گرانترین سیگار جهان (عکس)

سیگار کشیدن برای ریه‌ها و دستگاه تنفس انسان بسیار مضر است اما کارخانه‌های سیگارسازی سود خود را به سلامت دیگران ترجیح می‌دهند. سیگاری را ببینید که علاوه بر زیبایی، گرانترین آن‌ها محسوب می‌شود.

همیشه صاحبان کارخانه سیگارسازی منافع خود را به سلامتی مردم جامعه خود ترجیح داده‌اند و همیشه طرح‌هایی را برای سیگارها به وجود آرورده‌اند که افراد سیگاری بیشتر از محصول آن‌ها استفاده کند. این سیگار هم نمونه‌ای از این سیگارهاست.

این سیگار برای افراد پولدار ساخته شده است. این سیگار برگ با تنباکوی درجه یک کوبایی و لایه‌ای از طلا ساخته شده است و قیمت آن نخی یک میلیون و پانصد هزار تومان است.

گرانترین سیگار جهان (عکس)


منبع: عصرایران

کشف قلعه ۱۰۰۰ ساله وایکینگ‌ها در دانمارک (+عکس)

باستان شناسان قلعه‌ای هزار ساله متعلق به وایکینگ‌ها را در کشور دانمارک کشف کردند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران،  باستان شناسان کشور دانمارک در آخرین تحقیقات و پژوهش‌های خود متوجه شدند که قلعه بارگرینگ که در سال ۲۰۱۴ کشف شده بود، متعلق به هزار سال پیش است و متعلق به قرن دهم میلادی است.

بر اساس این گزارش، قلعه بارگرینگ در سال ۲۰۱۴ کشف شده بود اما تحقیقات انجام شده روی آن به تازگی مشخص کرده‌اند که این قلعه متعلق به قرن دهم است و بدین ترتیب، تعداد قلعه‌های کشف شده وایکینگ‌ها در دانمارک از سال ۱۹۳۰ تا به حال به ۵ رسیده است.

کشف قلعه 1000 ساله وایکینگ‌ها در دانمارک (عکس)


منبع: عصرایران

طنز؛ بنزین لیتری پنج هزار تومن حق شماست

مهرشاد مرتضوى در نوشت:

امروز اول شهریوره. ماهی که علاوه‌بر «تابستون کوتاهه»، «وای بازم باید آماده شیم بریم مدرسه» و نیمه دومی‌هایی که شناسنامه‌شون رو نیمه اول گرفتن و شما با انبوهی از هزینه‌ها برای کادوی تولد مواجه میشین، ماه سفر هم هست. یعنی هموطنای عزیز صبح از خواب پا میشن، میرن تقویم‌رو نگاه می‌کنن، یهو چشمشون گرد میشه و می‌بینن اول شهریوره! سریع همه اعضای خانواده رو بیدار می‌کنن و وسایلا رو می‌ریزن تو ماشینا و میرن شمال! دیگه کسی به فریادهای راهنمایی و رانندگی که هر روز میگه «مسیر چالوس به کرج یک طرفه است» هم توجهی نمیکنه. به خاطر همین ما توصیه‌هایی که هر سال در دو وعده عید و آخر تابستون داشتیم، مجدد تکرار می‌کنیم که بتونین بیشتر از سفرتون لذت ببرین:

۱- انسان از خاکه و به خاک برمی‌گرده. بنابراین استفاده از شانه خاکی هم جزو حقوق اولیه هر آدمیه و باید به حقوق شهروندی اضافه بشه. به جای معطل شدن در ترافیک، بگیرید راست و راه خودتون‌رو برین. فقط توصیه می‌کنیم سرعتتون زیاد باشه که حسابی خاک بلند کنین، وگرنه ارزش فحش‌هایی که سایر راننده‌ها میدن رو نداره. حتی برای اطمینان میتونین دستتونم بذارین رو بوق.

۲- اگه از دسته اول نیستین، حداقل از دسته دوم باشین. اینکه ببینین یکی از شونه خاکی گازش‌رو می‌گیره و میره و شما سر تکون بدین و بخواین قضیه رو با «رانندگی اومده، فرهنگش نیومده» جمع کنین، دردی از کسی دوا نمیکنه. تا کمر از پنجره ماشین بیاین بیرون و الفاظی رو به کار ببرین که هم جگر خودتون‌رو خنک کنه، هم چهارتا چیز جدید یاد بقیه راننده‌ها داده باشین.

۳- موقع سفر، لباس زیاد همراه خودتون نبرین و الکی صندوق عقب رو پر نکنین. چون به فضای صندوق برای ذخیره کردن دبه‌های بنزین نیاز دارین. تجربه ثابت کرده شما اول شهریور به سمت شمال حرکت کنین، ۱۵ شهریور میرسین و بعد از استراحت ۱۵ دقیقه‌ای و آشغال ریختن کنار دریا، باید همون رو سر و ته کنین برگردین که بچه‌ها به موقع به مدرسه‌شون برسن. در نتیجه زیاد لباس به کارتون نمیاد. عوضش باید بنزین ذخیره داشته باشین که اگه تو بازه‌های سه روزه که قراره کلا ۱۰۰ متر طی کنین، بنزینتون تموم شد، گیر نکنین. اگه به چنین مشکلی هم بر نخوردین چه بهتر، بقیه که به مشکل می‌خورن! می‌تونین بهشون لیتری پنج هزار تومن بنزین بفروشین و خرج سفرتون‌رو دربیارین.

۴- خیلیا همون خط اول مطلب رو خوندن و یادشون افتاد شهریور شروع شده و حرکت کردن. ولی اگه شما هنوز حرکت نکردین، خبر دادن جاده‌ها قفل شده. بنابراین لطف کنین دیگه به سمت شمال راه نیفتین، جاش به شهرهای دیگه با آثار تاریخی سفر کنین. دیوارها منتظر یادگاری‌های زیبای شما هستن.


منبع: برترینها

طنز؛ نظریه شأن و شلوار

پوریا عالمی در نوشت:

یکی از اندیشمندان و فلاسفه معاصر، رئیس اتحادیه پوشاک، گفت: «شلوار پاره در شأن ایرانی نیست».استدلال ایشان که معروف به نظریه «شأن و شلوار» است، به نظر ما تمام‌وکمال است و دربرگیرنده ماهیت همه لباس‌هاست. واقعا هم پارگی از شأن ایرانی به‌دور است و ایرانی‌ها کاملا سالم هستند. براساس نظریه «شأن و شلوار»، آدم هر لباسی بپوشد شبیه همان است؛ مثلا در شأن ایرانی این است که شما لباس قرمز بپوشی، یعنی پرسپولیسی هستی. آبی بپوشی، استقلالی هستی. مشکی بپوشی، یعنی اهل سیاه‌نمایی هستی.

لباس گشاد و پاره و تنگ هم بپوشی معلوم است خب یک خبری هست. در شأن ایرانی حالا خیلی‌ها لباس چسبان می‌پوشند که خب آدم‌های چسبناکی هستند. آنها هم که لباس‌های نچسب می‌پوشند طبیعتا نچسبند. براساس نظریه «شأن و شلوار»، لباس کوتاه را باید آدم‌های کوتاه و لباس بلند را آدم‌های بلند بپوشند. لباس شب را فقط شب‌کارها باید بپوشند. لباس خواب را هم حتما باید در خواب بپوشند و اگر کسی در بیداری لباس خواب بپوشد از شأن ایرانی به‌دور است. رئیس اتحادیه پوشاک همچنین از «برخورد با تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان پوشاک نامتعارف با کمک نیروی انتظامی» خبر داد.

چطوری؟ ما همیشه فکر می‌کردیم وقتی یکی تولد دارد، کدام همسایه قایمکی زنگ می‌زند ۱۱۰ و لوش می‌دهد که تا الان نمی‌دانستیم در شأن ایرانی هست در کار دیگران دخالت کند یا نه، ولی الان فهمیدیم شأن ایرانی فقط شلوار پاره‌کردن را برنمی‌تابد وگرنه یقه ‌پاره‌کردن اوکی است. این فیلسوف افزود: «و ما کاری به مد دنیا نداریم». وی گفت ما صبر می‌کنیم مثل کت، شلوار، بارانی، پالتو و … چیزها از مد در دنیا بیفتد، بعد ما می‌آوریم ایران به‌عنوان شأن ایرانی تنمان می‌کنیم. وی گفت تا چیزی از مد نیفتد، ما قبول نمی‌کنیم. رئیس اتحادیه پوشاک گفت: «مانتوها باید دکمه داشته باشند».وی حق دارد.

مانتویی که دکمه نداشته باشد مانتو نیست و اگر دکمه‌ای مانتو داشته باشد نمی‌تواند ادعای دکمه‌‌بودن بکند، چون جز دکمه در کل مانتو ادغام شده است. همچنین هر چیزی که دکمه داشته باشد لزوما مانتو نیست؛ مثل دکمه شلوار، اما هر مانتویی حتی اگر دکمه شلوار داشته باشد مانتو است و اگر مانتویی دکمه نداشت مانتو نیست و وقتی مانتو نباشد دیگر مهم نیست چی هست. در انتها رئیس اتحادیه پوشاک که مثل هر اتحادیه و سندیکا و صنف در دنیا باید هوای اعضای صنف خود را داشته باشد کاری کرد که نصفی از تولیدکنندگان پوشاک شغلشان را رها کردند و مستقیم به سمت افق حرکت کردند تا در افق گم شوند.


منبع: برترنها

طنز؛ اجاره‌ لونه‌ مگس

مهرداد نعیمی در نوشت:

چند سال پیش از یکی خوشم اومده بود که توی هایپرمارکت سر کوچه‌مون کار می‌کرد. توی بخش مواد شوینده. تقریبا هر روز به بهونه‌ای می‌رفتم اونجا و عین فیلم راکی براش جوکِ بانمکی تعریف می‌کردم و او هم هیچ‌وقت حتی یک لبخند هم نمی‌زد و بعد من وایتکس، جرم‌گیر، مایع دستشویی یا صابونی می‌خریدم و صحنه رو ترک می‌کردم. سعی می‌کردم هر روز یک جوک بامزه بسازم. ۶ ماه به همین‌شکل گذشت و من حتی اسمش رو هم نفهمیدم. تا اینکه یک روز داشتم محصولاتِ پاک‌کننده رو نگاه می‌کردم که یک خانم دیگر به سمتم آمد و گفت: «دنبال چی می‌گردین؟»

گفتم: «دنبال یه ماده هستم که مثل تینر رنگ رو از روی سرامیک بشوره. ولی قابل اشتعال نباشه».

شروع کرد به گشتن و آن وسط‌ها از دهانش پرید که مسئول این بخش خانم پیغامی هستند. با خودم فکر کردم آخ جون. چه فامیلیِ کمیابی. میتونم همه‌ پیغامی‌های توی اینستاگرام رو فالو کنم و پیداش کنم و در موردش بیشتر بفهمم. از خانم تشکر کردم و بدون اینکه توضیح خاصی بدم از هایپرمارکت خارج شدم. کلا ۵۰ نفر پیغامی با آی و۴۰ نفر پیغامی با وای پیدا کردم که ۲۰‌تاشون زن بودند که همه هم پرایوت بودند. از بین این ۲۰ نفر فقط یک نفر ریکوئست من‌رو قبول کرد که دقیقا همانی بود که دنبالش بودم. اسمش مریم بود و توی پیجش هزار تا پست گذاشته‌بود و آدرس توییترش رو هم گذاشته بود. در توییتر ۸۰ هزار توییت نوشته بود که چند موردش هم درباره‌ من بود. تقریبا می‌شد نتیجه گرفت که این آدم تمام زندگیش رو توی توییتر مشغول نوشتن بوده! چند تای اول رو الکی لایک کردم اما هرچی جلوتر می‌رفتم حرف‌هایش چرت و بی‌مزه‌تر می‌شد. توی همین گشت و گذار بودم که در توییتر بهم پیغام داد و گفت: «به به، آقای وایتکسی. من‌رو چجوری پیدا کردید؟»

دستپاچه گفتم: «شانسی. چقدر اکتیوید اینجا ماشالا». گفت: «یه سوال… میشه ازت بپرسم با این‌همه وایتکسی که ازمون می‌خری چکار می‌کنی؟»

الکی گفتم: «واسه شغلم استفاده می‌کنم…» بعد چند دقیقه توی اینترنت سرچ کردم تا یک شغل پیدا کنم که ربطی به مواد شوینده داشته باشه، اما خودش بحث رو عوض کرد:«یعنی میتونی برای نظافت خونه‌ ما بیای؟» چند تا ایموجی خنده فرستادم اما انگار جدی بود. چند تا عکس از وضعیت وحشتناک و کثیف آپارتمان فرستاد و لوکیشن فرستاد و روز بعد به‌ناچار با انواع لوازم نظافت و شست‌وشو به آنجا رفتم. جلوی در منتظرم ایستاده‌بود. تا وارد آپارتمان شدیم، برادرش رو در حالت ردی کامل دیدم که تمام لیوان‌های خونه رو شکسته بود و برای خودش عربده می‌زد. به محض دیدن ما بشقابی رو به سمت دیوار پرتاب کرد و رو به خواهرش داد زد که:«اومدی به من کمک کنی؟ از این خونه‌ بوگندو گورت‌رو گم کن. من که از تو کمک نخواستم. تمومِ این ساختمون بوی گند میده، یکی از همین روزا دندونات‌رو خورد می‌کنم… کِی قراره بری سر زندگیِ خودت؟ تمام تلاشم میره واسه دو زار اجاره‌ این لونه‎ مگس، روزهای عمرم داره تموم میشه و هیچی واسم نمونده، پاهام دیگه جون نداره، مخم دیگه کار نمیکنه…»

خواستم بگم «مگه خودت اجاره نمیدی؟ پس این چی میگه؟» که مریم آروم گفت: «وضعیت همیشگیمونه… خرجِ خونه رو من میدم اما رییس اونه!»

برادرش همچنان عربده می‌زد. بعد به مریم نزدیک شد و ضربه‌ محکمی به سرش زد. مریم همین‌طور که گریه می‌کرد گفت: «این زندگیِ منه! هنوزم از من خوشت میاد؟»

گفتم: «عزیزم من تو رو واسه خودت که نه، واسه مواد شوینده میخوام» و بعد رفتم! (راستش متن پایان باز بود ولی خواستم با این پایان بیشتر با واقعیت‌های جامعه آشنا بشید!)


منبع: برترینها

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

در میان انواع و اقسام سلاح هایی که تاکنون طراحی و تولید شده اند، همواره کوچک ترین و در عین حال بزرگ ترین مدل ها از جذابیت بیشتری برخوردار هستند. اما برای مثال این اندازه ی بزرگ، هیچ گاه به معنای در اختیار داشتن حداکثر قدرت تخریبی نبوده و نخواهد بود. در هر صورت حنگ افزار های غول پیکر که در مقایسه با نمونه های مشابه خود بسیار بزرگ تر محسوب می شوند، تاثیر بیشتری نیز در ذهن مخاطب بر جای گذاشته و از کششی وافر برخوردار هستند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به بزرگ ترین جنگ افزار های طول تاریخ که حیاتی هرچند کوتاه داشته اند!

بزرگ ترین تانکی که تاکنون ساخته شده است، مربوط می شود به Char 2C فرانسوی. این تانک با نام FCM 2C نیز معروف بوده است. تانک Char 2C طی جنگ جهانی اول توسعه یافت و بین سال های ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۰ در خدمت نیرو های نظامی قرار داشت. گفته می شود که تنها ۱۰ واحد از تانک غول آسای Char 2C  ساخته شده است.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

این تانک ۶۹ تنی ۱۰٫۲۷ متر طول، ۴٫۰۹ متر ارتفاع و ۳ متر پهنا دارد. همچنین از نظر تسلیحات مجهز به یک تفنگ ۷۵ میلی متری و چهار مسلسل ۸ میلی متری است.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

جنگ افزار بعدی دو توپ ۳۶ اینچی معادل ۹۱۴ میلی متری است که هیچ گاه در نبرد حقیقی مورد استفاده قرار نگرفتند. توپ های بریتانیایی Mallet در سال ۱۸۵۷ طراحی و ساخته شدند. جالب است بدانید تنها همین ۲ عدد از این جنگ افزار وارد خط تولید خود شد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

جنگ افزار مذکور ۳٫۳۵ متر طول، ۴۲،۶۷۴ کیلوگرم وزن و کارتریج هایی ۱٫۲۷ تنی دارد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

لیتل دیوید (دیوید کوچک) نام یک توپ ۴۰ تنی دیگر است که به منظور آزمایش بمب های هوایی طی جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت. این توپ لوله ای به طول ۶٫۷ متر داشته و می تواند گلوله هایی به وزن ۱،۶۵۶ کیلوگرم پرتاب کند.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

در سال ۱۹۴۴، این توپ به نوعی خمپاره انداز دیگر تغییر کاربری داد. در نتیجه دو جنگ افزار جدید با وزن پایه ۳۶،۰۰۰ کیلوگرم و ۴۲،۰۰۰ کیلوگرم تولید شد که ظرف ۱۲ ساعت آمادگی لازم برای آتش را کسب می کردند.

سلاح بزرگ دیگر، M388 Davy Crockett نام دارد. این جنگ افزار یک پرتاب کننده بدون لگد با ابعاد بزرگ است که توانایی آتش موشک های هسته ای را در اختیار دارد. تولید M388 Davy Crockett در سال ۱۹۵۶ آغاز شد و بین سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۸ نیز تست های موبوطه را پشت سر گذاشت. اما به طور رسمی دوران خدمت این جنگ افزار در ارتش آمریکا به سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ باز می گردد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

طبق اطلاعات به دست آمده از کمپانی سازنده، موشک مذکور ۷۶ پوند وزن، ۲ فوت و ۶ اینچ طول و همچنین ۱۱ اینچ قطر دارد. بخش کلاهک W54، ۵۱ پوند وزن اضافی به موشک وارد می کند. البته تمامی موارد عنوان شده در عملکرد موشک وابسته به جهت وزش باد هستند.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

بزرگترین توپ بمبارد جهان از نظر اندازه کالیبر تزار نام دارد و در سال ۱۵۸۶ توسط آندری چوخوف ریخته گری شده است. هم اکنون در کاخ کرملین؛ مسکو در معرض دید عموم قرار دارد. این توپ ۵٫۹۴ متر طول داشته و با کالیبر ۸۹۰ میلی متری خود، بزرگ ترین توپ قرون وسطی به شمار می رود.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

حال به سراغ قدرتمند ترین بمب هیدروژنی که تاکنون ساخته شده است خواهیم رفت. بمب تزار سهمگین ترین بمب اتمی است که تا به حال مورد آزمایش قرار گرفته است. این بمب که توسط اتحاد جماهیر شوروی طراحی شد، در تاریخ ۳۰ اکتبر سال ۱۹۶۱، در مجمع الجزایر نوایا زملیا تست های آزمایشی خود را پشت سر گذاشت.  بمب تزار بازده ای مشابه ۵۸-۵۰ مگا تن TNT را داشت و توپی آتشین به قطر ۸ کیلومتر را تشکیل می داد. این توپ می توانست همه چیز را در فاصله ای دایره ای شکل از خود به قطر ۷۰ کیلومتر نابود سازد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

جایگاه بعدی در این لیست به بزرگ ترین تفنگ تولید شده توسط صنایع آمریکایی SSK تعلق دارد. این تفنگ با کالیبر ۹۵۰٫ مجهز به کارتریج های بزرگی بوده و تنها سه عدد از آن ساخته شده است.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

پس از بزرگ ترین تفنگ تولید شده، نوبت به زیردریایی های کلاس تایفون می رسد. این زیردریایی که تحت عناوین دیگری نظیر پروژه ۹۴۱ و یا Akula نیز معروف است، بزرگ ترین کلاس از زیردریایی هایی است که تاکنون تولید شده اند. شش عدد تایفون بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به خدمت گرفته شد اما هم اکنون همگی آن ها بازنشسته بوده و سه عدد نیز اوراق شده اند.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

تمام شش زیردریایی کلاس تایفون، ۱۷۵ متر طول دارند.

اگر نگاهی به بزرگ ترین تفنگ از نظر کالیبر با سنگین ترین گلوله های توپ داشته باشیم، دو سلاح وابسته به خط راه آهن! با نام های Schwerer Gustav و Dora به چشم می خورند. این ها در واقع توپخانه های بزرگی هستند که اصول پایه ای طراحی آن ها به استفاده از خط راه آهن باز می گردد. این تسلیحات غول پیکر ۱۳۵۰ تن وزن دارند و در اواخر سال ۱۹۳۰ ساخته شده اند. گلوله های توپ نیز با کالیبر ۸۰۰ میلی متر، ۷ تن وزن داشته و قابلیت شلیک از فاصله ۴۷ کیلومتری را دارند.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

گوستاو به دست سربازان آمریکایی افتاد اما Dora با هدف جلوگیری از تصاحب توسط ارتش سرخ، توسط ارتش آلمان نازی در سال ۱۹۴۵ نابود شد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

مورد بعدی هفت تیری است تحت عنوان .۶۰۰ Nitro Express Zeliska که بزرگ ترین هفت تیر ساخته شده تاکنون محسوب می شود. این سلاح ۶٫۰۰۱ کیلوگرم وزن داشته و با کارتریج های نیترو اکسپرس ۶۰۰٫ کار می کند. جالب است بدانید از Zeliska به صورت گسترده برای کشتن فیل ها در اوایل قرن بیستم استفاده می شده است.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

شاید در مورد پروژه Babylon مطالبی شنیده باشید. این پروژه که در واقع یک سلاح فوق بزرگ است، توسط صدام حسین در سال ۱۹۸۸ آغاز اما دو سال بعد متوقف شد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

دو Babylon هرکدام لوله ای به طول ۱۵۶ متر و وزن کلی ۲،۱۰۰ تن دارند.

آخرین جنگ افزار فوق بزرگ این لیست مربوط به یک تانک فوق سنگین با نام Panzerkampfwagen VIII Maus خواهد بود. این تانک ۱۰٫۲ متر طول، ۳٫۷۱ متر پهنا و ۱۸۸ تن وزن دارد. تنها یک واحد از این تانک بزرگ تمامی مراحل تولید خود را تکمیل کرد.

بزرگ‌ترین سلاح هایی که تاکنون تولید شده اند!

این مدل با کمک یک لوله تنفسی بزرگ می تواند تا عمق ۱۳ متری داخل آب نفوذ کند. این تنها روش عبور از یک رودخانه بود چرا که پل ها برای نگه داری تانک مذکور روی خود، بسیار ضعیف بودند
منبع: برترنها

شهری که به جای کبوتر عقاب سرسفید دارد

برترین ها: عقاب گر یا سرسفید باشکوه، پرنده ملی ایالات متحده آمریکاست، اما بیشتر آمریکایی‌های خوش شانس می‌توانند یکی از این پرنده را مستقیما خودشان ببینند. مگر اینکه در شهر آنالاسکا زندگی کنند، جایی که عقاب‌های سرسفید به اندازه کبوتر‌ها در سایر سکونتگاه‌های انسانی رایج هستند. آنالاسکا حدود ۴۷۰۰ نفر جمعیت و بیش از ۶۰۰ عقاب سرسفید زیبا دارد.

به نظر رویایی می‌رسد، اما زندگی با شکارچیان منطقه معایب خودش را نیز دارد. احتمال اینکه یک عقاب به شما حمله کند از هرجای دیگری در آمریکا بیشتر است و مردم محلی دادما باید مراقب باشند به خصوص وقتی نزدیک لانه هایشان می‌روند. به نظر می‌رسد آن‌ها از اینکه انسان به لانه شان نزدیک شود متنفر هستند. عقاب‌های سرسفید معمولا روی درختان بلند لانه می‌سازند، اما مشکل این است که آنالاسکا درختان زیادی ندارد بنابراین پرندگان لانه‌های خود را روی صخره‌های شهر یا ساختمان‌ها می‌سازند که باعث می‌شود بیشتر در معرض نفوذ انسان قرار بگیرند. زیاد پیش می‌آید که مردم این شهر نادانسته به لانه‌های آن‌ها نزدیک می‌شوند، به همین دلیل مامورین قانون علائم هشداردهنده در ماه‌های لانه سازی آن‌ها از اوایل ژوئن تا اواخر تابستان نصب می‌کنند. بااین حال بین شش تا ده مورد پیش می‌آید که در آن مردم هنگام مواجهه با عقاب‌ها نیاز به مراقبت‌های پزشکی پیدا می‌کنند. عقاب‌ها برای محافظت از لانه و جوجه هایشان با پنجه به سر مردم حمله می‌کنند. پلیس مجبور است در پارک‌های بازی عقاب‌ها را از بچه‌ها دور نگه دارد، زیرا دو کودک به دام عقاب‌ها افتاده اند.

اما چرا در این منطقه این قدر عقاب زیاد است؟ آنالاسکا در نزدیکی بندر هلند واقع شده که یکی از بزرگترین بنادر ماهیگیری جهان است و ماهی غذای اصلی عقاب هاست. وقتی یک قایق پر از ماهی می‌شود عقاب‌ها به آن حمله می‌کنند و قبل از اینکه خدمه آن‌ها را دور کنند تا جایی که بتوانند ماهی برمی دارند. همچنین در این شهر محل دفن زباله وجود دارد، یکی دیگر از مکان‌های مورد علاقه عقاب ها؛ بنابراین زمان زیادی را در جستجوی غذا در میان این زباله‌ها می‌گذرانند. هرچیزی که به نظر خوشمزه برسد توجه آن‌ها را جلب می‌کند. درحالیکه مردم آنالاسکا عقاب هایشان را دوست دارند، اما بسیاری از آن‌ها عقاب‌ها را آفت می‌دانند. آن‌ها هرجا می‌روید هستند، اما برخلاف کبوتر‌ها که با دیدن انسان فرار می‌کنند عقاب‌ها حمله می‌کنند. اما منظره عقاب‌های این شهر برای گردشگران و تازه واردان جالب است.

شهری که به جای کبوتر عقاب سرسفید دارد 
شهری که به جای کبوتر عقاب سرسفید دارد 


منبع: برترینها

زیباترین تصاویر از هنر خیابانی

زیباترین تصاویری را ببینید که هنرمندان خیابانی روی دیوارهای شهرهای مختلف کشیده‌اند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، هنر نقاشی فقط با بوم و رنگ و گواشو قلم مو درست نمی‌شود بلکه هنرمندانی هم در سطح شهرها وجود دارند که با ابزار خود، طرح‌هایی روی دیوارهای شهر می‌زنند که از هر نقاشی هنری دیگری می‌تواند زیباتر باشد و طبیعی به نضر برسند. نمونه‌ای از این هنر خیابانی روی دیوارهای شهرهای مختلف جهان ببینید.


منبع: عصرایران

جشنواره هندوانه (+عکس)

جشنواره هندوانه در شهر دانجای چین، مکان مشهور کشت هندوانه های محلی این کشور برگزار شد.

به گزارش جام جم آنلاین، جشنواره هندوانه در «گوئیژو»(Guizhou) چین برگزار شد.

بر اساس گزارش شین هوا، در طی این جشنواره گردشگران و مردم محلی به انجام برخی بازی‌ها از جمله پرتاب حلقه به دور هندوانه، حمل و خوردن هندوانه می‌پردازند.


منبع: عصرایران

طنز؛ فشار، سر قرار

محمدامین فرشادمهر در نوشت:

داشتیم تلفنی راجع به بی‌حوصلگیمون حرف می‌زدیم. من هم هر دو دقیقه یه بار مثل تلفن سکه‌ای‌های قدیم می‌پرسیدم کجا بریم؟

اون هم به شکل خستگی ناپذیری می‌گفت بریم بیرون. دیدم حرفش یه کلامه گفتم باشه حالا که حوصله نداری میذاریم یه وقت دیگه. گفت نه اصلا، دارم کارهام رو می‌کنم بریم. گفتم گرم نیست؟ گفت تو یه مقاله‌ای خوندم این گرمای عشقه وگرنه ۵۰ درجه دما که دمایی نیست. گفتم باشه وسیله که داری؟

گفت نه دیگه تو با ماشین تا یه جایی بیا سمت ما، من هم یه جوری میندازم از کنار آشپزخونه و سرویس میام تو راه پله. بعد از اونجا خودم رو می‌رسونم تا دم در؛ جوری که دم در خونه‌مون به همدیگه برسیم، تو هم تو این گرما زیاد اذیت نشی هانی.

گفتم طرح که نیست اون‌طرف؟ گفت چرا حد فاصل سرویسمون تا در خونه طرحه ولی خب پول دادم طرح خریدم. ۳۰ ثانیه به احترام همه درگذشتگان سکوت کردم و گفتم باشه بیا دیگه حرف نزنیم که وقتی همدیگه رو دیدیم حرف واسه گفتن داشته باشیم؛ شارژم هم الان تموم میشه، پول هم تو کارتم ندارم شارژ کنم، سوپری‌های محلمون هم چند ساله که جمع کردن رفتن.

گفت باشه، فقط می‌خواستم بگم به‌جای بیرون رفتن تو این گرما گزینه دیگه‌ای هم شاید باشه، ولی ولش کن الان شارژت تموم میشه. جلوی خونه می‌بینمت هااانی‌. گفتم نه چیزه یه کم ته حسابم هست بگو. الو، الو. قطع شده بود.

رسیدم در خونه‌شون. بعد از نیم ساعت معطلی اومد و راه افتادیم. این‌بار اون هر پنج دقیقه یه بار می‌پرسید حالا کجا بریم؟ من هم می‌گفتم بیرون! از جلوی هر رستوران و کافی‌شاپ هم که رد می‌شدیم مثل گنج‌یاب تند تند می‌گفت کجا بریم، کجا ‌بریم. من هم می‌گفتم بیرون، بیرون. دیدم بیخیال نمیشه چشمم یه آبمیوه‌فروشی رو گرفت که نوشته بود آب کرفس اعلا پارچی ۲۵۰۰. سریع گفتم خیلی وقته اینجا نیومدیما خانمی!

گفت قرار اولمونه‌ها! گفتم بابا همون داستانی که من از بچگی خواب تو رو می‌دیدم و این حرفا دیگه. گفت آهان باشه هانی. رفتیم تو نشستیم، هرچی تعارفش می‌کردم چیزی نمی‌خورد. من هم تریپ مایه‌داری گرفته بودم، آب کرفس می‌خوردم و با دستمال کاغذی گوشه سبیلم رو پاک می‌کردم و راجع به تاثیر بلغمیسم بر نئوپاستاهای بلوک شرق صحبت می‌کردم‌.

تموم که شد با ژست خاصی یه ۱۰ تومنی کوبیدم رو دخل و اومدیم بیرون. داشتیم می‌رفتیم سمت ماشین که گفت هااانی! تو نمی‌خواهی من‌ رو ببری خونه‌تون به خونوادت معرفی کنی؟ جمله‌اش منعقد نشده بود که عرق سردی نشست روی پیشونیم. دست و پام می‌لرزید. تپش قلب گرفته بودم.

زبونم توی دهنم مثل پنیر پیتزا کش میومد. حال من رو که دید گفت باشه بابا نخواستیم؛ معنای عشق رو هم فهمیدیم. پیاده شد و در رو به هم کوبید و رفت. هیچ‌وقت هم نفهمید اون آب کرفس کوفتی فشار من رو انداخته بود وگرنه من خودم کلی طرفدار خانه و خانواده‌ام.


منبع: برترنها

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۴۳۲)

برترین
ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای
پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر،
لاین، واتس آپ، تلگرام و …. حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید
است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم
خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند!

سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫ تو خونه ی ما هنوز به حمید لولایی میگن خشایار.

۲٫ ‏میگن برای هرچیزی راهی وجود داره، فقط باید راهش رو پیدا کنی… الان دارم فکر میکنم با چندتا تخم مرغ و گوجه چطور میشه “قرمه سبزی” درست کرد.

۳٫ منطقى ترین کار اینه که همین امشب با شهریوریاى مغرور بیعت کنیم، شوخى نیس که دوران حکمرانیشون داره فرا میرسه.

۴٫ یه بارم رفتم دماغمو عمل کنم دکتره یه نگا کرد گفت داداش شما صبرکن یکم دیگه علم پیشرفت کنه کلا سرتوعوض کن! مشکل تو فقط با عمل دماغ حل نمیشه.

 شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432)

کادو تولدم بابام خربده، ایشالا توش آی پد باشه.

۵٫ ‏صبونه هم آب پرتقال خوردم هم قهوه. طبق استانداردهای صداوسیما الان نصف مسیر «ثروتمند و بدجنس بودن» رو طی کردم.

۶٫ ‏اونی که گفته سحرخیز باش تا کامروا باشی ببین چه بدبختی بوده که سحرخیزی براش کامروایی محسوب میشده.

۷٫ ‏یسری با داداشم تو خونه تنها بودیم تو لباسشویی از درب جلوش با پارچ آب میریختم لباس بشورم داداشم گفت چکار میکنی احمق، رفت شلنگ آبو از حیاط آورد.

۸٫ ‏جالبه یکی از دوستان داییش ۶سال از خودش کوچکتره، سیگار دست داییش گرفته بود کتکش میزد.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

‏میخوام سه تا از این اسکوترا بخرم، یکی زیر پا یکی زیر کمر یکی زیر سر، تا بتونم بصورت دراز کشیده در سطح شهر تردد کنم. 

۹٫ ‏دستفروشای انقلاب ۳۰ ساله دارن کتابای سینوهه، ایرج میرزا و عایشه پس از پیامبر میفروشن. بابا دوتا کتاب غیر از اینا هم بیارید دیگه.

۱۰٫ ‏تو رو خدا لیگ برتر یه کشورو ببین:
نفت با برق بازی داره
فولاد با مس
خونه به خونه با پدیده شاندیز
سایپا با پیکان
صبا باتری با آلومینیوم!

۱۱٫ ‏به هرکی بگی «دوستت دارم» می‌ره؛ جز پشه‌ها، که با ذکر «منم همین‌طور» اون‌قدر می‌مونن که نابودت کنن.

۱۲٫ همه دخترا یه دوستی دارن که مادرشون بهش اعتماد داره بخوان برن جایی یا بپیچونن میگن با اون بودیم. گفتیم که مادرا اطلاع پیدا کنن.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

کارلو آنجلوتی نماینده ی منتخب شهرهای رم، میلان، تورین، لندن، پاریس، مادرید و مونیخ در مجلس شورای اسلامی 

۱۳٫ اینستا رو باز میکنم ریش حمید صفت میره تو چشمم.

۱۴٫ ‏ی سری رفتم زور خونه مرشد گفت برو وسط میل بزن. رفتم لپ تاپو اوردم وسط گود گفتم آدرس ایمیلو بدید، صدای ضرب رو بیشتر کرد که صدای اشک پهلوونا نیاد.

۱۵٫ اگه روتون نمیشه از گروهای خانوادگی لفت بدید عمدا یه استیکر ناجور بفرستید پشتش عذر خواهی کنید و لفت بدید.

۱۶٫ ‏۸ میلیون میدن میرن رحم گربشونو درمیارن حامله نشه هیکلش بهم نریزه؟ خدایا منو سیاره ی اشتباهی فرستادی :(((

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

چگونه؟ و از آن مهم تر، چرا؟!

۱۷٫ یه بار با پراید رفتم سرقرار, دختر گفت راستش نمیدونم چرا حس خوبی ندارم , گفتم وایسا سه تا مسافر بزنم کولر میگیرم میریم دیگه.

۱۸٫ ۲۸۸ تا نماینده رأی دادند برای وزیر ارتباطات
۹ تا از آرا باطله بوده
یعنی اون نه نفر رو برگه رأی چی نوشتند؟
اونا هم اسم فرهاد مجیدی مینویسند؟

۱۹٫ هر چی به خودم میگم محسن چاوشی قبل خوندن «تویی صور و منم راقص» معنیشو میدونسته، تو کتم نمیره.

۲۰٫ رفتم نمایندگی نایک لباس پاری سن ژرمن بخرم قیمت داد۳۲۰ تومن،باو خود نیمار هم لباسشو از تولیدی برادران کوشکی میخره.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

روز عکاس رو به همه عکاسان این مرز و بوم تبریک میگوییم. 

۲۱٫ این از من به شما وصیت: اگر وارد قهوه‌خانه‌ای در جنوب‌شهر شدید، تقاضای قلیان شیرطالبی و شیر نارگیل و دوسیب یخ و  امثالهم نکنید، می‌بوسندتان.

۲۲٫ سخن بزرگان از آل پاچینو و دی کاپریو هم تو کانالای تلگرام میذارن، یعنی نمیدونن دیالوگا رو خود بازیگرا ننوشتن؟

۲۳٫ یبار چند تا توریست هلندی به شهرمون گفته بودن Village، تا چند ماه مردم تو نماز جمعه بعد از مرگ بر آمریکا مرگ بر هلند هم میگفتن.

۲۴٫ من نمیدونم چرا همیشه کار خودم دم خود پرداز ٣٠ ثانیه طول میکشه اما کار نفر جلوییم ٣٠ ساعت.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

خدا بزرگه

۲۵٫ ‏بسکتبال اینجوریه که مثلا ساعت یازده شب گزارشگره میگه دو دقیقه زمان باقیست بعدش می‌بینی اذان صبح رو گفتن و هنوز ۲۲ثانیه باقی مونده.

۲۶٫ ‏الان تتلو میاد میگه اگه ناپدری حمید صفت حجابش رو رعایت می کرد، این اتفاق نمی افتاد.

۲۷٫ از همون پنج شیش سالگی که بابام گفت همراه خانوم پرستار برو بهت شکلات بده و گرفتنم ختنه کردن دیگه هرگز نتونستم به کادر پزشکی اعتماد کنم.

۲۸٫ روز جهانی عکاس رو فقط به اونی که از آزاده نامداری عکس گرفت تبریک بگید.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

۲۹٫ بعد از چندسال عمم رو دیدم کلى گلگى که اصلا منو یاد نمیکنى. گفتم عمه من خودم که یادتم هیچى، دوستام هم روزى چندبار یادت میکنن.

۳۰٫ معیار شیکی در صدا و سیما: پیراهن آستین بلند مردانه روی تیشرت، شال روی مقنعه‌ای فرو رفته در مانتو.

۳۱٫ شما دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد امریکا باش،فقط کافیه با یه آهنگ همخوانی کنی همونجا بابات میگه اگه درساتم اینطوری حفظ بودی خیلی خوب میشد.

۳۲٫ یه نوع دوست داشتن هست به نام دوست داشتن کوآلایی. به این صورت که شما طرف رو دوست دارید ولی ترجیح میدین بجای ابراز علاقه بگیرید بخوابید.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

‎‏وقتی اس ام اس واریز وجه به حسابت میاد 

۳۳٫ ‏جواب کنکور داداشم که اومده بود نتونستیم یه دفعه به بابام بگیم,  اول زنگ زدیم گفتیم رتبه ش تصادف کرده ولی حالش خوبه.

۳۴٫ یه یادی هم بکنیم از عزیزانی که طبق برنامه تابستونشون تا الان باید سه تا نرم افزار، دو تا زبان و بیست و پنج تا کتاب رو تموم میکردن.

۳۵٫ ‏یه مهمونی هم دعوت بودیم تم‌اش خز پارتی بود به ما نگفته بودن، ما همینجوری رفتیم هیچکی هم شک نکرد، چند نفر هم گفتن عالی ست کردی با تم.

۳۶٫ جدى با چه اعتماد به نفسى لایو میذارین اینستا. کاش بدونین چقد واسمون مهم نیستین.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

ما یه مشت سربازیم جون به کف
عزرائیل با اکیپ ما جوره پس 

۳۷٫ ‏قلیه ماهی یه ترکیبی از قرمه سبزی و مرغ ترشه که مرغاش ماهی شدن.

۳۸٫ امیدوارم وقتى میمیرم ساعت ٧ صبح دیر تر نباشه که الکى سر کار نَرَم اون روز.

۳۹٫ میگن اگه ده میلیارد بهتون بدن چیکار میکنین. من چون سکته میکنم خرج بیمارستان و قلبم میکنم.

۴۰٫ ‏من ماهی یبار میرم عابر بانک یه موجودی کافی نیست میگیرم که طرز کار باهاش یادم نره.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432) 

د لامصب اجازه بده بچه کامل متولد بشه بعد سلفی بگیر

۴۱٫ ‏الان وضعیت تتلو ازحمید صفت بغرنج تره. داره فکر میکنه که چجوری با حمید صفت، ریش، نا پدری، حجاب، قتل جمله بسازه.

۴۲٫ ‏با پراید رفتم سر قرار دختره گفت ماشین خودته؟ این چه سوالیه آخه؟ من اگه بخوام ماشین قرض بگیرم پراید قرض میگیرم؟ معلومه که ماشین خودمه.

۴۳٫ ‏عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید. بابا اون بچه آلمانیه. ما ازدواج کنیم بچمون نهایت شبیه علیرضا خمسه میشه.

۴۴٫ پسرا وقتی یه دختری که زشته ازشون میپرسه قیافم چطوریه برا اینکه نگن زشتی میگن خیلی قیافه با نمکی داری. اره خلاصه گفتم مطلع باشید داستان چیه.

۴۵٫ ‏چند روزه از بیخوابی رنج میکشم…تا اینکه امروز شروع کردم به درس خوندن.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (432)

الهه “هل نده حیوان” در ایران باستان


منبع: برترینها

ساخت بزرگترین پارک تفریحی سرپوشیده جهان در روسیه (+عکس)

در ساخت این مرکز بزرگ تفریحی جهان بسیاری از طراحان و مهندسین برتر اروپا مشارکت دارند و صدها سرگرمی و بازی جدید بصورت انحصاری در این مجموعه نصب خواهد شد.

بزرگترین پارک تفریحی جهان تا سال ۲۰۱۸ میلادی در مسکو به بهره‌برداری می‌رسد.

به گزارش ایسنا از ریامو، این پارک تفریحی با نام «جزیره آرزوها » همانند پارک‌های مجموعه دیزنی لند است که در آن ساختمانهایی  براساس کارتون‌های محبوب کودکان ،کاراکترهای مختلف نمایشی دیزنی، سالنهای نمایش و کنسرت، مراکز خرید، رستوران‌های بین المللی، هتل ۴ ستاره با ۴۱۰ اتاق، مراکز بازی کودکان و بزرگسالان، جدیدترین فن آوری‌های روز کمپانی‌های اروپا در زمینه صوت و تصویر و انیمیشن  و باغ‌های سرپوشیده و بخشی بصورت روباز را در خود جای داده است.

این پروژه عظیم با سرمایه ۱.۵ میلیارد دلار از سال ۲۰۱۵ میلادی در روسیه آغاز شده و پیش بینی می‌شود تا سال ۲۰۱۸ میلادی به بهره برداری برسد.

در حال حاضر بزرگترین پارک تفریحی سرپوشیده جهان به مساحت ۲۰۰ هزار مترمربع با نام «مرکز فراری» در ابوظبی است که با ساخت پارک تفریحی «جزیره آرزوهای» مسکو به مساحت ۲۹۲ هزار مترمربع این رکورد از آن روسیه خواهد شد.

در ساخت این مرکز بزرگ تفریحی جهان بسیاری از طراحان و مهندسین برتر اروپا مشارکت دارند و صدها سرگرمی و بازی جدید بصورت انحصاری در این مجموعه نصب خواهد شد.

این پارک تفریحی به گونه طراحی و ساخته می‌شود تا در تمامی فصول سال پذیرای علاقه مندان و گردشگران داخلی و خارجی در روسیه باشد.


منبع: عصرایران

ناو جنگی آمریکا پس از ۷۲ سال پیدا شد (+عکس)

این کشتی آمریکایی ۱۲ دقیقه پس از اصابت این اژدر غرق شده است.حدود ۸۰۰ نفر از ۱۱۹۶ خدمه این کشتی جنگی آمریکایی توانستند از آن خارج شوند ولی تنها ۳۱۶ نفر آنها تا ۵ روز بعد از این حادثه زنده ماندند و بقیه جان خود را از دست دادند.

لاشه یک ناو جنگی آمریکا که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط یک اژدر ژاپنی غرق شده بود، پیدا شده است.

به گزارش مشرق، نیروی دریایی آمریکا روز شنبه اعلام کرد: لاشه کشتی جنگی ایندیاناپولیس که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط یک اژدر ژاپنی غرق شده، در اعماق اقیانوس آرام پیدا شده است.

بر اساس این گزارش نیروی دریایی آمریکا افزود: لاشه ناو جنگی ایندیاناپولیس در عمق ۵٫۵ کیلومتری اقیانوس آرام پیدا شده است.

این کشتی جنگی آمریکایی در حال بازگشت از ماموریت خود بود که هدف اژدر یک فروند زیردریایی ارتش ژاپن در روز ۳۰ جولای ۱۹۴۵ میلادی قرار گرفت و غرق شد. این کشتی جنگی قطعات مربوط به بمب اتمی را که بعدا شهر هیروشیما را هدف قرار داد، تحویل داده بود و در مسیر بازگشت بود که هدف حمله زیردریایی ژاپنی قرار گرفت.

این کشتی آمریکایی ۱۲ دقیقه پس از اصابت این اژدر غرق شده است.حدود ۸۰۰ نفر از ۱۱۹۶ خدمه این کشتی جنگی آمریکایی توانستند از آن خارج شوند ولی تنها ۳۱۶ نفر آنها تا ۵ روز بعد از این حادثه زنده ماندند و بقیه جان خود را از دست دادند.

بر اساس اطلاعات جدیدی که در سال ۲۰۱۶ میلادی درباره آخرین تحرکات این ناو جنگی به دست آمده بود، تحقیقات برای کشف لاشه آن آغاز شد و مدیریت تحقیقات را پل آلن یکی از مدیران ارشد شرکت مایکروسافت بر عهده داشته است.

این تحقیقات در ۱۵۰۰ کیلومتر مربع از اقیانوس آرام طی ماه های گذشته انجام شده است.


منبع: عصرایران

طنز؛ رأی ممتنع به زبان ساده

ما می‌گوییم رأی ممتنع یعنی بگویند غذا امشب بادمجان می‌خوری یا کوفته، بگویی فرقی ندارد، مهم این است که یک چیزی بخورم. درحالی‌که آگاهان می‌دانند تفاوت بین بادمجان و کوفته خیلی زیاد است و جامعه به دو بخش اصلی بادمجان‌خوارها و….

پوریا عالمی در نوشت:

از ما می‌پرسند «رأی ممتنع» چیست؟

ما می‌گوییم رأی ممتنع یعنی بگویند غذا امشب بادمجان می‌خوری یا کوفته، بگویی فرقی ندارد، مهم این است که یک چیزی بخورم. درحالی‌که آگاهان می‌دانند تفاوت بین بادمجان و کوفته خیلی زیاد است و جامعه به دو بخش اصلی بادمجان‌خوارها و کوفته‌خواران تقسیم می‌شود. منتها یک‌سری از اساتید ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که دنیا براشان به صورت کلی فرقی نداشته باشد.

مثل اینکه بگویند تو می‌خواهی با یک آدم‌حسابی ازدواج کنی یا با یک پیزوری؟ تو بگویی فرقی ندارد مهم این است که ازدواج کنم یا مثل این است که بروی فرودگاه و بپرسند کجا می‌خواهی بروی؟ جزایر قناری؟ کره‌شمالی؟ تو بگویی فرقی ندارد مهم این است که یک جایی بروم یا بگویند بابات را بیشتر دوست ‌داری یا بقال سر کوچه را؟ تو بگویی فرقی ندارد من به‌هرحال باید یکی را دوست داشته باشم یا ازت بپرسند جایزه را به جمشید مشایخی می‌دهی یا عزت‌الله انتظامی؟ تو بگویی فرقی ندارد جفتشان بازیگر قدیمی هستند که در اینجا آقای مشایخی به تو یادآوری می‌کند اگر جرئت‌ داری رأی ممتنع بده یا ممکن است از شما بپرسند برنامه ماه‌عسل تلویزیون را نگاه می‌کنی یا سریال‌ترکی‌های ماهواره را؟ تو بگویی فرقی ندارد مهم این است که به یک چیزی نگاه کنم که اشکم دربیاید.

بله. رأی ممتنع چنین حالتی است. حالا فکر کن ملت هزینه می‌کنند بروند یک جایی که هی نظرشان را بپرسند. خب عزیز من وقتی شما برات فرقی نمی‌کند، یک صندلی چرمی می‌خریدی می‌گذاشتی خانه، صبح تا شب روی همان هم می‌نشستی و گلابیت را می‌خوردی دیگر. والا.


منبع: برترنها

طنز؛ بخش سوم: «مختصر» یا «کوتاه»؟

حسن غلامعلی‌فرد در نوشت:

آنچه گذشت:

در دو بخش پیشین خواندیم که دهخدا از شاگردها خواست تا هر کدام روزنامه‌دیواری‌ای آماده کرده و برای آن نامی برگزینند، سپس آن‌ها را پای تخته فرا خواند تا از روزنامه‌دیواری‌شان بگویند و نمره بگیرند. و اما ادامه ماجرا:

دهخدا یقه پیراهنش را صاف کرد، موهای آشفته‌اش را شانه زد و همان‌طور که بازویش را می‌مالید نشست پشت میز و به ده‌نمکی گفت: «دیگه نبینم که کلاس منو به هم بریزیا!» ده‌نمکی ادای دهخدا را درآورد و سپس گفت: «من خودم روزنامه‌دیواری داشتم اما دیدم خیلی بی‌کلاسه برای همین زدم توی کار فیلمبرداری با گوشی! الانم دارم فیلم فخر و فُحش‌ها رو می‌سازم تا چشمتون در بیاد!»

پناهی آه کشید و چشم دوخت به دهخدا. دهخدا پرسید: «نوبت کی بود؟» مهاجری گفت: «ما!» دهخدا پرسید: «نام روزنامه‌دیواریت چیه؟» تا مهاجری خواست حرفی بزند مطهری سرفه‌ای ساختگی کرد، سپس سوی دهخدا رفت و در گوشش حرفی زد. دهخدا کمی سرخ و سفید شد و نگاهش را از مهاجری برداشت و به بختیاری گفت: «شما بگو!» مهاجری اعتراض کرد و گفت: «نوبت ما بود!» دهخدا گفت: «شما روزنامه‌دیواریت رو بذار روی میز، من خودم پس از کلاس باهات حرف می‌زنم!» این را گفت و به بختیاری اشاره کرد تا حرف بزند.

بختیاری گفت:«ما نام دنیای اختلاس رو انتخاب کردیم و تمرکزمون روی اقتصاد مدرسه و رابطه اقتصاد با اختلاسه» دهخدا سر تکان داد و پرسید: «حالا دستاوردی هم داشتین در این‌باره؟» بختیاری گفت:«دستاورد داشتیم ولی به دستاوردمون دستبرد زدن، الان فقط چند تا نام مختصر از اساتید اختلاس داریم مثل ب.ز و م.خ و س.م و اینا!» دهخدا گفت: «به‌جای مختصر بگو کوتاه یا فشرده!» مظفری خندید و گفت: «ول کنید اینا رو! نوبت منه» دهخدا گفت: «شما چرا خوشحالی؟» مظفری با خنده گفت: «وقتی بتونی با هزینه‌ای مختصر هی طنز و متن و اینا توی روزنامه‌دیواریت بذاری خوشحالی هم داره دیگه، مثلا من همین روزنامه دیواری‌مون که اسمش مهتابِ‌مُزد است رو همینجوری درآوردم!» دهخدا گفت: «مختصر به معنی کم نیست بلکه به معنی کوتاه و فشرده‌‌ست. نباید هی همینجوری در جمله‌ها ازش بهره ببرین» ناگهان بذرپاش فریاد زد: «خبرت!» دهخدا اخم کرد و گفت: «با ادب باش پسرم» بذرپاش گفت: «من با ادبم.

فقط خواستم جلب توجه کنم تا به روزنامه دیواری ما هم توجه کنی!» دهخدا پرسید: «نام روزنامه دیواری شما چیه؟» بذرپاش با غرور گفت: «خبر فلانت امروز! که مختصرش میشه خفا!» دهخدا با کلافگی گفت: «به جای مختصر بگو کوتاه!» زیباکلام از بذرپاش پرسید: «خط قرمزهای شما توی روزنامه‌تون چیه؟» بذرپاش گفت: «ما خط و خوط نداریم، تلاش‌مون اینه که قُبح فحش رو توی مدرسه بشکنیم!» گنجی گفت: «منم توی روزنامه جوال می‌خوام همین کارو کنم! می‌خوام بدون اینکه به خودم سوزن بزنم هی توی تن همه جوالدوز فرو کنم!» این را گفت و جوالدوزش را برداشت و افتاد به جان دهخدا. دهخدا همان‌طور که آخ و اوخ می‌کرد از جوان خواست تا کمکش کند. جوان با بی‌حوصلگی گفت: «بریم بیایم» و باز هم رفتند تا بیایند…


منبع: برترینها

طنز؛ این دندان‌درد لعنتی

علیرضا مصلحی در نوشت:

ابتدا تو را نادیده می‌گیرند، بعد به تو می‌خندند، سپس با تو می‌جنگند و در نهایت تو پیروز می‌شوی. (مهاتما گاندی)

قسمت اول (یک تیر کوچولو):

اولش با یه درد یواش شروع میشه. با یه تیر کوچولو. شاید هم اصلا نفهمی چی شده. مثل اولین پالس منفی‌ای میمونه که از یه نفر می‌گیری ولی نادیده‌اش می‌گیری. یه لبخند له می‌زنی و ادامه میدی. یه زمان به زندگیت نگاه می‌کنی می‌بینی سرشار از کود شده. رایحه‌اش همه جا رو برداشته. یه لبخند له‌‌تر می‌زنی به اون عزیزی که بالا سر کودها ایستاده میگی «کود ریز کی بودی تو؟»

قسمت دوم (یک گاز کوچولو):

با یه بستنی شروع میشه. با یه گاز کوچولو. همون تیر کوچولو الان پشت لبش سبز شده پدرسوخته. از دندون شروع میشه میپیچه تو جمجمه. نمیخوای قبول کنی مشکل از تو هست. فریاد می‌زنی: «جهان سوم جایی است که بستنی‌ها زیادی یخ می‌زنند تا دندان‌ها سرویس شود».

قسمت سوم (رویارویی):

شب با درد دندون از خواب می‌پری. بالاخره باهاش روبه‌رو شدی.

قسمت چهارم (و جنگ آغاز می‌شود):

میری داروخونه چندتا خشاب ژلوفن، چندتا خشاب نوافن، چندتا خشاب کودئین می‌گیری و میگی: «هاستا لا ویستا بیبی» و جنگ آغاز می‌شود. اولش هر هشت ساعت می‌خوری بعد هر ۶ ساعت بعد هر چهار ساعت و در نهایت هر نیم ساعت!

قسمت پنجم (سیم آخر):

جنگ بدجور بالا گرفته. نیاز به آتش سنگین داری. یه خشاب مسکن در جا می‌خوری. حس عجیبیه. کاملا های شدی. از موی سرت تا ناخن پاهات بی‌حس شده البته به جز دندونه! احساس می‌کنی به مهمات جدید نیاز داری. اسپری لیدوکائین رو خالی می‌کنی تو دهنت. داغ میشه. بی‌حس میشه. می‌خوابی. یک ساعت بعد پا میشی. دندون درد میگه: «صبح بخیر کوچولو!». از درون خُرد میشی. می‌زنی به سیم آخر. تصمیم می‌گیری سنتی رو با صنعتی ترکیب کنی. میری سراغ مواد صنعتی سنگین. روغن ترمز!

قسمت ششم (فروریزی):

با یه حالتی شبیه آوارگان لهستانی جنگ جهانی دوم داری از پله‌ها میری بالا. سرگیجه و حالت تهوع داری. از مشکلات قلبی و نارسایی کبد و کلیه رنج می‌بری. اثر مسکن‌هاست. پله‌ها تموم میشه. می‌رسی به مطب دندانپزشک. خانم منشی میگه«عزیزم بفرمایید انتهای راهرو سمت راست». میری تو اتاق. میشینی روی صندلی. لثه‌هات شدید زخم شده. بدجور می‌سوزه. تاثیر لیدوکائین و روغن ترمزه. دکتر دیر میاد، داد می‌زنی: «خانم منشی! عزیزم! پس این دکتره چی شد خبرت؟» خانم منشی با عصبانیت در رو باز میکنه میگه: «نیم ساعت با شلوار نشستی روی توالت فرنگی دقیقا داری چه غلطی می‌کنی؟» منظورش رو متوجه نمیشی. با تعجب میگی: «با شلوار؟ مگه دندون بالا نبود؟» میاد میکشه پرتت میکنه تو اتاق روبه‌رویی. رو یونیت دندانپزشکی خراب میشی.

قسمت هفتم (و یک پایان تلخ ):

چند روز گذشته. به حالت عادی برگشتی. موجودی حساب و مقدار پولی رو که تو مطب از کارتت کم شده رو چک می‌کنی. می‌کوبی تو پیشونیت. با خودت میگی«جا داشت یه ۲۰ روز دیگه تحمل می‌کردم. هنوز وایتکس و جوهرنمک رو امتحان نکرده بودم».

در انتها می‌خوام چند کلمه با خود دندون‌درد صحبت کنم.

تو بدترین اتفاقی هستی که تا حالا برای دنیا افتاده لعنتی! اول تویی بعد جنگ‌های جهانی بعد قحطی بزرگ چین و بعدش نسل‌کشی مغول. برو به کارهات فکر کن.


منبع: برترینها

خلق آثار هنری در جلسات احضار روح

خلق آثار هنری در جلسات احضار روح به قرن ۱۹ میلادی بر می گردد. زمانی که در یک اتاق نشیمن کم‌نور، تلاش شد روح تیتان و کرگیو به دنیای فانی بازگردد تا دستان جورجیانا هافتون هنرمند را یاری کنند تا به او در خلق آثاری جدیدی کمک کند. در این میان هافتون با ادعای اینکه تحت تاثیر مرشدان روحی خود بوده است، شروع به کشیدن تصاویری رنگارنگ و فوق‌العاده درخشان انتزاعی کرد که برخلاف هرچیزی بود که پیش از آن در هنر دیده می‌شد. در ادامه با ما همراه شوید.

نقاشی‌های هافتون –  در جلسات احضار روح  – نمونه‌های پیشگام در هنر انتزاعی به‌شمار می‌رود و منتخبی از آنها در لندن به نمایش گذاشته شده‌ است. این نمایشگاه به عرصه در حال ظهور هنر و ارزیابی مجدد تاریخی این دوره می‌پردازد که قصد دارد درک ما از هنر قرن ۱۹ را تغییر دهد.

این در حالی بود که روح‌گرایی مدرن با جنبشی در آمریکا در دهه ۱۸۴۰ آغاز گشت و منشاء آن اغلب به خواهران فاکس از هیدزویل نسبت داده می‌شود. طرفدارن این سبک باور دارند که روح انسان از مرگ نجات می‌یابد و علاقه جدی به جهان فانی دارد. در مرکز این گرایش «واسطه روحی» وجود دارد.

خلق آثار هنری در جلسات احضار روح
عکسی نایاب از جورجیانا هافتون هنرمند نقاش

به هنگام خلق آثار هنری در جلسات احضار روح یک واسطه وجود داشت که این واسطه به شخصی گفته می شد که حساسیت‌های ویژه‌ای برای برقراری ارتباط روحی داشته و اعتقاد بر این است که از طریق چنین شخصی برقراری ارتباط بین دو جهان ممکن شده است.

اعتقاد به عالم ارواح در اوایل دهه ۱۸۵۰ به بریتانیا راه یافت، جایی که خیلی زود محبوبیت گسترده پیدا کرد و منجر به تاثیر فرهنگی قابل‌توجهی نیز شد. این امر شامل صورتی از واسطه‌گرایی خلاق شد که در آن نقاشی‌ها و طراحی‌ها در طی جلسات احضار ارواح کشیده می‌شدند. جورجیانا هافتون (۱۸۸۴-۱۸۱۴) یکی از واسطه‌های بی‌شمار انگلیسی بود.

خلق آثار هنری در جلسات احضار روح

جورجیانا هافتون در سن ۴۵ سالگی و پس از مرگ خواهر کوچکترش به عالم ارواح علاقه‌مند شد. در سال ۱۸۶۱، وی مهارت‌های خود را به عنوان یک واسطه هنری پروش داد و در طی دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ صدها آثار هنری نمادین خلق کرد که امروزه تنها ۴۰ مورد از آنها باقی مانده است.

به دنبال خلق آثار هنری در جلسات احضار روح در ۱۸۷۱، هافتون نمایشگاهی از آثار خود به راه انداخت. این امر نشان می‌دهد که وی قصد داشته است نقاشی‌های روح‌گرایی‌اش در مرتبه هنری نیز شایستگی کسب کنند. هافتون همچنین از نمایشگاه به عنوان راهی برای نشان دادن ایده‎های روح‌گرایی به عموم مردم استفاده می‌کرده است.

جالب است بدانید که واسطه‌های بریتانیایی که در خلسه یا طی جلسات احضار روح و تحت تاثیر ارواح به نقاشی یا طراحی می‌پرداختند، می‌توان به آن‌ماری هویت، باربارا هانیوود، کثرین بری، دیوید دوگاید، جین استورات اسمیث و الیزابت و ویلیام ویکنسن اشاره کرد.

خلق آثار هنری در جلسات احضار روح

با این اوضاع و احوال آثار این هنرمندان از اشکال انتزاعی تا اشکال نمادین رده‌بندی می‌شود و با وجود سبک‌های متفاوتشان، همگی آنها با هدفی مشابه باهم پیوند خورده‌اند: استفاده از واسطه‌های هنری برای اینکه تماشاگران «حقیقت» را بپذیرند؛ این حقیقت که جهان ارواح وجود دارد و ارواح قادر به تعامل با زندگان هستند.

نکته قابل توجه اینجاست که به اعتقاد ارواح‌گرایان، نقاشی‌ها و طراحی‌های این سبک جزو آثار روحی محسوب می‌شود. برای درک زبان بصری چنین آثاری تاکیدی بر روشی که آنها خلق شده‌اند، وجود داشت. معمولا واسطه به نوعی خلسه فرومی‌رفت که در طی آن ادعا می‌شد به نیروی یک روح دسترسی می‌یابد که آن روح بانی و ابداع‌گر اثر هنری می‌شود.

ادعا شده است کارهای هنری واسطه‌ها توسط طرفداران ارواح‌گرایی، که دارای دانش معنوی از جهان ارواح بودند، درک می‌شد و برای افرادی هم که دارای چنین دانشی نبودند، وجود فرد واسطه ضروری بود تا مفاهیم والاتر آثار را به ببیننده بفهماند. بنابراین آثار هنری را که در طی جلسه احضار ارواح خلق می‌شد به عنوان مدرکی از تعاملات روحی با جهان فانی در نظر می‌گرفتند.

در ادامه این کار و سه دهه پس از این که هافتون آثار خود را خلق کرد، هیلما اف کلیمت، یک روح‌گرای سوئدی، نیز تحت تاثیر نیروهایی مشابه شروع به کشیدن نقاشی‌های بزرگ انتزاعی کرد که تا حدودی مورد توجه قرار رفت.


منبع: برترینها

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

بیشتر باغداران مگس های سفید را یک تهدید می دانند. آفتی که می تواند برای مدتی طولانی دردسر ساز باشد. مگس های سفید بارها و بارها ناپدید می شوند و دوباره باز می گردند. کنترل مگس های سفید کار بسیار سختی است و می تواند به مشکلی دائمی در یک منطقه تبدیل شود.

مگس سفید حشره ای خُرد و کوچکی است که اغلب در زیر برگ ها جمع می شوند. تعداد زیادی از آنها در کنار هم شبیه توده ی ابر سفیدی به چشم می خورند.

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

برگ های آسیب دیده از حمله ی مگس های سفید یا زرد می شوند و یا می افتند و روی آنها را لایه ی چسبناکی می پوشاند. بیشتر باغداران مگس های سفید را یک تهدید می دانند. آفتی که می تواند برای مدتی طولانی دردسر ساز باشد. مگس های سفید بارها و بارها ناپدید می شوند و دوباره باز می گردند. کنترل مگس های سفید کار بسیار سختی است و می تواند به مشکلی دائمی در یک منطقه تبدیل شود. در این گزارش دانستنی های جالبی را درباره ی مگس های سفید خواهید خواند.
 

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

در حدود ۱۵۰۰ گونه ی مختلف از مگس های سفید در جهان وجود دارند.

رنگ سفید آنها به دلیل پوشش مومی سفید رنگی می باشد که بدن آنها را پوشانده است.
 

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

مگس های سفید به بافت غذایی (فلوئم) برگ ها نفوذ می کنند و از ترکیبات آلی آن به عنوان منبع غذایی استفاده می نمایند.

عسلک و ماده ی چسبنده ای که آنها تولید می کنند با جذب گرد و غبار به یک نوع خاصی از قارچ ها و کپک های دوده ای سیاه تبدیل می شوند.
 

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

مگس های سفید محصولات گوجه فرنگی را مورد حمله قرار می دهند و بیماری ویروسی شبیه به ویروس “پیچیدگی برگ زرد گوجه فرنگی” را با خود حمل می کنند.

ویروس هایی که مگس سفید با خود حمل می کند می تواند  محصولاتی همچون پنبه، گوجه فرنگی، لوبیا و مرکبات را مورد آسیب جدی قرار دهند.

گل ها و گیاهان گلخانه ای هم از این آفت ها در امان نیستند. گیاهان زینتی مثل “گلابی براد فورد”، انار زینتی، فیکوس، گیاه فوشیا (آویز)، لانتانا (شاه پسند) و بسیاری دیگر در برابر ویروس های مگس سفید بسیار آسیب پذیرند.
 

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

رنگ زرد، مگس های سفید را به خود جذب می کند.

سطوح انعکاسی مگس های سفید را دفع می کنند و دور می سازند.

گل لادن، و گل های همیشه بهار و اشرفی، مگس های سفید را دفع می کنند و باعث دور شدن آنها از محیط می شوند.

برای مقابله با مگس های سفید چه کار کنیم؟

برگ های شدیدا آلوده را حذف کنید.

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

در طول روز که مگس های سفید کُند و بی حرکت هستند با استفاده از جاروبرقی، اسپری آب و یا محلول رقیق صابون حشره کش آنها را مورد حمله قرار دهید.
 
فویل های آلمینیومی یا سایر مواد پوشش دهنده نقره ای و براق برای پوشاندن سطح باغ و باغچه ی خود استفاده کنید.

از قدرت بیولوژیک طبیعت استفاده کنید. کفشدوزک ها دشمن درجه یک مگس های سفید هستند، تعدادی از آنها را در محل تجمع مگس های سفید رها کنید.
 

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

از حشره کش ها استفاده نکنید زیرا حشره کش ها روی مگس های سفید اثر ندارند، بلکه حشرات مفید از جمله زنبورها و کفشدوزک ها را از بین می برند، از بین رفتن زنبورها و یا کفشدوزک ها باعث افزایش تعداد مگس های سفید خواهد شد، زیرا این حشرات مگس سفید را شکار می کنند.

همانطور که گفته شد، مگس های سفید جذب رنگ زرد می شوند، بنابراین از تله ها و پَدهای زرد چسبنده استفاده کنید.

برای جلوگیری از ورود مگس های سفید به درون خانه در ورودی خانه لامپ های زرد رنگ آویزان کنید زیرا موجب تمرکز آنها در یک نقطه خواهد شد.

دانستنی‌های جالب درباره مگس‌های سفید

 
گل ها و گیاهانی را بکارید که مگس های سفید را دفع می کنند.


منبع: برترنها

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

امروزه شایعات و گمانه‌زنی‌ها پیرامون موجودات فضایی شکل جدیدی را به خود گرفته و هر چند وقت یک بار با انتشار تصویر، ویدیو و یا حتی یک خبر کوتاه، سر و صدای بسیاری در میان مخالفان و طرفداران این نظریه به راه می‌افتد.

اگر موجودات فرازمینی واقعیت داشته و هم اکنون در حال بازدید از زمین باشند چه پیغانی برای آنها دارید؟ شاید بهترین پیغام برای موجودات فضایی این باشد : لطفا ما را نخورید!

امروزه شایعات و گمانه‌زنی‌ها پیرامون موجودات فضایی شکل جدیدی را به خود گرفته و هر چند وقت یک بار با انتشار تصویر، ویدیو و یا حتی یک خبر کوتاه، سر و صدای بسیاری در میان مخالفان و طرفداران این نظریه به راه می‌افتد. اما آیا موجودات فضایی وجود داشته و از ما زمینیان ملاقات می‌کنند؟ این سوالی‌ست که با وجود اخبار و شایعات بسیار، هنوز نمی‌توان پاسخی قطعی را برای آن ارائه کرد. اگر این فرصت را داشتید که یک پیغام برای موجودات فضایی ارسال کنید، چه خواسته‌هایی را مطرح می‌کردید؟

نظریه‌پردازان توطئه بر این باورند که موجودات فضایی بارها از زمین بازدید کرده و حتی برخی از تکنولوژی‌های خود را نیز در اختیار ما قرار داده‌اند؛ اما سیاست‌های برخی از کشورها و یا مقام‌های بلند مرتبه ایجاب می‌کند که همچنان بر روی این مسئله سرپوش بگذارند. در صورتی که موجودات فضایی واقعیت داشته باشند، شناخت توانایی‌ها و ابزارهای آنان برای ما کاری بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود. اما به هر نحو یک پیام همگانی برای بیگانگان تهیه شده است که در برخی رسانه‌های خبری آن را با عنوان پیغام برای موجودات فضایی نام‌گذاری کرده‌اند.

متن پیغام برای موجودات فضایی

یوفوها و موجودات فضایی عزیز (!)

شما آن‌طور که فکر می‌کنید، مرموز و مخفی نیستید! فیلم‌های مربوط به مانور سفینه‌های شما را در انواع رسانه‌های اینترنتی قابل مشاهده است. ما از وجود شما باخبر هستیم، از این جهت یک متن جامع را تحت عنوان پیغام برای موجودات فضایی از سوی مردمان زمینی آماده کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید:

۱- لطفا بی حرکت بایستید!

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

تکنولوژی دوربین‌های ما در زمین با سرعتی باورنکردنی در حال پیشرفت است. اما با وجود این فناوری‌های پیشرفته در انواع دوربین‌های حرفه‌ای، هنوز موفق نشده‌ایم یک تصویر و یا ویدیوی با کیفیت و معقول را از سفینه‌های شما به ثبت برسانیم. البته ما می‌توانیم به آسانی از پرواز هواپیما و یا ایستگاه فضایی بین‌المللی هم عکس‌برداری کنیم، اما به نظر می‌رسد که بنابر دلایلی هنوز قادر به ثبت یک ویدیوی واضح از بشقاب پرنده های شما نیستیم. از این جهت ما ساکنین زمین از شما تقاضا می‌کنیم که در صورت امکان، بشقاب پرنده های خود را در ارتفاعی کمتر و در محیط‌هایی با شرایط روشنایی مناسب‌تر به پرواز درآورید تا بتوان تصاویر و فیلم‌هایی باکیفیت را از آنان به ثبت رساند.


۲- سفینه‌های خود را بر سطح زمین فرود آورده و با زمینیان سلام و احوال‌پرسی کنید!

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

اینکه شما هنوز علاقه‌ای به معرفی رسمی خودتان ندارید، تقریبا برای ما قابل درک است؛ چرا که انسان‌ها موجودات عجیب و غریبی هستند و ما به کشتن چیزهایی که نمی‌شناسیم گرایش داریم، اما انسان‌ها تا این اندازه هم خطرناک نیستند! از این جهت به شما پیشنهاد می‌کنیم که سفینه‌های خود را در محلی نزدیک به نیومزیکو و در شهر رازول فرود آورید. این درست همان مکانی‌ست که برای اولین بار، شایعات و گمانه‌زنی‌ها پیرامون وجود گونه‌های بیگانه از سوی ما قوت گرفت و تصاویر و گزارش‌های بسیاری پیرامون این مطلب منتشر شد.

توصیه ما این است که در جشنوار یوفوی سال جاری شرکت کرده و با زمینیان همانند دوست‌های قدیمی رفتار کنیم. حتی می‌توانیم به شما تی‌شرت‌ها و عینک‌های بیگانگان را هدیه کنیم و با هم عکس‌های یادگاری بگیریم. تصور کنید که با ثبت این تصاویر، می‌توانید آن‌ها را بعد از بازگشت به سیاره خودتان، به دوستان و یا اعضای خانواده نشان دهید!


۳- مجموعه تلویزیونی پیشتازان فضا را تماشا کنید!

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

شما در برقراری ارتباط با ما انسان‌ها تردید دارید و شاید علت این مسئله نیز خود ما هستیم. سری فیلم‌های بیگانه (Alien) و روز استقلال (Independence Day) تصورات پیشین ما از گونه‌های موجودات فضایی هستند و ممکن است این تولیدات قدیمی باعث شود که شما در دوستی با ما تردید پیدا کنید. از این جهت به شما پیشنهاد میی‌کنیم تولیدات دیگری همچون پیشتازان فضا (Star Trek) را از دست ندهید! ما زمینیان علاقه‌مند هستیم که فدراسیون جهانی سیارات (United Federation of Planets) را با همکاری شما در کهکشان احداث کنیم و پیمان‌نامه‌های بسیار خوبی را نیز برای آن در نظر داریم. تصور ما بر این است که شما نیز از چنین برنامه‌ای استقبال خواهید کرد، از طرفی این اطمینان را به شما می‌دهیم که هیچ شخصی در زمین شما را به علت شکل و شمایل ظاهری‌تان مورد قضاوت قرار ندهد.


۴- به هنرنمایی خود در مریخ ادامه دهید!

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

ما حتی از حضور شما بر روی مریخ با خبر هستیم؛ چرا که مریخ‌نوردهای ما تاکنون تصاویر متعددی از آثار هنری و سنگ‌تراشی‌های شما به زمین مخابره کرده‌اند. تلاش‌های شما در مریخ تحسین‌برانگیز هستند؛ اما پیشنهاد می‌کنیم در این فعالیت‌ها دقت بیشتری به خرج داده و تمدن خود را با جزئیات بیشتری به تصویر بکشانید تا لازم نباشد جزئیات مختلف را خودمان حدس بزنیم. تصاویری که از مریخ به دست ما رسیده، بعضا نشانه‌هایی از حضور شما بر روی این سیاره را دارا هستند و از طرفی برخی دیگر از آنان نمونه‌هایی معمولی از این سنگ‌ها هستند. از این جهت تشخیص دادن آنان کار دشوار و پیچیده‌ای است.

پیشنهاد می‌کنیم بر روی آثار خود، امضای مخصوص‌تان را نیز ثبت کنید و حتی در صورت تمایل، ما زمینی‌ها حاضر هستیم این تلاش‌های هنری را به کمک مریخ‌نوردهایمان از شما خریداری کنیم.


۵- لطفا ما را نخورید!

پیغام برای موجودات فضایی؛ لطفا ما را نخورید!

روزانه بسیاری از زمینیان گزارش می‌دهند که هر حال قدم زدن در سطح شهرها بوده و متوجه حضور سفینه‌های شما در آسمان شده‌اند. بسیاری می‌ترسند که مبادا شما در حال برنامه‌ریزی برای خوردن و یا به خدمت گرفتن آنان باشید! ما یک درخواست جامع و نهایی داریم: لطفا ما را نخورید! همچنین تقاضا می‌کنیم که از بردن انسان به باغ‌ وحش‌های سیارات بیگانه و یا از انجام آزمایش بر روی نژاد انسان صرف‌نظر کنید!


منبع: برترنها

رنگین کمانی از ۱۳۰۰۰ نخ (+عکس)

مراکز خرید را به سختی می‌توان جزء مکان هایی تصور کرد که در آن آثار هنری باورنکردنی دیده می‌شود.

به  گزارش برترینها ؛  مراکز خرید را به سختی می‌توان جزء مکان هایی تصور کرد که در آن آثار هنری باورنکردنی دیده می‌شود. اما هنرمند اریک ریگر، با اثر نخی خیره کننده خود در مرکز خرید آمریکا ثابت می‌کنید که اشتباه می‌کنیم.

این اثر چشمگیر از ۱۳ هزار رشته نخ در ۱۰۳ رنگ تشکیل شده است که ۱۸ متر طول دارند و از سقف بزرگترین مجتمع خرید و سرگرمی آمریکای شمالی آویزان شده اند. نخ‌ها در اطراف نورگیری به طول و عرض ۱۷ و ۱۴ متر قرار دارند که رنگ‌ها را روشن‌تر می‌کند. بازدیدکنندگان به محض ورود در صفحه‌ای درخشان از نور و رنگ غرق می‌شوند.

این اثر هم از نظر طراحی و هم از نظر اجرایی کار بزرگی است. ریگر و تیمش هشت هفته صرف طراحی و تدارکات و سپس ۱۰ روز کامل صرف اجرای آن کردند. بنیاد این اثر هنری استفاده از زیرساخت‌های موجود و ایجاد یک اثر هنری یا ایده است که با فضای داده شده هماهنگی داشته باشد. هنرمند می‌خواهد با این اثر تا حد ممکن به افراد زیادی فرصت تجربه فضا به روش جدید را بدهد و حس شادی و شگفتی آن‌ها را برانگیزد.


منبع: عصرایران