت»، مسئولیت طراحی نمای کاغذدیواری را بر عهده داشته است.

همان طور که در عنوان مطلب اشاره شد، کاغذدیواری «رسانا» می تواند به عنوان یک منبع انرژی عمل کند. هر بخش از کاغذدیواری توانایی فعال سازی بلندگو، دستگاه های نورافشان و اشیاء متحرک را دارد. جالب است که جوهر به کار رفته در رنگ آمیزی این کاغذدیواری خود از قابلیت رسانش برخوردار است.

به گزارش «فَست کو. دیزاین»، کاغذدیواری «رسانا» از پنج بخش مجهز به ساختارهای موتوری و الکتریکی تشکیل شده است. دیواری را در نظر بگیرید که با کاغذدیواری رنگ آمیزی شده با جوهر رسانش پذیر آراسته شده است؛ هنگامی که یک فرد اقدام به فشردن دکمه های مسی موجود بر روی دیوار می کند، مدارهای الکتریکی نهفته در کاغذدیواری فعال شده و بخش های مختلف متحرک، از خود واکنش نشان می دهند.

«فرانسوا شامبار» بنیانگذار شرکت «یو اِم پراجکت»، پس از تکمیل و رونمایی از پروژه اظهار داشته است: «آنچه از همه بیشتر برای من جالب بوده، به کارگیری یک فناوری ساده موسوم به جوهر رسانا است که به کمک آن تلفیق طرح های دو بعدی و سه بعدی میسر گشته است. برای شرکت ما، مشارکت در این پروژه، تجربه ای بسیار جالب و ارزشمند بود».

از آنجایی که کاغذدیواری «رسانا» از قابلیت بهره گیری از رنگ ها، الگوها و دستگاه های گوناگون برخوردار است، می توان از آن برای محیط ها و کاربردهای مختلف استفاده کرد؛ موزه های مخصوص کودکان و لابی های عمومی از این جمله اند.

در خاتمه این مطلب، توجه شما را به تصاویری جالب از کاغذدیواری «رسانا» جلب می کنیم:


منبع: برترینها

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک

از دید تمامی دوستداران دنیای علم، طبیعت بسیار شگفت انگیز و الهام بخش است اما در بسیاری از موارد دستیابی و یا حتی درک توانایی ها و حرکاتی که در طبیعت انجام می گیرد برای انسان مقدور نیست. برخی از این حرکات چنان سریع و شگفت انگیز هستند که بدون استفاده از تصاویر آهسته نمی توان عظمت آن ها را درک نمود. در ادامه قصد داریم ۵ حرکت فوق العاده در طبیعت را به صورت تصویر متحرک برای شما به تصویر بکشیم تا درک آن ها برای شما ساده تر و جذاب تر باشد.

۱- تسلط هوایی

اگر فکر می کنید که انسان ها توانمندی های بالایی در ناوبری دارند شاید با دیدن توانایی های پرندگان در این زمینه و به ویژه شاهین ها در ارائه ی مانورهای هوایی خارق العاده و از میدان به در کردن حریفان خود با چنگال های تیزشان در شرایط دشوار نظرتان تغییر کند. شاهین ها نیز مانند دیگر پرندگان شکارچی رده ی عقاب ها به دلیل داشتن پرهای بلند و دم کوتاه قدرت خارق العاده ای در مانورهای هوایی دارند. همچنین آن ها روش های عجیبی در شکار و مبارزه دارند.

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک

۲- قطره ی شاهزاده روپرت

این پدیده متاسفانه به اندازه ی کافی شناخته شده نیست. به معنای ساده، قطره ی شاهزاده روپرت در نتیجه ی انداختن شیشه ی ذوب شده در داخل آب سرد به وجود می آید. در چنین  شرایطی اتفاق عجیبی می افتد بدین ترتیب که شیشه ذوب شده بلافاصله به یک قطره ی جامد تبدیل می شود. با این وجود با فشار دادن دم این قطره تمامی آن به یکباره از هم پاشیده می شود که می توانید این فرآیند جالب را در قالب تصویر متحرک ببینید.

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک
۳- همزمانی حرکات

همزمانی و هماهنگی در حرکات پدیده ای است که در آن دو یا چند شیء یا موجود چنان هماهنگی در حرکت دارند که کاملاً چسبیده به هم متصور می شوند. برای درک این موضوع به هماهنگی نوازندگان سازهای مختلف در یک ارکستر توجه کنید. اگر چه هر کدام از این آلات موسیقی صدای خاص و مجزایی دارند اما در آخر همه طول موج یکسانی خواهند داشت. البته مثال های دیگری نیز وجود دارد مانند چند نفر که هماهنگ با هم شنا می کنند یا حتی ضربان قلب انسان. در طبیعت می توان این هماهنگی را به شکل پرواز هماهنگ پرندگان دید.

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک
۴- درد زایمان ماه

امروزه ستاره شناسان و محققان فضایی بر این باورند که میلیاردها سال قبل یک شی ء آسمانی به اندازه ی ماه به زمین برخورد کرده که باعث پرتاب شدن موادی از هر دو در فضا شده است. بعد از این واقعه و در طول میلیون ها سال، این ذرات به هم پیوسته و ماه را تشکیل داده اند که در نزدیکی زمین قرار دارد. در این تصویر متحرک می توانید این فرآیند را با سرعت زیاد تماشا کنید و ببینید که چطور جاذبه قطعات سنگ را به هم نزدیک کرده و ماه را تشکیل داده اند.

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک

۵- فلز مایع در داخل یک لیوان شیشه ای

فلز مایع (ferrofluid) در واقع ماده ای است که خاصیت سیالی مثل مایعات و خاصیت مغناطیسی مانند جامدات دارد. بدین ترتیب وقتی که در معرض میدان مغناطیسی قرار گیرد از خود واکنش جالبی نشان می دهد. وقتی که یک آهنربا را روی لیوان شیشه ای که مقداری فلز مایع در داخل آن قرار دارد می گیریم، فلز مایع عکس العمل نشان داده و به سمت آهنربا جذب می شود.

۵ واقعه علمی جالب و کم نظیر در قالب تصاویر متحرک 


منبع: برترینها

ساخت روستا در ماه توسط چین و اروپا

سازمان ملی فضایی چین و آژانس فضایی اروپا به منظور ایجاد یک مقرّ بین المللی ماه در دهه ۲۰۲۰ میلادی قصد همکاری با یکدیگر را دارند. این همکاری می تواند در عصر جدید کاوش های فضایی حائز اهمیت فراوانی باشد.

 در طی سالیان اخیر، چندین آژانس فضایی برنامه های خود را برای بازگرداندن فضانوردان به ماه اعلام کرده اند و ایجاد یک پایگاه در ماه از جمله برنامه های مهم آنان برشمرده می شود. علاوه بر برنامه ناسا مبنی بر احیای کاوش های ماه، آژانس فضایی اروپا(ESA)، روس کاسموس و آژانس های فضایی فدرال هند و چین از برنامه های خود برای انجام عملیات به ماه خبر داده اند که میتواند به قرارگاه های دائمی ختم گردد.

طرحی از پایگاه ماه با روش های پرینت سه بعدی

با در نظر داشتن تمامی فعالیت ها در عرصه جدید کاوش های فضایی، همکاری یاد شده می تواند کلیدی برای تحقق اهداف باشد. این همکاری در برنامه های جامع آژانس فضایی اروپا و سازمان فضایی ملی چین به منظور انجام کاوش در ماه اهمیت والایی پیدا می کند. به گفته سخنگویان هر دو آژانس در هفته جاری، آنان امیدوارند با همکاری یکدیگر تا دهه ۲۰۲۰ میلادی یک روستا در ماه بسازند.

این خبر مهم برای نخستین بار از سوی “تیان یولونگ” رئیس آژانس فضایی چین اعلام شد. رئیس روابط رسانه ای آژانس فضایی اروپا در روز چهارشنبه بیست و ششم آوریل این خبر را تایید کرد. هویستندال اظهار داشت:« چینی ها برنامه جاه طلبانه ای را برای انجام فعالیت های کاوش محور در ماه ترتیب داده اند. فضا از زمان عملیات های فضایی دهه ۶۰ میلادی دچار تغییر شده است. ما میدانیم که برای کاوش فضا بنا به دلایل صلح آمیز نیازی به همکاری بین المللی نیست.»

یولونگ و هویستاندل معتقدند که این پایگاه می تواند نقش موثری در توسعه کاوش های ماه، توریسم فضایی داشته و انجام عملیات به ماه و به ویژه مریخ را سهولت ببخشد. فعالیت های اخیر دو آژانس فضایی چین و اروپا به تحقق این هدف کمک خواهد کرد چرا که آنان در طول چند دهه اخیر موفق به استفاده از مدارپیماها و فرود گردهایی در ماه شده اند. عملیات های چانگ آژانس فضایی چین و عملیات اسمارت ۱ آژانس فضایی اروپا از جمله کارهای بزرگ این دو آژانس تلقی می شود.

فرودگرهای چینی به عنوان قسمتی از برنامه چانگ به کاوش سطح ماه برای بررسی هلیوم ۳ پرداختند؛ از این ماده میتوان برای تامین سوخت راکتور های همجوشى در زمین استفاده کرد. در اقدامی مشابه، عملیات اسمارت ۱ نقشه هایی جامع از ناحیه قطب شمال ماه تهیه نمود. این کاوش با تهیه جغرافیای منطقه و ارائه اطلاعاتی شفاف در خصوص قطب شمال ماه نقش مفیدی در شناسایی محل پایگاه احتمالی ایفا کرد.

اگرچه تاکنون هیچ جزئیات دیگری از این روستای احتمالی اعلام نشده، اما احتمال میرود این برنامه بر اساس چشم انداز مطرح شده از جانب “جان ورنر” مدیر آژانس فضایی اروپا در دسامبر سال ۲۰۱۵ میلادی پیش برود. جان ورنر ضمن شرکت در “سمپوزیوم ماه ۲۰۲۰-۲۰۳۰ عرصه جدیدی از کاوش رباتیک و انسانی” از تمایل آژانس اش برای ایجاد یک پایگاه در ماه بعنوان جانشینی برای ایستگاه فضایی بین‌المللی خبر داد.

ساخت روستا در ماه توسط چین و اروپا

علاوه براین، احتمال میرود ساخت این پایگاه به شیوه های تولید افزایشی (پرینت سه بعدی) نیاز داشته باشد؛ روش های مختص محیط ماه. آژانس فضایی اروپا در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که با همکاری معماران مشهور Foster + Partners قصد پرینت دیوارهایی را دارد که گنبدهای ماه را از تابش های مضر و شهاب سنگ های کوچک محافظت کند. این توافق از عصر نوینی برای CNSA حکایت دارد که آثاری از همکاری های سایر آژانس های فضایی فدرال در گذشته در آن به چشم می خورد. دولت آمریکا به دلیل ارتباطات قوی نظامی آژانس، قانونی را در سال ۲۰۱۱ تصویب کرد که از مشارکت آژانس فضایی چین در ایستگاه فضایی بین‌المللی ممنوعیت به عمل آورد. اما توافق میان چین و آژانس فضایی اروپا می تواند راه را برای همکاری سه جانبه با حضور ناسا باز کند.

آژانس فضایی اروپا، سازمان ناسا و روس کاسموس نیز در سال ۲۰۱۲ به گفتگوها در خصوص احتمال ساخت یک پایگاه در ماه وارد شدند. با فرض اینکه تمامی چهار ملل می توانند بر سر یک چارچوب به توافق برسند، ساخت روستا در ماه می تواند در برگیرنده فضانوردانى از همهٔ آژانس های فضایی بزرگ جهان باشد. در صورت تحقق این هدف، زمینه برای انجام کاوش های محیط های بیگانه هموار می شود. این کار ارزش فوق العاده ای برای عملیات فضایی دارد.

در این مدت، سازمان فضایی چین امید دارد تا پایان سال ۲۰۱۷ عملیاتی را به ماه ترتیب دهد و عملیات چانگ ۴ را به دورترین جاهای ماه تا سال ۲۰۱۸ ارسال کند. آژانس فضایی اروپا نیز برای انجام تحلیل های عملیاتی بر سر نمونه های تهیه شده از چانگ ۵ اظهار امیدواری کرده است و قصد دارد یک فضانورد اروپایی را به تیانگونگ ۲ بفرستد.


منبع: برترینها

خرچنگهای ماسه گرد کن؛ هنرمندان طبیعت

برترین ها: در سواحل شنی مناطق گرمسیری خاصی در هند-آرام یک نوع خرچنگ کوچک زندگی می کند، که حدود یک سانتیمتر طول دارد و خرچنگ ماسه گرد کن نامیده می شود. این سخت پوستان کوچک بدن کروی شکل با انبرهای بلند و تخت، پاهای مودار و چشمانی روی با ساقه های کوتاه دارند. این خرچنگ ها با بدنی به رنگ ماسه به راحتی مخفی می شوند و وقتی به دنبال غذا هستند طرح های پیچیده ای روی ساحل پدید می آورند. این الگوها از صدها یا هزاران توپ ماسه ای ریز تشکیل شده اند.

خرچنگ ماسه گرد کن پوشش های نازک ذرات ارگانیک خوراکی روی دانه های شن و ماسه را می خورد. هنگامی که مد می رود، خرچنگ از لانه خود بیرون آمده و شروع به الک کردن ماسه ها می کند و با انبرهایش دانه های شن و ماسه را به سوی دهانش آورده تا غذای میکروسکوپی خود را بخورد. سپس دانه های ماسه را به شکل توپ های ریز گرد می کند و آن ها را پشتش پرتاب می کند. بااین کار از جستجوی دوباره غذا میان آن ها جلوگیری می کند. خرچنگ ها به صورت شعاعی از ورودی تا سوراخ خود کار می کند و مسیرهای کوچکی با این توپ های ریز در اطراف خانه خود می سازند. باتوجه به الگوی باقی مانده از آن ها می تواند تخمین بزنید مد چقدر طول کشیده است. هرچه الگوی توپ های ماسه ای پیچیده تر باشد، مد طولانی تر بوده است.

خرچنگهای ماسه گردکن؛ هنرمندان طبیعت 
خرچنگهای ماسه گردکن؛ هنرمندان طبیعت 


منبع: برترینها

تصاویری از زندگی روستایی در شرق ترکیه

برترین ها: عکاس مستند «ندیر بوکان» شش سال اخیر را صرف مستندسازی زندگی در روستاهای کوچک منطقه ون ترکیه کرده است. این پروژه با نام «زیر سایه خورشید» زندگی روستایی در این مناطق دورافتاده را که معیشت مردم وابسته به حیوانات است به تصویر می کشد. اکثر جمعیت این منطقه کرد هستند و از روستاهای کوچک تشکیل شده است. بوکان بعد از اینکه به این منطقه رفت تا در دانشگاه محلی آموزش ببیند، آخرهفته ها را به مستندسازی زندگی روستایی آن ها پرداخت. تصاویر حاصل توصیفی غنی از زندگی روزمره روستاییان است که تعدادی از آن ها را در این مطلب مشاهده می کنید.

زندگی آن ها بسیار دشوار است اما خوشحال هستند. ایدئولوژی پیشرفت و توسعه تکنولوژی آن انسان را شادتر نمی کند. تکنولوژی می تواند مخرب باشد اگر به جای کمک بر زندگی ما حکومت کند. وقتی تمدن های گذشته را با حال مقایسه می کنیم می بینیم که تنها از نظر تکنولوژی برتر هستیم. اما فرهنگ، هنر و شادی آن ها بسیار بیشتر از ما بوده است.

 تصاویری از زندگی روستایی در شرق ترکیه
تصاویری از زندگی روستایی در شرق ترکیه 


منبع: برترینها

هالک؛ سگ غول پیکر و پدر مهربان

برترین ها: هالک سگ غول پیکر مهربان، پدر هشت توله سگ است و اگرچه صاحبان او می گویند که گاز او می تواند بازوی انسان را مثل یک خلال دندان خرد کند اما در اینجا او جنبه لطافت و مهربانی خود را با نوازش و لیسیدن توله هایش نشان می دهد. اگر صاحبشان این هشت توله سگ را برای نگهبانی به مدرسه تربیت سگ بفرستد می ۵۰۰۰۰۰ دلار ارزش خواهند داشت و حتی امیدوار است یکی از آن ها روزی به اندازه کافی بزرگ شود که جای پدرش را بگیرد. پدر آن ها پتانسیل این را دارد که یکی از سگ های مشهور و رکورد شکن جهان شود.

بیشتر آن ها درحال حاضر فروخته شده اند و این نشان می دهد که اصل و نسب چقدر مهم است. توله های هالک هنگام تولد تا ۳۰۰۰۰ به راحتی به فروش می رسند و این به خاطر پدرشان است. اما اگر تربیت شوند قیمتشان به ۵۵۰۰۰ دلار یا بیشتر هم می رسد. هالک که اوایل امسال تیتر اخبار بین المللی شد به عنوان سگ نگهبان در موسسه ای مورد آموزش قرار گرفته است که سگ های محافظ برای افراد مشهور، میلیاردها و حرفه ای های ثروتمند در سراسر جهان تربیت می کند. اما هنوز هم صاحبش مارلون و همسرش به او اجازه می دهند با پسر سه ساله شان «جردن» بازی کند. آن ها دوستان خوبی هستند و عاشق حمام کردن و آواز خواندن باهم هستند درحالیکه جردن سازدهنی می زند و هالک زوزه می کشد.

هالک سگ فوق العاده و متعادلی است و تحت تاثیر عواملی که ممکن است سگ های دیگر را ناراحت یا منحرف کند قرار نمی گیرد و جردن در کنار او امنیت دارد. هالک یک غول مهربان و یک پدر فوق العاده است. او در کنار بچه هایش دراز می کشد آن ها را می لیسد و با آن ها بسیار مهربان است. در گذشته پیشنهادات هزاران دلاری به مارلون برای خرید هالک ارائه شده اما او رد کرده زیرا این سگ بخشی از خانواده آن هاست. هالک نژاد آرام و متعادل خود را به دنیا نشان داده و می تواند بهترین سگ دنیا باشد.

هالک؛ سگ غول پیکر و پدر مهربان 
هالک؛ سگ غول پیکر و پدر مهربان 


منبع: برترینها

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی

– فرید کریمی: درست ۸۰ سال قبل، یعنی روز ۶ مه ۱۹۳۷، کشتی هوایی لد زپلین هیندنبورگ آلمان منفجر شد و آسمان لیک ‌هرست در نیوجرسی را با دود و آتش خود انباشت. دم بالون عظیم به زمین افتاد، در همین حال نوک کشتی هوایی که صداها فوت طول داشت، همچون یک نهنگ موج های هوا را در هم شکست و در عرض کمتر از یک دقیقه به تلی از خاکستر بدل شد. برخی از مسافران و خدمه از فاصله چند متری به زمین پریدند تا خود را نجات دهند، در همین حال برخی دیگر در آتش سوختند. از بین ۹۷ نفر سرنشین هیندنبورگ،  ۶۲ نفر جان سالم به در بردند.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی

در آن زمان، هیندنبورگ قرار بود، آغازگر عصر جدیدی در عرصه سفر با بالن باشد. اما در عوض این سانحه، موجب پایان عصرکشتی های هوایی شد و راه را برای هواپیماهای مسافربری باز کرد. این سانحه اولین فاجعه تکنولوژیکی عظیمی بود که از آن فیلم برداری شد و صحنه آن در خاطره ها ماند. عبارت “اوه انسانیت” گزارشگر رادیویی که از دیدن صحنه وحشت کرده بود، از آن زمان به بعد، به نوعی تبدیل به یک تکیه کلام مشهور شد. گمانه زنی ها در مورد علت سانحه، موضوع کتاب ها و فیلم های متعددی بوده است.

به گفته دن گراسمن، مورخ هوانوردی در وب سایت Airships.net و نویسنده کتاب لد زپلین هیندنبورگ: تاریخچه مصور LZ 129 : “این سانحه از لحاظی به مانند کشتی تایتانیک بود.”

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
هیندنبورگ با نام رسمی LZ-129 هیندنبورگ، بزرگترین کشتی هوایی تجاری تاریخ لقب گرفته است. این کشتی هوایی ۲۴۵ متر طول و ۴۱.۲ متر قطر داشت. هیندنبورگ سه برابر بزرگتر از هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ و چهار برابر گودیر بلیمپ بود و می توانست به سرعت کروز ۱۲۲ کیلومتر در ساعت دست یابد. همچنین حداکثر سرعت آن ۱۳۵ کیلومتر در ساعت بود

لویاتانی لوکس در آسمان

کنت فردیناند زپلین، یک افسر ارتش آلمان بود که اولین کشتی های هوایی را در اواخر قرن نوزدهم ساخت. او بالن های هوای گرم را خلال جنگ داخلی ایالات متحده در این کشور دیده بود. او اولین بالون خود، LZ-1، را در سال ۱۸۹۹ ساخت. با گذشت زمان، نام او مترادف تمام کشتی های هوایی شد.

هیندنبورگ با نام رسمی LZ-129 هیندنبورگ، بزرگترین کشتی هوایی تجاری تاریخ لقب گرفت و در آن زمان، پیشرفته ترین تکنولوژی را داشت. این کشتی هوایی ۲۴۵ متر طول و ۴۱.۲ متر قطر داشت. هیندنبورگ سه برابر بزرگتر از هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ و چهار برابر گودیر بلیمپ (کشتی هوایی بادکنکی) بود و می توانست به سرعت کروز ۱۲۲ کیلومتر در ساعت دست یابد. همچنین حداکثر سرعت آن ۱۳۵ کیلومتر در ساعت بود.

هیندنبورگ دارای ۷۲ تخت بود که در کابین هایی گرم قرار گرفته بودند. این کشتی هوایی، یک اتاق ناهار خوری، یک سالن، اتاق مطالعه، کافه بار، اتاق سیگار و تفریحگاه هایی با پنجره هایی داشت که در طول پرواز باز می شدند. مبلمان کشتی هوایی از آلومینیوم سبک ساخته شده بود. تمهیدات ویژه ای هم برای اطمینان از امن بودن اتاق سیگار اندیشیده شده بود، از جمله دو درب قفل هوا که از ورود هیدروژن جلوگیری می کردند.

نامگذاری هیندنبورگ از روی نام رئیس جمهور سابق جمهوری وایمار، پاول فون هیندنبورگ (۱۸۴۷-۱۹۳۴) انجام شده بود. این کشتی هوایی اولین پرواز خود را در مارس ۱۹۳۶ در آلمان انجام داد. هیندنبورگ در مجموع ۶۳ بار از آلمان به آمریکای شمالی و جنوبی پرواز کرد.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
هیندنبورگ دارای ۷۲ تخت بود که در کابین هایی گرم قرار گرفته بودند. این کشتی هوایی، یک اتاق ناهار خوری، یک سالن، اتاق مطالعه، کافه بار، اتاق سیگار و تفریحگاه هایی با پنجره هایی داشت که در طول پرواز باز می شدند. مبلمان کشتی هوایی از آلومینیوم سبک ساخته شده بود

توسعه و تکنولوژی

بلیمپ ها، زیملین ها و بالن های هوای گرم، همه از انواع کشتی های هوایی سبکتر از هوا محسوب می شوند. همه آنها با استفاده از گازهایی مانند، هلیم، هیدروژن و یا هوای گرم در آسمان شناور می مانند. کشتیهای هوایی، از جمله هیندنبورگ، دارای چارچوب هایی بودند که از حلقه ها و تیرچه های ساخته شده بودند. اتاقک های گاز به این کشتی های امکان این را می دادند که بر خلاف بالن های هوای گرم و بالن ها شکل خود را بدون پنچری حفظ کنند.

این چارچوب ها از دورآلومین ها، انواعی از آلیاژهای آلومینیومی ساخته شده بودند. هیندنبورگ بزرگتر از دیگر کشتی های هوایی بود که آن را با ثبات تر می کرد. هیندنبورگ همچنین دارای چهار موتور بود.

شانزده مخزن گاز ساخته شده از پنبه ژلاتینه، هیندنبورگ را در هوا نگه می داشتند. این مخزن ها از هلیوم پر می شدند که ایمن تر از هیدروژن هستند، چرا که غیر قابل اشتعال بودند. اما آلمانی ها قادر به تهیه هلیوم نبودند. هلیوم بسیار گران بود، اپراتورهای بیشتر نیاز داشت و ظرفیت حمل و نقل را کاهش می داد. مهمتر از همه، در آن زمان تنها ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، هلیوم داشتند.

گروسمن می گوید: “هیچ کس با شوروی داد و ستدد نمی کرد و چون استخراج هلیوم مشکل بود،  ایالات متحده یک قانون ممنوعیت صادرات هلیوم را وضع کرده بود. یکی از افسانه ها این است که هیندنبورگ به این دلیل هلیوم نداشت که آمریکایی ها به نازی ها هلیوم نفروخته بودند. این درست نیست، این ممنوعیت شش سال قبل از به قدرت رسیدن نازی ها تصویب شده بود. تا سال ۱۹۳۶، ایالات متحده، هلیوم بیشتری تولید کرد و ممکن بود آن را به آلمان بفروشد، اما آنها هرگز درخواست خرید نکردند.”

گروسمن می گوید، غرور نازی ها، رکود اقتصادی آن زمان در آلمان و هزینه های بالا، همه مانع شدند، هیندنبورگ از هلیوم بهره ببرد.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
نامگذاری هیندنبورگ از روی نام رئیس جمهور سابق جمهوری وایمار، پاول فون هیندنبورگ (۱۸۴۷-۱۹۳۴) انجام شده بود. این کشتی هوایی اولین پرواز خود را در مارس ۱۹۳۶ در آلمان انجام داد. هیندنبورگ در مجموع ۶۳ بار از آلمان به آمریکای شمالی و جنوبی پرواز کرد

سانحه

کشتی هوایی هیندنبورگ در سفر نهایی خود، روز ۳ مه ۱۹۳۷ از فرانکفورت خارج شد. در طول سفر مشکل خاصی اتفاق نیفتاد، هر چند بادهای مخالف، زمان سفر را تا ۱۲ ساعت به تعویق انداخت. آب و هوایی بدی در نیوجرسی، انتظارکشتی هوایی را می کشید، جایی که رعد و برق های مهیب در تمام روز می خروشیدند. کاپیتان مکس پروس و دیگر مقامات ارشد هیندنبورگ، درخواست کردند، فرود کشتی به تاخیر بیافتد و کشتی هوایی تا زمانی که شرایط آب و هوا بهبود یابد، در سواحل پرواز کند.

هیندنبورگ، ساعت ۱۸ بعد از ظهر ۶  مه به لیک ‌هرست نزدیک شد. در حالی که شرایط جویی رو به وخامت می رفت و جریان های باد تغییر می کرد، افسران تصمیم گرفتند، یگ گردش اس شکل تند را انجام دهند تا در موقعیت بهتری نسبت به تندبادها فعلی قرار بگیرند. پس از گردش، خطوط فرود افتادند. راهنماهای پرواز روی زمین، با استفاده از این طناب ها فرود کشتی را هدایت می کردند. در این هنگام، هیندنبورگ در ارتفاع حدود ۱۸۰ پایی (۵۴ متر) زمین شناور بود.

چند دقیقه پس از سقوط خطوط فرود، اعضای خدمه زمینی پرواز چیزی را مشاهده کردند که آن را تکان های موجی شکلی زیر پارچه کشتی که قسمت انتهای آن را پوشش می داد، توصیف کردند. این تکان ها احتمالا بر اثر نشت هیدروژن از مخزن ها ایجاد شده بود.

در ساعت ۱۹:۲۵، شعله های آتش در انتهای هیندنبورگ ظاهر شدند. به گفته دان آدامز، گرداننده انجمن نیروی هوایی و مورخی از لیک ‌هرست که در محل حادثه حضور داشت، در عرض چند ثانیه، تمام دُم هیندنبورگ در کام آتش فرو رفت. پوشش پارچه ای سوخت و تنها اسکلت دورآلومینی را باقی گذاشت، پس از آن این اسکلت هم فرو ریخت.

آدامز می گوید: “آتش سوزی تنها ۳۴ طول کشید، مردم همواره از این شوکه هستند، فقط در عرض ۳۴ ثانیه همه چیز به خاکستر بدل شد.”

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
در ساعت ۱۹:۲۵، شعله های آتش در انتهای هیندنبورگ ظاهر شدند. در عرض چند ثانیه، تمام دُم هیندنبورگ در کام آتش فرو رفت. پوشش پارچه ای سوخت و تنها اسکلت دورآلومینی را باقی گذاشت، پس از آن این اسکلت هم فرو ریخت. آتش سوزی تنها ۳۴ طول کشید، فقط در عرض ۳۴ ثانیه همه چیز به خاکستر بدل شد

آدامز ادامه می دهد، با توجه به سرعت تخریب، زنده ماندن، فقط وابسته به این بود که موقعیت خدمه و یا مسافران در هنگام سانحه در کجا بوده است. اکثر افرادی که در حاشیه کشتی بودند، توانستند از آن بپرند. اما بسیاری از مسافرانی که در کابین هایشان بودند، جان باختند. کشته شدگان خدمه بیش از مسافران بودند. چرا که در حالی که اکثر مسافران برای تماشای فرود در کنار پنجره ها جمع شده بودند، آنها در سراسر کشتی پراکنده شده بودند.

این سانحه توسط چهار نفر فیلمبرداری شد، اما هیچکدام نتوانستند، اولین لحظات آتش سوزی را با دروبین های خود شکار کنند. آدامز می گوید: “آنها همیشه خبرنگاران و گروه فیلمبرداری در هنگام فرود داشتند، چرا که افراد مشهوری سوار این کشتی بودند. این چیزی بود که در آن زمان انجام می شد. هزاران نفر هم برای تماشای فرود می آمدند.”

معروف ترین رسانه هایی که سانحه هیندنبورگ را پوشش دادند، گوینده رادیوی WLSشیکاگو هربرت موریسون بود که از شاهدان عینی سانحه بود، او صحنه های سانحه را با جزئیاتی واضح شرح داد و تکیه کلام معروف خود”اوه، انسانیت” را به آن اضافه کرد.

چه چیزی منجر به بروز سانحه شد؟

به گفته گروسمن، چند فرضیه در مورد بروز نقض وجود دارد، از فرضیه های پذیرفتی تا فرضیه هایی بعید. او می گوید: “هیچ جنجالی در مورد فرضیه های پذیرفتی وجود ندارد.”

یکی از این فرضیات می گوید، نشتی در یکی از مخزن های گاز وجود داشته است که طی آن، هیدروژن از مخزن خارج شده و با اکسیژن ترکیب شده است. این ترکیب بسیار قابل اشتعالی را تشکیل داده که بعد از آن منجر به آتش سوزی عظیم شده است. اما هنوز هیچ شواهدی دال بر بمب گذاری، جرقه و یا وجود مواد شیمیایی غیر از هیدروژن وجود ندارد که منجر به آتش گرفتن هیندنبورگ شده باشند.

گروسمن می گوید: “یکی از مشهورترین فرضیه های بعید، قابلیت اشتعال فوق العاده زیاد پارچه ها است. اما این طور نبود. هیچ مدرکی دال بر وجود چنین چیزی در دست نیست. به طور کلی بالن ها و مشخصا هیندنبورگ، هدف برخورد رعد و برق ها قرار می گرفتند. کشتیهای هوایی هیدروژنی اغلب مورد اصابت رعد و برق قرار می گرفتند که برای آتش گرفتن سوراخ های پوشش پارچه ای کافی بودند، اما از آنجایی که هیدروژن نشت نمی کرد، هیچ وقت به آتش سوزی ختم نمی شدند.”

چیزی که همچنان نامشخص است، دلیل نشت و همچنین میزان دقیق آتش سوزی ناشی از هیدروژن است.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
سانحه هیندنبورگ، اولین فاجعه تکنولوژیکی عظیمی بود که از آن فیلم برداری شد. این سانحه توسط چهار نفر فیلمبرداری شد، اما هیچکدام نتوانستند، اولین لحظات آتش سوزی را با دروبین های خود شکار کنند

آدامز می گوید: “فرضیات زیادی در مورد دلیل ایجاد نشت وجود دارد.”

یکی از فرضیات رایج این است که گردش تند منجر به ایجاد ضربه محکم و ناگهانی به یک سیم شده که در نتیجه آن یک مخزن گازی سوراخ شده است. اما گروسمن می گوید: “این فرضیه به کلی غیر قابل پذیرش است، با توجه به تمام شواهد موجود از آتش سوزی، ما احتمالا هیچ وقت، نمی فهمیم؛ این مخازن چرا که نشت کرده اند.”

کارشناسان هم نظرات خوبی در مورد دلیل احتراق دارند. دو فرضیه در این مورد مطرح است، عمل تخلیه الکترواستاتیکی و آتش سنت المو. آدامز و گروسمن هر دو در مورد فرضیه تخلیه الکترواستاتیکی، موافق هستند. در هر دو فرضیه، بار الکتریکی ناشی از رعد و برق، نقش مهمی دارد.

گروسمن می گوید: “در هنگام فرود کشتی هوایی رعد و برق به خوبی قابل مشاهده بود. این رعد و برق چنان بار الکتریکی در هوا ایجاد کرده بود که کارخانه های لاستیک اطراف بسته شده بودند (گرد و غبار لاستیک قابلیت انفجار زیادی دارد).”

با وجود پرواز، کشتی هوایی دارای بار مثبت بوده است. هنگامی که خطوط فرود به زمین رسیدند، بار منفی دریافت کردند. آدامز می گوید: “مثل این است که روی تمام فرش راه بروید و در نهایت به دستگیره در دست بزنید، شما بار مثبت دارید و دستگیره دارای بار الکتریکی منفی است. هرگاه اختلافی در پتانسیل الکتریکی وجود داشته باشد، امکان یک جرقه هم وجود دارد.”

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
سانحه هیندنبورگ، اولین فاجعه تکنولوژیکی عظیمی بود که از آن فیلم برداری شد. این سانحه توسط چهار نفر فیلمبرداری شد، اما هیچکدام نتوانستند، اولین لحظات آتش سوزی را با دروبین های خود شکار کنند

گروسمن می گوید: “ماهیت فرضیه تخلیه الکترواستاتیکی که از نظر من بسیار قانع کننده است، با شواهد فیزیکی که در اختیار داریم، سازگار است. اختلاف پتانسیل الکتریکی چارچوب فلزی کشتی هوایی که با خطوط فرود به زمین متصل شده است و پوشش پارچه ای که دارای بار الکتریکی دیگری نسبت به آن است. هیچ راهی وجود ندارد که بارالکتریکی پارچه تخلیه و یا برابر شده باشد، چرا که به هیچ چیز رسانای متصل نشده بود. پوشش کشتی هوایی به کابل های نارسانا و میخ های چوبی متصل شده بود. بنابراین بار الکتریکی بزرگی در پارچه و بار الکتریکی خیلی متفاوتی در چارچوب ها وجود داشته، چرا که کشتی ۶۰ تا ۸۰ متر در هوا بوده، اما چارچوب دارای بار الکتریکی زمین بوده است. ”

گروسمن اشاره می کند، آتش سنت المو یا برس الکتریکی ناشی از اختلاف بارهای الکتریکی بین یک شی و هوا، می تواند منجر به جرقه شود. گروسمن می گوید: “در هوا بار الکتریکی زیادی وجود دارد. با این وجود، امکان چنین چیزی (جرقه و یا انفجار) بسیار زیاد است. اما آتش سنت المو یا عمل تخلیه الکترواستاتیکی، حتی اگر نشت هیدروژن وجود هم نداشته باشد، می تواند خطرناک باشد.”

گروسمن ادامه می دهد: “اما هرگز نقش غرور نازی ها را فراموش نکنید. نازی ها در این داستان نقش مهمی داشته اند.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
ادای احترام سربازان آلمانی به تابوت سروان ارنست لمن، فرمانده سابق لد زپلین هیندنبورگ

در سال ۱۹۳۳، زمانی که نازی ها در آلمان به قدرت رسیدند، کشتی هوایی هیندنبورگ در حال ساخته شدن بود. رایش سوم، لد زپلین را نماد قدرت آلمانی می دانست. هیندنبورگ تا حدودی متعلق به دولت و تا حدی هم به سازندگان آن شرکت لد زپلین تعلق داشت. صلیب های شکسته غول پیکری در دم آن حک شده بودند.

دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی، دستور داد، هیندنبورگ ماموریت تبلیغاتی زود هنگامی را انجام دهد، یعنی حتی پیش از اینکه آزمایش های استحکام و مقاومت کشتی هوایی به پایان برسد.  گروسمن می گوید، کشتی هوایی به مدت چهار روز، در اطراف آلمان پرواز کرد، ترانه های وطن پرستانه و اعلامیه های پرشور رژیم هیتلری را پخش کرد. در خلال این ماموریت تبلیغاتی، شرایط جوی بد بود و و فرمانده پرواز، ارنست لمن، ماموریت کشتی هوایی را در حالی به پایان رساند که صدماتی به قسمت دم آن وارد شده بود.

برخی فرضیه های مطرح شده باور دارند، این سانحه یک عمل خرابکارانه ضد نازی بوده است. در همین حال، گروسمن اشاره می کند، ممکن است، بسیاری با دیدن در آتش سوختن کشتی هوایی نازی ها خوشحال شده باشند، اما هیچ شواهد فیزیکی و یا مدارکی دال بر چنین اقدامی وجود ندارد. او می گوید: “شواهد بسیاری وجود دارد که از فرضیه تخلیه بار الکترو استاتیکی حمایت می کند.”

با این حال، نازی ها به صورتی دیگر نقش مهمی در سانحه هیندنبورگ داشته اند. لمن، افسر ارشد هیندنبورگ و پروس کاپیتان کشتی هوایی، هر دو از تاثیر حزب نازی به کنار نبودند. پروس عضو حزب بود، در همین حال، لمن عضو حزب نازی نبود.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
هیندنبورگ در سال ۱۹۲۸، یک دستاورد فنی شگفت انگیز بود، اما در سال ۱۹۳۶، تاریخ مصرف آن گذشته بود، حتی اگر هیندنبورگ هیچگاه نسوخته بود، بازهم با ورود هواپیماها به ناوگان های مسافربری، به کلی منسوخ شده بود

گروسمن می گوید: “او (لمن) در جریان پرواز تبلیغاتی به هیندنبورگ آسیب زد، چرا که او دستورات یک افسر نازی را اجرا می کرد که می دانست درست نبودند. پس از آن، سه موتور از چهار موتور آزمایش نشده، کشتی هوایی در زمان پرواز ریو (برزیل)، با مشکل مواجه شدند.”

در طول آخرین پرواز، افسران هیندنبورگ، تحت فشار حزب نازی بودند تا در زمان مقرر شده، سفر تبلیغاتی خود را انجام دهند. آدامز توضیح می دهد، در حالی که تنها نیمی از کشتی هوایی در زمان سفر فرانکفورت به لیک هورست، پر شده بود، اما در واقع تمام ظرفیت کشتی هوایی برای سفر بازگشت، از قبل توسط افراد مشهور، شخصیت های برجسته و مقامات مهم دیگر رزو شده بود. چرا که آنها  می خواستند، به اروپا بروند و در مراسم تاجگذاری پادشاه انگلستان، جورج ششم شرکت کنند.

او می گوید: “آنها برای رسیدن به لیک هورست تاخیر داشتند، بنابراین، می خواستند به سرعت برگردند. او (لمن) برای نگه داشتن برنامه بازگشت، تعصب زیادی داشت.”

این تعصب ناشی از ترس بود، نه اینکه بخواهد به موقع به مراسم تاجگذاری برسد که انعکاس کمی در آلمان داشت. حزب نازی نسبت به افکار عمومی خیلی حساس بود.

گروسمن توضیح می دهد: “افسران هیندنبورگ می دانستند، شرایط جوی مساعد نیست، اما آنها از خود می پرسیدند، ‘باید بیشتر از شرایط جوی بترسیم یا گشتاپو؟’ آب و هوا ممکن است شما را بکشد، اما چیزی در مورد گشتاپو نمی توانید بگویید.”

لمن و پروس حتی پس از مرگ هم به دلیل نرمش در برابر فشارهای نازی ها و فرود هیندنبورگ در شرایط نامساعد جوی مورد انتقاد قرار گرفتند. گروسمن می گوید، آنها باید صبر می کردند، بار الکتریکی در هوا از بین برود، سپس فرود می آمدند.

سانحه هیندنبورگ: پایان عصر کشتی های هوایی
دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی، دستور داد، هیندنبورگ ماموریت تبلیغاتی زود هنگامی را انجام دهد، یعنی حتی پیش از اینکه آزمایش های استحکام و مقاومت کشتی هوایی به پایان برسد. کشتی هوایی به مدت چهار روز، در اطراف آلمان پرواز کرد، ترانه های وطن پرستانه و اعلامیه های پرشور رژیم هیتلری را پخش کرد

پیامدهای سانحه

سانحه هیندنبورگ، به معنای پایان عصر کشتی های هوایی بود. آدامز می گوید: “دیگر هیچ کس نمی خواست با کشتی های هیدروژنی پرواز کند، همه از آن می ترسیدند. نه تنها این، بلکه با افزایش قدرت هیتلر، مردم واقعا نمی خواستند، سوار کشتی هوایی نازی ها شوند.”

گروسمن می گوید، شرکت های آمریکایی و آلمانی برنامه هایی برای ساخت کشتی های هوایی بیشتر داشتند. در واقع هیندنبورگ، آزمایش آنها برای سرمایه گذاری بود. اما بعد از سانحه، برنامه های آنها لغو شد.”

اما پیشرفت های تکنولوژیکی به از رده خارج شدن کشتی های هوایی کمک کرد. گروسمن می گوید: “هیندنبورگ در سال ۱۹۲۸، یک دستاورد فنی شگفت انگیز بود، اما در سال ۱۹۳۶، تاریخ مصرف آن گذشته بود، چرا که بال های آن از هواپیماها سنگین تر بود. در آن زمان، هواپیماهایی بودند که می توانستند، سریع تر پرواز کنند، بار بیشتری حمل کنند، سفرهای ارزانی با خدمه ای کمتر باشند. حتی اگر هیندنبورگ هیچگاه نسوخته بود، بازهم با ورود هواپیماها به ناوگان های مسافربری، به کلی منسوخ شده بود.”

 

در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.

تبدیل اتومبیل به اسنوموبیل با Track N GO


منبع: برترینها

برج چینی نانجینگ؛ از عجایب هفتگانه قرون وسطی

برترین ها: برج چینی نانجینگ یکی از عجایب هفت گانه قرون وسطاست که بعد از گذشت ۱۵۰ سال از نابودیش دوباره به نانجینگ بازگشته است. این برج که یکی از مشهورترین ساختمان های چینی است در قرن پانزدهم توسط امپراتور یونگلو سلسله مینگ به افتخار مادر مرحومش ساخته شد. این برج بخشی از مجموعه بزرگ معابد بائوئن بود. نه معبد اصلی و نه برج تا امروز باقی نماندند.

این برج با آجر چینی سفید لعاب دار ساخته شده که در نور خورشید می درخشد. چینی کارشده روی دیوار ها ترکیبی از لعاب های سبز، زرد، قهوه ای و سفید و سنگ کاری به شکل حیوانات، گل، بامبو، منظره و تصاویر بودایی بودند. چینی در آن زمان یکی از گرانترین مصالح بود، یک کالای لوکس گران قیمت که فقط از چین می آمد زیرا غربی ها تا قبل از قرن ۱۸ نمی دانستند چطور باید آن را بسازند.

این برج یکی از شناخته شده ترین آثار میراث فراهنگی چینی در خارج از کشور و یک گنجینه ملی برای این کشور است. برج چینی نزدیک به صد متر ارتفاع دارد و ۹ طبقه با راه پله های مارپیچی در میان آن تشکیل شده است. هر طبقه سقف منحنی به سمت بالا دارد که برج را محاصره کرده است. در بالای برج یک آناناس طلایی قرار دارد. زمانی که آن ساخته شد این برج یکی از بزرگترین ساختمان های چین بود. برج به مدت ۴۰۰ سال تا سال ۱۸۰۱ ایستاد تا زمانی که صاعقه به آن برخورد کرد و چهار طبقه بالایی را خراب کرد که به سرعت بازسازی شد. اما در سال ۱۸۵۰ در جنگ داخلی تایپینگ، شورشیان کنترل شهر را به دست گرفتند و ابتدا تصاویر بودایی را شکستند و راه پله های داخلی را خراب کردند و سپس برج را کاملا تخریب کردند. در سال ۲۰۰۸ آثار متعددی مربوط به این برج در حفاری ها کشف شد. در سال ۲۰۱۰ یک تاجر چینی ۱۵۶ میلیون دلار برای بازسازی این برج اهدا کرد. این بزرگترین کمک شخصی بوده که تا به حال در چین انجام شده است.

برج چینی نانجینگ؛ از عجایب هفتگانه قرون وسطی 
برج چینی نانجینگ؛ از عجایب هفتگانه قرون وسطی 


منبع: برترینها

یخچال های باستانی ایران

برترین ها: قبل از اختراع یخچال و فریزر، که یک اختراع نسبتا مدرن است، یخ یک کالای باارزش بود که به آسانی به دست نمی آمد یا ساخته نمی شد، به خصوص در تابستان. برای نگهداری گوشت و دیگر موادغذایی بلوک های بزرگ یخ از کشورهای اسکاندیناوی در قطب شمال یا از قله کوه ها با دقت عایق و وارد می شد. در ایالات متحده، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی، یخ از نروژ آورده می شد. روس ها یخ را از رودخانه نوا جمع می کردند و هندی ها سهمشان را از هیمالیا برداشت می کردند. یخ در ساختمان های خاصی که بدین منظور می ساختند و یخچال نام داشت قرار داده می شد و کل سال دوام می آورد.

رایج ترین طرح اتاق های زیرزمینی بود که نزدیک به منابع طبیعی یخ زمستانی مانند دریاچه های آب شیرین ساخته می شد. در زمستان برف و یخ به این یخچال ها برده می شد و با کاه یا خاک اره عایق می شد. یخ ها چند ماه دوام اغلب تا زمستان بعد دوام داشتند و به عنوان منبع یخ در ماه های تابستان استفاده می شدند. این یخ ها برای خنک کردن نوشیدنی ها و شربت و بستنی استفاده می شدند.

یخچال های ایران از اوایل قرن هفدهم پیش از میلاد وجود داشتند و تا ۵۰ سال پیش هم استفاده می شدند. بسیاری از یخچال های تخم مرغی شکل متروکه از آجرهای خشتی ساخته می شدند و هنوز هم وجود دارند. یخچال های ایرانی به بزرگی یخچال های غربی و به دلیل راهی که یخ به دست می آمد، منحصربفرد هستند. مقادیر عظیم یخ نیاز بود تا این چاه های گنبدی عظیم را پر کند و به دلیل شرایط آب وهوایی ایران نمی شد آب را از جاهای دور آورد. ایرانی های باهوش خودشان یخ را می ساختند. پشت هر یخچال کانال های کم عمق طولانی بود که در شب های زمستان در آن آب می ریختند. کانال ها در طول روز با دیوارهایی که رویشان سایه می انداخت از گرما محافظت می شدند. در شب یک لایه ضخیم روی سطح تشکیل می شد. این یخ شکسته می شد و قبل از اینکه خورشید بتابد به یخچال ها برده می شد. هرشب این کار تکرار می شد تا یخ به مقدار کافی جمع شود. بیش از صد یخچال در سراسر ایران وجود دارد اما تعداد کمی از آن ها هنوز به شکل اصلی هستند.

یخچال های باستانی ایران 


منبع: برترینها