مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال

این مهاجران بودند که با مهاجرت از انگلستان، آلمان، ایرلند، فرانسه، روسیه و شرق اروپا، امریکا را به آنچه امروزه هست، تبدیل کرده‌‌‏اند. مرزهای امریکا در ابتدا باز بود. تقریبا هر کسی پس از رسیدن با قایق به جزیره ایلیس و پس از ثبت کردن نامش می‌‌‏توانست به صورت رایگان راه خود را در کشور جدید هموار کند.

 مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال

بازار خیابان مالبری در نیویورک آمریکا در اوایل سال ۱۹۰۰. ایتالیای کوچک
در منهتن نیویورک نمونه خوبی است از آنکه مهاجران یک ملیت به صورت گروهی در
سرزمین جدیدشان مستقر شدند. (Library of Congress) 

امروزه قوانین مهاجرت پیچیده شده است : اگر قوانین در گذشته بهتر بود، آیا نباید به سیستم مرزهای باز قرن ۱۹میلادی دوباره بازگشت؟ متاسفانه، یک بله و یا نه ساده به این سوال، جواب کاملی نمی‌‌‏دهد.

این روز‌‌‏ها که بحث اعمال محدودیت‌‌‏های جدید ویزای آمریکا برای ایرانیان و شهروندان پنج کشور دیگر مطرح شده است خوب است نگاهی به مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال بیاندازیم.

مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال
کارگر مهاجر مکزیکی در حال چیدن جعفری‌‏های ارگانیک در ولینگتون، کولورادو (John Moore/Getty Images)

مدل بازار آزاد

در گذشته، بازار آزاد بود که ایجاد انگیزه می‌‌‏کرد و مهاجرت به این هدف خدمت می‌‌‏کرد، هرچند که بی دردسر هم نبود. اما امروزه، انگیزه مهاجرت توسط دولت دیکته می‌‌‏شود که باعث ایجاد پیامدهای ناخواسته اقتصادی چون ایجاد برنده و بازنده می‌‌‏گردد.

اگر هدف از مهاجرت تقویت یک کشور از لحاظ اقتصادی در نظر گرفته شود، بنابراین باز کردن مرزهای امریکا در گذشته نتیجه خوبی داده است : جذب کارگران، تجار و دانشمندان از سراسر جهان باعث افزایش ارزش جامعه امریکایی شده است. اگرچه این مسئله فقط به دلیل ساختار انگیزشی آن زمان بود که امکان پذیر گردید.

در قرن نوزدهم، هیچ سیستم دولتی برای رفاه عمومی افراد وجود نداشت. مهاجرانی که با قایق به امریکا می‌‌‏رسیدند باید به تنهایی راهی برای گذران زندگیشان پیدا می‌‌‏کردند. اگر موفق به انجام این کار نمی‌‌‏شدند یا می‌‌‏مردند و یا مجبور به ترک کشور می‌‌‏شدند. مجازات کیفری هم خیلی سنگین بود و برای بسیاری از جنایات، حکم اعدام صادر می‌‌‏شد.

بنابراین مهاجران مجبور بودند که با آداب و رسوم، قوانین و فرهنگ کشوری که به آن مهاجرت کردند، خود را منطبق کنند و در صورتی که قادر به انجام این کار نبودند، دیگر به اندازه کافی برای موفقیت و ایجاد ارزش اقتصادی و بازار کاری خود موفق نبودند.

« دن الیور »، مدیر کمیته اتاق فکر تحقیقات مالی و آموزش مستقر در نیویورک در این باره گفت : « این سختی‌‌‏ها همانند فیلتر عمل می‌‌‏کرد، می‌‌‏خواهید بیایید و موفق شوید. مردم فداکاری‌‌‏های بزرگی انجام دادند تا به اینجا برسند، آداب و رسوم محلی را یاد بگیرند و به یکی از سرمایه داران تبدیل شوند. »

مفهوم اولیه واژه سرمایه‌‌‏دار یا کاپیتالیست اشاره به کسی داشت که صاحب سرمایه بوده است؛ چه در قالب پس انداز بانکی یا چه سرمایه گذاری کسب و کار. به گفته الیور افراد بدون هیچ سرمایه‌‌‏ای مهاجرت می‌‌‏کردند و مجبور بودند سرمایه بدست آورند. وقتی به اینجا نقل مکان می‌‌‏کردید، هیچ کس به شما هیچ چیزی نمی‌‌‏داد.

به گفته‌‌‏ « جورج بورهاس »، پروفسور اقتصاد دانشگاه هاروارد، ایجاد تغییری در قوانین، مهاجرت به آمریکا را بعد از سال ۱۹۲۰ دشوار ساخت و تاثیرات موج شدید مهاجرت از ۱۸۰۰ را کاهش داد.

قانون مهاجرت سال ۱۹۲۴، نظامی سهمیه بندی بر اساس ریشه‌‌‏های ملی مردمی که تا قبل از آن مهاجرت کرده و در امریکا زندگی می‌‌‏کردند معرفی کرد. به طور مثال اگر ۱۰ میلیون نفر با ملیت آلمانی در امریکا زندگی می‌‌‏کردند، حداکثر ۲ درصد از این تعداد یا حدود ۲۰۰ هزار آلمانی می‌‌‏توانستند ویزا بگیرند.

بورهاس در این باره گفت : « تغییر سیاست، به منظور سخت‌‌‏تر کردن مهاجرت بود. با تغییر در قوانین و رکود سال‌‌‏های ۱۹۳۰ و همچنین جنگ جهانی دوم، امریکا دوره طولانی را با تعداد کمی از مهاجران گذراند. »

رفاه اجتماعی، انگیزه‌‏ای برای مهاجرت به آمریکا

در آمریکای امروزی، آن ساختار ایجاد انگیزه ساده گذشته کاملا تغییر کرده است.

در حال حاضر مهاجرت قانونی با گرفتن ویزا و طی گذران سیستمی پیچیده انجام می‌‌‏گیرد. مهاجران هزاران دلار را صرف وکیل متخصص مهاجرت می‌‌‏کنند، پولی که می‌‌‏تواند صرف سرمایه گذاری در کسب و کار یا آموزش شود.

هزینه اولیه درخواست برای اقامت دائم تنها بین ۲۰۵ تا ۱۱۰۰ دلار است. هزینه وکلای مهاجرت نیز به راحتی بین ۵ هزار تا ۱۰ هزار دلار می‌‌‏شود که به این هزینه  اضافه می‌‌‏گردد.

مهاجرتی که مطابق با این قوانین پیچیده نباشد، غیر قانونی است و دولت آمریکا پذیرای آن نیست. شهروندان کشورهای کم درآمد با دیدن فرصت‌‌‏های اقتصادی و حمایت دولت امریکا و وجود سیستم‌‌‏های رفاهی به این کشور مهاجرت می‌‌‏کنند.

طبق آمار سال ۲۰۱۴، ۱۱.۱ میلیون مهاجر غیر قانونی در ایالات متحده زندگی می کنند که بیش از نیمی از این افراد از مکزیک وارد این کشور شدند.

دستمزد این کارگران می‌‌‏تواند برای این کشور سودمند باشد. بورهاس تخمین می‌‌‏زند سود خالص هر ساله‌‌‏ مهاجران قانونی و غیر قانونی به دلیل افزایش فعالیت‌‌‏های اقتصادی به اقتصاد امریکا حدود ۵۰ میلیارد دلار است.

از طرف دیگر، با وجود کارگران بومی به شرکت‌‌‏ها سودی در حدود۵۱۶ میلیارد دلار در هر سال به دلیل دستمزد پایین تعلق می‌‌‏گیرد.

به گفته بورهاس، کارفرمای شما می‌‌‏تواند افراد را بسیار ساده‌‌‏تر استخدام کند. هرچه شما وضعیت مالی بدتری دارید، کارفرمای شما وضعیت بهتری دارد. از دست دادن برای شما به معنای بدست آوردن کارفرما است. در واقع اگر کارفرما از سود بهرمند شود، شما آن را ازدست داده‌‌‏اید. با افزایش ۱۰ درصدی تعداد کارگران، دستمزد کارگران تا ۳ درصد کاهش می‌‌‏یابد. درواقع مهاجران و شرکت‌‌‏های محلی سود می‌‌‏برند ولی کارگران محلی ضرر می‌‌‏کنند.

مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال
کارگران مکزیکی در صف دریافت واکسن آنفولانزا. هر چند که بیشتر مهاجران غیر قانونی به انجام کارهای بدنی و کم مهارت محدود شده‌‏اند، اما این وضعیت را به آنچه در کشورشان می‌‏گذرد ترجیح می‌‏دهند. (John Moore/Getty Images)

بیشتر مهاجران غیر قانونی با دستمزد کمی کار می‌‌‏کنند و واجد شرایط سیستم رفاه عمومی نمی‌‌‏شوند. اما برای بیشتر مهاجران، حتی دستمزد‌‌‏های اندک بخش خصوصی بهتر از چیزی است که در کشورشان به دست می‌‌‏آورند.

همچنین وجود سیستم رفاه برای کودکان متولد امریکا نوعی حمایت از مهاجران است و امکان ارسال پول به کشورهای مبدا باعث تشویق میلیون‌‌‏ها مهاجر فقیر و بی تحصیلات برای عبور از مرزها به طور غیرقانونی می‌‌‏گردد.

به گفته بورهاس، مهاجرت غیر قانونی به امریکا به مهارت خاصی نیاز ندارد وسیستم رفاه این کشور به کارگران کم مهارت، کمک‌‌‏هایی ارائه می‌‌‏کند.

از آنجا که کودکان متولد آمریکا از مهاجران غیر قانونی به طور پیش فرض شهروند در نظر گرفته می‌‌‏شوند، حتی اگر مهاجران اصلی (غیرقانونی) هیچ رفاه و مزایایی دریافت نکنند، کودکان واجد شرایط دریافت خدماتی از جمله بن غذا، تحصیل رایگان و خدمات درمانی از دولت هستند.

در سال ۲۰۱۶، ۴۲ درصد از خانواده‌‌‏های غیر‌‌‏شهروند (حدود ۳.۷ میلیون نفر) به نوعی از مزایای سیستم رفاهی استفاده کرده‌‌‏اند.

با توجه به تحقیقات مرکز مطالعات مهاجرت، خانواده مهاجران، هم قانونی و غیر قانونی، به طور متوسط ۶ هزار و ۲۳۴ دلار سالانه از مزایای رفاهی فدرال استفاده می‌‌‏کنند که ۴۱ درصد بالاتر از متوسط مزایایی تعلق گرفته به خانوار افراد بومی با مبلغ ۴ هزار و ۴۳۱ دلار است.

امروزه اگر سرپرست خانوار به دلیل دستمزد کم به تنهایی قادر به اداره زندگی نباشد، دولت کمک می‌‌‏رساند. از این رو از لحاظ اقتصادی برای افرادی که از کشورهای کم درآمد به امریکا مهاجرت می‌‌‏کنند، تربیت یک خانواده در امریکا بسیار امن‌‌‏تر و ارزان‌‌‏تر است.

به همین دلیل یک پرسش پیش می‌‌‏آید که چگونه دولت آمریکا می‌‌‏تواند منابع محدود خود را میان جمعیت بومی و مهاجران و خانواده‌‌‏های آن‌‌‏ها تقسیم کند؟

سیستم رفاه دولتی، مهاجران را قادر می‌‌‏کند که بتوانند زندگی بهتری برای خود و خانواده خود، فراهم کنند و تحت نظام بازار آزاد زندگی کنند. این در حالی است که در قرن ۱۹، حدود ۲۵ درصد از کسانی که به امریکا رسیدند، در نهایت به خانه‌‌‏هایشان بازگشتند.

به گفته بورهاس در گذشته، بسیاری از مسائل متفاوت بود. مهاجران می‌‌‏آمدند، زمانی که قادر نبودند بازار کار خود را داشته باشند دوباره به کشورهایشان بازمی‌‌‏گشتند.

هجوم گسترده مردم و رقابت در مشاغل ارزان، بازار کار را تحت تاثیر قرار داده است و افزایش کارگران در مشاغل منجر به واکنش شدید جمعیت بومی شده است.

ماهیت مهاجرت غیر قانونی باعث ایجاد گروه‌‌‏های مهاجر می‌‌‏گردد. در نتیجه ادغام در جامعه را در مقایسه با زمان‌‌‏های گذشته سخت‌‌‏تر می‌‌‏سازد.

همچنین، مجازات‌‌‏های جنایی در حال حاضر شدت کمتری دارند و به طور خودکار به اخراج افراد منجر نمی‌‌‏شوند که در تضاد کامل با قرن ۱۹میلادی است.

مهاجران تحصیل کرده و با مهارت

مهاجرت از طریق دریافت ویزای مهارت، در حالی که کاری پیچیده و پرهزینه محسوب می‌‌‏شود، دارای این مزیت است که مهاجران می‌‌‏توانند شغلی با درآمد بالا بدست آورند و بلافاصله به ارزش اقتصاد یک کشور بیافزایند.

به طور مثال با توجه به اداره آمار ایالات متحده مهاجران هندی در حال حاضر با درآمد متوسط ۱۰۰ هزار و ۵۴۷ دلار در سال ۲۰۱۳، ثروتمندترین گروه قومی امریکا محسوب می‌‌‏شوند. این در حالی است که درآمد این گروه قومی دو برابر متوسط درآمد همه آمریکایی‌‌‏ها است که معادل ۵۱ هزار و ۹۳۹ دلار است.

به گفته بورهاس مهاجران با ورودشان مهارت و دانش با خود به همراه می‌‌‏آورند. اما آن‌‌‏ها نیز صرف نظر از اینکه مهاجر قانونی باشند یا غیر قانونی بر دستمزد عمومی تاثیر می‌‌‏گذارند. مهاجران، بسیاری بزرگ‌‌‏ترین اکتشافات این کشور را انجام می‌‌‏دهند و برخی از نوآورانه ترین و نمادین ترین شرکت‌‌‏ها را در این کشور ایجاد کرده‌‌‏اند. بورهاس می گوید : « به نظر شما مارک زاکر برگ، مدیر فیس بوک، از روی خوش قلبی برای کارگران خارجی درخواست ویزای کار می‌‌‏کند؟ »

مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال
لوی اشتراوس، متولد آلمان در سال ۱۸۲۹ در سن ۱۸ سالگی به آمریکا مهاجرت کرد. در سال ۱۸۵۳ از نیویورک به سن فرانسیسکو مهاجرت کرد و با افزایش تولید جین، تجارت خانوادگی‏شان را به لوی اشتراوس معروف امروزه که با نام « لیوایز » می‏شناسیم، تبدیل کرد.

پس از آنکه دونالد ترامپ، اولین فرمان منع ورود شهروندان هفت کشور را صادر کرد، بیشتر از ۱۲۰ شرکت از جمله فیس‌‌‏بوک، ای‌‌‏بِی، گوگل، اینتل، نت فلیکس، اوبر و ایر بی‎ان‌‌‏بی اعتراض خود را به این فرمان اعلام کردند.

در بخش تجارت و کسب و کار افرادی چون « لوی اشتراوس »، مخترعان و فیزیکدانانی چون « نیکولا تسلا » و « آلبرت اینشتین » و همچنین اقتصاددانانی مانند « فردریش هایک » و « جوزف شومپیتر »، نوابغ مهاجری هستند که در محیط مناسب امریکا رشد کردند. البته امریکا نیز از این افراد بی نصیب نماند.

« جیمز نولت »، استاد روابط بین الملل در دانشگاه نیویورک در این خصوص گفت : « ایالات متحده هرگز در علم خودکفا نبوده است. همیشه هجوم گسترده‌‌‏ای از دانش علمی از دانشگاه‌‌‏های فنی اروپا وجود دارد. بدون مهاجرت، امریکا هیچ صنعتی با تکنولوژی بالا ندارد. »

بنا بر موسسه آموزش بین المللی، ۷۵ درصد از حدود ۱۲۴ هزار و ۸۶۱ عضو هیات علمی خارجی در سال تحصیلی آکادمیک ۲۰۱۴- ۲۰۱۵ در زمینه‌‌‏های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی محققان خارجی از کشورهایی چون چین، هند، کره جنوبی و آلمان بودند.

مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال
آلبرت انیشتین در سال ۱۸۷۹، در جنوب آلمان به دنیا آمد و در دانشگاهی در زوریخ تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۳ برای فرار از آزار و اذیت به ایالات متحده مهاجرت کرد. بقیه عمر خود را در نیوجرزی به آموزش پرداخت.
با این وجود، این نیز درست است که ویزای H1B، که بسیار پیچیده است بیشتر به نفع شرکت‌‌‏های بزرگ با تکنولوژی بالاست تا اینکه به نفع شرکت‌‌‏های کوچکتر با کارگران محلی ماهر و کم دستمزد باشد.

« رابرت براسکا »، مشاور بخش اقتصادی شرکت‌‌‏ها در این خصوص گفت : « شرکت‌‌‏های با فن آوری و تکنولوژی تلاش می‌‌‏کنند که هزینه‌‌‏های خود را پایین نگه دارند. اگر مایکروسافت مجبور به پرداخت ۶۰ هزار دلار به جای ۴۰ هزار دلار باشد آنگاه سود شرکت خود را پایین آورده است. »

بنابراین قضیه کارگران بیشتر و دستمزد پایین‌‌‏تر در شرکت‌‌‏های با تکنولوژی بالا و مهارت بالا نیز به ویژه در بخش علوم و مهندسی صدق می‌‌‏کند. مهاجران و شرکت‌‌‏های بزرگ هر دو از سود بهره‌‌‏مند می‌‌‏شوند، در حالی که کارگران محلی آن را از دست می‌‌‏دهند.

حتی دو میلیون مهاجر متولد هند ساکن در امریکا از زندگی بسیار بهتر و درخشان‌‌‏تری از مردم ساکن هند برخوردارند.

مهاجرت به آمریکا از گذشته تا حال

در سال ۱۸۵۶، از پدر و مادری اهل صربستان در کروواسی امروزه به دنیا آمد. در دانشگاه فن آوری گراتس در امپراطوری اتریش-مجارستان به تحصیل فیزیک پرداخت؛ اما به دلیل اعتیادش به قمار هرگز فارغ التحصیل نشد. در سال ۱۸۸۴، تسلا به نیویورک مهاجرت کرد و توانست موتور ای‌‏سی را اختراع کند که تحولی عظیم در دنیای برق و مهندسی مکانیک به وجود آورد.

عامل فرهنگ

حتی قبل از مهاجرت رقابت برای مشاغل بهتر با یادگیری مهارت شروع می‌‌‏شود، با این حال اروپایی‌‌‏ها، چینی‌‌‏ها و هندی‌‌‏ها، ایرانی‌‌‏ها و برخی مهاجران دیگر آمریکا در ریاضیات و علوم بسیار بهتر از همتایان آمریکایی خود هستند و مهارتشان را از همان مدرسه ابتدایی شروع می‌‌‏کنند.

نولت در این خصوص گفت : « اصلاحات زیادی به منظور بهبود مدارس در امریکا باید انجام شود. سطح بسیاری از مناطق بسیار پایین است. برخی از مدارس حتی ریاضیات را به دانش اموزان ارائه نمی‌‌‏دهند. سطح پایین تجربه و تخصص در علوم و مهندسی در فرهنگ آمریکایی ریشه دارد. »

به گفته وی مردم مهندسی را به عنوان یک رشته و راه آسان برای کار در جامعه نمی‌‌‏دانند. به طور مثال اگر به برنامه‌‌‏های تلویزیونی و فیلم نگاه کنیم، چه تعدادی وکیل یا پلیس هستند؟ یا چه تعدادی پزشک هستند؟ یا حتی چه تعدادی دانشمند و مهندس در برنامه وجود دارد؟ هنگامی که سیستمی پر از حسابدار، وکیل و بانکدار داشته باشید و  خالی از مهندس باشید، آنگاه باید این افراد را از از خارج وارد کشور کنید.

با توجه به بنیاد ملی علوم، در سال ۲۰۱۰، ۲۷ درصد از کارگران در علوم و مهندسی در خارج از امریکا متولد شده‌‌‏اند.

مطالعه دیگری که توسط این بنیاد انجام شد، نشان می‌‌‏دهد که ثبت نام افراد بومی در بخش علمی و کارشناسی ارشد مهندسی طی سال‌‌‏های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴، ۵ درصد کاهش یافته؛ این در حالی است که ثبت نام افراد خارجی در همان زمان ۳۵ درصد افزایش یافت. در حال حاضر، دانشگاه‌‌‏های آمریکا از استعدادهای خارجی برای پر کردن بخش‌‌‏های علمی خود سود برده‌‌‏اند.

در سال ۲۰۱۵، دانشگاه‌‌‏های دولتی آمریکا ۹ میلیارد دلار از شهریه و هزینه دانشجویان خارجی بدست آورد که این مقدار از ۱۲ درصد از جمعیت دانشجویی گرفته شده که ۲۸ درصد از هزینه‌‌‏های کل شهریه را دربر می‌‌‏گیرد.

از آنجا که برخی از مهاجران واجد شرایط دریافت مزایا و پاداش‌‌‏های خاص نیستند، استخدام در یک شغل با دستمزد پایین‌‌‏تر، برایشان جذاب‌‌‏تر است.

به دلیل نوع ویزای H-1B که به دعوت کننده اصلی گره خورده است، مهاجر بیشتر وابسته به شرکتی است که در آن فعال است و نه تنها نمی‌‌‏تواند مانند یک کارگر محلی تغییر شغل دهد، بلکه شرکت قدرت بیشتری بر روی کارگر دارد.

در پایان، زمانی که اقتصاد مهاجرت از طریق بازار آزاد اداره نمی‌‌‏شود و بدون دخالت رفاه عمومی دولت، هر مقرراتی باعث ایجاد برنده و بازنده می‌‌‏شود.

بورهاس معتقد است که اگر جمعیت بومی یک کشور آماده پرداخت هزینه و خسارت ورود مهاجران به کشورشان هستند، آنگاه باید بدانند که مهاجرت باعث ایجاد برخی مشکلات می‌‌‏شود؛ اما اگر مهاجران برای شما اهمیت داشته باشند، آنگاه در حال کمک به بسیاری از مردم در سراسر جهان هستید. این بزرگ‌‌‏ترین برنامه مبارزه با فقر در جهان است.


منبع: برترینها

تصاویر زیبای خواستگاری زیر شفق قطبی

برترین ها: خواستگاری دیل شارپ از کارلی راسل کاملا شبیه صحنه ای از فیلم های عاشقانه بود و خوشبختانه او این صحنه را در عکس فوق العاده ای ثبت کرد. دیل ۲۴ ساله پنج سال است که ایده خواستگاری از کارلی ۲۹ ساله زیر شفق قطبی را در سر دارد و می گوید: «من هرگز ندیده و نشنیده بودم کسی قبلا این کار را کرده باشد و می خواستم کاری متفاوت از همه انجام دهم.» هم چنین این مکان برای هر دوی آن ها جای خاصی بود زیرا حدود ۳۰ بار یکدیگر را ملاقات کرده بودند. هردوی آن ها عاشق تعقیب شفق های قطبی و عکاسی از آن ها هستند.

اولین نقشه او عملی نشد، زیرا دیل حلقه را داخل بطری مرطوب کننده پنهان کرده بود اما هنگام پرواز از جزایر فارو به ایسلند بار آن ها اضافه وزن داشت و کارلی مرطوب کننده را با حلقه ۴۰۰۰ دلاری که داخلش پنهان بود داخل سطل زباله فرودگاه انداخت و دیل تا یک هفته از این موضوع خبر نداشت و در ایسلند دنبال حلقه می گشت. او دوباره پولش را پس انداز کرد تا حلقه دیگری بخرد که بتواند در سفر کاری بعدی که دو ماه به ایسلند، نروژ و فنلاند می رفتند، پیشنهادی را مطرح کند که هفت سال از اولین باری که یکدیگر را ملاقات کردند در ذهنش داشت. اما شفق های قطبی آنقدر زیبا و شگفت انگیز بودند که دیل نتوانست منتظر این سفر بماند. او صحنه را طوری چید که کارلی باور کند می خواهد فقط یک سلفی بگیرد. وقتی همه چیز آماده بود، دیل مقابل او زیر شفق قطبی سبز و آبی زانو زد و پیشنهادش را با ارائه حلقه مطرح کرد و کارلی پیشنهاد او را پذیرفت.

تصاویر زیبای خواستگاری زیر شفق قطبی 


منبع: برترینها

برای این کاغذها درختی بریده نمی شود

شرکت reMarkable موفق به طراحی و ساخت تبلتی کاغذی شدند که به طور عجیبی شبیه کاغذ معمولی طراحی شده است.

این تبلت کاغذی که جایگزین خوبی برای کاغذ هست می‌تواند به عنوا وسیله‌ای باشد که شما به راحتی از آن درمواردی، چون طراحی و ثبت یادداشت و… استفاده کنید.

با استفاده از این تبلت دیگر کاغذ باطله تولید نمی‌شود و در نتیجه به محیط زیست آسیب نخواهد رسید به علاوه اینکه شما به وسیله این تبلت می‌توانید از طریق شبکه‌های ابری به راحتی با تمام دستگاه‌های شما Sync شوید و اسنادخود رابه راحتی سازماندهی و به اشتراک گذاشته گذارید.

شاید این صحبت پیش آید که در حال حاضر  گجت هایی با این قابلیت در بازار وجود دارند اما باید بدانید تبلت کاغذی reMarkable به عنوان یک کتاب بزرگ دیجیتالی طراحی وساخته شده است.

از رقبای این تبلت می توان از Noteslate (یک جایگزین دیجیتالی برای مداد و کاغذ) و تبلت Digital Paper سونی که در آن از جوهر الکترونیکی استفاده شده است، نام برد.

از مزای این تبلت که باعث می شود نسبت به رقبای خویش برتری داشته باشد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- برخلاف سایر تبلت ها، هیچ شیشه ای بر روی صفحه نمایش ۱۰٫۳ اینچی  آن  وجود ندارند  و همین امر باعث می شود که صفحه نمایش آن درست شبیه به یک کاغذ برای یادداشت برداری و طراحی به نظر برسد.

۲- تاخیر زمانی صفحه نمایش خازنی این تبلت، تنها ۵۵ میلی ثانیه می باشد که همین امر باعث می شود سرعت انتقال جوهر الکترونیکی بر روی صفحه نمایش آن، درست همانند سرعت نوشتن یک متن با استفاده از خودکار بر روی کاغذ طبیعی باشد.

۳-عدم استفاده از شیشه برای صفحه نمایش موجب شده است هیچ انعکاس نیروی در آن وجود نداشته باشد و شیشه محافظ باعث لیز شدن صفحه نمایش نشود.

قابل توجه است که هنگام عرضه این تبلت کاغذی به شمایک قلم دیجیتالی بدون باتری عرضه خواهد شد که از ۲۰۴۸ سطح فشاری مختلف پشتیبانی می کند در ضمن نوک این قلم نیز می تواند اصطکاک زیادی ایجاد کند.

گفتنی است ؛در حال حاضر پیش فروش این تبلت کاغذی با تخفیف و با قیمت ۳۷۹ دلار آغاز شده است و عرضه رسمی آن از اواسط سال جاری به همراه قلم دیجیتالی آن و با قیمت ۷۱۶ دلار آغاز خواهد شد.

برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 


منبع: برترینها

داستان عجیب مردی که ۳۸۲ روز بدون غذا زنده ماند!

اکثر افراد بدون غذا امکان زنده ماندن حداقل به مدت چند هفته و یا کمی بیشتر را دارند و درنهایت، پس‌ ازآن به علت گرسنگی جان می‌دهند. با این‌ وجود، اینکه انسان تا چه مدت می‌تواند بدون غذا زندگی کند، بازهم مسئله پیچیده‌ای است. بدون آب، افراد مختلف بیش از یک هفته زنده نمی‌مانند، اما در مورد گرسنگی، این زمان محدوده بیشتری را دربرمی گیرد. شاید زندگی اسرارآمیز، آنگوس باربیری در این مورد نمونه جالب‌توجهی باشد، شخصی که ۳۸۲ هیچ غذایی نخورد و زنده ماند!

داستان عجیب مردی که ۳۸۲ روز بدون غذا زنده ماند!

امروزه شواهد کمی در مورد آنگوس باربیری وجود دارد، تنها چند مورد روزنامه های قدیمی که داستان زندگی او را بازگو کرده‌اند و همچنین گزارشی که در آن پزشکان او به تشریح آزمایش‌های خود، منتشرشده در سال ۱۹۷۳ پرداخته‌اند.

بر اساس این گزارش، باربیری از بیش از یک سال قبل، به دپارتمان پزشکی دانشگاه سلطنتی داندی، اسکاتلند، می‌رفته و تقاضای کمک می‌کرده است.

او به‌شدت چاق بوده، به گفته پزشکانش، باربیری، ۴۵۶ پوند (۲۰۷ کیلوگرم) وزن داشته است. پزشکانش تصمیم گرفتند، او را در دوره کوتاه گرسنگی نگه‌دارند تاکمی از وزن خود را از دست دهد. اما آن‌ها انتظار نداشتند، این دوره گرسنگی، این‌چنین طولانی شود. درواقع با سپری شدن هفته‌های متوالی، باربیری که از وزن بالای خود ناراضی بود، به ادامه این دوره گرسنگی مشتاق‌تر می‌شد.

هدف اولیه او، ۴۰ شبانه‌روز بدون غذا بود که برنامه بسیار خطرناکی محسوب می‌شد اما باربیری برای رسیدن به وزن دلخواه خود یعنی ۱۸۰ پوند (۴۹ کیلوگرم) می‌خواست به این برنامه ادامه دهد. در کمال تعجب پزشکان، او به‌راحتی زندگی روزمره خود را ادامه می‌داد، باربیری بدون هیچ مشکلی از خانه به بیمارستان می‌آمد و معاینات و همچنین اقامت یک شبه خود را در بیمارستان را سپری می‌کرد.

آزمایش‌های قند خون او نشان داد، باربیری باوجود، کاهش بسیار پایین قند خون، قادر به انجام عملکرد عادی است. به‌این‌ترتیب، باربیری با اثبات اینکه هیچ غذایی نخورده دوره گرسنگی خود را به‌جای چند هفته به چند ماه رساند.  باربیری در طول این دوره، در چندین مختلف تنها مکمل‌هایی ازجمله پتاسیم و سدیم را مصرف کرد.

همچنین او تنها اجازه نوشیدن قهوه، چای و آب گازدار که همه آن‌ها فاقد کالری هستند، را داشت. او همچنین در موارد انگشت‌شماری، به‌خصوص در چند هفته پایانی دوره گرسنگی خود، قند و یا شیر را با چای خورده بود.

در پایان این دوره، باربیری موفق شد، به وزن ایده آلش، یعنی ۱۸۰ پوند برسد.

داستان عجیب مردی که ۳۸۲ روز بدون غذا زنده ماند!
بریده ای از روزنامه ایونینگ تلگراف که گزارشی از داستان آنگوس باربیری را در ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۶، منتشر کرده بود.

محدودیت‌های بدن انسان

دوره گرسنگی این مرد اسکاتلندی شاید بهترین مثال از یک رژیم غذایی گرسنگی باشد که تاکنون به ثبت رسیده است. حداقل یک نفر وجود داشته که حتی بیش از باربیری توانسته بدون غذا زنده بماند. این شخص که دنیس گالر گودوین نام داشته در اعتراض به‌حکم دادگاه مبنی به حبس در زندان ویکفیلد در غرب یورکشایر، انگلستان، به دلیل اتهام به تجاوز جنسی، اعتصاب غذایی را شروع کرد که ۳۸۵ روز به طول انجامید؛ سرانجام اعتصاب غذایی گودوین با خوراندن اجباری غذا از طریق یک لوله پایان یافت.

اما رژیم افراطی باربیری تنها مورد رژیم غذایی گرسنگی برای سلامتی نیست. در سال ۱۹۶۴، محققان مطالعه ای را منتشر کردند که در آن اشاره‌کرده بودند، گرسنگی طولانی‌مدت می‌تواند یک درمان مؤثر برای چاقی شدید، با حداقل یک دوره گرسنگی ۱۱۷ روزه باشد.

به دلایل پزشکی، چندین نفر دیگر هم توانستند دوره گرسنگی بیش از ۲۰۰ روزه را به سر رسانند. بااین‌وجود، حداقل مرگ یک نفر در دوره مجدد تغذیه گزارش‌شده است.

درواقع این داستان‌های عجیب، توانایی‌های قابل‌توجه بدن (در چند مورد نادر) را برای بقا بدون ذخیره چربی را نشان می‌دهد.

هنوز هم بدون هیچ شکی، این نوع رژیم غذایی افراطی می‌تواند کشنده باشد. هیچ‌کس نمی‌تواند بدون انرژی که از مواد غذایی و همچنین چربی ذخیره‌شده بدن تأمین می‌شود، تنها بیش از دوره‌ای مشخص زنده بماند.

درحالی‌ که گرسنگی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به‌عنوان یک درمان رفته‌ رفته محبوبیتی کسب کرده بود؛ اما پزشکان به دلیل کشنده بودن آن از این درمان دست کشیدند.

در طول رژیم غذایی گرسنگی پس از دوره‌ای مشخص، بدن چربی و عضلات خود را می‌سوزاند و درنهایت باعث تغییرات فیزیکی می‌شود که به‌شدت احتمال حمله قلبی را افزایش می‌دهد. حتی رژیم غذایی کم‌کالری هم بسیار خطرناک است که در گزارش‌های کالبدشکافی مختلفی، علائم مشخص مرگ براثر گرسنگی ثبت‌شده است. اما چنانکه مورد، باربیری نشان می‌دهد، این پرسش که افراد تا چه زمانی قادر به زنده ماندن بدون غذا هستند، پیچیده است.

قبل از اولین وعده غذایی او پس از دوره گرسنگی، او ادعا کرد، مزه غذاها را فراموش کرده است. او برای نخستین بار پس از دوره گرسنگی خود، در صبح یک روز در ماه ژوئیه، یک تخم‌مرغ آب پز،  یک‌تکه نان با کره و یک فنجان قهوه خورد.

بنا به گزارشی که آن زمان در نشریه شیکاگو تریبون منتشرشده، روز بعد او به یک خبرنگار گفت: “من کاملا از تخم مرغم لذت بردم و احساس سیری کامل دارم.”


منبع: برترینها

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (۱۱۸)

ایده یاب: خلاقیت و ابتکار در طرح‌های تبلیغاتی یکی از امتیازات یک محصول نسبت به رقباست. در اینجا گزیده ای از خلاقیت های گرافیکی در تبلیغات را برای شما گردآوری کرده ایم.

دارو Bailing

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 

یک سرفه کوچک منجر به یک خطر بزرگ می شود…!

(شربت رفع سرفه)

آژانس تبلیغاتی : Invisible Advertising, چین
مدیر خلاقیت : Kent Ruan
مدیران هنری : Kent Ruan, Alan Jove, Sunny Tian, Ben Hu
طراحان : C-TU, Alan Jove
 

گیتار Red Mountain

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
گیتار دست ساخته شده و کاملا متناسب با اندام شما…!

آژانس تبلیغاتی: Lewis Communications, Birmingham, AL, ایالات متحده آمریکا
کارگردان خلاقیت:Stephen Curry
مدیر هنری:Ryan Gernenz
کپی رایتر:Stephen Curry, Ryan Gernenz
عکاس:Jeff Williams
انتشار:۲۰۱۲ فوریه


باغ وحش براتیسلاوا

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 

کار باغ وحش ما نشاندن لبخند بر روی لب‌های شماست!

(اسلواکی کشوری در اروپای مرکزی با ۵ ملیون جمعیت و ۴۹۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت است. اسلواکی جزء کشورهای مرفه دنیا محسوب می‌شود. این باغ وحش در سال ۱۹۴۸ تاسیس شده است.)

آژانس تبلیغاتی: JANDL Bratislava, اسلواکی
مدیر خلاقیت:  Alex Strimbeanu, Jano Fajnor
مدیر هنری:  Razvan Mitoiu
عکاس: Hannes Kutzler


اتومبیل Nissan Forklifts

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
هنگامی که قابلیت اطمینان بسیار مهم است…!

آژانس تبلیغاتی:IM Advertsing, استرالیا
مدیران هنری:Chris Williams, Melissa Dray
کارگردان خلاقیت/کپی رایتر:Matt Johnson
عکاس:Brett Gay / Shift Alchemy

اپراتور DNA

 عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118)

سومین اپراتور تلفن همراه…!

(نمایش آنتن دهی تلفن همراه در هر مکانی که تا به امروز غیر ممکن بوده است.)

آژانس تبلیغاتی: TBWA/PHS, هلسینکی، فنلاند
مدیران هنری:  Jukka Mannio, Jyrki Reinikka
تصویرگر:  Jouni Seppanen
عکاس:  Markku Lahdesmaki
کپی رایتر:  Jussi Turhala


مجله Metro

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
بیشتر بخوانید، بیشتر بدانید، بهتر زندگی کنید…!

آژانس تبلیغاتی : Morris Pinewood, سوئد، استکهلم
مدیر خلاقیت : Mattias Frodlund
مدیر هنری : Mattias Frodlund
طراح : Sven Prim
عکاس : Sven Prim
انتشار : February 2011


شربت معده Mylanta

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
مواد غذایی خود را به جهنم نفرستید…!

آژانس تبلیغاتی:Kepel&Mata, آرژانتین
کارگردان خلاقیت اجرایی:Damian Kepel
کارگردانان خلاقیت:Alvaro Yermoli, Rodrigo Diaz
مدیر هنری: Juan Ignacio Etchanique
کپی رایتر:Federico Wilhelm
تصویرگر:Emiliano Pereyra


سازمان حمایت از محیط زیست WWF

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
حفاظت از جهان شما برابر است با حفاظت از خودتان…!

آژانس تبلیغاتی: DM9 DDB,برزیل


هدفون AIAIAI

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
داخل آهنگ های خود شوید…!

آژانس تبلیغاتی:Ogilvy & Mather Advertising,هنگ کنگ
کارگردانان خلاقیت اجرایی:Simon Handford, Sandy Chan
کارگردن خلاقیت:Alvin Lim
مدیران هنری:Alvin Lim, Sonny Tjahjadi
عکاس:Connie Hong
انتشار:۲۰۱۲ مارس


کلینیک Connect Hearing

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 

شنوایی مفید است…!

برای بررسی شنوایی خود مراجعه کنید.

(متوجه کشتی نشده است.)

آژانس تبلیغاتی : Cat Barking, استرالیا، سیدنی
مدیر خلاقیت : Chris Mitchell
مدیر هنری : Geoff Corbett
عکاس : Ted Blore / Admagic
انتشار : May 2011


کانال رادیویی Rádio Record

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118)
خبرهای کاملا کامل…!

آژانس تبلیغاتی:۹mm, Florianópolis, برزیل
کارگردان خلاقیت: Marco Togo
مدیر هنری:Ramiro Pimentel
کپی رایتر:Anderson Nascimento
انتشار:۲۰۱۱ ژانویه


سبزیجات Bonduelle

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
مراقبت های فوق العاده از سبزیجات…!

آژانس تبلیغاتی:Comm’pas, Breda, هلند
مدیر هنری:Roy Schellekens
کپی رایتر:Arjan Hoekstra
عکاس:Habousha
انتشار:۲۰۰۷ دسامبر


دهان شوی Listerine

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
هیچ کس به دنبال بوی بد دهان نیست…!

آژانس تبلیغاتی:JWT, بمبئی، هند
کارگردان خلاقیت:Ram Jayaraman
مدیر هنری:Abey Thomas Joy
کپی رایتر:Karan Parmar
تصویرگر:Nilesh Naik
انتشار:۲۰۱۱ دسامبر


آدامس ۵

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 

تحریک حواس پنجگانه خود…!

(۵، نام تجاری آدامس بدون قند است که توسط شرکت Wrigley ساخته شده است.)

آژانس تبلیغاتی: AAA School Of Advertising
کارگردان خلاقیت: Riaan Swart
مدیر هنری/عکاس: Ian Lambert
انتشار: ۲۰۱۲ سپتامبر


اتومبیل ولوو XC

عکس: تبلیغات بسیار جالب و خلاقانه (118) 
(اتومبیل ولوو سفری برای رسیدن به مناطقی که با سایر اتومبیل ها هرگز نمی توانید به آنجا بروید.)

آژانس تبلیغاتی: Forsman & Bodenfors, سوئد
کپی رایتر: Fredrik Jansson
مدیران هنری:Staffan Lamm, Andreas Malm


منبع: برترینها

درختی که آدرس پستی دارد

برترین ها: اگر شما نامه را به آدرس این درخت بلوط پست کنید، به سوراخ روی این درخت در جنگل Dodauer Forst در آلمان خواهد رسید. در صدسال گذشته، هزاران نفر به این درخت نامه نوشته اند و صدها نفر به آرزوی خود برای پیدا کردن عشق زندگیشان، رسیده اند. این درخت بلوط که درخت بلوط داماد گفته می شود بیش از ۵۰۰ سال دارد.

افسانه ها می گویند این درخت را پسر قبیله سلتیک بعد از اینکه به یک درخت در جنگل بسته شده بود و بعد توسط یک دختر مسیحی آزاد شده بود، برای شکرگزاری کاشته است. مورخان معتقدند این افسانه واقعی نیست و توسط مبلغان مسیحی ابداع شده است. اما حادثه ای که به درخت این نام را داده و سنت نوشتن نامه های عاشقانه افسانه نیست.

بیش از صد سال پیش، دختری به نام اورت وجود داشت که عاشق پسر شکلات ساز بود. پدر دختر با این رابطه مخالف بود بنابراین آن ها به صورت پنهانی با هم نامه رد و بدل می کردند و نامه هایشان را در سوراخ تنه درخت قرار می دادند. سرانجام پدر دخترک تسلیم شدند و آن ها در ۲ ژوئن ۱۸۹۱ زیر این درخت باهم ازدواج کردند. داستان درخت دهان به دهان پخش شد و مردم به امید پیدا کردن عشق زندگیشان شروع به نوشتن نامه کردند و آن را در سوراخ این درخت قرار دادند. درخت بسیار محبوب شد و در سال ۱۹۲۷ سازمان پست آلمان یک آدرس پستی مخصوص به درخت اختصاص داد بنابراین مردم از سراسر کشور می توانستند نامه هایشان را برای درخت بفرستند.

شهرت درخت روز به روز بیشتر شد و نامه هایی از سراسر جهان برای آن فرستاده می شد. سوراخ درخت در ارتفاع سه متری از زمین قرار دارد و با یک نردبان چوبی می توان به آن رسید. این یک صندوق پستی عمومی است که هرکسی می تواند آن را باز کند، بخواند، بردارد و یا جواب دهد. در چند دهه درخت نقش دلال ازدواج را پیدا کرد. بلوط داماد تا به حال واسطه بیش از صد ازدواج بوده است. کارل هاینز مارتینز، کارمند بازنشته پست که بیش از ۲۰ سال نامه ها را به این درخت تحویل می داده، خودش همسرش را از طریق نامه ای که به این درخت نوشته بوده پیدا کرده است. این درخت هنوز پنج تا شش نامه در روز دریافت می کند.


منبع: برترینها

عمیق ترین ایستگاه های متروی جهان

برترین ها: یک قطار متروی معمولی بیش از چند طبقه زیر زمین نمی رود. اما گاهی زمین شناسی و جغرافیای منطقه، مانند وجود مرداب و روخانه، مهندسان را مجبور می کند به نقاط عمیق تر زمین بروند. ایستگاه آرسنالنا در کیف، پایتخت اوکراین یکی از این استثنائات است. ایستگاه آرسنالنا ۱۰۵٫۵ متر زیر سطح زمین قرار دارد و عمیق ترین ایستگاه مترو جهان است. یعنی اگر یک محور عمودی در زمین ایجاد کنید به اندازه ای که بتوانید مجسمه آزادی را درون آن بیندازید، هنوز بیش از ۱۲ متر از آن خالی است. برای سوارشدن قطار در این ایستگاه، مسافران باید دو پله به ظاهر بی پایان را در بیش از ۵ دقیقه طی کنند. عمق غیرمعمول این ایستگاه به جغرافیای کیف نسبت داده می شود.

دومین ایستگاه متروی عمیق جهان در متروی سنت پترزبورگ که یکی از عمیق ترین سیستم های متروی جهان است قرار دارد. عمیق ترین ایستگاه این سیستم Admiralteyskaya در عمق ۸۶ متر سطح زمین است. این ایستگاه یکی از طولانی ترین پله برقی های جهان با بیش از ۱۳۰ متر طول را دارد. پارک پوبدی در متروی مسکو، ۸۴ متر عمق دارد و سومین ایستگاه متروی عمیق در جهان است. متروی مسکو هم چنین عمیق ترین مترو در روسیه با حداکثر عمق ۹۷ متر است. بااین حال، یکی دیگر از عمیق ترین سیستم های متروی جهان، متروی پیونگ یانگ در کره شمالی است که بیش از ۱۱۰ متر زیر زمین قرار دارد. در این ایستگاه ها سرودهای انقلابی از بلندگوهای قدیمی پخش می شود.

عمیق ترین ایستگاه های متروی جهان


منبع: برترینها

قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

مجله همشهری سرنخ – ژینوس علیپور: هر چند تعداد واقعی قتل هایی که مارسل پیتوت انجام داده مشخص نشده است اما گفته می شود که احتمالا او بیش از ۱۶۰ قتل انجام داده است. از «مارسل آندره فیلیکس پیتوت» به عنوان یکی از مهم ترین مردان در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامی که نازی ها پاریس را اشغال کرده بودند یاد می شود.

او پزشکی فرانسوی الاصل است که خدمات ارزان و مراقبت های پزشکی رایگان در طول سال های قبل و در زمان جنگ جهانی دوم به فقرا ارائه می داد. این جنایتکار ادعا می کرد که رییس نیروهای مقاومت فرانسه در زمان اشغال توسط نازی ها بوده و تلاش های او باعث نجات جان بسیاری از مردمی که توسط نازی ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، شده است.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»
او ادعا داشت موفق شده بیش از سه هزار نفر را فراری دهد ولی به طور اسرارآمیزی طی جنگ و در زمان فقر بیشتر مردم، توانست خانه بزرگی در محله تقریبا ثروتمند پاریس بخرد ولی ناگهان با پیدا شدن تعداد زیادی جسد انسان در این خانه، راز دکتر مرموز آشکار شد؛ رازی که وحشت مردم پاریس را برانگیخت و باعث شد او به القابی نظیر دکتر شیطانی، قصاب پاریس و گرگینه پاریس معروف شود.

خانه وحشت

روز ۱۱ مارس ۱۹۴۴، بالاخره همسایه دکتر مارسل پیتوت به خاطر بوی بد و زننده ای که از خانه دکتر به مشام می رسید و همچنین به دلیل دود سیاه و غلیظی که از دودکش خانه بیرون می آمد، به اداره پلیس رفت و شکایت کرد.

همسایه به پلیس فرانسه گفت بارها متوجه این بوهای زننده و دود غلیظ از خانه دکتر پیتوت شده است: «از زمانی که پاریس توسط نازی ها اشغال شد، افراد زیادی برای نجات زندگی شان به خانه دکتر می آیند. دکتر این افراد را از راه های امنی از پاریس خارج می کند و به آمریکای جنوبی فراری می دهد، اما مسئله عجیب برای من این است که چرا همیشه از خانه او بوی زننده و دود غلیظی به مشام می رسد. من مدت هاست که صبر کرده ام اما امروز آن قدر دود و بوی زننده زیاد بود که مجبور شدم به پلیس مراجعه کنم.»

او در ادامه گفت: «دکتر پیتوت به من گفته بود که به خاطر انجام کاری برای یک ماه از شهر خارج می شود و همین مسئله باعث شد که بیشتر به ماجرا مشکوک بشوم.»

ماموران پلیس در قدم اول به آدرسی که دکتر پیتوت به همسایه اش داده بودند تا در مواقع ضروری با او تماس بگیرد. تلگرافی فرستادند و از او خواستند برای حل مشکل خانه اش هرچه زودتر برگردد. اما شدت دود به حدی بود که پلیس ترسید و فکر کرد شاید یکی از دریچه های شومینه درون خانه بسته شده و باعث آتش سوزی شده، به همین دلیل فورا برای خاموش کردن آتش، آتش نشانی را خبر کرد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

آتش نشان ها به زحمت وارد خانه مرموز شدند و به دنبال منبع دود به سمت زیرزمین خانه کشیده شدند. آن ها در زیرزمین با حیرت یک اجاق بزرگ پیدا کردند که به وسیله زغال سنگ روش شده بود اما چیزی که توجه آن ها را جلب کرده و باعث وحشت آن ها شد تکه های باقیمانده اجساد انسان ها مثل استخوان ها و قسمت هایی از بدن انسان بود که با زغال سنگ مخلوط شده بود. این صحنه وحشتناک اصلا قابل باور نبود و باعث حیرت و همچنین وحشت همگان شد.

با تمام این مدارک به دست آمده، پلیس صبر کرد تا تلگرافش به دست مارسل پیتوت برسد و او برای جواب دادن به سوالات پلیس به خانه اش برگردد. هنگامی که تلگراف به دست پیتوت رسید و او سراسیمه به پاریس بازگشت با نیروهای پلیس مواجه شد. دکتر جنایتکار در جواب سوالات پلیس به آن ها گفت: بقایای انسانی پیدا شده در زیرزمین خانه، متعلق به تعدادی نیروی آلمانی و خائنین فرانسوی بوده و چون او رییس گروه مقاوت فرانسه است این افراد را شناسایی کرده و به طرق مختلف به خانه اش کشانده تا آن ها را به مجازات اعمال شان برساند.

دلایلی که دکتر مارسل پیتوت برای پلیس عنوان کرد اگرچه قانع کننده نبود اما کسی جرئت نداشت به رییس نیروهای مقاومت فرانسه مشکوک شود به همین دلیل او آزاد شد.

آزادی دکتر در حالی بود که تعدادی از ماموران پلیس که به ماجرا شک کرده بودند، همچنان به بازرسی خانه مرموز ادامه دادند و در کمال ناباوری تقریبا در همه جای خانه آثاری از بقایای اجساد انسان ها کشف شد. از همه وحشتناک تر این که در زیر راه پله هایی که به طبقه دوم و اتاق خواب ها می رسید کیسه ای حاوی تعدادی از اندام های انسان پیدا شد، همچنین در پارکینگ گودالی پیدا شد که با آهک پر شده بود و درون آن چندین جنازه وجود داشت، مشابه این گودال در محوطه پشتی خانه نیز پیدا شد.

در طبقه دوم خانه، پلیس یک اتاق شش ضلعی یا عایق صوتی پیدا کرد که روی دیوارهایش قلاب های زیادی نصب شده بود و به نظر می رسید که قاتل دیوانه، قربانیانش را با زنجیر به این قلاب ها وصل می کرده و آن ها را شکنجه می داده تا قربانیان در رنج و عذاب زیاد جان شان را از دست بدهند.

پلیس فرانسه بلافاصله بعد از این اکتشافات جدید، از این که در اولین بازجویی اجازه داده بود دکتر آزاد شود پشیمان شد و فورا با یک تلگراف به تمام مراکز پلیس فرانسه اعلام کرد به دنبال یک دیوانه خطرناک به اسم مارسل پیتوت می گردد و به این ترتیب جست و جو برای دستگیری و شناسایی این قاتل سریالی خطرناک آغاز شد.

در جست و جوی یک قاتل دیوانه

مارسل پیتوت در ۱۸۹۷ در شهر اوسر فرانسه متولد شد. در کودکی پس از این که چندین بار از مدرسه اخراج شد بالاخره تحصیلات خودش را در آکادمی ویژه پاریس به پایان رساند و در نهایت در ۱۹۱۶، یعنی دو سال بعد از شروع شدن جنگ جهانی اول برای خدمت در ارتش فرانسه داوطلب شد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

در یکی از نبردها او مجروح شده و در معرض یک گاز سمی قرار گرفت که این اتفاق باعث شد سلامت روانی او بیشتر از قبل دچار اختلال شود. این اتفاق نیز بعد از افشای راز جنایت ها، به عنوان دومین دلیل جنایاتش تشخیص داده شد.

او در دوران خدمتش به اتهام سرقت از سایر سربازان به زندان فرستاده شد و پزشکان در زندان تشخیص دادند که او به بیماری روانی مبتلاست به همین دلیل به بیمارستان روانی فرستاده شد، اما ارتش به خاطر کمبود نیرو مجبور شد مارسل را در سال ۱۹۱۸ دوباره به میدان جنگ برگرداند ولی سه هفته بعد با برخورد یک نارنجک به پایش برای دومین بار مجروح شد و پزشکان تشخیص دادند که صدمه وارده خیلی خطرناک است در نتیجه او به خاطر از کارافتادگی در ارتش بازنشسته شد.

وی پس از جنگ جهانی اول در یک برنامه آموزشی که برای کهنه سربازان جنگ در نظر گرفته شده بود شرکت کرد و بعد از گذراندن یک دوره هشت ماهه پزشکی موافق به اخذ مدرک شد و در بیمارستان روانی شهر اورو به عنوان کارآموز کارش را شروع کرد. در نهایت مدرک پزشکی خودش را در سال ۱۹۲۱ دریافت کرد و در بیمارستان شهر یون مشغول کار شد.

گفته می شود که او به خاطر شیوه های پزشکی مشکوکش مثل تهیه مواد مخدر، انجام سقط جنین های غیرقانونی و همچنین سرقت از بیماران بارها به اداره پلیس احضار شده بود اما هر دفعه موفق شده بود به روشی از زیر بار کارهای خلافش فرار کند.

بررسی قتل های سریالی او نشان می دهد که اولین قربانی اش دختر یکی از بیمارانش به اسم لوییس دلاویو در سال ۱۹۲۶ بود که بعد از آشنایی با مارسل ناگهان به طرز مرموزی ناپدید شد، اما پلیس اتهامات وارده به دکتر را رد و اعلام کرد که احتمالا این دختر فرار کرده یا گم شده است.

در همان سال مارسل پیتوت تصمیم گرفت وارد سیاست شود و با زد و بند با اعضای شورای شهر، به عنوان شهرداری شهر یون انتخاب شد. دکتر مرموز بعد از این که به عنوان شهردار اعلام شد شروع به اختلاس از بودجه شهر کرد. او به عنوان شهردار شهر یون در سال ۱۹۲۷ با دختر یک زمیندار ثروتمند ازدواج کرد. در سال ۱۹۳۱ در حالی که شکایت های بسیاری درباره فساد اخلاقی و مالی شهردار صورت گرفته بود اواز سمت شهرداری استعفا داد و بعد از استعفا به پاریس نقل مکان کرد تا در آن شهر جنایات مخوفش را از سر بگیرد.

شروع جنایات در پاریس

هنگامی که وارد پاریس شد تصمیم گرفت به شغل طبابتش بپردازد به همین دلیل یک اتاق اجاره کرد که در آن مریض هایش را ویزیت می کرد. در این دوران شایع شده بود که در آن اتاق اجاره ای، دکتر بدنام اقدام به سقط جنین های غیرقانونی یا تزریق داروهای اعتیادآور می کند. پلیس احتمال می دهد که افراد زیادی به خاطر سقط جنین های غیرقانونی یا تزریق بیش از حد داروهای مخدر در مطب او جان داده اند و مارسل با بی رحمی تمام از شر اجساد آن ها خلاص شده است.

بالاخره این مرد مخوف با جعل اسنادی که مشخص می کرد از اعتبار زیادی در پزشکی برخوردار است موفق شد در سال ۱۹۳۶ با شروع جنگ جهانی دوم، به عنوان پزشکی که گواهی مرگ را امضا می کند، انتخاب شود. بعد از این که فرانسه توسط آلمان ها در سال ۱۹۴۰ اشغال شد، او از فرصت استفاده کرده و جنایات وحشتناک خودش را آغاز کرد.

او از یک راه بسیار عجیب و غریب شروع به پول درآوردن کرد، خودش را با نام دکتر یوجین معرفی کرده بود و می گفت می تواند از راه های امن، افرادی را که می خواهند از دست آلمان ها فرار کنند از کشور خارج کند و آن ها را در امنیت کامل به کشور آرژانتین بفرستد، اما برای هر فرد ۲۵ هزار فرانک می گیرد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

او در این راه سه همدست به اسامی رائول، ادموند و ورنه گوستاو داشت که وظیفه داشتند افرادی را که تحت تعقیب نیروهای آلمانی بودند شناسایی کرده و آن ها را به سمت دکتر یوجین یا همان مارسل پیتوت هدایت کنند.

پیتوت بعد از این که ۲۵ هزار فرانک از هر فرد می گرفت به افراد لیست فرار می گفت برای ورود به کشور آرژانتین باید یک واکسن تزریق کنند و بعد به آن ها سم سیانور تزریق می کرد آنگاه بعد از برداشتن اشیای باارزش قربانیان، از شر اجساد آن ها خلاص می شد. این قاتل بی رحم ابتدا اجساد را مثله کرده و در رودخانه سن می انداخت یا آن ها را در گودالی از آهک چال می کرد تا زودتر جسد قربانیان تجزیه شود یا قربانیان بیچاره را مثله کرده و درون کیسه می گذاشت آنگاه کیسه ها را به داخل کامیون هایی که در حال گذر بودند می انداخت.

در نهایت یک سال بعد از این که پیتوت جنایاتش را شروع کرد و از این راه عجیب و غریب پول در می آورد توانست خانه ای در خیابان بیست و یکم لوسور خریداری کند و از آن پس جنایاتش را در آن خانه انجام می داد البته در همان خانه که بعدها به خانه وحشت معروف شد به طرق مختلف از شر اجساد خلاص می شد.

پایان زندگی شیطان

در نهایت بعد از گزارش یکی از همسایه های پیتوت مبنی بر این که از خانه او دود غلیظ همراه با بوی زننده ای بیرون می آید و برملاشدن جنایاتش، دکتر مارسل پیتوت فرار را بر قرار ترجیح داد و با کمی تغییر قیافه و گذاشتن ریش و سبیل به عنوان این که رییس نیروهای مقاومت فرانسه است و یک خبرچین هویت پنهانی او را به آلمانی ها خبر داده و نیروهای نازی دنبال او هستند در خانه هوادارانش پنهان شد و برای خودش نام مستعار هانری والری را انتخاب کرد.

پیتوت نه تنها ادعا داشت رییس نیروهای مقاومت فرانسه است بلکه به هوادارانش گفته بود دور از چشم آلمانی ها اسلحه وارد فرانسه می کند و در سراسر پاریس تله های انفجاری کار گذاشته است.

همچنین می گفت در جلسات فرماندهان سطح بالای متفقین شرکت دارد. هوادارانش وقتی می شنیدند او چه فرد از خودگذشته و میهن پرستی است در پنهان کردن او وسواس زیادی به خرج می دادند و نیروهای پلیس فرانسه که به خاطر اشغال پاریس توسط آلمانی ها درگیری زیادی داشتند کم کم از پیدا کردن دکتر پیتوت ناامید شدند اما پرونده جنایات این قاتل خطرناک هچنان بازمانده بود تا این که در طول آزادسازی پاریس در سال ۱۹۴۴، مارسل پیتوت که همه جا خودش را به عنوان هانری والری و رییس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده بود با روزنامه مقاومت مصاحبه ای انجام داد اما بعد از چاپ مقاله، پلیس به هانری والری شک کرد و به این فکر افتاد که ممکن است درواقع این فرد همان مارسل پیتوت گمشده باشد که همه جا خودش را رییس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده است. پس نتیجه گرفت قاتل خطرناکی که دنبالش هستند هنوز در پاریس است. بنابراین پلیس دوباره تعقیب و جست و جو برای پیدا کردن و شناسایی این قاتل خطرناک را آغاز کرد و سرانجام در ۳۱ اکتبر ۱۹۴۴ مارسل در ایستگاه متروی پاریس شناسایی و دستگیر شد.

 قتل های مخوف «دکتر شیطانی»

در میان لوازم همراه پیتوت یک هفت تیر، ۳۲ هزار فرانک پول و ۵۰ مدرک شناسایی جعلی وجود داشت که همگی توسط پلیس ضبط شد.

در روز محاکمه دکتر شیطانی ادعا کرد که بی ناه بوده و فقط دشمنان فرانسه را کشته است، اما به هر حال پلیس فهمیده بود که پیتوت هیچ دوستی در گروه های اصلی مقاومت ندارد و فقط توانسته این سال ها با تغییر قیافه و جعل اسناد، خودش را از اعضای اصلی نیروهای مقاومت جا بزند و از این طریق موفق شده در مسیر تحقیقات پلیس اختلال ایجاد کند.

در نهایت دادگاه او را به خاطر قتل ۲۷ انسان بی گناه، مجرم شناخته و به اعدام محکوم کرد و در ۲۵ می ۱۹۴۶ توسط گیوتین گردن زده شد. گرچه این قاتل خطرناک برای قتل ۲۷ نفر اعدام شد اما گفته می شود که او حدود ۶۰ نفر را در طول زندگی اش کشته هر چند تعداد واقعی قتل هایی که مارسل پیتوت انجام داده ناشناخته مانده اما مقامات بر این عقیده اند که احتمالا او بیش از ۱۶۰ قتل انجام داده است به همین دلیل در فرانسه با القاب دکتر شیطانی، قصاب پاریس، گرگینه فرانسه، قاتل زیرزمینی، شیطان غول پیکر و هیولای خیابان لوسور شناخته شده است.


منبع: برترینها

فوران آتشفشان در دروازه جهنم اتیوپی

برترین ها: این لحظه فوق العاده نادر نتیجه شکاف صفحات تکنوتیکی در منطقه و لحظه فوق العاده ای برای گروه تور کشف آتشفشان بود. گروه تور توسط یک زمین شناس باتجربه در ژانویه ۲۰۱۷ در آتشفشان رهبری می شدند و همه آن ها ماسک ضد گاز و چکمه های مقاوم در برابر حرارت پوشیده بودند. باوجود اقدامات احتیاطی، نزدیک شدن به آتشفشان فعال هرگز کاملا ایمن نیست و باید همیشه مطمئن بود که یک راه فرار وجود دارد. برخی فیلم ها از فاصله چند متری گرفته شدند که بسیار خطرناک بود، زیرا گروه مجبور بودند روی پوسته های نازک و شکننده و لبه های تیز حرکت کنند درحالیکه جریان گدازه تنها چند روز پیش از آن آغاز شده بود.

این نقطه یکی از داغ ترین مکان های روی زمین است. داناکیل داغترین منطقه مسکونی جهان است و حتی زمستان ها بالای آتشفشان در ارتفاع ۶۰۰ متری، دمای متوسط ۳۵ درجه سانتیگراد است. فیلمبرداری از این رویداد در آتشفشان دروازه جهنم، در نوع خود یک شاهکار بود. برخی فیلم ها آنقدر از نزدیک گرفته شده اند که قرار دادن سه پایه و فیلمبرداری بیش از ۲۰ تا ۳۰ ثانیه غیرممکن است.

فوران آتشفشان در دروازه جهنم اتیوپی 


منبع: برترینها

صفوف سنگی عجیب و مرموز در فرانسه

برترین ها: از صدها سایت مگالیتیک در اروپا، تنها تعدادی از آن ها محبوبیت استون هنج را به دست آوردند. اما سایت های دیگر جذابیت کمتری از استون هنج ندارند. یکی از آن ها که ممکن است هرگز درباره آن نشنیده باشید در روستای کارناک در بریتنی در شمال غرب فرانسه قرار دارد.

در زمین های باز این سایت بیش از ۳۰۰۰ سنگ به حالت ایستاده در ردیف های طولانی از خطوط موازی چیده شده اند که طول برخی از آن ها به چند صد متر می رسد. اعتقاد براین است که این سنگ ها در دوره نوسنگی برپا شده اند، حدود ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد، و بزرگترین سایت مگالیتیک جهان است. سه گروه اصلی از این صفوف سنگی در کارناک وجود دارد. در دوران باستان، همه آن ها به یک گروه تعلق داشته اند اما هرچه سنگ ها توسط نسل های بعدی برداشته می شدند سه گروه سنگی متمایز پدید آمد. بزرگترین گروه از ۱۰۲۹ سنگ تشکیل شده که در ۱۰ ردیف و به طول بیش از یک کیلومتر کشیده شده اند. گروه بعدی از دوازده ردیف و حدود ۱۱۰۰ سنگ و گروه دیگری از سیزده ردیف و ۵۵۵ سنگ به طول ۸۰۰ متر تشکیل شده است.

اهمیت این ساختارها، قرن هاست که مورد بحث قرار گرفته است. برخی براین باورند که از آن ها برای مراسم تشریفاتی یا مذهبی استفاده می شده است. برخی دیگر بر این باورند که آن ها اهداف کاربردی تری مثل پیش بینی های سماوی یا تعیین زمان بهینه برای کاشت و برداشت محصول داشته اند. هیچکس واقعا نمی داند که هدف از این سنگ ها چه بوده است.

صفوف سنگی عجیب و مرموز در فرانسه 
صفوف سنگی عجیب و مرموز در فرانسه 


منبع: برترینها

حکاکی نقوش سنتی روی میوه ها و سبزیجات

برترین ها: ژاپن دارای سنت غنی حکاکی روی موادغذایی است که موکیمونو نام دارد. اگر تا به حال در یک رستوران مجلل ژاپنی غذا خورده باشید، احتمالا هویجی که به شکل خرگوش در آمده و بشقاب شما را تزئین کرده، دیده اید. اما در دستان هنرمند ژاپنی «گوکا» هنر حکاکی میوه ها و سبزیجات به سطح جدیدی از خلاقیت در آثار خوراکی ارتقا یافته است.

یکی از محدودیت هایی که در این هنر وجود دارد این است که گاهی باید سریع کار کنید. لحظه ای که پوست میوه کنده می شود، اکسیداسیون شروع به تغییر رنگ اثرهنری شما می کند. بنابراین بسته به نوع، کنده کاری های گوکا در چند دقیقه ایجاد شده اند. گوکا طرح ها و الگوهای پیچیده ای الهام گرفته از نقوش سنتی ژاپنی روی این موادخوراکی ایجاد می کند. گوکا اشاره می کند که موز میوه بسیار خوبی برای این کار است. شاید برایتان جالب باشد که او بعد از ساخت این آثار با آن ها چه می کند؟ پاسخ ساده است. آن ها را می خورد! البته به جز پوست موز.

 حکاکی نقوش سنتی روی میوه ها و سبزیجات


منبع: برترینها