راز تونل های غول پیکر در آمریکای جنوبی

برترین ها: در شمال آمریکای جنوبی صدها تونل عظیم وجود دارد که آنقدر بزرگ هستند انسان در آن راه رود اما نه توسط انسان ها حفر نشده اند و نه در فرآیندهای زمین شناسی تشکیل شده اند. اما سازندگان آن ها شواهدی روی دیوارها و سقف از خود به جای گذاشته اند: علائمی از پنجه های غول پیکر.

زمین شناسان معتقدند این تونل ها توسط گونه های منقرض شده تنبل های زمینی غول پیکر حفر شده اند. تنها در ایالت ریو گرند دو سول در برزیل ۱۵۰۰ تونل از این نوع کشف شده است. برخی از این تونل ها صدها متر طول دارند و به شاخه های متعدد تقسیم می شوند. بزرگترین آن ها ۶۰۰ متر طول، ۱٫۸ متر ارتفاع و ۰٫۹ تا ۱٫۵ متر عرض دارد. تخمین زده می شود ۴۰۰۰ تن خاک و سنگ از دامنه کوه خارج شده تا این تونل ایجاد شود و این نشان می دهد که حفر این تونل کار یک یا دو شخص نیست و چندین نسل طول کشیده است.

هاینریش فرانک معتقد است آن ها توسط تنبل های غول پیکری که به اندازه فیل های کنونی بودند و حدود ۱۰ هزار سال پیش در آمریکای جنوبی زندگی می کردند ایجاد شده است. برخی دیگر معتقدند که توسط آرمادیلوهای منقرض ده که کوچکتر از تنبل های غول پیکر بودند ایجاد شده اند. هنوز سوالات زیادی پیرامون این تونل ها و سازندگان آن ها وجود دارد. چه کسی آن ها را ساخته؟ چرا ساخته؟ چطور و کی ساخته؟

راز تونل های غول پیکر در آمریکای جنوبی 


منبع: برترینها

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۳۹۰)

برترین
ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای
پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر،
لاین، واتس آپ، تلگرام و …. حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید
است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم
خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند!

سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫ کاش مثل استیج هر هفته یکی از کاندیداها رو حذف می‌کردیم.

۲٫ ‏مخترع پنکه چرا به نتیجه ای نرسید که کله پنکه ۳۶۰درجه بچرخه اون پشتیا چه گناهی کردن؟

۳٫ ‏اصغر فرهادی درونم همیشه باعث شده همه رابطه هام بدون خداحافظی تموم بشه.

۴٫ بهترین قسمتِ زندگی کچلا اینه که اصلا سشوار نمیکشن که وسطش فک کنن کسی صداشون میزنه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

وقتی یکی اداتو در میاره :)))) 

۵٫ اگه پسر خوب با دختر زشت دیدین ینی واقعن دختر خوبیه، اگه دختر خوب با پسر زشت دیدین شک نکنین پسره پولداره.

۶٫ خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما پولدار

۷٫ امروز یکی از وانت‌های نشنال جیوگرافی که رو شیشه ش برچسب اونجا رو زده بود، تو محله ما داشت سبزی میفروخت.

۸٫ ‏سنگ ماه تولد من سنگ توالته. اینو من نمیگم. شانسم میگه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

الهه ی “پاشو میخوام زیرتو جارو برقی بکشم” یونان باستان 

۹٫ تو سریال های ترکیه ای دکتر از اتاق زایمان میاد بیرون میپرسه پدر بچه کیه؟! ۴-٣ تا مرد همزمان به همدیگه نگاه میکنن.

۱۰٫ تو ایران اینجوریه که وقتی یه چیز خراب میشه روش مینویسن “خراب است” باید در ادامش یه برچسب هم بزنن بنویسن “و دیگر درست نخواهد شد”!

۱۱٫ استرس فقط وقتی یچیزی مدرسه جا میزاشتیم و فرداش میخواستیم بریم ببینیم مونده یا نه.

۱۲٫ ما خودمون قناری رو رنگ می‌کنیم جای کلاغ می فروشیم‌ ؛شاید بگین برعکسه که باید بگم ما سبکمون سیاه قلمه!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

میان ترم نگیر استاد!
ولی اگه گرفتی بذار تقلب کنیم!
چون اگه نذاری نمیگن چه استاد خفنی به به، میگن بدختِ عقده ای میخواد همه این درسو بیوفتن ! 

۱۳٫ هوا از مرز ٢ نفره بودن گذشت و وارد محدوده‌ی ٣ الی ۴ نفر شده!

۱۴٫ مشکل این نیس که ما اونی که طبق معیارامونه رو پیدا نمیکنیم مشکل اینه که پیداش میکنیم ولی ما مطابق معیارای اون نیستیم :)))

۱۵٫ – شما برای حل  مشکلات بشری چه راه حلی دارید؟ دو دقیقه وقت دارید.
– مشکلات بشری از مهم ترین مشکلات انسان است…
سطح سوالات از کاندیداها

۱۶٫ ‏یه بارم زنگ زدم خونه دختره، باباش برداشت هول شدم گفتم منزل اسدی؟ گفت بله.گفتم بله؟ گفت بله، گفتم پس چرا دختر احمقت گفته کرمی؟ هیچی دیگه هنوز دنبالمه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

وقتی به برنامه های رئیسی برای حل مشکلات گوش میدم

۱۷٫ ‏حیوان خانگی فقط مورچه؛ سروصدا نمیکنن، نمیشاشن، رسیدگی نمیخوان، آروم خونه رو جارو میکنن گشنه‌شونم بشه یه چیزی از رو فرش برمیدارن میخورن.

۱۸٫ متاسفانه امروزه ما با پدیده‌ ای رو به رو هستیم که به مسیج زل میزنه سین میکنه ولی جواب نمیده.

 
۱۹٫ ‏انقدری که بابام آهنگِ بی کلام گوش میده توی خونه؛ همش حس میکنم توی آسانسورم.

۲۰٫ متاسفانه امروزه ما با پدیده‌ای روبه‌رو هستیم که تو صورتمون نگاه میکنه شب‌بخیر میگه؛ و تا ساعتها بعد آنلاینه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

جم تی‌وی رو هم تعطیل کردم! 

۲۱٫ سوالِ «چندتا پاس کردی» واسه پسرا، مثل «چند سالته» واسه دختراس، حتی بدتر.

۲۲٫ ‏حتی اگه تو گوشیت هیچی ام نداشته باشی وقتی مامانت نگاش میکنه دچار استرس و تشنج و تب۴۰ درجه میشی.

۲۳٫ یه بار هم عموم داشت نفسای آخرش میکشید میخواستیم رو به قبله‌اش کنیم نمیدونستیم کدوم طرفه، اینقدر چرخوندیمش که بلند شد با کمربند افتاد دنبال ما.

۲۴٫ بچه فقط اونجاش که میبینی دراز کشیده و در یک حرکت انعطافی انگشتای پاشو انداخته تو دهنش. لامصب تهِ امید به زندگیه.

 شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390)

‏وقتی کله ی ظهر همش سروصدا میکنن و نمیذارن بخوابی 

 
۲۵٫ وقتی آدم تو جاده دستشوییش میگیره تازه میفهمه همه غم وغصه های قبل از اون سوتفاهم بود.

۲۶٫ الان بچه خوشگلای پلیس ترکیه دنبال قاتل مدیر جم میگردن بعد یکیشون عاشق دختر یکی از قاتلا میشه بعد دختره از رفیقش بچه دار میشه.

۲۷٫ تو هر سایتی دیدین نوشته برای بستن تبلیغات اینجا کلیک کنید، رو تمام نقاط کره زمین کلیک کنین ولی اونجا کلیک نکنین که زندگی تون نابود میشه.

۲۸٫ «سکوتت تنها صداییه که میتونه منو از خواب غفلت بیدار کنه». با این جمله اگه نتونین مخ بزنین دیگه اشکال از خودتونه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

‏إلهه ى مامان بیا منو بشور در یونان باستان 

۲۹٫ به مامان بزرگم گفتم سیانور خوردم، گفت اشکال نداره یکم خودتو بپوشون خوب میشی.

۳۰٫ تلفن از مخابرات اومد تو خونه،از خونه رفت تو جیب،از بیهوش رسید به هوشمند اما اینایی که وقتی مامانت زنگ میزنه صدای دختر در میارن، همونجا موندن.

۳۱٫ این گیم های الان همش سوسول بازیه. قبلنا مکس پین بود، بزرگوار ۷۲ نوع سلاح مختلف رو یه جا توی پالتوش حمل میکرد.

۳۲٫ تو اسنپ مقصد رو زدم”همونجایی که دلبر خونه داره” پیام اومد “بار دیگه از این مسخره بازی ها در بیاری میبریمت جایی که عرب نی انداخت”.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

‏هُلی شِت یکسال گذشت 

۳۳٫ ولی راحت ترین غذا رشته پلوس. نیم کیلو رشته رو سرخ کنید. یک کم زعفرون بزنید و بریزید تو برنج. دم که کشید بریزید بیرون و زنگ بزنید کبابی محل.

۳۴٫ قطعا قاتل سعید کریمیان جوانی بوده که میخواسته فوتبال ببینه ولی مامانش زده جم گوزل ببینه.

۳۵٫ ‏در پی ترور شدن مدیر شبکه جم؛ سازندگان سریال های ترکیه ای اعلام ۳۰۰ قسمت عزای عمومی کردند.

۳۶٫ ‏تو تاکسی راننده از دختره پرسید شما دانشگاه میری؟ گفت بله من هنر می‌خونم. گفت نه می‌خواستم ببینم‌ همینجا پیاده میشین یا بالاتر.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

بعد بگید تورم کم نشده

۳۷٫ میگن سرانه مطالعه تو ایران یک چهارم جهانه،ولی خبر ندارن ما فقط بخشای مهمشو میخونیم.

۳۸٫ وقتی پاتریک و باب اسفنجی زیر آب لب دریا میشینن و آب پرتقال تو لیوان میخورن و زیر آب به هم آب میپاشن، شما امید به اصلاحات وضع دنیا داری؟

۳۹٫ تهران اینجوریه که از دستشویی خونه ت یه متر اضافه بیای بیرون میوفتی تو اتوبان، باید بری همت و باکریو دور بزنی از خروجی حکیم دوباره برگردی خونه ت.

۴۰٫ تو بهشت زهرا خسته شدم سر یه قبر نشستم، یهو یکی اومد نشست بالا سرش قرآن خوند آخرش هم چسبید بهم ازم پول گرفت. خلاصه سعی کنید خسته نشید.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390) 

یه رمز اگه میشد رو گالری گذاشت کار این بنده خدا راه میفتاد 

۴۱٫ بابام گفت: علت افسردگی و ناراحتیت این فضاهای مجازیه. باعث میشه دچار دوگانگی ارزشی با فضای خونه بشی. حس‌ کردم برنامه سمت خداس. گفتم احسنتم حاج آقا.

۴۲٫ اوایل فک میکردم پول پارتی، مال پولدارا و مایه داراس، بعدها که معنی واقعیش رو فهمیدم، دیدم از اولم درست فکر میکردم.

۴۳٫ ‏دوس دخترم عکس یه دختره رو تو گوشیم دید گفت این کیه؟ گفتم با فیس اپ عکس دوستم ‌و درست کردم. خدا رو شکر باور کرد. مرسی از تکنولوژی که هست.

۴۴٫ میگن سوییس هر ساله مبلغی رو به شهروندانش صرفاً بخاطر زنده بودن پرداخت میکنه! اینجا ماهی ۴۵ هزار تومن اونم با منت میدن که باهاش زنده بمونیم.

 

۴۵٫ حس میکنم محمدرضا حیاتی صبح‌ها که میخواد دست‌وصورتش رو بشوره تو آینه نگاه میکنه چندبار میگه: «وی افزود‌، وی خاطرنشان کرد» بعد یه لبخند میزنه.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (390)

شرایط بدست آوردن یه لقمه نون در ایران. از راه سالم البته


منبع: برترینها

طنز؛ تولید برق از تجربیات میرسلیم در نجات غریق

بعد از اینکه آقای قالیباف گفتند شهرداری تهران از زباله‌ها برق تولید می‌کند، ما متوجه شدیم که پس حتما آن قضیه گوسفندی که سیگار می‌کشد و کفتری که ویولن می‌زند هم باید حقیقت داشته باشد. چون الان یک هفته است که زباله‌ها را کسی از دم در خانه‌مان برنداشته و شهرداری احتمالا دارد «برق در محل» تولید می‌کند. تنها نقطه ضعفش هم این است که یک مقدار بو می‌دهد. همچنین کاملا آگاه شدیم و فهمیدیم که دولت تا امروز بیخودی پول مردم را هدر می‌داده و سد می‌زده و برای نیروگاه‌های آبی و گازی هزینه می‌کرده، در حالی که می‌شود با گوش پاک‌کن و پوشک بچه هم برق تولید کرد.

اما بشنوید از ژاپنی‌ها که بعد از این صحبت آقای قالیباف فهمیدند چقدر از تکنولوژی عقبند و این همه سال که مرحوم سهراب می‌گفته «صنام چه کم از سونی و پاناسونیک دارد؟» بیخود نمی‌گفته. به همین دلیل شروع به تحقیقات روی نامزدهای ریاست‌جمهوری ایران کردند که از آن‌ها برق تولید کنند. اول می‌خواستند از عطسه‌های ایشان که به‌نظر می‌رسید باعث زلزله پنج ریشتر به بالا شود برق بگیرند، ولی دیدند که آپشن بهتری یعنی قدرت تخریب بالا دارد. ژاپنی‌ها با مطالعه روی صحبت‌های جهانگیری در مناظره اول اعلام کردند می‌توانند در مناظره بعدی ۱۵۰ مگاوات برق تولید کنند که تا مدت‌ها از مصرف سوخت بی‌نیازشان می‌کند.

سپس به سراغ آقای روحانی رفتند و دیدند ایشان به قدری عرق می‌کند که سه تا نیروگاه برق-آبی را همزمان می‌تواند تامین کند.

اصلا همین شدت عرق کردن بود که باعث شد آقای میرسلیم بگوید: «من از تجربیاتم در فدراسیون نجات غریق استفاده خواهم کرد»؛ چون احتمال می‌داد فضای استودیوی مناظره‌ها تا پیش از پایان مناظره سوم به آکواریوم تبدیل شود. ژاپنی‌ها از همین حرف آقای میرسلیم هم برق تولید کردند اما با پاتک میرسلیم مواجه شدند و میرسلیم از چرخه تولید آن‌ها ۱۲ سوال طراحی کرد. ژاپنی‌ها هم بیکار ننشستند و از سوالات برق تولید کردند و این چرخه تا ابد ادامه خواهد یافت.

ژاپنی‌ها سپس به آرامی سراغ هاشمی‌طبا رفتند، مبادا چینی نازک تنهایی‌اش ترک بردارد؛ البته دلیل اصلی‌اش این بود که نمی‌خواستند هاشمی‌طبا از خواب بپرد تا بتوانند از خروپف کردنش برق بگیرند. اما متاسفانه در همین لحظه قالیباف باز هم یک وعده جدید را فریاد زد که روند تولید را متوقف کرد.

قالیباف این‌بار ادعا کرد یارانه را به ۱۵۰ هزار تومان می‌رساند و ادامه داد: «دیگه چی کار کنم بهم رای بدین؟». این حرف گوش کارشناسان ژاپنی را تیز کرد و آن‌ها با یک حساب سرانگشتی دریافتند که قالیباف تا الان به اندازه بودجه سالانه قاره آفریقا وعده پولی به مردم داده و اگر واقعا بخواهد به آن‌ها عمل کند، یک بیکار از رییس بانک مرکزی بیشتر پول خواهد گرفت! بنابراین آن‌ها هم یاد گرفتند وعده تولید برق بدهند و از قالیباف عبور کردند و برگشتند کشورشان که به مردم وعده بدهند.

گفتنی است ژاپنی‌ها هرچقدر سعی کردند واکنشی از رئیسی ببینند که از آن برق تولید کنند، موفق نشدند.


منبع: برترینها

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

مکعب روبیک یک پازل و جورچین سه بعدی است که در سال ۱۹۷۴ میلادی اختراع شد. روبیک پرفروشترین جورچین جهان است که پس از نمایش فیلم «در جستجوی خوشبختی» و در سال ۲۰۰۶ میلادی با افزایش فروش ناگهانی روبرو شد. در این گزارش دانستنی های جالبی را درباره مکعب های روبیک خواهید خواند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
مکعب روبیک چهل سال پیش اختراع شد.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
اولین مکعب روبیک در سال ۱۹۷۵ میلادی در فروشگاه اسباب بازی های بوداپست به فروش رسید.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
مکعب های روبیک از ۲۶ مکعب کوچک شکل گرفته که به آنها Cubies گفته میشود.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
در سال ۱۹۸۰ میلادی نام این مکعب های جادویی را به افتخار سازنده اش (ارنو روبیک)، روبیک گذاشتند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
روبیک مخترع این مکعب ها آن را به عنوان یک وسیله کمکی برای شرح مهندسی سه بعدی اختراع کرد و حدود بیش از یک ماه طول کشید آن را حل کند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
به طور کلی تاکنون ۳۵۰ میلیون مکعب روبیک در جهان فروخته شده است.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
گفته می شود این مکعب دارای ۴۳ تریلیون ۴۳,۲۵۲,۰۰۳,۲۷۴,۴۸۹,۸۵۶,۰۰۰ جایگشت (تعداد ترکیب های ممکن برای موقعیت رنگ ها است).
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
 در یک رکورد باورنکردنی میتوان مکعب های روبیک را در کمتر از شش ثانیه جایگذاری نموده و حل کرد.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
رکورد دار حل مکعب روبیک ماتز فالک از هلند است که آن را در ۵.۵۵ ثانیه درست کرد.  البته در سال ۲۰۱۷ هم فردی آن را در تایم باورنکردنی ۴.۷۴ ثانیه حل کرد.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
یک دختر چینی سه ساله هم توانسته در کمتر از دو دقیقه مکعب های روبیک را حل کند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
گرانترین مکعب روبیک در سال ۱۹۹۵ میلادی ساخته شده است. این مکعب گرانقیمت شبیه سایر مکعب های روبیک است با این تفاوت که از ۲۲.۵ قیراط یاقوت ارغوانی، ۳۴ قیراط زمرد و ۳۴ قیراط یاقوت تشکیل شده است.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»
 
دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
روبات ها می توانند زودتر از انسان ها روبیک را حل کنند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
 اولین قهرمانی بین المللی سالانه روبیک در سال ۱۹۸۲ میلادی برگزار شد و برنده یک تایلندی با رکورد ۲۲.۹۵ ثانیه بود.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
یک روبات به نام CubesTormers هم رباتی بود که توانست آن را در ۳.۲۵۳ ثانیه حل کند.
 

دانستنی های جالب درباره «روبیک»

 
 فروش مکعب روبیک در ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ شاهد افزایشی ناگهانی بود. این افزایش به فیلم «به دنبال خوشبختی» نسبت داده می‌شود.
منبع: برترینها

کوچه ای که از دربطری پوشیده شده (عکس)

برترین ها – سال هاست که مردم تگزاس یکی از کوچه های این شهر را با صدها هزار در بطری پوشانده اند. این کوچه حدود ۵۰ متر طول و ۲ متر عرض دارد، با هزاران در بطری که در معرض آب و هوا زنگ زده اند پوشیده شده و به یکی از جاذبه های نسبتا جالب این شهر تبدیل شده است. این کوچه گاهی کمک هایی در قالب در بطری از سوی بارها، کافه ها و افرادی که در نزدیکی آن زندگی می کنند، دریافت می کند.


منبع: عصرایران

عظمت طبیعت (عکس)

عکاس، کارول نینارتوویچ (Karol Nienartowicz)، این چشم انداز رنگارنگ و پر زرق و برق را در پارک ملی سارک (Sarek) در سوئد به ثبت رسانده است. ویرایشگر تصویر، مت آدامز (Matt Adams)، درباره ی این عکس می گوید:

برای اولین بار که چشمم به این عکس افتاد، محو رنگ آبی آن شدم. این تصویر واید (زاویه باز)، به من اجازه می دهد که کل چشم انداز را ببینم و از کشف جزئیات آن لذت ببرم.

عظمت طبیعت (عکس)


منبع: عصرایران

طنز؛ مناظره

مرتضی حیدری، مجری: خب من گردونه رو می‌چرخونم و قرعه‌کشی می‌کنم. ببینم چی‌رو از کی بپرسم. بله! از… آقای رئیسی! (تشویق حضار) آقای رئیسی شما بفرمایید چه برنامه‌ای برای ترویج اخلاق پهلوانی در زورخانه‌های شهرستان نورآباد ممسنی دارید؟

رئیسی: عرض شود که اخلاق پهلوانی خیلی چیز خوب و لازمی است که نه‌تنها در ممسنی بلکه درهمه کشور باید وجود داشته باشد. جوان ما امروز آماده است ازدواج کند. اما نمی‌تواند. چرا؟ چون زورش نمی‌رسد. پس ما باید تلاش کنیم به‌خصوص ۵-۶ دهک آخر را بفرستیم زورخانه تا متخلق به اخلاق پهلوانی شوند…

مجری: وقت‌تون تموم شد. سوال بعد از آقای میرسلیم. حالا قرعه‌کشی برای سوال…. خب. شما بفرمایید چه برنامه‌ای برای نشستن درحاشیه شهرها دارید؟

میرسلیم: اصلا شما خودت چه برنامه‌ای داری؟ شما اشاره نکردی که چه کسی و چگونه می‌خواهد درحاشیه شهرها بنشیند. شما باید پاسخ بدهی که چرا این‌قدر حاشیه بر متن غلبه کرده. صبر کن ببینم! اصلا شما گردونه رو خوب چرخوندی؟ این چه سوالی بود برای من درآوردی؟!

مجری: بله. من خودم قرعه‌کش حرفه‌ای‌ام. الان چند دوره مناظره هست که دارم قرعه‌کشی می‌کنم. شما خیالت راحت! اصلا بذار بریم سراغ بعدی. خب. آقای قالیباف دراومد. آقای قالیباف! شما کلا چه برنامه‌ای دارید؟

قالیباف: (با صدای بلند) چی می‌گی حیدری؟! برنامه رو ولش کن. یه سوالی دارم. من چندبار حساب کردم ٩٧‌درصد بدبخت بودن، ٣‌درصد زالو. چندبار دیگه حساب کردم ٩۵ به ۵ شد. دیگه دارم دیوونه می‌شم. آخرش نفهمیدم این زالوها ٣‌درصد هستند یا ۵درصد!

 (عطسه آقای جهانگیری)

قالیباف: دیدین! همگی شاهد بودین؟ وسط صحبت‌های من عطسه می‌کنن که دیگه صحبت نکنم. اینها اصلا نمی‌ذارن مخالفشون حرف بزنه. چرا؟ چون خودشون جزو همون چند‌درصد هستن.

مجری: خب حالا که چیزی نشده. صلوات بفرستید. آقای جهانگیری! خب شما هم دو دقیقه عطسه نکنی، مگه چی میشه؟!

قالیباف: بله عرض می‌کردم.

مجری: وقت شما تمام شد.

قالیباف: یعنی چی؟! این وقت رو که نباید برای من حساب می‌کردین!

مجری: بالاخره وقت گذشته دیگه. حالا اشکال نداره. قرعه‌کشی می‌کنیم. عدد یک رو می‌خوای یا دو؟

قالیباف: دو!

مجری: یک، «وقت داری» بود؛ دو، «وقت نداری». خودت انتخاب کردی دیگه! پس وقتت تموم شد. اجازه بدید نفر بعد رو قرعه‌کشی کنم. آقای‌ هاشمی‌طبا. نظر شما درمورد اندازه دولت چیست؟

هاشمی‌طبا: ببینید باید واقعیت رو به شما بگم. اصولا دولت هیچ کاری نمی‌تونه انجام بده. الکی بار اضافی هم روی دوش دولت نذارین که کمرش میشکنه. والسلام!

مجری: وقت تمام شد. حالا قرعه‌کشی می‌کنیم دوباره…

جهانگیری: صبر کن! قرعه نمی‌خواد. من و رئیس این حرف‌ها رو نداریم. چند تا فایل اکسل آوردم همش آمار و ارقامه.

مجری: پس برای همین آقای روحانی از اول مناظره تا حالا سرش رو گذاشته روی میز خوابیده! چون خیالش راحت بوده که شما آمارها رو می‌خونی.

جهانگیری: آره دیگه رئیس خسته بود. بهش گفتم فعلا که از برنامه خبری نیست. همون عددها رو از روی اکسل بخونیم کل وقتمون پر می‌شه که هیچ؛ وقت کم هم میاریم. تو هم راحت بگیر بخواب!

قالیباف: حالا یک لحظه رئیست رو بیدار کن این پرینت رو بهش نشون بده.

روحانی: (تازه از خواب بیدار شده با چشمان پف‌کرده) اسحاق این پرینت رو بگیر بده به من ببینم چی روش نوشته …

مجری: اصلا وقت آقای جهانگیری و روحانی هم تمام شد. دیگه هیچ‌کس حرف نزنه. من هم از بس قرعه انداختم، خسته شدم. بریم تا هفته بعد. همگی با هم «بریم؛ بیایم»!


منبع: برترینها

طنز؛ دریای عمیق آبی

پارک آبی تازه راه افتاده بود. سازنده‌ها هنوز منتظر مردم بودند تا بیایند و استفاده کنند که خطرات جانی معلوم شود. وقتی کسی از پله‌ها پرت می‌شد زمین، یا از بالای سرسره می‌افتاد، تازه می‌فهمیدند یک‌جای کار می‌لنگد. انگار همه‌چیز را چشمی ساخته بودند و رعایت ایمنی برایشان یک شوخی بی‌مزه به حساب می‌آمد. با اینکه پارک مدام مصدوم و مرحوم می‌داد اما کسی پیگیر نمی‌شد. آن‌وقت‌ها آنقدر بچه زیاد بود که با روزی یکی دوتا تلفات، چیزی از جمعیت‌شان کم نمی‌شد.

ما بچه‌هایی نبودیم که با خطر مرگ و این‌طور مسائل پیش‌ پاافتاده، بترسیم و میدان را خالی کنیم. سرسره‌ها هرچه شیب بیشتری داشتند، صف‌شان هم طولانی‌تر می‌شد. درست وسط سرسره، وقتی بشر داشت به بیشترین سرعت ممکن می‌رسید، برای هیجان بیشتر یک دست انداز اضافه کرده بودند تا آدم را به فضا پرتاب کند. آن‌هایی که خوش‌شانس بودند و بین زمین و هوا دست و پای اضافه نمی‌زدند، دوباره روی همان سرسره فرود می‌آمدند. بدشانس‌ها اما همان وسط گرفتار خطای مهندسی می‌شدند و می‌رفتند جزو نتایج آزمون و خطا. آنهایی که می‌توانستند تا آخر روی سرسره بمانند، به حوضچه  کم‌عمقی می‌رسیدند. جایی که استخوان لگن با کف سیمانی، ملاقات محکمی می‌کرد. آنقدر این ضربات تحتانی تکرار می‌شد که بتن کم‌کم ساب خورده و گود افتاده بود.

آن روز بعد از اینکه چندباری این مهر تایید به پشتم خورد و به قدر کافی کبود شدم، بالاخره از سرسره دل کندم و رفتم سمت دریاچه مصنوعی. موتور بزرگی در انتهای دریاچه، موج‌های بلندی درست می‌کرد. جمعیت داخل آب، بالا و پایین می‌رفتند و خاطرات شمال محاله یادم بره، می‌خواندند. مشغول زمزمه بودم که ناگهان احساس سبکی عجیبی کردم، نگاهی به پایین انداختم و فهمیدم بند مایو پاره شده. همه‌ی قضایا به مویی بند بود. دیگر نمی‌شد از آب بیرون آمد، همان‌طور دست به مایو، به طرف بخش عمیق دریاچه افتادم و از جمعیت کم‌عمق‌نشین دور شدم.

موتور بعد از چند موج بلند خاموش کرد تا آرامش دوباره به دریاچه بازگشت. در همین فاصله، من هم به دریچه خروجی موتور رسیدم. نگاهی به مایو انداختم. هنوز سر جای خودش بود. جمعیت بی‌توجه به من سرگرم عشق و حال خودشان بودند. خیالم راحت شد که هیچ‌کس متوجه وضعیت حساس من در مقطع کنونی نشده. اما این آرامش چند ثانیه‌ای بیشتر طول نکشید. موتور با صدای زوزه‌ای روشن شد و اولین موج مرا بلند کرد و به دیواره کوبید. نعره بلندی کشیدم، با یک دست میله‌ای که از دیوار بیرون زده بود را گرفتم. با آن یکی دستم هم مایو را نگهداشته بودم. سرم را که به طرف جمعیت چرخاندم، فهمیدم توجه همه‌شان به من جلب شده. حالا دیگر اگر غرق هم می‌شدم نباید دست از مایو برمی‌داشتم.

موج‌ها یکی بعد از دیگری قوی‌تر و بلندتر می‌شد. آب آنقدر محکم به صورتم می‌خورد که فرصت نفس کشیدن نمی‌داد. در همان حال غریق‌نجات را دیدم که روی صندلی بالای موتور موج‌ساز نشسته بود و داشت مرا نگاه می‌کرد. انگار داشت با خودش حساب می‌کرد، که ارزش نجات دادن دارم یا نه. یک تکه طناب کهنه هم دستش بود که تهش می‌رسید به یک تیوپ لاستیکی سیاه. تنها چرخی که می‌توانست چنین تیوپی داشته باشد، چرخ فرغون بود. خواستم فریاد بزنم اما دهانم پر از آب شد. قورت دادم. مزه همه اهالی محل را می‌داد. چشمانم سیاهی رفت.

دیگر جانی برای نگهداشتن میله در بدنم نمانده بود. فقط یک‌مقدار جان داشتم که آن هم باید صرف نگهداشتن مایو می‌کردم. میله از دستم بیرون آمد و سفر به اعماق تاریک آب آغاز شد. تازه داشتم آن آخرها، تونل نورانی معروف را می‌دیدم که تیوپ فرغون آمد وسط تصویر و من را نجات داد.


منبع: برترینها

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

مجله همشهری سرنخ: گزارشی از شرط بندی روی جنگ بی رحمانه خروس ها که به شکل مخفیانه و غیرقانونی انجام می شود و به این حیوانات آسیب های زیادی وارد می کند.

شش دانگ، شگرددار، خارزن، نسل دار، چوب سنگین، بد چوب، میدان زده، دو دم یوغ، بغل زن، کاسه زن، بی دست زدن، بدقهر، یوغ گیر، دو ور جنگ و … اصطلاحاتی هستند که فروشندگان و صاحبان خروس های جنگی برای بازارگرمی خروس های شان به کار می برند. اصطلاحات تخصصی که معانی جالبی دارند.

امسال سال خروس است و از آنجا که شرط بندی و جنگ انداختن این حیوان در بعضی از شهرها به شکل پنهانی و غیرقانونی انجام می شود، گزارشی تهیه کرده ایم از نحوه جنگ، قیمت خروس ها، مقداری که روی آنها شرط بندی می شود و … جنگ بی رحمانه خروس ها غم انگیز است. این حیوان های کوچک و معصوم معمولا در جنگی که انسان ها راه می اندازند و سرش شرط می بندند کشته می شوند و معمولا به میدان دوم نمی رسند.

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

سرفراز آقا اهل زاهدان است، ۳۲ سال دارد، شغلش پرورش جوجه های جنگی است و معمولا حیاط خانه اش را برای جنگ خروس ها به صاحبان آنها اجاره می دهد و شریک این جدال عجیب و غمگین می شود.

بعد از به تصویر کشیدن جنگ خروس ها و اتفاقاتی که در میدان می افتد، به سوالات ما در خصوص جنگ گلادیاتورهای کوچک پاسخ می دهد. قبل از شروع جنگ همه جا ساکت است. تماشاچیانی که خیلی های شان روی خروس های جنگجو شرط بسته اند روی پنجه های شان کنار زمین خاکی نشسته اند و چشم دوخته اند به خروسی که قرار است با به خطر انداختن جان خودش برای آنها چند صد هزار تومانی کاسب درآمد کند.

از آنجا که خروس ها برعکس سگ ها و گاوها که جنگ شان پر خطر است و امکان دارد به انسان ها کشیده شود، جنگ پر خطری ندارند و فقط به خودشان آسیب می زنند، تماشاچیانی که برای دیدن مسابقه خروس ها آمده اند خیلی بیشتر از علاقه مندان به ورزاجنگ هستند. تماشاچیان همگی موبایل به دست خودشان را برای تماشای مبارزه خروس ها آماده کرده اند.

برعکس مردم که روی زمین های خاکی نشسته اند، دو تخته فرش کهنه برای مبارزان کوچک تدارک دیده شده چون این جدال طولانی روی خاک و سنگریزه برای حیوانی مانند خروس با جثه ریز و پاهای آسیب پذیری که دارند، امکان پذیر نیست. «گلادیاتورهای کوچک» که مدت ها برای این مسابقه آموزش دیده و تمرین کرده اند، برای وارد شدن به رینگ مسابقه آماده می شوند. یکی از خروس ها نژاد «تاج میل» است و آن یکی «تاج تبر».

آنها قبل از ورود به میدان، سینه شان را جلو می دهند، پرهای شان را به اصطلاح باد می کنند و مانند کسی که چند دوره قهرمانی المپیک دارد وارد رینگ مسابقه می شوند. در این مبارزه، خروس ها تنها نیستند. صاحبان شان بعد از آنها وارد میدان می شوند تا اگر مبارزه به جاهای باریک کشیده شد، مداخله کنند و جان حیوان را نجات دهند. البته خیلی وقت ها آنها رضایت نمی دهند و می گذارند حیوان تا حد مرگ بجنگد.

اولین کاری که خروس ها برای شروع جنگ انجام می دهند «منقار» به «منقار» شدن است. انگار این کار نشان دادن زور به حریف و محک زدن میزان قدرت اوست. چشم توی چشم شدن خروس ها که تمام شد آنها شروع می کنند به نوک زدن به بال و بر هم. کسانی که برای دیدن جنگ آمده اند لحظه ای دست از تشویق بر نمی دارند و در دل صاحبان خروس ها بلوایی به پاست که نکند خروس شان که مدت زیادی صرف پرورشش کرده اند، در این میدان از بین برود.

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

با اطلاع از جزییات این جدال بی رحمانه متوجه می شوم بال، منقار و پاهای عضلانی، اعضای مهم بدن این موجودات هستند که در جنگ، پیروزی یا شکست خروس را مشخص می کنند.

حروس ها با منقارشان محکم به سر و صورت هم ضربه می زنند. تاج میل، گردن لاری نژاد تاج تبر را می گیرد و او را به سمت زمین خاکی هل می دهد و چند ثانیه در آن حالت نگهش می دارد تا حسابی تحت فشار قرار بگیرد و انجام بقیه مبارزه برایش سخت شود.

جدال بی رحمانه

بعد از استراحت چند دقیقه ای برای آبگیری و رفع خستگی، مبارزه دوباره شروع می شود و انگار از آسمان بارانی از پر به زمین می بارد. با هر پری که روی هوا می رقصد صدای ناله خروس به گوش می رسد. تمام سعی تاج تبر این است که انتقام آن حرکت را از تاج میل بگیرد. «بدقهر» بودن جزو خصوصیات تاج تبر است. یعنی او تا کاری را تلافی نکند راحت نمی نشیند و این خصیصه هر بار در میدان جنگ، صاحب او را خوشحال می کند.

«تاج تبر» تمام توانش را به کار می گیرد تا حریفش را از ناحیه چشم و سر به شدت مجروح کند. در این لحظات که این دو درگیر جدال با هم هستند، تماشاچیان که برای شرط بندی یا به قول خودشان گروبندی، پول وسط گذاشته اند یک لحظه چشم از میدان بر نمی دارند تا مبادا هیجان این مبارزه را از دست بدهند. بعد از ۲۰ دقیقه مبارزه، خصلت «بدقهری» تاج تبر به کمکش می آید و باعث می شود او برنده شود و بلایی را که تاج میل در ابتدای کار بر سرش آورد تلافی کند.

شرط بر سر نفس حیوان

بعد از جمع شدن بساط مسابقه و رد و بدل شدن شرط هایی که تماشاچیان بسته اند، سرافراز وقت پیدا می کند تا در کنار خروس هایی که برای جنگ پرورش داده می شود با من صحبت کند. اولین چیزی که دوست دارم بدانم، شرط بندی های عجیبی است که روی جنگ این حیوان انجام می شود. سرافراز در این خصوص می گوید هر قدر خروس در میدان های مختلف برنده شده باشد، شرطی که روی آن بسته می شود، بالاتر می رود و گاهی ممکن است روی خروس حتی شرط پنج میلیون تومانی هم ببندند.

مردم بیشتر برای سرگرمی این کار را انجام می دهند و در کنار آن پولی هم به جیب می زنند، شرط بندی در بازی خروس ها این طور نیست که ابتدای مسابقه رقمی  اعلام شود و تا انتها نتوانند آن را تغییر دهند. زمانی که خروس ها در حال جنگیدن هستند، کسانی که دور رینگ مسابقه نشسته اند، با توجه به مدل جنگیدن خروس ها، رقم هایی که شرط بسته اند را بالا و پایین می برند. جالب است بدانید در جنگ خروس ها اگر دو خروس با هم مساوی کنند و صاحبان شان به مساوی رضایت دهند، کسانی که شرط بندی کرده اند باید یک چهارم مبلغ توافقی شان را پرداخت کنند که به این مقدار شرط بندی «چارک دادن» می گویند.»

ظلم به خروس ها

شنیده ام بعضی از کسانی که جنگ خروس راه می اندازند، به این حیوان خون می دهند تا بهتر بجنگد. سرافراز در این مورد می گوید: «بعضی از کسانی که خروس های لاری جنگی دارند، به آنها خون می دهند و در قفس های تاریک حبس شان می کنند تا جنگجوتر و عصبی تر شوند. این خروس ها زمانی که به میدان می روند به شکل کاملا عصبی شروع می کنند به جنگیدن و در اصل به قصد کشتن حریف شان راهی میدان می شوند. البته ما این کار را انجام نمی دهیم و خروس ها را با ورزش کردن و تمرینات فشرده برای جنگ آماده می کنیم. یک خروس عصبی شاید دو بار در میدان برنده شود اما نمی شود خیلی روی او حساب کرد اما خروس ورزیده می تواند نقطه امنی برای صاحبش باشد.»

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

خارهای تیز

نگهداری مرغ و خروس در شرایط نامناسب ظالمانه است. حالا شما فکرش را بکنید قرار است این موجودات را وارد جنگی کنند که احتمالا مرگ انتظارشان را می کشد. در آگهی هایی که برای فروش خروس های لاری منتشر می کنند اولین چیزی که روی آن تاکید دارند شگردهای خاص حیوان است.

اگر خروسی شگردت خاص و نتیجه داری برای جنگ کردن داشته باشد، قیمت بالاتری خواهد داشت. یکی از شگردهای جنگی مهم برای کسانی که بین خروس ها جنگ برگزار می کنند، شگرد جنگی خار زدن است. خروس در این شگرد با استفاده از خاری که به پایش می بندند، باید حریفش را حسابی زخمی کند و اگر این شگرد را به خوبی یاد گرفته باشد، قیمتش بالاتر می رود.

این خار یک شیء فلزی تیز است که معمولا با نخ های محکم، چسب یا قیر به پای حیوان بسته می شود تا بتواند ضربات محکمی به پای حریفش وارد و او را از میدان به در کند. استفاده از این ترفند کار را برای طرف مقابل سخت می کند و جراحت های زیاد به خروس وارد می کند.

خروس هایی که چند جنگ را برده اند، بین خروس بازها مشهور هستند و نوک های قوی و تیزی دارند. معمولا قیمت شان بالاتر است. از نظر جثه هم اگر خروس قد و هیکل متوسط داشته باشد، قیمتش نسبت به خروس بلندتر و چاق تر بیشتر است. معمولا به این خروس ها شش دانگ می گویند. این خروس ها که جثه شان متوسط است برای این که حریف شان را به خاک بیندازند، قدرت مانور بیشتری دارند.

ساق و پاشنه پای خروس ها هم در قیمت گذاری آنها نقش بسیار مهمی دارد، خروسی که ساق هایش عضلانی و سبزرنگ است و زیر پایش میخچه یا میخک ندارد، قطعا خروس گران تری است. البته به منقار هم توجه زیادی می شود. خروس هایی که منقار جمع و جورتری دارند معمولا در جنگ بهتر عمل می کنند و معمولا برنده میدان هستند.»

جنگ در زمستان

ورزا جنگ یا همان جنگ گاوها معمولا در بهار و تابستان انجام می شود و زمستان ها خبری از مسابقه و جنگ نیست اما درباره خروس ها همه چیز فرق می کند. از آنجا که این پرندگان تابستان ها پرریزی دارند، معمولا به جنگ نمی روند و دوره اصلی جنگ آنها زمستان است، زمانی که پرهای شان در آمده و آماده نبرد هستند.

تمرین های سخت و نفسگیر

صاحبان خروس ها برای آن که آنها در جنگ پیروز شوند به این حیوان بسیار سخت می گیرند و رسیدن به بدن عضلانی و آمادگی برای انجام شگردهای مختلف باعث می شود این پرندگان مانند ورزشکاران حرفه ای مدام در حال تمرین باشند. بعضی از پرورش دهندگان برای این که خروس شان به خوبی ورزیده شود برایش تردمیل های مخصوصی تهیه می کنند تا خروس روزانه در چند نوبت پنج دقیقه ای روی آن بدود و بدنش را بسازد.

اما ماجرای بدنسازی این حیوانات به همین جا ختم نمی شود: «ماساژ دادن روزانه حیوان جزو برنامه های ورزشی اوست. برای این که ساق پا و بال حیوان ورزیده شود هر روز آن را با روغن های گیاهی مانند روغن نارگیل و زیتون ماساژ می دهم و شب های قبل از مسابقه برای حیوان معجونی آماده می کنم تا به او قدرت بدهد. برای همین قیمت خروس های جنگی، چندین برابر خروس های دیگر است.»

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

مرگ در نبرد خروس ها واژه بسیار نزدیک و قابل لمسی است. زمانی که حریف شروع به نوک زدن و خار زدن می کند، اگر جثه طرف مقابلش کوچک باشد، شاید در همان دقایق اول از نفس بیفتد: «معمولا خروس ها زمانی که شروع به جنگ می کنند تا چند دقیقه جلوی هم دوام می آورند و بعد از آن مشخص می شود کدام یک برنده میدان هستند. در آن وضعیت اگر صاحب حیوان رضایت بدهد، جنگ به نفع حریف به پایان می رسد اما اگر این کار را نکند ممکن است خروس در جنگ کشته شود.»

ما پرورش دهنده نیستیم

«خروس های لاری اصیل ایران، یک ویژگی بارز دارند. جنگندگی صفت اصلی شان است و هر کسی دنبال جنگ خروس ها باشد، حتما خروسی از نژاد لاری انتخاب می کند.»

سرفراز با این توضیحات وارد حوزه پرورش خاص خروس های لاری می شود: «افرادی که خروس ها را برای جنگ پرورش می دهند، پرورش دهندگان حرفه ای نیستند. ما تنها به پرورش خروس برای جنگ مشغول هستیم. طرفداران جنگ خروس ها معمولا در شهرهایی مانند اهواز، لرستان، گیلان، کرمانشاه و … بیشتر هستند.»

اما این افراد را نباید در حیطه کسانی قرار داد که به شکل قانونی و همراه با مجوزها در حال پرورش خروس هستند. یکی از نکات عجیب دیگر که در این جنگ به چشم می خورد رقم های نجومی است که طرفداران جنگ خروس برای خرید این حیوان پرداخت می کنند: «خروس های بالغ که به جنگ رفته اند معمولا قیمت شان از ۵۰۰ هزار تومان شروع می شود و به چند میلیون هم می رسد. قیمتی که روی یک خروس گذاشته می شود بر اساس ظاهر مناسب و موفقیت هایی است که در جنگ کسب کرده است.»

پلیس در کمین ماست

قبل از پیدا کردن آقا سرفراز، با ادمین یکی از گروه های بزرگ فروش خروس های لاری صحبت کردم و زمانی که پیشنهاد مصاحبه را دریافت کرد، جواب منفی داد و گفت: «پلیس این روزها روی ما خیلی زوم کرده، ما مصاحبه نمی کنیم. مدت زیادی است که جنگ های ما معمولا با دخالت پلیس به پایان می رسند یا حتی انجام نمی شوند.»

اما سرفراز واهمه ای از دادن اطلاعات درباره جنگ خروس ها ندارد: «این کار، سرگرمی عده خاصی است که آن را به شکل کاملا پنهانی انجام می دهند چون این حیوان ها کوچک هستند ممکن است در حیاط خانه هم جنگ برگزار شود.»

جنگ بی رحمانه خروس ها در ایران

سرافراز انگار که مربی تیم خروس های جنگجو باشد شروع می کند به صحبت کردن درباره این که چطور این جوجه ها را برای جنگ آماده می کنند و واقعا عجیب و گیج کننده است چطور آدم ها این قدر وقت و پول را صرف جنگ حیوانات کوچک می کنند: «معمولا افرادی مانند من وقت زیادی صرف خروس شان می کنند.

اگر تغذیه آنها به خوبی انجام نشود، خروس قدرت لازم برای جنگندگی را پیدا نمی کند. خروس ها زمانی که به هفت ماهگی می رسند می توانند در میدان های جنگ حاضر شوند و عمر مفیدشان معمولا بین دو تا سه سال و نیم است. خروس هایی که قرار است در آینده به جنگ بروند معمولا جدا از خروس های دیگر نگهداری می شوند، غذای شان فرق دارد و باید تمرینات متعددی انجام بدهند تا برای جنگ ورزیده شوند.»


منبع: برترنها

موزه زنبورهای عسل در اسپانیا

برترین ها: موزه زنبورهای عسل در اسپانیا فرصت منحصربفردی برای بازدیدکنندگان فراهم می کنند تا در امنیت کامل این حشرات سختکوش را در حال فعالیت تماشا کنند. این موزه شش کندوی عظیم دارد که از سقف آویزان و در شیشه محصور هستند و به بازدیدکنندگان امکان می دهد به زنبورها نزدیک شوند بدون اینکه خطر نیش زدن آن ها را تهدید کند.

مدیر موزه که خودش زنبوردار است اولین کندوها را حدود ۳۴ سال پیش درحالیکه هنوز یک دانش آموز بود راه اندازی کرد. درطول سال ها، زنبورداری علاقه و فعالیت اصلی او بوده است و در مدارس و دانشگاه های سراسر کشور درباره آن ها سخنرانی می کند و دوره های پرورش زنبور برای علاقه مندان برگزار می کند. درسال ۱۹۰۷ بعد از بیست سال کار و تحقیق موزه زنبورعسل را به منظور بهبود درک جهانی درباره جامعه زنبورها برپا کرد. از زمان افتتاح این موزه تا به حال هزاران نفر از این مرکز بازدید کرده اند و شانس یادگیری درمورد زندگی زنبورها به عنوان گرده افشان، چگونگی کار کردنشان و اصول پرورش زنبور را داشته اند.


منبع: برترنها

طنز؛ دلال محبت‌ها

از وقتی در مناظره جمعه، آقای قالیباف گفت «آقای روحانی رئیس‌جمهور چهاردرصدی‌هاست» و بعد گفت «این چهاردرصدی‌ها دلال‌های زالوصفت هستند» برای ما دردسر شده است. چرا؟

بابای ما می‌گوید پسر تو رفتی به روحانی رأی‌ دادی آن دوره، پس حتما دلال و زالوصفتی. آن‌وقت زورت می‌آید یک دلالی کنی و چهارتا از این املاک بی‌صاحب را به نام پدر بیچاره‌ات بزنی؟ همین کاخ نیاوران خالی از سکنه است، چرا دلال‌بازی درنمی‌آوری و قاتی املاک نجومی، کاخ نیاوران را به نام بابات نمی‌زنی؟ هان؟ نمک‌نشناس.

مادر ما می‌گوید پسرم حالا که تو دلال زالوصفتی بیا این پل صدر را جمع کن، همین خیابان خودمان را چهارطبقه بساز. طبقه دومش را هم تونل کن. این‌طوری شش‌بار می‌توانیم خانوادگی خیابان را افتتاح کنیم و حالش را ببریم.

داداش ما که در سن بلوغ است می‌گوید خیلی بی‌انصافی پوریا. تو زالوصفتی؟ بعد من جوش به این بزرگی زدم؟ بیا… بیا… بمکش.

عمه ما هم زنگ زد و گفت حالا که دلالی بیا این ماشین را ببر و بفروش، ۵٠٠ تومن هم مال خودت.

این رفیق ما هم زنگ زده می‌گوید تو که دلالی چرا دلالی محبت نمی‌کنی؟ چه عیبی دارد؟

بیخ قضیه

ما می‌گوییم شما توی مناظره می‌خواهید از روی هم رد بشوید عیبی ندارد، منتها چیزی نگویید که برای ما مسئولیت ایجاد کند. تنکیو.


منبع: برترنها

طنز؛ جمعه بازار ملی

بالاخره صدا‌و‌سیما به هر جان کندنی که بود، توانست یک قسمت مناظره زنده پخش کند. بزرگواران در صدا‌و‌سیما تا هفته قبل در حال فروش قابلمه و سیسمونی بودند و استودیو را به جمعه بازار تبدیل کرده بودند و بازارشان آن‌قدر داغ بود که هر کدام از عوامل پشت‌صحنه که داشت کادوی زشت و به درد نخوری به جام‌جم می‌آورد و مایه به مایه رد می‌کرد.

اما با برگزاری مناظره‌ها دوباره صدا‌و‌سیما رونق گرفت. مدیران رسانه ملی که عمرا توقع همچین بازدیدی را نداشتند حالا به این فکر افتادند که چرا از همین فرصت برای اجناسی که روی دست‌شان باد کرده استفاده نکنند به همین دلیل احتمال دارد که هفته بعد مناظره حال‌و‌هوای خاصی بگیرد. برای مثال:

مجری برنامه در حالی که یک گردونه را می‌چرخاند با خنده می‌گوید: خب کاندیداهای عزیز لطفا قبل از شروع بحث اصلی اگر استقلالی هستید عدد ۴ و اگر پرسپولیسی هستید عدد ۶ را به سامانه پیامکی ۴۹۰۰۰۰۰۰۴ پیامک کنید تا به قید قرعه برنده پنج دقیقه وقت اضافه برای صحبت با مردم شوید.

روی میز هر کاندیدا علاوه‌بر یک لیوان آب یک دست قابلمه و ماهی‌تابه تفلون گذاشته شده تا در بین حرف‌های‌شان آن‌ها را بفروشند. قرعه اول به نام قالیباف می‌افتد. دکتر خلبان سرهنگ از پشت قابلمه‌ها می‌گوید:

«مردم عزیز همان‌طور که می‌دانید شهرداری تهران با استفاده از زباله توانسته است برق تولید کند.

خود ژاپنی‌ها که از همین حرف‌های من برق تولید می‌کنند، نمی‌دانند ما چطور این کار را انجام داده‌ایم. تنها چهار درصد کل دنیا این علم را دارند. اگر شما هم می‌خواهید جز چهار درصد باشید همین الان به شماره ۹۴۰۰۰۰۴۴ پیامک بزنید و یک آسان پز از من هدیه بگیرید».

ابراهیم رئیسی کاندیدای بعدی است که پشت تریبون قرار می‌گیرد و می‌گوید: «ازدواج خیلی مهمه جوانی هم که می‌خواهد ازدواج کند غذا نیاز دارد.

غذا را هم که تو دستش نمی‌پزد باید پلوپز سه‌کاره داشته باشد. مردم عزیز لطفا از دست فروش‌ها خرید نکنید برای خرید این محصول که تا سال ۱۴۰۰ هم گارانتی دارد فقط کافی است به شماره‌ای که هم اکنون در حال زیر نویس شدن است پیامک بزنید و این پلوپز سه‌کاره را تا ۴۸ ساعت درِ منزل تحویل بگیرید».

بعد از تمام‌شدن صحبت‌های ابراهیم رئیسی، مجری با لبخند به دوربین نگاه می‌کند و می‌گوید: بینندگان عزیز همان‌طور که دیدید متاسفانه کاندیداهای دیگر در قرعه کشی برنده نشدند و در نتیجه، نمی‌توانند صحبت کنند تا برنامه بعدی و خرید بعدی شما را به خداوند بزرگ و منان می‌سپارم. راستی خرید از سامانه *۸۴۸۴۸* یادتون نره!


منبع: برترینها

بزرگ‌ترین پل هوایی چین (عکس)

بزرگ‌ترین پل هوایی کشور چین در شهر تیانجین قرار دارد که با نورپردازی‌هایی که روی آن انجام شده، در شب جلوه زیبایی از خود به نمایش می‌گذارد.

به گزارش فارس، بزرگ‌ترین پل هوایی کشور چین در شهر تیانجین قرار دارد که با نورپردازی‌هایی که روی آن انجام شده، در شب جلوه زیبایی از خود نمایش می‌دهد.

تیانجین که بعد از شانگهای و پکن، سومین کلانشهر چین محسوب می‌شود، با سازه‌های عجیب و در عین حال زیبای خود در بعضی از موارد حتی از شهر اول کشور چین هم در رتبه بالاتری قرار دارد.


منبع: عصرایران

خطر مرگ برای میمون چاق (+عکس)

انتشار تصاویر میمون چاقی که درمنطقه توریستی «بانگ تیان» تایلند توسط گردشگران تغذیه می شود باعث نگرانی دوستداران حیات وحش شد.

به گزارش آنلاین به نقل از دیلی استار، این حیوان به حدی از غذاهایی که گردشگران برایش می ریزند استفاده کرده که به شدت چاق شده و توان حرکت ندارد.

پس از انتشار تصاویر این حیوان تحت نظر دامپزشکان درآمده و از رژیم غذایی خاصی استفاده می کند.

به گفته یکی از دامپزشکان غذاهایی چون شیرینی، ذرت، رشته فرنگی وکوکتل ها سبب شده که این حیوان به حدی چاق شود که توانایی حرکت را نداشته و روزها در کنار اسکله بندر می نشیند و در حالیکه به اطراف نگاه می کند غذایش را نیز نوش جان کند.

به گفته بومیان منطقه این میمون علاقه خاصی نیز به خوردن دارد و هر آنچه که گردشگران در اختیارش قرار می دهند می خورد.


منبع: عصرایران

آجرهای مریخی می توانند از بتن هم قوی تر باشند!

ساخت سکونت گاه در مریخ کار دشواری خواهد بود. فقط تصور کنید، حمل هر کیلوگرم محموله به سیاره سرخ، می تواند چه هزینه ای داشته باشد. بنابراین، بهترین راهکار ساخت مستعمره آینده مریخ از مواد اولیه خود سیاره، یعنی خاک مریخ است.

ساخت سکونت گاه در مریخ کار دشواری خواهد بود. فقط تصور کنید، حمل هر کیلوگرم محموله به سیاره سرخ، می تواند چه هزینه ای داشته باشد. بنابراین، بهترین راهکار ساخت مستعمره آینده مریخ از مواد اولیه خود سیاره، یعنی خاک مریخ است. اما چنین کاری هم بسیار دشوار است.

آجرهای ساخته شده از خاک مریخ می توانند از بتن هم قوی تر باشند!

مریخ سرد است، این دمای کم باعث می شود، چاپ سه بعدی بتن مرطوب به چالشی دیگر تبدیل شود. همچنین امکان ذوب سنگ پوشه و قالب گیری و یا برش به وسیله لیزر وجود دارد، اما هر دوی این روش ها نیازمند صرف انرژی زیادی هستند. حتی می توان خاک را با پلیمرها ترکیب کرد، اما این روش هم با توجه به حمل پلیمر به مریخ، هزینه زیادی خواهد داشت.

حال محققان راهکار جدیدی پیشنهاده داده اند، آنها پیشنهاد ساخت آجر از خاک مریخ را داده اند. محققان دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو می گویند، موفق به ساخت آجری از خاک شبیه سازی شده مریخ شده اند که حتی قوی تر از بتن فولاد است.

این محققان به صورت اتفاقی این ویژگی منحصر به فرد را کشف کرده اند. آنها در ابتدا تصمیم داشتند با استفاده از بایندرهای پلیمری آجرهایی مریخی بسازند. آنها برای کاهش سفرهای فرضی بین مریخ و زمین، میزان بایندر را در نمونه های خود کاهش دادند تا به کم ترین میزان دست پیدا کنند.

یو کائو یکی از محققان این تیم، می گوید: “میزان بایندر را به صفر رساندیم،  اما (آجر) هنوز استحکام زیادی داشت. به این ترتیب، پی به چیزی جالب در مورد خود این مواد بردیم.”

آجرهای ساخته شده از خاک مریخ می توانند از بتن هم قوی تر باشند!
محققان موفق به ساخت آجری از خاک شبیه سازی شده مریخ شده اند که حتی قوی تر از بتن فولاد است

آنها هنگامی که آجر را فشرده کردند، ذرات اکسید آهن در خاک (همان ذراتی که باعث سرخی خاک مریخ می شوند) به نظر با هم پیوند می خوردند و باعث قوی تر شدن آجر می شدند.

فیلیپ متزگر، فیزیکدان سیاره ای که به مطالعه مکانیک خاک مریخ در دانشگاه مرکزی فلوریدا، می می پردازد، می گوید، نتایج جالب اند اما هشدار می دهد، مواد واقعی مریخ ممکن است، رفتاری متفاوت داشته باشند.

خاک شبیه سازی شده ای که محققان در این مطالعه از آن بهره بردند، توسط ناسا توسعه یافته و یکی از بهترین خاک های شبیه مریخ محسوب می شود. اما ترکیبات آن با خاک واقعی مریخ کمی تفاوت دارد. به عنوان مثال، خاک شبیه سازی شده دارای سه برابر اکسید آلومینیوم بیشتر و شش برابر اکسید تیتانیوم بیشتری از سنگ پوشه مریخ است.

این خاک از هاوایی به دست آمده است، جایی که فرآیندهای هوازدگی روی اندازه ذرات خاک و مواد معدنی آن تاثیر می گذارند و ممکن است، این خاک شبیه سازی شده با خاک خشک همسایه یخی ما متفاوت باشد.

متزگر می گوید: “این خاک شبیه مریخ است، اما هیچ تضمینی نیست که به مانند خاک مریخ عمل کند.”

در حالتی ایده آل، فضاپیماهای آینده نمونه هایی از خاک واقعی سیار سرخ را به زمین خواهند آورد، بنابراین، دانشمندان امکان انجام آزمایش های بیشتری را در آن زمان خواهند داشت؛ اما هنوز چنین ماموریتی در دسترس نیست. تا آن زمان یا زمانی که امکان فرستادن یک ربات آجرساز به مریخ فراهم شود، بهترین کاری که کائو و همکارانش می توانند انجام دهند، آزمایش با ترکیبات شیمیایی مختلف با ذراتی متفاوت از لحاظ اندازه و شکل است.

متزگر به محدودیت دیگر هم اشاره می کند، اکسیدهای آهنی که آجرهای مریخی را به هم می چسباند، تنها در لایه های نازک روی سطح مریخ قابل یافت هستند، به این ترتیب، پیدا کردن مواد کافی برای ساخت سکونت گاه مریخی بسیار دشوار خواهد بود. از سوی دیگر، نواحی وجود دارند که دارای حجم زیادی گرد و غبار هستند.


منبع: برترنها

طنز؛ یکی از آن چهار درصد

وزارت آموزش و پرورش فعالیت انتخاباتی در مدارس را اکیدا ممنوع کرده ولی بنا به گزارش‌هایی که به «ویرگول» رسیده، این دستور به طور کامل اجرا نمی‌شود. کو نمونه؟ این هم نمونه:

خانم معلم مقطع دوم ابتدایی: «ضعیف‌دوست! بیا پای تخته. (شاگرد به پای تخته می‌رود) خب بگو ببینم؛ من ده تا ماشین دارم، اگر دو تای اون‌ها رو بفروشم، نتیجه می‌گیریم که؟».

شاگرد: «اجازه خانم، نتیجه می‌گیریم شما هم یکی از اون چهار درصد اشرافی رانت‌خوار زالوصفت دروغگوی فاسد هستید که ۱۰ تا ماشین یه‌جا دارید».

معلم در حالی که دارد از تعجب خویش، برق می‌گیرد: «چی میگی پسرم؟ بگو ۱۰ منهای دو چی میشه. دیگه هم حرفای گنده‌تر از دهنت نزن».

شاگرد: «معلومه که شما تحمل حرفای من رو ندارید. شما جزو همون چهار درصد هستید که خبرنگار و منتقد رو زندانی می‌کنه. شما درخت‌قطع‌کن‌ها، هوا رو هم از مردم گرفتید. صدای مخالف که هیچ، حتی صدای سمباده رو دیوار و ناخن رو تخته رو هم برنمی‌تابید!».

معلم لبخندِ «بچه‌اس دیگه»ای تحویل می‌دهد: «ولی فعالیت انتخاباتی توی مدرسه ممنوعه‌ها».

شاگرد: «گفتن واسه معلما، نگفتن که شاگردا!».

معلم گچ را به لبه تخته پرت کرده و به میزش تکیه می‌دهد: «خب دیگه چی؟».

شاگرد رو به همشاگردی‌ها می‌گوید: «متاسفانه ما با یک پدیده شگفت‌انگیز مواجهیم که می‌تونه توی دوربین زل بزنه و به مردم دروغ بگه…».

معلم رفت و آمدِ راهرو را می‌پاید و آرام از شاگرد می‌پرسد: «درِ گوشم بگو؛ این حرفا رو از کجا یاد گرفتی؟ فیلم‌شو دیدی؟».

شاگرد: «فیلم چیه؟ ما دیشب با بابامون رفتیم میتینگ کاندیدای مردمی و کاری. سردمدار مبارزه با سلطه چهار درصد به ۹۶ درصد.»

معلم: «یادم باشه به آقای مدیر بگم تماس بگیره به خانواده‌ا‌ت بگه انقدر حواست رو از درس و مدرسه پرت نکنن…».

شاگرد: «خانم درس چیه، کتاب چیه؟ هندسه و حساب چیه؟ من که تو عشق کاپیتان شاگرد اول هستم، خانم معلم چرا نمره رو نمیدی دستم؟»

معلم در حالی که کتاب را می‌بندد و قصد دارد کلاس را تعطیل کند: «برو بشین… (شاگرد به سمت نیمکت می‌رود) راستی گفتی شغل پدرت چی بود؟»

شاگرد: «یکی از۹۶ درصد معاون عدالت‌خواه و قانون‌مدار شهرداری در بخش صدور پروانه برج‌سازی در منطقه الهیه فرشته!».


منبع: برترنها

طنز؛ برنده کی بود؟

نخستین مناظره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد و همه حتی همسایه ما مدعی شد خودش برنده مناظره است. یعنی هیچ کجای دنیا مشاهده نشده که ۶نفر درمناظره شرکت کنند و فردایش ٨نفر ادعا کنند طبق نظرسنجی‌ها برنده مناظره شده‌اند. برای همین رفتیم بین مردم ببینیم نظر آنها چیست و شهروندان کدام کاندیدا را برنده مناظره می‌دانند. از این عزیزان پرسیدیم پس ازتماشای راند اول مناظره‌ها آنها چی کسی را برنده واقعی می‌دانند و چرا؟

سینا ۴٣ساله: به نظرم رئیسی برنده مناظره دیروز بود. چون همه مشت‌ها را قالیباف خورد و رئیسی بدون این‌که خسته بشه یا ضربه‌ای بخوره از رینگ خارج شد. در واقع بدون این‌که مبارزه کنه، رفت دور دوم. تو کشتی به این حالت میگن به طرف قرعه استراحت خورده. اگر همین‌جوری پیش برن، قالیباف حذف میشه و رئیسی بدون تحمل سختی می‌رسه فینال.

مهرانگیز ٢٧ساله: من فکر می‌کنم اون دسته از دوستانی که ردصلاحیت شدند، برنده واقعی مناظره دیروز بودند. البته نمی‌گذارند ما برویم استادیوم اما ما خانم‌ها به اندازه کافی با اصطلاحات فوتبالی آشنا هستیم. دقیقا اسم این حرکت بازی بدون توپ بود. کاندیداهایی که ردصلاحیت شدند، آبرویشان حفظ شد و از شر سیستم آتلتیکویی ترکیب روحانی- جهانگیری، مشتمل بر حمله و دفاع توأمان، درامان ماندند.

بابک ٣٢ساله: به‌طور قطع جهانگیری برنده انتخابات… ببخشید مناظره بود. فقط حیف که چون مقابل روحانی بازی نمی‌کنه، روحانی سه بر صفر برنده میشه.

نامدار ۵١ساله: یه روزی آگهی تو روزنامه دیدم نوشته بود تویوتا درحد صفر با شرایط ایده‌آل. زنگ زدم و نشونی گرفتم و رفتم خودرو را ببینم. خودروی تر و تمیزی بود، اما صاحبش یه بنز مامان سوار بود به چه نازی. خلاصه ما دلمون گیر کرد پیش هر دو تا. اومدم به طرف بگم آقاجان این بنزت را هم بده به من دیدم پولم به جفتش نمی‌رسه و باید از بین اون دو تا یکی را انتخاب کنم. خلاصه دردسرتون ندم. من قادر به تصمیم‌گیری نبودم که نبودم. تا این‌که طرف دلش سوخت و بنز را داد دست داداشش و من دیگه به اجبار تویوتا را خریدم. صغری کبری چیدم که بگم دیروز هم من رفته بودم تویوتا بگیرم اما دفاع جهانگیری را که دیدم، گفتم هم روحانی را می‌خوام، هم جهانگیری را. حالا شنیدم خودشون قرار گذاشتن یکی‌شون مثل اون بنز بره کنار که مردم تویوتا را انتخاب کنند و خلاص!

ایوب ١٧ساله: مناظره مگه باید برنده داشته باشه؟ ورزش قهرمانی که نیست؟ خیر سرمون پهلوانیه.

مارال ٢۶ساله: منم فکر می‌کنم مناظره برنده نداشت. فقط میرسلیم و رئیسی مساوی کردند. قالیباف هم به نظرم هی گل به خودی می‌زد.

رامتین: برنده واقعی مناظره دیروز سیدجلال حسینی بود. مهم نیست تو مناظره حضور نداشت. درحین مناظره اثبات شد می‌شود تو مناظره نبود اما برنده‌اش بود. بنابراین چون هرجای دنیا هر نظرسنجی‌ای بگذارند که یک طرفش نماینده‌ای ازپرسپولیس باشد، نفر پرسپولیس بالاترین رأی را می‌آورد، پس برنده مناظره دیروز هم یک پرسپولیسی است.

پرنیا ٣٣ساله: وا؟ مگه مناظره بود؟ من فکر کردم بازم رئال بازی داره که این همسایه ما و پسرهاش هی جیغ و هورا می‌کشیدن.


منبع: برترینها

طنز؛ حسن روحانی: به اون مو قشنگ بگین سربه‌سرم نذاره!

دست‌های حسن روحانی به ‌طرز بندری‌واری می‌لرزید. اسحاق جهانگیری گفت: «حسن! چه وضعشه؟! نکنه پارکینسون گرفتی؟!» حسن روحانی گفت: «آخه دروغ گفتنشم گازانبریه!» اسحاق جهانگیری گفت: «خون خودتو کثیف نکن! من آچمزش کردم دیگه!» حسن روحانی گفت: «چی صدات کنم تو رو؟/ تو که از گُل بهتری…» اسحاق جهانگیری گفت: «من نباشم کی میاد ناز نگاتو می‌خره/ کی میاد دنبال تو، تو رو تا خورشید ببره/ کی میگه حق‌ها همیشه با توئه/ واسه خاطر تو جون می‌ده پشت پنجره/ من اگه نباشم…/ من اگه نباشم…» حسن روحانی گفت: «تو را از بین صدها گل جدا کردم/ تو سینه جشن عشقت رو به‌پا کردم/ برای نقطه پایان تنهایی/ تو تنها اسمی بودی که صدا کردم/ عشق من…/ عشق من…/ عشق من…/ عشق من…» و بعد درهمین لحظه سیدمصطفی ‌هاشمی‌طبا که بشدت تحت‌تاثیر دیالوگ‌های عاشقانه حسن و اسحاق قرار گرفته بود، هدفونش را از گوشش درآورد و آهنگ لاواستوری را پخش کرد تا دسته‌جمعی فیض ببرند.

محمدباقر قالیباف که حسابی عصبانی شده بود، گفت: «وقت استراحته! تو وقت استراحت لااقل قربون‌صدقه همدیگه نرین. البته من به‌ خاطر مردم گفتم استراحت کنیم، وگرنه کم نیوورده بودم که…!» اسحاق جهانگیری گفت: «گازانبری! فازا ماذا؟! رنگ موهات چی می‌گه؟!» حسن روحانی گفت: «به اون مو قشنگ بگین/ سربه‌سرم نذاره/ برای هرکی رو داره/ جلوی من کم میاره/ همه ایران می‌دونن/ که من کلیدِ خونه‌م/ هرچی گازانبریه/ به چالش می‌کشونم!/ به چالش می‌کشونم!» محمدباقر قالیباف گفت: «من دهنم خشک شده بود. واسه این گفتم، به آقای حیدری زنگ تفریح بذاره که برم آب بخورم، وگرنه کلی نمودار کشیده بودم که جواب‌تون رو بدم.» اسحاق جهانگیری گفت: «یه چیزی که درباره تو واسم جالبه، اینه که مخلوطی از شکست‌خورده‌ترین سیاستمداران ایران هستی.

مثلا مثل احمدی‌نژاد نمودار می‌کشی و خالی می‌بندی و پدیده هستی که جلوی دوربین دو دوتا رو می‌گی هشت‌تا یا این‌که مثل محسن رضایی هر دوره شرکت می‌کنی و رأی نمی‌آری یا این‌که…» حسن روحانی گفت: «اما خداوکیلی گازانبری فقط صفت خودشه!» و بعد با اسحاق جهانگیری بلندبلند خندیدند. ابراهیم رئیسی گفت: «نخندید! نخندید! مگر نمی‌دانید من چقدر سختی کشیدم؟! من پول نداشتم تو مشهد یه فلافل لبنانی ساده بخورم. تازه مثل ژان والژان هم بی‌دین و ایمون نبودم، برم نون بدزدم. دزدی گناهه. اما گشنگی گناه نیست. فقر گناه نیست. پس به ‌جای خندیدن، گریه کنین. یالا. گریه کنین.» اسحاق جهانگیری که آن‌قدر خندیده بود، اشک از چشمانش بیرون زده بود، گفت:

«آقای رئیسی من واقعا موندم به‌ حال شما گریه کنم یا آقای میرسلیم!» سیدمصطفی میرسلیم گفت: «ای بابا! با من پیرمرد چی کار دارین؟! نشستم یه گوشه ساکت دارم بازی‌تون رو نیگا می‌کنم. اصلا برین دم خونه خودتون بازی کنین. مراعات من پیرمرد و که نمی‌کنین. سنی ازم گذشته‌ها…» سیدمصطفی ‌هاشمی‌طبا گفت: «علی دایی خیلی چاق شده!» محمدباقر قالیباف گفت: «الان مشکل ما شکم علی داییه آخه؟!» حسن روحانی گفت: «حالا لااقل این بنده‌خدا دغدغه ورزشی داره، تو چی می‌گی که تنها دغدغه‌ت گازانبره!» اسحاق جهانگیری گفت: «تو فقط یه شهردار ساده‌ای که برای یه کوچه بن‌بست، مجوز برج‌های دوقلو می‌دی!» ابراهیم رئیسی گفت: «شماها گشنه نموندین که بفهمین گشنگی یعنی چی! می‌دونین بزرگترین آرزوی من چیه؟!

این‌که برای یه‌بار هم که شده، تو مشهد یه پرس چلوکباب پدیده شاندیز بخورم، این یعنی دغدغه نه این سیاسی‌کاری‌های شما!» اسحاق جهانگیری با نیشخند گفت: «خب! جناب رئیسی! کافیه به این همشهرتون قالیباف بگی، یکی از املاک نجومی شهرداری رو می‌ده که تو کوچه خودتون یه شعبه پدیده شاندیز بزنی!» محمدباقر قالیباف که حسابی خسته به ‌نظر می‌رسید و عرق می‌ریخت، گفت: «بسه دیگه! زنگ تفریحه! به‌ خاطر مردم بذارین استراحت کنیم!» حسن روحانی گفت: «راستی باقر! خبر داری پاساژ مهستان هم آتیش گرفته؟!» و بعد بوی سوختگی‌های مختلف اعضا و جوارح درفضای انجمن پخش شد.


منبع: برترنها

دِرون ضدآب مخصوص فیلم برداری از اعماق دریا

سازنده PowerEgg که یک روبات پرنده تخم مرغی شکل است تازه‌ترین محصول خود را آماده ورود به بازار کرده و مرحله پیش‌فروش آن را آغاز کرده است. جدیدترین محصول این شرکت PowerRay نام دارد و یک دِرون دوربین شناور است و کاربردهای ویژه‌ای دارد.

سازنده PowerEgg که یک روبات پرنده تخم مرغی شکل است تازه‌ترین محصول خود را آماده ورود به بازار کرده و مرحله پیش‌فروش آن را آغاز کرده است. جدیدترین محصول این شرکت PowerRay نام دارد و یک دِرون دوربین شناور است و کاربردهای ویژه‌ای دارد.

درون ضدآبی که با سفر به اعماق دریا تصاویر خارق‌العاده ثبت می‌کند

دِرون PowerRay یک دستگاه ضدآب است و توانایی یافتن، جذب کردن و گرفتن انواع ماهی را دارد. قدرت حرکتی آن تا عمق ۳۰ متر زیر آب است و حدود ۴ ساعت در این عمق دوام می‌آورد. از دیگر نکات قابل توجه آن، امکان استفاده در انواع آب یعنی شور، تازه یا کلر زده شده است.

این گجت عجیب نخستین بار توسط شرکت PowerVision Technology Group و در جریان رویداد CES در ژانویه ۲۰۱۷ در لاس‌وگاس آمریکا به همگان معرفی شد. بیشترین کسانی که به PowerRay توجه نشان دادند علاقه‌مندان فناوری بودند ولی باید منتظر ماند و دید که عکس‌العمل طرفداران و فعالان بیولوژی دریایی نسبت به آن چگونه خواهد بود و آیا می‌تواند از سوی آن‌ها پذیرفته شود یا مانند خیلی از اختراعات و ابداعات دیگر رد می‌شود.

پکیج اصلی آن به‌نام PowerRay Explorer به یک کابل ۵۰ متری مجهز است که آن را به یک ایستگاه روی آب وصل می‌کند. ولی وظیفه این کابل تنها حفظ و مراقبت از این دِرون در برابر جریان‌های قوی آب نیست بلکه از طرف ایستگاه برق مورد نیاز را به این دِرون می‌رساند و از سوی دیگر فیلم‌هایی که توسط آن ضبط می‌شود را به ایستگاه انتقال می‌دهد. همه گجت‌های PowerRay به یک دوربین ۴K مجهز هستند. همه اجزا و قطعات اپتیکال این وسیله توسط ZEISS تأمین می‌شود.

در کنار این پکیج، یک پکیج رده میانی به‌نام PowerRay Angler ساخته شده که به ماهیگیر اجازه می‌دهد تا ماهی‌ها را فریب دهد. این کار با وسیله‌ای تحت نام Powerseeker FishFinder انجام می‌شود. کار آن تاباندن نور است و توسط Bait Drop Line که از راه دور کنترل می‌شود، طعمه به داخل آب انداخته می‌شود تا ماهی‌های دیگر را جذب خود کند.

درون ضدآبی که با سفر به اعماق دریا تصاویر خارق‌العاده ثبت می‌کند

پکیج حرفه‌ای این شرکت PowerRay Wizard نام دارد و از یک هدست واقعیت مجازی استفاده می‌کند و با ایجاد یک فضای اکتشافی در زیر آب به کاربر این امکان را می‌دهد تا با غوطه‌ور شدن در آن فیلم‌های در حال ضبط را تماشا کند. قیمت دستگاه‌های PowerRay از ۱,۷۱۵ دلار تا ۲,۲۵۰ دلار هستند و فروش آن‌ها در ابتدا از اروپا آغاز می‌شود.

شرکت PowerVision در بازار آمریکا رقبای سرسختی دارد. رقبایی که تخصص زیادی در ساخت دِرون‌های زیرآب و دوربین‌های ضد آب دارند و یکی از معروف‌ترین دستگاه‌های ساخته شده “ترایدنت” نام دارد که محصول استارت‌آپ OpenROV است و توانایی سفر به اعماق دریاها و اقیانوس‌ها را دارد.

“چی-چه سای”، مدیرعامل بخش آمریکای PowerVision می‌گوید قابلیت‌ها و ویژگی‌های PowerRay به هیچ‌عنوان به ماهی‌گیران در فریب دادن طعمه کمک نمی‌کند: “دستگاه‌های ماهی یاب چیز جدیدی نیستند. سیستم‌های سونار به شما کمک می‌کنند تا جاهای مرتفع زیر آب و محل تجمع ماهی‌ها را پیدا کنید. ما به‌جای آن‌که این دستگاه را روی کشتی یا قایق قرار دهیم به ماهی‌گیران این امکان را می‌دهیم تا دستگاه را با خود به زیر آب ببرند و ماهی پیدا کنند.”

در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.

تبدیل اتومبیل به اسنوموبیل با Track N GO


منبع: برترنها

آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (۱۸+)

تصاویری که به تازگی منتشر شده است رسم و آئینی عجیب با نام ” وودوو ” را در میان مردم و بویژه روحانیون کشور تائیتی نشان می دهد.
 

شرکت کنندگان در این آئین مذهبی با پوشاندن بدن خود با پودر سفید و قربانی کردن گاو و استفاده از عروسک هایی عجیب به اجرای این مراسم می پردازند.

آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 

 
عکاس ” پائولو مارچتی ” با سفر به شهر ” سیته سولیل ” که  اکنون بیشتر آن در کنترل باندهای مسلح است توانسته تصاویر جالبی از مراسم اجرای این آئین تهیه نماید.
 
 مراسم ” وودوو که آئینی مذهبی است از سال ۲۰۰۳ توسط اکثر مردم هائیتی برگزار می شود. این آئین با ورود برده های اهل آفریقای جنوبی در قرن ۱۷ به این جزیره که در آن زمان به اجبار باید مراسم مذهب کاتولیک را انجام می دادند گسترش یافت.
 
این برده ها مراسم مذهب کاتولیک را با آئین های مذهبی رایج آفریقای جنوبی تلفیق کردند. شرکت کنندگان در این آئین مذهبی بر این باورند که در زمان برگزاری این آئین، ارواح وارد بدن برخی افراد شده و با شخص تسخیر شده به گفتگو می پردازند.
 

گفتنی است؛ کشور هائیتی در دریای کارائیب قرار دارد و دارای ۹٫۷ میلیون نفر جمعیت است که ۹۵ درصد آن را سیاه پوستان و ۲٫۵ درصد دورگه سفید و سیاه تشکیل می دهد. 

آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 
آئین عجیب رایج در میان مردم هائیتی (18+) 


منبع: برترنها