طرز تهیه کباب شتر مرغ

مواد لازم برای تهیه ی کباب شترمرغ برای ۷ نفر :







 گوشت شترمرغ  ۶۰۰ گرم
 پیاز خردکرده ۱ عدد 
 فلفل سیاه یک دوم قاشق چایخوری 
 روغن زیتون ۳ قاشق سوپخوری 
ماست ۲ قاشق سوپخوری
نمک در صورت تمایل به میزان لازم

طرز تهیه کباب شترمرغ:

گوشت شترمرغ را به اندازه های ۱×۴
سانتیمتر خرد کنید و همراه با پیاز، فلفل، روغن زیتون و ماست، در ظرفی
بریزید و به مدت تقریبی ۶ ساعت در یخچال نگه‌دارید. آن‌گاه گوشت را به سیخ
بکشید و روی آتش کباب کنید. اکنون کباب را برای پذیرائی در دیس مناسبی
بکشید و همراه با چلو زعفرانی و گوجه فرنگی کبابی، میل کنید.

یادآوری: می
توانید از پودر تخم گشنیز و پودر زیره سبز نیز در مزه دار کردن کباب
استفاده کرد. همچنین می‌توانید از برگ بو استفاده کنید و به صورت یک در
میان با گوشت آن را به سیخ بکشید البته به این منظور باید از قبل برگ بوها
را بخیسانید تا نرم شود اگر برگ بو در دسترس نبود از برگ نارنج یا پرتقال
استفاده کنید.


منبع: عصرایران

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

در این مطلب ۱۹ مورد از قدیمی ترین عکس های جهان که هرکدام به نوبه خود
بخشی از تاریخ بشریت را به تصویر می‌کشند، بررسی خواهیم کرد؛ با ما همراه
باشید.

گاهی اوقات می‌توان به کمک یک تصویر هزاران حرف و سخن را به
بیننده منتقل کرد و پیامی که در چند صفحه نوشته جا می‌شود را در یک فریم جا
داد. از زمان اختراع تصویربرداری تاکنون هم تاثیر عمیق تصاویر مختلف با
پیشرفت دوربین‌های عکاسی و تکنیک‌های مختلف شکار لحظه‌ها، کمتر نشده است.

در
ادامه ۱۹ تصویر تاریخی را که در بین دهه‌های ۲۰ و ۶۰ قرن نوزدهم ثبت
شده‌اند، خواهیم دید؛ این تصاویر جز قدیمی ترین عکس های دنیا هستند و در
میان آن‌ها اولین عکس جهان هم که در نگاه اول آنچنان قابل‌توجه نیست هم به
چشم می‌خورد؛ عکس‌های این مجموعه به احتمال قوی، ‌تصورات ما در مورد گذشته
را دستخوش تغییر خواهند کرد.

۱۱٫ تصویر لینکلن در سال ۱۲۴۳

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

در
این عکس که در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا در سال ۱۲۴۳ گرفته شده است، استرس و
فشار جنگ به خوبی در چهره لینکلن نمایان است. این رئیس جمهور برجسته در
بیست و پنجم فروردین ۱۲۴۴ توسط جان ویلکس بوث (John Wilkes Booth)‏، در
تئاتری در واشینگتن ترور شد؛ کمی پس از این حادثه جنگ داخلی به پایان رسید.


۱۲٫ نبرد آنتیتام

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

نبرد
آنتیتام (Battle of Antietam) یکی از کشتارهای جنگ داخلی آمریکا در اواخر
تابستان سال ۱۲۴۱ بود که تلفات زیادی را از دو طرف به جا گذاشت. در این
تصویر جسد سربازان ارتش ایالات مؤتلفه را می‌بینید که به عنوان تلاشی برای
نشان دادن آثار مخرب جنگ به افرادی که از میدان نبرد دور بودند، تهیه شده
است. قبل از توسعه‌ی روش‌های عکس‌برداری، اخبار جنگ و تلفات تنها در قالب
گزارش‌های نوشتاری به دست سایرین می‌رسید.


۱۳٫ سقوط فورت سامر

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

در
خلال جنگ داخلی آمریکا تکنیک داگرئوتایپ جای خود را به روش‌های جدیدی
همچون عکاسی استریوسکوپی (stereoscopy) داد. در تصویر بالا هم که یکی از
قدیمی ترین عکس های جهان است، عکاس دو تصویر را از زاویه‌هایی که با هم به
میزان اندکی تفاوت داشته‌اند، ثبت کرده و تصور سه بعدی بودن را در بیننده
ایجاد کرده است. این تصویر که بر روی کاغذ‌ البومین نقره چاپ شده است، تصرف
فورت سامر (Fort Sumter) را توسط ارتش ایالات مؤتلفه نشان می‌دهد. این
اتفاق یکی از اقداماتی بود که باعث افروختن آتش جنگ داخلی در آمریکا شد.


۱۴٫ انقلاب فرانسه

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

در
این تصویر قدیمی سنگرهای ساخته شده‌ی یکی از خیابان‌های پاریس را در اوایل
تابستان سال ۱۲۲۷ می‌بینید. این حرکت که توسط کارگران بر علیه حکومت
فرانسه سازمان‌دهی شده بود، باعث مرگ هزاران نفر شد.


۱۵٫ تصویری از جنگ

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

مورد
بعدی از لیست قدیمی ترین عکس های جهان به ژنرالی آمریکایی با نام جان ای
وول (John E. Wool) در جریان جنگ آمریکا و مکزیک مربوط می‌شود؛ این تصویر
تصرف شهر سالتیلو (Saltillo) در کشور مکزیک را در اوایل سال ۱۲۲۵، نشان
می‌دهد. جنگ رخ داده دو سال به طول انجامید و عکس‌های آن جزو قدیمی ترین
تصاویر موجود از درگیری‌های میان کشورها است. آمریکا در جریان این جنگ
پایتخت مکزیک را تصرف کرد و در معاهده‌ای که بین دو کشور امضا شد، مکزیک
توافق کرد که ایالت کالیفرنیا و بخشی از جنوب غربی آمریکا را بدون هیچ شرط و
تعللی تخلیه کند.


۱۶٫ اولین تصویر خورشیدگرفتگی

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

تصویر
بالا به اعتقاد بسیاری قدیمی ترین عکس موجود از خورشیدگرفتگی است که در
ششم مرداد ماه سال ۱۲۳۰ توسط فردی به نام فردریک برکوسکی (Friedrich
Berkowski)، از رصدخانه سلطنتی پروس، به ثبت رسیده است. قبل از این اقدام
عکاسان سراسر جهان در تهیه‌ی تصویر کسوف به روش داگرئوتایپ با مشکلاتی
مواجه بودند، اما بر اساس مقاله‌ای که در سال ۱۳۸۴ در ژورنال Acta
Historica Astronomiae به چاپ رسید، عکس قدیمی برکوسکی اولین تصویری در
جهان است که تاج خورشید را به درستی نشان می‌دهد.


۱۷٫ جلسه بزرگ منشورگرایان

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

در
این تصویر قدیمی که مربوط به بیست و یکم فروردین سال ۱۲۲۷ می‌شود، جلسه‌ای
بزرگ از طرفداران جنبش سیاسی منشورگرایی یا چارتسیم را می‌بینیم که در
لندن برگزار شده است. در این جنبشِ بریتانیا معترضان خواهان تغییر ساختار
پارلمان کشور برای اعطای حق رای به کارگران بودند. در همین سال جنبش‌های
مشابهی در سراسر اروپا شکل گرفتند که خواسته‌ی اصلی آن‌ها بهبود شرایط
زندگی طبقه کارگر جامعه بود.


۱۸٫ معبد زئوس

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

تصویر
بالا معبد زئوس (Temple of Zeus) در آتن یونان را در سال ۱۲۲۱ نشان
می‌دهد. همزمان با اوایل توسعه روش‌های عکس‌برداری، ثبت تصاویر مکان‌های
باستانی در مرکز توجه‌ بود؛ در عصر حاضر دانشمندان تصاویر قرن نوزدهم که از
خرابه‌های باستانی تهیه شده‌اند را برای بررسی تغییرات حاصل از گذر زمان
بر روی این مکان‌ها و فضای اطراف آن‌ها، موردمطالعه قرار می‌دهند. این معبد
برای یکی از خدایان باستان به نام زئوس، در قرن پنجم قبل از میلاد، ساخته
شده بود.


۱۹٫ ابتدایی‌ترین روش‌های بیهوشی

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۲)

آخرین
مورد از لیست قدیمی ترین عکس های جهان تصویری داگرئوتایپی، مربوط به سال
۱۲۲۶ است که گروهی از پزشکان بوستون آمریکا را در حال بیهوش کردن بیماری با
نام ادوارد گیلبرت ابوت، با استفاده از اتر، نشان می‌دهد. توسعه تکنیک
بیهوشی در قرن نوزدهم فرصت‌های بیشماری را برای اجرای عمل‌های جراحی مختلف
فراهم کرد و وضعیت درمانی افراد جامعه را به میزان چشم‌گیری بهبود بخشید. 


منبع: برترنها

طنز؛ دانشگاه مشترک

مهرداد صدقی در نوشت:

بابا به افتخار دفاعِ من از پایان‌نامه همه را به رستوران دعوت کرده. البته می‌خواهد از خبر قبولی خودش در دانشگاه‌مان هم برای آقای عطاری و طوبی خانم رونمایی کند. منوی رستوران که می‌آید، بابا می‌گوید: «به قیمت‌هاش کاری نداشته باشین هرچی دوست دارین سفارش بدین».

دایی بلافاصله شیشلیک سفارش می‌دهد و به بقیه می‌گوید: «از این فرصت باید استفاده کرد چون مثل ستاره دنباله‌دار هالی هر ۷۵ سال یک‌بار پیش میاد».

بابا موقع گرفتن سفارشِ مامان، مثل تعرفه پیشنهادی اینترنت مخابرات که گزینه‌ با سرعت لامبورگینی و حجم هرکول افسانه‌ای سفارش می‌دهی اما سرعتِ تیلر و حجم مجسمه واقعی هرکول نصیبت می‌شود، آن‌قدر اما و اگر در می‌آورد که آخرش مامان به کوبیده رضایت می‌دهد. من اما تعارف بابا را جدی می‌گیرم و ماهی سفارش می‌دهم.

آقای عطاری و طوبی خانم که تازه از کیش برگشته‌اند هرجور هست خودشان را به شام مفتی رسانده‌اند. سرشام هر کسی آخرین شایعات تلگرامی را که بقیه هم شنیده‌اند به عنوان خبرهای داغ می‌گوید. طوبی خانم مثل همه زن‌هایی که از هیچی هم برای همدیگر استرس و نگرانی تولید می‌کنند، برای مامان راجع به «نهنگ آبی» حرف می‌زند و می‌گوید باید مراقب من باشد. همین که بابا خبر قبولی‌اش را به آقای عطاری می‌گوید، آقای عطاری به جای تشویق و دلگرمی می‌زند زیر خنده و به بابا متلک می‌گوید: «سرِ پیری و معرکه گیری؟ لابد بعدشم میخوای ادامه تحصیل بدی و ازدواج کنی».

هنوز بابا جوابی نداده که آقای عطاری با لحنی جدی به بابا می‌گوید: «ولی به نظرم تو دانشگاه اگه یه خواستگار خوب برات پیدا شد، ادامه تحصیل نده. بهش جواب بده شاید با خودش ببرَدت خارج».

تنها کسی که به این به شوخی‌ آقای عطاری می‌خندد دایی است. بابا جوری به او نگاه می‌کند که الان است شیشلیکش به یک سیخ گوجه خالی تبدیل شود. آقای عطاری که می‌بیند شوخی‌هایش نگرفته، با دیدن ماهی من موضوع را عوض می‌کند و به بابا می‌گوید: «ولی جات خالی توی کیش یه رستوران رفتم ماهیا میومدن پاهای آدمو میخوردن. البته فقط ۲۵ تومن بابت ماهیا پول دادم».

حالا نوبت انتقام باباست و به آقای عطاری می‌گوید: «برای پاهای تو ۲۵ تومن مفت بوده ولی در حق اون ماهیا اجحاف شده. خداییش برای این پاها اگه ۲۰۰تومنم به اون ماهیای بدبخت می‌دادی کم بود».

قبل از اینکه آقای عطاری جواب بدهد، بابا به طوبی خانم می‌گوید: «احتمالا برای اون ماهی که پاهای شوهر شما رو خورده به قول خودتون آخرین مرحله چالش نهنگ آبی بوده».

تا می‌خواهم ماهی‌ام را بخورم، بابا زیر لب با لبخند می‌گوید: «نمیخوام اشتهات کور بشه ولی تصور کن همین ماهیه پاهای عطاری رو خورده».

آقای عطاری با خنده می‌گوید: بابا اصلا کار خوبی کردی دانشگاه قبول شدی… .

شب وقتی به خانه برمی‌گردیم، بابا از مامان می‌خواهد برایش اسپند دود کند: «حاج خانوم یه دود واسه این پسر که داره دکتراشو شروع میکنه، یه دودم واسه خودم».

مامان اسپند دود می‌کند و توی خانه می‌گرداند. بابا اسپند دود کن را از مامان می‌گیرد و سعی می‌کند دود به همه‌جایش برسد. مامان می‌گوید: «قراره فقط یه دود بهت بخوره، قرار نیست با دود غسل کنی که».

بابا هم می‌گوید: «ندیدی عطاری و داداشت چطوری بهم نگاه میکردن؟»

روز بعد بابا از صبح زود بیدار شده و عین خانم‌هایی که می‌خواهند بروند عروسی، از سه ساعت قبلش دارد آماده می‌شود. مدام لباس‌های مختلفش را امتحان می‌کند و حتی دنبال شکم بند مامان می‌گردد. صورتش را جوری اصلاح کرده که مورچه روی آن نمی‌تواند راه برود و بوکس و باد می‌کند. مامان نگاه معناداری به بابا می‌اندازد و می‌گوید: «مطمئنی داری می‌ری دانشگاه؟»

بابا هم می‌گوید: اینجور که داری نگاهم می‌کنی فکر کنم بازم اسپند لازم بشم.

مامان می‌گوید: اسپندهای دیشب برای یه سال تحصیلیت کفایت میکنه.

وقتی می‌خواهیم از خانه بیرون برویم، بابا به طرف مامان برمی‌گردد و عاشقانه می‌گوید: «خانوم! خدا شاهده من همه موفقیت‌هامو توی زندگی مدیون توام».

مامان هم در حالی که خمیازه می‌کشد و لباس‌های کثیف را توی لباس‌شویی می‌ریزد، به طور معناداری می‌گوید: «منم همین‌طور!»

دم در و قبل از خروج از خانه، رنگ و روی بابا یکدفعه می‌پرد. به طرف مامان برمی‌گردد و می‌گوید: «خانوم! یه دفه‌ای استرس منو گرفت… راستی راضی هستی دیگه ها؟»

مامان عین دیالوگ‌های فیلم‌های اصغر فرهادی، سوال را با سوال جواب می‌دهد و یکدفعه می‌گوید: «پس حلقه‌ات کو؟»

بابا دست و پایش را گم می‌کند و می‌گوید: به‌خدا یادم رفت. گفتم که استرس دارم.

بابا حلقه‌اش را توی دستش می‌کند و دم در به طور منشوری از مامان خداحافظی می‌کند. همین که با هم سوار ماشین می‌شویم، بابا می‌گوید: «خب دکترجان، پیش به سوی یک زندگی جدید».


منبع: برترنها

سد‌های هوشمندانه برای استخراج چوب از جنگل (+عکس)

در یکی از شدیدترین جریان‌ها در سال‌های ۱۹۲۰ حدود ۲۸۰۰۰ تنه درخت به پایین رودخانه فرستاده شدند. گاهی چندین سد در دره‌های مجاور همزمان باز می‌شدند تا نیروی آبشان ترکیب شده و بازدهی را افزایش دهد.

برترین ها – دره «Kauaeranga» در جزیره شمالی نیوزیلند زمانی با جنگل‌های انبوه کائوری پوشیده شده بود. این درختان با تنه‌های ضخیم و راستی بسیار بزرگی داشتند. وقتی اولین اروپایی‌ها به نیوزیلند آمدند، متوجه شدند که تنه‌های کائوری جایگزین بسیار خوبی برای تخته‌ها و تیرک‌های قایق هستند و خیلی زود کائوری توسط نجار‌ها و کشتی سازان به دلیل چوب بادوام و محکم و مستقیمی که داشت استفاده می‌شد. آن‌ها گره‌های نسبتا کمی داشتند و کار با آن‌ها و میخ زدن بهشان آسان‌تر بود.

ابتدا مهاجران از درختان کائوری که در نزدیکی دریا بودند استفاده می‌کردند، اما هرچه شهرت این چوب این درخت بیشتر می‌شد و تقاضا برای آن افزایش می‌یافت گروه هایی به داخل جنگل می‌رفتند تا برای بازارهای محلی و خارجی تنه‌های این درخت را ببرند. اولین بار تخته‌های کائوری در نوامبر ۱۸۲۰ نیوزیلند را ترک کرد.
 
معمولا راه آسان دسترسی از داخل جنگل برای رساندن تنه‌های عظیم این درخت به دریا یا کارخانه‌های برش چوب وجود نداشت. یک راه برای انتقال آن‌ها شناور کردنشان روی رودخانه و جریان‌های آب بود. مشکل این بود که تنه‌ها بسیار بزرگ بودند و دو متر یا بیشتر قطر داشتند و سنگین بودند درحالیکه جویبار‌ها کوچک بودند و آب کافی برای حمل آن‌ها نداشتند؛ بنابراین چوب بر‌ها سدهای چوبی در همه جویبارهای کوچک و رودخانه‌ها ساختند تا حجم آب افزایش یابد. وقتی آب کافی جمع می‌شد که یک سال یا بیشتر طول می‌کشید، دریچه‌ها بالا می‌رفت و آب با نیروی زیاد تنه‌ها را حرکت می‌داد.

در یکی از شدیدترین جریان‌ها در سال‌های ۱۹۲۰ حدود ۲۸۰۰۰ تنه درخت به پایین رودخانه فرستاده شدند. گاهی چندین سد در دره‌های مجاور همزمان باز می‌شدند تا نیروی آبشان ترکیب شده و بازدهی را افزایش دهد. این موج عظیم آب موجب تخریب زیادی در جنگل می‌شد، اما راهی هوشمندانه برای استخراج چوب بود. این سد‌ها شاهکارهای چشمگیر مهندسی نیز بودند که بدون نقشه یا محاسبات دقیق ساخته می‌شدند با این حال می‌توانستند فشار زیاد چندین تن آب را تحمل کنند.
 
زمانی حدود ۳۰۰۰ سد در نیوزیلند وجود داشت که آخرینشان سال ۱۹۳۰ ساخته شد. هرچه صنعت چوب کاهش یافت، به تدریج سد‌ها از کار افتادند و ناپدید شدند و در حال حاضر تعداد کمی از این صنعت مخرب باقی مانده است. جنگل‌های باشکوه کائوری زمانی ۱. ۶ میلیون هکتار از نیمه شمالی این جزیره شمالی را پوشش داده بودند. اما جنگل زدایی، آتش سوزی و کشاورزی باعث شده تن‌ها ۷۰۰۰ هکتار از آن باقی بماند.


منبع: عصرایران

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

در این مطلب ۱۹ مورد از قدیمی ترین عکس های جهان که هرکدام به نوبه خود بخشی از تاریخ بشریت را به تصویر می‌کشند، بررسی خواهیم کرد؛ با ما همراه باشید.

گاهی اوقات می‌توان به کمک یک تصویر هزاران حرف و سخن را به بیننده منتقل کرد و پیامی که در چند صفحه نوشته جا می‌شود را در یک فریم جا داد. از زمان اختراع تصویربرداری تاکنون هم تاثیر عمیق تصاویر مختلف با پیشرفت دوربین‌های عکاسی و تکنیک‌های مختلف شکار لحظه‌ها، کمتر نشده است.

در ادامه ۱۹ تصویر تاریخی را که در بین دهه‌های ۲۰ و ۶۰ قرن نوزدهم ثبت شده‌اند، خواهیم دید؛ این تصاویر جز قدیمی ترین عکس های دنیا هستند و در میان آن‌ها اولین عکس جهان هم که در نگاه اول آنچنان قابل‌توجه نیست هم به چشم می‌خورد؛ عکس‌های این مجموعه به احتمال قوی، ‌تصورات ما در مورد گذشته را دستخوش تغییر خواهند کرد.

۱٫ اولین عکس تاریخ

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

تصویر بالا اولین عکس جهان است که در سال ۱۸۲۶ میلادی (۱۲۰۵ خورشیدی) توسط ژوزف نیسه‌فور نیپس (Nicéphore Niépce) از پنجره منزلش در فرانسه ثبت شده است. نیپس برای این تصویر قدیمی صفحه‌ای مفرغی را که با مخلوطی از قیر و آب‌ پوشانده شده بود در دوربینی ابتدایی گذاشت و آن را به مدت دو روز در معرض نوری که از پنجره منزلش به داخل می‌تابید، قرار داد. در طول این مدت، نور بخش‌هایی از قیر را سفت کرد و سایه‌ی بسیار محوی از ساختمان‌های اطراف را بر روی صفحه ثبت کرد؛ بخش‌های سفت نشده از مخلوط قیر و آب هم بعد از اتمام فرآیند شسته شدند. این تکنیک عکس‌برداری بعدها توسط خود نیپس، هلیوگرافی (Heliography) نام گرفت.


۲٫ تصویر لوئی داگر

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

از آنجایی که تصاویر ثبت‌شده با تکنیک نیپس غیراقتصادی و ناکارآمد بودند، این مخترع فرانسوی در حدود یک دهه‌ بعد با فردی به نام لوئی داگر (Louis Daguerre) شراکتی را آغاز کرد که حاصل آن توسعه‌ی روشی مناسب‌تر برای ثبت تصاویر بود. روش جدید که در آن به جای مفرغ از صفحه‌های یدید نقره به همراه بخار جیوه استفاده می‌شد، به افتخار داگر به نام داگرئوتایپ (Daguerréotype) معروف شد؛ نیپس قبل از توسعه‌ی کامل این روش در سال ۱۲۱۲ خورشیدی از دنیا رفت. تصویر بالا یکی از قدیمی ترین عکس های جهان به روش داگرئوتایپ، از خود لوئی داگر است.


۳٫ اولین تصاویر ثبت شده

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

تصویر بالا یکی از قدیمی ترین عکس های تاریخ از چند مجسمه‌ی گچی است که چهار سال پس از مرگ نیپس، توسط داگر به ثبت رسید. تکنیک داگرئوتایپ تا قبل از اینکه دولت فرانسه تضمین پرداخت حقوق مادام‌العمر را در سال ۱۲۱۸ به داگر نداد، به صورت رازی مخفی و سربه‌مهر باقی مانده بود.


۴٫ نمایی از منزل لوئی داگر

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

عکس قدیمی بالا یک سال قبل از آشکار شدن جزئیات روش داگرئوتایپ از منزل لوئی داگر به ثبت رسید. این تکنیک عکس‌برداری نیازمند زمان زیادی برای تابیدن نور بر روی صفحات تعبیه شده بود و امکان ثبت تصویر از سوژه‌های متحرک با آن، تقریبا غیرممکن بود؛ مساعد بودن شرایط نوری محیط هم نقش بسیار مهمی در کیفیت تصویرهای ثبت‌شده توسط داگر داشتند.


۵٫ قدیمی ترین عکس انسان‌های زنده

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

مدت کوتاهی پس از ثبت اثر قبلی از لیست قدیمی ترین تصاویر جهان، داگر این عکس قدیمی را از بولوار تمپل (Boulevard du Temple) در پاریس گرفت. اگر به دقت به گوشه‌ی سمت چپ پایین تصویر نگاه کنید، فردی را در حال واکس زدن کفش شخص دیگری می‌بینید. با وجود نیاز به مقدار قابل‌توجهی زمان برای عکس‌برداری به روش داگرئوتایپ، افرادی که در خیابان رو به روی ساختمان عبور می‌کردند در تصویر قابل‌مشاهده نیستند؛ اما از آنجایی که این دو شخص به اندازه‌ی کافی ثابت مانده بودند، حضور آن‌ها بخشی از تصویری شد که بعدها به عنوان اولین عکس از افراد زنده معروف شد.


۶٫ قدیمی‌ترین سلفی جهان!

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

عکاسی آمریکایی به نام رابرت کارنلیس (Robert Cornelius) در اوایل پاییز سال ۱۲۱۸ تصویری را که به اعتقاد بسیاری اولین سلفی تاریخ است، در فیلادلفیا به ثبت رساند. همانطور که اشاره شد، به دلیل زمان‌بر بودن روش تصویربرداری داگرئوتایپ کارنلیس برای گرفتن عکس خود مجبور بود تا مدت زمان کوتاهی را در جلوی دوربینش بدون حرکت بایستد.


۷٫ اولین عکس ماه

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

دانشمند و تاریخدان بریتانیایی، جان ویلیام دریپر (John William Draper) در سال ۱۲۱۹ اولین تصویر گرفته‌شده از قمر زمین را به نام خود ثبت کرد. تصویربرداری در نور شب و با استفاده از وسایل ابتدایی دوران دریپر بسیار کار مشکلی بود و کیفیت پایین عکس ثبت‌شده هم به خوبی این موضوع را نشان می‌دهد. بر اساس اطلاعات موجود از انجمن فیزیک آمریکا (APS)، ده سال پس از این اقدام دریپر به همراه ستاره‌شناسی دیگر، عکسی به سبک داگرئوتایپ از ستاره کرکس نشسته (Vega) که جزو صورت فلکی شَلیاق (Lyra) است را به ثبت رساند.


۸٫ قدیمی ترین عکس یک رئیس جمهور

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

اولین عکس داگرئوتایپ از یک رئیس جمهور، ویلیام هنری هریسون (William Henry Harrison) را که تنها سی روز پس از منصوب شدن به عنوان شخص اول آمریکا، در روز بیست و پنجم فروردین سال ۱۲۲۰ به دلیل ابتلا به ذات الریه جان خود را از دست داد، ‌نشان می‌دهد. تصویر اصلی ثبت‌شده در حال حاضر مفقود است و عکس بالا داگرئوتایپی از نقاشی هریسون است که در حدود ده سال پس از مرگش، تهیه شده است.


۹٫ اولین عکس موجود از یک رئیس جمهور

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

تصویر بالا مربوط به جان کوئینسی آدامز (John Quincy Adams)، رئیس جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۷ است که در اوایل سال ۱۲۲۳ در استودیویی در واشینگتن به ثبت رسیده است. این مورد از لیست قدیمی ترین عکس های جهان، تصویری با ابعاد ۱۳ در ۱۰ سانتی‌متر بوده که تا مدت‌ها در میان دارایی‌های یکی از خانواده‌های نزدیک به خانواده آدامز قرار داشت. تا یک ماه آینده پرتره جان کوئینسی آدامز در یک حراجی به فروش خواهد رسید؛ کارشناسان ارزش تقریبی این اثر تاریخی را بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار دلار تخمین می‌زنند.


۱۰٫ قدیمی ترین عکس موجود از آبراهام لینکلن

قدیمی‌ترین عکس‌های جهان (۱)

تصویر بالا مدت کوتاهی پس از انتخاب شدن آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln) به عنوان سناتور ایالت ایلینوی، در اواسط قرن نوزدهم میلادی تهیه شده است؛ لینکلن در آن زمان وکیلی ۳۷ ساله با آینده‌ای درخشان بود. بر طبق اطلاعات کتابخانه‌ی کنگره ایالات متحده، پسر لینکلن، اظهار کرده است که تصویر بالا در ایالت واشینگتن و یا شهر سنت لوئیس گرفته شده است. شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا یکی از شناخته ‌شده‌ ترین افراد تاریخ ایالات متحده است که کشور را در خلال جنگ داخلی رهبری کرد.


منبع: برترنها

ساختمانی که از بالا به پایین ساخته شده (+عکس)

ساخت آن توجه زیادی را جلب کرد، زیرا از بالا به پایین ساخته شد. اولین چیزی که بالا رفت دو ستون مرکزی در پایه‌های بتنی بود. سپس بالاترین طبقه ساخته شد و کابل‌های فولادی از آن آویزان شد.

به گزارش برترین ها،  در مادرید یک ساختمان دوقلو وجود دارد که به نام «دو شاخه» گفته می‌شود، زیرا شبیه یک دوشاخه برق غول پیکر است. نام رسمی آن «برج‌های کلمبوس» است. برخی می‌گویند که این زشت‌ترین ساختمان مادرید است. بااین حال از سال ۱۹۷۶ یکی از آیکون‌های خط آسمان مادرید به شمار می‌رود.

ساخت آن توجه زیادی را جلب کرد، زیرا از بالا به پایین ساخته شد. اولین چیزی که بالا رفت دو ستون مرکزی در پایه‌های بتنی بود. سپس بالاترین طبقه ساخته شد و کابل‌های فولادی از آن آویزان شد. سپس بقیه طبقات از بالا به پایین ساخته شدند.

تنها سه طبقه پایین که شامل زیر زمین می‌شد از پایین ساخته شدند. نمای شیشه‌ای آن با قهوه‌ای و سبز پوشانده شد و سپس ساختار شبیه دو شاخه به بالای آن اضافه شد.

گفته می‌شود روش ساخت بالا به پایین باعث صرفه جویی زیادی در هزینه و زمان می‌شود، زیرا اجازه می‌دهد طبقات مانند طبقه همکف ساخته شوند به جای اینکه کارگران و مصالح طبقه به طبقه جابجا شوند. بااین حال این ساختمان تنها ساختمانی نیست که از بالا به پایین ساخته می‌شود.

بانک مرکزی ایرلند در دوبلین و مرکز بانک استاندارد در ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی نیز به همین روش ساخته شده اند. حداقل سه ساختمان در لهستان هم از بالا به پایین ساخته شده است. شهر بلغاری صوفیه نیز چنین ساختمانی دارد که در دهه ۱۹۷۰ ساخته شده است.


منبع: عصرایران

تصاویر حیرت‌انگیز از پنجه عنکبوت

فردا نیوز – نگاهی دقیق به پاهای عنکبوت نشان می‌دهند آنها هم مانند گربه‌ها و سگ‌ها پنجه دارند! پنجه ها یکی از هشت بخش پاهای پیچیده عنکبوت ها هستند.
 
آنها از پاهایشان برای شنیدن و بوییدن نیز استفاده می‌کنند. در ادامه تصاویری از پنجه های عنکبوت‌ها را می‌بینید.


منبع: عصرایران

طنز؛ رایانه‌ای که «یارانه» می‌داد

آیدین سیارسریع در نوشت:

بیست و هشتم مرداد سال نود و شش را در حالی شروع می‌کنیم که آقای حدادعادل مرد واژه‌های سخت و روزهای دشوار فرموده‌اند که «احمدی‌نژاد رایانه‌ای است که نرم افزارش را نمی‌دانیم». نخستین سؤالی که به ذهن متبادر میشه اینه که اصولاً چرا آدم عاقل باید به رایانه‌ای که نرم افزارش رو نمی‌دونه دست بزنه؟ حالا دست هم زد… دیگه روشنش که نمی‌کنه. حالا روشن هم کرد… دیگه اطلاعات خاص و عکس‌های خانوادگیش رو که باهاش باز نمی‌کنه. حالا عکس هم توش باز کرد… دیگه سیوش که نمی‌کنه. از رایانه تحت سیستم عامل داس انتظار سرفیس پروی ۴ (surface pro) دارید همین میشه دیگه.

می‌زنه همه رایانه‌ها رو ویروسی می‌کنه بعد زل می‌زنه تو دوربین و با خنده می‌گه من اینجا یه نیوفولدر بدون اسم دارم، بگم توش چیه؟ بگم؟ بعضی موقع‌ها هم دلش می‌خواد یازده روز سیستم رو داون کنه، هنگ کنه بشینه تو خونه. از دست هیچکی هم کاری برنمیاد. حتی خود بیل گیتس رو آوردن، رفت تو اتاق چند ساعت مشغول شد، با حال زار اومد بیرون گفت متأسفم. هر چی ازش می‌پرسیدیم مشکلت چیه؟ می‌گفت من از شما می‌پرسم، مشکل شما چیه؟ بعدش هم در راستای مدیریت جهانی گفت: کل مایکروسافت با کارمنداش چند؟ از وسط راه هم که در مورد «فن»هاش دچار اشتباه محاسباتی شد.

فکر می‌کرد اگه کسی بگه بالای چشمت ابروئه «فن»هاش از کیس می‌ریزن بیرون همه بدخواه‌ها رو لای خودشون چرخ می‌کنن ولی اینم نشد. رفت مادر چاوز رو در آغوش گرفت، کاری که اگه رایانه‌های قبلی می‌کردند فریاد وا کارت گرافیکای دوستان بلند می‌شد ولی باز اتفاقی نیفتاد. اصولگراها یه مدت خواستن یه چیزهایی روش نصب کنن ولی دائم ارور می‌داد. اصلاً چیزی روش نصب نمی‌شد، فقط عزل می‌شد. گهگاهی هم دلش می‌خواست یه فایل‌هایی رو به دلخواه دیلیت کنه.

شب می‌خوابیدی صبح بیدار می‌شدی می‌دیدی فایل دکل نیست، فایل خاوری نیست، فایل «آن سبو» شیفت دیلیت شده و آن پیمانه ریخته تو یه درایو دیگه. ولی انصافاً هاردش قوی بود. آخرش معلوم نشد چند ترابایت بود. هاردش نقطه قوتش بود اصلاً. سیستمش جوری بود که خوب دانلود می‌کرد ولی امان از آپلودش. آپلود که می‌کرد یه مجلس رو به هم می‌ریخت. بمیرم براشون، این اصولگراها بندگان خدا هشت سال سعی کردن یه کسپراسکی ای، نود سی و دویی، مک آفی ای چیزی روش نصب کنن ولی نمی‌شد. یادش بخیر… رایانه‌ای بود که آخر سر از کارش درنیاوردیم.


منبع: برترنها

طنز؛ مطالبات ما از رئیس‌جمهوری

شهرام شهید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی در نوشت:

یک.

رئیس سازمان بهزیستی کشور گفته اورژانس اجتماعی جلوی ۵٠٠٠ خودکشی را گرفته است.

البته ایشان نگفته چند نفر از این ۵٠٠٠ نفر عزیزی که از خودکشی‌شان جلوگیری شده، هنوز زنده‌اند. این‌طور که خبرنگارهای ما تحقیق کرده‌اند، زحمات سازمان بهزیستی در کاهش آمار مرگ‌ومیر به ثمر نمی‌رسد؛ چون دوستانی که اقدام به خودکشی کرده بودند پس از مشاوره برای این‌که به دستور پزشک هوایی تازه کنند، می‌روند سفر و در تصادفات جاده‌ای و سقوط اتوبوس به دره فوت می‌کنند.

دو.

می‌گویند پزشکان سراسر کشور با امضای بیانیه‌ای از محمدرضا عارف خواستند از این به بعد اگر خواست سکوتش را بشکند و چیزی بگوید، یادش باشد بعضی خبرها را باید یواش یواش به ملت داد و اعلام ناگهانی خبر، ضریب سکته قلبی و البته مغزی را بالا می‌برد. نه فقط خبر بد که خبر خوب هم این‌طوری است؛ مثلا از لحظه‌ای که ایشان گفته «در انتخابات‌ سال ۹۸ ائتلاف نمی‌کنیم» آمار سکته و آنفارکتوس بشدت در کشور بالا رفته. نمی‌دانید مردم بعد از شنیدن این خبر چقدر شادمانی کردند. هر چند خیلی از احزاب و گروه‌ها و جبهه‌های سیاسی هم زانوی غم بغل کرده‌اند و می‌گویند ددم وای یعنی اگر با ما ائتلاف نکنند ما می‌میریم؟

سه.

فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در هنگام معاینه بازرس وزارت بهداشت از راه می‌رسد و از دکتر می‌خواهد مدارک نظام پزشکی‌اش را ارایه کند. دکتر، بازرس را کنار می‌کشد و می‌گوید: عزیزم گیر نده. من دکتر واقعی نیستم! بالاغیرتا این پول رو بگیر و بی‌خیال شو. بازرس هم پول را می‌گیرد و راهش را می‌گیرد و از کلینیک می‌رود بیرون. بیمار

دوان دوان خودش را می‌رساند به بازرس و می‌گوید که مرد حسابی تو باید گزارش می‌دادی که او دکتر نیست؛ الان زنگ می‌زنم پلیس. بازرس دستپاچه می‌شود و می‌گوید جان مادرت این کار را نکن. من بازرس واقعی نیستم و بیچاره می‌شوم. بیا این پول را بگیر و بی‌خیال من بشو. بیمار پول را می‌گذارد تو جیبش و دوباره راه می‌افتد سمت کلینیک. بازرس می‌گوید اما تو به‌عنوان مریض می‌توانی از آن دکتر قلابی شکایت کنی. بیمار می‌گوید: بدبختی من هم بیمار واقعی نیستم و فقط آمده بودم خودم را مریض جا بزنم یک گواهی پزشکی بگیرمو بروم. حالا هم این پول را می‌دهم به او که گواهی را زود صادر کند!

این داستان را چرا تعریف کردم؟ نمی‌دانم. شاید چون صبح در خبرها شنیدم با وجود تشکیل کارگروه برای حل بحران کاهش سطح آب دریاچه ارومیه و وعده دولت به حل مشکل ‌این دریاچه اوضاع در آن از خط قرمز گذشته است.

چهار.

تست هوش: با توجه به این‌که محمدجواد لاریجانی گفته مقصود اصلاح‌طلبان از کنسرت مجلس بزن و برقص است، لطفا مقصود اصولگراها از کنسرت را تشریح فرمایید. با توجه به محتوای پاسخ احتمالی رسم شکل ضرورت ندارد؛ چون ما نمی‌توانیم شکل آن را چاپ کنیم.


منبع: برترینها

طنز؛ بلاک‌شدن بهتر از کباب‌شدن

پوریا عالمی در نوشت::

دولت قول داده بود جوان‌گرایی کند و از زنان در مدیریت کلان کشور استفاده کند. الان مردم شاکی هستند پس چی شد؟ به نظر ما دولت به قولش عمل کرد؛ مثلا در جوان‌گرایی خیلی از جوانان ما الان سر کار هستند. چطوری؟ این‌طوری که الان سر کار هستند دیگر. آقای احمدی‌‌نژاد برای اینکه نمی‌توانست برای جوانان کار درست کند، به آنها وام ازدواج می‌داد که بروند سر کار و یادشان برود که کار ندارند. خوشبختانه الان وضعیت طوری است که جوانان نمی‌توانند با وام ازدواج هم بروند سر کار و همچنان سر کار هستند.

پس متوجه شدیم آقای روحانی واقعا جوان‌گرا هستند، چون آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند. الان جوانان ما روزی چهارساعت به آینه زل می‌‌زنند تا به مدل مناسبی برسند و عکس بگیرند و در اینستاگرام از خودشان منتشر کنند. خود ما با اینکه الان سی‌وپنج، شش سال بیشترمان نیست، با سیاست‌های دولتی طوری پیرمان درآمده که دیروز که رفتیم خواستگاری به ما گفتند آقازاده چه‌کاره‌اند؟ گفتم بابا من واسه خودم آمدم خواستگاری که گفتند شما با این سن‌وسال چه رویی داری؟ نکند شما هم نیاز به نگهداری دارید؟ بعد هم بزرگ‌ترین لطف را واقعا آقای روحانی در حق جوانان کرد که به آنان مسئولیت نداد.

شما فکر کن این‌همه سال آدم‌های پیر و سن‌وسال‌دار وضعیت اقتصاد و جامعه را درست! کردند، بعد الان مسئولیتش را یک جوان برعهده بگیرد که همه اینها به اسم جوان‌ها تمام شود؟ از طرفی الان ٩٩درصد جوانان ما ممکن است بی‌کار باشند و پول درنیاورند و علاف باشند، اما خوشبختانه همه آنان مدیر هستند. البته توی کانال‌های تلگرامی مدیرند که این چیزی از ارزش‌های آنان کم نمی‌کند. ما حتی دیدیم همین کانال‌های تلگرامی هیئت‌مدیره دارند و چندتا ادمین مسئولیت آنها را برعهده دارند که واقعا به قول اندیشمند و فیلسوف معاصر که گفت «بغ‌بغو» آدم از این‌همه درایت و جوان‌گرایی به بغ‌بغو می‌افتد.

یکی دیگر از مسائل، تبعیض بود که بین جوانان با ژن معیوب و جوانان با ژن خوب وجود داشت و همه‌چیز می‌رسید به ژن‌خوب‌ها که خوشبختانه این هم حل شد و جوانان معمولی امروزه می‌توانند با لایک‌کردن و کامنت‌گذاشتن در اینستاگرام مشارکت اجتماعی قابل‌قبول و تأثیرگذاری داشته باشند، طوری که امروزه خیلی از جوانان ما بلاک شده‌اند درحالی‌که قبلا کباب می‌‌شدند. ما امروز مسئله مهم قول دولت در جوان‌گرایی را بررسی کردیم. فردا مسئله زنان را حل می‌کنیم و خلاص.


منبع: برترینها

طنز؛ من چیم از نوید محمدزاده کمتره؟

آیدین سیارسریع نوشت:

سلام. اسم من پرهامه. من بعد از بیست و شش سال عمری که از خدا گرفتم بالاخره فهمیدم تو این زندگی چی میخوام. هدف من مثل اهداف بقیه آدم ها نیست. رسیدن به این هدف نیازمند تلاش و پشتکار بیشتریه. شاید یه روز نیاز باشه جون خودم رو هم در این راه فدا کنم. اون هدف چیزی نیست جز سلبریتی شدن!

جدیدا با راه تازه ای برای سلبریتی شدن آشنا شدم: استندآپ کمدی! خودم با چشم خودم دیدم این کمدین های خندوانه هر کدومشون تو اینستاگرام بالای ۱۰۰ k فالوئر دارن. تقریبا از همه کارهایی که تا الان برای سلبریتی شدن کردم راحت تره. یه شب میری جلوی دوربین، چهار تا جوک و خاطره تعریف می کنی، یهو چند ده هزار طرفدار پیدا می کنی که زیر پستات جامه می درن و به منتقدات فحش میدن. البته من الان منتقد ندارم ولی اگه سلبریتی بشم مسلما منتقدانی پیدا خواهم کرد که باید فحش بخورن.

اصلا با تصورش هم دلم قیلی ویلی میره. ژوله رو یادتون میاد؟ ده پونزده سال تو مطبوعات و تلویزیون بهترین کارها رو می نوشت ولی از مردم که می پرسیدی متن های ژوله رو خوندین می گفت آره! میشل استروگف، بیست هزار فرسنگ زیر دریا … با ژول ورن اشتباهش می گرفتن ولی یه شب رفت تو این خندوانه، حالا بیا و ببین … چه بروبیایی داره. داغ دلم تازه شد … بگذریم … شاید فکر کنین هدف من از شرکت تو مسابقات استعدادیابی بروز استعداد و توانایی هامه. ولی سخت در اشتباهید. چون استعدادها و توانایی های من مثل روز واسه همه روشنه.

من تو این مسابقات شرکت می کنم که بعدش بتونم افشاگری کنم. تو این دوره و زمونه هیچی مثل افشاگری فالوئر نمیاره. میخوام تو دوره بعدی استندآپ کمدی خندوانه شرکت کنم و بعد حذف بشم و صفحه های اینستاگرام پر شه از تیترهایی مثل «پیشنهاد بی شرمانه حسن معجونی به پرهام»، «افشاگری پرهام از پشت پرده خندوانه: اشکان خطیبی گفت باید کلیه ات را به من بدهی تا انتخابت کنم»، «رامبد جوان پول می گرفت تا ما را به مرحله بعد ببرد»، «ماجرای اعتیاد شدید شقایق دهقان از زبان پرهام» … آخ آخ! اگه برم اون تو همه شونو لو میدم. رسواااا می کنم!

اواسط هفته همه صفحه های اینستاگرام پر شده بود از جایزه نوید محمدزاده. وقتی دیدمش خیلی حرص خوردم. واقعا پول و رابطه تو سینما حرف اول رو می زنه. وگرنه چرا به من نباید جایزه بدن؟ صبح تا شب تو این خونه دارم با سیگار و زیرپوش تردد می کنم. هر دفعه خواهرم میخواد بره بیرون میگم رقیه نرو! بیوی اینستاگرامم رو از یه آبانی مغرور به «من یه ببر کرد فروردینی ام» تغییر دادم. میرم، میام، کله مو می زنم تو دیوار مثل شهاب حسینی. چند وقته فعل رو از جمله هام حذف کردم تا مثل اصغرفرهادی پایانم باز باشه، زندگیم مثل فیلم های درام ایرانی تو فلاکت و مصیبت غوطه وره، صبح تا شب کتک می خورم و بهم تعرض میشه و اطرافیانم می میرن، حتی بابام نمی دونه من پسرشم ولی من می دونم اون پدرمه … با این حال یه تقدیر خشک و خالی تو این سینمای مافیایی از ما نشد. واقعا این فضا و این سینما انگیزه ها رو تو جوون ها می کشه.

احساس می کنم هیچ راهی برای سلبریتی شدن نمونده. دیگه ناامید شدم. میخوام برم تگزاس، طوفان هاروی لباس هامو ببره و عکس هام تو فضای مجازی منتشر بشه. بعد برگردم ایران و تا سه هفته پست بذارم «لعنت بر قضاوت کنندگان»، «ایشالا سیل لباسای رو بند رختتون رو ببره به همین وقت عزیز» و … بلکه چهار تا صفحه اینستاگرام از ما هم خبری کار کردن. خسته شدم به خدا. دعام کنید!


منبع: برترینها

تومولوها؛ تاول‌های گدازه‌ای زمین

برترین ها: در دره نسبتا مسطح هارمن در استرالیا تپه های سنگی خاصی مثل آبله روی زمین ظاهر شده اند. برخی از آن ها تا ۱۰ متر ارتفاع و ۲۰ متر قطر دارند. این تپه ها را با نام تولومو یا تاول های گدازه ای می شناسند. تومولوها در زمینه گدازه ای که آهسته حرکت می کنند شکل گرفته اند. وقتی گدازه جریان می یابد سطح اغلب سرد می شود تا پوسته نازکی ایجاد شود اما زیر گدازه هنوز مذاب و جوشان است. اگر گدازه زیرین محدود شود ممکن است بر پوسته سخت شده فشار آورد و لکه هایی شبیه حباب روی آن ایجاد کند.

گاهی آن ها گنبدهای کوچک و شیبداری به نام تومولی ایجاد می کنند. این گنبدها معمولا کاملا جامد هستند اما گاهی اوقات بخشی از هسته مایع تخلیه می شود و بالای گنبد می ریزد و مرکز آن خالی یا دونات شکل می شود. تومولوها از نظر زمین شناسی نادر نیست، تومولوهای دره هارمن حدود ۳۲ هزار سال پیش تشکیل شده اند. مکان های دیگری که می توانید تومولو ها را مشاهده کنید عبارتند از ایسلند، هاوایی و آرژانتین.

تومولو؛ تاول‌های گدازه‌ای زمین 
تومولو؛ تاول‌های گدازه‌ای زمین 


منبع: برترینها

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

تصور کنید که خطرناک ترین مجرمان و تبهکاران دنیا در کنار هم جمع شوند، جمع شدن خطرناک ترین ها در کنار هم می تواند شبیه یک کابوس باشد، اما به شرایطی بدتر فکر کنید، وقتی که این زندان ها شرایط سختی را داشته باشند، در آن زمان می توان گفت که آن تکه از زمین یک جهنم واقعی است، و جویی از خون که هرگز خشک نمی شود. در این گزارش با تعدادی از خطرناک ترین زندان های دنیا آشنا خواهید شد.

زندان بانگ کوانگ، تایلند
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

با زندان بانگ کوانگ تایلند آغاز می کنیم، با وجود این که ملقب به “هیلتون بانکوک” است، اما در حقیقت هیچ شباهتی با هتل ندارد. زندان بانگ کوانگ تایلند به شکنجه ی روزانه ی زندانیان شهرت دارد، شکنجه هایی که یک فرآیند روتین به شمار می روند. شرایط سخت و خطرناکی در بانگ کوانگ وجود دارد. زندان ها به غایت کوچک هستند و ده ها زندانی درون هر یک از انها در کنار یکدیگر انباشته شده اند. زندانیان تازه وارد تا سه ماه با زنجیرهایی که به پاهایشان بسته شده تردد می کنند. اما درباره ی غذا، جز از یک وعده ی غذایی اندک از برنج فراتر نمی رود، به همین دلیل زندانیان مجبورند با اموال و دارایی مخصوص خود غذا بخرند و همین کافی است تا فتیله ی جنگ و دعوا را درون زندان روشن کند.


زندان جزیره ی ریکرز، ایالات متحده ی آمریکا
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

وقتی درباره ی خشونت و درگیری های منجر به قتل داخل زندان صحبت می کنیم، ستاره ی زندان جزیره ی ریکرز آمریکا می درخشد. ریکرز زندانی است که شاهد خشونت و درگیری های مداوم بوده است. زندانیان ریکرز حتی بی رحم ترینشان اعتراف کرده اند که هر لحظه بیم جان خود را دارند و می ترسند که کشته شوند. ترس و وحشت از دیوارهای ریکرز می جوشد. ریکرز ۹ هزار زندانی و ۱۵۰۰ زندانبان دارد. این زندان آمریکایی به شرایط نامساعد معیشتی شهرت دارد تا جایی که بسیاری از انجمن های حقوقی دعاوی قضایی علیه آن ترتیب داده اند. ریکرز یکی از بدترین زندان های جهان و آمریکا است.


زندان سن کوئنتین، ایالات متحده ی آمریکا
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

از ایالات متحده ی آمریکا همچنین زندان های دیگری هم در لیست بدترین زندان های جهان وجود دارد. زندان سن کوئنتین، قدیمی ترین زندان کالیفرنیا که در سال ۱۸۵۲ میلادی تأسیس شد و از آن زمان شاهد هزاران آشوب و درگیری های خشونت آمیز بوده که آخرین آن در سال ۲۰۰۶ میلادی بود؛ آشوب هایی که تا چند روز ادامه داشت و منجر به قتل چند زندانی و مجروح شدن ۱۰۰ تن دیگر گردید. دلیل این موضوع اغلب اختلافات نژادی و تعلق داشتن به گروه های مختلف با سبک های تبهکاری ناهمگون بوده است.


زندان آلکاتراز، ایالات متحده ی آمریکا
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

دوباره به فهرست زندان های آمریکا باز می گردیم و به یکی از مشهورترین زندان های تاریخ می رویم. زندان آلکاتراز که بر روی بلندی های جزیره ای به نام آلکاتراز و در نزدیکی شهر لوس آنجلس قرار دارد. این زندان میزبان خطرناک ترین مجرمین جهان بوده است. زندانی برای ارتکاب جرائم برنامه ریزی شده و بدون برنامه. از جمله معروفترین حوادث زندان آلکاتراز به سال ۱۹۴۶ میلادی برمی گردد که صدها زندانی قصد داشتند تا از روی دیوارها و لا به لای حفاظ ها فرار کنند. تلاش برای فرار منجر به برخوردهای خشونت آمیزی شد تا جایی که به آن لقب “نبردهای آلکاتراز” را داده بودند. در سال ۱۹۶۳ میلادی زندان آلکاتراز به دلیل بدنامی بیش از اندازه و هزینه های سنگینی که برای حکومت آمریکا داشت، بسته شد. از آن زمان تاکنون آلکاتراز به یک جاذبه ی گردشگری در آمریکا تبدیل شده است.


زندان لاسابانیتا، ونزوئلا

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

زندان لاسابانیتا در ونزوئلا نه تنها در فهرست بدترین و بدنام ترین زندان های دنیا قرار دارد بلکه یکی از خونبارترین مکان های دنیا است، زیرا در طول دهه های مختلف شاهد خشونت هایی بوده که صدها زندانی را به کام مرگ کشیده است.
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

از جمله شدیدترین درگیری های لاسابانیتا به سال ۱۹۹۴ میلادی برمی گردد که ۱۰۸ زندانی کشته شدند. آخرین شرارت های خونین زندانیان به در سال ۲۰۰۰ میلادی بود که ۲۰۰ نفر کشته و ۶۲۵ نفر از زندانیان زخمی شدند.

لاسابانیتا فقط گنجایش ۱۵ هزار زندانی را دارد، اما بیش از ۲۵ هزار زندانی در ان جای داده می شوند که از خطرناک ترین اشرار دنیا هستند.


زندان گیتاراما، رواندا
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

به زندان گیتاراما “جهنم روی زمین” گفته می شود. دلیل آن بسیار روشن است. زندانی که فقط گنجایش ۵۰۰ نفر را دارد، هم اکنون ۶ هزار زندانی را در خود جای داده است. مکانی کم وسعت با تعداد زیادی از زندانیان، آنها مجبورند در تمام وقت سرپا بایستند، این موضوع باعث خستگی، عفونت پاهاو ابتلای آنها به امراض و التهابات مختلف شده است، که گاهی برای نجات جان زندانیان مجبورند پای آنها را قطع کنند.


زندان لاسانت، فرانسه
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

 زندان لاسانت فرانسه در این فهرست قرار دارد. صدها مورد خودکشی در این زندان ها گزارش شده، دلیل ان شرایط سخت زندان است. می گویند داخل زندان لاسانت فرانسه یک ساختار ترتیبی و به نوعی یک  هرم قدرت بین تبهکاران وجود دارد. تبهکاران مخوف و قدرتمند در رأس هرم قدرت قرار دارند و ضعیف ها در قسمت پایین. ضعیف ها در زندان لاسانت همیشه در حالتی از ترس و خوف مداوم قرار دارند. مدیریت زندان به دلیل شرایط حاکم اجازه می دهد تا فقط چهار ساعت از بندهای خود بیرون بیایند.
 


کاراندیرو، برزیل
 

ترسناک‌ترین زندان‌های جهان

 
پس از آنکه در جهنم بدترین زندان های دنیا قدم زدیم، اینک به بدترین کابوس دنیای تبهکاری قدم می گذاریم، زندان تأدیب و اصلاح کاراندیرو در برزیل، هر چند که نام تأدیب بر آن نهاده اند، اما تفاوت بین لقب کاراندیرو و واقعیت آن بسیار است. این زندان شاهد درگیری های بسیار خونینی بوده است که بدون شک بدترین آنها به سال ۱۹۹۲ میلادی بازمی گردد، ۱۰۲ زندانی در  آن حادثه کشته شدند و در عین حال شرایط سخت بهداشتی و معیشتی را دارا بوده است. گفته می شود از هر پنج زندانی کاراندیرو یک نفر آلوده به ویروس ایدز گزارش شده و به این ترتیب نام کاراندیرو در فهرست بدترین زندان ها قرار گرفته است. 


منبع: برترینها

ساعتی از جنس صخره های ماه (+عکس)

شرکت ساعت سازی سوئیسی ” آنالوگ ” که از حامیان و طرفداران اکوفشن (دوست دارمحیط زیست و مد پایدار) و نیز تولیدکننده ساعت هایی از جنس چوب های بازیافتی است در اقدامی شگفت انگیز تصمیم به طراحی و تولید ساعتی از جنس صخره های کره ماه گرفت.

به گزارش سایت مد و پوشاک، این شرکت مد لوکس با همکاری “آژانس فضایی فدرال روسیه ” و با استفاده از صخره های استخراج شده کاوشگر روسی لونا در سال ۱۹۷۴ از سطح ماه ، ساعتی منحصر به فرد را با سنگ هایی از جنس الیوین بازالت و به قدمت ۴٫۵ میلیارد سال پیش با نام ” لونار”به بازار مد جهان معرفی کرده است.

این ساعت ها که از مواد اولیه غیرمتعارف و خاص تشکیل شده و قطعه ای از تاریخ و یادگار باستانی از مبدا جهان ما است، در تعداد بسیار محدود و با شناسنامه های منحصر به فرد طراحی و تولید شده است.

مشخصات ساعت لونار :

قاب دایره ای به قطر ۴ سانتی متر از جنس صخره های کره ماه

بند چرم مشکی ایتالیایی با عرض ۲ سانتی متر

آخرین سیستم خود کوک سوئیسی

استفاده ازکریستال و یاقوت کبود در بخش قطعات و سخت افزار

عقربه هایی از جنس نقره استرلینگ

قیمت : ۲۷۵۰۰ دلار


منبع: عصرایران

طنز؛ تو رو خدا شعر نگو عمو ببینه

علیرضا مصلحی در نوشت:

امروز در تقویم به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده. میخوام در مورد همین شعر و ادب یه مقدار صحبت کنم.

یه زمانی، یادش به خیر، شاعرها اینجوری شعر می‌گفتند «درعین گوشه‌گیری بودم چو چشمِ مستت/ وکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل» اما الان اوضاع یه مقدار متفاوته. مثلا شاعر در یک قطعه‌ ادبی ارزشمند می‌فرماید: «بوسه‌های کنسرو شده‌ات را/ از یخچال بیرون می‌آورم/ دوست داشتنت یخ زده/ دستانم/ جایی میان سس مایونز و گوشت چرخ کرده/ به دنبالت می‌گردند».

یعنی انسان بعد از شنیدن این شعر میتونه از غصه بمیره.‌ شاعر به طرز عجیبی در تلاشه به سهم خودش شعر و ادب فارسی رو چند قدم به پرتگاه نزدیک‌ کنه. آخه لامصب سس مایونز و گوشت چرخ کرده‌ها رو تو چجوری ریختی تو شعرها؟!

البته تلاش برای هدایت شعر و ادب فارسی به ته دره به همین جا ختم نمیشه. عزیز دیگری این‌گونه سروده «پیانو می‌شُپَند یک شوپن به پشت یک پیانو/ و ما نمی‌شنویم/ و ما نمی‌شنویم/ و ما نمی‌شنویم/ و ما نمی‌شنویم/ و ما و ما/ و ما/ ومانمی/ شنویم/ و ما/ شنویم/ و ما نمی‌شنویم/ نمی‌شنویم».

با معنیش کاری ندارم، آخه عقل بشر هنوز به اون سطح نرسیده که بتونه درک کنه. با بررسی ظاهر شعر متوجه شدم شاعر سعی داشته با تکرار حروف «پ» و «ش» از صنعت واج‌آرایی استفاده کنه که از بخت بد، این صنعت با سنت قاطی شده و به این شکل که می‌بینید دراومده. احتمالا اگر بزرگوار می‌خواست از حروف «ل» و «س» استفاده کنه، به این صورت می‌سرود «بابلیس بر سر/ تریلوژیِ تولستوی در دست/ و یواشکی لواشکی را می‌لیسد/ می‌لیسد می‌لیسد/ می/‌ لیسد/ و می‌لیسد/ می‌/ می/ ‌لیسد/ می‌لیسد می‌لیسد/ می‌لیسد/ می‌لیسد».

یه سری دیگه از اشعار هستند که شاعرِ گرامی به طرز هوشمندانه‌ای با استفاده از ایده‌های کانال خانم‌های قرررری سروده. یه مورد رو مرور می‌کنیم.

«چه لذتی بدهد/ دیدن الکلاسیکو/ روی کاناپه دو نفره/ …»

جاهای خالی رو خودتون در منزل پر کنید. البته مواردی هم هست که فراتر از این حرف‌هاست که ما در اینجا از ذکرشون معذوریم. فقط این رو بگم که ملک‌الشعرای بهار و شهریار، ایرج میرزا را کردند تو اتاق در رو بستند تا با شنیدن این جور شعرها از راه به در نشه.

گاهی شاعر احوالات غریبی داره. به این دو اثر ژرف وعمیق توجه کنید.

«ما چند نفر بودیم/ که با یک گلوله کشته شدیم/ گلوله‌ای که هرگز شلیک نشد».

«ما چند حباب کوچکیم/ در تکه‌ای از یخ/ می‌بینی/ چون نیستیم/ هستیم».

در تعریف اسکیزوفرنی آمده است: «علایم این بیماری اغلب به صورت توهم دیداری و شنیداری، خیالات عجیب وغریب و آشفتگی فکری و کلامی است». حالا یه بار دیگه اون دوتا ژرف رو بخونید. من هم دیگه حرفی ندارم.

و اما اتفاق عظیمی که زحمات چندین ساله و شبانه‌روزی تمام بزرگواران را عاقبت به نتیجه رسوند و شعر و ادب فارسی رو به منتها الیه دره رهنمون ساخت.

«لینگا، لینگا، ددیی/ هاپو، پیشی، ببعی/ قدقد، جاجو، جوجو/ قوقولی قو، بق بقو/ بابا، تاتی، قاقایی/مامان، […]، لالایی».

بعد از انتشار این شاهکار، سعدی و مولانا همدیگه رو بغل کردند و سال‌ها بی‌وقفه گریستند. نیما و اخوان سوار بر قایق سهراب به مکان نامعلومی فرار کردند و از سرنوشت حافظ اطلاعی در دست نیست.

و نکته آخر اینکه تعدادی از این خزعبلات، ببخشید تعدادی از این اشعار در قالب کتاب‌های مجموعه شعر، چاپ و منتشر شده.


منبع: برترینها

فرش ایرانی فروید را ببینید (+عکس)

زیگموند فروید در اتاق خود یک فرش ایرانی داشت که دیدن آن خالی از لطف نیست. .

به گزارش  باشگاه خبرنگاران، زیگموند فروید شخص بسیار مهمی در زمینه روانشناسی به حساب می‌آید چرا که متخصص مغز و اعصاب بود و علم روانکاوی را پایه‌گذاری کرد. این فرد در زمینه روان انسان کارهای زیادی انجام داد و در کنار خود به فرش ایرانی هم علاقه داشت.

زیگموند فروید تا قبل از ابداع روانکاوى، براى درمان بیماران از هیپنوتیزم استفاده می‌‌کرد و برای این منظور، یک تخت داشت که بر روی آن یک قالیچه اصیل ایرانی انداخته بود.

فرش ایرانی فروید را ببینید (+عکس) 


منبع: عصرایران

اجتماعی ترین پرندگان را بشناسید (عکس)

اجتماعی ترین پرندگان لانه‌هایی دارند که هزاران پرنده دیگر در آن جا می‌شوند.

پرندگان حیوانات جالبی هستند که زندگی آن‌‌ها موضوع مطالعه و بررسی بسیاری از محققان شده است. در بین پرندگان، پرنده‌هایی هم وجود دارند که اخلاقی اجتماعی دارند و باید در کنار هم زندگی کنند.

پرندگان نساج بسیار اجتماعی هستند و آشیانه آن‌ها به دلیل بزرگ بودن خود بسیار مشهور است. آشیانه‌ای که می‌تواند چندین نسل از هزاران پرنده را در خود جای دهند.

اجتماعی ترین پرندگان را بشناسید (عکس)


منبع: عصرایران

اولین پیک پیتزای تاریخ برای چه کسی بود؟

گفته می شود که “اومبرتوی یکم” پادشاه ایتالیا و همسرش مارگاریتا در سال ۱۸۸۹ میلادی به ناپل سفر کردند که ملکه به دلیل خوردن وعده های غذایی چرب بیمار شد و خواست تا غذای مرسومی را که عامه ی مردم ایتالیا می خورند برایش حاضر کنند. بنابراین از یک سرآشپز ناپلی به نام “رافائل اسپوزیتو” خواسته شد تا…

پیتزا غذایی است که تقریبا همه دوستش دارند. اغلب مردم می خواهند تا پیتزا را به خانه هایشان ارسال کنند. پیک های پیتزا رسان کار را راحت کرده اند، کافی است تا تماس بگیرید تا پیتزا را جلوی در خانه بیاورند. به تازگی معروف ترین برندهای پیتزای دنیا پهبادها و ربات ها را به عنوان پیک پیتزا که قادر به حمل بسته های غذا هستند را وارد سیستم حمل و نقل خود نموده اند. اما ایده ی پیک پیتزا برای اولین بار از کجا و توسط چه کسانی شکل گرفت؟

اولین پیک پیتزای تاریخ برای چه کسی بود؟

گفته می شود که “اومبرتوی یکم” پادشاه ایتالیا و همسرش مارگاریتا در سال ۱۸۸۹ میلادی به ناپل سفر کردند که ملکه به دلیل خوردن وعده های غذایی چرب بیمار شد و خواست تا غذای مرسومی را که عامه ی مردم ایتالیا می خورند برایش حاضر کنند. بنابراین از یک سرآشپز ناپلی به نام “رافائل اسپوزیتو” خواسته شد تا غذایی مناسب حال پادشاه و ملکه را طبخ کند.
 

اولین پیک پیتزای تاریخ برای چه کسی بود؟

رافائل و همسرش سه نوع خمیر آماده کردند و روی یکی از آن را با خمیر موزارلای سفید، دومی را با برگ های ریحان و سومی را با بُرش های گوجه پوشاندند که به نوعی نمادی از پرچم ایتالیا بود. از انجا که پادشاه و ملکه نمی توانستند به رستوران رافائل بروند، رافائل مجبور شد تا خودش پیتزاهای ابداعی خود را برای آنها ببرد. این اولین پیک پیتزای تاریخ بود.

اولین پیک پیتزای تاریخ برای چه کسی بود؟

 
 ملکه پس از خوردن پیتزا گفت که این بهترین غذایی بوده که تا به حال خورده است. به همین دلیل رافائل به شهرت رسید و نام مارگاریتا را بر روی پیتزا گذاشت. پس از گذشت چند روز سرآشپز مخصوص پادشاه به رافائل نامه نوشت و از او به خاطر پیتزای مخصوص ملکه (مارگاریتا) تشکر کرد.

اولین پیک پیتزای تاریخ برای چه کسی بود؟ 


منبع: برترینها

طنز؛ تب کنگو‌ات را قورت بده

نوشین زرگری در نوشت:

حالا همه چه اصراری دارند «برند» بپوشند؟ تب برند مثل تب کنگو است. برادر من، مثلا اگر شلوارت فلان برند نباشد، داخل دانشگاه راهت نمی‌دهند؟ یا خواهر من اگر شال‌ات فلان برند رویش حک نشده باشد، همه تو را با انگشت می‌دهند و می‌گویند؛ «نه، این دختر خوبی نیست، برویم درِ بعدی برای خواستگاری». تب برند یک‌جوری همه‌گیر شده و رفته بالای ٣٩درجه که هر آینه ممکن است درجه تب از شدت حرارت بشکند و تمام شهر را پر از جیوه کند. حالا شما اگر خیلی به فکر رتق و فتق تیپ‌ات هستی، اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است اما این‌که دیگر شب‌ها هم خواب برند می‌بینی و صبح‌ها «نیو کالکشن» چک می‌کنی و عصرها در مغازه‌ها به دنبال جدیدترین و خفن‌ترین برنده هستی، شما دیگر یک «خوش‌لباس» نیستید بلکه احتمالا «کیس بستری» و احیانا کیس مطالعاتی برای دانشگاه‌های معتبر دنیا هستی و بهتر است هرچه زودتر خودت را به نهادهای مربوطه و ذیربط معرفی کنی.

اینجوری که «تب برند» بالا گرفته است، خود برند به حرف درآمده است که «آقا حالا ما چیز خاصی هم نیستیم‌ها، به هرحال یکسری برای پول و پله ما را تولید می‌کنند و می‌اندازند به خلق‌الله، اما حالا اگر ما را هم نپوشیدید، آسمان به زمین نمی‌آید و به ولله قسم لازم نیست دویست تومان از این و پانصد تومان از آن قرض بگیری و یک وام چند میلیونی هم با حضور چند ضامن دریافت کنی تا یکی از ما را بپوشی، آرام بگیر بابا، آرام». یعنی عده‌ای به هر دری می‌زنند که از آن نوک مویشان تا تک ناخن انگشت شست پایشان برند باشد و اگر نباشد، اصلا از خانه بیرون نمی‌آیند.

شده با پدر و مادر خود جنگ‌های صلیبی ٣٠روزه راه می‌اندازند و حقوق یک‌ماه پدر و خرجی یک‌ماه مادر را می‌گیرند و می‌روند که یک شلوار برند بخرند و با آن پز بدهند و برمی‌گردند خانه و گرسنه می‌خوابند، چون از غذا خبری نیست. خب عزیزم شما اول شکم‌ات را سیر کن، بعد برند بپوش. پس‌فردا باید بنشینی همان شلوار را با نخود لوبیا بپزی به نیش بکشی و تکه‌تکه از آن را بخوری که خدای‌ناکرده سقط نشوی. برندبازهای افراطی جوری درگیر جریان هستند که حتی اگر بخواهند خودکشی کنند، باید حتما یک هفت‌تیری بخرند که «برند» باشد که بعد از مرگ‌شان بگویند این فلانی را همین‌جوری نگاه نکنید، با هفت‌تیر برند خودش را ناکار کرد.

پیش‌شان که می‌نشینی، در هر یک جمله‌‌ ۶ کلمه‌ای که می‌گویند، سه‌بار از کلمه‌ برند استفاده می‌کنند و دیگر می‌خواهی یک سطل بگذاری جلویت و قی کنی. البته آن سه کلمه‌ باقیمانده هم «قیمت»، «خفن» و «اووف» است. دنیای خاصی دارند و حتی مارک لباس‌های بقیه را هم به دقت نگاه می‌کنند تا بفهمند دنیا دست کیست. مرزهای «رد دادگی» را یک تنه جابه‌جا کرده‌اند این بزرگواران. تب برند گوشی که دیگر ملت را دیوانه کرده. یک‌نفر می‌گفت، اگر گوشی‌ام سامسونگ باشد، روی‌ام نمی‌شود در جمع دربیاورم. طفلک. درست که نگاه کنی، زندگی زجرآوری دارند و مدام باید با مُد روز و ساعت و حتی ثانیه جلو بروند که این سخت است و واقعا باید بهشان سختی کار تعلق بگیرد.

مثلا اگر گوشی‌ات فلان برند نباشد، آن گوشی زنگ نمی‌خورد و شما قادر به تولید اصوات خاص از پشت گوشی نیستی؟ شما دو گرم و نه بیشتر، حالا به خاطر جناب‌ شان پن، شما بگو «بیست و یک گرم» مغز داشته باش، باور بفرمایید بدون برند و با برند جلویت دولا راست می‌شوند، اما این‌جوری که پیش می‌رود من چشمم آب نمی‌خورد این «برند باز»های «اوریجینال» به این سادگی‌ها وا بدهند و چنان سفت داستان برند را چسبیده‌اند که کافکا داستان‌هایش را نچسبیده بود و به‌ زودی این تب تبدیل به بیماری وخیمی می‌شود که جمع‌کردنش با کرام‌الکاتبین است. در واقع این «تب برند» شبیه «تب کنگو» نیست، بلکه از تب کنگو هم بدتر و کُشنده‌تر است. خداوندا این سرزمین را از سه چیز دور بدار: «برند» و «برند باز» و «برند پوش»های افراطی. با تشکر!


منبع: برترنها

طنز؛ نرم افزار گمشده محمود

علیرضا لبش در نوشت:

حدادعادل، چند روز پیش جمله‌ای تاریخی در مورد احمدی‌نژاد مطرح کرد که باعث واکنش تمامی اندیشمندان زنده و فقید جهان شد.

او گفته بود: احمدی‌نژاد مانند یارانه‌ای است که ما نرم‌افزار آن را نداریم. واکنش برخی دانشمندان را در زیر می‌خوانید:

پروفسور اسفندیار درختی: من هم فقط پسوردش را دارم اما خیلی از نرم افزارش سر در نمی‌آورم.

بیل گیتس: من رایانه‌ای به نام احمدی‌نژاد نساخته‌ام، لطفا اصولگرایان عزیز ایرانی از تماس گرفتن بی‌وقفه با دفتر من دست بردارند.

احمدی نژاد: آن نرم افزار قدیمی را لولو برد. شما برو آب را بریز آنجایی که می‌سوزد.

استاد لولو: من در کارِ بردن نرم‌افزار نیستم، حوزه علاقه‌مندی‌های من مشخص است. هر چیزی که نرم‌افزار نیست.

مرحوم استیو جابز: همان‌طور که کارشناس بزرگ کامپیوترهای ایران، چیزی از نرم‌افزار احمدی‌نژاد نمی‌داند، من هم چیزی در مورد نرم‌افزار ترامپ نمی‌دانم. هموطنان عزیز، لطفا تن مرا در گور نلرزانید.

دکتر حمید زندان بافت: من در جلد پنجم کتاب خاطرات زندانم، نکاتی درباره نرم‌افزار دکتر نوشته‌ام که در زندان مانند خیلی چیزهای دیگر درک کردم.

رییس اتحادیه کت و شلوار: ما هنوز در شناخت سخت‌افزارش هم مانده‌ایم، چه برسد به نرم‌افزارش.

رییس حزب جمهوری خواهان: برای سردرآوردن از نرم‌افزار ترامپ اول باید از نرم‌افزارهای مشابهش سر در بیاوریم.

شرکت اپل: نرم‌افزار آیفون ۸، هیچ ربطی به نرم‌افزار احمدی‌نژاد ندارد.

علی منصور: اگر چند بازی دیگر به من فرصت بدهند، هم استقلال را به صدر جدول برمی‌گردانم و هم نرم‌افزار احمدی‌نژاد را پیدا می‌کنم.

سخنگوی چشم بادامی‌ها: ما یک نرم افزار از روی زمین پیدا کرده‌ایم و روی اون نصب کرده‌ایم. خیلی نرم‌افزار کارایی است اما گاهی اوقات هنگ می‌کند، شاید این همان نرم‌افزار گم شده شما باشد.

استاد تتلو: من که چیزی به اسم نرم‌افزار ندارم، اگه منظورتون از نرم‌افزار تتو باشه، که من تتوهام از هر کسی خوشگل‌تره.

استاد بزرگ جواد خیابانی: نرم‌افزار احمدی‌نژاد، خیلی بهتر از نرم‌افزار ترامپه اما انصافا نرم‌افزار ترامپ هم چیزی کم از احمدی‌نژاد نداره.

شرکت‌های چینی: چرا از اول به خودمان نگفتید. الان ما نرم‌افزارش را روی یک میلیون نفر در چین سوار کرده‌ایم. فقط مشکل اینجاست که چهار سال دوام نمی‌آورند.

مردم: از مسئولان عزیز خواهش می‌کنیم، اول یک کلاس کامپیوتر بروند، بعد رایانه‌شان را روشن کنند.


منبع: برترینها