من از قلعه فقر گزارش‌می‌دهم

روزنامه اعتماد در گزارشی از زندگی کپرنشین‌های قلعه گنج در جنوب کرمان نوشت:

شنیده‌اند که «دولتی‌ها» می‌آیند «مارز»، می‌آیند آخر دنیا را ببینند، آنها هم کنار جاده ایستاده‌اند منتظر دولتی‌ها. وقتی وانت‌ها ترمز می‌زنند روی شانه جاده، اول همه‌شان ساکتند. خنده‌های خفه و نگاه‌های دزدیده و شانه‌های خجالت زده، بعد از چند ثانیه، انگار همه‌شان به دگمه‌ای وصل شده‌اند و دهان همه‌شان همزمان باز می‌شود؛ «نداریم، فقیریم، کمک کنین، بدبختیم».بنفشه سام گیس در این گزارش آورد: خِیری کنار جاده ایستاده. با چند زن و دختر بچه. ظاهر همه شان مندرس است. لباس‌های کهنه، چادرهای رنگ باخته. شنیده‌اند که «دولتی‌ها» می‌آیند «مارز»، می‌آیند آخر دنیا را ببینند، آنها هم کنار جاده ایستاده‌اند منتظر دولتی‌ها. وقتی وانت‌ها ترمز می‌زنند روی شانه جاده، اول همه‌شان ساکتند. خنده‌های خفه و نگاه‌های دزدیده و شانه‌های خجالت زده، بعد از چند ثانیه، انگار همه‌شان به دگمه‌ای وصل شده‌اند و دهان همه‌شان همزمان باز می‌شود. «نداریم… فقیریم… کمک کنین… بدبختیم…»

خیری، دولتی‌ها را نگاه می‌کند. کنار صدیقه و سمیه ایستاده. صدیقه ١۵ ساله است. قد و جثه‌اش اندازه یک بچه ١٠ ساله است. سمیه ١٢ ساله است. قد و جثه‌اش اندازه یک بچه ٧ ساله است. خیری دستش را می‌گیرد سمت دره. «خانه‌ها» توی دره است. روی حاشیه مسطح پایین دامن کوه، ٧، ٨ کپر قوز کرده، مثل تاول، چسبیده به خاک خشک. کپرها، مثل صاحب‌هایش، مندرس. مجموع این کپرها، روستای «ماه مانَک» است؛ یکی از ده‌ها روستای فقر زده جنوب کرمان. خرده ریگ را زیر پایمان جا می‌گذاریم تا انتهای سراشیبی برسد به محوطه «خانه‌ها».

کپرها، هر کدام، ۴، ۵ متر از هم فاصله دارد. هر کپر، یک خانه. خانه که، یک نیمکره از جنس تن نخل، آلونکی با ارتفاع یک و نیم تا دومتر و مساحت١٢متر که در هر طرفش بنشینی و بچرخی، تابستان باشد، هوای «داغ» می‌ریزد روی سرت و زمستان باشد، سوز سرد از روزنه‌های چوب و سَعَف (برگ‌های نخل) به هم بافته شده می‌خزد و دور تنت چنبره می‌زند… روی کاغذ چرک پوسیده‌ای که نقش شناسنامه را بازی می‌کند، تاریخ تولد خیری سال ١٣۵٣ است. خیری ٢ بچه دارد. بچه‌ها تا کلاس ششم توی مدرسه کپری روستا درس خواندند و شوهر خیری پول نداشت برای خوابگاه مدرسه شهر ۴٠٠ هزار تومان شهریه بدهد. بچه‌ها، ماندگار کپر و دره شدند. اینجا فقط همین است، کپر و خاک. کپر و فقر.

**«اون خونه عروسمه.»
«عروس»، همسر دوم شوهر خیری است. ۴ سال قبل، شوهر خیری رفت روستای همسایه، زن گرفت. خیری، عروسی هم رفت. فردا که شد، شوهر با نوعروس آمدند توی کپر سه متر آن‌طرفتر. کل صورت خیری، کف دست جا می‌شود. از فاصله نزدیک، بوی لباس چرک و تن نشُسته می‌دهد. شال خاکستری نیم پاره را محکم‌تر دور سر و گردن می‌پیچد از سرمای باد.

**«توی این کپر که هیچی نیست.»
کف کپر، خاک سفت با یک لا زیلوی سورمه‌ای فرش شده. کپر با لامپی که از وسط سقف آویزان شده، روشن می‌شود. در این روستا، تنها وسیله برقی، همین لامپ است. وسط زیلو را یک دایره بریده‌اند برای منقل. آتش منقل، حیران از بادِ سرد، از دورِ تنِ کتری دود گرفته زبانه می‌کشد. قابلمه کوچکی، کنار منقل است. «ناهارمان، عدسه. ما یا عدس می‌خوریم، یا سیب‌زمینی، یا آب داغو (آب مخلوط با روغن و پیاز داغ که با نان می‌خورند) .»گوشه کپر، چند دست رختخواب، نامرتب و بی‌سلیقه روی هم تلنبار شده. یک کیسه زباله سیاه، گوشه دیگر کپر است. اضافه چند تکه لباس از کیسه بیرون پریده. به دیوار کپر، عکس دو هنرپیشه زن هندی آویزان کرده‌اند، عکس‌های بریده شده از مجله.

زن‌های توی عکس خوشگلند. موهایشان سیاه و شفاف است. سورمه کشیده‌اند و گوشواره به گوش دارند و گردنبند به گردن. زن‌های توی عکس، خوشبختند. زن‌ها لبخند زده‌اند. از آن لبخندهایی که دندان‌های آدم، ردیف و سفید می‌افتد بیرون. تاج تمام دندان‌های خیری، از بیخ سیاه شده.

**اینجا گوشت می‌خورین؟
– (می‌خندد) گوشت چیه؟

از داخل دره که بالا را نگاه کنی، جاده را نمی‌بینی. دره آفتاب نمی‌گیرد. داخل کپرها سرد است و بوی نا و خاک می‌دهد.

**وسایل خودت کجاست؟
– وسایل چیه؟

**بالاخره هر زنی برای خودش یه وسایلی داره. لباسات، کفش، روسری؟
– (می‌خندد) ما اینجا هیچی نداریم.

**هیچی یعنی چی؟ شما مهمونی نمیرین؟ لباس نمی‌خرین؟ برای عید و سال نو؟
– (می‌خندد. این‌بار این خنده، خنده تمسخر است.) مهمونی یعنی چی؟ عید چیه؟ من که بدبختم، چه فرقی می‌کنه عید باشه یا یک روز دیگه؟

کل دارایی شوهر خیری ١۵ راس گوسفند است و دو کپر. وضعیت تمام ساکنان ماه مانک مثل خانواده خیری است. پای گوشت و خیلی چیزهای ساده‌تر از گوشت به این روستا نمی‌رسد. تمام اهالی، با یارانه زندگی می‌کنند. چند راس دام نحیف و رو به موت، تمام سرمایه خانواده‌هاست. روستا آب لوله کشی ندارد و زن‌های روستا، برای شستن ظرف و لباس باید بروند کنار رودخانه پشت کوه. از آب همان رودخانه هم ظرف‌های‌شان را پر می‌کنند برای خوردن و غذا پختن.

روستا حمام ندارد و اهالی روستا، برای حمام می‌روند کنار همان رودخانه پشت کوه. روستا دستشویی ندارد و اهالی روستا برای قضای حاجت باید بروند… می‌روند پشت کوه، گوشه زمین را چال می‌کنند، زیر سقف آسمان ادرار و مدفوع می‌کنند بدون آنکه آبی برای شست و شو داشته باشند. اگر در طول روز، یا شب و دیر وقت، مریض بشوند و دردی بگیرند، هیچ کس باخبر نمی‌شود. مگر اینکه خودشان را تا بالای جاده بکشند تا اگر ماشینی رد شد، آنها را به نزدیک‌ترین خانه بهداشت روستایی برساند. نزدیک‌ترین خانه بهداشت، ٢۵ کیلومتر دورتر است. نزدیک‌ترین بیمارستان، ١۵٠ کیلومتر دورتر. «هر وقت یارانه بدن، ما هم میریم شهر. (شهر، یعنی قلعه‌گنج. خیری تا به حال دورتر از قلعه‌گنج نرفته.) وقتی میریم شهر، پیش همون یارو که یارانه مان میده، گاهی ماست می‌خریم. ماست تنها چیزیه که غیر از عدس و سیب‌زمینی می‌خوریم…»

«مارز»؛ دهستانی در ١٠٠ کیلومتری شهرستان قلعه‌گنج؛ جنوبی‌ترین بخش استان کرمان که ۴٠ روستا دارد. روستاهایی که تعداد خانوارش از ١٠٠ و ١۵٠ و ٢٠٠ بیشتر نمی‌شود. مارز یعنی مرز. مرز به معنای بن بست و پایان. مرز سه استان؛ کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان. وارد محدوده جغرافیایی مارز که بشوی، وارد محدوده فقر شده‌ای. هر چه پیش بروی، به اوج و انتها نزدیک‌تر می‌شوی.

اوج فقر، انتهای فراموشی. در مارز، ۶۵٠ خانوار (٣٢٠٠ نفر) ساکن هستند که از این تعداد، ١۵٠ خانوار، مددجوی کمیته امداد و مستمری بگیرند؛ درآمد ماهانه بیش از ٩٠ درصد ساکنان این دهستان؛ اگر مددجوی امداد و مستمری بگیر نباشند، یارانه ۴۵ هزار و ۵٠٠ تومانی دولت است. مارز، از ماه مانک شروع می‌شود و با «کَلاهُن» به پایان می‌رسد.

کلاهن، آیینه فقر کرمان است. روستایی که ٨ خانوار در آن ساکنند و با نور فانوس زندگی می‌کنند. غلامرضا حسن خانی؛ دستیار ویژه مدیرکل کمیته امداد استان کرمان می‌گفت: «ضریب محرومیت مارز ٩ است (هیات وزیران، سال ١٣٨٨ برای مناطق محروم کشور ضریب محرومیتی مشخص کرد تا این مناطق با اولویت ضریب، در فهرست اقدامات رفع محرومیت قرار بگیرند. در آن سال، شهرستان قلعه‌گنج، با ٣٠٠ روستای تابعه که ٣ درصد جمعیت و ۶درصد مساحت استان را داشت، با ضریب ٩ به عنوان یکی از مناطق در اولویت شناسایی شد.)

گودال فقر مارز انقدر عمیق بوده که هر چه بریزی پر نمیشه. دهستان مارز، مرز مشترک سه استان محرومه و یکی از دلایل محرومیت یک منطقه، بن بست بودن اونه. مارز هم، منطقه کوهستانی غیر قابل عبور و بن بسته. ١۵ ساله که در استان خشکسالی داریم و خشکسالی تمام نخل‌ها و باغ‌ها رو خشکانده. فاصله بین قلعه‌گنج تا مارز، هکتارها و کیلومترها زمین خشکیده است که کشت هیچ محصولی در اون ممکن نیست. اون هم در منطقه‌ای که شغل بیش از ٧٠ درصد مردم کشاورزی و دامداریه. استعداد مردم قلعه‌گنج همین بوده چون در این منطقه کارخونه‌ای نیست. تمام منطقه هم کویر و خاک سرد سخت بی‌بار، و همین وضع، شرور تولید می‌کنه و خشونت و نفرت ایجاد می‌کنه.»

ماه مانک را که پشت سر بگذاری و بروی در مسیر «بن بست»، هر متر که چرخ‌های وانت می‌چرخد و راه پیش می‌برد روی آسفالت وصله‌دار جاده‌ای که از ١١ سال قبل، وعده یکدست کردنش را داده بودند، این حس با صدای چرخیدن چرخ‌ها همراه می‌شود که داری به سمت چیز بدتری می‌روی. فاصله ماه‌مانک تا روستای بعدی و بعدی و بعدی، تا چشم کار می‌کند نخل‌های خشک و بی‌بر است، سنگ است و کلوخ و زمینِ خشکِ عزادارِ بی‌آبی. تا چشم کار می‌کند، صخره‌های زاویه‌دار و خشنِ بی‌مِهر. خاک از بس آفتاب خورده، سفید شده، پیر شده. از کیلومتری نامشخص، جاده تمام می‌شود. جاده دیگر نیست.

انگار در یک معبر مالرو، کوه را خرد کرده‌اند ریخته‌اند وسط معبر. ٣٠ کیلومتر راه، فاصله آخرین روستاهای جنوب کرمان تا قبل از دیوار کوه، راهی است مفروش با قلوه سنگ. چرخ‌های وانت، در این مسیر فراموش شده، ثانیه به ثانیه و سانتی‌متر به سانتی‌متر، کند و سنگین، می‌چرخد و وانت در هر ربع دور چرخش چرخ، روی دست اندازی متشکل از قلوه سنگ‌ها بالا و پایین می‌شود و از جا می‌جهد. در همین مسیر، به خوبی می‌شود معنای فراموش شدن را فهمید. هر دقیقه‌ای که می‌گذرد، وضوح این معنا بیشتر می‌شود. وقتی به روستای «ناهوگان» می‌رسیم، انگار روستا را با فقر آبیاری کرده‌اند. روستایی در ١٠۵ کیلومتری قلعه‌گنج که در گذشته نه چندان دور، سایه بر سر رودخانه‌ای داشت و همسایه مراتع سرسبزی بود و محصول درختان نخل روستا، سفره‌ای رنگین‌تر از چیدمان محقر نان خشک و کشک فراهم می‌کرد.

امروز، نخل‌ها از بی‌آبی خشکیده و مرتع، جای خود را به تیغ و خار سپرده و دیوارهای صله بسته دره، گواه منصفی است بر اینکه رودی که دیگر زلال هم نیست، فقط آنقدر ورودی و خروجی دارد که به درد شستن کاسه‌ای و پیراهنی بخورد و آب شرب و شست و شوی ١۵٠ نفر آدم را تامین کند. ١۵٠ نفری که هویت‌شان هم سرگردان شده با سیاست‌های بی‌منطقی که از دهه ٨٠ به اسم «کپرزدایی» اجرا شد اما تنها ثمرش برای این آدم‌های فقرزده، بار سنگین اقساط ماهانه ١٠٠ هزار تومانی و ١۵٠ هزار تومانی غیر قابل پرداخت و سبز شدن سازه‌های آجری و سیمانی بدقواره ناتمام، کنار کپرهای فرسوده‌شان بود.

امروز، فضای «ناهوگان» که به ماحصل شتابی برای بیتوته زودگذر شبیه‌تر است تا روستایی ریشه‌دار، تراکم ناموزون و فشرده حصیر و آجر و سیمان است که حتی نفس کشیدن را هم دشوار می‌کند وقتی آدم‌های روستا، برای پیدا کردن جای پا در این بی‌قوارگی، ترجیح می‌دهند جلوی کپرهای‌شان زمینگیر شوند با صورت‌های استخوانی و چشم‌های گود افتاده و نگاه‌های بی‌روح و شکم‌های گرسنه و دست‌های خالی… کدخدای روستا (تنها فرد دیپلمه روستا) می‌گفت: «اینجا ٢۴ خانوار – ١۵٠ نفر – زندگی می‌کنن که ۵ خانوار، بی‌سرپرستن و یک خانواده هم شناسنامه نداره. شغل اهالی، قبلا دامداری و کشاورزی بود.

تمام زمین‌های اطراف، باغ مرکبات بود و مرتع سبز بود. روستا از ٢٣ سال قبل گرفتار خشکسالی شد و رودخونه‌ها خشکید و نخل‌ها از بی‌آبی سوخت. اگه هم بارونی بیاد، سیل میشه و رودخونه، زندگی مردم رو با خودش می‌بره. تنها درآمد مردم، یارانه است و فروش حصیر (حصیرهایی که به عنوان زیرانداز استفاده می‌شود) . برای حصیر هم، ١٠ نفر، ٢٠ نفر میرن دامنه کوه، ۴ روز، ۵ روز طول می‌کشه تا داز (نخل ایرانی) و پیش (برگ درخت خرما) پیدا کنن و با داس ببرن و بیارن. زن و بچه ۵ روز می‌نشینن و با همین گیاه، حصیر می‌بافن و هر حصیر رو ۴ هزار تومن می‌فروشن. قیمت یک کیسه ۴٠ کیلویی آرد ۵٠ هزار تومنه. توی کپرها رو نگاه کنی، نیم کیلو آرد نیست، سیب‌زمینی نیست، عدس نیست، نون و گوشت نیست.

آخرین بار ۵ ماه قبل بود که مردم اینجا گوشت خوردن. یک نیکوکار تهرانی پول گوسفند داده بود و وقتی گوسفند رو کشتن، به هر خانواده ٣٠٠ گرم گوشت رسید. هیچ خونه‌ای حموم و دستشویی نداره. همه زیر خط فقرن. همه سوءتغذیه دارن و گرسنه ان. خانواده‌هایی در این روستا هستن که شاید در روز، بیشتر از چند تا خرما برای خوردن نداشته باشن که اونم باید تصمیم بگیرن، اون چند تا خرما، ناهارشون بشه یا شام. از این روستا کسی دانشگاه نرفته. از اینجا تا نزدیک‌ترین خانه بهداشت ۴ کیلومتر راهه که اورژانس و آمبولانس هم نداره. اگر مردم کارشون به بیمارستان بکشه، یا باید برن کهنوج (١٨٠ کیلومتر فاصله) یا جیرفت (٢٩٠ کیلومتر فاصله) . پارسال یک بچه‌ای رو عقرب زد و چون راه دور بود، بچه به دکتر نرسید و مرد. »بختِ نحسِ مارز را با فقر بسته‌اند.

مرز سه استان، یکی از دیگری مفلوک‌تر. هرمزگان، گرفتار قاچاق کالا و سوخت و مواد مخدر، سیستان و بلوچستان، گرفتار قاچاق سوخت و مواد مخدر و انسان، کرمان، شاهراه عبور کاروان‌های قاچاق. دو روز قبل از آنکه به کرمان عازم شویم، اشرار مسلح با نیروهای انتظامی جنوب کرمان درگیر شده بودند و هم شرور کشته شد و هم مامور، شهید…

دیروز، یک کودک یک سال و ٧ ماهه در «رایِن قلعه» مرد. علت فوت؛ اسهال شدید. مادر کودک پول نداشت بچه را دکتر ببرد. نزدیک‌ترین بیمارستان، ٢٠٠ کیلومتر دورتر از روستا بود. دیروز، بچه را با وانت به درمانگاه رساندند… بهورز راین قلعه یادش نمی‌آید در این ١٠ سال، نوزادی سنگین‌تر از ٢ کیلو و ۴٠٠ گرم در این روستا به دنیا آمده باشد. (بنا بر معیار وزارت بهداشت، تولد با وزن کمتر از ٢ کیلو و ۵٠٠ گرم، غیر طبیعی و نشانه سوءتغذیه شدید مادر در دوران بارداری است).

تازه راین قلعه این اقبال را داشته که با ١١٧ خانوار، روستای قمر باشد (به دلیل تعداد خانوار و موقعیت جغرافیایی) و ٧ روستای پس و پیش، تابع. اما در همین روستای قمر، در چند ماه گذشته، ٣ مورد بارداری، به دلیل فقر آهن و سوءتغذیه مادر، منجر به سقط شده و یک مورد، منجر به مرده زایی با این ضمیمه که در این روستا، مادران دچار سوتغذیه، نوزادان دچار سوءتغذیه به دنیا می‌آورند فراوان. «اینجا آب لوله کشی نداره. خونه‌ها حموم نداره. شاید ١٠ تا خانواده حموم داشته باشن. خیرین برای روستا حموم عمومی درست کردن و اونم آب نداره. مردم باید برن لب رودخونه، آب رو بریزن توی دیگ تا گرم بشه و اونجا کنار رودخونه خودشون رو بشورن.

پنج شنبه جمعه‌ها، کنار رودخونه می‌بینی که داخل این حلب روغن‌ها آب ریختن و بچه‌های کوچولو رو توی حلب می‌شورن. شاید ۴ تا خانواده دستشویی داشته باشن. همه میرن توی صحرا. میرن توی بیابون که آب هم نیست. به خاطر همینه که اسهال می‌گیرن. فقر آهن خیلی زیاده. بیماری‌های پوستی خیلی زیاده. سرماخوردگی و آنفلوآنزا خیلی زیاده. بیشتر خانواده‌ها لباس گرم ندارن. لباس گرمشون کجا بود؟ جورابشون کجا بود؟ کلاهشون کجا بود؟ مردم، درآمدی ندارن، فقط با یارانه زندگی می‌کنن و پول یارانه هم فقط به یک کیسه آرد می‌رسه و چند قلم مایحتاج اولیه. قبلا درخت خرمایی بود و مردم خرما می‌فروختن ولی خشکسالی شد و درختا خشکید و دیگه همون خرما رو هم ندارن.

بچه‌های این روستا خیلی روزا بدون صبحانه میرن مدرسه چون پول یارانه به تجملاتی مثل چای و عسل و پنیر نمی‌رسه. صبحانه کجا بود؟ یه تیکه نون خشک، اونم اگه بتونن، میدن دست بچه. همون، ناهار و صبحانه‌شه. خانواده‌هایی اینجا هستن که حتی برای شام شب هم چیزی ندارن. خانواده‌هایی هستن که زودتر از یک ماه، آردشون تموم میشه و پولی هم برای خریدن آرد ندارن و میرن این خونه و اون خونه برای یک کاسه آرد. همسایه مگه چند بار می‌تونه کمک کنه؟ وقتی آرد ندارن، یعنی نون خالی، نون خشک هم نمی‌تونن بخورن. اغلب بچه‌ها با دمپایی پلاستیکی میرن مدرسه چون خانواده نمی‌تونه برای بچه کفش بخره. شاید سالی یک بار، یک خیر گوسفند بکشه و به روستا برسونه وگرنه گوشت گیر این مردم نمیاد. اینجا غذای خیلی خیلی خوب، کشک و پیاز داغه.

خیلی خانواده‌ها همین رو هم ندارن که بخورن و شب، گرسنه می‌خوابن. ما به شهر هم گفتیم، اومدن و شرایط مردم رو دیدن. تنها کاری که از دستم براومد این بود که زن‌های باردار رو به مرکز بهداشت معرفی کنم تا هر دو یا سه ماه یک‌بار، یک سبد غذایی بهشون بدن. کمیته امداد هم برای بچه‌های زیر ۵ سال سالی ۴ بار سبد غذایی میده. از کل خانواده‌ها، شاید ۴ خانواده باشن که وضعشون، فقط کمی بهتر از بقیه است.»

برای بهورز روستا که بومی منطقه است و با احوال همسایه‌ها آشنا، سوال‌های من عجیب و خنده‌دار است. عجیب و خنده دار… . «تفریحشون کجا بود؟ بدبختا نه تفریحی، نه مسافرتی، هیچی ندارن. خیلی هاشون حتی قلعه‌گنج رو هم ندیدن. هفته‌ای یک بار میرم خونه هاشون برای مراقبت مالاریا و می‌بینم چه وضعی دارن. من دایم بغض توی گلومه. وقتی اینا رو، شدت فقرشون رو می‌بینم، همیشه بغض توی گلومه. »

**اون بچه، فقط از اسهال مرد؟
– (مکث می‌کند) اون از فقر مرد.

فاصله آخرین روستاها، یک نمایش تلخ از شیطنت طبیعت است. وانت در بستر رودخانه خشکیده، روی امواج قلوه سنگ‌ها پیش می‌رود. به ندرت می‌شود دید گودالی به وسعت یک قرص نان، این اقبال را داشته که آب را در خود حبس کند. رد کهنه گذشته‌های پرآبی رودخانه، صفحات تاریخ را تداعی می‌کند. کارمند فرمانداری می‌گوید شمال استان، باید حداقل ١٠٠ متر چاه بزنند تا به آب برسند. می‌گوید بارش سالانه کمتر از ١٠٠ میلی متر، یعنی خشکسالی. جنوب کرمان، ٢٠ سال است که ١٠٠ میلی متر بارش را به خود ندیده. سال گذشته، کل بارش قلعه‌گنج یک میلی متر بود. استانی که به رایحه صیفی و عطر مرکبات و نخل پرغرور و دام پروار شهره بود، حالا موت منابعش را سند می‌زند. گفته بودند شهرستان قلعه‌گنج ٧۵ هزار نفر جمعیت دارد. کارمند فرمانداری می‌گوید فقر، حداقل ١۵ درصد این جمعیت را زمین گیر کرده است.

**بچه‌ها، کجا بازی می‌کنین؟
– (٧ پسربچه دستشان را رو به دامنه کوه می‌گیرند. رو به زمین ناهموار خشک.)

**شما همه تون دوچرخه دارین؟
– (فقط یک کودک دستش را بالا می‌برد.)

مبلغ مذهبی، داخل مسجد روستا برای مسوولان کمیته امداد از مشکلات «نَمگاز» می‌گوید. از اینکه مردم آب تصفیه شده ندارند، برق ندارند، حمام و دستشویی ندارند، مدرسه روستا بخاری ندارد، مردم شغل ندارند، درآمدی جز یارانه ندارند. پول قبض برق ندارند و برق می‌دزدند. مرد، شیلنگ سیاه رنگی را که مثل مار، در دامنه کوه پیچ خورده و در گودی پشت روستا گم شده و از پشت مسجد سر در آورده، نشان می‌دهد. «آب آشامیدنیمون از این شیلنگ میاد. شیلنگ رو از رودخونه کشیدن تا اینجا.

وصلش کردن به دینام و آب رودخونه میریزه توی اون حوضچه. (حوضچه کوچک پشت دیوار مدرسه را نشان می‌دهد.) آب هم پر انگل و میکروبه. هر چی انگل توی اون آب هست توی شکم اینا هم هست (به پسربچه‌ها اشاره می‌کند.) نخلا رو می‌بینی؟ (خرماهای خشکیده بر سر شاخه نخل‌های سیاه از بی‌آبی، زار می‌زند) اون خرما رو دیگه گوسفند باید بخوره. درخت انقدر بلنده، کسی نمی‌تونه بره بالا. خوزستان مردم امکانات دارن. پَروَند (کمربند ایمنی) می‌بندن به خودشون، میرن بالای درخت، اگه دستشون ول بشه، کمربند نگهشون می‌داره. اینجا هیچی نیست. الان دو سه نفر داریم توی این روستا که از بالای نخل افتادن و کمرشون شکسته.»

**مگه دکتر نمیاد اینجا؟
«دکتر ماهی یک بار میاد. اونم اگه بهداشت مجبورش کنه. اگه مریض بشیم باید بریم راین قلعه. چند وقت پیش بچه مو عقرب خورد (عقرب نیش زد) ماشین دربست گرفتیم، تا رسیدیم قلعه‌گنج، بچه سه ساله کف بالا می‌آورد. هوا که گرم بشه، اینجا پر از عقرب و ماره.»مردهای نمگاز بیکارند. اگر کسی توانسته، آشنایی جور کرده و راهی بندر (بندرعباس) شده برای کارگری در اسکله. سه ماه، ۴ ماه باربری، یک میلیون تومان مزد، دوباره بیکاری تا وقتی یک کشتی چینی یا اوکراینی در بندر لنگر بیندازد. پسربچه‌ها که فقر را بهتر از الفبای فارسی می‌شناسند، با قدرشناسی کودکانه‌ای که در بازتاب مردمک‌هایشان مصور می‌شود، آرزوهایشان را به آینده نمگاز گره می‌زنند.

– من می‌خوام وکیل بشم. وکیل همه‌اش توی دادگاه و دادسراست و به درد مردم می‌رسه. می‌خوام وکیل بشم برای حمایت از مردم نمگاز.

– من می‌خوام مهندس برق بشم برای خونه مون برق بیارم.

– من می‌خوام مهندس ساختمون بشم سقف خونه‌مون رو درست کنم.

مدرسه روستا ۶ کلاس بیشتر ندارد. پسربچه‌ها، برای کلاس‌های بالاتر باید بروند قلعه‌گنج. می‌روند خوابگاه شبانه‌روزی کمیته امداد. مثل همان پسرهایی که الان در خوابگاه هستند. پسرهایی که وقتی کودک بودند، با «هیچ» قد کشیدند و امروز، حسرت تلخ داشتن یک تلفن همراه ٨٠ هزار تومانی، به دلیل فقر پدر به دل‌شان سنجاق شده است. پسرهایی که تا قبل از آمدن به این خوابگاه، تا سن ١۵ و ١۶ سالگی، از روستای‌شان پا بیرون نگذاشتند. از ٢۴ پسر ساکن در این خوابگاه، فقط ٣ نفر تا قلعه‌گنج رفته بودند.

باقی، خانواده پولی برای کرایه راه از روستا به قلعه‌گنج نداشت. هیچ کدام از این پسرها، در مدت زندگی در روستا و با خانواده، مسافرت نرفتند. برای خانواده این پسرها، مسافرت، به اندازه گوشت، دست نیافتنی بود. هیچ کدام از این پسرها به یاد نداشتند که تا آن روزهای واپسین پاییز ٩۵، بیشتر از ۵ هزار تومان «پول تو جیبی» ماهانه از پدر گرفته باشند. این پسرها فقر زمخت و بی‌انعطاف را خیلی خوب می‌شناختند و دلیل فقر مفرط خانواده را بی‌سوادی و بیکاری و خشکسالی می‌دانستند و سرشکستگی مرد خانه از دست‌های خالی را درک می‌کردند اما این غرور در نگاه شان پا گرفته بود که «این وضع» را تغییر دهند… مرد، پسر عقرب خورده‌اش را به بغل گرفت و به دامنه خشک کوهپایه خیره ماند.

«وقتی هوای نمگاز خیلی سرد میشه، ماشینی هم نمیاد که آذوقه بیاره. اونوقت اینجا آرد تموم میشه. سیب‌زمینی هم تموم میشه. آب رودخونه هم یخ می‌زنه. گرسنگی برای ما، خاطره نیست. ما همیشه گرسنه‌ایم. ولی گرسنگی توی سرما خیلی سخت تره. خونه‌ها سرده، شکما خالیه، همه روستا اینطوریه، همه مون مثل هم… .»

در سرشماری منابع طبیعی دهه ٧٠، وسعت مراتع شهرستان قلعه‌گنج ۵٠٢ هزار هکتار برآورد شده که امروز از این وسعت، تقریبا چیزی باقی نمانده. کارمند فرمانداری می‌گفت آنچه به اسم مرتع بوده، در این سال‌ها بر اثر بی‌آبی و خشکسالی، صفر شده. جنوب کرمان از بارش بی‌خطر خبری نیست. باران، روی خاکِ داغ دیده سیلاب می‌سازد و زمین‌های بایر را آسیب‌پذیرتر می‌کند. سنگ چین‌های فاصله روستاهای قلعه‌گنج، راوی روزگاران رونق این خطه است.

**شما چند وقت در روستای نمگاز مبلغ مذهبی بودین؟
– ۴۵ روز.

مبلغ مذهبی ساکن قم، روستاهای محروم قلعه‌گنج را داوطلبانه انتخاب کرد. مواجهه با شدت فقر ساکنان نمگاز، یادآوری برخی لحظه‌ها، جملات مبلغ مذهبی، مکث، زیاد داشت. «این مردم مشکلات اقتصادی داشتن. آب لوله کشی نبود و خانواده‌ها باید می‌رفتن از سر چشمه آب می‌آوردن. حمام برای نظافت نداشتن. اونجا زمین‌های حاصلخیز بود ولی سرمایه‌ای برای کشاورزی نداشتن. ٢٠ کیلومتر جاده خاکی بود. اونم نه خاک صاف. جاده پر چاله که ماشین له می‌شد تا برسه به روستا. مردم شغل مناسبی نداشتن.

به دلیل همین مشکلات، از روستا رفتن و جمعیت از ١٠٠ خانوار رسید به کمی بیش از ٧٠ خانوار. شغلی نبود. اونی هم که می‌رفت بندرعباس برای کارگری، حقوقش رو ٣ ماه، ۴ ماه بعد می‌دادن. من سعی می‌کردم مشکلات رو حل کنم ولی سطح زندگی مردم خیلی پایین بود. خیلی از خانواده‌ها فقط با یارانه زندگی می‌کردن. همه شون زیر خط فقر بودن. شورای روستا برای من تعریف کرد یکی از اهالی اومده بود گفته بود دیگه پول ندارم آرد بخرم. آرد نباشه، نون ندارم بخورم. کمبود مواد غذایی، مشکلات زیادی براشون ایجاد می‌کرد. غذاشون خیلی ساده بود مگه اینکه مهمون داشتن. کشک رو با ماست و روغن قاطی می‌کردن و این غذاشون بود. چیزی که ما هیچ‌وقت نمی‌خوریم. خونه‌هایی که به عنوان مسکن مهر براشون ساخته بودن، هیچ خانواده‌ای قسطش رو نداده بود چون توانش رو نداشتن.

دایم هم از بانک تلفن می‌زدن که بیایین قسطتون رو بدین و اینا می‌گفتن ما توان نداریم و بیایین خونه‌ها رو خراب کنین. آرزوشون این بود که یارانه رو واریز کنن که اینا بتونن برن قلعه‌گنج یک خریدی بکنن. این تنها تفریحشون بود. اونا می‌دونستن که داشتن پارک محاله، ولی به حداقل‌ها اکتفا کرده بودن. آرزوشون داشتن آب لوله کشی بود که خانواده توی سرما مجبور نشه بره توی چشمه ظرف بشوره یا حمام کنه. آرزوشون این بود که جاده‌ای که به روستا می‌رسه، حداقل صاف باشه. ما وقتی اینها را می‌شنیدیم، درسته که بدتر از اینجا هم دیده بودیم، ولی برامون عجیب بود که داشتن آب لوله کشی مگه میشه آرزو؟ برای ما خانه عالِم درست کرده بودن که حمام و دستشویی داشت. گاهی می‌اومدن و می‌گفتن حاج آقا، اجازه میدی از حمامتون استفاده کنیم؟ چطور می‌تونستی بگی نه؟

وقتی می‌دونستی که اگه اینجا حمام نکنه باید بره کنار رودخونه، با اون آب سرد خودش رو بشوره، بچه‌اش رو بشوره…»کوه، مثل یک دیو، سرجایش نشسته. ستبر، ترسناک و غیر قابل نفوذ. فقط کاروان‌های قاچاق، زبان دیو را بلدند. همان‌ها که افت و خیزِ تنِ دیو را با قاطر و شتر بالا و پایین می‌روند تا بار مرگ را به مقصد برسانند. نشتی بار، در قلعه‌گنج رسوب می‌کند و شعباتش تا روستاها، تا همان خانه‌ها و کپرهای فقر زده هم می‌رسد. کارمند فرمانداری می‌گفت قلعه‌گنج و روستاهایش، فقط با تریاک خو دارند. تریاک، فقر را، بیکاری و جای خالی حداقل‌های زندگی را از یادشان می‌برد. می‌گفت دور بودن از مرکز استان و بدی آب و هوا و نزدیکی به مرز تردد قاچاق، مانع توسعه یافتگی قلعه‌گنج شده.

«اگه این جاده امن و صاف و آسفالت بود، مشکلات مردم هم کمتر بود و کمتر سراغ قاچاق می‌رفتن. مگه کی میره سراغ قاچاق؟ بومی‌های همین منطقه. اگر امکانات خوب داشتن و زندگی خوب داشتن، به خاطر ۴ میلیون و ۵ میلیون تومن خودشون رو به خطر نمی‌انداختن. سال ٧٣، کلنگ جاده‌ای رو زدن که قرار بود جاسک رو به دریای عمان وصل کنه. قرار بود قلعه‌گنج، یک گمرک باشه برای ترخیص کالا ولی تمام برنامه‌ها متوقف شد.»موتورسوار، سر و صورتش را چفیه پیچ کرده و در تاریکی، معبر سنگی را مثل قهرمان مسابقات موتورسواری پشت سر می‌گذارد. سیاهی شب کویر را سراب شعله لرزانی می‌شکند. هرچه جلوتر می‌رویم، سراب واضح‌تر می‌شود. نزدیک‌تر، سراب نیست. وسط معبر، چند زن، پیرمرد و کودک منتظر ما ایستاده‌اند. آتش روشن کرده‌اند که در سرمای خشک کویر، یخ نزنند.

وانت‌ها که متوقف می‌شوند، از کول جای بار وانت‌ها بالا می‌پرند تا ما را به «دَرکَلات» ببرند. پشت وانت ما، یک پیرزن و پیرمرد سوار شده‌اند. در تاریکی، فقط سفیدی چشم‌های‌شان معلوم است. تاریکی، مانع می‌شود که حسرت را در چشم شان ببینیم. مانع می‌شود که ببینیم فقر سمج چطور مثل زالو به تنشان چسبیده، بخشی از پوست تنشان شده. پوستی که ترمیم و بازسازی هم نمی‌شود… وقتی وانت‌ها جلوی مسجد «درکلات» متوقف می‌شود و پیاده می‌شویم، رو به نزدیک‌ترین زنی که می‌بینم…

**خانم، مشکل مردم این روستا چیه؟
ده‌ها جفت دست دورم را گرفت. صورت‌ها گم شد، فقط دست‌ها و دهان‌ها را می‌دیدم. حرف همدیگر را قطع می‌کردند، صدای‌شان را بالا می‌بردند، همدیگر را کنار می‌زدند، هر کدام فکر می‌کرد درد مهم‌تری دارد.

– شوهرم جفت پاهاش از زیر زانو قطعه، معلوله.

– بچه من مشکل قلبی داره.

– بیا خونه ما ببین که دروغ نمیگم.

– پدرم مریضه، پول نداریم ببریمش دکتر.

– باید آب رودخونه رو با هیزم گرم کنیم. میریم کوه هیزم جمع می‌کنیم.

– کابل برق روی زمین افتاده. پایه نداره. وقتی بارون میاد، برق هم قطع میشه.

درکلات هم مثل همسایه‌های جنوبی و شمالی‌اش. همان سرنوشت، همان حرف‌ها، همان دردها. ٧٠ خانواده (۶٠٠ نفر) بدون آب آشامیدنی، بدون شغل، بدون درآمد، بدون بیمه، بدون امید. از مردان روستا، فقط ۵ نفر آمده‌اند. دخترهای روستا می‌گویند دیگر مردی نمانده، همه رفتند بندر و برنگشتند… . در بازگشت، از روی خرده‌های کوه برمی‌گردیم. از همان جاده وصله شده. راه در تاریکی غلیظ غرق شده. پشت سرمان، سیاهی شب، روستاها را بلعیده. از پنجره وانت، فقط می‌شود رد مبهم ستاره‌ها را در آسمان کویر گرفت. تنها فصل مشترک ما و آن مردم گرسنه و پرحسرت، همین آسمان بالای سر است. تنها همین آسمان به عدالت تقسیم شده.

راننده به سمت راست جاده اشاره می‌کند.

– اینجا ماه مانک بود که صبح اومدیما.

شانه منتهی به دره، در تاریکی محو شده. آن تصویر تقلبی «زندگی» که صبح دیدیم، هیچ انعکاسی در جاده ندارد. انگار دره، مرده با هرآنچه درش بود. ذره‌ای نور که از زندگی در آن مغاک نشانه بدهد، دریغ از یک کورسو از حیات. انگار مرگ روی سر جاده و متعلقاتش باریده. ما؛ «دولتی‌ها»، ١٢ ساعت قبل همین جا توقف کردیم. اگر راننده نمی‌گفت، ماه مانک روی جاده چشممان وجود خارجی نداشت و یادمان نمی‌ماند که صبح، همین جا بود که حسرت خیری، شد ذره‌ای از دود اگزوزها و دست خالی رهایش کردیم.

یادمان هم نمی‌ماند ١٢ ساعت قبل، همین جا آدم‌هایی را دیدیم که تنها سهم شان از این دنیای بدون آغاز و پایان، کپرهای کهنه‌ای بود که در ٢ متر ارتفاع و ١٢ متر مساحت خلاصه می‌شد. آدم‌هایی که حضورشان، اشک و دَم شان، هیچ گوشه‌ای از این دنیا را تکان نمی‌داد. هیچ کسی را تکان نمی‌داد. راننده که گفت، به ۶٠ ثانیه هم نمی‌رسید اینکه فکر کردم «الان خیری چه می‌کند؟ عدس می‌پزد یا آب و پیاز داغ تنگ هم می‌زند یا مثل آن به صفر رسیده‌های ناهوگان و راین قلعه و نمگاز، با شکم خالی سر بر زمین سفت گذاشته؟ اصلا خیری به دولتی‌ها فکر می‌کند؟»


منبع: alef.ir

وزارت اقتصاد گزارش دقیقی از سهام عدالت ارائه نداد

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه وزارت اقتصاد گزارش دقیقی از سهام عدالت به مجلس ارائه نداده، گفت: دولت گامی در مسیر شفاف‌سازی سهام عدالت برنداشته است.

جبار کوچکی‌نژاد امروز در گفت‌وگو با فارس اظهار کرد: اجرای سیاست توزیع سهام عدالت، اقدامی در راستای رونق اقتصادی اقشار کم‌درآمد و ضعیف جامعه بوده است.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: سهام عدالت بین اقشار ضعیف و کم‌درآمد جامعه توزیع شد تا فاصله طبقاتی در جامعه کم‌تر شود.

کوچکی‌نژاد با تأکید بر اینکه درباره سهام عدالت وعده‌هایی داده بودند و اینکه طبق قانون باید پرداخت شود، بیان کرد: در این زمینه یک‌سری سرمایه‌گذاری تاکنون شکل گرفته و انجام شده است.

وی با تأکید بر اینکه دولت در زمینه سهام عدالت شفاف‌سازی نکرده است، اضافه کرد: شاهد هیچ‌گونه اقدامی از سوی دولت برای سامان دادن به وضع سهام عدالت نیستیم.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه مجلس شورای اسلامی هم آن‌چنان به بخش سهام عدالت ورود پیدا نکرده است، تصریح کرد: شرکت‌های سرمایه‌گذاری وابسته به سهام عدالت دقیق شناسایی نشده‌اند.

کوچکی‌نژاد با بیان اینکه رسالت دولت در برخورد با سهام‌داران عدالت شفاف بیان نشده است، اضافه کرد: در این زمینه از سوی دولت‌مردان در حوزه اقتصاد کوتاهی صورت گرفته است.

وی با تأکید بر اینکه وزارت اقتصاد و دارایی هم در بحث شفاف‌سازی سهام عدالت گزارش خوبی به مجلس ارائه نداده است، تصریح کرد: وزارت اقتصاد و دارایی این وظیفه را دارد که ابعاد سهام عدالت را به شکل شفاف به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: دولت باید به‌سرعت مردم را از این سردرگمی در زمینه سهام عدالت خارج و تکلیف سهام‌داران را مشخص کند.


منبع: alef.ir

قیمت جهانی و تولید داخلی طلا افزایش یافت

در حالی که قیمت جهانی طلا چند هفته ای است که شیب صعودی یافته است، آمارها از رشد میزان تولید داخلی این محصول خبر می‌دهند.

به گزارش ایسنا، بر اساس نمودارهای جهانی، از حدود سه و نیم ماه پیش قیمت جهانی طلا با شیبی نسبتا تند دچار افت شد که این افت تا یک ماه گذشته قیمت جهانی طلا را به حدود ۱۱۲۷ دلار در هر انس رساند که میزان این کاهش حدود۲۲۰ دلار بود.

اما این روند در اوایل سال نو میلادی شکل دیگری به خود گرفت و قیمت طلای جهانی بر اساس نمودار های بازار تا به امروز یک روند صعودی را تقریبا با همان شیب افتی که در زمان مشابه تا یک ماه پیش داشت را تجربه می‌کند و قیمت این محصول بر اساس آمار در هر اونس با ۰.۵ درصد افزایش نسبت به روز گذشته به ۱۲۰۳.۶۰ دلار رسید، همچنین در بازار نیویورک نیز هر اونس طلا برای تحویل در فوریه ۰.۶ درصد افزایش یافت و در ۱۲۰۳.۶۰ دلار ایستاد که نشان می‌دهد قیمت طلا نسبت به زمان اوج افت قیمت در شش ماه اخیر با ۷۶.۶ دلار رشد همراه بوده است.

این در حالی است که آمار تولید داخلی از واحدهای تولید طلا نیز نشان می‌دهد که ۹ ماهه امسال تولید طلا با رشد همراه بوده، به گونه ای که آمارها از افزایش ۳۵.۵ درصدی تولید شمش طلای خالص مجتمع طلای موته خبر می دهند.

در همین رابطه نیز علیرضا طالاری -مدیر این مجتمع- در تشریح عملکرد این مجتمع از ثبت رکوردهایی بی سابقه در آذر ماه خبر داد که از جمله آنها فراوری ماده معدنی به بیش از ۲۰ هزار تن، تولید شمش طلا به میزان ۴۵ هزار گرم و باطله برداری و استخراج ماده معدنی به بیش از ۴۲۰ هزار تن است.

بر اساس همین گزارشات در ۹ ماهه سال جاری علاوه بر افزایش ۳۵.۵ درصدی رشد تولید، همچنین تولید ۹ ماهه این مجتمع یک درصد از تولید یک سال گذشته بیشتر شده است. تولید شمش طلا در ۹ماه منتهی به پایان آذرماه امسال نسبت به هدف برنامه ۴۲.۵ درصد بیشتر شده و در حال حاضر تولید این مجتمع حدود ۸ درصد از کل برنامه سال ۱۳۹۵ فراتر رفته است.


منبع: alef.ir

رشد ۴۵هزار میلیارد تومانی مطالبات معوق بانک‌ها

مطالبات معوق و سررسیدگذشته بانک‌ها طی سه سال گذشته با رشد ۴۵هزار میلیارد تومانی بیش از ۷۰درصد افزایش داشته است.

به گزارش تسنیم، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها از سالهای متمادی گذشته یکی از مشکلات اساسی سیستم بانکی بوده و بخش عمده این معوقات معمولاً از پرداخت تسهیلات کلان و نجومی بدون ضابطه و وثیقه و با زدوبند و لابی‌های پشت‌پرده با مسئولان و مدیران بانک‌ها ایجاد شده است.

بر اساس جدیدترین گزارش بانک مرکزی، میزان مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در آبان ماه سال جاری به بیش از ۱۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، هرچند گزارش‌های غیررسمی از ارقام بالاتری خبر می‌دهند.

طبق گزارش بانک مرکزی، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در تیرماه سال ۹۲ که پایان کار دولت دهم بوده، ۶۴٫۵ هزار میلیارد تومان بوده است، بنابراین طی ۴۰ ماه گذشته بیش از ۷۰ درصد بر مطالبات معوق بانک‌ها افزوده شده است.

پس از فساد بانکی ۳ هزار میلیارد تومانی که در دولت گذشته رخ داد و مردم تا آن روز فسادی بزرگتر از این ندیده بودند، طی دو سه سال گذشته پرونده‌های متعدد فساد بانکی با رقم‌های ۲ تا ۱۲ هزار میلیارد تومانی در این دولت هم رخ داد که در تاریخ ایران سابقه ندارد و بخش عمده رشد مطالبات معوق مربوط به همین فسادهای بزرگ بانکی است.


منبع: alef.ir

انعقاد قراردادهای یک‌ماهه با کارگران!

در حالی که طبق دستورالعمل سال گذشته وزارت کار،انعقاد قرارداد زیر یکسال در مشاغل دارای ماهیت مستمر ممنوع است؛ اما همچنان برخی کارفرمایان نسبت به انعقاد قراردادهای کمتر از یکسال اقدام می کنند.

به گزارش مهر، برخی کارفرمایان با کارگران خود قراردادهای یک ماهه منعقد می‌کنند؛ این را بررسی های میدانی هم نشان می دهد؛ در حالی که بر اساس دستورالعمل شماره ۴۰ روابط کار که ۱۹ خرداد سال گذشته ابلاغ شده، انعقاد قرارداد کار مدت موقت زیر یکسال، در کارهای دارای ماهیت مستمر مشروط به بقای کارگاه و کار، ممنوع است و کارفرمایان مکلف هستند در صورت انعقاد قرارداد موقت، قرارداد مزبور را حداقل به مدت یک سال منعقد کنند.

بر اساس مطالعات و اطلاعات به دست آمده در بسیاری از کشورهای صنعتی که نظام سرمایه داری در آنها حکم‌فرما است، حداقل ۲۵ درصد قراردادها «دائمی» هستند؛ در حالی که در ایران، سهم قراردادهای دائمی فقط ۵ درصد است و طبق آماری که اعلام می‌شود، بیش از ۹۰ درصد قراردادهای کار موقت هستند. این همان مصداق نقض امنیت شغلی در بین نیروی کار، به ویژه گروه‌های کارگری کشور است.

اما ظرفیت‌های قانونی کشور در خصوص ساماندهی قراردادهای موقت چه می‌گویند؟ بر اساس تبصره ۲ ماده ۷ قانون کار در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی خواهد شد؛ اما گروه‌های کارگری معتقدند که کارفرمایان، از بخش انتهایی این تبصره که عنوان شده «در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی می‌شود» خود را مجاز به انعقاد قراردادهای موقت با کارگران کرده‌اند.

همچنین نمایندگان جامعه کارگری می‌گویند که کارفرمایان با رای از دیوان عدالت اداری، تفسیر می‌کنند که به استناد این عبارت، می‌توان با کارگران قرارداد موقت امضا کرد.

با این وصف می‌توان گفت به دلیل عدم شفافیت قانونی و حتی نبود نظارت بر اجرای دستورالعمل‌ها، با سوءاستفاده برخی کارفرمایان از مواد قانونی، قراردادهای موقت رواج یافته است و این خود به مفهوم تضییع حقوق کارگران است.در حالی سهم بیش از ۹۰ درصدی قراردادهای موقت از کل قراردادها نگران کننده است که وزارت کار مکلف بود حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیرمستمر دارد را تهیه کند؛ اما هیچ خبری از اجرا و تهیه این آیین نامه هم نیست.


منبع: alef.ir

نماینده تبریز: جشن واردات درحد وزیر نیست

یکی از استیضاح کنندگان وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه واردات ایرباس هم استیضاح آخوندی را منتفی نمی کند گفت: برگزاری جشن برای واردات هواپیما توسط وزیر در حد و قواره یک دولت نیست.

احمد علیرضا بیگی در گفتگو با مهر ذوق زدگی مسئولان از واردات هواپیما را اقدامی خلاف منافع ملی خواند و گفت: واردات هواپیما اتفاق بدی نیست اما اگر برآیند یک دولت را در واردات یک هواپیما خلاصه کنیم زیبنده نیست.

نماینده مردم تبریز در مجلس ادامه داد: مشابه این کار را در دوران تحریم بخش خصوصی انجام داد و با سختی توانست هواپیماهایی را وارد کشور کند، در تبریز یک ایرلاین راه اندازی شد و  هواپیماهای ایرباس و ام دی وارد کردیم در ابتدای کار این ایرلاین یک هواپیمای ملکی و دو هواپیمای استیجاری داشت اما در سال ۹۱ توانست ظرفیت خود را به ۱۲ فروند ارتقا دهد، برگزاری جشن برای واردات هواپیما توسط وزیر در حد وقواره یک دولت نیست واردات هواپیما را مثبت می دانیم اما ذوق زدگی برای این اقدام را خیر.

عضو فراکسیون ولایت مجلس تصریح کرد: یک ملت برای پرتاب ماهواره و کارهای بزرگ اعلام شادمانی می کند چون افق های بزرگ تری را برای ملت ترسیم می کند در حالی که صنعت هواپیمایی برای یک درصد سفر ها موثر است.

بیگی با بیان اینکه تلاش ما باید در جهت تامین منافع ملی باشد ادامه داد: اگر قرار است ما امتیازی به خارجی ها بدهیم و هواپیما بخریم باید منافع خودمان را هم در نظر بگیریم به عنوان مثال  کشور چین ۵۰ فروند ایرباس  را به شرط تولید در چین وارد کرد. ما چنین امتیازی هم نگرفتیم فقط هواپیما وارد کردیم و پیش پرداخت ان را از محل صندوق توسعه ملی پرداخت کردیم بنابراین محلی برای ذوق زدگی و شعف وجود ندارد.

از امضا کنندگان استیضاح وزیر راه و شهرسازی گفت: وارادت ایرباس، استیضاح آخوندی را منتفی نمی کند، استیضاح آخوندی سیاسی و قومی نیست. استیضاح کنندگان در مقام پاسخ خواستن از مسئولانی هستند که باید در مقابل مجلس پاسخگو باشند.

وی با بیان اینکه در زمینه استیضاح آخوندی اتفاق نظر وجود دارد گفت: تست مجدد جدیت نمایندگان برای استیضاح وزیر راه و شهرسازی با جمع آوری امضا انجام شد و بنده در همان نیم ساعت اول ۶۵ امضا جمع کردم  و توانستم رئیس کمیسیون عمران را مجاب کنم که زمان جلسه استیضاح کنندگان و وزیر راه و شهرسازی را تعیین کند که سه شنبه هفته گذشته تعیین شد اما به خاطر درگذشت آیت الله هاشمی به تعویق افتاد.


منبع: alef.ir

ظهور نمایندگان جعلی برای برندهای مطرح خودرو

دنیای اقتصاد نوشت: مقررات واردات خودرو به کشور در شرایطی بازهم دستخوش تغییرات شد، که بسیاری از کارشناسان خواستار شفافیت در اجرای این مقررات از سوی مسوولان صنعتی شدند.

بر این اساس یکی از موضوعاتی که به‌نظر می‌رسد این روزها نیازمند شفافیت بیشتر از سوی مسوولان صنعتی کشور است بحث ارائه مدارک معتبر از سوی شرکت‌های داخلی برای اخذ نمایندگی از سوی شرکت مادر است. این در شرایطی است که هم اکنون برخی از شرکت‌های نمایندگی با ارائه مدارک به وزارت صنعت و معدن و تجارت ادعای مجوز رسمی از شرکت مادر را دارند که از قضا مورد تایید این وزارتخانه نیز قرار گرفته‌اند حال آنکه در سایت رسمی شرکت مادر نامی از نمایندگی ایران برده نشده است. به این ترتیب بسیاری از کارشناسان با اذعان به اینکه، یکی از شروط اصلی برای تایید اعتبار شرکت نمایندگی رسمی وجود نام شرکت در سایت اصلی برند است و بسیاری از مشتریان نیز برای مورد تایید بودن شرکت‌های مدنظر به سایت اصلی شرکت مادر مراجعه می‌کنند، اما نام برخی از شرکت‌های نمایندگی ایرانی در سایت شرکت مادر وجود ندارد.

موضوعی که منتقدان نیز به آن اشاره می‌کنند و اینکه برخی از شرکت‌های وارد‌کننده‌ای که خود را نمایندگی اصلی برخی از برندها در ایران می‌دانند، نماینده مستقیم شرکت مادر نیستند اما وزارت صنعت، معدن و تجارت با تایید مجوز آنها را نماینده اصلی شرکت مادر اعلام کرده است. در حالی این موضوع مطرح می‌شود که بنا به آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت در حال حاضر ۴۰ شرکت نمایندگی مستقیم وارد‌کننده خودرو در کشور وجود دارد. آماری که به‌نظر می‌رسد مجموع نمایندگی‌های وارد‌کننده خودروهای سواری و تجاری را شامل می‌شود؛ چراکه بنا به آمار انجمن واردکنندگان خودرو، در حال حاضر تعداد ۱۷ نمایندگی رسمی وارد‌کننده خودروی سواری فعال هستند که تا هفته آینده این نمایندگان به ۲۰ شرکت افزایش پیدا می‌کند.

در حالی گفته می‌شود، بنا به سیاست‌های جدید وزارت صنعت در دوران پساتحریم تنها شرکت‌های نمایندگی مستقیم اجازه فعالیت در ایران را دارند که منتقدان سیاست‌های وزارت صنعت تاکید دارند، نه تنها برخی شرکت‌های خارجی نام این شرکت‌ها را در سایت خود اعلام نکرده‌اند، بلکه آنها اعطای نمایندگی به ایران را تکذیب می‌کنند، اما وزارت صنعت به این شرکت‌ها مجوز فعالیت داده است. با وجود این، روز گذشته یدالله صادقی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت درخصوص اینکه برخی از نمایندگی‌های موجود در ایران در سایت اصلی برند به ثبت نرسیده است، گفته است، ملاک ما این نیست که یک شرکت باید در سایت برند اصلی ثبت شده باشد؛ بلکه ما مستنداتی را از نمایندگی‌ها دریافت می‌کنیم که به تایید شرکت اصلی و نمایندگان اتاق بازرگانی در مبدأ رسیده باشد.

باوجود اظهارنظر یدالله صادقی در این زمینه، اما برخی کارشناسان تاکید وزارت صنعت بر ارائه مستندات را موجب شکل‌گیری انتخاب‌های سلیقه‌ای از سوی این وزارتخانه می‌دانند. آنگونه که به‌نظر می‌رسد، بعد از بسته شدن سایت ثبت‌سفارش برای شرکت‌های متفرقه و برخی از برند‌های مطرح وارداتی که هنوز موفق به اخذ نمایندگی رسمی از شرکت مادر نشدند، یکی از انتقادات جدی به وزارت صنعت عدم شفافیت در اجرای مقررات واردات است؛ به‌طوری‌که بسیاری شبهاتی را نسبت به عملکرد مسوولان تجاری کشور در حوزه واردات خودرو مطرح می‌کنند.

بر این اساس گفته می‌شود که عدم‌شفافیت در مقررات موجب انتخاب‌های گزینشی شرکت‌ها شده است. بنابراین یکی از سوالات مطرح شده در شرایط کنونی آن است که چگونه وزارت صنعت برخی شرکت‌ها را به‌عنوان نماینده رسمی خودروسازان خارجی معرفی و برخی دیگر را حذف کرده است، حال آنکه نام و نشانی از شرکت‌ها در سایت شرکت مادر نیست؟ سوال مطرح دیگر اینکه صحت و سقم اعتبار نمایندگی از شرکت مادر چگونه سنجیده می‌شود؟

آنگونه که فرهاد احتشام‌زاد، رئیس انجمن واردکنندگان خودرو در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» می‌گوید، وجود نام نمایندگی در سایت شرکت مادر تعیین‌کننده اصلی بودن یا صحت اعتبار شرکت نیست. هر چند درج نام در سایت شرکت اصلی، آگاهی مشتریان را افزایش می‌دهد و این موضوع کمک‌کننده است اما لزوما تعیین‌کننده نیست و مستنداتی که شرکت نمایندگی ارائه می‌کند اهمیت بیشتری دارد.

به گفته احتشام‌زاد، دریافت نمایندگی طبق یک روال قانونی صورت می‌گیرد. بر این اساس شرکتی که خواهان دریافت نمایندگی است، باید با مراجعه به شرکت اصلی یک قرارداد دوطرفه را به امضا برساند. بعد از آن شرکت اصلی باید تعهدنامه ارائه خدمات پس از فروش (Letter Of Commitmment) را به شرکت نماینده ارائه دهد. سپس شرکت مذکور با مراجعه به اتاق بازرگانی شرکت مبدا، مجوزهای مدنظر را تایید می‌کند و پس از آن با مراجعه به سفارت ایران در کشور مبدا و تایید مدارک خود آن را به وزارت صنعت ارائه می‌کند. داریوش بی‌ریا یکی از اعضای انجمن واردکنندگان خودروبا بیان اینکه درج نام در سایت شرکت مادر نشان دهنده نمایندگی رسمی نیست، می‌گوید: مراحل دریافت نمایندگی رویه مشخصی دارد که در صورت طی شدن، مجوز فعالیت در ایران صادر می‌شود. وی تاکید می‌کند که براساس مقررات مکتوب در این زمینه، متقاضیان دریافت نمایندگی باید اصل قرارداد با شرکت مادر و تعهدنامه خدمات پس از فروش را دارا باشند که در این صورت شرکت مدنظر نماینده به حساب می‌آید.

باوجود آنکه در شرایط پساتحریم تاکید وزارت صنعت، معدن و تجارت بر اخذ نمایندگی رسمی است؛ اما به‌نظر می‌رسد کشورمان همچنان درگیر شرایط پیش از لغو تحریم‌هاست به‌گونه‌ای است که برخی شرکت‌های خارجی از روش‌های جدیدی برای اعطای نمایندگی به شرکت‌های داخلی بهره می‌برند. به گفته فرهاد احتشام‌زاد، بنا بر «دستورالعمل نحوه صدور گواهی فعالیت نمایندگان، توزیع‌کنندگان دفاتر شعب شرکت‌های خارجی عرضه‌‌کننده کالاهای سرمایه‌ای در ایران» شرکت‌های نماینده باید قرارداد و LOC (تعهدنامه شرکت خارجی مبنی بر تضمین ارائه خدمات پس از فروش و تامین قطعات یدکی حداقل برای ۱۰‌ سال) را بعد از تایید در اتاق بازرگانی و سفارت ایران در کشور مبدا به وزارت صنعت ارائه دهند.

در این بین ممکن است برخی از شرکت‌ها از طریق یکی از شرکت‌های نمایندگی خود در دیگر کشورها مجوز نمایندگی را اعطا کنند؛ بنابراین شرط مدنظر برای قبول این نمایندگی آن است که شرکت اصلی باید به شرکت خود در یکی از کشورهای تحت ‌نمایندگی خود، تفویض نامه ارائه نمایندگی به همراه ارائه خدمات پس از فروش را ارائه کند. بعد از آن شرکت‌ ایرانی می‌تواند با شرکت مدنظر قرارداد امضا کند. یکی از تفاوت‌های دریافت نمایندگی شرکت‌های واسطه‌ای با شرکت‌های مستقیم آن است که این شرکت‌ها باید تفویض نامه شرکت اصلی به نمایندگی خود در کشور مدنظر را به همراه داشته باشند.


منبع: alef.ir

مشکل بیمه قالیبافان حل شود

رئیس مجلس شورای اسلامی که به استان قم سفر کرده است روز دوشنبه دیدارهایی با مدیر کل سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی این استان، با خانواده روحانی شهید هاشمی‌نژاد و شهید امتیاز حسین داشت.

به گزارش ایسنا، علی لاریجانی در دیدار با بازوند مدیرکل سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان قم و همچنین مسئولان این اداره کل و نمایندگان کارگران و کارفرمایان قم با تأکید بر لزوم توجه به مسائل مردم گفت: مردم نباید در رفع مشکلاتشان احساس کنند بی‌یار و یاور هستند.

لاریجانی با تأکید بر لزوم رفع مشکل بیمه قالیبافان گفت: باید از قالیبافان حمایت شود.

بر اساس این گزارش، در این دیدار بازوند مدیرکل سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارشی از عملکرد و برنامه‌های این سازمان به رئیس مجلس شورای اسلامی ارائه داد.

دیدار لاریجانی با خانواده روحانی شهید هاشمی‌نژاد
رئیس مجلس شورای اسلامی با خانواده روحانی شهید محمدمهدی هاشمی‌نژاد که از تیپ فاطمیون (سلام الله علیها) و از  شهدای مدافع حرم است، دیدار کرد.

رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به جایگاه رفیع شهدا در اسلام گفت: قدم نهادن در مسیر شهادت ارزشمند است و شهدا جزو مقربین درگاه الهی هستند.

دیدار رئیس مجلس با خانواده شهید امتیاز حسین
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین با خانواده شهید امتیازحسین از تیپ زینبیون (س) که از شهدای مدافع حرم است، دیدار کرد.


منبع: alef.ir

بی‌تدبیری دولت در ساماندهی مؤسسات اعتباری

نتیجه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌ها و ساعت‌ها جلسات مسؤولان بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار در دولت یازدهم برای ساماندهی تعاونی‌ها و موسسات اعتباری فقط یک چیز بوده است: سرگردانی سپرده‌گذاران!


به گزارش «وطن‌امروز» از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، سیف به عنوان فرمانده بزرگ‌ترین نهاد سیاست‌گذار پولی و بانکی کشور موضوع ساماندهی موسسات اعتباری و بازار غیرمتشکل پولی را به عنوان یکی از محورهای کار خود قرار داد اما روش ساماندهی دولت موجب شده صدها هزار سپرده‌گذار سرگردان شوند و روزها و شب‌ها مقابل بانک مرکزی یا دفاتر مرکزی موسسات متبوع خود تجمع کنند. دولت برای ساماندهی موسسات اعتباری غیرمجاز هیچ راهی جز انحلال و سرگردانی سپرده‌گذاران پیدا نکرد و مردمی که ۱۰ سال با یک موسسه اعتباری کار می‌کردند و آن موسسه حتی در رسانه‌ها تبلیغات داشت به یکباره متوجه شدند آن موسسه غیرمجاز و از پرداخت پول مردم عاجز است.

موسسه اعتباری ثامن‌الحجج  و تعاونی میزان ۲ نمونه بارز است و دولت به جای اینکه این موسسات را ادغام کند تا پرداخت وجوه مردم تسریع یابد این موسسات و تعاونی‌ها را منحل اعلام کرد. دولت برای ساماندهی زور هم می‌گوید و برای پرداخت بخشی از طلب سپرده‌گذاران آنها را مجبور می‌کند زیر برگه‌ای را امضا کنند که در آن سپرده‌گذاران اعتراف می‌کنند مسؤولیت باز کردن حساب در موسسه غیرمجاز یادشده را می‌پذیرند! سپرده‌گذاران ثامن‌الحجج اگر این برگه را که به اعتراف‌نامه شبیه است، امضا نکنند نمی‌توانند بخش کوچک سپرده‌های خود را دریافت کنند.

سپرده‌گذاران معتقد هستند این موسسه دارای مجوز بوده  اگرنه ۱۰ سال نمی‌توانسته بدون مجوز فعالیت کند و چگونه بعد از تغییر دولت‌ به یکباره غیرمجاز می‌شود. بهانه بانک مرکزی برای سرگردانی ثامن‌الحججی‌ها این بوده که مردم نباید در موسسات غیرمجاز سپرده‌گذاری کنند و باید ریسک این مساله را بپذیرند اما تجمع دیروز سپرده‌گذاران موسسه اعتباری کاسپین مقابل بانک مرکزی و تجمع روز یکشنبه مقابل ساختمان کاسپین با تجمعات دیگر یک فرق اساسی داشت و آن اینکه سپرده‌گذاران موسسه‌ای به مشکل برخورده‌اند که از بانک مرکزی مجوز داشته و بانک مرکزی دیگر نمی‌تواند ادعا کند مردم باید ریسک سپرده‌گذاری در غیرمجازها را بپذیرد.

آیا این بار هم مردم مقصرند؟

چندین سال است که بحران موسسات غیرمجاز در کشور بروز کرده و هنوز هم این داستان با میزان و ثامن‌الحجج ادامه دارد. این دو موسسه به قول بانک مرکزی و مسؤولان غیر مجاز بودند و مردم هم نباید در این موسسات سرمایه‌گذاری می‌کردند. این سخن کاملا درست است. حداقل در ۲ سال اخیر چندین بار بانک مرکزی اعلام کرده مردم از سپرده‌گذاری در موسسات فاقد مجوز پرهیز کنند که بانک مرکزی قبول مسؤولیت نمی‌کند.

در موضوع میزان و ثامن‌الحجج دانسته یا ندانسته مردم اشتباه کردند و تاوان این اشتباه خود را با معطلی چندین ماهه و کسر سود و دردسر‌های رفتن و آمدن پس دادند. با اطلاع‌رسانی‌های صورت گرفته مردم مجاب شده‌اند دیگر در موسسات غیرمجاز پول به امانت نگذارند و این رویه را می‌توان در ورود سرمایه‌های خرد به بانک‌های دولتی و خصوصی دید. اما داستانی که در چند هفته اخیر در یک موسسه اعتباری پدید آمده مردم را شوکه کرده است.

مردم با تکیه بر سخنان مدیران ارشد بانک مرکزی و اطلاع‌رسانی‌های صورت گرفته به دنبال مکانی امن برای گرفتن سود سپرده بیشتر بودند. برای همین بسیاری موسسه اعتباری کاسپین را انتخاب کردند. این موسسه از ۸ تعاونی تجمیعی شکل گرفته بود و بانک مرکزی نیز در آخرین روزهای سال ۹۴ به شرط ساماندهی این ۸ تعاونی به کاسپین مجوز رسمی اعطا کرد.

مردم هم با خیال آسوده از اینکه این موسسه مجوز دارد و بانک مرکزی و رئیس کل پای مجوز را امضا کرده، اقدام به سپرده‌گذاری در شعب مختلف کاسپین کردند. اما پس از سخنان دادستان تهران مبنی بر وجود زیان ۴ هزار میلیارد تومانی تعاونی فرشتگان(یکی از تعاونی‌های تجمیعی در کاسپین) این موسسه با هجوم مردم برای گرفتن وجه خود روبه‌رو شد. با بروز این مشکل موسسه سعی کرد با پرداخت اندک به متقاضیان وضعیت را آرام‌تر کند اما مشکل اصلی عدم انتقال و ادغام نهایی ۸ تعاونی تجمیعی در موسسه کاسپین بود.با این عدم انتقال عملا تعاونی‌های زیرمجموعه فقط تابلوی کاسپین را یدک می‌کشیدند ولی در عمل مستقل بودند.

با ادامه مراجعه مردم به شعب و درخواست سپرده‌های خود، موسسه کاسپین رسما اعلام کرد که دیگر نمی‌تواند تا قبل از انتقال تمام تعاونی‌های تجمیعی پول بپردازد. همین موضوع کافی بود تا مردم در مقابل ساختمان مرکزی این موسسه تجمع کرده و خواهان پاسخگویی باشند.در همین حین بانک مرکزی در یک اطلاعیه با درج شماره‌های این موسسه خواستار پاسخگویی این موسسه شد. بانک مرکزی با این کار عملا توپ را به زمین کاسپینی‌ها انداخت.

چند نکته
اما در این بین چندین نکته مهم وجود دارد که باید بدان توجه‌کرد.

نخست: به این سخنان سیف، رئیس کل بانک مرکزی در اردیبهشت ماه سال ۹۵ که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد و در روزنامه دنیا اقتصاد چاپ شده است، توجه کنید:

«لیست و مشخصات بانک‌ها و موسسات غیرمجاز در سایت بانک مرکزی وجود دارد و مردم می‌توانند با مراجعه به این سایت نسبت به سپرده‌گذاری در بانک‌های مجاز مورد تایید بانک مرکزی اقدام کنند». وی با بیان اینکه خطر سپرده‌گذاری در بانک‌ها و موسسات غیرمجاز، از دست دادن تمام سرمایه یک فرد است، افزود: مردم باید همیشه آگاه و مطلع باشند که سرمایه‌گذاری‌ها در موسساتی باشد که دارای مجوز رسمی از بانک مرکزی هستند و به این امر توجه کنند که سپرده‌گذاری در موسسات غیرمجاز خطر دارد و باید تبعات آن را قبول کنند.

وی  همچنین در مردادماه سال ۹۴ که خبرگزاری خانه ملت آن را نشر داده است، گفته بود: «سپرده‌گذاری در موسسات مالی غیرمجاز با توجه به ریسک‌ها و خطراتی که منابع را تهدید می‌کند به صلاح نیست، لذا تاکید می‌کنیم مردم منابع خود را نزد موسسات مجاز سرمایه‌گذاری کنند». با این جملات رئیس کل می‌توان فهمید با مراجعه به سایت بانک مرکزی مردم با دیدن نام موسسه کاسپین اقدام به سرمایه‌گذاری کرده‌اند و در نتیجه از اتهام و گناه سپرده‌گذاری در موسسه فاقد مجوز تبرئه می‌شوند. بنابراین در این‌باره دیگر نمی‌توان مردم را مانند میزان و ثامن‌الحجج مقصر دانست.

دوم: رئیس‌کل در سخنان خود به وضوح مردم را به سرمایه‌گذاری در موسسات مجاز تشویق کرده، بنابراین مردم به سخنان یک مقام ارشد بانکی توجه کرده‌اند و در کاسپین که مجاز بوده پول به امانت گذاشته‌اند. بنابراین مردم مانند موسسات فاقد مجوز به سخنان دیگران و افراد بی‌صلاحیت و تبلیغات گمراه‌کننده توجه نداشته‌اند.

سوم: بانک مرکزی که اینچنین مردم را از سپرده‌گذاری در موسسات غیرمجاز منع کرده و می‌کند حالا که مردم به گفته و سایت بانک مرکزی اعتماد کرده و در موسسه مجاز سپرده‌گذاری کرده‌اند، باید به میدان عمل وارد شده و از حیثیت مجوز رسمی و حقوق مردم دفاع کند.

چهارم: چرا در طول حدود ۱۰ ماهی که موسسه کاسپین مجوز رسمی اخذ کرده است امور مهمی چون انتقال دارایی تعاونی‌های تجمیعی، انتقال حساب‌های بانکی به کاسپین و برگزاری مجمع عمومی را به سرانجام نرسانده و اکنون با فشار وارد شده با سرعت وارد گود انتقال شده است؟


منبع: alef.ir

عطوان: عربستان حال و روز خوبی ندارد

نویسنده بارز جهان عرب در تازه ترین مقاله خود از اوضاع نابسامان داخلی و خارجی عربستان در منطقه سخن گفت و به تشریح سناریوهای احتمالی در روابط ریاض و قاهره در سایه حکم اخیر دادگاه مصر مبنی بر ابطال تحویل دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان پرداخت.

عبدالباری عطوان نویسنده و تحلیلگر بارز جهان عرب در مقاله‌ای به بررسی جنبه های مختلف حکم دادگاه مصر در رد تحویل دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان و سناریوهای آتی در این باره پرداخت و نوشت: دادگاه عالی اداری مصر روز شنبه تیر خلاص را به توافقنامه‌ای زد که بر حاکمیت عربستان بر دو جزیره تیران و صنافیر در ورودی خلیج عقبه تاکید می کند. این دادگاه با اجماع قضات خود حکم نهایی ابطلان حاکمیت و باقی ماندن دو جزیره تحت حاکمیت مصر را صادر کرد. این امر چه بسا به طور تقریبا نهایی راه را ه روی هرگونه میانجیگری برای بازگرداندن روابط بین مصر و عربستان به مسیر طبیعی خود می بندند و عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر را –چنانچه خواسته باشد حکم دادگاه را نادیده بگیرد- در مقابل مردم کشورش یا دستکم بخش بزرگی از آنها قرار می دهد.

نمی خواهیم وارد بحث و جدل حقوقی بین اکثریت طرفدار این حکم و اقلیت مخالف آن شویم زیرا هر یک از این دو اردوگاه دیدگاه و اسنادی دارد که ادعایش را تایید و موضع اردوگاه مخالف رد می کند. اما آنچه می توانیم بگوییم این است که دولت های مصر و عربستان خود را در تنگنایی حقوقی و سیاسی انداختند زیرا کوته نظری سیاسی بی سابقه ای با گشودن چنین پرونده دشواری و در چنین زمانی  بدون ارزیابی پیامدهای آن روی داد که بیانگر ارزیابی نادرست از اوضاع بود.

عربستان در حال حاضر در یک جنگ خونین فرسایشی در یمن و در سوریه به سرمی برد و خطر ایران را برای خود یک خطر موجودیتی می داند که ریاض را تهدید می کند و نیز با تروریسم داخلی و بحران مالی و اقتصادی داخلی روبرو است که باعث شده است تا سیاست های ریاضت اقتصادی را در پیش بگیرد. این سیاست ها نگرانی مردمی و انتقادهای وسیعی را ایجاد کرده است و حال با این شرایط، آیا این زمان مناسبی برای ورود به بحرانی حقوقی و سیاسی با بزرگترین کشور عربی است که نمی توان برای مقابله گروهی یا فردی با خطرات از این کشور و حمایت آن بی نیاز بود.

عبدالفتاح السی سیرئیس جمهور مصر به خاطر وضعیت مالی بحرانی خود از این دو جزیره صرف نظر کرد زیرا می خواست که میلیاردها دلار عربستان اقتصاد فروپاشیده کشورش و در نتیجه حکومتش را نجات دهد.

هشدار مسئولان سعودی به السیسی درخصوص وضع تحریم های شدید علیه وی و حکومتش – در صورت یکسره نکردن مسئله دو جزیره تیران و صنافیر و قرار ندادن آنها تحت حاکمیت عربستان- و دادن مهلت سه هفته ای به السیسی برای این کار براساس برخی گزارش های خبری، نه تنها به هیچ وجه موفقیت آمیز نبود بلکه گامی در مسیر تشدید تنش در زمانی نامناسب بود.

فشارهای وارده به مسئولان مصر از طریق تشکیل ائتلافی متشکل از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای متوقف کردن هرگونه حمایت مالی از این کشور – در صورت تن ندادن به شروط عربستان- و اقدام ریاض در متوقف کردن تحویل حدود ۷۰۰ هزار تن نفت در ماه به قاهره چه بسا باعث تحریک جامعه مصر نه فقط علیه عربستان بلکه اکثر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس شود و السیسی را به سمت اردوگاه ایران سوق دهد.

دولت مصر طارق الملا وزیر نفت خود را چند روز پیش به عراق فرستاد که با موافقت مسئولان عراقی برای ارسال دو میلیون بشکه نفت در ماه به مصر برگشت. این میزان نفت نه تنها جبران قطع نفت ارسالی عربستان به مصر را می کند بلکه مصر توانست این دو میلیون بشکه نفت را با تسهیلات بیشتر از عراق بگیرد. علاوه بر این نیز، دولت قاهره توافقنامه ای برای پالایش نفت عراق در پالایشگاههای مصر امضا کرد تا نیاز عراق به فرآورده های نفتی اساسی نظیر بنزین و گازوئیل را تامین کند.

اکنون چند سناریوی احتمالی بعد از صدور حکم دادگاه عالی اداری مصر مبنی بر ابطال تحویل دو جزیره تیران و صنافیر وجود دارد.

سناریوی نخست این است که دولت مصر به حکم دادگاه احترام گذاشته و توافقنامه خود با عربستان برای تحویل این دو جزیره به حاکمیت عربستان را باطل کند و همچنان حاکمیت خود بر این جزایر را حفظ کرده و پیامدهای این کار را بپذیرد.

سناریوی دوم این است که دولت مصر با این حکم دادگاه این کشور مخالفت و اعتراض کند و برای تصویب آن به مجلس نمایندگان مصر رجوع کند زیرا معتقد است که این مجلس از جنبه قانون اساسی، مسئول رسیدگی و اعلام نظر درباره چنین توافقنامه ها و معاهداتی است.

سناریوی سوم این است که عبدالفتاح السیسی به تعلل و تلاش برای خریدن زمان و جستجو برای یافتن میانجیگرانی در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به منظور اصلاح روابط با عربستان یا دستکم کاهش فشارها و هشدارهایش ادامه دهد.

چهارمین سناریوی هم این است که دو کشور از درایت و تعقل برخوردار شده و اختلافات خود درباره این جزایر را در حال حاضر به حالت تعلیق درآوردند.

دشوار است که بگوییم کدام سناریو بر دیگری ترجیح دارد. امیدوار بودم که روند امور بین این دو کشور به این وضعیت تاسف بار نرسد اما اگر دوطرف نتوانند به یک راه حل مورد قبول برسند؛ چه مانعی وجود دارد که برای حل اختلاف خود به دادگاه دادگستری بین المللی رجوع نکنند؟
منبع: تسنیم


منبع: alef.ir

مقصر گرانی گوشت

از روزی که گوشت قرمز بنای نافرمانی گذاشت و رو به گرانی رفت، دلایل مختلفی ازجمله دلال‌بازی، عامل افزایش قیمت معرفی شد حالا اما رئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی پای عامل تازه‌ای را به ماجرا باز کرده است.

به گزارش همشهری، علی‌اصغر ملکی می‌گوید: در اول هر‌ماه به‌دلیل واریز حقوق‌، تقاضای خرید افزایش می‌یابد و به همین دلیل قیمت‌ نیز افزایش پیدا می‌کند.

ملکی درباره اینکه چرا در ماه‌های قبل این اتفاق نمی‌افتاد، اظهار می‌کند: با پشت سر گذاشتن عید قربان و تاسوعا و عاشورا، ذخایر گوشتی با کمبود مواجه شده‌اند و بزرگ‌ترین مشکل این مسئله این است که بره ماده‌هایی که زایمان نکرده‌اند، ذبح می‌شوند و همین باعث کمبود ذخایر گوشتی در آخر سال می‌شود.


منبع: alef.ir

جولان معاملات فردایی غیر رسمی در فقدان بازار آتی ارز

به گفته یک کارشناس بازار ارز در پی نوسان نرخ ارز در هفته‌های اخیر، معاملات مختلفی از جمله معاملات فردایی در سبزه میدان با حجمی بالا و بدون هیچ آمار شفاف، نظارت و قوانینی تضمین شده انجام می‌شود و این یکی از عوامل شکل گیری غیر منطقی نرخ ارز است؛ در این بین همچنان در راه‌اندازی بازار آتی ارز تعلل صورت می‌گیرد.

ابوذر نجمی در گفت‌وگو با ایسنا، بزرگترین دغدغه شرکت‌های بازرگانی و تولیدکنندگان را نوسان نرخ ارز دانست و گفت: پارامترهای موجود نشان می‌دهد طی سال آینده ریسک نرخ ارز جدی تر هم خواهد شد، بر همین اساس راه‌اندازی بازار آتی ارز برای پوشش این ریسک ضروری است و نیازی نیست که حتما منتظر تک نرخی شدن بازار ارز باشیم.

وی ادامه داد: از سویی بیش از یکسال گذشته بود که در پس مصوبه شورای عالی بورس، زیر ساخت‌های راه‌اندازی بازار آتی ارز از سوی بورس کالا فراهم شد، اما متاسفانه به دلیل تعلل بانک مرکزی این بازار مسکوت ماند و طی همین مدت بازرگانان و سرمایه گذاران زیادی با توجه به تهدید نوسان نرخ ارز، فرصت‌های خود را از دست داده اند.

نجمی گفت: بر این اساس راه‌اندازی بازار آتی ارز در شرایط فعلی می‌تواند موقعیت مناسبی برای اقتصاد ایران فراهم آورد و اگر این بازار راه اندازی شود فضای جدید برای بازار ارز و در نتیجه فرصتی برای پوشش ریسک شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران به وجود خواهد آمد.

این کارشناس بازار ارز و سرمایه اضافه کرد: بانک مرکزی باید به عنوان متولی بازار ارز، حمایت کننده اصلی بازار مشتقه ارزی باشد تا پس از راه‌اندازی، نقش نظارت بر عملیات این بازار را ایفا کند، اما طی ماه‌های گذشته مشاهده می‌کنیم که بانک مرکزی اقدامی عملی برای تحقق این بازار انجام نداده است.

جولان فردایی‌ها
وی در ادامه به افزایش حجم معاملات فردایی در بازار غیر رسمی اشاره کرد و گفت: در چند سالی که بازار ارز نوسان‌های شدیدی را تجربه کرد، بازارهای مختلف صدمات زیادی به این بازار و به تبع فعالان اقتصادی وارد کرده است، در صورتی که اگر بازار آتی ارز زودتر از اینها و مانند همه دنیا طراحی و راه اندازی می‌شد می‌توانست بسیاری از مشکلات را رفع کند.

به گفته نجمی، در حال حاضر در سبزه میدان و بازارهای این چنینی، حجم معاملات مختلف ارز از جمله فردایی به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده و از آنجا در این بازارها، هیچ قوانین و مقرراتی مدونی وجود ندارد، بازار ارز مسیر خود را به شکل غیر منطقی دنبال می کند.

وی معتقد است: برای شروع معاملات آتی ارز، بهتر است معاملات با ارز محدودی آغاز و رفته رفته به بزرگ شدن این بازار کمک کند تا همه فعالان اقتصادی در جریان نحوه معاملات و چگونگی پوشش نوسانات نرخ ارز از طریق این بازار مالی قرار بگیرند.

این کارشناس بازار ارز در پایان تاکید کرد: راه‌اندازی بازار آتی ارز در شرایط فعلی ضروری است و نیازی به تک نرخی شدن ارز وجود ندارد؛ نباید فرصت ها را از دست دهیم و همزمان با ایجاد این بازار و برداشته شدن کامل محدودیت‌های بین‌المللی، مسیرها برای جذابیت و اطمینان به شفافیت قیمتی برای معامله گران ایجاد خواهد کرد.


منبع: alef.ir

مطالبات معوق بانک‌ها ۴۵هزار میلیارد تومان افزایش یافت

به گزارش تسنیم، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها از سالهای متمادی گذشته یکی از مشکلات اساسی سیستم بانکی بوده و بخش عمده این معوقات معمولاً از پرداخت تسهیلات کلان و نجومی بدون ضابطه و وثیقه و با زدوبند و لابی‌های پشت‌پرده با مسئولان و مدیران بانک‌ها ایجاد شده است.

بر اساس جدیدترین گزارش بانک مرکزی، میزان مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در آبان ماه سال جاری به بیش از ۱۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، هرچند گزارش‌های غیررسمی از ارقام بالاتری خبر می‌دهند.

طبق گزارش بانک مرکزی، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در تیرماه سال ۹۲ که پایان کار دولت دهم بوده، ۶۴٫۵ هزار میلیارد تومان بوده است، بنابراین طی ۴۰ ماه گذشته بیش از ۷۰ درصد بر مطالبات معوق بانک‌ها افزوده شده است.

پس از فساد بانکی ۳ هزار میلیارد تومانی که در دولت گذشته رخ داد و مردم تا آن روز فسادی بزرگتر از این ندیده بودند، طی دو سه سال گذشته پرونده‌های متعدد فساد بانکی با رقم‌های ۲ تا ۱۲ هزار میلیارد تومانی در این دولت هم رخ داد که در تاریخ ایران سابقه ندارد و بخش عمده رشد مطالبات معوق مربوط به همین فسادهای بزرگ بانکی است.


منبع: alef.ir

مسکن از برجام بی‌نصیب بود

مهدی روانشادنیا در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: قبل از امضای برجام، صادرات نفت ایران حدود ۱.۳ میلیون بشکه در روز بود. در ۹ ماهه ابتدای سال جاری این متوسط به ۲.۶ میلیون بشکه رسیده و هم‌اکنون روزانه به بیش از ۲.۸ میلیون بشکه رسیده، یعنی بیش از دو برابر افزایش یافته است.وی افزود: اگر بخواهیم اثر بخش نفت را در سایر بخش‌های اقتصاد تحلیل کنیم صرفا افزایش صادرات ملاک نیست بلکه افزایش درآمد ملاک است. این کارشناس مسکن خاطرنشان کرد:  در سال‌های ۹۰، ۹۱ و ۹۲ متوسط قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار بوده است. در سال ۹۳ به حدود ۵۰ دلار و در سال ۹۴ هم بین ۲۰ تا ۳۰ دلار بوده و بالطبع در آن زمان باید چهار تا پنج برابر نفت صادر می‌کردیم تا به درآمد سال‌های ۹۰ تا ۹۲ دست پیدا می‌کردیم.روانشادنیا، تاثیر برجام در افزایش صادرات نفت را غیر قابل انکار دانست و گفت: طبق آمار، اثر توافق هسته‌یی بر صادرات نفت، واضح و روشن است اما این افزایش در بازارهای دیگر چندان اثرگذار نبوده است و احتمالا باید یک سال برای تحقق این مساله منتظر ماند. وی تصریح کرد: اگر روند قیمت مسکن در طول دوره‌های قبل را بررسی کنیم همیشه با افزایش درآمدهای نفتی با یک دوره تاخیر شش ماهه تا یک ساله شاهد این اثرگذاری بر بازار مسکن بوده‌ایم. این موضوع در جهشی که سال ۹۱ یا سال ۸۶ اتفاق افتاد دیده شد. اما تفاوت این دوره با آن سال‌ها این است که درآمد حاصل از فروش نفت بسیار کمتر از زمان دولت قبل است.این کارشناس مسکن، عدم دسترسی به پول صادرات نفت را معضل دیگر دانست و گفت: مساله‌ی دیگر این است که دولت به بخش قابل توجهی از درآمد صادرات نفتی دسترسی ندارد. در حال حاضر به دلیل مشکل مبادلات پول و بانکی، امکان ورود سریع تمام درآمد حاصل از فروش نفت به کشور وجود ندارد و باید منتظر آینده باشیم. روانشادنیا درباره واکنش بازار مسکن به درآمدهای نفتی اظهار کرد: بازار مسکن به دلیل قابلیت نقدشوندگی و کشش‌پذیری پایین، خیلی زود به اتفاقات اقتصاد واکنش نشان نمی‌دهد. معمولا دولت بعد از این‌که درآمدهای نفتی وارد کشور می‌شود آن را در قالب هزینه‌های جاری و عمرانی به کشور تزریق می‌کند. در نتیجه پول‌ها وارد اقتصاد می‌شود و در یک دوره یک ساله به مرور اثر خود را بر بازارهای دیگر از جمله مسکن می‌گذارد. وی، پیش‌بینی ثبات قیمت نفت در محدوده ۵۰ دلار در سال آینده را محتمل دانست و گفت: با این حال فکر می‌کنم ورود سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی به اقتصاد ایران مهم‌تر از اتکای صرف به درآمدهای نفتی است. خوشبختانه سهم نفت در اقتصاد ما بسیار کمتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس است. در نتیجه اقتصاد ما کاملا تحت تاثیر نفت نیست. اگرچه نفت نقش تعیین‌کننده‌ای دارد ولی کل اقتصاد ما را شامل نمی‌شود. هم‌چنین یکی از نعمت‌هایی که کشور ما از آن برخوردار است امنیت اجتماعی و اقتصادی است. لذا امنیت فعلی نوید این را می‌دهد که در آینده شاهد ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور باشیم.


منبع: baharnews.ir

راه برای بازنشستگی زنان کارگر باز شد

به گزارش ایسنا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه پایانی بررسی لایحه برنامه ششم توسعه، همه سازمانها و دستگاههای زیر مجموعه صندوق بازنشستگی کشوری و تامین اجتماعی را موظف کردند تا با درخواست بازنشستگی کارمندان زن شاغل در دستگاههای دولتی و بیمه شدگان زن تامین اجتماعی در صورت داشتن ۲۰ سال سابقه کار بدون محدودیت سنی موافقت کنند. در جوامع مختلف سن بازنشستگی به تناسب شرایط اقتصادی و اجتماعی و با در نظر گرفتن مولفه‌هایی همچون ترکیب جمعیتی، وضع بهداشت و سلامت، هزینه‌ها و امید به زندگی از ۵۵ سال تا ۷۰ سال متفاوت باشد. مهمترین دلیل بازنشستگی، کهولت سن، فرسودگی جسمی، اشتغال به کارهای سخت و زیان آور و شرایط اقتصادی و اجتماعی عنوان می‌شود. بسیاری از کارگران و بیمه شدگان پس از سالها کار و تلاش به دلیل رسیدن به شرایط و سنی که قانون فرد را بازنشسته می‌داند بازنشسته می‌شوند. برخی دیگر به دلیل اشتغال در کارهایی که عمدتا سخت و زیان آور است نظیر کار در معادن و یا اشتغال در مناطق بد آب و هوا دچار فرسودگی و پیری زودرس شده و قبل از رسیدن به سن مورد نظر یا داشتن سابقه کامل بازنشسته می‌شوند و دسته‌ای دیگر از بیمه شدگان به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مثل بحران بیکاری یا تورم نیروی کار در بنگاهها از سوی دولت به شکل زودهنگام بازنشسته می‌شوند. احراز بازنشستگی در قانون تامین اجتماعی بر اساس دو معیار مهم رسیدن به سن مقرر در قانون و داشتن سنوات پرداخت حق بیمه به میزان مقرر در قانون تامین اجتماعی صورت می‌پذیرد. تعریف بازنشستگی در قانون تامین اجتماعی عدم اشتغال بیمه شده به کار به سبب رسیدن به سن بازنشستگی عنوان شده است؛ به تعبیر دیگر بازنشستگی رسیدن به شرایطی است که بر اساس آن توان کاری فرد کاهش یافته و قدرت و توانایی سابق را برای ادامه کار و فعالیت ندارد. در مجموعه قوانین و مقررات امور بازنشستگی ایران، اشکال متفاوتی برای بازنشستگی پیش‌بینی شده که یکی از آنها بازنشستگی پیش از موعد است و امکان بازنشستگی پیش از موعد برای زنان دارای ۲۰ سال خدمت در آن دیده شده است. به موجب ماده ۲ قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت مصوب سال ۱۳۸۶ کلیه کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی در صورت دارا بودن حداقل ۲۵ سال سابقه خدمت قابل قبول بدون رعایت شرط سنی می‌توانند با ارائه درخواست کتبی مبنی بر بازنشستگی پیش از موعد و موافقت دستگاه متبوع از حداکثر پنج سال سنوات ارفاقی تا سقف ۳۰ سال بازنشسته شوند؛ همچنین بر اساس تبصره یک همین ماده، بانوان شاغل که فاقد شرط سابقه خدمت مقرّر در ماده ۲ این قانون هستند به شرط داشتن حداقل ۲۰ سال سنوات قابل قبول می‌توانند با ارائه درخواست کتبی و موافقت دستگاه متبوع با استفاده از حداکثر پنج سال سنوات ارفاقی بازنشسته شوند. این قانون در سال ۱۳۹۰ به پیشنهاد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مدت ۵ سال، بدون احتساب سنوات ارفاقی تمدید شد. بر اساس ماده ۱۲۱ قانون بودجه سال ۱۳۹۲ کشور، بازنشستگی پیش از موعد کلیه مشمولین قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت و قانون تمدید آن با موافقت بالاترین مقام اجرایی دستگاه و بدون سنوات ارفاقی مجاز است و دستگاههای اجرایی مجازند کارکنان مرد را با داشتن حداقل ۲۵ سال سابقه خدمت با ۲۵ روز حقوق و کارکنان زن را با داشتن حداقل ۲۰ سال سابقه خدمت با ۲۰ روز حقوق بدون شرط سنی و سنوات ارفاقی با درخواست کتبی مبنی بر بازنشستگی پیش از موعد بازنشسته کنند. به اعتقاد کارشناسان پیش‌بینی این ماده و حذف سنوات ارفاقی به دلیل وجود بار مالی ناشی از اجرای قانون برای دولت بوده تا ضمن جبران محدودیت منابع از طریق دستگاهها، درخواست بازنشستگی پیش از موعد افراد نیز به قوت خود باقی بماند. بر اساس قانون بازنشستگی پیش از موعد تأمین اجتماعی، بیمه‌شدگان مشمول قانون کار در صورت داشتن حداقل ۵۵ سال تمام سن و سابقه پرداخت ۲۰‌ سال یا بیشتر حق بیمه می‌توانند با اطلاع کتبی به کارفرما درخواست بازنشستگی خود را به سازمان تأمین اجتماعی حوزه محل کار خود تسلیم تا طبق‌ مقررات این قانون مستمری بازنشستگی جهت آنان برقرار شود. طبق تبصره ۴ بند دو ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی نیز، زنان بیمه شده شاغل در کارگاه‌های مشمول قانون کار می‌توانند با داشتن ۲۰ سال سابقه کار و ۴۲ سال سن به شرط پرداخت حق بیمه در طول مدت اشتغال خود با ۲۰ روز حقوق بازنشسته شوند. ابوالفضل فتح الهی ـ نایب رییس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران. درباره مصوبه مجلس در حذف شرط سنی از قانون بازنشستگی پیش از موعد زنان کارگر می‌گوید: هم اکنون شرایط کار در جامعه برای زنان دشوار شده و بسیاری از زنان ساعتهای طولانی به کار مشغولند، حتی تا ساعاتی از شب نیز به کار گرفته می‌شوند و بعضا ناچارند در مشاغل سخت و زیان آور کار کنند. وی می‌افزاید: متاسفانه مزدی هم که زنان کارگر می‌گیرند با توجه به شرایط اقتصادی کمتر از حداقل‌های قانون کار است و کارفرمایان ترجیح می‌دهند از زنان در مشاغل سخت استفاده کنند چرا که اگر نیروی مرد را به خدمت بگیرند باید حق بیمه و دستمزد کامل به آنها بدهند. در حالی که زنان به دلیل نیاز مالی و تامین هزینه‌های زندگی ناچارند که این شرایط را بپذیرند. نایب رییس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران با بیان اینکه بخش اعظمی از زنان برای کمک به اقتصاد خانواده وارد بازار کار می‌شوند، می‌گوید: بیشتر زنان کارگر سرپرست خانواده یا خودسرپرست هستند و شرایط سخت کار مشکلات آنها را دوچندان کرده است؛ به نحوی که در کنار مسئولیت‌های اجتماعی باید به وظایف و مسئولیتهای خانواده هم رسیدگی کنند و این مساله باعث شده تا به لحاظ روحی و جسمی آسیب‌پذیری بیشتری پیدا کنند لذا قانونگذار شرایطی برای کارگران زن وضع کرد تا بتوانند از بازار کار زودتر منفک شوند و راه برای جذب نیروهای آماده و جویای کار باز شود. به اعتقاد فتح الهی به دلیل ابتلا به امراض و ناراحتی‌های جسمی مختلف و فشارهای روحی و روانی ناشی از کار عمده کارگران زن زودتر از ۴۲ سالگی بازنشست می‌شوند در حالی که منفک شدن زودتر آنها از بازار کار و حضور بیشتر در محیط خانه علاوه بر کاهش تنش‌ها و فشارهای ناشی از کار به شادابی خانواده منجر می‌شود. این مقام مسئول کارگری در عین حال ابلاغ سیاستهای کلی خانواده از سوی مقام معظم رهبری را مورد اشاره قرار داده و می‌افزاید: در این سیاستها بر تقویت و تحکیم نهاد خانواده، حمایت از عزت و کرامت همسری و نقش مادری و حمایت از زنان سرپرست خانواده تاکید شده است لذا معتقدم اجرای چنین مصوبه‌ای موجب می‌شود تا زنان و مادران با انگیزه بیشتری به وظایف خود در قبال خانواده عمل کنند و در تربیت و رسیدگی بهتر فرزندان کوشا باشند. نایب رییس کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران با اشاره به کنوانسیون سازمان جهانی کار در خصوص منع تبعیض و منع اشتغال زنان در کارهای سخت و خطرناک ابراز امیدواری کرد: با توجه به پیگیری نهادهای حمایتی زنان در این خصوص و نظر مثبت تشکل‌های کارگری، مصوبه مجلس به ثمر بنشیند و شورای نگهبان با سعه صدر مصوبه را تایید کند. به گزارش ایسنا، در حال حاضر سن بازنشستگی زنان در ایران همانند اکثر کشورهای جهان کم‌تر از سن بازنشستگی مردان است. تحقیقات نشان می‌دهد زنان با ۲۰ درصد متوسط عمر کاری و حدود ۴۰ درصد بلوغ زودتر، در شرایط برابری با مردان کار می‌کنند که این امر سبب می‌شود هزینه‌های جسمی و روحی شدیدتری را تحمل کرده و به همان نسبت و با توجه به فشار کاری از طول عمرشان کاسته شود. کارشناسان بازار کار معتقدند زنان بیش از مردان در معرض بیماری‌ها و فرسودگی‌های ناشی از کار قرار می‌گیرند به همین دلیل بر لزوم وضع قوانین حمایتی در مورد بازنشستگی زنان به جهت افزایش و حفظ کرامت و سلامت آنها تاکید دارند. مجلس شورای اسلامی در آخرین جلسه بررسی لایحه برنامه ششم و در جریان بررسی پیشنهاد الحاقی نمایندگان به کل لایحه برنامه ششم توسعه با الحاق ماده‌ای درمورد بازنشستگی زنان شاغل موافقت کرد. بر اساس این مصوبه، دستگاه‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی و عمومی غیردولتی تابع صندوق‌های بازنشستگی اعم از کشوری یا تامین اجتماعی موظفند با درخواست بازنشستگی بانوان شاغلی که دارای حداقل ۲۰ سال سابقه خدمت هستند بدون لحاظ کردن محدودیت سنی موافقت کنند. به این ترتیب شرط سنی داشتن ۴۲ سال برای بازنشستگی پیش از موعد از پیش روی بیمه شدگان زن تامین اجتماعی برداشته شد تا یکی از مطالبات جدی جامعه زنان کارگر محقق شود. تحلیلگران بازار کار بر این باورند که تصویب این ماده نه تنها بار مالی نداشته بلکه موجب رونق اشتغال و جذب نیروهای جوان جویای کار و حفظ سرمایه‌های موجود خواهد شد و شادابی و نشاط جامعه و خانواده را به دنبال خواهد داشت. بر اساس این مصوبه میزان محاسبه مستمری بازنشستگان مشمول قانون بازنشستگی پیش از موعد بر مبنای تعداد سالهای کارکرد و پرداخت حق بیمه‌ آنها خواهد بود. حالا زنان کارگر چشم انتظار اجرای این مصوبه هستند؛ مصوبه‌ای که اجرایی شدن آن به تایید شورای نگهبان نیاز دارد.


منبع: baharnews.ir

تفکیک آب شرب از بهداشتی به کجا رسید؟

رحیم میدانی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه یکی از ابهامات اجرای این طرح این بود که وزارت بهداشت از ما خواسته بود تا مشخصات آب بهداشتی را تشریح کنید. بر همین اساس  یک قرارداد ۲۵۰ میلیون تومانی با دانشگاه شهید بهشتی برای مشخص کردن ویژگی‌های آب غیرشرب تنظیم کردیم که در حال حاضر این پروژه ۸۰ درصد پیشرفت داشته است و نهایتا تا دو ماه آینده نتیج آن حاصل می‌شود.معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفابا بیان اینکه بعد از جواب دانشگاه شهید بهشتی نهایتا سه ماه بعد جواب قطعی بعد از جلسه با وزارت بهداشت مشخص می شود، تصریح کرد: وزارت بهداشت بر ویژگی‌های آب غیرشرب تاکید بسیاری دارد و معتقد است که باید آب غیرشرب نیز از تمام جنبه‌ها مورد کنترل قرار بگیرد. برای این کار نیز لازم بود تا یک سازمان علمی تحقیقات لازم را انجام دهد. وی در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون این طرح به صورت پایلوت به اجرا درآمده است؟ اظهار کرد: در هیچ کجای کشور این طرح اجرایی نشده و در کیش نیز تنها قصد اجرای این کار وجود داشت که به دلیل عدم موافقت وزارت بهداشت، اجرایی نشد.میدانی ادامه داد: در تمام دنیا آب شرب دارای استاندارد است اما هیچ استانداردی برای آب غیرشرب وجود ندارد. بر همین اساس لازم بود تا برای اجرای این کار در ابتدا استاندارد آن تعریف شود. معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا با بیان اینکه میزان کیفیت و استاندارد آب غیرشرب قطعا در تمام کشور یکسان نخواهد بود، عنوان کرد: وظیفه دانشگاه شهید بهشتی این است که حداکثرها را عنوان کند.وی ادامه داد: تاکید وزارت بهداشت این است که آب غیرشرب باید از سلامت کافی برخوردار باشد. به گونه‌ای که اگر شخصی به اشتباه از شیر آب نوشید دچار بیماری‌های گوارشی نشود. لذا لازم است که آب غیرشرب عاری از هر گونه بیماری‌های میکروبی باشد.


منبع: baharnews.ir

بازگشت نفتکش‌های اروپایی به ایران

سیدپیروز موسوی در گفتگو با مهر درباره آخرین وضعیت پهلوگیری کشتی‌های نفتکش در پایانه‌های نفتی ایران، گفت: در طول یکسال گذشته تاکنون و با لغو محدودیت‌های پیش روی صادرات نفت، ورود و تردد کشتی‌های نفتکش و حامل میعانات گازی به پایانه‌های نفتی ایران در خلیج فارس، با افزایشی ۵۰ درصدی در مقایسه با پارسال همراه شده است. مدیرعامل شرکت پایانه‌های نفتی ایران با تاکید بر اینکه هم اکنون کشتی‌های نفتکش تحت اجاره شرکت‌های بزرگ نفتی جهان همچون توتال فرانسه، انی ایتالیا، لوک اویل روسیه، چین و ژاپن در پایانه‌های نفتی کشور پهلوگیری و اقدام به بارگیری نفت خام و میعانات گازی می‌کنند، تصریح کرد: در شرایط فعلی، پایانه‌های نفتی کشور دارای بالاترین استاندارد جهانی بوده و محدودیتی برای پهلوگیری نفتکش‌های خارجی وجود ندارد. این مقام مسئول همچنین در خصوص افزایش توان عملیاتی صادرات میعانات گازی ایران در منطقه خلیج فارس، توضیح داد: با افزایش ظرفیت تولید میعانات گازی در پارس جنوبی، حجم صادرات این محصول هم افزایش یافته است. وی با بیان اینکه هم اکنون از سه مسیر، میعانات گازی فازهای پارس جنوبی صادر می‌شود، بیان کرد: سه گوی شناور، اسکله‌های سایت اول و دوم پایانه گاز عسلویه، از توان صادرات و انتقال میعانات گازی کشور به کشتی برخوردار هستند. موسوی با اشاره به تعریف و اجرای یک طرح جدید به منظور پهلودهی و بارگیری کشتی‌های غول پیکر در پایانه گاز عسلویه، بیان کرد: هم اکنون امکان پهلوگیری کشتی‌ها با ظرفیت ۳۰۰ تا ۳۲۰ هزار تن برای صادرات میعانات گازی کشور، در پایانه گاز عسلویه فراهم شده است. مدیرعامل شرکت پایانه‌های نفتی توان و ظرفیت فعلی بارگیری و صادرات میعانات گازی کشور را حدود دو میلیون بشکه عنوان کرد و افزود: با توجه به آب‌خور پایانه‌ها، محدودیتی برای صادرات میعانات گازی وجود ندارد. این مقام مسئول با اشاره به افزایش تردد کشتی‌های نفتکش پس از لغو تحریم‌ها، خاطرنشان کرد: با این وجود، تاکنون هیچ گونه حادثه‌ای در پایانه‌های نفتی کشور رخ نداده و عملیات پهلودهی، بارگیری و جداسازی کشتی‌های نفتکش، با موفقیت توسط کارکنان ایرانی پایانه‌های نفتی کشور انجام گرفته است.


منبع: baharnews.ir

تولید در یک خودروساز متوقف شد

به گزارش ایسنا، در این مدت تولید انواع سواری در شرکت سازه‌های خودرو دیار با کاهش ۱۰۰ درصدی همراه بوده و از ۲۰ دستگاه در آذر ماه سال گذشته به صفر رسید.همچنین نگاهی به وضعیت تولید محصولات سواری در شرکت سازه‌های خودرو دیار در طول سال جاری نشان می‌دهد که در ۹ ماهه نخست امسال نیز تولید انواع سواری در این شرکت با کاهش ۵۹.۴ درصدی همراه بوده است.در ۹ ماهه نخست امسال تولید انواع سواری در سازه‌های خودرو دیار از ۲۲۹ دستگاه در ۹ ماهه نخست سال گذشته به ۹۳ دستگاه کاهش یافت.برخلاف این شرکت اما تولید انواع سواری در باقی خودروسازان داخلی در آذر ماه امسال با افزایش همراه بوده است.


منبع: baharnews.ir

اولین مواجهه بازار ارز با ترامپ

روز دوشنبه، دلار به اظهارات دونالد ترامپ توجه چندانی نکرد تا این ارز سومین افت متوالی را تجربه کند. در سومین روز هفته، شاخص ارزی با ۵ تومان کاهش به قیمت ۳ هزار و ۹۳۵ تومان رسید. نوسان محدود دلار در حالی رقم خورد که بخشی از معامله‌گران انتظار داشتند، تحت‌تاثیر اخبار بیرونی نوسان‌های ارزی بیشتر شود. با این حال، روز دوشنبه دلار به اظهارات ترامپ درباره برجام حساس نشد.

به گزارش دنیای اقتصاد، دونالد ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات برای اولین بار در مورد توافق هسته‌ای ایران با وجود انتقاد از آن گفت: «من نمی‌خواهم بگویم که چه خواهم کرد با توافق ایران. نمی‌خواهم با کارت‌ها بازی کنم.»

به گفته فعالان، این اظهارات نسبت به گذشته تفاوت محسوسی داشت که ترامپ از پاره کردن برجام سخن گفته بود. در واقع، ترامپ پس از پیروزی به صراحت صحبت‌های قبلی را تکرار نکرده و ابهام در صحبت‌های اخیر او موجب شده است برخی معامله‌گران تصور کنند که عقیده وی پس از پیروزی در انتخابات ممکن است تغییر کرده باشد. با این حال، برخی فعالان عقیده دیگری در رابطه با واکنش کم بازار نسبت به اظهارات او داشتند.

به گفته شماری از فعالان، در شرایط کنونی جریان‌های بنیادی در بازار قوی‌تر هستند و نوسان‌گیران قدرت خود را تا حد زیادی از دست داده و گوشه‌نشین بازار شده‌اند. از سوی دیگر، میزان تقاضا پس از ژانویه در بازار پایین آمده و همزمان حجم عرضه ارز نیز به اندازه‌ای بوده است که قیمت به اظهارات سیاسی واکنش نشان ندهد. این در حالی است که عده‌ای از معامله‌گران همچنان باور دارند اظهارات سیاسی در روزهای آینده می‌تواند متغیر اثرگذاری در بازار داخلی شود و بر همین اساس سعی کرده‌اند ارز موجود خود را نگه دارند. به‌رغم کاهش قیمت دلار، روز دوشنبه سکه تمام بهار آزادی با ۹هزار تومان افزایش به قیمت یک میلیون و ۱۹۰ هزار تومان رسید. عبور اونس در بازارهای جهانی از مرز هزار و ۲۰۰ دلار مهم‌ترین عاملی بود که زمینه ساز افزایش بهای سکه شد.

 تفاوت دو روز
بازار ارز روز دوشنبه تفاوت‌های محسوسی با روز یکشنبه داشت؛ اول آنکه، روز دوشنبه دلار در سطح بالاتری نسبت به روز یکشنبه آغاز به کار کرد.

این در حالی بود که بازار در دومین روز هفته فعالیت خود را با کاهش شدید قیمت آغاز کرده بود. دومین تفاوت این دو روز در رفتار معامله‌گران فردایی مشاهده شد. روز دوشنبه، قیمت دلار زمانی که در معاملات نقدی به محدوده ۳هزار و ۹۱۰ تومان وارد شد، بهای این ارز در معاملات فردایی پایین‌تر نرفت. این در حالی بود که روز یکشنبه زمانی که این ارز وارد محدوده یاد شده شد، قیمت در معاملات فردایی افت بیشتری را تجربه کرد و تا ابتدای کانال ۳ هزار و ۹۰۰ تومان پایین رفت.

این موضوع نشان می‌دهد که انتظارات کاهشی معامله‌گران فردایی در روز یکشنبه فعال‌تر از روز دوشنبه بود. در سومین روز هفته، دلار معاملات خود را با قیمت ۳ هزار و ۹۴۵ تومان آغاز کرد که افزایشی ۵ تومانی نسبت به قیمت بسته‌شده روز یکشنبه داشت.

این اتفاق در حالی رخ داد که روز یکشنبه شاخص ارزی معاملات خود را با افت ۲۰ تومانی آغاز کرده بود. برخلاف روند افزایشی ابتدای روز، دلار به سرعت در مسیر کاهشی قرار گرفت. در ساعات انتهایی روز قیمت از کف بالا آمد؛ ولی این افزایش پایدار نماند و بار دیگر قیمت در مسیر کاهشی قرار گرفت. این موضوع موجب شد که بازار سومین افت پیاپی خود را در شرایطی تجربه کند که اولین اظهارات دونالد ترامپ درباره توافق هسته‌ای پس از پیروزی در انتخابات در ابتدای روز انتظار برخی معامله‌گران را افزایشی کرده بود.


منبع: alef.ir

سرنوشت تقابل اقتصادی ترامپ با چین چه خواهد شد؟

رویارویی دو اقتصاد نخست جهان، جهانی را به هم خواهد ریخت و انگار همه چیز مهیای نبرد تجاری این دو است.

بدتر آنکه احتمال نبرد نظامی نیز -هرچند دور از ذهن- «صفر» نیست. هشدارهای شدید رسانه‌های دولتی چین که دوشنبه در واکنش به موضع‌گیری‌های همراهان دونالد ترامپ منتشر شد، آغازگر بخش تازه‌ای از داستانی وحشتناک است که می‌تواند اقتصاد و سیاست جهان را درگیر کند. خردورزی الیت حاکم در پکن و واشنگتن احتمالا سیاست‌گذاری‌ها را در مسیر آرامش پیش خواهد برد، اما آمیزه‌ای که سیاست و اقتصاد هر دو ابرقدرت آمریکا و چین شکل داده، گزینه‌های پرشماری را مطرح کرده که هر کدام پیامدهایی جدی برای ایالات متحده، چین یا دنیای ما خواهد داشت.

 در ژانر وحشت
به گزارش دنیای اقتصاد، دونالد ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتی سال ۲۰۱۶ بارها با گفته هایش جنجال برانگیخت و یکی از این غوغاها در پیوند با چین بود. او گفت که چین علاوه بر دستکاری نرخ‌های ارز، مشاغل آمریکایی‌ها را ربوده است. بسیاری از شرکت‌های آمریکایی در سال‌های گذشته خطوط تولید خود را به سرزمین نیروی کار ارزان برده‌اند و ترامپ علاوه بر حمله به آنها، تصمیم‌گیران چینی را هم از انتقاد سخت بی‌نصیب نگذاشت.

او در مناظره‌های انتخاباتی گفت که علاوه بر اجبار شرکت‌های آمریکایی به تولید در خاک آمریکا، بر کالاهای چینی تعرفه‌های هنگفتی اعمال خواهد کرد. آشکار بود که این سیاست‌ها هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی دردسرساز خواهد بود اما نظام الکترال رای‌گیری، نامزدی را که ده‌ها موضع‌گیری جنجالی دیگر نیز داشت، رئیس‌جمهور بزرگ‌ترین اقتصاد و قدرتمندترین ارتش دنیا کرد.

موضع‌گیری‌های میلیاردر نیویورکی علیه چین و کالای چینی در حالی بیان می‌شد که بخشی از کلاه‌ها و تی‌شرت‌های اهدایی او در ستادهای انتخاباتی، ساخت چین بود. آن روزها حتی برخی نوشتند که عینک ترامپ هم چینی است. گزارش‌هایی هم منتشر شد که می‌گفت برخی اقلام خانه‌های لوکس او مانند آینه‌ها، گلدان‌های سرامیکی، اجناس دکوراتیو دیواری و لوازم آشپزخانه، ساخت چین یا واردشده از این کشور هستند. کار حتی به هتل‌های معروف او کشیده شد و گفته شد که تمام خودکارهای مورد استفاده در این هتل‌ها ساخت این کشورند.

به هر روی انتخابات ۸ نوامبر ۲۰۱۶ برنده‌ای داشت که یک سال پیش از آن کمتر کسی گمانش را می‌کرد. ترامپ در سخنرانی پیروزی خود در ۹ نوامبر لحنی اطمینان‌بخش را برگزید که باعث شد بازگشت خوش‌بینی به بازارها، شاخص دلار و شاخص‌های بورسی را رشد دهد. با این همه، توئیت‌های «آزاردهنده» او دوباره از سر گرفته شد. بخشی از توئیت‌ها مربوط به چین و کالای چینی بود. عجیب نبود که یکی از مجری‌های سی ان ان در یکی از برنامه‌ها گفت: «تا حالا هیچ رئیس‌جمهوری این طور با چین صحبت نکرده است.» اما مقابله با دومین اقتصاد بزرگ جهان و یکی از ۵ دارنده حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد به رویارویی تجاری پایان نگرفت. ترامپ در نخستین روزهای دسامبر ۲۰۱۶ گفت‌وگویی تلفنی با رئیس‌جمهور تایوان انجام داد که خشم چینی‌ها را برانگیخت. این گفت‌وگو که به بهانه تبریک به ترامپ انجام شده بود نخستین مکالمه میان روسای جمهور (یا منتخب ریاست جمهوری) آمریکا و تایوان از سال ۱۹۷۹ بود. آمریکا اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی، همسو با سیاست آشتی دوباره با چین که با سفر سال ۱۹۷۲ نیسکون به این کشور آغاز شده بود، مناسبات خود را با تایوان سرد کرده و از آن پس خود را به اصل «چین واحد» کمونیست‌ها پایبند نشان داده بود.

ترامپ در نخستین نشست خبری خود پس از انتخابات که هفته گذشته انجام شد حملات خود را به چین ادامه داد و گروه کاری گزینش شده او، حتی به لزوم محدود کردن تحرکات چین در دریای جنوب چین اشاره کردند. اینها همه، سناریوهای هراس‌انگیز گوناگونی را مطرح می‌سازد. رویارویی آمریکا و چین در حوزه اقتصاد- به‌ویژه تجارت- می‌تواند هر دو کشور و سپس اقتصاد رو به احیای جهان را بیمار کند. شدت رویارویی دولت جدید آمریکا و نحوه واکنش پکن هنوز دانسته نیست. مساله مهم‌تر اینکه برخی احتمال می‌دهند مقابله دو غول جهانی به سیاست نیز کشیده شود. علاوه بر اثری که یک جنگ تجاری می‌تواند بر روابط سیاسی داشته باشد، پازل جنوب شرق آسیا در وضعیتی است که کسی چون ترامپ دست راستی، می‌تواند آن را به گونه‌ای حل نشدنی پیچیده‌تر کند. بنابراین سناریوهای جنگی تمام عیار نیز هر چقدر دور از ذهن، قابل بررسی است.

 علیه چین
اقتصاد چین چند سالی است به دلیل تلاش حزب حاکم برای تغییر ساختار اقتصاد کشور دستخوش انقباض شده و در این مسیر ناهموار، هر دست‌اندازی می‌تواند عامل کاهش بیشتر رشد باشد. چین در تلاش است اقتصاد صادرات محور خود را به اقتصادی سرمایه‌محور دگرگون کند و در این فرآیند پرگره، مشکلاتی که بزرگ‌ترین رقیب ممکن است ایجاد کند، می‌تواند بر تعداد گره‌ها بیفزاید.

بعضی می‌گویند که موضع‌گیری‌های ترامپ علیه چین سیاسی و برای امتیازگیری است. در جریان انتخابات، انتقاد از اینکه تجارت با چین چنان که باید برای آمریکایی‌ها اشتغال‌زایی نکرده، بحثی رای‌آور بود و حالا می‌تواند باعث فشار بر همتایان آسیایی در جریان مذاکرات مختلف باشد. به قول مائورو گیلن، استاد اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا در گفت‌وگو با «یو‌اس‌ای تودی»، ترامپ به دنبال مصالحه‌های جدید است:‌ «ترامپ نوعی پیروزی می‌خواهد، دست کم پیروزی‌ای نمادین!» اما کارشناسانی مانند متیو‌کان، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، معتقدند که ترامپ اهداف اساسی‌تری در سر دارد: «او به دنبال موفقیت آمریکا است.» ولی موفقیتی که او پیگیری می‌کند، ممکن است از مسیر جنگ تجاری دنبال شود.

اقتصاددانان کمی هستند که انتظار دارند ترامپ جنگ تجاری تمام عیاری را علیه چین شروع کند اما چنان که اسوار پراساد، استاد اقتصاد دانشگاه کورنل می‌گوید، اجرایی کردن وعده‌های انتخاباتی چون اعمال تعرفه‌های زیاد بر کالاهای چینی می‌تواند شلیک آغاز جنگ باشد. ترامپ از کسری تجاری آمریکا با چین دلسرد است و از تعرفه‌های ۴۵ درصدی سخن به میان آورده است. عمده کسری تجاری آمریکا ناشی از تجارت با چین است. شکاف میان صادرات و واردات چینی در سال ۲۰۱۵ به نزدیک ۳۶۶ میلیارد دلار رسیده که باعث شده چین ۱۵ درصد بدهی دولتی آمریکا را که در دست نهادهای دولت آمریکا نیست، در اختیار داشته باشد. اقتصاددانان بانک آمریکایی «مریل لینچ» بر این باورند که ترامپ از مازاد تجاری چین در جهت مذاکره برای مصالحه‌های تازه بهره خواهد برد. از زمانی که ترامپ سیاست «چین واحد» را به سخره گرفته، شاخص‌های اقتصاد چین واکنشی سخت نشان داده‌اند و اگر مقابله تجاری واقعی شود، روندها بیشتر متاثر خواهند شد.

در دو ماه اخیر، شاخص کامپوزیت شانگهای ضربه‌ای جدی خورده، نرخ برابری یوآن مقابل دلار به کف ۸ ساله نزدیک شده و اوراق قرضه دولتی چین تحت فشار قرار گرفته‌اند. اینها در حالی است که بازارهای مالی چین در ابتدای سال ۲۰۱۶ دچار چنان آشوبی شدند که مقام‌های تنظیم‌کننده بازار سهام این کشور ناچار شدند بیش از یک بار با استفاده از «مدارشکن» معاملات را متوقف کنند. تازه‌ترین نشانه فشار بر اقتصاد چین کاهش شدید صادرات است که کارشناسان بخشی از این افت را ناشی از تهدیدهای ایالات متحده می‌دانند. بر اساس گزارش‌هایی که هفته گذشته منتشر شد، موتور صادرات چین در نیمه دوم سال گذشته میلادی مغشوش شده است. رویترز در گزارشی کاهش صادرات را به افت تقاضای جهانی و هراس مقام‌های دولتی از جنگ تجاری به ایالات متحده نسبت داده است.

رویترز یک هفته مانده به سوگند خوردن دونالد ترامپ به‌عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا نوشته است: «چینی‌ها باید ببینند آیا ترامپ چین را به‌عنوان دستکاری‌کننده ارزی معرفی و شروع به اجرای تهدید اعمال تعرفه‌های بالا بر اجناس چینی خواهد کرد یا نه. اما حتی اگر دولت ترامپ فورا اقدامی سنگین انجام ندهد، تحلیلگران می‌گویند که وخامت روابط سیاسی و تجارت ایالات متحده و چین احتمالا اعتماد صادرکنندگان و سرمایه‌گذاران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.» بزرگ‌ترین صادرکننده جهان جمعه هفته گذشته اعلام کرد که صادرات این کشور در سال ۲۰۱۷ معادل ۷/ ۷ درصد و واردات این کشور در همین دوره ۵/ ۵ درصد سقوط کرده است. افت صادرات چین در سال ۲۰۱۶ دومین افت پیاپی سالانه بود و بدترین میزان سقوط از سال ۲۰۰۹ را ثبت کرد. هوانگ سونگ پینگ، سخنگونی گمرگ چین هفته گذشته گفت: «روند ضدجهانی شدن به گونه فزاینده‌ای در حال آشکار شدن است و چین بزرگ‌ترین قربانی این روند است. ما از نزدیک به سیاست تجارت خارجی دولت آمریکا پس از ادای سوگند ترامپ در ۲۰ ژانویه توجه خواهیم داشت.»

 علیه آمریکا
جنگ تجاری اقتصاد اول، اقتصاد دوم را بی‌تردید به دردسر خواهد انداخت، ولی خود آمریکاییان هم در این جنگ احتمالی زیان خواهند کرد. بسیاری از اقتصاددانانی که از ترامپ خواسته‌اند به مواضع ضدچینی خود نگاهی دوباره بیندازد، افرادی هستند که بیش از آنکه نگران اقتصاد چین و جهان باشند، در اضطراب اثرپذیری اقتصاد ایالات متحده‌اند.

رابرت لایتزینگر، نامزد دونالد ترامپ برای نمایندگی رئیس‌جمهور در امور تجارت گفته است: «به نظر واضح می‌آید که بحران تولید ایالات متحده مربوط به تجارت ما با چین است. برای رفع مشکلی به بزرگی کسری تجاری با چین، مقام‌های آمریکا باید آماده باشند که دست کم در سازمان تجارت جهانی، بسیار قاطعانه موضع بگیرند.» هنگامی که چنین افرادی در آمریکا بر سر کار باشند، بعید است که در ۴ سال آینده، مشکلی بر سر راه تجارت دو غول اول جهان پیش نیاید، اما آمریکا هم بی‌مشکل نخواهد بود.

 با فرض اینکه ترامپ در اعمال تعرفه‌های بالا بر کالاهای چینی هم جدی باشد، اقتصاددانان معتقد نیستند که چنین اقداماتی می‌تواند کسری تجاری آمریکا را کاهش یا اشتغال‌زایی در آمریکا را افزایش دهد. مساله این است که در صورت اتخاذ چنین تصمیمی، چین نیز مقابله به مثل می‌کند و این اقدام، صادرات آمریکایی را گران‌تر خواهد کرد. در آن صورت، بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی به جای بازگشت به آمریکا به کشورهای ارزان دیگری چون ویتنام خواهند رفت.

اسوار پراساد می‌گوید: «چین حتی می‌تواند بازار خود را برای محصولات آمریکایی محدود کند. در واقع کارهای زیادی هست که چینی‌ها می‌توانند انجام دهند.» چین می‌تواند دسترسی شرکت‌های آمریکایی به بازار چین را به انحای مختلف دشوار سازد. اجباری کردن شرکت‌ها به تهیه مجوزهای تازه یا طی کردن رویه‌های بوروکراتیک در کشوری با دولت متمرکز کار ساده‌ای است. چین همچنین می‌تواند اعزام دانشجویان چینی به دانشگاه‌های آمریکا را با مانع روبه‌رو کند.

شمار دانشجویان چینی در دانشگاه‌های ایالات متحده در سال‌های گذشته به شدت افزایش یافته تا حدی که چین به یکی از بازارهای هدف عمده دانشگاه‌های آمریکا بدل شده است. یا انتخاب‌های ساده‌ای وجود دارد که می‌تواند در آمریکا ده‌ها هزار نفر را متاثر کند. تصور کنید کشوری با جمعیت میلیاردی تصمیم بگیرد به جای هواپیماهای «بوئینگ»، «ایرباس» بخرد. این را نیز نباید فراموش کرد که اگر کالاهای چینی در آمریکا گران شوند، بخش عمده‌ای از جمعیت ایالات متحده تورم را درک خواهند کرد. در بسیاری از فروشگاه‌های زنجیره‌ای و غیرزنجیره‌ای آمریکا، قفسه‌ها مملو از کالاهای ارزان چینی هستند و تغییر شرایط به چشم مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهد آمد.

ترامپ، پیتر ناوارو، اقتصاددان و نویسنده کتاب «مرگ توسط چین» را رئیس نهاد تازه‌تاسیس «شورای ملی تجارت» در کاخ سفید کرده تا «چاینا دیلی»، روزنامه انگلیسی‌زبان دولت چین اخیرا در سرمقاله‌ای بنویسد: «دولت جدید آمریکا باید در ذهن داشته باشد که وقتی پیوندهای اقتصادی و تجاری میان دو اقتصاد بزرگ جهان در نزدیک‌ترین سطح تاریخ است، هر اقدامی برای آسیب رساندن به رابطه برد-برد تنها به ضرر هر دو طرف تمام خواهد شد.» اما همان طور که آنتونی میرحیدری در «فیسکال تایمز» می‌نویسد: «افزایش تعرفه‌ها می‌تواند با افزایش هزینه اقلام روزمره وارداتی از چین، تورم را رشد دهد. این امر می‌تواند خرده‌فروشان و مصرف‌کنندگان را گرفتار کند. افزایش تورم همچنین می‌تواند باعث شود سرعت افزایش نرخ‌های بهره توسط فدرال رزرو بیشتر شود و این نیز می‌تواند به تقویت بیش از اندازه دلار بینجامد.»

کان، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می‌گوید: «دولت آمریکا، با تجارت با چین، کشور نیرومندتری است. من فکر نمی‌کنم اینکه ما با این کشور کسری تجاری داریم، مساله بدی باشد.» ولی اگر دولتمردان آمریکایی چنین تصوری نداشته باشند، مصرف‌کنندگان آمریکایی زندگی گران‌تری خواهند داشت. همان گونه که گیلن می‌گوید: «تجارت آزاد ممکن است به قیمت برخی شغل‌ها در آمریکا تمام شده باشد، ولی ذائقه آمریکایی‌ها به اجناس مصرفی ارزان عادت کرده است.»

رابرت منینگ، تحلیلگر امنیت بین‌المللی و عضو «شورای آتلانتیک» می‌گوید: «هیچ یک از این دو شریک تجاری، مزیت عیانی بر دیگری ندارد و هر سیاستی که برای ضربه زدن به طرف دیگر طراحی شود، تنها به تخریب قطعی دوطرفه منجر می‌شود.» او می‌افزاید: «من فکر می‌کنم در صورت جنگ تجاری، همه بازنده خواهند بود. اقتصاد جهان هم دچار وضعیت بدتری خواهد شد وقتی دو اقتصاد بزرگ آن با هم درگیر شوند.»

علیه جهان
اگر دو اقتصاد نخست جهان با هم درگیر شوند، بدتر شدن وضعیت اقتصاد جهان نه یک احتمال، یک واقعیت خواهد بود. همین هفته، «مجمع جهانی اقتصاد» در داووس سوئیس شاهد حضور رئیس‌جمهوری چین و غیبت دونالد ترامپ خواهد بود تا ابهام‌ها بیشتر شود. حضور پررنگ چین به معنای کوشش برای ایفای نقش بیشتر در جهان است و در چنین شرایطی، امتیاز دادن قابل توجه چینی‌ها دور از ذهن است. از آن سو، حضور نیافتن رئیس‌جمهوری ۴ سال آینده بزرگ‌ترین اقتصاد جهان به معنای این است که هنوز هم کمتر کسی می‌داند ترامپ با سیاست و اقتصاد آمریکا چه خواهد کرد.

ایستادگی چین و ابهام‌های آمریکایی، عدم قطعیت را در اقتصاد جهان بیشتر خواهد کرد و اگر دو کشور وارد نزاع تجاری شوند، اقتصاد جهان بدون شک متضرر خواهد شد. برخی اقتصاددانان این نگرانی را مطرح کرده‌اند که سیاست‌های «حمایت‌گرایانه» ترامپ ممکن است از مرزهای ایالات متحده فراتر رود و در جای جای جهان، همانندسازی شود. نامزدهای تقلید، کشورهایی هستند که احتمال روی کار آمدن دولت‌های راست افراطی در آنها وجود دارد.

اقتصاددانان «گلدمن ساکس»، ریاست جمهوری ترامپ را یکی از عوامل ریسک سال ۲۰۱۷ تعریف کرده‌اند. یان هازیوس، اقتصاددان ارشد این موسسه نامدار جهانی چرخش احتمالی کشورها به سوی سیاست‌های حمایت گرایانه در پی جدال تجاری آمریکا و چین را یکی از سه عاملی می‌داند که می‌تواند در سال جدید میلادی به در هم شکستن اقتصاد جهان منجر شود.

جنگ گرم؟
بسیاری از جنگ‌های تمام عیار تاریخ که کشته‌های بسیار داده‌اند، از منازعات اقتصادی یا جدال بر سر منافع اقتصادی آغاز شده‌اند. آیا ممکن است دو قدرت بزرگ دوران حاضر درگیر جنگ گرم شوند؟ در شرایط کنونی چنان جنگی دور از ذهن است. مرحله اول، تبدیل مشاجرات فعلی به جنگ تجاری است که اولا مستلزم پافشاری ترامپ است، ثانیا نیازمند همراهی گروه کاری و مشاوران او ثالثا محتاج واکنش هم‌وزن‌ چین. اگر جنگ تجاری اوج بگیرد و هر دو سو، ضررهای هنگفتی را متحمل شوند، کینه‌های اقتصادی، سیاسی می‌شود و شرایط حاضر در جنوب شرق آسیا سوخت آن آتش را فراهم می‌کند.

تقریبا تمام همسایگان دریایی چین با این کشور مناقشه مرزی دارند. مهم‌تر آنکه نیرومندترین اقتصاد منطقه یعنی ژاپن که در جهان نفوذ سیاسی و همراهی متحد خود- آمریکا- را دارد، چند سالی است که به سوی ملی گرایی بیشتر حرکت کرده است. شینزو آبه، نخست‌وزیر کنونی این کشور که از سال ۲۰۱۲ در قدرت است، در مسائل مرزی رودرروی چین قرار گرفته و تلاش او برای بازتفسیر قانون اساسی در جهت مجاز شدن انجام عملیات نظامی خارجی توسط ارتش این کشور، چینی‌ها را حساس کرده است.

دو طرف در سال‌های گذشته بارها درگیر جدال لفظی بوده‌اند و گاه خط و نشان نظامی نیز برای هم کشیده‌اند. این وضعیت چین با ژاپن و دیگر همسایگان، بخشی از دولتمردان آمریکا را واداشته کاخ سفید را به اعمال بیشتر قدرت در منطقه تشویق کنند. باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری، سیاست «محور آسیا» را معرفی کرد که کانون توجه واشنگتن را از خاورمیانه به شرق آسیا منتقل می‌کرد.

با این همه، نیروی روزافزون اقتصادی چین، دست این کشور را برای قدرت‌نمایی سیاسی و نظامی بازتر و بازتر کرد. با آنکه پکن هنوز سیاستی مبنی بر عدم مداخله در امور دیگر کشورها، حتی نزدیک‌ترین همسایگان خود را پیگیری می‌کند، فعالیت در دریای چین جنوبی به نوعی خط قرمز حزب حاکم تبیین شده است. اینجاست که سخنان اخیر همراهان ترامپ خون آنها را به جوش می‌آورد.

رکس تیلرسون، نامزد ترامپ برای وزارت خارجه ایالات متحده، هفته گذشته گفت که چین باید در دریای چین‌جنوبی محدود شود و تنها ۲۴ساعت بعد، رسانه‌های رسمی چین اعلام کردند که آمریکا باید آماده درگیری نظامی شود. سرمقاله یکی از روزنامه‌های دولتی حتی نوشت: «تیلرسون اگر می‌خواهد یک قدرت بزرگ اتمی را به خروج از قلمرواش وادار کند، بهتر است به فکر تقویت استراتژی‌های قدرت هسته‌ای خود باشد.»

روز گذشته دو روزنامه دولتی چین هشدار دادند که اگر دونالد ترامپ پس از به قدرت رسیدن به تحریک چین بر سر تایوان ادامه دهد، چین «ملاحظه را کنار خواهد گذاشت.» در حالی که «وال استریت ژورنال» همین جمعه مصاحبه‌ای از ترامپ را منتشر کرده بود که او در آن به مذاکره درباره سیاست «چین واحد» اشاره داشت، دوشنبه «چاینا دیلی» نوشت: «اگر ترامپ مصمم باشد چنین شروعی در قدرت داشته باشد، دوره‌ای از فعل و انفعالات خشم آلود و آسیب رسان غیرقابل اجتناب است.» علاوه بر این روزنامه، «گلوبال تایمز» هم که از روزنامه‌های متنفذ چین است هشدار داد که پکن در واکنش به تلاش ترامپ برای تضعیف اصل «چین واحد»، «اقدامات متقابل نیرومندی» اتخاذ خواهد کرد.

عجیب نیست که سخنگوی وزارت خارجه چین هم بگوید: «افراد باید درک کنند که در این جهان چیزهایی هست که نمی‌تواند معامله یا خرید و فروش شود!» روشن است که اگر دولت ترامپ تلاش کند دست چین را برای اعمال قدرت در دریای چین جنوبی ببندد، جنگی دست کم محدود در چشم انداز خواهد بود، به‌ویژه اگر پیش از آن جنگی تجاری درگرفته باشد. با وجود این، نباید تصور کرد که واشنگتن در سال‌های پیش رو آرام خواهد گرفت.

اقداماتی چون حضور نیروی هوایی یا مشایعت نیروهای تجاری کشورهای مقابل چین در این منطقه می‌تواند از اقدامات تحریک آمیز ولی قابل تحمل باشد. یک نکته که نباید از یاد برد این است که نزدیکی احتمالی آمریکا به روسیه می‌تواند دست واشنگتن را برای مقابله با چین بازتر کند، گرچه برخی اعتقاد دارند که ترامپ پس از آغاز ریاست جمهوری خواهد فهمید که دوستی با روسیه ناممکن است. ترامپ ممکن است روسیه را به‌عنوان متحدی توازن بخش به کار گیرد و ترکیب مقابله با چین و نزدیکی با روسیه می‌تواند پایه‌گذار نظم‌های منطقه‌ای جدید باشد. با همه اینها، جنگ تمام عیار یک احتمال قوی نیست، گرچه در چنین موضوعاتی، مهم «صفر» نبودن یک احتمال خاص است.

برخی از کارشناسان معتقدند که نزدیکی اقتصادی دو کشور در سال‌های گذشته و همچنین هزینه گزاف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی درگیری دو غول جهانی، نخبگان دو کشور را برای یافتن راه حلی میانه ترغیب خواهد کرد. برای سال ۲۰۱۷ می‌توان گزینه جنگ نظامی دو اقتصاد نخست جهان را کنار گذاشت، اما جنگ تجاری که می‌تواند‌ آغازگر بحران‌هایی تمام عیار باشد، داستان ترسناک ناتمامی است که باید صفحه به صفحه خواند.


منبع: alef.ir