صحنه جالب از شکار یک آفتاب پرست (+عکس)

عکاس حیات وحش تصاویر دیدنی از لحظه شکار یک آفتاب پرست روی درختی در جاکارتای اندونزی ثبت کرده است

 به گزارش ایران آنلاین به نقل از میرر، عکاس آماتور برای گرفتن این عکس های جالب ساعتها در پارک منتظر مانده تا شرایط مساعدی برای گرفتن عکس مناسب بوجود آید.

در عکس ها دیده می شود حشره بر پشت یک قورباغه نشسته و در همین زمان کوتاه آفتاب پرست گرسنه با زبان درازش حشره را از پشت قورباغه برداشته و نوش جان می کند.


منبع: عصرایران

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند

برترین ها: خیلی از به یادماندنی ترین لحظات ما، وقتی است که برای اولین بار کاری می کنیم یا چیزی می بینیم، مثل اولین روز مدرسه، اولین باری که به دندانپزشکی می رویم، اولین باری که دوچرخه سوار می شویم. اما همان طور که در این تصاویر خنده دار می بینید، اولین ها برای حیوانات نیز مهم است! همانطور که شما هرگز اولین باری که سوار هواپیما شدید را فراموش نمی کنید، یک گربه هم هرگز اولین باری که برف را تجربه کرده فراموش نمی کند و یک سگ هم قطعا اولین باری که با جاروبرقی آشنا شده را فراموش نمی کند.

اولین ملاقات با بچه گربه ها

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین دیدار با کانگورو

 تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند

این گربه اولین بار است که با برف روبرو شده

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین باری که در حضور گربه ها از جاروبرقی استفاده می شود

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

وقتی فراموش می کنید به گربه تان بگویید در خانه یک نوزاد دارید

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین باری که این گربه بیرون رفته

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین برف

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین باری که این سگ سوار قطار می شود

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین باری که این گربه حرکت پنکه سقفی را دیده

 
تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند

اولین ملاقات با بچه گربه ها

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین برف

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 

اولین پرواز

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند 
اولین باری که این سگ سایه خود را کشف کرد

تصاویر خنده دار حیوانات وقتی اولین بار کاری می کنند


منبع: برترنها

طنز؛ عید مسافرت به کجا نرویم؟

عید مسافرت کجا برویم؟ شمال. به صورت پیش‌فرض تمامی خانواده‌های ایرانی قصد دارند عید را شمال بروند مگر اینکه خلافش ثابت شود.

البته من در جریان نیستم که شمال استان‌های جنوبی کشور کجاست چون اساسا اگر انسان جایی به عنوان شمال در ذهنش به عنوان گزینه مسافرت نباشد مبتلا به نیهیلیسم و پوچ‌گرایی می‌شود. برای همین است که اساسا جاده‌ها اواخر اسفند به گونه‌ای است که انگار بمب‌میکروبی در تهران و سایر شهرها منفجر شده و اگر ۲۴ ساعت دیگر از شهر خارج نشوند، همه تبدیل به زامبی می‌شوند.

با فرارسیدن تعطیلات قبل از نوروز جاده‌های چالوس و هراز و فیروزکوه به گونه‌ای ترافیک می‌شود که اتوبان همت و رسالت پیش‌شان لُنگ می‌اندازد. همین پارسال مورد داشتیم که دیگر مردم چادرهایشان را همان وسط جاده برپا کردند، تشک و ملافه‌ها را پهن کردند و همان جا والیبال و بدمینتون بازی کردند و احتمالا از همسایه بغلی‌شان در جاده خوش‌شان آمد و برای بچه‌شان خواستگاری رفتند و تشکیل خانواده دادند و بچه‌دار شدند و به خوبی و خوشی سال‌های سال در جاده چالوس به زندگی‌شان ادامه دادند.

به طور کلی اگر تعطیلات نوروز شش روز باشد شما دو روز در ترافیک برای رفتن به شمال هستید، دو روز به حالت جنازه‌وار سعی می‌کنید یادتان برود که در چه دوزخی گرفتار بودید و تمرینات ورزشی و کششی را جهت آمادگی بدن برای ماندن در ترافیک برگشت دنبال کنید و دو روز هم در ترافیک برگشت باشید. البته وضعیت حمل و نقل عمومی هم بهتر از این نیست مثلا برای گرفتن بلیت قطار و اتوبوس عید امسال باید در اواسط دهه هشتاد بلیت رزرو می‌کردید.

در قطارهایی که نظارت کمتر است هم انقدر در راهروها و داخل رستوران و بقیه جاها مسافر جمع می‌شود که اگر در دستشویی قطار را باز کنید چهار نفر بیرون می‌آیند و می‌گویند داداش ما از اول اینجا بودیم، جا نداری برو دستشویی پایین قطار.

در سواحل شمال هم وضعیت به گونه‌ای است که زیرانداز را دست می‌گیری و دنبال یک متر جا برای انداختن می‌گردی و انقدر می‌روی و می‌روی که وقتی جا پیدا می‌کنی متوجه می‌شوی که وارد خاک ارمنستان شده‌ای و باید برگردی. در پایان تعطیلات عید هم آنقدر مهمانان نوروزی شمال در جمع‌آوری زباله‌ها دقت می‌کنند که دیگر تجزیه زباله در طبیعت مطرح نیست و باید منتظر ماند تا طبیعت در زباله‌ها تجزیه شود.


منبع: برترنها

طنز؛ ببینیم چی می‌شود

دیروز در خبرها اعلام شد که اسامی ۵۰ بدهکار عمده بانکی اعلام خواهد شد

همین حرف موجب شد ما را استرس بردارد و مثل ژله به خود بلرزیم. شاید شما بپرسید چرا؟ و بپرسید مگر من جزء بدهکاران عمده بانکی هستم که ترس برم داشته است؟

ببینید اول از همه اعلام کنم که من الان متواری شده‌ام و به صورت قایمکی دارم زندگی می‌کنم. نه به این خاطر که بدهکار عمده بانکی هستم، بلکه به این دلیل که من مطمئن هستم اینها اول من را می‌گیرند. چطور؟

سر هدفمندی پرداخت یارانه‌ها هم اعلام کردند هرکی وضعش توپ است و از دریافت یارانه انصراف نداده باشد، یارانه‌اش قطع خواهد شد. بعد وزرای دولت و خود رئیس‌جمهور اعلام کردند برای اینکه باب انصراف باز شود، از دریافت یارانه انصراف می‌دهند. ما در آن لحظه مات ماندیم. چون اصلا باورمان نمی‌شد که تا الان خود مسئولان یارانه بگیرند که بخواهند به صورت نمادین انصراف بدهند. خلاصه اول ماه که رسید به ما اعلام کردند یارانه ما قطع شده چون وضع ما توپ است. به همین نور چراغ، من متحیر مانده‌ام اگر در جامعه، من جزء مرفهین بی‌درد هستم که یارانه‌ام را هدفمند قطع کرده‌اند، مستمندان چه وضعی دارند؟ من که هیچی، ما هرکی بدبخت‌تر از خودمان دیدیم گفت یارانه‌اش را به دلیل خوشبختی قطع کرده‌اند.

می‌بینید؟ حالا از کجا معلوم که اینها توی ۵۰ تا بدهکار عمده بانکی اسم ما را ننوشته باشند؟ چون من آن‌دفعه که رفتم اجاره‌خانه‌ام را حواله کنم،‌ هزار تومان پول خرد نداشتم که به متصدی بانک بدهم و بهش گفتم: طلبت. حتما اینها‌ هزار تومان ما را بررسی کرده‌اند و دیده‌اند بدهکاری عمده محسوب می‌شود و فردا می‌آیند ما را می‌گیرند و تا ریال آخرش را می‌کشند بیرون.

باور کنید حس منِ شهروند معمولی، احساس همان خرسی است که توی جنگل داشت فرار می‌کرد. ازش پرسیدند چرا فرار می‌کنی؟ حالا بماند چی گفت.

وصیت

سوفیا… عشق من… من به‌عنوان میدون دوم اعلام می‌کنم من هم مثل بابک زنجانی بدهی‌‌ام را (حالا یا هزار تومان یا چند هزار‌ میلیارد تومان) نمی‌دهم تا ببینیم چی می‌شود. عاشق عمده تو؛ میدون دوم.


منبع: برترینها

طنز؛ شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد وقتی در تاکسی نشسته‌اید، بر اساس یک جمله نصفه راننده که درباره ترافیک نقدی دارد، یک‌باره مسافر کناری شروع می‌کند به صحبت.

آقا شما چه ساده‌ای. این ترافیک رو خودشون درست می‌کنند که ما حواس‌مون پرت بشه و سرمون گرم باشه به این چیزها. خود من یک عمو دارم که توی بخش رنگ سایپا کار می‌کنه، می‌گه اینا یک برنامه دارن که پراید بدن به مردم مفتی. مردم زرت زرت باهاش تصادف کنن و خیابون‌ها بند بیاد. اصلا این ریزگردهای اهواز هم کار خود ایناست. ما یک عمو داریم که توی ترابری جابه‌جایی ریزگردها کار می‌کنه. اون شب که اومده بوده خونه‌مون می‎‌گفت اینا رفتن پول دادن به عراق که ریزگردهاش رو با پنکه‌های بزرگ بفرسته این‌ور. بعد اهواز که از سکنه خالی شد، نفت رو بفروشن به آمریکایی‌ها و دلار از توش در بیارن.

همین دایی خانم من توی ثبت‌احوال کار می‌کنه. اون شب که خونه ما اومده بود می‌گفت همین خانم ابتکار، پدر و مادرش مال شوروی بودن و اصلا ایرانی نیست که بخواد دل بسوزونه. اصلا شما می‌دونی ابتکار یعنی چی؟ به روسی میشه پارازیت. من خودم رفتم دیدم توی دیکشنری روسی. این از قصد پارازیت می‌ندازه توی خونه‌ها که مردم مریض بشن و اینا برن زمین‌های اوشان و فشم رو بفروشن و زمین‌خواری کنند. همین پسرخاله باجناق ما یک زمین داشت توی شهسوار، می‌گفت ریختن اونجا و تمام زمین‌ها رو دارن پاساژ می‌کنن که بفروشن به اماراتی‌ها.

همین پسر روحانی رو مگه نشنیدین؟ طرف رفته فرودگاه مهرآباد رو خریده، توریست‌ها که میان ایران، ازشون نفری هزار دلار می‌گیره که بتونن وارد بشن. اگر بدونی چه پولی به جیب زده. اینا رو که من از خودم نمی‌گم، باجناق ما توی فرودگاه مهرآباد کشاورزی می‌کنه، اون می‌گفت. شما فکر کردی همین سمندی که الان من و شما توش سوار شدیم توی یه کشور دیگه چنده؟ ها؟ سی‌هزار تومان آقا. همین پسردایی ما که توی ایران‌خودرو کار می‌کنه می‌گفت این سمندها رو به ما میدن سی‌میلیون، توی نیکاراگوئه دارن سی تا هفتادهزار تومان می‌فروشن. ما حواس‌مون نیست دیگه. دارن پوست ما رو می‌کنن، اما ما حواس‌مون نیست.

همین احسان علیخانی فکر می‌کنی برای یک برنامه چقدر می‌گیره؟ دختر خاله من توی برنامه ماه عسل گریموره، می‌گفت شبی سی میلیارد دارن بهش پول می‌دن. همین کی‌روش، اون روز خود آقای منصوریان داشت توی برنامه خندوانه می‌گفت: برای هر بازی شصت‌میلیون دستمزد می‌گیره. خودش نه‌ها، مترجمش. خودش برای هر بازی هفتصد‌میلیون داره می‌گیره. بعد طرف یک شوت تا حالا نزده. اینا رو روزنامه‌ها نمی‌نویسن که، ورداشته طرف روزنامه زده، توش داره کاریکاتور و طنز چاپ می‌کنه.

فکر می‌کنی هر کدوم از طنزنویساش چقدر می‌گیرن؟ باورتون نمیشه، ما یک فامیل داریم توی بی‌قانون اسمش مسعوده، می‌گفت به هر کی بابت هر ستون یک شمش طلا می‌دن و هر ماه به اینا یک پژو ۲۰۶ می‌دن. این‌جوری داره پول مملکت هدر می‌شه. به یک مشت آدم بی‌مزه دارن کلی پول می‌دن که الکی وردارن هرهر کرکر کنن، ما حواس‌مون از این ترافیک پرت بشه. بی‌زحمت من همین چراغ پیاده می‌شم. اصلا همین چراغ‌های سر چهارراه‌ها می‌دونید چرا سبز و قرمز و زرد داره؟ ببخشید من باید پیاده شم، نشد اینو هم براتون تعریف کنم… .


منبع: برترینها

طرز تهیه رول مرغ انگشتی با سبزیجات

مواد لازم برای رول مرغ انگشتی با سبزیجات :









سینه مرغ  ۲ عدد 
 زعفران دم کرده مقداری 
پیاز  ۱ عدد 
 نمک و فلفل به اندازه کافی 
تخم مرغ ۱ عدد
آرد سوخاری به اندازه لازم
سس کچاپ برای صرف غذا
سیب زمینی خلال شده، سرخ شده برای تزیین

 طرز تهیه رول مرغ انگشتی با سبزیجات :

ابتدا مرغ را به اندازه انگشت برش می
زنید. بعد آن را در پیاز خرد شده، کمی آبلیمو و یا بهتر از آن سرکه، زعفران
و نمک و فلفل به مدت نیم ساعت در یخچال می خوابانیم. بعد مرغ ها را از
مواد بیرون آورده، آن را دور زیتون یا هویج یا لوبیا سبز یا دور انگشت
خودمان می پیچیم و با خلال دندان آن را وصل می کنیم و آن را در تخم مرغ با
زعفران و کمی نمک و فلفل سیاه زده و در آرد سوخاری می غلطانیم و در روغن
سرخ می کنیم. می توانید از آرد سوخاری خانگی استفاده کنید.


منبع: عصرایران

طنز؛ بالاخره نادان یا بی‌تربیت؟

 ما یک پسرخاله داریم که به اظهارات مشعشع معروف است. یکی از درخشان‌ترین افاضات ایشان این است که بعد از یک عمر بی‌بند و باری، لاقیدی و دون ژوان بازی وقتی زمان همسرگزیدنش رسید با حالتی متفکر به افق خیره شد و گفت: می‌دونی چیه … به نظر من دختر خوب وجود نداره! این مثال را زدم که بگویم دایره دید انسان خیلی مهم است و آدم عاقل کسی است که می‌داند دایره دید و دنیای هر شخص محدود است و نمی‌توان بر پایه آن و صرفا با اتکا بر آن قضاوت درستی داشت. با این پند اخلاقی بی‌ربط(!) می‌رسیم به سوژه امروز.

جمعه‌شب لیلا اوتادی در برنامه هفت حضور پیدا کرد و گفت: جز پنج، شش خبرنگار بقیه نادان هستند! بهروز افخمی که خیلی به رعایت ادب در برنامه‌اش حساس است گفته‌های ایشان را به این شکل تصحیح کرد: و البته بی‌تربیت! و اینگرید برگمن سینمای ایران در واکنش گفت: بله، منظورم همین بود.

چند سوال در ذهنمان وول می‌خورد که عرض می‌کنیم:

سوال اول) منظور استاد اوتادی از پنج شش نفر چیست؟ بالاخره پنج نفر خبرنگار دانا و باتربیت داریم یا شش نفر؟ الان بین نفر ششم و هفتم دعوا شده و دنیای مطبوعات و رسانه در سردرگمی و بلاتکلیفی به سر می‌برد. لطفا در این مورد شفاف‌سازی شود.

دوستان از اتاق فرمان اشاره می‌کنند که سیستم این‌گونه است که ابتدا خانم اوتادی پنج نفر را خودشان انتخاب می‌کنند. نفر ششم و هفتم در مرحله پی آف برای کسب سهمیه رقابت می‌کنند.

سوال دوم) لیلا اوتادی می‌گوید: خبرنگارها نادانند. افخمی می‌گوید: بی‌تربیت هم هستند. اوتادی می‌گوید: منظورم همون بود.

خانم محترم! ما که مسخره شما نیستیم. «منظورم از نادان بی‌تربیته» یعنی چی؟ چرا ما را همه‌اش در این وضع قرار می‌دهی؟ چیه این تعلیق‌های هیچکاکی؟ بالاخره نادان یا بی‌تربیت؟ الان گروه عظیمی از خبرنگاران سینمایی منتظرند ببینند در کدام گروه قرار دارند. این‌طور که نمی‌شود. دقیق مشخص کنید.

سوال سوم) سوال سوم من این است که خانم اوتادی واقعا این افرادی که میکروفن به دست می‌آیند سمتش و با ولع می‌پرسند «خانم اوتادی آیا شایعه ازدواج شما با جومونگ صحت دارد؟» را خبرنگار می‌داند؟ جسارتا یک سوال دیگر، این‌که چرا یک خبرنگار باسواد و آدم حسابی که شایعه دستمزد اوتادی و مدل شدن او برای لامبورگینی و این دست مسائل مهم نیست باید با ایشان به گفت‌وگو بنشیند؟ چه صحبتی با هم می‌توانند داشته باشند؟ جدی‌ترین مصاحبه ایشان چه مصاحبه‌ای بوده؟ و اصولا این‌که لیندسی لوهان و هیلاری داف از مافیای ‌هالیوود و کم سوادی خبرنگاران و منتقدین صحبت کنند برای خانم اوتادی کمی خنده‌دار نیست؟

سوال چهارم) سوال آخر این است که وقتی بهروز افخمی که در برنامه‌اش حرف از ادب و تربیت و این مسائل قشنگ می‌زند آدم بعد از مصور شدن چهره فراستی در ذهن باید سرش را به کجا بکوبد؟ در ادامه روشنگری‌ها و شفاف‌سازی‌ها اگر به موضع دقیق کوبیدن سر هم اشاره شود ممنون می‌شویم.


منبع: برترینها

۹ هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

اگر کارتون بسیار زیبای UP را دیده باشید، حتما صحنه ای که پیرمرد عاشق و مغموم، با استفاده از بادکنک های رنگی متعدد خانه خود را در آسمان پرواز می دهد را به خاطر دارید. صحنه ای که آدم تصور می کند به همان دنیای خیال و کارتون تعلق دارد را هنرمندان متعددی در گوشه و کنار جهان به واقعیت بدل کرده و با الهام از آن آثار زیبایی خلق کرده اند. از جمله می توان به همان خانه شناور آپ اشاره کرد که در واقعیت نیز تکرار شده. یا مثلا به صندلی ای اشاره کرد که با استفاده از دسته ای از بادکنک ها در هوا شناور است.

پل معلق با استفاده از سه بادکنک هلیومی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

پل Pont de Signeis که در تصویر مشاهده می کنید در واقع یک چیدمان هنری است که توسط هنرمندی موسوم به «اولیویر گراسته» در سال ۲۰۱۲ میلادی در پارک Biennial در کشور انگستان ساخته شده است.

این طور به نظر می رسد که سه بادکنک عظیم هلیومی، این پل را در هوا معلق نگه داشته اند و دنیای خیال را به واقعیت تبدیل کرده اند. اما این پل قابل استفاده نبوده و جنبه تزئینی دارد.

خانه UP در دنیای واقعی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

دو بالن سوار بسیار خلاق و خوش ذوق، صحنه تاثیرگذار و زیبای انیمیشن آپ، هنگامی که پیرمرد عاشق صدها بادکنک را به خانه وصل کرده و به کمک آن ها خانه مشترکشان با عشقش را در آسمان به پرواز در می آورد را در دنیای واقعی بازسازی کرده اند.

آن ها ۳۰۰ بالن رنگی و بزرگ را به یک خانه کوچک وصل کرده و خودشان درون خانه، به آسمان پرواز می کنند. هنرنمایی این دونفر در زمان اجرا از شبکه نشنال جئوگرافیک پخش شده و مورد توجه افراد زیادی در دنیا قرار گرفت.

شناور بودن زرافه تاکسیدرمی شده با استفاده از بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این اثر هنری در استودیوی جیمز پرکینز نصب شده است.

صندلی معلق

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این صندلی معلق که این توهم را ایجاد می کند که به هیچ کجا وصل نیست، توسط استودیوی هنری ژاپنی h220430 طراحی و ساخته شده است.

میز ناهار خوری معلق با بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این میز ناهار خوری که توسط هنرمندی موسوم به «کریستوفر دافی» طراحی شده نیز این توهم را ایجاد می کند که شیشه روی بادکنک هایی سوار شده که هر آن احتمال ترکیدن را دارند. طرح این بادکنک ها نیز از کارتون آپ ملهم شده اند.

پرواز عروس با بادکنک

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

اینکه بتوان با یک دسته بادکنک در هوا شناور بوده و حرکت کرد، آرزوی جالب بسیاری از کودکان می تواند باشد. در همین راستا یک موسسه برگزاری مراسم عروسی با توجه به این آرزوی دست یافتنی، امکان این کار را برای عروس ها مهیا می کند.

نمایشگاه بادکنک های آپ

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

در سال ۲۰۱۶ میلادی، یک هنرمند معلول با استفاده از ۲۰ هزار بادکنک هلیومی در کلیسای سنن لئونارد به آسمان بلند شد. این پرفورمنس هنری ۴۸ ساعت ادامه داشت و در جهت حمایت از هنرمندان ناتوان جسمی برگزار شده بود.

صندلی شناور

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این صندلی نیز توسط هنرمند ژاپنی موسوم به «استاتوشی ایتساکا» طراحی شده و به این طور به نظر می رسد که توسط ۱۰ بادکنک هلیومی در هوا شناور است. این صندلی بسیار مقاوم تر از آن چه به نظر می رسد است و از پلاستیک تقویت شده فایبری ساخته شده.

خانه UP در دنیای واقعی

9 هنرنمایی عجیب و جالب که با بادکنک انجام شده اند

این خانه شناور در هوا که در تصویر می بینید نیز دقیقا مشابه انیمیشن آپ ساخته شده؛ فردی به نام جاناتان تراپ نخستین فردی بود که در جشنواره بالن سواری کشور مکزیک، با استفاده از بادکنک های هلیومی یک خانه کوچک را در آسمان به پرواز در آورد.
منبع: برترنها

طنز؛ چطوری بدون تکان‌دادن خودمان خانه‌تکانی کنیم؟

چیزی که مشخص است این است که خانه‌تکانی نیاز به این دارد که ما خودمان هم تکان بخوریم؛ اما تکان‌خوردن چیز الکی‌ای نیست و از چند جهت مهم است. 

١. شما اگر خودت را یک تکانی بدهی و دلیل موجه نداشته باشی، به اتهام تکان‌دادن خود ممکن است گرفتار شوی. 

٢. قدیم توی مملکت آدم‌هایی بودند که این‌قدر وضع‌شان توپ بود که توپ تکان‌شان نمی‌داد؛ اما هیچ‌کس خبردار نمی‌شد؛ منتها الان توی اینستاگرام آدم‌هایی هستند که از هر تکانی که می‌خورند فیلم می‌گذارند.

٣- قدیم مردم خانه و زندگی داشتند و ریشه می‌گرفتند و از سر تفنن سالی یک بار خانه‌تکانی می‌کردند. الان که کسی خانه و زندگی و ریشه ندارد و اجاره‌نشین هستند ، چی را خانه‌تکانی کنند؟

۴. الان در واقع به یکی بگویی چرا خانه‌تکانی نمی‌کنی، ممکن است از عصبانیت بهت حمله کند. چون می‌گوید: من همین دو ماه دیگه اسباب‌کشی‌مه… خانه‌تکانی رو بکنم توی جیبم؟

۵. یک راه هم این است که آقای احمدی‌نژاد و آقای بقایی را دعوت کنید خانه؛ چرا؟ چون آنها تا حالا هر جا رفته‌اند زیر و رو شده. 

۶. راه بعدی این است که محمودرضا خاوری، پدر سه هزار میلیاردی ایران یا دیگر کسانی را که پرونده فساد اقتصادی دارند، دعوت کنید منزل و نیم‌ساعت تنهاشان بگذارید. اینها طوری‌ آش را با جاش جمع می‌کنند که هیچی به جا نماند. در واقع اینها به هیچی رحم ندارند و نه‌تنها به پول‌های توی گاو‌صندوق بیت‌المال که به خودکار جلوی باجه بانک هم رحم نمی‌کنند، در نتیجه گرد و غبار هم به جا نمی‌گذارند و خانه شما تکانده می‌شود.

  ٧. این همسایه ما هر شب هر شب پارتی می‌گیرد و طوری می‌لرزانند ساختمان را که کل خانه ما هم تکان‌تکانده می‌شود. اینها را بگویید بیایند همسایه‌تان شوند چون هر شب خانه‌تکانی می‌شوید.

وصیت: سوفیا… عشق من… همه در سال جدید چیزهای قدیمی و کهنه و ازکارافتاده را با چیزهای نو و به‌روز و خفن عوض می‌کنند، آیا تو نمی‌خواهی در سال جدید خانه بابات را با خانه من عوض کنی و جای بابات بیایی پیش من زندگی کنی؟ شوخی ندارم‌ها سوفیا… یک سال شد که از من اصرار، از تو انکار و از بابات انتحار. من تا آخر این هفته به تو وقت می‌دهم که تکلیف من و خوانندگان این ستون را روشن کنی. نازکردن هم حدی دارد سوفیا. عاشق بی‌حوصله و خسته تو؛ میدون دوم.

 دوتا چیز گرفتنی است و دادنی نیست: یکی حق، دومی عیدی.


منبع: برترینها

جزیره کرواتی که شبیه اثرانگشت است!

این جزیره که در مجمع الجزایر سیبنیک قرار دارد، ۱٫۴ کیلومتر مساحت داشته و کاملا با شبکه ای از دیوارهای سنگی خشک پوشیده شده است. هنگامی که از بالا نگاه کنید، جزیره بیضی شکل بالژناک شبیه یک اثرانگشت بزرگ به نظر می رسد.

برترین ها: این جزیره کوچک در دریای آدریاتیک در سواحل کرواسی توجه زیادی را به سوی خود جلب کرده است. این جزیره که در مجمع الجزایر سیبنیک قرار دارد، ۱٫۴ کیلومتر مساحت داشته و کاملا با شبکه ای از دیوارهای سنگی خشک پوشیده شده است. هنگامی که از بالا نگاه کنید، جزیره بیضی شکل بالژناک شبیه یک اثرانگشت بزرگ به نظر می رسد.

مانند بسیاری دیگر از کشورهای غرب اروپا از جمله انگلستان، ایرلند و اسکاتلند، بسیاری از حومه و سواحل کرواسی را دیوارهای سنگی خشک دربرگرفته است. قدمت این ساخت و سازها به قرن ها پیش بازمی گردد و در طول تاریخ برای مرزبندی زمین های زمین های کشاورزی استفاده می شده است. دیوارها بدون ملاتی که سنگ ها را نگه دارد ساخته می شوند، درعوض سازندگان سنگ ها را با دقت انتخاب می کنند و آن ها را مانند قطعات پازل روی هم می چینند. بیشتر زمین های کرواسی سنگی است، برای کشت این زمین های سخت، کشاورزان با زحمت بسیار سنگ ها را از خاک جدا می کردند و همان ها را برای ساخت این دیوارها در اطراف زمین های هندسی و  گاهی شبکه ای به طول چندین کیلومتر استفاده می کردند.

طول این جزیره تنها نیم کیلومتر است اما طول دیوارها ۲۳ کیلومتر است. گذشته از تعریف مرزهای کشاورزی، این دیوارها جلوی بادهای قوی که «بورا» نام دارند را نیز می گیرد و کشاورزی را در این مکان ممکن می کند.

جزیره کرواتی که شبیه اثرانگشت است! 
جزیره کرواتی که شبیه اثرانگشت است! 


منبع: برترنها

طنز؛ چگونه یک فیلم انتخاباتی بسازیم؟

ابتدا یک حیاط انتخاب کنید که بهتر است حیاط منزل و دارای باغچه باشد. برای کادری زیبا، در بک‌گراند حیاط تعدادی پیت حلبی، موتورگازی و آت و آشغال روی هم تلنبار کنید که نشانه مردمی بودن و خاکی بودن شما باشد.

لوکیشن که اوکی شد، با دو سه تا از دوستان تماس بگیرید تا شما را در فیلم‌تان همراهی کنند. ترجیحا دوستانی را انتخاب کنید که صورت‌شان هیچ میمیک، ‌حالت و احساسی نداشته باشد. دوستان که اوکی شدند، نوبت به طراحی لباس می‌رسد.

کت با گرم‌کن ورزشی، زیرشلواری با پیراهن مردانه سفید، کت و شلوار با دمپایی و لباس‌های این‌چنینی همگی شما را به یک ستاره بدل می‌کند و به درخشندگی بیشتر شما کمک خواهند کرد. در مرحله بعدی باید از کودک همسایه بخواهید که با موبایل پدرش به کمک شما شتافته و به شما برای گرفتن تصاویر بکر کمک کند تا بعد بتوانید آن فیلم را در شبکه‌های مجازی بگذارید و محبوب شوید.

حال که همه چیز برای شما مهیا است، باید زرنگ بوده و یک روز خاص را برای فیلمبرداری در نظر بگیرید. پیشنهاد ما به شما روز درخت‌کاری است. پس شما و دوستان در حالی‌که نشان می‌دهید برای درخت حاضرید جان بدهید، در یک خط صاف مثل سربازان ایستاده و در حالی‌که در درون خوشحال هستید و در پوست خود نمی‌گنجید، اما صورت‌تان مثل بتونه دیوار بی‌حالت است، رو به دوربین کرده و از این روز و درختی که پیش‌تر کاشتید صحبت می‌کنید.

فراموش نکنید جملاتی که می‌گویید نباید درباره چیز خاصی باشد، زیرا در حقیقت شما درختی نکاشته‌اید و این امر نباید لو برود. اما می‌توانید فیلم خود را با تکاندن شلوار شروع کرده که نشان دهد شما خیلی درخت کاشته‌اید.

سپس نوبت به دوستان شما می‌رسد تا درباره بهار، شهامت، عروس چقدر قشنگه، بیلچه چه خوش آب و رنگه و کلا مسائل مهمی صحبت کنند و دائم به شما اشاره کنند و شما را پرزنت کنند.

فیلم که تمام شد یک جمله هم به انگلیسی بگویید که ترجیحا صدای شما از خارج قاب بیاید و دوربین در این زمان، آسمان را نشان می‌دهد.


منبع: برترینها

تصاویر زیبای خواستگاری زیر شفق قطبی

برترین ها: خواستگاری دیل شارپ از کارلی راسل کاملا شبیه صحنه ای از فیلم های عاشقانه بود و خوشبختانه او این صحنه را در عکس فوق العاده ای ثبت کرد. دیل ۲۴ ساله پنج سال است که ایده خواستگاری از کارلی ۲۹ ساله زیر شفق قطبی را در سر دارد و می گوید: «من هرگز ندیده و نشنیده بودم کسی قبلا این کار را کرده باشد و می خواستم کاری متفاوت از همه انجام دهم.» هم چنین این مکان برای هر دوی آن ها جای خاصی بود زیرا حدود ۳۰ بار یکدیگر را ملاقات کرده بودند. هردوی آن ها عاشق تعقیب شفق های قطبی و عکاسی از آن ها هستند.

اولین نقشه او عملی نشد، زیرا دیل حلقه را داخل بطری مرطوب کننده پنهان کرده بود اما هنگام پرواز از جزایر فارو به ایسلند بار آن ها اضافه وزن داشت و کارلی مرطوب کننده را با حلقه ۴۰۰۰ دلاری که داخلش پنهان بود داخل سطل زباله فرودگاه انداخت و دیل تا یک هفته از این موضوع خبر نداشت و در ایسلند دنبال حلقه می گشت. او دوباره پولش را پس انداز کرد تا حلقه دیگری بخرد که بتواند در سفر کاری بعدی که دو ماه به ایسلند، نروژ و فنلاند می رفتند، پیشنهادی را مطرح کند که هفت سال از اولین باری که یکدیگر را ملاقات کردند در ذهنش داشت. اما شفق های قطبی آنقدر زیبا و شگفت انگیز بودند که دیل نتوانست منتظر این سفر بماند. او صحنه را طوری چید که کارلی باور کند می خواهد فقط یک سلفی بگیرد. وقتی همه چیز آماده بود، دیل مقابل او زیر شفق قطبی سبز و آبی زانو زد و پیشنهادش را با ارائه حلقه مطرح کرد و کارلی پیشنهاد او را پذیرفت.

تصاویر زیبای خواستگاری زیر شفق قطبی 


منبع: برترینها

اشیای معلق با بادکنک (+عکس)

اشیایی را ببینید که با استفاده از بادکنک معلق شده‌اند.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران، اگر انیمیشن «آپ»، محصول شرکت انیمیشن‌سازی پیکسار را دیده باشید، حتما خانه‌ای را که با استفاده از بادکنک در هوا معلق بود و مانند بالنی در آسمان توسط پیرمرد داستان جابجا می‌شد، به یاد دارید.

حالا این اشیا و مکان‌هایی را ببینید که ببینید که با استفاده از بادکنک در آسمان معلق مانده‌اند و طرح ساخت آن‌ها هم از روی همین انیمیشن گرفته شده است.


منبع: عصرایران

توانایی این گربه مثال‌زدنی است (+عکس)

گربه‌ای را ببینید که فقط دو پا دارد ولی می‌تواند بدود. . .

به گزارش  باشگاه خبرنگاران، سال ۲۰۱۴ بود که زوج مک‌کارتی که در اوکلند آمریکا سکونت دارند، گربه‌ای ۳ پا به نام سایمون را به خانه خود آوردند تا از آن مراقبت کنند.

چند روز از قبول کردن سرپرستی این گربه نگذشته بود که سگ همسایه به آن حمله کرد و دیگر پای او را هم از تن او جدا کرد و این گربه فقط یک پای جلو و یک پای عقب داشت اما خانواده مک‌کارتی ۲۲ هزار دلار برای آن خرج کردند تا زنده بماند.

حالا سایمون، این گربه با دو پایی که برایش باقی مانده است، دوباره می‌تواند در اطراف خانه بدود و برای خود بازی کند.


منبع: عصرایران

طنز؛ همه را بغل می کنیم

حمید بقایی در جدیدترین سخنان خود تا این لحظه، و سخنان یکی مانده به آخری خود تا این لحظه، گفت که قطعا راه و روش استاد خود، دکتر احمدی‌نژاد را ادامه می‌دهد.

او همچنین تاکید کرد تایید صلاحیت و رای آوردن خود را ۱۰۰ درصد قطعی می‌داند و از الان ساکش را بسته که تا رییس‌جمهور شد سفرها را شروع کند.

حالا ما مفروضات بالا را قبول می‌کنیم و در ژانر وحشت به بررسی وقایع ریاست‌جمهوری ایشان و ادامه دادن راه و روش استادشان می‌پردازیم:

بقایی پیش از پایان رای‌گیری، پیروزی‌اش را به هواداران تبریک می‌گوید و وسط میدان انقلاب جشن پیروزی می‌گیرد.

البته چون میدان در حال تعمیرات و نوسازی است، چیزی از بقایی معلوم نیست و صدای داد و بیداد کردنش در بین صدای لودر و پیکور گم می‌شود. سپس به ساختمان ریاست جمهوری می‌رود و از آبدارچی به بالا همه را عوض می‌کند. آقای احمدی‌نژاد را هم می‌گذارد رییس دفتر و خودش با خیال راحت می‌فرستد هواپیما را آماده کنند برای اولین سفر خارجی.

از در هواپیما که پیاده می‌شود، شروع می‌کند به بغل کردن همه. هرج و مرج در ونزوئلا بوجود می‌آید و پایتخت این کشور تخلیه می‌شود. بقایی به تنهایی و بدون حضور طرف مقابل هم که شده، روابط دیپلماتیک ایران و ونزوئلا را گسترش می‌دهد و برمی‌گردد.

وی در ادامه سفرهای بین المللی‌اش، چند کشور جدید را کشف می‌کند و به آن‌ها زبان و خط را آموزش می‌دهد و سپس با این کشورها هم رابطه دیپلماتیک برقرار می‌کند. بقایی بعد از این کارها به کشور بازمی‌گردد و دستور می‌دهد کل املاک نجومی بازپس گرفته شود. این اقدام او همه را خوشحال می‌کند. اما قضیه به همینجا ختم نمی‌شود، زیرا بقایی دستور می‌دهد که همه این املاک تخریب شوند و به جایشان مسکن مهر بکارند!

مسئولان کم‌کم به کارهای او معترض می‌شوند و می‌گویند: داداش احیانا اشتباه نمی‌زنی؟ همین سوال باعث می شود به روحیه لطیف و حساس بقایی بربخورد و برای مدتی امورات کشور را به رییس دفترش بسپارد. چندی بعد همه می‌روند و پادرمیانی می‌کنند که بقایی برگردد و کشور را نجات بدهد.

او با اکراه می‌آید و شرایط مجددا از «نابودی کامل» به «فاجعه آمیز» تغییر می‌کند. رفتار بقایی به اذعان همه شبیه به احمدی‌نژاد است، ولی هنوز کامل مانند احمدی‌نژاد نشده. بنابراین با تیم مجرب پزشکی مشورت می‌کند و با دو سه تا جراحی مختصر، یک احمدی نژاد کامل از او در می‌آورند.

بقایی از بیمارستان مرخص می‌شود و برای اولین بار در جمع هوادارانش برنامه سخنرانی می‌گذارد. احمدی نژاد پشت تریبون می‌آید و کمی صحبت می‌کند. مردم منتظر بقایی هستند که ناگهان با یک احمدی‌نژاد دیگر روبرو می‌شوند. همه جیغ می‌کشند و به سمت نزدیک‌ترین محوطه آبی قابل غرق کردن انسان می‌دوند. ما هم جیغ می‌کشیم و از خواب می‌پریم!


منبع: برترنها

طنز؛ خاطرات یک رییس جمهور سابق

فاطمه محمدی در نوشت:

۱. از وقتی شغلم به پایان رسیده کارهام چند برابر شده. هر روز برای خرید از خونه‌مون می‌کوبم می‌رم سر کوچه رییس‌جمهور جدید تا از اونجا برای اهل و عیالم خرید کنم. فقط حیف که تریبونی دستم نیست که به مردم بگم از کجا خرید کنن.

۲. باید صبح تا شب مراقب همه باشم تا خطا مطا ازشون سر نزنه. کل کشورهای جهان رو باید زیر نظر بگیرم. هر روز دارم برای رییس‌جمهور یکی‌شون نامه می‌نویسم تا شاید بتونم خادم ملت‌های دیگه‌ام باشم! انقدر نامه نوشتم که دستام تاول زده، ولی کیه که قدر بدونه. نُو بادی لاوز می!

۳. بیست و چهار ساعته در حال یاد گیری زبان انگلیسی‌ام. آخه الان یاد گرفتنش برای من واجب‌تره.

بالاخره کم کسی که نیستم. دتس می! در ضمن رؤسای جمهور خرفت کشورهای دیگه هیچ به خودشون زحمت نمی‌دن فارسی یاد بگیرن تا بتونن نامه‌های منو بخونن، بنابراین من باید زبان یاد بگیرم. اوه مای گاد، از خودگذشتگی هنوز هم از ویژگی‌های برجسته بنده است!

۴. کاش روزها طولانی‌تر بودن، من که واقعا وقت کم میارم. علاوه بر یادگیری زبان بخش عمده‌ای از وقتم رو صرف یادگیری حضور در شبکه‌های اجتماعی می‌کنم. البته کمی سخته چون شکستن فیلترشون واقعا زمان بره. باز هم تکرار می‌کنم، دتس می!

۵. من تپه‌های زیادی رو گشتم و خدمات فراوانی رو انجام دادم اما هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم درخت کاشتن انقدر سخت باشه. هر چند که سالی یک بار این کار رو می‌کنم، (اهمیت دادن به محیط زیست هم از ویژگی‌های برجسته بنده است) اما هربار برام یه تجربه جدید می‌سازه.

امسال موفق شدم این کار رو گروهی انجام بدم و حالا کوله‌باری از تجربه‌ام اَند یو نُو (گاهی وقتا فکر می‌کنم زبان انگلیسی باعث شده دست و دلم به فارسی حرف زدن نره).

۶٫ شاید برخی فکر کنند شغل من به عنوان خادم ملت به پایان رسیده، اما باید بگم من از خدمت دست بردار نیستم.

آی دُنت گیو آپ! اخیرا دوست عزیزم تصمیم به خدمت صادقانه گرفته و من هم از این طریق می‌خواهم ملت را مستفیض کنم. وای، مثل اینکه واقعا کلی کار دارم که باید انجام بدهم. از فکرشون سر درد میشم اصلا. اُ لا لا، گاد هِلپ می!


منبع: برترینها

طنز؛ توپیتر

علیرضا کاردار در نوشت:

با کنترل تلویزیون ور می‌رفتم تا بلکه شبکه‌ای پیدا کنم که بتوان بیشتر از دو دقیقه برنامه‌هایش را تحمل کرد. همسرم یک کوه پرده توی بغلم انداخت و تلویزیون را خاموش کرد. مبهوت نگاهش کردم، گفت: «بیکار نشستی گیره این پرده‌ها رو بزن که بعدش نصبشون کنی، لطفاً!» خوب شد لطفاً آخرش را گفت، وگرنه کار بهم نمی‌چسبید.

گفتم: «داشتم می‌دیدم!» گفت: «چی داشت که می‌دیدی؟ صبر کن عید بریم مسافرت و برگردیم، اون وقت بشین از برنامه‌هاش لذت ببر.» تیزی گیره رفت توی دستم. گفتم: «آخ! به سلامتی قراره عید بریم مسافرت؟»

با طعنه گفت: «سالی یک هفته مسافرت رفتن آخ داره؟» حالا بیا و توضیح بده که دلیل آخ چه بود. بحث را عوض کردم و پرسیدم: «مسافرت ما چه ربطی به برنامه‌های تلویزیون داره؟» در حالی که سعی می‌کرد قفل گوشی‌ام را باز کند، گفت: «مگه نشنیدی مجلس قانونی تصویب کرده که ۵ درصد جریمه‌های رانندگی رو بدن به صدا و سیما تا برنامه بسازه؟

تو هم با تخصصت تو جریمه شدن، یک تنه می‌تونی واحد تأمین برنامه صدا و سیما رو بچرخونی! چرا رمز گوشیت رو عوض کردی؟»

رمزش را باز کردم و گفتم: «این جوریه. با اجازه‌تون هی عوض می‌کنم که حساسیت صفحه‌اش از بین نره.» خندید و گفت: «کاش این‌قدر که حواست به حساسیت گوشیت هست، برای چیزهای دیگه هم حساس بودی و احساسات به خرج می‌دادی!»

یعنی سیاست توی ژن هایش است، می‌تواند از آخ گفتن تا عوض کردن رمز گوشی را تفسیر به رأی خودش کند. گوشی را بهش برگرداندم و گفتم: «حالا چه امری دارین؟» گفت: «توییترت رو باز کن. بچه‌ها می‌گفتن احمدی‌نژاد اومده اونجا توییت زده.»

با تعجب پرسیدم: «توییت؟ مطمئنی؟ شاید اشتباه شنیدی، بچه‌ها گفتن «تو پیت» که منظورشون کاشت نهال توسط ایشون و دوستان گلکارشون توی پیت حلبی بوده؟» صفحه گوشی را جلوی صورتم گرفت و گفت: «بیا! این ویدئو هرگونه شک و شبهه‌ای رو از بین می‌بره.»

بلافاصله گوشی را گرفتم و اکانت توییترم را با ۱۰ سال سابقه دیلیت کردم. گفتم: «دم انتخاباته، حوصله دیدن استوری «دَتس می» و دعوت به چالش «من درختم» و لایک کردن «فلانی چقدر قشنگه» رو ندارم.

همه برنامه‌هامو دی‌اکتیو می‌کنم.» خندید و گفت: «نوکیا گوشی ۳۳۱۰ رو دوباره تولید کرده. یکی برات می‌گیرم که هم حساس نباشه، هم این‌قدر حرص نخوری! راستی سرچ کن ببین واقعیت داره که میزوگی رو عموی سوباسا کشته؟» اینم از این!


منبع: برترینها

برای این کاغذها درختی بریده نمی شود

شرکت reMarkable موفق به طراحی و ساخت تبلتی کاغذی شدند که به طور عجیبی شبیه کاغذ معمولی طراحی شده است.

این تبلت کاغذی که جایگزین خوبی برای کاغذ هست می‌تواند به عنوا وسیله‌ای باشد که شما به راحتی از آن درمواردی، چون طراحی و ثبت یادداشت و… استفاده کنید.

با استفاده از این تبلت دیگر کاغذ باطله تولید نمی‌شود و در نتیجه به محیط زیست آسیب نخواهد رسید به علاوه اینکه شما به وسیله این تبلت می‌توانید از طریق شبکه‌های ابری به راحتی با تمام دستگاه‌های شما Sync شوید و اسنادخود رابه راحتی سازماندهی و به اشتراک گذاشته گذارید.

شاید این صحبت پیش آید که در حال حاضر  گجت هایی با این قابلیت در بازار وجود دارند اما باید بدانید تبلت کاغذی reMarkable به عنوان یک کتاب بزرگ دیجیتالی طراحی وساخته شده است.

از رقبای این تبلت می توان از Noteslate (یک جایگزین دیجیتالی برای مداد و کاغذ) و تبلت Digital Paper سونی که در آن از جوهر الکترونیکی استفاده شده است، نام برد.

از مزای این تبلت که باعث می شود نسبت به رقبای خویش برتری داشته باشد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- برخلاف سایر تبلت ها، هیچ شیشه ای بر روی صفحه نمایش ۱۰٫۳ اینچی  آن  وجود ندارند  و همین امر باعث می شود که صفحه نمایش آن درست شبیه به یک کاغذ برای یادداشت برداری و طراحی به نظر برسد.

۲- تاخیر زمانی صفحه نمایش خازنی این تبلت، تنها ۵۵ میلی ثانیه می باشد که همین امر باعث می شود سرعت انتقال جوهر الکترونیکی بر روی صفحه نمایش آن، درست همانند سرعت نوشتن یک متن با استفاده از خودکار بر روی کاغذ طبیعی باشد.

۳-عدم استفاده از شیشه برای صفحه نمایش موجب شده است هیچ انعکاس نیروی در آن وجود نداشته باشد و شیشه محافظ باعث لیز شدن صفحه نمایش نشود.

قابل توجه است که هنگام عرضه این تبلت کاغذی به شمایک قلم دیجیتالی بدون باتری عرضه خواهد شد که از ۲۰۴۸ سطح فشاری مختلف پشتیبانی می کند در ضمن نوک این قلم نیز می تواند اصطکاک زیادی ایجاد کند.

گفتنی است ؛در حال حاضر پیش فروش این تبلت کاغذی با تخفیف و با قیمت ۳۷۹ دلار آغاز شده است و عرضه رسمی آن از اواسط سال جاری به همراه قلم دیجیتالی آن و با قیمت ۷۱۶ دلار آغاز خواهد شد.

برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 
برای این کاغذها درختی بریده نمی شود 


منبع: برترینها

کشف مجسمه ۳۰۰۰ ساله فرعون در قاهره

برترین ها: تیمی از باستان شناسان مصری و آلمانی در روز ۹ مارس کشف عظیمی کردند. آن ها بخش هایی از مجسمه عظیم ۳۰۰۰ ساله ای کشف کردند که به نظر می رسد فرعون رامسس دوم را به تصویر می کشد که در محله ماتاریای قاهره مدفون شده بود. یافته ها داستانی باستانی از پیدایش جهان را بیان کرده و می توانند فصل جدیدی را در مصر آغاز کند.

سر و بالاتنه این مجسمه عتیقه ۸ متر طول دارد و از کوارتز ساخته شده است. بخش بالایی مجسمه کوچکتر، فرعون ستی دوم (نوه رامسس دوم) را به تصویر می کشد و قطعاتی از یک ابلیسک که با خط هیروگلیف روی آن نوشته شده بود، نیز کشف شد. کارشناسان در حال حاضر ترمیم آثار را آغاز کرده اند که بعدا در موزه بزرگ مصر در سال ۲۰۱۸ به نمایش درخواهد آمد.

رامسس دوم اغلب به عنوان بزرگترین فرعونی که تاکنون بر امپراتوری مصر حکومت کرده، شناخته می شود و او معتقد بود که جهان در هلیوپولیس، ماتاریای امروز، ایجاد شده است. این کشف تاریخی که یکی از مهم ترین کشف ها تاکنون است، می تواند جهش بزرگی در صنعت گردشگری مصر ایجاد کند که در شش سال اخیر از ناآرامی ها و حملات ترور رنج می برد.

کشف مجسمه 3000 ساله فرعون در قاهره 


منبع: برترنها

طنز؛ مسئله درخت

پوریا عالمی در نوشت:

این روزها روز درخت‌کاری است. آیا می‌دانید درخت‌کاری چه محاسنی دارد؟

– ببینید شما درخت را می‌کارید، چندسال طول می‌کشد تا درخت بزرگ می‌شود، شاخ‌وبرگ درمی‌آورد، سایه می‌گسترد، بعد برای شهرداری کار درست می‌کنید که نصفه‌شبی بیاید و قطعش کند. این یعنی کارآفرینی. آفرین.

– شما درخت می‌کارید. کلاغ‌ها جای اینکه بیایند روی ماشین شما و کار بدهند دستتان. این یعنی مدیریت منابع طبیعی.

– شما درخت می‌کارید. جوانان که شغل ندارند می‌روند سر کوچه و جای اینکه پا به دیوار بچسبانند و پوست تخمه فوت کنند بیرون، می‌روند و پا به درخت می‌چسبانند. این یعنی میدان‌دادن به جوانان و استفاده از آنان در اجتماع و پوست تخمه.

– شما درخت می‌کارید و چون جای پارکی نمانده، ماشین‌ها را موقع پارک‌کردن می‌زنند به درخت شما. این یعنی ایجاد کار برای بنگاه‌های کوچک مثل صافکاری.

– شما درخت می‌کارید و مسئولان درخت می‌کارند و شما می‌روید جنگل آشغال می‌ریزید و مسئولان یک امضا می‌کنند که جنگل تخریب و تبدیل به جاده یا زمین مسکونی شود. این یعنی همدلی مردم و مسئولان.

– شما درخت می‌کارید و برای این ‌کار باید اول زمین را شخم بزنید. این کار می‌تواند اولین فعالیت سیاسی شما محسوب شود که بعد بیایید در سیاست و به‌عنوان یک مدیر، یک اداره را شخم بزنید.

– شما درخت می‌کارید و جوانان کوچه از درخت می‌روند بالا. این یعنی تلاش برای بالابردن سطح مشارکت اجتماعی.

– شما درخت می‌کارید و عشاق روی درخت با چاقو اسم معشوقشان را می‌نویسند و قلب می‌کشند. این یعنی جوان‌گرایی و ترغیب جوانان به حالت ازدواج.

– شما درخت می‌کارید و با توجه به ترافیک بی‌پایان، آدم‌ها بعد از دوساعت ترافیک، می‌آیند و پشت درخت شما گریه می‌کنند. این یعنی ایجاد خدمات رفاهی.

وصیت:

سوفیا… عشق من… تو برای من مثل درختی هستی که می‌خواهم بهش تکیه کنم و بابات برای من مثل درختی است که می‌خواهم ازش بالا بروم. آیا حاضری الان که فصل درخت‌کاری است، من و تو گرده‌افشانی کنیم؟ عاشق درختی تو؛ میدون دوم


منبع: برترینها