درختان شاهد جنگ داخلی آمریکا

در سراسر آمریکا، صد‌ها و هزاران درخت وجود دارد که قرن هاست ایستاده اند و شاهد تاریخ این منطقه بوده اند. برخی از این درختان در رویدادهای مهم تاریخ آمریکا مثل جنگ داخلی حضور داشتند. مورخان این درختان را «درختان شاهد» می‌نامند.

برترین ها: در سراسر آمریکا، صد‌ها و هزاران درخت وجود دارد که قرن هاست ایستاده اند و شاهد تاریخ این منطقه بوده اند. برخی از این درختان در رویدادهای مهم تاریخ آمریکا مثل جنگ داخلی حضور داشتند. مورخان این درختان را «درختان شاهد» می‌نامند. آن‌ها هنگامی که سربازان به میدان‌های جنگ می‌رفتند و جان خود را از دست می‌دادند حاضر و شاهد بودند. بسیاری از درختان شاهد جنگ داخلی توسط هزاران نفر گلوله باران شده اند. بسیاری از آن‌ها هنوز در تنه خود گلوله‌ها را پنهان کرده اند.

در اوایل دهه ۱۹۳۰ وزارت جنگ آمریکا فکر کرد برخی از این درختان شاهد به اندازه کافی مهم هستند که شناخته شوند و گاهی باید از آن‌ها حفاظت شود. روی برخی از آن‌ها تابلوهای برنجی کوچکی نصب شد. شمار زیادی از درختان شاهد هنو ناشناخته و بدون علامت هستند. بخشی از دلیل آن این است که تعیین سن درخت و تایید اینکه در هنگام رویداد مهم تاریخی زنده بوده یا نه، دشوار است. معمولا بااستفاده از نقشه‌ها و عکس‌های تاریخی آن‌ها را مکان یابی می‌کنند. سپس با احتیاط یک سوراخ کوچک در درخت ایجاد می‌شود تا نمونه کوچکی از مرکز درخت استخراج شود. نمونه مرکزی سپس با شمارش حلقه‌ها آنالیز می‌شود تا سن درخت تخمین زده شود. اگرچه گفته می‌شود این روند تاثیر بسیار کمی روی درختان دارد، اما تشویق نمی‌شود. در برخی موارد، درختان شاهد تا وقتی به علل طبیعی از دست نروند شناسایی نمی‌شوند. برای مثال در سال ۲۰۱۱ یک درخت بلوط افتاده در پارک ملی در پنسیلوانیا با دو گلوله در تنه اش به عنوان یکی از درختان شاهد شناسایی شد.


منبع: برترنها

طنز؛ حجم من کجاست؟!

اگه یه چیز توی این دنیا وجود داشته باشه که از «جزیره برمودا» مرموزتر و نحوه محاسباتش از محاسبات مربوط به ریاضیات مهندسی پیشرفته هم پیچیده‌تر و سخت‌تر باشه، اون چیز نحوه مصرف شدن حجم اینترنت منزل ماس! مثلا من خودم دو روز پیش ۶ گیگ حجم خریدم حدود….

احمدرضا کاظمی در نوشت:

اگه یه چیز توی این دنیا وجود داشته باشه که از «جزیره برمودا» مرموزتر و نحوه محاسباتش از محاسبات مربوط به ریاضیات مهندسی پیشرفته هم پیچیده‌تر و سخت‌تر باشه، اون چیز نحوه مصرف شدن حجم اینترنت منزل ماس! مثلا من خودم دو روز پیش ۶ گیگ حجم خریدم حدود ۲۰ هزارتومان که طی یه نصفه روز تموم شد، در این مدت نصف روز من خودم فقط یک قسمت گیم آف ترونز باهاش دانلود کردم ۴۵۰ مگابایت، دو تا آهنگ از julio iglesias توی تلگرام دانلود کردم ۱۰ مگابایت (بله! این خولیو ایگلسیاس رو هم تاکید کردم روش که سلیقه موسیقاییم رو حال کنید!)، یه چرخ ۲ دقیقه‌ای توی اینستاگرام زدم که با اون حجم از استوری‌های مربوط به «یه * برام بفرست تا بهترین عکست رو انتخاب کنم»، اونم چیزی حدود ۵۵۰ مگابایت حجم رو باید مصرف کرده باشه، ۴۰ مگابایتم خرج مکالمات تلگرامیم شده که اینا همه با هم جمعا میشه تقریبا ۱ گیگابایت!

البته دیروز که یه چند لحظه گوشی اندرویدی که تازه برای پدرم خریدیم رو چک می‌کردم که دیدم توی اون بازه زمانی یه کلیپ مربوط به صحبت‌های محمدرضا شجریان در مورد پسرش همایون رو از ۲۳ تا کانال مختلف دانلود کرده! با این حساب و با علاقه‌ای که پدرم به شجریان داره و البته با توجه به تعداد بالای کانال‌های موسیقی سنتی روی گوشیش، حداقل یک گیگ دیگه رو هم باید اختصاص بدم به مصرف حجم روزانه پدرم! مادرمم که مشتری پرو پاقرص شایعه‌های تلگرامیه و احتمالا حداقل ۵۰۰ مگابایتی رو خرج اطلاع رسانی به من و خواهرم و برادرم و بچه‌های اونا و خاله‌هام و بچه‌های خاله‌هام و نوه‌های خاله‌هام کرده تا درمورد «سرطان‌زا بودن مصرف بیشتر از ۴ لیوان آب در روز»، «اگر روزی ۲ عدد گلابی بخورید ریزش مو خواهید گرفت» و «هشدار دانشمندان نسبت به عوارض جبران‌ناپذیر روی دنده راست خوابیدن!» بهمون هشدار بده! خب تا اینجا شد ۲٫۵ گیگ حجم مصرفی من و پدر و مادرم!

حالا اینکه اون ۳٫۵ گیگِ دیگه چی میشه و چطور به سرنوشتی شبیه به سرنوشت دکل‌های نفتی در دوره آقای احمدی‌نژاد دچار شدن مشخص نیست. مسئولیت این رو نه پشتبانی شرکت ADSL به عهده میگیره، نه بابام نه مامانم! تنها احتمالی که می‌تونم بدم اینه که خونه‌مون جن داره! اونم یه سری اجنه خوره اینترنت! پ.ن: ای بابا. برید پی‌کارتون پدرم در اومد بس که پول حجم دادم!


منبع: برترینها

فرهنگ‌لغت آنلاین برای قدیمی ترین زبان نوشته شده جهان

برترین ها: به دنبال یک زبان دوم برای یادگیری هستید؟ اگر می‌خواهید واقعا دوستان خود را تحت تاثیر قرار دهید زبان اکدی را یاد بگیرد. زبانی بین النهرین که اکنون منقرض شده است؛ و دانشگاه شیکاگو اخیرا برای کمک به شما فرهنگ لغت اکدی ۲۱ جلدی را در دسترس آنلاین قرار داده که می‌توانید آن را به رایگان دانلود کنید.

اما جدا از شوخی، زبان اکدی واقعا جالب است، زبانی که ۲۰۰۰ سال است صحبت نشده است و محققان در ۲۰۰ سال اخیر بااستفاده از نسخه‌های سنگی و لوح‌های گلی توانستند آن را رمزگشایی کنند و در سال ۲۰۱۱ دانشگاه شیکاگو سرانجام فرهنگ لغت آن را منتشر کرد. این پروژه از دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و بیش از ۹۰ سال طول کشید تا محققان بتوانند یک فرهنگ لغت جامع از زبان باستانی بین النهرین ایجاد کنند.

درحالیکه نسخه‌های چاپی در مجموع بیش از ۱۰۰۰ دلار قیمت دارند، فایل‌های پی دی اف که به صورت رایگان در دسترس قرار گرفته اند این معنی را می‌دهد که اکنون هرکسی می‌تواند این زبان را یاد بگیرد. زبانی که برای ما حمایه گیلگمش را به ارمغان آورد اکنون به لطف فرهنگ لعتی که کلمات را در زمینه قرار می‌دهد، حتی کامل‌تر نیز شده است. با مطالعه معانی آن می‌توانیم در مورد دستاوردهای باورنکردنی جامعه بین النهرین در زمینه‌های پزشکی، نجوم، ریاضیات و زبان شناسی بیشتر بدانیم.

فرهنگ لغت آنلاین برای قدیمی‌ترین زبان نوشته شده جهان 


منبع: برترنها

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

در گذشته موجودات زیادی بسیار بزرگ تر از اندازه واقعی ما انسان ها روی کره زمین وجود داشتند موجوداتی مثل دایناسورها و کبوترهای عظیم الجثه. اما این موجودات فقط به گذشته تعلق ندارند بلکه امروزه نیز طبیعت ما را با مخلوقات عظیمش شگفت زده می کند.

درخت سکویا

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

سکویا بزرگ ترین درخت روی کره زمین است. این درختان ۸۰ متر ارتفاع و ۷ متر پهنا دارد.


آمفیکوئلیاس

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

دایناسور آمفیکوئلیاس بزرگ ترین حیوانی است که تا کنون روی کره زمین زندگی کرده است. این حیوان ۱۴۵ میلیون سال گذشته زندگی می کرده است و ۵۸ متر قد و ستون فقرات او ۲٫۵ متر است.


تیانوبوآ

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

تیتانوبوآ از نژاد مارهای بوآ اما در مقیاس خیلی بزگ تر است. این مار ۵۸ الی ۶۱ میلیون سال گذشته روی کره زمین زندگی می کرده و به اندازه ۱۳ متر بوده است. امروزه بزرگ ترین مارهای روی کره زمین افعی ها هستند که بزرگ ترین آن ها ۷٫۵ متر است.


جک فروت

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

جک فروت بزرگ ترین میوه درختی روی کره زمین است. بلندی این میوه ۹۰ سانتیمتر و قطر آن ۵۰ سانتیمتر است.


آرجنتاویس

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

آرجنتاویس ۸ میلیون سال گذشته روی کره زمین زندگی می کرده است و بزرگ ترین پرنده در تاریخ کره زمین است. بال های این پرنده ۹ متر است و غذای جانوران جونده بودند.


غار بهشت (پارادایس)

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

پارادایس یکی از غارهای پارک ملی hong Nha-Kẻ Bàng در ویتنام است که به زیباترین و بزرگ ترین غار دنیا شناخته شده است. این غار ۵ کیلومتر است و ۲۰۰ متر ارتفاع و ۱۵۰ متر پهنا دارد.


رافلزیا

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

رافلزیا بزرگ ترین گل دنیا با قطر ۱۰۰ سانتیمتری است. این گل بوی گوشت مانده می دهد.


گوزن غول آسا

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

این گوزن عظیم ایرلندی حدود ۲ میلیون سال گذشته زندگی می کرده است و زمانی که جنگل ها گسترش پیدا کردند این گونه گوزن غول آسا منقرض شد زیرا شاخ های بزرگ او اجازه نمیداد که در میان جنگل های انبوه به راحتی حرکت کند.


قارچ هومونگوس

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

آرمیلاریا اوستویا یکی از بزرگ ترین ارگانیسم های زنده روی زمین است. این قارچ ها ۸ کیلومتر مربع از جنگل ملی مالهور را می پوشانند و معمولا زیر زمین پنهان شده اند.


مروستوم

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

مروستوم بزرگ ترین گونه بندپایان است که حدود ۵۰۰ میلیون سال گذشته زندگی می کردند و تا ۲٫۵ متر رشد می کردند.


سد بزرگ مرجانی

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

این سد بزرگ ترین ساختار دنیاست که بوسیله ارگانیسم های زنده بوجود آمده است و در دریای کورال ایالت کوئینزلند وجود دارد. طول این ساختار ۲۳۰۰ کیلومتر است.


خرس صورت کوتاه

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

این خرس وقتی روی دو پا بایستد ۴٫۵ متر قد دارد. فک قوی این حیوان نشان می دهد که بزرگ ترین گوشتخوار روی کره زمین بوده که در طول عصر یخبندان زندگی می کرده است.نسل این حیوانات ۱۴ هزار سال گذشته از بین رفته است.


گیگانتوپیتاکوس

بزرگ‌ترین مخلوقات روی کره زمین

گیگانتوپیتاکوس بزرگ ترین میمون روی کره زمین بوده و حدود ۱ میلیون سال گذشته زندگی می کرده است. دانشمندان دریافته اند که این نوع حیوان ۴ متر قد و ۵۵۰ کیلوگرم وزن داشته است. غذای آن ها معمولا گیاه بامبو بوده است.


منبع: برترینها

عمق کشف این ماهی رکورد به جا گذاشت (+عکس)

عمقی که این ماهی در آن کشف شده است، رکورد جهانی را شکست.

شاید در اولین نگاه به این تصویر فکر کنید که اثری زیبا از باب راس باشد اما این تصویر یک ماهی است که با کشف آن و دیده شدن چهره شادش، موضوع سرخط بسیاری از خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری شد.

بر اساس این گزارش، این ماهی توسط دانشمندان ژاپنی و در عمق ۸ کیلومتر و ۱۷۸ متری سطح آب کشف شده است که این عمق، توانست رکورد ماهی زنده‌ای را که در عمیق‌ترین محل اقیانوس زندگی می‌کند، شکست.

عمق کشف این ماهی رکورد به جا گذاشت (+عکس) 


منبع: عصرایران

قلمرو ایران در گینس ثبت شد (عکس)

یکی از رکوردهایی که در کتاب گینس ثبت شده است، قلمرو ایران است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، در کتاب گینس بسیاری از رکوردها در سراسر جهان ثبت شده است و در میان آن‌ها نام ایرانی‌ها هم دیده می‌شود. یکی از رکوردهایی که در این کتاب ثبت شده است، مربوط به قلمرو ایران در زمان پادشاهی داریوش بزرگ است چرا که در آن زمان قلمرو ایران ۴۴ درصد از جهان را در بر می‌گرفت.

قلمرو ایران در گینس ثبت شد (عکس)


منبع: عصرایران

خانه‌ای در چین برای سگ‌های پلیس بازنشسته

«بای یان» یک پلیس مهربان چینی متخصص سگ اخیرا قلب میلیون‌ها چینی را تحت تاثیر قرار داده است. به تازگی گزارش شده که او هفت سال اخیر عمرش و ۱۵۰ هزار دلار را صرف کرده تا یک خانه بازنشستگی برای سگ‌های پلیس بسازد.

برترین ها: «بای یان» یک پلیس مهربان چینی متخصص سگ اخیرا قلب میلیون‌ها چینی را تحت تاثیر قرار داده است. به تازگی گزارش شده که او هفت سال اخیر عمرش و ۱۵۰ هزار دلار را صرف کرده تا یک خانه بازنشستگی برای سگ‌های پلیس بسازد، جایی که همکاران سابقش بتوانند سال‌های طلایی زندگیشان را با آرامش بگذرانند.
 
این مرد ۵۵ ساله از سال ۲۰۰۴ به عنوان پلیس مربی سگ کار می‌کند و در این مدت حدود ۳۰ سگ را تربیت کرده است. پس از این مدت طولانی کار با حیوانات، او به آن‌ها بسیار وابسته شده و پس از دیدن چند سگ پلیس بازنشسته فکر کرد باید کاری برایشان انجام دهد. او به تازگی در رسانه‌های چینی اعلام کرده که یکی از دلایلی که او را مجبور به باز کردن یک خانه بازنشستگی برای سگ‌های پلیس کرده، دیدن یک سگ پلیس پیر بوده که صاحبان جدیدش کاملا به او بی توجهی می‌کردند و او را با زنجیری دور گردنش و یک کاسه غذای مانده در خاک ر‌ها کرده بودند. یکی دیگر از عوامل تعیین کننده در تصمیم او برای ساخت یک پناهگاه نبردن آن‌ها به دامپزشکی و یکی از سگ‌های پیر بود که مبتلا به سرطان پوست شده بود. این تجربه باعث شد او متوجه شود که سگ‌های پیر هم مثل انسان‌ها به مراقبت‌های روزانه نیاز دارند.
 

بای در سال ۲۰۱۰ یک قطعه زمین اجاره کرد و آن را به خانه‌ای برای سگ‌های پلیس سالخورده تبدیل کرد که حتی شامل یک گورستان هم می‌شد که ۲۶ همکاران مربی سابقش نیز در آن دفن شده بودند. او سه بار در روز از سگ‌ها بازدید می‌کند، هر روز صبح ساعت ۴ بیدار می‌شود تا به آن‌ها صبحانه بدهد و سپس سرکار خودش می‌رود و با هرکدام جداگانه زمانی را می‌گذراند. همچنین هر روز یکی از سگ‌ها را با خود به محل کارش می‌برد تا در زندگی آن‌ها هیجان ایجاد کند. او قصد دارد آن‌ها را در آخرین سال‌های عمرشان خوشحال کند. آن‌ها سال‌های زیادی در کنار او بوده اند و اکنون بخشی از خانواده اش هستند و بای هم مثل یک اعضای خانواده از آن‌ها مراقبت می‌کند.

خانه‌ای در چین برای سگ‌های پلیس بازنشسته 


منبع: برترینها

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

روز گذشته در قسمت اول این مطلب شما را با تعدادی از انسان هایی که در شرایط دشوار توانسته بودند با مرگ مبارزه کرده و زنده بمانند آشنا کردیم. هر یک از این افراد در چنان شرایطی شدیداً بحرانی گرفتار شده بودند که  مرگ آن ها حتمی و اجتناب ناپذیر به نظر می رسید اما هر کدام از آن ها تصمیم گرفتند که به راحتی تسلیم مرگ نشده و برای زنده ماندن تلاش کنند و در نهایت نیز مرگ را شکست دادند. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در یک کوهنوردی گم شده باشید یا در طوفانی سخت یا یک سیل بزرگ گیر کرده و یا در جایی تنها استخوانی از بدنتان شکسته و توانایی راه رفتن و رساندن خود را به یک جای امن و دستیابی به کمک نداشته باشید.

بدون شک در چنین لحظاتی شرایط برای شما بسیار سخت خواهد بود و معنای دست و پنجه نرم کردن با مرگ را به خوبی خواهید چشید. بدون شک حس غریب و البته دردناکی خواهد بود که برای غلبه بر آن باید شهامت و اراده ی بالایی داشته باشید. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با تعداد دیگری از افرادی آشنا کنیم که علی رغم شرایط سختی که برایشان پیش آمده و در چند قدمی مرگ بودند توانستند خود را نجات داده و زنده بمانند.

۶-رشما بگوم

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در ۲۴ آوریل سال ۲۰۱۳، کارگران بنگلادشی در ساختمان رانا پلازا در داکا ناگهان صدای خم شدن و فرو ریختن میله های فلزی را در داخل دیوارها شنیدند. این ساختمان ۵ طبقه پر از کارگاه های دوزندگی بود که هر کدام از آن ها حاوی تجهیزات سنگینی بود که نباید وارد این ساختمان فرسوده می شدند. حدود سه هزار مرد و زن در این ساختمان بر روی دستگاه های بافندگی کار می کردند که رشما بگوم نیز که یک دختر ۱۹ ساله بود نیز در میان آن ها بوده و ماهی ۳۰ پوند حقوق دریافت می کرد. لباس هایی که بگوم و دوستانش می دوختند معمولاً به خارج از کشور صادر می شدند. حدود ساعت ۹ صبح روز ۲۴ آوریل این ساختمان دچار لرزش شدید شده و کاملاً فروریخت.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

این حادثه چنان سریع رخ داد که تنها در عرض چند ثانیه کار تمام شده بود اما این تازه ابتدای کابوس های رشما بگوم بود. سر وی در اولین فروریزی ساختمان ضربه خورده و بیهوش در زیر هزاران تن آوار گیر افتاده بود. وقتی رشما بیدار شد سعی کرد خود را از زیر آوار خارج کند اما هر جا که سینه خیز خود را می رساند خبری از دنیای بیرون نبود و اطرافش تاریک و پر از تکه های بتن و فلزات نوک تیز بود. در برخی از نقاط ساختمان فرو ریخته آتش سوزی رخ داده بود اما رشما چیزی جز تاریکی و جنازه هایی که در اطراف او افتاده بودند حس نمی کرد. هر چه روزهای بیشتری می گذشت شرایط برای بگوم سخت تر می شد. در همان ساعات اول فرو ریختن ساختمان مردی در نزدیکی او در زیر آوار گرفتار شده بود که پس از چند ساعت جان داد.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

رشما بگوم بعدها در مصاحبه ی خود با روزنامه ی ایندیپندنت در این باره چنین گفت:” یک نفر دیگر، یک مرد، نزدیک من بود. از من آب خواست. نمی توانستم به او کمکی بکنم. او منرد. فریاد می زد مرا نجات بدهید اما مرد”. بگوم به مدت ۱۷ روز در زیر آوار تنها با ۴ بسته کلوچه و مقدار کمی آب زنده ماند. اگر چه سوراخ های کوچکی در زیر آوار وجود داشت که به او کمک می کرد نفس بکشد اما آن قدر این سوراخ ها باریک بودند که وی نمی توانست از بین آن ها رد شده و خود را به بیرون از خرابه ها برساند. هر چه فریاد می زد و صدا تولید می کرد کسی صدای او را نمی شنید و به کمک او نمی آمد.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در بیرون از خرابه ها ماموران نجات تنها مرده پیدا می کردند و تعداد جنازه های پیدا شده رفته رفته از ۱۰۰۰ نفر نیز گذشت و هر روز بیشتر می شد. ناگهان یکی از اعضای تیم نجات حس کرد چیزی در برابر چشمانش تکان می خورد. وی متوجه شد که یک نفر دارد یک تکه چوب را از شکافی باریک از طبقه ی دوم تکان می دهد. وقتی که خود را به شکاف رساند و فریاد زد ناگهان صدای ضعیف زنی را شنید که از او درخواست کمک می کرد. نیروهای نجات پس از بیرون کشیدن ۱٫۱۲۷ جنازه بالاخره موفق شدند یک نفر را نیز زنده خارج کنند. یک ساعت طول کشید تا آن ها توانستند یک سوراخ به اندازه ای که بگوم بتواند از درون آن عبور کند درست کنند. او آخرین فرد زنده ای بود که از این ساختمان زنده بیرون آمد.


۷- رابرت ایوانز

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در سال ۲۰۰۶، رابرت ایوانز در ندرلند کلورادو در آب های یخی در حال ماهیگیری بود که جعبه ی نوشیدنی های کنار او در اثر سرمای شدید منفجر شده و به لباس او پاشیده شد. وقتی که می خواست از سر جایش بلند شود ناگهان دریافت که شلوارش یخ زده و به زمین چسبیده است. در نهایت آتش نشانان مجبور شدند که با ریختن آب گرم روی بدنش او را آزاد کنند. او قبلاً ۵ بار به جرم رانندگی تحت تاثیر مشروبات الکلی دستگیر شده و جمعاً ۱۳ سال را در خیابان ها گذرانده بود. بعد از این حادثه به وی لقب «مرد یخی» داده شد و در سال ۲۰۰۸ ایوانز در یک شب به خوش شانس ترین و بدشانس ترین مرد جهان تبدیل گردید.

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)
در آن شب در حالی که رابرت قصه ی ما در حال دوچرخه سواری بود توسط یک ماشین که راننده ی آن زن بود زیر گرفته شد. ماشیت توقف نکرد اما ایوانز نیز آسیب جدی ندیده بود با این وجود تصمیم گرفت به بیمارستان مراجعه کند. در راه بازگشت از بیمارستان وی در یک مغازه مقداری مشروبات الکلی خرید و تصمیم گرفت از راه میانبر و از طریق خط آهن به خانه اش بازگردد. وقتی که در طول خط آهن به وسط یک پل باریک رسید متوجه شد که قطاری از روبرو به او نزدیک می شود پس تصمیم گرفت هر چه سریع تر به ان سر پل رسیده و قبل از رسیدن قطار به پل از مهلکه بگریزد.

اما در این کار موفق نشد و سطح بیرونی قطار با او برخورد کرده و وی را به درون رودخانه ای که زیر پل قرار داشت پرت کرد. وی برای دومین بار در آن شبه به بیمارستان بولدر کامیونیتی رفت. وقتی که پلیس متوجه شد که ایوانز در ۷ ساعت گذشته دو بار تصادف کرده و تنها کوفتگی و خراش های سطحی برداشته است به دلیل وارد شدن به خط راه آهن یک جریمه برای وی نوشت. وقتی که از او در مورد اتفاقات آن شب پرسیده شد، ایوانز گفت که اتفاقات بسیار بدتری نیز برایش افتاده است.


۸- خوزه سالوادور آلوارنگا

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در ۳۰ ژانویه سال ۲۰۱۴، دو زن مردی تقریبا عریان را دیدند که با ریش فراوان در کنار ساحل تلو تلورخوران به سمت آن ها می دود. آن ها در جزیره ای کوچک در ایبون آتول در انتهای جنوبی جزیرا مارشال زندکی می کردند که صدها مایل از خشکی های دیگر فاصله داشت. در این جزیره معمولاً غریبه های زیادی دیده می شود اما این کی با همه فرق داشت. تمامی جزیره تنها یک خط تلفن داشت و دو روز ظول کشید که یک قایق آمده و مرد عریان هذیان گو را به بیمارستان منتقل کند. اما داستانی که این مرد بعدها تعریف کرد باورنکردنی بود.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

او می گفت که نامش خوزه سالوادور آلوارنگا است و در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ با قایق ماهیگیری اش از ساحل کوستا آزول در مکزیک به سمت دریا رفته تا ماهیگیری کند و دیگر رنگ خشکی را ندیده است. او و همراهش، یک پسر جوان به نام ازکیل کوردووا قرار بود همان شب به خانه بازگردند اما موتور قایق آن ها از کار افتاده و طوفان آن ها را صدها مایل از ساحل دور کرد. این موضوع آغاز سرگردانی ۱۳ ماهه ی آلوارنگا بود که در نهایت او را پس از طی ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر به خشکی رساند. چند ماه پس از آغاز ماجرای سرگردانی، کوردووا می میرد و آلوارنگا را در قایقی کوچک تنها می گذارد. او با صید لاک پشت، ماهی و کوسه های کوچک خود را زنده نگه می دارد و برای فرو نشاندن عطش و تامین آب بدنش از آب باران و خون لاک پشت تغذیه می کند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

بدین ترتیب در کمال ناباوری وی موفق می شود بیش از یک سال را روی دریا زنده بماند. بسیاری از افراد داستان جالب او را به چالش کشیده اند اما شواهد و قرائن حرف های او را تایید می کند. در دسامبر سال ۲۰۱۲ مامورین گشت دریایی کوستا آزول چند روز در جستجوی قایقی با مشخصات همان قایقی که در جزایر مارشال به خشکی رسید می گشتند. بسیاری از ماهیگیران منطقه نیز آلوارنگا را قبل از شروع سفر ماجراجویانه اش روی عرشه ی قایق کوچکش دیده بودند.


۹- آستین هَچ

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

حتی در سن هشت سالگی نیز آستین هچ می دانست که زندگی نرمالی نخواهد داشت. آن روز در تابستانی گرم، آستین همراه خانواده اش از یک تعطیلات خانوادگی در کوهستان باز می گشتند که تراژدی رخ داد. آن ها در یک هواپیمای کوچک به خلبانی پدر خانواده بودند که ناگهان موتور هواپیما از کار افتاد. در نتیجه هواپیما سقوط کرده و به شدت با زمین برخورد نمود. در ادامه سوخت هواپیما نشست کرده و هواپیما آتش گرفت. پدر آستین به سختی توانست پسر کوچکش را از کابین به بیرون پرتاب کند و خود نیز نیمه سوخته توانست از کابین خارج شود. بقیه اعضای خانواده در آتش سوختند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

هشت سال بعد در سال ۲۰۱۱ زندگی برای او بهتر شده بود. اگر چه وی مادر و خواهر و برادر و خواهرش را در آن حادثه از دست داده بود اما پدرش هنوز زنده بود و همیشه و همه جا همراه او بوده و در تکالیف و بازی های بسکتبالش به او کمک می کرد. در این زمان وی یک بازیکن شناخته شده در مقطع دبیرستان بود که قرار بود بورسیه ورزشی دانشگاه میشیگان را بدست آورد. پدرش بعد از آشنایی با یک زن خوش قلب به نام کیمبرلی نیل دوباره ازدواج کرده و کیمبرلی مانند فرزند خودش با آستین رفتار می کرد. وقتی که خبر رسید آستین در دانشگاه میشیگان پذیرفته شده است، خانواده تصمیم گرفتند که جشن بگیرند. به این ترتیب آن ها تصمیم گرفتند که برای تعطیلات با هواپیما به کنار رودخانه ی والون بروند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

اما این بار نیز تاریخ برای آستین هچ درست مانند هشت سال قبل تکرار شد. بار دیگر هواپیمای آن ها سقوط کرد و این بار آستین تنها کسی بود که زنده ماند. چنان ضربه ی مغزی شدیدی به آستین وارد شده بود که پزشکان فکر نمی کردند زنده بماند. آستین دو ماه را در کما گذراند و درمان او دو سال دیگر به طول انجامید اما آستین هیچ گاه از زندگی و مبارزه دلسرد نشد. این چیزی بود که همیشه پدر آستین می خواست و او نیز قصد نداشت پدرش را ناامید کند. در ماه فوریه سال ۲۰۱۵، آستین به یکی از بازیکنان کلیدی تیم بسکتبال دانشگاه میشیگان تبدیل شد.


۱۰- جی جوناس

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

جی جوناس یک آتشنشان اهل نیویورک بود که به اتفاقات ناخوشایند باور نداشت. در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ وی روی دیگر زندگی را مشاهده کرد. او به کارش علاقه داشت و تحت هیچ شرایطی حاضر نبود از آن دست بکشد. به همین دلیل علی رغم فرو ریختن برج های نیویورک و آتش سوزی مهیب، برای نجات مردان و زنانی که زیر آوار مانده بودند به دل آتش زد. صبح آن روز به وی خبر داده بودند که یک هواپیما به برج های مرکز تجارت جهانی برخورد کرده است. وی در آن هنگام در حال خوردن صبحانه در ایستگاه آتشنشانی در محله ی چینی ها بود. خیلی زود او از شوک خارج شده و از واقعیت ماجرا آگاه شد. جوناس به سرعت آماده شده و اعضای گروهش را به سمت محل حادثه برد. چند دقیقه بعد آن ها به برج شمالی رسیدند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

هوا پر از دود شده بود، افراد بسیاری سوخته بودند و صدای جیغ و گریه از همه جا به گوش می رسید. همه جا در اتش می سوخت. در لابی مرکز برج آن ها دو نفر را دیدند که در یک آسانسور که در اثر آتش ناشی از انفجار سوخت هواپیما آتش گرفته بود گیر افتاده و کاملاً سوخته بودند. دیگر هیچ شباهتی به انسان در ظاهر آن ها دیده نمی شد ولی این صحنه ی دلخراش باعث نشد که جوناس در لابی بماند. او داشت به طبقه ی ۸۰ ام برج می رفت. آن جا افراد زیادی گرفتار شده بودند و به نظر جوناس این افراد بیشتر از هر کس دیگری به کمک آتشنشانان نیاز داشتند. گروه پایگاه ششم با وسایلی به وزن ۴۵ کیلوگرم روی دوش هایشان از میان مردها و زنانی که تا سرحد مرگ ترسیده بودند از پله ها بالا می رفتند. هر ۱۰ طبقه که بالا می رفتند برای گرفتن نفس کمی استراحت می کردند.

داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

بسیاری آن ها را تشویق می کردند و بسیاری دیگر به آن ها آب تعارف می کردند. به دلیل گرمای شدید ساختمان و فعالیت بدنی فزاینده و همچنین سنگینی بار و لباس های خاص آتشنشانی، افراد جوناس دچار گرمازدگی شده بودند اما آن ها خود را به طبقه ی ۲۷ ام رساندند و در این هنگام برج شمالی فرو ریخت. از طریق یکی از پنجره ها، آن ها فرو ریختن برج شمالی را دیدند و این حادثه در عرض چند ثانیه در برابر چشمان آن ها رخ داد و این زمانی بود که جوناس با دردسر بزرگی که در انتظار او بود مواجه شد. وی که نگران سلامتی افرادش بود به آن ها دستور داد که به پایین برج برگردند. آن ها در مسیر به هر کسی که می دیدند کمک می کردند و حتی یک زن را از طبقه ی ۲۰ام تا پایین روی پشت خود حمل کردند.

 داستان‌هایی از انسان‌ها در یک قدمی مرگ (۲)

در آن لحظات مسابقه ای نفس گیر بین آن ها و زمان در حال رخ دادن بود و جوناس کاملاً از این موضوع آگاه بود. آن ها خود را به طبقه ی چهارم رسانده بودند و می توانستند کمی هوای تازه تنفس کنند که ناگهان اولین صدای مهیب را شنیدند .سپس این صدا بیشتر و بیشتر شد و جوناس و همراهانش دریافتند که ساختمان در حال خراب شدن بر روی سر آن هاست. علی رغم تخریب کامل ساختمان، جوناس زنده ماند و تنها معجزه ای که باعث زنده ماندن او و همراهانش شد پله های عمودی برج بود که در مقابل وزن ساختمان فرو ریخته مقاومت کرد. یعد از سه ساعت محصور ماندن در یک فضای تنگ و پر از دود و گرد و خاک، جوناس و گروهش همراه با زنی که همراه خود از طبقه ی بیستم آورده بودند توانستند از مرگ و خفگی نجات پیدا کنند. آن ها جزو آخرین بازماندگانی بودند که از ساختمان زنده بیرون آمدند.


منبع: برترینها

سنگ قبرهایی که برای زنان ساخته نمی‌شود

شیرهای سنگی که به‌روی سنگ قبر افراد شجاع و دلاور به کار گرفته می‌شود و دارای نماد و نشانه‌های متعددی از فرد متوفی است، امروزه فقط در برخی قبرستانهای کشور استفاده می‌شود، سنگ قبرهایی بسیار سنگین که هرگز برای زنان ساخته نمی‌شود.

شیرهای سنگی که نماد شجاعت و دلاوری اهالی بختیاری چهارمحال و بختیاری است به‌روی سنگ قبر بزرگان آنها کار گذاشته می‌شود، شیرهای سنگی از رشته‌های سنگ‌تراشی است که قدمت بسیار طولانی دارد.

 سنگ قبرهایی که برای زنان ساخته نمی‌شود

در این رابطه یاسر یزدی هفشجانی ــ سنگ‌تراش و مجسمه‌ساز شیرهای سنگی که در بیست‌وهشتمین نمایشگاه ملی صنایع دستی حضور یافته بود، در توضیح ساخت و کاربری این نمادها به تسنیم عنوان می‌کند: شیرهای سنگی برای هر کدام از متوفیان به‌صورت خاصی ساخته می‌شود، مثلاً برای افراد بلندقامت، شیر سنگی آنان نیز کشیده‌تر ساخته می‌شود، و برای افراد چاق، شیر سنگی آنان کمی بزرگتر و فربه‌تر ساخته می‌شود و برای متوفی که سن پایینی داشته باشد متعاقباً شیر سنگ کوچک ساخته می‌شود.

سنگ قبرهایی که برای زنان ساخته نمی‌شود

وی با اشاره به اینکه ساخت هر شیر سنگی چندین ماه طول می‌کشد، درباره قیمت این نمادهای بختیاری در استان چهارمحال و بختیاری توضیح می‌دهد: قیمت‌ها از ۱۰ میلیون تومان به بالا است، البته امروزه استقبال بیشتر به‌سمت مجسمه‌های شیرهای سنگی به‌شکل شیرهای آفریقایی کشیده شده است.

این سنگ‌تراش شیرهای سنگی اوضاع کسب و کار در این رشته صنایع دستی را به هیچ عنوان مساعد عنوان نمی‌کند، و می‌گوید: ما در این حوزه بیشتر دلی و برای علاقه خودمان کار می‌کنیم.

یزدی هفشجانی درباره برخی جزئیات شیرهای سنگی نیز توضیح می‌دهد: مثلاً بر بدن شیر سنگی نقطه‌هایی را به‌صورت دایره مشاهده می‌کنید، که هر کدام از این نقطه‌ها برابر با ۱۰ سال از سن فرد متوفی است یعنی کسی در سن ۸۰سالگی فوت کند بر بدن شیر سنگی هشت نقطه سوراخ می‌شود. البته شیرهای سنگی برای زنان درست نمی‌شود.

سنگ قبرهایی که برای زنان ساخته نمی‌شود

وی همچنین درباره دیگر جزئیات شیرهای سنگی ادامه می‌دهد: شیر نماد صلابت است و همیشه چهره عبوس و خشنی دارد ولی در شیرهای سنگی استان چهارمحال و بختیاری؛ ما شاهد لبخند به‌روی این شیرهای سنگی هستیم، و این نشان از این دارد که افراد کنار زندگی روزگار که بسیار پرتلاطم و سخت است باید منش تعادل و اعتدال را پیش بگیرند.

یزدی هفشجانی با بیان اینکه مشخصات متوفی به‌روی کمر شیرهای سنگی نوشته می‌شود، خاطرنشان می‌کند: شیرهای سنگی ثبت ملی شدند.


منبع: برترنها

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

بازی تاج و تخت یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین سریال‌های جهان است که دوشنبه فصل هفتم آن به پایان رسید. سایت فورفورتو شخصیت‌های این سریال را با هر یک از باشگاه‌های لیگ برتر مقایسه کرده است. هر باشگاه یک ویژگی دارد و می‌خواهد پادشاه سرزمینش شود. با این حال برای شخصیت‌های وحشتناک و قاتلی همچون رمزی بولتون، کوه یا سرسی مورد مشابهی در لیگ برتر وجود ندارد. همچنین تیمی با ویژگی‌های پریم یا پادشاه جفری در انگلیس حضور ندارد. در ادامه‌ به این مقایسه‌ اشاره می‌شود.

آرسنال: سانسا استارک

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

سانسا ظاهری عالی و جذاب دارد و وارث یک خاندان برجسته است. او اغلب به قرار گرفتن در راس قدرت نزدیک می‌شود. با این حال سال‌های سخت و دردناکی را پشت سر گذاشته است. چالش اصلی سانسا این است که نمی‌داند به توصیه‌های لرد بیلیش گوش فرا دهد یا نه.

بورنموث: ساموئل تارلی

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

زمانی که سم برای نخستین بار در این سریال دیده شد هیچ کس فکر نمی‌کرد چنین نقشی را ایفا کند و به یک شخص مهم تبدیل شود. با این که سم از ظاهر فیزیکی خوبی برخوردار نبود (چاق بود و برای یک جنگجو مناسب نبود) اما توانست نشان دهد که هوش می‌تواند به یک شخص برتری دهد.

برایتون: راب استارک

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

همیشه شخصیت‌های جوانی که با یک قلب پاک می‌خواهند با یک روش درست به قدرت برسند محبوبیت زیادی دارند اما مهم‌ترین نگرانی درباره این افراد این است که ممکن است خیلی زود از صحنه کنار بروند. در نهایت داستان راب با یک کشتار خونین که مورد پسند مخاطبان نبود به پایان رسید.

برنلی: برون

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

او در رویای فتح سرزمین نیست چون جزو خاندان‌های برتر محسوب نمی‌شود. نخستین بار که برنلی به صحنه رفت به نظر می‌رسید تنها نقش یک محافظ را خواهد داشت. با این حال در نهایت شگفتی این جنگجو کشته نشد و توانست مدت زیادی زنده بماند.

چلسی: پادشاه شب

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

بی‌رحم، فراموش نشدنی، ترسناک و منفور از ویژگی‌های پادشاه‌ شب است. او یاران زیادی به همراه دارد. برای از بین بردن شخصیت وحشتناک چشم آبی باید آنها را به قتل رساند و سوزاند. مشکل این جا است که پادشاه شب در حالی که به نظر می‌رسید دیگر قدرتی ندارد بیش از قبل قدرتمند شده است.

کریستال پالاس: لرد بیریش

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

او یکی از نامتعارف‌ترین شخصیت‌ها است و چند بار از دنیای مردگان بازگشته است. آنها یک گروه عادی هستند اما تولد دوباره مهم‌ترین ویژگی‌شان است و ویژگی خاص دیگری ندارند. با این حال بازگشت به زندگی اهمیت زیادی دارد.

اورتون: جان اسنو

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

جان در نخستین فصل‌ها زیر سایه دیگران بود و از طرف ثروتمندان رانده می‌شد. با این حال او وارث یک گذشته باشکوه است. جان در آخرین سال‌ها اهمیت زیادی پیدا کرد اما با وجود حضور افراد مهم زیاد، شاید نتواند حکمرانی کند.

هادرسفیلد: تورموند

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

هرگز تصور نمی‌شد که جنگویان وحشی با چنین تصویری دیده شوند اما آنها با ظاهر خاص‌شان آماده مبارزه‌ برای هر نبردی هستند. مردان سرسخت شمالی می‌توانند در زمستان طولانی خود را زنده نگه دارند.

لسترسیتی: برین

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

در ابتدا تنها ظاهر سرد و خشن او به چشم می‌آمد اما با گذشت زمان و کسب پیروزی‌های تاریخی قدرت خود را نشان داد و نزد همه اهمیت پیدا کرد.

لیورپول: دنریس تارگرین

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

از شروع سریال یک شخصیت مهم به تصویر کشیده می‌شود که وارث یک خاندان بزرگ است. دنریس توانست در سرزمین‌های خارجی موفقیت‌هایی کسب کند اما نتوانست در سرزمین خود حکومت کند. او توانست با حضور اژدهایش قدرت خود را نشان دهد، با این حال به خاطر شرایط موجود هنوز نتوانسته به هدفش برسد.

منچسترسیتی: آریا استارک

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

زندگی آرام آریا با یک تغییر عوض شد. او مجبور شد خانواده‌اش را ترک کند و در شرایط سختی قرار بگیرد. با این حال با توانایی‌هایی که کسب کرد توانست چهره جدیدی از خود نشان دهد. او از خود شخصیت قابل توجهی به نمایش گذاشته است.

منچستریونایتد: جیمی لنیستر

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

فوق‌العاده‌ ثروتمند، زیبا و یک‌دست از ویژگی‌های جیمی است. هیچ کس در میدان مبارزه‌ در سال‌های نخست حریف او نمی‌شد. به همین خاطر عجیب نیست که شخصیت منفوری در میان مردم داشته باشد. با این حال در سال‌های اخیر دوران سختی را به خاطر از دست دادن یک دستش گذراند. او با وجود یک دست می‌تواند مانند دیگران بجنگد.

ساوتهمپتون: تریون لنیستر

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

در نگاه اول به نظر می‌رسد افراد نامربوط زیادی در این بازی حضور دارند اما ظاهرشان گول زننده بود. آنها قدرتمند نیستند و هرگز به نظر نمی‌رسد که فاتح باشند اما آنها جزء باهوش‌ترین و داناترین افراد جهان محسوب می‌شوند.

نیوکاسل: تیون گریجوی

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

او از یک طوفان سهمگین نجات یافت اما باز هم با سختی‌هایی روبه‌رو شد. او زیر دست یک شخصیت خشن و وحشتناک بود (رمزی بولتون). تیون در گذشته شخصیت مغروری داشت اما سوال این جا است که چه زمانی فرصت استراحت پیدا می‌کند و از این طوفان رهایی پیدا می‌کند.

 استوک سیتی: استنیس باراثین

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

هیچ کس تصور نمی‌کرد او را در میدان مبارزه ببیند. او یکی از شخصیت‌هایی است که ساعت‌ها باید در تلویزیون تصویرش را مشاهده کرد اما زمانی که پایانش فرا می‌رسد یک سوال به وجود می‌آید؛ چرا باید چنین شخصیت آزار دهنده‌ای را دید؟ سوزاندن دخترش او را به چهره منفوری تبدیل کرد.

سوانسی: گری ورم

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

در شروع، ارتش گری ورم آرام و منظم به نظر می‌رسیدند و تصور می‌شد فصل‌های زیادی در صحنه حضور نداشته باشند اما بر خلاف آن اتفاق افتاد. با این وجود این که آن‌ها از لحاظ جسمانی قوی به نظر نمی‌رسیدند اما جنگجو بودند و به لطف نظم‌شان توانستند حریفان را مغلوب کنند.

تاتنهام: سر داووس

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

در نخستین فصل‌ها حضور او بی اهمیت بود، محبوبیت خاصی نداشت و به نظر نمی‌رسید هرگز یک فاتح باشد اما با گذشت زمان اهمیت پیدا کرد. به خصوص زمانی که با رقیبان ثروتمند خود روبه‌رو شد.

واتفورد: گندری

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

گندری حضور کم رنگی در داستان داشت و در برخی از فصل‌ها دیده نشد اما او دوباره با یک شخصیت جدید در صحنه ظاهر شد. با وجود این که تاکنون اهمیت کمی در سریال داشته اما باید به قدرت و نقش کلیدی‌اش در جنگ‌ها اعتقاد داشت.

وست بروم: واریس

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

او ابتدا به نظر شخص آرامی به نظر می‌رسید اما با گذشت زمان ویژگی‌های دیگرش مشخص شد. کسی به او اهمیت نمی‌داد تا این که برخی حقایق مشخص شد و اهمیت او در برخی از اتفاقات مهم آشکار شد.

وستهام: سگ شکاری

مقایسه شخصیت‌های بازی تاج و تخت با تیم‌های لیگ برتر

بدخلق، ترشرو و خشن از ویژگی‌های سگ شکاری است. او کاریزمای خاص و جذابی دارد و هیچ کس به اندازه برادرش‌ که در پایتخت است، در ذهن او نیست اما با این حال خودش را با جنگ‌های کوچک سرگرم کرده است.


منبع: برترینها

عروسک زنده و محبوب ژاپنی (+عکس)

برترین ها – لولو هشیموتو اولین عروسک زنده جهان است که می‌توانید با پوشیدن یک لباس واقعی که شامل ماسک سر عروسک، کلاه گیس و جورابی که شکل مفاصل عروسک را نشان می‌دهد تبدیل به آن شوید. قبلا تبدیل شدن به یک عروسک زنده عمدتا با یک لایه آرایش غلیظ، پوشیدن لباس مناسب و تقلید حرکات عروسک ممکن بود.

شما احتمالا درمورد چنین عروسک‌های زنده مشهوری مثل کینا شن، کوتاکوتی یا والریا لوکیانوا شنیده اید، اما آن‌ها هرگز به این سطح از واقع گرایی لولو هشیموتو دست نیافتند، یک عروسک زنده واقعی و جدید‌ترین مد ژاپنی.
 
لولو هشیموتو اثر طراح مد ۲۳ ساله، هیتومی کوماکی است که از طرفداران عروسک است. او ۹ سال به عنوان سرگرمی عروسک‌های متحرک با سر کروی می‌ساخت، اما بعد از دیدن سرهای عروسک فوق واقعی که تیم خلاقی به نام نوکوپان می‌ساختند، ایده ساخت عروسک واقعی به ذهنش رسید. او با این تیم تماس گرفت و پیشنهاد همکاری داد و آن‌ها نیز قبول کردند.

کار دقیق او ساده و شگفت انگیز است. اگرچه مدل‌های انسانی مختلف باید لباس بدن بپوشند تا لولو هشیموتو زنده شود، خالق او می‌گوید که طرفداران باید قبول کنند که او هویت خاص خودش را دارد که بیشتر روی سر عروسک متمرکز است. ممکن است این عروسک را با قد و بالاتنه کوتاه و بلند، چاق و لاغر و در همه شکل‌ها ببینید، اما نمی‌پرسید کدام یک لولوی واقعی است، چون همه آن‌ها او هستند.


منبع: عصرایران

تبدیل فنجان‌های قهوه به آثار هنری (+عکس)

روزیاتو – یک باریستای کره ای موسوم به «لی گنگ بین» که مالک کافه ای به نام C.THROUGH در شهر سئول است با طراحی های بی نظیر خود روی قهوه، توانسته مشتری های زیادی را جذب کند.

باریستای مورد بحث با استفاده از آیسینگ های رنگی و با تکنیک «هنر خامه»، فنجان های ساده قهوه را به آثار هنری فوق العاده زیبایی تبدیل می کند.

وی در این رابطه بیان داشته، کسانی که به تزئین لاته می پردازند عموما از دو رنگ استفاده می کنند: سیاه و سفید. اما من دوست داشتم تا این محدودیت را در هم شکسته و خلاقیت به خرج دهم.

ابتکار رنگی او مقبول کاربران اینستاگرامی قرار گرفته به طوری که در حال حاضر بیش از ۲۰۰ هزار فالوئر از سراسر دنیا دارد. شاید بتوان گفت که زیباترین هنرنمایی های وی را بازسازی «شب پرستاره» ون گوگ، «جیغ»  ادوارد مونک یا «مونا لیزا» لئوناردو داوینچی تشکیل داده اند که با ظرافت و مهارت زیاد برای مشتری ها تهیه و عرضه می شوند.

جذابیت کارهای این باریستایِ هنرمند در این است که وی تمامی درخواست های مشتری های خود را اجابت می کند. از شخصیت های کارتونی گرفته تا نقاشی ها و طراحی های ساده و پیچیده، او به هیچ تقاضایی نه نمی گوید.

قیمت هر کدام از این آثار هنری بسیار خوشمزه و زیبا ۷۵۰۰ ون معادل ۶٫۶۳ دلار است. دلیل قیمت بالای آن ها نیز این است که طراحی این نوشیدنی ها دست کم یک ساعت زمان می برد.

در ادامه می توانید بخشی از هنرنمایی های بسیار زیبای وی را مشاهده کنید. همراهمان باشید.


منبع: عصرایران

طنز؛ دسته‌بندی ما ایرانی‌ها

پوریا عالمی در نوشت: 

فوت آقای دکتر ابراهیم یزدی ثابت کرد ما ایرانیان دو دسته کلی هستیم (البته ما می‌دانیم شما ایرانی‌ها با ما ایرانی‌ها خیلی فرق دارید و خیلی بهترید، پس واقعا شما به خودتان نگیرید و ناراحت نشوید، چون ما درباره خودمان حرف می‌‌زنیم، نه درباره شما!): دسته اول بدون شناخت آن مرحوم (یا هر مرحومی) شیفته آن مرحوم هستند.دسته دوم بدون شناخت آن مرحوم دشمن آن مرحوم هستند.

نتیجه: ایرانی‌ها صبر می‌کنند افراد مرحوم شوند تا بعد شیفته یا دشمن طرف شوند.ایرانی‌ها وقتی طرف زنده است کاری به کارش ندارند و یادش هم نمی‌افتند، چون می‌دانند حتما اگر آن مرحوم قبل از مرحومیتش بفهمد آدم‌ها بدون اینکه بشناسندش دشمنش شده‌اند یا شیفته‌اش، حتما دق می‌‌کند.بعضی از ما خیلی اصیل هستند و اولین شیوه ارائه اصالتشان این است که بنا بر خاطره‌ای شخصی حکمی کلی صادر می‌کنند.

مثلا: تعریف می‌کنند با چشم خودشان دیده‌اند که فلان اهل سیاست توی اتوبوس یک‌بار برای یک پیرمرد بلند شده، بعد نتیجه می‌گیرند او سیاست‌مداری مردمی بود.یا تعریف می‌کنند همسایه دیواربه‌دیوار آن مرحوم بودند و آن مرحوم شب‌ها با پاشنه کفش به دنبال سوسک‌ها می‌دوید که منجر به سروصدا می‌شد. بعد نتیجه می‌گیرند او سروصداش از عملکردش بیشتر بوده. چرا؟ چون با آن‌همه صدایی که شب‌ها راه می‌انداخته، هرگز نتوانسته مشکل سوسک‌ها و به‌تبع آن دیگر مشکلات را در کشور حل کند.خبرنگارهای ما هم خیلی باحال هستند. اگر آن مرحوم تلفن اینها را جواب می‌داده برای آن مرحوم سنگ‌تمام می‌گذارند، اگر نه، می‌گویند آن خدابیامرز آدم مهمی هم نبوده.

سر آقای دکتر یزدی هم یکی از زیباترین و عمیق‌ترین تحلیل‌ها این بود که او یک عمر علیه آمریکا فلان، بعد می‌گفتند او و آمریکا بیسار، بعد که خواست برود آمریکا برای درمان، آمریکا بهش ویزا نداد، در نتیجه… حالا این نتیجه‌گیری هرچی می‌خواهد باشد، به نظر ما ارزش نوبل دارد. چرا؟ چون در این روش از روش روشنفکرانه و همیشه‌جواب‌ده «در باز است باز پرنده است در نتیجه در پرنده است»، استفاده شده که یک همچین تحلیل عمیقانه‌ای واقعا از عقل بشر به‌دور است و حتما افرادی که چنین نتیجه‌گیری‌هایی را بر اساس چنان چیزهایی انجام می‌دهند، باید از سوی موزه ژوراسیک پارک کشف و ضبط و نگهداری شوند. چرا؟ چون واقعا یک همچین افراد و تحلیلگرانی در معرض خطر و انقراض هستند و حیف است تمام شوند.


منبع: برترنها

طنز؛ آهوی پر کرشمه… اومد به پای چشمه

شهرام شهید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی در نوشت:

نعمت‌زاده ، وزیر سابق صنعت و معدن: سرمایه مانند یک آهوست که با کوچکترین صدا رَم می‌کند و می‌گریزد.

ب.ز: سرمایه مانند یک آهوست. بدون توجه به قوانین شکار ممنوع، می‌گیریش و می‌خوریش و یک آب هم روش. دیگه نه رَم می‌کنه نه می‌گریزه.

دونالد ترامپ: سرمایه مانند یک آهوست در صحراهای عربستان. با کوچکترین صدا به تریج قباش برمی‌خوره اما آخر سر لوس‌بازی را می‌گذاره کنار و میاد تو بغل عموش!

یک کارمند: سرمایه مانند جن است. تا اول صبح میگی بسم‌الله، دود میشه میره هوا.

یک معلم: سرمایه مانند یک آهوست. تو کتاب‌ها میشه دیدش اما در عالم واقع نیست که ببینیش.

یک فوتبالیست: سرمایه مانند یک آهوست. قرارداد اول را که بستی آهو را میدی پورشه میندازی زیر پات.

یک کارگردان سینما: سرمایه مانند یک آهوست که دست ارشاد اسیره. اراده کنه آهو را آزاد می‌کنه و من می‌مونم و بدهی و جای خالی آهو.

یک ژن خوب: سرمایه مانند یک آهوست. من این آهو رو نداشتم. مشقامم خوب ننوشتم. بابام بهم عیدی داد. آهوی قلقلی داد.

علی مطهری: سرمایه مانند یک آهو نیست. سرمایه مانند یک گوزن است. از به کار بردن واژه‌هایی که می‌تواند منجر به برانگیخته‌شدن احساسات بشود اکیدا خودداری کنید.

بیانیه باشگاه پرسپولیس: سرمایه مانند یک آهوست. بدهی ما به مانوئل ژوزه هم یک نهنگ است؛ همین. محض اطلاع عرض کردیم. سامانه ٣٠٩٠ آهوهای شما را پذیراست.

کارخانه سایپا: سرمایه مانند یک آهوست. آهو را بده یک پراید بخر. چاق بشی چله بشی بعد تصادف بیاد تو رو بخوره.

آهو خردمند: سرمایه مانند یک آهوست؟ تکذیب می‌کنم!

یک تاجر چینی: سرمایه مانند یک آهوست. آهو بده بهت مداد شمعی و باتری قلمی بدم.

وزارت ارشاد: سرمایه مانند یک آهوست. آهو به درد ادبیات داستانی ما نمی‌خوره؛ حذف شود.

پوتین: سرمایه مانند یک آهوست. وقتی تو روسیه آهو نباشه باید بری از شبه‌جزیره کریمه آهو بیاری.

موگرینی: سرمایه مانند یک آهوست. از این پس با آهو سلفی بگیرید؛ پیلیز!

یک کارخانه‌دار: عیال جان درست نیست شما کانتکت لیست گوشی مرا چک می‌کنی‌ها. گیر نده. آهو اسم کسی نیست. اسم سرمایه گذارمه!

یک فرصت‌طلب: سرمایه مانند یک آهوست. جا از ما. آهو از شما!

دختر پلنگ ریچ کیدز به خواستگارش: جوجو تو حتی یک آهو هم تو بند و بساطت نیست. برو هر وقت یک گله آهو داشتی بیا ‌هانی.

پسر اژدر ریچ کیدز: سرمایه مانند یک آهوست. یک سرمایه رو خط ایرانسلم تماس میگیره یک سرمایه‌ام رو خط رایتل. سرمایه اصلیه هم همراه اولمو داره.

یک جوان پس از استعمال مواد توهم‌زا در دره فرحزاد: آهای رقیب شبانه‌روز بسوز بسوز… اون منو دوس داره هنوز… آهوخانم رام منه….


منبع: برترینها

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

با پذیرش عمومی نظریه خورشید مرکزی، تلاش دانشمندان برای شناخت جهان‌های مختلف آغاز شد. ما را در سفر به سیارات منظومه شمسی به کمک تصاویر ناسا همراهی کنید.

منظومه شمسی در دوران رنسانس کشف شد و از همان زمان، فلاسفه پذیرش یافته‌های علمی را به مشاهدات عینی و نظریه‌های منطقی مشروط کردند. سرانجام با گذشت چند قرن نظریه خورشید مرکزی نیز به طور رسمی مورد پذیرش عموم مردم و بسیاری از دانشمندان قرار گرفت. نظریه خورشید مرکزی برای اولین بار توسط نیکلاس کوپرنیک (Nikolaus Kopernikus) و در کتاب «درباره گردش افلاک آسمانی» مطرح شد. طبق این نظریه، خورشید در مرکز جهان واقع شده و سیارات منظومه شمسی پیرامون آن گردش می‌کنند.

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

با کشف این یافته‌های بی‌سابقه در زمینه نجوم، تلاش‌ها برای شناخت جهان‌های اطراف منظومه شمسی قوت گرفت و امروزه به لطف تلاش‌های دانشمندان مختلف، ما شناخت نسبتا معقولی از سیارات همسایه خود داریم. سفر به سیارات منظومه شمسی یک رویای دیرینه برای بشریت به شمار می‌رود و در میان ۷ سیاره موجود در همسایگی ما، احتمالا سیاره مریخ اولین سیاره‌ای خواهد بود که نسل انسان بر روی آن قدم خواهد گذشت. در این مطلب سعی داریم به کمک تصاویر رسمی آژانس فضایی ناسا و ضمن سفر به سیارات منظومه شمسی ، شما را با سیاره‌های مختلف آن آشنا کنیم. پس وسایل خود را جمع کنید؛ چرا که سفر به سیارات منظومه شمسی از داخلی‌ترین قسمت آن آغاز و تا بیرونی‌ترین سیاره آن ادامه پیدا می‌کند.

دنیای عطارد

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

عطارد (Mercury) اولین و نزدیک‌ترین سیاره موجود در منظومه شمسی است که در مقایسه با سایر سیارات همسایه، اندازه کوچک‌تری را دارد. پیش‌تر لقب کوچک‌ترین سیاره موجود در منظومه شمسی متعلق به سیاره پلوتو بود که بعدها دانشمندان این سیاره را در سال ۲۰۰۶ از لیست سیارات منظومه شمسی خارج کرده و آن را به عنوان یک سیاره کوتوله معرفی کردند.

دهانه دبوسی (Debussy) یکی از معروف‌ترین دهانه‌های برخورد این سیاره بوده که لقب آن برگرفته از نام آهنگ‌ساز مطرح فرانسوی یعنی کلود دبوسی (Claude-Achille Debussy) اقتباس شده است.

مسیر گردش عطارد

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

در سال ۲۰۰۶ فضاپیمای رصدخانه خورشیدی و هلیوسفری (Solar and Heliospheric Observatory) توانست یک تصویر بسیار زیبا از مسیر حرکت عطارد در مدار خورشید را به ثبت برساند؛ تصویری که بعدها «مسیر حرکت نقطه نقطه سیاره عطارد» لقب گرفت.

عطارد از دیدگاه فضاپیمای مسنجر

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

این نمایش رنگی جذاب از دشت کالوریس توسط ناسا و به کمک فضاپیمای رباتیک مسنجر (Messenger) به ثبت رسید. جریان‌های مذاب در این تصویر را می‌توان در نقاط نارنجی رنگ مشاهده کرد.

فضاپیمای مسنجر در سال ۲۰۰۴ به فضا پرتاب شد و در اوایل سال ۲۰۰۸ توانست اولین پرواز خود را در نزدیکی مدار عطارد به اجرا درآورد. ماموریت فضاپیمای مسنجر در سال ۲۰۱۵ و با برخورد این فضاپیما به سطح سیاره مذکور به پایان رسید. برخورد مسنجر با سطح عطارد، دهانه‌ای جدیدی را به سطح آن هدیه کرد.

نمای زیبای سیاره زهره از دیدگاه فضاپیمای مارینر ۱۰

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

تصویر رنگی و در حال چرخش سیاره زهره برای اولین بار در تاریخ ۵ فوریه ۱۹۷۴ به ثبت رسید. فضاپیمای مارینر ۱۰ (Mariner 10) با ثبت این تصویر، چشم‌اندازی نزدیک و بسیار زیبا از این سیاره را به زمین مخابره کرد.

زهره دومین سیاره منظومه شمسی است؛ اما شرایط جوی مناسبی برای استقبال انسان ندارد. ناسا می‌گوید که سیاره زهره دائما توسط حجم عظیمی از ابرها با مقدار کربن دی‌اکسید بالا پوشانده شده و دمای آن نزدیک به ۴۸۳ درجه سانتی‌گراد است!

در زیر ابرهای زهره

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

کاوشگر ماژلان (Magellan) در اوایل دهه ۹۰ میلادی از سیاره زهره بازدید کرد و توانست تصویری بی‌نظیر را از قطب شمال این سیاره به ثبت برساند.

بلندترین کوه در سیاره ونوس که «کوه مکسول» (Maxwell Montes) شناخته می‌شود را می‌توان در قالب یک شکاف درخشان در مرکز تصویر زیر مشاهده کرد. ارتفاع این کوه در حدود ۱۱ کیلومتر و حتی از کوه اورست در زمین نیز بلندتر است!

نمای چند میلیون کیلومتری از زمین

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

در سال ۲۰۱۵، ماهواره رصدخانه آب‌وهوای فضای ژرف (Deep Space Climate Observatory) با ثبت نمای چند میلیون کیلومتری از کره زمین، انسان را از عظمت جهان خود متحیر ساخت.

این تصویر شگفت‌انگیز که طی ماموریت آپولو ۱۷ (Apollo 17) در سال ۱۹۷۲ به ثبت رسید، لقب «تیله آبی رنگ» را به خود گرفت. این تصویر، نمای بسیار زیبایی از ابرهای گردان، خشکی‌ها و اقیانوس‌ها در زمین را به خوبی به نمایش گذاشته است.

طلوع زمین

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

درصد بسیار زیادی از انسان‌ها این شانس را ندارند که در طول دوران زندگی خود، به کره ماه سفر کنند. اما مدارگرد شناسایی ماه (Lunar Reconnaissance Orbiter) به نمایندگی از انسان‌ها توانست نمای خیره‌کننده‌ای از کره خاکی ما را از سطح کره ماه به ثبت برساند. این تصویر که در سال ۲۰۱۵ به ثبت رسید، ظاهر شدن کره زمین از میان سطوح موج‌دار کره ماه را نشان می‌دهد.

دنیای مریخ

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

مدارگردهای وایکینگ ۱ (Viking 1) و وایکینگ ۲ (Viking 2) در دهه ۷۰ میلادی از مریخ بازدید کردند. این تصویر دراماتیک از سیاره سرخ ، ترکیبی از ۱۰۰ تصویر تهیه شده به کمک ماموریت‌های وایکینگ را نشان می‌دهد که در سال ۱۹۸۰ به ثبت رسیده‌اند.

مریخ سیاره‌ای شناخته شده در منظومه شمسی است و دانشمندان همواره توجه ویژه‌ای را به آن داشته‌اند. مریخ نسبت به زمین اندازه بسیار کوچک تری داشته و هر سال در مریخ برابر با ۶۸۷ روز در زمین است.

چهره عجیب بر روی مریخ

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

مدارگرد وایکینگ ۱ ناسا در سال ۱۹۷۶ این تصویر عجیب و غریب را از سطح مریخ به ثبت رساند و در پی آن، سر و صدای بسیاری را در میان عموم به راه انداخت. در اولین نگاه در این تصویر یک صورتک عجیب به چشم می‌خورد که همانند انسان دو چشم، بینی و دهان دارد. ناسا بعدها در توضیح این تصویر گفت که ظاهرا اختلالات رخ داده در هنگام عکس‌برداری و مخابره این تصاویر، منجر به خلق چنین تصویر عجیبی شده است.

مشتری از دیدگاه هابل

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

تلسکوپ فضایی هابل (Hubble Space Telescope) لنز‌های خود را به سمت سیاره مشتری تنظیم کرد و یک نمای خیره‌کننده از پنجمین سیاره منظومه شمسی را به ثبت رساند. این تصویر در سال ۲۰۱۷ به ثبت رسید و غول گازی منظومه شمسی را با وضوحی بی‌نظیر به نمایش می‌گذارد.

این تصویر ویژه با حرکات متناوب بادها و تفاوت در ضخامت و اندازه ابرهای یخ آمونیاک تزیین شده است.

سمت خورشیدی مشتری

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

این تصویر نمای جالبی از قطب جنوب سیاره مشتری را در معرض نور خورشید به نمایش می‌گذارد. اصل این تصویر توسط فضاپیمای جونو (Juno) در سال ۲۰۱۶ به ثبت رسید و یک شهروند دانشمند با نام الکس مای (Alex Mai) این نمای درخشان را به غول گازی بخشید.

سیاره مشتری اقمار بسیاری را در مدار خود دارد و تا سال ۲۰۱۷ تعداد ۶۹ قمر برای این سیاره شناخته شده است.

زیبایی در دنیای زحل

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

سیاره زحل به عنوان یکی از زیباترین سیارات منظومه شمسی شناخته می‌شود. فضاپیمای کاسینی (Cassini) در طول ماموریت پرافتخار خود توانست مجموعه شگفت‌انگیزی از تصاویر نزدیک به سیاره زحل را به ثبت برساند. این تصاویر در سال ۲۰۱۶ و از فاصله ۳ میلیون کیلومتری این سیاره تهیه شده‌اند. در این نمای خیره‌کننده شما می‌توانید جزئیات مختلفی از قبیل حلقه‌‌ها و قطب شمالی این سیاره را به وضوح مشاهده کنید.

زحل دارای اندازه بسیار بزرگ‌تری نسبت به زمین است و ۲۹ سال طول می‌کشد تا یک دور کامل را در مدار خورشید گردش کند. همانند سیاره مشتری، زحل نیز دارای اقمار بسیاری است که تاکنون ۶۲ عدد از آنان شناسایی شده‌اند.

کاسینی در سال ۲۰۰۴ به زحل رسید و قرار است که در سپتامبر ۲۰۱۷ خود را در اتمسفر این سیاره غرق کند.

ژست زیبای زحل در کنار تیتان

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

قمر تیتان ، بزرگ‌ترین قمر سیاره زحل در مقایسه با سایرین است. تصویر بالا که در سال ۲۰۱۵ به ثبت رسید، چشم‌انداز زیبایی از حلقه‌های زحل را در مقابل قمر تیتان نشان می‌دهد.

سیاره زحل یکی دیگر از غول‌های گازی منظومه شمسی است و از شرایط مناسبی برای حیات برخودار نیست. اما قمر تیتان یکی از نامزدهای بالقوه برای زندگی بیگانه به شمار می‌رود.

نمای زیبای اورانوس

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

فضاپیمای وویجر ۲ توانست در سال ۹۸۶ میلادی، یک نمای شگفت‌انگیز از هفتمین سیاره منظومه شمسی را به ثبت برساند. منظره درخشان و آبی رنگ این سیاره، جلوه منحصر به فردی از آن را به نمایش می‌گذارد. ناسا می‌گوید که اورانوس جهانی سرد با بادهای عظیم است که حلقه‌های کمرنگی دارد. در مدار سیاره اورانوس در مجموع ۲۷ قمر مختلف در گردش هستند.

یوهان الرت بوده (یوهان الرت بوده) به عنوان یک ستاره‌شناس مطرح آلمانی توانست در سال ۱۷۸۱ میلادی، این غول یخی را به کمک تلسکوپ خود کشف کند.

شفق‌های بیگانه در اورانوس

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

در این تصویر، حلقه‌های کم‌رنگ اورانوس به همراه لکه مربوط به شفق‌های بیگانه در این سیاره قابل مشاهده هستند. این عکس در واقع ترکیبی از تصاویر تهیه شده به کمک فضایمای وویجر ۲ و تلسکوپ فضایی هابل است.

«اورانوس» (Uranus) از نام خدای آسمان یونان اقتباس شده و هر گردش کامل به دور خورشید توسط آن ۸۴ سال به طور می‌انجامد!

سیاره نپتون

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

نپتون نیز همانند اورانوس یک غول یخی است. نپتون دورترین سیاره نسبت به خورشید در منظومه شمسی به شمار می‌رود. این تصاویر توسط فضاپیمای وویجر ۲ ناسا در سال ۱۹۸۹ به ثبت رسید. ناحیه تاریک موجود در این تصویر، نشان‌دهنده چرخش بزرگی از طوفان‌های عظیم بود که بعدها با عنوان «نقطه سیاه بزرگ» (Great Dark Spot) نام‌گذاری شد.

هر سال در نپتون برابر با ۱۶۵ سال در زمین بوده و علت آبی رنگ بودن اتمسفر این سیاره به وجود متان در آن نسبت داده شده است.

حلقه‌های نپتون

سفری به سیارات منظومه شمسی با تصاویر رسمی ناسا

فضاپیمای وویجر ۲ در جریان ماموریت شجاعانه خود توانست اولین منظره بسیار زیبای این سیاره را برای انسان به نمایش بگذارد. این تصویر که در سال ۱۹۸۹ تهیه شد، دو تا از حلقه‌های اصلی نپتون را نشان می‌دهد. ناسا می‌گوید که سیاره نپتون دارای محیطی منحصر به فرد و طوفانی است. قمر تریتون (Triton) که به عنوان بزرگ‌ترین قمر این سیاره شناخته می‌شود، تنها ماه موجود در سامانه خورشیدی است که مدار پس‌رونده دارد؛ یعنی جهت گردش آن برخلاف تمامی اقمار موجود در منظومه شمسی است.


منبع: برترینها

طنز؛ وای… تو چقدر بامزه‌ای…

پوریا عالمی در نوشت:

بعد از دسته‌گلی که با شرایط ثبت‌نام معلم‌ها آب داده شد و همه انگشت‌به‌دهان حیران ماندیم که کی این قانون‌ها را وضع می‌کند، روزنامه شرق دیروز گزارش داد ۳۰۰ کارگر تهدید به فروش کلیه‌شان کرده‌اند. منتها تیتر زده بودند: «تهدید ۳۰۰ کارگر به فروش کلیه» که ما اول فکر کردیم کارفرماشان تهدیدشان کرده، اگر با تمام وجود و ٢۴ساعته کار نکنند و حقوقشان را بخواهند، کلیه‌شان را هم می‌‌فروشد. بعد که به متن خبر مراجعه کردیم، متوجه شدیم نه بابا، اوضاع این‌طوری‌ها هم نیست و خود ۳۰۰ کارگر شوخی‌شان گرفته و می‌خواهند کلیه‌شان را بفروشند.

شوخی نمی‌کنم. این ۳۰۰ تا کارگر واقعا اهل شوخی هستند و محض خنده می‌خواهند کلیه‌فروشی کنند. چرا؟ چون «حامد هادیان، رئیس اداره کار شهرستان سیرجان»، گفته: این اعلان که بر سردرِ شرکت نصب‌ شده؛ حالتِ طنز دارد و جدی نیست… کارگران با نصب این آگهی خواسته‌اند شوخی کنند». دیدید؟ خدا را شکر آقای هادیان خودشان رئیس اداره کار هستند و مشکل کار ندارند و اهل شوخی نیستند وگرنه معلوم نبود اگر حقوقشان را نمی‌گرفتند شوخی‌شوخی کجاشان را می‌فروختند؟

شوخی‌شوخی؟  حالا با این شوخی‌ای که ۳۰۰ کارگر کارخانه مس سیرجان کرده‌اند، ما یاد آن شاعر اتریشی، اریش آقای فرید، افتادیم که گفت «بچه‌ها شوخی‌شوخی | به قورباغه‌ها | سنگ می‌زنند | قورباغه‌ها جدی‌جدی | می‌میرند» (نشر قصیده‌سرا، چاپ ۱۳۸۳)

بعد از خواندن اظهارنظر رئیس اداره کار سیرجان شعر را این‌طوری اصلاح کردیم: «کارگرها شوخی‌شوخی | کلیه‌شان را می‌فروختند | رئیس اداره کار سیرجان | جدی‌جدی می‌خندید».

دیالوگ:رئیس اداره کار سیرجان و رفقا: این چه وضع سر کار اومدنه؟ چرا نصف بدنت نیست؟ حالا چطوری می‌خوای کار کنی؟

کارگر: ببخشید قربان، من واسه اینکه حقوق نگرفته بودم نصف بدنم رو فروختم و با خانواده نشستیم خوردیم.

رئیس اداره کار سیرجان و رفقا: هاهاها… . هاها… . وای خدایا… تو چقدر بامزه‌ای…‌ها هاهاها… یوهاهاها… .

حرف درشت: به نظر ما اگر این حرف رئیس اداره کار را جدی تلقی کنیم که فروختن کلیه کارگران به دلیل نگرفتن حقوق شوخی است، پس کتاب قانون کار رسما کتاب جوک سال است. منتها معلوم نیست چرا خواندن این جوک‌ها اشک ما را درمی‌آورد.


منبع: برترینها

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

در دوران جنگ سرد که خطر دولت‌ها و شهروندان را تهدید می‌کرد، مقامات در پی ایجاد پناهگاه‌هایی بودند که از آن‌ها در برابر انفجار هسته‌ای محافظت کنند.

در جنگ جهانی اول با آغاز بمباران‌های هوایی، مردم باید سریع خود را به یک پناهگاه می‌رساندند.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

بمباران بریتانیا توسط آلمان در جنگ جهانی دوم بسیاری از مردم را وادار کرد پناهگاه‌هایی ساده در خانه‌هایشان بسازند.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

با ظهور سلاح‌های هسته‌ای، نیاز به پناهگاه بیش‌ازپیش حس می‌شد. مردم باید مدت زیادی زیرزمین می‌ماندند تا سطح تشعشعات هسته‌ای کاهش یابد.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

پناهگاه‌های هسته‌ای باید در برابر نفوذ هوا مقاوم باشند تا از ورود اشعه‌ی رادیواکتیو جلوگیری شود. همچنین، باید آن‌قدر فضا داشته باشند که افراد هفته‌ها و حتی ماه‌ها با ذخیره آب و غذا در آنجا بمانند.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

برخی از پناهگاه‌های بزرگ دولتی، تمام امکانات لازم برای برقراری ارتباط با جهان بیرون را داشتند. ژنراتورهای داخل پناهگاه گرما و برق موردنیاز را تولید می‌کردند.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

خانه امن

در صورت وقوع جنگ هسته‌ای، مقامات ارشد دولت آمریکا به زیرزمین خواهند رفت.

این پناهگاه در شهر “وایت سالفر اسپرینگز” در ایالت ویرجینیای غربی قرار دارد و برای شخصیت‌های ارشد حکومتی طراحی‌شده بود، اما اکنون یک جاذبه توریستی است.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

رازِ شوروی

شوروی نیز پناهگاه‌هایی برای محافظت از رهبران خود ساخته بود. یکی از آن‌ها ۱۵۰۰ نفر را در خود جای می‌داد. این پناهگاه قادر بود در زمان حمله هسته‌ای نیز به تبادلات رادیویی و تلفنی ادامه دهد.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

با افزایش شعله‌های جنگ سرد، بسیاری از کشورهای اروپایی به فکر ساختِ پناهگاه‌های زیرزمینی افتادند. مانند این پناهگاه در هلند که بخشی از پایگاه نظامی هسته‌ای شوروی بود.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

برخی پناهگاه‌ها در انگلستان حتی اتاق‌های جلسه و تجهیزات رادیویی داشتند که می‌توانست فرکانس‌های رادیوی بی‌بی‌سی را پخش کند.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

محوشده در تاریخ؟

از زمان سقوط دیوار برلین، خطر جنگ هسته‌ای کاهش یافت و تجارت ساخت پناهگاه‌های زیرزمینی محو شد. امروزه پناهگاه‌های باقی‌مانده (مانند این پناهگاه در بریتانیا) بیشتر به چشم عتیقه دیده می‌شوند تا یک ضرورت.

پناهگاه‌هایی برای نجات از آخرالزمان

افزایش ناگهانی

اما برای عده‌ای محدود، پناهگاه مقاوم در برابر انفجار و تشعشع یک سرمایه‌گذاری باارزش است. گفته می‌شود با افزایش تنش‌ها با کره شمالی، کسب‌وکار سازندگانی مانند “رون هوبارد” در کالیفرنیا رونق گرفته است.


منبع: برترینها

غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان

برترین ها: معابد بودایی معمولا در مناطق دورافتاده و به دور از شهر‌ها و مراکزشان قرار دارند و رسیدن به آن‌ها عزم جزمی می‌خواهد، اما برخی از این‌ها واقعا غیرقابل دسترس هستند. ایده آن‌ها این است که به جز متعهدترین پیروانشان همه را از این مکان‌های مقدس دور نگه دارند درحالیکه باعث می‌شود راهبان نیز در یک جای آرام و دورافتاده احساس نزدیکی بیشتری به خداوند داشته باشند. بااین حال امروزه بیشتر این معابد مقاصد گردشگری هستند، به همین دلیل چندین روش دسترسی مثل پله و طنابراه برای آن‌ها ایجاد شده است. بااین حال هنوز نیاز به صد‌ها متر پیاده روی عمودی دارند و بهتر است یک جفت پای خوب و سالم داشته باشید اگر قصد بازدید از آن‌ها را دارید.

معابد متئورا در یونان

معابد متئورا یا معلق گروهی از شش معبد است و یکی از بزرگترین و مهمترین مجموعه معابد ارتدوکس شرقی در یونان است. این شش معبد روی یک صخره ماسه‌ای طبیعی ساخته شده و یکی از قدرتمندترین نمونه‌های معماری است. این صخره ۴۰۰ متر بالاتر از سطح دره اطرافش قرار دارد. در دوران ترسناک ناپایداری سیاسی در قرن چهاردهم، معابد روی قله‌های غیرقابل دسترس ساخته می‌شدند و تا پایان قرن پانزدهم ۲۴ معبد بدین شکل ساخته شد. امروزه تنها چهار معبد هنوز جوامع مذهبی هستند. دسترسی به معابد در اصل و عمدا بسیار مشکل بود و نیاز به نردبان‌های بلند متصل به هم یا تورهای بلندی داشت که برای کشیدن انسان و کالا استفاده می‌شد.

 غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان

معبد تائونگ کلات در برمه

این معبد بالای یک کوه آتشفشانی قرار دارد که ۷۳۷ متر از محیط اطرافش در برمه بلندتر است. برای دسترسی به این معبد باید از ۷۷۷ پله بالا بروید و آن هایی که بالا می‌روند می‌توانند از منظره تماشایی لذت ببرند. به سمت شمال غرب منظره‌ای به معابد دورافتاده بگان مشاهده می‌شود و از شرق قله جنگلی تاونگ ما گی دیده می‌شود. یک دهانه آتشفشانی بزرگ به عرض ۶۱۰ متر و عمق ۹۱۴ متر در ایجا وجود دارد بنابراین از جهات مختلف شکل متفاوتی از کوه دیده می‌شود. بسیاری از میمون‌های ماکائو در اینجا زندگی می‌کنند که تبدیل به جاذبه توریستی تائونگ کلات شده اند.

غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 

معبد تکتسنگ پالفونگ در بوتان

این صومعه که با نام آشیانه ببر نیز شناخته می‌شود روی یک صخره بلند حدود ۹۰۰ متر بالاتر از دره پارو در بوتان قرار دارد. دامنه‌های سنگی آن بسیار شیبدار است، تقریبا عمودی و ساختمان معبد در دامنه آن ساخته شده است؛ بنابراین اگرچه ترسناک به نظر می‌رسد، اما معبد از چندین جهت مسیر دسترسی دارد. یک مسیر قاطر که از جنگل‌های کاج عبور می‌کند با پرچم و خزه آراسته شده است. در بسیاری از روزها، ابر‌ها معبد را احاطه می‌کنند و احساس دورافتادگی بی نظیری القا می‌کنند.

 غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 

معبد سوملا در ترکیه

معبد سوملا روی صخره‌های سنگی در دره‌ای در ترکیه ساخته شده است و در ارتفاع ۱۲۰۰ متری قرار دارد و یکی از جاذبه‌های اصلی گردشگری پارک ملی Altındere است. این معبد در سال ۳۸۶ میلادی در زمان سلطنت امپراتور تئودوسیس ساخته شده است. گفته می‌شود دو کشیش بعد از کشف معجزه‌ای از مریم مقدس در غار این کوه، ساخت معبد را به عهده گرفتند. این معبد در تاریخ طولانی خود بار‌ها ویران شد و توسط امپراتوری‌های مختلف بازسازی شد. معبد بعد ازجنگ جهانی اول و شروع تبادل جمعیت بین یونان و ترکیه متروکه شد تا اینکه چند دهه بعد بخشی از آن بازسازی و به عنوان موزه مورد استفاده قرار گرفت.

غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 

 معبد معلق در چین

معبد معلق در دره‌ای در پای کوه هنگ در چین قرار دارد. این معبد داخل صخره و در ۷۵ متری سطح زمین قرار دارد و به وسیله کریدورهای سنگی مخفی و تیرهای چوبی داخل کوه نگه داشته شده است. بیش از ۴۰ سالن، اطاقک و پاویلیون در فضایی به مساحت ۱۵۲ مترمربع توسط راهروها، پل‌ها و سکو‌ها به هم متصل شده و معبد را شکل داده اند. درون معبد بیش از ۸۰ مجسمه برنزی، آهنی، گلی و سنگی قرار دارد.

غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 
غیرقابل دسترس‌ترین معابد جهان 


منبع: برترنها

طنز؛ شجریان رِ بکشونید توی سالن!

فریور خراباتی در نوشت:

یکی از شخصیت‌های ویژه و معتدل جریان اصولگرایی اعلام کرده: «نباید جلوی کنسرت شجریان را بگیریم» اتفاقاً تندروهای این جریان و دلواپسان هم همین عقیده را دارند و بارها زیرلب گفته‌اند: «بکشونیدش توی سالن!».دلواپسان هم بر این باورند که کنسرت باید مجوز بگیرد، بعد ما به صورت خودجوش مجوز کنسرت‌ها را لغو کنیم زیرا کنسرت است و لغو مجوزش.الان در کارنامه ما لغو کنسرت همه جوره و همه رنگی موجود است، فقط خال‌خالی سفید و صورتی نداریم و لغو کنسرت شجریان در کلکسیون خود نداریم که باید شرایطی فراهم شود که قدر سرمایه‌های خود در عرصه موسیقی را بدانیم و به آنها مجوز کنسرت بدهیم اما کنسرت را لغو کنیم.

یا حداقل برق سالن را خاموش کنیم تا «کنسرت موسیقی سنتی» به «فیلم ترسناک صنعتی – سنتی» تبدیل شود.همین اتفاقی که شب گذشته در جریان جشنواره فیلم سلامت افتاد و برق سالنی که شهرام ناظری در آنجا مشغول اجرای ترانه‌هایش بود ناگهان قطع شد که احتمالاً یکی از دلواپسان با لباس بابا برقی وارد سالن شده و همینطوری که سبیل‌های شهرام ناظری را نوازش می‌کرده گفته: «هرگز نشه فراموش، ساز اضافی خاموش!» و حضار هم از شهرام ناظری درخواست کرده‌اند که«یک شب آتش در نیستانی فتاد» را نخواند(!) بلکه آن را به صورت عملی اجرا کند تا حداقل چشم چشم را ببیند.

بعید هم نیست یکی از دلواپسان به سبک دانشمندانی که صدا و سیما نشان می‌دهد یک لباس سفید پوشیده باشد، یک ماسک زده و یک لوله آزمایشگاهی در دست گرفته وارد سالن شود و همینطوری که تنبور را از دست اعضای ارکستر ناظری گرفته خطاب به او می‌گوید: «این ساز تمیزه برش داشتی آوردیش توی کنسرت؟ مملو از میکروب و ویروسه داداش!» بعد ناگهان از جلد دانشمندی خود خارج می‌شود و خطاب به این نوازنده می‌گوید:‌ «بزنمت صدای زنبورک و سازدهنی بدی؟!». خلاصه با ادامه این وضعیت برای حضور در سالن کنسرت‌هایی که احیاناً مجوز آنها لغو نمی‌شود، می‌توانید سنگ چخماق، کلاه ایمنی که بالای آن چراغ دارد، چراغ قوه، چراغ موشی، چراغ پریموس، چراغ گازی و… به سالن کنسرت ببرید تا در خاموشی مطلق در سالن کنسرت ننشینید.


منبع: برترینها

طنز؛ ذکر شیخنا و مولانا مصطفی زمانی (رضوان‌ا… علیه)

حسام حیدری در نوشت:

آن اکتور خوش‌صدا، آنکه از شهرزاد شد جدا، آن یوزارسیف زیبارو، آن بازیگر ماهی سیاه کوچولو، آن در جنگ با کاهن اعظم، آن جا باز کرده در سینما یواش یواش و کم‌کم، آن جان اسنو بومی سازی شده، آن که با تیپ مصری‌ها خیلی نازنازی شده، آن محبوب آذر گلدره‌ای و دکتر شهرزاد سعادت، آن از متخصصین در ژانر فلاکت، آن صاحب طرح هدفمندی یارانه‌، آن دارای اکت‌های هنری و جانانه، آن بازیگر در حد تیم ملی و لیگ جهانی، شیخنا و مولانا مصطفی زمانی (حفظ‌ا… عینکه علی صورته) از بیوتی فیس‌های سینمای ایران بود و مقبول اهل دل بود و روشی عجیب و صوتی غریب داشت.

در ابتدای کار او آورده‌اند چون به دنیا آمد تا ۳۰سال هیچ سخن نمی‌گفت و روی به هیچ‌کس نشان نمی‌داد. مگر در شارعی مولانا سلحشور را دید. پس لب به سخن باز کرد و گفت: «آه شیخنا… اینک منم آن پسر پاکدامن» پس صدایش آن‌گونه بود که گویی قلیون دو سیب نعنا و پرتقال را مخلوط زده و دو خربزه‌ای با یک ساب‌ووفر سری کرده است.

مولانا سلحشور چون این بشنید؛ زود دستش بگرفت و بر سریالش نهاد و به جنگ آنخماهو و پادیامون و کیمو‌نی‌اش فرستاد و آن‌ها سه برادر بودند هر سه کچل که مال مردم می‌خوردند و هیچ‌کار نمی‌کردند و چون تو بحث کم می‌آوردند؛ می‌گفتند: «لعنت آمون بر تو باد».

پس از آن به سینما اوفتاد و نقش‌های عالی بازی کرد و خوراکش رول «عاشق خسته» و «لوزر از پا افتاده» بود و در مثلث عشقی همیشه وَتَر بود و دیالوگ «من همه چیمو باختم دیگه تو رو نمی‌تونم ببازم» را نیکو می‌گفت.

دیگر روز با مولانا احسان علیخانی مسابقه بغض گذاشتند. احسان هنوز حس نگرفته بود که اشک مصطفی در آمد. علیخانی بر ساحل عجب بماند و به تعجب گفت: «این درجه به چه یافتی؟» گفت: «آن خون که تو در۳۰ قسمت ماه عسل به دل مردمان کنی، من به دقیقه‌ای در سریال شهرزاد کنم» و عینکش را با انگشت بالا زد و رفت. اعلی‌ا…
مقامه.

نقل است خیلی زبر و زرنگ بود و واکنش‌های شدیدالحن نشان می‌داد و چون او را خشم می‌گرفت کس را یارای مقاومت نبود. پس چون در سریال شهرزاد، کتکش زدند و به زندانش انداختند و عشقش دزدیدند، هیچ کم نیاورد و به خانه شد و در فعلی عظیم، گردنبند آمین پاره کرد و روی زمین انداخت. او پس از آن به قباد و بزرگ‌آقا «بد بد بد» گفت و اَخ‌شان کرد.

او را گفتند: «جز مرغ آمین که آواره بمانده و زرت و زرت می‌خوانی، شعر دیگر چه از بری که بخوانی؟» گفت: «دو شعر دیگر بلدم… مرغ آمین که بدبخت شده و مرغ آمین که به خاک سیاه نشسته» و او را کرامت این بود که چون در فیلم‌هایش لب به سخن باز می‌کرد و از بدبختی‌هایش می‌گفت؛ هیچ کس را یارای آن نبود که در جوابش بگوید: «اینا که چیزی نیست، پس من چی بگم که…» و این از افضل عجایب بود.

شیخنا شبکه آی‌فیلم را گفتند: «این اجر و قرب از چه یافتی؟ و چگونه مسیر زندگی این همه آدم عوض کردی و آن‌ها از تنهایی در آوردی؟» گفت: «هر سریال که مصطفی زمانی در آن بود ۳۰۰ بار پخش کردم و خلقی با آن جراحت دادم». مولانا قاضی‌زاده هاشمی را گفتند: «چرا چشم‌های شیخ لیزیک نمی‌کنی تا انقدر عینکش را بالا ننهد؟» تاملی کرد و گفت: «چرا به فکر خودم نرسیده بود؟ بعدش هم میتونم یه سلفی باهاش بگیرم بذارم اینستاگرام».

در آخر کار او آورده‌اند که چون قابض‌الروح بر او وارد شد تا جانش بستاند، زود بغض کرد و آه کشید و دست بر سر نهاد و حس گرفت و گفت: «قسم به روزی که دلت را می‌شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی داشت». قابض گفت: «خوبه دیگه حالا فیلم هندیش نکن» و دستش را گرفت و با خود برد. رحمه‌ا… علیه.


منبع: برترینها