چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

آدولف هیتلر، آغازگرجنگ جهانی دوم است، کسی که در برهه ای از تاریخ همه کشورهای دنیا را به جان هم انداخت. او در طول زندگی اش حتما راز و رمز هایی داشته که شاید بیشترمان از آنها باخبر نباشیم.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

آدولف هیتلر بدنام‌ترین سیاستمدار دنیاست و جنایت‌های زیادی را هم مرتکب شده است، از همین رو او را یکی از جنایتکاران جنگی می‌دانند. هیتلر رهبر جنبش نازی در آلمان بود و توانست با سخنرانی‌های درخشان خودش مردم زیادی را با خود همراه کند و روی آن‌ها تاثیر گذار باشد.

او با همین شیوه توانست کنترل کل کشور را در دست بگیرد و در نهایت برای نابودی یهودیان دست به کار شود. جنگ جهانی دوم را نیز به راه انداخت. در تاریخ از هیتلر به عنوان یکی از شیطانی‌ترین شخصیت‌ها یاد می‌شود؛ با این‌حال هیتلر هم مانند همه ما خانواده داشته و دوران کودکی را سپری کرده است که تا به حال کمتر به آن اشاره شده و ما از آن اطلاعات داریم.

در این گزارش نگاهی داریم به خانواده آدولف هیتلر،

امضای پیمان برای پاک کردن نام!

با اینکه آدولف هیتلر بچه‌ای نداشته که نامش را ادامه دهد، اما هر ارتباط خونی با او نامش را زنده نگه می‌دارد. با این حال پس از کارهایی که او انجام داده، اعضای خانواده‌اش پیمان بسته‌اند که هرگز ارتباط خونی خودشان با هیتلر را برملا نکنند تا این موضوع فراموش شود و کسی هم آن ها را به دلیل این رابطه خانوادگی که به نظر نفرین شده بوده، سرزنش نکند.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

اصل و نسب یهودی!

احتمالا شما هم می‌دانید که هیتلر معتقد بود باید آن‌هایی که ناقص هستند را از بین برد تا در نهایت به یک جامعه کامل دست پیدا کرد. او یهودیان را ناقص می‌دانست و از همین رو آن‌ها را از بین می‌برد. اما نکته‌ای که هیتلر هم به آن توجه نداشت، این بود که تولد در یک خانواده مسیحی الزاما ریشه‌های ژنتیکی فرد را تضمین نمی‌کند و خود هیتلر در نسل‌های قبلی خانواده‌اش یهودی بوده است. در حقیقت هیتلر هم یک یهودی بوده، اما خودش نمی‌دانسته است.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

آدولف خشن بود؟

آدولف هیتلر ناخواهری به نام پائولا داشته که گفته می‌شود بعد از اینکه پدرشان فوت می‌کند، آدولف درست مانند پدری برای پائولا بوده، با اینکه سالی چند بار بیشتر یکدیگر را نمی‌دیده‌اند. آدولف رابطه خوبی با خواهرش داشته و با اینکه چند بار به او سیلی زده، اما پائولا هیچ‌وقت نمی‌توانسته باور کند که برادرش دست به جنایت‌های چنین بزرگی بزند.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

خواهری که هیچ‌وقت نازی نشد!

پائولا فردی سیاسی نبود و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان منشی در یک بیمارستان کار می‌کرد. او برادرش را زیاد نمی‌دید و به نظر می‌رسید اصلا آنقدر مورد توجه نیست که برادرش بخواهد در کاری از او استفاده کند. پس از جنگ او بارها مورد بازجویی قرار گرفت، اما خیلی زود مشخص شد که در هیچ جنایتی دست نداشته و او را آزاد کردند. پائولا نام خانوادگی خود را به وولف تغییر داده بود تا خیلی در مرکز توجه نباشد.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

برادرزاده امریکایی!

ویلیام پاتریک هیتلر که برادرزاده آدولف هیتلر بوده، در سال ۱۹۱۱ در انگلستان به دنیا می‌آید و بعد در آلمان زندگی می‌کرده است. اما زمانی که عمویش می‌خواسته از حق شهروندی او که بریتانیایی بوده برای رسیدن به برخی مقاصد سیاسی استفاده کند، او آلمان را به مقصد امریکا ترک می‌کند. در زمان جنگ جهانی دوم پاتریک به نیروهای هوایی امریکا پیوست و در مقابل عموی خودش ایستاد. پس از جنگ همچنان در امریکا و کنار چهار فرزندش زندگی کرده است. او هم نام خودش را به استورات-هوستون تغییر داده تا هم خودش هم بچه‌هایش زندگی آرامی داشته باشند. او بارها در مصاحبه‌های مختلف از نفرت خودش درباره آدولف هیتلر صحبت کرده است.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

مادر و پدری که فامیل بودند!

آلویس هیتلر پدر آدولف است. او با کلارا مادر آدولف بیش از ۲۰ سال اختلاف سنی داشته و ماجرای ازدواج متفاوتی هم دارند. آلویس دو بار ازدواج کرده بود و ۶ بچه داشت، از همین رو کلارا را که یکی از خویشاوندان‌شان بوده، استخدام می‌کند تا او را در نگهداری بچه‌ها کمک کند. سپس در سال ۱۸۸۵ در یک مراسم کوچک با هم ازدواج می‌کنند و آدولف به دنیا می‌آید. پدر آن‌ها چندان مرد  اهل خانواده‌ای نبوده و البته علاقه زیادی به پرورش زنبور عسل داشته است.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

بچه‌های از دست رفته

آدولف علاوه بر خواهر و برادرهای ناتنی، چند برادر و خواهر تنی هم داشته که همه آن‌ها در سنین کودکی و بر اثر بیماری‌های مختلف جان خود را از دست داده‌اند.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

شاید پسری هم باشد

با اینکه می‌دانیم هیتلر زمانی که خودکشی کرد، هیچ فرزندی نداشت، اما برخی می‌گویند ممکن است او یک فرزند نامشروع داشته باشد. در زمان جنگ جهانی اطرافیان او این احتمال را اعلام کرده‌اند که هیتلر با زنی در ارتباط بوده است، اما این ادعا هرگز ثابت نشد و آن زن هم پیش از اینکه حقیقت را بگوید از دنیا رفت.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

هیتلر اصلا آلمانی نبوده است!

کسی که آلمان را مرکز جهان می‌دانست و می‌خواست بزرگترین قدرت جهان را برای کشور خودش بدست بیاورد، در حقیقت اصلا در آلمان متولد نشده بود! هیتلر علاوه بر اینکه در اتریش متولد شده، تا ۲۴ سالگی هم در این کشور زندگی کرده و سپس به مونیخ می‌آید. قطعا اتریش هیتلر را از خود نمی‌داند و احتمالا آلمان هم او را نمی‌خواهد!

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

بزرگ شده در یک خانواده کاتولیک

احتمالا درباره مذهب آدولف هیتلر چیزی نمی‌دانید و با توجه به برخوردش با کلیساهای کاتولیک و اینکه آن‌ها را مانعی بر سر راه رسیدن به قدرت می‌دانست، احتمالا هیتلر را فردی بدون مذهب می‌دانید، این در حالی است که آدولف در خانواده‌ای کاتولیک به دنیا آمد و مادرش او را برای غسل تعمید به کلیسا برده بود.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

ازدواج تنها به مدت یک روز

خیلی‌ها می‌دانند که آدولف هیتلر با اوا براون ازدواج کرده بود و تنها عشق زندگی‌اش بود، اما چیزی که خیلی‌ها نمی‌دانند این است که ازدواج آن‌ها تنها برای یک روز بود و در تمام دورانی  که اوا  شیفته آدولف بوده، در کنار او بود و تلاش می‌کرده تا توجهش را جلب کند، در این راه حتی دوبار خودکشی می‌کند. اوا ۲۰ سال جوان‌تر از آدولف بود و در زمان خودکشی هیتلر نیز در کنار او بود و همان‌جا به صورت نمادین باهم ازدواج کردند، او در زمان مرگ ۳۳ سال داشت و هیتلر ابتدا او و سپس خودش را کشت.

 چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!
عکس مادر را همیشه همراه داشت

آدولف رابطه چندان خوبی با پدرش نداشت، اما مادرش فرق می‌کرد و مخصوصا بعد از اینکه پدرش فوت می کند، او به مادرش بیشتر نزدیک می‌شود و از همین رو تا زمان مرگ از او مراقبت می‌کند. آدولف بعد از مرگ مادرش شرایط سختی داشته و پس از آن تا پایان عمرش عکسی از مادرش را همراه خودش داشته است.

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید!

«هیتلر» یک نام ساختگی است!

پدربزرگ آدولف یعنی پدر آلویس یک یهودی به نام فرانکنبرگ بوده است، اما مادر آلویس دوباره ازدواج می‌کند، از همین رو نام خانوادگی گسورک هیدلر به نام آلویس اضافه می‌شود. اما آلویس خلاقیت به خرج می‌دهد و «هیدلر» را به «هیتلر» تغییر می‌دهد و فامیل خودش را عوض می‌کند. آدولف هیتلر تنها در همین مورد از پدرش به خوبی یاد می‌کند و می‌گوید خوشحال است که نام هیتلر را دارد چون این نام می‌تواند مردم را بترساند!

چیزهایی که درباره «هیتلر» و خانواده‌اش نمی‌دانید! 


منبع: برترینها

طنز؛ نصب آباژور به جای تصویر رئیس جمهوری!

ظاهراً قرار بر این شده که مناظره‌های انتخاباتی این بار برخلاف دوره‌های گذشته به صورت زنده پخش نشود. این تصمیم در حالی گرفته شد که تقریباً اغلب نامزدهای انتخاباتی با این موضوع مخالفت کرده‌اند.

به هرحال پخش غیرزنده مناظره‌های انتخاباتی در حالی که تلویزیون حتی برنامه عمو قناد و مسابقه بین تیم‌های انگول اشتات و بایرلورکوزن را به صورت زنده پخش می‌کند، جای تعجب دارد. در حال حاضر ما تنها دو برنامه داریم که زنده نیستند، اولی برنامه آقای حاجیلو است که از پشت شمشادها میکروفون به دست می‌پرد جلوی مردم و از آنها سؤال می‌پرسد، دومی برنامه مناظره‌های انتخاباتی است. حالا ما می‌خواهیم پیش‌بینی کنیم که پخش غیرزنده مناظره‌های انتخاباتی آن جایی که نوبت صحبت کردن دکتر روحانی است، به چه صورت خواهد بود.

به نام خدا، با عرض سلام خدمت… (صدا قطع می‌شود) گرامی. باور کنید بنده نمی‌خواستم در این مناظره (صدای بوق) آنچه که در دلم می‌گذرد را… (صحنه آهسته صحبت‌های کاندیدای قبلی در این لحظه پخش می‌شود. زمانی که برمی‌گردیم به جای دکتر روحانی یک آباژور و به جای اسحاق جهانگیری یک گلدان گذاشته اند). اما آنچه امروز برای همه ما سؤال است، املاک… (املاک خانه برتر، تحت حمایت دولت قبل و بعد از یازدهم، یکی بخر، دو تا ببر!) چه کسی است که نداند در بحث ساختمان پلاس… (پلاس! کباب پز پلاس، دیگه نگران کباب درست کردن توی پیک نیک نباشید، منقل پلاس کار شما رو راحت کرده، اگه رئیس جمهوری همینطوری به صحبت هاش ادامه بده این تبلیغ حالا حالاها ادامه داره!). ما در طرح پ…(صدا قطع می‌شود) جنوبی (خب ظاهراً دکتر روحانی درخواست ترانه جنوبی داشتن، به همین دلیل شما رو دعوت می‌کنیم به شنیدن ترانه جذاب بالا بالا بالا یار بالا، از آخرین ساخته‌های قاسم افشار). در پایان لازم است اعلام کنم که دولت…(هموطنان گرامی، به علت ترافیک در خیابان دولت و بسته شدن خیابان‌های شریعتی و پاسداران، لطفاً از مسیرهای جایگزین استفاده کنید، اگه مسیر جایگزینی پیدا کردید به ما هم بگید تا به بقیه بگیم، دمت تون گرم، دل تون شاد!)

خب این بخشی از سخنان دکتر روحانی در مناظره انتخاباتی تلویزیون بود، حالا امیدوارم روز موعود فرا برسد و ببینیم که صدا و سیما رویه دیگری را اتخاذ کرده است، هرچند ما الان امیدمان به اینکه درخت گردو، موز بدهد بیشتر از تغییر در سیاست‌های صدا و سیماست!


منبع: برترنها

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

شاید از شنیدن این خبر تعجب کنید که پوست پیاز در کشور سوئیس از خود پیاز گرانتر است، زیرا پوست پیاز از نظر بسیاری از ما ناچیز است و ارزش چندانی ندارد.

 
در این کشور مردم از پوست پیاز به عنوان جایگزین طبیعی رنگ های شیمیایی استفاده می کنند. آنها از آن برای رنگ کردن تخم مرغ های روز عید پاک بهره می جویند.
 

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 
پوست پیاز در سوئیس گرانتر است
 
در سراسر دنیا با نزدیک شدن عید پاک مردم تخم مرغ های رنگی را برای این روز آماده می کنند و اغلب از رنگ های شیمیایی برای این منظور استفاده می کنند. اما در سوئیس تخم مرغ ها را با پوست پیاز رنگ می زنند.
 

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 
به همین دلیل عجیب نیست که در مغازه های سوئیس بسته های پوست پیاز را می بینیم که با قیمت بالایی به فروش می رسند. روزنامه آبزرور اوکراین اخیرا از این ماجرا گزارشی تهیه کرده و عکس های ارسالی مردم را در این باره منتشر کرده است.
 

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 
این تصاویر پوست پیاز را درون بسته های پلاستیکی نشان می دهد که در مغازه ها به فروش می رسند؛ بنا بر این گزارش هر ۸۵ گرم پوست پیاز ۲.۸ فرانک برابر با ۲.۸۴ دلار به فروش می رسد؛ یعنی یک کیلو پوست پیاز معادل ۳۳.۵ دلار قیمت دارد.
 
در هر سال و با نزدیک شدن عید پاکِ مسیحیان، فروش این بسته ها در مغازه های سوئیس شیوع می یابد.

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 
شاید از خودتان بپرسید که چرا سوئیسی ها به جای این که از پوست پیازهای مصرفی خودشان استفاده کنند آن را با قیمت بالا از مغازه می خرند؟ آنها در پاسخ می گویند پوست پیاز بسته بندی شده در مغازه با کیفیت تر است و آنان به جای صرف هزینه در شستن، پاک کردن و خشک کردن پوست پیاز بهتر است آسان ترین راه را انتخاب کنند و پوست های پیاز بسته بندی شده را از مغازه ها بخرند.
 

پوست پیاز در این کشور گرانتر از خود پیاز است!

 
جشنواره بازار پیاز بزرگترین جشنواره محلی در تقویم محلی سوئیس است. در این جشنواره حدود ۵۰ تن پیاز در قالب و شکل های مختلف برای همه حتی بچه ها آورده می شود. در زبان محلی به آن Zibelemarit گفته میشود. آنها در این بازار پیازها را تزئین می کنند.


منبع: برترینها

طنز؛ لطفاً کفش‌ها رِ نریزید توی استخرها!

یکی از کاندیداهای انتخابات در حرکتی بهداشتی پسند با کفش به استخر رفته و به بچه‌هایی که آنجا مشغول شنا بودند، احوالپرسی کرده است.بنابراین ما از امروز باید مواظب باشیم که وقتی در حال شنا هستیم، یا زیر دوش یا حالا هر جای دیگری که آدم‌ها معمولاً تنها به آنجا می‌روند، یک نفر در نزند و با کفش بیاید و با ما سلام و احوالپرسی کند. در عین حال از آنجایی که ایشان با کفش وارد استخر شده‌اند بنده پیشنهاد می‌کنم وزارت بهداشت خود را (فرض محال!) به دوستان و زحمتکشان در«ساندویچ فریدون» یا «شاپور سگ پز» بدهند که دیگر در و تخته با یکدیگر جور شود.

به هرحال همین حضور غیرمنتظره این نوید را می‌دهد که شب در حالی که شما توی منزل نشسته اید و فوتبال تماشا می‌کنید و با قاشق هندوانه می‌خورید یک نفر به شما زنگ بزند و بگوید: «سلام، چطوری؟ خونه ای؟ باقرم! می‌خوام یه سر بیام بهت بزنم!» و فرصت ندهد که شما اصلاً بپرسید باقر چه کسی است و با کفش وارد منزل‌تان شده و به شما بگوید: «بابا نیم ساعت اومدیم خودت رِ ببینیم، همه‌اش که توی آشپزخونه‌ای؟».

این شوآف‌های غیرمنتظره را به فال نیک می‌گیریم. اصلاً زمانی که بنده آهنگ تبلیغاتی یکی از کاندیداها را شنیدم که در آن یک بچه می‌خواند: «رای مامان و بابا فلانی فلانی!» به این نتیجه رسیدم که: «گل همه رنگش خوبه، کاندیدا زرنگش خوبه، تو کتابا نوشته، لطفاً کفش‌ها رِ نریزید توی استخرها» باور کنید رفتار غیر قابل پیش‌بینی دوستان به قافیه شعر ما هم لطمه زد.یک جوری حرکات تکنیکی از خود نشان می‌دهند که عمراً اگر لیونل مسی هم بتواند این گونه مدافعان تیم حریف را غافلگیر کند.یعنی اگر فردا دیدیم که دوستان سوار بر جاروی نیمبوس از این طرف شهر به آن طرف شهر می‌روند و داستان بزبزقندی را برای کودکان می‌خوانند تعجب نکنید.

اما بنده توصیه‌ای خدمت این عزیزان دارم؛ بیایید و به جای توجه به گروه سنی الف که هنوز به سن رأی‌گیری نرسیده‌اند، توجه خود را معطوف به گروهی کنید که به سن قانونی رأی دادن رسیده‌اند و حداقل«دو تا برنامه بدید عمو ببینه!» چون ظاهراً شما دارید«اشتباه می‌زنید» و با ادامه این روند نهایتاً به‌عنوان مدیر یک مهدکودک یا مبصر کلاس نسترن سه انتخاب شوید.سن قانونی رأی دادن را نگاه کرده و فراموش نکنید کودکانی که در انتخابات ثبت‌نام کردند نمی‌توانند در انتخابات رأی بدهند، یعنی آن پسر دوازده ساله‌ای که ثبت‌نام کرد، سنش هنوز به سن قانونی برای رأی دادن نرسیده است. بنده فکر کنم شما این را با آن اشتباه گرفته اید، به هرحال ما نیت‌مان خیر بود و قصد کمک داشتیم، حالا باز هم خودتان می‌دانید!


منبع: برترینها

پرستوی اینکا؛ پرنده ای با سبیل های چخماقی

برترین ها: پرنده ماهیخور سبیل دار بوگاینویل  ممکن است در نام خود سبیل داشته باشد اما یک پرستوی خاکستری تیره با سیبیل های باشکوه است. پرستوی اینکا سبیل چخماقی سفیدرنگ دالی شکل از پر دارد. اما این سبیل منحصر به گونه نر این حیوان نیست و ماده ها نیز چنین سبیلی دارند. طول سبیل پرنده یک نشانه قابل اعتماد از وضعیت بدنی آن است و هرچه طول سبیل بلندتر باشد پرنده سالم تر است. پرستوهای اینکا با سبیل های بلندتر تماسل دارند با هم جفتگیری کنند و جوجه های بیشتر و بزرگتری داشته باشند.

نژاد پرستوهای اینکا به سواحل آمریکای جنوبی از شمال پرو تا شیلی مرکزی تعلق دارد. آن ها از ماهی کوچک اقیانوس مثل ماهی کولی تغذیه می کنند. کاهش این ماهی ها به علت ماهیگیری تجاری و برداشت بیش از حد منجر به کاهش جمعیت پرستوهای اینکا شده است. زمانی تعداد آن ها به چندین میلیون می رسید، اما جمعیت فعلی آن ها حدود ۱۵۰۰۰۰ پرنده برآورد می شود و در لیست گونه های نزدیک به انقراض توسط اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت قرار گرفته اند.


منبع: برترینها

کفش های خوردنی (عکس)

یک آدم مبتکر یا شاید هم بیکار کفش هایی را ابداع کرده که می توان آنها را خورد.

 به گزارش جام جم آنلاین، کفش ها و دم پایی هایی به شکل شیرینی ، شکلات و ساندویچ عرضه شده اند که کاملا خوردنی هستند. چه بسا که خیلی هم خوشمزه باشند. البته ما هیچ اطلاعی نداریم که این کفش های خوردنی را می توان به پا کرد یا خیر. اگر پوشیدنی هم باشند ، بهتر است که از خوردن آنها صرف نظر کرد.

عکس های این کفش های خوردنی را که در روزنامه سوئیسی لومتن منتشر شده اند، در این گزارش تصویری ارائه می شوند.


منبع: عصرایران

رودخانه ای در کانادا تنها در عرض ۴ روز ناپدید شد!

برای نخستین بار در تاریخ مدرن، دانشمندان شاهد ناپدید شدن رودخانه ای در عرض تنها چند روز بودند. این پدیده زمین شناسی که «سرقت رودخانه» نام دارد، زمانی روی می دهد که آب رودخانه ای توسط رودخانه دیگری به یغما برود.

برای  نخستین بار در تاریخ مدرن، دانشمندان شاهد ناپدید شدن رودخانه ای در عرض تنها چند روز بودند. این پدیده زمین شناسی که «سرقت رودخانه» نام دارد، زمانی روی می دهد که آب رودخانه ای توسط رودخانه دیگری به یغما برود.

رودخانه ای در کانادا تنها در عرض 4 روز ناپدید شد!

 با توجه به شواهد تاریخی، چنین پدیده ای معمولا به هزاران سال زمان نیاز دارد، اما در این مورد، رودخانه اسلیمز که از یخچال طبیعی کسکاولش کانادا تغذیه می کرد، تنها در عرض چهار روز ناپدید شده است. بازه زمانی که محققان آن را از لحاظ زمین شناسی «لحظه ای و به احتمال زیاد دائمی» توصیف کرده اند.

به گفته دن شوگر، زمین شناسی از دانشگاه واشنگتن، تاکوما: “زمین شناسان پیش از این پدیده سرقت رودخانه را مشاهده کرده اند، اما تا آنجایی که می دانیم، تا به حال نمونه ای از این پدیده در طول زندگی ما به ثبت نرسیده است.”

شوگر و همکارانش در ماه اوت سال گذشته برای انجام تحقیقی میدانی، به استان یوکان کانادا، جایی که رودخانه اسلیمز قرار دارد؛ سفر کرده بودند. آنها در آنجا دریافتند، این رودخانه که قبلا به طور متوسط ۴۸۰ متر عرض داشته، به کلی ناپدید شده است. محققان پس از بررسی های لازم تخمین زدند که از سطح آب رودخانه بین روزهای ۲۶ و ۲۹ مه کاسته شده است.

رودخانه ای در کانادا تنها در عرض 4 روز ناپدید شد!
رودخانه اسلیمز که از یخچال طبیعی کسکاولش کانادا تغذیه می کرد، تنها در عرض چهار روز ناپدید شد

در طول ۳۰۰ تا ۳۵۰ سال گذشته، رودخانه اسلیمز به وسیله کسکاولش، یکی از بزرگترین یخچال های طبیعی کانادا، تغذیه می شده است. اما در سال اخیر، با توجه به عقب نشینی یخچال طبیعی به دلیل آب و هوا گرم شدن کره زمین و وقوع یک دوره ذوب شدید، کانال جدیدی در یخ به وجود آمده که در نهایت منجر به تغییر مسیر جریان آب یخچال شده است.

در واقع به این ترتیب، به جای ریختن آب حاصل از ذوب به دریای برینگ، این آب به اقیانوس آرام می ریخته است. این رویدادی بزرگ محسوب می شود، نه تنها به دلیل اینکه برای اولین بار است که شاهد وقوع پدیده سرقت رودخانه آن هم به این سرعت هستیم، بلکه نکته مهمتر این است که دانشمندان تصور می کنند، این پدیده بر اثر تغییرات آب و هوایی که انسان موجب آن شده، رخ داده است.

جان کلاگ محققی از دانشگاه سایمون فریزر کانادا می گوید: “با توجه به وضعیت عجیب جغرافیایی که این مورد در آن اتفاق افتاده، اتفاق فوق، رویدادی منحصر به فرد محسوب می شود. اما از دیدگاهی کلی تر، نشانگر تغییرات بزرگ یخچال های طبیعی سراسر جهان بر اثر تغییرات آب و هوا است.”

با وجودی که در نواحی اطراف رودخانه جمعیت زیادی ساکن نیست، محققان می گویند، اثرات این دگرگونی، پیامدهای بسیار زیادی بر روی اکوسیستم های طبیعی خواهد داشت و می تواند ذخیره آب منطقه در سال های آینده را هم تحت تاثیر قرار دهد.

رودخانه ای در کانادا تنها در عرض 4 روز ناپدید شد!
دانشمندان می گویند، این پدیده بر اثر تغییرات آب و هوایی که انسان موجب آن شده، رخ داده است

راشل هدلی، زمین شناسی از دانشگاه ویسکانسین، پارک ساید، به نیویورک تایمز، گفت: “با وجودی که تغییر مسیر یک رودخانه یخی در یوکان، ممکن است، مورد بسیار مهمی محسوب نشود، اما ذوب یخچال های طبیعی، منبع آب بسیاری از مردم است و رسوبات و مواد مغذی رودخانه های یخی، محیط زیست طبیعی دریا و خشکی و همچنین کشاورزی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.”

محققان می گویند، موارد دیگر ذوب یخچال های طبیعی نمی توانند موجب چنین سرقت رودخانه سریعی شوند، اما با این وجود هم ممکن است، چنین پدیده ای در بازه زمانی چنین کوتاه اتفاق بیافتد. به هر جهت، این پدیده، بازهم یادآور پیامدهای گرم شدن کره زمین است که می تواند موجب وقوع رویدادهای پیش بینی نشده و ناگواری شود.


منبع: برترنها

آثار معماری که هیچ هدفی ندارند!

برترین ها: شهر مثل یک موجود زنده است، دائما رشد می کند و در طول زمان تحول می یابد. ساختمان ها نوسازی می شوند، ساختمان های جدید اضافه می شوند و ساختمان های قدیمی حذف می شوند و در این فرآیند آثار کوچکی به جا می ماند. همه ما این ها را دیده ایم: پله هایی که به یک دیوار خالی ختم می شود، دری که روی دیوار طبقه دوم قرار دارد بدون اینکه هیچ بالکنی در کار باشد، دری که با دیوار پوشیده شده و … 

این بقایای معماری هیچ هدفی ندارند ولی نام دارند! به آن ها «توماسون» گفته می شود، اصطلاحی که هنرمند ژاپنی «آکاسگاوا» ابداع شد که اولین بار در توکیو در سال ۱۹۷۲ متوجه این آثار شهری شد. این کلمه از «گری توماسون» بسکتبالیست آمریکایی می آید که یک قرارداد دوساله با مبلغ گزافی بست. اما وقتی نتوانست انتظاری که مدیران از او داشتند را برآورده کند، بیشتر مدت زمان قراردادش را روی نیمکت نشست. برای آکاسگاوا، توماسون هم بی فایده بود و هم نگهداری می شد. بنابراین به این آثار معماری نیز همین نام را داد. نمونه هایی از توماسون را در این مطلب مشاهده می کنید.

آثار معماری که هیچ هدفی ندارند! 


منبع: برترینها

مردی که از سفر کردن پول درمی‌آورد! (+عکس)

سفر به دور دنیا پول می‌خواهد و این چیزی است که خیلی‌ها را از سفر کردن ناامید می‌کند اما جانی وارد، جوان ۳۳ ساله ایرلندی است که از سفر کردن پول هم در می‌آورد.

به گزارش توریسم‌آنلاین، جانی که در کودکی به خاطر مشکلات مالی خانوادگی از رفتن به تعطیلات همراه با نزدیکانش محروم بود، حالا از سفر کردن پول هم در می‌آورد! کار او وبلاگ‌نویسی است و به لطف تیزهوشی و مهارتش در نوشتن، امسال بیش از یک میلیون و نیم پوند درآمد داشته است.

معرفی نقاط دیدنی، آموزش مهارت‌های سفر باعث شده تا کشورهای مختلف برای درج تبلیغات در وبلاگ او هزینه‌های خوبی بپردازند.


منبع: عصرایران

استخدام مارمولک توسط پلیس آمریکا (+عکس)

اداره پلیس شهر ایوندیل در ایالت آریزونا کشور آمریکا مارمولکی را برای خدمت استخدام کرد.

 به گزارش اسپوتنیک، مارمولک سبیلو با لقب «آیرو» نشان پلیس آمریکا را پس از ادای سوگند دریافت کرد.

این جانور در سال ۲۰۱۶ میلادی به استخدام اداره پلیس آریزونا درآمده تا با کمک بو برخی از انواع مواد مخدر را پیدا کند، اما خبر این استخدام شگفت انگیز پس از حدود یک سال به رسانه ها درز پیدا کرده است.

به عقیده کارشناسان، این مارمولک از حس بویایی قوی برخوردار است و می تواند در کشف موادمخدر ممنوعه بهتر از سگ ها به مأموران پلیس کمک کند.

استخدام مارمولک توسط پلیس آمریکا (+عکس)


منبع: عصرایران

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!

نقش‌های مورچه‌های جوان در لانه آنقدر کلیدی است که برخی از زیست‌شناسان معتقدند آن‌ها به طبقه اجتماعی خاصی تعلق دارند. ساندرین کورستمونت گزارش می‌دهد.

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!

 
به گزارش بی بی سی انگلیسی، بچه مورچه‌ها برای هیچ کس زیبا نیستند. راستش را بخواهید، ظاهر نوزادان این جانور، مانند نوزاد حشرات دیگر، کمی ترسناک است؛ مشخص نیست که دارند روی صورت بزرگترشان بالا می‌آورند و یا دارند یکدیگر را می‌بلعند.
 
اما اینطور نیست که مورچه‌های بزرگسال صرفا لاروِ (به نوزاد کرمی شکل حیواناتی که دگردیسی کامل دارند، گفته می‌شود) نوزادانشان را تحمل کنند؛ آن‌ها محتاج این لارو هستند. پژوهشگران به تازگی دریافته‌اند که لارو مورچه‌های نوزاد نقش مهمی را در برقراری انسجام جوامع پیشرفته این جانوران ایفا می‌کنند.
 
اوا شولتنر، پژوهشگر دانشگاه رگنزبرگ آلمان که بر روی نقش‌های پیش‌رونده در کلونی مورچه‌ها مطالعه می‌کند، می‌گوید: «لارو می‌تواند خودش به تنهایی یک طبقه اجتماعی محسوب شود که بدون حضورش، کلونی نمی‌تواند شکل بگیرد.»
 
نوزاد برخی از حشرات مانند موریانه‌ها دارای پاهای کوچکی هستند که آن‌ها را از نظر ظاهری شبیه به مورچه‌های بالغ می‌کنند. اما لارو مورچه جزو آن دسته نیست و بدن بی‌دست و پایشان عملا اجازه تحرک را از آن‌ها می‌گیرد. مورچه‌ها شاخک‌هایی دارند که از آن برای برقراری ارتباط و شناسایی محیط استفاده می‌کنند که نوزادان این جانور از داشتن آن محروم هستند. در نگاه اول فکر می‌کنید که نوزاد این حشره برای زنده ماندن کاملا به والدینش متکی است.
 
اما باید گفت که فریب ظاهرشان را خورده‌اید.
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!
مورچه گلوله زن در حال حمل غذا – نیش این مورچه مانند تیر خوردن درد دارد
 

دنیای عجیب لاروها

لارو برخی مورچه‌ها با تکان دادن بدنشان به جهتی خاص به بزرگتر خود می‌گویند که گرسنه هستند. برای نمونه، لارو مورچه بول‌داگ می‌ایستد. لارو برخی دیگر نیز به رغم نداشتن پا می‌توانند به سمت غذا بخیزند. علاوه بر آن، لارو می‌تواند ویژگی‌های غیرعادی بدن مورچه‌های نوزاد را پنهان کند. مثلا گردن دراز و لاغر مورچه “میرمسینا” در امر تغذیه به کار این جانور می‌آید. مورچه بالغ بدن یک مایت (هیره) را باز کرده و به کمک گردن درازشان تمام محتویات شکار را مصرف می‌کنند.
 
نمونه دیگر مورچه لپتوتوراکس است که ساختار منحصر به فرد روی شکمش، به عنوان سبد غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مورچه به سادگی می‌تواند شکارش را نزد خود نگاه دارد.
 
به کمک نمای میکروسکوپی می‌تواند فهمید که بدن لاروها پوشیده از مو بوده که اغلب کارکرد مختص به خودش را دارد. برای مثال، لارو مورچه چوب‌خوار مانند “بست قلاب دار” عمل می‌کند تا مورچه‌های کارگر با چسباندن لاروها به یکدیگر بتوانند آن‌ها را به راحتی جابجا کنند. نمونه دیگر لارو مورچه “فیدول ری” است که در انتهای موهایش قلاب دارد. به همین دلیل، والدین نوزاد می‌تواند به راحتی آن را به دیواره‌های لانه آویزان کنند. حتی احتمال می‌رود که مورچه‌های کارگر تمامی لاروها را از سقف آویزان کنند تا ضمن ساماندهی، نوبت غذادهی آن‌ها را نیز بدانند.
 
فواید موی لارو

موی لارو علاوه بر کارکرد لنگر مانند خود، می‌تواند در امر برقراری ارتباط نیز به کار این جانور بیاید. لارو زنبور بی‌عسل از موهایش به عنوان اندام حسی خود استفاده می‌کند. زمانی که لارو در لانه خود قرار دارد و زنبور بزرگتر به دیوار بکوبد، آن‌ها می‌تواند لرزش را به کمک موهایشان حس کنند. همین نشانه لرزش‌ها می‌تواند تعیین کند که آن لارو کارگر و یا ملکه خواهد شد.
 
اندام جالب برخی از لاروها

کارستن شونروگ، پژوهشگر بریتانیایی، می‌گوید که لارو برخی مورچه‌ها اندام‌های ویژه تولید صدا دارند که برقراری ارتباط را برایشان ممکن خواهد کرد. مورچه‌های بزرگتر البته می‌توانند از سیگنال‌های شیمیایی برای برقراری ارتباط استفاده کنند اما شفیره مورچه‌های نوزاد مانع ترشح فرومون به خارج غشاء آن‌ها می‌شود.
 
لارو برخی مورچه‌ها خواص فیزیکی دارند که می‌توانند در خدمت تمام کلونی باشند. مورچه‌های دوزنده لیسه‌ای برای چرخاندن پیله‌هایشان ابریشم تولید می‌کنند اما مورچه‌های بالغ از ابریشم برای ساخت لانه استفاده می‌کنند. معمولا از لاروهای ماده برای این کار استفاده می‌شود.
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!
مورچه‌های کارگر و لارو مورچه‌ی آتشین قرمز
 

نجات کلونی از سیل و معده‌های جمعی!

برخی از گونه‌های مورچه‌ها هنگام سیل برای نجات کلونی از خاصیت شناور ماندن طبیعیِ لاروها استفاده می‌کنند. لارو مورچه فورمیکا سلیسی حین ورود آب به لانه به شکل یک دسته الوار درآمده تا مورچه‌های دیگر غرق نشود.
 
رفتار لاروها کاملا پیچیده است و نمی‌توان صرفا به ظاهر کوچشکان بسنده کرد. یکی از نمونه‌های عجیب “معده‌های اجتماعی” یا جمعی آن‌ها است. مورچه‌های بالغ به خاطر داشتن کمرهای باریک نمی‌توانند حشرات را بخورند. به همین دلیل، آن‌ها حشرات را به لاروها می‌دهند. لارو نیز پس از مصرف نوعی مایع سرشار از پروتئین تولید می‌کند که مورد استفاده مورچه‌های بالغ قرار می‌گیرد.
 
تاکتیک‌های پردازش غذای لاروها می‌تواند متمایز باشد. مورچه‌های پونرومورف غذا را هضم کرده و آن را در اختیار مورچه‌های کارگر می‌گذراند. آن‌ها نیز غذا را بلعیده تا پروتئین مورد نیاز ملکه برای تخم ریزی تهیه شود. در روش‌های دیگر نیز از لارو به عنوان نوعی “نرم کننده غذا” استفاده می‌شود تا کارگران بعدا بتوانند به شکل آسان‌تری غذا را در لانه ذخیره کنند.
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!
مورچه میرمیکا به همراه لارو
 

مور‌چه‌های خون آشام

لاروها به شکل دیگری نیز به مورچه‌های بالغ کمک می‌کنند که البته کمی عجیب است. مورچه‌های “امبلیوپون سیلوستری” پوست لاروها را سوراخ کرده تا به مجراهای داخل شکمش دست و پیدا کنند و مانند خون آشام‌ها، خون لارو را بمکند. این گونه از مورچه به خاطر عادت غذایی خود مجبور است کمی خون هم بمکد. مورچه‌های امبلیوپون دیگر گردن یک لارو را فشار داده تا بزاق دهانش را استخراج کند.
 
لاروهای مرده نیز دارای کارایی دارند مگر آنکه در نتیجه یک بیماری واگیردار مرده باشند. حتی زمانی که مورچه‌‎ها با کمبود غذا مواجه می‌شوند، یک لارو را گرفته و آن را می‌کشند! فکرش را کنید… پروتئین بسته بندی شده در دسترس. اگر برای ملکه هیچ غذایی یافت نشود، آن را با لارو و شفیره سیر می‌کنند.
 
کمک به تولید مثل

لارو به دلیل شرکت در زنجیره تامین غذا در چرخه تولید مثل کلونی نیز شرکت دارد. ملکه برای تخم گذاری به پروتئین نیاز دارد و وجود لارو در لانه موجب افزایش باروری آن می‌شود. لارو مورچه‌های فرعون خودشان انتخاب می‌کنند که ترشحاتشان را به کدام مورچه بالغ بدهند.
 
لارو به طرق دیگر نیز می‌تواند چرخه تولید مثل را تنظیم کند. گرچه مورچه‌های کارگر می‌توانند خود تولید مثل کنند، اما معمولا منتظر ملکه می‌مانند تا از تخم‌هایش مراقبت کنند.
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!
ملکه مورچه درودگر ژاپنی
 

در پژوهش انجام شده توسط جسی ابی (Jessie Ebie) و همکارانش، پژوهشگران دانشگاه آریزونا، مشخص شد که هرگاه که مورچه‌های کارگر توسط تخم‌‎های ریخته شده توسط ملکه احاطه می‌شدند، به صورت عادی به تخم ریزی خود ادامه می‌دادند.  
 
عجیب‌ترین رفتار: همنوع خواری

با این حال، شاید بتوان عجیب‌ترین رفتار لاروها را “همنوع خواری” دانست. لارو مورچه‌ها گاهی اوقات از یک لارو دیگر تغذیه می‌کند – رفتاری بسیار عجیب در جامعه‌ای که هماهنگی و ایثار در آن حکم‌فرما است. شولتنر می‌گوید: «همنوع خواری یکی از آشکارترین فعالیت‌های خودخواهانه است.»
 
شولتنر و تیمش اما به این مسئله پرداخته‌اند که چگونه عادت همنوع خواری لاروها می‌تواند به کمک مورچه‌های اطراف بیاید؟ کلونیِ مورچه‌ها می‌تواند متشکل از گروه‌هایی باشد که روابط تنگاتنگی با یکدیگر ندارند. حتی ممکن است صدها و یا هزاران خانواده کنار یکدیگر جمع شوند و یک کلونی را تشکیل دهند. این محققان تردید داشتند که شاید یک لارو به لارو خانواده‌های غریبه و اقوام دورتر حمله کند تا با خوردنش بتواند به پیروزی خانواده‌اش در نبردهای داخل کلونی کمک کند.
 
آن‌ها پس از بررسی هشت گونه مورچه و با در نظر گرفتن روابط خویشاوندی بین خانواده‌ها، سطح همنوع خواری بین لاروها را بررسی کردند. نتایج نشان داد که لاروها می‌توانند تفاوت بین خواهر و برادرانش با لاروهای غریبه را تشخیص دهند: آمار همنوع خواری در لانه‌ها خانوادگی پایین‌تر از لانه‌های دیگر بود. البته مشخص نیست که لاروها چگونه این کار را انجام می‌دهند.
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!
مورچه‌های دروگر ماریکوپا در مواجهه با گونه‌های دیگر
 

شولتنر می‌گوید: «لاروها از توانایی ارزیابی محیط و نشان دادن واکنش متفاوت به محیط‌های مختلف برخوردارند. لارو نر در مقایسه با لارو ماده بیشتر به عمل همنوع خواری تن می‌دهد که دلیلش چندان مشخص نیست.»
 
ابزار دفاعی لانه

لاروها حتی می‌توانند مهاجمین را نیز ببلعند. بسیاری از گونه‌های مورچه نوعی انگل اجتماعی بوده و با سرعت خانه یک گونه دیگر، کلونی خود را در آنجا تاسیس می‌کنند. مثلا ممکن است که یک ملکه جوان وارد یک لانه بیگانه شود و در آنجا تخم‌ریزی کند. سپس کارگران لانه ساکن ترغیب می‌شوند که از بچه‌های ملکه سرپرستی کنند تا زمانی که نوادگان ملکه بر لانه مسلط شوند.
 
تیم شولتنر در حال تحقیق بر روی این موضوع هستند که لاروها چگونه می‌توانند از طریق همنوع خواری از لانه محافظت کنند. زمانی که ملکه وارد یک لانه دیگر می‌شود، مورچه‌های ساکن معمولا آن را مستقیما نمی‌کشند، بلکه لاروها از طریق خوردن تخم‌های ریخته شده توسط ملکه با آن مقابله می‌کنند. شولتنر می‌گوید: «ما متوجه شدیم که لارو با تخم‌های مختلف به اشکال متفاوتی رفتار می‌کند. به همین دلیل است، احتمالا آن‌ها تخم‌های مزاحم را شناسایی کرده و آن را می‌خورند.»
 
یافته‌های اولیه همین فرضیه را اثبات می‌کند. اما اثبات علمی اینکه چگونه لاروها تفاوت بین تخم‌های خودی و ناخودی تشخیص می‌دهند، چالش بعدی خواهد بود. مورچه‌های بالغ از شاخک‌های خود و استفاده از حس بویایی برای شناسایی محیط پیرامون خود استفاده می‌کنند اما لاروها فاقد حسگر و اندام‌های تشخیص بو هستند. البته لارو حشرات دیگر، گیرنده‌های بویایی را روی قسمت‌های دیگر بدنشان دارند و این احتمال وجود دارد که لارو مورچه نیز از همین الگو استفاده کند. شولتنر می‌گوید: «این موضوع به ما می‌فهماند که آن‌ها می‌توانند محیط شیمیایی خود را ارزیابی کنند.»
 

دنیای عجیب قهرمانانِ زیرزمینی!

 
نوزاد مورچه، لارو، با تبدیل شدن به مورچه بالغ بسیاری از توانایی‌هایش را از دست می‌دهد اما همچنان برخی از ویژگی‌های دوران کودکی‌اش را حفظ می‌کند. برای نمونه، مورچه‌های نوزاد از همان ابتدا بوی هم لانه‌ای‌هایشان را به خاطر می‌سپارند تا بعدها در زمان بلوغ بتوانند اعضای کلونی خود را شناسایی کنند. همچنین نوع تغذیه و محیط زندگی در دوران لارو، می‌تواند تعیین کننده باشد: مورچه‌های کارگر یا ملکه. دلیلش نیز این است که آن‌ها پیش از رسیدن به بلوغ، به بالاترین حد جثه فیزیکی خود می‌رسند.
 
در حقیقت، آینده کلونی به طرق مختلف در گروی لاروها است. آنچه بر سر لاروها می‌آید، می‌تواند خصوصیاتی را در آن‌ها ایجاد کند که بعدها از طریق فرآیند “انتخاب طبیعی” به نسل‌های آینده منتقل خواهد شد. کلونی در حال رشد مورچه‌ها معمولا محصول خاستگاه‌های متواضعانه لاروها است. شولتنر می‌گوید: «مهم نیست که این لاروها در دوران بزرگسالی چه کاری انجام می‌دهند، اما آنچه در دوران رشد انجام می‌دهند بر میزان موفقیتشان در دوران بلوغ تاثیر خواهد گذاشت.»


منبع: برترنها

همکاری با حشرات در ساخت اثر هنری (۱)

برترین ها: برخی از منفورترین موجودات روی زمین حشرات هستند. این موجودات کوچک و تند به خانه و فضاهای شخصی ما حمله می کنند، مواد غذایی ما را از بین می برند، وارد تختخواب ما می شوند، از سقف روی پاهای ما می افتند و می خزند، ما را نیش می زنند و می گزند، آن ها منزجرکننده، مزاحم و ترسناک هستند. خنده دار است که چطور موجوداتی به این کوچکی بسیاری از این حس های متفاوت را در انسان ایجاد می کنند. اما آیا ما می توانیم با حشرات ارتباط برقرار کنیم؟

هنرمندانی در سراسر جهان سعی می کنند با حشرات همکاری کنند تا شکل غیرمعمولی از هنر را ایجاد کنند. یکی از آن ها هوبرت دوپارت است که از سال ۱۹۸۰ با لارو بال مودار کار می کند. لارو بال مودار در آب شیرین زندگی می کند و به ساخت محفظه های پیچیده یا پیله هایی مشهور است که با جمع آوری تکه های چوب، ماسه، سنگ های کوچک و چیزهای دیگر می سازد. دوپارت لاروها را از محیط طبیعی اطراف خود جمع می کند و به کارگاهش می برد، با دقت محفظه اطراف آن ها را جدا می کند و در مخزن هایی می ریزد که با موادی پر شده که آن ها می توانند غلاف های محافظ خود را بازسازی کنند. به حای سنگ و چوب و … دوپارت برای آن ها تکه هایی از طلا و سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی از جمله فیروزه، مرجان، یاقوت، مروارید، الماس و .. می ریزد. در عرض چند هفته پیله های کوچک  و ارزشمند آن ها تشکیل می شود.

همکاری با حشرات در ساخت اثر هنری (1) 


منبع: برترینها

هنر چهره های مقدس هندو

برترین ها: اعتقادات مذهبی به روش های مختلفی در سراسر جهان بیان می شود. انسان ها روش های مختلفی را برای پرستش خدای خود انتخاب می کنند. آن ها تمام انرژی و خلاقیت خود را برای ساخت بناها، مجسمه ها، آیکون ها و … عجیب و باشکوه به کار می گیرند. به غیر از هنر معماری که در هر مذهب متفاوت است، آن ها خودشان را از طریق طرح لباس و یا مدل مویشان نیز متمایز می کنند.

آنچه درمورد مردان مقدس هندو جالب است، روشی است که چهره خود را رنگ می کنند. این مراسم تیلاک نام دارد که پیشانی، محل قرارگیری چشم سوم یا چشم بصیرت را نقاشی می کنند. نقاشی ها به شکل ها و با ترکیبات رنگی مختلفی انجام می شوند که نماد خدایی است که خودشان را به او اختصاص داده اند. هنر و طراحی بخش ضروری تکامل انسان از آغاز زمان بوده اند که نقش اساسی در اینکه مردم چگونه خدا را می پرستند دارد.


منبع: برترنها

رودخانه‌ای که ۴ روزه ناپدید شد (+عکس)

بر اثر یک اتفاق نادر یک رودخانه با پهنای ۴۸۰ متر در کانادا تنها در چهار روز ناپدید شد و دانشمندان را شگفت زده کرد. رودخانه Slims River از یخچال طبیعی Kaskawulsh Glacier سیراب می‌شود.

 به  گزارش خبر انلاین، این پدیده که تحت عنوان «سرقت رودخانه» شناخته می شود زمانی روی می دهد که یک رودخانه توسط رودخانه ای دیگر دزدیده می شود!


منبع: عصرایران

ماشین قیامت واقعا ساخته شده و هنوز هم وجود دارد!

اگر فیلم دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove) را دیده باشید، قطعا به خوبی با هدف اصلی ساخت یک ماشین قیامت آشنایید:«اگر ما را نابود کنید، ما نیز شما را نابود می کنیم.» سیستم خودکاری که تضمینی برای اقدامات هستهای یک کشور بر علیه کشوری دیگر باشد، دهه‌هاست که بخشی از کابوس جمعی بسیاری از ماست. اما چنین سیستم جهنمی واقعا وجود داشته و نام آن دست مُرده (Dead Hand) بوده است.

ماشین قیامت واقعا ساخته شده و هنوز هم وجود دارد!

اما هدف از طراحی ماشین قیامت چه بوده است؟ در واقع هدف دست مرده، اساسا این بوده که در صورت وقوع حمله هسته‌ای کشوری، این ماشین حمله هسته‌ای متقابلی (مشخصا شدیدتر!) بر علیه کشور مهاجم انجام بدهد. ماشین قیامت سیستمی کاملا اتوماتیک است. نمی توان این سیستم را از کار انداخت و یا غیر فعالش کرد. هدف چنین سیستم مخوفی اساسا داشتن سلاح هسته ای را به امری بیهوده تبدیل می کند.

حتی اگر کشوری ابتدا حمله هسته ای را انجام دهد، ماشین قطعا همه اقداماتش را تلافی می کند و در این صورت اصولا پیروز یک جنگ هسته ای بودن، بی معنی است، چرا که همه ساکنان کشور مهاجم و شاید کشور مورد حمله (در این مورد اتحاد جماهیر شوروی) پس از به کار افتادن ماشین قیامت خواهند مُرد!

 ماشین واقعی قیامت که گفته می شود تا سال ۱۹۸۵ وجود داشته، سیستم پدافندی (Perimeter System)  و یا به تعبیری دیگر دست مُرده نام داشته است. دلیلی که اتحاد جماهیر شوروی تصمیم به ساخت این ماشین گرفت، به احتمال بسیار زیاد پیشرفت های بسیار ایالات متحده آمریکا در تکنولوژی های موشکی در اوایل دهه ۱۹۸۰  بوده است. پیش از این پیشرفت ها، انتظار می رفت جنگ هسته ای با موشک های بالستیک (موشکی‌هایی با قابلیت حمل کلاهک‌های هسته‌ای به سرتاسر جهان) قاره‌پیما شروع شود.

موشک های قاره پیما معمولا قابل شناسایی هستند و با توجه به اینکه کشور مورد حمله، در حدود ۳۰ دقیقه فرصت دارد، می تواند یک موشک پدافندی را برای مقابله با این موشک ها به کار بیاندازد.

ماشین قیامت واقعا ساخته شده و هنوز هم وجود دارد!
در دهه ۸۰، ماشین قیامت می توانسته چندین انفجار هسته ای این چنینی را به راه بیاندازد

با این حال، آمریکایی ها در دهه ۱۹۸۰ به پیشرفت های بسیاری در سیستم های موشک های قابل پرتاب از زیردریایی رسیده بودند. در واقع با استفاده از این سیستم، آمریکا می توانست حملات هسته‌ای با دقتی بسیار بالا را بر علیه شوروی انجام دهد. در چنین حملاتی زمان لازم برای هشدار به ۳ دقیقه می رسید که برای ضد حمله کافی نبود. به این ترتیب شوروی نمی توانسته حداقل در مقابل حمله هسته ای اول آمریکایی ها مقابله به مثل کند. به این ترتیب، اتحاد جماهیر شوروی به دنبال روشی برای حمله متقابل بوده، بنابراین دست مُرده را ساخته است.

سیستم دست مُرده یا سیستم پدافندی در ابتدا تنها یک سیستم پشتیبانی برای ارتباطات اضطراری بوده، اما به یک سیستم اتوماتیک ضد حمله تبدیل شده است. قلب این سیستم چیزی به نام موشک فرماندهی بوده است. موشک فرماندهی یک موشک ۱۵PO11 بوده که به جای کلاهک هسته ای دارای یک فرستنده رادیویی بود. این موشک از یک سیلوی محافظت شده پرتاب می‌شده و جایگزین تمام ارتباطات زمینی نابود شده می شد و به تمام گیرنده های موشک های بالستیک زمینی، پرتاب زیر دریایی و هواپیماهای بمب افکن دستوراتی را ارسال می کرد. دستورات این موشک به سلاح ها و تاسیسات هسته ای، حمله متقابل به هدف از پیش تعیین شده بود.

البته این سیستم پس از شناسایی حمله به خاک شوروی فعال می شده است و مهمتر اینکه تصمیم برای روشن کردن این سیستم های اتوماتیک بر عهده یک فرد عالی رتبه بوده است. به طور کلی، این سیستم در زمان تنش های سیاسی بین شوروی و آمریکا به کار افتاده و در این دوره، بر اساس معیارهای خاصی به صورت غیرفعال نگهداری می شده است. این معیارهای خاص در سال ۲۰۰۹ توسط سرهنگ سابق اتحاد جماهیر شوروی، والری یارونیچ اینگونه شرح داده شده اند:”این سیستم به وسیله شبکه ای از سنسورهای زمین لرزه ای، تابشی و فشار هوا برای شناسایی علائم انفجار هسته ای شروع به کار می کرد. قبل از هر اقدامی، این سیستم چهار موضوع را مورد بررسی قرار می داد و سپس مشخص می کرد، آیا سلاح هسته ای به خاک جماهیر شوروی برخورد کرده است یا خیر.”

ماشین قیامت واقعا ساخته شده و هنوز هم وجود دارد!
اتاق جنگ معروف فیلم دکتر استرنجلاو

این سیستم چگونه تشخیص می داد، سلاحی هسته ای به خاک روسیه برخورد کرده است؟ در واقع، سیستم دارای شبکه ای از سنسورها بود که اختلالات لرزه‌ای مطابق با یک حمله هسته ای را مورد بررسی قرار می دادند. این سیستم همچنین قادر به بررسی سطح تشعشعات، نظارت بر ارتباطات بر روی فرکانس های رادیویی نظامی بود و ممکن بوده، حتی مشخص کند آیا افراد در مقرهای فرماندهی مختلف هنوز زنده هستند یا نه.

به این ترتیب به نظر می رسید، در صورت وقوع یک حمله، سیستم لینک‌های ارتباطی به ستاد فرماندهی شوروی را بررسی می‌کرد و با آنها ارتباط برقرار می‌نمود. در صورت برقراری ارتباط، احتمالا پس از ۱۵ تا ۶۰ دقیقه ماشین به صورت اتوماتیک خاموش می شد. اما اگر چنین ارتباطی برقرار نمی شد، ماشین فرض می کرد، قیامت واقعی فرا رسیده است و از این رو بلافاصله شروع به راه‌اندازی سیستم های خود و دور زدن تمام فیلترهای دستورات فرماندهی می کرد.

بسیاری باور دارند، این سیستم پدافندی هنوز وجود دارد و کار می کند. وجود این سیستم تا سال ها مخفی بود، تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰، خبرهایی از وجود آن منتشر شد. نیویورک تایمز در مقاله ای که سال ۱۹۹۳ توسط بروس بلر نوشت:

    “در یک بحران هسته ای واقعی، موشک های ارتباطی به صورت اتوماتیک به وسیله دستورات رادیویی فعال می شوند و دستور آتش را به موشک های هسته ای در روسیه، بلاروس، قزاقستان و اوکراین مخابره می کنند. ماشین قیامت برای استفاده گسترده از این سیستم های موشکی بدون مشارکت مقامات محلی طراحی شده است. در واقع، این سیستم دستورات فرماندهان حوزه را کاملا نادیده می گرفته است.”

ماشین قیامت واقعا ساخته شده و هنوز هم وجود دارد!
موشک فرماندهی

اما اگر دلیل ساخت ماشین قیامت، ترساندن دشمن (ایالات متحده آمریکا) بوده، باید دشمن هم از وجود چنین ماشین مخوفِ آخرالزمانی آگاه می بوده، اما در واقع پس از برداشته شدن دیوار شوروی در دهه ۱۹۹۰، آمریکایی ها از وجود ماشین قیامت خبردار شدند. بنابراین، محرمانه بودن آن چنین فرضی را به کلی رد می کند.

دست مُرده، ممکن است، عامل بازدارنده ای برای حمله هسته ای آمریکایی ها علیه شوروی بوده باشد، اما بیشتر حکم محافظی را داشته که مقامات شوروری را از انجام یک حمله غیر ضروری باز می داشته است. در واقع دست مُرده، این تضمین را به وجود می آورد که در هر صورت اقدام متقابل انجام خواهد شد. ماشین قیامت یک تضمین قوی بوده است. هنگامی که این ماشین به کار افتاد، رهبران اتحاد جماهیر شوروی می دانستند، اگر حمله ای در آینده انجام شود، جوابش را خواهند گرفت.

یارونیچ می گوید:” خودداری از اشتباهی مهلک؛ این دلیل ما برای داشتن سیستم فوق بوده است. “

بنابراین، در عین شگفتی کارکرد حقیقی ماشین قیامت، امیدوار کننده بوده و افرادی مرتجعی که در راس حکومت بوده اند و امکان از بین بردن تمدن بشری را داشته اند را آرام نگه می داشته است. به این ترتیب، اگر روس ها هنوز هم این ماشین آخرالزمانی را در اختیار داشته باشند، اشکالی ندارد. بلکه در عوض باید از این ماشین قیامت تشکر کنیم که صلح را برای جهان به ارمغان آورده است!


منبع: برترنها

شکار جالب بوفالوها در آمریکای شمالی ماقبل تاریخ

برترین ها: برای هزاران سال بومیان آمریکای شمالی بوفالوها را شکار می کردند. این مردم کاملا به این حیوان برای زندگیشان وابسته بودند باتوجه به لباس، پناهگاه و لوازم خواب و گوشت زیادی که از لاشه آن ها ممکن می شد. از مو و دم آن ها برای ساخت طناب و از ماهیچه های آن ها هم برای ساخت نخ، چسب و زه کمان استفاده می شد درحالیکه استخوان ها و شاخ ها برای ابزارهای متنوع برای مصارف روزمره استفاده می شدند. با برنامه ریزی و سازماندهی ماهرانه و مقداری شانس، شکارچیان ماقبل تاریخ می توانستند ده ها و یا حتی صدها حیوان را در آن زمان با استفاده از اسلحه های محدود و یا حتی بدون اسلحه بکشند.

یکی از این روش های پیچیده که توسط مردم بومی برای کشتن بوفالو استفاده می شد، روش پرش بوفالو بود، که گله بوفالوها به سمت یک صخره بلند هدایت می شدند و از آنجا پریده و می مردند. فریب این حیوانات به سوی صخره و ترساندن آن ها به اندازه کافی که موجب فرار و در نهایت سقوط مرگبارشان شود تلاشی طاقت فرسا بود که به برنامه ریزی دقیق نیاز داشت اما پاداش بزرگی هم داشت. یک پرش می توانست غذا و لباس کل دهکده را برای ماه ها تامین کند.

اولین کار پیدا کردن صخره مناسب بود. بهترین مکان های پرش آن هایی بودند که با یک مرتع خوب آغاز می شدند و کم کم به سمت پایین شیب گرفته و به یک لبه و پرتگاه باارتفاع ۶ متر یا بیشتر می رسیدند. وقتی چنین صخره ای پیدا شد، مردم بومی صحنه را آماده می کردند، ستون های سنگی بزرگ و تنه درختان را به شکل «V» می چیده و گذرگاهی درست می کردند که به پرتگاه ختم می شد. یک نفر خود را در پوشش بوفالو پنهان می کرد و تلاش می کرد گله را به سوی ورودی پرتگاه هدایت کند. این فرد اغلب صدای آن ها را در می آورد تا توجه گله را جلب کند و سپس شروع به حرکت به سمت صخره می کرد. وقتی بوفالوها نزدیک می شدند شکارچیان دیگر از پشت سنگ ها فریاد زده و سعی در ترساندن آن ها داشتند. وقتی بوفالوها به پرتگاه می رسیدند سعی می کردند سرعت خود را کم و متوقف شوند اما فشاری که از سوی گله پشتشان به آن ها وارد می شد باعث می شد سقوط کنند. این روش شکار ۱۲۰۰۰ سال پیش آغاز شد و تا ۱۵۰۰ میلادی هم استفاده می شد، یعنی تا زمانی که اسب ها معرفی شدند. استفاده از اسب ها و ابزارهای بهتر شکار به شکارچیان اجازه می داد گله بوفالو را دنبال کنند و تمام سال گوشت تازه داشته باشند. تصاویری از این روش جالب و مکان های تاریخی شکار بوفالو را در این مطلب مشاهده می کنید.

بوفالو 
بوفالو 


منبع: برترنها

طنز؛ من اگر ننشینم چه کسی بنشیند

خوشبختانه کشور به سمت‌و‌سویی رفته که توی همه چیز متخصص داریم. تو هر زمینه‌ای کشور ما صاحب‌نظره. تو فضانوردی سال‌ها پیش یه میمون فرستادیم فضا؛ یعنی اینقدر این کار برامون راحت بود که دیگه به خودمون زحمت ندادیم خودمون بریم فضا. به جاش یه….

خوشبختانه کشور به سمت‌و‌سویی رفته که توی همه چیز متخصص داریم. تو هر زمینه‌ای کشور ما صاحب‌نظره. تو فضانوردی سال‌ها پیش یه میمون فرستادیم فضا؛ یعنی اینقدر این کار برامون راحت بود که دیگه به خودمون زحمت ندادیم خودمون بریم فضا. به جاش یه میمون رو فرستادیم. یعنی دست روی هرچی مثل نجوم، ریاضیات، فلسفه، علم ژنتیک و… گذاشتیم تا تهش رفتیم و دستمون و از روش برنداشتیم. اینه که الان هیچ تپه‌ای وجود نداره که ما فتح نکرده باشیم. فقط یه مورد اونم خودکفایی و دستیابی به کاندیدای ریاست‌جمهوری به‌دلیل کمبود نیروی انسانی کارآمد تو این زمینه بود که خداروشکر اونم بهش رسیدیم.

ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری نشون داد که دیگه کشف انرژی هسته‌ای توسط دختر ۱۶ ساله تو زیرزمین خونه، امری عادی و روتین محسوب میشه. الان دختر و پسر ۶ ساله‌ای تو کشور داریم که توانایی مدیریت کشور ۸۰ میلیونی رو تو خودش می‌بینن. یا دیگه گذشت اون زمان که پدر و مادرها بچه‌ها رو تو خونه حبس می‌کردن که مشق‌هاشون رو بنویسن و بتونن مجموع زوایای داخلی مثلث رو تو امتحان جواب بدن. الان بچه رو بهش بگی «بشین یه ساعت سر درس و مشقت» یه لایک ریز نشونت میده و میگه: «‌من باید نرخ تورم و شاخص دو ماهه اول بورس رو محاسبه کنم، فردا مناظره دارم. تو مناظره کم بیارم، تو میای به من رای بدی یا اون معلم سینوس گرفته تانژانت شده؟ هان؟».

اصلا ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری نشون داد که چقدر ملت نسبت به سرنوشت مملکت احساس مسئولیت می‌کنند؛ یعنی الان مثل خیلی چیزا قشنگ به خودکفایی رسیدیم، طوری‌که می‌تونیم کاندیدای ریاست‌جمهوری صادر کنیم؛ البته اگر از یه زاویه دیگه‌ای نگاه کنیم تجربه و عملکرد بعضی از رییس‌جمهورها (البته به هشت سال مهرورزی خاصی اشاره نداریم) طوری بوده که از ۸۰ ملیون ایرانی به‌صورت بالقوه همه جنم و توانایی رییس‌جمهور شدن رو دارند چرا که نه؟ واقعا تورم ۴۵ درصدی تو کشور درست‌کردن تخصص خاصی می‌خواد؟ یا مثلا هشت سال به زمین و زمان فحش دادن تخصص و ویژگی خاصی می‌خواد؟ دیگه بشینی تماشا کنی دکل رو با جاش ببرن، بانک‌ها رو خالی کنن، اختلاس کنن و… مهارت ویژه‌ای می‌خواد؟ واسه همین من واقعا از تمام ایرانی‌ها خواهش می‌کنم دور بعدی ان‌شاءا… همه تو انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا بشن. تا جهان بفهمه مشارکت تو سرنوشت کشور یعنی چی؟!


منبع: برترینها

طنز؛ نگو پارس جنوبی، بگو ماچ جنوبی!

خب به سلامتی و میمنت و در کمال تعجب و شرمندگی سهم ما در پارس جنوبی با قطر برابر شد.اگر بخواهیم این سهم را از گذشته تا امروز بررسی کنیم بدین صورت است که روزهای اول قطر از آنجا نفت و گاز برداشت می‌کرد، ما با آنها دیده‌بوسی کرده و تشویق‌شان می‌کردیم و این منطقه را«ماچ جنوبی» صدا می‌زدیم و….

خب به سلامتی و میمنت و در کمال تعجب و شرمندگی سهم ما در پارس جنوبی با قطر برابر شد.اگر بخواهیم این سهم را از گذشته تا امروز بررسی کنیم بدین صورت است که روزهای اول قطر از آنجا نفت و گاز برداشت می‌کرد، ما با آنها دیده‌بوسی کرده و تشویق‌شان می‌کردیم و این منطقه را«ماچ جنوبی» صدا می‌زدیم و به قطری‌ها می‌گفتیم: «آفرین بچه‌ها، خیلی خوب استخراج می‌کنید!» کمی بعدتر ما با همت کارشناسان و دانشمندان دولت نهم و دهم می‌توانستیم از پارس جنوبی یک موز برداریم، در نتیجه این منطقه را«موز جنوبی» صدا می‌کردیم و به قطری‌ها می‌گفتیم: «موز از نفت بهتره» اما از آن طرف قطر چنان«مَکشی» از پارس جنوبی انجام می‌داد که یک بار پدر بنده را از ایستگاه مترو جوانمرد قصاب با دستگاه مکش کشید و ما یک هفته بعد پدرمان را در دوحه داخل بشکه تحویل گرفتیم.

حالا ناراحت می‌شویم اگر بگویید برداشت ما از این منطقه کم بوده و این طرح ۹۰ درصد پیشرفت نداشته است.حالا دولت یازدهم آمده و فقط ۱۰ درصد این طرح را تمام کرده (به قول دوستان!) و ما را به برداشت نفت برابر با قطر رسانده، هنر کرده؟ ما خودمان قبلاً نفت برداشت می‌کردیم، داخل لیوان یک بار مصرف به کشورهای دیگر می‌فروختیم و به جایش برنج هندی می‌خریدیم.در آن دوران شکوهمند شرایط به گونه‌ای بود که با روش صنعتی-سنتی پسند و مارکوپولو محور مبادله کالا به کالا داشتیم، نفت می‌دادیم، لیف به جایش وارد می‌کردیم.

بدتر از همه اینکه منتقدین می‌گویند آقای روحانی چرا برای افتتاح این طرح به آنجا سفر کرده؟ آیا این کار تبلیغاتی نیست؟ چرا به مناطق سیل زده نرفته؟‌ باور کنید سخت‌ترین کار دنیا در حال حاضر رئیس جمهوری بودن است.اگر رئیس جمهوری به مناطق سیل‌زده می‌رفت همین دوستان می‌گفتند: «اهواز را خاک برداشت، دولت را خواب!» به مناطق آلوده می‌رفتند، دوستان می‌گفتند: «آیا درست است که دولت پارس جنوبی که می‌تواند مولد شغل‌های جدید باشد را رها کرده و به سراغ ریزگردها برود؟» الان دکتر روحانی یک لیوان آب هم که بخورد، بالاخره یک نفر پیدا می‌شود که تیتر یک روزنامه را به این جمله اختصاص بدهد: «استفاده از امکانات دولتی و آب لوله‌کشی توسط رئیس جمهوری!»


منبع: برترینها

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۳۸۵)

برترین
ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای
پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر،
لاین، واتس آپ، تلگرام و …. حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید
است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم
خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند!

سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫ ‏تو خونه دانشجویی مهم نیست ساعت چنده همیشه یکی هست که خوابه و البته برای هیشکی مهم نیست :)))

 
۲٫ توی مترو حامد همایون از توی هندزفری یه دختره برامون کنسرت گذاشته.

۳٫ الکی میگن سال سیصد و شصت و پنج روزه، همین فروردین فقط دویست سیصد روز طول میکشه.

۴٫ نمیشه باتری گوشی ها رو از عطر مشهد بسازن؟

 شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385)

حاجی عمراً بذارم تو حساب کنی

۵٫ ‏یه بار قبل از آزمایش ناشتا کله پاچه میخورم تا وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور بدونه رئیس کیه.

۶٫ گربه‌ها براى تسلیت بهمدیگه میگن هرچى سوسیس کالباس اون مرحومه بقاى عمر شما باشه.

۷٫ ‏اردوغان رفراندوم رو برد و گفته میشه ابراهیم تاتلیس هم الان در حال تنظیم ترانه ی “وطن پرنده ی پر در خون” هست.

۸٫ من از اون دسته آدمام که وقتی تنهام آب میریزم رو تفاله چایی های ۳روز پیش می خورم اما تو جمع، کافی لطفا، تلخ باشه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

چرا اسنپ نگرفتم؟ 

۹٫ رجب طیب اردوغان، جبران خلیل جبران با احمد داود اغلو سوار تاکسی میشن راننده ۹ نفر حساب میکنه.

۱۰٫ وقتی زنگ میزنید جواب نمیدیم توروخدا زود قطع کنید، چون با گوشیمون کار داریم از اونورم رومون نمیشه ریجکت کنیم باید ۴ساعت وایسیم شما قطع کنی!

۱۱٫ ‏من اگه شوهر کنم فقط برا اینه که یه بچه داشته باشم وقتی خسته م بیاد رو کمرم راه بره تق صدا بده، خستگیم در بره.

۱۲٫ ستاد برگزارى انتخابات کشور اعلام کرد بین مرحله اول و دوم انتخابات، براى محسن رضایى، راى گیرى خداحافظى برگزار میکنه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

الهه ی «بیا ببینم، این چیه تو جیبت» در یونان باستان. 

۱۳٫ ‏قشنگ مشخصه سعدی درحال شخم زدن اینستای کراشش بودن اونجا که گفتن “سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف‌ منظری…”

۱۴٫ ‏وقتی خیلی بچه بودم یه باراومدم مودب باشم، نصفه شب رفتم به مادرم گفتم مامان من خودمو خیس کردم. مادرم گفت برو بخواب فردا بیدار میشم میزنمت.

۱۵٫ ‏اونقد پول دارم که میتونم تا آخر عمرم راحت زندگی کنم؛ مشروط به اینکه همین فردا بمیرم!

۱۶٫ اگر به اندازه ای که مایعات دفع میکردیم جامداتم دفع میکردیم چاق نمیشدیم.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

همه یه رفیق دارن که گند میزنه به عکس های دسته جمعی 

۱۷٫ از اینکه فروردین تموم نمیشه عجیب‌تر اینه که خیلی وقته تو دو سه روز آخرشیم؛ یعنی تا تهش رو خوب اومدا؛ از اون به بعد تصمیم گرفت کش بیاد.

۱۸٫ ‏یبارم رفتم کافه گفتم: یک لمیز لطفا، طرف برگشت گفت: داداش این اسم کافه مونه میخای چایی بیارم!؟

۱۹٫ ‏چشای منم سگ داره، فقط سگش از این ولگرد خیابونیاست که یه پاشم میلنگه و آت آشغال میخوره خاک بر سر.

۲۰٫ یه بیماری هست به اسم «حیفه غذای اضافه مونده رو بریزم دور، دو هفته بذارمش تو یخچال قشنگ خراب شه بعد بریزمش دور».

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

چه سلاحی در کدام کشور بیشتر آدم می کشد؟ 

۲۱٫ ‏زندگی واقعی فقط کوالاها. نوشته اگه ۱۸ ساعت از ۲۴ ساعت رو نخوابند از خستگی میمیرند.

۲۲٫ باز خوبه تو ایران حمل سلاح مجاز نیست، وگرنه با این وضع بحث کردن با مخالفاتون قبل از هر انتخاباتی شاهد یه جنگ داخلی بودیم.

۲۳٫ تا اینجا یه چیزی حدود سه ماه از فروردین گذشته، ایشالا اگه خوب مقاومت کنیم سه ماه دیگه وارد اردیبهشت میشیم.

۲۴٫ ‏وقتی با یکی درد دل میکنم و طرف آخرش میگه خب حالا بهش فک نکن، با خودم میگم لعنتی!چرا زودتر به فکر خودم نرسید؟مرسی که هستی رفیق!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

ابراهیم تاتلیس تو فوتبالیستا طرفدار تیم شاهین بود قدیمیا یادشونه 

۲۵٫ دیگه هر کی تور سه شب و چهار روز آنتالیا رفته هم امروز شده تحلیل‌گر مسائل ترکیه.

۲۶٫ یه لیست درست کردم از کارایی که قبل از مرگ باید انجام بدم ۹۰٪ پول میخاد، بمیرم بهتره.

۲۷٫ از دستشویی عمومیای ایران میشه به عنوان لوکیشنای فیلم رزیدنت اویل یا اره استفاده کرد.

۲۸٫ یک کیلو گوجه ۱۳۰ هزار تومن. تقریبا میشه ۱بشکه نفت. دکتر مصدق خوبه نیستی ببینی این روزا رو.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

‏پل اصغر فرهادی 

۲۹٫ من یه بار سر میز صبونه روزنامه خوندم بابام تا یه ماه فکر میکرد شیشه میکشم.خواستم بفهمید سرانه مطالعه تو خونواده ما چجوریه وضعیتش.

۳۰٫ هندزفری میگیرین یک میلیون و ششصد؟والا خود خواننده هم بیاد در گوشت بخونه اینقد نمیگیره.

۳۱٫ ‏ولى لذتى که تو بلاک کردن وقتى که is typing… عه هست تو کشتنش نیست.

۳۲٫ ‏دیگه با اهنگای کاکو بند چرا یاد عشقتون‌می افتید؟ مگه عشقتون از سرخپوستای‌ شمال مکزیک بوده؟

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

۳۳٫ ‏کاش ادارات رو صبحی بعد از ظهری می‌کردن. اونا که میخواستن کامروا شن همون شیش صب پا میشدن، امثال ما هم کپه مرگمون ۱۲ ظهر میرفتیم.

۳۴٫ ‏آدم باس یه دوتا رفیق متأهل داشته باشه، خانوادگی ببرنت بیرون با کیس های موردنظرشون آشنات کنن، تو هم مفتی غذا بخوری و پسند نکنی.

۳۵٫ ‏مراحل انجام یه پروژه تو ایران اینجوریه که اول افتتاح میکنن بعد کلنگ زنی بعدشم پروژه میخوابه و تعطیل میشه.

۳۶٫ ‏اسم تو بیو واسه این تینیجراس، یه مرد اسمتو مى بره تو شناسنامش.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

الهه ی ” اگر این جلسه هم دیر برسم صد در صد حذفم میکنه” یونان باستان 

۳۷٫ ‏روزی حضرت مولانا در سماع،میچرخید و میخواند:یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا،یار تویی غار تویی..که گیج و ویج رفت و بانگ زد «خواجه نگهدار مرا».

۳۸٫ ‏- سلام
+ سلام
– بیداری؟
+ نه من عادت دارم جواب سلام رو تو خواب هم بدم

۳۹٫ حیوون خونگی فقط پشه؛ حتا یک لحظه هم تنهات نمی‌ذاره.

۴۰٫ قانون پایستگی نسترن: نسترن به وجود نیامده و از بین نمیرود، فقط از آهنگی از فرشید امین به آهنگ دیگرش منتقل میشود.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385) 

الهه ی (مردا بالا خانوما پایین) یونان باستان 

۴۱٫ من مطمئنم فندکم پا داره، وقتی میخوابم چمدونشو می‌بنده میره. ‏

۴۲٫ صبحانه هایی که شما تو استورى میخورین بیانسه و جی زی تو بورلی هیلز نمیخورن!

۴۳٫ شمام میترسین تو حموم بمیرین لخت بیارنتون بیرون؟ :)))

۴۴٫ یه رابطه‌ای هست بین طولانی شدن فروردین ماه و میزان بی‌پولی، اینجور که هر چقدر بی‌پول‌تر باشی فرودین ماه طولانی‌تری در انتظارته.

۴۵٫ امروز دوتا دعوای بد دیدم. من اگر رییس جمهور بشم اولین کاری که میکنم،۱ تن قرص آرامبخش تو آب سد کرج حل میکنم که کل مردم تهران وحومه استفاده کنن.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (385)

وقتى همه جوک رو میگیرن جز تو!


منبع: برترینها

طولانی ترین اسکله جهان

برترین ها: شهر بندری پرگرسو در ایالت مکزیکی یوکاتان، طولانی ترین اسکله جهان را دارد. این اسکله که با بتن مسلح ساخته شده در خلیج مکزیک و ۶٫۵ کیلومتر طول دارد و بیشتر شبیه پلی به سرزمین های دور به نظر می رسد. طول زیاد و غیرمعمول اسکله برای این است که به کشتی های بزرگ اجازه دهد در ساحل بسیار کم عمق یوکاتان لنگر بیندازند.

سنگ های آهکی که جزیره یوکاتان را شکل داده اند از آب های عمیقی که برای ساحل گرفتن کشتی های باری مناسب باشد، کیلومترها دور هستند. مسافران در پایان این اسکله طولانی پیاده می شوند و سپس با تاکسی خود را به شهر می رسانند. اسکله در اصل ۲۱۰۰ متر طول داشت و بین سال های ۱۹۳۷ و ۱۹۴۱ به جای یک اسکله چوبی از آغاز قرن گذشته ساخته شد. ۴۰۰۰ متر دیگر نیز در سال ۱۹۸۸ به آن اضافه شد و ظرفیت آن را افزایش داد.

هم چنین اسکله پرگرسو اولین سازه بتنی جهان است که از فولاد ضدزنگ حاوی نیکل ساخته شده است. باوجود درجه نسبتا ضعیف بتن استفاده شده، اسکله در محیط  خشن دریا مقاومت کرده و ۷۰ سال است که بدون هیچ تعمیر اساسی یا فعالیت های نگهداری مداوم مقاومت کرده است. مهندسین سازه اغلب از اسکله پرگرسو به عنوان مثالی برای نشان دادن عواقب استفاده از مصالح مختلف در ساخت و ساز و اهمیت انتخاب میلگرد جدا از بتن استفاده می کنند.

 طولانی ترین اسکله جهان


منبع: برترینها