طنز؛ چگونه نامزدهای اسپَم را بی‌خیال کنیم؟

اینکه برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست‌جمهوری منع قانونی وجود ندارد، دلیل خوبی برای ثبت‌نام‌های الکی نیست. برای پریدن از پشت‌بام هم منع قانونی وجود ندارد. نشد دلیل که. امروز ما هفت پیشنهاد داریم برای اینکه این نامزدی‌های اسپم به حداقل برسد.

یک- برگزاری مسابقات استندآپ کمدی به‌صورت منظم و همیشگی برای اینکه قر و نمکی که تو کمر داوطلبان فراوان است را آنجا بریزند.

دو- قطع یارانه داوطلبان؛ البته مشکل این راه‌حل این است که امکان دارد ممکت را از خدمات پاک‌دستان و ساده‌زیستانی چون بقایی و نوکر پاره‌پوش مردم (احمدی‌نژاد) محروم کند.

سه- وزیر راه (آقای آخوندی) رییس ستاد انتخابات شود. این‌طوری امکان دارد مجبور شویم کاندیدای شجاع و ضدضربه از چین وارد کنیم.

چهار- به تلویزیون ایران بگوییم مردم را به ثبت‌نام پرشور دعوت کند. این‌طوری رحمانی‌فضلی مجبور می‌شود لباس باگزبانی تن یکی از کارمندان کند که از پیاده‌روهای خیابان فاطمی به زور داوطلب جذب کند.

پنج- دم در اصلی وزارت کشور، گشت بگذاریم. این‌طوری لااقل خانواده نصف داوطلبان باید برای آن‌ها لباس بیاورند کلانتری یوسف‌آباد و آن‌ها را ببرند.

شش- به کودکان‌مان به میزان‌کافی توجه و محبت کنیم.

هفت- هزینه‌های روان‌درمانی را کاهش دهیم. آخه ۴۵ دقیقه مشاوره ۱۰۰ تومن؟ همین می‌شه دیگه.

هشت- مراجعان را توجیه کنیم که رییس دولت باید فردی خردمند و باکفایت باشد. هر چقدر هم آن‌ها گفتند: «پس این شرایط در آن هشت سال کجا بود؟» مثل کیهان و بقیه روزنامه‌های اصولگرا خودتان را به ندیدن و نشنیدن بزنید.

نه- کمی شل‌تر بگیریم که مردم از این سوراخ‌ها برای شنیده شدن و انتقاد استفاده نکنند. آقا قدیم‌ها می‌رفتی توالت عمومی، پشت در کلی اطلاعات به‌دردخور می‌دیدی؛ الان انقدر بحث‌های ریشه‎ای فلسفی و سیاسی مطرح می‌شود که آدم کارش یادش می‌رود. روی اسکناس شده رسانه، خب توقع دارید طرف با کمربند مشکی کاراته نیاید برای ثبت‌نام؟


منبع: برترینها

هنری از روی حسادت (عکس)

باشگاه خبرنگاران – موزه آرهوس کانست در دانمارک یک خودروی لامبورگینی گالاردو مشکی رنگ را که قیمت آن حدود ۱۳۵ هزار دلار تخمین زده می‌شود از ماه سپتامبر به نمایش گذاشته است اما این موزه محدودیتی در دست زدن مردم به این ماشین کارکرده تعیین نکرده است بلکه از مردم خواسته تا هر چقدر که دلشان می‌خواهد روی این خودروی گران خط بیندازند.
 


منبع: عصرایران

طنز؛ ۵ راه برای کاهش از هجوم نامزدها به ستاد انتخابات کشور

شهرام شهید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی در روزنامه شهروند نوشت:

ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری دیروز تمام شد و از امروز ما برمی‌گردیم سر کار و زندگی‌مان. برگزاری این شوی پنج روزه کلی حواشی و جنجال با خود همراه داشت، چون نحوه و شرایط ثبت‌نام خیلی مورد انتقاد مردم و کارشناسان واقع شد. تصمیم گرفتیم امروز در «شهروند» برخی روش‌های بهبود شرایط ثبت‌نام در دوره‌های بعدی را با هم بررسی کنیم. ما که مثل دست‌اندرکاران کمیته ملی المپیک نیستیم. بعد از هر شکست وعده بدهیم کمیته‌های تخصصی نتایج را بررسی کنند و بعد یادشان برود کی به کی بود.

١- برگزاری مسابقه قوی‌ترین مردان

برای این‌که شرایط ثبت‌نام سخت شود و به‌تبع آن تعداد ثبت‌نام‌کنندگان به طرز چشمگیری کاهش یابد، بهترین راه این است یک آزمون ورودی بگذاریم تا بفهمیم اینها مردی هستند که در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیاب باشند یا خیر. البته از آنجایی که واژه مردان فعلا با مشکلات قانونی مواجه شده و به جای آن از کلمه رجل استفاده می‌کنند که شیک‌تر و مجلسی‌تر است. بنابراین ما هم اسم این مسابقه را می‌گذاریم مسابقه قوی‌ترین رجل ایران. به این ترتیب بانوان هم می‌توانند در این مسابقه ثبت‌نام کنند اما در گزینش اولیه رد می‌شوند و این به معنی این نیست که نمی‌توانند ثبت‌نام کنند. با برگزاری این آزمون هرکس توانست دو تا لاستیک لودر جابه‌جا کند و کنده درخت را بیندازد، بالای سکو و با دندان یک تریلی را جابه‌جا کند، می‌تواند به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کند.

٢- هر ایرانی یک رئیس‌جمهوری

با اجرای طرح هر ایرانی یک رئیس‌جمهوری در واقع ریاست‌جمهوری را به خانه‌های مردم و سر سفره‌هایشان می‌بریم، طوری که در هرخانواده ما یک رئیس‌جمهوری داریم و چهار‌سال بعد دوباره انتخابات برگزار می‌شود و رئیس‌جمهوری جدید خانه مشخص می‌شود. بدین ترتیب از میزان تقاضای مردم به نشستن روی کرسی ریاست‌جمهوری کاسته می‌شود.

٣- ستاد دایمی

برای کاهش حجم فعالیت ستاد انتخابات وزارت کشور دراین پنج روز پیشنهاد می‌شود ستاد دایمی ثبت‌نام از کاندیداهای ریاست‌جمهوری در شهربازی‌های هر شهر و شهرستان دایر شود. بدین ترتیب شهربازی‌های هرشهر مسئولیت ثبت‌نام و تأیید صحت و سقم مدارک شرکت‌کنندگان را به عهده می‌گیرند و از حجم مراجعات به ستاد در بازه پنج روزه کاسته می‌شود.

۴- برگزاری استیج

می‌شود برای ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری از برنامه‌هایی مثل استیج، ایکس فاکتور و شوهای تلنت در دنیا الگوبرداری کرد. دراین روش، شرکت‌کنندگان پس از ثبت‌نام درچند مرحله مورد قضاوت داوران چهارگانه و مردم قرار می‌گیرند و برگزیدگان این برنامه در هرشهر به فینال مسابقات که در ستاد انتخابات کشور برگزار می‌شود، مسند. داوران استیج هم می‌توانند این افراد باشند. معاون اول رئیس‌جمهوری سابق یا یکی از اعضای کابینه‌های قبلی، نماینده صداوسیما، نماینده مطبوعات، نماینده وزارت ورزش و جوانان، نماینده سازمان سینمایی کشور، نماینده سیرک خلیل عقاب و افراد مشابه.

۵- آزمون هوش

یکی دیگر از روش‌های نوین درکاهش افراد مراجعه‌کننده برای ثبت‌نام به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری، برگزاری آزمون هوش پیش از ثبت‌نام است. خیلی ازمراجعان درهمین آزمون حذف می‌شوند و به مرحله ثبت‌نام نمی‌رسند. تنها نگرانی موجود این است که با برگزاری این آزمون خیلی از سیاستمداران و رجل سیاسی کشور هم ممکن است از آن سربلند بیرون نیایند و آن وقت افتضاح شود.


منبع: برترینها

«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟

کینگ کمپ ژیلت (King Camp Gillette)، کارآفرین آمریکایی و صاحب شرکت مشهور ژیلت، ایده‌های فلسفی و بسیار جالبی داشت. اختراع او توانست علم اقتصاد مدرن را پایه گذاری کند. تیم هارفورد گزارش می‌دهد.

«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟

 
به گزارش بی بی سی انگلیسی، آقای ژیلت در سال ۱۸۹۴ میلادی (۱۲۷۳ خورشیدی) کتابی را منتشر کرد و در آن عنوان کرد که «سیستم رقابتی کنونی ما موجب افزایش گزافگرى‌، فقر و جرایم می‌شود.»
 
وی از سیستمی متشکل از “برابری، فضیلت و شادی” دفاع کرد که در آن تنها یک شرکت – شرکت واحد (United Company) – باید تمام ضروریات زندگی را با هزینه مناسب تولید کند.
 
در کتاب ژیلت از تمام مردم آمریکای شمالی خواسته شده تا همگی در یک شهر به نام “متروپلیس” زندگی کنند. ژیلت در کتابش این تصویر را ارائه داده بود: «آپارتمان‌های غول آسای بزرگ… با چنان شکوهی که تاریخ تمدن به خود ندیده و توسط پارک‌های مصنوعی با گنبدهای شیشه‌ای رنگی به هم متصل شده‌اند و نمایی چشم‌نواز دارند… نمایشگاه بی‌انتهای عشق.»
 
اختراعی که اقتصاد جهان را تغییر داد!

کینگ کمپ ژیلت یک سال پس از نوشتن کتابش، کاری کرد که به واقع جهان را تغییر داد: وی تیغ‌های یک بار مصرف (ژیلت) را اختراع کرد.
 
این اختراع بیش از آنچه عالم “تیغ زدن صورت” را تغییر دهد، دنیا را عوض کرد. کارخانه تولید ژیلت به یک الگوی اقتصادی تبدیل شد که امروزه در تمام مباحث اقتصاد مدرن مطرح است. این مدل “قیمت گذاری دو بخشی” نامیده می‌شود.
 
شاید تاکنون پیش آمده باشد که برای پرینتر جوهری‌تان بخواهید کارتریج تهیه کنید؛ احتمالا متوجه شده باشید که قیمت کارتریج نزدیک به قیمت خود پرینتر تمام می‌شود!
 
این اتفاق هیچ معنا و مفهومی ندارد.
 
پرینتر بسیار بزرگتر بوده و به نسبت کارتریج از تکنولوژی پیچیده‌تری بهره می‌برد. چگونه تهیه میزان کمی جوهر در ظرف‌های پلاستیکی تقریبا هم قیمت پرینتر تمام می‌شود؟
 
پاسخ را می‌دانیم: آن‌ها هم قیمت نیستند. اما برای یک تولید کننده، فروش ارزان پرینتر و فروش گران جوهر دقیقا همان الگویی است که معنا می‌دهد.
 
آیا این الگو جایگزین دیگری دارد؟ آیا خرید یک پرینتر کامل از کارخانه رقیب به صرفه‌تر است؟ اگر پرینتر جدید تنها کمی از جوهر جدید گران‌تر باشد، شما با بی‌میلی تمام حاضر به پرداخت می‌شوید.

 
«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟
آقای ژیلت به این فکر افتاد که می‌تواند تیغ ژیلت‌ها را هم اندازه خود ژیلت بفروشد

 
الگوی قیمت گذاری دو بخشی با عنوان “مدل تیغ و تیغه (مکینه)” نیز شناخته می‌شود زیرا نخستین الگویی بود که توجه بسیاری را به خود جلب کرد – توجه مردم به تیغه‌ها یا همان ژیلت‌های قیمتی جلب می‌شد که باید مرتب برای تیغ‌های جایگزین هزینه‌های زیادی را پرداخت کنند.
 
پیش از اختراع آقای کینگ کمپ ژیلت، مکینه‌های ریش‌تراشی بزرگتر بوده و کار را دشوار می‌کردند؛ زمانی هم که تیغشان کند می‌شد، شخص باید با صرف هزینه‌ای گزاف آن را با تسمه‌های چرمی مخصوص تیز می‌کردند. حتی این امکان مهیا نبود که شخصی بدون درنظر گرفتن هزینه‌ها، آن تیغه کهنه را دور بیندازد و یک تیغه نو بخرد.
 
آقای ژیلت اما در فرآیندی هوشمندانه پی برد که اگر نگهدارنده تیغ یا همان دسته ماشین ریش‌تراش را به شکلی بهتر طراحی کند تا بتواند تیغ را محکم نگه دارد، می‌تواند خودِ تیغ‌ها را باریک‌تر طراحی کند تا با این کار، هزینه نهایی را به شکل قابل توجهی کاهش دهد.
 
البته او از همان ابتدا به مدل قیمت گذاری دو بخشی نرسید. آقای ژیلت در ابتدا کار هر دو قطعه را با هزینه‌ای نسبتا زیاد تولید می‌کرد.
 
ژیلت تولیدی کارخانه آقای ژیلت ۵ دلار تمام می‌شد که این میزان معادل یک سوم حقوق هفتگی کارگران در آن زمان بود.

 
«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟
تبلیغ ژیلت

 
محصول ژیلت آنقدر چشم را نوازش می‌داد که کاتالوگ شرکت خرده‌فروشی آمریکایی و چندملیتی سیرز (Sears) در سال ۱۹۱۳ میلادی از خوانندگانش عذرخواهی کرد که از نظر قانونی امکان تخفیف دادن بر روی این محصول وجود ندارد.
 
در پایین همان صفحه کاتالوگ یک هشدار نوشته شده بود: «بحث ایمنی ژیلت‌ها را برای راحتی هر چه بیشتر مشتریانمان در اینجا آورده‌ایم: ما ادعا نمی‌کنیم که این تیغ‌ها در مقایسه با تیغ‌های ارزان قیمت‌تر احساس بهتری را برای شما به ارمغان بیاورند.»
 
مدل ارزان قیمت ژیلت و گرانقیمت تیغ‌ها به تدریج با انقضای دوره ثبت اختراع ژیلت و ورود رقبا به بازار تکامل یافت.
 
امروزه اما سیاست قیمت گذاری دو بخشی در تمام محصولات مشاهده می‌شود. برای مثال، پلی استیشن ۴ را در نظر بگیرید.

 
«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟
سونی پلی استیشن ۴ در نوامبر ۲۰۱۳ عرضه شد و تاکنون بیش از ۴۰ میلیون دستگاه از این محصول به فروش رسید

 
هر بار که سونی یکی از محصولات پلی استیشن ۴ خود را می‌فروشد، ضرر می‌کند: قیمت خرده فروشی این محصول کمتر از قیمت تمام شده تولید و توزیع آن است. اما این مسئله از نگاهشان هیچ اشکالی ندارد زیرا سونی با فروش هر بازی پلی استیشن ۴ سود خودش را می‌برد.
 
اما اوضاع نسپرسو (Nespresso) چگونه است؟ نسپرسو، نام تجاری یکی از شرکت‌های زیرمجموعه شرکت سوئیسی نستله (Nestle) است. کار این شرکت تولید دستگاه‌های اسپرسویی است که با کپسول یا پدهای ویژه همین شرکت کار می‌کند. درون این پدها یا کپسول‌ها پودرهای قهوه مورد نیاز یک فنجان قهوه تعبیه شده است. نستله از فروش دستگاه‌هایش سود نمی‌برد، اما از فروش کپسول‌های قهوه‌اش چرا!
 
ارزش اینرسی

به وضوح مشخص است که اگر می‌خواهید این مدل را به کار بگیرید، باید به نحوی سد راه مشتریان بشوید تا تیغ‌های ارزان و عمومی را روی تیغه‌های شما نیندازند.
 
یکی از روش‌ها قانونی است: از طریق ثبت اختراع تیغ‌ها. اما ثبت اختراع اقدامی مادام‌المعر نیست. انقضای ثبت اختراع کپسول‌های قهوه نسپرسو رو به تمام است. به همین دلیل، نسپرسو به زودی شاهد رقبایی خواهد بود که جایگزین‌های ارزان‌تر و سازگار را تولید خواهند کرد.
 
برخی نیز به دنبال راه‌حلی دیگر هستند: راه حل فنی.
 
همانطور که بازی‌های ویدیویی شرکت‌های دیگر بر روی کنسول پلی استیشن ۴ اجرا نمی‌شود و کارتریج‌های پرینتری شرکت‌های متفاوت احتمالا بر روی همه پرینترها جواب ندهد، شرکت‌های تولید کننده قهوه نیز از چیپ‌هایی بر روی دستگاه‌های خود استفاده خواهند کرد که نتوان به سادگی از هر کپسول قهوه‌ای استفاده کرد.

 
«ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟
نسپرسو بیش از آنکه از طریق فروش دستگاه‌هایش درآمدزایی کند، از  پادها یا کپسول‌های قهوه‌اش سودآوری می‌کند

 
مدل قیمت گذاری دو بخشی حتی به پدیده‌ای دیگر منتهی شده که اقتصاددانان آن را “هزینه‌های تبادلی” می‌نامند: اگر می‌خواهید یک برند قهوه دیگر را میل نمایید، یک دستگاه دیگر خریداری نمایید!
 
این موضوع در مورد کالاهای دیجیتال نیز صحت دارد. اگر کتابخانه گسترده‌ای از بازی‌های پلی استیشن یا کتاب‌های الکترونیکی زیادی برای دستگاه کیندل خود دارید، پس به راحتی نمی‌توانید به یک پلتفرم دیگر نقل مکان کنید.
 
هزینه‌های تبادلی لزوما مالی نیستند؛ آن‌ها می‌توانند ناشی از هدر رفتن زمان باشند.
 
اگر من از مشتریان فتوشاپ باشم، پس حاضرم پول بسته بروز رسانی همین نرم افزار را پرداخت کنم به جای اینکه یک محصول ارزان‌تر را خریداری کنم زیرا مجبور خواهم شد که کارکرد با آن را نیز بیاموزم. به همین خاطر است که بسیاری از شرکت‌های نرم افزاری “نسخه آزمایشی” نرم افزارهایشان را در اختیار کاربران قرار می‌دهند و یا اینکه بانک‌ها و بسیاری از موسسات از تعرفه‌های “گول زننده” برای جذب مشتریان بیشتر استفاده می‌کنند. آن‌ها پس از جذب مشتری، تعرفه‌هایشان را در سکوت بالا برده و تغییر بانک برای بسیاری از مشتریان دیگر جذاب نیست.
 
پذیرش معماگونه

هزینه‌های تبادلی همچنین می‌تواند روانی باشد: نوعی وفاداری به برند! اگر واحد بازاریابی شرکت ژیلت به من بگوید که محصول ارزان‌تر شرکت رقیب نمی‌تواند با همان کیفیت آن‌ها کار اصلاح صورت را انجام دهد، سپس من با اشتیاق کامل حاضرم پول اضافی برای خرید تیغ‌های برند ژیلت را پرداخت کنم. شاید همین مسئله بتواند توضیح دهد که چرا سود ژیلت پس از انقضای ثبت اختراعش و ورود شرکت‌های رقیب و تولید تیغ‌های ارزان‌تر افزایش یافت.
 

 «ژیلت» چگونه جهان را دگرگون کرد؟
هر بار که سونی یکی از محصولات پلی استیشن ۴ خود را می‌فروشد، ضرر می‌کند اما از طریق فروش بازی‌ها سود خود را کسب می‌کند

 
احتمالا مشتریان به این نتیجه رسیده بودند که ژیلت برند بسیار معتبری است و ارزش پرداخت پول بیشتر را دارد.
 
مدل قیمت گذاری دو بخشی می‌تواند بسیار بی‌کفایت باشد و اقتصاددانان درشگفتند که چرا مصرف کنندگان زیر بار پرداخت آن می‌روند. شاید بتوان منطقی‌ترین توضیحش را این دانست که مشتری‌ها “گیج می‌شوند.”
 
آن‌ها یا نمی‌دانند که دارند تیغ زده می‌شوند و یا اینکه متوجه می‌شوند اما درک انتخاب درست و مناسب برایشان دشوار است. حال کنایه کار اینجا است که مدل “تیغ و تیغه” متعلق به همان دورانی است که آقای کینگ کمپ ژیلت از ایجاد شرکتی واحد صحبت می‌کرد که قرار بود تمام ضروریات زندگی را با قیمتی نازل تولید کند. اما چنین به نظر می‌رسد که ایجاد مدلی جدید در اقتصاد به مراتب آسان‌تر از ایجاد مدلی جدید برای جامعه است.


منبع: برترینها

هر ایرانی یک آرمادیلو

خوشبختانه امسال شاهد حضور پرشور و بسیار بانشاطی در مرحله ثبت‌نام انتخابات ریاست جمهوری بودیم. تا جایی که برخی از افراد مراجعه‌کننده را می‌شد به سه دسته کلی مخدر، محرک و روانگردان تقسیم‌بندی کرد. به‌عنوان مثال، در دسته مخدرها فردی اهل خانواده (۵ زن و ۱۸ فرزند) بر لزوم آزادسازی تریاک تأکید داشت. در دسته روانگردان‌ها فردی از نزول الهام بر وی صحبت می‌کرد و در دسته محرک‌ها نیز شاهد تحرک عجیب و غریب عده‌ای دیگر از دوستان بودیم. در ادامه به چند مورد از حواشی این ثبت‌نام می‌پردازیم:

یک: شایعه شده بود مهندس غرضی با شعار «غرضی بی‌غرض، درمان هر چی مرض» وارد عرصه انتخابات شده. در حدی نافذ بود که تیم رسانه‌ای یکی از کاندیداها برای مقابله به مثل داشتند شعار «توپ سفیدم قشنگی و نازی» را آماده می کردند.

دو: شرایط ثبت‌نام به قدری منعطف بود که شاهد حضور تمامی رده‌های سنی از سه سال به بالا بودیم. پدر یکی از خردسالان، علت حضور فرزندش در این انتخابات را شروع زودهنگام فعالیت سیاسی وی عنوان کرد که البته با‌وجود اصرار خبرنگاران از شماره و نوع دقیق فعالیت سیاسی دلبندش چیزی نگفت.

سه: میان کاندیداها دو تن بودند که صداقتی مثال‌زدنی داشتند؛ اولی فردی بود که می‌گفت با تحصیلات چهارم ابتدایی و به‌عنوان سوژه خنده آمده. دومی هم فردی بود که صادقانه می‌گفت آمده تا جیبش را پر و حس قدرت طلبی‌اش را ارضا کند (ر.ک. دسته روانگردان‌ها).

چهار: یکسری بودند به صورت خانوادگی برای ثبت‌نام تشریف آورده بودند. حضور این دسته احتمالاً این چنین شکل گرفته که عباس آقا پدر خانواده بعد از اینکه حقوق کارمندی‌اش کفاف مسافرت در تعطیلات عید را نداده، دست زن و بچه‌اش را گرفته و آورده محل ثبت‌نام تا رئیس جمهوری بشوند و دلشان در خانه نپوسد.

پنج: یکی از افراد، ثبت‌نامش را رها کرده و بعد از گرفتن عکس سلفی
با مهندس غرضی، ادامه مراحل ثبت‌نام را انجام داده بود! (جدی)

شش: فردی خدوم گفته بود به‌عنوان نوکر مردم وارد شده است.
پیرو این صحبت، فراخوانی تحت عنوان «هَرمادیلو» به معنای «هر ایرانی یک آرمادیلو» تشکیل شد.
پ.ن: آرمادیلو پستاندار کوچک و نادری است که می‌تواند به صورت
گلوله توپ درآمده و در خودش پنهان شود.


منبع: برترنها

طنز؛ من و وزارت کشور یهویی

سعیده حسنی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

_ با شما هستیم با یکی دیگر از برنامه‌های کاندیدای برتر، بخش اول دانش سیاسی هست. خب دستاتونو آماده کنید، سوال اول، رکن چهارم دموکراسی چیست؟ بله کاندیدای شماره ۲

+ [سکوت می‌کند]

_ عزیزم وقتی جواب سوالو نمی‌دونی چرا زنگ می‌زنی، بله کاندیدای شماره ۳٫٫٫

کاندیدای شماره ۳: نمی‌گذارند؟!

_جان؟

+ نمی‌گذارند!

_متاسفم پاسخ صحیح مطبوعات هست. سوال بعد، دموکراسی چیست؟

کاندیدای شماره ۱: دموکراسی همین که مردم فشار بیارن، من کاندیدا شم، مردم بیان بهم رای بدن، من رییس‌جمهور شم ^_^

_اون دستای اضافه چیه رو میزت؟

+ دستای خودمه

_دو تاش مال توعه، اون چهارتای دیگه چیه

اینا فوقش دو تاس، شمام دچار سندروم دولت یازدهم شدیا[ریز می‌خندد]!

(مجری دچار مصدومیت شده و با برانکارد از استودیو خارج می‌شود. مجری دیگری به جای او وارد زمین می‌شود)

سوال بعد در حوزه اقتصادیه، سیاست انبساطی چه زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ بله کاندیدای شماره ۱

کاندیدای ۱: سیاست‌های انبساطی همیشه جوابه، می‌دونی جهان اصلا رو به انبساطه، چرا ما رو به انبساط نباشیم؟

کاندیدای ۴: وقتی بابامون از خوبای اقتصاد اختلاسی باشه ما می‌تونیم با خاطری منبسط داخل پورشه‌مون بشینیم و با تردد در خیابان‌های تهران به اوضاع زندگی مردم رسیدگی کنیم و…

مچکرم کافیه، پاسخ صحیح رکود هست، سوال بعدی باز هم در حوزه اقتصادی، سه مورد از کاربردهای پول در اقتصاد را نام ببرید.

کاندیدای ۳: چرک کف دست؟

_نه عزیزم کاربردش، اون تعریفشه

کاندیدای شماره ۱: پول برا مردمه و در قالب یارانه باید پولو به مردم بازگردوند

_ خیر

کاندیدای شماره ۱: خب پس در قالب سود سهام عدالت تو مواقع حساس که خیلی نیاز دارن مثل دم انتخابات بهشون پرداخت کرد؟

_ خیر، سوال بعد اطلاعات عمومیه، بهترین شکل استفاده از سیب زمینی کدام است؟

کاندیدای شماره ۳: بهترین راه اینه که سیب‌زمینی‌ها رو شسته، پوست کنده و سرخ کنیم.

بله کاندیدای شماره ۳ کاملا درسته. تشویق‌شون کنید. چیه کاندیدای شماره ۱ زنگ سوخت؟

کاندیدای ۱: من راه‌های بهتری برای استفاده سیب‌زمینی بلدم.

مجری سکته می‌کند و مسابقه پایان می‌یابد.


منبع: برترینها

معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

برخی اتفاق‌ها در دنیا وجود دارد که بسیاری از ما آن‌ها را از کودکی شنیده‌ایم و از همین رو باور کرده‌ایم، اما برخی از آن‌ها چندان هم حقیقت ندارند.

امروزه با توجه به اینکه در عصر فن آوری زندگی می‌کنیم، دسترسی به اطلاعات مختلف هم برای‌مان راحت است، دیگر مانند گذشته نیست که برای پیدا کردن اطلاعات یک موضوع ساعت‌ها و ساعت‌ها در میان کتاب‌ها و کتابخانه‌های مختلف بگردیم و در نهایت هم چندان از اطلاعات مورد نظرمان مطمئن نباشیم.

اما در گذشته اوضاع فرق می‌کرده، انتشار هر خبر و هر حقیقتی که در زمان خودش واقعی تلقی می‌شده، به عنوان یک واقعیت در جامعه دهان به دهان می‌شده و دیگران هم با باور آن، در صورت لزوم در زندگی رعایت می کردند.

با اینکه بسیاری از باورهای قدیمی مورد بررسی قرار گرفته‌اند و واقعی و غیر واقعی بودن آن‌ها تایید شده است، اما هنوز هم موضوعاتی هستند که بسیاری علاوه بر باور داشتن به آن‌ها، به دیگران هم می‌گویند و اعتقاد دارند که حرف قدیمی‌ها هنوز هم درست است.

در زیر نگاهی داریم به برخی از این موضوعات که هنوز هم فکر می‌کنیم، درست هستند.

هویج بینایی شما در شب را افزایش می‌دهد!

احتمالا شما هم این جمله را از مادرتان شنیده‌اید که هویج بخورید که چشم‌های‌تان بهتر ببیند! با اینکه هویج سرشار از ویتامین A است و اتفاقا برای چشم‌ها و بینایی هم خوب است، اما این سبزی آن‌قدری که مادرها برایش تبلیغ می‌کردند، توانایی بهبود بینایی ندارد و اصلا هم روی دید در شب اثر نمی‌گذارد! این حرف یکی از راه‌های عالی مادرها برای خوراندن سبزیجات به بچه‌ها بوده و هست!

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

شکستن انگشتان دست باعث آرتروز می‌شود!

موضوع بعدی به ماجرای شکستتن انگشتان دست مربوط می‌شود، اگر اهل شکستن انگشت‌های دست باشید، احتمالا از اطرافیان این جمله را شنیده‌اید که این کار باعث آرتروز می‌شود، اما این موضوع حقیقت ندارد! تحقیقات زیادی در این زمینه و روی آدم‌های مختلفی انجام شده، اما این نظریه به هیچ عنوان ثابت نشده که شکستن انگشتان به آن‌ها آسیبی از جمله آرتروز و دیگر بیماری‌هایی که شاید از آن‌ها نام برده باشند، شود.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

تخم‌مرغ قهوه‌ای از سفید آن‌ها خوشمزه‌تر است

همه‌اش بر اساس تصور عمومی بوده است! تخم‌مرغ‌ها هیچ تفاوتی با هم ندارند، اینکه رنگ پوسته خارجی آن‌ها با هم تفاوت دارد به مرغ آن برمی‌گردد و این تفاوت تنها در پوسته خودش را نشان می‌دهد و در طعم و مزه هیچ تاثیری ندارد.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

گاو نر از رنگ قرمز متنفر است!

این موضوع را تقریبا همه می‌دانیم که حقیقت ندارد، اما هنوز هم آن را باور داریم! بیشتر حیوانات مخصوصا گاوها کوررنگی دارند و اصلا رنگ‌ها را تشخیص نمی‌دهند. این باور از گاوبازان اسپانیایی شروع شد، چون آن‌ها عاشق رنگ قرمز بودند و برای مسابقات گاو وحشی از این رنگ استفاده می‌کردند. در حقیقت چیزی که گاو را عصبانی می‌کند، حرکت شنل به این سو و آن سو است که هربار توسط گاوباز بیشتر و بیشتر می‌شود.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

خفاش‌ها نابینا هستند!

درست است که خفاش‌ها از سیستم «انعکاس صدا» برای ردیابی مسیر استفاده می‌کنند و این سیستم به قدری قدرتمند است که نیاز آن‌ها برای دیدن را کاملا از بین می‌برد، اما با اینحال باز هم می‌توانند ببینند و چشم‌های‌شان بینایی کامل دارد، با اینکه نسبت به دیگر حیوانات ضعیف‌تر است.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

دیوار چین از ماه دیده می‌شود!

بدون شک دیوار چین یکی از شاهکارهای مهندسی و نشان دهنده قدرت ساختن انسان است و قطعا یکی از بزرگترین ساخته دست بشر است که که یادگاری از تاریخ به حساب می‌آید. اما این موضوع که می‌توان دیوار چین را از ماه دید، تنها شایعه‌ای است که هنوز هم برخی به آن اعتقاد دارند. زمانیکه انسان پایش را روی ماه گذاشت از زمین عکس گرفت و در این تصاویر تنها اقیانوس و خشکی‌ها دیده می‌شدند.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

ادیسون مخترع لامپ است!

احتمالا با این جمله تمام و کمال موافق هستید و معتقدید توماس ادیسون مخترع لامپ است. اما در حقیقت ادیسون یک فرد با ایده‌های زیاد بوده که تیمش روی این ایده‌ها کار می‌کرده‌اند و سپس نتیجه را اعلام می‌کنند، از همین رو بسیاری از اختراعات ادیسون را باید به نام گروهش ثبت کرد. البته درباره لامپ قضیه فرق می‌کند، پیش از ادیسون، السنادرو ولتا و هامفری دیوی کسانی بودند که حتی قبل از به دنیا امدن ادیسون روی این پرونده کار کرده بودند.

 معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

کریستوف کلمب امریکا را کشف کرد!

با اینکه در دنیا از کریستف کلمب به عنوان کسی که امریکا را کشف کرد یاد می‌شود در حقیقت این طور نیست. این درست است که کلمب می‌خواست دنیا را بگردد و به دنبال راه بهتری میان آسیا و اروپا بود، او برای دست‌یابی به ثروت و شهرت بیشتر مسیرش را تغییر داد و در نهایت به خشکی‌های امریکای لاتین رسیده بود. او چهار بار به این سمت سفر کرده و هرگز پایش به امریکا و کانادا نرسیده است، این موضوع مهمی است که هنوز هم در مدرسه‌ها آن را تدریس می‌کنند.

معروف‌ترین دروغ‌هایی که فکر می‌کنیم حقیقت دارد!

زبان در هر بخش طعم متفاوتی را درک می‌کند!

نقشه زبان چیزی بود که بسیاری از ما در مدرسه یا از پدر و مادرهای‌مان یاد گرفته‌ایم. اینکه زبان به بخش‌های مختلفی تقسیم شده و هر بخش طعم‌های مختلفی را متوجه می‌شود. اما این موضوع اصلا درست نیست و همه زبان، طعم‌های مختلف را درک می‌کند و این‌طور نیست که به هر بخش به طعم و مزه خاصی محدود شود.


منبع: برترنها

وقتی سایه ها ناپدید می شوند!

برترین ها: در تصویر زیر متوجه چیز عجیبی نشدید؟ همان طور که می بینید
دیوار و ماشین ها سایه دارند اما میله های زردرنگ هیچ سایه ای ندارند! به نظر می رسد کسی این میله ها را از عکس دیگری بریده و به این عکس چسبانده است یا بخشی از یک بازی ویدئویی است که توسعه دهنده آن فراموش کرده سایه های این قسمت را روشن کند. اما به شما اطمینان می دهیم که این یک تصویر واقعی است و در هاوایی گرفته شده است.

دلیل اینکه چرا هیچ سایه ای وجود ندارد این است که خورشید کاملا مستقیم می تابد. مردم هاوایی این پدیده را «لاهاینا نون» می نامند. لاهاینا در زبان هاوایی به معنی خورشید بی رحم است. هاوایی تنها ایالت آمریکایی است که این پدیده در آن دوبار در سال اتفاق می افتد، اما تنها نقطه روی زمین نیست که این اتفاق می افتد. درواقع اکنون که در حال خواندن این مطب هستید یک نقطه روی زمین وجود دارد که هیچ سایه ای ندارد. همینطور که زمین می چرخد این نقطه دائما روی سطح زمین حرکت می کند. احتمال
دارد اکنون این نقطه در وسط یک اقیانوس، یک بیابان یا حتی جای مبهمی باشد
که مشاهده این پدیده دشوار باشد و هیچکس متوجه آن نشود. این نقطه، نقطه سابسولار نامیده می شود. در نقطه سابسولار پرتوهای خورشید مستقیما عمود بر سطح زمین می تابند بنابراین اشیای عمود هیچ سایه ای ندارند.

همانطور
که زمین می چرخد، نقطه سابسولار به سمت غرب حرکت می کند ویک بار در روز
زمین را می گردد، هم چنین این نقطه به شمال و جنوب بین مدارهای راس السرطان
و راس الجدی هم حرکت می کند. این نقطه در انقلاب دسامبر روی مدار راس الجدی و در انقلاب ژوئن روی مدار راس السرطان قرار می گیرد. هم چنین در اعتدالین مارس و سپتامبر این نقطه روی خط استوا قرار دارد. زمانی که این پدیده رخ می دهد سال به سال تغییر می کند. زمان آن بین ۱۲:۱۶ تا ۱۲:۴۳ ظهر است. برای تعیین تاریخ و محل دقیق این پدیده می توانید از گوگل استفاده کنید.

وقتی سایه ها ناپدید می شوند! 
وقتی سایه ها ناپدید می شوند! 


منبع: برترینها

مار معتاد راهی مرکز ترک اعتیاد شد (+عکس)

این برنامه نزدیک به ۲۰ سال قدمت دارد و به گفته مسئولان زندان علاوه بر بهبود دادن حیات وحش، در اصلاح رفتار حیوان هم نقش مهمی دارد.

سال گذشته، وقتی که نیروهای پلیس استرالیا به یک کارگاه تولید مواد مخدر یورش بردند، انتظار داشتند چندین کیلو «کریستال»، وسایل مربوط به ساختن مواد مخدر و مقدار زیادی پول نقد پیدا کنند.

به گزارش جام جم آنلاین از بی بی سی، اما، وقتی که نیروهای امنیتی داشتند محل را می‌گشتند، یک مار پیتون ۱۸۳ سانتیمتری هم پیدا کردند که همه نشانه‌های معتاد بودن را نشان می‌داد. به نظر می‌رسد که گازها و ذره‌های شیمیایی و مواد مخدر از طریق تماس با پوست مار، وارد جریان خون او شده بود.

هفت ماه پس از آن ماجرا، حالا آن مار پرخاشگر با کمک «هم‌سلولی‌ها» در مرکز اصلاحی در سیدنی اعتیادش را ترک کرده و رفتارش هم دوباره عادی شده است.

۱۴ زندانی که بخشی از یک برنامه دولتی ویژه برای محافظت کردن از حیات وحش هستند، مسئولیت بهبود مار پیتون را بر عهده داشتند.

البته این مار تنها حیوانی نیست که در زندان جان مورونی آب خنک می‌خورد. در این مرکز از ۲۵۰ حیوان – شامل کانگورو، والابی، وامبت و انواع پرنده‌های محلی – مراقبت می‌شود.

این برنامه نزدیک به ۲۰ سال قدمت دارد و به گفته مسئولان زندان علاوه بر بهبود دادن حیات وحش، در اصلاح رفتار حیوان هم نقش مهمی دارد.

به گفته ایوان کالدلر، مدیر زندان، فراهم کردن فرصتی برای زندانی‌ها که بتوانند در آن مسئولیت مراقبت از یک حیوان را بر عهده بگیرند، یک نکته بسیار مثبت و موثر در تغییر دادن رفتار آن‌ها است.

اما، مار داستان همچنان بخشی از یک پرونده قانونی است و به همین دلیل هویت و نام او اعلام نشده و باید همچنان مدتی در زندان باقی بماند. قرار است پس از برگزاری جلسه‌های محاکمه در دادگاه و اختتام یافتن این پرونده، مار هم از زندان آزاد و به محلی جدید منتقل شود.


منبع: عصرایران

طنز؛ دم جنبانک‌ها و نامزدها

ابراهیم افشار در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

۱- دوتا دم جنبانک، رو سقف ستاد انتخابات نشسته بودند. مردم گر و گر می‌آمدند ثبت نام. دم جنبانک نر گفت: «اینا چی می‌زنن که اینقد حال‌شون خوبه؟» دم جنبانک ماده گفت: «چیزی نمی‌زنن صدبار گفتم.» دم جنبانک نر گفت: «آخه مردم هیچوخ مثل این روزها خوش نیستن. چی می‌زنن اینا؟» دم جنبانک ماده عصبانی شد: «داداش هیچی نمی‌زنن صدبار گفتم. اینجا چهارسال به چهارسال مراسم این شکلی دارن». دم جنبانک نر گفت: «نمی‌شه سراسر سال رو همین شکلی دورهم جمع بشن و بگن و بخندن و هاختوم واختوم کنن؟» دم جنبانک ماده گفت: «نه نمی‌شه صدبار گفتم». دم جنبانک نر گفت: «ولی یه چیزی می‌زنن این‌ها داداش، من حالی‌مه» ( در همین حین یک مامور خفت‌شان را می‌گیرد: «چیه شما وزوز می‌کنین اونجا؟» دم جنبانک ماده می‌گوید: «به خدا هیچی. فقط می‌خواستیم بپرسیم تا چن روز این بساط خوش‌باشی هست؟ نمی‌شه سراسر سال رو همین بساط باشه؟» ماموره گفت: «اونم چشم»)

۲- دوتا «خرفسونه» نر و ماده بغل ستاد انتخابات تو پیاده رو کز کرده بودند. اولی گفت: «اینجا چه خبره داداش؟ همه یه جورین. می‌گن و می‌خندن. عروسی افتادیم؟» خرفسونه دومی گفت: «اینا چهارسال به چهارسال مراسم پاگشای «انتخابات مذگان» دارن و تو این مراسم هر کی هرچی تو رویاش داره به زبون می‌آره». خرفسونه اولی گفت: «نه آخه یه جورین. فقط ساز ضربی‌شون کمه. هی ثبت نام می‌کنن. هی بچه میارن. هی شعار می‌دن. هی تخمه می‌شکونن. هی میکروفن قورت می‌دن. هی وعده می‌دن. تو می‌دونی اینا چی می‌زنن؟» خرفسونه دومی که به پشت افتاده بود و داشت کمرشو می‌خاروند، گفت: «گفتم که هیچی نمی‌زنن، تو از کار بشر سر در نمیاری. اینا چهار سال به چهارسال خنده‌ها و آرزوهاشونو جمع می‌کنن، یهو اینجا می‌ریزن تو داریه. میان، می‌گن، می‌خندن. انتخابات می‌کنن می‌رن. دوباره تا چهارسال دیگه که توپ شن، بزنن برقصن. تو این فاصله قر تو کمرشون می‌خشکه اما یهو خالی می‌کنن.» خرفسونه اولی گفت: «نمی‌شه هرروز همین بساط خنده‌شون باشه؟ پکیدیم که ما». ‌خرفسونه دومی گفت: «بیا بریم. من از دمپایی‌های قهوه‌ای اون یارو که اومده ثبت نام کنه می‌ترسم» (در این لحظه باز ماموره ظاهر می‌شود و خطاب به آنها می‌گوید، ببینم باز شما چی ور ور می‌کنین؟ خرفسونه اولی دست خرفسونه دومی رو می‌گیرد: «بیا برگردیم خونه‌مون داداش». خرفسونه دومی می‌گوید: «نترس، این چند روز کاری ندارن. هرچی می‌گی بگو، با من!»)

۳- دوتا خرزهره جوان جلوی پیاده روی ستاد انتخابات روییده بودند. بدجایی هم روییده بودند. زهره اولی گفت: «می‌گم اینجا یه خبرهاییه‌ها. همه شناسنامه‌هاشونو گرفتن دست‌شون، دارن هرهر و کرکر می‌کنن و می‌رن تو. خبریه؟» زهره دومی گفت: «فقط وایستا تماشا کن. این روزها دیگه تکرار نمی‌شه.» زهره اولی گفت: «اینا چیه چهارسال به چهارسال شلوارشون دو تا می‌شه، عروسی می‌گیرن، بعد می‌رن تو لک تا چهار سال دیگه؟» (زهره دومی در بحر تفکر فرو رفته بود و داشت فکر می‌کرد که باز اون مامور قلتشن نزدیک شد:‌ «هی شما دوتا چی پچ‌پچ می‌کنین؟ خرزهره اولی: «به خدا ما بی‌تقصیریم. فقط تعجب کردیم از این همه بگو و بخند. اگه دستور می‌دین حاضریم تعجب هم نکنیم.» ماموره با مهربانی می‌گوید: «نه عزیزم راحت باشین. بگید بخندین. باهم بحث کنین. ما که کاری‌تون نداریم. من فقط خواستم ببینم چیزی کم‌و‌کسر ندارین؟» خرزهره دومی با ترس می‌گوید: «فقط لطفا تعداد ماموراتونو زیاد کنین که ما زیاد تو صف نمونیم.» ماموره می‌گوید: اونم بعد از انتخابات چشم. دیگه چی؟)

۴- دوتا خرمگس دم ستاد انتخابات، تکیه داده بودند به نئون‌های خاموش. اولی وز وز می‌کرد تو گوش دومی که ببین اینجاها یه خبریه‌ها. بزن و بکوبه. همه دارن خارت خارت می‌خندن و احساس سعادت می‌کنن؟ دومی گفت: «اینا چهارسال به چهارسال دچار رستاخیز روحی می‌شن. اونوخ هرکی فکر می‌کنه می‌تونه دیگرون رو خوشبخت کنه، یه برگ فتوکپی شناسنامه‌شو می‌گیره دستش و میاد تو مراسم که فقط خوشبخت کنه.» خرمگس دومی گفت: «می‌گم نمی‌شه سراسر سال رو اینا این شکلی در حال خوشبخت کردن باشن و همه همدیگر رو خارت خارت بغل کنن؟…» (تا اسم بغل کردن اومد، باز ماموره پیداش شد، فریاد زد: بر خرمگس معرکه لعنت اما یادش افتاد که در این روزهای شاد شاد نباید مزاحم هیچ جنبنده‌ای شد.

۵- دوتا جلبک جلوی ستاد ثبت نام ایستاده بودند و داشتند به جماعتی خندان و شیرین زبان نگاه می‌کردند که صدای پیتکو پیتکو آمد. تا چشم چرخوندن، ملانصرالدین رو دیدند که اسبش رو بست به تیر چراغ برق و قبراق پرید پایین و گفت: «ببخشید داداش اینجا صف چیه؟ جلبک اولی گفت هرچی دلت بخواد. ملانصرالدین که عین آلن دلون چوب کبریت گذاشته بود لای دندوناش و فاز کارآگاهی برداشته بود، گفت پس برم زنم هم بیارم، وایستیم تو صف.» جلبک دومی گفت: «حالا که همه نومزد می‌شن، نمی‌شه شما هم به همراه همسر مکرمه‌تون به طور جفتی نومزد بشین؟ رای بالقوه زیاد دارین‌ها.» ملانصرالدین هیچی نگفت و پیتکو پیتکو کنان رفت. جلبک اولی اشک در چشمانش جمع شد.

از جلبک دومی پرسید: «چرا رفت؟ چرا به مطالبات ما جواب نداد؟» جلبک دومی گفت: «از ملانصرالدینی که تازه خرش را به اسب تبدیل کرده، چیزی نخواه هیچوخ.» جلبک اولی داشت سرش را می‌خاراند ببیند این داداشش چی گفت که مخش تریت شد. جلبک‌ها در ادامه راه به خر ملانصرالدین برخوردند و رفتند که سه تایی باهم تا چهارسال در گوشه‌ای خلوت زندگی کنند. به قول راوی: «از دست ملک جمشید سه سیب افتاد. یکی برای من، یکی برای تو، یکی هم برای خرملانصرالدین. خداحافظ.»


منبع: برترنها

پرتره های فوق العاده از قدرت ظریف زنان کوبایی

برترین ها: عکاس «Cindy Bekkedam» ماه فوریه را به گشت و گذار در خیابان های کوبا و عکاسی از همه آنچه هاوانا ارائه می کند، کرده است. سیندی عکاس عروسی و سبک زندگی است که هدفش ثبت جادوی واقعی هر لحظه است. او در مورد سفرش به کوبا جذب زنان قدرتمند کوبایی شد که در خیابان ها با آن ها مواجه می شد. خطوط روی صورت برخی از این زنان زندگی سختی که داشته اند را بیان می کند که بااین حال هنوز امید و اعتماد به نفس دارند. آن ها هنوز حس غرور و افتخار و نوع منحصربفردی از زیبایی را در خود نگه داشته اند.

زنان کوبا باوجود فرهنگ عمیقا مردسالار پیشرفت کرده اند و تقریبا ۵۰ درصد از کرسی های پارلمان این کشور را گرفته اند. اگرچه آن ها توانسته اند حقوق برابر را در قانون اساسی کوبا به دست آورند اما هنوز در مقابل کلیشه هایی که فرهنگ ایجاد کرده کار می کنند. حتی با وجود کار تمام وقت، از آن ها انتظار می رود تمام کارهای خانه را انجام دهند. سیندی روی این تناقضات کار کرده و از زنان کوبایی در سنین مختلف در لحظات استراحت، دوستی و مادری کردن عکاسی کرده است. تصاویر او با زنان کشور درحال تغییری صحبت می کنند که در زمان فیدل کاسترو و کسانی که بعد از او آمدند رشد کرد.

پرتره های فوق العاده از قدرت ظریف زنان کوبایی 


منبع: برترنها

کیک های زیبا باالهام از معماری و فاین آرت

برترین ها: این کیک های خلاقانه توسط قنادی در مسکو«تورتیک آنوشکا» یک کیک معمولی نیستند. این قنادی توسط خواهر و برادر مادینا و تورتیک بنا شده و مجموعه ای از کیک های رنگی با الهام از زیباشناسی و معماری تولید کرده است. مادینا که تحصیلات آکادمیک فاین آرت و تورتیک با تجربه معماری، این قنادی را در سال ۲۰۰۹ افتتاح کردند. از آن موقع، آن ها زمانشان را به تکمیل مجموعه ای از کیک های تزئین شده پیچیده و چند طبقه اختصاص داده اند.

برخی مانند آن هایی که الگوهای ارگانیک، تزئین های انتزاعی و ترکیب های نامتقارن دارند رویکرد هنری مادینا را نمایش می دهند. برخی هم مثل آن هایی که نقوش هندسی یا به وضوح مانند مناظر شهری طراحی شده اند تجارب معماری تورتیک را به نمایش می گذارند. آن ها همیشه باهم کار می کنند و از پیشرفت الهام می گیرند. فرآیندی که برای تولید هر کیک نفیس نیاز است نتیجه عشق و بیان تجربی خلاقیت است. ساخت هرکیک ممکن است تا یک هفته طول بکشد.

کیک های زیبا باالهام از معماری و فاین آرت


منبع: برترینها

طنز؛ تکان‌ های سیاسی

آیدین سیارسریع طنزنویس در نوشت؛

این روزها با توجه به نزدیک شدن به رویداد به شدت جذاب و دلنشین انتخابات همه چیز رنگ سیاست گرفته است. یعنی ما در مورد جرز دیوار هم مطلب بنویسیم احتمالا یک فرمانداری، بخشداری، چیزی می‌آید و به شیوه دولت دهمی می‌گوید دیواری که عکس فلان کاندیدا را روی خود داشت بر اثر زلزله فرو نریخت. یا اگر همین‌طور که داریم شبکه‌های تلویزیون را بالا و پایین می‌کنیم بگوییم «ای بابا، تلویزیون هم که هیچی نداره» احتمالا یکی پیدا می‌شود که بنویسد «شبکه پیچیده و مخوفی در قالب فعالیت رسانه‌ای در پی تخریب کاندیدای دلسوز جناب آقای عزت‌الله ضرغامی هستند.» برای همین ما نمی‌دانیم چه بگوییم که سیاسی و انتخاباتی برداشت نشود. درست مثل مهران مدیری که طفلک خودش هم نمی‌داند چی شده که یهو صداوسیما علاقه‌مند به نقادی و آزادی بیان شده. (ما گفتیم نمی‌دونه، شما هم بگید نمی‌دونه. خوبیت نداره) حالا که گریزی از سیاسی نوشتن نیست و شما هم اصرار می‌کنید … دیگه چیکار کنیم؟ بلند می‌شویم و یک تکانی می‌دهیم. (خوش‌رقصی عنصر معلوم‌الحال برای روزنامه دولتی + سند.) عرض شود ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری دو روز است که شروع شده و افراد مختلف و متنوعی هم در رنگ‌بندی‌های مختلف (کراوات قرمز، کفن سفید، دمپایی قهوه‌ای) طبق معمول برای نجات ملت ایران و رساندن آنها به سعادت دنیوی و اخروی ثبت‌نام کرده‌اند.

از ظاهر و باطن این عزیزان این‌طور برمی‌آید که ما ایرانی‌ها همچنان در برابر مصرف داروهای اعصاب و روان مقاومت می‌کنیم و به روانپزشک هم اعتقادی نداریم. علاوه بر این ریاست هشت‌ساله مرد بزرگ بهاری هم نقش بسزایی در افزایش اعتمادبه‌نفس اقشار جامعه برای ثبت نام ریاست‌جمهوری داشت. بزرگوار این باور را در تک‌تک ما ایجاد کرد که دولت اداره کردن کاری ندارد. فقط چهار تا فیلم و سند و سی‌دی و عکس جهت رو کردن در مواقع ضروری نیاز دارد که از عهده هر کسی برمی‌آید. (واقعا نمی‌دانیم چرا هر کاری می‌کنیم خاطرات آن بزرگوار از یاد و خاطر و بقیه جاهایمان نمی‌رود.) بگذریم! در راستای انتخابات ٩۶ سخنگوی وزارت کشور گفته رسانه‌ها علیه نامزدهای انتخابات مطلب ننویسند. از آن‌جایی که ایشان در ادامه انتظار خود را رعایت مرز نقد و تخریب عنوان کرده، اعلام می‌کنیم از نوشتن هرگونه مطلب راجع به کاندیداهای ریاست‌جمهوری (حتی از کراوات قرمزه و کفن‌پوشه و کلاه ایمنی بر سره) تا اطلاع ثانوی معذوریم، چون شما هر چقدر هم که به‌زعم خودت نقد کنی، بالاخره لطافت پوست بعضی عزیزان باعث می‌شود که نقد را تخریب به حساب بیاورند و روی حساب تلافی جوری نگارنده را نقد کنند که هیچ خودپردازی را یارای آن نباشد! لذا در مورد کاندیداهای عزیز و حساس انتخابات بنده به ذکر «نامزد چقدر قشنگه، ایشالا مبارکش باد، حزبش خوش آب و رنگه، ایشالا مبارکش باد، شله شله شله شله …» بسنده می‌کنم. ان‌شاءالله که از این شعر کوتاه شائبه تخریب به وجود نیاید و باعث کدورت هیچ‌کدام از کاندیداهای عزیزمان نشود.

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست/ بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری/ مکن که مظلمه خلق را جزایی هست

(قابل استفاده برای تمامی کاندیداها)
منبع: برترنها

فستیوال خطرناک انفجار با چکش

برترین ها: هر سال در ماه فوریه، ساکنان شهر کوچک سان خوان دلا وگا در مکزیک جنگ ۴۰۰ ساله ای که بین کشاورزان محلی و زمینداران ثروتمند بود را دوباره اجرا می کنند. طبق افسانه ها، کشاورزان توسط یک معدنچی و دامدار محلی که همنام شهر بود، پشتیبانی می شدند که درنوع خود یک رابین هود بود و از ثروتمندان دزدیده و به فقرا می بخشید. برخلاف آنچه در تاریخ اتفاق افتاد در این بازآفرینی یا فستیوال آن ها باید با چکش به ترقه های دست ساز کوبیده و آن ها را منفجر کنند. بسته های مواد منفجره از کود و گوگرد تشکیل شده اند. شرکت کنندگان در برابر آسیب های احتمالی از نوعی محافظ مثل عینک آفتابی، پیراهن آستین بلند، یک کلاه و شال گردن برای پوشاندن صورتشان استفاده می شود.

اما این ها به اندازه کافی در برابر شوک انفجار محافظت نمی کنند. شرکت کنندگان اغلب پایشان را از دست می دهند و چکش خارج از کنترلشان می چرخد. گاهی سنگ با صورتشان برخورد می کند و یا پرده گوششان پاره می شود. عکاس آمریکایی توماس پرایر از این فستیوال عکاسی کرده و درمورد مردی می گوید که یک قطعه فلز با سرش برخورد و پیشانی او را پاره کرد اما چند ساعت بعد بازگشت تا دوباره ضربه بزند.


منبع: برترنها

مردی که فرار را به قرار ترجیح داد

فردی فرار را به قرار ترجیح داد اما ضرر کرد.

به گزارش  باشگاه خبرنگاران، مردی اهل بریسبین استرالیا برای اینکه صورتحساب غذایی را که در رستوران خورده بود، پرداخت نکند، راه دریا را انتخاب کرد تا از پرداخت فرار کند.

این مرد استرالیایی شب یکشنبه به رستوران غذای دریایی رفته بود و بر اساس گفته شاهدان حاضر در صحنه، در این رستوران ۲ لابستر، ۲۱ صدف، یک بچه اختاپوس و ۶ کورونا (نوعی غذای دریایی) خورده بود اما قصد پرداخت کردن صورتحساب ۲۶۱ دلاری خود را نداشت که راه دریا را در پیش گرفت.

این مرد استرالیایی فرار خود را با پریدن در آب اقیانوس هند آغاز کرد و شروع به شنا کردن کرد در حالیکه کارگران رستوران برای گرفتن پول غذا به دنبال او به داخل آب پریدند و نیروهای پلیس هم با جت اسکی‌های خود به دنبال مرد افتادند تا اینکه در نهایت وی را دستگیر و به مرکز پلیس بریسبین تحویل دادند.

این فرد علاوه بر دادن پول غذای خود به پرداخت جریمه محکوم شد و قرار شد تا ۴ می در زندان بماند.


منبع: عصرایران

رومئو و ژولیت در یک بیمارستان به دنیا آمدند (+عکس)

رومئو و ژولیت حال حاضر جهان بر حسب یک اتفاق در یک بیمارستان به دنیا آمدند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، روز یکشنبه بود که رومئو و ژولیت حال حاضر جهان بر حسب یک تصادف نادر در یک بیمارستان به دنیا آمدند.

روز یکشنبه در ساعت ۲:۰۶ بود که یک زوج در بیمارستانی در کارولینای شمالی در آمریکا صاحب یک پسر شدند که نام او را از مدت‌ها پیش از به دنیا آمدن بچه، رومئو انتخاب کرده بودند.

در همین روز و فقط پس از گذشت چند ساعت، زوج دیگر آمریکایی در همان بیمارستان صاحب دختری شدند که آن‌ها هم نام دختر خود را مدت‌ها قبل از به دنیا آمدنش، ژولیت انتخاب کرده بودند.

این دو بچه در دو اتاق مختلف به دنیا آمده بودند اما زمانی که والدین آن‌ها متوجه چنین قضیه‌ای شدند، عکاسی را خبر کردند تا از بچه‌های آن‌ها در کنار هم عکس بگیرد.

گفتنی است؛ خانواده رومئو در مصاحبه‌ای با رسانه آمریکایی گفتند آن‌ها نام رومئو را به خاطر خواننده مورد علاقه خود و خانواده ژولیت اعلام کردند که آن‌ها به دنبال نامی بودند که به پسرشان، ژوناس بیاید که این تصمیم‌ها نشان می‌دهد این انتخاب نام‌ها از نمایشنامه شکسپیر گرفته نشده‌اند.


منبع: عصرایران

طنز؛ همه نامزدهای ما

طیبه رسول زاده در نوشت:

با سلام خدمت همه عزیزان و دوست‌داران سیاست. با‌توجه به شروع ثبت نام نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری و هجوم همه اقشار و گروه‌ها برای نام نویسی، امروز به وزارت کشور اومدیم تا با کسانی که برای نامزدی اعلام آمادگی کرده‌اند مصاحبه‌ای داشته باشیم.

+ سلام دوست عزیز شما هم برای ثبت نام اومدید؟

-سلام به همه جوونا /من مخلص شمام آرمینا/ اومدم برای نجات قوم آریا/ روی صحبت با شماست ای آدما+/ شما چندسالتونه و هدفتون چیه؟

-من یه جوونم اینو تو گوش کن

هرچی که از بقیه نامزدا شنیدی فراموش کن

من یه تتلیتی‌ام ای هم وطن

دنبال حق هسته‌ای‌ام در وطن

+ بهتره سراغ یکی دیگه از نامزدها بریم. سلام پدر شما با چه انگیزه‌ای اومدید ثبت نام کنید؟

– این د نیم آف گاد. آی ام کانگروجولیشن. ایت ایز مای ریاست‌جمهوی وری لاو اند آی ام خدمتگزار. ترامپ ایز رفیق شیش دنگ می. آی ام تحصیلات زبان‌های خارجه اند آی ام ابرقدرت جهان.

+ با اینکه چیزی متوجه نشدم ولی متشکرم.

+ آقا شما هم اومدید ثبت نام کنید؟

– بله. بنده از مسئولان می‌خواهم اگر خدا رو دوست دارن از بنده حمایت کنند. خداوند به من گفته بیام ثبت نام دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری که بعد دنیا رو از همین راه بتونم نجات بدم. اینا رو که گفتم ضبط کردی؟/ +بله- /می‌دی به اینترنت؟/ +بله- /آیدی اینستات چیه؟/ + ندارم آقا- /پس حداقل آیدی تلگرامت رو بده. کجا میری؟

+ سلام آقا لطفا هدفتون رو از ثبت نام ریاست جمهوری بفرمایید؟ /به نام خدا. بنده اومدم که دانشگاه‌های آزاد و پیام نور رو جمع کنم.

+ می‌شه بپرسم چرا؟- /چون جوونای ما چیزی تو این دانشگاه‌ها یاد نمی‌گیرن.

+ خودتون تحصیلات‌تون چیه؟ /من فوق دیپلم گلدوزی و گلکاری از دانشگاه پیام نور واحد سفی آباد سفلا دارم.

+ سلام شما مگه قرار نبود تو انتخابات شرکت نکنید؟

– چون هیچ دو نفری مثل ما سه نفر به هم شبیه نبود فرقی نمی‌کرد کدوم‌مون برای ثبت نام بیایم. پس ما دوتا اومدیم تا من به دست خود درختی بنشانم و بعد از تایید صلاحیت به پایش جوی آبی بکشانم؛ البته اگر هم نشد کمی تخم چمن روی تپه‌های وزارت کشور برای یادگاری می‌فشانم.+ /آقا شما هم با ایشون هستید؟ چرا هیچی نمی‌گید؟

بله. همین‌طور که می‌بینید ایشون بغض کردن و نمی‌تونن صحبت کنن.

+ پسرجان شما چند سالته؟- /۱۷ سال /چرا برای نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری اومدید؟-/انتخابات؟ ریاست‌جمهوری؟

+ برجام می‌دونید چیه؟-/ برجام؟ بام؟ برجام یه چیزی که چجوری بگم؟ برجااام؟ وقتی همه یکجا نشسته‌اند برجام می‌گویند.


منبع: برترینها

طنز؛ آنچه روحانی می‌گوید، آنچه صدا‌و‌سیما نقل می‌کند!

حقیقتا در دوران عجیب، تاریخی و بدقلقی به سر می‌بریم. دوره‌ای که معانی و مفاهیم کلمات عوض شده‌اند و چه بسا تغییر ماهیت داده‌اند. به‌عنوان مثال کلمه‌ای همچون «بی‌طرفی» رنگ باخته و الان نوعی فحش محسوب می‌شود؛ مثلا اگر می‌خواهید فردی که رعایت انصاف را نکرده و جانبدارانه برخورد می‌کند به چند فحش چاروداری مهمان کنید، بهتر است از عبارت «مرتیکه بی‌طرف بی‌غیرت» استفاده کنید.

علی‌ای‌حال، چندی پیش کنفرانس مطبوعاتی آقای روحانی برگزار شد و خیلی از رسانه‌ها به پوشش کامل خبری آن پرداختند. اخبار صدا‌و‌سیما هم بر اساس تشخیص مبتنی بر بی‌طرفی، هر کجایی از مصاحبه رییس‌جمهور را که صلاح دانست پخش کرد. در اینجا برخی از صحبت‌های آقای روحانی را که واقعا به زبان آورد و آنچه را که احتمال می‌رود اخبار صدا‌وسیما نقل کند بیان می‌کنیم:

رییس‌جمهور: آن کسی که یک شبه مشکلات را حل می‌کرد، کس دیگری بود.

صدا‌و‌سیما: اعتراف رییس‌جمهور به عدم توانایی حل مشکلات مردم. روحانی: شب‌ها دچار مشکل می‌شوم.

رییس‌جمهور: آمادگی داریم روابط خود را با عربستان بهتر کنیم.

صدا‌و‌سیما: اظهارات عجیب رییس‌جمهور در حمایت از عربستان سعودی.

رییس‌جمهور: از ابتدا گفته‌ام، مردم باید آزادی را لمس کنند. برخی می‌گویند فقط باید اقتصاد را لمس کرد.

صدا‌و‌سیما: حرف‌های هنجارشکنانه روحانی در مورد آزادی. روحانی گفت مردم حق دارند همدیگر را آزادانه لمس کنند.

رییس‌جمهور: دولت قبل ۴۳ هزار میلیارد برای مسکن مهر از بانک مرکزی برداشت کرد و این باعث تورم ۴۵ درصدی شد.

صدا‌و‌سیما: عدم حمایت رییس‌جمهور از خانه‌دار شدن مردم.

رییس جمهور: اگر تلاش دولت نبود هیچ شبکه اجتماعی زنده نمی‌ماند و همه را قربانی می‌کردند.

صدا‌و‌سیما: حمایت ضمنی روحانی از کانال‌ها و سایت‌های وابسته به غرب و ضداخلاقی. روحانی گفت: دولت تمام تلاش خود را برای زنده نگاه‌داشتن آن‌ها انجام می‌دهد.

رییس‌جمهور: ۱۶ آذر دانشگاه‌ها باز‌تر شد.

صداوسیما: ابراز رضایت رییس‌جمهور از بی‌بند‌و‌باری به بهانه آزادی در دانشگاه‌ها.

رییس‌جمهور: برای اینکه بدانید در انتخابات شرکت می‌کنم یا نه باید پنج روز دیگر صبر کنید.

صدا‌و‌سیما: روحانی به علت انتقادهای شدید مردم و کارشناسان به‌دلیل ضعف مدیریت، پنج روز اعلام نامزدی خود را به تعویق انداخت.

رییس‌جمهور: بعضی‌ها مثل ماشین دودی هستند و همه را سیاه می‌کنند.

صدا‌و‌سیما: توهین آشکار رییس‌جمهور به افراد سیاه پوست. نژاد‌پرستی روحانی در آستانه انتخابات.

رییس‌جمهور: به مردم دروغ گفته نشود. بزرگ‌ترین خیانت دروغ است.

صدا‌و‌سیما: روحانی در کنفرانس خبری‌اش مردم و اصول‌گراها را دروغگو خطاب کرد.


منبع: برترینها

کشف بطری‌ های مشروب سربازان جنگ جهانی اول (+عکس)

باستان‌شناسان بطری‌های مشروبات الکلی سربازان جنگ جهانی اول بریتانیا را در تل‌آویو از زیر خاک بیرون کشیدند.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران، تصاویری که مشاهده می‌کنید، از بطری‌های کشف شده‌ای گرفته شده‌اند که باستان‌شناسان اسرائیلی آن‌ها را بعد از بیرون کشیده شدن در زمان ساخت جاده‌ای در تل‌آویو، تأیید و اعلام کردند که قدمت این بطری‌ها به زمان جنگ جهانی اول برمی‌گردد و در موقعیت سربازخانه‌ای در این شهر پیدا شده بود که سربازهای بریتانیایی در آن اقامت داشتند.


منبع: عصرایران

اس ام اس وفات حضرت زینب (س) (۳)

زینبم یار آشنای توام

جای مانده ز کربلای توام

شعله سر می کشد ز ناله ی من

من عزادار نینوای توام

تشنه لب لحظه های آخر عمر

یاد سقای با وفای توام

وفات حضرت زینب تسلیت باد

_____________________________

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است

آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است

مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست

فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است

گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر

آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است

وفات حضرت زینب را تسلیت عرض می کنیم

_____________________________

 ای دختر علی جانم فدای تو،آتش زده به جان داغ عزای تو

محبوبه ی خدا،ای رزق تو بلا،دلخون کربلا

جانم فدای تو…

_____________________________

به خانه ی لطفت معتکفم یا رب،شده نوای من سیّدتی زینب

ای امید ما همه مدد یا زینب،گل یاس فاطمه مدد یا زینب

نورُالکواکِب،اُمّ المصائب، یا زینب

وفات حضرت زینب را تسلیت عرض می کنیم

_____________________________

در کرببلا به دردها درمان داد

جان داد ولی جان به ره جانان داد

بر برگ گل لاله نوشتند به خون

از هجر حسین، زینب آخر جان داد

_____________________________

وجودت آیت ِ عُظمای کربلا

قهرمان بانوی صحرای کربلا

همه ی عُمرت غرق درد و بلایی

شهیده ی غصه های کربلایی

ای کوثر زهرا خورشید مکتب

یا امّ المصائب زینب یا زینب..

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

_____________________________

دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب

مرور متن ِ کتاب شرافت زینب

وجود معجری از نور پرده درپرده

دلیل محکم حکم قداست زینب

_____________________________

السلام علیک ِ یا عقیله َ العرب…

از داغت بگویم با چشمان تر/جان دادی به یاد غربت دلبر

او که شد میان گودالی بی سر

بر غم یارت مبتلا هستی/کشته ی داغ کربلا هستی

_____________________________

سلام ای روح عزت،تجلی شهامت

 سلام ای کوه صبر و،وقار و استقامت

فتاده در دل ما،شراری از غم تو

دو عالم خون بگرید،برای ماتم تو

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

_____________________________

بسوز ای دل بسوز ای دل  برای زینب کبری

رسیده وقت جانسوز    عزای زینب کبری

همان زینب همان زینب که بوده کوثر کوثر

چو شمعی بی صدا سوزد به یاد ماتم دلبر

_____________________________

یا زهرا ببین جونم بر لبه سوز عالم از داغ زینبه

دختر عزیزت تو بستره ای وای ای وای

عزادار غمهای دلبره ای وای ای وای

_____________________________

کنج حیاط خانه ی خود ، بین بسترش

بانو رسیده بود به ساعات آخرش

 خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی

رد می شدند خاطره ها از برابرش

 خورشیدوار … در تب گرمای شهر شام

می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد

_____________________________

چشمان تو ادامه ی دریای کربلا

زینب شدی و زینت بابای کربلا

با خطبه هات مثل علی میشوی ولی

با گریه هات حضرت زهرای کربلا

ای سر بلند از تو حسین بن فاطمه

ای سر به زیر پیش تو سقای کربلا

وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد


منبع: عصرایران